علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد بيستم - حرف ع

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد بيستم - حرف ع/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع، تعريف،هدف، فايده،

پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات هرمنوتیک ومتودولوژی

می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین زمینه مراکز

قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به مجله بینات

شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن را درمنظومه

این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و نقش آن

درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن و صدها

نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست و يكم

سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به آنچه فرو

فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات وبينات است

و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقه

اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن

بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل نطق ظاهر

كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) – وجود لفظي

( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می کند و

حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی و کسانیکه

می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

عابدان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عابدان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 10

10 - يعقوب ، ابراهيم ، اسماعيل و اسحق ( ع ) موحدانى پرستشگر خداى يكتا

نعبد إلهك و إله ءابائك إبرهيم و إسمعيل و إسحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندان آنان ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشاراليه {تلك} پيامبران ياد شده در آيه قبل و فرزندانشان است. به كارگيرى {تلك} براى اشاره به مذكر به لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 138 - 3

3 - اهل ايمان ، پرستش كنندگان خداوند هستند .

و نحن له عبدون

اجابت دعاى عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 5 - 6

6- خداوند ، قادر به شنيدن و اجابت همه دعا ها و نياز هاى عبادت گران خود

من أضلّ ممّن يدعوا من دون اللّه من لايستجيب له إلى يوم القي_مة

از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه اگر غير خدا نمى تواند نيازهاى گسترده خلق را برآورده كند; اما خداوند قادر به اجابت هر دعا در هر زمينه و در هر زمان مى باشد، چرا كه او نه از دعايى غافل است و نه از اجابت آن عاجز.

الگوهاى

عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 15

15- ايوب ( ع ) ، در زمره عابدان و الگويى آموزنده براى آنان

و ذكرى للع_بدين

نماد بودن ماجراى ايوب(ع) براى عابدان، در صورتى است كه آن حضرت خود در زمره ايشان باشد و رحمت خدا نسبت به وى تذكرى براى ديگر عابدان گردد.

ايوب(ع) از عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 15

15- ايوب ( ع ) ، در زمره عابدان و الگويى آموزنده براى آنان

و ذكرى للع_بدين

نماد بودن ماجراى ايوب(ع) براى عابدان، در صورتى است كه آن حضرت خود در زمره ايشان باشد و رحمت خدا نسبت به وى تذكرى براى ديگر عابدان گردد.

تنبه عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 17

17- پرستشگران خدا ، از تذكرات و بيدارباش هاى او بهره منداند .

ذكرى للع_بدين

تنزيه عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 5

5 - اهل سجده و عبادت به درگاه خداوند ، مبرا از سرمستى ، غرور و لهو

و تضحكون و لاتبكون . و أنتم س_مدون . فاسجدوا للّه واعبدوا

از اين كه در آيات پايانى سوره، سرمستى و لغوگرايى، قطب مخالف سجده و عبادت معرفى شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

حامى عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 6

6 - اهل عبادت براى خداوند ، برخوردار از حمايت هاى او در مراحل هولناك

قيامت

ليس لها من دون اللّه كاشفة . .. فاسجدوا للّه و اعبدوا

چنانچه {كاشفة} در آيات پيشين، به معناى گشاينده سختى ها باشد، از ارتباط اين آيه با {ليس لها. ..} مى توان به مطلب بالا پى برد.

عابدان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 9

9 _ حضور تماى انسان ها _ مستكبران و عبادت كنندگان _ به پيشگاه خداوند در قيامت

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه . .. و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً

كلمه {اما} در آيه بعد تفصيل و توضيح {فسيحشرهم . ..} مى باشد. بنابراين ضمير {هم} شامل هر دو گروه عبادت كنندگان و كسانى كه از عبادت خدا استنكاف دارند مى شود.

عابدان و تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 5

5 - اهل سجده و عبادت به درگاه خداوند ، مبرا از سرمستى ، غرور و لهو

و تضحكون و لاتبكون . و أنتم س_مدون . فاسجدوا للّه واعبدوا

از اين كه در آيات پايانى سوره، سرمستى و لغوگرايى، قطب مخالف سجده و عبادت معرفى شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

عابدان و سرمستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 5

5 - اهل سجده و عبادت به درگاه خداوند ، مبرا از سرمستى ، غرور و لهو

و تضحكون و لاتبكون . و أنتم س_مدون . فاسجدوا للّه واعبدوا

از اين كه در آيات پايانى سوره، سرمستى و لغوگرايى، قطب مخالف سجده و عبادت معرفى شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

عابدان و لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 5

5 - اهل سجده و عبادت به درگاه خداوند ، مبرا از سرمستى ، غرور و لهو

و تضحكون و لاتبكون . و أنتم س_مدون . فاسجدوا للّه واعبدوا

از اين كه در آيات پايانى سوره، سرمستى و لغوگرايى، قطب مخالف سجده و عبادت معرفى شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

عبرت گيرى عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 17

17- پرستشگران خدا ، از تذكرات و بيدارباش هاى او بهره منداند .

ذكرى للع_بدين

عوامل تذكر به عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 14

14- استجابت دعاى ايوب ( ع ) و برطرف نمودن رنج و گرفتارى از آن حضرت ، مايه تذكر و بيدارى خداپرستان

فاستجبنا له . .. و ءاتين_ه ... رحمة من عندنا و ذكرى للع_بدين

عوامل تنبه عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 14

14- استجابت دعاى ايوب ( ع ) و برطرف نمودن رنج و گرفتارى از آن حضرت ، مايه تذكر و بيدارى خداپرستان

فاستجبنا له . .. و ءاتين_ه ... رحمة من عندنا و ذكرى للع_بدين

عوامل سعادت عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 1

1- معارف قرآن ، براى هدايت و سعادت قوم عبادتگر خدا ، كافى و بسنده است .

إنّ فى ه_ذا لبل_غًا لقوم ع_بدين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين

است كه {ه_ذا} اشاره به قرآن و مجموعه مطالب اين سوره باشد. و {بلاغ} به معناى كفايت باشد (لسان العرب).

عوامل هدايت عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 1

1- معارف قرآن ، براى هدايت و سعادت قوم عبادتگر خدا ، كافى و بسنده است .

إنّ فى ه_ذا لبل_غًا لقوم ع_بدين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ه_ذا} اشاره به قرآن و مجموعه مطالب اين سوره باشد. و {بلاغ} به معناى كفايت باشد (لسان العرب).

فضايل عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 5

5 - اهل سجده و عبادت به درگاه خداوند ، مبرا از سرمستى ، غرور و لهو

و تضحكون و لاتبكون . و أنتم س_مدون . فاسجدوا للّه واعبدوا

از اين كه در آيات پايانى سوره، سرمستى و لغوگرايى، قطب مخالف سجده و عبادت معرفى شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

مراد از عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 21

21 _ از رسول خدا ( ص ) روايت شده كه فرمود : { التائبون } من الذنوب { العابدون } الذين لا يعبدون إلا اللّه و الا يشركون به شيئاً { الحامدون } الذين يحمدون اللّه على كل حال فى الشدة و الرخاء { السائحون } و هم الصائمون { الراكعون الساجدون } الذين يواظبون على الصلوات الخمس الحافظون ل ها المحافظون على ها بركوع ها و سجود ها و فى الخشوع فى ها و فى اوقات ها . . .

;

{تائبان} توبه كنندگان از گناه[اند] و {عابدان} كسانى هستند كه غير خدا را عبادت نمى كنند و چيزى را شريك او نمى گيرند. {حامدان} آنانند كه در هر حال _ چه سختى و چه در راحتى _ خدا را ستايش مى كنند و {سائحان} روزه دارانند. {راكعان} و {ساجدان} كسانى هستند كه مواظب نمازهاى پنجگانه باشند. ركوع، سجود و خشوع را در نمازها رعايت مى كنند و محافظ وقتهاى نماز هستند}.

مسؤوليت عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 3

3- كسانى كه به خاطر پرداختن به امر مهمى چون عبادت ، از كمك به نيازمندان اعراض مى كنند ، بايد با بيانى نرم و دلپذير با آنان سخن گفته و عذرخواهى كنند .

و إما تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها فقل لهم قولاً ميسورًا

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از طلب رحمت پروردگار، عبادت به درگاه او باشد. در اين صورت، معناى آيه چنين مى شود: اگر از اعانه به نيازمندان به خاطر عبادت خوددارى مى كنى، پس از آنها عذرخواهى نموده و به آنان پاسخى مناسب بده.

مقامات عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 20

20 - طواف كنندگان ، عبادت كنندگان و نمازگزاران در خانه خدا ، داراى مقامى ارجمند در پيشگاه خداوند

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

از اينكه پيامبرانى بزرگ، همچون ابراهيم و اسماعيل(ع) مأمور به تطهير خانه خدا براى طواف كنندگان و . .. بودند، ارجمندى طواف كنندگان و ... در پيشگاه خدا به

دست مى آيد.

نيازهاى معنوى عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 19

19- همه انسان ها ، حتى عبادت پيشگان ، نيازمند تذكر و يادآورى اند .

ذكرى للع_بدين

عادلان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عادلان

عادلان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 159 - 1

1 _ گروهى اندك از قوم موسى ، مردمى هدايتگر و عدالت پيشه بودند .

و من قوم موسى امة يهدون بالحق و به يعدلون

فضايل عادلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 8 - 4

4 - خداوند ، دوستدار عدالت پيشگان

إنّ اللّه يحبّ المقسطين

قضاوت عادلان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 159 - 5

5 _ عدالت پيشگان قوم موسى همواره حق را ميزان قضاوت هاى خويش قرار داده و بر اساس آن داورى مى كردند .

و به يعدلون

{به} متعلق به {يعدلون} و {باء} در آن براى استعانت است.

محبوبيت عادلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 8 - 4

4 - خداوند ، دوستدار عدالت پيشگان

إنّ اللّه يحبّ المقسطين

عاص بن وائل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

بدنامى عاص بن وائل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 4

4 - عاص بن وائل ، دشمن پيامبر ( ص ) و فاقد نيكنامى بود .

إنّ شانئك هو الأبتر

دشمنى عاص بن وائل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 4،7

4 - عاص بن وائل ، دشمن پيامبر ( ص ) و فاقد نيكنامى بود .

إنّ شانئك هو الأبتر

7 - { تكلّم أبومحمد الحسن بن على ( ع ) فقال : قال العاص بن وائل : إنّ محمداً رجل أبتر لا

ولد له فلو قد مات انقطع ذكره ، فأنزل اللّه تبارك و تعالى { إنّ شانئك هو الأبتر } ;

امام حسن(ع) [در مجلس مباحثه با معاويه و ياران او ]سخن گفت و فرمود: عاص بنوائل گفت: محمد(ص) مردى ابتر است كه براى او فرزندى نيست و اگر بميرد [نام و] ياد او تمام مى شود. پس خداى تبارك و تعالى [خطاب به رسول خدا اين آيه را] نازل فرمود: إنّ شانئك هو الأبتر}.

زخم زبان عاص بن وائل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 7

7 - { تكلّم أبومحمد الحسن بن على ( ع ) فقال : قال العاص بن وائل : إنّ محمداً رجل أبتر لا ولد له فلو قد مات انقطع ذكره ، فأنزل اللّه تبارك و تعالى { إنّ شانئك هو الأبتر } ;

امام حسن(ع) [در مجلس مباحثه با معاويه و ياران او ]سخن گفت و فرمود: عاص بنوائل گفت: محمد(ص) مردى ابتر است كه براى او فرزندى نيست و اگر بميرد [نام و] ياد او تمام مى شود. پس خداى تبارك و تعالى [خطاب به رسول خدا اين آيه را] نازل فرمود: إنّ شانئك هو الأبتر}.

قطع نسل عاص بن وائل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 7

7 - { تكلّم أبومحمد الحسن بن على ( ع ) فقال : قال العاص بن وائل : إنّ محمداً رجل أبتر لا ولد له فلو قد مات انقطع ذكره ، فأنزل اللّه تبارك و تعالى { إنّ شانئك هو الأبتر } ;

امام حسن(ع)

[در مجلس مباحثه با معاويه و ياران او ]سخن گفت و فرمود: عاص بنوائل گفت: محمد(ص) مردى ابتر است كه براى او فرزندى نيست و اگر بميرد [نام و] ياد او تمام مى شود. پس خداى تبارك و تعالى [خطاب به رسول خدا اين آيه را] نازل فرمود: إنّ شانئك هو الأبتر}.

عافيت طلبى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زمينه عافيت طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 8،9

8 _ تمكن و ثروت ، زمينه عافيت طلبى منافقان و گريز آنان از جهاد

استئذنك أولوا الطول منهم

9 _ ثروت فراوان ، زمينه گرايش انسان به عافيت طلبى و موجب تن دادن به ذلت و خوارى و ترك فريضه جهاد

و إذا أنزلت سورة . . و جهدوا مع رسوله استئذنك أولوا الطول منهم

عافيت طلبى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 8

8 _ تمكن و ثروت ، زمينه عافيت طلبى منافقان و گريز آنان از جهاد

استئذنك أولوا الطول منهم

عاقبت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عاقبت

آثار عاقبت انديشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 7

7 - توجه به فرجام امور ، در تصحيح عقيده و كردار ، نقش چشمگيرى دارد .

فبشّره بعذاب أليم . .. لهم جن_ّ_ت النعيم

ياد آورى سرانجام بد معرضان از آيات خدا و نيز يادآورى پايان خوش مؤمنان، به منظور تنبّه دادن به انسان ها است، لذا مى توان برداشت بالا را داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 7

7 - عاقبت انديشى ، مانع برترنمايى و تفاخر است .

كلاّ سوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 4 - 5

5 - عاقبت انديشى ، مانع برترى نمايى و تفاخر است .

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

اهميت عاقبت انديشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه

- 9 - 55 - 19

19 _ لزوم توجه به فرجام و عاقبت امور ، در ارزش گذارى آنها

فلا تعجبك أمولهم . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون

از اين كه خداوند در تبيين علت نهى (لا تعجبك . .. )، به فرجام و عاقبت منافقان اشاره كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 12

12- بيان عاقبت نيك مؤمنان داراى عمل صالح و فرجام شوم پيروان شيطان ، روشى است براى ايجاد انگيزش آدميان به عاقبت انديشى .

و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب

حسن عاقبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 19

19 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به دعا و طلب آمرزش و همراهى با ابرار و حسن عاقبت

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا و توفّنا مع الابرار

ستايش خردمندان به ويژگيهاى ياد شده، به اين منظور است كه مؤمنان هم، خواستار موارد ياد شده باشند.

عوامل حسن عاقبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 13

13 _ استقامت در راه خدا و دستيابى به حسن عاقبت ، نيازمند امداد هاى خداوند است .

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

عاقبت انديشى

آثار عاقبت انديشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 7

7 - عاقبت انديشى ، مانع برترنمايى و تفاخر است .

كلاّ سوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 4 - 5

5 - عاقبت انديشى ، مانع برترى نمايى و تفاخر است .

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 7

7 - توجه به فرجام امور ، در تصحيح عقيده و كردار ، نقش چشمگيرى دارد .

فبشّره بعذاب أليم . .. لهم جن_ّ_ت النعيم

ياد آورى سرانجام بد معرضان از آيات خدا و نيز يادآورى پايان خوش مؤمنان، به منظور تنبّه دادن به انسان ها است، لذا مى توان برداشت بالا را داشت.

اهميت عاقبت انديشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 19

19 _ لزوم توجه به فرجام و عاقبت امور ، در ارزش گذارى آنها

فلا تعجبك أمولهم . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون

از اين كه خداوند در تبيين علت نهى (لا تعجبك . .. )، به فرجام و عاقبت منافقان اشاره كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 12

12- بيان عاقبت نيك مؤمنان داراى عمل صالح و فرجام شوم پيروان شيطان ، روشى است براى ايجاد انگيزش آدميان به عاقبت انديشى .

و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب

عاقلان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عاقلان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 17،20

17 _ دعوت خداوند از خردمندان ( اولى الالباب ) به رعايت تقوا

واتقون يا اولى الالباب

20 _ حج گزاران

، از خردمندان هستند .

الحج اشهر معلومت . .. فمن فرض ... يا اولى الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 34،36

34 _ جز خردمندان ، كسى قدرت درك ويژگى هاى آيات محكم و متشابه را ندارد .

و ما يذّكّر الاّ اولوا الالباب

ظاهراً مراد از متعلّق {ما يذّكّر}، مطالب عنوان شده در همين آيه باشد.

36 _ راسخين در علم ، خردمندانند .

و الراسخون فى العلم . .. و ما يذّكّر الاّ اولوا الالباب

اگر تسليم شدن در برابر حق، خاص راسخين باشد و درك لزوم تسليم شدن در برابر حق، خاص اولوا الالباب باشد; الزاماً اين دو عنوان منحصر به يك گروه مى شود و در نتيجه راسخين، همان خردمندانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 10،11

10 _ صاحبان خرد ناب ، تنها دريابندگان نشانه هاى الهى در آفرينش

انّ فى خلق السّموات . .. لايات لاولى الالباب

آيات الهى در آفرينش وجود دارد، چه صاحب خردى باشد و يا نباشد. بنابراين {لاولى الالباب}، ناظر به بهره مندى از آن آيات است. يعنى تنها خردمندان به نشانه بودن آنها پى مى برند و ديگران از آن محرومند.

11 _ پى بردن از آفرينش به قدرت مطلق خداوند و يكتايى او در فرمانروايى بر هستى ، دليل بهره مند بودن آدمى از خرد ناب

انّ فى خلق السّموات . .. لايات لاولى الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 15،25،31،33

15 _ پى بردن و اقرار خردمندان به هدفدارى

آفرينش ، پس از انديشه در آن

لاولى الالباب . .. يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

ظاهراً {ربّنا ما خلقت . .. } بيان نتيجه تفكّر آنان مى باشد.

25 _ خردمندان ، خداوند را از هر كاستى مبرّا و منزّه مى دانند .

لايات لاولى الالباب. الّذين ... سبحانك

31 _ اعتقاد به معاد و درخواست رهايى از آتش دوزخ ، نشانه خردمندى

لايات لاولى الالباب . .. فقنا عذاب النّار

33 _ اعتقاد به هدفدارى آفرينش ، دليل نگرانى خردمندان از سرنوشت خود در قيامت است .

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك فقنا عذاب النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 17

17 _ توأم بودن بيم و اميد ( خوف و رجا ) در خردمندان مؤمن

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

چون از يك سو به وعده هاى الهى دل بسته اند و از سوى ديگر نگران فرجام خويش در قيامت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 - 7

7 - مؤمنان ، انسان هاى زنده دل و برخوردار از حيات واقعى و معقول ، و كافران ( چونان مردگان ) محروم از آن

لينذر من كان حيًّا و يحقّ القول على الك_فرين

برداشت ياد شده از ارتباط ميان صدر و ذيل آيه شريفه; يعنى، به قرينه مقابله ميان انسان هاى زنده و كافران، به دست مى آيد.

آمرزش عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 4

4 _ خردمندان مؤمن

، مشمول مغفرت الهى هستند .

ربّنا فاغفرلنا . .. فاستجاب لهم ربّهم

اطمينان عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 5 - 1

1 - عاقلان با سوگند هاى خداوند به فجر ، شب هاى ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، به صحت گفته او اطمينان يافته و آن را تصديق مى كنند .

هل فى ذلك قسم لذى حجر

اعتراف عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 16

16 _ اعتراف خردمندان به گناه و تقصير ، در پيشگاه خداوند

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا

اقرار عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 85 - 1

1 - اعتراف به مالكيت خدا بر زمين و موجودات روى آن ، امرى ناگريز براى هر انسانِ اهل دانش و خرد

قل لمن الأرض . .. إن كنتم تعلمون . سيقولون للّه قل أفلاتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 87 - 1

1 - اعتراف به حاكميت و ربوبيت يگانه خدا بر جهان هستى ، امرى غير قابل گريز براى هر انسان دانشور و خردورز

إن كنتم تعلمون. .. قل من ربّ السم_وت السبع... سيقولون للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 89 - 1

1 - اعتراف به حاكميت و فرمان روايى خداوند بر سراسر هستى ، امرى غير قابل گريز براى اهل دانش و خرد

قل من بيده . .. إن كنتم تعلمون . سيقولون

للّه

انقياد عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 32 - 2

2 - اهل عقل و انديشه ، تسليم در مقابل پيام وحى ; و نه در ضديت با آن

أم تأمرهم أحل_مهم به_ذا

استفهام انكارى، مى رساند كه خردمندان واقعى، هرگز مردم را به ستيزه با پيام وحى دعوت نمى كنند.

ايمان عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 26

26 _ پى بردن خردمندان و اعتراف آنان به كمال مطلق پروردگارا ، پس از انديشه در آفرينش

الّذين . .. يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ... سبحانك

تسبيح به معناى پاك دانستن از هر عيب و نقصى است و لازمه نبود عيب و نقص براى خداوند، وجود تمام كمالات براى اوست و خردمندان با تفكّر در آفرينش به چنين اعتقادى رسيده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 1،2

1 _ ايمان خردمندان به پروردگار ، در پى شنيدن نداى منادى ايمان

لاولى الالباب . .. ربّنا انّنا سمعنا منادياً ينادى للايمان ان امنوا بربّكم فامنّ

2 _ خردمندان ، معتقد به عظمت قرآن و مقام والاى رسول اكرم ( ص )

سمعنا منادياً ينادى

مراد از {منادياً} رسول اكرم (ص) و يا قرآن مجيد است. و نكره آوردن آن اشاره به تفخيم و عظمت آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 8،9

8 _ اعتقاد خردمندان ، به توحيد ربوبى

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا

يوم القيمة

چون خردمندان تمامى افعال (خلقت، وارد ساختن ستمگران به دوزخ، ارسال رسولان و ميراندن انسانها و . .. ) را پرتوى از ربوبيّت خداوند مى دانند.

9 _ خردمندان ، مؤمن به خداوند ، رسالت تمامى انبيا و برپايى قيامت

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 9 - 2

2 - انسان هاى عاقل و خردمند ، پذيراى حقانيت وعده هاى خداوند و تحقق روز جزا

يؤفك عنه من أُفك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 5 - 1

1 - عاقلان با سوگند هاى خداوند به فجر ، شب هاى ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، به صحت گفته او اطمينان يافته و آن را تصديق مى كنند .

هل فى ذلك قسم لذى حجر

بشارت به عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 11،20،22

11 _ نويد الهى به سرافرازى خردمندان مؤمن و پيروزى آنان بر دشمنان دين

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

{يوم القيمة}، ظرف براى {لا تخزنا} است. بنابراين مراد از {ما وعدتنا}، نويدهاى دنيوى خواهد بود كه از مصاديق روشن آن به قرينه {لا تخزنا}، خوار نگشتن در دنياست ; و اين نويد براى مؤمنان تنها با پيروزى بر دشمنان دين تحقق مى يابد.

20 _ ايمان ، زمينه تحقق نويد هاى الهى به خردمندان و رهايى از خوارى و خذلان اخروى

فامنّا ربّنا . .. ربّنا و اتنا ما

وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

با توجّه به اينكه {اتنا} عطف است بر {اغفر لنا}، در جمله {فامنّا ربّنا فاغفرلنا}، معلوم مى شود كه خردمندان انتظار برآورده شدن دعا و خواست خويش را، بر ايمانشان به ربوبيّت خداوند مترتب ساختند.

22 _ خوار نگشتن و رسوا نشدن در قيامت ، با ارزشترين نويد الهى به خردمندان مؤمن

اتنا ما وعدتنا . .. فلا تخزنا ... انّك لا تخلف الميعاد

جمله {انّك . . } پس از جمله {و لا تخزنا}، دلالت مى كند كه عدم خوارى، از وعده هاى الهى به خردمندان مؤمن است. بنابراين عطف {لا تخزنا} بر {اتنا ما وعدتنا}، عطف خاص بر عام است و دلالت بر اهميّت برتر معطوف (لا تخزنا) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 6

6 _ تضمين تحقق وعده هاى الهى به خردمندان مؤمن و تضمين رهايى آنان از خوارى در قيامت

ربّنا اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة . .. فاستجاب لهم ربّهم

پاداش عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 2،3

2 _ خداوند ، نويددهنده پاداش به خردمندان مؤمن

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

3 _ پيامبران ، واسطه خداوند در نويد پاداش به خردمندان

اتنا ما وعدتنا على رسلك

پيروزى عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 11

11 _ نويد الهى به سرافرازى خردمندان مؤمن و پيروزى آنان بر دشمنان دين

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا

يوم القيمة

{يوم القيمة}، ظرف براى {لا تخزنا} است. بنابراين مراد از {ما وعدتنا}، نويدهاى دنيوى خواهد بود كه از مصاديق روشن آن به قرينه {لا تخزنا}، خوار نگشتن در دنياست ; و اين نويد براى مؤمنان تنها با پيروزى بر دشمنان دين تحقق مى يابد.

ترس عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 14

14 _ هراس خردمندان مؤمن از خوارى و خذلان در روز قيامت

و لا تخزنا يوم القيمة

تقليد از عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 18

18 - تقليد و پيروى از هدايت يافتگان و انديشمندان ، ناروا نيست .

أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون

جمله {أو لو كان . ..} گوياى اين است كه: مجرد تقليد مورد رد و انكار قرار نگرفته است; بلكه آن تقليدى مذمت شده كه تقليد شونده خود اهل فهم و خرد نبوده و هدايت يافته نيست.

توحيد ربوبى عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 9

9_ تنها صاحبان عقل و فهم بر دريافت ربوبيت خدا و يكتايى او در تدبير هستى توانايند .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

حق پذيرى عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 9 - 2

2 - انسان هاى عاقل و خردمند ، پذيراى حقانيت وعده هاى خداوند و تحقق روز جزا

يؤفك عنه من أُفك

خداشناسى عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 -

9

9_ تنها صاحبان عقل و فهم بر دريافت ربوبيت خدا و يكتايى او در تدبير هستى توانايند .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 1،2،7

1 - رفت و آمد پى درپى شب و روز و تفاوت تدريجى ساعات آن دو ، نشانه وجود خداوند نزد اهل انديشه و تفكّر

و اختل_ف الّيل و النهار و . .. ءاي_ت لقوم يعقلون

{اختلاف. ..} ممكن است ناظر به آمد و شد روز و شب باشد. علاوه بر آن تغيير ساعات روز و شب در طى فصول سال را نيز افاده مى كند. در برداشت بالا هر دو نكته مورد نظر است.

2 - ريزش باران از سمت آسمان و تأمين روزى خلق و حيات زمين در پرتو آن ، آيتى خداوندى براى خردورزان

و ما أنزل اللّه من السماء . .. ءاي_ت

7 - نقش سازنده حركت باد ها در شرايط زيستى زمين ، نشانه اى از خداوند براى اهل انديشه

و تصريف الري_ح ءاي_ت لقوم يعقلون

خضوع عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 22

22 _ خضوع و كرنش خردمندان براى خداوند ، در پى تفكّر در آفرينش و پى بردن به هدفدارى آن

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك

اعتراف خردمندان به مالكيّت خداوند نسبت به آنان با كلمه {ربّنا} كه به معناى مالك و مدبّر آمده، دلالت بر خشوع و خضوع ايشان در برابر خداوند دارد.

خواسته عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 17

17

_ خردمندان ، خواستار همراهى و همگامى با ابرار تا به هنگام مرگ

و توفّنا مع الابرار

{مع الابرار} حال براى {نا}، در {توفّنا} است. يعنى ما را بميران، در حالى كه همراه و همگام با ابرار باشيم.

دعاى عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 28

28 _ دعاى خردمندان براى رهايى از عذاب دوزخ

لاولى الالباب . .. فقنا عذاب النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 5

5 _ خردمندان ، خواستار كرامت انسانى و گريزان از خذلان و خوارى

لاولى الالباب . .. ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته

خردمندان از آن جهت خواهان دورى از آتشند كه ورود در آتش را حاكى از خوارى و خفّت خويش در پيشگاه خداوند مى دانند و اين معنا كاشف از كرامتخواهى آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 9

9 _ آمرزش گناهان و پوشاندن بدى ها ، تقاضاى خردمندان از پيشگاه پروردگار

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 1،12،13

1 _ بهره مندى از پاداش هاى موعود الهى ، خواسته خردمندان از پروردگار خويش

لاولى الالباب . .. ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

12 _ خردمندان ، خواستار عزّت و سرافرازى از خداوند در دنيا و آخرت

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

13 _ دور ماندن از خوارى و خذلان در روز قيامت

، خواسته و دعاى خردمندان به پيشگاه خداوند

و لا تخزنا يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 1

1 _ اجابت سريع دعاى خردمندان مؤمن از سوى پروردگارشان

لاولى الالباب . .. ربّنا ... فاستجاب لهم ربّهم

برداشت فوق بر اين مبناست كه مفعول {استجاب} در تقدير باشد ; يعنى {فاستجاب دعائهم} ; و حرف {فاء} در {فاستجاب}، دلالت بر نبودن فاصله بين دعاى خردمندان و استجابت آن از سوى خداوند دارد.

رستگارى عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 18

18 _ فلاح و رستگارى صاحبان خرد ، تنها در پرتو ، تقوا ميسر است .

فاتقوا اللّه ياولى الالبب لعلكم تفلحون

عاقلان در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 6

6- خردمندان روى آورده به خدا ، با روحيه شكر ، توبه و تسليم ، در زمره بهشتيان

و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى . .. إنّى تبت ... نتجاوز عن سيّئاتهم فى أصح_ب ال

مرجع ضمير {سيّئاتهم} كسانى است كه به سن رشد و كمال رسيده و به نيايش پرداخته و بر توبه و تسليم خويش تأكيد مىورزند.

عاقلان و آثارباستانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 10

10 - تنها ، خردمندان از مطالعه در آثار باستانى به جاى مانده از گذشتگان ، بهره برده و عبرت مى گيرند .

كم أهلكنا قبلهم . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

آيه و نشانه بودن آيات، اختصاصى به

وجود عبرت گيرنده ندارد; بلكه صفتى است ثابت. بنابراين اختصاص يافتن آن به {أُولى النهى} ناظر به موفقيت خردمندان در بهره بردن از آيات است; يعنى، گرچه آيات و نشانه ها موجودات است، ولى بى خردان از آن بهره اى نمى برند.

عاقلان و آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 8

8- در فرآورده هاى خرما و انگور براى خردورزان ، آيت و نشانه اى از قدرت و ربوبيت خداوند است .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا إن فى ذلك لأية لقوم ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 35 - 4

4 - بقاياى شهر ويران شده قوم لوط براى خردمندان ، آيه الهى است .

و لقد تركنا منها ءاية . .. لقوم يعقلون

عاقلان و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 7

7 - تنها بهره مندان از خرد ، توان درك آيات ربوبيت الهى و بهره بردن ازآن را دارند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

به خاطر اين كه عقل از پليدى ها نهى مى كند، آن را {نهيه} مى گويند و جمع آن {نهى} است. لام در {لأُولى النهى} براى اختصاص است و مراد اين است كه هر چند آيات و نشانه ها براى همه انسان ها است; ولى تنها خردمندان مى توانند آن را درك كنند.

عاقلان و سوگندهاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 5

- 1،2

1 - عاقلان با سوگند هاى خداوند به فجر ، شب هاى ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، به صحت گفته او اطمينان يافته و آن را تصديق مى كنند .

هل فى ذلك قسم لذى حجر

2 - سوگند به سپيده دم ، شب هاى ده گانه ، هر جفت و تاق و گذشت شب ، سوگندى شايسته و بجا در ديدگاه هر شخص عاقل

هل فى ذلك قسم لذى حجر

استفهام در {هل فى ذلك. ..}، تقريرى است و مراد تثبيت اين نكته است كه قسم هاى ياد شده، فرد عاقل را اقناع مى كند; به گونه اى كه او نيز در تأكيد كلام خود، چنين سوگندهايى به كار مى برد.

عاقلان و قصه ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 11

11 - بازگشت و دو چندان شدن خانواده ايوب ( ع ) ، مايه تذكر و بيدارى صاحبان خرد ناب

و وهبنا له أهله . .. رحمة منّا و ذكرى لأُولى الألب_ب

{لُب} به معناى عقل خالص و خرد ناب است (مفردات راغب).

عاقلان و مثالهاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 21

21 - خردورزان ، تنها گروه بهره مند از تمثيلات و تشبيهات قرآنى اند .

ضرب لكم مثلاً . .. كذلك نفصّل الأي_ت لقوم يعقلون

عاقلان و نيازمندى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 2

2 - نياز جهان آفرينش به مدير و مدبر ، امرى روشن براى هر انسان دانشور

و خردمند

إن كنتم تعلمون . .. قل من ربّ السم_وت السبع و ربّ العرش العظيم

روشن است كه سؤال {من ربّ السماوات السبع. ..} (پروردگار آسمان هاى هفتگانه و... كيست؟) زمانى قابل طرح است كه اصل نياز آنها به مدير و مدبر، قبلاً براى انسان حل شده باشد. و چون درك اين مسأله، براى اهل دانش و خرد _ كه در آيه پيشين به آن تصريح شده است _ امر پيچيده اى نيست به عنوان اصل مسلم تلقى شده است.

عبرت عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 5

5 _ تنها صاحبان خرد ، پندپذير از حكمت هاى خداوند هستند .

و ما يذّكّر الاّ اولوا الالباب

علايق عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 6

6 _ توجّه و شيفتگى مؤمنان خردمند ، در دعا و مناجات نسبت به ربوبيّت خداوند

ربّنا ما خلقت هذا باطلا . .. ربّنا و اتنا

تكرار كلمه {ربّنا} از سوى خردمندان، نشانگر توجه خاص آنان به خداوند است.

عوامل تذكر عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 2

2 - فرجام هلاكت بار قدرت هاى حق ستيز تاريخ ، مايه تذكر خردمندان و مردمان حق شنو

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع

فضايل عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 12

12 _ مقام بلندِ متفكّران و ارزش والاى تفكّر

يبيّن اللّه لكم الايات لعلّكم تتفكّرون

چون تفكّر، به عنوان هدف تبيين

آيات الهى بيان شده است، ارزش آن و نيز مقام بلند متفكران به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 6

6 _ اهميّت خرد و ارزش صاحبان خرد

و ما يذّكّر الاّ اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 3،5

3 _ خردمندان مؤمن ، مورد لطف و عنايت پروردگار هستند .

فاستجاب لهم ربّهم

اجابت سريع دعاى خردمندان مؤمن و نيز اضافه تشريفيّه در {ربّهم} (پروردگارشان)، دلالت بر عنايت و لطف خاصّ خداوند به آنان دارد.

5 _ همراهى و همگامى خردمندان مؤمن با ابرار تا به هنگام مرگ ، تضمين شده از سوى خداوند

و توفّنا مع الابرار . .. فاستجاب لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 8،10،11

8 _ تنها خردمندان ، دانا به نابرابرى پاك و ناپاك و واقف به ارزش برتر پاكيهايند گرچه اندك باشد .

لايستوى الخبيث و الطيب . .. فاتقوا اللّه ياولى الالبب

توجه خطاب به صاحبان خرد با اينكه همگان وظيفه دار رعايت تقوا با گرايش به پاكيها و پرهيز از ناپاكيها هستند، مى تواند اشاره به اين باشد كه شناخت پاكى از ناپاكى و درك ارزش برتر پاكيها هر چند از نظر مقدار اندك باشد، تنها از عهده صاحبان عقل و خرد ناب ساخته است.

10 _ تنها خردمندان زمينه دار دورى جستن از ناپاكى ها و گرايش به پاكيها

لايستوى الخبيث و الطيب . .. فاتقوا اللّه ياولى الالبب

11 _ تنها صاحبان عقل و خرد از زمينه رعايت تقوا برخوردارند

.

فاتقوا اللّه ياولى الالبب

على رغم اينكه همه انسانها وظيفه دار رعايت تقوا هستند خداوند صاحبان خرد را مخاطب قرار داد تا به اين نكته اشاره فرمايد كه تنها اهل خرد و انديشه زمينه رعايت تقوا و پرهيز از خبيثها و گرايش به پاكيها را دارا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 9

9_ تنها صاحبان عقل و فهم بر دريافت ربوبيت خدا و يكتايى او در تدبير هستى توانايند .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 7

7 - تنها بهره مندان از خرد ، توان درك آيات ربوبيت الهى و بهره بردن ازآن را دارند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

به خاطر اين كه عقل از پليدى ها نهى مى كند، آن را {نهيه} مى گويند و جمع آن {نهى} است. لام در {لأُولى النهى} براى اختصاص است و مراد اين است كه هر چند آيات و نشانه ها براى همه انسان ها است; ولى تنها خردمندان مى توانند آن را درك كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 - 11

11 - { و فى المجمع و يجوز أن يكون المراد بمن كان حيّاً ، عاقلاً و روى ذلك عن على ( ع ) . . . ;

در مجمع البيان آمده است: و ممكن است مراد از {من كان حيّاً} صاحب خرد باشد و همين مطلب از حضرت على(ع) روايت شده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- احقاف - 46 - 16 - 8

8- انسان هاى خردمند و روى آورده به خدا ، با روحيه شكر و توبه و تسليم ، داراى ارج و منزلت

و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين .

{بلغ أربعين} اشاره به رسيدن به سن خردمندى است و {اُول_ئك} بيانگر نوعى تعظيم و ارجمندى است كه با تعابير {نتقبّل} و {نتجاوز} و {فى أصحاب الجنّة} تأكيد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 32 - 2

2 - اهل عقل و انديشه ، تسليم در مقابل پيام وحى ; و نه در ضديت با آن

أم تأمرهم أحل_مهم به_ذا

استفهام انكارى، مى رساند كه خردمندان واقعى، هرگز مردم را به ستيزه با پيام وحى دعوت نمى كنند.

فهم عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 7

7 - تنها بهره مندان از خرد ، توان درك آيات ربوبيت الهى و بهره بردن ازآن را دارند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

به خاطر اين كه عقل از پليدى ها نهى مى كند، آن را {نهيه} مى گويند و جمع آن {نهى} است. لام در {لأُولى النهى} براى اختصاص است و مراد اين است كه هر چند آيات و نشانه ها براى همه انسان ها است; ولى تنها خردمندان مى توانند آن را درك كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 5 - 3

3 - عظمت سپيده دم ، شب هاى ده گانه ، جفت ،

تاق و گذشت شب ، قابل درك براى بهره مندان از اندكى عقل

هل فى ذلك قسم لذى حجر

تقليل، از نكره بودن {حجر} استفاده شده است.

قدرت عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 9

9_ تنها صاحبان عقل و فهم بر دريافت ربوبيت خدا و يكتايى او در تدبير هستى توانايند .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

نقش عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 5 - 4

4 - قرآن در رهنمود هاى خود ، خردمندان را مخاطب قرار داده است .

لذى حجر

{حجر} به معناى {منع} است (قاموس). از آن جهت به عقل {حجر} گفته مى شود كه انسان را از خواسته هاى نفس باز مى دارد. (مفردات راغب)

ويژگى عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 1،6

1 _ آنان كه همواره و در هر حال به ياد خدا بوده و در آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند ، داراى خرد ناب هستند .

لايات لاولى الالباب. الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم و يتفكّرون

فعل مضارع {يذكرون}، دلالت بر استمرار و دوام ذكر دارد و {قيام}، جمع قائم (ايستاده) و {قعود}، جمع قاعد (نشسته) و {جنوب}، جمع جنب (پهلو)، كنايه از تمامى حالات آدمى است. چون غالباً آدمى از اين سه حالت خارج نيست.

6 _ همواره به ياد خداوند بودن و انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين ، دو صفت برجسته خردمندان

لاولى الالباب. الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم و

يتفكّرون فى خل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 4

4 _ خردمندان ، رنج دورى از رحمت خداوند و خوارى از سوى او را سخت تر از آتش دوزخ مى دانند .

لاولى الالباب . .. ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته

جمله شرطيه {من تدخل النّار فقد اخزيته}، علّت براى جمله {فقنا عذاب النّار} است، و بيانگر اين معناست كه آنچه به نظر {اولى الالباب} دردآور است و قابل تحمّل نيست، خوارى و خذلان دوزخيان به دست خداوند است ; نه سوختن در آتش جهنّم.

ويژگيهاى عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 4

4 - درك ماهيت تعلق و نياز زمين و موجودات روى آن به خداوند ، تنها در توان اهل دانش و خرد است .

قل لمن الأرض و من فيها إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 88 - 4

4 - درك حاكميت و سيطره همه جانبه خدا بر سراسر هستى ، در صلاحيت اشخاص دانشور و خردمند

قل من بيده ملكوت كلّ شىء . .. إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 28

28- انسان خردمند ، در انديشه داشتن نسلى صالح

و بلغ أربعين سنة قال ربّ . .. و أصلح لى فى ذرّيّتى

آنچه خداوند در اين آيه شريفه، از ناحيه انسان راه يافته به سن خردمندى (چهل سالگى) اظهار داشته; در حقيقت ارزش هايى است كه هر خردمندى مى بايست

بدان ها روى آورد.

عالم امر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

جبرئيل از عالم امر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 6

6 - جبرئيل ، موجودى از عالم امر *

أوحينا إليك روحًا من أمرنا

قيد {من أمرنا} مى تواند براى بيان اين نكته باشد كه {روح}، آفريده اى از عالم بالا و فرشته اى از عالم امر است.

نقش عالم امر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 2

2 - معجزات پيامبران ، نشأت يافته از عالم امر *

و ءاتين_هم بيّن_ت من الأمر

ممكن است {بيّنات} به معناى معجزات و {من} نشويه باشد.

عالم برزخ از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عالم برزخ}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 11،16،18

11 _ شهيدان در عالم برزخ ، شاهد مقامات خويش و ديگر مجاهدان راه خدا

فرحين . .. و يستبشرون بالّذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الّا خوف عليهم و لا هم يحزن

چون آيه در مقام رد پندار كسانى است كه شهيدان را مرده مى پندارند، خداوند با ذكر آيات مورد بحث مى خواهد حالات و پاداشهاى شهيدان را پس از شهادت بيان كند، نه مقامات و پاداش آنان را در قيامت.

16 _ عالم پس از مرگ ( برزخ ) ، جايگاه ترس و اندوه براى برخى از انسانها

و يستبشرون بالّذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الّا خوف عليهم و لا هم يحزنون

اگر در عالم برزخ براى هيچ كس، هيچ حزن و اندوهى نبود، سرور و شادمانى شهيدان بر اينكه نه خود و نه ديگر همرزمانشان كه با شهادت به آنان ملحق مى شوند، حزن و

اندوهى ندارند، بى مورد خواهد بود.

18 _ وجود شادمانى ، ترس و اندوه ( حالات روحى ) براى انسان در عالم برزخ

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله . .. الّا خوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 2

2 _ وجود شادمانى ( حالات روحى ) براى انسان در عالم برزخ

يستبشرون بنعمة من اللّه و فضل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 5

5 _ دريافت برخى از پاداش ها و جزاى اعمال در غير قيامت ( دنيا و برزخ ) *

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

كلمه {انّما}، دريافت كامل پاداش و جزا را منحصر به روز قيامت مى كند، لذا مفهوم آن، دريافت برخى از جزا و پاداش در غير روز قيامت است و مراد از غير قيامت، مى تواند دنيا و يا برزخ و يا هر دو باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 16 - 3

3 - وجود فاصله ميان مرگ تا رستاخيز انسان

ثمّ إنّكم يوم القي_مة تبعثون

به كارگيرى {ثمّ} در آيه فوق _ كه براى تراخى و فاصله زمانى است _ بيانگر اين برداشت مى باشد.

آل فرعون در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 2

2 - سوختن خاندان فرعون در آتش ، هر صبح و شام پيش از قيامت و در عالم برزخ

النار يعرضون عليها غدوًّا و عشيًّا

همان گونه كه بسيارى از مفسران گفته اند،

مقصود از عرضه آتش، مى تواند افكندن در آتش باشد.

انسان ها در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 11 - 3

3 - وجود عالم برزخ ( عالم پس از دنيا و پيش از برپايى قيامت ) و زنده شدن و مردن انسان ها در آن عالم *

قالوا ربّنا أمتّنا اثنتين و أحييتنا اثنتين

در اين كه مقصود از دو مردن و دو زنده شدن چيست؟ ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: مهم ترين آنها، دو نظريه است: 1_ زنده شدن در عالم برزخ و قيامت و مردن در دنيا و عالم برزخ; 2_ مرگ در آغاز تكوين انسان، پيش از دميده شدن روح در وجود وى و مردن در پايان عمر و زنده شدن با دميدن روح در انسان و زنده شدن در قيامت. اين حقيقت در سوره {بقره} چنين ياد شده است: {و كنتم أمواتاً فأحياكم ثمّ يميتكم ثمّ يحييكم ثمّ إليه ترجعون}. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

پرسش از مدت عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 112 - 3

3 - پرسش خداوند از دوزخيان ، پيرامون درنگ آنان در عالم برزخ

ق_ل كم لبثتم فى الأرض عدد سنين

با توجه به پاسخ سؤال ياد شده در آيه بعد {لبثنا يومًا أو بعض يوم. ..، يك روز يا پاره اى از يك روز} مى توان گفت كه مراد، درنگ آنها در عالم برزخ است.

تشبيه مدت عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 46

- 1،2

1 - فاصله ولادت تا قيامت _ در ديدگاه اهل محشر _ فاصله اى ناچيز و همسان با عصر يك روز و يا وقت چاشت آن

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضح_ها

مراد از {لَبْث} در {لم يلبثوا}، درنگى است كه در دنيا و برزخ رخ مى دهد. اين زمان گرچه زياد باشد، در مقايسه با آنچه انسان پس از حشر با آن مواجه خواهد شد، اندك است. براى {عشيّة} معانى متفاوتى ذكر شده است; از قبيل: {ظهر تا غروب}، {آخر روز} و {ظهر تا صبح فردا} (مصباح). {ضحى}; يعنى، گسترش نور خورشيد و پهناور شدن روز (مفردات راغب). اضافه {ضحى} به {عشيّة}، براى بيان اين نكته است كه مقدار صبح يا عصر از يك روز مراد است.

2 - فاصله قيامت و دنيا _ هرچند طولانى باشد _ در برابر عظمت حوادث قيامت ناچيز و بسان گذشت نيمروز از عمر دنيا است .

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضحيها

مفاد {يرونها} ممكن است در ناچيز ديدن دوران گذشته، دخيل باشد; يعنى، ديدن قيامت و رخدادهاى آن، اين ذهنيت را در انسان ايجاد مى كند كه فاصله طولانى دنيا و برزخ، در نظر او اندك آيد.

تفاوتها در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 8

8 _ تفاوت زندگى و حيات شهدا با ديگر انسان ها ، در عالم پس از مرگ ( برزخ )

بل احيآء عند ربّهم يرزقون

چون از نظر قرآن ديگر مردگان نيز از حيات برزخى برخوردارند، مطرح كردن حيات ويژه براى شهيدان، حكايت از تفاوت اين دو حيات

دارد.

حقانيت عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 7

7 - وجود عالم برزخ و حيات برزخى ، از حقايق هستى است .

و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه أموت بل أحياء

حيات برزخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 5،7،8

5 _ زندگى برتر و بهتر شهدا در عالم برزخ ، نسبت به زندگى آنان در دنيا

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله و يستبشرون

شادمانى شهيدان و نيز آرزوى رسيدن ديگر همرزمانشان به تفضل الهى، حاكى از برترى زندگى اخروى و برزخى آنان نسبت به زندگى دنياست.

7 _ وجود حيات برزخى ، پس از مرگ تا قيامت *

بل احيآء عند ربهم يرزقون. فرحين بما اتيهم اللّه من فضله و يستبشرون

8 _ زندگى جمعى شهيدان در عالم برزخ *

و يستبشرون بالّذين لم يلحقوا بهم

جمله {لم يلحقوا بهم}، دلالت بر اين دارد كه همرزمان شهيدان پس از شهادت به آنان ملحق مى شوند. بنابراين شهيدان به صورت متفرق زندگى نمى كنند، بلكه شهيدان سراسر تاريخ به يكديگر مى پيوندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 11 - 3

3 - وجود عالم برزخ ( عالم پس از دنيا و پيش از برپايى قيامت ) و زنده شدن و مردن انسان ها در آن عالم *

قالوا ربّنا أمتّنا اثنتين و أحييتنا اثنتين

در اين كه مقصود از دو مردن و دو زنده شدن چيست؟ ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: مهم ترين آنها، دو نظريه است: 1_ زنده شدن در عالم

برزخ و قيامت و مردن در دنيا و عالم برزخ; 2_ مرگ در آغاز تكوين انسان، پيش از دميده شدن روح در وجود وى و مردن در پايان عمر و زنده شدن با دميدن روح در انسان و زنده شدن در قيامت. اين حقيقت در سوره {بقره} چنين ياد شده است: {و كنتم أمواتاً فأحياكم ثمّ يميتكم ثمّ يحييكم ثمّ إليه ترجعون}. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 4

4 - وجود حيات برزخى ( زندگى ميان دنيا و قيامت ) براى انسان ها

النار يعرضون عليها غدوًّا و عشيًّا

حيات عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 6،8،11

6 _ برخوردارى شهيدان از حياتى ويژه در عالم پس از مرگ ( برزخ )

بل احيآء عند ربّهم يرزقون

نكره بودن كلمه {احيآء} اشاره به اين معنا دارد كه حيات شهيدان حياتى است كه براى انسانها در دنيا ناشناخته است. بنابراين حياتى ويژه خواهد بود.

8 _ تفاوت زندگى و حيات شهدا با ديگر انسان ها ، در عالم پس از مرگ ( برزخ )

بل احيآء عند ربّهم يرزقون

چون از نظر قرآن ديگر مردگان نيز از حيات برزخى برخوردارند، مطرح كردن حيات ويژه براى شهيدان، حكايت از تفاوت اين دو حيات دارد.

11 _ وجود رابطه ميان حيات و رزق ، حتّى در عالم برزخ

بل احيآء عند ربّهم يرزقون

روزى در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 11

11 _

وجود رابطه ميان حيات و رزق ، حتّى در عالم برزخ

بل احيآء عند ربّهم يرزقون

زمان ورود به عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 12

12 - ورود انسان ها ، پس از مرگ به عالم برزخ

و من ورائهم برزخ إلى يوم يبعثون

سلطه در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 12

12 _ خداوند براى عذاب يهوديان متمرد ، نيروهايى را در برزخ بر آنان مسلط كرده است .

ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

ظالمان در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 25

25 _ ظالمان و مستكبران در برزخ به عذاب گرفتار خواهند بود.

و لو ترى إذ الظلمون . .. اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم ... عن ءايته تستكبرون

ظاهراً مراد از {اليوم} زمان پس از مرگ و قبل از قيامت است كه برزخ نام دارد.

علم به عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 10

10 - آگاهى از احوال انسان هاى موجود در برزخ براى مردم دنيا ، ميسر و ممكن نخواهد بود .

ي_ليت قومى يعلمون

برداشت ياد شده از به كار رفتن {ليت} در كلام _ كه براى آرزوى برآورده نشدنى و غيرممكن مى باشد _ به دست مى آيد.

علما در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 56 - 1

1 - برخورداران از علم

و ايمان ، در قيامت ، در مقابل اِعلام نظر كافران درباره درنگ كوتاه مدت شان در برزخ ، اظهار مى دارند كه درنگ شان ، از روز مرگ تا برپايى قيامت بوده است .

و يوم تقوم الساعة . .. ما لبثوا غير ساعة ... و قال الذين أوتوا العلم ... لقد لبث

كافران در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 55 - 2

2 - ادعاى كافران در مورد زمان كوتاهى زمان توقف شان در برزخ ، ادعايى نادرست است .

و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة كذلك كانوا يؤفكون

{كذلك} اشاره به خلافِ واقع گويى كافران درباره مدت حضورشان در عالَم برزخ دارد. لازم به ذكر است كه پاسخ صاحبان علم و ايمان به كافران، درباره مدت حضور آنان در برزخ، قرينه صحت برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 56 - 1

1 - برخورداران از علم و ايمان ، در قيامت ، در مقابل اِعلام نظر كافران درباره درنگ كوتاه مدت شان در برزخ ، اظهار مى دارند كه درنگ شان ، از روز مرگ تا برپايى قيامت بوده است .

و يوم تقوم الساعة . .. ما لبثوا غير ساعة ... و قال الذين أوتوا العلم ... لقد لبث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 3

3 - وضعيت كافران در قيامت ، آن چنان وخيم و تأسف بار خواهد بود كه عالم قبر و برزخ را براى خود استراحت گاه

خواهند دانست .

قالوا ي_ويلنا من بعثنا من مرقدنا

{مرقد} اسم مكان از {رقاد} (خواب) به معناى خواب گاه است. تعبير كافران از قبرها به خوابگاه، مى تواند به اين جهت باشد كه آنان، وضعيت خود را در قيامت آن چنان سخت مى بينند كه عالم برزخ و قبر را در مقايسه با آن، خوابگاه و محل استراحت خويش مى خوانند.

كمى مدت عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 103 - 4

4 - فاصله مرگ تا روز قيامت ، فاصله اى اندك و ناچيز در ديدگاه حاضران صحنه قيامت

يتخ_فتون بينهم إن لبثتم إلاّعشرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 104 - 9

9 - دوران برزخ ، در برابر عظمت و سختى هاى قيامت ، بسيار اندك و ناچيز است .

إذ يقول أمثلهم طريقة إن لبثتم إلاّيومًا

كوتاه جلوه كردن فاصله مرگ تا قيامت، ظاهراً محصول نوعى مقايسه بين قيامت و برزخ است. منشأ اين قضاوت ممكن است مشاهده سختى هاى قيامت و يا توجه به خلود و جاودانگى آن باشد. توصيف گوينده {إن لبثتم إلاّ يوماً} به اين كه او به حق نزديك تر است، گوياى تأكيد قرآن بر اصل كوتاه بودن زمان برزخ است; زيرا بين فاصله يك روز و فاصله ده روز، اولى را به حقيقت نزديك تر دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 13

13- مجال زندگى دنيا و عالم برزخ ، درنگى كوتاه در نظر كافران حضور يافته در صحنه قيامت

كأنّهم يوم يرون ما يوعدون

لم يلبثوا إلاّ ساعة من نهار

با توجه به اين كه آنچه كافران در قيامت پشت سر خود مى بينند زندگى دنيا و عالم برزخ است; {لم يلبثوا} مى تواند ناظر به هر دو باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 46 - 1

1 - فاصله ولادت تا قيامت _ در ديدگاه اهل محشر _ فاصله اى ناچيز و همسان با عصر يك روز و يا وقت چاشت آن

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضح_ها

مراد از {لَبْث} در {لم يلبثوا}، درنگى است كه در دنيا و برزخ رخ مى دهد. اين زمان گرچه زياد باشد، در مقايسه با آنچه انسان پس از حشر با آن مواجه خواهد شد، اندك است. براى {عشيّة} معانى متفاوتى ذكر شده است; از قبيل: {ظهر تا غروب}، {آخر روز} و {ظهر تا صبح فردا} (مصباح). {ضحى}; يعنى، گسترش نور خورشيد و پهناور شدن روز (مفردات راغب). اضافه {ضحى} به {عشيّة}، براى بيان اين نكته است كه مقدار صبح يا عصر از يك روز مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 2

2 - درنگ مردگان در قبر ها ، زمانى اندك و گذرا است .

حتّى زرتم المقابر

تعبير {زرتم}، بيانگر آن است كه بقاى مردگان در قبرها، زيارت و ديدارى بيش نيست.

كوتاهى عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 55 - 1

1 - مجرمان ، در قيامت ، بر اندك بودن مدت درنگ شان در برزخ ، سوگند ياد مى كنند .

و

يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة

از اين كه مكان درنگ و اقامت مجرمان، كجا مى تواند باشد، مفسران احتمال هاى گوناگونى را ذكر كرده اند. از جمله آنها، عالَم قبر و برزخ است. لازم به ذكر است كه آيه پيش كه مراحل عمر انسان ها را تا دوران پيرى ذكر كرد و بعد فرمود {يخلق ما يشاء} كه با توجه به آيه پنجاه، مى تواند درباره معاد و قيامت باشد، قرينه است بر اين كه مكان افراد ياد شده، جايى است كه پس از مرگ، در آن قرار مى گيرند و آن، عالَم برزخ است.

گناهكاران در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 58 - 5

5 - اظهارات مجرمان ، در قيامت درباره كم بودن مدّت حضورشان در برزخ و پاسخ صاحبان علم و ايمان به آنان ، بيانى تمثيلى از رخداد هاى قيامت است .

يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون . .. و قال الذين أوتوا العلم و الإيم_ن ... و لقد ض

ذكر اين آيه، پس از بيان حادثه اى از حوادث قيامت _ كه مربوط به مجرمان و برخورد صاحبان علم و ايمان با آنان بود _ مى تواند اشاره به اين حقيقت داشته باشد كه چنين گفت و گوهايى، نمونه و بيان تمثيلى از آن حوادث است.

مدت اقامت در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 56 - 4

4 - مدت زمان اقامت انسان ها در برزخ ، امرى مقدر و تعيين شده در كتاب الهى ( لوح محفوظ )

است .

لقد لبثتم فى كتب اللّه إلى يوم البعث

مدت عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 52 - 8

8- دوران برزخ براى انسان ها ، پس از گام نهادن در صحنه قيامت ، كوتاه جلوه مى كند .

يوم يدعوكم . .. و تظنّون إن لبثتم إلاّ قليلاً

اين برداشت بنابراين احتمال است كه مراد از {إن لبثتم} درنگ در برزخ باشد; چنانكه مفسّران نيز گفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 103 - 2،3

2 - برآورد مدت زمان درنگ در برزخ ، از جمله گفتوگو هاى پنهانى سرپيچى كنندگان از قرآن با يكديگر ، در صحنه قيامت

يتخ_فتون بينهم إن لبثتم

سؤال مجرمان در باره مدت درنگ خود _ به قرينه اختلاف فاحش عمر آنان در دنيا _ سؤال از مدت سپرى شده پس از مرگ است.

3 - گروهى از مجرمان و روى گردانان از قرآن در قيامت ، مدت زمان درنگ خود را در برزخ ، ده روز تخمين مى زنند .

إن لبثتم إلاّعشرًا

{لبث} به معناى توقف و درنگ است و مراد از {عشراً} _ به قرينه {يوماً} در آيه بعد _ ده روز مى باشد. اين كلمه گرچه فقط براى مؤنث (مثل ليالى) به كار مى رود; ولى هنگام حذف تميز براى مذكر (مانند أيّام) نيز استعمال دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 104 - 3،4،5

3 - خداوند ، از همه كس به مدت زمان درنگ آدميان در برزخ ، آگاه تر است .

نحن أعلم بما يقولون

مراد از

{ما يقولون} براساس يكى از دو معناى محتمل آن، موضوعى است كه محور گفت وگوى مجرمان در قيامت خواهد بود.

4 - درست انديش ترين مجرمان در قيامت ، مدت زمان درنگ در برزخ را براى همگان ، يك روز تخمين مى زند .

إذ يقول أمثلهم طريقة إن لبثتم إلاّيومًا

{أمثلهم طريقة} به كسى گفته مى شود كه منصف ترين افراد و شبيه ترين آنان به حق مداران باشد و آنچه را مى گويد، از روى اطمينان بيشترى بگويد (قاموس).

5 - تخمين مدت كوتاه برزخ به يك روز و بيشتر ، برآوردى نادرست و دور از حقيقت است .

نحن أعلم . .. إذ يقول ... إلاّيومًا

{إذ} ظرف براى {أعلم} است و مراد از آن، اين است كه خداوند در هنگامى كه حتى درست انديش ترين مجرمان نظر خود را مى گويد، از تمامى آنان به حقيقت داناتر است; كنايه از اين كه هيچ يك از آنان، حقيقت را نگفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 56 - 1

1 - برخورداران از علم و ايمان ، در قيامت ، در مقابل اِعلام نظر كافران درباره درنگ كوتاه مدت شان در برزخ ، اظهار مى دارند كه درنگ شان ، از روز مرگ تا برپايى قيامت بوده است .

و يوم تقوم الساعة . .. ما لبثوا غير ساعة ... و قال الذين أوتوا العلم ... لقد لبث

مرگ در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 11 - 3

3 - وجود عالم برزخ ( عالم پس از دنيا و پيش از

برپايى قيامت ) و زنده شدن و مردن انسان ها در آن عالم *

قالوا ربّنا أمتّنا اثنتين و أحييتنا اثنتين

در اين كه مقصود از دو مردن و دو زنده شدن چيست؟ ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: مهم ترين آنها، دو نظريه است: 1_ زنده شدن در عالم برزخ و قيامت و مردن در دنيا و عالم برزخ; 2_ مرگ در آغاز تكوين انسان، پيش از دميده شدن روح در وجود وى و مردن در پايان عمر و زنده شدن با دميدن روح در انسان و زنده شدن در قيامت. اين حقيقت در سوره {بقره} چنين ياد شده است: {و كنتم أمواتاً فأحياكم ثمّ يميتكم ثمّ يحييكم ثمّ إليه ترجعون}. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

مستكبران در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 25

25 _ ظالمان و مستكبران در برزخ به عذاب گرفتار خواهند بود.

و لو ترى إذ الظلمون . .. اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم ... عن ءايته تستكبرون

ظاهراً مراد از {اليوم} زمان پس از مرگ و قبل از قيامت است كه برزخ نام دارد.

مشركان در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 48 - 7

7 - آشكار نشدن حقيقت توحيد براى مشركان در عالم برزخ *

و يوم . .. و ظنّوا ما لهم من محيص

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه روشن شدن حقيقت توحيد براى مشركان در روز قيامت، اشعار به اين دارد كه حتى پس از مرگ و در برزخ نيز حقايق براى آنان روشن

نمى شود.

ملائكه حسابگر در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 113 - 6

6 - وجود فرشتگان حسابگر براى شمارش مدت زندگى انسان در دنيا و يا در عالم برزخ

فسئل العادّين

مؤمنان در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 56 - 1

1 - برخورداران از علم و ايمان ، در قيامت ، در مقابل اِعلام نظر كافران درباره درنگ كوتاه مدت شان در برزخ ، اظهار مى دارند كه درنگ شان ، از روز مرگ تا برپايى قيامت بوده است .

و يوم تقوم الساعة . .. ما لبثوا غير ساعة ... و قال الذين أوتوا العلم ... لقد لبث

نقش عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 13

13 - برزخ ، مرحله اى ميان حيات دنيوى و رستاخيز

و من ورائهم برزخ إلى يوم يبعثون

ويژگيهاى عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 10

10 - آگاهى از احوال انسان هاى موجود در برزخ براى مردم دنيا ، ميسر و ممكن نخواهد بود .

ي_ليت قومى يعلمون

برداشت ياد شده از به كار رفتن {ليت} در كلام _ كه براى آرزوى برآورده نشدنى و غيرممكن مى باشد _ به دست مى آيد.

عالم ذر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عالم ذر

اصحاب شمال در عالم ذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 15

15 _ تسليم و اعتراف اصحاب يمين به ربوبيّت الهى از

روى رغبت ; و اعتراف اصحاب شمال با كراهت ، در عالم ذرّ

و له اسلم من فى السّموات و الارض طوعاً و كرهاً

قال اصحاب اليمين بلى طوعاً و قال اصحاب الشّمال بلى كرهاً . .. فذلك قوله تعالى {و له اسلم من فى السّموات و الارض طوعاً و كرهاً}.

_______________________________

علل الشرايع، ص 425، ح 6، ب 161 ; تفسير برهان، ج 1، ص 295، ح 1.

اصحاب يمين در عالم ذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 15

15 _ تسليم و اعتراف اصحاب يمين به ربوبيّت الهى از روى رغبت ; و اعتراف اصحاب شمال با كراهت ، در عالم ذرّ

و له اسلم من فى السّموات و الارض طوعاً و كرهاً

قال اصحاب اليمين بلى طوعاً و قال اصحاب الشّمال بلى كرهاً . .. فذلك قوله تعالى {و له اسلم من فى السّموات و الارض طوعاً و كرهاً}.

_______________________________

علل الشرايع، ص 425، ح 6، ب 161 ; تفسير برهان، ج 1، ص 295، ح 1.

اقرار در عالم ذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 2،3

2 _ در صورت نبود نشئه شهود و اقرار براى فرزندان ، آنان در انتخاب عقيده ، جز تبعيت و تقليد از پدران ، راهى نداشتند .

و أشهدهم على أنفسهم . .. أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا من قبل

3 _ در صورتى كه واقعه اشهاد و اقرار به ربوبيت خدا تحقق نمى يافت ، آدميان در حيات دنيا به ربوبيت و وحدانيت خدا آگاه نمى شدند .

و أشهدهم على أنفسهم . ..

أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 19

19 - اعتراف پيشين تمامى آدميان به توحيد ; قبل از پيدايش در صحنه گيتى *

قالوا ءاذنّ_ك ما منّا من شهيد

از اين كه مشركان در قيامت مى گويند كه ما قبلاً به توحيد گواهى داده ايم _ با آن كه در دنيا مشرك بوده اند _ مى توان برداشت نمود كه آنان قبل از پيدايش در دنيا (عالم ذر) بدان گواهى داده اند.

انسان در عالم ذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 3،4،6،7،9

3 _ هر يك از انسان ها پس از خلقتشان در حيات دنيا ، داراى دو نشئه وجودى هستند : نشئه شهود ارتباط خويش با خداوند و نشئه غيبت و محجوب بودن از خدا

و إذ أخذ ربك . .. و أشهدهم على أنفسهم

عطف {أشهدهم} بر {أخذ ربك} دلالت مى كند كه مسأله اشهاد و اقرار در همين حيات دنيوى انسان انجام گرفته است. يعنى هر يك از انسانهاى موجود بالعيان ربوبيت خداوند را مشاهده كرده اند. و اين در حالى است كه عموم انسانها چنين شهود و علم حضورى را نسبت به پروردگار خويش ندارند. لذا مى توان گفت انسان داراى دو جنبه است: جنبه اى كه شاهد ربوبيت خدا بوده و جنبه اى كه چنين شهودى براى او نيست.

4 _ هر انسانى در نشئه شهود به گونه اى محسوس ربوبيت و وحدانيت خداوند را دريافته است .

و أشهدهم على أنفسهم ألست بربكم قالوا بلى

6 _ اعتراف انسان به ربوبيت خدا

در نشئه شهود

ألست بربكم قالوا بلى

7_ آگاهى انسان در نشئه حجاب به ربوبيت خداوند ، برخاسته از آگاهى او در نشئه شهود است .

أشهدهم على أنفسهم . .. أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

{أن تقولوا . .. } به تقدير {لام} و {لا}ى نافيه است. يعنى {لأن لا تقولوا} (ما مسأله اشهاد را عملى كرديم تا روز قيامت نگوييد از ربوبيت خدا غافل بوديم.) اين تعليل مى رساند كه اگر مسأله اشهاد نبود، حجت بر انسانها تمام نبود و خداوند آنها را به خاطر غفلت از ربوبيتش مؤاخذه نمى كرد. از لوازم اين معنا آن است كه آگاهى بالفعل انسانها نسبت به خدا به خاطر مسأله اشهاد مى باشد.

9 _ غفلت آدمى از ربوبيت خدا در نشئه حجاب و حيات دنيوى ، با سابقه نشئه شهود ، عذرى غير قابل پذيرش

أشهدهم على أنفسهم . .. أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 1،2،3

1 _ وجود نشئه شهود و آگاه شدن آدمى به ربوبيت و وحدانيت خدا در آن نشئه ، از ميان برنده هر گونه عذر و بهانه اى براى روى آورى به شرك

و أشهدهم على أنفسهم . .. أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا

2 _ در صورت نبود نشئه شهود و اقرار براى فرزندان ، آنان در انتخاب عقيده ، جز تبعيت و تقليد از پدران ، راهى نداشتند .

و أشهدهم على أنفسهم . .. أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا من قبل

3 _ در صورتى كه واقعه اشهاد و اقرار به ربوبيت خدا تحقق نمى يافت

، آدميان در حيات دنيا به ربوبيت و وحدانيت خدا آگاه نمى شدند .

و أشهدهم على أنفسهم . .. أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا

انسان ها در عالم ذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 19

19 - اعتراف پيشين تمامى آدميان به توحيد ; قبل از پيدايش در صحنه گيتى *

قالوا ءاذنّ_ك ما منّا من شهيد

از اين كه مشركان در قيامت مى گويند كه ما قبلاً به توحيد گواهى داده ايم _ با آن كه در دنيا مشرك بوده اند _ مى توان برداشت نمود كه آنان قبل از پيدايش در دنيا (عالم ذر) بدان گواهى داده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 9

9 - باور كردن موضوع ميثاق فطرت ( پيمانى كه خداوند از همه انسان ها در عالم ذر گرفته ، ) براى كافران امرى دشوار است .

و قد أخذ ميث_قكم إن كنتم مؤمنين

خلقت در عالم ذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 14

14- تمامى انسان هايى كه بر روى زمين پديدار مى شوند ، در گذشته آفريده شده اند . *

و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

جمله حاليه {و لم تك شيئًا} ممكن است ناظر به زمانى باشد كه انسان ها آفريده نشده بودند، در اين صورت {خلقتك من قبل} ناظر به عالم ذرّ خواهد بود; يعنى، درگذشته ما تو را از هيچ و بدون اسباب متعارف آفريديم، حال چگونه از به وجود آمدن يحيى از پدر و

مادرى پير و عقيم شگفت زده مى شوى.

كفر در عالم ذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 74 - 13

13 _ از امام صادق ( ع ) [ درباره بنى آدم ] روايت شده كه فرمود : { . . . فمنهم من أقرّ بلسانه فى الذر و لم يؤمن بقلبه فقال اللّه : { فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا به من قبل } ;

. .. برخى از آنان در عالم ذر به زبان اقرار كردند، ولى ايمان قلبى نداشتند. اين است كه خداوند فرمود: ايمان نمى آوردند به آنچه كه قبلاً تكذيب كردند}.

عالم شهود از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عالم شهود}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 9

9 - جهان هستى ، متشكل از حقايق غيبى و ناشناخته و امور محسوس و شناختنى

ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 3،10

3 - خداى يگانه ، آگاه به تمامى غيب و شهود ( پنهان و آشكار )

ع_لم الغيب و الشه_دة

10 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله عزّوجلّ { عالم الغيب و الشهادة } فقال : الغيب مالم يكن و الشهادة ما قد كان .

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {عالم الغيب و الشهادة} روايت شده كه فرمود: غيب چيزى است كه وجود پيدا نكرده و شهادت چيزى است كه وجود يافته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 4

4 - خداوند ، عالم

به غيب و شهود هستى است .

إلى ع_لم الغيب و الشه_دة

مراد از عالم شهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 92 - 6

6 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله عزّوجلّ : { عالم الغيب والشهادة } فقال : الغيب ما لم يكن و الشهادة ما قد كان ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره سخن خداوند _ عزّوجلّ _ {عالم الغيب و الشهادة} فرمود: {غيب} چيزى است كه واقع نشده و {شهادت} چيزى است كه محقق گشته است}.

عالم غيب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عالم غيب}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 44 - 2

2 _ وحى ، راهى براى دريافت گزارشات غيبى و تاريخ پيشينيان ، براى پيامبر ( ص )

ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 9

9 - جهان هستى ، متشكل از حقايق غيبى و ناشناخته و امور محسوس و شناختنى

ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 3،10

3 - خداى يگانه ، آگاه به تمامى غيب و شهود ( پنهان و آشكار )

ع_لم الغيب و الشه_دة

10 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله عزّوجلّ { عالم الغيب و الشهادة } فقال : الغيب مالم يكن و الشهادة ما قد كان .

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {عالم الغيب و الشهادة} روايت شده كه فرمود: غيب چيزى است كه وجود پيدا نكرده

و شهادت چيزى است كه وجود يافته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 4

4 - خداوند ، عالم به غيب و شهود هستى است .

إلى ع_لم الغيب و الشه_دة

ارتباط با عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 38 - 3

3 - ادعاى دريافت وحى و ارتباط با عالم غيب ، نيازمند دليل قاطع و روشن

فليأت مستمعهم بسلط_ن مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 47 - 3،5

3 - مشركان ، ناآگاه از امور غيبى و ناتوان از ارتباط با عالم غيب

أم عندهم الغيب فهم يكتبون

5 - اديان توحيدى و پيامبران الهى ، مرتبط با عالم غيب اند .

أم عندهم الغيب فهم يكتبون

برترى عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 38 - 6

6 - عالم غيب و مبدأ وحى ، فراتر از نظام طبيعت *

أم لهم سلّم

كلمه {سل_ّم} (نردبان)، معمولاً براى دستيابى به مراتب عالى و برتر، مورد استفاده قرار مى گيرد.

خزاين عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 1

1 _ خزاين غيب تنها نزد خداوند و فقط او آگاه به آنهاست.

و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو

{مفاتح}، جمع {مَفتح}، به معناى {خزينه}، و يا جمع {مِفتح} به معناى {كليد}، مى تواند باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

شرك و عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

قلم - 68 - 47 - 1

1 - آيين شرك ، فاقد كتاب آسمانى و بى ارتباط با عالم غيب

أم عندهم الغيب فهم يكتبون

اين آيه، درصدد بيان آخرين توجيهى است كه مشركان، مى توانند براى درستى آيين خود ارائه دهند; يعنى، آنان ادعا كنند كه با عالم غيب ارتباط برقرار كردند و حقايق و اسرار غيبى و اسرار غيبى را مكتوب داشتند. بر اين اساس ارتباط با عالم غيب نشانه درستى هر آئينى است و ناتوانى از آن، علامت بطلان آن است.

عظمت عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 4

4 _ عالم غيب، عالمى بس با عظمت و پيچيده در برابر عالم شهود

و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو

تأكيد بر انحصار {علم غيب} به خداوند در برابر جمله بدون تأكيد و حصر در {يعلم ما فى . .. } بر مطلب فوقِ اشعار دارد.

كليد عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 2

2 _ كليدها و رمز و راز آگاهى به غيب و نهان، تنها در اختيار خداوند است و كسى را به آن راهى نيست.

و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو

در اين برداشت {مفاتح}، جمع {مِفتح}، به معناى {كليد}، گرفته شده است.

مراد از عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 92 - 6

6 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله عزّوجلّ : { عالم الغيب والشهادة } فقال : الغيب ما لم يكن و الشهادة ما

قد كان ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره سخن خداوند _ عزّوجلّ _ {عالم الغيب و الشهادة} فرمود: {غيب} چيزى است كه واقع نشده و {شهادت} چيزى است كه محقق گشته است}.

موارد غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 16

16 _ { عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عز و جل { الذين يؤمنون بالغيب } قال : من أقر بقيام القائم انه حق ;

از امام صادق (ع) درباره {الذين يؤمنون بالغيب} روايت شده كه فرمود: آنان كسانى هستند كه به حقانيت قيام قائم اقرار دارند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 23

23 _ درون و ذات مردمان و انديشه هاى ابراز نشده ايشان از جمله امور غيبى

تعلم ما فى نفسى . .. انك انت علّم الغيوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 20 - 5

5 _ نزول معجزه و فلسفه عدم نزول آن ، از امور غيبى و در اختيار خداست .

و يقولون لو لا أنزل عليه ءاية من ربه فقل إنما الغيب للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 4

4- اسباب و علل اعطاى مال و اولاد ، از امور غيبى بوده و از حيطه آگاهى انسان ها بيرون است .

أطّلع الغيب

مؤمنان به عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 3

3 - مؤمنان به غيب ( خدا

و . . . ) و معتقدان به رسالت و باورداران به آخرت ، هدايت يافتگانند .

الذين يؤمنون . ... أولئك على هدًى من ربهم

مشاراليه {أولئك} (اهل تقوا) ممكن است به صورت اجمالى ملاحظه شود. در اين صورت كلمه {المتقين} مشاراليه خواهد بود. و ممكن است جنبه تفصيلى آن در نظر گرفته شود; در اين لحاظ، صفات بيان شده براى {متقين} مشاراليه {أولئك} مى باشد.

نقش ارتباط با عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 41 - 3

3 - هر برنامه و عقيده اى ، بدون اتكا به برهانى عقلى يا منبعى غيبى ، فاقد اعتبار است .

أم عندهم الغيب فهم يكتبون

در آيات پيشين، اثبات شد كه كافران در انكار رسالت پيامبر(ص)، هيچ برهان عقلى و علمى ندارند. در اين آيه مطرح شده است كه آنان در گفتار خود، به منبع غيبى هم متكى نيستند; پس چنين انديشه اى قابل پذيرش نيست.

عايشه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عايشه

توصيه توبه به عايشه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 1

1 - توصيه خداوند به دو همسر خطاكار پيامبر ( ص ) ( حفصه و عايشه ) ، به توبه و دست برداشتن از خطاكارى

إن تتوبا إلى اللّه

جواب شرط {إن تتوبا إلى اللّه}، محذوف و تقدير آن چنين است: {فهو خير لكما}. اين جمله در حقيقت، تشويق و توصيه به توبه و تكرار نكردن اشتباهات گذشته است.

عبادت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عبادت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 2 - 2

2 _ تنها خداوند بايد عبادت شود .

اللّه لا اله الاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 4

4 _ اعتقاد به ربوبيّت خداوند ، مقتضى پرستش اوست .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 25

25 _ صبر بر انجام نماز هاى پنجگانه و صبر در جنگ مسلّحانه با دشمنان و پاسدارى در راه خداوند ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

پيامبر اسلام (ص) درباره { . .. اصبروا و صابروا و رابطوا ... } فرمود: اصبروا على الصلوات الخمس، و صابروا على قتال عدوّكم بالسّيف، و ربطوا فى سبيل اللّه لعلّكم تفلحون.

_______________________________

الدّر المنثور، ج 2، ص 418.

آثار اجتماعى عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 20

20- صلابت در برابر كافران ، مهرورزى با مؤمنان و استمرار

بر عبادت ، زمينه برخوردارى جامعه اسلامى از فضل و رضاى الهى

أشدّاء . .. رحماء ... ركّعًا سجّدًا يبتغون

مى توان گفت: {يبتغون. ..} نتيجه و حاصل سه برنامه مؤمنان (1_ أشدّاء، 2_ رحماء، 3_ ركعّاً سجّداً) است.

آثار اجتناب از عبادت طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 5

5 - كسانى كه از عبادت طاغوت و اطاعت سردمداران ضلالت ، پرهيز كرده و به خدا روى آورند و توبه كنند ، شايسته بشارت الهى اند .

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها و أنابوا إلى اللّه لهم البشرى

آثار اخلاص در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 9

9 - ايمان به خداى يگانه و پرستش خالصانه او ، دستيابى به اوج هدايت ، نور و روشنايى است .

حنفاء للّه غير مشركين به . .. فتخطفه الطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 4

4 - استجابت دعا و قبولى نيايش انسان به درگاه الهى ، مشروط به عبادت به دور از شرك و خالصانه او است .

فادعوا اللّه مخلصين له الدين

برداشت ياد شده از توصيه خداوند به اخلاص در عبادت _ پس از فراخواندن به دعا و نيايش _ استفاده مى شود.

آثار اعراض از عبادت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 6

6 - موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به زندانى شدن ، در صورت پذيرش الوهيت غير او

قال لئن اتّخذت إل_هًا

غيرى لأجعلنّك من المسجونين

آثار التزام به عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 12

12- پاى بندى به دعا و عبادت ، شرط شايستگى افراد براى همنشينى و مصاحبت است .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ

آثار تبرى از عبادت غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 2

2 - اختصاص دادن پرستش به خداوند و دورى از عبادت غير او ، نشانه عقل و خردمندى است .

أفغير اللّه تأمرونّى أعبد أيّها الج_هلون . .. بل اللّه فاعبد

{فا} در {فاعبد} جزا براى شرط مقدر است و تقدير آن _ به قرينه مقابله با {أيّها الجاهلون} _ مى تواند چنين باشد: {إن كنت عاقلاً فاعبداللّه}.

آثار ترك عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 14

14 _ مستكبران رويگردان از عبادت خدا ، محروم از شفاعت شافعان

و لايجدون لهم من دون اللّه ولياً و لانصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 14

14 _ ترك پرستش خداوند و پندار شريك براى او ، موجب گرفتار شدن به عذاب روز قيامت خواهد شد .

يقوم . .. إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

آثار ترك عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 8

8_ ترك پرستش خداوند و عبادت غير او ، موجب گرفتارشدن به عذاب دردناك روز قيامت خواهد شد .

أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف

عليكم عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 14

14- روى گردانى از پرستش خداوند ، زمينه ساز محروميت از رحمت واسعه او است .

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 1

1 - كفر به خدا و سرپيچى از عبادت او ، گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب دردناك دوزخ است .

إنّ الذين كفروا و يصدّون عن سبيل اللّه

مراد از {الطيب من القول} _ همان طور كه در آيه پيش گفته شد _ كلمه توحيد و {صراط حميد} عبادت خداى يگانه است. بنابراين با توجه به ارتباط اين آيه با آيه پيش، مى توان گفت: {كفروا} در {إنّ الذين كفروا}به تقدير {كفروا بالطيب من القول} است و مراد از {سبيل اللّه} در {يصدون عن سبيل اللّه}، عبادت و پرستش خداى يگانه مى باشد. قابل ذكر است كه {الذين} اسم {إنّ} و خبر آن محذوف است و تقدير آن به قرينه ذيل آيه چنين مى شود: {إنّ الذين كفروا... نذيقهم من عذاب أليم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 61 - 4

4 - كسانى كه از عبادت خدا سرباز زده و از صراط مستقيم منحرف شوند ، مورد سرزنش خدا قرار دارند .

ألم أعهد إليكم ي_بنى ءادم . .. و أن اعبدونى ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 63 - 5

5 - عبادت نكردن خداى يكتا و پيروى

از شيطان ، موجب دوزخى شدن است .

ألم أعهد إليكم ي_بنى ءادم أن لاتعبدوا الشيط_ن . .. و أن اعبدونى ... و لقد أضلّ م

برداشت ياد شده از ارتباط ميان اين آيه و آيات پيشين به دست مى آيد; يعنى، آيه شريفه بيانگر نتيجه و پى آمد عمل نكردن به توصيه هاى الهى است.

آثار تكبر در عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 5،6

5 - خوددارى از عبادت خدا از سر تكبر و بزرگ منشى ، موجب دوزخى شدن است .

إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم داخرين

6 - كسانى كه از عبادت خداوند كبر مىورزند ، با خوارى و ذلت به دوزخ وارد خواهند شد .

إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم داخرين

{داخرين} (از ماده {دَخَرَ}) مرادف {صغر و ذلّ} (كوچك و ذليل شد) بوده و حال براى ضمير {سيدخلون} است.

آثار تلاش براى عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 14

14 - سعى و تلاش آدمى در عبادت و نماز ، درپى دارنده پاداش حتمى درقيامت است .

فاعبدنى و أقم الصلوة . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

آثار تنبلى در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 10

10 _ پذيرش دوستى و سرپرستى كفار ، خيانت در جنگ ، خدعه با خدا ، سستى در عبادت ، رياكارى و كم به ياد خدا بودن ، موجب گمراهى و محروميت دايمى از هدايت الهى است .

و من يضلل اللّه فلن تجد

له سبيلا

از مصاديق مورد نظر براى (من يضلل)، كسانى هستند كه در آيات قبل (از 138 تا 143) خصلتهاى آنان بر شمرده شد.

آثار عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 8،11

8 - پرستش خداوند ، زمينه ساز نيل به تقواپيشگى است .

اعبدوا ربكم . .. لعلكم تتقون

11 - پرستش خداوند ، آدمى را از گرفتار شدن در ورطه كفر و نفاق و پيامد هاى آن دو ، مصون مى دارد .

اعبدوا ربكم . .. لعلكم تتقون

از اهداف دعوت به پرستش خداوند - پس از بيان كفر و نفاق و عواقب شوم آنها - ارائه رهنمونى است به انسانها براى پاسدارى خويش از گرايش به كفر و نفاق. بر اين اساس {تتقون} به معناى لغوى آن و متعلقش كفر و نفاق خواهد بود; يعنى: اعبدوا ربكم لعلكم تتقون الكفر و النفاق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 5

5 _ عبادت خالصانه خداوند و پرهيز از هر گونه شرك ، زمينه دور ماندن زندگى زناشويى از هر گونه ناسازگارى *

و ان خفتم شقاق بينهما . .. و اعبدوا اللّه

به مقتضاى ارتباط بين آيات مى توان احتمال داد كه آيه مورد بحث در حقيقت بيانگر راه حلى است براى جلوگيرى از ناسازگارى بين زن و شوهر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 9

9 _ پيدايش روحيه عبادت و بندگى خدا در جامعه ايمانى ، از شرايط لازم براى جهاد و مبارزه

قيل لهم كفّوا ايديكم و اقيموا الصلوة

و اتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 12

12 _ نيل به حقيقت ، مولود امتزاج علم ، عبادت و اخلاق

ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً و انهم لايستكبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 8

8 _ تقرب به خدا در گرو پرستش او و منزه دانستن وى از هر عيب و نقص و سجده خالصانه به درگاه اوست .

و لاتكن من الغفلين. إن الذين عند ربك ... و له يسجدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 7

7- ذكر خدا و عبادت پروردگار چون نماز ، زداينده نگرانى ها و اندوه ها و تقويت كننده روحيه پايدارى و موجب آرامش خاطر است .

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

نوع مفسّران بر آنند كه مقصود از سجده در اين آيه، نماز است و مؤيد آن روايتى است كه مى گويد: {پيامبر(ص) هر گاه محزون و دلتنگ مى شد، نماز مى خواند} (مجمع البيان، ذيل آيه فوق).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 8

8- عبادت ، پذيرش عملى ربوبيت خداوند است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 63 - 3

3- عبادت و تقوا ، موجب دستيابى به بهشت است .

تلك الجنّة . .. من عبادنا من كان تقيًّا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 7

7 - عبادت ، موجب جلب رضايت الهى است .

عجلت إليك ربّ لترضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 77 - 1،2،3

1 _ ارزش و منزلت انسان در پيشگاه خداوند ، منوط به دعا و عبادت كردن او است .

قل مايعبؤا بكم ربّى لولا دعاؤكم

2_ {دعاؤكم} اضافه مصدر به مفعولش باشد; كه در اين صورت {دعا} به معناى دعوت است; يعنى، {لولا دعاؤه إيّاكم إلى الإسلام; اگر نبود دعوت كردن خدا يا پيامبر شما را به سوى اسلام}. گفتنى است برداشت فوق مبتنى بر ديدگاه نخست است.

2 _ دعا و عبادت ، موجب توجه و عنايت خدا به انسان است .

قل مايعبؤا بكم ربّى لولا دعاؤكم

3 _ انسان ، من هاى دعا و عبادت ، فاقد ارزش و منزلت در پيشگاه خداوند است .

قل مايعبؤا بكم ربّى لولا دعاؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 5

5 - عبادت و تقوا ، داراى خيرى است كه سودش به عبادت كننده و متقى ، بازمى گردد .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 2 - 4

4 - نقش تعيين كننده عبادت و شب زنده دارى ، در تقويت روحيه و مقاومت در برابر مشكلات تبليغى و رسالت دينى

قم الّيل إلاّ قليلاً

به گفته مفسران، اين آيات در مكه نازل شده است. فرمان خداوند به شب زنده دارى در دوران مكّى (زمانى كه رسالت پيامبر(ص) در

سخت ترين شرايط قرار داشت) مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 11

11 - عبادت و شب زنده دارى ، نيروبخش و مقاومت آفرين ، در برابر مشكلات و سختى ها

فاصبر لحكم ربّك . .. و من الّيل فاسجد له و سبّحه ليلاً طويلاً

آثار عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 5

5_ پرستش خدا ، بيزارى از شرك ، پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) و استغفار از گناهان ، مقدمه هايى لازم براى حركت به سوى خدا و تقرب به درگاه او

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

ظاهر اين است كه {توبوا إليه} عطف به همه جمله هاى سابق {ألاّ تعبدوا. ..}، {إننى لكم منه ...} و {أن استغفروا ...} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 8،13

8_ نزول باران هاى فراوان ، در صورت پرهيز از شرك و گرايش به توحيد و پرستش خدا ، از نويد هاى هود ( ع ) به قوم خويش

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا

فعل مضارع {يرسل} به اصطلاح در جواب فعل امر (استغفروا ربكم ثم توبوا إليه) قرار گرفته و با {إنْ} شرطيه مقدر مجزوم شده است; يعنى: {إنْ تستغفروا و تتوبوا يرسل . ..; اگر استغفار كنيد و به سوى خدا حركت كنيد، او ابرهاى پر باران را براى شما خواهد فرستاد}.

13_ هود ( ع ) مردم

خويش را در صورت استغفار از گناهان ، گرايش به توحيد و پرستش خدا ، به افزايش نيرو و توانشان بشارت داد .

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه . .. يزدكم قوّة إلى قوّتكم

{يزدكم} عطف بر {يرسل} و جواب براى شرط مقدر مى باشد; يعنى: {إن تستغفروا . .. يزدكم; اگر استغفار كنيد و ... خداوند نيروى شما را افزايش مى دهد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 19

19_ استغفار از گناهان ، پرستش خدا و پرهيز از شرك ، مقدمه هايى لازم براى تقرب به درگاه خداوند

فاستغفروه ثم توبوا إليه

برداشت فوق ، با توجه به حرف {ثم} _ كه بر تأخر مرحله توبه از مرحله استغفار دلالت دارد _ استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 9

9_ پرستش خداوند ، سوق دهنده آدمى به توكل و سپردن امور خويش به اوست .

فاعبده و توكل عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 4

4- عبادت و بندگى به درگاه خدا وسيله جلب رحمت او است .

رحمت ربّك عبده

{عبده} مفعول است براى {رحمت}. تقديم آن بر نام زكريا و توصيف آن حضرت به عبوديت، اشاره به نقش آن در جلب رحمت هاى خداوند دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 81 - 4

4- عبادت و اطاعت خداى يگانه ، تنها راه عزّت و سعادت

واتّخذوا من دون اللّه . .. لهم عزًّا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 18

18- عبادت و پرستش خدا ، زمينه ساز پندپذيرى و حق شنوى است .

ذكرى للع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 77 - 2

2 - پروردگار جهانيان ، تنها دوست انسان و پرستش او تضمين گر رشد و رستگارى وى

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 6

6 - عبوديت خداوند ، موجب بهره مندى از لطف و امداد الهى

أليس اللّه بكاف عبده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 15 - 8

8 - عبوديت خداوند ، زمينه ساز شايستگى انسان براى دريافت وحى

يلقى الروح من أمره على من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 7

7 - درجات متفاوت فرشتگان ، به مقدار عبادت آنان براى پروردگار است .

فالذين عند ربّك يسبّحون له بالّيل و النّهار

برداشت ياد شده بر اين مبنا است كه {عند ربّك} اشاره به برخى از فرشتگان داشته باشد كه از مقام قرب و حضور برخورداراند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 8

8 - پرستش خداى يگانه ، مايه اتحاد و همبستگى در جوامع انسانى

و لأُبيّن لكم بعض الذى تختلفون فيه . .. إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

از آن جا كه حضرت عيسى(ع) رسالت خود را {حل اختلافات} بيان داشت و در پى آن مسأله ربوبيت يگانه

خداوند و عبادت او را مطرح كرد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 6

6 - تسبيح و ستايش ( عبادت ) پروردگار ، زمينه استوارى روح و دستيابى به صبر در برابر ناگوارى ها *

فاصبر على ما يقولون و سب_ّح بحمد رب_ّك

از ارتباط {سبّح بحمد ربّك} با {فاصبر. ..}، مى توان تأثير عبادت در تكامل روح و استوارى اراده را نتيجه گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 57 - 3

3 - عبادت خلق به درگاه خداوند ، سودمند به حال خود آنان

و ما خلقت . .. إلاّ ليعبدون . و ما أُريد منهم من رزق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 3

3 - عبادت خداوند ، رعايت تقواى الهى و اطاعت از پيامبران ، از موجبات آمرزش گناهان و نجات از عذاب الهى در دنيا

أن اعبدوا اللّه . .. يغفر لكم من ذنوبكم و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 4

4 - عبادت خداوند ، تقواپيشگى و اطاعت از رسولان ، موجبات غفران و آمرزش الهى است .

قال ي_قوم . .. أن اعبدوا اللّه ... و إنّى كلّما دعوتهم لتغفر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 10

10 - عبادت خداوند ، عقايد توحيدى ، اداى نماز و پرداخت زكات ، سامان دهنده امور انسان ها است

.

ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الزكوة و ذلك دين الق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 5

5 - عبادت خداوند ، سپاس نعمت هاى او است .

لإيل_ف . .. فليعبدوا

حرف {فاء}، لزوم عبادت را بر وجود نعمت {ايلاف} تفريع كرده است و هر كارى كه انسان خود را به جهت داشتن نعمتى، موظّف به آن سازد، سپاس آن نعمت است.

آثار عبادت شبانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 5

5 _ عبادت و مناجات چهل شبه ، عبادت و مناجاتى كامل و داراى اثرى خاص است .

و أتممنها بعشر فتم ميقت ربه أربعين ليلة

به كارگيرى واژه {اتمام} در جمله {اتممناها} و نيز استفاده از {تمَّ} (به جاى _ مثلا _ {صار}) در جمله {فتم ميقات ربه}، بيانگر اين است كه عبادت سى شبه عبادتى كامل و تمام نبوده و با سپرى شدن چهل شب، كامل و تمام شده است. تصريح به اينكه پس از اضافه شدن ده به سى مجموع آن چهل شد (فتم ... اربعين) مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

آثار عبادت طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 3،8

3 - عبادت طاغوت و اطاعت از سردمداران گمراهى ، شرك است .

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه در توصيف مؤمنانى است كه در برابر مشركان قرار داشته و در عقيده مخالف آنان مى باشند.

8 - عبادت

طاغوت و اطاعت از سران ضلالت ، مانع توبه و باريافتن به درگاه الهى است .

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها و أنابوا إلى اللّه

آثار عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 14

14_ پرستش غير خدا و شرك در عبادت ، عذاب روز قيامت را در پى دارد .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و إن تولّوا فإنى أخاف عليكم عذاب يوم كبير

{تولّوا} فعل مضارع و در اصل {تتولّوا} بوده است. {تولّى} به معناى اعراض كردن است و متعلق آن از دستورات پيشين استفاده مى شود. بنابراين {إن تولّوا...}; يعنى: اگر از توحيد در عبادت و... اعراض كنيد... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 8

8_ ترك پرستش خداوند و عبادت غير او ، موجب گرفتارشدن به عذاب دردناك روز قيامت خواهد شد .

أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 16

16_ طغيان و سركشى در برابر خدا و گرايش به شرك و پرستش غير خدا ، عقوبت و كيفر الهى را درپى دارد .

و لاتطغوا إنه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 4

4_ شرك و پرستش غير خدا ، ظلم و درپى دارنده آتش دوزخ است .

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا فتمسكم النار

از مصداقهاى مورد نظر براى ظلم _ به قرينه آيات پيشين _ شركورزى و پرستش غيرخداست.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 6

6- پرستش عناصر بى تأثير و ناتوان ، نشان كوتاه نظرى و ناآگاهى مشركان است .

و يعبدون من دون الله ما لايملك لهم رزقًا . .. و لايستطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 82 - 1،5

1- پرستش غير خدا ، هرگز مايه عزت نيست .

ليكونوا لهم عزًّا . كلاّ

{كلاّ} ردع و انكار نسبت به اين پندار مشركان است كه پرستش معبودها را مايه عزتمندى خويش مى دانستند.

5- عبادت هر چيزى جز خداوند ، مايه ذلت و خوارى در روز قيامت است .

من دون اللّه ءالهة ليكونوا لهم عزًّا . .. و يكونون عليهم ضدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 98 - 5

5- پرستش غير خدا ، كفر و مستوجب جهنم است .

الذين كفروا . .. إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 92 - 1

1 - سرزنش شدن مشركان در قيامت ، به خاطر پرستش غيرخدا

و قيل لهم أين ما كنتم تعبدون

استفهام در {أين ما كنتم. ..} متضمن معناى توبيخ و ملامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 4

4 - آيين شرك و عبادت غيرخدا ، مايه خسارت و از كف دادن سرمايه عمر آدمى و محروميت از بهره هاى بايسته از خانواده در عرصه قيامت

فاعبدوا ما شئتم من دونه قل إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و

أهليهم يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 64 - 4

4 - شرك و عبادت غير خدا ، نشانه جهل و نادانى نسبت به حقيقت الوهيت است .

اللّه خ_لق كلّ شىء . .. له مقاليد السم_وت ... أفغير اللّه تأمرونّى أعبد أيّها ال

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه {جاهلون} متعدى باشد و متعلق جهل، حقايقى باشد درباره خداوند كه در آيات پيشين از آن ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 4،6

4 - عبادت غيرخدا ، شرك است .

أفغير اللّه تأمرونّى أعبد . .. لئن أشركت ... بل اللّه فاعبد

6 - شرك و عبادت غيرخدا ، ناسپاسى پروردگار است .

بل اللّه فاعبد و كن من الش_كرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 15

15 - عبادت غير خدا و حاجت خواهى از غير او ، كفران نعمت هاى الهى است .

قال ربّكم ادعونى أستجب لكم . .. اللّه الذى جعل لكم الّيل ... و ل_كنّ أكثر الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 5 - 1

1- عبادت گران غير خدا و حاجت طلبان از درگاه غير او ، گمراه ترين وسرگشته ترين انسان ها

و من أضلّ ممّن يدعوا من دون اللّه من لايستجيب له

آداب عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 6،8

6 - ناديده انگاشتن خويش در محضر خدا ، از آداب پرستش

اوست .

إياك نعبد

به كارگيرى {ما} به جاى {من} گاهى براى اظهار عظمت است و گاهى براى پرهيز از انانيت و خودبينى. قرينه هاى كلامى تعيين كننده مراد است و در اينجا به مناسبت عبوديت، پرهيز از انانيت و خودبينى مقصود است. لذا {نعبد} به صورت متكلم مع الغير آمده است.

8 - احساس حضور در پيشگاه خداوند از آداب عبادت است .

إياك نعبد

از جمله نكته هاى التفات از غيبت به خطاب در سوره حمد، بيان ادب عبادت و دعاست; يعنى، شايسته است انسان به هنگام پرستش و دعا احساس كند كه در پيشگاه خداوند حاضر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 12

12 _ لزوم اخلاص در عبادت و ضرورت پرهيز از رياكارى

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى يراءون الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 4

4- قرين و همراه كردن تسبيح پروردگار با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده در ذكر و عبادت

فسبّح بحمد ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 14

14- لزوم رعايت اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط ، در نحوه انجام عبادات و نيايشها

و لاتجهر . .. و لاتخافت بها و ابتغ بين ذلك سبيلاً

احتمال دارد كه ذكر نماز و يا دعا به عنوان مظهر و مصداق اصلى عبادات و نيايشها آمده باشد و اين دو و نيز با آواز خواندن و يا با سكوت خواندن خصوصيتى نداشته باشد. بنابراين، از آيه رعايت اعتدال در نحوه انجام

عبادتها قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 6

6- در آيين مريم ( س ) ، شرقِ خانه و يا معبد ، مكانى مناسب تر براى عبادت بود . *

إذ انتبذت من أهلها مكانًا شرقيًّا

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 6

6- پرهيز از بدن نمايى و اهتمام به مستور داشتن خويش به هنگام عبادت ، خصلتى ارزنده براى بانوان است .

فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إليها روحنا

حضرت مريم(س) به مكانى مى رود كه از انظار دور باشد و هنگام عبادت با نامحرمان برخوردى نداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 2 - 5

5 - شب هنگام ، زمان مناسب براى عبادت و راز و نياز به درگاه الهى

قم الّيل إلاّ قليلاً

آداب عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 10

10 - شب هنگام ، وقت مناسب براى عبادت ، تسبيح و ستايش خداوند

و من الّيل فاسجد له و سبّحه ليلاً طويلاً

آسايش طلبى در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 3

3 - عبادت خدا با انگيزه برخوردارى از رفاه و آسايش دنيوى ، عبادتى بى ارزش و مردود است .

و من الناس من يعبد اللّه على حرف فإن أصابه خير اطمأنّ

{خير} به هرچيزى كه در آن براى انسان منفعت و سود باشد و نيز مايه صلاح و بهبود حال و وضع

وى گردد گفته مى شود. بنابراين كلمه {فتنة} كه در آيه فوق در مقابل {خير} قرار داده شده به معناى هر چيزى است كه براى انسان زيان آور و يا مايه بدى حال و روز وى باشد.

آگاهى در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 11

11 _ عبادت خداوند بايد آگاهانه و بر اساس معرفت و شناخت باشد.

ذلكم الله ربكم . .. فاعبدوه

اجتناب از عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 3

3 - ضرورت پرهيز از پرستش غير خدا

غير مشركين به

احكام عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 6

6- جواز عبادت خدا ، براى دستيابى به منافع آن و دفع ضرر ترك عبادت

أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم

ابراهيم(ع) براى اثبات بطلان شرك، بى حاصل بودن عبادت غير خدا را دليل آورد. از بيان اين حقيقت مى توان استفاده كرد كه عبادت هر معبودى، بايد ثمره اى براى آدمى در بر داشته باشد و انسان مى تواند به انگيزه همين ثمره خدا را عبادت كند.

اختيار در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 15

15 - انسان در عين دارا بودن اختيار در عبادت خدا ، بدون اعانت او بر انجام آن توانا نيست .

إياك نعبد و إياك نستعين

اخلاص در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5

- 14

14 - انسان در پرستش خدا و خلوص در آن ، نيازمند امداد الهى است .

إياك نعبد و إياك نستعين

متعلق {نستعين} همه وظايفى است كه از سوره حمد مى توان استفاده كرد و از آنها لزوم يكتا پرستى است كه از {إياك نعبد} به دست مى آيد; يعنى: نستعينك على عبادتك و خلوصها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 2

2 _ اَداى حج و عمره ، بايد براى خداوند باشد .

و اتمّوا الحج و العمرة للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 6،7

6 _ لزوم بجا آوردن نماز براى خدا ، همراه خضوع و توجه كامل به پروردگار

حافظوا على الصّلوات . .. و قوموا للّه قانتين

{قنوت} به معناى خضوع در اطاعت و خضوع مستلزم توجه كامل مى باشد و مراد از قيام در {قومواللّه}، يا خصوص نماز است و يا نماز مصداقى بارز براى آن.

7 _ لزوم بجا آوردن نماز براى خداوند ، از روى اطاعت و بندگى او

حافظوا على الصّلوات . .. و قوموا للّه قانتين

{قنوت}، علاوه بر خضوع، بر اطاعت و بندگى نيز دلالت دارد; زيرا {قنوت} به معناى خضوع در اطاعت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 11

11 _ حجّ بايد تنها براى خدا باشد .

و للّه على الناس حج البيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 2

2 _ عبادت خداوند بايد خالصانه و دور از هر گونه شائبه

شرك باشد .

و اعبدوا اللّه و لا تشركوا به شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 12

12 _ لزوم اخلاص در عبادت و ضرورت پرهيز از رياكارى

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى يراءون الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 162 - 10

10 _ باور به ربوبيت مطلق خداوند برانگيزنده انسان به اخلاص در عبادت و انجام همه امور براى او

إن صلاتى و نسكى . .. لله رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 163 - 2

2 _ نبودن شريك براى خدا در ربوبيت، دليل لزوم اخلاص در پرستش او

إن صلاتى و نسكى . .. لله رب العلمين. لا شريك له

توصيف {الله} به ربوبيتش بر هستى (رب العالمين) و نبودن شريك براى او (لا شريك له) تعليل براى {إن صلاتى . .. لله} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 7

7 _ ضرورت اخلاص در دعا و عبادت

و ادعوه مخلصين له الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 19

19- اعتقاد به يگانگى خداوند ، ( توحيد نظرى ) بايد با عبادت خالصانه او و ترك پرستش غير او ( توحيد عملى ) همراه باشد .

إل_هكم إل_ه وحد فمن كان . .. و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 16

16 - نماز و عبادات

ديگر ، بايد خالصانه و فقط براى ياد خدا باشد .

فاعبدنى و أقم الصلوة لذكرى

اختصاص يافتن {ذكر} در {لذكرى} _ به ياء متكلم، گوياى نكته ياد شده است; يعنى {لذكرى لالذكر غيرى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 16

16- اخلاص در عبادت و استمرار آن ، از مراتب كمال عبوديت و بندگى براى خداوند

و كانوا لنا ع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 7

7 - اخلاص در عبادت و پرهيز از آلوده كردن آن از هر عمل غير الهى ، توصيه خداوند به حضرت ابراهيم ( ع )

أن لاتشرك بى شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 7

7 - انجام عبادت به قصد رسيدن به پاداش اخروى ، با قصد قربت و الهى بودن آن ، سازگار است .

يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {لام} در {ليجزيهم} براى غايت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 21،24

21 - عبادت خالصانه خداى يكتا ، زمينه ساز حاكميت ، پيروزى و امنيت مؤمنان

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

24 - عبادت خداى يگانه ، بايد خالصانه و منزه از هر گونه شرك باشد .

يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 40 - 3،4

3 -

عبوديت خالص براى خدا ، موجب رهايى از عذاب الهى است .

إنّكم لذائقوا العذاب الأليم . .. إلاّ عباد اللّه المخلصين

4 - عبوديت خالص براى خدا ، موجب جلب فضل او و بهره مندى از پاداش برتر در برابر اعمال و رفتار خويش

و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون . إلاّ عباد اللّه المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 2 - 6،7،8،9

6 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر عبادت و فرمان برى خالصانه آن حضرت

فاعبد اللّه مخلصًا له الدين

واژه {دين} در معانى جزا، عادت، ملت، اسلام، عبادت و طاعت، به كار مى رود (قاموس المحيط); ولى در اين جا _ با توجه به اين كه مخاطبان آيات مورد بحث، مشركان مى باشند و نيز در اين آيات واژه عبادت به كار رفته _ ممكن است به معناى عبادت و طاعت استعمال شده باشد.

7 - نزول كتاب آسمانى ( قرآن ) ، نعمتى است درخور شكر و شايسته عبادت خالصانه خدا و اطاعت محض از او .

إنّا أنزلنا إليك الكت_ب بالحقّ فاعبد اللّه مخلصًا له الدين

برداشت ياد شده از تفريع جمله {فاعبد اللّه مخلصاً له الدين}، بر جمله {إنّا أنزلنا إليك الكتاب} به دست مى آيد.

8 - اخلاص ، شرط پذيرش عبادت و ركن اساسى آن است .

فاعبد اللّه مخلصًا له الدين

اين كه خداوند به پيامبر(ص) توصيه فرموده كه عبادت را در حال اخلاص انجام دهد، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

9 - لزوم عبادت خالصانه خداوند

فاعبد اللّه مخلصًا له الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 1،2،3

1 - تنها خداوند ، شايسته عبادت خالصانه و اطاعت بى چون و چرا است .

ألا للّه الدين الخالص

{الدين} مبتدا و مسنداليه و {للّه} خبر و مسند است. تقديم مسند بر مسنداليه، مفيد حصر و اختصاص است.

2 - اختصاص داشتن عبادت خالصانه و اطاعت محض به خداوند ، مستلزم طرد اطاعت ديگران و ترك شرك و ريا در عبادت است .

فاعبد اللّه مخلصًا له الدين . ألا للّه الدين الخالص

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه جمله {ألا للّه الدين الخالص} در مقام تعليل براى امر به عبادت خالصانه (فاعبد اللّه مخلصاً له. ..) است; يعنى، به اين دليل بايد خدا را خالصانه عبادت كرد كه چون عبادت خالصانه اختصاص به او دارد.

3 - لزوم اخلاص در عبادت

للّه الدين الخالص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 11 - 2،3،4

2 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر عبادت و فرمان برى خالصانه او

أُمرت أن أعبد اللّه مخلصًا له الدين

واژه {دين} در چند معنا (جزا، عادت، ملت، اسلام، عبادت و طاعت) به كار مى رود (قاموس المحيط); ولى در اين جا _ با توجه به اين كه مخاطبان آيات مورد بحث مشركان هستند و نيز در اين آيه واژه عبادت به كار رفته است _ ممكن است به معناى عبادت و طاعت استعمال شده باشد.

3 - اخلاص ، شرط پذيرش عبادت و ركن آن است .

أُمرت أن أعبد اللّه مخلصًا له الدين

خداوند به پيامبر(ص) توصيه فرمود كه عبادت را در حال اخلاص انجام دهد. از اين

مطلب مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

4 - لزوم عبادت خالصانه خدا

أُمرت أن أعبد اللّه مخلصًا له الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 14 - 2،3

2 - عبادت خالصانه خدا ، تكليفى الهى برعهده پيامبر ( ص )

قل اللّه أعبد مخلصًا له دينى

3 - اخلاص ، شرط پذيرش عبادت و ركن آن است .

قل اللّه أعبد مخلصًا له دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 3،5

3 - خداوند ، فراخوان انسان ها به عبادت خالصانه او

مخلصين له الدين

طبق گفته مفسران، واژه {دين} در اين آيه، به معناى عبادت است. آمدن اين واژه در معناى ياد شده از كاربردهاى رايج در لغت عرب است.

5 - نزول رزق انسان ( باران ) از سوى خداوند ، مقتضى دعا و عبادت به دور از شرك و خالصانه او است .

و ينزّل لكم من السماء رزقًا . .. فادعوا اللّه مخلصين له الدين

با توجه به تفريع جمله {فادعوا اللّه . ..} بر جملات پيشين (ينزّل لكم من السماء رزقاً) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 9

9 - اخلاص ، شرط پذيرش عبادت و ركن اساسى آن است .

فادعوه مخلصين له الدين

از توصيه خداوند به اين كه عبادت او را با اخلاص انجام دهند، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 6

6 - خداوند

، در تمام اديان آسمانى انسان ها را به بندگى خالصانه و به دور از انحراف ، فرمان داده است .

و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء

{حنيف} (مفرد {حنفاء})، به معناى كسى است كه به سوى دين درست و راست، تغيير جهت داده است (مقاييس اللغة).

اخلاص در عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 213 - 4

4 - لزوم داشتن اخلاص كامل در عبادت خدا

فلاتدع مع اللّه إِل_هًا ءاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 5

5 - اخلاص كامل فرشتگان ، در تسبيح و عبادت خداوند

فالذين عند ربّك يسبّحون له بالّيل و النّهار

از اين كه به جاى {يسبّحونه}، عبارت {يسبّحون له} آمده و {لام} براى اختصاص مى باشد، مطلب بالا قابل برداشت است.

ارزش اخلاص در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 10

10 - اخلاص در تسبيح و عبادت ، امرى شايسته و ارزشمند است .

فالذين عند ربّك يسبّحون له

از آمدن عبارت {يسبّحون له} به جاى {يسبّحونه}، اخلاص فرشتگان فهميده مى شود و از اين كه خداوند اخلاص فرشتگان را به رخ انسان ها مى كشد، مطلب بالا قابل برداشت است.

ارزش تداوم عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 10

10- استمرار و خستگى ناپذيرى در عبادت خداوند ، امرى پسنديده و ارزشمند

و من عنده لايستكبرون عن عبادته و لايستحسرون

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه آيه شريفه، در مقام

توصيف و تمجيد مقربان الهى و تشويق بندگان به عبادت پروردگار است.

ارزش عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 25

25 - نقش مكان عبادت در ارزش آن

اتخذوا من مقام إبرهيم مصلًّى . .. طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 7

7 - ارزش عبادت و اطاعت خدا ، در گرو پذيرفته شدن آن از سوى خداوند است .

و إذ يرفع إبرهيم . .. ربنا تقبل منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 5

5 _ عبادت ، پذيرش عملىِ ربوبيّت خداوند است .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 6

6 _ عبادت وبندگى خداوند ، مقامى والا و مورد ترغيب او

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة المقربون

بيان اين حقيقت كه پيامبر عظيم الشأن چون مسيح(ع) و فرشتگانى بلند مرتبه، همواره بندگى خدا را مى كنند و از آن ابايى ندارند، مى تواند به منظور ترغيب انسانها به بندگى خدا و اشاره به بلندى اين مقام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 9

9 - اسلام ، ايمان ، فرمانبرى ، توبه ، عبادت ، روزه دارى [ و هجرت ] از ارزش هاى والا و ملاك هاى برترى در ديدگاه وحى

خيرًا منكنّ مسلم_ت . .. س_ئح_ت

برداشت ياد شده، از

آن جا است كه اوصاف پسنديده ياد شده، اختصاص به زنان ندارد; زيرا چنين اوصافى و مشابه آنها، در قرآن براى مردان نيز ياد شده است (مانند سوره احزاب، آيه 35).

ارزش عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 23 - 5

5- احسان به پدر و مادر ، داراى اهميت و ارزشى بس مهم ، پس از پرستش خداوند

و قضى ربّك ألاّتعبدوا إلاّ إيّاه و بالولدين إحس_نًا

از اينكه خداوند احسان به پدر و مادر را پس از دعوت به عبادت خالصانه خويش قرار داده است، نكته ياد شده استفاده مى شود.

اركان عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 4

4 - سجده و قيام ، دو ركن عبادت

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا و قائمًا

اختصاص به ذكر يافتن سجده و قيام از ميان ديگر اجزا و اركان عبادت، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 4

4 - قيام و قرائت ، اساسى ترين اركان عبادت و نماز

هى أشدّ وط_ًا و أقوم قيلاً

اختصاص به ذكر يافتن دو ركن قيام (أشدّ وطئًا) و قرائت (أقوم قيلاً) از ميان اركان پنجگانه نماز، بيانگر مطلب ياد شده است.

استغفار از عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 2

2_ ضرورت استغفار از گناهان ( پرستش غير خدا و . . . ) از پيام هاى اساسى ، متقن و روشنِ قرآن است .

و أن

استغفروا ربكم

{أن} در جمله فوق تفسيريه است و لذا {استغفروا ربكم} نيز همانند {لاتعبدوا. ..} تفسير {كتاب اُحكمت...} مى باشد.

استقامت در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 1،2،9

1_ خداوند ، پيامبر ( ص ) را به استقامت و پايدارى بر توحيد و پرستش خدا ، فرمان داد .

فاستقم كما أُمرت

متعلق {استقم} ذكر نشده تا حكايت از عموم داشته باشد; ولى از آن جا كه بحث آيات پيشين درباره توحيد و پرستش خدا بود ، در برداشت فوق از آنها نام برده شد.

2_ مؤمنان همراه پيامبر ( ص ) به استقامت و پايدارى بر توحيد و پرستش خدا موظّف بودند .

فاستقم . .. و من تاب معك

{من تاب} عطف بر ضمير مستتر در {فاستقم} است; يعنى: {وليستقم من تاب معك}.

9_ توجه به داستان پيامبران و سرنوشت اقوام مؤمن و كافر ايشان ، وادار كننده انسان به استقامت وپايدارى بر توحيد و پرستش خدا

فاستقم كما أُمرت

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه جمله {فاستقم . ..} بر داستان اقوام گذشته _ كه در آيات پيشين از آن سخن رفته است _ تفريع شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مصمم به پايدارى بر عبادت خداوند

أعبد

فعل هاى {أعبد} در اين آيه و {عبدتم} در آيه بعد، عِدل يكديگر قرار گرفته است. ماضى آوردن فعل، در مورد عبادت مشركان و مضارع آوردن آن درباره عبادت پيامبر(ص)، بيانگر استمرار عبادت آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مصمم به پايدارى بر عبادت خداوند

أعبد

برداشت ياد شده، از تقابل {أعبد} و {عبدتم} استفاده شده است.

استمداد از عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 2

2- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به استمداد از ياد پروردگار و عبادت و نماز در مشكلات و ناراحتى هاى برخاسته از رسالت خويش و مخالفت هاى دشمنان

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون . فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

برداشت فوق از {فاء} در {فسبّح} _ كه براى تفريع اين جمله به آيه قبل است _ استفاده گرديده است; بدين معنا كه توصيه خداوند به تسبيح و تحميد. .. پس از اعلام آگاهى او از دلتنگى و اندوه پيامبر(ص) بيانگر تأثير اين عبادات در رفع اندوه و نگرانى است.

اعتدال در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 14

14- لزوم رعايت اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط ، در نحوه انجام عبادات و نيايشها

و لاتجهر . .. و لاتخافت بها و ابتغ بين ذلك سبيلاً

احتمال دارد كه ذكر نماز و يا دعا به عنوان مظهر و مصداق اصلى عبادات و نيايشها آمده باشد و اين دو و نيز با آواز خواندن و يا با سكوت خواندن خصوصيتى نداشته باشد. بنابراين، از آيه رعايت اعتدال در نحوه انجام عبادتها قابل استفاده است.

اعراض از عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 115 - 9

9 - مسلمانان ، نبايد به بهانه بازداشته شدن از ورود به مساجد ، ذكر و عبادت خدا را ترك كنند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. للّه المشرق و المغرب

برداشت فوق، مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 62 - 7

7 - روى گردانى از عبادت خداوند و گرويدن به شرك و بت پرستى ، در عين مشاهده آيات و نشانه هاى قدرت و يگانگى خداوند ، عملى شگفت آور و بدون توجيه

خ_لق كلّ شىء لا إل_ه إلاّ هو فأنّى تؤفكون

{أنّى} (اسم استفهام) به معناى كجا و چگونه است و در اين آيه براى تعجب مى باشد و {إفك} (مصدر {تؤفكون}) به معناى {صرف} (برگرداندن) است; يعنى، {فأنّى تصرفون}. به قرينه مقام معناى اين جمله چنين مى شود: پس به كدامين سوى مى رويد و چگونه از حق و توحيد ربوبى برگردانده مى شويد؟

اعراض از عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 11

11 - روى گردانى از عبادت خداوند و گرويدن به شرك و بت پرستى ، در عين مشاهده نشانه هاى قدرت و يگانگى خداوند ، عملى شگفت آور و بدون توجيه است .

يزيد فى الخلق ما يشاء . .. هل من خلق غير اللّه... لا إل_ه إلاّ هو ... فأنّى تؤفك

{أنّى} اسم استفهام و به معناى كجاو چگونه است و در اين آيه براى تعجب مى باشد. {إفك} (مصدر {تؤفكون}) به معناى {صرف} (برگرداندن) است; يعنى، {فأنّى تصرفون}.

گفتنى است كه به قرينه مقام معناى اين جمله چنين مى شود: پس به كدامين سو برده مى شويد و چگونه از حق و توحيد ربوبى برگردانده مى شويد؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 4

4 - الياس ( ع ) ، قوم خود را به جهت رها كردن پرستش بهترين آفريننده ( خدا ) سرزنش كرد .

و تذرون أحسن الخ_لقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 60 - 2

2 - كفر به خداوند و روى گردانى از عبادت او ، ظلمى بدفرجام

ليعبدون . .. فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا ... فويل للذين كفروا من يومهم

برداشت بالا از آن جا است كه در اين آيه و آيه قبل، كفر و ظلم هم سنخ شناخته شده و در قبال {ليعبدون} مطرح گشته است.

اِعلام وقت عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 3

3- زكريا ( ع ) ، در مدت سكوت سه روزه ، دخول وقت عبادت را در صبح و عصر ، با اشاره به مردم اعلام مى كرد .

فخرج على قومه من المحراب فأوحى إليهم أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

احتمال مى رود جمله {فخرج . ..} در باره خروج زكريا(ع) در مدت سه روز باشد. در اين صورت، {بكرة و عشيّاً} ظرف براى فعل هاى {خرج} و {أوحى} خواهد بود و مفاد آيه چنين مى شود: چون زكريا(ع) وظيفه اعلام دخول وقت عبادت را برعهده داشت، در صبح و عصر آن سه روز كه نمى توانست با

مردم سخن بگويد، دستور {سبّحوا} را با اشاره به آنان تفهيم مى كرد.

اقتصاد و عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 7

7 _ توجّه اسلام به مسائل اقتصادى ، در كنار مسائل عبادى

و اقاموا الصّلوة و اتوا الزّكوة

انگيزه عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 106 - 3

3 _ جلب منفعت و دفع ضرر ، از انگيزه هاى عبادت و پرستش است .

و لاتدع من دون اللّه ما لاينفعك و لايضرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 8

8- تأمين نياز ها و دفع بليات ، از انگيزه هاى مهم در پرستش معبود ها است .

ي_أبت لِمَ تعبد ما . .. لايغنى عنك شيئًا

از جمله استدلال هاى ابراهيم(ع) عليه بت پرستى آزر اين بوده كه بت ها نمى توانند نيازى از تو برطرف سازند، پس چرا آنها را مى پرستى؟!. از اين استدلال بر مى آيد كه تأمين نيازها يكى از دلايل عمده پرستش ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 3،6

3 - عبادت خدا با انگيزه برخوردارى از رفاه و آسايش دنيوى ، عبادتى بى ارزش و مردود است .

و من الناس من يعبد اللّه على حرف فإن أصابه خير اطمأنّ

{خير} به هرچيزى كه در آن براى انسان منفعت و سود باشد و نيز مايه صلاح و بهبود حال و وضع وى گردد گفته مى شود. بنابراين كلمه {فتنة} كه در آيه فوق در

مقابل {خير} قرار داده شده به معناى هر چيزى است كه براى انسان زيان آور و يا مايه بدى حال و روز وى باشد.

6 - برخوردار شدن از رفاه و آسايش دنيوى ، شرط و انگيزه برخى از انسان ها براى عبادت خداوند

و من الناس من يعبد اللّه على حرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 10

10 - پرستش خدا با انگيزه برخوردار شدن از موهبت ها و نعمت هاى بهشت ، امرى جايز و بلامانع است .

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 3

3 - عبادت و انجام اعمال صالح به منظور دريافت اجر و پاداش از خداوند ، صحيح و مقبول درگاه الهى بوده و با الهى بودن آنها منافات ندارد .

يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصلوة و أنفقوا . .. ليوفّيهم أجورهم

اهتمام ابراهيم(ع) به عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار پيشگام بودنش در پيروى از آيين توحيدى و انجام فريضه هاى الهى شد .

و اجنبنى و بنىّ . .. اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى ... اغفرلى و لولدىّ و للمؤمن

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) در دعاهايش، نخست خود را مد نظر داشت و بعد براى ديگران دعا كرد، شايد به اين سبب بود كه خواسته باشد در تكاليف الهى پيشگام باشد.

اهميت اخلاص در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 162 - 5

5 _ اخلاص كامل (انجام همه امور تنها براى خدا)، آيين پيامبر(ص) است.

دينا قيما . .. قل إن صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 163 - 3

3 _ پيامبر(ص) به يگانه پرستى، اخلاص در عبادت و ايمان به يكتايى خدا در ربوبيت مأمور بود.

إن صلاتى . .. لله رب العلمين. لا شريك له و بذلك أمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 12

12- تنها راه رسيدن به رضايت خداوند و پاداش هاى او ، انجام دادن اَعمال صالح و پرستش خالصانه او است .

فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً ص_لحًا و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 8

8 - عبادت خالصانه ، مهم ترين وظيفه در برابر خداوند ، حتى براى پيامبران است .

إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا فاعبدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 14 - 4

4 - لزوم عبادت خالصانه خدا

قل اللّه أعبد مخلصًا له دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 7

7 - لزوم يكتاپرستى و دورى از شرك در عبادت و نيايش ، در عين ناخوشايندى كافران و مشركان از اين عمل

فادعوا اللّه مخلصين له الدين و لو كره الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

غافر - 40 - 65 - 8

8 - لزوم عبادت خالصانه براى خداوند

مخلصين له الدين

{دين} در لغت به چند معنا مى آيد; يكى از آنها اطاعت است و مقصود از اطاعت _ به قرينه آيه بعد (قل إنّى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه. ..) _ عبادت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 51 - 2

2 - لزوم توحيد و اخلاص در عبادت به هنگام روى آوردن به خداوند

ففرّوا إلى اللّه . .. و لاتجعلوا مع اللّه إل_هًا ءاخر

اهميت خضوع در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 4

4 - سجده و خضوع در برابر خداوند ، مهم ترين ركن نماز و روح عبادت

و تقلّبك فى الس_جدين

از اختصاص به ذكر يافتن موضوع سجده، در ميان مجموعه اركان نماز و مصاديق عبادت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

اهميت صبر در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 9

9- عبادت و پايدارى بر آن ، توصيه فرشتگان به پيامبر ( ص )

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك . .. فاعبده واصطبر لعب_دته

آيه مورد بحث بر حسب ظاهر، در ادامه سخنان فرشتگان با پيامبر(ص) در آيه پيش است.

اهميت عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 1

1 - پرستش خداوند وظيفه اى ضرورى ، بر دوش همه مردم

يأيها الناس اعبدوا ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 115 - 9

9 - مسلمانان ، نبايد به بهانه بازداشته شدن از ورود به مساجد ، ذكر و عبادت خدا را ترك كنند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. للّه المشرق و المغرب

برداشت فوق، مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 1

1 _ لزوم پرستش خداوند و پرهيز از هر گونه شرك

و اعبدوا اللّه و لا تشركوا به شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 13

13 _ ارتباط دايمى با خدا و تأمين نياز مستمندان ، نشانه ايمان

الذين ءامنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

بر اين مبنا كه اقامه نماز، به عنوان شيوه اى از ارتباط با خدا بيان شده باشد و پرداخت زكات، به عنوان مصداقى از رفع نياز مستمندان مطرح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 16

16 _ پاسدارى از روابط عاطفى اهل ايمان نسبت به يكديگر و نيز حفظ روابط عبادى آنان با خدا ، ملاك و حكمتى براى جعل احكام دين

انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة . .. و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 6

6 _ مكان هاى مقدس و مخصوص عبادت را نبايد به سرگرمى ها و امورى لغو و بيهوده آلوده ساخت .

و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 3

3- هدف حضرت ابراهيم ( ع ) از اسكان دادن برخى از فرزندانش در جوار خانه خدا ، توفيق يافتن آنان براى عبادت و اقامه نماز بود .

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 31 - 7

7 - تقواپيشگى و عبادت ، همسوى با فطرت انسان ها است .

فأقم وجهك للدين حنيفًا فطرت اللّه الّتى فطرالناس عليها . .. و اتّقوه و أقيموا ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 6

6 - تلاش براى عبادت و دعا ، تكليفى الهى برعهده بهره مندان از نعمت

ألم نشرح . .. و وضعنا... و رفعنا... فإذا فرغت فانصب

خطاب آيه شريفه گرچه متوجّه پيامبر(ص) است; ولى از تفريع {فإذا فرغت. ..} بر نعمت هاى بيان شده در آغاز سوره، مى توان اصلى كلى انتزاع كرد و بر همگان تعميم داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 5

5 - مصرف طعام ، بايد به منظور از بين بردن گرسنگى و به دست آوردن توان عبادت باشد .

فليعبدوا . .. الذى أطعمهم من جوع

{من جوع}، بيانگر آن است كه هدف از طعام، زوال گرسنگى است; نه آن كه خوردن، همواره مطلوب باشد. {فليعبدوا} بيانگر هدف بودن عبادت براى طعامى است كه از خداوند به انسان مى رسد.

اهميت عبادت جمعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

شعراء - 26 - 219 - 2

2 - اهميت عبادت خدا و اقامه نماز در ميان جمع و با جماعت

و تقلّبك فى الس_جدين

تعبير {فى الساجدين} مشعر به مطلب ياد شده است.

اهميت عبادت خالصانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 162 - 4،11

4 _ عبادت خالصانه و انجام همه امور براى خدا، از رهنمودهاى خداوند به پيامبر(ص)

إننى هدينى ربى . .. إن صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله

{محيا و ممات} مى تواند كنايه از همه امور باشد.

11 _ نماز و عبادت خالصانه از بارزترين ويژگيهاى آيين پيامبر(ص)

دينا قيما . .. إن صلاتى و نسكى ... لله رب العلمين

اهميت عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 9

9 _ ضرورت پرستش خداوند و باور به نبودن معبودى سزاوار پرستش جز او

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 1

1_ لزوم پرستش خدا و پرهيز از پرستش غير او

ألاّ تعبدوا إلاّ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 6

6_ استغفار از گناهان ، گرايش به توحيد و پرستش خدا ، مقدمه هايى لازم براى حركت به سوى خداوند و تقرب به درگاه او

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

برداشت فوق ، با توجه به كلمه {ثم} _ كه جمله {توبوا إليه} را بر {استغفروا ربكم} عطف كرده _ به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - هود - 11 - 123 - 5،6

5_ لزوم پرستش خدا و توكل بر او

فاعبده و توكل عليه

6_ پرستش خداوند و توكل بر او ، از توصيه هاى الهى به پيامبر ( ص )

فاعبده و توكل عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 14

14_ لزوم عبادت خدا و ضرورت پرهيز از پرستش غير او ، فرمان خداوند به انسانهاست .

أمر ألاّتعبدوا إلاّ إياه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 36 - 8

8_ لزوم پرستش خدا و ضرورت پرهيز از شرك در عبادت

قل إنما أُمرت أن أعبد الله و لا أُشرك به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 7

7- لزوم هجرت و تحمل دشوارى هاى آن براى عبادت خداى يگانه و اقامه فريضه هاى الهى

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى بواد غير ذى زرع . .. ليقيموا الصلوة

خداوند داستان حضرت ابراهيم(ع) را به عنوان داستانى قابل يادآورى ذكر كرد (و إذ قال إبراهيم . ..)، و از سويى ديگر آن حضرت تمامى مشكلات سرزمين غيرآباد و بى كشت و زرع را براى حفظ دين خود و فرزندانش تحمل كرد. مجموع اين نكات مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 2،3،6

2- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به استمداد از ياد پروردگار و عبادت و نماز در مشكلات و ناراحتى هاى برخاسته از رسالت خويش و مخالفت هاى دشمنان

و لقد نعلم أنك

يضيق صدرك بما يقولون . فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

برداشت فوق از {فاء} در {فسبّح} _ كه براى تفريع اين جمله به آيه قبل است _ استفاده گرديده است; بدين معنا كه توصيه خداوند به تسبيح و تحميد. .. پس از اعلام آگاهى او از دلتنگى و اندوه پيامبر(ص) بيانگر تأثير اين عبادات در رفع اندوه و نگرانى است.

3- رهبران الهى و زمامداران جامعه اسلامى ، نيازمند به استمداد از پروردگار با ذكر و نماز و عبادت ، در برابر مشكلات رسالت خويش

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

6- لزوم تسبيح و عبادت خداوند در برابر هرگونه سخن ناروا و شرك آميز درباره او

و لقد نعلم . .. بما يقولون . فسبّح بحمد ربّك

تفريع {فسبّح} به آيه قبل مى تواند به معناى اين باشد كه: حال كه آنان سخنان ناروا درباره خدا مى گويند و به تنقيص پروردگار مى پردازند، تو به تسبيح و حمد و عبادت او بپرداز.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 2

2- عبادت خدا و اجتناب از طاغوت ، دو ركن اساسى تعاليم انبيا

و لقد بعثنا فى كلّ أُمّة رسولاً أن اعبدوا الله و اجتنبوا الط_غوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 23 - 5

5- احسان به پدر و مادر ، داراى اهميت و ارزشى بس مهم ، پس از پرستش خداوند

و قضى ربّك ألاّتعبدوا إلاّ إيّاه و بالولدين إحس_نًا

از اينكه خداوند احسان به پدر و مادر را پس از دعوت به عبادت

خالصانه خويش قرار داده است، نكته ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 5

5- عبادت و پرستش خداى يكتا لازم است .

فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 22 - 1

1 - عبادت آفريدگار در نظر مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، امرى لازم است و هيچ دليلى بر ترك آن وجود ندارد .

و ما لى لا أعبد الذى فطرنى

{ما} در {مالى} از نوع استفهام انكارى است و جمله {لاأعبد} حال براى ضمير در {لى} است و در حقيقت صدر آيه چنين است: {لا شىء يمنعنى من عبادة الذى خلقنى}; يعنى، هيچ چيز نمى تواند مرا از عبادت آفريدگارم باز دارد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 1

1 - توصيه خداوند به همه پيامبران و رسول اكرم ( ص ) ، مبنى بر اختصاص دادن پرستش به او

و لقد أُوحى إليك و إلى الذين من قبلك . .. بل اللّه فاعبد

تقديم مفعول (اللّه) بر فعل (فاعبد)، مفيد اختصاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 6

6 - لزوم دعا و عبادت خداى يكتا

لا ال_ه إلاّ هو فادعوه

مطابق نظر مفسران، {دعاء} در اين آيه _ به قرينه {مخلصين له الدين} _ مى تواند به معناى عبادت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 4،9

4 - پرستش خداوند ، مهم ترين موضوع مورد تذكر

پيامبر ( ص ) به خلق

و ذكّر . .. و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، از انحصار هدف خلقت در پرستش خداوند، مطلب بالا استفاده مى شود.

9 - { عن أبى بصير قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قوله عزّوجلّ : { و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون } قال خلقهم ليأمرهم بالعبادة ;

ابى بصير مى گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ: {و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون} سؤال نمودم، فرمود: خداوند آنان را آفريد تا آنها را به عبادت فرمان دهد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 4،7

4 - فراهم آمدن زمينه مناسب از جانب خداوند ، براى كوچ هاى زمستانى و تابستانى قريش ، حجّتى كامل بر لزوم روى آوردن آنان به عبادت خداوند

لإيل_ف قريش . إيل_فهم رحلة الشتاء و الصيف . فليعبدوا

{لام} در {لايلاف} چه متعلق به سوره {فيل} باشد و چه به {فليعبدوا} (در اين آيه) برداشت ياد شده استفاده مى شود.

7 - { كعبه } ، مظهر ربوبيت خداوند و نشانى گويا بر لزوم عبادت او است .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت

ايجاد زمينه عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 9

9 - تأمين امنيت و رفاه مردم و ايجاد زمينه هاى عبادت و بندگى ، از وظايف امامان و پيشوايان دينى است .

إنى جاعلك للناس إماماً . .. طهرا بيتى للطائفين ... رب اجعل هذا بلداً ءامناً و ار

بداهت عبادت خدا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 6

6- لزوم عبوديت در برابر پروردگار ، وظيفه اى بى نياز از هرگونه استدلال

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

در كلام عيسى(ع) اين موضوع كه {هركس ربّ باشد، سزاوار پرستش است}، اصلى پذيرفته شده تلقى شده است.

بطلان عبادت غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 30 - 8

8 - عبادت غيرخدا ، پوچ و بى اساس است .

ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ و أنّ مايدعون من دونه الب_طل

در صورتى كه {ما} در {مايدعون} مصدرى باشد دلالت مى كند كه حالت مصدرى {يدعون}، اسم {أنّ} و خبر آن {الباطل} است. در اين صورت، آيه، دلالت مى كند بر اين كه عبادت و دعوت غيرخدا، باطل است.

بهانه جويى معرضان از عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 14

14 - تلاش براى ايجاد امنيت ، پيش از تبليغ خداپرستى ، كارى الهى و از بين برنده بهانه مشركان در ترك عبادت است .

فليعبدوا . .. و ءامنهم من خوف

بهترين عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 162 - 3

3 _ نماز بارزترين جلوه پرستش خدا

إن صلاتى و نسكى . .. لله رب العلمين

{نسك} به معناى عبادت است و شامل نماز نيز مى شود. بنابراين تنها نام بردن از نماز در ميان ساير عبادتها بيانگر اهميت ويژه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 -

64 - 7،8

7 _ نماز ، بهترين عبادت در سحرگاهان و ارزشمندترين عمل در شب زنده دارى

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

برداشت فوق، از اختصاص به ذكر يافتن نماز از ميان ديگر اعمال عبادى به دست مى آيد.

8 _ نماز ، بهترين و ارزشمندترين عبادت ها و عمل هاى صالح

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

بهترين وقت عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 9

9 _ سحرگاهان ، بهترين و مناسب ترين وقت براى نماز و عبادت

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 3

3 - شب هنگام ، فرصتى مناسب و شايسته براى عبادت پروردگار

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل

ياد شدن وقت شب براى عبادت، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 1

1 - شب ، بهترين زمان براى برگزارى نماز و انجام دادن عبادت

قم الّيل . .. إنّ ناشئة الّيل ... و أقوم قيلاً

{ناشئة} مشتق از {نَشْأ} (حادث شدن، پديد آمدن) و به معناى حادثه و پديده است (مصباح المنير). اضافه {ناشئة} به {الليل}، مى تواند اضافه بيانيه و يا اضافه ظرفيه باشد. گفتنى است كه آيه ياد شده تعليل براى {قم الليل...} مى باشد; يعنى، شب را به پاخيز چون شب... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 7 - 1

1 - شب ، فرصتى مناسب براى عبادت و راز و نياز

به درگاه الهى و روز ، زمانى شايسته براى تلاش و رسيدگى به امور زندگى

إنّ لك فى النهار سبحًا طويلاً

{سبح} در معانى متعددى به كار مى رود; از جمله سعى و تلاش براى معاش (قاموس المحيط). جمله {إنّ لك فى النهار}، تعليل ديگرى براى {قم الليل}است; يعنى، چون در روز به خاطر تلاش طولانى براى معاش، فرصت و فراغت براى مناجات و عبادت نيست، شب را براى اين كار اختصاص بده.

بى تأثيرى عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 74 - 1،2

1 - اعتراف مشركان حق ناپذير و ستيزه جو ، به بى فايده بودن كامل عبادت غيرخدا و حاجت خواهى از معبود هاى ادعايى خويش

أين ما كنتم تشركون . من دون اللّه قالوا ضلّوا عنّا بل لم نكن ندعوا من قبل شيئًا

جمله {ضلّوا عنّا} (از نظر ما ناپديد شدند و آنان را گم كرديم) كنايه از بطلان و پوچى آيين شرك و بى اثر بودن معبودهاى ادعايى در عرصه قيامت است. گفتنى است جمله {بل لم نكن ندعوا...} مى تواند به معناى بى اثر بودن حاجت خواهى از معبودها باشد; زيرا چيزى كه بى فايده است مانند اين است كه وجود ندارد. هم چنين مى تواند گوياى انكار عبادت معبودها باشد كه از سرِ ناچارى و اضطراب به آنها متوسل شده باشند. احتمال نخست مؤيد برداشت ياد شده است.

2 - بى اثر بودن عبادت غيرخدا ، براى سعادت انسان در آخرت

قالوا ضلّوا عنّا

بى تأثيرى عبادت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3

- 23

23 - تقرب آفرين بودن عبادت معبود ها ( بت و . . . ) عقيده اى است دروغين .

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى . .. إنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 2

2 - مؤمن آل فرعون قومش را از نقش نداشتن معبود هاى ادعايى در سعادت دنيوى و اخروى و نيز بى ثمر بودن عبادت آنها آگاه ساخت .

لاجرم أنّما تدعوننى إليه ليس له دعوة فى الدنيا و لا فى الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 74 - 1

1 - اعتراف مشركان حق ناپذير و ستيزه جو ، به بى فايده بودن كامل عبادت غيرخدا و حاجت خواهى از معبود هاى ادعايى خويش

أين ما كنتم تشركون . من دون اللّه قالوا ضلّوا عنّا بل لم نكن ندعوا من قبل شيئًا

جمله {ضلّوا عنّا} (از نظر ما ناپديد شدند و آنان را گم كرديم) كنايه از بطلان و پوچى آيين شرك و بى اثر بودن معبودهاى ادعايى در عرصه قيامت است. گفتنى است جمله {بل لم نكن ندعوا...} مى تواند به معناى بى اثر بودن حاجت خواهى از معبودها باشد; زيرا چيزى كه بى فايده است مانند اين است كه وجود ندارد. هم چنين مى تواند گوياى انكار عبادت معبودها باشد كه از سرِ ناچارى و اضطراب به آنها متوسل شده باشند. احتمال نخست مؤيد برداشت ياد شده است.

پاداش عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 -

3

3 - عبادت و انجام اعمال صالح به منظور دريافت اجر و پاداش از خداوند ، صحيح و مقبول درگاه الهى بوده و با الهى بودن آنها منافات ندارد .

يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصلوة و أنفقوا . .. ليوفّيهم أجورهم

پاداش عبادت پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 3

3 - عبادات نهانى و در دل شب مؤمنان ، داراى پاداش عظيم و نهفته است .

تتجافى جنوبهم عن المضاجع يدعون ربّهم . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم

پاداش عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 12

12_ خداوند ، پرستشگران و بندگان خويش را از پاداش ها بهره مند مى سازد .

فاعبده . .. و ما ربك بغ_فل عما تعملون

از هدفهاى بيان آگاهى خدا به اعمال انسانها ، پس از فرمان به عبادت و پرستش (اعبده) ، تضمين پاداش است.

پوچى عبادت غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 8

8- لزوم هجرت از محيطى كه نتوان در آن ، خداى يگانه را عبادت كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون . .. و أدعوا ربّى

پوچى عبادت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 41 - 9

9 - معبود گزينىِ مشركان ، سخت بى بنياد و جاهلانه است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا و إنّ أوهن البي

پوشش در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

مريم - 19 - 17 - 6

6- پرهيز از بدن نمايى و اهتمام به مستور داشتن خويش به هنگام عبادت ، خصلتى ارزنده براى بانوان است .

فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إليها روحنا

حضرت مريم(س) به مكانى مى رود كه از انظار دور باشد و هنگام عبادت با نامحرمان برخوردى نداشته باشد.

تاريخ عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 8

8 _ انسان از ديرباز برخوردار از روحيه پرستش بود .

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

تبيين آداب عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 7

7 - تشريح و تبيين طريقه عبادت خدا و چگونگى آداب آن ، از درخواست هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از خداوند

و أرنا مناسكنا

مَنسَك (مفرد مناسك) به معناى طريقه عبادت است (لسان العرب). بنابراين {أرنا مناسكنا}; يعنى، خدايا! شيوه عبادت كردنت را به ما ارائه كن.

تبيين كيفيت عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 7،9،13

7 - تشريح و تبيين طريقه عبادت خدا و چگونگى آداب آن ، از درخواست هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از خداوند

و أرنا مناسكنا

مَنسَك (مفرد مناسك) به معناى طريقه عبادت است (لسان العرب). بنابراين {أرنا مناسكنا}; يعنى، خدايا! شيوه عبادت كردنت را به ما ارائه كن.

9 - تشريع احكام دين و بيان چگونگى پرستش ، از شؤون خداوند است .

ربنا . .. أرنا مناسكنا

13 - توفيق براى تسليم شدن در برابر خدا ، تبيين چگونه عبادت كردن او و پذيرش

توبه ، پرتوهايى از رحمت الهى به بندگان است .

ربنا واجعلنا مسلمين . .. و أرنا مناسكنا و تب علينا إنك أنت التواب الرحيم

تحميد در عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 4

4- قرين و همراه كردن تسبيح پروردگار با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده در ذكر و عبادت

فسبّح بحمد ربّك

تداوم عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 16

16- اخلاص در عبادت و استمرار آن ، از مراتب كمال عبوديت و بندگى براى خداوند

و كانوا لنا ع_بدين

ترك عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 1

1_ لزوم پرستش خدا و پرهيز از عبادت غير او

أن لاتعبدوا إلاّ الله

ترك عبادت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 2

2 _ نپرستيدن معبودهاى واهى هيچ زيان واقعى در پى ندارد.

أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا

اين برداشت بر اين اساس است كه جمله شرطيه {إن دعوناهم} پس از {لا ينفعنا}، و {إن تركنا دعوتهم} پس از {لايضرنا} به قرينه صدر آيه منظور شده باشد.

تسبيح در عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 4

4- قرين و همراه كردن تسبيح پروردگار با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده در ذكر و عبادت

فسبّح بحمد ربّك

تشويق به عبادت

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 8

8 _ ترغيب به عبادت و تلاوت آيات الهى ، ( قرآن و . . . ) در هنگام شب به همراه سجده

امّة قائمة يتلون ءايت اللّه ءاناء الّيل و هم يسجدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 6

6 _ عبادت وبندگى خداوند ، مقامى والا و مورد ترغيب او

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة المقربون

بيان اين حقيقت كه پيامبر عظيم الشأن چون مسيح(ع) و فرشتگانى بلند مرتبه، همواره بندگى خدا را مى كنند و از آن ابايى ندارند، مى تواند به منظور ترغيب انسانها به بندگى خدا و اشاره به بلندى اين مقام باشد.

تكذيب عبادت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 74 - 3

3 - مشركان حق ناپذير و ستيزه جو ، از سرِ ناچارى و اضطراب به انكار عبادت كردن معبود هاى ادعايى خويش مى پردازند .

بل لم نكن ندعوا من قبل شيئًا

توصيه به عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 9

9 - موحدان بايد در آستانه مرگ ، بازماندگان خويش را به توحيد و ملازمت بر عبادت خدا سفارش و وصيت كنند .

إذ حضر يعقوب الموت إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

توفيق عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 14،15،22

14 - انسان در پرستش خدا و خلوص در آن ، نيازمند امداد

الهى است .

إياك نعبد و إياك نستعين

متعلق {نستعين} همه وظايفى است كه از سوره حمد مى توان استفاده كرد و از آنها لزوم يكتا پرستى است كه از {إياك نعبد} به دست مى آيد; يعنى: نستعينك على عبادتك و خلوصها.

15 - انسان در عين دارا بودن اختيار در عبادت خدا ، بدون اعانت او بر انجام آن توانا نيست .

إياك نعبد و إياك نستعين

22 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده : . . . { إياك نعبد } رغبة و تقرب إلى اللّه تعالى ذكره و إخلاص له بالعمل دون غيره و { إياك نستعين } إستزادة من توفيقه و عبادته و إستدامة لما أنعم اللّه عليه و نصره . . . ;

. .. {إياك نعبد} ابراز رغبت و تقرب جستن عبد به سوى خداى تعالى و اظهار اخلاص در عمل براى اوست و نه غير او و {إياك نستعين} در خواست زياده توفيق خدا و زياده عبادت او و درخواست ادامه نعمتهاى داده شده و يارى خداوند است ...}.

جن و عبادت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 6

6 - ازدحام جن در اطراف پيامبر ( ص ) ، براى مشاهده عبادت و نماز آن حضرت

كادوا يكونون عليه لبدًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه ضماير {كادوا يكونون} به جن بازگردد.

حرمت عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 5

5 _ پرستش غير خدا ، حرام است .

و يعبدون من دون اللّه

آيه شريفه در مقام نكوهش

مشركان به خاطر پرستش غير خداست و نكوهش خداوند، بيانگر حرمت آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 18 - 5

5 - سجده و عبادت براى غير خدا ، شرك و حرام است .

و أنّ المس_جد للّه فلاتدعوا مع اللّه أحدًا

حضور قلب در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 8

8 - احساس حضور در پيشگاه خداوند از آداب عبادت است .

إياك نعبد

از جمله نكته هاى التفات از غيبت به خطاب در سوره حمد، بيان ادب عبادت و دعاست; يعنى، شايسته است انسان به هنگام پرستش و دعا احساس كند كه در پيشگاه خداوند حاضر است.

حقيقت عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 3

3 - تنزيه و ستايش پروردگار ، روح نماز و عبادت است . *

و سب_ّح . .. قبل طلوع الشمس و قبل الغروب . و من الّيل فسبّحه

در صورتى كه اين آيه با آيه قبل، نظر به نمازهاى پنجگانه داشته باشد; از به كار رفتن تعبير تسبيح و تحميد به جاى {صلاة}، مى توان مطلب بالا را استفاده كرد.

خدا و عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 15 - 4

4 - بى نيازى خداوند ، از عبادت ، ستايش و حاجت خواهى بندگان

إن تدعوهم لايسمعوا دعاءكم . .. أنتم الفقراء إلى اللّه و اللّه هو الغنىّ

خضوع در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء -

21 - 19 - 6،9

6- مقربان الهى ( فرشتگان ) ، از عبادت خداوند تكبر نمىورزند .

و من عنده لايستكبرون

مقصود از {من عنده} _ طبق نظر مفسران _ فرشتگان است.

9- تأثير دستيابى به مقام قرب الهى ، در خستگى نيافتن از عبادت و پرستش خداوند و تكبر نورزيدن

و من عنده لايستكبرون عن عبادته و لايستحسرون

از اين كه خداوند فرمود {آنها كه پيش ما هستند و مقرب اند، از عبادت خسته نمى شوند و تكبر نمىورزند}، به دست مى آيد كه دسنتيابى به قرب الهى، در خستگى ناپذيرى و تكبرنورزيدن تأثير دارد.

خطر عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 1

1 - هشدار خداوند به يكايك پيامبران در باره گرايش پيدا كردن به شرك و پرستش غير او

و لقد أُوحى إليك و إلى الذين من قبلك لئن أشركت ليحبطنّ عملك

مفرد آمدن خطاب در {أشركت} و {عملك} _ با آن كه همه پيامبران مخاطب وحى الهى بودند _ مى رساند كه اين وحى به يكايك پيامبران به طور جداگانه و مستقل، ابلاغ شده است.

خير عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 5

5 - عبادت و تقوا ، داراى خيرى است كه سودش به عبادت كننده و متقى ، بازمى گردد .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم

دعوت به عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 7

7 _ محور دعوت عيسى ( ع ) ، بيان ربوبيّت خدا و هدايت مردم به پرستش

او

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 1

1 _ هود با ابلاغ مأموريت خويش از جانب خداوند ، مردمش را به توحيد ، عبادت خداوند و ترك پرستش معبودان دروغين فراخواند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 2

2- دعوت به توحيد ، خداپرستى ، احسان به والدين ، اجتناب از پرخاشگرى بر آنان ، دعا براى والدين و پرداخت حقوق خويشاوندان ، تعاليمى حكيمانه و وحى الهى است .

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) فرستاده خداوند براى دعوت قوم اش به عبادت خدا و رعايت تقوا بود .

لقد أرسلنا . .. و إبرهيم إذ قال لقومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 3

3 - خداوند ، فراخوان انسان ها به عبادت خالصانه او

مخلصين له الدين

طبق گفته مفسران، واژه {دين} در اين آيه، به معناى عبادت است. آمدن اين واژه در معناى ياد شده از كاربردهاى رايج در لغت عرب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 2

2 - اديان آسمانى ، از تعاليم انحرافى مبرّا بوده و مردم را تنها به عبادت خداوند ، اخلاص ، اعتدال در دين ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، فرمان

داده اند .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكت_ب . .. و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الد

حصر در {إلاّ ليعبدوا اللّه}، حصر اضافى و در مقايسه با تفرقه اى است كه آيه قبل آن را گريبان گير پيروان اديان آسمانى دانسته بود. بنابراين مفاد آيه اين است كه خداوند، به تفرقه فرمان نداده است; بلكه خواسته او توحيد، اعتدال، نماز و زكات است.

دعوت به عبادت خالصانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 8

8 - استوارى و سامان بخشى ، ويژه دينى است كه بدون پيرايه باشد و مردم را به عبادت خالصانه و معتدل ، اقامه نماز و پرداخت زكات فرمان دهد .

و ما أُمروا إلاّ. .. و ذلك دين القيّمه

دعوت به عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 9،11

9 _ دعوت مسيح ( ع ) از بنى اسرائيل به پرستش خداى يگانه و توحيد ربوبى

و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو اللّه ربى و ربكم

11 _ دعوت مسيح ( ع ) به پرستش خداى يگانه ، دليل و گواهى روشن بر خدا نبودن او

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو

جمله حاليه {و قال المسيح} استدلالى است بر رد پندار الوهيت براى مسيح(ع).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 1،2

1 - حضرت نوح ( ع ) ، مردم را به عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از خود ، فرا مى خواند .

أن اعبدوا

اللّه و اتّقوه و أطيعون

2 - توحيد و خداپرستى ، اولين و مهم ترين دعوت حضرت نوح ( ع )

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

برداشت ياد شده، از تقدم ذكرى {اعبدوا اللّه} به دست مى آيد.

دعوت به عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 2

2 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، درباره تن دادن به درخواست مشركان مبنى بر عبادت غير او

قل أفغير اللّه تأمرونّى أعبد . .. لئن أشركت ليحبطنّ عملك

از ارتباط اين آيه با آيه قبل _ كه در آن مشركان از پيامبر(ص) خواسته بودند كه غيرخدا را عبادت كند _ برداشت بالا به دست مى آيد.

دلايل عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 2

2 - ربوبيت خدا بر هستى ، رحمانيت و رحيميت او و مالكيتش بر روز قيامت ، دليل شايستگى او براى پرستش

رب العلمين. الرحمن الرحيم. ملك يوم الدين. إياك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 163 - 4

4 - رحمانيت و رحيميت خدا دليل لزوم پرستش اوست .

و إلهكم إله وحد لا إله إلا هو هو الرحمن الرحيم

توصيف خداوند به {رحمان} و {رحيم} پس از اشاره به لزوم پرستش او، گوياى دليل اين امر بايسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 16

16_ خداوند ، به دليل اعطاى توان و استعداد به بشر براى آبادسازى زمين ، شايسته و بايسته پرستش

است .

اعبدوا الله . .. استعمركم فيها

جمله {استعمركم فيها} نيز همانند {هوأنشأكم} دليل براى {اعبدوا الله} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 25 - 7

7 - تنها خداى آگاه به هر آشكار و نهان سزاوار پرستش است ، نه مظاهر طبيعت ( چون خورشيد ، ماه و . . . ) .

يسجدون للشمس . .. ألاّيسجدوا للّه ... و يعلم ما تخفون و ما تعلنون

عبارت {و يعلم ما تخفون. ..} عطف بر {يخرج} و استدلال ديگرى است بر اين كه تنها خداى يگانه سزاوار پرستش است، نه پديده هايى چون خورشيد، ماه و... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 15 - 11

11 - غنا و بى نيازى مطلق و ستودنى خداوند ، دليل شايستگى او براى عبادت و حاجت خواهى از او

إن تدعوهم لايسمعوا دعاءكم . .. و اللّه هو الغنىّ الحميد

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين آيه در رديف آياتى قرار گرفته كه درباره عبادت و حاجت خواهى مشركان از معبودهاى ادعايى خود، بحث مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 23 - 12

12 - توانايى خداوند رحمان ، دليل شايستگى او براى پرستش

إن يردن الرحم_ن بضرّ لاتغن عنّى شف_عتهم شيئًا و لاينقذون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 4

4 - خداوند ، به دليل مدبّر و مالك بودن بر امور انسان ها ، سزاوار پرستش و نماز خالصانه بندگان به

درگاه او است .

فصلّ لربّك

دلايل وجوب عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 9

9 - امنيت بخشيدن خداوند به قريش و از بين بردن ترس آنان ، عبادت او را بر آنان الزامى ساخت .

فليعبدوا . .. الذى ... و ءامنهم من خوف

رد عبادت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 5

5_ خداوند ، هيچ رخصتى براى پرستش معبود هاى اهل شرك نداده است .

ما أنزل الله بها من سلط_ن

برداشت فوق، ناظر به اين مطلب است كه مراد از {سلطاناً}، حجت و دليل نقلى باشد.

رفاه طلبى در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 3

3 - عبادت خدا با انگيزه برخوردارى از رفاه و آسايش دنيوى ، عبادتى بى ارزش و مردود است .

و من الناس من يعبد اللّه على حرف فإن أصابه خير اطمأنّ

{خير} به هرچيزى كه در آن براى انسان منفعت و سود باشد و نيز مايه صلاح و بهبود حال و وضع وى گردد گفته مى شود. بنابراين كلمه {فتنة} كه در آيه فوق در مقابل {خير} قرار داده شده به معناى هر چيزى است كه براى انسان زيان آور و يا مايه بدى حال و روز وى باشد.

روحيه عبادت در مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 1

1 _ مؤمنان راستين ، داراى روحيه توبه ، عبادت و ستايش خدا

التّئبون العبدون الحمدون

ريا در عبادت

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 11،13

11 _ رياكارى در نماز و عبادت ، از صفات منافقان و نشانه نفاق

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى يراءون الناس

13 _ ريا در نماز و عبادت ، خدعه با خداست .

إنّ المنفقين يخدعون اللّه . .. قاموا كسالى يراءون الناس و لايذكرون اللّه

بنابر اينكه {اذا قاموا الى الصلوة . ..} بيانى براى (يخدعون اللّه) باشد.

زمينه اخلاص در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 23

23 - محيطى آرام و بى اضطراب و جامعه اى امن و خالى از ترس و بيم ناكى ، زمينه ساز روى كرد مردم و توفيق يافتن آنان براى عبادت خالصانه خداى يكتا

و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنًا يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

زمينه ترك عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 10

10 - جهل و ناآگاهى ، مايه دلخوش شدن انسان به مظاهر زندگى دنيايى و بى توجهى به ذكر خدا و عبادت او و مصالح نهفته در آن

ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

زمينه ترك عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 66 - 3

3- استبعاد و انكار معاد ، از زمينه هاى گريز از عبادت و اطاعت خداى يگانه

واصطبر لعب_دته . .. و يقول الإنس_ن أءذا ما متّ لسوف أُخرج حيًّا

از جمله وجوهى كه در بيان ارتباط اين آيه با آيات پيشين مى توان ارائه كرد، اين است كه: پس از

فرمان به عبادت و صبر بر آن، گويااين آيه، سؤال مقدرى را مطرح كرده و پاسخ گفته است. سؤال مقدر اين است كهك: عبادت و اطاعت خداوند چه نتيجه اى دارد؟ ما كه پس از مرگ حياتى نداريم تا حالات و اعمال ما در دنيا در آن تفاوتى ايجاد كند! اين آيه و آيات بعد اين سؤال را پاسخ داده و عبادت را ضرورى شمرده است.

زمينه ترك عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 7

7- توجه به فراگير بودن ربوبيتِ خداوند بر همه آدميان ، زمينه ساز ترك پرستش غير او است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جمله {إنّ اللّه. ..} تعليل براى فاعبدوه مى باشد، يعنى اعبدوا اللّه لأنّه ربّى و ربّكم.

زمينه توفيق عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 11

11- مكان ها و موقعيت ها داراى نقش مؤثرى در توفيق يافتن انسان بر عبادت و اقامه نماز است .

أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصلوة

اسكان فرزندان در جوار خانه خدا براى اقامه نماز مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه مكانهاى مناسب، چون خانه خدا، در توفيق يافتن انسان براى عبادت مؤثر است.

زمينه عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 9،10

9 - شايسته دانستن خدا براى عبادت و اميد به رحمت هاى او ، از انگيزه هاى پرستش خداست .

الحمد للّه رب العلمين. الرحمن الرحيم ... إياك نعبد

مطرح ساختن عبادت خدا پس از

توصيف او به ربوبيت، رحمانيت، رحيميت و مالكيت روز جزا، بيانگر انگيزه هاى پرستش است; يعنى، چون خدا رب است، شايسته پرستش است و چون مردم به رحمت او نيازمندند، بايد عبادتش كنند وبدان جهت كه از عذاب آخرت مى هراسند، بايد او را بپرستند.

10 - ترس از عذاب هاى اخروى و اميد به پاداش هاى جهان آخرت ، از انگيزه هاى آدمى براى عبادت خدا

ملك يوم الدين. اءيّاك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 13

13 _ توجه و باور به خدادادى بودن نعمت ها ، بر انگيزنده انسان ها به پرستش خداوند است .

اعبدوا ربكم الذى . .. أنزل من السماء ماء فأخرج به من الثمرت

از اينكه خداوند براى ايجاد روحيه پرستش در بندگان، آنان را متوجه نعمتهاى الهى مى كند، برداشت فوق بدست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 3

3 _ تحقق احكام و مقررات الهى در خانواده و پرهيز زن و شوهر از ناسازگارى ، زمينه ساز عبادت خداوند *

الرجال قوّامون . .. و ان خفتم ... و اعبدوا اللّه

امر به عبادت و پرستش خداوند پس از بيان احكام خانواده، اشاره به اين دارد كه عبادت خالصانه خداوند در پرتو تنظيم صحيح روابط خانوادگى امكان پذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 76 - 9

9 _ دفع زيان و جلب منفعت ، انگيزه اى براى پرستش

اتعبدون من دون اللّه ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 15

15 _ تهديد مشركان به كيفر هاى اخروى ، زمينه ساز گرايش آنان به پرستش خداى يگانه و پرهيز از شرك و دوگانه پرستى

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 5

5 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى و سرنوشت پيشينيان ، از روش هاى تبليغى صالح ( ع ) براى گرايش دادن آنان به پرستش خداى يگانه

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 120 - 3

3 _ توجه و آگاهى به عظمت خداوند ، واداركننده آدمى به پرستش او و اظهار عبوديت به درگاه وى

و ألقى السحرة سجدين

مجهول آوردن فعل {ألقى} حكايت از آن دارد كه ساحران با ديدن معجزه موسى(ع) پى به عظمت خداوند برده و بى اختيار به درگاه او به سجده افتادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 180 - 6

6 _ باور به خداوندِ دارنده تمام كمالات و منزه از هر نقص و عيب ، واداركننده انسان به ستايش و پرستش اوست .

و للّه الأسماء الحسنى فادعوه بها

حرف {فاء} در {فادعوه} سببيه است و دلالت مى كند كه لزوم پرستش و خواندن خدا به اين سبب است كه او همه كمالات را دارد و از هر عيب منزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 4

4 _ توبه

، همواركننده راه عبادت و عبوديت انسان براى خدا *

التّئبون العبدون

تقديم {التائبون} بر {العابدون} مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 22

22 _ توجه به خالقيت ، حاكميت ، ربوبيت و مدبر بودن خدا ، زمينه پيدايش روح بندگى و پرستش

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى ... يدبر الأمر ... اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

از حرف {فاء} در {فاعبدوه} كه فاء تفريعيه است و دلالت مى كند بر اينكه ما بعد فاء، برگرفته از ما قبل مى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 15

15 - توجه به رازقيت خداوند و مكلف نبودن با تأمين خواروبار ، زمينه سازانجام وظيفه عبادت و نماز و پايدارى بر آن

وأمر أهلك بالصلوة . .. لانس_َلك رزقًا نحن نرزقك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 9

9 - تأثير قرب به خداوند ، در علاقه و شيفتگى انسان به عبادت او

فالذين عند ربّك يسبّحون له بالّيل و النهار

{عند ربّك} اشعار به قرب دارد. استمرار و تداوم عبادت به فرشتگان مقرب نسبت داده شده است. بنابر اين مى توان چنين استنباط كرد كه درجات عبادت و پرستش _ كه نماد شيفتگى به خداوند است _ به درجات تقرب انسان بستگى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 5 - 7

7- نياز هاى گسترده آدمى ، از عوامل و زمينه

هاى گرايش او به پرستش معبود

و من أضلّ مم_ّن يدعوا من دون اللّه من لايستجيب له إلى يوم القي_مة و هم عن دعائهم

تكيه آيه شريفه بر دعا و نيازخواهى هاى انسان و اين كه جز خداوند، كسى قادر به اجابت نيازهاى هميشگى و گسترده انسان نيست، مى رساند كه خداوند از اين اهرم براى سوق دادن انسان ها به توحيد استفاده كرده است; چه اين كه نيازمندى آنان زمينه اى است هموار براى روى آورى به مبدأ توانمند بى نياز.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 2

2 - گرايش به عبادت و سجده در برابر خداوند ، نتيجه ضرورى ايمان به وحى و قيامت

أزفت الأزفة . .. أفمن ه_ذا الحديث تعجبون ... فاسجدوا للّه و اعبدوا

{فاى تفريع} در آيه شريفه مى رساند كه سجده و عبادت براى خداوند، در پى باور داشتن قيامت و مفاهيم وحى، امرى ضرورى و اجتناب ناپذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 6

6 - ياد نام و اوصاف خداوند ، سوق دهنده انسان به عبادت و نماز است .

و ذكر اسم ربّه فصلّى

زمينه عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 14

14_ باور و توجه آدمى به آگاهى خداوند از كردارها ، زمينه ساز روى آوردن به پرستش او و سپردن امور خويش به اوست .

فاعبده و توكل عليه و ما ربك بغ_فل عما تعملون

از هدفهاى يادآورى نظارت خدا بر اعمال انسانها ، پس از توصيه به عبادت

و توكل ، ترغيب آنان به پرستش و توكل كردن بر اوست; يعنى ، آن گاه كه آدمى به آگاهى خدا و عدم غفلت او باور كرد ، به توصيه هاى او روى مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 12

12_ باور و توجه به ربوبيت خدا وادار كننده آدمى به پرستش او

هو ربى لا إله إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 7

7- توجه به فراگير بودن ربوبيتِ خداوند بر همه آدميان ، زمينه ساز ترك پرستش غير او است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جمله {إنّ اللّه. ..} تعليل براى فاعبدوه مى باشد، يعنى اعبدوا اللّه لأنّه ربّى و ربّكم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 7

7 - آشنا ساختن مردم با خداوند و وحدانيت او ، پايه و مقدمه دعوت آنان به عبادت خدا است .

إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا فاعبدنى

{فاء} در {فاعبدنى} تفريع بر جمله قبل است كه به معرفى خداوند و وحدانيت او پرداخته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 22 - 3،5

3 - خالقيت خدا ، مقتضى عبادت كردن مخلوقات است .

و ما لى لا أعبد الذى فطرنى

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {فطرنى} در مقام بيان تعليل براى جمله پيشين است.

5 - معاد و بازگشت انسان ها به سوى خدا ، مقتضى عبادت كردن او است .

و ما لى لا أعبد

الذى . .. إليه ترجعون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {إليه ترجعون} بر جمله {فطرنى} عطف باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 5

5 - خداوند ، به دليل خالقيت و آفرينندگى اش ، شايسته عبادت و پرستش است .

إنّنى براء ممّا تعبدون . إلاّ الذى فطرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 6

6 - توجه انسان به نيكى و رحمت گسترده خداوند ، مايه گرايش به پرستش او و التجا به درگاهش

ندعوه إنّه هو البرّ الرحيم

از ارتباط {ندعوه} با {إنّه هو البرّ الرحيم} و بيان تعليلى {إنّه هو. ..}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 12

12 - امنيت ، فراهم آورنده زمينه مناسب براى عبادت خداوند است .

فليعبدوا . .. و ءامنهم من خوف

زمينه عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 67 - 2

2 - شرك و عبادت غيرخدا ، انديشه اى برخاسته از عدم شناخت درست خدا است .

و ما قدروا اللّه حقّ قدره

زمينه عذاب معرضان از عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاكنندگان عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از پيامبران ، در معرض عذاب الهى و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

زينت در عبادت

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 2،10

2 _ جمال و آراستگى ظاهر به هنگام نماز و عبادت، محبوب خداوند است.

خذوا زينتكم عند كل مسجد

برداشت فوق بر اين اساس است كه كلمه {مسجد} اسم زمان و يا اسم مكان، و نه خصوص مساجد رسمى، باشد. در اين صورت مراد از سجده، پرستش خدا و خضوع در برابر اوست كه نماز و پيشانى بر خاك ساييدن مصداق تام و جلوه كامل آن است.

10 _ عن خيثمة قال: كان الحسن بن على(ع) إذا قام إلى الصلوة لبس اجود ثيابه فقيل له: يابن رسول الله لم تلبس اجود ثيابك؟ قال: ان الله تعالى جميل يحب الجمال فاتجمل لربى و هو يقول: { خذوا زينتكم عند كل مسجد} . .. .

از خثيمه نقل شده كه امام مجتبى(ع) به هنگام نماز، بهترين لباس خود را مى پوشيد. پرسيدند چرا بهترين لباس را مى پوشى؟ فرمود: خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد، من براى خدا خود را به زيبايى آراسته مى كنم، زيرا او فرمود: {زينت خود را هنگام هر عبادتى بر گيريد ...}.

سجده در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 4

4 - سجده و قيام ، دو ركن عبادت

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا و قائمًا

اختصاص به ذكر يافتن سجده و قيام از ميان ديگر اجزا و اركان عبادت، برداشت بالا به دست مى آيد.

سرزنش عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 7

7 - روى آوردن به پرستش غيرخدا

با وجود دلايل روشن بر يگانگى او در تدبير ، امرى شگفت و شايان توبيخ

أمّن جعل الأرض قرارًا . .. أءل_ه مع اللّه

استفهام در {أءل_ه. ..} دربردارنده توبيخ و سرزنش است.

شرايط عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 2

2 _ عبادت خداوند بايد خالصانه و دور از هر گونه شائبه شرك باشد .

و اعبدوا اللّه و لا تشركوا به شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 11

11 _ عبادت خداوند بايد آگاهانه و بر اساس معرفت و شناخت باشد.

ذلكم الله ربكم . .. فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 24

24 - عبادت خداى يگانه ، بايد خالصانه و منزه از هر گونه شرك باشد .

يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 2 - 8

8 - اخلاص ، شرط پذيرش عبادت و ركن اساسى آن است .

فاعبد اللّه مخلصًا له الدين

اين كه خداوند به پيامبر(ص) توصيه فرموده كه عبادت را در حال اخلاص انجام دهد، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 11 - 3

3 - اخلاص ، شرط پذيرش عبادت و ركن آن است .

أُمرت أن أعبد اللّه مخلصًا له الدين

خداوند به پيامبر(ص) توصيه فرمود كه عبادت را در حال اخلاص انجام دهد. از اين مطلب مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 14 - 3

3 - اخلاص ، شرط پذيرش عبادت و ركن آن است .

قل اللّه أعبد مخلصًا له دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 7،9

7 - دعا و عبادت ، تنها شايسته خداوند يكتا و دارنده حيات حقيقى است .

هو الحىّ لا إل_ه إلاّ هو فادعوه

{فا} در {فادعوه} عاطفه بوده و براى ربط ميان سبب و مسبب است; يعنى، به سبب آن كه خدا دارنده حيات حقيقى و يكتا است، پس او را بايد عبادت كرد و از او حاجت خواست.

9 - اخلاص ، شرط پذيرش عبادت و ركن اساسى آن است .

فادعوه مخلصين له الدين

از توصيه خداوند به اين كه عبادت او را با اخلاص انجام دهند، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

شرايط قبولى عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 7

7 - ارزش عبادت و اطاعت خدا ، در گرو پذيرفته شدن آن از سوى خداوند است .

و إذ يرفع إبرهيم . .. ربنا تقبل منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 4،6

4 - استجابت دعا و قبولى نيايش انسان به درگاه الهى ، مشروط به عبادت به دور از شرك و خالصانه او است .

فادعوا اللّه مخلصين له الدين

برداشت ياد شده از توصيه خداوند به اخلاص در عبادت _ پس از فراخواندن به دعا و نيايش _ استفاده مى شود.

6 - اخلاص ، شرط پذيرش

عبادت و ركن اساسى آن است .

فادعوا اللّه مخلصين له الدين

شگفتى از عبادت صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 5،7

5 - عبادت و نماز پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، امرى شگفت آور و جذاب براى كافران و مشركان

كادوا يكونون عليه لبدًا

7 - عبادت و نماز پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، امرى شگفت آور و جذاب براى جن

كادوا يكونون عليه لبدًا

شگفتى از عبادت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 5،7

5 - عبادت و نماز پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، امرى شگفت آور و جذاب براى كافران و مشركان

كادوا يكونون عليه لبدًا

7 - عبادت و نماز پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، امرى شگفت آور و جذاب براى جن

كادوا يكونون عليه لبدًا

صبر بر عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 25

25 _ صبر بر انجام نماز هاى پنجگانه و صبر در جنگ مسلّحانه با دشمنان و پاسدارى در راه خداوند ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

پيامبر اسلام (ص) درباره { . .. اصبروا و صابروا و رابطوا ... } فرمود: اصبروا على الصلوات الخمس، و صابروا على قتال عدوّكم بالسّيف، و ربطوا فى سبيل اللّه لعلّكم تفلحون.

_______________________________

الدّر المنثور، ج 2، ص 418.

صبر در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 5

5- پيامبر

( ص ) ، وظيفه دار پرستش خداوند و صبر و تحمل در راه عبادت او

فاعبده واصطبر لعب_دته

ظلم عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 13

13_ پرستش غير خدا ، انكار رسالت پيامبران و مخالفت با پيام هاى آنان ظلم است .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا

مقصود از {الذين ظلموا} همان مشركان و منكران رسالت نوح هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 4

4_ شرك و پرستش غير خدا ، ظلم و درپى دارنده آتش دوزخ است .

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا فتمسكم النار

از مصداقهاى مورد نظر براى ظلم _ به قرينه آيات پيشين _ شركورزى و پرستش غيرخداست.

ظلم معرضان از عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 2

2 - كافران و اعراض كنندگان از عبادت خداوند ، ستمكار و ظالم اند .

و ما خلقت . .. إلاّ ليعبدون ... فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيش _ كه در زمينه هدف آفرينش و عبوديت بندگان به درگاه خداوند بود _ مطلب بالا استقاده مى شود.

عبادت آسايش طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 6

6 - برخوردار شدن از رفاه و آسايش دنيوى ، شرط و انگيزه برخى از انسان ها براى عبادت خداوند

و من الناس من يعبد اللّه على حرف

عبادت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء

- 17 - 44 - 3

3- آسمان ها و زمين و تمامى موجودات در آنها ، همواره در حال عبادت خداوندند .

تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فيهنّ

اصل در لغت تسبيح {المرّ السريع فى عبادة الله} است (مفردات راغب).

عبادت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 10،13،14

10 - آنچه در آسمان ها و زمين است ( هستى ) مطيع خدا و پرستنده اوست .

كل له قنتون

{قنوت} به معناى اطاعت و نيز عبادت است.

13 - عبادت و اطاعت هستى براى خدا ، دليل منزه بودن او از داشتن فرزند است .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل . .. كل له قنتون

14 - رابطه خداوند با هستى ، رابطه { مالك و مملوك } و { عابد و معبود } است نه رابطه پدر و فرزندى .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل له ما فى السموت و الأرض كل له قنتون

عبادت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندان آنان ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشاراليه {تلك} پيامبران ياد شده در آيه قبل و فرزندانشان است. به كارگيرى {تلك} براى اشاره به مذكر به لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر

او

تلك أمة قد خلت

مشار اليه {تلك} پيامبران ياد شده در آيه قبل است. به كارگيرى {تلك} براى اشاره به مذكر و لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

عبادت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشار اليه {تلك} پيامبران ياد شده در آيه قبل است. به كارگيرى {تلك} براى اشاره به مذكر و لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

عبادت اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشار اليه {تلك} پيامبران ياد شده در آيه قبل است. به كارگيرى {تلك} براى اشاره به مذكر و لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

عبادت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 6

6 - فرعون و اشراف دربار او ، مورد پرستش بردگان تحت سلطه آنان

و قومهما لنا ع_بدون

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {عبادة} (مصدر {عابدون})، در جمله فوق، به معناى پرستيدن باشد.

عبادت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 6

6 _ خلوت و انزواى انبيا براى مناجات با خدا و عبادت او

و وعدنا موسى ثلثين ليلة

عبادت با لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

انفال - 8 - 35 - 5

5 _ آميختنِ عبادت و نيايش به امورى لغو و بيهوده ، امرى ناروا و بس نكوهيده

و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

عبادت براى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 10

10 - پرستش خدا با انگيزه برخوردار شدن از موهبت ها و نعمت هاى بهشت ، امرى جايز و بلامانع است .

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

عبادت براى منافع دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 6

6- جواز عبادت خدا ، براى دستيابى به منافع آن و دفع ضرر ترك عبادت

أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم

ابراهيم(ع) براى اثبات بطلان شرك، بى حاصل بودن عبادت غير خدا را دليل آورد. از بيان اين حقيقت مى توان استفاده كرد كه عبادت هر معبودى، بايد ثمره اى براى آدمى در بر داشته باشد و انسان مى تواند به انگيزه همين ثمره خدا را عبادت كند.

عبادت بى ارزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 8

8 - عبادت هاى آلوده به شرك ، فاقد ارزش در پيشگاه خداوند

أن لاتشرك بى شيئًا

عبادت بى ارزشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 3

3 - عبادت خدا با انگيزه برخوردارى از رفاه و آسايش دنيوى ، عبادتى بى ارزش و مردود است .

و من الناس من يعبد اللّه على حرف فإن أصابه خير اطمأنّ

{خير}

به هرچيزى كه در آن براى انسان منفعت و سود باشد و نيز مايه صلاح و بهبود حال و وضع وى گردد گفته مى شود. بنابراين كلمه {فتنة} كه در آيه فوق در مقابل {خير} قرار داده شده به معناى هر چيزى است كه براى انسان زيان آور و يا مايه بدى حال و روز وى باشد.

عبادت بى ثمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 1

1 _ پرستش معبودهاى واهى، سود واقعى براى آدميان ندارند.

قل أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا

عبادت جمعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 13،14،15،17،20،21

13 _ مطلوبيّت شركت زنان در عبادت دستجمعى ( نماز جماعت )

و اركعى مع الرّاكعين

14 _ عبادت دستجمعى و نماز جماعت در اديان گذشته

و اركعى مع الرّاكعين

15 _ ارزش عبادت جمعى و تأثير آن در رشد و تعالى انسان

و اركعى مع الرّاكعين

به نظر مى رسد فرمان الهى به مريم مبنى بر عبادت جمعى (نماز جماعت)، در راستاى رشد وى باشد; به قرينه {و انبتها نباتاً حسناً} در آيه سى و هفتم.

17 _ امر خداوند به هماهنگى و وحدت بندگان در پرتو عبادت جمعى *

و اركعى مع الرّاكعين

امر به عبادت جمعى، دال بر مطلوبيّت وحدت و هماهنگى بين بندگان است.

20 _ جواز حضور زن در نماز جماعت همراه مردان

و اركعى مع الرّاكعين

در آيه فوق، به حضرت مريم امر نشده است كه ركوع كن با زنان ركوع كننده ; بلكه فرموده: ركوع كن با ركوع كنندگان. (اعم از زن و مرد).

21 _ تشريع اجتماع مردان

و زنان براى عبادت ، در اديان گذشته

و اركعى مع الرّاكعين

عبادت خالصانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 3

3 _ پديدآورنده آسمانها و زمين شايسته ربوبيت و عبادت خالصانه است، نه پديده هاى جهان.

لا أحب الأفلين . .. إنى وجهت وجهى للذى فطر السموت و الأرض

عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 1،9،10

1 - تنها خداوند شايسته و بايسته پرستش است .

إياك نعبد

تقديم مفعول (إياك) بر فعل (نعبد) دلالت بر حصر دارد.

9 - شايسته دانستن خدا براى عبادت و اميد به رحمت هاى او ، از انگيزه هاى پرستش خداست .

الحمد للّه رب العلمين. الرحمن الرحيم ... إياك نعبد

مطرح ساختن عبادت خدا پس از توصيف او به ربوبيت، رحمانيت، رحيميت و مالكيت روز جزا، بيانگر انگيزه هاى پرستش است; يعنى، چون خدا رب است، شايسته پرستش است و چون مردم به رحمت او نيازمندند، بايد عبادتش كنند وبدان جهت كه از عذاب آخرت مى هراسند، بايد او را بپرستند.

10 - ترس از عذاب هاى اخروى و اميد به پاداش هاى جهان آخرت ، از انگيزه هاى آدمى براى عبادت خدا

ملك يوم الدين. اءيّاك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 1

1 - پرستش خداوند وظيفه اى ضرورى ، بر دوش همه مردم

يأيها الناس اعبدوا ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 115 - 6

6 - در هر كجاى زمين ، مى توان روى به

خدا آورد و به عبادت و ياد او پرداخت .

فأينما تولوا فثم وجه اللّه

{أينما} از اسماى شرط و جواب آن محذوف است و جمله {فثم وجه اللّه} جانشين آن مى باشد. جمله با تقدير آن چنين است: {أينما تولوا فلا جناح عليكم لان هناك وجه اللّه}. (اقتباس از الميزان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 10،14

10 - آنچه در آسمان ها و زمين است ( هستى ) مطيع خدا و پرستنده اوست .

كل له قنتون

{قنوت} به معناى اطاعت و نيز عبادت است.

14 - رابطه خداوند با هستى ، رابطه { مالك و مملوك } و { عابد و معبود } است نه رابطه پدر و فرزندى .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل له ما فى السموت و الأرض كل له قنتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 16

16 - اعتقاد به يكتايى خدا و پرستش او ، مهمترين اصل در اديان الهى و زير بناى ديگر اصول و احكام دين

ما تعبدون من بعدى قالوا نعبد . .. إلهاً وحداً

روشن است كه يعقوب(ع) از ميان تمامى اصول و احكام دين، تنها پرستش خداوند را نجات بخش نمى دانست. بنابراين تنها از پرستش خدا ياد كردن (ماتعبدون) مى تواند حاكى از آن باشد كه: اولا، توحيد عبادى از مهمترين اصلهاست و ثانياً، انسان با پرستش خدا، به ديگر اصول و احكام دين گرايش پيدا كرده بدانها ملتزم خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 138 - 3

3

- اهل ايمان ، پرستش كنندگان خداوند هستند .

و نحن له عبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 11

11 - { و روى ان رسول اللّه ( ص ) خرج على اصحابه فقال : . . . قال سبحانه : فاذكرونى أذكركم ; يعنى ، اذكرونى بالطاعة و العبادة اذكركم بالنعم و الاحسان و الرحمة و الرضوان ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند كه فرموده {فاذكرونى أذكركم} روايت شده كه يعنى، مرا با اطاعت و عبادت خود ياد كنيد تا شما را با نعمتها و احسان و رحمت و رضوان خود ياد نمايم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 6،7،8،9

6 _ پروردگار ، سزاوار پرستش است .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جمله {ان اللّه ربى . .. }، (ربوبيّت همه جانبه خدا) دليل لزوم پرستش گرفته شده و اين استدلال، مبتنى بر يك اصل كلّى است كه عبارت است از: هر كس ربّ باشد، شايسته پرستش است.

7 _ محور دعوت عيسى ( ع ) ، بيان ربوبيّت خدا و هدايت مردم به پرستش او

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

8 _ صراط مستقيم ، عبادت و پرستش خداوند است .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم

9 _ پرستش و عبادت خدا ، راهى است مستقيم به سوى او ( كمال مطلق )

فاعبدوه هذا صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 117 - 3،4

3 _ خداوند تنها موجود قاهر ، تأثيرناپذير و سزاوار پرستش

ان يدعون

من دونه الا انثاً

4 _ هيچ موجودى _ جز خداوند _ صلاحيت براى خدايى و پرستش ندارد .

ان يدعون من دونه الا انثاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 12

12 _ بهترين دين ، از آن كسى است كه تسليم خدا باشد و بر پايه توجه به حضور خداوند او را پرستش كند .

و من احسن ديناً ممن اسلم وجهه للّه و هو محسن

رسول خدا(ص) در پاسخ سؤال از معناى {احسان} فرمود: ان تعبد اللّه تعالى كانك تراه فان لم تكن تراه فانه يراك.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 178; نورالثقلين، ج 1، ص 553، ح 579.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 15

15 _ كفر و گوساله پرستى يهود ، على رغم مشاهده بينات و دلايل آشكار بر توحيد و ضرورت خداپرستى

ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 3

3 _ خداوند تنها معبود حقيقى و شايسته پرستش در جهان هستى

و هو اللّه فى السموت و فى الأرض

اگر {فى السماوات}، متعلق به {اللّه} باشد. كمله {اللّه}، به تأويل مشتق رفته و مى تواند مشتق از {إله} به معنى معبود باشد. {حصر} نيز از معرفه بودن مبتدا و خبر استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 3

3 _ پديدآورنده آسمانها و زمين شايسته ربوبيت و عبادت خالصانه است، نه پديده هاى جهان.

لا أحب الأفلين . .. إنى وجهت

وجهى للذى فطر السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 60 - 3

3 _ ايمان به يگانگى خداوند و لزوم پرستش او و باور به معاد ، پندارهايى باطل و واهى در ديدگاه اشراف قوم نوح

قال الملأ من قومه إنا لنريك فى ضلل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 140 - 7

7 _ لزوم سپاسگزارى در برابر نعمت هاى خدا با پرستش او

أغير اللّه أبغيكم إلهاً و هو فضلكم على العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 197 - 8

8 _ تنها خداوند داراى ملاك پرستش و شايسته عبادت است .

و الذين تدعون من دونه لايستطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 3،6

3 _ ياد كردن خدا در دل و جان و لب گشودن به ذكر وى ، عبادت و پرستش اوست .

و اذكر ربك . .. إن الذين عند ربك لايستكبرون عن عبادته

فرمان به ذكر خدا (اذكر ربك) و سپس بيان اين حقيقت كه مقربان درگاه خدا از پرستش او رويگردان نيستند، بيانگر اين است كه ذكر خدا مصداق بارزى از پرستش خداوند و عبادت اوست.

6 _ پرستش خدا ، به زبان آوردن اسما و صفاتى كه حاكى از تنزيه او باشد و نيز سجده كردن به آستان او ، از مصاديق ذكر و ياد خداوند است .

و اذكر ربك . .. إن الذين عند ربك ... و له يسجدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 5

5 _ همه انسان ها ، مأمور به پرستش و اطاعت بى چون و چراى خداى يگانه و پرهيز از شريك گرفتن غير ، براى اويند .

و ما أمروا إلا ليعبدوا إلها وحداً لا إله إلا هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 18

18 _ پرستش خدا ، مقتضاى پذيرش ربوبيت او بر انسان و جهان است .

ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 14

14_ خداوند ، تنها حقيقتى كه شايسته و بايسته پرستش است .

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 4

4_ ايمان به يكتايى خدا ، پرستش او و آمرزش گناهان ( شركورزى ، فساد و بى عدالتى در مبادلات ) مقدمه هايى لازم براى حركت به سوى خدا و تقرب به درگاه اوست .

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه

برداشت فوق، با توجه به حرف {ثم} _ كه جمله {توبوا إليه} را بر {استغفروا ربكم} عطف كرده است _ استفاده مى شود. گفتنى است متعلق استغفار به قرينه آيات پيشين، گناه شركورزى و بى عدالتى در مبادلات اقتصادى و نيز فسادگرى و مخالفت با پيامبران الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 99 - 2،4

2- عبادت پروردگار ، وظيفه بندگان در تمام عمر

و اعبد ربّك حتى يأتيك اليقين

4- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به عبادت

پروردگار تا نيل به مرتبه يقين

و اعبد ربّك حتى يأتيك اليقين

برداشت فوق بر اين اساس كه واژه {يقين} در همان معناى لغوى و اصطلاحى خود به كار رفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 3

3- آسمان ها و زمين و تمامى موجودات در آنها ، همواره در حال عبادت خداوندند .

تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فيهنّ

اصل در لغت تسبيح {المرّ السريع فى عبادة الله} است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 14

14- باور به وجود خداوند ، پرستش و تسبيح او ، داراى گذشته اى ديرين در تاريخ بشر است .

قومه . .. أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 5

5- ربوبيت خدا نسبت به آدميان ، مستلزم پرستش او است .

أنا ربّكم فاعبدون

برداشت ياد شده از تفريع {اعبدون} به {أنا ربّكم} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 3

3 - عبادت خدا با انگيزه برخوردارى از رفاه و آسايش دنيوى ، عبادتى بى ارزش و مردود است .

و من الناس من يعبد اللّه على حرف فإن أصابه خير اطمأنّ

{خير} به هرچيزى كه در آن براى انسان منفعت و سود باشد و نيز مايه صلاح و بهبود حال و وضع وى گردد گفته مى شود. بنابراين كلمه {فتنة} كه در آيه فوق در مقابل {خير} قرار داده شده به معناى هر چيزى است

كه براى انسان زيان آور و يا مايه بدى حال و روز وى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 9

9 - مراسم قربانى ، عبادت خدا و سپاس گزارى در برابر نعمت هاى او است .

جعلنا منسكًا . .. على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 24

24 - عبادت خداى يگانه ، بايد خالصانه و منزه از هر گونه شرك باشد .

يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 70 - 2

2 - معبودى جز ذات پاك خداوند نيست .

لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 7

7 - خدا ، تنها معبود شايسته پرستش

من إل_ه غير اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 6

6 - خدا ، تنها معبود شايسته پرستش

من إل_ه غير اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 5

5 - خدا ، تنها معبود شايسته پرستش است .

لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 4

4 - توصيه خداوند ، به مسلمانان مكه براى هجرت از مكه جهت انجام شايسته عبادت خدا

ي_عبادى . .. إنّ أرضى وسعة فإيّ_ى فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36

- 61 - 1،2

1 - عبادت خداوند ، توصيه او به فرزندان آدم

ألم أعهد إليكم ي_بنى ءادم . .. و أن اعبدونى

2 - عبادت خداوند و پرهيز از اطاعت شيطان ، صراط مستقيم الهى

أن لاتعبدوا الشيط_ن . .. و أن اعبدونى ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 64 - 2

2 - عبادت ، تنها شايسته خالق هستى و مدبر و صاحب اختيار جهان است .

قل أفغير اللّه تأمرونّى أعبد

{فا} در {أفغير اللّه} يا براى تفريع اين آيه به آيات پيش است _ كه از خالقيت و تدبير خدا سخن گفته است _ و يا رابطه براى جواب شرط مقدر است كه تقدير آن چنين مى باشد: {إن كان اللّه خالق كلّ شىء فكيف تأمروننى أن أعبد غير اللّه}. در هر صورت پيام آيه شريفه اين است كه با وجود خالق بودن خداوند، عبادت غير او شايسته نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 3

3 - تنها خداوند شايسته پرستش است .

أفغير اللّه تأمرونّى أعبد . .. بل اللّه فاعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 8،9

8 - دعا ، نوعى عبادت است .

ادعونى أستجب لكم إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى

برداشت ياد شده از آنجااست كه خداوند مردم را به دعا فراخوانده ولى به جاى آنكه ترك كنندگان دعا را به دوزخ تهديد كند، ترك كنندگان عبادت را تهديد فرمود.

9 - { فى الصحيفة السجّاديّة : و قلت : { ادعونى أستجب لكم إنّ الذين

يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم داخرين } فسمّيت دعاءك عبادة و تركه استكباراً و توعّدت على تركه دخول جهنّم داخرين . . . ;

در صحيفه سجاديه آمده است: [خدايا] تو فرمودى مرا بخوانيد تا شما اجابت كنم[و فرمودى] كسانى كه از روى كبر از عبادت من روى برمى گردانند، به زودى با ذلت وارد دوزخ خواهند شد. پس خواندن خودت را عبادت ناميدى و ترك آن را استكبار خواندى و بر ترك آن وعده دخول ذليلانه به جهنم را دادى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 1

1 - استكبار و سرپيچى از عبادت خدا ، بى تأثير در ساحت كبريايى او

فإن استكبروا فالذين عند ربّك يسبّحون له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 41 - 6

6 - صبر بر ناگوارى ها ، عبادت در برابر پروردگار و ايمان به قيامت ، تكليف تمامى مؤمنان

فاصبر . .. و سب_ّح ... و استمع يوم يناد المناد

هر چند واژه هاى {اصبر}، {سبّح} و {استمع} ظاهراً خطاب به پيامبر(ص) است; ولى در حقيقت تكليفى است براى همگان و پيامبر(ص) از آن جهت كه الگوى امت است، به تنهايى مخاطب قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 18 - 1،3،4

1 - مسجد ها و معبد ها ، بايد تنها به عبادت خداوند اختصاص داشته باشد .

و أنّ المس_جد للّه

{مساجد} (جمع {مسجد}) به معناى محل هايى است كه براى سجده و عبادت خدا، بنا شده است.

3 - هيچ كس جز خداوند ، نبايد

در مساجد و معابد مورد پرستش قرار گيرد .

فلاتدعوا مع اللّه أحدًا

تفريع جمله {فلاتدعوا. ..} بر {أنّ المساجد للّه}، مى رساند كه نهى از دعا و عبادت غيرخدا، مربوط به مساجد است.

4 - عبادت و سجده ، اختصاص به خدا دارد و تنها او شايسته آن است .

و أنّ المس_جد للّه فلاتدعوا مع اللّه أحدًا

اختصاص يافتن محل هاى سجده و عبادت به خداوند، بيانگر آن است كه خود سجده و عبادت، به او اختصاص دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 1،3

1 - قريش ، بايد خود را به عبادت خداوند و بندگى نكردن غير او ، ملزم مى ساختند .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت

3 - مالكيت خداوند بر كعبه و سيطره ربوبيت و تدبير او بر آن ، برهان الزام قريش به عبادت او است .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 2،16

2 - قريش ، به دليل تأمين تغذيه شان از سوى خداوند ، ملزم به پرستش او بودند .

فليعبدوا . .. الذى أطعمهم من جوع

16 - برخوردارى از غذا و امنيت ، نعمتى است كه سپاس آن ، تنها عبادت خداوند است .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت . الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 8

8 - خداوند ، تنها معبود شايسته عبادت است .

اللّه أحد

برخى از اهل لغت اصل كلمه {اللّه} را {إل_ه} مى دانند. فعل {اَلَهَ}; يعنى، عبادت كرد، در اين صورت

{إل_ه}، به معناى معبود خواهد بود (مفردات راغب). كلمه {اللّه} با آن كه علم است، مى تواند ناظر به معناى لغوى {إله} نيز باشد. در اين صورت مراد از {وحدت معبود}، اين است كه ساير معبودها، دروغين و پندارى اند و شايسته عبادت نيستند.

عبادت در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 14،19

14 _ عبادت دستجمعى و نماز جماعت در اديان گذشته

و اركعى مع الرّاكعين

19 _ وجود عبادت كنندگان خدا و نمازگزارانى غير از حضرت مريم ، در عصر آن حضرت

و اركعى مع الرّاكعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 14

14 _ خداوند در هيچ آيينى به پرستش معبودى جز خود، فرمان نداده است.

و أن تشركوا بالله ما لم ينزل به سلطنا

عبادت در اول شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 7

7 - بخش نخست شب ، زمان مناسب براى عبادت و نماز

إنّ ناشئة الّيل هى أشدّ وط_ًا

يكى از معانى {ناشئة الليل}، ساعات اول شب است (قاموس المحيط).

عبادت در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 7

7 _ انسان ها از ديرباز برخوردار از روحيه گرايش به معبود و پرستش آن

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 8

8 _ انسان ها از ديرباز برخوردار از روحيه پرستش بودند .

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 8

8 _ انسان از گذشته هاى دور تاريخ برخوردار از روحيه پرستش بود .

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

عبادت در شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 18 - 5

5 - ظهر و عشا ، لحظه هايى مناسب و ممتاز براى عبادت خداوند است .

فسبح_ن اللّه . .. و له الحمد ... و عشيًّا و حين تظهرون

در صورتى كه مراد از {حين تظهرون} همان لحظه هاى خاص عصرگاه و نيم روز باشد، اين برداشت قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 3

3 - شب هنگام ، فرصتى مناسب و شايسته براى عبادت پروردگار

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل

ياد شدن وقت شب براى عبادت، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 7 - 1

1 - شب ، فرصتى مناسب براى عبادت و راز و نياز به درگاه الهى و روز ، زمانى شايسته براى تلاش و رسيدگى به امور زندگى

إنّ لك فى النهار سبحًا طويلاً

{سبح} در معانى متعددى به كار مى رود; از جمله سعى و تلاش براى معاش (قاموس المحيط). جمله {إنّ لك فى النهار}، تعليل ديگرى براى {قم الليل}است; يعنى، چون در روز به خاطر تلاش طولانى براى معاش، فرصت و فراغت براى مناجات و عبادت نيست، شب را براى اين كار اختصاص بده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- انسان - 76 - 26 - 10

10 - شب هنگام ، وقت مناسب براى عبادت ، تسبيح و ستايش خداوند

و من الّيل فاسجد له و سبّحه ليلاً طويلاً

عبادت در شرق خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 6

6- در آيين مريم ( س ) ، شرقِ خانه و يا معبد ، مكانى مناسب تر براى عبادت بود . *

إذ انتبذت من أهلها مكانًا شرقيًّا

است.

عبادت در شرق عبادتگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 6

6- در آيين مريم ( س ) ، شرقِ خانه و يا معبد ، مكانى مناسب تر براى عبادت بود . *

إذ انتبذت من أهلها مكانًا شرقيًّا

است.

عبادت در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 3

3- زكريا ( ع ) ، در مدت سكوت سه روزه ، دخول وقت عبادت را در صبح و عصر ، با اشاره به مردم اعلام مى كرد .

فخرج على قومه من المحراب فأوحى إليهم أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

احتمال مى رود جمله {فخرج . ..} در باره خروج زكريا(ع) در مدت سه روز باشد. در اين صورت، {بكرة و عشيّاً} ظرف براى فعل هاى {خرج} و {أوحى} خواهد بود و مفاد آيه چنين مى شود: چون زكريا(ع) وظيفه اعلام دخول وقت عبادت را برعهده داشت، در صبح و عصر آن سه روز كه نمى توانست با مردم سخن بگويد، دستور {سبّحوا} را با اشاره به آنان تفهيم مى كرد.

عبادت در ظهر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 18 - 5

5 - ظهر و عشا ، لحظه هايى مناسب و ممتاز براى عبادت خداوند است .

فسبح_ن اللّه . .. و له الحمد ... و عشيًّا و حين تظهرون

در صورتى كه مراد از {حين تظهرون} همان لحظه هاى خاص عصرگاه و نيم روز باشد، اين برداشت قابل استفاده است.

عبادت در عصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 3

3- زكريا ( ع ) ، در مدت سكوت سه روزه ، دخول وقت عبادت را در صبح و عصر ، با اشاره به مردم اعلام مى كرد .

فخرج على قومه من المحراب فأوحى إليهم أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

احتمال مى رود جمله {فخرج . ..} در باره خروج زكريا(ع) در مدت سه روز باشد. در اين صورت، {بكرة و عشيّاً} ظرف براى فعل هاى {خرج} و {أوحى} خواهد بود و مفاد آيه چنين مى شود: چون زكريا(ع) وظيفه اعلام دخول وقت عبادت را برعهده داشت، در صبح و عصر آن سه روز كه نمى توانست با مردم سخن بگويد، دستور {سبّحوا} را با اشاره به آنان تفهيم مى كرد.

عبادت در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 42 - 4

4 - ممكن نبودن عبادت و جبران كوتاهى ها و تقصير ها ، در جهان آخرت

و يدعون إلى السجود فلايستطيعون

يادآورى شدّت هولناكى عرصه قيامت و ناتوانى كافران براى سجده و خضوع در برابر پروردگار، مى تواند اشاره به اين حقيقت باشد كه هيچ

كس نمى تواند كوتاهى هاى گذشته خود را، در آخرت جبران كند.

عبادت در كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 14،18،20

14 - مهيّا كردن و آماده ساختن خانه خدا براى طواف ، عبادت ، ركوع و سجود ، فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع )

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

در برداشت فوق {تطهير} - چنانچه بعضى از مفسران گفته اند - كنايه از مهيّا ساختن و اختصاص دادن، گرفته شده است.

18 - خانه خدا جايگاه طواف ، اعتكاف ، عبادت ، ركوع و سجود ( نماز ) است .

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

عكوف مصدر (عاكفين) به معناى ماندن و اقامت كردن در مكانى است و مراد از آن در آيه شريفه - به قرينه طواف، ركوع و سجود - يا مطلق عبادت و پرستش خداست و يا مقصود از آن، اعتكاف - كه عبادتى خاص با شرايطى ويژه از قبيل روزه گرفتن و . .. است - مى باشد.

20 - طواف كنندگان ، عبادت كنندگان و نمازگزاران در خانه خدا ، داراى مقامى ارجمند در پيشگاه خداوند

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

از اينكه پيامبرانى بزرگ، همچون ابراهيم و اسماعيل(ع) مأمور به تطهير خانه خدا براى طواف كنندگان و . .. بودند، ارجمندى طواف كنندگان و ... در پيشگاه خدا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 2،3

2 - كعبه ، محل عبادت حضرت ابراهيم ( ع )

و إذ بوّأنا

لإبرهيم مكان البيت

{تبوِئة} (مصدر {بوّأنا}) به معناى {مَبائه و مرجع قراردادن است; يعنى، {به خاطر بسپار آن زمانى را كه ما محل كعبه را براى ابراهيم(ع) محل مراجعه قرارداديم}. مراجعه مكرر حضرت ابراهيم (ع) به محل كعبه يا به منظور عبادت خدا بوده است و يا براى ساختن بناى آن، برداشت فوق بر پايه احتمال اول است.

3 - محل كعبه ، محلى تعيين شده از جانب خدا براى عبادت

و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت

عبادت در مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 5

5 _ اهميت عبادت و نماز در مسجد*

و أقيموا وجوهكم عند كل مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 18 - 1،3،6

1 - مسجد ها و معبد ها ، بايد تنها به عبادت خداوند اختصاص داشته باشد .

و أنّ المس_جد للّه

{مساجد} (جمع {مسجد}) به معناى محل هايى است كه براى سجده و عبادت خدا، بنا شده است.

3 - هيچ كس جز خداوند ، نبايد در مساجد و معابد مورد پرستش قرار گيرد .

فلاتدعوا مع اللّه أحدًا

تفريع جمله {فلاتدعوا. ..} بر {أنّ المساجد للّه}، مى رساند كه نهى از دعا و عبادت غيرخدا، مربوط به مساجد است.

6 - { عن يونس بن يعقوب قال : سمعت الصادق جعفربن محمد ( ع ) يقول : . . . ملعون ملعون من لم يوقّر المسجدَ ، تدرى يا يونس لِمَ عظَّم اللّه حقَّ المساجد و أنزل ه_ذه الآيه : { و أنّ المساجد للّه فلاتدعوا مع اللّه أحداً } ؟ كانت اليهود و النصارى إذا دخلوا كنائسهم

أشركوا باللّه تعالى ، فأمر اللّه سبحانه نبيَّه أن يوحّدَ اللّهَ فى ها و يَعْبُدَه ;

از يونس بن يعقوب روايت شده كه گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: . .. ملعون است، ملعون است، آن كس كه به مساجد احترام نگذارد; اى يونس! مى دانى چرا خداوند حق مساجد را بزرگ دانسته و آيه {و أنّ المساجد للّه فلاتدعوا مع اللّه أحداً} را نازل فرموده است؟ زيرا يهود و نصارا وقتى به معابد خود مى رفتند، به خداى تعالى شرك مىورزيدند. پس خداوند سبحان به پيامبر اسلام(ص) دستور داد كه خدا را در مساجد به وحدانيت بخوانند و عبادت كنند}.

عبادت در معبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 18 - 3

3 - هيچ كس جز خداوند ، نبايد در مساجد و معابد مورد پرستش قرار گيرد .

فلاتدعوا مع اللّه أحدًا

تفريع جمله {فلاتدعوا. ..} بر {أنّ المساجد للّه}، مى رساند كه نهى از دعا و عبادت غيرخدا، مربوط به مساجد است.

عبادت رو به شرق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 7

7- مريم ( س ) ، براى عبادت خويش ، مكانى رو به شرق را برگزيده بود . *

إذ انتبذت من أهلها مكانًا شرقيًّا

{شرقى}; يعنى، به طرف مشرق (لسان العرب).

عبادت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 3

3- آسمان ها و زمين و تمامى موجودات در آنها ، همواره در حال عبادت خداوندند .

تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فيهنّ

اصل در لغت

تسبيح {المرّ السريع فى عبادة الله} است (مفردات راغب).

عبادت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 6

6 - تسليم در برابر خداوند ، ايمان به او ، فرمانبرى از او ، توبه ، عبادت و روزه دارى ، از اوصاف زنان شايسته در نگاه وحى

أزوجًا خيرًا منكنّ مسلم_ت مؤمن_ت ق_نت_ت ت_ئب_ت ع_بدت س_ئح_ت

{قنوت} (مصدر {قانتات}) به معناى اطاعت همراه با خضوع است (مفردات راغب). {سياحت} (ماده {سائحات}) به معناى سير در زمين به منظور عبادت است. اهل لغت و مفسران گفته اند: از آن جا كه روزه داران، تمام روز را بدون غذا سپرى مى كنند، به آنان {سائح} مى گويند (برگرفته از لسان العرب).

عبادت شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 118 - 3

3 _ تأكيد شيطان بر واداشتن مردم به بندگى خويش

قال لاتخذن من عبادك نصيباً مفروضاً

بنابر اينكه {عبادك} ناظر به عبوديت تشريعى باشد، مراد شيطان از {لاتخذن . ..} اين است كه: برخى از بندگانى كه تو را اطاعت مى كنند، به اطاعت خويش وادار خواهم ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 2،4

2- بت پرستى ، در حقيقت شيطان پرستى است .

ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر . .. ي_أبت لاتعبد الشيط_ن

آنچه مسلّم و مصرّح است، آن است كه آزر بت بوده است; نه شيطان پرست، ولى حضرت ابراهيم، بت پرستى را به منزله شيطان پرستى دانسته و با تعبير {لاتعبد} از آن ياد كرده است; بنابراين در ديدگاه ابراهيم(ع)،

بت پرستى در حقيقت خضوع و انقياد در برابر شيطان و نوعى پرستش او است.

4- اطاعت از شيطان ، در حقيقت پرستش او است .

لِمَ تعبد ما لايسمع . .. لاتعبد الشيط_ن

عبادت كردن بت ها و عبادت كردن شيطان دو مقوله است، ولى ابراهيم(ع) يكى را به منزله ديگرى دانسته است. وجه اين تنزيل ممكن است تلاش شيطان در برانگيختن آدمى به شرك باشد كه قرآن اطاعت از او را، عبادت خوانده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 60 - 3

3 - اطاعت از شيطان ، به منزله عبادت او است .

ألم أعهد إليكم ي_بنى ءادم أن لاتعبدوا الشيط_ن

عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 16

16 - پرستش غير خداوند ، ظلم است .

ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 3،4

3 - آدمى ، با شرك ورزى و پرستش غير خدا به خود ستم مى كند .

إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل

4 - شرك ورزى و پرستش غير خدا ، ضرر و زيانى را متوجه خداوند نخواهد كرد .

إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 76 - 1،2

1 _ گروهى از مسيحيان ، آلوده به عبادت و پرستش غير خدا

اتعبدون من دون اللّه ما لايملك

با توجه به آيات گذشته، معلوم مى شود كه مخاطبان جمله {اتعبدون} مسيحيان مى باشند.

2 _ مسيحيان ، مورد نكوهش خداوند

به خاطر پرستش غير خدا

قل اتعبدون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 16

16 _ پرستش آنچه آدمى خود مالك آن است ، نشانه بى خردى اوست .

يعكفون على أصنام لهم . .. قال إنكم قوم تجهلون

از نكاتى كه موسى، بنى اسرائيل را به سبب آن جاهل شمرد، همان است كه از {أصنام لهم} به دست مى آيد ; يعنى اين جاهلانه است كه شما مى بينيد بت پرستان چيزى را عبادت مى كنند كه خود مالك آن هستند و در عين حال تقاضا مى كنيد معبودى مانند معبود آنان داشته باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 105 - 7

7 _ پرستش غير خداوند ، شرك است .

فلا أعبد الذين تعبدون من دون اللّه . .. و لاتكونن من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 106 - 6،7

6 _ پرستش و نيايش غير خداوند ، شرك است .

و لاتدع من دون اللّه . .. فإن فعلت فإنك إذاً من الظلمين

7 _ كسانى كه غير خداوند را نيايش و عبادت كنند ، ظالم هستند .

و لاتدع من دون اللّه . .. فإنك إذاً من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 25

25- تقليد از نياكان در عبادت غير خدا ، عمل باطلى است كه انبيا به مبارزه با آن برخاستند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- نحل - 16 - 73 - 5

5- پرستش غير خدا ، ايمان به باطل و كفران نعمت هاى الهى است .

أفبالب_طل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون . و يعبدون من دون الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 18

18 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { و من يرد فيه بإلحاد بظلم } فقال : من عبد فيه غير اللّه عزّوجلّ أو تولّى فيه غير أولياء اللّه فهو ملحد بظلم . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و من يرد فيه بالحاد بظلم} روايت شده است كه فرمود: كسى كه در مكّه، غير از خداى عزّوجلّ را پرستش كند، يا ولايت غير اولياى خدا را بپذيرد، {الحاد به ظلم} كرده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 5

5 - فرعون ، مورد پرستش مردم سرزمين خويش

لئن اتّخذت إل_هًا غيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 11

11 - پرستش غيرخدا ، برخلاف فرمان الهى است .

و لاتدع مع اللّه إل_هًا ءاخر. .. له الحكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 41 - 2

2 - ملائكه ، پرستيده شدن غير خداوند را شايسته نمى دانند .

قالوا سبح_نك

اعلام منزّه بودن خداوند از سوى فرشتگان، در جواب اين سؤال كه {آيا شما مورد پرستش مشركان بوده ايد} مى تواند ناظر به حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 64 - 1

1 - درخواست تهديدآميز و آمرانه مشركان از پيامبراسلام ( ص ) به عبادت معبودهايى جز اللّه

قل أفغير اللّه تأمرونّى أعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 3

3 - شرك و عبادت غيرخدا ، از سوى هركس كه باشد _ حتى پيامبران _ در پيشگاه خداوند ، گناهى نابخشودنى است .

و لقد أُوحى إليك و إلى الذين من قبلك لئن أشركت ليحبطنّ عملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 66 - 5

5 - عبادت غير خدا ، گناه و حرام است .

قل إنّى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 3

3 - امت هاى پيشين ، با وجود برهانِ روشن الهى ، گرفتار عبادت غير خدا شده ، خود را به آن موظف مى پنداشتند .

و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه

تعبير {و ما اُمروا. ..}، تعريض به تفرقه گران است كه نبايد امر خدا را بهانه قرار دهند; زيرا او به شرك فرمان نداده است.

عبادت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 6

6 - فرعون و اشراف دربار او ، مورد پرستش بردگان تحت سلطه آنان

و قومهما لنا ع_بدون

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {عبادة} (مصدر {عابدون})، در جمله فوق، به معناى پرستيدن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء -

26 - 29 - 5

5 - فرعون ، مورد پرستش مردم سرزمين خويش

لئن اتّخذت إل_هًا غيرى

عبادت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 6

6 _ قوم عاد در عين اعتقاد به معبودانى دروغين و ضرورت پرستش آنها ، معتقد به خداوند و پرستشگر او بودند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 8

8 _ قوم هود پرستشگر اسمهايى بى هويت و معبودانى ساخته و پرداخته اوهام خود و نياكانشان

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

عبادت كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 2،3

2 _ سوت كشيدن و كف زدن در اطراف كعبه به عنوان عبادت و نيايش از سوى كافران مكه ، دليل عدم شايستگى آنان براى ولايت بر مسجدالحرام

إن أولياؤه إلا المتقون . .. مكاء و تصدية

جمله {ما كان صلاتهم . .. } مى تواند بيان مصداقى براى بى تقوايى متوليان كفرپيشه مسجدالحرام باشد و در نتيجه دليلى براى عدم شايستگى آنان براى ولايت بر مسجدالحرام.

3 _ كافران مكه به سبب انجام امورى لغو و بيهوده در پيرامون كعبه به عنوان عبادت و نيايش ، مستحق عذاب الهى بودند .

و ما لهم ألا ليعذبهم اللّه . .. و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {ما كان صلاته__م . .. } عطف بر {و هم يصدون ... } باشد.

عبادت كامل

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 5

5 _ عبادت و مناجات چهل شبه ، عبادت و مناجاتى كامل و داراى اثرى خاص است .

و أتممنها بعشر فتم ميقت ربه أربعين ليلة

به كارگيرى واژه {اتمام} در جمله {اتممناها} و نيز استفاده از {تمَّ} (به جاى _ مثلا _ {صار}) در جمله {فتم ميقات ربه}، بيانگر اين است كه عبادت سى شبه عبادتى كامل و تمام نبوده و با سپرى شدن چهل شب، كامل و تمام شده است. تصريح به اينكه پس از اضافه شدن ده به سى مجموع آن چهل شد (فتم ... اربعين) مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

عبادت كنار قبور صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 38

38- ساختن مسجد بر اقامت گاه صالحان و مزار آنان ، جايز بوده و عبادت در كنار قبر آنان شايسته است .

لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

هرگاه قرآن، از جوامع و اديان پيشين، سخن و عملى را با لحنى نقل كند كه نشانه تمجيد و عنايت خاص خداوند باشد، معلوم مى شود كه قرآن، آن گفته و كردار را صحيح و پسنديده تلقّى كرده است.

عبادت متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 19 - 2

2 - اهل تقوا و احسان ، همراه با تهجد و عبادت ، داراى خدمات اجتماعى و انفاق مالى اند .

كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون . .. و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم

عبادت محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- ذاريات - 51 - 17 - 4،5

4 - محسنان بهشتى ، در بيشتر شب هاى خويش ، اهل تهجد و عبادت اند .

كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه عبارت {قليلاً من الليل} به معناى شب هاى اندكى از ايام سال باشد; نه به معناى اندكى از هر شب.

5 - محسنان تقواپيشه ، در بيشتر ساعات شب مشغول عبادت اند .

كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون

برداشت ياد شده بنابراين است كه مراد از {قليلاً من الليل} مربوط به ساعات هر شب باشد; يعنى، اندكى از ساعات هر شب را مى خوابند و بيشتر آن را به عبادت و شب زنده دارى مى پردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 19 - 2

2 - اهل تقوا و احسان ، همراه با تهجد و عبادت ، داراى خدمات اجتماعى و انفاق مالى اند .

كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون . .. و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم

عبادت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 162 - 1

1 _ نماز خواندن پيامبر(ص)، عبادت كردنش و انجام امور زندگانى و مرگش تنها براى خدا بود.

إن صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله

{محيا} و {ممات} مصدر ميمى و به معناى زنده ماندن و مردن است. چون زنده ماندن و مردن در اختيار انسان نيست تا آن را براى خدا قرار دهد، مى توان گفت مقصود از آن چگونه زندگى كردن و چگونه مردن است و يا مراد انجام امور مربوط به زندگى و مرگ است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 20 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، تنها خدا را مى خواند و به عبادت او مى پرداخت .

إنّما أدعوا ربّى

عبادت مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 17

17 _ پايبندى مادر مريم ( س ) به نذر خويش در گماردن وى براى عبادت خداوند

ربّ انّى نذرت . .. و انّى سمّيتها مريم

از اينكه نام فرزند خويش را مريم (به معنى عابده) گذاشت، برداشت فوق به دست مى آيد.

عبادت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 9

9 _ مشركان ، پرستشگر معبودانى اعتبارى و متكى به خدايانى پوچ و واهى

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 8

8 - مشركان ، به دليل عبادت معبودانى عاجز از هرگونه آفرينندگى ، در گمراهى آشكارند .

ماذا خلق الذين من دونه بل الظ_لمون فى ضل_ل مبين

عبادت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 9

9 _ مشركان ، پرستشگر معبودانى اعتبارى و متكى به خدايانى پوچ و واهى

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 195 - 5

5 _ پرستش چيزى ناتوانتر از پرستنده آن ، نابخرى و مايه شگفتى است .

ألهم أرجل يمشون بها . .. أم لهم ءاذان

يسمعون بها

استفهام در جمله {ألهم . .. } به انگيزه تعجب ايراد شده و منشأ تعجب به مناسبت مورد، نابخردى پرستشگران بتهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 6

6- پرستش عناصر بى تأثير و ناتوان ، نشان كوتاه نظرى و ناآگاهى مشركان است .

و يعبدون من دون الله ما لايملك لهم رزقًا . .. و لايستطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 45 - 6

6 - مشركان نسبت به ياد كردن خدا به همراه ياد ديگر معبود ها و نيز عبادت مشترك خدا و معبود ها ، حساس نبوده و مخالفت نمىورزيدند .

و إذا ذكر اللّه وحده اشمأزّت . .. و إذا ذكر الذين من دونه إذا هم يستبشرون

از آيه شريفه به روشنى استفاده مى شود كه مشركان نسبت به ياد كردن خدا به تنهايى حساس بوده و از ياد شدن معبودهاى خود بدون ياد شدن خدا خوشحال مى شدند; ولى در اين آيه از واكنش و حساسيت مشركان در صورتى كه نام خدا و معبودها با هم و مشتركاً ياد شوند، سخنى به ميان نيامده است. بنابراين ياد نشدن آن، مى تواند حاكى از مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 1

1 _ پرستش معبودهاى واهى، سود واقعى براى آدميان ندارند.

قل أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا

عبادت مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 1،7

1 _ مقربان درگاه خدا هيچگاه در برابر

او خود را بزرگ نمى شمرند و از پرستش او روگردان نمى شوند .

إن الذين عند ربك لايستكبرون عن عبادته

{استكبار} به معناى خودبزرگ بينى است و چون به حرف {عن} متعدى شده، معناى اعراض و رويگردانى در آن اشراب شده است. يعنى {لايعرضون عن عبادته مستكبرين}.

7 _ لزوم اقتدا به مقربان الهى و الگو قرار دادن آنان در عبادت خالصانه خدا و تنزيه او از هر عيب و نقص

اذكر ربك . .. إن الذين عند ربك لا يستكبرون عن عبادته

عبادت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 9

9 _ فرشتگان همواره با تواضع در برابر خدا وى را عبادت مى كنند و او را منزه مى دانند و تنها بر درگاه او سجده مى برند .

إن الذين عند ربك . .. و له يسجدون

بسيارى از مفسران برآنند كه مراد از {الذين عند ربك} فرشتگان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 7

7 - پرستش مخلوقات خدا ( فرشتگان ) و فرزند او انگاشتن آنان ، اقدامى ناسپاسانه و كفرآميز

و جعلوا له . .. إنّ الإنس_ن لكفور مبين

با توجه به فضاى آيات، مى توان استفاده كرد كه مشركان مكه فرشتگان را فرزند خدا مى دانستند و آنان را مورد پرستش قرار مى دادند. خداوند، پس از ياد كردن نعمت هاى خويش، اين پندار را نمونه بارز ناسپاسى مى شمارد.

عبادت ممنوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 3

3 _ پرستش هيچ چيزى، جز خداوند يگانه،

روا و مجاز نيست.

قل إنى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه

عبادت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 10

10 - آنچه در آسمان ها و زمين است ( هستى ) مطيع خدا و پرستنده اوست .

كل له قنتون

{قنوت} به معناى اطاعت و نيز عبادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 3

3- آسمان ها و زمين و تمامى موجودات در آنها ، همواره در حال عبادت خداوندند .

تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فيهنّ

اصل در لغت تسبيح {المرّ السريع فى عبادة الله} است (مفردات راغب).

عبادت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 1

1 - خداوند ، پس از نجات بنى اسرائيل از سيطره فرعونيان ، موسى ( ع ) را براى عبادت و مناجاتى خاص فرا خواند .

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة

به كارگيرى كلمه {ليلة} (شب) - با وجود اينكه معمولا در بيان شبانه روز و مانند آن، از كلمه {يوم} (روز) استفاده مى شود - اشاره به اين معنا دارد كه: وعده خدا با موسى (ع) براى عبادت و مناجات بوده است. از آن جا كه موسى (ع) در ميان بنى اسرائيل نيز اعمال عبادى داشته، معلوم مى شود آن دعوت براى عبادت و مناجاتى خاص بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 1،14

1 _ خداوند ، موسى ( ع ) را پس از عبور بنى

اسرائيل از دريا ، براى عبادت و مناجاتى خاص فراخواند .

و وعدنا موسى ثلثين ليلة

به كارگيرى كلمه {ليلة} (شب)، با وجود اينكه معمولاً در بيان شبانه روز و مانند آن از كلمه {يوم} استفاده مى شود، اشاره به اين دارد كه مواعده خدا با موسى براى عبادت بوده است. و چون موسى در ميان قومش نيز عبادت و مناجات داشته، معلوم مى شود كه اين، عبادت و مناجاتى خاص بوده است.

14 _ خداوند از موسى ( ع ) خواست تا مناجات و عبادت ويژه او در مكانى به دور از بنى اسرائيل باشد .

و وعدنا موسى . .. اخلفنى فى قومى

از اينكه موسى براى آمدن به ميقات، هارون را به جانشينى خويش معرفى كرد، معلوم مى شود وى در مدت ميقات در ميان بنى اسرائيل نبوده و از آنان فاصله داشته است.

عبادت موسى(ع) در ميقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 2،3،7

2 _ مدت مناجات و عبادت ويژه موسى ( ع ) در مرحله نخست سى شب تعيين گرديد .

و وعدنا موسى ثلثين ليلة

3 _ موسى ( ع ) علاوه بر گذراندن سى شب براى عبادت و مناجات ، موظف به ادامه آن تا ده شب ديگر شد .

و أتممنها بعشر فتم ميقت ربه أربعين ليلة

{ميقات} به معناى زمانى است كه براى انجام كارى تعيين گردد. {ميقات ربه} يعنى زمانى را كه خدا براى انجام عبادت و مناجات موسى تعيين كرد.

7 _ بروز بدا براى خدا در مقدار زمان تعيين شده جهت عبادت و مناجات موسى ( ع )

و أتممنها بعشر

عبادت مؤمنان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 138 - 3

3 - اهل ايمان ، پرستش كنندگان خداوند هستند .

و نحن له عبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 2

2 - عبادت شبانه با سجده و قيام ، دغدغه خاطر داشتن از روز قيامت و اميد به رحمت الهى ، از اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا و قائمًا يحذر الأخرة و يرجوا رحمة ربّه

آيه شريفه به قرينه مقابله با آيه قبل _ كه درباره انسان هاى كافر بود _ درصدد بيان اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 16

16 - اقدامات خردمندانه و حركت هاى خيرخواهانه اجتماعى اهل ايمان ، مكمل عبادت هاى فردى آنان است .

و أقاموا الصلوة و أمرهم شورى بينهم و ممّا رزقن_هم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 20

20- صلابت در برابر كافران ، مهرورزى با مؤمنان و استمرار بر عبادت ، زمينه برخوردارى جامعه اسلامى از فضل و رضاى الهى

أشدّاء . .. رحماء ... ركّعًا سجّدًا يبتغون

مى توان گفت: {يبتغون. ..} نتيجه و حاصل سه برنامه مؤمنان (1_ أشدّاء، 2_ رحماء، 3_ ركعّاً سجّداً) است.

عبادت ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 5

5 _ آميختنِ عبادت و نيايش به امورى لغو و بيهوده ، امرى ناروا و بس نكوهيده

و ما كان

صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

عبادت نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندان آنان ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشاراليه {تلك} پيامبران ياد شده در آيه قبل و فرزندانشان است. به كارگيرى {تلك} براى اشاره به مذكر به لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

عبادت و اقتصاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 5

5 _ پيوستگى مسائل عبادى و اقتصادى در اسلام

اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة

عبادت و پاكيزگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 24

24 - ارتباط تنگاتنگ عبادت با طهارت و نظافت

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

عبادت و طهارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 24

24 - ارتباط تنگاتنگ عبادت با طهارت و نظافت

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

عبادت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشار اليه {تلك} پيامبران ياد شده در آيه قبل است. به كارگيرى {تلك} براى اشاره به مذكر و لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

عدالت در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف

- 7 - 29 - 9

9 _ انقطاع كامل از غير خدا و پايبندى خالصانه به دين، از مصاديق قسط در عبادت و پرستش

قل أمر ربى بالقسط و أقيموا وجوهكم عند كل مسجد و ادعوه مخلصين له الدين

عصيان از عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 8،9

8 _ امتناع از عبادت خداوند به دليل گردن فرازى و خودبرتربينى ، موجب عذاب دردناك در قيامت

و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم عذاباً أليماً

9 _ بى پناهى مستكبران رويگردان از بندگى خدا در برابر كيفر الهى در قيامت

اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم عذاباً أليماً و لايجدون لهم من دون اللّه و

علم به عبادت بندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 8

8- خداوند ، به عبادت و اطاعت بندگان آگاه است و هرگزآن را فراموش نمى كند .

و ما كان ربّك نسيًّا . .. واصطبر لعب_دته

علم و عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 12

12 _ نيل به حقيقت ، مولود امتزاج علم ، عبادت و اخلاق

ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً و انهم لايستكبرون

عوامل اخلاص در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 20

20- توجه به ربوبيّت خداوند ، برانگيزاننده انسان به عبادت خالصانه او و پرهيز از شركورزى است .

و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

عوامل ترك عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 -

114 - 2

2 - ترك پرستش و ياد خدا ، انگيزه كفرپيشگان دربازدارى مسلمانان از ورود به مساجد و تلاش براى تخريب آنها

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه و سعى فى خرابها

{أن يذكر} به تقدير {لا}ى نافيه، مفعولٌ له براى {منع} است; يعنى، از ورود به مساجد جلوگيرى مى كردند تا نام خدا در آنها برده نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 4

4 _ غفلت از ياد خدا و رويگردانى از پرستش او ، برخاسته از خودبزرگ بينى است .

و لاتكن من الغفلين. إن الذين عند ربك لايستكبرون عن عبادته

نهى از غفلت و سپس بيان اين معنا كه مقربان درگاه خدا در برابر او تكبرى نمىورزند، بيانگر اين است كه غفلت كردن از ياد خدا در حقيقت تكبر كردن در برابر اوست و يا ريشه در تكبر و خودبزرگ بينى دارد.

عوامل تكامل عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 8

8 - كمال عبادت ، تحقق پذير در پرتو تنزيه حق از هر كاستى و ستايش او به جهت صفات كمال *

و سب_ّح بحمد رب_ّك

در صورتى كه باء در {بحمد} براى مصاحبت باشد، استفاده مى شود كه كمال عبادت، متوقف بر دو پايه است: تنزيه حق از كاستى ها و ستايش او بر صفات وجودى و كمالى.

عوامل صبر در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 10

10- توجه به نبود فراموشى در خداوند و ربوبيت او بر سراسر

هستى ، برانگيزنده آدمى به عبادت و اطاعت او و پايدارى بر آن

و ما كان ربّك نسيًّا . ربّ السموت ... فاعبده واصطبر لعب_دته

تفريع لزوم عبادت بر معارف ذكر شده در جملات پيشين، گوياى برداشت ياد شده است.

عوامل عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 3

3 - باور به ربوبيت خدا ، رحمت آفرينى و مالكيتش بر روز جزا ، وادار كننده آدمى به پرستش او

رب العلمين. الرحمن الرحيم. ملك يوم الدين. إياك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 14

14 _ توجه به نظارت الهى بر هستى عامل گرايش انسان به عبوديت براى خدا و پرهيز از شرك و نافرمانى

فاعبدوه و هو على كل شىء وكيل

عوامل عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 21

21_ باور به انحصار خالقيت به خداوند ، وادار كننده انسان به پرستش او و پرهيز از شرك و دورى از گناه و استغفار از گناهان گذشته است .

هو أنشأكم من الأرض . .. فاستغفروه

برداشت فوق، از حرف {فاء} كه جمله {استغفروه . ..} را بر {هو أنشأكم ...} تفريع كرده است به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 7،8

7_ باور به انحصار مالكيت خداوند بر غيب هستى ، وادار كننده آدمى به پرستش خدا و توكل بر او

و لله غيب السم_وت و الأرض . .. فاعبده و توكل عليه

جمله {اعبده و توكل عليه} بر

دو جمله {لله غيب السماوات و الأرض} و {إليه يرجع الأمر كله} تفريع شده است. برداشت فوق ، ناظر به ارتباط آن با جمله نخست است.

8_ باور به بازگشت همه امور به خدا و منشأ بودن او براى همه كارها ، آدمى را به عبادت وى و توكل كردن بر او ، وامى دارد .

و إليه يرجع الأمر كله فاعبده و توكل عليه

در برداشت فوق جمله {اعبده و توكل عليه} در ارتباط با {إليه يرجع . ..} معنا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 5

5- حمايت خداوند از بندگان ، شايسته تسبيح ، سپاسگزارى و عبادت اوست .

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك

{فا} در {فسبّح} تفريع بر آيه قبل است (آيه قبل درصدد دلدارى به پيامبر(ص) در برابر سخنان آزار دهنده مشركان بود). تفريع اين آيه بر آن مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 99 - 8

8- ربوبيت خداوند ، شايسته عبادت به درگاه او

و اعبد ربّك حتى يأتيك اليقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 10

10- توجه به نبود فراموشى در خداوند و ربوبيت او بر سراسر هستى ، برانگيزنده آدمى به عبادت و اطاعت او و پايدارى بر آن

و ما كان ربّك نسيًّا . ربّ السموت ... فاعبده واصطبر لعب_دته

تفريع لزوم عبادت بر معارف ذكر شده در جملات پيشين، گوياى برداشت ياد شده است.

فرجام عبادت غير خدا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 3

3_ پرستش غير خدا ، فرجام شوم و ناميمونى را درپى خواهد داشت .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله إننى لكم منه نذير

جمله {ألاّ تعبدوا إلاّ الله} حاوى دو معناست: 1. نهى از پرستش غير خدا; 2. لزوم پرستش خداوند. {انذار} كه به معناى ترساندن از فرجامى شوم است، در ارتباط با معناى نخست و بشارت كه به معناى مژدگانى به عاقبتى خوش است، در ارتباط با معناى دوم ايراد شده است. لام در {لكم} لام تقويت و متعلق به {نذير و بشير} است.

فضيلت عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 7

7 _ اقامه نماز و انفاق در راه خدا داراى ويژگى و امتياز در ميان ساير عبادات و تكاليف الهى

يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

بديهى است ايمان علاه بر اقامه نماز و انفاق داراى نمودهاى عملى ديگر نيز هست ; بنابراين ذكر اين دو براى رساندن اهميت ويژه آنهاست.

فضيلت عبادت در مسجد قبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 6

6 _ مسجد قبا ، بنيان نهاده شده بر اساس تقوا و مكانى شايسته براى عبادت

لمسجد أسّس على التقوى . .. أحق أن تقوم فيه

با توجه به شأن نزول و به قرينه مسجد ضرار، منظور از {لمسجد أسّس على التقوى} مسجد قبا مى باشد.

فضيلت عبادت كنار كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 9

9- عبادت و نماز در كنار خانه

خدا ، برخوردار از فضيلت و ارزش بيشترى در مقايسه با ساير سرزمينها

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصلوة

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه اقامه نماز در غير مكه براى فرزندان حضرت ابراهيم(ع) ممكن بود; ولى حضرت ابراهيم(ع) براى فضيلت عبادت در جوار خانه خدا آن مكان را براى فرزندانش برگزيد.

فلسفه عبادات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 17

17 - ياد خدا و توجه به او ، فلسفه مشترك تمامى عبادت ها است .

فاعبدنى و أقم الصلوة لذكرى

{لذكرى} ممكن است همان گونه كه دليل براى {أقم الصلوة} است، بيانگر علت {فاعبدنى} نيز باشد.

فلسفه عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 13

13 - از امام رضا ( ع ) روايت شده كه : { فان قال ] قائل [ فلم تعبّدهم ؟ قيل لئلا يكونوا ناسين لذكره و لاتاركين لأدبه و لالاهين عن أمره و نهيه ;

اگر كسى بگويد: چرا خدا مردم را موظف به عبادت كرده است؟ گفته مى شود: براى اينكه ياد او را فراموش نكنند و ادب را ترك ننمايند و به امر و نهى او بى اعتنا نباشند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 3

3 - داشتن قبله اى خاص و روكردن به آن ، هدف اصلى دين و عبادت نيست .

ليس البر أن تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب و لكن البر من ءامن

بديهى است كه روى آوردن به قبله (در

عبادتها) خود از فرمانهاى الهى است. بنابراين نفى نيكى از آن با توجه به فرازهاى بعد (و لكن البر ...) اشاره به اين دارد كه: دستور روى آوردن به قبله يك دستور فرعى است و آنچه هدف و اساس دين است، ايمان و ... مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 99 - 7

7- نيل به مرتبه والاى يقين ، هدف و فلسفه عبادت است .

و اعبد ربّك حتى يأتيك اليقين

{حتى} براى انتهاى غايت و به معناى {إلى} است و در اين آيه {يقين} غايت و هدف براى {عبادت} (و اعبد . ..) قرار گرفته است.

فلسفه عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 10

10- راه يابى به صراط مستقيم ، هدف اصلى از عبادت خداوند است .

فاعبدوه ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 14

14 - تقرب به خداوند ، فلسفه عبادت و اطاعت او است .

أولياء ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته ترديدناپذير است كه محكوم شدن كافران، به خاطر تقرب آنان به خدا از راه عبادت غير او (همچون بت ها) است; نه به دليل اصل تقرب. بنابراين اصل تقرب به خدا در عبادت كردن نه تنها مورد انتقاد نيست; بلكه تأييد نيز مى شود.

فلسفه عبادت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 6

6 - تقرب به خداوند ، هدف

مشركان از عبادت معبودهايشان

ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

فلسفه نهى از عبادت شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 60 - 9

9 - دشمنى و بدخواهى شيطان براى انسان ، فلسفه توصيه خداوند به اطاعت نكردن از شيطان

أن لاتعبدوا الشيط_ن إنّه لكم عدوٌّ مبين

قيام در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 4

4 - سجده و قيام ، دو ركن عبادت

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا و قائمًا

اختصاص به ذكر يافتن سجده و قيام از ميان ديگر اجزا و اركان عبادت، برداشت بالا به دست مى آيد.

كافران و عبادت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 4

4 - ازدحام كافران و مشركان در اطراف پيامبر ( ص ) ، براى مشاهده عبادت و نماز آن حضرت

كادوا يكونون عليه لبدًا

مفسران و اهل لغت، {لِبَد} را به ازدحام معنا كرده و درباره مرجع ضمير فاعلى {كادوا} و {يكونون} دو نظر ارائه داده اند. برخى آن را مشركان و كافران مكه و برخى ديگر آن را مؤمنان جن دانسته اند كه براى استماع قرآن كريم در اطراف پيامبر(ص) ازدحام مى كردند. برداشت ياد شده، مبتنى بر نظر نخست است.

كفر عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 55 - 7

7 _ پرستش غير خدا ، كفر است و مشركان كافراند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و كان الكافر على ربّه ظهيرًا

برداشت فوق، از به

كار بردن واژه {كافر} بر عبادت كنندگان غير خدا _ كه همان مشركان اند _ استفاده شده است.

كيفر ترك عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 18

18 _ نوح ، نگران مبتلا شدن قومش به كيفر دنيوى ( طوفان ) بر اثر شركورزى و ترك پرستش خداوند

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

بر اساس اين احتمال كه مراد از {يوم عظيم} زمان طوفان نوح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 13

13 _ هود برحذردارنده قوم خويش از گرفتار شدن به عذاب هاى الهى به سبب پرستش نكردن خداى يكتا و پرهيز نكردن از گرايش هاى شرك آلود

أفلاتتقون

{اتقاء} مصدر {تتقون} به معناى گرفتن حفاظ براى دورى از مكروه و مانع شدن از رسيدن مكروه است. در اينجا به مناسبت مورد و تأييد آيات بعد (همانند آيه 70)، مراد از مكروه، عذابهاى الهى است، يعنى: أفلا تتقون عذاب اللّه.

كيفر تكبر در عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 4

4 - آنان كه از سر كبر و خودخواهى به عبادت خدا نمى پردازند ، محكوم به دوزخ اند .

إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم

كيفيت عبادت دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 12

12- توجه دنياگرايان به خدا ، براى منافع و مطامع مادّى آنان است . *

و أُحيط بثمره . .. و هى خاوية على عروشها و يقول ي_ليتنى لم أُشرك بربّى أحدًا

احتمال

دارد كه تأسّف مرد مغرور سرمايه از دست داده، بر شرك خويش، نه از آن رو باشد كه به قبح ذاتى شرك پى برده، بلكه از آن رو باشد كه چرا شرك ورزيده تا منافع اش تهديد و سرمايه اش نابود شد.

كيفيت عبادت قوم زكريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 10

10- قوم زكريا براى عبادت ، به دستورالعمل هاى ارائه شده از سوى او عمل مى كردند .

فأوحى إليهم أن سبّحوا

كيفيت عبادت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 1

1 - برپا ايستادن پيامبر ( ص ) در آغاز بعثت ، براى عبادت و اقامه نماز به صورت علنى و آشكارا

و أنّه لمّا قام عبد اللّه يدعوه

مقصود از {عبداللّه}، پيامبراسلام(ص) است و مراد از دعا در جمله {يدعوه} نماز و عبادت ويژه مسلمانان مى باشد.

گرايش به عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 7

7 _ انسان ها از ديرباز برخوردار از روحيه گرايش به معبود و پرستش آن

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 8

8 _ انسان از ديرباز برخوردار از روحيه پرستش بود .

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 8

8 _ انسان ها از ديرباز برخوردار از روحيه پرستش بودند .

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 9

9_ انسان از ديرباز ، برخوردار از روحيه پرستش و گرايش به معبود

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 9

9_ انسان ، از ديرباز برخوردار از روحيه پرستش و گرايش به معبود

ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 10

10_ انسان ، از ديرباز برخوردار از روحيه پرستش معبود و گرايش به آن بود .

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

گمراهى عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 17 - 5

5 _ پرستيدن غير خدا ، گمراهى است .

ءأنتم أضللتم عبادى ه_ؤلاء أم هم ضلّوا السبيل

گناه ترك عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 1

1 - كفر به خدا و سرپيچى از عبادت او ، گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب دردناك دوزخ است .

إنّ الذين كفروا و يصدّون عن سبيل اللّه

مراد از {الطيب من القول} _ همان طور كه در آيه پيش گفته شد _ كلمه توحيد و {صراط حميد} عبادت خداى يگانه است. بنابراين با توجه به ارتباط اين آيه با آيه پيش، مى توان گفت: {كفروا} در {إنّ الذين كفروا}به تقدير {كفروا بالطيب من القول} است و مراد از {سبيل اللّه} در {يصدون عن سبيل اللّه}، عبادت و پرستش خداى يگانه مى باشد. قابل

ذكر است كه {الذين} اسم {إنّ} و خبر آن محذوف است و تقدير آن به قرينه ذيل آيه چنين مى شود: {إنّ الذين كفروا... نذيقهم من عذاب أليم}.

محافظت از عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 16

16 _ پاسدارى از روابط عاطفى اهل ايمان نسبت به يكديگر و نيز حفظ روابط عبادى آنان با خدا ، ملاك و حكمتى براى جعل احكام دين

انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة . .. و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

مدت عبادت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 3

3 - مدت زمان عبادت و مناجات ويژه موسى ( ع ) ، چهل شب تعيين شد .

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة

مراد از عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 82 - 10

10- { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله : { . . . كلاّ سيكفرون بعبادتهم و يكونون عليهم ضدّاً } يوم القيامة . . . ثمّ قال : ليست العبادة هى السجود و لا الركوع و إنّما هى طاعة الرجال من أطاع مخلوقاً فى معصية الخالق فقد عبده ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا { . .. كلاّ سيكفرون بعبادتهم و يكونون عليهم ضدّاً} روايت شده كه فرمود: [اين ضديّت] روز قيامت است... سپس امام فرمود: عبادت [در اين جا] سجود و ركوع نيست; بلكه [مراد ]اطاعت از مردم است; هر كس مخلوقى را در معصيت خالق اطاعت كند، او را

عبادت كرده است}.

مشركان و عبادت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 4

4 - ازدحام كافران و مشركان در اطراف پيامبر ( ص ) ، براى مشاهده عبادت و نماز آن حضرت

كادوا يكونون عليه لبدًا

مفسران و اهل لغت، {لِبَد} را به ازدحام معنا كرده و درباره مرجع ضمير فاعلى {كادوا} و {يكونون} دو نظر ارائه داده اند. برخى آن را مشركان و كافران مكه و برخى ديگر آن را مؤمنان جن دانسته اند كه براى استماع قرآن كريم در اطراف پيامبر(ص) ازدحام مى كردند. برداشت ياد شده، مبتنى بر نظر نخست است.

مظاهر عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 162 - 3

3 _ نماز بارزترين جلوه پرستش خدا

إن صلاتى و نسكى . .. لله رب العلمين

{نسك} به معناى عبادت است و شامل نماز نيز مى شود. بنابراين تنها نام بردن از نماز در ميان ساير عبادتها بيانگر اهميت ويژه آن است.

معرضان از عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 8

8 - كافران و روى گردانان از عبادت خداوند ، دور ماندگان از هدف آفرينش و عنايت حق *

و ما خلقت . .. إلاّ ليعبدون

از اين كه هدف الهى از آفرينش انسان، پرستشگرى حق دانسته شده، استفاده مى شود كه كافران از هدف عالى خلقت _ كه مورد نظر حق بوده _ دور مانده اند.

مكان عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 -

7،10

7 - مساجد ، جايگاه عبادت خدا و ياد كردن نام اوست .

مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

سجده، بارزترين نمود پرستش است و تعبير از پايگاههاى دينى اهل ايمان به مسجد (جايگاه سجده) بيانگر اين است كه: آن پايگاهها محل عبادت و پرستش مى باشد.

10 - غفلت از ياد خدا در جايگاه عبادت ( مسجد و . . . ) امرى نكوهيده و نارواست .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

عبارت {أن يذكر فيها اسمه} بيانگر اين است كه: دليل ناروا بودن و ستمكار شمردن بازدارندگان مردم از حضور در مساجد، ياد نشدن نام خداست. بنابراين جمله {من أظلم ...} شامل كسانى كه در جايگاههاى عبادت از ياد خدا غافلند نيز، مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 115 - 6

6 - در هر كجاى زمين ، مى توان روى به خدا آورد و به عبادت و ياد او پرداخت .

فأينما تولوا فثم وجه اللّه

{أينما} از اسماى شرط و جواب آن محذوف است و جمله {فثم وجه اللّه} جانشين آن مى باشد. جمله با تقدير آن چنين است: {أينما تولوا فلا جناح عليكم لان هناك وجه اللّه}. (اقتباس از الميزان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 1

1 - كوه صفا و مروه ، دو علامتى كه خداوند آنها را نشانه جايگاه عبادت قرار داده است .

إن الصفا و المروة من شعائر اللّه

بنابراين توصيف {صفا و مروة} به {شعائر اللّه} مى رساند كه: خداوند آن دو مكان را علامتى قرار داده تا بندگانش

در آن جا، او را عبادت كنند.

مكان عبادت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 2

2 - كعبه ، محل عبادت حضرت ابراهيم ( ع )

و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت

{تبوِئة} (مصدر {بوّأنا}) به معناى {مَبائه و مرجع قراردادن است; يعنى، {به خاطر بسپار آن زمانى را كه ما محل كعبه را براى ابراهيم(ع) محل مراجعه قرارداديم}. مراجعه مكرر حضرت ابراهيم (ع) به محل كعبه يا به منظور عبادت خدا بوده است و يا براى ساختن بناى آن، برداشت فوق بر پايه احتمال اول است.

ممانعت از عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 3

3 - مسلمانان مكه ، مورد اذيت و آزار مشركان بودند و از عبادت خدا منع مى شدند .

ي_عبادى الذين ءامنوا إنّ أرضى وسعة

مراد از {عبادى} مؤمنان مكه اند. و {إنّ أرضى واسعة} كنايه از فرمان به هجرت است. چنين فرمانى، حاكى است كه آنان در مكه، مورد آزار قرار مى گرفتند و نمى توانستند خداوند را، به درستى، بندگى كنند.

ممانعت از عبادت خدا در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 3

3 - ممانعت كفرپيشگان صدراسلام از برگزار شدن مراسم عبادت خدا و زيارت مسجدالحرام توسط مسلمانان

إنّ الذين كفروا و يصدّون عن سبيل اللّه و المسجد الحرام

{صد} (مصدر {يصدون}) به معناى منع و بازداشتن است. مفعول {يصدون} محذوف و به تقدير {يصدون الذين آمنوا} مى باشد.

ممنوعيت عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 4

4 - اطاعت از غير خدا و عبادت غير او ، شرك و ممنوع است .

ألا للّه الدين الخالص

منشأ عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 5

5 - ربوبيت خداوند بر انسان ها ، دليل شايستگى او براى پرستش است .

اعبدوا ربكم

انتخاب {رب} به جاى {اللّه} در {اعبدوا ربكم} به علت لزوم پرستش اشاره دارد; يعنى، چون خداوند رب است، شايسته پرستش است و بايد عبادت شود.

منشأ عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 17

17 - تسبيح و عبادت ، برخاسته از ميزان درك نسبت به عظمت الهى

و هو العلىّ العظيم . .. و المل_ئكة يسبّحون بحمد ربّهم

از اين كه فرشتگان بر اساس دركشان از عظمت الهى، به تسبيح مداوم حق مى پردازند، مطلب بالا قابل برداشت است.

موارد عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 4

4 _ عمل به قوانين الهى در مورد خانواده و روابط زن و شوهر ، عبادت خداوند است . *

الرجال قوّامون . .. فان اطعنكم فلا تبغوا ... و ان خفتم ... و اعبدوا اللّه

به مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث و آيات گذشته، مى توان گفت از مصاديق عبادت، عمل كردن به قوانينى است كه در آيات گذشته مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 3

3 _ ياد كردن خدا در دل و جان

و لب گشودن به ذكر وى ، عبادت و پرستش اوست .

و اذكر ربك . .. إن الذين عند ربك لايستكبرون عن عبادته

فرمان به ذكر خدا (اذكر ربك) و سپس بيان اين حقيقت كه مقربان درگاه خدا از پرستش او رويگردان نيستند، بيانگر اين است كه ذكر خدا مصداق بارزى از پرستش خداوند و عبادت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 7

7 _ اطاعت بى چون و چرا از هر انسان ، به منزله پرستش اوست .

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً . .. و ما أمروا إلا ليعبدوا إلها وحداً

از اينكه خداوند مى فرمايد: يهود و نصارا پيشوايان دينى خود را ارباب گرفته و مى پرستيدند در حالى كه آنان رسماً چنين پرستشى نداشتند و بلكه فقط از آنها اطاعت بى چون و چرا مى كردند، برداشت فوق استفاده مى شود.

موانع بهانه جويى معرضان از عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 7

7 - تأمين غذاى مردم ، قبل از الزام آنان به بندگى خداوند ، كارى است الهى و از ميان برنده بهانه مخالفان در ترك عبادت

فليعبدوا . .. الذى أطعمهم من جوع

موانع سستى در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 9

9- تأثير دستيابى به مقام قرب الهى ، در خستگى نيافتن از عبادت و پرستش خداوند و تكبر نورزيدن

و من عنده لايستكبرون عن عبادته و لايستحسرون

از اين كه خداوند فرمود {آنها كه پيش ما هستند و مقرب اند،

از عبادت خسته نمى شوند و تكبر نمىورزند}، به دست مى آيد كه دسنتيابى به قرب الهى، در خستگى ناپذيرى و تكبرنورزيدن تأثير دارد.

موانع عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 21

21 _ تكبر و فخرفروشى ، مانعى در راه عبادت و بندگى خدا و احسان به ديگران

و اعبدوا اللّه . .. و بالوالدين احساناً ... انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 18

18 - انديشه تأمين معاش ، نبايد مانع انجام عبادت و تبليغ گردد .

وأمر بأهلك بالصلوة واصطبر عليها . .. نحن نرزقك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 7 - 4

4 - اشتغالات روزانه ، مانع عبادت كامل و پيراسته از كاستى ها

إنّ ناشئة الّيل هى أشدّ وط_ًا . .. إنّ لك فى النهار سبحًا طويلاً

موانع عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 77 - 3

3 - هر عامل بازدارنده از پرستش خدا ، دشمن واقعى انسان است .

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين

موجبات عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 3

3 - توجّه به جلوه هاى ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به عبادت و ذكر خدا و جارى ساختن نام او بر زبان است .

و ذكر اسم ربّه

مهمترين عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

54 - 6

6 _ اهميت نماز در ميان ساير عبادت ها و نقش آن در پذيرش ساير اعمال

و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا . .. لايأتون الصلوة إلا و هم كسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 2

2 - نماز ، با اهميت ترين عبادت و والاترين جلوه پرستش خداوند

ي_أيّها الذين ءامنوا اركعوا و اسجدوا و اعبدوا ربّكم

با توجه به اين كه نماز از مصداق هاى عبادت است و جمله {اعبدوا ربّكم} شامل آن نيز مى شود، ذكر جداگانه آن پيش از {اعبدوا ربّكم}، بيانگر اهميت خاص اين عبادت و ارزش والاتر آن در نزد خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 6

6 - نماز ، داراى ويژگى و اهميت در ميان ساير عبادات

و أقاموا الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 4 - 4

4 - قرائت قرآن با تأنّى و شمرده شمرده ، از مهم ترين و مناسب ترين اعمال عبادى شبانه و مراسم شب زنده دارى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً

نذر به عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 17

17 _ پايبندى مادر مريم ( س ) به نذر خويش در گماردن وى براى عبادت خداوند

ربّ انّى نذرت . .. و انّى سمّيتها مريم

از اينكه نام فرزند خويش را مريم (به معنى عابده) گذاشت، برداشت فوق به دست مى آيد.

نشاط در عبادت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 12

12 _ نشاط در عبادت ، اخلاص ، ذكر فراوان خدا و استوارى در ايمان ، پرتويى از هدايت الهى است .

و إذا قاموا إلى الصّلوة . .. و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 8،9

8- مقربان درگاه خداوند از عبادت او هيچ گاه ملول و خسته نمى شوند .

من عنده لايستكبرون عن عبادته و لايستحسرون

{استحسار} (مصدر {يستحسرون}) به معناى تعب و ملالت است.

9- تأثير دستيابى به مقام قرب الهى ، در خستگى نيافتن از عبادت و پرستش خداوند و تكبر نورزيدن

و من عنده لايستكبرون عن عبادته و لايستحسرون

از اين كه خداوند فرمود {آنها كه پيش ما هستند و مقرب اند، از عبادت خسته نمى شوند و تكبر نمىورزند}، به دست مى آيد كه دسنتيابى به قرب الهى، در خستگى ناپذيرى و تكبرنورزيدن تأثير دارد.

نشاط در عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 11

11 - نشاط در عبادت و خسته نشدن از تسبيح پروردگار ، امرى ستوده نزد خداوند

يسبّحون له . .. و هم لا يسئمون

نشانه هاى عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 12

12 _ ستايش خداوند و حركت در مسير او و ركوع و سجود و امر به معروف و نهى از منكر ، از جلوه هاى بارز عبادت پروردگار *

التّئبون العبدون . .. و الناهون عن المنكر

برداشت فوق بدان احتمال

است كه {الحامدون السائحون . .. } از باب ذكر خاص بعد از عام (العابدون) و بيانگر اهميت و ويژگى اين صفات باشد.

نظم در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 13

13 _ رعايت نظم و انضباط دقيق ، اصلى لازم در جنگ ، حتى به هنگام عبادت

فلتقم طائفة منهم معك و ليأخذوا اسلحتهم . .. و لتأت طائفة اخرى

نفى اكراه در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 19

19 - پيامبران ، حتى فرزندانشان را به پذيرش خداى يكتا و پرستش او اجبار نمى كردند .

إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعد قالوا نعبد

دعوت و توصيه به يكتا پرستى با پرسش (ما تعبدون . ..؟) به نبود اجبار در پذيرش دين و پرستش خداوند اشاره دارد.

نقش معرضان از عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 6

6 - روى گردانى مردم از عبادت خداوند ، نبايد تزلزلى در خداپرستان ايجاد كند .

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

جمله همخوان با {و لا أنتم عابدون} اين بود كه گفته شود: {ما أنا عابد}; تغيير آن تعبير به فعل مضارع {أعبد}، براى تصريح به وضعيت آينده و نفى تزلزل در عبادت است.

نقش مكان عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 25

25 - نقش مكان عبادت در ارزش آن

اتخذوا من مقام إبرهيم مصلًّى . .. طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 6

6- در آيين مريم ( س ) ، شرقِ خانه و يا معبد ، مكانى مناسب تر براى عبادت بود . *

إذ انتبذت من أهلها مكانًا شرقيًّا

است.

نهى از عبادت شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) ، آزر را از پرستش شيطان برحذر داشت .

ي_أبت لاتعبد الشيط_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 60 - 1،10

1 - اطاعت نكردن از شيطان و تسليم نشدن در برابر او ، توصيه خداوند به فرزندان آدم

ألم أعهد إليكم ي_بنى ءادم أن لاتعبدوا الشيط_ن

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {عهد} در آيه شريفه، {توصيه} است; زيرا در اين معنا _ به ويژه آن گاه كه با {إلى} متعدى شود _ بسيار به كار رفته است. مقصود از {عبادت شيطان} نيز، اطاعت و حرف شنوى از شيطان است; نه پرستش او. تعبير به عبادت مى تواند به اين دليل باشد كه او در برابر فرمان به عبادت خدا (و أن اعبدونى)، به عبادت خدايان ديگر فرمان مى دهد.

10 - ضرورت اطاعت نكردن از دشمن ، امرى است بديهى و روشن .

أن لاتعبدوا الشيط_ن . إنّه لكم عدوٌّ مبين

برداشت ياد شده از تعليل {إنّه لكم عدو مبين} استفاده مى شود; زيرا تعليل در چنين مواردى، حاكى از تعميم حكم است.

نهى از عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 66 -

2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام مخالفت خود با عبادت غيرخدا و منصرف كردن مشركان از فكر تأثيرگذارى در عقايد آن حضرت

إنّى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه لمّا جاءنى البيّن_ت

پيامبر(ص)، به در دست داشتن دلايل و براهين روشن در مخالفت خود با عبادت غير خدا تصريح فرمود. اين مطلب مى تواند به منظور مأيوس ساختن مشركان باشد; زيرا كسى كه در عقيده خود داراى دلايل روشن باشد، تأثيرپذيرى او از ديگر عقايد نا ممكن خواهد بود.

نياز به عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 10

10- انسان به هر مرحله از قرب و منزلت الهى برسد ، نيازمند به عبادت ( نماز و . . . ) و خدمت به خلق ( انفاق ) است .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا ممّا رزقن_هم

اضافه {عباد} به {ياء} متكلم، تشريفيه و بيانگر قرب و منزلت بندگان به پيشگاه خداوند است. بنابراين فرمان خداوند به آنان براى اقامه نماز و انفاق، نشانگر آن است كه بنده، هر چند به مقام قرب الهى رسيده باشد، نيازمند به انجام دو فريضه نماز و انفاق است.

نياز به عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 15 - 3

3 - نياز بشر به عبادت خدا و حاجت خواهى از درگاه او

و الذين تدعون من دونه . .. و لو سمعوا ما استجابوا لكم ... أنتم الفقراء إلى اللّه

با توجه به آيه قبل _ كه درباره عبادت و حاجت خواهى مشركان بود _ مى توان استفاده

كرد كه از مصاديق مورد نظر براى فقر و غنا در اين آيه، مسأله نياز بشر به عبادت و بى نيازى خداوند از اين عبادت است.

نيت در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 7

7 - انجام عبادت به قصد رسيدن به پاداش اخروى ، با قصد قربت و الهى بودن آن ، سازگار است .

يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {لام} در {ليجزيهم} براى غايت باشد.

وجوب عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 10

10 - وجوب پرستش خدا و پرهيز از پرستش غير او

لاتعبدون إلا اللّه

جمله {لاتعبدون إلا اللّه} (پرستش نمى كنيد جز خدا را) نهى است به صورت نفى و به عبارت ديگر خبر است در مقام انشا; يعنى، پرستش نكنيد.

وضوح عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 10

10_ يكتايى خداوند ، منزه بودنش از داشتن شريك و ضرورت پرستش او ، حقايقى قابل درك و فهم براى همگان

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره . .. أفلاتعقلون

مفعول {تعقلون} حقايقى است كه در اين آيه و آيه قبل ، از زبان حضرت هود(ع) نقل شد; همانند ضرورت پرستش خدا ، منزه بودنش از شريك و . ..; يعنى: أفلاتعقلون انه ما لكم من إله غيره و إن عبادته واجب عليكم و ... .

وقت عبادت

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 17 - 5

5 - زمان ها ، تفاوت معنوى داشته و برخى از آنها ، براى عبادت خداوند مناسب ترند .

فسبح_ن اللّه حين تمسون و حين تصبحون

زمان ها، از حيث اين كه مقدار حركت ماده اند، تفاوتى با هم ندارند، اما از اين كه برخى ايام براى تسبيح خداوند مناسب معرفى شده اند، استفاده مى شود كه زمان ها، تفاوت معنوى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 18 - 5،6

5 - ظهر و عشا ، لحظه هايى مناسب و ممتاز براى عبادت خداوند است .

فسبح_ن اللّه . .. و له الحمد ... و عشيًّا و حين تظهرون

در صورتى كه مراد از {حين تظهرون} همان لحظه هاى خاص عصرگاه و نيم روز باشد، اين برداشت قابل استفاده است.

6 - زمان ها ، تفاوت معنوى داشته و برخى از آنها براى عبادت خداوند مناسب ترند .

فسبح_ن اللّه . .. و عشيًّا و حين تظهرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 17 - 6

6 - شب هنگام ، وقت مناسب و شايسته براى عبادت و راز و نياز به درگاه الهى$

كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 7

7 - بخش نخست شب ، زمان مناسب براى عبادت و نماز

إنّ ناشئة الّيل هى أشدّ وط_ًا

يكى از معانى {ناشئة الليل}، ساعات اول شب است (قاموس المحيط).

ويژگيهاى عبادت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- نوح - 71 - 28 - 9

9 - تواضع و فروتنى پيامبران و دورى آنان از خودپسندى و عجب ، در قبال عبادت و تلاش مستمر خويش در راه خدا و اصلاح جامعه

إنّى دعوت قومى ليلاً و نه_رًا . .. ربّ اغفر لى

عبادات

آثار عبادات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 1 - 7

7- نقش عبادت و عبوديت پيامبر ( ص ) ، در نايل شدن آن حضرت به مقام رسالت و نزول قرآن برايشان

أنزل على عبده الكت_ب

وصف و ياد كردن از پيامبر(ص) به عنوان {بندى خداوند} در بيان نازل كردن قرآن بر او، مى تواند اين معنا را برساند كه: {بنده خدا} بودن و او را بندگى و عبادت كردن، از زمينه هاى مهم براى تحمّل رسالت و دريافت وحى است.

ارزشمندترين عبادات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 166 - 3

3 - تسبيح و تنزيه خداوند ، داراى جايگاهى والا در ميان مجموعه عبادت ها و اعمال

و إنّا لنحن المسبّحون

توصيف فرشتگان و يا بندگان خالص خدا به {تسبيح گويان} (در آيه اى كه كه در مقام تمجيد از آنان است) مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

استهزاى عبادات شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 3

3_ مردم مدين ، نماز ها و عبادت هاى شعيب ( ع ) را مورد تمسخر و استهزاى خويش قرار مى دادند .

أصلوتك تأمرك أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در جمله {أصلوتك . ..} به داعى استهزا و تمسخر ايراد

شده است.

پوچى عبادات مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 82 - 2

2- معبود هاى مشركان در قيامت ، بطلان و بيهودگى عبادت هاى مشركان را برملا كرده و از آن برائت خواهند جست .

سيكفرون بعبادتهم و يكونون عليهم ضدًّا

در مورد ضميرهاى موجود در آيه، احتمالاتى ذكر شده است; از جمله آن كه ضمير {يكفرون} و {يكونون} به {ءالهة} بازمى گردد و ضمير {بعبادتهم} و {عليهم} به مشركان. برداشت ياد شده مبتنى براين وجه است. گفتنى است كه {كفر} در معانى مختلفى از جمله انكار و برائت استعمال شده است (لسان العرب). در اين آيه نيز به قرينه {و يكونون عليهم ضدّاً} به معناى برائت جستن و سلب مسؤوليت است.

تداوم عبادات ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 120 - 4

4- عبادت هاى مستمر و خالصانه و دورى از افراط و تفريط و كج روى ، از ويژگى هاى مهم حضرت ابراهيم ( ع )

إن إبرهيم . .. قانتًا لله حنيفًا

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است:B1_ {قنوت} به معناى استمرار اطاعت خاضعانه است. 2_ {الحنف} به معناى ميل از گمراهى به سوى هدايت و درستى است (مفردات راغب) و در آن معناى دورى از افراط و تفريط و گرايش به حد وسط و اعتدال نهفته است.

عبادات آل داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 18

18 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله تعالى { اعملوا آل داود شكراً } قال : كانوا

ثمانين رجلاً و سبعين إمرأة ما أغبّ المحراب رجل واحد منهم يصلى فيه ;

از امام صادق(ع) درباره قول خداى تعالى {اعملوا آل داود شكراً} روايت شده كه فرمود: هشتاد مرد و هفتاد زن بودند كه هرگز مردى از آنان مواظبت بر نماز را در محل عبادت ترك نكرد [و بدين گونه شكر خود را انجام مى دادند]}.

عبادات اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 34

34- متصدّيان جايگاه اصحاب كهف ، آنان را اهل عبادت خداوند و جايگاه شان را مكانى مقدّس مى دانستند .

قال الذين غلبوا على أمرهم لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

تصميم بر ساختن مسجد، نشانه آن است كه سازندگان آن، اهداف اصحاب كهف را با مسجد، هماهنگ دانسته و آن ها را اهل سجود و عبادت شناخته بودند. شايسته ديدن آرامگاه آنان براى بناى مسجد، گوياى اعتقاد به تقدّس آن جا است.

عبادات انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 6

6- ضرورت عبادت و ارتباط بيشتر با خدا براى انبيا و رهبران الهى

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

عبادات انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 3

3- نيّات ، انگيزه ها و افكار آدمى در عبادت خداوند و احسان به پدر و مادر ، تحت نظارت كامل خداوند است .

و قضى ربّك ألاّتعبدوا إلاّ إيّاه و بالولدين إحس_نًا . .. و اخفض لهما جناح الذلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 -

2

2 - بى نيازى مطلق خداوند ، از عبادت انسان ها

فإن استكبروا فالذين عند ربّك يسبّحون له

عبادات رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 6

6- ضرورت عبادت و ارتباط بيشتر با خدا براى انبيا و رهبران الهى

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

عبادات زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 6

6- زكريا ( ع ) ، در روز هاى ناتوانىِ از سخن گفتن با مردم ، به عبادت و ذكر خداوند ، قدرت داشت .

ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

واژه {الناس} نشان مى دهد كه عجز زكريا، تنها از سخن گفتن با مردم بوده است و نه به طور مطلق.

عبادات قوم زكريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 11،13

11- قوم زكريا ، براى دريافت دستورالعمل هاى عبادى او ، بيرون عبادتگاه در انتظار وى مى ماندند .

فخرج على قومه . .. أن سبّحوا

{خرج عليه} و {دخل عليه}، هنگامى گفته مى شود كه شخص به هنگام خروج يا ورود، با ديگرى مواجه شده باشد. فرمان تسبيح گفتن _ كه از زكريا(ع) صادر شده است _ نشان مى دهد كه اجتماع قوم او بيرون عبادتگاه، به منظور شنيدن فرمان وى بوده است.

13- قوم زكريا ، مردمى خداپرست و اهل تسبيح و عبادت بودند .

فخرج على قومه . .. أن سبّحوا

عبادات مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 2

2 _ توبه ، عبادت

، حمد ، تلاش در راه بندگى ، ركوع ، سجود ، امر به معروف و نهى از منكر و حفظ حدود الهى ، از صفات مجاهدان راه خدا

إن اللّه اشترى من المؤمنين . .. التّئبون ... و الحفظون لحدود اللّه

عبادات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 99 - 1

1- دستور خداوند به پيامبر ( ص ) به عبادت پروردگار تا پايان عمر

و اعبد ربّك حتى يأتيك اليقين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از {يقين}، مرگ باشد; چنان كه در آيه 47 از سوره {مدثر} از مرگ به {يقين} تعبير شده است. گفتنى است تعبير {آمدن} (يأتى) به جاى {تحصيل يقين} مى تواند مؤيد همين مطلب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 5

5- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار پرستش خداوند و صبر و تحمل در راه عبادت او

فاعبده واصطبر لعب_دته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 1

1 - پيامبر ( ص ) موظّف به عبادت و تسبيح پروردگار در بخشى از شب

و من الّيل فسبّحه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مصمم به پايدارى بر عبادت خداوند

أعبد

فعل هاى {أعبد} در اين آيه و {عبدتم} در آيه بعد، عِدل يكديگر قرار گرفته است. ماضى آوردن فعل، در مورد عبادت مشركان و مضارع آوردن آن درباره عبادت پيامبر(ص)، بيانگر استمرار عبادت آن حضرت است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مصمم به پايدارى بر عبادت خداوند

أعبد

برداشت ياد شده، از تقابل {أعبد} و {عبدتم} استفاده شده است.

عبادات مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 34

34 _ انجام عمره و زيارت خانه خدا ، امرى مرسوم در نزد مشركان عصر بعثت

و لاءآمين البيت الحرام . .. و لايجرمنكم شنئان قوم ان صدوكم

در شأن نزول آيه آمده است كه مشركان براى عمره و زيارت خانه خدا راهى مكه بودند و مسلمانان خواهان هجوم به آنان شدند، در آن هنگام اين آيه نازل شد. (مجمع البيان) جمله {و لايجرمنكم} اين معنا را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 45 - 6

6 - مشركان نسبت به ياد كردن خدا به همراه ياد ديگر معبود ها و نيز عبادت مشترك خدا و معبود ها ، حساس نبوده و مخالفت نمىورزيدند .

و إذا ذكر اللّه وحده اشمأزّت . .. و إذا ذكر الذين من دونه إذا هم يستبشرون

از آيه شريفه به روشنى استفاده مى شود كه مشركان نسبت به ياد كردن خدا به تنهايى حساس بوده و از ياد شدن معبودهاى خود بدون ياد شدن خدا خوشحال مى شدند; ولى در اين آيه از واكنش و حساسيت مشركان در صورتى كه نام خدا و معبودها با هم و مشتركاً ياد شوند، سخنى به ميان نيامده است. بنابراين ياد نشدن آن، مى تواند حاكى از مطلب بالا باشد.

عبادات

مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 6،8

6- مقربان الهى ( فرشتگان ) ، از عبادت خداوند تكبر نمىورزند .

و من عنده لايستكبرون

مقصود از {من عنده} _ طبق نظر مفسران _ فرشتگان است.

8- مقربان درگاه خداوند از عبادت او هيچ گاه ملول و خسته نمى شوند .

من عنده لايستكبرون عن عبادته و لايستحسرون

{استحسار} (مصدر {يستحسرون}) به معناى تعب و ملالت است.

عبادات ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 6

6- مقربان الهى ( فرشتگان ) ، از عبادت خداوند تكبر نمىورزند .

و من عنده لايستكبرون

مقصود از {من عنده} _ طبق نظر مفسران _ فرشتگان است.

عبادات يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 15

15- { عن النبى ( ص ) فى قوله { و آتيناه الحكم صبيّاً } قال : أعطى الفهم و العبادة و هو ابن سبع سنين ;

1 . الدرالمنثور، ج 5، ص 484.

فلسفه عبادات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 17

17 - ياد خدا و توجه به او ، فلسفه مشترك تمامى عبادت ها است .

فاعبدنى و أقم الصلوة لذكرى

{لذكرى} ممكن است همان گونه كه دليل براى {أقم الصلوة} است، بيانگر علت {فاعبدنى} نيز باشد.

عبادتگاه

{عبادتگاه}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 18

18 - خانه خدا جايگاه طواف ، اعتكاف ، عبادت ، ركوع و سجود ( نماز ) است

.

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

عكوف مصدر (عاكفين) به معناى ماندن و اقامت كردن در مكانى است و مراد از آن در آيه شريفه - به قرينه طواف، ركوع و سجود - يا مطلق عبادت و پرستش خداست و يا مقصود از آن، اعتكاف - كه عبادتى خاص با شرايطى ويژه از قبيل روزه گرفتن و . .. است - مى باشد.

آداب عبادتگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 6

6 _ مكان هاى مقدس و مخصوص عبادت را نبايد به سرگرمى ها و امورى لغو و بيهوده آلوده ساخت .

و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

اهميت تطهير عبادتگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 13

13 - ضرورت پاك نگاه داشتن مكان عبادت *

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

قيدهاى {للطائفين}، {العاكفين} و . .. مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه: فلسفه تطهير كعبه، جايگاه عبادت بودن آن است و لذا مى توان ضرورت پاك نگاه داشتن همه مكانهاى عبادت را، احتمالى موجه دانست.

اهميت عبادتگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 5

5- برگزيدن مكانى خاص براى عبادت ، امرى پسنديده و سابقه دار در اديان گذشته

فخرج على قومه من المحراب

تاريخ عبادتگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 5

5- برگزيدن مكانى خاص براى عبادت ، امرى پسنديده و سابقه دار در اديان گذشته

فخرج على

قومه من المحراب

جهت عبادتگاه مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 7

7- مريم ( س ) ، براى عبادت خويش ، مكانى رو به شرق را برگزيده بود . *

إذ انتبذت من أهلها مكانًا شرقيًّا

{شرقى}; يعنى، به طرف مشرق (لسان العرب).

خدمت در عبادتگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 16

16 - خدمت كردن در مكان هاى عبادى و مهيّا ساختن آنها براى پرستش خدا ، عملى نيكو و شايسته است .

و عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

عبادت در شرق عبادتگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 6

6- در آيين مريم ( س ) ، شرقِ خانه و يا معبد ، مكانى مناسب تر براى عبادت بود . *

إذ انتبذت من أهلها مكانًا شرقيًّا

است.

عبادتگاه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 4

4 _ كعبه ، عبادتگاه حضرت ابراهيم ( ع ) *

فيه ايات بيّنات مقام ابرهيم

بنابراينكه مراد از {مقام ابراهيم}، مقام عبادت آن حضرت باشد ; چنانچه علامه طباطبائى احتمال داده اند.

عبادتگاه بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 91 - 3

3 - بنى اسرائيل ، محل استقرار گوساله سامرى را عبادت گاه خود قرار داده و ساعات فراوانى را به عبادت آن اختصاص دادند .

لن نبرح عليه ع_كفين

ملازمت و مداومت، از لغت

{عاكفين} به دست مى آيد.

عبادتگاه در اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 5

5- برگزيدن مكانى خاص براى عبادت ، امرى پسنديده و سابقه دار در اديان گذشته

فخرج على قومه من المحراب

عبادتگاه زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 1،11

1- زكريا ( ع ) ، در زمان فرا رسيدن نشانه وعده داده شده براى پيدايش فرزندش يحيى ، در عبادت گاه بود .

فخرج على قومه من المحراب

محراب هاى بنى اسرائيل همان مسجدهاى آنها بود كه براى نماز در آن اجتماع مى كردند(كتاب {العين}). فاء در {فخرج} فصيحه است ; يعنى از جملاتى محذوف حكايت مى كند. به قرينه آيه قيل، آن محذوف، سخن نگفتن زكريا به مدت سه روز است كه چه به اعجاز و چه با اراده خود و به فرمان خداوند در آن سه روز سخن نگفت. تعبير {فخرج ...; آنگاه از عبادتگاه خود بيرون آمد}، حاكى از اين است كه در آن سه روز در عبادتگاه بود.

11- قوم زكريا ، براى دريافت دستورالعمل هاى عبادى او ، بيرون عبادتگاه در انتظار وى مى ماندند .

فخرج على قومه . .. أن سبّحوا

{خرج عليه} و {دخل عليه}، هنگامى گفته مى شود كه شخص به هنگام خروج يا ورود، با ديگرى مواجه شده باشد. فرمان تسبيح گفتن _ كه از زكريا(ع) صادر شده است _ نشان مى دهد كه اجتماع قوم او بيرون عبادتگاه، به منظور شنيدن فرمان وى بوده است.

عبادتگاه مردم دوران زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 4

4- مردم در عصر زكريا ، مكانى مشخص را براى عبادت اختصاص مى دادند .

فخرج على قومه من المحراب

عبادتگاه مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 16

16 _ هر گاه زكريا به عبادتگاه مريم وارد مى شد ، رزقى را نزد او مشاهده مى كرد .

كلما دخل عليها زكريا المحراب و جد عندها رزقاً

عبادتگاه مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 34 - 7

7 _ مسجدالحرام ، عبادتگاهى پر ارج و با عظمت در پيشگاه خداوند

و ما لهم ألا يعذبهم اللّه و هم يصدون عن المسجدالحرام

استحقاق عذاب براى بازدارى از ورود به مسجدالحرام، حكايت از عظمت آن در پيشگاه خدا دارد.

قداست عبادتگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 42

42- برخى مكان ها ، داراى شرافت و قداست و شايسته اختصاص يافتن آن به مكان عبادت است .

لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

لغو در عبادتگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 6

6 _ مكان هاى مقدس و مخصوص عبادت را نبايد به سرگرمى ها و امورى لغو و بيهوده آلوده ساخت .

و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

نام عبادتگاه زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 6

6 - نام معبد هم كيشان حضرت زكريا ، { محراب } بود . *

فخرج على

قومه من المحراب

نقش عبادتگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 7

7- جايگاه عبادت و راز و نياز با خدا ، ميدان نبرد با شيطان و ديگر موانع راه خدا *

المحراب

در وجه نام گذارى {محراب} گفته شده است كه نمازگزار در آن جا، با شيطان محاربه مى كند. هم چنين با پيداكردن حضور قلب با نفس خود مى جنگد (مصباح).

عبدالله از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عبدالله}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 8

8 - { عن الكلبىّ عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قال لى : كم لمحمّد إسم فى القرآن ؟ قال : قلت : إسمان أو ثلاث . فقال : يا كلبىّ له عشرة أسماء . . . { و لمّا قام عبداللّه كادوا يكونون عليه لِبداً . . . } ;

كلبى گويد: امام صادق(ع) به من فرمود: براى محمد(ص) چند نام در قرآن هست؟ گفتم دو يا سه نام. فرمود: اى كلبى! براى رسول خدا(ص) در قرآن ده نام است، ... [يكى از آن نام ها عبداللّه است. خداوند مى فرمايد:] {و لمّا قام عبداللّه كادوا يكونون عليه لبداً...}».

ادعاى پيروزى عبدالله بن ابى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 5

5 - سردمدار منافقين ( عبداللّه بن أُبىّ ) ، خود را عزيز و پيروزمند و پيامبر ( ص ) را ذليل و شكست خورده مى پنداشت .

ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ

اعراض از عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 1 - 4

4 - { روى عن الصادق ( ع ) انّها [ أى { عبس و تولّى . . . } ] نزلت فى رجل من بنى اميّة كان عند النبى ( ص ) فجائه ابن اُمّ مكتوم فلمّا رأه تقذّر منه و جمع نفسه و عبس و أعرض بوجهه عنه فحكى اللّه سبحانه ذلك و أنكره عليه ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه آيه {عبس و تولّى} درباره مردى از بنى اميه نازل شده است. آن مرد نزد پيامبر(ص) بود كه ابن امّ مكتوم هم به حضور ايشان رسيد. آن مرد وقتى ابن امّ مكتوم را ديد، از او بدش آمد و خود را جمع كرد و چهره در هم كشيد و روى از او برتافت. پس خداوند سبحان داستان وى را حكايت كرده، آن را بر وى ناپسند دانسته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 2 - 2

2 - عبداللّه بن اُمّ مكتوم ، نابيناى مسلمانى كه گرفتار ترش رويى و اعراض يكى از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) شد .

أن جاءه الأعمى

برخى از مفسّران، نام شخصى را كه {أعمى} بود و آيه شريفه درباره حضور او نازل شده، {عمرو} و اكثريت {عبداللّه} نوشته اند; ولى همگان بر اين اتفاق دارند كه او فرزند نابيناى {ام مكتوم} بود. در شأن نزول آيه شريفه آمده است كه وى در حال ورود به مجلسى كه پيامبر(ص)، در آن حضور داشت، مورد اسائه ادب فردى از بنى اميه _ كه گفته مى شود عثمان بن عفان بوده

است _ قرار گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 1

1 - فرد خشمگين از حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، از او اعراض كرده ، خود را به گفتوگو با ديگرى سرگرم ساخت .

فأنت عنه تلهّى

{تلهّى} در اصل {تتلهّى} بوده و حذف {تاء} از باب تفعّل در اين موارد شايع است. اين كلمه از ريشه {لهو} است و راغب در مفردات {لهو} را به معناى چيزى دانسته است كه انسان را از آنچه بايد مقصد او قرار گيرد و براى او اهميت دارد، باز دارد.

ترشرويى با عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 1 - 4

4 - { روى عن الصادق ( ع ) انّها [ أى { عبس و تولّى . . . } ] نزلت فى رجل من بنى اميّة كان عند النبى ( ص ) فجائه ابن اُمّ مكتوم فلمّا رأه تقذّر منه و جمع نفسه و عبس و أعرض بوجهه عنه فحكى اللّه سبحانه ذلك و أنكره عليه ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه آيه {عبس و تولّى} درباره مردى از بنى اميه نازل شده است. آن مرد نزد پيامبر(ص) بود كه ابن امّ مكتوم هم به حضور ايشان رسيد. آن مرد وقتى ابن امّ مكتوم را ديد، از او بدش آمد و خود را جمع كرد و چهره در هم كشيد و روى از او برتافت. پس خداوند سبحان داستان وى را حكايت كرده، آن را بر وى ناپسند دانسته است}.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 2 - 2

2 - عبداللّه بن اُمّ مكتوم ، نابيناى مسلمانى كه گرفتار ترش رويى و اعراض يكى از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) شد .

أن جاءه الأعمى

برخى از مفسّران، نام شخصى را كه {أعمى} بود و آيه شريفه درباره حضور او نازل شده، {عمرو} و اكثريت {عبداللّه} نوشته اند; ولى همگان بر اين اتفاق دارند كه او فرزند نابيناى {ام مكتوم} بود. در شأن نزول آيه شريفه آمده است كه وى در حال ورود به مجلسى كه پيامبر(ص)، در آن حضور داشت، مورد اسائه ادب فردى از بنى اميه _ كه گفته مى شود عثمان بن عفان بوده است _ قرار گرفت.

جهل معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 5

5 - اعتراض كننده به حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، فردى ناآشنا به صفات نفسانى او و ناتوان از شناخت صالحان

أن جاءه الأعمى . و مايدريك لعلّه يزّكّى

خداترسى عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 1،2

1 - ابن ام مكتوم مسلمانى خداترس بود و خطر محروميت از تزكيه او را نگران ساخته بود .

و هو يخشى

حذف بعضى از قيدهاى كلام، گاهى به منظور تعميم است تا مخاطب احتمالات گوناگونى را مد نظر داشته باشد. متعلق {خشيت} در اين آيه گويا به همين منظور ذكر نشده است تا احتمالاتى از قبيل ترس از خدا، نگرانى از

سلب توفيق تزكيه، ترس از فرجام خويش و نظاير آن را در ذهن شنونده ترسيم كند.

2 - خداترسى و حالت خشيت ، برانگيزاننده ابن ام مكتوم براى حضور در مجلس پيامبر ( ص ) بود .

و أمّا من جاءك يسعى . و هو يخشى

خواسته هاى عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 3

3 - ابن ام مكتوم ، خواهان فراگيرى معارف قرآن بود .

فمن شاء ذكره

آيه شريفه تلويحاً حاضران مجلس پيامبر(ص) را به دو دسته تقسيم مى كند و _ به قرينه آيات پيشين _ عبارت {من شاء} به ابن ام مكتوم نظر دارد.

روش برخورد معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 1

1 - فرد خشمگين از حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، از او اعراض كرده ، خود را به گفتوگو با ديگرى سرگرم ساخت .

فأنت عنه تلهّى

{تلهّى} در اصل {تتلهّى} بوده و حذف {تاء} از باب تفعّل در اين موارد شايع است. اين كلمه از ريشه {لهو} است و راغب در مفردات {لهو} را به معناى چيزى دانسته است كه انسان را از آنچه بايد مقصد او قرار گيرد و براى او اهميت دارد، باز دارد.

سرزنش معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 2

2 - خداوند ، با گوشزد كردن برخورد ناشايست فردى كه از ابن ام مكتوم اعراض كرده بود ،

او را سرزنش كرد .

فأنت عنه تلهّى

سند معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 9

9 - رفتار مسلمانى كه از حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ناخشنود بود _ به دليل ناآگاهى او از روحيات نيك و بد وى _ رفتارى ناروا و توجيه ناپذير بود .

عبس . .. و ما يدريك لعلّه يزّكّى ... أو يذّكّر

صفات عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 1

1 - ابن ام مكتوم مسلمانى خداترس بود و خطر محروميت از تزكيه او را نگران ساخته بود .

و هو يخشى

حذف بعضى از قيدهاى كلام، گاهى به منظور تعميم است تا مخاطب احتمالات گوناگونى را مد نظر داشته باشد. متعلق {خشيت} در اين آيه گويا به همين منظور ذكر نشده است تا احتمالاتى از قبيل ترس از خدا، نگرانى از سلب توفيق تزكيه، ترس از فرجام خويش و نظاير آن را در ذهن شنونده ترسيم كند.

عبدالله بن ام مكتوم در مجلس محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 8 - 2

2 - ابن ام مكتوم ، پس از ورود به مجلس پيامبر ( ص ) ، در كنار مسلمانى قرار گرفت كه در حال ارشاد و سخن گفتن با ديگرى بود .

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى ... و أمّا من جاءك يسعى

تعبير {جاءك} بيانگر آن است كه ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر(ص)، نزد همان شخصى

جا گرفته بود كه با اخم و قهر، ناخرسندى خود را ابراز داشت.

عجز معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 5

5 - اعتراض كننده به حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، فردى ناآشنا به صفات نفسانى او و ناتوان از شناخت صالحان

أن جاءه الأعمى . و مايدريك لعلّه يزّكّى

عجله عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 8 - 1

1 - ابن ام مكتوم ، با آن كه از ديدن عاجز بود ، براى رساندن خويش به مجلس وعظ و ارشاد پيامبر ( ص ) ، راه را با شتاب مى پيمود .

من جاءك يسعى

عوامل نگرانى عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 1

1 - ابن ام مكتوم مسلمانى خداترس بود و خطر محروميت از تزكيه او را نگران ساخته بود .

و هو يخشى

حذف بعضى از قيدهاى كلام، گاهى به منظور تعميم است تا مخاطب احتمالات گوناگونى را مد نظر داشته باشد. متعلق {خشيت} در اين آيه گويا به همين منظور ذكر نشده است تا احتمالاتى از قبيل ترس از خدا، نگرانى از سلب توفيق تزكيه، ترس از فرجام خويش و نظاير آن را در ذهن شنونده ترسيم كند.

فضايل عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 5

5 - اعتراض كننده به حضور ابن ام مكتوم

در مجلس پيامبر ( ص ) ، فردى ناآشنا به صفات نفسانى او و ناتوان از شناخت صالحان

أن جاءه الأعمى . و مايدريك لعلّه يزّكّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 10

10 - ابن ام مكتوم ، در تلاش براى تزكيه نفس يا پندآموزى و داراى مقامى ارجمند در پيشگاه خداوند

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر

هر چند خداوند با كلمه {لعلّ} تنها احتمال وجود يكى از دو فضيلت را براى ابن ام مكتوم مطرح ساخته است; ولى انتقاد او از برخورد ناهنجار با وى و اختصاص آياتى در قرآن به اين موضوع، نشانگر مقام نيك وى نزد خداوند و دور نبودن او از آن فضائل است.

قصه عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 1 - 1،4

1 - چهره درهم كشيدن يكى از مسلمانان صدراسلام و روى گردانى اعتراض آميز او ، از مسلمانى كه با ظاهرى ناخوشايند نزد او حاضر شده بود .

عبس و تولّى

فاعل {عبس} در آيه شريفه ذكر نشده است; ولى به قرينه نكوهش شديدى كه از او در آيات بعد آمده است; وى فردى بود كه خداوند از اخلاق او رضايت كامل نداشت.

4 - { روى عن الصادق ( ع ) انّها [ أى { عبس و تولّى . . . } ] نزلت فى رجل من بنى اميّة كان عند النبى ( ص ) فجائه ابن اُمّ مكتوم فلمّا رأه تقذّر منه و جمع نفسه و عبس و أعرض بوجهه عنه فحكى اللّه سبحانه ذلك و أنكره عليه ;

از امام

صادق(ع) روايت شده كه آيه {عبس و تولّى} درباره مردى از بنى اميه نازل شده است. آن مرد نزد پيامبر(ص) بود كه ابن امّ مكتوم هم به حضور ايشان رسيد. آن مرد وقتى ابن امّ مكتوم را ديد، از او بدش آمد و خود را جمع كرد و چهره در هم كشيد و روى از او برتافت. پس خداوند سبحان داستان وى را حكايت كرده، آن را بر وى ناپسند دانسته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 2 - 1،2،3

1 - مسلمانى نابينا ، پس از ورود خود به مجلس وعظ و ارشاد پيامبر ( ص ) ، با ترش رويى و روى گردانى يكى از حاضران مواجه شد .

عبس و تولّى . أن جاءه الأعمى

2 - عبداللّه بن اُمّ مكتوم ، نابيناى مسلمانى كه گرفتار ترش رويى و اعراض يكى از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) شد .

أن جاءه الأعمى

برخى از مفسّران، نام شخصى را كه {أعمى} بود و آيه شريفه درباره حضور او نازل شده، {عمرو} و اكثريت {عبداللّه} نوشته اند; ولى همگان بر اين اتفاق دارند كه او فرزند نابيناى {ام مكتوم} بود. در شأن نزول آيه شريفه آمده است كه وى در حال ورود به مجلسى كه پيامبر(ص)، در آن حضور داشت، مورد اسائه ادب فردى از بنى اميه _ كه گفته مى شود عثمان بن عفان بوده است _ قرار گرفت.

3 - خداوند ، اعتراض كننده به ابن ام مكتوم را ، به دليل برخورد سرد و حاكى از خشم او ، با گفتارى قهرآميز سرزنش كرد .

عبس و تولّى

. أن جاءه الأعمى

فعل غايب {عبس} و {تولّى}، حاكى از لايق نبودن شخص براى خطاب مستقيم است. در جملات بعدى، گرچه ضمير خطاب به طور مكرر به كار رفته است; ولى در اين موارد _ كه فعلى به صورت غايب در آغاز سخن قرار مى گيرد _ متكلم گاه در ادامه كلام خود، فرد مورد نظر را شنونده گفتار خود فرض مى كند، بدون اين كه با او گفتوگوى مستقيم داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 5

5 - اعتراض كننده به حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، فردى ناآشنا به صفات نفسانى او و ناتوان از شناخت صالحان

أن جاءه الأعمى . و مايدريك لعلّه يزّكّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 9

9 - رفتار مسلمانى كه از حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ناخشنود بود _ به دليل ناآگاهى او از روحيات نيك و بد وى _ رفتارى ناروا و توجيه ناپذير بود .

عبس . .. و ما يدريك لعلّه يزّكّى ... أو يذّكّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 5 - 1

1 - برخى از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم ، خود را از پند و اندرز هاى الهى بى نياز مى ديدند و از فرجام خود نگرانى نداشتند .

أمّا من استغنى

به قرينه {جاءك} و {يخشى} _ در آيات بعد _ مراد از جمله {استغنى}، احساس بى نيازى نسبت

به حضور در مجلس وعظ و ارشاد و نيز بى خطر ديدن عاقبت خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 5

5 - عثمان بن عفان ، از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم و ارشاد كننده كافران مكه در عصر بعثت *

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى

در شأن نزول آيه شريفه از تفسير قمى نقل شده كه فرد مورد نظر از ضمير خطاب در {أنت له تصدّى}، عثمان بوده است. او در صدد مسلمان ساختن حاضران مجلس _ كه از چهره هاى برجسته قريش بودند _ برآمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 8 - 2

2 - ابن ام مكتوم ، پس از ورود به مجلس پيامبر ( ص ) ، در كنار مسلمانى قرار گرفت كه در حال ارشاد و سخن گفتن با ديگرى بود .

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى ... و أمّا من جاءك يسعى

تعبير {جاءك} بيانگر آن است كه ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر(ص)، نزد همان شخصى جا گرفته بود كه با اخم و قهر، ناخرسندى خود را ابراز داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 1

1 - فرد خشمگين از حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، از او اعراض كرده ، خود را به گفتوگو با ديگرى سرگرم ساخت .

فأنت عنه تلهّى

{تلهّى} در اصل {تتلهّى} بوده و حذف {تاء} از باب تفعّل در اين موارد شايع است.

اين كلمه از ريشه {لهو} است و راغب در مفردات {لهو} را به معناى چيزى دانسته است كه انسان را از آنچه بايد مقصد او قرار گيرد و براى او اهميت دارد، باز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 4

4 - اشراف حاضر در مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم ، بر اثر بى رغبتى خود ، از آموختن و به خاطر سپردن معارف قرآن محروم بودند .

فمن شاء ذكره

كورى عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 8 - 1

1 - ابن ام مكتوم ، با آن كه از ديدن عاجز بود ، براى رساندن خويش به مجلس وعظ و ارشاد پيامبر ( ص ) ، راه را با شتاب مى پيمود .

من جاءك يسعى

معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 2

2 - فرد خشمگين از حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، تمام توجّه خود را معطوف كسى ساخته بود كه خود را از فراگيرى آموزه هاى آن مجلس بى نياز مى دانست .

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى

موعظه پذيرى عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 10

10 - ابن ام مكتوم ، در تلاش براى تزكيه نفس يا پندآموزى و داراى مقامى ارجمند در پيشگاه خداوند

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر

هر چند

خداوند با كلمه {لعلّ} تنها احتمال وجود يكى از دو فضيلت را براى ابن ام مكتوم مطرح ساخته است; ولى انتقاد او از برخورد ناهنجار با وى و اختصاص آياتى در قرآن به اين موضوع، نشانگر مقام نيك وى نزد خداوند و دور نبودن او از آن فضائل است.

موقعيت اجتماعى عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 7

7 - ابن ام مكتوم ، از طيف ثروتمندان نبود . *

أمّا من استغنى . .. و هو يخشى

در اين آيات بين اوصاف دو فرد تقابل شيوايى به نام احتباك پديد آمده است. اين گونه سخن گفتن، نوعى بلاغت است كه با ذكر وصف ثروتمندى در يك طرف (استغنى) اشاره به نبود ثروت در طرف مقابل شود و با ذكر وصف خشيت در طرف ديگر، به نبود آن وصف در فرد نخست اشاره گردد.

ويژگيهاى معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 3

3 - اعتراض كننده به حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، شايستگى لازم را براى ارشاد و هدايت ديگران نداشت . *

و ما عليك ألاّ يزّكّى

سرزنش فردى كه در مجلس پيامبر(ص) به ارشاد كافران پرداخته بود و حضور ابن ام مكتوم را در آن مجلس مانع كار خود مى ديد، از دو جهت بوده است; 1_ ترش رويى براى حضور مسلمانى كه ممكن است براى تزكيه شدن يا شنيدن تذكرات پيامبر(ص)، خود را به مجلس آن حضرت رسانده بود; 2_ پرداختن به

كارى كه در شأن او نبوده و شايستگى آن را نداشته است.

عبدالله بن ابى

{عبدالله بن ابى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 24

24 _ برخورد نفاق آلود عبداللّه بن ابى و ياران او و سرباز زدن آنان از حضور در پيكار احد

و ليعلم الّذين نافقوا و قيل لهم تعالوا قاتلوا . .. لو نعلم قتالاً

در شأن نزول آيه آمده كه عبداللّه بن ابى و ياران او، كه حدود سيصد نفر بودند، از حضور در پيكار احد سرباز زد. (مجمع البيان، ذيل آيه.)

ادعاى پيروزى عبدالله بن ابى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 5

5 - سردمدار منافقين ( عبداللّه بن أُبىّ ) ، خود را عزيز و پيروزمند و پيامبر ( ص ) را ذليل و شكست خورده مى پنداشت .

ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ

عبدالله بن ام مكتوم

اعراض از عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 1 - 4

4 - { روى عن الصادق ( ع ) انّها [ أى { عبس و تولّى . . . } ] نزلت فى رجل من بنى اميّة كان عند النبى ( ص ) فجائه ابن اُمّ مكتوم فلمّا رأه تقذّر منه و جمع نفسه و عبس و أعرض بوجهه عنه فحكى اللّه سبحانه ذلك و أنكره عليه ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه آيه {عبس و تولّى} درباره مردى از بنى اميه نازل شده است. آن مرد نزد پيامبر(ص) بود كه ابن امّ

مكتوم هم به حضور ايشان رسيد. آن مرد وقتى ابن امّ مكتوم را ديد، از او بدش آمد و خود را جمع كرد و چهره در هم كشيد و روى از او برتافت. پس خداوند سبحان داستان وى را حكايت كرده، آن را بر وى ناپسند دانسته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 2 - 2

2 - عبداللّه بن اُمّ مكتوم ، نابيناى مسلمانى كه گرفتار ترش رويى و اعراض يكى از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) شد .

أن جاءه الأعمى

برخى از مفسّران، نام شخصى را كه {أعمى} بود و آيه شريفه درباره حضور او نازل شده، {عمرو} و اكثريت {عبداللّه} نوشته اند; ولى همگان بر اين اتفاق دارند كه او فرزند نابيناى {ام مكتوم} بود. در شأن نزول آيه شريفه آمده است كه وى در حال ورود به مجلسى كه پيامبر(ص)، در آن حضور داشت، مورد اسائه ادب فردى از بنى اميه _ كه گفته مى شود عثمان بن عفان بوده است _ قرار گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 1

1 - فرد خشمگين از حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، از او اعراض كرده ، خود را به گفتوگو با ديگرى سرگرم ساخت .

فأنت عنه تلهّى

{تلهّى} در اصل {تتلهّى} بوده و حذف {تاء} از باب تفعّل در اين موارد شايع است. اين كلمه از ريشه {لهو} است و راغب در مفردات {لهو} را به معناى چيزى دانسته است كه انسان را از آنچه بايد مقصد او قرار

گيرد و براى او اهميت دارد، باز دارد.

ترشرويى با عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 1 - 4

4 - { روى عن الصادق ( ع ) انّها [ أى { عبس و تولّى . . . } ] نزلت فى رجل من بنى اميّة كان عند النبى ( ص ) فجائه ابن اُمّ مكتوم فلمّا رأه تقذّر منه و جمع نفسه و عبس و أعرض بوجهه عنه فحكى اللّه سبحانه ذلك و أنكره عليه ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه آيه {عبس و تولّى} درباره مردى از بنى اميه نازل شده است. آن مرد نزد پيامبر(ص) بود كه ابن امّ مكتوم هم به حضور ايشان رسيد. آن مرد وقتى ابن امّ مكتوم را ديد، از او بدش آمد و خود را جمع كرد و چهره در هم كشيد و روى از او برتافت. پس خداوند سبحان داستان وى را حكايت كرده، آن را بر وى ناپسند دانسته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 2 - 2

2 - عبداللّه بن اُمّ مكتوم ، نابيناى مسلمانى كه گرفتار ترش رويى و اعراض يكى از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) شد .

أن جاءه الأعمى

برخى از مفسّران، نام شخصى را كه {أعمى} بود و آيه شريفه درباره حضور او نازل شده، {عمرو} و اكثريت {عبداللّه} نوشته اند; ولى همگان بر اين اتفاق دارند كه او فرزند نابيناى {ام مكتوم} بود. در شأن نزول آيه شريفه آمده است كه وى در حال ورود به مجلسى كه پيامبر(ص)،

در آن حضور داشت، مورد اسائه ادب فردى از بنى اميه _ كه گفته مى شود عثمان بن عفان بوده است _ قرار گرفت.

جهل معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 5

5 - اعتراض كننده به حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، فردى ناآشنا به صفات نفسانى او و ناتوان از شناخت صالحان

أن جاءه الأعمى . و مايدريك لعلّه يزّكّى

خداترسى عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 1،2

1 - ابن ام مكتوم مسلمانى خداترس بود و خطر محروميت از تزكيه او را نگران ساخته بود .

و هو يخشى

حذف بعضى از قيدهاى كلام، گاهى به منظور تعميم است تا مخاطب احتمالات گوناگونى را مد نظر داشته باشد. متعلق {خشيت} در اين آيه گويا به همين منظور ذكر نشده است تا احتمالاتى از قبيل ترس از خدا، نگرانى از سلب توفيق تزكيه، ترس از فرجام خويش و نظاير آن را در ذهن شنونده ترسيم كند.

2 - خداترسى و حالت خشيت ، برانگيزاننده ابن ام مكتوم براى حضور در مجلس پيامبر ( ص ) بود .

و أمّا من جاءك يسعى . و هو يخشى

خواسته هاى عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 3

3 - ابن ام مكتوم ، خواهان فراگيرى معارف قرآن بود .

فمن شاء ذكره

آيه شريفه تلويحاً حاضران مجلس پيامبر(ص) را به دو دسته تقسيم مى كند و

_ به قرينه آيات پيشين _ عبارت {من شاء} به ابن ام مكتوم نظر دارد.

روش برخورد معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 1

1 - فرد خشمگين از حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، از او اعراض كرده ، خود را به گفتوگو با ديگرى سرگرم ساخت .

فأنت عنه تلهّى

{تلهّى} در اصل {تتلهّى} بوده و حذف {تاء} از باب تفعّل در اين موارد شايع است. اين كلمه از ريشه {لهو} است و راغب در مفردات {لهو} را به معناى چيزى دانسته است كه انسان را از آنچه بايد مقصد او قرار گيرد و براى او اهميت دارد، باز دارد.

سرزنش معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 2

2 - خداوند ، با گوشزد كردن برخورد ناشايست فردى كه از ابن ام مكتوم اعراض كرده بود ، او را سرزنش كرد .

فأنت عنه تلهّى

سند معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 9

9 - رفتار مسلمانى كه از حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ناخشنود بود _ به دليل ناآگاهى او از روحيات نيك و بد وى _ رفتارى ناروا و توجيه ناپذير بود .

عبس . .. و ما يدريك لعلّه يزّكّى ... أو يذّكّر

صفات عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس

- 80 - 9 - 1

1 - ابن ام مكتوم مسلمانى خداترس بود و خطر محروميت از تزكيه او را نگران ساخته بود .

و هو يخشى

حذف بعضى از قيدهاى كلام، گاهى به منظور تعميم است تا مخاطب احتمالات گوناگونى را مد نظر داشته باشد. متعلق {خشيت} در اين آيه گويا به همين منظور ذكر نشده است تا احتمالاتى از قبيل ترس از خدا، نگرانى از سلب توفيق تزكيه، ترس از فرجام خويش و نظاير آن را در ذهن شنونده ترسيم كند.

عبدالله بن ام مكتوم در مجلس محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 8 - 2

2 - ابن ام مكتوم ، پس از ورود به مجلس پيامبر ( ص ) ، در كنار مسلمانى قرار گرفت كه در حال ارشاد و سخن گفتن با ديگرى بود .

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى ... و أمّا من جاءك يسعى

تعبير {جاءك} بيانگر آن است كه ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر(ص)، نزد همان شخصى جا گرفته بود كه با اخم و قهر، ناخرسندى خود را ابراز داشت.

عجز معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 5

5 - اعتراض كننده به حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، فردى ناآشنا به صفات نفسانى او و ناتوان از شناخت صالحان

أن جاءه الأعمى . و مايدريك لعلّه يزّكّى

عجله عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 8 - 1

1 -

ابن ام مكتوم ، با آن كه از ديدن عاجز بود ، براى رساندن خويش به مجلس وعظ و ارشاد پيامبر ( ص ) ، راه را با شتاب مى پيمود .

من جاءك يسعى

عوامل نگرانى عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 1

1 - ابن ام مكتوم مسلمانى خداترس بود و خطر محروميت از تزكيه او را نگران ساخته بود .

و هو يخشى

حذف بعضى از قيدهاى كلام، گاهى به منظور تعميم است تا مخاطب احتمالات گوناگونى را مد نظر داشته باشد. متعلق {خشيت} در اين آيه گويا به همين منظور ذكر نشده است تا احتمالاتى از قبيل ترس از خدا، نگرانى از سلب توفيق تزكيه، ترس از فرجام خويش و نظاير آن را در ذهن شنونده ترسيم كند.

فضايل عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 5

5 - اعتراض كننده به حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، فردى ناآشنا به صفات نفسانى او و ناتوان از شناخت صالحان

أن جاءه الأعمى . و مايدريك لعلّه يزّكّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 10

10 - ابن ام مكتوم ، در تلاش براى تزكيه نفس يا پندآموزى و داراى مقامى ارجمند در پيشگاه خداوند

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر

هر چند خداوند با كلمه {لعلّ} تنها احتمال وجود يكى از دو فضيلت را براى ابن ام مكتوم مطرح ساخته است; ولى انتقاد او از برخورد ناهنجار با وى

و اختصاص آياتى در قرآن به اين موضوع، نشانگر مقام نيك وى نزد خداوند و دور نبودن او از آن فضائل است.

قصه عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 1 - 1،4

1 - چهره درهم كشيدن يكى از مسلمانان صدراسلام و روى گردانى اعتراض آميز او ، از مسلمانى كه با ظاهرى ناخوشايند نزد او حاضر شده بود .

عبس و تولّى

فاعل {عبس} در آيه شريفه ذكر نشده است; ولى به قرينه نكوهش شديدى كه از او در آيات بعد آمده است; وى فردى بود كه خداوند از اخلاق او رضايت كامل نداشت.

4 - { روى عن الصادق ( ع ) انّها [ أى { عبس و تولّى . . . } ] نزلت فى رجل من بنى اميّة كان عند النبى ( ص ) فجائه ابن اُمّ مكتوم فلمّا رأه تقذّر منه و جمع نفسه و عبس و أعرض بوجهه عنه فحكى اللّه سبحانه ذلك و أنكره عليه ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه آيه {عبس و تولّى} درباره مردى از بنى اميه نازل شده است. آن مرد نزد پيامبر(ص) بود كه ابن امّ مكتوم هم به حضور ايشان رسيد. آن مرد وقتى ابن امّ مكتوم را ديد، از او بدش آمد و خود را جمع كرد و چهره در هم كشيد و روى از او برتافت. پس خداوند سبحان داستان وى را حكايت كرده، آن را بر وى ناپسند دانسته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 2 - 1،2،3

1 - مسلمانى نابينا ،

پس از ورود خود به مجلس وعظ و ارشاد پيامبر ( ص ) ، با ترش رويى و روى گردانى يكى از حاضران مواجه شد .

عبس و تولّى . أن جاءه الأعمى

2 - عبداللّه بن اُمّ مكتوم ، نابيناى مسلمانى كه گرفتار ترش رويى و اعراض يكى از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) شد .

أن جاءه الأعمى

برخى از مفسّران، نام شخصى را كه {أعمى} بود و آيه شريفه درباره حضور او نازل شده، {عمرو} و اكثريت {عبداللّه} نوشته اند; ولى همگان بر اين اتفاق دارند كه او فرزند نابيناى {ام مكتوم} بود. در شأن نزول آيه شريفه آمده است كه وى در حال ورود به مجلسى كه پيامبر(ص)، در آن حضور داشت، مورد اسائه ادب فردى از بنى اميه _ كه گفته مى شود عثمان بن عفان بوده است _ قرار گرفت.

3 - خداوند ، اعتراض كننده به ابن ام مكتوم را ، به دليل برخورد سرد و حاكى از خشم او ، با گفتارى قهرآميز سرزنش كرد .

عبس و تولّى . أن جاءه الأعمى

فعل غايب {عبس} و {تولّى}، حاكى از لايق نبودن شخص براى خطاب مستقيم است. در جملات بعدى، گرچه ضمير خطاب به طور مكرر به كار رفته است; ولى در اين موارد _ كه فعلى به صورت غايب در آغاز سخن قرار مى گيرد _ متكلم گاه در ادامه كلام خود، فرد مورد نظر را شنونده گفتار خود فرض مى كند، بدون اين كه با او گفتوگوى مستقيم داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 5

5 - اعتراض كننده به

حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، فردى ناآشنا به صفات نفسانى او و ناتوان از شناخت صالحان

أن جاءه الأعمى . و مايدريك لعلّه يزّكّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 9

9 - رفتار مسلمانى كه از حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ناخشنود بود _ به دليل ناآگاهى او از روحيات نيك و بد وى _ رفتارى ناروا و توجيه ناپذير بود .

عبس . .. و ما يدريك لعلّه يزّكّى ... أو يذّكّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 5 - 1

1 - برخى از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم ، خود را از پند و اندرز هاى الهى بى نياز مى ديدند و از فرجام خود نگرانى نداشتند .

أمّا من استغنى

به قرينه {جاءك} و {يخشى} _ در آيات بعد _ مراد از جمله {استغنى}، احساس بى نيازى نسبت به حضور در مجلس وعظ و ارشاد و نيز بى خطر ديدن عاقبت خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 5

5 - عثمان بن عفان ، از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم و ارشاد كننده كافران مكه در عصر بعثت *

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى

در شأن نزول آيه شريفه از تفسير قمى نقل شده كه فرد مورد نظر از ضمير خطاب در {أنت له تصدّى}، عثمان بوده است. او در صدد مسلمان ساختن حاضران

مجلس _ كه از چهره هاى برجسته قريش بودند _ برآمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 8 - 2

2 - ابن ام مكتوم ، پس از ورود به مجلس پيامبر ( ص ) ، در كنار مسلمانى قرار گرفت كه در حال ارشاد و سخن گفتن با ديگرى بود .

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى ... و أمّا من جاءك يسعى

تعبير {جاءك} بيانگر آن است كه ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر(ص)، نزد همان شخصى جا گرفته بود كه با اخم و قهر، ناخرسندى خود را ابراز داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 1

1 - فرد خشمگين از حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، از او اعراض كرده ، خود را به گفتوگو با ديگرى سرگرم ساخت .

فأنت عنه تلهّى

{تلهّى} در اصل {تتلهّى} بوده و حذف {تاء} از باب تفعّل در اين موارد شايع است. اين كلمه از ريشه {لهو} است و راغب در مفردات {لهو} را به معناى چيزى دانسته است كه انسان را از آنچه بايد مقصد او قرار گيرد و براى او اهميت دارد، باز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 4

4 - اشراف حاضر در مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم ، بر اثر بى رغبتى خود ، از آموختن و به خاطر سپردن معارف قرآن محروم بودند .

فمن شاء ذكره

كورى عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 8 - 1

1 - ابن ام مكتوم ، با آن كه از ديدن عاجز بود ، براى رساندن خويش به مجلس وعظ و ارشاد پيامبر ( ص ) ، راه را با شتاب مى پيمود .

من جاءك يسعى

معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 2

2 - فرد خشمگين از حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، تمام توجّه خود را معطوف كسى ساخته بود كه خود را از فراگيرى آموزه هاى آن مجلس بى نياز مى دانست .

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى

موعظه پذيرى عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 10

10 - ابن ام مكتوم ، در تلاش براى تزكيه نفس يا پندآموزى و داراى مقامى ارجمند در پيشگاه خداوند

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر

هر چند خداوند با كلمه {لعلّ} تنها احتمال وجود يكى از دو فضيلت را براى ابن ام مكتوم مطرح ساخته است; ولى انتقاد او از برخورد ناهنجار با وى و اختصاص آياتى در قرآن به اين موضوع، نشانگر مقام نيك وى نزد خداوند و دور نبودن او از آن فضائل است.

موقعيت اجتماعى عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 7

7 - ابن ام مكتوم ، از طيف ثروتمندان نبود . *

أمّا من استغنى . .. و هو يخشى

در اين آيات بين

اوصاف دو فرد تقابل شيوايى به نام احتباك پديد آمده است. اين گونه سخن گفتن، نوعى بلاغت است كه با ذكر وصف ثروتمندى در يك طرف (استغنى) اشاره به نبود ثروت در طرف مقابل شود و با ذكر وصف خشيت در طرف ديگر، به نبود آن وصف در فرد نخست اشاره گردد.

ويژگيهاى معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 3

3 - اعتراض كننده به حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، شايستگى لازم را براى ارشاد و هدايت ديگران نداشت . *

و ما عليك ألاّ يزّكّى

سرزنش فردى كه در مجلس پيامبر(ص) به ارشاد كافران پرداخته بود و حضور ابن ام مكتوم را در آن مجلس مانع كار خود مى ديد، از دو جهت بوده است; 1_ ترش رويى براى حضور مسلمانى كه ممكن است براى تزكيه شدن يا شنيدن تذكرات پيامبر(ص)، خود را به مجلس آن حضرت رسانده بود; 2_ پرداختن به كارى كه در شأن او نبوده و شايستگى آن را نداشته است.

عبرت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عبرت

{عبرت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 4،6،7،10

4 _ قرآن ، قابل فهم براى همه مردم در هر عصر و دوره اى

هذا بيان للنّاس

6 _ جهانگردى و تأمل در سرنوشت شوم گذشتگان ، زمينه اى براى پرهيز از تكذيب دين خداوند

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين. هذا بيان للنّاس

اگر {هذا} اشاره به مطالب آيه قبل باشد، متعلق كلمه {بيان} چنين خواهد بود: هذا بيان للنّاس لئلاّ

يرتكبوا الّذى ارتكبوه. يعنى مشاهده سرنوشت تكذيب كنندگان، روشنگر مردم است به اينكه مانند گذشتگان، آيات الهى را تكذيب نكنند.

7 _ جهانگردى و تأمل در سرنوشت شوم گذشتگان ، از عوامل هدايت يافتن و پند پذيرفتن تقواپيشگان

فسيروا فى الارض فانظروا . .. هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

10 _ توجه به فلسفه تاريخ ، جهت دهنده حركت هاى انسانى _ اجتماعى

فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين. هذا بيان للنّاس و هدىً

آثار عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 18،19

18 - داشتن روح پندپذيرى و حق جويى ، شرط بهره جستن و تأثير پذيرفتن از سخنان به حق قرآن

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. إنّ فى ذلك لذكرى لأُولى الألب_ب

19 - پندپذيرى ، نشانه عقل و خرد است .

إنّ فى ذلك لذكرى لأُولى الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 4

4 - بيدارى و پند آموزى ، نشانه عقل سليم و خرد ناب است .

و ذكرى لأُولى الألب_ب

آثار عبرت از تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 5

5 _ نقش ارزنده مطالعه در تاريخ امتها و آثار پيشينيان و عبرت گرفتن از آن در تربيت و هدايت انسان

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

بنابراين كه مراد از سير در زمين، مطالعه و سير در تاريخ امتها باشد.

آثار عبرت پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 -

18،19

18 - داشتن روح پندپذيرى و حق جويى ، شرط بهره جستن و تأثير پذيرفتن از سخنان به حق قرآن

إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب

19 - پندپذيرى ، نشانه عقل سليم و خردناب است .

إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 9

9 - بيدارى و روح پندپذيرى ، زمينه ساز تقواپيشگى است .

لعلّهم يتذكّرون . .. لعلّهم يتّقون

برداشت ياد شده از تقدم ذكرى تذكر بر تقواپيشگى به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 10

10 - امربه معروف ، پنددهى و پندپذيرى ، از خصلت هاى برجسته انسان هاى كامياب

لفى خسر . إلاّ الذين ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

{تواصوا}، از باب تفاعل و بيانگر آن است كه مؤمنان، در كنار توصيه به ديگران، از توصيه هاى آنان نيز بهره مى برند.

آثار عبرت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 7

7 - غفلت از پيام هاى عبرت آموز پيامبران و تاريخ ، دور نمايه گرايش به كفر

فهل من مدّكر

از اين كه خداوند، كفرپيشگان را به هشيارى و بيدارى فراخواهنده است; استفاده مى شود كه مشكل اصلى كافران در غفلت ايشان است.

آثار عبرت ناپذيرى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 8

8- امكان ابتلاى انسان به عذاب و هلاكت دنيوى ، پس از عبرت نياموختن از هشدار هاى خداوند

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه ...

فيغرقكم بما كفرتم

آثار عبرت ناپذيرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 3

3 - قوم ثمود ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

عطف {نذر} بر {عذابى}، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق ثموديان، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است.

آثار عبرت ناپذيرى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 4

4 - قوم عاد ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

كذّبت عاد فكيف كان عذابى و نذر

آثار عبرت ناپذيرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 1

1- توبيخ كافران از سوى خداوند ، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت شوم كافران گذشته تاريخ

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

آرامش اخروى عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 5

5 - درس آموزان از آيات الهى ، برخوردار از امنيت و آرامش در صحنه قيامت

إنّ الذين يلحدون . .. خير أم من يأتى ءامنًا يوم القي_مة

اقليت عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 6

6 - هوشيارى و پندآموزى مردم ستيزه جو و كافر ، از مواعظ و آيات الهى ، بسيار اندك است .

إنّ

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. و ما يستوى الأعمى والبصير ... قليلاً ما تت

امنيت اخروى عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 5

5 - درس آموزان از آيات الهى ، برخوردار از امنيت و آرامش در صحنه قيامت

إنّ الذين يلحدون . .. خير أم من يأتى ءامنًا يوم القي_مة

اهميت عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 8

8- لزوم عبرت گيرى از فرجام شوم توطئه گران عليه دين الهى

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم . .. و أت_هم العذاب

اينكه خداوند پس از بيان رفتار مخالفان قرآن به ذكر داستان كسانى مى پردازد كه عليه تعاليم آسمانى انبيا توطئه و مكر كردند و به خاطر آن گرفتار عذاب الهى شدند، هشدارى است به ساير انسانها كه از آن قضيه عبرت بگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 21 - 1

1- خداوند ، فراخوان آدميان براى تأمل و درس آموزى از تفاوت رتبه دنيوى انسانها

انظر كيف فضّلنا بعضهم على بعض

اهميت عبرت از تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 9

9 _ لزوم نگرش عبرت آموز و توجه به سرانجام شوم تكذيب پيامبران و رسالت داران الهى

ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 4

4 _ لزوم بهره گيرى از سرگذشت و تاريخ امت ها ، در راهنمايى و

هدايت انسانها

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

از اينكه خداوند، براى هدايت انسانها، به بيان سرنوشت امتها پرداخته است، مطلب فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 8

8_ ضرورت عبرت گيرى از حوادث گذشته براى مصون ماندن از گرفتارى در حوادثى نظير آن

هل ءامنكم عليه إلاّ كما أمنتكم على أخيه من قبل

اهميت عبرت از فرجام اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 4

4 - كاوش نكردن در سرگذشت امت هاى گذشته و عبرت نگرفتن از آن ، مورد سرزنش خداوند

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم

استفهام در {أَوَلم يسيروا . ..} براى توبيخ مى باشد.

اهميت عبرت از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 2

2 - لزوم خداترسى و تأثيرپذيرى از پند هاى قرآن و هراس از فرجام ناهماهنگى با تعاليم آن

سنقرئك . .. فذكّر ... سيذّكّر من يخشى

اهميت هدايت عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 23 - 2

2 - رهبران الهى ، بايد همواره به ارشاد پندپذيران ادامه دهند و هيچگاه آنان را ، از پند ها و اندرز هاى خود محروم نسازند .

فذكّر . .. إلاّ من تولّى و كفر

استثنا در {إلاّ من تولّى. ..}، ناظر به تكرار تذكر است. بنابراين فرمان {ذكّر}، درباره كسانى كه اعراض و كفر ندارند، همچنان باقى است.

بى ثمرى

عبرت در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 23 - 12

12 - در قيامت ، هيچ زمينه اى براى تأثير پند و موعظه وجود ندارد و شناخت حقيقت بى ثمر است .

و أنّى له الذكرى

{أنّى}; يعنى، {كيف} و {من أين} (چگونه و از كجا)، (العين). بنابراين استفهام انكارى در آيه شريفه متوجّه زمينه ها و عوامل است; يعنى، {چه عامل تأثيرگذارى وجود دارد كه تذكر را براى انسان مؤثّر سازد؟}

بى عقلى عبرت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 12

12 - كسانى كه از سرنوشت اقوام پيشين عبرت نمى گيرند ، از خرد بى بهره اند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

بيان عوامل عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 11

11_ مبلغان دين بايد از بازگويى تاريخ و فرجام گذشتگان ، سود جسته و با بيان علل سرنوشت آنان ، مردمان را به آيين پيامبران گرايش دهند .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح

پاكى عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 2

2 - مردمان تذكّرپذير و اهل خشيت ، انسان هايى پاك ، و رستگارند .

سيذّكّر من يخشى . .. قد أفلح من تزكّى

مصداق مورد نظر از {من تزكى} _ به قرينه آيات پيشين _ همان مصاديق {من يخشى} است.

تشويق به عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86

- 16

16 _ ترغيب مردم به عبرت گرفتن از فرجام شوم فسادگران تاريخ ، از وظايف مبلغان دين

قال . .. و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 10

10- آگاه شدن از تاريخ امت ها و تمدن ها و درس آموختن از آن ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

ماده {رؤيت} هرگاه به دو مفعول متعدى شود، به معناى {علم} خواهد بود (لسان العرب) و در اين آيه به همين معنا به كار رفته است; زيرا جمله {أنّا نأتى. ..} به تأويل مصدر رفته و جانشين دو مفعول شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 30 - 3

3 - تشويق و ترغيب شدن فرعونيان از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار اقوام و احزاب كافر پيشين

و قال الذى ءامن ي_قوم إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب

تشويق به عبرت پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 73 - 4

4 _ پندپذيرى و حرف شنوى ، از اوصاف پسنديده و مورد تشويق خداوند

و الذين إذا ذكّروا بأي_ت ربّهم لم يخرّوا عليها صمًّا و عميانًا

جاودانگى عذاب عبرت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 12 - 1

1 - كسانى كه از تذكرات قرآن ، فاصله گرفته ، آن را نپذيرند ، به بزرگ ترين و سوزان ترين آتش ها ، گرفتار شده

و در آن باقى خواهند ماند .

و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار الكبرى

زجاج گفته است: {صلى}; يعنى، ملازم و همراه شد (لسان العرب) و {صلى النار}; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد. (قاموس). {كبرى}; يعنى، بزرگ تر و بزرگى آتش به گستردگى و افروخته تر بودن آن است.

دعوت به عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 4

4 - دعوت خداوند از خلق ، براى پندگيرى از آيات او و رخداد طوفان نوح

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

تعبير{فهل من مدكر} براى انگيزش است.

رستگارى عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 2

2 - مردمان تذكّرپذير و اهل خشيت ، انسان هايى پاك ، و رستگارند .

سيذّكّر من يخشى . .. قد أفلح من تزكّى

مصداق مورد نظر از {من تزكى} _ به قرينه آيات پيشين _ همان مصاديق {من يخشى} است.

زمينه عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 7

7_ تنها گفتار راست و درست _ كه از دروغ پيراسته باشد _ مى تواند آموزنده بوده و مايه عبرت گردد .

لقد كان فى قصصهم عبرة . .. ما كان حديثًا يفترى

جمله {ما كان . ..} به منزله تعليل براى {لقد كان ...} است ; يعنى ، چون قرآن راست و درست است ، از داستانش مى توان عبرت گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 13

13- نقش مؤثر مثل ها و نمونه

هاى عينى تاريخى در هدايت و درس آموزى انسان

و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 4 - 3

3- توجه به مبدأ نزول قرآن زمينه تذكرپذيرى و پندگرفتن از آن است .

تذكرة لمن يخشى . تنزيلاً ممّن خلق الأرض والسم_وت العلى

گاهى براى بيان علت، از حال استفاده مى شود. {تنزيلاً} كه حال براى قرآن است بيانگر علت {تذكره بودن} آن است; يعنى، قرآن به دليل صدور از ناحيه خداوند، براى تذكردادن كاملاً شايسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 18

18- عبادت و پرستش خدا ، زمينه ساز پندپذيرى و حق شنوى است .

ذكرى للع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 17 - 3

3 - ايمان و باور هاى دينى ، زمينه ساز پذيرش پند ها و موعظه ها

يعظكم اللّه أن تعودوا لمثله أبدًا إن كنتم مؤمنين

جواب محذوف جمله شرطيه {إن كنتم مؤمنين; اگر مؤمن هستيد} مى تواند جمله {فاتعظوا. ..} باشد. بر اين اساس پيام آيه چنين خواهد شد: {اگر حقيقتاً ايمان داريد پس بايد موعظه ها و پندهاى الهى را پذيرا باشيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 9

9 - تقواپيشگى ، زمينه عبرت گيرى از سرگذشت هاى پيشينيان

و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم و موعظة للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 44 - 3

3 - بصيرت و روشن

دلى ، زمينه ساز پذيرش سخن حق و عبرت آموزى است .

إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 1

1 - سير در زمين و توجّه به سرنوشت تمدن هاى پيشين ، مايه عبرت آدمى است .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم كانوا أشدّ منهم قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 58 - 4

4- نزول قرآن به زبان عربى روشن ، زمينه اى براى بيدارى خلق و پندآموزى آنان

فإنّما يسّرن_ه بلسانك لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 3

3 - دريافت پيام هاى نهفته در متن تاريخ ، نيازمند قلبى آگاه يا گوشى شنوا و حق پذير

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع و هو شهيد

عبارت {لمن كان له قلب أو ألقى. ..} مى رساند كه براى فهم صحيح تاريخ، يكى از دو شرط لازم است: يا خردمندى و تيزهوشى در درك و تحليل و يا حق شنوى از اهل خرد و انديشه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 73 - 2

2 - وجود مايه هاى تذكر و درس آموزى ، در آفرينش درخت آتش زنه

نحن جعلن_ها تذكرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 25

25 - { عن الصادق ( ع ) قال : قال رسول اللّه ( ص ) . . . و

لايصح الإعتبار إلاّ لأهل الصفاء و البصيرة ، قال اللّه تعالى : { فاعتبروا يا أُولى الأبصار . . . } .

از امام صادق(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: . ..عبرت پذيرى صحيح و مؤثر حاصل نمى شود; مگر براى كسانى كه اهل صفا و بصيرت باشند. خداى تعالى فرموده است: فاعتبروا يا أولى الأبصار...}.

زمينه عبرت از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 9

9 _ ايمان، زمينه بهرهورى و پندپذيرى از قرآن

و ذكرى للمؤمنين

{ذكرى} اسم مصدر براى تذكير است و از معانى تذكير، موعظه كردن و انذار دادن است. (قاموس المحيط).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 29 - 11

11 - تدبر و انديشه كردن در قرآن ، زمينه بيدارى و پندگيرى از آن كتاب الهى است .

كت_ب . .. ليدّبّروا ... و ليتذكّر

با توجّه به تقدم ذكر تدبر در قرآن بر بيدارى و پندپذيرى از آن، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 56 - 9

9 - اهليت خداوند به تقواپيشگى و آمرزش گناهان ، مقتضى پذيرش بيدارباش ها و پند هاى او در قرآن

فمن شاء ذكره . .. هو أهل التقوى و أهل المغفرة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {هو أهل التقوى. ..}، در مقام تعليل براى {فمن شاء ذكره} است.

زمينه عبرت از مثالهاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 18

18 -

تنها در سايه علم و آگاهى ، مى توان به عمق مثل هاى قرآن پى برد و از آن درس آموخت .

ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. بل أكثرهم لايعلمون

زمينه عبرت پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 21 - 2

2 - تأمّل در نشانه هاى قدرت خداوندى در پهنه هستى ، زمينه ساز پذيرش پند و اندرز هاى دينى است .

أفلاينظرون إلى . .. فذكّر

حرف {فاء}، فرمان به تذكّر را بر آيات پيشين _ كه از نشانه هاى قدرت خداوند سخن گفته بود _ تفريع كرده است; يعنى، {حال كه چنين است به تذكّر اقدام كن}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 10

10 - بيدارى ، پندپذيرى و دستيابى به تقواپيشگى ، براى تمامى انسان ها _ از همه طيف هاى فكرى و اجتماعى _ ميسر و ممكن است .

لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل لعلّهم يتذكّرون . .. لعلّهم يتّقون

زمينه عبرت خوشگذرانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 27 - 5

5- امكانات دنيوى به جاى مانده از مستكبران فرعونى ، درس عبرت براى دنياخواهان عشرت طلب

كم تركوا من جنّ_ت . .. و نعمة كانوا فيها ف_كهين

تعبير {كم تركوا. ..} در مقام درس آموزى و تأمل برانگيزى آدميان در سونوشت فرعونيان است.

زمينه عبرت دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 27 - 5

5- امكانات دنيوى به جاى مانده از مستكبران فرعونى ، درس عبرت

براى دنياخواهان عشرت طلب

كم تركوا من جنّ_ت . .. و نعمة كانوا فيها ف_كهين

تعبير {كم تركوا. ..} در مقام درس آموزى و تأمل برانگيزى آدميان در سونوشت فرعونيان است.

زمينه عبرت ناپذيرى از تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 23 - 3

3 - حق گريزى و كفر ، از ميان برنده زمينه هاى تأثيرپذيرى از تعاليم دين و پند هاى آن است .

فذكّر . .. إلاّ من تولّى و كفر

استثناى اعراض كنندگان كافر از مجموعه كسانى كه پيامبر(ص) به تذكر دادن آنان مكلف شده است، نشانگر بى اثر بودن تذكرات آن حضرت، در آنان است.

سرزنش اجتناب از عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 2

2 - كاوش نكردن در سرگذشت امت هاى گذشته و عبرت نگرفتن از آنها ، مورد توبيخ خداوند است .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

سرزنش عبرت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 1

1- سرزنش خداوند از ستمگرانى كه از كيفر ستم پيشگان پيش از خود و مثل هاى الهى ، پند نگرفتند و درس نياموختند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثا

سرزنش عبرت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 100 - 4

4 _ پندناپذيرى مردم از عاقبت شوم گذشتگان ، امرى نابخردانه و شگفت آور

أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو

نشاء أصبنهم

همزه استفهام در {او لم يهد} براى تعجب است. يعنى عقل اقتضاى پندپذيرى دارد و از انسان مدعى عقل شگفت آور است كه پند نگيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 4

4 - درس نگرفتن از تاريخ و هلاكت امت هاى پيشين ، امرى سزاوار توبيخ و سرزنش

أفلم يهد لهم كم أهلكنا قبلهم

استفهام ياد شده در {أفلم. ..} براى انكار توبيخى است. فاعل {لم يهد} {اهلاك} است كه از {كم أهلكنا} فهميده مى شود و به دليل متعدى شدن {لم يهد} به حرف لام، معناى تبيين نيز در آن تضمين شده و مفاد جمله اين است كه آيا نابود ساختن بسيارى ازامت هاى گذشته، براى مشركان روشن نساخت كه نبايد مانند آنان عمل كنند؟!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 4

4 - كاوش نكردن در سرگذشت امت هاى گذشته و عبرت نگرفتن از آنها ، مورد سرزنش خداوند است .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

استفهام در {أفلم يسيروا} براى توبيخ مى باشد.

سرزنش عبرت ناپذيرى از تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 4

4 - كاوش نكردن در سرگذشت امت هاى گذشته و عبرت نگرفتن از آن ، مورد سرزنش خداوند

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم

استفهام در {أَوَلم يسيروا . ..} براى توبيخ مى باشد.

سعادت عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 11

- 5

5 - خداترسان و پندپذيران ، سعادتمنداند .

سيذّكّر من يخشى . و يتجنّبها الأشقى

اين آيه با آيه قبل، داراى {احتباك} (از وجوه بلاغت) است; يكى از {خشيت} سخن گفته و ديگرى از {شقاوت} و بيان نقطه مقابل هر يك را به قرينه بودن ديگرى موكول كرده است; بدين معنا كه اهل خشيت، نقطه مقابل {شقاوت}; يعنى، سعادت را دارند و اهل {شقاوت} گرفتار نقطه مقابل {خشيت}; يعنى، گستاخى هستند.

شرايط عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 4

4 - توجه عميق و حضور قلب در شنود درس هاى تاريخ ، شرط بهرهورى از پيام هاى آن

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع و هو شهيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 12 - 2

2 - داشتن گوشى شنوا و دلى حق پذير ، از شرايط و زمينه هاى درس آموزى و پندگيرى

لنجعلها لكم تذكرة و تعيها أُذن وعية

{وعى} (مصدر {تعيها}) و {واعية} به معناى نگه دارى شىء و فهم و پذيرش آن است (لسان العرب). گفتنى است اسناد {وعى} به {اُذن}، اسناد مجازى و مقصود از آن دل و جان حق پذير است.

شگفتى عبرت ناپذيرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 6

6_ اطلاع كافران از عاقبت شوم كفرپيشگان گذشته و عبرت نگرفتن از آنان ، مايه تعجب و شگفتى و نشانه بى خردى آنان است .

و يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة و قد خلت من قبلهم المثل_ت

آيه شريفه در مقام تعجّب

و بيان سخافت رأى و خرد كفرپيشگان است و جمله حاليه (و قد خلت . ..) به منزله دليل براى اثبات آن مى باشد. از اين رو بايد آنان از گرفتار شدن امتهاى كفرپيشه گذشته به عقوبتهاى الهى مطلع باشند.

عبرت آموزى از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 55 - 3

3 - قرآن ، مقتضى پندآموزى و بيدارگرى و اراده انسان ، شرط تأثيرگذارى آن كتاب است .

إنّه تذكرة . فمن شاء ذكره

برداشت ياد شده، با توجّه به اين نكته است كه خداوند قرآن را مايه پندگيرى و بيدارگرى معرفى كرده و سپس اراده انسان ها نسبت به پذيرش آن را مطرح ساخته است. اين نكته مى رساند كه اراده و تصميم انسان ها، در تأثيرگذارى قرآن مؤثر است و چنانچه انسان ها آن را نپذيرند، اين خاصيت قرآن در حد اقتضا باقى مى ماند و نمى تواند خود به خود تأثير داشته باشد.

عبرت آموزى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 54 - 3

3 - قرآن ، در بيدارگرى و پندآموزى ، بهترين و جامع ترين كتاب است .

إنّه تذكرة

تنكير {تذكرة} براى تعظيم است. بر اين اساس مى توان گفت: عظيم بودن تذكار قرآن، بيانگر عظمت و برترى اين كتاب، از نظر پندآموزى و بيدارگرى، نسبت به ديگر كتاب ها و نيز جامعيت آن در اين عرصه است.

عبرت آموزى قصه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 4

4_ عبرت آموز بودن داستان ، از شرايط

حسن آن داستان است .

نحن نقص عليك أحسن القصص . .. لقد كان فى قصصهم عبرة

خداوند در مقدمه داستان يوسف(ع) بيان داشت كه آن داستان نيكوترين داستان است و در پايان هدف از آن را عبرت و پند دانست. بنابراين حسن يك داستان از نظر قرآن به اين است كه مايه عبرت باشد.

عبرت آيندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 4

4 - فرجام هلاكت بار امت هاى پيشين ، درس عبرت براى آيندگان

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

عبرت از آثار باستانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 6

6- حفظ آثار گذشتگان و تمدن امت هاى پيشين و شناخت آنها ( باستان شناسى ) ، به منظور درس آموزى و خداشناسى ، امرى شايسته و بايسته

و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . إن فى ذلك لأي_ت ... لأية ... فانتقمنا منهم و إنه

خداوند پس از هلاك كردن {قوم لوط} و {ايكه} آثار شهرهاى تخريب شده آنان را بر سر راهى داير حفظ كرده و اين آثار را آيت و عبرت مؤمنان دانسته است. از اين استفاده مى شود كه حفظ آثار گذشتگان و تمدن پيشينيان براى درس آموزى و عبرت گيرى، امرى بجا و بايسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 8،9،10

8 - آثار باستانى به جاى مانده از اقوام نابود شده ، داراى زمينه هاى فراوان براى عبرت گيرى و درس آموزى

أفلم يهد لهم كم أهلكنا . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

9

- لزوم تحقيق و مطالعه در آثار عبرت آموز به جاى مانده از امت هاى گذشته و ريشه يابى عوامل هلاكت آنان

كم أهلكنا . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

مقتضاى آيت بودن تاريخ گذشتگان و آثار آنان، قابليت آن براى رهنمون شدن انسان به هدايت ها و درس هاى مهم و ارزنده است.

10 - تنها ، خردمندان از مطالعه در آثار باستانى به جاى مانده از گذشتگان ، بهره برده و عبرت مى گيرند .

كم أهلكنا قبلهم . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

آيه و نشانه بودن آيات، اختصاصى به وجود عبرت گيرنده ندارد; بلكه صفتى است ثابت. بنابراين اختصاص يافتن آن به {أُولى النهى} ناظر به موفقيت خردمندان در بهره بردن از آيات است; يعنى، گرچه آيات و نشانه ها موجودات است، ولى بى خردان از آن بهره اى نمى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 3،5

3 - آثار به جامانده از جوامع هلاك شده پيشين ، بسترى مناسب براى درس آموزى و عبرت گيرى

فكأيّن من قرية أهلكن_ها و هى ظالمة

5 - توصيه شدن مشركان صدراسلام مبنى بر اين كه با مطالعه در سرنوشت اقوام و ستمگران هلاك شده كذشته و مشاهده آثار به جا مانده از شهر ها و بلاد خراب شده آنان ، درس عبرت بگيرند و از مخالفت و مبارزه با پيامبر ( ص ) دست بردارند .

فكأين من قرية . .. و قصر مشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 1

1 - توبيخ و سرزنش كفرپيشگان و تكذيب كنندگان

صدراسلام ، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت اقوام هلاك شده پيشين و پند نياموختن از آثار به جا مانده از شهر ها وسرزمين هاى متروك و ويران شده آنها

فكأيّن من قرية أهلكن_ها . .. أفلم يسيروا فى الأرض

استفهام در جمله {أ فلم يسيروا فى الأرض} استفهام توبيخى است و {سير} (مصدر {يسيرون}) به معناى سياحت و گردش مى باشد. {ال} در {الأرض} عهد حضورى و {أرض} به معناى سرزمين است و ضمير فاعل در {يسيرون} به مشركان حق ستيز و تكذيب گر صدراسلام باز مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 5،6

5 _ مشركان ، على رغم مشاهده بقاياى شهر ويران شده قوم لوط ، از آن عبرت نگرفتند .

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء أفلم يكونوا يرونها

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه استفهام در {أفلم يكونوا} انكارى و براى توبيخ است; يعنى، آنان آثار به جا مانده از قوم هلاك شده لوط را ديدند; ولى از آن عبرت نگرفتند.

6 _ آثار به جاى مانده از شهر ها و تمدن هاى نابود شده از عذاب الهى ، درس عبرتى براى همه نسل ها

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء أفلم يكونوا يرونها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 69 - 2

2 - تاريخ و آثار بر جاى مانده از پيشينيان ، دربردارنده درس ها و عبرت ها

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 38 - 6

6 - استفاده از حوادث و تحولات تاريخى و آثار به جامانده از آن تحولات ، به منظور عبرت آموزى ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

فكذّبوه فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين . و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 6

6 - آثار بر جا مانده از تمدن ها و دستاورد هاى اقوام و ملت هاى نيرومند پيشين ، قابل بازديد و مطالعه و درس آموز براى مردم عصر بعثت

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا . .. و كانوا أشدّ منهم قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 7

7 - تاريخ و آثار باقى مانده از اقوام و ملل پيشين ، درس آموز و بسترى براى شناخت حقايق

ثمّ دمّرنا الأخرين . و إنّكم لتمرّون عليهم ... أفلاتعقلون

عبرت از آثارباستانى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 27 - 5

5- امكانات دنيوى به جاى مانده از مستكبران فرعونى ، درس عبرت براى دنياخواهان عشرت طلب

كم تركوا من جنّ_ت . .. و نعمة كانوا فيها ف_كهين

تعبير {كم تركوا. ..} در مقام درس آموزى و تأمل برانگيزى آدميان در سونوشت فرعونيان است.

عبرت از آثارباستانى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 1

1 - برجا ماندن نشانه اى از قوم هلاك شده لوط ، به اراده الهى ، براى عبرت ديگران

و تركنا فيها ءاية للذين

يخافون

عبرت از آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 50 - 3

3 _ هدف از بيان پديده هاى طبيعى و تحولات موجود در طبيعت در قرآن ، پندگيرى و درس آموزى است .

و لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا

در آيه شريفه، هدف از نزول باران و تحولات مربوط به آن، پندگيرى و درس آموزى شناسانده شده است. اين مى رساند كه اصولاً ذكر پديده ها و تحولات مربوط به طبيعت در قرآن، به همين منظور است; نه اين كه بيان اين نكته هاى طبيعى، خود هدف باشد.

عبرت از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 73 - 2

2 _ پندپذيرى و درس آموزى از آيات الهى ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذين إذا ذكّروا بأي_ت ربّهم لم يخرّوا عليها صمًّا و عميانًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 13 - 10

10 - درس آموزى و هوشيارى ، فلسفه ارائه آيات الهى از سوى خداوند

هو الذى يريكم ءاي_ته . .. و ما يتذكّر إلاّ من ينيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 7

7 - نشانه هاى عبرت آموز الهى بر پهنه زمين ، بى تأثير در مردمان غافل و سرمست *

ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

اختصاص يافتن {آية} به {للذين يخافون. ..}، بيانگر اين حقيقت است كه اگر مايه هاى ابتدايى معرفت، در درون فرد وجود نداشته باشد و او در غفلت و سرخوشى فرو رفته باشد، از آيات الهى ره

به مقصد و مقصود نخواهد برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 4

4 - دعوت خداوند از خلق ، براى پندگيرى از آيات او و رخداد طوفان نوح

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

تعبير{فهل من مدكر} براى انگيزش است.

عبرت از آيات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 73 - 5

5 _ آيات قرآن ، مايه پند و درس آموزى است .

و الذين إذا ذكّروا بأي_ت ربّهم

عبرت از اصحاب سبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 1،3،5

1 - عقوبت اصحاب سبت ، عبرتى براى معاصران آنان و درسى بر آيندگان ايشان

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

مراد از ضمير در {فجعلناها} عقوبت اصحاب سبت است كه از جمله {فقلنا لهم كونوا قردة} به دست مى آيد. ضمير در {يديها} و {خلفها} به {الذين اعتدوا} ارجاع مى شود و مؤنث آوردن آن به اعتبار {امت و طايفه} بودن آنان است. مقصود از {ما بين يديها} (آنچه پيش روى آنان بود) مردم معاصر اصحاب سبت است و منظور از {ما خلفها} (آنچه پس از آنان بود) آيندگان ايشان است.

3 - كيفر اصحاب سبت ، موعظه و پندى براى اهل تقواست .

فجعلنها . .. موعظة للمتقين

5 - توجه به سرنوشت شوم اصحاب سبت ، زمينه ساز خوددارى از گناه و نافرمانى خداوند است .

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

{نكال} به معناى عبرت و نيز به معناى عقوبت و كيفر بازدارنده است.

عبرت از اقوام پيشين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 11

11 - موسى ( ع ) ، با يادآورى ناكامى اهل افترا در امت هاى پيشين ، آن را درس عبرتى براى فرعونيان خواند .

و قد خاب من افترى

جمله {قد خاب. ..} خبر از حال گذشتگان است و به منظور عبرت گيرى حاضران در صحنه مبارزه موسى و فرعون، بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 9

9 - لزوم تحقيق و مطالعه در آثار عبرت آموز به جاى مانده از امت هاى گذشته و ريشه يابى عوامل هلاكت آنان

كم أهلكنا . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

مقتضاى آيت بودن تاريخ گذشتگان و آثار آنان، قابليت آن براى رهنمون شدن انسان به هدايت ها و درس هاى مهم و ارزنده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 10

10- آگاه شدن از تاريخ امت ها و تمدن ها و درس آموختن از آن ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

ماده {رؤيت} هرگاه به دو مفعول متعدى شود، به معناى {علم} خواهد بود (لسان العرب) و در اين آيه به همين معنا به كار رفته است; زيرا جمله {أنّا نأتى. ..} به تأويل مصدر رفته و جانشين دو مفعول شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 6،9

6 - توصيه شدن مشركان صدراسلام به اين كه به خود بيايند و دست از كفر و تكذيب

بردارند و خود را چونان جوامع پيشين ، گرفتار خشم و عذاب خدا نسازند .

و إن يكذّبوك فقد كذّبت . .. فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم

بيان سرگذشت اقوام تكذيب گر پيشين براى مردم شرك پيشه صدراسلام _ كه با پيامبر(ص) مبارزه مى كردند _ در واقع نصيحتى بود به آنان مبنى بر اين كه از سرگذشت پيشنيان عبرت بگيرند و دست از مخالفت بردارند.

9 - لزوم عبرت گرفتن از سرنوشت جوامع كفر پيشه تاريخ

ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جمله {فكيف كان نكير} به تقدير {فانظروا كيف كان نكير} است; يعنى، به سرگذشت آنان بنگريد و در عاقبت كارهايشان مطالعه كنيد كه عذاب خشم الهى چه بر سرشان آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 5

5 - علم و دانش ، زمينه ساز درك آيات و نشانه هاى خدا و موجب پندآموزى از درس هاى نهفته در سرگذشت اقوام هلاك شده پيشين

إنّ فى ذلك لأية لقوم يعلمون

قيد {لقوم يعلمون} نشانگر آن است كه جهل و نادانى، مانع از شناخت درس ها و آيات الهى است و تنها با داشتن درك و پيش فرض هاى معرفتى، مى توان از آيات الهى پند گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 4

4 - سير و سفر در زمين ، به منظور عبرت آموزى از سرگذشت پيشينيان ، كارى بايسته و لازم است .

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 1

1 -

هلاكت ملت هاى كفرپيشه ، در گذشته درس عبرتى براى آيندگان است .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا من قبلهم من القرون

{قرون} جمع {قرن} و به معناى قوم و ملتى است كه در يك زمان، زندگى مى كرده اند (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 9

9 - تاريخ امت هاى پيشين ، درس آموز براى انسان ها

فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 1

1- سرنوشت قوم { تبّع } و اقوام قبل از آن ، پيامدار عبرت و هشدار براى مشركان مكه

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 12 - 3

3 - نقل داستان و سرگذشت پيشينيان در قرآن ، در چارچوب درس آموزى و پنددهى است .

لنجعلها لكم تذكرة و تعيها أُذن وعية

عبرت از امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 3 - 4

4 - نابودى امت ها و ملت هاى كفرپيشه تاريخ ، درس عبرتى براى همه كفرپيشگان است .

كم أهلكنا من قبلهم من قرن

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه با يادآورى نابودى كافران گذشته، درصدد تهديد كفرپيشگان و اخطار به آنان است.

عبرت از امت هاى هلاك شده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 10

10- تاريخ و سرنوشت هلاكت بار جوامع ظالم ، درس

و عبرت براى آيندگان است .

و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا و جعلنا لمهلكهم موعدًا

عبرت از انتقامهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 6

6 - انتقام و عذاب الهى ، براساس ملاك و در راستاى عبرت آموزى بشر

انتقمنا منهم . .. فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

عبرت از انذارهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 15

15 - لازم است كه انسان ، از هشدار هاى خداوند ، پند بگيرد .

ما لكم من دونه من ولىّ . .. أفلاتتذكّرون

عبرت از انقراض تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 11،13

11- مرگ و مير آدميان و انقراض جوامع و تمدن ها ، مايه عبرت انسان ها است .

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

13- عبرت نگرفتن كافران از مشاهده مرگ و مير آدميان و انقراض جوامع و تمدن ها

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 8

8 - توجه به هلاكت و انقراض تمدن هاى با شكوه گذشته ، مايه عبرت قدرتمندان

فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا

يادآورى نابودى جوامع پيشين به مردم مكه، مى تواند در راستاى تنبه و عبرت آموزى آنان باشد.

عبرت از اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 4

4- لزوم پندآموزى از سرنوشت امت هاى مبتلا شده به عذاب الهى

أو لم تكونوا . .. و

سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 4

4 - درس نگرفتن از تاريخ و هلاكت امت هاى پيشين ، امرى سزاوار توبيخ و سرزنش

أفلم يهد لهم كم أهلكنا قبلهم

استفهام ياد شده در {أفلم. ..} براى انكار توبيخى است. فاعل {لم يهد} {اهلاك} است كه از {كم أهلكنا} فهميده مى شود و به دليل متعدى شدن {لم يهد} به حرف لام، معناى تبيين نيز در آن تضمين شده و مفاد جمله اين است كه آيا نابود ساختن بسيارى ازامت هاى گذشته، براى مشركان روشن نساخت كه نبايد مانند آنان عمل كنند؟!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 31 - 4

4 - سرنوشت كافران هلاك شده گذشته ، مايه عبرت و پندآموزى است .

ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون أنّهم إليهم لايرجعون

عبرت از اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 3

3 _ تاريخ و سرگذشت اقوام هلاك شده ، چون قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم ، اصحاب مدين و قوم لوط ، مايه عبرت آدميان

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

عبرت از بلاياى طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 9

9 - بهره بردارى ازحوادث ناگوار طبيعى ، براى تنبّه انسان ها ، امرى شايسته است .

ظهر الفساد . .. ليذيقهم ... لعلّهم يرجعون

عبرت

از پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 13

13 _ ضرورت پندآموزى و عبرت گيرى ، از سرنوشت گذشتگان

يسئلك أهل الكتب . .. فأخذتهم الصعقة بظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 102 - 8

8 _ لزوم عبرت گيرى از سرگذشت پيشينيان

قد سألها قوم . .. ثم اصبحوا بها كفرين

عبرت از تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 26

26 _ داستان خلقت و خلافت آدم ( ع ) و محاوره خدا و فرشتگان درباره او ، داستانى آموزنده و شايان دقت

و إذ قال ربك للملئكة . .. إنى أعلم ما لاتعلمون

كلمه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 16

16 - داستان سجده فرشتگان بر آدم ( ع ) و امتناع ابليس از آن كار ، داستانى آموزنده و شايسته و بايسته هميشه به خاطر داشتن

و إذ قلنا للملئكة . .. و كان من الكفرين

{اذ} مفعول براى {اذكر} (فراگير و همواره به خاطر داشته باش) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 13

13 - خاطره نجات بنى اسرائيل و هلاكت خاندان فرعون با شكافته شدن دريا ، خاطره اى عبرت آموز و شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذ فرقنا بكم البحر . .. و أنتم تنظرون

{إذ فرقنا} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است. بنابراين {إذ فرقنا} نيز مفعول

براى {أذكروا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 13

13 - داستان غيبت موسى ( ع ) از ميان قوم خويش و گرايش آن قوم به گوساله پرستى ، داستانى عبرت آموز و شايسته ياد آوردن

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة ثم اتخذتم العجل من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 21

21 - داستان توبه مرتدان بنى اسرائيل و اجراى فرمان خدا مبنى بر كشتن يكديگر ، داستانى آموزنده و درخور به خاطر داشتن

و إذ قال موسى . .. فتاب عليكم

{إذ قال . ..} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {اذكروا إذ قال ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 1،6،7،8

1 - عقوبت اصحاب سبت ، عبرتى براى معاصران آنان و درسى بر آيندگان ايشان

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

مراد از ضمير در {فجعلناها} عقوبت اصحاب سبت است كه از جمله {فقلنا لهم كونوا قردة} به دست مى آيد. ضمير در {يديها} و {خلفها} به {الذين اعتدوا} ارجاع مى شود و مؤنث آوردن آن به اعتبار {امت و طايفه} بودن آنان است. مقصود از {ما بين يديها} (آنچه پيش روى آنان بود) مردم معاصر اصحاب سبت است و منظور از {ما خلفها} (آنچه پس از آنان بود) آيندگان ايشان است.

6 - عبرت آموز گشتن حوادث و رخداد ها به دست خدا و در اختيار اوست .

فجعلنها نكلا

نسبت دادن {جعل} به خداوند در جمله {فجعلناها . ..} (ما آن عقوبت

را عبرت قرار داديم) مى رساند كه: همه كارها، حتى اينكه واقعه و رخدادى چهره عبرت پيدا كند، به دست خدا و در اختيار اوست.

7 - پندپذيرى از سرگذشت امت ها ، نشانه برخوردار بودن از روحيه تقواست .

فجعلنها . .. و موعظة للمتقين

8 - تاريخ و سرگذشت امت ها ، منبعى براى موعظه و عبرت گيرى و درس آموزى

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها و موعظة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 2،3

2 _ سرنوشت بنى اسرائيل ، بايد مايه عبرتى براى مسلمانان باشد .

يا ايها الذين امنوا ادخلوا فى السلم كافة . .. سَلْ بنى اسرائيل

به نظر مى رسد پندگيرى از سرنوشت بنى اسرائيل، هدف از امر الهى نسبت به تحقيق درباره آنهاست.

3 _ لزوم تحقيق در سرگذشت امّت هاى پيشين و پندآموزى از تاريخ آنان

سَلْ بنى اسرائيل كم اتيناهم . .. فانّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 243 - 3

3 _ شناخت حوادث تاريخى و عبرت گرفتن از آنها ، وظيفه مؤمنان

الم تر الى الذّين

رؤيت در آيه شريفه به معناى ديدن با چشم نيست; چون آن واقعه، گذشته است و قابل ديدن براى مخاطب نيست. بنابراين {الم تر ... } تحريك است براى شناخت و درك سرگذشته پيشينيان تا درس و عبرتى باشد براى انديشه كنندگان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 3

3 _ مسمانان موظّف به دقت كامل در تاريخ بنى اسرائيل و پندگيرى از آن هستند

.

الم تر الى الملأ من بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 252 - 8

8 _ پيامبر اكرم ( ص ) ، رسالت دارِ ابلاغِ تاريخ عبرت آموز گذشتگان

تلك ايات اللّه . .. و انّك لمن المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 14

14 _ توجه مؤمنان به تاريخ گذشتگان و درس آموزى از آن

ربّنا و لا تحمل علينا اصراً كما حملته على الّذين من قبلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 9

9 _ سرنوشت فرعونيان ، عبرتى براى كافران در سراسر تاريخ

انّ الذين كفروا . .. كدأب ال فرعون ... فاخذهم اللّه

ذكر فرعونيان به عنوان مثال مى رساند كه آنان، عبرت آيندگانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 18،19،20،21،22

18 _ امداد هاى الهى در بدر و پيروزى مسلمانان ، عبرتى بزرگ براى صاحبان بصيرت

قد كان . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

از نكره آوردن {عبرة}، بزرگى آن استفاده مى شود. يعنى: عبرةً عظيمةً.

19 _ كسانى كه از ماجراى جنگ بدر عبرت نگيرند ، فاقد بينش و بصيرتند .

قد كان . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

20 _ روشنى نشانه هاى عبرت ، در جنگ بدر

قد كان . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

روشنى نشانه هاى عبرت، از كلمه {ابصار} استفاده شده است; يعنى آنچه در جنگ بدر از علائم حقانيّت مؤمنين گذشت; در حد مشاهده بوده است.

21 _ عبرت گيرى

و پندآموزى ، هدفى براى نقل و تحليل تاريخ در قرآن

قد كان لكم . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

22 _ بصيرت ( بينش صحيح ) ، شرط پندگيرى از حوادث تاريخ

قد كان لكم اية . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 3

3 _ خاطره نجات حضرت عيسى ( ع ) از دست كافران ، سرگذشتى شايسته تذكر براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

اذ قال اللّه يا عيسى انّى متوفّيك

بنابراينكه {اذ}، مفعول به براى {اذكر} يا {اذكروا} كه در تقدير است، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 12

12 _ نقش سازنده يادآورى گذشته ها و عبرت از آن ، در تربيت انسانها

و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 9

9 _ لزوم عبرت گرفتن و پند پذيرفتن از سرگذشت پيشينيان براى ايجاد وحدت و پرهيز از تفرقه و اختلاف

و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 3

3 _ لزوم يادآورى و تحليل حوادث تاريخى ( نبرد احد ) و عبرت از آن

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

بنابر اينكه كلمه {اذ}، مفعول فعلى مقدر، همانند {اذكر} (به ياد آور) باشد; و يادآورى حوادث تاريخى، معمولا براى عبرت گرفتن است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 12

12 _ تاريخ پيشينيان و فرجام آنان ، عبرتى براى آيندگان

قد خلت من قبلكم . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 5،6،7،10

5 _ توجّه به سنت هاى الهى در جوامع بشرى و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان ، هدايتگر تقواپيشگان و پندى براى آنان

قد خلت من قبلكم سنن . .. هدىً و موعظة للمتّقين

6 _ جهانگردى و تأمل در سرنوشت شوم گذشتگان ، زمينه اى براى پرهيز از تكذيب دين خداوند

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين. هذا بيان للنّاس

اگر {هذا} اشاره به مطالب آيه قبل باشد، متعلق كلمه {بيان} چنين خواهد بود: هذا بيان للنّاس لئلاّ يرتكبوا الّذى ارتكبوه. يعنى مشاهده سرنوشت تكذيب كنندگان، روشنگر مردم است به اينكه مانند گذشتگان، آيات الهى را تكذيب نكنند.

7 _ جهانگردى و تأمل در سرنوشت شوم گذشتگان ، از عوامل هدايت يافتن و پند پذيرفتن تقواپيشگان

فسيروا فى الارض فانظروا . .. هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

10 _ توجه به فلسفه تاريخ ، جهت دهنده حركت هاى انسانى _ اجتماعى

فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين. هذا بيان للنّاس و هدىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 15

15 _ تاريخ هر امّت ، منبعى براى شناخت روحيه و خصلت هاى آنان و تعيين خط مشى آينده شان

قد جآءكم . .. فلم قتلتموهم

خداوند با خصلتها و سوابق تاريخى يهود، عليه يهوديان زمان پيامبر (ص) استدلال مى كند

و مشى آينده آنان را گوشزد مى نمايد. اين استدلال، بر اساس اين است كه تاريخ و سابقه هر امّت نشان دهنده آينده آن و نيز منبعى براى شناخت روحيات حاكم بر آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 9

9 _ اطلاع و آگاهى از مشكلات آينده ، آسان كننده تحمل آن

و لتسمعنّ من الّذين اوتوا الكتب من قبلكم و من الّذين اشركوا اذًى كثيراً

هدف از آگاه كردن مسلمانان به آزار و اذيّت مخالفان پيش از وقوع آن، براى آماده سازى آنان است تا با برخورد ناگهانى تاب و تحمّل خويش را از دست ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 7

7 _ دعوت قرآن به تحقيق در احوال پيروان اديان گذشته ، براى درس آموزى و عبرت از آنان

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 13

13 _ ضرورت پندآموزى و عبرت گيرى ، از سرنوشت گذشتگان

يسئلك أهل الكتب . .. فأخذتهم الصعقة بظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 1

1 _ سرگذشت موسى ( ع ) با قوم خويش ، شايسته يادآورى و پندگيرى

و اذ قال موسى لقومه يقوم

{اذ} در {اذ قال . ..}، مفعول براى فعلى مقدر مانند {اذكر} يا {اذكروا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 1،5

1

_ داستان قربانى پسران حضرت آدم ( ع ) ( هابيل و قابيل ) ، داستانى پرفايده ، عبرت آموز و شايان ذكر

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

آگاه نبودن قابيل از كيفيت دفن جسد هابيل، بيانگر اين است كه آنها از اولين انسانها بوده اند. بنابراين مراد از {آدم}، آدم ابوالبشر(ع) است و بنا به گفته مفسران، مقصود از فرزندان او، هابيل و قابيل هستند. گفتنى است كه {نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بسيار باشد.

5 _ قرآن ، فراخوان مردم به درس آموزى و عبرتگيرى از رخداد هاى تاريخى

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 1،2،5

1 _ توبيخ كافران به آيات الهى به جهت تدبر نكردن در تاريخ و درس نگرفتن از سرنوشت هلاكتبار امتهاى گذشته

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن

2 _ تاريخ گذشتگان، درس عبرات براى آيندگان

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم

5 _ ارائه نمونه هاى تاريخى عبرت آموز، روشى در هدايت و تربيت

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 2،3،6

2 _ برانگيختن مردم به بررسى و مطالعه تاريخ امتهاى پيشين و پندگيرى از آن، وظيفه مبلغان دين

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا

فعل امر {قل} خطاب به پيامبر(ص) است كه آن حضرت را موظف به ترغيب مردم به بررسى و مطالعه در تاريخ كرده است. اين وظيفه، از نظر ملاك، اختصاصى به پيامبر(ص) ندارد، بلكه وظيفه اى همگانى، مخصوصاً براى مبلغان

دين، است.

3 _ پهنه زمين داراى آثارى عبرت آموز از ملتهاى پيشين

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

6 _ سرنوشت گذشتگان، درس عبرت براى آيندگان

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 8،9

8 _ تاريخ پيامبران گذشته و بيان پايداريهاى آنان، درس آموز و سازنده است.

و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا . .. حتى أتهم نصرنا

9 _ تاريخ منبعى باارزش براى شناخت حوادث و عبرت گرفتن

و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا . .. حتى أتهم نصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 4

4 _ سرگذشت آدم و حوا و فريب خوردنشان از شيطان، درس عبرتى براى همه انسانها

لا يفتننكم الشيطن كما أخرج أبويكم من الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 4

4 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا سرنوشت شوم قوم عاد را همواره به ياد داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 2

2 _ سرگذشت لوط پيامبر در مبارزه عليه فحشا و فرجام شوم قوم زشتكار او ، سرگذشتى پندآموز و شايسته يادآورى

و لوطاً إذ قال

چنانچه {لوطاً} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} باشد، كلمه {إذ} بدل اشتمال براى لوطاً است و اگر لوطاً مفعول براى {أرسلنا} گرفته شود، {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} خواهد بود، كه بر

اين مبنا تقدير جمله چنين است: أرسلنا لوطاً اذكر إذ قال . .. . بنابر هر دو احتمال، لزوم يادآورى داستان لوط و قومش به دست مى آيد. گفتنى است هدف از يادآورى سرگذشت پيشينيان، عبرت آموزى و پندگيرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 3

3 _ سرنوشت شوم قوم تبهكار لوط ، سرنوشتى عبرت آموز و شايان بررسى دقيق

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 12،13،15،16

12 _ شعيب ، مردم خويش را به مطالعه و بررسى فرجام شوم فسادگران تاريخ فراخواند .

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

13 _ شعيب ، كافران قوم خويش را به گرفتار آمدن به فرجامى همانند سرنوشت فسادگران پيشين تهديد كرد .

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

15 _ لزوم بررسى و تحليل فرجام شوم و عبرت آموز فسادگران تاريخ

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

16 _ ترغيب مردم به عبرت گرفتن از فرجام شوم فسادگران تاريخ ، از وظايف مبلغان دين

قال . .. و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 6

6 _ بيان فرجام شوم كفرپيشگان و تكذيب كنندگان رسولان الهى ، روشى براى مبلغان دين براى شناساندن زيانكاران واقعى

الذين كذبوا شعيباً كانوا هم لخسرين

خداوند با بيان فرجام شوم كفرپيشگان، زيانكاران واقعى را به مردم معرفى كرد. بنابراين از راههاى معرفى كردن زيانكاران واقعى بيان فرجام شوم آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف -

7 - 97 - 4،5

4 _ هلاكت امت هاى بى تقوا و تكذيب كننده پيامبران ، عبرتى براى امت هاى بعدى است .

و لكن كذبوا فأخذنهم . .. أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

5 _ توجه جوامع بشرى به فرجام شوم تكذيب كنندگان انبيا ، زمينه ساز نگرانى ايشان در ابتلا به عذاب الهى و مايه گرايش آنان به ايمان و تقواست .

و لو أن أهل القرى . .. أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جمله {أفأمن . .. } عطف بر جمله {فاخذنهم بما كانوا يكسبون} است. يعنى آيا اقوام و ملتهاى كفرپيشه پس از آگاهى به سرنوشت شوم تكذيب كنندگان انبيا، باز هم عذاب الهى را انكار مى كنند و خويشتن را از گرفتار آمدن به آن مصون مى پندارند؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 100 - 3

3 _ فرجام شوم كفرپيشگان گنهكار تاريخ ، زمينه اى مناسب براى پندگيرى و عبرت آموزى است .

أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم

از مصاديق مورد نظر براى {ذنوب}، به قرينه آيات قبل و آيه بعد، كفر و انكار آيات الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 2

2 _ خداوند ، تسلى دهنده پيامبر ( ص ) با بيان سرگذشت شوم كفرپيشگان تكذيب كننده انبيا ( ع )

نقص عليك

مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) {عليك} در بيان سرگذشت امتهاى تكذيب كننده گذشته مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 -

141 - 3

3 _ نجات از سيطره فرعونيان و عذاب هاى ايشان ، خاطره اى براى بنى اسرائيل و شايسته همواره به ياد داشتن

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

{إذ} مفعولٌ به براى فعل مقدّر {اذكروا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 19

19 _ داستان ورود بنى اسرائيل به بيت المقدس ، داستانى عبرت آموز و شايسته به ياد داشتن

و إذ قيل لهم اسكنوا . .. سنزيد المحسنين

كلمه {إذ} متعلق به فعلى مانند {اذكروا} (به ياد داشته باشيد)، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 11

11 _ داستان مناظره دو گروه پرهيزكننده از صيد ماهى در ميان يهوديان ( موعظه گران و تاركان نهى از منكر ) داستانى آموزنده و شايان به ياد داشتن . *

إذ قالت أمة منهم لم تعظون . .. قالوا معذرة إلى ربكم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {إذ قالت . .. } متعلق به فعل محذوف {اذكر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 10

10 _ تقدير الهى بر ذلت يهوديان متمرد ، امرى عبرت آموز و شايان به ياد داشتن

و إذ تأذن ربك ليبعثن

برداشت فوق با توجه به فعل مقدّر {أذكر} استفاده شده است ; يعنى: {أذكر إذ تأذن ربك . .. .}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 3

3 _ داستان بلعم باعورا ، داستانى پرفايده و هشداردهنده به دينداران و عالمان دينى

و اتل

عليهم نبأ الذى ءاتينه ءايتنا

{نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده اى بزرگ باشد. (مفردات راغب). گويا هدف از نقل آن هشدار به دينداران و عالمان دينى است. يعنى كسانى كه از آيات الهى بهره مند هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 16،18

16 _ پيامبر ( ص ) از جانب خداوند مأمور شد تا داستان بلعم باعورا را براى تكذيب كنندگان آيات الهى گزارش كند .

فاقصص القصص

{قصّ} (مصدر {اُقصص}) به معناى بيان كردن و بازگو كردن است. {قصص} به معناى خبر و داستان است و {ال} در آن عهد ذكرى و اشاره به داستان بلعم باعورا است.

18 _ توجه به داستان بلعم باعورا برانگيزاننده آدمى به تفكر در سرنوشت شوم تكذيب كنندگان و ايجادكننده زمينه هاى هدايت در وى است .

فاقصص القصص لعلهم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 11

11 _ لزوم يادآورى حقايق آموزنده تاريخ

إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 18 - 2

2 _ ضرورت توجه اهل ايمان به فرجام شوم كافران ستيزه گر و نقش اصلى خدا در پيروزى هاى مؤمنان

ذلكم

حرف {كم} در {ذلكم} خطاب به اهل ايمان است. يعنى اى اهل ايمان سرنوشت مشركان ستيزه جو همان است كه بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 5

5 _ شكست كافران مكه در توطئه عليه پيامبر ( ص ) ، عبرتى براى همه خائنان به

خدا و رسول

لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و يمكرون و يمكر اللّه

يادآورى شكست توطئه هاى كافران مكه پس از اشاره به خيانت برخى از مسلمانان براى تفهيم اين حقيقت است كه خائنان به خدا و رسول، هر چند اظهار اسلام كنند، همان گونه كه كافران موفق نشدند، آنان نيز موفق نمى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 5

5 _ خداوند ، كافران حق ستيز را به عبرت گرفتن از سرنوشت شوم همسانان گذشته خويش فرامى خواند .

و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 12

12 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن ، على رغم موقعيت ضعيف آنان ، حادثه اى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن

إذ أنتم بالعدوة الدنيا . .. و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر، يعنى {اذكروا} باشد. مفسران برآنند كه از اهداف شرح موقعيت جنگ بدر يادآورى ضعف مسلمانان و برترى كافران است كه على رغم آن با پيروزى مسلمانان پايان يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 15

15 _ رؤياى پيامبر ( ص ) در آستانه جنگ بدر و نتايج درخشان آن ، حادثه اى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ}

مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 8

8 _ كم نماياندن هر يك از دو سپاه در جنگ بدر در نظر يكديگر ، امرى شايسته و بايسته به ياد داشتن

إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا و يقللكم فى أعينهم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {إذا} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 13

13 _ پيروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شايسته بياد داشتن

و إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 6

6 _ عبرت گرفتن از سرنوشت پيمان شكنان جنگ آفرين عليه پيامبر ( ص ) و جامعه اسلامى ، از اهداف فرمان خداوند بر شدت مجازات آنان

فشردبهم من خلفهم لعلهم يذكرون

{تذكر} (مصدر يذكرون) به معناى دريافتن و همواره به خاطر داشتن است. جمله {لعلهم يذكرون} تعليل براى {فشردبهم} است. يعنى هدف از شدت مجازات اين است كه كفرپيشگان، توان مسلمين را دريابند و همواره به خاطر بسپارند تا در آينده عليه جامعه اسلامى توطئه نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 13

13 _ بى تأثير ماندن دسيسه هاى منافقان و كافران طول تاريخ ، در از بين بردن ارزش هاى الهى ، عبرتى است

براى دنبال كنندگان راه آنان . *

كالذين من قبلكم . .. أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة

با توجه به اينكه منظور از اعمال در {أعمالهم} مى تواند روشهاى خائنانه آنان در قبال اديان الهى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 1،3،5

1 _ نكوهش خداوند از منافقان ، به جهت عبرت نگرفتن از سرنوشت شوم كافران گذشته تاريخ

وعداللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم

3 _ تاريخ و سرگذشت اقوام هلاك شده ، چون قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم ، اصحاب مدين و قوم لوط ، مايه عبرت آدميان

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

5 _ هلاكت امت هاى كفرپيشه گذشته تاريخ ، از حوادث مهم و اخبار سازنده و پرفايده است .

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

{نبأ} به معناى خبر مهم و بسيار سودمند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 10،11

10_ لزوم دقت در سرنوشت پيشينيان و دريافت علل هلاكت آنان ، به منظور درس آموزى و عبرت گيرى

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

11_ مبلغان دين بايد از بازگويى تاريخ و فرجام گذشتگان ، سود جسته و با بيان علل سرنوشت آنان ، مردمان را به آيين پيامبران گرايش دهند .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 120 - 12،13

12_ تاريخ و حوادث آن ، منبعى براى درس آموزى ، پندگيرى و شناخت حقايق

و جاءك فى ه_ذه الحق و موعظة و ذكرى للمؤمنين

13_ بيانگر حق و پندآموز بودن و يادآور شدن حقايق و معارف الهى ، معيار ارزشمندى داستان ها و سرگذشت پيشينيان

جاءك فى ه_ذه الحق و موعظة و ذكرى للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 12

12_ لزوم مطالعه تاريخ پيشينيان و عبرت آموزى از فرجام آنان

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 1،2

1_ داستان پيامبران و امت هاى ايشان حاوى پند و مايه عبرت است .

لقد كان فى قصصهم عبرة

{قصص} به معناى داستان است. ضمير در {قصصهم} به {رسل} و نيز امتهاى ايشان _ كه از {من نشاء} و {القوم المجرمين} در آيه قبل استفاده مى شود _ برمى گردد.

2_ تنها خردمندان از سرگذشت هاى پندآموز پيامبران بهره مى گيرند و عبرت مى آموزند .

لقد كان فى قصصهم عبرة لأولى الألب_ب

روشن است كه داستان پيامبران براى همگان مى تواند عبرت باشد. بنابراين اختصاص دادن آن به خردمندان ، براى رساندن اين حقيقت است كه ايشان از داستان پيامبران درس مى گيرند و ديگران محرومند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 7

7_ لزوم مطالعه تاريخ پيشينيان براى پندگيرى و عبرت آموزى

و قد خلت من قبلهم المثل_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم -

14 - 45 - 13

13- نقش مؤثر مثل ها و نمونه هاى عينى تاريخى در هدايت و درس آموزى انسان

و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 3،5

3- شناخت صحيح خداوند ( توحيد ) و پندآموزى و درس گيرى ، هدف و فلسفه نقل داستان ها و حوادث تاريخى در قرآن است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل. إن فى ذلك لأي_ت للمتو

جمله {إن فى ذلك . ..} و نيز جمله {إن فى ذلك لأية للمؤمنين} در آيه 77 به منزله نتيجه گيرى از نقل داستان ابراهيم(ع) و قوم لوط است و اين نتيجه گيرى مى تواند بيانگر هدف و فلسفه بيان داستانها باشد.

5- شناخت صحيح حوادث عبرت انگيز تاريخ و پندپذيرى و درس آموزى از آنها ، در گرو ژرف نگرى و برخورد هوشمندانه است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . إن فى ذلك لأي_ت للمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 76 - 3

3- مطالعه در آثار گذشتگان و تمدن امت هاى پيشين و شناخت آنها ( باستان شناسى ) ، به منظور درس آموزى و خداشناسى ، امرى شايسته و بايسته

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها ... إن فى ذلك لأي_ت ... و إنها لبسبيل م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 2،5

2- ايمان و روح حق پذيرى ، زمينه

ساز شناخت صحيح آيات الهى و حوادث تاريخى و بهره گيرى از آنهاست .

إن فى ذلك لأية للمؤمنين

5- شناخت خداوند ( توحيد ) و پندآموزى و درس گيرى ، هدف و فلسفه نقل داستان ها و حوادث تاريخى در قرآن است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين ... إن فى ذلك لأية للمؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 13،14

13- مطالعه تاريخ ، وسيله عبرت و درس آموزى است .

فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

14- پهنه زمين ، داراى آثارى عبرت آموز از ملت هاى پيشين

فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 10

10- تاريخ و سرنوشت هلاكت بار جوامع ظالم ، درس و عبرت براى آيندگان است .

و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا و جعلنا لمهلكهم موعدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 13

13- تاريخ جوامع و امت ها ، منبعى براى شناخت و عبرت است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 6

6- بررسى تاريخ و پيدايش و زوال تمدن ها ، منبعى براى شناخت و عبرت آموزى و درك حقايق قرآن

فإنّما يسّرن_ه. .. لتنذر به ... و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 4،8

4 - درس نگرفتن از

تاريخ و هلاكت امت هاى پيشين ، امرى سزاوار توبيخ و سرزنش

أفلم يهد لهم كم أهلكنا قبلهم

استفهام ياد شده در {أفلم. ..} براى انكار توبيخى است. فاعل {لم يهد} {اهلاك} است كه از {كم أهلكنا} فهميده مى شود و به دليل متعدى شدن {لم يهد} به حرف لام، معناى تبيين نيز در آن تضمين شده و مفاد جمله اين است كه آيا نابود ساختن بسيارى ازامت هاى گذشته، براى مشركان روشن نساخت كه نبايد مانند آنان عمل كنند؟!

8 - آثار باستانى به جاى مانده از اقوام نابود شده ، داراى زمينه هاى فراوان براى عبرت گيرى و درس آموزى

أفلم يهد لهم كم أهلكنا . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 9

9 - لزوم عبرت گرفتن از سرنوشت جوامع كفر پيشه تاريخ

ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جمله {فكيف كان نكير} به تقدير {فانظروا كيف كان نكير} است; يعنى، به سرگذشت آنان بنگريد و در عاقبت كارهايشان مطالعه كنيد كه عذاب خشم الهى چه بر سرشان آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 5

5 - توصيه شدن مشركان صدراسلام مبنى بر اين كه با مطالعه در سرنوشت اقوام و ستمگران هلاك شده كذشته و مشاهده آثار به جا مانده از شهر ها و بلاد خراب شده آنان ، درس عبرت بگيرند و از مخالفت و مبارزه با پيامبر ( ص ) دست بردارند .

فكأين من قرية . .. و قصر مشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 46 - 1،2،3

1 - توبيخ و سرزنش كفرپيشگان و تكذيب كنندگان صدراسلام ، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت اقوام هلاك شده پيشين و پند نياموختن از آثار به جا مانده از شهر ها وسرزمين هاى متروك و ويران شده آنها

فكأيّن من قرية أهلكن_ها . .. أفلم يسيروا فى الأرض

استفهام در جمله {أ فلم يسيروا فى الأرض} استفهام توبيخى است و {سير} (مصدر {يسيرون}) به معناى سياحت و گردش مى باشد. {ال} در {الأرض} عهد حضورى و {أرض} به معناى سرزمين است و ضمير فاعل در {يسيرون} به مشركان حق ستيز و تكذيب گر صدراسلام باز مى گردد.

2 - سياحت در زمين براى مشاهده شهر هاى ويران شده و مطالعه در سرنوشت و فرجام شوم ستمگران تاريخ ، توصيه خداوند به گردنكشان و حق ستيزان

أفلم يسيروا فى الأرض فتكون لهم قلوب يعقلون بها

3 - مطالعه در سرگذشت جوامع بى دادگر و كفرپيشه تاريخ و مشاهده شهر ها و سرزمين هاى ويران شده آنها ( شهرهايى كه با عذاب قهر الهى زيرورو شدند ) بسترى مناسب براى عبرت گرفتن و زمينه اى كارساز براى بيدارى دل ها

أفلم يسيروا فى الأرض فتكون . ..و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 30 - 1،2،3،5

1 - سرگذشت نوح ( ع ) و قوم او ، آينه عبرتى است براى ديگران .

إنّ فى ذلك لأي_ت

{الآيات} جمع {آية} است و مراد از آن، نشانه هاى عبرت آموز است.

2 - وجود درس هاى بسيار ، براى عبرت آموزى در سرگذشت نوح ( ع ) و قومش

إنّ

فى ذلك لأي_ت

برداشت ياد شده از جمع آمدن {آيات}، استفاده مى شود.

3 - لزوم درس آموزى از سرگذشت قوم نوح

إنّ فى ذلك لأي_ت

مؤكد شدن عبارت {فى ذلك لآيات} با {إنّ}، ترغيبى از سوى خدا به مطالعه سرگذشت قوم نوح، براى درس آموزى است.

5 - تاريخ ، منبعى براى درس آموزى و عبرت گيرى

إنّ فى ذلك لأي_ت و إن كنّا لمبتلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 4،5

4 _ خداوند ، غرق كردن قوم نوح را در آب ، از نشانه هاى قدرت مندى خويش و درس عبرتى براى همه مردم قرار داد .

أغرقن_هم و جعلن_هم للناس ءاية

مقصود از {آية} در اين جا، ممكن است معناى لغوى آن (علامت و نشانه) و يا به معناى موعظه و عبرت باشد.

5 _ گرفتارى تكذيب كنندگان پيامبران الهى و آيات او به قهر و هلاكت خداوند ، از نشانه هاى قدرت خدا و درس عبرتى براى همه مردمان

الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا . و قوم نوح ... أغرقن_هم و جعلن_هم للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 1

1 _ خداوند ، پيش از هلاكت تكذيب كنندگان موسى ( ع ) و اقوام نوح ، عاد ، ثمود و اصحاب رسّ براى اتمام حجت و عبرت آموزى آنان ، مثل هاى روشنگرانه اى زده بود .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا . .. و قوم نوح ... و عادًا و ثمودا و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 3

3

- تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 3

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 7

7 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 5

5 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

فأخذهم العذاب إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 3

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 3

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 69 - 2

2 - تاريخ و آثار بر جاى مانده از پيشينيان ، دربردارنده درس ها و عبرت ها

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 9

9 - استفاده از تاريخ ، براى تنبه و هشدار ، روشى قرآنى است .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 -

عنكبوت - 29 - 38 - 6

6 - استفاده از حوادث و تحولات تاريخى و آثار به جامانده از آن تحولات ، به منظور عبرت آموزى ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

فكذّبوه فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين . و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 4،9

4 - سير و سفر در زمين ، به منظور عبرت آموزى از سرگذشت پيشينيان ، كارى بايسته و لازم است .

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

9 - پهنه زمين ، داراى آثارى عبرت آموز از آثار گذشتگان است .

سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 9،13

9 - تاريخ گذشتگان ، آيينه عبرت آيندگان است .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

13 - تاريخ عبرت آموز گذشتگان ، تأثيرى در كفرپيشگان ندارد .

أوَلم يهد لهم . .. أفلايسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 14

14 - حوادث تاريخى ، درس آموز و آيه خداوند است .

إنّ فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 3

3 - سير در سرزمين ها و مطالعه در سرگذشت پيشينيان ، مايه عبرت و درس آموز است .

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 4،5

4 - لزوم خردورزى در تاريخ گذشتگان و درس آموزى از آن

ثمّ دمّرنا الأخرين . .. أفلاتعقلون

سرزنش بر تعقل نكردن در تاريخ پيشينيان، گوياى برداشت بالا است.

5 - تعقل و خردورزى در تاريخ پيشينيان ، موجب عبرت و درس آموزى است .

ثمّ دمّرنا الأخرين . .. أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 2

2 - سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

توصيه خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر يادآورى سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و. .. مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 2

2 - سرگذشت اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبراسلام ( ص ) و مؤمنان

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل

توصيه خدا به پيامبر(ص) مبنى بر يادآورى سرگذشت اسماعيل(ع) و. ..، مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 7

7 - سرگذشت هلاكت بار قشر مرفه و ناسپاس جوامع پيشين ، مايه عبرت و درس آموزى است .

قد قالها الذين من قبلهم فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام موعظه و درس آموزى مى باشد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 2

2 - تاريخ گذشتگان ، حاوى درس هاى عبرت براى آيندگان

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 9

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 2،4

2 - تاريخ گذشتگان ، حاوى درس هاى عبرت آموز براى آيندگان

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

4 - كاوش نكردن در سرگذشت امت هاى گذشته و عبرت نگرفتن از آنها ، مورد سرزنش خداوند است .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

استفهام در {أفلم يسيروا} براى توبيخ مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 7،11

7 - تاريخ پيشينيان ، در بر دارنده درس عبرت براى آيندگان

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

11 - توجه دادن مردم به سرنوشت شوم كفرپيشگان گذشته و بيان تاريخ عبرت آموز آنان ، از وظايف مبلغان الهى است .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 9

9 -

تاريخ امت هاى پيشين ، درس آموز براى انسان ها

فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 2

2- لزوم سير در زمين و بررسى تاريخ ملت ها ، براى عبرت آموزى

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 10

10- تاريخ ، پيامدار درس هاى عبرت براى جوامع كفرپيشه

و كأيّن من قرية . .. أهلكن_هم فلاناصر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 1،3،4

1 - تاريخ ، داراى درس هاى عبرت آموز براى بشر

إنّ فى ذلك لذكرى

3 - دريافت پيام هاى نهفته در متن تاريخ ، نيازمند قلبى آگاه يا گوشى شنوا و حق پذير

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع و هو شهيد

عبارت {لمن كان له قلب أو ألقى. ..} مى رساند كه براى فهم صحيح تاريخ، يكى از دو شرط لازم است: يا خردمندى و تيزهوشى در درك و تحليل و يا حق شنوى از اهل خرد و انديشه.

4 - توجه عميق و حضور قلب در شنود درس هاى تاريخ ، شرط بهرهورى از پيام هاى آن

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع و هو شهيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 4،5

4 - بيان سرگذشت عبرت انگيز اقوام نابودشده تاريخ ، در صحف موسى و ابراهيم ( ع )

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ...

و أنّه أهلك ... فغشّيها ما غشّى

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه آيات شريفه، در ادامه بيان مطالبى باشد كه خداوند از صحف موسى و ابراهيم(ع) نقل كرده است.

5 - بشر در همه ادوار تاريخى ، نيازمند تذكر و عبرت آموزى از سرگذشت پيشينيان

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

برداشت ياد شده در صورتى است كه اين آيات در صحف موسى و ابراهيم(ع) آمده باشد; چنان كه برخى از مفسران گفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 23،24

23 - اهل بينش و بصيرت ، قادر به بهره مندى از درس ها و پند هاى الهى در تاريخ

فاعتبروا ي_أُولى الأبص_ر

24 - تاريخ ، بستر پند ها و عبرت ها براى انسان

هو الذى أخرج الذين كفروا . .. فاعتبروا ي_أُولى الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 4

4 - ضرورت مطالعه تاريخ گذشتگان و عبرت گرفتن از آن

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 1

1 - اخبار پيشينيان ، داراى نكاتى آموزنده و عبرت آور ، حتى براى رسول خدا ( ص )

هل أتيك حديث الجنود

عبرت از تاريخ قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 3

3- خبر سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود ، خبرى بس مهم و درس آموز

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

{نبأ} در لغت به خبرى

كه قابل اعتنا، مهم و مفيد باشد گفته مى شود. از اينكه از ميان اقوام گذشته، پس از ذكر عام (الذين من قبلكم)، اقوام ياد شده را اختصاص به ذكر داده و از آنها با كلمه {نبأ} تعبير كرده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

عبرت از تاريخ قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 3

3- خبر سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود ، خبرى بس مهم و درس آموز

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

{نبأ} در لغت به خبرى كه قابل اعتنا، مهم و مفيد باشد گفته مى شود. از اينكه از ميان اقوام گذشته، پس از ذكر عام (الذين من قبلكم)، اقوام ياد شده را اختصاص به ذكر داده و از آنها با كلمه {نبأ} تعبير كرده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

عبرت از تاريخ قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 4

4- فراز هاى ياد شده از ماجراى قوم لوط در قرآن ، همگى پند دهنده و آموزنده درس هاى خداشناسى است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين ... إن فى ذلك لأية للمؤمن

عبرت از تاريخ قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 3

3- خبر سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود ، خبرى بس مهم و درس آموز

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و

عاد و ثمود و الذين من بعدهم

{نبأ} در لغت به خبرى كه قابل اعتنا، مهم و مفيد باشد گفته مى شود. از اينكه از ميان اقوام گذشته، پس از ذكر عام (الذين من قبلكم)، اقوام ياد شده را اختصاص به ذكر داده و از آنها با كلمه {نبأ} تعبير كرده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

عبرت از تحولات آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 44 - 5

5 - تشويق خداوند به بصيرت ، روشن دلى و عبرت آموزى ، از تحولات طبيعت

يقلّب اللّه الّيل و النهار إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر

عبرت از تدبير آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 3

3 - آسمان و زمين ، تحت ربوبيت الهى و تدبير يگانه آن ، شايان تأمل و درس آموزى

فَوَربّ السّماء و الأرض

اهميت ربوبيت الهى نسبت به آسمان و زمين، از آن جهت مى باشد كه مورد قسم قرار گرفته است.

عبرت از تدبير زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 3

3 - آسمان و زمين ، تحت ربوبيت الهى و تدبير يگانه آن ، شايان تأمل و درس آموزى

فَوَربّ السّماء و الأرض

اهميت ربوبيت الهى نسبت به آسمان و زمين، از آن جهت مى باشد كه مورد قسم قرار گرفته است.

عبرت از تذكرات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 12 - 4

4 - پذيرش تذكرات قرآن و خشيت و هراس در برابر

خداوند ، مايه رهايى از آتش دوزخ

سيذّكّر من يخشى . و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار الكبرى

عبرت از تفاوت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 21 - 1

1- خداوند ، فراخوان آدميان براى تأمل و درس آموزى از تفاوت رتبه دنيوى انسانها

انظر كيف فضّلنا بعضهم على بعض

عبرت از تقدير باران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 50 - 2

2 _ نزول باران در سرزمين هاى گوناگون و به اندازه هاى مختلف ، مايه پندگيرى و درس آموزى

و لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا

عبرت از تنوع موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 4 - 5

5 - پراكندگى ، كثرت و تنوع موجودات زنده در زمين ، شايان تأمل و درس آموزى

و ما يبثّ من دابّة

تعبير {يبثّ من دابّة} كثرت، تنوع و پراكندگى را مى رساند و تصريح به آن، اهميت موضوع را افاده مى كند.

عبرت از چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 1

1 - وجود و كارايى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى انسان ، آكنده از درس ها و عبرت هايى از تقدير و تدبير الهى است .

و إنّ لكم فى الأنع_م لعبرة

{أنعام}; يعنى، گله هاى شتر، گاو و گوسفند. {عبرة} و {إعتبار} نيز به معناى پندگرفتن و اندرز يافتن است.

عبرت از حركت باد ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 -

5 - 9

9 - تغيير و تحول در حركت باد ها ، امرى الهى و در راستاى درس آموزى بشر

و تصريف الري_ح

با توجه به واژه {تصريف} _ كه به معناى تغيير و دگرگونى از حالتى به حالتى ديگر است _ برداشت بالا به دست مى آيد.

عبرت از حركت كشتى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 31 - 1

1 - حركت كشتى ها بر پهنه دريا ، در پرتوِ مواهب الهى ، شايسته تأمل و درس آموزى است .

ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 3

3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به شگفتى حركت كشتى هاى عظيم بر دريا و درس آموزى از آن

و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

عبرت از حكمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 5

5 _ تنها صاحبان خرد ، پندپذير از حكمت هاى خداوند هستند .

و ما يذّكّر الاّ اولوا الالباب

عبرت از خروج شير شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 66 - 4

4- در خارج كردن شير خالص از ميان خون و فضولات غذايى شتر ، گاو و گوسفند ، درس عبرتى است براى انسانها

و إن لكم فى الأنع_م لعبرة نسقيكم ممّا فى بطونه من بين فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

عبرت از خروج شير گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- نحل - 16 - 66 - 4

4- در خارج كردن شير خالص از ميان خون و فضولات غذايى شتر ، گاو و گوسفند ، درس عبرتى است براى انسانها

و إن لكم فى الأنع_م لعبرة نسقيكم ممّا فى بطونه من بين فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

عبرت از خروج شير گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 66 - 4

4- در خارج كردن شير خالص از ميان خون و فضولات غذايى شتر ، گاو و گوسفند ، درس عبرتى است براى انسانها

و إن لكم فى الأنع_م لعبرة نسقيكم ممّا فى بطونه من بين فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

عبرت از خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 4

4 - لجاجت و عناد ، مانع درس آموزى كافران از آفرينش هستى

أم خلقوا السم_وت و الأرض بل لايوقنون

عبارت {بل لايوقنون} بيانگر اين نكته است كه موضع گيرى ناباورانه كافران درباره قرآن و پيامبر(ص) برخاسته از يقين علمى آنان نيست; بلكه صرفاً از روى ستيزه جويى و لجبازى مى باشد.

عبرت از خلقت جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 8

8 - طبيعت ( پيدايش انواع گوناگون جانداران از جسمى مايع و . . . ) ، بستر مناسب براى عبرت آموزى و پندگيرى

إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر . و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

جمله {و اللّه خلق. ..} عطف بر جمله {يقلّب اللّه الليل...} است. اين عطف مى تواند به اين مناسبت باشد كه

همان گونه كه گردش و جابه جايى شب و روز مايه عبرت صاحبان بصيرت است آفرينش انواع جانداران نيز مى تواند چنين تأثيرى داشته باشد.

عبرت از خلقت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 5

5 _ درس آموز بودن آفرينش شب و روز و نظم حاكم بر آن ، به تصميم و اراده انسان براى درس آموختن بستگى دارد .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة لمن أراد أن يذّكّر

آمدن فعل {أراد} در جمله {لمن أراد أن يذّكّر} _ كه در اين جمله به منزله قيد است _ مى رساند كه اراده و تصميم انسان نقش اساسى در درس آموزى و عبرت گيرى او دارد.

عبرت از خلقت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 5

5 _ درس آموز بودن آفرينش شب و روز و نظم حاكم بر آن ، به تصميم و اراده انسان براى درس آموختن بستگى دارد .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة لمن أراد أن يذّكّر

آمدن فعل {أراد} در جمله {لمن أراد أن يذّكّر} _ كه در اين جمله به منزله قيد است _ مى رساند كه اراده و تصميم انسان نقش اساسى در درس آموزى و عبرت گيرى او دارد.

عبرت از خوشه هاى خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 10 - 6

6_ چينش دانه هاى خرما در خوشه هاى انبوه نخل ، شايان تأمل و پندآموزى

لها طلع نضيد

عبرت از درخت انگور

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 2

2- درختان خرما و انگور و استحصال نوشيدنى از آنها ، مايه پند و عبرت است .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا

برداشت فوق، با توجه به معطوف بودن جمله {و من ثمرات. ..} بر جمله {و إن لكم فى الأنعام لعبرة} است.

عبرت از رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 7 - 1

1 - رويش گياهان مختلف از زمين ، شايان تأمل و درس آموزى

أَوَلم يروا إلى الأرض كم أنبتنا فيها

عبرت از زمان احتضار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 84 - 2

2 - صحنه احتضار و جان كندن انسان ها ، صحنه اى هشداردهنده و درس آموز

و أنتم حينئذ تنظرون

عبرت از زندگى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 1

1- زندگى حضرت ابراهيم ( ع ) و كيفيت و نوع دعايش ، درس آموز و شايسته يادآورى است .

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل ه_ذا البلد ءامنًا

{و إذ قال} متعلق به {اذكر} و يا {اذكروا} در تقدير است. روشن است كه تذكر به يادآورى داستان حضرت ابراهيم(ع) نشانگر اهميت و درس آموزى آن است.

عبرت از زندگى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 5

5 _ كسانى كه نتوانند از جنبندگان و شكل زندگى آنها به توانمندى خداوند پى ببرند، مانند كر و لالهايى فرو رفته در تاريكى هستند.

و

ما من دابة فى الأرض . .. إلى ربهم يحشرون. و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظ

مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث با آيه قبل مى تواند اين مضمون باشد كه همين آيات موجود در طبيعت براى هدايت كافى است و كسانى كه نتوانند از همين آيات توانمندى خداوند را (إن اللّه قادر على ان ينزل) دريابند، كر و لالهايى ظلمت زده هستند.

عبرت از زوجيت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 3

3 - حاكميت قانون زوجيت بر موجودات جهان ، به تدبير الهى و شايان تأمل و درس آموزى

و من كلّ شىء خلقنا زوجين لعلّكم تذكّرون

عبرت از سرنوشت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 8،10

8 _ سرگذشت اقوام پيشين ، از آيات و نشانه هاى خداوند و مايه هاى عبرت مردم

لتكون لمن خلفك ءاية و إن كثيراً من الناس عن ءايتنا لغفلون

10 _ خداوند ، مردم را به تحقيق در سرگذشت عبرت انگيز اقوام و ملل پيشين ترغيب مى كند .

لتكون لمن خلفك ءاية و إن كثيراً من الناس عن ءايتنا لغفلون

عبرت از سرنوشت امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 1

1_ داستان پيامبران و امت هاى ايشان حاوى پند و مايه عبرت است .

لقد كان فى قصصهم عبرة

{قصص} به معناى داستان است. ضمير در {قصصهم} به {رسل} و نيز امتهاى ايشان _ كه از {من نشاء} و {القوم المجرمين} در آيه قبل استفاده مى شود

_ برمى گردد.

عبرت از سرنوشت پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 6

6 _ مطالعه سرنوشت پيشينيان ، تأثيرى بسزا در پندگيرى انسان دارد .

إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد

عبرت از سرنوشت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 23

23 - سرنوشت شوم ستمگران در قيامت ، هشدارى براى متجاوزان به حقوق مردم است .

ألا إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم

كلمه {ألا} _ كه براى هشدار است _ رساننده مطلب بالا مى باشد.

عبرت از سرنوشت گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 69 - 1

1 - عبرت گرفتن از سرنوشت مجرمان گذشته تاريخ ، هشدار خداوند به منكران معاد

و قال الذين كفروا. .. إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . قل سيروا فى الأرض فانظروا ك

عبرت از سرنوشت مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 25 - 6

6 - سرنوشت شوم و هلاكت بار تكذيب كنندگان پيامبران در گذشته ، عبرت آموز براى ديگران

كذّب الذين من قبلهم فأتي_هم العذاب من حيث لايشعرون

عبرت از سيره انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 10

10 _ برخوردها و احتجاجات پيامبران، شايان تأمل و منبعى براى اتخاذ شيوه و درس آموزى است.

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر

{اذ} ظرف زمان و متعلق به فعل {اذكر} است; يعنى: {اذكر إذ قال}. فرمان به يادآورى و بيان شيوه به جهت آن است

كه مخاطب از اين جريان درسهاى لازم را بگيرد.

عبرت از شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 66 - 1

1- در شتر ، گاو و گوسفند درس عبرتى براى انسانهاست .

و إن لكم فى الأنع_م لعبرة نسقيكم

{أنعام} نامى است براى شتر، گاو و گوسفند.

عبرت از صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 18

18 - رخداد جريان حديبيه و ثمرات آن ، الگويى براى مؤمنان در جهت پيشبرد اهداف اسلام *

و لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

مراد از {صراط مستقيم} شيوه درست حركت جهادى و تبليغى دين است; يعنى، مسلمانان مى توانند از جريان حديبيه نتيجه بگيرند كه چگونه استوارى بر حمايت از رهبرى و تدبير صحيح در پذيرش صلح در شرايط نابرابرى قوا، مى تواند زمينه را براى پيروزى هاى آينده هموار سازد.

عبرت از طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 44 - 4

4 - طبيعت ( گردش و جابه جايى شب و روز و تحولات ناشى از آن و . . . ) بستر مناسب براى عبرت آموزى و پندگيرى

يقلّب اللّه الّيل و النهار إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 8

8 - طبيعت ( پيدايش انواع گوناگون جانداران از جسمى مايع و . . . ) ، بستر مناسب براى عبرت آموزى و پندگيرى

إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر . و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

جمله

{و اللّه خلق. ..} عطف بر جمله {يقلّب اللّه الليل...} است. اين عطف مى تواند به اين مناسبت باشد كه همان گونه كه گردش و جابه جايى شب و روز مايه عبرت صاحبان بصيرت است آفرينش انواع جانداران نيز مى تواند چنين تأثيرى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 1 - 3

3 - مظاهر طبيعت ، ارزشمند ، درس آموز و شايان مطالعه و تأمل

و الذري_ت ذروًا

قسم، معمولاً به شىء ارزشمند تعلق مى گيرد و از آن جا كه همه اشيا در برابر ذات حق يكسان اند، اين ارجمندى در مقايسه با نيازها و زندگى آدمى خواهد بود. گفتنى است كه سوگند، انسان را به تأمل درباره متعلقات قسم فرا مى خواند.

عبرت از طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 3،4

3 - طوفان نوح و ثبت آن در تاريخ ، تدبيرى الهى براى معرفت و عبرت آدميان

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

در صورتى ضمير {تركناها}، مربوط به قصه نوح و طوفان باشد _ چنان كه برخى برآنند _ به دست مى آيد كه مقصود از آن، ثبت آن قصه در تاريخ مى باشد كه به وسيله وحى صورت گرفته است.

4 - دعوت خداوند از خلق ، براى پندگيرى از آيات او و رخداد طوفان نوح

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

تعبير{فهل من مدكر} براى انگيزش است.

عبرت از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 9

9- آثار به جا مانده از ستمگران

گذشته ، عبرت انگيز و درس آموز است .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. و ضربنا لكم الأمثال

در برداشت فوق {مساكن} در جمله {و سكنتم فى مساكن الذين ظلموا أنفسهم . ..} كنايه از آثار به جا مانده گرفته شده است.

عبرت از عجز انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 7

7- توجه به استحكام مظاهر طبيعت و ضعف خويش در برابر آنها ، مايه عبرت و پندگيرى است .

لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً

ذكر {إنك لن تخرق الأرض و . ..} در واقع توجه دادن به استحكام مظاهر طبيعت و متقابلاً ضعف انسان است كه مى تواند براى آدمى، عبرت آموز باشد.

عبرت از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 166 - 3

3 _ خداوند يهوديان ايله را پس از عبرت نگرفتن از عذاب نازل شده بر آنان و اصرارشان بر صيد ماهى ، به بوزينه تبديل كرد .

و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس . .. فلما عتوا عن ما نهوا عنه

واق__ع شدن جمله {فلما عتوا} پس از {أخذنا الذين ظلموا . .. }، بيانگر اين است كه متجاوزان پس از مبتلا شدن به عذاب دنيوى همچنان به صيد ماهى در شنبه ادامه مى دادند.

عبرت از عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 3

3_ آدمى حتى با احتمال وجود سراى آخرت ، از عذاب هاى استيصال عبرت مى گيرد و دلالت آنها را بر وجود سراى آخرت

مى پذيرد .

إن فى ذلك لأية لمن خاف عذاب الأخرة

برداشت فوق ، از كلمه {خاف} _ كه در آيه فوق متضمن معناى احتمال دادن است _ استفاده مى شود.

عبرت از عذاب اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 5

5 - عذاب شدن اقوام و ملّت هاى پيشين ، درس عبرت براى همگان و آيتى از نشانه هاى قدرت خداوند

ءأمنتم من فى السماء . .. و لقد كذّب الذين من قبلهم فكيف كان نكير

جمله استفهاميه {فكيف كان نكير}، براى برانگيختن مردم به تفكر و تأمّل و عبرت آموزى از تاريخ است.

عبرت از عذابهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 6

6 - انتقام و عذاب الهى ، براساس ملاك و در راستاى عبرت آموزى بشر

انتقمنا منهم . .. فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

عبرت از فرجام اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 1

1 - سرگذشت شعيب ( ع ) و مردم ايكه ، شايان انديشه و دربردارنده درس عبرتى بزرگ براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

كلمه {ذلك} به ماجراى ميان شعيب(ع) و مردم ايكه اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} و نكره آمدن آن براى تفخيم است. بنابراين {إنّ فى ذلك لأية}; يعنى، به راستى در اين ماجرا، درس عبرتى بزرگ وجود دارد.

عبرت از فرجام اقوام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 4

4 _ لزوم بهره گيرى از سرگذشت

و تاريخ امت ها ، در راهنمايى و هدايت انسانها

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

از اينكه خداوند، براى هدايت انسانها، به بيان سرنوشت امتها پرداخته است، مطلب فوق به دست مى آيد.

عبرت از فرجام اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 9

9 _ ضرورت تأمل در فرجام پيشينيان و عبرت گيرى از آن

فانظر كيف كان عقبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 11

11_ مبلغان دين بايد از بازگويى تاريخ و فرجام گذشتگان ، سود جسته و با بيان علل سرنوشت آنان ، مردمان را به آيين پيامبران گرايش دهند .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 12

12_ لزوم مطالعه تاريخ پيشينيان و عبرت آموزى از فرجام آنان

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 5

5 - توصيه شدن مشركان صدراسلام مبنى بر اين كه با مطالعه در سرنوشت اقوام و ستمگران هلاك شده كذشته و مشاهده آثار به جا مانده از شهر ها و بلاد خراب شده آنان ، درس عبرت بگيرند و از مخالفت و مبارزه با پيامبر ( ص ) دست بردارند .

فكأين من قرية . .. و قصر مشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46

- 1

1 - توبيخ و سرزنش كفرپيشگان و تكذيب كنندگان صدراسلام ، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت اقوام هلاك شده پيشين و پند نياموختن از آثار به جا مانده از شهر ها وسرزمين هاى متروك و ويران شده آنها

فكأيّن من قرية أهلكن_ها . .. أفلم يسيروا فى الأرض

استفهام در جمله {أ فلم يسيروا فى الأرض} استفهام توبيخى است و {سير} (مصدر {يسيرون}) به معناى سياحت و گردش مى باشد. {ال} در {الأرض} عهد حضورى و {أرض} به معناى سرزمين است و ضمير فاعل در {يسيرون} به مشركان حق ستيز و تكذيب گر صدراسلام باز مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 8،9

8 _ ناباورى و نااميدى مشركان به حيات اخروى ، عامل عبرت نگرفتن آنان از سرگذشت شوم اقوام پيشين چون قوم لوط

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {بل} براى اضراب انتقالى است; يعنى، اين طور نيست كه آنان به خاطر نديدن آثار به جا مانده از قوم هلاك شده قوم لوط، از آن عبرت نگرفته اند بلكه چون آنان اعتقاد و اميدى به روز رستاخيز ندارند از چنين حادثه اى عبرت نياموخته اند.

9 _ توجه و اعتقاد به حيات اخروى ، برانگيزاننده آدمى به عبرت گرفتن از سرگذشت هلاكت بار اقوام پيشين و تصحيح رفتار خويش

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 8

8 - توصيه خداوند به مشركان مكه بر عبرت گرفتن از سرنوشت جوامع هلاك شده

پيشين

و قالوا إن نتّبع الهدى . .. و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 - 6

6 - لزوم توجّه تمام عيار به دين حق ، با عبرت گيرى از فرجامِ بدكرداران گذشته

فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل . .. فأقم وجهك للدين

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه {فاء} در {فأقم} تفريع بر آيه پيش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 3

3 - سير در سرزمين ها و مطالعه در سرگذشت پيشينيان ، مايه عبرت و درس آموز است .

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 31 - 2،4

2 - كافران و مشركانِ صدراسلام ، به دليل عبرت نگرفتن از سرنوشت هلاكت بار كافران پيش از خود ، مورد سرزنش خدا قرار گرفتند .

ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون

4 - سرنوشت كافران هلاك شده گذشته ، مايه عبرت و پندآموزى است .

ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون أنّهم إليهم لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 7

7 - سرگذشت هلاكت بار قشر مرفه و ناسپاس جوامع پيشين ، مايه عبرت و درس آموزى است .

قد قالها الذين من قبلهم فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام موعظه و درس آموزى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 30 - 3،4

3 - تشويق و ترغيب شدن فرعونيان از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار اقوام و احزاب كافر پيشين

و قال الذى ءامن ي_قوم إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب

4 - سرگذشت اقوام و احزاب كافر پيشين ، درس آموز و مايه عبرت

و قال الذى ءامن ي_قوم إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 8،9

8 - سرگذشت قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، حاوى درس هاى عبرت انگيز براى همه ملت ها

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 8

8 - سرنوشت شوم اقوام كافر پيشين ، درس آموز و عبرت انگيز است .

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل . .. لهم عذاب أليم

عبرت از فرجام امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 4

4- لزوم پندآموزى از سرنوشت امت هاى مبتلا شده به عذاب الهى

أو لم تكونوا . .. و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف

فعلنا بهم

عبرت از فرجام امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 4

4 - فرجام هلاكت بار امت هاى پيشين ، درس عبرت براى آيندگان

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 9

9 - تقواپيشگى ، زمينه عبرت گيرى از سرگذشت هاى پيشينيان

و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم و موعظة للمتّقين

عبرت از فرجام بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 21،22

21 - فرجام تلخ يهود بنى نضير ، مايه عبرت و درس آموزى براى اهل بينش

هو الذى أخرج . .. يخربون بيوتهم ... فاعتبروا ي_أُولى الأبص_ر

22 - غلبه اراده خدا بر استحكامات بنى نضير ، درسى براى صاحبان فهم و بصيرت

مانعتهم حصونهم . .. فأتيهم اللّه من حيث لم يحتسبوا ... فاعتبرواي_أُولى الأبص_ر

عبرت از فرجام ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 11

11 - سرانجام شوم زورمداران و زراندوزان تاريخ ، درس عبرتى است براى ديگران .

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

عبرت از فرجام دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 6

6 - فرجام ذلت بار دشمنان خدا و پيامبران در طول تاريخ ، درس عبرتى براى مخالفان اسلام

إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله . .. كما كبت الذين من

قبلهم

عبرت از فرجام دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 6

6 - فرجام ذلت بار دشمنان خدا و پيامبران در طول تاريخ ، درس عبرتى براى مخالفان اسلام

إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله . .. كما كبت الذين من قبلهم

عبرت از فرجام دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 8

8- لزوم عبرت گيرى از فرجام شوم توطئه گران عليه دين الهى

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم . .. و أت_هم العذاب

اينكه خداوند پس از بيان رفتار مخالفان قرآن به ذكر داستان كسانى مى پردازد كه عليه تعاليم آسمانى انبيا توطئه و مكر كردند و به خاطر آن گرفتار عذاب الهى شدند، هشدارى است به ساير انسانها كه از آن قضيه عبرت بگيرند.

عبرت از فرجام رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 4

4- سرنوشت شوم رهبران و سردمداران كفر و ناسپاسى ، درخور تأمل و شايسته پند و درس آموزى

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار

عبرت از فرجام شوم قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 3

3 - فرجام شوم قارون ، درس عبرتى است براى همه ثروتمندان مغرور و طغيانگر .

إنّ قارون . .. فبغى عليهم ... فخسفنا به و بداره الأرض

عبرت از فرجام شوم قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25

- 10

10- سرنوشت شوم حق ستيزى قوم عاد ، درسى براى مجرمان هميشه تاريخ

كذلك نجزى القوم المجرمين

تعبير {كذلك} و به رخ كشيدن سنت، در حقيقت اشاره به مطلب بالا دارد.

عبرت از فرجام شوم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 1

1- توبيخ كافران از سوى خداوند ، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت شوم كافران گذشته تاريخ

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

عبرت از فرجام ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 13

13 _ مطالعه در سرگذشت بيدادگران تاريخ و فرجام شوم آنان ، امرى ضرورى و مايه عبرت است .

فانظر كيف كان عقبة الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 9

9_ خداوند ، انسان ها را به مطالعه آثار گذشتگان و عبرت گيرى از فرجام شوم ستم كاران ، فرا خوانده است .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

بر اساس اينكه مراد از ضمير {هى} آباديهاى قوم لوط باشد ، هدف از جمله {ما هى . ..} ترغيب انسانها به گذر كردن بر ديار قوم لوط و ديدن آثار عذاب الهى است; تا بدين وسيله عبرت گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 3

3- سرگذشت ستمگران هلاك شده و كيفر ديده پيشين ، عبرت انگيز و درس آموز است .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثا

عبرت از فرجام

عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 6

6 _ عبرت گرفتن از سرنوشت پيمان شكنان جنگ آفرين عليه پيامبر ( ص ) و جامعه اسلامى ، از اهداف فرمان خداوند بر شدت مجازات آنان

فشردبهم من خلفهم لعلهم يذكرون

{تذكر} (مصدر يذكرون) به معناى دريافتن و همواره به خاطر داشتن است. جمله {لعلهم يذكرون} تعليل براى {فشردبهم} است. يعنى هدف از شدت مجازات اين است كه كفرپيشگان، توان مسلمين را دريابند و همواره به خاطر بسپارند تا در آينده عليه جامعه اسلامى توطئه نكنند.

عبرت از فرجام فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 3،5،6،12،13

3 _ خداوند ، جسد فرعون را براى اينكه آيت و مايه عبرت جانشين و جانشينانش باشد ، از متلاشى شدن در دريا رهايى بخشيد .

فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك ءاية

برداشت فوق بر اين اساس است كه مقصود از {من خلفك} افرادى باشند كه جانشين او و حاكم سرزمين مصر مى شدند.

5 _ خداوند ، جسد فرعون را براى اينكه سرگذشتش آيت و مايه عبرت آيندگان باشد ، از متلاشى شدن در دريا نجات داد .

فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك ءاية

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {من خلفك} تمام انسانهايى باشند كه پس از او به دنيا مى آيند.

6 _ خداوند ، جسد فرعون را آيت و مايه عبرت مردم مصر قرار داد .

ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك ءاية

برداشت فوق بر اين اساس است كه مقصود از {لمن خلفك} مردمى باشند كه در مصر تحت حكومت فرعون مى

زيستند.

12 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده است : { . . . و قد كان فرعون من قرنه إلى قدمه فى الحديد قد لبسه على بدنه فلما أغرق ألقاه اللّه تعالى على نجوة من الأرض ببدنه ليكون لمن بعده علامة فيرونه مع تثقله بالحديد على مرتفع من الأرض و سبيل الثقيل أن يرسب و لا يرتفع فكان ذلك آية و علامة . . . ;

. .. فرعون سر تا پا غرق در لباس آهنين بود. پس هنگامى كه در آب غرق شد، خدا بدن او را بر بلندى ساحل افكند تا براى انسانهاى بعد از او نشانه [عبرت ]باشد و او را با همه سنگينى آهنى كه بر بدن داشته بر بلندى زمين ببينند با اينكه جسم سنگين بايد زير آب رود نه اينكه بر بلندى قرار گيرد پس اين دليل و نشانه [قدرت خدا] بود ... }.

13 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده است : { . . . و أما فرعون فنبذة اللّه وحده فألقاه بالساحل لينظروا إليه و ليعرفوه . . . و لئلا يشك أحد فى هلاكه و انهم كانوا اتخذوه رباً فأراهم اللّه إياه جيفة ملقاة بالساحل ليكون لمن خلفه عبرة و عظة . . . ;

. .. اما فرعون را خداوند تنها [از جمع غرق شدگان ]به ساحل افكند تا او را ببينند و بشناسند ... و هيچ كس در هلاكت او شك نكند و در حالى كه گروهى او راپروردگار خود قرار داده بودند، خدا او را به صورت مردارى گنديده افكنده بر ساحل نشان داد تا براى انسانهاى بعد از

او پند و عبرت باشد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 1

1 - فرجام فرعون ، درس عبرتى بزرگ براى كسانى كه نگران عاقبت دنيا و آخرت خويش اند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

متعلق {يخشى}، به قرينه {الأخرة و الأولى} در آيه قبل، مى تواند فرجام انسان در دنيا و آخرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 5

5 - فرجام فرعون و قوم ثمود ، داستانى آشنا براى اهل مكّه و مايه عبرت براى همه مردمان

هل أتيك . .. فرعون و ثمود

سوره {بروج} از سوره هاى مكى است و نام بردن امت هايى مخصوص براى عبرت گرفتن مكّيان از فرجام آنها، بيانگر آگاهى آنان از تاريخ اجمالى آن امت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 3

3 - فرجام فرعون ، درس عبرت براى همگان

و فرعون ذى الأوتاد

عبرت از فرجام فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 8

8 - سرگذشت فرعونيان ، درس عبرتى براى همه بيدادگران است .

فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 28 - 2

2- مكيان ستيزه گر ، به سرنوشت عبرت آموز فرعونيان هشدار داده شدند .

بل هم فى شكّ يلعبون . .. كذلك

عبرت از فرجام قدرتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78

- 11

11 - سرانجام شوم زورمداران و زراندوزان تاريخ ، درس عبرتى است براى ديگران .

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

عبرت از فرجام قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 3

3 - هلاكت ثموديان با عذاب استيصال ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

فأخذهم العذاب إنّ فى ذلك لأية

واژه {آية} در اين جا مرادف {عبرة} است و نكره آمدن براى تفخيم مى باشد; يعنى، {إنّ فى ذلك لعبرة عظيمة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 2

2 - مطالعه و تأمل در سرنوشت شوم ثموديان ، دربردارنده درس و عبرت براى انسان ها

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 4

4 - خانه هاى ويران و خالى از سكنه ثموديان ، دربردارنده درس عبرتى بزرگ براى اهل فهم و دانش

فتلك بيوتهم خاوية . .. إنّ فى ذلك لأية لقوم يعلمون

واژه {آية} در آيه ياد شده معادل {عبرة} و تنكير آن بيانگر بزرگى است; يعنى، {إنّ فى ذلك لعبرة عظيمة لقوم يعلمون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 8،9

8 - سرگذشت قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، حاوى درس هاى عبرت انگيز براى همه ملت ها

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون

از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 43 - 1

1 - سرگذشت قوم ثمود و سرنوشت شوم آنان ، عبرت آموز براى آدميان

و فى ثمود

{فى ثمود} عطف بر {تركنا فيها آية} است; يعنى، {و فى ثمود آية. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 5

5 - فرجام فرعون و قوم ثمود ، داستانى آشنا براى اهل مكّه و مايه عبرت براى همه مردمان

هل أتيك . .. فرعون و ثمود

سوره {بروج} از سوره هاى مكى است و نام بردن امت هايى مخصوص براى عبرت گرفتن مكّيان از فرجام آنها، بيانگر آگاهى آنان از تاريخ اجمالى آن امت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 3

3 - فرجام قوم ثمود ، درس عبرت براى همگان

ألم تر . .. و ثمود

عبرت از فرجام قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 8،9

8 - سرگذشت قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، حاوى درس هاى عبرت انگيز براى همه ملت ها

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس

آموزى از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 41 - 1

1 - سرگذشت كفرآلود قوم عاد و سرنوشت شوم آنان ، عبرت آموز براى آدميان

و فى عاد إذ أرسلنا عليهم

سياق آيات شريفه در بيان سرنوشت عبرت آموز ملت هاى حق ستيز و نمايانگر نشانه هاى قدرت و قهر الهى است. بنابراين عبارت {و فى عاد} مانند {و فى موسى} عطف بر جمله {تركنا فيها آية} و به تقدير {و فى عاد آية} مى باشد.

عبرت از فرجام قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 8

8 _ ناباورى و نااميدى مشركان به حيات اخروى ، عامل عبرت نگرفتن آنان از سرگذشت شوم اقوام پيشين چون قوم لوط

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {بل} براى اضراب انتقالى است; يعنى، اين طور نيست كه آنان به خاطر نديدن آثار به جا مانده از قوم هلاك شده قوم لوط، از آن عبرت نگرفته اند بلكه چون آنان اعتقاد و اميدى به روز رستاخيز ندارند از چنين حادثه اى عبرت نياموخته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وى _ و هلاكت قوم زشت كردارش ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك}

به جريان نجات لوط(ع) و كسان وى و نيز هلاكت قوم فساد پيشه اش اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} است و نكره آمدن آن براى بيان عظمت واقعه و درسى مى باشد كه در آن نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 6

6 - سرگذشت قوم لوط ، عبرتى براى بيمناكان از عذاب دردناك كفر و گناه

و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

عبرت از فرجام قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 8،9

8 - سرگذشت قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، حاوى درس هاى عبرت انگيز براى همه ملت ها

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 1

1 - قوم نوح ، نمونه اى عبرت انگيز از اقوام تكذيب كننده وحى و رسالت در طول تاريخ

من الأنباء ما فيه مزدجر . .. كذّبت قبلهم قوم نوح

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه {من أنباء ما فيه مزدجر}، استفاده مى شود كه بيان كفر قوم نوح، از جمله اخبار هشداردهنده قرآن است.

عبرت از فرجام قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 14

14 _ سرگذشت قوم يونس ، درسى بزرگ براى جوامع بشرى است .

فلولا كانت قرية ءامنت فنفعها إيمنها إلا قوم يونس

با توجه به اينكه از سرگذشت قوم يونس در اين سوره تنها همين جمله آن هم به صورت بخشى از يك آيه آمده و بدين جهت قابل مقايسه با سرگذشت قوم موسى و نوح نيست ولى در عين حال بر اين سوره به جاى نام نوح يا موسى نام يونس نهاده شده، مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

عبرت از فرجام كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 2

2 _ فرجام سوء منافقان و كفرپيشگان گذشته تاريخ _ على رغم برخوردارى آنان از قدرت ، مال و فرزند فزونتر _ هشدارى است به منافقان هر عصر .

وعد اللّه المنفقين . .. كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 5

5 - لزوم عبرت گرفتن از سرنوشت جوامع كفرپيشه تاريخ

ثمّ أخذت

الذين كفروا فكيف كان نكير

جمله {فكيف كان نكير} به تقدير {فانظروا كيف كان نكير} است; يعنى، در سرگذشت آنان بنگريد و در عاقبت كارشان مطالعه كنيد كه عذاب خشم الهى چه بر سرشان آورد.

عبرت از فرجام كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 2،4

2- سرنوشت شوم ناسپاسان و قدرناشناسان نعمت هاى الهى ، شايسته تأمل و تفكر و درخور پند و درس آموزى

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

4- سرنوشت شوم رهبران و سردمداران كفر و ناسپاسى ، درخور تأمل و شايسته پند و درس آموزى

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار

عبرت از فرجام گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 2

2 - مطالعه در فرجام شوم گمراهان شرك پيشه در جهان آخرت ، در بردارنده درسى بزرگ براى مردمان

يوم لاينفع مال و لابنون . .. إنّ فى ذلك لأية

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به مضمون آيات پيشين نيز داشته باشد. گفتنى است كه آيات قبل در زمينه فرجام شوم گمراهان و مشركان بود.

عبرت از فرجام مخالفان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 10

10 - مخالفان و تكذيب كنندگان انبياى الهى ، در زندگى دنيايى نيز داراى فرجامى بد و عبرت آموزاند .

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

عبرت از فرجام مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26

- 103 - 2

2 - مطالعه در فرجام شوم گمراهان شرك پيشه در جهان آخرت ، در بردارنده درسى بزرگ براى مردمان

يوم لاينفع مال و لابنون . .. إنّ فى ذلك لأية

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به مضمون آيات پيشين نيز داشته باشد. گفتنى است كه آيات قبل در زمينه فرجام شوم گمراهان و مشركان بود.

عبرت از فرجام مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 12،13،15،16

12 _ شعيب ، مردم خويش را به مطالعه و بررسى فرجام شوم فسادگران تاريخ فراخواند .

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

13 _ شعيب ، كافران قوم خويش را به گرفتار آمدن به فرجامى همانند سرنوشت فسادگران پيشين تهديد كرد .

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

15 _ لزوم بررسى و تحليل فرجام شوم و عبرت آموز فسادگران تاريخ

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

16 _ ترغيب مردم به عبرت گرفتن از فرجام شوم فسادگران تاريخ ، از وظايف مبلغان دين

قال . .. و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 6

6 - اضمحلال شكوه و شوكتِ مفسدان جاه طلب تاريخ ، شايان عبرت و درس آموزى

كيف كان ع_قبة المفسدين

عبرت از فرجام مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 7،10

7 - سرنوشت شوم و ناگوار تكذيب كنندگان پيامبران ، مايه عبرت براى همگان

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

10 - مخالفان و تكذيب كنندگان انبياى الهى ، در زندگى دنيايى

نيز داراى فرجامى بد و عبرت آموزاند .

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

عبرت از فرجام منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 2

2 _ فرجام سوء منافقان و كفرپيشگان گذشته تاريخ _ على رغم برخوردارى آنان از قدرت ، مال و فرزند فزونتر _ هشدارى است به منافقان هر عصر .

وعد اللّه المنفقين . .. كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا

عبرت از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 1

1 - سرنوشت فرعونيان در تاريخ ، مايه عبرت براى آيندگان

فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 17 - 2

2- قوم فرعون ، از جمله امت هاى آزموده شده از سوى خداوند و داراى سرنوشتى عبرت آموز

و لقد فتنّا قبلهم قوم فرعون

{فتنة} (مصدر {فتنّا}) در اصل به معناى گداختن در آتش است و مقصود از آن در آيه بالا، آزمودن مى باشد.

عبرت از قانونمندى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 8 - 2

2 - حاكميت توازن بر كل ساختار جهان ، درس آموز آدميان در پايبندى به موازين و معيار هاى الهى

و وضع الميزان . ألاّتطغوا فى الميزان

از ارتباط اين آيه با {وضع الميزان} و نيز با آيات پيشين استفاده مى شود كه خداوند همه چيز را به حساب و بر اساس موازين آفريد، تا آدمى نيز از آن درس گيرد و پايبند موازين باشد.

عبرت از

قبر نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 8

8 - { قال علىّ ( ع ) بعد تلاوة { ألهيكم التكاثر حتّى زرتم المقابر } يا له مراماً ما أبعدَه و زَوْراً ما أغفلَه و خطراً ما افظعَه . . . أفبمصارع أباءهم يفخرون أم بعديد الهلكى يتكاثرون . . . و لاَن يكونوا عِبَراً أحقّ من أن يكونوا مفتخراً ;

على(ع) بعد از تلاوت آيه {ألهيكم التكاثر حتّى زرتم المقابر}، فرمود: شگفتا چه هدف بسيار دورى! و چه زيارت كنندگان غافلى و چه خراميدن بسيار زشتى! آيا به محل زمين خوردن پدران خويش مى نازند و يا به تعداد هلاك شدگان [اقوام خود ]مباهات مى كنند؟ . .. به راستى اينها مايه عبرت قرار گيرند، سزاوارتر است تا مايه مباهات و افتخار باشند}.

عبرت از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 21

21 _ عبرت گيرى و پندآموزى ، هدفى براى نقل و تحليل تاريخ در قرآن

قد كان لكم . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 3 - 11

11 _ پندپذيرى انسانها از قرآن، بسيار اندك و ناچيز است.

قليلا ما تذكرون

{قليلا} صفت براى مفعول مطلق محذوف است. يعنى {تذكرا قليلا}. و كلمه {ما} زايده و تأكيد براى قلت تذكر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 6 - 9

9 - توجه به نزول قرآن از سوى خالق ، مدير و مالك

تمام هستى ، مايه تقويت روحيه پندپذيرى انسان از قرآن است .

تذكرة . .. ممّن خلق الأرض ... استوى . له ما فى السم_وت ... و ما تحت الثرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 5

5- قرآن ، درس آموز و مايه تذكر و پند براى انسان

كت_بًا فيه ذكركم

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {ذكر} به معناى {تذكره} و {تذكر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 50 - 5

5 _ پندگيرى و درس آموزى ، فلسفه نزول قرآن بر مردم با دلايل گوناگون و اسلوب مختلف

و لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 51 - 11

11 - مؤمنان ، از رحمت و پندآموز بودن قرآن ، بهره مى برند .

إنّ فى ذلك لرحمة و ذكرى لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 29 - 10

10 - قرآن ، براى بيدارى و پندگيرى صاحبان خرد ناب است .

كت_ب أنزلن_ه . .. ليتذكّر أُولوا الألب_ب

{لبّ} به معناى عقل خالص و خرد ناب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 4

4 - قرآن ، بهترين ، گوياترين و شفاف ترين سخن براى پنددهى و درس آموزى

اللّه نزّل أحسن الحديث . .. لعلّهم يتذكّرون . قرءانًا عربيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 48 - 1،4

1 - قرآن ، كتابى است

بيداربخش و پندآموز .

و إنّه لتذكرة للمتّقين

4 - بيداربخشى و پندآموزى ، فلسفه نزول قرآن و قلمرو موضوعات آن

و إنّه لتذكرة للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 49 - 4

4 - قرآن ، كتابى است بيدارگر و پندآموز .

عن التذكرة معرضين

به گفته مفسران، مقصود از {تذكرة} در اين آيه، قرآن كريم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 11 - 2

2 - آيات قرآن ، راهنما و مايه غفلت زدايى و زمينه پندگيرى و عبرت

كلاّ إنّها تذكرة

مراد از ضمير در {إنّها}، آيات قرآن است كه با توجّه به بيان اوصاف آنها در آيات بعد، تصريح به مرجع ضمير لزومى نداشته است. {تذكرة} اعم از {دلالت} (راهنمايى) و {اماره} (نشانه) است و به هر چيزى كه با آن تذكّر حاصل شود، اطلاق مى گردد (مفردات راغب). {تذكير} (مرادف تذكرة) به معناى موعظه كردن و {ذكرى} (اسم مصدر آن) به معناى عبرت است (قاموس); بنابراين مراد از {تذكره} بودن قرآن، راهنمايى، موعظه كردن و مايه عبرت بودن آن است.

عبرت از قصص انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 2

2- لزوم يادكرد سرگذشت پيامبران ، براى درس آموزى و پندگيرى

و اذكر أخا عاد

از آخر آيه شريفه (إنّى أخاف عليكم. ..)، استفاده مى شود كه يادكرد در جهت پندگيرى است.

عبرت از قصص قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 14

14 - از امام صادق ( ع ) درباره سخن خداوند

كه مى فرمايد : { الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته } روايت شده كه فرمود : { يرتلون آياته و يتفقهون به و يعملون باحكامه و يرجون وعده و يخافون وعيده و يعتبرون بقصصه و يأتمرون بأوامره و ينتهون بنواهيه . . . ;

آنان قرآن را با ترتيل مى خوانند و تلاش مى كنند تا آيات آن را بفهمند و به احكام آن عمل مى كنند و اميدوار به وعده ها و از وعيد آن ترسان مى باشند، و از قصه هاى آن پند و عبرت مى گيرند و به اوامر آن تن مى دهند و از نواهى آن دورى مى گزينند . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 5

5 - بالا بردن معرفت و عبرت آموختن بشر ، فلسفه و قلمرو داستان سرايى هاى قرآن

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 3

3 - پندآموزى ، از اهداف نقل داستان گذشتگان در قرآن

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

عبرت از قصه آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 4

4 _ سرگذشت آدم و حوا و فريب خوردنشان از شيطان، درس عبرتى براى همه انسانها

لا يفتننكم الشيطن كما أخرج أبويكم من الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 1

1- سرگذشت سجده ملائكه در برابر آدم و تمرّد ابليس ، عبرت آموز

و شايان توجه است .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم

{إذ} ظرف براى فعل مقدر مانند {اُذكر} است; يعنى: {ياد كن زمانى را كه . ..}. فرمان خداوند به پيامبر(ص) و يا آحاد مردم در مورد ياد كردن داستان سجده براى آدم، گوياى سازنده بودن اين يادآورى و عبرت آموزى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 116 - 1

1 - داستان سجده فرشتگان بر آدم و امتناع ابليس ، سرگذشتى درخور توجه و درس آموزى

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا

{إذ} مفعول فعل محذوف است و به قرينه آيات مشابه، آن فعل {اذكر} (فراگير و به خاطر داشته باش) مى باشد.

عبرت از قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 3

3- زندگى ابراهيم ( ع ) و خصوصيات او ، سازنده و درس آموز است .

واذكر فى الكت_ب إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 69 - 2

2 - سرگذشت ابراهيم ، ماجرايى مهم و شايان درس آموزى

و اتل عليهم نبأ إبرهيم

{نبأ} به ماجرايى گفته مى شود كه داراى فايده اى بزرگ باشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 1

1 - سرگذشت ابراهيم و قوم او ، نشانه الهى و درس عبرتى بزرگ براى همه انسان ها

و اتل عليهم نبأ إبرهيم . .. إنّ فى ذلك لأية

به كارگيرى اسم اشاره بعيد (ذلك) و نكره آوردن {آية}، بيانگر آن است كه ماجراى ميان ابراهيم(ع) و قومش، از رخدادهاى

بسيار مهم تاريخ و در بردارنده آموزه هاى گرانسنگى براى انسان ها است. گفتنى است كه واژه {آية} در اين جا معادل {عبرة} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 2

2 - سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

توصيه خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر يادآورى سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و. .. مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 2

2 - داستان مبارزه حضرت ابراهيم ( ع ) با شرك و بت پرستى ، داستانى زنده و درس آموز براى هميشه تاريخ

و إذ قال إبرهيم

كلمه {إذ} در محل نصب و مفعول به براى فعل محذوف است; يعنى، {واذكر إذ قال. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 24 - 1

1 - سرگذشت ابراهيم ( ع ) و ميهمانان گرامى او ، شايان شنيدن و درس آموزى

هل أتيك حديث ضيف إبرهيم المكرمين

عبرت از قصه ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 2

2- زندگى ادريس ( ع ) و خصوصيات او ، سازنده و درس آموز است .

واذكر فى الكت_ب إدريس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 2

2- سرگذشت اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) و صبر

و شكيبايى آنان ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {اسماعيل} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

عبرت از قصه اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 2

2 - سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

توصيه خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر يادآورى سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و. .. مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

عبرت از قصه اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 2

2- سرگذشت اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) و صبر و شكيبايى آنان ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {اسماعيل} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 2

2 - سرگذشت اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبراسلام ( ص ) و مؤمنان

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل

توصيه خدا به پيامبر(ص) مبنى بر يادآورى سرگذشت اسماعيل(ع) و. ..، مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

عبرت از قصه اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

فيل - 105 - 1 - 7

7 - داستان اصحاب فيل و كيفر ديدن آنان ، حادثه اى عبرت آموز و شايسته تدبر

ألم تر كيف

عبرت از قصه الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 123 - 2

2 - سرگذشت الياس پيامبر ، درس آموز و تسلى بخش براى پيامبراسلام و مؤمنان

و إنّ إلياس لمن المرسلين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه يادآورى سرگذشت الياس(ع) و قوم او براى پيامبر(ص) و مؤمنان _ كه در شرايط سخت مكه قرار داشتند و با مخالفت هاى مشركان روبه رو بودند _ در واقع به منظور درس آموزى و دلدارى آنان بوده است.

عبرت از قصه اليسع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 2

2 - سرگذشت اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبراسلام ( ص ) و مؤمنان

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل

توصيه خدا به پيامبر(ص) مبنى بر يادآورى سرگذشت اسماعيل(ع) و. ..، مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

عبرت از قصه انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 1،2

1_ داستان پيامبران و امت هاى ايشان حاوى پند و مايه عبرت است .

لقد كان فى قصصهم عبرة

{قصص} به معناى داستان است. ضمير در {قصصهم} به {رسل} و نيز امتهاى ايشان _ كه از {من نشاء} و {القوم المجرمين} در آيه قبل استفاده مى شود _ برمى گردد.

2_ تنها خردمندان از سرگذشت هاى پندآموز پيامبران بهره

مى گيرند و عبرت مى آموزند .

لقد كان فى قصصهم عبرة لأولى الألب_ب

روشن است كه داستان پيامبران براى همگان مى تواند عبرت باشد. بنابراين اختصاص دادن آن به خردمندان ، براى رساندن اين حقيقت است كه ايشان از داستان پيامبران درس مى گيرند و ديگران محرومند.

عبرت از قصه اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 4

4 - داستان مردم { انطاكيه } ، داستانى مثال زدنى ، درس آموز و عبرت انگيز

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

عبرت از قصه اهل ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 5

5 _ توجه دادن يهوديان به فرجام شوم مخالفت با فرمان هاى الهى ، هدف از پرسش پيامبر ( ص ) از يهوديان درباره مردم ايله

و سئلهم عن القرية التى كانت حاضرة البحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 11

11 _ داستان مناظره دو گروه پرهيزكننده از صيد ماهى در ميان يهوديان ( موعظه گران و تاركان نهى از منكر ) داستانى آموزنده و شايان به ياد داشتن . *

إذ قالت أمة منهم لم تعظون . .. قالوا معذرة إلى ربكم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {إذ قالت . .. } متعلق به فعل محذوف {اذكر} باشد.

عبرت از قصه ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 1

1- سرگذشت ايوب ( ع ) و نيايش او با خدا ، درس آموز و سزاوار ياد

ويادآورى است .

و أيّوب إذ نادى ربّه

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {أيّوب} به وسيله عامل مقدرى، چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 2

2 - سرگذشت ايوب ( ع ) درس آموز و سازنده براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و اذكر عبدنا أيّوب

توصيه خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر ياد كردن سرگذشت ايوب(ع) مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 11

11 - بازگشت و دو چندان شدن خانواده ايوب ( ع ) ، مايه تذكر و بيدارى صاحبان خرد ناب

و وهبنا له أهله . .. رحمة منّا و ذكرى لأُولى الألب_ب

{لُب} به معناى عقل خالص و خرد ناب است (مفردات راغب).

عبرت از قصه حبيب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 15

15 - داستان مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، داستانى مثل زدنى و درس آموز

واضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية . .. و جاء من أقصا المدينة رجل

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيات مربوط به حبيب نجار، به دنبال آيات مربوط به داستان مردم انطاكيه آمده و جزء آن مى باشد.

عبرت از قصه حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 4

4 _ سرگذشت آدم و حوا و فريب خوردنشان از شيطان، درس عبرتى براى همه انسانها

لا يفتننكم الشيطن كما أخرج أبويكم من الجنة

عبرت

از قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 21 - 2

2 - ماجراى گروه شكايت كننده و متخاصم در نزد داوود ( ع ) ، درس آموز براى پيامبراسلام ( ص )

و هل أتي_ك نبؤا الخصم

از تشويق شدن پيامبر(ص) به مطالعه در اين ماجرا، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

عبرت از قصه ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 2

2- سرگذشت اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) و صبر و شكيبايى آنان ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {اسماعيل} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 2

2 - سرگذشت اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبراسلام ( ص ) و مؤمنان

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل

توصيه خدا به پيامبر(ص) مبنى بر يادآورى سرگذشت اسماعيل(ع) و. ..، مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

عبرت از قصه زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 1

1- داستان زكريا و فرزند خواهى او ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و زكريّا إذ نادى

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه نصب {زكريّا} به عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

عبرت از قصه سليمان(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 31 - 3

3 - ماجراى سان ديدن سليمان ( ع ) از اسب هاى خود ، ماجرايى آموزنده و مهم

إذ عرض عليه بالعشىّ الص_فن_ت الجياد

از توصيه خداوند به پيامبر(ص) مبنى بر يادآورى داستان سان ديدن سليمان(ع) از اسبان خود، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

عبرت از قصه شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 1

1 - سرگذشت شعيب ( ع ) و مردم ايكه ، شايان انديشه و دربردارنده درس عبرتى بزرگ براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

كلمه {ذلك} به ماجراى ميان شعيب(ع) و مردم ايكه اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} و نكره آمدن آن براى تفخيم است. بنابراين {إنّ فى ذلك لأية}; يعنى، به راستى در اين ماجرا، درس عبرتى بزرگ وجود دارد.

عبرت از قصه عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 6

6 - يادكرد داستان عيسى ( ع ) در قرآن ، اقدامى هدايتگرانه و مثلى درس آموز

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً

با توجه به كاربرد واژه {مَثَل} _ كه داستان عيسى(ع) را به عنوان نمونه و سمبل ذكر كرده است _ برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 3

3 - داستان رسالت عيسى ( ع ) و بر خورد بنى اسرائيل با آن حضرت ، دربردارنده درس هاى سازنده و عبرت آموز

و إذ قال عيسى ابن مريم . .. فلمّا

جاءهم بالبيّن_ت قالوا ه_ذا سحر مبين

عبرت از قصه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 7

7 - داستان موسى و فرعون ، دربردارنده درس عبرت براى انسان هاى مؤمن و حق پذير

نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون بالحقّ لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 11

11 - داستان فرعون ، هامان و قارون ، عبرت آموز و نمونه اى از سرگذشت انسان هاى بدفرجام و نابودشده

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم . .. فأخذهم ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 5

5 - شكست نهايى فرعون در مبارزه با موسى ( ع ) ، درس عبرتى براى مخالفان پيامبر ( ص ) و منكران معاد

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

نقل داستان موسى(ع) و فرعون _ پس از بيان شبهات منكران معاد و نيز خطاب به پيامبر(ص) با جمله {هل أتاك. ..} _ بيانگر اين است كه مراد از توصيف داستان مزبور به عبرت، تهديد منكران معاد و مخالفان پيامبر(ص) است كه چه بسا آنان نيز در نهايت، همچون فرعون به عذاب الهى گرفتار شوند.

عبرت از قصه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 1

1 - سرگذشت موسى و فرعونيان ، آيتى بزرگ ، شايان تفكر و عبرت آموز

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} اشاره به ماجراى ميان موسى(ع) و فرعون دارد. {آية} نيز در اين جا معادل

{عبرة} و نكره آمدن آن براى تفخيم است. بنابراين جمله {إنّ فى ذلك لأية}; يعنى، به راستى در اين ماجرا عبرتى بزرگ وجود دارد.

عبرت از قصه قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 11

11 - داستان فرعون ، هامان و قارون ، عبرت آموز و نمونه اى از سرگذشت انسان هاى بدفرجام و نابودشده

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم . .. فأخذهم ال

عبرت از قصه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 3

3 - ترغيب خداوند ، به مطالعه سرگذشت تكذيب گرانى همچون قوم عاد و ثمود و درس آموزى از آن

فهل ترى لهم من باقية

مطلب ياد شده، از تعبير {فهل ترى} استفاده مى شود.

عبرت از قصه قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 3

3 - ترغيب خداوند ، به مطالعه سرگذشت تكذيب گرانى همچون قوم عاد و ثمود و درس آموزى از آن

فهل ترى لهم من باقية

مطلب ياد شده، از تعبير {فهل ترى} استفاده مى شود.

عبرت از قصه قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 12 - 1

1 - غرق شدن قوم نوح و نجات مؤمنان ، ماجرايى درس آموز و پنددهنده

لنجعلها لكم تذكرة

عبرت از قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش

_ به جز همسر وى _ و هلاكت قوم زشت كردارش ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} به جريان نجات لوط(ع) و كسان وى و نيز هلاكت قوم فساد پيشه اش اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} است و نكره آمدن آن براى بيان عظمت واقعه و درسى مى باشد كه در آن نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 3

3 - سرگذشت لوط ( ع ) ، در مبارزه بر ضد فحشا ، پندآموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و لوطًا إذ قال

{لوطاً} احتمال دارد كه عطف به آيه چهارده باشد و احتمال دارد كه مفعول فعل مقدّر {اذكر} باشد. بنابر احتمال دوم، نكته بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 133 - 2

2 - سرگذشت لوط پيامبر ، درس آموز و تسلى بخش پيامبراسلام و مؤمنان

و إنّ لوطًا لمن المرسلين

يادآورى سرگذشت لوط(ع) براى پيامبراسلام و مؤمنان در شرايط دشوار مكه، بيانگر مطلب يادشده است.

عبرت از قصه مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 1

1- داستان حضرت مريم و پاك دامنى و فرزنددار شدن او ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و التى أحصنت فرجها فنفخنا فيها

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {التى} منصوب به عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

عبرت از قصه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 51 - 2

2- تاريخ زندگى موسى ( ع ) و خصوصيات او ، درس آموز و سازنده است .

واذكر فى الكت_ب موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 9 - 2

2 - تاريخ زندگى موسى ( ع ) و حوادث آن ، درس آموز و شايان توجه و تأمل براى رهبران و مبلغان دين است .

و هل اتيك حديث موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 1

1 - سرگذشت مبارزه موسى ( ع ) با فرعونيان ، شايان توجه و درس آموزى

و إذ نادى ربّك موسى

واژه {إذ} در محل نصب و مفعول براى فعل محذوف است; يعنى، {واذكر إذ نادى. ..} فرمان الهى مبنى بر به خاطر آوردن سرگذشت موسى بيانگر حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 1

1 - سرگذشت موسى و فرعونيان ، آيتى بزرگ ، شايان تفكر و عبرت آموز

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} اشاره به ماجراى ميان موسى(ع) و فرعون دارد. {آية} نيز در اين جا معادل {عبرة} و نكره آمدن آن براى تفخيم است. بنابراين جمله {إنّ فى ذلك لأية}; يعنى، به راستى در اين ماجرا عبرتى بزرگ وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 7

7 - داستان موسى و فرعون ، دربردارنده درس عبرت براى انسان هاى مؤمن و حق پذير

نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون بالحقّ لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 1

1 - سرگذشت موسى ( ع ) و رسالت او در هدايت فرعون ، آيتى الهى و درس آموز

و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون

عبارت {و فى موسى} عطف بر جمله {تركنا فيها آية} است; يعنى، {و فى قصة موسى آية}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 1

1 - داستان گفتوگوى موسى ( ع ) با قوم خويش و آزار هاى آنان نسبت به آن حضرت ، دربردارنده درس هاى سازنده و عبرت آموز

و إذ قال موسى لقومه ي_قوم لم تؤذوننى

فرمان الهى به ياد كرد گفتوگوى موسى(ع) با قومش و. ..، نشانه مشتمل بودن آن بر درس هاى سازنده براى امت اسلام است. ضمناً بايد توجه داشت كه كلمه {إذ} در {إذ قال}، مفعول براى فعل محذوف (اُذكر) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 15 - 1،2

1 - سرگذشت موسى ( ع ) ، قابل دقت و مايه عبرت حتى براى پيامبر ( ص )

هل أتيك حديث موسى

{حديث}; يعنى، خبر. (لسان العرب)

2 - خداوند ، برانگيزاننده همگان به آگاهى از داستان موسى ( ع ) و عبرت گيرى از آن

هل أتيك حديث موسى

استفهام در {هل أتاك. ..} براى ترغيب به شنيدن پاسخ است. نقل داستان موسى(ع) در قرآن، نشانه آن است كه گرچه ضمير {هل أتاك} در خطاب به پيامبر(ص) به كار رفته است; ولى مراد گزارش سرگذشت موسى(ع) به تمام مردم است.

عبرت از قصه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- انبياء - 21 - 76 - 2

2- داستان حضرت نوح ، داستانى درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و نوحًا إذ نادى

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {نوحاً} مفعول براى فعل مقدر (هم چون {اذكر} يا {اذكروا}) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 1

1 - نجات نوح ( ع ) و پيروانش و هلاكت كفرپيشگان قوم وى ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

{ذلك} به جريان نجات نوح(ع) و پيروان وى و نيز هلاكت قوم كفرپيشه وى اشاره دارد. {آية} در اين جا مرادف {عبرة} مى باشد و نكره آمدن آن بيانگر عظمت آن است.

عبرت از قصه هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 11

11 - داستان فرعون ، هامان و قارون ، عبرت آموز و نمونه اى از سرگذشت انسان هاى بدفرجام و نابودشده

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم . .. فأخذهم ال

عبرت از قصه هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 5

5 - سرگذشت هود ( ع ) و قوم عاد ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

فكذّبوه فأهلكن_هم إنّ فى ذلك لأية

واژه {ذلك} اشاره دارد به: نصيحت هاى هود(ع) و هشدارهاى وى به عاديان، تأثير ناپذيرى آنان، تكذيب رسالت او و سرانجام هلاكت آنان به اراده خداوند. گفتنى است كه كلمه {آية} در اصل، به معناى نشانه است و

در اين جا معنايى معادل {عبرة} دارد و نكره آمدن آن براى تفخيم و بيانگر وجود مايه هاى بزرگ عبرت در داستان هود و عاديان است.

عبرت از قصه يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 2

2 - سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

توصيه خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر يادآورى سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و. .. مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

عبرت از قصه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 3

3_ سرگذشت يوسف ( ع ) و برادرانش سرگذشتى آموزنده و مايه عبرت است .

لقد كان فى قصصهم عبرة

مى توان گفت ضمير در {قصصهم} به يوسف(ع) و برادران او و تمام كسانى كه در داستان يوسف(ع) نظير زليخا نقش داشته اند باز مى گردد. بر اين اساس دلالت جمله {لقد كان...} بر برداشت فوق صريح تر و روشن تر است.

عبرت از قصه يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 1

1- ماجراى ذاالنون ( يونس ( ع ) ) ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و ذاالنون إذ ذهب

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {ذا النون} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد. گفتنى است كه {النون} به معناى ماهى است و {ذاالنون} لقب براى يونس(ع) است; به اين مناسبت كه

او مدتى در شكم ماهى قرار داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 139 - 2

2 - سرگذشت يونس پيامبر ، درس آموز و تسلى بخش پيامبراسلام و ايمان آورندگان به آن حضرت

و إنّ يونس لمن المرسلين

برداشت بالا، به خاطر اين نكته است كه يادآورى سرگذشت يونس(ع) و قومش، براى پيامبر و مؤمنان _ كه در شرايط سخت مكه قرار داشتند و با مخالفت هاى مشركان روبه رو بودند _ در واقع به منظور درس آموزى و دلدارى به آنان است.

عبرت از قضاوت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 21 - 2

2 - ماجراى گروه شكايت كننده و متخاصم در نزد داوود ( ع ) ، درس آموز براى پيامبراسلام ( ص )

و هل أتي_ك نبؤا الخصم

از تشويق شدن پيامبر(ص) به مطالعه در اين ماجرا، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

عبرت از قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 3

3 _ تاريخ و سرگذشت اقوام هلاك شده ، چون قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم ، اصحاب مدين و قوم لوط ، مايه عبرت آدميان

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 1

1 - سرگذشت ابراهيم و قوم او ، نشانه الهى و درس عبرتى بزرگ براى همه انسان ها

و اتل عليهم نبأ إبرهيم . .. إنّ فى ذلك لأية

به كارگيرى اسم

اشاره بعيد (ذلك) و نكره آوردن {آية}، بيانگر آن است كه ماجراى ميان ابراهيم(ع) و قومش، از رخدادهاى بسيار مهم تاريخ و در بردارنده آموزه هاى گرانسنگى براى انسان ها است. گفتنى است كه واژه {آية} در اين جا معادل {عبرة} مى باشد.

عبرت از قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 1

1- سرنوشت قوم { تبّع } و اقوام قبل از آن ، پيامدار عبرت و هشدار براى مشركان مكه

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم

عبرت از قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 3

3 _ تاريخ و سرگذشت اقوام هلاك شده ، چون قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم ، اصحاب مدين و قوم لوط ، مايه عبرت آدميان

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

عبرت از قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 3

3 _ تاريخ و سرگذشت اقوام هلاك شده ، چون قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم ، اصحاب مدين و قوم لوط ، مايه عبرت آدميان

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 6

6 - عبرت گرفتن از قوم عاد و دل خوش نبودن به نيروى جسمى در برابر تهديد هاى الهى ، نشان خردورزى است .

لذى حجر . .. الّتى لم

يخلق مثلها فى البل_د

عبرت از قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 3

3 _ تاريخ و سرگذشت اقوام هلاك شده ، چون قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم ، اصحاب مدين و قوم لوط ، مايه عبرت آدميان

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

عبرت از قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 3

3 _ تاريخ و سرگذشت اقوام هلاك شده ، چون قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم ، اصحاب مدين و قوم لوط ، مايه عبرت آدميان

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 1

1 _ پيامبر اكرم ( ص ) از سوى خداوند دستور يافت تا سرگذشت نوح ( ع ) و قومش را ، به عنوان هشدار براى مشركان مكه ، بازگو كند .

و اتل عليهم نبأ نوح إذ قال لقومه

{نبأ} خبرى است كه براى شنونده داراى فائده عظيم باشد. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 8

8 _ خداوند ، با بيان عاقبت نيك ياران حضرت نوح ( ع ) و فرجام شوم تكذيب كنندگانش ، پيامبر اكرم ( ص ) و مؤمنان را دلدارى داده و مشركان را به عذاب استيصال تهديد نمود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. فانظر كيف كان عقبة

المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 30 - 1،2،3

1 - سرگذشت نوح ( ع ) و قوم او ، آينه عبرتى است براى ديگران .

إنّ فى ذلك لأي_ت

{الآيات} جمع {آية} است و مراد از آن، نشانه هاى عبرت آموز است.

2 - وجود درس هاى بسيار ، براى عبرت آموزى در سرگذشت نوح ( ع ) و قومش

إنّ فى ذلك لأي_ت

برداشت ياد شده از جمع آمدن {آيات}، استفاده مى شود.

3 - لزوم درس آموزى از سرگذشت قوم نوح

إنّ فى ذلك لأي_ت

مؤكد شدن عبارت {فى ذلك لآيات} با {إنّ}، ترغيبى از سوى خدا به مطالعه سرگذشت قوم نوح، براى درس آموزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 6

6 - واقعه طوفان و هلاكت قوم نوح و نجات آن حضرت و مؤمنان به وى ، از آن حادثه ، درس عبرتى بزرگ براى انسان هااست .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين

مرجع ضمير {ها} مى تواند {سفينة} و يا {واقعه طوفان} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است. گفتنى است، {آية} به معناى {عبرت} است و نكره آمدن اش، دلالت بر تفخيم مى كند.

عبرت از قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 148 - 5

5 - ايمانِ ثمربخش قوم يونس و فرجام نيك آنان ، مايه عبرت و موجب دلدارى به پيامبر ( ص ) و مؤمنان

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه درصدد دلدارى به پيامبر(ص)

و مؤمنانى است كه در شرايط سخت و طاقت فرساى مكه قرار داشتند. در واقع اين آيه، آنان را (همچون يونس(ع)) به ادامه رسالت الهى فرا مى خواند.

عبرت از كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 1

1 - برجاى ماندن كشتى نوح _ براى چندى _ در زمين ، به عنوان نشانه الهى و به منظور عبرت آموزى خلق

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

واژه {آية} در معانى {علامت}، {معجزه} و {عبرت} به كار مى رود. گفتنى است برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه ضمير {تركناها} به {ذات ألواح} بازگردد.

عبرت از كيفر دنيوى حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 12

12 - عقوبت دنيايى مردم حق ناپذير و ستيزه جو از اقوام گذشته ( چون قوم نوحو . . . ) مجازاتى سخت ، شگفت آور و درس آموز

فأخذتهم فكيف كان عقاب

برداشت يادشده از استفهام تعجيبى {كيف} استفاده مى شود.

عبرت از كيفر زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 15

15- پيشگيرى از ارتكاب فحشا و عبرت آموزى ، فلسفه تشريع كيفر زنا و اجراى آن در ملأ عام

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين

برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه مشاهده كيفر زنا، بى ترديد باعث عبرت گيرى و موجب پيشگيرى از ارتكاب به آن خواهد شد.

عبرت از كيفر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم -

14 - 45 - 1

1- سرزنش خداوند از ستمگرانى كه از كيفر ستم پيشگان پيش از خود و مثل هاى الهى ، پند نگرفتند و درس نياموختند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثا

عبرت از كيفر هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 10

10- كيفر هاى دنيوى ، بيدارباشى براى غافلان است .

و أُحيط بثمره . .. يقول ي_ليتنى لم أُشرك بربّى أحدًا

عبرت از گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 66 - 1

1- در شتر ، گاو و گوسفند درس عبرتى براى انسانهاست .

و إن لكم فى الأنع_م لعبرة نسقيكم

{أنعام} نامى است براى شتر، گاو و گوسفند.

عبرت از گردش روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 44 - 2،4

2 - گردش و جابه جايى شب و روز و تحولات ناشى از آن ، درس عبرتى است براى صاحبان بصيرت و روشن دلى .

يقلّب اللّه الّيل و النهار إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر

4 - طبيعت ( گردش و جابه جايى شب و روز و تحولات ناشى از آن و . . . ) بستر مناسب براى عبرت آموزى و پندگيرى

يقلّب اللّه الّيل و النهار إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر

عبرت از گردش شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 44 - 2،4

2 - گردش و جابه جايى شب و روز و تحولات ناشى از آن

، درس عبرتى است براى صاحبان بصيرت و روشن دلى .

يقلّب اللّه الّيل و النهار إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر

4 - طبيعت ( گردش و جابه جايى شب و روز و تحولات ناشى از آن و . . . ) بستر مناسب براى عبرت آموزى و پندگيرى

يقلّب اللّه الّيل و النهار إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر

عبرت از گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 62 - 6

6 - لزوم تعقل و خردورزى در وسوسه هاى گمراه كننده شيطان و درس آموزى از سرنوشت شوم قربانيان فريب وى

و لقد أضلّ منكم جبلاًّ كثيرًا أفلم تكونوا تعقلون

عبرت از گمراهى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 18

18 - لزوم عبرت آموزى مردمان از گمراهى هواپرستان

أفرءيت من اتّخذ إل_هه هويه . .. أفلاتذكّرون

{أفلاتذكّرون} مى تواند به مجموع آيه نظر داشته باشد.

عبرت از گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 66 - 1

1- در شتر ، گاو و گوسفند درس عبرتى براى انسانهاست .

و إن لكم فى الأنع_م لعبرة نسقيكم

{أنعام} نامى است براى شتر، گاو و گوسفند.

عبرت از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 11،13

11- مرگ و مير آدميان و انقراض جوامع و تمدن ها ، مايه عبرت انسان ها است .

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

13- عبرت نگرفتن كافران از مشاهده مرگ و مير آدميان و انقراض جوامع و تمدن ها

أفلايرون أنّا نأتى الأرض

ننقصها من أطرافها

عبرت از مرگ ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 13

13 _ صحنه جان كندن ظالمان بزرگ، عبرت آموز و تماشايى است.

و لو ترى إذ الظلمون فى غمرت الموت

عبرت از مفتريان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 11

11 - موسى ( ع ) ، با يادآورى ناكامى اهل افترا در امت هاى پيشين ، آن را درس عبرتى براى فرعونيان خواند .

و قد خاب من افترى

جمله {قد خاب. ..} خبر از حال گذشتگان است و به منظور عبرت گيرى حاضران در صحنه مبارزه موسى و فرعون، بيان شده است.

عبرت از مواعظ خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 13

13_ تنها موعظه پذيران ، از توصيه ها و مواعظ الهى پند خواهند گرفت .

ذلك ذكرى للذكرين

زمخشرى در كشاف {ذكرى} را به موعظه و {ذاكرين} را به پندپذيران معنا كرده است.

عبرت از موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 6

6- به خاطر آوردن پديده ها و مخلوقات خداوند ، عامل تنبه و پندگيرى و بازشناسى خالقيت خداوند از مدعيان دروغين آفرينشگرى است .

أفمن يخلق كمن لايخلق أفلا تذكّرون

از اينكه خداوند پس از بيان مخلوقات فراوان _ در قالب استفهام توبيخى _ امر به تذكر و يادآورى مى كند، معلوم مى شود كه توجه به مخلوقات عامل تذكر است.

عبرت از موعظه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - حاقه - 69 - 12 - 4

4 - تأثير بى بديل و منحصر به فرد موعظه و پندآموزى ، از راه شنيدن و گفتوگوى شفاهى و حضورى

لنجعلها لكم تذكرة و تعيها أُذن وعية

مطلب ياد شده از توأم آمدن مسأله پندآموزى (تذكرة) و موضوع گوش شنوا (اُذن واعية)، به دست مى آيد.

عبرت از مهمانان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 24 - 1

1 - سرگذشت ابراهيم ( ع ) و ميهمانان گرامى او ، شايان شنيدن و درس آموزى

هل أتيك حديث ضيف إبرهيم المكرمين

عبرت از نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 2

2- درختان خرما و انگور و استحصال نوشيدنى از آنها ، مايه پند و عبرت است .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا

برداشت فوق، با توجه به معطوف بودن جمله {و من ثمرات. ..} بر جمله {و إن لكم فى الأنعام لعبرة} است.

عبرت از نشانه هاى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 18 - 10

10- لزوم متذكر گشتن از نشانه هاى قيامت ، قبل از فرارسيدن آن و پايان يافتن مهلت

فهل ينظرون إلاّالساعة . .. فقد جاء أشراطها فأنّى لهم إذا جاءتهم ذكري_هم

از اين كه خداوند، تذكّر را به هنگام برپايى قيامت بى فايده دانسته است، مطلب بالا استفاده مى شود.

عبرت از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 6

عبرت از واژگونى سرزمين قوم لوط

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 9 - 5

5 - واژگونى شهر هاى قوم لوط ، مهم ترين فراز تاريخ عبرت آموز قوم لوط است .

و جاء فرعون و من قبله و المؤتفك_ت بالخاطئة

تعبير {مؤتفكات} درباره قوم لوط، به جاى نام بردن از آنان همچون نام فرعون، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

عبرت از ولادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 11

11 - چگونگى تولد و زندگى عيسى ( ع ) ، پيامدار آموزه هايى چند براى بنى اسرائيل

و جعلن_ه مثلاً لبنى إسرءيل

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه مراد از {مثل} قرار گرفتن عيسى(ع)، نحوه خلقت و آفرينش آن حضرت باشد.

عبرت از هلاكت امتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 6

6- بررسى تاريخ و پيدايش و زوال تمدن ها ، منبعى براى شناخت و عبرت آموزى و درك حقايق قرآن

فإنّما يسّرن_ه. .. لتنذر به ... و كم أهلكنا قبلهم من قرن

عبرت از هلاكت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 2

2 - تنها خداترسان از هلاكت و مجازات فرعون پند مى گيرند و خود رااز گرفتارى به فرجامى نظير آن برحذر مى دارند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

مراد از خشيت در {يخشى}، مى تواند خشيت از خداوند باشد، جمله {و أهديك إلى ربّك فتخشى} (در آيات پيشين) مؤيد اين احتمال است. اختصاص يافتن {عبرت} به {من يخشى} _ با آن كه هلاكت

فرعون براى همگان درس عبرت است _ بيانگر اين نكته است كه تنها، خداترسان از اين عبرت بهره مى گيرند.

عبرت از هلاكت قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 6

6 - فرورفتن شبانه قارون با خانه اش در كام زمين ، رخدادى سخت تكان دهنده ، بيدارگر و درس آموز براى كسانى كه روز پيش آرزوى ثروتى چونان ثروت وى را داشتند .

و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس يقولون ويكأنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباد

كلمه {مكانه}، منصوب به نزع خافض و صفت براى اسم محذوف {مكاناً} است; يعنى، {الذين تمنّوا مكاناً مثل مكانه; آنان كه ديروز منزلتى هم چون منزلت قارون را آرزو كرده بودند. ..}.

عبرت از هلاكت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 5

5 - سرگذشت هود ( ع ) و قوم عاد ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

فكذّبوه فأهلكن_هم إنّ فى ذلك لأية

واژه {ذلك} اشاره دارد به: نصيحت هاى هود(ع) و هشدارهاى وى به عاديان، تأثير ناپذيرى آنان، تكذيب رسالت او و سرانجام هلاكت آنان به اراده خداوند. گفتنى است كه كلمه {آية} در اصل، به معناى نشانه است و در اين جا معنايى معادل {عبرة} دارد و نكره آمدن آن براى تفخيم و بيانگر وجود مايه هاى بزرگ عبرت در داستان هود و عاديان است.

عبرت از هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 3

3 - سرگذشت قوم لوط ، مايه عبرت

و درس آموز براى همگان

ثمّ دمّرنا الأخرين . و إنّكم لتمرّون عليهم ... أفلاتعقلون

عبرت اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 16

16 - مطالعه و نگاه عميق به طبيعت ( جريان نزول باران ، چشمه سار ها و پيدايش كشت ها ) ، مايه بيدارى و پندگيرى صاحبان عقل و خرد است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. إنّ فى ذلك لذكرى لأُولى الألب_ب

{ذكرى} اسم براى {تذكير} و {تنبيه} (بيدارى و پندگيرى) است و {لُبّ} (مفرد {ألباب}) به معناى عقل و خرد مى باشد.

عبرت اهل بصيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 22،23

22 - غلبه اراده خدا بر استحكامات بنى نضير ، درسى براى صاحبان فهم و بصيرت

مانعتهم حصونهم . .. فأتيهم اللّه من حيث لم يحتسبوا ... فاعتبرواي_أُولى الأبص_ر

23 - اهل بينش و بصيرت ، قادر به بهره مندى از درس ها و پند هاى الهى در تاريخ

فاعتبروا ي_أُولى الأبص_ر

عبرت اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 26

26 _ سرانجام شوم حسادت و برادركشى قابيل ، درسى براى اهل كتاب

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم . .. فاصبح من الندمين

با توجه به اينكه ضمير در {عليهم} به اهل كتاب باز مى گردد، هدف اصلى از بر شمردن پيامدهاى قتل هابيل، پند گرفتن آنان خواهد بود.

عبرت بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 1

1 -

فرجام فرعون ، درس عبرتى بزرگ براى كسانى كه نگران عاقبت دنيا و آخرت خويش اند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

متعلق {يخشى}، به قرينه {الأخرة و الأولى} در آيه قبل، مى تواند فرجام انسان در دنيا و آخرت باشد.

عبرت پذيران و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 7

7 - تعاليم قرآن ، براى انسان هاى پندپذير سودمند است .

إن نفعت الذكرى . سيذّكّر من يخشى

مراد از جمله {سيذكّر. ..} _ به قرينه {إن نفعت الذكرى} (در آيه قبل) _ {سيذكّر و ينتفع} است; يعنى، پذيرش پند قرآن، ملازم با سود بردن از آن است.

عبرت پذيرى اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 2

2_ تنها خردمندان از سرگذشت هاى پندآموز پيامبران بهره مى گيرند و عبرت مى آموزند .

لقد كان فى قصصهم عبرة لأولى الألب_ب

روشن است كه داستان پيامبران براى همگان مى تواند عبرت باشد. بنابراين اختصاص دادن آن به خردمندان ، براى رساندن اين حقيقت است كه ايشان از داستان پيامبران درس مى گيرند و ديگران محرومند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 52 - 10

10- قرآن براى بيدارى و پندپذيرى صاحبان خرد ناب نازل گرديد .

ه_ذا بل_غ للناس . .. و ليذّكّر أولواالألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 29 - 10

10 - قرآن ، براى بيدارى و پندگيرى صاحبان خرد ناب است .

كت_ب أنزلن_ه . .. ليتذكّر أُولوا الألب_ب

{لبّ} به معناى عقل

خالص و خرد ناب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 17

17 - تنها صاحبان عقل سليم و خردناب ، پندپذير و حق جو هستند .

إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب

{لُبّ} (مفرد {ألباب}) به معناى عقل خالص و خردناب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 17

17 - تنها صاحبان عقل و خرد ، گروه حق جو و پندپذيراند .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. إنّ فى ذلك لذكرى لأُولى الألب_ب

عبرت پذيرى بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 4

4 _ بندگان خالص خداى رحمان ، مردمى پندپذير و سپاس گزار در برابر نعمت هاى الهى

لمن أراد أن يذكّر أو أراد شكورًا . و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه شريفه مرتبط با آيه قبل و درصدد بيان اوصاف كسانى باشد كه در جمله {لمن أراد أن يذكر أو أراد شكوراً} از آنان ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 73 - 2

2 _ پندپذيرى و درس آموزى از آيات الهى ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذين إذا ذكّروا بأي_ت ربّهم لم يخرّوا عليها صمًّا و عميانًا

عبرت پذيرى حق طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 7

7 - داستان موسى و فرعون ، دربردارنده درس عبرت براى انسان هاى مؤمن و

حق پذير

نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون بالحقّ لقوم يؤمنون

عبرت پذيرى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 2

2 - تنها خداترسان از هلاكت و مجازات فرعون پند مى گيرند و خود رااز گرفتارى به فرجامى نظير آن برحذر مى دارند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

مراد از خشيت در {يخشى}، مى تواند خشيت از خداوند باشد، جمله {و أهديك إلى ربّك فتخشى} (در آيات پيشين) مؤيد اين احتمال است. اختصاص يافتن {عبرت} به {من يخشى} _ با آن كه هلاكت فرعون براى همگان درس عبرت است _ بيانگر اين نكته است كه تنها، خداترسان از اين عبرت بهره مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 6

6 - عاقبت انديشان و اهل خشيت ، تأثيرپذير از تذكرات و پند هاى قرآن

فذكّر . .. سيذّكّر من يخشى

عبرت پذيرى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 20

20 - پندپذير و حقيقت جو بودن عالمان ، دليل برترى آنان بر جاهلان است .

هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب

جمله {إنّما يتذكّر أُولوا الألباب}، در مقام تعليل براى جمله پيشين (هل يستوى الذين يعلمون. ..) است; يعنى، عالمان با نادانان برابر نيستند; زيرا صاحبان خردناب _ كه همان عالمان اند _ پندپذير و حقيقت جو هستند.

عبرت پذيرى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 2

2 - سرگذشت ايوب ( ع

) درس آموز و سازنده براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و اذكر عبدنا أيّوب

توصيه خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر ياد كردن سرگذشت ايوب(ع) مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

عبرت پذيرى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 7

7 - داستان موسى و فرعون ، دربردارنده درس عبرت براى انسان هاى مؤمن و حق پذير

نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون بالحقّ لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 2

2 - سرگذشت ايوب ( ع ) درس آموز و سازنده براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و اذكر عبدنا أيّوب

توصيه خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر ياد كردن سرگذشت ايوب(ع) مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

عبرت دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 5

5 - شكست نهايى فرعون در مبارزه با موسى ( ع ) ، درس عبرتى براى مخالفان پيامبر ( ص ) و منكران معاد

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

نقل داستان موسى(ع) و فرعون _ پس از بيان شبهات منكران معاد و نيز خطاب به پيامبر(ص) با جمله {هل أتاك. ..} _ بيانگر اين است كه مراد از توصيف داستان مزبور به عبرت، تهديد منكران معاد و مخالفان پيامبر(ص) است كه چه بسا آنان نيز در نهايت، همچون فرعون به عذاب الهى گرفتار شوند.

عبرت دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 8

8- توجه

به سرعت زوال زندگى دنيا ، مايه هشدار و عبرت رفاه مندان و دنياطلبان است .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا كماء أنزلن_ه . .. تذروه الري_ح

با توجه به ارتباط آيه با آيات قبل كه در زمينه نشان دادن انديشه هاى رفاه مندان مغرور و فرجام آنان بود، نكته بالا فهميده مى شود.

عبرت دنياطلبان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 6

6 - فرورفتن شبانه قارون با خانه اش در كام زمين ، رخدادى سخت تكان دهنده ، بيدارگر و درس آموز براى كسانى كه روز پيش آرزوى ثروتى چونان ثروت وى را داشتند .

و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس يقولون ويكأنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباد

كلمه {مكانه}، منصوب به نزع خافض و صفت براى اسم محذوف {مكاناً} است; يعنى، {الذين تمنّوا مكاناً مثل مكانه; آنان كه ديروز منزلتى هم چون منزلت قارون را آرزو كرده بودند. ..}.

عبرت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 9 - 2

2 - تاريخ زندگى موسى ( ع ) و حوادث آن ، درس آموز و شايان توجه و تأمل براى رهبران و مبلغان دين است .

و هل اتيك حديث موسى

عبرت عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 5

5 _ تنها صاحبان خرد ، پندپذير از حكمت هاى خداوند هستند .

و ما يذّكّر الاّ اولوا الالباب

عبرت علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 4

4

- خانه هاى ويران و خالى از سكنه ثموديان ، دربردارنده درس عبرتى بزرگ براى اهل فهم و دانش

فتلك بيوتهم خاوية . .. إنّ فى ذلك لأية لقوم يعلمون

واژه {آية} در آيه ياد شده معادل {عبرة} و تنكير آن بيانگر بزرگى است; يعنى، {إنّ فى ذلك لعبرة عظيمة لقوم يعلمون}.

عبرت گيرى اقليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 3 - 11

11 _ پندپذيرى انسانها از قرآن، بسيار اندك و ناچيز است.

قليلا ما تذكرون

{قليلا} صفت براى مفعول مطلق محذوف است. يعنى {تذكرا قليلا}. و كلمه {ما} زايده و تأكيد براى قلت تذكر است.

عبرت گيرى عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 17

17- پرستشگران خدا ، از تذكرات و بيدارباش هاى او بهره منداند .

ذكرى للع_بدين

عبرت مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 9 - 2

2 - تاريخ زندگى موسى ( ع ) و حوادث آن ، درس آموز و شايان توجه و تأمل براى رهبران و مبلغان دين است .

و هل اتيك حديث موسى

عبرت متفكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 13 - 7

7 - مسخّر بودن طبيعت در جهت منافع انسان ، در بردارنده درس هاى توحيدى براى اهل تفكّر

اللّه الذى سخّر لكم البحر . .. و سخّر لكم ما فى السم_وت و ... إنّ فى ذلك لأي_ت ل

عبرت متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 -

3

3 - كيفر اصحاب سبت ، موعظه و پندى براى اهل تقواست .

فجعلنها . .. موعظة للمتقين

عبرت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 2

2 - سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

توصيه خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر يادآورى سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و. .. مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 2

2 - سرگذشت اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبراسلام ( ص ) و مؤمنان

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل

توصيه خدا به پيامبر(ص) مبنى بر يادآورى سرگذشت اسماعيل(ع) و. ..، مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 15 - 1

1 - سرگذشت موسى ( ع ) ، قابل دقت و مايه عبرت حتى براى پيامبر ( ص )

هل أتيك حديث موسى

{حديث}; يعنى، خبر. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 1

1 - اخبار پيشينيان ، داراى نكاتى آموزنده و عبرت آور ، حتى براى رسول خدا ( ص )

هل أتيك حديث الجنود

عبرت مردم مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 6

6 - آثار بر

جا مانده از تمدن ها و دستاورد هاى اقوام و ملت هاى نيرومند پيشين ، قابل بازديد و مطالعه و درس آموز براى مردم عصر بعثت

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا . .. و كانوا أشدّ منهم قوّة

عبرت مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 8

8- توجه به سرعت زوال زندگى دنيا ، مايه هشدار و عبرت رفاه مندان و دنياطلبان است .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا كماء أنزلن_ه . .. تذروه الري_ح

با توجه به ارتباط آيه با آيات قبل كه در زمينه نشان دادن انديشه هاى رفاه مندان مغرور و فرجام آنان بود، نكته بالا فهميده مى شود.

عبرت مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 5

5 - شكست نهايى فرعون در مبارزه با موسى ( ع ) ، درس عبرتى براى مخالفان پيامبر ( ص ) و منكران معاد

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

نقل داستان موسى(ع) و فرعون _ پس از بيان شبهات منكران معاد و نيز خطاب به پيامبر(ص) با جمله {هل أتاك. ..} _ بيانگر اين است كه مراد از توصيف داستان مزبور به عبرت، تهديد منكران معاد و مخالفان پيامبر(ص) است كه چه بسا آنان نيز در نهايت، همچون فرعون به عذاب الهى گرفتار شوند.

عبرت موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 9 - 4

4_ پيدايش بوستان ها و كشتزار ها در پى نزول باران ، درسى براى خداجويان

و نزّلنا من السماء ماء مبركًا فأنبتنا به جنّت و حبّ الحصيد

عبرت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 2

2 - سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

توصيه خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر يادآورى سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و. .. مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 2

2 - سرگذشت اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبراسلام ( ص ) و مؤمنان

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل

توصيه خدا به پيامبر(ص) مبنى بر يادآورى سرگذشت اسماعيل(ع) و. ..، مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 18

18 - رخداد جريان حديبيه و ثمرات آن ، الگويى براى مؤمنان در جهت پيشبرد اهداف اسلام *

و لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

مراد از {صراط مستقيم} شيوه درست حركت جهادى و تبليغى دين است; يعنى، مسلمانان مى توانند از جريان حديبيه نتيجه بگيرند كه چگونه استوارى بر حمايت از رهبرى و تدبير صحيح در پذيرش صلح در شرايط نابرابرى قوا، مى تواند زمينه را براى پيروزى هاى آينده هموار سازد.

عبرت ناپذيرى از اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 12

12 - كسانى كه از سرنوشت اقوام پيشين عبرت نمى گيرند ،

از خرد بى بهره اند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

عبرت ناپذيرى از هلاكت امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 4

4 - اصرار كافران بر تكذيب تهديد هاى الهى ، مانع عبرت گيرى آنان از فرجام هلاكت بار پيشينيان

هل أتيك . .. بل الذين كفروا فى تكذيب

عبرت ناپذيرى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 6

6- موسى ( ع ) قوم خود را به دليل عبرت نگرفتن از سرگذشت پيشينيان ، سرزنش كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود

عبرت ناپذيرى سرمستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 7

7 - نشانه هاى عبرت آموز الهى بر پهنه زمين ، بى تأثير در مردمان غافل و سرمست *

ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

اختصاص يافتن {آية} به {للذين يخافون. ..}، بيانگر اين حقيقت است كه اگر مايه هاى ابتدايى معرفت، در درون فرد وجود نداشته باشد و او در غفلت و سرخوشى فرو رفته باشد، از آيات الهى ره به مقصد و مقصود نخواهد برد.

عبرت ناپذيرى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 7

7 - نشانه هاى عبرت آموز الهى بر پهنه زمين ، بى تأثير در مردمان غافل و سرمست *

ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

اختصاص يافتن {آية} به {للذين يخافون. ..}، بيانگر اين حقيقت است كه اگر مايه هاى ابتدايى معرفت، در درون فرد وجود

نداشته باشد و او در غفلت و سرخوشى فرو رفته باشد، از آيات الهى ره به مقصد و مقصود نخواهد برد.

عبرت ناپذيرى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 4

4 _ هشدار هاى الهى با نزول بلا ها و مصيبت ها بر فرعونيان بى تأثير در هدايت و تذكريابى آنان

و لقد أخذنا . .. قالوا لنا هذه و إن تصبهم سيئة يطيروا بموسى و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

عبرت ناپذيرى قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 13

13 - نكوهش قارون از سوى خدا ، به خاطر درس نگرفتن از فرجام شوم زراندوزان پيش از خود

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

عبرت ناپذيرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و.

.. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

عبرت ناپذيرى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 2

2 - عبرت نگرفتن قوم عاد ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ( ع )

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. فهل من مدّكر . كذّبت عاد

با توجه به اين كه مؤخّر آمدن ذكر قوم عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح بر آنان مى باشد; تكذيب انبيا از سوى آنان، نشان مى دهد كه آن قوم از سرگذشت قوم نوح عبرت نگرفته بودند.

عبرت ناپذيرى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى

تواند بيانگر معناى بالا باشد.

عبرت ناپذيرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 1،4

1 _ توبيخ كافران به آيات الهى به جهت تدبر نكردن در تاريخ و درس نگرفتن از سرنوشت هلاكتبار امتهاى گذشته

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن

4 _ كافران به تحليل صحيح تاريخ نپرداخته و از آن پند نمى گيرند.

ألم يروا كم أهلكنا

استفهام توبيخى {ألم يروا} بيانگر اين است كه تاريخ گذشتگان قابليت پندآموزى و عبرت گرفتن دارد، ولى كافران در پى آن نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 126 - 8

8 _ درس نگرفتن از آزمون ها و ابتلائات الهى ، از ويژگى هاى منافقان و كافران

ماتوا و هم كفرون. أو لا يرون أنهم يفتنون فى كل عام ... ثم لا يتوبون و لا هم يذّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 18

18_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة } و هى النقمة { أوتحلّ قريباً من دارهم } فتحلّ بقوم غيرهم فيرون ذلك و يسمعون به و الذين حلّت بهم عصاة كفار مثلهم و لايتعظ بعضهم ببعض و لن يزالوا كذلك { حتى يأتى وعد الله } الذى وعد المؤمنين من النصر و يخزى الله الكافرين ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {و لايزال . ..} روايت شده است كه: آن [قارعة] عقوبت است و [درباره] {أو تحلّ قريباً من دارهم} [يعنى] عقوبت بر قومى ديگر

فرود مى آيد و آنان مى بينند و مى شنوند و آنهايى كه عقوبت بر آنان وارد شده، مانند ايشان گناهكار و كافرند و [ليكن] برخى از برخى ديگر پند نمى گيرند و همواره چنين هستند تا وعده خدا فرا رسد و، حتى يأتى وعد الله، همان وعده اى كه به مؤمنان داده است كه آنان را پيروز كند و خداوند كافران را خوار مى سازد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 13

13- عبرت نگرفتن كافران از مشاهده مرگ و مير آدميان و انقراض جوامع و تمدن ها

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 3،7،13

3 - كافران ، از فرجام امت هاى پيشين ( هلاكت شان ) ، عبرت نگرفتند .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا من قبلهم من القرون

همزه در {أوَلم يهد. ..} انكارى است. بنابراين، معنا چنين مى شود: {آنان، از هلاكت امت هاى پيشين هدايت نگرفتند}.

7 - كافران ، از سوى خدا به خاطر عبرت نگرفتن از هلاكت كافران پيشين ، توبيخ شدند .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا من قبلهم من القرون . .. أفلايسمعون

همزه {أفلايسمعون} تقريرى و همراه با توبيخ است.

13 - تاريخ عبرت آموز گذشتگان ، تأثيرى در كفرپيشگان ندارد .

أوَلم يهد لهم . .. أفلايسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 6

6 - هوشيارى و پندآموزى مردم ستيزه جو و كافر ، از مواعظ و آيات الهى ، بسيار اندك است .

إنّ الذين يج_دلون

فى ءاي_ت اللّه . .. و ما يستوى الأعمى والبصير ... قليلاً ما تت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 2،4

2 - كفرپيشگان ، بر تكذيب وعده ها و تهديد هاى الهى ، اصرار ورزيده و از فرجام پيشينيان عبرت نمى گيرند .

بل الذين كفروا فى تكذيب

حرف {فى}، ظرفيه و بيانگر غوطهور بودن كافران در تكذيب است. متعلق تكذيب به قرينه {بل هو قرآن مجيد} _ در آيات بعد _ قرآن است كه وعده ها و تهديدهايى كه در آيات قبل آمده بود، بخشى از آن است.

4 - اصرار كافران بر تكذيب تهديد هاى الهى ، مانع عبرت گيرى آنان از فرجام هلاكت بار پيشينيان

هل أتيك . .. بل الذين كفروا فى تكذيب

عبرت ناپذيرى كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 1

1 - توبيخ و سرزنش كفرپيشگان و تكذيب كنندگان صدراسلام ، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت اقوام هلاك شده پيشين و پند نياموختن از آثار به جا مانده از شهر ها وسرزمين هاى متروك و ويران شده آنها

فكأيّن من قرية أهلكن_ها . .. أفلم يسيروا فى الأرض

استفهام در جمله {أ فلم يسيروا فى الأرض} استفهام توبيخى است و {سير} (مصدر {يسيرون}) به معناى سياحت و گردش مى باشد. {ال} در {الأرض} عهد حضورى و {أرض} به معناى سرزمين است و ضمير فاعل در {يسيرون} به مشركان حق ستيز و تكذيب گر صدراسلام باز مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 31 -

2

2 - كافران و مشركانِ صدراسلام ، به دليل عبرت نگرفتن از سرنوشت هلاكت بار كافران پيش از خود ، مورد سرزنش خدا قرار گرفتند .

ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 45 - 2

2 - كافران صدراسلام ، مردمى لجوج و پندناپذير بودند .

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 49 - 1

1 - كافرانِ مخالف پيامبر ( ص ) در صدراسلام ، مردمى پندناپذير و لجوج بودند .

فما لهم عن التذكرة معرضين

عبرت ناپذيرى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 5

5 _ مشركان ، على رغم مشاهده بقاياى شهر ويران شده قوم لوط ، از آن عبرت نگرفتند .

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء أفلم يكونوا يرونها

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه استفهام در {أفلم يكونوا} انكارى و براى توبيخ است; يعنى، آنان آثار به جا مانده از قوم هلاك شده لوط را ديدند; ولى از آن عبرت نگرفتند.

عبرت ناپذيرى مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 6

6 - مشركان تكذيب گر و حق ستيز عصر بعثت ، مردمى پندناپذير و كوردل

و إن يكذّبوك . .. أفلم يسيروا فى الأرض ... القلوب التى فى الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 31 -

2

2 - كافران و مشركانِ صدراسلام ، به دليل عبرت نگرفتن از سرنوشت هلاكت بار كافران پيش از خود ، مورد سرزنش خدا قرار گرفتند .

ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 155 - 2

2 - مشركان صدراسلام ، مردمى غافل و پندناپذير بودند .

أفلاتذكّرون

عبرت ناپذيرى مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 49 - 3

3 - پندناپذيرى كافران مخالف پيامبر ( ص ) ، امرى شگفت آور است .

فما لهم عن التذكرة معرضين

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه اسم استفهام {ما} براى افاده تعجب باشد.

عبرت ناپذيرى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 9

9 - منكران معاد و فرعون صفتان عصر بعثت ، محروم از خشيت الهى و بى تفاوت در برابر عبرت هاى تاريخ

يقولون أءنّا . .. هل أتيك ... إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

تصريح به {من يخشى} براى اشاره به نبود خشيت در وجود منكران معاد است.

عبرت ناپذيرى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 126 - 5،8

5 _ منافقان صدر اسلام ، على رغم امتحانات مكرر الهى ، متنبه نگشته و توبه نمى كردند .

أو لا يرون أنهم يفتنون . .. ثم لا يتوبون و لا هم يذّكّرون

8 _ درس نگرفتن از آزمون ها و ابتلائات الهى ، از ويژگى هاى منافقان و كافران

ماتوا و هم كفرون. أو لا يرون أنهم يفتنون فى

كل عام ... ثم لا يتوبون و لا هم يذّك

عوامل عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 26

26 _ داستان خلقت و خلافت آدم ( ع ) و محاوره خدا و فرشتگان درباره او ، داستانى آموزنده و شايان دقت

و إذ قال ربك للملئكة . .. إنى أعلم ما لاتعلمون

كلمه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 16

16 - داستان سجده فرشتگان بر آدم ( ع ) و امتناع ابليس از آن كار ، داستانى آموزنده و شايسته و بايسته هميشه به خاطر داشتن

و إذ قلنا للملئكة . .. و كان من الكفرين

{اذ} مفعول براى {اذكر} (فراگير و همواره به خاطر داشته باش) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 13

13 - خاطره نجات بنى اسرائيل و هلاكت خاندان فرعون با شكافته شدن دريا ، خاطره اى عبرت آموز و شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذ فرقنا بكم البحر . .. و أنتم تنظرون

{إذ فرقنا} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است. بنابراين {إذ فرقنا} نيز مفعول براى {أذكروا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 21

21 - داستان توبه مرتدان بنى اسرائيل و اجراى فرمان خدا مبنى بر كشتن يكديگر ، داستانى آموزنده و درخور به خاطر داشتن

و إذ قال موسى . .. فتاب عليكم

{إذ قال . ..} عطف بر {نعمتى} در آيه 47

است; يعنى: {اذكروا إذ قال ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 1،3،8

1 - عقوبت اصحاب سبت ، عبرتى براى معاصران آنان و درسى بر آيندگان ايشان

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

مراد از ضمير در {فجعلناها} عقوبت اصحاب سبت است كه از جمله {فقلنا لهم كونوا قردة} به دست مى آيد. ضمير در {يديها} و {خلفها} به {الذين اعتدوا} ارجاع مى شود و مؤنث آوردن آن به اعتبار {امت و طايفه} بودن آنان است. مقصود از {ما بين يديها} (آنچه پيش روى آنان بود) مردم معاصر اصحاب سبت است و منظور از {ما خلفها} (آنچه پس از آنان بود) آيندگان ايشان است.

3 - كيفر اصحاب سبت ، موعظه و پندى براى اهل تقواست .

فجعلنها . .. موعظة للمتقين

8 - تاريخ و سرگذشت امت ها ، منبعى براى موعظه و عبرت گيرى و درس آموزى

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها و موعظة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 14

14 - از امام صادق ( ع ) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد : { الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته } روايت شده كه فرمود : { يرتلون آياته و يتفقهون به و يعملون باحكامه و يرجون وعده و يخافون وعيده و يعتبرون بقصصه و يأتمرون بأوامره و ينتهون بنواهيه . . . ;

آنان قرآن را با ترتيل مى خوانند و تلاش مى كنند تا آيات آن را بفهمند و به احكام آن عمل مى كنند و اميدوار به وعده ها و

از وعيد آن ترسان مى باشند، و از قصه هاى آن پند و عبرت مى گيرند و به اوامر آن تن مى دهند و از نواهى آن دورى مى گزينند . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 2،3

2 _ سرنوشت بنى اسرائيل ، بايد مايه عبرتى براى مسلمانان باشد .

يا ايها الذين امنوا ادخلوا فى السلم كافة . .. سَلْ بنى اسرائيل

به نظر مى رسد پندگيرى از سرنوشت بنى اسرائيل، هدف از امر الهى نسبت به تحقيق درباره آنهاست.

3 _ لزوم تحقيق در سرگذشت امّت هاى پيشين و پندآموزى از تاريخ آنان

سَلْ بنى اسرائيل كم اتيناهم . .. فانّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 11،12

11 _ زمين و آثار گذشتگان ، منبعى براى شناخت و عبرت آموزى

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

12 _ تاريخ پيشينيان و فرجام آنان ، عبرتى براى آيندگان

قد خلت من قبلكم . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 1،5،7،8

1 _ قرآن ، روشنگر مردم و هدايت كننده تقواپيشگان و پندى براى ايشان

هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

بنابر اينكه {هذا} اشاره به قرآن باشد ; يعنى اين قرآن روشنگر و . .. .

5 _ توجّه به سنت هاى الهى در جوامع بشرى و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان ، هدايتگر تقواپيشگان و پندى براى آنان

قد خلت من قبلكم سنن . .. هدىً و موعظة للمتّقين

7

_ جهانگردى و تأمل در سرنوشت شوم گذشتگان ، از عوامل هدايت يافتن و پند پذيرفتن تقواپيشگان

فسيروا فى الارض فانظروا . .. هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

8 _ تقواپيشگى ، موجب هدايت يافتن و پندپذيرى از روشنگرى هاى قرآن

هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

از اينكه خداوند، قرآن را وسيله روشنگرى تمامى مردم دانسته است (هذا بيان للنّاس)، ولى درباره خصوص تقواپيشگان، آن را هدايت كننده و موعظه گر دانسته، معلوم مى شود كه تنها تقواپيشگان هستند كه از روشنگريهاى قرآن سود برده و هدايت مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 19

19 _ سرگذشت اصحاب سَبت ( مسخ شدن به ميمون ) عبرت و اندرزى براى كافران به قرآن از اهل كتاب

او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 7

7 _ دعوت قرآن به تحقيق در احوال پيروان اديان گذشته ، براى درس آموزى و عبرت از آنان

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 26

26 _ سرانجام شوم حسادت و برادركشى قابيل ، درسى براى اهل كتاب

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم . .. فاصبح من الندمين

با توجه به اينكه ضمير در {عليهم} به اهل كتاب باز مى گردد، هدف اصلى از بر شمردن پيامدهاى قتل هابيل، پند گرفتن آنان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 6 - 1،2،4،5

1 _ توبيخ كافران به آيات الهى به جهت تدبر نكردن در تاريخ و درس نگرفتن از سرنوشت هلاكتبار امتهاى گذشته

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن

2 _ تاريخ گذشتگان، درس عبرات براى آيندگان

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم

4 _ كافران به تحليل صحيح تاريخ نپرداخته و از آن پند نمى گيرند.

ألم يروا كم أهلكنا

استفهام توبيخى {ألم يروا} بيانگر اين است كه تاريخ گذشتگان قابليت پندآموزى و عبرت گرفتن دارد، ولى كافران در پى آن نيستند.

5 _ ارائه نمونه هاى تاريخى عبرت آموز، روشى در هدايت و تربيت

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 2،3،5،6،9،11

2 _ برانگيختن مردم به بررسى و مطالعه تاريخ امتهاى پيشين و پندگيرى از آن، وظيفه مبلغان دين

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا

فعل امر {قل} خطاب به پيامبر(ص) است كه آن حضرت را موظف به ترغيب مردم به بررسى و مطالعه در تاريخ كرده است. اين وظيفه، از نظر ملاك، اختصاصى به پيامبر(ص) ندارد، بلكه وظيفه اى همگانى، مخصوصاً براى مبلغان دين، است.

3 _ پهنه زمين داراى آثارى عبرت آموز از ملتهاى پيشين

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

5 _ نقش ارزنده مطالعه در تاريخ امتها و آثار پيشينيان و عبرت گرفتن از آن در تربيت و هدايت انسان

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

بنابراين كه مراد از سير در زمين، مطالعه و سير در تاريخ امتها باشد.

6 _ سرنوشت گذشتگان، درس عبرت براى آيندگان

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا

كيف كان عقبة المكذبين

9 _ لزوم نگرش عبرت آموز و توجه به سرانجام شوم تكذيب پيامبران و رسالت داران الهى

ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

11 _ تحليل و بررسى تاريخ گذشتگان و انديشيدن در آن، سازنده و داراى نقش تربيتى است.

انظروا كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 8،9

8 _ تاريخ پيامبران گذشته و بيان پايداريهاى آنان، درس آموز و سازنده است.

و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا . .. حتى أتهم نصرنا

9 _ تاريخ منبعى باارزش براى شناخت حوادث و عبرت گرفتن

و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا . .. حتى أتهم نصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 13

13 _ صحنه جان كندن ظالمان بزرگ، عبرت آموز و تماشايى است.

و لو ترى إذ الظلمون فى غمرت الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 9

9 _ ايمان، زمينه بهرهورى و پندپذيرى از قرآن

و ذكرى للمؤمنين

{ذكرى} اسم مصدر براى تذكير است و از معانى تذكير، موعظه كردن و انذار دادن است. (قاموس المحيط).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 3 - 11

11 _ پندپذيرى انسانها از قرآن، بسيار اندك و ناچيز است.

قليلا ما تذكرون

{قليلا} صفت براى مفعول مطلق محذوف است. يعنى {تذكرا قليلا}. و كلمه {ما} زايده و تأكيد براى قلت تذكر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 4

4 _ سرگذشت آدم و

حوا و فريب خوردنشان از شيطان، درس عبرتى براى همه انسانها

لا يفتننكم الشيطن كما أخرج أبويكم من الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 3

3 _ پيروزى مؤمنان در جنگ بدر حجتى بر حقانيت اهل ايمان و هشدار و عبرتى براى كافران

إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح

مراد از {الفتح} پيروزى اهل ايمان در جنگ بدر است. و جمله {فقد جاءكم الفتح} پاسخ همان تمناى مشركان است كه خواهان پيروزى حاميان دين حق بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 2،13

2 _ فرجام سوء منافقان و كفرپيشگان گذشته تاريخ _ على رغم برخوردارى آنان از قدرت ، مال و فرزند فزونتر _ هشدارى است به منافقان هر عصر .

وعد اللّه المنفقين . .. كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا

13 _ بى تأثير ماندن دسيسه هاى منافقان و كافران طول تاريخ ، در از بين بردن ارزش هاى الهى ، عبرتى است براى دنبال كنندگان راه آنان . *

كالذين من قبلكم . .. أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة

با توجه به اينكه منظور از اعمال در {أعمالهم} مى تواند روشهاى خائنانه آنان در قبال اديان الهى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 3،4

3 _ تاريخ و سرگذشت اقوام هلاك شده ، چون قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم ، اصحاب مدين و قوم لوط ، مايه عبرت آدميان

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم

قوم نوح . .. و المؤتفكت

4 _ لزوم بهره گيرى از سرگذشت و تاريخ امت ها ، در راهنمايى و هدايت انسانها

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

از اينكه خداوند، براى هدايت انسانها، به بيان سرنوشت امتها پرداخته است، مطلب فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 126 - 8

8 _ درس نگرفتن از آزمون ها و ابتلائات الهى ، از ويژگى هاى منافقان و كافران

ماتوا و هم كفرون. أو لا يرون أنهم يفتنون فى كل عام ... ثم لا يتوبون و لا هم يذّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 13

13 _ مطالعه در سرگذشت بيدادگران تاريخ و فرجام شوم آنان ، امرى ضرورى و مايه عبرت است .

فانظر كيف كان عقبة الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 1

1 _ پيامبر اكرم ( ص ) از سوى خداوند دستور يافت تا سرگذشت نوح ( ع ) و قومش را ، به عنوان هشدار براى مشركان مكه ، بازگو كند .

و اتل عليهم نبأ نوح إذ قال لقومه

{نبأ} خبرى است كه براى شنونده داراى فائده عظيم باشد. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 8،9

8 _ خداوند ، با بيان عاقبت نيك ياران حضرت نوح ( ع ) و فرجام شوم تكذيب كنندگانش ، پيامبر اكرم ( ص ) و مؤمنان را دلدارى داده و مشركان

را به عذاب استيصال تهديد نمود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. فانظر كيف كان عقبة المنذرين

9 _ ضرورت تأمل در فرجام پيشينيان و عبرت گيرى از آن

فانظر كيف كان عقبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 3،5،6،8،10،12،13

3 _ خداوند ، جسد فرعون را براى اينكه آيت و مايه عبرت جانشين و جانشينانش باشد ، از متلاشى شدن در دريا رهايى بخشيد .

فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك ءاية

برداشت فوق بر اين اساس است كه مقصود از {من خلفك} افرادى باشند كه جانشين او و حاكم سرزمين مصر مى شدند.

5 _ خداوند ، جسد فرعون را براى اينكه سرگذشتش آيت و مايه عبرت آيندگان باشد ، از متلاشى شدن در دريا نجات داد .

فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك ءاية

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {من خلفك} تمام انسانهايى باشند كه پس از او به دنيا مى آيند.

6 _ خداوند ، جسد فرعون را آيت و مايه عبرت مردم مصر قرار داد .

ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك ءاية

برداشت فوق بر اين اساس است كه مقصود از {لمن خلفك} مردمى باشند كه در مصر تحت حكومت فرعون مى زيستند.

8 _ سرگذشت اقوام پيشين ، از آيات و نشانه هاى خداوند و مايه هاى عبرت مردم

لتكون لمن خلفك ءاية و إن كثيراً من الناس عن ءايتنا لغفلون

10 _ خداوند ، مردم را به تحقيق در سرگذشت عبرت انگيز اقوام و ملل پيشين ترغيب مى كند .

لتكون لمن خلفك ءاية و إن كثيراً من الناس عن ءايتنا لغفلون

12 _ از امام رضا (

ع ) روايت شده است : { . . . و قد كان فرعون من قرنه إلى قدمه فى الحديد قد لبسه على بدنه فلما أغرق ألقاه اللّه تعالى على نجوة من الأرض ببدنه ليكون لمن بعده علامة فيرونه مع تثقله بالحديد على مرتفع من الأرض و سبيل الثقيل أن يرسب و لا يرتفع فكان ذلك آية و علامة . . . ;

. .. فرعون سر تا پا غرق در لباس آهنين بود. پس هنگامى كه در آب غرق شد، خدا بدن او را بر بلندى ساحل افكند تا براى انسانهاى بعد از او نشانه [عبرت ]باشد و او را با همه سنگينى آهنى كه بر بدن داشته بر بلندى زمين ببينند با اينكه جسم سنگين بايد زير آب رود نه اينكه بر بلندى قرار گيرد پس اين دليل و نشانه [قدرت خدا] بود ... }.

13 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده است : { . . . و أما فرعون فنبذة اللّه وحده فألقاه بالساحل لينظروا إليه و ليعرفوه . . . و لئلا يشك أحد فى هلاكه و انهم كانوا اتخذوه رباً فأراهم اللّه إياه جيفة ملقاة بالساحل ليكون لمن خلفه عبرة و عظة . . . ;

. .. اما فرعون را خداوند تنها [از جمع غرق شدگان ]به ساحل افكند تا او را ببينند و بشناسند ... و هيچ كس در هلاكت او شك نكند و در حالى كه گروهى او راپروردگار خود قرار داده بودند، خدا او را به صورت مردارى گنديده افكنده بر ساحل نشان داد تا براى انسانهاى بعد از او پند و عبرت باشد ...

}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 14

14 _ سرگذشت قوم يونس ، درسى بزرگ براى جوامع بشرى است .

فلولا كانت قرية ءامنت فنفعها إيمنها إلا قوم يونس

با توجه به اينكه از سرگذشت قوم يونس در اين سوره تنها همين جمله آن هم به صورت بخشى از يك آيه آمده و بدين جهت قابل مقايسه با سرگذشت قوم موسى و نوح نيست ولى در عين حال بر اين سوره به جاى نام نوح يا موسى نام يونس نهاده شده، مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 9

9_ خداوند ، انسان ها را به مطالعه آثار گذشتگان و عبرت گيرى از فرجام شوم ستم كاران ، فرا خوانده است .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

بر اساس اينكه مراد از ضمير {هى} آباديهاى قوم لوط باشد ، هدف از جمله {ما هى . ..} ترغيب انسانها به گذر كردن بر ديار قوم لوط و ديدن آثار عذاب الهى است; تا بدين وسيله عبرت گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 10

10_ لزوم دقت در سرنوشت پيشينيان و دريافت علل هلاكت آنان ، به منظور درس آموزى و عبرت گيرى

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 3

3_ آدمى حتى با احتمال وجود سراى آخرت ، از عذاب هاى استيصال عبرت

مى گيرد و دلالت آنها را بر وجود سراى آخرت مى پذيرد .

إن فى ذلك لأية لمن خاف عذاب الأخرة

برداشت فوق ، از كلمه {خاف} _ كه در آيه فوق متضمن معناى احتمال دادن است _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 120 - 12،13

12_ تاريخ و حوادث آن ، منبعى براى درس آموزى ، پندگيرى و شناخت حقايق

و جاءك فى ه_ذه الحق و موعظة و ذكرى للمؤمنين

13_ بيانگر حق و پندآموز بودن و يادآور شدن حقايق و معارف الهى ، معيار ارزشمندى داستان ها و سرگذشت پيشينيان

جاءك فى ه_ذه الحق و موعظة و ذكرى للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 8

8_ ضرورت عبرت گيرى از حوادث گذشته براى مصون ماندن از گرفتارى در حوادثى نظير آن

هل ءامنكم عليه إلاّ كما أمنتكم على أخيه من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 12

12_ لزوم مطالعه تاريخ پيشينيان و عبرت آموزى از فرجام آنان

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 1،2،3

1_ داستان پيامبران و امت هاى ايشان حاوى پند و مايه عبرت است .

لقد كان فى قصصهم عبرة

{قصص} به معناى داستان است. ضمير در {قصصهم} به {رسل} و نيز امتهاى ايشان _ كه از {من نشاء} و {القوم المجرمين} در آيه قبل استفاده مى شود _ برمى گردد.

2_ تنها خردمندان از سرگذشت هاى پندآموز

پيامبران بهره مى گيرند و عبرت مى آموزند .

لقد كان فى قصصهم عبرة لأولى الألب_ب

روشن است كه داستان پيامبران براى همگان مى تواند عبرت باشد. بنابراين اختصاص دادن آن به خردمندان ، براى رساندن اين حقيقت است كه ايشان از داستان پيامبران درس مى گيرند و ديگران محرومند.

3_ سرگذشت يوسف ( ع ) و برادرانش سرگذشتى آموزنده و مايه عبرت است .

لقد كان فى قصصهم عبرة

مى توان گفت ضمير در {قصصهم} به يوسف(ع) و برادران او و تمام كسانى كه در داستان يوسف(ع) نظير زليخا نقش داشته اند باز مى گردد. بر اين اساس دلالت جمله {لقد كان...} بر برداشت فوق صريح تر و روشن تر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 7

7_ لزوم مطالعه تاريخ پيشينيان براى پندگيرى و عبرت آموزى

و قد خلت من قبلهم المثل_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 3

3- خبر سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود ، خبرى بس مهم و درس آموز

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

{نبأ} در لغت به خبرى كه قابل اعتنا، مهم و مفيد باشد گفته مى شود. از اينكه از ميان اقوام گذشته، پس از ذكر عام (الذين من قبلكم)، اقوام ياد شده را اختصاص به ذكر داده و از آنها با كلمه {نبأ} تعبير كرده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 2،4

2- سرنوشت شوم

ناسپاسان و قدرناشناسان نعمت هاى الهى ، شايسته تأمل و تفكر و درخور پند و درس آموزى

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

4- سرنوشت شوم رهبران و سردمداران كفر و ناسپاسى ، درخور تأمل و شايسته پند و درس آموزى

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 1

1- زندگى حضرت ابراهيم ( ع ) و كيفيت و نوع دعايش ، درس آموز و شايسته يادآورى است .

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل ه_ذا البلد ءامنًا

{و إذ قال} متعلق به {اذكر} و يا {اذكروا} در تقدير است. روشن است كه تذكر به يادآورى داستان حضرت ابراهيم(ع) نشانگر اهميت و درس آموزى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 3،4،9

3- سرگذشت ستمگران هلاك شده و كيفر ديده پيشين ، عبرت انگيز و درس آموز است .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثا

4- لزوم پندآموزى از سرنوشت امت هاى مبتلا شده به عذاب الهى

أو لم تكونوا . .. و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم

9- آثار به جا مانده از ستمگران گذشته ، عبرت انگيز و درس آموز است .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. و ضربنا لكم الأمثال

در برداشت فوق {مساكن} در جمله {و سكنتم فى مساكن الذين ظلموا أنفسهم . ..} كنايه از آثار به جا مانده گرفته شده است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 3،5

3- شناخت صحيح خداوند ( توحيد ) و پندآموزى و درس گيرى ، هدف و فلسفه نقل داستان ها و حوادث تاريخى در قرآن است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل. إن فى ذلك لأي_ت للمتو

جمله {إن فى ذلك . ..} و نيز جمله {إن فى ذلك لأية للمؤمنين} در آيه 77 به منزله نتيجه گيرى از نقل داستان ابراهيم(ع) و قوم لوط است و اين نتيجه گيرى مى تواند بيانگر هدف و فلسفه بيان داستانها باشد.

5- شناخت صحيح حوادث عبرت انگيز تاريخ و پندپذيرى و درس آموزى از آنها ، در گرو ژرف نگرى و برخورد هوشمندانه است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . إن فى ذلك لأي_ت للمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 76 - 3

3- مطالعه در آثار گذشتگان و تمدن امت هاى پيشين و شناخت آنها ( باستان شناسى ) ، به منظور درس آموزى و خداشناسى ، امرى شايسته و بايسته

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها ... إن فى ذلك لأي_ت ... و إنها لبسبيل م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 4،5

4- فراز هاى ياد شده از ماجراى قوم لوط در قرآن ، همگى پند دهنده و آموزنده درس هاى خداشناسى است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين ... إن فى ذلك لأية للمؤمن

5-

شناخت خداوند ( توحيد ) و پندآموزى و درس گيرى ، هدف و فلسفه نقل داستان ها و حوادث تاريخى در قرآن است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين ... إن فى ذلك لأية للمؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 6

6- حفظ آثار گذشتگان و تمدن امت هاى پيشين و شناخت آنها ( باستان شناسى ) ، به منظور درس آموزى و خداشناسى ، امرى شايسته و بايسته

و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . إن فى ذلك لأي_ت ... لأية ... فانتقمنا منهم و إنه

خداوند پس از هلاك كردن {قوم لوط} و {ايكه} آثار شهرهاى تخريب شده آنان را بر سر راهى داير حفظ كرده و اين آثار را آيت و عبرت مؤمنان دانسته است. از اين استفاده مى شود كه حفظ آثار گذشتگان و تمدن پيشينيان براى درس آموزى و عبرت گيرى، امرى بجا و بايسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 6

6- به خاطر آوردن پديده ها و مخلوقات خداوند ، عامل تنبه و پندگيرى و بازشناسى خالقيت خداوند از مدعيان دروغين آفرينشگرى است .

أفمن يخلق كمن لايخلق أفلا تذكّرون

از اينكه خداوند پس از بيان مخلوقات فراوان _ در قالب استفهام توبيخى _ امر به تذكر و يادآورى مى كند، معلوم مى شود كه توجه به مخلوقات عامل تذكر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 8

8- لزوم عبرت گيرى از فرجام شوم توطئه گران

عليه دين الهى

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم . .. و أت_هم العذاب

اينكه خداوند پس از بيان رفتار مخالفان قرآن به ذكر داستان كسانى مى پردازد كه عليه تعاليم آسمانى انبيا توطئه و مكر كردند و به خاطر آن گرفتار عذاب الهى شدند، هشدارى است به ساير انسانها كه از آن قضيه عبرت بگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 13،14

13- مطالعه تاريخ ، وسيله عبرت و درس آموزى است .

فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

14- پهنه زمين ، داراى آثارى عبرت آموز از ملت هاى پيشين

فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 66 - 1،4

1- در شتر ، گاو و گوسفند درس عبرتى براى انسانهاست .

و إن لكم فى الأنع_م لعبرة نسقيكم

{أنعام} نامى است براى شتر، گاو و گوسفند.

4- در خارج كردن شير خالص از ميان خون و فضولات غذايى شتر ، گاو و گوسفند ، درس عبرتى است براى انسانها

و إن لكم فى الأنع_م لعبرة نسقيكم ممّا فى بطونه من بين فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 2

2- درختان خرما و انگور و استحصال نوشيدنى از آنها ، مايه پند و عبرت است .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا

برداشت فوق، با توجه به معطوف بودن جمله {و من ثمرات. ..} بر جمله {و إن لكم فى الأنعام لعبرة} است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 21 - 1

1- خداوند ، فراخوان آدميان براى تأمل و درس آموزى از تفاوت رتبه دنيوى انسانها

انظر كيف فضّلنا بعضهم على بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 7

7- توجه به استحكام مظاهر طبيعت و ضعف خويش در برابر آنها ، مايه عبرت و پندگيرى است .

لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً

ذكر {إنك لن تخرق الأرض و . ..} در واقع توجه دادن به استحكام مظاهر طبيعت و متقابلاً ضعف انسان است كه مى تواند براى آدمى، عبرت آموز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 3

3- آيه هاى قرآن ، عامل بيدارى ، تنبه و پندگيرى انسانهاست .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 10

10- كيفر هاى دنيوى ، بيدارباشى براى غافلان است .

و أُحيط بثمره . .. يقول ي_ليتنى لم أُشرك بربّى أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 8

8- توجه به سرعت زوال زندگى دنيا ، مايه هشدار و عبرت رفاه مندان و دنياطلبان است .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا كماء أنزلن_ه . .. تذروه الري_ح

با توجه به ارتباط آيه با آيات قبل كه در زمينه نشان دادن انديشه هاى رفاه مندان مغرور و فرجام آنان بود، نكته بالا فهميده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 -

59 - 10

10- تاريخ و سرنوشت هلاكت بار جوامع ظالم ، درس و عبرت براى آيندگان است .

و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا و جعلنا لمهلكهم موعدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 3

3- زندگى ابراهيم ( ع ) و خصوصيات او ، سازنده و درس آموز است .

واذكر فى الكت_ب إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 2

2- تاريخ زندگى موسى ( ع ) و خصوصيات او ، درس آموز و سازنده است .

واذكر فى الكت_ب موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 2

2- تاريخ زندگى اسماعيل صادق الوعد ، و خصوصيات او ، درس آموز و سازنده است .

واذكر فى الكت_ب إسم_عيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 2

2- زندگى ادريس ( ع ) و خصوصيات او ، سازنده و درس آموز است .

واذكر فى الكت_ب إدريس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 13

13- تاريخ جوامع و امت ها ، منبعى براى شناخت و عبرت است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 6

6- بررسى تاريخ و پيدايش و زوال تمدن ها ، منبعى براى شناخت و عبرت آموزى و درك حقايق قرآن

فإنّما يسّرن_ه. .. لتنذر به ... و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 6 - 9

9 - توجه به نزول قرآن از سوى خالق ، مدير و مالك تمام هستى ، مايه تقويت روحيه پندپذيرى انسان از قرآن است .

تذكرة . .. ممّن خلق الأرض ... استوى . له ما فى السم_وت ... و ما تحت الثرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 9 - 2

2 - تاريخ زندگى موسى ( ع ) و حوادث آن ، درس آموز و شايان توجه و تأمل براى رهبران و مبلغان دين است .

و هل اتيك حديث موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 116 - 1

1 - داستان سجده فرشتگان بر آدم و امتناع ابليس ، سرگذشتى درخور توجه و درس آموزى

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا

{إذ} مفعول فعل محذوف است و به قرينه آيات مشابه، آن فعل {اذكر} (فراگير و به خاطر داشته باش) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 8،10

8 - آثار باستانى به جاى مانده از اقوام نابود شده ، داراى زمينه هاى فراوان براى عبرت گيرى و درس آموزى

أفلم يهد لهم كم أهلكنا . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

10 - تنها ، خردمندان از مطالعه در آثار باستانى به جاى مانده از گذشتگان ، بهره برده و عبرت مى گيرند .

كم أهلكنا قبلهم . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

آيه و نشانه بودن آيات، اختصاصى به وجود عبرت گيرنده ندارد; بلكه صفتى است ثابت. بنابراين اختصاص يافتن آن

به {أُولى النهى} ناظر به موفقيت خردمندان در بهره بردن از آيات است; يعنى، گرچه آيات و نشانه ها موجودات است، ولى بى خردان از آن بهره اى نمى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 5

5- قرآن ، درس آموز و مايه تذكر و پند براى انسان

كت_بًا فيه ذكركم

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {ذكر} به معناى {تذكره} و {تذكر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 11

11- مرگ و مير آدميان و انقراض جوامع و تمدن ها ، مايه عبرت انسان ها است .

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 2

2- داستان حضرت نوح ، داستانى درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و نوحًا إذ نادى

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {نوحاً} مفعول براى فعل مقدر (هم چون {اذكر} يا {اذكروا}) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 1

1- سرگذشت ايوب ( ع ) و نيايش او با خدا ، درس آموز و سزاوار ياد ويادآورى است .

و أيّوب إذ نادى ربّه

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {أيّوب} به وسيله عامل مقدرى، چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 2

2- سرگذشت اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) و صبر و شكيبايى آنان ، درس آموز

و شايسته ياد و يادآورى است .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {اسماعيل} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 1

1- ماجراى ذاالنون ( يونس ( ع ) ) ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و ذاالنون إذ ذهب

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {ذا النون} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد. گفتنى است كه {النون} به معناى ماهى است و {ذاالنون} لقب براى يونس(ع) است; به اين مناسبت كه او مدتى در شكم ماهى قرار داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 1

1- داستان زكريا و فرزند خواهى او ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و زكريّا إذ نادى

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه نصب {زكريّا} به عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 1

1- داستان حضرت مريم و پاك دامنى و فرزنددار شدن او ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و التى أحصنت فرجها فنفخنا فيها

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {التى} منصوب به عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 104 - 2

2- قيامت و در هم پيچيده شدن آسمان در آستانه آن ، از حوادث درس آموز

و شايسته ياد و يادآوررى

يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {يوم} به عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 9

9 - لزوم عبرت گرفتن از سرنوشت جوامع كفر پيشه تاريخ

ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جمله {فكيف كان نكير} به تقدير {فانظروا كيف كان نكير} است; يعنى، به سرگذشت آنان بنگريد و در عاقبت كارهايشان مطالعه كنيد كه عذاب خشم الهى چه بر سرشان آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 3،5

3 - آثار به جامانده از جوامع هلاك شده پيشين ، بسترى مناسب براى درس آموزى و عبرت گيرى

فكأيّن من قرية أهلكن_ها و هى ظالمة

5 - توصيه شدن مشركان صدراسلام مبنى بر اين كه با مطالعه در سرنوشت اقوام و ستمگران هلاك شده كذشته و مشاهده آثار به جا مانده از شهر ها و بلاد خراب شده آنان ، درس عبرت بگيرند و از مخالفت و مبارزه با پيامبر ( ص ) دست بردارند .

فكأين من قرية . .. و قصر مشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 2،3

2 - سياحت در زمين براى مشاهده شهر هاى ويران شده و مطالعه در سرنوشت و فرجام شوم ستمگران تاريخ ، توصيه خداوند به گردنكشان و حق ستيزان

أفلم يسيروا فى الأرض فتكون لهم قلوب يعقلون بها

3 - مطالعه در سرگذشت جوامع بى دادگر و كفرپيشه تاريخ و مشاهده شهر ها و سرزمين هاى ويران شده

آنها ( شهرهايى كه با عذاب قهر الهى زيرورو شدند ) بسترى مناسب براى عبرت گرفتن و زمينه اى كارساز براى بيدارى دل ها

أفلم يسيروا فى الأرض فتكون . ..و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 1

1 - وجود و كارايى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى انسان ، آكنده از درس ها و عبرت هايى از تقدير و تدبير الهى است .

و إنّ لكم فى الأنع_م لعبرة

{أنعام}; يعنى، گله هاى شتر، گاو و گوسفند. {عبرة} و {إعتبار} نيز به معناى پندگرفتن و اندرز يافتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 30 - 1،2،3،5

1 - سرگذشت نوح ( ع ) و قوم او ، آينه عبرتى است براى ديگران .

إنّ فى ذلك لأي_ت

{الآيات} جمع {آية} است و مراد از آن، نشانه هاى عبرت آموز است.

2 - وجود درس هاى بسيار ، براى عبرت آموزى در سرگذشت نوح ( ع ) و قومش

إنّ فى ذلك لأي_ت

برداشت ياد شده از جمع آمدن {آيات}، استفاده مى شود.

3 - لزوم درس آموزى از سرگذشت قوم نوح

إنّ فى ذلك لأي_ت

مؤكد شدن عبارت {فى ذلك لآيات} با {إنّ}، ترغيبى از سوى خدا به مطالعه سرگذشت قوم نوح، براى درس آموزى است.

5 - تاريخ ، منبعى براى درس آموزى و عبرت گيرى

إنّ فى ذلك لأي_ت و إن كنّا لمبتلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 10

10 - جريان مستمر حيات و مرگ و

گردش نظام طبيعت ، شايان تفكر و درس آموزى

و هو الذى يحى و يميت . .. أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 15

15- پيشگيرى از ارتكاب فحشا و عبرت آموزى ، فلسفه تشريع كيفر زنا و اجراى آن در ملأ عام

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين

برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه مشاهده كيفر زنا، بى ترديد باعث عبرت گيرى و موجب پيشگيرى از ارتكاب به آن خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 44 - 4،5

4 - طبيعت ( گردش و جابه جايى شب و روز و تحولات ناشى از آن و . . . ) بستر مناسب براى عبرت آموزى و پندگيرى

يقلّب اللّه الّيل و النهار إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر

5 - تشويق خداوند به بصيرت ، روشن دلى و عبرت آموزى ، از تحولات طبيعت

يقلّب اللّه الّيل و النهار إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 8

8 - طبيعت ( پيدايش انواع گوناگون جانداران از جسمى مايع و . . . ) ، بستر مناسب براى عبرت آموزى و پندگيرى

إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر . و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

جمله {و اللّه خلق. ..} عطف بر جمله {يقلّب اللّه الليل...} است. اين عطف مى تواند به اين مناسبت باشد كه همان گونه كه گردش و جابه جايى شب و روز مايه عبرت صاحبان بصيرت است آفرينش انواع

جانداران نيز مى تواند چنين تأثيرى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 4،5

4 _ خداوند ، غرق كردن قوم نوح را در آب ، از نشانه هاى قدرت مندى خويش و درس عبرتى براى همه مردم قرار داد .

أغرقن_هم و جعلن_هم للناس ءاية

مقصود از {آية} در اين جا، ممكن است معناى لغوى آن (علامت و نشانه) و يا به معناى موعظه و عبرت باشد.

5 _ گرفتارى تكذيب كنندگان پيامبران الهى و آيات او به قهر و هلاكت خداوند ، از نشانه هاى قدرت خدا و درس عبرتى براى همه مردمان

الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا . و قوم نوح ... أغرقن_هم و جعلن_هم للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 1

1 _ خداوند ، پيش از هلاكت تكذيب كنندگان موسى ( ع ) و اقوام نوح ، عاد ، ثمود و اصحاب رسّ براى اتمام حجت و عبرت آموزى آنان ، مثل هاى روشنگرانه اى زده بود .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا . .. و قوم نوح ... و عادًا و ثمودا و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 6،9

6 _ آثار به جاى مانده از شهر ها و تمدن هاى نابود شده از عذاب الهى ، درس عبرتى براى همه نسل ها

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء أفلم يكونوا يرونها

9 _ توجه و اعتقاد به حيات اخروى ، برانگيزاننده آدمى به عبرت گرفتن از سرگذشت هلاكت بار اقوام

پيشين و تصحيح رفتار خويش

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 50 - 2،3،5

2 _ نزول باران در سرزمين هاى گوناگون و به اندازه هاى مختلف ، مايه پندگيرى و درس آموزى

و لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا

3 _ هدف از بيان پديده هاى طبيعى و تحولات موجود در طبيعت در قرآن ، پندگيرى و درس آموزى است .

و لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا

در آيه شريفه، هدف از نزول باران و تحولات مربوط به آن، پندگيرى و درس آموزى شناسانده شده است. اين مى رساند كه اصولاً ذكر پديده ها و تحولات مربوط به طبيعت در قرآن، به همين منظور است; نه اين كه بيان اين نكته هاى طبيعى، خود هدف باشد.

5 _ پندگيرى و درس آموزى ، فلسفه نزول قرآن بر مردم با دلايل گوناگون و اسلوب مختلف

و لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 73 - 2،5

2 _ پندپذيرى و درس آموزى از آيات الهى ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذين إذا ذكّروا بأي_ت ربّهم لم يخرّوا عليها صمًّا و عميانًا

5 _ آيات قرآن ، مايه پند و درس آموزى است .

و الذين إذا ذكّروا بأي_ت ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 7 - 1

1 - رويش گياهان مختلف از زمين ، شايان تأمل و درس آموزى

أَوَلم يروا إلى الأرض كم أنبتنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 1

1 -

سرگذشت مبارزه موسى ( ع ) با فرعونيان ، شايان توجه و درس آموزى

و إذ نادى ربّك موسى

واژه {إذ} در محل نصب و مفعول براى فعل محذوف است; يعنى، {واذكر إذ نادى. ..} فرمان الهى مبنى بر به خاطر آوردن سرگذشت موسى بيانگر حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 1،3

1 - سرگذشت موسى و فرعونيان ، آيتى بزرگ ، شايان تفكر و عبرت آموز

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} اشاره به ماجراى ميان موسى(ع) و فرعون دارد. {آية} نيز در اين جا معادل {عبرة} و نكره آمدن آن براى تفخيم است. بنابراين جمله {إنّ فى ذلك لأية}; يعنى، به راستى در اين ماجرا عبرتى بزرگ وجود دارد.

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 69 - 2

2 - سرگذشت ابراهيم ، ماجرايى مهم و شايان درس آموزى

و اتل عليهم نبأ إبرهيم

{نبأ} به ماجرايى گفته مى شود كه داراى فايده اى بزرگ باشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 1،2

1 - سرگذشت ابراهيم و قوم او ، نشانه الهى و درس عبرتى بزرگ براى همه انسان ها

و اتل عليهم نبأ إبرهيم . .. إنّ فى ذلك لأية

به كارگيرى اسم اشاره بعيد (ذلك) و نكره آوردن {آية}، بيانگر آن است كه ماجراى ميان ابراهيم(ع) و قومش، از رخدادهاى بسيار مهم تاريخ و در بردارنده آموزه هاى گرانسنگى براى انسان ها است. گفتنى است

كه واژه {آية} در اين جا معادل {عبرة} مى باشد.

2 - مطالعه در فرجام شوم گمراهان شرك پيشه در جهان آخرت ، در بردارنده درسى بزرگ براى مردمان

يوم لاينفع مال و لابنون . .. إنّ فى ذلك لأية

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به مضمون آيات پيشين نيز داشته باشد. گفتنى است كه آيات قبل در زمينه فرجام شوم گمراهان و مشركان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 1،3

1 - نجات نوح ( ع ) و پيروانش و هلاكت كفرپيشگان قوم وى ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

{ذلك} به جريان نجات نوح(ع) و پيروان وى و نيز هلاكت قوم كفرپيشه وى اشاره دارد. {آية} در اين جا مرادف {عبرة} مى باشد و نكره آمدن آن بيانگر عظمت آن است.

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 5،7

5 - سرگذشت هود ( ع ) و قوم عاد ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

فكذّبوه فأهلكن_هم إنّ فى ذلك لأية

واژه {ذلك} اشاره دارد به: نصيحت هاى هود(ع) و هشدارهاى وى به عاديان، تأثير ناپذيرى آنان، تكذيب رسالت او و سرانجام هلاكت آنان به اراده خداوند. گفتنى است كه كلمه {آية} در اصل، به معناى نشانه است و در اين جا معنايى معادل {عبرة} دارد و نكره آمدن آن براى تفخيم و بيانگر وجود مايه هاى بزرگ عبرت در داستان

هود و عاديان است.

7 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 3،5

3 - هلاكت ثموديان با عذاب استيصال ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

فأخذهم العذاب إنّ فى ذلك لأية

واژه {آية} در اين جا مرادف {عبرة} است و نكره آمدن براى تفخيم مى باشد; يعنى، {إنّ فى ذلك لعبرة عظيمة}.

5 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

فأخذهم العذاب إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1،3

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وى _ و هلاكت قوم زشت كردارش ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} به جريان نجات لوط(ع) و كسان وى و نيز هلاكت قوم فساد پيشه اش اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} است و نكره آمدن آن براى بيان عظمت واقعه و درسى مى باشد كه در آن نهفته است.

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 1،3

1 - سرگذشت شعيب ( ع ) و مردم ايكه ، شايان انديشه و دربردارنده درس عبرتى بزرگ براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

كلمه {ذلك} به ماجراى ميان شعيب(ع) و مردم ايكه اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} و نكره آمدن آن براى تفخيم است. بنابراين {إنّ فى ذلك لأية};

يعنى، به راستى در اين ماجرا، درس عبرتى بزرگ وجود دارد.

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 6

6 - اضمحلال شكوه و شوكتِ مفسدان جاه طلب تاريخ ، شايان عبرت و درس آموزى

كيف كان ع_قبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 2

2 - مطالعه و تأمل در سرنوشت شوم ثموديان ، دربردارنده درس و عبرت براى انسان ها

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 4،5

4 - خانه هاى ويران و خالى از سكنه ثموديان ، دربردارنده درس عبرتى بزرگ براى اهل فهم و دانش

فتلك بيوتهم خاوية . .. إنّ فى ذلك لأية لقوم يعلمون

واژه {آية} در آيه ياد شده معادل {عبرة} و تنكير آن بيانگر بزرگى است; يعنى، {إنّ فى ذلك لعبرة عظيمة لقوم يعلمون}.

5 - علم و دانش ، زمينه ساز درك آيات و نشانه هاى خدا و موجب پندآموزى از درس هاى نهفته در سرگذشت اقوام هلاك شده پيشين

إنّ فى ذلك لأية لقوم يعلمون

قيد {لقوم يعلمون} نشانگر آن است كه جهل و نادانى، مانع از شناخت درس ها و آيات الهى است و تنها با داشتن درك و پيش فرض هاى معرفتى، مى توان از آيات الهى پند گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 9

9 - ناتوانى معبود هاى باطل از حمايت مشركان در

قبال عذاب الهى ، درسى بزرگ براى ساير شرك پيشگان

ءَآللّه خير أمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 69 - 1،2

1 - عبرت گرفتن از سرنوشت مجرمان گذشته تاريخ ، هشدار خداوند به منكران معاد

و قال الذين كفروا. .. إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . قل سيروا فى الأرض فانظروا ك

2 - تاريخ و آثار بر جاى مانده از پيشينيان ، دربردارنده درس ها و عبرت ها

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 7

7 - داستان موسى و فرعون ، دربردارنده درس عبرت براى انسان هاى مؤمن و حق پذير

نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون بالحقّ لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 8

8 - سرگذشت فرعونيان ، درس عبرتى براى همه بيدادگران است .

فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 8

8 - توصيه خداوند به مشركان مكه بر عبرت گرفتن از سرنوشت جوامع هلاك شده پيشين

و قالوا إن نتّبع الهدى . .. و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 11

11 - سرانجام شوم زورمداران و زراندوزان تاريخ ، درس عبرتى است براى ديگران .

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 3

3 - فرجام شوم قارون ، درس عبرتى است براى همه ثروتمندان مغرور و طغيانگر .

إنّ قارون . .. فبغى عليهم ... فخسفنا به و بداره الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 6

6 - فرورفتن شبانه قارون با خانه اش در كام زمين ، رخدادى سخت تكان دهنده ، بيدارگر و درس آموز براى كسانى كه روز پيش آرزوى ثروتى چونان ثروت وى را داشتند .

و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس يقولون ويكأنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباد

كلمه {مكانه}، منصوب به نزع خافض و صفت براى اسم محذوف {مكاناً} است; يعنى، {الذين تمنّوا مكاناً مثل مكانه; آنان كه ديروز منزلتى هم چون منزلت قارون را آرزو كرده بودند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 6

6 - واقعه طوفان و هلاكت قوم نوح و نجات آن حضرت و مؤمنان به وى ، از آن حادثه ، درس عبرتى بزرگ براى انسان هااست .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين

مرجع ضمير {ها} مى تواند {سفينة} و يا {واقعه طوفان} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است. گفتنى است، {آية} به معناى {عبرت} است و نكره آمدن اش، دلالت بر تفخيم مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 12

12 - كاوش هاى باستان شناسانه به منظور عبرت آموزى ، مورد ترغيب و تشويق خداوند است .

أَوَلم

يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 1،9

1 - هلاكت ملت هاى كفرپيشه ، در گذشته درس عبرتى براى آيندگان است .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا من قبلهم من القرون

{قرون} جمع {قرن} و به معناى قوم و ملتى است كه در يك زمان، زندگى مى كرده اند (مفردات راغب).

9 - تاريخ گذشتگان ، آيينه عبرت آيندگان است .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 14

14 - حوادث تاريخى ، درس آموز و آيه خداوند است .

إنّ فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 5

5 - لزوم عبرت گرفتن از سرنوشت جوامع كفرپيشه تاريخ

ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نكير

جمله {فكيف كان نكير} به تقدير {فانظروا كيف كان نكير} است; يعنى، در سرگذشت آنان بنگريد و در عاقبت كارشان مطالعه كنيد كه عذاب خشم الهى چه بر سرشان آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 3،6

3 - سير در سرزمين ها و مطالعه در سرگذشت پيشينيان ، مايه عبرت و درس آموز است .

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

6 - آثار بر جا مانده از تمدن ها و دستاورد هاى اقوام و ملت هاى نيرومند پيشين ، قابل بازديد و مطالعه و درس آموز براى مردم

عصر بعثت

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا . .. و كانوا أشدّ منهم قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور مثل زدن و نمونه آوردن از مردم گذشته ، براى پندگيرى و درس آموزى مردم

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 15

15 - داستان مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، داستانى مثل زدنى و درس آموز

واضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية . .. و جاء من أقصا المدينة رجل

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيات مربوط به حبيب نجار، به دنبال آيات مربوط به داستان مردم انطاكيه آمده و جزء آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 31 - 2،4

2 - كافران و مشركانِ صدراسلام ، به دليل عبرت نگرفتن از سرنوشت هلاكت بار كافران پيش از خود ، مورد سرزنش خدا قرار گرفتند .

ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون

4 - سرنوشت كافران هلاك شده گذشته ، مايه عبرت و پندآموزى است .

ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون أنّهم إليهم لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 62 - 6

6 - لزوم تعقل و خردورزى در وسوسه هاى گمراه كننده شيطان و درس آموزى از سرنوشت شوم قربانيان فريب وى

و لقد أضلّ منكم جبلاًّ كثيرًا أفلم تكونوا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37

- 123 - 2

2 - سرگذشت الياس پيامبر ، درس آموز و تسلى بخش براى پيامبراسلام و مؤمنان

و إنّ إلياس لمن المرسلين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه يادآورى سرگذشت الياس(ع) و قوم او براى پيامبر(ص) و مؤمنان _ كه در شرايط سخت مكه قرار داشتند و با مخالفت هاى مشركان روبه رو بودند _ در واقع به منظور درس آموزى و دلدارى آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 133 - 2

2 - سرگذشت لوط پيامبر ، درس آموز و تسلى بخش پيامبراسلام و مؤمنان

و إنّ لوطًا لمن المرسلين

يادآورى سرگذشت لوط(ع) براى پيامبراسلام و مؤمنان در شرايط دشوار مكه، بيانگر مطلب يادشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 3،4،5،7

3 - سرگذشت قوم لوط ، مايه عبرت و درس آموز براى همگان

ثمّ دمّرنا الأخرين . و إنّكم لتمرّون عليهم ... أفلاتعقلون

4 - لزوم خردورزى در تاريخ گذشتگان و درس آموزى از آن

ثمّ دمّرنا الأخرين . .. أفلاتعقلون

سرزنش بر تعقل نكردن در تاريخ پيشينيان، گوياى برداشت بالا است.

5 - تعقل و خردورزى در تاريخ پيشينيان ، موجب عبرت و درس آموزى است .

ثمّ دمّرنا الأخرين . .. أفلاتعقلون

7 - تاريخ و آثار باقى مانده از اقوام و ملل پيشين ، درس آموز و بسترى براى شناخت حقايق

ثمّ دمّرنا الأخرين . و إنّكم لتمرّون عليهم ... أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 139 - 2

2 - سرگذشت يونس پيامبر ، درس آموز و تسلى بخش

پيامبراسلام و ايمان آورندگان به آن حضرت

و إنّ يونس لمن المرسلين

برداشت بالا، به خاطر اين نكته است كه يادآورى سرگذشت يونس(ع) و قومش، براى پيامبر و مؤمنان _ كه در شرايط سخت مكه قرار داشتند و با مخالفت هاى مشركان روبه رو بودند _ در واقع به منظور درس آموزى و دلدارى به آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 148 - 5

5 - ايمانِ ثمربخش قوم يونس و فرجام نيك آنان ، مايه عبرت و موجب دلدارى به پيامبر ( ص ) و مؤمنان

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه درصدد دلدارى به پيامبر(ص) و مؤمنانى است كه در شرايط سخت و طاقت فرساى مكه قرار داشتند. در واقع اين آيه، آنان را (همچون يونس(ع)) به ادامه رسالت الهى فرا مى خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 3 - 4

4 - نابودى امت ها و ملت هاى كفرپيشه تاريخ ، درس عبرتى براى همه كفرپيشگان است .

كم أهلكنا من قبلهم من قرن

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه با يادآورى نابودى كافران گذشته، درصدد تهديد كفرپيشگان و اخطار به آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 11

11 - به ياد آوردن بندگان خالص ، شكيبا ، نيرومند و پرمراجعه به خداوند ، سازنده و درس آموز است .

اصبر . .. و اذكر عبدنا داود ذاالأيد إنّه أوّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - ص - 38 - 21 - 2

2 - ماجراى گروه شكايت كننده و متخاصم در نزد داوود ( ع ) ، درس آموز براى پيامبراسلام ( ص )

و هل أتي_ك نبؤا الخصم

از تشويق شدن پيامبر(ص) به مطالعه در اين ماجرا، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 29 - 10،11

10 - قرآن ، براى بيدارى و پندگيرى صاحبان خرد ناب است .

كت_ب أنزلن_ه . .. ليتذكّر أُولوا الألب_ب

{لبّ} به معناى عقل خالص و خرد ناب است.

11 - تدبر و انديشه كردن در قرآن ، زمينه بيدارى و پندگيرى از آن كتاب الهى است .

كت_ب . .. ليدّبّروا ... و ليتذكّر

با توجّه به تقدم ذكر تدبر در قرآن بر بيدارى و پندپذيرى از آن، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 31 - 3

3 - ماجراى سان ديدن سليمان ( ع ) از اسب هاى خود ، ماجرايى آموزنده و مهم

إذ عرض عليه بالعشىّ الص_فن_ت الجياد

از توصيه خداوند به پيامبر(ص) مبنى بر يادآورى داستان سان ديدن سليمان(ع) از اسبان خود، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 2

2 - سرگذشت ايوب ( ع ) درس آموز و سازنده براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و اذكر عبدنا أيّوب

توصيه خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر ياد كردن سرگذشت ايوب(ع) مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 11

11 - بازگشت و دو چندان شدن خانواده ايوب ( ع ) ، مايه تذكر و بيدارى صاحبان خرد ناب

و وهبنا له أهله . .. رحمة منّا و ذكرى لأُولى الألب_ب

{لُب} به معناى عقل خالص و خرد ناب است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 2،2

2 - سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

توصيه خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر يادآورى سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و. .. مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

2 - سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

توصيه خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر يادآورى سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و. .. مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 2

2 - سرگذشت اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبراسلام ( ص ) و مؤمنان

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل

توصيه خدا به پيامبر(ص) مبنى بر يادآورى سرگذشت اسماعيل(ع) و. ..، مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 16

16 - مطالعه و نگاه

عميق به طبيعت ( جريان نزول باران ، چشمه سار ها و پيدايش كشت ها ) ، مايه بيدارى و پندگيرى صاحبان عقل و خرد است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. إنّ فى ذلك لذكرى لأُولى الألب_ب

{ذكرى} اسم براى {تذكير} و {تنبيه} (بيدارى و پندگيرى) است و {لُبّ} (مفرد {ألباب}) به معناى عقل و خرد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 25 - 6

6 - سرنوشت شوم و هلاكت بار تكذيب كنندگان پيامبران در گذشته ، عبرت آموز براى ديگران

كذّب الذين من قبلهم فأتي_هم العذاب من حيث لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 7

7 - سرگذشت هلاكت بار قشر مرفه و ناسپاس جوامع پيشين ، مايه عبرت و درس آموزى است .

قد قالها الذين من قبلهم فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام موعظه و درس آموزى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 12

12 - عقوبت دنيايى مردم حق ناپذير و ستيزه جو از اقوام گذشته ( چون قوم نوحو . . . ) مجازاتى سخت ، شگفت آور و درس آموز

فأخذتهم فكيف كان عقاب

برداشت يادشده از استفهام تعجيبى {كيف} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 13 - 10

10 - درس آموزى و هوشيارى ، فلسفه ارائه آيات الهى از سوى خداوند

هو الذى يريكم

ءاي_ته . .. و ما يتذكّر إلاّ من ينيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 2

2 - تاريخ گذشتگان ، حاوى درس هاى عبرت براى آيندگان

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 11

11 - داستان فرعون ، هامان و قارون ، عبرت آموز و نمونه اى از سرگذشت انسان هاى بدفرجام و نابودشده

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم . .. فأخذهم ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 30 - 3،4

3 - تشويق و ترغيب شدن فرعونيان از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار اقوام و احزاب كافر پيشين

و قال الذى ءامن ي_قوم إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب

4 - سرگذشت اقوام و احزاب كافر پيشين ، درس آموز و مايه عبرت

و قال الذى ءامن ي_قوم إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 8،9

8 - سرگذشت قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، حاوى درس هاى عبرت انگيز براى همه ملت ها

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود

و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 2

2 - هدايت ، بيدار سازى ، پند آموزى و احياى خردناب ، قلمرو رسالت موسى ( ع ) و كتاب آسمانى او ( تورات )

هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 69 - 2

2 - سرنوشت شوم مجادله گران و ستيزه جويان با آيات الهى ، درس آموز و عبرت انگيز است .

ألم تر إلى الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه أنّى يصرفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 2

2 - تاريخ گذشتگان ، حاوى درس هاى عبرت آموز براى آيندگان

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 7،11

7 - تاريخ پيشينيان ، در بر دارنده درس عبرت براى آيندگان

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

11 - توجه دادن مردم به سرنوشت شوم كفرپيشگان گذشته و بيان تاريخ عبرت آموز آنان ، از وظايف مبلغان الهى است .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 8

8 - توجه به هلاكت و انقراض تمدن هاى با شكوه گذشته ، مايه عبرت قدرتمندان

فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا

يادآورى نابودى جوامع پيشين به مردم مكه، مى تواند در

راستاى تنبه و عبرت آموزى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 7،9،10

7 - سرنوشت شوم و ناگوار تكذيب كنندگان پيامبران ، مايه عبرت براى همگان

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

9 - تاريخ امت هاى پيشين ، درس آموز براى انسان ها

فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

10 - مخالفان و تكذيب كنندگان انبياى الهى ، در زندگى دنيايى نيز داراى فرجامى بد و عبرت آموزاند .

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 2

2 - داستان مبارزه حضرت ابراهيم ( ع ) با شرك و بت پرستى ، داستانى زنده و درس آموز براى هميشه تاريخ

و إذ قال إبرهيم

كلمه {إذ} در محل نصب و مفعول به براى فعل محذوف است; يعنى، {واذكر إذ قال. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 1،6

1 - سرنوشت فرعونيان در تاريخ ، مايه عبرت براى آيندگان

فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

6 - انتقام و عذاب الهى ، براساس ملاك و در راستاى عبرت آموزى بشر

انتقمنا منهم . .. فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 6

6 - يادكرد داستان عيسى ( ع ) در قرآن ، اقدامى هدايتگرانه و مثلى درس آموز

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً

با توجه به كاربرد واژه {مَثَل} _ كه داستان عيسى(ع) را به عنوان نمونه و سمبل ذكر كرده است _ برداشت بالا به دست

مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 11

11 - چگونگى تولد و زندگى عيسى ( ع ) ، پيامدار آموزه هايى چند براى بنى اسرائيل

و جعلن_ه مثلاً لبنى إسرءيل

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه مراد از {مثل} قرار گرفتن عيسى(ع)، نحوه خلقت و آفرينش آن حضرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 17 - 2

2- قوم فرعون ، از جمله امت هاى آزموده شده از سوى خداوند و داراى سرنوشتى عبرت آموز

و لقد فتنّا قبلهم قوم فرعون

{فتنة} (مصدر {فتنّا}) در اصل به معناى گداختن در آتش است و مقصود از آن در آيه بالا، آزمودن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 28 - 2

2- مكيان ستيزه گر ، به سرنوشت عبرت آموز فرعونيان هشدار داده شدند .

بل هم فى شكّ يلعبون . .. كذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 1

1- سرنوشت قوم { تبّع } و اقوام قبل از آن ، پيامدار عبرت و هشدار براى مشركان مكه

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 4 - 5

5 - پراكندگى ، كثرت و تنوع موجودات زنده در زمين ، شايان تأمل و درس آموزى

و ما يبثّ من دابّة

تعبير {يبثّ من دابّة} كثرت، تنوع و پراكندگى را مى رساند و تصريح به آن، اهميت موضوع را افاده مى كند.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 9

9 - تغيير و تحول در حركت باد ها ، امرى الهى و در راستاى درس آموزى بشر

و تصريف الري_ح

با توجه به واژه {تصريف} _ كه به معناى تغيير و دگرگونى از حالتى به حالتى ديگر است _ برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 18

18 - لزوم عبرت آموزى مردمان از گمراهى هواپرستان

أفرءيت من اتّخذ إل_هه هويه . .. أفلاتذكّرون

{أفلاتذكّرون} مى تواند به مجموع آيه نظر داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 2

2- لزوم يادكرد سرگذشت پيامبران ، براى درس آموزى و پندگيرى

و اذكر أخا عاد

از آخر آيه شريفه (إنّى أخاف عليكم. ..)، استفاده مى شود كه يادكرد در جهت پندگيرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 10

10- سرنوشت شوم حق ستيزى قوم عاد ، درسى براى مجرمان هميشه تاريخ

كذلك نجزى القوم المجرمين

تعبير {كذلك} و به رخ كشيدن سنت، در حقيقت اشاره به مطلب بالا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 1،2

1- توبيخ كافران از سوى خداوند ، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت شوم كافران گذشته تاريخ

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

2- لزوم سير در زمين و بررسى تاريخ ملت ها ، براى عبرت آموزى

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 10

10- تاريخ ، پيامدار درس هاى عبرت براى جوامع كفرپيشه

و كأيّن من قرية . .. أهلكن_هم فلاناصر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 18

18 - رخداد جريان حديبيه و ثمرات آن ، الگويى براى مؤمنان در جهت پيشبرد اهداف اسلام *

و لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

مراد از {صراط مستقيم} شيوه درست حركت جهادى و تبليغى دين است; يعنى، مسلمانان مى توانند از جريان حديبيه نتيجه بگيرند كه چگونه استوارى بر حمايت از رهبرى و تدبير صحيح در پذيرش صلح در شرايط نابرابرى قوا، مى تواند زمينه را براى پيروزى هاى آينده هموار سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 9 - 4

4_ پيدايش بوستان ها و كشتزار ها در پى نزول باران ، درسى براى خداجويان

و نزّلنا من السماء ماء مبركًا فأنبتنا به جنّت و حبّ الحصيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 10 - 5،6

5_ دستيابى خوشه هاى خرما بر بلنداى قامت نخل به عنصر حياتى آب ، شايان تأمّل و درس آموزى *

أفلم ينظروا . .. و النخل باسق_ت لها طلع نضيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه تعبير {باسقات}، از آن جهت در آيه قيد شده باشد كه رسيدن {آب} از زمين به خوشه هاى خرما در ارتفاع بالا، از فرايندى پيچيده و شايان تأمّل برخوردار است.

6_ چينش دانه هاى خرما در خوشه هاى انبوه نخل ، شايان تأمل و پندآموزى

لها طلع

نضيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 1

1 - تاريخ ، داراى درس هاى عبرت آموز براى بشر

إنّ فى ذلك لذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 1 - 3

3 - مظاهر طبيعت ، ارزشمند ، درس آموز و شايان مطالعه و تأمل

و الذري_ت ذروًا

قسم، معمولاً به شىء ارزشمند تعلق مى گيرد و از آن جا كه همه اشيا در برابر ذات حق يكسان اند، اين ارجمندى در مقايسه با نيازها و زندگى آدمى خواهد بود. گفتنى است كه سوگند، انسان را به تأمل درباره متعلقات قسم فرا مى خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 3

3 - آسمان و زمين ، تحت ربوبيت الهى و تدبير يگانه آن ، شايان تأمل و درس آموزى

فَوَربّ السّماء و الأرض

اهميت ربوبيت الهى نسبت به آسمان و زمين، از آن جهت مى باشد كه مورد قسم قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 24 - 1

1 - سرگذشت ابراهيم ( ع ) و ميهمانان گرامى او ، شايان شنيدن و درس آموزى

هل أتيك حديث ضيف إبرهيم المكرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 1،6

1 - برجا ماندن نشانه اى از قوم هلاك شده لوط ، به اراده الهى ، براى عبرت ديگران

و تركنا فيها ءاية للذين يخافون

6 - سرگذشت قوم لوط ، عبرتى براى بيمناكان از عذاب دردناك كفر و

گناه

و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 41 - 1

1 - سرگذشت كفرآلود قوم عاد و سرنوشت شوم آنان ، عبرت آموز براى آدميان

و فى عاد إذ أرسلنا عليهم

سياق آيات شريفه در بيان سرنوشت عبرت آموز ملت هاى حق ستيز و نمايانگر نشانه هاى قدرت و قهر الهى است. بنابراين عبارت {و فى عاد} مانند {و فى موسى} عطف بر جمله {تركنا فيها آية} و به تقدير {و فى عاد آية} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 43 - 1

1 - سرگذشت قوم ثمود و سرنوشت شوم آنان ، عبرت آموز براى آدميان

و فى ثمود

{فى ثمود} عطف بر {تركنا فيها آية} است; يعنى، {و فى ثمود آية. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 3،7

3 - حاكميت قانون زوجيت بر موجودات جهان ، به تدبير الهى و شايان تأمل و درس آموزى

و من كلّ شىء خلقنا زوجين لعلّكم تذكّرون

7 - طرح مسائل طبيعى در قرآن ، به

منظور خداشناسى و پندآموزى است .

و السّماء بنين_ها بأييْد و إنّا لموسعون . .. و من كلّ شىء خلقنا زوجين لعلّكم تذك

طرح مسائل مربوط به طبيعت و قوانين حاكم بر آن (مانند توسعه نظام آسمان ها و حاكميت قانون زوجيت بر جهان)، در سلسله آياتى كه درصدد بيان قدرت و تدبير خداوند بر جهان و در مقام پندآموزى به انسان ها است، مى تواند بيانگرحقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 4،5

4 - بيان سرگذشت عبرت انگيز اقوام نابودشده تاريخ ، در صحف موسى و ابراهيم ( ع )

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ... و أنّه أهلك ... فغشّيها ما غشّى

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه آيات شريفه، در ادامه بيان مطالبى باشد كه خداوند از صحف موسى و ابراهيم(ع) نقل كرده است.

5 - بشر در همه ادوار تاريخى ، نيازمند تذكر و عبرت آموزى از سرگذشت پيشينيان

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

برداشت ياد شده در صورتى است كه اين آيات در صحف موسى و ابراهيم(ع) آمده باشد; چنان كه برخى از مفسران گفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 1

1 - قوم نوح ، نمونه اى عبرت انگيز از اقوام تكذيب كننده وحى و رسالت در طول تاريخ

من الأنباء ما فيه مزدجر . .. كذّبت قبلهم قوم نوح

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه {من أنباء ما فيه مزدجر}، استفاده مى شود كه بيان كفر قوم نوح، از جمله اخبار هشداردهنده قرآن است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 1،3،4،5

1 - برجاى ماندن كشتى نوح _ براى چندى _ در زمين ، به عنوان نشانه الهى و به منظور عبرت آموزى خلق

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

واژه {آية} در معانى {علامت}، {معجزه} و {عبرت} به كار مى رود. گفتنى است برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه ضمير {تركناها} به {ذات ألواح} بازگردد.

3 - طوفان نوح و ثبت آن در تاريخ ، تدبيرى الهى براى معرفت و عبرت آدميان

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

در صورتى ضمير {تركناها}، مربوط به قصه نوح و طوفان باشد _ چنان كه برخى برآنند _ به دست مى آيد كه مقصود از آن، ثبت آن قصه در تاريخ مى باشد كه به وسيله وحى صورت گرفته است.

4 - دعوت خداوند از خلق ، براى پندگيرى از آيات او و رخداد طوفان نوح

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

تعبير{فهل من مدكر} براى انگيزش است.

5 - بالا بردن معرفت و عبرت آموختن بشر ، فلسفه و قلمرو داستان سرايى هاى قرآن

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 8 - 2

2 - حاكميت توازن بر كل ساختار جهان ، درس آموز آدميان در پايبندى به موازين و معيار هاى الهى

و وضع الميزان . ألاّتطغوا فى الميزان

از ارتباط اين آيه با {وضع الميزان} و نيز با آيات پيشين استفاده مى شود كه خداوند همه چيز را به حساب و بر اساس موازين آفريد، تا آدمى

نيز از آن درس گيرد و پايبند موازين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 3

3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به شگفتى حركت كشتى هاى عظيم بر دريا و درس آموزى از آن

و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 84 - 2

2 - صحنه احتضار و جان كندن انسان ها ، صحنه اى هشداردهنده و درس آموز

و أنتم حينئذ تنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 6

6 - فرجام ذلت بار دشمنان خدا و پيامبران در طول تاريخ ، درس عبرتى براى مخالفان اسلام

إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله . .. كما كبت الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 21،24

21 - فرجام تلخ يهود بنى نضير ، مايه عبرت و درس آموزى براى اهل بينش

هو الذى أخرج . .. يخربون بيوتهم ... فاعتبروا ي_أُولى الأبص_ر

24 - تاريخ ، بستر پند ها و عبرت ها براى انسان

هو الذى أخرج الذين كفروا . .. فاعتبروا ي_أُولى الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 1

1 - داستان گفتوگوى موسى ( ع ) با قوم خويش و آزار هاى آنان نسبت به آن حضرت ، دربردارنده درس هاى سازنده و عبرت آموز

و إذ قال موسى لقومه ي_قوم لم تؤذوننى

فرمان الهى به ياد كرد گفتوگوى موسى(ع)

با قومش و. ..، نشانه مشتمل بودن آن بر درس هاى سازنده براى امت اسلام است. ضمناً بايد توجه داشت كه كلمه {إذ} در {إذ قال}، مفعول براى فعل محذوف (اُذكر) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 3

3 - داستان رسالت عيسى ( ع ) و بر خورد بنى اسرائيل با آن حضرت ، دربردارنده درس هاى سازنده و عبرت آموز

و إذ قال عيسى ابن مريم . .. فلمّا جاءهم بالبيّن_ت قالوا ه_ذا سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 8

8 - سرنوشت شوم اقوام كافر پيشين ، درس آموز و عبرت انگيز است .

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل . .. لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 5

5 - عذاب شدن اقوام و ملّت هاى پيشين ، درس عبرت براى همگان و آيتى از نشانه هاى قدرت خداوند

ءأمنتم من فى السماء . .. و لقد كذّب الذين من قبلهم فكيف كان نكير

جمله استفهاميه {فكيف كان نكير}، براى برانگيختن مردم به تفكر و تأمّل و عبرت آموزى از تاريخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 3

3 - ترغيب خداوند ، به مطالعه سرگذشت تكذيب گرانى همچون قوم عاد و ثمود و درس آموزى از آن

فهل ترى لهم من باقية

مطلب ياد شده، از تعبير {فهل ترى} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

حاقه - 69 - 12 - 1،3

1 - غرق شدن قوم نوح و نجات مؤمنان ، ماجرايى درس آموز و پنددهنده

لنجعلها لكم تذكرة

3 - نقل داستان و سرگذشت پيشينيان در قرآن ، در چارچوب درس آموزى و پنددهى است .

لنجعلها لكم تذكرة و تعيها أُذن وعية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 42 - 5

5 - پندگيرى و درس آموزى مردم از تعاليم قرآن ، در نيمه نخست رسالت بسيار ناچيز و اندك بود .

قليلاً ما تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 48 - 1،4،5

1 - قرآن ، كتابى است بيداربخش و پندآموز .

و إنّه لتذكرة للمتّقين

4 - بيداربخشى و پندآموزى ، فلسفه نزول قرآن و قلمرو موضوعات آن

و إنّه لتذكرة للمتّقين

5 - بيدارى در پرتو تعاليم قرآن و پندآموزى از آن ، داراى مراتب و مراحل است .

و إنّه لتذكرة للمتّقين

ترديدى نيست كه تقواپيشگان، از رهنمودهاى قرآن بهره منداند; چون بدون اين بهره مندى {تقوا} حاصل نخواهد شد. بنابراين مراد از {لتذكرة للمتقين}، تذكره اى است والاتر از آنچه كه تقواپيشگان حايز آن هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 - 22

22 - يادآورى دوزخ و مسائل آن ، مايه پند و بيدارى

و ما هى إلاّ ذكرى للبشر

مفسران، درباره مرجع ضمير {هى} چند احتمال مطرح كرده اند كه مهم ترين آنها، {سقر} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 49 - 4

4 - قرآن ، كتابى است بيدارگر و پندآموز

.

عن التذكرة معرضين

به گفته مفسران، مقصود از {تذكرة} در اين آيه، قرآن كريم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 15 - 1،2

1 - سرگذشت موسى ( ع ) ، قابل دقت و مايه عبرت حتى براى پيامبر ( ص )

هل أتيك حديث موسى

{حديث}; يعنى، خبر. (لسان العرب)

2 - خداوند ، برانگيزاننده همگان به آگاهى از داستان موسى ( ع ) و عبرت گيرى از آن

هل أتيك حديث موسى

استفهام در {هل أتاك. ..} براى ترغيب به شنيدن پاسخ است. نقل داستان موسى(ع) در قرآن، نشانه آن است كه گرچه ضمير {هل أتاك} در خطاب به پيامبر(ص) به كار رفته است; ولى مراد گزارش سرگذشت موسى(ع) به تمام مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 1،2،3،4،5

1 - فرجام فرعون ، درس عبرتى بزرگ براى كسانى كه نگران عاقبت دنيا و آخرت خويش اند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

متعلق {يخشى}، به قرينه {الأخرة و الأولى} در آيه قبل، مى تواند فرجام انسان در دنيا و آخرت باشد.

2 - تنها خداترسان از هلاكت و مجازات فرعون پند مى گيرند و خود رااز گرفتارى به فرجامى نظير آن برحذر مى دارند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

مراد از خشيت در {يخشى}، مى تواند خشيت از خداوند باشد، جمله {و أهديك إلى ربّك فتخشى} (در آيات پيشين) مؤيد اين احتمال است. اختصاص يافتن {عبرت} به {من يخشى} _ با آن كه هلاكت فرعون براى همگان درس عبرت است _ بيانگر اين نكته است كه تنها، خداترسان از اين عبرت بهره

مى گيرند.

3 - پندآموزى ، از اهداف نقل داستان گذشتگان در قرآن

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

4 - ضرورت مطالعه تاريخ گذشتگان و عبرت گرفتن از آن

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

5 - شكست نهايى فرعون در مبارزه با موسى ( ع ) ، درس عبرتى براى مخالفان پيامبر ( ص ) و منكران معاد

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

نقل داستان موسى(ع) و فرعون _ پس از بيان شبهات منكران معاد و نيز خطاب به پيامبر(ص) با جمله {هل أتاك. ..} _ بيانگر اين است كه مراد از توصيف داستان مزبور به عبرت، تهديد منكران معاد و مخالفان پيامبر(ص) است كه چه بسا آنان نيز در نهايت، همچون فرعون به عذاب الهى گرفتار شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 11 - 2

2 - آيات قرآن ، راهنما و مايه غفلت زدايى و زمينه پندگيرى و عبرت

كلاّ إنّها تذكرة

مراد از ضمير در {إنّها}، آيات قرآن است كه با توجّه به بيان اوصاف آنها در آيات بعد، تصريح به مرجع ضمير لزومى نداشته است. {تذكرة} اعم از {دلالت} (راهنمايى) و {اماره} (نشانه) است و به هر چيزى كه با آن تذكّر حاصل شود، اطلاق مى گردد (مفردات راغب). {تذكير} (مرادف تذكرة) به معناى موعظه كردن و {ذكرى} (اسم مصدر آن) به معناى عبرت است (قاموس); بنابراين مراد از {تذكره} بودن قرآن، راهنمايى، موعظه كردن و مايه عبرت بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 1

1 - اخبار پيشينيان ، داراى نكاتى آموزنده و عبرت آور ،

حتى براى رسول خدا ( ص )

هل أتيك حديث الجنود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 5

5 - فرجام فرعون و قوم ثمود ، داستانى آشنا براى اهل مكّه و مايه عبرت براى همه مردمان

هل أتيك . .. فرعون و ثمود

سوره {بروج} از سوره هاى مكى است و نام بردن امت هايى مخصوص براى عبرت گرفتن مكّيان از فرجام آنها، بيانگر آگاهى آنان از تاريخ اجمالى آن امت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 3

3 - خشيت ، عاملى مؤثر در پيدايش پندپذيرى براى انسان است .

سيذّكّر من يخشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 4

4 - فرجام هلاكت بار امت هاى پيشين ، درس عبرت براى آيندگان

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 6

6 - عبرت گرفتن از قوم عاد و دل خوش نبودن به نيروى جسمى در برابر تهديد هاى الهى ، نشان خردورزى است .

لذى حجر . .. الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 3

3 - فرجام قوم ثمود ، درس عبرت براى همگان

ألم تر . .. و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 3

3 - فرجام فرعون ، درس عبرت براى همگان

و فرعون ذى الأوتاد

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 23 - 10

10 - كوبيده و نرم شدن زمين ، احساس حضور در پيشگاه خداوند و صفوف فرشتگان و مشاهده جهنم ، برطرف سازنده غفلت هاى انسان و احياگر حس پندپذيرى در او است .

إذا دكّت الأرض . .. يومئذ يتذكّر الإنس_ن

{يومئذ}، بدل براى {إذا} در {إذا دكّت الأرض. ..} و جمله {يتذكّر الإنسان} جزا براى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 6

عوامل عبرت از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 13 - 8

8 - تنها كسانى كه با توبه و اخلاص به سوى خدا روى مى آورند ، شايسته درس آموختن و هوشيار شدن از آيات الهى اند .

هو الذى يريكم ءاي_ته . .. و ما يتذكّر إلاّ من ينيب

{إنابة} (مصدر {ينيب}) به معناى رجوع است و انابه به درگاه خداوند، به معناى بازگشت به او با توبه و اخلاص است (بر گرفته از مفردات راغب).

عوامل عبرت اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 1

1 - تورات ، مايه هدايت و وسيله پندآموزى و بيدارى صاحبان عقل سليم و خرد ناب از قوم بنى اسرائيل

و أورثنا بنى إسرءيل الكت_ب . هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب

{لب} (مفرد {الباب}) به معناى عقل خالص و خرد ناب است.

عوامل عبرت اهل بصيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 44 - 2

2 -

گردش و جابه جايى شب و روز و تحولات ناشى از آن ، درس عبرتى است براى صاحبان بصيرت و روشن دلى .

يقلّب اللّه الّيل و النهار إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر

عوامل عبرت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 1

1 - تورات ، مايه هدايت و وسيله پندآموزى و بيدارى صاحبان عقل سليم و خرد ناب از قوم بنى اسرائيل

و أورثنا بنى إسرءيل الكت_ب . هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب

{لب} (مفرد {الباب}) به معناى عقل خالص و خرد ناب است.

عوامل عبرت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 11

11 - موسى ( ع ) ، با يادآورى ناكامى اهل افترا در امت هاى پيشين ، آن را درس عبرتى براى فرعونيان خواند .

و قد خاب من افترى

جمله {قد خاب. ..} خبر از حال گذشتگان است و به منظور عبرت گيرى حاضران در صحنه مبارزه موسى و فرعون، بيان شده است.

عوامل عبرت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 8

8 - كوردلى ، موجب محروميت از فهم حقايق و پندپذيرى

أفلم يسيروا . .. فإنّها لاتعمى الأبص_ر و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور

عوامل عبرت ناپذيرى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 8

8 _ ناباورى و نااميدى مشركان به حيات اخروى ، عامل عبرت نگرفتن آنان از سرگذشت شوم اقوام پيشين چون قوم لوط

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون

نشورًا

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {بل} براى اضراب انتقالى است; يعنى، اين طور نيست كه آنان به خاطر نديدن آثار به جا مانده از قوم هلاك شده قوم لوط، از آن عبرت نگرفته اند بلكه چون آنان اعتقاد و اميدى به روز رستاخيز ندارند از چنين حادثه اى عبرت نياموخته اند.

كمى عبرت از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 42 - 5

5 - پندگيرى و درس آموزى مردم از تعاليم قرآن ، در نيمه نخست رسالت بسيار ناچيز و اندك بود .

قليلاً ما تذكّرون

محمد(ص) و عبرت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، در مورد كسانى كه پند و اندرز به آنان بيهوده است ، تكليفى ندارد .

فذكّر إن نفعت الذكرى

مراتب عبرت از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 48 - 5

5 - بيدارى در پرتو تعاليم قرآن و پندآموزى از آن ، داراى مراتب و مراحل است .

و إنّه لتذكرة للمتّقين

ترديدى نيست كه تقواپيشگان، از رهنمودهاى قرآن بهره منداند; چون بدون اين بهره مندى {تقوا} حاصل نخواهد شد. بنابراين مراد از {لتذكرة للمتقين}، تذكره اى است والاتر از آنچه كه تقواپيشگان حايز آن هستند.

منشأ عبرت از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 56 - 4

4 - بيدارى و پندگيرى از قرآن به توفيق الهى است .

و ما يذكرون إلاّ أن يشاء اللّه

آيه

شريفه مى رساند كه خواست انسان وابسته به خواست خداوند است. در ضمن مى فهماند كه پندگرفتن و متذكر شدن از قرآن نيز، به توفيق الهى است.

موانع عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 11

11 _ حسد و هواى نفس آدمى ، جلوگير وى از پندپذيرى و عاقبت انديشى

انى اخاف اللّه رب العلمين انى اريد . .. فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 130 - 11

11 _ زندگى دنيا عامل فريب خوردن كافران در نپذيرفتن آيات و پند نگرفتن از انذار انبيا

و غرتهم الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 8

8 _ ناباورى و نااميدى مشركان به حيات اخروى ، عامل عبرت نگرفتن آنان از سرگذشت شوم اقوام پيشين چون قوم لوط

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {بل} براى اضراب انتقالى است; يعنى، اين طور نيست كه آنان به خاطر نديدن آثار به جا مانده از قوم هلاك شده قوم لوط، از آن عبرت نگرفته اند بلكه چون آنان اعتقاد و اميدى به روز رستاخيز ندارند از چنين حادثه اى عبرت نياموخته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 4 - 3

3 - هواپرستى ها ، مانع عبرت آموزى و متأثر شدن انسان از پيام هاى هشداردهنده وحى

و اتّبعوا أهواءهم . .. و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر

موانع عبرت

پذيرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 4

4 - لجاجت و عناد ، مانع درس آموزى كافران از آفرينش هستى

أم خلقوا السم_وت و الأرض بل لايوقنون

عبارت {بل لايوقنون} بيانگر اين نكته است كه موضع گيرى ناباورانه كافران درباره قرآن و پيامبر(ص) برخاسته از يقين علمى آنان نيست; بلكه صرفاً از روى ستيزه جويى و لجبازى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 44 - 2

2 - سطحى نگرى و توجيه گرى كافران ، نسبت به آيات هشداردهنده الهى ، مانع عبرت آموزى آنان است .

و إن يروا كسفًا من السّماء ساقطًا يقولوا سحاب مركوم

از اين كه كافران، با وجود مشاهده نشانه هاى عينى عذاب، آن را پديده اى طبيعى و بى خطر مى انگارند; استفاده مى شود كه حتى نماياندن نمودهاى اعجازى، مايه عبرت آنان نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 4

4 - اصرار كافران بر تكذيب تهديد هاى الهى ، مانع عبرت گيرى آنان از فرجام هلاكت بار پيشينيان

هل أتيك . .. بل الذين كفروا فى تكذيب

موجبات عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 8،9

8 _ بريدن دست دزد ، عقوبتى بازدارنده و عبرت آموز

نكلا من اللّه

{نكال} به عقوبتى گفته مى شود كه براى بازداشتن مجرم از تكرار گناه و عبرت ديگران انجام گيرد.

9 _ ضرورت اجراى حد سرقت به شيوه اى عبرت انگيز

فاقطعوا ايديهما . .. نكلا من اللّه

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 6

6 _ مطالعه سرنوشت پيشينيان ، تأثيرى بسزا در پندگيرى انسان دارد .

إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد

نشانه عبرت از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 8

8 - ذكر نام خدا و روى آوردن به نماز ، نشانه پندپذيرى از قرآن ، ترس از خداوند و مايه دورى از آتش دوزخ است .

سيذّكّر من يخشى . و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار ... قد أفلح من ... فصلّى

نشانه هاى عبرت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 4

4 - تكذيب پيامبران الهى و مبارزه با آنان ، نشانه پندناپذيرى و كوردلى است .

و إن يكذّبوك. .. فتكون لهم قلوب يعقلون ... القلوب التى فى الصدور

نياز به عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 5

5 - بشر در همه ادوار تاريخى ، نيازمند تذكر و عبرت آموزى از سرگذشت پيشينيان

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

برداشت ياد شده در صورتى است كه اين آيات در صحف موسى و ابراهيم(ع) آمده باشد; چنان كه برخى از مفسران گفته اند.

عبرت پذيران

آرامش اخروى عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 5

5 - درس آموزان از آيات الهى ، برخوردار از امنيت و آرامش در صحنه قيامت

إنّ الذين يلحدون . .. خير أم من يأتى ءامنًا يوم القي_مة

اقليت عبرت

پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 6

6 - هوشيارى و پندآموزى مردم ستيزه جو و كافر ، از مواعظ و آيات الهى ، بسيار اندك است .

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. و ما يستوى الأعمى والبصير ... قليلاً ما تت

امنيت اخروى عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 5

5 - درس آموزان از آيات الهى ، برخوردار از امنيت و آرامش در صحنه قيامت

إنّ الذين يلحدون . .. خير أم من يأتى ءامنًا يوم القي_مة

اهميت هدايت عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 23 - 2

2 - رهبران الهى ، بايد همواره به ارشاد پندپذيران ادامه دهند و هيچگاه آنان را ، از پند ها و اندرز هاى خود محروم نسازند .

فذكّر . .. إلاّ من تولّى و كفر

استثنا در {إلاّ من تولّى. ..}، ناظر به تكرار تذكر است. بنابراين فرمان {ذكّر}، درباره كسانى كه اعراض و كفر ندارند، همچنان باقى است.

پاكى عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 2

2 - مردمان تذكّرپذير و اهل خشيت ، انسان هايى پاك ، و رستگارند .

سيذّكّر من يخشى . .. قد أفلح من تزكّى

مصداق مورد نظر از {من تزكى} _ به قرينه آيات پيشين _ همان مصاديق {من يخشى} است.

رستگارى عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 -

2

2 - مردمان تذكّرپذير و اهل خشيت ، انسان هايى پاك ، و رستگارند .

سيذّكّر من يخشى . .. قد أفلح من تزكّى

مصداق مورد نظر از {من تزكى} _ به قرينه آيات پيشين _ همان مصاديق {من يخشى} است.

سعادت عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 11 - 5

5 - خداترسان و پندپذيران ، سعادتمنداند .

سيذّكّر من يخشى . و يتجنّبها الأشقى

اين آيه با آيه قبل، داراى {احتباك} (از وجوه بلاغت) است; يكى از {خشيت} سخن گفته و ديگرى از {شقاوت} و بيان نقطه مقابل هر يك را به قرينه بودن ديگرى موكول كرده است; بدين معنا كه اهل خشيت، نقطه مقابل {شقاوت}; يعنى، سعادت را دارند و اهل {شقاوت} گرفتار نقطه مقابل {خشيت}; يعنى، گستاخى هستند.

عبرت پذيران و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 7

7 - تعاليم قرآن ، براى انسان هاى پندپذير سودمند است .

إن نفعت الذكرى . سيذّكّر من يخشى

مراد از جمله {سيذكّر. ..} _ به قرينه {إن نفعت الذكرى} (در آيه قبل) _ {سيذكّر و ينتفع} است; يعنى، پذيرش پند قرآن، ملازم با سود بردن از آن است.

عبرت پذيرى

آثار عبرت پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 18،19

18 - داشتن روح پندپذيرى و حق جويى ، شرط بهره جستن و تأثير پذيرفتن از سخنان به حق قرآن

إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب

19 - پندپذيرى ، نشانه عقل سليم و خردناب است .

إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 9

9 - بيدارى و روح پندپذيرى ، زمينه ساز تقواپيشگى است .

لعلّهم يتذكّرون . .. لعلّهم يتّقون

برداشت ياد شده از تقدم ذكرى تذكر بر تقواپيشگى به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 10

10 - امربه معروف ، پنددهى و پندپذيرى ، از خصلت هاى برجسته انسان هاى كامياب

لفى خسر . إلاّ الذين ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

{تواصوا}، از باب تفاعل و بيانگر آن است كه مؤمنان، در كنار توصيه به ديگران، از توصيه هاى آنان نيز بهره مى برند.

تشويق به عبرت پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 73 - 4

4 _ پندپذيرى و حرف شنوى ، از اوصاف پسنديده و مورد تشويق خداوند

و الذين إذا ذكّروا بأي_ت ربّهم لم يخرّوا عليها صمًّا و عميانًا

زمينه عبرت پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 10

10 - بيدارى ، پندپذيرى و دستيابى به تقواپيشگى ، براى تمامى انسان ها _ از همه طيف هاى فكرى و اجتماعى _ ميسر و ممكن است .

لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل لعلّهم يتذكّرون . .. لعلّهم يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 21 - 2

2 - تأمّل در نشانه هاى قدرت خداوندى در پهنه هستى ، زمينه ساز پذيرش پند و اندرز هاى دينى است .

أفلاينظرون إلى . .. فذكّر

حرف {فاء}، فرمان به

تذكّر را بر آيات پيشين _ كه از نشانه هاى قدرت خداوند سخن گفته بود _ تفريع كرده است; يعنى، {حال كه چنين است به تذكّر اقدام كن}.

عبرت پذيرى اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 2

2_ تنها خردمندان از سرگذشت هاى پندآموز پيامبران بهره مى گيرند و عبرت مى آموزند .

لقد كان فى قصصهم عبرة لأولى الألب_ب

روشن است كه داستان پيامبران براى همگان مى تواند عبرت باشد. بنابراين اختصاص دادن آن به خردمندان ، براى رساندن اين حقيقت است كه ايشان از داستان پيامبران درس مى گيرند و ديگران محرومند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 52 - 10

10- قرآن براى بيدارى و پندپذيرى صاحبان خرد ناب نازل گرديد .

ه_ذا بل_غ للناس . .. و ليذّكّر أولواالألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 29 - 10

10 - قرآن ، براى بيدارى و پندگيرى صاحبان خرد ناب است .

كت_ب أنزلن_ه . .. ليتذكّر أُولوا الألب_ب

{لبّ} به معناى عقل خالص و خرد ناب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 17

17 - تنها صاحبان عقل سليم و خردناب ، پندپذير و حق جو هستند .

إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب

{لُبّ} (مفرد {ألباب}) به معناى عقل خالص و خردناب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 17

17 - تنها صاحبان عقل و خرد ، گروه حق جو و پندپذيراند .

ألم تر

أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. إنّ فى ذلك لذكرى لأُولى الألب_ب

عبرت پذيرى بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 4

4 _ بندگان خالص خداى رحمان ، مردمى پندپذير و سپاس گزار در برابر نعمت هاى الهى

لمن أراد أن يذكّر أو أراد شكورًا . و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه شريفه مرتبط با آيه قبل و درصدد بيان اوصاف كسانى باشد كه در جمله {لمن أراد أن يذكر أو أراد شكوراً} از آنان ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 73 - 2

2 _ پندپذيرى و درس آموزى از آيات الهى ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذين إذا ذكّروا بأي_ت ربّهم لم يخرّوا عليها صمًّا و عميانًا

عبرت پذيرى حق طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 7

7 - داستان موسى و فرعون ، دربردارنده درس عبرت براى انسان هاى مؤمن و حق پذير

نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون بالحقّ لقوم يؤمنون

عبرت پذيرى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 2

2 - تنها خداترسان از هلاكت و مجازات فرعون پند مى گيرند و خود رااز گرفتارى به فرجامى نظير آن برحذر مى دارند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

مراد از خشيت در {يخشى}، مى تواند خشيت از خداوند باشد، جمله {و أهديك إلى ربّك فتخشى} (در آيات پيشين) مؤيد

اين احتمال است. اختصاص يافتن {عبرت} به {من يخشى} _ با آن كه هلاكت فرعون براى همگان درس عبرت است _ بيانگر اين نكته است كه تنها، خداترسان از اين عبرت بهره مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 6

6 - عاقبت انديشان و اهل خشيت ، تأثيرپذير از تذكرات و پند هاى قرآن

فذكّر . .. سيذّكّر من يخشى

عبرت پذيرى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 20

20 - پندپذير و حقيقت جو بودن عالمان ، دليل برترى آنان بر جاهلان است .

هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب

جمله {إنّما يتذكّر أُولوا الألباب}، در مقام تعليل براى جمله پيشين (هل يستوى الذين يعلمون. ..) است; يعنى، عالمان با نادانان برابر نيستند; زيرا صاحبان خردناب _ كه همان عالمان اند _ پندپذير و حقيقت جو هستند.

عبرت پذيرى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 2

2 - سرگذشت ايوب ( ع ) درس آموز و سازنده براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و اذكر عبدنا أيّوب

توصيه خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر ياد كردن سرگذشت ايوب(ع) مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

عبرت پذيرى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 7

7 - داستان موسى و فرعون ، دربردارنده درس عبرت براى انسان هاى مؤمن و حق پذير

نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون بالحقّ لقوم يؤمنون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 2

2 - سرگذشت ايوب ( ع ) درس آموز و سازنده براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و اذكر عبدنا أيّوب

توصيه خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر ياد كردن سرگذشت ايوب(ع) مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

موانع عبرت پذيرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 4

4 - لجاجت و عناد ، مانع درس آموزى كافران از آفرينش هستى

أم خلقوا السم_وت و الأرض بل لايوقنون

عبارت {بل لايوقنون} بيانگر اين نكته است كه موضع گيرى ناباورانه كافران درباره قرآن و پيامبر(ص) برخاسته از يقين علمى آنان نيست; بلكه صرفاً از روى ستيزه جويى و لجبازى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 44 - 2

2 - سطحى نگرى و توجيه گرى كافران ، نسبت به آيات هشداردهنده الهى ، مانع عبرت آموزى آنان است .

و إن يروا كسفًا من السّماء ساقطًا يقولوا سحاب مركوم

از اين كه كافران، با وجود مشاهده نشانه هاى عينى عذاب، آن را پديده اى طبيعى و بى خطر مى انگارند; استفاده مى شود كه حتى نماياندن نمودهاى اعجازى، مايه عبرت آنان نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 4

4 - اصرار كافران بر تكذيب تهديد هاى الهى ، مانع عبرت گيرى آنان از فرجام هلاكت بار پيشينيان

هل أتيك . .. بل الذين كفروا فى تكذيب

عبرت ناپذيران

بى عقلى عبرت ناپذيران

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 12

12 - كسانى كه از سرنوشت اقوام پيشين عبرت نمى گيرند ، از خرد بى بهره اند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

جاودانگى عذاب عبرت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 12 - 1

1 - كسانى كه از تذكرات قرآن ، فاصله گرفته ، آن را نپذيرند ، به بزرگ ترين و سوزان ترين آتش ها ، گرفتار شده و در آن باقى خواهند ماند .

و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار الكبرى

زجاج گفته است: {صلى}; يعنى، ملازم و همراه شد (لسان العرب) و {صلى النار}; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد. (قاموس). {كبرى}; يعنى، بزرگ تر و بزرگى آتش به گستردگى و افروخته تر بودن آن است.

سرزنش عبرت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 1

1- سرزنش خداوند از ستمگرانى كه از كيفر ستم پيشگان پيش از خود و مثل هاى الهى ، پند نگرفتند و درس نياموختند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثا

محمد(ص) و عبرت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، در مورد كسانى كه پند و اندرز به آنان بيهوده است ، تكليفى ندارد .

فذكّر إن نفعت الذكرى

عبرت ناپذيرى

آثار عبرت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 -

7

7 - غفلت از پيام هاى عبرت آموز پيامبران و تاريخ ، دور نمايه گرايش به كفر

فهل من مدّكر

از اين كه خداوند، كفرپيشگان را به هشيارى و بيدارى فراخواهنده است; استفاده مى شود كه مشكل اصلى كافران در غفلت ايشان است.

آثار عبرت ناپذيرى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 8

8- امكان ابتلاى انسان به عذاب و هلاكت دنيوى ، پس از عبرت نياموختن از هشدار هاى خداوند

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه ... فيغرقكم بما كفرتم

آثار عبرت ناپذيرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 3

3 - قوم ثمود ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

عطف {نذر} بر {عذابى}، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق ثموديان، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است.

آثار عبرت ناپذيرى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 4

4 - قوم عاد ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

كذّبت عاد فكيف كان عذابى و نذر

آثار عبرت ناپذيرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 1

1- توبيخ كافران از سوى خداوند ، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت شوم كافران گذشته تاريخ

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان

ع_قبة الذين من قبلهم

زمينه عبرت ناپذيرى از تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 23 - 3

3 - حق گريزى و كفر ، از ميان برنده زمينه هاى تأثيرپذيرى از تعاليم دين و پند هاى آن است .

فذكّر . .. إلاّ من تولّى و كفر

استثناى اعراض كنندگان كافر از مجموعه كسانى كه پيامبر(ص) به تذكر دادن آنان مكلف شده است، نشانگر بى اثر بودن تذكرات آن حضرت، در آنان است.

سرزنش عبرت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 4

4 - كاوش نكردن در سرگذشت امت هاى گذشته و عبرت نگرفتن از آنها ، مورد سرزنش خداوند است .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

استفهام در {أفلم يسيروا} براى توبيخ مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 100 - 4

4 _ پندناپذيرى مردم از عاقبت شوم گذشتگان ، امرى نابخردانه و شگفت آور

أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم

همزه استفهام در {او لم يهد} براى تعجب است. يعنى عقل اقتضاى پندپذيرى دارد و از انسان مدعى عقل شگفت آور است كه پند نگيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 4

4 - درس نگرفتن از تاريخ و هلاكت امت هاى پيشين ، امرى سزاوار توبيخ و سرزنش

أفلم يهد لهم كم أهلكنا قبلهم

استفهام ياد شده در {أفلم. ..} براى انكار توبيخى است. فاعل {لم يهد} {اهلاك} است كه از {كم

أهلكنا} فهميده مى شود و به دليل متعدى شدن {لم يهد} به حرف لام، معناى تبيين نيز در آن تضمين شده و مفاد جمله اين است كه آيا نابود ساختن بسيارى ازامت هاى گذشته، براى مشركان روشن نساخت كه نبايد مانند آنان عمل كنند؟!

سرزنش عبرت ناپذيرى از تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 4

4 - كاوش نكردن در سرگذشت امت هاى گذشته و عبرت نگرفتن از آن ، مورد سرزنش خداوند

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم

استفهام در {أَوَلم يسيروا . ..} براى توبيخ مى باشد.

شگفتى عبرت ناپذيرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 6

6_ اطلاع كافران از عاقبت شوم كفرپيشگان گذشته و عبرت نگرفتن از آنان ، مايه تعجب و شگفتى و نشانه بى خردى آنان است .

و يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة و قد خلت من قبلهم المثل_ت

آيه شريفه در مقام تعجّب و بيان سخافت رأى و خرد كفرپيشگان است و جمله حاليه (و قد خلت . ..) به منزله دليل براى اثبات آن مى باشد. از اين رو بايد آنان از گرفتار شدن امتهاى كفرپيشه گذشته به عقوبتهاى الهى مطلع باشند.

عبرت ناپذيرى از اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 12

12 - كسانى كه از سرنوشت اقوام پيشين عبرت نمى گيرند ، از خرد بى بهره اند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

عبرت ناپذيرى از هلاكت امت ها

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 4

4 - اصرار كافران بر تكذيب تهديد هاى الهى ، مانع عبرت گيرى آنان از فرجام هلاكت بار پيشينيان

هل أتيك . .. بل الذين كفروا فى تكذيب

عبرت ناپذيرى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 6

6- موسى ( ع ) قوم خود را به دليل عبرت نگرفتن از سرگذشت پيشينيان ، سرزنش كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود

عبرت ناپذيرى سرمستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 7

7 - نشانه هاى عبرت آموز الهى بر پهنه زمين ، بى تأثير در مردمان غافل و سرمست *

ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

اختصاص يافتن {آية} به {للذين يخافون. ..}، بيانگر اين حقيقت است كه اگر مايه هاى ابتدايى معرفت، در درون فرد وجود نداشته باشد و او در غفلت و سرخوشى فرو رفته باشد، از آيات الهى ره به مقصد و مقصود نخواهد برد.

عبرت ناپذيرى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 7

7 - نشانه هاى عبرت آموز الهى بر پهنه زمين ، بى تأثير در مردمان غافل و سرمست *

ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

اختصاص يافتن {آية} به {للذين يخافون. ..}، بيانگر اين حقيقت است كه اگر مايه هاى ابتدايى معرفت، در درون فرد وجود نداشته باشد و او در غفلت و سرخوشى فرو رفته باشد، از آيات الهى ره به مقصد و مقصود نخواهد

برد.

عبرت ناپذيرى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 4

4 _ هشدار هاى الهى با نزول بلا ها و مصيبت ها بر فرعونيان بى تأثير در هدايت و تذكريابى آنان

و لقد أخذنا . .. قالوا لنا هذه و إن تصبهم سيئة يطيروا بموسى و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

عبرت ناپذيرى قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 13

13 - نكوهش قارون از سوى خدا ، به خاطر درس نگرفتن از فرجام شوم زراندوزان پيش از خود

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

عبرت ناپذيرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين

نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

عبرت ناپذيرى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 2

2 - عبرت نگرفتن قوم عاد ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ( ع )

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. فهل من مدّكر . كذّبت عاد

با توجه به اين كه مؤخّر آمدن ذكر قوم عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح بر آنان مى باشد; تكذيب انبيا از سوى آنان، نشان مى دهد كه آن قوم از سرگذشت قوم نوح عبرت نگرفته بودند.

عبرت ناپذيرى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

عبرت ناپذيرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 6 - 1،4

1 _ توبيخ كافران به آيات الهى به جهت تدبر نكردن در تاريخ و درس نگرفتن از سرنوشت هلاكتبار امتهاى گذشته

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن

4 _ كافران به تحليل صحيح تاريخ نپرداخته و از آن پند نمى گيرند.

ألم يروا كم أهلكنا

استفهام توبيخى {ألم يروا} بيانگر اين است كه تاريخ گذشتگان قابليت پندآموزى و عبرت گرفتن دارد، ولى كافران در پى آن نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 126 - 8

8 _ درس نگرفتن از آزمون ها و ابتلائات الهى ، از ويژگى هاى منافقان و كافران

ماتوا و هم كفرون. أو لا يرون أنهم يفتنون فى كل عام ... ثم لا يتوبون و لا هم يذّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 18

18_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة } و هى النقمة { أوتحلّ قريباً من دارهم } فتحلّ بقوم غيرهم فيرون ذلك و يسمعون به و الذين حلّت بهم عصاة كفار مثلهم و لايتعظ بعضهم ببعض و لن يزالوا كذلك { حتى يأتى وعد الله } الذى وعد المؤمنين من النصر و يخزى الله الكافرين ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {و لايزال . ..} روايت شده است كه: آن [قارعة] عقوبت است و [درباره] {أو تحلّ قريباً من دارهم} [يعنى] عقوبت بر قومى ديگر فرود مى آيد و آنان مى بينند و مى شنوند و آنهايى كه عقوبت بر آنان وارد شده، مانند ايشان

گناهكار و كافرند و [ليكن] برخى از برخى ديگر پند نمى گيرند و همواره چنين هستند تا وعده خدا فرا رسد و، حتى يأتى وعد الله، همان وعده اى كه به مؤمنان داده است كه آنان را پيروز كند و خداوند كافران را خوار مى سازد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 13

13- عبرت نگرفتن كافران از مشاهده مرگ و مير آدميان و انقراض جوامع و تمدن ها

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 3،7،13

3 - كافران ، از فرجام امت هاى پيشين ( هلاكت شان ) ، عبرت نگرفتند .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا من قبلهم من القرون

همزه در {أوَلم يهد. ..} انكارى است. بنابراين، معنا چنين مى شود: {آنان، از هلاكت امت هاى پيشين هدايت نگرفتند}.

7 - كافران ، از سوى خدا به خاطر عبرت نگرفتن از هلاكت كافران پيشين ، توبيخ شدند .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا من قبلهم من القرون . .. أفلايسمعون

همزه {أفلايسمعون} تقريرى و همراه با توبيخ است.

13 - تاريخ عبرت آموز گذشتگان ، تأثيرى در كفرپيشگان ندارد .

أوَلم يهد لهم . .. أفلايسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 6

6 - هوشيارى و پندآموزى مردم ستيزه جو و كافر ، از مواعظ و آيات الهى ، بسيار اندك است .

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. و ما يستوى الأعمى والبصير ... قليلاً ما تت

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 2،4

2 - كفرپيشگان ، بر تكذيب وعده ها و تهديد هاى الهى ، اصرار ورزيده و از فرجام پيشينيان عبرت نمى گيرند .

بل الذين كفروا فى تكذيب

حرف {فى}، ظرفيه و بيانگر غوطهور بودن كافران در تكذيب است. متعلق تكذيب به قرينه {بل هو قرآن مجيد} _ در آيات بعد _ قرآن است كه وعده ها و تهديدهايى كه در آيات قبل آمده بود، بخشى از آن است.

4 - اصرار كافران بر تكذيب تهديد هاى الهى ، مانع عبرت گيرى آنان از فرجام هلاكت بار پيشينيان

هل أتيك . .. بل الذين كفروا فى تكذيب

عبرت ناپذيرى كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 1

1 - توبيخ و سرزنش كفرپيشگان و تكذيب كنندگان صدراسلام ، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت اقوام هلاك شده پيشين و پند نياموختن از آثار به جا مانده از شهر ها وسرزمين هاى متروك و ويران شده آنها

فكأيّن من قرية أهلكن_ها . .. أفلم يسيروا فى الأرض

استفهام در جمله {أ فلم يسيروا فى الأرض} استفهام توبيخى است و {سير} (مصدر {يسيرون}) به معناى سياحت و گردش مى باشد. {ال} در {الأرض} عهد حضورى و {أرض} به معناى سرزمين است و ضمير فاعل در {يسيرون} به مشركان حق ستيز و تكذيب گر صدراسلام باز مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 31 - 2

2 - كافران و مشركانِ صدراسلام ، به دليل عبرت نگرفتن از سرنوشت هلاكت بار كافران پيش از خود ،

مورد سرزنش خدا قرار گرفتند .

ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 45 - 2

2 - كافران صدراسلام ، مردمى لجوج و پندناپذير بودند .

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 49 - 1

1 - كافرانِ مخالف پيامبر ( ص ) در صدراسلام ، مردمى پندناپذير و لجوج بودند .

فما لهم عن التذكرة معرضين

عبرت ناپذيرى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 5

5 _ مشركان ، على رغم مشاهده بقاياى شهر ويران شده قوم لوط ، از آن عبرت نگرفتند .

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء أفلم يكونوا يرونها

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه استفهام در {أفلم يكونوا} انكارى و براى توبيخ است; يعنى، آنان آثار به جا مانده از قوم هلاك شده لوط را ديدند; ولى از آن عبرت نگرفتند.

عبرت ناپذيرى مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 6

6 - مشركان تكذيب گر و حق ستيز عصر بعثت ، مردمى پندناپذير و كوردل

و إن يكذّبوك . .. أفلم يسيروا فى الأرض ... القلوب التى فى الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 31 - 2

2 - كافران و مشركانِ صدراسلام ، به دليل عبرت نگرفتن از سرنوشت هلاكت بار كافران پيش از خود ،

مورد سرزنش خدا قرار گرفتند .

ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 155 - 2

2 - مشركان صدراسلام ، مردمى غافل و پندناپذير بودند .

أفلاتذكّرون

عبرت ناپذيرى مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 49 - 3

3 - پندناپذيرى كافران مخالف پيامبر ( ص ) ، امرى شگفت آور است .

فما لهم عن التذكرة معرضين

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه اسم استفهام {ما} براى افاده تعجب باشد.

عبرت ناپذيرى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 9

9 - منكران معاد و فرعون صفتان عصر بعثت ، محروم از خشيت الهى و بى تفاوت در برابر عبرت هاى تاريخ

يقولون أءنّا . .. هل أتيك ... إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

تصريح به {من يخشى} براى اشاره به نبود خشيت در وجود منكران معاد است.

عبرت ناپذيرى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 126 - 5،8

5 _ منافقان صدر اسلام ، على رغم امتحانات مكرر الهى ، متنبه نگشته و توبه نمى كردند .

أو لا يرون أنهم يفتنون . .. ثم لا يتوبون و لا هم يذّكّرون

8 _ درس نگرفتن از آزمون ها و ابتلائات الهى ، از ويژگى هاى منافقان و كافران

ماتوا و هم كفرون. أو لا يرون أنهم يفتنون فى كل عام ... ثم لا يتوبون و لا هم يذّك

عوامل عبرت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - حج - 22 - 46 - 8

8 - كوردلى ، موجب محروميت از فهم حقايق و پندپذيرى

أفلم يسيروا . .. فإنّها لاتعمى الأبص_ر و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور

عوامل عبرت ناپذيرى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 8

8 _ ناباورى و نااميدى مشركان به حيات اخروى ، عامل عبرت نگرفتن آنان از سرگذشت شوم اقوام پيشين چون قوم لوط

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {بل} براى اضراب انتقالى است; يعنى، اين طور نيست كه آنان به خاطر نديدن آثار به جا مانده از قوم هلاك شده قوم لوط، از آن عبرت نگرفته اند بلكه چون آنان اعتقاد و اميدى به روز رستاخيز ندارند از چنين حادثه اى عبرت نياموخته اند.

نشانه هاى عبرت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 4

4 - تكذيب پيامبران الهى و مبارزه با آنان ، نشانه پندناپذيرى و كوردلى است .

و إن يكذّبوك. .. فتكون لهم قلوب يعقلون ... القلوب التى فى الصدور

عبوديت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عبوديت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 1

1 _ نفى پرستش غير خدا ، نفى شرك و عدم پذيرش حاكميت غير خداوند ، وجه اشتراك اديان الهى

يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الاّ اللّه و لا نشرك ب

آثار اخلاص در عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 41 - 3

3 - عبوديت خالص براى خدا ، موجب بهره مند شدن از رزق و روزى ويژه و ممتاز الهى

إلاّ عباد اللّه المخلصين . أول_ئك لهم رزق معلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 42 - 3

3 - عبوديت خالص براى خدا ، موجب برخوردار شدن از اكرام و گرامى داشت خداوند

إلاّ عباد اللّه المخلصين . .. هم مكرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 128 - 4

4 - عبوديت خالصانه براى خدا ، موجب نجات از بازخواست و عذاب الهى در قيامت

فإنّهم لمحضرون . إلاّ عباد اللّه المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 160 - 4

4 - عبوديت خالصانه براى خدا ، موجب رهايى و معافيت از احضار شدن براى كيفر و مجازات در قيامت

إنّهم لمحضرون . .. إلاّ عباد اللّه المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 9

9 - عبوديت و بندگى خالصانه خدا ، زمينه ساز قدرت و توانمندى انسان است .

و اذكر عبدنا داود ذاالأيد

از تقدم وصف عبوديت (عبدنا) بر نيرومندى (ذاالأيد) برداشت ياد شده استفاده مى شود.

آثار عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 10

10 - لازمه بندگى خدا و توحيد در عبادت و اطاعتش ، حلال دانستن حلال هاى خدا و حرام دانستن حرام هاى خداست .

كلوا من طيبت ما رزقنكم . .. إن كنتم إياه تعبدون

هر يك از

دو جمله {كلوا} و {اشكروا} مى تواند حاكى از جواب شرط {إن كنتم . ..} باشد. برداشت فوق ناظر به اين است كه جمله نخست به منزله جواب شرط گرفته شود. قابل ذكر است كه چون عبادت، شرط براى امر; يعنى، {كلوا} و {اشكروا} قرار گرفته است، متضمن معناى اطاعت نيز مى باشد. تقديم {إياه} بر {تعبدون} دلالت بر حصر دارد و لذا توحيد در عبادت و اطاعت از آن استفاده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 9

9 _ پيدايش روحيه عبادت و بندگى خدا در جامعه ايمانى ، از شرايط لازم براى جهاد و مبارزه

قيل لهم كفّوا ايديكم و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 5

5 _ عبوديت به درگاه خداوند، زمينه و شرط رهيابى به صراط مستقيم است.

ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 40 - 2

2- بندگى خداوند و نداشتن هيچ گونه ناخالصى ، شرط رهايى از اغواگرى ابليس

إلاّ عبادك منهم المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 42 - 4

4- عبوديت و بندگى ، عامل تقرب به خداوند و موجب رهايى از سلطه ابليس

إن عبادى ليس لك عليهم سلط_ن

اضافه شدن {عباد} به ياى متكلم ممكن است به منظور ذكر بندگان خاص باشد. بنابراين، ذكر {عباد} (بندگان) به جاى هر واژه ديگرى كه مقصود را برساند مى تواند اشاره به حقيقت ياد

شده بكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 7

7- عبوديت خداوند ، زمينه ساز شايستگى انسان براى دريافت وحى الهى *

ينزّل المل_ئكة بالروح من أمره على من يشاء من عباده

تبيين {من يشاء} به وسيله {من عباده} و آوردن واژه {عباد} به جاى واژه هايى چون: {ناس}، {خلق} و . .. مى تواند مشعر به نكته فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 53 - 3

3- لازمه عبوديت انسان براى خدا ، داشتن برخورد نيك با ديگر بندگان اوست .

قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن

ذكر وصف {عبادى} مى تواند اشاره به مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 5

5- عبوديت و بندگى خداوند ، بيمه كننده و نيروبخش آدميان در برابر وسوسه ها و لشكركشى هاى شيطان

لأحتنكنّ ذريّته . .. إن عبادى ليس لك عليهم سلط_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 7،10

7- عبوديّت و بندگى ويژه به درگاه خداوند ، زمينه برخوردارى از رحمت خاص وى است .

عبدًا من عبادنا ءاتينه رحمة من عندنا

10- بندگى به درگاه خدا ، زمينه برخوردارى از علم و معارف الهى است . *

عبدًا من عبادنا . .. و علّمنه من لدنّا علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 4

4- عبادت و بندگى به درگاه خدا وسيله جلب رحمت او است .

رحمت ربّك عبده

{عبده} مفعول است براى {رحمت}. تقديم

آن بر نام زكريا و توصيف آن حضرت به عبوديت، اشاره به نقش آن در جلب رحمت هاى خداوند دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 61 - 8

8- بندگى خداوند ، مرتبتى والا و موجب ورود به بهشت

جنّت عدن التى وعد الرحمن عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 9

9- عبوديت ، عامل دستيابى به مقام كرامت و قرب الهى است .

بل عباد مكرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 1 - 10

10 _ عبوديت و بندگى ، مقامى بس ستوده و ارزشمند و زمينه ساز برخوردارى از فيوضات الهى

على عبده

اختصاص به ذكر يافتن صفت {عبد} براى پيامبر(ص)، مى تواند گوياى دو نكته باشد: 1_ صفت {عبوديت} از جايگاه و ارزش ويژه اى برخوردار است. 2_ همين صفت، موجب شايستگى پيامبر اسلام(ص) براى دريافت وحى گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 5،12

5 _ تواضع و فروتنى و رفق و مدارا ، از آثار بندگى خداى رحمان و ايمان به او

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا

آغاز شدن آيه شريفه با عنوان {عباد} (بندگان) و سپس طرح مسأله فروتنى و مدارا، مى تواند گوياى اين نكته باشد كه فروتنى و مداراى بندگان خدا، ناشى از ناتوانى و يا ترس آنان نيست; بلكه برخاسته از ايمان آنان به خداى رحمان است.

12 _ برخورد كريمانه و شايسته با گفتار جاهلانه و به دور از ادب و منطق ،

از آثار بندگى خداى رحمان و ايمان به او است .

و عباد الرحم_ن الذين . .. و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

آغاز شدن آيه شريفه با عنوان {عباد} (بندگان) و سپس طرح شدن مسأله برخورد كريمانه و شايسته با گفتار جاهلانه و. ..، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 5

5 - ارزش احسان و نيكوكارى ، به توأم بودن آن با عبوديت و ايمان به خداوند است .

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

توصيف نوح(ع) به عابد و مؤمن بودن، افزون بر محسن بودن آن حضرت، مى رساند كه صرف احسان، موجب تقرب و منزلت به پيشگاه خداوند نمى شود; بلكه افزون بر آن بايد متصف به صفت عبوديت و ايمان نيز بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 111 - 5

5 - ارزش احسان و نيكوكارى ، به توأم بودن آن با عبوديت و ايمان به خداوند است .

كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

توصيف ابراهيم(ع) به عابد و مؤمن بودن، افزون بر محسن بودن آن حضرت، مى رساند كه صرف احسان، موجب تقرب و منزلت يافتن در پيشگاه خداوند نيست; بلكه افزون بر آن بايد متصف به صفت عبوديت و ايمان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 5

5 - ارزش احسان و نيكوكارى ، به توأم بودن آن با عبوديت و ايمان به خداوند است .

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّهما من عبادنا المؤمنين

توصيف

موسى و هارون (عليهماالسلام) به عابد و مؤمن بودن _ افزون بر محسن بودن _ مى رساند كه صرف احسان، موجب تقرب و منزلت در پيشگاه خدا نمى شود; بلكه افزون بر آن، بايد متصف به صفت عبوديت و ايمان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 132 - 5

5 - ارزش احسان و نيكوكارى ، به توأم بودن آن با عبوديت و ايمان به خداوند است .

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

توصيف الياس پيامبر، به عابد و مؤمن بودن _ افزون بر محسن بودن _ مى رساند كه صرف احسان، موجب تقرب و منزلت يافتن، در پيشگاه خداوند نمى شود; بلكه افزون بر آن، بايد متصف به صفت عبوديت و ايمان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 171 - 4

4 - عبوديت و بندگى خدا ، زمينه ساز دستيابى به درجات و مراتب عالى معنوى است .

و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين

برداشت بالا از آن جا است كه رسول خدا بودن، مقام معنوى بزرگى است. بنابراين تقدم صفت بنده خدا بودن (عبادنا) بر رسول خدا بودن، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه انسان، آن گاه به اين مقام مى رسد كه به عبوديت و بندگى خدا تن داده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 172 - 3

3 - عبوديت و بندگى ، زمينه ساز جلب نصرت خداوند در عرصه هاى گوناگون زندگى

و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا . .. إنّهم لهم المنصورون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 83 - 3

3 - عبوديت خالصانه خدا ، موجب رهايى و مصونيت از وسوسه ها و اغواگرى هاى شيطان

لأغوينّهم . .. إلاّ عبادك منهم المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 3

3 - دستابى به بهشت و نعمت هاى فراوان آن ، منوط به عبوديت و بندگى انسان به درگاه خداوند است .

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا

ذكر كلمه {عباد}، مى تواند اشعار به اين داشته باشد كه عبوديت بندگان صالح، موجب برخوردارى آنان از بهشت و نعمت هاى آن شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 4

4 - عبوديت و بندگى خداوند ، زمينه ساز دستيابى انسان به موهبت هاى خاص الهى است .

إن هو إلاّ عبد أنعمنا عليه

از اين كه خداوند در ابتدا مسأله عبوديت عيسى(ع) و سپس اعطاى نعمت به ايشان را مطرح مى كند، مطلب ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 68 - 6

6 - عبوديت و تقواى الهى ، موجب امنيت روحى و آرامش روانى انسان در قيامت

المتّقين . ي_عباد لا خوف عليكم اليوم و لا أنتم تحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 7

7 - ورود به بهشت ، تنها در پرتو عبوديت و بندگى خداوند ميسر است .

ي_عباد . .. ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- محمد - 47 - 19 - 6

6- مقام بندگى و عبوديت ، مقتضى كرنش و طلب آمرزش و اظهار نياز به درگاه خداوند

فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه و استغفر لذنبك

از ارتباط {لا إل_ه إلاّ اللّه} با {استغفر}، استفاده مى شود كه مقام الوهيت خدا و عبوديت انسان، مستلزم آن است كه حتى شخصى همچون پيامبر(ص) _ كه از گناهان، مصون مى باشد _ با طلب آمرزش از خداوند در برابر او كرنش كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 22

22- منافات نداشتن عبادت خالصانه ، با تمناى نعمت از درگاه خداوند

تريهم ركّعًا سجّدًا يبتغون فضلاً من اللّه

تعبير {ركعّاً سجّداً}، اشاره به عبادت و خضوع مؤمنان و تعبير {يبتغون فضلاً} بيانگر تمناى نعمت ها از درگاه الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 6

6 - شكر ، عصاره ايمان و روح بندگى انسان به درگاه خداوند

كذلك نجزى من شكر

از اين كه به جاى هر وصف ديگرى براى خاندان مؤمن لوط، وصف شكرگزارى آورده شده، مى توان مطلب بالا را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 5

5 - بنده صالح و شايسته بودن ، مايه اصلى رسيدن پيامبران ( نوح ، لوط و . . . ) به مقام نبوّت

عبدين من عبادنا ص_لحين

توصيف حضرت نوح و لوط(ع)، به صفت {عبدصالح} _ در ميان ديگر اوصاف والاى انسانى و الهى آنان _ گوياى مطلب ياد شده است.

آثار عبوديت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 111 - 3

3 - عبوديت و ايمان ابراهيم ( ع ) ، موجب دستيابى آن حضرت به پاداش هايى چونان پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّه من عبادنا المؤمنين} تعليل براى جمله {كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون ابراهيم(ع) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او چونان پاداش محسنان، پاداش داديم (مقصود فرزنددار شدن و برجا ماندن نام نيك آن حضرت مى باشد. )

آثار عبوديت الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 132 - 3

3 - عبوديت و ايمان الياس پيامبر ( ع ) ، موجب دستيابى او به پاداش هايى همچون پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّه من عبادنا المؤمنين} تعليل براى {إنّا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون الياس پيامبر از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او همانند پاداش محسنان، پاداش داديم . مقصود از آن باقى ماندن نام و آوازه نيك او مى باشد.

آثار عبوديت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 8

8 - عبوديت و بندگى خدا ، نردبان عروج پيامبران به مقام { برگزيدگى }

و سل_م على عباده الذين اصطفى

توصيف پيامبران به {عباد} پيش از توصيف ايشان به {إصطفاء} بيانگر مطلب ياد شده است.

آثار عبوديت خدا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 2

2- عبوديت و بندگى خداوند ، شرط بهره مندى از معارف قرآن

إنّ فى ه_ذا لبل_غًا لقوم ع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 9

9- نقش عبوديت خداوند و صلاح و درست كارى در دستيابى به حاكميت زمين

يرثها عبادى الص_لحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 3

3 - بندگى خداوند و برگزارى نماز ، زمينه ساز دست يابى به هدايت است .

عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

آثار عبوديت قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 6

6 - سپاس قريش از خداوند در برابر نعمت امنيت ، به پذيرش بندگى او بود .

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل . .. فليعبدوا

آثار عبوديت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 1 - 18

18- عبوديت پيامبر ( ص ) ، رمز شايستگى آن حضرت براى مشاهده آيات مهم الهى

أسرى بعبده . .. لنريه من ءاي_تنا

توصيف پيامبر(ص) به {عبده} از ميان ساير اوصاف، مى تواند بيانگر نقش اين صفت در انتخاب آن حضرت براى معراج باشد; يعنى، چون پيامبر(ص) عبد خاص خدا بود، اين شايستگى را پيدا كرد كه براى ديدن آيات خاص خداوند، به معراج برود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 1 - 7

7- نقش عبادت و عبوديت پيامبر ( ص ) ،

در نايل شدن آن حضرت به مقام رسالت و نزول قرآن برايشان

أنزل على عبده الكت_ب

وصف و ياد كردن از پيامبر(ص) به عنوان {بندى خداوند} در بيان نازل كردن قرآن بر او، مى تواند اين معنا را برساند كه: {بنده خدا} بودن و او را بندگى و عبادت كردن، از زمينه هاى مهم براى تحمّل رسالت و دريافت وحى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 4

4 - نقش عبوديت حضرت محمد ( ص ) ، در دستيابى آن حضرت به مقام نبوت و دريافت پيام وحى از جانب خداوند

هو الذى ينزّل على عبده

تعبير {عبده} درباره پيامبر(ص) _ به جاى هر تعبير ديگر _ مى تواند حاكى از مطلب ياد شده باشد.

آثار عبوديت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 8

8- عبوديت فرشتگان ، مايه قرب و كرامت آنان به درگاه الهى است .

بل عباد مكرمون

از توصيف فرشتگان به {عباد} (بندگان) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

آثار عبوديت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 3

3 - عبوديت و ايمان موسى و هارون ( عليهماالسلام ) موجب دستيابى آنان به پاداش هايى همچون پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّهما من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهما من عبادنا. ..} تعليل براى جمله {إنّا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون موسى و هارون (عليهماالسلام) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بودند، به آنان

چونان پاداش محسنان، پاداش داديم. مقصود نجات از اندوه بزرگ و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان در تاريخ مى باشد.

آثار عبوديت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 3

3 - عبوديت و ايمان نوح ( ع ) ، موجب دستيابى او به پاداش هايى همانند پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنه من عبادنا. ..} تعليل براى جمله {إنا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون نوح(ع) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او همانند پاداش محسنان، پاداش داديم. گفتنى است كه مقصود از آن، اجابتِ دعا، نجاتِ از مشكلات اندوه بار و باقى ماندن نسل و نام نيك آن حضرت در تاريخ مى باشد.

آثار عبوديت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 3

3 - عبوديت و ايمان موسى و هارون ( عليهماالسلام ) موجب دستيابى آنان به پاداش هايى همچون پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّهما من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهما من عبادنا. ..} تعليل براى جمله {إنّا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون موسى و هارون (عليهماالسلام) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بودند، به آنان چونان پاداش محسنان، پاداش داديم. مقصود نجات از اندوه بزرگ و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان در تاريخ مى باشد.

اجتناب از عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 12

12 _ سرپيچى از بندگى خدا از سر تكبر و خودبرتربينى ، در پى دارنده مجازات هاى الهى

و من يستنكف عن عبادته و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً

در برداشت فوق {واو} در {و يستكبر} واو جمع گرفته شده است.

اختيار در عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 17

17 _ ضرورت اختيار بندگى و پرستش خداوند يكتا

ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه

اخلاص در عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 8

8 _ لزوم حركت براى خداوند ، توأم با خضوع و اطاعت در برابر وى

و قوموا للّه قانتين

چنانچه گذشت، {قنوت}، اطاعتى است همراه خضوع و خشوع.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 10

10 _ استناد به سنن پيشينيان در تعيين ارزشها، مخالف اخلاص در عبوديت خداوند است.

قالوا وجدنا عليها ءاباءنا. .. و ادعوه مخلصين له الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 83 - 3

3 - عبوديت خالصانه خدا ، موجب رهايى و مصونيت از وسوسه ها و اغواگرى هاى شيطان

لأغوينّهم . .. إلاّ عبادك منهم المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 2

2 - بندگى خالص خداوند ، مايه رسيدن به مقامى والاتر از رتبه انسان هاى مطمئن ، راضى و مورد پسند خداوند

فادخلى فى عب_دى

انتساب بندگان به خداوند در {عبادى}، انتساب تشريفى است و اين كه به صاحبان

دل آرام، اذن ملحق شدن به آنان داده مى شود، بيانگر برترى رتبه آنان است.

ارزش عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 23 - 3

3 - عبد و بنده خدا بودن از ارزش هاى والاى انسانى است .

مما نزلنا على عبدنا

از اينكه پيامبر اكرم (ص) به بندگى خدا توصيف شده، معلوم مى شود: عبد و بنده خدا بودن از ارزشهاى والاى انسانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 6

6 _ عبادت وبندگى خداوند ، مقامى والا و مورد ترغيب او

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة المقربون

بيان اين حقيقت كه پيامبر عظيم الشأن چون مسيح(ع) و فرشتگانى بلند مرتبه، همواره بندگى خدا را مى كنند و از آن ابايى ندارند، مى تواند به منظور ترغيب انسانها به بندگى خدا و اشاره به بلندى اين مقام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 10

10- عبوديت و شكرگزارى به درگاه خداوند ، از اهميت و ارزش والايى برخوردار است .

إنه كان عبدًا شكورًا

آيه فوق _ كه در مقام توصيف حضرت نوح(ع) است _ تنها به دو صفت ياد شده اكتفا كرده است; اين بيانگر اهميت و ارزش والاى آن دو صفت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 4

4- عبوديت انسان براى خدا ، شايسته ترين مشخصه وى ، در بينش الهى است .

عبدًا من عبادنا

خداوند، از ميان همه صفات حضرت خضر(ع) عبوديت وى را

به عنوان نخستين و بارزترين صفت وى يادآور شده است. اين گزينش، گوياى برترى اين صفت بر ديگر ويژگى ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 30 - 8

8 - بندگى شايسته خدا ، مقامى بس والا براى بشر

نعم العبد إنّه أوّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 36

36- نيايش به درگاه خداوند و تأكيد در توبه و اظهار بندگى ، داراى ارزشى والا

قال ربّ أوزعنى . .. إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين

بيان گزارش گونه آيه شريفه، در حقيقت ترسيمى از انسان ايده آل و كامل است و تعبير {إنّى تبت إليك} و {إنّى من المسلمين} بيانگر تأكيد و الحاح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 6

6 - عبوديت و بنده صالح خدا بودن ، مقامى بس والا براى آدميان

عبدين من عبادنا ص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 3

3 - بندگى خدا ، از مهم ترين ازرش ها و برجسته ترين اوصاف انسان ها در نگاه وحى

قام عبد اللّه يدعوه

ياد كردن از پيامبر(ص) _ كه برترين و مقرّب ترين انسان ها است _ با وصف {عبداللّه}، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

ارزش عبوديت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 1 - 10

10- عبوديت پيامبر ( ص ) نزد خداوند ، صفتى بس مهم و ارزشمند براى او

أسرى بعبده ليلاً من المسجد

الحرام

آوردن صفت {عبده} از ميان ساير اوصاف پيامبر(ص) مى تواند بدان جهت باشد كه اين صفت بسيار ارزشمند و والاست.

ارزش مقام عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 1 - 8

8- عبوديت و بندگى انسان ، مقام و منزلتى والاست .

أسرى بعبده ليلاً

آوردن صفت {عبد} از ميان ساير صفات پيامبر(ص) مى تواند بدان جهت باشد كه اين صفت بسيار ارزشمند و والاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 4

4- عبوديت و بندگى خدا ، مقامى بس والا و جايگاهى مستحكم

إن عبادى ليس لك عليهم سلط_ن

به كار رفتن واژه {عبادى} به جاى هر وصف ديگرى و نيز تذكر سلطه نيافتن شيطان بر انسانهاى واجد اين صفت، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 10

10- عبوديت ، مقامى ارجمند و جايگاهى رفيع

بل عباد مكرمون

خداوند متعال در توصيف، تمجيد و تكريم فرشتگان، عبوديت آنان را يادآور شده است و اين مطلب مى رساند كه عبوديت، مقامى رفيع و ارجمند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 1 - 10

10 _ عبوديت و بندگى ، مقامى بس ستوده و ارزشمند و زمينه ساز برخوردارى از فيوضات الهى

على عبده

اختصاص به ذكر يافتن صفت {عبد} براى پيامبر(ص)، مى تواند گوياى دو نكته باشد: 1_ صفت {عبوديت} از جايگاه و ارزش ويژه اى برخوردار است. 2_ همين صفت، موجب شايستگى پيامبر اسلام(ص) براى دريافت وحى گرديده است.

استقامت در عبوديت

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 2

2 - پايبندى بر بندگى خدا در حال غنا ، تنگدستى ، كاميابى و ناكامى ، نشانه قوت ، ثبات و استحكام ايمان است .

و من الناس من يعبد اللّه على حرف . .. انقلب على وجهه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 5

5- راه حق و بندگى خدا ، داراى سختى ها و مشكلات و نيازمند پايدارى و استقامت

قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا

واژه استقامت، نشان دهنده دشوارى راه و نيازمندى به پايدارى است.

استهزاى عبوديت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 2

2 - تأكيد قرآن بر بندگى و عبوديت عيسى ( ع ) در برابر خداوند ، مورد تمسخر و استهزاى مشركان

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً إذا قومك منه يصدّون

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مراد از {لمّا ضرب ابن مريم مثلاً} تكيه قرآن بر بندگى عيسى باشد; به قرينه اين كه در آيات بعد (إن هو إلاّ عبد) بر اين مسأله تكيه شده است.

اظهار عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 3

3 - ستايش خدا و اظهار عبوديت به درگاه او از آداب دعاست .

الحمد للّه رب العلمين . .. إهدنا الصرط المستقيم

از اينكه دعا به درگاه خدا و درخواست از او (اهدنا الصراط المستقيم)، پس از حمد و ستايش الهى و اظهار عبوديت در پيشگاه وى ذكر شده، مى توان به برداشت فوق دست

يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 6

6 _ اعتراف به خطا و اظهار تذلل و عبوديت به درگاه خداوند، از آداب استغفار است.

ربنا ظلنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 120 - 4

4 _ ضرورت اظهار عبوديت در برابر خداوند به هنگام توجه به عظمت او و مشاهده آيات بزرگ وى

و ألقى السحرة سجدين

از اهداف بيان سجده ساحران به هنگام مشاهده آيات الهى و توجه يافتن به عظمت خدا، تعليم همگانى است به اينكه پس از مشاهده آيات الهى و توجه به عظمت او شايسته است كه در برابر او كرنش كنند و سر تعظيم فرود آورند.

اقرار به عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 48 - 8

8 - اعتراف مستكبران در دوزخ ، به بندگى خود و حاكميت مطلق خداوند

إنّ اللّه قد حكم بين العباد

اهميت عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 14

14 _ پيامبر ( ص ) بنده كامل خداوند و داراى مقامى بس ارجمند در پيشگاه او

و ما أنزلنا على عبدنا

مراد از {عبدنا} پيامبر اكرم(ص) است و توصيف خداوند از او به {بنده ما}، اشاره به خلوص كامل وى در بندگى خداوند دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 17

17 _ ضرورت اختيار بندگى و پرستش خداوند يكتا

ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 41 - 1

1- عبوديت و پاك بودن از هرگونه ناخالصى ، صراط مستقيم الهى است .

إلاّ عبادك منهم المخلصين . قال ه_ذا صرط علىّ مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 1 - 10

10- عبوديت پيامبر ( ص ) نزد خداوند ، صفتى بس مهم و ارزشمند براى او

أسرى بعبده ليلاً من المسجد الحرام

آوردن صفت {عبده} از ميان ساير اوصاف پيامبر(ص) مى تواند بدان جهت باشد كه اين صفت بسيار ارزشمند و والاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 10

10- عبوديت و شكرگزارى به درگاه خداوند ، از اهميت و ارزش والايى برخوردار است .

إنه كان عبدًا شكورًا

آيه فوق _ كه در مقام توصيف حضرت نوح(ع) است _ تنها به دو صفت ياد شده اكتفا كرده است; اين بيانگر اهميت و ارزش والاى آن دو صفت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 1

1- بندگان مقرب خدا ، مصون از سلطه شيطان هستند .

إن عبادى ليس لك عليهم سلط_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 9

9- نماز و زكات ، ( اظهار بندگى و انفاق ) در بين تكاليف الهى ، از اهميت ويژه اى برخوردار است .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة

سفارش مستقيم خداوند در مورد نماز و زكات، گوياى اهميت و نقش مهم آن دو در نيل به كمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 9

9 - عبوديت و بندگى انسان به درگاه پروردگارِ يگانه ، تنها راه مستقيم و طريق رستگارى است .

فاعبدوه ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 1،7

1 - هدف خداوند ، از آفرينش جن و انس ، رسيدن آنان به مرتبه عبوديت و معرفت او است .

و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون

واژه {ليعبدون} _ به دلالت التزامى _ اشاره به حقيقت معرفت دارد; زيرا اصولاً عبوديت واقعى و ستايش حق، جز در پرتو معرفت تحقق نمى يابد.

7 - پرستش خداوند ، عالى ترين مرتبه تكامل جن و انس

و ما خلقت . .. إلاّ ليعبدون

{لام} در {ليعبدون} براى بيان غايت است. با توجه به اين كه افعال الهى و اهداف او، گزاف نيست و كمال را به دنبال دارد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 6

6 - مقام عبوديت و بندگى خداوند ، مقامى بس مهم و والا براى انسان

قوم نوح فكذّبوا عبدنا

اهميت عبوديت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 7

7- پيام موسى ( ع ) براى انسان ها ، عبوديت آنان به درگاه خدا و پايبندى به وظايف بندگى است .

أن أدّوا إلىّ عباد اللّه

{عباد اللّه} ممكن است منادا به حذف حرف ندا باشد و نه مفعولٌ به براى {أدّوا}.

اهميت عبوديت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 1 - 10

10- عبوديت پيامبر ( ص ) نزد خداوند ، صفتى بس مهم و ارزشمند براى او

أسرى بعبده ليلاً من المسجد الحرام

آوردن صفت {عبده} از ميان ساير اوصاف پيامبر(ص) مى تواند بدان جهت باشد كه اين صفت بسيار ارزشمند و والاست.

اهميت مقام عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 10

10- عبوديت ، مقامى ارجمند و جايگاهى رفيع

بل عباد مكرمون

خداوند متعال در توصيف، تمجيد و تكريم فرشتگان، عبوديت آنان را يادآور شده است و اين مطلب مى رساند كه عبوديت، مقامى رفيع و ارجمند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 15

15 - بندگى شايسته خدا ، مقامى بس والا براى بشر

نعم العبد إنّه أوّاب

بداهت عبوديت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 6

6- لزوم عبوديت در برابر پروردگار ، وظيفه اى بى نياز از هرگونه استدلال

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

در كلام عيسى(ع) اين موضوع كه {هركس ربّ باشد، سزاوار پرستش است}، اصلى پذيرفته شده تلقى شده است.

پاداش عبوديت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 9

9- نجات نوح ( ع ) و همراهان او ، پاداش عبوديت و شكرگزارى مداوم وى بود .

ذرّية من حملنا مع نوح إنه كان عبدًا شكورًا

{ذرّية . ..} اشاره به نجات همراهان نوح(ع) از غرق شدن دارد و جمله {إنه كان عبداً شكوراً} مى تواند تعليل براى آن نجات باشد; يعنى،

چون حضرت نوح(ع) عبدى شاكر بود، او و همراهانش را نجات بخشيديم.

تداوم عبوديت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 15

15- عبادت و بندگى مداوم و مخلصانه ، از اوصاف حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و كانوا لنا ع_بدين

فعل {كون} _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر دائمى بودن عبادت ابراهيم(ع) است و تقدم جار و مجرور (لنا)، نشانگر انحصار عبادت آنان، براى خداوند متعال است كه از آن به خالصانه بودن ياد مى شود.

تداوم عبوديت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 15

15- عبادت و بندگى مداوم و مخلصانه ، از اوصاف حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و كانوا لنا ع_بدين

فعل {كون} _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر دائمى بودن عبادت ابراهيم(ع) است و تقدم جار و مجرور (لنا)، نشانگر انحصار عبادت آنان، براى خداوند متعال است كه از آن به خالصانه بودن ياد مى شود.

تداوم عبوديت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 8

8- عبوديت و شكرگزارى زياد و مداوم به درگاه خدا ، از ويژگى هاى مهم حضرت نوح ( ع ) بود .

إنه كان عبدًا شكورًا

از ميان اوصاف گوناگون حضرت نوح(ع) تنها عبوديت و سپاسگزارى او را يادآور شد و اين بيانگر برجستگى آن دو صفت در آن حضرت است. گفتنى است تداوم عبوديت و شكرگزارى از جمله اسميه {إنه كان...} _ كه دلالت بر ثبوت و استمرار دارد

_ استفاده مى شود.

تداوم عبوديت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 15

15- عبادت و بندگى مداوم و مخلصانه ، از اوصاف حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و كانوا لنا ع_بدين

فعل {كون} _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر دائمى بودن عبادت ابراهيم(ع) است و تقدم جار و مجرور (لنا)، نشانگر انحصار عبادت آنان، براى خداوند متعال است كه از آن به خالصانه بودن ياد مى شود.

ترك عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 13

13 _ خداوند ، هرگز مستكبران رويگردان از عبادت را ، در قيامت يارى نخواهد كرد .

و لايجدون لهم من دون اللّه ولياً و لانصيراً

ترك عبوديت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 10 - 4

4 - وادار ساختن مردم به ترك نماز ، ناديده انگاشتن عبوديت آنان براى خداوند است .

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى

انتخاب كلمه {عبد}، بيانگر دليل تعجبى است كه استفهام {أرءيت} بر آن دلالت داشت; يعنى، كسى كه بندگان را به ترك نماز فرا مى خواند، چرا به بنده بودن آنان توجّه نمى كند؟

تشويق به عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 17

17 _ تشويق و تهديد ، از روش هاى قرآن براى هدايت انسان ها به عبادت و بندگى خدا

فاما الذين ءامنوا . .. و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم

حقيقت عبوديت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 69 - 2

2 - ايمان به آيات الهى و تسليم بودن در برابر خداوند ، حقيقت عبوديت و بندگى است .

ي_عباد . .. الذين ءامنوا ب_اي_تنا و كانوا مسلمين

خضوع در عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 8،10

8 _ لزوم حركت براى خداوند ، توأم با خضوع و اطاعت در برابر وى

و قوموا للّه قانتين

چنانچه گذشت، {قنوت}، اطاعتى است همراه خضوع و خشوع.

10 _ طاعت و خضوع در برابر خداوند ، ملاكى براى ارزشگذارى رفتار آدمى

و قوموا للّه قانتين

از اينكه خداوند امر مى كند كه قيام، همراه {قنوت} باشد، معلوم مى شود كه حركت و عمل براى خدا آنگاه كه خالى از خضوع در برابر او باشد، فاقد ارزش است.

درخواست عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 18

18 - دعاى سليمان به درگاه خدا ، براى قرار گرفتن در زمره بندگان صالح

و أدخلنى برحمتك فى عبادك الص_لحين

دعوت به عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 6

6 _ دعوت مردمان به بندگى خداوند ، اصلى بنيادين در رسالت پيامبران الهى

ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه

دلايل عبوديت قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 4

4 - فراهم آمدن زمينه مناسب از جانب خداوند ، براى كوچ هاى زمستانى و تابستانى قريش ، حجّتى كامل بر لزوم روى آوردن آنان به عبادت خداوند

لإيل_ف قريش .

إيل_فهم رحلة الشتاء و الصيف . فليعبدوا

{لام} در {لايلاف} چه متعلق به سوره {فيل} باشد و چه به {فليعبدوا} (در اين آيه) برداشت ياد شده استفاده مى شود.

دلايل عبوديت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 94 - 4

4- سلطه خداوند بر همه موجودات و برشمردن و ضبط دقيق تعداد آنها ، نشانگر عبوديت كامل موجودات براى خداوند است .

ءاتى الرحمن عبدًا . .. و عدّهم عدًّا

اين آيه، به منزله شاهد بر مدعاى آيه قبل است.

روش عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 4

4 - تسليم خدا بودن ، راه و روش بندگى كردن اوست .

ربنا واجعلنا مسلمين لك و من ذريتنا أمة مسلمة لك

زمينه اقرار به عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 93 - 5

5- اعتراف به رحمانيت خداوند ، مستلزم پذيرش بندگى او است .

ءاتى الرحمن عبدًا

زمينه عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 6

6 - باور به خالقيت و ربوبيت خدا ، عامل گرايش انسان به بندگى اوست .

اعبدوا ربكم الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 11،13

11 _ علم و ايمان حضرت عيسى ( ع ) و فرشتگان مقرب الهى به قيامت و محشور شدن به پيشگاه خداوند ، مانع استكبار آنان از بندگى خدا

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة . .. فسيحشرهم إليه جميعاً

جمله {و

من . ..} جمله حاليه و بيان علت از جمله سابق است. يعنى امكان ندارد مسيح و فرشتگان از عبادت خدا امتناع كنند ; چون حشر انسان و ملائكه به سوى خدا حتمى است و مسيح و فرشتگان از آن آگاهند.

13 _ علم و ايمان در قيامت و حضور در پيشگاه خداوند ، مانع از استكبار و بازماندن از عبادت خدا

لن يستنكف المسيح . .. و من يستنكف عن عبادته و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 4

4 _ توبه ، همواركننده راه عبادت و عبوديت انسان براى خدا *

التّئبون العبدون

تقديم {التائبون} بر {العابدون} مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 22

22 _ توجه به خالقيت ، حاكميت ، ربوبيت و مدبر بودن خدا ، زمينه پيدايش روح بندگى و پرستش

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى ... يدبر الأمر ... اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

از حرف {فاء} در {فاعبدوه} كه فاء تفريعيه است و دلالت مى كند بر اينكه ما بعد فاء، برگرفته از ما قبل مى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 6

6 - اقتضاى ايمان و قبول پروردگارى خداوند ، بنده او شدن و دستورات او را بى چون و چرا و از سر تسليم انجام دادن است .

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و اعبدوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 9

9 - شكرگزارى و بندگى به درگاه خدا ، نيازمند امداد الهى

ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 61 - 5

5 - پرهيز از شرك و رهايى از وسوسه هاى شيطان ، مقدمه و پيش شرط ورود به آستان بندگى خدا و گام نهادن در صراط مستقيم الهى است .

ألم أعهد إليكم ي_بنى ءادم أن لاتعبدوا الشيط_ن . .. و أن اعبدونى ه_ذا صرط مستقيم

از تقدم توصيه خداوند به پرهيز از اطاعت شيطان، بر فرمان به عبادت خالص خدا و دعوت به صراط مستقيم، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 4

4 - منافات نداشتن عمل براى نيل به بهشت جاودانه ، با اخلاص و رسيدن به مقام شامخ عبوديت

إلاّ عباد اللّه المخلصين . .. و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 30 - 7

7 - رجوع و توجه همواره به خدا در زندگى ، موجب دستيابى انسان به مقام والاى عبوديت الهى

نعم العبد إنّه أوّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 5

5 - توجه به رحمت گسترده الهى ، زمينه ساز گرايش به عبوديت و بندگى او *

المل_ئكة الذين هم عب_د الرحم_ن

با الغاى خصوصيت از فرشتگان، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 5

5_ بهرهورى خلق از روزى خداوند ، مقتضى سر نهادن آنان به بندگى او *

فأنبتنا به . .. و النخل باسق_ت ... رزقًا للعباد

برداشت يادشده بدان احتمال است كه آمدن {للعباد}، به جاى هر عنوان ديگرى (مانند {للخلق}، {للناس} يا {لكم}) بيانگر وجود رابطه مستحكم ميان رزّاقيت خدا و عبوديت انسان باشد.

زمينه عبوديت ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 13

13 - رجوع و توجه همواره ايوب ( ع ) به خداوند در زندگى ، موجب دستيابى او به مقام عبوديت الهى

نعم العبد إنّه أوّاب

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إّنه أوّاب} در مقام تعليل براى {نعم العبد} است; يعنى، چون ايوب(ع) بسيار متوجه خدا و پر مراجعه به او بود; عبد شايسته شناخته شد و به اين مقام دست يافت.

زمينه عبوديت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 4

4- تأثير اعتقاد به حاكميت نهايى صالحان بر زمين ، در عبوديت و بندگى خدا

و لقد كتبنا فى الزبور . .. إنّ فى ه_ذا لبل_غًا لقوم ع_بدين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {ه_ذا} اشاره به مسأله حاكميت صالحان داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 5

5 - انجام دادن وظيفه بندگى در برابر خداوند ، در گرو منحصر دانستن شريعت ، به اديان آسمانى است .

ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين

{دين}، اسم تمام كارهايى است كه خداوند با آن

عبادت مى شود. اين كلمه، در معانى ديگر; از قبيل {جزاء}، {اسلام}، {عادت}، {عبادت} و {طاعت} (قاموس) و به صورت استعاره در معناى شريعت (مفردات راغب) نيز استعمال شده است. سياق آيه با معانى عبادت، طاعت و شريعت تناسب بيشترى دارد.

زمينه مقام عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 27 - 11

11- دستيابى به مقام عبوديت و كرامت ، در پرتو تسليم محض در برابر خداوند است .

مكرمون . لايسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 14

14 - رجوع بسيار و توجه همواره به خدا در زندگى ، موجب دستيابى انسان به مقام والاى عبوديت الهى

نعم العبد إنّه أوّاب

سختى عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 7

7 _ قرار گرفتن در زمره بندگان خالص خدا ( عبادالرحمان ) و همچون آنان به مرتبه عالى كمال و رشد رسيدن ، كارى دشوار و نيازمند صبر و شكيبايى است .

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا. .. أُول_ئك يجزون الغرفة بما صبروا

شرايط عبوديت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 169 - 2

2 - ادعاى مشركان ، مبنى بر پذيرش آيين توحيدى و بندگى خالصانه خداى يكتا ، در صورت آگاه شدن شان از سرنوشت خوب و سعادتمندانه مؤمنان و يكتاپرستان گذشته

لو أنّ عندنا ذكرًا من الأوّلين . لكنّا عباد اللّه المخلصين

توضيح مربوط به برداشت بالا، در ذيل برداشت شماره 5 در

آيه قبل (168) آمد.

عبوديت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 111 - 1،2

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، از بندگان مؤمن خدا

إنّه من عبادنا المؤمنين

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّه من عبادنا

برجسته و مقرب بودن ابراهيم(ع) از اضافه {عباد} به ضمير جلاله {نا} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 3

3 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از بندگان حقيقى و بلندمرتبه خداوند

عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

تصريح به عبد بودن ابراهيم، اسحاق و يعقوب (ع) _ با آن كه همه انسان ها عبد هستند _ و نيز اضافه آن به ضمير جلاله (نا)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

عبوديت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 3

3 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از بندگان حقيقى و بلندمرتبه خداوند

عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

تصريح به عبد بودن ابراهيم، اسحاق و يعقوب (ع) _ با آن كه همه انسان ها عبد هستند _ و نيز اضافه آن به ضمير جلاله (نا)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

عبوديت الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 7

7 _ ارزش والاى اطاعت و بندگى خدا ، تلاوت آيات الهى ( قرآن و . . . ) به هنگام شب و

در حال سجده به درگاه وى

يتلون ءايت اللّه ءاناء الّيل و هم يسجدون

بنابر اينكه جمله {و هم يسجدون}، حال باشد.

عبوديت الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 132 - 1

1 - الياس ( ع ) ، از بندگان مؤمن خدا

إنّه من عبادنا المؤمنين

عبوديت امام حسن(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 6 - 7

7 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، از مظاهر عبوديت خدا و از مصاديق بارز بندگان خالص او مى باشند .

عينًا يشرب بها عباد اللّه يفجّرونها تفجيرًا

مطابق روايات وارده در كتاب هاى شيعه و سنى، اين آيه و قبل و بعد آن، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان)

عبوديت امام حسين(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 6 - 7

7 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، از مظاهر عبوديت خدا و از مصاديق بارز بندگان خالص او مى باشند .

عينًا يشرب بها عباد اللّه يفجّرونها تفجيرًا

مطابق روايات وارده در كتاب هاى شيعه و سنى، اين آيه و قبل و بعد آن، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان)

عبوديت امام على(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 6 - 7

7 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، از مظاهر عبوديت خدا و از مصاديق بارز بندگان خالص او مى باشند .

عينًا يشرب بها عباد اللّه

يفجّرونها تفجيرًا

مطابق روايات وارده در كتاب هاى شيعه و سنى، اين آيه و قبل و بعد آن، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان)

عبوديت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 9

9 - پيامبران ، از زمره بندگان خداوند هستند .

من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 1

1 - يكى بودن شيوه زندگى همه پيامبران ، در بهره گيرى سالم و حلال از نعمت هاى الهى ، كردار نيك و پرستش خداى يگانه

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت . .. و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

{ه_ذه} اشاره به طريقه زندگى است كه از سوى خدا به يكايك پيامبران توصيه شده بود (يا أيّها الرسل كلوا من الطّيّبات و اعملوا صالحاً). {أُمّة} نيز به معناى طريقه، شيوه و آيين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 7

7 - پيامبران ، بندگان خدا و برگزيدگان از جانب او

و سل_م على عباده الذين اصطفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 171 - 3

3 - عبوديت و بندگى خدا ، برجسته ترين صفت رسولان الهى

و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين

ياد كردن از پيامبران با صفت {عبادنا} پيش از صفت {مرسلين}، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 6

6 - بندگى خدا ، بارزترين ويژگى پيامبران الهى

إن هو إلاّ عبد أنعمنا

عليه

با الغاى خصوصيت از مورد آيه شريفه، مطلب بالا به دست مى آيد.

عبوديت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 8

8 _ اشتراك فرشتگان و انسان ها در عبوديت و بندگى خداوند

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة المقربون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 118 - 2

2 _ تمامى انسان ها بنده و مملوك خداوند هستند .

ان تعذبهم فانهم عبادك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 8

8 _ انسان از گذشته هاى دور تاريخ برخوردار از روحيه پرستش بود .

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 5

5 _ خداوند پس از شناساندن خود به انسان ها از آنان خواست تا بر ربوبيت خدا و عبوديت خويش گواه باشند .

و أشهدهم على أنفسهم ألست بربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 6

6- بشر ، مأمور پرستش و عبوديت خداوند واحد است .

و أنا ربّكم فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 62 - 4

4 - انسان ها ، بندگان خدايند .

اللّه يبسط الرزق . .. من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 39 - 5

5 - مردم ، بنده خداوند هستند .

يبسط الرزق لمن يشاء من عباده

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 30 - 4

4 - همه انسان ها ، عبد و بنده خدايند .

ي_حسرة على العباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 8 - 4

4_ انسان ، حتى پس از برخوردارى از روحيه عبوديت و خداجويى ، نيازمند بينش يابى و تذكّر

تبصرة و ذكرى لكلّ عبد منيب

تعبير {لكلّ عبد منيب}، مى رساند كه انسان حتى با داشتن روحيه عبوديت و انابه، باز نيازمند تبصرة (بينش يابى) و تذكّر است. ازاين رو خداوند، مظاهر طبيعت را به گونه اى قرار داده تا مايه بينش و تذكّر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 57 - 2

2 - عبادت و بندگى خلق به درگاه خداوند ، فاقد كمترين سود براى ذات بى نياز او

و ما خلقت . .. إلاّ ليعبدون . ما أُريد منهم من رزق

تعبير {ما اُريد. ..} _ در پى {إلاّ ليعبدون} _ مى رساند كه حتى عبادت خلق نيز به خاطر آن نيست كه نيازى از خدا را برآورده مى سازد.

عبوديت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 17 - 4

4 _ همه انسان ها ، بنده خدا هستند ولو به آن معتقد و معترف نباشند .

أضللتم عبادى

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه خداوند مشركانى را كه معبودهاى گوناگونى مى پرستند بندگان خدا خوانده است (عبادى).

عبوديت ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41

- 4

4 - ايوب ( ع ) ، بنده حقيقى و بلندمرتبه خداوند

واذكر عبدنا أيّوب

تصريح به عبد بودن ايوب(ع) _ با آن كه همه انسان ها عبد خدا هستند _ و نيز اضافه آن به ضمير جلاله (نا)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 11

11 - ايوب ( ع ) ، بنده شايسته خدا بود .

نعم العبد

عبوديت برگزيدگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 126 - 6

6 _ انسان هاى برگزيده خداوند ، با همه ارجمندى و شرافت ، بنده و مملوك اويند .

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا. و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض

جمله {للّه ما فى السموت . ..}، مى تواند به منظور پاسخ به سؤالى باشد كه ممكن است از گزينش ابراهيم به دوستى پيش آيد. يعنى مپنداريد كه خداوند، ابراهيم(ع) را براى رفع نياز به دوستى برگزيد. بلكه ابراهيم(ع) و تمامى هستى ملك اوست.

عبوديت پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 4

4 - پيامبران الهى ، همواره در بستر تاريخ ، برخوردار از پيروانى مخلَص و اهل بندگى خدا

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . إلاّ عباد اللّه المخلص

عبوديت خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 6

6 - نوح ( ع ) و خاندانش ، از بندگان مخلَص و برگزيده خدا بودند .

إلاّ عباد

اللّه المخلصين . و لقد نادينا نوح... و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

ذكر داستان نوح(ع) و خاندانش پس از ياد كردن از بندگان خالص خدا در طول تاريخ، مى تواند به منظور بيان الگو و نمونه اى از آن بندگان مخلص باشد.

عبوديت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 13

13 _ بندگى خدا ، نفى شرك و طرد حاكميّت غير خداوند ، از ويژگى هاى مسلمانان

فقولوا اشهدوا بانّا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 7،10

7 _ پيامبران ، مردم را تنها به بندگى خدا دعوت مى كردند .

ما كان لبشر . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه و لكن كونوا ربّانيّن

10 _ عبوديّت براى خداوند و نفى آن از غير او محور اصلى دعوت انبيا

ما كان لبشر . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه و لكن كونوا ربّانيّن

ربانى كسى است كه با ربّ ارتباط شديد داشته و او را بسيار عبادت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 16

16- بندگى خداى يكتا ، راه راست ، معتدل و به دور از افراط و تفريط است .

أهدك صرطًا سويًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 5

5 - تنها خداوندى كه ربوبيت جهان هستى را عهده دار است ، شايسته عبادت و پرستش مى باشد .

إنّ الله هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 3

3 - سجده ، نمود بارز كرنش در برابر خداوند و اظهار عبوديت و بندگى در پيشگاه او

فاسجدوا للّه و اعبدوا

با توجه به اين كه سجده، خود نوعى عبادت است، اختصاص به ذكر يافتن آن نشانگر مطلب بالا است.

عبوديت خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 2،3

2- هدف موسى ( ع ) و همراه وى از سفر جستوجوگرانه خود ، يافتن بنده اى از بندگان خاص الهى و داراى علم لدنى بود .

فارتّدا . .. فوجدا عبدًا من عبادنا ... و علّمنه من لدنّا

واژه {وجدا} بيان كننده يافتن چيزى است كه موسى و همراه اش در جستوجوى آن بودند و نه ديدارى اتفاقى و غير مترقبه. {لدنا} دلالت مى كند كه علم حضرت {خضر(ع)} دانش عادى و معمولى نبوده، بلكه از افاضات خاص ربّانى بوده است.

3- حضرت { خضر } ( ع ) بنده خاص خداوند و برخوردار از رحمت و عنايت ويژه الهى بود .

ءاتينه رحمة من عندنا

عبوديت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 7

7 - داوود ( ع ) ، بنده خالص و ارجمند خدا

عبدنا داود

از اضافه {عبد} به ضمير {نا} (اللّه) _ كه اضافه تشريفيه و مفيد تكريم است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

عبوديت در بى نيازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 2

2 - پايبندى بر بندگى خدا در حال

غنا ، تنگدستى ، كاميابى و ناكامى ، نشانه قوت ، ثبات و استحكام ايمان است .

و من الناس من يعبد اللّه على حرف . .. انقلب على وجهه

عبوديت در جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 8

8 - اقامه نماز ، عبوديت و بندگى خدا و انجام كار هاى نيك ، مشخصه هاى جامعه اسلامى

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و افعلوا الخير

عبوديت در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 2

2 - پايبندى بر بندگى خدا در حال غنا ، تنگدستى ، كاميابى و ناكامى ، نشانه قوت ، ثبات و استحكام ايمان است .

و من الناس من يعبد اللّه على حرف . .. انقلب على وجهه

عبوديت زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 1

1- زكريا ، بنده شايسته خدا و برخوردار از رحمت خاص او

ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا

عبوديت سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 30 - 3،6

3 - سليمان ( ع ) ، بنده شايسته خدا بود .

نعم العبد

6 - رجوع و توجه همواره سليمان ( ع ) به خدا در زندگى ، موجب دستيابى او به مقام عبوديت الهى

نعم العبد إنّه أوّاب

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّه أوّاب} در مقام تعليل براى {نعم العبد} است; يعنى، چون سليمان بسيار متوجه خدا و پرمراجعه به او بود; بهترين عبد شناخته شد و به

اين مقام دست يافت.

عبوديت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 10

10- صالحان ، بندگان خاص خداوند

عبادى الص_لحون

بنابراين كه {الصالحون} قيد توضيحى براى {عبادى} باشد برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 2

2 - اهل ايمان و عمل صالح ، بندگان خاص و مقرب خداوند

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

از اضافه {عباده} به ضمير راجع به {اللّه} _ كه اضافه تشريفيه است _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

عبوديت صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 25

25- آثار سجده و عبادت ، آشكار در چهره ياران پيامبر ( ص )

سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

عبوديت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 1،3،5

1 _ حضرت مسيح ، معترف به بندگى خويش براى خداوند در تمامى مراحل زندگى

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه

{استنكاف} به معناى امتناع كردن است.

3 _ حضرت مسيح از آنجا كه هرگز از بندگى خدا ابايى نداشت نه خداست و نه فرزند او .

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه

جمله {لن يستنكف} تعليل و احتجاج ديگرى است بر اينكه مسيح(ع) نه خداست و نه فرزند او يعنى او خود را از بندگان خدا مى داند چگونه ممكن است خدا يا فرزند او و يا يكى از اقانيم ثلاثه باشد.

5 _ شخصيت والاى مسيح ( ع ) و مقام بلند فرشتگان ،

مانع آنها از بندگى خداوند نيست .

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة المقربون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 8

8 _ اعتراف علنى عيسى ( ع ) به بندگى خداوند ، دليل وى بر پوچى ادعاى مسيحيان مشرك ( همتايى وى با خداوند )

ءانت قلت . .. ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 2،4

2- بندگى خداوند ، اولين اعتراف عيسى ( ع ) و بالاترين مقام در ديدگاه آن حضرت

قال إنّى عبداللّه

تقديم وصف بندگى، حتى بر نبوت و داشتن كتاب آسمانى، نشانه اين است كه در ديدگاه عيسى(ع)، اين وصف برتر از ساير مقام هاى اوبود.

4- حضرت عيسى ( ع ) در خردسالى ، خود را بنده خدا ، صاحب كتاب آسمانى و پيامبرى الهى معرفى كرد .

قال إنّى عبداللّه ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 37 - 4

4- آنان كه عيسى ( ع ) را فرزند مريم ( س ) ، بنده خدا و پيامبر او نمى دانند ، كافراند .

فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 1

1 - عبوديت و بندگى خداوند ، بارزترين ويژگى حضرت عيسى ( ع )

إن هو إلاّ عبد أنعمنا عليه

عبوديت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

جاثيه - 45 - 23 - 6

6 - اطاعت و پيروى مطلق از هواى نفس ، به منزله شرك و پرستش غير خداوند است .

أفرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

از آن جا كه اطاعت مردمان از هواى نفس خويش، با هدف عبوديت و پرستش صورت نمى پذيرد; خداوند با تعابير هشداردهنده آيه شريفه، به اين نكته تذكر مى دهد كه تبعيت و پيروى مطلق از هوا و هوس، به منزله شرك و عبوديت غير خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 1

1 - خداوند ، هرگز به شرك و بندگى غير او فرمان نداده است .

و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه

عبوديت فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 6 - 7

7 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، از مظاهر عبوديت خدا و از مصاديق بارز بندگان خالص او مى باشند .

عينًا يشرب بها عباد اللّه يفجّرونها تفجيرًا

مطابق روايات وارده در كتاب هاى شيعه و سنى، اين آيه و قبل و بعد آن، درباره آن بزرگواران نازل شده است. (مجمع البيان)

عبوديت قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 1،3

1 - قريش ، بايد خود را به عبادت خداوند و بندگى نكردن غير او ، ملزم مى ساختند .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت

3 - مالكيت خداوند بر كعبه و سيطره ربوبيت و تدبير او بر آن ، برهان الزام قريش به عبادت او است .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 9

9 - امنيت بخشيدن خداوند به قريش و از بين بردن ترس آنان ، عبادت او را بر آنان الزامى ساخت .

فليعبدوا . .. الذى ... و ءامنهم من خوف

عبوديت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 4

4 - حضرت نوح و لوط ( ع ) ، دو بنده صالح و شايسته خداوند

عبدين من عبادنا ص_لحين

عبوديت متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 68 - 1

1 - تقواپيشگان ، بندگان خاص و راستين خداوند

إلاّ المتّقين . ي_عباد لا خوف

از اين كه خداوند، متقين را بنده خود خوانده است (يا عباد)، مطلب بالا استفاده مى شود.

عبوديت مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 2

2 _ توبه ، عبادت ، حمد ، تلاش در راه بندگى ، ركوع ، سجود ، امر به معروف و نهى از منكر و حفظ حدود الهى ، از صفات مجاهدان راه خدا

إن اللّه اشترى من المؤمنين . .. التّئبون ... و الحفظون لحدود اللّه

عبوديت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 23 - 2

2 - پيامبر ( ص ) عبد خدا و داراى مقامى والا در بندگى اوست .

مما نزلنا على عبدنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 8

8 - پيامبر ( ص ) از بندگان خدا ،

و بهره مند از فضل و بخشش خاص او

أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 14

14 _ پيامبر ( ص ) بنده كامل خداوند و داراى مقامى بس ارجمند در پيشگاه او

و ما أنزلنا على عبدنا

مراد از {عبدنا} پيامبر اكرم(ص) است و توصيف خداوند از او به {بنده ما}، اشاره به خلوص كامل وى در بندگى خداوند دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 6

6_ پرستش خداوند و توكل بر او ، از توصيه هاى الهى به پيامبر ( ص )

فاعبده و توكل عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 99 - 1

1- دستور خداوند به پيامبر ( ص ) به عبادت پروردگار تا پايان عمر

و اعبد ربّك حتى يأتيك اليقين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از {يقين}، مرگ باشد; چنان كه در آيه 47 از سوره {مدثر} از مرگ به {يقين} تعبير شده است. گفتنى است تعبير {آمدن} (يأتى) به جاى {تحصيل يقين} مى تواند مؤيد همين مطلب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 1 - 7

7- پيامبراكرم ( ص ) در عين رفعت مقام و عروج به معراج ، عبد و بنده خدا بود .

أسرى بعبده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 1 - 6

6- پيامبراكرم ( ص ) ، بنده خدا و مفتخَر به عبوديت او

است .

أنزل على عبده الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 1 - 9

9 _ پيامبراكرم ( ص ) بنده خدا است .

على عبده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 3،4

3 - پيامبر ( ص ) ، بنده برجسته و مقرب خداوند

أليس اللّه بكاف عبده

برداشت ياد شده از اضافه {عبد} به ضمير اسم جلاله _ كه از نوع اضافه تشريفى است _ استفاده مى شود.

4 - عبوديت پيامبر ( ص ) ، برجسته ترين صفت آن حضرت

أليس اللّه بكاف عبده

توصيف پيامبر(ص) به صفت عبوديت وانتخاب اين صفت از ميان ديگر اوصاف آن حضرت، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، بنده برگزيده خدا و بهره مند از هدايت ويژه قرآن

و ل_كن جعلن_ه نورًا نهدى به من نشاء من عبادنا

با توجه به لفظ {ل_كن} _ كه براى استدراك جمله قبل (ما كنت تدرى ما الكتاب و لا الإيمان) است _ مى توان گفت كه عبارت {من نشاء من عبادنا} گر چه عام است; ولى پيامبراكرم(ص) از مصاديق بارز آن مى باشد. به ويژه كه در قسمت پايانى آيه شريفه آن حضرت را هدايتگر ديگر مردمان به راه حقيقت معرفى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 10 - 4

4 - { عبوديت } ، عالى ترين عنوان پيامبر ( ص ) ، در اوج تقرب به

خداوند

ثمّ دنا فتدلّى . .. فأوحى إلى عبده ما أوحى

به كار رفتن وصف {عبد} براى پيامبر(ص) _ در پى ترسيم جايگاه قرب آن حضرت _ بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 3

3 - پيامبراكرم ( ص ) ، عبد خدا و بنده او بود .

هو الذى ينزّل على عبده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، بنده حقيقى و خالص خداوند

عبد اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 10 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، بنده ارجمند خداوند

عبدًا

براساس شأن نزول هاى متعدد، مراد از {عبداً} _ كه به جهت بيان عظمت، نكره آورده شده _ پيامبر(ص) است.

عبوديت مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 7

7 - مسلمانان ، خداوند را از داشتن شريك منزه دانسته و تنها او را پرستش مى كنند .

و نحن له مخلصون

عبوديت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 8

8- در صورت وجود معبودهايى جز خداى صاحب عرش در عالم ، همه آنها در جست و جوى راهى براى قرب به خداوند و بندگى در برابر او خواهند بود .

لو كان معه . .. إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مقصود از راه يابى به خداوند، درگيرى و نزاع نباشد; بلكه

مقصود، راه تقرب به او باشد. آيه 44 كه مى فرمايد: {همه موجودات و پديده هاى جهان هستى، تسبيح گوى خداوندند، ولى شما درك نمى كنيد} نيز قرينه بر اين نكته است.

عبوديت مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 4

4 _ هيچيك از فرشتگان الهى حتى مقربان آنها از بندگى خدا ابايى ندارند .

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة المقربون

كلمه {مقربون} در برداشت فوق صفت احترازى گرفته شده است، و چون فرشتگان مقرب از عبادت خدا ابايى ندارند فرشتگان ديگر نيز بى ترديد چنان هستند.

عبوديت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 4،5،8

4 _ هيچيك از فرشتگان الهى حتى مقربان آنها از بندگى خدا ابايى ندارند .

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة المقربون

كلمه {مقربون} در برداشت فوق صفت احترازى گرفته شده است، و چون فرشتگان مقرب از عبادت خدا ابايى ندارند فرشتگان ديگر نيز بى ترديد چنان هستند.

5 _ شخصيت والاى مسيح ( ع ) و مقام بلند فرشتگان ، مانع آنها از بندگى خداوند نيست .

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة المقربون

8 _ اشتراك فرشتگان و انسان ها در عبوديت و بندگى خداوند

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة المقربون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 7

7- فرشتگان ، بندگان مقرب و مكرم خداوند هستند .

بل عباد مكرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43

- 15 - 4

4 - فرشتگان ، بندگان خدا هستند ; نه فرزندان او .

و جعلوا له من عباده جزءًا

مراد از {عباد} _ به قرينه فرازهاى بعد _ فرشتگان هستند كه شرك پيشه گان عصر بعثت، آنان را فرزندان خدا مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 2

2 - بندگى خداوند ، ويژگى اصلى فرشتگان

الذين هم عب_د الرحم_ن

از اين كه خداوند در مقام معرفى فرشتگان، صفت عبوديت را به آنان نسبت داده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

عبوديت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 93 - 1

1- تمامى موجودات شعورمند آسمان ها و زمين ، بندگان خدا و مملوك اويند .

أن يتّخذ ولدًا . إن كلّ من فى السموت ... ءاتى الرحمن عبدًا

{آتى} اسم فاعل است و زمان در آن ملحوظ نيست و مراد از {اتيان} معناى مجازى آن است. مقصود آيه اين است كه موجودات هستى، دربرابر خداوند اظهار وجودى جز عبوديت ندارند; همگان مملوك اويند و از خود استقلالى ندارند.

عبوديت موجودات آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 93 - 1

1- تمامى موجودات شعورمند آسمان ها و زمين ، بندگان خدا و مملوك اويند .

أن يتّخذ ولدًا . إن كلّ من فى السموت ... ءاتى الرحمن عبدًا

{آتى} اسم فاعل است و زمان در آن ملحوظ نيست و مراد از {اتيان} معناى مجازى آن است. مقصود آيه اين است كه موجودات هستى، دربرابر خداوند اظهار وجودى جز عبوديت ندارند; همگان مملوك اويند و

از خود استقلالى ندارند.

عبوديت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 1،2

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از بندگان مؤمن خدا

إنّهما من عبادنا المؤمنين

2 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّهما من عبادنا المؤمنين

برجسته و مقرب بودن موسى و هارون(عليهماالسلام)، از اضافه {عباد} به ضمير {نا} به دست مى آيد.

عبوديت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 5

5 _ مؤمنان راستين ، داراى حركت و جنب و جوش در راستاى بندگى خدا و نه مردمى راكد و زمين گير

السئحون

گاهى واژه {السائح} درباره آبى به كار مى رود كه همواره در گذرگاهى جارى باشد، توصيف اهل ايمان به اين صفت مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 2

2 - مؤمنان ، بندگان خاص خدايند .

ي_عبادى الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 2

2 - اهل ايمان و عمل صالح ، بندگان خاص و مقرب خداوند

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

از اضافه {عباده} به ضمير راجع به {اللّه} _ كه اضافه تشريفيه است _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 26

26- آثار روح عبوديت و اعمال ارزشى ، آشكار در سيماى اهل ايمان

سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

سجده، مظهر روحيه بندگى

و نيايش انسان به درگاه الهى است و اين روحيه در پرتو مظاهر آن، در اندام ظاهرى انسان (چهره) تأثير مى گذارد.

عبوديت مؤمنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 61 - 9

9- مؤمنان داراى عمل صالح ، به مقام عبوديت خداوند نائل شده اند .

من . .. ءامن و عمل صلحًا فأُولئك يدخلون الجنّة ... جنّت عدن التى وعد الرحمن عباد

عبوديت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 6

6 - نوح ( ع ) و خاندانش ، از بندگان مخلَص و برگزيده خدا بودند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين . و لقد نادينا نوح... و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

ذكر داستان نوح(ع) و خاندانش پس از ياد كردن از بندگان خالص خدا در طول تاريخ، مى تواند به منظور بيان الگو و نمونه اى از آن بندگان مخلص باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 1،2

1 - حضرت نوح ، از بندگان مؤمن خدا

إنّه من عبادنا المؤمنين

2 - نوح پيامبر ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّه من عبادنا

برجسته و مقرب بودن نوح(ع)، از اضافه {عباد} به ضمير جلاله {نا} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 5

5 - مقام عبوديت و بندگى خداوند ، از اوصاف عالى حضرت نوح ( ع )

فكذّبوا عبدنا

وصف {عبدنا} در مقام يادكرد از تلاش هاى نوح(ع)، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 4

4 - حضرت نوح و لوط ( ع ) ، دو بنده صالح و شايسته خداوند

عبدين من عبادنا ص_لحين

عبوديت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 1،2

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از بندگان مؤمن خدا

إنّهما من عبادنا المؤمنين

2 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّهما من عبادنا المؤمنين

برجسته و مقرب بودن موسى و هارون(عليهماالسلام)، از اضافه {عباد} به ضمير {نا} به دست مى آيد.

عبوديت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 3

3 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از بندگان حقيقى و بلندمرتبه خداوند

عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

تصريح به عبد بودن ابراهيم، اسحاق و يعقوب (ع) _ با آن كه همه انسان ها عبد هستند _ و نيز اضافه آن به ضمير جلاله (نا)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

عوامل اظهار عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 120 - 3

3 _ توجه و آگاهى به عظمت خداوند ، واداركننده آدمى به پرستش او و اظهار عبوديت به درگاه وى

و ألقى السحرة سجدين

مجهول آوردن فعل {ألقى} حكايت از آن دارد كه ساحران با ديدن معجزه موسى(ع) پى به عظمت خداوند برده و بى اختيار به درگاه او به سجده افتادند.

عوامل تقويت عبوديت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

مريم - 19 - 65 - 11

11- نزول آيات تاريخ پيامبران و يگانه پرستى آنان ، به امر خداوند و در جهت منظور تقويت بندگى و يكتاپرستى پيامبر ( ص ) بود .

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك . .. فاعبده واصطبر لعب_دته

ارتباط دو آيه اخير با آيات پيشين _ كه بيانگر تاريخ انبيا بود _ گوياى نكته ياد شده است.

عوامل عبوديت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 3

3 - توجه فرشتگان به رحمت گسترده الهى ، عامل عبادت هميشگى آنان به درگاه حق *

المل_ئكة الذين هم عب_د الرحم_ن

ذكر {عباد الرحمان} به جاى {عباد اللّه} و امثال آن، مى تواند نشانگر اين نكته باشد كه ملائكه با توجه به رحمت گسترده خداوند، به عبادت او روى آورده اند.

مراتب عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 16

16- اخلاص در عبادت و استمرار آن ، از مراتب كمال عبوديت و بندگى براى خداوند

و كانوا لنا ع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 8

8 - تسبيح و تنزيه مستمر خداوند ، والاترين مرتبه عبوديت و بندگى است .

فإن استكبروا فالذين عند ربّك يسبّحون له بالّيل و النّهار

خداوند در برابر استكبار مشركان از عبادت او، به بيان عبادت مستمر و مداوم فرشتگان مى پردازد. از اين مطلب فهميده مى شود كه استمرار و تداوم تسبيح و تنزيه، بالاترين مرتبه بندگى است.

مشكلات عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46

- 13 - 5

5- راه حق و بندگى خدا ، داراى سختى ها و مشكلات و نيازمند پايدارى و استقامت

قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا

واژه استقامت، نشان دهنده دشوارى راه و نيازمندى به پايدارى است.

مقام عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 1 - 8

8- بندگى براى خدا ، از شريف ترين و عزيزترين مرتبه ها ، براى انسان است .

أنزل على عبده الكت_ب

استفاده از عنوان {عبد} براى معرفى پيامبر(ص)، نشان دهنده جايگاه بلند اين رتبه و منزلت، در قاموسِ كمالات و فضيلت هاى انسانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 61 - 8

8- بندگى خداوند ، مرتبتى والا و موجب ورود به بهشت

جنّت عدن التى وعد الرحمن عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 19

19 - عبوديت و بندگى خدا ، شرف و مقامى والا در بينش سليمان ( ع )

و أدخلنى برحمتك فى عبادك الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 30 - 8

8 - بندگى شايسته خدا ، مقامى بس والا براى بشر

نعم العبد إنّه أوّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 5

5 - عبوديت خداوند ، مقامى است بس ارجمند .

أليس اللّه بكاف عبده

منشأ عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 6

6 - عبوديت و بندگى ، نماد و نتيجه حق شناسى انسان در برابر

پروردگارى خداوند است .

إنّ الله هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

از تفريع {فاعبدوه} بر {إن اللّه ربّى و ربّكم} مى توان استفاده كرد كه باور به ربوبيت يگانه الهى، آدمى را به مسؤوليت و وظيفه عبوديت و بندگى رهنمون مى سازد.

موانع عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 5

5 _ شخصيت والاى مسيح ( ع ) و مقام بلند فرشتگان ، مانع آنها از بندگى خداوند نيست .

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة المقربون

نشانه عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 15

15 - پيشانى بر خاك نهادن ، از ديرباز نشانه خضوع و فروتنى دربرابر خداوند و جلوه بارز بندگى او بوده است .

فأُلقى السحرة سجّدًا

نشانه هاى عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 1 - 12

12 _ حسن بن فضال گويد : { سألت الرضا ( ع ) على بن موسى ( ع ) عن { بسم اللّه } ، فقال : معنى قول القائل { بسم اللّه } اسم على نفسى سمة من سمات اللّه عز و جل و هى العبادة . . . ;

امام رضا(ع) در پاسخ سؤال از معناى {بسم اللّه} فرمود: معناى سخن كسى كه مى گويد {بسم اللّه} اين است كه يكى از نشانه هاى بندگى خداى عز و جل را بر خود مى نهم . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 11

11 - سپاسگزارى

به درگاه الهى ، نشانه بندگى و توحيد در عبادت و اطاعت خداوند است .

و اشكروا للّه إن كنتم إياه تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 7

7 _ ايمان به وحدانيت خدا و قيامت و انجام اعمال صالح ، نشانه عبوديت و بندگى خدا

و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً. فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

خداوند از كسانى كه استنكاف نمى كنند و او را عبادت مى كنند، به مؤمنان داراى اعمال صالح تعبير كرد. متعلق ايمان به دليل آيات گذشته، قيامت (فسيحشرهم) و وحدانيت خدا (انما اللّه اله واحد) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 120 - 5

5 _ به خاك افتادن و سجده كردن ، از ديرباز جلوه بارز بندگى ، پرستش و تسليم بوده است .

و ألقى السحرة سجدين

ظاهراً مراد از {سجده} پيشانى بر خاك ساييدن است. بنابراين كلمه {سجدين} بيانگر اين است كه اظهار خضوع با پيشانى بر خاك نهادن (سجده) سابقه طولانى داشته و آيه بعد {ءامنا برب العلمين} دلالت مى كند كه اين عمل براى اظهار بندگى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 11

11 - اقامه نماز ، بارزترين جلوه عبوديت در برابر خداوند است .

فاعبدنى و أقم الصلوة

ترديدى نيست كه اقامه نماز، خود عبادت است. ذكر نماز پس از امر به عبادت، حكايت از نقش نماز در تحقق بخشيدن به بندگى خداوند دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 27

- 9

9- انقياد كامل در برابر خداوند ، جلوه عبوديت در برابر او است .

بل عباد مكرمون . لايسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 7

7 - استغفار و دعا براى جلب رحمت الهى ، از مشخصات عبوديت و ايمان

إنّه كان فريق من عبادى يقولون ربّنا ءامنّا فاغفر لنا و ارحمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 46 - 3

3 - سجده ، جلوه بارز بندگى ، پرستش و تسليم در ميان ملت ها در طول تاريخ

فأُلقى السحرة س_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 11

11 - تسليم شدن در برابر خدا ، تبلور عبوديت و بندگى انسان در پيشگاه او

أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه. .. و أُمرت أن أكون من المسلمين

بر اين فرض كه {أُمرت أن أكون. ..} عطف تفسيرى بر {أُمرت أن أعبد...} باشد، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 92 - 4

4 - تلاش براى هدايت خلق با پيام وحى ، تبلور روحيه عبوديت و تسليم در برابر خدا

إنّما أُمرت أن أعبد . .. و أُمرت أن أكون من المسلمين . و أن أتلوا القرءان

با توجه به ارتباط {و أن أتلوا} با آيه قبل، مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد. ضمناً از تعبير {فمن اهتدى...} استفاده مى شود كه تلاوت مزبور، تلاوت شخصى نيست; بكله تلاوتى است در راستاى تبليغ

و هدايت مردمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 14

14 - سجده ، اصلى ترين نماد و نمود عبوديت

لاتسجدوا . .. واسجدوا ... إن كنتم إيّاه تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 4

4 - ايمان و عمل صالح ، تجلى عبوديت و بندگى انسان به درگاه خداوند است .

عباده الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

توصيف بندگان خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح، حكايت از آن دارد كه ايمان و عمل صالح، تبلورى از عبوديت و بندگى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 16،27

16- ركوع و سجود ( نماز ) ، عالى ترين جلوه نيايش و عبوديت خلق در برابر خدا

تريهم ركّعًا سجّدًا

از اين كه ركوع و سجود به عنوان اركان نماز، از ميان همه عبادات، اختصاص به ذكر يافته است; ويژگى و اهميّت آن استفاده مى شود.

27- سجده ، مظهر بندگى و خضوع به درگاه خداوند

سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

از ميان همه عبادات و مظاهر عبادى، {سجده} اختصاص به ذكر يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 3

3 - سجده ، نمود بارز كرنش در برابر خداوند و اظهار عبوديت و بندگى در پيشگاه او

فاسجدوا للّه و اعبدوا

با توجه به اين كه سجده، خود نوعى عبادت است، اختصاص به ذكر يافتن آن نشانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 -

29 - 3

3 - رسيدن به مقام اطمينان ، رضايت از كار هاى خداوند و مورد پسند خدا بودن ، از نشانه هاى رسيدن به مقام عبوديت است .

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة . .. راضيّة مرضيّة . فادخلى فى عب_دى

حرف {فاء}، براى تفريع ما بعد بر قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 10 - 3

3 - نماز ، جلوه عبوديت انسان است .

عبدًا إذا صلّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 9،16

9 - سجده ، تجلّى گاه عبوديت انسان و نماى برجسته نماز

عبدًا إذا صلّى . .. و اسجد

16 - قصد قربت ، نشانه عبوديت و از اجزاى نماز

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لاتطعه ... و اقترب

نشانه هاى عبوديت ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 11

11 - نداى ايوب ( ع ) به درگاه الهى ، جلوه اى از عبوديت او است .

و اذكر عبدنا أيّوب إذ نادى ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 16

16 - صبر ايوب ( ع ) ، جلوه اى از عبوديت و خداخواهى او

و اذكر عبدنا أيّوب . .. نعم العبد إنّه أوّاب

نشانه هاى عبوديت سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 31 - 5

5 - ماجراى سان ديدن سليمان ( ع ) از اسب ها ، جلوه اى از بندگى و خداخواهى او

نعم العبد إنّه أوّاب .

إذ عرض عليه بالعشىّ الص_فن_ت الجياد

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {إذ} متعلق به {أوّاب} باشد كه در اين صورت، آيه شريفه درصدد بيان مصداق و نمونه اى از صفت {أوّاب} بودن سليمان(ع) است.

عتق از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عتق

احكام عتق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 39 - 5

5 - { دخل ابن أبى سعيد المكارى على الرضا ( ع ) . . . فقال : رجل قال عند موته : كلّ مملوك لى قديم فهو حرّ لوجه اللّه فقال ( ع ) : . . .إنّ اللّه _ تبارك و تعالى _ يقول فى كتابه { حتّى عاد كالعرجون القديم } فما كان من مماليكه أتى له ستة أشهر فهو قديم حرّ . . . ;

ابن أبى سعيدمكارى مى گويد: بر امام رضا(ع) وارد شدم . ..و گفتم: شخصى به هنگام مرگ خود مى گويد: تمام بندگان قديم من در راه خدا آزادند. امام فرمود: ... خداوند _ تبارك و تعالى _ در كتاب خود مى فرمايد: {حتّى عاد كالعرجون القديم}. پس هر كدام از بندگان او كه شش ماه از مملوك بودنش گذشته باشد، قديم و آزاد است...}.

ارزش عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 2

2 - آزادسازى بردگان و سهيم شدن در آزادى آنان ، وظيفه اى سنگين ، پرارزش و نيازمند همتى والا است .

و ما أدريك ما العقبة . فكّ رقبة

فعل {فَكَّ}; يعنى، آزاد و رها كرد. گفته شده است: مراد از {فكّ رقبة}، كمك به پرداخت قيمت بردگان است

(مصباح). بنابراين {فكّ}، شامل {عتق عبد}، {كتابة}، {تدبير} و پرداخت بخشى از قيمت عبد نيز مى شود.

اهميت عتق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 6،7

6 - آزاد كردن بنده ، سفارش خداوند به ظهاركننده

ذلكم توعظون به

مشاراليه {ذلكم}، {فتحرير رقبة} مى باشد و ضمير {به} به {ذلكم} بازمى گردد. {وعظ} (مصدر {توعظون}) به معناى توصيه به اطاعت است (مصباح المنير).

7 - آزاد كردن بنده ، وظيفه اى مهم بر عهده ظهاركننده است و او نبايد آن را سرسرى گرفته و به آن بى توجهى كند .

فتحرير رقبة . .. ذلكم توعظون به

توصيه خداوند به آزاد كردن بنده _ پس از اين كه در {فتحرير رقبة} فرمان آن را داده است _ شايد بدان منظور است كه ظهاركننده مى تواند آن را جدى نگيرد و احياناً با بى توجهى از كنار آن بگذرد.

اهميت عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 2،15

2 _ وجوب صرف صدقات بر تأليف قلوب ، آزادى بردگان ، بدهكاران ، راه خدا و در راه ماندگان

إنما الصدقت . .. و المؤلفة قلوبهم و فى الرقاب و الغرمين و فى سبيل اللّه و ابن ال

15 _ تلاش جدى و پيگير اسلام در جهت آزادى هر چه بيشتر بردگان

إنما الصدقت للفقراء . .. و فى الرقاب

تعيين بخشى از صدقات، براى آزادى بردگان، رساى به برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 13

13 - حمايت اسلام از آزادى بردگان

الذين يبتغون الكت_ب

ممّا ملكت أيم_نكم فكاتبوهم إن علمتم فيهم خيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 1،2،3،6

1 - آزادسازى بردگان و هزينه كردن ثروت در اين راه ، خواسته خداوند از ثروتمندان است .

فكّ رقبة

جمله {يقول أهلكت مالاً لبداً} در آيات پيشين، بيانگر اين است كه روى سخن در اين آيات با ثروتمندان است. {رقبة}; يعنى، گردن و كنايه از تمام بدن است; زيرا با به بند كشيده شدن گردن، تمام بدن اسير مى شود.

2 - آزادسازى بردگان و سهيم شدن در آزادى آنان ، وظيفه اى سنگين ، پرارزش و نيازمند همتى والا است .

و ما أدريك ما العقبة . فكّ رقبة

فعل {فَكَّ}; يعنى، آزاد و رها كرد. گفته شده است: مراد از {فكّ رقبة}، كمك به پرداخت قيمت بردگان است (مصباح). بنابراين {فكّ}، شامل {عتق عبد}، {كتابة}، {تدبير} و پرداخت بخشى از قيمت عبد نيز مى شود.

3 - مالكان برده ، در كمك هاى اقتصادى به جامعه ، بايد آزادسازى بردگان خويش را در اولويت قرار دهند .

يقول أهلكت مالاً لبدًا . .. فلااقتحم العقبة ... فكّ رقبة

مفاد اين آيه _ با توجه به آيات پيشين _ اين است كه مدعيان انفاق، اگر همچنان بردگان خويش را در بند نگه دارند، روشن مى شود كه آنان در ادعاى انفاق گرى، صداقت ندارند.

6 - خداوند ، حق آزاد شدن را از هيچ برده اى سلب نكرده و كسى را به بردگى هميشگى ، محكوم نكرده است .

فكّ رقبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 14 - 6

6 -

{ عن الرضا ( ع ) : . . . علم اللّه عزّوجلّ أنّ كلّ أحد لايقدر على فكّ رقبة فجعل إطعام اليتيم و المسكين مثل ذلك ;

از امام رضا(ع) روايت شده كه فرمود: . .. خداى عزّوجلّ مى دانست كه تمامى افراد، توانايى آزاد كردن بنده را ندارند. پس غذا دادن به يتيم و مسكين را همسان آزاد كردن بنده قرار داد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 3

3 - ايمان آوردن و تشويق يكديگر به صبر و ترحّم ، برتر از اقدام به آزادسازى بردگان و تغذيه يتيمان و مساكين است .

ثمّ كان من الذين

حرف {ثمّ} براى تراخى رتبى است و دلالت دارد كه آنچه بعد از آن آمده، در مرتبه اى والاتر از كارهاى قبل است.

بركت اخروى ولاى عتق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 18 - 1

1 - آزادكنندگان برده و غذادهندگان به يتيمان و مستمندان ، در صورت ايمان آوردن و توصيه به صبر و رحمت ، در آخرت قرين نيك بختى و سرشار از خير و بركت خواهند بود .

أُول_ئك أصح_ب الميمنة

{يُمْن} و {ميمنة} به معناى بركت است (قاموس). مصاحبت با بركت، كنايه از سرشارى و تداوم آن است.

پاداش عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 8

8 - { إنّ أعرابيّاً قال لرسول اللّه ( ص ) علّمنى عملاً يدخلنى الجنّة ؟ قال : أعتق النَسَمَة و فُكّ الرقبة . قال : أوَ ليستا بواحدة ؟ قال له

: إنّ عتق الرقبة أن تفرّد بعتقها و فكّ الرقبة أن تُعين فى عتقها . . . ;

مردى باديه نشين به رسول خدا(ص) عرض كرد: عملى را به من تعليم ده كه مرا به بهشت ببرد. رسول خدا(ص) فرمود: {أعَتِقِ النَّسمةَ و فُكَّ الرقبةَ} آن مرد گفت: آيا {عتق نسمه و فكّ رقبه} هر دو، به يك معنا (آزاد كردن برده) نيست؟ فرمود: نه; {عتق رقبه} آن است كه به تنهايى برده را آزاد كنى و {فكّ رقبه} آن است كه در آزادىِ برده اى كمك كنى}.

توصيه به عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 1

1 - آزادسازى بردگان و هزينه كردن ثروت در اين راه ، خواسته خداوند از ثروتمندان است .

فكّ رقبة

جمله {يقول أهلكت مالاً لبداً} در آيات پيشين، بيانگر اين است كه روى سخن در اين آيات با ثروتمندان است. {رقبة}; يعنى، گردن و كنايه از تمام بدن است; زيرا با به بند كشيده شدن گردن، تمام بدن اسير مى شود.

حق عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 6

6 - خداوند ، حق آزاد شدن را از هيچ برده اى سلب نكرده و كسى را به بردگى هميشگى ، محكوم نكرده است .

فكّ رقبة

روش عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 12،16

12 - صلاحيت براى آزادى ، شرط لزوم تنظيم سند آزادى با بردگان از سوى مالكان آنان

الذين يبتغون الكت_ب ممّا ملكت أيم_نكم فكاتبوهم إن علمتم

فيهم خيرًا

16 - قرارداد بردگان با مالكانشان جهت بازخريد خويش ، يكى از راه هاى آزادى آنان است .

الذين يبتغون الكت_ب ممّا ملكت أيم_نكم فكاتبوهم

سرزنش اعراض از عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 4

4 - حذف آزادسازى بندگان از فهرست كمك هاى مالى به جامعه ، شيوه اى مطرود در نظام انفاق هاى خداپسند

يقول أهلكت مالاً لبدًا . .. فلااقتحم العقبة ... فكّ رقبة

سعادت اخروى ولاى عتق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 18 - 1

1 - آزادكنندگان برده و غذادهندگان به يتيمان و مستمندان ، در صورت ايمان آوردن و توصيه به صبر و رحمت ، در آخرت قرين نيك بختى و سرشار از خير و بركت خواهند بود .

أُول_ئك أصح_ب الميمنة

{يُمْن} و {ميمنة} به معناى بركت است (قاموس). مصاحبت با بركت، كنايه از سرشارى و تداوم آن است.

شرايط عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 12

12 - صلاحيت براى آزادى ، شرط لزوم تنظيم سند آزادى با بردگان از سوى مالكان آنان

الذين يبتغون الكت_ب ممّا ملكت أيم_نكم فكاتبوهم إن علمتم فيهم خيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 39 - 5

5 - { دخل ابن أبى سعيد المكارى على الرضا ( ع ) . . . فقال : رجل قال عند موته : كلّ مملوك لى قديم فهو حرّ لوجه اللّه فقال ( ع ) : . . .إنّ اللّه _

تبارك و تعالى _ يقول فى كتابه { حتّى عاد كالعرجون القديم } فما كان من مماليكه أتى له ستة أشهر فهو قديم حرّ . . . ;

ابن أبى سعيدمكارى مى گويد: بر امام رضا(ع) وارد شدم . ..و گفتم: شخصى به هنگام مرگ خود مى گويد: تمام بندگان قديم من در راه خدا آزادند. امام فرمود: ... خداوند _ تبارك و تعالى _ در كتاب خود مى فرمايد: {حتّى عاد كالعرجون القديم}. پس هر كدام از بندگان او كه شش ماه از مملوك بودنش گذشته باشد، قديم و آزاد است...}.

عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 5،11

5 - ايمان به خدا ، قيامت ، فرشتگان ، كتاب هاى آسمانى و پيامبران و پرداخت مال ( انفاق ) براى رفع نياز مستمندان و آزادى بردگان از مسائل اساسى دين است .

ليس البر أن تولوا وجوهكم . .. و لكن البر من ءامن باللّه ... و ءاتى المال على حبه

11 - صرف كردن مال براى آزاد سازى بردگان وظيفه اى بر عهده اهل ايمان

و لكن البر من ءامن . .. و ءاتى المال على حبه ... فى الرقاب

{رقاب} جمع رقبة و به معناى بردگان مى باشد و {فى الرقاب} عطف بر {ذوى القربى} است. وجود حرف {فى} در عنوان بردگان - بر خلاف ديگر عناوين ياد شده - گوياى اين است كه: مقصود از {ءاتى المال على حبه ... فى الرقاب} پرداخت مال براى آزاد كردن آنان است نه پرداخت مال به خود آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 -

مائده - 5 - 20 - 10

10 _ استقلال قوم موسى ( ع ) و خارج شدنشان از بردگى فرعونيان ، از نعمت هاى بزرگ خداوند بر آنان

و جعلكم ملوكاً

چون همه قوم موسى نمى توانند ملك (پادشاه) باشند، بنابراين مراد از ملك، با توجه به سابقه بردگى آنان براى فرعونيان، اين است كه آنها به استقلال رسيدند و سرنوشتشان به دست فرعونيان رقم نمى خورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 7،8،12،14

7 _ تغذيه ده مسكين و يا تهيه پوشاك براى آنان و يا آزاد كردن يك برده كفاره شكستن سوگند

فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. اهليكم او كسوتهم او تحرير رقبة

8 _ شكننده قسم ، مخيّر در برگزيدن هر يك از انواع سه گانه كفاره قسم ( تغذيه مساكين ، تهيه پوشاك براى آنان و آزاد كردن برده )

فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. او كسوتهم او تحرير رقبة

تفريع جمله {فمن لم يجد} بر جملات پيشين تصريح به اين دارد كه مكلف در انتخاب هر يك از موارد سه گانه مخيّر است چنانچه فرموده بود {او صيام ثلثة ايام} احتمال لزوم مراعات ترتيب بين آن موارد وجود داشت.

12 _ نجات بردگان از بردگى ، مورد توجه دين اسلام

او تحرير رقبة

14 _ كفاره شكستن سوگند _ در صورت ناتوانى از اطعام ده مسكين و يا تهيه پوشاك براى آنان و يا آزاد كردن برده _ ، سه روز روزه گرفتن است .

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 20

20 -

برده دارانى كه با كمك مالى خويش ، به روند آزادگى بردگان تسريع بخشند ، مورد تشويق و تحسين خدا هستند .

فكاتبوهم . .. و ءاتوهم من مال اللّه الذى ءاتيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 5

5 - كفّاره ظهار ، ابتدا آزاد كردن يك بنده است .

فتحرير رقبة من قبل أن يتماسّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 1

1 - ظهاركننده ، در صورتى كه آزاد كردن بنده برايش مقدور نباشد ، بايد دو ماه روزه بگيرد .

فمن لم يجد فصيام شهرين

عتق در ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 7

7 - آزاد كردن بنده ، وظيفه اى مهم بر عهده ظهاركننده است و او نبايد آن را سرسرى گرفته و به آن بى توجهى كند .

فتحرير رقبة . .. ذلكم توعظون به

توصيه خداوند به آزاد كردن بنده _ پس از اين كه در {فتحرير رقبة} فرمان آن را داده است _ شايد بدان منظور است كه ظهاركننده مى تواند آن را جدى نگيرد و احياناً با بى توجهى از كنار آن بگذرد.

عتق زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 4

4 - زيدبن حارثه ، برده آزاد شده پيامبر ( ص ) بود .

و إذ تقول للذى . .. و أنعمت عليه

اين كه {مراد از {أنعمت عليه} چيست؟}، نوع مفسران برآن اند كه مراد، آزاد شدن زيد از سوى

پيامبر(ص) است.

فرجام اخروى معرضان از عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 1

1 - منكران آيات الهى كه به بردگان ، يتيمان و مسكينان خدمتى نكرده و صبر و ترحّم ، را رواج ندهند ، در آخرت گرفتار فرجامى شوم و نكبت بار خواهند شد .

و الذين كفروا ب_اي_تنا هم أصح_ب المشئمة

{مشأمة} از {شُؤم}، نقطه مقابل يُمْن (صحاح) گرفته شده است. (العين)

فضايل اخروى ولاى عتق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 18 - 3

3 - گروه سمت راست در آخرت ، مجموعه اى سامان يافته از مؤمنانى كه حامى بردگان و يتيمان و مسكينان بوده و مردم را به صبر و ترّحم ترغيب كرده اند .

و ما أدريك ما العقبة . .. أُول_ئك أصح_ب الميمنة

{أيْمَن} و {ميمنة}، نقطه مقابل {أيْسَر} و {مَيْسَرة} (سمت چپ) است (صحاح اللغة). تقابل اين دسته با {أصحاب المشأمة} _ با توجه به اين كه {مشأمة} در يك احتمال به معناى {مَيْسَرة} است (صحاح) _ بيانگر آن است كه قرار گرفتن در سمت راست يا چپ در آخرت، نشانگر فرجام افراد است.

فضيلت عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 5

5 - فضيلت آزادسازى بردگان ، ويژه نوع خاصى از آنان نيست .

فكّ رقبة

واژه {رقبة}، نكره اى است كه به هيچ خصوصيتى مقيد نشده است. بنابراين بر هر برده اى قابل تطبيق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 14 -

5

5 - فضيلت آزادسازى بردگان ، برتر از تغذيه گرسنگان جامعه است . *

فكّ رقبة . أو إطع_م

تقديم {فكّ رقبة}، بيانگر برداشت ياد شده است.

كيفر اخروى اعراض از عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 20 - 3

3 - انكار آيات الهى ، آزادنكردن بردگان و غذا ندادن به گرسنگان يتيم و مسكين و توصيه نكردن به صبر و ترحّم ، مايه گرفتارى به آتش فراگير و گريزناپذير

فكّ رقبة . .. و الذين كفروا ... عليهم نار مؤصدة

مراد از عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 8

8 - { إنّ أعرابيّاً قال لرسول اللّه ( ص ) علّمنى عملاً يدخلنى الجنّة ؟ قال : أعتق النَسَمَة و فُكّ الرقبة . قال : أوَ ليستا بواحدة ؟ قال له : إنّ عتق الرقبة أن تفرّد بعتقها و فكّ الرقبة أن تُعين فى عتقها . . . ;

مردى باديه نشين به رسول خدا(ص) عرض كرد: عملى را به من تعليم ده كه مرا به بهشت ببرد. رسول خدا(ص) فرمود: {أعَتِقِ النَّسمةَ و فُكَّ الرقبةَ} آن مرد گفت: آيا {عتق نسمه و فكّ رقبه} هر دو، به يك معنا (آزاد كردن برده) نيست؟ فرمود: نه; {عتق رقبه} آن است كه به تنهايى برده را آزاد كنى و {فكّ رقبه} آن است كه در آزادىِ برده اى كمك كنى}.

معرضان از عتق برده در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 2

2 - سمت چپ در آخرت

، جايگاه استقرار كسانى است كه به آيات الهى كفر ورزيده و از آزادسازى بردگان ، غذا دادن به يتيمان و مستمندان و توصيه يكديگر به صبر و ترحم ، امتناع كرده اند .

فكّ رقبة . .. و الذين كفروا ب_اي_تنا هم أصح_ب المشئمة

چنانچه {مشأمة} به معناى {سمت چپ} باشد _ كه در {صحاح} از جمله معانى آن شمرده شده است _ برداشت ياد شده استفاده مى شود. كلمه {أصحاب}، بيانگر حضور طولانى {اصحاب المشأمة} در سمت چپ است به گونه اى كه با آن مصاحبت داشته و از آن فاصله نمى گيرند.

عثمان بن سعد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عثمان بن سعد}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 15

15 _ فرار عقبة بن عثمان و عثمان بن سعد از رويارويى با دشمن در جنگ احد ، در اثر وسوسه هاى شيطان

انّ الّذين تولّوا منكم يوم التقى الجمعان انّما استزلّهم الشيطان ببعض ما كسبوا

امام باقر و يا امام صادق (ع) درباره {انّما استزلّهم الشيطان ببعض ما كسبوا . .. } فرمودند: فهو فى عقبة بن عثمان و عثمان بن سعد.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 201، ح 156 ; تفسير برهان، ج 1، ص 322، ح 1.

عثمان بن عفان

تبليغ عثمان بن عفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 5

5 - عثمان بن عفان ، از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم و ارشاد كننده كافران مكه در عصر بعثت *

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى

در شأن نزول آيه شريفه از تفسير قمى نقل

شده كه فرد مورد نظر از ضمير خطاب در {أنت له تصدّى}، عثمان بوده است. او در صدد مسلمان ساختن حاضران مجلس _ كه از چهره هاى برجسته قريش بودند _ برآمده بود.

عثمان بن عفان در مجلس محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 5

5 - عثمان بن عفان ، از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم و ارشاد كننده كافران مكه در عصر بعثت *

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى

در شأن نزول آيه شريفه از تفسير قمى نقل شده كه فرد مورد نظر از ضمير خطاب در {أنت له تصدّى}، عثمان بوده است. او در صدد مسلمان ساختن حاضران مجلس _ كه از چهره هاى برجسته قريش بودند _ برآمده بود.

عثمان بن مظعون

زهد عثمان بن مظعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 22

22 _ تصميم و عزم برخى از اصحاب پيامبر ( ص ) ( على ( ع ) ، ابوذر ، ابوبكر ، سلمان ، معقل بن مقرن و عثمان بن مظعون و . . . ) براى دورى جستن از برخى مواهب دنيوى

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم

برداشت فوق بر اساس شأن نزولى است كه در برخى تفاسير همانند مجمع البيان و درّالمنثور آمده است.

عجب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عجب}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 3

3 _ خودپسندى و شهرت طلبى عالمان اهل كتاب

لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا و يحبّون

ان يحمدوا بما لم يفعلوا

آثار عجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 32

32 _ حَسَد و خودخواهى ( بَغىِ ) عالمان ناشايسته ، ريشه اختلافات دينى

و ما اختلف . .. بغياً بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 5،7

5 _ خودخواهى و دنياپرستى برخى مجاهدان احد ، موجب نفوذ شيطان در آنان و گريزشان از صحنه كارزار

قد اهمّتهم انفسهم . .. انّ الّذين تولّوا .. انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبو

خودمحورى و دنياطلبى، كه معناى جمله {قد اهمّتهم انفسهم} است، مى تواند مصداق روشن و مورد نظر از جمله {ببعض ما كسبوا} باشد.

7 _ خودمحورى و دنياپرستى انسان ، زمينه نفوذ شيطان براى فرار از كارزار و ترك جهاد

قد اهمّتهم انفسهم . .. انّ الّذين تولّوا .. انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 16

16 _ حسد و خودخواهى ، ريشه و آغاز برادركشى در تاريخ

قال لاقتلنك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 9

9 _ غرور و اعتماد به نيروى رزمى خود و غفلت از امداد هاى الهى ، زمينه ساز شكست است .

إذ أعجبتكم كثرتكم . .. ثم وليتم مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 9

9 - غرور و خودپسندى ملت ها ، مايه محروميت آنان از هدايت و ره يابى به حق

و زيّن لهم الشيط_ن

أعم_لهم . .. فهم لايهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 12

12 - عجب و خودپسندى ، جلوه گمراهى

أفمن زيّن له سوء عمله فرءاه حسنًا فإنّ اللّه يضلّ من يشاء و يهدى من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 9

9 - خودبينى و خدافراموشى ، عامل استكبار آدمى در برابر دين

قالوا من أشدّ منّا قوّة أَوَلم يروا أنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 23 - 5

5 - عجب و خودپسندى ، زمينه صفت فخرفروشى است .

و اللّه لايحبّ كلّ مختال فخور

تقديم {مختال} بر {فخور}، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 33 - 1،2

1 - تبختر و به خودباليدن ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .

ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى

مفسّران واژه {يتمطّى} را به معناى {تبختر} دانسته اند; زيرا اين واژه يا از ماده {مط}(كشيدن پاها و گام ها) است و يا از ماده {مطا}(پشت). در هر دو صورت، مقصود تبختر و فخرفروشى است.

2 - تبختر و خودبينى ، از موانع پذيرش حقايق الهى

و ل_كن كذّب و تولّى . ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى

توصيف كافران تكذيب گر، به انسان هاى خودبين و مغرور، مى تواند اشاره به علّت تكذيب آنان داشته باشد.

آثار عجب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 11

11 - خودپسندى و زيبا

ديدن رفتار زشت خويش ، جلوه گمراهى كافران

أفمن زيّن له سوء عمله . .. فإنّ اللّه يضلّ من يشاء و يهدى من يشاء

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {فإنّ اللّه يضلّ. ..} در مقام تعليل براى {أفمن زيّن...} است; يعنى، از آن جايى كه آنان رفتار زشت خود را زيبا مى ديدند و به خود پسندى گرفتار آمدند; خداوند هر كسى را كه بخواهد _ مانند اين دسته _ گمراه خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 52 - 4

4 - غرور و خودخواهى كافران ، عامل مخالفت آنان با قرآن و پيامبر ( ص )

بل يريد كلّ امرىء منهم أن يوتى صحفًا منشّرة

اجتناب از عجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 3

3 _ خداوند با بيان نقش اصلى خويش در پيروزى جنگ بدر زمينه ساز پرهيز پيكارگران بدر از اعجاب و غرور به خاطر پيروزى در آن نبرد

فلم تقتلوهم . ... و ما رميت إذ رميت

از اهداف آيه مورد بحث، كه پيروزى مؤمنان را برخاسته از اراده خدا دانسته، اين است كه پيكارگران بدر پيروزى را نعمتى از جانب خداوند بدانند و از آنِ قدرت خويش نشمارند تا به غرور و اعجاب مبتلا نگردند.

خطر عجب ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 7

7 - عجب و خودپسندى ، خطرى در كمين ثروت مندان ; حتى كسانى كه نعمت ها را وابسته به خداوند ديده و به ربوبيت او

ايمان دارند .

ربّى أكرمن

واژه {ربّى}، نشانگر مؤمن بودن گوينده آن به ربوبيت خداوند است. بنابراين گرچه {الإنسان} مطلق است; ولى سخن درباره خداپرستان است.

خطر عجب مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 7

7 - عجب و خودپسندى ، خطرى در كمين ثروت مندان ; حتى كسانى كه نعمت ها را وابسته به خداوند ديده و به ربوبيت او ايمان دارند .

ربّى أكرمن

واژه {ربّى}، نشانگر مؤمن بودن گوينده آن به ربوبيت خداوند است. بنابراين گرچه {الإنسان} مطلق است; ولى سخن درباره خداپرستان است.

سرزنش عجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 1

1 _ ناپسندى عجب و شادمانى انسان از اعمال خويش

لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا . .. فلا تحسبنّهم بمفازة من العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 5 - 3

3 - خودبزرگ بينى و افتخار به قدرت ، مذموم و مورد نكوهش خداوند

أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

عجب ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 33 - 4

4 - ابوجهل ، فردى مغرور و فخرفروش در ميان كسان خويش

ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى

عجب انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 6

6 - انسان ها ، هنگام برخوردارى از نعمت و رفاه ، خود را نزد خداوند ، عزّت مند و با كرامت مى پندارند .

فأمّا الإنس_ن إذا . .. نعّمه فيقول ربّى

أكرمن

اكرام در فعل هاى {أكرمه} و {أكرمن}، به يك معنا نيست; زيرا لحن آيه شريفه گوينده {ربّى أكرمن} را نكوهش كرده; با آن كه اكرام را در {أكرمه} پذيرفته است. بنابراين در {أكرمه} مراد {رساندن نفع بدون خوارى و ذلت} است _ كه در {مفردات راغب} از معانى اكرام شمرده شده _ و در {أكرمن} مقصود {با عظمت شمردن و بى عيب دانستن} است كه در {قاموس} آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 5 - 1

1 - رفتار برخى از انسان ها ، بسان كسى است كه خود را شكست ناپذير و تواناترين موجود مى پندارد .

أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

فاعل {يحسب} ضميرى است كه به {الإنسان} در آيه قبل برمى گردد و به قرينه آيات بعد، روى سخن با مؤمنان حقيقى نيست; بلكه كافران و يا آنها و منافقان مورد نظر هستند. بنابراين بايد گفت: عموم {الإنسان}، يا عموم عرفى است و مراد بيشتر مردمى است كه در زمان نزول اين آيات، در مكه بوده و از زمره مؤمنان حقيقى نبودند و يا ارجاع ضمير به آن، به صورت استخدام بوده و تنها بخشى از افرادِ مرجع ضمير، مقصود هستند.

عجب اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 3

3 _ خودپسندى و شهرت طلبى عالمان اهل كتاب

لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا و يحبّون ان يحمدوا بما لم يفعلوا

عجب ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 1

1 - به رخ

كشيدن انفاق اموالى انبوه و مباهات به آن ، ورد زبان قلدر مآبان گردنكش

يقول أهلكت مالاً لبدًا

{يقول} مضارعى است كه استمرار را مى رساند. فاعل آن كسى است كه در آيه قبل، به {فريفته قدرت خويش} توصيف شده است. {لبداً}; يعنى، انباشته (مفردات راغب). مفاد آيه شريفه اين است كه گوينده اين سخن، اهل انفاق بوده است; ولى به دليل تفاخر يا رياكارى و يا اتلاف ناميدن انفاق، مورد مذمت قرار گرفته است و يا اين كه او به دروغ، ادعاى انفاق مى كند. آيه بعد نيز با اين احتمال ها سازگار است.

عجب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 1

1 - به رخ كشيدن انفاق اموالى انبوه و مباهات به آن ، ورد زبان قلدر مآبان گردنكش

يقول أهلكت مالاً لبدًا

{يقول} مضارعى است كه استمرار را مى رساند. فاعل آن كسى است كه در آيه قبل، به {فريفته قدرت خويش} توصيف شده است. {لبداً}; يعنى، انباشته (مفردات راغب). مفاد آيه شريفه اين است كه گوينده اين سخن، اهل انفاق بوده است; ولى به دليل تفاخر يا رياكارى و يا اتلاف ناميدن انفاق، مورد مذمت قرار گرفته است و يا اين كه او به دروغ، ادعاى انفاق مى كند. آيه بعد نيز با اين احتمال ها سازگار است.

عجب علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 32

32 _ حَسَد و خودخواهى ( بَغىِ ) عالمان ناشايسته ، ريشه اختلافات دينى

و ما اختلف . .. بغياً بينهم

عجب عمرو بن عبدود

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { يقول أهلكت مالاً لبداً } قال : هو عمروبن عبدود حين عرض عليه على بن أبى طالب ( ع ) الإسلام يوم الخندق و قال : فأين ما أنفقت فيكم مالاً لبداً و كان أنفق مالاً فى الصدّ عن سبيل اللّه فقتله على ( ع ) ;

امام باقر(ع) درباره سخن خداوند{يقول أهلكت مالاً لبداً} روايت شده كه فرمود: گوينده اين سخن عمرو بن عبدود بود، آن زمان كه حضرت على بن ابى طالب(ع) در روز [غزوه ]خندق، اسلام را بر او عرضه كرد; وى گفت: كجا رفت آن اموال زيادى كه در مورد شما خرج كردم؟ و او اموال [زيادى] را در راه جلوگيرى از راه خدا صرف كرده بود پس حضرت على(ع) او را كشت}.

عجب فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 12

12 - فرعون ، معتقد به حق بى بديل و بى شريك خود نسبت به حكومت بر مصر

أليس لى ملك مصر

عجب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 8

8 - غرور و تبختر فرعونيان ، در اوج درماندگى و احساس نياز به موسى ( ع )

و قالوا ي_أيّه الساحر ادع لنا ربّك

عجب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 122 - 13

13 _ رضايت از عملكرد خويش، از ويژگيهاى كافران است.

كذلك زين للكفرين ما كانوا يعملون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 24 - 5

5 - تكيه غرورآميز كافران دين ستيز ، بر مال و منال و نيروى انسانى خويش

فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 33 - 1

1 - تبختر و به خودباليدن ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .

ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى

مفسّران واژه {يتمطّى} را به معناى {تبختر} دانسته اند; زيرا اين واژه يا از ماده {مط}(كشيدن پاها و گام ها) است و يا از ماده {مطا}(پشت). در هر دو صورت، مقصود تبختر و فخرفروشى است.

عجب كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 73 - 6

6- كافران عصر بعثت ، فريفته وضعيت بهتر اقتصادى و هم نشينان به ظاهر آراسته خويش بودند .

أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

افتخار به محفل، در حقيقت افتخار به حاضران در آن است و مراد از اهل محفل به قرينه {من هو. .. أضعف جنداً} _ در آيات بعد _ هم فكران و ياوران كافران است.

عجب مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 5

5 _ حضور گسترده مسلمانان در جنگ حنين ، مايه اعجاب و غرورشان شده بود .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم

عجب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 9

9 - مشركان ، مردمى خودبين ، هواپرست و منفعت طلب

ألكم الذّكر و

له الأُنثى . .. إن يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوى الأنفس

با توجه بدين نكته كه حتى شرك مشركان، برخاسته از هواپرستى و منفعت خواهى آنان است، مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه در آيه {ألكم الذّكر...}، نمودى از اين خودبينى ارائه شده است.

عجب مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 24 - 4

4- منكران معاد ، مدعيان روشنفكرى و بالا بودن سطح فكرى خويش

فالذين لايؤمنون بالأخرة . .. إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين

عجب مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 52 - 2

2 - كافران مخالف پيامبر ( ص ) ، مردمى مغرور و خودخواه بودند .

بل يريد كلّ امرىء منهم أن يوتى صحفًا منشّرة

اين كه كافران براى هر يك از خودشان، در انتظار ارسال نامه اى جداگانه از سوى خدا بودند، نشانه غرور و خودخواهى آنان است.

عجب منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 12

12 _ خودمحورى و خودپسندى ، از ويژگى هاى منافقان

لو اطاعونا ما قتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 9

9 _ منافقان ، انسانهايى سودجو ، خودبين و بى انصاف

و منهم من يلمزك فى الصدقت . .. و إن لم يعطوا منها إذا هم يسخطون

عجب يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 10

10 _ غرور علمى يهود در برابر دعوت

انبيا ، موجب گرفتارى آنان به لعنت خداوند

و قولهم قلوبنا غلف

كلمه {قولهم} عطف بر {نقضهم} است، بنابراين متعلق به فعل محذوف {لعناهم} است. يعنى {بقولهم ... لعناهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 6 - 2،3

2 - قوم يهود ، تنها خود را اوليا و دوستان خداوند مى پنداشتند .

إن زعمتم أنّكم أولياء للّه

3 - يهود ، قومى نژاد پرست و خودبرتربين

إن زعمتم أنّكم أولياء للّه من دون الناس

عوامل عجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 5

5 _ حضور گسترده مسلمانان در جنگ حنين ، مايه اعجاب و غرورشان شده بود .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم

كيفر عجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 11

11 _ عذاب دردناك الهى در انتظار خودپسندان و علاقه مندان به ستايش بيجا و چاپلوسى

لا تحسبنّ الّذين يفرحون . .. و يحبّون ... بمفازة ... و لهم عذاب اليم

موانع عجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 189 - 3

3 _ توجّه به مالكيّت و فرمانروايى مطلق خداوند ، زمينه پرهيز از شكستن ميثاق ، كتمان حقايق ، دين فروشى و خودپسندى

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه . .. و لا تكتمونه ... و اشتروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 9

9 _ توجّه به نقش اساسى مشيت الهى در تضعيف روحيّه دشمنان ( منافقان و كافران

) ، زمينه پرهيز از غرور و خودبينى

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

ناپسندى عجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 33 - 3

3 - تبختر و به خودباليدن در ميان كسان خويش ، عملى ناپسند و مذموم

ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد محكوميت و نكوهش كسانى است كه چنين خصلتى را داشتند.

عُجب

آثار عُجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 22

22 _ خودخواهى ، وابستگى فاميلى و ملاحظه فقر و غناى افراد ، ريشه بسيارى از بى عدالتى ها و شهادت هاى نابحق و تهديدى براى عدالت اجتماعى است .

كونوا . .. شهداء للّه و لو على أنفسكم او الولدين و الاقربين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 103 - 5

5_ غرور و خودپسندى مردمان ، از ريشه هاى ايمان نياوردن آنان به پيامبر ( ص ) و قرآن *

و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين

آيه مورد بحث مى تواند به عنوان يكى از نتايج نقل داستان يوسف و برادرانش مطرح باشد و در آن داستان بيان شد كه يكى از علل برخورد برادران يوسف با وى غرور و خودبرتربينى آنان بود (و نحن عصبة) بنابراين {ما أكثر الناس} پس از نقل آن داستان اشاره به اين معنا دارد كه از علل ايمان نياوردن مردم مكه به پيامبر(ص) غرور و خودبرتربينى ايشان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 22 - 6

6- استكبار و خود برتربينى ، مانع از ايمان آوردن به عالم آخرت است .

فالذين لايؤمنون بالأخرة . .. و هم مستكبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 59 - 6،7

6 - خود برتربينى و بزرگ منشى ، منشأ كفر و حق ناپذيرى و سبب تكذيب آيات الهى

قد جاءتك ءاي_تى فكذّبت بها و استكبرت و كنت من الك_فرين

{إستكبار} (مصدر {استكبرت}) به معناى خود را برتر از آنچه هست، ديدن و نشان دادن است.

7 - كفر برخاسته از خود برتربينى و بزرگ منشى ، عامل اصلى عذاب الهى

من قبل أن يأتيكم العذاب . .. قد جاءتك ءاي_تى فكذّبت بها و استكبرت و كنت من الك_ف

از آن جايى كه آيه شريفه درصدد بيان احتجاج خداوند با عذاب شدگان مى باشد، در واقع بيانگر دليل ابتلاى آنان به عذاب الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61 - 4

4 - تكبر و خودبرتربينى ، ناسازگار با تقواپيشگى

و استكبرت . .. جهنّم مثوًى للمتكبّرين . و ينجّى اللّه الذين اتّقوا بمفازتهم

آيه شريفه درصدد توصيف كسانى است كه در مقابل گروه مستكبر و متكبر قرار دارند كه در آيات پيشين از آنان ياد شده است.

اجتناب از عُجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 18 - 10

10 _ مؤمنان راستين با وجود برخوردارى از ايمان و اعمال شايسته ، تنها بايد اميدوار به هدايت و ره يافتگى خويش باشند نه مطمئن و مغرور به آن .

من ءامن باللّه . .. فعسى

أولئك أن يكونوا من المهتدين

اهميت اجتناب از عُجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 7

7 _ مؤمنان نبايد به خاطر عبادت و رفتار خوب خود ، به عجب و غرور گرفتار آيند و خويشتن را بى نياز از تضرع و دعا بپندارند .

و الذين يبيتون لربّهم . .. يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامً

زمينه عُجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 55 - 4

4 - برخوردارى از امكانات مادى فراوان ، زمينه ساز خودپسندى و حق گريزى است .

كلّ حزب بما لديهم فرحون . .. أيحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنين

ذكر مال و فرزند، مى تواند بدان جهت باشد كه اين دو، در پيدايش فرقه گرايى و حق ناپذيرى مؤثر بوده است.

زيان عُجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 8

8- عجب و غرور و فريفتگى در برابر اَعمال خويش ، امرى نكوهيده و زيانبار است .

الأخسرين أعم_لاً. .. و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنعًا

سرزنش عُجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 8

8- عجب و غرور و فريفتگى در برابر اَعمال خويش ، امرى نكوهيده و زيانبار است .

الأخسرين أعم_لاً. .. و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنعًا

عُجب اشراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 6

6 _ دولتمندان و اشراف تنها خود را شايسته كرامت و ارزشمندى در نزد

خدا مى دانند.

ليقولوا أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا

عُجب بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 4 - 4

4- هشدار خداوند به بنى اسرائيل به خاطر سركشى و برترى طلبى بزرگ آنان

و قضينا إلى بنى إسرءيل . .. و لتعلنّ علوًّا كبيرًا

مراد از {لتعلنّ} به قرينه {لتفسدنّ فى الأرض} و نيز به قرينه آيه بعد _ كه در آن عكس العمل خداوند با اين عمل بنى اسرائيل بيان شده است _ برترى طلبى است و نه برترى يافتن اجتماعى.

عُجب مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 14

14 _ مرفهان اسراف پيشه ، مردمانى خودپسند ، از خود راضى و حق ناپذير

كذلك زيّن للمسرفين ما كانوا يعملون

ناپسندى عُجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 9

9- جبران كردن نقيصه شخصيتى با خود آراستن و بزرگ ديدن فرهنگ و عقيده باطل خود ( عُجب ) ، ناپسند است .

قالوا إن أنتم إلاّ بشر مثلنا تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا . .. قال ال

{عنيد} به معناى خوشايندى شخص به چيزى كه دارد (المعجب بما عنده) آمده است و طبق قرينه هاى موجود، كه بحث از افكار و عقايد است، مى تواند عقايد كافران باشد.

عجز از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عجز

آثار ذكر عجز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 5

5 - توجه به قدرت برتر خداوند و عجز و ناتوانى خلق ، بازدارنده آنان از كفر و تكذيب

لاتنفذون إلاّ

بسلط_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط دو آيه، نشانگر آن است كه غفلت جن و آدميان از قدرت خداوند، زمينه ساز تكذيب گرى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 19 - 5

5 - توجّه انسان به دوران نطفه بودن و ناتوانى هاى خويش در آغاز پيدايش ، از ميان برنده احساس بى نيازى از رهنمود هاى خداوند است .

أمّا من استغنى . .. من أىّ شىء خلقه . من نطفة خلقه

آثار ذكر عجز انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 5

5- توجه انسان به ضعف و ناتوانى خويش در برابر مظاهر طبيعت ، زداينده غرور و تكبّر وى است .

و لاتمش فى الأرض مرحًا إنك لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً

جمله {إنك لن تخرق. ..} در مقام تعليل براى جمله {لاتمش} است; يعنى، اى انسان چون نمى توانى با گامهاى خود زمين را بشكافى يا قامت خود را به كوهها برسانى، پس نبايد مغرور و سرمست شوى. توجه دادن به اين ضعف و ناتوانى، مى تواند بازدارنده از غرور و تكبر آدمى شود.

آثار ذكر عجز جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 5

5 - توجه به قدرت برتر خداوند و عجز و ناتوانى خلق ، بازدارنده آنان از كفر و تكذيب

لاتنفذون إلاّ بسلط_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط دو آيه، نشانگر آن است كه غفلت جن و آدميان از قدرت خداوند، زمينه ساز تكذيب گرى آنان است.

آثار ذكر عجز معبودان

باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 4

4 - توجه به ناتوانى معبود هاى ادعايى و عقيده به قدرت مطلق خداوند ، موجب تسلى خاطر و دل گرمى مبلغان اسلام و مدافعان عقيده توحيدى

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ينصرون . لايستطيعون نصرهم... فلايحزنك قولهم

جمله {فلايحزنك قولهم} جواب براى شرط مقدر است; يعنى، {إذا كان ه_ذا حالهم مع ربّهم حيث اتّخذوا رجاء النصر ءالهة من دون اللّه لايقدرون نصرهم فلاتحزن بسبب قولهم. ..; وقتى وضعيت آنان چنين است كه به اميد يارى، معبودهاى ديگرى جز خدا را _ كه تواناى بر يارى رسانى ندارند _ برگزيدند، پس تو از سخنان شان محزون مباش...}.

آثار عجز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 11

11- ضعف و ناتوانى ، علت پيروى كوركورانه از مستكبران

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 46 - 9

9- ناتوانى در مقابل عذاب الهى ، موجب تسليم شدن در برابر عذاب استيصال

أو يأخذهم فى تقلّبهم فما هم بمعجزين

{فا} در {فماهم} براى تعليل است.

آثار عجز اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 26 - 3

3 - ناتوانى كامل مشركان در عرصه قيامت ، موجب انقياد و تسليم شدن آنان در برابر خداوند

ما لكم لاتناصرون . بل هم اليوم مستسلمون

ارتباط ميان اين آيه و آيه قبل (طرح مسأله تسليم مشركان پس از موضوع ناتوانى كامل آنان)، مى تواند گوياى اين

حقيقت باشد كه تسليم آنان از روى ناتوانى و از موضع ضعف است.

آثار عجز از فهم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 14 - 3

3 - روى گردانى كافران از قرآن ، به دليل ناتوانى آنان از درك مفاهيم آن است و افسانه دانستن آن ، بهانه اى بيش نيست .

قال أس_طير الأوّلين . كلاّ بل ران على قلوبهم

آثار عجز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 3

3- انسان ها به محض احساس ضعف و دچار شدن به رنج و زحمت ، با تضرع و التماس به درگاه خداوند روى مى آورند .

ثمّ إذا مسّكم الضرّ فإليه تجئرون

{ضرّ} به معناى كسالت روحى و بدنى و كمبود اقتصادى است و {تجئرون} (از مصدر جؤار) به معناى زيادت در تضرع آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 14

14 - ضعف و فتور طبيعى انسان ، عامل مغفرت بى كران الهى نسبت به وى

إنّ ربّك وسع المغفرة هو أعلم بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 3

3 - مقهور بودن انسان در برابر اراده خداوند ، مقتضى پرهيز از كفر و تكذيب

يرسل عليكما شواظ . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند متعال در آيه قبل، قاهريت خويش را به خلق يادآورى كرده تا از تكذيب دست بردارند.

آثار عجز بت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 -

10

10- خالق نبودن بت ها و معبود هاى مشركان ، دليل ناشايستگى آنها براى عبادت و تقديس انسان ها

ما ه_ذه التماثيل . .. قال ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

حضرت ابراهيم(ع)، براى ابطال عقيده مشركان و بت پرستان و اثبات توحيد ربوبى براى خداوند، به خالقيت او تمسك كرد. نكته ياد شده بيانگر اين حقيقت است كه تنها خالق جهان، شايسته تقديس و عبادت است، نه چيز ديگر.

آثار عجز سست ايمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 13

13- ناتوانى منافقان و افراد سست ايمان ، از توجيه آيات جهاد ، تنگ كننده عرصه حيات بر آنان *

فإذا أنزلت سورة محكمة و . .. ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

از ارتباط {سورة محكمة} با {ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت}، مى توان استفاده كرد كه انسان هاى سست ايمان يا منافق، در ساير تكاليف _ كه به گونه اى قابل توجيه است _ با ترفندى، خويش را آسوده مى كنند; اما در مورد جهاد چون آياتش محكم، قاطع و توجيه ناپذير است، خود را در بن بست ديده و شديداً نگران مى شوند.

آثار عجز فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 12

12- فرعون ، به خاطر ناتوانى از مقابله با معجزات موسى ( ع ) و احساس خطر از آن ، او را متهم به جادوگرى كرد .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

احتمال دارد {مسحور} اسم مفعول جانشين اسم فاعل {ساحر} شده

و به همان معناى فاعل باشد. به قرينه معجزه هاى موسى(ع) كه بيشتر با اتهام ساحرى سازگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 3

3- روى آوردن فرعون به اعمال قهرآميز عليه موسى ( ع ) در پى ناتوانى از رودررويى منطقى و فرهنگى با او

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

آثار عجز معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 99 - 1

1- عجز و ناتوانى معبود هاى مشركان در گريز از جهنم ، دليل عدم الوهيت آنان است .

ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم . .. لو كان ه_ؤلاء ءالهة ما وردوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 22 - 6

6 - عدم توانايى بر پاسخ گويى به خواسته هاى مشركان ، دليل بطلان خدايان ادعايى آنان است .

قل ادعوا الذين زعمتم من دون اللّه لايملكون مثقال ذرّة

آثار عجز منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 13

13- ناتوانى منافقان و افراد سست ايمان ، از توجيه آيات جهاد ، تنگ كننده عرصه حيات بر آنان *

فإذا أنزلت سورة محكمة و . .. ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

از ارتباط {سورة محكمة} با {ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت}، مى توان استفاده كرد كه انسان هاى سست ايمان يا منافق، در ساير تكاليف _ كه به گونه اى قابل توجيه است _ با ترفندى، خويش

را آسوده مى كنند; اما در مورد جهاد چون آياتش محكم، قاطع و توجيه ناپذير است، خود را در بن بست ديده و شديداً نگران مى شوند.

آثار غفلت از عجز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 6

6- غفلت از ضعف و ناتوانى خويش ، زمينه گرفتار آمدن به خصلت هاى ناپسند است .

و لاتمش فى الأرض مرحًا إنك لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً

ادعاى عجز موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 8

8 - فرعون ، مدعى ناتوانى موسى ( ع ) از بيان مقاصد و اثبات مطالب خويش

و لايكاد يبين

اظهار عجز مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 48 - 2

2 - اظهار ناتوانى كردن مستكبران در دوزخ ، از برآوردن درخواست مستضعفان پيرو خود ، مبنى بر كاستن از عذاب آنان

فهل أنتم مغنون عنّا نصيبًا من النار . قال الذين استكبروا إنّا كلّ فيها

اين كه مستكبران مى گويند: {ما و شما گرفتار عذابيم}، در واقع پاسخ منفى آنان به درخواست مستضعفان و اظهار ناتوانى كردن است; زيرا كسى كه خود در آتش مى سوزد، نمى تواند نجات دهنده ديگران از آن باشد و گرنه خود را نجات مى داد.

اظهار عجز منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 1،2

1 _ عتاب محبت آميز خدا به پيامبر ( ص ) در پى اجازه دادن آن حضرت به برخى از مسلمانان (

منافقان ) براى شركت نكردن در جنگ تبوك ، به مجرد اظهار ناتوانى آنان

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم

2 _ اجازه گرفتن بهانه جويان ( منافقان ) از پيامبر ( ص ) ، براى شركت نكردن در جنگ تبوك با اظهار دروغين عجز و ناتوانى خود

لم أذنت لهم حتى يتبين لك

مقصود از {اذن} در آيه فوق _ به قرينه آيه قبل (لو استطعنا . ..) و شأن نزولها _ اذن دادن به كسانى است كه از شركت در جهاد، خود را معذور مى دانستند.

افشاى عجز معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 11

11 - برملا شدن ضعف و ناتوانى معبود ها ( اصنام ) و جهل و نادانى پرستندگان آنها با ضرب المثل خداوند ، براى همگان

ضعف الطالب و المطلوب

{ضَعافة} (مصدر {ضعف}) به معناى ناتوان شدن است; يعنى، طالب و مطلوب هر دو ناتوان شدند. ظاهراً مقصود اين است كه با دلايل قاطع و غيرقابل انكارى كه ارائه شد، نه تنها ضعف و ناتوانى بت ها; بلكه جهل و نادانى پرستندگان آنها نيز بر همگان آشكار شد.

اقرار به عجز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 5

5 _ انسان ها ، به هنگام گرفتارى و رنج فراگير ، به ناتوانى خود و قدرت و يارى خداوند اذعان مى كنند .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 5

5 - انسان ها ، به هنگام گرفتارى و رنج ، به

ناتوانى خود و قدرت يارى رسانى خداوند پى برده و اعتراف مى كنند .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 13

13 - اعتراف به عجز و ناتوانى خويشتن در برابر خداوند ، نمودى از روحيه شكر و سپاس در انسان

سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا و ما كنّا له مقرنين

اقرار به عجز بتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 3

3 - اقرار ضمنى قوم ابراهيم به ناتوانى بت ها

قال هل يسمعونكم . .. قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

اهميت ذكر عجز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه خلق به قدرت مطلق او و عجز و ناتوانى خويش

إن استطعتم أن تنفذوا . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

اهميت ذكر عجز جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه خلق به قدرت مطلق او و عجز و ناتوانى خويش

إن استطعتم أن تنفذوا . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

پندار عجز خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 3 - 1،2

1 - انكار قيامت ، برخاسته از پندار كافران به ناتوان بودن خداوند بر گردآورى استخوان هاى مردگان و احياى مجدد آنها

أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه

مقصود از انسان در اين آيه _ برابر نظر مفسران و به قرينه مقام

_ انسان كافر است; نه همه انسان ها.

2 - پندار عدم توانايى خداوند بر جمع آورى استخوان هاى مردگان و زنده كردن آنها ، باطل و بى اساس است .

أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه

تذكر عجز اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 25 - 3

3 - يادآورى ناتوانى و ذلت مشركان و منكران معاد و نيز بطلان عقايد آنها در موقف و پيش از ورود به دوزخ ، از عذاب هاى ديگر روحى آنان

ما لكم لاتناصرون

تذكر عجز اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 25 - 3

3 - يادآورى ناتوانى و ذلت مشركان و منكران معاد و نيز بطلان عقايد آنها در موقف و پيش از ورود به دوزخ ، از عذاب هاى ديگر روحى آنان

ما لكم لاتناصرون

تذكر عجز بتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور به تذكر ضعف و ناتوانى بت ها به مشركان

قل أرءيتم ما تدعون . .. ماذا خلقوا

جبرئيل و عجز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 20 - 2

2 - جبرئيل ، به دور از هرگونه نقص و ناتوانى در ابلاغ پيام خداوند به پيامبر ( ص )

ذى قوّة

مراد از {قوّة} ممكن است نيروى لازم براى انجام رسالت باشد. در اين صورت به معناى فراموش كار نبودن و توانمندى جبرئيل بر دريافت كامل قرآن و حفاظت از آن، تا مرحله رساندن به پيامبر(ص)

است.

حتميت عجز كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 57 - 2

2 - ناتوانى كافران در به شكست كشاندن جبهه حق و نيروى الهى ، جاى هيچ گونه شك و ترديدى ندارد .

لاتحسبنّ الذين كفروا معجزين فى الأرض

تعبير {لاتحسبنّ} (گمان مبر) _ با آن كه گمان امرى غير اختيارى است و چيزى نيست كه به پرهيز از آن توصيه شود _ مى رساند كه جاى چنين گمانى نيست و نبايد كسى به خود ترديد راه دهد.

خدا و عجز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 25

25 _ وعده الهى به شمول رحمتش بر مؤمنان ، نشأت يافته از حكمت اوست نه عجز از افاضه رحمت فعلى .

أولئك سيرحمهم اللّه إن اللّه عزيز حكيم

جمله {إن اللّه . .. } مى تواند تعليلى براى پرسش مقدر باشد، كه چرا خداوند نزول رحمت به مؤمنان را موكول به آينده كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 17

17- برخوردارى زكريا ( ع ) از فرزند در كهن سالى ، نشانگر منزه بودن خداوند از هرگونه كاستى و ناتوانى است .

أن سبّحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 104 - 5

5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، ناشى از رحمت و لطف او بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى وى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادكرد سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و فرجام

اخروى مشركان، هشدارى است به شرك پيشگان صدراسلام كه اگر بر آنان عذاب نازل نمى شود، نه از ناتوانى حق تعالى است; بلكه از باب رحمت او بر مردمان است و چون زمينه آن به پايان برسد، عزّت و قهر الهى گريز ناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 7

7 - تلاش گران بر ضد آيات خدا _ به زعم خود _ درصدد ناتوان جلوه دادن خدا هستند .

الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا مع_جزين

از جمله معناهايى كه براى {معاجزين} ذكر شده، اين است كه افراد ياد شده در اين آيه، به گمان خود تلاش مى كنند تا خدا را از ايجاد قيامت ناتوان جلوه دهند (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 6 - 10

10 - كسانى كه تلاش مى كنند تا خداوند را _ به زعم خود _ ناتوان جلوه دهند ، هرگز بر اين كار قادر نخواهند بود .

الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا مع_جزين . .. العزيز الحميد

آوردن صفت {عزيز} (شكست ناپذير) در پايان اين آيه، احتمال دارد اشاره به آيه قبل باشد كه در آن بيان شده است كه: {كسانى درصددند تا خداوند را عاجز و ناتوان در كارش _ برپايى قيامت _ جلوه دهند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 38 - 3

3 - تلاش گران بر ضد آيات الهى ، در صدد ناتوان جلوه دادن خدا هستند .

و الذين يسعون فى ءاي_تنا مع_جزين

متعلق {معاجزين} ذكر نشده و به قرينه {آياتنا} مى تواند خدا

باشد; يعنى، آنان بر ضد آيات الهى تلاش مى كنند تا از آنها براى اثبات ناتوانى خداوند استفاده كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 15 - 1

1_ راه نيافتن عجز و خستگى در خداوند ، به خاطر آفرينش موجودات

أفعيينا بالخلق الأوّل

از استفهام انكارى (أفعيينا بالخلق)، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 60 - 3،4

3 - ساحت خداوند ، مبرّا از عجز و ناتوانى

و ما نحن بمسبوقين

4 - خداوند ، مغلوب كسى يا چيزى واقع نمى شود .

و ما نحن بمسبوقين

دلايل عجز انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 15

15_ آگاهى گسترده خداوند و مراقبت او بر همه چيز ، دليل عجز همگان از آسيب رسانى به اوست .

و لاتضرونه شيئًا إن ربى على كل شىء حفيظ

جمله {إن ربى . ..} تعليل است براى جمله {لاتضرونه شيئاً}.

دلايل عجز معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 109 - 4

4_ مطالعه در تاريخ اقوام مشرك و توجه به فرجام شوم آنان ، راهى براى پى بردن به بطلان شرك و نبود توان و نيرو در معبود هاى ساختگى است .

فلاتك فى مرية مما يعبد ه_ؤلاء

دلايل عجز موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 13

13 - علم و توانايى خداوند ، دليل بر ناتوانى قدرت ها از بازداشتن تحقق اراده الهى است .

و ما

كان اللّه ليعجزه من شىء . .. إنّه كان عليمًا قديرًا

جمله {إنّه كان عليماً قديراً} در مقام تعليل براى جمله پيشين است; يعنى، از آن جايى كه خداوند دانا و توانا است، هيچ نيرويى توانايى بازداشتن تحقق اراده الهى را ندارد.

دلايل عجز موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 68 - 2

2- خضر ( ع ) بى اطلاعى موسى از زواياى كردار وى را ، دليل ناتوانى موسى از تحمّل عملكرد وى دانست .

إنّك لن تستطيع . .. و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

ذكر عجز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 5 - 7

7 - توجه به عجز انسان در برابر قدرت خداوند ، مانع انكار معاد

أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

جمله {أهلكت مالاً لبداً} (در آيه بعد)، مى تواند حاكى از آن باشد كه گوينده آن، به اين دليل انفاق ها را اتلاف مال مى داند كه منكر پاداش پس از مرگ است. در اين صورت آيه شريفه، ريشه آن پندار را مى زند و مى گويد: مگر انسان گمان مى كند كه كسى قادر نيست او را حيات بخشيده و به او پاداش دهد كه مى گويد: انفاق هايم مايه اتلاف اموالم شد؟ آرى خداوند بر اعاده او قدرتمند است; گرچه انفاق هاى چنين شخصى در آن روز پاداشى نخواهد داشت.

ذكر عجز موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 5

5 - توجه به قدرت برتر خداوند و عجز و ناتوانى

خلق ، بازدارنده آنان از كفر و تكذيب

لاتنفذون إلاّ بسلط_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط دو آيه، نشانگر آن است كه غفلت جن و آدميان از قدرت خداوند، زمينه ساز تكذيب گرى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 10

10 - توجّه به ناچيز بودن همه موجودات در برابر علوّ خداوند ، زمينه ساز خلوص نيت و قصد تقرّب به او در انفاق ها است .

يؤتى ماله . .. ابتغاء وجه ربّه الأعلى

رد پندار عجز خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 4 - 1

1 - رد پندار منكران معاد ( پندار عدم توانايى خدا بر گردآورى استخوان هاى مردگان و احياى مجدد آنها ) از سوى خداوند

أيحسب الإنس_ن . .. بلى ق_درين

رد عجز خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 5 - 4

4 - اعتقاد به آفريننده بودن خداوند ، ناسازگار با پندار عجز براى او در برابر انسان

خلقنا الإنس_ن . .. أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

رؤيت عجز امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 4

4 - اضطرار و ناتوانى همه امت ها در روز قيامت ، امرى نمايان و قابل مشاهده

و ترى كلّ أمّة جاثية

تعبير {ترى} مشهود بودن آن صحنه را افاده مى كند و {جاثية} مى تواند كنايه از اضطرار و ناتوانى باشد.

زمينه ظهور عجز غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى -

42 - 31 - 10

10 - مصيبت هاى بزرگ زندگى انسان ، ميدان بروز ناتوانى عوامل مادى و زمينه ساز توجه انسان به مبدأ يگانه فيض و رحمت ( خدا )

و ما أص_بكم من مصيبة . .. و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لا نصير

برداشت بالا بنابراين نكته است كه نكره آمدن {مصيبة} اشاره به مشكلات خاص و بزرگ داشته باشد كه رفع آنها از عوامل بشرى و مادى ميسر نيست.

ساقى پادشاه مصر و عجز معبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 3

3_ ساقى پادشاه ( هم بند يوسف در زندان ) با مشاهده درماندگى خواب گزاران از تعبير رؤياى پادشاه ، يوسف ( ع ) و دانش او از تعبير رؤيا را به ياد آورد .

و قال الذى نجا منهما وادّكر بعد أُمّة

{ادّكر} (به ياد آورد) از ماده {ذكر} و در اصل {اذتكر} بوده كه بر اساس قواعد صرفى ، {ادّكر} شده است. {اُمّة} در آيه شريفه ، به معناى مدت و زمان است.

شگفتى عجز زكريا(ع) از تكلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 7

7- ناتوانى زكريا ( ع ) از سخن گفتن با مردم ، امرى اعجازى بود ، نه معلول نقصى در زبان يا جسم او .

قال ءايتك ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

{سوىّ} به كسى گفته مى شود كه اخلاق و خلقت او در حد اعتدال باشد، نه كمبودى داشته باشد و نه از حد تجاوز كرده باشد (مفردات راغب) و براين مبنى كه {سويّاً} حال

باشد، براى فاعل {تكلّم} كه زكريا است، مفاد آيه اين مى شود. {تو در حالى كه سالم هستى، با مردم سه شبانه روز سخن نخواهى گفت}.

ظهور عجز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 27 - 3

3 - ظهور و بروز ناتوانى انسان ها ، در مقابل قدرت خداوند در آستانه مرگ

و قيل من راق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 30 - 3

3 - لحظه مرگ ، لحظه بروز ناتوانى كامل انسان و حاكميت تام خداوند بر سرنوشت او

إلى ربّك يومئذ المساق

از آن جايى كه قيامت روز حساب و مجازات است، سوق دادن انسان به درگاه خداوند در آن روز، مى تواند نشانگر اين حقيقت باشد كه سرنوشت انسان ها (بهشتى يا جهنمى شدن آنان)، در آن تعيين خواهد شد.

عبرت از عجز انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 7

7- توجه به استحكام مظاهر طبيعت و ضعف خويش در برابر آنها ، مايه عبرت و پندگيرى است .

لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً

ذكر {إنك لن تخرق الأرض و . ..} در واقع توجه دادن به استحكام مظاهر طبيعت و متقابلاً ضعف انسان است كه مى تواند براى آدمى، عبرت آموز باشد.

عجز ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 42 - 2،5

2- ابليس ، هيچ گونه سلطه اى بر بندگان خداوند ندارد و نمى تواند آنان را به اجبار به گمراهى بكشاند .

إن عبادى ليس

لك عليهم سلط_ن

{سلطان} دست يافتن به چيزى از طريق قهر و اجبار است.

5- ابليس ، از سلطه بر بندگان خالص و مقرب خدا ، ناتوان است .

إلاّ عبادك منهم المخلصين . .. إن عبادى ليس لك عليهم سلط_ن

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مقصود از {عبادى} همان {عباد مخلص} باشد كه در جمله {إلاّ عبادك منهم المخلصين} آمده است كه خداوند در پاسخ ادعاى ابليس بر اغوا نكردن بندگان خالص مى فرمايد: {او اصلاً توانايى انجام چنين كارى را ندارد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 62 - 12،15

12- ابليس ، على رغم سوگند و تصميم قطعى بر گمراه كردن ذريه آدم ( ع ) ، بر ناتوانى خويش از تسلط بر گروه اندكى از آنان اعتراف كرد .

لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

15- شيطان ، ناتوان و نااميد از به دام افكندن آدم ( ع ) و گمراه ساختن او

لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

تأكيد ابليس بر گمراه ساختن ذريه آدم(ع) و به ميان نياوردن نامى از خود او، مى تواند مشعر به مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 95 - 4

4 - ابليس ، به تنهايى توانا بر فريب و گمراهى انسان ها نيست .

و جنود إبليس أجمعون

وجود سپاهيان بسيار براى ابليس _ كه بر گمراه ساختن انسان هاسوگند ياد كرده _ گواه مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 83 - 2

2 - ابليس ، ناتوان از گمراه كردن بندگان مخلَص خدا و معترف به

آن

لأغوينهّم أجمعين . إلاّ عبادك منهم المخلصين

عجز اخروى امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 4

4 - اضطرار و ناتوانى همه امت ها در روز قيامت ، امرى نمايان و قابل مشاهده

و ترى كلّ أمّة جاثية

تعبير {ترى} مشهود بودن آن صحنه را افاده مى كند و {جاثية} مى تواند كنايه از اضطرار و ناتوانى باشد.

عجز اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 3

3 - آدميان و جنيان ، فاقد هرگونه توانايى و قدرت در گريز از عذاب الهى در روز رستاخيز

لاتنفذون إلاّ بسلط_ن

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {لاتنفذون . ..} تأكيد فراز اول آيه باشد; بدان معنا كه گريز از مجازات الهى نيازمند قدرت و توان است و شما فاقد هرگونه قدرتيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 35 - 3

3 - خلق ، ناتوان از يارى رسانى به يكديگر و عاجز از عكس العمل دفاعى در مقابل سختى هاى محشر

يرسل عليكما . .. فلاتنتصران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 1

1 - سختى هاى محشر و ناتوانى مجرمان جن و انس ، در گريز از صحنه آخرت ، نعمتى الهى در خدمت اجراى عدالت

يرسل عليكما شواظ من نار و نحاس . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

از اطلاق {ءالآء} بر مفاد آيه قبل، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق -

86 - 10 - 1،3،5

1 - در قيامت ، انسان هيچ قدرتى در برابر خواست خداوند و كيفر هاى او ندارد .

فما له من قوّة

3 - قيامت روز بى ثمر ماندن نيرو هاى درونى و بيرونى انسان ، در برابر حسابرسى كار هاى پنهانى او است .

فما له من قوّة و لا ناصر

5 - { عن أبى بصير فى قوله : { فما له من قوّة و لا ناصر } قال : [ و الظاهر أنّ القائل أبوعبداللّه ( ع ) ] ما له قوّة يقوّى بها على خالقه و لا ناصر من اللّه ينصره إن أراد به سوءاً ;

از ابى بصير [ظاهراً از امام صادق(ع)] درباره سخن خداوند {فما له من قوّة و لا ناصر} روايت شده كه فرمود: [يعنى] آن انسان هيچ نيرويى ندارد كه با آن بر آفريدگارش چيره گردد و اگر خداوند درباره او اراده بدى داشته باشد; ياورى نخواهد داشت كه او را در برابر خدا يارى دهد}.

عجز اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 1

1 - ناتوانى ، هراس و وحشت همه گروه ها و مجموعه ها ، در روز قيامت

و ترى كلّ أمّة جاثية

{جُثُوّ} (مصدر {جاثية}) به معناى به زانو نشستن است و در اين جا مى تواند كنايه از هراس، دلهره و تسليم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 34 - 4

4 - ناتوانى همگان ، از مقاومت در برابر سختى هاى قيامت

يوم يفرّ المرء

فرار مردان _ با توجّه به اين كه ترجيح فرار بر

قرار به ويژه براى مرد تحمل نوعى زبونى و حقارت است _ نشانگر سنگينى مشكلات قيامت و ناتوانى همه انسان ها از تحمّل آن است.

عجز اخروى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 3

3 - آدميان و جنيان ، فاقد هرگونه توانايى و قدرت در گريز از عذاب الهى در روز رستاخيز

لاتنفذون إلاّ بسلط_ن

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {لاتنفذون . ..} تأكيد فراز اول آيه باشد; بدان معنا كه گريز از مجازات الهى نيازمند قدرت و توان است و شما فاقد هرگونه قدرتيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 35 - 3

3 - خلق ، ناتوان از يارى رسانى به يكديگر و عاجز از عكس العمل دفاعى در مقابل سختى هاى محشر

يرسل عليكما . .. فلاتنتصران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 1

1 - سختى هاى محشر و ناتوانى مجرمان جن و انس ، در گريز از صحنه آخرت ، نعمتى الهى در خدمت اجراى عدالت

يرسل عليكما شواظ من نار و نحاس . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

از اطلاق {ءالآء} بر مفاد آيه قبل، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

عجز اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 2

2- ستمگران بر اثر وحشت روز قيامت ، از حركت پلك هاى چشم ناتوان و دلشان تهى از تدبير و چاره جويى خواهد بود .

يعمل الظ_لمون . .. لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 11

11 - عجز و پشيمانى ستمكاران در قيامت ، آشكار و نمايان است .

و ترى الظ_لمين . .. يقولون

از واژه هاى {ترى} و {يقولون}، استفاده مى شود كه ظالمان ندامت و آرزوى بازگشت را پنهان نمى دارند.

عجز اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 14

14- آتش قيامت ، همانند سراپرده اى فراگير ، راه گريز را بر كافران خواهد بست .

نارًا أحاط بهم سرادقها

{سرادق} معرب {سراطاق} و به معناى خيمه و پرده سرا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 39 - 1

1- كافران ، در روز رستاخيز در احاطه آتشى فراگير بوده و از دفع آن از چهره و قفاى خود ناتوان خواهند بود .

لو يعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار و لا عن ظهورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 40 - 3

3- كافران دوزخى ، از دفع و برگردانيدن عذاب الهى ، كاملاً ناتوان اند .

فلايستطيعون ردّها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 65 - 1،2

1 - در قيامت بر دهان كافران مهر زده شده و آنان از هرگونه سخن گفتن ناتوان خواهند شد .

اليوم نختم على أفوههم

مقصود از مهر خوردن دهان كافران، ناتوان شدن آنان از هر گونه سخن گفتن است.

2 - كافران در قيامت ، از هرگونه دفاع از خود در برابر محكوميتشان به دوزخ ، ناتوان

خواهند بود .

ه_ذه جهنّم الّتى كنتم توعدون . .. اليوم نختم على أفوههم

مهر خوردن دهان كافران، به قرينه آيه قبل _ كه سخن از محكوميت آنان به دوزخى شدن بود _ مى تواند كنايه از ناتوانى آنان در دفاع از خود، در برابر دوزخى شدن خويش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 2

2 - تلاش مذبوحانه و بى ثمر كافران و مشركان دوزخى ، در جهت دفع عذاب الهى از خود

أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 42 - 3

3 - كافران و مشركان در عرصه قيامت به سجده فرا خوانده مى شوند ; ولى آنان از اين كار ناتوان اند .

و يدعون إلى السجود فلايستطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 15 - 6

6 - قلب هاى تيره كافران ، در قيامت نيز از درك حقيقت و شناخت خداوند و جلوه هاى ربوبيت او ، ناتوان خواهند بود . *

إنّهم عن ربّهم يومئذ لمحجوبون

محجوب بودن از {ربّ} _ چنانچه از ارتباط اين آيه با آيه قبل برمى آيد _ ممكن است به معناى محجوب ماندن قلب، از هرگونه ارتباط با خداوند باشد. در نتيجه كافران، در قيامت نيز خداوند را نخواهند شناخت و به او ايمان قلبى نمى آورند.

عجز اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 53 - 6

6- مشركان ، در قيامت ، راهى براى نجات خود از آتش نخواهند

يافت .

فظنّوا أنّهم مواقعوها و لم يجدوا عنها مصرفًا

{مواقعة} در مورد جنگ به كار مى رود (مفردات راغب) و مفاد آيه، اين است كه مشركان، براى دور ساختن آتش از خود و چيره شدن بر آن، تلاش مى كنند ولى راه گريزى نخواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 19 - 3

3 _ مشركان در قيامت ، ناتوان از دفاع از خويش در برابر عذاب الهى و يافتن هرگونه يار و ناصرى براى خود

فما تستطيعون صرفًا و لانصرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 42 - 3

3 - كافران و مشركان در عرصه قيامت به سجده فرا خوانده مى شوند ; ولى آنان از اين كار ناتوان اند .

و يدعون إلى السجود فلايستطيعون

عجز اخروى معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 92 - 3

3 - ناتوانى معبود هاى مشركان از نجات گمراهان ، از دوزخ و دفاع از آنان در برابر عذاب

و برّزت الجحيم للغاوين . و قيل لهم أين ما كنتم تعبدون

پرسش از مكان معبودها _ به قرينه آيه قبل كه سخن از رخ نمودن دوزخ براى گمراهان است _ پرسش از موقعيت آنها براى نجات گمراهان از دوزخ و هرگونه دفاع از آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 93 - 3

3 - عناصر مورد اتكاى مشركان ، خود گرفتار در قيامت و ناتوان از يارى رساندن به ديگران و دفاع از خويش

هل ينصرونكم أو ينتصرون

{نصر} (مصدر

{ينصرون}) براى دفاع از ديگران و{انتصار} (مصدر {ينتصرون}) به معناى دفاع از خود به كار مى رود. ضميرهاى فاعل در دو فعل ياد شده، به معبودها بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 42 - 1

1 - در روز قيامت معبود هاى مشركان ، نمى توانند هيچ سود و زيانى را براى كسى عهده دار شوند .

فاليوم لايملك بعضكم لبعض نفعًا و لا ضرًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 75 - 3

3 - معبود هاى ادعايى به روز رستاخيز ، در حالى كه همچون سپاهِ آماده به خدمت براى مشركان اند ، از هرگونه يارى رسانى به آنان ناتوان خواهند بود .

لايستطيعون نصرهم و هم لهم جند محضرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه ضمير {هم} به معبودها و ضمير {لهم} به مشركان بازگردد و اين جمله حال براى ضمير غايبى در{لايستطيعون} باشد. بر اين اساس، اين تركيب از باب مبالغه آمده است; زيرا متمركز كردن تمامى نيروها در قالب يك سپاهِ آماده به خدمت و در عين حال ناتوان بودن از يارى رسانى، نشان دهنده اوج ناتوانى معبودها مى باشد. گفتنى است بر اساس اين نظر، آيه شريفه ناظر به روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 48 - 1،3

1 - معبود هاى مشركان ، محو و ناپيدا و فاقد كارايى در صحنه قيامت

و ضلّ عنهم ما كانوا يدعون من قبل

{ضلّ} هرگاه با {عن} متعدى شود، به معناى گم شدن خواهد بود. گفتنى است

كه در آيه كنايه از سودمند نبودن و كارايى نداشتن مى باشد.

3 - ناكارآمدى معبود هاى مشركان در قيامت ، گواه نادرستى كرنش و عبادت در برابر آنها در دنيا

و ضلّ عنهم ما كانوا يدعون من قبل

عجز اخروى مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 15 - 2

2 - تكذيب كنندگان قيامت ، ناتوان از توجيه تكذيب گرى هاى خود به هنگام مشاهده آتش دوزخ

أفسحر ه_ذا أم أنتم لاتبصرون

عجز اخروى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 93 - 1

1 - هر تكيه گاهى جز خدا ، فاقد قدرت و كارايى در قيامت

أين ما كنتم تعبدون . من دون اللّه هل ينصرونكم أو ينتصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 58 - 4

4 - قيامت ، روز ظهور حاكميت مطلقه خداوند و بروز ناتوانى غير او

ليس لها من دون اللّه كاشفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 2 - 4

4 - عذاب كافران در قيامت ، امرى قطعى و غيرقابل دفع از سوى كسى

بعذاب واقع . للكفرين ليس له دافع

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه مراد از عذاب در آيه شريفه، عذاب اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 13 - 2

2 - امدادگران و پناه دهندگان در دنيا ، ناتوان از نجات دادن انسان مجرم از عذاب الهى در آخرت

و فصيلته الّتى ت_ويه

مطلب ياد شده، از وصف و

قيد {الّتى تئويه} (آنان كه به او پناه مى دادند) استفاده مى شود.

عجز اديان غيرآسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 7

7 - مكاتب غير الهى ، عاجز و ناتوان در تعيين راه صحيح و درست براى جوامع انسانى

صرط مستقيم . صرط اللّه الذى

از اين كه {صراط مستقيم} به صراط خداوند، تعبير شده است، مى توان استفاده كرد كه انديشه شرك و ديگر مكاتب غير الهى، نمى تواند راه صحيح را به انسان ارائه دهد.

عجز از اجابت دعاى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 5 - 3

3- ناتوانى بت ها از شنيدن و اجابت نيايشِ مشركان ، دليلى واضح بر بيهودگى عبادت آنها

و من أضلّ ممّن يدعوا . .. من لا يستجيب ... و هم عن دعائهم غ_فلون

عجز از احياى مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 4

4- عجز و ناتوانى خدايان مشركان از احياى مردگان

أم اتّخذوا ءالهة من الأرض هم ينشرون

برداشت ياد شده با توجه به اين مطلب است كه جمله {هم ينشرون} جمله استئنافيه است و يا در محل نصب و صفت براى {آلهة} مى باشد. در هر دو صورت همزه استفهاميه انكارى، پيش از آن در تقدير است و انكار هم از نوع انكار وقوعى است; يعنى، احياى مردگان توسط معبودهاى مشركان محال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 3 - 1،2

1 - انكار قيامت ، برخاسته از پندار كافران به

ناتوان بودن خداوند بر گردآورى استخوان هاى مردگان و احياى مجدد آنها

أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه

مقصود از انسان در اين آيه _ برابر نظر مفسران و به قرينه مقام _ انسان كافر است; نه همه انسان ها.

2 - پندار عدم توانايى خداوند بر جمع آورى استخوان هاى مردگان و زنده كردن آنها ، باطل و بى اساس است .

أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه

عجز از ادراك بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 35 - 7

7_ آدميان در حيات دنيا از تصور و درك صحيح بهشت و ويژگى هاى آن ، ناتوانند .

مثل الجنة التى وعد المتقون

برخى برآنند كه كلمه {مثل} در آيه شريفه به معناى شبيه و مانند مى باشد و به اين نكته اشاره دارد كه آنچه در بيان بهشت ذكر مى شود به عنوان مشابه است و گرنه واقعيت و حقيقت آن چيزديگرى است كه نمى توان آن را توصيف كرد; زيرا بشر در تنگناى حيات دنيا از ادراك آن ناتوان است.

عجز از ادراك عوامل شكست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 11

11- توطئه گران ، از درك عوامل شكست و ناكامى خود در توطئه عليه دين ، عاجزند .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب من حيث لايشعرون

عجز از ارائه كتاب هدايتگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 1

1 - منكران قرآن و تورات ، ناتوان از پاسخ دادن به پيشنهاد پيامبر ( ص ) ( ارائه كتابى

هدايتگرتر از قرآن و تورات )

قالوا سحران تظ_هرا . .. فإن لم يستجيبوا لك

عجز از امداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 1

1 - هيچ كس در قيامت ، براى انجام دادن كارى به نفع ديگران ، از خود اختيار و مالكيتى ندارد .

يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا

عجز از امداد اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 5،11

5 - ناتوانى انسان ها از يارى رسانى به يكديگر ، از حوادث بزرگ و وصف ناپذير قيامت

و ما أدريك . .. ثمّ ما أدريك ما يوم الدين . يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا

11 - ناتوانى انسان ها از يارى رسانى به يكديگر در قيامت ، جلوه اى از حاكميّت مطلقه خداوند بر رخداد هاى آن است .

يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا و الأمر يومئذ للّه

ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، گوياى برداشت ياد شده است.

عجز از امداد در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 11

11 - ناتوانى انسان ها از يارى رسانى به يكديگر در قيامت ، جلوه اى از حاكميّت مطلقه خداوند بر رخداد هاى آن است .

يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا و الأمر يومئذ للّه

ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، گوياى برداشت ياد شده است.

عجز از بازگرداندن روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 21 - 7

عجز از بازگشت به خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

يس - 36 - 50 - 2

2 - با فرارسيدن زمان برپايى قيامت بر اثر صيحه و فرياد مرگ بار ، انسان ها از مراجعه به كسان خود ناتوان خواهند بود .

صيحة وحدة تأخذهم . .. فلايستطيعون توصية و لا إلى أهلهم يرجعون

عجز از پناه به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 28 - 6

6 - هيچ كس و هيچ نيرويى ، توانايى پناه دادن به كافران در برابر عذاب دردناك الهى را ندارد .

فمن يجير الك_فرين من عذاب أليم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه استفهام در {فمن يجير. ..} انكارى است.

عجز از تأمين خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 3

3 _ عدم قدرت بر تأمين نياز هاى ضرورى خانواده ، در صورت رفتن به جهاد ، سبب معافيت از جنگ است .

و لا على الذين لا يجدون ما ينفقون حرج

منظور از انفاق در {ينفقون} مى تواند انفاق بر افراد تحت تكفل و واجب النفقه باشد.

عجز از تأمين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 5 - 2

2- عجز و ناتوانى معبود هاى مشركان ، از اجابت خواسته ها و بر آوردن نياز هاى ايشان

من دون اللّه من لا يستجيب له إلى يوم القي_مة و هم عن دعائهم غ_فلون

عجز از تحقق آرزو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 24 - 1

1 - عجز و ناتوانى انسان ، در دستيابى به

تمامى تمنيات و آرزو هاى خويش

أم للإنس_ن ما تمنّى

استفهام در عبارت {أم للإنسان} انكارى است; يعنى، {ليس للإنسان ماتمنّى}.

عجز از تدبير آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 4

4- ناتوانى بت ها و معبود هاى مشركان ، از آفرينش موجودات زمينى و مشاركت در خلقت و تدبير امور آسمان ها

ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك فى السم_وت

عجز از تكذيب عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 65 - 6

6 - كافران و مجرمان از انكار رفتار و كردار ناپسند خود ناتوان خواهند بود .

تكلّمنا أيديهم و تشهد أرجلهم بما كانوا يكسبون

گواهى دادن دست و پا، مى تواند كنايه از اين نكته باشد كه كافران از هرگونه انكار رفتار زشت خويش ناتوان خواهند بود.

عجز از تكذيب معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 32 - 8

8 - منكران قيامت ، ناتوان از ارائه دليلى قطعى بر نفى معاد و معترف به امكان وقوع آن

قلتم ما ندرى ما الساعة . .. و ما نحن بمستيقنين

از آيه شريفه استفاده مى شود كه منكران معاد، با ادعاى {ما ندرى} و {إن نظنّ. ..} درصدد انكار معاداند; ليكن براين دعوى هيچ دليل اثباتى و قطعى ندارند; بلكه به گونه ضمنى امكان آن را معترف اند (و ما نحن بمستيقنين).

عجز از تكلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 3

3 - مشركان عصر ابراهيم ، پرستشگر معبودهايى ناتوان از

خوردن و گفتوگو كردن

فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

عجز از تكلم در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 6

6 - قيامت ، داراى غم و اندوه كشنده و زجرآور ، به گونه اى كه كسى ناى سخن گفتن و فرياد زدن ندارد .

إذ القلوب لدى الحناجر ك_ظمين

{كاظم} (مفرد {كاظمين}) اسم فاعل از {كظم} به معناى فردى است كه نفسش در گلو حبس شده باشد. {كاظمين}; يعنى، كسانى كه ساكت اند و قادر به سخن گفتن نيستند.

عجز از توجيه آيات جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 13

13- ناتوانى منافقان و افراد سست ايمان ، از توجيه آيات جهاد ، تنگ كننده عرصه حيات بر آنان *

فإذا أنزلت سورة محكمة و . .. ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

از ارتباط {سورة محكمة} با {ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت}، مى توان استفاده كرد كه انسان هاى سست ايمان يا منافق، در ساير تكاليف _ كه به گونه اى قابل توجيه است _ با ترفندى، خويش را آسوده مى كنند; اما در مورد جهاد چون آياتش محكم، قاطع و توجيه ناپذير است، خود را در بن بست ديده و شديداً نگران مى شوند.

عجز از توصيف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 160 - 2

2 - تمامى انسان ها ، به جز بندگان مخلَص خدا ، از توصيف شايسته او ناتوان هستند .

سبح_ن اللّه عمّا يصفون . إلاّ عباد اللّه المخلصين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 6،7

6 - بينش شرك آلود ، ناتوان از توصيف بايسته خدا

سبح_ن ربّ السم_وت . .. عمّا يصفون

7 - پروردگار گستره هستى ، فراتر از دسترسى انديشه بشر و منزّه از توصيف هاى خلق

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش عمّا يصفون

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {سبحان . .. عمّا يصفون} نظر به همه خلق داشته باشد و از آن جهت كه عام است، شامل مشركان نيز بشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 5

5 - فرورفتگان در زندگى مادى و سرمستان بازى و بيهودگى ، ناتوان از توصيف بايسته پروردگار

سبح_ن . .. عمّا يصفون . فذرهم يخوضوا و يلعبوا

با توجه به ارتباط دو آيه، مى توان استفاده كرد كه اهل بازى و بيهودگى، قادر به توصيف حق نيستند. در اين صورت وصف {يخوضوا و يلعبوا} مى تواند مشعر به عليت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 10

10 - سيطره حاكميت خداوند بر تمام امور قيامت ، حقيقتى وصف ناپذير و تصوّر آن بيرون از طاقت علمى بشر است .

و ما أدريك . .. ثمّ ما أدريك ما يوم الدين ... و الأمر يومئذ للّه

بيان حاكميت مطلقه خداوند _ پس از اشاره به فوق تصور بودن قيامت _ نشانه آن است كه بشر، از درك حقيقت حاكميت اخروى خدا ناتوان است.

عجز از توصيف قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82

- 17 - 1

1 - شناخت حقيقت قيامت ، براى همگان ميسّر نيست .

و ما أدريك ما يوم الدين

استفهام {ما أدراك} (چه چيز تو را دانا ساخت)، حاكى از محروميت عموم مردم از ابزار شناخت قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 18 - 1

1 - انسان ، فاقد ابزار شناخت براى تصور قيامت و پى بردن به حقيقت آن

ثمّ ما أدريك ما يوم الدين

عجز از توصيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 50 - 1

1 - با فرارسيدن زمان برپايى قيامت بر اثر صيحه و فرياد مرگ بار ، انسان ها از هرگونه توصيه و اندك سفارشى ، ناتوان خواهند شد .

صيحة وحدة تأخذهم . .. فلايستطيعون توصية

نكره آمدن {توصية} مى تواند براى تقليل باشد.

عجز از جمع استخوانهاى مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 3 - 1

1 - انكار قيامت ، برخاسته از پندار كافران به ناتوان بودن خداوند بر گردآورى استخوان هاى مردگان و احياى مجدد آنها

أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه

مقصود از انسان در اين آيه _ برابر نظر مفسران و به قرينه مقام _ انسان كافر است; نه همه انسان ها.

عجز از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 8

8- بيماردلانِ منافق ، ناتوان از درك خير واقعى خويش و پيمودن راه صدق و جهاد

فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم . .. أول_ئك ... فأصمّهم و أعمى أبص_رهم

با توجه به ارتباط آيات، ممكن

است به ميان آوردن {أصمّ} و {أعمى} _ در پى {فلو صدقوا اللّه لكان خيراً لهم} _ بيانگر اين معنا باشد كه صداقت با خدا و دستورات او، تضمين گر منافع آدمى است; اما افسوس كه بيماردلان در نتيجه كورى باطنى عاجز از درك مصالح آن اند.

عجز از چاره انديشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 39 - 1

1 - درماندگى تكذيب گران روز جزا در قيامت ، از هر گونه چاره انديشى براى رهايى خويش از عذاب الهى

فإن كان لكم كيد فكيدون

عجز از حقايق آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 20 - 3

3 - انسان ، بدون روشنگرى هاى وحى ، ناتوان از درك عميق بسيارى از حقايق هستى

ه_ذا بصائر للناس

عجز از حمايت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 9

9 - ناتوانى معبود هاى باطل از حمايت مشركان در قبال عذاب الهى ، درسى بزرگ براى ساير شرك پيشگان

ءَآللّه خير أمّا يشركون

عجز از خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 4

4- ناتوانى بت ها و معبود هاى مشركان ، از آفرينش موجودات زمينى و مشاركت در خلقت و تدبير امور آسمان ها

ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك فى السم_وت

عجز از خوردن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 91 - 2

2 - استهزاى معبود هاى مشركان در بتكده از سوى ابراهيم (

ع ) ، با توجه به ناتوانى آنان از خوردن بود .

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون

استفهام در {ألا تأكلون} براى استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 3

3 - مشركان عصر ابراهيم ، پرستشگر معبودهايى ناتوان از خوردن و گفتوگو كردن

فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

عجز از درك اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 6 - 8

8 - برخى كافران ناتوان از درك دين پيامبر ( ص ) و ارزش آن و نالايق براى استفاده از آن

و لى دين

عجز از درك خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 15 - 6

6 - قلب هاى تيره كافران ، در قيامت نيز از درك حقيقت و شناخت خداوند و جلوه هاى ربوبيت او ، ناتوان خواهند بود . *

إنّهم عن ربّهم يومئذ لمحجوبون

محجوب بودن از {ربّ} _ چنانچه از ارتباط اين آيه با آيه قبل برمى آيد _ ممكن است به معناى محجوب ماندن قلب، از هرگونه ارتباط با خداوند باشد. در نتيجه كافران، در قيامت نيز خداوند را نخواهند شناخت و به او ايمان قلبى نمى آورند.

عجز از درك خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 8

8- بيماردلانِ منافق ، ناتوان از درك خير واقعى خويش و پيمودن راه صدق و جهاد

فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم . .. أول_ئك ... فأصمّهم و أعمى أبص_رهم

با توجه به ارتباط آيات، ممكن است به ميان

آوردن {أصمّ} و {أعمى} _ در پى {فلو صدقوا اللّه لكان خيراً لهم} _ بيانگر اين معنا باشد كه صداقت با خدا و دستورات او، تضمين گر منافع آدمى است; اما افسوس كه بيماردلان در نتيجه كورى باطنى عاجز از درك مصالح آن اند.

عجز از درك عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 13

13 - درك عزّتمندى خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، بيرون از توان ذهنى منافقان جاهل

و للّه العزّة . .. و ل_كنّ المن_فقين لايعلمون

عجز از درك عزت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 13

13 - درك عزّتمندى خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، بيرون از توان ذهنى منافقان جاهل

و للّه العزّة . .. و ل_كنّ المن_فقين لايعلمون

عجز از درك عزت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 13

13 - درك عزّتمندى خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، بيرون از توان ذهنى منافقان جاهل

و للّه العزّة . .. و ل_كنّ المن_فقين لايعلمون

عجز از درك مقدرات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 2

2 - ناتوانى مؤمنان جن ، از درك صحيح تقدير الهى در ممنوعيت آنان از استراق سمع آسمان

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

عجز از دفع خشكسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك -

67 - 30 - 3

3 - هيچ كس و هيچ نيرويى ، توانايى مبارزه با خشكسالى و بازگرداندن آب هاى فرو رفته در زمين به امر خداوند را ندارد .

قل أرءيتم إن أصبح ماؤكم غورًا فمن يأتيكم بماء معين

عجز از دفع عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 30 - 4،7

4_ همگان ، ناتوان از دفع كيفر هاى خداوند و عاجز از يارى كردن گرفتاران به عذاب الهى اند .

من ينصرنى من الله

استفهام در جمله {من ينصرنى . ..} استفهام انكارى است. {نصر} به معناى يارى كردن است و چون در آيه با حرف {من} متعدى شده، معناى نجات و خلاص در آن تضمين شده است. بنابراين معناى {من ينصرنى ...} چنين مى شود: هيچ كس نمى تواند مرا از عقاب الهى نجات دهد اگر آنان را طرد كنم.

7_ ناتوانى همه موجودات از دفع عذاب الهى ، حقيقتى كه همگان به درك و فهم آن توانايند .

من ينصرنى من الله . .. أفلاتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 43 - 6

6- مرد مشرك ، از دفع عذاب از خويش ، ناتوان بود .

و ما كان منتصرًا

{انتصار} به معناى {حفظ خود از ظلم و تعدى} است (لسان العرب). در مورد آيه، به معناى {حفظ خود از عذاب} است; يعنى، ثروت مندِ مغرور، راهى براى دفع عذاب و نجات از مخمصه اى كه بدان گرفتار شده بود، نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 40 - 4

4- بهت زدگى كافران در

برابر عذاب ناگهانى ، بازدارنده آنان از هر گونه اقدام دفاعى است .

بل تأتيهم بغتة فتبهتهم فلايستطعيون ردها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 9

9 - ناتوانى انسان ها در دنيا ، از دفع عذاب الهى و پيامد هاى هلاكت بار ستم خويش

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا و ما هم بمعجزين

عجز از رؤيت بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 1،2

1 - طاغيان و دوزخيان ، در جهنم از ديدن بهشتيان ناتوان خواهند بود .

و قالوا ما لنا لانرى رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

مقصود از {رجال} در آيه شريفه، مؤمنان و تقواپيشگان اند كه در بهشت جاى دارند.

2 - اظهار تعجب و حسرت طاغيان و دوزخيان ، از ناتوانى شان در ديدن مؤمنان و جايگاه آنان

و قالوا ما لنا لانرى رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

استفهام در {ما لنا. ..} براى تعجب و تحسر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 63 - 2

2 - طاغيان در دوزخ ، خود را از ديدن بهشتيان و مؤمنان ناتوان خواهند ديد .

أم زاغت عنهم الأبص_ر

عجز از شفاعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 23 - 3

3 - معبود ها ، ناتوان از شفاعت كردن به درگاه خداوند براى پرستندگان خويش

ءالهة إن يردن الرحم_ن بضرّ لاتغن عنّى شف_عتهم شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 41 - 2

2 - معبود

هاى ادعايى مشركان ، ناتوان از شفاعت براى مجرمان و يكسان كردن سرنوشت آنان با مسلمانان

أم لهم شركاء فليأتوا بشركائهم إن كانوا ص_دقين

عجز از شفاعت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 86 - 2

2 - معبود هاى دروغين مشركان ، ناتوان از شفاعت و يارى رساندن به آنان در آخرت

و لايملك الذين يدعون من دونه الشف_عة

{دعا} (مصدر {يدعون}) در اين آيه به معناى پرستش است.

عجز از شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 18 - 2

2- انسان ها ، توان شكرگزارى مطلوب و اداى حق نعمت هاى بى شمار خداوند را ندارند .

و إن تعدّوا نعمة الله لاتحصوها إن الله لغفور رحيم

از اينكه خداوند پس از بيان نعمتهاى بى شمار بر بندگان، خود را با صفت {غفور} (آمرزنده) توصيف مى كند، مى توان استفاده كرد كه انسانها از عهده شكر نعمتهاى فراوان الهى بر نخواهند آمد.

عجز از شناخت ذات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 9

9 - ذات خداوند ، حيرت افزا و غير قابل شناخت است .

اللّه

{اَلِهَ}; يعنى، متحير ماند. برخى اهل لغت در كلمه {اللّه}، اين معنا را مقصود مى دانند. (مفردات)

عجز از صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 8

8- بيماردلانِ منافق ، ناتوان از درك خير واقعى خويش و پيمودن راه صدق و جهاد

فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم . .. أول_ئك ... فأصمّهم و أعمى أبص_رهم

با توجه

به ارتباط آيات، ممكن است به ميان آوردن {أصمّ} و {أعمى} _ در پى {فلو صدقوا اللّه لكان خيراً لهم} _ بيانگر اين معنا باشد كه صداقت با خدا و دستورات او، تضمين گر منافع آدمى است; اما افسوس كه بيماردلان در نتيجه كورى باطنى عاجز از درك مصالح آن اند.

عجز از صعود به آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 10 - 7

7 - بشر ، ناتوان از صعود كامل به تمامى آسمان ها و دستيابى به همه حقايق عالم

فليرتقوا فى الأسب_ب

{سبب} (مفرد {أسباب}) به معناى ريسمانى است كه به وسيله آن فرد از درخت خرما و مانند آن بالا مى رود و مقصود از آن مى تواند وسيله صعود به آسمان ها باشد. برداشت ياد شده نيز مبتنى بر اين احتمال است. گفتنى است: امر {ليرتقوا} در تعجيز به كار رفته است; يعنى، به دنبال وسيله هاى صعود برويد; ولى هرگز نمى توانيد.

عجز از فهم اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 1،2

1 - دل و قلب يهوديان عصر بعثت ، ناتوان از درك معارف اسلام بود .

و قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا

{غلف} جمع اغلف است و {اغلف} به چيزى گفته مى شود كه داراى پوشش باشد. بنابراين {قلوبنا غلف}; يعنى، قلبهاى ما داراى پوشش و حجاب است. منظور يهوديان را به دو گونه مى توان تفسير كرد: 1_ قلب ما حجاب دارد و لذا توان درك معارف اسلام را ندارد پس اى پيامبر! چه انتظار دارى كه

پيامهاى تو را پذيرا باشيم پيش از آنكه آنها را دريابيم. 2_ قلب ما حجاب دارد و به گونه اى نيست كه هر سخنى را بپذيرد; بلكه فقط آنچه كه حقيقت دارد در مى يابد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

2 - يهوديان عصر بعثت ، بر ناتوانى خويش از درك معارف اسلام معترف بودند .

و قالوا قلوبنا غلف

كلمه {قالوا} دلالت بر اعتراف دارد.

عجز از فهم تسبيح موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 12،13

12- آدميان ، از درك عميق و فهم كامل تسبيح همه موجودات هستى براى خداوند ، ناتوانند .

و ل_كن لاتفقهون تسبيحهم

بنابر اينكه مخاطب آيه، همان گونه كه از ظاهر آن برمى آيد، انسانها باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

13- مشركان تسبيح و ثناگويى موجودات براى خداوند را درك نمى كنند .

و ل_كن لاتفقهون تسبيحهم

بنابر اينكه اين آيه، ادامه قول پيامبر(ص) باشد كه خداوند خطاب به آن حضرت فرمود: {به مشركان بگو. ...}، برداشت فوق استفاده مى شود.

عجز از فهم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 2

2 - دل هاى گرفتار غفلت ، ناتوان از درك و پذيرش پيام پيام آوران الهى

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا

عجز از فهم قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 14 - 8

8 - انكار قيامت ، برخاسته از قلب سياه و درك ناتوان است .

الذين يكذّبون بيوم الدين . .. كلاّ بل ران على قلوبهم

عجز از گمراهگرى مهتدين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 37 - 2

2 - ناتوانى همگان ، از گمراه كردن هدايت يافته الهى

و من يهد اللّه فما له من مضلّ

عجز از مبارزه با قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 51 - 6

6 - كافران ، ناتوان از رويارويى با قرآن و مبارزه با تعاليم آن

لمّا سمعوا الذكر و يقولون إنّه لمجنون

كافران، به هنگام شنيدن آيات قرآن به جاى مبارزه با آن و يا نقد و رد تعاليم آن، به متهم ساختن آورنده آن (پيامبراسلام) روى آوردند. از اين نكته مى توان به مطلب ياد شده پى برد.

عجز از مبارزه با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 40 - 2

2 - ناتوانى فرعونيان در مبارزه با موسى ( ع ) و منحصر شدن تمام قدرت و تدبير نظام فرعونى در وجود ساحران

لعلّنا نتّبع السحرة إن كانوا هم الغ_لبين

با اين كه در نظام فرعونى تلاش بر حذف همه نيروها و منحصر دانستن فرعون در جايگاه رهبرى بوده است; اما ناتوانى او از مقابله با موسى(ع) و نياز وى به كارآيى ساحران، سبب گشت تا به جاى فرعون، ساحران پيشواى مردم قلمداد شوند.

عجز از معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 78 - 5

5 - پيامبران ، بدون اذن پروردگار ، توانايى آوردن هيچ معجزه اى را ندارند .

و ما كان لرسول أن يأتى بأية إلاّ بإذن اللّه

مقصود از {آية} در اين جا معجزه است.

عجز از

نجات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 47 - 1

1 - ناتوانى همگان از نجات پيامبر ( ص ) از كيفر الهى ، در صورت دروغ بستن آن حضرت بر خداوند

فما منكم من أحد عنه ح_جزين

عجز از هدايت گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 13

13 - ناتوانى همگان از هدايت گمراه شده الهى

و من يضلل اللّه فما له من هاد

عجز اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 8

8_ سران و اشراف قوم نوح ، كوردلانى ناتوان از درك دلايل نبوت و فهم و معارف الهى

أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم

تعمية (مصدر عمّيت) به معناى كور ساختن است و آن گاه كه به {على} متعدى شود ، به معناى مخفى كردن مى باشد. بنابراين {فعميت عليكم}; يعنى ، آن بيّنه و رحمتى كه خداوند به من عطا كرده است ، بر شما مخفى مانده و از دركش ناتوانيد.

عجز اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 185 - 6

6 - مخالفان شعيب ، ناتوان از مقابله منطقى با وى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

عجز اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 8

8- اصحاب كهف از براورد دقيق مدّت زمان خواب خويش ناتوان بودند .

قالوا لبثنا يومًا أو بعض يوم قالوا ربّكم أعلم بما لبثتم

عجز امت ها

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 49 - 10

10 _ هيچ امت و جامعه اى توانايى پيش يا پس انداختن اجل محتوم خود را ندارد .

لكل أمة أجل إذا جاء أجلهم فلايستئخرون ساعة و لايستقدمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 5 - 1،3

1- هيچ امتى ، نمى تواند اجل خود را به جلوتر از وقت تعيين شده ، تغيير دهد .

ما تسبق من أمة أجلها

3- هيچ امتى ، توان به تأخير انداختن اجل معين شده خود را ندارد .

ما تسبق من أمة أجلها و ما يستئخرون

عجز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 15

15 - انسان در عين دارا بودن اختيار در عبادت خدا ، بدون اعانت او بر انجام آن توانا نيست .

إياك نعبد و إياك نستعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 6

6 - انسان بدون يارى شدن از جانب خدا ، از راهيابى به صراط مستقيم ناتوان است .

إهدنا الصرط المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 24 - 1،2

1 - انسان ها در همه ادوار و اعصار از آوردن همانند حتى براى سوره اى از سوره هاى قرآن ناتوانند .

فأتوا بسورة . .. فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا

حرف {لن} براى نفى هميشگى و ابدى است، لذا {لن تفعلوا} (هرگز همانند براى قرآن نمى آوريد) دلالت براين دارد كه: بشر در هيچ عصرى نمى تواند همانند

براى قرآن بياورد.

2 - ناتوانى انسان ها از آوردن همانند براى قرآن ، از پيشگويى هاى قرآن است .

و لن تفعلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 11

11 - انسان در هر مقام و منزلتى ، ناتوان از اداى وظايف الهى خويش است .

و تب علينا

از آن جا كه ابراهيم و اسماعيل (ع) از گناه و معصيت منزهند، ولى در عين حال به درگاه خدا توبه مى كنند و تقاضاى پذيرفته شدن آن را دارند نكاتى به دست مى آيد; از جمله اينكه: انسان در هر منزلتى - هر چند منزلت پيامبران باشد - نمى تواند وظيفه عبوديت خويش را به درگاه خدا ادا كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 134 - 3

3 _ آدمى توان جلوگيرى از تحقق وعده ها و برنامه هاى خداوند و گريز از آن را ندارد.

إن ما توعدون لأت و ما أنتم بمعجزين

در لسان العرب آمده است: {معنى الاعجاز الغوث و السبق}. يعنى اعجاز فرو نهادن و پيشى گرفتن است. {معجزه} اسم فاعل آن، به معنى فروگذارنده و پيشى گيرنده است. يعنى شما نمى توانيد از بروز قيامت و وعده هاى خداوند جلوگيرى كنيد و يا بر آن پيشى گيريد و از شمول آن خارج گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 53 - 6

6 _ دفع عذاب استيصال ، به هنگام وقوع آن ، در توان هيچ كس نيست .

قل إى و ربى إنه لحق و ما أنتم بمعجزين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 8

8- ناتوانى انسان از شناخت همه نعمت هاى الهى

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها

ناتوانى انسان از شمارش نعمتهاى الهى ممكن است به اين دليل باشد كه او از شناخت بسيارى از نعمتهاى الهى عاجز است، تا چه رسد به شمارش همه آنها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 3

3- انسان ها ، هر چند از همه امكانات و استعداد هاى خويش بهره جويند ، باز در برابر قدرت نامحدود خداوند ناتوانند .

و قد مكروا مكرهم و عند الله مكرهم و إن كان مكرهم لتزول منه الجبال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 4

4- انسان در برابر اراده خداوند ، موجودى ناتوان است .

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 46 - 8

8- توانايى هاى انسان در برابر عذاب الهى ، فاقد كارآيى است .

أو يأخذهم فى تقلّبهم فما هم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 3

3- انسان ها ، ناتوان تر از آنند كه با غرور و گردن فرازى ، بتوانند رخنه اى در زمين ايجاد كنند و يا قامت خود را به كوه ها برسانند .

و لاتمش فى الأرض مرحًا إنك لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً

{لن} براى نفى ابدى است و دلالت بر تعجيز دارد و در اين آيه، حكايت از آن دارد كه:

انسان، از شكافتن زمين با گامهاى سرمستانه خود و عاجز و ناتوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 12

12- آدميان ، از درك عميق و فهم كامل تسبيح همه موجودات هستى براى خداوند ، ناتوانند .

و ل_كن لاتفقهون تسبيحهم

بنابر اينكه مخاطب آيه، همان گونه كه از ظاهر آن برمى آيد، انسانها باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 88 - 1،3،4،8

1- مأموريت پيامبر ( ص ) به اعلام ناتوانى انس و جن در آوردن همانند قرآن

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ . .. لايأتون بمثله

3- قرآن ، حاوى حقايق ، آموزه ها و معارفى است كه انس و جن هرگز توان دست يافتن به آن حقايق را ، بدون وحى پيدا نخواهند كرد .

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ على أن يأتوا بمثل ه_ذا القرءان لايأتون . .. ظهيرًا

ناتوانى انسانها و جنيان از آوردن همانندى براى قرآن، مطلق است و شامل معارف و آموزه هاى آن نيز مى شود.

4- نيرو هاى بشرى و جنى ، حتى در صورت پشتيبانى و هميارى يكديگر ، از آوردن همانند قرآن و هماوردى با آن ، عاجزند .

قل لئن اجتمعت . .. و لو كان بعضهم لبعض ظهيرًا

8- عجز انسان از آوردن همانند قرآن ، بيانگر دانش و توان اندك وى در برابر خداست .

و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً . .. قل لئن اجتمعت ... لايأتون بمثله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 23

- 5

5- حوادث آينده ، از علم و قدرت قطعى انسان خارج است .

و لاتقولنّ لشاْىء إنّى فاعل ذلك غدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 41 - 5

5- انسان ، از مقابله با اراده ناتوان است .

فتصبح صعيدًا زلقًا . أو يصبح ماؤها غورًا فلن تستطيع له طلبًا

{لن} براى نفى هميشگى است. جمله {لن تستطيع له طلباً} يعنى، اگر خداوند بخواهد آب ها را فرو ببرد، كسى نمى تواند در جست وجوى آن برآمده و موفق به يافتن آن گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 4

4- اسباب و علل اعطاى مال و اولاد ، از امور غيبى بوده و از حيطه آگاهى انسان ها بيرون است .

أطّلع الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 4

4- عذاب الهى بسيار سخت و انسان در برابر آن ، بسيار ناتوان است .

و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا

اين كه كافران لجوج، با لمس و احساس اندك عذاب الهى، اعتراف به حق مى كنند، بيانگر شدت عذاب الهى و ضعف انسان در برابر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 73 - 4

4 - بشر ، بدون هدايت وحى ، ناتوان از شناخت و پيمودن راه درست

و إنّك لتدعوهم إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 17

17 - هيچ كس بيرون از مشيت خدا و بدون

برخوردارى از فضل و رحمت او ، قادر بر مخالفت با شيطان و اجتناب از فحشا و منكرات نيست .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من أحد أب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 16

16 - ذات خداوند ، حقيقتى دست نايافتنى و غير قابل شناخت براى بشر

اللّه نور السم_وت و الأرض مثل نوره كمشكوة . .. نور على نور

برداشت ياد شده، بر اساس اين دو نكته اى است كه در {تشبيه نور خدا} وجود دارد: 1- به جاى تشبيه ذات خدا، يكى از اوصاف او _ كه نور باشد _ مورد تشبيه قرار گرفت در حالى كه آيه شريفه، در مقام معرفى خود خداوند است. 2_ نور خدا _ كه امرى نامحسوس است _ به چند چيز محسوس و قابل شناخت براى همگان تشبيه شده است. بنابراين ذات خدا، شناختنى نيست و آنچه قابل شناخت است، صفات او مى باشد. اين شناخت نيز در محدوده شناخت محسوسات ميسر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 8

8 - فرايند رويش درختان در دامان طبيعت ، خارج از قلمرو توان بشر

ما كان لكم أن تنبتوا شجرها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 12

12 - بشر ، ناتوان از ارائه كتابى برتر و هدايت كننده تر از قرآن و تورات

قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى ... إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 5

5 - بشر ، فاقد صلاحيت گزينش پيامبر و تشريع قانون براى مردم

و ربّك . .. يختار ما كان لهم الخيرة

{خيرة} به معناى {تخيّر} (اختيار كردن) است; مانند {طيرة} كه به معناى {تطيّر} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 22 - 1

1 - انسان ها ، هيچ گاه ، قدرت ناتوان كردن خداوند را ندارند .

و ما أنتم بمعجزين فى الأرض و لا فى السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 3

3 - انسان ، در جلوگيرى از تحليل و سستى قواى خويش به هنگام پيرى ، ناتوان است .

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 10 - 2،7،8

2 - بشر از فرمانروايى بر جهان هستى ، محروم و ناتوان است .

أم لهم ملك السم_وت و الأرض و ما بينهما

7 - بشر ، ناتوان از صعود كامل به تمامى آسمان ها و دستيابى به همه حقايق عالم

فليرتقوا فى الأسب_ب

{سبب} (مفرد {أسباب}) به معناى ريسمانى است كه به وسيله آن فرد از درخت خرما و مانند آن بالا مى رود و مقصود از آن مى تواند وسيله صعود به آسمان ها باشد. برداشت ياد شده نيز مبتنى بر اين احتمال است. گفتنى است: امر {ليرتقوا} در تعجيز به كار رفته است; يعنى، به دنبال وسيله هاى صعود برويد; ولى هرگز نمى توانيد.

8 - بشر ، ناتوان از دستيابى به حقايق مربوط به گزينش پيامبران و

برگزيدن رسولان الهى به انتخاب خود

فليرتقوا فى الأسب_ب

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه امر {فليرتقوا} مربوط به انتخاب پيامبران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 9،10

9 - ناتوانى انسان ها در دنيا ، از دفع عذاب الهى و پيامد هاى هلاكت بار ستم خويش

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا و ما هم بمعجزين

10 - انسان ها ، مقهور اراده و قدرت خدا هستند .

و ما هم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 7

7 - مفاهيم وحى ، قبل از نزول در قالب واژگان عرب ، مفاهيمى فراتر از عقل بشر بوده است .

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيّا لعلّكم تعقلون

از اين كه فلسفه عربى بودن قرآن، خردورزى در آن قرار داده شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 11

11 - دستاورد هاى بشرى در زمينه تسخير طبيعت و موجودات ، مرهون توفيق و امداد الهى است ; نه توانايى انسان .

و ما كنّا له مقرنين

{إقران} (مصدر {مقرنين})، به معناى قدرت داشتن و توانا بودن بر چيزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 7

7 - پروردگار گستره هستى ، فراتر از دسترسى انديشه بشر و منزّه از توصيف هاى خلق

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش عمّا يصفون

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {سبحان . .. عمّا يصفون} نظر به همه خلق داشته

باشد و از آن جهت كه عام است، شامل مشركان نيز بشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 4

4- انسان بى اتكا به پروردگار ، ناتوان از مبارزه با ظلم و كفر

و إنّى عذت بربّى و ربّكم

موسى(ع) با اين كه در سير دعوت به توحيد و رهايى بندگان براى رفع استثمار و ترويج توحيد، از {سلطان مبين} برخوردار بود; با اين حال خويش را در برابر هجوم دشمنان نيازمند به حمايت و امداد پروردگار مى ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 2 - 4

4 - ناتوانى بشر از ارائه كتاب ، برنامه و معارفى فراتر از قرآن و يا همانند آن

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز

برداشت بالا با توجه به دو نكته زير به دست مى آيد: الف) از ارتباط ميان {تنزيل الكتاب} با وصف {العزيز} نوعى تحدى استفاده مى شود. ب) مطرح ساختن عزت و شكست ناپذيرى خداوند در مورد قرآن، در ابعاد مختلفى تصوير مى شود; از جمله در بُعد محتوايى و لفظى آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 20 - 3

3 - انسان ، بدون روشنگرى هاى وحى ، ناتوان از درك عميق بسيارى از حقايق هستى

ه_ذا بصائر للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 2 - 4

4- ناتوانى بشر از ارائه كتاب ، برنامه و معارفى فراتر از قرآن

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز

از ارتباط ميان {تنزيل الكتاب} با وصف {العزيز} نوعى تحدى استفاده مى شود طرح

عزت و شكست ناپذيرى خداوند در زمينه نزول قرآن در ابعاد مختلفى تصوير مى شود و از جمله در بعد محتوايى و لفظى آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 10

10- توانمندى هاى فكرى و مادى بشر ، بى اثر در مقابله با عذاب محتوم الهى

و لقد مكّنّ_هم . .. فما أغنى عنهم سمعهم و لا أبص_رهم و لا أفئدتهم من شىء

واژه {مكّنّا} اشاره به توانمندى مادى و واژه هاى {سمع}، {أبصار} و }أفئدة} اشاره به ابزار علمى و معرفتى است كه هيچ يك از اينها براى قوم عاد ثمر نبخشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 34 - 3،4

3 - بشر ، ناتوان از آوردن سخنى نو و پرطراوت چون قرآن

فليأتوا بحديث مثله

امر در {فليأتوا} براى تعجيز و بيان ناتوانى بشر از آوردن سخنى مانند قرآن است.

4 - عجز آدميان از آوردن سخنى همچون قرآن ، برترين گواه بر الهى بودن آن

فليأتوا بحديث مثله إن كانوا ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 16 - 3

3 - انديشه بشر ، ناتوان از درك برخى حقايق عالم

إذ يغشى السدرة مايغشى

از اين كه پوشش {سدرة المنتهى}، به صورت مبهم (آنچه مى پوشاند) آمده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 24 - 1

1 - عجز و ناتوانى انسان ، در دستيابى به تمامى تمنيات و آرزو هاى خويش

أم للإنس_ن ما تمنّى

استفهام در عبارت {أم للإنسان} انكارى است;

يعنى، {ليس للإنسان ماتمنّى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 35 - 2

2 - علم غيب و آگاهى به فرجام امور ، غيرقابل دسترسى براى انسان

أعنده علم الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 69 - 1

1 - تشكيل دادن ابر و ريزاندن باران از آن ، خارج از قلمرو توانايى بشر

ءأنتم أنزلتموه من المزن

{مزن} به معناى ابر است. استفهام در {ءأنتم...} استفهام انكارى و معادل حرف نفى است; يعنى، شما نمى توانيد آبى را كه مى نوشيد، از ابر فرود آوريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 72 - 1

1 - ايجاد و آفرينش درخت آتش زنه ، خارج از قلمرو توانايى بشر

ءأنتم أنشأتم شجرتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 78 - 2

2 - لوح محفوظ ، كتابى غير قابل دسترسى براى بشر

فى كت_ب مكنون

{مكنون} به معناى نهفته و پنهان است. مقصود از آن، پنهان بودن محتويات لوح محفوظ از ديد بشر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 85 - 3

3 - انسان ، ناتوان از مشاهده و درك حضور خداوند و فرشتگان در كنار محتضر

و نحن أقرب إليه منكم و ل_كن لاتبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 86 - 6

6 - ناتوانى انسان براى گريز از مرگ ، نشانه آن است كه او تحت قيمومت و تدبير خداوند قرار دارد .

فلولا إن

كنتم غير مدينين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 22

22 - ناتوان بودن همگان ، حتى پيامبران ، از مصونيت بخشيدن به انسان در برابر عذاب الهى

و ما أملك لك من اللّه من شىء

با توجه به اين كه استغفار براى رفع عذاب صورت مى گيرد; جمله {و ما أملك. ..} مى رساند كه چنانچه استغفار، مورد پذيرش خداوند قرار نگيرد، من در برابر عذاب الهى كار ديگرى نمى توانم انجام دهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 3 - 2

2 - شناخت ژرفاى حقيقت و عظمت قيامت ، بس دشوار و دست نايافتنى براى بشر

و ما أدريك ما الحاقّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 22 - 5

5 - هيچ كس ، توانايى پناه دادن به انس و جن در برابر عذاب الهى را ندارد .

و لن أجد من دونه ملتحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 5

5 - ناتوانى و نادانى انسان ، در آغاز تولد

ذرنى و من خلقت وحيدًا

كلمه {وحيداً} مى تواند حال براى مفعول محذوف باشد; يعنى، {خلقته منفرداً}. بر اين اساس و به قرينه آيات بعد (و جعلت له مالاً ممدوداً ...)، مقصود از {خلقت وحيداً}، ناتوانى و نادارى انسان در آغاز تولد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 27 - 2

2 - شناخت حقيقت دوزخ ، بس دشوار و دست نيافتنى براى بشر

و ما أدريك

ما سقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 3

3 - آگاهى از صالح يا ناصالح بودن افراد ، براى همگان مقدور نيست .

و مايدريك

{ما} براى استفهام است و جمله {مايدريك. ..} (چه چيز تو را آگاه مى سازد)، نشانگر بسته بودن راه آگاهى براى مخاطب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 29 - 4

4 - انسان ، بدون خواست خداوند ، حتى از خواستن و تصميم گرفتن نيز عاجز است .

و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 2

2 - هيچ كس ، قدرت فرار از عذاب هاى الهى را ندارد .

ألم تر كيف فعل . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

كمين زدن خداوند در راه خطاكاران، كنايه از نبود هيچ راه گريزى از تهديدهاى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 5 - 5

5 - توجه به همراه بودن زندگانى با سختى ها ، مايه پى بردن انسان به ضعف خويش در برابر خداوند

فى كبد . أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 9،17

9 - ذات خداوند ، حيرت افزا و غير قابل شناخت است .

اللّه

{اَلِهَ}; يعنى، متحير ماند. برخى اهل لغت در كلمه {اللّه}، اين معنا را مقصود مى دانند. (مفردات)

17 - { قال الباقر ( ع ) معنى قوله { اللّه أحد } المعبود الذى يأله

الخلق عن ادراكه و الإحاطة بكيفيته فرد بإل_هيته متعال عن صفات خلقه ;

امام باقر(ع) فرمود: . .. معناى قول خدا {اللّه أحد}،[اين است كه او] معبودى است كه مخلوقات از درك حقيقت او و احاطه بر چگونگى او حيران و سرگردان اند. او در اله بودن خود يكتا است و بالاتر از صفات مخلوقات خود است}.

عجز انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 38 - 6

6 _ ناتوانى بشر از آوردن سوره اى همانند يكى از سوره هاى قرآن ، نشانه بارز آسمانى بودن قرآن است .

قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون اللّه إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 49 - 1

1 _ هيچ كس حتى پيامبر اكرم ( ص ) ، جدا از مشيت خداوند ، توانايى جلب منفعت و دفع ضرر از خويشتن را ندارد .

قل لاأملك لنفسى ضرّاً و لانفعاً إلا ما شاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 50 - 1

1 _ راه نجات به هنگام وقوع عذاب استيصال بسته است و هيچ كس را توانايى دفع آن نيست .

قل أرءيتم إن أتيكم عذابه بيتاً أو نهاراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 10

10_ انسان ، ناتوان از تشخيص زمان مرگ خويش و پايان زندگانى بشر در دنيا

يمتعكم مت_عًا حسنًا إلى أجل مسمًّى

نكره آمدن {أجل} اشاره به اين دارد كه: پايان زندگى انسانها، هر چند مشخص و

معين است، ولى براى آنان ناشناخته مى ماند و راهى براى آگاهى به آن ندارند. قابل ذكر است كه مراد از {أجل} مى تواند پايان زندگى هر فرد باشد و محتمل است مقصود از آن، پايان زندگانى مجموعه انسانها در دنيا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 14 - 1،6،9

1_ انسان ها و معبود هاى دروغينشان ، ناتوان از آوردن ده سوره هم طراز قرآن

قل فأتوا بعشر سور مثله . .. فإلّم يستجيبوا لكم

ظاهر اين است كه خطاب در {لكم} و {اعملوا} _ به قرينه {فهل أنتم مسلمون} _ متوجه مشركان باشد. براين اساس، ضمير فاعلى در {يستجيبوا} به {من استطعتم} باز مى گردد; يعنى، [اى پيامبر ! به مشركان بگو:] اگر كسى و از جمله معبودهايتان، براى آوردن همانند قرآن - به خاطر عجزشان _ دعوت شما را اجابت نكردند ... .

6_ قرآن ، به دليل ناتوانى همگان از آوردن كتابى همسان آن ، نشانه يكتايى خدا و نبود هيچ معبودى شايسته پرستش جز او

فإلّم يستجيبوا لكم فاعلموا . .. أن لا إل_ه إلاّ هو

{أن لا إل_ه إلاّ هو} _ كه حاكى از يكتايى خدا و ضرورت توحيد عبادى است _ عطف بر {أنما أُنزل . ..} مى باشد لذا جزاى شرط (فإلّم يستجيبوا) خواهد بود و حكايت از آن دارد كه قرآن، به دليل ناتوانى بشر از آوردن همانند براى آن، خود نشانه اى بر توحيد است.

9_ ناتوانى همگان ، از آوردن همانند براى قرآن ، دليل لزوم پذيرش اسلام و تسليم شدن در برابر خداست .

فإلّم يستجيبوا لكم . .. فهل أنتم مسلمون

برداشت

فوق ، با توجه به حرف {فاء} كه جمله {هل أنتم . ..} را بر {فإلّم يستجيبوا ...} تفريع كرده است ، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 30 - 4

4_ همگان ، ناتوان از دفع كيفر هاى خداوند و عاجز از يارى كردن گرفتاران به عذاب الهى اند .

من ينصرنى من الله

استفهام در جمله {من ينصرنى . ..} استفهام انكارى است. {نصر} به معناى يارى كردن است و چون در آيه با حرف {من} متعدى شده، معناى نجات و خلاص در آن تضمين شده است. بنابراين معناى {من ينصرنى ...} چنين مى شود: هيچ كس نمى تواند مرا از عقاب الهى نجات دهد اگر آنان را طرد كنم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 5

5_ هيچ كس ، توان ايستادگى در برابر مشيت الهى را ندارد .

إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 12

12_ همگان از دفع كيفر هاى خداوند و يارى گرفتاران به عذاب هاى او ناتوانند .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

فعل {ينصر} به دليل آنكه با {من} متعدى شده ، متضمن معناى {ينجى} (نجات مى دهد) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 12

12_ همگان ، از دفع كيفر ها و عذاب هاى الهى ناتوانند .

إن ربك هو القوىُّ العزيز

بيان اقتدار و شكست ناپذيرى خداوند ، با جمله اى كه حاوى

حصر است و قدرت و اقتدار را از ديگران نفى مى كند ، اشاره به اين حقيقت دارد كه: هيچ كس در برابر اراده خداوند ، تاب مقاومت نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 9

9_ آدميان ، ناتوان از ضربه زدن به فرشتگان حتى در صورتى كه آنان ، به شمايل انسان ها باشند .

ي_لوط إنا رسل ربك لن يصلوا إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 24

24_ اكثريت مردم به جريان امور به تدبير خدا و توان او بر انجام مشيّتهايش و ناتوانى همگان در برابر او ، ناآگاهند .

و الله غالب على أمره و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 10

10_ خواست انسان ها و تلاش آنان در برابر اراده خداوند ، شكست خورده و بى ثمر است .

فصرف عنه كيدهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 11

11_ هيچ كس و هيچ تدبير و برنامه اى نمى تواند از اجراى تقديرها ، مشيت ها و فرمان هاى تكوينى خدا جلوگيرى كند .

ما أُغنى عنكم من الله من شىء إن الحكم إلاّ لله

{اغناء} (مصدر اُغنى) از غَنا و به معناى كفايت كردن و منع نمودن است (برگرفته شده از لسان العرب). {من شىء} مفعول براى {ما اُغنى} و {من الله} حال براى {شىء} مى باشد. بنابراين جمله {ما اُغنى عنكم ...} چنين معنا مى شود: من [با تدبير

خويش ]كفايت نمى كنم و باز نمى دارم چيزى (بلا و مصيبتى) را كه از ناحيه خداوند [مقدّر] باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 7

7_ تقدير ها و مشيت هاى الهى ، حاكم بر تدبير بندگان است .

و لما دخلوا من حيث أمرهم أبوهم ما كان يغنى عنهم من الله من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 3

3_ هيچ كس نمى تواند از نزول عذاب الهى جلوگيرى كند .

و ما لهم من الله من واق

{واق} اسم فاعل از {وقاية} است و {وقايه} به معناى مصون داشتن و محافظت كردن است. مقصود از {من الله} به قرينه جمله هاى قبل {من عذاب الله} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 35 - 7

7_ آدميان در حيات دنيا از تصور و درك صحيح بهشت و ويژگى هاى آن ، ناتوانند .

مثل الجنة التى وعد المتقون

برخى برآنند كه كلمه {مثل} در آيه شريفه به معناى شبيه و مانند مى باشد و به اين نكته اشاره دارد كه آنچه در بيان بهشت ذكر مى شود به عنوان مشابه است و گرنه واقعيت و حقيقت آن چيزديگرى است كه نمى توان آن را توصيف كرد; زيرا بشر در تنگناى حيات دنيا از ادراك آن ناتوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 14

14- بشر ، هيچ گاه قادر به خزينه كردن آب در آسمان ( ابر ها ) نيست .

و

ما أنتم له بخ_زنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 18 - 2

2- انسان ها ، توان شكرگزارى مطلوب و اداى حق نعمت هاى بى شمار خداوند را ندارند .

و إن تعدّوا نعمة الله لاتحصوها إن الله لغفور رحيم

از اينكه خداوند پس از بيان نعمتهاى بى شمار بر بندگان، خود را با صفت {غفور} (آمرزنده) توصيف مى كند، مى توان استفاده كرد كه انسانها از عهده شكر نعمتهاى فراوان الهى بر نخواهند آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 110 - 6،7

6 - هيچ كس ، توان احاطه يافتن بر علم و معلومات خداوند را ندارد .

يعلم ما . .. و لايحيطون به علمًا

مراد از احاطه علمى به خداوند، به قرينه صدر آيه، احاطه به دانسته ها و اسرار نهفته در كارهاى او است.

7 - آدميان ، از وقوف بر همه اسرار و ملاك هاى افعال خداوند ناتوان اند .

و لايحيطون به علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 50 - 1،2،4

1 - با فرارسيدن زمان برپايى قيامت بر اثر صيحه و فرياد مرگ بار ، انسان ها از هرگونه توصيه و اندك سفارشى ، ناتوان خواهند شد .

صيحة وحدة تأخذهم . .. فلايستطيعون توصية

نكره آمدن {توصية} مى تواند براى تقليل باشد.

2 - با فرارسيدن زمان برپايى قيامت بر اثر صيحه و فرياد مرگ بار ، انسان ها از مراجعه به كسان خود ناتوان خواهند بود .

صيحة وحدة تأخذهم . .. فلايستطيعون توصية و لا إلى أهلهم يرجعون

4 - انسان ها

به وقت شنيدن صيحه و فرياد سهمگين در آستانه برپايى قيامت ، از هرگونه تحرك و عملى ناتوان خواهند بود .

صيحة وحدة . .. فلايستطيعون توصية و لا إلى أهلهم يرجعون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه ناتوانى انسان ها از توصيه و مراجعه به كسان خود، به عنوان مثال و مصداق آمده و مقصود اصلى بيان ناتوانى كامل بشر در برابر مشيت خداوند به برپايى قيامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 66 - 6

6 - انسان ها ، در برابر مشيت و اراده الهى ناتوان اند .

و لو نشاء لطمسنا على أعينهم . .. فأنّى يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 67 - 4

4 - انسان ها در برابر مشيت خداوند ناتوان اند .

و لو نشاء لمسخن_هم على مكانتهم . .. و لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 160 - 2

2 - تمامى انسان ها ، به جز بندگان مخلَص خدا ، از توصيف شايسته او ناتوان هستند .

سبح_ن اللّه عمّا يصفون . إلاّ عباد اللّه المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 13

13 - ناتوانى همگان از هدايت گمراه شده الهى

و من يضلل اللّه فما له من هاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 37 - 2

2 - ناتوانى همگان ، از گمراه كردن هدايت يافته الهى

و من يهد اللّه فما له من مضلّ

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 5

5 - انسان ها ، هنگام گرفتارى و رنج ، به ناتوانى خود و قدرت يارى رسانى خداوند پى برده و اعتراف مى كنند .

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 7

7 - هيچ قدرتى ، توانايى دفاع كردن از مردم در برابر عذاب الهى را ندارد .

فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 33 - 6

6 - هيچ كس ، توانايى هدايت كردن گمراه شدگان الهى را ندارد .

و من يضلل اللّه فما له من هاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 10 - 5

5 - انسان ها بدون استمداد از شريعت الهى ، از حل اختلافات خويش ناتوان اند .

و ما اختلفتم فيه من شىء فحكمه إلى اللّه

چنانچه جمله {فحكمه. ..} در مقام انشا باشد از ارجاع حكم به خداوند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 1،2

1 - انسان ها ، هيچ گونه راه فرار و گريزى در برابر قدرت الهى ندارند .

و ما أنتم بمعجزين فى الأرض

كلمه {معجزين} (از ماده {عجز}) به معناى به عجز در آوردن است; اما اين كلمه در بسيارى از آيات قرآن به معناى فرار كردن از حيطه قدرت الهى و از چنگال عذاب او آمده است (كه لازمه معناى لغوى آن

مى باشد).

2 - انسان ها ، ناتوان از سلطه همه جانبه بر زمين و به كنترل در آوردن همه عوامل طبيعت

و ما أنتم بمعجزين فى الأرض

به عجز درآوردن، ملازم با سلطه يافتن و كتنرل داشتن بر شىء است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 12

12 - ناتوانى مردم از درك بعضى از مصالح اجتماعى خويش و نياز آنان به رهبرى الهى

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

تعبير {لعنتّم} مى رساند كه مردم، تمايلاتى دارند كه اگر بنا باشد رهبرى جامعه از تمايلات آنان پيروى كند، خود مردم به مشقت مى افتند و اين نيست مگر از آن جهت كه تمايلات و آراى آنان، در چنين مواردى، غير واقع بينانه و مخالف مصالح واقعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 61 - 4

4 - زمان برپايى رستاخيز ، خارج از قلمرو دانش بشر

و ننشئكم فى ما لاتعلمون

{ما}ى موصوله در {فيما}، مى تواند كنايه از كيفيت خلقت اخروى و يا كنايه از زمان حيات مجدد يافتن انسان در آخرت باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال دوم است; يعنى، ما مرگ را بر اين اساس مقدر كرديم كه در زمانى كه نمى دانيد، شما را بار ديگر ايجاد كنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 47 - 1

1 - ناتوانى همگان از نجات پيامبر ( ص ) از كيفر الهى ، در صورت دروغ بستن آن حضرت بر خداوند

فما منكم من أحد عنه ح_جزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - مرسلات - 77 - 14 - 1

1 - شناخت ژرفاى حقيقت و عظمت روز قيامت ( روز داورى ميان اهل حق و باطل ) ، بس دشوار و دست نايافتنى براى بشر

و ما أدريك ما يوم الفصل

از تعبير {و ما أدراك. ..}(چه چيز آگاه ساخت تو را...) استفاده مى شود: قيامت، حقيقتى بس بزرگ و عميق است كه كسى به درستى و شايستگى از آن آگاه نيست و تنها در پرتو وحى الهى، قابل شناخت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 39 - 3

3 - ظهور ناتوانى كامل بشر ، در برابر خداوند در عرصه قيامت

فإن كان لكم كيد فكيدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 11

11 - ناتوانى همگان ، از گفتوگوى خودسرانه با خداوند در قيامت

لايملكون منه خطابًا

مرجع ضمير فاعلى {لايملكون}، موجودات عاقلى است كه از {ما بينهما} دانسته مى شود. {منه} حال براى {خطاباً} و حرف {من} براى اتصال و ارتباط است. مفاد آيه اين است كه در رابطه با خداوند، هيچ سخنى براى آنان مقدور نيست. به قرينه آيه بعد، مى توان گفت: مراد كلام نادرست و شفاعت غير مأذون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 16 - 2

2 - انسان ها در قيامت ، مقهور نظام كيفرى خداوند و ناتوان از هرگونه استتار و مقاومت

و ما هم عنها بغائبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 17 - 1

1 - شناخت حقيقت

قيامت ، براى همگان ميسّر نيست .

و ما أدريك ما يوم الدين

استفهام {ما أدراك} (چه چيز تو را دانا ساخت)، حاكى از محروميت عموم مردم از ابزار شناخت قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 18 - 1

1 - انسان ، فاقد ابزار شناخت براى تصور قيامت و پى بردن به حقيقت آن

ثمّ ما أدريك ما يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 1،5،11

1 - هيچ كس در قيامت ، براى انجام دادن كارى به نفع ديگران ، از خود اختيار و مالكيتى ندارد .

يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا

5 - ناتوانى انسان ها از يارى رسانى به يكديگر ، از حوادث بزرگ و وصف ناپذير قيامت

و ما أدريك . .. ثمّ ما أدريك ما يوم الدين . يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا

11 - ناتوانى انسان ها از يارى رسانى به يكديگر در قيامت ، جلوه اى از حاكميّت مطلقه خداوند بر رخداد هاى آن است .

يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا و الأمر يومئذ للّه

ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، گوياى برداشت ياد شده است.

عجز اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 8

8 - ناتوانى مردم انطاكيه در برابر دعوت به حق و پيام روشن پيامبران خود

و ما علينا إلاّ البل_غ المبين . قالوا ... لنرجمنّكم و ليمسّنّكم منّا عذاب أليم

تهديد به سنگسار و شكنجه كردن پيامبران، در برابر سخن به حق و پيام روشن آنان، گوياى حقيقت ياد شده است.

عجز باغدار متكبر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 41 - 4

4- مرد مؤمن ، با بيان ناتوانى ثروت مند مغرور از دسترسى به آب فرو رفته ، او را به وابستگى نعمت ها به مشيّت الهى ، آكاه ساخت .

لولا . .. قلت ما شاء اللّه ... أو يصبح ماؤها غورًا فلن تستطيع له طلبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 43 - 6

6- مرد مشرك ، از دفع عذاب از خويش ، ناتوان بود .

و ما كان منتصرًا

{انتصار} به معناى {حفظ خود از ظلم و تعدى} است (لسان العرب). در مورد آيه، به معناى {حفظ خود از عذاب} است; يعنى، ثروت مندِ مغرور، راهى براى دفع عذاب و نجات از مخمصه اى كه بدان گرفتار شده بود، نداشت.

عجز بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 162 - 4

4 - آيين شرك و بت پرستى ، آيينى ايستا و ناتوان از پيشرفت و توسعه و فراگير شدن

ما أنتم عليه بف_تنين

از لحن آيه شريفه استفاده مى شود كه خداوند در صدد بيان آينده آيين شرك و سرنوشت اين آيين ساختگى است; نه اين كه تنها در صدد بيان وضعيت مشركان در صدراسلام باشد.

عجز بت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 3

3 _ ناتوانى بتها از رساندن نفع و ضرر، نشانه خردمندانه نبودن پرستش آنهاست.

قل أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 195 - 2،3،4،7

2 _ اعضاى تعبيه شده در بت ها ، فاقد كمترين توان و اثر مطلوب

ألهم أرجل يمشون بها . .. أم لهم ءاذان يسمعون بها

3 _ فقدان اثر مطلوب در اعضاى تعبيه شده در بت ها ، دليل ناتوانى بيشتر آنها از عبادتگرانشان

ألهم أرجل يمشون بها . .. أم لهم ءاذان يسمعون بها

جمله {عباد أمثالكم} به همسانى بتها با پرستشگرانشان در نيازمندى و ناتوانى اشاره كرد و آيه مورد بحث با توجه دادن مشركان به اينكه بتها از اعضاى تعبيه شده در آنها هيچ بهره اى نمى برند اين نكته را به آنان يادآور مى شود كه بتها و معبودان دروغين حتى از پرستشگرانشان عاجزتر و ناتوانترند.

4 _ خداوند با تشريح ناتوانى بت ها ، مشركان را به بطلان شرك و باورهايشان رهنمون ساخت .

ألهم أرجل يمشون بها . .. أم لهم ءاذان يسمعون بها

7 _ پيامبر ( ص ) از جانب خدا مأمور شد تا براى اثبات ناتوانى بت ها ، مشركان را به تحدى و مبارزه عليه خويش دعوت كند .

قل ادعوا شركاءكم ثم كيدون فلاتنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 4،5،6

4_ آشكار شدن عجز بت ها و تأثير نداشتن آنها در امور آدميان و نيز روشن شدن ناتوانى قوم عاد در برابر خواست خداوند ، هدف هود ( ع ) از فراخوانى مردم ، به مبارزه و توطئه عليه خويش

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

{كيدوا} فعل امر از مصدر {كِيْد} (مكر كردن) است. امر در جمله فوق _ به تناسب مورد _ امر

تعجيزى است; يعنى ، درخواستى است براى نشان دادن عجز و ناتوانى مخاطب از انجام كار.

5_ عجز و ناتوانى قوم عاد و خدايانشان ، براى از ميان بردن هود ( ع ) ، دليل و آيتى بر حقانيت رسالت او

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

{فاء} در {فكيدونى} فصيحه و حاكى از جمله اى مقدر است. آن جمله به قرينه {إن نقول إلاّ اعتريك ...} چنين است: {إن كان كما تقولون فكيدونى ...; اگر بتها چنين نيرويى دارند پس شما و آنها با من به مبارزه برخيزيد و كار را يكسره كنيد}.

6_ ناتوانى بت ها براى از ميان بردن هود ( ع ) ، على رغم بيزارى جستن علنى او از آنها ، نشانه حقيقت نداشتن ادعاى قوم عاد ( ابتلاى هود به جنون از ناحيه بت ها )

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء . .. فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 8

8_ بت ها و خدايان پندارى ، هرگز به فرياد پرستشگران خويش نمى رسند و نمى توانند حتى اندكى از عذاب هاى الهى را از آنان دور سازند .

فما أغنت عنهم ءالهتهم التى يدعون من دون الله من شىء لما جاء أمر ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 5،6

5- آزر ، پرستشگر بت هايى فاقد شنوايى و بينايى و كارآيى و ناتوان از دفع آسيب ها

ما لايسمع و لايبصر و لايغنى عنك شيئًا

6- فقدان ادراك بت ها و ناتوانى آنها در برآورده ساختن نياز ها و جلوگيرى از گزند ها

، استدلال ابراهيم ( ع ) بر ناروابودن بت پرستى

ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر و لايغنى عنك شيئًا

{إغناء} (مصدر {لايغنى}) به معناى كفايت كردن و بازداشتن است. (برگرفته از {لسان العرب}) و جمله {لايغنى عنك شيئاً}، يعنى از تو چيزى را دفع نكرده و تو را از آن كفايت نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 58 - 5

5- باقى ماندن بت بزرگ به وسيله ابراهيم ( ع ) ، براى مراجعه بت پرستان به آن و درك عجز بت ها بود .

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم لعلّهم إليه يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 3

3- قوم ابراهيم ، پس از مشاهده در هم شكسته شدن بت ها ، به عجز و ناتوانى آنها پى بردند .

إلاّكبيرًا . .. إليه يرجعون . قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا

از اين كه قوم ابراهيم، بت ها را مورد سؤال قرار ندادند و به دنبال عاملى غير از آنها بودند، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد. به ويژه اگر ضمير در {إليه} به {كبيراً} (بت بزرگ) بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 5

5- بت ها ، فاقد قدرت نطق و كلام ، حتى در اعتقاد بت پرستان

فس_لوهم إن كانوا ينطقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 1،2

1- قوم بت پرست ابراهيم ، پس از آگاه شدن از ناتوانى بت ها از سخن گفتن ،

به خود آمده و به تفكر و انديشه در عقيده خويش فرو رفتند .

فرجعوا إلى أنفسهم

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از {فرجعوا إلى أنفسهم} به خود آمدن و رجوع هر يك از بت پرستان به وجدان و ضمير خود و به فكر فرو رفتن آنان باشد.

2- قوم بت پرست ابراهيم پس از آگاه شدن از ناتوانى بت ها از سخن گفتن ، به يك ديگر مراجعه كرده و به سرزنش هم پرداختند .

فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون

برداشت، براساس اين احتمال است كه مقصود از {أنفسهم} رجوع هر يك از بت پرستان به يك ديگر باشد كه با مخاطب قرار دادن هم ديگر (فقالوا إنّكم أنتم. ..) به ملامت هم پرداختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 5

5- اعتراف قوم بت پرست ابراهيم ، به بى بهرگى بت ها از نطق ، كلام ، علم و عقل

لقد علمت ما ه_ؤلاء ينطقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) براى اثبات توحيد و بطلان شرك از شيوه آگاه كردن بت پرستان به ناتوانى بت ها و به اعتراف واداشتن آنان بر اين حقيقت استفاده كرد .

فس_لوهم إن كانوا ينطقون . .. لقد علمت ما ه_ؤلاء ينطقون . قال أفتعبدون من دون الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 2

2 - يادآورى ابراهيم ( ع ) به قوم خويش مبنى بر ناتوانى بت ها حتى از شنيدن دعاى

آنان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

استفهام در {هل يسمعونكم} انكارى است. بنابراين مفاد سؤال ابراهيم(ع) چنين مى شود: با اين كه بت ها درخواست هاى شما را نمى شنوند، چگونه به درگاه آنها نيايش مى كنيد؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 73 - 1

1 - يادآورى ابراهيم ( ع ) به قوم خويش ، مبنى بر ناتوانى بت ها در رساندن سود يا زيان به انسان ها

أو ينفعونكم أو يضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 3

3 - تذكر ابراهيم ( ع ) به نقش نداشتن بت ها در بيمارى و شفايابى انسان

و إذا مرضت فهو يشفين

تعبير {فهو يشفين} تأكيد بر اين حقيقت است كه تنها خدا در بهبود و شفاى انسان مؤثر است. و چون مخاطب اين تأكيد بت پرستانند، در حقيقت تأكيد ابراهيم(ع) بر سلب هرگونه تأثير بت ها در سلامتى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 91 - 2

2 - استهزاى معبود هاى مشركان در بتكده از سوى ابراهيم ( ع ) ، با توجه به ناتوانى آنان از خوردن بود .

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون

استفهام در {ألا تأكلون} براى استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 1،3

1 - استهزاى معبود هاى مشركان از سوى ابراهيم ( ع ) ، با توجه به ناتوانى آنها از سخن و گفتوگو

ما لكم لاتنطقون

3 - مشركان عصر ابراهيم ، پرستشگر معبودهايى ناتوان از خوردن و

گفتوگو كردن

فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 4

4- ناتوانى بت ها و معبود هاى مشركان ، از آفرينش موجودات زمينى و مشاركت در خلقت و تدبير امور آسمان ها

ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك فى السم_وت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 5 - 3

3- ناتوانى بت ها از شنيدن و اجابت نيايشِ مشركان ، دليلى واضح بر بيهودگى عبادت آنها

و من أضلّ ممّن يدعوا . .. من لا يستجيب ... و هم عن دعائهم غ_فلون

عجز بتهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 4

4- ابراهيم ( ع ) با درخواست از بت پرستان براى بازجويى از بت ها ، عجز و ناتوانى آنها را براى آنان به نمايش گذاشت .

فس_لوهم إن كانوا ينطقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 2

2- قوم ابراهيم ، چيزهايى را مورد پرستش قرار مى دادند كه نه هيچ سودى به حال آنان داشت و نه زيانى .

قال أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم

عجز برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 16

16_ برادران يوسف از شنيدن و احساس كردن وحى الهى به او ، ناتوان بودند .

و أوحينا إليه . .. و هم لايشعرون

برداشت فوق ، مبتنى بر اين نكته است كه عامل حال (و هم لايشعرون)

فعل {أوحينا} باشد. بر اين اساس مفاد {و هم لايشعرون} چنين مى شود: آنان وحى ما را به يوسف(ع) نمى فهميدند.

عجز بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 61 - 4

4 - ناتوانى مشهود بنى اسرائيل از مقابله با سپاه فرعون

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 2

2- بنى اسرائيل ، گرفتار سلطه فرعونيان و ناتوان از ر ها ساختن خويش

أن أدّوا إلىّ عباد اللّه

مصداق مورد نظر از {عباداللّه} ممكن است بنى اسرائيل باشد.

عجز بيماردلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 8

8- بيماردلانِ منافق ، ناتوان از درك خير واقعى خويش و پيمودن راه صدق و جهاد

فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم . .. أول_ئك ... فأصمّهم و أعمى أبص_رهم

با توجه به ارتباط آيات، ممكن است به ميان آوردن {أصمّ} و {أعمى} _ در پى {فلو صدقوا اللّه لكان خيراً لهم} _ بيانگر اين معنا باشد كه صداقت با خدا و دستورات او، تضمين گر منافع آدمى است; اما افسوس كه بيماردلان در نتيجه كورى باطنى عاجز از درك مصالح آن اند.

عجز پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 15

15- شيطان در قيامت به ناتوانى خويش و پيروانش براى يارى و فريادرسى يكديگر اعتراف مى كند .

و قال الشيط_ن . .. ما أنا بمصرخكم و ما أنتم بمصرخى

{صرخ} به معناى فرياد و {أصرخ} به معناى پاسخ گويى به

آن است. بنابراين مراد از {مصرخ} فريادرس و نجات دهنده است.

عجز جادوگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 77 - 8

8 _ جادوگران ، از رسيدن به پيروزى و دستيابى به آرزو هاى خود ناتوانند .

لا يفلح السحرون

عجز جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 4

4 - جاذبه نيرومند معجزه موسى ، توان هرگونه درنگ و مقاومت را از ساحران فرعون سلب كرد .

فأُلقى السحرة

فعل {أُلقى} مجهول است و دلالت دارد كه ساحران وادار به سجده شدند، به گونه اى كه گويا عاملى آنها را بر سجده مجبور ساخته است.

عجز جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 3

3 - عناصر ناآگاه و جاهل به وحى ، فاقد طرح و برنامه اى ثمربخش در برابر فرمان و برنامه خداوند

إنّهم لن يغنوا عنك من اللّه شي_ًا

عجز جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 88 - 1،3،4

1- مأموريت پيامبر ( ص ) به اعلام ناتوانى انس و جن در آوردن همانند قرآن

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ . .. لايأتون بمثله

3- قرآن ، حاوى حقايق ، آموزه ها و معارفى است كه انس و جن هرگز توان دست يافتن به آن حقايق را ، بدون وحى پيدا نخواهند كرد .

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ على أن يأتوا بمثل ه_ذا القرءان لايأتون . .. ظهيرًا

ناتوانى انسانها و جنيان از آوردن همانندى براى قرآن، مطلق است و شامل

معارف و آموزه هاى آن نيز مى شود.

4- نيرو هاى بشرى و جنى ، حتى در صورت پشتيبانى و هميارى يكديگر ، از آوردن همانند قرآن و هماوردى با آن ، عاجزند .

قل لئن اجتمعت . .. و لو كان بعضهم لبعض ظهيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 12 - 1،2،3

1 - اعتراف مؤمنان جن ، به ناتوانى جن از عاجز ساختن خداوند و حركت در جهت خلاف مقررات الهى

و أنّا ظننّا أن لن نعجز اللّه فى الأرض

2 - اعتراف مؤمنان جن ، به ناتوانى جن از فرار از سيطره الهى و ناتوان ساختن خداوند از دستيابى به آنان

و لن نعجزه هربًا

3 - نزول قرآن ، موجب معرفت جن نسبت به جايگاه خداوند در جهان هستى و شناخت موقعيت ضعيف و پوچ خود

و أنّا ظننّا أن لن نعجز اللّه فى الأرض و لن نعجزه هربًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 22 - 5

5 - هيچ كس ، توانايى پناه دادن به انس و جن در برابر عذاب الهى را ندارد .

و لن أجد من دونه ملتحدًا

عجز جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 9

9_ هيچ جنبنده اى _ چه انسان و چه حيوان _ بدون خواست خداوند ، توانا بر ضرررسانى به ديگرى نيست .

ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ... ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

مقصود از بيان سلطه خداوند بر همه جانداران ، به دليل وقوع آن پس از مبارزه طلبى هود(ع) و

توكل بر خداوند ، اين معناست كه: همه چيز مقهور خواست خداوند است و بدون رخصت او ، هيچ جاندارى _ چه رسد به بتهاى بى جان _ توانا بر ضرر رسانى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 1،2

1 - بسيارى از جانداران ، توان تهيه روزى خود را ندارند .

و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها

{حمالة} مصدر {تحمل} به معناى {كفالت و برعهده گرفتن} است.

2 - خيلى از جنبندگان ، توان ذخيره سازى مواد غذايى خود را ندارند .

و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها

در اين كه {مراد از {لاتحمل رزقها} چيست؟}، دو احتمال وجود دارد: يكى، تأمين روزى است و ديگر حمل و ذخيره سازى آن است. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

عجز جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 2

2 - ناتوانى مؤمنان جن ، از درك صحيح تقدير الهى در ممنوعيت آنان از استراق سمع آسمان

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

عجز جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 113 - 2

2 - ناتوانى دوزخيان از برآورد دقيق مدت زندگى دنيوى خود ، در مقايسه با حيات اخروى

قالوا لبثنا يومًا أو بعض يوم فسئل العادّين

{عَدّ و تعداد} (مصدر {عادّين}) به معناى حساب نمودن و شماره كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 1

1 - طاغيان و دوزخيان ، در جهنم از ديدن بهشتيان ناتوان

خواهند بود .

و قالوا ما لنا لانرى رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

مقصود از {رجال} در آيه شريفه، مؤمنان و تقواپيشگان اند كه در بهشت جاى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 63 - 2

2 - طاغيان در دوزخ ، خود را از ديدن بهشتيان و مؤمنان ناتوان خواهند ديد .

أم زاغت عنهم الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 1

1 - كافران و مشركان دوزخى ، ناتوان از دفاع از خود در برابر عذاب الهى

أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة

{إتّقاء} (مصدر {يتّقى}) به معناى سپر گرفتن جهت حفظ و دفاع از خود در برابر گزند است. دفاع از خود در برابر عذاب الهى به وسيله صورت _ در حالى كه اصولاً انسان ها براى دفاع از خود از دست و پا استفاده مى كنند تا گزندى به صورتشان نرسد _ بيانگر اوج ناتوانى دوزخيان از دفع عذاب از خويش است.

عجز حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 37 - 5

5 - حق ستيزان در اوج اقتدار و شكوه ، ناتوان از مقابله با عظمت و كبريايى خداوند

و له الكبرياء فى السم_وت و الأرض

يادكرد جلال و قدرت يگانه و برتر خداوند، در پى ذكر حق ستيزان كافر و ناباور به معاد، مى تواند پيامى هشداردهنده براى آنان و نويدى آرامش بخش براى پيامبر(ص) و مؤمنان باشد.

عجز حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 24 - 2

2

- كافران لجوج و حق ناپذير ، تنها به هنگام مشاهده نشانه هاى نزول عذاب الهى ، به ناتوانى و بى پناهى خود پى مى برند .

حتّى إذا رأوا ما يوعدون فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا

عجز حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 5

5 - شكوه و اقتدار حكومت فرعونى ، امرى ناچيز و مقهور قدرت خداوند بود .

فنبذن_هم فى اليمّ

عجز خبرگان امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 75 - 8

8 - آگاهان جوامع شرك پيشه از اقامه برهان ، براى اثبات حقانيت شرك در قيامت ناتوان خواهند بود .

فقلنا هاتوا بره_نكم فعلموا أنّ الحقّ للّه و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون

تعبير {ضلّ عنهم ما كانوا يفترون} كنايه از اين نكته است كه آنان هيچ چيزى كه بتواند موضوع شرك را توجيه كند، به خاطر نخواهد آورد.

عجز در وفاى به سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 7،8

7_ هنگام سوگند ياد$ كردن و پيمان بستن با خدا ، شايسته است صورت ناتوانى از پايبند بودن به پيمان و سوگند استثنا شود .

لتأتنّنى به إلاّ أن يحاط بكم

كردن و پيمان بستن با خدا، شايسته است صورت ناتوانى از پايبند بودن به پيمان و سوگند استثنا شود.

8_ وفا نكردن به عهد و قسم در صورت استثناى موارد عذر و ناتوانى ، پيامدى ( عقوبت ، كفاره و . . . ) نخواهد داشت .

لتأتنّنى به إلاّ أن يحاط بكم . ..

قال الله على ما نقول وكيل

عجز در وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 7،8

7_ هنگام سوگند ياد$ كردن و پيمان بستن با خدا ، شايسته است صورت ناتوانى از پايبند بودن به پيمان و سوگند استثنا شود .

لتأتنّنى به إلاّ أن يحاط بكم

كردن و پيمان بستن با خدا، شايسته است صورت ناتوانى از پايبند بودن به پيمان و سوگند استثنا شود.

8_ وفا نكردن به عهد و قسم در صورت استثناى موارد عذر و ناتوانى ، پيامدى ( عقوبت ، كفاره و . . . ) نخواهد داشت .

لتأتنّنى به إلاّ أن يحاط بكم . .. قال الله على ما نقول وكيل

عجز دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 5 - 5

5 - دشمنان خداوند ، هر چند مجهّز و نيرومند باشند ، از رويارويى با او ناتوان اند .

ألم تر كيف فعل ربّك . .. فجعلهم كعصف مأكول

عجز دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 11

11- توطئه گران ، از درك عوامل شكست و ناكامى خود در توطئه عليه دين ، عاجزند .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب من حيث لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 1

1 - ارائه دهندگان برنامه هاى ضد دينى ، ناتوان از حمايت نسبت به پيروان خويش در برابر عذاب خداوند

إنّهم لن يغنوا عنك من اللّه شي_ًا

با توجه به

اين كه {من اللّه} ممكن است به حذف مضاف باشد; يعنى، {من عذاب اللّه} و با الغاى خصوصيت از مورد پيامبراكرم(ص)، مطلب بالا استفاده مى شود.

عجز دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 5

5 - فرورفتگان در زندگى مادى و سرمستان بازى و بيهودگى ، ناتوان از توصيف بايسته پروردگار

سبح_ن . .. عمّا يصفون . فذرهم يخوضوا و يلعبوا

با توجه به ارتباط دو آيه، مى توان استفاده كرد كه اهل بازى و بيهودگى، قادر به توصيف حق نيستند. در اين صورت وصف {يخوضوا و يلعبوا} مى تواند مشعر به عليت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 13

13 - انسان هاى مادى ، ناتوان از درك گستره قدرت خداوند ، در محاسبات خويش

ما ظننتم أن يخرجوا و ظنّوا . .. فأتيهم اللّه من حيث لم يحتسبوا

عجز رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 6

6 _ سران كفر و شرك على رغم به كار بردن شگرد هاى گوناگون تبليغى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از دستيابى به اهداف خود ناتوان و ناكام بودند .

إن ه_ذا إلاّ إفك . .. قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... لولا أُنزل إليه ملك ... إلاّ رج

مقصود از ناتوانى در يافتن راه، مى تواند ناتوانى از دستيابى به راه موفق و مؤثر براى پيگيرى اهدافشان باشد; يعنى، {فلايستطيعون سبيلاً إلى إبطال أمرك. ..}.

عجز رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 -

فرقان - 25 - 9 - 6

6 _ سران كفر و شرك على رغم به كار بردن شگرد هاى گوناگون تبليغى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از دستيابى به اهداف خود ناتوان و ناكام بودند .

إن ه_ذا إلاّ إفك . .. قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... لولا أُنزل إليه ملك ... إلاّ رج

مقصود از ناتوانى در يافتن راه، مى تواند ناتوانى از دستيابى به راه موفق و مؤثر براى پيگيرى اهدافشان باشد; يعنى، {فلايستطيعون سبيلاً إلى إبطال أمرك. ..}.

عجز رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 15

15- رهبران مستكبر در جواب استمداد پيروانشان در قيامت ، خود را ناتوان دانسته و كمك به آنان را تعليق به محال مى كنند .

فقال الضعف_ؤا . .. فهل أنتم مغنون عنّا ... قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

اينكه مستكبران در جواب استمداد پيروان خود در قيامت مى گويند: اگر خداوند ما را هدايت كرده بود ما هم شما را هدايت مى كرديم، در حالى كه خداوند هم چنين كارى را هرگز انجام نداده است، در واقع برآوردن خواسته آنان را تعليق به محال مى كند.

عجز زكريا(ع) از تكلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 5،6

5- ناتوانى زكريا ( ع ) از سخن گفتن با مردم به مدت سه شبانه روز كامل ، نشانه اى الهى بر زمان تحقق يافتن بشارت فرزند بود .

قال ءايتك ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

{سويّاً} يا صفت براى {ثلاث ليال} است و يا حال براى فاعل {ألاّ تكلّم}

و در هر دو صورت مراد از {سه شب} سه شبانه روز است. آيه چهل و يكم سوره آل عمران شاهد اين معنا است. فعل {ألاّ تكلّم} فعل نفى است و مراد از آن، تكليف زكريا به سكوت نيست، بلكه از صادر نشدن سخنى از زكرياخبر مى دهد.

6- زكريا ( ع ) ، در روز هاى ناتوانىِ از سخن گفتن با مردم ، به عبادت و ذكر خداوند ، قدرت داشت .

ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

واژه {الناس} نشان مى دهد كه عجز زكريا، تنها از سخن گفتن با مردم بوده است و نه به طور مطلق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 2

2- زكريا ( ع ) پس از سكوت سه روزه و ناتوانى از سخن گفتن با مردم ، از عبادتگاه بيرون آمد و نزد مردم حاضر شد .

فخرج على قومه من المحراب

عجز زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 16

16_ زنان اشراف با ديدن يوسف ( ع ) ، از خود بى خود شده و از ادراك هر چيز جز جمال او ناتوان گشتند .

فلما رأينه أكبرنه و قطّعن أيديهنّ

عجز سپاه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 8

8- قواى نظام فرعونى ، محكوم به نابودى و ناتوان از پايدارى در برابر اراده الهى

و اترك البحر رهوًا إنّهم جند مغرقون

عجز سست ايمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20

- 11

11- انسانِ منافق و سست ايمان ، ناتوان از پنهان داشتن هميشگى تزلزل درونى خويش

ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

از اين كه انسانِ بيماردل سست ايمان، از آيات جهاد به وحشت مى افتد و اين نگرانى در سيمايش ظاهر مى شود، مطلب بالا به دست مى آيد.

عجز شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 162 - 2،4

2 - ناتوانى آيين شرك و بت پرستى ، در مبارزه با آيين توحيد و يكتاپرستى

ما أنتم عليه بف_تنين

برداشت ياد شده از آن جا است كه ناتوانى مشركان از اغواى مردم از راه خدا، بيانگر ناتوانى آيين آنان در مبارزه با آيين توحيدى است.

4 - آيين شرك و بت پرستى ، آيينى ايستا و ناتوان از پيشرفت و توسعه و فراگير شدن

ما أنتم عليه بف_تنين

از لحن آيه شريفه استفاده مى شود كه خداوند در صدد بيان آينده آيين شرك و سرنوشت اين آيين ساختگى است; نه اين كه تنها در صدد بيان وضعيت مشركان در صدراسلام باشد.

عجز شفيعان مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 43 - 3

3 - معبود ها و شفيعان مشركان عصر پيامبر ( ص ) ، فاقد هرگونه توانايى و تعقل

قل أَوَلو كانوا لايملكون شيئًا و لايعقلون

عجز شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 211 - 2

2 - نازل كردن قرآن ، خارج از توانايى شياطين

و ما يستطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 8 - 1

1 -

شياطين ، ناتوان از شنود اخبار آسمان

لايسّمّعون إلى الملإالأعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 5 - 11

11 - شيطان ها ، ناتوان از شنود و دستيابى به اطلاعات و اخبار آسمان

و جعلن_ها رجومًا للشي_طين

عجز شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 15

15- شيطان در قيامت به ناتوانى خويش و پيروانش براى يارى و فريادرسى يكديگر اعتراف مى كند .

و قال الشيط_ن . .. ما أنا بمصرخكم و ما أنتم بمصرخى

{صرخ} به معناى فرياد و {أصرخ} به معناى پاسخ گويى به آن است. بنابراين مراد از {مصرخ} فريادرس و نجات دهنده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 99 - 1

1- شيطان ، از هرگونه سلطه گرى بر مؤمنان متوكل بر خدا ناتوان است .

الشيط_ن الرجيم . إنه ليس له سلط_ن على الذين ءامنوا و على ربّهم يتوكّلون

لفظ {سلطان} چون با {تنوين} آمده و بعد از حرف نفى قرار گرفته است، دلالت بر نفى مطلق مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 10 - 7

7 - شيطان بدون اذن خداوند ، نمى تواند كمترين آسيبى به مؤمنان برساند .

و ليس بضارّهم شيئًا إلاّ بإذن اللّه

عجز طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 1

1 - طاغيان و دوزخيان ، در جهنم از ديدن بهشتيان ناتوان خواهند بود .

و قالوا ما لنا لانرى رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

مقصود از {رجال}

در آيه شريفه، مؤمنان و تقواپيشگان اند كه در بهشت جاى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 63 - 2

2 - طاغيان در دوزخ ، خود را از ديدن بهشتيان و مؤمنان ناتوان خواهند ديد .

أم زاغت عنهم الأبص_ر

عجز ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 17،18

17 _ ظالمان نمى توانند خود را از مهلكه مردن و عذاب خواركننده پس از آن رهايى بخشند.

و الملئكة باسطوا أيديهم أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

جمله {أخرجوا انفسكم} خطاب ملائكه به ظالمان است، كه اگر مى توانيد خود را از اين مهلكه نجات بخشيد. اين سخن ملائكه از سر استهزا و بيان عجز ظالمان است.

18 _ جان كندن ستمگران، همراه با تمسخر ملائكه قبض روح نسبت به آنان و بيان عجز آنان براى رهايى از مرگ است.

أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

عجز غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 3

3 - غافلان از ياد خدا ، پس از حشر در قيامت ، از شناخت راه نجات خويش ناتوان خواهند بود . *

قال ربّ لم حشرتنى أعمى

ممكن است مراد از كورى آگاه نبودن به فضاى موجود در قيامت و يافتن راه چاره براى رهايى از گرفتارى هاى آن باشد. براين اساس، گويندگان {قد كنت بصيراً} خود را كسانى مى دانند كه در دنيا همه چيز را خوب مى فهميدند و انديشه اى عميق داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 -

63 - 2

2 - دل هاى گرفتار غفلت ، ناتوان از درك و پذيرش پيام پيام آوران الهى

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا

عجز غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 8

8- غير خدا ، فاقد هرگونه نقش و قدرت ، در آغاز و نيز فرجام هستى است .

ما أشهدتّهم خلق السم_وت والأرض . .. و يوم يقول نادوا ... فدعوهم فلم يستجيبوا لهم

عجز فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 1

1- تصميم فرعون به محو موسى ( ع ) و بنى اسرائيل از صحنه زمين ، به دنبال احساس ناتوانى از مقابله با معجزات او

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فأراد أن يستفزّهم من الأرض

برداشت فوق بنابراين نكته است كه مراد از {الأرض} كره زمين باشد. در اين صورت لازمه {استفزاز} (بركندن)، قتل و نابود كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 2

2 - فرعون ، عاجز از مقابله با منطق موسى ( ع )

قال إنّ رسولكم . .. لمجنون

اقدام فرعون به متهم كردن موسى به جنون در مقابل منطق قوى او، نشانگر عجز و ناتوانى وى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 1

1 - روى آورى فرعون به تهديد موسى ( ع ) با احساس ناتوانى از مقابله با منطق او

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 8

8 - فرعون ، از چاره انديشى و پيدا كردن راه مبارزه با موسى ( ع ) _ به تنهايى _ احساس ناتوانى مى كرد .

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره فماذا تأمرون

مشورت و نظرخواهى فرعون از ديگران _ در عين ادعاى خدايى _ بيانگر ناتوانى او در مبارزه با موسى(ع) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 2

2 - ناتوانى فرعون از نابود ساختن موسى ( ع ) ، على رغم خشم و دشمنى عميق وى نسبت به او و آيينش

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

مأموريت جديد موسى(ع)، نشانگر آن است كه فرعون على رغم تلاش براى نابودى آيين موسى(ع) نتوانست به خود وى آسيبى برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 8

8 - قارون و فرعون و هامان ، هيچ گاه ، نتوانستند بر اراده و قضاى خدا ، پيشى گيرند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين

به قرينه آيات پيش _ كه درباره عذاب اقوام مكذِّب انبيا است _ و نيز آيه بعد _ كه درباره عقوبت قارون و فرعون و هامان است _ سبقت نگرفتن آنان، سبقت نگرفتن بر امر و قضاى الهى در عذاب مكذبان است.

عجز فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 1

1 - اطمينان بخشيدن خداوند به موسى ( ع ) ; مبنى بر ناتوانى فرعونيان از قتل وى

فأخاف أن يقتلون .

قال كلاّ

بنابراين احتمال كه {كلاّ} پاسخ {أخاف أن يقتلون} است، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 40 - 2

2 - ناتوانى فرعونيان در مبارزه با موسى ( ع ) و منحصر شدن تمام قدرت و تدبير نظام فرعونى در وجود ساحران

لعلّنا نتّبع السحرة إن كانوا هم الغ_لبين

با اين كه در نظام فرعونى تلاش بر حذف همه نيروها و منحصر دانستن فرعون در جايگاه رهبرى بوده است; اما ناتوانى او از مقابله با موسى(ع) و نياز وى به كارآيى ساحران، سبب گشت تا به جاى فرعون، ساحران پيشواى مردم قلمداد شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 8

8 - غرور و تبختر فرعونيان ، در اوج درماندگى و احساس نياز به موسى ( ع )

و قالوا ي_أيّه الساحر ادع لنا ربّك

عجز قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 9

9 - خوارى ، ذلت ، عجز و ناتوانى سخت قارون به هنگام فرورفتن در كام زمين

فما كان له من فئة ينصرونه من دون اللّه و ما كان من المنتصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 8

8 - قارون و فرعون و هامان ، هيچ گاه ، نتوانستند بر اراده و قضاى خدا ، پيشى گيرند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين

به قرينه آيات پيش _ كه درباره عذاب اقوام مكذِّب انبيا است _ و نيز

آيه بعد _ كه درباره عقوبت قارون و فرعون و هامان است _ سبقت نگرفتن آنان، سبقت نگرفتن بر امر و قضاى الهى در عذاب مكذبان است.

عجز قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 68 - 3

3- درماندگى و ناتوانى قوم ابراهيم ، از مقابله با منطق ابراهيم ( ع )

قال أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم . .. قالوا حرّقوه وانصروا ءالهتكم

بت پرستان در برابر سخنان منطقى و مواضع به حق حضرت ابراهيم(ع)، متوسل به زور و تهديد شدند. از اين نكته مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 97 - 3

3 - ناتوانى مشركان از مقابله با منطق و استدلال ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك و بت پرستى

فى الجحيم

تصميم مشركان بر نابودى ابراهيم(ع) با سوزاندن آن حضرت _ پس از شنيدن سخن منطقى و خردبرانگيزش _ گوياى برداشت ياد شده است.

عجز قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 8

8_ صيحه و غرشى كه قوم ثمود را فرا گرفت ، توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از آنان سلب كرد .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{فى ديارهم} متعلق به {جاثمين} است و دلالت بر اين دارد كه قوم ثمود در خانه هايشان به هلاكت رسيدند. بيان اين معنا حكايت از آن دارد كه: صيحه و غرش مهيب آن چنان بود كه قوم ثمود، نتوانستند از خانه هاى خويش _

كه طبعاً آدمى در اين گونه موارد از خانه خارج مى شود _ بيرون آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 6

6 - مخالفان صالح ( ع ) ، ناتوان از مقابله منطقى با وى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

اقدام ثموديان به وارد كردن اتهام جنون به صالح(ع) در برابر اندرزهاى خيرخواهانه وى، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 45 - 1

1 - ناتوانى و بى پناهى كامل قوم ثمود ، در برابر صاعقه عذاب

فما استط_عوا من قيام و ما كانوا منتصرين

عجز قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 4،5

4_ آشكار شدن عجز بت ها و تأثير نداشتن آنها در امور آدميان و نيز روشن شدن ناتوانى قوم عاد در برابر خواست خداوند ، هدف هود ( ع ) از فراخوانى مردم ، به مبارزه و توطئه عليه خويش

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

{كيدوا} فعل امر از مصدر {كِيْد} (مكر كردن) است. امر در جمله فوق _ به تناسب مورد _ امر تعجيزى است; يعنى ، درخواستى است براى نشان دادن عجز و ناتوانى مخاطب از انجام كار.

5_ عجز و ناتوانى قوم عاد و خدايانشان ، براى از ميان بردن هود ( ع ) ، دليل و آيتى بر حقانيت رسالت او

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

{فاء} در {فكيدونى} فصيحه و حاكى از جمله اى مقدر است. آن جمله به قرينه {إن نقول إلاّ اعتريك ...} چنين است: {إن كان كما تقولون فكيدونى ...; اگر

بتها چنين نيرويى دارند پس شما و آنها با من به مبارزه برخيزيد و كار را يكسره كنيد}.

عجز قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 9

9 _ حضرت نوح ( ع ) ، قومش را بر قتل خود تحدى كرد و عدم توانايى آنان را بر انجام اين كار ، شاهد درستى ادعاى نبوت خود ، اعلام نمود .

إن كان كبر عليكم مقامى . .. فأجمعوا أمركم ... و لا تنظرون

جمله {فعلى اللّه توكلت} بيانگر شكست ناپذيرى حضرت نوح (ع) به علت متكى بودنش به قدرت لايزال الهى و جمله {أجمعوا أمركم و شركاءكم} بيان ناچيزى قدرت قومش مى باشد.

عجز كاشفان اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 28،30

28- گروهى از بازديدكنندگان از اصحاب كهف ، ماجراى آنان را مبهم و خود را از تحليل آن ناتوان ديدند .

فقالوا ابنوا عليهم بني_نًا ربّهم أعلم بهم

جمله {ربّهم أعلم بهم} گوياى اين است كه گويندگان آن، به حقيقت ماجراى اصحاب كهف، پى نبردند و علم آن را به خداوند احاله كردند.

30- برترى آگاهى خداوند بر سرگذشت حقيقى اصحاب كهف ، مورد اعتراف كسانى بود كه از كشف حقيقت ماجرا اظهار عجز مى كردند .

فقالوا ابنوا عليهم بني_نًا ربّهم أعلم بهم

عجز كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 9

9 - ناتوانى كافران از آوردن همانند براى قرآن ، منشأ اعتراض ها و ايراد هاى آنان به مثل هاى قرآن

فان لم تفعلوا و لن

تفعلوا . .. إن اللّه لايستحى أن يضرب مثلا ما ... و أما الذين

بيان اشكال تراشى كافران به برخى تمثيلهاى قرآن - پس از دعوت آنان به تحدى (فأتوا بسورة) و بيان ناتوانى آنان از آوردن همانند براى قرآن (و لن تفعلوا) - اشاره به ريشه بهانه جوييهاى كافران دارد; يعنى، چون نتوانستند براى قرآن همانند بياورند به بهانه گيرى و اشكال تراشى پرداختند (ماذا أراد اللّه بهذا مثلا)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 3،4،6

3 - كافران به قرآن از حق شنوى ، حق گويى و حق بينى ، ناتوانند .

و مثل الذين كفروا . .. صم بكم عمى

{صم} و {بكم} و {عمى} به ترتيب: جمع أصم (كر) و أبكم (لال) و أعمى (كور) مى باشند. به نظر مى رسد متعلق {كفروا} به قرينه آيه قبل {ما أنزل اللّه} باشد، يعنى: مثل الذين كفروا بما أنزل اللّه.

4 - ناتوانى كفرپيشگان از ديدن و شنيدن حقايق دينى و بازگويى آنها ، ايشان را از درك معارف دين و حقايق قرآن ، محروم كرده است .

صم بكم عمى فهم لايعقلون

مفعول {لايعقلون} معارف الهى و حقايق قرآن (ما أنزل اللّه) است.

6 - كفرپيشگان بر اثر ترك پرسش و جستجو از حقايق و معارف دين ، از درك آنها ناتوان و محرومند .

بكم . .. فهم لايعقلون

تفريع جمله {فهم لايعقلون} بر لال بودن كفرپيشگان مى تواند اشاره به اين باشد كه: از ابزار شناخت حقيقت، جستجوى آن با پرسش و تحقيق است و كفرپيشگان از اين ابزار محرومند; يعنى، در پى يافتن حقيقت نيستند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 9

9 _ ناتوانى جبهه كفر در برابر جامعه ايمانى ، آنگاه كه مؤمنان به دستور هاى الهى ( امر به معروف و نهى از منكر ) عمل كنند .

كنتم خير امّة . .. لن يضرّوكم الّا اذًى و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار ... ضربت عل

در برداشت فوق، تقوا به معناى عمل به دستورات الهى گرفته شده كه خداوند در آيات پيش به برخى از آنها (امر به معروف، ايمان واقعى و . .. ) اشاره كرده است. يعنى آنگاه كيد دشمنان بى اثر است كه تقوا داشته باشند و به دستورات الهى عمل كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 12

12 _ ناتوانى كافران از مقابله با قرآن و پيامبر اكرم(ص)

حتى إذا جاءوك يجدلونك يقول الذين كفروا إن هذا إلا أسطير الأولين

پناه بردن مشركان به جدل و اتهام، گوياى اين است كه هيچ راه منطقى و صحيحى براى مقابله با قرآن و پيامبر(ص) وجود نداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 8،9

8 _ نيرو هاى شرك و كفر هر چند فراوان باشند ، توان شكست اهل ايمان را ندارند .

و لن تغنى عنكم فئتكم شيئا و لو كثرت

9 _ توان نيرو هاى شرك و كفر هر چند فراوان باشند ، در برابر خدا پوچ و بى اثرند .

و لن تغنى عنكم فئتكم شيئا و لو كثرت و أن اللّه مع المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

انفال - 8 - 59 - 2،3،4

2 _ كافران هرگز قادر نخواهند بود خداوند را ناتوان ساخته و مانع تحقق اراده وى شوند .

إنهم لايعجزون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مفعول محذوف از {لايعجزون}، اللّه باشد. اعجاز (مصدر يعجزون) به معناى ناتوان ساختن است.

3 _ كافران هرگز با نقض پيمان و خيانت به رسول اكرم ( ص ) نخواهند توانست بر پيامبر ( ص ) پيشى گيرند و وى را از ادامه رسالت ناتوان سازند .

و إما تخافن من قوم خيانة . .. و لايحسبن الذين كفروا سبقوا إنهم لايعجزون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفعول {سبقوا} و {لايعجزون} پيامبر(ص) باشد.

4 _ كافران همواره مقهور خداوند هستند .

و لايحسبن الذين كفروا سبقوا إنهم لايعجزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 10

10 _ توان رزمى و نيروى مقاومت هر مسلمان ، حتى پس از گراييدن جامعه ايمانى به ضعف ، بيش از دو چندان هر كافر است .

و علم أن فيكم ضعفا فإن يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 8 - 8

8_ كفرپيشگان ، در صورت مواجه شدن با عذاب هاى الهى ، از نجات دادن خويش ناتوان خواهند بود .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جمله {ليس مصروفاً عنهم} بيان مى دارد كه عذاب از كفرپيشگان بازگردانده نمى شود و جمله {حاق بهم . ..} به اين نكته اشاره مى كند كه آنان نيز نمى توانند از عذاب بگريزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

هود - 11 - 20 - 1

1_ كفرپيشگان در هيچ كجاى زمين ، نمى توانند خود را از سيطره و حاكميت خداوند خارج سازند .

أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأرض

اعجاز (مصدر معجزين) به معناى از دسترس خارج بودن است. بنابراين و با توجه به اينكه مفعول {معجزين} الله است ، جمله {أُول_ئك لم يكونوا ...} چنين معنا مى شود: آنان هيچ گاه از دسترس خدا (حاكميتو سلطه او) خارج نبوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 8

8_ كفرپيشگان نه مى توانند از نزول عذاب الهى جلوگيرى كنند و نه قادرند از گرفتارشدن به آن ، خود را رهايى بخشند .

إنما يأتيكم به الله . .. و ما أنتم بمعجزين

إعجاز (مصدر معجزين) به معناى فرار كردن و از دسترس خارج شدن است. بنابراين {ما أنتم بمعجزين}; يعنى ، [پس از نزول ع_ذاب] نمى توانيد فرار كنيد و خود را از عذاب برهان_يد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 6

6- متهم كردن پيامبر ( ص ) به سحرشدگى ، نمودى از مستورى قلب كافران و ناتوانى آنان از درك حقايق است .

و جعلنا فى قلوبهم أكنّة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرًا و . .. إذ يقول الظ_لمون إن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 40 - 4

4- بهت زدگى كافران در برابر عذاب ناگهانى ، بازدارنده آنان از هر گونه اقدام دفاعى است .

بل تأتيهم بغتة فتبهتهم فلايستطعيون ردها

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - نور - 24 - 57 - 1،3

1 - كافران ، از شكست دادن و به سستى كشاندن نيروى الهى و جبهه حق _ در هر جاى دنيا_ ناتوانند .

لاتحسبنّ الذين كفروا معجزين فى الأرض

در آيه شريفه، متعلق {معجزين} (اين كه كافران چه چيز را به ناتوانى مى كشانند _ ذكر نشده است; ولى با توجه به اين كه كافران، همواره درصدد تضعيف جبهه حق و دين الهى اند، مقصود از آن نيروى الهى و جيهه حق است. گفتنى است ظرف {فى الأرض} مى رساند كه اين ناتوانى در همه جاى دنيا وجود دارد.

3 - كافران ، از جلوگيرى از تحقق وعده الهى مبنى بر حاكميت فراگيرى اهل ايمان و پيروزى و امنيت آنان در هر جاى دنيا ، ناتوانند .

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. ليستخلفنّهم فى الأرض ... لاتحسبنّ الذين كفروا معجزين

برداشت فوق، از ارتباط ميان اين آيه و دو آيه قبل، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 6

6 - ذهن و انديشه كافران ، ناتوان از درك مكر خدا و تدبير الهى عليه آنان

و مكرنا مكرًا و هم لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 66 - 1

1 - دانش و معرفت درباره آخرت ، خارج از محدوده توان كافران

بل ادّرك علمهم فى الأخرة

{تدارُك} (مصدر {إدارك}) عبارت است از پيوستن اجزاى شىء به آن شىء به گونه اى كه از آن اجزا، چيزى باقى نمانده باشد. {ادّارك علمهم فى الأخرة}; يعنى، آنها (كافران) دانششان مصروف جاى ديگرى شده و چيزى

از آن باقى نمانده است تا بتوانند آن را درباره آخرت به كار برند. بنابراين آنان نه مجال آن را دارند كه با دلايل علمى، آخرت را رد كنند و نه مجال آن را دارند كه با برهان هاى يقينى آن را اثبات كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 78 - 11

11 - ناتوانى كافران از زيان رساندن به خدا و مقهور ساختن او با كفرورزى و حق ستيزى خويش

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه و هو العزيز العليم

طرح عزت و قاهريت شكست ناپذير الهى، تعريضى است به آنان كه با حق ستيزى به مبارزه با خدا برخاستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 24 - 8

8 - كافران ، هيچ گريزى از حيطه قهر و قدرت خداوند ، ندارند .

نضطرّهم إلى عذاب غليظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 7

7 - كافران لجوج ، مانند مردگان در قبر ها ، از شنيدن سخن حق ناتوان بوده و هيچ راهى براى هدايتشان نيست .

و ما أنت بمسمع من فى القبور

در اين آيه كافران لجوج و حق ناپذير صدراسلام درمكه، به مردگان در قبرها تشبيه شده اند كه هيچ راهى براى هدايتشان نيست و آنان نيز هيچ زمينه اى براى پذيرش ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 65 - 6

6 - كافران و مجرمان از انكار رفتار و كردار ناپسند خود ناتوان خواهند بود .

تكلّمنا أيديهم و تشهد أرجلهم بما كانوا

يكسبون

گواهى دادن دست و پا، مى تواند كنايه از اين نكته باشد كه كافران از هرگونه انكار رفتار زشت خويش ناتوان خواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 67 - 1

1 - توانايى خداوند بر مسخ كردن كافران ، به گونه اى كه آنان آن چنان زمين گير شوند كه از برخاستن از جاى خود و حركت به پيش و عقب ناتوان شوند .

و لو نشاء لمسخن_هم على مكانتهم فما استط_عوا مضيًّا و لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 1

1 - كافران و مشركان دوزخى ، ناتوان از دفاع از خود در برابر عذاب الهى

أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة

{إتّقاء} (مصدر {يتّقى}) به معناى سپر گرفتن جهت حفظ و دفاع از خود در برابر گزند است. دفاع از خود در برابر عذاب الهى به وسيله صورت _ در حالى كه اصولاً انسان ها براى دفاع از خود از دست و پا استفاده مى كنند تا گزندى به صورتشان نرسد _ بيانگر اوج ناتوانى دوزخيان از دفع عذاب از خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 11

11 - عجز كافران ، از درك معارف و مفاهيم بلند قرآن

و الذين لايؤمنون فى ءاذانهم وقر و هو عليهم عمىً

جمله {فى آذانهم وقر} (در گوش هاى كافران سنگينى است) و نيز جمله {هو عليهم عمىً} (كورى كافران نسبت به قرآن است) كنايه از ناتوانى كافران نسبت به درك مفاهيم قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 5

5- جوامع كفرپيشه ، با تمامى امكانات و قوا ، بى دفاع در برابر كيفر الهى

و كأيّن من قرية هى أشدّ قوّة من قريتك الّتى أخرجتك أهلكن_هم فلاناصر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 1

1- كافران ، با كفر و حق ستيزى و مخالفتشان با پيامبر ( ص ) ، ناتوان از رسانيدن كمترين زيان به خداوند

إنّ الذين كفروا و . .. لن يضرّوا اللّه شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 22 - 1

1 - اطمينان بخشى خداوند به مؤمنان ، در ناتوانى كافران از غلبه بر ايشان ، پس از فتح خيبر و صلح حديبيه

و لو ق_تلكم الذين كفروا لولّوا الأدب_ر

برداشت بالا بر اين اساس است كه {لو قاتلكم. ..} نظر به آينده داشته باشد; يعنى، شما در آينده، همواره پيروز خواهيد بود و هر كه با شما بجنگد، منهزم خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 11

11- شديدترين تهديد ها از جانب كافران و مشركان ، ناتوان از خاموش ساختن نور ايمان در قلب هاى مستعد

و لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم

محيط مكه با آن كه مسخّر مشركان بود و مؤمنان ناگزير به هجرت شده بودند; ولى خداوند از وجود مردان و زنان مؤمن در آن خبر داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 30 - 4

4 - كافران ، مأيوس

و ناتوان از مقابله با پيامبر ( ص ) و پيشگيرى از دعوت آن حضرت

نتربّص به ريب المنون

پناه بردن كافران به آرزو و دلبستن به حادثه، نشانه يأس آنان از مقابله كارساز با پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 34 - 5

5 - ناتوانى كافران از هماوردى با قرآن ، نشانگر بى صداقتى آنان در اتهام هايشان

إن كانوا ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 45 - 2

2 - ناتوانى جبهه كفر با تجهيز تمامى امكانات ، براى غلبه بر اراده خداوند و جبهه ايمان

سيهزم الجمع و يولّون الدّبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 1،10

1 - اطمينان بخشى خدا به مؤمنان درباره ناتوانى منافقان و كافران از رويارويى مستقيم با آنان

لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

ضماير فاعل {يقاتلون} به منافقان و كافران (يهود) _ كه در آيات قبل مورد اشاره قرار گرفته اند _ باز مى گردد و {جميعاً} نظر به اجتماع اين دو گروه دارد.

10 - كافران ، در نبرد هاى قومى و قبيله اى خود جنگاور و سخت كوش ; ولى در برابر جبهه حق ، ضعيف و ناتوان

بأسهم بينهم شديد . .. و قلوبهم شتّى

برداشت ياد شده در صورتى است كه واژه {بأسهم} اشاره به جنگ هايى باشد كه در ميان قبايل خود كافران آن روزگار متداول بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 44 - 8

8 - كافران تكذيب گر ، ناتوان از

رهانيدن خود از سقوط و مبارزه با عوامل آن

سنستدرجهم من حيث لايعلمون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چون عوامل و زمينه هاى سقوط، براى كافران ناشناخته و غافل گيرانه است; قهراً رهايى از آن نيز براى آنان ناممكن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 51 - 6

6 - كافران ، ناتوان از رويارويى با قرآن و مبارزه با تعاليم آن

لمّا سمعوا الذكر و يقولون إنّه لمجنون

كافران، به هنگام شنيدن آيات قرآن به جاى مبارزه با آن و يا نقد و رد تعاليم آن، به متهم ساختن آورنده آن (پيامبراسلام) روى آوردند. از اين نكته مى توان به مطلب ياد شده پى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 24 - 2

2 - كافران لجوج و حق ناپذير ، تنها به هنگام مشاهده نشانه هاى نزول عذاب الهى ، به ناتوانى و بى پناهى خود پى مى برند .

حتّى إذا رأوا ما يوعدون فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 14 - 3

3 - روى گردانى كافران از قرآن ، به دليل ناتوانى آنان از درك مفاهيم آن است و افسانه دانستن آن ، بهانه اى بيش نيست .

قال أس_طير الأوّلين . كلاّ بل ران على قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 6 - 8

8 - برخى كافران ناتوان از درك دين پيامبر ( ص ) و ارزش آن و نالايق

براى استفاده از آن

و لى دين

عجز كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 3

3- ناتوانى و درماندگى كافران و مشركان مكه ، در مبارزه با اسلام و منطق پيامبر ( ص )

و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا

از اين كه كافران و مشركان، به گونه اى مستمر به استهزاى پيامبر(ص) مى پرداختند، برمى آيد كه آنان در توسل به منطق و دليل و برهان ناتوان بودند و هيچ راهى جز اين نداشتند.

عجز گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 17

17- گمراهان ، به هنگام عذاب الهى و يا مرگ ، به تيره بختى و موقعيت بد خويش آگاه خواهند شد .

فسيعلمون من هو شرّ مكانًا

به نظر مى رسد عبارت {شرّ مكاناً} در برابر {خير مقاماً} و عبارت {أضعف جنداً} در برابر {أحسن نديّاً} ( در دو آيه قبل) باشد; يعنى، همان كسانى كه خود را داراى موقعيت برتر و امكانات و نفرات بيشتر مى دانستند، با رسيدن عذاب و مرگ، خود را در نقطه مقابل آن مى يابند.

عجز گوساله سامرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 89 - 1

1 - گوساله سامرى ، پيكره اى عاجز از پاسخ گويى و ناتوان از نفع و ضرر رسانى

أفلايرون ألاّيرجع إليهم قولاً و لايملك لهم ضرًّا و لانفعًا

{رجوع} در كلام فصيح عرب به صورت متعدى نيز استعمال مى شود (مصباح) و {لايرجع. ..}; يعنى گوساله، گفته اى را به آنان بازنمى گرداند و به آنان

پاسخى نمى دهد و {لايملك...}; يعنى، گوساله، مالك نفع و ضرر آنان نيست.

عجز لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 6

6 - حضرت لوط ( ع ) ، در دفاعِ از ميهمانان اش در صورت تعرض قوم اش به آنها ، ناتوان بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

احساس ناتوانى لوط(ع) و تنگ ديدن عرصه بر خود، احتمال دارد به خاطر نكته ياد شده باشد.

عجز مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 97 - 2

2- يأجوج و مأجوج ، از صعود بر بالاى سد ذوالقرنين و نيز ايجاد رخنه و نقب در آن ، ناتوان بودند .

فما اسط_عوا أن يظهروه و مااستط_عوا له نقبًا

{ظهور} به معناى {علو} و بالا رفتن است {فما اسطاعوا أن يظهروه} يعنى: {اقوام مهاجم، نتوانستند از آن بالا روند. }. {نقب} به معناى {سوراخ و تونل} است و {ما استطاعوا له نقباً} يعنى: {نتوانستند كه در ديوار سد، تونل و يا معبر ايجاد كنند.}.

عجز مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 65 - 6

6 - كافران و مجرمان از انكار رفتار و كردار ناپسند خود ناتوان خواهند بود .

تكلّمنا أيديهم و تشهد أرجلهم بما كانوا يكسبون

گواهى دادن دست و پا، مى تواند كنايه از اين نكته باشد كه كافران از هرگونه انكار رفتار زشت خويش ناتوان خواهند بود.

عجز محمد(ص) از شاعرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 -

69 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، از گفتن شعر ناتوان بود .

و ما علّمن_ه الشعر و ما ينبغى له

برخى از مفسران بر آنند كه مقصود از {ما ينبغى له} ناتوان بودن پيامبر(ص) از سرودن شعر و يا مشكل بودن آن براى ايشان است; زيرا خداوند درصدد نفى كامل و قطعى شعر بودن قرآن است و بانفى توانايى شعر گفتن از پيامبر(ص)، اين منظور بهتر حاصل مى شود.

عجز مخالفان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 18 - 1

1 - خداوند ، داراى مأمورانى سرسخت براى خنثى ساختن تلاش مخالفان دين و راندن آنها به سوى جهنم

سندع الزبانية

{زِبْنِيَة} (مفرد {زبانية} از ريشه {زَبْن} به معناى {دفع}); به معناى {شديد} و {پليس} (ياور سلطان) است (قاموس). اطلاق {زبانية} بر مأموران الهى، به اين جهت است كه آنها اهل آتش را به سوى آن سوق مى دهند. (مصباح)

عجز مخالفان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 18 - 2

2 - مخالفان نماز و تكذيب گران دين ، هر چند فراوان و سازمان يافته باشند ، از مقاومت در برابر مأموران الهى عاجزاند .

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... كذّب و تولّى ... فليدع ناديه. سندع الزبانية

عجز مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 8

8- همجواران يأجوج و مأجوج ، خود از ايجاد سدّى محكم و غيرقابل نفوذ در برابر هجوم آن متجاوزان ، ناتوان بودند .

فهل نجعل لك خرجًا على أن تجعل بيننا

و بينهم سدًّا

عجز مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 9

9- ساحل نشينان مناطق غربى سرزمين ذى القرنين ، از رويارويى با نيرو هاى او ناتوان بودند و در برابر تصميمات او ، قدرت مقاومت نداشتند .

وجد عندها قومًا قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب

عجز مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 6

6 _ ناتوانى يهود و نصارا از مغلوب ساختن و نابود كردن اسلام ، در پرتو تبليغات بى امان خويش

يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم و يأبى اللّه إلا أن يتم نوره

عجز مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 8،9

8 _ نيرو هاى شرك و كفر هر چند فراوان باشند ، توان شكست اهل ايمان را ندارند .

و لن تغنى عنكم فئتكم شيئا و لو كثرت

9 _ توان نيرو هاى شرك و كفر هر چند فراوان باشند ، در برابر خدا پوچ و بى اثرند .

و لن تغنى عنكم فئتكم شيئا و لو كثرت و أن اللّه مع المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 10

10 _ اعلام قدرت بى انت هاى خداوند به عموم مشركان صدر اسلام و هشدار به بى نتيجه بودن مقاومت در برابر او

و إن توليتم فاعلموا أنكم غير معجزى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 1

1 _ مشركان ، آياتى از

قرآن را كه حامل معارفى بلند بوده و در ظرف كوچك ذهن آنان جاى نمى گرفت ، انكار مى كردند .

أم يقولون افتريه . .. بل كذبوا بما لم يحيطوا بعلمه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ما} در {بما لم يحيطوا . .. } اشاره به دسته اى از آيات قرآن باشد و ماى محذوف در {لما يأتهم تأويله} _ كه عطف بر {لم يحيطوا} و به تقدير {و كذبوا بما لما يأتهم تأويله} است _ اشاره به دسته اى ديگر از آيات باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 9

9 _ ستم پيشگان مشرك ، به هنگام مشاهده عذاب ، زبانشان بند آمده ، توانايى اظهار ندامت از كرده هاى گذشته خويش را نخواهند داشت .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 13

13- مشركان تسبيح و ثناگويى موجودات براى خداوند را درك نمى كنند .

و ل_كن لاتفقهون تسبيحهم

بنابر اينكه اين آيه، ادامه قول پيامبر(ص) باشد كه خداوند خطاب به آن حضرت فرمود: {به مشركان بگو. ...}، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 6

6- مشركان ، در مقابله با قرآن و اعلان موضع روشن در برابر آن ، سرگردان و ناتوان بودند .

بل قالوا أضغ_ث أحل_م بل . .. بل هو شاعر

{بل} در آيه شريفه، براى اضراب انتقالى است. اين حرف در مواردى به كار مى

رود كه گوينده در صدد بيان نكته اى ديگر بوده و از نكته اول صرف نظر كرده باشد. تكرار اين حرف در يك كلام نشان دهنده اضطراب، ترديد و دو دلى گوينده و يا ناتوانى وى در تصميم گيرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 34 - 4

4- مشركان از مقابله و رويارويى با دعوت پيامبراسلام ، ناتوان بودند .

و ما جعلنا . .. أفإيْن متّ فهم الخ_لدون

از اين كه مشركان در انتظار مرگ پيامبر(ص) و نابودى شريعت وى بودند به دست مى آيد كه در مقابل دعوت پيامبر(ص) عاجز بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 7

7 - مشركان ، از ارائه مخلوقى براى معبودان خويش ، ناتوان اند .

فأرونى ماذا خلق الذين من دونه بل الظ_لمون فى ضل_ل مبين

امر {أرونى} براى تعجيز است و {بل} اضراب، براى انتقال از غرضى به غرض ديگرى است. جمله بعد از {بل} اشعار دارد به اين كه آنان، نه تنها از درخواست ارائه مخلوق براى معبودى، ناتوانند بلكه آن چنان در بيراهه اند كه هيچ گاه چنين كارى از آنان ساخته نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 8

8 - مشركان ، از پاسخ گويى به سؤال { منشأ روزى كيست } ناتوان اند .

قل من يرزقكم . .. قل اللّه

تكرار {قل} در آيه شريفه و اين كه پيامبر(ص) خود متصدى شد كه پاسخ دهد {خداوند منشأ روزى است} نشان مى دهد كه آنان به رغم اعتقادشان به

خدايانى غير از خدا، در جواب اين سؤال كه {منشأ روزى كيست} خدايان خود را معرفى نكرده و سكوت اختيار مى كنند. در نتيجه پيامبر(ص)، خود باطن آنان را آشكار مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 9

9 - مشركان ، ناتوان از ارائه تصويرى درست و قابل قبول از حقيقت و جايگاه خدايان ادعايى خود

قل أرونى الذين ألحقتم به شركاء كلاّ بل هو اللّه

از اين كه جوابى از سوى مشركان نقل نشده و خود خداوند زعم و پندار آنان را رد كرده است، به دست مى آيد كه آنان به خوبى مى دانستند كه حقيقت خدايان ادعايى شان قابل ارائه نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 25 - 1

1 - ناتوانى مشركان و هم فكران و معبود هاى آنان از يارى يكديگر

احشروا الذين ظلموا و أزوجهم . .. ما لكم لاتناصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 161 - 2

2 - وانهاده شدن مشركان و معبودهايشان به خود و ناتوانى آنان در برابر خداپرستان و حق جويان

فإنّكم و ما تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 162 - 1

1 - مشركان و معبودهايشان ، از فريب دادن و گمراه كردن مردم و جلوگيرى از پيشرفت دين خدا ( توحيد و يگانه پرستى ) ناتوان اند .

ما أنتم عليه بف_تنين

{فاتن} (اسم فاعل و مفرد {فاتنين}) به معناى كسى است كه مى فريبد و به گمراهى فرا مى خواند. گفتنى

است طبق نظر بيشتر مفسران ضمير {عليه} به {اللّه} برمى گردد و مقصود از آن راه خدا و دين او (اسلام) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 1

1 - كافران و مشركان دوزخى ، ناتوان از دفاع از خود در برابر عذاب الهى

أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة

{إتّقاء} (مصدر {يتّقى}) به معناى سپر گرفتن جهت حفظ و دفاع از خود در برابر گزند است. دفاع از خود در برابر عذاب الهى به وسيله صورت _ در حالى كه اصولاً انسان ها براى دفاع از خود از دست و پا استفاده مى كنند تا گزندى به صورتشان نرسد _ بيانگر اوج ناتوانى دوزخيان از دفع عذاب از خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 6

6 - بينش شرك آلود ، ناتوان از توصيف بايسته خدا

سبح_ن ربّ السم_وت . .. عمّا يصفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 11

11- شديدترين تهديد ها از جانب كافران و مشركان ، ناتوان از خاموش ساختن نور ايمان در قلب هاى مستعد

و لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم

محيط مكه با آن كه مسخّر مشركان بود و مؤمنان ناگزير به هجرت شده بودند; ولى خداوند از وجود مردان و زنان مؤمن در آن خبر داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 5

5 - عجز و ناتوانى مشركان ، از ارائه هرگونه دليل و سند الهى ،

بر خداوندگارى معبود هاى خويش

ما أنزل اللّه بها من سلط_ن

{سلطان}، به معناى حجت و دليل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 40 - 3

3 - ناتوانى مشركان ، بر تضمين درستى عقايد دينى خود

سلهم أيّهم بذلك زعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 41 - 3

3 - مشركان ، ناتوان از اثبات توانايى معبود هاى ادعايى خويش ، بر شفاعت و تضمين سعادت اخروى براى آنان

أم لهم شركاء فليأتوا بشركائهم إن كانوا ص_دقين

امر در {فليأتوا} براى تعجيز است; يعنى، مشركان ناتوان از اين كاراند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 47 - 3،4

3 - مشركان ، ناآگاه از امور غيبى و ناتوان از ارتباط با عالم غيب

أم عندهم الغيب فهم يكتبون

4 - مشركان ، از ارائه هر گونه شاهد عقلى و نقلى _ چه از اين جهان و چه از عالم غيب _ بر راستى و درستى آيين شرك ناتوان اند .

أفنجعل المسلمين كالمجرمين . .. أم لكم كت_ب فيه تدرسون ... أم لهم شركاء ... أم عن

از مجموع آيات مربوط به مشركان _ كه به صورت پرسش و درخواست از آنان براى ارائه دلايل درستى آيين خويش مطرح شده است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

عجز مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 41 - 4

4 - مشركان صدراسلام ( مجرمان ) ، براى اثبات يكسانى سرنوشت خويش با مسلمانان ، از ارائه شاهد و هم فكرى

از ميان عقلاى عالم ناتوان بودند .

أم لهم شركاء فليأتوا بشركائهم إن كانوا ص_دقين

عجز مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 3

3- ناتوانى و درماندگى كافران و مشركان مكه ، در مبارزه با اسلام و منطق پيامبر ( ص )

و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا

از اين كه كافران و مشركان، به گونه اى مستمر به استهزاى پيامبر(ص) مى پرداختند، برمى آيد كه آنان در توسل به منطق و دليل و برهان ناتوان بودند و هيچ راهى جز اين نداشتند.

عجز معبران پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 44 - 2،3

2_ خواب گزاران دربار ، تعبير رؤياى مختلط و آشفته را خارج از قلمرو دانش خويش دانستند .

و ما نحن بتأويل الأحل_م بع_لمين

{ال} در {الأحلام} عهد ذكرى است و اشاره به {أضغاث أحلام} دارد. بنابراين {ما نحن ...} ; يعنى: تأويل آن گونه از رؤياها را كه همانند بافه هاى چند رشته است ، نمى دانيم.

3_ معبّران دربار ، على رغم اظهار ناتوانى خويش از تعبير رؤياى پادشاه ، آن را داراى تعبير و تأويل مى دانستند .

قالوا . .. ما نحن بتأويل الأحل_م بع_لمين

مفاد جمله {و ما نحن . ..} اين است كه اين گونه رؤياها ، تعبير و تأويل دارد و لكن ما بدان واقف نيستيم.

عجز معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 5،13

5 _ اگر خداوند نعمت بينايى، شنوايى و ادراكى انسان را سلب كند، معبودهاى باطل

قدرت بازگرداندن آنها را ندارند.

إن أخذ اللّه سمعكم . .. من إله غير اللّه يأتيكم به

13 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله: {قل أرأيتم إن أخذ اللّه سمعكم و أبصاركم و ختم على قلوبكم} يقول: إن أخذ اللّه منكم الهدى من إله غير اللّه يأتيكم به . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 191 - 1

1 _ مشركان ، موجوداتى را شريك خدا مى پنداشتند كه از آفرينشِ كمترين چيزى ناتوان بودند .

أيشركون ما لايخلق شيئا

كلمه {كمترين} در برداشت فوق از نكرده بودن {شيئا} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 192 - 1،2،4

1 _ مشركان موجوداتى را مى پرستيدند و شريك خدا مى پنداشتند كه بر يارى رسانى به ايشان ناتوان بودند .

أيشركون ما . .. لايستطيعون لهم نصرا

ضمير فاعلى در {لايستطيعون} به {ما}ى موصوله در {ما لايخلق} برمى گردد و {هم} در {لهم} به مشركان ارجاع مى شود. يعنى معبودان اهل شرك توانايى يارى رسانى به پرستش كنندگان خود را ندارند.

2 _ معبودان مشركان حتى قادر به دفاع از خويش نبودند .

أيشركون ما . .. لا أنفسهم ينصرون

ضميرهاى {أنفسهم} و {ينصرون} به {ما لايخلق}، كه همان معبودان اهل شرك است، برمى گردد. يعنى معبودان، خود را يارى نمى كنند. يارى از خود به معناى دفاع از خويشتن است.

4 _ عاجز بودن معبودان اهل شرك بر دفاع از خود و پرستشگران خويش ، دليل عدم لياقت آنها براى ربوبيت و پرستش

أيشركون ما . .. لايستطيعون لهم نصرا و لا أنفسهم ينصرون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 193 - 1،2،4،5،6

1 _ مشركان هر چند خواستار رهنمودى از معبودانشان شوند ، پاسخى از آنان دريافت نمى كنند .

و إن تدعوهم إلى الهدى لايتبعوكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه خطاب در {تدعوهم} متوجه مشركان باشد. بر اين مبنا ضمير {هم} به معبودان برمى گردد و {إلى الهدى} به اين معنا خواهد بود: {الى ان يهديهم اصنامهم}. بنابراين آيه چنين معنا مى شود: اگر شما مشركان از بتهاى خويش بخواهيد كه شما را راهنمايى كنند، آنها از شما حرف شنوايى ندارند. جمله بعد، خصوصا كلمه {عليكم}، نه {عليهم}، مؤيد اين معنا مى باشد.

2 _ معبودان اهل شرك ، موجوداتى ناتوان از هدايتگرى پرستش كنندگان خويش

و إن تدعوهم إلى الهدى لايتبعوكم

4 _ ناتوانى معبودان اهل شرك از هدايت آنان و اجابت خواسته هايشان ، دليل بطلان شرك و شايسته نبودن آنها براى پرستش

و إن تدعوهم إلى الهدى لايتبعوكم

5 _ درخواست كردن از معبودان دروغين براى درخواست كننده بى ثمر و با لب فرو بستن از درخواست مساوى است .

سواء عليكم أدعوتموهم أم أنتم صمتون

6 _ معبودان اهل شرك از برآوردن خواسته هاى پرستندگان خويش عاجزند .

سواء عليكم أدعوتموهم أم أنتم صمتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 194 - 5،6،8

5 _ توجه دادن اهل شرك به همسانى آنان با معبودانشان در ناتوانى و نيازمندى ، زمينه ساز باور آنان به بطلان شرك و شايسته نبودن معبودان براى پرستش

إن الذين تدعون من دون اللّه عباد أمثالكم

6 _ خداوند از مشركان خواست تا براى آزمون توانايى معبودانشان ،

نياز هاى خود را از آنان درخواست كنند .

فادعوهم فليستجيبوا لكم

8 _ ناتوانى معبودان از اجابت خواسته هاى پرستشگران خويش ، افشاگر پندار باطل و دروغين مشركان ( پندار شريك براى خداوند )

فادعوهم فليستجيبوا لكم إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 195 - 3،7،8

3 _ فقدان اثر مطلوب در اعضاى تعبيه شده در بت ها ، دليل ناتوانى بيشتر آنها از عبادتگرانشان

ألهم أرجل يمشون بها . .. أم لهم ءاذان يسمعون بها

جمله {عباد أمثالكم} به همسانى بتها با پرستشگرانشان در نيازمندى و ناتوانى اشاره كرد و آيه مورد بحث با توجه دادن مشركان به اينكه بتها از اعضاى تعبيه شده در آنها هيچ بهره اى نمى برند اين نكته را به آنان يادآور مى شود كه بتها و معبودان دروغين حتى از پرستشگرانشان عاجزتر و ناتوانترند.

7 _ پيامبر ( ص ) از جانب خدا مأمور شد تا براى اثبات ناتوانى بت ها ، مشركان را به تحدى و مبارزه عليه خويش دعوت كند .

قل ادعوا شركاءكم ثم كيدون فلاتنظرون

8 _ خداوند از مشركان خواست اگر خدايانشان بر امرى توانا هستند با كمك آنها عليه پيامبر ( ص ) توطئه كنند و براى از ميان بردن وى هيچ درنگى رواندارند .

قل ادعوا شركاءكم ثم كيدون فلاتنظرون

{كيدون} مركب از فعل امر {كيدوا} (از {كيد}، به معنى فكر كردن و توطئه چيدن) و نون وقايه است. كسره نون دلالت بر حذف {ياء} متكلم دارد. بنابراين {كيدون} (كيدونى) يعنى عليه من توطئه كنيد. {انظار} مصدر {لاتنظروا} به معناى مهلت دادن است. {لاتنظرون} نيز مركب از فعل نهى و

نون وقايه است ; يعنى: فلاتنظرونى، مرا مهلت ندهيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 197 - 2،3،6

2 _ معبودان اهل شرك ، هرگز توان يارى ايشان را ندارند .

و الذين تدعون من دونه لايستطيعون نصركم

3 _ معبودان مشركان در برابر حوادث قادر به دفاع از خويشتن نيستند .

و لا أنفسهم ينصرون

6 _ ناتوانى معبودان اهل شرك در دفاع از خود و ديگران ، دليلى بر بطلان شرك است .

و لايستطيعون نصركم و لا أنفسهم ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 198 - 1،2،4،8

1 _ معبودان اهل شرك ناتوان از ارائه رهنمون به پرستشگران خود

و إن تدعوهم إلى الهدى لايسمعوا

{تدعوا} جمع مخاطب از {يدعو} و خطاب در آن متوجه اهل شرك است. {هدى} مصدر و فاعل آن ضميرى است كه به {الذين تدعون} در آيه قبل برمى گردد و مفعولش مشركان مى باشد. بنابراين {إلى الهدى} يعنى {إلى أن يهدوكم}.

2 _ معبودان اهل شرك عاجز از شنيدن سخنان عبادت كنندگان خويش

و إن تدعوهم . .. لايسمعوا

4 _ چشم هاى تعبيه شده در بت ها هرگز بر ديدن اشيا توانا نبودند .

و هم لايبصرون

ضميرها در جمله {هم لايبصرون} به {الذين تدعون} برمى گردد.

8 _ ناتوانى معبودان اهل شرك از اجابت درخواست ها ، شنيدن سخنان و ديدن اشيا ، دليل بطلان شرك و ناروايى پرستش غير خدا

و إن تدعوهم إلى الهدى لايسمعوا . .. و هم لايبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 14 - 1

1_ انسان ها و معبود هاى

دروغينشان ، ناتوان از آوردن ده سوره هم طراز قرآن

قل فأتوا بعشر سور مثله . .. فإلّم يستجيبوا لكم

ظاهر اين است كه خطاب در {لكم} و {اعملوا} _ به قرينه {فهل أنتم مسلمون} _ متوجه مشركان باشد. براين اساس، ضمير فاعلى در {يستجيبوا} به {من استطعتم} باز مى گردد; يعنى، [اى پيامبر ! به مشركان بگو:] اگر كسى و از جمله معبودهايتان، براى آوردن همانند قرآن - به خاطر عجزشان _ دعوت شما را اجابت نكردند ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 7

7_ هيچ كس ( معبودان اهل شرك ) توان يارى كردن گرفتاران به عذاب الهى را نخواهد داشت .

و ما كان لهم من دون الله من أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 8

8_ بت ها و خدايان پندارى ، هرگز به فرياد پرستشگران خويش نمى رسند و نمى توانند حتى اندكى از عذاب هاى الهى را از آنان دور سازند .

فما أغنت عنهم ءالهتهم التى يدعون من دون الله من شىء لما جاء أمر ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 109 - 3

3_ خدايان ساختگى اهل شرك ، فاقد هر گونه توان و نيرو براى دفاع از پرستشگران خويش

فلاتك فى مرية مما يعبد ه_ؤلاء

تفريع جمله {لاتك . ..} بر داستانهاى اقوام گذشته، گوياى اين نكته است كه: حال كه داستان مشركان گذشته را شنيدى، اين حقيقت براى تو روشن شد كه خدايان اهل شرك نتوانستند پرستشگران خويش را از مهلكه ها

نجات دهند; پس در اين نكته شك و ترديدى به دل راه نده كه خدايان اهل شرك در زمان تو نيز نمى توانند كارى براى پرستشگران خويش انجام دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 7

7_ معبود هاى اهل شرك ، فاقد هرگونه اقتدار و سيطره اند .

ما أنزل الله بها من سلط_ن

برداشت فوق ، بر اين مبناست كه مراد از {سلطان} سيطره و اقتدار باشد. بر اين مبنا ، ضمير در {بها} به {أسماء} _ كه مراد از آن معبودهاست _ برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 14 - 4

4_ خدايان دروغين ، از اجابت كردن درخواست ها ناتوانند .

والذين يدعون من دونه لايستجيبون لهم بشىء

مراد از ضمير {يدعون} و {لهم} مشركان است و ضميرى كه بايد به موصول (الذين) باز گردد محذوف مى باشد. بنابراين {والذين يدعون ...} ; يعنى ، آن چيزه او كسانى كه مشركان آنان را مى خوانند، ايشان را اجابت نمى كنند به كمترين اجابتى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 10

10_ معبود هاى اهل شرك حتى از نفع رسانى به خويشتن و از دفع ضرر از خود ناتوانند .

لايملكون لأنفسهم نفعًا و لا ضرًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 20 - 1،5،6،9

1- خدايان ادعايى مشركان ، قدرت آفرينش هيچ چيزى را ندارند .

و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئًا

{يدعون} صله {الذين} است و ضمير صله، ضمير مفعولى است

كه حذف گرديده و مرجع آن الذين است. مراد از {الذين} به قرينه آيات قبل _ كه درباره خدايان ادعايى ناتوان بود _ خدايان مشركان است.

5- مشركان ، موجودات فاقد قدرت و دست ساز را خداى خويش قرار مى دادند .

و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئًا و هم يخلقون

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مراد از {يدعون} خواندن آن موجودات به عنوان خدا باشد.

6- موجودات دست ساز و فاقد هرگونه قدرت آفرينشگرى ، لياقت الوهيت ندارند و هرگونه عقيده اى به خدايى آنان ، باطل است .

و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئًا و هم يخلقون

9- مشركان ، معبودهايى را مى پرستيدند كه فاقد هرگونه قدرت بودند .

و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئًا و هم يخلقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 7

7- خدايان مشركان ، فاقد هرگونه توانايى و قدرت در جهانند .

و يعبدون من دون الله ما لايملك . .. و لايستطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 56 - 1،2،9

1- پيامبر ( ص ) ، موظف به اعلام خيالى بودن خدايان برگزيده مشركان و ناتوانى كامل آنها در رفع هرگونه بيچارگى و درماندگى از مشركان

قل ادعوا الذين زعمتم من دونه فلايملكون كشف الضرّ عنكم

2- هر معبودى جز خدا ، نيرويى خيالى و براى رفع بيچارگى و بدبختى مردم ، فاقد قدرت است .

قل ادعوا الذين زعمتم من دونه فلايملكون كشف الضرّ عنكم و لاتحويلاً

{الضرّ} به معناى بدحالى درونى و يا جسمانى است (مفردات راغب).

9- خدايان و معبود هاى

مشركان ، از دفع ضرر و نيز متوجه ساختن آن از فردى به فرد ديگر و يا تبديل وضعيت محنت زا به حالت ديگر ، ناتوانند .

قل ادعوا الذين زعمتم من دونه فلايملكون كشف الضرّ عنكم و لاتحويلاً

مراد از {تحويلاً} مى تواند رفع گرفتارى از كسى و متوجه ساختن آن به ديگرى و يا تبديل وضعيت ناگوار به وضعيت خوب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 3،9

3- معبودان و شركاى پندارى مشركان ، در قيامت ، هيچ پاسخى به كمك خواهى آنان نخواهند داد .

فدعوهم فلم يستجيبوا لهم

9- در قيامت ، كارامد نبودن معبودان مشركان و بطلان شرك ، آشكار خواهد شد .

فدعوهم فلم يستجيبوا لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 102 - 12

12- اولياى پندارى كافران ( معبودان باطل ) از دفع عذاب الهى از آنان ناتوانند .

أن يتّخذوا عبادى من دونى أولياء إنّا أعتدنا جهنّم للك_فرين نزلاً

همزه استفهام در {أفحسب} گوياى آن است كه گمان ولايت براى معبودان، گمانى خطا است; زيرا، عذاب جهنم مهيا است (إنّا أعتدنا. ..) و از معبودان براى دفع آن كارى ساخته نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 82 - 7

7- قيامت ، روز ظهور حقايق و بطلان شركورزى و بروز ناتوانى معبود هاى ساختگى مشركان از عزت بخشيدن به آنها

ليكونوا لهم عزًّا . .. سيكفرون بعبادتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 4

4- عجز و ناتوانى خدايان مشركان

از احياى مردگان

أم اتّخذوا ءالهة من الأرض هم ينشرون

برداشت ياد شده با توجه به اين مطلب است كه جمله {هم ينشرون} جمله استئنافيه است و يا در محل نصب و صفت براى {آلهة} مى باشد. در هر دو صورت همزه استفهاميه انكارى، پيش از آن در تقدير است و انكار هم از نوع انكار وقوعى است; يعنى، احياى مردگان توسط معبودهاى مشركان محال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 43 - 1،2،3

1- معبود ها و خدايان دروغين ، از ايمن ساختن مشركان در برابر عذاب الهى ناتوان اند .

أم لهم ءالهة تمنعهم من دوننا

{أم} در آيه شريفه، از نوع منقطعه و مانند {بل} متضمن معناى استفهام انكارى است. {آلهة} (جمع {إل_ه}) نيز به معناى معبودها است.

2- معبود ها و خدايان دروغين مشركان و هر نيرويى جز خداوند ، در حمايت ازخود و حفظ و نگه دارى خويش ناتوان اند .

لايستطعيون نصر أنفسهم

جمله {لايستطيعون. ..} حال براى فاعل {تمنعهم} است كه خدايان و معبودها مى باشند.

3- معبود هاى مشركان از يارى رساندن به خود ناتوان و از يارى خدا محروم اند .

لايستطيعون نصر أنفسهم و لا هم منّا يصحبون

{يصحبون} (از ريشه {صَحِبَ}) به معناى {عاشَر} است و لازمه اين معنا، نصرت و تأييد است; زيرا همنشين از ديگر همنشينان حمايت خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 15

15- ضعف و زبونى كافران و خدايان آنان در برابر اراده خداوند

أفهم الغ_لبون

همزه در {أفَهُمْ} براى استفهام انكارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

حج - 22 - 12 - 3

3 - مشركان عصر بعثت ، چيزهايى را مى پرستيدند كه براى آنان نه نفعى داشت و نه ضررى .

يدعوا من دون اللّه ما لايضرّه و ما لاينفعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 7،10

7 - عجز و ناتوانى خدايان اهل شرك _ هر چند همگى گرد هم آيند _ از آفريدن حتى يك مگس ، دليلى است روشن و غير قابل انكار بر پوچى انديشه شرك .

إنّ الذين تدعون من دون اللّه لن يخلقوا ذبابًا

10 - عجز و ناتوانى خدايان از بازپس گرفتن چيز ربوده شده از آنان به وسيله موجود ناتوانى چون مگس ، يكى ديگر از دلايل بديهى و غير قابل انكار بر بى اساس بودن انديشه و مرام مشركان

و إن يسلبهم الذباب شيئًا لايستنقذوه منه

{سَلَب} (مصدر {يسلب}) به معناى ربودن و {إستنقاذ} (مصدر {يستنقذون}) به معناى رهانيدن و بازپس گرفتن است; يعنى، اگر همان مگس چيزى را از آنها بربايد، نمى توانند آن را از او بازپس گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 3،4،5

3 _ معبود هاى برگزيده مشركان ، نه تنها توانا بر آفرينش هيچ چيزى نبودند ; بلكه خود نيز دست ساز ديگران بودند .

ءالهة لايخلقون شيئًا و هم يخلقون

4 _ معبود هاى مشركان ، ناتوان از جلب هرگونه سود و نفعى براى خويش و دفع ضرر و زيان از خود

ءالهة. .. لايملكون لأنفسهم ضرًّا و لانفعًا

5 _ معبود هاى مشركان ، هيچ نقشى در مرگ ، زندگى و برانگيختن پديده هاى

جهان ندارند .

ءالهة . .. و لايملكون موتًا و لاحيوة و لانشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 55 - 1،4

1 _ مشركان ، در عصر بعثت ، موجوداتى را مى پرستيدند كه از رساندن نفع و يا دفع ضرر ، ناتوان بودند .

و يعبدون من دون اللّه ما لاينفعهم و لايضرّهم

4 _ معبود هاى مشركان ، ناتوان از سودرساندن و يا دور كردن زيان از عبادت كنندگان خويش

و يعبدون من دون اللّه ما لاينفعهم و لايضرّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 9

9 - ناتوانى معبود هاى باطل از حمايت مشركان در قبال عذاب الهى ، درسى بزرگ براى ساير شرك پيشگان

ءَآللّه خير أمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 13 - 1،8

1 - معبودان مشركان ، در روز قيامت توان شفاعت مشركان را ندارند .

و لم يكن لهم من شركائهم شفع_ؤا و كانوا بشركائهم ك_فرين

8 - ناتوانى معبودان مشركان از شفاعت آنها در پيشگاه خداوند ، از عوامل يأس و اندوه آنان در قيامت است .

و يوم تقوم الساعة يبلس المجرمون . و لم يكن لهم من شركائهم شفع_ؤا

ذكر {و لم يكن لهم. .. شفعؤا} پس از بيان نااميدى مشركان در قيامت، ممكن است براى اشاره به اين نكته باشد كه يأس آنان، ناشى از شفيع نداشتن شان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 5

5 - معبودان مشركان ، هيچ آفريده اى ندارند .

ه_ذا خلق

اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 22 - 1،3،4

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور فراخوان مشركان به آزمودن ناتوانى خدايانشان از طريق دعاى خود

قل ادعوا الذين زعمتم من دون اللّه لايملكون مثقال ذرّة

3 - خدايان مشركان ، قادر به پاسخ گويى به خواسته هاى آنان نيستند .

قل ادعوا الذين زعمتم من دون اللّه لايملكون مثقال ذرّة

{لايملكون} در مقام جواب واقع شده است. گويا عبارت اين معنا را القا مى كند كه آنان پس از درخواست چه جوابى مى دهند؟ پاسخ اين است كه جوابى نمى دهند، به دليل عدم مالكيتشان.

4 - خدايان مشركان ، مالك هيچ چيزى _ حتى به اندازه يك ذرّه _ در عالم نيستند .

قل ادعوا الذين زعمتم من دون اللّه لايملكون مثقال ذرّة فى السم_وت و لا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 14 - 1

1 - ناتوانى معبود هاى ادعايى مشركان ، از شنيدن دعا و درخواست انسان ها و استجابت آن

إن تدعوهم لايسمعوا دعاءكم و لو سمعوا ما استجابوا لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 23 - 3،4،11

3 - معبود ها ، ناتوان از شفاعت كردن به درگاه خداوند براى پرستندگان خويش

ءالهة إن يردن الرحم_ن بضرّ لاتغن عنّى شف_عتهم شيئًا

4 - معبود ها ، ناتوان از نجات پرستندگان شان از گرفتارى و رنج

ءالهة إن يردن الرحم_ن بضرّ . .. لاينقذون

11 - ناتوانى معبود ها از شفاعت كردن به پيشگاه خداوند و نجات دادن

پرستندگان خويش به هنگام گرفتارى ، دليل ناشايستگى آنها براى پرستش

ءالهة إن يردن الرحم_ن بضرّ لاتغن عنّى شف_عتهم شيئًا و لاينقذون

برداشت ياد شده به جهت اين نكته است كه جمله {إن يردن الرحمان. ..} در مقام تعليل براى جمله {ءأتّخذ من دونه} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 75 - 1

1 - معبود هاى ادعايى مشركان ، از هرگونه نصرت و يارى به آنان ناتوان اند .

لايستطيعون نصرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 25 - 1

1 - ناتوانى مشركان و هم فكران و معبود هاى آنان از يارى يكديگر

احشروا الذين ظلموا و أزوجهم . .. ما لكم لاتناصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 4،5،6

4 - معبود هاى مورد پرستش مشركان ، ناتوان از برطرف كردن هر گونه گزندى از انسان

قل أفرءيتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه بضرّ هل هنّ ك_شف_ت ضرّه أو أراد

5 - معبود هاى مورد پرستش مشركان ، خود مقهور اراده خدا و ناتوان در برابر قدرت او هستند .

قل أفرءيتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه . .. برحمة هل هنّ ممسك_ت رحمته

6 - ناتوانى معبود هاى ادعايى مشركان ، از رساندن سود به انسان ها و يا دفع گزند از آنان و نيز مقهور بودنشان در برابر اراده و قدرت خداوند ، با اندك تأمل و دقت نظر روشن مى شود .

قل أفرءيتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه . .. برحمة هل هنّ

ممسك_ت رحمته

طرح مسأله ناتوانى معبودها در قالب استفهام و سؤال، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 43 - 3،5

3 - معبود ها و شفيعان مشركان عصر پيامبر ( ص ) ، فاقد هرگونه توانايى و تعقل

قل أَوَلو كانوا لايملكون شيئًا و لايعقلون

5 - مأموريت پيامبر ( ص ) ، براى احتجاج با مشركان و اثبات ناتوانى مطلق معبود ها و پوچى آيين شرك

قل أَوَلو كانوا لايملكون شيئًا و لايعقلون

برداشت ياد شده از تصريح به ابلاغ حقيقت ياد شده (قل) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 20 - 2

2 - ناتوانى معبود هاى ادعايى مشركان از هرگونه قضاوت

والذين يدعون من دونه لايقضون بشىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 3

3 - معبود هاى ادعايى مشركان ، در دنياو آخرت از استجابت دعا و درخواست انسان ها ناتوان اند .

لاجرم أنّما تدعوننى إليه ليس له دعوة فى الدنيا و لا فى الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 86 - 2

2 - معبود هاى دروغين مشركان ، ناتوان از شفاعت و يارى رساندن به آنان در آخرت

و لايملك الذين يدعون من دونه الشف_عة

{دعا} (مصدر {يدعون}) در اين آيه به معناى پرستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 2،4

2- قرآن ، درصدد تحريك مشركان ، براى انديشيدن به پوچى و ناتوانى معبود هاى

دروغينشان

قل أرءيتم ما تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا

تعبير {أرأيتم} چه به معناى {أخبرونى} باشد و چه به معناى سؤال از نگريستن; دعوت براى انديشيدن در ماهيت پوچ بت ها است.

4- ناتوانى بت ها و معبود هاى مشركان ، از آفرينش موجودات زمينى و مشاركت در خلقت و تدبير امور آسمان ها

ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك فى السم_وت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 5 - 2

2- عجز و ناتوانى معبود هاى مشركان ، از اجابت خواسته ها و بر آوردن نياز هاى ايشان

من دون اللّه من لا يستجيب له إلى يوم القي_مة و هم عن دعائهم غ_فلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 28 - 1،2

1- ناتوانى معبود هاى مشركان ، از يارى آنان به هنگام نزول عذاب

فلولا نصرهم الذين اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهة

ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در زمينه نزول عذاب مى باشد _ گوياى برداشت ياد شده است.

2- توبيخ مشركان از سوى خداوند ، به خاطر پرستش موجوداتى ناتوان و بى تأثير در سرنوشتشان

فلولا نصرهم الذين اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 41 - 2

2 - معبود هاى ادعايى مشركان ، ناتوان از شفاعت براى مجرمان و يكسان كردن سرنوشت آنان با مسلمانان

أم لهم شركاء فليأتوا بشركائهم إن كانوا ص_دقين

عجز معبودان باطل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 7

7- خدايان مشركان ،

فاقد هرگونه توانايى و قدرت در جهانند .

و يعبدون من دون الله ما لايملك . .. و لايستطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 5

5 - معبود هاى دروغين مشركان ، فاقد كارايى و تأثير در نجات آنان از دوزخ

من ورائهم جهنّم و لايغنى . .. و لا ما اتّخذوا من دون اللّه أولياء

عجز معبودان قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 6

6 - ابراهيم ( ع ) به قوم خود اعلام كرد كه بت ها هيچ گونه توانى براى تأمين روزى آنان ندارند .

و إبرهيم إذ قال . .. إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا

عجز معبودان مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 14

14 _ مشركان به هنگام مرگ به پوچى معبودان خويش پى خواهند برد و به كارساز نبودن آنان اعتراف خواهند كرد

قالوا ضلوا عنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 107 - 1

1 _ معبود هاى مشركين ، نه قدرت بر رساندن نفع و ضرر به انسان را دارند و نه توانايى دفع و جلوگيرى از آن را .

و لاتدع من دون اللّه ما لاينفعك و لايضرك . .. و إن يمسسك اللّه بضرّ فلا كاشف له

با توجه به اينكه آيه قبل، درباره عدم توانايى معبودها در رساندن نفع و ضرر به انسان است و در اين آيه مى فرمايد اگر خداوند كسى را گرفتار رنج و مصيبت

نمايد يا نعمت دهد كسى را توانايى دفع آن نيست، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 4

4_ معبود هاى اهل شرك ، ناتوان از رهانيدن آنان از عذاب هاى الهى

و ما لهم من الله من واق

چون روى سخن با مشركان است ، مصداق مورد نظر براى {واق} معبودهاى اهل شرك مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 1

1 - معبودان باطل و جعلى ، در مقايسه با خداوند ، همانند بردگان زرخريد در برابر مالك خويش اند .

هل لكم من ما ملكت أيم_نكم من شركاء فى ما رزقن_كم فأنتم فيه سواء

مثلى كه در آيه آورده شده است، به قرينه آيات سابق _ كه درباره اثبات خداوند و وحدانيت بود _ براى نفى معبودانى است كه مشركان، آنان را در برابر خداوند، انتخاب كرده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 40 - 4

4 - هيچ يك از معبودان جعلى مشركان ، هيچ گونه توانايى خلق و روزى رسانى و مرگ و بازآفرينى انسان ها را ندارند .

اللّه الذى خلقكم ثمّ رزقكم ثمّ يميتكم ثمّ يحييكم هل من شركائكم من يفعل من ذلكم م

استفهام در آيه، انكارى است و آورده شدن {من} در {من شىء} براى استغراق نفى هر يك از موارد ياد شده است. اسم اشاره {ذلكم} به خلق، رزق، اماته و احياء _ مصدرهاى فعل هاى ياد شده در آيه _ اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 8

8 - مشركان ، به دليل عبادت معبودانى عاجز از هرگونه آفرينندگى ، در گمراهى آشكارند .

ماذا خلق الذين من دونه بل الظ_لمون فى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 161 - 2

2 - وانهاده شدن مشركان و معبودهايشان به خود و ناتوانى آنان در برابر خداپرستان و حق جويان

فإنّكم و ما تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 162 - 1

1 - مشركان و معبودهايشان ، از فريب دادن و گمراه كردن مردم و جلوگيرى از پيشرفت دين خدا ( توحيد و يگانه پرستى ) ناتوان اند .

ما أنتم عليه بف_تنين

{فاتن} (اسم فاعل و مفرد {فاتنين}) به معناى كسى است كه مى فريبد و به گمراهى فرا مى خواند. گفتنى است طبق نظر بيشتر مفسران ضمير {عليه} به {اللّه} برمى گردد و مقصود از آن راه خدا و دين او (اسلام) مى باشد.

عجز معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 5

5 - اعتراض كننده به حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، فردى ناآشنا به صفات نفسانى او و ناتوان از شناخت صالحان

أن جاءه الأعمى . و مايدريك لعلّه يزّكّى

عجز معرضان از انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 1

1- اعراض كنندگان از دعوت پيامبران ، ناتوان از مبارزه با حق و گريز از عذاب الهى

و

من لايجب داعى اللّه فليس بمعجز فى الأرض

عجز معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 3

3 - غافلان از ياد خدا ، پس از حشر در قيامت ، از شناخت راه نجات خويش ناتوان خواهند بود . *

قال ربّ لم حشرتنى أعمى

ممكن است مراد از كورى آگاه نبودن به فضاى موجود در قيامت و يافتن راه چاره براى رهايى از گرفتارى هاى آن باشد. براين اساس، گويندگان {قد كنت بصيراً} خود را كسانى مى دانند كه در دنيا همه چيز را خوب مى فهميدند و انديشه اى عميق داشتند.

عجز مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 74 - 6

6 _ اقوام تكذيب كننده پيامبران ، به خاطر مهر شدن دلهايشان و با وجود معجزات و براهين روشن ، توانايى پذيرش آنان را نداشتند .

فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا به من قبل كذلك نطبع على قلوب المعتدين

تعبير به {فما كانوا ليؤمنوا} به جاى {فما آمنوا بما كذبوا به} بيانگر وجود نوعى مانع است كه آنان را از ايمان آوردن بازمى داشت. در جمله بعد، از آن مانع تعبير به {طبعِ قلوب} شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 79 - 5

5 - منكران دين و رسالت پيامبران ، رودررو با اراده خداوند و ناتوان از مقابله با آن

أم أبرموا أمرًا فإنّا مبرمون

عجز مكذبان تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 1

1 - منكران

قرآن و تورات ، ناتوان از پاسخ دادن به پيشنهاد پيامبر ( ص ) ( ارائه كتابى هدايتگرتر از قرآن و تورات )

قالوا سحران تظ_هرا . .. فإن لم يستجيبوا لك

عجز مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 79 - 5

5 - منكران دين و رسالت پيامبران ، رودررو با اراده خداوند و ناتوان از مقابله با آن

أم أبرموا أمرًا فإنّا مبرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 18 - 2

2 - مخالفان نماز و تكذيب گران دين ، هر چند فراوان و سازمان يافته باشند ، از مقاومت در برابر مأموران الهى عاجزاند .

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... كذّب و تولّى ... فليدع ناديه. سندع الزبانية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 1

1 - تكذيب گران دين ، گرچه گروهى منسجم باشند ، از مانع شدن نمازگزاران ناتوان اند .

كلاّ

حرف {كلاّ} براى ردع و منع است و در آيه شريفه تكذيب گران دين را، از پندار موفقيت در باز داشتن مردم از نماز منع مى كند.

عجز مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 1

1 - منكران قرآن و تورات ، ناتوان از پاسخ دادن به پيشنهاد پيامبر ( ص ) ( ارائه كتابى هدايتگرتر از قرآن و تورات )

قالوا سحران تظ_هرا . .. فإن لم يستجيبوا لك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 44 -

8

8 - كافران تكذيب گر ، ناتوان از رهانيدن خود از سقوط و مبارزه با عوامل آن

سنستدرجهم من حيث لايعلمون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چون عوامل و زمينه هاى سقوط، براى كافران ناشناخته و غافل گيرانه است; قهراً رهايى از آن نيز براى آنان ناممكن خواهد بود.

عجز مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 4

4_ ناباوران به قيامت از درك دلالت عذاب هاى دنيوى ، بر قيامت و عذاب هاى اخروى ناتوانند .

إن فى ذلك لأية لمن خاف عذاب الأخرة

روشن است كه دلالت عذابهاى دنيوى بر حقانيت قيامت، اختصاص به گروهى خاص ندارد. بنابراين لام در {لمن خاف ...} لام انتفاع است و بيانگر اين نكته مى باشد كه: هر چند آيت بودن عذابها اختصاص به كسى ندارد; ولى ناباوران به قيامت از فهم آن محرومند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 32 - 8

8 - منكران قيامت ، ناتوان از ارائه دليلى قطعى بر نفى معاد و معترف به امكان وقوع آن

قلتم ما ندرى ما الساعة . .. و ما نحن بمستيقنين

از آيه شريفه استفاده مى شود كه منكران معاد، با ادعاى {ما ندرى} و {إن نظنّ. ..} درصدد انكار معاداند; ليكن براين دعوى هيچ دليل اثباتى و قطعى ندارند; بلكه به گونه ضمنى امكان آن را معترف اند (و ما نحن بمستيقنين).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 39 - 1

1 - درماندگى تكذيب گران روز جزا در قيامت ،

از هر گونه چاره انديشى براى رهايى خويش از عذاب الهى

فإن كان لكم كيد فكيدون

عجز مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 66 - 3

3 - منكران معاد ، ناتوان از رد علمى و يقينى آن

بل ادّرك علمهم فى الأخرة

ضمير {عليهم} به منكران معاد بازمى گردد. بنابراين خداوند در رد آنان مى فرمايد: انكار آنها، انكار علمى و مبتنى برپايه برهان نيست و با همه دلايلى كه به خيال خود مى آورند، باز هم يقين به عدم قيامت پيدا نخواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 44 - 8

8 - كافران تكذيب گر ، ناتوان از رهانيدن خود از سقوط و مبارزه با عوامل آن

سنستدرجهم من حيث لايعلمون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چون عوامل و زمينه هاى سقوط، براى كافران ناشناخته و غافل گيرانه است; قهراً رهايى از آن نيز براى آنان ناممكن خواهد بود.

عجز ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 1

1 - فرشتگان ، ناآگاه به حقايق عرضه شده بر آنان و ناتوان از بيان اسامى آنها

ثم عرضهم على الملئكة . .. قالوا سبحنك لاعلم لنا إلا ما علمتنا

عجز منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 18 - 3،4

3 - منافقان ، از درك و تشخيص معارف الهى و حقايق دينى ناتوانند .

صم بكم عمى

4 - عجز و ناتوانى از شنيدن ، ديدن و گفتن حقايق ، ظلمتهايى است

كه منافقان در آن گرفتارند .

تركهم فى ظلمت لايبصرون. صم بكم عمى

آيه مورد بحث مى تواند تفسيرى براى كلمه {ظلمات} و جمله {لايبصرون} در آيه قبل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 20 - 2،5

2 - منافقان درعين درمانده شدن در برابر اسلام ، با فرصت طلبى در پى بهره بردارى از مواهب آن هستند .

كلّما أضاء لهم مشوا فيه

5 - منافقان ، سزاوار محروم شدن از توانايى شناخت معارف الهى هستند .

و لو شاء اللّه لذهب بسمعهم و أبصرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 4

4 _ ناتوانى متخلفان جنگ تبوك ( منافقان ) در به شكست كشانيدن جبهه اسلام

لقد ابتغوا الفتنة من قبل . .. حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم كرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 7

7 _ ناتوانى منافقان از درك عميق زشتى مواضع و عملكرد خويش و نيز ارزش جهاد در راه خدا

و طبع . .. فهم لايفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 5

5 _ منافقان ، با همه تردستى و پنهان كارى ، از حيطه علم الهى بيرون نخواهند بود .

و ممن حولكم . .. لاتعلمهم نحن نعلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 11

11- انسانِ منافق و سست ايمان ، ناتوان از پنهان داشتن هميشگى تزلزل درونى خويش

ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

از

اين كه انسانِ بيماردل سست ايمان، از آيات جهاد به وحشت مى افتد و اين نگرانى در سيمايش ظاهر مى شود، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 8

8- بيماردلانِ منافق ، ناتوان از درك خير واقعى خويش و پيمودن راه صدق و جهاد

فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم . .. أول_ئك ... فأصمّهم و أعمى أبص_رهم

با توجه به ارتباط آيات، ممكن است به ميان آوردن {أصمّ} و {أعمى} _ در پى {فلو صدقوا اللّه لكان خيراً لهم} _ بيانگر اين معنا باشد كه صداقت با خدا و دستورات او، تضمين گر منافع آدمى است; اما افسوس كه بيماردلان در نتيجه كورى باطنى عاجز از درك مصالح آن اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 29 - 2

2_ ناتوانى بيماردلان منافق از غلبه بر اراده خداوند و پنهان داشتن چهره واقعى خود براى هميشه

يخرج اللّه أضغ_نهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 1

1 - اطمينان بخشى خدا به مؤمنان درباره ناتوانى منافقان و كافران از رويارويى مستقيم با آنان

لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

ضماير فاعل {يقاتلون} به منافقان و كافران (يهود) _ كه در آيات قبل مورد اشاره قرار گرفته اند _ باز مى گردد و {جميعاً} نظر به اجتماع اين دو گروه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 3 - 9

9 - منافقان ، بر اثر مُهر شدن دل هايشان از درك

معارف دين ناتوان اند .

فطبع على قلوبهم فهم لايفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 14

14 - منافقان ، ناتوان از درك حكمت تنگدستى ياران پيامبر ( ص )

و للّه خزائن السم_وت . .. و ل_كنّ المن_فقين لايفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 13

13 - درك عزّتمندى خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، بيرون از توان ذهنى منافقان جاهل

و للّه العزّة . .. و ل_كنّ المن_فقين لايعلمون

عجز موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 7

7 _ غير خدا ، ذاتاً فاقد توانايى ره يابى به سوى حق بوده و نيازمند هدايت خداست .

أفمن يهدى إلى الحق أن يتبع أمن لايهدّى إلا أن يهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 37 - 4

4 _ هيچ مخلوقى ، توانايى آوردن كتابى همانند قرآن را ندارد .

و ما كان هذا القرءان أن يفترى من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 38 - 7

7 _ غير خدا ، توانايى ساختن سوره اى همانند كوچكترين سوره قرآن را ندارد .

قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 107 - 2،4،5

2 _ هيچ موجودى توانايى انجام كارى در جهت خنثى كردن كار خداوند را ندارد .

إن يمسسك اللّه بضرّ فلا كاشف

له إلا هو و إن يردك بخير فلا راد لفضله

4 _ خداوند ، هرگاه كسى را به رنج و مصيبتى گرفتار فرمايد ، هيچ موجودى توانايى دفع آن را ندارد .

إن يمسسك اللّه بضرّ فلا كاشف له إلا هو

5 _ خداوند ، هرگاه خير كسى را بخواهد ، هيچ موجودى توانايى سلب آن خير را از وى نخواهد داشت .

و إن يردك بخير فلا راد لفضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 30 - 7

7_ ناتوانى همه موجودات از دفع عذاب الهى ، حقيقتى كه همگان به درك و فهم آن توانايند .

من ينصرنى من الله . .. أفلاتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 6

6_ هيچ كس و هيچ چيز ، بر خداوند حاكميتى ندارد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 29

29_ كارساز نبودن هيچ نيرويى جز خداوند در موفق ساختن آدمى ، دليل لزوم توكل بر او و روى آوردن به درگاه اوست .

ما توفيقى إلاّ بالله عليه توكلت و إليه أُنيب

جمله هاى {عليه توكلت و إليه اُنيب} به منزله نتيجه اى براى {ما توفيقى . ..} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 108 - 7

7_ هيچ چيز و هيچ كس نمى تواند مانع نفوذ مشيّت الهى شود .

خ_لدين فيها . .. إلاّ ما شاء ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 22

22_ هيچ چيز و هيچ كس ، توان جلوگيرى از اراده و خواست خداوند را ندارد .

والله غالب على أمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 15

15_ هيچ كس و هيچ چيز حتى فرشتگان محافظ نمى تواند گمراهان و گنه كاران را در برابر گزندى كه خداوند براى آنان تقدير كرده ، يارى رساند و آنان را مصون دارد .

و ما لهم من دونه من وال

جمله {فلامردّ له} مى رساند كه تقدير الهى بر گزندرسانى بازگشتنى نيست و جمله {و ما لهم . ..} بيانگر آن است كه پس از آمدن ، هيچ كس نمى تواند مشمولان آن را يارى دهد و ايشان را نجات بخشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 21

21_ غير خدا هيچ آفرينش و آفريده اى ندارد .

أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 2

2_ هيچ كس و هيچ چيز ( معبود هاى اهل شرك و . . . ) هم پايه خداوند نبوده و به تدبير امور انسان ها و قوام بخشيدن به آنان توانا نيست .

أفمن هو قائم على كل نفس بما كسبت

{من} در {أفمن هو . ..} مبتداست و خبر آن شبه جمله اى همانند {كمن ليس كذلك} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 14

14_ هيچ ياور و نگه دارنده اى نيست كه بتواند

مستحقان عذاب الهى را از گرفتار شدن به عقوبت رهايى بخشد .

مالك من الله من ولىّ و لا واق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 7

7_ هيچ كس و هيچ چيز نمى تواند حكم و فرمان خدا در هستى را نقض كند و آن را بى اثر سازد .

لامعقّب لحكمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 5

5- هيچ نيرويى توانايى دفع عذاب الهى را ندارد .

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 74 - 3

3- توجه به مالكيت و قدرت مطلقه خدا و ناتوانى موجودات در برابر او ، مستلزم تشبيه نكردن او به غير است .

و يعبدون من دون الله ما لايملك . .. فلاتضربوا لله الأمثال

عمده ترين موضوعى كه از آيات قبل استفاده شد، مالكيت و قدرت مطلق الهى و نفى هرگونه مالكيت و قدرت از خدايان دروغين مشركان است و در اين آيه خداوند، نتيجه و لازمه مطلب فوق را، تمثيل نكردن خدا به غير او دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 1

1- مخلوق در مقايسه با خدا ، همانند برده اى مملوك كه فاقد كمترين اراده و اختيار است .

ضرب الله مثلاً عبدًا مملوكًا لايقدر على شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 3،4

3- موجودات هستى ، ناتوان و متكى به خداوند در حيات خويش

لايقدر على

شىء و هو كَلّ على مول_ه

4- همه پديده هاى جهان بدون امداد و تدبير خداوند ، ناتوان از سامان دادن به امور و ارائه راه خير و كمالند .

لايقدر على شىء . .. أينما يوجّهه لايأت بخير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 17 - 16

16- هيچ قدرت و اراده اى در مقابل اراده الهى ، مؤثّر و كارساز نيست .

من يهد اللّه . .. و من يضلل فلن تجد له وليًّا مرشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 27 - 10

10- ناتوانى همگان از دگرگون ساختن قرآن و سخنان خداوند ، دليل شايستگى آن براى پذيرش و اطاعت است .

واتل ما أُحى إليك . .. لامبدّل لكلم_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 92 - 3

3- مخلوقات _ كه جملگى رهين نعمت و رحمت خداوند هستند _ نمى توانند در رتبه الوهيت قرار گرفته و فرزند او به شمار آيند .

و ما ينبغى للرحم_ن أن يتّخذ ولدًا

ذكر نام {رحمان} در اين آيه، دربردارنده نوعى استدلال بر بطلان پندار فرزندگزينى خداوند است. يكى از وجوه اين استدلال آن است كه رابطه خداوند با موجودات، رابطه رحمت گستر و رحمت شده است و رحمت شده نمى تواند در رتبه رحمت گستر قرار گيرد; در نتيجه نمى تواند به عنوان {ولد} هم جنس والد بوده شأنى از الوهيت را دارا شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 8

8 - موسى و هارون (

ع ) ، به قدرت برتر خداوند آگاه بودند و ديگران را از مقابله با خواست و اراده خدا ناتوان مى دانستند .

إنّنى معكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 39 - 8

8- عناصر و قدرت هاى غير الهى و مورد اتكاى كافران ، فاقد هر گونه كارآيى در برابر اراده خداوند

لو يعلم الذين كفروا . .. و لا هم ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 2

2- عجز و ناتوانى همه موجودات ، در برابر اراده الهى

قل من يكلؤكم . .. من الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 69 - 6

6- قدرت خداوند ، مطلق است و همه قدرت ها در برابر او ناتوان و بى اثراند .

قالوا حرّقوه . .. قلنا ي_نار كونى بردًا و سل_مًا على إبرهيم

جمله {قلنا يانار. ..} پاسخ به قدرت نمايى بت پرستان است (قالوا حرّقوه). بنابراين جمله ياد شده گوياى اين حقيقت است كه انسان ها با همه توانايى هايشان در برابر اراده و قدرت خداوند ناتوان و مغلوب اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 71 - 4

4 - خداوند ، به هيچ موجودى ، هيچ گونه اقتدارى براى تدبير امور جهان ، عطا نكرده است .

و يعبدون من دون اللّه ما لم ينزّل به سلط_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 63 - 7

7 - ناتوانى غيرخدا از پديد آوردن علايم راهنما (

چون ستارگان ) و عوامل نويدبخش و رحمت آفرين ( چون باد و باران ) به گستردگى پهنه زمين

أمّن يهديكم فى ظلم_ت البرّ و البحر . .. أءل_ه مع اللّه

از ارتباط {من يهدى} با {أءل_ه مع اللّه} استفاده مى شود كه تنها خداوند، قادر به ايجاد عواملى است كه انسان را در ظلمت هاى شب در سراسر زمين (خشكى و دريا) هدايت كند و باران رحمت را در پى بادهاى مژده دهنده به دورترين نقاط برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 10

10 - ايجاد روشنايى هم چون درخشش خورشيد ، خارج از توان غير خداوند است .

من إل_ه غير اللّه يأتيكم بضياء

تنوين در {ضياء} اصطلاحاً تنوين تفخيم ناميده مى شود; يعنى، {ضياء عظيم} و آن به درخشش بزرگ و خيره كننده خورشيد اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 8

8 - ناتوانى غيرخدا ، بر ايجاد شب ، در صورت اراده خدا بر ثابت قرار دادن روز

قل أرءيتم إن جعل اللّه عليكم النهار سرمدًا . .. من إل_ه غير اللّه يأتيكم بليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 2 - 1،2

1 - هيچ نيرويى ، توانايى جلوگيرى از رحمت آفرينى خداوند به بندگانش را ندارد .

ما يفتح اللّه للناس من رحمة فلاممسك لها

2 - هيچ موجودى ، توانايى جلب رحمت منع شده خداوند از مردم را ندارد .

و ما يمسك فلامرسل له من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر

- 35 - 41 - 1

1 - تنها خداوند ، نگه دارنده نظم كنونى آسمان ها و زمين از زوال و پاشيدگى است و هيچ قدرت ديگرى در آن نقش ندارد .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض أن تزولا و لئن زالتا إن أمسكهما من أحد من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 9

9 - هيچ نيرويى در جهان ، نمى تواند خداوند را از تحقق اراده اش ناتوان سازد .

و ما كان اللّه ليعجزه من شىء فى السم_وت و لا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 43 - 5

5 - هيچ نيرويى توانايى ممانعت از تحقق اراده و مشيت خدا را ندارد .

و إن نشأ نغرقهم فلاصريخ لهم و لا هم ينقذون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 8

8 - هيچ چيز مانع از تحقق اراده خداوند جز خود او نيست .

أفرءيتم . .. إن أرادنى اللّه بضرّ هل هنّ ك_شف_ت ضرّه أو أرادنى برحمة هل هنّ ممسك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 44 - 6

6 - فرمانروايى مطلق خداوند بر جهان هستى ، دليل در اختيار داشتن همه شفاعت ها در دست خدا و ناتوانى غير او از هرگونه شفاعت خودسرانه

قل للّه الشف_عة جميعًا له ملك السم_وت و الأرض

جمله {له ملك السماوات. ..} در مقام تعليل براى جمله پيش (للّه الشفاعة جمياً) است; يعنى، چون فرمانروايى جهان به دست خداوند است، پس شفاعت

هم _ كه جزئى از فرمانروايى است _ در اختيار او قرار خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 5

5 - نياز تمامى پديده هاى جهان ، در بقا و تدبير امورشان به خالق هستى ( خداوند )

اللّه خ_لق كلّ شىء و هو على كلّ شىء وكيل

يادآورى حفاظت و تدبير امور جهان از سوى خداوند _ پس از ذكر خالقيت او _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 8

8- داورى نافذ الهى در قيامت و ناتوانى همه نيرو ها در قبال آن ، نمود عزت و اقتدار يگانه او است .

إنّ يوم الفصل . .. يوم لايغنى ... إنّه هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 64 - 3

3 - نقش الهى در فرايند رشد دانه ها در زمين ، منحصر به فرد بوده و هيچ نيرويى توان چنين عملى را ندارد .

أم نحن الزرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 20 - 1

1 - هيچ نيرويى در عالم ، توانايى ايستادن در برابر اراده خداوند و مخالفت با آن را ندارد .

أمّن ه_ذا الذى هو جند لكم ينصركم من دون الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 21 - 7

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 28 - 6

6 - هيچ كس

و هيچ نيرويى ، توانايى پناه دادن به كافران در برابر عذاب دردناك الهى را ندارد .

فمن يجير الك_فرين من عذاب أليم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه استفهام در {فمن يجير. ..} انكارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 30 - 3

3 - هيچ كس و هيچ نيرويى ، توانايى مبارزه با خشكسالى و بازگرداندن آب هاى فرو رفته در زمين به امر خداوند را ندارد .

قل أرءيتم إن أصبح ماؤكم غورًا فمن يأتيكم بماء معين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 2 - 3

3 - در برابر عذاب الهى ، هيچ فردى و هيچ نيروى بازدارنده اى وجود ندارد .

ليس له دافع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 12 - 4

4 - هيچ چيز نمى تواند در برابر خداوند ، به هنگام كيفر رساندن كافران ، مانع ايجاد كند .

إنّ بطش ربّك لشديد

واژه {بطش}، در خود معناى زور، قهر و غلبه را دارد و تأكيد آن با كلمه {لشديد}، بر شدّت قهر و غلبه در آن دلالت مى كند. مراد از قاهر و غالب بودن خداوند، بى تأثير بودن موانع در برابر كيفررسانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 18 - 3

3 - مجموعه هاى سازمان يافته ، از هر گونه يارى رسانى به اعضاى خويش در برابر عذاب آخرت ناتوان اند .

فليدع نادية . سندع الزبانية

عجز موجودات هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 45 - 3

3 - عذاب الهى به هنگام نزول ، گريزناپذير و غيرقابل دفاع براى انسان ها

فأخذتهم الص_عقة . .. و ما كانوا منتصرين

عجز موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 1،2

1- خضر ، موسى ( ع ) را از تحمّل همراهى با وى ، براى فراگيرى علوم ويژه ، ناتوان ديد .

هل أتّبعك . .. قال إنّك لن تستطيع معى صبرًا

2- خضر ( ع ) به موسى ( ع ) توصيه كرد به دليل نداشتن قدرت تحمّل ، از همراه شدن با او صرف نظر كند .

إنّك لن تستطيع معى صبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 2

2- خضر ( ع ) بر ناتوانى موسى ( ع ) از تحمّل كار هاى خضر براى سومين بار تأكيد كرد .

قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

خضر(ع) يك بار، در آغاز برخورد با موسى(ع) و بار ديگر، پس از ماجراى كشتى و مرتبه سوم در پى قتل نوجوان، جمله اى را به موسى(ع) يادآور شد كه حاوى چندين تأكيد است. (إنّك لن تستطيع...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 76 - 4

4- موسى ( ع ) به ناتوانى خود از تحمّل كردار خضر ( ع ) و همراهى با وى پى برد .

قال . .. قد بلغت من لدنّى عذرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 -

2

2- ناتوانى موسى ( ع ) از تحمّل كار هاى خضر ( ع ) ، در پى سومين سؤال و اعتراض او ، به اثبات رسيد .

قال ه_ذا فراق بينى و بينك سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

عجز هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 8

8 - قارون و فرعون و هامان ، هيچ گاه ، نتوانستند بر اراده و قضاى خدا ، پيشى گيرند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين

به قرينه آيات پيش _ كه درباره عذاب اقوام مكذِّب انبيا است _ و نيز آيه بعد _ كه درباره عقوبت قارون و فرعون و هامان است _ سبقت نگرفتن آنان، سبقت نگرفتن بر امر و قضاى الهى در عذاب مكذبان است.

عجز هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 10

10 _ هواپرستان ، در شناخت راه آدميت و سعادت و گام زدن در آن ، بسى ناتوان تر و گمراه تر از چهارپايان

إن هم إلاّ كالأنع_م بل هم أضلّ سبيلاً

عجز يأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 97 - 2

2- يأجوج و مأجوج ، از صعود بر بالاى سد ذوالقرنين و نيز ايجاد رخنه و نقب در آن ، ناتوان بودند .

فما اسط_عوا أن يظهروه و مااستط_عوا له نقبًا

{ظهور} به معناى {علو} و بالا رفتن است {فما اسطاعوا أن يظهروه} يعنى: {اقوام مهاجم، نتوانستند از آن بالا روند. }. {نقب} به معناى {سوراخ و تونل} است و

{ما استطاعوا له نقباً} يعنى: {نتوانستند كه در ديوار سد، تونل و يا معبر ايجاد كنند.}.

عجز يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 10،12

10_ يوسف ( ع ) بدون امداد الهى ، خويشتن را از مقاومت در برابر خواست نامشروع زليخا و همپالگى هاى او ناتوان مى ديد .

و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

12_ احساس ناتوانى يوسف ( ع ) از ترك گناه بدون امداد هاى الهى ، جلوه اى از اعتقاد او به ربوبيت خدا

رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

عجز يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 6

6 _ ناتوانى يهود و نصارا از مغلوب ساختن و نابود كردن اسلام ، در پرتو تبليغات بى امان خويش

يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم و يأبى اللّه إلا أن يتم نوره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 2

2 - كافران ( يهود ) ، پس از غزوه بنى نضير ، ناتوان از مقابله رويارو در ميدان نبرد با مؤمنان *

لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

اين آيات، پس از آيات غزوه بنى نضير، آمده است; ازاين رو مى تواند ناظر به برنامه هاى آينده يهود باشد هر چند آنان در گذشته نيز قدرت رويارويى مستقيم نداشته اند. روشن است كه در اين احتمال، ضمير فاعل {يقاتلون} تنها به يهوديان بازگردد; نه آنان و منافقان (چنان كه در برداشت قبل آمده است).

عوامل عجز اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 10 - 4

4 - حسابرسى و سنجش نهان كارى ها و نيت هاى انسان ، مايه ناتوانى او از هرگونه دفاع و محروميت او از كمترين يار و ياور در قيامت

يوم تبلى السرائر . فما له من قوّة و لا ناصر

حرف {فاء} در {فما له من. ..}، نبود قوت و ناصر را بر {تبلى السرائر} تفريع كرده و آن را نتيجه حسابرسى قرار داده است; يعنى، روز قيامت با متمايز شدن سريره هاى نيك و بد، راهى جز پذيرفتن جزاى آن براى انسان باقى نمى ماند; زيرا نه او را ياراى انكار است و نه كسى به حمايت از او برخواهد خاست.

عوامل عجز كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 11

11 _ كافران بر اثر فقدان درك معارف الهى و ايمان نداشتن به حقايق دينى ، مردمى ناتوان در پيكار با اهل ايمان

بأنهم قوم لايفقهون

غفلت از عجز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 1

1 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، بر بى توجهى آنان نسبت به قدرت مطلق الهى و عجز و ناتوانى خويش

إن استطعتم . .. لاتنفذون إلاّ بسلط_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، از استفهام توبيخى در {فبأىّ. ..} مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

غفلت از عجز جن

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 1

1 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، بر بى توجهى آنان نسبت به قدرت مطلق الهى و عجز و ناتوانى خويش

إن استطعتم . .. لاتنفذون إلاّ بسلط_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، از استفهام توبيخى در {فبأىّ. ..} مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

فلسفه عجز از رؤيت بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 3

3 - طاغيان و دوزخيان ، در جستوجوى علل و چرايى ناتوانى شان از ديدن مؤمنان و جايگاه آنان

و قالوا ما لنا لانرى رجالاً

لام در {لنا} متضمن معناى علت است و {ما لنا. ..}; يعنى، به چه علت ما نمى توانيم مؤمنان را ببينيم؟ به سخن ديگر مقصود آيه شريفه، اين نكته است كه دوزخيان از علل و چرايى ناتوانى شان از ديد بهشتيان پرسش مى كنند; نه از خود ديدن.

فلسفه عجز جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 3

3 - طاغيان و دوزخيان ، در جستوجوى علل و چرايى ناتوانى شان از ديدن مؤمنان و جايگاه آنان

و قالوا ما لنا لانرى رجالاً

لام در {لنا} متضمن معناى علت است و {ما لنا. ..}; يعنى، به چه علت ما نمى توانيم مؤمنان را ببينيم؟ به سخن ديگر مقصود آيه شريفه، اين نكته

است كه دوزخيان از علل و چرايى ناتوانى شان از ديد بهشتيان پرسش مى كنند; نه از خود ديدن.

فلسفه عجز طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 3

3 - طاغيان و دوزخيان ، در جستوجوى علل و چرايى ناتوانى شان از ديدن مؤمنان و جايگاه آنان

و قالوا ما لنا لانرى رجالاً

لام در {لنا} متضمن معناى علت است و {ما لنا. ..}; يعنى، به چه علت ما نمى توانيم مؤمنان را ببينيم؟ به سخن ديگر مقصود آيه شريفه، اين نكته است كه دوزخيان از علل و چرايى ناتوانى شان از ديد بهشتيان پرسش مى كنند; نه از خود ديدن.

منشأ عجز موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 13

13 - ناتوانى همگان ، از اعمال نظر و دخالت در تصميم گيرى هاى جهان آخرت ، برخاسته از فراگير بودن ربوبيت خداوند و گستردگى رحمت او است .

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما الرحم_ن لايملكون منه خطابًا

موسى(ع) و عجز دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 80 - 3

3 _ موسى ( ع ) ، به حقانيت راه خويش ايمان داشت و توانايى هاى دشمن را در مبارزه با خويش حقير و ناچيز مى شمرد .

فلما جاء السحرة قال لهم موسى ألقوا ما أنتم ملقون

نشانه هاى عجز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 5 - 6

6 - آميخته بودن زندگانى انسان با رنج و سختى ،

نشان برخوردار نبودن او از برترين قدرت

الإنس_ن فى كبد . أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

ارتباط اين آيه با آيه قبل، گوياى آن است كه بيان دشوارى هاى زندگانى انسان، براى اثبات مقهور بودن وى و بى پايه بودن خود برتربينى او است.

نشانه هاى عجز كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 4

4 - فرجام فرعونيان و قوم ثمود ، نشانگر حاكميت اراده خداوند و ناتوانى سپاه كفر از رويارويى با او است .

فعّال لما يريد . .. فرعون و ثمود

عجله از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عجله

آثار عجله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 11 - 5،6،7،8

5- انسان بر اثر خصلت شتابزدگى براى نيل به خواسته هاى خود ، از ابزار و وسايل شرّ و ناپسند بهره مى گيرد .

و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير و كان الإنس_ن عجولاً

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه باء در {بالشرّ} و {بالخير} براى استعانت باشد; يعنى، انسان عجول وسايل خير و شرّ را مساوى مى بيند; مثلاً براى رسيدن به رفاه زندگى، از ابزارى چون دزدى، استثمار و احتكار استفاده مى كند.

6- شتابزدگى انسان ، عامل اشتباه وى در شناخت سود و زيان واقعى خود

و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير و كان الإنس_ن عجولاً

جمله {و كان الإنسان عجولاً} در مقام تعليل براى {و يدع الإنسان. ..} است; يعنى، چون انسان عجول است، شر و خير و سود و زيان خويش را يكسان مى بيند و به دنبال هر دو مى شتابد.

7- انكار آخرت ، نتيجه نقدطلبى و ناشكيبايى انسان است .

الذين

لايؤمنون بالأخرة . .. و يدع الإنس_ن بالشرّ ... و كان الإنس_ن عجولاً

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه جمله {و يدع الإنسان . ..} براى بيان و تفسير {الذين لايؤمنون بالأخرة...} در آيه قبل بوده و الف و لام {الإنسان} براى عهد ذكرى و اشاره به افرادى باشد كه در همين جمله از آنان ياد شده است; يعنى، چون انسان عجول و ناشكيباست، به آخرت ايمان نمى آورد و به دنبال متاع نقد دنياست.

8- عجله و شتابزدگى ، از آفات شناخت است .

و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير و كان الإنس_ن عجولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 2

2- نقدطلبى ، شتابزدگى و نداشتن دورانديشى ، ريشه دنياخواهى و غفلت از آخرت است .

من كان يريد العاجلة

كاربرد واژه {عاجلة} از ماده {عجله} (چيزى را با عجله و شتاب خواستن) به جاى {الدنيا} مى رساند كه نقد بودن متاع دنيا و امكان دستيابى سريع تر به آن، نقش عمده اى در دنياخواهى دنياطلبان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 25

25 - تعجيل و شتاب ، از آفات تحصيل علم است .

و لاتعجل بالقرءان . .. و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 13 - 6

6 - از دست دادن بردبارى در برابر مخالفان ، زمينه ساز فروهشتن گفتار بايسته و مؤثر با آنان

إنّى أخاف أن يكذّبون . و يضيق صدرى و لاينطلق لسانى

تقدم {أخاف أن يكذّبون} بر {يضيق صدرى} و تقدم

اين بر {لاينطلق لسانى} مى تواند حاكى از تقدم عينى و تأثير تكذيب در ضيق صدر و نيز تأثير اين در عدم انطلاق زبان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 20 - 2،3

2 - نقدطلبى و نداشتن دورانديشى ، ريشه دلبستگى به دنيا و ر ها كردن آخرت

كلاّ بل تحبّون العاجلة

كاربرد واژه {عاجلة} (از ماده {عجله}) به جاى {الدنيا} مى رساند كه نقد بودن متاع دنيا و امكان دستيابى سريع تر به آن، نقش عمده اى در دنياخواهى و آخرت گريزى كافران دارد.

3 - دلبستگى به دنيا و نقدطلبى ، منشأ تمايل انسان به فسق و فجور

بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه . .. كلاّ بل تحبّون العاجلة

مطلب ياد شده، از ارتباط ميان اين آيه و آيه 5 استفاده مى شود.

آثار عجله انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 6

6- خوى شتاب زدگى آدمى ، زمينه ساز درخواست كافران مكه براى تحقق وعده هاى الهى ( عذاب ، برپايى قيامت و . . . )

خلق الإنس_ن من عجل . .. يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {و يقولون متى . ..} عطف بر جمله {سأُوريكم...} باشد و اين دو جمله، با جمله {خلق الإنسان من عجل} _ كه بيان گر خصلت عمومى انسان ها است _ مرتبط باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 11 - 5

5- انسان بر اثر خصلت شتابزدگى براى نيل به خواسته هاى خود ، از

ابزار و وسايل شرّ و ناپسند بهره مى گيرد .

و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير و كان الإنس_ن عجولاً

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه باء در {بالشرّ} و {بالخير} براى استعانت باشد; يعنى، انسان عجول وسايل خير و شرّ را مساوى مى بيند; مثلاً براى رسيدن به رفاه زندگى، از ابزارى چون دزدى، استثمار و احتكار استفاده مى كند.

آثار عجله در وفاى به وعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 6

6 - شتاب در كار خير و تعجيل در وفاى به وعده ، موجب جلب رضايت خدا است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

هر چند كه موسى(ع) به جهت جدا شدن از مردم، مورد پرس و جوى خداوند قرار گرفت; ولى هدف او از اين تعجيل، مورد نقد قرار نگرفته است; يعنى، تسريع در وفاى به وعده و حضور در ميقات، به خودى خود، كار مطلوبى بوده است.

آثار عجله موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 83 - 4

4 - موسى ( ع ) ، به جهت پيشى گرفتن بر قوم خود در رسيدن به ميقات ، مورد پرس و جوى خداوند قرار گرفت .

و ما أعجلك عن قومك ي_موسى

اجتناب از عجله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 2

2 - دستيابى به اهداف دينى ، محتاج به صبر و شكيبايى و پرهيز از حركت هاى شتابزده است .

اللّه الذى سخّر لكم . .. و سخّر لكم ما فى

السم_وت ... قل للذين ءامنوا يغفروا

ترك عجله در عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 5

5 - تشويق قوم ثمود از سوى صالح ( ع ) به استغفار و آمرزش خواهى از خداوند ، به جاى شتابورزى در بدى ها

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. لولا تستغفرون اللّه

ترك عجله در قضاوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 6

6 - لزوم تأمل و تفكر در سخنان ، به هنگام شنيدن آن و اجتناب از داورى شتابزده درباره آن

و كذّب بالصدق إذ جاءه

زمينه عجله كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 6

6- خوى شتاب زدگى آدمى ، زمينه ساز درخواست كافران مكه براى تحقق وعده هاى الهى ( عذاب ، برپايى قيامت و . . . )

خلق الإنس_ن من عجل . .. يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {و يقولون متى . ..} عطف بر جمله {سأُوريكم...} باشد و اين دو جمله، با جمله {خلق الإنسان من عجل} _ كه بيان گر خصلت عمومى انسان ها است _ مرتبط باشند.

زيبايى عجله اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 6

6 - منظره حركت شتابان زنان و مردان مؤمن در قيامت ، به سوى بهشت با چهره هايى چونان چراغ فروزان ، بس زيبا و چشم نواز براى بينندگان

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى

نورهم بين أيديهم و بأيم_نهم

در صورتى كه مراد {ترى} هر فرد بيننده باشد، به نظر مى رسد آيه شريفه در مقام تصوير صحنه اى است كه نظر هر بيننده اى را در آن روز به خود جلب مى كند.

سرزنش عجله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 1 - 5

5- شتاب و بى صبرى در مورد تحقق زودرس وعده هاى خداوند ، روا نيست .

أتى أمر الله فلاتستعجلوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 9

9- عمل عجولانه و پيش از وقتِ مناسب _ هر چند آن عمل خير باشد _ امرى ناپسند و نكوهيده است .

خلق الإنس_ن من عجل . .. فلاتستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 8

8 - موضع گيرى عجولانه و مسخره آميز در برابر مسائل ، امرى نكوهيده و ناپسند

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً إذا قومك منه يصدّون

با توجه به واژه {إذا} استفاده مى شود كه مشركان بدون تأمل و تعقل در برابر داستان عيسى(ع)، موضع گيرى مى كردند و خداوند اين را مورد سرزنش قرار داده است.

عجله اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 1

1- ستمگران ، در قيامت ، شتابان و با ترس و ذلت سر برافراشته و چشم دوخته ، محشور خواهند شد .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم

{اهطاع} به معناى حركت سريع همراه با ترس است و {اقناع} به معناى

سر برافراشتن و خيره شدن چشم به چيزى با حالت ذلت و خوارى است (لسان العرب).

عجله اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 2

2- مشركان ، در قيامت ، به پندار توان مندى معبودان شان بر يارى آنان ، عجولانه ، از آنان استمداد خواهند كرد .

و يوم يقول نادوا . .. فدعوهم

{فاى تعقيب} در {فدعوهم} بر بى درنگ بودن كار آنان دلالت مى كند. كاربرد فعل ماضى، براى كارى كه در قيامت انجام مى گيرد (دعوهم) نشانه آن است كه _ به مجرد فرصت يافتن مشركان _ بايد استمداد را انجام يافته تلقى كرد.

عجله اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 5

5 - شوق ديدار بهشت ، باعث حركت شتابان مؤمنان در قيامت و دويدن آنان در مسير منتهى به آن

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم بين أيديهم

حركت سريع و دوان دوان مؤمنان به سوى بهشت، حكايت از اشتياق شديد آنان به ديدار آن و رساندن هر چه زودتر خود به آن جايگاه هميشگى دارد.

عجله انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 11 - 5

5 _ بشر در دستيابى به خواسته ها و تمايلات خود ، موجودى عجول و ناشكيباست .

و لو يعجل اللّه للناس الشر استعجالهم بالخير

{الخير} به معناى هر چيز خوب و دلخواه است و {استعجال} منصوب به نزع خافض مى باشد و تقدير آن {كاستعجالهم بالخير} است; يعنى، اگر خداوند نيز همانند انسانها _ كه در رسيدن

به خواسته هاى خود عجول و ناشكيبا هستند _ بى درنگ به مجازات بزهكاران مى پرداخت و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 11 - 4

4- سرشت انسان ، آميخته با عجله و شتابزدگى است .

و كان الإنس_ن عجولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 1

1- طبيعت آدمى ، بسيار عجول و شتابزده است .

خلق الإنس_ن من عجل

تعبير {انسان از شتاب آفريده شده} كنايه از اين است كه شتاب در سرشت آدمى عجين شده است; وگرنه انسان از نطفه و . .. آفريده شده است; نه از شتاب.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 8 - 1

1 - شتاب آدميان در خروج از قبر ها ، براى اجابت منادى رستاخيز

يخرجون من الأجداث . .. مهطعين إلى الداع

عجله برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 3

3_ برادران يوسف در اجراى نقشه شوم خويش عليه او ، تعجيل داشتند و درنگ را روا نمى دانستند .

أرسله معنا غدًا

برداشت فوق، از تصريح برادران او به اينكه {فردا يوسف(ع) را به همراه ما بفرست} استفاده مى شود.

عجله براى نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 14،15

14 - { عن جابر بن يزيد عن أبى جعفر ( ع ) قال : قلت له قول اللّه عزّوجلّ : { فاسعوا إلى ذكر اللّه } قال : اعملوا و

عجلّوا فإنّه يوم مضيق على المسلمين فيه ;

جابربن يزيد گويد: به امام باقر(ع) گفتم: مراد از (سخن) خداوند عزّوجلّ {فاسعوا إلى ذكراللّه} چيست؟ فرمود: اعمال جمعه را با عجله انجام دهيد [تا به نماز جمعه برسيد] زيرا روز جمعه، [وقت ]براى مسلمانان تنگ است [و اعمال مستحبّه زياد است]}.

15 - { عن علىّ انّه سئل عن قول اللّه [ تعالى ] { يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه } قال : ليس السعى الإشتداد ;

از امام على(ع) درباره سخن خداوند تعالى {يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه} سؤال شد، آن حضرت فرمود: مراد از {سعى} شدت در راه رفتن (دويدن) نيست}.

عجله در انحراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 7

7 _ محروميت از هدايت الهى ، موجب شتاب در انحراف و گرايش به سوى باطل

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

عجله در پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 12

12- تسريع در پاداش و تأخير در مجازات ، امرى لازم است . *

من ظلم فسوف نعذّبه . .. من ءامن ... فله جزاءً الحسنى

ذكر {سوف نعذّبه} با أدات استقبال، در قبال {فله جزاءًالحسنى} به صورت قطعى و بدون أدات استقبال، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

عجله در پرسش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 70 - 6

6- شتاب زدگى در پرسش ،

پيش از فرا رسيدن زمينه آگاهى ، دور از ادب تعلّم است .

فلاتسئلنى عن شىء حتّى أُحدث لك

عجله در خروج از قبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 8 - 1

1 - شتاب آدميان در خروج از قبر ها ، براى اجابت منادى رستاخيز

يخرجون من الأجداث . .. مهطعين إلى الداع

عجله در عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 2

2 - شتاب ثموديان در اتخاذ روش هاى نادرست و بدفرجام

لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

عجله در غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 48 - 3

3 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر شتاب نكردن در غضب و نفرين بر مردم و جدا شدن از آنان ، مانند شتاب كردن يونس ( ع ) در اين باره

و لاتكن كصاحب الحوت إذ نادى و هو مكظوم

مفسران بر آنند كه اين آيه، به داستانى از يونس(ع) اشاره دارد كه در سوره {انبيا} (آيه 87) بيان شده است: {و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر عليه فنادى فى الظلمات. ..}.

عجله در نفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 48 - 3

3 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر شتاب نكردن در غضب و نفرين بر مردم و جدا شدن از آنان ، مانند شتاب كردن يونس ( ع ) در اين باره

و لاتكن كصاحب الحوت إذ نادى و هو مكظوم

مفسران

بر آنند كه اين آيه، به داستانى از يونس(ع) اشاره دارد كه در سوره {انبيا} (آيه 87) بيان شده است: {و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر عليه فنادى فى الظلمات. ..}.

عجله در ورود به بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 5،6

5 - شوق ديدار بهشت ، باعث حركت شتابان مؤمنان در قيامت و دويدن آنان در مسير منتهى به آن

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم بين أيديهم

حركت سريع و دوان دوان مؤمنان به سوى بهشت، حكايت از اشتياق شديد آنان به ديدار آن و رساندن هر چه زودتر خود به آن جايگاه هميشگى دارد.

6 - منظره حركت شتابان زنان و مردان مؤمن در قيامت ، به سوى بهشت با چهره هايى چونان چراغ فروزان ، بس زيبا و چشم نواز براى بينندگان

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم بين أيديهم و بأيم_نهم

در صورتى كه مراد {ترى} هر فرد بيننده باشد، به نظر مى رسد آيه شريفه در مقام تصوير صحنه اى است كه نظر هر بيننده اى را در آن روز به خود جلب مى كند.

عجله شقاوتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 11 - 8

8 - تيره بختان در روى گردانى از تعاليم قرآن ، درنگى نكرده و شتابزده خود را از آن دور مى سازند .

سيذّكّر . .. و يتجنّبها الأشقى

فعل {سيذكّر} در آيه قبل، تصميم اهل خشيت بر پذيرش تذكرات قرآن را، به دور از شتاب زدگى و همراه با درنگ و تأمل، معرفى كرد و در

اين آيه فعل {يتجنّب} _ بدون حرف {سين} _ درباره شقاواتمندان آمد تا بر عجولانه بودن واكنش آنان دلالت كند.

عجله عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 8 - 1

1 - ابن ام مكتوم ، با آن كه از ديدن عاجز بود ، براى رساندن خويش به مجلس وعظ و ارشاد پيامبر ( ص ) ، راه را با شتاب مى پيمود .

من جاءك يسعى

عجله قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 2

2 - شتاب ثموديان در اتخاذ روش هاى نادرست و بدفرجام

لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

عجله كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 1

1 - شتابورزى استهزاآميز كافران براى مشاهده عذاب الهى

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

سياق آيه نشان مى دهد كه درخواست كافران، از روى ناباورى و استهزا بوده است، و پاسخ خداوند به آنان در آيه بعد _ كه نظر به عذاب دنيوى دارد _ مى رساند كه مراد از {وعد} وعده الهى به مجازات آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 176 - 2

2 - سرزنش شدن مشركان و كافران معاند از سوى خداوند ، به جهت شتاب آنان در نزول عذاب و شكست

أفبعذابنا يستعجلون

عجله لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 24

24_ فرشتگان ، با بيان نزديك بودن زمان عذاب ، از لوط

( ع ) خواستند تا خروج خويش را به تأخير نيندازد .

فأسر بأهلك . .. إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب

جمله {إن موعدهم الصبح . ..} به منزله تعليل براى {فأسر بأهلك ...} مى باشد.

عجله محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 10،12

10 - پيامبر ( ص ) ، آيات قرآن را پيش از پايان يافتن وحى آن ، به زبان جارى مى ساخت و در تلاوت آن تعجيل داشت . *

و لاتعجل بالقرءان من قبل أن يقضى إليك وحيه

12 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به شتاب نكردن در تلاوت آيات قرآن ، پيش از پايان يافتن وحى آن ، توصيه كرد .

و لاتعجل بالقرءان من قبل أن يقضى إليك وحيه

عجله مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 176 - 2

2 - سرزنش شدن مشركان و كافران معاند از سوى خداوند ، به جهت شتاب آنان در نزول عذاب و شكست

أفبعذابنا يستعجلون

عجله موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 83 - 3،5

3 - موسى ( ع ) ، در رسيدن به ميقات ، تعجيل كرده و بر قوم خود پيشى گرفه بود .

و ما أعجلك عن قومك ي_موسى

5 - پرسش خداوند از موسى ( ع ) درباره تعجيل در آمدن به كوه طور ، نخستين سخن او با وى نبود .

و ما أعجلك

حرف {واو} در {و ما أعجلك} براى عطف بر محذوف است; يعنى، پس از حضور موسى(ع) در كوه طور، سخن يا

سخنانى به ميان آمد، آن گاه اين پرسش مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 1،2،4

1 - موسى ( ع ) ، سبقت گرفتن خود بر قومش در آمدن به ميقات را ، به جهت اطمينان به قومش در پيروى از او و طى مسير تا ميقات دانست .

قال هم أُوْلاء على أثرى

{أُوْلا} اسم اشاره به بعيد است و {أثر} به معناى علامت باقى مانده از هر چيزى است. از همين رو به جاى پا نيز {اثر} گفته مى شود. {أثر} به معناى اتباع و دنباله روى نيز آمده است. (مقاييس اللغة). مفاد آيه بالا اين است كه آنان همان جماعت اند كه بر نشانه پاى من به سوى ميقات روان اند و يا اين كه به دنبال من در حال آمدن به ميقات هستند.

2 - ورود موسى ( ع ) به ميقات ، اندكى پيش از ورود قومش به آن مكان بود .

و ما أعجلك . .. قال هم أُوْلاء على أثرى

مورد اشاره قرارگرفتن همراهان موسى از سوى آن حضرت، نشان مى دهد كه آنان در چشم انداز موسى(ع) بودند و براى رسيدن به ميقات، زمان زيادى لازم نداشتند. بنابراين بين ورود موسى(ع) به ميقات و ورود قوم او، چندان فاصله اى نبوده است.

4 - موسى ( ع ) ، حضور پيش از موعد خود و جلوتر از ديگران را در ميقات موجب جلب رضايت خداوند مى پنداشت .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 85

- 9

9 - اعتراض خداوند به موسى ( ع ) در مورد جدا شدن او از مردم و پيشى گرفتن بر آنان ، به جهت بروز انحراف در آنان ، در غياب وى بوده است .

و ما أعجلك . .. فإنّا قد فتنّا قومك من بعدك

عجله مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 1 - 3

3 _ دخالت عجولانه و بى مورد برخى از مؤمنان ، در احكام خدا و رسول ( ص ) *

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله

برداشت بالا بدان احتمال است كه نهى در آيه شريفه، نظر به مواردى داشته باشد كه قبل از آن صورت گرفته است; چنان كه از شأن نزول ها چنين استفاده مى شود.

عجله وليد بن مغيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 22 - 2

2 - چاره انديشى عجولانه و شتاب آلودِ وليدبن مغيره ، عليه قرآن و پيامبر ( ص )

إنّه فكّر و قدّر . .. ثمّ نظر . ثمّ عبس و بسر

عجله يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 17

17- خضوع يونس ( ع ) به درگاه الهى و اعتراف وى به ظلم و نادرستى رفتار عجولانه خود

فنادى . .. إنّى كنت من الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 48 - 3،4،5

3 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر شتاب نكردن در غضب و نفرين بر مردم و جدا شدن

از آنان ، مانند شتاب كردن يونس ( ع ) در اين باره

و لاتكن كصاحب الحوت إذ نادى و هو مكظوم

مفسران بر آنند كه اين آيه، به داستانى از يونس(ع) اشاره دارد كه در سوره {انبيا} (آيه 87) بيان شده است: {و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر عليه فنادى فى الظلمات. ..}.

4 - شتاب كردن يونس ( ع ) در نفرين عليه قومش ، غير قابل تحسين و الگوگيرى براى پيامبر ( ص )

و لاتكن كصاحب الحوت إذ نادى و هو مكظوم

5 - يونس ( ع ) ، در غضب و نفرين كردن بر قوم خويش شتاب كرد .

و لاتكن كصاحب الحوت إذ نادى و هو مكظوم

عوامل عجله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 68 - 4

4- ناشكيبايى و بى صبرى انسان در برابر بسيارى از مسائل ، ناشى از جهل وى به اسرار و حقيقت امر است .

و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

عوامل عجله كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 39 - 3

3- جهل كفار به سختى و شدت عذاب الهى ، عامل تعجيل آنان براى تحقق عذاب است .

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. لويعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار ...

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه جواب مقدر {لو} جمله {لمّا استعجلوا العذاب أو قيام الساعة} (در نزول عذاب و يا در برپايى قيامت عجله نمى كردند) باشد.

عوامل عجله موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه -

20 - 84 - 5

5 - شوق موسى ( ع ) به ملاقات و گفت وگوى با پروردگار و جلب رضايت او ، موجب شتاب وى در آمدن به ميقات بود .

و عجلت إليك ربّ لترضى

عدالت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عدالت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 5

5 _ ارتباط توحيد و قسط و دين ، در نگرش قرآن

لا اله هو . .. قائماً بالقسط ... انّ الدين

آثار ذكر عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 15

15- توجه به حاكميت عدل بر نظام كيفر و پاداش اخروى ، گرايش دهنده انسان ها به انجام اعمال و رفتار خوب و داراى پاداش

فمن أوتى كت_به بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

از اينكه خداوند، نظام پاداش دهى خود را در قيامت، براى مردم تشريح مى كند، مى تواند به منظور تشويق انسانها به انجام اعمالى باشد كه پاداش الهى را در پى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 8

8 - توجه انسان به نظام عادلانه مجازات الهى ، تشويق كننده او در جديت و تلاش

و أن ليس للإنس_ن إلاّ ما سعى . و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

يادكرد مجازات الهى پس از تأكيد بر اصل مسؤوليت فردى انسان در برابر عمل خويش، بيانگر مطلب ياد شده است.

آثار عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 14

14 - رعايت تقوا در جنگ و

حفظ عدالت در مقابله به مثل ، موجب جلب حمايت و امداد هاى الهى است .

و اتقوا اللّه و اعلموا أن اللّه مع المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 14

14 _ عدالت ، حتى نسبت به دشمنان ، نزديكترين راه براى تحصيل تقوا

اعدلوا هو اقرب للتقوى

نزديكتر بودن عدالت به تقوا، نسبت به ساير طاعات است. يعنى رعايت عدالت از ديگر طاعات براى نيل به تقوا نزديكتر است، نه اينكه عدالت از بى عدالتى به تقوا نزديكتر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 4

4 _ گرايش به توحيد و رعايت عدل در خريد و فروش و امور اقتصادى ، مايه خسارت در ديدگاه اشراف كفرپيشه قوم مدين

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

برداشت فوق با توجه به آيه 85، كه بيانگر پيامهاى شعيب است، به دست مى آيد.

آثار عدالت اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 31

31 _ عدالت در امور اقتصادى و پرهيز از فسادگرى ، تنها در صورت پرستش خدا و ايمان به يگانگى او سعادت آفرين است .

ذلكم خير لكم إن كنتم مؤمنين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مشاراليه {ذلكم}، معنايى باشد كه از {اوفوا الكيل . .. و لاتفسدوا ... } استفاده مى شود. در اين صورت مى توان گفت مراد از ايمان در {إن كنتم مؤمنين} ايمان به خداى يگانه و لزوم پرستش اوست. يعنى اگر به خداى يگانه ايمان داشته باشيد و تنها او را بپرستيد، عدالت

در امور اقتصادى و پرهيز از فسادانگيزى متضمّن خير و صلاح شماست و اگر موحد نباشيد رعايت اين مسائل سعادت آفرين نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 23

23_ اصلاح جوامع بشرى ، در گرو گرايش آنان به توحيد و يكتاپرستى و رعايت عدل و انصاف در مبادلات و امور اقتصادى است .

قال ي_قوم اعبدوا الله . .. أوفوا المكيال و الميزان بالقسط ... إن أُريد إلاّ الإص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 35 - 4

4- رعايت عدل و انصاف اقتصادى ، در پى دارنده عاقبت و فرجامى نيك است .

ذلك خير و أحسن تأويلا

{تأويل} از مصدر {اَوْل} به معناى بازگشت به اصل است و مراد از آن، غايتى است كه منظور و مورد نظر است.

آثار عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 18

18 - خداوند ، پاداش عمل مؤمنان را بر اساس تفضل خويش و كيفر كافران را بر پايه عدل مى دهد .

رجال . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيدهم من فضله ... و الذين كفروا ... فوف

برداشت ياد شده، از مقايسه ميان دو گونه برخورد خداوند با مؤمنان و كافران به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 7

7 - پاداش دهى خداوند براساس فضل و بخشش و مجازات او بر پايه عدل و داد

من جاء بالحسنة فله خير منها. .. و من جاء بالسيّئة... هل

تجزون إلاّ ما كنتم تعملو

خداوند در مورد حسنه مى فرمايد: {فله خير منها} و اين بيانگر تفضل است; ولى درباره سيئه مى فرمايد {هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون} و اين بيانگر عدل و تطابق و تناسب كيفر با عمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 10

10 - همه خلايق در قيامت ، به خاطر قضاوت به حق و عادلانه خداوند ، به حمد و ستايش او خواهندپرداخت .

و قضى بينهم بالحقّ و قيل الحمد للّه ربّ الع_لمين

برخى از مفسران بر اين عقيده اند كه حمد و ستايش خلايق در قيامت، به خاطر داورى به حق خداوند در ميان آنان مى باشد. ازاين رو اين ستايش و حمد پس از قضاوت خداوند انجام خواهد گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 47 - 2

2 - عدل ، تدبير و قدرت الهى ، مقتضى برپا ساختن قيامت

ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى . .. و أنّ عليه النشأة الأُخرى

عبارت {و أنّ عليه. ..} عطف است بر آنچه در آيات گذشته از عدل و تدبير و قدرت خداوند بيان شده بود و در حكم نتيجه گيرى از آن مى باشد; يعنى، بايسته است خداوند با چنين صفاتى، قيامت را براى تحقق كامل عدل و اكمال آفرينش خويش برپا سازد.

آثار عدالت گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 6

6 - نقش سازنده ايمان و عدالت شاهدان ، در گواهى صحيح و به حق آنان در ميان مردم

و اشهدوا ذوى عدل

منكم

آثار غفلت از عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 2

2 - بى توجهى به عدالت الهى در نظام حسابرسى ، از زمينه هاى گناه پيشگى است .

أم حسب الذين اجترحوا السيّئات

پرسش انكارآميز خداوند در زمينه پندار غلط گناه پيشگان، حكايت از اين مى كند كه چنين پندارى در اهل گناه، وجود داشته و يا زمينه بروز دارد. لحن توبيخى و هدايت گرانه آيه شريفه، مى رساند كه اين پندار، خود موجب انحراف است و براى از ميان بردن انحراف، بايد پندار را نقد و ابطال كرد.

اجتناب از اجراى عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 28

28 _ تهديد خداوند نسبت به كسانى كه از اجراى عدالت سرباز زنند و يا در اجراى آن كوتاهى كنند .

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه . .. فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

برداشت فوق بر اين مبناست كه متعلق {تلوا} و {تعرضوا}، اقامه قسط باشد. يعنى اگر از اقامه قسط منحرف شديد يا از اجراى آن سرباز زديد خداوند بدان آگاه خواهد بود و ...

اجراى عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 9

9 _ اداى امانت ( واگذارى مقام به اهل آن ) و تحقق عدالت ، در پرتو اطاعت از خدا ، رسول و اولواالامر است .

انّ اللّه يأمركم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا ب

گويا اين آيه، اشاره به چگونگى تحقق فرمانهاى مطرح شده در آيه قبل

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 17،23

17 _ اجراى عدالت ، در گرو پيروى نكردن از هوا و هوس و تمايلات نفسانى است .

فلاتتبعوا الهوى ان تعدلوا

بنابر اينكه {ان تعدلوا} از عدل به معناى عدالت، و مفعول له براى {لاتتبعوا} باشد. يعنى خداوند از پيروى هوا و هوس نهى كرد تا عدالت را اجرا كنيد.

23 _ شانه خالى كردن از اجراى عدالت اجتماعى ، نشأت گرفته از هوا هاى نفسانى است .

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه . .. فلاتتبعوا الهوى ان تعدلوا

ارزش عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 12،13،14

12 _ عدالت ، بنيان نظام اقتصادى اسلام

فلكم رؤس اموالكم لا تَظلِمون و لا تُظلمون

جمله {لا تَظلمون . .. } به منزله علت براى مالكيّت شخصى بر سرمايه و نفى آن نسبت به بهره هاى ربوى است. و چون علّت همواره عهده دار بيان يك قاعده كلى است، بنابراين ظلم نكردن و مظلوم نشدن (عدالت مطلق)، پايه و اساس نظامِ اقتصادى مورد پذيرش اسلام است.

13 _ نفى نظامِ اقتصادِ ربوى و ايجاد و بسط نظام اقتصاد عادلانه ، از جمله اهداف والاى انبيا

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله . .. لا تَظلِمون و لا تُظلَمون

اعلام جنگ از سوى خدا و رسول به هدف {لا تَظلِمون و لا تُظلَمون} صورت مى گيرد; بنابراين عدالت اقتصادى در جامعه از اهداف خدا و رسول اوست.

14 _ عدالت ، بنيان وضع قوانين در اسلام

لا تَظلِمون و لا تُظلَمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 11

11 _ راستى و عدل از ملاكها و مفاهيم اساسى و ارزشى اسلام است.

و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 4

4 - بايد قسط و عدالت ، ملاك اظهار نظر و سخن گفتن باشد .

ادعوهم لأباءهم هو أقسط عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 9

9 - جزاى عادلانه به بدكرداران و پاداش برتر و افزون بر استحقاق به نيكوكاران ، عملى ارزشمند و خداپسندانه

ليجزى الذين أس__وا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى

ارزيابى با عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 8

8 - تمامى رفتار و كردار آدمى در دنيا ، بايد بر پايه حق و مطابق با عدل باشد .

و قضى بينهم بالحقّ

تذكر خداوند بر اين كه داورى ميان مردم در قيامت بر پايه حق و عدل خواهد بود; در واقع توصيه اى است به بندگان كه رفتار خود را مطابق عدل و بر پايه حق بنا نهند; زيرا در قيامت رفتار آنان بر همين اساس سنجيده و جزا داده خواهد شد.

اقرار به عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 34 - 7

7- عدل الهى در كيفر كافران ، مورد اقرار خود آنان ، در قيامت

أليس ه_ذا بالحقّ قالوا بلى و ربّنا

{ه_ذا} اشاره به عذاب كافران است و مصداق بارز {حقّ} در زمينه مجازات، {عدل} است.

انحراف از عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 12

12 _ احساسات ، زمينه انحراف از عدالت

و لايجر منكم شنئان قوم على الا تعدلوا

اهميّت اجراى عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 3

3 _ مؤمنان بايد همواره مجريان عدالت باشند .

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط

بر مبناى باب تنازع مى توان گفت كه {بالقسط} علاوه بر تعلق به كلمه {شهداء}، به كلمه {قوامين} نيز ارتباط دارد. آيه 135 از سوره نساء، اين معنا را تأييد مى كند.

اهميت عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 22

22 - ايمان و عدالت ، از شرايط احراز مقام امامت و رهبرى است .

لاينال عهدى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 182 - 1،2،5،6،9،10

1 - اگر وصيت هاى مالى ناعادلانه باشد و موجب مشاجره ميان صاحبان منفعت شود ، مى توان وصيت كننده را به تغيير وصيتش واداشت .

فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً فاصلح بينهم فلا إثم عليه

{جنف} به معناى ستم و ميل به باطل است - كه به مناسبت مورد - مقصود وصيت غير متعارفى است كه در حق بازماندگان ستم محسوب مى شود. مراد از {إثماً} نيز همين معناست و مقصود از {فأصلح بينهم}: واداشتن وصيت كننده است. به اينكه وصيت نادعالانه خويش را بگونه اى تغيير دهد كه احتمال مشاجره و نزاعى كه ممكن است بر اثر آن وصيت ناعادلانه پيش بيايد، منتفى گردد.

2 -

در جواز تغيير وصيت هاى ناعادلانه و ترغيب وصيت كننده به تغيير آن ، تفاوتى ميان صورت عمد و سهو نيست .

فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً فاصلح بينهم فلا إثم عليه

چنانچه گذشت مقصود از {جنفاً} و {إثماً} وصيت ناعادلانه است. اين تقسيم حاوى اين نكته است كه: وصيت ناعادلانه چه عمدى باشد - كه در اين صورت وصيت كننده گنهكار است - و چه سهوى و بدون توجه، شايسته تغيير و تبديل است.

5 - واداشتن وصيت كننده به تغيير وصيت هاى ناعادلانه ، مصداق حرمت تبديل وصيت نبوده و وادار كننده ، گنهكار نيست .

فمن بدله . .. فإنما إثمه على الذين يبدلونه ... فمن خاف ... فلا إثم عليه

6 - تغيير وصيت هاى ناعادلانه ميت ، جايز و تغيير دهنده گنهكار نيست .

فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً فاصلح بينهم فلا إثم عليه

مى توان آيه شريفه را در فرض حيات وصيت كننده تصوير كرد و نيز مى توان زمان آن را پس از مرگ وى دانست. برداشتهاى قبلى بر مبناى نخست و برداشت فوق، بر اساس فرض دوم است.

9 - عمل به وصيت هاى ناعادلانه ميت واجب نيست .

فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً فاصلح بينهم فلا إثم عليه

10 - وصى ميت ، داراى حق ولايت در تغيير و اصلاح وصيت هاى ناعادلانه ميت

فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً فاصلح بينهم فلا إثم عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 9

9 - لزوم رعايت عدل حتى در گرفتن انتقام از دشمنان

و قتلوا فى سبيل اللّه الذين يقتلونكم و لاتعتدوا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 9

9 - مسلمانان ، موظف به رعايت عدالت حتى در جنگ با دشمنان

فمن اعتدى عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 20

20 _ عدالت ، اساس وضع قوانين الهى براى زندگى زناشويى

و لهن مثل الذى عليهنّ بالمعروف و للرجال عليهنّ درجة

جمله {للرجال . .. }، قيدى است متمّم {لهنّ ... } يعنى حقوق همانند زن و شوهر به معناى تساوى مطلق نيست; چون مردان بر حسب آفرينش ويژگيهايى دارند كه بر اساس آن، حقوقى ويژه خواهند داشت. بر اين اساس، عدالت فيمابين رعايت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 19،20،35،38،39

19 _ لزوم رعايت عدالت از سوى اوليا و سرپرستان ، در شؤون افراد تحت ولايت خود

فليملل وليّه بالعدل

20 _ نفوذ املا و اعمالِ ولايتِ ولىّ ، در صورت رعايت عدالت از سوى وى

فليملل وليّه بالعدل

35 _ ثبت ديون و مدّت آن و ثبت حقوق _ كم باشد و يا زياد _ ، از عادلانه ترين اعمال نزد خداوند و استوارترين و مددكارترين چيز براى اقامه شهادت

ذلكم اقسط عند اللّه و اقوم للشّهادة

38 _ تأمين و گسترش عدالت ، تحكيم در ادا و اقامه شهادت و پيشگيرى از بروز شك و بدبينى ، از جمله حكمت هاى لزوم ثبت و تنظيم اسناد مبادلاتى

ذلكم اقسط عند اللّه . .. و ادنى الاّ ترتابوا

39 _ مراعات نكردن عدالت در حقوق افراد جامعه و بى

ثباتى در تعيين حدود روابط اقتصادى ، از عوامل مفسده انگيز در روابط اجتماعى

ذلكم اقسط عند اللّه و اقوم للشّهادة و ادنى الاّ ترتابوا

چون {ذلكم اقسط . .. } بيان علّت احكام ذكر شده است، نشانگر يك قاعده كلّى است. يعنى عدالت اجتماعى و ثبات حدود و روابط اقتصادى، يك اصل و قانون است كه با عدم رعايت آن، جامعه رو به فساد خواهد رفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 3 - 1،7،8،13

1 _ ممنوعيّت ازدواج با دختران يتيم ، در صورت ترس از بى عدالتى نسبت به آنان

و ان خفتم الّا تقسطوا فى اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النّساء

جزاى شرط {ان خفتم} حذف شده و {فانكحوا}، جانشين آن جزاست. يعنى: {ان خفتم الّا تقسطوا فى اليتامى فلا تنكحوهن و انكحوا}. و اين نهى بنابر آنچه در شأن نزول آمده ناظر به ازدواج برخى از مردم با يتيمان، بدون پرداخت مهريه مناسب به آنان است.

7 _ اهميّت رعايت عدالت در روابط خانوادگى

و ان خفتم الّا تقسطوا فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة

8 - تعدّد زوجات ، لغزشگاهى براى انحراف از عدالت

فانكحوا . .. مثنى و ثلث و رباع فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة

13 _ جواز تعدد همسران ، مشروط به رعايت عدالت در نفقه آنها

فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة

امام صادق (ع) درباره {فان خفتم الّا تعدلوا} در آيه فوق فرمود: يعنى فى النفقة.

_______________________________

كافى، ج 5، ص 363، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 439، ح 36.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 4،5،8،21

4 _ وجوب

مراعات عدالت و قضاوت

انّ اللّه يأمركم . .. و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل

5 _ اهميّت خاص عدل و داد در قضاوت ها و داوريها

انّ اللّه يأمركم . .. و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل

8 _ مراعات عدل و داد در قضاوت ، حق تمامى انسانها

و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل

21 _ حاكمان ، عهده دار اجراى عدالت در جامعه

و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. انّهم هم الحكّام او لا ترى انّه خاطب بها الحكام.

_______________________________

غيبت نعمانى، ص 25، باب ما جاء فى الامامة و الوصية ; تفسير برهان، ج 1، ص 380، ح 5 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 247، ح 154، 167 ; الدر المنثور، ج 2، ص 571.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 16

16 _ عدم رعايت عدالت نسبى بين همسران ، گناه و آمرزش آن در گرو بازگشت به عدالت و رعايت تقواست .

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء . .. و إن تصلحوا و تتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 1،28

1 _ تمامى مؤمنان ، موظف به اقامه قسط و عدل و رعايت آن در روابط اجتماعى خويشند .

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين بالقسط

قيام به قسط، به معناى عمل به عدل و نگهبانى و مواظبت بر عدالت است.

28 _ تهديد خداوند نسبت به كسانى كه از اجراى عدالت سرباز زنند و يا در اجراى آن كوتاهى كنند .

كونوا قومين بالقسط شهداء

للّه . .. فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

برداشت فوق بر اين مبناست كه متعلق {تلوا} و {تعرضوا}، اقامه قسط باشد. يعنى اگر از اقامه قسط منحرف شديد يا از اجراى آن سرباز زديد خداوند بدان آگاه خواهد بود و ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 32

32 _ لزوم رعايت عدالت در انتقام

و لايجرمنكم . .. ان تعتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 10،13،14،16،22

10 _ اهتمام اسلام به لزوم اجراى عدالت و قسط ، حتى در مورد دشمنان

شهداء بالقسط و لايجر منكم شنئان قوم على الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى

13 _ احساسات بايد تحت الشعاع عدالت باشد .

و لايجر منكم شنئان قوم على الا تعدلوا اعدلوا

14 _ عدالت ، حتى نسبت به دشمنان ، نزديكترين راه براى تحصيل تقوا

اعدلوا هو اقرب للتقوى

نزديكتر بودن عدالت به تقوا، نسبت به ساير طاعات است. يعنى رعايت عدالت از ديگر طاعات براى نيل به تقوا نزديكتر است، نه اينكه عدالت از بى عدالتى به تقوا نزديكتر باشد.

16 _ عدالت ، جلوه و نشانه اى از تقوا

اعدلوا هو اقرب للتقوى

22 _ هشدار الهى به مؤمنان نسبت به عدم اجراى عدالت ، حتى در مورد دشمنان

اعدلوا . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 17،20

17 _ ضرورت اجراى عادلانه قانون درباره پيروان تمامى اديان

و إن حكمت فاحكم بينهم بالقسط

20 _ داورى بر پايه عدل و داد ، مايه جلب محبت

خداوند

فاحكم بينهم بالقسط إنّ اللّه يحب المقسطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 8

8 _ صدق و عدل معيار و مبناى قوانين و سنتهاى خداوند در نظام هستى است.

و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا

اگر مراد از {كلمت رب} قوانين و سنتهاى جارى خداوند باشد، صدق و عدل دو ويژگى شاخص آن سنتها خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 13

13 _ انسان بايد به هنگام سخن گفتن (شهادت دادن، داورى كردن و . ..) به عدالت سخن گويد.

و إذا قلتم فاعدلوا

جمله {و لو كان ذاقربى} مى تواند بيانگر اين باشد كه مراد از سخن در اينجا سخنى است كه زمينه نفع و ضرر را براى خود و يا ديگران در بر داشته باشد; مانند شهادت، داورى و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 1،2،3

1 _ خداوند به رعايت قسط (عدل و انصاف) فرمان داده، نه به ارتكاب فحشا و زشتى

إن الله لا يأمر بالفحشاء . .. قل أمر ربى بالقسط

2 _ كردارهاى زشت و شنيع، خارج از دايره قسط

قل إن الله لا يأمر بالفحشاء . .. قل أمر ربى بالقسط

3 _ فرمان به قسط، فرمانى برخاسته از ربوبيت خداوند

قل أمر ربى بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 159 - 6

6 _ هدايتگرى و عدالت پيشگى ، وظيفه اى بر عهده همگان

يهدون بالحق و به يعدلون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 1،2،6،7،16

1- خداوند به رعايت عدل ، احسان و بخشش به خويشاوندان ، فرمان مى دهد .

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

2- عدل ، احسان و صله رحم ، از مهم ترين دستورات هدايتى قرآن است .

و نزّلنا عليك الكت_ب . .. إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

خداوند، پس از معرفى قرآن به مسأله عدل، احسان و بخشش به خويشاوندان پرداخته است. ارتباط اين دو موضوع، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

6- خداوند ، علاوه بر رعايت عدالت ، خواهان حاكميت روح احسان بر روابط اجتماعى انسان است .

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن

7- رعايت عدالت ، بايسته تر و اولى تر از احسان به مردم و بخشش به خويشاوندان است .

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

از تقدم ذكرى {عدل} بر {احسان} و {بخشش به خويشاوندان} مى توان تقدم رتبى را استفاده كرد; زيرا رعايت عدالت تكليفى همگانى و بدون اغماض است و بدون رعايت آن، احسان و بخشش بى ارزش خواهد بود.

16- رعايت عدالت ، احسان ، اداى حق خويشاوندان و دورى از فحشا ، اعمال زشت و ستم ، از موعظه هاى خداوند به انسان است .

إن الله يأمر بالعدل . .. و ينهى عن الفحشاء ... يعظكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 1،2

1- لزوم رعايت عدالت و انصاف ، در مقابله به مثل با دشمنان

و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به

2- لزوم رعايت تساوى همه جانبه در قصاص و

مقابله به مثل

و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 33 - 5،13

5- احكام الهى ، در جهت اجراى حق و عدل و حمايت از مظلوم است .

و لاتقتلوا . .. إلاّ بالحقّ و من قتل مظلومًا فقد جعلنا لوليّه سلط_نًا

13- لزوم رعايت حق و عدل ، حتى در مورد متجاوزان به جان انسانها

جعلنا لوليّه سلط_نًا فلايسرف فى القتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 7

7 - مبارزه با ظلم و احياى عدالت ، داراى اولويت نخست در مبارزه اجتماعى و در رأس مسائلى كه رهبران الهى بايد به آن بپردازند .

و إذ نادى ربّك موسى أن ائت القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 13

13 - تمامى رفتار و كردار آدمى در دنيا ، بايد برپايه حق و مطابق با عدل باشد .

و قضى بينهم بالحقّ و هم لايظلمون

تذكر خداوند به اين كه داورى ميان مردم در قيامت، بر پايه حق و عادلانه خواهد بود، در واقع توصيه اى است به بندگان كه رفتار خود را مطابق عدل و برپايه حق بنا نهند; زيرا در قيامت رفتار آنان بر همين اساس سنجيده و جزا داده خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 18

18 - برپايى عدالت ، از اهداف اصلى دعوت پيامبر ( ص )

فادع . .. و أُمرت لأعدل بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 2

2 - انسان ، در مسير يارى مؤمنان و مظلومان ، نبايد از جاده عدالت و اعتدال خارج شود .

و الذين إذا أصابهم البغى هم ينتصرون . و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 9 - 9،11،12

9 - ضرورت رعايت عدل و انصاف ، در ايجاد صلح ميان دو گروه مؤمن متخاصم

فأصلحوا بينهما بالعدل

11 - خداوند ، خواهان رعايت عدل و انصاف و از بين بردن ظلم در همه زمينه ها

فأصلحوا بينهما بالعدل و أقسطوا إنّ اللّه يحبّ المقسطين

تعبير {و أقسطوا. ..} پس از {بالعدل}، يا تأكيد بر لزوم رعايت عدالت و يا فرمان به از بين بردن ظلم است. در صورت دوم {اقساط} از ريشه {قَسط} (ظلم و جور) و در معناى ازاله جور و ستم به كار رفته است. بيانگر مطلب بالا است.

12 - ميانجى گرى براى ايجاد صلح ، بيش از هر چيز نيازمند عدل و انصاف است .

فأصلحوا بينهما بالعدل و أقسطوا إنّ اللّه يحبّ المقسطين

تأكيد {عدل} با {أقسطوا} و جمله {إنّ اللّه يحبّ المقسطين} اهميت موضوع را در روند برقرارى صلح مى نماياند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 8 - 5

5 - توصيه به دور نشدن از قوانين و موازين عادلانه در زندگى ، برخوردار از جايگاهى ويژه در بين توصيه ها و آموزه هاى الهى و قرآنى

ألاّتطغوا فى الميزان

مطلب ياد شده با توجه به اين نكته است كه سفارش به دور نشدن از قوانين و موازين عادلانه، نخستين توصيه

الهى در اين سوره قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 8

8 - عدالت ، موضوعى بسيار مهم و مورد عنايت ويژه خداوند

و أنزلنا معهم الكت_ب و الميزان

{عدالت} موضوعى است كه يقيناً در هر يك از كتاب هاى آسمانى به آن پرداخته شده است و مردم به آن توصيه شده اند. بنابراين اختصاص به ذكر يافتن آن پس از {كتاب}، نشان دهنده اهميت بسيار آن در نگرش الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 8 - 5،6

5 - رفتار نيك و عادلانه ، امرى شايسته در بينش الهى ، حتى نسبت به كافران

لاينهيكم اللّه . .. أن تبرّوهم و تقسطوا إليهم

6 - اسلام ، طرفدار روابط مسالمت آميز و عادلانه ميان امت اسلام و ساير ملّت ها

لاينهيكم اللّه عن الذين لم يق_تلوكم

اهميت عدالت اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 - 6

6 _ شريعت هاى الهى براى رفع اختلاف ميان مردم و برقرارى قسط و عدل بوده است .

فإذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از {بينهم} اختلاف موجود بين افراد امت با يكديگر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 71 - 7

7- سنت الهى در تفاوت روزى انسان ها ، به معناى عدم لزوم رعايت مساوات و عدالت اجتماعى ، از سوى آنان نيست . *

و الله فضّل . .. فما الذين فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملكت

أيم_نهم فهم فيه سواء

برداشت فوق بر اساس اين نكته است كه جمله " فما الذين فضلوا . .." در مقام توبيخ از كسانى باشد كه مساوات را ميان خود مراعات نمى كنند و با توجه به صدر آيه، مى توان چنين برداشت كرد: خداوند گرچه انسانها را در روزى متفاوت قرار داده است; ولى اين بدان معنا نيست كه مردم مساوات را ميان خود رعايت نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 5

5 - مبارزه باظلم و ظالمان و ايجاد عدالت اجتماعى ، در رأس وظايف موسى ( ع ) قرار داشت .

و إذ نادى . .. أن ائت القوم الظ_لمين

تعبير {أن ائت القوم الظالمين} به جاى {ائت فرعون و قومه} نشان مى دهد كه هدف الهى از رسالت موسى، مبارزه با ظلم و بى عدالتى است كه جامعه فرعونى گرفتار آن شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 182 - 4

4 - قسط اقتصادى و عدالت اجتماعى ، از اهداف اصيل و ديرين اديان آسمانى

أوفوا الكيل و لاتكونوا من المخسرين . وزنوا بالقسطاس المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 19،20،21

19 - رسالت پيامبران ، در راستاى رفع تبعيض ها و ايجاد عدالت در جامعه بشرى

شرع لكم . .. فلذلك فادع ... و أُمرت لأعدل بينكم

با توجه به وحدت شرايعت هاى آسمانى كه از آيه {شرع لكم. ..} استفاده مى شود _ مطلب بالا قابل برداشت است.

20 - تلاش براى تحقق و برپايى عدالت ،

وظيفه دينى يكتاپرستان

و أُمرت لأعدل بينكم

برداشت ياد شده با توجه به اصل اوليه اشتراك احكام دينى بين پيامبر(ص) و ديگران است.

21 - تفاوت نگذاشتن بين طبقات مختلف اجتماعى در مقام تبليغ و هدايت و اجراى شريعت ، از وظايف پيامبر ( ص )

و أُمرت لأعدل بينكم

بنابراين كه {أمرت لأعدل بينكم} مربوط به نحوه اجراى دعوت و اقامه دين به وسيله پيامبر(ص) باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 11

11 - هدف رسالت پيامبران ، در مرحله نخست تربيت انسان هاى عادل و ساختن جامعه عدالت خواه بود ; نه اجراى اجبارى عدالت در جامعه

و أنزلنا معهم الكت_ب و الميزان ليقوم الناس بالقسط

نسبت داده شدن {اقامه} به مردم _ نه به پيامبران _ و نيز غايت قرار گرفتن خيزش خود مردم براى رعايت عدل و انصاف (لقوم الناس بالقسط) مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 7

7 - اهتمام دين به برقرارى عدالت اجتماعى ، از طريق تشريع قوانين

ما أفاء اللّه على رسوله . .. كى لايكون دولة بين الأغنياء منكم

اهميت عدالت اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 26،27

26 _ قوم شعيب برخوردار از دليلى روشن براى التزام به عدالت در امور اقتصادى و پرهيز از فسادگرى در زمين بودند .

قد جاءتكم بينة من ربكم فأوفوا الكيل و الميزان . .. و لاتفسدوا فى الأرض

تفريع جمله {اوفوا الكيل} بر جمله {قد جاءتكم

بينة} بيانگر اين است كه بينه ارائه شده به قوم شعيب به گونه اى بوده است كه باور به آن در پى دارنده رعايت عدالت در امور اقتصادى و پرهيز از فسادگرى در زمين بوده است.

27 _ گرايش طبيعت مردم به صلاح و رعايت عدالت در امور اقتصادى است .

و لاتفسدوا فى الأرض بعد إصلحها

آنچه در برداشت فوق آمده احتمالى است كه درباره {بعد إصلحها} گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 182 - 1،4

1 - استفاده از ترازوى دقيق در معاملات و رعايت عدالت اقتصادى ، از رهنمود هاى شعيب ( ع ) به مردم

وزنوا بالقسطاس المستقيم

{زِنَة و وَزْن} (مصدر {زنوا}) به معناى سنجيدن و {قسطاس} (مرادف {ميزان}) به معناى ترازو است. {مستقيم} نيز معادل درست مى باشد; يعنى، {و با ترازوى درست وزن كنيد}.

4 - قسط اقتصادى و عدالت اجتماعى ، از اهداف اصيل و ديرين اديان آسمانى

أوفوا الكيل و لاتكونوا من المخسرين . وزنوا بالقسطاس المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 9 - 3،4

3 - اهتمام اسلام به تصحيح روابط اقتصادى جامعه و رعايت عدل

و أقيموا الوزن بالقسط و لاتخسروا الميزان

برداشت بالا با توجه به اين نكته است كه خداوند در اين آيه و آيه قبل، براى فراخواندن انسان ها به عدل، با سه تعبير تأكيد كرده است.

4 - اهميت عدالت اقتصادى ، در قوام جامعه و برخوردارى از رحمت الهى *

الرحم_ن . .. و أقيموا الوزن بالقسط و لاتخسروا الميزان

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه ارتباط اين آيه با آيات پيشين

_ كه در زمينه قانون مندى نظام جهان و نيز رحمانيت خداوند بود _ بيانگر مطلب بالا باشد; يعنى، اگر قانون مندى شرط قوام هستى است و در پرتو اين قوانين، رحمت الهى شامل بشر شده، رعايت قوانين اقتصادى نيز شرط استوارى جامعه است و آنان در پرتو همين اصل از رحمت عام الهى (شكوفايى اقتصادى و رابطه صحيح اجتماعى) برخوردار خواهند شد.

اهميت عدالت اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 9 - 3،4

3 - اهتمام اسلام به تصحيح روابط اقتصادى جامعه و رعايت عدل

و أقيموا الوزن بالقسط و لاتخسروا الميزان

برداشت بالا با توجه به اين نكته است كه خداوند در اين آيه و آيه قبل، براى فراخواندن انسان ها به عدل، با سه تعبير تأكيد كرده است.

4 - اهميت عدالت اقتصادى ، در قوام جامعه و برخوردارى از رحمت الهى *

الرحم_ن . .. و أقيموا الوزن بالقسط و لاتخسروا الميزان

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در زمينه قانون مندى نظام جهان و نيز رحمانيت خداوند بود _ بيانگر مطلب بالا باشد; يعنى، اگر قانون مندى شرط قوام هستى است و در پرتو اين قوانين، رحمت الهى شامل بشر شده، رعايت قوانين اقتصادى نيز شرط استوارى جامعه است و آنان در پرتو همين اصل از رحمت عام الهى (شكوفايى اقتصادى و رابطه صحيح اجتماعى) برخوردار خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 26،27

26 _ قوم شعيب برخوردار از دليلى روشن براى التزام به عدالت در امور

اقتصادى و پرهيز از فسادگرى در زمين بودند .

قد جاءتكم بينة من ربكم فأوفوا الكيل و الميزان . .. و لاتفسدوا فى الأرض

تفريع جمله {اوفوا الكيل} بر جمله {قد جاءتكم بينة} بيانگر اين است كه بينه ارائه شده به قوم شعيب به گونه اى بوده است كه باور به آن در پى دارنده رعايت عدالت در امور اقتصادى و پرهيز از فسادگرى در زمين بوده است.

27 _ گرايش طبيعت مردم به صلاح و رعايت عدالت در امور اقتصادى است .

و لاتفسدوا فى الأرض بعد إصلحها

آنچه در برداشت فوق آمده احتمالى است كه درباره {بعد إصلحها} گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 182 - 1،4

1 - استفاده از ترازوى دقيق در معاملات و رعايت عدالت اقتصادى ، از رهنمود هاى شعيب ( ع ) به مردم

وزنوا بالقسطاس المستقيم

{زِنَة و وَزْن} (مصدر {زنوا}) به معناى سنجيدن و {قسطاس} (مرادف {ميزان}) به معناى ترازو است. {مستقيم} نيز معادل درست مى باشد; يعنى، {و با ترازوى درست وزن كنيد}.

4 - قسط اقتصادى و عدالت اجتماعى ، از اهداف اصيل و ديرين اديان آسمانى

أوفوا الكيل و لاتكونوا من المخسرين . وزنوا بالقسطاس المستقيم

اهميت عدالت در انتقام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 4

4 - لزوم رعايت عدالت ، حتى در انتقام گرفتن از متجاوزان ستمگر

إذا أصابهم البغى هم ينتصرون . و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها

اهميت عدالت در قضاوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 16

16 _ ضرورت

رعايت قسط و عدالت در داورى ميان مردم

فاحكم بينهم بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 - 10

10 _ رعايت قسط در قضاوت و داورى ، لازم و ضرورى است .

قضى بينهم بالقسط

برپايى عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 2

2 _ توجّه به مالكيّت مطلقه الهى ، زمينه اجراى عدل و قسط و اجراى احكام او در روابط مالى و اقتصادى

اذا تداينتم بدين . .. و ان كنتم على سفر ... للّه ما فى السّموات و ما فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 23

23 _ رعايت حقوق زنان ، يتيمان ، مستضعفان و اقامه قسط ، از مصاديق بارز خيرات و نيكيها

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

{من خير} مى تواند اشاره به تكاليفى باشد كه در آيه آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 6،18،23

6 _ شهادت به قسط و تلاش در جهت برپايى عدالت ، بايد براى جلب رضايت خداوند باشد . *

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط

در برداشت فوق كلمه {للّه} براى {شهداء}، به قرينه {قومين للّه}، در تقدير گرفته شده است.

18 _ قيام براى خدا ، شهادت به حق و برپا داشتن قسط ، نشانه و جلوه اى از تقوا

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط . .. و اتقوا اللّه

23 _ اعتقاد به آگاهى خدا از اعمال انسان ، زمينه قيام براى خدا ، شهادت به

قسط ، اجراى عدالت و تحصيل تقواست .

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 4

4 _ قيام براى خدا ، شهادت به قسط و اجراى عدالت ، از مصاديق عمل صالح

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط . .. و عملوا الصلحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 10 - 3

3 _ انكار لزوم برپايى عدالت و عدم اجراى آن ، حتى نسبت به دشمنان ، از مصاديق كفر و تكذيب آيات الهى است . *

و لايجر منكم شنئان . .. و الذين كفروا و كذبوا

بى عدالتى اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 9

9 - استثمار و بى عدالتى اقتصادى ، از مشكلات عمده و اساسى جوامع در طول تاريخ

لقد أرسلنا رسلنا . .. و أنزلنا معهم الكت_ب و الميزان

با توجه به اين كه {ميزان} (ترازو) ابزارى است كه در مبادلات اقتصادى به كار مى رود و با آن كالاها را توزين مى كنند; مى توان گفت كه: اين واژه در آيه شريفه استعاره از خصوص عدالت اقتصادى است. بنابراين، پيام عدالت اقتصادى _ كه در اين آيه به عنوان رسالت همه پيامبران برشمرده است _ نشان مى دهد كه موضوع استثمار توده ها و ظلم و اجحاف اقتصادى به آنان، در تاريخ بشر ريشه داشته است و همه جوامع با آن مشكل دست به گريبان بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 21

21 _ ابتلاى قوم شعيب به كمفروشى و بى عدالتى در امور اقتصادى ، بارزترين انحراف اجتماعى _ اقتصادى آنان بود .

فأوفوا الكيل و الميزان و لا تبخسوا الناس أشياءهم

حاكميت عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 7

7- عدل الهى ، بر نظام جزاى اعمال حاكم است .

و لاتزر وازرة وزر أخرى

دعوت به عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 22

22 _ دعوت مردم به سلامت اقتصادى و رعايت عدالت در خريد و فروش ، از مهمترين رسالت هاى شعيب براى قوم خويش پس از دعوت به توحيد

يقوم اعبدوا اللّه . .. فأوفوا الكيل و الميزان و لاتبخسوا الناس أشياءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 7،9،10،12

7- دعوت به عدل ، مهم ترين اثر و نشان انسان ارزشمند

و ضرب الله مثلاً رجلين أحدهما أبكم لايقدر على شىء . .. هل يستوى هو و من يأمر بال

9- خداوند ، دعوت كننده انسان ها به عدل

هل يستوى هو و من يأمر بالعدل

برداشت فوق، بر اين اساس است كه ضرب المثل آيه را در جهت نفى شرك بدانيم; يعنى، انسان لالِ ناتوان، مَثَلى باشد براى مخلوقات و امر كننده به عدل، مَثَلى باشد از خداوند.

10- تنها انسان درست كردار و ايستاده بر صراط مستقيم ، شايستگى دعوت ديگران به عدل را دارد .

و من يأمر بالعدل و هو على صرط مستقيم

توصيف امر كننده به

عدل به اينكه خود در صراط مستقيم باشد، در حقيقت بيان شرط شايستگى براى چنين مسؤوليت است.

12- دعوت به عدالت و بر صراط مستقيم بودن ، منشأ قدرت ، استقلال و خيرات براى جامعه است .

أحدهما أبكم لايقدر على شىء . .. هل يستوى هو و من يأمر بالعدل و هو على صرط مستقيم

برداشت فوق، از تقابل {من يأمر بالعدل. ..} و {أحدهما أبكم ... لايأت بخير} به دست آمد.

دعوت به عدالت اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 85 - 2،4

2_ شعيب ( ع ) ، دعوت كننده مردم به برقرار ساختن قسط و عدالت در معاملات خويش

و ي_قوم أوفوا المكيال و الميزان بالقسط

4_ شعيب ( ع ) ، از قوم خويش خواست تا به هنگام خريد ، اجناس مردم را كم تعدادتر و كم ارزش تر از آنچه هست ، جلوه ندهند .

و لاتبخسوا الناس أشياءهم

{بخس}; يعنى، كم كردن و عيب گرفتن (المصباح المنير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 9

9_ برخوردارى شعيب ( ع ) از مقام نبوت ، برانگيزنده او به فراخوانى مردمان به توحيد و رعايت عدل و انصاف در مبادلات

قالوا ي_شعيب أصلوتك تأمرك . .. قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى و رزقنى

سخنان شعيب(ع) در آيه مورد بحث ، پاسخى است به تحليل استهزاآميز قومش (أصلوتك). شعيب(ع) با جمله {أرءيتم ...} بيان مى دارد كه منشأ مخالفت وى با آرا و عقايد آنان و عملكرد ناصوابشان ، مسؤوليتى است كه خداوند برعهده او قرار داده است.

دلايل

عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 18

18_ به قدرت رسيدن يوسف ( ع ) در سرزمين مصر ، دليلى روشن بر ضايع نشدن اجر نيكوكاران از ناحيه خداوند است .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض . .. و لانضيع أجر المحسنين

دين و عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 5

5 _ ارتباط توحيد و قسط و دين ، در نگرش قرآن

لا اله هو . .. قائماً بالقسط ... انّ الدين

زمينه رعايت عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 15

15 _ توجه به معاد، پشتوانه رعايت قسط و اخلاص در دين

أمر ربى بالقسط . .. مخلصين له الدين كما بدأكم تعودون

زمينه عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 4،29

4 _ شهادت به حق و براى خدا ، زمينه تأمين عدالت اجتماعى است .

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين بالقسط شهداء للّه

ظاهراً {شهداء للّه}، كه در حقيقت شهادت دادن به حق است، به عنوان راهى براى دستيابى به اقامه قسط معرفى شده است.

29 _ توجه به آگاهى خداوند از اعمال آدميان ، زمينه اقامه عدل ، پرهيز از شهادت هاى دروغ و كتمان شهادت

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه . .. فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 7

7 - دستيابى انسان به حق و عدل ، در

پرتو بهره گيرى از قرآن و به كارگيرى آن

أنزل الكت_ب بالحقّ و الميزان

بنابراين كه {الميزان} عبارت ديگرى از {الكتاب} باشد و با توجه به اين كه {ميزان} ابزار اجراى عدالت است، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

زمينه عدالت اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 24

24 - ربوبيت الهى بر همگان ، مقتضى اجراى عدالت در ميان همه آنان

أُمرت لأعدل بينكم اللّه ربّنا و ربّكم

جمله {اللّه ربّنا} مى تواند تعليل براى {أمرت لأعدل} باشد.

زمينه عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 18،19

18- مبرّا بودن خداوند از هرگونه ظلم و بى عدالتى ، مقتضاى ربوبيّت او است .

و لايظلم ربّك أحدًا

19- حساب رسى و سنجش عادلانه اَعمال آدميان در قيامت ، لازمه ربوبيّت خدا است .

و وضع الكت_ب . .. و لايظلم ربّك أحدًا

زمينه عدالت در پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 5

5 - هدفمندى و حقانيت نظام جهان ، مستلزم برپايى نظام عادلانه كيفر و پاداش

خلق . .. بالحقّ و لتجزى ... و هم لايظلمون

در آيه شريفه پس از طرح حقانيت نظام هستى، به عدل الهى در نظام كيفر و پاداش اشاره شده است. از اين نكته استفاده مى شود كه عدل در مجازات، لازمه حقانيت آفرينش است.

زمينه عدالت در كيفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 5

5 - هدفمندى و حقانيت نظام جهان ، مستلزم برپايى نظام

عادلانه كيفر و پاداش

خلق . .. بالحقّ و لتجزى ... و هم لايظلمون

در آيه شريفه پس از طرح حقانيت نظام هستى، به عدل الهى در نظام كيفر و پاداش اشاره شده است. از اين نكته استفاده مى شود كه عدل در مجازات، لازمه حقانيت آفرينش است.

شك در عدالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 7

7 - گمان ناعادلانه بودن حكم خدا و رسول او ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله

عدالت اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 254 - 14

14 _ انفاق ، از عوامل بسط عدالت

انفقوا . .. و الكافرون هم الظّالمون

چون ترك انفاق ظلم است ; پس انفاق عاملى است در جهت رفع ظلم (ايجاد عدالت. )

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 3

3 _ اسلام ، خواهان اجراى عدالت در تمام ابعاد زندگى است .

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين بالقسط

حذف متعلق قسط، دلالت بر تعميم و شمول دارد، يعنى بايد در تمامى صحنه ها عدالت رعايت شود.

عدالت اخروى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 17

17- حضور نفس اَعمال انسان در قيامت ، پشتوانه اجراى عدالت و نفى كمترين ظلم از ساحت خداوند است .

و وجدوا ما عملوا حاضرًا و لايظلم ربّك أحدًا

بيان حضور اعمال و تجسّم آن، علاوه بر ثبت و ضبط در نامه اَعمال، جملگى تأكيدى بر دقيق بودن

اَحكام صادره بر قيامت و عادلانه بودن عقوبت هاى است و گوياى اين است كه اَسناد و مدارك كافى و غير قابل انكارى در قيامت عرضه خواهد شد.

عدالت اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 12،13

12 _ عدالت ، بنيان نظام اقتصادى اسلام

فلكم رؤس اموالكم لا تَظلِمون و لا تُظلمون

جمله {لا تَظلمون . .. } به منزله علت براى مالكيّت شخصى بر سرمايه و نفى آن نسبت به بهره هاى ربوى است. و چون علّت همواره عهده دار بيان يك قاعده كلى است، بنابراين ظلم نكردن و مظلوم نشدن (عدالت مطلق)، پايه و اساس نظامِ اقتصادى مورد پذيرش اسلام است.

13 _ نفى نظامِ اقتصادِ ربوى و ايجاد و بسط نظام اقتصاد عادلانه ، از جمله اهداف والاى انبيا

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله . .. لا تَظلِمون و لا تُظلَمون

اعلام جنگ از سوى خدا و رسول به هدف {لا تَظلِمون و لا تُظلَمون} صورت مى گيرد; بنابراين عدالت اقتصادى در جامعه از اهداف خدا و رسول اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 4

4 _ گرايش به توحيد و رعايت عدل در خريد و فروش و امور اقتصادى ، مايه خسارت در ديدگاه اشراف كفرپيشه قوم مدين

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

برداشت فوق با توجه به آيه 85، كه بيانگر پيامهاى شعيب است، به دست مى آيد.

عدالت اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 4

4 _ گرايش به توحيد و

رعايت عدل در خريد و فروش و امور اقتصادى ، مايه خسارت در ديدگاه اشراف كفرپيشه قوم مدين

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

برداشت فوق با توجه به آيه 85، كه بيانگر پيامهاى شعيب است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 12،13

12 _ عدالت ، بنيان نظام اقتصادى اسلام

فلكم رؤس اموالكم لا تَظلِمون و لا تُظلمون

جمله {لا تَظلمون . .. } به منزله علت براى مالكيّت شخصى بر سرمايه و نفى آن نسبت به بهره هاى ربوى است. و چون علّت همواره عهده دار بيان يك قاعده كلى است، بنابراين ظلم نكردن و مظلوم نشدن (عدالت مطلق)، پايه و اساس نظامِ اقتصادى مورد پذيرش اسلام است.

13 _ نفى نظامِ اقتصادِ ربوى و ايجاد و بسط نظام اقتصاد عادلانه ، از جمله اهداف والاى انبيا

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله . .. لا تَظلِمون و لا تُظلَمون

اعلام جنگ از سوى خدا و رسول به هدف {لا تَظلِمون و لا تُظلَمون} صورت مى گيرد; بنابراين عدالت اقتصادى در جامعه از اهداف خدا و رسول اوست.

عدالت با پيروان اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 17

17 _ ضرورت اجراى عادلانه قانون درباره پيروان تمامى اديان

و إن حكمت فاحكم بينهم بالقسط

عدالت با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 4

4 - لزوم رعايت عدالت ، حتى در انتقام گرفتن از متجاوزان ستمگر

إذا أصابهم البغى هم ينتصرون . و جزؤا سيّئة سيّئة

مثلها

عدالت با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 8 - 1،5

1 - اجازه خداوند به مؤمنان ، براى رفتار نيك و عادلانه با كافران غير معاند با دين

لاينهيكم اللّه عن الذين لم يق_تلوكم فى الدين

5 - رفتار نيك و عادلانه ، امرى شايسته در بينش الهى ، حتى نسبت به كافران

لاينهيكم اللّه . .. أن تبرّوهم و تقسطوا إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 15

15 - حق مالكيت كافران غير محارب ، محترم و رعايت عدل درباره ايشان ضرورى است .

و ءاتوهم ما أنفقوا

از شأن نزول آيه، استفاده مى شود كه حكم پرداخت مهريه و نيز احترامى كه اسلام براى مالكيت كافران قائل است، مربوط به كافران غير محارب است; چنان كه آيه شريفه مسائل پس از صلح حديبيه را بيان مى كند. بنابراين رعايت اين عدل با آنچه از مفهوم {أن تبرّوهم و تقسطوا...} _ كه نهى از قسط درباره كافران حربى بود _ منافات ندارد.

عدالت با متجاوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 4

4 - لزوم رعايت عدالت ، حتى در انتقام گرفتن از متجاوزان ستمگر

إذا أصابهم البغى هم ينتصرون . و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها

عدالت بين همسران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 1،2،3،4،8،16

1 _ مردان ، ناتوان از رعايت عدالت كامل ميان همسران متعدد خويش

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء

2 _ مراعات عدالت در محبت قلبى به

همسران متعدد ، خارج از توان و اختيار مردان

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم

جمله {و لو حرصتم} (هر چند تمايل شديد به رعايت عدالت داشته باشيد)، مى رساند كه مراد از عدالت در جمله {و لن تستطيعوا ان تعدلوا} عدالتى است كه از اختيار و توان آدمى خارج است، بنابراين مى توان گفت عدالت در مورد محبت و مودت و نظاير آن مى باشد. برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه در توضيح آيه فوق فرمود: يعنى فى المودة ... .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 362، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 558، ح 601.

3 _ بى ثمر بودن تلاش شوهر براى رعايت عدالت كامل ، ميان همسران خويش

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم

4 _ شوهران نبايد _ به بهانه امكان نداشتن رعايت عدالت كامل بين همسران _ به برخى همسران خويش گرايش كامل و از ديگرى اعراض كنند .

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء . .. فلاتميلوا كل الميل

8 _ لزوم رعايت عدالت در حد توان ، ميان همسران

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم فلاتميلوا كل الميل

16 _ عدم رعايت عدالت نسبى بين همسران ، گناه و آمرزش آن در گرو بازگشت به عدالت و رعايت تقواست .

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء . .. و إن تصلحوا و تتقوا

عدالت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 2

2_ پادشاه مصر در ديدگاه يوسف ( ع ) ، انسان ستمگرى نبود كه نتوان به عدل و انصاف

او اميد داشت .

اذكرنى عند ربك

از اينكه يوسف(ع) از ساقى پادشاه مى خواهد كه داستان مظلوميت او را نزد پادشاه بيان كند ، معلوم مى شود يوسف(ع) به دادخواهى وى اميد داشته است.

عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 11

11 - عدل الهى ، در رسيدگى به اعمال انسان ها و پاداش دهى به ايشان

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 11

11 - عدل الهى در رسيدگى به اعمال انسان ها و پاداش دهى به آنان

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 16

16 _ انفاق كننده در راه خدا ، بهره مند از پاداش كامل انفاق ، بى هيچ ستمى در حقّ وى

و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم و انتم لا تظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 14

14 _ تفاوت فرجام آدميان بر مبناى عملكرد آنان ، نمودى از عدل خداوند

توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون. افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من الل

در برداشت فوق جمله {افمن اتّبع . .. } دليل و تعليل عدل الهى در پاداش و جزا گرفته شده است ; يعنى بايد هر نفسى پاداش و جزاى كامل خويش را ببيند ; چرا كه هيچ وجدانى نمى تواند بپذيرد كه انسانهاى نيكوكار همسنگ بزهكاران باشند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 7

7 _ عدالت خداوند و دورى ساحت وى از ظلم ، مقتضى مجازات بخيلان و قاتلان انبيا

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون . .. ذوقوا عذاب الحريق ... و انّ اللّه ليس بظلاّم للعب

جمله {و اَنّ اللّه . .. } عطف بر {ما قدّمت} مى باشد. بنابراين دليل ديگرى براى گرفتار شدن بخيلان و قاتلان انبيا به دوزخ است. يعنى عدالت خداوند اقتضا مى كند كه ستمگران را عذاب كند، ورنه به ستمديده ظلم شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 5

5 _ مجازات هاى الهى ، عادلانه و به دور از هر گونه ظلم

انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة و ان تك حسنة يضاعفها

جمله {و ان تك حسنة} عطف بر جمله اى مقدر است ; يعنى {ان تك سيئةً فلا يجزى الا مثلها و ان تك حسنة . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 49 - 10

10 _ خداوند ، ذره اى ستم به كسى روا نمى دارد .

و لا يظلمون فتيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 7

7 _ اعطاى درجه و اجر و پاداش از سوى خداوند بر اساس نظامى عادلانه

فضّل اللّه المجاهدون باموالهم و انفسهم على القاعدين درجة وكلاّ . .. اجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 2

2 _ كيفر الهى در مورد گنهكاران ، عادلانه

و به دور از هر گونه ظلم

ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 12

12 _ كيفر و پاداش الهى در قيامت ، بر پايه قسط و عدل است

ثم يعيده ليجزى . .. بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 2

2 _ خداوند در قيامت ، در كيفر دادن بدكاران به عدل و در پاداش دادن به نيكوكاران به فضل ، رفتار خواهد كرد .

للذين أحسنوا الحسنى و زيادة . .. و الذين كسبوا السيئات جزاء سيئة بمثلها

تعبير {الحسنى} و {زيادة} _ در مورد پاداش نيكوكاران _ بيانگر فضل و عبارت {جزاء سيئة بمثلها} _ در مورد كيفر بدكاران _ بيانگر عدالت و نفى ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 - 11

11 _ نزول عذاب استيصال ، بر اساس قسط و عدل است و در آن بر كسى ستم نمى شود .

قضى بينهم بالقسط و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 11،13

11 _ قضاوت و داورى خداوند درباره ستمگران ، قضاوتى است بر پايه قسط و عدل .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب و قضى بينهم بالقسط

13 _ در نظام جزايى خداوند ، حتى به ستمگران هم ظلم نخواهد شد .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. قضى بينهم بالقسط و هم لايظلمون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 13

13_ عدالت خداوند در پاداش دهى

و يؤت كل ذى فضل فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 5

5_ عدل الهى در اعطاى حق به صاحبان آن

نوفّ إليهم أعم_لهم و هم فيها لايبخسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 6

6_ حكم و قضاوت خداوند ، متقن ترين و عادلانه ترين حكم ها و قضاوتهاست .

و أنت أحكم الح_كمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 14

14_ { عن على ابن أبى طالب ( ع ) فى قوله { إن ربى على صراط مستقيم } يعنى انه على حق يجزى بالإحسان إحساناً و بالسّىء سيّئاً و يعفو عمن يشاء و يغفر سبحانه و تعالى ;

از على(ع) درباره قول خداى تعالى {إن ربى على صراط مستقيم} روايت شده كه معناى آيه اين است: پروردگار بر طريق حق است، نيكى را به نيكى و بدى را به بدى پاداش مى دهد و او _ كه منزه و بلند مرتبه است _ از هر كس بخواهد مى گذرد و او را مى آمرزد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 2

2_ رفتار عادلانه و بدون كمترين ستم ، سنت خداوند با بندگان خويش

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم

تركيبهايى نظير {ما كان ليفعل كذا} (نبوده است كه چنين كند) دلالت بر اين دارد كه صدور فعل از اين

فاعل شدنى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 15،18

15_ خداوند در اعطاى پاداش به نيكوكاران ، ذره اى از پاداش آنان نمى كاهد .

و لانضيع أجر المحسنين

18_ به قدرت رسيدن يوسف ( ع ) در سرزمين مصر ، دليلى روشن بر ضايع نشدن اجر نيكوكاران از ناحيه خداوند است .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض . .. و لانضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 4

4 - خداوند در مؤاخذه بندگان ، هرگز از حق تجاوز نمى كند .

فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا

در باره فرق {ظلم} و {هضم} احتمالاتى داده شده است; از جمله اين كه ظلم; يعنى، بيش از حق مطالبه كردن و هضم; يعنى، از حق كم گذاشتن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 4

4- حسابرسى دقيق و عادلانه خداوند ، فراگير تمامى اعمال خُرد و كلان انسان

و نضع الموزين القسط ليوم القي_مة . .. من خردل

{حبّة} به معناى يك دانه از گندم، جُو و مانند آن است و {خردل} به معناى بذرهاى بسيار ريز است. {مثقال حبّة من خردل} مثلى است براى بيان هر چيز دقيق و كوچك و مقصود از آن در اين آيه، تمامى اعمال خُرد و كلان انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 112 - 4

4- داورى عادلانه و برحق خداوند ، از شؤون ربوبيت او است .

ربّ احكم بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - حج - 22 - 10 - 3،5

3 - كيفر هاى الهى در آخرت ، برپايه عدل و بدون كمترين ظلمى در حق كيفر شوندگان

أنّ اللّه ليس بظلّ_م للعبيد

5 - خدا ، پروردگارى عادل و مبرّا از ستم كردن به بندگان خود

و أنّ اللّه ليس بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 6،7

6 - نظام حسابرسى خداوند ، مبرا از كمترين ظلم به آدميان

و لدينا كت_ب . .. و هم لايظلمون

7 - ثبت دقيق اعمال انسان ها ، تضمينى است بر روا نشدن كمترين ظلم بر آنان .

و لدينا كت_ب . .. و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 3،13

3 - كيفر هاى الهى در روز رستاخيز ، بر پايه حق و عدل و به دور از هر شايبه ظلم و بى دادگرى

يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

{الحقّ} در جمله {دينهم الحقّ} صفت براى {دين} است; يعنى، جزاى عادلانه و به حق.

13 - گواهى اعضا و جوارح بر گفتار و رفتار انسان ها و جزاى كامل و عادلانه خدا به آنان ، موجب آگاهى آنان به حقانيت خداوند است .

يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ و يعلمون أنّ اللّه ه

جمله {و يعلمون. ..} عطف بر {يوفّيهم} است و مقصود از {يومئذ} _ به قرينه آيه قبل (يوم تشهد ...) - همان روزى است كه اعضاى بدن عليه انسان گواهى مى دهند. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: روزى كه اعضاى بدن انسان، بر رفتار وى

گواهى مى دهند و مردم به جزاى كامل و عادلانه خود مى رسند، در چنين روزى است كه مردم خواهند فهميد كه خدا حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 6،9

6 - منافقان صدراسلام ، با علم به اين كه احكام و فرمان هاى خدا و رسول او ، به دور از ظلم و احجاف بود ، به آنها تن در نمى دادند .

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {بل} در {بل أُول_ئك. ..} براى اضراب ابطالى باشد; يعنى، منافقان اين گونه نبودند كه گمان كنند كه خدا و رسول او، به آنان ظلم مى كنند; بلكه مى دانستند كه خدا و رسولش، عادلانه حكم مى كنند.

9 - خدا و رسول او ، در داورى و حكمشان به احدى ، حتى منافقان ، ستم روا نمى دارند .

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله بل أُول_ئك هم الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 78 - 6

6 - قضاوت و داورى خدا درباره كافران و حق ستيزان ، متكى بر موازين حق و عدل و به دور از كمترين سستى و كاستى

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه

با اين كه واژه {يقضى} معناى حكم و داورى را مى رساند، آمدن قيد {بحكمه} نشانگر اين حقيقت است كه قضاوت الهى مخصوص به او است به گونه اى كه كمترين خلل در آن راه ندارد و بر موازين عدل و حق استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 6

6 - نظام كيفرى خداوند ، به دور از هرگونه ظلم و بى عدالتى

هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

پرسش انكارى {هل تجزون. ..} درصدد بيان اين نكته است كه: گمان نشود جزاى اخروى بدكاران، سنگين و ظالمانه است; بلكه جزاها عين عمل آنان و هم طراز با آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 2

2 - پاداش الهى در جهان آخرت ، براساس فضل و احسان و كيفر او ، برپايه عدل و انصاف خواهد بود .

من جاء بالحسنة فله خير منها و من جاء بالسيّئة فلايجزى . .. إلاّ ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 54 - 2

2 - كيفر و پاداش الهى در قيامت ، عادلانه بوده و ذره اى به كسى ستم نخواهد شد .

فاليوم لاتظلم نفس شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 39 - 3

3 - مجازات هاى الهى در قيامت ، عادلانه و متناسب با اعمال و رفتار خود انسان هااست .

و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 13

13 - نظام جزا و كيفر الهى ، عادلانه است .

ذوقوا ما كنتم تكسبون

خداوند، عذاب قيامت را برابر و نتيجه دستاوردهاى خود انسان دانسته است. اين بيان گوياى اين حقيقت است كه عذاب قيامت _ هر چند سخت است _ ولى چون نتيجه رفتار و كردار

خود انسان است، عادلانه و به دور از ظلم و اجحاف مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 3

3 - تابش نور عدل و قسط الهى بر اهل زمين در قيامت

و أشرقت الأرض بنور ربّها

بسيارى از مفسران گفته اند: مقصود از نور در اين آيه، به قرينه جمله هاى بعدى _ كه درباره نامه اعمال و داورى به حق خداوند سخن گفته است _ نور عدل و قسط الهى است; چنان كه در فرهنگ عرب، به پادشاهى كه عادل باشد گفته مى شود (أشرقت الأفاق بعدلك و أضائت الدنيا بقسطك).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 2

2 - تناسب و مطابقت كامل كيفر و پاداش الهى ، با رفتار و كردار بندگان

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

حذف مضاف در {ماعملت} _ كه در اصل {جزاء ماعملت} است _ مى تواند گوياى اين نكته باشد كه جزاى الهى، آن چنان با رفتار بندگان تناسب و مطابقت دارد كه گويا، آنچه داده مى شود خود عمل است نه جزاى آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 11،12

11 - عذاب قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان از سوى خداوند كاملاً عادلانه و به دور از هر گونه ستم

مثل دأب قوم نوح . .. و مااللّه يريد ظلمًا للعباد

يادآورى اين مسأله كه خداوند به كسى ظلم نمى كند _ پس از بيان سرگذشت اقوام يادشده _ مى تواند گوياى مطلب بالا باشد.

12 -

عذاب شدن مخالفان پيامبران در دنيا از سوى خداوند ، كاملاً مطابق با عدل و داد است .

و ما اللّه يريد ظلمًا للعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 1،10

1 - جزا و كيفر الهى در قيامت ، عادلانه و متناسب با رفتار زشت انسان است .

من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها

مقصود از مجازات به مثل، عادلانه بودن جزاى الهى و متناسب بودن آن با رفتار انسان ها است.

10 - خداوند با كافران بدكردار در قيامت ، بر مبناى عدل و با مؤمنان نيك كردار براساس فضل و لطف خويش برخورد خواهد كرد .

من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها و من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... يرزقون فيها ب

برداشت ياد شده از آن جا است كه مجازات گناه كاران، تنها به ميزان گناه آنان است; ولى پاداش مؤمنان نيك كردار، بى شمار و افزون بر استحقاق آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 7

7 - مجازات پروردگار ، عادلانه و متناسب با نوع رفتار و كردار آدمى است .

إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم داخرين

مجازات شدن متكبران خود برتربين به خوارى و ذلت، گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 5

5 - عدالت در نظام مجازات و پاداش ، از شؤون ربوبيت الهى است .

و ما ربّك بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 -

2،11

2 - نظام كيفر و پاداش الهى ، نظامى عادلانه و براساس عملكرد نيك و بد خود انسان

ليجزى قومًا بما كانوا يكسبون . من عمل ص_لحًا فلنفسه و من أساء فعليها

11 - فلسفه معاد ، تحقق عدالت الهى و رسيدن انسان به نتيجه عملكرد خود

ثمّ إلى ربّكم ترجعون

مسأله قيامت _ كه از{إلى ربّكم ترجعون} استفاده مى شود _ پس از اصل بازيابى نتايج اعمال، ياد شده است. از اين مطلب فهميده مى شود كه برپايى قيامت نيز در راستاى اجراى عدالت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 8

8 - عدل الهى ، متجلى در نظام كيفر و پاداش

و لتجزى كلّ نفس بما كسبت و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 7،13

7- عدل الهى ، در نظام كيفر و پاداش

و ليوفّيهم أعم_لهم و هم لايظلمون

13- عدل الهى ، در محاسبه اعمال ، بشارتى به مؤمنان و هشدارى به كافران

و لكلّ درج_ت ممّا عملوا . .. و هم لايظلمون

{لكلّ} مى تواند اشاره به هر گروه از مؤمن و كافر داشته باشد. براين اساس تعبير {هم لايظلمون} براى مؤمنان نيك كردار، نويدى است كه اعمالشان ضايع نخواهد شد و براى منكران معاد، هشدارى است كه ستمهايشان بى پاسخ نخواهد ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 6

6 - رعايت عدالت ، در نظام كيفر و جزاى الهى

ليجزى الذين أس__وا بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 -

36 - 1

1 - سختى هاى محشر و ناتوانى مجرمان جن و انس ، در گريز از صحنه آخرت ، نعمتى الهى در خدمت اجراى عدالت

يرسل عليكما شواظ من نار و نحاس . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

از اطلاق {ءالآء} بر مفاد آيه قبل، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 36 - 3

3 - { عن حَمّاد بن عثمان ، قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : فى قول اللّه تبارك و تعالى : { و لايؤذن لهم فيعتذرون } فقال : اللّه أجلّ و أعدل [ و أعظم ] من أن يكون لعبده عُذرٌ ، لايَدَعُه يعتذر به ، و ل_كنّه فُلِج فلم يكن له عذر ;

از حمّاد بن عثمان روايت شده كه گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه درباره سخن خداوند تبارك و تعالى: {و لايؤذن لهم فيعتذرون} مى فرمود: خداوند بزرگوارتر و عادل تر [و بزرگ تر ]از آن است كه بنده اش عذرى داشته باشد و نگذارد عذر خود را بيان كند; لكن آن بنده در قيامت {هنگام احتجاج} مغلوب مى شود و عذرى ندارد}.

عدالت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 6،12

6 - نزاع كنندگان و شاكيان ، از داوود خواستند كه براساس حق و به دور از هرگونه افراط و ستمى درباره شان داورى كند .

فاحكم بيننا بالحقّ و لاتشطط

{شطط} در اصل به معناى تجاوز از حد و اندازه است و بيشترين كاربرد آن در معناى افراط، زياده روى و ستم مى

باشد.

12 - داوود ( ع ) ، داورى عادل ، راهنمايى مطمئن در زندگى و مرجعى صالح براى رسيدگى به امور اجتماعى در نظر مردم عصر خود

هل أتي_ك نبؤا الخصم . .. إذ دخلوا على داود... خصمان بغى بعضنا على بعض فاحكم بينن

عدالت در انتقام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 9

9 - لزوم رعايت عدل حتى در گرفتن انتقام از دشمنان

و قتلوا فى سبيل اللّه الذين يقتلونكم و لاتعتدوا

عدالت در ارزيابى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 9

9 _ لزوم رعايت عدالت در برآورد شخصيّت انسان ها و احترام به ارزش هاى متعالى انسانى آنان

ليسوا سواء من اهل الكتب امة . .. يؤمنون باللّه

با اينكه افراد مذكور در آيه اهل كتاب هستند، در بررسى كارهاى آنان، رعايت عدالت شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 26

26 _ لزوم رعايت عدالت ، در ارزيابى افراد و گروهها

لاتزال تطلع على . .. إلاّ قليلا منهم

اعتراف قرآن به پاكى گروهى از يهوديان در ارزيابى آنان، درسى است براى مسلمانان كه بايد در ارزيابى افراد و گروهها، بر محور عدالت و انصاف قضاوت كنند.

عدالت در ازدواج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 3 - 6،11

6 _ مشروعيّت تعدّد زوجات ، در گرو اطمينان به اجراى عدالت ميان آنان

فانكحوا ما طاب لكم من النّساء مثنى و ثلث و رباع فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة

11 _ اكتفا

به يك همسر يا بهره گيرى از كنيزان ، بهترين و نزديكترين راه براى منحرف نشدن از عدالت در مورد زنان

فواحدة او ما ملكت ايمانكم ذلك ادنى الّا تعولوا

{ذلك}، اشاره به {واحدة او ما ملكت ايمانكم} است. و {الّا تعولوا}، از ماده {عول} به معنى كجروى و ستم مى باشد.

عدالت در اعطاى حقوق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 5

5_ عدل الهى در اعطاى حق به صاحبان آن

نوفّ إليهم أعم_لهم و هم فيها لايبخسون

عدالت در انتقام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 32

32 _ لزوم رعايت عدالت در انتقام

و لايجرمنكم . .. ان تعتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 7

7- رعايت عدل و انصاف در انتقام گرفتن از دشمن ، از مصداق هاى تقواپيشگى است .

و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم . .. إن الله مع الذين اتّقوا

عدالت در اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 31

31 - رعايت عدالت ميان گروه هاى مختلف اهل كتاب ، برنامه الهى پيامبر ( ص )

و أُمرت لأعدل بينكم

برداشت ياد شده بر اين پايه است كه مخاطبان پيامبر(ص) اهل كتاب باشند.

عدالت در بحران اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 59 - 10

10_ عدالت در داد و ستد به ويژه در شرايط بحرانى و كمبود ، امرى نيكو و ارزشمند است .

ألا ترون

أنى أُوفى الكيل

در آيه 62 (اجعلوا بضاعتهم . ..) معلوم مى شود كه يوسف(ع) سهميه افراد را در برابر بهاى آن پرداخت مى كرد. از اين رو در برداشتها ، معامله و داد و ستد آورده شد.

عدالت در پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 11

11 - عدل الهى ، در رسيدگى به اعمال انسان ها و پاداش دهى به ايشان

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 11

11 - عدل الهى در رسيدگى به اعمال انسان ها و پاداش دهى به آنان

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 3

3 _ آگاهى كامل خداوند به ناچيزترين اعمال ، تضمين كننده عدالت در مجازات ها و پاداش هاى الهى

كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة

ظاهراً جمله {ان اللّه . .. }، نتيجه اى است مترتب بر آگاهى خداوند. يعنى چون خداوند آگاه به تمامى جهات است، ظلم نمى كند. زيرا از ريشه هاى ظلم، جهل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 3،8

3 _ زنان و مردان ، همسان در بهره مندى از پاداش ايمان و عمل صالح خويش

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

8 _ در نظام جزا و پاداش الهى كمترين ستمى راه ندارد .

من يعمل سوءاً يجز به . ..

فأولئك يدخلون الجنة و لايظلمون نقيراً

{نقير} به فرو رفته گى در هسته خرما گفته مى شود و كنايه از چيز اندك و حقير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 14

14 _ تأمين كمترين هزينه جهاد ، در پى دارنده پاداش عادلانه الهى

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم و أنتم لاتظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 13

13_ عدالت خداوند در پاداش دهى

و يؤت كل ذى فضل فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 14،15

14- كمترين ظلم و بى عدالتى در محاسبه اعمال و نيز در پاداش اخروى سعادتمندان وجود ندارد .

فمن أوتى كت_به بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

15- توجه به حاكميت عدل بر نظام كيفر و پاداش اخروى ، گرايش دهنده انسان ها به انجام اعمال و رفتار خوب و داراى پاداش

فمن أوتى كت_به بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

از اينكه خداوند، نظام پاداش دهى خود را در قيامت، براى مردم تشريح مى كند، مى تواند به منظور تشويق انسانها به انجام اعمالى باشد كه پاداش الهى را در پى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 5

5 - پاداش اعمال در قيامت ، عادلانه و به دور از هرگونه نقص و كاستى است .

و من يعمل . .. فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 -

2،3

2 - تناسب و مطابقت كامل كيفر و پاداش الهى ، با رفتار و كردار بندگان

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

حذف مضاف در {ماعملت} _ كه در اصل {جزاء ماعملت} است _ مى تواند گوياى اين نكته باشد كه جزاى الهى، آن چنان با رفتار بندگان تناسب و مطابقت دارد كه گويا، آنچه داده مى شود خود عمل است نه جزاى آن.

3 - پاداش و كيفر مطابق و متناسب با رفتار ، پاداش و كيفرى است عادلانه و به حق .

و هم لايظلمون . و وفّيت كلّ نفس ما عملت

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، به منزله بيان براى جمله {و هم لايظلمون} مى باشد; يعنى، ظلم نشدن در حق بندگان به اين خاطر است كه هر كسى مطابق آنچه انجام داده، جزا خواهد ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 5

5 - عدالت در نظام مجازات و پاداش ، از شؤون ربوبيت الهى است .

و ما ربّك بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 4،5

4 - در ديدگاه مؤمنان جن ، ايمان آورندگان به ربوبيت خداى يكتا ، از نقصان حق خويش و يا ستم شدن در مجازات ، بيم نداشته و در امان اند .

فمن يؤمن بربّه فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

{رَهَق} در معانى {سفاهت}، {گناه}، {كذب}و {ظلم} به كار مى رود; ولى در اين آيه معناى اخير مراد است.

5 - پاداش مؤمنان ، عادلانه و بى كم و كاست داده مى شود .

فمن يؤمن بربّه فلايخاف بخسًا

و لا رهقًا

عدالت در پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 12

12 _ كيفر و پاداش الهى در قيامت ، بر پايه قسط و عدل است

ثم يعيده ليجزى . .. بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 1

1 - هركس جزاى اعمال خويش را در قيامت به طور كامل و بى كم و كاست ، دريافت خواهد كرد .

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

{توفية} (مصدر {وفّيت}) به معناى دادن كامل و بى كم و كاست چيزى است.

عدالت در پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 9

9 - علم برتر و همه جانبه خداوند ، پشتوانه داورى و جزاى عادلانه او است .

و قضى بينهم بالحقّ و هم لايظلمون . .. و هو أعلم بما يفعلون

عدالت در تجارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 86 - 1،2

1_ منافع به دست آمده از كسب و تجارت عادلانه و بدون اجحاف ، منافعى حلال و نيكوست .

بقيّت الله خير لكم

سخن از مبادله و رعايت قسط در معاملات ، مى تواند قرينه بر اين باشد كه مراد از {بقيت} (باقى مانده) سودهايى باشد كه از معاملات و مبادلات عادلانه براى فروشندگان باقى مى ماند.

2_ منافع حلال و به دست آمده از تجارت هاى عادلانه و خالى از ظلم و اجحاف ، عطاى الهى است .

بقيّت الله خير لكم

برداشت فوق ، از اضافه شدن {بقيّت} به {الله}

استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 59 - 10

10_ عدالت در داد و ستد به ويژه در شرايط بحرانى و كمبود ، امرى نيكو و ارزشمند است .

ألا ترون أنى أُوفى الكيل

در آيه 62 (اجعلوا بضاعتهم . ..) معلوم مى شود كه يوسف(ع) سهميه افراد را در برابر بهاى آن پرداخت مى كرد. از اين رو در برداشتها ، معامله و داد و ستد آورده شد.

عدالت در تشريع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 5

5 _ عدل الهى در نظام تكوين و تشريع ، مورد مشاهده فرشتگان و دانشمندان *

شهد اللّه . .. و الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

{قائماً بالقسط} مى تواند متعلق شهادت باشد يعنى: عالمان و ملائكه علاوه بر شهادت به يگانگى خداوند، شهادت به عدالت او نيز مى دهند، گفتنى است تعميم قسط به نظام تشريع از آيه بعد استفاده شده است.

عدالت در تكوين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 5،7،8

5 _ عدل الهى در نظام تكوين و تشريع ، مورد مشاهده فرشتگان و دانشمندان *

شهد اللّه . .. و الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

{قائماً بالقسط} مى تواند متعلق شهادت باشد يعنى: عالمان و ملائكه علاوه بر شهادت به يگانگى خداوند، شهادت به عدالت او نيز مى دهند، گفتنى است تعميم قسط به نظام تشريع از آيه بعد استفاده شده است.

7 _ حاكميّت قسط و عدل بر نظام آفرينش

شهد اللّه . .. قائماً بالقسط

8 _

حاكميّت قسط و عدل بر نظام تكوين ، دليل دانشمندان و ملائكه براى گواهى بر وحدانيّت خدا *

شهد . .. الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر مى رسد {قائماً بالقسط} كه حال براى {اللّه} است، اشاره به علّت گواهى ملائكه و اولوا العلم باشد. و بدين جهت، مؤخر آمده است.

عدالت در توزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 9 - 1

1 - فرمان الهى به رعايت كامل عدل در سنجش اشيا به هنگام داد و ستد

و أقيموا الوزن بالقسط

تعبير {أقيموا الوزن بالقسط} دلالت بر لزوم رعايت كامل و همه جانبه عدل در داد و ستد اشيا دارد.

عدالت در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 21

21 _ حاكمان ، عهده دار اجراى عدالت در جامعه

و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. انّهم هم الحكّام او لا ترى انّه خاطب بها الحكام.

_______________________________

غيبت نعمانى، ص 25، باب ما جاء فى الامامة و الوصية ; تفسير برهان، ج 1، ص 380، ح 5 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 247، ح 154، 167 ; الدر المنثور، ج 2، ص 571.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 7

7 _ لزوم نظارت مؤمنان بر اجراى قسط در جامعه *

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط

{شاهد} در لغت به معناى حاضر آمده است. بنابراين حضور مؤمنان به قسط، به معناى نظارت آنان بر اجراى قسط است.

عدالت در جنگ

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 9

9 - مسلمانان ، موظف به رعايت عدالت حتى در جنگ با دشمنان

فمن اعتدى عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم

عدالت در حسابرسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 7

7 _ سنجش اعمال در قيامت، حق و بر اساس عدل است.

و الوزن يومئذ الحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه {الوزن} به معناى مصدرى، يعنى سنجيدن باشد و {الحق} صفت براى خبر محذوف، كه تقدير آن چنين مى شود: {الوزن يومئذ الوزن الحق}. يعنى: سنجيدن در آن روز، سنجشى حق و بر اساس عدل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 1

1- حسابرسى مردم در قيامت بر ميزان قسط و عدالت است .

و نضع الموزين القسط ليوم القي_مة

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه لام در {ليوم القيامة} براى ظرفيت و به معناى {فى}، يا {عند} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 11

11 - حسابرسى اعمال بندگان ، عادلانه خواهد بود .

و لاتزر وازرة وزر أُخرى

عدالت در حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 14

14- كمترين ظلم و بى عدالتى در محاسبه اعمال و نيز در پاداش اخروى سعادتمندان وجود ندارد .

فمن أوتى كت_به بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 2،4،5

2- حسابرسى

اعمال بندگان بر مبناى قسط و عدل ، از فلسفه هاى برپايى قيامت

و نضع الموزين القسط ليوم القي_مة

برداشت ياد شده بر مبناى اين است كه لام در {ليوم القيامة} براى تعليل باشد. بر اين اساس پيام آيه چنين مى شود: ترازوهاى قسط و داد را به خاطر برپايى قيامت، بنا مى نهيم.

4- حسابرسى دقيق و عادلانه خداوند ، فراگير تمامى اعمال خُرد و كلان انسان

و نضع الموزين القسط ليوم القي_مة . .. من خردل

{حبّة} به معناى يك دانه از گندم، جُو و مانند آن است و {خردل} به معناى بذرهاى بسيار ريز است. {مثقال حبّة من خردل} مثلى است براى بيان هر چيز دقيق و كوچك و مقصود از آن در اين آيه، تمامى اعمال خُرد و كلان انسان ها است.

5- حسابرسى خداوند در قيامت به گونه اى است كه به هيچ كس اندكى ظلم نمى شود .

و نضع الموزين . .. فلاتظلم نفس شيئًا

عدالت در حقوق زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 28

28 _ تشويق خداوند به نيكى درباره زنان ، يتيمان و مستضعفان ، افزون بر رعايت قسط نسبت به آنان

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

عدالت در حقوق مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 28

28 _ تشويق خداوند به نيكى درباره زنان ، يتيمان و مستضعفان ، افزون بر رعايت قسط نسبت به آنان

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

عدالت در حقوق يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 19،28

19 _ لزوم رعايت قسط ، درباره يتيمان

و إن تقوموا لليتمى بالقسط

28 _ تشويق خداوند به نيكى درباره زنان ، يتيمان و مستضعفان ، افزون بر رعايت قسط نسبت به آنان

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

عدالت در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 3 - 7

7 _ اهميّت رعايت عدالت در روابط خانوادگى

و ان خفتم الّا تقسطوا فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة

عدالت در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 6

6- خداوند ، علاوه بر رعايت عدالت ، خواهان حاكميت روح احسان بر روابط اجتماعى انسان است .

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن

عدالت در روابط بين الملل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 11

11 _ لزوم رعايت عدالت در روابط خارجى

و لايجر منكم شنئان قوم على الا تعدلوا

عدالت در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 3

3 _ اسلام ، خواهان اجراى عدالت در تمام ابعاد زندگى است .

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين بالقسط

حذف متعلق قسط، دلالت بر تعميم و شمول دارد، يعنى بايد در تمامى صحنه ها عدالت رعايت شود.

عدالت در سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 3

3 _ توحيد عبادى ، نفى شرك و ردّ حاكميّت غير خداوند ، گفتارى عادلانه و منصفانه

تعالوا الى

كلمة سواء بيننا . .. و لا يتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه

{سواء}، به معنى {عدل} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 2

2 _ نيكى به پدر و مادر، عدالت در داد و ستد، پايبند بودن به پيمانهاى الهى و به عدل سخن گفتن، راهى است راست براى حركت به سوى خدا.

و بالولدين إحسناً . .. و أن هذا صرطى مستقيماً

عدالت در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 9

9 _ انقطاع كامل از غير خدا و پايبندى خالصانه به دين، از مصاديق قسط در عبادت و پرستش

قل أمر ربى بالقسط و أقيموا وجوهكم عند كل مسجد و ادعوه مخلصين له الدين

عدالت در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 12

12 _ عذاب ستمگران ، مجازاتى بر پايه قسط بوده و بر آنان ستمى روا نمى شود .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب و قضى بينهم بالقسط و ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 4

4 - عذاب استيصال ، كيفرى بر اساس حق و به دور از كمترين بى عدالتى نسبت به كافران و تكذيب گران

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 11

11 - عذاب قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان از سوى خداوند كاملاً

عادلانه و به دور از هر گونه ستم

مثل دأب قوم نوح . .. و مااللّه يريد ظلمًا للعباد

يادآورى اين مسأله كه خداوند به كسى ظلم نمى كند _ پس از بيان سرگذشت اقوام يادشده _ مى تواند گوياى مطلب بالا باشد.

عدالت در قصاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 2

2- لزوم رعايت تساوى همه جانبه در قصاص و مقابله به مثل

و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 33 - 13

13- لزوم رعايت حق و عدل ، حتى در مورد متجاوزان به جان انسانها

جعلنا لوليّه سلط_نًا فلايسرف فى القتل

عدالت در قضاوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 4،5،8،9،10،11

4 _ وجوب مراعات عدالت و قضاوت

انّ اللّه يأمركم . .. و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل

5 _ اهميّت خاص عدل و داد در قضاوت ها و داوريها

انّ اللّه يأمركم . .. و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل

8 _ مراعات عدل و داد در قضاوت ، حق تمامى انسانها

و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل

9 _ لزوم تشكيل حكومت و برقرارى نظام قضايى عادلانه در جامعه اسلامى *

انّ اللّه يأمركم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا ب

لازمه اداى امانت به اهلش و سپردن مسؤوليتها به افراد لايق و قضاوت عادلانه در ميان مردم، وجود تشكيلات حكومتى و قضايى ميان مردم است.

10 _ اداى امانت به صاحبان آن و رعايت عدالت در

قضاوت ، از مصاديق اعمال صالح

و الذين امنوا و عملوا الصالحات . .. انّ اللّه يأمركم ان تؤدّوا الامانات الى اهله

ظاهراً جمله {انّ اللّه} پس از جمله {عملوا الصالحات}، اشاره به برخى از مصاديق اعمال صالح دارد كه همان اداى امانت و قضاوت عادلانه مى باشد.

11 _ فرمان به اداى امانت به اهل آن و قضاوت عادلانه ، از مواعظ بسيار نيكوى الهى به مردم

انّ اللّه يأمركم . .. انّ اللّه نعمّا يعظكم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 105 - 8

8 _ برقرارى نظام قضايى عادلانه و برحق در جامعه بشرى ، از اهداف نزول قرآن

إنّا انزلنا إليك الكتب بالحق لتحكم بين الناس

توصيف قرآن به حق بودن، بيانگر اين است كه قضاوت نيز، كه از اهداف نزول قرآن است، همواره قرين حق و عادلانه خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 13

13 _ انسان بايد به هنگام سخن گفتن (شهادت دادن، داورى كردن و . ..) به عدالت سخن گويد.

و إذا قلتم فاعدلوا

جمله {و لو كان ذاقربى} مى تواند بيانگر اين باشد كه مراد از سخن در اينجا سخنى است كه زمينه نفع و ضرر را براى خود و يا ديگران در بر داشته باشد; مانند شهادت، داورى و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 181 - 5

5 _ بايد گروهى از انسان ها و جنيان عهده دار هدايت همنوعان خويش باشند و به عدالت در ميان آنان داورى كنند .

و ممن خلقنا

أمة يهدون بالحق و به يعدلون

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله هاى {يهدون} و {يعدلون} به صورت انشا ايراد شده باشد. بر اين مبنا آيه شريفه حاوى دستورى است به انسانها و جنيان كه گروهى از آنان بايد عهده دار هدايتگرى و عدالت گسترى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 9

9_ داور ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا ، على رغم خويشى او با زليخا ، بى طرفى كامل را رعايت كرد ، و قضاوتى بر حق ارائه نمود .

و شهد شاهد من أهلها إن كان قميصه قُدّ من قُبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 76 - 6

6- انتقاد از خود و انصاف در قضاوت نسبت به خويشتن و پذيرش مسؤوليت عملكرد خود ، از صفات ارزشمند و شايسته است .

إن سألتك عن شىء بعدها فلاتصحبنى قد بلغت من لدنّى عذرًا

موسى(ع) با وجود آن كه در مرحله قبل، عذر نسيان را مطرح كرد، ولى در اين مرحله، اولاً، مسؤوليت عمل خود را بر عهده گرفت و ثانياً، در مورد خود، رأيى منصفانه صادر كرد و خضر(ع) را در جدا شدن از او، محق دانست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 9

9 - خدا و رسول او ، در داورى و حكمشان به احدى ، حتى منافقان ، ستم روا نمى دارند .

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله بل أُول_ئك هم الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- زمر - 39 - 46 - 14

14 - قدرت و علم همه جانبه خداوند ، پشتوانه داورى عادلانه او در ميان بندگان

قل اللّهمّ فاطر السم_وت . .. ع_لم الغيب و الشه_دة أنت تحكم

ذكر داورى خداوند، پس از ياد كردن از خالقيت و علم همه جانبه او، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 7

7 - داورى ميان مردم در قيامت ، بر پايه حق و عادلانه خواهد بود .

و قضى بينهم بالحقّ

عدالت در قضاوت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 12

12 - داورى ميان مردم در قيامت ، عادلانه بوده و به كسى ستم نخواهد شد .

و هم لايظلمون

عدالت در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 12،13،14

12 _ در قيامت به حق هيچ كس ظلمى نخواهد شد .

و هم لا يظلمون

13 _ پاداش و جزاىِ كردار آدمى در قيامت بر اساس عدل

ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون

14 _ ضرورت برپايى قيامت و معاد براى دريافت تمامى جزا ها و پاداش هاى اعمال *

و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون

جمله {و هم لا يظلمون} (عدالت الهى)، پس از جمله {توفّى كلّ نفس ما كسبت}، بيانگر اين است كه ستم نشدن بر انسانها در گرو دريافت كامل جزا و پاداش اعمال آنان مى باشد ; و اين معنا تنها در

قيامت تحقق مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 4

4 _ محاسبه دقيق اعمال انسان و جزاى عادلانه آن در قيامت

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

{توفّون} (اعطاى پاداش كامل و تمام در مقابل عمل)، حكايت از محاسبه دقيق اعمال دارد و نيز حاكى از عدالت در پرداخت پاداش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 9

9 _ در قيامت به كسى ستم نمى شود . ( نه از ثواب او كاسته و نه بر عقاب او افزوده مى گردد . )

توفّى كل نفس ما كسبت و هم لا يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 24 - 8

8 _ گروهى از اهل كتاب ، قائل به وجود تبعيض در رستاخيز و كيفر هاى الهى بودند . *

لن تمسّنا النار الاّ اياماً

زيرا نسبت به خودشان عذاب اندكى را باور داشتند، ولى نسبت به ديگران چنين پندارى را نداشتند; يعنى تبعيض در رستاخيز و كيفرهاى آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 25 - 13

13 _ قيامت روزى كه به انسان ظلم نخواهد شد .

و هم لا يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 12

12- هيچ انسانى در قيامت نسبت به كيفر و پاداش اعمال خويش ، ظلم و بى عدالتى نخواهد ديد .

يوم . .. توفّى كلّ نفس ما عملت و هم لايظلمون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 5

5 - پاداش اعمال در قيامت ، عادلانه و به دور از هرگونه نقص و كاستى است .

و من يعمل . .. فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 103 - 5

5 - بازتاب عادلانه عملكرد دنيوى انسان ها در آخرت

فمن ثقلت موزينه فأُول_ئك هم المفلحون . و من خفّت موزينه ... فى جهنّم خ_لدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 6،9

6- روا نشدن ظلم به انسان ها ، در جهان آخرت

و هم لايظلمون

9- برخوردارى هر فرد ، از نتايج اعمال خويش و برقرارى عدالت كامل ، از اهداف معاد و برپايى قيامت

و لكلّ درج_ت ممّا عملوا و ليوفّيهم أعم_لهم و هم لايظلمون

لام در {ليوفّيهم}، بيانگر غايت و هدف است و اين كه با {واو} آمده است (و ليوفّيهم) نشان مى دهد كه اهداف چندى براى وجود معاد در كار است كه به ذكر يكى از آنها اكتفا شده است و آن نفى ظلم در نظام پاداش و كيفر و برخوردارى انسان ها از نتايج اعمال است.

عدالت در كتابت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 5

5 _ عدالت در نويسندگى ، شرط گزينش نويسنده براى ثبت اسناد دين و مطالبات

و ليكتب بينكم كاتب بالعدل

بنابراينكه كلمه {بالعدل} قيدى براى نويسنده سند باشد.

عدالت در كفالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 -

19،20

19 _ لزوم رعايت عدالت از سوى اوليا و سرپرستان ، در شؤون افراد تحت ولايت خود

فليملل وليّه بالعدل

20 _ نفوذ املا و اعمالِ ولايتِ ولىّ ، در صورت رعايت عدالت از سوى وى

فليملل وليّه بالعدل

عدالت در كيفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 3،5

3 _ آگاهى كامل خداوند به ناچيزترين اعمال ، تضمين كننده عدالت در مجازات ها و پاداش هاى الهى

كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة

ظاهراً جمله {ان اللّه . .. }، نتيجه اى است مترتب بر آگاهى خداوند. يعنى چون خداوند آگاه به تمامى جهات است، ظلم نمى كند. زيرا از ريشه هاى ظلم، جهل است.

5 _ مجازات هاى الهى ، عادلانه و به دور از هر گونه ظلم

انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة و ان تك حسنة يضاعفها

جمله {و ان تك حسنة} عطف بر جمله اى مقدر است ; يعنى {ان تك سيئةً فلا يجزى الا مثلها و ان تك حسنة . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 6،11

6 _ نظام كيفر و جزاى الهى ، دور از هرگونه تبعيض و بى عدالتى است .

من يعمل سوءاً يجز به

11 _ ضرورت پرهيز از هرگونه تبعيض ، در اجراى مقررات و قوانين جزايى

من يعمل سوءاً يجز به

جمله {من يعمل . ..} داراى مضمونى عام و كلى است و شامل كيفرهاى دنيوى نيز مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 8

8 _ در نظام جزا

و پاداش الهى كمترين ستمى راه ندارد .

من يعمل سوءاً يجز به . .. فأولئك يدخلون الجنة و لايظلمون نقيراً

{نقير} به فرو رفته گى در هسته خرما گفته مى شود و كنايه از چيز اندك و حقير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 3،6

3 _ عقوبتهاى خدا عادلانه و پاداشهاى وى جلوه اى از فضل اوست.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها

6 _ كيفر دادن گنهكاران به اندازه گناهشان ستم بر آنان نيست.

و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها و هم لا يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 2

2 _ كيفر الهى در مورد گنهكاران ، عادلانه و به دور از هر گونه ظلم

ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 13

13 _ در نظام جزايى خداوند ، حتى به ستمگران هم ظلم نخواهد شد .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. قضى بينهم بالقسط و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 16

16_ لزوم پرهيز از ملاحظه نسب و حسب انسان ها در اجراى كيفر ها و مجازات هاى مطرح شده در دين

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

بيان اين بخش از داستان نوح(ع) (احمل فيها. .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول) رساننده اين پيام است كه: نبايد به خاطر خويشى خطاكاران حتى

با افراد برجسته اى چون پيامبران ، از كيفر آنان چشم پوشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 21

21_ در اجراى كيفر ها و مجازات تعيين شده براى گنه كاران ، نبايد حسب و نسب آنان را ملاحظه كرد .

إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 15

15- توجه به حاكميت عدل بر نظام كيفر و پاداش اخروى ، گرايش دهنده انسان ها به انجام اعمال و رفتار خوب و داراى پاداش

فمن أوتى كت_به بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

از اينكه خداوند، نظام پاداش دهى خود را در قيامت، براى مردم تشريح مى كند، مى تواند به منظور تشويق انسانها به انجام اعمالى باشد كه پاداش الهى را در پى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 5

5 - پاداش اعمال در قيامت ، عادلانه و به دور از هرگونه نقص و كاستى است .

و من يعمل . .. فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 39 - 2

2 - عذاب دردناك دوزخ ، كيفرى عادلانه و متناسب با رفتار شرك آلود و استكبار در برابر حق

العذاب الأليم . و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 2،3

2 - تناسب و مطابقت كامل كيفر و پاداش الهى ، با رفتار و كردار بندگان

و وفّيت كلّ

نفس ما عملت

حذف مضاف در {ماعملت} _ كه در اصل {جزاء ماعملت} است _ مى تواند گوياى اين نكته باشد كه جزاى الهى، آن چنان با رفتار بندگان تناسب و مطابقت دارد كه گويا، آنچه داده مى شود خود عمل است نه جزاى آن.

3 - پاداش و كيفر مطابق و متناسب با رفتار ، پاداش و كيفرى است عادلانه و به حق .

و هم لايظلمون . و وفّيت كلّ نفس ما عملت

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، به منزله بيان براى جمله {و هم لايظلمون} مى باشد; يعنى، ظلم نشدن در حق بندگان به اين خاطر است كه هر كسى مطابق آنچه انجام داده، جزا خواهد ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 10

10 - خداوند با كافران بدكردار در قيامت ، بر مبناى عدل و با مؤمنان نيك كردار براساس فضل و لطف خويش برخورد خواهد كرد .

من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها و من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... يرزقون فيها ب

برداشت ياد شده از آن جا است كه مجازات گناه كاران، تنها به ميزان گناه آنان است; ولى پاداش مؤمنان نيك كردار، بى شمار و افزون بر استحقاق آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 5

5 - عدالت در نظام مجازات و پاداش ، از شؤون ربوبيت الهى است .

و ما ربّك بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 5

5 - قصاص

و مجازات بدى و خطا ، بايد مطابق و مماثل با خطا باشد ; نه متفاوت با آن

و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 34 - 7

7- عدل الهى در كيفر كافران ، مورد اقرار خود آنان ، در قيامت

أليس ه_ذا بالحقّ قالوا بلى و ربّنا

{ه_ذا} اشاره به عذاب كافران است و مصداق بارز {حقّ} در زمينه مجازات، {عدل} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 9

9 - جزاى عادلانه به بدكرداران و پاداش برتر و افزون بر استحقاق به نيكوكاران ، عملى ارزشمند و خداپسندانه

ليجزى الذين أس__وا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 49 - 3

3 - مجازات هاى سخت مجرمان در قيامت ، براساس محاسبه و سنجشى عادلانه و به دور از گزاف و ظلم است .

يوم يسحبون . .. إنّا كلّ شىء خلقن_ه بقدر

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل _ كه در زمينه مجازات سخت مجرمان در قيامت است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 4

4 - در ديدگاه مؤمنان جن ، ايمان آورندگان به ربوبيت خداى يكتا ، از نقصان حق خويش و يا ستم شدن در مجازات ، بيم نداشته و در امان اند .

فمن يؤمن بربّه فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

{رَهَق} در معانى {سفاهت}، {گناه}، {كذب}و {ظلم} به كار مى رود;

ولى در اين آيه معناى اخير مراد است.

عدالت در كيفر اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 12

12 _ كيفر و پاداش الهى در قيامت ، بر پايه قسط و عدل است

ثم يعيده ليجزى . .. بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 2

2 _ خداوند در قيامت ، در كيفر دادن بدكاران به عدل و در پاداش دادن به نيكوكاران به فضل ، رفتار خواهد كرد .

للذين أحسنوا الحسنى و زيادة . .. و الذين كسبوا السيئات جزاء سيئة بمثلها

تعبير {الحسنى} و {زيادة} _ در مورد پاداش نيكوكاران _ بيانگر فضل و عبارت {جزاء سيئة بمثلها} _ در مورد كيفر بدكاران _ بيانگر عدالت و نفى ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 3

3 - كيفر هاى الهى در روز رستاخيز ، بر پايه حق و عدل و به دور از هر شايبه ظلم و بى دادگرى

يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

{الحقّ} در جمله {دينهم الحقّ} صفت براى {دين} است; يعنى، جزاى عادلانه و به حق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 5

5 - هر عمل نيك در جهان آخرت ، داراى پاداش افزون و هر عمل بد داراى كيفر متناسب با آن خواهد بود .

من جاء بالحسنة . .. و من جاء بالسيّئة

{ال} در {الحسنة} و {السيّئة} براى جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {من جاء بالحسنة}; يعنى، {هر كس هر عمل

نيك بياورد} و {من جاء بالسيّئة}; يعنى، هر كس هر عمل بد بياورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 1

1 - هركس جزاى اعمال خويش را در قيامت به طور كامل و بى كم و كاست ، دريافت خواهد كرد .

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

{توفية} (مصدر {وفّيت}) به معناى دادن كامل و بى كم و كاست چيزى است.

عدالت در گواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 4،5،6،23

4 _ لزوم رعايت قسط و عدالت به هنگام اداى شهادت

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط

5 _ شهادت به قسط ، در گرو عادت آدمى به انجام اعمال براى خداوند است .

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط

تقديم ذكرى {قومين} بر {شهداء} اشاره به اين حقيقت دارد كه شهادت به قسط، متفرع بر قيام للّه است.

6 _ شهادت به قسط و تلاش در جهت برپايى عدالت ، بايد براى جلب رضايت خداوند باشد . *

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط

در برداشت فوق كلمه {للّه} براى {شهداء}، به قرينه {قومين للّه}، در تقدير گرفته شده است.

23 _ اعتقاد به آگاهى خدا از اعمال انسان ، زمينه قيام براى خدا ، شهادت به قسط ، اجراى عدالت و تحصيل تقواست .

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 4

4 _ قيام براى خدا ، شهادت به قسط و اجراى عدالت ، از مصاديق عمل صالح

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط .

.. و عملوا الصلحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 5،6

5 _ نظر و گواهى دو مرد مسلمان عادل ، مرجع تشخيص همسانى صيد با جريمه و كفاره آن

يحكم به ذوا عدل منكم

ضمير در {به} به {مثل} بر مى گردد از كلمه {ذوا} كه تثنيه ذو است مرد بودن و دو نفر بودن به دست مى آيد و از {منكم} مسلمان بودن آنها معلوم مى شود.

6 _ اعتبار نظر و گواهى دو مرد مسلمان و عادل در تعيين موضوعات

يحكم به ذوا عدل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 2،4

2 _ ابراز وصيت در حضور دو مرد مسلمان عادل ، توصيه اى از جانب خداوند به هر فرد مسلمان

يايها الذين ءامنوا شهدة بينكم . .. حين الوصية اثنان ذوا عدل منكم

4 _ شهادت دو مرد مسلمان عادل ، طريقى براى اثبات وصيت و حدود آن

شهدة بينكم . .. حين الوصية اثنان ذوا عدل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 107 - 8

8 _ شاهدان جايگزين در امر وصيت بايد در سوگند خويش بيان دارند كه هرگز با شهادتشان ستمى را روا نداشته اند .

فيقسمان باللّه . .. ما اعتدينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 1

1 _ قوانين و شرايط شهادت بر وصيت ( عادل بودن شاهدان ، ضميمه قسم در موارد شك و . . . ) بهترين قوانين و شرايط براى تحقق شهادت ها

به درستى و راستى

ذلك ادنى ان يأتوا بالشهدة على وجهها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 13

13 _ انسان بايد به هنگام سخن گفتن (شهادت دادن، داورى كردن و . ..) به عدالت سخن گويد.

و إذا قلتم فاعدلوا

جمله {و لو كان ذاقربى} مى تواند بيانگر اين باشد كه مراد از سخن در اينجا سخنى است كه زمينه نفع و ضرر را براى خود و يا ديگران در بر داشته باشد; مانند شهادت، داورى و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 12

12 - پذيرش شهادت شاهد ، مشروط به عادل بودن او است .

والذين يرمون المحصن_ت . .. و لاتقبلوا لهم شه_دة أبدًا و أُول_ئك هم الف_سقون

عدالت در مجازات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 16

16_ لزوم پرهيز از ملاحظه نسب و حسب انسان ها در اجراى كيفر ها و مجازات هاى مطرح شده در دين

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

بيان اين بخش از داستان نوح(ع) (احمل فيها. .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول) رساننده اين پيام است كه: نبايد به خاطر خويشى خطاكاران حتى با افراد برجسته اى چون پيامبران ، از كيفر آنان چشم پوشيد.

عدالت در مزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 10

10_ لزوم پرداخت دستمزد و ثمره كار افراد ، بدون هيچ كم و كاست

نوفّ إليهم أعم_لهم و هم فيها لايبخسون

جمله حاليه {و هم فيها

لايبخسون} بيانگر علت التزام خداوند بر اعطاى كامل ثمره كارها و تلاشهاست; يعنى ، چون روا نيست كه در اعطاى حق ديگران كم و كاست شود ، خداوند نتيجه اعمال انسانها را به طور كامل به آنها ادا مى كند.

عدالت در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 11،12،20

11 _ مراعات كردن عدالت در مبادلات و انتخاب سودمندترين روش براى تصرف در اموال آنها بيش از توان متعارف واجب نيست.

إلا بالتى هى أحسن . .. و أوفوا الكيل ... لانكلف نفسا إلا وسعها

بيان اين حقيقت كه {خداوند انسان را بيش از توانش تكليف نمى كند} پس از فرمانهاى ياد شده، اشاره به اين دارد كه مكلفان براى رعايت آن فرمانها لازم نيست خود را به مشقت اندازند. چرا كه انجام تكليف تا حد قدرت متعارف فرض است و نه بيش از آن.

12 _ تجاوز نكردن به اموال يتيمان و رعايت عدالت در مبادلات از تكاليفى است كه انسانها بر انجام آن توانا هستند. *

و لاتقربوا مال اليتيم . .. و أوفوا الكيل و الميزان بالقسط لانكلف نفسا إلا وسعها

برخى بر آنند كه هدف از جمله {لاتكلف . ..} تذكر اين معناست كه فرمانهاى ياد شده در حد توان انسانهاست تا مبادا به گمان اينكه اين اوامر مشقتبار و طاقت شكن است، از پذيرش آنها سرباز زنند.

20 _ ضايع نساختن اموال يتيمان، عدالت در داد و ستد، پرهيز از سخنان نابحق و پايبند بودن به پيمانهاى الهى، از توصيه هاى خداوند به انسانها

و لاتقربوا مال اليتيم . .. ذلكم وصيكم به

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 2

2 _ نيكى به پدر و مادر، عدالت در داد و ستد، پايبند بودن به پيمانهاى الهى و به عدل سخن گفتن، راهى است راست براى حركت به سوى خدا.

و بالولدين إحسناً . .. و أن هذا صرطى مستقيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 22

22 _ دعوت مردم به سلامت اقتصادى و رعايت عدالت در خريد و فروش ، از مهمترين رسالت هاى شعيب براى قوم خويش پس از دعوت به توحيد

يقوم اعبدوا اللّه . .. فأوفوا الكيل و الميزان و لاتبخسوا الناس أشياءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 4

4 _ گرايش به توحيد و رعايت عدل در خريد و فروش و امور اقتصادى ، مايه خسارت در ديدگاه اشراف كفرپيشه قوم مدين

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

برداشت فوق با توجه به آيه 85، كه بيانگر پيامهاى شعيب است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 9 - 1

1 - فرمان الهى به رعايت كامل عدل در سنجش اشيا به هنگام داد و ستد

و أقيموا الوزن بالقسط

تعبير {أقيموا الوزن بالقسط} دلالت بر لزوم رعايت كامل و همه جانبه عدل در داد و ستد اشيا دارد.

عدالت در مقابله به مثل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 14

14 - رعايت تقوا در جنگ و حفظ عدالت در مقابله به مثل ،

موجب جلب حمايت و امداد هاى الهى است .

و اتقوا اللّه و اعلموا أن اللّه مع المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 1،2

1- لزوم رعايت عدالت و انصاف ، در مقابله به مثل با دشمنان

و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به

2- لزوم رعايت تساوى همه جانبه در قصاص و مقابله به مثل

و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 3

3- رعايت عدالت در مقابله به مثل و يا گذشت از آن ، نشانه تقواپيشگى و احسان و موجب جلب حمايت خداوند است .

و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم . .. إن الله مع الذين اتّقوا و

عدالت در نظام كيفرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 22 - 4

4 - همانندى و يك سانى مجازات و كيفر زنان و مردان مشرك و كافر در قيامت

احشروا الذين ظلموا و أزوجهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه اختصاص به ذكر يافتن {ازواج} (همسران)، مى تواند براى از بين بردن اين توهم باشد كه زنان مشرك و كافر از كيفر الهى معاف اند.

عدالت در نفقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 3 - 13

13 _ جواز تعدد همسران ، مشروط به رعايت عدالت در نفقه آنها

فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة

امام صادق (ع) درباره {فان خفتم الّا تعدلوا} در آيه فوق فرمود: يعنى فى النفقة.

_______________________________

كافى، ج 5، ص

363، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 439، ح 36.

عدالت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 22

22 - ايمان و عدالت ، از شرايط احراز مقام امامت و رهبرى است .

لاينال عهدى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 35 - 9

9- { عن الصادق ( ع ) فى قول الله جلّوعزّ : { . . . وزنوا بالقسطاس المستقيم } قال : . . . أمّا القسطاس المستقيم فهو الإمام و هو العدل من الخلق أجمعين و هو حكم الأئمة . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى جلّوعزّ {. .. وزنوا بالقسطاس المستقيم} روايت شده است كه فرمود: ...اما قسطاس مستقيم مقصود امام است و او مظهر عدل در ميان همه خلق مى باشد و قضاوت ائمه بر آن اساس است...}.

عدالت سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 18 - 7

7 - آگاهى مورچه به مقام معنوى و عدالت سليمان

لايحطمنّكم سليم_ن و جنوده و هم لايشعرون

تعبير {و هم لايشعرون} بيانگر اين نكته است كه آن مورچه مى دانست كه سليمان در صورت توجه، نخواهد گذاشت كه مورچگان مورد ستم قرار گيرند و پايمال شوند.

عدالت عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 13

13_ عدالت و انصاف عزيز مصر ، در قضاوت و ابلاغ نظر خويش در ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا

فلما رءا قميصه . .. قال إنه من كيدكنّ

إن كيدكنّ عظيم

عدالت غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 7

7 _ امكان عدالت در افراد غير مسلمان

ذوا عدل منكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه قيد {منكم} قيدى احترازى باشد.

عدالت قاضى قصه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 27 - 3

3_ داور ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا ، شخصى فرزانه ، كاردان و عادل بود .

و شهد شاهد . .. و هو من الص_دقين

پى بردن به حقيقت ماجرا با نحوه پارگى پيراهن ، دلالت بر هوشيارى و كاردانى داور دارد ، و از آن جايى كه حق را ، على رغم خويشى با زليخا كتمان نكرد ، عدالت و حق پويى او به خوبى روشن مى شود.

عدالت گواهان طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 8

8 - برخورد شايسته با زنان مطلّقه ، اداى حقّ آنان و انتخاب دو شاهد عادل بر امر طلاق يا رجوع ، از موعظه هاى الهى به مردان و زنان مؤمن

لاتخرجوهنّ من بيوتهنّ . .. و أقيموا الشه_دة للّه ذلكم يوعظ به

{ذلك} اشاره به مجموعه رهنموهاى الهى در دو آيه اين سوره است.

عدالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 6،9

6 - منافقان صدراسلام ، با علم به اين كه احكام و فرمان هاى خدا و رسول او ، به دور از ظلم و احجاف بود ، به آنها تن در نمى دادند

.

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {بل} در {بل أُول_ئك. ..} براى اضراب ابطالى باشد; يعنى، منافقان اين گونه نبودند كه گمان كنند كه خدا و رسول او، به آنان ظلم مى كنند; بلكه مى دانستند كه خدا و رسولش، عادلانه حكم مى كنند.

9 - خدا و رسول او ، در داورى و حكمشان به احدى ، حتى منافقان ، ستم روا نمى دارند .

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله بل أُول_ئك هم الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 51 - 12

12 - همسران پيامبر ، به موضع و تصميم عادلانه آن حضرت درباره تأخير و تقديم همخوابگى با هر يك از آنان ، اطمينان خاطر داشتند .

ذلك أدنى أن تقرّ أعينهنّ و لايحزنّ و يرضين بما ءاتيتهنّ كلّهنّ

از اين كه خداوند، در فلسفه واگذارى اختيار تصميم گيرى در همخوابگى با همسران و يا رد و قبول زنانى كه خود را به آن حضرت هبه مى كنند، به پيامبر(ص) گفته است: {چنين حقّى، به خاطر جلب رضايت همسران است} حكايت مى كند كه آنان، پيامبر(ص) را در تصميم و موضع گيرى اش در قبال آنان، عادل مى دانسته اند.

عدالت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 6

6 - تنها ، مؤمنان نيكوكار از ظلم در حق شريكان و معاشرين خود پرهيز مى كنند .

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى بعضهم على بعض إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

عدالت يوسف(ع)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 59 - 6،8،9

6_ يوسف ( ع ) سهميه و جيره افراد را همواره عادلانه و بدون كمترين نقصى به آنان پرداخت مى كرد .

ألا ترون أنى أُوفى الكيل

كيل (پيمانه كردن) مصدر است و در آيه شريفه، به معناى اسم مفعول (مكيل) مى باشد و مراد از آن آذوقه و غلات است. {ايفاء} (مصدر اوفى) به معناى پرداختن به طور كامل و بدون نقص و كاستى است. آوردن فعل مضارع (اوفى) به جاى فعل ماضى {وفيت} اشاره به روش مستمر يوسف(ع) در ايفاى كيل دارد.

8_ يوسف ( ع ) از برادرانش به نيكى پذيرايى كرد و سهميه ايشان را از خوار و بار به طور كامل پرداخت نمود .

ألا ترون أنى أُوفى الكيل و أنا خير المنزلين

9_ يوسف ( ع ) با توجه دادن برادرانش به عدالت خويش در معامله و پذيرايى نيكويش از مهمانان ، آنان را به آوردن بنيامين ترغيب كرد .

ائتونى بأخ لكم من أبيكم ألا ترون أنى أُوفى الكيل و أنا خير المنزلين

جمله {ألا ترون . ..} (آيا ملاحظه نمى كنيد كه...) پس از {ائتونى بأخ لكم} بيانگر هدف يوسف(ع) (ترغيب به آوردن بنيامين) از توجه دادن برادرانش به مهمان نوازى و عدالتش در معامله است.

عموميت عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 5

5 - تساوى پيامبر ( ص ) با ديگر مردمان در برابر قانون الهى و در پيشگاه عدل خداوند در قيامت

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

عوامل عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

2 - بقره - 2 - 254 - 14

14 _ انفاق ، از عوامل بسط عدالت

انفقوا . .. و الكافرون هم الظّالمون

چون ترك انفاق ظلم است ; پس انفاق عاملى است در جهت رفع ظلم (ايجاد عدالت. )

قضاوت عدالت پيشگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 181 - 4

4 _ عدالت پيشگان همواره حق را ميزان قضاوت هاى خويش قرار داده و بر اساس آن داورى مى كنند .

و به يعدلون

{به} متعلق به {يعدلون} و {باء} در آن براى استعانت است.

كافران و عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 14

14 _ عن أبى ابراهيم قال: . .. {ثم الذين كفروا بربهم يعدلون} قال: يعدلون بين الظلمات و النور و بين الجور و العدل.

امام كاظم(ع) درباره آيه {ثم الذين . .. } فرمود: (كافرانى كه براى خدا انباز مى گيرند)، ظلمت و نور و ظلم و عدل را برابر قرار مى دهند.

مبارزه براى عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 12،14

12 _ وجود عدالتخواهانى در امت هاى گذشته ، كه در راه عدالت از جان گذشتند .

و يقتلون الذين يأمرون بالقسط

14 _ خطر كشته شدن در راه عدالتخواهى ، مانع از جواز امر به معروف و مبارزه با منكر نيست .

و يقتلون الذين يأمرون بالقسط

زيرا لحن آيه، ستايش و مدح نسبت به كشته شدگانى است كه امركنندگان به معروف در مسير عدالتخواهى هستند.

محدوده عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 3

3 _ اسلام ، خواهان اجراى عدالت در تمام ابعاد زندگى است .

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين بالقسط

حذف متعلق قسط، دلالت بر تعميم و شمول دارد، يعنى بايد در تمامى صحنه ها عدالت رعايت شود.

مفهوم عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 22

22- { قال على ( ع ) فى قوله تعالى : { إن الله يأمر بالعدل و الإحسان } العدل : الإنصاف و الإحسان : التفضل ;

از حضرت على(ع) روايت شده است كه درباره سخن خدا {إن الله يأمر بالعدل و الإحسان} فرمود: عدل به معناى انصاف و احسان به معناى تفضل است}.

ملاك عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 19

19 _ پرداخت مزد كار ها به كمتر از مقدار استحقاق ، ستمكارى است .

يوف إليكم و أنتم لاتظلمون

{توفية} مصدر {يوف} به معناى پرداخت كامل و تمام است و جمله {أنتم لاتظلمون} حال براى ضمير در {إليكم} است. مفهوم اين دو جمله همان است كه در برداشت فوق آمده است.

منافقان و عدالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 2

2 _ تشكيك منافقان در عدالت پيامبر ( ص )

و منهم من يلمزك فى الصدقت

عيب جويى و انتقاد منافقان از پيامبر (ص) در مورد صدقات، به معناى زير سؤال بردن عدالت پيامبر اكرم (ص) است.

منشأ عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18

- 13

13 _ اقتدار و حكمت الهى ، اساس قسط و عدل اوست .

قائماً بالقسط لا اله الاّ هو العزيز الحكيم

منشأ عدالت اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 13

13 - حفظ سلامت و تعادل اجتماعى ، در پرتو به كارگيرى توانايى ها و استعداد هاى مختلف نيرو هاى انسانى

نحن قسمنا بينهم . .. ليتّخذ بعضهم بعضًا سخريًّا

از حكمت الهى و برترى خداوند در برنامه ريزى _ كه به طور غير مستقيم از آيه استفاده مى شود _ مى توان مطلب بالا را نتيجه گرفت.

منشأ غفلت از عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 5

5 - هواپرستى مايه پوچ انگاشتن نظام هستى و ناديده گرفتن عدل الهى

و خلق اللّه . .. بالحقّ و لتجزى ... و هم لايظلمون . أفرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

خداوند پس از بيان هدفمندى هستى و عدل حاكم بر نظام مجازات با تعبير {أفرأيت من اتّخذ إل_هه هواه} در حقيقت تقابل ميان هواپرستى و باور به هدفمندى هستى و عدل الهى را ياد آور شده است.

موارد عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 9

9 _ انقطاع كامل از غير خدا و پايبندى خالصانه به دين، از مصاديق قسط در عبادت و پرستش

قل أمر ربى بالقسط و أقيموا وجوهكم عند كل مسجد و ادعوه مخلصين له الدين

موارد نقض عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 20

20 _

مقدم داشتن مصالح خويش ، والدين و بستگان بر شهادت به حق ، هواپرستى و عدالت شكنى است .

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه و لو على أنفسكم . .. فلاتتبعوا الهوى

موانع عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 18

18 _ پيروى از هوا و هوس مانع اجراى عدالت

فلاتتبعوا الهوى ان تعدلوا

نهى خداوند از تبعيت هواى نفس در پى فرمان به اقامه عدل، مى رساند كه هواى نفس از بارزترين موانع عدالتخواهى است و خداوند، با صراحت بدان هشدار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 8

8 _ دشمنى و كينه با يك گروه ، نبايد مانع اجراى عدالت نسبت به آنان گردد .

و لايجر منكم شنئان قوم على الا تعدلوا

در برداشت فوق مصدر (شنئان) اضافه به مفعول (قوم) گرفته شده و فاعل آن حذف شده است. يعنى شنئانكم لقوم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 7

7 _ نيازمندى و قساوت دو عامل گرايش به ظلم و رعايت نكردن عدل است.

لكل درجت مما عملوا . .. و ربك الغنى ذو الرحمة

ذكر دو صفت غنا و رحمت، پس از بيان عدم ظلم خداوند در پاداش بندگان، بيانگر اين است كه ظلم برخاسته از نياز و يا شقاوت و قساوت است كه در مورد خدا اين دو منتفى است.

موانع عدالت اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 22،23

22 _ خودخواهى ، وابستگى فاميلى و ملاحظه

فقر و غناى افراد ، ريشه بسيارى از بى عدالتى ها و شهادت هاى نابحق و تهديدى براى عدالت اجتماعى است .

كونوا . .. شهداء للّه و لو على أنفسكم او الولدين و الاقربين

23 _ شانه خالى كردن از اجراى عدالت اجتماعى ، نشأت گرفته از هوا هاى نفسانى است .

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه . .. فلاتتبعوا الهوى ان تعدلوا

موجبات عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 5

5 _ اجراى عدالت و شهادت به حق ، مقتضاى ايمان است .

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين بالقسط شهداء للّه

ناپسندى شك در عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 10 - 4

4 - ناروا بودن ترديد در عدالت خداوند نسبت به انسان ها

و أنّ اللّه ليس بظلّ_م للعبيد

اين عبارت از آيه، مؤكد به دو تأكيد است: {أنّ} و {باء} زايد. بنابراين معناى آن چنين مى شود: خدا به بندگانش ستم نمى كند و هيچ كس نبايد در اين ترديد كند.

نشانه هاى عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 20

20- برپايى قيامت و نظام هاى آن ، جلوه اى از عدالت خداوند است .

و وضع الكت_ب . .. و لايظلم ربّك أحدًا

سخن از مبرّا بودن خداوند از ظلم، پس از ذكر آيات مربوط به قيامت، مى تواند اين نكته را نيز افاده كند كه اين نظام و صحنه ها، از آن رو است كه خداوند، به هيچ كس، ظلم و ستمى را روا نمى دارد

و براى برقرارى عدالت، قيامت و صحنه هاى آن را برپا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 9

9 - تكاليف آسان و در حد توان ، نمودى از مبرا بودن نظام تشريع الهى از هرگونه ظلم

و لانكلّف نفسًا إلاّ وسعها . .. و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 5

5 - اتمام حجت الهى بر جوامع كافر پيش از نابودى آنان ، جلوه اى از عدالت خداوند است .

و ما أهلكنا من قرية . .. و ما كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 10

10- اعطاى پاداش كامل به مؤمنان جهادگر ، نمودى از امداد و عدل الهى درباره ايشان

و لن يتركم أعم_لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 4

4 - مجازات انسان با عملكرد تجسم يافته خويش ، تجلى عدالت الهى در نظام جزا

و أنّ سعيه . .. ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

با توجه به اين كه ضمير مفعولى در {يجزاه} به {سعى} بازمى گردد، مى توان استفاده كرد كه عادلانه بودن نظام مجازات الهى، نتيجه آن است كه كيفر و پاداش در قيامت، چيزى جز عمل خود انسان نيست.

نقش عدالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 10

10 - { عن عبدالرحمن بن الحجاج عن أبى ابراهيم ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { يحيى الأرض بعد موتها

} قال : ليس يحييها بالمطر و ل_كن يبعث اللّه رجالاً فيحيون العدل فتحيى الأرض لإحياء العدل . . . ;

عبدالرحمان بن حجاج از امام كاظم(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {يحيى الأرض بعد موتها} روايت نموده است: اين احياى زمين به بارش باران نيست; بلكه خداوند مردانى را مبعوث مى كند كه عدالت را در زمين احيا كنند. پس زمين به احياى عدالت احيا مى شود...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 13

13 - دين و عدالت ، مايه قوام و سلامت جامعه است .

و أنزلنا معهم الكت_ب و الميزان ليقوم الناس بالقسط

نقش عدالت اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 12

12 - نقش بنيادين عدالت اقتصادى در قوام ، سلامت و بالندگى جامعه

و أنزلنا معهم . .. و الميزان ليقوم الناس بالقسط

{قسط} به معناى عدل است و مراد از آن _ به قرينه {الميزان}_ عدالت در روابط و مناسبات اقتصادى است.

عدالت پيشگان

{عدالت پيشگان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 181 - 1

1 _ گروهى از انسان ها و جنيان ، هدايتگر و عدالت پيشه اند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق و به يعدلون

برداشت فوق از ظاهر آيه _ كه حكايت از وجود چنين افرادى در ميان انسانها و جنيان دارد _ استفاده شده است، بر اين مبنا و با توجه به اينكه هدايتگران ملازم حق دانسته شده اند، معلوم مى شود مقصود هدايتگرانى هستند كه از جانب خداوند براى هدايت مردم برگزيده

شده اند. قابل ذكر است كه مراد از {ممن خلقنا} به قرينه آيه 179 انسانها و جنيان است.

قضاوت عدالت پيشگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 181 - 4

4 _ عدالت پيشگان همواره حق را ميزان قضاوت هاى خويش قرار داده و بر اساس آن داورى مى كنند .

و به يعدلون

{به} متعلق به {يعدلون} و {باء} در آن براى استعانت است.

عدالتخواهان

خدمات عدالتخواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 19

19 _ تأمين سعادت جامعه در پرتو ايمان ، خدمات انبيا و تلاش عدالتخواهان است .

انّ الّذين يكفرون . .. فبشّرهم بعذاب اليم

نبود ايمان، انبيا و مصلحان در جوامع موجب رنج و بدبختى است، معلوم مى شود وجود آنها زمينه ساز سعادت خواهد بود.

عدالتخواهان در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 12

12 _ وجود عدالتخواهانى در امت هاى گذشته ، كه در راه عدالت از جان گذشتند .

و يقتلون الذين يأمرون بالقسط

فضايل عدالتخواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 18،19،21

18 _ خداوند ، دوستدار عدالت پيشگان

إنّ اللّه يحب المقسطين

19 _ تنها عدالت پيشگان شايسته مهر و محبت هستند .

إنّ اللّه يحب المقسطين

21 _ توجه به خشنودى خداوند از عدالت پيشگان ، بر انگيزاننده داوران به رعايت قسط و عدل

فاحكم بينهم بالقسط إنّ اللّه يحب المقسطين

قتل عدالتخواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 -

21 - 3،4،5،6،7،10،11،13،16

3 _ كفر به آيات الهى ، منشأ قتل انبيا و عدالتخواهان

انّ الذين يكفرون . .. و يقتلون النّبيّن ... و يقتلون الذين يأمرون بالقسط

4 _ تهديد كافران از سوى خداوند ، نسبت به قتل پيامبران و مردمان عدالتخواه

انّ الذين يكفرون . .. و يقتلون النّبيّن ... فبشّرهم بعذاب اليم

5 _ وجود منكران آيات الهى ، قاتلان پيامبران و عدالتخواهان ، در ميان اهل كتاب و مشركان

قل للّذين اوتوا الكتاب و الامّيّن . .. انّ الذين يكفرون بايات اللّه و يقتلون الن

6 _ همسانى گناه كفر به آيات الهى ، با قتل انبيا و مردمان عدالتخواه

انّ الذين يكفرون . .. و يقتلون النّبيّن ... و يقتلون

همسانى گناه، از همگون بودن كيفر، استفاده شده است.

7 _ همسانى سرنوشت شوم كافران ، با قاتلان پيامبران و عدالتخواهان

انّ الذين يكفرون . .. فبشّرهم بعذاب اليم

10 _ كافران با توجيه و تظاهر به حقّ ، انبياى الهى و عدالتخواهان را به قتل مى رساندند .

انّ الذين يكفرون . .. و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط

تأكيد و تصريح به {بغير حق}، بيانگر توجيه و حق نمايى كافران است.

11 _ بسيارى از پيامبران و عدالتخواهان ، به دست كافران به قتل رسيدند .

انّ الذين يكفرون . .. و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط

13 _ شدت غضب خداوند ، از كشتن انبيا و عدالتخواهان *

و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط

بنظر مى رسد تكرار كلمه {يقتلون} براى بيان مبغوضيّت قتل باشد.

16 _ كشتن انبياى الهى و عدالتخواهان ، موجب گرفتارى جامعه به مشكلات توانفرساست .

و يقتلون النّبيّن بغير حق

. .. فبشّرهم بعذاب اليم

بنابراينكه {فبشّرهم بعذاب اليم}، نظر به مشكلات دنيوى و اخروى داشته باشد; به قرينه آيه بعد كه مى فرمايد: {حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخرة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 1،2،4،10

1 _ حَبط و تباهى اعمال كافران و قاتلان پيامبران و عدالتخواهان ، در دنيا و آخرت

انّ الذين يكفرون . .. اولئك الّذين حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخرة

2 _ كفر و كشتن پيامبران و عدالتخواهان ، گناه بزرگى است كه همه اعمال نيك را مى زدايد و تباه مى كند .

انّ الذين يكفرون . .. اولئك الّذين حبطت اعمالهم

4 _ اعمال كافران ، قاتلان انبيا و قاتلان عدالتخواهان ، فاقد اعتبار و ارزش اجتماعى *

انّ الذين يكفرون . .. حبطت اعمالهم

به نظر مى رسد حبط عمل در دنيا، به معناى عدم اعتبار آن اعمال و نتايجش باشد.

10 _ كفر ، و نيز قتل انبيا و عدالتخواهان ، عامل محروميّت از يارى شفاعت كنندگان

انّ الذين يكفرون . .. و ما لهم من ناصرين

به نظر مى رسد جمله {و ما لهم من ناصرين}، وجود يارى دهندگانى (شافعين) را براى جبران برخى اعمال فرض كرده است; و ليكن شامل اشخاص مذكور در آيه نمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 23 - 9

9 _ پيامبران و عدالتخواهانى كه به دست كافران كشته شدند ، خواهان حاكميت كتب آسمانى بودند . *

يُدعون الى كتاب اللّه ليحكم بينهم

بنابراينكه فاعل محذوف {يدعون}، همان كشته شدگان مذكور در آيه قبل باشند; يعنى: يدعوهم المقتولون الى

كتاب اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 25 - 1

1 _ تهديد اهل كتاب از سوى خداوند ، به لحاظ كفرشان به آيات الهى ، قتل پيامبران و عدالتخواهان و افترايشان در دين

قالوا لن تمسّنا النار . .. فكيف اذا جمعناهم

كيفر قتل عدالتخواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 8،9

8 _ كافران و قاتلان پيامبران و عدالتخواهان ، هيچگونه ياور و شفيعى در برابر اراده خداوند نسبت به حبط اعمال خود ندارند .

انّ الذين يكفرون . .. حبطت اعمالهم ... و ما لهم من ناصرين

9 _ كافران و قاتلان انبيا و عدالتخواهان ، راه نجاتى ندارند .

انّ الذين يكفرون . .. و ما لهم من ناصرين

محبوبيت عدالتخواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 9 - 14

14 - خداوند ، دوستدار انصاف پيشگامانِ عدالت خواه

إنّ اللّه يحبّ المقسطين

مقام عدالتخواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 15،17

15 _ عدالتخواهان جانباخته در طريق عدل ، رتبه اى پس از پيامبران را دارا هستند .

و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط من الناس فبشّرهم بعذاب ال

بيان يك گونه عذاب براى قاتلين انبيا و عدالتخواهان، دلالت بر نزديكى رتبه عدالتخواهان با انبيا دارد. و تقديم انبيا بر عدالتخواهان حاكى از فضيلت افزونتر آنان است.

17 _ ارجمندى عدالتخواهى و عدالتخواهان ، نزد خداوند

و يقتلون النّبيّن . .. و يقتلون الذين يأمرون بالقسط

مستفاد از ذكر عدالتخواهان

در پى ذكر انبياى الهى و تهديد قاتلان آنان به عذاب دردناك.

نجات عدالتخواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 10

10- تنها پيروان راه اعتدال و هدايت يافتگان به حقيقت ، از عذاب رهايى خواهند يافت .

و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب . .. فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى

عدالتخواهى

آثار عدالتخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 6

6 _ تحقق شهادت به حق در گرو داشتن ملكه عدالتخواهى

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين بالقسط شهداء للّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه نظر اصلى آيه بر شهادت دادن به حق باشد، بنابراين اقامه قسط به منزله مقدمه اى براى رسيدن به شهادت به حق، خواهد بود. يعنى شهادت به حق در صورتى ميسر است كه ملكه قيام به قسط، در وجود آدمى ايجاد شده باشد.

آثار عدالتخواهى شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 186 - 5

5 - پيام عدالت خواهى و حق جويى شعيب ( ع ) ، مايه انكار رسالت وى از سوى مفسدان سودجوى اَيكه

أوفوا الكيل . .. و لاتعثوا فى الأرض مفسدين ... و إن نظنّك لمن الك_ذبين

ارزش عدالتخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 15،17

15 _ عدالتخواهان جانباخته در طريق عدل ، رتبه اى پس از پيامبران را دارا هستند .

و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط من الناس فبشّرهم بعذاب ال

بيان يك گونه عذاب براى

قاتلين انبيا و عدالتخواهان، دلالت بر نزديكى رتبه عدالتخواهان با انبيا دارد. و تقديم انبيا بر عدالتخواهان حاكى از فضيلت افزونتر آنان است.

17 _ ارجمندى عدالتخواهى و عدالتخواهان ، نزد خداوند

و يقتلون النّبيّن . .. و يقتلون الذين يأمرون بالقسط

مستفاد از ذكر عدالتخواهان در پى ذكر انبياى الهى و تهديد قاتلان آنان به عذاب دردناك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 13

13- انسان فاقد روحيه عدالت خواهى ، انسانى گنگ و بى ارزش در بينش الهى *

أحدهما أبكم . .. و من يأمر بالعدل

از تقابل {يأمر بالعدل} با {أبكم} مطلب فوق استفاده مى شود.

اهميت عدالتخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 2

2 _ عدالتخواهى ، بايد منش هميشگى مؤمنان باشد .

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين بالقسط

{قوام}، صيغه مبالغه از {قيام} است ; يعنى برپا دارنده دايمى عدل و قسط در حد كمال و تمام.

تبليغ عدالتخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 9

9 - تبليغ ياد خدا ، ارزش هاى عقيدتى و عملى و عدالت خواهى ، اصيل ترين محتواى شعر ارزشى

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و انتصروا من بعد ماظلموا

عدالتخواهى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 9

9 - قوانين جزايى اسلام ، برخوردار از روح عدالت و تعادل

و جزؤا سيّئة . .. و أصلح فأجره على اللّه

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه از

يك سو به حقِّ مظلوم توجه گشته و به او اجازه مقابله به مثل داده شده است. از سوى ديگر براى اصلاح خطاكار اصل عفو و اغماض مورد تمجيد قرار گرفته است.

عدالتخواهى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 6

6 - رسولان الهى ، پيام آوران عدالت براى جوامع و ارائه دهندگان موازين و معيار هاى حق و باطل

و أنزلنا معهم الكت_ب و الميزان

{ميزان} اسم آلت و ابزار سنجش اشيا است. فرستادن ميزان از سوى خداوند، به معناى ارائه معيارها و ملاك ها، براى رعايت حق و عدل مى باشد.

عدالتخواهى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 18

18- عدل و احسان و بخشش به خويشاوندان ، از تمايلات فطرى انسان

يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى . .. لعلّكم تذكّرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه خداوند امر به عدل و . .. را مواعظى در جهت تذكر آدميان مى شمارد و در واژه {تذكّر} اين معنا نهفته است كه: اصل گرايش به ارزشهاى مذكور، در نهاد همگان موجود است و در صورت غفلت نيازمند يادآورى مى باشد.

عدالتخواهى در شعر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 9

9 - تبليغ ياد خدا ، ارزش هاى عقيدتى و عملى و عدالت خواهى ، اصيل ترين محتواى شعر ارزشى

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و انتصروا من بعد ماظلموا

عدالتخواهى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

شورى - 42 - 15 - 31

31 - رعايت عدالت ميان گروه هاى مختلف اهل كتاب ، برنامه الهى پيامبر ( ص )

و أُمرت لأعدل بينكم

برداشت ياد شده بر اين پايه است كه مخاطبان پيامبر(ص) اهل كتاب باشند.

عدالتخواهى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 5

5 - عدالت خواهى و حق طلبى ، از اوصاف مسلمانان و پيرو قرآن و ظلم و انحراف از مسير حق ، از اوصاف كافران

و أنّا منّا المسلمون و منّا الق_سطون

با توجه به معناى{قَسْط} (جور) و نيز تقابل {قاسطون} با {مسلمون}، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

عوامل عدالتخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 10

10 - ياد خدا و عدالت خواهى از بارزترين نمود هاى ايمان و عمل صالح

إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و ذكروا اللّه كثيرًا و انتصروا من بعد ما ظلمو

عده از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عدّه

احكام عدّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 1،2،3،4،7،9،13

1 _ حرمت ازدواج زنان مطلّقه قبل از به پايان رسيدن سه طُهر ( عِدّه )

و المطلقات يتربصن بانفسهنّ ثلثة قروء

بنابراينكه {قرء}، به معناى طُهر باشد.

2 _ عدّه به مدت سه طُهر و يا سه حيض ، مخصوص زنانى است كه حيض مى بينند .

و المطلقات يتربصن بانفسهنّ ثلثة قروء

مفروض آيه، ظاهراً زنانى هستند كه حائض مى شوند; چون عدّه را سه طهر و يا سه حيض قرار داد; لذا اين حكم شامل زنان صغيره، يائسه و نظاير آنها نخواهد بود.

3 _ عدّه زنان

مطلّقه ، سه حيض است .

و المطلقات يتربصن بانفسهنّ ثلثة قروء

بنابراينكه {قُرء}، به معناى حيض باشد.

4 _ زنان مطلّقه نبايد به منظور كم و زياد كردن مدّت عدّه خويش ، جنين و يا حيض خود را كتمان كنند .

و لا يحل لهنّ ان يكتمن ما خلق اللّه فى ارحامهنّ

كلمه {ما خلق} داراى مفهومى وسيع است كه مى تواند شامل هر نوع خلقى شود كه تأثير در مدّت عدّه دارد; همانند جنين، حيض و طهر.

7 _ ادّعاى زنان در مورد باردارى ، طهر و حيضِ خود ، پذيرفته است .

و لا يحل لهنّ ان يكتمن ما خلق اللّه فى ارحامهن

اگر گفته زنان درباره طهر، حيض، باردارى و هر آنچه دخيل در مدت حيض است، پذيرفته نباشد، حرمت كتمان، لغو مى شود.

9 _ حق رجوع شوهر به زن مُطلَقه خويش در مدت عدّه

و بعولتهنّ احق بردّهن فى ذلك

ذلك، اشاره به تربّص است; يعنى سه طُهرى كه زمان عدّه مى باشد.

13 _ حق رجوع مرد به همسر مطلّقه خود ، با انقضاى مدّت عدّه ساقط مى شود .

و بعولتهن احق بردّهن فى ذلك

از مفهوم كلمه {فى ذلك} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 1،2،3،4،5

1 _ هيچكس _ حتى خويشاوندان و اوليا _ ، حق جلوگيرى از ازدواج زن با شوهر سابق يا ديگرى را پس ازانقضاى عِدّه ندارد .

و اذا طلّقتم النساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ ان ينكحن ازواجهنّ

{فبلغن اجلهنّ} در اين آيه به معناى پايان مدّت عدّه است; به قرينه {ان ينكحن}. چون پس از انقضاى عدّه، زن مى تواند ازدواج كند; نه قبل

از آن.

2 _ جواز و صحّت ازدواج زن با شوهر سابق پس از انقضاى عِدّه ، در صورت توافق آنها بر اساس موازين عقل ، شرع و عرف

فلا تعضلوهنّ ان ينكحن ازواجهنّ اذا ترضوا بينهم بالمعروف

ظاهراً مراد از {ازواجهنّ}، شوهر سابق باشد.

3 _ از بين رفتن عُلقه زوجيّت با انقضاى عِدّه ، و احتياج به عقد مجدد براى ادامه زندگى با شوهر سابق

و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ ان ينكحن

با توجّه به اينكه در آيات قبل، از ادامه زندگى قبل از انقضاى عدّه، تعبير به {امساك} و {ردّ} شده و در اين آيه تعبير {نكاح} آمده است، معلوم مى شود با انقضاى عدّه، عُلقه زوجيت تمام مى شود.

4 _ زنان مطلّقه پس از انقضاى عدّه ، احتياج به اذن ولىّ در ازدواج ندارند .

فلا تعضلوهنّ ان ينكحن ازواجهنّ

بعيد به نظر مى رسد على رغم پذيرش ولايت ولىّ، وى را از مداخله در امر ازدواج نهى كند; بنابراين حرمت جلوگيرى از ازدواج مطلّقه، حاكى از عدم ولايتِ ولىّ بر ازدواج اوست.

5 _ شوهر ، حقّ جلوگيرى از ازدواج زن مطلّقه خويش را پس از انقضاى عِدّه ندارد .

و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ

بنابراينكه {فلا تعضلوهنّ} خطاب به شوهر سابق باشد، بر اين مبنا مراد از {ازواجهن} نيز مردى غير از شوهر سابق خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 1،2،4،7،8،9،10،11

1 _ عِدّه وفات براى زنان شوهر مرده ، چهار ماه و ده شبانه روز است .

و الذين يتوفّون منكم . .. يتربّصن بانفسهنّ اربعة اشهر و عشراً

گفته شده تميز عدد آنگاه

كه مذكورنباشد قانون مطابقت و عدم مطابقت لازم نيست; بنابراين مذكر بودن كلمه {عشراً} نه دلالت بر تقدير خصوص ليل (شب) دارد و نه حاكى از كلمه روز است. بنابراين، تقديرى كه طبرسى در مجمع البيان دارند (شبانه روز) به ذهن نزديكتر است.

2 _ ازدواج مجدّد زنان شوهر مُرده ، مشروط به گذشتن عدّه وفات ( چهار ماه و ده شبانه روز )

و الذين يتوفّون منكم . .. يتربّصن بانفسهنّ اربعة اشهر و عشراً

4 _ عدّه وفات ، مخصوص زنى است كه شوهرش مسلمان باشد .

و الذين يتوفّون منكم

مخاطب كلمه {منكم} مسلمانان هستند; بنابراين عده وفات به مدّت ذكر شده ويژه زنانى است كه شوهرانشان مسلمانان باشند. امّا نسبت به مطلق زنان، اين شرط مطرح نيست.

7 _ آغاز عدّه وفات ، زمان اطّلاع همسر از مرگ شوهراست . *

يتربّصن بانفسهنّ

{تربّص} به معناى خودنگاهدارى است و تحقّق اين معنا زمانى است كه همسر از فوت شوهر آگاه شود; چون قبل از آگاهى، خود را شوهردار تصور مى كند و {تربّص} براى او فرض ندارد.

8 _ پس از عدّه وفات ، زن در گرفتن هر تصميم شايسته براى خويش آزاد است .

فاذا بلغن اجلهنّ فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهن بالمعروف

9 _ عدم لزومِ نظارت بر زنان شوهر مُرده ، پس از انقضاى عدّه وفات شوهر

فلا جناح عليكم فيما فعلنَ

10 _ جلوگيرى از حقوق متعارف زنان شوهر مُرده _ مانند ازدواج _ پس از انقضاى عدّه وفات ، جايز نيست .

فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهنّ بالمعروف

11 _ پس از عدّه وفات ، زن در انتخاب شوهرى شايسته آزاد است .

فلا جناح عليكم فيما فعلن

فى انفسهنّ

مراد از {فيما فعلن}، به قرينه جمله {يتربّصن} كه ممنوعيت ازدواج در زمان عدّه است، انتخاب شوهر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 1،2،4،7،8،9،10،11

1 _ جواز خواستگارى تلويحى ، از زنانى كه در عِدّه طلاق و يا وفات هستند .

و لا جناح عليكم فيما عرّضتم به من خطبة النّساء

الف و لام در كلمه {النّساء} عهد است; يعنى زنانى كه در آيات سابق مورد بحث (زنان داراى عِدّه طلاق يا عدّه وفات) بودند.

2 _ عدم ممنوعيّت تمايل مرد به اينكه پس از انقضاى عِدّه ، با زنى كه در عدّه بسر مى برد ازدواج كند .

او اَكننتم فى انفسكم

4 _ جواز خواستگارى تلويحى از زنان در عِدّه ، تسهيلى بر مردان در گرايش هاى طبيعى آنان

لا جناح . .. علم اللّه انّكم ستذكرونهنّ

7 _ حرمت وعده و قرار پنهانى با زنانى كه در حال عدّه هستند .

و لكن لا تواعدوهنّ سرّاً

8 _ جواز گفتگوى مردان با زنان در عدّه ، به گونه اى متعارف و شايسته ( دور از گستاخى و فريب )

لا تواعدوهنّ سرّاً الاّ ان تقولوا قولا معروف اً

9 _ عدم جواز خواستگارى صريح از زنان در عدّه آشكارا و يا پنهانى

لا جناح عليكم فيما عرّضتم . .. و لكن لا تواعدوهنّ سرّاً

10 _ جواز خواستگارى تلويحى از زنان در عدّه ، مجوّز وعده نهانى با آنان براى ازدواج پس از عِدّه نيست .

لا جناح . .. و لكن لا تواعدوهنّ سرّاً

بنابراينكه استثناء در {الا ان تقولوا . .. }، منقطع باشد، كلمه {لكن} استدراك از جمله {لا جناح عليكم} است.

يعنى اگر چه مى توانيد به صورت كنايه خواستگارى كنيد، و لكن نبايد اين خواستگارى در قرارهاى پنهانى صورت گيرد زيرا قرار پنهانى با آنان تجويز نشده است.

11 _ حرمت انعقاد پيمان ازدواج با زنان در عدّه ، قبل از پايان عدّه آنان

و لا تعزموا عقدة النكاح حتى يبلغ الكتاب اجله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 49 - 1،2،3

1 - زنانى كه به همسرى مردانى درآمده اند و شوهرانشان پيش از تماس با آنان ، ايشان را طلاق داده اند ، عدّه ندارند .

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا نكحتم المؤمن_ت ثمّ طلّقتموهنّ من قبل أن تمسّوهنّ فما لك

2 - لازم است كه زنان مطلّقه اى كه شوهران شان با آنان تماس داشته اند ، عدّه نگه دارند .

إذا نكحتم المؤمن_ت ثمّ طلّقتموهنّ من قبل أن تمسّوهنّ فما لكم عليهنّ من عدّة

3 - عدّه طلاق ، از آثار و توابع آميزش مرد و زن است ، نه تابع عقد .

إذا نكحتم المؤمن_ت ثمّ طلّقتموهنّ من قبل أن تمسّوهنّ فما لكم عليهنّ من عدّة تعتد

اهميّت عدّه وفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 6

6 _ اهميّت رعايت عدّه وفات ، و تأكيد خداوند بر آن

و الذين يتوفّون . .. يتربّصن

{يتربصن} انشاء است به لفظ خبر و دلالت بر تأكيد دارد.

خواستگارى در عدّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 1،4،7،9،10

1 _ جواز خواستگارى تلويحى ، از زنانى كه در عِدّه طلاق و يا وفات هستند .

و لا جناح

عليكم فيما عرّضتم به من خطبة النّساء

الف و لام در كلمه {النّساء} عهد است; يعنى زنانى كه در آيات سابق مورد بحث (زنان داراى عِدّه طلاق يا عدّه وفات) بودند.

4 _ جواز خواستگارى تلويحى از زنان در عِدّه ، تسهيلى بر مردان در گرايش هاى طبيعى آنان

لا جناح . .. علم اللّه انّكم ستذكرونهنّ

7 _ حرمت وعده و قرار پنهانى با زنانى كه در حال عدّه هستند .

و لكن لا تواعدوهنّ سرّاً

9 _ عدم جواز خواستگارى صريح از زنان در عدّه آشكارا و يا پنهانى

لا جناح عليكم فيما عرّضتم . .. و لكن لا تواعدوهنّ سرّاً

10 _ جواز خواستگارى تلويحى از زنان در عدّه ، مجوّز وعده نهانى با آنان براى ازدواج پس از عِدّه نيست .

لا جناح . .. و لكن لا تواعدوهنّ سرّاً

بنابراينكه استثناء در {الا ان تقولوا . .. }، منقطع باشد، كلمه {لكن} استدراك از جمله {لا جناح عليكم} است. يعنى اگر چه مى توانيد به صورت كنايه خواستگارى كنيد، و لكن نبايد اين خواستگارى در قرارهاى پنهانى صورت گيرد زيرا قرار پنهانى با آنان تجويز نشده است.

عدّه طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 2،3،4

2 _ عدّه به مدت سه طُهر و يا سه حيض ، مخصوص زنانى است كه حيض مى بينند .

و المطلقات يتربصن بانفسهنّ ثلثة قروء

مفروض آيه، ظاهراً زنانى هستند كه حائض مى شوند; چون عدّه را سه طهر و يا سه حيض قرار داد; لذا اين حكم شامل زنان صغيره، يائسه و نظاير آنها نخواهد بود.

3 _ عدّه زنان مطلّقه ، سه حيض است .

و

المطلقات يتربصن بانفسهنّ ثلثة قروء

بنابراينكه {قُرء}، به معناى حيض باشد.

4 _ زنان مطلّقه نبايد به منظور كم و زياد كردن مدّت عدّه خويش ، جنين و يا حيض خود را كتمان كنند .

و لا يحل لهنّ ان يكتمن ما خلق اللّه فى ارحامهنّ

كلمه {ما خلق} داراى مفهومى وسيع است كه مى تواند شامل هر نوع خلقى شود كه تأثير در مدّت عدّه دارد; همانند جنين، حيض و طهر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 1

1 _ شوهر در آستانه پايان عدّه زن ، مى تواند به او رجوع كند و يا او را ر ها سازد .

و اذا طلّقتم النساء فبلغن اجلهنّ فامسكوهنّ بمعروف او سرّحوهنّ بمعروف

مراد از {فبلغن اجلهنّ} در اين آيه، نزديك شدن پايان عدّه است; نه تمام شدن آن. چون كلمه {بلوغ} همان گونه كه در پايان مهلت استعمال مى شود، در آستانه پايان نيز استعمال مى شود. (الميزان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 241 - 8

8 _ لزوم پرداخت كالاى شايسته به زنان مطلّقه در حدّ توانايى مرد ، پس از انقضاى مدّت عدّه

و للمطلّقات متاع بالمعروف

امام صادق (ع) درباره آيه {و للمطلقات . .. } فرمود: متاعها بعد ما تنقضى عدّتها {على الموسع قدره و على المقتر قدره}

_______________________________

كافى، ج 6، ص 105، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 240، ح 956 و 957.

عدّه وفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 1،2،4،7،8،9،10،11،14،16

1 _ عِدّه وفات براى زنان شوهر مرده ،

چهار ماه و ده شبانه روز است .

و الذين يتوفّون منكم . .. يتربّصن بانفسهنّ اربعة اشهر و عشراً

گفته شده تميز عدد آنگاه كه مذكورنباشد قانون مطابقت و عدم مطابقت لازم نيست; بنابراين مذكر بودن كلمه {عشراً} نه دلالت بر تقدير خصوص ليل (شب) دارد و نه حاكى از كلمه روز است. بنابراين، تقديرى كه طبرسى در مجمع البيان دارند (شبانه روز) به ذهن نزديكتر است.

2 _ ازدواج مجدّد زنان شوهر مُرده ، مشروط به گذشتن عدّه وفات ( چهار ماه و ده شبانه روز )

و الذين يتوفّون منكم . .. يتربّصن بانفسهنّ اربعة اشهر و عشراً

4 _ عدّه وفات ، مخصوص زنى است كه شوهرش مسلمان باشد .

و الذين يتوفّون منكم

مخاطب كلمه {منكم} مسلمانان هستند; بنابراين عده وفات به مدّت ذكر شده ويژه زنانى است كه شوهرانشان مسلمانان باشند. امّا نسبت به مطلق زنان، اين شرط مطرح نيست.

7 _ آغاز عدّه وفات ، زمان اطّلاع همسر از مرگ شوهراست . *

يتربّصن بانفسهنّ

{تربّص} به معناى خودنگاهدارى است و تحقّق اين معنا زمانى است كه همسر از فوت شوهر آگاه شود; چون قبل از آگاهى، خود را شوهردار تصور مى كند و {تربّص} براى او فرض ندارد.

8 _ پس از عدّه وفات ، زن در گرفتن هر تصميم شايسته براى خويش آزاد است .

فاذا بلغن اجلهنّ فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهن بالمعروف

9 _ عدم لزومِ نظارت بر زنان شوهر مُرده ، پس از انقضاى عدّه وفات شوهر

فلا جناح عليكم فيما فعلنَ

10 _ جلوگيرى از حقوق متعارف زنان شوهر مُرده _ مانند ازدواج _ پس از انقضاى عدّه وفات ، جايز نيست .

فلا جناح عليكم

فيما فعلن فى انفسهنّ بالمعروف

11 _ پس از عدّه وفات ، زن در انتخاب شوهرى شايسته آزاد است .

فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهنّ

مراد از {فيما فعلن}، به قرينه جمله {يتربّصن} كه ممنوعيت ازدواج در زمان عدّه است، انتخاب شوهر خواهد بود.

14 _ خداوند بر كردار زنان در زمان عدّه وفات و پس از آن ، و عمل مسلمين در نظارت بر حفظ حدود الهى آگاه است .

و الذين يتوفّون . .. و اللّه بما تعملون خبير

16 _ مسؤوليّت جامعه ايمانى در مراقبت از قانون عدّه وفات

فاذا بلغن اجلهنّ فلا جناح عليكم

مفهوم {فاذا بلغن . .. } با توجّه به خطاب در كلمه {عليكم} حاكى از مسؤوليّت جامعه ايمانى در مورد جلوگيرى از ازدواج زنان شوهر مُرده در زمان عِدّه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 240 - 7

7 _ جواز خروج زن از خانه شوهر وفات يافته ، پيش از اتمام سال

غير اخراج فان خرجن فلا جناح عليكم

فلسفه عدّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 11

11 _ عدّه ، فرصتى براى بازسازى مجدد خانواده *

و المطلقات يتربّصن . .. و بعولتهن احق بردّهن فى ذلك ان ارادوا اصلاحاً

با توجه به اينكه متعاقب حكم تربّص ايّام عِدّه، سخن از رجوع براى اصلاح در آن ايام به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 49 - 4

4 - عدّه نگه داشتن زنان مطلّقه ، به نفع مردان ، و از حقوق آنان است .

فما لكم

عليهنّ من عدّة

مخاطب {لكم} در آيه، مردانى اند كه زنانى را به ازدواج درآورده و آنها را مطلّقه كرده اند. قرار دادن عدّه براى آنان، به مصلحت و سود آنان است.

فلسفه عدّه وفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 5

5 _ حرمت نهادن به مرد مسلمان ، از حكمت هاى عدّه وفات *

و الذين يتوفّون منكم

چون عدّه وفات مخصوص زنى است كه شوهرش مسلمان باشد، به نظر مى رسد از فلسفه هاى عِدّه، احترام به مرد مسلمان باشد.

عذاب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عذاب}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 16 - 3

3 _ نگرانى دائمى متّقين ، از كردار خويش و عذاب الهى

للّذين اتقوا . .. يقولون ربّنا ... فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

استمرار و دوام، از فعل مضارع {يقولون} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 5،8

5 _ عذاب سيه رويان ( اهل كفر ) و استغراق سفيدرويان در رحمت الهى ، از آيات بحق خداوند

فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون . .. ففى رحمة اللّه ... تلك ايات اللّه

بنابراينكه مشاراليه {تلك}، مطالب مذكور در دو آيه قبل باشد.

8 _ عذاب سيه رويان ( كافران ) ، ناشى از اعمال ناپسند ( تفرقه و پراكندگى و كفر ) خود آنان است و نه از ناحيه خداوند

فاما الذين اسودّت وجوههم . .. و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182

- 8،9

8 _ عذاب دوزخيان ، هرگز ستمى از سوى خداوند بر آنها نيست .

ذوقوا عذاب الحريق . .. و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

بنابر اينكه {انّ اللّه . .. }، خبر براى مبتدايى محذوف باشد (الأمر و الشّأن انّ اللّه ليس ... )، بر اين مبنا، مراد از ستم نكردن خداوند _ به قرينه {ذلك بما قدّمت ايديكم} _ اين است كه خداوند در كيفر دادن ستم نمى كند.

9 _ عذاب دوزخيان ، هرگز فزونتر از اقتضاى عملكرد آنان نخواهد بود .

ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 9

9 _ هيچكس دوزخيان را از عذاب الهى نجات نخواهد داد .

ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار

مراد از {انصار} به قرينه {من تدخل النّار}، يارى در جهت رهاسازى از عذاب دوزخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 64 - 5

5 - فرياد استغاثه پيروان كفرپيشه ، به هنگام مشاهده گرفتارى جلوداران خود به عذاب قهر الهى

حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون

آتش عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 35

35 _ آتش ، وسيله اى براى عذاب دوزخيان

فقنا عذاب النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 37 - 1

1 _ آتش ، وسيله عذاب دردناك در قيامت

و لهم عذاب اليم. يريدون ان يخرجوا من النار

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 5

5 - آتش ، وسيله اصلى عذاب و كيفر زيانكاران در قيامت

لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 12 - 3

3 - قيد و بند هاى گران و آتش افروخته ، از عذاب هاى الهى در قيامت

إنّ لدينا أنكالاً و جحيمًا

آثار ابتلا به عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 3

3- توجه انسان به حقايق و پشيمانى از عملكرد خويش ، به هنگام گرفتارى مهلك و مشاهده عذاب الهى

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {قالوا يا ويلنا. ..} استئنافيه و بيان براى جمله {فلمّا أحسّوا بأسنا...} باشد; يعنى، وقتى عذاب ما را احساس كنند، به گناه خويش اذعان و بر حقيقت امر اعتراف مى كنند. بنابراين احساس عذاب و مشاهده گرفتارى مهلك، موجب توجه آدمى به حقايق و اعتراف به آن است.

آثار ايمان هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 15 - 1

1- آنان كه با مشاهده عذاب اظهار ايمان كنند ، با اندك فرجه اى به كفر و شرك خويش باز مى گردند .

إنّا كاشفوا العذاب قليلاً إنّكم عائدون

آثار تأخير عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 46 - 6

6 _ تأخير افتادن عذاب كافران نه به سود آنان بلكه باعث

تشديد عذاب اخروى آنان خواهد شد .

ثم اللّه شهيد على ما يفعلون

همان گونه كه تأخير عذاب باعث نگرانى پيامبر اكرم (ص) بود، براى كافران نيز _ به قرينه آيه بعد (يقولون متى هذا الوعد) _ دستاويز قرار گرفته بود تا به استهزاى مؤمنان بپردازند، از اين رو جمله {ثم اللّه شهيد على ما يفعلون} (خداوند پس از ستاندن جان تو، به دقت تمام اعمال آنان را زير نظر دارد)، چنان كه در برداشت فوق آمده، مى تواند بيانگر حكمت تأخير عذاب باشد.

آثار ترس از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 10

10 - ترس از عذاب هاى اخروى و اميد به پاداش هاى جهان آخرت ، از انگيزه هاى آدمى براى عبادت خدا

ملك يوم الدين. اءيّاك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 6

6 - گريز باور داران به قيامت از مرگ و ناپسند شمردن آن ، به خاطر ارتكاب گناهان و ترس از عذاب اخروى است .

و لن يتمنوه أبداً بما قدمت أيديهم

{باء} در {بما قدمت} سببيه است. بنابراين جمله {لن يتمنوه ...} گوياى اين حقيقت است كه گناهان از عوامل ترس از مرگ است. گفتنى است كه چون جمله فوق درباره باورداران به خدا و قيامت است، علت ياد شده مخصوص آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 15

15- اميد به رحمت خدا و بيم از عذاب او ، برانگيزاننده مقربان الهى به يافتن وسيله و راهى براى تقرب بيشتر

يبتغون

إلى ربّهم الوسيلة . .. و يرجون رحمته و يخافون عذابه

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه {أُول_ئك} مبتدا و {الذين يدعون} خبر آن و {يرجون رحمته و يخافون عذابه} حال براى {الذين} باشد; يعنى، آنان در حالى كه اميد به رحمت خدا و بيم از عذاب او دارند، خدا را مى خوانند و در جست و جوى وسيله تقرب به اويند و همين اميد و ترس، انگيزه وسيله خواهى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 4

4 - ايمان به روز قيامت و ترس از عذاب بزرگ آن روز ، بازدارنده آدمى از هرگونه گناه و قانون شكنى است .

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 27 - 2

2 - هراس و نگرانى از عذاب الهى ، تعديل كننده غرايز و تأثيرگذار در خلق و خوى بشر ( حرص ، بخل ، ناشكيبايى و . . . )

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين ... و الذين هم من عذاب ربّهم مشفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 35 - 4

4 - انجام دادن دائم نماز ، اداى حق سائلان و محرومان جامعه ، تصديق روز جزا و هراس از عذاب الهى ، از موجبات ورود به بهشت

إلاّ المصلّين . .. و الذين فى أمولهم حقّ ... و الذين يصدّقون بيوم الدين ... أُول

آثار ترس از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

يونس - 10 - 15 - 22

22 _ ترس از عذاب قيامت ، بازدارنده آدمى از عصيان و سرپيچى از دستور هاى الهى

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 3

3 - هراس از جهنم و عذاب طاقت فرساى آن ، مايه تحكيم ايمان در قلب ساحران فرعون

إنّا ءامنّا بربّنا . .. إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم

جمله {إنّه من يأت. ..} تعليل براى محتواى آيه قبل است.

آثار تكذيب عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 42 - 8

8 - انكار مستمر وجود كيفر و عذاب در قيامت ، عذاب آور است .

ذوقوا عذاب النار الّتى كنتم بها تكذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 10

10 - انكار قيامت و مؤاخذه انسان ها در آن روز ، از زمينه هاى ستم كارى و بدكردارى

الذين لايؤمنون بالأخرة . .. للذين ظلموا ... و بدا لهم سيّئات ما كسبوا و حاق بهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند، منكران روز قيامت و كيفر آن را، ستمكار (ظلموا) و بدكردار (سيئات ماكسبوا) معرفى كرده است.

آثار تكذيب عذاب كم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 10 - 5

5 - كسانى كه عذاب كم فروشان را تكذيب كنند ، در قيامت به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .

ويل للمطفّفين . .. ويل يومئذ للمكذّبين

مراد از {مكذّبين} _ به قرينه آيه

بعد _ تكذيب گران روز قيامت و رخدادهاى آن اند و از مصاديق بارز رخدادهاى قيامت، عذابى است كه آيه {ويل للمطفّفين} بيان داشته است.

آثار تهديد به عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 3

3 - توجه دادن به عذاب آخرت ، بازدارنده تر از تهديد به عذاب دنيوى است .

نكال الأخرة و الأولى

عذاب آخرت، ممكن است از آن جهت نكال و مايه عبرت باشد كه توجه به آن در دنيا، ديگران را از فرجام كافران مى ترساند و از همسانى با گرفتاران به عذاب بر حذر مى دارد. در اين صورت تقديم {الأخرة} بر {الأولى}، بيانگر نقش برتر آن در عبرت آموزى است.

آثار درخواست عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 7

7- درخواست عذاب به جاى انديشيدن در محتواى پيام وحى ، نشانه جهالت قوم عاد

فأتنا بما تعدنا . .. و ل_كنّى أريكم قومًا تجهلون

آثار ذكر عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 8

8 - يادآورى دوزخ و عذاب آتش آن ، بهترين و مؤثرترين وسيله اخطار دادن به بندگان و بازداشتن آنان از هرگونه عصيان و نافرمانى پروردگار

لهم من فوقهم ظلل من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 3

3 - توجه دادن به عذاب آخرت ، بازدارنده تر از تهديد به عذاب دنيوى است .

نكال الأخرة و الأولى

عذاب آخرت، ممكن است از آن جهت نكال و مايه

عبرت باشد كه توجه به آن در دنيا، ديگران را از فرجام كافران مى ترساند و از همسانى با گرفتاران به عذاب بر حذر مى دارد. در اين صورت تقديم {الأخرة} بر {الأولى}، بيانگر نقش برتر آن در عبرت آموزى است.

آثار رفع عذاب از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 5

5 - پيمان شكنى سريع فرعونيان ، پس از برطرف شدن عذاب و بلا از ايشان

فلم_ّا كشفنا عنهم العذاب إذا هم ينكثون

{نكث} (مصدر {ينكثون} ) در اصل به معناى نقض و شكستن است كه به صورت استعاره در مورد پيمان شكنى، به كار رفته است.

آثار رؤيت عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 1،4

1 _ پديدار شدن عذابى كه مشركان آن را انكار مى كردند، موجب آرزوى بازگشت به دنيا، نه ايمان واقعى به خداوند و آيات

فقالوا يليتنا نرد . .. بل بدالهم ما كانوا يخفون من قبل

جمله {ياليتنا . .. و نكون من المؤمنين} در آيه قبل، بيان آرزوى مشركان براى بازگشت به دنيا و ايمان آوردن بود. حرف {بل} اضراب از آن مطالب است. يعنى نه اينكه آرزوى بازگشت براى ايمان باشد، بلكه به پندار رهايى از عذاب است.

4 _ مشاهده عذاب قيامت زمينه آگاهى و وقوف مشركان بر شرك خويش

ما كنا مشركين . .. بل بدالهم ما كانوا يخفون من قبل

مراد از جمله {ما كانوا يخفون}، به قرينه آيت پيشين ( . .. و اللّه ربنا ما كنا مشركين) مى تواند شرك و اختفاى آن از سوى مشركان در

برخى از مواقف قيامت باشد. {من قبل} اشاره به آن موقف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 3،7

3 _ بيدارى و بروز فطرت خداجو و توحيدى انسان به هنگام رويارويى با عذاب الهى

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه

7 _ آشكار شدن بطلان هر گونه شرك و گرايش به غير خدا به هنگام عذاب و مرگ و ديگر سختيها

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه أو أتيكم الساعة أغير اللّه تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 12

12 _ فراموش شدن عقايد شرك آميز و معبودهاى دروغين به هنگام رويارويى با عذاب و مرگ

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه أو أتتكم الساعة . .. و تنسون ما تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 3

3- توجه انسان به حقايق و پشيمانى از عملكرد خويش ، به هنگام گرفتارى مهلك و مشاهده عذاب الهى

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {قالوا يا ويلنا. ..} استئنافيه و بيان براى جمله {فلمّا أحسّوا بأسنا...} باشد; يعنى، وقتى عذاب ما را احساس كنند، به گناه خويش اذعان و بر حقيقت امر اعتراف مى كنند. بنابراين احساس عذاب و مشاهده گرفتارى مهلك، موجب توجه آدمى به حقايق و اعتراف به آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 15 - 2

2- ايمان آوردن و اعتراف به ظلم و گناه ، پس از ديدن

علايم و نشانه هاى عذاب الهى ، بى ثمر است .

إنّا كنّا ظ_لمين . فمازالت تلك دعويهم حتّى جعلن_هم حصيدًا

اين كه خداوند فرمود: {گناه كاران از وقت مشاهده عذاب تا وقت هلاكت دائماً اعتراف به ظلم خويش مى كردند}، نشان مى دهد كه اعتراف به گناه در وقت مشاهده عذاب، مؤثر نيست و توبه بايد پيش از ديدن آن انجام گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 67 - 6

6 - كافران ، با مشاهده عذاب الهى ، در قيامت ، به درگاه خداوند ، اظهار تضرّع مى كنند .

و قالوا ربّنا

اقرار به ربوبيت خداوند با واژه {ربّنا} براى اظهار تضرّع است. لازم به ذكر است كه اين گفته، به قرينه ماضى آورده شدن {قالوا} در كنار {يقولون} احتمال دارد مربوط به زمانى باشد كه كافران، هنوز وارد آتش نشده اند و تنها، آن را مشاهده مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 10،12،14،16،17

10 - ستمگران با ديدن عذاب الهى در قيامت ، از انتخاب عقيده كفرآلود ، پشيمان شده و آن را مخفى خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

12 - مستكبران گمراهگر در قيامت ، با ديدن عذاب الهى ، از كار خود پشيمان شده و آن را پنهان خواهند كرد .

و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا بل مكر الّيل و النهار إذ تأمروننا أن نكفر با

برداشت ياد شده بنابراين اساس است كه مرجع ضمير فاعلى {أسرّوا}، {استكبروا} باشد.

14 - مشركان ، با

مشاهده عذاب الهى ، از بى آبرويى و فضاحت خود در قيامت نگران خواهند بود

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. إذ تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له

16 - مستضعفان گمراه شده از سوى مستكبران ، با مشاهده عذاب در قيامت ، از كرده خود پشيمان خواهند شد .

و قال الذين استضعفوا . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

بنابراين كه ضمير فاعلى {أسرّوا} به {استضعفوا}برگردد، نكته ياد شده قابل استفاده است.

17 - اظهار پشيمانى مستكبران و مستضعفان كافر در قيامت ، با مشاهده عذاب

و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

{أسرّ} از لغت هايى است كه معناى متضاد دارد (مفردات راغب) و به معناى آشكار كردن و پنهان كردن است كه آنان پشيمانى خود را اظهار خواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 52 - 1،2،3

1 - مشركان ، به هنگام نزول عذاب بر آنان ، اظهار ايمان به خدا مى كنند .

و لو ترى إذ فزعوا . .. و قالوا ءامنّا به

2 - اظهار ايمان مشركان به پيامبر ( ص ) ، با مشاهده نزول عذاب بر آنان

و لو ترى إذ فزعوا . .. قالوا ءامنّا به

مرجع ضمير {به}، به قرينه {ما بصاحبكم من جِنّة} در آيه 46، مى تواند پيامبر(ص) باشد.

3 - مشركان ، در قيامت و يا با مشاهده نزول عذاب ، اظهار مى كنند كه به قرآن ايمان دارند .

و لو ترى إذ فزعوا . .. و قالوا ءامنّا به

مرجع ضمير {به}، به قرينه آيات پيشين _ كه درباره قرآن بود _ مى تواند قرآن باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 3

3 - برخى از كافران لجوج و گنه كاران سرمست ، تنها به وقت مشاهده عذاب الهى و يقين به نزول آن ، بيدار گشته و در برابر سخن حق ( قرآن ) تسليم شده و از آن پيروى مى كنند .

أو تقول حين ترى العذاب لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 84 - 4

4 - عده اى از مردم آن چنان لجوج و حق ناپذيراند كه تنها با مشاهده عذاب الهى راه درست را مى پيمايند .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده و كفرنا بما كنّا به مشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 7،8

7 - مشاهده عذاب ، خود نوعى عذاب براى ستمكاران است .

و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب

8 - تنها مشاهده عذاب ، عامل اظهار پشيمانى ظالمان است .

و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 4

4 - پشيمانى ستمكاران در صحنه قيامت و پس از مشاهده عذاب ، بى تأثير به حال آنان

يقولون هل إلى مردّ من سبيل . و تري_هم يعرضون عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 34 - 5،6

5- اعتراف كافران به حقانيت وعده هاى الهى ، پس از لمس و مشاهده آن

و يوم يعرض . .. أليس ه_ذا بالحقّ قالوا بلى و ربّنا

6- تمسّك و

توجه كافران به ربوبيت الهى ، در شرايط اضطرار و مشاهده عذاب

و يوم يعرض الذين كفروا على النار . .. قالوا بلى و ربّنا

به ميان آوردن نام پروردگار و اضافه {ربّ} به {نا}، مى رساند كه كافران با اين كار در تلاشند تا در آن شرايط دشوار، رحمت الهى را به خود متوجه كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 27 - 1،2

1 - زشت و كريه شدن چهره هاى كافران و منكران معاد ، در لحظه مشاهده عذاب قيامت

فلمّا رأوه زلفة سيئت وجوه الذين كفروا

واژه {سوء} مرادف {قبيح} و {سيئه} مقابل {حسنه} است.

2 - ناراحتى و اضطراب شديد كافران و منكران معاد ، در لحظه ديدن عذاب قيامت

فلمّا رأوه زلفة سيئت وجوه الذين كفروا

زشت و كريه شدن كافران، به هنگام مشاهده قيامت، بيانگر ناراحتى و اضطراب شديد آنان در آن هنگام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 24 - 2

2 - كافران لجوج و حق ناپذير ، تنها به هنگام مشاهده نشانه هاى نزول عذاب الهى ، به ناتوانى و بى پناهى خود پى مى برند .

حتّى إذا رأوا ما يوعدون فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا

آثار شدت عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 100 - 4

4- شدت عذاب ها و طنين فرياد ، مانع شنيدن مشركان در جهنم خواهد شد .

لهم فيها زفير و هم فيها لايسمعون برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه {لهم فيها

آثار عذاب

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 16

16 _ دلْ مهرخوردگان ، تنها هنگامى كه با عذاب دردناك الهى روياروى شوند ، به خود آمده و ايمان خواهند آورد .

و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 204 - 2

2 - تعجيل كنندگان در نزول عذاب ، آرزومند مهلت به هنگام مشاهده آن

فيقولوا هل نحن منظرون . أفبعذابنا يستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 56 - 4

4 - جبران كوتاهى كردن در حق خدا ، پس از آمدن عذاب الهى ممكن نيست .

من قبل أن يأتيكم العذاب بغتة . .. أن تقول نفس ي_حسرتى على ما فرّطت فى جنب اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 4

4 - آشكار شدن خسارت و زيان كارى مشركان و كافران قدرتمند و حق ناپذير ، به وقت نزول عذاب الهى بر ايشان در دنيا

لمّا رأوا بأسنا . .. و خسر هنالك الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 28 - 6

6- ظهور پوچى و بى اثرى معبود هاى مشركان ، به هنگام نزول عذاب الهى

بل ضلّوا عنهم

{ضلّوا عنهم} كنايه از وجود بى خاصيتى است كه معدوم به شمار مى آيد.

آثار عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 55 - 7

7 - عذاب استيصال ، برطرف كننده هرگونه شك و ريب از دل كفرپيشگان

نسبت به آيات الهى

أو يأتيهم عذاب يوم عقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 25 - 5

5 - عذاب غافلگيرانه تكذيب كنندگان پيامبران در گذشته ، تهديدى عليه دشمنان دين است .

كذّب الذين من قبلهم فأتي_هم العذاب من حيث لايشعرون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تهديد و هشدارو عبرت آموزى است.

آثار عذاب اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 6

6 - انتقام الهى از مردم { ايكه } ، هشدارى جدى به همه كفرپيشگان و حق ستيزان است .

و ما كان أكثرهم مؤمنين

با توجه به لحن تهديدآميز اين آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از مردم ايكه، اين بود كه بيشتر آنان از پذيرش حق سرباز زدند; برداشت ياد شده به دست مى آيد.

آثار عذاب اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 29

- 2

2 - مردم انطاكيه ، با صيحه و بانگ سهمناك به حال خموشى و سكون مرگ بار درآمدند .

فإذا هم خ_مدون

{خمود} در اصل به معناى خاموش شدن زبانه آتش است و جمله {إذا هم خامدون} كنايه از مردن است.

آثار عذاب حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 7

7 - كافران و حق ستيزان ، تنها به هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى متنبه شده و به ارزش تعاليم پيامبران پى مى برند .

أن تصيبهم مصيبة . .. فيقولوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً

آثار عذاب حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 5

5 - تبديل شدن كافران حق ستيز به موجوداتى بى جان _ همچون خس و خاشاك _ در پى نزول عذاب

فجعلن_هم غثاءً

{جعل} (مصدر {جعلنا}) در جمله بالا، به معناى گردانيدن و تغيير دادن از صورتى يا حالتى، به صورت يا حالت ديگر است. {غثاء} نيز به خس و خاشاك روى آب گفته مى شود.

آثار عذاب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 151 - 7

7 _ عذاب الهى ، داراى انواع گوناگون و آثار و پيامد هاى مختلف است .

و أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً

توصيف عذاب به خوار كننده، بيانگر اين است كه عذاب الهى، يا داراى انواعى است و يا يك نوع، ولى داراى آثار متفاوت است.

آثار عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 1

1 _ عذاب فرود

آمده بر تكذيب كنندگان شعيب و كفرپيشگان مدين موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در آن ديار شد .

الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

ضمير در {فيها} به {دار} در آيه قبل برمى گردد و {غنى} مصدر {لم يغنوا} به معناى اقامت كردن و سكونت گزيدن است. بنابراين {كأن لم يغنوا} يعنى گويا قوم شعيب در ديارشان اقامت نكرده بودند. و اين كنايه از نابودى ديار آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 4

4_ ناباوران به قيامت از درك دلالت عذاب هاى دنيوى ، بر قيامت و عذاب هاى اخروى ناتوانند .

إن فى ذلك لأية لمن خاف عذاب الأخرة

روشن است كه دلالت عذابهاى دنيوى بر حقانيت قيامت، اختصاص به گروهى خاص ندارد. بنابراين لام در {لمن خاف ...} لام انتفاع است و بيانگر اين نكته مى باشد كه: هر چند آيت بودن عذابها اختصاص به كسى ندارد; ولى ناباوران به قيامت از فهم آن محرومند.

آثار عذاب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 85 - 7

7 - باز ايستادن ظالمان تكذيب گر از نطق و سخن ، با مشاهده نزول عذاب الهى بر آنان

و وقع القول عليهم . .. فهم لاينطقون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از {وقع القول. ..} حلول عذاب باشد.

آثار عذاب فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 35 - 5

5 - نزول عذاب الهى بر جوامع فاسق و تبهكار ، صرفاً جنبه انتقام جويانه و كيفرى ندارد ،

بلكه جنبه ارشاد و هدايت ديگران را نيز دارد .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا . .. و لقد تركنا منها ءاية بيّنة لقوم يعقل

آثار عذاب فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 2

2 - عذاب فرعون در دنيا و آخرت ، نمونه اى از برخورد شديد خداوند با مخالفان پيامبران و برحذر دارنده آنان از عواقب مخالفت

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

{نكال} به چيزى گفته مى شود كه به وسيله آن، ديگران را تنكيل كنند; يعنى، از كارى بر حذر دارند (قاموس). مصداق آن در آيه عذاب فرعون است كه مايه عبرت براى ديگران مى باشد. اضافه {نكال} به {الأخرة و الأولى}، يا گوياى اين نكته است كه عذاب فرعون در آخرت و دنيا، هر يك مى تواند براى مردم {نكال} و مايه عبرت باشد و يا گوياى اين كه عذاب فرعون در دنيا مى تواند مايه عبرت مردم نسبت به دنيا و آخرت آنان باشد. برداشت يادشده براساس احتمال اوّل است.

آثار عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 12،13

12 - فرعونيان پس از گرفتارى به عذاب الهى به موسى ( ع ) وعده دادند كه در صورت رفع عذاب ، ايمان خواهند آورد .

و قالوا ي_أيّه الس_حر ادع لنا ربّك بما عهد عندك إنّنا لمهتدون

13 - فرعونيان پس از گرفتارى به عذاب الهى ، اظهار ايمان كرده و خود را مردمى هدايت يافته قلمداد كردند . *

و قالوا . .. إنّنا لمهتدون

جمله {إنّنا لمهتدون} ممكن است خبر از تسليم

شدن در برابر هدايت هاى الهى باشد. در اين صورت مفاد آيه اين است كه فرعونيان پس از نزول عذاب، ادعاى ايمان كرده و از موسى(ع) خواستند كه خداوند نيز به عهدش در رفع عذاب از آنان، وفا كند.

آثار عذاب قبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 5

5 - { عن على بن أبى طالب ( ع ) قال : نزلت { ألهيكم التّكاثر } فى عذاب القبر ;

از على(ع) روايت شده كه فرمود: [سوره] {ألهيكم التكاثر}، در مورد عذاب قبر نازل شده است}. [;يعنى، تا زمان ديدار عذاب قبر به تفاخر سرگرم هستيد].

آثار عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 1

1_ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در ديار ايشان شد .

كأن لم يغنوا فيها

{غِنىً} (مصدر لم يغنوا) به معناى اقامت كردن و سكنى گزيدن است. ضمير در {فيها} به {ديار} در آيه قبل برمى گردد و جمله {كأن لم يغنوا فيها}; يعنى، گويا قوم ثمود در ديارشان اقامت نكرده بودند و اين كنايه از بين رفتن ديار آنان است.

آثار عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 5

5- خانه هاى خالى از سكنه ، تنها آثار برجاى مانده از سرزمين قوم عاد پس از فرو نشستن عذاب

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 2

2 - قوم

عاد بر اثر باد ، مانند تنه هاى پوك و افتاده درختان خرما از پاى درآمدند .

فترى القوم فيها صرعى كأنّهم أعجاز نخل خاوية

{صريع} (مفرد {صرعى}) به معناى چيز افكنده شده بر زمين و {أعجاز} به معناى ساقه هاى ريشه دار در زمين (تنه ها) است. {خاوية}; يعنى، شىء خالى و نيز به معناى شىء افتاده بر زمين آمده است.

آثار عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 11

11 - حضرت لوط ( ع ) نگران گرفتار شدن در عذاب فراگيرى بود كه براى قوم اش مقدر شده بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم . .. و قالوا لاتخف و لاتحزن إنّا منجّوك

دلدارى ملائكه به لوط(ع) و اطمينان بخشى به وى براى نجات حتمى از عذاب، مى تواند قرينه باشد بر اين كه نگرانى لوط(ع) به خاطر نكته بالا بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 38 - 4

4 - برجاى ماندن آثار عذاب نازل شده بر قوم لوط ، پس از هلاكت آنان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

واژه {مستقرّ} مى تواند نظر به استمرار يافتن آثار عذاب نازل شده بر قوم لوط داشته باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

آثار عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 5

5 - تبديل شدن كافران حق ستيز به موجوداتى بى جان _ همچون خس و خاشاك _ در پى نزول عذاب

فجعلن_هم غثاءً

{جعل} (مصدر {جعلنا}) در جمله بالا، به معناى

گردانيدن و تغيير دادن از صورتى يا حالتى، به صورت يا حالت ديگر است. {غثاء} نيز به خس و خاشاك روى آب گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 64 - 4

4 - فرياد و ضجه رفاهمندان كافر ، به هنگام لمس عذاب الهى

حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون

ضمير {هم} در جمله {إذا هم يجئرون}، مى تواند به {مترفين} بازگردد. در اين صورت معناى {إذا هم يجئرون} چنين مى شود: {مترفان به هنگام لمس عذاب الهى، فرياد و ضجه سر مى دهند}. هم چنين مى تواند به غفلت زدگان كافر بازگردد. در اين صورت معناى جمله فوق چنين مى شود: {كافران (پيروان مترفين) وقتى جلوداران خود را گرفتار عذاب ديدند، فرياد استغاثه سرمى دهند}. برداشت فوق، بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 7

7 - كافران و حق ستيزان ، تنها به هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى متنبه شده و به ارزش تعاليم پيامبران پى مى برند .

أن تصيبهم مصيبة . .. فيقولوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً

آثار عذاب گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 18

18- گمراهان ، هنگام نزول عذاب دنيوى و يا لحظه فرا رسيدن مرگ ، ضعف و ناتوانى ياران خود را خواهند ديد .

فسيعلمون من هو . .. أضعف جندًا

آثار عذاب مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 64 - 4

4 - فرياد

و ضجه رفاهمندان كافر ، به هنگام لمس عذاب الهى

حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون

ضمير {هم} در جمله {إذا هم يجئرون}، مى تواند به {مترفين} بازگردد. در اين صورت معناى {إذا هم يجئرون} چنين مى شود: {مترفان به هنگام لمس عذاب الهى، فرياد و ضجه سر مى دهند}. هم چنين مى تواند به غفلت زدگان كافر بازگردد. در اين صورت معناى جمله فوق چنين مى شود: {كافران (پيروان مترفين) وقتى جلوداران خود را گرفتار عذاب ديدند، فرياد استغاثه سرمى دهند}. برداشت فوق، بر پايه احتمال اول است.

آثار عذاب مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 85 - 7

7 - باز ايستادن ظالمان تكذيب گر از نطق و سخن ، با مشاهده نزول عذاب الهى بر آنان

و وقع القول عليهم . .. فهم لاينطقون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از {وقع القول. ..} حلول عذاب باشد.

آثار عذاب مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 25 - 5

5 - عذاب غافلگيرانه تكذيب كنندگان پيامبران در گذشته ، تهديدى عليه دشمنان دين است .

كذّب الذين من قبلهم فأتي_هم العذاب من حيث لايشعرون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تهديد و هشدارو عبرت آموزى است.

آرزوى تخفيف عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 77 - 12

12 - { قال سيد بن طاوس ، اقول فى الحديث . إنّ أهل النار إذا دخلوها و رأوا أنكالها . .

. فيومّلون . . . ليخفّ عنهم بعض العذاب . . . فإذا يئسوا من خزنة جهنم رجعوا إلى مالك مقدّم الخُزّان و أمّلوا أن يخلّصهم من ذلك الهوان كما قال جلّ جلاله { و نادوا يا مالك ليقض علينا ربّك } قال : فيحبس عنهم الجواب أربعين سنة ثمّ يجيبهم كما قال اللّه فى كتابه المكنون . { إنّكم ماكثون } . . . ;

سيدبن طاووس گويد: در حديث است كه دوزخيان زمانى كه داخل آتش شده و عذاب هاى آن جا را مى بينند . .. آرزو مى كنند ... تا مقدارى از عذاب از آنان برداشته شود و وقتى از مأموران جهنم مأيوس شدند، سراغ مالك دوزخ كه [رتبه] او بر همه مأموران مقدم است، رفته و آرزو مى كنند كه او آنها را از اين ذلت رهايى دهد; همان طور كه خداوند مى فرمايد: {و نادوا يا مالك ليقض علينا ربّك}. جواب آنان چهل سال داده نمى شود; سپس همان گونه كه خدا در كتاب محفوظ خود فرموده چنين جواب مى دهد: إنّكم ماكثون}... .

آرزوى نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 77 - 3،9

3 - دوزخيان ، عاجزانه در تمناى مرگ و نابودى ، براى رهايى يافتن از عذاب

كانوا هم الظ_لمين . و نادوا ي_ملك ليقض علينا ربّك

9 - تمناى دوزخيان براى رهايى از عذاب ، تمنايى بى جا و غير قابل پذيرش

و نادوا . .. إنّكم م_كثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 3

3 - مجرمان در روز

محشر ، آرزومند نجات خويش از عذاب الهى با پرداخت فديه

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 15 - 1

1 - نجات مجرمان با پرداخت فديه از عذاب الهى در قيامت _ هر چند بسيار و نامحدود _ آرزويى واهى و ناممكن است .

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه . .. كلاّ

آغاز عذاب اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 13 - 4

4 - خداوند ، عذاب كافران را در جهان آخرت ، آغاز كرده و آن را تكرار خواهد كرد . *

إنّه هو يبدىء و يعيد

به قرينه آيه قبل، مصداق مورد نظر در اين آيه، آغاز و تكرار عذاب كافران است; به اين بيان كه آنچه كافران به آن تهديد شده اند، گرچه از توان جسمى آنان فراتر است; ولى براى خداوند _ نه در آغاز و نه در تكرار _ مشكلى ايجاد نخواهد كرد.

آغاز عذاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 7

7 - تنورى كه فوران آب از آن نشانه در رسيدن عذاب بر قوم نوح بود از پيش تعيين شده بود .

فإذا جاء أمرنا و فار التّنّور

{ال} در {التّنّور} براى عهد ذهنى است. بنابراين {التّنّور}; يعنى، آن تنور.

ابتلاى به عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 6

6 _ منافقان ، در معرض نزول عذاب الهى و مبتلا شدن به سرنوشت قوم نوح ،

عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين

وعد اللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ... و أصحب مدين

ابتلاى بى گناهان به عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 25 - 2

2 _ برخى از گناهان و ستمكارى ها در جامعه ايمانى مايه گرفتار شدن همگان ( مرتكبان گناه و غير آنها ، يعنى ظالم و غير ظالم ) به عذاب هاى الهى است .

و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة

{لا} در {لاتصيبن} نافيه و {خاصة} حال براى {الذين} است. جمله {لاتصيبن الذين ... } تبيين و توضيحى است براى {فتنة}. و مراد از اتقاء فتنة، پرهيز از عامل آن مى باشد كه به قرينه {ظلموا}، ستمكارى است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: اى اهل ايمان از گناهانى كه موجب فتنه اى عظيم مى شود بپرهيزيد ; آن گونه فتنه اى كه نه تنها دامنگير گناهكار مى شود، بلكه همگان را در شعله هاى خود خواهد سوزانيد.

ابر در روز عذاب اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 3

3 - مجازات مردم { ايكه } ، در روزى ابرى و تيره

فأخذهم عذاب يوم الظلّة

{ظلّة} (مى تواند به معناى) پاره ابرى باشد كه همچون سايه بان سايه مى افكند. بنابراين {فأخذهم عذاب يوم الظلّة}; يعنى، عذابى سخت آنان را در روزى كه ابرى بر فراز سرشان سايه افكنده بود، فرو گرفت.

ابر عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210

- 3

3 _ ابر ها ، از ابزار نزول عذاب الهى براى متمرّدان

ان يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 2،7

2- توده هاى ابرْگونه ، حامل عذاب الهى براى قوم عاد

عارضًا مستقبل أوديتهم

{عارض} به معناى توده ابر است.

7- توده هاى ابرْگونه مرگ بار ، پاسخ الهى به اصرار قوم عاد براى مشاهده عذاب

فلمّا رأوه عارضًا . .. بل هو ما استعجلتم به

ابراهيم(ع) و عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 7

7_ جر و بحث ابراهيم ( ع ) با فرشتگان و شفاعت او درباره قوم لوط ، پيش از اطلاع او بر قطعى شدن عذاب آنان بوده است .

يج_دلنا فى قوم لوط . .. ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا إنه قد جاء أمر ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 5

5- حضرت ابراهيم ( ع ) از عذاب قوم لوط پيش از نزول آن ، توسط فرشتگان آگاه شده بود .

قال فما خطبكم . .. قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

ابراهيم(ع) هنگام عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 10

10_ زمان نزول عذاب قوم لوط در سن پيرى و كهنسالى ابراهيم ( ع ) بوده است .

و ه_ذا بعلى شيخًا . .. ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا إنه قد جاء أمر ربك

ابزار عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره -

2 - 210 - 3

3 _ ابر ها ، از ابزار نزول عذاب الهى براى متمرّدان

ان يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 35 - 7

7 _ شكنجه دوزخيان با طلا و نقره گداخته ، از عذاب هاى دردناك جهنم است .

و الذين يكنزون الذهب . .. فبشرهم بعذاب أليم. يوم يحمى عليها فى نار جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 1

1_ كفرپيشگان قوم ثمود ، با غرشى مهيب به هلاكت رسيدند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 28

28_ { عن أبى بصير و غيره عن أحدهما عليهما السلام : . . . لما قال جبرئيل : { إنا رسل ربك } قال له لوط : يا جبرئيل عجّل ، قال : نعم ، قال : يا جبرئيل عجّل ، قال : { إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب } . . . فأدخل جناحه تحتها حتّى إذا استعلت قلّبها عليهم و رمى جدران المدينة بحجار من سجّيل و سمعت إمرأة لوط الهَدّة فهلكت منها ;

ابوبصير و غير او از امام باقر يا امام صادق _عليهما السلام_ روايت كرده اند كه فرمود: هنگامى كه جبرئيل به لوط گفت: ما فرشتگان، فرستادگان پروردگار تو هستيم، لوط به او گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: باشد. لوط گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: {موعد هلاكت آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟}... پس بال خود را به زير زمين آن

ديار فرو برد، آن گاه كه آن آبادى بالا رفت آن را به روى آنان واژگون كرد و ديوارهاى شهر را با سجيل (سنگ گِل) سنگباران كرد. همسر لوط صداى شديد فرو ريختن ديوارها را شنيد و از آن صدا به هلاكت رسيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 2،8

2_ خداوند ، علاوه بر زير و رو كردن ديار قوم لوط ، با فرو فرستادن سجّيل ( سنگ گل ) آنان را به هلاكت رساند .

فلما جاء أمرنا . .. أمطرنا عليها حجارة من سجيل

{سجيل} كلمه اى است كه در اصل فارسى بوده (سنگ گل) و آن گاه كه در زمان عربى استعمال شده و به اصطلاح معرّب گشته ، به صورت {سجّيل} تلفّظ شده است (لسان العرب).

8_ سنگ هاى فرو ريخته بر قوم تبه كار لوط ، سنگ گِلهايى لايه لايه و متراكم

و أمطرنا عليها حجارة من سجيل منضود

{منضود} به معناى روى هم قرار گرفته است و از آن جا كه اين كلمه صفت براى {سجيل} مى باشد ، چنين برمى آيد كه سنگهاى فرو ريخته بر قوم لوط ، داراى لايه هاى متعدد به هم چسبيده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 7

7_ كفرپيشگان قوم شعيب ، با غرشى مهيب به هلاكت رسيدند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 1

1_ جوشش آب هاى سيل آسا ، بارش باران هاى طوفان زا ، زير و زبر شدن

آباديها ، فرو ريختن سنگ هاى عذاب و ايجاد صيحه و غرش هاى تخريب گر ، نمونه هايى است از عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال .

و كذلك أخذ ربك

{ذلك} اشاره به عذابهايى است كه در اين سوره بيان شده است; از قبيل طوفان نوح ، زير و زبر شدن آباديهاى قوم لوط و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 11

11_ منكران معاد و ربوبيت خدا در روز قيامت به غل ها و زنجيرهايى كه بر گردنشان آويخته مى شود ، گرفتار خواهند شد .

أُول_ئك الأغل_ل فى أعناقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 3

3- صداى وحشتناك و غرش سهمگين ، از اسباب و عوامل عذاب الهى

فأخذتهم الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 2

2- صداى وحشتناك و غرش سهمگين ، از اسباب و عوامل عذاب هاى الهى

فأخذتهم الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 6

6- زمين ، از جمله ابزار هاى عذاب الهى است .

أن يخسف الله بهم الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 4

4- كفران كنندگان نعمت هاى الهى و حق ناسپاسان ، در معرض عذاب هاى دنيوى چون بلعيده شدن به وسيله زمين و گرفتار شدن به طوفان شن

و كان الإنس_ن كفورًا. أفأمنتم أن يخسف بكم ... أو يرسل عليكم حاصبًا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 17

17 - ثروت انبوه براى كافران ، عذاب آور و سختى آفرين است .

لنفتنهم فيه

از معانى {فتنة} عذاب و مشقت است (قاموس). لام در {لنفتنهم} لام عاقبة و بيانگر بازتاب پيش بينى نشده ثروت مندى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 17

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 21 - 3

3 - وجود آهن در دوزخ و كاربرد آن در عذاب دوزخيان

و لهم مق_مع من حديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 3،10

3 _ شهر قوم لوط ، به وسيله بارانى از سنگ گل ، به ويرانه اى تبديل شد .

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء

آنچه به صورت باران بر قوم لوط باريد _ به قرينه آيات ديگر از جمله آيه 82 سوره {هود} (و أمطرنا عليها حجارة من سجيل منضود) _ سنگ گل و كلوخ بود.

10 _ { عن أبى جعفر ( ع ) قال : و أمّا القرية { التى أمطرت مطر السوء } فهى سدوم قرية قوم لوط أمطراللّه عليهم حجارة من سجيل . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: و اما قريه اى كه خداوند، باران {سوء} را بر آنان باراند، {سدوم}; يعنى، قريه قوم لوط بود كه خدا بارانى از سنگ {سجيل} بر آنان باريد (سجيل معرّب سنگ گل است)}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 -

37 - 6

6 - امكان دارد كه زلزله _ و يا ديگر بلا هاى طبيعى _ عذاب و كيفر الهى باشد .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 6،7

6 - عذاب برخى از اقوام مكذِّب انبيا ( قوم عاد ) با طوفان شن بود .

فمنهم من أرسلنا عليه حاصبًا

{حاصب} به {باد شديدى كه حامل شن و ماسه است} گفته مى شود. گفتنى است كه عذاب هاى ياد شده در آيه، براساس لفّ و نشر مرتب، مطابق با اقوام و اشخاص ياد شده در آيات پيش است.

7 - برخى از اقوام مكذِّب انبيا ( قوم ثمود ) با صيحه و صدايى مهيب و وحشت ناك ، عذاب و نابود شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أخذته الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 29 - 1،2

1 - عذاب و هلاكت مردم انطاكيه ، تنها با يك صيحه و بانگ سهمناك بود .

إن كانت إلاّ صيحة وحدة

اسم {كانت} به قرينه مقام _ كه درصدد بيان مجازات و عذاب مردم انطاكيه است _ عقوبت و نابودى مى باشد.

2 - مردم انطاكيه ، با صيحه و بانگ سهمناك به حال خموشى و سكون مرگ بار درآمدند .

فإذا هم خ_مدون

{خمود} در اصل به معناى خاموش شدن زبانه آتش است و جمله {إذا هم خامدون} كنايه از مردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 3

3 - صيحه ( بانگ

سهمگين ) ، از عذاب هاى الهى در دنيا

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 22

22 - آتش ، از وسايل عذاب دوزخيان

إنّك من أصح_ب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 72 - 4

4 - ستيزه جويى و تكذيب لجوجانه كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، موجب انواع گوناگون عذاب ( در غل و زنجير شدن ، سوخته شدن به آب داغ و آتش دوزخ )

الذين يج_دلون . .. الذين كذّبوا بالكت_ب ... إذ الأغل_ل فى أعن_قهم ... ثمّ فى الن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 2

2 - قوم عاد ، با تندبادى بسيار سرد و توفنده به هلاكت رسيدند .

فأرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا

{صرصر} به معناى بسيار سرد و سوزان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 5

5 - عذاب سخت منكران آيات الهى ، در قيامت به وسيله موادى آلوده و نفرت انگيز *

لهم عذاب من رجز أليم

{رجز} مى تواند به معناى {رجس} و آلودگى باشد در اين صورت اگر {من} نشويه باشد، براشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 1

1- عذاب قوم عاد ، تندبادى ويرانگر و نابود كننده همه مظاهر حيات

ريح . .. تدمّر كلّ شىء

تعبير {كلّ شىء} گر چه عام است و شامل همه مظاهر طبيعت مى شود; اما {لايرى

إلاّ مساكنهم} نشان مى دهد كه اين ويرانگرى، بيشتر متوجه جانداران و موجودات زنده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 33 - 2

2 - عذاب قوم لوط ، به وسيله سنگ هايى از گِل

حجارة من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 13 - 4

4 - آتش ، وسيله عذاب در دوزخ

يوم يدعّون إلى نار جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 12 - 1،2

1 - انفجار و جوشش چشمه هاى زمين به اراده الهى ، براى انتقام گرفتن از قوم نوح

و فجّرنا الأرض عيونًا

2 - پيوستن آب هاى آسمان و زمين به يكديگر ، براى محقق ساختن اراده الهى عليه قوم نوح

ففتحنا أبوب السّماء . .. و فجّرنا الأرض عيونًا فالتقى الماء على أمر قد قدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 1،5

1 - عذاب قوم عاد ، به وسيله وزش بادى بسيار شديد و سرد

إنّا أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا

{صرصر} در وصف باد آورده مى شود و آن بادى است كه سخت زوزه بكشد يا بسيار سرد باشد (قاموس المحيط).

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . ان للّه عزّوجلّ جنوداً من رياح يعذّب بها من يشاء ممّن عصاه . . . و لكلّ ريح منهنّ اسم أما تسمع قوله تعالى { . . .إنّا أرسلنا عليهم ريحاً صرصراً . . . } ;

از امام باقر(ع) روايت شده: . ..براى خداوند لشگريانى از بادها

هستند كه با آنها هر كه را بخواهد _ از كسانى كه او را عصيان كرده _ عذاب مى كند و براى هر بادى از آنها نامى است آيا نشنيده اى سخن خداوند را كه فرموده {...إنّا أرسلنا عليهم ريحاً صرصراً...}.}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 2،3

2 - صيحه ( صداى سهمگين ) آسمانى ، وسيله نابودى قوم ثمود

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة

3 - عذاب قوم ثمود ، همراه با صاعقه اى عظيم و كشنده *

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

با توجه به اين كه خشك شدن بدن قوم ثمود، بيش از آن كه متأثر از صداى مهيب باشد، معلول صاعقه است; احتمال مى رود صيحه در اين آيه، بدان جهت آمده باشد كه همواره پس از صاعقه صدايى شنيده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 1

1 - مجازات قوم حق ستيز لوط ، به وسيله طوفانى از شن و سنگريزه

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا

{حاصب} به باد شديدى كه با خود سنگريزه حمل كند، گفته مى شود (مختار الصحاح).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 38 - 2

2 - وزش طوفان شن بر قوم لوط ، در نخستين ساعات روز

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا . .. و لقد صبّحهم بكرة عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 15 - 4

4 - آتش ، ابزار عذاب الهى در دوزخ

مأويكم النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - تغابن - 64 - 10 - 3

3 - آتش ، وسيله عذاب الهى در دوزخ

أُول_ئك أصح_ب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 16 - 2

2 - امكان نزول عذاب الهى ، با لرزش زمين و فرو رفتن كافران در درون آن

أن يخسف بكم الأرض فإذا هى تمور

{مور} (مصدر {تمور}) به معناى تحرك سريع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 17 - 2

2 - امكان نزول عذاب الهى ، با تندبادى ريگْ افشان بر سر انسان ها

أن يرسل عليكم حاصبًا

{حاصب}، به معناى بادى است كه سنگ ريزه به همراه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 1

1 - مهيا بودن زنجير ها ، غلّ ها و آتش برافروخته براى كافران و ناسپاسان نعمت هدايت از جانب خداوند

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ وأغل_لاً و سعيرًا

ابزار عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 37 - 1

1 _ آتش ، وسيله عذاب دردناك در قيامت

و لهم عذاب اليم. يريدون ان يخرجوا من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 5

5 - آتش ، وسيله اصلى عذاب و كيفر زيانكاران در قيامت

لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 7

7 - آتش ، از وسايل عقوبت و عذاب الهى در قيامت

أنّهم أصح_ب

النار

ابزار عذاب ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 35 - 1،2،3،4،5

1 _ دفينه هاى زراندوزان در قيامت وبال گردن و ابزارى براى شكنجه و عذاب آنان ، خواهد گشت .

و الذين يكنزون الذهب و الفضة . .. يوم يحمى عليها فى نار جهنم فتكوى بها جباههم

2 _ گنجينه هاى ثروت اندوزان را ، جهت نقره داغ كردن آنان ، با آتش دوزخ خواهند گداخت .

يوم يحمى عليها فى نار جهنم فتكوى بها جباههم

{احماء} مصدر {يحمى} يعنى چيزى را به شدت حرارت دادن و ضمير مؤنث {عليها} به {الذهب} و {الفضة} برمى گردد البته به اعتبار دنانير و دراهم و {يكوى} از ماده {كىّ} و كىّ به معناى چسباندن چيزى داغ به عضو بدن است.

3 _ پيشانى ، پهلو و پشت كنزاندوزان را در دوزخ با طلا ها و نقره هاى گداخته ، داغ خواهند كرد .

فى نار جهنم فتكوى بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم

4 _ سرزنش خداوند از زراندوزان در دوزخ ، همراه با شكنجه كردن آنان به وسيله اندوخته هايشان

هذا ما كنزتم لأنفسكم فذوقوا ما كنتم تكنزون

5 _ طلا ها و نقره هاى گداخته شده در آتش دوزخ ، تجسمى از گنجينه شدن آنها در دنيا توسط كنزاندوزان

الذين يكنزون الذهب و الفضة . .. يوم يحمى عليها ... هذا ما كنزتم لأنفسكم

ابزار عذاب جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 21 - 1

1 - گرز هاى آهنين ، يكى ديگر از ابزار شكنجه اهل دوزخ

و لهم مق_مع من حديد

ابزار عذاب در جهنم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 21 - 2

2 - شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، سزاوار گرز هاى آهنين در دوزخ

و لهم مق_مع من حديد

{مقمعة} (مفرد {مقامع}) به معناى گرز است. پس {مقامع من حديد}; يعنى، گرزهاى آهنين.

ابزار عذاب دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 4 - 3

3 - خداوند ، به كارگيرنده عوامل طبيعى در عذاب مخالفان

ترميهم بحجارة من سجّيل

ابزار عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 10

10 _ تحقق اراده الهى به عذاب دنيوى ، از طريق اعطاى نعمت هاى ظاهرى و اسباب طبيعى

إنما يريد اللّه ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 8،9،15

8 _ اعطاى امكانات دنيوى فراوان به منافقان از جانب خدا ، تنها مايه عذاب و گرفتارى آنان در دنياست .

إنما يريد اللّه أن يعذبهم بها فى الدنيا

9 _ تحقق اراده الهى به عذاب دنيوى منافقان ، از طريق اعطاى مال وفرزند فراوان و نعمت هاى ظاهرى به آنان

إنما يريد اللّه أن يعذبهم بها

15 _ كثرت مال و اولاد منافقان نمودى از عذاب الهى و زمينه ساز جان كندن دشوار و حسرت بار آنان

أن يعذبهم . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون

با توجه به اينكه {تزهق أنفسهم} مى تواند عطف تفسيرى براى {أن يعذبهم} باشد، برداشت فوق استفاده مى شود.

ابزار عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

احقاف - 46 - 24 - 2،4،7

2- توده هاى ابرْگونه ، حامل عذاب الهى براى قوم عاد

عارضًا مستقبل أوديتهم

{عارض} به معناى توده ابر است.

4- طوفان بلا گسترده از كران تا كران افق ، براى قوم عاد

فلمّا رأوه عارضًا مستقبل أوديتهم . .. ريح فيها عذاب أليم

واژه {عارض} به معناى توده ابرى است كه در پهنه افق گسترده و عرض فضا را پر كرده باشد.

7- توده هاى ابرْگونه مرگ بار ، پاسخ الهى به اصرار قوم عاد براى مشاهده عذاب

فلمّا رأوه عارضًا . .. بل هو ما استعجلتم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 6 - 1

1 - قوم عاد ، به وسيله بادى سركش ، بسيار سرد و توفنده به هلاكت رسيدند .

و أمّا عاد فأُهلكوا بريح صرصر عاتية

{صرصر}; يعنى، صداى شديد و يا [هواى] سرد شديد; به گونه اى كه بسوزاند. {عُتُوّ} (مصدر {عاتية}) به معناى استكبار و تجاوز از حد است. (قاموس المحيط)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 1

1 - خداوند ، بادى سرد و توفنده را هفت شب و هشت روز پى درپى ، بر قوم عاد مسلّط كرد .

بريح صرصر عاتية . سخّرها عليهم سبع ليال و ثم_نية أيّام حسومًا

{حسوم} به معناى شوم و يا تداوم در عمل است (قاموس المحيط). در اين آيه هر دو معنا، مى تواند مراد باشد; زيرا در سوره هاى ديگر (فصلت و قمر) به اين دو معنا اشاره شده است.

ابزار عذاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح

- 71 - 25 - 3

3 - قوم نوح با آتشى بزرگ و وصف ناپذير پس از مرگ عذاب شدند .

فأُدخلوا نارًا

تنكير {ناراً} يا براى افاده تعظيم است و يا براى بيان نوع خاصى از آتش كه وصف ناپذير است.

ابزار عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 11

11 _ كثرت مال و اولاد ، مايه رنج و گرفتارى براى بى ايمانان

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم . .. ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا

ابزار عذاب مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 3

3 - باد هاى سرد و توفنده ، از ابزار عذاب الهى در هلاكت جوامع مستكبر

فأرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا

ابلاغ عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 1

1- قطعى شدن نزول عذاب الهى ( استيصال ) و فرا رسيدن موعد آن بر قوم لوط ، توسط فرشتگان به حضرت لوط ( ع ) ابلاغ گرديد .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

اتمام حجت بر اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 7

7- نزول عذاب الهى ( استيصال ) بر امت ها ، پس از اتمام حجت با آنان خواهد بود .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 3

3 - كافران و مشركان تهديد شده به عذاب الهى ، از پيش انذار

و اخطار شده و اتمام حجت شده بودند .

فساء صباح المنذرين

منظور از {منذرين} (اخطار شدگان) كافران و مشركان اند. اين تعبير مى رساند كه آنان از سوى پيامبراسلام و قرآن، انذار و اخطار شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 59 - 1

1 - خداوند ، پيش از عذاب كردن مردم ، آنان را از راه نشان دادن آيات و نشانه هاى خود هدايت كرده و با آنها اتمام حجت مى كند .

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين . .. بلى قد جاءتك ءاي_تى فكذّبت بها

{بلى } حرف جواب است و در اين آيه براى اثبات چيزى مى باشد كه مورد انكار قرار گرفته است; زيرا كافران هدايت كردن خدا را منكر شده و مى گفتند: اگر خدا ما را هدايت مى كرد، ما از تقواپيشگان بوديم. خداوند اين سخن را رد مى كند و مى فرمايد: آرى آيات ما براى هدايتتان آمد; ولى شما آنها را تكذيب كرديد.

اجتناب از تعجيل در عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 2

2- خداوند ، پيامبر ( ص ) را به شتاب نداشتن براى عذاب كافران لجوج ، توصيه كرده است .

فلاتعجل عليهم

اجتناب از تعجيل در عذاب گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 1

1- مهلت دهى خداوند ، به ماندگان در وادى گمراهى و عدم تعجيل در عذاب آنها

قل من كان فى الضل_لة فليمدد له الرحمن مدًّا

{ليمدد} فعل امر از {مدّ} است و {مدّ

له}; يعنى، او را رها ساخت و به وى مهلت داد (لسان العرب). گفتنى است كه اين معنا، مصداق معناى اصلى {مدّ} است كه كشاندن چيزى در ناحيه طول آن مى باشد. در آيه مورد بحث مقصود، مهلت خداوند به كافران و پايان ندادن كار آنها با عذاب است.

اجتناب از تعجيل در عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 3

3- تأثير فزون تر وسوسه هاى شيطانى در مشركان و افزايش گمراهى آنان بر اثر مهلت هاى الهى ، دليل شتاب نورزيدن خداوند در عذاب آنان

فلاتعجل عليهم

{لاتعجل} به وسيله {فاء} بر آيات پيشين (نظير {فليمدد له الرحمن مدّاً} و {تؤزّهم أزّاً}) تفريع شده است; يعنى، حال كه تأخير عذاب مايه افزايش گمراهى مشركان و فزونى فريب هاى شيطانى است، چه ضرورتى در تعجيل عذاب است؟ جمله {إنّما . ..} نيز كه تعليل براى {فلاتعجل عليهم} است، همين نكته را تأكيد مى كند; زيرا بر انبوه تر شدن مدارك عذاب مشركان دلالت دارد.

اجتناب از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 11

11 _ مردم وظيفه دار باور به انذار هاى پيامبران و پرهيز از گرفتار آمدن به عذاب هاى الهى

لينذركم و لتتقوا

اجتناب از عذاب دنيوى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 16

16- تأخير يافتن زمان عذاب برخى از گمراهان تا آخرت و ترك عذاب آنان در دنيا ، مهلت خداوند به آنان است .

فليمدد له الرحمن مدًّا حتّى إذا رأوا ما يوعدون

إمّا العذاب و إمّا الساعة

احاطه عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 50 - 3

3- عذاب الهى در قيامت سراسر وجود مجرمان و تبهكاران را فرا مى گيرد .

و ترى المجرمين . .. سرابيلهم من قطران و تغشى وجوههم النار

تعبير {وجوه} (چهره ها) مى تواند كنايه از سراسر وجود باشد; چون چهره آينه تمام نماى وجود انسان است. گفتنى است پيراهن آتشين و به غل و زنجير بسته شدن مجرمان مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 8

8 - عذاب قيامت ، تمامى وجود ستمگران را فرا خواهد گرفت .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

احاطه عذاب بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 7

7- عذاب موعودِ مورد استهزا قرار گرفته ، كافران استهزا كننده را در احاطه خود گرفت .

كذلك فعل الذين من قبلهم . .. و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

{حاق} در لغت به معناى {أحاط} است و مراد از {ما} در {ما كانوا به} عذاب است.

احاطه عذاب جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 4

4 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به عذاب فراگير و دائمى دوزخ تهديد كرد .

و يحلّ عليه عذاب مقيم

{على} براى استيلا و تمكن است و مى رساند كه عذاب الهى دشمنان رسول خدا، فراگير و گسترده است.

احساس مصونيت از عذاب

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 4

4- بدكاران ، هيچ گاه نبايد از عذاب هاى الهى احساس امنيت بكنند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 46 - 6

6- توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) ، هيچ گاه نبايد خود را از عذاب استيصال الهى در امان بدانند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم فى تقلّبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 138 - 1،3

1 - خطر نزول عذاب ، غيرقابل باور براى عاديان

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم . .. قالوا ... و ما نحن بمعذّبين

3 - احساس امنيت قوم عاد ، از عذاب الهى

و ما نحن بمعذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 35 - 4،5

4 - برخورداران از امكانات رفاهى ، خود را مأمون از عذاب مى دانند .

قال مترفوها . .. نحن أكثر أمولاً و أول_دًا و ما نحن بمعذّبين

5 - مشركان ، خود را مصون از عذاب الهى مى دانند .

و قال الذين كفروا . .. و ما نحن بمعذّبين

احياى اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 31 - 3

3 - اقوام عذاب شده و به هلاكت رسيده ، هرگز زنده نشده و به دنيا باز نخواهند گشت .

أنّهم إليهم لايرجعون

ادراك موجبات عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 30 -

6

6_ استحقاق عذاب الهى به خاطر طرد مؤمنان ، حقيقتى كه همگان به دريافت و فهم آن توانايند .

من ينصرنى من الله إن طردتهم أفلاتذكّرون

از عذاب ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 1،2،3،10

1 _ ترس پيامبر(ص) از عذاب خداوند

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

2 _ پيامبر(ص)، مأمور به اظهار ترس خويش از عذاب در صورت نافرمانى از پروردگار

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

3 _ نقش سازنده بيان ترس پيشوايان دين از عذاب الهى، در هدايت مردم و بازداشتن آنها از گناه

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

10 _ عذاب قيامت دهشتزا و سزاوار ترس بسيار

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

توصيف روز قيامت به {عظيم}، بيان عظمت رخدادهاى آن (عذاب و . .. ) نيز هست.

ازدياد عذاب جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 8 - 7

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 30 - 3،5

3 - افزايش مداوم عذاب ، هشدار خداوند به جهنميان

فلن نزيدكم إلاّ عذابًا

5 - عذاب دوزخ جاودانه است و جهنميان ، آينده جز افزايش عذاب ندارند . *

فلن نزيدكم إلاّ عذابًا

ازدياد عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 19

19 - گناه كافران ، بر عذاب آنان مى افزايد .

إنّ الذين فتنوا . .. فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق

مصداق {الذين فتنوا} _ به قرينه مقابله با آيه بعد _

كافران اند. حرف {فاء} در {فلهم} دلالت مى كند كه اين عقوبت، كيفر شكنجه گرى آنان است. بنابراين كافران، علاوه بر اين كه بر كفر خويش مؤاخذه مى شوند، بر كردار خويش نيز كيفر خواهند شد.

استحاله دفع عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 2 - 3

3 - در برابر عذاب الهى ، هيچ فردى و هيچ نيروى بازدارنده اى وجود ندارد .

ليس له دافع

استمهال هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 204 - 2

2 - تعجيل كنندگان در نزول عذاب ، آرزومند مهلت به هنگام مشاهده آن

فيقولوا هل نحن منظرون . أفبعذابنا يستعجلون

استهزاى عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 2،11

2_ منكران ربوبيت خدا و كافران به قيامت از سر استهزا و ناباورى ، خواهان تعجيل در فرا رسيدن عذاب هاى موعود

يستعجلونك بالسيئة

{استعجال} (مصدر يستعجلون) به معناى درخواست عجله است. حرف {باء} در {بالسيئة} براى تعديه و {ال} در آن عهد ذهنى است ; يعنى، آن بدى و مراد از آن به قرينه {قد خلت من قبلهم المثلات} عذاب است. بنابراين {يستعجلونك بالسيئة} ; يعنى، از تو مى خواهند در آوردن آن عذاب وعده داده شده تعجيل كنى.

11_ انكار معاد ، انكار ربوبيت خدا و استهزاى عذاب هاى موعود الهى ، از مصاديق ظلم است .

و إن ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم

از مصداقهاى مورد نظر براى {ظلمهم} به قرينه {يستعجلونك} _ كه گوياى استهزاست _ و به قرينه آيه قبل _ كه درباره

انكار معاد و ربوبيت خدا بود _ مواردى است كه در برداشت ذكر شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 7

7 - تمسخر موسى از سوى فرعون ، در خصوص امداد الهى به وى و نزول عذاب بر دشمنان كافر

و ليدع ربّه

مقصود از جمله {وليدع ربّه} (او پروردگارش را بخواند)، خواندن خداوند براى نجات موسى(ع) و يا فرود عذاب بر فرعونيان در جهت حمايت از آن حضرت مى باشد. گفتنى است كه فرعون اين جمله را از سر استهزا و تمسخر گفته است.

استهزاى عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 7

7 - عذاب قيامت ، همواره مورد انكار و استهزاى مشركان و ستمگران است .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

طبق نظر مفسران آنچه مورد استهزا قرار مى گرفت، قيامت و عذاب آن روز بود. گفتنى است آمدن فعل {كانوا} و كاربرد {يستهزءون} به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار دارد.

استهزاى عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 48 - 4

4 _ مشركان ، با تمسخر و استهزا ، از پيامبر ( ص ) و مؤمنان خواستار تعيين زمان وقوع عذاب استيصال و تسريع در آن بودند .

و يقولون متى هذا الوعد إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 6

6 - بسيارى از اقوام صاحب قدرت و مكنت و دل خوش كرده به دانش بشرى خويش ، عذاب الهى ( عذاب

استيصال ) را به تمسخر گرفته بودند .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

گفتنى است كه آنچه مورد استهزاى كافران قرار مى گرفت، عذاب استيصال است.

استهزاى عذاب هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 4

4- كافران دين ستيز مكه ، وعده ها و تهديد هاى الهى ( عذاب ، كيفراخروى و . . . ) را مورد استهزا و تمسخر قرار مى دادند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد

جمله استفهاميه {و يقولون متى ه_ذا الوعد} براى تهكّم و استهزا است.

استهزاى وعده عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 10

10 - قوم لوط ، از سرزنش حضرت لوط ( ع ) و وعده وى به عذاب ، پندنگرفتند و او را استهزا كردند .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

استيصال عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 1،3،4

1 _ ستم پيشگان، به هنگام مواجه شدن با عذابهاى دنيوى (عذاب استيصال)، معترف به ظلمهاى گذشته خويش شدند

فما كان دعويهم . .. إنا كنا ظلمين

3 _ ستمگرى امتهاى پيشين، عامل نابودى آنان با كيفرهاى دنيوى (عذاب استيصال) شد.

كم من قرية أهلكنها . .. قالوا إنا كنا ظلمين

4 _ روى آوردن نشانه هاى مرگ با عذاب استيصال، موجب پى بردن آدميان به حقيقت اعمال خويش است.

فما كان دعويهم . .. إنا كنا ظلمين

اصحاب ايكه هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 -

2

2 - نزول عذاب الهى بر مردم ايكه ، در روزى بسيار گرم و نفس گير بود كه آنان از شدت گرما به داخل سايه بان ها خزيده بودند .

فأخذهم عذاب يوم الظلّة

ضمير {هم}در {أخذهم} به {اصحاب الأيكه} باز مى گردد. {أَخْذ} (مصدر {أخذ}) به معناى فرو گرفتن و {ظلّة} به معناى سايه بان است. اضافه {عذاب} به {يوم} به تقدير {فى} مى باشد; يعنى، {فأخذهم عذاب يوم الظلّة; عذابى سخت آنان را در روز سايه بان فروگرفت}. ناميده شدن آن روز به {روز سايه بان} بدان جهت است كه مردم ايكه از شدت گرما، به زير سايه بان ها پناه برده بودند.

اعلام عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 4

4_ خداوند ، پيش از عذاب كردن اقوام كفرپيشه ، جريان امر را به اطلاع پيامبر آن قوم مى رساند .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط . .. و لما جاءت رسلنا لوطًا ... قالوا ي_لوط إنا رسل ربك

اقرار اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 10

10 - گرفتاران عذاب ، ربوبيت خداوند را دريافته و به آن اعتراف خواهند كرد .

و لو أنّا أهلكن_هم . .. لقالوا ربّنا

اقرار به هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 7

7 _ اعتراف ظالمان به ظلم خويش پس از آمدن عذاب الهى بى ثمر است.

كم من قرية أهلكنها . .. قالوا إنا كنا ظلمين

اقسام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 10 - 10

10 _ عذاب هاى الهى گوناگون و داراى چهره هايى مختلف

و لهم عذاب عظيم . .. و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 37 - 15

15 _ عذاب هاى الهى ، داراى انواع گوناگون *

و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً

توصيف عذاب به {مهين} يا بدان جهت است كه عذاب، على رغم وجود واحد، داراى چهره هاى مختلف است و يا بدان جهت است كه انواع مختلفى دارد: برخى {مهين}، برخى {اليم} و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 151 - 7

7 _ عذاب الهى ، داراى انواع گوناگون و آثار و پيامد هاى مختلف است .

و أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً

توصيف عذاب به خوار كننده، بيانگر اين است كه عذاب الهى، يا داراى انواعى است و يا يك نوع، ولى داراى آثار متفاوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 115 - 6

6 _ عذاب هاى خداوند ، داراى انواع و مراتب گوناگون

فانى اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 1،2،3،4،8

1 _ فقط خداوند توانا بر فرستادن و مسلط كردن عذابهاى گوناگون بر مشركان است.

قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

2 _ يادآور شدن قدرت اختصاصى خداوند بر فرستادن انواع عذاب بر مشركان و كافران، از وظايف تبليغى پيامبر(ص)

قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

3 _ خداوند توانمند بر فرستادن عذاب از

بالا (آسمان) و از زير پاها (زمين) بر مشركان است.

قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا من فوقكم أو من تحت أرجلكم

4 _ تقسيم شدن مردم به فرقه هاى مختلف و درگيرى و جنگ بين آنان، از انواع عذاب الهى بر مردم است.

أو يلبسكم شيعا و يذيق بعضكم بأس بعض

{شيع}، جمع {شيعه}، به معنى گروهها و فرقه هاست و {بأس} نيز به معنى جنگ و يا شدت جنگ است. (لسان العرب). جمله {و يذيق ...} عطف تفسير و يا عطف سبب بر مسبب است، يعنى نتيجه گروه گروه شدن جنگ و درگيرى است.

8 _ شرك زمينه ساز نزول عذابهاى گوناگون و پيدايش جنگ و اختلاف در جامعه

ثم أنتم تشركون. قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 146 - 6

6 _ جعل احكام سخت و محدود كردن بهره بردارى از مواهب، از انواع مجازاتهاى خداوند براى برخى اقوام بوده است.

و على الذين هادوا حرمنا كل ذى ظفر . .. ذلك جزينهم ببغيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 72 - 2

2 - عذاب دنيوى ، تنها بخشى از مجازات هاى الهى براى كافران است ، نه همه آن .

ردف لكم بعض الذى تستعجلون

قيد {بعض} مى رساند كه همه وعيدهاى الهى در حق كافران، در اين دنيا اعمال نمى شود; بلكه آنچه در اين جا اعمال مى شود، تنها جزئى از مجازات ها است و بقيه براى جهان آخرت مى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر -

40 - 72 - 4

4 - ستيزه جويى و تكذيب لجوجانه كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، موجب انواع گوناگون عذاب ( در غل و زنجير شدن ، سوخته شدن به آب داغ و آتش دوزخ )

الذين يج_دلون . .. الذين كذّبوا بالكت_ب ... إذ الأغل_ل فى أعن_قهم ... ثمّ فى الن

اقسام عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 3

3 - ذلت و سرافكندگى در زندگى دنيايى ، از انواع عذاب هاى الهى در دنيا

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا

اكثريت اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 12

12 - اكثريت هلاك شدگان به عذاب الهى ، مشرك و چندگانه پرست بودند .

كان أكثرهم مشركين

دعوت به ژرف نگرى در فرجام پيشينيان مشرك، گوياى اين نكته است كه افراد ياد شده، سرانجام خوبى نداشته و گرفتار عذاب الهى شده اند.

امداد به اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 7

7_ هيچ كس ( معبودان اهل شرك ) توان يارى كردن گرفتاران به عذاب الهى را نخواهد داشت .

و ما كان لهم من دون الله من أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 30 - 4

4_ همگان ، ناتوان از دفع كيفر هاى خداوند و عاجز از يارى كردن گرفتاران به عذاب الهى اند .

من ينصرنى من الله

استفهام در جمله {من ينصرنى . ..} استفهام انكارى است. {نصر} به معناى يارى كردن است و

چون در آيه با حرف {من} متعدى شده، معناى نجات و خلاص در آن تضمين شده است. بنابراين معناى {من ينصرنى ...} چنين مى شود: هيچ كس نمى تواند مرا از عقاب الهى نجات دهد اگر آنان را طرد كنم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 12

12_ همگان از دفع كيفر هاى خداوند و يارى گرفتاران به عذاب هاى او ناتوانند .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

فعل {ينصر} به دليل آنكه با {من} متعدى شده ، متضمن معناى {ينجى} (نجات مى دهد) است.

امكان عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 46 - 5

5 _ نزول عذاب استيصال ، پس از رحلت پيامبر اكرم ( ص ) براى جوامعى كه استحقاق آن را دارند ، همواره ممكن است .

أو نتوفينك فإلينا مرجعهم

امكان عذاب نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 3

3- امكان بازگشت دوباره نجات يافتگان از خطر دريا به آن و گرفتار شدن به طوفان دريايى و غرق شدن

أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

امكانات مادى هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 19

19- پوچى و بى اثرى امكانات دنيايى ، موقعيت هاى اجتماعى و گروه بندى ها ، در هنگام نزول عذاب و يا فرارسيدن مرگ و قيامت

فسيعلمون من هو شرّ مكانًا و أضعف جندًا

اميدوارى به تخفيف عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- غافر - 40 - 49 - 2

2 - اميد و انتظار دوزخيان ، به شفاعت نگهبانان جهنم به درگاه خداوند براى تخفيف اندكى از عذاب آنان

و قال الذين فى النار لخزنة جهنّم ادعوا ربّكم يخفّف عنّا يومًا من العذاب

انبيا و عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 4

4_ خداوند ، پيش از عذاب كردن اقوام كفرپيشه ، جريان امر را به اطلاع پيامبر آن قوم مى رساند .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط . .. و لما جاءت رسلنا لوطًا ... قالوا ي_لوط إنا رسل ربك

انتظار عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 175 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به صبر و انتظار در خصوص شكست كافران معاند و عذاب شدن آنان

فتولّ عنهم . .. و أبصرهم

توصيه به نظاره كردن بر احوال كافران معاند _ پس از توصيه به بى اعتنايى به آنان (فتولّ عنهم . ..) _ در حقيقت سفارش به صبر و انتظار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 5

5 - پيامبر ( ص ) با اضطراب و نگرانى چشم به راه نزول عذاب از جانب خداوند بر مشركان و كافران بود .

فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفّينّك فإلينا يرجعون

آيه شريفه، در مقام دلدارى به پيامبراسلام(ص) است و اين، از وجود نوعى نگرانى و ناراحتى در آن حضرت حكايت مى كند.

انتظار عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 179 - 3

3 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به صبر و انتظار در خصوص شكست كافران معاند و عذاب شدن آنان

و تولّ عنهم . .. و أبصر

توصيه به نظاره كردن بر احوال كافران معاند، پس از سفارش به بى اعتنايى به آنان (و تولّ عنهم) در حقيقت، توصيه به صبر و انتظار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 5

5 - پيامبر ( ص ) با اضطراب و نگرانى چشم به راه نزول عذاب از جانب خداوند بر مشركان و كافران بود .

فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفّينّك فإلينا يرجعون

آيه شريفه، در مقام دلدارى به پيامبراسلام(ص) است و اين، از وجود نوعى نگرانى و ناراحتى در آن حضرت حكايت مى كند.

انذار از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 1

1_ پيامبر ( ص ) به كافران لجوج هشدار داد كه آينده اى ناخوشايند ( هلاكت در دنيا و عذاب در آخرت ) در پيش خواهند داشت .

وانتظروا

با توجه به آيات گذشته كه سخن از عذاب دنيوى و اخروى اقوام كفرپيشه داشت ، مى توان گفت: مراد از {انتظروا} هشدار كافران به عذابهاى دنيوى و اخروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 7 - 6

6_ وظيفه پيامبر ( ص ) هشدار دادن مردم به عذاب هاى الهى و راهنمايى آنان به طريق درست است .

إنما أنت منذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21

- 109 - 10

10- پيامبر ( ص ) ، مشركان و كافران حق ناپذير را به عذاب الهى تهديد كرد .

إن أدرى أقريب أم بعيد ما توعدون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {ماتوعدون}، عذاب الهى در دنيا و يا آخرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 1،13

1 _ پيامبر(ص) مأمور توجه دادن تكذيب كنندگان وحى به رحمت واسعه خداوند و بيم دادن آنان از عذاب حتمى اوست.

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

13 _ ابلاغ رحمت خداوند به تكذيب كنندگان وحى و بيم دادن آنان از عذاب خداوند، روشهاى كلى مقابله با آنان است.

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 9

9 _ ترساندن مردم از عذاب هاى الهى به واسطه پيامبران ، از اهداف نزول دين و معارف الهى است .

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم

{لينذركم} متعلق به {جاء} است و ضمير {لينذر} به {رجل} برمى گردد. يعنى هدف از اينكه معارف دين بر پيامبرى نازل مى شود، اين است كه وى مردم را از عذابهاى الهى بترساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 8،9

8 _ بيم دادن از عذاب الهى ، از اهداف مهم رسالت هود

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم

9 _ ترساندم مردم از عذاب هاى الهى به واسطه پيامبران ، از

اهداف نزول دين و معارف الهى است .

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 12

12- تهديد شدن مشركان توطئه كننده عليه پيامبر ( ص ) به عذابى غير مترقبه و غير قابل پيش بينى

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأتيهم العذاب من حيث لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 46 - 1،3

1- توطئه كنندگان بر ضد پيامبر ( ص ) ، به گرفتار شدن در عذاب هلاكت بار به هنگام تلاش هاى روزانه ، تهديد شدند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم فى تقلّبهم

{أخذ} (گرفتن) كنايه از هلاكت است و {تقلّب} (تصرف) مى تواند كنايه از هرگونه تلاش، رفت و آمد و فعاليت باشد.

3- هشدار خداوند به توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) ، به اينكه در هنگام توطئه ، عذابى هلاكت بار آنان را خواهد گرفت .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم فى تقلّبهم

برداشت فوق بر اين احتمال است كه مراد از {تقلّبهم} تلاش مشركان و توطئه گران براى اجراى مقاصد خويش عليه پيامبر(ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 1،2،3

1- توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) ، به هلاكت در حال وحشت و هراس تهديد شدند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف

{أخذ} (گرفتن) كنايه از هلاكت و {على تخوّف} حال براى مفعول {يأخذ} است. {تخوّف} ممكن است از ريشه {خوف} به معناى ترس باشد.

2-

بدكاران ، به هلاكت در حال وحشت و هراس تهديد شدند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف

3- توطئه كنندگان عليه پيامبر ( ص ) به هلاكت تدريجى تهديد شدند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف

{تخوّف} در لغت به معناى {تنقص} كه نقصان در اموال و تعداد نفوس انسانها بر اثر مرگ و مير باشد، آمده است. بنابراين مراد از {تخوّف} اين است كه: تعدادى به هلاكت مى رسند و سپس نوبت به گروه بعدى مى رسد و اين حكايت از تدريجى بودن هلاكت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 1،4

1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهيده از خطرات و مشكلات ، به دچار شدن به خطرات و مهلكه هاى ديگر

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أفأمنتم أن يخسف بكم

4- كفران كنندگان نعمت هاى الهى و حق ناسپاسان ، در معرض عذاب هاى دنيوى چون بلعيده شدن به وسيله زمين و گرفتار شدن به طوفان شن

و كان الإنس_ن كفورًا. أفأمنتم أن يخسف بكم ... أو يرسل عليكم حاصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 2

2- انسان هاى ناسپاس و روى گردان از حق ، هيچ گاه و در هيچ شرايطى ، از عذاب و كيفر دنيوى خداوند ، در دريا و خشكى در امان نيستند .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 92 - 3

3-

تهديد پيامبر ( ص ) به مشركان مكه ، در امكان نزول عذاب با سقوط قطعاتى از آسمان بر سر آنان

أو تسقط السّماء كما زعمت علينا كسفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 4

4- بيم دادن آدميان از عذاب شديد خداوندى ، از رسالت هاى قرآن است .

لينذر بأسًا شديدًا من لدنه

مرجع ضمير در {ينذر} و {يبشّر} ممكن است {الكتاب} و يا {عبده} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 6

6- گرفتارى به عذاب هلاكت بار ، هشدار خداوند به گنه كاران و كافران و ستم پيشگان عصر بعثت بود .

و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا و جعلنا لمهلكهم موعدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 1،7

1- ابراهيم ( ع ) در اندرز خود به آزر ، عذاب سخت الهى را در كمين پرستشگران بت ها خواند و وى را به آن هشدار داد .

إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

نكره آوردن {عذاب} بر عظمت آن دلالت دارد. و {مسّ} (مصدر {يمسك}) _ چنانچه در مفردات راغب آمده است _ در باره هرگونه آزارى كه به انسان برسد، استعمال مى شود.

7- لزوم توجه دادن مردم به رحمانيت خداوند در عين برحذرداشتن آنان از عذاب او

إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

حضرت ابراهيم(ع) در مقام تبليغ، در عين هشدار به آزر در مورد عذاب، يادآور رحمانيت خداوند نيز مى شود تا وى را اميدوار سازد و به سوى خداوند بازگرداند.

از اين برخورد مى توان نتيجه كلى در امر تبليغ و ارشاد گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 48 - 3

3 - انذار فرعون از عذاب ، با لحنى ملايم و پس از تبشير وى ، از وظايف موسى و هارون بود .

والسل_م على من . .. العذاب على من كذّب

ظاهر كلام آن است كه انذار فرعون پس از تبشير او صورت گرفته باشد. به كار گرفتن صيغه هاى غايب در انذار، و نيز تصريح به وحى بودن آن همراه با تأكيد، جملگى گواه نرمى گفتار موسى و هارون در سخن گفتن با فرعون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 4

4 - ترساندن فرعونيان از عذاب _ به خاطر افتراى بر خداوند _ سرلوحه سخنان موسى ( ع ) در صحنه مقابله با ساحران فرعون

قال لهم موسى ويلكم لاتفتروا على اللّه كذبًا فيسحتكم بعذاب

{ويل}; يعنى، {اندوه} و {هلاكت} و {هر سختى كه از ناحيه عذاب پديد آيد} (لسان العرب). {ويلكم} نفرين است; يعنى، عذاب باد بر شما. برخى آن را مفعول براى فعل محذوف دانسته اند; يعنى، ألزموا ويلكم (با هلاكت و عذابتان همدم باشيد). جمله {فيسحتكم بعذاب} روشنگر مفاد {ويلكم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 2

2- بيم دادن كافران از خطر هلاكت با عذابى از جانب خداوند ، از وظايف پيامبر ( ص )

و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب . .. قل كلّ متربّص فتربّصوا فستعلمون

{تربص} به معناى {انتظار} است (مصباح). فرمان {قل}

به پيامبر(ص)، بيانگر وظيفه داشتن آن حضرت در ابلاغ اين نكته به كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 5

5 - هشدار قبلى مردم به عذاب استيصال ، از سوى پيامبرِ پس از نوح

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 54 - 6

6 - تهديد مشركان حق ناپذير صدراسلام ، به عذاب الهى

فذرهم فى غمرتهم حتّى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 93 - 3

3 - تهديد مشركان عصر بعثت به عذاب دنيوى از سوى خداوند

قل ربّ إمّا ترينّى ما يوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 77 - 10

10 _ تهديد شدن تكذيب كنندگان دعوت خدا و رسول او ، به عذاب و كيفر از سوى خداوند

قل مايعبؤا بكم ربّى . .. فقد كذّبتم فسوف يكون لزامًا

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در مقام تهديد كافران و مشركان است; همان طور كه آيات گذشته در تشويق مؤمنان و بندگان خالص خدا بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 6

6 - هشدار روشن و بى ابهام نوح ( ع ) به قومش ، نسبت به خطر { عذاب استيصال } در صورت پافشارى آنان بر شرك و مبارزه با توحيد

إن أنا إلاّ نذير مبين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه نوح(ع) در راستاى اتمام حجت با قومش، از پيش آنان

را به نزول عذاب استيصال هشدار داده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 135 - 2

2 - اقدام هود ( ع ) به انذار دادن قوم عاد به عذاب قيامت

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 14،15،16

14 - هشدار دادن به مردم از عذاب شديد الهى ، محور اساسى رسالت پيامبر ( ص )

إن هو إلاّ نذير لكم بين يدى عذاب شديد

قصر در {إن هو إلاّ نذير} از نوع قصر اضافى و در رابطه با مسأله اتهام جنون به پيامبر(ص) است; يعنى، پيامبر(ص) آن گونه نيست كه شما معرفى مى كنيد; بلكه او تنها يك انذارگر است و هدفى جز اين ندارد.

15 - هشدار پيامبر ( ص ) به مردم از عذاب الهى ، در راستاى نفع رسانى به آنان است .

إن هو إلاّ نذير لكم

16 - هشدار دادن به مردم از عذابى كه در پيش رو دارند ، در نگاه مردم مكه سخن جنون آميز تلقى مى شد .

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة إن هو إلاّ نذير لكم بين يدى عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 50 - 7

7 - مأموريت پيامبر ( ص ) ، انذار خلق از عذاب الهى با بيانى روشن و بى ابهام

إنّى لكم منه نذير مبين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از {منه}، اين باشد كه پيامبر(ص)، مردم را از عذاب الهى (من عذابه) بيم دهد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 39 - 3

3 - قوم لوط ، مورد هشدار هاى مكرر نسبت به عذاب الهى

فذوقوا عذابى و نذر

{نذير} (مفرد {نذر}) مصدر و به معناى انذار است. بنابراين به كارگيرى {نذر} به صورت جمع، بيانگر آن است كه قوم لوط از پيش به صورت مكرر، نسبت به خطر نزول عذاب بر آنان، هشدار داده شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 2

2 - اخطار هاى الهى درباره عذاب ، از ميان برنده هرگونه عذر در ترك راه خدا

إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا

جملاتى نظير {إنّا أنذرناكم} _ كه پس از هشدار به عذاب گفته شود _ خبر از تحقق انذار نيست; زيرا مخاطب به آن آگاه است; بلكه در مقام اظهار برائت و قطع عذر مخاطب است. ذكر اين جمله پس از {من شاء اتّخذ...} _ در آيه قبل - گوياى معذور نبودن كسى است كه سير زندگانى خود را، به سوى خدا قرار نمى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 1 - 3

3 - انذار و هشدار به عذاب ، روشى قرآنى در اصلاح روابط اقتصادى مردم

ويل للمطفّفين

انذار از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 9

9_ نوح ( ع ) ، كافران قومش را به كيفر هاى دردناك اخروى هشدار داد .

أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 32

- 1

1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خويش ، از دچار شدن به عذاب الهى در روز قيامت در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )

و ي_قوم إنّى أخاف عليكم يوم التناد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 33 - 4

4 - هشدار مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، از دچار شدن آنان به عذاب گريزناپذير الهى در قيامت در صورت كشتن موسى ( ع )

ي_قوم إنّى أخاف عليكم . .. يوم تولّون مدبرين ما لكم من اللّه من عاصم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 1

1 - خداوند ، انسان ها را از عذاب سخت قيامت آگاه ساخته و آنان را از گرفتارى به آن برحذر داشته است .

إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا

نكره بودن {عذاباً}، بر عظمت و بزرگى آن دلالت دارد.

انذار از عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 1

1- پيامبر ( ص ) مأمور انذار و ترساندن مردم از عذاب استيصال

و أنذر الناس يوم يأتيهم العذاب . .. ربّنا أخّرنا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از {العذاب}، عذاب دنيوى (استيصال) باشد. درخواست مهلت براى اجابت دعوت رسولان (أخّرنا ... و نتّبع الرسل) مؤيد آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 46 - 2

2- بدكاران ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب استيصال تهديد شدند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم فى تقلّبهم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 3

3- خداوند ، كافران صدراسلام را به عذاب استيصال تهديد كرد .

و إذا تتلى . .. قال الذين كفروا ... و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 5

5- خداوند ، كافران و مشركان متعصب و سرسخت عصر بعثت را به نابودى و عذاب استيصال ، تهديد كرد .

و تنذر به قومًا لدًّا . و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 47 - 1

1 - تهديد شدن كافران و تكذيب گران عصر بعثت ، به عذاب استيصال

و إن يكذّبوك . .. و يستعجلونك بالعذاب

{ال} در {العذاب} براى عهد و اشاره به عذابى است كه به مشركان تكذيب گر وعده داده شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 55 - 5

5 - تهديد كفرپيشگان صدراسلام به عذاب استيصال

أو يأتيهم عذاب يوم عقيم

مراد از {عذاب} در جمله فوق عذاب استيصال است. اضافه {عذاب} به {يوم}، اضافه ظرفيه و به تقدير {عذاب فى يوم عقيم} مى باشد. {عقيم} نيز صفت {يوم} و به معناى نازا است. توصيف {يوم} به {عقيم}، بدان جهت است كه روزى كه عذاب استيصال نازل شود، آن روز، آخرين روز زندگى كافران خواهد بود و براى آنان روز ديگرى در پى نخواهد آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 5

5 - هشدار قبلى مردم به عذاب

استيصال ، از سوى نوح ( ع )

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

انذار از عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 8 - 1

1_ كافران به قرآن و پيامبر ( ص ) و قيامت ، مستحق عذاب دنيوى اندو به آن تهديد شده اند .

و ل_ئن أخّرنا عنهم العذاب

جمله {ما يحبسه} (چه چيز مانع نزول آن عذاب است؟) مى رساند كه مراد از {العذاب} عذاب دنيوى است و نيز حكايت از اين دارد كه كفرپيشگان ، به آن عذاب تهديد شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 10

10_ نوح ( ع ) ، كافران قومش را به عذابى دردناك در دنيا هشدار داد .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 5

5_ خداوند ، مشركان و كفرپيشگان عصر بعثت را به عذاب هاى شديد دنيوى تهديد كرد .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة إن أخذه أليم شديد

برداشت فوق، از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) در {كذلك أخذ ربك} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 1

1_ خداوند منكران رسالت پيامبر ( ص ) را همواره به عذاب هاى دنيوى تهديد مى كرد .

و إن مَّا نرينّك بعض الذى نعدهم

تحقق بخشيدن برخى از عذابهاى موعود در حيات پيامبر(ص) _ كه مفاد {نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفينّك} است _ حاكى از آن است كه مراد از وعيدها

(نعدهم) عذابهاى دنيوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 5

5- خداوند ، كافران لجوج عصر بعثت را به عذاب دنيوى در زمانى مناسب هشدار داد .

فلاتعجل عليهم إنّما نعدّ لهم عدًّا

عبارت {إنّما نعدّ لهم عدّاً} حاوى مفهوم تعليل است; يعنى، هدف بالا رفتن ارقام است و روزى، شمارش به نقطه مورد نظر خواهد رسيد و پس از آن، عذاب حتمى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 135 - 5

5 - هشدار هود ( ع ) به امكان نزول عذاب سخت دنيوى بر قوم كفرپيشه عاد

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

مراد از {يوم عظيم} مى تواند روز قيامت باشد(برداشت هاى پيش بر اين احتمال است). همچنين مى تواند روز استيصال در دنيا باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

انذار از نزول عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 3

3_ نوح ( ع ) ، همواره كفرپيشگان را به نزول عذاب الهى هشدار مى داد .

فأتنا بما تعدنا

آوردن فعل مضارع (تعد) به جاى فعل ماضى (وعدت) اشاره به تكرار وعيدها و هشدارهاى حضرت نوح(ع) دارد.

انقراض اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 5

5_ برخى از اقوام گذشته در پى نزول عذاب بر آنان ، منقرض شدند و نسلى از آنان برجاى نماند .

منها . .. حصيد

اولويت در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 70 - 3

3- هركس به اندازه استحقاق و اولويت خود ، طعم عذاب دوزخ را خواهد چشيد .

ثمّ لنحن أعلم بالذين هم أولى بها صليًّا

درجه بندى مستحقان آتش دوزخ و تعيين اولويت هاى آنان، نشان از آن دارد كه همه يكسان عذاب نخواهند ديده; بلكه برخوردى متفاوت و متناسب با هر يك صورت خواهد گرفت.

اولين اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 64 - 2

2 - مرفهان خوشگذران و جلوداران كفر ، نخستين چشندگان شعله هاى عذاب الهى

حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون

اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 7

7 - كفر پيشگان به عذابى گرفتار خواهند شد .

و لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 10 - 6،8

6 _ منافقان ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

و لهم عذاب اليم

8 _ كيفر دمسازان با دروغ ، عذابى است دردناك

و لهم عذاب اليم بما كانوا يكذبون

{باء} در {بما كانوا} سببيه است و {ما} مصدريه مى باشد; يعنى: و لهم عذاب اليم بسبب كذبهم المستمر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 11 - 9

9 - فسادگرى و اصلاح ناپذيرى منافقان ، موجب گرفتار آمدن آنان به عذابى دردناك خواهد شد .

و لهم عذاب اليم بما كانوا . .. إذا قيل لهم لاتفسدوا فى الأرض

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: {إذا قيل} عطف بر {يكذبون} در آيه قبل باشد. بر اين

مبنا، مفاد جمله {إذا قيل ...} نيز همانند {يكذبون} بيانگر سبب گرفتارى منافقان به عذاب اليم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 24 - 8،11

8 - آتش دوزخ ، مهيّا شده براى كفرپيشگان

أعدّت للكفرين

اعداد (مصدر اعدت) به معناى حاضر كردن و مهيّا ساختن است.

11 - كفرپيشگان در قيامت با آتشى كه خود برافروخته اند ، عذاب خواهند شد .

فاتقوا النار وقودها الناس و الحجارة أعدّت للكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 39 - 1،2

1 - آتش دوزخ ، كيفر و سزاى انكار كنندگان و تكذيب كنندگان آيات الهى است .

و الذين كفروا و كذبوا بأيتنا أولئك أصحب النار

{تكذيب} (مصدر كذبوا) به معناى: نسبت دروغ دادن است. {آياتنا} علاوه بر تعلقش به {كذبوا} متعلق به {كفروا} نيز مى باشد. جمله {الذين كفروا ...} عطف بر جمله {من تبع ...} است و بيانگر گروهى است كه هدايتها و رهنمودهاى الهى را پذيرا نيستند.

2 - كفر پيشگان و تكذيب كنندگان آيات الهى ، براى هميشه در دوزخ خواهند بود .

أولئك أصحب النار هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 9

9 - عالمان بدعتگذار و دين ساز يهود ، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

فويل للذين يكتبون الكتب . .. فويل لهم مما كتبت أيديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 81 - 1،4

1 - گنهكاران يهود همانند ديگر گنهكاران ، به اندازه استحقاقشان ، در آتش دوزخ گرفتار خواهند

شد .

لن تمسنا النار إلاّ أياماً معدودة . .. بلى

{بلى} (چنين نيست) حرف جواب است و براى رد سخن و ادعاى مطرح شده به كار مى رود. اين كلمه در آيه شريفه رد ادعاى يهود (لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة) است.

4 - گنهكارانى كه گناهانشان سراسر وجود آنان را فرا گيرد ، در آتش دوزخ براى هميشه گرفتار خواهند شد .

من كسب سيئة و أحطت به خطيئته فأولئك أصحب النار هم فيها خلدون

{سيئة} و {خطيئة} هر دو به معناى بدى و گناه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 19،20

19 - منكران حقانيت قرآن و كافران به پيامبر ( ص ) ، به عذابى خوار كننده گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب مهين

20 - يهوديان منكر رسالت پيامبر ( ص ) ، از زمره كافرانند و به عذابى خفت آور گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 12

12 - يهوديان گنهكار به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .

بما قدمت أيديهم . .. و ما هو بمزحزحه من العذاب

{زحزحة} (مصدر مزحزح) به معناى دور ساختن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 11،14

11 - كفر پيشگان به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب أليم

14 - يهوديانِ كافر به پيامبر ( ص ) و استهزا كننده او ، مستحق عذابى دردناك هستند .

و للكفرين عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 120 - 19

19 - هيچ پشتيبان و ياورى نيست كه بتواند مستحقان عذاب الهى را از گرفتار شدن به عقوبت رهايى بخشد .

مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 123 - 8

8 - در قيامت ، هيچ راه نجاتى براى كافرانِ به قرآن و پيامبر ( ص ) وجود نخواهد داشت .

أولئك يؤمنون به و من يكفر به . .. و اتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً

هدف از توصيف قيامت، به اينكه فديه اى گرفته نمى شود و . ..; مأيوس كردن مستحقان عذاب است از اينكه راه نجاتى - جز ايمان به قرآن و پيامبر(ص) - براى خويش توهم كرده و به اعتبار آن دل خوش كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 18

18 - آنان كه به خدا و روز قيامت كافر شوند ، راهى جز ورود به آتش دوزخ نخواهند داشت .

و من كفر . .. ثم أضطره إلى عذاب النار

اضطرار; يعنى، مجبور ساختن كسى به انجام كارى. پس {ثم اضطره ...} چنين معنا مى شود: آن گاه كه كافران حيات دنيا را سپرى كردند، آنان را براى ورود به آتش دوزخ مجبور مى كنم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 13

13 - مشركان ( سران آنان و پيروانشان ) در قيامت به آتش دوزخ گرفتار شده و در آن ماندگار خواهند بود .

و ما هم بخرجين من النار

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 2،15

2 - كسانى كه احكام و معارف كتاب هاى آسمانى را كتمان كرده اند تا بدين وسيله به متاع دنيا برسند ، در قيامت به عذاب دردناكى گرفتار خواهند شد .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب . .. لهم عذاب أليم

15 - گنهكاران در قيامت ، علاوه بر آتش دوزخ به عذاب هاى روحى نيز گرفتار خواهند شد .

و لايكلمهم اللّه يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 5،6،9

5 - عالمان اهل كتاب با كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى ، گمراه شدند و عذاب الهى را براى خويش كسب كردند .

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى و العذاب بالمغفرة

6 - عالمان بى تعهد و وظيفه نشناس ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة فما أصبر هم على النار

9 - ضلالت پيشگان و گنهكاران به عذاب طاقت فرساى قيامت گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى . .. فما أصبر هم على النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 176 - 6

6 - حق ستيزى موجب گمراهى ، محروميت از لطف و مغفرت خدا و گرفتار شدن به آتش دوزخ مى باشد .

لايكلمهم اللّه يوم القيمة . .. ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به عقوبتهاى مطرح شده در آيات قبل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2

- 206 - 12

12 _ جهنّم ، كيفر حاكمان مفسد ، سرسخت و حق ناپذير

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 6،10،14

6 _ بنى اسرائيل ، مصداق بارز تفرقه افكنان و تحريفگران دين خداوند و مشمول عذاب شديد الهى

ادخلوا فى السِلم كافة . .. فان زللتم من بعد ما ... سَلْ بنى اسرائيل كم اتيناهم م

پس از امر به دخول در {سلم} (تسليم در برابر خداوند و اتّحاد جامعه ايمانى)، و عدم تبعيّت از شيطان، بنى اسرائيل را به عنوان نمونه ذكر مى كند.

10 _ تحريفگران و تبديل كنندگان دين و آيات روشن الهى ، مستحق عذابى شديد

و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب

از مصاديق روشن و مورد نظر نعمتهاى الهى، دين و آيات خداوندى است. و مراد از تبديل، تحريف است.

14 _ از سنّت هاى الهى ، عذاب شديد تحريفگران و تبديل كنندگان دين است .

و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب

{و من يبدّل نعمة اللّه} عام است و دربرگيرنده كليّه كسانى است كه آيات الهى را تحريف مى كنند; خصوصاً با توجّه به ضرورت پندگيرى ديگران از بنى اسرائيل تحريفگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 32

32 _ كسى كه مُرتدّ بميرد ، هميشه در عذاب دوزخ است .

و من يرتدد منكم عن دينه فيمت . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 -

257 - 15

15 _ كافران ، اهل آتش و ماندگار در آن براى هميشه

اولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 8

8 _ نمرود ، نمونه اى از منحرفان راه رشد ، محرومان از ولايت الهى ، روندگان از نور به ظلمت و جاودان در آتش

قد تبيّن الرّشد . .. اللّه ولىّ الّذين ... الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم

خداوند پس از بيان ايمان و كفر (ولايت {اللّه} و {طاغوت} در آيات پيشين) براى نشان دادن نمونه خارجى، داستان ابراهيم (ع) و نمرود را بيان كرده كه ابراهيم (ع) نمونه اى از ايمان و نمرود، نمونه اى از كفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 4 - 9،10،16

9 _ كفر به آيات خدا ، موجب عذاب سخت الهى بر كافران

انّ الّذين كفروا بايات اللّه لهم عذاب شديد

10 _ عذاب شديد كافران پس از اتمام حجت بر آنان از طريق كتب آسمانى

نزّل عليك الكتاب . .. انّ الّذين كفروا بايات اللّه لهم عذاب شديد

16 _ ابتلاى كافران به عذاب شديد ، انتقام الهى از آنان و نمايانگر شكست ناپذيرى خداوند است .

انّ الّذين كفروا . .. لهم عذاب شديد و اللّه عزيز ذوانتقام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 9،10،11

9 _ هشدار الهى به كافران در مورد عاقبت بد آنان

انّ الذين كفروا . .. و اولئك هم وقود النار

10 _ آتش دوزخ ، از درون كافران زبانه مى كشد .

اولئك هم

وقود النار

با توجه به معناى لغوى {وقود}: هو الحطب المجعول للوُقود. يعنى وقود، هيزمى است براى روشن كردنِ آتش.

11 _ مال و اولاد كافران ، آنان را هرگز از آتش دوزخ و عذاب الهى دور نخواهد ساخت .

لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً

{من اللّه}، يعنى از عذاب الهى، به قرينه {اولئك هم وقود النار}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 3،8،11

3 _ فرعونيان و پيشينيانشان كه تكذيب كننده آيات خدا بودند ، آتشگيره هاى دوزخند .

اولئك هم وقود النار. كدأب ال فرعون و الذين من قبلهم كذبوا باياتنا

{كدأب ال}، يا تشبيه كافران عصر بعثت است به فرعونيان و پيشينيانشان و يا نمونه و مثالى است براى كافرانى كه خود را بى نياز از خدا پنداشتند و آتشگيره دوزخ شدند.

8 _ فرعونيان و پيشينيانشان كه تكذيب كنندگان آيات الهى بودند ، گرفتار عقوبت شديد خدا شدند .

كذّبوا باياتنا فاخذهم اللّه بذنوبهم و اللّه شديد العقاب

11 _ گناهان ، خود ، مايه و وسيله عذاب و كافران است .

فاخذهم اللّه بذنوبهم

بنابراينكه {باء} در {بذنوبهم} براى استعانت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 12 - 3

3 _ پيامبر اكرم ( ص ) ، مأمور اعلام كردن شكست نهايى كفار به آنها و حشرشان به سوى جهنّم

قل للّذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 2،21

2 _ كافران به آيات الهى ، مستحق عذابى دردناك

انّ الذين يكفرون بايات

اللّه . .. فبشّرهم بعذاب اليم

21 _ قاتلان پيامبران و قاتلان امر كنندگان به معروف ، گرفتار سخت ترين عذاب هاى الهى

و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط.

از رسول اللّه (ص) سؤال شد: اىّ الناس اشد عذاباً يوم القيامة؟ آن حضرت فرمود: رجل قتل نبيّاً او رجلاً امر بمعروف او نهى عن منكر، سپس آن حضرت، اين آيه را تلاوت كرد: {انّ الّذين يكفرون . .. }.

_______________________________

تفسير طبرى، ج 3، ص 144 ; مجمع البيان، ج 2، ص 720 ; تفسير تبيان، ج 2، ص 422.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 9

9 _ كافران و قاتلان انبيا و عدالتخواهان ، راه نجاتى ندارند .

انّ الذين يكفرون . .. و ما لهم من ناصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 56 - 1،4

1 _ كافران ( يهوديان ) ، مشمول عذاب سخت خداوند در دنيا و آخرت

فاما الذين كفروا فاعذّبهم عذاباً شديداً فى الدنيا و الاخرة

4 _ برترى پيروان عيسى ( ع ) بر يهوديان ، موجب عذاب سخن دنيوى يهوديان

و جاعل الذين اتبعوك . .. فاما الذين كفروا

بنابراينكه جمله {فاما الذين . .. }، به قرينه ذكر عذاب دنيوى، نتيجه جمله {جاعل الّذين ... } باشد; يعنى عذاب دنيوى يهود نتيجه تفوّق نصارا بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 17،18

17 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت

انّ الّذين يشترون .

.. و لهم عذاب اليم

18 _ علماى اهل كتاب به خاطر سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت

و من اهل الكتاب . .. انّ الذين يشترون ... و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 88 - 1،3

1 _ لعنت دائمى و عذاب تخفيف ناپذير ، كيفر مرتدّان

قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. خالدين فيها لا يخفّف عنهم العذاب

3 _ خداوند بدون مهلت و تأخير ، مرتدّان و كافران يهود و نصارا را عذاب مى كند .

لا يخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 91 - 4

4 _ كسانى كه در حال كفر بميرند ، مستحقّ عذابى دردناك هستند .

اولئك لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 116 - 1

1 _ اموال و فرزندان اهل كفر ، نمى تواند آنها را از كيفر خداوند برهاند .

انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً

{اغنى} هنگامى كه با {عن} متعدى شود، به معناى {دفع} مى آيد. لذا {لن تُغنى}، يعنى نمى رهاند. (روح المعانى).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 7،11،14

7 _ توبه مشركان و پذيرش آن از سوى خداوند و يا عذاب و مجازات آنان ، هدفى براى نصرت الهى به رزمندگان بدر

ولقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً ... او يتوب عليهم

جمله {يتوب

عليهم} و نيز {يعذّبهم}، عطف است بر {يقطع طرفاً}; و اين جمله متعلق به {نصركم اللّه ببدر} است. و لذا عذاب مشركان و پذيرش توبه آنان نيز از اهداف پيروزى جنگ بدر خواهد بود.

11 _ عذاب خداوند سرنوشت كافران محارب ، در صورت عدم بازگشت و توبه

ليقطع طرفاً . .. فينقلبوا خائبين ... او يعذّبهم

14 _ دشمنان محارب با اهل ايمان ، مستحقّ عذاب الهى

او يعذّبهم فانّهم ظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 131 - 3

3 _ آتش دوزخ ، در انتظار كافران و رباخواران ، و آماده براى آنان

لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 19،20

19 _ آتشِ دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم كفرپيشگان مشرك

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرعب . .. و ماويهم النّار و بئس مثوى الظّالمين

20 _ آتش دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم ستم پيشگان

و ماويهم النّار و بئس مثوى الظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 11

11 _ دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم آنانكه خشم و غضب الهى را بر خويش هموار ساخته اند .

كمن بآء بسخط من اللّه و مأويه جهنّم و بئس المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 189 - 5

5 _ مالكيّت انحصارى و قدرت مطلق خداوند ، دليل نبود گريزگاه براى مستحقان عذاب

فلا تحسبنّهم بمفازة من العذاب . .. و للّه

ملك السّموات و الارض و اللّه على كلّ ش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 8

8 _ ستمكارى ، موجب ورود آدمى به آتش دوزخ و بى ياورى وى در قيامت

ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار

مراد از كلمه {للظّالمين} همان دوزخيان هستند. بنابراين به كارگيرى اسم ظاهر به جاى ضميرِ {ما لهم} براى رساندن اين معناست كه ستمكارى علّت شده كه خداوند آنان را به آتش كشاند و از يارى ياوران محروم باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 3

3 _ منافقان به خاطر ناسپاسى و كفرشان به خدا ، مستحق عذاب دوزخند .

إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل . .. ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم

بنابر اينكه خطاب، متوجه منافقان باشد، آيه شريفه اشاره به ناسپاسى و بى ايمانى آنان دارد و آن را از موجبات گرفتارى دوزخ مى شمرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 118 - 4

4 _ مشركان ، مستحق عذاب الهى

ان تعذبهم فانهم عبادك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 49 - 1

1 _ تكذيب كنندگان آيات الهى به عذاب گرفتار خواهند شد.

و الذين كذبوا بأيتنا يمسهم الهذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 17،25

17 _ ظالمان نمى توانند خود را از مهلكه مردن و عذاب خواركننده پس از آن رهايى بخشند.

و الملئكة باسطوا أيديهم أخرجوا

أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

جمله {أخرجوا انفسكم} خطاب ملائكه به ظالمان است، كه اگر مى توانيد خود را از اين مهلكه نجات بخشيد. اين سخن ملائكه از سر استهزا و بيان عجز ظالمان است.

25 _ ظالمان و مستكبران در برزخ به عذاب گرفتار خواهند بود.

و لو ترى إذ الظلمون . .. اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم ... عن ءايته تستكبرون

ظاهراً مراد از {اليوم} زمان پس از مرگ و قبل از قيامت است كه برزخ نام دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 8،9

8 _ ذلت در پيشگاه خداوند و عذابى شديد در انتظار سردمداران مجرم است.

سيصيب الذين أجرموا صغار عندالله و عذاب شديد

9 _ فريبكارى و توطئه مداوم عليه دين، عامل گرفتارى توطئه گران به ذلت و عذاب شديد است.

سيصيب الذين . .. بما كانوا يمكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 20

20 _ جايگاه ابدى جنيان اغواگر (شيطانها) و انسانهاى پيرو ايشان آتش دوزخ است.

قال النار مثويكم خلدين فيها

{مثوى} اسم مكان و به معنى جايگاه و محل استقرار است. (راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 12

12 _ جامعه مجرم خود را از شمول رحمت خداوند محروم و سزاوار عذاب او مى گرداند.

و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

{بأس} در لغت به معناى شدت است و در اين آيه كنايه از عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 11

11 _ خداوند گروههاى

تشكيل شده بر اساس پذيرش بخشى از دين را به عذاب گرفتار خواهد ساخت.

إن الذين فرقوا دينهم . .. إنما أمرهم إلى الله ثم ينبئهم بما كانوا يفعلون

{آگاه سازى از اعمال ناپسند}، كنايه از گرفتار ساختن به عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 2

2 _ عذاب سهمگين خداوند در انتظار جوامع مختلف از قوانين دين و پذيرنده ولايتهاى غير خداوند

و لاتتبعوا من دونه . .. و كم من قرية أهلكنها

بيان هلاكت جوامع پيشين پس از فرمان به رعايت قوانين دين و سرپيچى از ولايت غير خدا {اتبعوا ما أنزل اليكم . ..}، بيانگر آن است كه عذاب امتهاى پيشين به سبب تخلف آنان از اين فرمان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 6

6 _ وجود فاصله زمانى بين نزول عذاب استيصال و هلاكت گرفتاران به آن

فما كان دعويهم إذ جاء بأسنا إلا ان قالوا إنا كنا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 183 - 2،5

2 _ تكذيب كنندگان آيات الهى سزاوار عذاب از جانب خداوند هستند .

و أملى لهم

آنگاه مهلت دادن و تأخير انداختن عذاب موضوع پيدا مى كند كه استحقاق عذاب بالفعل وجود داشته باشد.

5 _ امهال خداوند به كفرپيشگان تكذيب كننده ، زمينه ساز افزايش عذاب آنان است .

و أملى لهم إن كيدى متين

چون امهال به عنوان {كيد} مطرح شده است، معلوم مى شود مهلت دادن در اينجا براى افزون شدن عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

6 - انفال - 8 - 14 - 3

3 _ مشركان حاضر در كارزار بدر ، مردمى كفرپيشه و مستحق عذاب با آتش دوزخ

و أن للكفرين عذاب النار

از مصاديق مورد نظر براى {للكفرين} مشركان حاضر در كارزار بدر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 16 - 2

2 _ روى گردانان از جبهه نبرد _ جز براى اتخاذ تاكتيك هاى جديد _ مورد غضب الهى و مستحق جهنم

و من يولهم . .. فقد باء بغضب من اللّه و مأويه جهنم و بئس المصير

كلمه {بوء} چنانچه با حرف {باء} متعدى شود مى تواند به معناى متحمل شدن باشد. بنابراين {باء بغضب من اللّه} يعنى خشم خداوند را بر خود هموار ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 10

10 _ آنان كه طلا و نقره مى اندوزند و از انفاق آن در راه خدا ، امتناع مىورزند ، مستحق عذابى دردناكند .

و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 15

15 _ آزاردهندگان پيامبر ( ص ) ، مستحق عذابى دردناك

و الذين يؤذون رسول اللّه لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 11 - 6،7

6 _ كفرمداران و شرك پيشگان ، مستحق عذاب و كيفر الهى در دنيا

و لو يعجل اللّه للناس الشر

7 _ منكران قيامت ، مستحق كيفر و عذاب الهى در دنيا هستند

.

و لو يعجل اللّه . .. لقضى إليهم أجلهم فنذر الذين لايرجون لقاءنا

از آيه شريفه استفاده مى شود كه: اگر مجازات منكران قيامت منجر به مرگ آنان نمى شد، خدا بدون مهلت آنان را سركوب مى كرد; يعنى، آنان استحقاق كيفر را دارند لكن مانع وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 6

6 _ مردمان زشت كردار در سراى آخرت ، گرفتار خشم و عذاب الهى خواهند بود .

و الذين كسبوا السيئات . .. ما لهم من اللّه من عاصم

مراد از جمله {ما لهم من اللّه من عاصم}، {ما لهم من عذاب اللّه من عاصم} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 50 - 3

3 _ تكذيب كنندگان قرآن و رسالت پيامبر اكرم ( ص ) ، همواره در معرض عذاب ناگهانى استيصال ، قرار دارند .

قل أرءيتم إن أتيكم عذابه بيتاً أو نهاراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 7

7 _ ظالمان و ستم پيشگان ، سزاوار عذابند .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

جمله {ظلمت} در {لكل نفس ظلمت} مشعر به عليت ظلم و بيانگر استحقاق ظالمان نسبت به عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 70 - 5

5 _ كافران و مشركان ، در جهان آخرت عذاب شديدى را خواهند چشيد .

الذين يفترون على اللّه الكذب . .. ثم نذيقهم العذاب الشديد بما كانوا يكفرون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 6

6 _ تكذيب كنندگان آيات الهى ، مستحق عذاب استيصال و در معرض آن هستند .

و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 20

20 _ عذاب دردناك جهنم ، كيفر كافران است .

فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم

ممكن است الف و لام {العذاب} _ كه براى عهد ذهنى است _ اشاره به عذاب دنيوى (استيصال) باشد و ممكن است اشاره به عذاب برزخى و يا عذاب اخروى باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 96 - 1

1 _ تكذيب آيات و نشانه هاى الهى ، زمينه ساز گرفتارى مكذبان به عذاب استيصال است .

و لاتكونن من الذين كذبوا بأيت اللّه . .. إن الذين حقت عليهم كلمت ربك

از ارتباط اين آيه با آيه قبل استفاده مى شود كه: مراد از {الذين حقت عليهم} تكذيب كنندگان آيات الهى اند و از ذيل آيه بعد، جمله {حتى يروا العذاب الإليم} و ذيل آيه بعد از اين; يعنى، جمله {لما آمنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى فى الحياة الدنيا} استفاده مى شود كه مراد از {كلمت ربك} عذاب دنيوى استيصال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 97 - 1

1 _ كسانى كه از سوى خداوند محكوم به عذاب استيصال شوند ، اگر تمام معجزات و نشانه هاى الهى بر آنان عرضه شود ، هرگز تسليم نشده و ايمان نخواهند آورد .

إن

الذين حقت عليهم كلمت ربك لايؤمنون. و لو جاءتهم كل ءاية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 7

7 _ قوم يونس بر اثر تكذيب پيامبر خود و سرباز زدن از ايمان به دعوت هاى او ، در معرض عذاب استيصال قرار گرفتند .

إلا قوم يونس لما ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 102 - 1،2،3،4،6،7

1 _ مردمى كه زمينه ايمان را از دست بدهند و از آيات الهى و هشدار پيامبران تأثير نپذيرند ، مستحق عذاب استيصال هستند .

و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون. فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من

2 _ مشركان مكه ، به دليل از دست دادن زمينه ايمان به آيات الهى و هشدار هاى پيامبر اكرم ( ص ) ، مستحق عذاب استيصال بودند .

و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون. فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من

با توجه به اينكه يكى از مصاديق {قوم لايؤمنون} در آيه قبل، مشركان مكه مى باشد، برداشت فوق استفاده مى شود.

3 _ عذاب استيصال ، سنتى است الهى كه انتظار وقوع آن در هر زمان و مكانى ، بر مردمى كه زمينه ايمان را از دست داده اند ، مى رود .

و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون. فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من

4 _ بسيارى از اقوام پيشين به دليل فقدان زمينه ايمان و تكذيب آيات الهى و نپذيرفتن هشدار هاى پيامبرانشان ، با عذاب استيصال

نابود شدند .

و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون. فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من

6 _ پيامبر اكرم ( ص ) از سوى خداوند دستور يافت تا مشركان را به { عذاب استيصال } هشدار دهد و اعلان نمايد كه در انتظار وقوع آن باشند .

و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون. فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من

7 _ پيامبر اكرم ( ص ) از سوى خداوند دستور يافت يأس و نوميدى خود را نسبت به هدايت يافتن مشركان ابلاغ كرده و اعلان كند كه در انتظار نزول عذاب بر آنان به سر مى برد .

فهل ينتظرون . .. قل فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 8 - 1

1_ كافران به قرآن و پيامبر ( ص ) و قيامت ، مستحق عذاب دنيوى اندو به آن تهديد شده اند .

و ل_ئن أخّرنا عنهم العذاب

جمله {ما يحبسه} (چه چيز مانع نزول آن عذاب است؟) مى رساند كه مراد از {العذاب} عذاب دنيوى است و نيز حكايت از اين دارد كه كفرپيشگان ، به آن عذاب تهديد شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 4،5،10

4_ كافران به قيامت و آنان كه براى منحرف نشان دادن راه خدا تلاش مى كنند ، در خطر گرفتارشدن به عذاب هاى دنيوى اند .

الذين . .. يبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم ك_فرون. أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأ

5_ مانعان راه خدا و آنان كه به خدا دروغ مى

بندند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا . .. أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأرض

جمله {أُول_ئك لم يكونوا . ..} كنايه از تهديد به عذاب است و {فى الأرض} مى تواند دليل بر دنيوى بودن آن عذاب باشد.

10_ كفرپيشگانى كه مردم را از پيوستن به راه خدا باز مى دارند ، به عذابى دو چندان گرفتار خواهند شد .

الذين يصدون . .. يض_عف لهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 11

11_ كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذابهايى دردناك در دنيا

أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 14

14_ كفرپيشگان و ستمگران ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 7

7_ گرفتار شدن كفرپيشگان و ستمكاران به عذاب دنيوى ، موجب رهايى آنان از عذاب اخروى نيست .

فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

بيان عذاب اخروى كفرپيشگان ، پس از بيان گرفتارى آنان به عذاب دنيوى ، اشاره به اين نكته دارد كه: نبايد گمان شود اگر كافران به كيفر دنيوى و عذاب استيصال گرفتار شدند ، از عذابهاى اخروى رهايى خواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 9

9_ عذاب دردناك ، فرجام و

عاقبت كفرپيشگان است .

ثم يمسّهم منا عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 11

11_ نزول عذاب الهى بر كفرپيشگان ، برخاسته از استحقاق آنان است نه آنكه وجودشان موجب ضرر و زيان بر خدا باشد .

و يستخلف ربى قومًا غيركم و لاتضرونه شيئًا

برداشت فوق مبتنى براين است كه جمله {لاتضرونه} حال باشد. براين اساس جمله {يستخلف ... و لاتضرونه} چنين معنا مى شود. در حالى كه ضرر و زيانى را متوجه خدا نمى كنيد شما را عذاب مى كند و اين معنا مى رساند كه موجب عذاب، استحقاق كفرپيشگان است نه اين كه وجودشان مايه ضررى بر خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 9

9_ كفر پيشگان قوم عاد ، علاوه بر عذاب دنيوى به عذاب آخرت نيز گرفتار خواهند شد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

برداشت فوق ، براساس اين احتمال است كه مراد از {عذاب} در جمله {و نجّيناهم من عذاب}، عذاب اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 16

16_ انكار كنندگان ربوبيت خدا ، مخالفان پيامبران و پيروى كنندگان از سركشان ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و لما جاء أمرنا . .. و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 6

6_ از قوم عاد ، تنها معاصران هود از رحمت الهى محروم شده و به عذاب گرفتار شدند

. *

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

{قوم هود} عطف بيان براى {عاد} است. با توجه به اينكه قوم عاد پيش از حضرت هود بوده اند و پس از او نيز وجود داشتند ، مى توان گفت: هدف از تبيين و توضيح {عاد} به {قوم هود} بيان معنايى است كه در برداشت فوق آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 6

6_ ستمگران ، مشركان و كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 18

18_ همسر لوط ، بايد به عذابى كه براى قوم لوط مقدر شده بود ، گرفتار مى شد .

إنه مصيبها ما أصابهم

ضمير در {إنه} به اصطلاح ضمير شأن است و حاكى از تأكيد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 3

3_ اقوام نوح ، هود ، صالح و لوط به خاطر مخالفت با پيامبران و ستيزه جويى با آنان ، به عذاب هاى دنيوى مبتلا شدند .

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 10

10_ ستمگران ، مشركان و آنان كه در مبادلات كم فروشى كرده و عدل و انصاف را رعايت نكنند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 2

2_ امت هاى ستم پيشه ( جوامع كفرپيشه و مشرك ) در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال هستند .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 1،2

1_ انكار كنندگان قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) و اخروى اند .

أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة

ضمير در {أفأمنوا} مى تواند به {أكثر الناس} در آيه 103 باز گردد. در اين صورت مقصود از آن ضمير كسانى اند كه به قرآن و وحى الهى و رسالت پيامبر(ص) كافر شدند و آنها را انكار كردند.

2_ مشركان ، در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى الهى در دنيا و آخرتند .

أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد ضمير در {أفأمنوا} مشركانى باشند كه در آيه قبل از آنان سخن گفته شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 8،10

8_ تكذيب كنندگان پيامبران پيشين به عذاب هاى دنيوى گرفتار شدند .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

مراد از ضمير در {أفلم يسيروا} مشركان و مخالفان پيامبراكرم(ص) است و مقصود از {الذين من قبلهم} امتهاى پيش از ايشان مى باشد.

10_ مطالعه آثار باقيمانده از تكذيب كنندگان انبيا ، گوياى عاقبت شوم آنان و

گرفتار آمدنشان به عذاب هاى الهى است .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 17

17_ گنهكاران و تكذيب كنندگان پيامبر ( ص ) در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 5،15

5_ كفرپيشگان امت هاى گذشته به عذاب هاى دنيوى گرفتار شدند .

و قد خلت من قبلهم المثل_ت

{مثلات} (جمع مَثُلة) به معناى عقوبتها و عذابهاست. عذابها و عقوبتها بدان اعتبار {مثلات} _ كه از ماده مِثل (مانند) است _ گفته مى شود كه آن را مثال قرار مى دهند براى اينكه ديگران از آن عبرت گرفته و از عوامل آن بپرهيزند. از معانى {خلوّ} (مصدر خلت) گذشتن و سپرى شدن است.

15_ گنه كاران و ستم پيشگان كه مشمول مغفرت الهى نشوند ، به عذاب هاى سهمگين الهى گرفتار خواهند شد .

إن ربك لذو مغفرة . .. و إن ربك لشديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 2 - 5،7

5- بى ترديد كافران ، داراى فرجامى ناگوارند و به عذابى شديد و طاقت فرسا ، گرفتار خواهند شد .

و ويل للك_فرين من عذاب شديد

7- كافرانِ به قرآن و كافرانى كه تصميم به ماندن در ظلمت ها گرفته اند ، فرجامى بس ناگوار دارند و در عذابى سخت گرفتار خواهند شد .

و ويل للك_فرين من عذاب شديد

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد

از كافران در اين آيه، به قرينهء آيه قبل، كسانى هستند كه كتاب خدا را نپذيرفتند و از ظلمتها خارج نشدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 21

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 4،12

4- كافرانِ پيرو به هنگام حضور در پيشگاه خداوند در قيامت پيشاپيش درمى يابند كه گرفتار عذاب الهى خواهند شد .

و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغن

ذكر {فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا} براى درخواست كمك ضعفا _ پس از آنكه حضور همه مردم را در قيامت اعلام كرد و هنوز سخنى از عذاب گفته نشده است _ حكايت از اين مى كند كه آنان گرفتار شدن خود را به عذاب از قبل خواهند فهميد.

12- عذاب كافرانِ پيرو در قيامت به قدرى شديد است كه آنان را به دريوزگى مى كشاند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 16،21

16- شيطان و پيروانش در آخرت گرفتار عذاب الهى خواهند شد .

ما أنا بمصرخكم و ما أنتم بمصرخى

21- ستمگران قطعاً در عذابى سخت و بس دردناك گرفتار خواهند شد .

إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 8

8- كيفر ستمگران در قيامت بسيار شديد و هولناك است .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 1

1- هلاكت و عذاب دنيوى ستم پيشگان تاريخ از سوى خداوند ، على رغم مكر و چاره انديشى هاى فراوان و قدرتمندانه آنان

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا . .. و قد مكروا مكرهم ... و إن كان مكرهم لتزول منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 1،2

1- همسر لوط ( ع ) در زمره مجرمان قوم لوط و عذاب شدگان الهى بود .

إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم . .. إلاّ امرأته

2- باقى ماندن همسر لوط ( ع ) در ميان عذاب شدگان قوم لوط ، به تقدير و دستور خدا بود .

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

ترديدى نيست كه همه مقدرات به دست خداوند است و انتساب تقدير (قدّرنا) به فرشتگان، مى تواند به خاطر اين باشد كه آنان مجرى اين تقدير بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 90 - 1

1- التقاطيون و تجزيه كنندگان قرآن در صدر اسلام ، دچار عذاب الهى شدند .

كما أنزلنا على المقتسمين

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه لفظ عذاب در جمله {أنا النذير. ..} در آيه قبل، در تقدير باشد و مفعول فعل {أنزلنا} ضمير محذوفى باشد كه به عذاب بر مى گردد. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: همان گونه كه عذاب را بر {مقتسمين} نازل كرديم. گفتنى است {المقتسم} به معناى كسى است كه چيزى را به چند جزء تقسيم كند و مراد از آن _ به قرينه

آيه بعد (الذين جعلوا القرءان عضين) _ تجزيه كنندگان قرآن هستند كه برخى از معارف آن را پذيرفته و برخى را انكار كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 3

3- منكران حقانيت كتاب هاى آسمانى ، گرفتار عذاب شدند .

كذلك فعل الذين من قبلهم و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . فأصابهم سيئ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 10

10- گروه ها و اقوامى كه در طول تاريخ ، انبياى الهى را تكذيب كردند ، گرفتار عذاب شدند .

فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

دعوت از مردم براى جهانگردى جهت مطالعه در عاقبت تكذيب كنندگان انبيا، دلالت بر اين دارد كه آنان دچار عذاب شده اند و مطالعه آن عبرت آموز است و اگر چنان چه به مرگ طبيعى مرده بودند، با انسانهاى ديگر تفاوتى نداشتند و در نتيجه مزيتى براى مطالعه نخواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 104 - 4

4- عذاب دردناك ، فرجام و كيفر كافرانى است كه از سر لجاج و عناد به آيات الهى ايمان نمى آورند .

إن الذين لايؤمنون بأي_ت الله . .. لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 14

14- مرتد ، داراى عذابى بزرگ است .

من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 117 -

4

4- ابتلاى بدعت گذاران به عذاب دردناك ، پس از بهرهورى اندك از دنيا ، گواه عدم رستگارى آنان است .

إن الذين يفترون على الله الكذب لايفلحون . مت_ع قليل و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 11

11- ذلّت و شكست ، مجازات دنيوى فسادانگيزان و عذاب حهنّم ، كيفر اخروى آنان است .

لتفسدنّ فى الأرض . .. و إن عدتم عدنا و جعلنا جهنّم للك_فرين حصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 8

8- دنياطلبان علاوه بر عذاب جسمانى ، در آخرت نيز گرفتار عذاب روحى مى شوند .

ثمّ جعلنا له جهنّم يصل_ها مذمومًا مدحورًا

{يصلاها} (در آتش سوزان حهنّم مى سوزد) اشاره به عذاب جسمى و {مذموماً مدحوراً} (نكوهش شده و مطرود) اشاره به رنج روحى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 3

3- كفرپيشگان ، و گنه كاران ، به عذاب شديد الهى گرفتار خواهند شد .

لينذر بأسًا شديدًا من لدنه

{بأس}، به معناى عذاب و سختى است و به قرينه {يبشّر المؤمنين. ..} _ در فراز بعد _ مراد، عذابى است كه كافران و گنه كاران به آن تهديد شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 9

9- آتش سهم گين و فراگير ، عذاب حاضر و آماده براى كافران ، از جانب خداوند است .

إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا

نكره آوردن {ناراً} براى دلالت بر شدّت و عظمت است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 1

1- امكانات ثروت مند مغرور ، با نزول عذاب فراگير الهى ، نابود شد و تمامى منافع باغ و كشت زار او از بين رفت .

و أُحيط بثمره

{أُحيط بثمره} عطف بر محذوف است، يعنى، {وقع العذاب و. ..}. احاطه شدن، كنايه از نابود شدن است. مراد از {ثمر}، تمامى دستاوردهاى مرد ثروت مند در باغ و كشت زار خود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 5

5- ستم كاران ، در قيامت ، به عذابى سخت گرفتار خواهند شد .

فيعذّبه عذابًا نكرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 6،12،16

6- گرفتارى به عذاب الهى با توجه به رحمانيت خداوند ، نشانه كمال بى لياقتى و محروميت از تمام زمينه هاى رحمت الهى است .

أن يمسّك عذاب من الرحمن

12- گرفتاران به عذاب الهى ، همراه و قرين شيطان خواهند بود .

يمسّك عذاب من الرحمن فتكون للشيط_ن وليًّا

16- شيطان ، مطرودترين گنه كاران از رحمت خداوند و گرفتارترين آنان به عذاب الهى است .

إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن فتكون للشيط_ن وليًّا

تهديد بت پرستان به اين كه ممكن است خداى رحمان بر شما خشم گيرد و با شيطان هم دم شويد، نشانه عمق مطرود بودن شيطان و گرفتارى او به عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 9

9- خداوند ، برخى از گمراهان را به عذاب دنيوى مبتلا مى سازد و عده اى

را به عذاب اخروى گرفتار خواهد ساخت .

حتّى إذا رأوا ما يوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعة

مراد از {العذاب} به قرينه {الساعة} عذاب دنيوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 79 - 5

5- خداوند كسانى را كه براى ازدياد مال و فرزند به كفر روآورده اند ، به عذابى مداوم و بىوقفه گرفتار خواهد ساخت .

و نمدّ له من العذاب مدًّا

معناى اصلى {مدّ} كشاندن چيزى در ناحيه طول آن و متصل ساختن اشيا به يكديگر براى طولانى ساختن آن است (تاج العروس). مصداق اين معنا در آيه، استمرار عذاب است و مفاد آن چنين است: {بدون انقطاع، از عذاب براى او پيش مى آوريم تا همواره در عذاب بماند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 129 - 4

4 - كفرورزان به آيات و هدايت هاى الهى ، سزاوار كيفر و عذاب در دنيا هستند .

و لولا كلمة سبقت من ربّك لكان لزامًا

كلمه {لزاماً} مصدر باب مفاعله است و خبر قرار گرفتن مصدر، حاكى از مبالغه است. بنابراين مفاد جمله {لكان لزاماً} چنين مى شود: [اگر سنت مهلت نبود ]عذاب، ملازم مخالفان بود و [حتى اندك زمانى] از آنان فاصله نمى گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 1

1- كافران مكه با انكار آيات الهى _ پس از اتمام حجت بر ايشان _ مستحق نابودى و عذاب بودند .

و لو أنّا أهلكن_هم . .. فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 8

8- استهزاكنندگان پيامبران ، به عذابى مبتلا شدند كه آن را به مسخره مى گرفتند .

فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

مقصود از {ما كانوا به يستهزءون} عذاب استيصال است; زيرا آن چه مورد تمسخر كافران در طول تاريخ بود _ و همان بر سرشان آمد _ عذاب استيصال بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 43 - 5

5- بى پناهى همه جانبه كافران دربرابر عذاب الهى و حتمى بودن هلاكت آنان

أم لهم ءالهة تمنعهم من دوننا . .. و لا هم منّا يصحبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 8،15

8 - شرك ، گناهى است نابخشودنى كه اهل آن مستحق عذاب الهى اند .

و كثير حقّ عليه العذاب

15 - شرك پيشگان ، در قيامت گرفتار عذاب خوار كننده الهى و محروم از هر كرامت بخش و گرامى دارنده اى خواهند بود .

و الذين أشركوا ان اللّه يفصل بينهم يوم القي_مة. .. و كثير حقّ عليه العذاب و من ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 5،10

5 - خداوند ، اقوام تكذيب گر و كفر پيشه تاريخ را پس از اين كه از فرصت داده شده استفاده نكردند و هم چنان بر كفر و انكار خود پاى فشردند ، با عذاب استيصال نابود كرد .

فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم

{نكير} به معناى انكار (تغيير) است. و مقصود از آن به قرينه آيه بعد، تغيير نعمت به محنت، حيات به

مرگ و نابودى و آبادانى به ويرانى است. گفتنى است كه استفهام در جمله {فكيف كان نكير}، استفهام تعجيبى و بيانگر شدت كيفر است.

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 1،2

1 - هلاكت و نابودى بسيارى از جوامع ستم پيشه در طول تاريخ با عذاب خداوند

فكأيّن من قرية أهلكن_ها و هى ظالمة

جمله {أهلكناها} به تقدير {أهلكنا أهلها} مى باشد. {خَواء} (مصدر {خاوية}) به معناى سقوط كردن و فرو ريختن و {عرش} مفرد ({عروش}) به معناى سقف است. {شَيد} (مصدر {مشيد}) نيز براى دو معنا به كار مى رود: ساختمان سفيد را گچ كارى كردن و بنايى را بلند و برافراشته ساختن. بنابراين {قصرمشيد} مى تواند به معناى كوشك برافراشته و بلند و يا به معناى كاخ سفيد و گچ كارى شده باشد; يعنى، كم نيستند شهرها و سرزمين هايى كه مردمشان را به خاطر ظلم و بى دادگرى، نابود كرديم و اكنون ديوارهاى خانه هايشان روى سقف فرو ريخته و چاه هاى متروك و كاخ هاى سفيد برافراشته، كه بى صاحب مانده است. گفتنى است كه آيه ياد شده متضمن توصيه به مشركان صدراسلام است كه در فرجام كار جوامع پيشين بنگرند و ببيند كه قهر الهى بر سر آنها و شهرهايشان چه آورده است و از آن عبرت بگيرند و دست از مخالفت با پيامبر(ص) بردارند.

2 - ظلم و بى

دادگرى جوامع پيشين ، سبب گرفتار شدن آنان به خشم خداوند و هلاكت و نابوديشان با عذاب او

و إن يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم. .. فكأيّن من قرية أهلكن_ها و هى ظالمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 1

1 - هلاكت و نابودى بسيارى از جوامع پيشين با عذاب استيصال

و كأيّن من قرية أمليت لها و هى ظالمة

{إملاء} (مصدر {أمليت}) از {ملو} و به معناى فرصت دادن است {لها} به تقدير {لأهلها} و {هى ظالمة} به تقدير {و أهلها ظالمة} مى باشد. {أخذ} (مصدر {أخذت}) به معناى گرفتن و در اين جا كنايه از هلاك ساختن و از ميان برداشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 57 - 2

2 - عذاب دوزخ ، عقوبت كفر به خدا و تكذيب آيات او ( قرآن )

و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا فأولئك لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 3،4

3 - تگذيب گران حق ستيز ، سزاوار عذاب مرگ بار استيصال

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

كلمه {بالحقّ} را به دو صورت مى توان تفسير كرد: الف) جامعه پس از نوح، به خاطر كفر و تكذيب گرى شان، مستحق عذاب بودند. ب) نزول عذاب صيحه بر آن قوم، حكمى بر پايه حق و عدل بود. برداشت فوق، براساس تفسير اول مى باشد.

4 - عذاب استيصال ، كيفرى بر اساس حق و به دور از كمترين بى عدالتى نسبت به كافران و تكذيب گران

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 6

6 - جوامع گذشته تاريخ ، يكى پس از ديگرى ، با عذاب قهر الهى و در پى تكذيب انبيا و مبارزه با آنان ، مضمحل شدند .

فأتبعنا بعضهم بعضًا

{إتباع} (مصدر {أتبعنا}) به معناى يكى را در پى ديگرى روانه كردن است; يعنى، {پس ما امت هاى تكذيب گر را پى در پى هلاك كرديم و هر يكى را به دنبال ديگرى، به ديار نيستى روانه ساختيم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 4

4 - عذاب الهى ، دامنگير ظالمان و ستمگران

قل ربّ إمّا ترينّى ما يوعدون . ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 6

6 - ترويج كنندگان شايعات و تهمت پردازى هاى ناروا _ جدا از فضل و رحمت خداوند _ مستحق عذاب الهى اند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 19 - 3،4

3 _ مشركان در قيامت ، ناتوان از دفاع از خويش در برابر عذاب الهى و يافتن هرگونه يار و ناصرى براى خود

فما تستطيعون صرفًا و لانصرًا

4 _ چشيدن عذاب بزرگ الهى ، كيفر حتمى ستم كاران

و من يظلم منكم نذقه عذابًا كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 2

2 _ قوم عاد ، ثمود و اصحاب رسّ ، مردمانى ظالم و

ستمگر و گرفتار عذاب دردناك الهى در قيامت

و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا . و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 6

6 _ كسانى كه رو به سوى شرك آرند و دست به آدم كشى و زنا بيالايند ، در حال خوارى و براى هميشه در عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

و يخلد فيه مهانًا

فوق مبتنى بر همين نظريه است. و چنان چه {ذلك} اشاره به يكايك گناهان ياد شده به صورت مستقل باشد، در اين صورت چون اتفاق همه علما و مفسران بر آن است كه زناكار به عذاب ابدى در قيامت گرفتار نمى شود، از اين رو مقصود از {يخلد} طولانى بودن عذاب است نه جاودانگى آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 2

2 - همسر لوط ، مخالف راه او و در زمره محكومان به عذاب

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 3

3 - گرفتار شدن ثموديان به عذاب ويرانگر و كيفر نابودكننده الهى ، پيش از تحقق توطئه آنان عليه صالح ( ع ) و خانواده اش

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم أنّا دمّرن_هم

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) مرادف {إهلاك} است. حال اگر گروه هاى توطئه گر در برنامه ترور صالح(ع) موفق مى شدند، دعوت خداوند از انسان ها براى عبرت گيرى از سرنوشت آنان معنا نداشت. بنابراين عبارت {أنّا دمّرناهم}; يعنى، {أهلكناهم قبل أن يحققوا مكرهم; ما آنان را پيش از آن كه بتوانند طرحشان

را پياده كنند، نابود ساختيم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 1

1 - قارون و فرعون و هامان ، سه شخصيت هلاك شده با عذاب الهى اند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن

{قارون} عطف بر {عاداً} است. {عاداً} مفعول فعل مقدر (أهلكنا) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 2،10

2 - كيفر حتمى فراموش كاران روز قيامت ، چشيدن عذاب است .

فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا

10 - عذاب فراموش كاران قيامت ، عذابى بس سخت و شديد است .

فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا . .. و ذوقوا عذاب الخلد

تكرار {ذوقوا} و مبهم گذاشتن آن و چيزى كه شخص گناهكار، امر به چشيدن آن شده است _ در {ذوقوا} ى نخست _ حكايت از سختى و شدت آن مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 65 - 1

1 - كفرپيشگان ، همواره در آتش جهنم باقى خواهند ماند .

الك_فرين و أعدّ لهم سعيرًا . خ_لدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 8 - 8

8 - كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند ، گرفتار عذاب خواهند شد .

الذين لايؤمنون بالأخرة فى العذاب

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 3 - 6

6 - فرار و نجات از عذاب الهى ، براى كافران ممكن نيست .

فنادوا و لات حين مناص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 10

10 - سران كفر و شرك ، مستحق چشيدن عذاب الهى استيصال اند .

بل لمّا يذوقوا عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 1

1 - گرفتار شدن قشر مرفه و ناسپاس ملت هاى گذشته به عذاب و پيامد هاى ناگوار رفتار بد خود

إذا خوّلن_ه نعمة منّا . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 4،5

4 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، بر اثر مخالفت با پيامبران خود ، به عذاب الهى دچار شدند .

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

5 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مهم ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 5

5 - خاندان فرعون ، به عذاب سخت و فراگير دنيوى گرفتار شدند .

و حاق ب_َال فرعون سوء العذاب

{حاقَ} (مرادف {أحاطَ}); يعنى، احاطه يافت و فراگير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 72 - 1

1 - كافران حق ستيز

و ستيزه جو ، در قيامت به آب داغ و پر حرارت افكنده خواهند شد .

يسحبون . فى الحميم

يكى از معانى {حميم}، آب داغ و پر حرارت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 7

7 - بسيارى از اقوام صاحب قدرت و مكنت و داراى تمدن و آثار ملى ، به عذاب الهى ( استيصال ) گرفتار شدند .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 12

12 - مشركان و مجادله گران حق ستيز گرفتار غضب و عذاب سخت الهى

و الذين يحاجّون فى اللّه . .. عليهم غضب و لهم عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 9

9 - ظالمان و سيه كاران ، مستحق عذاب دردناك آخرت اند .

و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 35 - 3

3 - كافران متعصب و لجاجت پيشه ، هيچ گونه راه فرار و گريزى از عذاب الهى ندارند .

و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 42 - 5

5 - ستم پيشگان و متجاوزان ، مستحق عذابى سخت و دردناك اند .

الذين يظلمون الناس . .. أول_ئك لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 20

20 - ستم پيشگان ، در

عذاب جاودان جهنم ، خواهند ماند .

ألا إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 4

4 - پيروان ستمگران ، همانند آنان مستحق عذاب الهى اند .

فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم فأغرقن_هم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 8

8 - تفرقه گرايان در دين و راه انبيا ، انسان هايى ستمگر و مستحق عذاب اخروى

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم . .. فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين ظلموا من عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 33 - 4،6

4 - گرفتار آمدن منكران معاد ، در قيامت به عذابى كه آن را به استهزا مى گرفتند و انكار مى كردند .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

6 - نبودن كمترين گريزگاه در قيامت براى منكران معاد

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

مفاد {حاق بهم} (نزول و احاطه بر كافران) مى تواند كنايه از اين باشد كه آنچه در قيامت بر كافران اتفاق مى افتد گريزناپذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 3

3- گروه هاى بسيارى از كافران جن و انس ، محكوم به عذاب حتمى الهى در گذشته تاريخ

حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 4

4- عصيانگران مستحق عذاب ، فاقد كمترين ياور در برابر خداوند

و من لايجب داعى اللّه

. .. و ليس له من دونه أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 34 - 8

8- كافران ، چشنده عذاب الهى در قيامت ، پس از اقرارشان به مجرميت خويش

أليس ه_ذا بالحقّ قالوا بلى و ربّنا قال فذوقوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 4

4- كافرانى كه تا آخرين لحظه زندگى در حال عناد و ستيز با دين باشند ، محكوم به عذاب ابدى خواهند بود .

إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. فلن يغفر اللّه لهم

لازمه قطعى {لن يغفر اللّه} باقى ماندن هميشگى در عذاب الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 12

12 - منافقان و مشركان ، گرفتار عذاب دنيوى و اخروى

عليهم دائرة السوء . .. و أعدّ لهم جهنّم

تعبير {دائرة السوء} _ با توجه به ذيل آيه (اخبار به عذاب جهنم) _ مى تواند ناظر به عذاب و سختى هاى دنيا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 26

26- كافران ، مستحق عذاب حتمى الهى

لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 4

4 - قوم عاد ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

كذّبت عاد فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 6

6 - فراهم آورندگان

زمينه گناه ، همانند مرتكبان گناه مستحق عذاب اند .

فعقر . .. إنّا أرسلنا عليهم

در صورتى كه قوم ثمود در ابتلا به عذاب خصوصيتى نداشته باشند; از آيه شريفه استفاده مى شود كه همه توطئه گران عليه حق، در معرض عذاب اند; چه مباشران و چه فراهم آورندگان زمينه جرم و خطا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 43 - 1،2

1 - كافران هر عصر ، در معرض عذاب الهى بدون هيچ امتياز بر پيشينيان خود

أكفّاركم خير من أُول_ئكم

2 - مشركان عصر پيامبر ، در پليدى و استحقاق عذاب ، همچون كافران هلاك شده پيشين ( قوم هاى عاد ، ثمود ، لوط و فرعونيان )

أكفّاركم خير من أُول_ئكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 18

18 - مؤمنان در قيامت ، مشمول رحمت خداوند و منافقان محكوم به عذاب الهى اند .

يوم يقول المن_فقون . .. باطنه فيه الرحمة و ظ_هره من قبله العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 16

16 - كسانى كه در دنيا عمر خود را به بطالت ( بازى ، سرگرمى ، آرايش ، تفاخر ، فزون خواهى و . . . ) مى گذرانند ، در آخرت محكوم به عذاب الهى اند .

أنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو . .. و فى الأخرة عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 11،12

11 - عذاب دردناك الهى ، كيفر كافران است .

و للك_فرين

عذاب أليم

12 - عذاب دردناك الهى ، گريبانگير كسانى خواهد شد كه حدود الهى را رعايت نكرده و به آن تعدى مى كنند .

و تلك حدود اللّه و للك_فرين عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 15 - 2،5

2 - عذابى سخت و جانكاه ، در انتظار منافقان است .

أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا

5 - برقرارى رابطه دوستى منافقان با يهوديان ، مصداق بارز زشت كارى آنان و سبب دچار شدنشان به عذاب سخت الهى

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا . .. إنّهم ساء ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 3 - 2،5

2 - يهوديان توطئه گر بنى نضير ، مستحق مجازاتى سخت بودند .

هو الذى أخرج الذين كفروا . .. و لولا أن ... لعذّبهم فى الدنيا

5 - يهوديان توطئه گر ( بنى نضير ) ، گرفتار عذاب آتش در آخرت

و لهم فى الأخرة عذاب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 2

2 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از سوى خداوند به عقوبتى سخت در دنيا گرفتار شدند .

فأخذهم أخذة رابية

{رابية} (اسم فاعل از {ربا يربو}) به معناى فزاينده و رو به رشد است و در اين آيه كنايه از شدّت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 1 - 4

4 - قوم نوح ، مستحق عذاب الهى پيش از رسالت آن حضرت

من قبل أن يأتيهم عذاب أليم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 5

5 - افزودن گمراهى ، از عذاب هاى الهى براى ظالمان و گمراه كنندگان جامعه

و قد أضلّوا كثيرًا و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه پيامبران براى هدايت مردمان مبعوث شدند و افزودن گمراهى گمراه كنندگان، جنبه مجازاتى دارد نه ابتدايى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 29 - 8

8 - مجازات الهى ، در انتظار منكران معاد و تكذيب كنندگان آيات او است .

إنّهم كانوا . .. و كلّ شىء أحصين_ه كت_بًا

جمله {وكلّ شىء . ..}، _ پس از بيان انكار معاد و تكذيب آيات از سوى طغيانگران _ تهديد آنان به مجازات در آخرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 30 - 1

1 - خداوند با فرمانى تحقيرآميز ، طغيان گران را به تحمل عذاب جهنم ملزم مى سازد .

للطّ_غين . .. فذوقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 3

3 - منكران قيامت ، در آستانه سقوط در عذاب الهى و لبه پرتگاه آن

إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا

{قرب عذاب} _ در اين برداشت _ به معناى ارتباط نزديك آن به كافران گرفته شده است; يعنى، عذابى كه كافران به

آن انذار شده اند، با آنان ارتباطى تنگاتنگ دارد. بيان وصف {قريباً} براى نفس عذاب _ نه زمان آن _ اين معنا را تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 1،2

1 - شكنجه گران و سوزانندگان مردمِ با ايمان ، به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .

إنّ الذين فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت ثمّ لم يتوبوا فلهم عذاب جهنّم

{فتن} (مصدر {فتنوا}) در اصل به معناى داخل كردن طلا در آتش است; ولى در مورد داخل كردن انسان در آتش نيز استعمال دارد (مفردات راغب). {فتنة} در قرآن، گاهى به معناى تعذيب (شكنجه دادن) آمده است. (بصائر فيروزآبادى)

2 - شكنجه گران و سوزانندگان مؤمنان ، علاوه بر عذاب جهنم ، به عذاب سوزانى سخت تر از آن ، گرفتار خواهند شد .

فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق

جمله {و لهم عذاب الحريق} چنانچه تأكيد قبل نباشد، بر وجود عذابى ديگر _ علاوه بر عذاب جهنم _ دلالت دارد. برخى آن را بر عذاب دوران برزخ و قيامت تطبيق داده اند. وصف حريق بودن، بيانگر شدّت سوزندگى آن است; در حدى كه اوصاف ديگر آن را تحت الشعاع قرار مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 4 - 1،3

1 - برخى از نمازگزاران ، گرفتار نفرين خداوند و سزاوار عذاب و هلاكت اند .

فويل للمصلّين

{ويل} _ كه در اصل به معناى عذاب و هلاكت است _ كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. (لسان العرب) اين كلمه نام درّه، يا چاه خاصى

در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن است (قاموس). مبتدا قرار گرفتن آن _ با آن كه نكره است _ نشان مى دهد كه در معناى نفرين به كار رفته است.

3 - نمازخواندن تكذيب كنندگان كيفر هاى الهى ، بى ثمر بوده و مايه استحقاق عذاب جهنم است .

أرءيت الذى يكذّب بالدّين . .. فويل للمصلّين

اهل عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 1

1_ كافران ، مشركان ، گمراهان و آنان كه پيامبران را به مسخره مى گيرند ، به عذاب هاى سخت دنيوى و اخروى گرفتار خواهند شد .

لهم عذاب فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أشق

مراد از ضمير در {لهم} _ به قرينه آيه 31 و 32 _ كافران، مشركان ، استهزاگران و گمراهان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 17

17 - درون حصار كشيده شده ميان مؤمنان و منافقان در قيامت ، محل رحمت خدا و خارج آن در احاطه عذاب الهى است .

باطنه فيه الرحمة و ظ_هره من قبله العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 11

11 - كافران ، مستوجب عذاب اخروى اند .

و للك_فرين عذاب مهين

اهل عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 8

8- عذاب استيصال هر قومى تنها شامل مجرمان و تبهكاران آن قوم مى شود و نه پاكان و بى گناهانشان .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال

لوط إنا لمنجّوهم

اهل عذاب در كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 94 - 2

2 _ سرگذشت حضرت نوح و موسى ( ع ) و پيامبران مبعوث شده در فاصله ميان آنان و تكذيب شدن آنان و هلاكت مكذبان به عذاب استيصال ، آياتى است كه در كتاب هاى آسمانى پيشين نيز آمده بود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب م

برداشت فوق از ارتباط ميان اين آيه شريفه و مجموعه آيات 71 تا 93 _ كه با هم يك بند را تشكيل مى دهند _ استفاده مى شود.

اهل عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 1

1_ كافران ، مشركان ، گمراهان و آنان كه پيامبران را به مسخره مى گيرند ، به عذاب هاى سخت دنيوى و اخروى گرفتار خواهند شد .

لهم عذاب فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أشق

مراد از ضمير در {لهم} _ به قرينه آيه 31 و 32 _ كافران، مشركان ، استهزاگران و گمراهان مى باشد.

اهميت عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 117 - 2

2- ناچيزى هر بهره دنيوى ، در قبال عذاب دردناك اخروى

مت_ع قليل و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 18 - 3

3 - مجموعه هاى سازمان يافته ، از هر گونه يارى رسانى به اعضاى خويش در برابر عذاب آخرت ناتوان

اند .

فليدع نادية . سندع الزبانية

اهميت نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 1،2

1 - نجات از عذاب الهى و دستيابى به زندگى جاودانه بهشتى و رستگارى بزرگ ، سزاوار هرگونه عمل و تلاش است .

و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

{لام} در {لمثل} براى تعليل و {ه_ذا} اشاره به مضامين آيات گذشته است كه درباره رهايى از عذاب الهى و نيل به بهشت جاودان بود.

2 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ( رستگارى بزرگ ) ، تنها هدف شايسته براى هرگونه سعى و تلاش در زندگى آدمى

لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

از تقدم جار و مجرور (لمثل) بر عامل خود (فليعمل) _ كه مفيد حصر است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

اهميت نجات از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 4

4 - ناچيز و بى ارزش بودن ثروت ها و خوشى هاى دنيا ، در مقابل رهايى از عذاب قيامت

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 43

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 12 - 1،2

1 - مجرمان در قيامت ، براى رهايى خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن همسران خويش اند .

و ص_حبته

2 - مجرمان در عرصه محشر

، براى نجات خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن برادران خويش اند .

و أخيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 13 - 1

1 - مجرمان در قيامت ، براى نجات خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن بستگان نزديك خويش اند .

و فصيلته الّتى ت_ويه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 14 - 1،2

1 - مجرمان در قيامت ، براى نجات خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن همه انسان هاى كره زمين اند .

و من فى الأرض جميعًا

2 - مجرمان در قيامت ، براى نجات خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن همه محبوب ها و خلايق زمينى اند ( انس ، جن و . . . ) .

و من فى الأرض جميعًا ثمّ ينجيه

{مَن} براى مطلق موجودات شعورمند وضع شده است و برداشت ياد شده، مبتنى بر همين وضع اصلى است.

ايمان با مشاهده عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 3

3 - كسانى كه با تذكّر و يادآورى ايمان مى آورند _ نه در صورت برخورد باعذاب و ناگزير بودن _ مؤمنان واقعى اند .

إنّما يؤمن بأي_تنا الذين إذا ذكّروا بها خرّوا سجّدًا

ايمان با نزول عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 29 - 1

1 - ايمان آوردن كافران ، پس از مشاهده پيروزى مؤمنان و نزول عذاب ، غيرقابل پذيرش است .

قل يوم الفتح لاينفع الذين كفروا إيم_نهم

بنابراين كه {يوم الفتح}

نظر به نصرت دنيوى مؤمنان داشته باشد، آيه، ناظر به نزول عذاب استيصال و به پيروزى قطعى رسيدن مؤمنان خواهد بود.

ايمان به عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 11،12

11 _ باور به قيامت و عذاب دردناك آن موجب ترس از خداوند وعمل به احكام او

ليعلم اللّه يخافه بالغيب

{باء} در بالغيب مى تواند سببيه باشد بر اين مبنا مراد از غيب امورى است كه از نظر شخص خائف و حواس وى پنهان مى باشد و از مصاديق بارز غيب و نهانى كه سبب خوف آدمى از خدا مى شود قيامت و عذاب آخرت است.

12 _ هدف از آزمايش مؤمنان مشخص شدن صفوف باورداران به غيب ( قيامت و عذاب ) از غير آنان

ليبلونكم اللّه . .. ليعلم اللّه يخافه بالغيب

قيامت وعذاب آخرت زمانى موجب ترس از خداوند مى شود كه آدمى به آن باور داشته باشد بنابراين تمايز خداترسان در واقع تمايز باورداران قيامت از غير آنان است.

ايمان هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 51 - 2،3،4

2 _ كفرپيشگان و حق ستيزان ، به هنگام وقوع عذاب استيصال ، دست از كفر كشيده ، ايمان خواهند آورد .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن

3 _ اظهار ايمان به قرآن از سوى مشركان ، به هنگام وقوع عذاب استيصال ، بى ثمر بوده و مورد پذيرش خداوند نخواهد بود .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن

4 _ توبه و اظهار ايمان ، به هنگام وقوع عذاب استيصال ، سودى نداشته و مورد قبول

خداوند نيست .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 17

17 _ ايمان آوردن كافران ، به هنگام رويارويى با عذاب دردناك الهى ، بى ثمر بوده و مورد قبول خداوند واقع نخواهد شد .

و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 97 - 2،4

2 _ تكذيب كنندگان محكوم به عذاب استيصال ، آن گاه كه عذاب دردناك الهى را ببينند و راهى جز تسليم شدن براى آنان نماند ، از تكذيب دست برداشته و اظهار ايمان خواهند كرد .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك لايؤمنون . .. حتى يروا العذاب الأليم

4 _ بى فايدگى و نجات بخش نبودن ايمان با مشاهده عذاب الهى

لايؤمنون . .. حتى يروا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 2

2 _ هيچ قومى از اقوام تكذيب كننده سابق _ به جز قوم يونس _ پيش از نزول عذاب استيصال ، به دست كشيدن از تكذيب پيامبر خود و اظهار ايمان به او موفق نشدند .

فلولا كانت قرية ءامنت فنفعها إيمنها إلا قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 52 - 5

5 - ايمان مشركان ، پس از گرفتارى به عذاب سودى براى آنان ندارد .

و لو ترى إذ فزعوا . .. قالوا ءامنّا به و أنّى لهم التناوش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر

- 40 - 84 - 2

2 - اقوام قدرتمند محكوم شده به عذاب استيصال ، هنگام مشاهده آثار فرود آن ، توبه كنان به خداى يكتا ايمان آورده و به انكار معبود هاى ادعايى خويش مى پرداختند .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده و كفرنا بما كنّا به مشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 12 - 2

2- اظهار ايمان و اقرار به ربوبيت خداوند از سوى كافران ، در تنگنا هاى ابتلا و عذاب

ربّنا اكشف عنّا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 13 - 1،2،3،4

1- اظهار ايمان و التجا به خداوند ، پس از مشاهده عذاب ، اقدامى دير هنگام و بى ثمر براى كافران

أنّى لهم الذكرى

برداشت بالا بنابراين نكته است كه تعبير {أنّى لكم الذكرى}، درصدد بى ثمر خواندن ايمان كافران باشد.

2- ايمان آوردن به حق از روى منطق و دليل ، داراى ارزش و اعتبار است ; نه اظهار ايمان از روى ناگزيرى و مشاهده عذاب .

ربّنا اكشف عنّا العذاب إنّا مؤمنون . أنّى لهم الذكرى و قد جاءهم رسول مبين

لحن توبيخى آيه شريفه مى رساند كه ايمان انتخابى براساس دلايل روشن، سزاوار مقام انسانى است; نه اقرار به ايمان از روى ناگزيرى و مشاهده عذاب.

3- بى ثمرى اظهار ايمان ، پس از مشاهده عذاب ، منوط به اتمام حجت قبل از آن

أنّى لهم الذكرى و قد جاءهم رسول مبين

4- اظهار ايمان كافران ، در تنگناى عذاب ادعايى دروغين و غير قابل اعتماد

أنّى لهم الذكرى

برداشت بالا بنابراين نكته است كه تعبير {أنّى لهم الذكرى}

درصدد نفى اثر نباشد; بلكه در مقام تحليل و تفسير ادعاى ايمان كافران در شرايط عذاب باشد، به اين كه اينان هر چند مدعى ايمان مى شوند; اما آنان كجا و ايمان كجا؟ آنان راهى به سوى ايمان باز نگذاشته اند.

ايمان هنگام عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 55 - 8

8 - بى فايده بودن اظهار ايمان در روز وقوع عذاب استيصال و نيز در روز رستاخيز

حتّى تأتيهم الساعة بغتة أو يأتيهم عذاب يوم عقيم

باد عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 42 - 1

1 - باد وزيده بر قوم عاد ، از ميان برنده تمامى مظاهر حيات بود .

الريح العقيم . ماتذر من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 6 - 1

1 - قوم عاد ، به وسيله بادى سركش ، بسيار سرد و توفنده به هلاكت رسيدند .

و أمّا عاد فأُهلكوا بريح صرصر عاتية

{صرصر}; يعنى، صداى شديد و يا [هواى] سرد شديد; به گونه اى كه بسوزاند. {عُتُوّ} (مصدر {عاتية}) به معناى استكبار و تجاوز از حد است. (قاموس المحيط)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 1 - 7

7 - { قال رسول اللّه ( ص ) : الرياح ثمان : أربع منها عذاب و أربع منها رحمة . . . و الرحمة منها . . . المرسلات . . . فيُرسل اللّه المرسلات فتُثِيرُ السَّحاب . . . ;

رسول خدا(ص) فرمود: بادها هشت گونه اند;

چهارگونه از آنها بادهاى عذاب و چهارگونه ديگر رحمت اند. .. و از جمله بادهاى رحمت... {مرسلات} است... پس خداوند {مرسلات} را مى فرستد تا ابرها را به حركت درآورد}.

باران عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 1

1 - بارش بارانى از عذاب مرگبار بر قوم فسادپيشه لوط

و أمطرنا عليهم مطرًا

تنكير {مطراً} تنكير تنويع است; يعنى، نوعى باران فرستاديم كه آنان را در كام مرگ فرو برد.

بت ها و نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 8

8_ بت ها و خدايان پندارى ، هرگز به فرياد پرستشگران خويش نمى رسند و نمى توانند حتى اندكى از عذاب هاى الهى را از آنان دور سازند .

فما أغنت عنهم ءالهتهم التى يدعون من دون الله من شىء لما جاء أمر ربك

بزرگترين عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 12 - 1

1 - كسانى كه از تذكرات قرآن ، فاصله گرفته ، آن را نپذيرند ، به بزرگ ترين و سوزان ترين آتش ها ، گرفتار شده و در آن باقى خواهند ماند .

و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار الكبرى

زجاج گفته است: {صلى}; يعنى، ملازم و همراه شد (لسان العرب) و {صلى النار}; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد. (قاموس). {كبرى}; يعنى، بزرگ تر و بزرگى آتش به گستردگى و افروخته تر بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 24 - 1،3

1 -

گرفتارى به بزرگ ترين عذاب هاى خداوند ، فرجام كسانى است كه از پند و اندرز هاى پيامبر ( ص ) روى برگردانده ، به آن كفر مىورزند .

إلاّ من تولّى و كفر . فيعذّبه اللّه العذاب الأكبر

3 - جهان آخرت ، عرصه گرفتارى كافران حق گريز به بزرگ ترين عذاب هاى الهى است .

العذاب الأكبر

به قرينه آيه بعد، مراد از {العذاب الأكبر} عذابى است كه كافران در آخرت، به آن گرفتار خواهند شد.

بشارت نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 5

5- مبلغان مؤمن جن ، نويد دهنده قوم خويش به غفران الهى و رهايى از عذاب ، در پرتو ايمان

ي_قومنا . .. و ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب أليم

بقاى نسل اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 4

4_ نزول عذاب بر برخى از اقوام گذشته ، فراگير همه آنان نشد و نسلى از آنان باقى ماند .

منها قائم

برداشت فوق، براساس اين احتمال است كه مراد از {منها} من أهلها باشد. بر اين اساس، جمله {منها قائم ...}; يعنى، برخى از اقوامى كه گرفتار عذاب شدند، هم اكنون (عصر پيامبر) نيز موجودند و برخى از آنان به طور كلى منقرض شده و باقى نماندند.

بقاياى شهرهاى عذاب شده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 3

3_ برخى از آباديهايى كه عذاب بر آن واقع شد ، محو و نابود گشت و آثار برخى ديگر تا عصر

پيامبر ( ص ) باقى ماند .

ذلك من أنباء القرى . .. منها قائم و حصيد

{قائم} به معناى ايستاده و استوار و {حصيد} به معناى دِرو شده است. در آيه شريفه آباديهاى ويران نشده ، به زراعت و گياهانى كه بر ساقه خويش استوار مى باشد و آباديهاى مخروبه به زراعت دِرو شده ، تشبيه شده است.

بلندى زنجير عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 32 - 1

1 - كافران صاحب زر و زور در دوزخ ، در زنجيرى بلند به طول هفتاد زراع به بند كشيده خواهند شد .

ثمّ فى سلسلة ذرعها سبعون ذراعًا

بى ايمانى اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 5

5 - آن دسته از مشركان و كافران صدراسلام _ كه عذاب الهى بر آنان مقرر گرديده بود _ براى هميشه از ايمان محروم شدند .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {فاء} در جمله {فهم لايؤمنون} تفريعيه است و اين جمله متفرع بر جمله قبل مى باشد; يعنى، چون مقرر شد كه بيشتر آنان عذاب شوند، پس توفيقى براى ايمان آوردن نخواهند داشت.

بى ايمانى به عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 92 - 4

4- ناباورى مشركان مكه در نزول عذاب ، با فرو ريختن اجرام و قطعه هايى از آسمان بر آنان

أو تسقط السّماء كما زعمت علينا كسفًا

{الزعم} به معناى حكايت سخنى است كه در مظنه دروغ باشد (مفردات راغب).

بى تأثيرى

آيات خدا بر اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 97 - 1

1 _ كسانى كه از سوى خداوند محكوم به عذاب استيصال شوند ، اگر تمام معجزات و نشانه هاى الهى بر آنان عرضه شود ، هرگز تسليم نشده و ايمان نخواهند آورد .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك لايؤمنون. و لو جاءتهم كل ءاية

بى ثمرى تلاش اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 12

12 - محكومان به عذاب استيصال الهى ، هيچ راه گريزى از آن نداشته وتلاش هاى آنان ، بى ثمر مى باشد .

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

بى نظيرى عذاب قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 25 - 2

2 - ترك يتيم نوازى ، بى توجّهى به تغذيه فقيران ، تصاحب ارث ديگران و دلبستگى شديد به ثروت ، مايه گرفتارى به عذابى بى نظير در قيامت

فيومئذ لايعذّب عذابه أحد

ضمير {عذابه}، ممكن است به انسان برگردد كه در آيات پيشين ويژگى هاى او بيان شده بود. در اين صورت عذاب _ كه اسم مصدر و به معناى تعذيب است _ به مفعول خود اضافه شده است و مفاد آيه شريفه اين است كه عذاب كردن آن فرد، به گونه اى انجام مى گيرد كه كسى _ جز خداوند _ آن گونه عذاب نمى كند.

بى نظيرى عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 25 - 1

1 - عذاب هاى

الهى در آخرت ، بى نظير و غير قابل تشبيه با عذاب هاى ديگران است .

فيومئذ لايعذّب عذابه أحد

ضمير {عذابه} به {ربّك} در آيات پيشين برمى گردد و مفاد آيه شريفه، اين است كه در قيامت، مانند عذاب خداوند هيچ كس عذاب نمى كند.

بى ياورى اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 7

7_ هيچ كس ( معبودان اهل شرك ) توان يارى كردن گرفتاران به عذاب الهى را نخواهد داشت .

و ما كان لهم من دون الله من أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 11

11- هلاك شوندگان به عذاب خدا ، هيچ خونخواه و مدافعى نخواهند داشت .

فيغرقكم بما كفرتم ثمّ لاتجدوا لكم علينا به تبيعًا

{تبيع} (از تبع، يتبع) به معناى دنباله روى و دنبال كردن است و مراد عبارت اين است كه: كسى نخواهد بود كه هلاكت آنها را پيگيرى نموده و از آنان دفاع كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 8،9

8- هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر اينكه در صورت مبتلا شدن به كيفر الهى ، هيچ يار و مددكارى براى نجات خويش نخواهد داشت .

لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً . .. ثمّ لاتجد لك علينا نصيرًا

9- انسان ها ، حتى پيامبران در صورت ابتلا به عذاب الهى ، هيچ يار و مددكارى براى نجات خويش نخواهند يافت .

ثمّ لاتجد لك علينا نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء -

21 - 43 - 1

1- معبود ها و خدايان دروغين ، از ايمن ساختن مشركان در برابر عذاب الهى ناتوان اند .

أم لهم ءالهة تمنعهم من دوننا

{أم} در آيه شريفه، از نوع منقطعه و مانند {بل} متضمن معناى استفهام انكارى است. {آلهة} (جمع {إل_ه}) نيز به معناى معبودها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 19 - 1،3

1 - نجات محكومان به عذاب قطعى الهى ، در توان هيچ كس _ حتى پيامبر ( ص ) _ نيست .

أفمن حقّ عليه كلمة العذاب أفأنت تنقذ من فى النار

و {حقّ}; يعنى، {ثَبَتَ} و {وَجَبَ} (ثابت و واجب شد) و {كلمة} در آيه شريفه به معناى وعده و يا فرمان است و همزه در {أفأنت. ..} استفهام انكارى مى باشد. بر اين اساس پيام آيه چنين مى شود: آيا كسى كه وعده و فرمان عذاب بر آنان قطعى شده است، تو مى توانى نجاتش بخشى؟ هرگز!

3 - محكومان به عذاب قطعى الهى ، هيچ راه گريز و رهايى از آن ندارند .

أفمن حقّ عليه كلمة العذاب أفأنت تنقذ من فى النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 10

10 - نبود هيچ يار و ياورى براى گنه كاران ، هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى

من قبل أن يأتيكم العذاب ثمّ لاتنصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 14

14 - گنه كاران محكوم شده به عذاب استيصال الهى ، محروم از هرگونه منجى و نگه دارنده اى

فأخذهم اللّه بذنوبهم و ما

كان لهم من اللّه من واق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 6

6 - تنهايى و بى پناهى انسان در برابر عذاب الهى ، از هشدار هاى مؤمن آل فرعون به قوم خود

فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 12

12 - محكومان به عذاب استيصال الهى ، هيچ راه گريزى از آن نداشته وتلاش هاى آنان ، بى ثمر مى باشد .

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 28 - 1

1- ناتوانى معبود هاى مشركان ، از يارى آنان به هنگام نزول عذاب

فلولا نصرهم الذين اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهة

ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در زمينه نزول عذاب مى باشد _ گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 8

8 - محكومان به عذاب الهى ، از هرگونه يار و ياورى نجات بخشْ محروم اند .

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

پايان عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 5

5 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : الأربعاء يوم نحس مستمرّ لأنّه أوّل يوم و آخر يوم من الأيام التى قال اللّه تعالى : { سخّرها عليهم سبع ليال و ثمانية أيّام حسوماً } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: چهارشنبه روز

شوم (تاريك) مستمرى است; چون اولين روز و آخرين روز از روزهايى است كه خداوند تعالى [در مورد قوم عاد] فرمود: {سخّرها عليهم سبع ليال و ثمانية أيّام حسوماً}. گفتنى است كه شروع عذاب بر قوم عاد از صبح چهارشنبه و پايان آن نيز غروب چهارشنبه هفته بعد به مدت هفت شب و هشت روز بود.

پرسش از عذاب اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 4

4 - فرعون با ناباورى نسبت به عملى شدن وعده عذاب در باره پيشينيان ، نظر موسى ( ع ) را در مورد آنان جويا شد .

قال فما بال القرون الأُولى

سؤال فرعون از حال پيشينيان، پس از گفته موسى(ع) (أنّ العذاب على من كذّب) از ناباورى او حكايت دارد; زيرا وى آنان را نابود شده و بى نشان و اثر مى دانست.

پشيمانى هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 1

1- رفاه زدگان جوامع ستم پيشه ، به ظلم و ستم خويش پس از احساس عذاب الهى اعتراف مى كنند .

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 15 - 1

1- مرفهانِ ستمگر در تأسف و پشيمانى ، از زمان احساس عذاب تا هنگامه هلاكت و نابودى

فما زالت تلك دعويهم حتّى جعلن_هم حصيدًا خ_مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 2

2 - ندامت و پشيمانى ثموديان ، به دنبال پى كردن

ناقه صالح و مشاهده نشانه هاى عذاب

فعقروها فأصبحوا ن_دمين

{فاء} در {فأصبحوا} فصيحه و بيانگر حذف جمله اى است كه به خاطر معلوم بودنش حذف شده و تقدير آن چنين است: {فعقروها فرأوا اشراط العذاب فأصبحوا نادمين; ناقه را پى كردند پس نشانه هاى عذاب را ديدند، پس پشيمان شدند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 51 - 8

8 _ پشيمانى مردم ، به هنگام وقوع عذاب استيصال ، بى فايده بوده و باعث دفع آن نخواهد شد .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن و قد كنتم به تستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 8،10

8 _ ستم پيشگان مشرك ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال ، از فرط شرمسارى ، پشيمانى خويش را پنهان مى دارند .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب

10 _ ستم پيشگان مشرك ، به هنگام مشاهده عذاب ، از كرده هاى خويش اظهار پشيمانى خواهند كرد .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب

{أسر} هم به معناى {كتم} و هم به معناى {أظهر} مى آيد (لسان العرب). برداشت فوق مبتنى بر معناى دوم است.

پيش بينى عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 13

13- عذاب هاى الهى ، قابل درك و پيش بينى و دفع نيست .

أو يأتيهم العذاب من حيث لايشعرون

پيش گيرى از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح -

71 - 1 - 3

3 - انذار و اخطار نوح ( ع ) به مردمش ، به منظور پيش گيرى از نزول عذاب دردناك بر آنان

أن أنذر قومك من قبل أن يأتيهم عذاب أليم

پيشگويى عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 175 - 4

4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان

فتولّ عنهم حتّى حين . و أبصرهم فسوف يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 179 - 4

4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان

و تولّ عنهم حتّى حين . و أبصر فسوف يبصرون

پيشگويى عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 175 - 4

4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان

فتولّ عنهم حتّى حين . و أبصرهم فسوف يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 179 - 4

4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان

و تولّ عنهم حتّى حين . و أبصر فسوف يبصرون

تأخير در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 8

8 - عذاب اخروى كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق دينى ، پس از مرگ آغاز شده و به

تأخير نخواهد افتاد .

و لاهم ينظرون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ينظرون} فعل مجهول از باب افعال باشد; يعنى، از مصدر انظار (مهلت دادن) گرفته شده باشد. مراد از مهلت ندادن به قرينه {ماتوا و هم كفار} شروع عذاب پس از مرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 183 - 1،4

1 _ سنت خداوند بر امهال كفرپيشگانِ تكذيب كننده و تأخير در هلاكت و عذاب ايشان است .

و أملى لهم إن كيدى متين

املاء (مصدر اُملى از ماده ملاوة) به معناى مهلت دادن و تأخير انداختن است. به مناسبت اينكه حقيقت بيان شده (مهلت دادن و تأخير انداختن) درباره تكذيب كنندگان آيات الهى است، معلوم مى شود مراد از تأخير، تأخير در عذاب است.

4 _ تأخير در عذاب تكذيب كنندگان و كشاندن تدريجى آنان به ورطه هاى سقوط با عواملى خوشايند و خام كننده ، مكر خدا با ايشان است .

سنستدرجهم . .. و أملى لهم إن كيدى متين

مراد از {كيد} همان استدراج و امهالى است كه در آيه قبل مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 32 - 4،5،6،7

4_ خداوند كفرپيشگان و استهزا كنندگان پيامبران را مهلت مى داد و فوراً آنان را عذاب نمى كرد .

فأمليت للذين كفروا

املاء (مصدر أمليت) به معناى مهلت دادن ، به تأخير انداختن و طولانى كردن عمر است.

5_ خداوند پس از مدت ها و گذشت زمانهايى ، كفرپيشگان و استهزاگران انبيا را به عقوبت هاى خويش گرفتار مى ساخت .

فأمليت . .. ثم أخذتهم فكيف كان عقاب

6_ تأخير عذاب كفرپيشگان

از سنت هاى خداوند است .

و لقد استهزىء برسل من قبلك فأمليت للذين كفروا

چون تأخير عذاب براى همه كفرپيشگان بوده ، از آن {سنّت الهى بودن} استفاده مى شود.

7_ توقع نزول عذاب بر كفرپيشگان بدون مهلت دادن به آنان ، توقعى نابجاست .

و لقد استهزىء برسل من قبلك فأمليت للذين كفروا

تأخير در عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 6

6 _ تعجيل نشدن در عذاب مشركان و كفار، مرتبط با آگاهى مطلق خداوند بر غيب و شهود جهان و اسرار آفرينش است.

قل لو أن عندى ما تستعجلون . .. و عنده مفاتح الغيب

تأخير عذاب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 47 - 4

4- تأخير عذاب ستمگران به معناى تخلف وعده الهى به رسولان خويش نيست .

و قد مكروا مكرهم و عند الله مكرهم . .. فلاتحسبنّ الله مخلف وعده رسله

جمله {فلاتحسبنّ الله . ..} مى تواند پاسخ به اين سؤال مقدر باشد كه: چرا برخى از ستمگران هنوز دچار عذاب استيصال نشده اند، پس وعده خدا ممكن است تخلف پيدا كند؟

تأخير عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 8 - 3

3_ زمان تأخير و تعويق عذاب كافران ، زمانى اندك است .

و ل_ئن أخّرنا عنهم العذاب إلى أُمّة معدودة

كلمه {اُمّة} در آيه شريفه ، به معناى وقت و زمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 6

6_ تأخير عذاب كفرپيشگان تكذيب گر ،

موجب اطمينان آنان بر دروغ بودن آن مى شد .

و ظنوا أنهم قد كذبوا

{كِذب} به معناى دروغ گفتن است و {كُذبوا} ; يعنى، به آنان دروغ گفته شد. جمله {فنجّى من نشاء} و {لايردّ بأسنا} مى رساند كه از مصاديق آنچه كافران دروغش مى پنداشتند، نزول عذاب بوده است. قابل ذكر است كه حرف {قد} در {قد كذبوا} _ كه براى تأكيد و تحقيق است _ مى رساند كه {ظنّوا} به معناى اطمينان پيدا كردند، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 2

2 - كافران ، با مطرح ساختن تأخير عذاب و نازل نشدن آن ، پيامبر ( ص ) را در فشار روحى و تبليغاتى قرار مى دادند .

فاصبر على مايقولون

مراد از {مايقولون} _ به قرينه آيه قبل _ سخنانى است كه كافران از سر استهزا در رابطه با عدم نزول عذاب و ديگر وعده هاى پيامبر(ص) ابراز مى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 53 - 9

9 - عذاب تعيين شده براى كافران ، به خاطر اجل معين ، تأخير دارد و لكن تحقق اش قطعى است .

و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 45 - 11

11 - مهلت دادن به كافران و گنه كاران و به تأخير انداختن مجازات آنان ، كارى عالمانه و برخاسته از آگاهى دقيق خداوند به احوال و مصالح بندگان

و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى فإذا جاء أجلهم فإنّ اللّه كان بعباده بصيرًا

برداشت ياد شده با

توجه به اين نكته است كه {فإنّ اللّه كان. ..} در مقام تعليل براى جمله پيش (و ل_كن يؤخّرهم...) مى باشد; يعنى، چون خداوند به احوال بندگانش آگاه است; از اين رو مجازات آنان را تا زمان معين به تأخير انداخته است.

تأخير عذاب گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 45 - 11

11 - مهلت دادن به كافران و گنه كاران و به تأخير انداختن مجازات آنان ، كارى عالمانه و برخاسته از آگاهى دقيق خداوند به احوال و مصالح بندگان

و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى فإذا جاء أجلهم فإنّ اللّه كان بعباده بصيرًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {فإنّ اللّه كان. ..} در مقام تعليل براى جمله پيش (و ل_كن يؤخّرهم...) مى باشد; يعنى، چون خداوند به احوال بندگانش آگاه است; از اين رو مجازات آنان را تا زمان معين به تأخير انداخته است.

تأخير عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 7

7 - داورى درباره مشركان و عذاب آنان ، براساس سنت امهال تا قيامت به تأخير افتاده است .

و لولا كلمة الفصل لقضى بينهم

تأخير عذاب مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 4

4 - تأخير در عذابِ شرك پيشگان عصر بعثت ، فرصتى بود تا شايد آنان بيدار شوند و به اسلام بگروند .

و يستعجلونك بالعذاب . .. و كأيّن من قرية أمليت لها

تأخير عذاب منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- مجادله - 58 - 8 - 10

10 - منافقان ، نازل نشدن عذاب الهى به خاطر اهانت هاى آنان به رسول اكرم ( ص ) را دليل عدم رسالت آن حضرت مى پنداشتند .

و يقولون فى أنفسهم لولا يعذّبنا اللّه بما نقول

تأخيردر عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 6

6 _ تعجيل نشدن در عذاب مشركان و كفار، مرتبط با آگاهى مطلق خداوند بر غيب و شهود جهان و اسرار آفرينش است.

قل لو أن عندى ما تستعجلون . .. و عنده مفاتح الغيب

تبديل رحمت به عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 4

4 - تبديل مظاهر رحمت آفرين طبيعت ، به عوامل عذاب و نقمت ، در نتيجه عصيان گرى انسان

ريح . .. تدمّر كلّ شىء

با توجه به نقش سازنده باد در سيستم حيات زمين; به كار گرفته شدن آن در راستاى عذاب قوم عاد، بيانگر مطلب ياد شده است.

تجسم ملائكه عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 3

3 - فرشتگان عذابِ قوم لوط ، به صورت انسان ، بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم

احتمال دارد دليل {سىء بهم و ضاق بهم ذرعاً} اين باشد كه فرشتگان به صورت انسان بر لوط(ع) به عنوان ميهمان وارد شدند و لوط(ع) از عاقبت ورود مسافرانى ناشناخته به شهر، نگران شد كه مبادا، اهالى شهر براى تجاوز به آنان، به سوى خانه لوط بيايند.

تحقق وعده عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 66 - 3

3 _ پيشگويى قرآن در مورد عملى شدن وعده هاى عذاب بر مشركان مكه و قبيله پيامبر*

و كذّب به قومك و هو الحق

از معانى حق، {ثابت} و {واجب} است و در مورد آيه به دليل اينكه خبر از وقوع حادثه اى در آينده است، يعنى چيزى كه تثبيت شده و واقع خواهد شد. لذا اگر مرجع ضمير {به}، {عذاب} در آيه قبل باشد، جمله {و هو الحق} تأكيد بر وقوع حتمى آن در آينده خواهد بود. همان گونه كه تاريخ نيز اين نكته را به وضوح تأييد كرد.

تحمل عذاب ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 123 - 4

4 - هيچ كس در روز قيامت ، ذره اى از عذاب ديگرى را بر عهد نمى گيرد و متحمل آن نمى شود .

و اتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً

تخفيف در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 5

5 - عذاب اخروى كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق ، عذابى تخفيف ناپذير است .

لايخفف عنهم العذاب

تداوم عذاب برزخى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 5

5 - وجود شكنجه هاى روحى ، به طور مستمر براى كافران در عالم برزخ

النار يعرضون عليها غدوًّا و عشيًّا

عرضه كافران برآتش در هر صبح و شام، نوعى شكنجه روحى براى آنان است.

تداوم عذاب جهنم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 4

4 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به عذاب فراگير و دائمى دوزخ تهديد كرد .

و يحلّ عليه عذاب مقيم

{على} براى استيلا و تمكن است و مى رساند كه عذاب الهى دشمنان رسول خدا، فراگير و گسترده است.

تداوم عذاب حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 36 - 6

6 - عذاب دائمى و بى تخفيف ، كيفر تمامى كافران حق ناپذير

كذلك نجزى كلّ كفور

{كفور} صيغه مبالغه از ماده {كفر} و يا {كفران} مى باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

تداوم عذاب در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 5

5- كافران جبّار گرفتار در جهنّم ، با وجود ابتلا به انواع عذاب هاى مرگبار ، هيچ گاه نمى ميرند و از عذاب رهايى نمى يابند .

يأتيه الموت من كلّ مكان و ما هو بميت

تداوم عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 4

4 - نابودى قوم عاد ، همراه با دشوارى ها و سختى هاى مستمر ; و نه مقطعى و زودگذر

إنّا أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا فى يوم نحس مستمرّ

برداشت ياد شده با توجه به توصيف {يوم نحس} با وصف {مستمرّ}، استفاده مى شود.

تداوم عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 8 - 6

6_ عذاب الهى پس از نزول بر كفرپيشگان ، از آنان برداشته نخواهد

شد .

ألا يوم يأتيهم ليس مصروفاً عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 79 - 5

5- خداوند كسانى را كه براى ازدياد مال و فرزند به كفر روآورده اند ، به عذابى مداوم و بىوقفه گرفتار خواهد ساخت .

و نمدّ له من العذاب مدًّا

معناى اصلى {مدّ} كشاندن چيزى در ناحيه طول آن و متصل ساختن اشيا به يكديگر براى طولانى ساختن آن است (تاج العروس). مصداق اين معنا در آيه، استمرار عذاب است و مفاد آن چنين است: {بدون انقطاع، از عذاب براى او پيش مى آوريم تا همواره در عذاب بماند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 36 - 4،6

4 - از عذاب كافران دوزخى ، هرگز كاسته نشده و به آنان تخفيف داده نمى شود .

لهم نار جهنّم . .. لايخفف عنهم من عذابها

6 - عذاب دائمى و بى تخفيف ، كيفر تمامى كافران حق ناپذير

كذلك نجزى كلّ كفور

{كفور} صيغه مبالغه از ماده {كفر} و يا {كفران} مى باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

تداوم عذاب كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 36 - 7

7 - عذاب دائمى و بى تخفيف ، كيفر ناسپاسان نعمت هاى الهى

كذلك نجزى كلّ كفور

تداوم عذاب مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 7

7 - مسرفان و ترك كنندگان ايمان به آيات خداوند ، علاوه بر كيفر شدن در دنيا و كور بودن در روز قيامت ، آخرتى

همراه با عذاب سخت تر و مداوم تر خواهند داشت .

و لعذاب الأخرة أشدّ و أبقى

{كذلك} مى رساند كه زندگى سخت در دنيا و كورى قيامت، علاوه بر غافلان، مسرفان بى ايمان را نيز تهديد مى كند و جمله {لعذاب الأخرة. ..} حاكى از عذابى اضافه بر آن است كه پس از پايان روز قيامت، آغاز شده و شديدتر و طولانى تر از عذاب، دنيا و قيامت خواهد بود.

تداوم عذاب مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 14 - 1

1 _ استغاثه و درخواست تكذيب كنندگان قيامت براى رهايى از آتش جهنم نتيجه بخش نبوده و عذابشان ادامه خواهد يافت .

لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا كثيرًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از درخواست هلاكت، در حقيقت كنايه از نجات از وضع بسيار سخت دوزخ است; نه مرگ و نابودى واقعى.

ترس از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 16

16 _ شيطان به دليل ترس از گرفتار شدن به عذاب الهى با ضربه هاى سهمگين فرشتگان جنگ بدر از آن معركه فرار كرد .

إنى أرى ما لاترون إنى أخاف اللّه

مراد از خوف خدا (إنى أخاف اللّه) به دليل {إنى ارى ما لاترون} گرفتار شدن به چنگ فرشتگان حاضر در كارزار بدر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 16 - 3

3 _ نگرانى دائمى متّقين ، از كردار خويش و عذاب الهى

للّذين اتقوا . .. يقولون ربّنا ... فاغفرلنا ذنوبنا

و قنا عذاب النار

استمرار و دوام، از فعل مضارع {يقولون} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 17

17 _ ترس از عقوبت هاى خدا ، در عين اميد به مغفرت و رحمت او ، مايه تربيت انسان و رشد و تعالى اوست .

إن ربك لسريع العقاب و إنه لغفور رحيم

توصيف خداوند به {عقوبت كننده اى سريع} و {بخشايشگرى مهربان}، پس از به كارگيرى عنوان {رب}، مى تواند بيانگر اين باشد كه توجه به اين دو صفت در انسان ترس و اميدى ايجاد مى كند كه مايه تربيت و كمال او خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 9،11،13

9- معبود هاى مشركان ، خود ترسان از عذاب خدا و اميدوار به رحمت او هستند .

يرجون رحمته و يخافون عذابه

11- لزوم اميدوارى به رحمت خدا در عين بيم داشتن از عذاب و كيفر او

أُول_ئك . .. يرجون رحمته و يخافون عذابه

13- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در عين تلاش براى كسب وسيله و راهى جهت تقرب به خداوند ، به رحمت او اميدوار و از عذابش بيمناكند .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب و يرجون رحمته و يخافون عذابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 87 - 4

4 - بيم داشتن از عذاب خدا ، توصيه اى الهى به انسان ها

أفلاتتّقون

{إتقاء}، به معناى ترسيدن است و {أفلاتتّقون} به تقدير {أفلاتتّقون عذابه} مى باشد; يعنى، {آيا از عذاب او بيم نداريد}.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 3

3 - خوف و هراس پيامبر ( ص ) از عذاب بزرگ الهى ، بازدارنده آن حضرت از هرگونه عصيان و نافرمانى بود .

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 6

6 - سرگذشت قوم لوط ، عبرتى براى بيمناكان از عذاب دردناك كفر و گناه

و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 27 - 1،3

1 - ترس و نگرانى از عذاب پروردگار ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين

و الذين هم من عذاب ربّهم مشفقون

3 - هراس و نگرانى از عذاب الهى ، خصلتى شايسته و عملى بايسته

و الذين هم من عذاب ربّهم مشفقون

مطلب ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تمجيد از مؤمنانى است كه داراى چنين خصلت ها و اوصافى اند.

ترس از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 10

10 - ترس از عذاب هاى اخروى و اميد به پاداش هاى جهان آخرت ، از انگيزه هاى آدمى براى عبادت خدا

ملك يوم الدين. اءيّاك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 6

6 - گريز باور داران به قيامت از مرگ و ناپسند شمردن آن ، به خاطر ارتكاب گناهان و ترس از عذاب اخروى است .

و لن يتمنوه أبداً بما قدمت أيديهم

{باء}

در {بما قدمت} سببيه است. بنابراين جمله {لن يتمنوه ...} گوياى اين حقيقت است كه گناهان از عوامل ترس از مرگ است. گفتنى است كه چون جمله فوق درباره باورداران به خدا و قيامت است، علت ياد شده مخصوص آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 1،2،3،6،10

1 _ ترس پيامبر(ص) از عذاب خداوند

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

2 _ پيامبر(ص)، مأمور به اظهار ترس خويش از عذاب در صورت نافرمانى از پروردگار

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

3 _ نقش سازنده بيان ترس پيشوايان دين از عذاب الهى، در هدايت مردم و بازداشتن آنها از گناه

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

6 _ ترس از عذاب قيامت، مانع از شرك و پذيرش ولايت غير خدا

أغير اللّه أتخذ وليا . .. إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

10 _ عذاب قيامت دهشتزا و سزاوار ترس بسيار

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

توصيف روز قيامت به {عظيم}، بيان عظمت رخدادهاى آن (عذاب و . .. ) نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 2

2_ عذاب آخرت ، عذابى سخت و سزاوار هراسيدن است .

لمن خاف عذاب الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 5

5- ترس از عذاب اخروى ، خصلتى ارزشمند و مورد توصيه خداوند

ي_أيّها الناس اتّقوا ربّكم إنّ زلزلة الساعة شىء عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر -

39 - 13 - 2

2 - پيامبر ( ص ) در خوف و هراس از عذاب قيامت ، در صورت عصيان و نافرمانى كردن

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

ترس بازماندگان اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 4

4- به هلاكت رساندن گروهى از مردم و به دنبال آن ايجاد بحران روانى در بازماندگان ، از جمله عذاب هاى دنيوى خداوند

أو يأخذهم على تخوّف

ترس محمد(ص) از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 26

26 _ ترس پيامبر اكرم ( ص ) از عذاب قيامت ، عامل بازدارنده او از هر نافرمانى و گناه

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

ترسناكى روز عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 156 - 6

6 - روز نزول عذاب استيصال ، روزى بس بزرگ و هولناك

فيأخذكم عذاب يوم عظيم

مراد از {عذاب يوم عظيم} به قرينه {فأخذهم العذاب} (آيه 158) عذاب استيصال است كه ثموديان را نابود ساخت.

ترسناكى روز عذاب اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 5

5 - روز نزول عذاب بر مردم ايكه ، روزى هولناك و جانفرسا

إنّه كان عذاب يوم عظيم

ترسناكى عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 2

2 _ عذاب استيصال ، براى مستحقان آن ، بسيار وحشتناك و طاقت فرساست .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما

فى الأرض لافتدت به

از {ما فى الأرض} (آنچه در زمين است) _ كه ظهور در تحقق فعلى زمين و آنچه در آن است دارد _ استفاده مى شود كه: مراد از عذاب، در آيه، عذاب استيصال است.

ترسناكى عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 3

3 - عذاب شدن كافران تكذيب گر ، بسيار هراس انگيز و شگفت آور بوده است .

ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نكير

استفهام در جمله {فكيف كان نكير}، استفهام تعجبى و بيانگر شدت كيفر است.

ترسناكى عذاب مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 3

3 - عذاب شدن كافران تكذيب گر ، بسيار هراس انگيز و شگفت آور بوده است .

ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نكير

استفهام در جمله {فكيف كان نكير}، استفهام تعجبى و بيانگر شدت كيفر است.

تساوى عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 14

14 - خداوند ، عذاب ثموديان را براى همه آنان يكسان قرار داد .

فسوّيها

ضمير مفعولى در {فسوّاها} به {دمدمة} _ كه از {فدمدم عليهم} انتزاع مى شود _ برمى گردد. {تسويه هلاكت}; يعنى، نجات نيافتن هيچ كس از ثموديان و تفاوت نداشتن عذاب آنان با يكديگر. احتمال رجوع ضمير به {ثمود} نيز منتفى نيست و در مفاد آيه، تغييرى ايجاد نمى كند; زيرا برابرى ثموديان با يكديگر، در عذاب، همان برابرى عذاب آنان با هم است.

تسليم در برابر عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- نحل - 16 - 46 - 9

9- ناتوانى در مقابل عذاب الهى ، موجب تسليم شدن در برابر عذاب استيصال

أو يأخذهم فى تقلّبهم فما هم بمعجزين

{فا} در {فماهم} براى تعليل است.

تشبيه اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 8 - 1

1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى اند كه در گردنشان تا چانه ها ، غل و زنجير قرار داشته و سرهايشان به طرف بالا مانده باشد .

إنّا جعلنا فى أعن_قهم أغل_لاً فهى إلى الأذقان فهم مقمحون

{ذقن} (مفرد {أذقان}) به معناى چانه و {قمح} (ريشه {مقمحون}) به معناى بلند كردن سر است. گفتنى است آيه شريفه در مقام تمثيل و تشبيهِ حالِ كافران و مشركانِ لجوجى است كه نمى خواستند هرگز ايمان بياورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 9 - 1

1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى اند كه سدّى بلند در پيش رو و پشت سرشان نهاده شده و بر ديدگانشان پرده اى افكنده شده كه هيچ چيز نبينند .

و جعلنا من بين أيديهم سدًّا

تنكير {سدّاً} براى تعظيم است و به قرينه {فأغشيناهم}، مقصود از آن، سدّى بلند است.

تعجيل در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 176 - 2

2 - سرزنش شدن مشركان و كافران معاند از سوى خداوند ، به جهت شتاب آنان در نزول عذاب و شكست

أفبعذابنا يستعجلون

تعجيل در عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 25

25_ لوط ( ع ) از فرشتگان خواست تا در عذاب قومش تعجيل كنند . *

إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب

استفهام در {أليس . ..} تقريرى است و هدف از آن، اقرار و اعتراف مخاطب به مضمون جمله اى است كه پس از آن واقع مى شود. اقرار و اعتراف گرفتن از لوط(ع) بر اينكه هنگام فرا رسيدن عذاب قومش نزديك است، مى رساند كه وى خواهان تعجيل در عذاب آن قوم بوده است.

تعجيل در عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 1

1- پافشارى مشركان بر شرك خود ، پيامبر ( ص ) را آماده درخواست عذابى سريع براى آنان كرده بود .

فلاتعجل عليهم إنّما نعدّ لهم عدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 7

7- رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، براى شكيبا بودن و عجله نورزيدن در گرايش كافران به ايمان يا مجازات ايشان از سوى خداوند

فاصبر . .. و لاتستعجل لهم

تعدد عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 1،2،3،4

1 _ خداوند فرعونيان را پس از اعلام صريحشان بر ايمان نياوردن به موسى ( ع ) ، به عذاب هاى متعدد گرفتار ساخت .

فما نحن لك بمؤمنين. فأرسلنا عليهم ... ءايت مفصلت

2 _ جارى شدن سيلاب و هجوم ملخ ها ، شپش ها و قورباغه ها و آلوده شدن زندگانى به خون ، از عذاب

هاى نازل شده بر فرعونيانِ منكر رسالت موسى

فأرسلنا عليهم الطوفان و الجراد و القمل و الضفادع و الدم

{طوفان} آب فراوانى است كه بر منطقه و يا مناطقى مستولى مى شود. هر يك از {جراد} (ملخ) و {قمل} (شپش) اسم جنس است. ضفادع جمع ضَفدَع يا ضفدَع (قورباغه) است.

3 _ هر يك از عذاب هاى نازل شده بر فرعونيان به تنهايى آيت و نشانى بر حقانيت رسالت موسى بود .

فأرسلنا عليهم . .. ءايت مفصلت

جمع آوردن كلمه {ءايت} دلالت دارد كه هر كدام از عذابهاى ذكر شده به تنهايى آيت و نشان حقانيت موسى بوده است.

4 _ عذاب هاى نازل شده بر فرعونيان ( طوفان و . . . ) هر كدام پس از ديگرى و با فاصله تحقق مى يافت .

فأرسلنا عليهم . .. ءايت مفصلت

كلمه {مفصلت} مى تواند حال براى عذابهاى ذكر شده (طوفان و . .. ) و يا صفت براى آيات باشد. {فصل} به معناى جداسازى است و {تفصيل} (مصدر مفصلت} دلالت بر شدت جداسازى دارد. بنابراين مراد از {مفصلت} اين است كه آن عذابها و نشانه ها جداى از يكديگر با فاصله تحقق مى يافت و فاصله آنها نسبتاً طولانى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 11

11 _ فرعونيان پس از وقوع هر يك از عذاب هاى پنجگانه ( طوفان . . . ) با موسى پيمان بستند كه در صورت برطرف ساختن آن ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد كنند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

برداشت فوق بر اين

اساس است كه {ال} در {الرجز} عهد ذكرى باشد. در اين صورت {الرجز} اشاره به عذابهاى پنجگانه در آيه قبل است.

تعدد عذاب منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 12

12 _ منافقان مرموز و نهانكار ، داراى عذابى در دنيا و برزخ و نيز در قيامت *

سنعذبهم مرتين ثم يردون إلى عذاب عظيم

به احتمال اينكه مراد از عذاب قبل از آخرت، يكى عذاب دنيوى و ديگرى عذاب برزخ باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

تقدير عذاب رهبران شرك صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 1

1 - براى بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، عذاب الهى مقرر شده بود .

لقد حقّ القول على أكثرهم

{حقّ} به معناى {ثبت} است و مقصود از {قول} عذاب الهى مى باشد. اين مطلب به قرينه ديگر آياتى است كه در آن واژه اى مشابه {قول} به كار رفته است مثل {و لكن حقّت كلمة العذاب على الكافرين}(زمر، آيه 71). گفتنى است مقصود از اكثريت در آيه شريفه _ به دليل اين كه اين آيه در نيمه نخست رسالت و در مكه نازل گشت _ آن دسته از مشركان و كافرانى است كه در ابتداى دعوت اسلام به مخالفت با آن برخاستند (مانند سران قريش، چون ابوجهل و ابولهب); نه اكثريت توده مردم كه پس از چندى مسلمان شدند.

تقدير عذاب رهبران كفر صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 1

1 - براى بيشتر سران شرك و

كفر در صدراسلام ، عذاب الهى مقرر شده بود .

لقد حقّ القول على أكثرهم

{حقّ} به معناى {ثبت} است و مقصود از {قول} عذاب الهى مى باشد. اين مطلب به قرينه ديگر آياتى است كه در آن واژه اى مشابه {قول} به كار رفته است مثل {و لكن حقّت كلمة العذاب على الكافرين}(زمر، آيه 71). گفتنى است مقصود از اكثريت در آيه شريفه _ به دليل اين كه اين آيه در نيمه نخست رسالت و در مكه نازل گشت _ آن دسته از مشركان و كافرانى است كه در ابتداى دعوت اسلام به مخالفت با آن برخاستند (مانند سران قريش، چون ابوجهل و ابولهب); نه اكثريت توده مردم كه پس از چندى مسلمان شدند.

تقدير عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 1

1- خداوند ، پيشاپيش حضرت لوط ( ع ) را از مقدّر شدن عذاب بر قومش آگاه ساخت .

و قضينا إليه ذلك الأمر

متعدّى شدن {قضينا} به {إلى} متضمن معناى {أوحينا} است. بنابراين معناى جمله {و قضينا إليه ذلك الأمر} چنين مى شود: ما اين امر (عذاب) را به او (لوط(ع)) وحى كرديم و آگاهش ساختيم.

تقدير عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 3 - 1

1 - نزول عذاب بر كافران و بازداشتن آن به تقدير و فرمان خداوند است .

بعذاب واقع . للك_فرين ... من اللّه

تقدير عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 2

2- باقى ماندن همسر لوط (

ع ) در ميان عذاب شدگان قوم لوط ، به تقدير و دستور خدا بود .

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

ترديدى نيست كه همه مقدرات به دست خداوند است و انتساب تقدير (قدّرنا) به فرشتگان، مى تواند به خاطر اين باشد كه آنان مجرى اين تقدير بوده اند.

تكذيب عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 204 - 3

3 - درخواست عذاب از روى ناباورى و كفر ، كارى جاهلانه و ندامت بار است .

فيقولوا هل نحن منظرون . أفبعذابنا يستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 53 - 1

1 - مشركان ، پيش از نزول عذاب بر آنان ، منكر آن بودند .

و لو ترى إذ فزعوا . .. و قالوا ءامنّا به ... و قد كفروا به من قبل

تكذيب عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 7

7 - عذاب قيامت ، همواره مورد انكار و استهزاى مشركان و ستمگران است .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

طبق نظر مفسران آنچه مورد استهزا قرار مى گرفت، قيامت و عذاب آن روز بود. گفتنى است آمدن فعل {كانوا} و كاربرد {يستهزءون} به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار دارد.

تكرار عذاب اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 13 - 4

4 - خداوند ، عذاب كافران را در جهان آخرت ، آغاز كرده و آن را تكرار خواهد كرد . *

إنّه هو يبدىء و يعيد

به قرينه آيه قبل،

مصداق مورد نظر در اين آيه، آغاز و تكرار عذاب كافران است; به اين بيان كه آنچه كافران به آن تهديد شده اند، گرچه از توان جسمى آنان فراتر است; ولى براى خداوند _ نه در آغاز و نه در تكرار _ مشكلى ايجاد نخواهد كرد.

تلاش براى نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 1،2

1 - نجات از عذاب الهى و دستيابى به زندگى جاودانه بهشتى و رستگارى بزرگ ، سزاوار هرگونه عمل و تلاش است .

و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

{لام} در {لمثل} براى تعليل و {ه_ذا} اشاره به مضامين آيات گذشته است كه درباره رهايى از عذاب الهى و نيل به بهشت جاودان بود.

2 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ( رستگارى بزرگ ) ، تنها هدف شايسته براى هرگونه سعى و تلاش در زندگى آدمى

لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

از تقدم جار و مجرور (لمثل) بر عامل خود (فليعمل) _ كه مفيد حصر است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تلخى عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 46 - 2

2 - عذاب هاى اخروى ، به مراتب بلاخيزتر و تلخ تر از كيفر هاى دنيوى

و الساعة أدهى و أمرّ

تناسب عذاب با عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 4

4 - تناسب عذاب اخروى انسان ، با عملكرد دنيوى او *

يصرّ مستكبرًا . .. اتّخذها

هزوًا أُول_ئك لهم عذاب مهين

{عذاب مهين} براى مستكبران استهزاگر به آيات الهى، پاسخ خداوند به عملكرد زشت آنان در تحقير و استهزاى آيات او است. بنابراين احتمالاً مى توان نتيجه گرفت كه نوعى همگونى، ميان نوع عذاب و كيفيت عمل انسان وجود دارد.

تنبه گناهكاران هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 3

3 - برخى از كافران لجوج و گنه كاران سرمست ، تنها به وقت مشاهده عذاب الهى و يقين به نزول آن ، بيدار گشته و در برابر سخن حق ( قرآن ) تسليم شده و از آن پيروى مى كنند .

أو تقول حين ترى العذاب لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين

تنوع عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 15

15 - عذاب هاى اخروى ، گوناگون است .

أُول_ئك لهم عذاب مهين

تنوع عذاب مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 17

17- عذاب كافران به قرآن ، ممكن است انواعى مغاير با عذاب پيشينيان باشد .

أن تأتيهم سنّة الأوّلين أو يأتيهم العذاب قبلاً

چنان چه {قُبُلاً} جمعِ {قبيل} باشد، به معناى انواع و اقسامِ گوناگون است و مراد آيه اين مى شود كه عذاب اين كافران، لزوماً، از همان انواع عذاب پيشينيان نيست، بلكه ممكن است آنان به انواع گوناگون ديگرى از عذاب مبتلا شوند.

توبه قبل از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 65 - 3

3 - امكان مؤثر بودن

توبه و بهرهورى از نصرت خدا تا قبل از فرا رسيدن عذاب اخروى

لاتجئروا اليوم إنّكم منّا لاتنصرون

قيد {اليوم} بيانگر اين است كه اگر كافران، پيش از فرا رسيدن روز عذاب، توبه مى كردند امكان داشت خداوند آنان را بپذيرد و از نصرت خود بهره مند سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 7،11

7 - توصيه خداوند به توبه و تسليم شدن پيش از دچار كشتن به پيامد هاى هلاكت بار گناهان ( عذاب )

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

مقصود از {عذاب} در اين آيه، هم مى تواند عذاب دنيوى (عذاب استيصال) باشد و هم عذاب اخروى.

11 - توبه ، تنها پيش از آمدن عذاب الهى پذيرفتنى است و رهايى از عذاب پس از نزول آن _ حتى با توبه و تسليم _ ممكن نيست .

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب ثمّ لاتنصرون

توبه هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 51 - 4

4 _ توبه و اظهار ايمان ، به هنگام وقوع عذاب استيصال ، سودى نداشته و مورد قبول خداوند نيست .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 84 - 2

2 - اقوام قدرتمند محكوم شده به عذاب استيصال ، هنگام مشاهده آثار فرود آن ، توبه كنان به خداى يكتا ايمان آورده و به انكار معبود هاى ادعايى خويش مى پرداختند .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده

و كفرنا بما كنّا به مشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 2

2 - توبه و بازگشت از گناه شرك و كفر ، هنگام مشاهده آثار فرود عذاب الهى در دنيا ، بى اثر بوده و نجات بخش نيست .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده . .. فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا ب

توبه هنگام عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 1

1 - ايمان به خداوند يكتا و توبه و بازگشت از شرك ، از سوى مشركان و كافران محكوم به عذاب استيصال به وقت نزول آن ، مورد پذيرش خداوند قرار نگرفت .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده . .. فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا ب

تهديد به عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 66 - 2

2 _ قوم و قبيله پيامبر، تهديد به عذاب از جانب خداوند را باور نكرده و آن را تكذيب كردند.

قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا . .. و كذّب به قومك

در آيه {قل هو القادر} وعيدهايى از جانب خداوند مطرح گرديد. محتمل است مرجع ضمير {كذب به} همان وعيدهاى مطرح شده در آيه قبل باشد برداشت فوق بر اين اساس استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 9

9 _ هود ( ع ) مردمش را در صورت مقامت بر شرك و پرستش نكردن خداى يگانه به عذاب الهى تهديد كرد

.

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 17

17 _ هود ( ع ) ، قوم مشرك خويش را به نزول عذابى از جانب خداوند آگاه ساخت .

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

متعلق {انتظروا} به دليل آيه بعد، عذاب الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 22

22 _ صالح ( ع ) قوم خويش را به گرفتار آمدن به عذابى دردناك ، در صورت زيان رساندن به ناقه و يا بازدارى آن از چريدن ، هشدار داد .

فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 1،2

1 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را ، در صورت امتناع ورزيدن از شركت در جنگ و جهاد ، تهديد به عذابى دردناك كرد .

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً

2 _ امتناع كنندگان از جهاد ، مورد تهديد خدا به عذابى سخت و دردناك

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 7

7 _ منافقان مرموز و پنهان كار مدينه ، از سوى خداوند به دو مرتبه عذاب علاوه بر عذاب بزرگ نهايى در قيامت ، تهديد شدند .

سنعذبهم مرتين ثم يردون إلى عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 13

13 _ اعلام حمايت و پشتيبانى خدا از پيامبر ( ص ) و

قرآن ، عليه توطئه گران و نيرنگ بازان عصر بعثت و تهديد آنان به عذاب

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا قل اللّه أسرع مكراً

مكر خدا، مى تواند كنايه از عذاب او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 6

6_ خداوند ، مشركان و كافران به پيامبر ( ص ) را به كيفر هاى دنيوى و فرو ريختن سنگ هاى عذاب تهديد كرد .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

واقع شدن جمله {و ما هى . ..} پس از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) (عند ربك) مى تواند قرينه بر اين باشد كه: از مصداقهاى مورد نظر براى {الظالمين} مشركان و كافران عصر بعثت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 4

4_ شعيب ( ع ) ، كفرپيشگان قومش را به عذابى خواركننده هشدار داد .

سوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه . .. وارتقبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 13

13_ خداوند ، مشركان عصر بعثت و منكران رسالت پيامبر ( ص ) را به عذاب و كيفر تهديد كرد .

فما أغنت عنهم ءالهتهم . .. لما جاء أمر ربك

خطاب كردن به پيامبر(ص) (لما جاء أمر ربك) و (ذلك من أنباء القرى نقصه عليك) در بيان نتيجه گيرى از سرگذشت اقوام پيشين، حاوى اين نكته است كه: مشركان عصر پيامبر نيز در خطر گرفتار شدن به آن گونه عذابها بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد -

13 - 6 - 14

14_ نويد به مغفرت گناه بندگان و تهديد آنان به عذاب شديد ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

و إن ربك لذو مغفرة . .. و إن ربك لشديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 18

18_ خداوند كفرپيشگانى كه على رغم مشاهده آيات خدا ، ربوبيت او را منكر شوند ، به عذاب شديد و مكرى سخت تهديد كرده است .

و هم يج_دلون فى الله و هو شديد المحال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 53 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، كافرانِ منكر آيات الهى را ، به عذاب ، تهديد كرده بود .

و يستعجلونك بالعذاب

{ال} در {العذاب} مى تواند عهد باشد و اشاره به عذابى باشد كه پيامبر(ص) به آن وعده داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 54 - 2

2 - پيامبر ( ص ) كافران منكر آيات الهى را ، تهديد به عذاب كرده بود .

يستعجلونك بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 11

11 - لهوگرايانِ مستكبرِ حق ناپذير ، مورد تهديد خداوند به عذابى بس دردناك اند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث . .. ولّى مستكبرًا ...فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 13

13 - تهديد شدن جنيانِ در خدمت سليمان ( ع ) به عذاب با آتش از سوى خداوند ، در

صورت سرپيچى از فرمان آن حضرت

و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه من عذاب السعير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 4

4 - كفرپيشگان تكذيب گر ، مورد تهديد خداوند و در معرض عذاب الهى

ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 5

5 - تهديد مشركان حق ناپذير صدراسلام از سوى خداوند ، به هلاكت و عذاب همچون كافران پيشين

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا . .. و كانوا أشدّ منهم قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 1

1 - مشركان و كافران صدراسلام ، به نزول عذاب فراگير و غافل گيرانه تهديد شدند .

فإذا نزل بساحتهم فساء صباح المنذرين

{ساحت} به فضاى باز اطراف محله مى گويند و در آيه شريفه، كنايه از شمول و فراگيرى عذاب الهى بر همه افراد است. نزول عذاب در بامداد (صباح) استعاره تمثيليه است كه عذاب الهى، به دشمنى تشبيه شده است كه در شب حركت مى كند و صبح گاهان غافل گيرانه يورش مى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 88 - 3

3 - كافران و مشركان ، به عذاب و شكست تهديد شدند .

و لتعلمنّ نبأه بعد حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 1

1 - ناراحتى پيامبر ( ص ) ، از مشركان و

تهديد آنان به سرنوشت شوم و عذاب الهى

قل اللّه أعبد . .. فاعبدوا ما شئتم من دونه

امر {فاعبدوا ما شئتم من دونه} براى تهديد و نشانگر شدت غضب و ناراحتى پيامبر(ص) از كافران و مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 4

4 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به عذاب فراگير و دائمى دوزخ تهديد كرد .

و يحلّ عليه عذاب مقيم

{على} براى استيلا و تمكن است و مى رساند كه عذاب الهى دشمنان رسول خدا، فراگير و گسترده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 70 - 4

4 - تهديد كافران لجوج و ستيزه جو ، به عذاب الهى

الذين كذّبوا بالكت_ب . .. فسوف يعلمون

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {فسوف يعلمون} _ به قرينه آيه بعد (إذ الأغلال فى أعناقهم . ..) _ در مقام تهديد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 4

4 - تهديد مستكبران كفرپيشه از سوى خداوند ، به عذابى سخت و بدفرجام

فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 27

27- كافران مكه ، مورد تهديد خداوند به عذابى دردناك

لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 17 - 5

5 - تهديد شدن كافران لجوج و حق گريز ، به نزول عذاب الهى

فستعلمون كيف نذير

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 3

3 - تهديد شدن كافران تكذيب گر ، به نزول عذاب الهى همچون اقوام و ملل پيشين

و لقد كذّب الذين من قبلهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 29 - 8

8 - تهديد شدن كافران لجوج و تكذيب گر ، به عذاب از سوى خداوند

فستعلمون من هو فى ضل_ل مبين

برداشت بالا، به سبب اين نكته است كه تعبير {فستعلمون} (پس به زودى خواهيد دانست)، داراى لحن تهديدآميز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 44 - 1

1 - تكذيب كنندگان قرآن و معاد ، از سوى خداوند به عذاب تهديد شدند .

فذرنى و من يكذّب به_ذا الحديث

مقصود از {حديث} يا قرآن است و يا مسأله معاد كه در آيه پيش مطرح شده است. گفتنى است كه تعبير {فذرنى و من يكذّب} و مانند آن، در مورد تهديد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 24 - 3

3 - تهديد شدن كافران حق ناپذير به عذاب الهى ، به سبب دشمنى ها و كارشكنى هاى آنان نسبت به رسالت پيامبراسلام

فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 11 - 1

1 - مرفهان تكذيب گر از سوى خداوند ، به عذاب و شكست تهديد شدند .

و ذرنى و المكذّبين

تعبير (مرا با تكذيب گران واگذار) تعبيرى تهديدآميز است. تهديد الهى هم

ممكن است، ناظر به شكست كافران در جنگ ها باشد و هم عذاب اخروى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 1،2

1 - تهديد شدن وليدبن مغيره به عذاب و شكست ، از سوى خداوند

ذرنى و من خلقت وحيدًا

مطابق نظر مفسّران، اين آيه تا آيه 25 درباره وليدبن مغيره (يكى از سران مكه) نازل شده است (مجمع البيان). گفتنى است كلمه {وحيداً} در اين برداشت، حال براى {يا} در {ذرنى} است و عبارت {ذرنى و من خلقت وحيداً} (مرا تنها بگذار با آن كس كه خلقش كردم) و مانند آن، براى تهديد مى باشد.

2 - سران كفر و شرك ، مورد تهديد خداوند به عذاب و شكست

ذرنى و من خلقت وحيدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 1

1 - تكذيب كنندگان دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. أولى لك فأولى

عبارت {أولى لك فأولى} _ مانند {ويل لك} _ براى تهديد و نفرين عليه ديگرى به كار مى رود و نوعاً كسانى مورد خطاب اين جمله قرار مى گيرند كه در معرض هلاكت اند و بدين وسيله ترغيب مى شوند كه خود را از اين مهلكه نجات دهند (برگرفته از مفردات راغب و تفاسير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 1

1 - تكذيب گران دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. ثمّ أولى لك فأولى

گفتنى است

كه اين آيه، تأكيد براى آيه پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 15 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 19 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 24 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 28 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 34 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب

اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 37 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 40 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 45 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 47 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 49 -

1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 17 - 6

6 - خداوند ، كافران عصر بعثت را به عذابى نزديك تهديد كرد .

فمهّل . .. رويدًا

دادن مهلت كوتاه به منزله تهديد به عذاب، پس از انقضاى مهلت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 4

4 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت ، به گرفتار ساختن آنان در عقوبتى نظير فرجام قوم فرعون

ألم تر . .. و فرعون ذى الأوتاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 4

4 - خداوند ، تهديدكننده مخالفان پيامبر ( ص ) به عذابى نظير كيفر امت هاى پيشين ( عاد ، ثمود و فرعون )

ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 5

5 - خداوند ، تكذيب گران دين و روى گردانان از آن و نهى كنندگان مردم از نماز را ، به عذاب خويش تهديد كرده است .

ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

جمله {ألم يعلم. ..} در مقام تهديد و حاكى از كيفرهايى است كه نظارت خداوند، آن را به دلالت التزامى مى رساند.

تهديد به عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 10

10 _

تهديد مشركان به آمدن قيامت و عذابهاى آن

قل انتظروا إنا منتظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 8

8- ذوالقرنين ، ظالمان ساحل دريا را علاوه بر تهديد به مجازات و كيفر هاى خويش ، از عذاب سخت آخرت ، بيم داد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 22 - 8

8 _ تهديد شدن منكران قيامت و جرم پيشگان ، به عذاب قهر الهى در قيامت

الذين لايرجون لقاءنا . .. لابشرى يومئذ للمجرمين و يقولون حجرًا محجورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 51 - 3

3 - تهديد منكران معاد از سوى خداوند ، به عذاب سخت اخروى

ثمّ إنّكم أيّها الضالّون المكذّبون

خبر {إنّ} _ كه در آيه بعد آمده _ بيانگر عذاب هولناك منكران رستاخيز است.

تهديد به عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 8

8 _ تهديد شرك پيشگان عصر بعثت به عذاب استيصال

بل كذبوا . .. فانظر كيف كان عقبة الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 - 12

12 _ خداوند ، تكذيب كنندگان پيامبر اكرم ( ص ) را به عذاب استيصال تهديد فرمود .

فإذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 48 - 1

1 _ خداوند ، تكذيب كنندگان پيامبر

اكرم ( ص ) را به عذاب استيصال تهديد كرده بود .

و يقولون متى هذا الوعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 53 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) ، به امر خدا در جواب سؤال استهزاآميز مشركان ، تهديد خود را تكرار كرده ، وقوع عذاب نابودكننده را حتمى اعلام فرمود .

و يستنبئونك أحق هو قل إى و ربى إنه لحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 7،8

7 _ خداوند ، قوم نوح را ، پيش از وقوع عذاب استيصال ، انذار كرده و به آنان هشدار داده بود .

و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا فانظر كيف كان عقبة المنذرين

8 _ خداوند ، با بيان عاقبت نيك ياران حضرت نوح ( ع ) و فرجام شوم تكذيب كنندگانش ، پيامبر اكرم ( ص ) و مؤمنان را دلدارى داده و مشركان را به عذاب استيصال تهديد نمود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. فانظر كيف كان عقبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 102 - 5،6

5 _ خداوند ، مشركان را به دليل از دست دادن زمينه ايمان ، به عذاب استيصال تهديد فرمود .

قل فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

6 _ پيامبر اكرم ( ص ) از سوى خداوند دستور يافت تا مشركان را به { عذاب استيصال } هشدار دهد و اعلان نمايد كه در انتظار وقوع آن باشند .

و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون. فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا

من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 11

11_ خداوند ، تكذيب كنندگان رسالت پيامبر ( ص ) را به فرجام شوم و گرفتار آمدن به عذاب استيصال تهديد كرد .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 10

10- كافران منكر حقانيت قرآن ، به عذاب استيصال تهديد شدند .

هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم المل_ئكة أو يأتى أمر ربّك كذلك فعل الذين من قبلهم . ..

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 11

11 - خداوند ، مشركان بهانه جوى مكه را به عذاب استيصال تهديد كرد .

و قالوا إن نتّبع الهدى . .. و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 12

12 - خداوند ، مشركان مكه را به عذاب استيصال تهديد كرد .

و ما كان ربّك مهلك القرى حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 9

9 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مورد تهديد خداوند به عذاب استيصال

بل لمّا يذوقوا عذاب

برداشت ياد شده از لحن تهديدآميز آيه شريفه به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 5

5 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، به كيفر و عذاب استيصال تهديد شدند

.

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

اين آيه و آيات گذشته _ كه سرگذشت هلاكت بار اقوام بزرگ و مقتدر پيشين را يادآور شده _ در واقع در جهت تهديد كافران و مشركان مكه است كه رهبرى جريان مخالف با رسول اكرم(ص) را در دست داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 1

1 - تهديد سران كفر و شرك عصر بعثت ، به عذاب ناگهانى ( بانگ سهمگين ) از سوى خداوند

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

{ينظر} (از مصدر {نظر}) به معناى {انتظار} است و مقصود از {صيحة} عذاب استيصال مى باشد كه ممكن است به صورت صاعقه و بانگ سهمگين باشد. آمدن كلمه {واحدة} نيز براى اشاره به ناگهانى و يكباره بودن نزول عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 4

4 - خداوند ، مشركان و كافران حق ستيز را كراراً به عذاب استيصال تهديد كرده است .

فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم

فعل مضارع {نعد} دلالت بر استمرار مى كند. اين كلمه مشتق از {وعد} است و {وعد} هم در خير استعمال مى شود و هم در شر. چون در اين جا ضمير به مشركان و كافران بر مى گردد، براى شر و تهديد است.

تهديد به عذاب جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 4

4 - طعن زنندگان به مردم با سخن يا اشاره ، مورد نفرين خداوند و تهديد به عذاب جهنّم

ويل لكلّ همزة لمزة

برخى از مفسران، كلمه {ويل} را نفرين دانسته

و گفته اند: نفرين در اين موارد، همان تهديد به عقاب است. برداشت ياد شده، علاوه بر بيان اين نظر، گوياى تفاوتى است كه برخى از اهل لغت، درباره {همزة} و {لمزة} بيان داشته و گفته اند: {همزة}; يعنى، كسى كه همنشين خود را با الفاظ بد، بيازارد و {لمزة}; يعنى، كسى كه با چشم يا سر، به همنشين خود اشاره كند. (مجمع البيان)

تهديد به عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، كافران و مشركان لجوج را به عذابى خواركننده در دنيا هشدار داد .

فسوف تعلمون . من يأتيه عذاب يخزيه

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از عذاب خواركننده، به قرينه ذيل آيه _ كه از عذاب دائمى (اخروى) سخن مى گويد _ عذاب دنيايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 10 - 3

3- تهديد مشركان حق ستيز مكه ، از سوى خداوند به عذابى دنيوى و تيره كننده زندگى

فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {دخان مبين}، كنايه از تيره روزى و عذاب دنيوى باشد، چه اين كه برخى از مفسران اين آيه را پاسخى به دعاى پيامبر(ص) دانسته اند كه از خداوند خواست تا براى بيدار شدن مشركان، آنان را به قحطى اى همچون دوران يوسف مبتلا كند.

تهديد به عذاب ذلت بار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 9

9_ خداوند ، مخالفان پيامبر ( ص ) را به

عذابى ذلت آور و خواركننده تهديد كرد .

و من خزى يومئذ إن ربك هو القوىُّ العزيز

مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) در جمله {إن ربك . ..} پس از بيان نزول عذاب به كفرپيشگان قوم ثمود ، تعريضى است به مخالفان پيامبر(ص) كه آنان نيز در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 4

4 - تهديد مشركان مغرور و قارون صفت صدر اسلام از سوى خداوند به عذاب ذلّت بار

إنّ ق_رون كان من قوم موسى فبغى عليهم . .. فخسفنا به و بداره الأرض

يادآورى فرجام شوم قارون، پس از بيان بهانه جويى هاى سردمداران مشرك مكه _ كه همگى از ثروتمندان بودند _ نوعى تهديد به آنان است كه بايد به هوش باشند; زيرا ممكن است خداوند آنان را نيز هم چون قارون با خوارى و ذلت هلاك كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، كافران و مشركان لجوج را به عذابى خواركننده در دنيا هشدار داد .

فسوف تعلمون . من يأتيه عذاب يخزيه

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از عذاب خواركننده، به قرينه ذيل آيه _ كه از عذاب دائمى (اخروى) سخن مى گويد _ عذاب دنيايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 16 - 1

1 - كافران تكذيب گر ، از سوى خداوند به عذاب خفت بار تهديد شدند .

سنسمه على الخرطوم

{وَسْم} (از ريشه {نسمه}) به معناى داغ نهادن است و {خرطوم}

در اصل به معناى بينى فيل مى باشد. تعبير {بر بينى او داغ خواهيم زد}، كنايه از اين است كه او را به شدت ذليل خواهيم كرد.

تهديد به عذاب سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 17 - 1

1 - خداوند ، وليدبن مغيره را به عذابى سخت و طاقت فرسا تهديد كرد .

سأُرهقه صعودًا

{إرهاق}، به معناى به كارى دشوار واداشتن يا كار دشوارى را بر شخصى تحميل كردن است. {صعود} در اصل، به گردنه و راه دشوار كوه گفته مى شود (قاموس المحيط). براى هر امر شاق و طاقت فرسا نيز استعاره آورده مى شود. بنابراين {ساُرهقه صعوداً}; يعنى، به زودى او را بر كارى بس سخت و طاقت فرسا وادار خواهيم كرد.

تيرگى روز عذاب اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 3

3 - مجازات مردم { ايكه } ، در روزى ابرى و تيره

فأخذهم عذاب يوم الظلّة

{ظلّة} (مى تواند به معناى) پاره ابرى باشد كه همچون سايه بان سايه مى افكند. بنابراين {فأخذهم عذاب يوم الظلّة}; يعنى، عذابى سخت آنان را در روزى كه ابرى بر فراز سرشان سايه افكنده بود، فرو گرفت.

جاودانان در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 6

6 _ كسانى كه رو به سوى شرك آرند و دست به آدم كشى و زنا بيالايند ، در حال خوارى و براى هميشه در عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

و يخلد فيه مهانًا

فوق مبتنى بر همين نظريه است. و

چنان چه {ذلك} اشاره به يكايك گناهان ياد شده به صورت مستقل باشد، در اين صورت چون اتفاق همه علما و مفسران بر آن است كه زناكار به عذاب ابدى در قيامت گرفتار نمى شود، از اين رو مقصود از {يخلد} طولانى بودن عذاب است نه جاودانگى آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 38 - 4

4 - حضور دائمى تلاش گران بر ضد آيات الهى در عذاب قطعى است .

و الذين يسعون فى ءاي_تنا . .. أُول_ئك فى العذاب محضرون

{محضرون} (اسم مفعول از مصدر {احضار}) به چيزى گفته مى شود كه همواره حاضر باشد. اين نكته مستلزم حضور هميشگى و غايب نبودن در هيچ وقت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 4

4- كافرانى كه تا آخرين لحظه زندگى در حال عناد و ستيز با دين باشند ، محكوم به عذاب ابدى خواهند بود .

إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. فلن يغفر اللّه لهم

لازمه قطعى {لن يغفر اللّه} باقى ماندن هميشگى در عذاب الهى است.

جاودانان در عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 52 - 1،2،4،5

1 _ جاودانه و هميشگى بودن عذاب ظالمان ، در جهان آخرت به آنان اعلام خواهد شد .

ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد

2 _ مردمى كه با عذاب استيصال نابود مى شوند ، مردمى ظالم و ستم پيشه بوده و در عذاب جاودان اخروى ، معذّب خواهند بود .

أثم إذا ما وقع . .. ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا

عذاب الخلد

4 _ تكذيب و انكار قرآن ، ظلم و موجب مخلد شدن مكذبان و منكران در عذاب اخروى است .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به . .. ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد

5 _ ابتلاى ستم پيشگان به عذاب ابدى در قيامت ، تنها نتيجه ستم مستمر خود آنان است .

ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد هل تجزون إلا بما كنتم تكسبون

جاودانگى در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 3،4

3 - كفرپيشگانى كه بدون توبه مى ميرند ، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار مى شوند .

خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

4 - كتمان كنندگان احكام و معارف دين و حقايق كتب آسمانى ، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار خواهند بود .

إن الذين كفروا و ماتوا . .. خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 18

18 _ خلود در عذاب مظهر خشم و غضب خداوند

ان سخط اللّه عليهم و فى العذاب هم خلدون

جمله {و فى العذاب . ..} بيان نمودى از خشم الهى (ان سخط اللّه) بر گنهكاران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 101 - 2

2 - عقوبت و پى آمد هاى اخروى روى گردانان از قرآن ، ابدى و جدايى ناپذير است .

وزرًا . خ_لدين فيه و ساء لهم

مرجع ضمير {فيه}، {وزراً} در آيه قبل است. خلودِ در {وزر}، به معناى جاودانگى در آثار و تبعات آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - واقعه - 56 - 42 - 1

1 - زندگى هميشگى در ميان باد بسيار گرم و شديد ، فرجام اخروى اصحاب الشمال

فى سموم

{فى سموم} خبر براى مبتداى محذوف و به تقدير {أُول_ئك فى سموم} است. {سموم} به باد گرم گفته مى شود (قاموس المحيط) و نكره آمدن آن بيانگر شدت وزش باد و نيز درجه بالاى گرماى آن است. جمله اسميه نيز بيانگر آن است كه اين دسته، براى هميشه گرفتار آن خواهند بود و هرگز از آن خلاص نخواهند شد.

جاودانگى در عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 3

3_ عذاب هاى اخروى كفرپيشگان ، عذابى دايمى و هميشگى است .

و يحلّ عليه عذاب مقيم

حلول (مصدر يحلّ) به معناى فرود آمدن است و {مقيم} از {أقام بالمكان} (درنگ كرد و ماندگار شد) مى باشد. بنابراين {عذاب مقيم}; يعنى ، عذاب ماندگار و زوال ناپذير.

جاودانگى عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 4

4 - ظلم آدمى بر خويشتن ، مايه ابتلاى او به عذاب اخروى و نبود راه رهايى براى وى

و لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 75 - 3

3 - كفر و گناه پيشگى ، موجب عذاب پيوسته و اندوه پايان ناپذير در قيامت

إنّ المجرمين . .. و هم فيها مبلسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 20 - 3

3 - انكار آيات الهى ، آزادنكردن بردگان

و غذا ندادن به گرسنگان يتيم و مسكين و توصيه نكردن به صبر و ترحّم ، مايه گرفتارى به آتش فراگير و گريزناپذير

فكّ رقبة . .. و الذين كفروا ... عليهم نار مؤصدة

جاودانگى عذاب اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 40 - 8

8- خلود كافران در عذاب اخروى

و لا هم ينظرون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از {لا هم ينظرون} نفى تعلق رحمت و عنايت خداوند به كافران باشد. لازمه چنين نفى مطلقى، رهايى نيافتن كافران از عذاب و جاودانگى آنان در آتش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 20 - 2

2 - عذاب كافران ، هميشگى و فناناپذير است .

عليهم نار مؤصدة

بسته بودنِ در، كنايه از استمرار عذاب است.

جاودانگى عذاب جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 8

8 - عذاب دوزخ جاودان است و كافران در آن مخلد خواهد بود .

لايموت فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 21

21 - عذاب دوزخ ، هميشگى و دائمى است .

عذاب مقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 16 - 3

3 - عذاب و آتش دوزخ ، جاودانه است .

و ما هم عنها بغائبين

جاودانگى عذاب جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 30 - 5

5 - عذاب دوزخ جاودانه است و جهنميان ، آينده جز افزايش

عذاب ندارند . *

فلن نزيدكم إلاّ عذابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 13 - 3،4

3 - اهل دوزخ ، هرگز لذت زندگى را نخواهند چشيد .

و لايحيى

مراد از نفى حيات _ به قرينه {لايموت} _ نفى حيات مطلوب است.

4 - باقى ماندن جهنميان ، در حالتى كه نه مرگ است و نه زندگى ناميده مى شود ، از سوختن در آتش براى آنان دشوارتر است .

ثمّ لايموت فيها و لايحيى

حرف {ثمّ}، براى تراخى رتبى است و بيان مى كند كه آنچه بعد از آن آمده، در مقايسه با قبل از آن قابل توجّه تر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 4 - 1

1 - چشيدن آتش سوزان و گرفتارى به رنج و مشقت آن ، فرجام كسانى است كه حضورشان در صحنه قيامت ، همراه با خفّت و خوارى است .

وجوه يومئذ خ_شعة . .. تصلى نارًا حامية

{صلى النار}; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد (قاموس).

جاودانگى عذاب عبرت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 12 - 1

1 - كسانى كه از تذكرات قرآن ، فاصله گرفته ، آن را نپذيرند ، به بزرگ ترين و سوزان ترين آتش ها ، گرفتار شده و در آن باقى خواهند ماند .

و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار الكبرى

زجاج گفته است: {صلى}; يعنى، ملازم و همراه شد (لسان العرب) و {صلى النار}; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد. (قاموس). {كبرى}; يعنى، بزرگ تر و بزرگى آتش به گستردگى

و افروخته تر بودن آن است.

جاودانگى عذاب فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 14 - 5

5 - گرفتارى فاسقان كافر در آتش دوزخ ، هميشگى است .

و إنّ الفجّار لفى جحيم

جمله اسميه، بر ثبوت دلالت دارد و در اين آيه ممكن است به قرينه مقابله با {إنّ الأبرار لفى نعيم} _ كه استقرار مجازى در آن حاكى از خلود بود _ بر خلود نيز دلالت كند. مراد از {فجّار} _ به قرينه {بل تكذّبون بالدين} _ فاسقانى است كه منكر معاد و كافرند.

جاودانگى عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 16 - 3

3 - كفرپيشه گان مكذّبان آيات الهى ، همواره در عذاب خواهند ماند .

و أمّا الذين كفروا . .. فى العذاب محضرون

{محضرون} _ اسم مفعول {إحضار} _ به چيزى گفته مى شود كه همواره حاضر باشد. چنين نكته اى، مستلزم اين است كه افراد ياد شده، هيچ گاه از عذاب غايب نباشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 28 - 10

10 - جاودانگى عذاب كافران ، متناسب با نوع عملكرد آنان است .

لهم فيها دار الخلد جزاء بما كانوا بأي_تنا يجحدون

{باء} در {بما كانوا} براى مقابله است; يعنى، جاودانگى كافران در دوزخ، در برابر شيوه مستمر آنان در عناد و لجاجت با پيامبر(ص) و آيات الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 10 - 4

4 - كافران تكذيب گر آيات الهى ، به صورت دائمى و

جاودانه در دوزخ جاى دارند .

و الذين كفروا . .. أصح_ب النار خ_لدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 6 - 6

6 - عذاب جهنم براى كافران ، جاودانه و پايان ناپذير است .

فى نار جهنّم خ_لدين فيها

جاودانگى عذاب مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 75 - 1

1 - عذاب دوزخ ، عذابى هميشگى و تخفيف ناپذير ، براى مجرمان

لايفتّر عنهم و هم فيه مبلسون

{تفتير} (مصدر {يفتّر}) به معناى تخفيف و تقليل است.

جاودانگى عذاب معرضان از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 12 - 1

1 - كسانى كه از تذكرات قرآن ، فاصله گرفته ، آن را نپذيرند ، به بزرگ ترين و سوزان ترين آتش ها ، گرفتار شده و در آن باقى خواهند ماند .

و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار الكبرى

زجاج گفته است: {صلى}; يعنى، ملازم و همراه شد (لسان العرب) و {صلى النار}; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد. (قاموس). {كبرى}; يعنى، بزرگ تر و بزرگى آتش به گستردگى و افروخته تر بودن آن است.

جاودانگى عذاب مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 16 - 3

3 - كفرپيشه گان مكذّبان آيات الهى ، همواره در عذاب خواهند ماند .

و أمّا الذين كفروا . .. فى العذاب محضرون

{محضرون} _ اسم مفعول {إحضار} _ به چيزى گفته مى شود كه همواره حاضر باشد. چنين نكته اى، مستلزم اين است كه افراد ياد

شده، هيچ گاه از عذاب غايب نباشند.

جايگاه سنگهاى عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 2

2_ سنگ هاى فرو ريخته بر قوم لوط ، در جايگاهى بود كه غير از خداوند ، كسى بدان دسترسى نداشت .

حجارة من سجيل منضود. مسوّمة عند ربك

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {عند ربك} همانند {مسوّمة} صفت براى {حجارة} باشد نه متعلق به {مسوّمة}. بر اين اساس {عند ربك} گوياى اين است كه سنگهاى نازل شده در نزد خدا بود; يعنى، در جايگاهى بود كه تنها خداوند بدان دسترسى داشت.

جسمانيت عذاب جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 55 - 2

2 - حضور جهنميان در جهنم ، جسمانى است .

يغشي_هم العذاب من فوقهم و من تحت أرجلهم

حتميت عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 25

25_ فرار از عذاب روز قيامت براى گرفتاران به آن ، امرى ناشدنى است .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم محيط

توصيف {عذاب} به فراگير بودن، مى تواند به لحاظ مستحقان عذاب باشد; يعنى، همه افراد را فرا مى گيرد و كسى را باقى نمى گذارد و مى تواند به لحاظ هر فرد و شخص مستحق عذاب باشد; يعنى، عذاب از همه جوانب و جهات بر فرد گنه كار وارد مى شود، به گونه اى كه از هيچ جهت و سمتى راه فرار نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 -

3

3 - آدميان و جنيان ، فاقد هرگونه توانايى و قدرت در گريز از عذاب الهى در روز رستاخيز

لاتنفذون إلاّ بسلط_ن

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {لاتنفذون . ..} تأكيد فراز اول آيه باشد; بدان معنا كه گريز از مجازات الهى نيازمند قدرت و توان است و شما فاقد هرگونه قدرتيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 13 - 2،3

2 - امدادگران و پناه دهندگان در دنيا ، ناتوان از نجات دادن انسان مجرم از عذاب الهى در آخرت

و فصيلته الّتى ت_ويه

مطلب ياد شده، از وصف و قيد {الّتى تئويه} (آنان كه به او پناه مى دادند) استفاده مى شود.

3 - تأثير نداشتن پيوند خويشاوندى و روابط فاميلى ، در نجات انسان مجرم از عذاب الهى در قيامت

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه . .. و فصيلته الّتى ت_ويه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 4

4 - عذاب آخرت ، نزديك ، حتمى و ترديدناپذير است .

عذابًا قريبًا

چنانچه مراد از {قريباً} قرب زمانى عذاب باشد، حاكى از وقوع حتمى و ترديد ناپذيرى آن خواهد بود; زيرا {زمان نزديك} _ به معناى حقيقى آن _ بر زمان باقى مانده تا قيامت، صدق نمى كند. آرى از آن جا كه باقى مانده عمر دنيا، در مقايسه با گذشته آن اندك است; مى توان گفت زمان چندانى به عذاب قيامت باقى نمانده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 25 - 3

3 - بازگشت همگان به خداوند در قيامت ،

از بين برنده هرگونه راه گريز از عذاب آخرت

فيعذّبه . .. إنّ إلينا إيابهم

حتميت عذاب اخروى اختلاف افكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 16

16 - عذاب حتمى و گريزناپذير در آخرت ، سرنوشت تفرقه آفرينان و اختلاف افكنان در دين

لولا كلمة . .. إلى أجل مسمًّى لقضى بينهم

برداشت فوق از مفهوم غايت استفاده شده است.

حتميت عذاب اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 2 - 2

2 - صحنه گريزناپذير قيامت ، براى برخى جز فروتنى و تسليم ذلّت بار چاره اى باقى نمى گذارد .

حديث الغ_شية . وجوه يومئذ خ_شعة

حتميت عذاب اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 6

6 - ستمگران ، گرفتار عذاب سخت و گريزناپذير در قيامت

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

حتميت عذاب اخروى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 18

18 _ هيچ كس ، حتى پيامبران ، در صورت سرپيچى از فرمان هاى خدا از عذاب اخروى در امان نيستند .

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

حتميت عذاب اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 54 - 7

7 - كافران ، اگر به خاطر اجل تعيين شده در دنيا ، گرفتار عذاب نشوند ، عذاب اخروى شان قطعى است .

و يستعجلونك بالعذاب و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب . .. يستعجلونك بالعذاب و

إنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 19

19 - عذاب شدن كافران در قيامت ، امرى قطعى و سنت تغييرناپذير الهى است .

و ل_كن حقّت كلمة العذاب على الك_فرين

{حَقَّ} به معناى {ثَبَتَ} و {وَجَبَ} (ثابت و واجب شد) است و {كلمة} در آيه شريفه به معناى وعده و يا فرمان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 1

1 - عذاب شدن كافران در قيامت ، امرى قطعى و سنت تغييرناپذير الهى

و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا

{حق}; يعنى، {ثَبَتَ} و {وَجَبَ} (ثابت و واجب شد) است. و مراد از كلمه در {كلمة ربّك} وعده فرمان عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 11 - 9،10

9 - در قيامت هيچ راه و روزنه نجات از عذاب الهى ، براى كافران نخواهد بود .

فهل إلى خروج من سبيل

تنكير {خروج} و {سبيل} براى نوعيت است; يعنى، كافران از تمامى راه هاى خروج و وسايل رهايى محروم اند.

10 - يأس و نااميدى شديد كافران حق ناپذير ، از نجات خويش از عذاب الهى

فهل إلى خروج من سبيل

مفسران بر اين باوراند كه چنين سخنى، از زبان كسانى صادر مى شود كه يأس و نااميدى بر وجود آنان چيره شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 33 - 2،3

2 - در قيامت هيچ عامل نجات دهنده اى براى كافران ، در برابر عذاب و قهر خداوند وجود ندارد .

يوم تولّون مدبرين

ما لكم من اللّه من عاصم

3 - عذاب الهى كافران در قيامت ، قطعى و گريزناپذير است .

ما لكم من اللّه من عاصم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 23

23 - كافران ، در قيامت گرفتار عذابى حتمى و جانكاه

و لنذيقنّهم من عذاب غليظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 7

7 - بى اعتنايى خداوند به بهانه تراشى ها و عذرخواهى هاى كافران ، براى رهايى از عذاب دوزخ

فاليوم لايخرجون منها و لا هم يستعتبون

چنانچه از {استعتاب} (طلب عذرخواهى)، لازمه آن (قبول عذر) اراده شده باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 3 - 6

6 - كافران مهلت يافته در دنيا ، ناگزير از چشيدن عذاب آتش ، در آخرت اند .

و لولا أن . .. لعذّبهم فى الدنيا و لهم فى الأخرة عذاب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 2 - 4

4 - عذاب كافران در قيامت ، امرى قطعى و غيرقابل دفع از سوى كسى

بعذاب واقع . للكفرين ليس له دافع

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه مراد از عذاب در آيه شريفه، عذاب اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 13

13 - كافران در قيامت با مشاهده كردار خويش ، عذاب خود را حتمى خواهند دانست .

عذابًا قريبًا يوم ينظر المرء ما قدّمت يداه و يقول الكافر

ي_ليتنى كنت تربًا

از آن جايى كه كافران با نگاه به اعمال خويش، آرزوى خاك بودن مى كنند; مى توان پى برد كه آنان، گرفتارى به عذاب را بر خود قطعى ديده اند.

حتميت عذاب اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 15 - 1

1 - نجات مجرمان با پرداخت فديه از عذاب الهى در قيامت _ هر چند بسيار و نامحدود _ آرزويى واهى و ناممكن است .

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه . .. كلاّ

حتميت عذاب اخروى مخالفان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 3 - 3

3 - قيامت ، نزديك و گرفتارى ثروتمندان مخالف دين به آتش دوزخ ، حتمى است .

سيصلى

حرف {سين} در {سيصلى} در تهديد به كار رفته و بر حتمى بودن دلالت دارد (كشاف). در تفاوت {سين} و {سوف} گفته شده است: {سين} بر استقبال نزديك دلالت دارد.

حتميت عذاب اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 48 - 5،6

5 - مشركان در قيامت ، هيچ راهى براى گريز از عذاب الهى نخواهند داشت .

و ظنّوا ما لهم من محيص

6 - يقين مشركان در قيامت ، به نبودن هيچ راه فرارى از عذاب الهى

و ظنّوا ما لهم من محيص

{ظنّ} در لغت هم به معناى گمان آمده و هم به معناى يقين. طبق گفته برخى از مفسران اين كلمه در آيه شريفه به معناى يقين است.

حتميت عذاب اخروى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 101 - 13

13 _ منافقان ، مورد تهديد خداوند به بازگشت قهرى و ابتلا به عذاب بزرگ در قيامت

ثم يردون إلى عذاب عظيم

حتميت عذاب اذيت كنندگان والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 1

1- كافران گستاخ در برابر خداوند و پدر و مادر ، محكوم به عذاب حتمى الهى

و الذى قال لولديه أُفّ . .. ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . أُول_ئك الذين حقّ علي

مشاراليه {اُول_ئك} كسى است كه به پدر و مادر {اُفّ} گفته و وعده الهى را {أساطير} خوانده است.

حتميت عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 53 - 3،6

3 _ پيامبر ( ص ) ، به امر خدا در جواب سؤال استهزاآميز مشركان ، تهديد خود را تكرار كرده ، وقوع عذاب نابودكننده را حتمى اعلام فرمود .

و يستنبئونك أحق هو قل إى و ربى إنه لحق

6 _ دفع عذاب استيصال ، به هنگام وقوع آن ، در توان هيچ كس نيست .

قل إى و ربى إنه لحق و ما أنتم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 97 - 3

3 _ عذاب استيصال سنت تغييرناپذير@الهى است .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك . .. حتى يروا العذاب الأليم

حتميت عذاب اصحاب شمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 28 - 1

1 - كارساز نبودن ثروت كافران دوزخى ( اصحاب الشمال ) ، در رهايى آنان از عذاب قيامت

ما أغنى عنّى ماليه

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 29 - 1

1 - كارساز نبودن قدرت كافران دوزخى ( اصحاب الشمال ) ، در رهايى آنان از عذاب قيامت

هلك عنّى سلط_نيه

حتميت عذاب بدكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 4

4- بدكاران ، هيچ گاه نبايد از عذاب هاى الهى احساس امنيت بكنند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 46 - 5

5- بدكاران ، هيچ گاه از عذاب استيصال و هلاكت بار خداوند ، در امان نيستند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم فى تقلّبهم

حتميت عذاب توطئه گران عليه قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 38 - 5

5 - تلاش گران بر ضد آيات قرآن ، عذابى قطعى خواهند داشت .

و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و الذين يسعون فى ءاي_تنا ... أُول_ئ

در اين كه مراد از {آيات} در اين آيه، مطلق آيات خدا است و يا آيه هاى قرآن (به قرينه اين كه در آيات پيشين از قرآن سخن به ميان آمده است)، دو احتمال وجود دارد. برداشت ياد شده بنابر احتمال دوم است.

حتميت عذاب جن كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 3

3- گروه هاى بسيارى از كافران جن و انس ، محكوم به عذاب حتمى الهى در گذشته تاريخ

حقّ عليهم القول فى أُمم قد

خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

حتميت عذاب جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 - 3

3 - دوزخيان ، هيچ راه نجاتى از عذاب و آتش دوزخ ندارند .

عليها تسعة عشر . و ما جعلنا أصح_ب النار إلاّ مل_ئكة

از اين كه دوزخ، داراى نگهبانانى است كه به طور دائم حضور دارند، مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 30 - 5

5 - عذاب دوزخ جاودانه است و جهنميان ، آينده جز افزايش عذاب ندارند . *

فلن نزيدكم إلاّ عذابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 3 - 1،3

1 - گرفتاران پستى و خوارى در قيامت ، براى رهايى خود تلاش كرده ، خويش را به سختى و زحمت خواهند انداخت .

عاملة ناصبة

مراد از {عمل} در قيامت _ به قرينه آيه قبل _ تلاش دوزخيان براى رهايى از مخمصه اى است كه آنان را به خشوع و ذلت افكنده است. {نَصَب} به معناى تعب است. (مفردات راغب)، بنابراين {ناصبة} به معناى كسانى است كه خود را به رنج و سختى مى اندازند. به قرينه {يومئذ} در آيه قبل مى توان گفت كه اين دو وصف مربوط به آخرت است.

3 - اهل دوزخ ، تلاش هاى پرمشقّت خود در دنيا را بى نتيجه ديده و براى رهايى از پستى و ذلّت در قيامت ، از آن بهره اى نخواهند برد .

وجوه يومئذ خ_شعة . عاملة ناصبة

چنانچه دو وصف {عاملة} و {ناصبة}، مربوط به

تلاش و رنج در دنيا باشد; مراد اين خواهد بود كه صاحبان {وجوه خاشعة} تا زمانى كه در دنيا بودند، كارهاى پرزحمت انجام مى دادند; ولى اكنون در قيامت از آن بى بهره اند. گفتنى است كه جمله {لسعيها راضية} (در آيات بعد) _ كه در وصف گروه مقابل اين افراد است _ با اين احتمال سازگارتر است.

حتميّت عذاب حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 58 - 3

3- گرفتارى به عذاب استيصال پيش از فرا رسيدن قيامت ، سرنوشت محتوم همه اقوام و جوامع كافر و مشرك حق ستيز است .

و إن من قرية إلاّ نحن مهلكوها قبل يوم القي_مة

اينكه آيه مى فرمايد: همه جوامع بشرى قبل از قيامت يا هلاك مى شوند و يا دچار عذاب مى شوند احتمال دارد كه مراد از {مهلكوها} هلاكت انسانهاى معمولى و مراد از {معذّبوها} عذاب كافران و مشركان باشد.

حتميت عذاب حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 19 - 2

2 - عذاب مردم حق ناپذير و لجوج ، امرى قطعى و سنت تغييرناپذير الهى

أفمن حقّ عليه كلمة العذاب أفأنت تنقذ من فى النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 8

8 - حكم خداوند به عذاب مشركان و كافران حق ناپذير ، قطعى و قابل نقض و تغيير نيست .

فالحكم للّه العلىّ الكبير

آمدن دو صفت {علىّ} و {كبير} براى خداوند (پس از ذكر حكم الهى درباره كافران و مشركان) مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

حتميت

عذاب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 29

29 _ پيامبر ( ص ) از نجات كسانى كه خداوند عذاب را براى آنان حتمى ساخته ، ناتوان است .

و من يرد اللّه فتنته فلن تملك له من اللّه شيئاً

{من اللّه} متعلق به {تملك} و بيانگر اين است كه اگر پيامبر(ص) براى نجات مردمان از ضلالت و عذاب قدرتى دارد، از جانب خداست و اين قدرت در مورد يادشدگان از وى سلب شده است. كلمه {فتنه} در اصل به معناى {اختبار} و {بر ملا ساختن باطل} است و چون عذاب الهى هويت شخص را آشكار مى سازد به آن {فتنه} اطلاق مى گردد.

حتميت عذاب دشمنان اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 43 - 10

10 - سنّت و حكم الهى درباره عقوبت و عذاب حيله گران عليه اديان الهى ، تبديل ناپذير بوده و قابل انتقال به ديگران نيست .

و لايحيق المكر السّيّىِ إلاّ بأهله . .. فلن تجد لسنّت اللّه تبديلاً و لن تجد لسن

حتميت عذاب دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 46 - 6،7

6- توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) ، هيچ گاه نبايد خود را از عذاب استيصال الهى در امان بدانند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم فى تقلّبهم

7- توطئه كنندگان عليه پيامبر ( ص ) ، هيچ راهى براى گريز از عذاب استيصال الهى ندارند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم فى تقلّبهم فما هم

بمعجزين

حتميت عذاب رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 31 - 6

6 - چشيدن عذاب دوزخ براى مشركان و سران آنان ، وعده حتمى و تخلف ناپذير خداوند

فحقّ علينا قول ربّنا إنّا لذائقون

برداشت ياد شده از آن جا است كه {حَقَّ} به معناى {ثَبَتَ} و {لَزَمَ} است و ثابت و لازم بودن عذاب، حاكى از حتمى و تخلف ناپذير بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 34 - 3

3 - اشتراك عذاب و كيفر رهبران شرك و كفر و توده هاى مشرك و كافر ، وعده حتمى خداوند

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

حتميت عذاب رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 34 - 3

3 - اشتراك عذاب و كيفر رهبران شرك و كفر و توده هاى مشرك و كافر ، وعده حتمى خداوند

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

حتميت عذاب رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 21

21- رهبران مستكبر ، در قيامت ، درمى يابند كه صبر و نيز جزع ، عذاب الهى را از آنان برطرف نخواهد كرد .

قالوا . .. سواء علينا أجزعنا أم صبرنا

حتميت عذاب شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 10

10 - همدمى منحرفان با شياطين در دوزخ ، تأثيرى در تخفيف عذاب و يا آرامش آنان نخواهد داشت .

لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم أنّكم فى العذاب مشتركون

برداشت ياد شده بر

اين اساس است كه عبارت {أنّكم فى. ..} فاعل {لن ينفع} باشد.

حتميت عذاب طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 30 - 1

1 - خداوند با فرمانى تحقيرآميز ، طغيان گران را به تحمل عذاب جهنم ملزم مى سازد .

للطّ_غين . .. فذوقوا

حتميت عذاب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 85 - 1

1- ظالمان پس از قطعى شدن عذابشان ، محروم از كمترين تخفيف و مهلت

و إذا رءا الذين ظلموا العذاب فلايخفّف عنهم

مقصود از رؤيت در آيه شريفه ديدن با چشم نيست; بلكه معناى كنايى آن مقصود است; يعنى، قطعى شدن عذاب.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 2

2- كيفر و عذاب جوامع ستمگر و مترف ، گريزناپذير است و فرار از آن نتيجه اى ندارد .

لاتركضوا وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 7

7 - عذاب سخت و گريزناپذير ستمگران ، نتيجه رفتار و كردار خود آنان است .

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 3

3 - كيفر عذاب سخت براى ستمگران در قيامت ، قطعى و غيرقابل گريز است .

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 1

1 -

ستمگران ، فاقد هرگونه ياور و پشتيبان براى نجات از عذاب الهى

ألا إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم . و ما كان لهم من أولياء ينصرونهم

حتميت عذاب عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 10

10 - در قيامت براى متخلفان از دستورات الهى ( بر پايى نماز و پرداخت زكات ) و ارتكاب كنندگان محرمات ( دين فروشى ، حق پوشى و . . . ) راه نجاتى نيست .

لا تشتروا بأيتى . .. و أقيموا الصلوة ... واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 22 - 2

2 - هيچ كس _ حتى پيامبران _ در صورت نافرمانى ، از عذاب الهى مصون نبوده و كسى قادر به رهايى خويش از آن نيست .

قل إنّى لن يجيرنى من اللّه أحد

حتميت عذاب فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 4

4 - فاسقان در قيامت ، محروم از يارى ديگران براى رهايى از آتش دوزخ

و إنّ الفجّار لفى جحيم . .. يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 3

3 - عذاب مقدر الهى براى بدكاران ، تخلّف ناپذير و داراى حد و مرزى روشن و مشخص است .

ما سجّين . كت_ب مرقوم

چنانچه {كتاب} به معناى مكتوب و مراد از كتابت، قضاى حتمى باشد و {مرقوم} نيز به معناى {نوشته واضح و گويا} گرفته شود; مفاد آيه اين خواهد بود

كه {سجّين} (همان كتاب جامع كه عذاب هاى مقدر فاجران را دربردارد) مكتوب وتقدير شده اى واضح است كه حد و مرز هر عذاب مقدر، در آن كاملاً روشن است.

حتميت عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 2،5

2_ قوم ثمود ، با پى كردن ناقه صالح و از ميان بردن آيت رسالت او ، عذاب الهى را براى خويش قطعى ساختند .

فعقروها فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

5_ نزول عذاب بر قوم ثمود ، وعده اى راستين و تخلف ناپذير

ذلك وعد غير مكذوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 1

1- هيچ يك از تلاش هاى اصحاب حجر براى رهايى خويش از عذاب الهى ، براى آنان چاره ساز واقع نشد .

فأخذتهم الصيحة . .. فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 43 - 4

4 - قطعى شدن عذاب بر ثموديان ، پس از آسيب رساندن به ناقه صالح

و فى ثمود إذ قيل لهم تمتّعوا حتّى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 5

5 - خانه هاى سنگى و مستحكم قوم ثمود ، بى ثمر در نجات آنان از عذاب الهى

ألم تر كيف فعل ربّك . .. و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

حتميت عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 3،6،7،11

3_ عذاب تقدير شده بر قوم لوط

، قطعى و غير قابل تغيير و بازگشت بود .

إنه قد جاء أمر ربك و إنهم ءاتيهم عذاب غير مردود

{آتى} اسم فاعل از اتيان (آمدن) و {ردّ} به معناى بازگرداندن است. بنابراين {إنهم ءاتيهم ...}; يعنى، همانا عذابى بر آنان وارد خواهد شد كه بازگشت ناپذير است.

6_ قطعى و تغييرناپذير بودن نزول عذاب بر قوم لوط ، دليل پذيرفته نشدن شفاعت ابراهيم ( ع ) درباره آنان

ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا إنه قد جاء أمر ربك

جمله {إنه قد جاء . ..} تعليل براى {أعرض عن ه_ذا} مى باشد.

7_ جر و بحث ابراهيم ( ع ) با فرشتگان و شفاعت او درباره قوم لوط ، پيش از اطلاع او بر قطعى شدن عذاب آنان بوده است .

يج_دلنا فى قوم لوط . .. ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا إنه قد جاء أمر ربك

11_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . فقال الله تعالى : يا ابراهيم أعرض عن ه_ذا إنه قد جاء أمر ربك و إنهم آتاهم عذابى بعد طلوع الشمس من يومك محتوماً غيرمردود ;

از امام صادق(ع) روايت شده است . .. خداوند فرمود: اى ابراهيم! از اين سخن درگذر، فرمان خدا رسيده [اى ابراهيم] و عذاب من براى آنان همين امروز بعد از طلوع خورشيد خواهد آمد، در حالى كه حتمى و غير قابل برگشت است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 1

1- قطعى شدن نزول عذاب الهى ( استيصال ) و فرا رسيدن موعد آن بر قوم لوط ، توسط فرشتگان به حضرت لوط ( ع ) ابلاغ گرديد .

قالوا بل جئن_ك

بما كانوا فيه يمترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 64 - 1

1- تأكيد فرشتگان در محضر حضرت لوط ( ع ) مبنى بر تحقق قطعى نزول عذاب ( استيصال ) بر قوم لوط

و أتين_ك بالحقّ و إنا لص_دقون

مقصود از {بالحق} خبر حق و راست است و مراد از اين خبر حق، عذاب الهى بود.

حتميت عذاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 3

3_ نوح ( ع ) در پاسخ به عذاب طلبى كفرپيشگان ، نزول عذاب را در گرو مشيت الهى دانست و گريز از عذاب هاى الهى را غيرممكن شمرد .

قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

حتميت عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 9

9 - در قيامت ، راه نجاتى براى كافران به قرآن وجود نخواهد داشت .

ءامنوا بما أنزلت . .. واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس

هدف از توصيف قيامت به اينكه: فديه و عوضى گرفته نمى شود و . ..، مأيوس كردن مستحقان عذاب است از اينكه مبادا راه نجاتى براى خود - جز ايمان و ... - توهم كرده و به اعتبار آن دلخوش باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 5

5 _ هيچ چيز ، حتى برترين قدرت هاى نظامى ، اقتصادى و نيروى انسانى ، مانع تحقق يافتن عذاب الهى براى كافران و منافقان نيست .

وعد اللّه المنفقين . .. و

لهم عذاب مقيم. كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة و أك

نيروى نظامى از {قوة}، اقتصادى از {أموالا} و انسانى از {أولاداً} برداشت شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 8 - 5،8

5_ كفرپيشگان ، در زمانى نه چندان دور به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

إلى أُمّة معدودة . .. ألا يوم يأتيهم ليس مصروفاً عنهم

ضمير فاعلى در {يأتيهم} به عذاب برمى گردد و {يوم} ظرف براى {مصروفاً} است.

8_ كفرپيشگان ، در صورت مواجه شدن با عذاب هاى الهى ، از نجات دادن خويش ناتوان خواهند بود .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جمله {ليس مصروفاً عنهم} بيان مى دارد كه عذاب از كفرپيشگان بازگردانده نمى شود و جمله {حاق بهم . ..} به اين نكته اشاره مى كند كه آنان نيز نمى توانند از عذاب بگريزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 8

8_ كفرپيشگان نه مى توانند از نزول عذاب الهى جلوگيرى كنند و نه قادرند از گرفتارشدن به آن ، خود را رهايى بخشند .

إنما يأتيكم به الله . .. و ما أنتم بمعجزين

إعجاز (مصدر معجزين) به معناى فرار كردن و از دسترس خارج شدن است. بنابراين {ما أنتم بمعجزين}; يعنى ، [پس از نزول ع_ذاب] نمى توانيد فرار كنيد و خود را از عذاب برهان_يد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 4،5

4_ مشركان و كافران ، نمى توانند از عذاب هاى الهى بگريزند و خويشتن را از آن مصون دارند .

أن تأتيهم

غ_شية من عذاب الله

توصيف عذاب الهى به فراگيرنده ، اشاره به اين حقيقت دارد كه نمى توان از آن فرار كرد و خويشتن را از رنج آن رهانيد.

5_ احساس امنيت كافران و مشركان از عذاب هاى الهى در دنيا و فرا رسيدن عذاب هاى اخروى ، امرى شگفت و نابجاست .

أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة

همزه استفهام در {أفأمنوا} مى تواند انكار توبيخى باشد و محتمل است براى بيان تعجب ايراد شده باشد ; يعنى، جاى شگفتى است كه از ناحيه خداوند احساس امنيت مى كنند و حال آن كه على رغم وجود برهان بر توحيد و حقانيت رسالت، از پذيرش توحيد و رسالت سرباز مى زنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 2 - 5

5- بى ترديد كافران ، داراى فرجامى ناگوارند و به عذابى شديد و طاقت فرسا ، گرفتار خواهند شد .

و ويل للك_فرين من عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 58 - 3

3- گرفتارى به عذاب استيصال پيش از فرا رسيدن قيامت ، سرنوشت محتوم همه اقوام و جوامع كافر و مشرك حق ستيز است .

و إن من قرية إلاّ نحن مهلكوها قبل يوم القي_مة

اينكه آيه مى فرمايد: همه جوامع بشرى قبل از قيامت يا هلاك مى شوند و يا دچار عذاب مى شوند احتمال دارد كه مراد از {مهلكوها} هلاكت انسانهاى معمولى و مراد از {معذّبوها} عذاب كافران و مشركان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 43 - 5

5-

بى پناهى همه جانبه كافران دربرابر عذاب الهى و حتمى بودن هلاكت آنان

أم لهم ءالهة تمنعهم من دوننا . .. و لا هم منّا يصحبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 206 - 1

1 - عذاب و كيفر كافران جرم پيشه ، وعده اى حتمى و تخلف ناپذير است ; هر چند پس از تأخير و مهلتى محدود باشد .

أفرءيت إن متّعن_هم سنين . ثمّ جاءهم ما كانوا يوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 53 - 9،10

9 - عذاب تعيين شده براى كافران ، به خاطر اجل معين ، تأخير دارد و لكن تحقق اش قطعى است .

و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب

10 - عذاب كافران در موعد مقرر ، به صورت ناگهانى ، آنان را فراخواهد گرفت .

و ليأتينّهم بغتة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 54 - 6

6 - عذابِ كافران منكر آيات خدا ، در جهنم قطعى است .

يستعجلونك بالعذاب و إنّ جهنّم لمحيطة بالك_فرين

جمله اسميه "إنّ جهنّم" و تأكيد "إنّ" بر حتميت عذاب، دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 - 9

9 - تحقق وعده خداوند مبنى بر عذاب كافران ، حتمى است .

و يحقّ القول على الك_فرين

مقصود از {قول} _ طبق نظر مفسران _ وعده خداوند به عذاب كافران است; مثل آيه شريفه {ل_كن حقّت كلمة العذاب على الكافرين}، (زمر، آيه 71).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37

- 34 - 3

3 - اشتراك عذاب و كيفر رهبران شرك و كفر و توده هاى مشرك و كافر ، وعده حتمى خداوند

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 38 - 1

1 - چشيدن عذاب دردناك ، وعده حتمى خداوند به كافران و مشركان مستكبر

إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . .. إنّكم لذائقوا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 3 - 6

6 - فرار و نجات از عذاب الهى ، براى كافران ممكن نيست .

فنادوا و لات حين مناص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 4

4 - با قطعى شدن عذاب استيصال بر كافران ، هيچ مهلتى براى گريز آنان نخواهد بود .

ما لها من فواق

در زبان عرب به مدت زمانى كه دوشنده شير _ در فاصله ميان دو بار دوشيدن _ به بچه شتر مهلت مى دهد تا شير بنوشد، {فواق} گفته مى شود و مقصود از آن، مدت كوتاه و زودگذر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 2

2 - تلاش مذبوحانه و بى ثمر كافران و مشركان دوزخى ، در جهت دفع عذاب الهى از خود

أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 20

20 - عذاب الهى ، سرنوشت محتوم كافران

و ل_كن حقّت كلمة العذاب على الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 8

8 - حكم خداوند به عذاب مشركان و كافران حق ناپذير ، قطعى و قابل نقض و تغيير نيست .

فالحكم للّه العلىّ الكبير

آمدن دو صفت {علىّ} و {كبير} براى خداوند (پس از ذكر حكم الهى درباره كافران و مشركان) مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 9

9 - راه نجات از عذاب جهنم ، به روى تمامى كافران ستيزه جو بسته است .

و ما دع_ؤا الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 6

6 - مشركان و كافران حق ستيز ، چون از بازگشت به سوى خدا و گرفتار شدن به عذاب جهنم راه فرارى ندارند ، مهلت دادن خداوند به آنان نگران كننده نيست .

فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفّينّك فإلينا يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 35 - 3

3 - كافران متعصب و لجاجت پيشه ، هيچ گونه راه فرار و گريزى از عذاب الهى ندارند .

و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 1،3

1- كافران گستاخ در برابر خداوند و پدر و مادر ، محكوم به عذاب حتمى الهى

و الذى قال لولديه أُفّ . .. ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . أُول_ئك الذين حقّ علي

مشاراليه {اُول_ئك} كسى است كه به پدر و مادر {اُفّ} گفته و

وعده الهى را {أساطير} خوانده است.

3- گروه هاى بسيارى از كافران جن و انس ، محكوم به عذاب حتمى الهى در گذشته تاريخ

حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 26

26- كافران ، مستحق عذاب حتمى الهى

لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 8 - 1

1 - وجود نداشتن كمترين مانع ، براى كيفر كافران و عذاب كردن آنان از سوى خداوند

عذاب ربّك . .. ما له من دافع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 16 - 1

1 - هيچ انسان كافرى ، از نزول عذاب الهى در امان نيست .

ءأمنتم من فى السماء أن يخسف بكم الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 17 - 1

1 - هيچ انسان كافرى ، از نزول عذاب الهى در امان نيست .

أم أمنتم من فى السماء أن يرسل عليكم حاصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 28 - 6

6 - هيچ كس و هيچ نيرويى ، توانايى پناه دادن به كافران در برابر عذاب دردناك الهى را ندارد .

فمن يجير الك_فرين من عذاب أليم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه استفهام در {فمن يجير. ..} انكارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 28 - 1

1 - كارساز

نبودن ثروت كافران دوزخى ( اصحاب الشمال ) ، در رهايى آنان از عذاب قيامت

ما أغنى عنّى ماليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 29 - 1

1 - كارساز نبودن قدرت كافران دوزخى ( اصحاب الشمال ) ، در رهايى آنان از عذاب قيامت

هلك عنّى سلط_نيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 20 - 4

4 - كافران ، هيچ راه گريزى از عذاب خداوند ندارند .

و اللّه من ورائهم محيط

آيه شريفه، تهديد كافران به بسته بودن راه نجات است، به گونه اى كه اگر تصميم به فرار داشته باشند، خود را در احاطه خداوند خواهند ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 17 - 2

2 - خداوند ، در صورت درخواست پيامبر ( ص ) از او ، بى درنگ كافران را عذاب كرده و خواسته آن حضرت را اجابت مى كرد .

فمهّل الك_فرين

چنانچه بر خواسته پيامبر(ص) اثرى مترتب نمى شد، فرمان به مهلت دادن لغو مى نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 25 - 2

2 - گريز از عذاب ، براى اعراض كنندگان كافر ، امكان پذير نيست .

فيعذّبه اللّه . .. إنّ إلينا إيابهم

حرف {إنّ} نشان مى دهد كه آيه شريفه در مقام تعليل براى گريزناپذير بودن عذاب كافران است.

حتميت عذاب كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 47 - 4

4 - خداوند ، نزول عذاب بر كفرپيشگان عصر بعثت

را قطعى و تخلف ناپذير خواند .

و يستعجلونك بالعذاب و لن يخلف اللّه وعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 2 - 1

1 - عذاب شدن كافران لجوج عصر بعثت ، امرى قطعى از سوى خداوند و غير قابل دفع از سوى كسى

للك_فرين ليس له دافع

{للكافرين} خبر مقدم براى {ليس} و {دافع} اسم آن است. {لام} در {له} براى تقويت و ضمير {له} مفعول مقدم براى {دافع} است; يعنى، {ليس للكافرين دافع يدفع العذاب عنهم}، (براى كافران كسى وجود ندارد كه عذاب موعود را از آنان دفع كند).

حتميت عذاب كافرانپيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 9،22

9- تبعيت كوركورانه از رهبران گمراه ، عذرى براى رهايى از عذاب الهى در قيامت نيست .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا . .. من شىء

درخواست كمك از رهبران گمراه در قيامت براى كاستن از عذاب از سوى كسانى كه تابع محض بوده اند، حكايت از آن دارد كه تبعيت بى چون و چرا موجب نمى شود كه عذاب برداشته شود، بلكه پيروان نيز عذاب خواهند شد.

22- اعلام رهبران مستكبر در قيامت به پيروان خويش مبنى بر قطعى بودن عذاب آنها و نبودن هيچ راه گريزى از آن

قالوا . .. سواء علينا أجزعنا أم صبرنا ما لنا من محيص

حتميت عذاب گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 15

15_ هيچ كس و هيچ چيز حتى فرشتگان محافظ نمى تواند گمراهان و گنه كاران را

در برابر گزندى كه خداوند براى آنان تقدير كرده ، يارى رساند و آنان را مصون دارد .

و ما لهم من دونه من وال

جمله {فلامردّ له} مى رساند كه تقدير الهى بر گزندرسانى بازگشتنى نيست و جمله {و ما لهم . ..} بيانگر آن است كه پس از آمدن ، هيچ كس نمى تواند مشمولان آن را يارى دهد و ايشان را نجات بخشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 10

10 - همدمى منحرفان با شياطين در دوزخ ، تأثيرى در تخفيف عذاب و يا آرامش آنان نخواهد داشت .

لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم أنّكم فى العذاب مشتركون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه عبارت {أنّكم فى. ..} فاعل {لن ينفع} باشد.

حتميت عذاب گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 13

13_ گنه كاران مجرم ، پس از نزول عذاب الهى ، راهى براى نجات خويش نخواهند يافت .

و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين

{بأس} به معناى عذاب است. {ردّْ} (مصدر لايردّ) به معناى بازگرداندن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 11

11- براى مجرمان ، پس از پايان مهلت آنان و فرا رسيدن موعد تحقُّق عذاب آنان ، كمترين پناهگاهى وجود ندارد .

بل لهم موعد لن يجدوا من دونه موئلاً

{موئل} اسم مكان به معناى {ملجأ و پناگاه} است. ضمير در {من دونه} به {موعد} برمى گردد و مراد اين است كه كافران، جز حركت به سوى زمان تعيين شده عذاب، راه نجاتى ندارند.

نكره بودن {موئلاً} بر عموم نفى دلالت دارد; يعنى، براى مجرمان كمترين پناگاهى نيز پيدا نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 206 - 1

1 - عذاب و كيفر كافران جرم پيشه ، وعده اى حتمى و تخلف ناپذير است ; هر چند پس از تأخير و مهلتى محدود باشد .

أفرءيت إن متّعن_هم سنين . ثمّ جاءهم ما كانوا يوعدون

حتميت عذاب مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 34 - 1

1 - عذاب اخروى مجرمان ، وعده حتمى خداوند

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

حتميت عذاب مرتكبان محرمات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 10

10 - در قيامت براى متخلفان از دستورات الهى ( بر پايى نماز و پرداخت زكات ) و ارتكاب كنندگان محرمات ( دين فروشى ، حق پوشى و . . . ) راه نجاتى نيست .

لا تشتروا بأيتى . .. و أقيموا الصلوة ... واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس

حتميت عذاب مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 2

2- كيفر و عذاب جوامع ستمگر و مترف ، گريزناپذير است و فرار از آن نتيجه اى ندارد .

لاتركضوا وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

حتميت عذاب مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 48 - 3

3 - اعتراف مستكبران در دوزخ ، به تغييرناپذير بودن حكم الهى درباره عذاب آنان و پيروانشان

قال الذين استكبروا . .. إنّ اللّه

قد حكم بين العباد

حتميت عذاب مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 38 - 1

1 - چشيدن عذاب دردناك ، وعده حتمى خداوند به كافران و مشركان مستكبر

إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . .. إنّكم لذائقوا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 48 - 3

3 - اعتراف مستكبران در دوزخ ، به تغييرناپذير بودن حكم الهى درباره عذاب آنان و پيروانشان

قال الذين استكبروا . .. إنّ اللّه قد حكم بين العباد

حتميت عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 12

12 _ خويشاوندى با پيامبر ( ص ) مانع از عذاب و دوزخى شدن فرد مشرك نيست .

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين و لو كانوا أولى قربى ... أنهم أصحب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 4،5

4_ مشركان و كافران ، نمى توانند از عذاب هاى الهى بگريزند و خويشتن را از آن مصون دارند .

أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله

توصيف عذاب الهى به فراگيرنده ، اشاره به اين حقيقت دارد كه نمى توان از آن فرار كرد و خويشتن را از رنج آن رهانيد.

5_ احساس امنيت كافران و مشركان از عذاب هاى الهى در دنيا و فرا رسيدن عذاب هاى اخروى ، امرى شگفت و نابجاست .

أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة

همزه استفهام در {أفأمنوا} مى تواند انكار توبيخى باشد و محتمل است براى

بيان تعجب ايراد شده باشد ; يعنى، جاى شگفتى است كه از ناحيه خداوند احساس امنيت مى كنند و حال آن كه على رغم وجود برهان بر توحيد و حقانيت رسالت، از پذيرش توحيد و رسالت سرباز مى زنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 58 - 3

3- گرفتارى به عذاب استيصال پيش از فرا رسيدن قيامت ، سرنوشت محتوم همه اقوام و جوامع كافر و مشرك حق ستيز است .

و إن من قرية إلاّ نحن مهلكوها قبل يوم القي_مة

اينكه آيه مى فرمايد: همه جوامع بشرى قبل از قيامت يا هلاك مى شوند و يا دچار عذاب مى شوند احتمال دارد كه مراد از {مهلكوها} هلاكت انسانهاى معمولى و مراد از {معذّبوها} عذاب كافران و مشركان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 4

4- خداوند ، خواسته هاى پيامبر ( ص ) را در مورد عذاب مشركان اجابت مى كند .

فلاتعجل عليهم

اگر تعجيل پيامبر(ص) تأثير حتمى نمى داشت، از آن نهى نمى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 51 - 7

7 - با نزول عذاب بر مشركان ، آنان هيچ راه گريزى نخواهند داشت و عذاب به سرعت آنها را فرا خواهد گرفت .

و لو ترى إذ فزعوا فلافوت و أُخذوا من مكان قريب

بنابراين كه زمان فزع، هنگام نزول عذاب باشد و عبارت {اُخذوا من مكان قريب} كنايه از سرعت عذاب باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- صافات - 37 - 31 - 6

6 - چشيدن عذاب دوزخ براى مشركان و سران آنان ، وعده حتمى و تخلف ناپذير خداوند

فحقّ علينا قول ربّنا إنّا لذائقون

برداشت ياد شده از آن جا است كه {حَقَّ} به معناى {ثَبَتَ} و {لَزَمَ} است و ثابت و لازم بودن عذاب، حاكى از حتمى و تخلف ناپذير بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 34 - 3

3 - اشتراك عذاب و كيفر رهبران شرك و كفر و توده هاى مشرك و كافر ، وعده حتمى خداوند

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 38 - 1

1 - چشيدن عذاب دردناك ، وعده حتمى خداوند به كافران و مشركان مستكبر

إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . .. إنّكم لذائقوا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 2

2 - تلاش مذبوحانه و بى ثمر كافران و مشركان دوزخى ، در جهت دفع عذاب الهى از خود

أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 8

8 - حكم خداوند به عذاب مشركان و كافران حق ناپذير ، قطعى و قابل نقض و تغيير نيست .

فالحكم للّه العلىّ الكبير

آمدن دو صفت {علىّ} و {كبير} براى خداوند (پس از ذكر حكم الهى درباره كافران و مشركان) مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر -

40 - 77 - 6

6 - مشركان و كافران حق ستيز ، چون از بازگشت به سوى خدا و گرفتار شدن به عذاب جهنم راه فرارى ندارند ، مهلت دادن خداوند به آنان نگران كننده نيست .

فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفّينّك فإلينا يرجعون

حتميت عذاب معرضان از انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 1

1- اعراض كنندگان از دعوت پيامبران ، ناتوان از مبارزه با حق و گريز از عذاب الهى

و من لايجب داعى اللّه فليس بمعجز فى الأرض

حتميت عذاب مكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 43 - 10

10 - سنّت و حكم الهى درباره عقوبت و عذاب حيله گران عليه اديان الهى ، تبديل ناپذير بوده و قابل انتقال به ديگران نيست .

و لايحيق المكر السّيّىِ إلاّ بأهله . .. فلن تجد لسنّت اللّه تبديلاً و لن تجد لسن

حتميت عذاب مكذبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 7 - 1

1 - تحقق عذاب الهى براى تكذيب گران ، حتمى و غير قابل ترديد است .

إنّ عذاب ربّك لوقع

متعلق {لواقع} حذف شده و به قرينه آيات بعد _ كه درباره تكذيب گران است _ تقدير آن بايد چنين باشد: {إنّ عذاب ربّك لواقع على المكذبين}.

حتميت عذاب مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 39 - 1

1 - درماندگى تكذيب گران روز جزا در قيامت ، از هر گونه چاره انديشى براى رهايى خويش از

عذاب الهى

فإن كان لكم كيد فكيدون

حتميت عذاب مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 33 - 6

6 - نبودن كمترين گريزگاه در قيامت براى منكران معاد

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

مفاد {حاق بهم} (نزول و احاطه بر كافران) مى تواند كنايه از اين باشد كه آنچه در قيامت بر كافران اتفاق مى افتد گريزناپذير است.

حتميت عذاب منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 7

7 _ اعلام امكان بخشيده شدن برخى از منافقان از سوى خداوند و وعده عذاب و كيفر حتمى براى برخى ديگر از آنان

إن نعف عن طائفة منكم نعذب طائفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 5

5 _ هيچ چيز ، حتى برترين قدرت هاى نظامى ، اقتصادى و نيروى انسانى ، مانع تحقق يافتن عذاب الهى براى كافران و منافقان نيست .

وعد اللّه المنفقين . .. و لهم عذاب مقيم. كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة و أك

نيروى نظامى از {قوة}، اقتصادى از {أموالا} و انسانى از {أولاداً} برداشت شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 1

1 _ اعلام قطعيت عذاب الهى براى منافقان استهزاگر و عدم تأثير استغفار مكرر ( هفتاد بار ) پيامبر ( ص ) براى آنان

و لهم عذاب أليم. استغفر لهم أو لاتستغفر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 17 - 4

4 - كارساز نبودن

اموال و اولاد منافقان براى آنان ، در قبال عذاب الهى در قيامت

لن تغنى عنهم أمولهم و لا أول_دهم من اللّه شيئًا

حتميت عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 26 - 2

2 - عذاب هاى الهى در آخرت ، گريزناپذير است .

و لايوثق وثاقه أحد

حتيمت عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 2

2 - عذاب الهى ، سرنوشت محتوم كافران

و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا

حرارت زنجير عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 32 - 4

4 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : لو أنّ حلقة واحدة من السلسلة التى طولها سبعون ذراعاً وضعت على الدنيا لذابت الدنيا من حرّها . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: اگر يك حلقه از آن زنجيرى كه در ازاى آن به هفتاد ذراع مى رسد بر دنيا نهاده شود، دنيا از شدت حرارت آن ذوب مى گردد. ..}.

حق ستيزان هنگام عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 51 - 2

2 _ كفرپيشگان و حق ستيزان ، به هنگام وقوع عذاب استيصال ، دست از كفر كشيده ، ايمان خواهند آورد .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن

حقانيت عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 7 - 1

1 - برپايى قيامت و عذاب آن ، امرى است ممكن و

داراى حقيقت .

و نريه قريبًا

حقانيت عذاب دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 78 - 11

11 - حكم خداوند به عذاب كافران در دنيا ، مطابق حق است .

فإذا جاء أمر اللّه قضى بالحقّ

برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه مقصود از {أمر اللّه} عذاب دنيوى (استيصال) باشد; چنان كه موارد بسيارى در قرآن به همين معنا آمده است; مانند عذاب طوفان نوح كه از آن چنين ياد شده است: {قال لاعاصم اليوم من أمر اللّه . ..}، (هود، آيه 43).

حقانيت عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 64 - 3

3- عذاب قوم لوط ، عذابى بر اساس حق بود .

و أتين_ك بالحقّ

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از {بالحق} عذاب باشد و از عذاب به {به حق} تعبير آوردن، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

حقانيت عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 4

4 - عذاب استيصال ، كيفرى بر اساس حق و به دور از كمترين بى عدالتى نسبت به كافران و تكذيب گران

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

حقانيت وعده عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 67 - 4

4 _ مشركان مكه به زودى حقانى وعده هاى عذاب الهى را درخواهند يافت.

على أن يبعث . .. لكل نبإ مستقر و سوف تعلمون

پس از تهديد مشركان مكه در آيات قبل به عذاب الهى، گويا از سوى آنان سؤالى مطرح

شد كه چرا عذاب تحقق نمى يابد. اين آيه بدين گونه پاسخ مى دهد كه وقوع عذاب، حتمى، ولى منوط به زمان مناسب و شرايط خاص است.

خطر عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 4

4- كفران كنندگان نعمت هاى الهى و حق ناسپاسان ، در معرض عذاب هاى دنيوى چون بلعيده شدن به وسيله زمين و گرفتار شدن به طوفان شن

و كان الإنس_ن كفورًا. أفأمنتم أن يخسف بكم ... أو يرسل عليكم حاصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 2

2- انسان هاى ناسپاس و روى گردان از حق ، هيچ گاه و در هيچ شرايطى ، از عذاب و كيفر دنيوى خداوند ، در دريا و خشكى در امان نيستند .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

خطر عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 9

9 - گنه كاران توبه ناپذير ، در معرض عذاب الهى در دنيا ( عذاب استيصال )

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

خطر عذاب دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 4

4- كافران و روى گردانان از پذيرش آيات قرآن ، در خطر گرفتارى به سرنوشت هلاكت بار پيشينيان و ابتلا به عذاب هاى دنيوى

و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

خطر عذاب دنيوى گمراهان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 13

13- گمراهان ، همواره در خطر گرفتارى به عذاب هاى الهى در دنيا

فليمدد له الرحمن مدًّا حتّى إذا رأوا ما يوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعة

ترديد در {إمّا العذاب و إمّا الساعة} و نكره آوردن {مدّاً} و مبهم گذاشتن مقدار مهلت، اين نتيجه را مى دهد كه هر يك از گمراهان، بايد هر لحظه منتظر عذاب دنيوى و پايان مهلت در باره خود باشند.

خطر عذاب دنيوى معرضان از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 4

4- كافران و روى گردانان از پذيرش آيات قرآن ، در خطر گرفتارى به سرنوشت هلاكت بار پيشينيان و ابتلا به عذاب هاى دنيوى

و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

خطر عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 1

1- كافران ، در هر لحظه از شب و روز در معرض عذاب الهى اند .

قل من يكلؤكم . .. من الرحم_ن

برداشت ياد شده بنابراين است كه مراد از {من الرحمان} {من بأس الرحمان و عذابه} باشد. آيه قبل _ كه در باره عذاب الهى است _ شاهد و مؤيد همين نكته است.

خطر عذاب كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 8

8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاكت بار خويش اند .

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا

خطر عذاب مرفهان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 8

8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاكت بار خويش اند .

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا

خطر عذاب مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 2

2 - مسلمانان صدراسلام ، به خاطر بى مبالاتى و خوش باورى در توطئه { افك } ، در معرض گرفتار شدن به عذابى سخت از سوى خدا قرار داشتند .

و لولا فضل اللّه عليكم . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

درخواست تحقق وعده عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 66 - 4

4 _ قريش و مشركان از سر استهزا، خواهان عملى شدن عذاب موعود بر خود به دست پيامبر(ص) بودند.

و كذّب به قومك . .. قل لست عليكم بوكيل

چنانچه مرجع ضمير {به} در {كذب به} عذاب باشد، جمله {قل . .. } گويا پاسخى است به سؤال ضمنى مشركان مبنى بر اين كه اگر عذاب واقع شدنى است بايد پيامبر(ص) آن را عملى سازد. بنابراين جمله {قل لست ... } قرينه اى است بر مطرح شدن سؤال از ناحيه مشركان.

درخواست تخفيف عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 85 - 4

4- كافران ظالم ، پس از مشاهده عذاب الهى و قطعيت كيفر ، خواهان تخفيف و تأخير مجازات خويشند .

فلايخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون

تذكر الهى به عدم تخفيف عذاب و دادن مهلت به ظالمان، اشاره اى

به تخفيف و مهلت خواهى آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 49 - 1

1 - درخواست دوزخيان از نگهبانان جهنم ، مبنى بر شفاعت كردن نزد خداوند جهت تخفيف اندكى از عذابشان حتّى به مقدار يك روز

و قال الذين فى النار لخزنة جهنّم ادعوا ربّكم يخفّف عنّا يومًا من العذاب

درخواست تسريع در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 7

7 _ مشركان و منكران رسالت پيامبر(ص)، خواهان تحقق زودرس وعده هاى آن حضرت در مورد نزول عذاب بودند.

و كذبتم به به ما عندى ما تستعجلون به

در آيات متعددى، مانند آيه 6، 9 و 11 سوره انعام، به كافران وعده عذاب و كيفر دنيوى داده شده است. لذا ممكن است مراد از {ما تستعجلون} نزول عذاب باشد كه كافران از سر انكار و تمسخر خواهان نزول سريع آن بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 58 - 3

3 _ مشركان مكه خواهان تحقق سريع عذاب موعود پيامبر(ص) بر خويش بودند.

قل لو أن عندى ما تستعجلون به

درخواست تعجيل در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 2

2_ منكران ربوبيت خدا و كافران به قيامت از سر استهزا و ناباورى ، خواهان تعجيل در فرا رسيدن عذاب هاى موعود

يستعجلونك بالسيئة

{استعجال} (مصدر يستعجلون) به معناى درخواست عجله است. حرف {باء} در {بالسيئة} براى تعديه و {ال} در آن عهد ذهنى است ; يعنى، آن بدى و مراد از آن

به قرينه {قد خلت من قبلهم المثلات} عذاب است. بنابراين {يستعجلونك بالسيئة} ; يعنى، از تو مى خواهند در آوردن آن عذاب وعده داده شده تعجيل كنى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 39 - 3

3- جهل كفار به سختى و شدت عذاب الهى ، عامل تعجيل آنان براى تحقق عذاب است .

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. لويعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار ...

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه جواب مقدر {لو} جمله {لمّا استعجلوا العذاب أو قيام الساعة} (در نزول عذاب و يا در برپايى قيامت عجله نمى كردند) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 204 - 1،2

1 - توبيخ مجرمان از سوى خدا به خاطر شتاب آنان در طلب نزول عذاب

أفبعذابنا يستعجلون

استفهام در {أفبعذابنا} براى توبيخ و سرزنش است.

2 - تعجيل كنندگان در نزول عذاب ، آرزومند مهلت به هنگام مشاهده آن

فيقولوا هل نحن منظرون . أفبعذابنا يستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 53 - 1

1 - كافرانِ منكرِ آيات الهى ، از پيامبر ( ص ) خواهانِ تعجيل در عذاب خود بودند .

و يستعجلونك بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 54 - 1

1 - كافران منكر آيات الهى ، از پيامبر ( ص ) خواستار تعجيل در عذاب خود بودند .

يستعجلونك بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 16 - 1،6

1 - سران

كفر و شرك از روى استهزا ، از خداوند خواستار شتاب در نزول عذاب ويژه اخروى خود بودند .

و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب

{قطّ} به معناى نصيب و بهره معين و جدا شده است و مقصود از آن در اين آيه، بهره و نصيب كافران از عذاب قيامت مى باشد.

6 - { عن على ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب } قال : نصيبهم من العذاب ;

از امام على(ع) روايت شده كه درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و قالوا ربّنا عجّل لنا قطّنا قبل يوم الحساب} فرمود: [مراد مشركان از كلمه {قطّنا}] نصيب آنها از عذاب بود [كه از روى تمسخر درخواست مى كردند زودتر به آنان برسد]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 7

7 - كافران عصر بعثت ، درخواست كننده عذاب الهى ، از سر استهزا و ناباورى

للذين ظلموا ذنوبًا . .. فلايستعجلون

نهى الهى (فلايستعجلون) مى رساند كه كافران، ناباورانه تقاضاكننده نزول عذاب بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 1 - 1

1 - گروهى از كافران عصر بعثت ، خواستار شتاب در نزول عذاب الهى در دنيا

سأل سائل بعذاب واقع

به گفته مفسران، سؤال در اين آيه، به معناى طلب و دعا است; ازاين رو بهوسيله {با} متعدى شده است; يعنى، {دعا داع بعذاب واقع}.

درخواست تعجيل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 47 - 3

3 - تكذيب كنندگان پيامبر ( ص

) ، خواستار نزول سريع و بدون تأخير عذاب بودند .

و يستعجلونك بالعذاب

درخواست رفع عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 2،4،5،6،10

2 _ فرعونيان پس از گرفتار شدن به عذاب شديد ، رو به موسى ( ع ) آورده از وى خواستند تا براى برطرف شدن آن دعا كند .

و لما وقع عليهم الرجز قالوا يموسى ادع لنا ربك

4 _ استجابت دعاى موسى در رفع عذاب از فرعونيان از وعده هاى خداوند به موسى ( ع )

ادع لنا ربك بما عهد عندك

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {عهد خدا با موسى} استجابت دعاى وى در خصوص برطرف شدن عذاب از فرعونيان باشد، نه مطلق دعاهاى وى. آنان با تجربه هاى گذشته و يا گفته خود موسى(ع) فهميده بودند كه خداوند به او وعده داده كه اگر براى رفع عذاب از فرعونيان دعا كند، دعايش پذيرفته است.

5 _ فرعونيان به التزام پروردگار درباره استجابت دعاى موسى در رفع عذاب از ايشان آگاه بودند .

ادع لنا ربك بما عهد عندك

6 _ فرعونيان ، موسى ( ع ) را به منزلتش نزد خدا ( مستجاب الدعوه بودنش ) قسم دادند تا زوال عذاب را از خداوند درخواست كند .

ادع لنا ربك بما عهد عندك

{باء} در {بما عهد} در برداشت فوق، باء قسم گرفته شده است.

10 _ فرعونيان با موسى ( ع ) پيمان بستند و سوگند ياد كردند كه در صورت برطرف ساختن عذاب شديد از آنان ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد سازند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك

و لنرسلن معك بنى إسراءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 6

6 - درخواست عاجزانه فرعونيان از موسى ( ع ) ، در رفع عذاب از آنان

درخواست رفع عذاب از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 1

1 - پاسخ مثبت موسى ( ع ) به تقاضاى فرعونيان و دعاى او براى رفع عذاب از ايشان

ادع لنا ربّك . .. فلمّا كشفنا عنهم العذاب

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، استفاده مى شود كه در آيه شريفه ايجاز و حذفى صورت گرفته است. بدين صورت كه آنان از حضرت موسى(ع) درخواست دعا كردند و او خواسته آنها را اجابت نمود.

درخواست رؤيت عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 176 - 1

1 - مشركان و كافران صدراسلام ، خواهان مشاهده عذاب الهى بودند .

أفبعذابنا يستعجلون

درخواست عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 32 - 1،2

1 _ كافران مكه از خداوند خواستند چنانچه قرآن حقيقتى از جانب اوست ، آنان را سنگباران كند و يا عذاب دردناك ديگرى بر آنان فروفرستد .

و إذ قالوا . .. فأمطر علينا حجارة

2 _ نابحق جلوه دادن قرآن با درخواست عذاب از درگاه خدا ، از حيله هاى كافران مكه در مبارزه با قرآن و رسالت پيامبر ( ص )

و يمكرون . .. و إذ قالوا اللّهم ... فأمطر علينا حجارة من السماء

برخى در توجيه عذاب خواهى كافران (فامطر علينا . ..

) چنين گفته اند كه آنان براى فريب ديگران و يا اقناع خويش اين نفرين را در حق خود روا داشتند تا با اجابت نشدن آن، خويشتن را در انكار قرآن و حقانيت رسالت پيامبر(ص) محق بشمارند. آيه قبل كه سخن از مكر كافران داشت، مى تواند تأييدى براى اين نظريه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 4

4_ كفرپيشگان قوم نوح ، از او خواستند كه به بحث و مناظره با آنان پايان دهد و تهديد هاى خويش را تحقق بخشد .

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

جمله {فأكثرت جدالنا} (با ما بسيار مناظره كردى) _ به قرينه تفريع جمله {فأتنا بما تعدنا} بر آن _ كنايه از اين است كه دليل و برهان آوردن كافى است ، به اين امر پايان ده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 3،9

3_ نوح ( ع ) در پاسخ به عذاب طلبى كفرپيشگان ، نزول عذاب را در گرو مشيت الهى دانست و گريز از عذاب هاى الهى را غيرممكن شمرد .

قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

9_ پاسخ نوح ( ع ) به عذاب طلبى كفرپيشگان ، پاسخى آميخته با درس توحيد و خداشناسى بود .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 1

1_ نوح ( ع ) ، در پى درخواست قومش ( تحقق بخشيدن

به عذاب هاى موعود ) از ايمان آوردن آنان سخت به ترديد افتاد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال ... لاينفعكم نصحى إن أردت أن أنصح لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 204 - 3

3 - درخواست عذاب از روى ناباورى و كفر ، كارى جاهلانه و ندامت بار است .

فيقولوا هل نحن منظرون . أفبعذابنا يستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 11

11 - تنها پاسخ قوم لوط به لوط ( ع ) در برابر سرزنش و وعده عذاب ، درخواست نزول عذاب بود .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 53 - 3

3 - كافران منكر آيات الهى ، بر عذاب خواهى خود از پيامبر ( ص ) ، مصرّ بودند و بر آن پافشارى مى كردند .

و يستعجلونك بالعذاب

فعل مضارع {يستعجلون} دلالت بر استمرار و پافشارى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 54 - 3

3 - كافران منكر آيات الهى ، بر عذاب خواهى خود از پيامبر ( ص ) پافشارى مى كردند .

يستعجلونك بالعذاب

فعل مضارع {يستعجلون} بر استمرار و اصرار، دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 29 - 8

8 - كفرپيشگان ، در قيامت خواستار ذلت و خوارى بيشتر و عذاب شديدتر براى رهبران اغواگر خويش خواهندبود .

نجعلهما تحت أقدامنا ليكونا من الأسفلين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 1 - 5

5 - { عن جعفربن محمد ( ع ) عن آبائه ( ع ) قال : لمّا نصب رسولُ اللّه عليّاً يوم غدير خم . . . فقَدِمَ على رسول اللّه النُّعمان بن الحرث الفِهْرى فقال : أمرتَنا عن اللّه أن نشهدَ أن لا إل_ه إلاّ اللّه و أنّك رسولُ اللّه . . . فقَبِلْناها ثمّ لم تَرْضَ حتّى نصبتَ ه_ذا الغلام . . . فه_ذا شىء منك أو أمرٌ من عند اللّه . . . فولّى النعمان الحرث و هو يقول : { اللّهم إن كان ه_ذا هو الحقّ من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء } . . . و أنزل اللّه تعالى : { سأل سائل بعذاب واقع . . . } ;

امام صادق(ع) از پدرانش روايت نموده است: چون رسول خدا(ص) در غديرخم على(ع) را به امامت منصوب كرد . .. نعمان بن حرث فهرى، جلوى آن حضرت ايستاد و با [اعتراض] گفت: از جانب خدا به ما امر كردى كه شهادت به يگانگى خدا و رسالت تو دهيم، و ما پذيرفتيم. سپس راضى نگشتى تا اين جوان را بر ما منصوب كردى ... حال اين (نصب على(ع)) از طرف خودت مى باشد يا دستورى از جانب خداوند است ... نعمان در حالى كه به رسول خدا(ص) پشت كرده بود، مى گفت: {اللّهم إن كان ه_ذا هو الحقّ من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء} ... پس خداوند متعال آيه {سأل سائل بعذاب واقع...} را نازل نمود}.

درخواست عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 4

4 - التجاى فرستادهء الهى پس از نوح به درگاه پروردگار ، براى نزول عذاب استيصال

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

{باء} در{بماكذّبون} مى تواند براى آليت باشد. در اين صورت {ما} اسم موصول و به معناى {الذى} بوده و عايد آن محذوف است; يعنى، {ربّ انصرنى بالذى كذّبونى به} (پرودگارا! مرا با همان چيزى كه[دروغش پنداشتند و] تكذيبم كردند، يارى فرما).

درخواست عذاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 4

4 - التجاى نوح ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نزول عذاب بر تكذيب گران آن حضرت

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

{باء} در {بما كذّبون} مى تواند براى آليت باشد. در اين صورت {ما} به معناى {الذى} و عايد آن محذوف خواهد بود; يعنى، {ربّ انصرنى بالذى كذّبونى به; پروردگارا! مرا با همان چيزى كه [دروغش پنداشتند و ]تكذيبم كردند، يارى ده}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 5

5 - نوح ( ع ) ، خواستار نزول عذاب بر كافران و نجات خود و مؤمنان از آن عذاب

فافتح بينى . .. و نجّنى و من معى من المؤمنين

درخواست عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 32 - 7

7_ توقع نزول عذاب بر كفرپيشگان بدون مهلت دادن به آنان ، توقعى نابجاست .

و لقد استهزىء برسل من قبلك فأمليت للذين كفروا

درخواست عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19

- 84 - 1،4

1- پافشارى مشركان بر شرك خود ، پيامبر ( ص ) را آماده درخواست عذابى سريع براى آنان كرده بود .

فلاتعجل عليهم إنّما نعدّ لهم عدًّا

4- خداوند ، خواسته هاى پيامبر ( ص ) را در مورد عذاب مشركان اجابت مى كند .

فلاتعجل عليهم

اگر تعجيل پيامبر(ص) تأثير حتمى نمى داشت، از آن نهى نمى شد.

درخواست عذاب مضاعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 13

13 _ دوزخيان پيرو، به دليل اغواگرى سرانشان، از خداوند تقاضاى عذابى مضاعف براى آنان خواهند كرد.

ربنا هؤلاء أضلونا فاتهم عذابا ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 68 - 1

1 - درخواست كافرانِ پيرو در قيامت ، از خداوند براى دو برابر كردن عذاب رهبران گمراهگرشان .

يوم تقلّب وجوههم . .. و قالوا ربّنا إنّا أطعنا سادتنا ... ربّنا ءاتهم ضعفين من ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 61 - 1

1 - پيروان طاغيان ، از خداوند مى خواهند عذاب طغيان گران را در دوزخ دوچندان كند .

قالوا ربّنا من قدّم لنا ه_ذا فزده عذابًا ضعفًا فى النار

{ضعف} به معناى دوچندان است.

درخواست مصونيت از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 79 - 2

2 - ابليس ، به دنبال طرد شدن از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا روز قيامت ، او را دچار عذاب و كيفر نسازد .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

متعلق {إنظار} در جمله {فانظرنى} ذكر نشده

است و چون ابليس از فرمان سجده بر آدم سرپيچى كرد و در انتظار كيفر بود، به دست مى آيد كه مورد انظار و مهلت، به تأخير افتادن كيفر و عذاب او تا روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 80 - 1

1 - مهلت خواهى ابليس از خداوند براى ادامه حيات خويش و عذاب نشدنش ، مورد استجابت خداوند قرار گرفت .

قل ربّ فأنظرنى . .. قال فإنّك من المنظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 10

10 - درخواست مصونيت از عذاب الهى ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و استغفره

غفران و آمرزش از جانب خداوند، اين است كه بنده را از رسيدن عذاب، به او باز دارد (بصائر فيروزآبادى). بر اين اساس استغفار پيامبر(ص)، به معناى درخواست رهايى از عذاب است. اطمينان آن حضرت به عصمت خويش، نمى تواند مانع درخواست رهايى از عذاب باشد; زيرا مقام عصمت، دستاورد همين درخواستِ مصونيت و نظاير آن است.

درخواست نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 8

8- كافرانِ پيرو از رهبران مستكبر خويش ، در قيامت درخواست مى كنند كه در صورت امكان ، اندكى از عذاب خدا را از آنان بكاهند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

تنوين {شىء} تنوين تنكير و براى كم بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 11 - 8

8

- درخواست عاجزانه كافران و مشركان ، از خداوند براى رهايى خود از عذاب

فهل إلى خروج من سبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 1

1 - كفر و گرايش به شرك ، سبب پذيرفته نشدن عذرخواهى و درخواست كافران و مشركان براى رهايى خويش از عذاب الهى

ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

{ذلكم} اشاره به مطلب گذشته (عذاب شدن) دارد; يعنى، {ذلكم الذى أنتم فيه من العذاب}. گفتنى است كه {باء} در {بأنّه} براى سببيت مى باشد.

درخواست نجات از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 9

9 _ تشويق خداوند به دعا و تضرع به درگاه الهى و درخواست رهايى از عذاب اخروى

و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا . .. إنّ عذابهاكان غرامًا

دردناكى عذاب جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 38 - 3

3 - عذاب دوزخ ، عذابى است دردناك .

إنّكم لذائقوا العذاب الأليم

مقصود از {عذاب} در آيه شريفه، عذاب دوزخ است.

درك عظمت عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 33 - 5

5 - درك بزرگى و عظمت عذاب الهى در قيامت ، امرى مشكل براى بشر

و لعذاب الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

دعاى رفع عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 1،2

1 _ موسى ( ع ) با پذيرش تقاضاى فرعونيان ( دعا براى رفع عذاب )

، برطرف شدن عذاب را از خداوند درخواست كرد .

فلما كشفنا عنهم الرجز

سياق آيه نشان مى دهد كه جمله اى همانند {فدعا موسى فكشفنا عنهم الرجز} در تقدير است كه به سبب وضوحش در كلام آورده نشده است.

2 _ خداوند با اجابت درخواست موسى ، عذاب را از فرعونيان برطرف ساخت .

فلما كشفنا عنهم الرجز

دفع عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 5

5- هيچ نيرويى توانايى دفع عذاب الهى را ندارد .

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 13

13- عذاب هاى الهى ، قابل درك و پيش بينى و دفع نيست .

أو يأتيهم العذاب من حيث لايشعرون

دفع عذاب از قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 4،10

4_ ابراهيم ( ع ) ، از پيشگاه خداوند درباره هلاكت قوم لوط شفاعت كرد و خواهان نازل نشدن عذاب بر آنان شد .

يج_دلنا فى قوم لوط

آيه 76 (قد جاء أمر ربك . ..) گوياى محتواى جدال و چون و چراى ابراهيم(ع); يعنى، برطرف شدن عذاب از قوم لوط است.

10_ { عن أبى بصير . . . قال أبوجعفر ( ع ) : فلما جاءت ابراهيم البشارة باسحاق و ذهب عنه الروع أقبل يناجى ربه فى قوم لوط و يسأله كشف البلاء عنهم . . . ;

از ابوبصير نقل شده . .. كه امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه به ابراهيم بشارت اسحاق رسيد و ترس او برطرف شد، درباره قوم لوط

با پروردگار خود به نجوا سخن گفت و از خدا خواست تا بلا را از آن قوم برطرف سازد}.

دلايل تأخير عذاب گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 9

9 _ غفران و رحمت خداوند ، دليل و فلسفه تأخير و يا انصراف از نزول عذاب بر برخى از بندگان گنه كار

انّه كان غفورًا رحيمًا

جمله {إنّه كان غفوراً رحيماً} تعليل براى جمله اى مقدر و مناسب آن (مانند {أخر عقوبته} و {انصرف عن عذابه}) است.

دلايل حتميت عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 24 - 2

2 - توجّه به دانايى خداوند به افكار و كردار ، امكان گريز از عذاب الهى را منتفى مى سازد .

و اللّه أعلم بما يوعون . فبشّرهم بعذاب أليم

حرف {فاء}، بيانگر برداشت ياد شده است.

دلايل عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 1

1_ عذاب هاى نازل شده بر امت هاى كفرپيشه و مشرك ، نشانه اى بزرگ بر وجود قيامت و عذاب هاى اخروى است .

إن فى ذلك لأية

{آية} به معناى نشانه است و متعلق آن _ به قرينه {لمن خاف عذاب الأخرة} - حقانيت قيامت و عذابهاى آن است. نكره آوردن {آية} براى رساندن بزرگى و عظمت آن مى باشد. بنابراين {إن فى ذلك لأية}; يعنى، همانا در آن عذابهاى دنيوى، نشانه بزرگى است بر حقانيت قيامت و عذابهاى آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 7 - 2

2 -

وجود دلايل و شواهد اثبات گر و ممكن سازِ برپايى قيامت و عذاب آن

و نريه قريبًا

دلايل كفر اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 1

1 _ سرگذشت اقوام تكذيب كننده پيشين ، شاهد صدق اين ادعاست كه محكومان به عذاب استيصال ، توفيق ايمان آوردن را تا لحظه وقوع عذاب از دست خواهند داد .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك لايؤمنون . .. فلولا كانت قرية ءامنت فنفعها إيمنها

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، جمله {فلولا كانت قرية آمنت}، مى تواند جواب براى شرط مقدر باشد و تقدير آن چنين مى شود: {إن كنت فى شك من هذا فلولا كانت . ..}; يعنى، اگر در اين مطلب (كسانى كه از سوى خداوند محكوم به عذاب استيصال شوند تا لحظه وقوع عذاب، ايمان نخواهند آورد) ترديد داريد، پس بگوييد: چرا و به چه دليل، اقوام تكذيب كننده پيشين تا لحظه وقوع عذاب ايمان نياوردند؟

دلايل محروميت اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 1

1 _ سرگذشت اقوام تكذيب كننده پيشين ، شاهد صدق اين ادعاست كه محكومان به عذاب استيصال ، توفيق ايمان آوردن را تا لحظه وقوع عذاب از دست خواهند داد .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك لايؤمنون . .. فلولا كانت قرية ءامنت فنفعها إيمنها

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، جمله {فلولا كانت قرية آمنت}، مى تواند جواب براى شرط مقدر باشد و تقدير آن چنين مى شود: {إن كنت فى شك من هذا

فلولا كانت . ..}; يعنى، اگر در اين مطلب (كسانى كه از سوى خداوند محكوم به عذاب استيصال شوند تا لحظه وقوع عذاب، ايمان نخواهند آورد) ترديد داريد، پس بگوييد: چرا و به چه دليل، اقوام تكذيب كننده پيشين تا لحظه وقوع عذاب ايمان نياوردند؟

ذكر عذاب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 13

13 _ توجه به عقاب ، رحمت و مغفرت الهى زمينه ساز عمل به احكام دين و پرهيز از اعمال ناپسند

و اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

هدف از بيان شدت عقاب، و بيان رحمت و مغفرت الهى پس از تبيين احكام، اين است كه زمينه انجام اوامر خدا و پرهيز از نافرمانى وى در مخاطبان به وجود آيد.

رد توبه اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 1

1 - ايمان به خداوند يكتا و توبه و بازگشت از شرك ، از سوى مشركان و كافران محكوم به عذاب استيصال به وقت نزول آن ، مورد پذيرش خداوند قرار نگرفت .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده . .. فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا ب

رد توبه هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 3

3 - پذيرفته نشدن ايمان به خداوند يكتا و توبه و بازگشت از شرك و كفر ، هنگام مشاهده آثار آمدن عذاب الهى در دنيا ، سنت و حكم تغييرناپذير خداوند در ميان بندگان

فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا بأسنا سنّت

اللّه الّتى قد خلت فى عباده

رد فديه اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 12

12_ در قيامت هيچ گونه فديه اى از مستحقان عذاب پذيرفته نمى شود .

لو أن لهم ما فى الأرض . .. لافتدوا به أُول_ئك لهم سوء الحساب و مأويهم جهنم و بئس

بيان فرجام روى گردانان از دعوت خدا (اُول_ئك لهم . ..) پس از جمله {لو أن لهم ... لافتدوا به} مى رساند كه آن فديه بر فرض وجودش از آنان پذيرفته نخواهد شد.

رد نزول ملائكه عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 28 - 1،2

1 - خداوند ، هيچ لشكرى از آسمان ( فرشتگان ) ، براى عذاب كردن و به هلاكت رساندن مردم انطاكيه نفرستاد .

و ما أنزلنا على قومه من بعده من جند من السماء

مفسران برآنند كه مقصود از {جند من السماء} (لشكر آسمانى) فرشتگانند. جمله {و ما أنزلنا على قومه...} استئناف بيانى است; يعنى، پاسخگوى اين سؤال است كه پس از شهادت حبيب نجار، مردم انطاكيه به چه سرنوشتى دچار شدند؟

2 - نفرستادن لشكرى از آسمان ( فرشتگان ) براى عذاب و نابودى مردمان گذشته ، از سنت هاى الهى است .

جند من السماء و ما كنّا منزلين

رفع عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 3

3 _ برطرف كردن عذاب هاى نازل شده از سوى خدا ، تنها در حيطه قدرت وى در اختيار اوست .

فلما كشفنا عنهم الرجز

چون اسناد برطرف ساختن عذاب به خداوند

(فلما كشفنا)، در مقابل سخن فرعوينان است كه برطرف ساختن عذاب را از موسى خواستند (لئن كشفت) به اين حقيقت اشاره دارد كه برطرف ساختن عذابهاى نازل شده تنها در اختيار خداست.

رفع عذاب از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 8،10

8 _ فرعونيان آگاه به تأثير دعاى موسى ( ع ) در رفع عذاب از ايشان

ادع لنا ربك بما عهد عندك

10 _ فرعونيان با موسى ( ع ) پيمان بستند و سوگند ياد كردند كه در صورت برطرف ساختن عذاب شديد از آنان ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد سازند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 2،5،6،8

2 _ خداوند با اجابت درخواست موسى ، عذاب را از فرعونيان برطرف ساخت .

فلما كشفنا عنهم الرجز

5 _ خداوند پس از اجابت دعاى موسى ( ع ) و رفع عذاب از فرعونيان ، به آنان فهماند كه تا زمانى محدود به عذاب مبتلا نخواهند شد .

فلما كشفنا عنهم الرجز إلى أجل هم بلغوه

{إلى أجل} مى رساند كه خداوند عذاب را براى هميشه از فرعونيان برطرف نساخت و براى آن زمان تعيين كرد و اگر اين حقيقت را به آنان ابلاغ نمى كرد، تعيين زمان اثر مطلوب نداشت.

6 _ خداوند با برطرف سازى عذاب از فرعونيان براى وفاى آنان به عهد هاى خويش مهلتى را تعيين كرد .

فلما كشفنا عنهم الرجز إلى أجل

{إلى أجل} متعلق به {كشفنا} است ; يعنى ما عذاب

را برطرف كرديم، ولى نه براى هميشه، بلكه براى مدتى محدود. گفتنى است كه متعلق شدن {إلى أجل} به {كشفنا} به اعتبار استمرار كشف است نه تحقق آن ; زيرا تحقق كشف عذاب داراى مهلت نبوده است.

8 _ فرعونيان ، على رغم پيمان مؤكدشان با موسى ( ع ) ( تصديق رسالت او و آزادسازى بنى اسرائيل پس از برطرف شدن عذاب ) ، حتى لحظه اى به وى ايمان نياوردند و بنى اسرائيل را آزاد نكردند .

فلما كشفنا عنهم الرجز . .. إذا هم ينكثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 3

3 - اجابت دعاى موسى ( ع ) از سوى خداوند ، در زمينه رفع عذاب از فرعونيان

ادع لنا ربّك . .. فلمّا كشفنا عنهم العذاب

رفع عذاب از مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 4

4 _ خداوند برطرف كننده عذاب و سختى از مشركان، پس از توجه و دعاى خالصانه آنان

بل إياه تدعون فيكشف ما تدعون إليه

رفع عذاب دنيوى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 15 - 2

2- اخبار خداوند از رفع محدود عذاب دنيوى مشركان مكه و بازگشت دوباره آنان به كفر و شرك

إنّا كاشفوا العذاب قليلاً إنّكم عائدون

برداشت يادشده بر اين اساس است كه عذابى كه در آيات پيشين از آن ياد شده، عذاب دنيوى باشد. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: ما عذاب دنيوى را براى زمانى اندك برخواهيم داشت; يعنى، در دنيا كه اصولاً

مجالى اندك است عذاب را از شما برمى داريم; اما انتقام به قيامت موكول خواهد شد.

روز عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 6

6 - { [ فى المجمع ] و قيل : إنّه كان فى يوم الأربعا فى آخر الشهر . . . عن على ( ع ) ;

در مجمع البيان آمده است: گفته شده كه عذاب قوم عاد، در روز چهارشنبه در آخر ماه بوده است. .. و اين مطلب از امام على(ع) روايت شده است}.

روز عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 21

21- روز فرا رسى عذاب دنيوى مشركان و كافران ، روزى بس شگفت و عظيم

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

مراد از {عذاب يوم عظيم} ممكن است عذاب دنيوى باشد.

رؤيت عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 84 - 1

1 - عذاب اقوام قدرتمند پيشين ، امرى محسوس و قابل رؤيت براى آنان به هنگام نزول آن

فلمّا رأوا بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 44 - 1

1 - ناباورى كفرپيشگان به حقانيت وعده هاى الهى ، حتى با مشاهده نمود هاى عينى عذاب و سقوط سنگى از آسمان بر آنان

و إن يروا كسفًا . .. يقولوا سحاب مركوم

رؤيت عذاب حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 9

9 - تهديد حق ستيزان از سوى خداوند ، به

محاكمه نهايى و مشاهده جزاى خويش در فرجام

بلى و رسلنا لديهم يكتبون

فعل {يكتبون} از يك سو مى رساند كه خداوند، هميشه حق ستيزان را به مجرد وقوع جرم جزا نمى دهد و از سوى ديگر افاده مى كند كه تأخير جزاى آنان سبب غفلت نمى شود; زيرا فرشتگان آن را ثبت مى كنند و در محاكمه نهايى مورد استفاده قرار مى گيرد.

رؤيت عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 95 - 2

2 - وعده نزول عذاب بر كافران ، در مرآى و منظر پيامبر ( ص )

و إنّا على أن نريكك ما نعدهم لق_درون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 175 - 2

2 - قابل درك و مشاهده بودن نشانه هاى شكست و نابودى كافران و مشركان معاند براى پيامبر ( ص )

و أبصرهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه توصيه به دقت كردن در وضعيت كافران، مربوط به زمان بعد از شكست و عذاب نيست; بلكه به زمان قبل از آن ارتباط دارد. بنابراين پيش از شكست و يا نزول عذاب، آثار آن براى پيامبر(ص) قابل رؤيت و درك بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 179 - 2

2 - قابل درك و مشاهده بودن نشانه هاى شكست و نابودى كافران و مشركان معاند براى پيامبر ( ص )

و أبصر

برداشت ياد شده از آن جا است كه توصيه به دقت كردن در وضعيت كافران، مربوط به زمان بعد از شكست و عذاب نيست; بلكه به زمان قبل

از آن ارتباط دارد. بنابراين پيش از شكست ويا نزول عذاب، آثار آن براى پيامبر(ص) قابل مشاهده و درك بود.

رؤيت عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 175 - 2

2 - قابل درك و مشاهده بودن نشانه هاى شكست و نابودى كافران و مشركان معاند براى پيامبر ( ص )

و أبصرهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه توصيه به دقت كردن در وضعيت كافران، مربوط به زمان بعد از شكست و عذاب نيست; بلكه به زمان قبل از آن ارتباط دارد. بنابراين پيش از شكست و يا نزول عذاب، آثار آن براى پيامبر(ص) قابل رؤيت و درك بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 179 - 2

2 - قابل درك و مشاهده بودن نشانه هاى شكست و نابودى كافران و مشركان معاند براى پيامبر ( ص )

و أبصر

برداشت ياد شده از آن جا است كه توصيه به دقت كردن در وضعيت كافران، مربوط به زمان بعد از شكست و عذاب نيست; بلكه به زمان قبل از آن ارتباط دارد. بنابراين پيش از شكست ويا نزول عذاب، آثار آن براى پيامبر(ص) قابل مشاهده و درك بود.

زمان عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 49 - 9

9 _ عذاب استيصال بر جامعه اى كه مستحق آن است ، زمانى واقع مى شود كه اجل و مدت مقدر آن جامعه ، به پايان رسيده باشد .

و يقولون متى هذا الوعد . .. إذا جاء أجلهم فلايستئخرون ساعة و لايستقدمون

زمان عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 10

10_ زمان نزول عذاب قوم لوط در سن پيرى و كهنسالى ابراهيم ( ع ) بوده است .

و ه_ذا بعلى شيخًا . .. ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا إنه قد جاء أمر ربك

زمينه ارتداد عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 183 - 5

5 _ امهال خداوند به كفرپيشگان تكذيب كننده ، زمينه ساز افزايش عذاب آنان است .

و أملى لهم إن كيدى متين

چون امهال به عنوان {كيد} مطرح شده است، معلوم مى شود مهلت دادن در اينجا براى افزون شدن عذاب است.

زمينه تداوم عذاب شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 9 - 2

2 - شياطينى كه با صعود به آسمان ، آهنگ استراق سمع كنند ، به عذاب دائم الهى دچار خواهند شد .

و لهم عذاب واصب

{واصب} به معناى دائم است.

زمينه ترس از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 14

14- اميد به رحمت خداوند و ترس از عذابش ، مقتضاى ربوبيت اوست .

إلى ربّهم الوسيلة . .. و يرجون رحمته و يخافون عذابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 57 - 1

1 - اعتقاد راستين به ربوبيت يگانه خداوند ، مستلزم بيم داشتن از عذاب او و نگران بودن از فرجام كار خويش

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون

{خشية} به معناى ترس، بيم و هراس است.

عبارت {من خشية ربّهم}، به تقدير {من خشية عذاب ربّهم} مى باشد. {إشفاق} (مصدر {مشفقون}) نيز به معناى نگرانى، پريشانى، تشويش خاطر، اضطراب و در بيم و اميد بودن است.

زمينه ترس از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 12

12 - اعتقاد به مواجه شدن با كردار خويش در قيامت ، زمينه ساز پذيرش انذار هاى خداوند و بيمناكى از عذاب قيامت

إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا يوم ينظر المرء ما قدّمت يداه

زمينه تقدير عذاب كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 3

3 - تصميم لجوجانه بيشتر كافران و مشركان صدراسلام بر ايمان نياوردن ، سبب مقرر شدن عذاب الهى بر آنان بود .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين مطلب است كه {فاء} در {فهم لايؤمنون} تعليليه است و جمله براى بيان علتِ مضمونِ جمله {لقد حقّ القول على أكثرهم} مى باشد; يعنى، چون دانسته شد آنان ايمان نمى آورند، عذاب بر آنان مقرر شد.

زمينه تقدير عذاب مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 3

3 - تصميم لجوجانه بيشتر كافران و مشركان صدراسلام بر ايمان نياوردن ، سبب مقرر شدن عذاب الهى بر آنان بود .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين مطلب است كه {فاء} در {فهم لايؤمنون} تعليليه است و جمله براى بيان علتِ مضمونِ جمله {لقد حقّ القول على أكثرهم} مى باشد; يعنى، چون دانسته شد آنان

ايمان نمى آورند، عذاب بر آنان مقرر شد.

زمينه درخواست تعجيل در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 6

6- خوى شتاب زدگى آدمى ، زمينه ساز درخواست كافران مكه براى تحقق وعده هاى الهى ( عذاب ، برپايى قيامت و . . . )

خلق الإنس_ن من عجل . .. يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {و يقولون متى . ..} عطف بر جمله {سأُوريكم...} باشد و اين دو جمله، با جمله {خلق الإنسان من عجل} _ كه بيان گر خصلت عمومى انسان ها است _ مرتبط باشند.

زمينه درخواست عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 12

12- عناد شديد كافران ، زمينه ساز گرايش پيامبر ( ص ) به درخواست عذاب ، براى آنان

و لاتستعجل لهم

از نهى {لاتستعجل} اگر استفاده نشود كه پيامبر(ص) درخواست عذاب كرده است; مى توان استفاده كرد كه عناد كافران تا بدان جا شديد بوده كه زمينه چنين درخواستى را فراهم مى كرده است.

زمينه رفع عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 9

9 _ امكان برطرف شدن عذابهاى قيامت با دعاى خالصانه گرفتاران به آن

أو أتتكم الساعة . .. فيكشف ما تدعون إليه إن شاء

اگر مراد از {الساعة} قيامت باشد، آيه برطرف شدن شدايد قيامت را پس از توجه خالصانه، امرى ممكن، ولى منوط به مشيت خدا، دانسته است.

زمينه عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- اعراف - 7 - 71 - 2

2 _ هود ( ع ) در پاسخ ناباورى قوم عاد به اخطار هاى عذاب ، فراهم آمدن زمينه هاى عذاب ( پليد گشتن و گرفتارى به غضب خدا ) را به آنان ابلاغ كرد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 9

9- حضور در جمع مستحقان عذاب الهى ، انسان را در معرض گرفتار شدن در عذاب آنها قرار مى دهد .

فأسر بأهلك . .. و لايلتفت منكم أحد

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه غرض از دستور به عدم بازگشت به خاطر گرفتار نيامدن به عذاب الهى در سرزمين قوم لوط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 6

6- انحرافات جنسى و همجنس بازى ، جرمى بزرگ و در پى دارنده عذاب است .

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل

از اينكه قوم لوط به خاطر گناه لواط و همجنس بازى دچار عذاب و نابودى شدند، استفاده مى شود كه اين گناه بسيار بزرگ و در صورت توبه نكردن، نابخشودنى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 4

4- تكذيب رسولان و اعراض از آيات الهى ، زمينه ساز نزول عذاب الهى

كذّب أصح_ب الحجر المرسلين . .. معرضين ... فأخذتهم الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 90 - 4

4- التقاط

در دين ( پذيرش قسمتى از دين و انكار برخى ديگر ) گناهى بزرگ و زمينه ساز نزول عذاب الهى است .

كما أنزلنا على المقتسمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 11

11- فرمان عذاب ، گرچه با خداوند است ، اما زمينه ساز آن خود اهل عذابند .

أو يأتى أمر ربّك . .. و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 5

5- مشيت خداوند در نزول رحمت يا عذاب بر بندگان ، مبتنى بر علم و آگاهى گسترده او بر احوال آنان است .

ربّكم أعلم بكم إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 8

8- امكان ابتلاى انسان به عذاب و هلاكت دنيوى ، پس از عبرت نياموختن از هشدار هاى خداوند

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه ... فيغرقكم بما كفرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 2

2- خوددارى مردم از ايمان به قرآن و استغفار به درگاه الهى ، به منزله نشستن آنان در انتظار عذاب الهى است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

{أن يؤمنوا}در اصل {من أن يؤمنوا} بوده است و {أن تأتيهم}فاعل براى {منع} است، ولى از آن جا كه نظم معنابه كلمه اى بستگى دارد كه بعد از {إلاّ}در تقدير باشد،گفته مى شود كه {أن تأتيهم}

در تقدير، {انتظار أن تأتيهم} است; يعنى: {ما منع الناس من أن يؤمنوا. ..إلاّ انتظار أن تأتيهم} و مراد اين است كه حال اين مردم، بسان حال كسى است كه در انتظار عذاب نشسته باشد و گرنه مانعى ديگر براى ايمان آنان وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 5

5- خوش گذرانى و فرورفتن در ناز و نعمت و رفاه ، از زمينه هاى عذاب و هلاكت دنيوى

و كم قصمنا من قرية . .. وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

برداشت ياد شده از آمدن {فيه} _ كه براى ظرفيت است _ استفاده مى شود; بدين صورت كه نعمت و رفاه، ظرف و انسان برخوردار، مظروف قرار گرفته است. اين مطلب حاكى از فرورفتن مترفان ستمگر در ناز و نعمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 9

9- لجاجت در برابر حق و استهزاى مستمر پيامبران و رهبران الهى ، زمينه ساز ابتلا به عذاب خداوندى است .

و لقد استهزئَ برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 6

6- تكذيب آيات الهى ، زشت كارى و سوء پيشينه ، زمينه هاى نزول عذاب الهى و هلاكت

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقن_هم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 18

18 - عذاب و كيفر الهى ، ره آورد عملكرد خود انسان ها

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا

إنّهم مغرقون

تعبير {الذين ظلموا} اشعار به عليت دارد; يعنى، آنان (قوم نوح) به جهت ستمشان محكوم به عذاب طوفان شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 7

7 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفر و حق ستيزى ، زمينه نزول عذاب الهى

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 7

7 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفرورزى و حق ناپذيرى ، زمينه ساز نزول عذاب و گرفتار شدن آنان به خشم و قهر الهى

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 11

11 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفر و حق ستيزى ، زمينه ساز نزول عذاب الهى

فأهلكن_هم . .. و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 9

9 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفرورزى و حق ناپذيرى ، زمينه ساز نزول عذاب و گرفتار شدن آنان به خشم و قهر الهى

فأخذهم العذاب . .. و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 2

2 - تهى گشتن جامعه از تمامى افراد مؤمن و صالح ، زمينه ساز ابتلاى آن به عذاب الهى

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين . ثمّ دمّرنا الأخرين

از آن جا كه پس از خروج لوط(ع) و خاندان مؤمن

وى، عذاب بر قوم او نازل گرديد، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 6

6 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفرورزى و حق ناپذيرى ، زمينه ساز نزول عذاب و گرفتار شدن به خشم و قهر الهى

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 7

7 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفر و فساد ، زمينه ساز نزول عذاب الهى

فأخذهم عذاب يوم الظلّة . .. و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 10

10 - بناى خداوند بر فضل و رحمت نسبت به خلق و ناسپاسى هاى مردم زمينه ساز عذاب

و إنّ ربّك لذو فضل . .. و ل_كنّ أكثرهم لايشكرون

مقدم شدن {فضل و رحمت} بر {شكر و ناسپاسى} مى رساند كه فضل الهى، داراى اصالت و خواست خدا است; ولى اين ناسپاسى ها است كه مردم را از آن محروم مى سازد و سبب نزول عذاب مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 7

7 - اقدام خداوند به اتمام حجت بر كافران ، پيش از فرستادن عذاب بر آنان

أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم

ارائه معجزه به كافران، پيش از هلاك ساختن آنان با {عذاب استيصال}، مى تواند براى اين باشد كه حجت خدا بر آنان تمام شود و آنان هيچ عذرى نداشته باشند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 68 - 10

10 - عذاب الهى ، پس از اتمام حجت و ابلاغ پيام است .

أو كذّب بالحقّ لمّا جاءه أليس فى جهنّم مثوًى للك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 29 - 6

6 - كشتن مؤمنان مجاهد و مبلغان دينى ، گناهى بزرگ و زمينه ساز نزول عذاب و نابودى است .

قيل ادخل الجنّة . .. إن كانت إلاّ صيحة وحدة فإذا هم خ_مدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 4

4 - آمدن عذاب الهى ، پس از انذار و اخطار و اتمام حجت است .

فساء صباح المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 8

8 - استمرار بر گناه ، زمينه ساز نزول عذاب الهى

و أنيبوا . .. من قبل أن يأتيكم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 35 - 5

5 - بحث و جدل بيهوده و انكارآميز درباره آيات الهى ، داراى كيفر و عذاب

و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 11

11- هدر دادن امكانات زندگى در مسير كفر و گمراهى ، زيان و زمينه ساز عذاب الهى است .

أُول_ئك الذين حقّ عليهم القول . .. إنّهم كانوا خ_سرين

تعبير {إنّ} در صورتى كه عليت را برساند، نشان مى دهد كه نفس همين خسران، باعث شده تا

عده اى گرفتار عذاب حتمى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 3

3 - وجود استكبار و تعصب هاى جاهلى در قلب مشركان ، زمينه استحقاق آنان براى عذاب الهى

لعذّبنا الذين كفروا منهم . .. إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة

{إذ} ممكن است ظرف براى {لعذّبنا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 9

9 - نقش اراده و خواست انسان ، در بهره مندى از رحمت خداوند و يا گرفتار شدن به عذاب الهى

يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

از جمله {فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً} و عبارت {يدخل من يشاء. ..} استفاده مى شود كه بشر، داراى نوعى اراده و مشيت است. بر اين اساس مى توان گفت: همين امر در بهره مندى او از رحمت خداوند و يا گرفتار شدنش به عذاب الهى، تأثير خواهد گذاشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 12

12 - رضايت و تشويق ديگران به گناه ، معصيت و زمينه ساز عذاب است .

إذ انبعث أشقيها . .. بذنبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 1

1 - بى اعتنايى به نماز و بى توجّهى هنگام اداى آن ، زمينه ساز گرفتارى به نفرين و عذاب خداوند

فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون

{سهوة} (مصدر {ساهون})، به معناى غفلت است (مصباح). غفلت از نماز، به ترك كلى يا مقطعى آن و يا تأخير در

اداى آن است. شخص غافل گرچه معذور است; اما در مواردى كه اهتمام نورزيدن او سبب غفلت شده باشد، سزاوار نكوهش است. اضافه {صلاة} به ضمير {هم}، نشان مى دهد كه سخن درباره كسانى است كه نماز مى خوانند; ولى آن را همراه با بى توجهى و غفلت ادا مى كنند.

زمينه عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 4

4 - ظلم آدمى بر خويشتن ، مايه ابتلاى او به عذاب اخروى و نبود راه رهايى براى وى

و لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 47 - 3

3 - مبتلا ساختن خويش به عذاب هاى سخت قيامت ، نشانه گمراهى و جنون است ، نه پيروى از راه حق پيامبران

فقالوا أبشرًا . .. نتّبعه إنّا إذًا لفى ضل_ل و سعر ... إنّ المجرمين فى ضل_ل و سع

برداشت ياد شده در صورتى است كه {سعر} به معناى جنون و آيه {إنّ المجرمين. ..} در مقام پاسخ به سخن كافران باشد كه مدعى بودند پيروى از خط پيامبر(ص) و پيام وحى جنون و گمراهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 33 - 2

2 - بخل و محروم ساختن بينوايان از اموال خويش ، زمينه ساز كيفر و عذاب الهى در دنيا و آخرت

أن لايدخلنّها اليوم عليكم مسكين . .. كذلك العذاب و لعذاب الأخرة أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 4 - 5

5 - انكار معاد

، زمينه ساز گرفتارى به عذاب الهى در آخرت است .

كلاّ سيعلمون

لحن تهديد گونه {كلاّ سيعلمون}، بيانگر مواجه شدن منكران معاد با مجازات الهى و عملى ديدن وعده هاى عذاب است.

زمينه عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 19

19 _ سخت شدن دل و مهر شدن آن ، زمينه ساز وقوع عذاب استيصال است .

و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه الف و لام {العذاب} _ كه براى عهد ذهنى است _ اشاره به عذاب دنيوى (استيصال) باشد. در اين صورت روشن است كه درخواست سخت شدن دل فرعون و اطرافيانش و مهر شدن آن، در واقع درخواست پيدايش زمينه عذاب استيصال بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 96 - 1

1 _ تكذيب آيات و نشانه هاى الهى ، زمينه ساز گرفتارى مكذبان به عذاب استيصال است .

و لاتكونن من الذين كذبوا بأيت اللّه . .. إن الذين حقت عليهم كلمت ربك

از ارتباط اين آيه با آيه قبل استفاده مى شود كه: مراد از {الذين حقت عليهم} تكذيب كنندگان آيات الهى اند و از ذيل آيه بعد، جمله {حتى يروا العذاب الإليم} و ذيل آيه بعد از اين; يعنى، جمله {لما آمنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى فى الحياة الدنيا} استفاده مى شود كه مراد از {كلمت ربك} عذاب دنيوى استيصال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 11

11 - تكذيب كنندگان رسولان الهى و معجزات آنان

، در معرض گرفتارى به عذاب استيصال

فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم

تعبير {بذنبهم} _ ضمن بيان علت هلاكت ثموديان _ تهديد تمام كسانى است كه، به گناه آلوده اند.

زمينه عذاب اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 30 - 6

6 - برخورد استهزاآميز مردم انطاكيه با پيامبران خود ، سبب عذاب و نابودى آنان بود .

إن كانت إلاّ صيحة وحدة فإذا هم خ_مدون . ي_حسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلاّ

زمينه عذاب اهل تكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 4

4 - پرسش و حسابرسى از نعمت ها ، زمينه ساز گرفتارى برترى جويان و تفاخر كنندگان به آتش دوزخ

لترونّ الجحيم . .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

نشان دادن جهنم به اهل تكاثر _ پيش از بازخواست نعمت ها _ بيانگر آن است كه اهل تكاثر، بايد پس از طى مراحل بازخواست و حسابرسى، جهنم را جايگاه خويش بدانند.

زمينه عذاب بى تقوايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاكنندگان عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از پيامبران ، در معرض عذاب الهى و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

زمينه عذاب تفاخركنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 4

4 - پرسش و حسابرسى از نعمت ها ، زمينه ساز گرفتارى برترى جويان و تفاخر كنندگان به آتش دوزخ

لترونّ الجحيم . .. ثمّ لتسئلنّ

يومئذ عن النعيم

نشان دادن جهنم به اهل تكاثر _ پيش از بازخواست نعمت ها _ بيانگر آن است كه اهل تكاثر، بايد پس از طى مراحل بازخواست و حسابرسى، جهنم را جايگاه خويش بدانند.

زمينه عذاب جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 5

5- جوامع مبتلا به انحرافات جنسى و همجنس بازى ، در معرض نابودى و عذاب الهى

و جاء أهل المدينة . .. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة ... فجعلن

زمينه عذاب حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 3

3 - نزول عذاب الهى بر حق ستيزان ، از پى اتمام حجت بر ايشان

إنّا أرسلنا عليهم . .. و لقد أنذرهم بطشتنا فتماروا بالنّذر

زمينه عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 14

14 _ رويگردانى از حكم و داورى پيامبر ( ص ) ، زمينه ساز گرفتارى به عذاب دنيوى

فان تولوا فاعلم انما يريداللّه ان يصيبهم ببعض ذنوبهم

برخى كلمه {بعض} را قرينه بر اين دانسته اند كه مراد از عذاب، عذابهاى دنيوى است، زيرا تهديد به عذابهاى آخرت نمى تواند اختصاص به برخى از گناهان داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 2

2 - تكذيب پيامبران الهى ، زمينه ساز عذاب ذلت بار و سرافكنده كننده در دنيا از سوى خداوند

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر -

39 - 55 - 8

8 - عمل نكردن به تعاليم قرآن ، درپى دارنده عذاب ناگهانى در دنيا

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل . .. من قبل أن يأتيكم العذاب بغتة

{بغتة} به معناى ناگهانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 33 - 2

2 - بخل و محروم ساختن بينوايان از اموال خويش ، زمينه ساز كيفر و عذاب الهى در دنيا و آخرت

أن لايدخلنّها اليوم عليكم مسكين . .. كذلك العذاب و لعذاب الأخرة أكبر

زمينه عذاب طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 5

5 - طغيان كنندگان فسادگر ، در معرض افتادن به كمين خداوند و گرفتارى ناگهانى به عذاب هاى الهى

الذين طغوا . .. الفساد ... إنّ ربّك لبالمرصاد

زمينه عذاب عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاكنندگان عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از پيامبران ، در معرض عذاب الهى و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

زمينه عذاب عمومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 15

15 _ گناه و تخلف گروهى از يك جامعه ، مى تواند مايه گرفتارى همه افراد آن جامعه به عقوبت هاى دنيوى باشد .

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

زمينه عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 -

3

3 - اعطاى معجزه به صالح پيامبر ( ع ) ، زمينه ساز نزول عذاب بر قوم حق ستيز ثمود

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر . إنّا مرسلوا الناقة فتنة لهم

با توجه به ارتباط {إنّا مرسلوا الناقة} با آيه قبل، استفاده مى شود كه ظهور حقانيت صالح و كذب و غرور قوم ثمود، امرى محقق شدنى است; اما پس از اتمام آخرين حجت ها و اعطاى معجزه به ايشان.

زمينه عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 4

4 - قوم عاد ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

كذّبت عاد فكيف كان عذابى و نذر

زمينه عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 8

8 - كور شدن چشم هاى متجاوزان قوم لوط ، پيش درآمد عذاب الهى براى آنان

فذوقوا عذابى و نذر

به كار رفتن واژه {ذوقوا}، ظاهراً كنايه از اين است كه اين عذاب را بچشيد تا عذاب اصلى بر سرتان فرود آيد.

زمينه عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 2

2 - عذاب شدن كافران تكذيب گر پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و دلايل آشكار و كتاب هاى روشنگر بوده است .

كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 6

6 - ربوبيت الهى ، مقتضى عذاب دادن

و كيفر كردن كافران حق ستيز و تكذيب كننده

و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 13 - 7

7- نزول عذاب بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان با دلايل روشن

يغشى الناس ه_ذا عذاب أليم . .. و قد جاءهم رسول مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 12

12- عناد شديد كافران ، زمينه ساز گرايش پيامبر ( ص ) به درخواست عذاب ، براى آنان

و لاتستعجل لهم

از نهى {لاتستعجل} اگر استفاده نشود كه پيامبر(ص) درخواست عذاب كرده است; مى توان استفاده كرد كه عناد كافران تا بدان جا شديد بوده كه زمينه چنين درخواستى را فراهم مى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 3

3 - خطر نزول عذاب الهى بر جامعه كفرپيشه ، پس از تهى شدن آن از مؤمنان

فأخرجنا . .. من المؤمنين ... و تركنا فيها ءاية للذين يخافون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 17 - 3

3 - ثروت و مكنت كافران تكذيب گر ، در معرض نابودى با عذاب الهى

إنّا بلون_هم كما بلونا أصح_ب الجنّة

زمينه عذاب كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 8 - 8

8- در صورت تحقق خواسته كافران مكه ، مبنى بر نزول ملائكه ، آنان گرفتار عذابى مرگبار مى شدند .

ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما

كانوا إذًا منظرين

يكى از احتمالاتى كه براى آيه داده شده، اين است كه ملائكه، در صورتى كه بخواهند براى كافران نازل شوند، برايشان عذاب به ارمغان خواهند آورد; عذابى كه هيچ كدام از آنان را زنده نخواهد گذاشت.

زمينه عذاب مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 78 - 1

1 - ابتلاى مجرمان به عذاب دوزخ ، پس از ابلاغ حق و اتمام حجت الهى بر ايشان در دنيا است .

إنّكم م_كثون . لقد جئن_كم بالحقّ

زمينه عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 2

2 - غرض از عرضه امانت الهى به انسان ها ، عذاب منافقان و مشركان و اعطاى توفيق به مؤمنان است .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

لام در {ليعذّب} براى تعليل است و درصدد بيان اين نكته است كه اين امانت، عرضه شده تا صفوف از هم تفكيك شود و كسانى كه پابند به آن خواهند ماند و كسانى كه پابند نخواهند بود، روشن شوند و در نتيجه، اهل عذاب از غير آنها روشن گردد.

زمينه عذاب معرضان از عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاكنندگان عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از پيامبران ، در معرض عذاب الهى و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

زمينه عذاب مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89

- 14 - 5

5 - طغيان كنندگان فسادگر ، در معرض افتادن به كمين خداوند و گرفتارى ناگهانى به عذاب هاى الهى

الذين طغوا . .. الفساد ... إنّ ربّك لبالمرصاد

زمينه عذاب مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 2

2 - عذاب شدن كافران تكذيب گر پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و دلايل آشكار و كتاب هاى روشنگر بوده است .

كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نك

زمينه عذاب مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 3

3 - منكران قيامت ، در آستانه سقوط در عذاب الهى و لبه پرتگاه آن

إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا

{قرب عذاب} _ در اين برداشت _ به معناى ارتباط نزديك آن به كافران گرفته شده است; يعنى، عذابى كه كافران به آن انذار شده اند، با آنان ارتباطى تنگاتنگ دارد. بيان وصف {قريباً} براى نفس عذاب _ نه زمان آن _ اين معنا را تقويت مى كند.

زمينه عذاب منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 52 - 5

5 _ نيرو و قدرت مؤمنان ، وسيله تحقق اراده الهى در نابودى و عذاب منافقان

أن يصيبكم اللّه بعذاب من عنده أو بأيدينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 2

2 - غرض از عرضه امانت الهى به انسان ها ، عذاب منافقان و مشركان و اعطاى توفيق به مؤمنان است .

إنّا عرضنا

الأمانة . .. ليعذّب اللّه المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

لام در {ليعذّب} براى تعليل است و درصدد بيان اين نكته است كه اين امانت، عرضه شده تا صفوف از هم تفكيك شود و كسانى كه پابند به آن خواهند ماند و كسانى كه پابند نخواهند بود، روشن شوند و در نتيجه، اهل عذاب از غير آنها روشن گردد.

زمينه عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 26 - 3

3 - كسانى كه يتيمان را گرامى نداشته و بر تغذيه مساكين توصيه نمى كنند و به ناحق ارث ديگران را تصرف كرده و به مال دنيا دل بسته اند ، در قيامت به سخت ترين شكل به بند كشيده خواهند شد .

لاتكرمون . .. لاتح_ضّون ... تأكلون ... تحبّون ... و لايوثق وثاقه أحد

ممكن است ضمير {وثاقه} به {الإنسان} برگردد. در اين صورت {وثاق} به مفعول خود اضافه شده است.

زمينه عذاب همنشينان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 5

5 - حضور در جمع ظالمان ، دربردارنده خطر شمول عذاب آنها بر انسان

ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

زمينه نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 4

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهى ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از واژه {الغابرين} استفاده مى شود كه بر جاى ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بيرون روندگان از شهر

نجات يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 10 - 4

4 - نجات از عذاب ، در گرو تلاش و كوشش در پرتو ارشاد هاى الهى است .

هل أدلّكم على تج_رة تنجيكم من عذاب

زمينه نجات از عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 4

4 - آزمون دانستن فقر و غنا ، گرامى داشت يتيمان ، سير كردن گرسنگان ، تصرف نكردن ارث ديگران و پرهيز از مال دوستى ، زمينه ساز اعتماد به رهايى از صحنه هاى وحشت بار قيامت

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

{نفس مطمئن} _ به قرينه آيات پيشين _ انسانى است كه از اوصاف ذكر شده در آن آيات، مبرّا باشد.

زمينه نزول عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 67 - 3

3 _ نزول عذاب، امرى قانونمند و داراى ضوابط و زمينه هاى مشخص است.

على أن يبعث عليكم عذابا . .. لكل نبإ مستقر

زنجير عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 13 - 1

1 _ تكذيب كنندگان قيامت در حالى كه به غل و زنجير بسته شده اند ، به جايگاهى تنگ در دوزخ افكنده خواهند شد .

و إذا أُلقوا منها مكانًا ضيّقًا مقرّنين

{قرن} (ريشه {مقرنين}) در اصل به معناى ريسمانى است كه چند شتر را به هم ببندند; ولى به قرينه آيه 49 سوره ابراهيم (ترى المجرمين يومئذ مقرّنين فى الأصفاد) مى توان گفت: مقصود غل و زنجيرى

است كه به وسيله آن، منكران معاد را به هم مى بندند. غل و زنجير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 19،21،25

19 - مستكبران و مستضعفان كافر ، در قيامت ، در غل ها گرفتار خواهند بود .

و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا. .. تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له أندادً

21 - خداوند ، در قيامت بر گردن كافران غل هايى خواهد زد .

و جعلنا الأغل_ل فى أعناق الذين كفروا

25 - گرفتار شدن به غل ها در قيامت ، نتيجه اعمال بدكاران است .

و جعلنا الأغل_ل فى أعناق الذين كفروا هل يجزون إلاّ ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 71 - 1،2

1 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در روز قيامت غل به گردن خواهند داشت .

الذين يج_دلون . .. إذ الأغل_ل فى أعن_قهم

2 - كافران حق ستيز و ستيزه جو در قيامت ، با زنجير بر روى زمين كشان كشان برده مى شوند .

و السل_سل يسحبون

{سلسلة} (مفرد {سلاسل}) به معناى حلقه اى منظم از نظر طول است; يعنى، زنجير. {سحب} (مصدر {يسحبون}) به معناى كشاندن چيزى بر سطح زمين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 30 - 2،3

2 - فرمان به غل و زنجير كشيدن كافران دوزخى ( صاحبان زر و زور ) در قيامت

فغلّوه

3 - غل و زنجير كردن ، از عذاب هاى الهى در قيامت

فغلّوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69

- 31 - 4

4 - آتش دوزخ ، عذابى سخت تر از غل و زنجير شدن

خذوه فغلّوه . ثمّ الجحيم صلّوه

{ثمّ} حرف عطف و مفيد تراخى رتبى است. اين كلمه در آيه شريفه، مى رساند كه معطوف (عذاب با آتش دوزخ)، شديدتر از معطوف عليه (عذاب با دستگيرى و غل و زنجير كردن) است.

زنجيرهاى عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 11

11_ منكران معاد و ربوبيت خدا در روز قيامت به غل ها و زنجيرهايى كه بر گردنشان آويخته مى شود ، گرفتار خواهند شد .

أُول_ئك الأغل_ل فى أعناقهم

زيانكارى اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 8

8- امت هاى محكوم به كيفر حتمى الهى ، مردمى سرمايه باخته و زيانكار

حقّ عليهم القول . .. إنّهم كانوا خ_سرين

سختى زنجير عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 32 - 2

2 - به بند كشيده شدن با زنجير هاى بلند ، عذابى سخت تر از آتش دوزخ

ثمّ الجحيم صلّوه . ثمّ فى سلسلة ذرعها سبعون ذراعًا فاسلكوه

مطلب ياد شده از {ثمّ} در {ثمّ فى سلسلة} _ كه براى تراخى رتبى است _ استفاده مى شود.

سختى عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 2

2_ عذاب هاى اخروى در مقايسه با عذاب هاى دنيوى ، سخت تر و سهمگين تر است .

و لعذاب الأخرة أشق

{أشق} اسم تفضيل از مصدر {شقّ} است و {شقّ} به معناى سخت

و دشوار بودن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 15

15 - عذاب قيامت ، سخت ، طاقت فرسا و فضاحت بار است .

و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

پشيمان شدن از گذشته با مشاهده عذاب، نشانگر اين است كه عذاب مشاهده شده، عذابى سخت و آبروريز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 1،7

1 - ستمگران در قيامت ، براى رهايى خود از عذاب سخت الهى ، حاضراند دو چندان ثروت ها و دارايى هاى زمين را فدا كنند .

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض جميعًا و مثله معه لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم

7 - عذاب مشركان و ستمگران در قيامت ، بسيار بزرگ و فراتر از تصورشان است .

و بدا لهم من اللّه ما لم يكونوا يحتسبون

{إحتساب} (مصدر {يحتسبون}) مبالغه در حساب و به معناى {ظن} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 12

12 - عذاب هاى اخروى ، سخت تر و ذلت بارتر از كيفر هاى دنيوى خداوند است .

و لعذاب الأخره أخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 17

17 - عذاب الهى در جهان آخرت ، بسى سخت و شديد است .

و فى الأخرة عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 14 - 3

3 - عذاب الهى در آخرت ، براى مجرمان بس طاقت فرسا و غير قابل تحمّل

است .

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه . .. و من فى الأرض جميعًا ثمّ ينجيه

حاضر شدن مجرمان به فدا كردن همه خويشان و خلايق براى نجات خود از عذاب، گوياى برداشت ياد شده است.

سختى عذاب اخروى حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 4

4 - عذاب اخروى براى كافران و حق ستيزان ، كيفرى گران و سخت مصيبت بار

و لولا أن تصيبهم مصيبة

{مصيبة} به بليه و هر امر مكروه، و ناخوشايند گفته مى شود و تنكير آن براى تفخيم است. بنابراين واژه {مصيبة} در اين آيه به معناى بلاى بزرگ مى باشد و مقصود از آن مى تواند عذاب استيصال باشد و مى تواند عذاب اخروى باشد.

سختى عذاب اخروى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 11

11 - عذاب اخروى قوم عاد ، سخت تر و ذلت بارتر از عذاب دنيوى آنان

لنذيقهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أخزى

سختى عذاب اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 4

4 - عذاب اخروى براى كافران و حق ستيزان ، كيفرى گران و سخت مصيبت بار

و لولا أن تصيبهم مصيبة

{مصيبة} به بليه و هر امر مكروه، و ناخوشايند گفته مى شود و تنكير آن براى تفخيم است. بنابراين واژه {مصيبة} در اين آيه به معناى بلاى بزرگ مى باشد و مقصود از آن مى تواند عذاب استيصال باشد و مى تواند عذاب اخروى باشد.

سختى عذاب استيصال

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 12

12 _ عذاب استيصال ، عذابى شكننده و ذلتبار است .

كشفنا عنهم عذاب الخزى

سختى عذاب جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 9

9 - عذاب جهنم ، عذابى سخت و غير قابل تحمل است .

فإنّ له جهنّم لايموت فيها و لايحيى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 23

23 - بهره هاى دنيايى تحت لواى كفر و ناسپاسى خدا ، در مقايسه با عذاب دايمى دوزخ بسى اندك و ناپايدار است .

قل تمتّع بكفرك قليلاً إنّك من أصح_ب النار

جمله {إن_ّك من أصحاب النار} براى تعليل و بيان چرايى ناچيز بودن و ناپايدارى بهره دنيايى شرك و ناسپاسى است.

سختى عذاب حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 27 - 1

1 - عذاب سخت و دشوار الهى ، كيفرى حتمى براى كافران حق ستيز

فلنذيقنّ الذين كفروا عذابًا شديدًا

لام و نون تأكيد در {لنذيقنّ}، حاكى از حتمى بودن عذاب و كيفر مى باشد.

سختى عذاب شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 8

8 - شرك و ظلم ، گناهى بس بزرگ و پيام دار عذابى سخت و فوق تصور بشر

و بدا لهم من اللّه ما لم يكونوا يحتسبون

سختى عذاب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 2

2 - عذاب ستمگران در قيامت

، بسيار سخت و غير قابل تحمل براى آنان

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

فدا كردن دو برابر ثروت هاى موجود در كره زمين براى نجات خود از عذاب الهى، بيانگر مطلب ياد شده است.

سختى عذاب ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 8

8 - شرك و ظلم ، گناهى بس بزرگ و پيام دار عذابى سخت و فوق تصور بشر

و بدا لهم من اللّه ما لم يكونوا يحتسبون

سختى عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 18

18- روز نزول عذاب بر قوم عاد ، روزى بس سخت و دشوار

أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

سختى عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 7

7_ عذاب نازل شده بر قوم لوط ، عذابى سخت و سهمگين

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

اضافه كلمه {أمر} به ضمير متكلم {نا} براى رساندن عظمت و بزرگى عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 4

4 - عذاب فرو آمده بر قوم لوط ، بسى مرگبار و جانگزا بود .

فساء مطر المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 2

2 - عذاب قوم لوط ، عذابى سخت و كوبنده بود .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

نكره آورده شدن {رجزاً} بيان كننده بزرگى عذاب نازل شده

بر قوم لوط است.

سختى عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 27 - 1

1 - عذاب سخت و دشوار الهى ، كيفرى حتمى براى كافران حق ستيز

فلنذيقنّ الذين كفروا عذابًا شديدًا

لام و نون تأكيد در {لنذيقنّ}، حاكى از حتمى بودن عذاب و كيفر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 12 - 2

2 - خداوند ، با سخت گيرى و اقتدار ، كافران را گرفتار خواهد ساخت .

إنّ بطش ربّك لشديد

سرعت صاعقه عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 45 - 2

2 - سرعت و شدت صاعقه ، از بين برنده توان تصميم گيرى ثموديان

فأخذتهم الص_عقة . .. فما استط_عوا من قيام

سرعت عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 51 - 7

7 - با نزول عذاب بر مشركان ، آنان هيچ راه گريزى نخواهند داشت و عذاب به سرعت آنها را فرا خواهد گرفت .

و لو ترى إذ فزعوا فلافوت و أُخذوا من مكان قريب

بنابراين كه زمان فزع، هنگام نزول عذاب باشد و عبارت {اُخذوا من مكان قريب} كنايه از سرعت عذاب باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

سنت عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 4

4- نابود ساختن جوامع ، در نتيجه گناه و ستم شان ، سنّت ديرينه الهى در كيفر ظالمان است .

و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا

سنت عذاب استيصال

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 - 7

7 _ عذاب استيصال براى مردمى كه رسول الهى خود را نپذيرند و با او مخالفت كنند ، از سنت هاى الهى است .

فإذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {بينهم} اختلاف موجود بين جمعى از امت و پيامبر و به تقدير {بينهم و بينه} باشد. در اين صورت مراد از {قضى بينهم} مى تواند سركوبى مخالفان پيامبر و نابود كردن آنان به عذاب استيصال باشد، نه داورى ميان آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 102 - 3

3 _ عذاب استيصال ، سنتى است الهى كه انتظار وقوع آن در هر زمان و مكانى ، بر مردمى كه زمينه ايمان را از دست داده اند ، مى رود .

و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون. فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من

سوزندگى باد عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 42 - 3

3 - باد وزيده بر قوم عاد ، داراى خاصيتى سوزاننده و متلاشى كننده مظاهر حيات *

ما تذر من شىء أتت عليه إلاّ جعلته كالرّميم

تعبير {ما تذر من شىء} مى رساند كه اين باد بر هر جسمى كه مىوزيد، آن را مانند حرارت آتش پوسانده و اجزاى آن را در معرض متلاشى شدن، قرار مى داد.

شدت عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 2

2_ عذاب آخرت ، عذابى

سخت و سزاوار هراسيدن است .

لمن خاف عذاب الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 106 - 2

2_ جهنميان ، از شدت آتش همواره صدايشان به ناله و نعره بلند است .

لهم فيها زفير و شهيق

{زفير} و {شهيق} به صداهايى كه از اشخاص محزون و غمگين برمى خيزد گفته مى شود; با اين تفاوت كه شهيق ، بلندتر و طولانى تر است و لذا در برداشت {زفير} به ناله و {شهيق} به نعره تفسير و تعبير گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 1

1_ كافران ، مشركان ، گمراهان و آنان كه پيامبران را به مسخره مى گيرند ، به عذاب هاى سخت دنيوى و اخروى گرفتار خواهند شد .

لهم عذاب فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أشق

مراد از ضمير در {لهم} _ به قرينه آيه 31 و 32 _ كافران، مشركان ، استهزاگران و گمراهان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 10

10- ذوالقرنين عذاب اخروى ظالمان را ، از كيفر دنيوى آنان ، شديدتر و سنگين تر دانست .

قال . ..ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

{نكر} به معناى {منكَر} صفت مشبهه و توصيفِ عذاب جهنم است; يعنى، عذاب آخرت، بسيار ناگوار و ميزان دشوارى آن ناشناخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 46 - 2

2 - عذاب هاى اخروى ، به مراتب بلاخيزتر و تلخ تر از كيفر هاى دنيوى

و الساعة أدهى و أمرّ

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 17

17 - عذاب الهى در جهان آخرت ، بسى سخت و شديد است .

و فى الأخرة عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 2

2 - عذاب دنيا ، هر چند شديد باشد ، در قياس با عذاب آخرت ناچيز است . *

سوط عذاب

تعبير {شلاق عذاب}، حاكى از تقليل است; يعنى، عذاب سخت آسمانى كه بر فرعون و اقوام عاد و ثمود فروريخت، در واقع شلاقى بيش نبود. برخى از اهل لغت، كلمه {سوط} را به معناى {نصيب} گرفته اند(مقاييس اللغة). برداشت ياد شده با توجّه به اين معنا، وضوح بيشترى مى يابد.

شدت عذاب اخروى آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 7

7 - خاندان فرعون ، مبتلا به سخت ترين عذاب و كيفر الهى در دوزخ

أشدّ العذاب

با توجه به اين كه {أشدّ العذاب} مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه عذاب دوزخ، شدت و ضعف دارد و فرعونيان در درجه شديدتر آن قرار داده خواهند شد. هم چنين مى تواند بدين معنا باشد كه عذاب دوزخ در مقايسه با هر عذاب ديگرى، شديدترين عذاب ها است. در اين صورت {أشدّ العذاب} به جاى دوزخ آمده و حكايت از شدت بى حساب آتش آن دارد.

شدت عذاب اخروى مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 77 - 4

4 - استقبال مجرمان از مرگ در جهنم ، نمايانگر شدت عذاب

اخروى ايشان است .

و نادوا ي_ملك ليقض علينا ربّك

شدت عذاب اخروى مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 5

5 - عذاب تكذيب كنندگان پيامبران در آخرت ، بسى بزرگ تر و شديدتر از عذاب ذلت بار آنان در دنيااست .

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أكبر

بزرگ تر بودن عذاب اخروى، مى تواند اشاره به شديدتر بودن آن در مقايسه با عذاب هاى دنيايى باشد.

شدت عذاب جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 13

13- عذاب جهنم ، عذابى بسيار سخت و ناگوار است .

ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

{عذاباً} مفعول مطلقِ تأكيدى براى {يعذبه} است كه دالِ بر شدّت عذاب الهى است {نكراً} نيز كه صفت براى {عذاباً} است، تأكيدى فزون تر بر ناگوارى عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 8 - 1

1 - حرارت آتش دوزخ و صداى ناخوشايند برخاسته از آن ، در نهايت شدّت و حدّت است .

تكاد تميّز من الغيظ

تعبير{تكاد تميّز من الغيظ} (چيزى نمانده است كه از شدّت غيظ پاره پاره شود) درباره دوزخ، تعبيرى است تمثيلى و كنايى و بيانگر شدّت و حدّت آتش دوزخ و صداى آن است.

شدت عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 1

1_ كافران ، مشركان ، گمراهان و آنان كه پيامبران را به مسخره مى گيرند ، به عذاب هاى سخت دنيوى و اخروى گرفتار خواهند

شد .

لهم عذاب فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أشق

مراد از ضمير در {لهم} _ به قرينه آيه 31 و 32 _ كافران، مشركان ، استهزاگران و گمراهان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 6

6 - عذاب الهى در آخرت ، در مقايسه با عذاب هاى دنيوى ، بسى بزرگ تر و شديدتر است .

و لعذاب الأخرة أكبر

شدت عذاب طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 58 - 3

3 - عذاب طغيان گران در دوزخ ، بسيار شديد است .

و ءاخر من شكله أزوج

برداشت ياد شده از تنوع نوشابه و غذاهاى ناگوار در دوزخ به دست مى آيد.

شدت عذاب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 3

3- كافران جبّار ، دچار چنان عذاب هاى مرگبارى در جهنّمند كه هر كدام از آنها به تنهايى براى مرگشان كافى است .

و يأتيه الموت من كلّ مكان

شدت عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 6

6- خانه هاى مستحكم قوم عاد ، ناتوان از محافظت ايشان در برابر عذاب الهى *

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

برداشت ياد شده در صورتى است كه از برجاى ماندن خانه هاى قوم عاد، استحكام آن خانه ها استفاده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 3

3 - روز هاى عذاب قوم عاد ، روزهايى شوم و بس دردناك براى ايشان

إنّا

أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا فى يوم نحس مستمرّ

با توجه به اين كه مدت زمان وزش باد بر قوم عاد در سوره {حم سجده} چند روز و در سوره {حاقه} هفت شب و هشت روز ياد شده است; بايد گفت كه واژه {يوم} در اين جا، به معناى يك روز نيست; بلكه ترسيم گر مدتى از زمان است كه با چند روز سازگار مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 20 - 1،4،5

1 - شدت باد هاى عذاب ، موجب بركنده شدن قوم عاد از زمين

تنزع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر

4 - شدت باد هاى عذاب ، موجب بيرون كشيده شدن قوم عاد از حفره ها و پناهگاه هايشان *

تنزع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه واژه {منقعر}، نظر به حفره ها و پناهگاه هايى داشته باشد كه قوم عاد براى زندگى يا فرار از شدت باد، حفر كرده و مانند ريشه هاى نخل، خود را در اعماق آن پنهان كرده بودند.

5 - كوبندگى عذاب ، موجب جدا شدن سر هاى قوم عاد *

كأنّهم أعجاز نخل منقعر

تعبير {أعجاز} (تنه ها) ممكن است اشاره به اين داشته باشد كه اندام قوم عاد، بدون سر بر زمين افتاده بود; همچون تنه نخل هايى كه قسمت بالاى آن بريده شده و تنها پايين آن، مانده و از ريشه كنده شده باشد.

شدت عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 2

2- عذاب قوم لوط ، عذابى سهمگين و شديد بود .

و قضينا إليه ذلك

الأمر أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

آمدن جمله {و قضينا إليه ذلك الأمر} به صورت مبهم و تفسير شدن آن با جمله {أن دابر. ..} و نيز كلمه {ذلك} _ كه اشاره به دور دارد _ بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 5

5 - عذاب فرود آمده بر قوم لوط ، عذابى سخت ويرانگر و دردناك بود .

لنرسل عليهم حجارة . .. و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

از اين كه در پى نزول عذاب دردناك بر قوم لوط، فقط نشانه اى از آنان برجاى مانده، استفاده مى شود كه تمامى مظاهر زندگى آنان از ميان رفته بود.

شدت عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 3

3- كافران جبّار ، دچار چنان عذاب هاى مرگبارى در جهنّمند كه هر كدام از آنها به تنهايى براى مرگشان كافى است .

و يأتيه الموت من كلّ مكان

شدت عذاب كافران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 9

9 - كافران ظالم ، داراى عذابى فزون تر از كافران ديگر *

و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {ظالم} بر همه كافران اطلاق نشده باشد; بلكه كافران دو گروه باشد. گروهى كه فقط كفر مىورزند و گروهى كه علاوه بر كفر اقدام هاى ظالمانه و توطئه گرانه عليه دين دارند. اين گروه علاوه بر كيفر كفر، عذاب ديگرى در قبال ظلمشان خواهند ديد.

شدت عذاب گناهكاران

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 48 - 2

2 - كشيده شدن مجرمان ، با صورت در آتش به منظور چشيدن هرچه بيشتر طعم عذاب

يوم يسحبون فى النار على وجوههم ذوقوا مسّ سقر

شدت عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 26 - 3

3_ مشركان ، محكوم به عذابى شديد

الذى جعل مع اللّه . .. فى العذاب الشديد

شدت عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 6

6 - عذاب هاى آخرت ، نسبت به كيفر هاى دنيوى ، شديدتر و پايدارتر است .

و لعذاب الأخرة أشدّ و أبقى

شديدترين عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 8

8 - آتش دوزخ ، سخت ترين و شديدترين عذاب و كيفر الهى

أشدّ العذاب

شرايط رفع عذاب از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 10

10 - وعده خداوند به موسى ( ع ) ، درباره رفع عذاب فرعونيان ، در صورت روى آوردن آنان به حق

ادع لنا ربّك بما عهد عندك إنّنا لمهتدون

به قرينه ذيل اين آيه و آيه بعد، به دست مى آيد كه مراد از {ما عهد عندك}، وعده خداوند به رفع عذاب از فرعونيان در صورت پذيرش هدايت است.

شرايط عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 10

10_ رسوخ كفر در انسان و بسته شدن روزنه هاى ايمان ،

شرط استحقاق عذاب استيصال است .

لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

خداوند با تفريع {اصنع الفلك . ..} كه گوياى فرارسيدن عذاب استيصال بر كافران قوم نوح است بر ايمان نياوردن آنان ، اشاره به اين معنا دارد كه چون شايستگى ايمان در آنان منتفى است عذاب ايشان را فرا مى گيرد.

شرايط عذاب امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 9

9_ نااميدى پيامبران از هدايت يافتن مردم ، شرط نزول عذاب الهى بر امت هاى آنان بود .

حتّى إذا استيئس الرسل . .. جاءهم نصرنا فنجى من نشاء

شرايط عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 58 - 7

7 _ خداوند آگاهتر از هر كس به اينكه در چه زمان و شرايطى مشركان و منكران پيامبر(ص) را عذاب كند.

لقضى الأمر بينى و بينكم و الله أعلم بالظلمين

شرايط مصونيت از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 8

8 - ايمان به آيات و هدايت هاى خداوند ، شرط مصون ماندن از عذاب هاى الهى در دنيا و آخرت

و كذلك نجزى . .. لم يؤمن ... أشدّ و أبقى

شرايط نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 115 - 7

7 _ پذيرش احكام قضايى پيامبر ( ص ) و همسويى با مؤمنان ، شرط نجات از عذاب دوزخ

و من يشاقق الرسول من بعد ما تبيّن له الهدى و يتبع غير

سبيل المؤمنين

با توجه به آيات قبل، مخالفت و موافقت با احكام قضايى پيامبر(ص)، از مصاديق مورد نظر در آيه شريفه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 11

11 - توبه ، تنها پيش از آمدن عذاب الهى پذيرفتنى است و رهايى از عذاب پس از نزول آن _ حتى با توبه و تسليم _ ممكن نيست .

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب ثمّ لاتنصرون

شرايط نزول عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 10

10_ از ميان رفتن لياقت و قابليت مردم براى هدايت ، شروط نزول عذاب الهى بر آنان است .

حتّى إذا استيئس الرسل . .. جاءهم نصرنا

شرك اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 12

12 - اكثريت هلاك شدگان به عذاب الهى ، مشرك و چندگانه پرست بودند .

كان أكثرهم مشركين

دعوت به ژرف نگرى در فرجام پيشينيان مشرك، گوياى اين نكته است كه افراد ياد شده، سرانجام خوبى نداشته و گرفتار عذاب الهى شده اند.

شروع عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 5

5 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : الأربعاء يوم نحس مستمرّ لأنّه أوّل يوم و آخر يوم من الأيام التى قال اللّه تعالى : { سخّرها عليهم سبع ليال و ثمانية أيّام حسوماً } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: چهارشنبه روز شوم (تاريك) مستمرى

است; چون اولين روز و آخرين روز از روزهايى است كه خداوند تعالى [در مورد قوم عاد] فرمود: {سخّرها عليهم سبع ليال و ثمانية أيّام حسوماً}. گفتنى است كه شروع عذاب بر قوم عاد از صبح چهارشنبه و پايان آن نيز غروب چهارشنبه هفته بعد به مدت هفت شب و هشت روز بود.

شگفتى عذاب دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 21

21- روز فرا رسى عذاب دنيوى مشركان و كافران ، روزى بس شگفت و عظيم

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

مراد از {عذاب يوم عظيم} ممكن است عذاب دنيوى باشد.

شگفتى عذاب دنيوى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 21

21- روز فرا رسى عذاب دنيوى مشركان و كافران ، روزى بس شگفت و عظيم

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

مراد از {عذاب يوم عظيم} ممكن است عذاب دنيوى باشد.

صاعقه عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 6،13،14

6 - صاعقه آسمانى ، موجب به هلاكت رسيدن قوم موسى شد .

فأخذتكم الصعقة

صاعقه آتشى است از آسمان كه به هنگام رعد شديد پديد مى آيد.

13 - قوم موسى ، در پى تقاضاى رؤيت خدا ، شاهد فرود آمدن صاعقه بر خود بودند .

فأخذتكم الصعقه و أنتم تنظرون

مفعول {تنظرون} (نگاه مى كرديد) فرود آمدن صاعقه است.

14 - داستان تقاضاى رؤيت خدا و اظهار ناباورى بنى اسرائيل به سخنان موسى ( ع ) و فرود آمدن صاعقه بر آنان ، داستانى آموزنده و شايسته به خاطر داشتن

و

إذ قلتم يموسى لن نؤمن لك . .. و أنتم تنظرون

{إذ قلتم} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {اذكروا إذ قلتم . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 56 - 1،3

1 - خداوند ، قوم موسى را پس از هلاكتشان با صاعقه ، حياتى دوباره بخشيد و آنان را زنده كرد .

ثم بعثنكم من بعد موتكم

3 - زنده شدن قوم موسى پس از هلاكتشان با صاعقه ، از نعمت هاى خداوند به آنان

اذكروا نعمتى التى أنعمت . .. ثم بعثنكم من بعد موتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 4،5

4 - صاعقه فراگير و نيرومند ، عامل نابودى قوم ثمود

فأخذتهم الص_عقة

5 - فراگيرى صاعقه بر قوم ثمود ، در عين هشيارى و در مقابل چشمان آنان

فأخذتهم الص_عقة و هم ينظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 45 - 1

1 - ناتوانى و بى پناهى كامل قوم ثمود ، در برابر صاعقه عذاب

فما استط_عوا من قيام و ما كانوا منتصرين

صبر بر عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 24 - 2

2 - تحمل صبورانه عذاب و يا پشيمانى و عذرخواهى دشمنان خدا در قيامت ، بى تأثير در رهايى آنان از دوزخ

فإن يصبروا فالنار مثوًى لهم و إن يستعتبوا فما هم من المعتبين

{إستعتاب} (مصدر {يستعتبوا}) به معناى درخواست رضايت است كه لازمه عذرخواهى مى باشد.

صفات اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 -

مؤمنون - 23 - 77 - 1

1 - دلبستگى كافران و مستكبران به اسباب و عوامل ظاهرى تا قبل از روبه رو شدن با عذاب دوزخ

حتّى إذا فتحنا عليهم . .. إذا هم فيه مبلسون

{حتّى} غايت براى {ما يتضرّعون} و {فتح} (مصدر {فتحنا}) به معناى گشودن است. {إبلاس} (مصدر {مبلسون}) نيز براى چند معناى نزديك به هم و متلازم _ مانند: انكسار، حزن، تحير، يأس و سكوت همراه با اندوه _ به كار رفته است; يعنى، ... و به درگاه خدا زارى نمى كنند تا وقتى كه درى از عذاب سخت (بسيار دردناك) بر[روى] آنان بگشاييم. به ناگاه ايشان در آن[حال، از هر سبب نجات بخشى ]نوميد خواهند شد.

طوفان عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 4،8

4- طوفان بلا گسترده از كران تا كران افق ، براى قوم عاد

فلمّا رأوه عارضًا مستقبل أوديتهم . .. ريح فيها عذاب أليم

واژه {عارض} به معناى توده ابرى است كه در پهنه افق گسترده و عرض فضا را پر كرده باشد.

8- عذاب الهى براى قوم عاد ، طوفانى توفنده ، دردآور و مرگ بار

ريح فيها عذاب أليم

ظالمان به هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 1

1 _ ستم پيشگان، به هنگام مواجه شدن با عذابهاى دنيوى (عذاب استيصال)، معترف به ظلمهاى گذشته خويش شدند

فما كان دعويهم . .. إنا كنا ظلمين

ظالمان و عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 14

14_ كفرپيشگان و ستمگران ،

در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون

ظالمان هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 8،10،11

8- سرزنش شدن ستمگران از جانب خداوند ، هنگام مهلت خواهى آنان در وقت نزول عذاب استيصال

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل ما لكم من زو

10- ستمگران در مهلت خواهى خويش از خداوند ، به هنگام مشاهده عذاب الهى ، براى پذيرش اسلام و پيروى از پيامبر ( ص ) راستگو نيستند .

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل

از پاسخ خداوند به مهلت خواهى ستمگران كه فرمود: شما على رغم وجود آيات و دلايل روشن، بر زوال ناپذيرى خود تأكيد داشتيد، به دست مى آيد كه اگر خداوند به آنان مهلت دهد باز هم به راه باطل خود ادامه خواهند داد.

11- توبه و پشيمانى ستمگران هنگام قطعى شدن عذاب دنيوى آنان ، بى ثمر و غير قابل قبول است .

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 85 - 4

4- كافران ظالم ، پس از مشاهده عذاب الهى و قطعيت كيفر ، خواهان تخفيف و تأخير مجازات خويشند .

فلايخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون

تذكر الهى به عدم تخفيف عذاب و دادن مهلت به ظالمان، اشاره اى به تخفيف و مهلت خواهى آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - انبياء - 21 - 12 - 1،3

1- اقوام و جوامع ستمگر ، هنگام احساس نزول عذاب الهى مى گريختند .

فلمّا أحسّوا بأسنا إذا هم منها يركضون

{ركض} (مصدر {يركضون}) در اصل به معناى {پا به زمين زدن} است و آن گاه كه به فردى نسبت داده شود به معناى فرار و حركت سريع خواهد بود.

3- وحشت و اضطراب شديد و ناگهانى جوامع ستمگر ، هنگام ظهور علايم و نشانه هاى عذاب الهى

فلمّا أحسّوا . .. إذا هم منها يركضون

مطلب ياد شده از {إذا}ى فجائيه _ كه دلالت بر امر ناگهانى و به دور از انتظار مى كند _ استفاده شده است; زيرا فرار ناگهانى دليل بر وجود نوعى اضطراب و وحشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 3

3- مترفان ستمگر هنگام نزول عذاب ، دارايى ها و خانه هاى خود را ر ها نموده و از شهر و ديار خود مى گريزند .

وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه و مس_كنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 1،2

1- رفاه زدگان جوامع ستم پيشه ، به ظلم و ستم خويش پس از احساس عذاب الهى اعتراف مى كنند .

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

2- مرفهان ستمگر ، با مشاهده عذاب الهى در حسرت و ندامت فرو مى روند .

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 15 - 1

1- مرفهانِ ستمگر در تأسف و پشيمانى

، از زمان احساس عذاب تا هنگامه هلاكت و نابودى

فما زالت تلك دعويهم حتّى جعلن_هم حصيدًا خ_مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 10

10 - ستمگران با ديدن عذاب الهى در قيامت ، از انتخاب عقيده كفرآلود ، پشيمان شده و آن را مخفى خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 6،10

6 - ستمكاران ، خواهان بازگشت به دنيا و جبران گناهان گذشته خود به هنگام مشاهده عذاب

و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب يقولون هل إلى مردّ من سبيل

10 - هنگامه عذاب ، لحظه ظهور و بروز بى پناهى گمراهان ستم پيشه است .

فما له من ولىّ من بعده و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب يقولون هل إلى مردّ من سبي

ظالمان هنگام عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 3

3- مهلت خواهى ستمگران به هنگام مشاهده عذاب استيصال ، جهت پاسخ گويى به دعوت خداوند و پيروى از رسولان الهى

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا إلى أجل قريب نجب دعوتك و نتّبع

ظهور حقايق هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 57 - 1

1 - ظهور ارزش تقوا و نقش هدايت الهى ( قرآن ) ، هنگام عذاب و در قيامت براى كافران و گنه كاران

أو تقول لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين

عبرت

از اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 4

4- لزوم پندآموزى از سرنوشت امت هاى مبتلا شده به عذاب الهى

أو لم تكونوا . .. و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 4

4 - درس نگرفتن از تاريخ و هلاكت امت هاى پيشين ، امرى سزاوار توبيخ و سرزنش

أفلم يهد لهم كم أهلكنا قبلهم

استفهام ياد شده در {أفلم. ..} براى انكار توبيخى است. فاعل {لم يهد} {اهلاك} است كه از {كم أهلكنا} فهميده مى شود و به دليل متعدى شدن {لم يهد} به حرف لام، معناى تبيين نيز در آن تضمين شده و مفاد جمله اين است كه آيا نابود ساختن بسيارى ازامت هاى گذشته، براى مشركان روشن نساخت كه نبايد مانند آنان عمل كنند؟!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 31 - 4

4 - سرنوشت كافران هلاك شده گذشته ، مايه عبرت و پندآموزى است .

ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون أنّهم إليهم لايرجعون

عبرت از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 166 - 3

3 _ خداوند يهوديان ايله را پس از عبرت نگرفتن از عذاب نازل شده بر آنان و اصرارشان بر صيد ماهى ، به بوزينه تبديل كرد .

و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس . .. فلما عتوا عن ما نهوا عنه

واق__ع شدن جمله {فلما عتوا} پس از {أخذنا الذين ظلموا .

.. }، بيانگر اين است كه متجاوزان پس از مبتلا شدن به عذاب دنيوى همچنان به صيد ماهى در شنبه ادامه مى دادند.

عبرت از عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 3

3_ آدمى حتى با احتمال وجود سراى آخرت ، از عذاب هاى استيصال عبرت مى گيرد و دلالت آنها را بر وجود سراى آخرت مى پذيرد .

إن فى ذلك لأية لمن خاف عذاب الأخرة

برداشت فوق ، از كلمه {خاف} _ كه در آيه فوق متضمن معناى احتمال دادن است _ استفاده مى شود.

عبرت از عذاب اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 5

5 - عذاب شدن اقوام و ملّت هاى پيشين ، درس عبرت براى همگان و آيتى از نشانه هاى قدرت خداوند

ءأمنتم من فى السماء . .. و لقد كذّب الذين من قبلهم فكيف كان نكير

جمله استفهاميه {فكيف كان نكير}، براى برانگيختن مردم به تفكر و تأمّل و عبرت آموزى از تاريخ است.

عجز از دفع عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 30 - 4،7

4_ همگان ، ناتوان از دفع كيفر هاى خداوند و عاجز از يارى كردن گرفتاران به عذاب الهى اند .

من ينصرنى من الله

استفهام در جمله {من ينصرنى . ..} استفهام انكارى است. {نصر} به معناى يارى كردن است و چون در آيه با حرف {من} متعدى شده، معناى نجات و خلاص در آن تضمين شده است. بنابراين معناى {من ينصرنى ...} چنين مى شود: هيچ كس

نمى تواند مرا از عقاب الهى نجات دهد اگر آنان را طرد كنم.

7_ ناتوانى همه موجودات از دفع عذاب الهى ، حقيقتى كه همگان به درك و فهم آن توانايند .

من ينصرنى من الله . .. أفلاتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 43 - 6

6- مرد مشرك ، از دفع عذاب از خويش ، ناتوان بود .

و ما كان منتصرًا

{انتصار} به معناى {حفظ خود از ظلم و تعدى} است (لسان العرب). در مورد آيه، به معناى {حفظ خود از عذاب} است; يعنى، ثروت مندِ مغرور، راهى براى دفع عذاب و نجات از مخمصه اى كه بدان گرفتار شده بود، نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 40 - 4

4- بهت زدگى كافران در برابر عذاب ناگهانى ، بازدارنده آنان از هر گونه اقدام دفاعى است .

بل تأتيهم بغتة فتبهتهم فلايستطعيون ردها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 9

9 - ناتوانى انسان ها در دنيا ، از دفع عذاب الهى و پيامد هاى هلاكت بار ستم خويش

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا و ما هم بمعجزين

عجز موجودات هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 45 - 3

3 - عذاب الهى به هنگام نزول ، گريزناپذير و غيرقابل دفاع براى انسان ها

فأخذتهم الص_عقة . .. و ما كانوا منتصرين

عدالت در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 -

12

12 _ عذاب ستمگران ، مجازاتى بر پايه قسط بوده و بر آنان ستمى روا نمى شود .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب و قضى بينهم بالقسط و ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 4

4 - عذاب استيصال ، كيفرى بر اساس حق و به دور از كمترين بى عدالتى نسبت به كافران و تكذيب گران

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 11

11 - عذاب قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان از سوى خداوند كاملاً عادلانه و به دور از هر گونه ستم

مثل دأب قوم نوح . .. و مااللّه يريد ظلمًا للعباد

يادآورى اين مسأله كه خداوند به كسى ظلم نمى كند _ پس از بيان سرگذشت اقوام يادشده _ مى تواند گوياى مطلب بالا باشد.

عذاب آخرت فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 9

9 - كسانى كه به انگيزه دستيابى به دنيا ، آخرت خويش را تباه مى كنند ، براى رهايى از عذاب ، ياورى نخواهند داشت .

فلا يخفف عنهم العذاب و لاهم ينصرون

عذاب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 5،7

5 - متمردان و ستمكاران قوم موسى ، به عذاب آسمانى گرفتار شدند .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء

7 - عذاب آسمانى نازل شده بر گنهكاران بنى اسرائيل ، سزاى فسق ديرينه آنان

و گناه تغيير و تبديل فرمان خدا بوده است .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون

{با}ى سببيه در {بما كانوا يفسقون} مى رساند كه: نزول عذاب آسمانى به سبب فسق ديرينه بنى اسرائيل بوده و توصيف آنان به ستمكارى (الذين ظلموا) دلالت مى كند كه عذاب به خاطر ظلم آنان، يعنى تبديل فرمان خدا بوده است. بنابراين بايد گفت: ستمكارى بنى اسرائيل به ضميمه فسق ديرينه آنان، موجب عذاب شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 6

6 - فسق و تبهكارى قوم لوط ، موجب نزول عذاب آسمانى بر آنها شد .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية . .. بما كانوا يفسقون

عذاب آشكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 18

18- كافران به قرآن ، در خطر عذابى غافل گيرانه و يا عذابى رو در رو و آشكارند .

أن تأتيهم سنّة الأوّلين أو يأتيهم العذاب قبلاً

چنان چه {قُبُلاً} مفرد باشد، به معناى {رؤيت شده} و {روبه رو} است و مراد آيه اين مى شود كه كافران، چه بسا، به عذابى از نوع عذاب پيشينيان _ كه به قرينه مقابله با {قُبُلاً} غافل گيرانه بود _ كيفر شوند و ممكن است به عذابى آشكار و روياروى، گرفتار آيند.

عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 6

6 - عذاب اخروى ، جلوه اى از لعنت خدا و دورى از رحمت اوست .

أولئك عليهم لعنة اللّه . .. خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

جمله

{لايخفف عنهم العذاب} پس از {خالدين فيها} بيانگر آن است كه: اثر لعنت الهى در قيامت، عذاب دوزخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 14،15

14 _ عذاب هاى گوناگون در آخرت

لهم عذاب عظيم . .. و لهم عذاب اليم ... و لهم عذاب مهين

در برداشت فوق، هر يك از صفات {عظيم} و {اليم} و {مهين}، بيانگر نوعى از عذاب گرفته شده است.

15 _ عذاب آخرت داراى چهره ها و حيثيت هاى متفاوت

لهم عذاب عظيم . .. و لهم عذاب اليم ... و لهم عذاب مهين

در برداشت فوق، هر يك از {عظيم} و {اليم} و {مهين}، بيانگر نشانه چهره ها و حيثيتهاى مختلف عذاب گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 15

15 _ خوارى و خذلان ، از عذاب هاى سخت الهى ، در قيامت

و لا تخزنا يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 46

46 _ ناچيزى مجازات و ذلت دنيوى ، در برابر عذاب اخروى

لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

تصريح به بزرگى عذاب آخرت در مقابل كيفر دنيوى، كه به بزرگى توصيف نشده است، اشاره به اين است كه اين رسوايى و كيفر دنيوى در مقايسه با عذاب آخرت ناچيز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 9

9 _ عذاب قيامت، عاقبت شوم گناهكاران

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 1،4

1 _ رهايى آدمى از عذاب قيامت، نشانه برخوردارى او از رحمت الهى است.

من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

4 _ پيامبر اكرم(ص) هم نيازمند رحمت الهى براى نجات از عذاب قيامت است.

قل إنى أخاف . .. من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 35 - 6

6 _ عذاب هاى اخروى ، تجسم اعمال انسان در دنيا

هذا ما كنزتم لأنفسكم فذوقوا ما كنتم تكنزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 4

4 - بلا هاى دنيوى با همه سنگينى ، در برابر عذاب هاى اخروى بسى ناچيز است .

من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر

اگرچه {أدنى} در مقابل {أبعد}، و {أكبر} در مقابل {اصغر} است، اما به قرينه واژه {أكبر}، مراد از آن مى تواند كوچك باشد. لازم به گفتن است كه گرچه از عذاب دنيوى با واژه {أدنى} (كوچك) تعبير شده است، اما با توجه به واقعيت هاى موجود، اين گونه مشكلات، عذاب هايى بس سنگين و گاهى تحمل ناپذير است.

عذاب اخروى اختلاف افكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 8

8 - تفرقه گرايان در دين و راه انبيا ، انسان هايى ستمگر و مستحق عذاب اخروى

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم . .. فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين ظلموا من عذاب

عذاب اخروى اصحاب شمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56

- 42 - 1،2،4

1 - زندگى هميشگى در ميان باد بسيار گرم و شديد ، فرجام اخروى اصحاب الشمال

فى سموم

{فى سموم} خبر براى مبتداى محذوف و به تقدير {أُول_ئك فى سموم} است. {سموم} به باد گرم گفته مى شود (قاموس المحيط) و نكره آمدن آن بيانگر شدت وزش باد و نيز درجه بالاى گرماى آن است. جمله اسميه نيز بيانگر آن است كه اين دسته، براى هميشه گرفتار آن خواهند بود و هرگز از آن خلاص نخواهند شد.

2 - تأثير باد هاى وزنده بر اصحاب الشمال ، همچون تأثير سم در بدن است .

فى سموم

راغب در مفردات {سموم} را به باد گرمى كه همانند سم تأثير گذارد، معنا كرده است.

4 - اصحاب الشمال در دوزخ ، ناچار به استفاده از آب بسيار داغ براى رفع تشنگى

و حميم

{حميم}; يعنى، آب داغ و نكره بودن آن، دلالت بر شدت داغى آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 43 - 1

1 - زندگى در سايه اى از دود سياه ، فرجام اخروى اصحاب الشمال

و ظلّ من يحموم

مفسران {يحموم} را به دود سياه معنا كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 47 - 1

1 - عذاب اخروى اصحاب شمال ، ره آورد موضع گيرى ناباورانه آنان نسبت به معاد

و أصح_ب الشمال . .. فى سموم ... و كانوا يقولون ... أءنّا لمبعوثون

استفهام انكارى در عبارت {أئذا متنا. ..و أءنّا لمبعثون}، بيانگر مطلب ياد شده است.

عذاب اخروى اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن -

64 - 5 - 5

5 - اقوام كافر در آخرت ، به عذاب دردناك دچار خواهند شد .

الذين كفروا . .. لهم عذاب أليم

عذاب اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 12

12 - گرفتار شدن انسان ها به عذاب بزرگ در آخرت ، هرگز مطلوب خداوند نيست .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر لعلّهم يرجعون

از گرفتار كردن فاسقان به عذاب دنيوى، به منظور متنبه شدن، استفاده مى شود كه خداوند خوش ندارد كه آنان را در آخرت به عذاب گرفتار كند.

عذاب اخروى بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 3 - 5

5 - يهوديان توطئه گر ( بنى نضير ) ، گرفتار عذاب آتش در آخرت

و لهم فى الأخرة عذاب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 15 - 5

5 - اسلام ستيزان ( بنى نضير و . . . ) ، علاوه بر شكست و ذلت دنيوى ، داراى عذاب دردناك اخروى اند .

ذاقوا وبال أمرهم و لهم عذاب أليم

عذاب اخروى پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 16

16- شيطان و پيروانش در آخرت گرفتار عذاب الهى خواهند شد .

ما أنا بمصرخكم و ما أنتم بمصرخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 7

7 - شياطين و پيروان آنها ، شريك يكديگر در عذاب قيامت

و من يعش عن ذكر الرحم_ن

نقيّض له شيط_نًا . .. أنّكم فى العذاب مشتركون

عذاب اخروى حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 71 - 1،2،3

1 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در روز قيامت غل به گردن خواهند داشت .

الذين يج_دلون . .. إذ الأغل_ل فى أعن_قهم

2 - كافران حق ستيز و ستيزه جو در قيامت ، با زنجير بر روى زمين كشان كشان برده مى شوند .

و السل_سل يسحبون

{سلسلة} (مفرد {سلاسل}) به معناى حلقه اى منظم از نظر طول است; يعنى، زنجير. {سحب} (مصدر {يسحبون}) به معناى كشاندن چيزى بر سطح زمين است.

3 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى ، به عمق بطلان راه خود و پيامد رفتارشان آگاه خواهند شد .

فسوف يعلمون . إذ الأغل_ل فى أعن_قهم و السل_سل يسحبون

برداشت ياد شده، از آن جا است كه ظرف {إذ الأغلال . ..} متعلق به {يعلمون} مى باشد. {يسحبون} نيز حال از ضمير {هم} در {فى أعناقهم} است; يعنى، به زودى مى دانند آن گاه كه غل در گردن هايشان باشد و با زنجير كشان كشان برده مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 72 - 1،2

1 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در قيامت به آب داغ و پر حرارت افكنده خواهند شد .

يسحبون . فى الحميم

يكى از معانى {حميم}، آب داغ و پر حرارت است.

2 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در انبوهى از آتش دوزخ سوزانده خواهند شد .

ثمّ فى النار يسجرون

{سجر} در

اصل به معناى پر كردن تنور از آتش گيره براى بر افروختن و تقويت آتش آن است. اسناد فعل {يُسجرون} به اشخاص، اسناد مجازى است. مقصود از آن فراگرفتن آتش زياد بر تمامى وجود دوزخيان مى باشد.

عذاب اخروى حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 9

9 - عذاب سخت و جانكاه روز قيامت ، فرجام كافران حق ناپذير

و لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 24 - 4

4_ حق پوشان لجوج و معاند ، مستحق آتش دوزخ ; و نه ناآگاهان ره نيافته به حق *

ألقيا فى جهنّم كلّ كفّار عنيد

وصف {كفّار} و {عنيد} مشعر به عليت است; يعنى، آنچه آدمى را به سوى دوزخ مى كشاند، انكار لجوجانه و حق ستيزانه است و نه صرف انكار ناشى از جهل و نرسيدن به حق; گرچه ظاهراً به چنين فردى نيز {كافر} اطلاق مى شود.

عذاب اخروى حنث سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 94 - 10

10- شكستن سوگند و پيمان ، داراى بازتاب هاى ناگوار دنيوى و عذاب بزرگ اخروى

و لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً . .. و تذوقوا السوء بما صددتّم عن سبيل الله و لكم عذاب

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {تذوقوا. ..} اشاره به ناگواريهاى دنيوى و {عذاب عظيم} اشاره به عذاب اخروى باشد.

عذاب اخروى خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 109 - 4

4 _ تبرئه خيانتكاران در دنيا ، مانع

گرفتارى آنان به عذاب اخروى نخواهد شد .

هأنتم هؤلاء جدلتم عنهم فى الحيوة الدنيا فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة

عذاب اخروى دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 15 - 5

5 - اسلام ستيزان ( بنى نضير و . . . ) ، علاوه بر شكست و ذلت دنيوى ، داراى عذاب دردناك اخروى اند .

ذاقوا وبال أمرهم و لهم عذاب أليم

عذاب اخروى دشنام دهندگان به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 5

5 - ناسزا گويان به قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از امداد هاى الهى در برابر عذاب قيامت

لاتجئروا اليوم . .. س_مرًا تهجرون

عذاب اخروى دشنام دهندگان به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 5

5 - ناسزا گويان به قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از امداد هاى الهى در برابر عذاب قيامت

لاتجئروا اليوم . .. س_مرًا تهجرون

عذاب اخروى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 8

8- دنياطلبان علاوه بر عذاب جسمانى ، در آخرت نيز گرفتار عذاب روحى مى شوند .

ثمّ جعلنا له جهنّم يصل_ها مذمومًا مدحورًا

{يصلاها} (در آتش سوزان حهنّم مى سوزد) اشاره به عذاب جسمى و {مذموماً مدحوراً} (نكوهش شده و مطرود) اشاره به رنج روحى دارد.

عذاب اخروى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 13 - 2

2 - تكذيب گرانِ دين ستيز

در قيامت ، گرفتار عذابى دردآور

و المكذّبين . .. و عذابًا أليمًا

عذاب اخروى رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 29 - 8

8 - كفرپيشگان ، در قيامت خواستار ذلت و خوارى بيشتر و عذاب شديدتر براى رهبران اغواگر خويش خواهندبود .

نجعلهما تحت أقدامنا ليكونا من الأسفلين

عذاب اخروى زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 8

8 _ كسانى كه به گناه شرك ، آدم كشى و زنا دست بيالايند ، در قيامت به دو عذاب جسمى و روحى گرفتار خواهند شد .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة و يخلد فيه مهانًا

عذاب اخروى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 16

16- شيطان و پيروانش در آخرت گرفتار عذاب الهى خواهند شد .

ما أنا بمصرخكم و ما أنتم بمصرخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 7

7 - شياطين و پيروان آنها ، شريك يكديگر در عذاب قيامت

و من يعش عن ذكر الرحم_ن نقيّض له شيط_نًا . .. أنّكم فى العذاب مشتركون

عذاب اخروى طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 58 - 3

3 - عذاب طغيان گران در دوزخ ، بسيار شديد است .

و ءاخر من شكله أزوج

برداشت ياد شده از تنوع نوشابه و غذاهاى ناگوار در دوزخ به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 12 -

4

4 - طغيان گران و گناه كاران ، در قيامت به جهنم و عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

ويل يومئذ للمكذّبين . .. و ما يكذّب به إلاّكلّ معتد أثيم

عذاب اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 15

15 - ستمگران در قيامت به عذابى شديد گرفتار خواهند شد .

و لو يرى الذين ظلموا . .. و أن اللّه شديد العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 17

17 _ ظالمان نمى توانند خود را از مهلكه مردن و عذاب خواركننده پس از آن رهايى بخشند.

و الملئكة باسطوا أيديهم أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

جمله {أخرجوا انفسكم} خطاب ملائكه به ظالمان است، كه اگر مى توانيد خود را از اين مهلكه نجات بخشيد. اين سخن ملائكه از سر استهزا و بيان عجز ظالمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 6

6 _ ستمگران و اعراض كنندگان از قوانين دين، علاوه بر عذابهاى دنيوى به عذابهاى آخرت نيز گرفتار خواهند شد.

و كم من قرية أهلكنها . .. إنا كنا ظلمين. فلنسئلن الذين أرسل إليهم

هدف از بيان بازجويى در قيامت، تهديد ظالمان به عذابهاى اخروى است،$و كلمه {فاء} در {فلنسئلن} بيانگر آن است كه عذابهاى دنيا پايان مجازات آنان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 52 - 1

1 _ جاودانه و هميشگى بودن عذاب ظالمان ، در جهان آخرت به آنان اعلام خواهد شد .

ثم قيل للذين ظلموا

ذوقوا عذاب الخلد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 3،12

3 _ ترس و وحشت ستمگران ، به هنگام نزول عذاب قيامت ، تا درجه اى است كه اگر از هر يك از آنان به اندازه تمام آنچه در زمين است براى رهاييشان درخواست شود ، اگر مى داشتند ، بى درنگ نثار مى كردند .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

12 _ عذاب ستمگران ، مجازاتى بر پايه قسط بوده و بر آنان ستمى روا نمى شود .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب و قضى بينهم بالقسط و ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 7

7_ گرفتار شدن كفرپيشگان و ستمكاران به عذاب دنيوى ، موجب رهايى آنان از عذاب اخروى نيست .

فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

بيان عذاب اخروى كفرپيشگان ، پس از بيان گرفتارى آنان به عذاب دنيوى ، اشاره به اين نكته دارد كه: نبايد گمان شود اگر كافران به كيفر دنيوى و عذاب استيصال گرفتار شدند ، از عذابهاى اخروى رهايى خواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 4

4- ظالمان به وقت مشاهده عذاب در قيامت خواستار مهلتى كوتاه براى بازگشت به دنيا جهت پاسخ گويى به دعوت خداوند و پيروى از رسولان الهى مى شوند . *

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا إلى أجل قريب نجب دعوتك و نتّبع

برداشت فوق مبتنى

بر اين است كه مقصود از {يوم يأتيهم العذاب} روز قيامت باشد، نه عذاب استيصال.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 5،10،14

5- ستم كاران ، در قيامت ، به عذابى سخت گرفتار خواهند شد .

فيعذّبه عذابًا نكرًا

10- ذوالقرنين عذاب اخروى ظالمان را ، از كيفر دنيوى آنان ، شديدتر و سنگين تر دانست .

قال . ..ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

{نكر} به معناى {منكَر} صفت مشبهه و توصيفِ عذاب جهنم است; يعنى، عذاب آخرت، بسيار ناگوار و ميزان دشوارى آن ناشناخته است.

14- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . { أمّا من ظلم } و لم يؤمن بربّه { فسوف نعذّبه } فى الدنيا بعذاب الدنيا { ثمّ يردّ إلى ربّه } فى مرجعه { فيعذّبه عذاباً نكراً } ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه (مقصود آيه اين است) {اما كسى كه ستم كرده} و به پروردگارش ايمان نياورده است {به زودى} در دنيا، به عذاب دنيوى {او را عذاب خواهيم كرد، سپس در معاد خويش به سوى پروردگارش بازگشت داده مى شود و خدا، او را به عذابى سخت گرفتار خواهد كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 7

7 - عذاب اخروى در پى هلاكت و عذاب دنيوى ، در انتظار ستمگران است .

و كأيّن من قرية . .. و إلىّ المصير

جمله {إلىّ المصير} مى تواند تهديد به عذاب اخروى در پى عذاب دنيوى (ثمّ أخذتها) ظالمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37

- 66 - 4

4 - خورد و خوراك دوزخيان ستمگر ، خود وسيله عذاب آنان است .

فإنّهم لأكلون منها فمالئون منها البطون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 1،2،3،5،7

1 - ستمگران در قيامت ، براى رهايى خود از عذاب سخت الهى ، حاضراند دو چندان ثروت ها و دارايى هاى زمين را فدا كنند .

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض جميعًا و مثله معه لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم

2 - عذاب ستمگران در قيامت ، بسيار سخت و غير قابل تحمل براى آنان

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

فدا كردن دو برابر ثروت هاى موجود در كره زمين براى نجات خود از عذاب الهى، بيانگر مطلب ياد شده است.

3 - كيفر عذاب سخت براى ستمگران در قيامت ، قطعى و غيرقابل گريز است .

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

5 - پى بردن مشركان و ظالمان به بى ارزشى دنيا ، هنگام روبه رو شدن با عذاب قيامت

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مشركان و ستمگران، بيشتر براى تقويت دنياى خود از آخرت روى گردان هستند و در صورت مشاهده عذاب الهى حاضر مى شوند تمامى دنيا را فداى نجات خود كنند.

7 - عذاب مشركان و ستمگران در قيامت ، بسيار بزرگ و فراتر از تصورشان است .

و بدا لهم من اللّه ما

لم يكونوا يحتسبون

{إحتساب} (مصدر {يحتسبون}) مبالغه در حساب و به معناى {ظن} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 8

8 - عذاب قيامت ، تمامى وجود ستمگران را فرا خواهد گرفت .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 9

9 - ظالمان و سيه كاران ، مستحق عذاب دردناك آخرت اند .

و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 7

7 - عذاب دردناك و سخت ستمكاران در قيامت ، بازتاب عملكرد خود آنان است .

و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم . ترى الظ_لمين مشفقين ممّا كسبوا و هو واقع بهم

چنانچه كه مراد از {ما} در {ما كسبوا} عمل باشد و ضمير {هو} به آن بازگردد، از ارتباط دو آيه ، مى توان استفاده كرد كه {عذاب أليم} چيزى جز عملكرد انسان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 1

1 - ستمگران ، فاقد هرگونه ياور و پشتيبان براى نجات از عذاب الهى

ألا إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم . و ما كان لهم من أولياء ينصرونهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 5

5 - ستم پيشگان ، گرفتار عذابى دردناك در قيامت

فويل للذين ظلموا من عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 1

1 - ظالمان

، گرفتار عذاب دنيوى و برزخ ، علاوه بر عذاب هاى اخروى

يل_قوا يومهم . .. و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك

در صورتى كه {يومهم. ..} در دو آيه پيش، نظر به روز قيامت داشته باشد، {ذلك} در اين آيه اشاره به عذاب اخروى خواهد بود و {دون ذلك} (به غير آن عذاب) نظر به عذاب دنيا يا برزخ خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 5

5 - ظالمان در قيامت ، گرفتار عذاب دردناك الهى اند .

و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

عذاب اخروى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 1

1 - خداوند ، براى عصيان گران و متمردان از امر الهى و پيامبران ، عذابى شديد در آخرت آماده كرده است .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها و رسله . .. أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا

عذاب اخروى عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 94 - 10

10- شكستن سوگند و پيمان ، داراى بازتاب هاى ناگوار دنيوى و عذاب بزرگ اخروى

و لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً . .. و تذوقوا السوء بما صددتّم عن سبيل الله و لكم عذاب

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {تذوقوا. ..} اشاره به ناگواريهاى دنيوى و {عذاب عظيم} اشاره به عذاب اخروى باشد.

عذاب اخروى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 2،4

2 - عذاب فرعون در دنيا و آخرت ، نمونه اى از برخورد

شديد خداوند با مخالفان پيامبران و برحذر دارنده آنان از عواقب مخالفت

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

{نكال} به چيزى گفته مى شود كه به وسيله آن، ديگران را تنكيل كنند; يعنى، از كارى بر حذر دارند (قاموس). مصداق آن در آيه عذاب فرعون است كه مايه عبرت براى ديگران مى باشد. اضافه {نكال} به {الأخرة و الأولى}، يا گوياى اين نكته است كه عذاب فرعون در آخرت و دنيا، هر يك مى تواند براى مردم {نكال} و مايه عبرت باشد و يا گوياى اين كه عذاب فرعون در دنيا مى تواند مايه عبرت مردم نسبت به دنيا و آخرت آنان باشد. برداشت يادشده براساس احتمال اوّل است.

4 - عذاب اخروى فرعون ، از زمان مرگ او آغاز شده است . *

فأخذه اللّه نكال الأخرة

فعل {أخذ} ماضى و حاكى از تحقق عذابى است كه به {نكال الأخرة} توصيف شده است. اين احتمال نيز وجود دارد كه قطعى بودن عذاب آينده، سبب ماضى آوردن {أخذ} باشد.

عذاب اخروى قاتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 8

8 _ كسانى كه به گناه شرك ، آدم كشى و زنا دست بيالايند ، در قيامت به دو عذاب جسمى و روحى گرفتار خواهند شد .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة و يخلد فيه مهانًا

عذاب اخروى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 9

9_ كفر پيشگان قوم عاد ، علاوه بر عذاب دنيوى به عذاب آخرت نيز گرفتار خواهند شد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

برداشت فوق ، براساس اين احتمال

است كه مراد از {عذاب} در جمله {و نجّيناهم من عذاب}، عذاب اخروى باشد.

عذاب اخروى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 1

1_ نوح ( ع ) ، به كفرپيشگان قومش اعلام كرد كه به عذاب دنيوى و اخروى ، گرفتار خواهند شد .

فسوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه و يحلّ عليه عذاب مقيم

با توجه به تكرار كلمه {عذاب} و توصيف عذاب دوم به هميشگى بودن، مى توان گفت: مراد از {عذاب يخزيه}، عذاب دنيوى و مقصود از {عذاب مقيم}، آتش دوزخ است.

عذاب اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 24 - 11

11 - كفرپيشگان در قيامت با آتشى كه خود برافروخته اند ، عذاب خواهند شد .

فاتقوا النار وقودها الناس و الحجارة أعدّت للكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 123 - 8

8 - در قيامت ، هيچ راه نجاتى براى كافرانِ به قرآن و پيامبر ( ص ) وجود نخواهد داشت .

أولئك يؤمنون به و من يكفر به . .. و اتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً

هدف از توصيف قيامت، به اينكه فديه اى گرفته نمى شود و . ..; مأيوس كردن مستحقان عذاب است از اينكه راه نجاتى - جز ايمان به قرآن و پيامبر(ص) - براى خويش توهم كرده و به اعتبار آن دل خوش كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 3،5،8

3 - كفرپيشگانى كه بدون توبه مى ميرند

، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار مى شوند .

خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

5 - عذاب اخروى كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق ، عذابى تخفيف ناپذير است .

لايخفف عنهم العذاب

8 - عذاب اخروى كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق دينى ، پس از مرگ آغاز شده و به تأخير نخواهد افتاد .

و لاهم ينظرون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ينظرون} فعل مجهول از باب افعال باشد; يعنى، از مصدر انظار (مهلت دادن) گرفته شده باشد. مراد از مهلت ندادن به قرينه {ماتوا و هم كفار} شروع عذاب پس از مرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 12

12 _ تحريم طيبات بر تمامى يهود _ كافر و مؤمن _ و عذاب قيامت تنها از آن كافران ايشان

حرّمنا عليهم الطيبت . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

با توجه به جمله {اعتدنا للكفرين منهم} و جمله {حرمنا عليهم الطيبت} كه در يكى كلمه {منهم} آمده و در ديگرى نيامده، معلوم مى شود براى همه يهوديان _ چه كافر و چه مؤمن _ طيبات تحريم شده ولى عذاب قيامت، تنها از آن كافران ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 1

1 _ كفرپيشگان ، گرفتار عذابى دردناك در قيامت

إنّ الذين كفروا . .. لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 37 - 7

7 _ كافران ، گرفتار عذابى پايدار در دوزخ

و لهم عذاب مقيم

{مقيم} به معناى دايم و ثابت است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 30 - 10

10 _ عذاب منكران معاد (كافران) به فرمان مستقيم خداوند در قيامت صورت مى گيرد.

قال فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 13

13 _ عذاب دردناك و آشاميدنى داغ و جوشان ، كيفر اخروى كفرمداران

و الذين كفروا لهم شراب من حميم و عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 46 - 6

6 _ تأخير افتادن عذاب كافران نه به سود آنان بلكه باعث تشديد عذاب اخروى آنان خواهد شد .

ثم اللّه شهيد على ما يفعلون

همان گونه كه تأخير عذاب باعث نگرانى پيامبر اكرم (ص) بود، براى كافران نيز _ به قرينه آيه بعد (يقولون متى هذا الوعد) _ دستاويز قرار گرفته بود تا به استهزاى مؤمنان بپردازند، از اين رو جمله {ثم اللّه شهيد على ما يفعلون} (خداوند پس از ستاندن جان تو، به دقت تمام اعمال آنان را زير نظر دارد)، چنان كه در برداشت فوق آمده، مى تواند بيانگر حكمت تأخير عذاب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 70 - 5

5 _ كافران و مشركان ، در جهان آخرت عذاب شديدى را خواهند چشيد .

الذين يفترون على اللّه الكذب . .. ثم نذيقهم العذاب الشديد بما كانوا يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 3

3_ عذاب هاى اخروى كفرپيشگان ، عذابى دايمى و هميشگى است .

و يحلّ عليه عذاب مقيم

حلول (مصدر

يحلّ) به معناى فرود آمدن است و {مقيم} از {أقام بالمكان} (درنگ كرد و ماندگار شد) مى باشد. بنابراين {عذاب مقيم}; يعنى ، عذاب ماندگار و زوال ناپذير.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 7

7_ گرفتار شدن كفرپيشگان و ستمكاران به عذاب دنيوى ، موجب رهايى آنان از عذاب اخروى نيست .

فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

بيان عذاب اخروى كفرپيشگان ، پس از بيان گرفتارى آنان به عذاب دنيوى ، اشاره به اين نكته دارد كه: نبايد گمان شود اگر كافران به كيفر دنيوى و عذاب استيصال گرفتار شدند ، از عذابهاى اخروى رهايى خواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 24

24_ عذاب روز قيامت ، عذابى است فراگير همه كافران و گنه كاران .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم محيط

كلمه {محيط} (احاطه كننده و فراگير) در ظاهر صفت براى {يوم} است و در حقيقت ، بيانگر وصفى براى عذاب مى باشد; يعنى ، محيط عذابه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 38 - 4

4- روبه رو شدن با حقايق و درك و لمس آن ، از جمله عذاب هاى كافران در روز قيامت است .

فويل للذين كفروا من مشهد يوم عظيم . أسمع بهم و أبصر يوم يأتوننا

در آيه قبل، دشوارى و سنگينى روز قيامت براى كافران مطرح گرديد. دراين آيه يكى از عوامل آن دشوارى ها مطرح گرديده كه همان درك و فهم حقايق است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 40 - 5

5- كافران ، در طول عذاب اخروى ، كمترين مهلت و آسايشى نخواهند داشت .

و لا هم ينظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 72 - 3

3 - تقدير كيفر اخروى براى كافران ، علاوه بر كيفر دنيوى آنان

ردف لكم بعض الذى تستعجلون

همان طور كه گفته شد، قيد {بعض الذى. ..} مى رساند كه عذاب دنيوى تنها بخشى از مجازات هاى الهى است كه در حق كافران اعمال مى شود و آنان بايد در انتظار كيفرهاى اخروى نيز باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 24 - 7

7 - كافران در قيامت ، وادار مى شوند كه در عذابى سخت ، وارد شوند .

نمتّعهم قليلاً ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 21

21 - خداوند ، در قيامت بر گردن كافران غل هايى خواهد زد .

و جعلنا الأغل_ل فى أعناق الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 39 - 1

1 - عذاب دردناك مشركان و كافران مستكبر در دوزخ ، تجسم اعمال خود آنان و متناسب با رفتار ايشان است .

لذائقوا العذاب الأليم . و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

آيه شريفه، در واقع پاسخ سؤالى است كه از آيه قبل برمى آيد و آن اين كه: چرا عذاب مشركان مستكبر، عذابى دردناك است و آيا اين عذاب عادلانه است؟

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 2

2 - عذاب شدن كافران و مشركان در قيامت ، پس از اتمام حجت و دعوت شدن آنان به ايمان از سوى خداوند

ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 71 - 1،2،3

1 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در روز قيامت غل به گردن خواهند داشت .

الذين يج_دلون . .. إذ الأغل_ل فى أعن_قهم

2 - كافران حق ستيز و ستيزه جو در قيامت ، با زنجير بر روى زمين كشان كشان برده مى شوند .

و السل_سل يسحبون

{سلسلة} (مفرد {سلاسل}) به معناى حلقه اى منظم از نظر طول است; يعنى، زنجير. {سحب} (مصدر {يسحبون}) به معناى كشاندن چيزى بر سطح زمين است.

3 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى ، به عمق بطلان راه خود و پيامد رفتارشان آگاه خواهند شد .

فسوف يعلمون . إذ الأغل_ل فى أعن_قهم و السل_سل يسحبون

برداشت ياد شده، از آن جا است كه ظرف {إذ الأغلال . ..} متعلق به {يعلمون} مى باشد. {يسحبون} نيز حال از ضمير {هم} در {فى أعناقهم} است; يعنى، به زودى مى دانند آن گاه كه غل در گردن هايشان باشد و با زنجير كشان كشان برده مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 72 - 1،2

1 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در قيامت به آب داغ و پر حرارت افكنده خواهند شد .

يسحبون . فى

الحميم

يكى از معانى {حميم}، آب داغ و پر حرارت است.

2 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در انبوهى از آتش دوزخ سوزانده خواهند شد .

ثمّ فى النار يسجرون

{سجر} در اصل به معناى پر كردن تنور از آتش گيره براى بر افروختن و تقويت آتش آن است. اسناد فعل {يُسجرون} به اشخاص، اسناد مجازى است. مقصود از آن فراگرفتن آتش زياد بر تمامى وجود دوزخيان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 9

9 - عذاب سخت و جانكاه روز قيامت ، فرجام كافران حق ناپذير

و لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 2

2 - عذاب اخروى كافران ، معلول استهزاى ايشان نسبت به آيات الهى و فريفتگى آنان به زندگانى دنيا

ذلكم بأنّكم اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 11

11- عرضه كافران بر آتش ، همراه با سرزنش و توبيخ ، گوشه اى از عذاب ذلّت بار آنان *

يوم يعرض . .. أذهبتم طيّب_تكم فى الحياتكم الدنيا و استمتعتم بها فاليوم تجزون عذا

برداشت بالا بدان احتمال است كه نفس عرضه كافران بر آتش و توبيخ آنان، خود جزئى از عذاب خفّت بار آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 11

11- وجود كيفر هاى دنيوى براى بسيارى از كافران ، افزون بر عذاب اخروى آنان

و الذين كفروا . .. و النار مثوًى لهم .

و كأيّن من قرية ... أهلكن_هم

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، استفاده مى شود كه خداوند تمامى كيفر كافران را به آخرت واننهاده و آنان را در دنيا به كلى رها نساخته است; بلكه بسيارى از آنان را به كيفر كفرشان هلاك ساخته و مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 45 - 5

5 - فرجام شوم و هلاكت بار ، دركمين كافران [ در دنيا ، هنگام مرگ و يا در آخرت ]

يل_قوا يومهم الذى فيه يصعقون

تعبير {الذى فيه يصعقون} (روزى كه در آن بيهوش خواهند افتاد)، نشان دهنده سختى حال كافران به هنگام واقعه عذاب است. گفتنى است كه مراد از روز عذاب، مى تواند روز عذاب استيصال، يا روز عذاب قيامت و يا هنگام مرگ باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 46 - 1

1 - شكست دنيوى كافران ، پيش درآمد عذاب اخروى آنان

سيهزم الجمع . .. بل الساعة موعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 11

11 - كافران ، مستوجب عذاب اخروى اند .

و للك_فرين عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 8 - 4

4 - سرزنشِ نگهبانان دوزخ ، شكنجه و عذاب روحى براى كافران دوزخى است .

سألهم خزنتها ألم يأتكم نذير

سرزنش نگهبانان دوزخ از كسانى كه خود در آتش دوزخ مى سوزند و شكنجه مى شوند، مى تواند شكنجه ديگرى براى آنان از جهت روحى باشد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 11 - 2

2 - كيفر و عذاب دوزخ براى كافران ، نتيجه و پيامد كوتاهى و تقصيركارى خود آنان است .

فاعترفوا بذنبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 12 - 7

7 - گرفتار ساختن كافران به عذاب جهنم و عذاب هاى سوزان تر از آن ، جلوه سخت گرفتن خداوند و هجوم ضربتى او است .

فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق . .. إنّ بطش ربّك لشديد

حرف {إنّ}، براى بيان علت است و دليل دچار كردن كافران به عذاب را بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 20 - 1

1 - كافران در آخرت ، گرفتار آتشى مسلّط و فراگيرند ، كه تمام راه هاى گريز از آن بسته خواهد بود .

عليهم نار مؤصدة

{وَصيدَة}; يعنى، غرفه اى كه در كوهستان براى حفاظت از اموال ساخته شود و جمله {اوصدت الباب}; يعنى، درب را بسته و محكم كردم (مفردات راغب). بنابراين {مؤصدة}، به معناى بسته شده و محكم است مانند محفظه اى كه در دل كوه پديد آورند. حرف {على} در {عليهم}، بر سلطه كامل آتش و فراگير بودن آن دلالت دارد.

عذاب اخروى كافران پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 12

12- عذاب كافرانِ پيرو در قيامت به قدرى شديد است كه آنان را به دريوزگى مى كشاند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

عذاب اخروى كتمان كنندگان

حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 5،8

5 - عذاب اخروى كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق ، عذابى تخفيف ناپذير است .

لايخفف عنهم العذاب

8 - عذاب اخروى كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق دينى ، پس از مرگ آغاز شده و به تأخير نخواهد افتاد .

و لاهم ينظرون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ينظرون} فعل مجهول از باب افعال باشد; يعنى، از مصدر انظار (مهلت دادن) گرفته شده باشد. مراد از مهلت ندادن به قرينه {ماتوا و هم كفار} شروع عذاب پس از مرگ است.

عذاب اخروى كتمان كنندگان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 4،8

4 - كتمان كنندگان احكام و معارف دين و حقايق كتب آسمانى ، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار خواهند بود .

إن الذين كفروا و ماتوا . .. خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

8 - عذاب اخروى كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق دينى ، پس از مرگ آغاز شده و به تأخير نخواهد افتاد .

و لاهم ينظرون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ينظرون} فعل مجهول از باب افعال باشد; يعنى، از مصدر انظار (مهلت دادن) گرفته شده باشد. مراد از مهلت ندادن به قرينه {ماتوا و هم كفار} شروع عذاب پس از مرگ است.

عذاب اخروى كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 23 - 5

5 - مردم ، گرچه نبايد بر ايمان مجبور شوند ; ولى بر اعراض و كفر مؤاخذه شده و در آخرت عذاب خواهند ديد .

لست عليهم

بمصيطر . إلاّ من تولّى و كفر

حرف {إلاّ} در يك احتمال براى استثناى منقطع است. در نتيجه مفاد اين آيه و آيه بعد، اين است كه: {تو بر هيچ كس سيطره ندارى; لكن اعراض كنندگان كافر در آخرت به عذاب خداوند گرفتار خواهند شد}.

عذاب اخروى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 9

9 - ضلالت پيشگان و گنهكاران به عذاب طاقت فرساى قيامت گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى . .. فما أصبر هم على النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 9،12،16

9- خداوند ، برخى از گمراهان را به عذاب دنيوى مبتلا مى سازد و عده اى را به عذاب اخروى گرفتار خواهد ساخت .

حتّى إذا رأوا ما يوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعة

مراد از {العذاب} به قرينه {الساعة} عذاب دنيوى است.

12_ گمراهان بار ها از جانب خداوند به عذاب در دنيا و يا در قيامت تهديد شده اند .

حتّى إذا رأوا ما يوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعة

فعل مضارع {يوعدون} بر استمرار دلالت دارد.

16- تأخير يافتن زمان عذاب برخى از گمراهان تا آخرت و ترك عذاب آنان در دنيا ، مهلت خداوند به آنان است .

فليمدد له الرحمن مدًّا حتّى إذا رأوا ما يوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 8

8 - گمراه كنندگان و گمراه شدگان ، شريك يكديگر در عذاب اخروى

أنّكم فى العذاب مشتركون

عذاب اخروى گمراهگران

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 8

8 - گمراه كنندگان و گمراه شدگان ، شريك يكديگر در عذاب اخروى

أنّكم فى العذاب مشتركون

عذاب اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 81 - 1

1 - گنهكاران يهود همانند ديگر گنهكاران ، به اندازه استحقاقشان ، در آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

لن تمسنا النار إلاّ أياماً معدودة . .. بلى

{بلى} (چنين نيست) حرف جواب است و براى رد سخن و ادعاى مطرح شده به كار مى رود. اين كلمه در آيه شريفه رد ادعاى يهود (لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 30

30 - گنهكاران علاوه بر عذاب اخروى در خطر گرفتار شدن به كيفر هاى دنيوى نيز هستند .

فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 23

23 - گنهكاران علاوه بر عذاب اخروى ، در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى دنيوى نيز هستند .

لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الأخرة عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 15

15 - گنهكاران در قيامت ، علاوه بر آتش دوزخ به عذاب هاى روحى نيز گرفتار خواهند شد .

و لايكلمهم اللّه يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 9

9 - ضلالت پيشگان و گنهكاران به عذاب

طاقت فرساى قيامت گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى . .. فما أصبر هم على النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 24

24_ عذاب روز قيامت ، عذابى است فراگير همه كافران و گنه كاران .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم محيط

كلمه {محيط} (احاطه كننده و فراگير) در ظاهر صفت براى {يوم} است و در حقيقت ، بيانگر وصفى براى عذاب مى باشد; يعنى ، محيط عذابه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 49 - 4

4- به غل و زنجير بودن مجرمان در قيامت ، جلوه عزت ، انتقام و قهّاريت بى همتاى خداوند

إن الله عزيز ذو انتقام . .. و برزوا لله الوحد القهّار . و ترى المجرمين يومئذ مقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 50 - 1،2،3

1- مجرمان در قيامت داراى پيراهنى از ماده اى سياه ، بد بو ، داغ و قابل اشتعال ( مانند قير )

و ترى المجرمين . .. سرابيلهم من قطران

{قطران} به معناى ماده اى است سياه، بد بو و چسبنده (روغن) كه آن را بر بدن شتر مى مالند (مجمع البيان). اينكه خداوند فرمود: لباس دوزخيان از قطران است، ممكن است براى بيان مبالغه و كثرت شعلهورى و سوزندگى آتش جهنّم به بدن انسان دوزخى باشد و نيز بيانگر قابل اشتعال بودن ماده قطران باشد (لسان العرب).

2- چهره مجرمان در روز قيامت در پوششى از آتش است .

و ترى المجرمين . .. و تغشى وجوههم النار

3- عذاب الهى در قيامت

سراسر وجود مجرمان و تبهكاران را فرا مى گيرد .

و ترى المجرمين . .. سرابيلهم من قطران و تغشى وجوههم النار

تعبير {وجوه} (چهره ها) مى تواند كنايه از سراسر وجود باشد; چون چهره آينه تمام نماى وجود انسان است. گفتنى است پيراهن آتشين و به غل و زنجير بسته شدن مجرمان مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 48 - 4

4- گنه كاران دوزخى ، از درون و بيرون و از هر سو مبتلا به عذاب و شكنجه خواهند بود .

إنّ شجرت الزقّوم . .. كالمهل يغلى فى البطون ... خذوه ... ثمّ صبّوا فوق رأسه من ع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 13 - 2

2 - امدادگران و پناه دهندگان در دنيا ، ناتوان از نجات دادن انسان مجرم از عذاب الهى در آخرت

و فصيلته الّتى ت_ويه

مطلب ياد شده، از وصف و قيد {الّتى تئويه} (آنان كه به او پناه مى دادند) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 14 - 3

3 - عذاب الهى در آخرت ، براى مجرمان بس طاقت فرسا و غير قابل تحمّل است .

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه . .. و من فى الأرض جميعًا ثمّ ينجيه

حاضر شدن مجرمان به فدا كردن همه خويشان و خلايق براى نجات خود از عذاب، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 15 - 2

2 - آتش شعلهور و

خالص ، عذاب و كيفر مجرمان در آخرت

إنّها لظى

واژه {لظى} هم در معناى آتش شعلهور و خالص به كار مى رود و هم مى تواند عَلَم و اسم براى دوزخ باشد. برداشت ياد شده، براساس كاربرد نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 12 - 4

4 - طغيان گران و گناه كاران ، در قيامت به جهنم و عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

ويل يومئذ للمكذّبين . .. و ما يكذّب به إلاّكلّ معتد أثيم

عذاب اخروى متكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 5

5- مراتب شديد و هلاكت بار عذاب دوزخ ، متوجه گناه پيشگان مغرور و پيشوايان كفر و نه همه گنه كاران *

طعام الأثيم كالمهل . .. ثمّ صبّوا فوق رأسه ... ذق إنّك أنت العزيزالكريم

از مبالغه نهفته در {الأثيم} و نيز وصف {العزيز الكريم}، اين احتمال شكل مى گيرد كه عذاب هاى شديد مطرح شده در اين آيات، براى هر گنه كارى نيست; بلكه مخصوص دارندگان اوصاف ياد شده است.

عذاب اخروى مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 22 - 8

8 _ تهديد شدن منكران قيامت و جرم پيشگان ، به عذاب قهر الهى در قيامت

الذين لايرجون لقاءنا . .. لابشرى يومئذ للمجرمين و يقولون حجرًا محجورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 34 - 1

1 - عذاب اخروى مجرمان ، وعده حتمى خداوند

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

عذاب اخروى مرفهان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 22

22- رفاه مندانِ هواپرست ، در قيامت ، گرفتار آتشى فراگير و آشاميدنى هايى ناگوارند .

و لاتطع من أغفلنا قلبه . .. بئس الشراب و ساءت مرتفقًا

نكته ياد شده از ارتباط دو آيه استفاده شده است.

عذاب اخروى مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 19

19 - مستكبران و مستضعفان كافر ، در قيامت ، در غل ها گرفتار خواهند بود .

و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا. .. تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له أندادً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 48 - 7

7 - اشتراك مستضعفان پيرو و رهبران مستكبر آنان ، در عذاب شدن با آتش دوزخ

إنّا كلّ فيها إنّ اللّه قد حكم بين العباد

عذاب اخروى مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 19

19 - مستكبران و مستضعفان كافر ، در قيامت ، در غل ها گرفتار خواهند بود .

و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا. .. تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له أندادً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 39 - 1

1 - عذاب دردناك مشركان و كافران مستكبر در دوزخ ، تجسم اعمال خود آنان و متناسب با رفتار ايشان است .

لذائقوا العذاب الأليم . و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

آيه شريفه، در واقع پاسخ سؤالى است كه از آيه قبل برمى آيد و آن اين كه: چرا عذاب مشركان مستكبر،

عذابى دردناك است و آيا اين عذاب عادلانه است؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 48 - 7

7 - اشتراك مستضعفان پيرو و رهبران مستكبر آنان ، در عذاب شدن با آتش دوزخ

إنّا كلّ فيها إنّ اللّه قد حكم بين العباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 16

16 - مستكبران و منكران آيات الهى ، به عذاب هاى سخت اخروى گرفتار خواهند شد .

فاستكبروا فى الأرض . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون... و لعذاب الأخرة أخزى

عذاب اخروى مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 7

7 - مسرفان و ترك كنندگان ايمان به آيات خداوند ، علاوه بر كيفر شدن در دنيا و كور بودن در روز قيامت ، آخرتى همراه با عذاب سخت تر و مداوم تر خواهند داشت .

و لعذاب الأخرة أشدّ و أبقى

{كذلك} مى رساند كه زندگى سخت در دنيا و كورى قيامت، علاوه بر غافلان، مسرفان بى ايمان را نيز تهديد مى كند و جمله {لعذاب الأخرة. ..} حاكى از عذابى اضافه بر آن است كه پس از پايان روز قيامت، آغاز شده و شديدتر و طولانى تر از عذاب، دنيا و قيامت خواهد بود.

عذاب اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 13

13 - مشركان در قيامت به عذاب الهى گرفتار خواهند شد و آن را عذابى شديد خواهند يافت .

الذين ظلموا إذ يرون العذاب . .. و أن اللّه شديد

العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 2،4

2 - مشركان ( سران شرك و پيروانشان ) به عذاب قيامت گرفتار خواهند شد .

إذ تبرأ الذين اتبعوا من الذين اتبعوا و رأوا العذاب

ظاهر اين است كه ضمير فاعلى در {رأوا العذاب} به هر دو طايفه (سران و تابعان) باز گردد. از آيه قبل و نيز آيه بعد معلوم مى شود كه ظرف {تبرّى}، روز قيامت است. بنابراين مراد از {العذاب} عذاب قيامت مى باشد.

4 - هيچ وسيله نجاتى از عذاب قيامت براى مشركان ( سران شرك و پيروانشان ) وجود ندارد .

تقطعت بهم الأسباب

{بهم} قيد براى {الأسباب} است و {باء} در آن به معناى ملابست مى باشد. بنابراين جمله {تقطعت ...}; يعنى، ]در حالى كه [ تمام سببها و وسيله هايى كه داشتند از هم گسيخته شود و از ميان برود. مقصود از {الأسباب} مى تواند سببهاى نجات از عذاب باشد و نيز مى تواند سببهايى باشد كه سران و پيروان را با يكديگر پيوند مى دهد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 13

13 - مشركان ( سران آنان و پيروانشان ) در قيامت به آتش دوزخ گرفتار شده و در آن ماندگار خواهند بود .

و ما هم بخرجين من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 70 - 5

5 _ كافران و مشركان ، در جهان آخرت عذاب شديدى را خواهند چشيد .

الذين يفترون على اللّه الكذب . .. ثم

نذيقهم العذاب الشديد بما كانوا يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 2

2_ مشركان ، در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى الهى در دنيا و آخرتند .

أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد ضمير در {أفأمنوا} مشركانى باشند كه در آيه قبل از آنان سخن گفته شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 13

13- مشركان در حهنّم ، به عذاب جسمى و روحى مبتلا خواهند بود .

فتلقى فى جهنّم ملومًا مدحورًا

{القا در حهنّم} دلالت بر جسمانى بودن عذاب مى كند و {ملوماً} و {مدحوراً} _ كه به معناى طرد و سرزنش است _ دلالت بر عذاب روحى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 100 - 2

2- عذاب و شكنجه مشركان و معبودهايشان در جهنم شديد خواهد بود .

لهم فيها زفير و هم فيها لايسمعون برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه ضمير {لهم}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 15

15 - شرك پيشگان ، در قيامت گرفتار عذاب خوار كننده الهى و محروم از هر كرامت بخش و گرامى دارنده اى خواهند بود .

و الذين أشركوا ان اللّه يفصل بينهم يوم القي_مة. .. و كثير حقّ عليه العذاب و من ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 7،8

7 _ گناه شرك ، آدم كشى

و زنا ، در پى دارنده عذاب طولانى و خواركننده در قيامت

و يخلد فيه مهانًا

8 _ كسانى كه به گناه شرك ، آدم كشى و زنا دست بيالايند ، در قيامت به دو عذاب جسمى و روحى گرفتار خواهند شد .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة و يخلد فيه مهانًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 7

7 - روبه رو شدن مشركان با عذاب الهى در قيامت ، همراه با يأس كامل آنان از وجود يارى دهنده اى براى خود

قيل ادعوا شركاءكم . .. فلم يستجيبوا لهم و رأوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 23 - 5

5 - استهزا شدن ، از عذاب هاى روحى مشركان و منكران معاد در عرصه قيامت

فاهدوهم إلى صرط الجحيم

به كار رفتن واژه {هدايت} _ كه براى راهنمايى به امر خير و مرغوب است _ درباره راندن به دوزخ، از باب تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 25 - 2،3

2 - سرزنش و استهزا ، از عذاب هاى روحى منكران معاد و مشركان در موقف و بر سر راه دوزخ

ما لكم لاتناصرون

برداشت ياد شده از {ما}ى استفهاميه در {ما لكم} _ كه درصدد توبيخ و تهكم است _ به دست مى آيد.

3 - يادآورى ناتوانى و ذلت مشركان و منكران معاد و نيز بطلان عقايد آنها در موقف و پيش از ورود به دوزخ ، از عذاب هاى ديگر روحى آنان

ما لكم لاتناصرون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 39 - 1

1 - عذاب دردناك مشركان و كافران مستكبر در دوزخ ، تجسم اعمال خود آنان و متناسب با رفتار ايشان است .

لذائقوا العذاب الأليم . و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

آيه شريفه، در واقع پاسخ سؤالى است كه از آيه قبل برمى آيد و آن اين كه: چرا عذاب مشركان مستكبر، عذابى دردناك است و آيا اين عذاب عادلانه است؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 5،7

5 - پى بردن مشركان و ظالمان به بى ارزشى دنيا ، هنگام روبه رو شدن با عذاب قيامت

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مشركان و ستمگران، بيشتر براى تقويت دنياى خود از آخرت روى گردان هستند و در صورت مشاهده عذاب الهى حاضر مى شوند تمامى دنيا را فداى نجات خود كنند.

7 - عذاب مشركان و ستمگران در قيامت ، بسيار بزرگ و فراتر از تصورشان است .

و بدا لهم من اللّه ما لم يكونوا يحتسبون

{إحتساب} (مصدر {يحتسبون}) مبالغه در حساب و به معناى {ظن} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 2

2 - عذاب شدن كافران و مشركان در قيامت ، پس از اتمام حجت و دعوت شدن آنان به ايمان از سوى خداوند

ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح -

48 - 6 - 12

12 - منافقان و مشركان ، گرفتار عذاب دنيوى و اخروى

عليهم دائرة السوء . .. و أعدّ لهم جهنّم

تعبير {دائرة السوء} _ با توجه به ذيل آيه (اخبار به عذاب جهنم) _ مى تواند ناظر به عذاب و سختى هاى دنيا باشد.

عذاب اخروى معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 100 - 2

2- عذاب و شكنجه مشركان و معبودهايشان در جهنم شديد خواهد بود .

لهم فيها زفير و هم فيها لايسمعون برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه ضمير {لهم}

عذاب اخروى معرضان از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 7

7 - مسرفان و ترك كنندگان ايمان به آيات خداوند ، علاوه بر كيفر شدن در دنيا و كور بودن در روز قيامت ، آخرتى همراه با عذاب سخت تر و مداوم تر خواهند داشت .

و لعذاب الأخرة أشدّ و أبقى

{كذلك} مى رساند كه زندگى سخت در دنيا و كورى قيامت، علاوه بر غافلان، مسرفان بى ايمان را نيز تهديد مى كند و جمله {لعذاب الأخرة. ..} حاكى از عذابى اضافه بر آن است كه پس از پايان روز قيامت، آغاز شده و شديدتر و طولانى تر از عذاب، دنيا و قيامت خواهد بود.

عذاب اخروى مكذبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 13 - 2

2 - تكذيب گرانِ دين ستيز در قيامت ، گرفتار عذابى دردآور

و المكذّبين . .. و عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - مرسلات - 77 - 31 - 2

2 - عذاب آتش دوزخ براى تكذيب گران ، مستمّر و لحظه به لحظه است .

لاظليل و لايغنى من اللّهب

سايه نبودن دود آتش و مانع نشدن آن از شعله ها، بيانگر استمرار و لحظه لحظه بودن آتش دوزخ براى تكذيب گران است.

عذاب اخروى مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 8

8 _ تكذيب كنندگان آيات و رسولان الهى ، علاوه بر هلاكت دنيوى ، در آخرت نيز دچار عذابى دردناك و رنج آور خواهند شد .

الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم . .. كذّبوا الرسل أغرقن_هم ... و أعتدنا للظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 16

16 - مستكبران و منكران آيات الهى ، به عذاب هاى سخت اخروى گرفتار خواهند شد .

فاستكبروا فى الأرض . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون... و لعذاب الأخرة أخزى

عذاب اخروى مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 8

8 _ تكذيب كنندگان آيات و رسولان الهى ، علاوه بر هلاكت دنيوى ، در آخرت نيز دچار عذابى دردناك و رنج آور خواهند شد .

الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم . .. كذّبوا الرسل أغرقن_هم ... و أعتدنا للظ_لمين

عذاب اخروى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 15 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى

عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 19 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 24 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 28 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 34 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 37 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين

، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 40 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 45 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 47 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 49 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

عذاب اخروى مكذبان قرآن

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 1

1_ انكار كنندگان قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) و اخروى اند .

أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة

ضمير در {أفأمنوا} مى تواند به {أكثر الناس} در آيه 103 باز گردد. در اين صورت مقصود از آن ضمير كسانى اند كه به قرآن و وحى الهى و رسالت پيامبر(ص) كافر شدند و آنها را انكار كردند.

عذاب اخروى مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 43 - 2

2 - تكذيب گران قيامت ، مبتلا به شكنجه روحى و جسمى در آخرت

ه_ذه جهنّم الّتى يكذّب بها المجرمون

با اين كه مجرمان سرانجام به دوزخ افكنده مى شوند; ولى با يادآورى تكذيب هايشان مورد شكنجه روحى نيز قرار مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 39 - 2

2 - تحقير و عذاب روحى تكذيب گران روز جزا ، در قيامت از سوى خداوند

فإن كان لكم كيد فكيدون

امر در {فكيدون}، تعجيزى و مفيد سرزنش و تحقير است.

عذاب اخروى مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 1

1_ انكار كنندگان قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) و اخروى اند .

أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة

ضمير در {أفأمنوا} مى تواند به {أكثر الناس} در آيه 103 باز

گردد. در اين صورت مقصود از آن ضمير كسانى اند كه به قرآن و وحى الهى و رسالت پيامبر(ص) كافر شدند و آنها را انكار كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 11

11 - خداوند ، به علّت در پيش بودن عذاب اخروى ، منافقان را به خاطر اهانت هايشان به پيامبراكرم ( ص ) عذاب نمى كرد .

و يقولون فى أنفسهم لولا يعذّبنا . .. حسبهم جهنّم

عذاب اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 22 - 8

8 _ تهديد شدن منكران قيامت و جرم پيشگان ، به عذاب قهر الهى در قيامت

الذين لايرجون لقاءنا . .. لابشرى يومئذ للمجرمين و يقولون حجرًا محجورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 21 - 6

6 - سرزنش شدن ، نخستين عذاب روحى منكران معاد به وقت زنده شدن شان در عرصه قيامت

ه_ذا يوم الفصل الذى كنتم به تكذّبون

برداشت ياد شده از آن جا است كه پيش از طرح هرگونه عذابى براى منكران معاد، آنان مورد سرزنش الهى قرار خواهند گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 23 - 5

5 - استهزا شدن ، از عذاب هاى روحى مشركان و منكران معاد در عرصه قيامت

فاهدوهم إلى صرط الجحيم

به كار رفتن واژه {هدايت} _ كه براى راهنمايى به امر خير و مرغوب است _ درباره راندن به دوزخ، از باب تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - صافات - 37 - 25 - 2،3

2 - سرزنش و استهزا ، از عذاب هاى روحى منكران معاد و مشركان در موقف و بر سر راه دوزخ

ما لكم لاتناصرون

برداشت ياد شده از {ما}ى استفهاميه در {ما لكم} _ كه درصدد توبيخ و تهكم است _ به دست مى آيد.

3 - يادآورى ناتوانى و ذلت مشركان و منكران معاد و نيز بطلان عقايد آنها در موقف و پيش از ورود به دوزخ ، از عذاب هاى ديگر روحى آنان

ما لكم لاتناصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 14 - 4

4 - منكران معاد ، مورد شكنجه روحى و جسمى در قيامت

على النار يفتنون . ذوقوا فتنتكم

تعبير {يفتنون} ناظر به عذاب بدنى و عبارت هاى {ذوقوا} و {كنتم به تستعجلون}، دربردارنده سرزنش هايى است كه عذاب روحى كافران را به دنبال دارد.

عذاب اخروى ممانعت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 94 - 11

11- ايجاد مانع بر سر راه خدا ( دين الهى ) ، موجب مشكلات دنيوى و عذاب بزرگ اخروى است .

و تذوقوا السوء بما صددتّم عن سبيل الله و لكم عذاب عظيم

مقصود از {سبيل الله} دين خداست كه در آيات بسيارى از قرآن به همين عنوان آمده است.

عذاب اخروى ممانعت از سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 94 - 11

11- ايجاد مانع بر سر راه خدا ( دين الهى ) ، موجب مشكلات دنيوى و عذاب بزرگ اخروى است .

و تذوقوا السوء بما

صددتّم عن سبيل الله و لكم عذاب عظيم

مقصود از {سبيل الله} دين خداست كه در آيات بسيارى از قرآن به همين عنوان آمده است.

عذاب اخروى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 145 - 4

4 _ منافقان ، براى رهايى از عذاب اخروى ، هيچ ياور و شفيعى نخواهند داشت .

إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل من النار و لن تجد لهم نصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 28

28 _ هيچ كس توانايى ندارد كه به منافقان ، هنگام گرفتار آمدنشان به عذاب دنيوى و اخروى ، يارى رساند .

يعذبهم اللّه . .. و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 12

12 _ منافقان مرموز و نهانكار ، داراى عذابى در دنيا و برزخ و نيز در قيامت *

سنعذبهم مرتين ثم يردون إلى عذاب عظيم

به احتمال اينكه مراد از عذاب قبل از آخرت، يكى عذاب دنيوى و ديگرى عذاب برزخ باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 12

12 - منافقان و مشركان ، گرفتار عذاب دنيوى و اخروى

عليهم دائرة السوء . .. و أعدّ لهم جهنّم

تعبير {دائرة السوء} _ با توجه به ذيل آيه (اخبار به عذاب جهنم) _ مى تواند ناظر به عذاب و سختى هاى دنيا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 -

13 - 17،18

17 - درون حصار كشيده شده ميان مؤمنان و منافقان در قيامت ، محل رحمت خدا و خارج آن در احاطه عذاب الهى است .

باطنه فيه الرحمة و ظ_هره من قبله العذاب

18 - مؤمنان در قيامت ، مشمول رحمت خداوند و منافقان محكوم به عذاب الهى اند .

يوم يقول المن_فقون . .. باطنه فيه الرحمة و ظ_هره من قبله العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 4

4 - جدا شدن منافقان از جمع مؤمنان ، در قيامت و محكوم شدن آنان به عذاب الهى ، نتيجه و محصول انگيزه هاى منافقانه آنان است .

ينادونهم ألم نكن معكم قالوا بلى و ل_كنّكم فتنتم أنفسكم

مؤمنان در پاسخ منافقان مى گويند: درست است كه شما با ما در اعمال و تكاليف دينى شركت مى كرديد; لكن انگيزه هاى شما با ما يكى نبود. انگيزه هاى شما همواره خدعه و فريب، ريشخند و استهزا و ... بوده است و اينها شما را به اين روز هوناك انداخته است. گفتنى است كه معناى {فتون} (مصدر {فتنتم})، در بلا و عذاب انداختن است. {فتنتم أنفسكم}; يعنى، خود را در گرفتارى عذاب انداختيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 11،12

11 - خداوند ، به علّت در پيش بودن عذاب اخروى ، منافقان را به خاطر اهانت هايشان به پيامبراكرم ( ص ) عذاب نمى كرد .

و يقولون فى أنفسهم لولا يعذّبنا . .. حسبهم جهنّم

12 - خداوند ، چشيدن عذاب جهنم را براى منافقان كافى قرار داده است و با

وجود آن ، عذاب هاى ديگر در دنيا ضرورت ندارد .

حسبهم جهنّم يصلونها

{صلى} (مصدر {يصلونها}) به معناى چشيدن است.

عذاب اخروى هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 9

9 - عذاب قيامت ، فرجام قطعى عناصر هدايت ناپذير

و رأوا العذاب لو أنّهم كانوا يهتدون

عذاب اخروى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 22

22- رفاه مندانِ هواپرست ، در قيامت ، گرفتار آتشى فراگير و آشاميدنى هايى ناگوارند .

و لاتطع من أغفلنا قلبه . .. بئس الشراب و ساءت مرتفقًا

نكته ياد شده از ارتباط دو آيه استفاده شده است.

عذاب اخروى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 1،2،3،6،7،12

1 - گرفتار نشدن يهوديان گنهكار به آتش دوزخ - به جز چند روز محدود - از باور هاى دينى يهود

و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

{معدودة} به معناى شمرده شده، كنايه از اندك و ناچيز بودن است. روشن است كه پندار مذكور درباره گنهكاران يهود است. آيه بعد (بلى من كسب ...) اين معنا را تأييد مى كند و لذا در برداشت كلمه گنهكار آورده شد.

2 - انديشه يهود درباره عذاب قيامت ( نبود عذاب براى يهوديان جز روزى چند ) از بدعت هاى عالمان يهود

فويل للذين يكتبون الكتب . .. و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

جمله {و قالوا . ..} در ضمن اينكه عطف بر {قد كان فريق} در آيه 75 است، بيانگر مصداقى از {أمانى} در آيه 78 و مصداقى

از {الكتاب} در آيه 79 مى باشد. برداشت فوق به لحاظ وجه اخير است.

3 - عذاب نشدن يهوديان گنهكار در قيامت به جز عذابى اندك ، از خيالات واهى و خام عوام يهود

لايعلمون الكتب إلا أمانى . .. و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

در برداشت فوق، جمله {قالوا . ..} بيان مصداقى از {أمانى} در آيه 78 گرفته شده است.

6 - انديشه باطل يهود ( عذاب نشدن يهوديان جز روزى چند ) بازدارنده آنان از ايمان آوردن به اسلام

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

جمله {و قالوا . ..} عطف بر {قد كان فريق} در آيه 75 است و لذا حاكى از آن است كه چنين عقيده و پندارى، مانع از آن شده كه يهوديان ايمان آورند.

7 - توجه به باور ناردست يهود درباره ( عذاب نشدن يهود جز روزى چند ) ، موجب قطع اميد از ايمان آوردن اينان

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

12 - بيشتر از چند روز نبودن عذاب قيامت براى يهوديان گنهكار ، از نسبت هاى دروغين يهود به خداوند

و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة . .. أم تقولون على اللّه ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 81 - 1،3

1 - گنهكاران يهود همانند ديگر گنهكاران ، به اندازه استحقاقشان ، در آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

لن تمسنا النار إلاّ أياماً معدودة . .. بلى

{بلى} (چنين نيست) حرف جواب است و براى رد سخن و ادعاى مطرح شده به كار مى

رود. اين كلمه در آيه شريفه رد ادعاى يهود (لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة) است.

3 - خداوند ، نه تنها اندك بودن عذاب يهود را تضمين نكرده ; بلكه در صورت احاطه داشتن گناه بر آنان ، ايشان را در آتش دوزخ ماندگار خواهد كرد .

أتخذتم عند اللّه عهداً . .. بلى من كسب سيئة ... هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 22،24

22 - يهوديانى كه همكيشان خود را كشتند يا آنان را آواره ساختند ، به شديدترين عذاب هاى قيامت ، كيفر خواهند شد .

تقتلون أنفسكم . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

24 - يهوديانى كه با تبعيض به احكام و معارف تورات برخورد مى كردند ، در قيامت به شديدترين عذاب ها گرفتار خواهند شد .

أفتؤمنون ببعض . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 12،14

12 - يهوديان گنهكار به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .

بما قدمت أيديهم . .. و ما هو بمزحزحه من العذاب

{زحزحة} (مصدر مزحزح) به معناى دور ساختن است.

14 - زندگانى در دنيا و داشتن عمرى طولانى ، نجاتبخش يهود از عذاب اخروى نيست .

و ما هو بمزحزحه من العذاب أن يعمر

{أن يعمر} بدل براى {هو} و يا فاعل براى {مزحزح} است. مآل هر دو به يك معناست; معناى جمله {ما هو ...} چنين است: يهوديان ]بر فرض اينكه عمرى هزار ساله داده شوند [آن عمر طولانى، ايشان را از عذاب رها نخواهد ساخت.

عذاب اذيت

كنندگان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 15

15 _ آزاردهندگان پيامبر ( ص ) ، مستحق عذابى دردناك

و الذين يؤذون رسول اللّه لهم عذاب أليم

عذاب استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 1

1 - كسانى كه درباره ديگران سخن چينى و بدگويى كرده ، آنان را با كنايه و اشاره مسخره مى كنند ، گرفتار عذاب الهى خواهند شد .

ويل لكلّ همزة لمزة

{هُمَزَة}، به معناى شخصى است كه با چشم و پلك و ابرو، به ديگران اشاره كرده و براى رساندن شرّ به آنان، سعايت و سخن چينى كند (قاموس). اين وزن براى مبالغه به كار مى رود و دلالت دارد كه آن كار به صورت عادت درآمده است. (مجمع البيان)

عذاب استهزاگران انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 32 - 9

9_ نازل كردن عذاب بر استهزاگران انبيا و كافران به رسالت ايشان ، از سنت هاى خداوند است .

ثم أخذتهم فكيف كان عقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 1

1_ كافران ، مشركان ، گمراهان و آنان كه پيامبران را به مسخره مى گيرند ، به عذاب هاى سخت دنيوى و اخروى گرفتار خواهند شد .

لهم عذاب فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أشق

مراد از ضمير در {لهم} _ به قرينه آيه 31 و 32 _ كافران، مشركان ، استهزاگران و گمراهان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- انبياء - 21 - 41 - 8

8- استهزاكنندگان پيامبران ، به عذابى مبتلا شدند كه آن را به مسخره مى گرفتند .

فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

مقصود از {ما كانوا به يستهزءون} عذاب استيصال است; زيرا آن چه مورد تمسخر كافران در طول تاريخ بود _ و همان بر سرشان آمد _ عذاب استيصال بود.

عذاب استهزاگران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 11

11- استهزاكنندگان پيامبر ( ص ) ، به عذاب الهى تهديد شدند .

و لقد استهزئَ برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

با توجه به اين كه در آيات پيشين، سخن از استهزاى كافران نسبت به پيامبراكرم(ص) در ميان بوده; از يادآورى ابتلاى مسخره كنندگان پيامبران به عذاب، چنين استفاده مى شود كه اين فرجام در پيش روى استهزاكنندگان پيامبر(ص) نيز هست.

عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 7

7 _ تخلف جوامع از فرامين خدا، موجب سقوط معنوى آن جوامع و زمينه ساز گرفتارى آنان به عذاب دنيوى (عذاب استيصال).

و لاتتبعوا . .. و كم من قرية أهلكنها

برداشت فوق بر اين اساس است كه {فاء} در {فجاءها} بيانگر ترتيب باشد. بر اين مبنا مراد از هلاكت، هلاكت معنوى خواهد بود. يعنى جوامعى در گذشته منحرف شدند و پس از آن گرفتار عذاب الهى گشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 1،6،8،9

1 _ تاريخ گذشته بشر ، شاهد هلاكت امت هاى بسيار با عذاب

استيصال الهى

و لقد أهلكنا القرون من قبلكم

{قرون} جمع {قرن} است و {قرن} به مردمى كه در يك عصر و زمان زندگى مى كنند، گفته مى شود.

6 _ عذاب استيصال الهى در كمين جوامع كفرپيشه و بيدادگران مجرم

و لقد أهلكنا . .. لما ظلموا و جاءتهم رسلهم ... كذلك نجزى القوم المجرمين

8 _ نابودى امت ها با عذاب استيصال ، همواره پس از يأس كامل از ايمان آوردن آنان بوده است .

و لقد أهلكنا القرون . .. و جاءتهم رسلهم بالبينت و ما كانوا ليؤمنوا

9 _ وقوع عذاب استيصال ، پس از اتمام حجت رسولان الهى

و لقد أهلكنا القرون . .. و جاءتهم رسلهم بالبينت و ما كانوا ليؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 7،9

7 _ عذاب استيصال ، كيفر تكذيب پيامبران الهى و رويارويى با ايشان

بل كذبوا . .. فانظر كيف كان عقبة الظلمين

9 _ تاريخ بشر ، شاهد فرجام شوم مخالفان پيامبران و گرفتار شدن آنان به عذاب استيصال الهى

كذلك كذب الذين من قبلهم فانظر كيف كان عقبة الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 52 - 2

2 _ مردمى كه با عذاب استيصال نابود مى شوند ، مردمى ظالم و ستم پيشه بوده و در عذاب جاودان اخروى ، معذّب خواهند بود .

أثم إذا ما وقع . .. ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 7

7_ نجات صالح ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه

اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 6

6_ ستمگران ، مشركان و كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 1

1_ خداوند ، با زير و رو كردن ديار قوم لوط ، آنان را به عذاب استيصال گرفتار ساخت .

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

مراد از ضمير در {ع_اليها}، {سافلها} و {عليها} قريه و يا قريه هايى است كه قوم لوط در آنها زندگى مى كردند. عالى و سافل هر چيز به معناى بالاترين و پايين ترين قسمت آن است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 1،2

1_ جوشش آب هاى سيل آسا ، بارش باران هاى طوفان زا ، زير و زبر شدن آباديها ، فرو ريختن سنگ هاى عذاب و ايجاد صيحه و غرش هاى تخريب گر ، نمونه هايى است از عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال .

و كذلك أخذ ربك

{ذلك} اشاره به عذابهايى است كه در اين سوره بيان شده است; از قبيل طوفان نوح ، زير و زبر شدن آباديهاى قوم لوط و . .. .

2_ امت هاى ستم پيشه ( جوامع كفرپيشه و مشرك ) در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال هستند .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى

و هى ظ_لمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 3

3_ خداوند ، امت هاى صالح و درستكار را با عذاب استيصال نابود نمى كند .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم و أهلها مصلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 1

1_ انكار كنندگان قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) و اخروى اند .

أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة

ضمير در {أفأمنوا} مى تواند به {أكثر الناس} در آيه 103 باز گردد. در اين صورت مقصود از آن ضمير كسانى اند كه به قرآن و وحى الهى و رسالت پيامبر(ص) كافر شدند و آنها را انكار كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 7،8

7- نزول عذاب الهى ( استيصال ) بر امت ها ، پس از اتمام حجت با آنان خواهد بود .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

8- نزول عذاب الهى ( استيصال ) بر قوم لوط ، پس از تمام شدن حجت بر آنان توسط حضرت لوط ( ع ) بود .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 58 - 3

3- گرفتارى به عذاب استيصال پيش از فرا رسيدن قيامت ، سرنوشت محتوم همه اقوام و جوامع كافر و مشرك حق ستيز است .

و إن من قرية إلاّ نحن مهلكوها قبل يوم القي_مة

اينكه آيه

مى فرمايد: همه جوامع بشرى قبل از قيامت يا هلاك مى شوند و يا دچار عذاب مى شوند احتمال دارد كه مراد از {مهلكوها} هلاكت انسانهاى معمولى و مراد از {معذّبوها} عذاب كافران و مشركان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 7

7 - منكران رسالت پيامبران پس از دريافت آيات الهى ، سزاوار كيفرى سخت و نابودى با عذاب استيصال

و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب من قبله لقالوا . .. فنتّبع ءاي_تك

{عذاب} نكره است و ناشناخته بودن عذاب، حاكى از شدت سختى آن است; به گونه اى كه حقيقت آن را نمى توان براى مخاطب ترسيم كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 1

1- فرار نكردن و بازگشتن به زندگى مرفّه ، سخن استهزا آميز خداوند با مترفان ستمگر ، به هنگام نزول عذاب استيصال بر آنان

لاتركضوا وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

{الترف} به معناى تنعّم و برخوردارى از نعمت و {الترفه} به معناى خود نعمت است. و {مترف} نيز به كسى گويند كه از نعمت فراوان و رفاه بسيار برخوردار باشد، به گونه اى كه او را مغرور سازد (لسان العرب) و يا آن چنان در ناز و نعمت باشد كه كسى جلوگير او نباشد و هر چه دلش خواست آزادنه انجام دهد (قاموس المحيط). گفتنى است نهى و امر در جمله {لاتركضوا} و {إرجعوا...} براى طلب حقيقى نيست; بلكه مجاز و از باب تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 6

6

- هشدار روشن و بى ابهام نوح ( ع ) به قومش ، نسبت به خطر { عذاب استيصال } در صورت پافشارى آنان بر شرك و مبارزه با توحيد

إن أنا إلاّ نذير مبين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه نوح(ع) در راستاى اتمام حجت با قومش، از پيش آنان را به نزول عذاب استيصال هشدار داده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 156 - 6

6 - روز نزول عذاب استيصال ، روزى بس بزرگ و هولناك

فيأخذكم عذاب يوم عظيم

مراد از {عذاب يوم عظيم} به قرينه {فأخذهم العذاب} (آيه 158) عذاب استيصال است كه ثموديان را نابود ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 3

3 - هلاكت ثموديان با عذاب استيصال ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

فأخذهم العذاب إنّ فى ذلك لأية

واژه {آية} در اين جا مرادف {عبرة} است و نكره آمدن براى تفخيم مى باشد; يعنى، {إنّ فى ذلك لعبرة عظيمة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 201 - 1

1 - پافشارى اهل جرم و گناه بر انكار حقايق وحى ، تا مرز مشاهده عذاب دردناك الهى ( عذاب استيصال )

كذلك سلكن_ه . .. لايؤمنون به حتّى يروا العذاب الأليم

{ال} در {العذاب} براى عهد است. بنابراين {العذاب الأليم} اشاره به عذابى دارد كه مشركان مكه به آن تهديد شدند (عذاب استيصال). آيه {أفبعذابنا يستعجلون} بيانگر آن است كه آنان تهديد به عذاب را جدى نگرفتند و بدان جهت از روى استهزا، خواستار تعجيل نزول آن

بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 202 - 1

1 - نزول عذاب استيصال بر جرم پيشگان ، به گونه اى ناگهانى و غافل گيرانه

فيأتيهم بغتة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 1

1 - تاريخ بشر ، شاهد هلاكت جوامع بسيارى با عذاب قهر الهى ( عذاب استيصال ) است .

و كم أهلكنا من قرية

واژه {كم} (چه بسيار) بيانگر كثرت جوامع هلاك شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 29 - 1،8

1 - ايمان آوردن كافران ، پس از مشاهده پيروزى مؤمنان و نزول عذاب ، غيرقابل پذيرش است .

قل يوم الفتح لاينفع الذين كفروا إيم_نهم

بنابراين كه {يوم الفتح} نظر به نصرت دنيوى مؤمنان داشته باشد، آيه، ناظر به نزول عذاب استيصال و به پيروزى قطعى رسيدن مؤمنان خواهد بود.

8 - كافران ، در لحظه نزول حتمى عذاب استيصال ، اندك مهلتى نخواهند يافت .

يوم الفتح . .. و لا هم ينظرون

بنابراين احتمال كه مراد از {يوم الفتح}، روز نزول عذاب استيصال بر كافران باشد، نكته ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 9

9 - گنه كاران توبه ناپذير ، در معرض عذاب الهى در دنيا ( عذاب استيصال )

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 5

5 - جوامعى كه از فرمان هاى

خدا و رسولان او ، سرپيچى كردند ، مورد محاسبه سخت الهى و عذاب ناشناخته و ناخوشايند ( عذاب استيصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

{نكر} (مرادف {منكر}) به معناى شىء ناخوشايند و ناشناخته است.

عذاب استيصال اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 1

1 - خداوند ، اقوام تكذيب گر و كفرپيشه تاريخ را _ كه از سر لجاجت و عمد بر كفر و تكذيب خود پافشردند _ با عذاب استيصال نابود كرد .

فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا

{تنكير} به معناى انكار (تغيير) است (لسان العرب) و مقصود از آن در آيه شريفه، تغيير نعمت به نقمت و حيات به مرگ مى باشد; كه مجازات كفرپيشگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 7

7 - بسيارى از اقوام صاحب قدرت و مكنت و داراى تمدن و آثار ملى ، به عذاب الهى ( استيصال ) گرفتار شدند .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 84 - 2،3

2 - اقوام قدرتمند محكوم شده به عذاب استيصال ، هنگام مشاهده آثار فرود آن ، توبه كنان به خداى يكتا ايمان آورده و به انكار معبود هاى ادعايى خويش مى پرداختند .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده و كفرنا بما كنّا به مشركين

3 - اقوام قدرتمند محكوم شده به عذاب استيصال ، مردمى لجوج و حق ناپذير در برابر

تعاليم پيامبران

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده و كفرنا بما كنّا به مشركين

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه اقوام يادشده تا لحظه مشاهده آثار آمدن عذاب، به استهزاى آن مى پرداختند و تنها به محض ديدن آن، تسليم شده، ايمان مى آوردند.

عذاب استيصال امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 1

1 - هلاكت و نابودى بسيارى از جوامع پيشين با عذاب استيصال

و كأيّن من قرية أمليت لها و هى ظالمة

{إملاء} (مصدر {أمليت}) از {ملو} و به معناى فرصت دادن است {لها} به تقدير {لأهلها} و {هى ظالمة} به تقدير {و أهلها ظالمة} مى باشد. {أخذ} (مصدر {أخذت}) به معناى گرفتن و در اين جا كنايه از هلاك ساختن و از ميان برداشتن است.

عذاب استيصال اهل باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 78 - 13

13 - خسارت و زيان بارى اهل باطل ، به هنگام نزول عذاب استيصال

و خسر هنالك المبطلون

عذاب استيصال اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

عذاب استيصال بر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 2

2 _ خداوند ، عذاب استيصال را بر قوم نوح آن گاه

نازل كرد كه آنان _ با وجود براهين و شواهد قطعى بر رسالت آن حضرت _ آن را انكار كرده و او را متهم به دروغ گويى كردند .

إذ قال لقومه يقوم إن كان كبر عليكم مقامى . .. فعلى اللّه توكلت فأجمعوا ... فإن ت

عذاب استيصال پس از محمد (ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 46 - 5

5 _ نزول عذاب استيصال ، پس از رحلت پيامبر اكرم ( ص ) براى جوامعى كه استحقاق آن را دارند ، همواره ممكن است .

أو نتوفينك فإلينا مرجعهم

عذاب استيصال حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 4

4 - خداوند ، مشركان و كافران حق ستيز را كراراً به عذاب استيصال تهديد كرده است .

فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم

فعل مضارع {نعد} دلالت بر استمرار مى كند. اين كلمه مشتق از {وعد} است و {وعد} هم در خير استعمال مى شود و هم در شر. چون در اين جا ضمير به مشركان و كافران بر مى گردد، براى شر و تهديد است.

عذاب استيصال حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 3

3 - تگذيب گران حق ستيز ، سزاوار عذاب مرگ بار استيصال

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

كلمه {بالحقّ} را به دو صورت مى توان تفسير كرد: الف) جامعه پس از نوح، به خاطر كفر و تكذيب گرى شان، مستحق عذاب بودند. ب) نزول عذاب صيحه بر آن قوم، حكمى بر پايه حق و عدل بود. برداشت فوق،

براساس تفسير اول مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 5

5 - كفرپيشگان حق ناپذير ، در معرض عذاب استيصال

و لولا أن تصيبهم مصيبة

واژه {مصيبة} در آيه، هم شامل عذاب استيصال مى شود و هم شامل عذاب اخروى، برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

عذاب استيصال در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 14 - 1

1 _ مردم جزيرة العرب ، جانشين امتهايى كه در آن سرزمين با عذاب استيصال الهى منقرض شده بودند .

و لقد أهلكنا القرون من قبلكم . .. ثم جعلنكم خلئف فى الأرض

عذاب استيصال رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 10

10 - سران كفر و شرك ، مستحق چشيدن عذاب الهى استيصال اند .

بل لمّا يذوقوا عذاب

عذاب استيصال رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 10

10 - سران كفر و شرك ، مستحق چشيدن عذاب الهى استيصال اند .

بل لمّا يذوقوا عذاب

عذاب استيصال ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 6

6 _ عذاب استيصال الهى در كمين جوامع كفرپيشه و بيدادگران مجرم

و لقد أهلكنا . .. لما ظلموا و جاءتهم رسلهم ... كذلك نجزى القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 52 - 2

2 _ مردمى كه با عذاب استيصال نابود مى شوند

، مردمى ظالم و ستم پيشه بوده و در عذاب جاودان اخروى ، معذّب خواهند بود .

أثم إذا ما وقع . .. ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 10

10_ ستمگران ، مشركان و آنان كه در مبادلات كم فروشى كرده و عدل و انصاف را رعايت نكنند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

عذاب استيصال فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

عذاب استيصال قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

عذاب استيصال قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 2

2 - وعده خداوند ، به مجازات قوم حق ستيز ثمود و نزول عذاب استيصال بر آنان

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر

{غداً} ظاهراً اشاره به هنگام نزول عذاب دنيوى دارد; و نه قيامت.

عذاب استيصال قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

عذاب استيصال قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

عذاب استيصال قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

عذاب استيصال كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 1

1 _ خداوند ، به هنگام نزول عذاب استيصال بر كافران ، رسولان خود و مؤمنان را از مهلكه دور كرده و از آسيب پذيرى نجات مى داد .

فهل ينتظرون إلا

مثل أيام الذين خلوا من قبلهم . .. ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 5

5 - خداوند ، اقوام تكذيب گر و كفر پيشه تاريخ را پس از اين كه از فرصت داده شده استفاده نكردند و هم چنان بر كفر و انكار خود پاى فشردند ، با عذاب استيصال نابود كرد .

فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم

{نكير} به معناى انكار (تغيير) است. و مقصود از آن به قرينه آيه بعد، تغيير نعمت به محنت، حيات به مرگ و نابودى و آبادانى به ويرانى است. گفتنى است كه استفهام در جمله {فكيف كان نكير}، استفهام تعجيبى و بيانگر شدت كيفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 55 - 6

6 - روز وقوع عذاب استيصال ، آخرين روز حيات كافران بوده و رهايى آنان از آن ناممكن است .

أو يأتيهم عذاب يوم عقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 4

4 - عذاب استيصال ، كيفرى بر اساس حق و به دور از كمترين بى عدالتى نسبت به كافران و تكذيب گران

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 5

5 - كفرپيشگان حق ناپذير ، در معرض عذاب استيصال

و لولا أن تصيبهم مصيبة

واژه {مصيبة} در آيه، هم شامل عذاب استيصال مى شود و هم شامل عذاب اخروى، برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - ص - 38 - 15 - 4

4 - با قطعى شدن عذاب استيصال بر كافران ، هيچ مهلتى براى گريز آنان نخواهد بود .

ما لها من فواق

در زبان عرب به مدت زمانى كه دوشنده شير _ در فاصله ميان دو بار دوشيدن _ به بچه شتر مهلت مى دهد تا شير بنوشد، {فواق} گفته مى شود و مقصود از آن، مدت كوتاه و زودگذر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 4

4 - خداوند ، مشركان و كافران حق ستيز را كراراً به عذاب استيصال تهديد كرده است .

فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم

فعل مضارع {نعد} دلالت بر استمرار مى كند. اين كلمه مشتق از {وعد} است و {وعد} هم در خير استعمال مى شود و هم در شر. چون در اين جا ضمير به مشركان و كافران بر مى گردد، براى شر و تهديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 9

9 - مشركان و كفرپيشگان ، پس از اتمام حجت بر آنان ، در معرض گرفتار آمدن به عذاب استيصال اند .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 20 - 1

1 - كافران در آخرت ، گرفتار آتشى مسلّط و فراگيرند ، كه تمام راه هاى گريز از آن بسته خواهد بود .

عليهم نار مؤصدة

{وَصيدَة}; يعنى، غرفه اى كه در كوهستان براى حفاظت از اموال ساخته شود و جمله {اوصدت الباب}; يعنى، درب را بسته

و محكم كردم (مفردات راغب). بنابراين {مؤصدة}، به معناى بسته شده و محكم است مانند محفظه اى كه در دل كوه پديد آورند. حرف {على} در {عليهم}، بر سلطه كامل آتش و فراگير بودن آن دلالت دارد.

عذاب استيصال مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 29 - 4

4- اجابت نشدن مهلت خواهى مجرمان ، پس از فرارسيدن عذاب استيصال *

و ما كانوا منظرين

جمله {و ما كانوا منظرين} مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه فرعونيان، پس از اتمام حجت و حق ستيزى هاى مكرر، زمينه توبه و بازگشت را از دست داده و مهلت خواهى كسانى چون ايشان اجابت نمى شود.

عذاب استيصال مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 33 - 10

10 _ امكان نزول عذاب استيصال بر امت محمد ( ص )

و ما كان اللّه ليعذبهم . .. و هم يستغفرون

عذاب استيصال مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 46 - 1

1 _ خداوند ، مشركان را كراراً به عذاب استيصال تهديد كرده بود .

و إما نرينك بعض الذى نعدهم

{نعد} فعل مضارع است و دلالت بر استمرار مى كند و نيز مشتق از {وعد} است و {وعد} هم در خير استعمال مى شود و هم در شر. در اين جا چون ضمير {هم} به مشركان بر مى گردد براى شر و تهديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 10

10_ ستمگران ، مشركان و آنان كه در

مبادلات كم فروشى كرده و عدل و انصاف را رعايت نكنند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 9

9 - مشركان و كفرپيشگان ، پس از اتمام حجت بر آنان ، در معرض گرفتار آمدن به عذاب استيصال اند .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

عذاب استيصال مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 102 - 2

2 _ مشركان مكه ، به دليل از دست دادن زمينه ايمان به آيات الهى و هشدار هاى پيامبر اكرم ( ص ) ، مستحق عذاب استيصال بودند .

و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون. فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من

با توجه به اينكه يكى از مصاديق {قوم لايؤمنون} در آيه قبل، مشركان مكه مى باشد، برداشت فوق استفاده مى شود.

عذاب استيصال مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 5

5 - خداوند ، اقوام تكذيب گر و كفر پيشه تاريخ را پس از اين كه از فرصت داده شده استفاده نكردند و هم چنان بر كفر و انكار خود پاى فشردند ، با عذاب استيصال نابود كرد .

فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم

{نكير} به معناى انكار (تغيير) است. و مقصود از آن به قرينه آيه بعد، تغيير نعمت به محنت، حيات به مرگ و نابودى و آبادانى به ويرانى است. گفتنى است كه استفهام

در جمله {فكيف كان نكير}، استفهام تعجيبى و بيانگر شدت كيفر است.

عذاب اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 16

16 - خداوند ، اصحاب اخدود را به جهنم و عذاب سوزانى سخت تر از آن گرفتار خواهد كرد .

إنّ الذين . .. فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق

عبارت {الذين فتنوا} عام است و شامل تمام آزار دهندگان مردم مؤمن مى شود; چه در گذشته بدون توبه مرده باشند و يا در آينده و حال پيدا شده و فرصت توبه را از دست دهند. سياق آيات، قرينه بر اين است كه اصحاب {اخدود} مصداق بارز اين گروه بودند.

عذاب اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 33 - 1

1 - نابود شدن بوستان باغداران يمنى ، كيفر و عذاب الهى بر آنان بود .

كما بلونا أصح_ب الجنّة . .. بل نحن محرومون ... كذلك العذاب

عذاب اصحاب سبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 1

1 - عقوبت اصحاب سبت ، عبرتى براى معاصران آنان و درسى بر آيندگان ايشان

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

مراد از ضمير در {فجعلناها} عقوبت اصحاب سبت است كه از جمله {فقلنا لهم كونوا قردة} به دست مى آيد. ضمير در {يديها} و {خلفها} به {الذين اعتدوا} ارجاع مى شود و مؤنث آوردن آن به اعتبار {امت و طايفه} بودن آنان است. مقصود از {ما بين يديها} (آنچه پيش روى آنان بود) مردم معاصر اصحاب سبت است و

منظور از {ما خلفها} (آنچه پس از آنان بود) آيندگان ايشان است.

عذاب اصحاب شمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 56 - 3

3 - عذاب دوزخ ، خوردنى و آشاميدنى آن ( ميوه زقّوم و آب داغ ) جزاى دوزخيان ( اصحاب شمال )

ه_ذا نزلهم يوم الدين

عذاب اعراض از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 6

6 _ ستمگران و اعراض كنندگان از قوانين دين، علاوه بر عذابهاى دنيوى به عذابهاى آخرت نيز گرفتار خواهند شد.

و كم من قرية أهلكنها . .. إنا كنا ظلمين. فلنسئلن الذين أرسل إليهم

هدف از بيان بازجويى در قيامت، تهديد ظالمان به عذابهاى اخروى است،$و كلمه {فاء} در {فلنسئلن} بيانگر آن است كه عذابهاى دنيا پايان مجازات آنان نيست.

عذاب اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 146 - 6

6 _ جعل احكام سخت و محدود كردن بهره بردارى از مواهب، از انواع مجازاتهاى خداوند براى برخى اقوام بوده است.

و على الذين هادوا حرمنا كل ذى ظفر . .. ذلك جزينهم ببغيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 21

21 _ نزول عذاب بر امت هاى كافر پيشين ، پس از اصرار و مداومت آنان بر ظلم و حق ناپذيرى

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

فعل {كانوا} به همراه {يظلمون} افاده استمرار مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 4

4_ نزول عذاب بر

برخى از اقوام گذشته ، فراگير همه آنان نشد و نسلى از آنان باقى ماند .

منها قائم

برداشت فوق، براساس اين احتمال است كه مراد از {منها} من أهلها باشد. بر اين اساس، جمله {منها قائم ...}; يعنى، برخى از اقوامى كه گرفتار عذاب شدند، هم اكنون (عصر پيامبر) نيز موجودند و برخى از آنان به طور كلى منقرض شده و باقى نماندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 2

2_ فساد و تبه كارى هاى امت هاى گذشته ، عامل گرفتارى آنان به عذاب و هلاكت

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

عبارت {ممن أنجينا منهم} قرينه بر اين است كه مقصود از {القرون من قبلكم} امتهايى اند كه به عذابهاى الهى گرفتار شده و به هلاكت رسيده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 15 - 3

3- بسيارى از جوامع ستمگر و مترف در نتيجه عذاب شديد الهى ، كاملاً نابود شدند .

و كم قصمنا . .. حتّى جعلن_هم حصيدًا خ_مدين

{حصيد} فعيل به معناى مفعول (محصود) است; يعنى، دِرو شده و {خامد} اسم فاعل از {خمدت النار خموداً} به معناى شعله خاموش شده آتش است و در اين آيه كنايه از مرگ مى باشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 6

6 - توصيه شدن مشركان صدراسلام به اين كه به خود بيايند و دست از كفر و تكذيب بردارند و خود را چونان جوامع پيشين ، گرفتار خشم و عذاب خدا نسازند

.

و إن يكذّبوك فقد كذّبت . .. فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم

بيان سرگذشت اقوام تكذيب گر پيشين براى مردم شرك پيشه صدراسلام _ كه با پيامبر(ص) مبارزه مى كردند _ در واقع نصيحتى بود به آنان مبنى بر اين كه از سرگذشت پيشنيان عبرت بگيرند و دست از مخالفت بردارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 1

1 - تاريخ بشر ، شاهد هلاكت جوامع بسيارى با عذاب قهر الهى ( عذاب استيصال ) است .

و كم أهلكنا من قرية

واژه {كم} (چه بسيار) بيانگر كثرت جوامع هلاك شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 18،19،24،25

18 - امت هاى گذشته ، در پى اصرار بر تكذيب تعاليم انبيا ، به عذاب الهى گرفتار شدند .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

فعل {كانوا} با فعل مضارع {يظلمهم} مفيد استمرار و اِصرار است.

19 - خداوند ، امت هاى تكذيب كننده پيشين را ، پس از اتمام حجت با آنان ، كيفر و عقوبت كرد .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فما كان اللّه ليظلمهم

24 - عذاب و كيفر جوامع تكذيب كننده ، نتيجه ظلم و ستم آنان به خودشان بود .

فما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

25 - عذاب شدن جوامع تكذيب كننده ، ستمى از ناحيه خداوند بر آنان نبود .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فما كان اللّه ليظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 54 - 4،6

4 - مشركانِ ملت هاى پيشين نيز ،

گرفتار عذاب شدند و بين آنان و لذت هاى دنيوى شان جدايى برگشت ناپذير افتاد .

و حيل بينهم و بين ما يشتهون كما فعل بأشياعهم من قبل

{اشياع} (جمع {شيعة}) به معناى پيروان است و در آيه _ به قرينه {من قبل} _ مراد كسانى است كه مشابهت فكرى با مشركان بعدى داشته اند.

6 - شك و دودلى آميخته با بدگمانى مشركان پيشين ، به بعث و قيامت باعث گرفتار شدن آنان به عذاب

و حيل بينهم و بين ما يشتهون كما فعل بأشياعهم . .. إنّهم كانوا فى شكّ مريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 5

5 - تهديد مشركان حق ناپذير صدراسلام از سوى خداوند ، به هلاكت و عذاب همچون كافران پيشين

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا . .. و كانوا أشدّ منهم قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 25 - 3

3 - تكذيب كنندگان پيامبران ، از ميان اقوام گذشته ، به عذاب الهى گرفتار شدند .

كذّب الذين من قبلهم فأتي_هم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 4،11

4 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، بر اثر مخالفت با پيامبران خود ، به عذاب الهى دچار شدند .

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

11 - عذاب قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان از سوى خداوند كاملاً عادلانه و به دور از هر گونه ستم

مثل دأب قوم نوح . .. و

مااللّه يريد ظلمًا للعباد

يادآورى اين مسأله كه خداوند به كسى ظلم نمى كند _ پس از بيان سرگذشت اقوام يادشده _ مى تواند گوياى مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 43 - 5

5 - اقتدار و شكوه تمدن هاى گذشته تاريخ ، بى تأثير در پيشگيرى از عذاب الهى از آنان

أكفّاركم خير من أُول_ئكم

تعبير {أكفّاركم خير. ..} تعريض بدان دارد كه اقوام پيشين، به رغم اقتدار مادى شان، نابود شدند و شكوه و قدرت آنان نتوانست از عذاب الهى در حق آنان، جلوگيرى كند; شما (كافران) كه جاى خود داريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 3

3 - تهديد شدن كافران تكذيب گر ، به نزول عذاب الهى همچون اقوام و ملل پيشين

و لقد كذّب الذين من قبلهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 2،3

2 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از سوى خداوند به عقوبتى سخت در دنيا گرفتار شدند .

فأخذهم أخذة رابية

{رابية} (اسم فاعل از {ربا يربو}) به معناى فزاينده و رو به رشد است و در اين آيه كنايه از شدّت است.

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 13 - 5

5 - توانايى خداوند بر عذاب پيشينيان ، دليل توانمندى او

بر اعاده آن براى نسل هاى آينده بشر *

قتل أصح_ب الأُخدود . .. إنّه هو يبدىء و يعيد

مفاد آيه شريفه _ به قرينه تهديد بودن آن براى كافران _ ممكن است اين باشد كه بايد آيندگان، از سرنوشت پيشينيان عبرت بگيرند; زيرا كسى كه عذاب ها را براى اولين بار به وجود آورد، بر اعاده آن نيز توانمند است.

عذاب اقوام صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 4

4_ نزول عذاب بر امت هاى درستكار ، ظلم به آنهاست .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم و أهلها مصلحون

كلمه {مصلح} هم به معناى اصلاح كننده خويش و هم به معناى اصلاح كننده ديگران است. برداشت فوق ، ناظر به معناى اول مى باشد.

عذاب اقوام كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 21

21 _ نزول عذاب بر امت هاى كافر پيشين ، پس از اصرار و مداومت آنان بر ظلم و حق ناپذيرى

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

فعل {كانوا} به همراه {يظلمون} افاده استمرار مى كند.

عذاب اقوام مجرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 15

15 _ عذاب اقوام مجرم نيز جلوه اى از رحمت خداوند است. *

فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

آمدن جمله {و لا يرد بأسه} پس از {ذو رحمة واسعة} چنين مى نماياند كه عذاب اقوام مجرم نيز جلوه اى از رحمت واسعه خداوند است.

عذاب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 -

آل عمران - 3 - 128 - 11،14،15،16

11 _ عذاب خداوند سرنوشت كافران محارب ، در صورت عدم بازگشت و توبه

ليقطع طرفاً . .. فينقلبوا خائبين ... او يعذّبهم

14 _ دشمنان محارب با اهل ايمان ، مستحقّ عذاب الهى

او يعذّبهم فانّهم ظالمون

15 _ ظلم ، موجب گرفتار شدن به عذاب الهى

او يعذّبهم فانّهم ظالمون

16 _ عذاب خداوند به بندگان ، نتيجه عمل خود آنان

او يعذّبهم فانّهم ظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 7

7 _ اصل ، در مشيّت الهى ، آمرزش بندگان است ، نه عذاب آنان

يغفر لمن يشآء و يعذّب من يشآء و اللّه غفور رحيم

تقديم ذكرى آمرزش بر عذاب، دلالت بر تقديم واقعى و اصالت مغفرت الهى است.

عذاب امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 8

8 _ نابودى امت ها با عذاب استيصال ، همواره پس از يأس كامل از ايمان آوردن آنان بوده است .

و لقد أهلكنا القرون . .. و جاءتهم رسلهم بالبينت و ما كانوا ليؤمنوا

عذاب امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 12

12 _ برخى از امتهاى گذشته پس از فراموش كردن خدا و هشدارهاى او گرفتار عذاب ناگهانى خداوند شدند.

و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلك . .. فلما نسوا ... أخذنهم بغتة فإذا هم مبلسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 1،3

1 _ خداوند بسيارى از امتهاى مختلف پيشين را

با عذابى سهمگين و ناگهانى به هلاكت رساند.

و كم من قرية أهلكنها فجاءها

{فاء} در جمله {فجاءها . ..} مى تواند تفسيريه باشد. بر اين مبنا جمله {جاءها ...} توضيح و تفسير جمله {أهلكناها} است. اسناد هلاكت به قريه براى رساندن شدت عذاب است.

3 _ گروهى از امتهاى متخلف پيشين شب هنگام و گروهى ديگر در حال خواب نيمروز، گرفتار عذاب الهى شدند.

فجاءها بأسنا بيتا أو هم قائلون

{أو} در جمله {أو هم قائلون} براى تنويع است. {قائلة} به معناى نيمروز است و {قائل} به كسى گفته مى شود كه آن هنگام در خواب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 17

17- عذاب كافران به قرآن ، ممكن است انواعى مغاير با عذاب پيشينيان باشد .

أن تأتيهم سنّة الأوّلين أو يأتيهم العذاب قبلاً

چنان چه {قُبُلاً} جمعِ {قبيل} باشد، به معناى انواع و اقسامِ گوناگون است و مراد آيه اين مى شود كه عذاب اين كافران، لزوماً، از همان انواع عذاب پيشينيان نيست، بلكه ممكن است آنان به انواع گوناگون ديگرى از عذاب مبتلا شوند.

عذاب امت هاى ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 1

1 _ خداوند با عذاب ناگهانى نسل برخى از امتهاى ستمكار پيشين را ريشه كن كرده است.

أخذنهم بغتة . .. فقطع دابر القوم الذين ظلموا

{دابر القوم} يعنى {آخر القوم}. و قطع شدن آن به معناى ريشه كن شدن آخرين نفر است كه از آن به ريشه كن شدن نسل تعبير شده است.

عذاب اهل بصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - نجم - 53 - 53 - 5

5 - { عن أبى بصير عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه . . . { و المؤتفكة أهوى } قال : هم أهل البصرة هى المؤتفكة . . . ;

ابى بصير از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند . .. {و المؤتفكة أهوى} روايت نموده كه مراد، اهل بصره هستند. آن جا شهر زيرورو شده است...}.

عذاب اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 23

23 _ برخى گناهان اهل كتاب ، موجب گرفتارى حتمى آنان به عذاب الهى

انما يريداللّه ان يصيبهم ببعض ذنوبهم

در برداشت فوق {ان يصيبهم} به معناى گرفتار ساختن به عذاب گرفته شده است. قابل ذكر است كه {بعض ذنوبهم} مى تواند اشاره به اين باشد كه برخى گناهان به گونه اى است كه خداوند مرتكبان آن گناه را قطعاً به عذاب گرفتار خواهد ساخت و لذا توفيق حق پذيرى را از آنان سلب خواهد كرد.

عذاب اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 1،7

1_ خداوند ، در پى اصرار مردم مدين بر شركورزى و نپذيرفتن تعاليم شعيب ( ع ) ، آنان را به عذابى سخت گرفتار ساخت .

و لما جاء أمرنا

مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم شعيب است. اضافه آن به ضمير {نا} حكايت از بزرگى آن عذاب دارد.

7_ كفرپيشگان قوم شعيب ، با غرشى مهيب به هلاكت رسيدند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 101 - 6

6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 5،10

5 - خداوند ، اقوام تكذيب گر و كفر پيشه تاريخ را پس از اين كه از فرصت داده شده استفاده نكردند و هم چنان بر كفر و انكار خود پاى فشردند ، با عذاب استيصال نابود كرد .

فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم

{نكير} به معناى انكار (تغيير) است. و مقصود از آن به قرينه آيه بعد، تغيير نعمت به محنت، حيات به مرگ و نابودى و آبادانى به ويرانى است. گفتنى است كه استفهام در جمله {فكيف كان نكير}، استفهام تعجيبى و بيانگر شدت كيفر است.

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 37 - 3،5

3 - عذاب زلزله قوم شعيب ، چنان بود كه با رخداد آن ، مردم مدين ، بى درنگ از پا درآمدند .

فكذّبوه فأخذتهم الرجفة فأصبحوا

عطف {أصبحوا} با {فاء} _ كه براى عدم تراخى است _ بر {أخذتهم} دلالت بر هلاكت بى درنگ مى كند. گفتنى است. {أصبحوا} احتمال دارد به معناى {صاروا} باشد و احتمال دارد به معناى {دخلوا فى الصبح} باشد. بنابر احتمال نخست، نكته

ياد شده قابل استفاده است.

5 - زلزله مدين ، به قدرى شديد و هلاكت بار بود كه مردم آن شهر ، نتوانستند از خانه هايشان بيرون بروند و در داخل همان خانه ها ، به زانو درآمدند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

عذاب اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 10

10- مبتلا شدن مكيان به عذاب ، پس از تكذيب پيامبراكرم ( ص )

قرية كانت ءامنة . .. و لقد جاءهم رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب

برداشت فوق، بنابراين نكته است كه مراد از قريه ياد شده در آيه قبل، {مكه} باشد و ضماير {جائهم} و {فأخذهم} به مكيان برگردد.

عذاب با آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 12 - 2

2 - پيوستن آب هاى آسمان و زمين به يكديگر ، براى محقق ساختن اراده الهى عليه قوم نوح

ففتحنا أبوب السّماء . .. و فجّرنا الأرض عيونًا فالتقى الماء على أمر قد قدر

عذاب با آب داغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 22

22 _ نوشيدنى سوزان و عذاب دردناك قيامت در انتظار بازيچه قراردهندگان دين است.

أولئك الذين أبسلوا . .. لهم شراب من حميم و عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 72 - 1،4

1 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در قيامت به آب داغ و پر حرارت افكنده خواهند شد .

يسحبون . فى الحميم

يكى از معانى {حميم}، آب داغ و پر

حرارت است.

4 - ستيزه جويى و تكذيب لجوجانه كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، موجب انواع گوناگون عذاب ( در غل و زنجير شدن ، سوخته شدن به آب داغ و آتش دوزخ )

الذين يج_دلون . .. الذين كذّبوا بالكت_ب ... إذ الأغل_ل فى أعن_قهم ... ثمّ فى الن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 5 - 3

3 - نوشيدن اجبارى مايع جوشان ، يكى از عذاب هاى دوزخيان است .

تسقى من عين ءانية

عذاب با آب داغ جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 56 - 3

3 - عذاب دوزخ ، خوردنى و آشاميدنى آن ( ميوه زقّوم و آب داغ ) جزاى دوزخيان ( اصحاب شمال )

ه_ذا نزلهم يوم الدين

عذاب با آتش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 3

3 - قوم نوح با آتشى بزرگ و وصف ناپذير پس از مرگ عذاب شدند .

فأُدخلوا نارًا

تنكير {ناراً} يا براى افاده تعظيم است و يا براى بيان نوع خاصى از آتش كه وصف ناپذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 1،2

1 - مهيا بودن زنجير ها ، غلّ ها و آتش برافروخته براى كافران و ناسپاسان نعمت هدايت از جانب خداوند

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ وأغل_لاً و سعيرًا

2 - كفران نعمت هدايت ، موجب عذاب سخت الهى ( همچون زنجير ، غل و آتش ) در قيامت

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ و أغل_لاً و سعيرًا

عذاب با آتش

جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 72 - 4

4 - ستيزه جويى و تكذيب لجوجانه كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، موجب انواع گوناگون عذاب ( در غل و زنجير شدن ، سوخته شدن به آب داغ و آتش دوزخ )

الذين يج_دلون . .. الذين كذّبوا بالكت_ب ... إذ الأغل_ل فى أعن_قهم ... ثمّ فى الن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 31 - 1

1 - كافران صاحب زر و زور در قيامت ، به وسيله آتش پرحرارت و شعلهور سوازنده خواهند شد .

ثمّ الجحيم صلّوه

{جحيم} (از ماده {جحمه}) به معناى آتش شعلهور و پرحرارت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 13 - 5

5 - آتش دوزخ ، عذابى جاودانه است و اهل شقاوت در آن مخلّداند .

ثمّ لايموت فيها و لايحيى

مراد از {لايحيى}، نفى حيات مطلوب است كه نجات از آتش، مصداق بارز آن مى باشد. در اين صورت قيد {فيها}، اختصاص به {لايموت} خواهد داشت. بنابراين دوزخيان، نه در آتش مى ميرند و نه از آن بيرون مى آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 7 - 5

5 - باطن و روح انسان نيز در قيامت ، از آتش جهنم در عذاب خواهد بود .

الّتى تطّلع على الأفئدة

ممكن است در دنيا بدن كسى بسوزد; ولى روح او رنج نبيند و از شكنجه در راه عقيده شادمان باشد; اما اين آيه، آتش جهنم را براى جان انسان _ كه

قلب كنايه از آن است _ نيز سوزاننده معرفى كرده است.

عذاب با آتش سوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 12 - 1

1 - كسانى كه از تذكرات قرآن ، فاصله گرفته ، آن را نپذيرند ، به بزرگ ترين و سوزان ترين آتش ها ، گرفتار شده و در آن باقى خواهند ماند .

و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار الكبرى

زجاج گفته است: {صلى}; يعنى، ملازم و همراه شد (لسان العرب) و {صلى النار}; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد. (قاموس). {كبرى}; يعنى، بزرگ تر و بزرگى آتش به گستردگى و افروخته تر بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 4 - 1

1 - چشيدن آتش سوزان و گرفتارى به رنج و مشقت آن ، فرجام كسانى است كه حضورشان در صحنه قيامت ، همراه با خفّت و خوارى است .

وجوه يومئذ خ_شعة . .. تصلى نارًا حامية

{صلى النار}; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد (قاموس).

عذاب با باد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . ان للّه عزّوجلّ جنوداً من رياح يعذّب بها من يشاء ممّن عصاه . . . و لكلّ ريح منهنّ اسم أما تسمع قوله تعالى { . . .إنّا أرسلنا عليهم ريحاً صرصراً . . . } ;

از امام باقر(ع) روايت شده: . ..براى خداوند لشگريانى از بادها هستند كه با آنها هر كه را بخواهد _

از كسانى كه او را عصيان كرده _ عذاب مى كند و براى هر بادى از آنها نامى است آيا نشنيده اى سخن خداوند را كه فرموده {...إنّا أرسلنا عليهم ريحاً صرصراً...}.}

عذاب با باد تند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 2

2 - قوم عاد ، با تندبادى بسيار سرد و توفنده به هلاكت رسيدند .

فأرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا

{صرصر} به معناى بسيار سرد و سوزان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 41 - 2

2 - كفر و حق ستيزى قوم عاد ، منتهى به عذاب الهى با بادى ويرانگر

و فى عاد إذ أرسلنا عليهم الريح العقيم

عذاب با باد سرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 2،3

2 - قوم عاد ، با تندبادى بسيار سرد و توفنده به هلاكت رسيدند .

فأرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا

{صرصر} به معناى بسيار سرد و سوزان است.

3 - باد هاى سرد و توفنده ، از ابزار عذاب الهى در هلاكت جوامع مستكبر

فأرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 1

1 - عذاب قوم عاد ، به وسيله وزش بادى بسيار شديد و سرد

إنّا أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا

{صرصر} در وصف باد آورده مى شود و آن بادى است كه سخت زوزه بكشد يا بسيار سرد باشد (قاموس المحيط).

عذاب با باد شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 1

1 -

عذاب قوم عاد ، به وسيله وزش بادى بسيار شديد و سرد

إنّا أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا

{صرصر} در وصف باد آورده مى شود و آن بادى است كه سخت زوزه بكشد يا بسيار سرد باشد (قاموس المحيط).

عذاب با باد گرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 42 - 1

1 - زندگى هميشگى در ميان باد بسيار گرم و شديد ، فرجام اخروى اصحاب الشمال

فى سموم

{فى سموم} خبر براى مبتداى محذوف و به تقدير {أُول_ئك فى سموم} است. {سموم} به باد گرم گفته مى شود (قاموس المحيط) و نكره آمدن آن بيانگر شدت وزش باد و نيز درجه بالاى گرماى آن است. جمله اسميه نيز بيانگر آن است كه اين دسته، براى هميشه گرفتار آن خواهند بود و هرگز از آن خلاص نخواهند شد.

عذاب با باران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 1

1_ جوشش آب هاى سيل آسا ، بارش باران هاى طوفان زا ، زير و زبر شدن آباديها ، فرو ريختن سنگ هاى عذاب و ايجاد صيحه و غرش هاى تخريب گر ، نمونه هايى است از عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال .

و كذلك أخذ ربك

{ذلك} اشاره به عذابهايى است كه در اين سوره بيان شده است; از قبيل طوفان نوح ، زير و زبر شدن آباديهاى قوم لوط و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 11 - 3

3 - انتقام الهى از قوم نوح ، با ريزش بارانى شديد و سيل

آسا بر ايشان

ففتحنا أبوب السّماء بماء منهمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 12 - 2

2 - پيوستن آب هاى آسمان و زمين به يكديگر ، براى محقق ساختن اراده الهى عليه قوم نوح

ففتحنا أبوب السّماء . .. و فجّرنا الأرض عيونًا فالتقى الماء على أمر قد قدر

عذاب با بيمارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 13

13 - { عن أبى ادريس الخولانى ( رض ) قال : سألت عبادة بن الصامت ( رض ) عن قول اللّه : { و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر } فقال : سألت رسول اللّه ( ص ) عنها ، فقال : هى المصائب و الأسقام و الأنصاب ، عذاب للمسرف فى الدنيا ، دون عذاب الأخرة . . . ;

ابوادريس خولانى گويد: از عبادة بن صامت(رض) از اين سخن خدا: {و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر} پرسيدم. گفت: از رسول خدا(ص) پرسيدم، فرمود: عذاب نزديك تر، مصيبت ها و بيمارى ها و رنج ها است. [آن]، عذابى دنيايى است براى مسرف، نه اين كه عذاب آخرت باشد}.

عذاب با ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 9

9 _ تحقق اراده الهى به عذاب دنيوى منافقان ، از طريق اعطاى مال وفرزند فراوان و نعمت هاى ظاهرى به آنان

إنما يريد اللّه أن يعذبهم بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 17

17 - ثروت انبوه براى

كافران ، عذاب آور و سختى آفرين است .

لنفتنهم فيه

از معانى {فتنة} عذاب و مشقت است (قاموس). لام در {لنفتنهم} لام عاقبة و بيانگر بازتاب پيش بينى نشده ثروت مندى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 17

عذاب با جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 4

4 _ تقسيم شدن مردم به فرقه هاى مختلف و درگيرى و جنگ بين آنان، از انواع عذاب الهى بر مردم است.

أو يلبسكم شيعا و يذيق بعضكم بأس بعض

{شيع}، جمع {شيعه}، به معنى گروهها و فرقه هاست و {بأس} نيز به معنى جنگ و يا شدت جنگ است. (لسان العرب). جمله {و يذيق ...} عطف تفسير و يا عطف سبب بر مسبب است، يعنى نتيجه گروه گروه شدن جنگ و درگيرى است.

عذاب با خشكسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 30 - 4

4 - كافران لجوج و تكذيب گر ، در معرض عذاب الهى ( همچون خشكسالى )

قل أرءيتم إن أصبح ماؤكم غورًا فمن يأتيكم بماء معين

عذاب با خون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 2

2 _ جارى شدن سيلاب و هجوم ملخ ها ، شپش ها و قورباغه ها و آلوده شدن زندگانى به خون ، از عذاب هاى نازل شده بر فرعونيانِ منكر رسالت موسى

فأرسلنا عليهم الطوفان و الجراد و القمل و الضفادع و الدم

{طوفان} آب فراوانى است كه بر منطقه و يا مناطقى مستولى مى

شود. هر يك از {جراد} (ملخ) و {قمل} (شپش) اسم جنس است. ضفادع جمع ضَفدَع يا ضفدَع (قورباغه) است.

عذاب با درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 63 - 1

1 - درخت زقّوم ، مايه رنج و عذاب كافران و ستم گران از جانب خداوند

أم شجرة الزقّوم . إنّا جعلن_ها فتنة للظ_لمين

يكى از معانى {فتنة}، رنج و عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 56 - 3

3 - عذاب دوزخ ، خوردنى و آشاميدنى آن ( ميوه زقّوم و آب داغ ) جزاى دوزخيان ( اصحاب شمال )

ه_ذا نزلهم يوم الدين

عذاب با دود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 16

16 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله: {. .. عذابا من فوقكم} هو الدخان و الصيحة {او من تحت ارجلكم} و هو الخسف {او يلبسكم شيعا} و هو اختلاف فى الدين و طعن بعضكم على بعض {و يذيق بعضكم بأس بعض} و هو ان يقتل بعضكم بعضا و كل هذا فى أهل القبلة ... .

از امام باقر(ع) روايت شده است: مراد از {عذابا من فوقكم}، دود و صيحه آسمانى و مراد از {أو من تحت أرجلكم}، فرو رفتن در زمين و مراد از {يلبسكم شيعا}، اختلاف در دين و بدگويى بعضى از شما نسبت به بعض ديگر مى باشد، و مراد از {و يذيق بعضكم بأس بعض} اين است كه گروهى از شما گروه ديگر را بكشد و تمام اينها مربوط به اهل قبله است .

.. .

عذاب با دود سياه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 43 - 1

1 - زندگى در سايه اى از دود سياه ، فرجام اخروى اصحاب الشمال

و ظلّ من يحموم

مفسران {يحموم} را به دود سياه معنا كرده اند.

عذاب با رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 4

4 _ عذاب الهى بر متمرّدان ، با پوشش رحمت

هل ينظرون الا ان يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام

با توجّه به اينكه ابر، مظهر رحمت خداوند است ; امّا در آيه مزبور، به عنوان وسيله اى براى عذاب الهى معرّفى شده است.

عذاب با رعشه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 2

2 _ لرزش شديد و عذاب نازل شده بر قوم ثمود توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از ايشان سلب كرد .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{فى دارهم} مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه نزول عذاب هنگامى بوده كه همه و يا اكثر ثموديان در خانه هايشان استراحت مى كردند و مى تواند علاوه بر اين، اشاره داشته باشد كه با احساس لرزش زمين _ كه طبعاً آدمى از خانه مى گريزد _ كافران قوم صالح نيز خواستند از خانه ها بدر شوند ولى عذاب مهلت شان نداد و در همانجا به هلاكت رسيدند با توجه به اينكه {فى دارهم} متعلق به {جثمين} است اين معنا وضوح بيشترى پيدا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7

- 91 - 5

5 _ لرزش شديد و عذاب نازل شده بر قوم شعيب توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از ايشان سلب كرد .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{فى دارهم} هم مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه نزول عذاب هنگامى بود كه همه و يا اكثر آنان در خانه هايشان استراحت مى كردند و هم مى تواند علاوه بر اين، اشاره به اين داشته باشد كه با احساس لرزش زمين، كه طبعاً آدمى از خانه مى گريزد، قوم شعيب نيز خواستند از خانه ها بيرون شوند، ولى عذاب مهلت نداد و در همانجا به هلاكت رسيدند. با توجه به اينكه {فى دارهم} متعلق به {جثمين} است، اين معنا وضوح بيشترى پيدا مى كند.

عذاب با زلزله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 3

3 - عذاب نازل شده بر قوم لوط ، زلزله بود .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

{رجز} در لغت، به معناى {اضطراب} است. مراد از آن، در آيه، زلزله است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 37 - 3،4،6

3 - عذاب زلزله قوم شعيب ، چنان بود كه با رخداد آن ، مردم مدين ، بى درنگ از پا درآمدند .

فكذّبوه فأخذتهم الرجفة فأصبحوا

عطف {أصبحوا} با {فاء} _ كه براى عدم تراخى است _ بر {أخذتهم} دلالت بر هلاكت بى درنگ مى كند. گفتنى است. {أصبحوا} احتمال دارد به معناى {صاروا} باشد و احتمال دارد به معناى {دخلوا فى الصبح} باشد. بنابر احتمال نخست، نكته ياد

شده قابل استفاده است.

4 - زلزله مدين ، در شب رخ داد .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

احتمال دارد كه {أصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصبح} باشد. بنابراين، زلزله، در شب اتفاق افتاده است.

6 - امكان دارد كه زلزله _ و يا ديگر بلا هاى طبيعى _ عذاب و كيفر الهى باشد .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

عذاب با زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 6

6- زمين ، از جمله ابزار هاى عذاب الهى است .

أن يخسف الله بهم الأرض

عذاب با زنجير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 72 - 4

4 - ستيزه جويى و تكذيب لجوجانه كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، موجب انواع گوناگون عذاب ( در غل و زنجير شدن ، سوخته شدن به آب داغ و آتش دوزخ )

الذين يج_دلون . .. الذين كذّبوا بالكت_ب ... إذ الأغل_ل فى أعن_قهم ... ثمّ فى الن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 1،2

1 - مهيا بودن زنجير ها ، غلّ ها و آتش برافروخته براى كافران و ناسپاسان نعمت هدايت از جانب خداوند

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ وأغل_لاً و سعيرًا

2 - كفران نعمت هدايت ، موجب عذاب سخت الهى ( همچون زنجير ، غل و آتش ) در قيامت

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ و أغل_لاً و سعيرًا

عذاب با سجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 28

28_ { عن أبى بصير و غيره

عن أحدهما عليهما السلام : . . . لما قال جبرئيل : { إنا رسل ربك } قال له لوط : يا جبرئيل عجّل ، قال : نعم ، قال : يا جبرئيل عجّل ، قال : { إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب } . . . فأدخل جناحه تحتها حتّى إذا استعلت قلّبها عليهم و رمى جدران المدينة بحجار من سجّيل و سمعت إمرأة لوط الهَدّة فهلكت منها ;

ابوبصير و غير او از امام باقر يا امام صادق _عليهما السلام_ روايت كرده اند كه فرمود: هنگامى كه جبرئيل به لوط گفت: ما فرشتگان، فرستادگان پروردگار تو هستيم، لوط به او گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: باشد. لوط گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: {موعد هلاكت آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟}... پس بال خود را به زير زمين آن ديار فرو برد، آن گاه كه آن آبادى بالا رفت آن را به روى آنان واژگون كرد و ديوارهاى شهر را با سجيل (سنگ گِل) سنگباران كرد. همسر لوط صداى شديد فرو ريختن ديوارها را شنيد و از آن صدا به هلاكت رسيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 2،6،8

2_ خداوند ، علاوه بر زير و رو كردن ديار قوم لوط ، با فرو فرستادن سجّيل ( سنگ گل ) آنان را به هلاكت رساند .

فلما جاء أمرنا . .. أمطرنا عليها حجارة من سجيل

{سجيل} كلمه اى است كه در اصل فارسى بوده (سنگ گل) و آن گاه كه در زمان عربى استعمال شده و به اصطلاح معرّب گشته ، به صورت {سجّيل} تلفّظ

شده است (لسان العرب).

6_ زير و زبر كردن ديار قوم لوط و بارش سنگ بر آنان ، عذابى برخاسته از امر خداوند

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها و أمطرنا عليها حجارة

مراد از {أمرنا} عذاب الهى است. تعبير كردن از {عذاب} به {أمر} براى رساندن اين معناست كه: عذاب نازل شده ، برخاسته از امر و فرمان خداوند بوده است.

8_ سنگ هاى فرو ريخته بر قوم تبه كار لوط ، سنگ گِلهايى لايه لايه و متراكم

و أمطرنا عليها حجارة من سجيل منضود

{منضود} به معناى روى هم قرار گرفته است و از آن جا كه اين كلمه صفت براى {سجيل} مى باشد ، چنين برمى آيد كه سنگهاى فرو ريخته بر قوم لوط ، داراى لايه هاى متعدد به هم چسبيده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 1،7

1_ سنگ هاى فرو ريخته شده برقوم تبه كار لوط ، سنگهايى داراى علامتى ويژه كه تنها خداوند به آن علامت آگاه بود .

مسوّمة عند ربك

{سيمة} و {سيماء} به معناى نشانه و علامت است و {تسويم} (مصدر مسوّمة) به معناى قرار دادن نشانه مى باشد. بنابراين {مسوّمة}; يعنى ، نشان دار و داراى علامت. در برداشت فوق {عند ربك} متعلق به {مسوّمة} گرفته شده است.

_______________________________

علل الشرايع، ص 551، ح 5، ب 340; نورالثقلين، ج2، ص384، ح166.

7_ جوامع ستمگر ، در معرض گرفتار شدن به كيفر هاى دنيوى و در خطر هدف قرار گرفتن سنگ هاى عذاب

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

{هى} مى تواند به قريه يا قريه هايى كه از سياق كلام برمى آيد، باز گردد و مى

تواند به {حجارة} در آيه قبل ارجاع شود. معناى جمله {و ما هى ...} بنابر احتمال دوم چنين است: آن سنگهاى كذايى دور از ستمگران نيست; يعنى، ستمگران در معرض چنين عذابهايى اند و آن گونه سنگها براى آنان مهياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 1

1_ جوشش آب هاى سيل آسا ، بارش باران هاى طوفان زا ، زير و زبر شدن آباديها ، فرو ريختن سنگ هاى عذاب و ايجاد صيحه و غرش هاى تخريب گر ، نمونه هايى است از عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال .

و كذلك أخذ ربك

{ذلك} اشاره به عذابهايى است كه در اين سوره بيان شده است; از قبيل طوفان نوح ، زير و زبر شدن آباديهاى قوم لوط و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 2،4

2- قوم لوط ، هم زمان با زير و رو شدن شهرشان ، دچار بارش كلوخهايى از سنگ و گِل ( سجّيل ) شدند .

فجعلنا ع_ليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل

{سجيل} در لغت به معناى شيئى است كه از سنگ و گِل مخلوط باشد و برخى از اهل لغت آن را {لفظى فارسى} و معرب {سنگ گِل} دانسته اند.

4- يكايك افراد قوم لوط ، هدف كلوخهايى از سنگ و گِل شدند .

و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل

برداشت فوق از تعبير {أمطرنا} استفاده گرديده است; يعنى، همان گونه كه قطره هاى باران از آسمان به صورت پياپى و با فاصله كوتاه در نقاط مختلف فرو مى ريزد،

فرود {سجّيل} هم به همين ترتيب فراگير تمامى نقاط شهر شده و همه افراد را دربرگرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 3،10

3 _ شهر قوم لوط ، به وسيله بارانى از سنگ گل ، به ويرانه اى تبديل شد .

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء

آنچه به صورت باران بر قوم لوط باريد _ به قرينه آيات ديگر از جمله آيه 82 سوره {هود} (و أمطرنا عليها حجارة من سجيل منضود) _ سنگ گل و كلوخ بود.

10 _ { عن أبى جعفر ( ع ) قال : و أمّا القرية { التى أمطرت مطر السوء } فهى سدوم قرية قوم لوط أمطراللّه عليهم حجارة من سجيل . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: و اما قريه اى كه خداوند، باران {سوء} را بر آنان باراند، {سدوم}; يعنى، قريه قوم لوط بود كه خدا بارانى از سنگ {سجيل} بر آنان باريد (سجيل معرّب سنگ گل است)}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 33 - 2

2 - عذاب قوم لوط ، به وسيله سنگ هايى از گِل

حجارة من طين

عذاب با سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 13

13 - { عن أبى ادريس الخولانى ( رض ) قال : سألت عبادة بن الصامت ( رض ) عن قول اللّه : { و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر } فقال : سألت رسول اللّه ( ص ) عنها ، فقال

: هى المصائب و الأسقام و الأنصاب ، عذاب للمسرف فى الدنيا ، دون عذاب الأخرة . . . ;

ابوادريس خولانى گويد: از عبادة بن صامت(رض) از اين سخن خدا: {و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر} پرسيدم. گفت: از رسول خدا(ص) پرسيدم، فرمود: عذاب نزديك تر، مصيبت ها و بيمارى ها و رنج ها است. [آن]، عذابى دنيايى است براى مسرف، نه اين كه عذاب آخرت باشد}.

عذاب با سقوط آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 92 - 3

3- تهديد پيامبر ( ص ) به مشركان مكه ، در امكان نزول عذاب با سقوط قطعاتى از آسمان بر سر آنان

أو تسقط السّماء كما زعمت علينا كسفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 9 - 9

9 - تهديد شدن منكران معاد ، به سقوط قطعه هايى از آسمان بر سرشان

إن نشأ . .. أو نسقط عليهم كسفًا من السماء

عذاب با شپش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 2

2 _ جارى شدن سيلاب و هجوم ملخ ها ، شپش ها و قورباغه ها و آلوده شدن زندگانى به خون ، از عذاب هاى نازل شده بر فرعونيانِ منكر رسالت موسى

فأرسلنا عليهم الطوفان و الجراد و القمل و الضفادع و الدم

{طوفان} آب فراوانى است كه بر منطقه و يا مناطقى مستولى مى شود. هر يك از {جراد} (ملخ) و {قمل} (شپش) اسم جنس است. ضفادع جمع ضَفدَع يا ضفدَع (قورباغه) است.

عذاب با شكست

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 14

14 _ تهديد مشركان پيمان شكن ، به عذاب دردناك شكست

و بشر الذين كفروا بعذاب أليم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {عذاب أليم}، عذاب شكست در برابر جبهه اسلام باشد.

عذاب با صاعقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 3

3 - عذاب قوم ثمود ، همراه با صاعقه اى عظيم و كشنده *

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

با توجه به اين كه خشك شدن بدن قوم ثمود، بيش از آن كه متأثر از صداى مهيب باشد، معلول صاعقه است; احتمال مى رود صيحه در اين آيه، بدان جهت آمده باشد كه همواره پس از صاعقه صدايى شنيده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 5 - 1

1 - قوم ثمود ، به وسيله صاعقه كوبنده و سركش به هلاكت رسيدند .

فأمّا ثمود فأُهلكوا بالطاغية

{طاغية} در اصل، به معناى سركش و متجاوز از حد و مرز است; ولى مقصود از آن در آيه شريفه _ برابر نظر مفسران _ صاعقه است. البته در آيه 13 سوره {فصلت} بدان تصريح شده است.

عذاب با صيحه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 16

16 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله: {. .. عذابا من فوقكم} هو الدخان و الصيحة {او من تحت ارجلكم} و هو الخسف {او يلبسكم شيعا} و هو اختلاف فى الدين و طعن بعضكم على بعض {و يذيق بعضكم

بأس بعض} و هو ان يقتل بعضكم بعضا و كل هذا فى أهل القبلة ... .

از امام باقر(ع) روايت شده است: مراد از {عذابا من فوقكم}، دود و صيحه آسمانى و مراد از {أو من تحت أرجلكم}، فرو رفتن در زمين و مراد از {يلبسكم شيعا}، اختلاف در دين و بدگويى بعضى از شما نسبت به بعض ديگر مى باشد، و مراد از {و يذيق بعضكم بأس بعض} اين است كه گروهى از شما گروه ديگر را بكشد و تمام اينها مربوط به اهل قبله است . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 1،10

1_ كفرپيشگان قوم ثمود ، با غرشى مهيب به هلاكت رسيدند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

10_ { عن أبى عبدالله ( ع ) ( فى إهلاك قوم صالح ) : . . . لما كان نصف الليل أتاهم جبرئيل ( ع ) فصرخ بهم صرخة خرقت تلك الصرخة أسماعهم و فلقت قلوبهم و صدّعت أكبادهم . . . فأصبحوا فى ديارهم و مضاجعهم موتى أجمعين ثم أرسل الله عليهم مع الصيحة النار من السماء فأحرقتهم أجمعين . . . ;

از امام صادق(ع) [درباره هلاكت قوم صالح] روايت شده است: چون نيمه شب فرا رسيد، جبرئيل نزد آنان آمد. پس فريادى بلند بر سرشان زد كه گوشهاى آنان را پاره كرد و قلبهايشان را شكافت و جگرهايشان را دريد; در نتيجه صبحگاه آن شب، همه آنان در خانه ها و بسترهايشان مرده بودند. سپس خداوند همراه با آن فرياد آتشى از آسمان فرستاد كه همه را سوزاند ...}.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 7،12

7_ كفرپيشگان قوم شعيب ، با غرشى مهيب به هلاكت رسيدند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

12_ صيحه و غرشى كه مردم مدين را فرا گرفت ، توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از آنان سلب كرد .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{فى ديارهم} متعلق به {جاثمين} است و دلالت بر اين دارد كه: قوم شعيب در خانه هايشان به هلاكت رسيدند. بيان اين معنا حكايت از آن دارد كه صيحه و غرّش مهيب، آن چنان بود كه مردم مدين نتوانستند از خانه ها _ كه طبعاً آدمى در اين موارد آن را ترك مى كند _ بيرون آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 1

1_ جوشش آب هاى سيل آسا ، بارش باران هاى طوفان زا ، زير و زبر شدن آباديها ، فرو ريختن سنگ هاى عذاب و ايجاد صيحه و غرش هاى تخريب گر ، نمونه هايى است از عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال .

و كذلك أخذ ربك

{ذلك} اشاره به عذابهايى است كه در اين سوره بيان شده است; از قبيل طوفان نوح ، زير و زبر شدن آباديهاى قوم لوط و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 1،3

1- قوم لوط ، در پى اصرار بر تداوم انحراف جنسى خود ، صبحگاهان گرفتار صدايى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

قال ه_ؤلاء بناتى . .. فأخذتهم الصيحة مشرقين

{صيحة} به معناى

صدا بلند كردن و فرياد است و چون اين صدا همراه با فزع و ترس است، از اين رو به صداى وحشتناك و غرش سهمگين تعبير شده است. {شرق} (مصدر مشرقين) به معناى طلوع خورشيد است. وزن فاعلى آن به معناى آنان داخل صبح شدند است.

3- صداى وحشتناك و غرش سهمگين ، از اسباب و عوامل عذاب الهى

فأخذتهم الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 1

1- خداوند ، شهر قوم لوط را در پى صدايى وحشتناك ، زير و رو و واژگون كرد .

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 2

2- صداى وحشتناك و غرش سهمگين ، از اسباب و عوامل عذاب هاى الهى

فأخذتهم الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 3

3- عذاب الهى ( صيحه ) اصحاب حجر را در داخل خانه هاى سنگى و دژ هاى مستحكمشان درهم كوبيد .

ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين . فأخذتهم الصيحة ... فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبو

اصحاب حجر براى در امان ماندن از عذاب الهى، خانه هاى سنگى بنا كرده بودند; ولى اين خانه ها آنان را از عذاب مصون نداشت و در دفع آن كارساز نبود (فما أغنى عنهم . ..). حقيقت فوق بيانگر اين نكته است كه در وقت عذاب، آنان در همين خانه ها سُكنى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 2

2 - نابودى جامعه

پس از نوح ، تنها با يك فرياد مرگ بار ( صيحه )

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

{صيحة} مصدر عددى و به معناى يك فرياد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 7،10،11

7 - برخى از اقوام مكذِّب انبيا ( قوم ثمود ) با صيحه و صدايى مهيب و وحشت ناك ، عذاب و نابود شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أخذته الصيحة

10 - رخداد هاى ناگوار طبيعى ، مانند طوفان شن و صدا هاى مهيب و فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، ممكن است عذاب الهى باشند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم من أرسلنا عليه حاصبًا و منهم من أخذته الصيحة و منهم من

11 - نابود كردن قوم عاد و ثمود با طوفان و صداى مهيب و نيز هلاكت قارون و فرعون و هامان با فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، نشانه پيشى داشتن قضاى الهى بر هر قدرتى است .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين . فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 29 - 1،2

1 - عذاب و هلاكت مردم انطاكيه ، تنها با يك صيحه و بانگ سهمناك بود .

إن كانت إلاّ صيحة وحدة

اسم {كانت} به قرينه مقام _ كه درصدد بيان مجازات و عذاب مردم انطاكيه است _ عقوبت و نابودى مى باشد.

2 - مردم انطاكيه ، با صيحه و بانگ سهمناك به حال خموشى و سكون مرگ بار درآمدند .

فإذا هم خ_مدون

{خمود} در اصل

به معناى خاموش شدن زبانه آتش است و جمله {إذا هم خامدون} كنايه از مردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 1،3

1 - تهديد سران كفر و شرك عصر بعثت ، به عذاب ناگهانى ( بانگ سهمگين ) از سوى خداوند

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

{ينظر} (از مصدر {نظر}) به معناى {انتظار} است و مقصود از {صيحة} عذاب استيصال مى باشد كه ممكن است به صورت صاعقه و بانگ سهمگين باشد. آمدن كلمه {واحدة} نيز براى اشاره به ناگهانى و يكباره بودن نزول عذاب است.

3 - صيحه ( بانگ سهمگين ) ، از عذاب هاى الهى در دنيا

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 2،4

2 - صيحه ( صداى سهمگين ) آسمانى ، وسيله نابودى قوم ثمود

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة

4 - خشك شدن قوم ثمود ، همانند علف هاى خشك دامداران ، با يك صداى مهيب آسمانى

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

{هشيم} به گياه خشك و {محتظر} به كسى گفته مى شود كه براى دام آغل درست كند. بنابراين {هشيم المحتظر}; يعنى، علف خشكى كه دامدار براى دامش تهيه مى كند.

عذاب با طوفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 2

2 _ جارى شدن سيلاب و هجوم ملخ ها ، شپش ها و قورباغه ها و آلوده شدن زندگانى به خون ، از عذاب هاى نازل شده بر فرعونيانِ منكر رسالت موسى

فأرسلنا عليهم الطوفان و

الجراد و القمل و الضفادع و الدم

{طوفان} آب فراوانى است كه بر منطقه و يا مناطقى مستولى مى شود. هر يك از {جراد} (ملخ) و {قمل} (شپش) اسم جنس است. ضفادع جمع ضَفدَع يا ضفدَع (قورباغه) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 11

11 _ فرعونيان پس از وقوع هر يك از عذاب هاى پنجگانه ( طوفان . . . ) با موسى پيمان بستند كه در صورت برطرف ساختن آن ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد كنند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ال} در {الرجز} عهد ذكرى باشد. در اين صورت {الرجز} اشاره به عذابهاى پنجگانه در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 6،12

6_ حادثه طوفان نوح ، عذابى برخاسته از فرمان خدا

لا عاصم اليوم من أمر الله

مراد از {أمر الله} همان حادثه طوفان و عذاب نازل شده بر قوم نوح است. تعبير كردن از عذاب به {أمر الله} بيانگر آن است كه آن عذاب به امر و فرمان الهى ، تحقق يافت.

12_ كفرپيشگان قوم نوح ، در طوفان آب غرق شدند و به هلاكت رسيدند .

فكان من المغرقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 1

1_ جوشش آب هاى سيل آسا ، بارش باران هاى طوفان زا ، زير و زبر شدن آباديها ، فرو ريختن سنگ هاى عذاب و ايجاد صيحه و غرش هاى

تخريب گر ، نمونه هايى است از عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال .

و كذلك أخذ ربك

{ذلك} اشاره به عذابهايى است كه در اين سوره بيان شده است; از قبيل طوفان نوح ، زير و زبر شدن آباديهاى قوم لوط و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 3

3- امكان بازگشت دوباره نجات يافتگان از خطر دريا به آن و گرفتار شدن به طوفان دريايى و غرق شدن

أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 1،2

1- عذاب قوم عاد ، تندبادى ويرانگر و نابود كننده همه مظاهر حيات

ريح . .. تدمّر كلّ شىء

تعبير {كلّ شىء} گر چه عام است و شامل همه مظاهر طبيعت مى شود; اما {لايرى إلاّ مساكنهم} نشان مى دهد كه اين ويرانگرى، بيشتر متوجه جانداران و موجودات زنده بوده است.

2- وزش طوفان بلا بر قوم عاد ، به فرمان خدا و براساس تدبير او و نه پديده اى اتفاقى

تدمّر كلّ شىء بأمر ربّها

كلمه {أمر} مى تواند به معناى فرمان باشد. در اين صورت تصريح به اين كه ويرانگرى هاى باد به دستور خدا صورت گرفته، در حقيقت رد ذهنيت مادى كسانى است كه همه پديده هاى هستى را، به عوامل صرفاً طبيعى نسبت مى دهند و اراده الهى را ناديده مى گيرند.

عذاب با طوفان شن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 4

4- كفران كنندگان نعمت هاى الهى و حق ناسپاسان ، در

معرض عذاب هاى دنيوى چون بلعيده شدن به وسيله زمين و گرفتار شدن به طوفان شن

و كان الإنس_ن كفورًا. أفأمنتم أن يخسف بكم ... أو يرسل عليكم حاصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 6،10،11

6 - عذاب برخى از اقوام مكذِّب انبيا ( قوم عاد ) با طوفان شن بود .

فمنهم من أرسلنا عليه حاصبًا

{حاصب} به {باد شديدى كه حامل شن و ماسه است} گفته مى شود. گفتنى است كه عذاب هاى ياد شده در آيه، براساس لفّ و نشر مرتب، مطابق با اقوام و اشخاص ياد شده در آيات پيش است.

10 - رخداد هاى ناگوار طبيعى ، مانند طوفان شن و صدا هاى مهيب و فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، ممكن است عذاب الهى باشند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم من أرسلنا عليه حاصبًا و منهم من أخذته الصيحة و منهم من

11 - نابود كردن قوم عاد و ثمود با طوفان و صداى مهيب و نيز هلاكت قارون و فرعون و هامان با فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، نشانه پيشى داشتن قضاى الهى بر هر قدرتى است .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين . فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 1

1 - مجازات قوم حق ستيز لوط ، به وسيله طوفانى از شن و سنگريزه

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا

{حاصب} به باد شديدى كه با خود سنگريزه حمل كند، گفته مى شود (مختار الصحاح).

عذاب با غرق

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 9،10،11

9 - برخى از مكذِّبان انبيا ( فرعون و هامان ) ، گرفتار امواج دريا شدند و غرق شدند .

و فرعون و . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أغرقنا

10 - رخداد هاى ناگوار طبيعى ، مانند طوفان شن و صدا هاى مهيب و فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، ممكن است عذاب الهى باشند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم من أرسلنا عليه حاصبًا و منهم من أخذته الصيحة و منهم من

11 - نابود كردن قوم عاد و ثمود با طوفان و صداى مهيب و نيز هلاكت قارون و فرعون و هامان با فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، نشانه پيشى داشتن قضاى الهى بر هر قدرتى است .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين . فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم

عذاب با غل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 31 - 4

4 - آتش دوزخ ، عذابى سخت تر از غل و زنجير شدن

خذوه فغلّوه . ثمّ الجحيم صلّوه

{ثمّ} حرف عطف و مفيد تراخى رتبى است. اين كلمه در آيه شريفه، مى رساند كه معطوف (عذاب با آتش دوزخ)، شديدتر از معطوف عليه (عذاب با دستگيرى و غل و زنجير كردن) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 1،2

1 - مهيا بودن زنجير ها ، غلّ ها و آتش برافروخته براى كافران و ناسپاسان نعمت هدايت از جانب خداوند

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ وأغل_لاً و سعيرًا

2

- كفران نعمت هدايت ، موجب عذاب سخت الهى ( همچون زنجير ، غل و آتش ) در قيامت

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ و أغل_لاً و سعيرًا

عذاب با فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 9

9 _ تحقق اراده الهى به عذاب دنيوى منافقان ، از طريق اعطاى مال وفرزند فراوان و نعمت هاى ظاهرى به آنان

إنما يريد اللّه أن يعذبهم بها

عذاب با قورباغه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 2

2 _ جارى شدن سيلاب و هجوم ملخ ها ، شپش ها و قورباغه ها و آلوده شدن زندگانى به خون ، از عذاب هاى نازل شده بر فرعونيانِ منكر رسالت موسى

فأرسلنا عليهم الطوفان و الجراد و القمل و الضفادع و الدم

{طوفان} آب فراوانى است كه بر منطقه و يا مناطقى مستولى مى شود. هر يك از {جراد} (ملخ) و {قمل} (شپش) اسم جنس است. ضفادع جمع ضَفدَع يا ضفدَع (قورباغه) است.

عذاب با گياه خاردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 6 - 3

3 - بى غذايى و تن در دادن دوزخيان به خوردن خار بى ارزش و صدمه زننده ، از شكنجه ها و عذاب هاى جهنّم است .

ليس لهم طعام إلاّ من ضريع

عذاب با مصيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 13

13 - { عن أبى ادريس الخولانى ( رض ) قال : سألت عبادة بن الصامت ( رض ) عن قول

اللّه : { و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر } فقال : سألت رسول اللّه ( ص ) عنها ، فقال : هى المصائب و الأسقام و الأنصاب ، عذاب للمسرف فى الدنيا ، دون عذاب الأخرة . . . ;

ابوادريس خولانى گويد: از عبادة بن صامت(رض) از اين سخن خدا: {و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر} پرسيدم. گفت: از رسول خدا(ص) پرسيدم، فرمود: عذاب نزديك تر، مصيبت ها و بيمارى ها و رنج ها است. [آن]، عذابى دنيايى است براى مسرف، نه اين كه عذاب آخرت باشد}.

عذاب با ملخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 2

2 _ جارى شدن سيلاب و هجوم ملخ ها ، شپش ها و قورباغه ها و آلوده شدن زندگانى به خون ، از عذاب هاى نازل شده بر فرعونيانِ منكر رسالت موسى

فأرسلنا عليهم الطوفان و الجراد و القمل و الضفادع و الدم

{طوفان} آب فراوانى است كه بر منطقه و يا مناطقى مستولى مى شود. هر يك از {جراد} (ملخ) و {قمل} (شپش) اسم جنس است. ضفادع جمع ضَفدَع يا ضفدَع (قورباغه) است.

عذاب با مواد آلوده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 5

5 - عذاب سخت منكران آيات الهى ، در قيامت به وسيله موادى آلوده و نفرت انگيز *

لهم عذاب من رجز أليم

{رجز} مى تواند به معناى {رجس} و آلودگى باشد در اين صورت اگر {من} نشويه باشد، براشت ياد شده استفاده مى شود.

عذاب با نعمت

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 9

9 _ تحقق اراده الهى به عذاب دنيوى منافقان ، از طريق اعطاى مال وفرزند فراوان و نعمت هاى ظاهرى به آنان

إنما يريد اللّه أن يعذبهم بها

عذاب با نقره داغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 17

17 _ از رسول خدا ( ص ) روايت شده است : { . . . من رفع ديناراً أو درهماً أو تبراً أو فضة لا يعده لغريمه و لا ينفقه فى سبيل اللّه فهو كنز يكوى به يوم القيامة ;

كسى كه درهم و دينار (پول رايج) يا طلا و نقره اى را ذخيره كند، _ بدون اينكه براى طلبكار كنار بگذارد _ و آن را در راه خدا انفاق نكند اين مال كنز است و در قيامت، به وسيله آن داغ زده مى شود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 35 - 2،3،5،7

2 _ گنجينه هاى ثروت اندوزان را ، جهت نقره داغ كردن آنان ، با آتش دوزخ خواهند گداخت .

يوم يحمى عليها فى نار جهنم فتكوى بها جباههم

{احماء} مصدر {يحمى} يعنى چيزى را به شدت حرارت دادن و ضمير مؤنث {عليها} به {الذهب} و {الفضة} برمى گردد البته به اعتبار دنانير و دراهم و {يكوى} از ماده {كىّ} و كىّ به معناى چسباندن چيزى داغ به عضو بدن است.

3 _ پيشانى ، پهلو و پشت كنزاندوزان را در دوزخ با طلا ها و نقره هاى گداخته ، داغ خواهند كرد .

فى نار جهنم فتكوى بها جباههم و

جنوبهم و ظهورهم

5 _ طلا ها و نقره هاى گداخته شده در آتش دوزخ ، تجسمى از گنجينه شدن آنها در دنيا توسط كنزاندوزان

الذين يكنزون الذهب و الفضة . .. يوم يحمى عليها ... هذا ما كنزتم لأنفسكم

7 _ شكنجه دوزخيان با طلا و نقره گداخته ، از عذاب هاى دردناك جهنم است .

و الذين يكنزون الذهب . .. فبشرهم بعذاب أليم. يوم يحمى عليها فى نار جهنم

عذاب با ويرانى شهرها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 1

1_ جوشش آب هاى سيل آسا ، بارش باران هاى طوفان زا ، زير و زبر شدن آباديها ، فرو ريختن سنگ هاى عذاب و ايجاد صيحه و غرش هاى تخريب گر ، نمونه هايى است از عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال .

و كذلك أخذ ربك

{ذلك} اشاره به عذابهايى است كه در اين سوره بيان شده است; از قبيل طوفان نوح ، زير و زبر شدن آباديهاى قوم لوط و . .. .

عذاب باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 1

1- امكانات ثروت مند مغرور ، با نزول عذاب فراگير الهى ، نابود شد و تمامى منافع باغ و كشت زار او از بين رفت .

و أُحيط بثمره

{أُحيط بثمره} عطف بر محذوف است، يعنى، {وقع العذاب و. ..}. احاطه شدن، كنايه از نابود شدن است. مراد از {ثمر}، تمامى دستاوردهاى مرد ثروت مند در باغ و كشت زار خود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18

- 43 - 1

1- سرمايه دارِ مغرورِ به كثرت هواداران ، هنگام نابودى سرمايه اش با عذاب الهى ، تنها و بى ياور بود .

أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا . .. و لم تكن له فئة ينصرونه من دون اللّه

عذاب بت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 1

1- ابراهيم ( ع ) در اندرز خود به آزر ، عذاب سخت الهى را در كمين پرستشگران بت ها خواند و وى را به آن هشدار داد .

إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

نكره آوردن {عذاب} بر عظمت آن دلالت دارد. و {مسّ} (مصدر {يمسك}) _ چنانچه در مفردات راغب آمده است _ در باره هرگونه آزارى كه به انسان برسد، استعمال مى شود.

عذاب بخيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 4

4 _ كيفر بخيلان و رياكاران ( عذاب ، محروميت از محبت خداوند ، همراهى با شيطان ) ، بازتاب عمل خود آنان است ، نه ستمى از جانب خداوند .

انّ اللّه لا يحبّ . .. الذين يبخلون ... و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس ... و

جمله {انّ اللّه . .. } مى تواند پاسخى باشد براى اين سؤال كه چرا خداوند مردم را به عذاب و ... مبتلا مى كند. خداوند مى فرمايد اين عذابها ناشى از ستم او نيست، بلكه دستاورد خود بخيلان است.

عذاب بدعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 1،2

1 - تحرير و نوشتن افكار و

انديشه ها به عنوان كتاب الهى و قوانين دينى ، جرم و گناهى بزرگ ، و در پى دارنده عذاب الهى است .

فويل للذين يكتبون . .. فويل لهم ممّا كتبت أيديهم

كلمه {ويل} كلمه اى است كه انسان به هنگام گرفتار شدن به عذاب، آن رابر زبان جارى مى كند. بنابراين مراد از {فويل للذين ...} گرفتار شدن بدعتگذاران به عذاب است.

2 - ارائه و نشر افكار و انديشه ها به عنوان كتاب آسمانى و فرمان هاى الهى ، حرام و گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب الهى است .

فويل للذين . .. ثم يقولون هذا من عند اللّه

عذاب بدعت گزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 117 - 4

4- ابتلاى بدعت گذاران به عذاب دردناك ، پس از بهرهورى اندك از دنيا ، گواه عدم رستگارى آنان است .

إن الذين يفترون على الله الكذب لايفلحون . مت_ع قليل و لهم عذاب أليم

عذاب بدكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 14

14- مرتكبان كار هاى زشت و توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) و دين ، در معرض عذاب هاى گوناگونند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب

عذاب بدگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 1

1 - كسانى كه درباره ديگران سخن چينى و بدگويى كرده ، آنان را با كنايه و اشاره مسخره مى كنند ، گرفتار عذاب الهى خواهند شد .

ويل لكلّ همزة لمزة

{هُمَزَة}، به معناى

شخصى است كه با چشم و پلك و ابرو، به ديگران اشاره كرده و براى رساندن شرّ به آنان، سعايت و سخن چينى كند (قاموس). اين وزن براى مبالغه به كار مى رود و دلالت دارد كه آن كار به صورت عادت درآمده است. (مجمع البيان)

عذاب بدون بيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 115 - 6

6 _ خداوند ، بدون بيان ، كسى را عقاب نخواهد كرد .

و من يشاقق الرسول من بعد ما تبيّن له الهدى . .. نصله جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 144 - 12

12 _ خداوند بدون حجت و برهان ، كسى را عقاب نخواهد كرد .

أتريدون أن تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً

عذاب بر سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 5

5- سرزمين قوم لوط ، محل نزول عذاب الهى بر آنان

إلاّ امرأته إنها لمن الغ_برين

{غابر} (مفرد غابرين) در لغت به معناى باقى و بازمانده است و مقصود از بازماندگان، عموم مردم لوط _ به استثناى آل لوط _ است كه در شهر ماندند و عذاب الهى آنان را فرا گرفت.

عذاب برزخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 20،21،25

20 _ عذاب خواركننده در برزخ، جزاى گفتار نادرست درباره خداوند و افتراى به اوست.

اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون على الله غير الحق

21 _ استكبار در برابر آيات الهى، عذاب خواركننده پس از مرگ را (در برزخ)

به دنبال دارد.

اليوم تجزون عذاب الهون . .. كنتم عن ءايته تستكبرون

25 _ ظالمان و مستكبران در برزخ به عذاب گرفتار خواهند بود.

و لو ترى إذ الظلمون . .. اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم ... عن ءايته تستكبرون

ظاهراً مراد از {اليوم} زمان پس از مرگ و قبل از قيامت است كه برزخ نام دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 14

14 _ عذاب برزخ ، نمودى از كيفر سريع و بدون تأخير خداوند است .

من يسومهم سوء العذاب إن ربك لسريع العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 50 - 7

7 _ كافران كشته شده در جنگ بدر ، به عذاب سوزان برزخى گرفتار هستند .

و ذوقوا عذاب الحريق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 4

4 - وجود عذاب آتش ، پس از مرگ و در عالم برزخ

فأُدخلوا نارًا

مفسران بر اين عقيده اند كه عذاب آتش براى قوم نوح، مربوط به عالم برزخ و پس از غرق شدن آنان است; زيرا {فا} در {فاُدخلوا} دلالت دارد كه عذاب آتش مربوط به دنيا نيست. از آن جايى كه فعل {اُدخلوا} به صيغه ماضى آمده، معلوم مى شود كه اين عذاب انجام شده و مربوط به قيامت نيست.

عذاب برزخى آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 1،2،12

1 - عرضه شدن خاندان فرعون هر صبح و شام بر آتش ، پيش از قيامت ( عالم برزخ )

النار

يعرضون عليها غدوًّا و عشيًّا

تعبير {غدوّ} و {عشىّ} (صبح و شام) يا اشاره به دوام و هميشگى بودن عرضه آتش است و يا اشاره به انقطاع عذاب برزخى است كه تنها در مواقع صبح و شام به آن گرفتار مى شوند. گفتنى است ذيل آيه _ كه درباره عذاب شديدتر قيامت است _ مى رساند كه مقصود از {النار} در آغاز آيه، عذاب برزخى است.

2 - سوختن خاندان فرعون در آتش ، هر صبح و شام پيش از قيامت و در عالم برزخ

النار يعرضون عليها غدوًّا و عشيًّا

همان گونه كه بسيارى از مفسران گفته اند، مقصود از عرضه آتش، مى تواند افكندن در آتش باشد.

12 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) ذلك فى الدنيا قبل يوم القيامة لأنّ فى نارالقيامة لايكون عذوّ و عشىّ . . . و ل_كن ه_ذا فى البرزخ قبل يوم القيامة . . . ;

امام صادق(ع) [درباره {النار يعرضون عليها غدوّاً و عشيّاً}] فرمود: اين [عذاب] در دنيا و قبل از بر پايى قيامت است; چون در آتش قيامت صبح و شامى نيست . ..، ولى اين در عالم برزخ قبل از قيامت است...}.

عذاب برزخى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 1

1 - ظالمان ، گرفتار عذاب دنيوى و برزخ ، علاوه بر عذاب هاى اخروى

يل_قوا يومهم . .. و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك

در صورتى كه {يومهم. ..} در دو آيه پيش، نظر به روز قيامت داشته باشد، {ذلك} در اين آيه اشاره به عذاب اخروى خواهد بود و {دون ذلك} (به غير آن عذاب) نظر

به عذاب دنيا يا برزخ خواهد داشت.

عذاب برزخى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 6

6 - قوم بت پرست نوح ، به هنگام غرق شدن و دچار گشتن به عذاب برزخى ، هيچ يار و ياورى نداشتند .

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

عذاب برزخى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 8

8 - عذاب اخروى كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق دينى ، پس از مرگ آغاز شده و به تأخير نخواهد افتاد .

و لاهم ينظرون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ينظرون} فعل مجهول از باب افعال باشد; يعنى، از مصدر انظار (مهلت دادن) گرفته شده باشد. مراد از مهلت ندادن به قرينه {ماتوا و هم كفار} شروع عذاب پس از مرگ است.

عذاب برزخى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 12

12 _ منافقان مرموز و نهانكار ، داراى عذابى در دنيا و برزخ و نيز در قيامت *

سنعذبهم مرتين ثم يردون إلى عذاب عظيم

به احتمال اينكه مراد از عذاب قبل از آخرت، يكى عذاب دنيوى و ديگرى عذاب برزخ باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

عذاب برزخى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 11،12

11 _ يهوديان تجاوزگر ايله ، علاوه بر چشيدن عذاب هاى دنيوى ، تا قيامت به عذاب هاى برزخى گرفتار خواهند بود .

و إذ تأذن ربك ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم

سوء العذاب

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از ضمير {عليهم} يهوديان مسخ شده ايله باشد. بر اين اساس مقصود از {سوء العذاب} عذابهاى دنيوى نيست، بلكه به دليل {إلى يوم القيمة} مراد عذابهاى برزخى خواهد بود. يعنى: {ليبعثن عليهم من بعد موتهم إلى يوم القيمة ... .}

12 _ خداوند براى عذاب يهوديان متمرد ، نيروهايى را در برزخ بر آنان مسلط كرده است .

ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

عذاب بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 7

7 - كفر پيشگان به عذابى گرفتار خواهند شد .

و لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 14،15

14- مرتد ، داراى عذابى بزرگ است .

من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. لهم عذاب عظيم

15- عذاب بزرگ ، نمود خشم شديد الهى است .

فعليهم غضب من الله و لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 3،4

3 - فضل و رحمت الهى و افشاى چهره توطئه گران { افك } از سوى خدا ، مسلمانان صدراسلام را از خطر عذابى بزرگ نجات بخشيد .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

4 - هتك حرمت پيامبر ( ص ) ، در پى دارنده عذابى بزرگ

لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه موضوع آيه شريفه، ماجراى {افك} است و با حرمت پيامبر(ص) ارتباط دارد كه

ناخواسته از سوى مسلمانان، در معرض هتك حرمت قرار گرفته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 22 - 6

6 - عذاب بزرگ اخروى ، همان انتقام الهى از مجرمان تكذيب كننده آيات خدا است .

ذوقوا عذاب النار الذى كنتم به تكذّبون . .. العذاب الأكبر ... إنّا من المجرمين من

عذاب بعد از اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 5

5- نزول عذاب الهى ، پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و نشانه هاى خداوندى است .

و ءاتين_هم ءاي_تنا فكانوا عنها معرضين . .. فأخذتهم الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 5

5- عذاب و كيفر امت ها ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان با فرستادن انبيا بود .

لقد جاءهم رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب

عذاب بعد از معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 5

5- نزول عذاب الهى ، پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و نشانه هاى خداوندى است .

و ءاتين_هم ءاي_تنا فكانوا عنها معرضين . .. فأخذتهم الصيحة

عذاب بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 14

14 - داستان تقاضاى رؤيت خدا و اظهار ناباورى بنى اسرائيل به سخنان موسى ( ع ) و فرود آمدن صاعقه بر آنان ، داستانى آموزنده و شايسته به خاطر داشتن

و إذ قلتم يموسى لن نؤمن لك . .. و أنتم

تنظرون

{إذ قلتم} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {اذكروا إذ قلتم . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 16

16 _ جاودانگى عذاب بنى اسرائيل به خاطر عصيان گرى ، تجاوزپيشگى ، ترك نهى از منكر ، و پذيرش ولايت كافران

ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون. كانوا لايتناهون ... و فى العذاب هم خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 8،9

8 _ موسى ( ع ) ، نگران شمول عذاب الهى بر همه قوم خويش *

و اكتب لنا فى هذه الدنيا حسنة و فى الاخرة . .. قال عذابى أصيب به من أشاء

به نظر مى رسد تقاضاى موسى(ع) با جمله {و اكتب لنا . .. } و تعليل آن با جمله {إنا هدنا إليك}، ناشى از واقعه اى است كه در آيه قبل بيان شد و آن عبارت بود از هلاكت همه همراهان به سبب سفاهت گروهى از ايشان. گويا موسى(ع) از آن واقعه چنين برداشت كرد كه با گناه گروهى از بنى اسرائيل همه آنان در خطر نابودى خواهند بود و لذا نگران شد و از خدا چنين تقاضايى كرد.

9 _ خداوند با بيان عدم تقدير عذاب بر همگان و جريان آن بر اساس مشيت خويش ، موسى ( ع ) را از نگرانى شمول عذاب بر همه بنى اسرائيل ر ها ساخت .

قال عذابى أصيب به من أشاء و رحمتى وسعت كل شىء

جمله {عذابى أصيب به من أشاء} در مقابل {و رحمتى وسعت كل شىء}، بيانگر اين است كه خداوند خواهان

عذاب همگان نخواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 4

4 _ خداوند گروهى از بنى اسرائيل را به دليل تمردشان ( طلب آمرزش نكردن و به جان آن سخنى ديگر گفتن ) به عذاب آسمانى گرفتار ساخت .

فأرسلنا عليهم رجزاً من السماء بما كانوا يظلمون

عذاب بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 3 - 2،4

2 - يهوديان توطئه گر بنى نضير ، مستحق مجازاتى سخت بودند .

هو الذى أخرج الذين كفروا . .. و لولا أن ... لعذّبهم فى الدنيا

4 - قضاى الهى ، عامل تبديل حكم هلاكت بنى نضير ، به تبعيد آنان از مدينه

و لولا أن كتب اللّه عليهم الجلاء لعذّبهم فى الدنيا

عذاب بى بيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 24 - 6

6 - منكران دين بدون اتمام حجت با آنان ، به آتش دوزخ گرفتار نخواهند شد .

فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار

جواب شرط {فان لم تفعلوا} محذوف است و جمله {فاتقوا . ..} جانشين آن شده است. جمله با تقدير آن چنين است: فان لم تفعلوا تمت عليكم الحجة و ثبت لديكم ان القرآن منزل من عنداللّه فاتقوا ...

عذاب پس از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 7

7 - امكان نزول عذاب استيصال ، پس از رحلت پيامبراكرم ( ص ) براى جوامعى كه استحقاق آن را دارند .

أو نتوفّينّك فإلينا يرجعون

عذاب پليد

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 4

4 - عذاب تلاش كنندگان بر ضد آيات خدا ، عذابى بس بد و پليد است .

و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا . .. لهم عذاب من رجز

عذاب پيروان شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 20

20 _ جايگاه ابدى جنيان اغواگر (شيطانها) و انسانهاى پيرو ايشان آتش دوزخ است.

قال النار مثويكم خلدين فيها

{مثوى} اسم مكان و به معنى جايگاه و محل استقرار است. (راغب).

عذاب پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 22

22- شيطان در قيامت پيروان خود را از عذابى بس دردناك خبر خواهد داد .

ما أنا بمصرخكم . .. إنى كفرت بما أشركتمون من قبل إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

{إن الظالمين لهم عذاب أليم} به قرينه وحدت سياق مى تواند ادامه كلام شيطان باشد.

عذاب پيروان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 4

4 - پيروان ستمگران ، همانند آنان مستحق عذاب الهى اند .

فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم فأغرقن_هم أجمعين

عذاب پيشينيان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 100 - 1

1 _ برخى از اقوام پيشين بر اثر كفرپيشگى و ارتكاب گناه به عذاب الهى گرفتار شدند و توان درك معارف دينى از آنان سلب شد .

أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم و نطبع على قلوبهم

عذاب تاركان انفاق

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 10

10 _ آنان كه طلا و نقره مى اندوزند و از انفاق آن در راه خدا ، امتناع مىورزند ، مستحق عذابى دردناكند .

و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم

عذاب تاركان نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 4

4 _ خداوند حتى آن گروه از يهوديان ايله را كه خود صالح بودند ، ولى متجاوزان را موعظه نكردند ، به عذابى شديد گرفتار ساخت .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

در آيه قبل در مقام تقسيم يهوديان ايله از نظر عملكرد، آنان را به سه گروه تقسيم كرد و آيه مورد بحث در مقام بيان سرنوشت آنان است و ايشان را در دو گروه قرار داده است. اين مقايسه نشان مى دهد كه خداوند ترك كنندگان نهى از منكر را از گروه ظالمان (الذين ظلموا) شمرده است.

عذاب تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 7

7 _ توبه كنندگانى كه صرفاً از خطاى خويش نادم باشند و عملا در مقام جبران خطا ها بر نيايند ، داراى سرنوشتى مبهم از جهت عذاب و غفران

و ءاخرون . .. إما يعذبهم و إما يتوب عليهم

خداوند در اين آيات سه گروه را ياد كرده است: 1 _ {و من أهل المدينة . .. } ; 2 _ {و آخرون اعترفوا بذنوبهم} ; 3 _ {و آخرون مرجون لأمر اللّه} كه

از مقايسه اين سه گروه مى توان نتيجه گرفت كه گروه سوم اصرار بر خطا ندارند و نادمند ; ولى همانند گروه دوم اعتراف به خطا نكرده و در مقام جبران برنيامده اند.

عذاب تجزيه كنندگان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 90 - 1

1- التقاطيون و تجزيه كنندگان قرآن در صدر اسلام ، دچار عذاب الهى شدند .

كما أنزلنا على المقتسمين

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه لفظ عذاب در جمله {أنا النذير. ..} در آيه قبل، در تقدير باشد و مفعول فعل {أنزلنا} ضمير محذوفى باشد كه به عذاب بر مى گردد. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: همان گونه كه عذاب را بر {مقتسمين} نازل كرديم. گفتنى است {المقتسم} به معناى كسى است كه چيزى را به چند جزء تقسيم كند و مراد از آن _ به قرينه آيه بعد (الذين جعلوا القرءان عضين) _ تجزيه كنندگان قرآن هستند كه برخى از معارف آن را پذيرفته و برخى را انكار كردند.

عذاب تدريجى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 3

3 _ عذاب ناگهانى و غافلگيرانه و عذاب غير غافلگيرانه (تدريجى و با ظهور نشانه هاى عذاب)، از انواع عذابهاى الهى در دنيا

إن أتيكم عذاب اللّه بغتة أو جهرة

عذاب تدريجى اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 12 - 4

4- عذاب نازل بر جوامع ستمگر ، تدريجى بود .

فلمّا أحسّوا . .. يركضون

باتوجه به اين كه در آيه شريفه، از فرار عذاب شوندگان

حكايت شده است، به دست مى آيد كه بين آغاز احساس عذاب و نابودى آنان _ كه در سه آيه بعد از آن ياد مى شود _ فاصله اى وجود داشته است.

عذاب تدريجى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 12 - 4

4- عذاب نازل بر جوامع ستمگر ، تدريجى بود .

فلمّا أحسّوا . .. يركضون

باتوجه به اين كه در آيه شريفه، از فرار عذاب شوندگان حكايت شده است، به دست مى آيد كه بين آغاز احساس عذاب و نابودى آنان _ كه در سه آيه بعد از آن ياد مى شود _ فاصله اى وجود داشته است.

عذاب ترسناك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 16

16- عذاب پروردگار ، عذابى بس سخت و دهشت بار و درخور اجتناب و پرهيز است .

إن عذاب ربّك كان محذورًا

عذاب ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 13

13 - تهديد متخلّفان از سفر حديبيه ، به عذاب دردناك ، در صورت تخلف و روى گردانى دوباره از جهاد

و إن تتولّوا كما تولّيتم من قبل يعذّبكم عذابًا أليمًا

عذاب توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 14

14 _ توطئه و نيرنگ عليه قرآن ، تلاشى مذبوحانه بوده و نيرنگ بازان پيش از به ثمر رساندن توطئه هاى خود ، در دام مكر ( عذاب ) خدا گرفتار خواهند شد .

إذا لهم مكر فى ءاياتنا قل اللّه أسرع

مكراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 7

7- طراحان و برنامه ريزان كار هاى زشت ، در معرض انواع عذاب هاى الهى اند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب من حيث لايشعر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

عذاب توطئه گران عليه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 3،4

3 - تلاش گران بر ضد آيات الهى ، قطعاً عذابى دردناك خواهند داشت .

و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا . .. أُول_ئك لهم عذاب ... أليم

4 - عذاب تلاش كنندگان بر ضد آيات خدا ، عذابى بس بد و پليد است .

و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا . .. لهم عذاب من رجز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 38 - 4

4 - حضور دائمى تلاش گران بر ضد آيات الهى در عذاب قطعى است .

و الذين يسعون فى ءاي_تنا . .. أُول_ئك فى العذاب محضرون

{محضرون} (اسم مفعول از مصدر {احضار}) به چيزى گفته مى شود كه همواره حاضر باشد. اين نكته مستلزم حضور هميشگى و غايب نبودن در هيچ وقت است.

عذاب توطئه گران عليه قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 5

5 - تلاش گران بر ضد آيات قرآن

، عذابى دردناك و بد خواهند داشت .

و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا . .. لهم عذاب من رجز أليم

به قرينه آيه بعد، مى توان گفت كه مراد از {آيات} در اين آيه، آيات قرآن است.

عذاب توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 8

8 - دستور قطع ارتباط با توطئه گران { افك } و تهديد آنان به عذاب بزرگ از سوى خداوند

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. لهم عذاب عظيم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه آيه ياد شده، از جمله آيات مربوط به ماجراى {افك} باشد.

عذاب ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 10،16

10 _ آنان كه طلا و نقره مى اندوزند و از انفاق آن در راه خدا ، امتناع مىورزند ، مستحق عذابى دردناكند .

و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم

16 _ معاذ بن كثير گويد : از امام صادق ( ع ) شنيدم كه مى فرمود : { . . . إذا قام قائمنا حرّم على كلّ ذى كنز كنز حتّى يأتيه به فيستعين به على عدوّه و هو قول اللّه عز و جل فى كتابه : { و الذين يكنزون الذّهب و الفضة و لا ينفقون ها فى سبيل اللّه فبشّرهم بعذاب أليم } ;

. .. هنگامى كه قائم ما قيام كند بر هر صاحب كنزى، كنزش را ممنوع مى كند تا اينكه آن را بياورد و حضرت، به وسيله آن بر ضد دشمن خود كمك

بگيرد و اين سخن خدا در كتاب اوست كه فرمود: كسانى را كه زر و سيم گنجينه مى كنند و آن را در راه خدا انفاق نمى كنند، به عذاب دردناكى بشارت ده ... }.

عذاب جامعه فاسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 12

12 _ نهى از منكر مايه رهايى يافتن از عذاب هاى تعيين شده براى جوامع گنهكار است .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

عذاب جامعه گناهكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 2

2 _ عذاب سهمگين خداوند در انتظار جوامع مختلف از قوانين دين و پذيرنده ولايتهاى غير خداوند

و لاتتبعوا من دونه . .. و كم من قرية أهلكنها

بيان هلاكت جوامع پيشين پس از فرمان به رعايت قوانين دين و سرپيچى از ولايت غير خدا {اتبعوا ما أنزل اليكم . ..}، بيانگر آن است كه عذاب امتهاى پيشين به سبب تخلف آنان از اين فرمان بوده است.

عذاب جامعه مجرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 12

12 _ جامعه مجرم خود را از شمول رحمت خداوند محروم و سزاوار عذاب او مى گرداند.

و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

{بأس} در لغت به معناى شدت است و در اين آيه كنايه از عذاب است.

عذاب جاودان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 9 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : { عذاب واصب }

اى دائم ، موجعٌ قد وصل إلى قلوبهم ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: {عذاب واصب}; يعنى، عذاب هميشگى و دردآور كه به قلب هاى آنان مى رسد}.

عذاب جاودانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 17

17 _ غضب الهى و عذاب هميشگى ، دستاور پذيرش ولايت كافران و دوستى با آنان

يتولون الذين كفروا لبئس . .. ان سخط اللّه عليهم و فى العذاب هم خلدون

عذاب جسمانى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 15 - 5

5 - قيامت و عذاب آن براى جن ، جسمانى است .

و أمّا الق_سطون فكانوا لجهنّم حطبًا

عذاب جسمانى زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 8

8 _ كسانى كه به گناه شرك ، آدم كشى و زنا دست بيالايند ، در قيامت به دو عذاب جسمى و روحى گرفتار خواهند شد .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة و يخلد فيه مهانًا

عذاب جسمانى قاتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 8

8 _ كسانى كه به گناه شرك ، آدم كشى و زنا دست بيالايند ، در قيامت به دو عذاب جسمى و روحى گرفتار خواهند شد .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة و يخلد فيه مهانًا

عذاب جسمانى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 48 - 3

3 - شكنجه روحى كافران در دوزخ ، علاوه بر شكنجه جسمى آنان

يسحبون . ..

ذوقوا مسّ سقر

امر در {ذوقوا} براى تهكم و استهزا است. به استهزا گرفته شدن دوزخيان از سوى مأموران الهى _ در مقايسه با عذاب جسمى آنان _ شكنجه روحى خواهد بود.

عذاب جسمانى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 8

8 _ كسانى كه به گناه شرك ، آدم كشى و زنا دست بيالايند ، در قيامت به دو عذاب جسمى و روحى گرفتار خواهند شد .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة و يخلد فيه مهانًا

عذاب جسمانى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 14 - 4

4 - منكران معاد ، مورد شكنجه روحى و جسمى در قيامت

على النار يفتنون . ذوقوا فتنتكم

تعبير {يفتنون} ناظر به عذاب بدنى و عبارت هاى {ذوقوا} و {كنتم به تستعجلون}، دربردارنده سرزنش هايى است كه عذاب روحى كافران را به دنبال دارد.

عذاب جسمى در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 5 - 4

4 - جهنم ، داراى عذاب جسمى و شكنجه روحى

سيصلى نارًا . .. و امرأته ... فى جيدها حبل من مسد

آتش، عذاب جسمى و تحقير با بستن ريسمان به گردن، عذاب روحى است.

عذاب جسمى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 7 - 5

5 - باطن و روح انسان نيز در قيامت ، از آتش جهنم در عذاب خواهد بود .

الّتى تطّلع على الأفئدة

ممكن است در دنيا بدن كسى بسوزد; ولى روح او رنج نبيند و از شكنجه

در راه عقيده شادمان باشد; اما اين آيه، آتش جهنم را براى جان انسان _ كه قلب كنايه از آن است _ نيز سوزاننده معرفى كرده است.

عذاب جسمى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 13

13- مشركان در حهنّم ، به عذاب جسمى و روحى مبتلا خواهند بود .

فتلقى فى جهنّم ملومًا مدحورًا

{القا در حهنّم} دلالت بر جسمانى بودن عذاب مى كند و {ملوماً} و {مدحوراً} _ كه به معناى طرد و سرزنش است _ دلالت بر عذاب روحى دارد.

عذاب جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 9

9 - امت هايى از جن و انس در گذشته تاريخ بر اثر دشمنى با خداوند ( شركورزى ، انكار رسالت پيامبران و . . . ) به عذاب الهى گرفتار شدند .

و حقّ عليهم القول فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

عذاب جنيان اغواگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 20

20 _ جايگاه ابدى جنيان اغواگر (شيطانها) و انسانهاى پيرو ايشان آتش دوزخ است.

قال النار مثويكم خلدين فيها

{مثوى} اسم مكان و به معنى جايگاه و محل استقرار است. (راغب).

عذاب جنيان حق ناپذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 15 - 4

4 - ظالمان و حق ناپذيران جن ، همچون انسان ها ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .

و أمّا الق_سطون فكانوا لجهنّم حطبًا

عذاب جنيان ظالم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - جن - 72 - 15 - 4

4 - ظالمان و حق ناپذيران جن ، همچون انسان ها ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .

و أمّا الق_سطون فكانوا لجهنّم حطبًا

عذاب جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 5

5 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و رسولان او ، سرپيچى كردند ، مورد محاسبه سخت الهى و عذاب ناشناخته و ناخوشايند ( عذاب استيصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

{نكر} (مرادف {منكر}) به معناى شىء ناخوشايند و ناشناخته است.

عذاب جوامع فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 11

11- عذاب جامعه فسادگر ، آن چنان شديد است كه مايه نابودى و هدم كامل آن مى شود .

ففسقوا فيها فحقّ عليها القول فدمّرن_ها تدميراً

عذاب جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 16 - 2

2 _ تقوا پيشگان ، همواره خواستار بخشايش گناهان خويش از خدا و مصونيّت از عذاب دوزخند .

للّذين اتقوا . .. فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

{الذين يقولون}، بيان ويژگيهاى {الذين اتقوا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 10،11،12

10 _ نفاق ، فساد در زمين و نصيحت ناپذيرى در برابر دعوت به تقوا ، گناه و موجب عذاب جهنّم

و من الناس من يعجبك . .. فحسبه جهنّم

11 _ هيچ كيفرى جز عذاب جهنّم ، نمى تواند حاكمان مفسد ، سرسخت ،

متكبّر و مغرور را رام كند .

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنم

12 _ جهنّم ، كيفر حاكمان مفسد ، سرسخت و حق ناپذير

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 8،9

8 _ عذاب دوزخيان ، هرگز ستمى از سوى خداوند بر آنها نيست .

ذوقوا عذاب الحريق . .. و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

بنابر اينكه {انّ اللّه . .. }، خبر براى مبتدايى محذوف باشد (الأمر و الشّأن انّ اللّه ليس ... )، بر اين مبنا، مراد از ستم نكردن خداوند _ به قرينه {ذلك بما قدّمت ايديكم} _ اين است كه خداوند در كيفر دادن ستم نمى كند.

9 _ عذاب دوزخيان ، هرگز فزونتر از اقتضاى عملكرد آنان نخواهد بود .

ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 34

34 _ دعا براى نجات يافتن از عذاب دوزخ ، وسيله اى براى رهايى يافتن از آن

فقنا عذاب النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 9

9 _ هيچكس دوزخيان را از عذاب الهى نجات نخواهد داد .

ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار

مراد از {انصار} به قرينه {من تدخل النّار}، يارى در جهت رهاسازى از عذاب دوزخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 1،6

1 _ قتل و آدمكشى

از سر ظلم و تجاوز ، موجب گرفتارى به عذاب دوزخ

و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً

در برداشت فوق {ذلك} اشاره به {قتل نفس} گرفته شده است.

6 _ خودكشى ، تجاوز و ستمگرى است و موجب گرفتارى به عذاب دوزخ . *

و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك ... فسوف نُصليه ناراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 31 - 4

4 _ گناهى كه وعده عذاب دوزخ در پى داشته باشد ، كبيره است . *

سوف نصليه ناراً . .. ان تجتنبوا كبائر

مؤيّد برداشت فوق فرمايش امام صادق (ع) است كه درباره آيه فوق فرمود: الكبائر، التى اوجب اللّه عزّ و جل عليها النار.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 276، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 473، ح 207.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 56 - 4،5،9

4 _ رويش پوست جديد بر بدن ، پس از بريان شدن و سوختن آن در آتش جهنّم

كلّما نضجت جلودهم بدّلنا هم جلوداً غيرها

5 _ پوست ، واسطه عذاب آدمى در جهنّم

كلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلوداً غيرها ليذقوا العذاب

با توجه به اينكه {ليذوقوا} متعلق به {بدلناهم} است، برداشت فوق استفاده شده است.

9 _ رويش مجدد پوست ، وسيله تداوم چشاندن عذاب به دوزخيان

كلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلوداً غيرها ليذقوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 1

1 _ مستضعفانى كه توان هجرت و راهى براى خلاصى از استضعاف ندارند ، گرفتار

عذاب جهنّم نخواهند شد .

فاولئك مأويهم جهنّم . .. الا المستضعفين ... لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلا

در برداشت فوق {الّا المستعضفين}، استثناى متصل و {فاولئك} مستثنى منه گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 115 - 1،16،20

1 _ دشمنى و مخالفت با رسول خدا ( ص ) ، موجب عذاب جهنم

و من يشاقق الرسول . .. نوله ما تولى و نصله جهنم و ساءت مصيراً

{يشاقق} از ماده {شقق}، به معناى مخالفت كردن و دشمنى نمودن است. (مجمع البيان).

16 _ تفرقه افكنى در صفوف جامعه ايمانى ، موجب عذاب جهنم

و من . .. يتبع غير سبيل المؤمنين نوله ما تولى و نصله جهنم

20 _ مخالفت با رهبرى كسى كه با انتخاب مشروع برگزيده شده باشد ، موجب عذاب جهنم است .

و من يشاقق الرسول . .. و يتبع غير سبيل المؤمنين نوله ما تولى

اميرالمومنين(ع) فرمود: . .. فان اجتمعوا على رجل و سموه اماماً كان ذلك لله رضى فان خرج عن امرهم خارج بطعن او بدعة ردوه الى ما خرج منه فان ابى قاتلوه على اتباعه غير سبيل المؤمنين و ولاه اللّه ما تولى ...

_______________________________

نهج البلاغه، نامه 6; نورالثقلين، ج 1، ص 551، ح 566.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 116 - 8

8 _ مشركان و گناهكارانى كه آمرزيده نشوند ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .

نصله جهنم . .. إنّ اللّه لا يغفر ان يشرك به

بنابر اينكه جمله {ان اللّه . ..} بيانگر علت {نصله جهنم}باشد، معلوم مى شود كه نجات از جهنم

يا سقوط در آن، در گرو آمرزش و عدم آمرزش گناهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 145 - 3

3 _ جهنم ، داراى طبقات ، و عذابش ، داراى شدت و ضعف است .

إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 30،31

30 _ شديدترين عذاب جهنم ، كيفر قتل به ناحق انسان

انه من قتل نفساً بغير نفس . .. فكانما قتل الناس جميعاً

امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: يوضع فى موضع من جهنم اليه ينتهى شدة عذاب اهلها . .. .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 271، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 619، ح 150.

31 _ جايگاه قاتل يك انسان در جهنم ، همان جايگاه قاتل همه انسانهاست ، اگر چه عذابشان متفاوت است .

من قتل نفساً بغير نفس او فساد فى الارض فكانما قتل الناس جميعاً

امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمود: يوضع فى موضع من جهنم . .. لو قتل الناس جميعا انما كان يدخل ذلك المكان قلت: فانه قتل آخر؟ قال: يضاعف عليه.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 271، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 619، ح 150.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 2

2 _ كفرپيشگان ، راهى براى نجات از عذاب دوزخ ندارند .

إنّ الذين كفروا . .. و لهم عذاب اليم

جمله {لو ان . ..} كنايه از نبود راه نجات از عذاب دوزخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 37 - 3

3 _ عذاب دوزخ ، همواره دردناك و ناخوشايند براى دوزخيان

يريدون ان يخرجوا من النار و ما هم بخرجين منها

تصميم مستمر براى خروج، كه از فعل مضارع {يريدون ان يخرجوا} به دست مى آيد، نشانه رنج ديدن دايمى دوزخيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 6

6 _ سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.

ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

{ال} در كلمه {العذاب} عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از {لكل ضعف} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 35 - 7

7 _ شكنجه دوزخيان با طلا و نقره گداخته ، از عذاب هاى دردناك جهنم است .

و الذين يكنزون الذهب . .. فبشرهم بعذاب أليم. يوم يحمى عليها فى نار جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 96 - 3

3 - وجود عذاب روحى علاوه بر شكنجه جسمى براى دوزخيان

و هم فيها يختصمون

فعل مضارع (يختصمون) دلالت بر استمرار منازعه دوزخيان دارد كه مى تواند نوعى عذاب روحى براى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 55 - 1،4،5،6

1 - عذاب جهنم ، چنان بر كافران احاطه خواهد داشت كه از بالا و پايين پا ، آنهارا فرا خواهد گرفت .

يوم يغشي_هم العذاب من فوقهم و من

تحت أرجلهم

4 - عذاب فراگير دوزخ ، سزاى اعمال نارواى خود كافران است .

ذوقوا ما كنتم تعملون

برداشت بالا، بنابر تقدير {جزا} به عنوان معناى {ما}ى موصول است.

5 - عذاب جهنم ، تجسم كردار هاى خود بدكاران است .

ذوقوا ما كنتم تعملون

6 - تداوم بر اَعمال ناروا ، در پى دارنده عذاب فراگير جهنم است .

ذوقوا ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 3

3 - وجود عذابِ سوزانى شديدتر از عذاب جهنم در قيامت

فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 6 - 1

1 - مشاهده دوزخ در قيامت و گرفتارى به عذاب آن ، تهديدى الهى و هشدارى ترديدناپذير براى دلبستگان به امتيازات دروغين

لترونّ الجحيم

چنانچه {لترونّ الجحيم} جمله مستقلى باشد; بيانگر قطعى بودن رؤيت جهنم براى مخاطبان {ألهيكم التكاثر} خواهد بود سياق آيه كه بر تهديد اهل تكاثر دلالت دارد، نشانگر آن است كه مراد از ديدن جهنم، گرفتارى به آن است; بنابر اين حرف {ثمّ} در آيه آخر (ثمّ لتسئلنّ . ..)، بر تراخى رتبى دلالت دارد; زيرا حسابرسى، پيش از گرفتارى به عذاب جهنّم است.

عذاب جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 56 - 8

8 _ رنج و عذاب دائمى دوزخيان

كلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلوداً غيرها ليذقوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 37 - 3

3 _ عذاب دوزخ ، همواره دردناك و ناخوشايند براى دوزخيان

يريدون ان يخرجوا من النار

و ما هم بخرجين منها

تصميم مستمر براى خروج، كه از فعل مضارع {يريدون ان يخرجوا} به دست مى آيد، نشانه رنج ديدن دايمى دوزخيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 20،22

20 _ دوزخيان، از شدت عذاب يكديگر بى خبرند.

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

22 _ عن أبى جعفر(ع) (فى حديث طويل): . .. {قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء اضلونا ...} و قوله: {كلما دخلت امة لعنت أختها ...} برء بعضهم من بعض و لعن بعضهم بعضا يريد بعضهم ان يحج بعضا رجاء الفلج فيفلتوا من عظيم ما نزل بهم ... .

از امام باقر(ع) روايت شده كه پس از تلاوت آيه {قالت أخريهم . ..} فرمود: گروهى از آنان (جهنميان)، از گروه ديگر بيزارى جسته و به آنان نفرين مى كنند، شايد بر گروه ديگر در احتجاج پيروز شوند و از عذاب بزرگى كه به آن گرفتار شده اند رهايى يابند ....

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 13

13 _ خلود در آتش جهنم ، موجب عادت كردن دوزخيان يا كاسته شدن از رنج و عذاب نيست . *

نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم . .. و لهم عذاب مقيم

تكرار {و لهم عذاب مقيم} پس از {نار جهنم} ممكن است در جهت دفع اين توهّم باشد كه دوزخيان در اثر خلود، بدان انس مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 105 - 2

2 - وجود عذاب روحى براى دوزخيان ، افزون بر عذاب هاى جسمى

تلفح وجوههم النار

. .. ك_لحون . ألم تكن ءاي_تى تتلى عليكم

سرزنش اهل دوزخ از سوى خداوند، به خاطر حق ناپذيرى هاى گذشته شان، خود نوعى عذاب روحى براى آنان به شمار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 108 - 7

7 - { عن حذيفة ان النبى قال : إنّ اللّه إذا قال لأهل النار { اخسئوا فيها و لاتكلّمون { عادت وجوههم قطعة لحم ليس فيها أفواه ولامناخير تردّد النفس فى أجوافهم ;

حذيفه از رسول خدا(ص) روايت كرده [كه آن حضرت فرمود:] آن گاه كه خداوند به اهل آتش مى گويد: {اخسئوا فيها و لاتكلّمون}. صورت هاى آنان به قطعه گوشتى تبديل مى شود كه در آن دهان و بينى نيست و نفس در درون آنان تردد مى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 52 - 2

2 - درخت زقّوم ، منبع تغذيه اهل دوزخ ( اصحاب شمال )

لأكلون من شجر من زقّوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 56 - 3

3 - عذاب دوزخ ، خوردنى و آشاميدنى آن ( ميوه زقّوم و آب داغ ) جزاى دوزخيان ( اصحاب شمال )

ه_ذا نزلهم يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 - 5

5 - عذاب كردن دوزخيان ، تنها وظيفه فرشتگان گماشته شده بر دوزخ

عليها تسعة عشر . .. و ما جعلنا عدّتهم إلاّ فتنة للذين كفروا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {عدّة} به معناى جماعت (قاموس

المحيط) و {فتنة} به معناى عذاب باشد; يعنى، {و ما جلعنا جماعتهم إلاّ عذاباً للذين كفروا}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 12

12 - عذاب دوزخيان و اعطاى نامه عمل به آنان از پشت سرشان ، نظام جزايى آگاهانه و مدبرانه خداوند است .

و أمّا من أُوتى كت_به . .. و يصلى سعيرًا ... بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

حرف {بلى} ممكن است به تمام مشخصات دسته دوم (و أمّا من اُوتى . ..) ارتباط داشته باشد. در اين صورت پندار رجوع نكردن را، پندارى باطل و حوادث پيش آمده (اُوتى كتابه وراء ظهره ... يصلى سعيراً) را، رخدادى ثابت معرفى مى كند. جمله {إنّه ...} بيانگر اين است كه آن حادثه ها، برخاسته از ربوبيت و بصيرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 5 - 3،5

3 - نوشيدن اجبارى مايع جوشان ، يكى از عذاب هاى دوزخيان است .

تسقى من عين ءانية

5 - مأموران الهى در جهنّم ، عهده دار عذاب دوزخيان *

تسقى

مجهول بودن {تسقى}، بيانگر وجود يك يا چند مأمور عذاب در دوزخ است.

عذاب حتمى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 48 - 6

6 _ امكانات مادى و داشتن نيرو هاى انسانى و هوادار ، هرگز موجب نجات كفرپيشگان از گرفتار شدن به عذاب دوزخ نخواهد شد .

ما أغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون

عذاب حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16

- 12

12 - مشركان و مجادله گران حق ستيز گرفتار غضب و عذاب سخت الهى

و الذين يحاجّون فى اللّه . .. عليهم غضب و لهم عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 8

8 - عذاب الهى ، بر جوامع حق ستيز فراگير و گسترده است .

فأغرقن_هم أجمعين

عذاب حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 2

2- انسان هاى ناسپاس و روى گردان از حق ، هيچ گاه و در هيچ شرايطى ، از عذاب و كيفر دنيوى خداوند ، در دريا و خشكى در امان نيستند .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 2

2- كافران و مشركان حق ناپذير ، به عذاب و كيفر الهى تهديد شدند .

إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون

تذكر به اين كه خداوند به سخنان آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران آگاه است، در حقيقت تهديد آنان و هشدارى به كيفر و عذاب شدن آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 84 - 4

4 - عده اى از مردم آن چنان لجوج و حق ناپذيراند كه تنها با مشاهده عذاب الهى راه درست را مى پيمايند .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده و كفرنا بما كنّا به مشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67

- 28 - 7

7 - كافران حق ناپذير و لجوج ، در معرض عذاب الهى قرار دارند .

فمن يجير الك_فرين من عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 24 - 3

3 - جهان آخرت ، عرصه گرفتارى كافران حق گريز به بزرگ ترين عذاب هاى الهى است .

العذاب الأكبر

به قرينه آيه بعد، مراد از {العذاب الأكبر} عذابى است كه كافران در آخرت، به آن گرفتار خواهند شد.

عذاب خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 11

11- لحظه مرگ ، لحظه آغاز عذاب منافقان و خيانتكاران به اسلام

فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة يضربون وجوههم و أدب_رهم

عذاب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 20،21،22،24

20 _ خداوند ، شديد العقاب است .

انّ اللّه شديد العقاب

21 _ سرپيچى از انجام كامل اعمال حج ، موجب گرفتار شدن به مجازات سخت الهى

و اتمّوا الحج . .. و اعلموا انّ الله شديد العقاب

22 _ توجّه به شدّت عقاب خداوند ، زمينه ساز انجام كامل تكاليف الهى

و اتمّوا الحج و العمرة . .. و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

24 _ عدم رعايت تقوا و سرپيچى از تكاليف الهى ، موجب عقاب شديد خداوند

و اتمّوا الحج . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه شديد

العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 9

9 _ خداوند ، شديدالعقاب است .

فان اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 11،14

11 _ تقدم غفران و رحمت الهى ، بر قهر و عذاب وى *

فيغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء

از تقديم ذكرى غفران بر عذاب استفاده شده است.

14 _ خداوند ، قادر بر محاسبه اعمال و نيّات انسان و آمرزش و عذاب او

و ان تبدوا . .. يحاسبكم به اللّه فيغفر ... و يعذّب ... و اللّه على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 2،7،8،15

2 _ فرعونيان ، نمونه بارز كافرانى كه امكانات مادى و انسانيشان ، آنها را از عذاب نرهانيد و از خدا بى نيازشان نكرد .

انّ الذين كفروا . .. كدأب ال فرعون

7 _ گرفتارى به عذاب الهى ، نتيجه گناهان

فاخذهم اللّه بذنوبهم

بنابراينكه {باء} در {بذنوبهم} سببيه باشد.

8 _ فرعونيان و پيشينيانشان كه تكذيب كنندگان آيات الهى بودند ، گرفتار عقوبت شديد خدا شدند .

كذّبوا باياتنا فاخذهم اللّه بذنوبهم و اللّه شديد العقاب

15 _ كيفر الهى ، سخت و طاقتفرساست .

و الله شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 16 - 3

3 _ نگرانى دائمى متّقين ، از كردار خويش و عذاب الهى

للّذين اتقوا . .. يقولون ربّنا ... فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

استمرار و دوام، از فعل مضارع {يقولون} استفاده شده است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 18،21

18 _ رضايت كفار عصر پيامبر ( ص ) به كشتار انبيا توسط گذشتگان ، علّت تهديد آنان به عذاب الهى *

و يقتلون النّبيّن . .. فبشّرهم بعذاب اليم

تهديد بازماندگان قاتلان انبيا به عذاب در صورتى صحيح است كه آنان به اعمال گذشتگان خويش راضى باشند.

21 _ قاتلان پيامبران و قاتلان امر كنندگان به معروف ، گرفتار سخت ترين عذاب هاى الهى

و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط.

از رسول اللّه (ص) سؤال شد: اىّ الناس اشد عذاباً يوم القيامة؟ آن حضرت فرمود: رجل قتل نبيّاً او رجلاً امر بمعروف او نهى عن منكر، سپس آن حضرت، اين آيه را تلاوت كرد: {انّ الّذين يكفرون . .. }.

_______________________________

تفسير طبرى، ج 3، ص 144 ; مجمع البيان، ج 2، ص 720 ; تفسير تبيان، ج 2، ص 422.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 24 - 8

8 _ گروهى از اهل كتاب ، قائل به وجود تبعيض در رستاخيز و كيفر هاى الهى بودند . *

لن تمسّنا النار الاّ اياماً

زيرا نسبت به خودشان عذاب اندكى را باور داشتند، ولى نسبت به ديگران چنين پندارى را نداشتند; يعنى تبعيض در رستاخيز و كيفرهاى آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 3

3 _ قيامت ، روز تحقق عقاب و قهر الهى و يافتن اعمال خير و شر

و يحذّركم اللّه نفسه . .. يوم تجد كل نفس ما عملت من خير

... من سوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 88 - 3

3 _ خداوند بدون مهلت و تأخير ، مرتدّان و كافران يهود و نصارا را عذاب مى كند .

لا يخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 177 - 9،10

9 _ عذاب دردناك الهى ، كيفر انتخاب كنندگان كفر به بهاى از دست دادن ايمان ( مرتدان )

انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان . .. لهم عذاب اليم

10 _ كفر ، موجب گرفتارى به عذاب دردناك الهى

انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان . .. لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 10،11

10 _ واهى بودن پندار نجات عالمان اهل كتاب از عذاب الهى ، با وجود عملكرد ناشايست آنان ( كتمان حقايق و . . . )

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

كلمه {مفازة}، مصدر ميمى و به معناى خلاص و نجات يافتن است.

11 _ عذاب دردناك الهى در انتظار خودپسندان و علاقه مندان به ستايش بيجا و چاپلوسى

لا تحسبنّ الّذين يفرحون . .. و يحبّون ... بمفازة ... و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 18 - 5،6

5 _ خداوند براى گناهكارانى كه توبه را تا آستانه مرگ تأخير انداخته و كسانى كه كافر بميرند ، عذاب دردناكى آماده كرده است .

و ليست التّوبة للّذين . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار اولئك اعتدنا لهم

عذابا

6 _ خداوند براى كسانى كه تا لحظه مرگ بر كفر خويش باقى مانده و آنگاه ايمان آورند ، عذابى دردناك آماده كرده است .

و ليست التّوبة . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار اولئك اعتدنا لهم عذاباً اليما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 37 - 15

15 _ عذاب هاى الهى ، داراى انواع گوناگون *

و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً

توصيف عذاب به {مهين} يا بدان جهت است كه عذاب، على رغم وجود واحد، داراى چهره هاى مختلف است و يا بدان جهت است كه انواع مختلفى دارد: برخى {مهين}، برخى {اليم} و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 38 - 3

3 _ عذاب خواركننده الهى ، كيفر انفاق كنندگان رياكار

و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً. و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس

بنابر اينكه {الذين} عطف بر {الكافرين} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 16

16 _ لزوم دورى جستن از منافقين مخالفت كننده با حكم خدا و رسول ( ص ) ، به دليل نگون بختى و گرفتارى ايشان به عذاب الهى

و اذا قيل لهم تعالوا الى ما انزل اللّه و الى الرّسول . .. فاعرض عنهم

امام كاظم (ع) در بيان علت لزوم اعراض از منافقان فرمود: فقد سبقت عليهم كلمة الشّقاء و سبق لهم العذاب . .. .

_______________________________

كافى، ج 8، ص 184، ح 211 ; تفسير برهان، ج 1، ص 387، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 509، ح 368 ; تفسير عياشى،

ج 1، ص 255، ح 183.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 15

15 _ عذاب خدا و آسيب رسانى او ، بسى سخت تر از گزند و عذاب ديگران

و اللّه اشدّ بأساً و اشدّ تنكيلا

{تنكيل} در اصل به معناى عذاب كردن كسى با قرار دادن او در قيد و بند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 93 - 2،6

2 _ عذاب بزرگ الهى در انتظار كسى كه مؤمنى را از روى عمد به قتل برساند .

و من يقتل مؤمنا . .. و اعدّ له عذاباً عظيما

6 _ عذاب الهى ، داراى مراتب ( شدّت و ضعف ) است .

و اعدّ له عذاباً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 26

26 _ خداوند ، عذابى خواركننده براى كافران فراهم كرده است .

إنّ اللّه اعد للكفرين عذاباً مهيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 115 - 6

6 _ خداوند ، بدون بيان ، كسى را عقاب نخواهد كرد .

و من يشاقق الرسول من بعد ما تبيّن له الهدى . .. نصله جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 138 - 1

1 _ عذاب دردناك الهى در انتظار منافقان

بشر المنفقين بان لهم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 1،5

1 _ خداوند ، بندگان را از سر نياز عذاب نمى كند .

ما

يفعل اللّه بعذابكم

5 _ عذاب الهى ، بازتاب و نتيجه عقيده و عمل انسانهاست .

ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم

جمله {ما يفعل}، دلالت مى كند كه خداوند خواهان عذاب بندگان نيست. و جمله {ان شكرتم ...}، مى رساند كه ناسپاسى و بى ايمانى خود انسان عامل عذاب اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 151 - 4

4 _ جهنم و عذاب الهى ، هم اكنون براى كافران آماده و مهياست .

و أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً

چنانچه مراد از {عذاباً مهيناً} عذاب دوزخ باشد، فعل {اعتدنا}، به صيغه ماضى حكايت از وجود هم اكنون دوزخ دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 11

11 _ نگرش مادى در مورد خداوند و بهانه جويى در مقابل پيامبران ، از مصاديق بارز ظلم و موجب گرفتارى به عذاب الهى است .

يسئلك أهل الكتب . .. فأخذتهم الصعقة بظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 11

11 _ خداوند براى كافران يهود عذاب دردناك آماده كرده است .

و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 7،8،16،17،20

7 _ عذاب الهى ، پيامد آلودگى به گناه

فلم يعذبكم بذنوبكم

8 _ گرفتارى گنهكاران يهود و نصارا به عذاب الهى ، ردى بر پندار تقرب و محبوب بودنشان نزد خداوند

قل فلم يعذبكم بذنوبكم

16 _ عذاب و مغفرت خداوند بر اساس مشيت اوست .

يغفر لمن يشاء و يعذب من يشاء

17 _ تساوى يهود و

نصارا با ديگر انسان ها در برخوردارى از آمرزش الهى و يا گرفتار شدن به عذاب

بل انتم بشر ممن خلق يغفر لمن يشاء و يعذب من يشاء

20 _ مالكيت و فرمانروايى مطلق خداوند ، دليل نفوذ مشيت او در آمرزش و عذاب انسانها

يغفر لمن يشاء و يعذب من يشاء و للّه ملك السموت و الارض و ما بينهما

در برداشت فوق، جمله {للّه ملك . ..} دليل براى {يغفر لمن يشاء ...} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 23،28

23 _ برخى گناهان اهل كتاب ، موجب گرفتارى حتمى آنان به عذاب الهى

انما يريداللّه ان يصيبهم ببعض ذنوبهم

در برداشت فوق {ان يصيبهم} به معناى گرفتار ساختن به عذاب گرفته شده است. قابل ذكر است كه {بعض ذنوبهم} مى تواند اشاره به اين باشد كه برخى گناهان به گونه اى است كه خداوند مرتكبان آن گناه را قطعاً به عذاب گرفتار خواهد ساخت و لذا توفيق حق پذيرى را از آنان سلب خواهد كرد.

28 _ گرفتارى به عذاب الهى ، پيامد فسق و شكستن حريم دين

فان تولوا . .. ان يصيبهم ببعض ذنوبهم و إن كثيراً من الناس لفسقون

جمله {و ان كثيراً . ..} به منزله تعليل براى {يريد اللّه ان يصيبهم} است، يعنى چون بسيارى از مردم بر اثر گناه در زمره فاسقان در آمده اند، خداوند آنان را گرفتار عذاب خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 23،24

23 _ نزول عذاب الهى بر دشمنان دين ، مايه پشيمانى مسلمانان سست ايمان از

دلبستگى به يهود و نصارا

او امر من عنده فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

برداشت فوق بر اين احتمال است كه مراد از {امر}، عذاب دنيوى باشد.

24 _ مشركان ، يهود و نصاراى عصر بعثت ، همواره در خطر گرفتارى به عذاب الهى بودند .

او امر من عنده فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 4

4 _ مصونيت از امتحان و عذاب الهى بر اثر انتساب به پيامبران و آيين ايشان ، پندارى موهوم و بى اساس

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا . .. و حسبوا الا تكون فتنة

ارتباط اين آيه با آيه 69 مى رساند كه آسودگى خاطر بنى اسرائيل از امتحان و عذاب الهى برخاسته از انتساب آنان به اسرائيل و دين يهود بوده است و جمله {حسبوا . ..}، بيانگر پوچى اين پندار مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 115 - 6،7

6 _ عذاب هاى خداوند ، داراى انواع و مراتب گوناگون

فانى اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً

7 _ كيفيت و نوع عذاب الهى ، متناسب با چگونگى و نوع گناه

فمن يكفر بعد منكم فانى اعذبه عذاباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 118 - 1،3،4

1 _ معتقدان و مدعيان الوهيت عيسى ( ع ) و مادرش مريم ، مستحق عذاب الهى

ان تعذبهم فانهم عبادك

3 _ مملوكيت مردمان براى خداوند مجوز عذاب مشركان آنان از سوى خداوند

ان تعذبهم فانهم عبادك

4 _ مشركان ، مستحق عذاب الهى

ان تعذبهم فانهم عبادك

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 32 - 8

8 _ عناد و لجاجت آدمى در برابر حق تا مرز رضايت به نابودى خويش و گرفتار شدن به عذاب هاى الهى

اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة . .. أو ائتنا بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 3

3 - كيفر هاى الهى در روز رستاخيز ، بر پايه حق و عدل و به دور از هر شايبه ظلم و بى دادگرى

يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

{الحقّ} در جمله {دينهم الحقّ} صفت براى {دين} است; يعنى، جزاى عادلانه و به حق.

عذاب خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 26 - 1

1 - خداوند در قيامت ، خطاكاران را چنان به بند مى كشد كه از هيچ كس ساخته نيست .

و لايوثق وثاقه أحد

ضمير {وثاقه} به {ربّك} در آيات پيشين برمى گردد. {وثاق} اسم مصدر براى {ايثاق} (به بند كشيدن) است; نظير عطا و اعطاء. اين كلمه به معناى آنچه چيزى را با آن ببندند، نيز آمده است (مفردات راغب)، ولى اين معنا با تركيب آيه شريفه سازگار نيست.

عذاب در خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 3

3 _ گروهى از امتهاى متخلف پيشين شب هنگام و گروهى ديگر در حال خواب نيمروز، گرفتار عذاب الهى شدند.

فجاءها بأسنا بيتا أو هم قائلون

{أو} در جمله {أو هم قائلون} براى تنويع است. {قائلة} به معناى نيمروز است

و {قائل} به كسى گفته مى شود كه آن هنگام در خواب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 1

1 _ امت هاى تكذيب كننده انبيا در معرض گرفتار آمدن به عذاب الهى به هر هنگام ، بويژه شبانگاهان در حال خواب و بى خبرى

أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا بيتا و هم نائمون

تفريع جمله {أفأمن . .. } بر {و لكن كذبوا فأخذنهم ... } مى رساند كه مراد از {أهل القرى} امتهاى تكذيب كننده انبياست.

عذاب در شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 99 - 2

2 _ فراگيرى عذاب بر كفرپيشگان بى تقوا به هنگام غفلت هاى شبانه و سرگرمى هاى روزانه ، از مكر ها و برنامه هاى پنهانى خداوند با آنان

أن يأتيهم بأسنا بيتا . .. ضحى و هم يلعبون. أفأمنوا مكر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 9

9_ كفرپيشگان قوم ثمود ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاه به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

چنان چه {أصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصباح} باشد دلالت مى كند كه هلاكت آنان ، در صبحدم بوده است. در نتيجه صيحه و غرش _ به قرينه فاء در {فأصبحوا} _ پيش از صبح; يعنى در شب بر قوم ثمود نازل شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 13

13_ كفرپيشگان قوم شعيب ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و

در صبحگاهش به هلاكت رسيدند .

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{أصبحوا} مى تواند به معناى {دخلوا فى الصباح} (به صبح وارد شدند) باشد و نيز مى تواند به معناى {صاروا} (شدند و گشتند) باشد. بر اساس معناى نخست، جمله {فأصبحوا} دلالت مى كند كه هلاكت قوم شعيب در آغاز صبحدم بوده است و صيحه و غرش _ به قرينه {فاء} در {فأصبحوا} _ پيش از صبح; يعنى، در شب تحقق يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 37 - 4

4 - زلزله مدين ، در شب رخ داد .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

احتمال دارد كه {أصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصبح} باشد. بنابراين، زلزله، در شب اتفاق افتاده است.

عذاب در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 23،28

23_ صبحگاهِ ورود فرشتگان به ديار قوم لوط ، زمان مقرر شده براى نزول عذاب بر آن قوم

إن موعدهم الصبح

{ال} در {الصبح} جانشين مضاف اليه است. بنابراين {إن موعدهم الصبح}; يعنى: پگاه امشب ، زمان عذاب موعود قوم لوط مى باشد.

28_ { عن أبى بصير و غيره عن أحدهما عليهما السلام : . . . لما قال جبرئيل : { إنا رسل ربك } قال له لوط : يا جبرئيل عجّل ، قال : نعم ، قال : يا جبرئيل عجّل ، قال : { إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب } . . . فأدخل جناحه تحتها حتّى إذا استعلت قلّبها عليهم و رمى جدران المدينة بحجار من سجّيل و سمعت إمرأة لوط الهَدّة فهلكت منها ;

ابوبصير و

غير او از امام باقر يا امام صادق _عليهما السلام_ روايت كرده اند كه فرمود: هنگامى كه جبرئيل به لوط گفت: ما فرشتگان، فرستادگان پروردگار تو هستيم، لوط به او گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: باشد. لوط گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: {موعد هلاكت آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟}... پس بال خود را به زير زمين آن ديار فرو برد، آن گاه كه آن آبادى بالا رفت آن را به روى آنان واژگون كرد و ديوارهاى شهر را با سجيل (سنگ گِل) سنگباران كرد. همسر لوط صداى شديد فرو ريختن ديوارها را شنيد و از آن صدا به هلاكت رسيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 4

4- عذاب و هلاكت قوم لوط ، در صبحگاهان تحقق پذيرفت .

أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 1

1- قوم لوط ، در پى اصرار بر تداوم انحراف جنسى خود ، صبحگاهان گرفتار صدايى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

قال ه_ؤلاء بناتى . .. فأخذتهم الصيحة مشرقين

{صيحة} به معناى صدا بلند كردن و فرياد است و چون اين صدا همراه با فزع و ترس است، از اين رو به صداى وحشتناك و غرش سهمگين تعبير شده است. {شرق} (مصدر مشرقين) به معناى طلوع خورشيد است. وزن فاعلى آن به معناى آنان داخل صبح شدند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 1

1- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) پس از تكذيب رسولان و

اعراض از معجزات و آيات الهى ، صبحگاهان گرفتار صداى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين . و ءاتين_هم ءاي_تنا ... معرضين ... فأخذتهم الصي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 38 - 1،2

1 - نزول عذاب بر قوم لوط ، در صبحگاهان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

2 - وزش طوفان شن بر قوم لوط ، در نخستين ساعات روز

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا . .. و لقد صبّحهم بكرة عذاب

عذاب دردناك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 10 - 6،8

6 _ منافقان ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

و لهم عذاب اليم

8 _ كيفر دمسازان با دروغ ، عذابى است دردناك

و لهم عذاب اليم بما كانوا يكذبون

{باء} در {بما كانوا} سببيه است و {ما} مصدريه مى باشد; يعنى: و لهم عذاب اليم بسبب كذبهم المستمر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 11 - 9

9 - فسادگرى و اصلاح ناپذيرى منافقان ، موجب گرفتار آمدن آنان به عذابى دردناك خواهد شد .

و لهم عذاب اليم بما كانوا . .. إذا قيل لهم لاتفسدوا فى الأرض

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: {إذا قيل} عطف بر {يكذبون} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا، مفاد جمله {إذا قيل ...} نيز همانند {يكذبون} بيانگر سبب گرفتارى منافقان به عذاب اليم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 11،14

11 - كفر پيشگان به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد

.

و للكفرين عذاب أليم

14 - يهوديانِ كافر به پيامبر ( ص ) و استهزا كننده او ، مستحق عذابى دردناك هستند .

و للكفرين عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 2،16

2 - كسانى كه احكام و معارف كتاب هاى آسمانى را كتمان كرده اند تا بدين وسيله به متاع دنيا برسند ، در قيامت به عذاب دردناكى گرفتار خواهند شد .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب . .. لهم عذاب أليم

16 - رهايى از عذاب دردناك قيامت در گرو لطف خدا و پاك شدن از گناهان و آلودگيهاست .

و لايكلمهم اللّه يوم القيمة و لايزكيهم و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 24،25

24 - كسانى كه پس از عفو قاتل از قصاص و يا گرفتن ديه در پى كشتن وى برآيند ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {ذلك} اشاره به گرفتن ديه باشد. در اين صورت جمله {فمن اعتدى ...} بيانگر اين است كه: اولياى مقتول اگر قاتل را عفو كنند و از او مطالبه ديه نمايند، پس از آن حق ندارند در صدد كشتن وى باشند و او را قصاص كنند.

25 - كسانى كه از احكام خدا تعدى كنند ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 13،14

13 _ تهديد مشركان كفرپيشه صدر

اسلام به عذاب دردناك جهنم

بشر الذين كفروا بعذاب أليم

14 _ تهديد مشركان پيمان شكن ، به عذاب دردناك شكست

و بشر الذين كفروا بعذاب أليم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {عذاب أليم}، عذاب شكست در برابر جبهه اسلام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 10،11،12

10 _ آنان كه طلا و نقره مى اندوزند و از انفاق آن در راه خدا ، امتناع مىورزند ، مستحق عذابى دردناكند .

و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم

11 _ انفاق دارايى ها در راه جنگ و جهاد ، واجب و امتناع ورزيدن از آن ، در پى دارنده عذاب دردناك دوزخ است .

و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم

برداشت فوق با توجه به اين حقيقت است كه آيه شريفه به دنبال آيات مربوط به جنگ و قرار گرفته است.

12 _ انباشتن و نهان كردن ثروت و محروم ساختن جامعه از منافع آن ، حرام و داراى عقوبتى است دردناك .

و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 35 - 7

7 _ شكنجه دوزخيان با طلا و نقره گداخته ، از عذاب هاى دردناك جهنم است .

و الذين يكنزون الذهب . .. فبشرهم بعذاب أليم. يوم يحمى عليها فى نار جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 1،2

1 _ خداوند

، مسلمانان صدر اسلام را ، در صورت امتناع ورزيدن از شركت در جنگ و جهاد ، تهديد به عذابى دردناك كرد .

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً

2 _ امتناع كنندگان از جهاد ، مورد تهديد خدا به عذابى سخت و دردناك

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 15

15 _ آزاردهندگان پيامبر ( ص ) ، مستحق عذابى دردناك

و الذين يؤذون رسول اللّه لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 9

9 _ عذاب دردناك الهى ، كيفر منافقان استهزاگر

و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 9

9 _ عذاب دردناك ، كيفر سخت متخلفان جنگ

سيصيب الذين . .. عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 13،14

13 _ عذاب دردناك و آشاميدنى داغ و جوشان ، كيفر اخروى كفرمداران

و الذين كفروا لهم شراب من حميم و عذاب أليم

14 _ استمرار و پافشارى بر كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب دردناك دوزخ است .

و الذين كفروا لهم . .. عذاب أليم بما كانوا يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 97 - 2

2 _ تكذيب كنندگان محكوم به عذاب استيصال ، آن گاه كه عذاب دردناك الهى را ببينند و راهى جز تسليم شدن براى آنان نماند ، از تكذيب دست برداشته و اظهار ايمان خواهند كرد .

إن الذين حقت

عليهم كلمت ربك لايؤمنون . .. حتى يروا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 9

9_ عذاب دردناك ، فرجام و عاقبت كفرپيشگان است .

ثم يمسّهم منا عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 6

6_ عذاب هاى الهى ، دردناك و شديد است .

إن أخذه أليم شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 21،22،23

21- ستمگران قطعاً در عذابى سخت و بس دردناك گرفتار خواهند شد .

إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

22- شيطان در قيامت پيروان خود را از عذابى بس دردناك خبر خواهد داد .

ما أنا بمصرخكم . .. إنى كفرت بما أشركتمون من قبل إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

{إن الظالمين لهم عذاب أليم} به قرينه وحدت سياق مى تواند ادامه كلام شيطان باشد.

23- ستمگرى در پى دارنده عذابى بس دردناك

إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 50 - 1

1- پيامبر ( ص ) وظيفه دار باخبر ساختن بندگان از عذاب دردناك خداوند

و أن عذابى هو العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 7

7- زير و رو شدن شهر و ديار قوم لوط و هلاكت آنان ، مصداق و مظهر عذاب دردناك الهى

نبّىء عبادى . .. و أن عذابى هو العذاب الأليم ... فأخذتهم الصيحة ... فجعلنا ع_ليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16

- 104 - 4

4- عذاب دردناك ، فرجام و كيفر كافرانى است كه از سر لجاج و عناد به آيات الهى ايمان نمى آورند .

إن الذين لايؤمنون بأي_ت الله . .. لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 105 - 8

8- افترا بستن بر پيامبر ( ص ) و قرآن ، موجب عذاب دردناك اخروى است .

لهم عذاب أليم . إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 117 - 2،3

2- ناچيزى هر بهره دنيوى ، در قبال عذاب دردناك اخروى

مت_ع قليل و لهم عذاب أليم

3- بدعت گذارى ، و در پى دارنده عذاب دردناك اخروى است .

و لاتقولوا . .. ه_ذا حل_ل و ه_ذا حرام ... مت_ع قليل و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 10 - 1

1- كفر به آخرت ، مايه ابتلا به عذاب دردناك الهى است .

و أن الذين لايؤمنون بالأخرة أعتدنا لهم عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 15

15 - عذاب دردناك دوزخ ، كيفر هر نوع انحراف از حق و تجاوز به حقوق ديگران در محيط مسجد الحرام

و من يرد فيه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 2

2 - وضع كيفر سخت ( عذاب دردناك ) ، به منظور جلوگيرى از آلوده شدن جامعه ايمانى به مفاسد اخلاقى و

فحشا ، جلوه اى از فضل و رحمت خداوند به امت اسلامى

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم ... و لولا فضل اللّه عليكم و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 10،13

10 - مبتلا شدن به فتنه و بلا و يا عذاب دردناك الهى ، پيامد سرپيچى از فرمان هاى رسول خدا است .

فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم

13 - شانه خالى كردن از بار مسؤوليت اجتماعى و حل و فصل امور مسلمين ، پيامددار فتنه و بلا و يا عذاب دردناك الهى است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا . .. فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 6

6 _ خداوند ، براى ستم گران عذابى دردناك مهيّا ساخته است .

و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 201 - 1،4

1 - پافشارى اهل جرم و گناه بر انكار حقايق وحى ، تا مرز مشاهده عذاب دردناك الهى ( عذاب استيصال )

كذلك سلكن_ه . .. لايؤمنون به حتّى يروا العذاب الأليم

{ال} در {العذاب} براى عهد است. بنابراين {العذاب الأليم} اشاره به عذابى دارد كه مشركان مكه به آن تهديد شدند (عذاب استيصال). آيه {أفبعذابنا يستعجلون} بيانگر آن است كه آنان تهديد به عذاب را جدى نگرفتند و بدان جهت از روى استهزا، خواستار تعجيل نزول آن بودند.

4 - ايمان نياوردن به آيات الهى ،

درپى دارنده عذابى دردناك

لايؤمنون به حتّى يروا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 11

11 - لهوگرايانِ مستكبرِ حق ناپذير ، مورد تهديد خداوند به عذابى بس دردناك اند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث . .. ولّى مستكبرًا ...فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 3،5

3 - تلاش گران بر ضد آيات الهى ، قطعاً عذابى دردناك خواهند داشت .

و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا . .. أُول_ئك لهم عذاب ... أليم

5 - تلاش گران بر ضد آيات قرآن ، عذابى دردناك و بد خواهند داشت .

و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا . .. لهم عذاب من رجز أليم

به قرينه آيه بعد، مى توان گفت كه مراد از {آيات} در اين آيه، آيات قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 9 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : { عذاب واصب } اى دائم ، موجعٌ قد وصل إلى قلوبهم ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: {عذاب واصب}; يعنى، عذاب هميشگى و دردآور كه به قلب هاى آنان مى رسد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 39 - 1

1 - عذاب دردناك مشركان و كافران مستكبر در دوزخ ، تجسم اعمال خود آنان و متناسب با رفتار ايشان است .

لذائقوا العذاب الأليم . و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

آيه شريفه، در واقع پاسخ سؤالى است كه از آيه

قبل برمى آيد و آن اين كه: چرا عذاب مشركان مستكبر، عذابى دردناك است و آيا اين عذاب عادلانه است؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 40 - 1

1 - بندگان مخلَص خدا ( بندگان خالص و برگزيده خدا ) ، از عذاب دردناك الهى به دوراند .

إنّكم لذائقوا العذاب الأليم . .. إلاّ عباد اللّه المخلصين

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود و معناى {مخلصين} (خالص شدگان) اين است: {الذين أخلصهم الله لنفسه و ولايته; كسانى كه خداوند آنان را برگزيده و در اختيار خود گرفته و مطيع فرمان خويش ساخته است}. گفتنى است در برداشت ياد شده {إلا...} استثناى منقطع، از ضمير {لذائقوا} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 13

13 - عذاب دردناك و شديد ، كيفر ياوه سرايى عليه رسولان الهى است .

ما قد قيل للرسل . .. ذو عقاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 9

9 - ظالمان و سيه كاران ، مستحق عذاب دردناك آخرت اند .

و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 7

7 - عذاب دردناك و سخت ستمكاران در قيامت ، بازتاب عملكرد خود آنان است .

و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم . ترى الظ_لمين مشفقين ممّا كسبوا و هو واقع بهم

چنانچه كه مراد از {ما} در {ما كسبوا} عمل باشد و ضمير {هو} به آن بازگردد، از ارتباط دو آيه ، مى

توان استفاده كرد كه {عذاب أليم} چيزى جز عملكرد انسان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 42 - 5

5 - ستم پيشگان و متجاوزان ، مستحق عذابى سخت و دردناك اند .

الذين يظلمون الناس . .. أول_ئك لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 5

5 - ستم پيشگان ، گرفتار عذابى دردناك در قيامت

فويل للذين ظلموا من عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 1

1 - اصرار مستكبرانه بر كفر ، به رغم شنيدن آيات الهى ، در پى دارنده عذابى بس دردناك

يسمع ءاي_ت اللّه . .. فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 11

11- غفران الهى ، پناهگاه مؤمنان از آثار سخت گناهان و عذاب دردناك

يغفر لكم . .. و يجركم من عذاب أليم

در برداشت ياد شده عطف {يجركم. ..} بر {يغفرلكم...} تفسيرى دانسته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 13

13 - تهديد متخلّفان از سفر حديبيه ، به عذاب دردناك ، در صورت تخلف و روى گردانى دوباره از جهاد

و إن تتولّوا كما تولّيتم من قبل يعذّبكم عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 12

12 - روى گردانان از اطاعت خدا و رسول او و جهاد در راه الهى گرفتار عذابى بس درد ناك

و من

يتولّ يعذّبه عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 27،28

27- كافران مكه ، مورد تهديد خداوند به عذابى دردناك

لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا أليمًا

28- نبرد پيروزمندانه مؤمنان عليه كفر ، عذاب دردناك الهى براى كافران

و لولا رجال مؤمنون . .. لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم

در اين آيه {لعذّبنا}، مقابل صلح حديبيه قرار گرفته است. از تقابل صلح و عذاب، دانسته مى شود كه مصداق بارز عذاب الهى براى كافران، دردى است كه از شمشير مؤمنان در ميدان نبرد خواهند چشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 5

5 - عذاب فرود آمده بر قوم لوط ، عذابى سخت ويرانگر و دردناك بود .

لنرسل عليهم حجارة . .. و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

از اين كه در پى نزول عذاب دردناك بر قوم لوط، فقط نشانه اى از آنان برجاى مانده، استفاده مى شود كه تمامى مظاهر زندگى آنان از ميان رفته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 11،12،13

11 - عذاب دردناك الهى ، كيفر كافران است .

و للك_فرين عذاب أليم

12 - عذاب دردناك الهى ، گريبانگير كسانى خواهد شد كه حدود الهى را رعايت نكرده و به آن تعدى مى كنند .

و تلك حدود اللّه و للك_فرين عذاب أليم

13 - رعايت نكردن حدود الهى در ظهار ، درپى دارنده عذاب دردناك الهى است .

و تلك حدود اللّه و للك_فرين عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - حشر - 59 - 15 - 5

5 - اسلام ستيزان ( بنى نضير و . . . ) ، علاوه بر شكست و ذلت دنيوى ، داراى عذاب دردناك اخروى اند .

ذاقوا وبال أمرهم و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 10 - 5

5 - عذاب الهى ، سخت دردناك است .

تنجيكم من عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 7

7 - ايمان استوار به خدا و رسول او و جهاد در راه خدا ، رهايى بخش انسان از عذاب دردناك الهى

تنجيكم من عذاب أليم . تؤمنون باللّه و رسوله و تج_هدون فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 5

5 - اقوام كافر در آخرت ، به عذاب دردناك دچار خواهند شد .

الذين كفروا . .. لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 1

1 - انكار معجزات و دلايل روشن پيامبران و روى گردانى از تعاليم آنان ، عامل گرفتارى كافران پيشين به سرنوشت شوم و عذاب دردناكِ الهى

الذين كفروا . .. لهم عذاب أليم . ذلك بأنّه كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت ... فكفرو

{بيّنه} (مفرد {بيّنات}) به معناى دليل و حجت است; ولى در قرآن بر معجزه پيامبران الهى نيز اطلاق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 28 - 6

6 - هيچ كس و هيچ نيرويى ،

توانايى پناه دادن به كافران در برابر عذاب دردناك الهى را ندارد .

فمن يجير الك_فرين من عذاب أليم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه استفهام در {فمن يجير. ..} انكارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 13 - 2

2 - تكذيب گرانِ دين ستيز در قيامت ، گرفتار عذابى دردآور

و المكذّبين . .. و عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 5،7،11

5 - ظالمان در قيامت ، گرفتار عذاب دردناك الهى اند .

و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

7 - ظلم ، موجب محروميت از رحمت خداوند و گرفتار آمدن به عذاب دردناك الهى است .

يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

11 - عذاب دردناك دوزخ ، هم اكنون مهيا و آماده است .

أعدّ لهم عذابًا أليمًا

با توجه به ماضى بودن فعل {أعدّ}، برداشت ياد شده استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 24 - 1

1 - انكار معاد و تكذيب قرآن ، درپى دارنده عذابى دردناك است .

فبشّرهم بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 3

3 - باور داشتن معاد و معارف قرآن و انجام دادن كار هاى صالح ، نجات بخش انسان از عذاب دردناك است .

فبشّرهم بعذاب أليم . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

متعلق {آمنوا} _ به قرينه آيات پيشين _ معاد و قرآن است و {الصالحات} _ كه جمع با حرف {ال} است

_ دلالت بر عموم مى كند. در اين موارد، مراد عموم عرفى است; يعنى، تمام صالحاتى كه امكان پذير است.

عذاب دردناك اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 7،8

7_ اعلام برپايى روز قيامت و وجود عذابهايى دردناك در آن روز ، از رسالت هاى حضرت نوح ( ع )

إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

مراد از {يوم} مى تواند روز قيامت باشد و مى تواند مقصود از آن زمان حادثه طوفان باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است. گفتنى است كه توصيف {يوم} به {أليم} به اعتبار عذاب آن روز اس_ت.

8_ ترك پرستش خداوند و عبادت غير او ، موجب گرفتارشدن به عذاب دردناك روز قيامت خواهد شد .

أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

عذاب دردناك دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 10،11

10_ نوح ( ع ) ، كافران قومش را به عذابى دردناك در دنيا هشدار داد .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

11_ كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذابهايى دردناك در دنيا

أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

عذاب درونى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 7 - 6

6 - سوختن انسان در آتش جهنم ، از درون او آغاز خواهد شد .

الّتى تطّلع على الأفئدة

ريشه {اطلاع} (طاء و لام و عين)، بر ظهور و بروز دلالت دارد (مقاييس اللغة). ظاهر شدن آتش جهنم بر قلب، حاكى از نقطه شروع آن است.

عذاب

دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 23

23 _ نزول عذاب الهى بر دشمنان دين ، مايه پشيمانى مسلمانان سست ايمان از دلبستگى به يهود و نصارا

او امر من عنده فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

برداشت فوق بر اين احتمال است كه مراد از {امر}، عذاب دنيوى باشد.

عذاب دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 2

2 - عذاب فرعون در دنيا و آخرت ، نمونه اى از برخورد شديد خداوند با مخالفان پيامبران و برحذر دارنده آنان از عواقب مخالفت

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

{نكال} به چيزى گفته مى شود كه به وسيله آن، ديگران را تنكيل كنند; يعنى، از كارى بر حذر دارند (قاموس). مصداق آن در آيه عذاب فرعون است كه مايه عبرت براى ديگران مى باشد. اضافه {نكال} به {الأخرة و الأولى}، يا گوياى اين نكته است كه عذاب فرعون در آخرت و دنيا، هر يك مى تواند براى مردم {نكال} و مايه عبرت باشد و يا گوياى اين كه عذاب فرعون در دنيا مى تواند مايه عبرت مردم نسبت به دنيا و آخرت آنان باشد. برداشت يادشده براساس احتمال اوّل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 7

7 - نواختن شلاق عذاب بر عاد ، ثمود و فرعون ، نمونه اى از كمين گذارى خداوند براى مخالفان پيامبران است .

فصبّ عليهم ربّك . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

عذاب دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - هود - 11 - 66 - 10

10_ كفرپيشگان و مخالفان معارف دين ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى الهى اند .

فلما جاء أمرنا نجّينا ص_لحًا . .. و من خزى يومئذ إن ربك هو القوىُّ العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 3،5

3- توطئه كنندگان عليه دين الهى ، در داخل خانه هاى خود با فرو ريختن سقف خانه ها بر روى آنان ، به هلاكت رسيدند .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد فخّر عليهم السقف من فوقهم

ذكر قيد {من فوقهم} پس از بيان {فخر عليهم السقف} (سقف بر آنها فرو ريخت) با اينكه ريزش سقف همواره از بالاست، مى تواند براى بيان اين منظور باشد كه آنان در داخل خانه هاى خود، زير آوار مدفون شدند.

5- خداوند ، توطئه گران عليه دين را به گونه اى غافلگيرانه گرفتار عذاب كرد كه هيچ گاه به آن گمان نمى بردند .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب من حيث لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 14

14- مرتكبان كار هاى زشت و توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) و دين ، در معرض عذاب هاى گوناگونند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب

عذاب دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 14

14- مرتكبان كار هاى زشت و توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) و دين ، در

معرض عذاب هاى گوناگونند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب

عذاب دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 9

9 - كسانى كه به انگيزه دستيابى به دنيا ، آخرت خويش را تباه مى كنند ، براى رهايى از عذاب ، ياورى نخواهند داشت .

فلا يخفف عنهم العذاب و لاهم ينصرون

عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 11

11 - احتمال تحقق عقوبت و عذاب گناه در دنيا

فأخذتكم الصعقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 5،9

5 - متمردان و ستمكاران قوم موسى ، به عذاب آسمانى گرفتار شدند .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء

9 - گنهكاران فسق پيشه ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى هستند .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 56 - 2،3،4،5

2 _ كفر ، موجب عذاب دنيا و آخرت

فاما الذين كفروا فاعذّبهم . .. فى الدنيا و الاخرة

3 _ عدم تبعيّت يهود از حضرت عيسى ( ع ) ، موجب عذاب سخت آنان در دنيا و آخرت

فاما الذين كفروا فاعذّبهم عذاباً شديداً فى الدنيا و الاخرة

مصداق مورد نظر از جمله {فامّا الذين كفروا}، كافران به حضرت عيسى (ع) است.

4 _ برترى پيروان عيسى ( ع ) بر يهوديان ، موجب عذاب سخن دنيوى يهوديان

و جاعل الذين اتبعوك . .. فاما الذين كفروا

بنابراينكه جمله

{فاما الذين . .. }، به قرينه ذكر عذاب دنيوى، نتيجه جمله {جاعل الّذين ... } باشد; يعنى عذاب دنيوى يهود نتيجه تفوّق نصارا بر ايشان است.

5 _ كافران ( يهوديان ) ، هيچ يار و ياورى در برابر عذاب الهى در دنيا و آخرت ندارند .

فاّما الذين كفروا . .. و ما لهم من ناصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 13

13 _ برخى از گناهان آدمى ، در پى دارنده عذاب هاى دنيوى

كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 15

15 _ عذاب خدا و آسيب رسانى او ، بسى سخت تر از گزند و عذاب ديگران

و اللّه اشدّ بأساً و اشدّ تنكيلا

{تنكيل} در اصل به معناى عذاب كردن كسى با قرار دادن او در قيد و بند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 46

46 _ ناچيزى مجازات و ذلت دنيوى ، در برابر عذاب اخروى

لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

تصريح به بزرگى عذاب آخرت در مقابل كيفر دنيوى، كه به بزرگى توصيف نشده است، اشاره به اين است كه اين رسوايى و كيفر دنيوى در مقايسه با عذاب آخرت ناچيز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 3

3 _ عذاب ناگهانى و غافلگيرانه و عذاب غير غافلگيرانه (تدريجى و با ظهور نشانه هاى عذاب)، از انواع عذابهاى الهى در دنيا

إن أتيكم عذاب اللّه بغتة

أو جهرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 4

4 _ خداوند مردم جامعه اى را كه از روى غفلت و ناآگاهى ستم كنند، به عذاب دنيوى نابود نمى كند.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

براى جار و مجرور {بظلم} متعلقهاى مختلفى مى توان در نظر گرفت، از آن جمله اينكه متعلق به {مهلك} باشد. يعنى: {مهلك القرى بسبب ظلم}. برداشت فوق بر اين اساس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 2،3

2 _ عذاب سهمگين خداوند در انتظار جوامع مختلف از قوانين دين و پذيرنده ولايتهاى غير خداوند

و لاتتبعوا من دونه . .. و كم من قرية أهلكنها

بيان هلاكت جوامع پيشين پس از فرمان به رعايت قوانين دين و سرپيچى از ولايت غير خدا {اتبعوا ما أنزل اليكم . ..}، بيانگر آن است كه عذاب امتهاى پيشين به سبب تخلف آنان از اين فرمان بوده است.

3 _ گروهى از امتهاى متخلف پيشين شب هنگام و گروهى ديگر در حال خواب نيمروز، گرفتار عذاب الهى شدند.

فجاءها بأسنا بيتا أو هم قائلون

{أو} در جمله {أو هم قائلون} براى تنويع است. {قائلة} به معناى نيمروز است و {قائل} به كسى گفته مى شود كه آن هنگام در خواب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 1

1 _ ستم پيشگان، به هنگام مواجه شدن با عذابهاى دنيوى (عذاب استيصال)، معترف به ظلمهاى گذشته خويش شدند

فما كان دعويهم . .. إنا كنا ظلمين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 3

3 _ احساس مصونيت تكذيب كنندگان انبيا از گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ، احساسى نابجا و به دور از واقعيت است .

أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

استفهام در جمله {أفأمن . .. } استفهام انكارى توبيخى است. يعنى اقوام كفرپيشه احساس امنيت از عذاب الهى دارند، ولى به خاطر نابجا بودن چنين احساسى مورد ملامت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 2،3،4

2 _ خداوند يهوديان متمرد در آبادى ايله را پس از مداومت بر صيد ماهى در روز شنبه و بى اعتنايى به مواعظ اصلاحگران به عذابى شديد گرفتار ساخت .

فلما نسوا ما ذكروا به . .. أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

{بئيس} به معناى شديد است.

3 _ خداوند از ميان يهوديان ايله تنها مصلحانِ نهى كننده از منكر را از گرفتار شدن به عذاب رهايى بخشيد .

أنجينا الذين ينهون عن السوء

4 _ خداوند حتى آن گروه از يهوديان ايله را كه خود صالح بودند ، ولى متجاوزان را موعظه نكردند ، به عذابى شديد گرفتار ساخت .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

در آيه قبل در مقام تقسيم يهوديان ايله از نظر عملكرد، آنان را به سه گروه تقسيم كرد و آيه مورد بحث در مقام بيان سرنوشت آنان است و ايشان را در دو گروه قرار داده است. اين مقايسه نشان مى دهد كه خداوند ترك كنندگان نهى از منكر را از گروه ظالمان (الذين ظلموا) شمرده است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 57 - 6

6 _ رنج و اضطراب منافقان در جامعه اسلامى ، با وجود داشتن مال و فرزند بسيار ، نمودى از عذاب دنيوى آنان *

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم إنما يريد اللّه ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا . .. ل

برداشت فوق بدين احتمال است كه بيان زندگى دشوار منافقان، نمودى از عذاب دنيوى آنان باشد كه در آيات قبل ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 4

4 - بلا هاى دنيوى با همه سنگينى ، در برابر عذاب هاى اخروى بسى ناچيز است .

من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر

اگرچه {أدنى} در مقابل {أبعد}، و {أكبر} در مقابل {اصغر} است، اما به قرينه واژه {أكبر}، مراد از آن مى تواند كوچك باشد. لازم به گفتن است كه گرچه از عذاب دنيوى با واژه {أدنى} (كوچك) تعبير شده است، اما با توجه به واقعيت هاى موجود، اين گونه مشكلات، عذاب هايى بس سنگين و گاهى تحمل ناپذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 6

6 - عذاب الهى در آخرت ، در مقايسه با عذاب هاى دنيوى ، بسى بزرگ تر و شديدتر است .

و لعذاب الأخرة أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 12

12 - عذاب هاى اخروى ، سخت تر و ذلت بارتر از كيفر هاى دنيوى خداوند است .

و لعذاب الأخره أخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

قلم - 68 - 33 - 3،4

3 - نابود كردن محصولات و دستاورد هاى بشر ، از راه هاى كيفر و عذاب الهى در دنيا

بل نحن محرومون . .. كذلك العذاب

4 - كيفر و عذاب خداوند در آخرت ، بزرگ تر و با عظمت تر از عذاب و كيفر دنيوى او است .

و لعذاب الأخرة أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 2

2 - عذاب دنيا ، هر چند شديد باشد ، در قياس با عذاب آخرت ناچيز است . *

سوط عذاب

تعبير {شلاق عذاب}، حاكى از تقليل است; يعنى، عذاب سخت آسمانى كه بر فرعون و اقوام عاد و ثمود فروريخت، در واقع شلاقى بيش نبود. برخى از اهل لغت، كلمه {سوط} را به معناى {نصيب} گرفته اند(مقاييس اللغة). برداشت ياد شده با توجّه به اين معنا، وضوح بيشترى مى يابد.

عذاب دنيوى آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 5،6

5 - خاندان فرعون ، به عذاب سخت و فراگير دنيوى گرفتار شدند .

و حاق ب_َال فرعون سوء العذاب

{حاقَ} (مرادف {أحاطَ}); يعنى، احاطه يافت و فراگير شد.

6 - عذاب سخت فرعونيان در دنيا ، از جلوه هاى حمايت خداوند از مؤمن آل فرعون

أُفوّض أمرى إلى اللّه . .. فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا و حاق ب_َال فرعون سوء ال

عذاب دنيوى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 36 - 2

2- ابليس ، به دنبال نافرمانى از سجده بر آدم ( ع ) و طرد شدن

از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا قيامت ، او را دچار عذاب و كيفر نكند .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

متعلق {إنظار} در جمله {فأنظرنى} ذكر نشده است و چون ابليس از فرمان سجده بر آدم(ع) سرپيچى كرد و در انتظار كيفر بود، از اين رو ممكن است مورد إنظار و مهلت، تأخير افتادن كيفر او تا روز قيامت باشد.

عذاب دنيوى اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 5

5 - كافران تكذيب گر و ستيزه جوى قوم نوح و بعد از آنها ، به دليل دوزخى بودن ، به عذاب دنيوى نيز گرفتار شدند .

فأخذتهم فكيف كان عقاب . و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {أنّهم أصحاب النار} _ به تقدير لام تعليل _ در مقام تعليل باشد; يعنى، چون آنان از دوزخيان هستند، به عذاب الهى گرفتار آمدند.

عذاب دنيوى امت هاى گناهكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 11

11- نزول عذاب دنيوى بر امت هاى گنهكار ، تنها پس از اتمام حجت و فرستادن پيامبرى براى ايشان است .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً

جمله {ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً} اطلاق دارد و عذاب دنيوى را هم دربرمى گيرد.

عذاب دنيوى اهل ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 166 - 7

7 _ مسخ يهوديان متمرد آبادى ايله به بوزينگانى مطرود ، عذاب سخت الهى براى

ايشان

قلنا لهم كونوا قردة خسئين

برخى برآنند كه {قلنا لهم . .. } بيان همان {عذاب بئيس} است كه در آيه قبل آمده است. گفتنى است بر اين مبنا {الذين ظلموا} شامل ترك كنندگان نهى از منكر نمى شود. زيرا آنان قانون حرمت صيد را نشكستند و به بوزينه تبديل نشدند.

عذاب دنيوى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 12

12 _ كتمان حقايق و ديگر ترفند هاى عالمان اهل كتاب ، آنان را از عذاب دنيا ( ذلّت ، شكست و . . . ) نجات نخواهد داد .

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

در برداشت فوق، عذاب اوّل، به قرينه تكرار آن، عذاب دنيوى گرفته شده است.

عذاب دنيوى اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 3،4،5،7

3 _ كافران قوم شعيب شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {ادخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد، نه به معناى {صاروا}. بر اين مبنا {فاصبحوا ... } مى رساند كه هلاكت به هنگام صبح اتفاق افتاد و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح، يعنى درشب، بر كافران قوم شعيب عارض شده است.

4 _ كفرپيشگان قوم شعيب بر اثر عذاب الهى ، همگان به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فرو افتادن شخص

است بر سينه خود.

5 _ لرزش شديد و عذاب نازل شده بر قوم شعيب توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از ايشان سلب كرد .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{فى دارهم} هم مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه نزول عذاب هنگامى بود كه همه و يا اكثر آنان در خانه هايشان استراحت مى كردند و هم مى تواند علاوه بر اين، اشاره به اين داشته باشد كه با احساس لرزش زمين، كه طبعاً آدمى از خانه مى گريزد، قوم شعيب نيز خواستند از خانه ها بيرون شوند، ولى عذاب مهلت نداد و در همانجا به هلاكت رسيدند. با توجه به اينكه {فى دارهم} متعلق به {جثمين} است، اين معنا وضوح بيشترى پيدا مى كند.

7 _ نزول عذاب بر كفرپيشگان قوم شعيب ، پاسخ خداوند به درخواست او ( داورى ميان مؤمنان و كافران )

ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق . .. فأخذتهم الرجفة

عذاب دنيوى اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 11 - 1

1- تهديد شدن كافران سست انديش و بيهوده گرا ، به فرجامى سخت و جانكاه

فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين

تعبير {بدخان مبين}، مى تواند حكايت از عذاب دنيوى و نيز سختى هاى صحنه قيامت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 11 - 1

1- پيشگويى خداوند ، از درد و رنج فراگير مردم مكه هنگام گرفتارى آنان به عذاب الهى در دنيا

يغشى الناس ه_ذا عذاب أليم

چنانچه اين آيات در مورد عذاب دنيوى باشد، برداشت بالا قابل استفاده است.

عذاب

دنيوى بدكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 9

9- بدكاران و توطئه كنندگان عليه پيامبر ( ص ) ، در معرض انواع عذاب هاى دنيوى اند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب . .. أو يأخذه

عذاب دنيوى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 13

13 - قوم موسى ، در پى تقاضاى رؤيت خدا ، شاهد فرود آمدن صاعقه بر خود بودند .

فأخذتكم الصعقه و أنتم تنظرون

مفعول {تنظرون} (نگاه مى كرديد) فرود آمدن صاعقه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 5

5 - بنى اسرائيل در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن ، مطرود شدن و . . . ) در صورت ايمان نياوردن به قرآن و انجام ندادن اعمال صالح

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

در آيات گذشته (از 41 تا 45 و نيز آيه 62) خداوند بنى اسرائيل را به ايمان و تصديق قرآن و انجام اعمال صالح دعوت كرد و در آيه مورد بحث سرگذشت شوم اسحاب سبت را يادآور شد تا هشدارى باشد به آنها كه مبادا با سرپيچى از دعوت خدا و فرمانهاى او، به سرنوشتى همانند اصحاب سبت گرفتار آيند.

عذاب دنيوى پيروان عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 16

16_ انكار كنندگان ربوبيت خدا ، مخالفان پيامبران و پيروى كنندگان

از سركشان ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و لما جاء أمرنا . .. و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

عذاب دنيوى حرام خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 21

21 _ ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، به ناحق خوردن مال مردم ، موجب عقوبت هاى دنيوى و عذاب اخروى

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

عذاب دنيوى دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 21

21 - مخالفان پيامبران ، مستحق كيفر دنيوى بودند .

فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم . .. و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فما كان اللّه

عذاب دنيوى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 1

1- خداوند ، مشركان توطئه گر عليه دين را علاوه بر عذاب دنيوى ، در قيامت به صورت تحقيرآميزى خوار خواهد ساخت .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب ... ثمّ يوم القي_مة يخزيهم و يقول أين

{خزى} در لغت به معناى شكست و ذلت است. اين حالت گاهى از ناحيه خود شخص عارض مى شود و گاهى از سوى ديگرى. در صورتى كه از سوى ديگرى باشد، همراه با خفت و تحقير است.

عذاب دنيوى دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 9

9- بدكاران و توطئه كنندگان عليه پيامبر ( ص ) ، در معرض

انواع عذاب هاى دنيوى اند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب . .. أو يأخذه

عذاب دنيوى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 6

6 _ ستمگران و اعراض كنندگان از قوانين دين، علاوه بر عذابهاى دنيوى به عذابهاى آخرت نيز گرفتار خواهند شد.

و كم من قرية أهلكنها . .. إنا كنا ظلمين. فلنسئلن الذين أرسل إليهم

هدف از بيان بازجويى در قيامت، تهديد ظالمان به عذابهاى اخروى است،$و كلمه {فاء} در {فلنسئلن} بيانگر آن است كه عذابهاى دنيا پايان مجازات آنان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 6

6 _ گنهكاران و ستم پيشگان در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى هستند .

فأرسلنا عليهم رجزاً من السماء بما كانوا يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 7

7_ گرفتار شدن كفرپيشگان و ستمكاران به عذاب دنيوى ، موجب رهايى آنان از عذاب اخروى نيست .

فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

بيان عذاب اخروى كفرپيشگان ، پس از بيان گرفتارى آنان به عذاب دنيوى ، اشاره به اين نكته دارد كه: نبايد گمان شود اگر كافران به كيفر دنيوى و عذاب استيصال گرفتار شدند ، از عذابهاى اخروى رهايى خواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 6

6_ ستمگران ، مشركان و كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند

.

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 10

10_ ستمگران ، مشركان و آنان كه در مبادلات كم فروشى كرده و عدل و انصاف را رعايت نكنند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 1

1- هلاكت و عذاب دنيوى ستم پيشگان تاريخ از سوى خداوند ، على رغم مكر و چاره انديشى هاى فراوان و قدرتمندانه آنان

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا . .. و قد مكروا مكرهم ... و إن كان مكرهم لتزول منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 10،14

10- ذوالقرنين عذاب اخروى ظالمان را ، از كيفر دنيوى آنان ، شديدتر و سنگين تر دانست .

قال . ..ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

{نكر} به معناى {منكَر} صفت مشبهه و توصيفِ عذاب جهنم است; يعنى، عذاب آخرت، بسيار ناگوار و ميزان دشوارى آن ناشناخته است.

14- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . { أمّا من ظلم } و لم يؤمن بربّه { فسوف نعذّبه } فى الدنيا بعذاب الدنيا { ثمّ يردّ إلى ربّه } فى مرجعه { فيعذّبه عذاباً نكراً } ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه (مقصود آيه اين است) {اما كسى كه ستم كرده} و به پروردگارش ايمان نياورده است {به زودى} در دنيا، به عذاب دنيوى {او را عذاب خواهيم كرد، سپس در معاد خويش

به سوى پروردگارش بازگشت داده مى شود و خدا، او را به عذابى سخت گرفتار خواهد كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 1

1 - ظالمان ، گرفتار عذاب دنيوى و برزخ ، علاوه بر عذاب هاى اخروى

يل_قوا يومهم . .. و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك

در صورتى كه {يومهم. ..} در دو آيه پيش، نظر به روز قيامت داشته باشد، {ذلك} در اين آيه اشاره به عذاب اخروى خواهد بود و {دون ذلك} (به غير آن عذاب) نظر به عذاب دنيا يا برزخ خواهد داشت.

عذاب دنيوى ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 21

21 _ ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، به ناحق خوردن مال مردم ، موجب عقوبت هاى دنيوى و عذاب اخروى

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 7

7- ظلم ، گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب الهى در دنيا

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. و أنذر الناس يوم يأتيهم العذاب في

عذاب دنيوى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 7

7 - سرپيچى كنندگان از احكام الهى در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

عذاب دنيوى فاسقان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 9

9 - گنهكاران فسق پيشه ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى هستند .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون

عذاب دنيوى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 2

2 - عذاب فرعون در دنيا و آخرت ، نمونه اى از برخورد شديد خداوند با مخالفان پيامبران و برحذر دارنده آنان از عواقب مخالفت

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

{نكال} به چيزى گفته مى شود كه به وسيله آن، ديگران را تنكيل كنند; يعنى، از كارى بر حذر دارند (قاموس). مصداق آن در آيه عذاب فرعون است كه مايه عبرت براى ديگران مى باشد. اضافه {نكال} به {الأخرة و الأولى}، يا گوياى اين نكته است كه عذاب فرعون در آخرت و دنيا، هر يك مى تواند براى مردم {نكال} و مايه عبرت باشد و يا گوياى اين كه عذاب فرعون در دنيا مى تواند مايه عبرت مردم نسبت به دنيا و آخرت آنان باشد. برداشت يادشده براساس احتمال اوّل است.

عذاب دنيوى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 1،2،3،7

1 _ خداوند پس از ارائه معجزات متعدد و اتمام حجت بر فرعونيان ، آنان را در دريا غرق كرد .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{اليم} در لغت به معناى دريا و رودخانه بزرگ است و {ال} در {اليم} براى عهد مى باشد و چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند اشاره به درياى سرخ دارد. برخى ديگر از مفسران آن

را اشاره به رودخانه نيل دانسته اند.

2 _ خداوند با غرق كردن فرعونيان در دريا از آنان انتقام گرفت .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{فاء} در {فأغرقنا} تفسيريه است. يعنى {أغرقنا} بيان و تفسير {انتقمنا} مى باشد.

3 _ فرعونيان به دليل شكستن پيمانشان با موسى ( ع ) ( ايمان به وى و آزادسازى بنى اسرائيل ) سزاوار انتقام الهى و غرق شدن در دريا گشتند .

إذا هم ينكثون. فانتقمنا منهم

تفريع جمله {فانتقمنا} بر جمله {إذا هم ينكثون} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه پيمان شكنى فرعونيان در انتقام الهى از آنان دخيل بوده است.

7 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها سبب هلاكت و غرق شدن فرعونيان در دريا شد .

فأغرقنهم فى اليم بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

حرف {باء} در {بأنهم كذبوا} سببيه است و مى رساند كه تكذيب آيات و بى اعتنايى به آنها سبب انتقام الهى بود.

عذاب دنيوى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 1،2،3،4،5،6

1 _ كفرپيشگان قوم ثمود با گرفتار شدن به لرزشى شديد به هلاكت رسيدند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم جثمين

{رجفة} به معناى اضطراب و لرزش است و به قرينه {فأصبحوا . .. } معلوم مى شود آن لرزش بسيار شديد بوده است. قابل ذكر است كه {فأخذتهم الرجفة} (لرزش آنان را فراگرفت) مى تواند به اين معنى باشد كه لرزشى شديد بر اندام آنان مستولى شد و نيز مى تواند به اين معنى باشد كه زمين لرزه و زلزله اى شديد آنان را فراگرفت.

2 _ لرزش شديد و عذاب نازل شده

بر قوم ثمود توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از ايشان سلب كرد .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{فى دارهم} مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه نزول عذاب هنگامى بوده كه همه و يا اكثر ثموديان در خانه هايشان استراحت مى كردند و مى تواند علاوه بر اين، اشاره داشته باشد كه با احساس لرزش زمين _ كه طبعاً آدمى از خانه مى گريزد _ كافران قوم صالح نيز خواستند از خانه ها بدر شوند ولى عذاب مهلت شان نداد و در همانجا به هلاكت رسيدند با توجه به اينكه {فى دارهم} متعلق به {جثمين} است اين معنا وضوح بيشترى پيدا مى كند.

3 _ كافران قوم ثمود بر اثر عذاب الهى به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فروافتادن شخص به سينه خود است.

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد نه به معناى {صاروا} بر اين مبنا {فأصبحوا . .. } مى رساند كه هلاكت در اولين لحظه صبح اتفاق افتاده و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح يعنى در شب، بر كافران قوم ثمود عارض شده است.

5 _ كافران قوم ثمود پس از تمام شدن حجت بر آنان و اصرارشان بر كفرورزى و از ميان بردن ناقه صالح به هلاكت رسيدند .

قال الملأ الذين استكبروا . ..

فأخذتهم الرجفة

كلمه {فاء} در {فأخذتهم} نزول عذاب را بر حقايق بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد كه از آنهاست كفرورزى قوم صالح، پى كردن ناقه و . .. .

6 _ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، پاسخى بود به ناباورى آنان نسبت به تحقق تهديد هاى صالح ( ع )

ائتنا بما تعدنا . .. فأخذتهم الرجفة

از حقايقى كه در آيه قبل مطرح شده و مى تواند {أخذتهم الرجفة} بر آن مترتب باشد، ناباورى قوم ثمود به تهديدهاى حضرت صالح(ع) است، كه از جمله {ائتنا بما تعدنا} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 1

1 _ صالح ( ع ) پس از حتمى شدن نزول عذاب الهى بر اثر پى كردن ناقه ، از قوم خويش فاصله گرفت و به ديارى ديگر شتافت .

فتولى عنهم

جمله {تولى عنهم} عطف بر {فعقروا الناقة} در آيه 77 است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 3

3_ اقوام نوح ، هود ، صالح و لوط به خاطر مخالفت با پيامبران و ستيزه جويى با آنان ، به عذاب هاى دنيوى مبتلا شدند .

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

عذاب دنيوى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 9

9_ كفر پيشگان قوم عاد ، علاوه بر عذاب دنيوى به عذاب آخرت نيز گرفتار خواهند شد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

برداشت فوق ، براساس اين احتمال است كه مراد

از {عذاب} در جمله {و نجّيناهم من عذاب}، عذاب اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 3

3_ اقوام نوح ، هود ، صالح و لوط به خاطر مخالفت با پيامبران و ستيزه جويى با آنان ، به عذاب هاى دنيوى مبتلا شدند .

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 11

11 - عذاب اخروى قوم عاد ، سخت تر و ذلت بارتر از عذاب دنيوى آنان

لنذيقهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أخزى

عذاب دنيوى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 2

2 _ خداوند با خارج ساختن لوط و بستگان قومش از ديارشان ، وى را از عذاب مقدر شده براى قوم لوط نجات بخشيد .

فانجينه و أهله

چون جمله {فانجينه} در مقابل جمله {كانت من الغبرين} (همسر لوط در زمره باقى ماندگان بود) قرار گرفته است، معلوم مى شود نجات از عذاب قوم لوط در گرو خارج شدن از شهر و ديار آنان بوده است. بنابراين {فانجينه} يعنى: فانجينه باخراجنا اياه من بينهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 1

1 _ خداوند با فرو ريختن بارانى بى نظير ( بارشى از سنگ ) بر سر قوم لوط ، آنان را به هلاكت رساند .

و أمطرنا عليهم مطراً

{مَطَر} مفعول به براى {أمطرنا} است و نكره آمدنش حكايت از آن دارد

كه بارشى عجيب و بى نظير بوده است و با توجه به آيه 82 از سوره هود (و أمطرنا عليها حجارة . .. ) معلوم مى شود كه عذاب قوم لوط سنگباران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 3

3_ اقوام نوح ، هود ، صالح و لوط به خاطر مخالفت با پيامبران و ستيزه جويى با آنان ، به عذاب هاى دنيوى مبتلا شدند .

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

عذاب دنيوى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 1،2

1_ نوح ( ع ) ، به كفرپيشگان قومش اعلام كرد كه به عذاب دنيوى و اخروى ، گرفتار خواهند شد .

فسوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه و يحلّ عليه عذاب مقيم

با توجه به تكرار كلمه {عذاب} و توصيف عذاب دوم به هميشگى بودن، مى توان گفت: مراد از {عذاب يخزيه}، عذاب دنيوى و مقصود از {عذاب مقيم}، آتش دوزخ است.

2_ عذاب دنيوى كافران قوم نوح ، عذابى ذلت آور ، خواركننده و هلاك سازنده بود .

من يأتيه عذاب يخزيه

{إخزاء} (مصدر يخزيه) به معناى ذليل و خوار كردن و نيز به معناى هلاك ساختن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 3

3_ اقوام نوح ، هود ، صالح و لوط به خاطر مخالفت با پيامبران و ستيزه جويى با آنان ، به عذاب هاى دنيوى مبتلا شدند .

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و

ما قوم لوط منكم ببعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 5

5 - كافران تكذيب گر و ستيزه جوى قوم نوح و بعد از آنها ، به دليل دوزخى بودن ، به عذاب دنيوى نيز گرفتار شدند .

فأخذتهم فكيف كان عقاب . و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {أنّهم أصحاب النار} _ به تقدير لام تعليل _ در مقام تعليل باشد; يعنى، چون آنان از دوزخيان هستند، به عذاب الهى گرفتار آمدند.

عذاب دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 3،4،7

3 _ كافران قوم شعيب شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {ادخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد، نه به معناى {صاروا}. بر اين مبنا {فاصبحوا ... } مى رساند كه هلاكت به هنگام صبح اتفاق افتاد و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح، يعنى درشب، بر كافران قوم شعيب عارض شده است.

4 _ كفرپيشگان قوم شعيب بر اثر عذاب الهى ، همگان به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فرو افتادن شخص است بر سينه خود.

7 _ نزول عذاب بر كفرپيشگان قوم شعيب ، پاسخ خداوند به درخواست او ( داورى ميان مؤمنان و كافران )

ربنا افتح بيننا

و بين قومنا بالحق . .. فأخذتهم الرجفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 4

4_ كافران به قيامت و آنان كه براى منحرف نشان دادن راه خدا تلاش مى كنند ، در خطر گرفتارشدن به عذاب هاى دنيوى اند .

الذين . .. يبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم ك_فرون. أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 11

11_ كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذابهايى دردناك در دنيا

أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 7

7_ گرفتار شدن كفرپيشگان و ستمكاران به عذاب دنيوى ، موجب رهايى آنان از عذاب اخروى نيست .

فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

بيان عذاب اخروى كفرپيشگان ، پس از بيان گرفتارى آنان به عذاب دنيوى ، اشاره به اين نكته دارد كه: نبايد گمان شود اگر كافران به كيفر دنيوى و عذاب استيصال گرفتار شدند ، از عذابهاى اخروى رهايى خواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 6

6_ ستمگران ، مشركان و كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 5

5_ كفرپيشگان امت هاى گذشته به عذاب هاى دنيوى گرفتار شدند .

و قد خلت

من قبلهم المثل_ت

{مثلات} (جمع مَثُلة) به معناى عقوبتها و عذابهاست. عذابها و عقوبتها بدان اعتبار {مثلات} _ كه از ماده مِثل (مانند) است _ گفته مى شود كه آن را مثال قرار مى دهند براى اينكه ديگران از آن عبرت گرفته و از عوامل آن بپرهيزند. از معانى {خلوّ} (مصدر خلت) گذشتن و سپرى شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 3

3_ نزول عذاب هاى دنيوى بر كفرپيشگان و متخلّفان از آيين الهى حتى پس از وفات پيامبر ( ص ) نيز امرى محتمل و ممكن است .

و إن مَّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفينّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 72 - 1،2،3،6

1 - مأموريت پيامبر ( ص ) براى ابلاغ تهديد خداوند به كافران ، مبنى بر نزديك بودن عذاب دنيايى آنان

قل عسى أن يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون

تعبير {ردف لكم} (در پى شما است) كنايه از قريب الوقوع بودن مجازات كافران مى باشد. گفتنى است كه {الذى تستعجلون} هم شامل عذاب دنيوى مى شود و هم عذاب اخروى. بنابراين عبارت {بعض الذى} نشانگر عذاب دنيايى خواهد بود.

2 - عذاب دنيوى ، تنها بخشى از مجازات هاى الهى براى كافران است ، نه همه آن .

ردف لكم بعض الذى تستعجلون

قيد {بعض} مى رساند كه همه وعيدهاى الهى در حق كافران، در اين دنيا اعمال نمى شود; بلكه آنچه در اين جا اعمال مى شود، تنها جزئى از مجازات ها است و بقيه براى جهان آخرت مى ماند.

3 - تقدير كيفر اخروى براى

كافران ، علاوه بر كيفر دنيوى آنان

ردف لكم بعض الذى تستعجلون

همان طور كه گفته شد، قيد {بعض الذى. ..} مى رساند كه عذاب دنيوى تنها بخشى از مجازات هاى الهى است كه در حق كافران اعمال مى شود و آنان بايد در انتظار كيفرهاى اخروى نيز باشند.

6 - تهديد كافران به نزديك بودن بخشى از عذاب دنيوى وعده داده شده به آنان

ردف لكم بعض الذى تستعجلون

مراد از {الذى تستعجلون} مى تواند تنها عذاب دنيايى باشد. بنابراين {بعض الذى تستعجلون}; يعنى، بخشى از آن عذاب كه خواستار شتاب آن هستيد، در پى شما است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 66 - 3

3 - عذاب شدن برخى از كافران و عذاب نشدن برخى ديگر در دنيا ، به مشيت خدا بستگى دارد .

و لو نشاء لطمسنا على أعينهم . .. فأنّى يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 4

4 - آشكار شدن خسارت و زيان كارى مشركان و كافران قدرتمند و حق ناپذير ، به وقت نزول عذاب الهى بر ايشان در دنيا

لمّا رأوا بأسنا . .. و خسر هنالك الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 60 - 5

5 - كافران ، در معرض عذاب دنيوى ، افزون بر كيفر سخت و حتمى آخرت

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم . .. فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوع

در صورتى كه {يومهم. ..} نظر به روز قيامت و آيه قبل (مثل ذنوب أصحابهم) نظر به كيفرهاى دنيوى داشته باشد،

برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 45 - 5

5 - فرجام شوم و هلاكت بار ، دركمين كافران [ در دنيا ، هنگام مرگ و يا در آخرت ]

يل_قوا يومهم الذى فيه يصعقون

تعبير {الذى فيه يصعقون} (روزى كه در آن بيهوش خواهند افتاد)، نشان دهنده سختى حال كافران به هنگام واقعه عذاب است. گفتنى است كه مراد از روز عذاب، مى تواند روز عذاب استيصال، يا روز عذاب قيامت و يا هنگام مرگ باشد.

عذاب دنيوى كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 4

4- كافران مكه ، در آستانه شكست و عذاب دنيوى قرار گرفته بودند .

سأُوريكم ءاي_تى

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مراد از {آيات} شكست كفار مكه و عذاب دنيوى آنان باشد. گفتنى است مكى بودن اين آيات، مؤيد برداشت ياد شده است.

عذاب دنيوى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 11

11 - جوامع گمراه و گنه كار ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

فاستحبّوا العمى على الهدى فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون بما كانوا يكسبون

عذاب دنيوى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 9

9 - گنهكاران فسق پيشه ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى هستند .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 -

162 - 6

6 _ گنهكاران و ستم پيشگان در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى هستند .

فأرسلنا عليهم رجزاً من السماء بما كانوا يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 17

17_ گنهكاران و تكذيب كنندگان پيامبر ( ص ) در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 11

11 - جوامع گمراه و گنه كار ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

فاستحبّوا العمى على الهدى فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 40 - 4

4- عذاب هاى دنيوى مجرمان ، پيش درآمد كيفر نهايى آنان در آخرت

أهلكن_هم إنّهم كانوا مجرمين . .. إنّ يوم الفصل ميق_تهم أجمعين

از ارتباط اين آيه با آيات پيشين، مطلب ياد شده قابل استفاده است.

عذاب دنيوى مانعان از سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 5

5_ مانعان راه خدا و آنان كه به خدا دروغ مى بندند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا . .. أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأرض

جمله {أُول_ئك لم يكونوا . ..} كنايه از تهديد به عذاب است و {فى الأرض} مى تواند دليل بر دنيوى بودن آن عذاب باشد.

عذاب دنيوى مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- اعراف - 7 - 84 - 6

6 _ مجرمان و تبهكاران در خطر گرفتارى به عذاب هاى دنيوى و سرنوشتى شوم

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

عذاب دنيوى مخالفان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 16

16_ انكار كنندگان ربوبيت خدا ، مخالفان پيامبران و پيروى كنندگان از سركشان ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و لما جاء أمرنا . .. و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 12

12 - عذاب شدن مخالفان پيامبران در دنيا از سوى خداوند ، كاملاً مطابق با عدل و داد است .

و ما اللّه يريد ظلمًا للعباد

عذاب دنيوى مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 8

8 - عذاب دنيايى جوامع مستكبر ، پس از اتمام حجت و در پى آشكار شدن حق ناپذيرى و عناد آنان است .

إذ جاءتهم الرسل . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون . فأرسلنا عليهم ريحًا

عذاب دنيوى مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 11

11 _ گرفتارى گنهكاران يهود و نصارا به عذاب هاى دنيوى *

قل فلم يعذبكم بذنوبكم

چون مسيحيان خود را مصون از عذاب قيامت مى دانند، بنابراين در صورتى استدلال تمام است كه مراد از عذاب، عذابهاى دنيوى باشد.

عذاب دنيوى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 6

6_

ستمگران ، مشركان و كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 10

10_ ستمگران ، مشركان و آنان كه در مبادلات كم فروشى كرده و عدل و انصاف را رعايت نكنند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 2

2_ مشركان ، در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى الهى در دنيا و آخرتند .

أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد ضمير در {أفأمنوا} مشركانى باشند كه در آيه قبل از آنان سخن گفته شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 1

1- خداوند ، مشركان توطئه گر عليه دين را علاوه بر عذاب دنيوى ، در قيامت به صورت تحقيرآميزى خوار خواهد ساخت .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب ... ثمّ يوم القي_مة يخزيهم و يقول أين

{خزى} در لغت به معناى شكست و ذلت است. اين حالت گاهى از ناحيه خود شخص عارض مى شود و گاهى از سوى ديگرى. در صورتى كه از سوى ديگرى باشد، همراه با خفت و تحقير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 4

4 - آشكار شدن خسارت و زيان

كارى مشركان و كافران قدرتمند و حق ناپذير ، به وقت نزول عذاب الهى بر ايشان در دنيا

لمّا رأوا بأسنا . .. و خسر هنالك الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 12

12 - منافقان و مشركان ، گرفتار عذاب دنيوى و اخروى

عليهم دائرة السوء . .. و أعدّ لهم جهنّم

تعبير {دائرة السوء} _ با توجه به ذيل آيه (اخبار به عذاب جهنم) _ مى تواند ناظر به عذاب و سختى هاى دنيا باشد.

عذاب دنيوى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 10 - 3

3- تهديد مشركان حق ستيز مكه ، از سوى خداوند به عذابى دنيوى و تيره كننده زندگى

فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {دخان مبين}، كنايه از تيره روزى و عذاب دنيوى باشد، چه اين كه برخى از مفسران اين آيه را پاسخى به دعاى پيامبر(ص) دانسته اند كه از خداوند خواست تا براى بيدار شدن مشركان، آنان را به قحطى اى همچون دوران يوسف مبتلا كند.

عذاب دنيوى مفتريان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 5

5_ مانعان راه خدا و آنان كه به خدا دروغ مى بندند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا . .. أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأرض

جمله {أُول_ئك لم يكونوا . ..} كنايه از تهديد به عذاب است و {فى الأرض} مى تواند دليل بر دنيوى بودن

آن عذاب باشد.

عذاب دنيوى مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 6

6 _ مجرمان و تبهكاران در خطر گرفتارى به عذاب هاى دنيوى و سرنوشتى شوم

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

عذاب دنيوى مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 1

1_ پيامبر ( ص ) منكران ربوبيت خدا و انكار كنندگان سراى آخرت را به عذاب هاى دنيوى هشدار مى داد .

و يستعجلونك بالسيئة

عذاب دنيوى مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 129 - 4

4 - كفرورزان به آيات و هدايت هاى الهى ، سزاوار كيفر و عذاب در دنيا هستند .

و لولا كلمة سبقت من ربّك لكان لزامًا

كلمه {لزاماً} مصدر باب مفاعله است و خبر قرار گرفتن مصدر، حاكى از مبالغه است. بنابراين مفاد جمله {لكان لزاماً} چنين مى شود: [اگر سنت مهلت نبود ]عذاب، ملازم مخالفان بود و [حتى اندك زمانى] از آنان فاصله نمى گرفت.

عذاب دنيوى مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 5

5 - عذاب تكذيب كنندگان پيامبران در آخرت ، بسى بزرگ تر و شديدتر از عذاب ذلت بار آنان در دنيااست .

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أكبر

بزرگ تر بودن عذاب اخروى، مى تواند اشاره به شديدتر بودن آن در مقايسه با عذاب هاى دنيايى باشد.

عذاب دنيوى مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 59 - 16

16_ انكار كنندگان ربوبيت خدا ، مخالفان پيامبران و پيروى كنندگان از سركشان ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و لما جاء أمرنا . .. و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 1

1_ پيامبر ( ص ) منكران ربوبيت خدا و انكار كنندگان سراى آخرت را به عذاب هاى دنيوى هشدار مى داد .

و يستعجلونك بالسيئة

عذاب دنيوى مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 1

1_ انكار كنندگان قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) و اخروى اند .

أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة

ضمير در {أفأمنوا} مى تواند به {أكثر الناس} در آيه 103 باز گردد. در اين صورت مقصود از آن ضمير كسانى اند كه به قرآن و وحى الهى و رسالت پيامبر(ص) كافر شدند و آنها را انكار كردند.

عذاب دنيوى مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 1

1_ انكار كنندگان قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) و اخروى اند .

أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة

ضمير در {أفأمنوا} مى تواند به {أكثر الناس} در آيه 103 باز گردد. در اين صورت مقصود از آن ضمير كسانى اند كه به قرآن و

وحى الهى و رسالت پيامبر(ص) كافر شدند و آنها را انكار كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 17

17_ گنهكاران و تكذيب كنندگان پيامبر ( ص ) در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين

عذاب دنيوى مكذبان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 5

5 - كافران تكذيب گر و ستيزه جوى قوم نوح و بعد از آنها ، به دليل دوزخى بودن ، به عذاب دنيوى نيز گرفتار شدند .

فأخذتهم فكيف كان عقاب . و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {أنّهم أصحاب النار} _ به تقدير لام تعليل _ در مقام تعليل باشد; يعنى، چون آنان از دوزخيان هستند، به عذاب الهى گرفتار آمدند.

عذاب دنيوى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 9

9 _ اعطاى امكانات دنيوى فراوان به منافقان از جانب خداوند ، تنها به منظور عذاب و گرفتارى آنان در اين دنياست .

إنما يريد اللّه ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 57 - 6

6 _ رنج و اضطراب منافقان در جامعه اسلامى ، با وجود داشتن مال و فرزند بسيار ، نمودى از عذاب دنيوى آنان *

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم إنما يريد اللّه ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا . .. ل

برداشت فوق بدين احتمال

است كه بيان زندگى دشوار منافقان، نمودى از عذاب دنيوى آنان باشد كه در آيات قبل ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 28

28 _ هيچ كس توانايى ندارد كه به منافقان ، هنگام گرفتار آمدنشان به عذاب دنيوى و اخروى ، يارى رساند .

يعذبهم اللّه . .. و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 8،9

8 _ اعطاى امكانات دنيوى فراوان به منافقان از جانب خدا ، تنها مايه عذاب و گرفتارى آنان در دنياست .

إنما يريد اللّه أن يعذبهم بها فى الدنيا

9 _ تحقق اراده الهى به عذاب دنيوى منافقان ، از طريق اعطاى مال وفرزند فراوان و نعمت هاى ظاهرى به آنان

إنما يريد اللّه أن يعذبهم بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 12

12 _ منافقان مرموز و نهانكار ، داراى عذابى در دنيا و برزخ و نيز در قيامت *

سنعذبهم مرتين ثم يردون إلى عذاب عظيم

به احتمال اينكه مراد از عذاب قبل از آخرت، يكى عذاب دنيوى و ديگرى عذاب برزخ باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 12

12 - منافقان و مشركان ، گرفتار عذاب دنيوى و اخروى

عليهم دائرة السوء . .. و أعدّ لهم جهنّم

تعبير {دائرة السوء} _ با توجه به ذيل آيه (اخبار به عذاب جهنم) _ مى تواند ناظر به عذاب و

سختى هاى دنيا باشد.

عذاب دنيوى منحرف كنندگان سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 4

4_ كافران به قيامت و آنان كه براى منحرف نشان دادن راه خدا تلاش مى كنند ، در خطر گرفتارشدن به عذاب هاى دنيوى اند .

الذين . .. يبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم ك_فرون. أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأ

عذاب دنيوى همجنس بازان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 8

8_ همجنس بازى ، ظلم است و جوامع مبتلا به آن ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

مصداق مورد نظر براى {الظالمين} به قرينه آيات گذشته ، همجنس بازان مى باشد.

عذاب دنيوى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 20

20 - گرفتار شدن به خوارى و ذلت در دنيا ، سزاى يهوديانى است كه همديگر را كشتند و همكيشان خو را از ديارشان بيرون راندند .

تقتلون أنفسكم . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 11

11 _ گرفتارى گنهكاران يهود و نصارا به عذاب هاى دنيوى *

قل فلم يعذبكم بذنوبكم

چون مسيحيان خود را مصون از عذاب قيامت مى دانند، بنابراين در صورتى استدلال تمام است كه مراد از عذاب، عذابهاى دنيوى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 11

11 _

يهوديان تجاوزگر ايله ، علاوه بر چشيدن عذاب هاى دنيوى ، تا قيامت به عذاب هاى برزخى گرفتار خواهند بود .

و إذ تأذن ربك ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از ضمير {عليهم} يهوديان مسخ شده ايله باشد. بر اين اساس مقصود از {سوء العذاب} عذابهاى دنيوى نيست، بلكه به دليل {إلى يوم القيمة} مراد عذابهاى برزخى خواهد بود. يعنى: {ليبعثن عليهم من بعد موتهم إلى يوم القيمة ... .}

عذاب دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 4

4- كافرانى كه تا آخرين لحظه زندگى در حال عناد و ستيز با دين باشند ، محكوم به عذاب ابدى خواهند بود .

إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. فلن يغفر اللّه لهم

لازمه قطعى {لن يغفر اللّه} باقى ماندن هميشگى در عذاب الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

عذاب ذلت بار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 19،20

19 - منكران حقانيت قرآن و كافران به پيامبر ( ص ) ، به عذابى خوار كننده گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب مهين

20 - يهوديان منكر رسالت پيامبر ( ص ) ، از زمره كافرانند و به عذابى خفت آور گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 20،21،29

20 _ عذاب خواركننده در برزخ، جزاى گفتار نادرست درباره خداوند و افتراى به اوست.

اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون على الله غير الحق

21 _ استكبار در برابر آيات الهى، عذاب خواركننده پس از مرگ را (در برزخ) به دنبال دارد.

اليوم تجزون عذاب الهون . .. كنتم عن ءايته تستكبرون

29 _ عن أبى عبدالله(ع) فى قوله: {أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون} قال: العطش

امام صادق(ع) درباره اين آيه {أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون} فرمود: منظور از عذاب خواركننده، تشنگى _ هنگام جان دادن _ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 9،12

9 _ جامعه هاى كفرپيشه و تكذيب گر ، در معرض عذاب ذلتبار الهى اند .

فلولا كانت قرية ءامنت . .. لها ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى

12 _ عذاب استيصال ، عذابى شكننده و ذلتبار است .

كشفنا عنهم عذاب الخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 2

2_ عذاب دنيوى كافران قوم نوح ، عذابى ذلت آور ، خواركننده و هلاك سازنده بود .

من يأتيه عذاب يخزيه

{إخزاء} (مصدر يخزيه) به معناى ذليل و خوار كردن و نيز به معناى هلاك ساختن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 4

4_ شعيب ( ع ) ، كفرپيشگان قومش را به عذابى خواركننده هشدار داد .

سوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه . .. وارتقبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22

- 18 - 14

14 - عذاب الهى ، عذابى است خوار كننده .

و كثير حقّ عليه العذاب و من يهن اللّه فما له من مكرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 57 - 4،8

4 - عذاب دوزخ ، عذابى خوار كننده و ذلت آور است .

لهم عذاب مهين

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {مهين} وصف توضيحى براى عذاب باشد.

8 - استكبار در برابر خدا و آيات او ، درپى دارنده عذاب ذلت بخش و خوار كننده دوزخ

و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 1

1 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، از عذاب و كيفر دوچندان و خوار كننده آن گناهان در امان خواهند بود .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

جمله {إلاّ من تاب. ..} استثنا از عموم مستفاد از {من} در {من يفعل...} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 13،14

13 - رواج دهندگان باطل ، مستحق عذابى خواركننده اند .

من يشترى لهو الحديث . .. أُول_ئك لهم عذاب مهين

14 - كيفر مسخره كنندگان راه خدا ، عذابى ذلت بار است .

يتّخذها هزوًا أُول_ئك لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 57 - 7

7

- خداوند ، براى آزاردهندگان خود و پيامبرش ، عذابى خواركننده تدارك ديده است .

إنّ الذين يؤذون اللّه . .. و أعدّ لهم عذابًا مهينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 1،2

1 - عذاب دنيايى تكذيب كنندگان پيامبران الهى در تاريخ ، عذابى ذلت بار و خواركننده بود .

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا

2 - تكذيب پيامبران الهى ، زمينه ساز عذاب ذلت بار و سرافكنده كننده در دنيا از سوى خداوند

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 10

10 - عذاب نازل شده بر قوم عاد ، عذابى بس خواركننده و ذلت بار

لنذيقهم عذاب الخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 3

3 - استكبار و خودبرتربينى در دنيا ، درپى دارنده عذابى خفت بار و خواركننده در آخرت

لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 8

8- قيامت ، روز مجازات كافران با عذابى خواركننده و ذلّت بار

فاليوم تجزون عذاب الهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 16 - 6

6 - عذاب خوار كننده الهى ، در انتظار منافقان است .

فلهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 16 - 3

3 - تكذيب عمدى دين و رذايل اخلاقى ( همچون سوگند دروغ ، پستى ، عيب جويى ، سخن چينى ، مانع خير

شدن ، گناه پيشگى ، درشت خويى و بى تبارى ) ، از زمينه هاى ابتلا به عذاب خفّت بار الهى

فلاتطع المكذّبين . .. كلّ حلاّف مهين ... عتلّ بعد ذلك زنيم ... سنسمه على الخرطوم

عذاب ذلت بار قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 3

3_ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، عذابى ذلت آور و خوار كننده بود .

نجّينا ص_لحًا . .. و من خزى يومئذ

عذاب ذلت بار كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 9

9 _ جامعه هاى كفرپيشه و تكذيب گر ، در معرض عذاب ذلتبار الهى اند .

فلولا كانت قرية ءامنت . .. لها ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى

عذاب ذلت بار مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 9

9 _ جامعه هاى كفرپيشه و تكذيب گر ، در معرض عذاب ذلتبار الهى اند .

فلولا كانت قرية ءامنت . .. لها ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى

عذاب روحى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 105 - 2

2 - وجود عذاب روحى براى دوزخيان ، افزون بر عذاب هاى جسمى

تلفح وجوههم النار . .. ك_لحون . ألم تكن ءاي_تى تتلى عليكم

سرزنش اهل دوزخ از سوى خداوند، به خاطر حق ناپذيرى هاى گذشته شان، خود نوعى عذاب روحى براى آنان به شمار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

96 - 3

3 - وجود عذاب روحى علاوه بر شكنجه جسمى براى دوزخيان

و هم فيها يختصمون

فعل مضارع (يختصمون) دلالت بر استمرار منازعه دوزخيان دارد كه مى تواند نوعى عذاب روحى براى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 73 - 2

2 - وجود عذاب هاى روحى ( چون سرزنش ) ، براى دوزخيان

ثمّ قيل لهم أين ما كنتم تشركون

عذاب روحى در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 5 - 4

4 - جهنم ، داراى عذاب جسمى و شكنجه روحى

سيصلى نارًا . .. و امرأته ... فى جيدها حبل من مسد

آتش، عذاب جسمى و تحقير با بستن ريسمان به گردن، عذاب روحى است.

عذاب روحى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 7 - 5

5 - باطن و روح انسان نيز در قيامت ، از آتش جهنم در عذاب خواهد بود .

الّتى تطّلع على الأفئدة

ممكن است در دنيا بدن كسى بسوزد; ولى روح او رنج نبيند و از شكنجه در راه عقيده شادمان باشد; اما اين آيه، آتش جهنم را براى جان انسان _ كه قلب كنايه از آن است _ نيز سوزاننده معرفى كرده است.

عذاب روحى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 8

8- دنياطلبان علاوه بر عذاب جسمانى ، در آخرت نيز گرفتار عذاب روحى مى شوند .

ثمّ جعلنا له جهنّم يصل_ها مذمومًا مدحورًا

{يصلاها} (در آتش سوزان حهنّم مى سوزد) اشاره به عذاب جسمى و

{مذموماً مدحوراً} (نكوهش شده و مطرود) اشاره به رنج روحى دارد.

عذاب روحى زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 8

8 _ كسانى كه به گناه شرك ، آدم كشى و زنا دست بيالايند ، در قيامت به دو عذاب جسمى و روحى گرفتار خواهند شد .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة و يخلد فيه مهانًا

عذاب روحى قاتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 8

8 _ كسانى كه به گناه شرك ، آدم كشى و زنا دست بيالايند ، در قيامت به دو عذاب جسمى و روحى گرفتار خواهند شد .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة و يخلد فيه مهانًا

عذاب روحى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 48 - 3

3 - شكنجه روحى كافران در دوزخ ، علاوه بر شكنجه جسمى آنان

يسحبون . .. ذوقوا مسّ سقر

امر در {ذوقوا} براى تهكم و استهزا است. به استهزا گرفته شدن دوزخيان از سوى مأموران الهى _ در مقايسه با عذاب جسمى آنان _ شكنجه روحى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 8 - 4

4 - سرزنشِ نگهبانان دوزخ ، شكنجه و عذاب روحى براى كافران دوزخى است .

سألهم خزنتها ألم يأتكم نذير

سرزنش نگهبانان دوزخ از كسانى كه خود در آتش دوزخ مى سوزند و شكنجه مى شوند، مى تواند شكنجه ديگرى براى آنان از جهت روحى باشد.

عذاب روحى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 15

15 - گنهكاران در قيامت ، علاوه بر آتش دوزخ به عذاب هاى روحى نيز گرفتار خواهند شد .

و لايكلمهم اللّه يوم القيمة

عذاب روحى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 13

13- مشركان در حهنّم ، به عذاب جسمى و روحى مبتلا خواهند بود .

فتلقى فى جهنّم ملومًا مدحورًا

{القا در حهنّم} دلالت بر جسمانى بودن عذاب مى كند و {ملوماً} و {مدحوراً} _ كه به معناى طرد و سرزنش است _ دلالت بر عذاب روحى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 8

8 _ كسانى كه به گناه شرك ، آدم كشى و زنا دست بيالايند ، در قيامت به دو عذاب جسمى و روحى گرفتار خواهند شد .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة و يخلد فيه مهانًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 23 - 5

5 - استهزا شدن ، از عذاب هاى روحى مشركان و منكران معاد در عرصه قيامت

فاهدوهم إلى صرط الجحيم

به كار رفتن واژه {هدايت} _ كه براى راهنمايى به امر خير و مرغوب است _ درباره راندن به دوزخ، از باب تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 25 - 2،3

2 - سرزنش و استهزا ، از عذاب هاى روحى منكران معاد و مشركان در موقف و بر سر راه دوزخ

ما لكم لاتناصرون

برداشت ياد شده از {ما}ى استفهاميه در {ما لكم} _ كه

درصدد توبيخ و تهكم است _ به دست مى آيد.

3 - يادآورى ناتوانى و ذلت مشركان و منكران معاد و نيز بطلان عقايد آنها در موقف و پيش از ورود به دوزخ ، از عذاب هاى ديگر روحى آنان

ما لكم لاتناصرون

عذاب روحى مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 14 - 3

3 _ تكذيب كنندگان قيامت ، علاوه بر گرفتارى به كيفر جسمانى ( سوختن ) ، به كيفر روانى ( تحقير و استهزا ) نيز مبتلا خواهند شد .

و إذا أُلقوا منها مكانًا ضيّقًا . .. لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا ك

جمله {لاتدعوا. ..} - به جاى جواب مناسب با {دعوا هنالك ثبوراً} _ مى تواند براى تحقير و استهزاى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 39 - 2

2 - تحقير و عذاب روحى تكذيب گران روز جزا ، در قيامت از سوى خداوند

فإن كان لكم كيد فكيدون

امر در {فكيدون}، تعجيزى و مفيد سرزنش و تحقير است.

عذاب روحى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 21 - 6

6 - سرزنش شدن ، نخستين عذاب روحى منكران معاد به وقت زنده شدن شان در عرصه قيامت

ه_ذا يوم الفصل الذى كنتم به تكذّبون

برداشت ياد شده از آن جا است كه پيش از طرح هرگونه عذابى براى منكران معاد، آنان مورد سرزنش الهى قرار خواهند گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 23 - 5

5 - استهزا

شدن ، از عذاب هاى روحى مشركان و منكران معاد در عرصه قيامت

فاهدوهم إلى صرط الجحيم

به كار رفتن واژه {هدايت} _ كه براى راهنمايى به امر خير و مرغوب است _ درباره راندن به دوزخ، از باب تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 25 - 2،3

2 - سرزنش و استهزا ، از عذاب هاى روحى منكران معاد و مشركان در موقف و بر سر راه دوزخ

ما لكم لاتناصرون

برداشت ياد شده از {ما}ى استفهاميه در {ما لكم} _ كه درصدد توبيخ و تهكم است _ به دست مى آيد.

3 - يادآورى ناتوانى و ذلت مشركان و منكران معاد و نيز بطلان عقايد آنها در موقف و پيش از ورود به دوزخ ، از عذاب هاى ديگر روحى آنان

ما لكم لاتناصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 14 - 4

4 - منكران معاد ، مورد شكنجه روحى و جسمى در قيامت

على النار يفتنون . ذوقوا فتنتكم

تعبير {يفتنون} ناظر به عذاب بدنى و عبارت هاى {ذوقوا} و {كنتم به تستعجلون}، دربردارنده سرزنش هايى است كه عذاب روحى كافران را به دنبال دارد.

عذاب رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 2

2 _ تساوى پيروان و سران شرك در استحقاق عذاب مضاعف، پاسخى از سوى سران شرك به پيروان خويش

و قالت أليهم لأخريهم فما كان لكم علينا من فضل فذوقوا العذاب

عذاب رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 -

124 - 8

8 _ ذلت در پيشگاه خداوند و عذابى شديد در انتظار سردمداران مجرم است.

سيصيب الذين أجرموا صغار عندالله و عذاب شديد

عذاب رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 15

15 _ كافران و مشركان پيرو، همانند رهبرانشان، داراى عذابى مضاعف از آتش دوزخ

قال لكل ضعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 64 - 2

2 - مرفهان خوشگذران و جلوداران كفر ، نخستين چشندگان شعله هاى عذاب الهى

حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 5

5- مراتب شديد و هلاكت بار عذاب دوزخ ، متوجه گناه پيشگان مغرور و پيشوايان كفر و نه همه گنه كاران *

طعام الأثيم كالمهل . .. ثمّ صبّوا فوق رأسه ... ذق إنّك أنت العزيزالكريم

از مبالغه نهفته در {الأثيم} و نيز وصف {العزيز الكريم}، اين احتمال شكل مى گيرد كه عذاب هاى شديد مطرح شده در اين آيات، براى هر گنه كارى نيست; بلكه مخصوص دارندگان اوصاف ياد شده است.

عذاب رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 68 - 1

1 - درخواست كافرانِ پيرو در قيامت ، از خداوند براى دو برابر كردن عذاب رهبران گمراهگرشان .

يوم تقلّب وجوههم . .. و قالوا ربّنا إنّا أطعنا سادتنا ... ربّنا ءاتهم ضعفين من ا

عذاب رهبران مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 15

15 _

كافران و مشركان پيرو، همانند رهبرانشان، داراى عذابى مضاعف از آتش دوزخ

قال لكل ضعف

عذاب رهبران مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 13

13 - مشركان ( سران آنان و پيروانشان ) در قيامت به آتش دوزخ گرفتار شده و در آن ماندگار خواهند بود .

و ما هم بخرجين من النار

عذاب رياكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 4

4 _ كيفر بخيلان و رياكاران ( عذاب ، محروميت از محبت خداوند ، همراهى با شيطان ) ، بازتاب عمل خود آنان است ، نه ستمى از جانب خداوند .

انّ اللّه لا يحبّ . .. الذين يبخلون ... و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس ... و

جمله {انّ اللّه . .. } مى تواند پاسخى باشد براى اين سؤال كه چرا خداوند مردم را به عذاب و ... مبتلا مى كند. خداوند مى فرمايد اين عذابها ناشى از ستم او نيست، بلكه دستاورد خود بخيلان است.

عذاب رياكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 1

1 - رياكاران ، مورد نفرين خدابوده و به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .

فويل للمصلّين . .. الذين هم يراءون

{رائيته} (ماضى {يراءون}); يعنى، خود را بر خلاف آنچه بودم، به او نشان دادم (قاموس). {ريا}; يعنى، آشكار ساختن كار خويش براى مردم تا او را ببينند و به او نظر نيكو داشته باشند (مصباح).

عذاب زنان منافق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 -

6 - 1

1 - عذاب و كيفر الهى ، متوجّه مردان و زنان منافق و مشرك

و يعذّب المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

عذاب سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 2

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم عاد بر كفر و شرك ، عذابى سخت و سهمگين بر آنان نازل كرد .

و لما جاء أمرنا . .. و نجّين_هم من عذاب غليظ

مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم عاد است. {عذاب غليظ} در ذيل آيه _ بنابر يك احتمال، يعنى دنيوى بودن عذاب _ دلالت بر سهمگينى عذاب نازل شده بر قوم عاد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 2

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم ثمود بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) ، عذابى سخت بر آنان نازل كرد .

فلما جاء أمرنا

مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم ثمود است. اضافه آن به ضمير {نا} حاكى از بزرگى آن عذاب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 16

16_ عقوبت ها و عذاب هاى الهى بسى سخت و كوبنده است .

و هو شديد المحال

محال (از ماده محل) در لغت به چند معنا آمده است: 1_ عذاب و عقوبت ، 2_ كيد كردن و امرى را با برنامه هاى پنهانى دنبال كردن ، 3_ قدرت و توانايى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 5

5- ستم كاران ،

در قيامت ، به عذابى سخت گرفتار خواهند شد .

فيعذّبه عذابًا نكرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 7

7 - عذاب قهر الهى ، بسيار سخت ، هراس انگيز ، مرگبار و درهم كوبنده است .

فكيف كان نكير

{نكير} اسم {انكار} است و يكى از معانى {انكار} تغيير دادن و دگرگون كردن مى باشد. بنابراين معناى جمله فوق چنين مى شود: بنگريد چگونه آن شهرها را با مردم كفرپيشه شان دگرگون و زيرورو كردم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 24 - 7،10

7 - كافران در قيامت ، وادار مى شوند كه در عذابى سخت ، وارد شوند .

نمتّعهم قليلاً ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ

10 - كفر ، عامل گرفتار شدنِ انسان به عذابى سخت است .

و من كفر فلايحزنك كفره . .. ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 10

10 - عذاب فراموش كاران قيامت ، عذابى بس سخت و شديد است .

فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا . .. و ذوقوا عذاب الخلد

تكرار {ذوقوا} و مبهم گذاشتن آن و چيزى كه شخص گناهكار، امر به چشيدن آن شده است _ در {ذوقوا} ى نخست _ حكايت از سختى و شدت آن مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 6

6 - عذاب سخت فرعونيان در دنيا ، از جلوه هاى حمايت خداوند از مؤمن آل فرعون

أُفوّض أمرى إلى اللّه . .. فوقي_ه

اللّه سيّئات ما مكروا و حاق ب_َال فرعون سوء ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 16

16 - مستكبران و منكران آيات الهى ، به عذاب هاى سخت اخروى گرفتار خواهند شد .

فاستكبروا فى الأرض . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون... و لعذاب الأخرة أخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 6

6 - ابتلاى فرعونيان ، به عذابى سخت و دردناك ، در پى انكار لجاجت آميز دلايل و معجزات موسى ( ع ) از سوى آنان

و أخذن_هم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 4

4 - تهديد مستكبران كفرپيشه از سوى خداوند ، به عذابى سخت و بدفرجام

فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 10

10 - حرمت شكنى و استهزا نسبت به آيات الهى ، گناهى بس بزرگ و درپى دارنده عذابى سخت

ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... و لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 2،5

2 - منكران آيات و نشانه هاى پروردگار ، داراى عذابى سخت و هول انگيز

و الذين كفروا ب_اي_ت ربّهم لهم عذاب من رجز أليم

{رجز} در لغت، به معناى اضطراب مى باشد (مفردات راغب).

5 - عذاب سخت منكران آيات الهى ، در قيامت به وسيله موادى آلوده و نفرت انگيز *

لهم عذاب من رجز أليم

{رجز} مى تواند به معناى {رجس} و آلودگى

باشد در اين صورت اگر {من} نشويه باشد، براشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 19

19- شرك و پرستش غير خدا ، در پى دارنده عذاب سخت الهى

ألاّتعبدوا إلاّ اللّه إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

از ارتباط {ألاّتعبدوا. ..} با {إنّى أخاف عليكم...}، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 2،4

2 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از سوى خداوند به عقوبتى سخت در دنيا گرفتار شدند .

فأخذهم أخذة رابية

{رابية} (اسم فاعل از {ربا يربو}) به معناى فزاينده و رو به رشد است و در اين آيه كنايه از شدّت است.

4 - عصيان فرمان هاى پيامبران ، از موجبات عقوبت سخت الهى در دنيا

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 33 - 2

2 - ايمان نياوردن به خداى بزرگ ، از موجبات عذاب سخت الهى

إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 2

2 - عذاب فرعون در دنيا و آخرت ، نمونه اى از برخورد شديد خداوند با مخالفان پيامبران و برحذر دارنده آنان از عواقب مخالفت

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

{نكال} به چيزى گفته مى شود كه به وسيله آن، ديگران را تنكيل كنند; يعنى، از كارى بر حذر دارند (قاموس). مصداق آن در آيه عذاب فرعون است كه مايه عبرت براى ديگران

مى باشد. اضافه {نكال} به {الأخرة و الأولى}، يا گوياى اين نكته است كه عذاب فرعون در آخرت و دنيا، هر يك مى تواند براى مردم {نكال} و مايه عبرت باشد و يا گوياى اين كه عذاب فرعون در دنيا مى تواند مايه عبرت مردم نسبت به دنيا و آخرت آنان باشد. برداشت يادشده براساس احتمال اوّل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 2،16

2 - شكنجه گران و سوزانندگان مؤمنان ، علاوه بر عذاب جهنم ، به عذاب سوزانى سخت تر از آن ، گرفتار خواهند شد .

فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق

جمله {و لهم عذاب الحريق} چنانچه تأكيد قبل نباشد، بر وجود عذابى ديگر _ علاوه بر عذاب جهنم _ دلالت دارد. برخى آن را بر عذاب دوران برزخ و قيامت تطبيق داده اند. وصف حريق بودن، بيانگر شدّت سوزندگى آن است; در حدى كه اوصاف ديگر آن را تحت الشعاع قرار مى دهد.

16 - خداوند ، اصحاب اخدود را به جهنم و عذاب سوزانى سخت تر از آن گرفتار خواهد كرد .

إنّ الذين . .. فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق

عبارت {الذين فتنوا} عام است و شامل تمام آزار دهندگان مردم مؤمن مى شود; چه در گذشته بدون توبه مرده باشند و يا در آينده و حال پيدا شده و فرصت توبه را از دست دهند. سياق آيات، قرينه بر اين است كه اصحاب {اخدود} مصداق بارز اين گروه بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 1

1 - خداوند ،

با فرود آوردن عذابى سخت بر فرعون و قوم عاد و ثمود ، شلاق عقوبت خويش را پياپى بر آنان نواخت .

فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

{صبّ}، به معناى ريختن چيزى و {سوط} به معناى آميختن چيزى با چيز ديگر است و به شلاق از آن جهت {سوط} گفته مى شود كه با پوست مى آميزد (مقاييس اللغة). {ريختن شلاق عذاب}، كنايه از عذاب پياپى و شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 26 - 3

3 - كسانى كه يتيمان را گرامى نداشته و بر تغذيه مساكين توصيه نمى كنند و به ناحق ارث ديگران را تصرف كرده و به مال دنيا دل بسته اند ، در قيامت به سخت ترين شكل به بند كشيده خواهند شد .

لاتكرمون . .. لاتح_ضّون ... تأكلون ... تحبّون ... و لايوثق وثاقه أحد

ممكن است ضمير {وثاقه} به {الإنسان} برگردد. در اين صورت {وثاق} به مفعول خود اضافه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 5 - 7

7 - هجوم آورندگان به كعبه و حرمت شكنان آن ، در معرض عذابى سخت از جانب خداوند

فجعلهم كعصف مأكول

نقل داستان ابرهه، با جمله {ألم تر}، دل گرمى دادن به مؤمنان و تهديد كسانى است كه حرمت كعبه را پاس نمى دارند.

عذاب سخت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 1

1 - خداوند فرعون را در پى ادعاى ربوبيت ، به عذاب سخت دنيا و آخرت گرفتار ساخت .

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

فاء

در {فأخذه. ..}، آن را بر آيه قبل (فقال أنا ربّكم الأعلى) تفريع كرده است.

عذاب سخت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 1

1 - خداوند فرعون را در پى ادعاى ربوبيت ، به عذاب سخت دنيا و آخرت گرفتار ساخت .

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

فاء در {فأخذه. ..}، آن را بر آيه قبل (فقال أنا ربّكم الأعلى) تفريع كرده است.

عذاب سخن چينان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 1

1 - كسانى كه درباره ديگران سخن چينى و بدگويى كرده ، آنان را با كنايه و اشاره مسخره مى كنند ، گرفتار عذاب الهى خواهند شد .

ويل لكلّ همزة لمزة

{هُمَزَة}، به معناى شخصى است كه با چشم و پلك و ابرو، به ديگران اشاره كرده و براى رساندن شرّ به آنان، سعايت و سخن چينى كند (قاموس). اين وزن براى مبالغه به كار مى رود و دلالت دارد كه آن كار به صورت عادت درآمده است. (مجمع البيان)

عذاب سوزانندگان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 2

2 - شكنجه گران و سوزانندگان مؤمنان ، علاوه بر عذاب جهنم ، به عذاب سوزانى سخت تر از آن ، گرفتار خواهند شد .

فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق

جمله {و لهم عذاب الحريق} چنانچه تأكيد قبل نباشد، بر وجود عذابى ديگر _ علاوه بر عذاب جهنم _ دلالت دارد. برخى آن را بر عذاب دوران برزخ و قيامت تطبيق داده اند. وصف حريق

بودن، بيانگر شدّت سوزندگى آن است; در حدى كه اوصاف ديگر آن را تحت الشعاع قرار مى دهد.

عذاب شايعه سازان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 6

6 - ترويج كنندگان شايعات و تهمت پردازى هاى ناروا _ جدا از فضل و رحمت خداوند _ مستحق عذاب الهى اند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

عذاب شبانگاهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 3

3 _ گروهى از امتهاى متخلف پيشين شب هنگام و گروهى ديگر در حال خواب نيمروز، گرفتار عذاب الهى شدند.

فجاءها بأسنا بيتا أو هم قائلون

{أو} در جمله {أو هم قائلون} براى تنويع است. {قائلة} به معناى نيمروز است و {قائل} به كسى گفته مى شود كه آن هنگام در خواب باشد.

عذاب شبانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 4

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد نه به معناى {صاروا} بر اين مبنا {فأصبحوا . .. } مى رساند كه هلاكت در اولين لحظه صبح اتفاق افتاده و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح يعنى در شب، بر كافران قوم ثمود عارض شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91

- 3

3 _ كافران قوم شعيب شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {ادخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد، نه به معناى {صاروا}. بر اين مبنا {فاصبحوا ... } مى رساند كه هلاكت به هنگام صبح اتفاق افتاد و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح، يعنى درشب، بر كافران قوم شعيب عارض شده است.

عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 21،22،24،27،28

21 - شديدترين عذاب هاى اخروى ، كيفر يهوديانى است كه پيمان هاى الهى را شكستند .

إذ أخذنا ميثقكم . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

اضافه {أشد} (سخت ترين) به {العذاب} اضافه صفت به موصوف است; يعنى، {العذاب الأشد}.

22 - يهوديانى كه همكيشان خود را كشتند يا آنان را آواره ساختند ، به شديدترين عذاب هاى قيامت ، كيفر خواهند شد .

تقتلون أنفسكم . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

24 - يهوديانى كه با تبعيض به احكام و معارف تورات برخورد مى كردند ، در قيامت به شديدترين عذاب ها گرفتار خواهند شد .

أفتؤمنون ببعض . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

27 - تبعيض در ايمان و عمل به احكام دين ، در پى دارنده ذلت و خوارى در دنيا و عذاب شديد در قيامت است .

ما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا و يوم القيمة يردون إلى أشد الع

28 - معتقدان به مكتب الهى ، در صورت كشتن يا آواره ساختن

همكيشان خود ، به خوارى در دنيا و شديدترين عذاب در آخرت گرفتار خواهند شد .

فما جزاء من يفعل . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 8

8 - كشتن و آواره كردن اهل ايمان و تبعيض در دين ، موجب از دست دادن سراى آخرت و گرفتار شدن به عذاب شديد قيامت است .

أولئك الذين اشتروا . .. فلا يخفف عنهم العذاب

{ال} در {العذاب} عهد ذكرى و اشاره به {أشد العذاب} در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 12،13،15

12 - عذاب خدا در قيامت عذابى شديد است .

و أن اللّه شديد العذاب

13 - مشركان در قيامت به عذاب الهى گرفتار خواهند شد و آن را عذابى شديد خواهند يافت .

الذين ظلموا إذ يرون العذاب . .. و أن اللّه شديد العذاب

15 - ستمگران در قيامت به عذابى شديد گرفتار خواهند شد .

و لو يرى الذين ظلموا . .. و أن اللّه شديد العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 13 - 4،7

4 _ عذاب شديد الهى ، كيفر ستيزه جويان با خدا و رسول

و من يشاقق اللّه و رسوله فإن اللّه شديد العقاب

7 _ عقوبت هاى الهى همواره شديد و سهمگين است .

فإن اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 5،6

5_ خداوند ، مشركان و كفرپيشگان عصر بعثت را به عذاب هاى شديد دنيوى

تهديد كرد .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة إن أخذه أليم شديد

برداشت فوق، از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) در {كذلك أخذ ربك} استفاده مى شود.

6_ عذاب هاى الهى ، دردناك و شديد است .

إن أخذه أليم شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 13،15

13_ عذاب هاى الهى شديد و سهمگين است .

و إن ربك لشديد العقاب

15_ گنه كاران و ستم پيشگان كه مشمول مغفرت الهى نشوند ، به عذاب هاى سهمگين الهى گرفتار خواهند شد .

إن ربك لذو مغفرة . .. و إن ربك لشديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 2 - 6

6- عذاب جهنّم ، داراى مراتب و شدت و ضعف است .

عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 21،10

10- عذاب خداوند ، بسيار شديد است .

إن عذابى لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 12

12- عذاب كافرانِ پيرو در قيامت به قدرى شديد است كه آنان را به دريوزگى مى كشاند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 8

8- كيفر ستمگران در قيامت بسيار شديد و هولناك است .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18

- 2 - 3،4

3- كفرپيشگان ، و گنه كاران ، به عذاب شديد الهى گرفتار خواهند شد .

لينذر بأسًا شديدًا من لدنه

{بأس}، به معناى عذاب و سختى است و به قرينه {يبشّر المؤمنين. ..} _ در فراز بعد _ مراد، عذابى است كه كافران و گنه كاران به آن تهديد شده اند.

4- بيم دادن آدميان از عذاب شديد خداوندى ، از رسالت هاى قرآن است .

لينذر بأسًا شديدًا من لدنه

مرجع ضمير در {ينذر} و {يبشّر} ممكن است {الكتاب} و يا {عبده} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 9

9- عذاب قهر خدا ، بسيار سخت و سهمگين است .

و ل_كنّ عذاب اللّه شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 3

3 - عذاب دوزخ ، عذابى است بسيار سخت و دردناك .

حتّى إذا فتحنا عليهم بابًا ذا عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 14

14 - مكر ها و توطئه هاى سوء كافران ، موجب عذاب شديد آنان است .

و الذين يمكرون السيئات لهم عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 19،20،21،22

19 - بيرون رفتن از مسير خدا ، درپى دارنده عذاب شديد الهى

إنّ الذين يضلّون عن سبيل اللّه لهم عذاب شديد

20 - داورى ظالمانه و متكى بر هوا و هوس ، در پى دارنده عذاب شديد الهى

فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى . ..إنّ الذين يضلّون

عن سبيل اللّه لهم عذ

21 - فراموشى روز قيامت ، عامل ابتلاى انسان به عذاب شديد الهى

لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب

{باء} در {بما نسوا. ..} براى سببيت است; يعنى، چون انسان ها روز حساب را فراموش كردند، به عذاب شديد محكوم شدند.

22 - هواپرستى ، علت نخستين و زمينه اصلى ابتلاى انسان به عذاب شديد الهى

و لاتتّبع الهوى . .. إنّ الذين يضلّون عن سبيل اللّه لهم عذاب شديد بما نسوا يوم ا

آيه شريفه، پيروى از هواى نفس را سبب گمراهى و گمراهى را، موجب ابتلا به عذاب شديد دانسته است; ولى در پايان، فراموشى روز حساب را سبب عذاب شديد معرفى كرده است. از اين بيان استفاده مى شود كه براى عذاب شديد، سبب هاى گوناگونى هست و چون پيروى از هواى نفس مقدم ذكر شد، مى توان استفاده كرد كه اين سبب از نخستين سبب هاى عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 29 - 8

8 - كفرپيشگان ، در قيامت خواستار ذلت و خوارى بيشتر و عذاب شديدتر براى رهبران اغواگر خويش خواهندبود .

نجعلهما تحت أقدامنا ليكونا من الأسفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 12

12 - مشركان و مجادله گران حق ستيز گرفتار غضب و عذاب سخت الهى

و الذين يحاجّون فى اللّه . .. عليهم غضب و لهم عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 7

7 - عذاب سخت و شديد خداوند ، در انتظار كافران است .

و الك_فرون

لهم عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 26 - 3

3_ مشركان ، محكوم به عذابى شديد

الذى جعل مع اللّه . .. فى العذاب الشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 1

1 - خداوند ، براى عصيان گران و متمردان از امر الهى و پيامبران ، عذابى شديد در آخرت آماده كرده است .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها و رسله . .. أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 16 - 1

1 - تكذيب كنندگان قرآن و قيامت و گناه كارانِ متجاوز ، به حرارت شديد جهنّم گرفتار شده و در آن خواهند سوخت .

ثمّ إنّهم لصالوا الجحيم

{صالوا} _ كه قبل از اضافه به {جهيم}، {صالون} (جمع {صال) بوده است _; يعنى، كسانى كه با رنج و مشقت حرارت آتش را مى چشند و در آن مى سوزند. در لسان العرب آمده است: صَلِى بالنار و صَلِيَها صَلْياً قاسى حرّها (حرارت آتش را با رنج و مشقت چشيد) و صَلِىَ فلانٌ بالنار يَصْلى صُلِيّاً احترق (سوخت).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 3

3 - وجود عذابِ سوزانى شديدتر از عذاب جهنم در قيامت

فلهم عذاب

جهنّم و لهم عذاب الحريق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 24 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله . . . { فيعذّبه اللّه العذاب الأكبر } يريد الغليظ الشديد الدائم ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند . .. {فيعذبه اللّه العذاب الأكبر} روايت شده است: مقصود عذاب خشن و شديد و ابدى است}.

عذاب شكنجه گران مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 2،9

2 - شكنجه گران و سوزانندگان مؤمنان ، علاوه بر عذاب جهنم ، به عذاب سوزانى سخت تر از آن ، گرفتار خواهند شد .

فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق

جمله {و لهم عذاب الحريق} چنانچه تأكيد قبل نباشد، بر وجود عذابى ديگر _ علاوه بر عذاب جهنم _ دلالت دارد. برخى آن را بر عذاب دوران برزخ و قيامت تطبيق داده اند. وصف حريق بودن، بيانگر شدّت سوزندگى آن است; در حدى كه اوصاف ديگر آن را تحت الشعاع قرار مى دهد.

9 - گناه شكنجه دادن و سوزاندن مرد و زن مؤمن ، برابر و عذاب اخروى آن يكسان است .

الذين فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت . .. فلهم عذاب جهنّم

عذاب شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 20

20 _ جايگاه ابدى جنيان اغواگر (شيطانها) و انسانهاى پيرو ايشان آتش دوزخ است.

قال النار مثويكم خلدين فيها

{مثوى} اسم مكان و به معنى جايگاه و محل استقرار است. (راغب).

عذاب شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 16

16- شيطان ، مطرودترين گنه كاران از رحمت خداوند و گرفتارترين آنان به عذاب الهى است .

إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن فتكون للشيط_ن وليًّا

تهديد بت پرستان به اين كه ممكن است خداى رحمان بر شما خشم گيرد و با شيطان هم دم شويد، نشانه عمق مطرود بودن شيطان و گرفتارى او به عذاب است.

عذاب صاعقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 5

5 _ درخواست ديدن خداوند از سوى يهود ، درخواستى ظالمانه و موجب گرفتار شدن آنان به صاعقه

فقالوا أرنا اللّه جهرة فأخذتهم الصعقة بظلمهم

عذاب صالحان ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 4

4 _ خداوند حتى آن گروه از يهوديان ايله را كه خود صالح بودند ، ولى متجاوزان را موعظه نكردند ، به عذابى شديد گرفتار ساخت .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

در آيه قبل در مقام تقسيم يهوديان ايله از نظر عملكرد، آنان را به سه گروه تقسيم كرد و آيه مورد بحث در مقام بيان سرنوشت آنان است و ايشان را در دو گروه قرار داده است. اين مقايسه نشان مى دهد كه خداوند ترك كنندگان نهى از منكر را از گروه ظالمان (الذين ظلموا) شمرده است.

عذاب طراح قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 16

16 - خداوند ، طراح و گرداننده اصلى ماجراى { افك } را به عذاب بزرگ

تهديد كرد .

والذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم

{كبر} به معناى معظم شىء و قسمت عمده هر چيزى است و مرجع ضمير {كبره}، {افك} است. بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {كسى كه متولى و عهده دار قسمت عمده ماجراى افك مى باشد...} و مقصود از آن، عامل اصلى و طراح اين ماجرا است.

عذاب طراحان عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 7

7- طراحان و برنامه ريزان كار هاى زشت ، در معرض انواع عذاب هاى الهى اند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب من حيث لايشعر

عذاب طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 61 - 1

1 - پيروان طاغيان ، از خداوند مى خواهند عذاب طغيان گران را در دوزخ دوچندان كند .

قالوا ربّنا من قدّم لنا ه_ذا فزده عذابًا ضعفًا فى النار

{ضعف} به معناى دوچندان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 3

3 - عذاب طغيان گرانِ مفسد ، جلوه ربوبيت خداوند و در راستاى پيشبرد راه پيامبران است .

ربّك

عذاب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 9

9 _ عذاب ستمگران و تجاوزكاران ، در راستاى رحمت الهى *

انّ اللّه كان بكم رحيماً. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً

عذاب ستمگران پس از بيان رحمت مطلق الهى، اشاره به اين است كه عذابهاى الهى، جلوه اى از رحمت او بر

انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 7

7 _ اعتراف ظالمان به ظلم خويش پس از آمدن عذاب الهى بى ثمر است.

كم من قرية أهلكنها . .. قالوا إنا كنا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 9

9 _ ستم پيشگان و تكذيب كنندگان آيات الهى ، در خطر هلاكت و نابودى با عذاب هاى الهى

كذبوا بايت ربهم . .. و كل كانوا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 7،12

7 _ ظالمان و ستم پيشگان ، سزاوار عذابند .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

جمله {ظلمت} در {لكل نفس ظلمت} مشعر به عليت ظلم و بيانگر استحقاق ظالمان نسبت به عذاب است.

12 _ عذاب ستمگران ، مجازاتى بر پايه قسط بوده و بر آنان ستمى روا نمى شود .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب و قضى بينهم بالقسط و ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 2،4

2_ امت هاى ستم پيشه ( جوامع كفرپيشه و مشرك ) در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال هستند .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة

4_ نزول عذاب بر ستم پيشگان ( كافران و مشركان ) پرتوى از ربوبيت خدا در جهت تدبير امور انسانهاست .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 15

15_ گنه كاران و ستم پيشگان كه مشمول مغفرت الهى نشوند ، به عذاب هاى سهمگين الهى گرفتار خواهند شد .

إن ربك لذو مغفرة . .. و إن ربك لشديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 16 - 2

2- به جبّاران منحرف ، در جهنّم ، آبى چركين و متعفن نوشانده مى شود .

من ورائه جهنّم و يسقى من ماء صديد

{صديد} به معناى چركى است كه بين گوشت و پوست به وجود مى آيد. اين واژه در نوشيدنيهاى جهنّميان استعمال مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 21

21- ستمگران قطعاً در عذابى سخت و بس دردناك گرفتار خواهند شد .

إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 14

14- اتمام حجت خداوند پيش از فرستادن عذاب بر ستمگران

يوم يأتيهم العذاب . .. و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا

اينكه خداوند فرمود: ما چگونگى برخورد خود با ستمگران را براى شمابيان كرديم (تبين لكم كيف فعلنا بهم)، مى تواند بيانگر اتمام حجت خداوند براى همه ستمگران پيش از عذاب باشد، به ويژه اينكه خداوند اين سخن را در پاسخ مهلت خواهى آنان مى فرمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 47 - 9

9- قدرت شكست ناپذير خدا و صاحب انتقام بودن او ، دليل تخلف ناپذيرى وعده هايش

در يارى رسولان و عذاب كردن ستمگران

فلاتحسبنّ الله مخلف وعده رسله إن الله عزيز ذو انتقام

جمله {إن الله عزيز ذو انتقام} به منزله تعليل براى بخش اول آيه (فلاتحسبنّ . ..) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 48 - 1

1- انتقام خداوند از ستمگران و عذاب كردن آنان در روزى است كه اين آسمان و زمين ، به آسمان و زمين ديگرى تبديل شوند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. إن الله عزيز ذو انتقام . يوم تبدّل الأر

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {يوم تبدل . ..} ظرف براى انتقام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 93 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور التجا به خداوند براى ايمن ماندن از عذاب دامنگير ظالمان

قل ربّ إمّا ترينّى ما يوعدون

{إمّا} مركب از {إن} شرطيه و {ماى} زايده و {ما} در {ما يوعدون} كنايه از عذاب است. جواب شرط نيز در آيه بعد آمده است: {ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظالمين; پروردگارا! پس مرا در جمع ظالمان قرار مده}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 4

4 - عذاب الهى ، دامنگير ظالمان و ستمگران

قل ربّ إمّا ترينّى ما يوعدون . ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 6

6 _ خداوند ، براى ستم گران عذابى دردناك مهيّا ساخته است .

و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 42 - 5

5 - ستم پيشگان و متجاوزان ، مستحق عذابى سخت و دردناك اند .

الذين يظلمون الناس . .. أول_ئك لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 7

7 - مشاهده عذاب ، خود نوعى عذاب براى ستمكاران است .

و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 4

4 - پيروان ستمگران ، همانند آنان مستحق عذاب الهى اند .

فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم فأغرقن_هم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 1

1 - كافران و ستمكاران ، داراى بهره اى عظيم از عذاب الهى ، همانند كافران و ستم پيشگان گذشته تاريخ

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم

{ذنوب} در معانى {دلو بزرگ چاه هنگامى كه از آب پر شده باشد} و نيز {نصيب و بهره} به كار مى رود. در آيه شريفه مراد معناى دوم است. گفتنى است كه تعبير {نصيبى عظيم} در برداشت بالا، از نكره آمدن {ذنوباً} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 5

5 - افزودن گمراهى ، از عذاب هاى الهى براى ظالمان و گمراه كنندگان جامعه

و قد أضلّوا كثيرًا و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه پيامبران براى هدايت مردمان مبعوث شدند و افزودن گمراهى گمراه كنندگان، جنبه مجازاتى دارد نه ابتدايى.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 10

10 - رحمت و لطف خداوند به مؤمنان و كيفر و عذاب ظالمان از سوى او ، براساس علم و حكمت او است .

إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا . يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أ

برداشت ياد شده، بر اين فرض مبتنى است كه جمله {يدخل من يشاء. ..}، خبر براى {إنّ} در {إنّ اللّه} و جمله {كان اللّه عليماً حكيماً}، معترضه و يا حال باشد. بر اين اساس توصيف خداوند به علم و حكمت، اشاره به اين دارد كه كار خدا (رحمت يا عذاب)، مبتنى بر علم و حكمت است.

عذاب عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 5

5 _ منكران رسالت پيامبر ( ص ) و سرپيچى كنندگان از فرمان هاى او ، در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى هستند .

عذابى أصيب به من أشاء . .. فسأكتبها للذين يتقون ... الذين يتبعون الرسول

{الذين يتبعون . .. } مصداق بارزى براى {الذين يتقون ... } در آيه قبل است. بنابراى همان گونه كه مفهوم مخالف {يتقون و ... } برخى مصاديق {من أشاء} را تبيين مى كرد، مفهوم {يتبعون ... } نيز روشنگر مصداقى بارز از {من أشاء} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 4

4- عصيانگران مستحق عذاب ، فاقد كمترين ياور در برابر خداوند

و من لايجب داعى اللّه . .. و ليس له من دونه أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - جن - 72 - 23 - 7

7 - عذاب آتش براى عصيان گران خدا و رسول او ، دائمى و ابدى است .

و من يعص اللّه و رسوله فإنّ له نار جهنّم خ_لدين فيها أبدًا

عذاب عصيانگران بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 4،5

4 _ خداوند گروهى از بنى اسرائيل را به دليل تمردشان ( طلب آمرزش نكردن و به جان آن سخنى ديگر گفتن ) به عذاب آسمانى گرفتار ساخت .

فأرسلنا عليهم رجزاً من السماء بما كانوا يظلمون

5 _ عذاب نازل شده بر متمردان بنى اسرائيل ، سزاى گناهان پيشين آنان و گناه رعايت نكردن آداب مقرر شده براى ورود به بيت المقدس

فبدل الذين ظلموا منهم . .. فأرسلنا عليهم رجزاً من السماء بما كانوا يظلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از ظلم و گناه در {بما كانوا يظلمون} غير از گناهى باشد كه جمله {فبدل . .. } بيانگر آن است. بنابراين تفريع {فأرسلنا ... } بر {فبدل ... } مى رساند كه عذاب به خاطر تبديل فرمان الهى بوده و {باء} سببيه در {بما كانوا... } مى رساند كه عذاب به سبب ظلم و گناه سابق بنى اسرائيل بوده است. يعنى گناهِ تبديل، به ضميمه گناهان سابق باعث ارسال عذاب بر آنان شد.

عذاب علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 5

5 - عالمان اهل كتاب با كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى ، گمراه شدند و عذاب الهى را براى خويش كسب كردند

.

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى و العذاب بالمغفرة

عذاب علماى بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 6

6 - عالمان بى تعهد و وظيفه نشناس ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة فما أصبر هم على النار

عذاب غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 9،11،12

9 _ عذاب ناگهانى غافلان از خداوند و هشدارهاى او، در اوج شادمانى و رفاه و آسايش

فلما نسوا ما ذكروا به . .. أخذنهم بغتة

11 _ خدافراموشان، داراى چهره هايى مأيوس و اندوهبار به هنگان نزول عذاب الهى

فلما نسوا به . .. فإذا هم مبلسون

ابلاس به معنى نااميد و متحير شدن است. (قاموس اللغة). ابلاس به حزن و اندوهى گفته مى شود كه از شدت سختى بر كسى عارض شود. (مفردات راغب).

12 _ برخى از امتهاى گذشته پس از فراموش كردن خدا و هشدارهاى او گرفتار عذاب ناگهانى خداوند شدند.

و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلك . .. فلما نسوا ... أخذنهم بغتة فإذا هم مبلسون

عذاب غافلگيرانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 3

3 - عذاب هاى الهى ، غافلگيرانه است . *

إنّ ربّك لبالمرصاد

در كمين نشستن خداوند، كنايه از مؤاخذه ناگهانى و بى خبر است.

عذاب فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 17

17 _ فاسقان متمرد از فرمان هاى الهى ، در خطر نابود

شدن و يا گرفتار گشتن به عذابى شديد از جانب خداوند

اللّه مهلكهم أو معذبهم عذاباً شديداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 50 - 7

7 _ { عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله : { قل أرءيتم إن أتيكم عذابه بيتاً أو نهاراً . . . } فهذا عذاب ينزل فى آخر الزمان على فسقة أهل القبلة و هم يجحدون نزول العذاب عليهم . ;

از امام باقر (ع) درباره سخن خدا كه فرموده: {بگو اگر عذاب او، شب هنگام يا در روز به سراغ شما آيد . ..} روايت شده: اين عذابى است كه بر فاسقان اهل قبله در آخرالزمان نازل مى شود; در حالى كه آنان منكر نزول عذاب بر خودشان هستند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 15 - 1

1 - قيامت ، روز گرفتارى طاقت فرساى فاسقان در آتش جهنم

يصلونها يوم الدين

{يصلونها}; يعنى، با رنج و مشقّت، حرارت آن را مى چشند. (برگرفته از قاموس)

عذاب فراموشكاران قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 10

10 - عذاب فراموش كاران قيامت ، عذابى بس سخت و شديد است .

فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا . .. و ذوقوا عذاب الخلد

تكرار {ذوقوا} و مبهم گذاشتن آن و چيزى كه شخص گناهكار، امر به چشيدن آن شده است _ در {ذوقوا} ى نخست _ حكايت از سختى و شدت آن مى كند.

عذاب فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29

- 40 - 3،9

3 - درهم كوبيده شدن قارون و فرعون و هامان و اقوام عاد و ثمود ، به اراده و عذاب الهى بود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه

9 - برخى از مكذِّبان انبيا ( فرعون و هامان ) ، گرفتار امواج دريا شدند و غرق شدند .

و فرعون و . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أغرقنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 1

1 - خداوند ، با فرود آوردن عذابى سخت بر فرعون و قوم عاد و ثمود ، شلاق عقوبت خويش را پياپى بر آنان نواخت .

فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

{صبّ}، به معناى ريختن چيزى و {سوط} به معناى آميختن چيزى با چيز ديگر است و به شلاق از آن جهت {سوط} گفته مى شود كه با پوست مى آميزد (مقاييس اللغة). {ريختن شلاق عذاب}، كنايه از عذاب پياپى و شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 7

7 - نواختن شلاق عذاب بر عاد ، ثمود و فرعون ، نمونه اى از كمين گذارى خداوند براى مخالفان پيامبران است .

فصبّ عليهم ربّك . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 1،2،4

1 _ فرعونيان پس از مشاهده آيات پنجگانه ( طوفان و . . . ) و اصرارشان بر انكار رسالت موسى ، به عذابى شديدتر مبتلا شدند .

و لما وقع عليهم الرجز قالوا يموسى ادع لنا ربك

{رجز} به معناى عذاب است و {ال} در آن

هم مى تواند عهد ذكرى بوده و اشاره به عذابهاى پنجگانه مطرح شده در آيه قبل باشد، و هم مى تواند {ال} در آن عهد ذهنى باشد. در اين صورت اشاره به عذابى غير از عذابهاى ذكر شده دارد كه به دليل روى آورى آنها به موسى و تقاضاى برطرف شدن آن، عذابى بسيار شديدتر از عذابهاى پنجگانه بوده است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

2 _ فرعونيان پس از گرفتار شدن به عذاب شديد ، رو به موسى ( ع ) آورده از وى خواستند تا براى برطرف شدن آن دعا كند .

و لما وقع عليهم الرجز قالوا يموسى ادع لنا ربك

4 _ استجابت دعاى موسى در رفع عذاب از فرعونيان از وعده هاى خداوند به موسى ( ع )

ادع لنا ربك بما عهد عندك

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {عهد خدا با موسى} استجابت دعاى وى در خصوص برطرف شدن عذاب از فرعونيان باشد، نه مطلق دعاهاى وى. آنان با تجربه هاى گذشته و يا گفته خود موسى(ع) فهميده بودند كه خداوند به او وعده داده كه اگر براى رفع عذاب از فرعونيان دعا كند، دعايش پذيرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 6

6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 6

6 - ابتلاى فرعونيان ، به

عذابى سخت و دردناك ، در پى انكار لجاجت آميز دلايل و معجزات موسى ( ع ) از سوى آنان

و أخذن_هم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 9

9 - اصرار و لجاجت فرعونيان ، در نپذيرفتن ربوبيت مطلقه الهى ، حتى پس از گرفتار آمدن به عذاب

ادع لنا ربّك

فرعونيان به جاى {ربّنا} {ربّك} گفته اند; با اين كه موسى(ع) خداوند را {ربّ العالمين} معرفى كرد. از اين مطلب اعتراف نكردن به ربوبيت مطلقه و در نتيجه لجاجت آنان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 2

2 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از سوى خداوند به عقوبتى سخت در دنيا گرفتار شدند .

فأخذهم أخذة رابية

{رابية} (اسم فاعل از {ربا يربو}) به معناى فزاينده و رو به رشد است و در اين آيه كنايه از شدّت است.

عذاب قاتل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 93 - 5

5 _ عذاب كسى كه مؤمنى را از روى عمد بكشد ، آماده و مهيّاست .

و من يقتل مؤمنا متعمّداً . .. و اعدّ له عذاباً عظيماً

عذاب قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 5

5 - عذاب بزرگ خداوند ، پيامد و كيفر قذف كردن زنان عفيف و مؤمن است .

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. لهم عذاب عظيم

عذاب قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 -

عنكبوت - 29 - 40 - 3،8

3 - درهم كوبيده شدن قارون و فرعون و هامان و اقوام عاد و ثمود ، به اراده و عذاب الهى بود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه

8 - برخى از مكذِّبان انبيا ( قارون ) ، در كام زمين فرو رفتند و نابود گرديدند .

و ق_رون . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من خسفنا به الأرض

عذاب قبر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 41 - 9

9 _ عن رسول الله(ص): يكسى الكافر لوحين من نار و فى قبره فذلك قوله: {لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش}.

از رسول خدا(ص) روايت شده است: دو لوح (زير انداز و روانداز) از آتش بر كافر در قبرش پوشانده مى شود و اين است سخن خداوند: {براى كافران بسترى از آتش جهنم و روى آنان پوششهايى از آن است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 12

12 - { عن أميرالمؤمن ين ( ع ) : و إنّ المعشية الضنك التى حذر اللّه منها عدوّه عذاب القبر انّه يسلّط على الكافر فى قبره تسعة و تسعين تنّيناً فينهشن لحمه و يكسرن عظمه و يترددن عليه كذلك إلى يوم يبعث ;

از اميرالمؤمن ين(ع) روايت شده: همانا {معيشت ضنك} _ كه خداوند دشمنان خود را از آن برحذر داشته _ عذاب قبر است. خدا بر كافر در قبرش 99 مار بزرگ مسلط مى كند كه گوشت او را مى گزند و استخوان وى را مى شكنند و همين طور بر روى او رفت و آمد

مى كنند تا روزى كه برانگيخته شود}.

عذاب قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 66 - 3

3 _ پيشگويى قرآن در مورد عملى شدن وعده هاى عذاب بر مشركان مكه و قبيله پيامبر*

و كذّب به قومك و هو الحق

از معانى حق، {ثابت} و {واجب} است و در مورد آيه به دليل اينكه خبر از وقوع حادثه اى در آينده است، يعنى چيزى كه تثبيت شده و واقع خواهد شد. لذا اگر مرجع ضمير {به}، {عذاب} در آيه قبل باشد، جمله {و هو الحق} تأكيد بر وقوع حتمى آن در آينده خواهد بود. همان گونه كه تاريخ نيز اين نكته را به وضوح تأييد كرد.

عذاب قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 16

16 - جايگاه قوم مشرك ابراهيم ، آتش جهنم است .

و مأوي_كم النار

عذاب قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 3

3- ايمن ماندن { تبّع } ، از عذاب هلاكت بار نازل شده بر قومش *

أهم خير أم قوم تبّع . .. أهلكن_هم

از اين كه خداوند هلاكت را به قوم {تبّع} نسبت داده است _ و نه خود وى _ مطلب ياد شده قابل برداشت است.

عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 3

3 _ خداوند پيش از نزول عذاب بر قوم ثمود ، با ابلاغ پيام هاى خويش به آنان اتمام حجت كرد .

لقد أبلغتكم رسالة ربى و

نصحت لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 1

1_ كفرپيشگان قوم ثمود ، با غرشى مهيب به هلاكت رسيدند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 4

4_ قوم ثمود ، از رحمت خدا محروم شدند و با عذاب هاى الهى به هلاكت رسيدند .

كما بعدت ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 6

6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 2،3

2- خانه هاى مستحكم و سنگى قوم ثمود _ كه به اميد برقرارى امنيت در برابر عذاب الهى ساخته شد _ نتوانست آنان را حتى در برابر صدايى سهمگين امنيت بخشد .

فأخذتهم الصيحة . .. فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

3- عذاب الهى ( صيحه ) اصحاب حجر را در داخل خانه هاى سنگى و دژ هاى مستحكمشان درهم كوبيد .

ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين . فأخذتهم الصيحة ... فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبو

اصحاب حجر براى در امان ماندن از عذاب الهى، خانه هاى سنگى بنا كرده بودند; ولى اين خانه ها آنان را از عذاب مصون نداشت و در دفع آن كارساز نبود (فما أغنى عنهم . ..). حقيقت فوق بيانگر اين نكته است كه در وقت عذاب،

آنان در همين خانه ها سُكنى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 2،3

2 - نزديك بودن زمان نزول عذاب ، نويد خداوند به نخستين پيامبرِ پس از نوح

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

3 - پشيمانى سخت تكذيب گران پيامبر جامعه پس از نوح ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 1،2

1 - نزول عذابى فراگير بر نخستين جامعه پس از نوح ، در پى استمداد پيامبر آنان از خداوند

قال ربّ انصرنى . .. فأخذتهم الصيحة

2 - نابودى جامعه پس از نوح ، تنها با يك فرياد مرگ بار ( صيحه )

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

{صيحة} مصدر عددى و به معناى يك فرياد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 1،4

1 - نزول عذاب فراگير الهى بر ثموديان ، در پى كشتن ناقه صالح

فعقروها . .. فأخذهم العذاب

4 - نزول عذاب مرگبار بر ثموديان ، نمودى از سنت مستمر الهى در يارى رسانى به حق و سركوب باطل

فأخذهم العذاب إنّ فى ذلك لأية

نشانه و مايه عبرت بودن ماجراى هلاكت ثموديان، مستلزم استمرار داشتن مجازات اقوام ديگر، در صورت كفرورزى و اصرار بر حق ناپذيرى آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 3

3 - گرفتار شدن ثموديان به عذاب ويرانگر و كيفر نابودكننده الهى ، پيش از تحقق توطئه آنان عليه صالح ( ع ) و خانواده

اش

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم أنّا دمّرن_هم

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) مرادف {إهلاك} است. حال اگر گروه هاى توطئه گر در برنامه ترور صالح(ع) موفق مى شدند، دعوت خداوند از انسان ها براى عبرت گيرى از سرنوشت آنان معنا نداشت. بنابراين عبارت {أنّا دمّرناهم}; يعنى، {أهلكناهم قبل أن يحققوا مكرهم; ما آنان را پيش از آن كه بتوانند طرحشان را پياده كنند، نابود ساختيم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 1،2

1 - عاد و ثمود ، دو قوم هلاك شده با عذاب الهى اند .

فأخذتهم الرجفة . .. و عادًا و ثمودًا

{عاداً و ثموداً} منصوب به فعل مقدر {أهلكنا} است.

2 - خانه هاى بازمانده از دو قوم عاد و ثمود ، نشانِ هلاكت و نابودى آنان به عذاب الهى است .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

احتمال دارد {من مساكنهم} متعلق به {تبيّن} باشد و فاعل {تبيّن} مستتر و مرجع آن {إِهلاكنا} باشد و احتمال دارد {من} زايد و {مساكن} در محل رفع و فاعل {تبيّن} باشد. در هر دو صورت، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 2،3،7

2 - قوم عاد و ثمود ، مناسب گناهشان ، كيفر و عذاب شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. و ق_رون ... فكلاًّ أخذنا بذنبه

3 - درهم كوبيده شدن قارون و فرعون و هامان و اقوام عاد و ثمود ، به اراده و عذاب الهى بود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه

7 - برخى از اقوام مكذِّب انبيا ( قوم ثمود )

با صيحه و صدايى مهيب و وحشت ناك ، عذاب و نابود شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أخذته الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 4،11

4 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، بر اثر مخالفت با پيامبران خود ، به عذاب الهى دچار شدند .

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

11 - عذاب قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان از سوى خداوند كاملاً عادلانه و به دور از هر گونه ستم

مثل دأب قوم نوح . .. و مااللّه يريد ظلمًا للعباد

يادآورى اين مسأله كه خداوند به كسى ظلم نمى كند _ پس از بيان سرگذشت اقوام يادشده _ مى تواند گوياى مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 6

6 - نظاره گرى قوم ثمود ، بر مرگ دشوار و ناگزير خويش ، نوعى عذاب براى آنان بود . *

فأخذتهم الص_عقة و هم ينظرون

تصريح به {و هم ينظرون} _ در پى {أخذتهم. ..} _ ظاهراًبه منظور بيان شدت ابتلا و گرفتارى قوم ثمود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 45 - 1

1 - ناتوانى و بى پناهى كامل قوم ثمود ، در برابر صاعقه عذاب

فما استط_عوا من قيام و ما كانوا منتصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 9

9 - {

عن أصبغ بن نباته ، قال : سمعت أميرالمؤمنين ( ع ) . . . يقول : إنّما يجمع الناس الرضا و الغضب ، أيّها الناس إنّما عقر ناقة ثمود واحد فأصابهم اللّه بعذابه بالرضا و آية ذلك قوله جلّوعزّ { فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر } . . . ;

اصبغ بن نباته گويد: از اميرالمؤمنين(ع) شنيدم. .. كه مى فرمود: رضايت و غضب مردم [به امرى كه انجام مى گيرد] سبب مى شود [كه ثواب و عقاب آن] همه را فراگيرد. اى مردم! ناقه ثمود را يك نفر پى كرد; ولى خداوند همه آن قوم را گرفتار عذاب كرد; زيرا همه راضى بودند و نشانه اين مطلب قول خداى جلّوعزّ است كه مى فرمايد: فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 5

5 - همدستان كشنده ناقه صالح ، شريك جرم او و مبتلا به عذابى همسان

فتعاطى فعقر . .. فكانوا كهشيم المحتظر

مفرد بودن {فقعر} مى رساند كه كشنده ناقه يك نفر بود; ولى تعبير {أرسلنا علهيم} افاده مى كند كه عذاب الهى _ علاوه بر كشنده ناقه _ شامل همه كسانى بود كه به صورت غير مستقيم، نوعى هم فكرى و هماهنگى با وى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 1

1 - خداوند ، با فرود آوردن عذابى سخت بر فرعون و قوم عاد و ثمود ، شلاق عقوبت خويش را پياپى بر آنان نواخت .

فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

{صبّ}، به معناى ريختن چيزى و {سوط} به معناى آميختن چيزى

با چيز ديگر است و به شلاق از آن جهت {سوط} گفته مى شود كه با پوست مى آميزد (مقاييس اللغة). {ريختن شلاق عذاب}، كنايه از عذاب پياپى و شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 7

7 - نواختن شلاق عذاب بر عاد ، ثمود و فرعون ، نمونه اى از كمين گذارى خداوند براى مخالفان پيامبران است .

فصبّ عليهم ربّك . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 8

8 - خداوند ، بر قوم ثمود به جهت كشتن ناقه ، عذابى فراگير نازل كرده ، اعضاى بدن آنان را از هم متلاشى ساخت .

فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم

اطلاق {دمدمة} _ كه بر پوشاندن و فراگيرى دلالت دارد _ بر هلاكت ثموديان، به جهت آن بود كه خداوند، آنان را با عذاب و هلاكت پوشاند (مقاييس). جمله {دمدمت الشىء} _ كه گاهى با حرف {على} و گاهى بدون آن استعمال مى شود (قاموس) _ زمانى كار برد دارد كه چيزى را به زمين كوبيده و آن را شكسته و قطعه هاى آن را پراكنده سازند. (صحاح اللغة)

عذاب قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 2

2 - به دنبال تمرد قوم سبا از شكرگزارى به درگاه خداوند ، سيل بنيان كنى با شكستن سد مأرب به راه افتاد و باغ هاى آنان را درهم كوبيد .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أكل خمط

{عرم} در لغت به معناى

{مسناة} است (مفردات راغب) كه اسم آلت بوده و به محلى گفته مى شود كه آب در پشت آن جمع شده باشد. و در اصطلاح به آن سد گفته مى شود.

عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 2،18

2 _ هود ( ع ) در پاسخ ناباورى قوم عاد به اخطار هاى عذاب ، فراهم آمدن زمينه هاى عذاب ( پليد گشتن و گرفتارى به غضب خدا ) را به آنان ابلاغ كرد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

18 _ هود در انتظار نزول عذاب الهى بر قوم عاد ، پس از ابلاغ رسالت هاى الهى و اصرار آنان بر انكار توحيد و رسالت وى

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 1،6،7

1 _ خداوند ، قوم عاد را پس از اصرارشان به شرك و انكار رسالت هود ، به عذابى فراگير گرفتار ساخت .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا و قطعنا دابر الذين كذبوا

6 _ تمامى تكذيب كنندگان آيات الهى از قوم عاد ، با عذاب نازل شده از جانب خداوند به هلاكت رسيدند .

و قطعنا دابر الذين كذبوا

دابِر هر چيز به معناى آخر آن است. {قطع دابر} يعنى نابودسازى آخرين نفر ; و اين كنايه از نابودى همگان است.

7 _ اصرار قوم عاد بر كفر و اميد نرفتن به ايمانشان ، عامل نزول عذاب و هلاكت آنان

و قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين

چون تكذيب آيات الهى ملازم

با عدم ايمان، بلكه برخاسته از بى ايمانى است، مى توان گفت جمله {ما كانوا مؤمنين} يا اشاره به اين معنا دارد كه تكذيب كنندگانِ هلاك شده اهل ايمان نبودند و توفيق گرايش به توحيد به طور كلى از آنان سلب شده بود، و يا اشاره به طايفه اى ديگر غير از تكذيب كنندگان دارد. يعنى كسانى كه تكذيب نكردند، ايمان نيز نياوردند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 2

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم عاد بر كفر و شرك ، عذابى سخت و سهمگين بر آنان نازل كرد .

و لما جاء أمرنا . .. و نجّين_هم من عذاب غليظ

مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم عاد است. {عذاب غليظ} در ذيل آيه _ بنابر يك احتمال، يعنى دنيوى بودن عذاب _ دلالت بر سهمگينى عذاب نازل شده بر قوم عاد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 6

6_ از قوم عاد ، تنها معاصران هود از رحمت الهى محروم شده و به عذاب گرفتار شدند . *

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

{قوم هود} عطف بيان براى {عاد} است. با توجه به اينكه قوم عاد پيش از حضرت هود بوده اند و پس از او نيز وجود داشتند ، مى توان گفت: هدف از تبيين و توضيح {عاد} به {قوم هود} بيان معنايى است كه در برداشت فوق آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 6

6_

عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 2،3

2 - نزديك بودن زمان نزول عذاب ، نويد خداوند به نخستين پيامبرِ پس از نوح

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

3 - پشيمانى سخت تكذيب گران پيامبر جامعه پس از نوح ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 1،2

1 - نزول عذابى فراگير بر نخستين جامعه پس از نوح ، در پى استمداد پيامبر آنان از خداوند

قال ربّ انصرنى . .. فأخذتهم الصيحة

2 - نابودى جامعه پس از نوح ، تنها با يك فرياد مرگ بار ( صيحه )

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

{صيحة} مصدر عددى و به معناى يك فرياد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 1،2

1 - عاد و ثمود ، دو قوم هلاك شده با عذاب الهى اند .

فأخذتهم الرجفة . .. و عادًا و ثمودًا

{عاداً و ثموداً} منصوب به فعل مقدر {أهلكنا} است.

2 - خانه هاى بازمانده از دو قوم عاد و ثمود ، نشانِ هلاكت و نابودى آنان به عذاب الهى است .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

احتمال دارد {من مساكنهم} متعلق به {تبيّن} باشد و فاعل {تبيّن} مستتر و مرجع آن {إِهلاكنا} باشد و احتمال دارد {من} زايد و {مساكن} در

محل رفع و فاعل {تبيّن} باشد. در هر دو صورت، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 2،3،6

2 - قوم عاد و ثمود ، مناسب گناهشان ، كيفر و عذاب شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. و ق_رون ... فكلاًّ أخذنا بذنبه

3 - درهم كوبيده شدن قارون و فرعون و هامان و اقوام عاد و ثمود ، به اراده و عذاب الهى بود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه

6 - عذاب برخى از اقوام مكذِّب انبيا ( قوم عاد ) با طوفان شن بود .

فمنهم من أرسلنا عليه حاصبًا

{حاصب} به {باد شديدى كه حامل شن و ماسه است} گفته مى شود. گفتنى است كه عذاب هاى ياد شده در آيه، براساس لفّ و نشر مرتب، مطابق با اقوام و اشخاص ياد شده در آيات پيش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 4،11

4 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، بر اثر مخالفت با پيامبران خود ، به عذاب الهى دچار شدند .

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

11 - عذاب قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان از سوى خداوند كاملاً عادلانه و به دور از هر گونه ستم

مثل دأب قوم نوح . .. و مااللّه يريد ظلمًا للعباد

يادآورى اين مسأله كه خداوند به كسى ظلم نمى كند _ پس از بيان سرگذشت اقوام يادشده _ مى تواند گوياى مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 2،5،10

2 - قوم عاد ، با تندبادى بسيار سرد و توفنده به هلاكت رسيدند .

فأرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا

{صرصر} به معناى بسيار سرد و سوزان است.

5 - ايّام عذاب قوم عاد ، روزهايى نحس و ناميمون براى آنان

فى أيّام نحسات

10 - عذاب نازل شده بر قوم عاد ، عذابى بس خواركننده و ذلت بار

لنذيقهم عذاب الخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 17،23

17- اظهار نگرانى و هشدار هود ( ع ) ، نسبت به فرجام شوم قوم خويش و نزول عذاب الهى بر آنان

و اذكر أخا عاد . .. إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

23- { [ قال على بن ابراهيم ] حدثنى أبى قال : أمر المعتصم أن يحفر بالبطائية بئر فحفروا ثلاثمأة قامة فلم يظهر الماء فتركه و لم يحفره فلمّا ولى المتوكل أمر أن يحفر ذلك البئر ابدا حتى يبلغ الماء ، فحفروا . . . حتّى إنتهوا إلى الصخرة فضربوها بالمعول فانكسرت . فخرج منها ريح باردة فمات من كان بقربها ، فأخبروا المتوكل بذلك فلم يعلم بذلك ما ذاك فقالوا : سل ابن الرضا عن ذلك و هو أبوالحسن على بن محمد ( ع ) . . . فقال أبوالحسن ( ع ) تلك بلاد الأحقاف و هم قوم عاد الذين أهلكهم اللّه بالريح الصرصر ;

على بن ابراهيم از پدرش نقل مى كند: معتصم (خليفه عباسى) دستور كندن چاهى را در بطائيه (مكانى در عراق) داد تا سيصد قامتى آن كندند و به آب نرسيدند او آن را رها كرد

و متوكّل در زمان حكومت خود به حفر آن تا رسيدن به آب فرمان داد. پس چاه را كندند تا به سنگى برخوردند. پس با پتكى آن را شكستند و از آن بادى سرد خارج شد در نتيجه هر كس كه نزديك آن بود جان داد. متوكل را از ماجرا آگاه كردند و او علت را ندانست، به او گفتند: از امام على النقى(ع) سؤال كند ... امام هادى(ع) فرمود: آن جا سرزمين احقاف است و آنان قوم عاد بودند كه با تندباد سرد هلاك شدند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 6

6- نزول عذاب بر قوم عاد ، به هنگام ناباورى و غفلت آنان

فلمّا رأوه . .. قالوا ه_ذا عارض ممطرنا

آنان به قدرى از خدا و وعده هاى هود(ع) غافل بودند كه هرگز احتمال نمى دادند توده هايى را كه مى بينند، طوفان بلا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 15

15- گرفتار آمدن قوم عاد ، به عذاب مورد تمسخر آنان

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 41 - 2

2 - كفر و حق ستيزى قوم عاد ، منتهى به عذاب الهى با بادى ويرانگر

و فى عاد إذ أرسلنا عليهم الريح العقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 6

6 - عذاب الهى در مورد قوم عاد ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود .

فكيف

كان عذابى و نذر

عطف {نذر} بر {عذابى}، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و تمام شدن حجت بر آنان نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 1

1 - عذاب قوم عاد ، به وسيله وزش بادى بسيار شديد و سرد

إنّا أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا

{صرصر} در وصف باد آورده مى شود و آن بادى است كه سخت زوزه بكشد يا بسيار سرد باشد (قاموس المحيط).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 3

3 - ابتلاى قوم عاد به عذاب الهى ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان

فكيف كان عذابى و نذر

عطف {نذر} بر {عذابى}، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه {نذر} جمع {نذير} است و {نذير} بر دو معنا اطلاق مى شود: {انذار} و {منذر}، ظاهراً در آيه شريفه، معناى اول (انذارها) مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 4

4 - اجساد بى جان قوم عاد بر اثر نزول عذاب ، متلاشى و نابود نگرديد ; بلكه به گونه اى كه براى بينندگان قابل شناسايى باشد ، بر زمين به جاى ماند .

فترى القوم فيها صرعى كأنّهم أعجاز نخل خاوية

مطلب ياد شده، از تشبيه بدن هاى قوم عاد به تنه هاى افتاده درختان خرما، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 3

3 - استحكام سرزمين عاد و عظمت ساختمان هاى آن ، مانع تأثير عذاب الهى در تخريب و نابودى آن نبود .

كيف فعل ربّك . .. إرم ذات العماد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 3

3 - ساختمان هاى مرتفع و مستحكم قوم عاد ، سست و بى مقاومت در برابر عذاب الهى

كيف فعل ربّك . .. الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 1

1 - خداوند ، با فرود آوردن عذابى سخت بر فرعون و قوم عاد و ثمود ، شلاق عقوبت خويش را پياپى بر آنان نواخت .

فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

{صبّ}، به معناى ريختن چيزى و {سوط} به معناى آميختن چيزى با چيز ديگر است و به شلاق از آن جهت {سوط} گفته مى شود كه با پوست مى آميزد (مقاييس اللغة). {ريختن شلاق عذاب}، كنايه از عذاب پياپى و شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 7

7 - نواختن شلاق عذاب بر عاد ، ثمود و فرعون ، نمونه اى از كمين گذارى خداوند براى مخالفان پيامبران است .

فصبّ عليهم ربّك . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 9

9_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث اربعة أملاك فى إهلاك قوم لوط . .

. فأتوا لوطاً وهو فى زراعة له قرب المدينة . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: خداوند متعال چهار فرشته براى هلاك كردن قوم لوط فرستاد . .. پس نزد لوط رفتند در حالى كه او در كشتزار خود در نزديكى شهر بود ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 24،27،28

24_ فرشتگان ، با بيان نزديك بودن زمان عذاب ، از لوط ( ع ) خواستند تا خروج خويش را به تأخير نيندازد .

فأسر بأهلك . .. إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب

جمله {إن موعدهم الصبح . ..} به منزله تعليل براى {فأسر بأهلك ...} مى باشد.

27_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لما أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلما إنتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر روايت شده است: . .. هنگامى كه خداوند اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط گفتند: امشب خانواده خود را از اين آبادى برون ببر ... چون شب به نيمه رسيد، لوط دختران خود را از آبادى بيرون برد ...}.

28_ { عن أبى بصير و غيره عن أحدهما عليهما السلام : . . . لما قال جبرئيل : { إنا رسل ربك } قال له لوط : يا جبرئيل عجّل ، قال : نعم ، قال : يا جبرئيل عجّل ،

قال : { إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب } . . . فأدخل جناحه تحتها حتّى إذا استعلت قلّبها عليهم و رمى جدران المدينة بحجار من سجّيل و سمعت إمرأة لوط الهَدّة فهلكت منها ;

ابوبصير و غير او از امام باقر يا امام صادق _عليهما السلام_ روايت كرده اند كه فرمود: هنگامى كه جبرئيل به لوط گفت: ما فرشتگان، فرستادگان پروردگار تو هستيم، لوط به او گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: باشد. لوط گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: {موعد هلاكت آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟}... پس بال خود را به زير زمين آن ديار فرو برد، آن گاه كه آن آبادى بالا رفت آن را به روى آنان واژگون كرد و ديوارهاى شهر را با سجيل (سنگ گِل) سنگباران كرد. همسر لوط صداى شديد فرو ريختن ديوارها را شنيد و از آن صدا به هلاكت رسيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 1،2،4،8

1_ خداوند ، با زير و رو كردن ديار قوم لوط ، آنان را به عذاب استيصال گرفتار ساخت .

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

مراد از ضمير در {ع_اليها}، {سافلها} و {عليها} قريه و يا قريه هايى است كه قوم لوط در آنها زندگى مى كردند. عالى و سافل هر چيز به معناى بالاترين و پايين ترين قسمت آن است (لسان العرب).

2_ خداوند ، علاوه بر زير و رو كردن ديار قوم لوط ، با فرو فرستادن سجّيل ( سنگ گل ) آنان را به هلاكت رساند .

فلما جاء أمرنا . .. أمطرنا عليها حجارة من سجيل

{سجيل} كلمه اى است

كه در اصل فارسى بوده (سنگ گل) و آن گاه كه در زمان عربى استعمال شده و به اصطلاح معرّب گشته ، به صورت {سجّيل} تلفّظ شده است (لسان العرب).

4_ خداوند ، به دست فرشتگان مهمان لوط ، ديار قوم لوط را تخريب كرد و آنان را هلاك ساخت .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط . .. إنا رسل ربك ... فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

از اينكه خداوند، فرشتگان را براى تخريب ديار قوم لوط مى فرستد (إنا اُرسلنا إلى قوم لوط) و در عين حال تخريب آن ديار و نزول عذاب را به خودش نسبت مى دهد (جعلنا عاليها سافلها) چنين استفاده مى شود كه: فرشتگان به منزله وسيله اى براى نزول عذاب بوده و كار آنها جلوه اى از فعل خداوند است.

8_ سنگ هاى فرو ريخته بر قوم تبه كار لوط ، سنگ گِلهايى لايه لايه و متراكم

و أمطرنا عليها حجارة من سجيل منضود

{منضود} به معناى روى هم قرار گرفته است و از آن جا كه اين كلمه صفت براى {سجيل} مى باشد ، چنين برمى آيد كه سنگهاى فرو ريخته بر قوم لوط ، داراى لايه هاى متعدد به هم چسبيده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 6

6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 57 - 2

2- بشارت به فرزنددار

شدن ابراهيم ( ع ) كار فرعى و عذاب قوم لوط مأموريت اصلى و مهم فرشتگان بود .

إنا نبشّرك بغل_م . .. قال فما خطبكم أيّها المرسلون

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) پس از شناخت فرشتگان و دريافت بشارت فرزنددار شدن از مأموريت اصلى و مهم آنان سؤال كرد (فما خطبكم . ..) و اين مأموريت طبق آيه بعد عذاب قوم لوط بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 1

1- در پى جويا شدن ابراهيم ( ع ) از مأموريت اصلى مأموران الهى ( فرشتگان ) آنان هلاكت قوم تبهكار ( قوم لوط ) را مأموريت اصلى خويش معرفى كردند .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون . قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 2

2- باقى ماندن همسر لوط ( ع ) در ميان عذاب شدگان قوم لوط ، به تقدير و دستور خدا بود .

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

ترديدى نيست كه همه مقدرات به دست خداوند است و انتساب تقدير (قدّرنا) به فرشتگان، مى تواند به خاطر اين باشد كه آنان مجرى اين تقدير بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 6

6- فرشتگان ، مجريان عذاب الهى بر قوم لوط بودند .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 10،11

10- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط

المرسلون } . . . قالوا . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل { . . . و امضوا } من تلك الليلة { حيث تؤمرون } . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... اى لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از اين تاريخ، در نيمه هاى شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ... و در آن شب به هر جا كه فرمانتان داده اند برويد...}.

11- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لمّا أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلمّا انتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. هنگامى كه خداوند تعالى اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط(ع) گفتند: امشب خانواده خود را از اين قريه كوچ بده ... چون شب به نيمه رسيد آن حضرت به همراهى دخترانش كوچ كرد...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 1

1- قوم لوط ، در پى اصرار بر تداوم انحراف جنسى خود ، صبحگاهان گرفتار صدايى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

قال ه_ؤلاء بناتى . .. فأخذتهم الصيحة مشرقين

{صيحة} به معناى صدا

بلند كردن و فرياد است و چون اين صدا همراه با فزع و ترس است، از اين رو به صداى وحشتناك و غرش سهمگين تعبير شده است. {شرق} (مصدر مشرقين) به معناى طلوع خورشيد است. وزن فاعلى آن به معناى آنان داخل صبح شدند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 1،4

1- خداوند ، شهر قوم لوط را در پى صدايى وحشتناك ، زير و رو و واژگون كرد .

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها

4- يكايك افراد قوم لوط ، هدف كلوخهايى از سنگ و گِل شدند .

و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل

برداشت فوق از تعبير {أمطرنا} استفاده گرديده است; يعنى، همان گونه كه قطره هاى باران از آسمان به صورت پياپى و با فاصله كوتاه در نقاط مختلف فرو مى ريزد، فرود {سجّيل} هم به همين ترتيب فراگير تمامى نقاط شهر شده و همه افراد را دربرگرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 1

1 - بارش بارانى از سنگ گِل ( سجيل ) بر قوم لوط ، پس از هلاكت آنان و ويرانى كامل ديارشان

ثمّ دمّرنا الأخرين . و أمطرنا عليهم مطرًا

{إمطار} (مصدر {أمطرنا}) به معناى بارانيدن است. {مطرًا} مفعول {أمطرنا} و تنكير آن تنكير تنويع است; يعنى، {بر روى آنان نوعى باران فرو ريختيم}. در سوره حجر (آيه 74) نوع باران را بيان كرده است: {فجعلنا عاليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجيل; شهرشان را زيرورو كرديم و بر آنان سنگ هايى از سجيل (سنگ گِل) فرو ريختيم}.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم لوط ، پس از انذار و اتمام حجت بر آنان بود .

فساء مطر المنذرين

قيد {منذرين} بيانگر آن است كه پيش از نزول عذاب، هشدارهاى لازم به آنان داده شده و حجت خدا بر ايشان تمام شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 3،6،7،10

3 - دعاى لوط ( ع ) براى يارى اش ، از سوى خدا اجابت شد و فرشتگانى از جانب خداوند ، براى در هم كوبيدن قوم لوط ، گسيل شدند .

قال ربّ انصرنى . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه

6 - ابراهيم ( ع ) ، در زمان عذاب شدن قوم لوط ، در نزديكى شهر آنان اقامت داشته است .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية

اسم اشاره {ه_ذه} _ كه بر نزديك بودن مشارإليه اش دلالت دارد _ نكته بالا را مى رساند.

7 - فرستادگان خدا ، براى هلاكت قوم لوط خود ، مباشرِ در آن بودند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم . .. قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية

10 - ظلم قوم لوط با لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، در پى دارنده هلاكت

و عذاب براى آنان

أئنّكم لتأتون الرجال و . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 1،7

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) از عذاب قوم لوط ، با وجود لوط ( ع ) در ميان آنان ، نگران بود .

و لمّا جاءت رسلنا . .. قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية...قال إنّ فيها لوطًا

7 - ملائكه عذاب قوم لوط ، پيشاپيش از عذاب شدن همسر لوط خبر داشتند و او رااز نجات يافتگان نمى دانستند .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

{غابر} ماندنِ پس از سپرى شدن چيزى است كه با او بوده است (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 12،14

12 - فرشتگان مأمور به عذاب قوم لوط ، مأموريت شان را به اطلاع لوط ( ع ) رساندند .

قالوا . .. إنّا منجّوك وأهلك إلاّ امرأتك

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام كردند كه او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 3،4

3 - عذاب نازل شده بر قوم لوط ، زلزله بود .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

{رجز} در لغت، به معناى {اضطراب} است. مراد از آن، در آيه، زلزله است (مفردات راغب).

4 - فرستادگان خدا بر لوط ( ع ) ،

خود ، مأمور عذاب قوم لوط بودند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا . .. إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 35 - 1،4

1 - مأموران عذاب قوم لوط ، شهر آن قوم را ، با عذابى آسمانى ، درهم كوبيدند .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء. .. و لقد تركنا منها ءاية

4 - بقاياى شهر ويران شده قوم لوط براى خردمندان ، آيه الهى است .

و لقد تركنا منها ءاية . .. لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 134 - 1،2

1 - لوط ( ع ) و خاندان او ، از عذاب نازل شده بر قوم شان نجات يافتند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين

2 - قوم لوط ، گرفتار عذاب هلاكت بار الهى شدند .

و إنّ لوطًا لمن المرسلين . إذ نجّين_ه و أهله

نجات حضرت لوط و خاندانش، نشانگر نابود شدن قوم لوط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 2

2 - همسر لوط به هنگام نزول عذاب ، در سن پيرى و فرسودگى قرار داشت .

إلاّ عجوزًا

{عجوز} به كسى گفته مى شود كه در سن پيرى و فرسودگى باشد و نشاط براى كار و تلاش نداشته و از آن عاجز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 136 - 1

1 - تمام افراد قوم لوط كه در شهر ماندند ، به عذاب هلاكت بار الهى

گرفتار و كيفر شدند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين . ثمّ دمّرنا الأخرين

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) به معناى اهلاك و نابود كردن از روى كيفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 35 - 1

1 - خارج گشتن مؤمنان به فرمان الهى از ميان قوم لوط ، قبل از نزول عذاب

فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 36 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) إنّ رسول اللّه سأل جبرئيل كيف كان مهلك قوم لوط ؟ فقال إنّ قوم لوط . . . فلمّا عتوا عن أمره بعث إليهم ملائكة ليخرجوا من كان فى قريتهم من المؤمنين فما وجدوا فيها غير بيت من المسلمين . . . فلمّا انتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص) از جبرئيل درباره نحوه هلاكت قوم لوط سؤال نمود، حضرت فرمود: قوم لوط. .. چون از امر پروردگار سرپيچى نمودند، خداوند فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد تا هر كس را كه در قريه آنان از مؤمنان است خارج كنند. فرشتگان در آن قريه غير از يك خانواده را _ كه اهل ايمان و تسليم بودند _ نيافتند... چون شب به نيمه رسيد، لوط دختران خود را برداشت و از شهر خارج گشت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 2

2 - فروريختن سنگ هاى عذاب بر قوم لوط و هلاكت تمامى آنان ،

پس از خروج مؤمنان از ميان ايشان

لنرسل عليهم حجارة من طين . .. و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

در آيه شريفه اصل نزول سنگ ها بر قوم لوط و نابودى آنان، مفروغ عنه گرفته شده و تعبير {تركنا فيها آية} اشاره به سپرى شدن آن مرحله دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 2

2 - فراگيرى عذاب الهى ، بر قوم لوط

فغشّيها ما غشّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 3

3 - هلاكت تمامى قوم لوط با عذاب الهى ; به جز شخص لوط ( ع ) و خاندان او

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا إلاّءال لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 39 - 2

2 - آگاهى يافتن قوم لوط به اين حقيقت كه عذاب نازل شده بر آنان ، همان است كه به آن هشدار داده شده بودند .

فذوقوا عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 2

2 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از سوى خداوند به عقوبتى سخت در دنيا گرفتار شدند .

فأخذهم أخذة رابية

{رابية} (اسم فاعل از {ربا يربو}) به معناى فزاينده و رو به رشد است و در اين آيه كنايه از شدّت است.

عذاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 4،19

4_ جوشش شديد آب از تنورى خاص ، پس از فرمان الهى

به نزول عذاب بر قوم نوح

حتّى إذا جاء أمرنا و فار التّنّور

{تّنّور} _ كه در فارسى بدون تشديد تلفظ مى شود _ جايى است كه در آن نان پخته مى شود. فوران (مصدر فار) به معناى بيرون آمدن و جوشش كردن است. اسناد جوشش به تنور همانند {جرى الميزاب} حاكى از فوران شديد آب است. {ال} در {التّنّور} عهد ذهنى است و از آن تنورى خاص اراده شده است.

19_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : لما أراد الله عزوجل هلاك قوم نوح عقم أرحام النساء أربعين سنة فلم يولد فيهم مولود فلما فرغ نوح من اتخاذ السفينة أمره الله أن ينادى بالسريانية لايبقى بهيمة و لا حيوان إلاّ حضر [ إلى أن قال ] فصاحت إمرأته لما فار التّنّور فجاء نوح إلى التّنّور فوضع على ها طيناً و ختمه حتى أدخل جميع الحيوان السفينة ثم جاء إلى التّنّور ففضّ الخاتم و رفع الطين . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه خداوند عزوجل اراده كرد قوم نوح را هلاك كند، به مدت چهل سال زنان را عقيم كرد; در نتيجه فرزندى در ميان آنان به دنيا نيامد. پس هنگامى كه نوح از ساختن كشتى فارغ شد خداوند به وى امر كرد كه با زبان سريانى ندا كند كه: هيچ چهارپا و حيوانى باقى نماند مگر آنكه حاضر شوند... هنگامى كه تنور فوران كرد، زنِ نوح فريادى كشيد. پس نوح به طرف تنور آمد و بر تنور گِل زد و او را مهر كرد تا حيوانات را به داخل كشتى برد سپس به طرف تنور آمد و

مهر را شكست و گِل را برداشت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 6،12

6_ حادثه طوفان نوح ، عذابى برخاسته از فرمان خدا

لا عاصم اليوم من أمر الله

مراد از {أمر الله} همان حادثه طوفان و عذاب نازل شده بر قوم نوح است. تعبير كردن از عذاب به {أمر الله} بيانگر آن است كه آن عذاب به امر و فرمان الهى ، تحقق يافت.

12_ كفرپيشگان قوم نوح ، در طوفان آب غرق شدند و به هلاكت رسيدند .

فكان من المغرقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 6

6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 1

1 - استجابت دعاى نوح ( ع ) از سوى خداوند ، درباره عذاب قوم كافر او و نجات همراهان مؤمنش

و نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 4،11

4 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، بر اثر مخالفت با پيامبران خود ، به عذاب الهى دچار شدند .

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

11 - عذاب قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان از سوى خداوند كاملاً عادلانه

و به دور از هر گونه ستم

مثل دأب قوم نوح . .. و مااللّه يريد ظلمًا للعباد

يادآورى اين مسأله كه خداوند به كسى ظلم نمى كند _ پس از بيان سرگذشت اقوام يادشده _ مى تواند گوياى مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 11 - 3

3 - انتقام الهى از قوم نوح ، با ريزش بارانى شديد و سيل آسا بر ايشان

ففتحنا أبوب السّماء بماء منهمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 12 - 1،2،3

1 - انفجار و جوشش چشمه هاى زمين به اراده الهى ، براى انتقام گرفتن از قوم نوح

و فجّرنا الأرض عيونًا

2 - پيوستن آب هاى آسمان و زمين به يكديگر ، براى محقق ساختن اراده الهى عليه قوم نوح

ففتحنا أبوب السّماء . .. و فجّرنا الأرض عيونًا فالتقى الماء على أمر قد قدر

3 - هماهنگى عوامل طبيعى در آسمان و زمين ، براى عذاب قوم نوح ، براساس برنامه دقيق الهى

فالتقى الماء على أمر قد قدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 4

4 - عذاب الهى ، در مورد قوم نوح ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود . *

فكيف كان عذابى و نذر

عطف {نذر} بر {عذابى}، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى، در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه {نذر} جمع {نذير} است و {نذير} بر دو معنا اطلاق مى شود: {انذار} و {منذر}. ظاهراً در

آيه شريفه معناى اول (انذارها) اراده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 1

1 - نابودى قوم نوح ، با طغيان آب و غرق شدن

إنّا لمّا طغا الماء

اين آيه درصدد بيان سرگذشت اولين قوم عقوبت شده است كه در آيه قبل، بدان اشاره شده و آن قوم نوح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 1 - 4

4 - قوم نوح ، مستحق عذاب الهى پيش از رسالت آن حضرت

من قبل أن يأتيهم عذاب أليم

عذاب قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 17

17 _ عذاب روز قيامت ، عذابى بس بزرگ و هولناك

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

توصيف روز قيامت به عظمت و بزرگى مى تواند به اعتبار بزرگى عذاب آن باشد. يعنى در حقيقت {عظيم} توصيف عذاب است.

عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 7

7 - كفر پيشگان به عذابى گرفتار خواهند شد .

و لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 11

11 - كفر پيشگان به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 26

26 _ خداوند ، عذابى خواركننده براى كافران فراهم كرده است .

إنّ اللّه اعد للكفرين عذاباً مهيناً

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 2،3

2 _ كفرپيشگان ، راهى براى نجات از عذاب دوزخ ندارند .

إنّ الذين كفروا . .. و لهم عذاب اليم

جمله {لو ان . ..} كنايه از نبود راه نجات از عذاب دوزخ است.

3 _ ثروت هاى دنيا ، هر چند دو برابر شود ، و كافران آن را در قبال رهايى از دوزخ بپردازند ، پذيرفتنى نيست .

إنّ الذين كفروا لو أنَّ لهم ما فى الارض جميعاً . .. ما تقبل منهم و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 10

10 _ ايمنى از عذاب دردناك در گرو يكتاپرستى و پرهيز از گفتار كفرآميز

و ما من اله الا اله وحد و إن لم ينتهوا عما يقولون . .. عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 7،8

7 _ كافرانى كه پيامبران و عذابهاى موعود آنان را استهزا مى كردند، به همان عذابهاى مورد تمسخر خويش گرفتار شدند.

فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

بنابراين كه {ما} موصوله بوده و مراد از آن، عذاب الهى باشد كه در ضمن سخنان پيامبران مطرح مى شده و مورد استهزاى كافران قرار مى گرفته است.

8 _ كافرانى كه به استهزاى انبياى گذشته مى پرداختند، به عذاب و كيفر استهزاى خود گرفتار شدند.

فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

بنابراين كه تقدير آيه {جزاء ما كانوا به يستهزءون} باشد. در اين صورت {ما} در (ما كانوا) مصدريه بوده و مرجع ضمير {به}، به قرينه كلمه {رسل}

در صدر آيه مى تواند كلمه {رسول} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 6

6 _ خداوند در عين قدرت بر فرستادن انواع عذاب بر مشركان و كافران، به آنان مهلت مى دهد.

قل هو القادر على أن يبعث عليكم

چون در آيات گذشته سخن از نزول عذاب و درخواست مشركان در اين زمينه بود، اين آيه با بيان قدرت خداوند بر عذاب به طور ضمنى دلالت بر مهلت دادن به مشركان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 19

19 _ سران شرك و كفر و پيروانشان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب خويش

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه سران شرك نيز، همچون پيروان آنان، مخاطب {لاتعلمون} باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 3

3 _ پيروان شرك و كفر براى رهايى از عذاب مضاعف هيچ مزيتى بر سران خويش ندارند.

فما كان لكم علينا من فضل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 99 - 2

2 _ فراگيرى عذاب بر كفرپيشگان بى تقوا به هنگام غفلت هاى شبانه و سرگرمى هاى روزانه ، از مكر ها و برنامه هاى پنهانى خداوند با آنان

أن يأتيهم بأسنا بيتا . .. ضحى و هم يلعبون. أفأمنوا مكر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 100 - 5

5 _ گنهكاران و كفرپيشگان در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى الهى

أن لو

نشاء أصبنهم بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 50 - 5،8

5 _ مرگ كافران كشته شده در جنگ بدر با شكنجه و عذابى سخت از سوى فرشتگان مرگ

إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة يضربون وجوههم و أدبرهم

از مصاديق مورد نظر براى {الذين كفروا}، به دليل وقوع آيه مورد بحث در پى آيات مربوط به جنگ بدر، كافرانى هستند كه در آن نبرد به قتل رسيدند.

8 _ كافران پس از جان كندن پر مشقت به عذاب و آتشى سوزان ( عذاب برزخ ) گرفتار خواهند شد .

و ذوقوا عذاب الحريق

امر به چشيدن عذاب حريق (ذوقوا عذاب الحريق)، دلالت بر وجود بالفعل آن عذاب دارد. و چون اين جمله به هنگام گرفتن جان كافران گفته مى شود، معلوم مى شود كه كافران پس از مردن به عذاب گرفتار خواهند شد و اين همان عذاب برزخى است. گفتنى است {ذوقوا ... } به تقدير {يقولون لهم} سخن ملائكه با كافران به هنگام گرفتن جان آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 1

1 _ شكنجه و عذاب كافران به هنگام مرگ و پس از آن نتيجه اعمال خود آنان است ، نه ظلمى از جانب خداوند بر ايشان .

ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم

{ذلك} مى تواند اشاره به خصوص {عذاب الحريق} باشد و مى تواند اشاره به مجموع عذابى باشد كه در آيه قبل بيان شد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق {أن اللّه ... } ناظر به اين حقيقت گرفته شده كه

عذاب كافران بيش از استحقاق آنان نيست، نه تعليلى براى ضرورت گرفتارسازى ايشان به عذابهاى الهى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 6

6 _ عذاب استيصال الهى در كمين جوامع كفرپيشه و بيدادگران مجرم

و لقد أهلكنا . .. لما ظلموا و جاءتهم رسلهم ... كذلك نجزى القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 20،21

20 _ عذاب دردناك جهنم ، كيفر كافران است .

فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم

ممكن است الف و لام {العذاب} _ كه براى عهد ذهنى است _ اشاره به عذاب دنيوى (استيصال) باشد و ممكن است اشاره به عذاب برزخى و يا عذاب اخروى باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

21 _ كافران در آستانه مرگ ، عذاب دردناك الهى را مشاهده خواهند كرد .

فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه الف و لام {العذاب} _ كه براى عهد ذهنى است _ اشاره به عذاب برزخى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 8 - 7

7_ عذاب الهى ، كفرپيشگان را احاطه خواهد كرد .

ألا يوم يأتيهم . .. و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جمله {حاق بهم} عطف بر {ليس مصروفاً} است و به قرينه {يأتيهم} فعل ماضى {حاق} به معناى مضارع {يحيق} (احاطه خواهد كرد) مى باشد. مراد از {ما كانوا ...} عذابهاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 1،2

1_ نزول عذاب بر كفرپيشگان ،

به دست خدا و به مشيت اوست .

إنما يأتيكم به الله

2_ نازل كردن عذاب بر كفرپيشگان ، در اختيار پيامبران نيست .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء

كفرپيشگان با مخاطب قراردادن نوح(ع) از او خواستند تا تهديدهاى اعلام شده را تحقق بخشد. حضرت نوح(ع) با آوردن كلمه {انما} _ كه دلالت بر حصر دارد _ به اين معنا اشاره مى كند كه: آوردن عذاب از شؤون خداوند است و در اختيار بشر نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 9

9_ عذاب دردناك ، فرجام و عاقبت كفرپيشگان است .

ثم يمسّهم منا عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 10،11

10_ هلاكت كفرپيشگان به عذاب هاى الهى ، هرگز مايه زيان و ضررى براى خداوند نيست .

و يستخلف ربى قومًا غيركم و لاتضرونه شيئًا

در برداشت فوق ، جمله {لاتضرونه} در ارتباط با {يستخلف ربى . ..} معنا شده است; يعنى ، در صورت نابودى شما ، ضررى متوجه خداوند نمى شود.

11_ نزول عذاب الهى بر كفرپيشگان ، برخاسته از استحقاق آنان است نه آنكه وجودشان موجب ضرر و زيان بر خدا باشد .

و يستخلف ربى قومًا غيركم و لاتضرونه شيئًا

برداشت فوق مبتنى براين است كه جمله {لاتضرونه} حال باشد. براين اساس جمله {يستخلف ... و لاتضرونه} چنين معنا مى شود. در حالى كه ضرر و زيانى را متوجه خدا نمى كنيد شما را عذاب مى كند و اين معنا مى رساند كه موجب عذاب، استحقاق كفرپيشگان است نه اين كه وجودشان

مايه ضررى بر خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 10

10_ كفرپيشگان و مخالفان معارف دين ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى الهى اند .

فلما جاء أمرنا نجّينا ص_لحًا . .. و من خزى يومئذ إن ربك هو القوىُّ العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 2،4

2_ امت هاى ستم پيشه ( جوامع كفرپيشه و مشرك ) در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال هستند .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة

4_ نزول عذاب بر ستم پيشگان ( كافران و مشركان ) پرتوى از ربوبيت خدا در جهت تدبير امور انسانهاست .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 1

1_ عذاب هاى نازل شده بر امت هاى كفرپيشه و مشرك ، نشانه اى بزرگ بر وجود قيامت و عذاب هاى اخروى است .

إن فى ذلك لأية

{آية} به معناى نشانه است و متعلق آن _ به قرينه {لمن خاف عذاب الأخرة} - حقانيت قيامت و عذابهاى آن است. نكره آوردن {آية} براى رساندن بزرگى و عظمت آن مى باشد. بنابراين {إن فى ذلك لأية}; يعنى، همانا در آن عذابهاى دنيوى، نشانه بزرگى است بر حقانيت قيامت و عذابهاى آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 8

8_ وجود دلايل روشن بر توحيد و حقانيت قرآن و رسالت پيامبر

( ص ) ، مانع هر گونه بهانه اى براى انكار آنها و موجب استحقاق كافران و مشركان به عذاب هاى الهى است .

و ما أكثر الناس . .. بمؤمنين ... و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون. أفأمنو

حرف {فاء} در {أفأمنوا} استحقاق عذاب را بر آيه {ذلك من أنباء الغيب . ..} _ كه حاوى برهان بر حقانيّت قرآن و رسالت پيامبر(ص) است و آيه {و كأيّن من آية ...} _ كه دربردارنده دليل بر توحيد مى باشد _ مترتّب كرده است ; يعنى، چون اتمام حجت شده، عذر و بهانه اى در كار نيست و كفرپيشگان مستحق عذابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 4

4_ پيامبران ، كفرپيشگان امت خويش را به نزول عذاب هاى الهى هشدار مى دادند .

و ظنوا أنهم قد كذبوا

ضميرهاى جمع در جمله {ظنوا . ..} به {الذين} در آيه قبل برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 32 - 9

9_ نازل كردن عذاب بر استهزاگران انبيا و كافران به رسالت ايشان ، از سنت هاى خداوند است .

ثم أخذتهم فكيف كان عقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 1

1_ كافران ، مشركان ، گمراهان و آنان كه پيامبران را به مسخره مى گيرند ، به عذاب هاى سخت دنيوى و اخروى گرفتار خواهند شد .

لهم عذاب فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أشق

مراد از ضمير در {لهم} _ به قرينه آيه 31 و 32 _ كافران، مشركان

، استهزاگران و گمراهان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 4

4_ تحقّق و عدم تحقّق تهديد هاى ابلاغ شده به كفرپيشگان ، در اختيار پيامبر ( ص ) نبود .

و إن مَّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفينّك فإنما عليك البل_غ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 88 - 1

1- كافران سد كننده راه خدا ، داراى عذابى بس فزون تر از ديگر كافران

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل الله زدن_هم عذابًا فوق العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 3

3- كفرپيشگان ، و گنه كاران ، به عذاب شديد الهى گرفتار خواهند شد .

لينذر بأسًا شديدًا من لدنه

{بأس}، به معناى عذاب و سختى است و به قرينه {يبشّر المؤمنين. ..} _ در فراز بعد _ مراد، عذابى است كه كافران و گنه كاران به آن تهديد شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 19

19- نزول عذاب بر كفر پيشگان ، پس از اتمام حجت است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى . .. أو يأتيهم العذاب قبلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 102 - 12

12- اولياى پندارى كافران ( معبودان باطل ) از دفع عذاب الهى از آنان ناتوانند .

أن يتّخذوا عبادى من دونى أولياء إنّا أعتدنا جهنّم للك_فرين نزلاً

همزه استفهام در {أفحسب} گوياى آن است كه گمان ولايت براى معبودان،

گمانى خطا است; زيرا، عذاب جهنم مهيا است (إنّا أعتدنا. ..) و از معبودان براى دفع آن كارى ساخته نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 79 - 10

10- خداوند ، مدعيان دستيابى به مال و فرزند با كفرورزى را ، در عذاب كفر و جهل خودشان نگاه مى دارد .

و نمدّ له من العذاب مدًّا

محتمل است مراد از {العذاب} عذاب گمراهى و كفرى باشد كه كافر در آن گرفتار است. جمله {فليمدد له الرحمان مدّاً} در آيات پيشين نيز _ كه تداوم ضلالت گمراهان را بيان كرده _ از همين مقوله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 17

17 - ثروت انبوه براى كافران ، عذاب آور و سختى آفرين است .

لنفتنهم فيه

از معانى {فتنة} عذاب و مشقت است (قاموس). لام در {لنفتنهم} لام عاقبة و بيانگر بازتاب پيش بينى نشده ثروت مندى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 5

5- عذاب كافران ، از شؤون ربوبيت الهى است .

و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 2

2- كافران و مشركان حق ناپذير ، به عذاب و كيفر الهى تهديد شدند .

إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون

تذكر به اين كه خداوند به سخنان آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران آگاه است، در حقيقت تهديد آنان و هشدارى به كيفر و عذاب شدن آنان است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 15

15 - نزول عذاب بر كافران ، طبق برنامه و گزينش دقيق قبلى خداوند

إلاّ من سبق عليه القول منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 7

7 - اقدام خداوند به اتمام حجت بر كافران ، پيش از فرستادن عذاب بر آنان

أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم

ارائه معجزه به كافران، پيش از هلاك ساختن آنان با {عذاب استيصال}، مى تواند براى اين باشد كه حجت خدا بر آنان تمام شود و آنان هيچ عذرى نداشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 85 - 1

1 - نزول عذاب بر كافران تكذيب گر ، پس از پايان يافتن محاكمه آنان

قال أكذّبتم ب_اي_تى . .. و وقع القول عليهم

در تفسير {وقع القول عليهم} چند نظر ابراز شده است كه از جمله آنها {حلول عذاب} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 53 - 11

11 - عذاب كافران چنان غافل گيرانه خواهد بود كه آنان ، هيچ خبردار نخواهند شد .

و لجاءهم العذاب و ليأتينّهم بغتة و هم لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 16 - 1

1 - كافران دروغ انگارِ آيات الهى و آخرت ، گرفتار عذابند .

و أمّا الذين كفروا و كذّبوا بأي_تنا و لقاىِ الأخرة فأول_ئك فى العذاب محضرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 5

5 -

خداوند ، فراهم آورنده عذابى دردناك براى كفرپيشگان است .

و أعدّ للك_فرين عذابًا أليمًا

{أعدّ} مى تواند عطف بر چيزى مثل {فأثاب} باشد كه {ليسئل} بر آن دلالت مى كند. بنابراين، معنا، چنين مى شود: {ما از انبيا پيمان گرفتيم ... تا براى كافران عذابى دردناك مهيّا شود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 64 - 2

2 - خداوند ، براى كافران ، آتشى شعلهور فراهم كرده است .

إنّ اللّه . .. و أعدّ لهم سعيرًا

{سعير} از {سعر} و به معناى {شعلهورى آتش} است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 66 - 4

4 - لازم است كه روزى را كه در آن ، كافران با آتش جهنم ، به سختى عذاب و سوزانده مى شوند ، به خاطر داشت .

يوم تقلّب وجوههم فى النار

برداشت بنابراين احتمال است كه نصب {يوم} به جهت مفعولٌ به بودن اش باشد. كه بايد فعل {اُذكر} در تقدير باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 66 - 1،2

1 - توانايى خداوند بر عذاب كافران ، به گونه اى كه آنان با از بين رفتن چشم ها و نورديدگانشان ، راه معمول خود را پيدا نكرده و از پيمودن راه درست محروم خواهند شد .

و لو نشاء لطمسنا على أعينهم فاستبقوا الصرط فأنّى يبصرون

{طمس} (مصدر {طمسنا}) به معناى از بين بردن آثار و شواهد چيزى است و مقصود از {لطمسنا على أعينهم} از بين بردن كامل عضو چشم و يا نور و بينايى آن مى باشد.

مراد از {الصراط} نيز راه معمول و متداولى است كه افراد آن را طى مى كنند.

2 - عذاب كافران با از بين بردن چشم ها و نورديدگانشان ( به گونه اى كه راه درستى را پيدا نكنند ) جزء مشيت و سنت خدا نيست .

و لو نشاء لطمسنا على أعينهم فاستبقوا الصرط فأنّى يبصرون

از به كار رفتن {لو} _ كه براى امتناع و امر محالى است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 67 - 2

2 - عذاب كافران با مسخ و زمين گير شدن شان ، جزء مشيت و سنت خدا نيست .

و لو نشاء لمسخن_هم على مكانتهم فما استط_عوا مضيًّا و لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 6

6 - بازگشت انسان به حالت طفوليت _ پس از دوران پيرى _ از نظر قواى جسمى و عقلى ، نشانگر توانايى خداوند بر عذاب كافران و بازگرداندن آنان به روز رستاخيز است .

و لو نشاء لطمسنا على أعينهم . .. و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

برداشت ياد شده براين اساس استوار است كه عبارت {من نعمّره . ..} عطف بر {و لو نشاء لطمسنا...} _ از باب عطف علت بر معلول _ باشد; يعنى، آيه شريفه درصدد ارئه شاهدى بر توانايى خداوند بر مسخ و زمين گير كردن انسان و بازگرداندن وى به روز رستاخيز براى محاكمه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 3 - 5

5 - فرياد استغاثه و

كمك خواهى كافران گذشته به هنگام عذاب ، بى نتيجه بود و آنان نجات نيافتند .

فنادوا و لات حين مناص

{مناص} به معناى ملجأ و راه گريز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 88 - 3

3 - كافران و مشركان ، به عذاب و شكست تهديد شدند .

و لتعلمنّ نبأه بعد حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 57 - 1

1 - ظهور ارزش تقوا و نقش هدايت الهى ( قرآن ) ، هنگام عذاب و در قيامت براى كافران و گنه كاران

أو تقول لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 1

1 - آرزوى كافران و گنه كاران ، هنگام مشاهده عذاب الهى ، به بازگشت دوباره به دنيا

أو تقول حين ترى العذاب لو أنّ لى كرّة

{لو} در آيه شريفه، براى تمنّى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 22

22 - عذاب كافران ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان خواهد بود .

ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم . .. قالوا بلى و ل_كن حقّت كلمة العذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 11 - 10

10 - يأس و نااميدى شديد كافران حق ناپذير ، از نجات خويش از عذاب الهى

فهل إلى خروج من سبيل

مفسران بر اين باوراند كه چنين سخنى، از زبان كسانى صادر مى شود كه يأس و نااميدى بر

وجود آنان چيره شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 7،9

7 - عذاب سخت و شديد خداوند ، در انتظار كافران است .

و الك_فرون لهم عذاب شديد

9 - محروميت از فضل الهى ، نمودى از عذاب خداوند براى كافران

و يستجيب الذين ءامنوا . .. و يزيدهم من فضله و الك_فرون لهم عذاب شديد

از ارتباط صدر و ذيل آيه، برداشت بالا صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 8

8 - عذاب هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه آيات به ايشان

و ما نريهم من ءاية . .. و أخذن_هم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 10

10- منافقان ، در زمره كافران و گرفتار عذابى همانند آنان

و منهم من يستمع إليك حتّى إذا خرجوا من عندك قالوا . .. ماذا قال

چنانچه ضمير {منهم} به {من هو خالد . ..} بازگردد و مراد از آن در {من يستمع ...} _ به قرينه محتواى آيه _ منافقان باشد، مى توان گفت: منافقان فرجامى همانند كافران خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 27

27- كافران مكه ، مورد تهديد خداوند به عذابى دردناك

لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 1

1 - كافران و ستمكاران ، داراى بهره اى عظيم از عذاب الهى ، همانند

كافران و ستم پيشگان گذشته تاريخ

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم

{ذنوب} در معانى {دلو بزرگ چاه هنگامى كه از آب پر شده باشد} و نيز {نصيب و بهره} به كار مى رود. در آيه شريفه مراد معناى دوم است. گفتنى است كه تعبير {نصيبى عظيم} در برداشت بالا، از نكره آمدن {ذنوباً} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 9

9 - كافران ظالم ، داراى عذابى فزون تر از كافران ديگر *

و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {ظالم} بر همه كافران اطلاق نشده باشد; بلكه كافران دو گروه باشد. گروهى كه فقط كفر مىورزند و گروهى كه علاوه بر كفر اقدام هاى ظالمانه و توطئه گرانه عليه دين دارند. اين گروه علاوه بر كيفر كفر، عذاب ديگرى در قبال ظلمشان خواهند ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 43 - 1

1 - كافران هر عصر ، در معرض عذاب الهى بدون هيچ امتياز بر پيشينيان خود

أكفّاركم خير من أُول_ئكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 2

2 - عذاب و كيفر خداوند درباره كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه دلايل روشن بوده است .

تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 16 - 2

2 - امكان نزول عذاب الهى ، با لرزش زمين و فرو رفتن كافران در درون آن

أن يخسف بكم الأرض فإذا هى تمور

{مور} (مصدر {تمور})

به معناى تحرك سريع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 3

3 - تهديد شدن كافران تكذيب گر ، به نزول عذاب الهى همچون اقوام و ملل پيشين

و لقد كذّب الذين من قبلهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 19 - 5

5 - پرواز پرندگان بر فراز زمين ، دليل و نشانه توانايى خداوند بر عذاب و هلاكت كافران

فكيف كان نكير . أولم يروا إلى الطير ... ما يمسكهنّ إلاّ الرحم_ن

ذكر پرواز پرندگان به عنوان نشانه قدرت خداى رحمان _ پس از يادآورى كيفر و عذاب كافران پيشين _ مى تواند به منظور ارائه نمونه و جلوه اى از قدرت همه جانبه خداوند در جهان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 28 - 7

7 - كافران حق ناپذير و لجوج ، در معرض عذاب الهى قرار دارند .

فمن يجير الك_فرين من عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 30 - 4

4 - كافران لجوج و تكذيب گر ، در معرض عذاب الهى ( همچون خشكسالى )

قل أرءيتم إن أصبح ماؤكم غورًا فمن يأتيكم بماء معين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 30 - 2

2 - فرمان به غل و زنجير كشيدن كافران دوزخى ( صاحبان زر و زور ) در قيامت

فغلّوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 31 - 1

1

- كافران صاحب زر و زور در قيامت ، به وسيله آتش پرحرارت و شعلهور سوازنده خواهند شد .

ثمّ الجحيم صلّوه

{جحيم} (از ماده {جحمه}) به معناى آتش شعلهور و پرحرارت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 32 - 1

1 - كافران صاحب زر و زور در دوزخ ، در زنجيرى بلند به طول هفتاد زراع به بند كشيده خواهند شد .

ثمّ فى سلسلة ذرعها سبعون ذراعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 1

1 - مهيا بودن زنجير ها ، غلّ ها و آتش برافروخته براى كافران و ناسپاسان نعمت هدايت از جانب خداوند

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ وأغل_لاً و سعيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 24 - 3

3 - جهان آخرت ، عرصه گرفتارى كافران حق گريز به بزرگ ترين عذاب هاى الهى است .

العذاب الأكبر

به قرينه آيه بعد، مراد از {العذاب الأكبر} عذابى است كه كافران در آخرت، به آن گرفتار خواهند شد.

عذاب كافران اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 3

3- گروه هاى بسيارى از كافران جن و انس ، محكوم به عذاب حتمى الهى در گذشته تاريخ

حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من

الجنّ و الإنس

عذاب كافران به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 2 - 7

7- كافرانِ به قرآن و كافرانى كه تصميم به ماندن در ظلمت ها گرفته اند ، فرجامى بس ناگوار دارند و در عذابى سخت گرفتار خواهند شد .

و ويل للك_فرين من عذاب شديد

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از كافران در اين آيه، به قرينهء آيه قبل، كسانى هستند كه كتاب خدا را نپذيرفتند و از ظلمتها خارج نشدند.

عذاب كافران پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 15

15 _ كافران و مشركان پيرو، همانند رهبرانشان، داراى عذابى مضاعف از آتش دوزخ

قال لكل ضعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 4

4- كافرانِ پيرو به هنگام حضور در پيشگاه خداوند در قيامت پيشاپيش درمى يابند كه گرفتار عذاب الهى خواهند شد .

و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغن

ذكر {فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا} براى درخواست كمك ضعفا _ پس از آنكه حضور همه مردم را در قيامت اعلام كرد و هنوز سخنى از عذاب گفته نشده است _ حكايت از اين مى كند كه آنان گرفتار شدن خود را به عذاب از قبل خواهند فهميد.

عذاب كافران در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 9

9 _ جبهه كفر در كارزار حنين ، در پى فرود آمدن نيرو هاى غيبى و نزول

آرامش روحى بر مؤمنان از سوى خداوند ، گرفتار شكستى سخت و عذاب آور گرديد .

ثم أنزل اللّه سكينته . .. و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كفروا

عذاب كافران صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 13

13 _ تهديد مشركان كفرپيشه صدر اسلام به عذاب دردناك جهنم

بشر الذين كفروا بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 14

14- گرفتارآمدن مشركان و كافران حق ناپذير صدراسلام به عذاب ، وعده پيشين الهى به آنان

ماتوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 176 - 3

3 - خداوند ، به مشركان و كافران صدراسلام وعده عذاب داد .

أفبعذابنا يستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 1 - 2

2 - وعده خداوند ، به عذاب شدن كافرانِ حق ناپذير در عصر بعثت

سأل سائل بعذاب واقع

عذاب كافران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 7

7- براى كافران جبّار ، در جهنّم ، فراتر از نوشيدن اجبارى آب چركين و عذاب هاى مختلف مرگبار ، عذابى خشن و غيرقابل تصور نيز وجود دارد .

و من ورائه عذاب غليظ

مرجع ضمير {ورائه} احتمال دارد {عذاب} باشد كه از عبارت قبلى به دست مى آيد. در اين صورت، با توجه به مفهوم بودن و سخت بودن عذابهاى ياد شده، {عذاب غليظ} بايد عذابى بسيار سخت و غير قابل تصور باشد.

عذاب كافران قوم ثمود

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 3،4

3 _ كافران قوم ثمود بر اثر عذاب الهى به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فروافتادن شخص به سينه خود است.

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد نه به معناى {صاروا} بر اين مبنا {فأصبحوا . .. } مى رساند كه هلاكت در اولين لحظه صبح اتفاق افتاده و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح يعنى در شب، بر كافران قوم ثمود عارض شده است.

عذاب كافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 18

18_ خداوند كفرپيشگانى كه على رغم مشاهده آيات خدا ، ربوبيت او را منكر شوند ، به عذاب شديد و مكرى سخت تهديد كرده است .

و هم يج_دلون فى الله و هو شديد المحال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 104 - 4

4- عذاب دردناك ، فرجام و كيفر كافرانى است كه از سر لجاج و عناد به آيات الهى ايمان نمى آورند .

إن الذين لايؤمنون بأي_ت الله . .. لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 35 - 3

3 - كافران متعصب

و لجاجت پيشه ، هيچ گونه راه فرار و گريزى از عذاب الهى ندارند .

و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص

عذاب كافران محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 4

4- كافرانى كه تا آخرين لحظه زندگى در حال عناد و ستيز با دين باشند ، محكوم به عذاب ابدى خواهند بود .

إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. فلن يغفر اللّه لهم

لازمه قطعى {لن يغفر اللّه} باقى ماندن هميشگى در عذاب الهى است.

عذاب كافران مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 7

7 _ نزول عذاب بر كفرپيشگان قوم شعيب ، پاسخ خداوند به درخواست او ( داورى ميان مؤمنان و كافران )

ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق . .. فأخذتهم الرجفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 1

1 _ عذاب فرود آمده بر تكذيب كنندگان شعيب و كفرپيشگان مدين موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در آن ديار شد .

الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

ضمير در {فيها} به {دار} در آيه قبل برمى گردد و {غنى} مصدر {لم يغنوا} به معناى اقامت كردن و سكونت گزيدن است. بنابراين {كأن لم يغنوا} يعنى گويا قوم شعيب در ديارشان اقامت نكرده بودند. و اين كنايه از نابودى ديار آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 2

2 _ شعيب ( ع ) با دلسوزى بر كافران مشرف به هلاكت

، از آنان اعراض كرد و شهر مدين را ترك گفت .

فتولى عنهم و قال يقوم

لحن آيه و نيز اضافه كلمه {قوم} به ياء متكلم نشان از تحسّر و دلسوزى شعيب به مردم خويش دارد.

عذاب كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 1

1- كافران مكه با انكار آيات الهى _ پس از اتمام حجت بر ايشان _ مستحق نابودى و عذاب بودند .

و لو أنّا أهلكن_هم . .. فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 5

5- كافران مكه به عذاب و نابودى قريب الوقوع تهديد شدند .

سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون

مقصود از {آياتى} به قرينه آيات بعد (. ..بل تأتيهم بغتة...) عذاب و هلاكت است.

عذاب كافران يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 11

11 _ خداوند براى كافران يهود عذاب دردناك آماده كرده است .

و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

عذاب كتمان كنندگان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 2

2 - كسانى كه احكام و معارف كتاب هاى آسمانى را كتمان كرده اند تا بدين وسيله به متاع دنيا برسند ، در قيامت به عذاب دردناكى گرفتار خواهند شد .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب . .. لهم عذاب أليم

عذاب كتمان كنندگان كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 4

4 - كتمان

كنندگان احكام و معارف دين و حقايق كتب آسمانى ، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار خواهند بود .

إن الذين كفروا و ماتوا . .. خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

عذاب كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 2

2- انسان هاى ناسپاس و روى گردان از حق ، هيچ گاه و در هيچ شرايطى ، از عذاب و كيفر دنيوى خداوند ، در دريا و خشكى در امان نيستند .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 8

8 - قشر مرفه و برخوردار ناسپاس ، در معرض عذاب و پيامد هاى هلاكت بار ناشكرى خود

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه، علاوه بر آن كه درصدد موعظه و درس آموزى است، در مقام تهديد و بازدارندگى نيز مى باشد.

عذاب كم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 10

10_ ستمگران ، مشركان و آنان كه در مبادلات كم فروشى كرده و عدل و انصاف را رعايت نكنند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 1 - 1

1 - كم فروشى ، گناهى بزرگ است و كم فروشان به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

ويل للمطفّفين

{طفيف} و{قليل}،

به يك معنا است. تطفيف كاستنى است كه انجام دهنده آن در پيمانه كردن و وزن كردن خيانت كند و {ويل} در اصل به معناى عذاب و هلاكت است. (لسان العرب)

عذاب گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 1

1_ كافران ، مشركان ، گمراهان و آنان كه پيامبران را به مسخره مى گيرند ، به عذاب هاى سخت دنيوى و اخروى گرفتار خواهند شد .

لهم عذاب فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أشق

مراد از ضمير در {لهم} _ به قرينه آيه 31 و 32 _ كافران، مشركان ، استهزاگران و گمراهان مى باشد.

عذاب گمراهگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 5

5 - افزودن گمراهى ، از عذاب هاى الهى براى ظالمان و گمراه كنندگان جامعه

و قد أضلّوا كثيرًا و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه پيامبران براى هدايت مردمان مبعوث شدند و افزودن گمراهى گمراه كنندگان، جنبه مجازاتى دارد نه ابتدايى.

عذاب گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 15

15 - عمر گنهكاران ، هر چند طولانى باشد ، موجب نجاتشان از عذاب الهى نخواهد شد .

بما قدمت أيديهم . .. و ما هو بمزحزحه من العذاب أن يعمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 6،8

6 _ گناهكاران يهود و نصارا ، گرفتار عذاب الهى

فلم يعذبكم بذنوبكم

8 _ گرفتارى گنهكاران يهود و نصارا به عذاب الهى

، ردى بر پندار تقرب و محبوب بودنشان نزد خداوند

قل فلم يعذبكم بذنوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 15

15 _ اراده خداوند بر عذاب گنهكاران ، مانع توفيق آنان به پذيرش احكام الهى و داورى هاى پيامبر ( ص )

فان تولوا فاعلم انما يريداللّه ان يصيبهم ببعض ذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 13

13 _ خداوند ، گرفتاركننده گنهكاران و تكذيب گران انبيا به عذاب

و لكن كذبوا فأخذنهم بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 100 - 5

5 _ گنهكاران و كفرپيشگان در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى الهى

أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 11

11_ نزول عذاب بر مشركان و گنه پيشگان ، جلوه اى از ربوبيت خدا و در جهت تدبير امور انسانهاست .

لما جاء أمر ربك

برداشت فوق ، با توجه به كلمه {رب} (مدبر و مربى) استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 15

15_ گنه كاران و ستم پيشگان كه مشمول مغفرت الهى نشوند ، به عذاب هاى سهمگين الهى گرفتار خواهند شد .

إن ربك لذو مغفرة . .. و إن ربك لشديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 8

8- عذاب استيصال هر قومى تنها شامل مجرمان و تبهكاران آن قوم مى

شود و نه پاكان و بى گناهانشان .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 3

3- كفرپيشگان ، و گنه كاران ، به عذاب شديد الهى گرفتار خواهند شد .

لينذر بأسًا شديدًا من لدنه

{بأس}، به معناى عذاب و سختى است و به قرينه {يبشّر المؤمنين. ..} _ در فراز بعد _ مراد، عذابى است كه كافران و گنه كاران به آن تهديد شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 10

10- خداوند با سوگند به ربوبيت خويش ، بر آگاهى دقيق خود از ميزان عذاب مجرمان تأكيد كرده است .

فوربّك . .. ثمّ لنحن أعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 202 - 1،3

1 - نزول عذاب استيصال بر جرم پيشگان ، به گونه اى ناگهانى و غافل گيرانه

فيأتيهم بغتة

3 - فرا رسيدن عذاب الهى بر مجرمان ، در حال سرمستى و غفلت آنان

فيأتيهم بغتة و هم لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 6

6 - مجرمان و منكران قيامت ، به عذاب ابدى و پايان ناپذير گرفتار خواهند شد .

و لو ترى إذ المجرمون . .. و ذوقوا عذاب الخلد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 9،10

9 - گنه كاران توبه ناپذير ، در معرض عذاب الهى در دنيا ( عذاب استيصال )

و أنيبوا إلى ربّكم و

أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

10 - نبود هيچ يار و ياورى براى گنه كاران ، هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى

من قبل أن يأتيكم العذاب ثمّ لاتنصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 57 - 1

1 - ظهور ارزش تقوا و نقش هدايت الهى ( قرآن ) ، هنگام عذاب و در قيامت براى كافران و گنه كاران

أو تقول لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 1

1 - آرزوى كافران و گنه كاران ، هنگام مشاهده عذاب الهى ، به بازگشت دوباره به دنيا

أو تقول حين ترى العذاب لو أنّ لى كرّة

{لو} در آيه شريفه، براى تمنّى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 5

5- مراتب شديد و هلاكت بار عذاب دوزخ ، متوجه گناه پيشگان مغرور و پيشوايان كفر و نه همه گنه كاران *

طعام الأثيم كالمهل . .. ثمّ صبّوا فوق رأسه ... ذق إنّك أنت العزيزالكريم

از مبالغه نهفته در {الأثيم} و نيز وصف {العزيز الكريم}، اين احتمال شكل مى گيرد كه عذاب هاى شديد مطرح شده در اين آيات، براى هر گنه كارى نيست; بلكه مخصوص دارندگان اوصاف ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 2

2- عذاب گنه كاران به هنگام مرگ ، نمود خشم الهى بر آنان

يضربون وجوههم و أدب_رهم . ذلك بأنّهم اتّبعوا ما أسخط اللّه

{ذالك} اشاره به {يضربون. ..} است; يعنى،

عذاب هنگام مرگ، نتيجه و نمود سخط و خشم خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 16 - 1

1 - تكذيب كنندگان قرآن و قيامت و گناه كارانِ متجاوز ، به حرارت شديد جهنّم گرفتار شده و در آن خواهند سوخت .

ثمّ إنّهم لصالوا الجحيم

{صالوا} _ كه قبل از اضافه به {جهيم}، {صالون} (جمع {صال) بوده است _; يعنى، كسانى كه با رنج و مشقت حرارت آتش را مى چشند و در آن مى سوزند. در لسان العرب آمده است: صَلِى بالنار و صَلِيَها صَلْياً قاسى حرّها (حرارت آتش را با رنج و مشقت چشيد) و صَلِىَ فلانٌ بالنار يَصْلى صُلِيّاً احترق (سوخت).

عذاب مانعان از زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 35 - 8

8 _ از امام صادق ( ع ) [ ضمن حديثى در توضيح گناهان كبيره ] روايت شده است : { . . . و منع الزكاة المفروضة لأن اللّه عز و جل يقول : يوم يحمى على ها فى نار جهنم فتكوى بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم . . . ;

. .. از جمله گناهان كبيره، منع زكات واجب است; زيرا خداى عزوجل مى فرمايد: روزى كه آن [زر و سيم ]را با آتش دوزخ مى گدازند و پيشانى، پهلو و پشت آنان را داغ مى زنند و مى گويند اين است آنچه براى خود اندوختيد ... }.

عذاب مانعان از سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 88 - 1

1- كافران

سد كننده راه خدا ، داراى عذابى بس فزون تر از ديگر كافران

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل الله زدن_هم عذابًا فوق العذاب

عذاب مانعان از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 27 - 2

2 - ممانعت از دسترسى انسان ها به پيام قرآن ، در پى دارنده عذاب سخت الهى

و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. فلنذيقنّ الذين كفروا عذابًا شديدًا

عذاب متجاوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 9

9 _ عذاب ستمگران و تجاوزكاران ، در راستاى رحمت الهى *

انّ اللّه كان بكم رحيماً. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً

عذاب ستمگران پس از بيان رحمت مطلق الهى، اشاره به اين است كه عذابهاى الهى، جلوه اى از رحمت او بر انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 42 - 5

5 - ستم پيشگان و متجاوزان ، مستحق عذابى سخت و دردناك اند .

الذين يظلمون الناس . .. أول_ئك لهم عذاب أليم

عذاب متجاوزان ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 5،6

5 _ پرهيزكنندگان از صيد ماهى در ميان يهوديان ايله ( چه موعظه گران و چه تاركان نهى از منكر ) مطمئن به نزول عذاب الهى بر متجاوزان و يا به هلاكت رسيدن ايشان به دست خدا

اللّه مهلكهم أو معذبهم عذاباً شديداً

6 _ اطمينان به هلاكت متجاوزان ايله و يا گرفتارى آنان به عذابى سخت ، بهانه تاركان نهى از منكر براى

سكوت خويش در برابر آنان و مايه نابجا شمردن عمل موعظه گران ( نهى از منكر )

لم تعظون قوماً اللّه مهلكهم أو معذبهم عذاباً شديداً

عذاب متخلفان اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 10

10_ ستمگران ، مشركان و آنان كه در مبادلات كم فروشى كرده و عدل و انصاف را رعايت نكنند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

عذاب مجادله گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 12

12 - مشركان و مجادله گران حق ستيز گرفتار غضب و عذاب سخت الهى

و الذين يحاجّون فى اللّه . .. عليهم غضب و لهم عذاب شديد

عذاب محرومان از ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 102 - 3،4

3 _ عذاب استيصال ، سنتى است الهى كه انتظار وقوع آن در هر زمان و مكانى ، بر مردمى كه زمينه ايمان را از دست داده اند ، مى رود .

و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون. فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من

4 _ بسيارى از اقوام پيشين به دليل فقدان زمينه ايمان و تكذيب آيات الهى و نپذيرفتن هشدار هاى پيامبرانشان ، با عذاب استيصال نابود شدند .

و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون. فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من

عذاب مخالفان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39

- 9

9 _ تاريخ بشر ، شاهد فرجام شوم مخالفان پيامبران و گرفتار شدن آنان به عذاب استيصال الهى

كذلك كذب الذين من قبلهم فانظر كيف كان عقبة الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 - 7

7 _ عذاب استيصال براى مردمى كه رسول الهى خود را نپذيرند و با او مخالفت كنند ، از سنت هاى الهى است .

فإذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {بينهم} اختلاف موجود بين جمعى از امت و پيامبر و به تقدير {بينهم و بينه} باشد. در اين صورت مراد از {قضى بينهم} مى تواند سركوبى مخالفان پيامبر و نابود كردن آنان به عذاب استيصال باشد، نه داورى ميان آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 6

6_ مخالفان انبيا و اعراض كنندگان از حقايق و معارف الهى ، در خطر نابودى و عذاب الهى اند .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم

عذاب مرتدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 14

14- مرتد ، داراى عذابى بزرگ است .

من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. لهم عذاب عظيم

عذاب مردان منافق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 1

1 - عذاب و كيفر الهى ، متوجّه مردان و زنان منافق و مشرك

و يعذّب المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

عذاب مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون -

23 - 64 - 2

2 - مرفهان خوشگذران و جلوداران كفر ، نخستين چشندگان شعله هاى عذاب الهى

حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 8

8 - قشر مرفه و برخوردار ناسپاس ، در معرض عذاب و پيامد هاى هلاكت بار ناشكرى خود

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه، علاوه بر آن كه درصدد موعظه و درس آموزى است، در مقام تهديد و بازدارندگى نيز مى باشد.

عذاب مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 48 - 2

2 - اظهار ناتوانى كردن مستكبران در دوزخ ، از برآوردن درخواست مستضعفان پيرو خود ، مبنى بر كاستن از عذاب آنان

فهل أنتم مغنون عنّا نصيبًا من النار . قال الذين استكبروا إنّا كلّ فيها

اين كه مستكبران مى گويند: {ما و شما گرفتار عذابيم}، در واقع پاسخ منفى آنان به درخواست مستضعفان و اظهار ناتوانى كردن است; زيرا كسى كه خود در آتش مى سوزد، نمى تواند نجات دهنده ديگران از آن باشد و گرنه خود را نجات مى داد.

عذاب مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 19

19 _ مسيحيان پيمان شكن ، مورد تهديد خداوند به عذاب و كيفر اعمال خويش

و سوف ينبئهم اللّه بما كانوا يصنعون

جمله {ينبئهم اللّه . ..}، كنايه از كيفر دادن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 -

24

24 _ مشركان ، يهود و نصاراى عصر بعثت ، همواره در خطر گرفتارى به عذاب الهى بودند .

او امر من عنده فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 24

24 _ مشركان ، يهود و نصاراى عصر بعثت ، همواره در خطر گرفتارى به عذاب الهى بودند .

او امر من عنده فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 10

10 _ ايمنى از عذاب دردناك در گرو يكتاپرستى و پرهيز از گفتار كفرآميز

و ما من اله الا اله وحد و إن لم ينتهوا عما يقولون . .. عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 118 - 3،4،6

3 _ مملوكيت مردمان براى خداوند مجوز عذاب مشركان آنان از سوى خداوند

ان تعذبهم فانهم عبادك

4 _ مشركان ، مستحق عذاب الهى

ان تعذبهم فانهم عبادك

6 _ عذاب و نيز آمرزش مشركان در قيامت در اختيار خداوند و به دست اوست

ان تعذبهم . .. و إن تغفر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 1

1 _ پديدار شدن عذابى كه مشركان آن را انكار مى كردند، موجب آرزوى بازگشت به دنيا، نه ايمان واقعى به خداوند و آيات

فقالوا يليتنا نرد . .. بل بدالهم ما كانوا يخفون من قبل

جمله {ياليتنا . .. و نكون من المؤمنين} در آيه قبل، بيان آرزوى مشركان براى بازگشت به دنيا و ايمان

آوردن بود. حرف {بل} اضراب از آن مطالب است. يعنى نه اينكه آرزوى بازگشت براى ايمان باشد، بلكه به پندار رهايى از عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 3،6

3 _ خداوند توانمند بر فرستادن عذاب از بالا (آسمان) و از زير پاها (زمين) بر مشركان است.

قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا من فوقكم أو من تحت أرجلكم

6 _ خداوند در عين قدرت بر فرستادن انواع عذاب بر مشركان و كافران، به آنان مهلت مى دهد.

قل هو القادر على أن يبعث عليكم

چون در آيات گذشته سخن از نزول عذاب و درخواست مشركان در اين زمينه بود، اين آيه با بيان قدرت خداوند بر عذاب به طور ضمنى دلالت بر مهلت دادن به مشركان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 66 - 5

5 _ پيامبر(ص) مأمور و متصدى عذاب كردن مشركان و صاحب اختيار آن نيست.

و كذّب به قومك . .. قل لست عليكم بوكيل

چون در آيه قبل و همچنين صدر آيه سخن از عذاب بود، جمله {لست . .. } براى نفى توهم مشركان در مورد اين است كه پيامبر(ص) صاحب اختيار عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 18،19

18 _ سران كفر و شرك و پيروان آنان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب يكديگر

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

مفعول {لاتعلمون} به قرينه {لكل ضعف}، ان لكل ضعفا است.

19 _ سران شرك و كفر و پيروانشان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب خويش

لكل

ضعف و لكن لاتعلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه سران شرك نيز، همچون پيروان آنان، مخاطب {لاتعلمون} باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 3

3 _ پيروان شرك و كفر براى رهايى از عذاب مضاعف هيچ مزيتى بر سران خويش ندارند.

فما كان لكم علينا من فضل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 17

17 _ هود ( ع ) ، قوم مشرك خويش را به نزول عذابى از جانب خداوند آگاه ساخت .

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

متعلق {انتظروا} به دليل آيه بعد، عذاب الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 13،14

13 _ تهديد مشركان كفرپيشه صدر اسلام به عذاب دردناك جهنم

بشر الذين كفروا بعذاب أليم

14 _ تهديد مشركان پيمان شكن ، به عذاب دردناك شكست

و بشر الذين كفروا بعذاب أليم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {عذاب أليم}، عذاب شكست در برابر جبهه اسلام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 9

9 _ عن ابى جعفر ( ع ) فى قول اللّه عز و جل : { و آخرون مرجون لامر اللّه } قال : قوم كانوا مشركين فقتلوا مثل حمزة و جعفر و اشباههما من المؤمنين ، ثم انهم دخلوا فى الاسلام فوحدوا اللّه و تركوا الشرك و لم يعرفوا الايمان بقلوبهم فيكونوا من المؤمنين فتجب لهم الجنة و لم يكونوا على جحودهم فيكفروا فتجب لهم النار ، فهم على تلك

الحال اما يعذبهم و اما يتوب عليهم ;

از امام باقر (ع) درباره سخن خداى عز و جل كه مى فرمايد: {و گروهى ديگر به امر خدا واگذار شده اند} روايت شده: آنان گروهى از مشركانند كه افرادى مثل حمزه و جعفر و امثال آن دو از مؤمنان را كشتند ; سپس داخل اسلام شدند ; پس خدا را به يگانگى خواندند و شرك را ترك كردند; ولى ايمان قلبى نداشتند تا از مؤمنان باشند و بهشت براى آنان لازم آيد و انكار قبلى نبودند تا كافر محسوب شوند و آتش براى آنان لازم آيد، پس آنان كه در اين حال بودند يا خداوند عذابشان مى كند يا آنها را مى آمرزد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 46 - 2

2 _ پيامبر اكرم ( ص ) با اضطراب و نگرانى چشم به راه نزول عذاب از جانب خداوند بر مشركان بود .

و إما نرينك بعض الذى نعدهم أو نتوفينك فإلينا مرجعهم

آيه شريفه در مقام دلدارى دادن به پيامبر اكرم (ص) است و اين، از وجود نوعى نگرانى و ناراحتى در آن حضرت حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 102 - 7

7 _ پيامبر اكرم ( ص ) از سوى خداوند دستور يافت يأس و نوميدى خود را نسبت به هدايت يافتن مشركان ابلاغ كرده و اعلان كند كه در انتظار نزول عذاب بر آنان به سر مى برد .

فهل ينتظرون . .. قل فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - هود - 11 - 4 - 7

7_ خداوند ، بر اعطاى معيشت نيكو به موحدان و عذاب كردن مشركان و پرستشگران غير او تواناست .

يمتعكم مت_عًا حسنًا . .. و إن تولّوا فإنى أخاف عليكم عذاب يوم كبير ... و هو على

در بر داشت فوق، جمله {و هو على . ..} در ارتباط با {يمتعكم} و {أخاف عليكم عذاب يوم كبير} معنا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 11

11_ نزول عذاب بر مشركان و گنه پيشگان ، جلوه اى از ربوبيت خدا و در جهت تدبير امور انسانهاست .

لما جاء أمر ربك

برداشت فوق ، با توجه به كلمه {رب} (مدبر و مربى) استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 2،4

2_ امت هاى ستم پيشه ( جوامع كفرپيشه و مشرك ) در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال هستند .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة

4_ نزول عذاب بر ستم پيشگان ( كافران و مشركان ) پرتوى از ربوبيت خدا در جهت تدبير امور انسانهاست .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 1

1_ عذاب هاى نازل شده بر امت هاى كفرپيشه و مشرك ، نشانه اى بزرگ بر وجود قيامت و عذاب هاى اخروى است .

إن فى ذلك لأية

{آية} به معناى نشانه است و متعلق آن _ به قرينه {لمن خاف عذاب الأخرة}

- حقانيت قيامت و عذابهاى آن است. نكره آوردن {آية} براى رساندن بزرگى و عظمت آن مى باشد. بنابراين {إن فى ذلك لأية}; يعنى، همانا در آن عذابهاى دنيوى، نشانه بزرگى است بر حقانيت قيامت و عذابهاى آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 8

8_ وجود دلايل روشن بر توحيد و حقانيت قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، مانع هر گونه بهانه اى براى انكار آنها و موجب استحقاق كافران و مشركان به عذاب هاى الهى است .

و ما أكثر الناس . .. بمؤمنين ... و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون. أفأمنو

حرف {فاء} در {أفأمنوا} استحقاق عذاب را بر آيه {ذلك من أنباء الغيب . ..} _ كه حاوى برهان بر حقانيّت قرآن و رسالت پيامبر(ص) است و آيه {و كأيّن من آية ...} _ كه دربردارنده دليل بر توحيد مى باشد _ مترتّب كرده است ; يعنى، چون اتمام حجت شده، عذر و بهانه اى در كار نيست و كفرپيشگان مستحق عذابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 1

1_ كافران ، مشركان ، گمراهان و آنان كه پيامبران را به مسخره مى گيرند ، به عذاب هاى سخت دنيوى و اخروى گرفتار خواهند شد .

لهم عذاب فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أشق

مراد از ضمير در {لهم} _ به قرينه آيه 31 و 32 _ كافران، مشركان ، استهزاگران و گمراهان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 55 -

8

8- گرفتارى مشركان به عذاب الهى ، پس از برخوردارى از نعمت ها و لذت هاى دنيوى

فتمتّعوا فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 2

2- كافران و مشركان حق ناپذير ، به عذاب و كيفر الهى تهديد شدند .

إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون

تذكر به اين كه خداوند به سخنان آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران آگاه است، در حقيقت تهديد آنان و هشدارى به كيفر و عذاب شدن آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 8

8 - شرك ، گناهى است نابخشودنى كه اهل آن مستحق عذاب الهى اند .

و كثير حقّ عليه العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 88 - 3

3 - كافران و مشركان ، به عذاب و شكست تهديد شدند .

و لتعلمنّ نبأه بعد حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 18

18 - تهديد شدن مشركان ، به عذاب و كيفر از جانب خداوند

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء . .. إنّ اللّه يحكم بينهم فى ما هم فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 9

9 - امت هايى از جن و انس در گذشته تاريخ بر اثر دشمنى با خداوند ( شركورزى ، انكار رسالت پيامبران و . . . ) به عذاب الهى گرفتار شدند .

و حقّ عليهم القول فى أمم قد

خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 12

12 - مشركان و مجادله گران حق ستيز گرفتار غضب و عذاب سخت الهى

و الذين يحاجّون فى اللّه . .. عليهم غضب و لهم عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 28 - 1

1- ناتوانى معبود هاى مشركان ، از يارى آنان به هنگام نزول عذاب

فلولا نصرهم الذين اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهة

ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در زمينه نزول عذاب مى باشد _ گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 1

1 - عذاب و كيفر الهى ، متوجّه مردان و زنان منافق و مشرك

و يعذّب المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

عذاب مشركان پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 4

4 - هيچ وسيله نجاتى از عذاب قيامت براى مشركان ( سران شرك و پيروانشان ) وجود ندارد .

تقطعت بهم الأسباب

{بهم} قيد براى {الأسباب} است و {باء} در آن به معناى ملابست مى باشد. بنابراين جمله {تقطعت ...}; يعنى، ]در حالى كه [ تمام سببها و وسيله هايى كه داشتند از هم گسيخته شود و از ميان برود. مقصود از {الأسباب} مى تواند سببهاى نجات از عذاب باشد و نيز مى تواند سببهايى باشد كه سران و پيروان را با يكديگر پيوند مى دهد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 13

13 - مشركان ( سران آنان و پيروانشان ) در قيامت به آتش دوزخ گرفتار شده و در آن ماندگار خواهند بود .

و ما هم بخرجين من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 15

15 _ كافران و مشركان پيرو، همانند رهبرانشان، داراى عذابى مضاعف از آتش دوزخ

قال لكل ضعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 2

2 _ تساوى پيروان و سران شرك در استحقاق عذاب مضاعف، پاسخى از سوى سران شرك به پيروان خويش

و قالت أليهم لأخريهم فما كان لكم علينا من فضل فذوقوا العذاب

عذاب مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 14

14- گرفتارآمدن مشركان و كافران حق ناپذير صدراسلام به عذاب ، وعده پيشين الهى به آنان

ماتوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 176 - 3

3 - خداوند ، به مشركان و كافران صدراسلام وعده عذاب داد .

أفبعذابنا يستعجلون

عذاب مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 66 - 3

3 _ پيشگويى قرآن در مورد عملى شدن وعده هاى عذاب بر مشركان مكه و قبيله پيامبر*

و كذّب به قومك و هو الحق

از معانى حق، {ثابت} و {واجب} است و در مورد آيه به دليل اينكه خبر از وقوع حادثه اى در آينده است، يعنى چيزى كه تثبيت شده و واقع

خواهد شد. لذا اگر مرجع ضمير {به}، {عذاب} در آيه قبل باشد، جمله {و هو الحق} تأكيد بر وقوع حتمى آن در آينده خواهد بود. همان گونه كه تاريخ نيز اين نكته را به وضوح تأييد كرد.

عذاب مصلحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 7

7_ { عن رسول الله ( ص ) : . . . يا ابن مسعود انصف الناس من نفسك وانصح الأمة و ارحمهم ، فإذا كنت كذلك و غضب الله على أهل بلدة أنت فيها و أراد أن ينزل عليهم العذاب نظر إليك فرحمهم بك ، يقول الله تعالى : { و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم و أهلها مصلحون } ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است:. ..اى ابن مسعود! با مردم رفتار منصفانه داشته باش و خيرخواه امت باش و به ايشان رحم كن. اگر چنين باشى و خدا بر مردم شهرى غضب كند كه تو در ميان آنان باشى و بخواهد عذاب خود را بر ايشان نازل كند، به سوى تو نظر مى كند و به خاطر تو به آنان رحم مى نمايد. خداوند متعال مى فرمايد: و ما كان ربك ...}.

عذاب مضاعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 15،18،19

15 _ كافران و مشركان پيرو، همانند رهبرانشان، داراى عذابى مضاعف از آتش دوزخ

قال لكل ضعف

18 _ سران كفر و شرك و پيروان آنان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب يكديگر

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

مفعول {لاتعلمون} به قرينه {لكل ضعف}، ان لكل ضعفا است.

19 _ سران شرك

و كفر و پيروانشان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب خويش

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه سران شرك نيز، همچون پيروان آنان، مخاطب {لاتعلمون} باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 2،6،7

2 _ تساوى پيروان و سران شرك در استحقاق عذاب مضاعف، پاسخى از سوى سران شرك به پيروان خويش

و قالت أليهم لأخريهم فما كان لكم علينا من فضل فذوقوا العذاب

6 _ سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.

ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

{ال} در كلمه {العذاب} عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از {لكل ضعف} استفاده مى شود.

7 _ عذاب اخروى پيروان شرك و كفر، سزاى اعمالشان در دنياست.

فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 1

1 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، از عذاب و كيفر دوچندان و خوار كننده آن گناهان در امان خواهند بود .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

جمله {إلاّ من تاب. ..} استثنا از عموم مستفاد از {من} در {من يفعل...} است.

عذاب مضاعف كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 10

10_ كفرپيشگانى كه مردم را

از پيوستن به راه خدا باز مى دارند ، به عذابى دو چندان گرفتار خواهند شد .

الذين يصدون . .. يض_عف لهم العذاب

عذاب مضاعف مانعان از سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 10

10_ كفرپيشگانى كه مردم را از پيوستن به راه خدا باز مى دارند ، به عذابى دو چندان گرفتار خواهند شد .

الذين يصدون . .. يض_عف لهم العذاب

عذاب مضاعف منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 7

7 _ منافقان مرموز و پنهان كار مدينه ، از سوى خداوند به دو مرتبه عذاب علاوه بر عذاب بزرگ نهايى در قيامت ، تهديد شدند .

سنعذبهم مرتين ثم يردون إلى عذاب عظيم

عذاب مضاعف نفاق در مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 10

10 _ حاضران در مركز معرفت و پايگاه اسلامى ، داراى مسؤوليتى بيشتر و حركت منافقانه در آن جا ، داراى عذابى مضاعف *

و ممن حولكم من الأعراب . .. سنعذبهم مرتين

دو مرتبه عذاب شدن منافقان مذكور احتمال دارد از آن جهت باشد كه با وجود نزديك بودن به مؤمنان (ممن حولكم) و با وجود حضور در مركز تبليغ دين (المدينة) راه نفاق پيموده اند.

عذاب معرضان از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 13

13 _ خداوند، اعراض كنندگان از آيات خويش (قرآن) را به عذابى سخت گرفتار خواهد ساخت.

سنجزى الذين يصدفون عن ءايتنا سوء العذاب

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 3

3- اَعمال اِعراض كنندگان از آيات الهى ، مقتضى تعجيل و زودرسى عذاب بر ايشان است .

لو يؤاخذهم بما كسبوا لعجّل لهم العذاب

اگر بخواهند محتواى جمله شرطيه را به گونه اى بيان كنند كه علاوه بر گذشته، وضعيّت آينده را نيز بازگو كند، يكى از شرط و جزا را مضارع و ديگرى را ماضى مى آورند. بنابراين {لو يؤاخذهم ... لعجل} بيان مى دارد كه در گذشته، چنين بود و در آينده نيز همين گونه خواهد بود.

عذاب معرضان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 12

12 - روى گردانان از اطاعت خدا و رسول او و جهاد در راه الهى گرفتار عذابى بس درد ناك

و من يتولّ يعذّبه عذابًا أليمًا

عذاب معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 12

12 - روى گردانان از اطاعت خدا و رسول او و جهاد در راه الهى گرفتار عذابى بس درد ناك

و من يتولّ يعذّبه عذابًا أليمًا

عذاب معرضان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 6

6_ مخالفان انبيا و اعراض كنندگان از حقايق و معارف الهى ، در خطر نابودى و عذاب الهى اند .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم

عذاب معرضان از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 13

13 _ خداوند، اعراض كنندگان از

آيات خويش (قرآن) را به عذابى سخت گرفتار خواهد ساخت.

سنجزى الذين يصدفون عن ءايتنا سوء العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 11 - 1

1 - تنها كسانى خود را از تذكرات قرآن ، دور نگه مى دارند كه تيره بخت تر از ديگران و گرفتار دشوارترين فرجام اند .

و يتجنّبها الأشقى

{أشقى} اسم تفضيل از ماده {شقاوت} است. ريشه اصلى اين كلمه بر سختى كشيدن دلالت دارد و نقطه مقابل سهولت و سعادت است (مقاييس اللغة). ذكر اين كلمه _ خالى از قيد زمان و مكان و متعلق _ سبب شده است كه بر هر نوع تيره بختى در دنيا و آخرت، قابل تطبيق باشد. آيه بعد، نوع اخروى آن را بيان داشته است.

عذاب معرضان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 12

12 - روى گردانان از اطاعت خدا و رسول او و جهاد در راه الهى گرفتار عذابى بس درد ناك

و من يتولّ يعذّبه عذابًا أليمًا

عذاب مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 8

8- عذاب استيصال هر قومى تنها شامل مجرمان و تبهكاران آن قوم مى شود و نه پاكان و بى گناهانشان .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 3

3 - عذاب طغيان گرانِ مفسد ، جلوه ربوبيت خداوند و در راستاى پيشبرد راه پيامبران است .

ربّك

عذاب مكذبان آخرت

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 4

4_ كافران به قيامت و آنان كه براى منحرف نشان دادن راه خدا تلاش مى كنند ، در خطر گرفتارشدن به عذاب هاى دنيوى اند .

الذين . .. يبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم ك_فرون. أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 5 - 1،3

1 - عذاب سخت و رنج آور ، گريبانگير منكران قيامت

أُولئك الذين لهم سوء العذاب

{أُول_ئك} اشاره به منكران جهان آخرت دارد. {سوء العذاب} نيز از باب اضافه صفت به موصوف و به معناى {العذاب السوء} مى باشد; يعنى، اينان همان كسانى اند كه آن عذاب سخت و جانكاه برايشان مقدر شده است.

3 - سرگردانى و تحيّر در زندگى دنيايى ، عذابى جانكاه و رنجى طاقت فرسا براى منكران آخرت

فهم يعمهون . أُولئك الذين لهم سوء العذاب

جمله {أُول_ئك الذين. ..} مى تواند تفسير براى {عَمَه} در {فهم يعمهون} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 16 - 1،2

1 - كافران دروغ انگارِ آيات الهى و آخرت ، گرفتار عذابند .

و أمّا الذين كفروا و كذّبوا بأي_تنا و لقاىِ الأخرة فأول_ئك فى العذاب محضرون

2 - ورود و ماندگارى كافران و تكذيب گران آيات خدا و لقاء اللّه ، به عذاب ، به صورت جبرى است .

و أمّا الذين كفروا . .. فى العذاب محضرون

به صورت مفعولى آورده شدن احضار افراد ياد شده به جهنم و يا حاضر بودن شان در آن، مى تواند اشاره به نكته فوق داشته

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 8 - 8

8 - كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند ، گرفتار عذاب خواهند شد .

الذين لايؤمنون بالأخرة فى العذاب

عذاب مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 49 - 1،2

1 _ تكذيب كنندگان آيات الهى به عذاب گرفتار خواهند شد.

و الذين كذبوا بأيتنا يمسهم الهذاب

2 _ ترس و اندوه، عذاب دنيوى تكذيب كنندگان آيات الهى

فمن ءامن و أصلح فلاخوف عليهم و لاهم يحزنون. و الذين كذبوا بأيتنا يمسهم العذاب

مطرح شدن عذاب براى تكذيب كنندگان، پس از نفى ترس و اندوه براى مؤمنان، اشاره به اين است كه عذاب دنيوى تكذيب كنندگان همان ترس و اندوه دنيوى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 44 - 3

3 _ بهشتيان براى ملامت و سرزنش دوزخيان ، از آنان جوياى تحقق وعيد هاى الهى براى منكران آيات خداوند خواهند شد .

و نادى . .. فهل وجدتم ما وعد ربكم حقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 6

6 _ تكذيب كنندگان آيات الهى ، در خطر گرفتار شدن به عذاب دنيوى هستند .

و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 9

9 _ ستم پيشگان و تكذيب كنندگان آيات الهى ، در خطر هلاكت و نابودى با عذاب هاى الهى

كذبوا بايت ربهم . .. و كل كانوا ظلمين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 6

6 _ تكذيب كنندگان آيات الهى ، مستحق عذاب استيصال و در معرض آن هستند .

و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 96 - 1،3

1 _ تكذيب آيات و نشانه هاى الهى ، زمينه ساز گرفتارى مكذبان به عذاب استيصال است .

و لاتكونن من الذين كذبوا بأيت اللّه . .. إن الذين حقت عليهم كلمت ربك

از ارتباط اين آيه با آيه قبل استفاده مى شود كه: مراد از {الذين حقت عليهم} تكذيب كنندگان آيات الهى اند و از ذيل آيه بعد، جمله {حتى يروا العذاب الإليم} و ذيل آيه بعد از اين; يعنى، جمله {لما آمنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى فى الحياة الدنيا} استفاده مى شود كه مراد از {كلمت ربك} عذاب دنيوى استيصال است.

3 _ محكوم شدن مكذبان آيات الهى به عذاب استيصال ، از شؤون ربوبيت الهى و مقتضاى آن است .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 85 - 1

1 - نزول عذاب بر كافران تكذيب گر ، پس از پايان يافتن محاكمه آنان

قال أكذّبتم ب_اي_تى . .. و وقع القول عليهم

در تفسير {وقع القول عليهم} چند نظر ابراز شده است كه از جمله آنها {حلول عذاب} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 16 - 1،2

1 - كافران دروغ انگارِ آيات الهى و آخرت ، گرفتار عذابند .

و أمّا الذين كفروا و كذّبوا بأي_تنا و

لقاىِ الأخرة فأول_ئك فى العذاب محضرون

2 - ورود و ماندگارى كافران و تكذيب گران آيات خدا و لقاء اللّه ، به عذاب ، به صورت جبرى است .

و أمّا الذين كفروا . .. فى العذاب محضرون

به صورت مفعولى آورده شدن احضار افراد ياد شده به جهنم و يا حاضر بودن شان در آن، مى تواند اشاره به نكته فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 2،5

2 - منكران آيات و نشانه هاى پروردگار ، داراى عذابى سخت و هول انگيز

و الذين كفروا ب_اي_ت ربّهم لهم عذاب من رجز أليم

{رجز} در لغت، به معناى اضطراب مى باشد (مفردات راغب).

5 - عذاب سخت منكران آيات الهى ، در قيامت به وسيله موادى آلوده و نفرت انگيز *

لهم عذاب من رجز أليم

{رجز} مى تواند به معناى {رجس} و آلودگى باشد در اين صورت اگر {من} نشويه باشد، براشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 10 - 2

2 - گرفتارى به جهنم و عذاب الهى ، سرنوشت تكذيب كنندگان آيات الهى است .

ويل يومئذ للمكذّبين

به قرينه {إذا تتلى عليه آياتنا. ..} در آيات بعد، عنوان {مكذّبين}، تكذيب كنندگان آيات خداوند را در برمى گيرد.

عذاب مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 2

2 _ تكذيب كنندگان انبياى الهى و رسالت هاى آنان در خطر نابودى با نزول عذابى سخت و ويرانگر

الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 13

13 _ خداوند ، گرفتاركننده گنهكاران و تكذيب گران انبيا به عذاب

و لكن كذبوا فأخذنهم بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 1،3

1 _ امت هاى تكذيب كننده انبيا در معرض گرفتار آمدن به عذاب الهى به هر هنگام ، بويژه شبانگاهان در حال خواب و بى خبرى

أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا بيتا و هم نائمون

تفريع جمله {أفأمن . .. } بر {و لكن كذبوا فأخذنهم ... } مى رساند كه مراد از {أهل القرى} امتهاى تكذيب كننده انبياست.

3 _ احساس مصونيت تكذيب كنندگان انبيا از گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ، احساسى نابجا و به دور از واقعيت است .

أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

استفهام در جمله {أفأمن . .. } استفهام انكارى توبيخى است. يعنى اقوام كفرپيشه احساس امنيت از عذاب الهى دارند، ولى به خاطر نابجا بودن چنين احساسى مورد ملامت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 1

1 _ جوامع تكذيب كننده رسولان الهى همواره در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى ، بويژه به هنگام اشتغال به سرگرمى ها و بازيچه هاى روزانه

أو أمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا ضحى و هم يلعبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 8،10،11

8_ تكذيب كنندگان پيامبران پيشين به عذاب هاى دنيوى گرفتار شدند .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

مراد از ضمير در {أفلم يسيروا}

مشركان و مخالفان پيامبراكرم(ص) است و مقصود از {الذين من قبلهم} امتهاى پيش از ايشان مى باشد.

10_ مطالعه آثار باقيمانده از تكذيب كنندگان انبيا ، گوياى عاقبت شوم آنان و گرفتار آمدنشان به عذاب هاى الهى است .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

11_ خداوند ، تكذيب كنندگان رسالت پيامبر ( ص ) را به فرجام شوم و گرفتار آمدن به عذاب استيصال تهديد كرد .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 8

8_ نزول عذاب بر تكذيب كنندگان انبيا ، نمودى از امداد هاى خداوند به پيامبران خويش

جاءهم نصرنا فنجى من نشاء

مراد از يارى خدا (جاءهم نصرنا) به قرينه {فنجى من نشاء . ..} نزول عذاب است. بنابراين تعبير كردن از نزول عذاب به آمدن يارى ، حكايت از برداشت فوق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 6،7،8،9

6 - عذاب برخى از اقوام مكذِّب انبيا ( قوم عاد ) با طوفان شن بود .

فمنهم من أرسلنا عليه حاصبًا

{حاصب} به {باد شديدى كه حامل شن و ماسه است} گفته مى شود. گفتنى است كه عذاب هاى ياد شده در آيه، براساس لفّ و نشر مرتب، مطابق با اقوام و اشخاص ياد شده در آيات پيش است.

7 - برخى از اقوام مكذِّب انبيا ( قوم ثمود ) با صيحه و صدايى مهيب و وحشت ناك ، عذاب و نابود شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم

من أخذته الصيحة

8 - برخى از مكذِّبان انبيا ( قارون ) ، در كام زمين فرو رفتند و نابود گرديدند .

و ق_رون . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من خسفنا به الأرض

9 - برخى از مكذِّبان انبيا ( فرعون و هامان ) ، گرفتار امواج دريا شدند و غرق شدند .

و فرعون و . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أغرقنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 18

18 - امت هاى گذشته ، در پى اصرار بر تكذيب تعاليم انبيا ، به عذاب الهى گرفتار شدند .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

فعل {كانوا} با فعل مضارع {يظلمهم} مفيد استمرار و اِصرار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 25 - 3،4

3 - تكذيب كنندگان پيامبران ، از ميان اقوام گذشته ، به عذاب الهى گرفتار شدند .

كذّب الذين من قبلهم فأتي_هم العذاب

4 - عذاب تكذيب كنندگان انبياى الهى ، غافلگيرانه بود .

فأتي_هم العذاب من حيث لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 1

1 - تكذيب كنندگان و مخالفان پيامبران ، گرفتار خشم و انتقام الهى در گذشته تاريخ

قالوا إنّا بما أرسلتم به ك_فرون . فانتقمنا منهم

عذاب مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 18

18_ خداوند كفرپيشگانى كه على رغم مشاهده آيات خدا ، ربوبيت او را منكر شوند ، به عذاب شديد و

مكرى سخت تهديد كرده است .

و هم يج_دلون فى الله و هو شديد المحال

عذاب مكذبان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 1

1 _ عذاب فرود آمده بر تكذيب كنندگان شعيب و كفرپيشگان مدين موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در آن ديار شد .

الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

ضمير در {فيها} به {دار} در آيه قبل برمى گردد و {غنى} مصدر {لم يغنوا} به معناى اقامت كردن و سكونت گزيدن است. بنابراين {كأن لم يغنوا} يعنى گويا قوم شعيب در ديارشان اقامت نكرده بودند. و اين كنايه از نابودى ديار آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 1

1 _ شعيب ( ع ) پس از حتميت نزول عذاب الهى بر تكذيب كنندگان رسالتش ، از آنان فاصله گرفت و به ديارى ديگر شتافت .

فتولى عنهم

عذاب مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 19

19 - منكران حقانيت قرآن و كافران به پيامبر ( ص ) ، به عذابى خوار كننده گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 123 - 8

8 - در قيامت ، هيچ راه نجاتى براى كافرانِ به قرآن و پيامبر ( ص ) وجود نخواهد داشت .

أولئك يؤمنون به و من يكفر به . .. و اتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً

هدف از توصيف قيامت، به اينكه فديه اى گرفته نمى

شود و . ..; مأيوس كردن مستحقان عذاب است از اينكه راه نجاتى - جز ايمان به قرآن و پيامبر(ص) - براى خويش توهم كرده و به اعتبار آن دل خوش كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 50 - 3

3 _ تكذيب كنندگان قرآن و رسالت پيامبر اكرم ( ص ) ، همواره در معرض عذاب ناگهانى استيصال ، قرار دارند .

قل أرءيتم إن أتيكم عذابه بيتاً أو نهاراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 18

18- كافران به قرآن ، در خطر عذابى غافل گيرانه و يا عذابى رو در رو و آشكارند .

أن تأتيهم سنّة الأوّلين أو يأتيهم العذاب قبلاً

چنان چه {قُبُلاً} مفرد باشد، به معناى {رؤيت شده} و {روبه رو} است و مراد آيه اين مى شود كه كافران، چه بسا، به عذابى از نوع عذاب پيشينيان _ كه به قرينه مقابله با {قُبُلاً} غافل گيرانه بود _ كيفر شوند و ممكن است به عذابى آشكار و روياروى، گرفتار آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 16 - 1

1 - تكذيب كنندگان قرآن و قيامت و گناه كارانِ متجاوز ، به حرارت شديد جهنّم گرفتار شده و در آن خواهند سوخت .

ثمّ إنّهم لصالوا الجحيم

{صالوا} _ كه قبل از اضافه به {جهيم}، {صالون} (جمع {صال) بوده است _; يعنى، كسانى كه با رنج و مشقت حرارت آتش را مى چشند و در آن مى سوزند. در لسان العرب آمده است: صَلِى بالنار و صَلِيَها صَلْياً قاسى

حرّها (حرارت آتش را با رنج و مشقت چشيد) و صَلِىَ فلانٌ بالنار يَصْلى صُلِيّاً احترق (سوخت).

عذاب مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 12 - 4

4 _ كيفر و عذاب تكذيب كنندگان قيامت ، بسيار شديد و هولناك خواهد بود .

سمعوا لها تغيّظًا و زفيرًا

صداى خشمگينانه و پرخروش آتش جهنم، با ديدن منكران معاد از راه دور، حاكى از شدت و هولناكى عذاب و كيفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 13 - 4

4 _ آتش دوزخ براى منكران قيامت ، بسيار زجرآور و طاقت فرسا خواهد بود .

دعوا هنالك ثبورًا

درخواست هلاكت و مرگ در آتش دوزخ، حاكى از شدت دردناكى و طاقت سوزى آن آتش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 14 - 3،5

3 _ تكذيب كنندگان قيامت ، علاوه بر گرفتارى به كيفر جسمانى ( سوختن ) ، به كيفر روانى ( تحقير و استهزا ) نيز مبتلا خواهند شد .

و إذا أُلقوا منها مكانًا ضيّقًا . .. لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا ك

جمله {لاتدعوا. ..} - به جاى جواب مناسب با {دعوا هنالك ثبوراً} _ مى تواند براى تحقير و استهزاى آنان باشد.

5 _ جهنم ، داراى انواع عذاب هلاكت بار براى تكذيب كنندگان قيامت

لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 6

6 - مجرمان و منكران قيامت ، به عذاب ابدى و پايان ناپذير

گرفتار خواهند شد .

و لو ترى إذ المجرمون . .. و ذوقوا عذاب الخلد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 10 - 1

1 - تكذيب كنندگان قيامت در آن روز ، گرفتار جهنم و عذاب الهى خواهند بود .

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل} به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب). برخى آن را نام يكى از درب ها، يا درّه اى از جهنم مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 16 - 1

1 - تكذيب كنندگان قرآن و قيامت و گناه كارانِ متجاوز ، به حرارت شديد جهنّم گرفتار شده و در آن خواهند سوخت .

ثمّ إنّهم لصالوا الجحيم

{صالوا} _ كه قبل از اضافه به {جهيم}، {صالون} (جمع {صال) بوده است _; يعنى، كسانى كه با رنج و مشقت حرارت آتش را مى چشند و در آن مى سوزند. در لسان العرب آمده است: صَلِى بالنار و صَلِيَها صَلْياً قاسى حرّها (حرارت آتش را با رنج و مشقت چشيد) و صَلِىَ فلانٌ بالنار يَصْلى صُلِيّاً احترق (سوخت).

عذاب مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 19

19 - منكران حقانيت قرآن و كافران به پيامبر ( ص ) ، به عذابى خوار كننده گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 123 - 8

8 - در قيامت ، هيچ راه نجاتى براى كافرانِ به قرآن و پيامبر ( ص ) وجود نخواهد داشت .

أولئك يؤمنون به

و من يكفر به . .. و اتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً

هدف از توصيف قيامت، به اينكه فديه اى گرفته نمى شود و . ..; مأيوس كردن مستحقان عذاب است از اينكه راه نجاتى - جز ايمان به قرآن و پيامبر(ص) - براى خويش توهم كرده و به اعتبار آن دل خوش كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 58 - 7

7 _ خداوند آگاهتر از هر كس به اينكه در چه زمان و شرايطى مشركان و منكران پيامبر(ص) را عذاب كند.

لقضى الأمر بينى و بينكم و الله أعلم بالظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 50 - 3

3 _ تكذيب كنندگان قرآن و رسالت پيامبر اكرم ( ص ) ، همواره در معرض عذاب ناگهانى استيصال ، قرار دارند .

قل أرءيتم إن أتيكم عذابه بيتاً أو نهاراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 2

2_ برخى از عذاب هاى وعده داده شده به منكران رسالت ، در حيات پيامبر ( ص ) تحقق يافت .

و إن مَّا نرينّك بعض الذى نعدهم

كلمه {بعض} در آيه شريفه گوياى برداشت فوق است ; يعنى، آن كلمه مى رساند كه سخن درباره برخى از عذابهاى اعلام شده است ; كه احتمالاً پس از وفات پيامبر(ص) تحقق مى يابد (أو نتوفينّك) ولى آن بعض ديگر يا پيش از نزول اين آيه تحقق يافته و يا پس از آن در زمان حيات پيامبر(ص) تحقق خواهد يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - غاشيه - 88 - 24 - 1

1 - گرفتارى به بزرگ ترين عذاب هاى خداوند ، فرجام كسانى است كه از پند و اندرز هاى پيامبر ( ص ) روى برگردانده ، به آن كفر مىورزند .

إلاّ من تولّى و كفر . فيعذّبه اللّه العذاب الأكبر

عذاب مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 30 - 10

10 _ عذاب منكران معاد (كافران) به فرمان مستقيم خداوند در قيامت صورت مى گيرد.

قال فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 69 - 4

4 - كيفر منكران معاد و ختم فرجام ايشان با عذابى مرگبار ، از سنت هاى خداوند است .

فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين

تعبير {فانظروا} دربردارنده معناى عبرت گيرى و درس آموزى است و عبرت گرفتن در صورتى معنا دارد كه حكم جارى بر مجرمان پيشين، درباره نسل هاى بعد نيز استمرار داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 9 - 10

10 - سقوط قطعه هايى از آسمان بر سر منكران معاد ، بسته به خواست و مشيت خدا است .

إن نشأ . .. أو نسقط عليهم كسفًا من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 33 - 4

4 - گرفتار آمدن منكران معاد ، در قيامت به عذابى كه آن را به استهزا مى گرفتند و انكار مى كردند .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

عذاب مكذبان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 2

2 _ جارى شدن سيلاب و هجوم ملخ ها ، شپش ها و قورباغه ها و آلوده شدن زندگانى به خون ، از عذاب هاى نازل شده بر فرعونيانِ منكر رسالت موسى

فأرسلنا عليهم الطوفان و الجراد و القمل و الضفادع و الدم

{طوفان} آب فراوانى است كه بر منطقه و يا مناطقى مستولى مى شود. هر يك از {جراد} (ملخ) و {قمل} (شپش) اسم جنس است. ضفادع جمع ضَفدَع يا ضفدَع (قورباغه) است.

عذاب منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 10 - 6

6 _ منافقان ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 16

16 _ لزوم دورى جستن از منافقين مخالفت كننده با حكم خدا و رسول ( ص ) ، به دليل نگون بختى و گرفتارى ايشان به عذاب الهى

و اذا قيل لهم تعالوا الى ما انزل اللّه و الى الرّسول . .. فاعرض عنهم

امام كاظم (ع) در بيان علت لزوم اعراض از منافقان فرمود: فقد سبقت عليهم كلمة الشّقاء و سبق لهم العذاب . .. .

_______________________________

كافى، ج 8، ص 184، ح 211 ; تفسير برهان، ج 1، ص 387، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 509، ح 368 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 255، ح 183.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 138 - 1

1 _ عذاب دردناك الهى در انتظار منافقان

بشر المنفقين بان لهم

عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 52 - 6

6 _ منافقان ، در معرض گرفتار شدن به عذاب الهى

و نحن نتربص بكم أن يصيبكم اللّه بعذاب من عنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 16

16 _ جان كندن دشوار و حسرت بار منافقان و كفر نهايى آنان ، پيامد كثرت مال و اولاد و نمودى از عذاب الهى

فلا تعجبك أمولهم . .. يريد اللّه ليعذبهم بها ... و تزهق أنفسهم و هم كفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 6

6 _ منافقان ، در معرض نزول عذاب الهى و مبتلا شدن به سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين

وعد اللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ... و أصحب مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 10

10- منافقان ، در زمره كافران و گرفتار عذابى همانند آنان

و منهم من يستمع إليك حتّى إذا خرجوا من عندك قالوا . .. ماذا قال

چنانچه ضمير {منهم} به {من هو خالد . ..} بازگردد و مراد از آن در {من يستمع ...} _ به قرينه محتواى آيه _ منافقان باشد، مى توان گفت: منافقان فرجامى همانند كافران خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 11

11- لحظه مرگ ، لحظه آغاز عذاب منافقان و خيانتكاران به اسلام

فكيف إذا

توفّتهم المل_ئكة يضربون وجوههم و أدب_رهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 1

1- عذاب منافقان به هنگام مرگ ، معلول پيروىِ آنان از آنچه مورد خشم الهى است .

يضربون وجوههم و أدب_رهم . ذلك بأنّهم اتّبعوا ما أسخط اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 15 - 2

2 - عذابى سخت و جانكاه ، در انتظار منافقان است .

أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 16 - 6

6 - عذاب خوار كننده الهى ، در انتظار منافقان است .

فلهم عذاب مهين

عذاب منكران رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 12

12 _ عذاب منكران رسالت ، عذابى ناگهانى و غافلگيرانه است .

فأخذنهم بغتة و هم لا يشعرون

عذاب منكران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 5

5 _ منكران رسالت پيامبر ( ص ) و سرپيچى كنندگان از فرمان هاى او ، در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى هستند .

عذابى أصيب به من أشاء . .. فسأكتبها للذين يتقون ... الذين يتبعون الرسول

{الذين يتبعون . .. } مصداق بارزى براى {الذين يتقون ... } در آيه قبل است. بنابراى همان گونه كه مفهوم مخالف {يتقون و ... } برخى مصاديق {من أشاء} را تبيين مى كرد، مفهوم {يتبعون ... } نيز روشنگر مصداقى بارز از {من أشاء} خواهد بود.

عذاب ناگهانى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 9،12

9 _ عذاب ناگهانى غافلان از خداوند و هشدارهاى او، در اوج شادمانى و رفاه و آسايش

فلما نسوا ما ذكروا به . .. أخذنهم بغتة

12 _ برخى از امتهاى گذشته پس از فراموش كردن خدا و هشدارهاى او گرفتار عذاب ناگهانى خداوند شدند.

و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلك . .. فلما نسوا ... أخذنهم بغتة فإذا هم مبلسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 1

1 _ خداوند با عذاب ناگهانى نسل برخى از امتهاى ستمكار پيشين را ريشه كن كرده است.

أخذنهم بغتة . .. فقطع دابر القوم الذين ظلموا

{دابر القوم} يعنى {آخر القوم}. و قطع شدن آن به معناى ريشه كن شدن آخرين نفر است كه از آن به ريشه كن شدن نسل تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 3

3 _ عذاب ناگهانى و غافلگيرانه و عذاب غير غافلگيرانه (تدريجى و با ظهور نشانه هاى عذاب)، از انواع عذابهاى الهى در دنيا

إن أتيكم عذاب اللّه بغتة أو جهرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 12

12 _ عذاب منكران رسالت ، عذابى ناگهانى و غافلگيرانه است .

فأخذنهم بغتة و هم لا يشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 1

1 _ امت هاى تكذيب كننده انبيا در معرض گرفتار آمدن به عذاب الهى به هر هنگام ، بويژه شبانگاهان

در حال خواب و بى خبرى

أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا بيتا و هم نائمون

تفريع جمله {أفأمن . .. } بر {و لكن كذبوا فأخذنهم ... } مى رساند كه مراد از {أهل القرى} امتهاى تكذيب كننده انبياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 99 - 2

2 _ فراگيرى عذاب بر كفرپيشگان بى تقوا به هنگام غفلت هاى شبانه و سرگرمى هاى روزانه ، از مكر ها و برنامه هاى پنهانى خداوند با آنان

أن يأتيهم بأسنا بيتا . .. ضحى و هم يلعبون. أفأمنوا مكر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 18

18- كافران به قرآن ، در خطر عذابى غافل گيرانه و يا عذابى رو در رو و آشكارند .

أن تأتيهم سنّة الأوّلين أو يأتيهم العذاب قبلاً

چنان چه {قُبُلاً} مفرد باشد، به معناى {رؤيت شده} و {روبه رو} است و مراد آيه اين مى شود كه كافران، چه بسا، به عذابى از نوع عذاب پيشينيان _ كه به قرينه مقابله با {قُبُلاً} غافل گيرانه بود _ كيفر شوند و ممكن است به عذابى آشكار و روياروى، گرفتار آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 40 - 4

4- بهت زدگى كافران در برابر عذاب ناگهانى ، بازدارنده آنان از هر گونه اقدام دفاعى است .

بل تأتيهم بغتة فتبهتهم فلايستطعيون ردها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 202 - 1

1 - نزول عذاب استيصال بر جرم پيشگان ، به گونه اى ناگهانى

و غافل گيرانه

فيأتيهم بغتة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 53 - 10،11

10 - عذاب كافران در موعد مقرر ، به صورت ناگهانى ، آنان را فراخواهد گرفت .

و ليأتينّهم بغتة

11 - عذاب كافران چنان غافل گيرانه خواهد بود كه آنان ، هيچ خبردار نخواهند شد .

و لجاءهم العذاب و ليأتينّهم بغتة و هم لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 25 - 4

4 - عذاب تكذيب كنندگان انبياى الهى ، غافلگيرانه بود .

فأتي_هم العذاب من حيث لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 55 - 8،10

8 - عمل نكردن به تعاليم قرآن ، درپى دارنده عذاب ناگهانى در دنيا

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل . .. من قبل أن يأتيكم العذاب بغتة

{بغتة} به معناى ناگهانى است.

10 - عذاب عمل نكردن به تعاليم قرآن ، ناگهانى و غيرقابل پيش بينى است .

و أنتم لاتشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 8

8 - گرفتار آمدن قوم ثمود به عذاب دفعى و ناگهانى

فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون

{صاعقة} به معناى صداى شديد آسمانى است و با توجه به مفرد بودن آن، معنا چنين مى شود: {ثموديان با يك فرياد آسمانى از ميان رفتند}. بنابر اين مردم قوم ثمود بر خلاف قوم عاد _ كه چندين روز عذاب آنان به طول انجاميد _، به عذابى ناگهانى گرفتار شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 5

5 - طغيان

كنندگان فسادگر ، در معرض افتادن به كمين خداوند و گرفتارى ناگهانى به عذاب هاى الهى

الذين طغوا . .. الفساد ... إنّ ربّك لبالمرصاد

عذاب نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 4 - 1

1 - برخى از نمازگزاران ، گرفتار نفرين خداوند و سزاوار عذاب و هلاكت اند .

فويل للمصلّين

{ويل} _ كه در اصل به معناى عذاب و هلاكت است _ كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. (لسان العرب) اين كلمه نام درّه، يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن است (قاموس). مبتدا قرار گرفتن آن _ با آن كه نكره است _ نشان مى دهد كه در معناى نفرين به كار رفته است.

عذاب وجدان متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 5

5 _ گرفتار شدن سه مسلمان متخلف از جنگ تبوك به عذاب وجدان

و ضاقت عليهم أنفسهم

عذاب هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 3،9

3 - درهم كوبيده شدن قارون و فرعون و هامان و اقوام عاد و ثمود ، به اراده و عذاب الهى بود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه

9 - برخى از مكذِّبان انبيا ( فرعون و هامان ) ، گرفتار امواج دريا شدند و غرق شدند .

و فرعون و . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أغرقنا

عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 12 - 3

3

- قيد و بند هاى گران و آتش افروخته ، از عذاب هاى الهى در قيامت

إنّ لدينا أنكالاً و جحيمًا

عذاب هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 4

4- به هلاكت رساندن گروهى از مردم و به دنبال آن ايجاد بحران روانى در بازماندگان ، از جمله عذاب هاى دنيوى خداوند

أو يأخذهم على تخوّف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 6

6 - عذاب هاى آخرت ، نسبت به كيفر هاى دنيوى ، شديدتر و پايدارتر است .

و لعذاب الأخرة أشدّ و أبقى

عذاب هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 1

1 - مهيا بودن زنجير ها ، غلّ ها و آتش برافروخته براى كافران و ناسپاسان نعمت هدايت از جانب خداوند

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ وأغل_لاً و سعيرًا

عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 5

5 _ همسر لوط با ماندن در ميان كافران به عذاب الهى گرفتار شد و به هلاكت رسيد .

إلا امرأته كانت من الغبرين

{غابر} به معناى باقى مانده است. بنابراين {كانت من الغبرين} بيانگر اين است كه همسر لوط به جهت باقى ماندن در ميان قومش، از عذاب الهى رهايى نيافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 18

18_ همسر لوط ، بايد به عذابى كه براى قوم لوط مقدر شده بود ، گرفتار مى شد .

إنه مصيبها ما

أصابهم

ضمير در {إنه} به اصطلاح ضمير شأن است و حاكى از تأكيد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 1

1- همسر لوط ( ع ) در زمره مجرمان قوم لوط و عذاب شدگان الهى بود .

إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم . .. إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 2

2 - همسر لوط ، مخالف راه او و در زمره محكومان به عذاب

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 7

7 - ملائكه عذاب قوم لوط ، پيشاپيش از عذاب شدن همسر لوط خبر داشتند و او رااز نجات يافتگان نمى دانستند .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

{غابر} ماندنِ پس از سپرى شدن چيزى است كه با او بوده است (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 14

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام كردند كه او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم

- 66 - 10 - 9

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

عذاب همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 9

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

عذاب همگانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 4

4 _ كفرپيشگان قوم شعيب بر اثر عذاب الهى ، همگان به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فرو افتادن شخص است بر سينه خود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 2

2- كيفر هلاكت بار عمومى و فراگير ، براى انسان هاى قبل از نوح ( ع ) به وقوع نپيوسته بود .

و كم أهلكنا من القرون من بعد نوح

خداوند در آيه پيش از سنت خويش مبنى بر هلاكت اقوام كافر و فاسد، خبر داد و آن گاه براى اثبات اين حقيقت، هلاكت قوم نوح و پس از او را يادآور شد. از ذكر داستان نوح و اقوام پس از او، مى توان استفاده كرد كه اقوامى كه به صورت جمعى قبل از نوح(ع) دچار عذاب شده باشند، وجود نداشته است.

عذاب هنگام مرگ

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 1،4،8

1- عذاب منافقان به هنگام مرگ ، معلول پيروىِ آنان از آنچه مورد خشم الهى است .

يضربون وجوههم و أدب_رهم . ذلك بأنّهم اتّبعوا ما أسخط اللّه

4- بيزارى از رضا و خشنودى خداوند ، موجب عذاب به هنگام مرگ

ذلك بأنّهم . .. كرهوا رضونه

8- عذاب به هنگام مرگ و حبط اعمال ، نتيجه عملكرد خود انسان است .

يضربون وجوههم و أدب_رهم . ذلك بأنّهم اتّبعوا... و كرهوا ... فأحبط أعم_لهم

از تعليل موجود در آيه شريفه، استفاده مى شود كه منافق، خود با عملكرد خويش زمينه عذاب و حبط اعمالش را فراهم مى آورد.

عذاب يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 9

9 - خداوند ، هرگز اندك بودن عذاب يهود را تضمين نكرده و با آنان در اين باره عهد و پيمانى نبسته است .

أتخذتم عند اللّه عهداً

همزه استفهام در {أتخذتم} انكار ابطالى است; يعنى، چنين عهد و پيمانى نزد خدا نداريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 20

20 - يهوديان منكر رسالت پيامبر ( ص ) ، از زمره كافرانند و به عذابى خفت آور گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 24

24 _ مشركان ، يهود و نصاراى عصر بعثت ، همواره در خطر گرفتارى به عذاب الهى بودند .

او امر من عنده فيصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمين

عذاب يهود ايله

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 2،3،4،7

2 _ خداوند يهوديان متمرد در آبادى ايله را پس از مداومت بر صيد ماهى در روز شنبه و بى اعتنايى به مواعظ اصلاحگران به عذابى شديد گرفتار ساخت .

فلما نسوا ما ذكروا به . .. أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

{بئيس} به معناى شديد است.

3 _ خداوند از ميان يهوديان ايله تنها مصلحانِ نهى كننده از منكر را از گرفتار شدن به عذاب رهايى بخشيد .

أنجينا الذين ينهون عن السوء

4 _ خداوند حتى آن گروه از يهوديان ايله را كه خود صالح بودند ، ولى متجاوزان را موعظه نكردند ، به عذابى شديد گرفتار ساخت .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

در آيه قبل در مقام تقسيم يهوديان ايله از نظر عملكرد، آنان را به سه گروه تقسيم كرد و آيه مورد بحث در مقام بيان سرنوشت آنان است و ايشان را در دو گروه قرار داده است. اين مقايسه نشان مى دهد كه خداوند ترك كنندگان نهى از منكر را از گروه ظالمان (الذين ظلموا) شمرده است.

7 _ فسق و ستمگرىِ يهوديان ايله ، مايه نزول عذاب الهى بر آنان شد .

أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون

{ما} در {بما كانوا} مصدريه و {باء} سببيه است _ يعنى: أخذناهم بسبب فسقهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 166 - 3

3 _ خداوند يهوديان ايله را پس از عبرت نگرفتن از عذاب نازل شده بر آنان و اصرارشان بر صيد ماهى ، به بوزينه تبديل كرد .

و

أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس . .. فلما عتوا عن ما نهوا عنه

واق__ع شدن جمله {فلما عتوا} پس از {أخذنا الذين ظلموا . .. }، بيانگر اين است كه متجاوزان پس از مبتلا شدن به عذاب دنيوى همچنان به صيد ماهى در شنبه ادامه مى دادند.

عذاب يهود كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 14

14 - يهوديانِ كافر به پيامبر ( ص ) و استهزا كننده او ، مستحق عذابى دردناك هستند .

و للكفرين عذاب أليم

عذاب يهود متخلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 12

12 _ خداوند براى عذاب يهوديان متمرد ، نيروهايى را در برزخ بر آنان مسلط كرده است .

ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

عظمت روز عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 156 - 6

6 - روز نزول عذاب استيصال ، روزى بس بزرگ و هولناك

فيأخذكم عذاب يوم عظيم

مراد از {عذاب يوم عظيم} به قرينه {فأخذهم العذاب} (آيه 158) عذاب استيصال است كه ثموديان را نابود ساخت.

عظمت عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 33 - 4

4 - كيفر و عذاب خداوند در آخرت ، بزرگ تر و با عظمت تر از عذاب و كيفر دنيوى او است .

و لعذاب الأخرة أكبر

عظمت عذاب دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 21

21- روز فرا رسى عذاب دنيوى

مشركان و كافران ، روزى بس شگفت و عظيم

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

مراد از {عذاب يوم عظيم} ممكن است عذاب دنيوى باشد.

عظمت عذاب دنيوى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 21

21- روز فرا رسى عذاب دنيوى مشركان و كافران ، روزى بس شگفت و عظيم

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

مراد از {عذاب يوم عظيم} ممكن است عذاب دنيوى باشد.

عفو از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 2

2 _ محاربان مفسد در صورتى كه پيش از دستگيرى توبه كنند ، به عذاب آخرت گرفتار نخواهند شد .

و لهم فى الاخرة عذاب عظيم. الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

علم به مراتب اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 9

9- آگاهى از ميزان جرايم انسان ها و درجات عذاب آنان ، از شؤون ربوبيت الهى است .

فوربّك . .. ثمّ لنحن أعلم

علم به وقت عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 4

4- علم به زمان كيفر و عذاب انسان ها ، درگرو آگاهى به نهان و آشكار آنان است .

إن أدرى أقريب . .. إنّه يعلم الجهر من القول

علم ملائكه عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 3،7

3 - فرشتگان مأمور عذاب قوم لوط ، به حضور كسانى از قوم لوط كه شايسته نجات اند ، آگاه

بودند .

قالوا نحن أعلم بمن فيها لننجّينّه

7 - ملائكه عذاب قوم لوط ، پيشاپيش از عذاب شدن همسر لوط خبر داشتند و او رااز نجات يافتگان نمى دانستند .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

{غابر} ماندنِ پس از سپرى شدن چيزى است كه با او بوده است (مفردات راغب)

عموميت عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 24

24_ عذاب روز قيامت ، عذابى است فراگير همه كافران و گنه كاران .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم محيط

كلمه {محيط} (احاطه كننده و فراگير) در ظاهر صفت براى {يوم} است و در حقيقت ، بيانگر وصفى براى عذاب مى باشد; يعنى ، محيط عذابه.

عموميت عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 1

1 - نزول عذاب فراگير الهى بر ثموديان ، در پى كشتن ناقه صالح

فعقروها . .. فأخذهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 2

2 - عذاب قوم ثمود ، فراگير بود و كسى از آنان زنده و نسلى از آنان باقى نماند .

فهل ترى لهم من باقية

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضمير {لهم} به مجموع قوم ثمود و عاد بازگردد.

عموميت عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 1

1 - عذاب قوم عاد ، فراگير بود و كسى از آنان زنده و نسلى از آنان باقى نماند .

فهل ترى لهم من باقية

{باقية} در برداشت ياد شده،

صفت براى موصوف مقدر (مانند {نفس}) دانسته شده است.

عموميت عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 9

9 - عذاب قوم لوط ، عذابى فراگير همه ساكنان شهر بود .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

{لننجّينّه} در مقابل {كانت من الغابرين} است و نشان مى دهد كه نجات از عذاب، در گرو خروج از شهر بوده و عذاب، به گونه اى بوده است كه تمام ساكنان شهر را فرا مى گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 17

17 - عذاب مقدر شده براى قوم لوط ، عذابى فراگير بود .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك كانت من الغ_برين

{إنّا منجّوك} در مقابل {كانت من الغابرين} است و نشان مى دهد كه عذاب، به گونه اى بوده كه همه را فراگرفته و تنها خارج شدگان از شهر اهل نجات بودند.

عوام يهود و عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 3

3 - عذاب نشدن يهوديان گنهكار در قيامت به جز عذابى اندك ، از خيالات واهى و خام عوام يهود

لايعلمون الكتب إلا أمانى . .. و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

در برداشت فوق، جمله {قالوا . ..} بيان مصداقى از {أمانى} در آيه 78 گرفته شده است.

عوامل ازدياد عذاب ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 11

11 - افزايش عذابِ ابولهب ، با آزاررسانى همسر او به پيامبر

( ص )

سيصلى نارًا . .. و امرأته حمّالة الحطب

ذكر هيزم كش بودن همسر ابولهب در آخرت _ پس از بيان ورود ابولهب به دوزخ _ بيانگر آن است كه عذاب ابولهب به دست عزيزترين افرادش، افزايش يافته و همسر او هيزم آتش او را فراهم مى سازد. تأثير رفتار همسر ابولهب در افزايش عذاب او، از آنجا است كه وى كردار همسر خود را مى پسنديد و با آنكه مى توانست مانع او شود، او را از آن كار باز نمى داشت.

عوامل ازدياد عذاب جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 19

19- كمك خواهى دوزخيان ، افزايش دهنده عذاب و زمينه تحقير افزون تر ايشان است .

و إن يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل يشوى الوجوه

فعل {يغاثوا} (فريادرسى مى شوند) استهزاى دوزخيان است و {يشوى الوجوه} از سوزاندن و عذابى اضافه بر عذاب موجود خبر مى دهد.

عوامل تأخير در عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 129 - 3

3 - حاكميت سنت هاى الهى بر كفرپيشگان ، مانع از نابودى سريع آنان با عذاب الهى است .

و لولا كلمة سبقت من ربّك لكان لزامًا

عوامل ترس از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 17

17- شدت عذاب الهى ، عامل ترس و بيم دعوت كنندگان تعاليم الهى از آن است .

و يخافون عذابه إن عذاب ربّك كان محذورًا

{إن عذاب ربّك} تعليل براى {يخافون عذابه} است; يعنى، به اين دليل از عذاب خداوند در هراس هستند

كه عذاب پروردگار بس سخت و دهشت بار است.

عوامل تشديد عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 46 - 6

6 _ تأخير افتادن عذاب كافران نه به سود آنان بلكه باعث تشديد عذاب اخروى آنان خواهد شد .

ثم اللّه شهيد على ما يفعلون

همان گونه كه تأخير عذاب باعث نگرانى پيامبر اكرم (ص) بود، براى كافران نيز _ به قرينه آيه بعد (يقولون متى هذا الوعد) _ دستاويز قرار گرفته بود تا به استهزاى مؤمنان بپردازند، از اين رو جمله {ثم اللّه شهيد على ما يفعلون} (خداوند پس از ستاندن جان تو، به دقت تمام اعمال آنان را زير نظر دارد)، چنان كه در برداشت فوق آمده، مى تواند بيانگر حكمت تأخير عذاب باشد.

عوامل تعجيل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 3

3- اَعمال اِعراض كنندگان از آيات الهى ، مقتضى تعجيل و زودرسى عذاب بر ايشان است .

لو يؤاخذهم بما كسبوا لعجّل لهم العذاب

اگر بخواهند محتواى جمله شرطيه را به گونه اى بيان كنند كه علاوه بر گذشته، وضعيّت آينده را نيز بازگو كند، يكى از شرط و جزا را مضارع و ديگرى را ماضى مى آورند. بنابراين {لو يؤاخذهم ... لعجل} بيان مى دارد كه در گذشته، چنين بود و در آينده نيز همين گونه خواهد بود.

عوامل تكذيب عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 6

6_ تأخير عذاب كفرپيشگان تكذيب گر ، موجب اطمينان آنان بر دروغ بودن آن مى شد .

و

ظنوا أنهم قد كذبوا

{كِذب} به معناى دروغ گفتن است و {كُذبوا} ; يعنى، به آنان دروغ گفته شد. جمله {فنجّى من نشاء} و {لايردّ بأسنا} مى رساند كه از مصاديق آنچه كافران دروغش مى پنداشتند، نزول عذاب بوده است. قابل ذكر است كه حرف {قد} در {قد كذبوا} _ كه براى تأكيد و تحقيق است _ مى رساند كه {ظنّوا} به معناى اطمينان پيدا كردند، است.

عوامل جاودانگى در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 12

12 _ محروميت منافقان و كافران از رحمت الهى ، مايه رنج و عذاب هميشگى آنان

و لعنهم اللّه و لهم عذاب مقيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {عذاب مقيم} در نتيجه نفرين الهى به دورى آنان از رحمت باشد.

عوامل حتميت عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 4

4- سرپيچى از فرمان هاى الهى هرچه افزون تر باشد ، بر حتميت بودن عذاب مى افزايد .

أشدّ على الرحمن عتيًّا . ثمّ ... أولى بها صليًّا

{ثمّ} دلالت مى كند كه پس از تقسيم و رتبه بندى همه سركشان، ورود به عذاب نيز به همان ترتيب انجام خواهد گرفت تا همه آنان به عذاب وارد شوند. بنابراين هرچه سركشى شديدتر باشد، استحقاق عذاب بيشتر خواهد بود.

عوامل رفع عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 6،8

6 _ دعا از اسباب برطرف شدن عذابها و دشواريها

إن أتيكم عذاب اللّه . .. فيكشف ما تدعون إليه

8 _ استجابت دعا و برطرف شدن

عذاب و سختى منوط به مشيت الهى است.

بل إياه تدعون فيكشف ما تدعون إليه إن شاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 24

24 _ توبه مرتد و اهانت كننده به ارزش هاى الهى ، مايه رفع عذاب الهى از اوست .

فإن يتوبوا يك خيراً لهم و إن يتولوا يعذبهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 72 - 5

5 - باز بودن راه توبه براى كافران و امكان تغيير سرنوشت آنان و رفع عذاب از آنها

قل عسى أن يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون

واژه {عسى} _ كه براى ترجى و به معناى شايد است _ مى رساند كه عذاب تقدير شده، قضاى حتمى الهى نيست و امكان دارد كه در نتيجه تحول فكرى و عملى (ايمان) كافران، اين برنامه تغيير كند.

عوامل سختى عذاب اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 2

2 - عذاب سخت و فوق تصور ستمگران در قيامت ، بازتاب كردار و رفتار خود آنان است .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

آمدن ماده {كسب} به جاى ماده {فعل}، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

عوامل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 1

1 _ عذاب سخت يهود در آخرت ، دستاورد اعمال نارواى آنان ( نسبت دادن فقر به خدا و كشتن انبيا )

ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدّمت ايديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 14 - 5

5- ظلم مستمر ، عامل نابودى و نزول عذاب الهى

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 10

10_ كيفر و عذاب الهى براى انسان ها ، بازتاب و نتيجه عمل خود آنان است .

و لقد استهزئَ . .. فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

عوامل عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 9

9 _ ظلم ، درپى دارنده هلاكت دنيوى و عذاب دردناك اخروى

و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا

مقصود از {ظالمين} همان تكذيب كنندگان آيات الهى و انبيا هستند. بنابراين آمدن آن به صورت اسم ظاهر، براى بيان اين نكته است كه علت هلاكت دنيوى و عذاب اخروى آنان ظلم خود آنها بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 2

2 - عذاب اخروى كافران ، معلول استهزاى ايشان نسبت به آيات الهى و فريفتگى آنان به زندگانى دنيا

ذلكم بأنّكم اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا

عوامل عذاب اخروى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 63 - 1

1 - درخت زقّوم ، مايه رنج و عذاب كافران و ستم گران از جانب خداوند

أم شجرة الزقّوم . إنّا جعلن_ها فتنة للظ_لمين

يكى از معانى {فتنة}، رنج و عذاب است.

عوامل عذاب اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 63 - 1

1 -

درخت زقّوم ، مايه رنج و عذاب كافران و ستم گران از جانب خداوند

أم شجرة الزقّوم . إنّا جعلن_ها فتنة للظ_لمين

يكى از معانى {فتنة}، رنج و عذاب است.

عوامل عذاب اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 36 - 1

1 - عذاب هاى كافران در قيامت ، كيفر مداومت آنان بر كردار زشت خويش در دنيا است .

هل ثوّب الكفّار ما كانوا يفعلون

{ثواب}; يعنى، جزا و {تثويب} به معناى جزا دادن است (قاموس). فعل {كانوا} _ كه بر مضارع داخل شده است _ بر استمرار دلالت دارد.

عوامل عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 13

13 - ظلم و بيدادگرى ، عامل نابودى جوامع پيشين با عذاب استيصال

و ما كنّا مهلكى القرى إلاّ و أهلها ظ_لمون

عوامل عذاب اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 2

2 - ظلم و بى دادگرى جوامع پيشين ، سبب گرفتار شدن آنان به خشم خداوند و هلاكت و نابوديشان با عذاب او

و إن يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم. .. فكأيّن من قرية أهلكن_ها و هى ظالمة

عوامل عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 3

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

عوامل عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139

- 3

3 - نزول عذاب بر قوم عاد ، نتيجه عملكرد و اصرار آنان بر كفر پس از اتمام حجت بر ايشان بوده است .

إنّى أخاف عليكم عذاب . .. فكذّبوه فأهلكن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 1

1 - قوم عاد ، بر اثر انكار آيات الهى ( دلايل توحيد ، رسالت پيامبران و . . . ) به عذاب دنيايى گرفتار شدند .

و كانوا بأي_تنا يجحدون . فأرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا

عوامل عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 4

4- سرمستى و غفلت ، از عوامل گرفتار شدن قوم لوط به عذاب الهى

إنهم لفى سكرتهم يعمهون . فأخذتهم الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 6

6 - فسق و تبهكارى قوم لوط ، موجب نزول عذاب آسمانى بر آنها شد .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية . .. بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 3

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

عوامل عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 4

4_ گرفتارى كافران ، مشركان و گنه كاران به عذاب هاى الهى ، ستم و كيفرى است كه آنان خود براى خويشتن فراهم مى كنند .

و ل_كن ظلموا أنفسهم

چنان چه

گذشت، مقصود از {ظلم به نفس} گناهان و نيز آثار و تبعات گناهان مى باشد; برداشت فوق ناظر به دومين لحاظ است. بنابراين {ظلموا أنفسهم...}; يعنى، نزول عذاب بر كافران _ كه از آثار و تبعات گناهانشان است _ ستمى بود كه آنان بر خود روا داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 6

6 - هلاك و عذاب كافران ، نتيجه عملكرد خود ايشان

و ما أهلكنا من قرية . .. و ما كنّا ظ_لمين

عوامل عذاب گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 4

4_ گرفتارى كافران ، مشركان و گنه كاران به عذاب هاى الهى ، ستم و كيفرى است كه آنان خود براى خويشتن فراهم مى كنند .

و ل_كن ظلموا أنفسهم

چنان چه گذشت، مقصود از {ظلم به نفس} گناهان و نيز آثار و تبعات گناهان مى باشد; برداشت فوق ناظر به دومين لحاظ است. بنابراين {ظلموا أنفسهم...}; يعنى، نزول عذاب بر كافران _ كه از آثار و تبعات گناهانشان است _ ستمى بود كه آنان بر خود روا داشتند.

عوامل عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 4

4_ گرفتارى كافران ، مشركان و گنه كاران به عذاب هاى الهى ، ستم و كيفرى است كه آنان خود براى خويشتن فراهم مى كنند .

و ل_كن ظلموا أنفسهم

چنان چه گذشت، مقصود از {ظلم به نفس} گناهان و نيز آثار و تبعات گناهان مى باشد; برداشت فوق ناظر به دومين لحاظ است. بنابراين {ظلموا أنفسهم...}; يعنى،

نزول عذاب بر كافران _ كه از آثار و تبعات گناهانشان است _ ستمى بود كه آنان بر خود روا داشتند.

عوامل عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 25 - 2

2 - ترك يتيم نوازى ، بى توجّهى به تغذيه فقيران ، تصاحب ارث ديگران و دلبستگى شديد به ثروت ، مايه گرفتارى به عذابى بى نظير در قيامت

فيومئذ لايعذّب عذابه أحد

ضمير {عذابه}، ممكن است به انسان برگردد كه در آيات پيشين ويژگى هاى او بيان شده بود. در اين صورت عذاب _ كه اسم مصدر و به معناى تعذيب است _ به مفعول خود اضافه شده است و مفاد آيه شريفه اين است كه عذاب كردن آن فرد، به گونه اى انجام مى گيرد كه كسى _ جز خداوند _ آن گونه عذاب نمى كند.

عوامل مصونيت از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 13

13 _ ايمان به قرآن و التزام به حقايق ديگر كتاب هاى آسمانى ، مايه مصون ماندن از عذاب هاى الهى است .

و إيّى فاتّقون

{اتقاء} (مصدر اتقوا); يعنى: در اختيار گرفتن وسيله اى براى مصون ماندن از حادثه ها و مشكلاتى كه آدمى از پيشامدن آنها در هراس است. بنابراين {فاتقون}; يعنى، براى مصون ماندن از عذابهاى الهى بايد وسيله اى در اختيار داشته باشيد. فرازهاى پيشين بيان مى دارد كه آن وسيله: ايمان به قرآن و التزام به حقايق كتابهاى آسمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194

- 10

10 - رعايت تقوا و پرهيز از گناه ، براى دور ماندن از عذاب هاى الهى ضرورى است .

و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 33 - 2،4

2 _ وجود پيامبر ( ص ) در ميان منكران قرآن ، علت مصونيت آنان از عذاب هاى الهى ، نه حقانيت آنان در انكار قرآن

إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر . .. و ما كان اللّه ليعذبهم و أنت فيهم

جمله {و ما كان . .. } پاسخى است به عذاب خواهى منكران قرآن. يعنى وجود پيامبر(ص) در ميان جامعه مانع عذاب استيصال است. بنابراين كسى مپندارد كه عذاب نشدن منكران قرآن هر چند به تقاضاى خود آنان باشد، دليل حقانيت آنان است.

4 _ توبه و استغفار امت ها ، مايه مصونيت آنان از عذاب هاى استيصال

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 1،2

1 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، از عذاب و كيفر دوچندان و خوار كننده آن گناهان در امان خواهند بود .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

جمله {إلاّ من تاب. ..} استثنا از عموم مستفاد از {من} در {من يفعل...} است.

2 _ توبه ، ايمان و عمل صالح ، موجب مصونيت انسان گناه كار از عذاب و كيفر الهى است .

يض_عف له

العذاب . .. إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 2

2 - مال و اولاد ، هيچ گاه باعث در امان ماندن از عذاب الهى نمى شود .

نحن أكثر أمولاً و أول_دًا و ما نحن بمعذّبين . .. و ما أمولكم و لا أول_دكم بالّتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 35 - 2

2 - ايمان ، مايه مصونيت انسان ، از عذاب هلاكت بار جامعه مجرم و اسراف گر

فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 2،3

2 - كافران و مكذبان ، در صورت ايمان آوردن و انجام دادن عمل صالح ، گرفتار عذاب نخواهند شد .

فبشّرهم . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

اين احتمال كه فعل هاى {آمنوا} و {عملوا}، شامل ايمان و عمل در زمان آينده نيز باشد، چندان بعيد نيست; زيرا از طرفى براى آينده قطعى ماضى آورده مى شود و از طرف ديگر در قضيه حقيقى، زمان خاصى مورد نظر نيست.

3 - باور داشتن معاد و معارف قرآن و انجام دادن كار هاى صالح ، نجات بخش انسان از عذاب دردناك است .

فبشّرهم بعذاب أليم . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

متعلق {آمنوا} _ به قرينه آيات پيشين _ معاد و قرآن است و {الصالحات} _ كه جمع با حرف {ال} است _ دلالت بر عموم مى كند. در اين موارد، مراد عموم عرفى است; يعنى، تمام صالحاتى كه امكان

پذير است.

عوامل مصونيت از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 10

10 - پذيرش هدايت الهى ، مايه مصون ماندن از عذاب قيامت

لو أنّهم كانوا يهتدون

جواب {لو} در {لو أنّهم. ..} حذف شده و تقدير آن چنين است: {لو أنّهم كانوا يهتدون لما رأوالعذاب}; يعنى، اگر آنان هدايت را مى پذيرفتند، با عذاب الهى روبه رو نمى شدند.

عوامل نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 16

16 - رهايى از عذاب دردناك قيامت در گرو لطف خدا و پاك شدن از گناهان و آلودگيهاست .

و لايكلمهم اللّه يوم القيمة و لايزكيهم و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 16 - 4،8

4 _ ايمان ، زمينه ساز غفران الهى و مصونيّت از عذاب دوزخ

امنّا فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

برداشت فوق، از ترتّب {غفران} به وسيله {فاء} بر ايمان، استفاده شده است.

8 _ بخشايش گناهان انسان از سوى خداوند ، زمينه مصونيّت او از عذاب

فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

تقواپيشگان، نخست بخشايش گناهان را مى طلبند و پس از آن، طالب دورى از عذاب هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 7

7 _ ايمان و عمل صالح ، عامل نجات انسان از عذاب الهى در دنيا و آخرت

فامّا الذين كفروا فاعذّبهم عذاباً شديداً فى الدنيا و الاخرة . .. و اما الذين امن

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 91 - 2

2 _ هيچ فديه اى در قيامت براى رهايى كافران از عذاب ، پذيرفته نخواهد شد .

انّ الذين كفروا . .. و لو افتدى به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 33

33 _ پيامبر ( ص ) ، نجات بخش مسلمين ، از پرتگاه آتش

و كنتم على شفا حفرة من النار فانقذكم منها

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: فبرسول اللّه (ص) و اللّه انقذوا.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 194، ح 126 ; تفسير برهان، ج 1، ص 307، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 3

3 _ رسيدن به مقام رضاى الهى ، رهايى از دوزخ و نيل به درجات عالى ، در پرتو بعثت پيامبر ( ص ) و ايمان به اوست .

افمن اتّبع رضوان اللّه . .. هم درجات عند اللّه ... لقد منّ اللّه على المؤمنين اذ

با توجّه به آيه قبل كه سخن از نيل به درجات و رضاى الهى بود، گويا در اين آيه راه وصول به آن را بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 12

12 _ سعادتمندى رهايى يافتگان از آتش و ره يافتگان به بهشت

فمن زحزح عن النّار و ادخل الجنّة فقد فاز

{زحزح}، از مصدر {زحزحة}، به معنى دور شدن و كنايه از نجات يافتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3

- 191 - 28،30،31،34

28 _ دعاى خردمندان براى رهايى از عذاب دوزخ

لاولى الالباب . .. فقنا عذاب النّار

30 _ خداوند تنها بازدارنده انسان از گرفتار شدن به عذاب دوزخ

فقنا عذاب النّار

با توجّه به اين كه خردمندان پس از پى بردن به هدفدارى آفرينش تنها از جانب خداوند درخواست نجات از عذاب دارند.

31 _ اعتقاد به معاد و درخواست رهايى از آتش دوزخ ، نشانه خردمندى

لايات لاولى الالباب . .. فقنا عذاب النّار

34 _ دعا براى نجات يافتن از عذاب دوزخ ، وسيله اى براى رهايى يافتن از آن

فقنا عذاب النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 2،4

2 _ آدمى، در هر مرتبه و با هر گونه عمل، براى رهايى از عذاب قيامت نيازمند رحمت خداوند است.

من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

{من} اسم موصول و از ادات عموم است، يعنى (هر كس) بنابراين مفاد صله آن {يصرف . .. } عموميت داشته و شامل همه مردم مى شود.

4 _ پيامبر اكرم(ص) هم نيازمند رحمت الهى براى نجات از عذاب قيامت است.

قل إنى أخاف . .. من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 15

15 _ ايمان به آيات الهى، على رغم سابقه اعراض و تكذيب، موجب رهايى از عذاب الهى خواهد شد.

سنجزى الذين يصدفون . .. بما كانوا يصدفون

{با} در {بما كانوا . .. } سببيه و {ما} مصدريه است. آمدن {كان} و مانند آن قبل از فعل مضارع دلالت بر استمرار معناى آن فعل دارد. لذا {سنجزى ... بما كانوا يصدفون}

يعنى {آنان را به سبب اعراض مستمرشان به عذاب سوء كيفر مى دهيم}. بنابراين اگر كسانى پس از مدتى سرپيچى، آيات الهى را تصديق كردند به عذاب گرفتار نخواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 15

15_ روابط خانوادگى ( نسبى يا سببى ) با پيامبران ، تأثيرى در نجات آنان از عذاب هاى الهى ندارد .

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 10

10_ نهى از منكر و بازدارى مردمان از فساد ، مايه نجات و رهايى از عذاب هاى الهى است .

إلاّ قليلاً ممن أنجينا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 3،5

3- پاكى خاندان لوط ( ع ) و دورى از هرگونه جرم و تبه كارى ، عامل نجات همه آنان از عذاب الهى

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

5- پاكى و دورى از جرم و تبه كارى ، موجب نجات از عذاب الهى در دنيا ( عذاب استيصال )

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 10

10- اهتمام به نماز و پشت پازدن به هوا هاى نفسانى ، موجب هدايت و نجات از عذاب است .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت فسوف يلقون غيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 1

1- توبه ،

ايمان واقعى و عمل صالح ، تنها راه رهايى ضايع كنندگان نماز و پيروان شهو ها از عذاب الهى است .

فسوف يلقون غيًّا . إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا

استثنا در {إلاّ من تاب. ..} متصل است و مراد از توبه، پشيمانى از ضايع كردن نماز و پيروى از تمايلات نفسانى است. در مورد ايمان بدان جهت قيد {واقعى} ذكر شده است كه بر حسب ظاهر افراد ياد شده در آيه قبل، در زمره مؤمنان بودند; ولى نماز را ضايع مى كردند; يعنى، ايمان ظاهرى و اسمى را دارا بودند، ولى ايمان واقعى را نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 2

2 - پايبندى مستمر مؤمنان ثمود به تقوا و پرهيز از گناه ، عامل نجات آنان از عذاب الهى

و أنجينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جمله {كانوا يتّقون} ماضى استمرارى است; يعنى، راز نجات مؤمنان در تقواى مستمر آنان نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 3

3 - طهارت و پاكدامنى و تلاش در راه اصلاح جامعه ، مايه نجات از امواج بلا و كيفر الهى

أخرجوا ءال لوط . .. إنّهم أُناس يتطهّرون . فأنجين_ه و أهله إلاّامرأته

قوم لوط، وى و خاندانش را به جرم پاكى و پارسايى محكوم به تبعيد و اخراج كردند; اما خداوند ايشان را به همين دليل از كيفر دامنگير آن قوم نجات داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 17 - 2

2 - تسبيح خداوند و تنزيه او از

هر عيب و نقصى ، نجات دهنده انسان از عذاب الهى است .

و أمّا الذين كفروا . .. فى العذاب ... فسبح_ن اللّه

{فاء} در {فسبحان اللّه} فصيحه و يا تفريع است. بنابراين، معناى عبارت، با توجه به دو آيه پيش، چنين مى شود: {حال كه مشخص شد فرجام مؤمنان و كافران چيست، پس تسبيح كنيد كه جزء گروه نخست بشويد و از عذاب رهايى يابيد.}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 9

9 - بازگشت انسان خطاكار به درگاه خدا ، مايه مصونيت وى از عذاب اخروى است .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 11

11 - تقواپيشگى و پرواى الهى ، موجب رهايى از آتش دوزخ

لهم من فوقهم ظلل من النار . .. ي_عباد فاتّقون

برداشت ياد شده از تفريع جمله {فاتّقون} بر جمله {ذلك يخوّف اللّه به عباده} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 10

10 - تقوا و احسان ، دو عنصر سعادت آفرين و رهايى بخش از عذاب الهى

من قبل أن يأتيكم العذاب . .. لكنت من المتّقين ... فأكون من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61 - 3

3 - تقوا ، عامل رستگارى و كاميابى و نجات بخش انسان ها از عذاب الهى

و ينجّى اللّه الذين اتّقوا بمفازتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت -

41 - 18 - 3

3 - همراهى ايمان و تقوا ، عامل نجات انسان از عذاب و انتقام الهى

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 11

11 - قدرت و امكانات مادى كافران و سلطه طلبان ، مايه نجات آنان از هلاكت و قهر الهى نخواهد بود .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا . .. هل من محيص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 10 - 3

3 - ايمان به تنهايى ، موجب نجات از عذاب نمى شود .

ي_أيّها الذين ءامنوا هل أدلّكم على تج_رة تنجيكم من عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 7

7 - ايمان استوار به خدا و رسول او و جهاد در راه خدا ، رهايى بخش انسان از عذاب دردناك الهى

تنجيكم من عذاب أليم . تؤمنون باللّه و رسوله و تج_هدون فى سبيل اللّه

عوامل نجات از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 3،4

3 - ايمان به قرآن ، پيروى از دستورات خدا و پرهيز از محرمات ، وسيله محافظت آدمى در برابر مخاطرات و عذاب هاى روز قيامت است .

ءامنوا بما أنزلت . .. واتقوا يوماً

فرمان به گرفتن وقايه (وسيله محافظت) - پس از دعوت به ايمان (آمنوا بما أنزلت) و ديگر تكليفهاى ياد شده در آيه - مى رساند كه: وقايه آدمى در روز قيامت، همان ايمان به قرآن

و . .. خواهد بود.

4 - برپايى نماز ، پرداخت زكات و شركت در نماز جماعت از جمله سبب هاى كارساز براى دور ماندن از عذاب ها و مخاطرات روز قيامت

و أقيموا الصلوة . .. واتقوا يوماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 20

20- نجات از عذاب اخروى خداوند منوط به هدايت و امداد اوست .

فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الله من شىء قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 25

25- اعتراف به حق در قيامت ، رهايى بخش از عذاب نيست .

إنى كفرت بما أشركتمون من قبل إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إن الظالمين لهم عذاب أليم} كلام خداوند باشد. از اينكه خداوند ماجراى برخورد مستكبران و پيروانشان و نيز برخورد آنها با شيطان و اعتراف شيطان به خطاى خود در قيامت را بيان مى كند و آن گاه مى فرمايد كه براى ستمگران عذابى دردناك در نظر گرفته شده است، نكته فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 52 - 9

9 - ايمان ، نجات بخش آدمى از گرفتارى هاى قيامت است .

و لو ترى إذ فزعوا فلافوت . .. و قالوا ءامنّا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 9

9 - رهايى از عذاب و كيفر الهى در روز قيامت ، جز با در دست داشتن دليل و حجت

شرعى براى هيچ كس ميسر نيست .

فانفذوا لاتنفذون إلاّ بسلط_ن

يكى از كاربردهاى {سلطان}، حجت و برهان است (لسان العرب ). برداشت ياد شده مبتنى بر اين كار برد و نيز مرتبط بودن آيه شريفه با مسأله قيامت است.

عوامل نجات از عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 3

3 _ ايمان ، وسيله نجات از عذاب استيصال است .

ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا كذلك حقاً علينا ننج المؤمنين

عوامل نجات از عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 3

3 - عبادت خداوند ، رعايت تقواى الهى و اطاعت از پيامبران ، از موجبات آمرزش گناهان و نجات از عذاب الهى در دنيا

أن اعبدوا اللّه . .. يغفر لكم من ذنوبكم و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

غفلت از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 202 - 2

2 - غوطهورى مجرمان در گناه و تباهى ، مايه غفلت آنان از عذاب الهى

فيأتيهم بغتة و هم لايشعرون

فديه عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 7

7_ مشركان و كافران ، در روز قيامت حاضرند در صورت دارا بودن حتى دو برابر ثروت زمين ، آن را براى رهيدن از عذاب فديه دهند .

والذين لم يستجيبوا له لو أن لهم ما فى الأرض جميعًا و مثله معه لافتدوا به

{إفتداء} (مصدر افتدوا) به معناى بخشيدن چيزى است براى رها شدن و خلاصى يافتن از اسارت.

فرار از عذاب

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 12 - 1

1- اقوام و جوامع ستمگر ، هنگام احساس نزول عذاب الهى مى گريختند .

فلمّا أحسّوا بأسنا إذا هم منها يركضون

{ركض} (مصدر {يركضون}) در اصل به معناى {پا به زمين زدن} است و آن گاه كه به فردى نسبت داده شود به معناى فرار و حركت سريع خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 1

1- فرار نكردن و بازگشتن به زندگى مرفّه ، سخن استهزا آميز خداوند با مترفان ستمگر ، به هنگام نزول عذاب استيصال بر آنان

لاتركضوا وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

{الترف} به معناى تنعّم و برخوردارى از نعمت و {الترفه} به معناى خود نعمت است. و {مترف} نيز به كسى گويند كه از نعمت فراوان و رفاه بسيار برخوردار باشد، به گونه اى كه او را مغرور سازد (لسان العرب) و يا آن چنان در ناز و نعمت باشد كه كسى جلوگير او نباشد و هر چه دلش خواست آزادنه انجام دهد (قاموس المحيط). گفتنى است نهى و امر در جمله {لاتركضوا} و {إرجعوا...} براى طلب حقيقى نيست; بلكه مجاز و از باب تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 51 - 7

7 - با نزول عذاب بر مشركان ، آنان هيچ راه گريزى نخواهند داشت و عذاب به سرعت آنها را فرا خواهد گرفت .

و لو ترى إذ فزعوا فلافوت و أُخذوا من مكان قريب

بنابراين كه زمان فزع، هنگام نزول عذاب باشد و عبارت {اُخذوا

من مكان قريب} كنايه از سرعت عذاب باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

فرار از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 33 - 1

1 - فرار بى نتيجه كافران ، از كيفر و عذاب قيامت

يوم تولّون مدبرين

فعليت عذاب جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 11

11 - عذاب دردناك دوزخ ، هم اكنون مهيا و آماده است .

أعدّ لهم عذابًا أليمًا

با توجه به ماضى بودن فعل {أعدّ}، برداشت ياد شده استفاده شده است.

فعليت عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 9

9- آتش سهم گين و فراگير ، عذاب حاضر و آماده براى كافران ، از جانب خداوند است .

إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا

نكره آوردن {ناراً} براى دلالت بر شدّت و عظمت است.

فعليت عذاب مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 10 - 6

6- عذاب از هم اكنون براى منكران آخرت آماده است .

أعتدنا لهم عذابًا أليمًا

{أعتدنا} (با صيغه ماضى) اشاره به آماده بودن فعلى عذاب دارد.

فلسفه تأخير عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 12

12_ تعجيل نكردن خداوند در نزول عذاب بر كفرپيشگان ، برخاسته از شمول مغفرت او بر آنان است .

يستعجلونك بالسيئة . .. إن ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم

جمله {يستعجلونك . ..} اشاره به اين معنا دارد كه خداوند در عذاب كردن كفرپيشگان تعجيل نمى

كند و به آنان مهلت مى دهد و جمله {إن ربك ...} به منزله دليل و علت اين معناست ; يعنى ، بخشاينده بودن خدا موجب تعجيل نكردن و مهلت دادن اوست.

فلسفه تأخير عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 15

15- تأخير عذاب دنيوى از زمان استحقاق آن ، مهلت خداوند به گمراهان است .

من كان فى الضل_لة فليمدد . .. حتّى إذا رأوا ما يوعدون إمّا العذاب

فلسفه تأخير عذاب اختلاف افكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 13

13 - سنت مهلت دادن خداوند به تفرقه افكنان در دين ، فلسفه تأخير عذاب آنان

و لولا كلمة سبقت من ربّك إلى أجل مسمًّى لقضى بينهم

فلسفه تأخير عذاب حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 111 - 3

3- تأخير عذاب و كيفر مشركان و كافران حق ناپذير ، به خاطر بهره بردن ناچيز و موقتى آنان از متاع هاى دنيوى است .

إن أدرى لعلّه . .. مت_ع إلى حين

فلسفه تأخير عذاب حق ناپذيران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 111 - 1

1- آزمايش كافران و مشركان حق ناپذير صدراسلام ، فلسفه به تأخير افتادن عذاب آنان و نامعلوم بودن زمان شكست آنها است .

و إن أدرى لعلّه فتنة لكم

ضمير {لعلّه} به نكته اى برمى گردد كه از دو آيه قبل استفاده مى شود. آن نكته، مسأله تأخير عذاب كافران و مشركان و يا نامعلوم بودن

زمان شكست آنان و پيروزى مسلمين است.

فلسفه تأخير عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 111 - 2،3

2- تأخير مجازات مشركان و كافران ، وسيله فتنه و آزمايش آنان است .

إن أدرى أقريب . .. إن أدرى لعلّه فتنة لكم

3- تأخير عذاب و كيفر مشركان و كافران حق ناپذير ، به خاطر بهره بردن ناچيز و موقتى آنان از متاع هاى دنيوى است .

إن أدرى لعلّه . .. مت_ع إلى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 95 - 3

3 - تأخير عذاب كافران ، بر طبق مصلحت خدا است ; نه به علت ناتوانى او

و إنّا على أن نريك ما نعدهم لق_درون

فلسفه تأخير عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 111 - 2،3

2- تأخير مجازات مشركان و كافران ، وسيله فتنه و آزمايش آنان است .

إن أدرى أقريب . .. إن أدرى لعلّه فتنة لكم

3- تأخير عذاب و كيفر مشركان و كافران حق ناپذير ، به خاطر بهره بردن ناچيز و موقتى آنان از متاع هاى دنيوى است .

إن أدرى لعلّه . .. مت_ع إلى حين

فلسفه تأخير عذاب مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 111 - 1

1- آزمايش كافران و مشركان حق ناپذير صدراسلام ، فلسفه به تأخير افتادن عذاب آنان و نامعلوم بودن زمان شكست آنها است .

و إن أدرى لعلّه فتنة لكم

ضمير {لعلّه} به نكته اى برمى گردد كه از دو آيه قبل

استفاده مى شود. آن نكته، مسأله تأخير عذاب كافران و مشركان و يا نامعلوم بودن زمان شكست آنان و پيروزى مسلمين است.

فلسفه تأخير عذاب منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 11

11 - خداوند ، به علّت در پيش بودن عذاب اخروى ، منافقان را به خاطر اهانت هايشان به پيامبراكرم ( ص ) عذاب نمى كرد .

و يقولون فى أنفسهم لولا يعذّبنا . .. حسبهم جهنّم

فلسفه تاخير عذاب كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 111 - 1

1- آزمايش كافران و مشركان حق ناپذير صدراسلام ، فلسفه به تأخير افتادن عذاب آنان و نامعلوم بودن زمان شكست آنها است .

و إن أدرى لعلّه فتنة لكم

ضمير {لعلّه} به نكته اى برمى گردد كه از دو آيه قبل استفاده مى شود. آن نكته، مسأله تأخير عذاب كافران و مشركان و يا نامعلوم بودن زمان شكست آنان و پيروزى مسلمين است.

فلسفه درخواست عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 6 - 3

3 - استبعاد معاد ، دليل درخواست عذاب از سوى كافران حق ناپذير

سأل سائل بعذاب واقع . .. إنّهم يرونه بعيدًا

برداشت ياد شده، بر اين نكته مبتنى است كه جمله {إنّهم. ..}، تعليل براى جمله {سأل سائل بعذاب...} باشد.

فلسفه عذاب اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ،

لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق است) مى باشد.

فلسفه عذاب اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 6 - 2

2- عذاب و هلاكت اقوام پيشين ، به خاطر ايمان نياوردن به معجزات الهى بود .

فليأتنا ب_اية . .. ماءامنت قبلهم من قرية أهلكن_ها

فلسفه عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق است) مى باشد.

فلسفه عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق است) مى باشد.

فلسفه عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق

است) مى باشد.

فلسفه عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق است) مى باشد.

فلسفه عذاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق است) مى باشد.

فلسفه عذاب هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 3

3 - هدف اصلى عذاب هاى دنيوى خداوند ، تنبّه و بازدارندگى است و نه تنبيه تنها .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى . .. لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 11

11 - عذاب و كيفر الهى در دنيا حكمت آميز است .

ممّا خطي__تهم أُغرقوا . .. ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا . إنّك إن تذر

فلسفه نقل عذاب مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 45 - 9

9 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، با بيان عذاب شدن ملت هاى

تكذيب كننده پيامبران

و كذّب الذين من قبلهم و ما بلغوا معشار ما ءاتين_هم فكذّبوا رسلى فكيف كان نكير

قانونمندى عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 67 - 3

3 _ نزول عذاب، امرى قانونمند و داراى ضوابط و زمينه هاى مشخص است.

على أن يبعث عليكم عذابا . .. لكل نبإ مستقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 79 - 6

6- عذاب آدميان ، مستند به اسنادى مكتوب و ثبت شده است .

سنكتب ما يقول و نمدّ له من العذاب

قانونمندى عذاب امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 5

5- عذاب و كيفر امت ها ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان با فرستادن انبيا بود .

لقد جاءهم رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب

قانونمندى عذاب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 3

3 _ خداوند پيش از نزول عذاب بر مردم مدين با ارسال شعيب و ابلاغ پيام هاى خويش بر آنان اتمام حجت كرد .

لقد أبلغتكم رسلت ربى و نصحت لكم

قانونمندى عذاب فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 3

3 - عذاب مقدر الهى براى بدكاران ، تخلّف ناپذير و داراى حد و مرزى روشن و مشخص است .

ما سجّين . كت_ب مرقوم

چنانچه {كتاب} به معناى مكتوب و مراد از كتابت، قضاى حتمى باشد و {مرقوم} نيز به معناى {نوشته واضح و گويا} گرفته شود; مفاد

آيه اين خواهد بود كه {سجّين} (همان كتاب جامع كه عذاب هاى مقدر فاجران را دربردارد) مكتوب وتقدير شده اى واضح است كه حد و مرز هر عذاب مقدر، در آن كاملاً روشن است.

قانونمندى عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم لوط ، از پى انذار هاى مكرر لوط ( ع ) به ايشان درباره انتقام سخت الهى

و لقد أنذرهم بطشتنا

ذيل آيه شريفه (فتماروا بالنّذر)، قرينه است بر اين كه انذار لوط(ع) نسبت به قومش، به صورت مكرر رخ داده بود.

قانونمندى عذاب گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 9

9 - نزول عذاب بر جوامع ضلالت پيشه ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان

فهدين_هم فاستحبّوا العمى . .. فأخذتهم ص_عقة العذاب

قوم ثمود هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 2

2 - ندامت و پشيمانى ثموديان ، به دنبال پى كردن ناقه صالح و مشاهده نشانه هاى عذاب

فعقروها فأصبحوا ن_دمين

{فاء} در {فأصبحوا} فصيحه و بيانگر حذف جمله اى است كه به خاطر معلوم بودنش حذف شده و تقدير آن چنين است: {فعقروها فرأوا اشراط العذاب فأصبحوا نادمين; ناقه را پى كردند پس نشانه هاى عذاب را ديدند، پس پشيمان شدند}.

قيدهاى عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 12 - 1،3

1 - تكذيب گران دين ستيز ، گرفتار قيد و بند هاى گران در عرصه

قيامت

إنّ لدينا أنكالاً

{نِكْل} (مفرد {أنكال}) به معناى {قيد شديد} است (قاموس المحيط).

3 - قيد و بند هاى گران و آتش افروخته ، از عذاب هاى الهى در قيامت

إنّ لدينا أنكالاً و جحيمًا

كافران و عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 14

14_ كفرپيشگان و ستمگران ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون

كافران هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 8 - 8

8_ كفرپيشگان ، در صورت مواجه شدن با عذاب هاى الهى ، از نجات دادن خويش ناتوان خواهند بود .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جمله {ليس مصروفاً عنهم} بيان مى دارد كه عذاب از كفرپيشگان بازگردانده نمى شود و جمله {حاق بهم . ..} به اين نكته اشاره مى كند كه آنان نيز نمى توانند از عذاب بگريزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 2 - 2

2- آرزوى عميق كافران به تسليم شدن در برابر قرآن ، به هنگام مواجهه با عذاب الهى يا مرگ

تلك ءاي_ت الكت_ب و قرءان مبين . ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين

محتمل است كه متعلق {كفروا} قرآن باشد كه در آيه قبل آمده است و آرزوى كفار به تسليم بودن، بنابر قاعده، بايد پس از مواجهه با حادثه اى باشد كه رهايى از آن ممكن نيست و آن همانا عذاب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 85 -

4

4- كافران ظالم ، پس از مشاهده عذاب الهى و قطعيت كيفر ، خواهان تخفيف و تأخير مجازات خويشند .

فلايخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون

تذكر الهى به عدم تخفيف عذاب و دادن مهلت به ظالمان، اشاره اى به تخفيف و مهلت خواهى آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 39 - 2

2- كافران ، از يارى و نصرت ديگران به هنگام وقوع عذاب محروم خواهند بود .

و لا هم ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 40 - 2،5

2- بهت و حيرت كافران ، به هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى

بل تأتيهم بغتة فتبهتهم

5- كافران ، در طول عذاب اخروى ، كمترين مهلت و آسايشى نخواهند داشت .

و لا هم ينظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 1،2

1- حسرت و ندامت كافران از ستم كارى خويش ، به هنگام احساس و لمس اندكى از عذاب الهى

ولئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

{نفحة} در لغت به معناى وزيدنى و يا يك وزيدن است كه نوعاً در امور خير به كار مى رود و گاهى هم در امور شرّ استعمال مى شود. از نظر مفسران اين كلمه در آيه شريفه، به سه دليل دلالت تقليل را مى رساند: 1_ ماده {نفحة} دال بر تقليل است; 2_ بر وزن و بناء {مرّة} مى باشد; 3_ به صورت نكره آمده است. گفتنى است كسى واژه {ويل} را مى گويد كه دچار بدبختى و هلاكت شده و از

روى تأسف و تحسّر اين لفظ را ادا كرده باشد.

2- اعتراف و اقرار كافران به ستم كارى خويش پس از گرفتارى به اندك عذاب الهى

و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 203 - 1

1 - مهلت خواهى مجرمان كفرپيشه ، پس از مشاهده عذاب الهى

فيأتيهم بغتة . .. فيقولوا هل نحن منظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 207 - 1

1 - امكانات مادى كافران ، بى ثمر به حال آنان ، به هنگام فرا رسيدن عذاب موعود

ثمّ جاءهم ما كانوا يوعدون . ما أغنى عنهم ما كانوا يمتّعون

جمله {ما أغنى عنهم. ..} را مى توان دو گونه معنا كرد: الف) آن چيزهايى كه از آن برخوردار مى شدند، به كارشان نمى آيد و عذاب را از آنان دفع نمى كند. ب) برخوردارى ها، لذت ها و خاطرات شيرين گذشته، در قبال عذاب الهى هيچ ارزشى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 29 - 8

8 - كافران ، در لحظه نزول حتمى عذاب استيصال ، اندك مهلتى نخواهند يافت .

يوم الفتح . .. و لا هم ينظرون

بنابراين احتمال كه مراد از {يوم الفتح}، روز نزول عذاب استيصال بر كافران باشد، نكته ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 2

2 - كافران و مشركان ، به وقت نزول عذاب الهى بر آنان ، در وضعيت

بسيار بد و اسفبارى قرار خواهند گرفت .

فإذا نزل بساحتهم فساء صباح المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 3

3 - برخى از كافران لجوج و گنه كاران سرمست ، تنها به وقت مشاهده عذاب الهى و يقين به نزول آن ، بيدار گشته و در برابر سخن حق ( قرآن ) تسليم شده و از آن پيروى مى كنند .

أو تقول حين ترى العذاب لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 12 - 1،2

1 - روى آورى كافران به درگاه خداوند ، به هنگام گرفتار آمدن در عذاب

ربّنا اكشف عنّا العذاب

2- اظهار ايمان و اقرار به ربوبيت خداوند از سوى كافران ، در تنگنا هاى ابتلا و عذاب

ربّنا اكشف عنّا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 13 - 1

1- اظهار ايمان و التجا به خداوند ، پس از مشاهده عذاب ، اقدامى دير هنگام و بى ثمر براى كافران

أنّى لهم الذكرى

برداشت بالا بنابراين نكته است كه تعبير {أنّى لكم الذكرى}، درصدد بى ثمر خواندن ايمان كافران باشد.

كافران هنگام عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 51 - 2

2 _ كفرپيشگان و حق ستيزان ، به هنگام وقوع عذاب استيصال ، دست از كفر كشيده ، ايمان خواهند آورد .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن

كفر اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21

- 6 - 1

1- امت هاى محكوم به عذاب ، على رغم بهره مندى آنان از معجزات الهى ، ايمان نياوردند .

ماءامنت قبلهم من قرية أهلكن_ها

كمينگاه ملائكه عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 21 - 1

1 - جهنم ، جاى كمين مأموران عذاب است .

إنّ جهنّم كانت مرصادًا

{مرصاد}، به معناى مكان نگاهبانان و كمين گاه مراقبان است (لسان العرب). برخى از مفسران، آن را مبالغه در {راصد} مى دانند. در اين صورت مفاد آيه شريفه اين است كه جهنم خود در كمين مردم است.

كيفر مكذبان عذاب كم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 10 - 5

5 - كسانى كه عذاب كم فروشان را تكذيب كنند ، در قيامت به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .

ويل للمطفّفين . .. ويل يومئذ للمكذّبين

مراد از {مكذّبين} _ به قرينه آيه بعد _ تكذيب گران روز قيامت و رخدادهاى آن اند و از مصاديق بارز رخدادهاى قيامت، عذابى است كه آيه {ويل للمطفّفين} بيان داشته است.

كيفيت عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 115 - 7

7 _ كيفيت و نوع عذاب الهى ، متناسب با چگونگى و نوع گناه

فمن يكفر بعد منكم فانى اعذبه عذاباً

كيفيت عذاب اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 6

6 - بسيارى از پيشينيان ، هنگامى كه به عذاب الهى گرفتار شدند ، در شهر و ديارشان به رفت و آمد عادى خود سرگرم

بودند . *

كم أهلكنا قبلهم . .. يمشون فى مسكنهم

جمله {يمشون. ..} ممكن است حال براى {القرون} باشد.

كيفيت عذاب جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 104 - 5

5 - { عن النبى ( ص ) قال : { إنّ جهنّم لمّا سيق إليها أهلها تلقتهم بعَنَق } ، فلفحتهم لفحة فلم تدع لحماً على عظم إلاّ ألقته على العرقوب ;

از پيامبراكرم(ص) روايت شده است كه فرمود: آن هنگام كه اهل جهنم را به سوى آن سوق دهند، آتش جهنم با سرعت با آنان روبه رو خواهد شد. پس آنان را به گونه اى خواهند سوزاند كه گوشتى بر استخوانى باقى نخواهد گذاشت; مگر اين كه بر پاشنه پاهايشان مى ريزد}.

كيفيت عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 4

4 _ عذاب هاى نازل شده بر فرعونيان ( طوفان و . . . ) هر كدام پس از ديگرى و با فاصله تحقق مى يافت .

فأرسلنا عليهم . .. ءايت مفصلت

كلمه {مفصلت} مى تواند حال براى عذابهاى ذكر شده (طوفان و . .. ) و يا صفت براى آيات باشد. {فصل} به معناى جداسازى است و {تفصيل} (مصدر مفصلت} دلالت بر شدت جداسازى دارد. بنابراين مراد از {مفصلت} اين است كه آن عذابها و نشانه ها جداى از يكديگر با فاصله تحقق مى يافت و فاصله آنها نسبتاً طولانى بوده است.

كيفيت عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 7

7_ كفرپيشگان قوم ثمود

بر اثر عذاب الهى ، به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{جثوم} (مصدر جاثمين) به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى آن را به معناى فرو افتادن بر سينه دانسته اند (لسان العرب).

كيفيت عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 9

9_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . ان جبرئيل قال [ لرسول الله ] : إنى نوديت من تلقاء العرش . . . اهبط إلى قرية قوم لوط و ما حوت فاقلعها من تحت سبع أرضين . . . فهبطت على أهل القرية . . . فاقلعتها . . . ثم عرجت بها . . . فقلّبتها عليهم حتى صار أسفلها أعلاها . . . فقال له رسول الله ( ص ) : يا جبرئيل و أين كانت قريتهم من البلاد ؟ فقال جبرئيل : كان موضع قريتهم فى موضع بحيرة طبرية اليوم و هى فى نواحى الشام قال له رسول الله ( ص ) : أرأيتك حين قلّبتها عليهم فى أىّ موضع من الأرضين وقعت القرية و أهلها ؟ فقال : يا محمد وقعت فيما بين بحر الشام إلى مصر فصارت تلولاً فى البحر . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. كه جبرئيل به رسول خدا(ص) گفت: از سوى عرش به من ندا رسيد ... به آبادى لوط و آنچه در ميان دارد فرود آى و آن جا را از زير هفت زمين بِكَن ... پس من بر اهل آن قريه فرود آمدم

... و آن را از جاى كندم ... و بالا بردم ... و بر روى آنان واژگون كردم تا اينكه زيرورو شد ... رسول خدا(ص) از جبرئيل پرسيد: قريه قوم لوط در كجاى بلاد بود؟ جبرئيل گفت: قريه آنان در محل درياچه طبريه امروز بود كه در نواحى شام واقع شده بود. رسول خدا(ص) به جبرئيل فرمود: بگو بدانم هنگامى كه قريه را بر روى آنان واژگون كردى، آن قريه و اهلش در كجاى زمين افتاد. جبرئيل گفت: اى محمد! در ميان درياى شام تا مصر افتاد و به صورت تپه هايى در ميان دريا درآمد}.

گرمى روز عذاب اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 2

2 - نزول عذاب الهى بر مردم ايكه ، در روزى بسيار گرم و نفس گير بود كه آنان از شدت گرما به داخل سايه بان ها خزيده بودند .

فأخذهم عذاب يوم الظلّة

ضمير {هم}در {أخذهم} به {اصحاب الأيكه} باز مى گردد. {أَخْذ} (مصدر {أخذ}) به معناى فرو گرفتن و {ظلّة} به معناى سايه بان است. اضافه {عذاب} به {يوم} به تقدير {فى} مى باشد; يعنى، {فأخذهم عذاب يوم الظلّة; عذابى سخت آنان را در روز سايه بان فروگرفت}. ناميده شدن آن روز به {روز سايه بان} بدان جهت است كه مردم ايكه از شدت گرما، به زير سايه بان ها پناه برده بودند.

گمراهان هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 10

10 - هنگامه عذاب ، لحظه ظهور و بروز بى پناهى گمراهان ستم پيشه است .

فما

له من ولىّ من بعده و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب يقولون هل إلى مردّ من سبي

گمراهگران هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 12

12 - مستكبران گمراهگر در قيامت ، با ديدن عذاب الهى ، از كار خود پشيمان شده و آن را پنهان خواهند كرد .

و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا بل مكر الّيل و النهار إذ تأمروننا أن نكفر با

برداشت ياد شده بنابراين اساس است كه مرجع ضمير فاعلى {أسرّوا}، {استكبروا} باشد.

گناهكاران هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 201 - 1،3

1 - پافشارى اهل جرم و گناه بر انكار حقايق وحى ، تا مرز مشاهده عذاب دردناك الهى ( عذاب استيصال )

كذلك سلكن_ه . .. لايؤمنون به حتّى يروا العذاب الأليم

{ال} در {العذاب} براى عهد است. بنابراين {العذاب الأليم} اشاره به عذابى دارد كه مشركان مكه به آن تهديد شدند (عذاب استيصال). آيه {أفبعذابنا يستعجلون} بيانگر آن است كه آنان تهديد به عذاب را جدى نگرفتند و بدان جهت از روى استهزا، خواستار تعجيل نزول آن بودند.

3 - قلب هاى جرم پيشه ، تسليم به هنگام مشاهده عذاب و نه در برابر دليل روشن وحى

بلسان عربىّ مبين . .. لايؤمنون به حتّى يروا العذاب الأليم

بنابر مفهوم غايت، مفاد آيه اين مى شود كه: مجرمان تنها با مشاهده عذاب دست از لجاجت برمى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 203 - 1،3

1 - مهلت خواهى مجرمان كفرپيشه ، پس از مشاهده

عذاب الهى

فيأتيهم بغتة . .. فيقولوا هل نحن منظرون

3 - حسرت شديد مجرمان لجاجت پيشه ، بر فرصت هاى از دست رفته و نوميدى آنان به هنگام مشاهده عذاب الهى

فيأتيهم بغتة . .. فيقولوا هل نحن منظرون

با توجه به تعبير {هل نحن. ..} به دست مى آيد كه آنان به گونه اى قطعى چنين درخواستى نمى كنند; بلكه آرزوى خود را در قالب پرسش بيان مى دارند.

گواهان اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 24 - 10

10 - { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . قال اللّه عزّوجلّ : . . . يوم تشهد عليهم ألسنتهم و أيديهم و أرجلهم بما كانوا يعملون } و ليست تشهد الجوارح على مؤمن ، إنّما تشهد على من حقّت عليه كلمة العذاب . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است:. .. خداى _ عزّوجل _ فرمود: {يوم تشهد عليهم ألسنتهم و أيديهم و أرجلهم بما كانوا يعملون} [و توضيح آن كه:] اين گونه نيست كه جوارح عليه مؤمنى شهادت بدهد; همانا شهادت جوارح عليه كسى است كه عذاب او حتمى شده باشد}.

لجاجت اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 97 - 1

1 _ كسانى كه از سوى خداوند محكوم به عذاب استيصال شوند ، اگر تمام معجزات و نشانه هاى الهى بر آنان عرضه شود ، هرگز تسليم نشده و ايمان نخواهند آورد .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك لايؤمنون. و لو جاءتهم كل ءاية

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - انبياء - 21 - 6 - 1

1- امت هاى محكوم به عذاب ، على رغم بهره مندى آنان از معجزات الهى ، ايمان نياوردند .

ماءامنت قبلهم من قرية أهلكن_ها

محروميت اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 96 - 2

2 _ تكذيب كنندگانى كه از سوى خداوند محكوم به عذاب استيصال شوند ، زمينه پذيرش دعوت پيامبران را از دست داده و هرگز به آيات و نشانه هاى الهى ايمان نخواهند آورد .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 5

5 - آن دسته از مشركان و كافران صدراسلام _ كه عذاب الهى بر آنان مقرر گرديده بود _ براى هميشه از ايمان محروم شدند .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {فاء} در جمله {فهم لايؤمنون} تفريعيه است و اين جمله متفرع بر جمله قبل مى باشد; يعنى، چون مقرر شد كه بيشتر آنان عذاب شوند، پس توفيقى براى ايمان آوردن نخواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 14

14 - گنه كاران محكوم شده به عذاب استيصال الهى ، محروم از هرگونه منجى و نگه دارنده اى

فأخذهم اللّه بذنوبهم و ما كان لهم من اللّه من واق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 8

8 - محكومان به عذاب الهى ، از هرگونه يار و ياورى نجات بخشْ محروم اند

.

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

محمد(ص) و درخواست عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 17 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور فرصت دادن به كافران عصر بعثت و پرهيز از نفرين و درخواست عذاب سريع براى آنان

فمهّل الك_فرين أمهلهم رويدًا

{مَهِّل} و {أمهِل} به يك معنا است; گرچه برخى گفته اند: {مَهِّل} فرمان به مهلت لحظه به لحظه و تدريجى است و {أمهل} فرمان به يك مهلت. تكرار فرمان با دو لفظ متفاوت _ به گونه اى كه دو فرمان مستقل به نظر آيد _ تأكيد بيشترى به همراه دارد. كلمه {رويداً} ممكن است، تصغير {رَوْد} (مهلت دادن) باشد; يعنى، مهلت كوتاه و نيز مى تواند اسم فعل و به معناى {أمهل} باشد كه براى سومين بار فرمان مهلت را تكرار كرده است.

محمد(ص) و عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 95 - 2

2 - وعده نزول عذاب بر كافران ، در مرآى و منظر پيامبر ( ص )

و إنّا على أن نريكك ما نعدهم لق_درون

مدت عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 6

6 - امكان به طول انجاميدن عذاب استيصال به مدت چندين روز

فأرسلنا عليهم . .. فى أيّام نحسات

مدت عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 4

4 - طول كشيدن عذاب قوم عاد ، به مدت چندين روز

فأرسلنا عليهم . .. فى أيّام نحسات

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 1

1 - خداوند ، بادى سرد و توفنده را هفت شب و هشت روز پى درپى ، بر قوم عاد مسلّط كرد .

بريح صرصر عاتية . سخّرها عليهم سبع ليال و ثم_نية أيّام حسومًا

{حسوم} به معناى شوم و يا تداوم در عمل است (قاموس المحيط). در اين آيه هر دو معنا، مى تواند مراد باشد; زيرا در سوره هاى ديگر (فصلت و قمر) به اين دو معنا اشاره شده است.

مراتب اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 3

3- هركس به اندازه استحقاق و اولويت خود ، طعم عذاب دوزخ را خواهد چشيد .

ثمّ لنحن أعلم بالذين هم أولى بها صليًّا

درجه بندى مستحقان آتش دوزخ و تعيين اولويت هاى آنان، نشان از آن دارد كه همه يكسان عذاب نخواهند ديده; بلكه برخوردى متفاوت و متناسب با هر يك صورت خواهد گرفت.

مراتب عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 7

7 - كفر پيشگان به عذابى گرفتار خواهند شد .

و لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 10 - 6،8

6 _ منافقان ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

و لهم عذاب اليم

8 _ كيفر دمسازان با دروغ ، عذابى است دردناك

و لهم عذاب اليم بما كانوا يكذبون

{باء} در {بما كانوا} سببيه است و {ما} مصدريه مى باشد; يعنى: و لهم عذاب اليم بسبب كذبهم المستمر.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 11 - 9

9 - فسادگرى و اصلاح ناپذيرى منافقان ، موجب گرفتار آمدن آنان به عذابى دردناك خواهد شد .

و لهم عذاب اليم بما كانوا . .. إذا قيل لهم لاتفسدوا فى الأرض

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: {إذا قيل} عطف بر {يكذبون} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا، مفاد جمله {إذا قيل ...} نيز همانند {يكذبون} بيانگر سبب گرفتارى منافقان به عذاب اليم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 21،22،24،27،28

21 - شديدترين عذاب هاى اخروى ، كيفر يهوديانى است كه پيمان هاى الهى را شكستند .

إذ أخذنا ميثقكم . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

اضافه {أشد} (سخت ترين) به {العذاب} اضافه صفت به موصوف است; يعنى، {العذاب الأشد}.

22 - يهوديانى كه همكيشان خود را كشتند يا آنان را آواره ساختند ، به شديدترين عذاب هاى قيامت ، كيفر خواهند شد .

تقتلون أنفسكم . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

24 - يهوديانى كه با تبعيض به احكام و معارف تورات برخورد مى كردند ، در قيامت به شديدترين عذاب ها گرفتار خواهند شد .

أفتؤمنون ببعض . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

27 - تبعيض در ايمان و عمل به احكام دين ، در پى دارنده ذلت و خوارى در دنيا و عذاب شديد در قيامت است .

ما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا و يوم القيمة يردون إلى أشد الع

28 - معتقدان به مكتب الهى ، در صورت كشتن يا آواره ساختن

همكيشان خود ، به خوارى در دنيا و شديدترين عذاب در آخرت گرفتار خواهند شد .

فما جزاء من يفعل . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 8

8 - كشتن و آواره كردن اهل ايمان و تبعيض در دين ، موجب از دست دادن سراى آخرت و گرفتار شدن به عذاب شديد قيامت است .

أولئك الذين اشتروا . .. فلا يخفف عنهم العذاب

{ال} در {العذاب} عهد ذكرى و اشاره به {أشد العذاب} در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 11،14

11 - كفر پيشگان به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب أليم

14 - يهوديانِ كافر به پيامبر ( ص ) و استهزا كننده او ، مستحق عذابى دردناك هستند .

و للكفرين عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 5

5 - عذاب اخروى كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق ، عذابى تخفيف ناپذير است .

لايخفف عنهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 12،13،15

12 - عذاب خدا در قيامت عذابى شديد است .

و أن اللّه شديد العذاب

13 - مشركان در قيامت به عذاب الهى گرفتار خواهند شد و آن را عذابى شديد خواهند يافت .

الذين ظلموا إذ يرون العذاب . .. و أن اللّه شديد العذاب

15 - ستمگران در قيامت به عذابى شديد گرفتار خواهند شد .

و لو يرى الذين ظلموا . .. و أن

اللّه شديد العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 2،16

2 - كسانى كه احكام و معارف كتاب هاى آسمانى را كتمان كرده اند تا بدين وسيله به متاع دنيا برسند ، در قيامت به عذاب دردناكى گرفتار خواهند شد .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب . .. لهم عذاب أليم

16 - رهايى از عذاب دردناك قيامت در گرو لطف خدا و پاك شدن از گناهان و آلودگيهاست .

و لايكلمهم اللّه يوم القيمة و لايزكيهم و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 9

9 - ضلالت پيشگان و گنهكاران به عذاب طاقت فرساى قيامت گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى . .. فما أصبر هم على النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 24،25

24 - كسانى كه پس از عفو قاتل از قصاص و يا گرفتن ديه در پى كشتن وى برآيند ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {ذلك} اشاره به گرفتن ديه باشد. در اين صورت جمله {فمن اعتدى ...} بيانگر اين است كه: اولياى مقتول اگر قاتل را عفو كنند و از او مطالبه ديه نمايند، پس از آن حق ندارند در صدد كشتن وى باشند و او را قصاص كنند.

25 - كسانى كه از احكام خدا تعدى كنند ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 11

11 _ هيچ كيفرى جز عذاب جهنّم ، نمى تواند حاكمان مفسد ، سرسخت ، متكبّر و مغرور را رام كند .

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 6،8،10،14

6 _ بنى اسرائيل ، مصداق بارز تفرقه افكنان و تحريفگران دين خداوند و مشمول عذاب شديد الهى

ادخلوا فى السِلم كافة . .. فان زللتم من بعد ما ... سَلْ بنى اسرائيل كم اتيناهم م

پس از امر به دخول در {سلم} (تسليم در برابر خداوند و اتّحاد جامعه ايمانى)، و عدم تبعيّت از شيطان، بنى اسرائيل را به عنوان نمونه ذكر مى كند.

8 _ انحراف ، پس از آمدن آيات الهى ، موجب كيفر سخت خداوند

و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب

10 _ تحريفگران و تبديل كنندگان دين و آيات روشن الهى ، مستحق عذابى شديد

و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب

از مصاديق روشن و مورد نظر نعمتهاى الهى، دين و آيات خداوندى است. و مراد از تبديل، تحريف است.

14 _ از سنّت هاى الهى ، عذاب شديد تحريفگران و تبديل كنندگان دين است .

و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب

{و من يبدّل نعمة اللّه} عام است و دربرگيرنده كليّه كسانى است كه آيات الهى را تحريف مى كنند; خصوصاً با توجّه به ضرورت پندگيرى ديگران از بنى اسرائيل تحريفگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3

- 4 - 12

12 _ عذاب الهى داراى مراتب و درجات *

عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 15

15 _ كيفر الهى ، سخت و طاقتفرساست .

و الله شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 2،21

2 _ كافران به آيات الهى ، مستحق عذابى دردناك

انّ الذين يكفرون بايات اللّه . .. فبشّرهم بعذاب اليم

21 _ قاتلان پيامبران و قاتلان امر كنندگان به معروف ، گرفتار سخت ترين عذاب هاى الهى

و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط.

از رسول اللّه (ص) سؤال شد: اىّ الناس اشد عذاباً يوم القيامة؟ آن حضرت فرمود: رجل قتل نبيّاً او رجلاً امر بمعروف او نهى عن منكر، سپس آن حضرت، اين آيه را تلاوت كرد: {انّ الّذين يكفرون . .. }.

_______________________________

تفسير طبرى، ج 3، ص 144 ; مجمع البيان، ج 2، ص 720 ; تفسير تبيان، ج 2، ص 422.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 88 - 1

1 _ لعنت دائمى و عذاب تخفيف ناپذير ، كيفر مرتدّان

قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. خالدين فيها لا يخفّف عنهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 91 - 4

4 _ كسانى كه در حال كفر بميرند ، مستحقّ عذابى دردناك هستند .

اولئك لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 16

16 _ عذاب بزرگ

اخروى در انتظار شتابگران در كفر است .

الّذين يسارعون فى الكفر . .. و لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 177 - 9

9 _ عذاب دردناك الهى ، كيفر انتخاب كنندگان كفر به بهاى از دست دادن ايمان ( مرتدان )

انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان . .. لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 14،15

14 _ عذاب هاى گوناگون در آخرت

لهم عذاب عظيم . .. و لهم عذاب اليم ... و لهم عذاب مهين

در برداشت فوق، هر يك از صفات {عظيم} و {اليم} و {مهين}، بيانگر نوعى از عذاب گرفته شده است.

15 _ عذاب آخرت داراى چهره ها و حيثيت هاى متفاوت

لهم عذاب عظيم . .. و لهم عذاب اليم ... و لهم عذاب مهين

در برداشت فوق، هر يك از {عظيم} و {اليم} و {مهين}، بيانگر نشانه چهره ها و حيثيتهاى مختلف عذاب گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 30

30 _ عذاب سخت الهى در قيامت ، فرجام بخلورزى و عدم انفاق از دارايى هاى فزون بر نياز

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله

رسول اللّه (ص): ما من ذى رحم يأتى ذا رحمة فيسأله من فضل ما اعطاه اللّه اياه فيبخل عليه الّا خرج له يوم القيامة من جهنّم شجاع يتلمّظ حتى يطوّقه. ثم قرأ {و لا يحسبنّ ... }.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 395.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 16،17

16 _ نسبت ناروا به خداوند و كشتن پيامبران ، گناهى بزرگ و موجب عذاب سوزان دوزخ

سنكتب ما قالوا و قتلهم الانبيآء بغير حقّ و نقول ذوقوا عذاب الحريق

{حريق}، به معناى محرِق (سوزاننده) است. گفتنى است عذاب سوزان براى كشتن پيامبران و نسبت ناروا به خدا دادن، حاكى از بزرگى چنين گناهانى است.

17 _ عذاب سوزان نسبت دهندگان فقر به خدا و قاتلان انبيا ، با فرمان مستقيم خداوند

نقول ذوقوا عذاب الحريق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 1

1 _ عذاب سخت يهود در آخرت ، دستاورد اعمال نارواى آنان ( نسبت دادن فقر به خدا و كشتن انبيا )

ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدّمت ايديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 11،13

11 _ عذاب دردناك الهى در انتظار خودپسندان و علاقه مندان به ستايش بيجا و چاپلوسى

لا تحسبنّ الّذين يفرحون . .. و يحبّون ... بمفازة ... و لهم عذاب اليم

13 _ عذابى دردناك در انتظار عالمان اهل كتاب به جهت كتمان حقايق و انتظار چاپلوسى و ستايش بيجا

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 9

9 _ عذاب هميشگى و خواركننده ، كيفر سركشى از فرامين خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود الهى

و من يعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - نساء - 4 - 18 - 5،6

5 _ خداوند براى گناهكارانى كه توبه را تا آستانه مرگ تأخير انداخته و كسانى كه كافر بميرند ، عذاب دردناكى آماده كرده است .

و ليست التّوبة للّذين . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار اولئك اعتدنا لهم عذابا

6 _ خداوند براى كسانى كه تا لحظه مرگ بر كفر خويش باقى مانده و آنگاه ايمان آورند ، عذابى دردناك آماده كرده است .

و ليست التّوبة . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار اولئك اعتدنا لهم عذاباً اليما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 38 - 3،8

3 _ عذاب خواركننده الهى ، كيفر انفاق كنندگان رياكار

و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً. و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس

بنابر اينكه {الذين} عطف بر {الكافرين} باشد.

8 _ عذاب خواركننده ، كيفر ايمان نداشتن به خدا و قيامت

اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً. و الذين ... لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 93 - 2،6

2 _ عذاب بزرگ الهى در انتظار كسى كه مؤمنى را از روى عمد به قتل برساند .

و من يقتل مؤمنا . .. و اعدّ له عذاباً عظيما

6 _ عذاب الهى ، داراى مراتب ( شدّت و ضعف ) است .

و اعدّ له عذاباً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 138 - 1،4،5

1 _ عذاب دردناك الهى در انتظار منافقان

بشر المنفقين بان لهم عذاباً أليماً

4 _ محروم ماندن آدمى از مغفرت و هدايت الهى ،

موجب گرفتار شدن وى به عذاب دردناك

لم يكن اللّه يغفر لهم و لاليهديهم . .. بشر المنفقين بانّ لهم عذاباً أليماً

ظاهراً مراد از منافقان، همان كسانى هستند كه در آيه قبل توصيف شدند، كه از جمله توصيف آنان به محروميت از هدايت و مغفرت بود.

5 _ ارتداد و ازدياد كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب دردناك

ءامنوا ثم كفروا . .. بشر المنفقين بانّ لهم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 3

3 _ پذيرش دوستى و سرپرستى كفار ، در پى دارنده عذابى دردناك

بشّر المنفقين بأنّ لهم عذاباً أليماً. الذين يتّخذون الكفرين أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 145 - 3

3 _ جهنم ، داراى طبقات ، و عذابش ، داراى شدت و ضعف است .

إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 151 - 5

5 _ انكار رسولان الهى ، حتى برخى از آنان ، موجب گرفتار شدن به عذابى ذلتبار است .

يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض . .. أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 11،17

11 _ خداوند براى كافران يهود عذاب دردناك آماده كرده است .

و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

17 _ كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب دردناك قيامت

و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 8

8 _

امتناع از عبادت خداوند به دليل گردن فرازى و خودبرتربينى ، موجب عذاب دردناك در قيامت

و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 30،31

30 _ شديدترين عذاب جهنم ، كيفر قتل به ناحق انسان

انه من قتل نفساً بغير نفس . .. فكانما قتل الناس جميعاً

امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: يوضع فى موضع من جهنم اليه ينتهى شدة عذاب اهلها . .. .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 271، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 619، ح 150.

31 _ جايگاه قاتل يك انسان در جهنم ، همان جايگاه قاتل همه انسانهاست ، اگر چه عذابشان متفاوت است .

من قتل نفساً بغير نفس او فساد فى الارض فكانما قتل الناس جميعاً

امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمود: يوضع فى موضع من جهنم . .. لو قتل الناس جميعا انما كان يدخل ذلك المكان قلت: فانه قتل آخر؟ قال: يضاعف عليه.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 271، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 619، ح 150.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 15

15 _ عذاب بزرگ اخروى پيامد و كيفر ستيزه جويى با خدا و رسول ( ص ) و فسادگرى در زمين

و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 1،6

1 _ كفرپيشگان ، گرفتار عذابى دردناك در قيامت

إنّ الذين كفروا . .. لهم عذاب اليم

6 _ نجات از عذاب دردناك دوزخ ، فلاح

و رستگارى است .

لعلكم تفلحون. إنّ الذين كفروا ... لهم عذاب اليم

بيان عذاب دردناك كافران در قيامت پس از راهنمايى مؤمنان به فلاح و رستگارى، حاكى از اين است كه رها شدن از عذاب، رستگارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 37 - 1،7

1 _ آتش ، وسيله عذاب دردناك در قيامت

و لهم عذاب اليم. يريدون ان يخرجوا من النار

7 _ كافران ، گرفتار عذابى پايدار در دوزخ

و لهم عذاب مقيم

{مقيم} به معناى دايم و ثابت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 43

43 _ پيشتازى در كفر ، دروغپردازى ، جاسوسى و تحريفگرى ، مايه خوارى در دنيا و عذاب بزرگ در آخرت

الذين يسرعون فى الكفر . .. لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 10

10 _ رشوه گيرى ، حرامخوارى و آزمندى به دنيا ، مايه خوارى و رسوايى در دنيا و عذابى بزرگ در آخرت

لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم . .. اكلون للسحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 7،8،10،11

7 _ عذاب دردناك در انتظار معتقدان به تثليث

ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم

8 _ اعتقاد به تثليث على رغم آگاهى به شرك آميز بودن آن ، موجب عذاب دردناك در قيامت

ان لم ينتهوا عما يقولون ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم

10 _ ايمنى از عذاب دردناك در گرو يكتاپرستى

و پرهيز از گفتار كفرآميز

و ما من اله الا اله وحد و إن لم ينتهوا عما يقولون . .. عذاب اليم

11 _ گفتار هر كس ، گواه افكار و عقايد او و كافى در اثبات ايمان و كفر وى

لقد كفر الذين قالوا . .. و إن لم ينتهوا عما يقولون

به كارگيرى كلمه {قالوا} و {يقولون} به جاى مثلا {زعموا و اعتقدوا} راهنماى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 4

4 _ بازگشت به توحيد و طلب آمرزش از خداوند ، راه نجات مشركان ، از عذاب دردناك

ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم . .. افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 11،13،15

11 _ باور به قيامت و عذاب دردناك آن موجب ترس از خداوند وعمل به احكام او

ليعلم اللّه يخافه بالغيب

{باء} در بالغيب مى تواند سببيه باشد بر اين مبنا مراد از غيب امورى است كه از نظر شخص خائف و حواس وى پنهان مى باشد و از مصاديق بارز غيب و نهانى كه سبب خوف آدمى از خدا مى شود قيامت و عذاب آخرت است.

13 _ تجاوز از حدود الهى _ پس از هشدار خداوند به رعايت آن _ ، موجب عذابى دردناك

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم

15 _ شكار در حال احرام ، عليرغم هشدار الهى به پرهيز از آن ، موجب عذاب دردناك

بشىء من الصيد . .. فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم

به قرينه آيه بعد، مراد از شكار ممنوع شكار در حال

احرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 2،3،4

2 _ شكستن حرمت كعبه و ماه هاى حرام ، موجب عقاب شديد از سوى خداوند

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام . .. اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب

با توجه به آيه قبل معلوم مى شود، از جمله كسانى كه به عقاب شديد تهديد شده اند كسانى هستند كه با مضامين و احكام مطرح شده در آيه قبل مخالفت كنند. برداشت فوق به گروهى از آنان اشاره دارد و در برداشتهاى بعدى ديگر موارد منعكس خواهد شد.

3 _ مخالفت با قربانى حج و احكام آن موجب عقاب شديد از سوى خداوند

و الشهر الحرام و الهدى و القلئد . .. اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب

4 _ بى هدف پنداشتن مناسك حج و احكام و قوانين الهى ، موجب عقاب شديد الهى

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس . .. اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 115 - 4،5،6

4 _ عذاب سهمگين و بى نظير الهى سزاى آنانكه پس از مشاهده مائده آسمانى به قدرت خداوند ، رسالت عيسى ( ع ) و معجزه بودن آن مائده كافر شوند .

فمن يكفر بعد منكم فانى اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً من العلمين

متعلق {يكفر} مى تواند، رسالت عيسى(ع)، قدرت خداوند و معجزه بودن مائده آسمانى باشد. ضمير در {لااعذبه} مفعول مطلق نوعى است و مرجع آن كلمه {عذاباً} مى باشد يعنى لااعذب قبل هذا العذاب احداً

5 _ منكران رسالت انبيا ، پس از مشاهده معجزات درخواستى ، سزاوار عذابى سهمگين

فمن

يكفر بعد منكم فانى اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً

6 _ عذاب هاى خداوند ، داراى انواع و مراتب گوناگون

فانى اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 5

5 _ شرك و پذيرش ولايت غير خدا، موجب گرفتارى به عذاب شديد اخروى

أغير اللّه أتخذ وليا . .. و لا تكونن من المشركين. قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 22

22 _ نوشيدنى سوزان و عذاب دردناك قيامت در انتظار بازيچه قراردهندگان دين است.

أولئك الذين أبسلوا . .. لهم شراب من حميم و عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 20،21

20 _ عذاب خواركننده در برزخ، جزاى گفتار نادرست درباره خداوند و افتراى به اوست.

اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون على الله غير الحق

21 _ استكبار در برابر آيات الهى، عذاب خواركننده پس از مرگ را (در برزخ) به دنبال دارد.

اليوم تجزون عذاب الهون . .. كنتم عن ءايته تستكبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 8

8 _ ذلت در پيشگاه خداوند و عذابى شديد در انتظار سردمداران مجرم است.

سيصيب الذين أجرموا صغار عندالله و عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 1،2،7

1 _ خداوند بسيارى از امتهاى مختلف پيشين را با عذابى سهمگين و ناگهانى به هلاكت رساند.

و كم من قرية أهلكنها فجاءها

{فاء}

در جمله {فجاءها . ..} مى تواند تفسيريه باشد. بر اين مبنا جمله {جاءها ...} توضيح و تفسير جمله {أهلكناها} است. اسناد هلاكت به قريه براى رساندن شدت عذاب است.

2 _ عذاب سهمگين خداوند در انتظار جوامع مختلف از قوانين دين و پذيرنده ولايتهاى غير خداوند

و لاتتبعوا من دونه . .. و كم من قرية أهلكنها

بيان هلاكت جوامع پيشين پس از فرمان به رعايت قوانين دين و سرپيچى از ولايت غير خدا {اتبعوا ما أنزل اليكم . ..}، بيانگر آن است كه عذاب امتهاى پيشين به سبب تخلف آنان از اين فرمان بوده است.

7 _ تخلف جوامع از فرامين خدا، موجب سقوط معنوى آن جوامع و زمينه ساز گرفتارى آنان به عذاب دنيوى (عذاب استيصال).

و لاتتبعوا . .. و كم من قرية أهلكنها

برداشت فوق بر اين اساس است كه {فاء} در {فجاءها} بيانگر ترتيب باشد. بر اين مبنا مراد از هلاكت، هلاكت معنوى خواهد بود. يعنى جوامعى در گذشته منحرف شدند و پس از آن گرفتار عذاب الهى گشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 1،3

1 _ ستم پيشگان، به هنگام مواجه شدن با عذابهاى دنيوى (عذاب استيصال)، معترف به ظلمهاى گذشته خويش شدند

فما كان دعويهم . .. إنا كنا ظلمين

3 _ ستمگرى امتهاى پيشين، عامل نابودى آنان با كيفرهاى دنيوى (عذاب استيصال) شد.

كم من قرية أهلكنها . .. قالوا إنا كنا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 15،20

15 _ كافران و مشركان پيرو، همانند رهبرانشان، داراى عذابى مضاعف از آتش دوزخ

قال لكل ضعف

20

_ دوزخيان، از شدت عذاب يكديگر بى خبرند.

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 22

22 _ صالح ( ع ) قوم خويش را به گرفتار آمدن به عذابى دردناك ، در صورت زيان رساندن به ناقه و يا بازدارى آن از چريدن ، هشدار داد .

فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 5

5 _ جوامع مبتلا به لواط و فحشا ، جوامعى مجرم و در معرض نابودى با عذاب هاى سخت الهى

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 1،2

1 _ عذاب فرود آمده بر تكذيب كنندگان شعيب و كفرپيشگان مدين موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در آن ديار شد .

الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

ضمير در {فيها} به {دار} در آيه قبل برمى گردد و {غنى} مصدر {لم يغنوا} به معناى اقامت كردن و سكونت گزيدن است. بنابراين {كأن لم يغنوا} يعنى گويا قوم شعيب در ديارشان اقامت نكرده بودند. و اين كنايه از نابودى ديار آنان است.

2 _ تكذيب كنندگان انبياى الهى و رسالت هاى آنان در خطر نابودى با نزول عذابى سخت و ويرانگر

الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 1

1 _ فرعونيان پس از مشاهده آيات پنجگانه ( طوفان و . . . ) و

اصرارشان بر انكار رسالت موسى ، به عذابى شديدتر مبتلا شدند .

و لما وقع عليهم الرجز قالوا يموسى ادع لنا ربك

{رجز} به معناى عذاب است و {ال} در آن هم مى تواند عهد ذكرى بوده و اشاره به عذابهاى پنجگانه مطرح شده در آيه قبل باشد، و هم مى تواند {ال} در آن عهد ذهنى باشد. در اين صورت اشاره به عذابى غير از عذابهاى ذكر شده دارد كه به دليل روى آورى آنها به موسى و تقاضاى برطرف شدن آن، عذابى بسيار شديدتر از عذابهاى پنجگانه بوده است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 8،9

8 _ تخلف از احكام الهى و مداومت بر آن ، فسق و ظلم و در پى دارنده كيفر شديد الهى است .

و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون

9 _ ترك نهى از منكر و سكوت در برابر منحرفان و فسق و ستمگرى ، داراى كيفرى شديد است .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 166 - 7

7 _ مسخ يهوديان متمرد آبادى ايله به بوزينگانى مطرود ، عذاب سخت الهى براى ايشان

قلنا لهم كونوا قردة خسئين

برخى برآنند كه {قلنا لهم . .. } بيان همان {عذاب بئيس} است كه در آيه قبل آمده است. گفتنى است بر اين مبنا {الذين ظلموا} شامل ترك كنندگان نهى از منكر نمى شود. زيرا آنان قانون حرمت صيد را نشكستند و به بوزينه تبديل نشدند.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 1

1 _ گرفتن اسير در كارزار بدر ، مقتضى گرفتار شدن مجاهدان آن كارزار به عذابى بزرگ از جانب خداوند

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

كلمه {فى} در {فيما أخذتم} سببيه است و {ما} در آن مصدريه. يعنى {بسبب أخذكم}. و مراد از آن به دليل آيه قبل اسير گرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 13،14

13 _ تهديد مشركان كفرپيشه صدر اسلام به عذاب دردناك جهنم

بشر الذين كفروا بعذاب أليم

14 _ تهديد مشركان پيمان شكن ، به عذاب دردناك شكست

و بشر الذين كفروا بعذاب أليم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {عذاب أليم}، عذاب شكست در برابر جبهه اسلام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 10،11،12

10 _ آنان كه طلا و نقره مى اندوزند و از انفاق آن در راه خدا ، امتناع مىورزند ، مستحق عذابى دردناكند .

و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم

11 _ انفاق دارايى ها در راه جنگ و جهاد ، واجب و امتناع ورزيدن از آن ، در پى دارنده عذاب دردناك دوزخ است .

و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم

برداشت فوق با توجه به اين حقيقت است كه آيه شريفه به دنبال آيات مربوط به جنگ و قرار گرفته است.

12 _ انباشتن و نهان كردن ثروت و محروم ساختن

جامعه از منافع آن ، حرام و داراى عقوبتى است دردناك .

و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 35 - 7

7 _ شكنجه دوزخيان با طلا و نقره گداخته ، از عذاب هاى دردناك جهنم است .

و الذين يكنزون الذهب . .. فبشرهم بعذاب أليم. يوم يحمى عليها فى نار جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 1،2

1 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را ، در صورت امتناع ورزيدن از شركت در جنگ و جهاد ، تهديد به عذابى دردناك كرد .

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً

2 _ امتناع كنندگان از جهاد ، مورد تهديد خدا به عذابى سخت و دردناك

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 15

15 _ آزاردهندگان پيامبر ( ص ) ، مستحق عذابى دردناك

و الذين يؤذون رسول اللّه لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 7

7 _ عذاب جاودان جهنم ، مجازاتى بس سنگين و كافى براى منافقان و كافران

نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 9،13

9 _ عذاب دردناك الهى ، كيفر منافقان استهزاگر

و لهم عذاب أليم

13 _ خرده گيرى و مسخره كردن مؤمن گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب سخت الهى است .

فيسخرون منهم سخر

اللّه منهم و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 9

9 _ عذاب دردناك ، كيفر سخت متخلفان جنگ

سيصيب الذين . .. عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 7،13

7 _ منافقان مرموز و پنهان كار مدينه ، از سوى خداوند به دو مرتبه عذاب علاوه بر عذاب بزرگ نهايى در قيامت ، تهديد شدند .

سنعذبهم مرتين ثم يردون إلى عذاب عظيم

13 _ منافقان ، مورد تهديد خداوند به بازگشت قهرى و ابتلا به عذاب بزرگ در قيامت

ثم يردون إلى عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 13،14

13 _ عذاب دردناك و آشاميدنى داغ و جوشان ، كيفر اخروى كفرمداران

و الذين كفروا لهم شراب من حميم و عذاب أليم

14 _ استمرار و پافشارى بر كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب دردناك دوزخ است .

و الذين كفروا لهم . .. عذاب أليم بما كانوا يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 70 - 5،6

5 _ كافران و مشركان ، در جهان آخرت عذاب شديدى را خواهند چشيد .

الذين يفترون على اللّه الكذب . .. ثم نذيقهم العذاب الشديد بما كانوا يكفرون

6 _ استمرار و پافشارى بر شرك و كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب شديد در قيامت است .

ثم نذيقهم العذاب الشديد بما كانوا يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 16،17،20،21

16

_ دلْ مهرخوردگان ، تنها هنگامى كه با عذاب دردناك الهى روياروى شوند ، به خود آمده و ايمان خواهند آورد .

و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم

17 _ ايمان آوردن كافران ، به هنگام رويارويى با عذاب دردناك الهى ، بى ثمر بوده و مورد قبول خداوند واقع نخواهد شد .

و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم

20 _ عذاب دردناك جهنم ، كيفر كافران است .

فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم

ممكن است الف و لام {العذاب} _ كه براى عهد ذهنى است _ اشاره به عذاب دنيوى (استيصال) باشد و ممكن است اشاره به عذاب برزخى و يا عذاب اخروى باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

21 _ كافران در آستانه مرگ ، عذاب دردناك الهى را مشاهده خواهند كرد .

فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه الف و لام {العذاب} _ كه براى عهد ذهنى است _ اشاره به عذاب برزخى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 97 - 2

2 _ تكذيب كنندگان محكوم به عذاب استيصال ، آن گاه كه عذاب دردناك الهى را ببينند و راهى جز تسليم شدن براى آنان نماند ، از تكذيب دست برداشته و اظهار ايمان خواهند كرد .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك لايؤمنون . .. حتى يروا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 9،12

9 _ جامعه هاى كفرپيشه و تكذيب گر ، در معرض عذاب ذلتبار الهى اند .

فلولا كانت قرية ءامنت . .. لها ءامنوا

كشفنا عنهم عذاب الخزى

12 _ عذاب استيصال ، عذابى شكننده و ذلتبار است .

كشفنا عنهم عذاب الخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 7،8،9،10،11

7_ اعلام برپايى روز قيامت و وجود عذابهايى دردناك در آن روز ، از رسالت هاى حضرت نوح ( ع )

إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

مراد از {يوم} مى تواند روز قيامت باشد و مى تواند مقصود از آن زمان حادثه طوفان باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است. گفتنى است كه توصيف {يوم} به {أليم} به اعتبار عذاب آن روز اس_ت.

8_ ترك پرستش خداوند و عبادت غير او ، موجب گرفتارشدن به عذاب دردناك روز قيامت خواهد شد .

أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

9_ نوح ( ع ) ، كافران قومش را به كيفر هاى دردناك اخروى هشدار داد .

أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

10_ نوح ( ع ) ، كافران قومش را به عذابى دردناك در دنيا هشدار داد .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

11_ كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذابهايى دردناك در دنيا

أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 2

2_ عذاب دنيوى كافران قوم نوح ، عذابى ذلت آور ، خواركننده و هلاك سازنده بود .

من يأتيه عذاب يخزيه

{إخزاء} (مصدر يخزيه) به معناى ذليل و خوار كردن و نيز به معناى هلاك ساختن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 -

48 - 9

9_ عذاب دردناك ، فرجام و عاقبت كفرپيشگان است .

ثم يمسّهم منا عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 2

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم عاد بر كفر و شرك ، عذابى سخت و سهمگين بر آنان نازل كرد .

و لما جاء أمرنا . .. و نجّين_هم من عذاب غليظ

مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم عاد است. {عذاب غليظ} در ذيل آيه _ بنابر يك احتمال، يعنى دنيوى بودن عذاب _ دلالت بر سهمگينى عذاب نازل شده بر قوم عاد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 17

17_ انكار ربوبيت خدا ، مخالفت با پيامبران و برنامه هاى آنان و پيروى از ستمگران و سركشان ، درپى دارنده عذاب سهمگين قيامت

و نجّين_هم من عذاب غليظ. و تلك عاد جحدوا ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

آيه مورد بحث ، بيانگر گناهانى است كه قوم عاد را به عذاب دنيوى و اخروى گرفتار ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 2،3،9

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم ثمود بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) ، عذابى سخت بر آنان نازل كرد .

فلما جاء أمرنا

مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم ثمود است. اضافه آن به ضمير {نا} حاكى از بزرگى آن عذاب مى باشد.

3_ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، عذابى ذلت آور و خوار كننده بود .

نجّينا ص_لحًا . .. و من خزى يومئذ

9_ خداوند

، مخالفان پيامبر ( ص ) را به عذابى ذلت آور و خواركننده تهديد كرد .

و من خزى يومئذ إن ربك هو القوىُّ العزيز

مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) در جمله {إن ربك . ..} پس از بيان نزول عذاب به كفرپيشگان قوم ثمود ، تعريضى است به مخالفان پيامبر(ص) كه آنان نيز در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 7

7_ عذاب نازل شده بر قوم لوط ، عذابى سخت و سهمگين

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

اضافه كلمه {أمر} به ضمير متكلم {نا} براى رساندن عظمت و بزرگى عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 4

4_ شعيب ( ع ) ، كفرپيشگان قومش را به عذابى خواركننده هشدار داد .

سوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه . .. وارتقبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 1

1_ خداوند ، در پى اصرار مردم مدين بر شركورزى و نپذيرفتن تعاليم شعيب ( ع ) ، آنان را به عذابى سخت گرفتار ساخت .

و لما جاء أمرنا

مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم شعيب است. اضافه آن به ضمير {نا} حكايت از بزرگى آن عذاب دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 5،6

5_ خداوند ، مشركان و كفرپيشگان عصر بعثت را به عذاب هاى شديد دنيوى تهديد كرد .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة إن أخذه أليم شديد

برداشت

فوق، از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) در {كذلك أخذ ربك} استفاده مى شود.

6_ عذاب هاى الهى ، دردناك و شديد است .

إن أخذه أليم شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 2

2_ عذاب آخرت ، عذابى سخت و سزاوار هراسيدن است .

لمن خاف عذاب الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 106 - 2

2_ جهنميان ، از شدت آتش همواره صدايشان به ناله و نعره بلند است .

لهم فيها زفير و شهيق

{زفير} و {شهيق} به صداهايى كه از اشخاص محزون و غمگين برمى خيزد گفته مى شود; با اين تفاوت كه شهيق ، بلندتر و طولانى تر است و لذا در برداشت {زفير} به ناله و {شهيق} به نعره تفسير و تعبير گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 13،15

13_ عذاب هاى الهى شديد و سهمگين است .

و إن ربك لشديد العقاب

15_ گنه كاران و ستم پيشگان كه مشمول مغفرت الهى نشوند ، به عذاب هاى سهمگين الهى گرفتار خواهند شد .

إن ربك لذو مغفرة . .. و إن ربك لشديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 16،18

16_ عقوبت ها و عذاب هاى الهى بسى سخت و كوبنده است .

و هو شديد المحال

محال (از ماده محل) در لغت به چند معنا آمده است: 1_ عذاب و عقوبت ، 2_ كيد كردن و امرى را با برنامه هاى پنهانى دنبال كردن ، 3_ قدرت و توانايى.

18_ خداوند

كفرپيشگانى كه على رغم مشاهده آيات خدا ، ربوبيت او را منكر شوند ، به عذاب شديد و مكرى سخت تهديد كرده است .

و هم يج_دلون فى الله و هو شديد المحال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 1،2

1_ كافران ، مشركان ، گمراهان و آنان كه پيامبران را به مسخره مى گيرند ، به عذاب هاى سخت دنيوى و اخروى گرفتار خواهند شد .

لهم عذاب فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أشق

مراد از ضمير در {لهم} _ به قرينه آيه 31 و 32 _ كافران، مشركان ، استهزاگران و گمراهان مى باشد.

2_ عذاب هاى اخروى در مقايسه با عذاب هاى دنيوى ، سخت تر و سهمگين تر است .

و لعذاب الأخرة أشق

{أشق} اسم تفضيل از مصدر {شقّ} است و {شقّ} به معناى سخت و دشوار بودن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 2 - 5،6،7

5- بى ترديد كافران ، داراى فرجامى ناگوارند و به عذابى شديد و طاقت فرسا ، گرفتار خواهند شد .

و ويل للك_فرين من عذاب شديد

6- عذاب جهنّم ، داراى مراتب و شدت و ضعف است .

عذاب شديد

7- كافرانِ به قرآن و كافرانى كه تصميم به ماندن در ظلمت ها گرفته اند ، فرجامى بس ناگوار دارند و در عذابى سخت گرفتار خواهند شد .

و ويل للك_فرين من عذاب شديد

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از كافران در اين آيه، به قرينهء آيه قبل، كسانى هستند كه كتاب خدا را نپذيرفتند و از ظلمتها خارج نشدند.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 21،10

10- عذاب خداوند ، بسيار شديد است .

إن عذابى لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 3

3- كافران جبّار ، دچار چنان عذاب هاى مرگبارى در جهنّمند كه هر كدام از آنها به تنهايى براى مرگشان كافى است .

و يأتيه الموت من كلّ مكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 21،22،23

21- ستمگران قطعاً در عذابى سخت و بس دردناك گرفتار خواهند شد .

إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

22- شيطان در قيامت پيروان خود را از عذابى بس دردناك خبر خواهد داد .

ما أنا بمصرخكم . .. إنى كفرت بما أشركتمون من قبل إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

{إن الظالمين لهم عذاب أليم} به قرينه وحدت سياق مى تواند ادامه كلام شيطان باشد.

23- ستمگرى در پى دارنده عذابى بس دردناك

إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 50 - 1،6

1- پيامبر ( ص ) وظيفه دار باخبر ساختن بندگان از عذاب دردناك خداوند

و أن عذابى هو العذاب الأليم

6- آگاه ساختن از عذاب دردناك الهى و آگاهى از آن ، امرى بس مهم و سودمند

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

{نبأ} به خبر مهم و بسيار سودمند گفته مى شود (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 2

2- عذاب قوم لوط ، عذابى سهمگين و شديد بود

.

و قضينا إليه ذلك الأمر أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

آمدن جمله {و قضينا إليه ذلك الأمر} به صورت مبهم و تفسير شدن آن با جمله {أن دابر. ..} و نيز كلمه {ذلك} _ كه اشاره به دور دارد _ بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 1

1- قوم لوط ، در پى اصرار بر تداوم انحراف جنسى خود ، صبحگاهان گرفتار صدايى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

قال ه_ؤلاء بناتى . .. فأخذتهم الصيحة مشرقين

{صيحة} به معناى صدا بلند كردن و فرياد است و چون اين صدا همراه با فزع و ترس است، از اين رو به صداى وحشتناك و غرش سهمگين تعبير شده است. {شرق} (مصدر مشرقين) به معناى طلوع خورشيد است. وزن فاعلى آن به معناى آنان داخل صبح شدند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 7

7- زير و رو شدن شهر و ديار قوم لوط و هلاكت آنان ، مصداق و مظهر عذاب دردناك الهى

نبّىء عبادى . .. و أن عذابى هو العذاب الأليم ... فأخذتهم الصيحة ... فجعلنا ع_ليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 14

14- برخى از گناهان ، عذابى فراگير و سخت تر از برخى ديگر دارند .

فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

از اينكه براى {سيئه} واژه {أصاب} و براى استهزا {حاق} به كار رفته است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- نحل - 16 - 63 - 14

14- كيفر امتهايى كه به دعوت انبيا جواب مساعد ندادند ، عذاب دردناك است .

و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 88 - 1،7،9،10

1- كافران سد كننده راه خدا ، داراى عذابى بس فزون تر از ديگر كافران

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل الله زدن_هم عذابًا فوق العذاب

7- عذاب كافران ، به تناسب عملكرد و فساد آنان ، متفاوت است .

زدن_هم عذابًا فوق العذاب بما كانوا يفسدون

9- { ان النبى ( ص ) سئل عن قول الله { زدناهم عذاباً فوق العذاب } قال : عقارب أمثال النخل الطوال ينهشونهم فى جهنّم ;

از رسول خدا(ص) درباره قول خدا {زدناهم عذاباً فوق العذاب} سؤال شد، حضرت فرمود: [عذاب زيادتر ]عقربهايى همانند درختهاى بلند خرما هستند كه جهنميها را در جهنم نيش مى زنند}.

10- { عن النبى ( ص ) قال : الزيادة خمسة أنهار تجرى من تحت العرش على رؤوس أهل النار . فذلك قوله : { زدناهم عذاباً فوق العذاب . . . } ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: عذاب افزون پنج نهر است كه از زير عرش بر سر اهل آتش فرو مى ريزد . .. و همين است [مراد] قول خدا: زدناهم عذاباً فوق العذاب}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 94 - 10،11

10- شكستن سوگند و پيمان ، داراى بازتاب هاى ناگوار دنيوى و عذاب بزرگ اخروى

و لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً . .. و تذوقوا السوء بما صددتّم عن سبيل الله و لكم عذاب

برداشت

فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {تذوقوا. ..} اشاره به ناگواريهاى دنيوى و {عذاب عظيم} اشاره به عذاب اخروى باشد.

11- ايجاد مانع بر سر راه خدا ( دين الهى ) ، موجب مشكلات دنيوى و عذاب بزرگ اخروى است .

و تذوقوا السوء بما صددتّم عن سبيل الله و لكم عذاب عظيم

مقصود از {سبيل الله} دين خداست كه در آيات بسيارى از قرآن به همين عنوان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 104 - 4

4- عذاب دردناك ، فرجام و كيفر كافرانى است كه از سر لجاج و عناد به آيات الهى ايمان نمى آورند .

إن الذين لايؤمنون بأي_ت الله . .. لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 105 - 8

8- افترا بستن بر پيامبر ( ص ) و قرآن ، موجب عذاب دردناك اخروى است .

لهم عذاب أليم . إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 14

14- مرتد ، داراى عذابى بزرگ است .

من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 117 - 2،3

2- ناچيزى هر بهره دنيوى ، در قبال عذاب دردناك اخروى

مت_ع قليل و لهم عذاب أليم

3- بدعت گذارى ، و در پى دارنده عذاب دردناك اخروى است .

و لاتقولوا . .. ه_ذا حل_ل و ه_ذا حرام ... مت_ع قليل و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 10 - 1

1- كفر به آخرت ، مايه ابتلا به عذاب دردناك الهى است .

و أن الذين لايؤمنون بالأخرة أعتدنا لهم عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 11

11- عذاب جامعه فسادگر ، آن چنان شديد است كه مايه نابودى و هدم كامل آن مى شود .

ففسقوا فيها فحقّ عليها القول فدمّرن_ها تدميراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 16

16- عذاب پروردگار ، عذابى بس سخت و دهشت بار و درخور اجتناب و پرهيز است .

إن عذاب ربّك كان محذورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 3،4

3- كفرپيشگان ، و گنه كاران ، به عذاب شديد الهى گرفتار خواهند شد .

لينذر بأسًا شديدًا من لدنه

{بأس}، به معناى عذاب و سختى است و به قرينه {يبشّر المؤمنين. ..} _ در فراز بعد _ مراد، عذابى است كه كافران و گنه كاران به آن تهديد شده اند.

4- بيم دادن آدميان از عذاب شديد خداوندى ، از رسالت هاى قرآن است .

لينذر بأسًا شديدًا من لدنه

مرجع ضمير در {ينذر} و {يبشّر} ممكن است {الكتاب} و يا {عبده} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 4 - 2

2- اعتقاد به فرزندگزينى خدا ، پندارى بس ناروا و موجب عذابى شديد است .

لينذر بأسًا شديدًا . .. و ينذر الذين قالوا اتخذ اللّه ولدًا

آيه قبل، يكى از

رسالت هاى قرآن را، بيم به عذاب شديد الهى بيان كرد و اين آيه، به يكى از موارد استحقاق آن عذاب اشاره كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 13

13- عذاب جهنم ، عذابى بسيار سخت و ناگوار است .

ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

{عذاباً} مفعول مطلقِ تأكيدى براى {يعذبه} است كه دالِ بر شدّت عذاب الهى است {نكراً} نيز كه صفت براى {عذاباً} است، تأكيدى فزون تر بر ناگوارى عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 69 - 6

6- سركشان و عصيان گران در قيامت ، هر يك براى چشيدن عذاب ، گرفتار مرحله اى مناسب با كردار خويش خواهند بود .

ثمّ لننزعنّ من كلّ شيعة أيّهم أشدّ

جمله {لننزعنّ. ..} دلالت دارد كه بيرون كشيدن فردى كه از ديگران گنه كارتر است، تا آنجا ادامه خواهد يافت كه هر يك از عصيان گران در جايگاه مناسب خويش قرار گيرند و كيفر ببينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 9

9 - عذاب جهنم ، عذابى سخت و غير قابل تحمل است .

فإنّ له جهنّم لايموت فيها و لايحيى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 16

16 - گمراهى پس از هدايت و شركورزى پس از توحيد ، زمينه ساز گرفتارى به خشم سنگين و پايدار خداوند و عذابى سخت و طولانى از جانب او

أضلّهم السامرىّ . .. أم أردتّم أن يحلّ عليكم غضب من ربّكم

{حلول

غضب} بر رسوخ و دوام آن و نكره بودن {غضب} بر عظمت آن دلالت دارد. فرود آمدن غضب الهى، كنايه از نزول عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 6

6 - عذاب هاى آخرت ، نسبت به كيفر هاى دنيوى ، شديدتر و پايدارتر است .

و لعذاب الأخرة أشدّ و أبقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 7

7 - منكران رسالت پيامبران پس از دريافت آيات الهى ، سزاوار كيفرى سخت و نابودى با عذاب استيصال

و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب من قبله لقالوا . .. فنتّبع ءاي_تك

{عذاب} نكره است و ناشناخته بودن عذاب، حاكى از شدت سختى آن است; به گونه اى كه حقيقت آن را نمى توان براى مخاطب ترسيم كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 4

4- عذاب الهى بسيار سخت و انسان در برابر آن ، بسيار ناتوان است .

و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا

اين كه كافران لجوج، با لمس و احساس اندك عذاب الهى، اعتراف به حق مى كنند، بيانگر شدت عذاب الهى و ضعف انسان در برابر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 100 - 2،4

2- عذاب و شكنجه مشركان و معبودهايشان در جهنم شديد خواهد بود .

لهم فيها زفير و هم فيها لايسمعون برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه ضمير {لهم}

4- شدت عذاب ها و طنين فرياد ، مانع شنيدن مشركان در جهنم

خواهد شد .

لهم فيها زفير و هم فيها لايسمعون برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه {لهم فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 9

9- عذاب قهر خدا ، بسيار سخت و سهمگين است .

و ل_كنّ عذاب اللّه شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 1،15

1 - كفر به خدا و سرپيچى از عبادت او ، گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب دردناك دوزخ است .

إنّ الذين كفروا و يصدّون عن سبيل اللّه

مراد از {الطيب من القول} _ همان طور كه در آيه پيش گفته شد _ كلمه توحيد و {صراط حميد} عبادت خداى يگانه است. بنابراين با توجه به ارتباط اين آيه با آيه پيش، مى توان گفت: {كفروا} در {إنّ الذين كفروا}به تقدير {كفروا بالطيب من القول} است و مراد از {سبيل اللّه} در {يصدون عن سبيل اللّه}، عبادت و پرستش خداى يگانه مى باشد. قابل ذكر است كه {الذين} اسم {إنّ} و خبر آن محذوف است و تقدير آن به قرينه ذيل آيه چنين مى شود: {إنّ الذين كفروا... نذيقهم من عذاب أليم}.

15 - عذاب دردناك دوزخ ، كيفر هر نوع انحراف از حق و تجاوز به حقوق ديگران در محيط مسجد الحرام

و من يرد فيه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 7

7 - عذاب قهر الهى ، بسيار سخت ، هراس انگيز ، مرگبار و درهم كوبنده است .

فكيف كان نكير

{نكير} اسم {انكار} است

و يكى از معانى {انكار} تغيير دادن و دگرگون كردن مى باشد. بنابراين معناى جمله فوق چنين مى شود: بنگريد چگونه آن شهرها را با مردم كفرپيشه شان دگرگون و زيرورو كردم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 57 - 4،8

4 - عذاب دوزخ ، عذابى خوار كننده و ذلت آور است .

لهم عذاب مهين

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {مهين} وصف توضيحى براى عذاب باشد.

8 - استكبار در برابر خدا و آيات او ، درپى دارنده عذاب ذلت بخش و خوار كننده دوزخ

و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 3

3 - عذاب دوزخ ، عذابى است بسيار سخت و دردناك .

حتّى إذا فتحنا عليهم بابًا ذا عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 16

16 - خداوند ، طراح و گرداننده اصلى ماجراى { افك } را به عذاب بزرگ تهديد كرد .

والذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم

{كبر} به معناى معظم شىء و قسمت عمده هر چيزى است و مرجع ضمير {كبره}، {افك} است. بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {كسى كه متولى و عهده دار قسمت عمده ماجراى افك مى باشد...} و مقصود از آن، عامل اصلى و طراح اين ماجرا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 3،4

3 - فضل و رحمت الهى و افشاى چهره توطئه گران { افك }

از سوى خدا ، مسلمانان صدراسلام را از خطر عذابى بزرگ نجات بخشيد .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

4 - هتك حرمت پيامبر ( ص ) ، در پى دارنده عذابى بزرگ

لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه موضوع آيه شريفه، ماجراى {افك} است و با حرمت پيامبر(ص) ارتباط دارد كه ناخواسته از سوى مسلمانان، در معرض هتك حرمت قرار گرفته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 1،2

1 - اشاعه فحشا در ميان مردم ، گناهى بزرگ و در پى دارنده عذابى دردناك در دنيا و آخرت

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخر

{فاحشة} به هر عمل و سخن بسيار زشت گفته مى شود و اين واژه كنايه از گناه زنا و فساد جنسى است. عبارت {أن تشيع الفاحشة} نيز به دو گونه قابل معنا و تفسير كردن است: 1_ اشاعه فحشا و رواج گناهان جنسى. 2- رواج و پخش اخبار مربوط به فحشا و روابط جنسى ديگران، كه در اين صورت كلمه اى در تقدير است; يعنى، {أن تشيع خبر الفاحشة}.

2 - بازى با حيثيت مؤمنان و بدنام ساختن آنان ، معصيتى بزرگ و داراى فرجامى سخت و دردناك در دنيا و آخرت

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 2

2 -

وضع كيفر سخت ( عذاب دردناك ) ، به منظور جلوگيرى از آلوده شدن جامعه ايمانى به مفاسد اخلاقى و فحشا ، جلوه اى از فضل و رحمت خداوند به امت اسلامى

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم ... و لولا فضل اللّه عليكم و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 5،8

5 - عذاب بزرگ خداوند ، پيامد و كيفر قذف كردن زنان عفيف و مؤمن است .

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. لهم عذاب عظيم

8 - دستور قطع ارتباط با توطئه گران { افك } و تهديد آنان به عذاب بزرگ از سوى خداوند

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. لهم عذاب عظيم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه آيه ياد شده، از جمله آيات مربوط به ماجراى {افك} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 10،13

10 - مبتلا شدن به فتنه و بلا و يا عذاب دردناك الهى ، پيامد سرپيچى از فرمان هاى رسول خدا است .

فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم

13 - شانه خالى كردن از بار مسؤوليت اجتماعى و حل و فصل امور مسلمين ، پيامددار فتنه و بلا و يا عذاب دردناك الهى است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا . .. فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 12 - 4

4 _ كيفر و عذاب تكذيب كنندگان قيامت ، بسيار شديد و

هولناك خواهد بود .

سمعوا لها تغيّظًا و زفيرًا

صداى خشمگينانه و پرخروش آتش جهنم، با ديدن منكران معاد از راه دور، حاكى از شدت و هولناكى عذاب و كيفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 19 - 4

4 _ چشيدن عذاب بزرگ الهى ، كيفر حتمى ستم كاران

و من يظلم منكم نذقه عذابًا كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 6،8،9

6 _ خداوند ، براى ستم گران عذابى دردناك مهيّا ساخته است .

و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا

8 _ تكذيب كنندگان آيات و رسولان الهى ، علاوه بر هلاكت دنيوى ، در آخرت نيز دچار عذابى دردناك و رنج آور خواهند شد .

الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم . .. كذّبوا الرسل أغرقن_هم ... و أعتدنا للظ_لمين

9 _ ظلم ، درپى دارنده هلاكت دنيوى و عذاب دردناك اخروى

و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا

مقصود از {ظالمين} همان تكذيب كنندگان آيات الهى و انبيا هستند. بنابراين آمدن آن به صورت اسم ظاهر، براى بيان اين نكته است كه علت هلاكت دنيوى و عذاب اخروى آنان ظلم خود آنها بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 156 - 4

4 - تهديد ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به عذاب و كيفر سخت الهى در صورت رساندن هرگونه گزندى به ناقه

و لاتمسّوها بسوء فيأخذكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 201 - 4

4 - ايمان نياوردن به آيات الهى ، درپى دارنده عذابى

دردناك

لايؤمنون به حتّى يروا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 5 - 1

1 - عذاب سخت و رنج آور ، گريبانگير منكران قيامت

أُولئك الذين لهم سوء العذاب

{أُول_ئك} اشاره به منكران جهان آخرت دارد. {سوء العذاب} نيز از باب اضافه صفت به موصوف و به معناى {العذاب السوء} مى باشد; يعنى، اينان همان كسانى اند كه آن عذاب سخت و جانكاه برايشان مقدر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 4

4 - عذاب فرو آمده بر قوم لوط ، بسى مرگبار و جانگزا بود .

فساء مطر المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 4

4 - تهديد مشركان مغرور و قارون صفت صدر اسلام از سوى خداوند به عذاب ذلّت بار

إنّ ق_رون كان من قوم موسى فبغى عليهم . .. فخسفنا به و بداره الأرض

يادآورى فرجام شوم قارون، پس از بيان بهانه جويى هاى سردمداران مشرك مكه _ كه همگى از ثروتمندان بودند _ نوعى تهديد به آنان است كه بايد به هوش باشند; زيرا ممكن است خداوند آنان را نيز هم چون قارون با خوارى و ذلت هلاك كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 2

2 - عذاب قوم لوط ، عذابى سخت و كوبنده بود .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

نكره آورده شدن {رجزاً} بيان كننده بزرگى عذاب نازل شده بر قوم لوط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 13

13 - عذاب هاى خداوند ، داراى مراتب است .

عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 57 - 8

8 - عذاب هاى خداوند ، داراى مراتب است .

عذابًا مهينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 3،5

3 - تلاش گران بر ضد آيات الهى ، قطعاً عذابى دردناك خواهند داشت .

و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا . .. أُول_ئك لهم عذاب ... أليم

5 - تلاش گران بر ضد آيات قرآن ، عذابى دردناك و بد خواهند داشت .

و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا . .. لهم عذاب من رجز أليم

به قرينه آيه بعد، مى توان گفت كه مراد از {آيات} در اين آيه، آيات قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 7 - 1،5

1 - كافران ، سزاوار عذابى سخت و طاقت فرسا

الذين كفروا لهم عذاب شديد

5 - كفر و انكار دين الهى ، هر چند توأم با عمل كفرآميز نباشد ، موجب عذاب شديد و بدبختى است .

الذين كفروا لهم عذاب شديد و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، سعادت مندى مؤمنان را در گرو دو چيز (ايمان و عمل صالح) دانسته است; ولى بدبختى و عذاب شديد كافران را صرفاً به كفر آنان مربوط كرده و عمل كفرآميز آنان سخن نگفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 -

14

14 - مكر ها و توطئه هاى سوء كافران ، موجب عذاب شديد آنان است .

و الذين يمكرون السيئات لهم عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 38 - 1

1 - چشيدن عذاب دردناك ، وعده حتمى خداوند به كافران و مشركان مستكبر

إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . .. إنّكم لذائقوا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 39 - 1

1 - عذاب دردناك مشركان و كافران مستكبر در دوزخ ، تجسم اعمال خود آنان و متناسب با رفتار ايشان است .

لذائقوا العذاب الأليم . و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

آيه شريفه، در واقع پاسخ سؤالى است كه از آيه قبل برمى آيد و آن اين كه: چرا عذاب مشركان مستكبر، عذابى دردناك است و آيا اين عذاب عادلانه است؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 19،20،21،22

19 - بيرون رفتن از مسير خدا ، درپى دارنده عذاب شديد الهى

إنّ الذين يضلّون عن سبيل اللّه لهم عذاب شديد

20 - داورى ظالمانه و متكى بر هوا و هوس ، در پى دارنده عذاب شديد الهى

فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى . ..إنّ الذين يضلّون عن سبيل اللّه لهم عذ

21 - فراموشى روز قيامت ، عامل ابتلاى انسان به عذاب شديد الهى

لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب

{باء} در {بما نسوا. ..} براى سببيت است; يعنى، چون انسان ها روز حساب را فراموش كردند، به عذاب شديد محكوم شدند.

22 - هواپرستى ، علت نخستين و

زمينه اصلى ابتلاى انسان به عذاب شديد الهى

و لاتتّبع الهوى . .. إنّ الذين يضلّون عن سبيل اللّه لهم عذاب شديد بما نسوا يوم ا

آيه شريفه، پيروى از هواى نفس را سبب گمراهى و گمراهى را، موجب ابتلا به عذاب شديد دانسته است; ولى در پايان، فراموشى روز حساب را سبب عذاب شديد معرفى كرده است. از اين بيان استفاده مى شود كه براى عذاب شديد، سبب هاى گوناگونى هست و چون پيروى از هواى نفس مقدم ذكر شد، مى توان استفاده كرد كه اين سبب از نخستين سبب هاى عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 3،4

3 - خوف و هراس پيامبر ( ص ) از عذاب بزرگ الهى ، بازدارنده آن حضرت از هرگونه عصيان و نافرمانى بود .

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

4 - ايمان به روز قيامت و ترس از عذاب بزرگ آن روز ، بازدارنده آدمى از هرگونه گناه و قانون شكنى است .

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 10

10 - ظلم ، موجب عذاب سخت الهى

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 4،5،6

4 - ذلت و سرافكندگى در دنيا ، عذابى بزرگ براى انسان

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أكبر

از بزرگ تر شمرده شدن عذاب اخروى، به دست مى آيد كه عذاب ذلت بار دنيايى، خود عذابى بزرگ است.

5

- عذاب تكذيب كنندگان پيامبران در آخرت ، بسى بزرگ تر و شديدتر از عذاب ذلت بار آنان در دنيااست .

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أكبر

بزرگ تر بودن عذاب اخروى، مى تواند اشاره به شديدتر بودن آن در مقايسه با عذاب هاى دنيايى باشد.

6 - عذاب الهى در آخرت ، در مقايسه با عذاب هاى دنيوى ، بسى بزرگ تر و شديدتر است .

و لعذاب الأخرة أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 4

4 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به عذاب فراگير و دائمى دوزخ تهديد كرد .

و يحلّ عليه عذاب مقيم

{على} براى استيلا و تمكن است و مى رساند كه عذاب الهى دشمنان رسول خدا، فراگير و گسترده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 1،2،8

1 - ستمگران در قيامت ، براى رهايى خود از عذاب سخت الهى ، حاضراند دو چندان ثروت ها و دارايى هاى زمين را فدا كنند .

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض جميعًا و مثله معه لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم

2 - عذاب ستمگران در قيامت ، بسيار سخت و غير قابل تحمل براى آنان

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

فدا كردن دو برابر ثروت هاى موجود در كره زمين براى نجات خود از عذاب الهى، بيانگر مطلب ياد شده است.

8 - شرك و ظلم ، گناهى بس بزرگ و پيام دار عذابى سخت و فوق تصور

بشر

و بدا لهم من اللّه ما لم يكونوا يحتسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 2

2 - عذاب سخت و فوق تصور ستمگران در قيامت ، بازتاب كردار و رفتار خود آنان است .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

آمدن ماده {كسب} به جاى ماده {فعل}، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 6

6 - عذاب سخت فرعونيان در دنيا ، از جلوه هاى حمايت خداوند از مؤمن آل فرعون

أُفوّض أمرى إلى اللّه . .. فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا و حاق ب_َال فرعون سوء ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 7،8

7 - خاندان فرعون ، مبتلا به سخت ترين عذاب و كيفر الهى در دوزخ

أشدّ العذاب

با توجه به اين كه {أشدّ العذاب} مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه عذاب دوزخ، شدت و ضعف دارد و فرعونيان در درجه شديدتر آن قرار داده خواهند شد. هم چنين مى تواند بدين معنا باشد كه عذاب دوزخ در مقايسه با هر عذاب ديگرى، شديدترين عذاب ها است. در اين صورت {أشدّ العذاب} به جاى دوزخ آمده و حكايت از شدت بى حساب آتش آن دارد.

8 - آتش دوزخ ، سخت ترين و شديدترين عذاب و كيفر الهى

أشدّ العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 11،16

11 - عذاب اخروى قوم عاد ، سخت تر و ذلت بارتر از عذاب دنيوى آنان

لنذيقهم

عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أخزى

16 - مستكبران و منكران آيات الهى ، به عذاب هاى سخت اخروى گرفتار خواهند شد .

فاستكبروا فى الأرض . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون... و لعذاب الأخرة أخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 27 - 1،2

1 - عذاب سخت و دشوار الهى ، كيفرى حتمى براى كافران حق ستيز

فلنذيقنّ الذين كفروا عذابًا شديدًا

لام و نون تأكيد در {لنذيقنّ}، حاكى از حتمى بودن عذاب و كيفر مى باشد.

2 - ممانعت از دسترسى انسان ها به پيام قرآن ، در پى دارنده عذاب سخت الهى

و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. فلنذيقنّ الذين كفروا عذابًا شديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 13

13 - عذاب دردناك و شديد ، كيفر ياوه سرايى عليه رسولان الهى است .

ما قد قيل للرسل . .. ذو عقاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 23،24

23 - كافران ، در قيامت گرفتار عذابى حتمى و جانكاه

و لنذيقنّهم من عذاب غليظ

24 - عذاب هاى اخروى ، داراى مراتب و تفاوت در شدت

عذاب غليظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 12

12 - مشركان و مجادله گران حق ستيز گرفتار غضب و عذاب سخت الهى

و الذين يحاجّون فى اللّه . .. عليهم غضب و لهم عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 9

9 - ظالمان

و سيه كاران ، مستحق عذاب دردناك آخرت اند .

و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 7

7 - عذاب دردناك و سخت ستمكاران در قيامت ، بازتاب عملكرد خود آنان است .

و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم . ترى الظ_لمين مشفقين ممّا كسبوا و هو واقع بهم

چنانچه كه مراد از {ما} در {ما كسبوا} عمل باشد و ضمير {هو} به آن بازگردد، از ارتباط دو آيه ، مى توان استفاده كرد كه {عذاب أليم} چيزى جز عملكرد انسان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 7

7 - عذاب سخت و شديد خداوند ، در انتظار كافران است .

و الك_فرون لهم عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 42 - 5

5 - ستم پيشگان و متجاوزان ، مستحق عذابى سخت و دردناك اند .

الذين يظلمون الناس . .. أول_ئك لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 6

6 - ابتلاى فرعونيان ، به عذابى سخت و دردناك ، در پى انكار لجاجت آميز دلايل و معجزات موسى ( ع ) از سوى آنان

و أخذن_هم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 5

5 - ستم پيشگان ، گرفتار عذابى دردناك در قيامت

فويل للذين ظلموا من عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 -

8 - 1،4

1 - اصرار مستكبرانه بر كفر ، به رغم شنيدن آيات الهى ، در پى دارنده عذابى بس دردناك

يسمع ءاي_ت اللّه . .. فبشّره بعذاب أليم

4 - تهديد مستكبران كفرپيشه از سوى خداوند ، به عذابى سخت و بدفرجام

فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 3

3 - استكبار و خودبرتربينى در دنيا ، درپى دارنده عذابى خفت بار و خواركننده در آخرت

لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 10

10 - حرمت شكنى و استهزا نسبت به آيات الهى ، گناهى بس بزرگ و درپى دارنده عذابى سخت

ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... و لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 2

2 - منكران آيات و نشانه هاى پروردگار ، داراى عذابى سخت و هول انگيز

و الذين كفروا ب_اي_ت ربّهم لهم عذاب من رجز أليم

{رجز} در لغت، به معناى اضطراب مى باشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 8،9

8- قيامت ، روز مجازات كافران با عذابى خواركننده و ذلّت بار

فاليوم تجزون عذاب الهون

9- هدر دادن امكانات زندگى در مسير خوش گذرانى ، در پى دارنده عذاب ذلّت بار اخروى

أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا و استمتعتم بها فاليوم تجزون عذاب الهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 19

19- شرك و پرستش غير خدا ،

در پى دارنده عذاب سخت الهى

ألاّتعبدوا إلاّ اللّه إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

از ارتباط {ألاّتعبدوا. ..} با {إنّى أخاف عليكم...}، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 11

11- غفران الهى ، پناهگاه مؤمنان از آثار سخت گناهان و عذاب دردناك

يغفر لكم . .. و يجركم من عذاب أليم

در برداشت ياد شده عطف {يجركم. ..} بر {يغفرلكم...} تفسيرى دانسته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 13

13 - تهديد متخلّفان از سفر حديبيه ، به عذاب دردناك ، در صورت تخلف و روى گردانى دوباره از جهاد

و إن تتولّوا كما تولّيتم من قبل يعذّبكم عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 12

12 - روى گردانان از اطاعت خدا و رسول او و جهاد در راه الهى گرفتار عذابى بس درد ناك

و من يتولّ يعذّبه عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 27،28

27- كافران مكه ، مورد تهديد خداوند به عذابى دردناك

لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا أليمًا

28- نبرد پيروزمندانه مؤمنان عليه كفر ، عذاب دردناك الهى براى كافران

و لولا رجال مؤمنون . .. لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم

در اين آيه {لعذّبنا}، مقابل صلح حديبيه قرار گرفته است. از تقابل صلح و عذاب، دانسته مى شود كه مصداق بارز عذاب الهى براى كافران، دردى است كه از شمشير مؤمنان در ميدان نبرد خواهند چشيد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 26 - 3

3_ مشركان ، محكوم به عذابى شديد

الذى جعل مع اللّه . .. فى العذاب الشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 5

5 - عذاب فرود آمده بر قوم لوط ، عذابى سخت ويرانگر و دردناك بود .

لنرسل عليهم حجارة . .. و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

از اين كه در پى نزول عذاب دردناك بر قوم لوط، فقط نشانه اى از آنان برجاى مانده، استفاده مى شود كه تمامى مظاهر زندگى آنان از ميان رفته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 1

1 - كافران و ستمكاران ، داراى بهره اى عظيم از عذاب الهى ، همانند كافران و ستم پيشگان گذشته تاريخ

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم

{ذنوب} در معانى {دلو بزرگ چاه هنگامى كه از آب پر شده باشد} و نيز {نصيب و بهره} به كار مى رود. در آيه شريفه مراد معناى دوم است. گفتنى است كه تعبير {نصيبى عظيم} در برداشت بالا، از نكره آمدن {ذنوباً} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 9

9 - كافران ظالم ، داراى عذابى فزون تر از كافران ديگر *

و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {ظالم} بر همه كافران اطلاق نشده باشد; بلكه كافران دو گروه باشد. گروهى كه فقط كفر مىورزند و گروهى كه علاوه بر كفر اقدام هاى ظالمانه

و توطئه گرانه عليه دين دارند. اين گروه علاوه بر كيفر كفر، عذاب ديگرى در قبال ظلمشان خواهند ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 11،12،13

11 - عذاب دردناك الهى ، كيفر كافران است .

و للك_فرين عذاب أليم

12 - عذاب دردناك الهى ، گريبانگير كسانى خواهد شد كه حدود الهى را رعايت نكرده و به آن تعدى مى كنند .

و تلك حدود اللّه و للك_فرين عذاب أليم

13 - رعايت نكردن حدود الهى در ظهار ، درپى دارنده عذاب دردناك الهى است .

و تلك حدود اللّه و للك_فرين عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 15 - 1،2،5،7

1 - برقرارى رابطه دوستى و همدستى با ديگر پيروان اديان عليه اسلام و مسلمين ، كارى زشت و در پى دارنده عذاب سخت الهى

الذين تولّوا قومًا . .. لهم عذابًا شديدًا إنّهم ساء ما كانوا يعملون

2 - عذابى سخت و جانكاه ، در انتظار منافقان است .

أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا

5 - برقرارى رابطه دوستى منافقان با يهوديان ، مصداق بارز زشت كارى آنان و سبب دچار شدنشان به عذاب سخت الهى

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا . .. إنّهم ساء ما كانوا يعملون

7 - پافشارى و استمرار بخشى منافقان بر اعمال زشت و ناپسند ، عامل گرفتارى آنان به عذاب سخت اخروى

إنّهم ساء ما كانوا يعملون

{إنّهم ساء. ..} براى بيان علت محكوميت منافقان به عذاب سخت اخروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 16 - 6

6 - عذاب خوار

كننده الهى ، در انتظار منافقان است .

فلهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 15 - 5

5 - اسلام ستيزان ( بنى نضير و . . . ) ، علاوه بر شكست و ذلت دنيوى ، داراى عذاب دردناك اخروى اند .

ذاقوا وبال أمرهم و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 10 - 5

5 - عذاب الهى ، سخت دردناك است .

تنجيكم من عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 7

7 - ايمان استوار به خدا و رسول او و جهاد در راه خدا ، رهايى بخش انسان از عذاب دردناك الهى

تنجيكم من عذاب أليم . تؤمنون باللّه و رسوله و تج_هدون فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 5

5 - اقوام كافر در آخرت ، به عذاب دردناك دچار خواهند شد .

الذين كفروا . .. لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 1،8

1 - انكار معجزات و دلايل روشن پيامبران و روى گردانى از تعاليم آنان ، عامل گرفتارى كافران پيشين به سرنوشت شوم و عذاب دردناكِ الهى

الذين كفروا . .. لهم عذاب أليم . ذلك بأنّه كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت ... فكفرو

{بيّنه} (مفرد {بيّنات}) به معناى دليل و حجت است; ولى در قرآن بر معجزه پيامبران الهى نيز اطلاق شده است.

8 - كفر و انكار رسالت پيامبران

، از روى عمد و آگاهانه ، نگون بختى و عذاب دردناك اخروى را در پى دارد .

فذاقوا وبال أمرهم . .. ذلك بأنّه كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت ... فكفروا و تولّوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 5،6

5 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و رسولان او ، سرپيچى كردند ، مورد محاسبه سخت الهى و عذاب ناشناخته و ناخوشايند ( عذاب استيصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

{نكر} (مرادف {منكر}) به معناى شىء ناخوشايند و ناشناخته است.

6 - سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در پى دارنده محاسبه سخت الهى و عذاب ناخوشايند و ناشناخته ( عذاب استيصال )

عتت عن أمر ربّها و رسله فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 1

1 - خداوند ، براى عصيان گران و متمردان از امر الهى و پيامبران ، عذابى شديد در آخرت آماده كرده است .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها و رسله . .. أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 28 - 6

6 - هيچ كس و هيچ نيرويى ، توانايى پناه دادن به كافران در برابر عذاب دردناك الهى را ندارد .

فمن يجير الك_فرين من عذاب أليم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه استفهام در {فمن يجير. ..} انكارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم -

68 - 33 - 4

4 - كيفر و عذاب خداوند در آخرت ، بزرگ تر و با عظمت تر از عذاب و كيفر دنيوى او است .

و لعذاب الأخرة أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 2،4

2 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از سوى خداوند به عقوبتى سخت در دنيا گرفتار شدند .

فأخذهم أخذة رابية

{رابية} (اسم فاعل از {ربا يربو}) به معناى فزاينده و رو به رشد است و در اين آيه كنايه از شدّت است.

4 - عصيان فرمان هاى پيامبران ، از موجبات عقوبت سخت الهى در دنيا

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 31 - 4

4 - آتش دوزخ ، عذابى سخت تر از غل و زنجير شدن

خذوه فغلّوه . ثمّ الجحيم صلّوه

{ثمّ} حرف عطف و مفيد تراخى رتبى است. اين كلمه در آيه شريفه، مى رساند كه معطوف (عذاب با آتش دوزخ)، شديدتر از معطوف عليه (عذاب با دستگيرى و غل و زنجير كردن) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 32 - 2

2 - به بند كشيده شدن با زنجير هاى بلند ، عذابى سخت تر از آتش دوزخ

ثمّ الجحيم صلّوه . ثمّ فى سلسلة ذرعها سبعون ذراعًا فاسلكوه

مطلب ياد شده از {ثمّ} در {ثمّ فى سلسلة} _ كه براى تراخى رتبى است _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 7،11

7

- ظلم ، موجب محروميت از رحمت خداوند و گرفتار آمدن به عذاب دردناك الهى است .

يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

11 - عذاب دردناك دوزخ ، هم اكنون مهيا و آماده است .

أعدّ لهم عذابًا أليمًا

با توجه به ماضى بودن فعل {أعدّ}، برداشت ياد شده استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 1،2

1 - خداوند فرعون را در پى ادعاى ربوبيت ، به عذاب سخت دنيا و آخرت گرفتار ساخت .

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

فاء در {فأخذه. ..}، آن را بر آيه قبل (فقال أنا ربّكم الأعلى) تفريع كرده است.

2 - عذاب فرعون در دنيا و آخرت ، نمونه اى از برخورد شديد خداوند با مخالفان پيامبران و برحذر دارنده آنان از عواقب مخالفت

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

{نكال} به چيزى گفته مى شود كه به وسيله آن، ديگران را تنكيل كنند; يعنى، از كارى بر حذر دارند (قاموس). مصداق آن در آيه عذاب فرعون است كه مايه عبرت براى ديگران مى باشد. اضافه {نكال} به {الأخرة و الأولى}، يا گوياى اين نكته است كه عذاب فرعون در آخرت و دنيا، هر يك مى تواند براى مردم {نكال} و مايه عبرت باشد و يا گوياى اين كه عذاب فرعون در دنيا مى تواند مايه عبرت مردم نسبت به دنيا و آخرت آنان باشد. برداشت يادشده براساس احتمال اوّل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 15 - 1

1 - قيامت ، روز گرفتارى طاقت فرساى فاسقان در آتش

جهنم

يصلونها يوم الدين

{يصلونها}; يعنى، با رنج و مشقّت، حرارت آن را مى چشند. (برگرفته از قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 24 - 1

1 - انكار معاد و تكذيب قرآن ، درپى دارنده عذابى دردناك است .

فبشّرهم بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 3

3 - باور داشتن معاد و معارف قرآن و انجام دادن كار هاى صالح ، نجات بخش انسان از عذاب دردناك است .

فبشّرهم بعذاب أليم . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

متعلق {آمنوا} _ به قرينه آيات پيشين _ معاد و قرآن است و {الصالحات} _ كه جمع با حرف {ال} است _ دلالت بر عموم مى كند. در اين موارد، مراد عموم عرفى است; يعنى، تمام صالحاتى كه امكان پذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 2،16

2 - شكنجه گران و سوزانندگان مؤمنان ، علاوه بر عذاب جهنم ، به عذاب سوزانى سخت تر از آن ، گرفتار خواهند شد .

فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق

جمله {و لهم عذاب الحريق} چنانچه تأكيد قبل نباشد، بر وجود عذابى ديگر _ علاوه بر عذاب جهنم _ دلالت دارد. برخى آن را بر عذاب دوران برزخ و قيامت تطبيق داده اند. وصف حريق بودن، بيانگر شدّت سوزندگى آن است; در حدى كه اوصاف ديگر آن را تحت الشعاع قرار مى دهد.

16 - خداوند ، اصحاب اخدود را به جهنم و عذاب سوزانى سخت تر از آن گرفتار خواهد كرد .

إنّ الذين

. .. فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق

عبارت {الذين فتنوا} عام است و شامل تمام آزار دهندگان مردم مؤمن مى شود; چه در گذشته بدون توبه مرده باشند و يا در آينده و حال پيدا شده و فرصت توبه را از دست دهند. سياق آيات، قرينه بر اين است كه اصحاب {اخدود} مصداق بارز اين گروه بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 12 - 1

1 - كسانى كه از تذكرات قرآن ، فاصله گرفته ، آن را نپذيرند ، به بزرگ ترين و سوزان ترين آتش ها ، گرفتار شده و در آن باقى خواهند ماند .

و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار الكبرى

زجاج گفته است: {صلى}; يعنى، ملازم و همراه شد (لسان العرب) و {صلى النار}; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد. (قاموس). {كبرى}; يعنى، بزرگ تر و بزرگى آتش به گستردگى و افروخته تر بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 4 - 1

1 - چشيدن آتش سوزان و گرفتارى به رنج و مشقت آن ، فرجام كسانى است كه حضورشان در صحنه قيامت ، همراه با خفّت و خوارى است .

وجوه يومئذ خ_شعة . .. تصلى نارًا حامية

{صلى النار}; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد (قاموس).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 24 - 1،2،3،4

1 - گرفتارى به بزرگ ترين عذاب هاى خداوند ، فرجام كسانى است كه از پند و اندرز هاى پيامبر ( ص ) روى برگردانده ، به آن

كفر مىورزند .

إلاّ من تولّى و كفر . فيعذّبه اللّه العذاب الأكبر

2 - عذاب هاى الهى ، داراى درجات و مراتب گوناگون است .

العذاب الأكبر

3 - جهان آخرت ، عرصه گرفتارى كافران حق گريز به بزرگ ترين عذاب هاى الهى است .

العذاب الأكبر

به قرينه آيه بعد، مراد از {العذاب الأكبر} عذابى است كه كافران در آخرت، به آن گرفتار خواهند شد.

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله . . . { فيعذّبه اللّه العذاب الأكبر } يريد الغليظ الشديد الدائم ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند . .. {فيعذبه اللّه العذاب الأكبر} روايت شده است: مقصود عذاب خشن و شديد و ابدى است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 1،2

1 - خداوند ، با فرود آوردن عذابى سخت بر فرعون و قوم عاد و ثمود ، شلاق عقوبت خويش را پياپى بر آنان نواخت .

فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

{صبّ}، به معناى ريختن چيزى و {سوط} به معناى آميختن چيزى با چيز ديگر است و به شلاق از آن جهت {سوط} گفته مى شود كه با پوست مى آميزد (مقاييس اللغة). {ريختن شلاق عذاب}، كنايه از عذاب پياپى و شديد است.

2 - عذاب دنيا ، هر چند شديد باشد ، در قياس با عذاب آخرت ناچيز است . *

سوط عذاب

تعبير {شلاق عذاب}، حاكى از تقليل است; يعنى، عذاب سخت آسمانى كه بر فرعون و اقوام عاد و ثمود فروريخت، در واقع شلاقى بيش نبود. برخى از اهل لغت، كلمه {سوط} را به معناى {نصيب} گرفته اند(مقاييس اللغة). برداشت ياد شده با توجّه

به اين معنا، وضوح بيشترى مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 26 - 3

3 - كسانى كه يتيمان را گرامى نداشته و بر تغذيه مساكين توصيه نمى كنند و به ناحق ارث ديگران را تصرف كرده و به مال دنيا دل بسته اند ، در قيامت به سخت ترين شكل به بند كشيده خواهند شد .

لاتكرمون . .. لاتح_ضّون ... تأكلون ... تحبّون ... و لايوثق وثاقه أحد

ممكن است ضمير {وثاقه} به {الإنسان} برگردد. در اين صورت {وثاق} به مفعول خود اضافه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 5 - 7

7 - هجوم آورندگان به كعبه و حرمت شكنان آن ، در معرض عذابى سخت از جانب خداوند

فجعلهم كعصف مأكول

نقل داستان ابرهه، با جمله {ألم تر}، دل گرمى دادن به مؤمنان و تهديد كسانى است كه حرمت كعبه را پاس نمى دارند.

مراتب عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 25

25 - عذاب هاى اخروى داراى مراتب است .

و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 20

20 - عذاب بزرگ قيامت ، فرجام بازدارندگان مردم از ورود به مساجد براى ياد خدا

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. و لهم فى الأخرة عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 19

19 _ عذاب اخروى داراى انواع و

مراتب

و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 17

17 _ عذاب روز قيامت ، عذابى بس بزرگ و هولناك

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

توصيف روز قيامت به عظمت و بزرگى مى تواند به اعتبار بزرگى عذاب آن باشد. يعنى در حقيقت {عظيم} توصيف عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 70 - 7

7 _ انتساب فرزند به خدا ، بدعت در دين و افترا و دروغ بستن به او ، كفر و موجب عذاب شديد اخروى است .

الذين يفترون على اللّه الكذب . .. إلينا مرجعهم ثم نذيقهم العذاب الشديد بما كانوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 11

11_ عذاب آخرت ، عذابى شديد و سهمگين است .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 12

12- عذاب كافرانِ پيرو در قيامت به قدرى شديد است كه آنان را به دريوزگى مى كشاند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 5

5- ستم كاران ، در قيامت ، به عذابى سخت گرفتار خواهند شد .

فيعذّبه عذابًا نكرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 7

7 - مسرفان و ترك كنندگان

ايمان به آيات خداوند ، علاوه بر كيفر شدن در دنيا و كور بودن در روز قيامت ، آخرتى همراه با عذاب سخت تر و مداوم تر خواهند داشت .

و لعذاب الأخرة أشدّ و أبقى

{كذلك} مى رساند كه زندگى سخت در دنيا و كورى قيامت، علاوه بر غافلان، مسرفان بى ايمان را نيز تهديد مى كند و جمله {لعذاب الأخرة. ..} حاكى از عذابى اضافه بر آن است كه پس از پايان روز قيامت، آغاز شده و شديدتر و طولانى تر از عذاب، دنيا و قيامت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 2

2 _ قوم عاد ، ثمود و اصحاب رسّ ، مردمانى ظالم و ستمگر و گرفتار عذاب دردناك الهى در قيامت

و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا . و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 38 - 2

2 - شرك به خدا ، تكذيب رسالت پيامبران و استكبار در برابر حق ، موجب عذاب دردناك اخروى

و إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . .. إنّكم لذائقوا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 7

7 - عذاب مشركان و ستمگران در قيامت ، بسيار بزرگ و فراتر از تصورشان است .

و بدا لهم من اللّه ما لم يكونوا يحتسبون

{إحتساب} (مصدر {يحتسبون}) مبالغه در حساب و به معناى {ظن} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 9

9 -

عذاب سخت و جانكاه روز قيامت ، فرجام كافران حق ناپذير

و لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 5

5 - عذاب سخت منكران آيات الهى ، در قيامت به وسيله موادى آلوده و نفرت انگيز *

لهم عذاب من رجز أليم

{رجز} مى تواند به معناى {رجس} و آلودگى باشد در اين صورت اگر {من} نشويه باشد، براشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 26 - 4

4_ جهنّم ، دربردارنده شكنجه هاى سخت براى مشركان

ألقيا فى جهنّم . .. فألقياه فى العذاب الشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 51 - 3

3 - تهديد منكران معاد از سوى خداوند ، به عذاب سخت اخروى

ثمّ إنّكم أيّها الضالّون المكذّبون

خبر {إنّ} _ كه در آيه بعد آمده _ بيانگر عذاب هولناك منكران رستاخيز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 17

17 - عذاب الهى در جهان آخرت ، بسى سخت و شديد است .

و فى الأخرة عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 13 - 4

4 - تكذيب دين و بدگويى از آن ، از موجبات كيفر و عذاب الهى

و اصبر على ما يقولون . .. و المكذّبين ... إنّ لدينا أنكالاً ... و عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 2

2 - كفران نعمت هدايت

، موجب عذاب سخت الهى ( همچون زنجير ، غل و آتش ) در قيامت

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ و أغل_لاً و سعيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 5

5 - ظالمان در قيامت ، گرفتار عذاب دردناك الهى اند .

و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 3

3 - وجود عذابِ سوزانى شديدتر از عذاب جهنم در قيامت

فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق

مراتب عذاب برزخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 50 - 8

8 _ كافران پس از جان كندن پر مشقت به عذاب و آتشى سوزان ( عذاب برزخ ) گرفتار خواهند شد .

و ذوقوا عذاب الحريق

امر به چشيدن عذاب حريق (ذوقوا عذاب الحريق)، دلالت بر وجود بالفعل آن عذاب دارد. و چون اين جمله به هنگام گرفتن جان كافران گفته مى شود، معلوم مى شود كه كافران پس از مردن به عذاب گرفتار خواهند شد و اين همان عذاب برزخى است. گفتنى است {ذوقوا ... } به تقدير {يقولون لهم} سخن ملائكه با كافران به هنگام گرفتن جان آنان است.

مراتب عذاب جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 14 - 5

5 _ جهنم ، داراى انواع عذاب هلاكت بار براى تكذيب كنندگان قيامت

لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 9

9 - عذاب دوزخ

، داراى مراتب گوناگون و شدت و ضعف است .

أشدّ العذاب

مراحل عذاب طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 23 - 2

2 - عذاب طغيان گران و فرورفتگان در گناه ، داراى مراحل گوناگونى است .

ل_بثين فيها أحقابًا

{لابثين} حال براى {الطاغين} در آيه قبل است. تعدد حُقب (مرحله زمانى)، نشانگر تفاوت هر مرحله با مراحل ديگر است.

مراحل عذاب گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 23 - 2

2 - عذاب طغيان گران و فرورفتگان در گناه ، داراى مراحل گوناگونى است .

ل_بثين فيها أحقابًا

{لابثين} حال براى {الطاغين} در آيه قبل است. تعدد حُقب (مرحله زمانى)، نشانگر تفاوت هر مرحله با مراحل ديگر است.

مراد از عذاب اكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 24 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله . . . { فيعذّبه اللّه العذاب الأكبر } يريد الغليظ الشديد الدائم ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند . .. {فيعذبه اللّه العذاب الأكبر} روايت شده است: مقصود عذاب خشن و شديد و ابدى است}.

مرفهان هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 3

3- مترفان ستمگر هنگام نزول عذاب ، دارايى ها و خانه هاى خود را ر ها نموده و از شهر و ديار خود مى گريزند .

وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه و مس_كنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 -

1،2

1- رفاه زدگان جوامع ستم پيشه ، به ظلم و ستم خويش پس از احساس عذاب الهى اعتراف مى كنند .

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

2- مرفهان ستمگر ، با مشاهده عذاب الهى در حسرت و ندامت فرو مى روند .

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 15 - 1

1- مرفهانِ ستمگر در تأسف و پشيمانى ، از زمان احساس عذاب تا هنگامه هلاكت و نابودى

فما زالت تلك دعويهم حتّى جعلن_هم حصيدًا خ_مدين

مستضعفان هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 17

17 - اظهار پشيمانى مستكبران و مستضعفان كافر در قيامت ، با مشاهده عذاب

و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

{أسرّ} از لغت هايى است كه معناى متضاد دارد (مفردات راغب) و به معناى آشكار كردن و پنهان كردن است كه آنان پشيمانى خود را اظهار خواهند كرد.

مستكبران هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 12،17

12 - مستكبران گمراهگر در قيامت ، با ديدن عذاب الهى ، از كار خود پشيمان شده و آن را پنهان خواهند كرد .

و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا بل مكر الّيل و النهار إذ تأمروننا أن نكفر با

برداشت ياد شده بنابراين اساس است كه مرجع ضمير فاعلى {أسرّوا}، {استكبروا} باشد.

17 - اظهار پشيمانى مستكبران و مستضعفان كافر در قيامت ، با مشاهده عذاب

و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

{أسرّ} از لغت هايى است كه معناى متضاد دارد

(مفردات راغب) و به معناى آشكار كردن و پنهان كردن است كه آنان پشيمانى خود را اظهار خواهند كرد.

مسؤوليت ملائكه عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 4

4 - فرستادگان خدا بر لوط ( ع ) ، خود ، مأمور عذاب قوم لوط بودند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا . .. إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

مشركان به هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 5

5 _ ظهور بطلان ولايت غير خدا براى مشركان با آمدن عذاب الهى

و لاتتبعوا . .. فما كان دعويهم إذ جاء بأسنا إلا ان قالوا إنا كنا ظلمين

با توجه به جمله {و لاتتبعوا من دونه أولياء} معلوم مى شود كه مشركان با نزول عذاب استيصال، حقيقت امر را دريافته و خود را به سبب پذيرش ولايت غير خدا ستمگر خواندند.

مشركان و عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 51 - 6

6 _ مشركان ، پيش از نزول عذاب ، بطور مستمر خواستار تسريع آن بودند .

أثم إذا ما وقع . .. و قد كنتم به تستعجلون

مشركان و عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 53 - 2

2 _ مشركان ، تهديد به عذاب جاويدان قيامت را باور نكرده ، آن را ادعاى بى اساس مى انگاشتند .

ثم قيل . .. ذوقوا عذاب الخلد ... و يستنبئونك أحق هو

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه

ضمير {هو} به {عذاب الخلد} (در آيه پيش) عايد باشد.

مشركان و عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 48 - 2،3

2 _ مشركان وعده عذاب استيصال را ، به دليل نامعلوم بودن زمان وقوع آن ، دروغ و ادعاى بى اساس پيامبر ( ص ) و مؤمنان مى پنداشتند .

و يقولون متى هذا الوعد إن كنتم صدقين

با توجه به اينكه استفهام در جمله {متى هذا الوعد} براى ريشخند و استهزاست، برداشت فوق از آن استفاده مى شود.

3 _ نامشخص بودن زمان وقوع عذاب استيصال ، دستاويز مشركان براى به استهزا گرفتن تهديد آن بود .

و يقولون متى هذا الوعد إن كنتم صدقين

پاسخ به اين پرسش _ كه در آيه بعد آمده _ مؤيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 50 - 4،5

4 _ مشركان ، خواستار تسريع نزول عذاب استيصال بودند .

إن أتيكم عذابه . .. ماذا يستعجل منه المجرمون

5 _ درخواست تسريع عذاب استيصال از سوى مشركان ، خواسته اى نابخردانه و مايه شگفتى است .

إن أتيكم عذابه . .. ماذا يستعجل منه المجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 53 - 1

1 _ مشركان تهديد به عذاب استيصال را باور نكرده ، آن را ادعاى بى اساس مى انگاشتند .

و يستنبئونك أحق هو قل إى و ربى إنه لحق

جمله {إى و ربى إنه لحق} _ كه مركب از قسم، جواب قسم، جمله اسميه و تأكيد است _ بيانگر شدت انكار مشركان در مورد عذاب

مى باشد.

مشركان هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 7

7_ مشركان به هنگام نزول عذاب هاى الهى ، از بت ها و خدايان دروغين استمداد مى كنند و براى رفع آن ، از آنها يارى مى جويند .

فما أغنت عنهم ءالهتهم التى يدعون من دون الله من شىء لما جاء أمر ربك

مراد از {أمر ربك} عذاب الهى است. اغناء (مصدر أغنت) به معناى كفايت كردن و برطرف ساختن است. {من شىء} مفعول براى {ما أغنت} مى باشد و مقصود از آن عذاب است. بنابراين {فما أغنت عنهم آلهتهم ... من شىء}; يعنى، خدايانشان آنان را كفايت نكردند و حتى مقدار اندكى از عذاب را از ايشان، برطرف نساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 14

14 - مشركان ، با مشاهده عذاب الهى ، از بى آبرويى و فضاحت خود در قيامت نگران خواهند بود

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. إذ تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 52 - 1،2،3

1 - مشركان ، به هنگام نزول عذاب بر آنان ، اظهار ايمان به خدا مى كنند .

و لو ترى إذ فزعوا . .. و قالوا ءامنّا به

2 - اظهار ايمان مشركان به پيامبر ( ص ) ، با مشاهده نزول عذاب بر آنان

و لو ترى إذ فزعوا . .. قالوا ءامنّا به

مرجع ضمير {به}، به قرينه {ما بصاحبكم من جِنّة} در آيه 46، مى تواند

پيامبر(ص) باشد.

3 - مشركان ، در قيامت و يا با مشاهده نزول عذاب ، اظهار مى كنند كه به قرآن ايمان دارند .

و لو ترى إذ فزعوا . .. و قالوا ءامنّا به

مرجع ضمير {به}، به قرينه آيات پيشين _ كه درباره قرآن بود _ مى تواند قرآن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 2

2 - كافران و مشركان ، به وقت نزول عذاب الهى بر آنان ، در وضعيت بسيار بد و اسفبارى قرار خواهند گرفت .

فإذا نزل بساحتهم فساء صباح المنذرين

مشركان هنگام عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 51 - 7

7 _ مشركان ، به هنگام وقوع عذاب استيصال ، از خداوند خواستار رفع آن خواهند شد .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن و قد كنتم به تستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 8،9،10

8 _ ستم پيشگان مشرك ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال ، از فرط شرمسارى ، پشيمانى خويش را پنهان مى دارند .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب

9 _ ستم پيشگان مشرك ، به هنگام مشاهده عذاب ، زبانشان بند آمده ، توانايى اظهار ندامت از كرده هاى گذشته خويش را نخواهند داشت .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب

10 _ ستم پيشگان مشرك ، به هنگام مشاهده عذاب ، از كرده هاى خويش اظهار پشيمانى خواهند كرد .

و لو أن

لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب

{أسر} هم به معناى {كتم} و هم به معناى {أظهر} مى آيد (لسان العرب). برداشت فوق مبتنى بر معناى دوم است.

مشمولان عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 7

7 _ گروهى از انسان ها بر اساس مشيت خداوند در خطر گرفتار آمدن به عذاب الهى هستند .

قال عذابى أصيب به من أشاء

جمله {عذابى أصيب به . .. } دلالت مى كند كه نبايد به اصابت نكردن عذاب الهى مطمئن بود، ولى دلالت ندارد كه حتماً عذاب نازل خواهد شد. لذا در برداشت {در خطر گرفتار آمدن} آورده شد. جمله {فسأكتبها ... } مى رساند كه همگان در خطر گرفتار شدن به عذاب نيستند و لذا در برداشت {گروهى از انسانها} موضوع حكم قرار داده شد.

مشمولان عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 21 - 1

1 - مردم در عالَم آخرت ، دو گروه اند : گروهى مشمول عذاب اند و گروهى مشمول رحمت .

ثمّ اللّه ينشئ النشأة الأخرة إنّ اللّه على كلّ شىء قدير . يعذّب من يشاء و يرحم م

مصونيت از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 4

4 _ مصونيت از امتحان و عذاب الهى بر اثر انتساب به پيامبران و آيين ايشان ، پندارى موهوم و بى اساس

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا . .. و حسبوا الا تكون فتنة

ارتباط اين آيه با آيه 69 مى رساند كه آسودگى خاطر

بنى اسرائيل از امتحان و عذاب الهى برخاسته از انتساب آنان به اسرائيل و دين يهود بوده است و جمله {حسبوا . ..}، بيانگر پوچى اين پندار مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 2،3

2 _ تكذيب كنندگان انبيا به پندار باطل خويشتن را از عذاب هاى الهى مصون مى شمرند .

أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

3 _ احساس مصونيت تكذيب كنندگان انبيا از گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ، احساسى نابجا و به دور از واقعيت است .

أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

استفهام در جمله {أفأمن . .. } استفهام انكارى توبيخى است. يعنى اقوام كفرپيشه احساس امنيت از عذاب الهى دارند، ولى به خاطر نابجا بودن چنين احساسى مورد ملامت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 2

2 _ كافران به پندارى نابجا ، خود را از گرفتار شدن به عذاب الهى مصون مى شمارند .

أو أمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 99 - 4

4 _ كسانى كه على رغم تكذيب انبيا ، خويشتن را از عذاب الهى مصون مى پندراند ، زيانكار هستند .

و لكن كذبوا . .. فلا يأمن مكر اللّه إلا القوم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 3

3_ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را ، به مصونيت از عذاب هاى دنيوى و اخروى و بهره مند شدن از نعمتهايى

سعادت آفرين نويد داد .

اهبط بسل_م منا . .. و أمم سنمتعهم ثم يمسّهم منا عذاب أليم

مقابله {سلام} با {عذاب أليم} حكايت از آن دارد كه مراد از {سلام} مصونيت از عذابهاى دنيوى و اخروى است. تعبيركردن از نعمت و موهبتهاى دنيوى به {بركت} در جانب اهل ايمان و تبديل آن به {متاع} در جانب كفر پيشگان، اشاره به اين نكته دارد كه: نعمتهاى ارزانى شده به مؤمنان، براى آنان سعادت آفرين است و موهبتهاى عطاشده به كفرپيشگان، فاقد اين خصيصه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 3

3_ خداوند ، امت هاى صالح و درستكار را با عذاب استيصال نابود نمى كند .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم و أهلها مصلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 5

5_ احساس امنيت كافران و مشركان از عذاب هاى الهى در دنيا و فرا رسيدن عذاب هاى اخروى ، امرى شگفت و نابجاست .

أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة

همزه استفهام در {أفأمنوا} مى تواند انكار توبيخى باشد و محتمل است براى بيان تعجب ايراد شده باشد ; يعنى، جاى شگفتى است كه از ناحيه خداوند احساس امنيت مى كنند و حال آن كه على رغم وجود برهان بر توحيد و حقانيت رسالت، از پذيرش توحيد و رسالت سرباز مى زنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 6

6- اصحاب حجر با پناه گرفتن در خانه هاى سنگى مستحكم ، به گمان باطل خود

را از عذاب الهى در امان مى پنداشتند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

ساختن خانه هاى سنگى مستحكم، ممكن است در مقابل تهديد شدن به عذاب الهى باشد. دو آيه بعد (فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون) مؤيد اين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 2،6

2- خانه هاى مستحكم و سنگى قوم ثمود _ كه به اميد برقرارى امنيت در برابر عذاب الهى ساخته شد _ نتوانست آنان را حتى در برابر صدايى سهمگين امنيت بخشد .

فأخذتهم الصيحة . .. فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

6- هيچ كس نبايد در برابر عذاب الهى در هر شرايط و مكان امن و مستحكمى احساس امنيت كند .

ءامنين. فأخذتهم الصيحة ... فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

ذكر كيفيت خانه سازى قوم ثمود به منظور ايجاد امنيت كامل و يادآورى اينكه تنها يك غرش آنها را از پا درآورد و خانه هاى مستحكم هيچ كارايى نداشت، مى تواند مفيد برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 35 - 6

6 - مترفان ، به خاطر كثرت مال و اولاد ، خود را از عذاب در امان مى دانستند .

و قالوا نحن أكثر أمولاً و أول_دًا و ما نحن بمعذّبين

اين جمله به منزله نتيجه عبارت قبلى است و به خاطر روشنى مطلب براى ذهن مخاطب، از {فا}ى تفريع استفاده نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 9

9 - مؤمنان داراى عمل صالح ، از عذاب الهى درامان

اند .

و ما نحن بمعذّبين . .. و ما أمولكم ... تقرّبكم عندنا... إلا من ءامن ... و هم ...

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {آمنون} در اين آيه، تعريض به {ما نحن بمعذّبين} در آيه 35 باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 40 - 1

1 - بندگان مخلَص خدا ( بندگان خالص و برگزيده خدا ) ، از عذاب دردناك الهى به دوراند .

إنّكم لذائقوا العذاب الأليم . .. إلاّ عباد اللّه المخلصين

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود و معناى {مخلصين} (خالص شدگان) اين است: {الذين أخلصهم الله لنفسه و ولايته; كسانى كه خداوند آنان را برگزيده و در اختيار خود گرفته و مطيع فرمان خويش ساخته است}. گفتنى است در برداشت ياد شده {إلا...} استثناى منقطع، از ضمير {لذائقوا} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 5

5 - بندگان مخلص خدا ، در امان از عذاب الهى

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . إلاّ عباد اللّه المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 45 - 12

12 - مبتلا نشدن قوم موسى به عذاب استيصال

و لولا كلمة سبقت من ربّك لقضى بينهم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه ضمير {هم} در {بينهم} مربوط به قوم موسى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 28 - 4

4 - اطمينان نداشتن نسبت به ايمنى خود از عذاب الهى ، دليل هراسناكى مؤمنان راستين از عذاب پروردگار

انّ عذاب ربّهم غير مأمون

جمله

{إنّ عذاب ربّهم. ..} اعتراضى و پاسخ از سؤال مقدر است كه: چرا مؤمنان راستين از عذاب خداوند در هراس اند؟ پاسخ اين است كه چون هيچ كس نسبت به رهايى خويش از عذاب پروردگار اطمينان كامل ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 1

1 - مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، از عذاب الهى در امان اند .

فبشّرهم بعذاب أليم . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

{إلاّ} براى استثناى منقطع به كار رفته است و معناى {لكن} را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 14 - 2

2 - خداوند ، مؤمنان نيكوكار را از گرفتارى به عذاب مصون داشته و با آنان مهربان است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و هو الغفور الودود

{غفر} (ريشه {غفور}); يعنى، پوشاندن لباسى كه شخص را از آلودگى ها محفوظ دارد و غفران خداوند، ايجاد مصونيت از عذاب براى بندگان است (مفردات راغب). جمله {هو الغفور} در ارتباط با {إنّ بطش...} _ كه تهديد كافران بود _ نويدى به مؤمنان و بيانگر مصونيت آنان، از گرفتارى به دام عذاب است.

مصونيت از عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 12

12 - پيروان رسولان الهى ، از عذاب استيصال در امان اند .

و لو أنّا أهلكن_هم . .. لقالوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءاي_تك

مصونيت از عذاب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71

- 6،8

6 _ بى پروايى بنى اسرائيل در شكستن پيمان الهى ، تكذيب انبيا و كشتن آنان ، برخاسته از باور آنان به مصونيت از عذاب

فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون. و حسبوا الا تكون فتنة

8 _ پندار مصونيت از امتحان و عذاب الهى ، از ميان برنده حق شنوى و بصيرت دينى بنى اسرائيل

فعموا و صموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 82 - 1،5

1 _ مؤمنانى كه ايمانشان از هر گونه شرك پيراسته باشد، از موهبت امنيت الهى برخوردار و از خشم و عذاب او مصون هستند.

الذين ءامنوا و لم يلبسوا إيمنهم بظلم أولئك لهم الأمن

5 _ جامعه ايمانى به دور از هر گونه شرك و ظلم، از خشم و عذاب خداوند در امان است.

فأى الفريقين أحق بالأمن . .. الذين ءامنوا ... أولئك لهم الأمن

چون در آيه قبل از موحدان و مشركان به عنوان دو گروه ياد شده و در اين آيه نيز از موحدان با صيغه ها و ضماير جمع ياد شده، چنين برمى آيد كه امنيت از آن جامعه با هويت جمعى آن است، گر چه آحاد نيز مشمول آن باشند.

معبودان باطل و نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 8

8_ بت ها و خدايان پندارى ، هرگز به فرياد پرستشگران خويش نمى رسند و نمى توانند حتى اندكى از عذاب هاى الهى را از آنان دور سازند .

فما أغنت عنهم ءالهتهم التى يدعون من دون الله من شىء لما جاء أمر ربك

مكان عذاب اخروى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 13

13 - { جهنم } ، نام محل عذاب در آخرت

حسبهم جهنّم يصلونها

مكان عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 5

5- سرزمين قوم لوط ، محل نزول عذاب الهى بر آنان

إلاّ امرأته إنها لمن الغ_برين

{غابر} (مفرد غابرين) در لغت به معناى باقى و بازمانده است و مقصود از بازماندگان، عموم مردم لوط _ به استثناى آل لوط _ است كه در شهر ماندند و عذاب الهى آنان را فرا گرفت.

مكذبان آيات خدا هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 97 - 2

2 _ تكذيب كنندگان محكوم به عذاب استيصال ، آن گاه كه عذاب دردناك الهى را ببينند و راهى جز تسليم شدن براى آنان نماند ، از تكذيب دست برداشته و اظهار ايمان خواهند كرد .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك لايؤمنون . .. حتى يروا العذاب الأليم

مكذبان عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 53 - 2

2 _ مشركان ، تهديد به عذاب جاويدان قيامت را باور نكرده ، آن را ادعاى بى اساس مى انگاشتند .

ثم قيل . .. ذوقوا عذاب الخلد ... و يستنبئونك أحق هو

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير {هو} به {عذاب الخلد} (در آيه پيش) عايد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 3

3- كافران مكه ، منكر قيامت و عذاب

هاى اخروى بودند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 42 - 6،7

6 - مشركان ، منكر كيفر و عذاب در قيامت

ذوقوا عذاب النار الّتى كنتم بها تكذّبون

7 - تكذيب وجود عذاب و كيفر در قيامت از سوى مشركان ، امرى هميشگى است .

ذوقوا عذاب النار الّتى كنتم بها تكذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 9

9 - مشركان ، منكر برپايى قيامت و عذاب الهى در آن روز

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در توصيف مشركان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 6 - 1

1 - كافران ، برپايى قيامت و عذاب آن را ، امرى بعيد و به دور از حقيقت مى دانند .

إنّهم يرونه بعيدًا

با توجّه به اين كه كافران، منكر معاد بودند، مقصود آنان از {بعيد}، بعيد زمانى نيست; بلكه مقصود دور بودن از دايره امكان است.

مكذبان عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 53 - 1

1 _ مشركان تهديد به عذاب استيصال را باور نكرده ، آن را ادعاى بى اساس مى انگاشتند .

و يستنبئونك أحق هو قل إى و ربى إنه لحق

جمله {إى و ربى إنه لحق} _ كه مركب از قسم، جواب قسم، جمله اسميه و تأكيد است _ بيانگر شدت انكار مشركان در مورد عذاب مى باشد.

مكذبان عذاب كم

فروشان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 10 - 5

5 - كسانى كه عذاب كم فروشان را تكذيب كنند ، در قيامت به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .

ويل للمطفّفين . .. ويل يومئذ للمكذّبين

مراد از {مكذّبين} _ به قرينه آيه بعد _ تكذيب گران روز قيامت و رخدادهاى آن اند و از مصاديق بارز رخدادهاى قيامت، عذابى است كه آيه {ويل للمطفّفين} بيان داشته است.

ملائكه عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 50 - 5

5 _ مرگ كافران كشته شده در جنگ بدر با شكنجه و عذابى سخت از سوى فرشتگان مرگ

إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة يضربون وجوههم و أدبرهم

از مصاديق مورد نظر براى {الذين كفروا}، به دليل وقوع آيه مورد بحث در پى آيات مربوط به جنگ بدر، كافرانى هستند كه در آن نبرد به قتل رسيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 69 - 16

16_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث أربعة أملاك فى إهلاك قوم لوط : جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و كرّوبيل ( ع ) فمرّوا بابراهيم ( ع ) . . . و كان صاحب أضياف فشوى لهم عجلاً سميناً حتى أنضجه ثم قرّبه إليهم . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى تعالى براى هلاك كردن قوم لوط چهار فرشته فرستاد: جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل و كرّوبيل. پس بر ابراهيم گذر كردند و ابراهيم مهمانپذير و مهمان دوست بود. از

اين رو گوساله فربهى برايشان بر آتش نهاد تا آن را پخت و نزد آنان آورد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 70 - 11

11_ از ميان بردن قوم لوط ، مأموريت فرشتگان حاضر در پيشگاه ابراهيم ( ع )

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط

از آيه 76 و نيز آيات مربوط به داستان لوط(ع) معلوم مى شود هدف از فرستادن فرشتگان به سوى قوم لوط، به هلاكت رساندن آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 3

3_ ابراهيم ( ع ) ، پس از پى بردن به هدف فرشتگان ( نابودسازى قوم لوط ) ، با آنان به چون و چرا و جر و بحث پرداخت .

يج_دلنا فى قوم لوط

جمله {قد جاء أمر ربك} در آيه 76 مى تواند قرينه اى بر اين باشد كه مراد از {يجادلنا}، {يجادل رسلنا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 9

9_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث اربعة أملاك فى إهلاك قوم لوط . . . فأتوا لوطاً وهو فى زراعة له قرب المدينة . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: خداوند متعال چهار فرشته براى هلاك كردن قوم لوط فرستاد . .. پس نزد لوط رفتند در حالى كه او در كشتزار خود در نزديكى شهر بود ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 4

4_ خداوند ، به دست فرشتگان

مهمان لوط ، ديار قوم لوط را تخريب كرد و آنان را هلاك ساخت .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط . .. إنا رسل ربك ... فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

از اينكه خداوند، فرشتگان را براى تخريب ديار قوم لوط مى فرستد (إنا اُرسلنا إلى قوم لوط) و در عين حال تخريب آن ديار و نزول عذاب را به خودش نسبت مى دهد (جعلنا عاليها سافلها) چنين استفاده مى شود كه: فرشتگان به منزله وسيله اى براى نزول عذاب بوده و كار آنها جلوه اى از فعل خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 57 - 2

2- بشارت به فرزنددار شدن ابراهيم ( ع ) كار فرعى و عذاب قوم لوط مأموريت اصلى و مهم فرشتگان بود .

إنا نبشّرك بغل_م . .. قال فما خطبكم أيّها المرسلون

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) پس از شناخت فرشتگان و دريافت بشارت فرزنددار شدن از مأموريت اصلى و مهم آنان سؤال كرد (فما خطبكم . ..) و اين مأموريت طبق آيه بعد عذاب قوم لوط بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 1

1- در پى جويا شدن ابراهيم ( ع ) از مأموريت اصلى مأموران الهى ( فرشتگان ) آنان هلاكت قوم تبهكار ( قوم لوط ) را مأموريت اصلى خويش معرفى كردند .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون . قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 61 - 1

1- فرشتگان مأمور عذاب قوم لوط ، به عنوان مهمان

بر خاندان حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. فما خطبكم أيّها المرسلون ... فلمّا جاء ءال لوط المرس

الف و لام در {المرسلون} براى عهد ذكرى است و اشاره به رسولانى دارد كه نزد حضرت ابراهيم(ع) آمدند و عذاب قوم لوط را مطرح ساختند (قال فما خطبكم أيّها المرسلون، آيه 57) و اين نشان دهنده آن است كه مهمانان ابراهيم(ع) بر لوط(ع) وارد شدند. گفتنى است كه آيه 68 نيز مؤيد اين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 1،2،6،9

1- قطعى شدن نزول عذاب الهى ( استيصال ) و فرا رسيدن موعد آن بر قوم لوط ، توسط فرشتگان به حضرت لوط ( ع ) ابلاغ گرديد .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

2- فرشتگان وارد شده بر لوط ( ع ) در پى اظهار وى بر ناشناخته بودن آنان ، خود را مأموران الهى معرفى كردند .

قال إنكم قوم منكرون . قالوا بل جئن_ك بما كانوا

6- فرشتگان ، مجريان عذاب الهى بر قوم لوط بودند .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

9- { قال أبوجعفر ( ع ) [ فى قوله : { قالوا بل جئناك بما كانوا فيه يمترون } ] : { قالوا بل جئناك بما كانوا فيه } قومك من عذاب الله { يمترون } . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: [فرستادگان خدا] گفتند: [ما قوم ناشناس نيستيم]; بلكه نزد تو آمديم تا عذاب الهى را _ كه قوم تو در آن ترديد مى كردند _ بياوريم .

..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 64 - 1،2

1- تأكيد فرشتگان در محضر حضرت لوط ( ع ) مبنى بر تحقق قطعى نزول عذاب ( استيصال ) بر قوم لوط

و أتين_ك بالحقّ و إنا لص_دقون

مقصود از {بالحق} خبر حق و راست است و مراد از اين خبر حق، عذاب الهى بود.

2- فرشتگان وارد شده بر حضرت لوط ( ع ) ، حامل پيام حق و دستورى تحقق يافتنى بودند .

و أتين_ك بالحقّ و إنا لص_دقون

مراد از {بالحق} به قرينه ذيل آيه كه تأكيد بر راستگويى است مى تواند خبر و پيام حق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 1

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسى از شب ، جهت نجات از عذاب الهى شدند .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 3،4،5،7

3 - دعاى لوط ( ع ) براى يارى اش ، از سوى خدا اجابت شد و فرشتگانى از جانب خداوند ، براى در هم كوبيدن قوم لوط ، گسيل شدند .

قال ربّ انصرنى . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه

4 - فرستادگان خداوند براى عذاب قوم لوط ، مژده و بشارتى را ( تولد اسحاق ( ع ) ) ، نيز به ابراهيم ( ع ) دادند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى

اين آيه، با آيات پنجاه و يك تا شصت و دو

سوره حجر يك سياق دارند، كه در آن آيات به ابراهيم(ع) بشارت فرزنددار شدن داده شده است. آن آيات، قرينه است كه {البشرى} در اين آيه نيز همان بشارت را همراه دارد.

5 - فرشتگان عذاب ، فرشته خبر خوش و بشارت نيز هستند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية

7 - فرستادگان خدا ، براى هلاكت قوم لوط خود ، مباشرِ در آن بودند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم . .. قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 1،2،5

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) از عذاب قوم لوط ، با وجود لوط ( ع ) در ميان آنان ، نگران بود .

و لمّا جاءت رسلنا . .. قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية...قال إنّ فيها لوطًا

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) با ملائكه درباره عذاب قوم لوط ، با وجود حضرت لوط ( ع ) در ميان آنان به گفت وگو پرداخت .

قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية . .. قال إنّ فيها لوطًا قالوا نحن أعلم بمن فيه

5 - ملائكه مأمور عذاب قوم لوط ، به ابراهيم ( ع ) اطمينان دادند كه لوط ( ع ) و اهل اش را ، حتماً از عذاب نجات خواهند داد .

قالوا نحن أعلم بمن فيها لننجّينّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 1،12،14

1 - ملائكه عذاب قوم لوط ، پس از گفتوگو با ابراهيم ( ع ) ، به ديار آن قوم

رفتند و بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم . .. و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا

12 - فرشتگان مأمور به عذاب قوم لوط ، مأموريت شان را به اطلاع لوط ( ع ) رساندند .

قالوا . .. إنّا منجّوك وأهلك إلاّ امرأتك

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام كردند كه او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 1

1 - اعلام فرشتگان به لوط ( ع ) مبنى بر فرودآوردن عذابى از آسمان ، بر قوم لوط

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 35 - 1

1 - مأموران عذاب قوم لوط ، شهر آن قوم را ، با عذابى آسمانى ، درهم كوبيدند .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء. .. و لقد تركنا منها ءاية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 28 - 3

3 - نابود كردن جوامع محكوم به فنا ، امرى آسان براى خدا و او بى نياز از لشكر آسمانى است .

جند من السماء و ما كنّا منزلين

تأكيد خداوند بر نفرستادن هيچ لشكر آسمانى و نيز عذاب و نابود كردن انسان هاى محكوم به فنا تنها با يك صيحه _ كه در آيه بعد آمده است _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 32 - 2

2 - حضور فرشتگان به محضر ابراهيم ( ع ) ، قبل از ايفاى مأموريت خود در نابودى قوم لوط

قال فما خطبكم أيّها المرسلون . قالوا إنّا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

مفسران اين مأموريت را _ به قرينه {لنرسل} _ بعد از حضور يافتن ملائكه در منزل ابراهيم(ع) دانسته اند. البته آيات مربوط به قوم لوط در سوره هود مؤيد همين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 33 - 1

1 - مأموريت فرشتگان ، فرو ريختن سنگپاره ها بر سر قوم جرم پيشه لوط

لنرسل عليهم حجارة

ملائكه عذاب در سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 1

1 - ملائكه عذاب قوم لوط ، پس از گفتوگو با ابراهيم ( ع ) ، به ديار آن قوم رفتند و بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم . .. و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا

ملائكه عذاب و گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 41 - 6

6 - ظهور علامت هاى جرم در چهره مجرمان ، زمينه شناسايى آنان از سوى مأموران عذاب

يعرف المجرمون . .. فيؤخذ بالنوصى و الأقدام

ملائكه عذاب و لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 23

23_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث أربعة

أملاك فى إهلاك قوم لوط . . . فأتوا لوطاً . . . فسلّموا عليه . . . فقال لهم : المنزل ؟ فقالوا : نعم . . . ثم مشى فلما بلغ باب المدينة . . . دخل و دخلوا معه حتى دخل منزله فلما رأتهم إمرأته . . . صعدت فوق السطح و صفقت فلم يسمعوا فدخنت فلما رأوا الدخان أقبلوا إلى الباب يهرعون . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداوند چهار فرشته براى هلاك كردن قوم لوط فرستاد . .. آنان نزد لوط رفتند و بر او سلام كردند ... لوط آنان را دعوت به منزل كرد و آنان موافقت كردند; سپس رفت تا به دروازه شهر رسيد ... او با فرشتگان وارد شهر شدند تا به منزلش وارد شد همسر لوط وقتى كه آنان را ديد ... بالاى بام رفت و دست بر هم زد، ولى قوم لوط نشنيدند. پس دود به پا كرد; همين كه آن قوم دود را ديدند شتابان به درب خانه لوط رفتند...}.

ملائكه و عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 29 - 2

2- ملائكه ، در صورت گناه و لغزش ، از عذاب الهى در امان نخواهند بود .

و من يقل منهم إنّى إل_ه من دونه فذلك نجزيه جهنّم

ملائكه و عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 3

3_ فرشتگان ، فرا رسيدن زمان عذاب و كيفر قوم لوط را به حضرت لوط ( ع ) ابلاغ كردند .

إنا رسل

ربك لن يصلوا إليك فأسر . .. أليس الصبح بقريب

منشأ انذار از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 12

12- تهديد به عذاب ، به جاى اقدام عملى ، برخاسته از رأفت و رحمت خداوندى است .

أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

منشأ باد عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 42 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : الريح العقيم تخرج من تحت الأرضين السبع و ما خرج منها شىء قط إلاّ على قوم عاد حين غضب اللّه عليهم فأمر الخزّان أن يخرجوا منها بقدر مثل سعة الخاتم . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه {ريح عقيم} از زير زمين هاى هفتگانه خارج مى شود و تاكنون چيزى از آن خارج نشده; مگر براى قوم عاد. آن گاه كه خداوند بر آنان غضب كرد، پس خزانه داران آن باد را امر كرد كه از آن باد به اندازه اى كه از وسعت مثل انگشترى خارج مى شود، بر قوم عاد خارج كنند...}.

منشأ تأخير عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 2

2 - تأخير عذاب كافران و اعطاى مهلت به آنان ، ناشى از فضل و رحمت الهى

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. و إنّ ربّك لذو فضل على الناس

اين آيه در ادامه آيات قبل و بيانگر حكمت تأخير انداخته شدن عذاب كافران و اعطاى مهلت به آنان است.

منشأ تخفيف عذاب

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 49 - 4

4 - اختيار عفو و يا تخفيف عذاب جهنم ، تنها از آن خدا و در اختيار مقام ربوبى او است .

ادعوا ربّكم يخفّف عنّا يومًا من العذاب

منشأ ترس از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 28 - 4

4 - اطمينان نداشتن نسبت به ايمنى خود از عذاب الهى ، دليل هراسناكى مؤمنان راستين از عذاب پروردگار

انّ عذاب ربّهم غير مأمون

جمله {إنّ عذاب ربّهم. ..} اعتراضى و پاسخ از سؤال مقدر است كه: چرا مؤمنان راستين از عذاب خداوند در هراس اند؟ پاسخ اين است كه چون هيچ كس نسبت به رهايى خويش از عذاب پروردگار اطمينان كامل ندارد.

منشأ تعجيل در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 8

8 - تعجيل كافران در نزول عذاب ، ناشى از بى توجهى آنان به نابودى ياران گذشته خويش

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم فلايستعجلون

از {فلايستعجلون} استفاده مى شود كه كافران، ناباورانه تقاضاى عذاب مى كردند و آنها اگر آنان به راستى در سرنوشت ياران گذشته خويش تأمل مى كردند، هرگز چنين ناباورانه مجازات الهى را به استهزا نمى گرفتند.

منشأ رفع عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 4

4 - نزول عذاب و نيز برطرف ساختن آن ، تنها در اختيار خداوند است .

و أخذن_هم بالعذاب . .. فلمّا كشفنا عنهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- دخان - 44 - 15 - 3

3- برداشتن عذاب همچون نزول آن ، به مشيت و اراده الهى بستگى دارد .

ربّنا اكشف عنّا العذاب . .. إنّا كاشفوا العذاب

از اسناد كشف عذاب به خداوند، مطلب بالا استفاده مى شود.

منشأ عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 5،6،14

5 _ عذاب و يا آمرزش انسان ها ، وابسته به خواست و مشيت خداوند

يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

6 _ حاكميت و سلطه خداوند بر جهان هستى ، دليل وابستگى آمرزش و عذاب انسان ها به خواست و اراده اوست . *

له ملك السموت و الارض يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

14 _ عذاب و آمرزش انسان ها پرتويى از قدرت مطلق خداوند

يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء و اللّه على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 118 - 5

5 _ خداوند ، اختياردار عذاب و آمرزش معتقدان به الوهيت عيسى ( ع ) و مادرش مريم ( ع ) است .

ان تعذبهم . .. و إن تغفر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 17

17 _ هود ( ع ) ، قوم مشرك خويش را به نزول عذابى از جانب خداوند آگاه ساخت .

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

متعلق {انتظروا} به دليل آيه بعد، عذاب الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 1،2،3

1_ نزول عذاب بر كفرپيشگان ، به دست خدا

و به مشيت اوست .

إنما يأتيكم به الله

2_ نازل كردن عذاب بر كفرپيشگان ، در اختيار پيامبران نيست .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء

كفرپيشگان با مخاطب قراردادن نوح(ع) از او خواستند تا تهديدهاى اعلام شده را تحقق بخشد. حضرت نوح(ع) با آوردن كلمه {انما} _ كه دلالت بر حصر دارد _ به اين معنا اشاره مى كند كه: آوردن عذاب از شؤون خداوند است و در اختيار بشر نيست.

3_ نوح ( ع ) در پاسخ به عذاب طلبى كفرپيشگان ، نزول عذاب را در گرو مشيت الهى دانست و گريز از عذاب هاى الهى را غيرممكن شمرد .

قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 3،11

3- نزول عذاب به امر خداوند است .

أو يأتى أمر ربّك

ممكن است متعلق {أمر} عذاب باشد، چنان چه مفسّران نيز تصريح كرده اند.

11- فرمان عذاب ، گرچه با خداوند است ، اما زمينه ساز آن خود اهل عذابند .

أو يأتى أمر ربّك . .. و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 6

6- رحمت بر بندگان يا عذاب ايشان ، بر اساس مشيت الهى است .

إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 5

5- عذاب هاى خداوند ، ريشه در رحمانيت او دارد .

يمسّك عذاب من الرحمن

درباره اين كه تناسب {عذاب} با نام

مقدس {رحمن} چيست؟ نظراتى ابراز گرديده است. از جمله آن كه اين آيه اشاره به آن دارد كه عذاب الهى نيز ريشه در رحمت او دارد; يعنى چون رحمان است عذاب مى كند و عذاب او نيز در جهتى است كه با رحمانيت خداوند سازگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 21 - 2

2 - مشمول عذاب و رحمت شدن ، بستگى به مشيت خدا دارد .

يعذّب من يشاء و يرحم من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 68 - 3

3 - كافران در قيامت ، در مى يابند كه منشأ عذاب ، خداوند است .

ربّنا ءاتهم ضعفين من العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 4

4 - نزول عذاب و نيز برطرف ساختن آن ، تنها در اختيار خداوند است .

و أخذن_هم بالعذاب . .. فلمّا كشفنا عنهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 2

2- نزول عذاب ، تنها متكى به علم و صلاحديد خداوند و خارج از حيطه تصميم گيرى پيامبران

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنّما العلم عند اللّه

منشأ عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 5 - 2

2 - عذاب آخرت ، تجسّمى از گناه در دنيا است .

فى جيدها حبل من مسد

آيه شريفه ترسيمى از آخرت همسر ابولهب ارائه مى دهد; يعنى، او همان طور كه در دنيا بوته هاى خار

را برمى داشت و بند آن را به گردن مى انداخت، تا به راه پيامبر(ص) بيفشاند; در آخرت نيز بار گناه خود را برداشته و بند آن را به گردن خواهد انداخت.

منشأ عذاب اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 42 - 4

4 - عذاب شدن ظالمان با آتش در روز قيامت ، به فرمان خداوند

نقول . .. ذوقوا عذاب النار الّتى كنتم بها تكذبون

منشأ عذاب جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 6

6- علم خداوند ، ضامن و پشتوانه تعيين دقيق ميزان و مرتبه استحقاق هر كس براى دوزخ

لنحن أعلم بالذين هم أولى بها

بيان داناتربودن خداوند نسبت به اولويت ها، صرفاً به منظور نشان دادن برترى آگاهى خداوند نيست; بلكه به نظر مى رسد مقصود، بيان اجرا و سازمان يافتن عذاب ها، براساسِ اولويت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 4

4 - عذاب كافران در دوزخ ، به اراده خدا و تحت فرمان او است .

حتّى إذا فتحنا عليهم بابًا ذا عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 30 - 4

4 - عذاب دوزخيان در قيامت ، در اختيار خداوند و به دست او است .

فلن نزيدكم

منشأ عذاب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 118 - 13

13 _ عذاب هاى خداوند ، برخاسته از عزت و حكمت اوست .

و إن تعذبهم .

.. فانك انت العزيز الحكيم

جمله {فانك انت . ..} همانگونه كه جزاى مقدر در {ان تغفر لهم} را بيان كرده است مى تواند به جزاى تقديرى {ان تعذبهم} نيز نظر داشته باشد در اين صورت مفاد آيه اين مى شود: هيچ جاى اعتراضى بر خداوند نيست زيرا وى اولا عزيز است و محكوم هيچ حكمى نخواهد شد و ثانياً حكيم است و افعال وى و ازجمله عذاب و مغفرت بندگان همواره بر اساس حكمت است.

منشأ عذاب دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 4 - 3

3 - خداوند ، به كارگيرنده عوامل طبيعى در عذاب مخالفان

ترميهم بحجارة من سجّيل

منشأ عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 66 - 3

3 - عذاب شدن برخى از كافران و عذاب نشدن برخى ديگر در دنيا ، به مشيت خدا بستگى دارد .

و لو نشاء لطمسنا على أعينهم . .. فأنّى يبصرون

منشأ عذاب زمينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 3

3 _ خداوند توانمند بر فرستادن عذاب از بالا (آسمان) و از زير پاها (زمين) بر مشركان است.

قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا من فوقكم أو من تحت أرجلكم

منشأ عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 10

10 - ابتلاى فرعونيان به گرفتارى ها و عذاب هاى دنيايى ، نمودى از آيات و نشانه هاى خداوند در حق آنان

و ما نريهم من ءاية . .. و

أخذن_هم بالعذاب

از ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، مطلب بالا قابل برداشت است.

منشأ عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 2

2- وزش طوفان بلا بر قوم عاد ، به فرمان خدا و براساس تدبير او و نه پديده اى اتفاقى

تدمّر كلّ شىء بأمر ربّها

كلمه {أمر} مى تواند به معناى فرمان باشد. در اين صورت تصريح به اين كه ويرانگرى هاى باد به دستور خدا صورت گرفته، در حقيقت رد ذهنيت مادى كسانى است كه همه پديده هاى هستى را، به عوامل صرفاً طبيعى نسبت مى دهند و اراده الهى را ناديده مى گيرند.

منشأ عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 6

6_ زير و زبر كردن ديار قوم لوط و بارش سنگ بر آنان ، عذابى برخاسته از امر خداوند

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها و أمطرنا عليها حجارة

مراد از {أمرنا} عذاب الهى است. تعبير كردن از {عذاب} به {أمر} براى رساندن اين معناست كه: عذاب نازل شده ، برخاسته از امر و فرمان خداوند بوده است.

منشأ عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 2

2 _ يادآور شدن قدرت اختصاصى خداوند بر فرستادن انواع عذاب بر مشركان و كافران، از وظايف تبليغى پيامبر(ص)

قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 4

4 - عذاب كافران در دوزخ ، به اراده خدا و تحت

فرمان او است .

حتّى إذا فتحنا عليهم بابًا ذا عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 2

2 - تقدير عذاب براى كافران و نيز نجات مؤمنان ، متكى به اراده الهى است .

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته قدّرن_ها من الغ_برين

برداشت ياد شده با توجه به انتساب فعل {أنجينا} و {قدّرنا} به خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 3 - 1

1 - نزول عذاب بر كافران و بازداشتن آن به تقدير و فرمان خداوند است .

بعذاب واقع . للك_فرين ... من اللّه

منشأ عذاب كافران پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 1

1 - انكار معجزات و دلايل روشن پيامبران و روى گردانى از تعاليم آنان ، عامل گرفتارى كافران پيشين به سرنوشت شوم و عذاب دردناكِ الهى

الذين كفروا . .. لهم عذاب أليم . ذلك بأنّه كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت ... فكفرو

{بيّنه} (مفرد {بيّنات}) به معناى دليل و حجت است; ولى در قرآن بر معجزه پيامبران الهى نيز اطلاق شده است.

منشأ عذاب گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 13

13 - عذاب جامعه هاى گنه كار ، به تدبير خداوند و جلوه ربوبيت او بر آنان است .

ربّهم

منشأ عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 1،2

1 _ فقط خداوند توانا بر فرستادن و مسلط كردن عذابهاى گوناگون بر مشركان است.

قل هو

القادر على أن يبعث عليكم عذابا

2 _ يادآور شدن قدرت اختصاصى خداوند بر فرستادن انواع عذاب بر مشركان و كافران، از وظايف تبليغى پيامبر(ص)

قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 10

10_ عذاب هاى نازل شده بر مشركان ، برخاسته از فرمان خداوند است .

لما جاء أمر ربك

منشأ عذاب مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 8

8_ نزول عذاب بر اقوام تبه كار ، برخاسته از ربوبيت خداوند است .

إنه قد جاء أمر ربك

منشأ عذاب مكذبان كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 4

4- گرفتار شدن به عذاب ، در پى انكار حقانيت كتاب هاى آسمانى ، دستاورد خود منكران است .

كذلك فعل الذين من قبلهم و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . فأصابهم سيئ

منشأ عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 2

2- باقى ماندن همسر لوط ( ع ) در ميان عذاب شدگان قوم لوط ، به تقدير و دستور خدا بود .

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

ترديدى نيست كه همه مقدرات به دست خداوند است و انتساب تقدير (قدّرنا) به فرشتگان، مى تواند به خاطر اين باشد كه آنان مجرى اين تقدير بوده اند.

منشأ ممانعت از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 43 - 3

3- به هنگام نزول

كيفر الهى ، تنها ، خداوند ، قادر به جلوگيرى و متوقّف ساختن آن است .

و لم تكن له فئه ينصرونه من دون اللّه

منشأ نجات از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61 - 1

1 - خداوند ، نجات بخش تقواپيشگان از عذاب قيامت

أليس فى جهنّم مثوًى للمتكبّرين . و ينجّى اللّه الذين اتّقوا

منشأ نجات از عذاب برزخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 9

9 - رهايى از عذاب الهى در دنيا و آخرت ، جز با جلب رضاى خداوند و با اراده او ممكن نيست .

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

برداشت ياد شده، از تعبير {من دون اللّه} (بدون خداوند) استفاده مى شود.

منشأ نجات از عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 9

9 - رهايى از عذاب الهى در دنيا و آخرت ، جز با جلب رضاى خداوند و با اراده او ممكن نيست .

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

برداشت ياد شده، از تعبير {من دون اللّه} (بدون خداوند) استفاده مى شود.

منشأ نزول عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 13

13 _ نزول عذاب از مقوله {حكم} و تنها در اختيار خداوند است.

ما عندى ما تستعجلون به إن الحكم إلا للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 58 - 1،2،6،7

1 _ اگر نزول عذاب در اختيار پيامبر(ص) بود، كار

آن حضرت با مشركان زمان خود سريعاً فيصله مى يافت.

قل لو أن عندى ما تستعجلون به لقضى الأمر بينى و بينكم

2 _ نزول عذاب بر كافران و مشركان در اختيار پيامبر(ص) نيست.

قل لو أن عندى ما تستعجلون

6 _ ارائه هرگونه معجزه مورد درخواست مردم، اگر در اختيار پيامبر(ص) بود، كار آن حضرت با مشركان زمان خود سريعاً با نزول عذاب خاتمه مى يافت.

لو أن عندى ما تستعجلون به لقضى الأمر بينى و بينكم

مراد از {ما تستعجلون}، به قرينه آيات گذشته همين سوره، مانند آيه 7 و 37، مى تواند نزول معجزات مورد درخواست كافران باشد. بر فرض نزول اين گونه معجزات، عذاب مشركان و مخالفان در پى آن صورت خواهد گرفت.

7 _ خداوند آگاهتر از هر كس به اينكه در چه زمان و شرايطى مشركان و منكران پيامبر(ص) را عذاب كند.

لقضى الأمر بينى و بينكم و الله أعلم بالظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 15 - 3

3- برداشتن عذاب همچون نزول آن ، به مشيت و اراده الهى بستگى دارد .

ربّنا اكشف عنّا العذاب . .. إنّا كاشفوا العذاب

از اسناد كشف عذاب به خداوند، مطلب بالا استفاده مى شود.

مواجهه مشركان با عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 16

16 - مشركان به هنگام مواجه شدن با عذاب الهى ، به انحصار قدرت به خدا ، پى خواهند برد .

و لو يرى الذين ظلموا إذ يرون العذاب أن القوة للّه جميعاً

{إذ يرون} مفعول براى {يرى} است و {أن القوة . ..} با فعل مقدرى جواب شرط

مى باشد; يعنى: {لو يرى ... لعلموا أن القوة للّه جميعاً; اگر مشركان امروز مى ديدند آن روزى را كه با عذاب قيامت مواجه خواهند شد، همانا مى فهميدند كه تمام قدرتها از آن خداوند است.}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 3

3 - سران شرك به هنگام مواجه شدن با عذاب قيامت ، از پيروانشان فاصله گرفته و از آنان بيزار مى شوند .

إذ تبرأ الذين اتبعوا من الذين اتبعوا و رأوا العذاب

جمله {و رأوا العذاب} جمله حاليه است; يعنى، تبرّى و بيزارى سران شرك از پيروانشان در آن حال است كه با عذاب مواجه مى شوند.

موانع تخفيف عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 5

5 - مخالفت عمدى و ستيزه جويانه كافران با پيامبران ، موجب دوزخى شدن و محروميت آنان از تخفيف در عذاب الهى

قالوا أَوَ لم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت قالوا بلى قالوا فادعوا و ما دع_ؤا الك_فر

اعتراف كافران دوزخى به اين كه به پيامبران و دلايل روشن آنان دست يافته بودند، نشان مى دهد كه مخالفت آنان با تعاليم آسمانى، از روى عمد و ستيزه جويانه بوده است و همين موجب دوزخى شدن و محروميت آنان از تخفيف در عذاب گرديد.

موانع تعجيل در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 4

4 - فضل ، رحمت ، رأفت و مهربانى خداوند ، موجب شتاب نكردن او در عذاب اشاعه دهندگان فحشا

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ

اللّه رءوف رحيم

جواب {لولا} محذوف است و آنچه مى تواند مقدر باشد _ به قرينه آيه 14 (لمسّكم فيما أفضتم فيه عذاب عظيم) و نيز آيه قبلى كه در آن اشاعه دهندگان فحشا تهديد به عذاب شده اند _ جمله اى مانند {لعاجلكم بالعقوبة} و يا {لهلكتم} مى باشد.

موانع تعجيل در عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 4

4- غفران و رحمت گسترده الهى ، مانع مؤاخذه و مجازات سريع كافران هدايت ناپذير است .

و ربّك الغفور ذوالرحمة لو يؤاخذهم بما كسبوا لعجّل لهم العذاب

مرجع ضمير {هم} در {يؤاخذهم} واژه {مَن ذُكِّرَ. ..} در آيه قبل است; يعنى، آنان كه از آيات الهى، اِعراض كرده و به مهلكه هدايت ناپذيرى درافتادند.

موانع عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 19

19 - ضرورت پرهيز از گناهان براى دور ماندن از عذاب هاى الهى

و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 1

1 _ مستضعفانى كه توان هجرت و راهى براى خلاصى از استضعاف ندارند ، گرفتار عذاب جهنّم نخواهند شد .

فاولئك مأويهم جهنّم . .. الا المستضعفين ... لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلا

در برداشت فوق {الّا المستعضفين}، استثناى متصل و {فاولئك} مستثنى منه گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 2

2 _ امت هاى هلاك شده پيشين در صورت ايمان به پيامبران و پرهيز از مخالفت با ايشان ، از

انواع بركت هاى خدادادى بهره مند مى شدند و هرگز به عذاب الهى مبتلا نمى گشتند .

و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركت

{ال} در {القرى} عهد ذكرى است و اشاره به قريه هايى دارد كه در آيه 94 آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 4

4 _ وجود پيامبر ( ص ) در ميان مجاهدان بدر ، مانع نزول عذاب بر آنان شد .

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم

از احتمالاتى كه درباره {كتب من اللّه . .. } گفته شده، حقيقتى است كه در آيه 33 همين سوره آمده است (ما كان اللّه ليعذبهم و أنت فيهم. يعنى خداوند مردم را تا زمانى كه تو در ميان آنها هستى عذاب نخواهد كرد.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 8

8- ايمان و استغفار ، مانع نزول عذاب و كيفر الهى است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى و يستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتيهم سنّة الأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 4

4 - وجود انسان هاى مؤمن هر چند اندك در ميان جامعه كافر ، مانع نزول عذاب الهى بر آنان است .

فأخرجنا . .. من المؤمنين ... و تركنا فيها ءاية

موانع عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 33 - 1،4،6،8

1 _ وجود پيامبر ( ص ) در ميان مردم ، مايه مصونيت آنان

از عذاب هاى استيصال

و ما كان اللّه ليعذبهم و أنت فيهم

با توجه به اينكه در آيه بعد كافران مكه به عذاب الهى تهديد شدند، معلوم مى شود هر كدام از اين دو آيه ناظر به مصداق خاصى از عذاب الهى است. و چون آيه مورد بحث پاسخى است به درخواست عذاب استيصال {فامطرنا علينا ... } مى توان گفت مراد از عذاب در {ما كان اللّه ليعذبهم} عذاب استيصال است.

4 _ توبه و استغفار امت ها ، مايه مصونيت آنان از عذاب هاى استيصال

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

6 _ گرايش كافران مكه به قرآن در آينده دوران بعثت ، دليل گرفتار نشدن آنان به عذاب استيصال ، نه حقانيت ايشان در انكار قرآن

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {و هم يستغفرون} حال مقدر باشد. يعنى خداوند اكنون (زمان انكار قرآن) كافران مكه را عذاب نمى كند، در حالى كه در آينده توبه خواهند كرد. گفتنى است كه استغفار و توبه كافر به ايمان آوردن اوست.

8 _ از موانع نزول عذاب استيصال بر امت هاى گنهكار و كافر ، علم خداوند به ايمان آوردن آنان در آينده است .

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

موانع عذاب كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 30

30- وجود مؤمنانى در نسل و صلب كافران مكه ، مانع نزول عذاب الهى بر آنان *

لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم ... لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد

از مردان و زنان مؤمن در آيه شريفه، فرزندانى باشند كه از كافران مكه تولد خواهند يافت و به ايمان خواهند گرويد. آنچه مؤيد اين احتمال است، تعبير {لم تعلموهم} و نيز {لو تزيّلوا} مى باشد; زيرا {لو}ى امتناعيه، تفكيك ناپذيرى نسل مؤمن از كافران عصر بعثت را مى رساند.

موانع عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 12

12 _ خويشاوندى با پيامبر ( ص ) مانع از عذاب و دوزخى شدن فرد مشرك نيست .

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين و لو كانوا أولى قربى ... أنهم أصحب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 76 - 6

6- حضور پيامبر ( ص ) در ميان مشركان ، مانع نزول عذاب الهى بر آنان

و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً

تهديد خداوند به هلاكت مشركان در صورت اخراج پيامبر(ص) از مكه، مى تواند اشاره به اين حقيقت باشد كه حضور پيامبر(ص) در ميان آنان، مانع هلاكتشان بوده است.

موانع نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 19

19 _ هيچ فديه اى از بازيچه قرار دهندگان دين، براى رهايى آنان از عذاب پذيرفته نمى شود.

اتخذوا دينهم لعبا . .. و إن تعدل كل عدل لا يؤخذ منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 6

6 _ جدايى ديرينه زن لوط از آيين و روش همسرش ، عامل جدا ماندن وى از خانواده لوط و نجات نيافتن

از عذاب الهى

إلا امرأته كانت من الغبرين

موجبات ازدياد عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 19

19 - گناه كافران ، بر عذاب آنان مى افزايد .

إنّ الذين فتنوا . .. فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق

مصداق {الذين فتنوا} _ به قرينه مقابله با آيه بعد _ كافران اند. حرف {فاء} در {فلهم} دلالت مى كند كه اين عقوبت، كيفر شكنجه گرى آنان است. بنابراين كافران، علاوه بر اين كه بر كفر خويش مؤاخذه مى شوند، بر كردار خويش نيز كيفر خواهند شد.

موجبات ازدياد عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 30 - 2

2 - عذاب جهنم و افزايش آن ، نتيجه انكار معاد و تكذيب آيات الهى و عقوبتى متناسب با آن گناهان است .

فذوقوا فلن نزيدكم

{فاء} در {فذوقوا} و {فلن نزيدكم} دلالت مى كند كه چشيدن عذاب فزاينده پيامدى مناسب براى گناهان بيان شده در آيات پيشين است.

موجبات ايمنى از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 48 - 7

7 _ كفرپيشگان مستكبر و زراندوز ، ثروت ها و قدرت خويش را موجب مصون ماندن از عذاب هاى الهى مى پندارند .

ما أغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون

موجبات جاودانگى در عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 8

8 - ارتداد از دين ، گناهى نابخشودنى و درپى دارنده عذاب جاودان اخروى است .

و من الناس من يعبد اللّه على حرف

. .. خسر الدنيا و الأخرة

موجبات طوفان عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 28 - 9

9- تنها ماندن مشركان در طوفان عذاب ، بازتاب دروغ ها و افتراهايشان به خداوند

بل ضلّوا عنهم و ذلك إفكهم

چنانچه {ذلك} اشاره به عدم نصرت مشركان از سوى آلهه باشد _ كه از مضمون صدر آيه استفاده مى شود _ و بعد از {ذلك} كلمه اى در تقدير باشد; يعنى، {ذلك أثر إفكهم} مى توان به نكته ياد شده پى برد.

موجبات عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 11 - 9

9 - فسادگرى و اصلاح ناپذيرى منافقان ، موجب گرفتار آمدن آنان به عذابى دردناك خواهد شد .

و لهم عذاب اليم بما كانوا . .. إذا قيل لهم لاتفسدوا فى الأرض

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: {إذا قيل} عطف بر {يكذبون} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا، مفاد جمله {إذا قيل ...} نيز همانند {يكذبون} بيانگر سبب گرفتارى منافقان به عذاب اليم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 24 - 11

11 - كفرپيشگان در قيامت با آتشى كه خود برافروخته اند ، عذاب خواهند شد .

فاتقوا النار وقودها الناس و الحجارة أعدّت للكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 14

14 - دين فروشى ، مايه گرفتار شدن به عقوبت ها و عذاب هاى الهى است .

و لاتشتروا بأيتى . .. و إيّى فاتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 6

6 - تغيير و تبديل اوامر خداوند ، ظلم و در پى دارنده عذاب الهى است .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء

مراد از {الذين ظلموا} در جمله فوق، كسانى هستند كه به جاى گفتن {حطة} (خدايا! آمرزش گناهان را از تو خواهانيم) سخنى ديگر بر زبان جارى ساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 1،2،9،11

1 - تحرير و نوشتن افكار و انديشه ها به عنوان كتاب الهى و قوانين دينى ، جرم و گناهى بزرگ ، و در پى دارنده عذاب الهى است .

فويل للذين يكتبون . .. فويل لهم ممّا كتبت أيديهم

كلمه {ويل} كلمه اى است كه انسان به هنگام گرفتار شدن به عذاب، آن رابر زبان جارى مى كند. بنابراين مراد از {فويل للذين ...} گرفتار شدن بدعتگذاران به عذاب است.

2 - ارائه و نشر افكار و انديشه ها به عنوان كتاب آسمانى و فرمان هاى الهى ، حرام و گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب الهى است .

فويل للذين . .. ثم يقولون هذا من عند اللّه

9 - عالمان بدعتگذار و دين ساز يهود ، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

فويل للذين يكتبون الكتب . .. فويل لهم مما كتبت أيديهم

11 - درآمد هاى به دست آمده از راه دين سازى و بدعتگذارى ، حرام و موجب عذاب الهى خواهد شد .

و ويل لهم مما يكسبون

مراد از {ما}ى موصوله در {مما يكسبون} مى تواند درآمدهايى باشد كه عبارت {ليشتروا به ثمناً قليلا} آن را بيان داشت و نيز مى تواند

منظور از آن مطلق اعمال و رفتار ناپسند باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 81 - 1،3،4،6،8

1 - گنهكاران يهود همانند ديگر گنهكاران ، به اندازه استحقاقشان ، در آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

لن تمسنا النار إلاّ أياماً معدودة . .. بلى

{بلى} (چنين نيست) حرف جواب است و براى رد سخن و ادعاى مطرح شده به كار مى رود. اين كلمه در آيه شريفه رد ادعاى يهود (لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة) است.

3 - خداوند ، نه تنها اندك بودن عذاب يهود را تضمين نكرده ; بلكه در صورت احاطه داشتن گناه بر آنان ، ايشان را در آتش دوزخ ماندگار خواهد كرد .

أتخذتم عند اللّه عهداً . .. بلى من كسب سيئة ... هم فيها خلدون

4 - گنهكارانى كه گناهانشان سراسر وجود آنان را فرا گيرد ، در آتش دوزخ براى هميشه گرفتار خواهند شد .

من كسب سيئة و أحطت به خطيئته فأولئك أصحب النار هم فيها خلدون

{سيئة} و {خطيئة} هر دو به معناى بدى و گناه است.

6 - كفر به پيامبر ( ص ) و اسلام ، موجب گرفتار شدن آدمى به آتش دوزخ و خلود در آن خواهد شد .

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. من كسب سيئة ... هم فيها خلدون

آيه مورد بحث (من كسب . ..) قضيه كلى و كبراى آيات گذشته است و آيات پيشين تعيين كننده صغراى اين قضيه كلى است. بنابراين كفر به پيامبر(ص) و اسلام - كه از جمله {أفتطمعون أن يؤمنوا لكم} (آيه 75) به دست مى

آيد - از مصداقهاى {سيئة} است و اصرار بر آن، مصداق {احاطه خطيئه} خواهد بود.

8 - بدعتگذارى و دين سازى از سيئاتى است كه در صورت توبه نكردن از آن ، عذاب هميشگى دوزخ را در پى خواهد داشت .

فويل للذين يكتبون الكتب . .. من كسب سيئة ... هم فيها خلدون

از مصاديق مورد نظر براى {سيئة} به دليل {فويل للذين . ..} بدعتگذارى است كه اصرار بر آن موجب احاطه خطيئه بر بدعتگذار خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 19،20

19 - منكران حقانيت قرآن و كافران به پيامبر ( ص ) ، به عذابى خوار كننده گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب مهين

20 - يهوديان منكر رسالت پيامبر ( ص ) ، از زمره كافرانند و به عذابى خفت آور گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 14

14 - يهوديانِ كافر به پيامبر ( ص ) و استهزا كننده او ، مستحق عذابى دردناك هستند .

و للكفرين عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 3،4

3 - كفرپيشگانى كه بدون توبه مى ميرند ، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار مى شوند .

خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

4 - كتمان كنندگان احكام و معارف دين و حقايق كتب آسمانى ، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار خواهند بود .

إن الذين كفروا و ماتوا . .. خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 19

19 - كسب در آمد از راه هاى نامشروع ، حرام و موجب عذاب الهى است .

و يشترون به ثمناً قليلا أولئك . .. لايكلمهم اللّه ... و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 5،6،9،10،11

5 - عالمان اهل كتاب با كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى ، گمراه شدند و عذاب الهى را براى خويش كسب كردند .

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى و العذاب بالمغفرة

6 - عالمان بى تعهد و وظيفه نشناس ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة فما أصبر هم على النار

9 - ضلالت پيشگان و گنهكاران به عذاب طاقت فرساى قيامت گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى . .. فما أصبر هم على النار

10 - { عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عز و جل { فما اصبر هم على النار } فقال ما اصبرهم على فعل ما يعلمون أنه يصيّر هم إلى النار ;

از امام صادق(ع) در تفسير سخن خداوند عز و جل كه فرموده: { فما أصبر هم على النار} روايت شده است: چه چيز آنان را شكيبا نموده بر انجام عملى كه مى دانند آنها را به سوى آتش مى كشاند}.

11 - از امام صادق ( ع ) درباره { فما أصبر هم على النار } روايت شده كه فرمود : { ان معناه ما اجرأهم على النار . . . ;

چه چيز آنها را بر آتش جرأت داده است}. (چه

چيز به آنان جرأت داده تا اعمالى انجام دهند كه موجب ورود به آتش شود.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 23،24،25،30

23 - كسانى كه به احكام قصاص و ديه ملتزم نباشند ، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

{ذلك} مى تواند اشاره به احكام ياد شده درباره قصاص و ديه باشد. بر اين مبنا جمله {فمن اعتدى ...} گوياى اين است كه: اگر كسى ملتزم به احكام مذكور نباشد و همانند روزگار جاهليت عمل كند، گنهكار است و به عذاب الهى گرفتار خواهد شد.

24 - كسانى كه پس از عفو قاتل از قصاص و يا گرفتن ديه در پى كشتن وى برآيند ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {ذلك} اشاره به گرفتن ديه باشد. در اين صورت جمله {فمن اعتدى ...} بيانگر اين است كه: اولياى مقتول اگر قاتل را عفو كنند و از او مطالبه ديه نمايند، پس از آن حق ندارند در صدد كشتن وى باشند و او را قصاص كنند.

25 - كسانى كه از احكام خدا تعدى كنند ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

30 - حلبى مى گويد : از امام صادق ( ع ) . . . درباره سخن خداوند كه فرموده { فمن عفى له من أخيه شى فاتباع بالمعروف و أداء إليه بإحسان } سؤال كردم ، فرمود : { ينبغى للذى له الحق ان لايعسر أخاه إذا كان قد صالحه

على دية و ينبغى للذى عليه الحق ان لايمطل أخاه إذا قدر على ما يعطيه و يؤدى إليه بإحسان قال : و سألته عن قول اللّه عز و جل { فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم } فقال : هو الرجل يقبل الدية أو يعفو أو يصالح ثم يعتدى فيقتل فله عذاب أليم كما قال اللّه عز و جل ;

سزاوار است كسى كه صاحب حق خون است و توافق در ديه كرده اند، در گرفتن ديه سخت گيرى نكند و سزاوار است براى كسى كه بايد ديه بدهد اگر توانايى پرداخت آن را دارد كوتاهى نكند و با نيكويى پرداخت نمايد. حلبى گويد: از سخن خداوند كه فرموده: {فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم} سؤال نمودم، امام فرمود: مراد كسى است كه ديه را پذيرفته يا عفو نموده و يا مصالحه كرده، سپس تجاوز نمايد و دست به قتل زند; پس همان طورى كه خداوند فرموده براى او عذاب دردناكى است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 21،24

21 _ سرپيچى از انجام كامل اعمال حج ، موجب گرفتار شدن به مجازات سخت الهى

و اتمّوا الحج . .. و اعلموا انّ الله شديد العقاب

24 _ عدم رعايت تقوا و سرپيچى از تكاليف الهى ، موجب عقاب شديد خداوند

و اتمّوا الحج . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 10

10 _ نفاق ، فساد در زمين و نصيحت ناپذيرى در برابر دعوت به تقوا ، گناه

و موجب عذاب جهنّم

و من الناس من يعجبك . .. فحسبه جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 1

1 _ تسليم نشدن در برابر اوامر خداوند و پيروى از شيطان ، موجب عذاب الهى

ادخلوا فى السّلم كافة . .. هل ينظرون الا ان يأتيهم اللّه فى ظلل

{ان ياتيهم اللّه}، كنايه از عذاب الهى است ; به قرينه {فان اللّه عزيز حكيم} در آيه سابق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 8،14

8 _ انحراف ، پس از آمدن آيات الهى ، موجب كيفر سخت خداوند

و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب

14 _ از سنّت هاى الهى ، عذاب شديد تحريفگران و تبديل كنندگان دين است .

و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب

{و من يبدّل نعمة اللّه} عام است و دربرگيرنده كليّه كسانى است كه آيات الهى را تحريف مى كنند; خصوصاً با توجّه به ضرورت پندگيرى ديگران از بنى اسرائيل تحريفگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 33

33 _ كفر و ارتداد ، موجب خُلود در جهنّم و حَبط عمل در دنيا و آخرت

و من يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم . .. و اولئك اصحاب ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 16،17

16 _ بازگشت به رباخوارى پس از آگاهى از حرمت آن ، موجب جاودانگى در آتش

فمن جاءه موعظة . ..

و من عاد فاولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون

جمله {فمن جاءه موعظة} به اين معناست كه حكم الهى به او ابلاغ شود; يعنى پس از بيان حكم، به آن آگاهى يابد. گفتنى است جمله {و من عاد} در برداشت فوق، بازگشت به رباخوارى تفسير شده است.

17 _ اعتقاد به همگونى بيع و ربا پس از بيان ربا و حكم آن ، موجب جاودانگى در آتش

قالوا انّما البيع . .. و من عاد فاولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون

در برداشت فوق متعلق {عاد}، پندار غلط همسانى بيع و ربا گرفته شده است، بنابراين جمله {و من عاد . .. } به اين معناست: اگر كسى پس از بيان حكم الهى درباره ربا، همچنان بر اين پندار باشد كه بيع همانند رباست در آتش مخلّد خواهد بود. چون وى در حقيقت كافر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 4 - 9،13

9 _ كفر به آيات خدا ، موجب عذاب سخت الهى بر كافران

انّ الّذين كفروا بايات اللّه لهم عذاب شديد

13 _ تهديد شدن اهل كتاب ( يهود و نصارا ) به عذاب سخت الهى ، در صورت كفر به آيات خداوند ، قرآن ، تورات و انجيل

نزّل عليك . .. انّ الّذين كفروا ... لهم عذاب شديد

از شأن نزول به دست مى آيد كه مورد آيه، اهل كتابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 9 - 2

2 _ محروميّت از رحمت و هدايت خداوند ، موجب گرفتارى در آخرت

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب .

.. رحمة ... ربّنا انّك جامع النّاس

جمله {ربّنا انّك جامع النّاس} كه اقرار به قيامت است، به منزله علت درخواستى است كه در آيه قبل بيان شده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 3،5،7،8،11

3 _ فرعونيان و پيشينيانشان كه تكذيب كننده آيات خدا بودند ، آتشگيره هاى دوزخند .

اولئك هم وقود النار. كدأب ال فرعون و الذين من قبلهم كذبوا باياتنا

{كدأب ال}، يا تشبيه كافران عصر بعثت است به فرعونيان و پيشينيانشان و يا نمونه و مثالى است براى كافرانى كه خود را بى نياز از خدا پنداشتند و آتشگيره دوزخ شدند.

5 _ مجازات كافران و تكذيب كنندگان آيات الهى ، از سنّت هاى خداوند است .

كدأب ال فرعون و الذين من قبلهم كذّبوا باياتنا فاخذهم اللّه بذنوبهم

خداوند همه كافران را در همه عصرها، تهديد به عذاب كرده و از اين، عموميّت سنت الهى در مورد كافران، استنباط مى شود.

7 _ گرفتارى به عذاب الهى ، نتيجه گناهان

فاخذهم اللّه بذنوبهم

بنابراينكه {باء} در {بذنوبهم} سببيه باشد.

8 _ فرعونيان و پيشينيانشان كه تكذيب كنندگان آيات الهى بودند ، گرفتار عقوبت شديد خدا شدند .

كذّبوا باياتنا فاخذهم اللّه بذنوبهم و اللّه شديد العقاب

11 _ گناهان ، خود ، مايه و وسيله عذاب و كافران است .

فاخذهم اللّه بذنوبهم

بنابراينكه {باء} در {بذنوبهم} براى استعانت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 14

14 _ كفر و انكار آگاهانه آيات الهى ، كيفر سريع خداوند را در پى دارد .

و من يكفر بايات اللّه فانّ اللّه سريع الحساب

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 2،18،21،22،23

2 _ كافران به آيات الهى ، مستحق عذابى دردناك

انّ الذين يكفرون بايات اللّه . .. فبشّرهم بعذاب اليم

18 _ رضايت كفار عصر پيامبر ( ص ) به كشتار انبيا توسط گذشتگان ، علّت تهديد آنان به عذاب الهى *

و يقتلون النّبيّن . .. فبشّرهم بعذاب اليم

تهديد بازماندگان قاتلان انبيا به عذاب در صورتى صحيح است كه آنان به اعمال گذشتگان خويش راضى باشند.

21 _ قاتلان پيامبران و قاتلان امر كنندگان به معروف ، گرفتار سخت ترين عذاب هاى الهى

و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط.

از رسول اللّه (ص) سؤال شد: اىّ الناس اشد عذاباً يوم القيامة؟ آن حضرت فرمود: رجل قتل نبيّاً او رجلاً امر بمعروف او نهى عن منكر، سپس آن حضرت، اين آيه را تلاوت كرد: {انّ الّذين يكفرون . .. }.

_______________________________

تفسير طبرى، ج 3، ص 144 ; مجمع البيان، ج 2، ص 720 ; تفسير تبيان، ج 2، ص 422.

22 _ وعده عذاب دردناك به بنى اسرائيل ، به جهت قتل چهل و سه پيامبر و صد و دوازده آمر به معروف و ناهى از منكر

و يقتلون النّبيّن بغير حقّ و يقتلون الّذين يأمرون بالقسط من النّاس فبشّرهم بعذاب

رسول اللّه (ص) به عنوان بيان مصداق براى آيه فوق فرمود: قتلت بنو اسرائيل ثلاثة و اربعين نبيّاً اول النّهار فى ساعة واحدة فقام مائة رجل و اثنى عشر رجلا من عبّاد بنى اسرائيل فامروا من قتلهم بالمعروف و نهوهم عن المنكر فقتلوا جميعاً من آخر النّهار فى ذلك اليوم.

_______________________________

تفسير طبرى، ج 3، ص

144 ; مجمع البيان، ج 2، ص 720 ; تفسير تبيان، ج 2، ص 422.

23 _ وعده عذاب دردناك به قاتلان زكريّا و يحياى پيامبر ( ع )

و يقتلون النّبيّن بغير حق . .. فبشّرهم بعذاب اليم

اميرالمؤمنين (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. انّ نبى اللّه زكريّا قد نشر بالمناشير و يحيى ابن زكريا قتله قومه و هو يدعوهم الى اللّه.

_______________________________

تفسير برهان، ج 1، ص 274، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 56 - 2،3،4

2 _ كفر ، موجب عذاب دنيا و آخرت

فاما الذين كفروا فاعذّبهم . .. فى الدنيا و الاخرة

3 _ عدم تبعيّت يهود از حضرت عيسى ( ع ) ، موجب عذاب سخت آنان در دنيا و آخرت

فاما الذين كفروا فاعذّبهم عذاباً شديداً فى الدنيا و الاخرة

مصداق مورد نظر از جمله {فامّا الذين كفروا}، كافران به حضرت عيسى (ع) است.

4 _ برترى پيروان عيسى ( ع ) بر يهوديان ، موجب عذاب سخن دنيوى يهوديان

و جاعل الذين اتبعوك . .. فاما الذين كفروا

بنابراينكه جمله {فاما الذين . .. }، به قرينه ذكر عذاب دنيوى، نتيجه جمله {جاعل الّذين ... } باشد; يعنى عذاب دنيوى يهود نتيجه تفوّق نصارا بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 17،18،24

17 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت

انّ الّذين يشترون . .. و لهم عذاب اليم

18 _ علماى اهل كتاب به خاطر سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مستحق عذاب دردناك خداوند

در قيامت

و من اهل الكتاب . .. انّ الذين يشترون ... و لهم عذاب اليم

24 _ كسانى كه قسم دروغ مى خورند ، در آخرت نصيبى نداشته و عذابى دردناك در انتظار آنان است .

انّ الّذين . .. و ايمانهم ثمناً قليلاً

امام صادق (ع)، در ضمن شمارش گناهان كبيره فرمود: و اليمين الغموس ; لأنّ اللّه عز و جلّ يقول {انّ الذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم ثمنا قليلا اولئك لا خلاق لهم فى الاخرة . .. }.

_______________________________

عيون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 287، ح 33 ; نورالثقلين، ج 1، ص 355، ح 195.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 88 - 2

2 _ لعنت دائمى و عذاب تخفيف ناپذير ، كيفر يهود و نصارا ، بجهت كفر آگاهانه آنان به پيامبر ( ص )

قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. خالدين فيها لا يخفّف عنهم العذاب

بنابراينكه {قوما كفروا} شامل يهود و نصارا نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 10،11،15،16

10 _ تفرقه و اختلاف مؤمنان ، موجب عذابى بزرگ براى آنان

و لا تكونوا كالذين تفوقوا و اختلفوا . .. و اولئك لهم عذاب عظيم

11 _ پيروان اديان پيشين به دليل تفرقه و اختلاف ميان خويش ، دچار عذابى بزرگ

كالذين تفرّقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات و اولئك لهم عذاب عظيم

15 _ استحقاق عذاب ، پس از اتمام حجّت

من بعد ما جاءهم البيّنات و اولئك لهم عذاب عظيم

16 _ عذاب سخت اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، به خاطر تفرقه و

اختلاف

و لا تكونوا كالذين تفرّقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات و اولئك لهم عذاب ع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 1،6،9،14

1 _ كيفر سخت پويندگان راه اختلاف و تفرقه ، در روزى خواهد بود كه چهره هايى سفيد و چهره هايى سياه مى شود .

و اولئك لهم عذاب عظيم. يوم تبيضّ وجوه و تسودّ وجوه

{يوم تبيضّ}، متعلق به {لهم عذاب عظيم} است.

6 _ كفر و ارتداد ، عامل روسياهى و عذاب در قيامت

فاما الذين اسودّت وجوههم اكفرتم بعد ايمانكم فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون

9 _ اختلاف و تفرقه در جامعه ايمانى ، مستلزم روسياهى و عذاب در قيامت

و لا تكونوا كالذين تفرقوا . .. فاما الذين اسودّت وجوههم ... فذوقوا العذاب

14 _ عذاب اُخروى آدمى ، نتيجه كفر و اعمال بد او

فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون

{تكفرون . .. }، مى تواند هم شامل كفر عملى و هم اعتقادى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 8

8 _ عذاب سيه رويان ( كافران ) ، ناشى از اعمال ناپسند ( تفرقه و پراكندگى و كفر ) خود آنان است و نه از ناحيه خداوند

فاما الذين اسودّت وجوههم . .. و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 116 - 11

11 _ كفر ، موجب جاودانگى در آتش دوزخ

انّ الّذين كفروا . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3

- آل عمران - 3 - 128 - 14،15

14 _ دشمنان محارب با اهل ايمان ، مستحقّ عذاب الهى

او يعذّبهم فانّهم ظالمون

15 _ ظلم ، موجب گرفتار شدن به عذاب الهى

او يعذّبهم فانّهم ظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 131 - 2،8،9

2 _ رباخوارى ، از موجبات گرفتار شدن به آتش دوزخ

لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

8 _ همگونى عذاب رباخواران با عذاب كافران

لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

9 _ رستگارى و عذاب ، دو فرجام متفاوت براى تقواپيشگان و كافران

و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 26

26 _ سستى در نبرد با دشمن ، نزاع و پراكندگى و تخلف از دستورات فرماندهى ، گناه و موجب استحقاق عقاب

حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم

ظاهر كلمه عفو اين است كه گناهى صورت گرفته باشد و گناه در اين مورد همان سستى و نزاع و سرپيچى از دستورات فرماندهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 11

11 _ دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم آنانكه خشم و غضب الهى را بر خويش هموار ساخته اند .

كمن بآء بسخط من اللّه و مأويه جهنّم و بئس المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 177 - 10

10 _ كفر ، موجب گرفتارى به عذاب دردناك

الهى

انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان . .. لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 15

15 _ تناسب عذاب و عقوبت اخروى ، با گناه و عصيان

سيطوّقون ما بخلوا به يوم القيمة

طوق شدن اموال بخيلان بر گردن آنان به دليل دلدادگى و وابستگى شديد آنان به اموال مى باشد، و اين حاكى از تناسب عذاب آخرت با گناه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 16،17

16 _ نسبت ناروا به خداوند و كشتن پيامبران ، گناهى بزرگ و موجب عذاب سوزان دوزخ

سنكتب ما قالوا و قتلهم الانبيآء بغير حقّ و نقول ذوقوا عذاب الحريق

{حريق}، به معناى محرِق (سوزاننده) است. گفتنى است عذاب سوزان براى كشتن پيامبران و نسبت ناروا به خدا دادن، حاكى از بزرگى چنين گناهانى است.

17 _ عذاب سوزان نسبت دهندگان فقر به خدا و قاتلان انبيا ، با فرمان مستقيم خداوند

نقول ذوقوا عذاب الحريق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 2،7

2 _ عذاب و كيفر اخروى انسان ها ، نتيجه عملكرد خود آنان

ذلك بما قدّمت ايديكم

7 _ عدالت خداوند و دورى ساحت وى از ظلم ، مقتضى مجازات بخيلان و قاتلان انبيا

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون . .. ذوقوا عذاب الحريق ... و انّ اللّه ليس بظلاّم للعب

جمله {و اَنّ اللّه . .. } عطف بر {ما قدّمت} مى باشد. بنابراين دليل ديگرى براى گرفتار شدن بخيلان و قاتلان انبيا به دوزخ است. يعنى عدالت خداوند اقتضا مى

كند كه ستمگران را عذاب كند، ورنه به ستمديده ظلم شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 10

10 _ دوزخ ، جزايى كامل براى اعمال ناپسند انسانها

و انّما توفّون . .. فمن زحزح عن النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 8

8 _ ترك عمل به وظيفه و ادعاى انجام آن و انتظار ستايش در برابر عملى كه انجام نشده ، ناپسند و موجب عذاب دنيا و آخرت است .

و يحبّون ان يحمدوا . .. فلا تحسبنّهم بمفازة من العذاب و لهم عذاب اليم

تكرار كلمه عذاب دلالت بر اين دارد كه آنها به دو عذاب گرفتار مى شوند، و به نظر مى رسد يكى از آن دو، عذاب دنيوى و ديگرى عذاب اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 8

8 _ ستمكارى ، موجب ورود آدمى به آتش دوزخ و بى ياورى وى در قيامت

ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار

مراد از كلمه {للظّالمين} همان دوزخيان هستند. بنابراين به كارگيرى اسم ظاهر به جاى ضميرِ {ما لهم} براى رساندن اين معناست كه ستمكارى علّت شده كه خداوند آنان را به آتش كشاند و از يارى ياوران محروم باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 5

5 _ جنگ هاى داخلى ميان مسلمين ، ظلم و تجاوز و موجب استحقاق عذاب اخروى است .

و لا تقتلوا انفسكم

. .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 62 - 3

3 _ مراجعه به طاغوت ، در پى دارنده عذاب در قيامت *

فكيف اذا اصابتهم مصيبة بما قدّمت ايديهم

برداشت فوق را فرمايش امام باقر و امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمودند: المصيبة هى الخسف و اللّه بالمنافقين عند الحوض.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 142 ; نورالثقلين، ج 1، ص 509، ح 367 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 254، ح 181.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 115 - 1،5،16،20

1 _ دشمنى و مخالفت با رسول خدا ( ص ) ، موجب عذاب جهنم

و من يشاقق الرسول . .. نوله ما تولى و نصله جهنم و ساءت مصيراً

{يشاقق} از ماده {شقق}، به معناى مخالفت كردن و دشمنى نمودن است. (مجمع البيان).

5 _ گرفتارى مخالفان رسول خدا به عذاب جهنم ، مشروط به آگاهى آنان به حقانيت رسول خداست .

و من يشاقق الرسول من بعد ما تبيّن له الهدى . .. نصله جهنم

16 _ تفرقه افكنى در صفوف جامعه ايمانى ، موجب عذاب جهنم

و من . .. يتبع غير سبيل المؤمنين نوله ما تولى و نصله جهنم

20 _ مخالفت با رهبرى كسى كه با انتخاب مشروع برگزيده شده باشد ، موجب عذاب جهنم است .

و من يشاقق الرسول . .. و يتبع غير سبيل المؤمنين نوله ما تولى

اميرالمومنين(ع) فرمود: . .. فان اجتمعوا على رجل و سموه اماماً كان ذلك لله رضى فان خرج عن امرهم خارج بطعن

او بدعة ردوه الى ما خرج منه فان ابى قاتلوه على اتباعه غير سبيل المؤمنين و ولاه اللّه ما تولى ...

_______________________________

نهج البلاغه، نامه 6; نورالثقلين، ج 1، ص 551، ح 566.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 138 - 4،5

4 _ محروم ماندن آدمى از مغفرت و هدايت الهى ، موجب گرفتار شدن وى به عذاب دردناك

لم يكن اللّه يغفر لهم و لاليهديهم . .. بشر المنفقين بانّ لهم عذاباً أليماً

ظاهراً مراد از منافقان، همان كسانى هستند كه در آيه قبل توصيف شدند، كه از جمله توصيف آنان به محروميت از هدايت و مغفرت بود.

5 _ ارتداد و ازدياد كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب دردناك

ءامنوا ثم كفروا . .. بشر المنفقين بانّ لهم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 3

3 _ پذيرش دوستى و سرپرستى كفار ، در پى دارنده عذابى دردناك

بشّر المنفقين بأنّ لهم عذاباً أليماً. الذين يتّخذون الكفرين أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 151 - 5،6

5 _ انكار رسولان الهى ، حتى برخى از آنان ، موجب گرفتار شدن به عذابى ذلتبار است .

يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض . .. أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً

6 _ اهل كتاب در صورت انكار پيامبر ( ص ) و يا هر يك از رسولان الهى ، به عذابى خوار كننده گرفتار خواهند شد .

أولئك هم الكفرون حقّاً و أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً

به گفته مفسران، مصداق مورد نظر براى {للكفرين}، يهود و نصارا هستند.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 11

11 _ نگرش مادى در مورد خداوند و بهانه جويى در مقابل پيامبران ، از مصاديق بارز ظلم و موجب گرفتارى به عذاب الهى است .

يسئلك أهل الكتب . .. فأخذتهم الصعقة بظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 160 - 11

11 _ ظلم و جلوگيرى از راه خدا ، موجب عقوبت و كيفر الهى

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت . .. و بصدّهم عن سبيل اللّه كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 21

21 _ ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، به ناحق خوردن مال مردم ، موجب عقوبت هاى دنيوى و عذاب اخروى

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 8

8 _ امتناع از عبادت خداوند به دليل گردن فرازى و خودبرتربينى ، موجب عذاب دردناك در قيامت

و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 7

7 _ عذاب الهى ، پيامد آلودگى به گناه

فلم يعذبكم بذنوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 33

33 _ تعلق اراده الهى به عذاب و ضلالت آدمى ، پيامد كفرورزى ، تحريفگرى ، دروغپردازى عليه پيامبر ( ص ) و پيروى از تحريفگران دين

الذين يسرعون

فى الكفر . .. و من يرد اللّه فتنته فلن تملك له من اللّه شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 23،28

23 _ برخى گناهان اهل كتاب ، موجب گرفتارى حتمى آنان به عذاب الهى

انما يريداللّه ان يصيبهم ببعض ذنوبهم

در برداشت فوق {ان يصيبهم} به معناى گرفتار ساختن به عذاب گرفته شده است. قابل ذكر است كه {بعض ذنوبهم} مى تواند اشاره به اين باشد كه برخى گناهان به گونه اى است كه خداوند مرتكبان آن گناه را قطعاً به عذاب گرفتار خواهد ساخت و لذا توفيق حق پذيرى را از آنان سلب خواهد كرد.

28 _ گرفتارى به عذاب الهى ، پيامد فسق و شكستن حريم دين

فان تولوا . .. ان يصيبهم ببعض ذنوبهم و إن كثيراً من الناس لفسقون

جمله {و ان كثيراً . ..} به منزله تعليل براى {يريد اللّه ان يصيبهم} است، يعنى چون بسيارى از مردم بر اثر گناه در زمره فاسقان در آمده اند، خداوند آنان را گرفتار عذاب خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 27

27 _ شرك ، بزرگترين گناه كبيره و موجب گرفتارى به عذاب دوزخ

انه من يشرك باللّه فقد حرم اللّه عليه الجنة مأويه النار

از امام صادق(ع) روايت شده: . .. اكبر الكبائر، الشرك باللّه يقول اللّه عزوجل: { انه من يشرك باللّه فقد حرم اللّه عليه الجنة مأويه النار ... . }

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 285، ح 33، ب 28; بحارالانوار، ج 79، ص 6، ح 7.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 7،8

7 _ عذاب دردناك در انتظار معتقدان به تثليث

ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم

8 _ اعتقاد به تثليث على رغم آگاهى به شرك آميز بودن آن ، موجب عذاب دردناك در قيامت

ان لم ينتهوا عما يقولون ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 20

20 _ غضب خدا و عذاب هميشگى ، پيامد دوستى بسيارى از بنى اسرائيل با پادشاهان ستمگر و زيبا جلوه دادن هوا هاى نفسانى آنان ، به اميد دستيابى به بهره هاى دنيايى آنان

ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا . .. و فى العذاب هم خلدون

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: يتولون الملوك الجبارين و يزيّنون لهم اهوائهم ليصيبوا من دنياهم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 611; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 13،15

13 _ تجاوز از حدود الهى _ پس از هشدار خداوند به رعايت آن _ ، موجب عذابى دردناك

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم

15 _ شكار در حال احرام ، عليرغم هشدار الهى به پرهيز از آن ، موجب عذاب دردناك

بشىء من الصيد . .. فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم

به قرينه آيه بعد، مراد از شكار ممنوع شكار در حال احرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 20،21

20 _ تكرار صيد در حال احرام ، موجب عذاب و انتقام الهى

و من

عاد فينتقم اللّه منه

برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: . .. اذا اصاب آخر فليس عليه كفّاره و هو ممن قال اللّه عزوجل {و من عاد فينتقم اللّه منه}.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 394، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 678، ح 388.

21 _ اصرار بر گناه موجب عقوبت و انتقام الهى *

و من عاد فينتقم اللّه منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 2،3،4

2 _ شكستن حرمت كعبه و ماه هاى حرام ، موجب عقاب شديد از سوى خداوند

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام . .. اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب

با توجه به آيه قبل معلوم مى شود، از جمله كسانى كه به عقاب شديد تهديد شده اند كسانى هستند كه با مضامين و احكام مطرح شده در آيه قبل مخالفت كنند. برداشت فوق به گروهى از آنان اشاره دارد و در برداشتهاى بعدى ديگر موارد منعكس خواهد شد.

3 _ مخالفت با قربانى حج و احكام آن موجب عقاب شديد از سوى خداوند

و الشهر الحرام و الهدى و القلئد . .. اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب

4 _ بى هدف پنداشتن مناسك حج و احكام و قوانين الهى ، موجب عقاب شديد الهى

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس . .. اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 115 - 4،5

4 _ عذاب سهمگين و بى نظير الهى سزاى آنانكه پس از مشاهده مائده آسمانى به قدرت خداوند ، رسالت عيسى ( ع ) و معجزه بودن آن مائده كافر

شوند .

فمن يكفر بعد منكم فانى اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً من العلمين

متعلق {يكفر} مى تواند، رسالت عيسى(ع)، قدرت خداوند و معجزه بودن مائده آسمانى باشد. ضمير در {لااعذبه} مفعول مطلق نوعى است و مرجع آن كلمه {عذاباً} مى باشد يعنى لااعذب قبل هذا العذاب احداً

5 _ منكران رسالت انبيا ، پس از مشاهده معجزات درخواستى ، سزاوار عذابى سهمگين

فمن يكفر بعد منكم فانى اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 118 - 1

1 _ معتقدان و مدعيان الوهيت عيسى ( ع ) و مادرش مريم ، مستحق عذاب الهى

ان تعذبهم فانهم عبادك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 49 - 1،3

1 _ تكذيب كنندگان آيات الهى به عذاب گرفتار خواهند شد.

و الذين كذبوا بأيتنا يمسهم الهذاب

3 _ مداومت بر فسق (عصيان و خروج از مسير حق) موجب عذاب الهى مى شود.

يمسهم العذاب بما كانوا يفسقون

جمله {كانوا يفسقون} ماضى استمرارى است; يعنى آنان پيوسته در فسق و فجور بسر مى بردند. (الفسق: العصيان و الترك لأمر اللّه عز و جل و الخروج عن طريق الحق. لسان العرب.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 8

8 _ شرك زمينه ساز نزول عذابهاى گوناگون و پيدايش جنگ و اختلاف در جامعه

ثم أنتم تشركون. قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 20

20 _ گرفتارى به عذاب و محروميت از شفاعت، نتيجه بازيچه

قرار دادن دين است.

الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا . .. أولئك الذين أبسلوا بما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 21

21 _ استكبار در برابر آيات الهى، عذاب خواركننده پس از مرگ را (در برزخ) به دنبال دارد.

اليوم تجزون عذاب الهون . .. كنتم عن ءايته تستكبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 9

9 _ فريبكارى و توطئه مداوم عليه دين، عامل گرفتارى توطئه گران به ذلت و عذاب شديد است.

سيصيب الذين . .. بما كانوا يمكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 11

11 _ جرم، زمينه ساز گرفتار شدن به عذاب الهى است.

و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 9

9 _ فرجام تكذيب انبيا چشيدن عذاب خداست.

كذب الذين من قبلهم حتى ذاقوا بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 11

11 _ خداوند گروههاى تشكيل شده بر اساس پذيرش بخشى از دين را به عذاب گرفتار خواهد ساخت.

إن الذين فرقوا دينهم . .. إنما أمرهم إلى الله ثم ينبئهم بما كانوا يفعلون

{آگاه سازى از اعمال ناپسند}، كنايه از گرفتار ساختن به عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 2

2 _ عذاب سهمگين خداوند در انتظار جوامع مختلف از قوانين دين و پذيرنده ولايتهاى غير خداوند

و لاتتبعوا

من دونه . .. و كم من قرية أهلكنها

بيان هلاكت جوامع پيشين پس از فرمان به رعايت قوانين دين و سرپيچى از ولايت غير خدا {اتبعوا ما أنزل اليكم . ..}، بيانگر آن است كه عذاب امتهاى پيشين به سبب تخلف آنان از اين فرمان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 1

1 _ خداوند ، قوم عاد را پس از اصرارشان به شرك و انكار رسالت هود ، به عذابى فراگير گرفتار ساخت .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا و قطعنا دابر الذين كذبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 5

5 _ جوامع مبتلا به لواط و فحشا ، جوامعى مجرم و در معرض نابودى با عذاب هاى سخت الهى

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 11

11 _ انكار رسالت انبيا با توجيه پيدايش سختى هاى بيداركننده به عواملى بى هدف ، موجب گرفتار شدن به عذاب الهى است .

قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء فأخذنهم بغتة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 1

1 _ امت هاى تكذيب كننده انبيا در معرض گرفتار آمدن به عذاب الهى به هر هنگام ، بويژه شبانگاهان در حال خواب و بى خبرى

أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا بيتا و هم نائمون

تفريع جمله {أفأمن . .. } بر {و لكن كذبوا فأخذنهم ... } مى رساند كه مراد از {أهل القرى} امتهاى

تكذيب كننده انبياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 1

1 _ جوامع تكذيب كننده رسولان الهى همواره در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى ، بويژه به هنگام اشتغال به سرگرمى ها و بازيچه هاى روزانه

أو أمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا ضحى و هم يلعبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 7

7 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها سبب هلاكت و غرق شدن فرعونيان در دريا شد .

فأغرقنهم فى اليم بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

حرف {باء} در {بأنهم كذبوا} سببيه است و مى رساند كه تكذيب آيات و بى اعتنايى به آنها سبب انتقام الهى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 5

5 _ منكران رسالت پيامبر ( ص ) و سرپيچى كنندگان از فرمان هاى او ، در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى هستند .

عذابى أصيب به من أشاء . .. فسأكتبها للذين يتقون ... الذين يتبعون الرسول

{الذين يتبعون . .. } مصداق بارزى براى {الذين يتقون ... } در آيه قبل است. بنابراى همان گونه كه مفهوم مخالف {يتقون و ... } برخى مصاديق {من أشاء} را تبيين مى كرد، مفهوم {يتبعون ... } نيز روشنگر مصداقى بارز از {من أشاء} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 7

7 _ شكستن حرمت تعطيلى روز شنبه گناهى بزرگ در آيين يهود و در پى دارنده عذاب

شديد

اللّه مهلكهم أو معذبهم عذاباً شديداً

شدت عذاب، حكايت از بزرگى گناه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 183 - 2

2 _ تكذيب كنندگان آيات الهى سزاوار عذاب از جانب خداوند هستند .

و أملى لهم

آنگاه مهلت دادن و تأخير انداختن عذاب موضوع پيدا مى كند كه استحقاق عذاب بالفعل وجود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 14 - 3

3 _ مشركان حاضر در كارزار بدر ، مردمى كفرپيشه و مستحق عذاب با آتش دوزخ

و أن للكفرين عذاب النار

از مصاديق مورد نظر براى {للكفرين} مشركان حاضر در كارزار بدر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 34 - 2،3،10

2 _ بازداشتن مردم از ورود به مسجدالحرام ، گناهى مستوجب عذاب الهى

و ما لهم ألا يعذبهم اللّه و هم يصدون عن المسجدالحرام

3 _ كافران مكه به دليل بازداشتن اهل ايمان از ورود به مسجدالحرام ، مستوجب عذاب ( كشته شدن ، اسير گشتن و . . . ) بودند .

و ما لهم ألا يعذبهم اللّه و هم يصدون عن المسجدالحرام

با توجه به آيه قبل كه عذاب استيصال را براى مردم مكه با شرايط ذكر شده منتفى دانست، معلوم مى شود مراد از عذاب در اين آيه به دليل وقوع آن در بين آيات نبرد، شكست كافران و كشته و اسير شدن آنان است.

10 _ اكثر كافران مكه ناآگاه به مستحق بودن عذاب الهى به سبب بازداشتن مؤمنان از مسجدالحرام

و ما لهم ألا يعذبهم اللّه و هم يصدون عن المسجدالحرام .

.. و لكن أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 3،7

3 _ كافران مكه به سبب انجام امورى لغو و بيهوده در پيرامون كعبه به عنوان عبادت و نيايش ، مستحق عذاب الهى بودند .

و ما لهم ألا ليعذبهم اللّه . .. و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {ما كان صلاته__م . .. } عطف بر {و هم يصدون ... } باشد.

7 _ كافرانى كه بر كفر خويش اصرار ورزند ، مستحق عذاب الهى هستند .

فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 9

9 _ خداوند به سبب كفرورزى فرعونيان و اقوام پيش از آنها ، نعمت هاى خويش را از آنان سلب و به نقمت و عذاب تبديل كرد .

كدأب ءال فرعون . .. ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا ... حتى يغيروا ما بأنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 1

1 _ گرفتن اسير در كارزار بدر ، مقتضى گرفتار شدن مجاهدان آن كارزار به عذابى بزرگ از جانب خداوند

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

كلمه {فى} در {فيما أخذتم} سببيه است و {ما} در آن مصدريه. يعنى {بسبب أخذكم}. و مراد از آن به دليل آيه قبل اسير گرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 11

11 _ انفاق دارايى ها در راه

جنگ و جهاد ، واجب و امتناع ورزيدن از آن ، در پى دارنده عذاب دردناك دوزخ است .

و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم

برداشت فوق با توجه به اين حقيقت است كه آيه شريفه به دنبال آيات مربوط به جنگ و قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 13

13 _ جرايم انسان ، منشأ اصلى كيفر و عذاب الهى

نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 22

22 _ ترويج زشتى ها ، پيشگيرى از نيكى ها و امتناع از انفاق ، جرم و موجب عذاب حتمى

نعذب . .. مجرمين ... يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف و يقبضون أيديهم

آيه شريفه، بيانگر خصوصيات مجرمانى است كه در آيه پيشين آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 13

13 _ خرده گيرى و مسخره كردن مؤمن گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب سخت الهى است .

فيسخرون منهم سخر اللّه منهم و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 14

14 _ استمرار و پافشارى بر كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب دردناك دوزخ است .

و الذين كفروا لهم . .. عذاب أليم بما كانوا يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 5

5 _ پافشارى بر شرك ، تكذيب پيامبر (

ص ) و انكار قرآن ، ظلم بوده و در پى دارنده عذاب است .

و إن كذبوك . .. أثم إذا ما وقع ءامنتم به ... و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 11

11_ كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذابهايى دردناك در دنيا

أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 30 - 2

2_ طرد مؤمنان ( نپذيرفتن آنان به جرگه و مجمع اهل ايمان ) گناه و درپى دارنده عذاب الهى است .

من ينصرنى من الله إن طردتهم

{من الله} به معناى {من عذاب الله} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 11

11_ نزول عذاب الهى بر كفرپيشگان ، برخاسته از استحقاق آنان است نه آنكه وجودشان موجب ضرر و زيان بر خدا باشد .

و يستخلف ربى قومًا غيركم و لاتضرونه شيئًا

برداشت فوق مبتنى براين است كه جمله {لاتضرونه} حال باشد. براين اساس جمله {يستخلف ... و لاتضرونه} چنين معنا مى شود. در حالى كه ضرر و زيانى را متوجه خدا نمى كنيد شما را عذاب مى كند و اين معنا مى رساند كه موجب عذاب، استحقاق كفرپيشگان است نه اين كه وجودشان مايه ضررى بر خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 2

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم عاد بر كفر و شرك ، عذابى سخت

و سهمگين بر آنان نازل كرد .

و لما جاء أمرنا . .. و نجّين_هم من عذاب غليظ

مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم عاد است. {عذاب غليظ} در ذيل آيه _ بنابر يك احتمال، يعنى دنيوى بودن عذاب _ دلالت بر سهمگينى عذاب نازل شده بر قوم عاد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 9

9_ صالح ( ع ) به مردم خويش اعلام كرد : در صورت پذيرش خواسته آنان ( ترك دعوت به توحيد ) گنه كار و مستحق عذاب الهى خواهد بود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 2

2_ قوم ثمود ، با پى كردن ناقه صالح و از ميان بردن آيت رسالت او ، عذاب الهى را براى خويش قطعى ساختند .

فعقروها فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 10

10_ كفرپيشگان و مخالفان معارف دين ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى الهى اند .

فلما جاء أمرنا نجّينا ص_لحًا . .. و من خزى يومئذ إن ربك هو القوىُّ العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 1

1_ خداوند ، در پى اصرار مردم مدين بر شركورزى و نپذيرفتن تعاليم شعيب ( ع ) ، آنان را به عذابى سخت گرفتار ساخت .

و لما جاء أمرنا

مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم شعيب است. اضافه آن به ضمير

{نا} حكايت از بزرگى آن عذاب دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 3

3_ عذاب هاى الهى آن گاه بر شهر ها و آبادى ها فرو مى ريزد كه عموم افرادش ستم پيشه بوده و آثار كفر و شرك در همه جا مشهود باشد .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة

نسبت دادن ظلم به آباديها (و هى ظالمة) نسبتى مجازى است و هدف از آن رساندن اين معناست كه: همه و يا اكثر قريب به اتفاق اهل آن آباديها ، ستمكار بودند; به گونه اى كه گويا ستم كارى در هر كوى و برزن نمايان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 18

18_ { عن النبى ( ص ) قال : . . . و قال لقمان لإبنه : يا بنىّ . . . إن كنت صالحاً فابعد من الأشرار و السفهاء ، فربما أصابهم الله بعذاب فيصيبك معهم ، فقد أفصح الله سبحانه و تعالى بقوله : . . . و . . . و قال سبحانه : { و لاتركنوا إلى الذين ظلموا فتمسكم النار } . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: . .. لقمان به فرزندش گفت: اى پسرك من! ... اگر انسان شايسته اى هستى از اشرار و سبك مغزان دورى كن، چه بسا خداوند بر آنان عذابى بفرستد و تو را هم با آنان فرا گيرد ... خداوند در گفتار خود به روشنى فرموده: ... و ...{و لاتركنوا إلى الذين ...}...}.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 2،5

2_ فساد و تبه كارى هاى امت هاى گذشته ، عامل گرفتارى آنان به عذاب و هلاكت

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

عبارت {ممن أنجينا منهم} قرينه بر اين است كه مقصود از {القرون من قبلكم} امتهايى اند كه به عذابهاى الهى گرفتار شده و به هلاكت رسيده اند.

5_ فساد ها و تباهيها ، آن گاه كه رواج يابد و فراگير شود ، امت ها را در خطر عذاب هاى الهى قرار مى دهد .

ينهون عن الفساد فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 2

2_ اعمال و عقايد كفرپيشگان ، موجب گرفتار شدن آنان به عذاب هاى الهى است .

و قل . .. اعملوا على مكانتكم ... وانتظروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 8

8_ وجود دلايل روشن بر توحيد و حقانيت قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، مانع هر گونه بهانه اى براى انكار آنها و موجب استحقاق كافران و مشركان به عذاب هاى الهى است .

و ما أكثر الناس . .. بمؤمنين ... و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون. أفأمنو

حرف {فاء} در {أفأمنوا} استحقاق عذاب را بر آيه {ذلك من أنباء الغيب . ..} _ كه حاوى برهان بر حقانيّت قرآن و رسالت پيامبر(ص) است و آيه {و كأيّن من آية ...} _ كه دربردارنده دليل بر توحيد مى باشد _ مترتّب كرده است ; يعنى، چون اتمام

حجت شده، عذر و بهانه اى در كار نيست و كفرپيشگان مستحق عذابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 1،2،3

1- پيامبر ( ص ) موظف به يادآورى اعلام الهى به مردم به اينكه : هر كس سپاسگزار باشد ، قطعاً نعمتش فزونى مى يابد و هر كس كفران نمايد ، دچار عذاب شديد مى گردد .

و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

{و إذ تأذّن} عطف بر {إذ قال} است كه در آن {اذكر} در تقدير است و مخاطب پيامبراكرم(ص) مى باشد.

2- موسى ( ع ) از قوم خود خواست تا به ياد فرمان و توصيه خداوند باشند كه هر كس شكرگزارى نمايد خداوند نعمتش را افزون مى كند و هر كس كفران نمايد دچار عذاب شديد خواهد شد .

اذكروا نعمة الله عليكم . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن

اين برداشت مبتنى بر اين نكته است كه {إذ تأذّن} مقول قول موسى(ع) و عطف به {اذكروا نعمة الله} باشد.

3- افزايش نعمت در صورت شكرگزارى و تهديد به عذاب در صورت كفران نعمت ، مقتضاى ربوبيت الهى

و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 5

5- نپذيرفتن دعوت انبيا و وعده هاى الهى و شك و ترديد مستمر در آن ، پيامددار عذاب الهى

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

فعل مضارع {يمترون} با آمدن فعل {كانوا} پيش از آن، بيانگر استمرار مضمون آن است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 5

5- سرمستى و غفلت ، از عوامل گرفتار شدن اقوام به عذاب الهى

إنهم لفى سكرتهم يعمهون . فأخذتهم الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 4

4- ظلم و بيدادگرى ، گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب الهى است .

و إن كان أصح_ب الأيكة لظ_لمين . فانتقمنا منهم

انتقام خداوند از {اصحاب ايكه} به خاطر ظلم آنها، بيانگر اين نكته است كه ظلم و بيدادگرى گناهى نيست كه قابل عفو و آمرزش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 3

3- گرفتار شدن انسان به عذاب الهى ، نتيجه فكر ، عقيده و اعمال خود اوست .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر . .. فأخذتهم الصيحة

برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه {فا} در {فأخذتهم} براى تعقيب و سببيت است و بيانگر اين است كه عذاب {صيحه} بر اصحاب حجر، به دنبال تكذيب آنان بوده و اين تكذيب سبب عذابشان گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 2

2- مورد عقوبت قرار گرفتن انسان هاى ظالم ، نتيجه عمل خود آنان است .

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 14

14- كيفر امتهايى كه به دعوت انبيا جواب مساعد ندادند ، عذاب دردناك است .

و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

نحل - 16 - 94 - 10،11

10- شكستن سوگند و پيمان ، داراى بازتاب هاى ناگوار دنيوى و عذاب بزرگ اخروى

و لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً . .. و تذوقوا السوء بما صددتّم عن سبيل الله و لكم عذاب

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {تذوقوا. ..} اشاره به ناگواريهاى دنيوى و {عذاب عظيم} اشاره به عذاب اخروى باشد.

11- ايجاد مانع بر سر راه خدا ( دين الهى ) ، موجب مشكلات دنيوى و عذاب بزرگ اخروى است .

و تذوقوا السوء بما صددتّم عن سبيل الله و لكم عذاب عظيم

مقصود از {سبيل الله} دين خداست كه در آيات بسيارى از قرآن به همين عنوان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 104 - 4

4- عذاب دردناك ، فرجام و كيفر كافرانى است كه از سر لجاج و عناد به آيات الهى ايمان نمى آورند .

إن الذين لايؤمنون بأي_ت الله . .. لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 105 - 8

8- افترا بستن بر پيامبر ( ص ) و قرآن ، موجب عذاب دردناك اخروى است .

لهم عذاب أليم . إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 8،9،10

8- تكذيب رسولان و رهبران الهى ، ظلم بوده و موجب عذاب و مشكلات دنيوى است .

رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب و هم ظ_لمون

9- عملكرد خود انسان ها ، عامل ابتلاى آنان به عذاب فراگير الهى است .

فكذّبوه فأخذهم العذاب و هم ظ_لمون

10- مبتلا شدن مكيان

به عذاب ، پس از تكذيب پيامبراكرم ( ص )

قرية كانت ءامنة . .. و لقد جاءهم رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب

برداشت فوق، بنابراين نكته است كه مراد از قريه ياد شده در آيه قبل، {مكه} باشد و ضماير {جائهم} و {فأخذهم} به مكيان برگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 10 - 1

1- كفر به آخرت ، مايه ابتلا به عذاب دردناك الهى است .

و أن الذين لايؤمنون بالأخرة أعتدنا لهم عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 10

10- گسترش و فراگيرى فساد در سطح جامعه ، مايه نزول حتمى عذاب الهى است .

ففسقوا فيها فحقّ عليها القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 4 - 2

2- اعتقاد به فرزندگزينى خدا ، پندارى بس ناروا و موجب عذابى شديد است .

لينذر بأسًا شديدًا . .. و ينذر الذين قالوا اتخذ اللّه ولدًا

آيه قبل، يكى از رسالت هاى قرآن را، بيم به عذاب شديد الهى بيان كرد و اين آيه، به يكى از موارد استحقاق آن عذاب اشاره كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 5

5- باور نداشتن رهنمود هاى الهى و استغفار نكردن از لغزش ها ، درپى دارنده عذاب الهى است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و يستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 3

3- پرستش

بت ها و اطاعت شيطان ، موجب گرفتارى به عذاب الهى است .

ي_أبت لاتعبد الشيط_ن . .. إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 3

3- ضايع كردن نماز و پيروى از شهوات ، موجب گمراهى و گرفتارى به عذاب است .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت فسوف يلقون غيًّا

{غىّ} به معناى گمراهى است. گفتنى است كه در جمله {يلقون غيّاً} _ به قرينه آيه بعد ( ... يدخلون الجنّة) _ مضافى در تقدير است; يعنى، {يلقون جزاء غيّهم; آنان سزاى گمراهى خود را _ كه جهنم و عذاب آن است _ خواهند چشيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 79 - 4

4- گفته ها و ادعا هاى بى اساس در مورد كفر و ايمان و آثار آنها ، داراى عقوبت و عذاب

سنكتب ما يقول و نمدّ له من العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 10

10- سرسختى و لجاجت در برابر دعوت قرآن ، موجب گرفتارى به عقوبت و عذاب الهى

و تنذر به قومًا لدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 48 - 2

2 - تكذيب پيامبران و آيات الهى و روى گردانى از آنان ، درپى دارنده عذاب الهى است .

أنّ العذاب على من كذّب و تولّى

متعلق تكذيب به دليل آيات گذشته، رسالت پيامبران و نيز آياتى است كه براى اثبات آن ارائه مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- طه - 20 - 61 - 5

5 - افتراى بر خداوند و گفتن چيز هاى دروغ و خود بافته در باره او ، گناهى عظيم و موجب استحقاق عذاب استيصال و نابودى است .

لاتفتروا على اللّه كذبًا فيسحتكم بعذاب

{إسحات} (مصدر {يسحتكم}) به معناى ريشه كن كردن و نابود ساختن است. {فيسحتكم بعذاب} با توجه به نكره بودن {عذاب} _ كه بر عظمت و شدت آن دلالت دارد _ به اين معنا است: شما را با عذابى سخت، ريشه كن و هلاك خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 16

16 - گمراهى پس از هدايت و شركورزى پس از توحيد ، زمينه ساز گرفتارى به خشم سنگين و پايدار خداوند و عذابى سخت و طولانى از جانب او

أضلّهم السامرىّ . .. أم أردتّم أن يحلّ عليكم غضب من ربّكم

{حلول غضب} بر رسوخ و دوام آن و نكره بودن {غضب} بر عظمت آن دلالت دارد. فرود آمدن غضب الهى، كنايه از نزول عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 18 - 10

10- نسبت ناروا به خداوند موجب استحقاق هلاكت و عذاب الهى است .

لكم الويل ممّا تصفون

{الويل} در اصل به معناى عذاب و هلاكت است و در جايى استعمال مى شود كه كسى و يا كسانى در معرض هلاكتى باشند كه مستحق آن هستند (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 10 - 1

1 - دوزخ و عذاب سخت آن ، دستاورد خود انسان ها است .

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 1،15

1 - كفر به خدا و سرپيچى از عبادت او ، گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب دردناك دوزخ است .

إنّ الذين كفروا و يصدّون عن سبيل اللّه

مراد از {الطيب من القول} _ همان طور كه در آيه پيش گفته شد _ كلمه توحيد و {صراط حميد} عبادت خداى يگانه است. بنابراين با توجه به ارتباط اين آيه با آيه پيش، مى توان گفت: {كفروا} در {إنّ الذين كفروا}به تقدير {كفروا بالطيب من القول} است و مراد از {سبيل اللّه} در {يصدون عن سبيل اللّه}، عبادت و پرستش خداى يگانه مى باشد. قابل ذكر است كه {الذين} اسم {إنّ} و خبر آن محذوف است و تقدير آن به قرينه ذيل آيه چنين مى شود: {إنّ الذين كفروا... نذيقهم من عذاب أليم}.

15 - عذاب دردناك دوزخ ، كيفر هر نوع انحراف از حق و تجاوز به حقوق ديگران در محيط مسجد الحرام

و من يرد فيه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 57 - 8

8 - استكبار در برابر خدا و آيات او ، درپى دارنده عذاب ذلت بخش و خوار كننده دوزخ

و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 11

11 - پيامد شركورزى ، گرفتار شدن به قهر الهى است .

ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

متعلق {أفلاتتّقون} حذف شده است; يعنى: {أفلاتتّقون أن يعذبكم اللّه; آيا از

عذاب قهر خدا نمى ترسيد؟}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 9

9 - عذاب قهر الهى ، پيامد شركورزى و انحراف از توحيد است .

ان اعبدوا اللّه . .. أفلاتتّقون

{إتقاء} (مصدر {تتّقون}) به معناى ترسيدن است. متعلق {تتّقون} حذف شده و تقدير چنين است: {أفلاتتّقون أن يعذبكم اللّه; آيا نمى ترسيد كه خدا شما را عذاب نمايد؟}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 5

5 - عذاب بزرگ خداوند ، پيامد و كيفر قذف كردن زنان عفيف و مؤمن است .

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 10،13

10 - مبتلا شدن به فتنه و بلا و يا عذاب دردناك الهى ، پيامد سرپيچى از فرمان هاى رسول خدا است .

فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم

13 - شانه خالى كردن از بار مسؤوليت اجتماعى و حل و فصل امور مسلمين ، پيامددار فتنه و بلا و يا عذاب دردناك الهى است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا . .. فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 135 - 3

3 - كفران نعمت هاى الهى ، درپى دارنده عذاب و كيفرى سخت

و اتّقوا الذى أمدّكم . .. إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

201 - 4

4 - ايمان نياوردن به آيات الهى ، درپى دارنده عذابى دردناك

لايؤمنون به حتّى يروا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 213 - 6

6 - شرك به خدا در اعتقاد و عمل ، در پى دارنده عذاب

فلاتدع مع اللّه إِل_هًا ءاخر فتكون من المعذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 8

8 - استمرار يافتن ترديد و ناباورى بشر نسبت به آيات الهى ، عامل نابودى آنان با عذاب قهر الهى

و إذا وقع القول . .. أنّ الناس كانوا ب_اي_تنا لايوقنون

تعبير {كانوا بأياتنا. ..} بيانگر استمرار يافتن كفر و ناباورى نسبت به آيات الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 85 - 4

4 - ظلم و گناه خود انسان ، مايه ابتلاى وى به عذاب الهى

و وقع القول عليهم بما ظلموا

{با} در {بما ظلموا} براى سببيت و نشانگر آن است كه سبب اصلى محكوميت كافران به عذاب الهى، ظلم و ستم خود آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 23 - 6

6 - كافرانِ به آيات خدا و معاد ، عذابى دردناك خواهند داشت .

و الذين كفروا بأي_ت اللّه و لقائه . .. و أول_ئك لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 12

12 - شيوع عمل لواط و راهزنى و رواج گناه علنى ، عذاب الهى را در پى دارد .

أئنّكم لتأتون الرجال و

تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر فما كان جواب قومه

درخواست قوم لوط از حضرت لوط(ع) براى نزول عذاب، با جمله شرطى {إن كنت من الصادقين} نشان دهنده وعده عذاب از جانب لوط(ع)، به آنها است. گفتنى است وعده عذاب از سوى پيامبرى به قومى، به خاطر اعمال ياد شده، حكايت مى كند كه آن اعمال مستحق عذابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 10

10 - ظلم قوم لوط با لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، در پى دارنده هلاكت و عذاب براى آنان

أئنّكم لتأتون الرجال و . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 37 - 9

9 - تكذيب پيامبر خدا ، عذاب ويران گر و هلاكت بارى را در پى دارد .

فكذّبوه فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 4

4 - آلودگى به گناه ، در پى دارنده عذاب و هلاكت است .

فكلاًّ أخذنا بذنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 53 - 7

7 - كفر و انكارِ آيات الهى ، موجب نزول عذاب است .

و الذين . .. كفروا باللّه ... و يستعجلونك بالعذاب و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 54 - 8

8 - كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب جهنم است .

و إنّ جهنّم

لمحيطة بالك_فرين

آوردن اسم ظاهر {الكافرين} به جاى ضمير، با اين كه جاى آوردن ضمير است، اشعار به تأثير كفر در دخول در جهنم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 55 - 6

6 - تداوم بر اَعمال ناروا ، در پى دارنده عذاب فراگير جهنم است .

ذوقوا ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 20،22،24

20 - تكذيب انبيا ، در پى دارنده عذاب الهى است .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فما كان اللّه ليظلمهم

22 - انجام دادن عملى كه منجر به گرفتار شدن در عذاب الهى شود ، ستم بر خويش است .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانواأنفسهم يظلمون

24 - عذاب و كيفر جوامع تكذيب كننده ، نتيجه ظلم و ستم آنان به خودشان بود .

فما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47 - 7،14

7 - مخالفت با پيامبران الهى و تكذيب رسالت آنان ، موجب استحقاق عذاب دنيوى است .

لقد أرسلنا . .. فانتقمنا من الذين أجرموا

14 - تكذيب انبيا و برخورد منفى با پيام آنان ، درپى دارنده انتقام الهى و عذاب است .

فانتقمنا من الذين أجرموا

مراد از {أجرموا} به قرينه اين كه سخن از ارسال انبيا و انتقام از مخالفان آنان است، تكذيب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 16

16 - سرانجام رويگردانى از آن چه كه خداوند نازل كرده و

گردن نهادن به راه شيطان ، آتش شعلهور است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه . .. أوَ لو كان الشيط_ن يدعوهم إلى عذاب السع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 24 - 10

10 - كفر ، عامل گرفتار شدنِ انسان به عذابى سخت است .

و من كفر فلايحزنك كفره . .. ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 3،9،13

3 - فراموش كردن قيامت ، گرفتارى به عذاب را در پى دارد .

فذوقوا بما نسيتم

{باء} در {بما} سببيه و {ما} مصدريه است. بنابراين، معنا چنين مى شود: {به خاطر فراموشى تان روز قيامت را بچشيد...!}.

9 - مداومت بر اعمال ناشايست ، عامل ابتلا به عذاب ابدى است .

و ذوقوا عذاب الخلد بما كنتم تعملون

13 - ابتلاى انسان به كيفر هاى اخروى ، نتيجه موضع گيرى ها و عملكرد خود وى است .

فذوقوا بما نسيتم . .. بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 20 - 11

11 - تكذيب همواره قيامت و جهنم ، موجب عذابى سخت است .

ذوقوا عذاب النار الذى كنتم به تكذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 7

7 - عمل نكردن به تعاليم و دستور انبيا ، درپى دارنده عذابى دردناك است .

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم . .. ليسئل ... و أعدّ للك_فرين عذابًا أليمًا

مراد از {الكافرين} به قرينه اخذِ ميثاق از پيامبران _ كه همانا،

آن ميثاق، ابلاغ پيام الهى بوده است _ كسانى اند كه آن تعاليم و پيام ها را ناديده گرفته اند و در نتيجه، گرفتار عذاب مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 57 - 7

7 - خداوند ، براى آزاردهندگان خود و پيامبرش ، عذابى خواركننده تدارك ديده است .

إنّ الذين يؤذون اللّه . .. و أعدّ لهم عذابًا مهينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 8 - 8

8 - كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند ، گرفتار عذاب خواهند شد .

الذين لايؤمنون بالأخرة فى العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 42 - 8

8 - انكار مستمر وجود كيفر و عذاب در قيامت ، عذاب آور است .

ذوقوا عذاب النار الّتى كنتم بها تكذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 45 - 8

8 - تكذيب پيامبران الهى ، غضب و عذاب الهى را در پى دارد .

فكذّبوا رسلى فكيف كان نكير

{نكير} به معناى منكر و مكروه و كنايه از غضب الهى است. گفتنى است كه نكير به {ى} محذوف اضافه شده و به منزله {نكيرى لهم} مى باشد. بنابراين، معنا چنين مى شود: آنان پيامبران مرا تكذيب كردند; به هنگام آمدن عذاب من، چه وضع و حالى خواهند داشت؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 54 - 6

6 - شك و دودلى آميخته با بدگمانى مشركان پيشين ، به بعث و قيامت

باعث گرفتار شدن آنان به عذاب

و حيل بينهم و بين ما يشتهون كما فعل بأشياعهم . .. إنّهم كانوا فى شكّ مريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 7 - 5

5 - كفر و انكار دين الهى ، هر چند توأم با عمل كفرآميز نباشد ، موجب عذاب شديد و بدبختى است .

الذين كفروا لهم عذاب شديد و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، سعادت مندى مؤمنان را در گرو دو چيز (ايمان و عمل صالح) دانسته است; ولى بدبختى و عذاب شديد كافران را صرفاً به كفر آنان مربوط كرده و عمل كفرآميز آنان سخن نگفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق است) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 19،20،21،22

19 - بيرون رفتن از مسير خدا ، درپى دارنده عذاب شديد الهى

إنّ الذين يضلّون عن سبيل اللّه لهم عذاب شديد

20 - داورى ظالمانه و متكى بر هوا و هوس ، در پى دارنده عذاب شديد الهى

فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى . ..إنّ الذين يضلّون عن سبيل اللّه لهم عذ

21 - فراموشى روز قيامت ، عامل ابتلاى انسان به عذاب شديد

الهى

لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب

{باء} در {بما نسوا. ..} براى سببيت است; يعنى، چون انسان ها روز حساب را فراموش كردند، به عذاب شديد محكوم شدند.

22 - هواپرستى ، علت نخستين و زمينه اصلى ابتلاى انسان به عذاب شديد الهى

و لاتتّبع الهوى . .. إنّ الذين يضلّون عن سبيل اللّه لهم عذاب شديد بما نسوا يوم ا

آيه شريفه، پيروى از هواى نفس را سبب گمراهى و گمراهى را، موجب ابتلا به عذاب شديد دانسته است; ولى در پايان، فراموشى روز حساب را سبب عذاب شديد معرفى كرده است. از اين بيان استفاده مى شود كه براى عذاب شديد، سبب هاى گوناگونى هست و چون پيروى از هواى نفس مقدم ذكر شد، مى توان استفاده كرد كه اين سبب از نخستين سبب هاى عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 85 - 6

6 - پيروى از ابليس ، موجب استحقاق عذاب دوزخ

لأملأنّ جهنّم منك و ممّن تبعك منهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 7،10

7 - عذاب سخت و گريزناپذير ستمگران ، نتيجه رفتار و كردار خود آنان است .

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

10 - ظلم ، موجب عذاب سخت الهى

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 8

8 - شرك و ظلم ، گناهى بس بزرگ و پيام دار عذابى سخت و فوق تصور بشر

و بدا لهم من اللّه ما لم يكونوا يحتسبون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 5،8

5 - مؤثر نبودن اموال و برخوردارى هاى انسان هاى ناسپاس در برابر نتايج ناگوار و پيامد هاى هلاكت بار ناسپاسى ( عذاب )

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

كارساز نبودن دارايى ها و نعمت ها _ به قرينه صدر آيه بعد (فأصابهم سيئات ماكسبوا) در ارتباط با عذاب و پيامدهاى هلاكت بار است.

8 - قشر مرفه و برخوردار ناسپاس ، در معرض عذاب و پيامد هاى هلاكت بار ناشكرى خود

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه، علاوه بر آن كه درصدد موعظه و درس آموزى است، در مقام تهديد و بازدارندگى نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 56 - 7

7 - تمسخر تعاليم آسمانى قرآن ، درپى دارنده عذاب الهى

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل . .. من قبل أن يأتيكم العذاب... أن تقول ... و إن كنت لمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 59 - 7

7 - كفر برخاسته از خود برتربينى و بزرگ منشى ، عامل اصلى عذاب الهى

من قبل أن يأتيكم العذاب . .. قد جاءتك ءاي_تى فكذّبت بها و استكبرت و كنت من الك_ف

از آن جايى كه آيه شريفه درصدد بيان احتجاج خداوند با عذاب شدگان مى باشد، در واقع بيانگر دليل ابتلاى آنان به عذاب الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 33 - 8

8 - قتل پيامبران ،

جرمى نابخشودنى و موجب عذاب الهى و محروميت ابدى از هدايت الهى است .

أتقتلون رجلاً . .. و من يضلل اللّه فما له من هاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 72 - 4

4 - ستيزه جويى و تكذيب لجوجانه كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، موجب انواع گوناگون عذاب ( در غل و زنجير شدن ، سوخته شدن به آب داغ و آتش دوزخ )

الذين يج_دلون . .. الذين كذّبوا بالكت_ب ... إذ الأغل_ل فى أعن_قهم ... ثمّ فى الن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 10

10 - شرك و كفر ، زمينه ساز عذاب الهى و نابود شدن تمدن ها ، قدرت ها و آثار ملى

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 9،11

9 - امت هايى از جن و انس در گذشته تاريخ بر اثر دشمنى با خداوند ( شركورزى ، انكار رسالت پيامبران و . . . ) به عذاب الهى گرفتار شدند .

و حقّ عليهم القول فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

11 - فريفتگى انسان به دنيا و اعمال ناشايست ، موجب گرفتار شدن به عذاب الهى

فزيّنوا لهم ما بين أيديهم و ما خلفهم و حقّ عليهم القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 27 - 2

2 - ممانعت از دسترسى انسان ها به پيام قرآن ، در پى دارنده عذاب سخت الهى

و قال الذين

كفروا لاتسمعوا . .. فلنذيقنّ الذين كفروا عذابًا شديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 13

13 - عذاب دردناك و شديد ، كيفر ياوه سرايى عليه رسولان الهى است .

ما قد قيل للرسل . .. ذو عقاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 13

13 - تلاش در جهت ايجاد ترديد در باور هاى دينى مسلمانان ، موجب خشم و عذاب الهى است .

و الذين يحاجّون فى اللّه . .. عليهم غضب و لهم عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 7

7 - عذاب دردناك و سخت ستمكاران در قيامت ، بازتاب عملكرد خود آنان است .

و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم . ترى الظ_لمين مشفقين ممّا كسبوا و هو واقع بهم

چنانچه كه مراد از {ما} در {ما كسبوا} عمل باشد و ضمير {هو} به آن بازگردد، از ارتباط دو آيه ، مى توان استفاده كرد كه {عذاب أليم} چيزى جز عملكرد انسان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 1

1 - فرعونيان با اطاعت كوركورانه از فرعون ، خشم و عذاب الهى را براى خويش فراهم آوردند .

فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 6

6 - افراط و تفريط درباره شخصيت عيسى ( ع ) ، كارى ستمگرانه و مستحق عذاب طاقت فرساى قيامت

فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين ظلموا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 1

1 - اصرار مستكبرانه بر كفر ، به رغم شنيدن آيات الهى ، در پى دارنده عذابى بس دردناك

يسمع ءاي_ت اللّه . .. فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 10

10 - حرمت شكنى و استهزا نسبت به آيات الهى ، گناهى بس بزرگ و درپى دارنده عذابى سخت

ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... و لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 2

2 - كفر به تنهايى _ من هاى ضميمه شدن به اعمال زشت _ خود جرمى مستحق عذاب است . *

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و أمّا الذين كفروا

در آيه پيشين، از لزوم همراهى ايمان با عمل صالح، جهت بهره مندى از پاداش اخروى سخن به ميان آمد; ليكن در اين آيه، در كنار {الذين كفروا} اشاره به اعمال بد نشده است. بنابراين مى توان گفت كفر، انسان را مصداق {مجرم} كرده و مستحق عذاب مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 9

9- كردار زيانبار و عصيانگرانه خود انسان ، عامل قطعى شدن عذاب بر او

و الذى قال لولديه أُفّ . .. فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . أُول_ئك ... كان

{إنّهم كانوا. ..}، بيانگر تعليل است; يعنى، استمرار بر گناه و زيانكارى، موجب حتميت عذاب الهى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 19

19- شرك و پرستش غير خدا ، در پى دارنده عذاب سخت الهى

ألاّتعبدوا إلاّ اللّه إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

از ارتباط {ألاّتعبدوا. ..} با {إنّى أخاف عليكم...}، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 4

4 - تبديل مظاهر رحمت آفرين طبيعت ، به عوامل عذاب و نقمت ، در نتيجه عصيان گرى انسان

ريح . .. تدمّر كلّ شىء

با توجه به نقش سازنده باد در سيستم حيات زمين; به كار گرفته شدن آن در راستاى عذاب قوم عاد، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 34 - 9

9- كفر مستمر ، در پى دارنده عذاب حتمى

قال فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون

تعبير {كنتم تكفرون} استمرار را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 7

7- تبعيد رهبران الهى بهوسيله مردم ، مستوجب نزول عذاب *

قريتك الّتى أخرجتك أهلكن_هم

برداشت بالا بدان احتمال است كه تهديد مشركان مكه، به خاطر تبعيد پيامبر(ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 14

14- همكارى و همدلى با دشمنان اسلام ، حتى در برخى زمينه ها ، موجب عذاب فراگير به هنگام مرگ

قالوا . .. سنطيعكم فى بعض الأمر ... فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة يضربون وجوههم و أد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 1،3،4،8

1-

عذاب منافقان به هنگام مرگ ، معلول پيروىِ آنان از آنچه مورد خشم الهى است .

يضربون وجوههم و أدب_رهم . ذلك بأنّهم اتّبعوا ما أسخط اللّه

3- پيروى از فريب ها و زيبانمايى هاى شيطان و اطاعت از كافران ، مايه خشم الهى و عذاب

الشيط_ن سوّل لهم . .. سنطيعكم فى بعض الأمر ... ذلك بأنّهم اتّبعواما أسخط اللّه

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {اتّبعوا ما أسخط اللّه} به آنچه در آيات پيشين تحت عنوان {الشيطان سوّل لهم} و {قالوا . .. سنطيعكم فى بعض الأمر} آمده است، نظر داشته باشد.

4- بيزارى از رضا و خشنودى خداوند ، موجب عذاب به هنگام مرگ

ذلك بأنّهم . .. كرهوا رضونه

8- عذاب به هنگام مرگ و حبط اعمال ، نتيجه عملكرد خود انسان است .

يضربون وجوههم و أدب_رهم . ذلك بأنّهم اتّبعوا... و كرهوا ... فأحبط أعم_لهم

از تعليل موجود در آيه شريفه، استفاده مى شود كه منافق، خود با عملكرد خويش زمينه عذاب و حبط اعمالش را فراهم مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 3،16

3 - نفاق و شرك و بدگمانى به خداوند ، مايه ابتلا به عذاب الهى

و يعذّب المن_فقين . .. و المشركين ... الظانّين باللّه ظنّ السوء

وصف نفاق، شرك و ظن سوء به خداوند، مشعر به عليت است.

16 - { روى عن العالم ( ع ) انّه قال . . . و اللّه تعالى لايعذّب عبداً بعد التوبة و الإستغفار إلاّبسوء ظنّه و تقصيره فى رجائه للّه عزّوجلّ . . . فإنّ اللّه تعالى يقول : { الظانّين باللّه ظنّ السوء عليهم دائرة السوء

و غضب اللّه عليهم } . . . ;

از امام (ع) روايت شده كه فرمود: خداى تعالى هيچ بنده اى را بعد از توبه و استغفار عذاب نمى كند; مگر به خاطر گمان بد او نسبت به خدا و كوتاهى در اميدوارى به خداى عزّوجلّ; زيرا خداى تعالى مى فرمايد: {الظانّين باللّه ظنّ السوء و عليهم دائرة السوء و غضب اللّه عليهم}. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 34 - 6

6 - اسراف و زياده روى در گناه ، عامل نزول عذاب هلاكت بار الهى

حجارة من طين . .. للمسرفين

وصف {مسرفين}، مشعر به عليت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 2

2 - سرپيچى از فرمان پروردگار ، در پى دارنده عذاب او

فعتوا عن أمر ربّهم فأخذتهم الص_عقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 4

4 - جامعه فرو رفته در فسق و گناه ، در معرض عذاب الهى قرار دارد .

و قوم نوح . .. إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

بيان سرنوشت قوم نوح و علت نابودى آنان، در مقام هشدار به همه امت ها است كه بدانند، هرگاه علت نزول عذاب در قومى فراهم آيد، آنها نيز چون قوم نوح مبتلا خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 3

3 - ظلم ، در پى دارنده عذاب و كيفر الهى

و إنّ للذين ظلموا عذابًا

وصف {ظلموا} مشعر به عليت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 4

4 - جدا شدن منافقان از جمع مؤمنان ، در قيامت و محكوم شدن آنان به عذاب الهى ، نتيجه و محصول انگيزه هاى منافقانه آنان است .

ينادونهم ألم نكن معكم قالوا بلى و ل_كنّكم فتنتم أنفسكم

مؤمنان در پاسخ منافقان مى گويند: درست است كه شما با ما در اعمال و تكاليف دينى شركت مى كرديد; لكن انگيزه هاى شما با ما يكى نبود. انگيزه هاى شما همواره خدعه و فريب، ريشخند و استهزا و ... بوده است و اينها شما را به اين روز هوناك انداخته است. گفتنى است كه معناى {فتون} (مصدر {فتنتم})، در بلا و عذاب انداختن است. {فتنتم أنفسكم}; يعنى، خود را در گرفتارى عذاب انداختيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 16

16 - كسانى كه در دنيا عمر خود را به بطالت ( بازى ، سرگرمى ، آرايش ، تفاخر ، فزون خواهى و . . . ) مى گذرانند ، در آخرت محكوم به عذاب الهى اند .

أنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو . .. و فى الأخرة عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 13

13 - رعايت نكردن حدود الهى در ظهار ، درپى دارنده عذاب دردناك الهى است .

و تلك حدود اللّه و للك_فرين عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 15 - 1،8،10

1 - برقرارى رابطه دوستى و همدستى با ديگر پيروان اديان عليه اسلام و مسلمين ،

كارى زشت و در پى دارنده عذاب سخت الهى

الذين تولّوا قومًا . .. لهم عذابًا شديدًا إنّهم ساء ما كانوا يعملون

8 - عذاب الهى و شدت آن ، پيامد و نتيجه رفتار زشت خود انسان ها است .

إنّهم ساء ما كانوا يعملون

10 - عملكرد بد ، در صورتى كه تداوم يابد و سراسر زندگى انسان را پر كند ، عذاب الهى را در پى خواهد داشت .

إنّهم ساء ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 33 - 2

2 - ايمان نياوردن به خداى بزرگ ، از موجبات عذاب سخت الهى

إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 36 - 2

2 - ايمان نياوردن به خدا و تغذيه نكردن بينوايان ، موجب عذاب شدن انسان به وسيله غذا هاى بسيار ناگوار و نفرت آور در قيامت

إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم . .. و لا طعام إلاّ من غسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 2 - 2

2 - كفر و حق ناپذيرى ، موجب عذاب الهى است .

بعذاب واقع . للك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 23 - 5

5 - انجام دادن رسالت الهى ، موجب پناه داشتن پيامبر ( ص ) و كوتاهى ايشان ، سبب بى پناهى آن حضرت در برابر عذاب خداوند

و لن أجد من دونه ملتحدًا . إلاّ بل_غًا من اللّه و رس_ل_ته

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه عبارت {إلاّ بلاغاًمن

اللّه. ..} استثنا از {ملتحداً} باشد; يعنى، من پناهگاهى در برابر عذاب الهى نمى يابم; جز آن كه با انجام رسالت الهى، پناهى براى خود بيابم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 13 - 4

4 - تكذيب دين و بدگويى از آن ، از موجبات كيفر و عذاب الهى

و اصبر على ما يقولون . .. و المكذّبين ... إنّ لدينا أنكالاً ... و عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 7

7 - ظلم ، موجب محروميت از رحمت خداوند و گرفتار آمدن به عذاب دردناك الهى است .

يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 15 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 24 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 28 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و

هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 2 - 1

1 - برخورد دوگانه تاجران ، هنگام فروش كالا و خريد آن و به كار بردن سنجش دقيق با پيمانه كامل تنها به هنگام خريد ، مايه زيان جامعه و زمينه ساز عذاب الهى است .

ويل للمطفّفين . الذين إذا اكتالوا على الناس يستوفون

{اكتالوا}; يعنى، با پيمانه كالا را دريافت كردند. حرف {على} در آيه شريفه جايگزين حرف {من} شده است تا نشانگر متضرر شدن مردم از اين گونه تجارت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 11 - 2

2 - تكذيب قيامت و كيفر و پاداش الهى ، مايه گرفتارى به عذاب جهنم است .

ويل يومئذ للمكذّبين . الذين يكذّبون بيوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 24 - 1

1 - انكار معاد و تكذيب قرآن ، درپى دارنده عذابى دردناك است .

فبشّرهم بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 1

1 - شكنجه گران و سوزانندگان مردمِ با ايمان ، به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .

إنّ الذين فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت ثمّ لم يتوبوا فلهم عذاب جهنّم

{فتن} (مصدر {فتنوا}) در اصل به معناى داخل كردن طلا در آتش است; ولى در مورد داخل كردن انسان در آتش نيز استعمال

دارد (مفردات راغب). {فتنة} در قرآن، گاهى به معناى تعذيب (شكنجه دادن) آمده است. (بصائر فيروزآبادى)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 2

2 - گناه پيشگى و طغيان گرى ، عامل گرفتارى به عذاب الهى

ألم تر كيف فعل ربّك . .. الذين طغوا فى البل_د

موجبات عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 27،28،29

27 - تبعيض در ايمان و عمل به احكام دين ، در پى دارنده ذلت و خوارى در دنيا و عذاب شديد در قيامت است .

ما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا و يوم القيمة يردون إلى أشد الع

28 - معتقدان به مكتب الهى ، در صورت كشتن يا آواره ساختن همكيشان خود ، به خوارى در دنيا و شديدترين عذاب در آخرت گرفتار خواهند شد .

فما جزاء من يفعل . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

29 - جنگ هاى داخلى و برادر كشى ، از بزرگترين گناهان و موجب خوارى و ذلت در دنيا و گرفتار شدن به عذاب اخروى است .

تقتلون أنفسكم . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا و يوم القي

از آن جا كه گناهان ياد شده، در پى دارنده شديدترين عذابهاست، معلوم مى شود اين گناهان از بزرگترين گناهان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 8

8 - كشتن و آواره كردن اهل ايمان و تبعيض در دين ، موجب از دست دادن سراى آخرت

و گرفتار شدن به عذاب شديد قيامت است .

أولئك الذين اشتروا . .. فلا يخفف عنهم العذاب

{ال} در {العذاب} عهد ذكرى و اشاره به {أشد العذاب} در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 21

21 - تخريب مساجد به انگيزه ياد نكردن خدا در آنها ، گناهى بزرگ و در پى دارنده خوارى در دنيا و عذابى بزرگ در قيامت است .

و سعى فى خرابها . .. لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الأخرة عذاب عظيم

از اينكه بازدارندگانِ مردم از ورود به مساجد و تخريب كنندگانِ آن ها، ظالمترين مردم شمرده شده اند و نيز به عذاب عظيم قيامت تهديد شده اند، بزرگى گناه آنان به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 10

10 _ رشوه گيرى ، حرامخوارى و آزمندى به دنيا ، مايه خوارى و رسوايى در دنيا و عذابى بزرگ در آخرت

لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم . .. اكلون للسحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 5

5 _ شرك و پذيرش ولايت غير خدا، موجب گرفتارى به عذاب شديد اخروى

أغير اللّه أتخذ وليا . .. و لا تكونن من المشركين. قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 30 - 9

9 _ عذاب قيامت، پيامد مداومت در كفر و انكار معاد در دنياست.

فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 21،24

21 _ عذاب قيامت و محروميت از شفاعت، بازتاب اعمال انسان است.

ليس لها من دون الله . .. أولئك الذين أبسلوا بما كسبوا

24 _ مداومت بر كفر موجب گرفتارى به عذاب دردناك قيامت مى شود.

عذاب أليم بما كانوا يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 12

12 _ عذاب اخروى بازتاب اعمال ناشايست و مداوم آدمى است.

ثم ينبئهم بما كانوا يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 8

8 _ عذاب آخرت، بازتاب عمل انسان، حتى در باور دوزخيان

قالت . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 14

14 _ ترك پرستش خداوند و پندار شريك براى او ، موجب گرفتار شدن به عذاب روز قيامت خواهد شد .

يقوم . .. إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 20،21

20 _ عصيان و سرپيچى از دستور هاى خداوند ، موجب گرفتار شدن به عذاب اخروى است .

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

21 _ تحريف دين ( تغيير و تبديل و كم و زياد كردن وحى الهى ) گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب اخروى

قل ما يكون لى أن أبدّله . .. إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس -

10 - 52 - 4،5

4 _ تكذيب و انكار قرآن ، ظلم و موجب مخلد شدن مكذبان و منكران در عذاب اخروى است .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به . .. ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد

5 _ ابتلاى ستم پيشگان به عذاب ابدى در قيامت ، تنها نتيجه ستم مستمر خود آنان است .

ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد هل تجزون إلا بما كنتم تكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 70 - 6،7

6 _ استمرار و پافشارى بر شرك و كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب شديد در قيامت است .

ثم نذيقهم العذاب الشديد بما كانوا يكفرون

7 _ انتساب فرزند به خدا ، بدعت در دين و افترا و دروغ بستن به او ، كفر و موجب عذاب شديد اخروى است .

الذين يفترون على اللّه الكذب . .. إلينا مرجعهم ثم نذيقهم العذاب الشديد بما كانوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 14،15

14_ پرستش غير خدا و شرك در عبادت ، عذاب روز قيامت را در پى دارد .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و إن تولّوا فإنى أخاف عليكم عذاب يوم كبير

{تولّوا} فعل مضارع و در اصل {تتولّوا} بوده است. {تولّى} به معناى اعراض كردن است و متعلق آن از دستورات پيشين استفاده مى شود. بنابراين {إن تولّوا...}; يعنى: اگر از توحيد در عبادت و... اعراض كنيد... .

15_ جبران نكردن گناهان با استغفار و بازماندن از حركت به سوى خدا ، موجب گرفتار شدن به عذاب قيامت است .

و أن استغفروا

ربكم ثم توبوا إليه . .. و إن تولّوا فإنى أخاف عليكم عذاب يوم كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 8

8_ ترك پرستش خداوند و عبادت غير او ، موجب گرفتارشدن به عذاب دردناك روز قيامت خواهد شد .

أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 17

17_ انكار ربوبيت خدا ، مخالفت با پيامبران و برنامه هاى آنان و پيروى از ستمگران و سركشان ، درپى دارنده عذاب سهمگين قيامت

و نجّين_هم من عذاب غليظ. و تلك عاد جحدوا ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

آيه مورد بحث ، بيانگر گناهانى است كه قوم عاد را به عذاب دنيوى و اخروى گرفتار ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 23

23_ پرستش غير خدا ، شرك در عبادت و ظلم و اجحاف در مبادلات ، درپى دارنده عذاب قيامت است .

اعبدوا الله . .. و لاتنقصوا المكيال ...إنى أخاف عليكم عذاب يوم محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 4

4- ظلم ، گناهى بزرگ و نابخشودنى و موجب كيفر سخت الهى در قيامت است .

يعمل الظ_لمون . .. ليوم تشخص فيه الأبص_ر . مهطعين مقنعى رءوسهم لايرتدّ إليهم طرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 49 - 3

3- جرم و گناه پيشگى عامل اسارت مجرمان در زنجير ها و بند ها

در قيامت

و ترى المجرمين يومئذ مقرّنين فى الأصفاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 85 - 3

3- ظلم ، گناهى بزرگ و نابخشودنى و عامل اصلى ابتلاى انسان به عذاب اخروى است .

و إذا رءا الذين ظلموا العذاب

برداشت فوق به خاطر اين نكته است كه با آنكه آيه در صدد بيان وضعيت كافران در قيامت است، ولى از آنان به ظالمان توصيف كرده است و وصف مشعر به عليت است. گفتنى است وعده عذاب اخروى، بيانگر بزرگى و نابخشودنى بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 107 - 4

4- گرفتارى به خشم الهى و عذاب اخروى ، معلول دلبستگى انسان به دنيا و ناديده گرفتن آخرت است .

فعليهم غضب . .. ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة

بنابر اينكه {ذلك} اشاره به {غضب من الله . ..} باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 117 - 3

3- بدعت گذارى ، و در پى دارنده عذاب دردناك اخروى است .

و لاتقولوا . .. ه_ذا حل_ل و ه_ذا حرام ... مت_ع قليل و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 95 - 6

6- نسبت نارواى فرزندگزينى به خداوند ، درپى دارنده عذاب الهى در قيامت

و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة

خبر از حضور در عرصه قيامت، هشدار به عذاب آن روز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1

- 3

3- عصيان و سرپيچى از فرمان هاى خدا ( بى تقوايى ) ، در پى دارنده فرجامى شوم و موجب گرفتار شدن به عذاب اخروى

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 1

1 - كبرورزى در برابر آيات الهى و تكذيب آن ، در پى دارنده عذاب اخروى

لاتجئروا اليوم . .. قد كانت ءاي_تى ... تنكصون . مستكبرين به

آيه فوق، در ادامه آيه قبل، خطاب به رفاهمندان گرفتار عذاب و تعليل براى ردّ فرياد خواهى آنان است. {استكبار} به معناى كبرورزيدن است و {به} متعلق به {مستكبرين} مى باشد. بنابراين {مستكبرين} متضمن معناى تكذيب است; يعنى، {مكذبين به استكباراً; در حالى كه از سر كبرورزى آن را دروغ مى خوانديد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 1،2

1 - اشاعه فحشا در ميان مردم ، گناهى بزرگ و در پى دارنده عذابى دردناك در دنيا و آخرت

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخر

{فاحشة} به هر عمل و سخن بسيار زشت گفته مى شود و اين واژه كنايه از گناه زنا و فساد جنسى است. عبارت {أن تشيع الفاحشة} نيز به دو گونه قابل معنا و تفسير كردن است: 1_ اشاعه فحشا و رواج گناهان جنسى. 2- رواج و پخش اخبار مربوط به فحشا و روابط جنسى ديگران، كه در اين صورت كلمه اى در تقدير است; يعنى، {أن تشيع خبر الفاحشة}.

2 - بازى با حيثيت مؤمنان و بدنام ساختن آنان ، معصيتى بزرگ و داراى فرجامى

سخت و دردناك در دنيا و آخرت

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 7

7 _ گناه شرك ، آدم كشى و زنا ، در پى دارنده عذاب طولانى و خواركننده در قيامت

و يخلد فيه مهانًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 22 - 5

5 - گرفتار شدن تكذيب كنندگان آيات الهى به عذاب عظيم در قيامت ، حاصل و پى آمد اعراض آنان از آيات خدا ، پس از توجه به آنها است .

و لنذيقنّهم من العذاب . .. دون العذاب الأكبر ... و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه

{و من أظلم. ..} به منزله تعليل آيه قبل است و درصدد تبيين چرايىِ گرفتار آمدن مجرمان به عذاب سخت قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 38 - 2

2 - شرك به خدا ، تكذيب رسالت پيامبران و استكبار در برابر حق ، موجب عذاب دردناك اخروى

و إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . .. إنّكم لذائقوا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 7

7 - عصيان و نافرمانى پروردگار ، پيامدار عذاب الهى در قيامت

أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 8

8 - كيفر و عذاب الهى در قيامت ، نتيجه و بازتاب

رفتار و كردار زشت خود انسان ها است .

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

خداوند متعال در اين جا چشيدن عذاب را به خود رفتار و كردار نسبت داده است. اين مطلب گوياى اين حقيقت است كه عذاب، نتيجه و حاصل خود رفتار آدمى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 5

5 - كفر و حق ستيزى ، موجب عذاب ذلت بار دنيايى و عذاب فراگير و دائمى دوزخ

من يأتيه عذاب يخزيه و يحلّ عليه عذاب مقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 4

4 - گرايش به شرك ، پس از آگاهى از يگانگى خداوند ، موجب عذاب گريزناپذير در قيامت است .

فهل إلى خروج من سبيل . ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 75 - 3

3 - كفر و گناه پيشگى ، موجب عذاب پيوسته و اندوه پايان ناپذير در قيامت

إنّ المجرمين . .. و هم فيها مبلسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 3

3 - استكبار و خودبرتربينى در دنيا ، درپى دارنده عذابى خفت بار و خواركننده در آخرت

لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 47 - 1

1 - عذاب اخروى اصحاب شمال ، ره آورد موضع گيرى ناباورانه آنان نسبت به معاد

و أصح_ب الشمال . .. فى سموم ... و كانوا

يقولون ... أءنّا لمبعوثون

استفهام انكارى در عبارت {أئذا متنا. ..و أءنّا لمبعثون}، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 15 - 7

7 - پافشارى و استمرار بخشى منافقان بر اعمال زشت و ناپسند ، عامل گرفتارى آنان به عذاب سخت اخروى

إنّهم ساء ما كانوا يعملون

{إنّهم ساء. ..} براى بيان علت محكوميت منافقان به عذاب سخت اخروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 6

6 - كفر ، از موجبات عذاب و داراى پيامدى تلخ در دنيا و آخرت

الذين كفروا من قبل فذاقوا و بال أمرهم و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 8

8 - كفر و انكار رسالت پيامبران ، از روى عمد و آگاهانه ، نگون بختى و عذاب دردناك اخروى را در پى دارد .

فذاقوا وبال أمرهم . .. ذلك بأنّه كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت ... فكفروا و تولّوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 2

2 - دورى از تعاليم دين و سرپيچى از فرمان هاى خدا و رسول ، موجب عذاب شديد اخروى

أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 33 - 1

1 - ايمان نياوردن كافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال ) به خداى بزرگ ، سبب عذاب شدن آنان در قيامت

إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم

آيه شريفه، در مقام تعليل عذاب كافران داراى

زروزور است كه در آيات پيشين از آنان ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 1،2

1 - ترغيب نكردن ديگران به تغذيه بينوايان و گرسنگان ، از علّت هاى عذاب شدن كافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال )

و لايحضّ على طعام المسكين

2 - ترغيب نكردن به تغذيه بينوايان و گرسنگان ، از موجبات عذاب الهى در قيامت

و لايحضّ على طعام المسكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 7

7 - جرم پيشگى ، از موجبات عذاب رهايى نايافتنى در قيامت

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 2

2 - كفران نعمت هدايت ، موجب عذاب سخت الهى ( همچون زنجير ، غل و آتش ) در قيامت

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ و أغل_لاً و سعيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 19 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 34 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه

مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 37 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 40 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 45 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 47 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 49 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ،

موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 28 - 6

6 - تكذيب آيات الهى ، مايه گرفتارى به عذاب جهنم و محروميت از لذّت برودت و آشاميدن آب در آخرت

إنّ جهنّم . .. لايذوقون ... و كذّبوا ب_اي_تنا كذّابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 7

7 - تكذيب پيامبران و معجزات آنان ، سرپيچى از رهنمود هاى ايشان و بازداشتن مردم از گرايش به آنان ، مايه گرفتارى به عذاب در دنيا و آخرت

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 20 - 3

3 - انكار آيات الهى ، آزادنكردن بردگان و غذا ندادن به گرسنگان يتيم و مسكين و توصيه نكردن به صبر و ترحّم ، مايه گرفتارى به آتش فراگير و گريزناپذير

فكّ رقبة . .. و الذين كفروا ... عليهم نار مؤصدة

موجبات عذاب اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 88 - 8

8- عذاب اخروى كافران ، بازتاب فسادگرى مستمر خود آنان است .

زدن_هم عذابًا . .. بما كانوا يفسدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 75 - 1

1 - شادمانى ناحق و سر مستى گسترده در جامعه از سوى كافران و

مشركان ، سبب گرفتار شدن آنان به انواع عذاب ها در قيامت

ذلكم بما كنتم تفرحون فى الأرض بغير الحقّ و بما كنتم تمرحون

{با} در {بما كنتم} براى سببيت است. {فرح} (مصدر {تفرحون}) به معناى سرور و شادمانى است و {مرح} (مصدر {تمرحون}) به معناى سرور و شادمانى افراطى و بيش از حد است آن گونه كه سبب غرور و سر مستى مى گردد. گفتنى است در اين برداشت ، مشار اليه {ذلكم} عذاب هاى ياد شده در آيات پيشين، دانسته شده است.

موجبات عذاب اخروى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 98 - 1

1- عذاب هاى اخروى گمراهان ، نتيجه عملكرد كفرآميز خود آنان در قبال آيات الهى است .

و من يضلل . .. و نحشرهم يوم القي_مة ... ذلك جزاؤهم بأنهم كفروا بأي_تنا

موجبات عذاب اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 75 - 1

1 - شادمانى ناحق و سر مستى گسترده در جامعه از سوى كافران و مشركان ، سبب گرفتار شدن آنان به انواع عذاب ها در قيامت

ذلكم بما كنتم تفرحون فى الأرض بغير الحقّ و بما كنتم تمرحون

{با} در {بما كنتم} براى سببيت است. {فرح} (مصدر {تفرحون}) به معناى سرور و شادمانى است و {مرح} (مصدر {تمرحون}) به معناى سرور و شادمانى افراطى و بيش از حد است آن گونه كه سبب غرور و سر مستى مى گردد. گفتنى است در اين برداشت ، مشار اليه {ذلكم} عذاب هاى ياد شده در آيات پيشين، دانسته شده است.

موجبات عذاب استيصال

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 2

2 _ ستم پيشگى اقوام پيشين و ايستادگى در برابر پيامبران ، عامل گرفتار شدن آنان به عذاب استيصال الهى

و لقد أهلكنا القرون من قبلكم لما ظلموا و جاءتهم رسلهم بالبينت و ما كانوا ليؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 7

7 _ قوم يونس بر اثر تكذيب پيامبر خود و سرباز زدن از ايمان به دعوت هاى او ، در معرض عذاب استيصال قرار گرفتند .

إلا قوم يونس لما ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 3

3_ سرپيچى قوم ثمود از فرمان هاى خداوند ، موجب گرفتارى آنان به عذاب استيصال شد .

كأن لم يغنوا فيها ألا إن ثمودا كفروا ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 2

2 - ظلم و بى دادگرى ، عامل اصلى هلاكت جوامع پيشين و باعث گرفتار شدن آنها به عذاب خشم الهى ( استيصال )

و كأيّن من قرية أمليت لها و هى ظالمة ثمّ أخذتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 17

17 - شرك اكثريت مردم ، عامل فساد زمين و درپى دارنده عذاب استيصال

ظهر الفساد . .. بما كسبت أيدى الناس ... فانظرواكيف كان ع_قبة الذين من قبل كان أك

{كان أكثرهم} به منزله تعليل براى {كيف كان. ..} است و بنابراين، بيانگر اين حقيقت است كه شرك

اكثريت، باعث فساد و در نتيجه عذاب هلاكت بار بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 3

3 - روى گردانى از آيه خدا پس از تبيين آن ، درپى دارنده عذاب استيصال از جانب خداوند

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم

احتمال دارد متعلق {أعرضوا} {آية} باشد كه در آيه قبل از آن سخن گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 4

4 - تكذيب پيامبران الهى ، در پى دارنده كيفر و عذاب استيصال

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 6

6 - سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در پى دارنده محاسبه سخت الهى و عذاب ناخوشايند و ناشناخته ( عذاب استيصال )

عتت عن أمر ربّها و رسله فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

موجبات عذاب اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 1

1- اعمال سوء كافران اقوام پيشين ، گريبانشان را گرفت و آنان را گرفتار عذاب كرد .

فأصابهم سيئات ما عملوا

{سيئات} (جمع سيئة) به معناى كارهاى قبيح است و اصابه سيئه مجاز عقلى و به تقدير مضاف است. بنابراين مراد از اصابت سيئه به آنان، كيفر شدنشان به گناه آن اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 1

1 - گرفتار شدن قشر مرفه و

ناسپاس ملت هاى گذشته به عذاب و پيامد هاى ناگوار رفتار بد خود

إذا خوّلن_ه نعمة منّا . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 2

2 - عذاب شدن اقوام و ملّت هاى گذشته ، بر اثر تكذيب دين و پيامبران الهى

و لقد كذّب الذين من قبلهم فكيف كان نكير

موجبات عذاب امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 5

5- هلاكت و عذاب اقوام و جوامع پيشين از سوى خداوند ، بر اثر ستم پيشگى آنها

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثا

موجبات عذاب برزخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 13

13 _ متخلفان از احكام الهى و قوانين دين ، در خطر گرفتار شدن به عذاب برزخ تا برپايى قيامت هستند .

ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 5

5 - بت پرستى و ارتكاب خطا ها و گناهان ، از موجبات عذاب الهى در دنيا و عالم برزخ است .

ممّا خطي__تهم أُغرقوا فأُدخلوا نارًا

موجبات عذاب تاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 3 - 1

1 - تاجرانى كه در سنجش كالا خيانت ورزيده و هنگام فروش آن از پيمانه و وزن مى كاهند ، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

و إذا كالوهم أو

وزنوهم يخسرون

موجبات عذاب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 4

4 _ كفر به خدا ، و ناسپاسى نعمت هاى او ، موجب گرفتار شدن انسان به عذاب الهى

ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم

موجبات عذاب دردناك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 38 - 2

2 - شرك به خدا ، تكذيب رسالت پيامبران و استكبار در برابر حق ، موجب عذاب دردناك اخروى

و إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . .. إنّكم لذائقوا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 8

8 - كفر و انكار رسالت پيامبران ، از روى عمد و آگاهانه ، نگون بختى و عذاب دردناك اخروى را در پى دارد .

فذاقوا وبال أمرهم . .. ذلك بأنّه كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت ... فكفروا و تولّوا

موجبات عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 5،7

5 - بنى اسرائيل در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن ، مطرود شدن و . . . ) در صورت ايمان نياوردن به قرآن و انجام ندادن اعمال صالح

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

در آيات گذشته (از 41 تا 45 و نيز آيه 62) خداوند بنى اسرائيل را به ايمان و تصديق قرآن و انجام اعمال صالح دعوت كرد و در آيه مورد بحث سرگذشت شوم اسحاب سبت را يادآور

شد تا هشدارى باشد به آنها كه مبادا با سرپيچى از دعوت خدا و فرمانهاى او، به سرنوشتى همانند اصحاب سبت گرفتار آيند.

7 - سرپيچى كنندگان از احكام الهى در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 4

4 - امت هاى گنهكار و متمرد از فرمان خدا ، در خطر گرفتار شدن به كيفر هاى دنيوى و سرنوشتى شوم

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 7

7 _ برخى گناهان ، در پى دارنده عقوبت هاى دنيوى است .

فقالوا أرنا اللّه جهرة فأخذتهم الصعقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 160 - 2

2 _ گناه و تخلف از فرامين خدا مى تواند در پى دارنده كيفر و عقوبت هاى دنيوى باشد .

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 49 - 2

2 _ ترس و اندوه، عذاب دنيوى تكذيب كنندگان آيات الهى

فمن ءامن و أصلح فلاخوف عليهم و لاهم يحزنون. و الذين كذبوا بأيتنا يمسهم العذاب

مطرح شدن عذاب براى تكذيب كنندگان، پس از نفى ترس و اندوه براى مؤمنان، اشاره به اين است كه عذاب دنيوى تكذيب كنندگان همان ترس و اندوه دنيوى آنان است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 7

7 _ تخلف جوامع از فرامين خدا، موجب سقوط معنوى آن جوامع و زمينه ساز گرفتارى آنان به عذاب دنيوى (عذاب استيصال).

و لاتتبعوا . .. و كم من قرية أهلكنها

برداشت فوق بر اين اساس است كه {فاء} در {فجاءها} بيانگر ترتيب باشد. بر اين مبنا مراد از هلاكت، هلاكت معنوى خواهد بود. يعنى جوامعى در گذشته منحرف شدند و پس از آن گرفتار عذاب الهى گشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 6

6 _ تكذيب كنندگان آيات الهى ، در خطر گرفتار شدن به عذاب دنيوى هستند .

و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 2

2 _ تكذيب كنندگان انبياى الهى و رسالت هاى آنان در خطر نابودى با نزول عذابى سخت و ويرانگر

الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 7

7 _ فسق و ستمگرىِ يهوديان ايله ، مايه نزول عذاب الهى بر آنان شد .

أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون

{ما} در {بما كانوا} مصدريه و {باء} سببيه است _ يعنى: أخذناهم بسبب فسقهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 13 - 6

6 _ ستيزه جويان با خدا و رسول در معرض گرفتار شدن به عقوبت هاى شديد دنيوى

ذلك . .. و من يشاقق اللّه و رسوله فإن اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 21،22

21 _ نزول عذاب بر امت هاى كافر پيشين ، پس از اصرار و مداومت آنان بر ظلم و حق ناپذيرى

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

فعل {كانوا} به همراه {يظلمون} افاده استمرار مى كند.

22 _ اصرار بر ظلم و گناه ، عامل نزول عذاب الهى

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 2،3

2_ مخالفت و ستيزه جويى با پيامبران ، موجب گرفتار شدن به عذاب هاى الهى در دنياست .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح

{شقاق} به معناى مخالفت و دشمنى است. كلمه {شقاقى} اضافه به مفعول شده و فاعلش محذوف مى باشد; يعنى، عداوتكم إياى. {جَرم} (مصدر لايجرمنّكم) به معناى كسب كردن است. قابل ذكر است كه هر چند نهى در آيه شريفه متوجه كسب كردن شده، ولى در حقيقت شقاق، مورد نهى قرار گرفته است. بنابراين، جمله {لايجرمنّكم ...}; يعنى، با من عداوت نكنيد كه عداوت با من، مايه نزول عذابى همانند عذاب قوم نوح و ... بر شما خواهد شد.

3_ اقوام نوح ، هود ، صالح و لوط به خاطر مخالفت با پيامبران و ستيزه جويى با آنان ، به عذاب هاى دنيوى مبتلا شدند .

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 14

14_ آنان كه با قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) به مبارزه مى پردازند ، در خطر گرفتار

شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 7

7- ظلم ، گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب الهى در دنيا

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. و أنذر الناس يوم يأتيهم العذاب في

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 18

18- برخى از گناهان ، در پى دارنده عذاب دنيوى اند .

فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

دعوت به دقت و ژرف كاوى در فرجام تكذيب كنندگان انبيا، مشعر به اين نكته است كه تكذيب گران گرفتار عذاب شده اند. بنابراين به دست مى آيد كه برخى از گناهان (تكذيب انبيا) عذاب دنيوى در پى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 10

10- ارتكاب برخى از گناهان ، عذاب دنيوى در پى دارد .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 7

7- فقر ، ناامنى و عذاب دنيوى ، دستاورد تكذيب كنندگان انبيا و رسولان الهى

فأذقها الله لباس الجوع و الخوف . .. رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 7

7- كفر به خداوند ، موجب كيفر شدن به وسيله بلا هاى طبيعى

فيرسل عليكم قاصفًا من الريح فيغرقكم بما كفرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12

- نور - 24 - 19 - 1،2

1 - اشاعه فحشا در ميان مردم ، گناهى بزرگ و در پى دارنده عذابى دردناك در دنيا و آخرت

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخر

{فاحشة} به هر عمل و سخن بسيار زشت گفته مى شود و اين واژه كنايه از گناه زنا و فساد جنسى است. عبارت {أن تشيع الفاحشة} نيز به دو گونه قابل معنا و تفسير كردن است: 1_ اشاعه فحشا و رواج گناهان جنسى. 2- رواج و پخش اخبار مربوط به فحشا و روابط جنسى ديگران، كه در اين صورت كلمه اى در تقدير است; يعنى، {أن تشيع خبر الفاحشة}.

2 - بازى با حيثيت مؤمنان و بدنام ساختن آنان ، معصيتى بزرگ و داراى فرجامى سخت و دردناك در دنيا و آخرت

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 16

16 - غير از شرك ، گناهان ديگرى وجود دارد كه موجب گرفتار شدن به عذاب دنيوى مى شود .

فانظروا كيف كان ع_قبة الذين . .. كان أكثرهم مشركين

فرمان به مطالعه در عاقبت كسانى كه به خاطر انحراف و پيمودن راه نادرست، گرفتار عذاب شدند و آنگاه يادآورى اين نكته كه اكثر آنان، مشرك بودند، نشان مى دهد كه در ميان گرفتار شدگان به عذاب، غير مشرك هم بوده اند. بديهى است از آن جايى كه موحدان، گرفتار عذاب نمى شوند، به دست مى آيد كه آنان، گناهكار بوده اند.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 5

5 - كفر و حق ستيزى ، موجب عذاب ذلت بار دنيايى و عذاب فراگير و دائمى دوزخ

من يأتيه عذاب يخزيه و يحلّ عليه عذاب مقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 45 - 9

9 - انكار و يا ترديد در حقانيت قرآن ، موجب استحقاق عذاب دنيايى است .

و لولا كلمة سبقت من ربّك لقضى بينهم

از اين كه سنت الهى بر امهال است، استفاده مى شود كه كافران مستحق عذاب اند (هرچند كه عذاب نشوند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 10

10 - تفرقه افكنى و اختلاف دينى ، عامل استحقاق عذاب دنيوى از سوى خداوند

و لولا كلمة سبقت من ربّك إلى أجل مسمًّى لقضى بينهم

از يادآورى مهلت براى مجرمان، مى توان استفاده كرد كه آنان مستحق عذاب اند; ولى مهلت از پيش تعيين شده الهى، مانع نزول عذاب بر آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 9

9 - استهزا و تمسخر آيات الهى ، درپى دارنده عذاب ها و گرفتارى هاى دنيايى

إذا هم منها يضحكون . .. و أخذن_هم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 6

6 - كفر ، از موجبات عذاب و داراى پيامدى تلخ در دنيا و آخرت

الذين كفروا من قبل فذاقوا و بال أمرهم و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 4

4 - عصيان فرمان هاى پيامبران ، از موجبات عقوبت سخت الهى در دنيا

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 5

5 - بت پرستى و ارتكاب خطا ها و گناهان ، از موجبات عذاب الهى در دنيا و عالم برزخ است .

ممّا خطي__تهم أُغرقوا فأُدخلوا نارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 12

12 - گمراه كردن مردم ، از موجبات نزول عذاب الهى در دنيا

ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين . .. إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 7

7 - تكذيب پيامبران و معجزات آنان ، سرپيچى از رهنمود هاى ايشان و بازداشتن مردم از گرايش به آنان ، مايه گرفتارى به عذاب در دنيا و آخرت

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

موجبات عذاب ذلت بار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 9

9- هدر دادن امكانات زندگى در مسير خوش گذرانى ، در پى دارنده عذاب ذلّت بار اخروى

أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا و استمتعتم بها فاليوم تجزون عذاب الهون

موجبات عذاب سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 17 - 2

2 - حق ناپذيرى و عناد با دين ، موجب عذاب سخت و طاقت فرسا

سأُرهقه صعودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- مدثر - 74 - 18 - 3

3 - انديشه و طراحى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از موجبات عذاب سخت و طاقت فرسا

سأُرهقه صعودًا . إنّه فكّر و قدّر

موجبات عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 2

2 - دورى از تعاليم دين و سرپيچى از فرمان هاى خدا و رسول ، موجب عذاب شديد اخروى

أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 4

4 - روى گردانى از ياد خدا ، موجب عذاب سخت و شديد الهى است .

و من يعرض عن ذكر ربّه يسلكه عذابًا صعدًا

{صَعَد}، به معناى شديد و سخت است.

موجبات عذاب فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 1

1 - خداوند فرعون را در پى ادعاى ربوبيت ، به عذاب سخت دنيا و آخرت گرفتار ساخت .

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

فاء در {فأخذه. ..}، آن را بر آيه قبل (فقال أنا ربّكم الأعلى) تفريع كرده است.

موجبات عذاب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 1

1 _ خداوند فرعونيان را پس از اعلام صريحشان بر ايمان نياوردن به موسى ( ع ) ، به عذاب هاى متعدد گرفتار ساخت .

فما نحن لك بمؤمنين. فأرسلنا عليهم ... ءايت مفصلت

موجبات عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 2

2_ خداوند ، در

پى اصرار قوم ثمود بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) ، عذابى سخت بر آنان نازل كرد .

فلما جاء أمرنا

مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم ثمود است. اضافه آن به ضمير {نا} حاكى از بزرگى آن عذاب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 3

3_ ستمكارى قوم ثمود ، موجب گرفتارى آنان به عذاب الهى شد .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 3

3_ سرپيچى قوم ثمود از فرمان هاى خداوند ، موجب گرفتارى آنان به عذاب استيصال شد .

كأن لم يغنوا فيها ألا إن ثمودا كفروا ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، در پى سركشى از فرمان پروردگار

فعتوا . .. فأخذتهم الص_عقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 3

3 - قوم ثمود ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

عطف {نذر} بر {عذابى}، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق ثموديان، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، پس از پى كردن ناقه صالح

فتعاطى فعقر . .. إنّا أرسلنا عليهم

صيحة وحدة

موجبات عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 14

14- فراگيرى عذاب بر قوم عاد ، پس از حق ناپذيرى هاى مستمر آنان

إذ كانوا يجحدون ب_اي_ت اللّه و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

{كانوا يجحدون} مفيد استمرار است و ارتباط {حاق بهم} با آن، گوياى ترتيبى است كه در برداشت آمده است.

موجبات عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 4

4- جرم و تبه كارى قوم لوط ، عامل هلاكت و عذاب آنان شد .

قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 3

3- عمل لواط و همجنس بازى قوم لوط ، زمينه ساز نزول عذاب بر آنها و نابودى شهر و ديار و هلاكت خودشان گرديد .

و جاء أهل المدينة . .. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة مشرقين .

موجبات عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 10

10 _ كفرپيشگانى كه با بى هدف خواندن سختى هاى بيداركننده از تمامى عوامل هدايت بى بهره ماندند ، با عذابى غافليگرانه از جانب خدا نابود شدند .

فأخذنهم بغتة و هم لا يشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 10

10 _ جوامع كفرپيشه گذشته بر اثر تكذيب انبيا و مداومت بر اعمال ناپسند به عذاب الهى مبتلا شدند

و به هلاكت رسيدند .

و لكن كذبوا فأخذنهم بما كانوا يكسبون

مراد از {ما كانوا يكسبون} گناهانى است كه تكذيب انبيا از جمله آنهاست، نه اينكه مراد از آن فقط تكذيب انبيا باشد و گر نه جمله به اين گونه بيان مى شد: و لكن كذبوا فأخذنهم بما كانوا يكذبون.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 14

14 - مكر ها و توطئه هاى سوء كافران ، موجب عذاب شديد آنان است .

و الذين يمكرون السيئات لهم عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 28

28- نبرد پيروزمندانه مؤمنان عليه كفر ، عذاب دردناك الهى براى كافران

و لولا رجال مؤمنون . .. لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم

در اين آيه {لعذّبنا}، مقابل صلح حديبيه قرار گرفته است. از تقابل صلح و عذاب، دانسته مى شود كه مصداق بارز عذاب الهى براى كافران، دردى است كه از شمشير مؤمنان در ميدان نبرد خواهند چشيد.

موجبات عذاب كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 1

1 - گرفتار شدن قشر مرفه و ناسپاس ملت هاى گذشته به عذاب و پيامد هاى ناگوار رفتار بد خود

إذا خوّلن_ه نعمة منّا . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا

موجبات عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 31 - 1

1 - روح طغيان گرى و حق ناپذيرى مشركان ، موجب مستحق بودن آنان به عذاب الهى ( دوزخ ) در نظر سران شرك

بل كنتم قومًا ط_غين

. فحقّ علينا قول ربّنا إنّا لذائقون

موجبات عذاب منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 15 - 5

5 - برقرارى رابطه دوستى منافقان با يهوديان ، مصداق بارز زشت كارى آنان و سبب دچار شدنشان به عذاب سخت الهى

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا . .. إنّهم ساء ما كانوا يعملون

موجبات عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 45 - 1

1 - كافران صدراسلام ، نسبت به هشدار هاى الهى مبنى بر پرهيز از گناه و رفتارى كه موجب مجازات الهى در دنيا ( عذاب استيصال ) و در آخرت مى شود ، بى اعتنايى كرده و گوش فرانمى دادند .

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {ما بين أيديكم} (آنچه در پيش روى شما است) گناهانى است كه موجب مجازات هاى الهى در دنيا (همچون غرق شدن) مى شود و مقصود از {ما خلفكم} (آنچه پشت سر شما است) گناهانى است كه بعداً موجب مجازات الهى در آخرت مى گردد. گفتنى است كه تعبير به {پشت سر} از آن رو است كه هنوز نيامده و گويى پشت سر انسان در حركت است. جواب {إذا}، به قرينه ذيل آيه بعد (كانوا عنها معرضين) {أعرضوا} است.

موجبات عذاب هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 2،3،4

2- ستم گرى و كفر برخى از جوامع پيشين ، مايه هلاكت آنان با عذاب ويران كننده الهى است .

أهلكن_هم لمّا

ظلموا

مراد از ظلم در {ظلموا} _ به قرينه آيات قبل _ اِعراض از آيات خدا است.

3- كفر و ستم ، باعث سقوط و هلاك ملتّ ها است .

و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا

4- نابود ساختن جوامع ، در نتيجه گناه و ستم شان ، سنّت ديرينه الهى در كيفر ظالمان است .

و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 45 - 1

1 - كافران صدراسلام ، نسبت به هشدار هاى الهى مبنى بر پرهيز از گناه و رفتارى كه موجب مجازات الهى در دنيا ( عذاب استيصال ) و در آخرت مى شود ، بى اعتنايى كرده و گوش فرانمى دادند .

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {ما بين أيديكم} (آنچه در پيش روى شما است) گناهانى است كه موجب مجازات هاى الهى در دنيا (همچون غرق شدن) مى شود و مقصود از {ما خلفكم} (آنچه پشت سر شما است) گناهانى است كه بعداً موجب مجازات الهى در آخرت مى گردد. گفتنى است كه تعبير به {پشت سر} از آن رو است كه هنوز نيامده و گويى پشت سر انسان در حركت است. جواب {إذا}، به قرينه ذيل آيه بعد (كانوا عنها معرضين) {أعرضوا} است.

موجبات عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 6

6 _ جدايى ديرينه زن لوط از آيين و روش همسرش ، عامل جدا ماندن وى از خانواده لوط و نجات نيافتن از عذاب الهى

إلا امرأته كانت من

الغبرين

موجبات مصونيت از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 6

6- پاسخ به دعوت خدا و پيروى از سير و سلوك رسولان الهى و عمل بر طبق فرمان هاى آنان ، موجب مصونيت از عذاب الهى است .

و أنذر الناس يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا إلى أجل قريب نجب د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 23 - 5

5 - انجام دادن رسالت الهى ، موجب پناه داشتن پيامبر ( ص ) و كوتاهى ايشان ، سبب بى پناهى آن حضرت در برابر عذاب خداوند

و لن أجد من دونه ملتحدًا . إلاّ بل_غًا من اللّه و رس_ل_ته

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه عبارت {إلاّ بلاغاًمن اللّه. ..} استثنا از {ملتحداً} باشد; يعنى، من پناهگاهى در برابر عذاب الهى نمى يابم; جز آن كه با انجام رسالت الهى، پناهى براى خود بيابم.

موجبات نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 2

2 _ ايمان به خدا و شكر نعمت هاى او ، موجب گرفتار نشدن انسان به عذاب دوزخ است .

ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم

مراد از عذاب به قرينه آيه 145 (فى الدرك الاسفل من النار)، آتش جهنم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 5

5 _ ايمان و تقوا و تقرب به خداوند و جهاد در راه او ، راه نجات از عذاب قيامت

يأيها الذين ءامنوا

اتقوا اللّه . .. لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 34،41

34 _ رسول خدا ( ص ) ، داراى حق شفاعت در هدايت انسان ها و نجات آنان از عذاب

و من يرد اللّه فتنته فلن تملك له من اللّه شيئاً

كلمه {من اللّه} مى رساند كه پيامبر(ص) نسبت به گروه ياد شده از جانب خداوند، توانى بر نجات آنان از عذاب و ضلالت ندارد. و مفهوم آن اين است كه نسبت به ديگران ماذون به هدايت و نجات مى باشد. و اين هدايتگرى و نجات بخشى از جانب خدا به وى داده شده است. يعنى پيامبر(ص) واسطه و شفيعى براى هدايت و نجات كسانى است كه شايسته آن باشند.

41 _ ناپاكى جان ودل منافقان و يهوديان ، موجب محروميت آنان از شفاعت رسول خدا ( ص ) براى هدايت و نجاتشان از عذاب *

و من يرداللّه فتنته فلن تملك له . .. أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 4

4 _ بازگشت به توحيد و طلب آمرزش از خداوند ، راه نجات مشركان ، از عذاب دردناك

ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم . .. افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 6

6 _ نجات از عقاب شديد الهى تنها در پرتو مغفرت و رحمت الهى ميسر است .

اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 7

7 _ منكران قرآن پس از برپايى قيامت در آرزوى يافتن شفيعان نجات دهنده از عذاب و يا بازگشت به دنيا براى انجام اعمالى سعادت آفرين

يقول الذين نسوه . .. فيشفعوا لنا او نرد فنعمل غير الذين كنا نعمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 13

13 _ هود برحذردارنده قوم خويش از گرفتار شدن به عذاب هاى الهى به سبب پرستش نكردن خداى يكتا و پرهيز نكردن از گرايش هاى شرك آلود

أفلاتتقون

{اتقاء} مصدر {تتقون} به معناى گرفتن حفاظ براى دورى از مكروه و مانع شدن از رسيدن مكروه است. در اينجا به مناسبت مورد و تأييد آيات بعد (همانند آيه 70)، مراد از مكروه، عذابهاى الهى است، يعنى: أفلا تتقون عذاب اللّه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 12

12 _ ايمان و تقواى جوامع انسانى موجب رهايى آنان از عذاب هاى الهى است .

و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا . .. و لكن كذبوا فأخذنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 17

17 _ موحدان ، پرداخت كنندگان زكات و مؤمنان به آيات الهى ، مصون از عذاب هاى الهى هستند .

عذابى أصيب به من أشاء و رحمتى . .. فسأكتبها للذين ... بايتنا يؤمنون

جمله {سأكتبها} به منزله تفسيرى است براى {من أشاء}. يعنى بيان مى كند كه چه كسانى مصون از عذاب الهى هستند و مشيت الهى بر عذاب نكردن آنان

تعلق نمى گيرد و چه كسانى در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى هستند. منطوق جمله {سأكتبها} بيانگر طايفه اول و مفهوم آن بيانگر طايفه دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 12

12 _ نهى از منكر مايه رهايى يافتن از عذاب هاى تعيين شده براى جوامع گنهكار است .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 15،16

15 _ راه نجات از عذاب برزخ ، توبه به درگاه خدا و جلب رحمت اوست .

من يسومهم سوء العذاب . .. إنه لغفور رحيم

16 _ خداوند با گسترش رحمت خويش بر گنهكاران تائب ، آنان را مى بخشايد و به عذاب برزخى گرفتار نمى سازد .

و إنه لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 40 - 3

3 - عبوديت خالص براى خدا ، موجب رهايى از عذاب الهى است .

إنّكم لذائقوا العذاب الأليم . .. إلاّ عباد اللّه المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 24

24- حضور مؤمنان در محيط زندگى كافران مكه ، باعث نجات موقت كفّار از عذاب الهى

لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم

موجبات نزول عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 18

18 _ هود در انتظار نزول عذاب الهى بر قوم عاد ، پس از ابلاغ رسالت هاى الهى و اصرار آنان بر انكار

توحيد و رسالت وى

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 6،7

6 _ تمامى تكذيب كنندگان آيات الهى از قوم عاد ، با عذاب نازل شده از جانب خداوند به هلاكت رسيدند .

و قطعنا دابر الذين كذبوا

دابِر هر چيز به معناى آخر آن است. {قطع دابر} يعنى نابودسازى آخرين نفر ; و اين كنايه از نابودى همگان است.

7 _ اصرار قوم عاد بر كفر و اميد نرفتن به ايمانشان ، عامل نزول عذاب و هلاكت آنان

و قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين

چون تكذيب آيات الهى ملازم با عدم ايمان، بلكه برخاسته از بى ايمانى است، مى توان گفت جمله {ما كانوا مؤمنين} يا اشاره به اين معنا دارد كه تكذيب كنندگانِ هلاك شده اهل ايمان نبودند و توفيق گرايش به توحيد به طور كلى از آنان سلب شده بود، و يا اشاره به طايفه اى ديگر غير از تكذيب كنندگان دارد. يعنى كسانى كه تكذيب نكردند، ايمان نيز نياوردند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 11

11 _ كردار سفيهانه گروهى از همراهان موسى در ميعادگاه مناجات ، عامل نزول عذاب الهى و به هلاكت رساندن همه آنان شد .

أتهلكنا بما فعل السفهاء منا

گفته شده مراد از كردار سفيهانه برخى از همراهان موسى، تقاضاى رؤيت خدا با چشم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 25 - 2،5

2 _ برخى از گناهان و ستمكارى

ها در جامعه ايمانى مايه گرفتار شدن همگان ( مرتكبان گناه و غير آنها ، يعنى ظالم و غير ظالم ) به عذاب هاى الهى است .

و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة

{لا} در {لاتصيبن} نافيه و {خاصة} حال براى {الذين} است. جمله {لاتصيبن الذين ... } تبيين و توضيحى است براى {فتنة}. و مراد از اتقاء فتنة، پرهيز از عامل آن مى باشد كه به قرينه {ظلموا}، ستمكارى است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: اى اهل ايمان از گناهانى كه موجب فتنه اى عظيم مى شود بپرهيزيد ; آن گونه فتنه اى كه نه تنها دامنگير گناهكار مى شود، بلكه همگان را در شعله هاى خود خواهد سوزانيد.

5 _ تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول ، مايه بروز فتنه هايى فراگير و نزول عذابى شديد بر تمامى جامعه ايمانى

إذا دعاكم لما يحييكم . .. و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة

از مصاديق مورد نظر براى ستمكارى (ظلموا)، به قرينه آيه قبل، تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول است.

موجباتعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 8

8 - رواج لواط و راهزنى و گناه علنى در جامعه ، درپى دارنده عذابى شكننده و سخت است .

أئنّكم لتأتون الرجال و . .. إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا ... بما كانوا

موسى(ع) و درخواست عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 18

18 _ موسى ( ع ) از خداوند ، خواستار عذاب استيصال براى فرعون

و اطرافيانش گرديد .

و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه الف و لام {العذاب} _ كه براى عهد ذهنى است _ اشاره به عذاب دنيوى (استيصال) باشد. در اين صورت چنين بر مى آيد كه حضرت موسى(ع) چون به چگونگى تحقق عذاب استيصال آگاه بود، از خداوند تحقق زمينه پيدايش آن را _ كه عبارت از سخت شدن دل و مهر شدن آن است _ درخواست كرد.

موقعيت اجتماعى هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 19

19- پوچى و بى اثرى امكانات دنيايى ، موقعيت هاى اجتماعى و گروه بندى ها ، در هنگام نزول عذاب و يا فرارسيدن مرگ و قيامت

فسيعلمون من هو شرّ مكانًا و أضعف جندًا

مهلت در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 6

6 _ خداوند در عين قدرت بر فرستادن انواع عذاب بر مشركان و كافران، به آنان مهلت مى دهد.

قل هو القادر على أن يبعث عليكم

چون در آيات گذشته سخن از نزول عذاب و درخواست مشركان در اين زمينه بود، اين آيه با بيان قدرت خداوند بر عذاب به طور ضمنى دلالت بر مهلت دادن به مشركان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 5

5_ مهلت دادن به امت هاى كفرپيشه و تكذيب گر و تأخير در نزول عذاب بر ايشان ، از سنت هاى خداوند است .

حتّى إذا استيئس الرسل و ظنوا أنهم قد كذبوا

از آن جا كه

تأخير عذاب براى همه امتها و تكذيب كنندگان تمامى پيامبران بوده _ زيرا {رسل} جمع و داراى الف و لام مى باشد و شامل همه رسولان است _ استفاده مى شود كه: مهلت دادن به تكذيب گران و تعجيل نكردن در عذاب آنان، شيوه اى مستمر و از سنتهاى خداوند است.

نابودى شهرهاى عذاب شده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 3

3_ برخى از آباديهايى كه عذاب بر آن واقع شد ، محو و نابود گشت و آثار برخى ديگر تا عصر پيامبر ( ص ) باقى ماند .

ذلك من أنباء القرى . .. منها قائم و حصيد

{قائم} به معناى ايستاده و استوار و {حصيد} به معناى دِرو شده است. در آيه شريفه آباديهاى ويران نشده ، به زراعت و گياهانى كه بر ساقه خويش استوار مى باشد و آباديهاى مخروبه به زراعت دِرو شده ، تشبيه شده است.

نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 9

9 - كسانى كه به انگيزه دستيابى به دنيا ، آخرت خويش را تباه مى كنند ، براى رهايى از عذاب ، ياورى نخواهند داشت .

فلا يخفف عنهم العذاب و لاهم ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 19

19 - هيچ پشتيبان و ياورى نيست كه بتواند مستحقان عذاب الهى را از گرفتار شدن به عقوبت رهايى بخشد .

مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران

- 3 - 188 - 12

12 _ كتمان حقايق و ديگر ترفند هاى عالمان اهل كتاب ، آنان را از عذاب دنيا ( ذلّت ، شكست و . . . ) نجات نخواهد داد .

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

در برداشت فوق، عذاب اوّل، به قرينه تكرار آن، عذاب دنيوى گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 12،13

12 _ بدكاران و گناهكاران ، محروم از هرگونه مدافع و ياور ، براى گريز از كيفر الهى

و لايجد له من دون اللّه ولياً و لانصيراً

{ولىّ} به كسى گفته مى شود كه آدمى را سرپرستى كند و دفاع و حمايت او را بر عهده گيرد، ضمير فاعلى در {لايجد} و نيز ضمير {له} به {من يعمل} بر مى گردد.

13 _ نجات آدميان از عذاب و كيفر گناهانشان ، تنها به دست خداوند و منوط به اراده اوست .

و لايجد له من دون اللّه ولياً و لانصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 17

17 _ اجراى حدود و مجازات هاى دنيوى ، مستلزم رهايى از عذاب اخروى نيست .

لهم خزى فى الدنيا و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 2،3

2 _ كفرپيشگان ، راهى براى نجات از عذاب دوزخ ندارند .

إنّ الذين كفروا . .. و لهم عذاب اليم

جمله {لو ان . ..} كنايه از نبود راه نجات از عذاب دوزخ است.

3 _ ثروت هاى دنيا ، هر چند دو

برابر شود ، و كافران آن را در قبال رهايى از دوزخ بپردازند ، پذيرفتنى نيست .

إنّ الذين كفروا لو أنَّ لهم ما فى الارض جميعاً . .. ما تقبل منهم و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 37 - 2،4،5

2 _ دوزخيان ، همواره در پى خروج از آتش و در آرزوى رهايى از آن

يريدون ان يخرجوا من النار

4 _ نافرجامى تلاش كافران براى رهانيدن خويش از آتش دوزخ

و ما هم بخرجين منها

5 _ احاطه آتش دوزخ بر تار و پود كافران ، دليل بى ثمر ماندن تلاش آنان براى رهايى از آن

يريدون ان يخرجوا من النار و ما هم بخرجين منها

جمله {و ما هم بخرجين منها} به اين معناست كه كافران با آتش عجين شده اند و هيچگاه از آتش خارج نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 7

7 _ پندار رهايى از مجازات نقض ميثاق و تكذيب و كشتن انبيا ، از باور هاى بى اساس بنى اسرائيل

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. و حسبوا الا تكون فتنة

دربرداشت فوق {فتنة} به معناى عذاب گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 11

11 _ گفتار هر كس ، گواه افكار و عقايد او و كافى در اثبات ايمان و كفر وى

لقد كفر الذين قالوا . .. و إن لم ينتهوا عما يقولون

به كارگيرى كلمه {قالوا} و {يقولون} به جاى مثلا {زعموا و اعتقدوا} راهنماى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 1،6

1 _ رهايى آدمى از عذاب قيامت، نشانه برخوردارى او از رحمت الهى است.

من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

6 _ رهايى از عذااب قيامت و دريافت رحمت الهى، رستگارى و سعادت آشكار است.

من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه و ذلك الفوز المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 3،5

3 _ خداوند ، هود و مؤمنان به وى را از عذاب نازل شده بر قوم عاد ، نجات بخشيد .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

5 _ به هنگام نزول عذاب الهى ، تنها همگامان پيامبران اهل نجاتند .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 7

7 _ داشتن روابط خويشاوندى با پيامبران در رهايى از مجازات هاى الهى بى تأثير است .

إلا امرأته كانت من الغبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 17

17 _ هلاكت اقوام مشرك و فسادگر پيشين و رهايى موحدان آن اقوام از عذاب هاى دنيوى ، دليلى روشنگر فراسوى قوم شعيب

قد جاءتكم بينة من ربكم

برخى به قرينه آيات گذشته، برآنند كه مراد از {بينة} در آيه مورد بحث سرگذشت اقوامى است كه مشركانشان بر اثر شركورزى، تكذيب انبيا و ابتلا به فسادهاى اجتماعى، به عذاب گرفتار آمدند و موحدان صلاح پيشه از آن عذابها رهايى يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 3

3 _ خداوند

از ميان يهوديان ايله تنها مصلحانِ نهى كننده از منكر را از گرفتار شدن به عذاب رهايى بخشيد .

أنجينا الذين ينهون عن السوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 1،2

1 _ خداوند ، به هنگام نزول عذاب استيصال بر كافران ، رسولان خود و مؤمنان را از مهلكه دور كرده و از آسيب پذيرى نجات مى داد .

فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من قبلهم . .. ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا

2 _ نجات مؤمنان و آسيب نديدن از عذاب استيصال ، سنتى است الهى و تخلف ناپذير .

ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا كذلك حقاً علينا ننج المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 5،8

5_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروانش را ، از عذاب نازل شده بر قوم عاد نجات داد .

و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

8_ خداوند ، پيش از نازل كردن عذاب استيصال ، مؤمنان و صالحان را از مهلكه خارج مى سازد تا عذاب دامنگير آنان نشود . *

و لما جاءنا أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 12

12_ همگان از دفع كيفر هاى خداوند و يارى گرفتاران به عذاب هاى او ناتوانند .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

فعل {ينصر} به دليل آنكه با {من} متعدى شده ، متضمن معناى {ينجى} (نجات مى دهد) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11

- 66 - 6،7

6_ خداوند ، صالح ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر قوم ثمود رهانيد و آنان را از ننگ آن عقوبت دور ساخت .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه . .. و من خزى يومئذ

7_ نجات صالح ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 20

20_ رابطه خويشاوندى با پيامبران ، بى تأثير در نجات از عذاب هاى الهى است .

إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 4

4_ خداوند ، شعيب ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر مردم مدين رهايى بخشيد .

و لما جاء أمرنا نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 9

9_ تنها خداوند بر نجات آدميان از خطر ها و عذاب ها تواناست .

فما أغنت عنهم . .. من دون الله

توصيف {ءالهتهم} به {التى يدعون من دون الله} گوياى اين است كه: نبايد غير خدا را به يارى طلبيد; زيرا هر معبودى غير از خداى يكتا ، از دفع عذاب ناتوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 8

8_ خداوند ، برخى از دوزخيان را از آتش دوزخ رهايى مى بخشد و از عذاب نجات مى دهد .

خ_لدين فيها

. .. إلاّ ما شاء ربك

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مراد از {ما} در {إلاّ ما شاء ربك} افراد و اشخاص باشد. بر اين مبنا {مستثنى منه} ضمير مستتر در {خالدين} مى باشد و حاصل معناى {خالدين فيها ...} چنين خواهد بود: دوزخيان در آتش مخلد هستند، مگر افرادى را كه خداوند بخواهد كه در آن جا خالد نباشند. وصف {فعال لما يريد} به اين نكته اشاره دارد كه خداوند با اعمال مشيت خويش، برخى دوزخيان را رهايى خواهد بخشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 13

13_ گنه كاران مجرم ، پس از نزول عذاب الهى ، راهى براى نجات خويش نخواهند يافت .

و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين

{بأس} به معناى عذاب است. {ردّْ} (مصدر لايردّ) به معناى بازگرداندن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 2

2- مأموران الهى ، خاندان لوط ( ع ) را از عذاب نازل شده بر قوم وى نجات دادند .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 1،2،3

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسى از شب ، جهت نجات از عذاب الهى شدند .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

2- حضرت لوط ( ع ) به نظارت و مراقبت بر خروج خاندانش از شهر براى در امان ماندن از عذاب الهى ، مأمور گرديد .

فأسر بأهلك . .. و

اتّبع أدب_رهم

مقصود از به دنبال خاندان رفتن (و اتّبع أدبارهم) مى تواند كنايه از مراقبت و نظارت از خروج آنان باشد كه مبادا كسى به شهر برگردد و از رفتن منصرف شود. جمله بعدى (و لايلتفت منكم ...) مؤيد همين مطلب است.

3- لوط ( ع ) ، مأموريت يافت كه هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نيز در پى آنان حركت كند .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 46 - 8

8- توانايى هاى انسان در برابر عذاب الهى ، فاقد كارآيى است .

أو يأخذهم فى تقلّبهم فما هم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 9

9- انسان ها ، حتى پيامبران در صورت ابتلا به عذاب الهى ، هيچ يار و مددكارى براى نجات خويش نخواهند يافت .

ثمّ لاتجد لك علينا نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 43 - 2

2- اموال و نفرات ، هيچ قدرت و تأثيرى در جلوگيرى از عذاب و كيفر الهى ندارند .

و هى خاويه على عروشها . .. و لم تكن له فئه ينصرونه من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 102 - 12

12- اولياى پندارى كافران ( معبودان باطل ) از دفع عذاب الهى از آنان ناتوانند .

أن يتّخذوا عبادى من دونى أولياء إنّا أعتدنا جهنّم للك_فرين نزلاً

همزه استفهام در {أفحسب} گوياى آن است كه گمان ولايت براى معبودان، گمانى خطا

است; زيرا، عذاب جهنم مهيا است (إنّا أعتدنا. ..) و از معبودان براى دفع آن كارى ساخته نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) براى هدايت آزر به توحيد و نجات وى از عذاب الهى ، تلاشى دلسوزانه داشت .

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 10

10- تنها پيروان راه اعتدال و هدايت يافتگان به حقيقت ، از عذاب رهايى خواهند يافت .

و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب . .. فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 3

3 - فضل و رحمت الهى و افشاى چهره توطئه گران { افك } از سوى خدا ، مسلمانان صدراسلام را از خطر عذابى بزرگ نجات بخشيد .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 1

1 - نجات يافتن مؤمنان پيرو صالح ، از عذاب نازل شده بر ثموديان به اراده الهى

و أنجينا الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 8

8 - داشتن رابطه خانوادگى با پيامبرى از پيامبران الهى ، انسان را از عذاب نجات نمى دهد .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 18

18 - رابطه خويشاوندى با پيامبرى از پيامبران الهى ، تأثيرى در نجات از عذاب ندارد .

إنّا منجّوك . .. إلاّ امرأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 9

9 - هيچ قدرتى ، توان نجات انسان را ، از عذاب خدا ندارد .

ما لكم من دونه من ولىّ و لاشفيع

به قرينه آيه _ پيش كه در آن از انذار سخن به ميان آمده _ و نيز {شفيع} در همين آيه و آيه بعد كه درباره قيامت است، مراد از {ولىّ} _ با توجه به ريشه لغوى آن (قرب) _ مى تواند كسى باشد كه خويش و نزديك انسان است و انسان را يارى مى دهد. با توجه به سياق آيات و اين كه نكره در سياق نفى، دلالت بر عموم مى كند، نفى هرگونه مددكننده اى، مى تواند مربوط به عذاب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 7

7 - رهيدن از دوزخ ، تنها در پرتو هدايت پذيرى اختيارى در دنيا ممكن است .

و لو شئنا لأتينا كلّ نفس هديها و ل_كن حقّ القول منّى لأملأنّ جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 60 -

1

1 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ، فوز عظيم و رستگارى بزرگ براى انسان ها است .

فى جنّ_ت النعيم . .. و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 1

1 - بندگان مخلَص خدا ( بندگان خالص و برگزيده خدا ) ، تنها گروه نجات يافته از ميان اقوام عذاب شده پيشين

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . إلاّ عباد اللّه المخلصين

طبق نظر بيشتر مفسران، مقصود و معناى {مخلَصين} (خالص شدگان) اين است: {الذين أخلصهم اللّه لنفسه و ولايته; كسانى كه خداوند آنان را برگزيده و در اختيار خود گرفته و مطيع فرمان خويش ساخته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 134 - 1

1 - لوط ( ع ) و خاندان او ، از عذاب نازل شده بر قوم شان نجات يافتند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 11

11- غفران الهى ، پناهگاه مؤمنان از آثار سخت گناهان و عذاب دردناك

يغفر لكم . .. و يجركم من عذاب أليم

در برداشت ياد شده عطف {يجركم. ..} بر {يغفرلكم...} تفسيرى دانسته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 3،4

3 - هلاكت تمامى قوم لوط با عذاب الهى ; به جز شخص لوط ( ع ) و خاندان او

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا إلاّءال لوط

4 - نجات يافتن خاندان لوط ،

از سرنوشت هلاكت بار قومشان به هنگام سحر

نجّين_هم بسحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 4

4 - سنت الهى بر اعطاى پاداش عالى ، به شكرگزاران و نجات ايشان از عذاب هاى فراگير

كذلك نجزى من شكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 10 - 1

1 - ترغيب مسلمانان از سوى خداوند ، به تجارتى سودمند و نجات بخش از عذاب

ي_أيّها الذين ءامنوا هل أدلّكم على تج_رة تنجيكم من عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 31 - 1

1 - تقواپيشگان در آخرت ، اهل بهشت ، سعادتمند و رهيده از عذاب اند .

إنّ للمتّقين مفازًا

{مفاز} (مانند {فوز} و {مفازة}) مصدر و به معناى دستيابى به خير و رهايى از شرّ است (لسان العرب). هم چنين ممكن است اسم مكان و كنايه از بهشت نيز باشد كه مكان رستگارى و سعادت است. آيات بعد _ كه بيان {مفازاً} است و از بوستان ها و ديگر لذت هاى بهشتى سخن مى گويد - اين احتمال را تقويت مى كند.

نجات از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 11،12

11 - توهم وجود يارانى كه آدمى را از عذاب قيامت نجات دهند و يا گناه او را بر عهده بگيرند ، از پندار هاى باطل بنى اسرائيل

واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً . .. و لاهم ينصرون

12 - گناه كردن به خيال پذيرش شفاعت و يا پذيرفته شدن عوض و

بدل براى رهايى از عذاب قيامت ، از پندار هاى باطل بنى اسرائيل

واتقوا يوماً . .. ولا يقبل منها شفعة و لايؤخذ منها عدل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 123 - 3،9،10

3 - ايمان به قرآن و پيامبر ( ص ) و پرهيز از كفر ورزى به آنها ، وسيله محافظت در برابر مخاطرات و عذاب هاى روز قيامت است .

أولئك يؤمنون به و من يكفر به . .. و اتقوا يوماً

فرمان به گرفتن وقايه (وسيله محافظت)، پس از ترغيب به ايمان (أولئك يؤمنون به) و هشدار از كفرورزى (و من يكفر . ..) مى رساند كه: وقايه انسان در روز قيامت، ايمان به قرآن و پيامبر(ص) و پرهيز از كفرورزى به آن دو است.

9 - توهم سودبخشى شفاعت از گنهكاران و يا پذيرفته شدن عوض و بدل براى رهايى از عذاب قيامت ، از پندار هاى بنى اسرائيل است .

يبنى إسرءيل . .. و لايقبل منها عدل و لاتنفعها شفعة

فعل {اتقوا} به قرينه آيات پيشين، خطاب به بنى اسرئيل است. اين خطاب خود قرينه وجود چنين افكارى در بين آنان است.

10 - توهم وجود مدافعانى در قيامت كه آدمى را از عذاب نجات دهند يا گناه او را بر عهده بگيرند ، از پندار هاى بنى اسرائيل است .

يبنى إسرءيل . .. و اتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً ... و لاهم ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 4

4 - هيچ وسيله نجاتى از عذاب قيامت براى مشركان ( سران شرك و پيروانشان

) وجود ندارد .

تقطعت بهم الأسباب

{بهم} قيد براى {الأسباب} است و {باء} در آن به معناى ملابست مى باشد. بنابراين جمله {تقطعت ...}; يعنى، ]در حالى كه [ تمام سببها و وسيله هايى كه داشتند از هم گسيخته شود و از ميان برود. مقصود از {الأسباب} مى تواند سببهاى نجات از عذاب باشد و نيز مى تواند سببهايى باشد كه سران و پيروان را با يكديگر پيوند مى دهد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 70 - 8

8 _ رهايى از عذاب سخت اخروى ، فلاح و رستگارى است .

لا يفلحون. متع فى الدنيا ثم إلينا مرجعهم ثم نذيقهم العذاب الشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 7

7_ گرفتار شدن كفرپيشگان و ستمكاران به عذاب دنيوى ، موجب رهايى آنان از عذاب اخروى نيست .

فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

بيان عذاب اخروى كفرپيشگان ، پس از بيان گرفتارى آنان به عذاب دنيوى ، اشاره به اين نكته دارد كه: نبايد گمان شود اگر كافران به كيفر دنيوى و عذاب استيصال گرفتار شدند ، از عذابهاى اخروى رهايى خواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 10

10_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروان او را ، از گرفتار شدن به عذاب آخرت نجات داد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

بر اين اساس كه مقصود از {عذاب غليظ} عذاب اخروى باشد ، ماضى آوردن فعل {نجّينا} اشاره

به اين نكته دارد كه: مؤمنان به هود(ع) پس از نزول عذاب استيصال بر قوم عاد ، همچنان به ايمان خويش پايبند بودند و مستحق عذاب اخروى نشدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 7

7_ مشركان و كافران ، در روز قيامت حاضرند در صورت دارا بودن حتى دو برابر ثروت زمين ، آن را براى رهيدن از عذاب فديه دهند .

والذين لم يستجيبوا له لو أن لهم ما فى الأرض جميعًا و مثله معه لافتدوا به

{إفتداء} (مصدر افتدوا) به معناى بخشيدن چيزى است براى رها شدن و خلاصى يافتن از اسارت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 59 - 2

2 - سرور و شادمانى بهشتيان ، از نمردن و جاودانه زيستنن و نيز رهايى از عذاب الهى در آخرت

إلاّ موتتنا الأُولى و ما نحن بمعذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 1

1 - ستمگران در قيامت ، براى رهايى خود از عذاب سخت الهى ، حاضراند دو چندان ثروت ها و دارايى هاى زمين را فدا كنند .

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض جميعًا و مثله معه لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم

نجات از عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 50 - 1

1 _ راه نجات به هنگام وقوع عذاب استيصال بسته است و هيچ كس را توانايى دفع آن نيست .

قل أرءيتم إن أتيكم عذابه بيتاً أو نهاراً

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 1،3،6

1 _ مستحقان عذاب استيصال ، به هنگام وقوع آن ، مايلند تمام مايملك خود را براى نجات جان خويش ، نثار كنند .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

با توجه به اينكه آيات فراز پيش، برخى مربوط به عذاب استيصال: (قل أرأيتم إن اتيكم عذابه بياتاً أو نهاراً . .. ) و برخى مربوط به عذاب قيامت است: (ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد)، آيه فوق مى تواند بيانگر حال ستمگران به هنگام مشاهده عذاب استيصال باشد و مى تواند مربوط به عذاب قيامت باشد، برداشت فوق بر پايه احتمال اول است.

3 _ ترس و وحشت ستمگران ، به هنگام نزول عذاب قيامت ، تا درجه اى است كه اگر از هر يك از آنان به اندازه تمام آنچه در زمين است براى رهاييشان درخواست شود ، اگر مى داشتند ، بى درنگ نثار مى كردند .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

6 _ تمامى عوامل و امكانات نجات آدمى از خطر مرگ ، در برابر عذاب استيصال ، بى اثر بوده و كارساز نيست .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 5

5_ نجات شعيب ( ع ) و پيروان او از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12

- 110 - 11،12

11_ خداوند ، پيامبران و پيروان ايشان را از عذاب هاى استيصال نجات مى بخشيد .

جاءهم نصرنا فنجى من نشاء

{نجى} ماضى مجهول و {من} نايب فاعل آن است. مفعول {نشاء} كلمه اى مانند {نجاته} است كه از {نجى} استفاده مى شود. بنابراين {فنجى من نشاء} ; يعنى، پس نجات داده شد آنكه ما نجات يافتنش را مى خواستيم. از مصداقهاى مورد نظر براى {من نشاء} پيامبران و پيروان ايشان است.

12_ خداوند ، تقواپيشگان و درستكاران را از عذاب هاى استيصال نجات مى بخشد .

فنجى من نشاء

از مصاديق مورد نظر براى {من نشاء} علاوه بر پيامبران ، تقواپيشگان و درستكاران است. آيه قبل (أفلم يسيروا ... و لدار الأخرة خير للذين اتقوا) و ذيل آيه مورد بحث (و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين) قرينه بر اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 5

5- ستمگران پيشين براى نجات خويش از عذاب استيصال به انواع گوناگون مكر و چاره انديشى متوسل شدند ; ولى از آنها هيچ نتيجه اى نگرفتند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم . .. و قد مكروا مك

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {و قد مكروا مكرهم . ..} حال براى ضمير {بهم} باشد; يعنى، با اينكه آنان به انواع حيله ها و چاره انديشيها براى نجات از عذاب متوسل مى شدند گرفتار آن شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 5

5- پاكى و دورى از جرم و تبه كارى ،

موجب نجات از عذاب الهى در دنيا ( عذاب استيصال )

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 46 - 7

7- توطئه كنندگان عليه پيامبر ( ص ) ، هيچ راهى براى گريز از عذاب استيصال الهى ندارند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم فى تقلّبهم فما هم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 55 - 6

6 - روز وقوع عذاب استيصال ، آخرين روز حيات كافران بوده و رهايى آنان از آن ناممكن است .

أو يأتيهم عذاب يوم عقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 4

4 - نجات مؤمنان تقواپيشه از عذاب استيصال ، سنت الهى است .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

بنابر اين كه آيه مربوط به هر دو گروه (عاد و ثمود) باشد، مى توان به نوعى سنت بودن نجات مؤمنان را استفاده كرد.

نجات از عذاب برزخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 15،16

15 _ راه نجات از عذاب برزخ ، توبه به درگاه خدا و جلب رحمت اوست .

من يسومهم سوء العذاب . .. إنه لغفور رحيم

16 _ خداوند با گسترش رحمت خويش بر گنهكاران تائب ، آنان را مى بخشايد و به عذاب برزخى گرفتار نمى سازد .

و إنه لغفور رحيم

نجات از عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 -

103 - 4

4 _ از حقوق مؤمنان بر خداوند ، نجات آنان از عذاب هاى دنيوى است .

كذلك حقاً علينا ننج المؤمنين

نجات اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 14

14_ هيچ ياور و نگه دارنده اى نيست كه بتواند مستحقان عذاب الهى را از گرفتار شدن به عقوبت رهايى بخشد .

مالك من الله من ولىّ و لا واق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 12

12 - محكومان به عذاب استيصال الهى ، هيچ راه گريزى از آن نداشته وتلاش هاى آنان ، بى ثمر مى باشد .

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

نجات خانواده لوط(ع) از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 5

5 - ملائكه مأمور عذاب قوم لوط ، به ابراهيم ( ع ) اطمينان دادند كه لوط ( ع ) و اهل اش را ، حتماً از عذاب نجات خواهند داد .

قالوا نحن أعلم بمن فيها لننجّينّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 14

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام كردند كه او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك

نجات كافران از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 3

3 _ گرفتار نشدن كفرپيشگان به عذاب الهى

، ستمى است از جانب خدا بر بندگان مؤمن

ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {أن اللّه . .. } عطف بر {ما قدمت} و بيانگر علتى ديگر براى گرفتار سازى كافران به عذاب حريق باشد. بر اين اساس مفهوم آيه چنين مى شود: اگر خدا كفرپيشگان را عذاب نكند ستم كرده است. و چون عذاب نكردن آنان ستمى به خود آنان محسوب نمى شود، بايد گفت اين ستم نسبت به بندگان مؤمن است.

نجات لوط(ع) از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 5

5 - ملائكه مأمور عذاب قوم لوط ، به ابراهيم ( ع ) اطمينان دادند كه لوط ( ع ) و اهل اش را ، حتماً از عذاب نجات خواهند داد .

قالوا نحن أعلم بمن فيها لننجّينّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 14

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام كردند كه او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك

نحوست روزهاى عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 3

3 - روز هاى عذاب قوم عاد ، روزهايى شوم و بس دردناك براى ايشان

إنّا أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا فى يوم نحس مستمرّ

با توجه به اين كه مدت زمان وزش باد بر قوم عاد در سوره {حم سجده} چند

روز و در سوره {حاقه} هفت شب و هشت روز ياد شده است; بايد گفت كه واژه {يوم} در اين جا، به معناى يك روز نيست; بلكه ترسيم گر مدتى از زمان است كه با چند روز سازگار مى باشد.

نزديكى عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 4

4 - عذاب آخرت ، نزديك ، حتمى و ترديدناپذير است .

عذابًا قريبًا

چنانچه مراد از {قريباً} قرب زمانى عذاب باشد، حاكى از وقوع حتمى و ترديد ناپذيرى آن خواهد بود; زيرا {زمان نزديك} _ به معناى حقيقى آن _ بر زمان باقى مانده تا قيامت، صدق نمى كند. آرى از آن جا كه باقى مانده عمر دنيا، در مقايسه با گذشته آن اندك است; مى توان گفت زمان چندانى به عذاب قيامت باقى نمانده است.

نزديكى عذاب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 10

10_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . قال الله عزوجل لمحمد ( ص ) : { و ما هى من الظالمين ببعيد } من ظالمى أمتك إن عملوا ما عمل قوم لوط . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. خداوند به حضرت محمد(ص) فرمود: آن سنگها از ظالمان به دور نيست; يعنى ، ظالمان امت تو اگر عمل قوم لوط را انجام دادند}.

نزديكى عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 72 - 1،6

1 - مأموريت پيامبر ( ص ) براى ابلاغ تهديد خداوند

به كافران ، مبنى بر نزديك بودن عذاب دنيايى آنان

قل عسى أن يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون

تعبير {ردف لكم} (در پى شما است) كنايه از قريب الوقوع بودن مجازات كافران مى باشد. گفتنى است كه {الذى تستعجلون} هم شامل عذاب دنيوى مى شود و هم عذاب اخروى. بنابراين عبارت {بعض الذى} نشانگر عذاب دنيايى خواهد بود.

6 - تهديد كافران به نزديك بودن بخشى از عذاب دنيوى وعده داده شده به آنان

ردف لكم بعض الذى تستعجلون

مراد از {الذى تستعجلون} مى تواند تنها عذاب دنيايى باشد. بنابراين {بعض الذى تستعجلون}; يعنى، بخشى از آن عذاب كه خواستار شتاب آن هستيد، در پى شما است.

نزول عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 2،3،5

2 _ برخى از مردم تا هنگامى كه عذاب الهى نازل نشود ، تسليم نمى شوند و ايمان نمى آورند .

هل ينظرون الا ان ياتيهم اللّه فى ظلل من الغمام

3 _ ابر ها ، از ابزار نزول عذاب الهى براى متمرّدان

ان يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام

5 _ ملائكه ، كارگزاران نزول عذاب الهى

ان يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام و الملئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 8

8 _ نزول عذاب در اختيار پيامبر(ص) و به دست آن حضرت نيست.

ما عندى ما تستعجلون به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 4

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود پس از كشتن ناقه صالح ، از وى خواستند تا تهديدش ( نزول عذاب دردناك ) را به

اجرا گذارد .

قالوا يصلح ائتنا بما تعدنا إن كنت من المرسلين

مراد از {ما تعدنا} عذابى است كه در آيه 73 (فيأخذكم عذاب أليم) بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 7

7 _ نزول عذاب بر كفرپيشگان قوم شعيب ، پاسخ خداوند به درخواست او ( داورى ميان مؤمنان و كافران )

ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق . .. فأخذتهم الرجفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 22 - 6

6 - تحقق وعده هاى الهى به نزول رحمت يا عذاب ، از سمت آسمان

فى السّماء رزقكم و ماتوعدون

برداشت ياد شده بنابراين است كه مراد از {ما توعدون}، همه وعد و وعيدهاى الهى باشد و نه خصوص بهشت.

نزول عذاب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 3

3 _ خداوند توانمند بر فرستادن عذاب از بالا (آسمان) و از زير پاها (زمين) بر مشركان است.

قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا من فوقكم أو من تحت أرجلكم

نزول عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 6

6 _ وجود فاصله زمانى بين نزول عذاب استيصال و هلاكت گرفتاران به آن

فما كان دعويهم إذ جاء بأسنا إلا ان قالوا إنا كنا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 - 9

9 _ نزول عذاب استيصال ، همواره پس از تمام شدن حجت خدا بر مردم است .

فإذا جاء

رسولهم قضى بينهم بالقسط

نزول عذاب بر قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 1

1 - اعلام فرشتگان به لوط ( ع ) مبنى بر فرودآوردن عذابى از آسمان ، بر قوم لوط

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

نزول عذاب بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 58 - 2

2 _ نزول عذاب بر كافران و مشركان در اختيار پيامبر(ص) نيست.

قل لو أن عندى ما تستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 29 - 8

8 - كافران ، در لحظه نزول حتمى عذاب استيصال ، اندك مهلتى نخواهند يافت .

يوم الفتح . .. و لا هم ينظرون

بنابراين احتمال كه مراد از {يوم الفتح}، روز نزول عذاب استيصال بر كافران باشد، نكته ياد شده قابل استفاده است.

نزول عذاب بر مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 1

1 _ شعيب ( ع ) پس از حتميت نزول عذاب الهى بر تكذيب كنندگان رسالتش ، از آنان فاصله گرفت و به ديارى ديگر شتافت .

فتولى عنهم

نزول عذاب بر مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 58 - 2

2 _ نزول عذاب بر كافران و مشركان در اختيار پيامبر(ص) نيست.

قل لو أن عندى ما تستعجلون

نزول عذاب پس از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 3

3_ نزول

عذاب هاى دنيوى بر كفرپيشگان و متخلّفان از آيين الهى حتى پس از وفات پيامبر ( ص ) نيز امرى محتمل و ممكن است .

و إن مَّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفينّك

نسل اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 5

5_ برخى از اقوام گذشته در پى نزول عذاب بر آنان ، منقرض شدند و نسلى از آنان برجاى نماند .

منها . .. حصيد

نشانه سنگهاى عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 1

1_ سنگ هاى فرو ريخته شده برقوم تبه كار لوط ، سنگهايى داراى علامتى ويژه كه تنها خداوند به آن علامت آگاه بود .

مسوّمة عند ربك

{سيمة} و {سيماء} به معناى نشانه و علامت است و {تسويم} (مصدر مسوّمة) به معناى قرار دادن نشانه مى باشد. بنابراين {مسوّمة}; يعنى ، نشان دار و داراى علامت. در برداشت فوق {عند ربك} متعلق به {مسوّمة} گرفته شده است.

_______________________________

علل الشرايع، ص 551، ح 5، ب 340; نورالثقلين، ج2، ص384، ح166.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 34 - 1

1 - سنگپاره هاى فروريخته بر قوم لوط ، سنگپاره هايى داراى علامت و نشانه هايى مخصوص

حجارة من طين . مسوّمة عند ربّك

{مسوّمة}، مشتق از {سومة} (علامت) و به معناى نشاندار است.

نشانه هاى عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 3

3 _ عذاب ناگهانى و غافلگيرانه و عذاب غير غافلگيرانه (تدريجى و با ظهور نشانه

هاى عذاب)، از انواع عذابهاى الهى در دنيا

إن أتيكم عذاب اللّه بغتة أو جهرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 5

5 _ گروه گروه شدن، زمينه درگيرى و خونريزى و نشانه عذاب الهى است.

أو يلبسكم شيعا و يذيق بعضكم بأس بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 12 - 2

2- ظهور علايم و نشانه هاى عذاب ، قبل از هلاكت و نابودى جوامع ستمگر

فلمّا أحسّوا بأسنا

برداشت ياد شده مبتنى براين نكته است كه مقصود از احساس عذاب، مشاهده علايم و نشانه هاى عذاب باشد. فرار عذاب شوندگان دراين هنگام، مؤيد همين مطلب است; زيرا اگر خودِ عذاب احساس مى شد، فرصت و راهى براى فرار وجود نمى داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 3

3 - شكست كافران و مشركان در پيكار با اسلام و مسلمانان ، جلوه عذاب الهى

من يأتيه عذاب يخزيه

نشانه هاى عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 1

1- نمودار شدن نشانه هاى عذاب و كيفر الهى بر قوم عاد ، پس از اصرار آنان بر كفر

فلمّا رأوه عارضًا

ضمير {رأوه} به عذاب بازمى گردد كه در آيات پيشين، از آن ياد شده است.

نعمت نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلكه عذاب ، نعمت و امتنان

الهى بر ايشان

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

نقش اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 11

11- فرمان عذاب ، گرچه با خداوند است ، اما زمينه ساز آن خود اهل عذابند .

أو يأتى أمر ربّك . .. و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

نقش ملائكه عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 2

2 - با آمدن فرشتگان نزد لوط ( ع ) وى ، ناراحت شد و عرصه را بر خود تنگ ديد .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

{سىء} متعدى به باى سببى است. {سىء بهم} يعنى، به سبب حضور آنان، ناراحت شد. {ضاق بهم ذرعاً} به معناى تنگ شدن ذراع دست و كنايه از ناتوانى است.

وحيانيت انذار از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 48 - 5

5 - موسى و هارون ( ع ) در برابر فرعون ، موظف به تأكيد بر وحى بودن هشدار عذاب

إنّا قد أُوحى إلينا أنّ العذاب

جمله {إنّا قد. ..} حاوى تأكيد با {إن} و {قد} است، كه بر وحى بودن پيام ها _ به خصوص پيام انذار از عذاب _ تأكيد دارد.

ورود ملائكه عذاب بر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 3،7،10

3 - فرشتگان عذابِ قوم لوط ، به صورت انسان ، بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء

بهم

احتمال دارد دليل {سىء بهم و ضاق بهم ذرعاً} اين باشد كه فرشتگان به صورت انسان بر لوط(ع) به عنوان ميهمان وارد شدند و لوط(ع) از عاقبت ورود مسافرانى ناشناخته به شهر، نگران شد كه مبادا، اهالى شهر براى تجاوز به آنان، به سوى خانه لوط بيايند.

7 - نگرانى لوط ( ع ) با ورود فرشتگان به نزد وى ، در چهره اش نمايان شد .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم . .. قالوا لاتخف

10 - لوط ( ع ) ، با ورود ملائكه به محضرش ، نگران شد و ترسيد .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

وسعت عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 12

12 - عذاب استيصال ، عذابى گسترده و فراگيرنده همگان ( زن و مرد و پيرو جوان )

و كم أهلكنا من قرية . .. و كنّا نحن الورثين

تعبير {و كنّا نحن الوارثين} بازگوينده اين حقيقت است كه عذاب نازل شده بر جامعه هاى پيشين، چنان سخت و مرگبار بوده كه احدى از آن جان سالم بدر نمى برد تا وارث ديگران شود.

وسعت عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 4

4- طوفان بلا گسترده از كران تا كران افق ، براى قوم عاد

فلمّا رأوه عارضًا مستقبل أوديتهم . .. ريح فيها عذاب أليم

واژه {عارض} به معناى توده ابرى است كه در پهنه افق گسترده و عرض فضا را پر كرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26

- 14

14- فراگيرى عذاب بر قوم عاد ، پس از حق ناپذيرى هاى مستمر آنان

إذ كانوا يجحدون ب_اي_ت اللّه و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

{كانوا يجحدون} مفيد استمرار است و ارتباط {حاق بهم} با آن، گوياى ترتيبى است كه در برداشت آمده است.

وسعت عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 7

7- عذاب قوم لوط ، فراگير تمامى ساكنان شهر بود .

فأسر بأهلك . .. وامضوا حيث تؤمرون

از اينكه حضرت لوط(ع) مأموريت يافت براى نجات خاندانش آنها را از شهر خارج كند، معلوم مى شود كه هر كس در شهر مى ماند، عذاب الهى دامنگير او مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 38 - 3

3 - عذاب قوم لوط ، عذابى فراگير و مايه نابودى همه آنان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

وصف {مستقرّ} مى رساند كه طوفان شن، آن قدر استمرار يافت تا تمامى قوم لوط به هلاكت رسيدند.

وعده عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 31 - 4

4 _ گناهى كه وعده عذاب دوزخ در پى داشته باشد ، كبيره است . *

سوف نصليه ناراً . .. ان تجتنبوا كبائر

مؤيّد برداشت فوق فرمايش امام صادق (ع) است كه درباره آيه فوق فرمود: الكبائر، التى اوجب اللّه عزّ و جل عليها النار.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 276، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 473، ح 207.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 7

7

_ مشركان و منكران رسالت پيامبر(ص)، خواهان تحقق زودرس وعده هاى آن حضرت در مورد نزول عذاب بودند.

و كذبتم به به ما عندى ما تستعجلون به

در آيات متعددى، مانند آيه 6، 9 و 11 سوره انعام، به كافران وعده عذاب و كيفر دنيوى داده شده است. لذا ممكن است مراد از {ما تستعجلون} نزول عذاب باشد كه كافران از سر انكار و تمسخر خواهان نزول سريع آن بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 67 - 3

3 _ نزول عذاب، امرى قانونمند و داراى ضوابط و زمينه هاى مشخص است.

على أن يبعث عليكم عذابا . .. لكل نبإ مستقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 1

1_ نوح ( ع ) ، به كفرپيشگان قومش اعلام كرد كه به عذاب دنيوى و اخروى ، گرفتار خواهند شد .

فسوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه و يحلّ عليه عذاب مقيم

با توجه به تكرار كلمه {عذاب} و توصيف عذاب دوم به هميشگى بودن، مى توان گفت: مراد از {عذاب يخزيه}، عذاب دنيوى و مقصود از {عذاب مقيم}، آتش دوزخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 9

9 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به خاطر ارتكاب عمل لواط ، راهزنى و ارتكاب علنى منكر ، به عذاب الهى وعده داد .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70

- 1 - 2

2 - وعده خداوند ، به عذاب شدن كافرانِ حق ناپذير در عصر بعثت

سأل سائل بعذاب واقع

وعده عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 24 - 4

4 - عذاب اخروى و شكست دنيوى ، وعده الهى به كافران حق ناپذير

حتّى إذا رأوا ما يوعدون فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا

وعده عذاب به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 13

13- آفرينش آسمان ها و زمين ( عالم آفرينش ) ، دليل قدرتمندى خداوند بر تحقق وعده عذاب كافران و حبط عمل نيكشان

من ورائه جهنّم . .. مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح ... ألم

وعده عذاب به مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 55 - 5

5 _ وعده خداوند به عذاب مشركان ستمگر ، حق و تخلف ناپذير است .

يقولون متى هذا الوعد . .. ألا إن وعد اللّه حق

وعده عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 5

5 - آينده بشر ، شاهد نزول عذاب قهر الهى بر كافران

و إذا وقع القول عليهم

مفسران، كلمه {القول} را كنايه از عذاب گرفته اند.

وعده مصونيت از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 1

1 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر آمرزش گناهان ، مصونيت از عذاب الهى و تداوم زندگى تا فرارسيدن

اجل مسمى ( مرگ مقدر ) ، در صورت ايمان آوردن آنان

يغفر لكم من ذنوبكم و يوخّركم إلى أجل مسمًّى

{أجل} به معناى پايان زندگى و نهايت زمان عمر آدمى و {مسمّى} به معناى معين و مشخص است. مقصود از تأخير اجل مسمى، نازل نشدن عذاب الهى و تداوم زندگى تا فرارسيدن مرگ مقدر الهى است كه هر انسانى، حتماً با آن روبه رو خواهد شد.

وقت عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 53 - 8،9

8 - كيفر و عذاب خداوند ، تابع سنتِ اجلِ تعيين شده او است .

و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب

9 - عذاب تعيين شده براى كافران ، به خاطر اجل معين ، تأخير دارد و لكن تحقق اش قطعى است .

و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب

وقت عذاب اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 13

13_ كفرپيشگان قوم شعيب ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند .

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{أصبحوا} مى تواند به معناى {دخلوا فى الصباح} (به صبح وارد شدند) باشد و نيز مى تواند به معناى {صاروا} (شدند و گشتند) باشد. بر اساس معناى نخست، جمله {فأصبحوا} دلالت مى كند كه هلاكت قوم شعيب در آغاز صبحدم بوده است و صيحه و غرش _ به قرينه {فاء} در {فأصبحوا} _ پيش از صبح; يعنى، در شب تحقق يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 37 - 4

4 - زلزله مدين ، در شب رخ

داد .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

احتمال دارد كه {أصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصبح} باشد. بنابراين، زلزله، در شب اتفاق افتاده است.

وقت عذاب حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 12،13

12- پيامبر ( ص ) ، آگاه نبودن خود از زمان دقيق وقوع عذاب الهى بر مشركان و كافران لجوج و پيروزى قطعى مسلمانان بر آنان را به مردم اعلام كرد .

و إن أدرى أقريب أم بعيد ماتوعدون

{إن} در {إن أدرى} نافيه است.

13- محدوديت علم پيامبر ( ص ) نسبت به زمان وقوع عذاب بر مشركان و كافران حق ناپذير و زمان دقيق پيروزى قطعى مسلمانان بر آنان

إن أدرى أقريب أم بعيد ماتوعدون

وقت عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 9

9_ كفرپيشگان قوم ثمود ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاه به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

چنان چه {أصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصباح} باشد دلالت مى كند كه هلاكت آنان ، در صبحدم بوده است. در نتيجه صيحه و غرش _ به قرينه فاء در {فأصبحوا} _ پيش از صبح; يعنى در شب بر قوم ثمود نازل شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 1

1- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) پس از تكذيب رسولان و اعراض از معجزات و آيات الهى ، صبحگاهان گرفتار صداى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين . و ءاتين_هم ءاي_تنا ...

معرضين ... فأخذتهم الصي

وقت عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 1،4

1- اظهار بى اطلاعى هود ( ع ) ، از كيفيت و زمان نزول عذاب الهى بر كافران قومش

فأتنا . .. قال إنّما العلم عند اللّه

4- هود ( ع ) ، تنها موظف به ابلاغ رسالت خويش و نه تعيين زمان عذاب و آوردن آن

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنّما العلم عند اللّه و أُبلّغكم ما أُرسلت به

وقت عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 3،23،28

3_ فرشتگان ، فرا رسيدن زمان عذاب و كيفر قوم لوط را به حضرت لوط ( ع ) ابلاغ كردند .

إنا رسل ربك لن يصلوا إليك فأسر . .. أليس الصبح بقريب

23_ صبحگاهِ ورود فرشتگان به ديار قوم لوط ، زمان مقرر شده براى نزول عذاب بر آن قوم

إن موعدهم الصبح

{ال} در {الصبح} جانشين مضاف اليه است. بنابراين {إن موعدهم الصبح}; يعنى: پگاه امشب ، زمان عذاب موعود قوم لوط مى باشد.

28_ { عن أبى بصير و غيره عن أحدهما عليهما السلام : . . . لما قال جبرئيل : { إنا رسل ربك } قال له لوط : يا جبرئيل عجّل ، قال : نعم ، قال : يا جبرئيل عجّل ، قال : { إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب } . . . فأدخل جناحه تحتها حتّى إذا استعلت قلّبها عليهم و رمى جدران المدينة بحجار من سجّيل و سمعت إمرأة لوط الهَدّة فهلكت منها ;

ابوبصير و غير او

از امام باقر يا امام صادق _عليهما السلام_ روايت كرده اند كه فرمود: هنگامى كه جبرئيل به لوط گفت: ما فرشتگان، فرستادگان پروردگار تو هستيم، لوط به او گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: باشد. لوط گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: {موعد هلاكت آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟}... پس بال خود را به زير زمين آن ديار فرو برد، آن گاه كه آن آبادى بالا رفت آن را به روى آنان واژگون كرد و ديوارهاى شهر را با سجيل (سنگ گِل) سنگباران كرد. همسر لوط صداى شديد فرو ريختن ديوارها را شنيد و از آن صدا به هلاكت رسيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 4

4- عذاب و هلاكت قوم لوط ، در صبحگاهان تحقق پذيرفت .

أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 38 - 1،2

1 - نزول عذاب بر قوم لوط ، در صبحگاهان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

2 - وزش طوفان شن بر قوم لوط ، در نخستين ساعات روز

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا . .. و لقد صبّحهم بكرة عذاب

وقت عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 12،13

12- پيامبر ( ص ) ، آگاه نبودن خود از زمان دقيق وقوع عذاب الهى بر مشركان و كافران لجوج و پيروزى قطعى مسلمانان بر آنان را به مردم اعلام كرد .

و إن أدرى أقريب أم بعيد ماتوعدون

{إن} در {إن أدرى} نافيه است.

13- محدوديت علم پيامبر ( ص ) نسبت به

زمان وقوع عذاب بر مشركان و كافران حق ناپذير و زمان دقيق پيروزى قطعى مسلمانان بر آنان

إن أدرى أقريب أم بعيد ماتوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 53 - 5،10

5 - عذاب هاى تعيين شده از سوى خداوند براى كافران ، داراى اجل و وقت معينى است .

و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب

10 - عذاب كافران در موعد مقرر ، به صورت ناگهانى ، آنان را فراخواهد گرفت .

و ليأتينّهم بغتة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 54 - 7

7 - كافران ، اگر به خاطر اجل تعيين شده در دنيا ، گرفتار عذاب نشوند ، عذاب اخروى شان قطعى است .

و يستعجلونك بالعذاب و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب . .. يستعجلونك بالعذاب و إنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 26 - 2

2 - زمان نزول عذاب ، شكست كافران و برپايى قيامت ، از امور غيبى و تنها در اختيار خداوند است .

حتّى اذا اوا ما يوعدون. ..اقريب ما توعدون... علم الغيب

تعريف {الغيب} براى استغراق است; يعنى، تمامى امور و حقايق غيبى و {عالم الغيب} خبر براى مبتداى محذوف (هو) است. تعريف مسند و مسنداليه، مفيد قصر مى باشد; يعنى، تنها خداوند عالم به امور غيبى است. گفتنى است از مصاديق مورد نظر در امور غيبى _ به قرينه آيات پيشين _ مسأله برپايى قيامت، شكست كافران و نزول عذاب بر آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 -

27 - 3

3 - امكان آگاهى رسولان الهى از زمان برپايى قيامت و نزول عذاب بر كافران ، به وسيله وحى و الهام خداوند

قل إن أدرى أقريب ما توعدون . .. إلاّ من ارتضى من رسول

وقت عذاب گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 16

16- تأخير يافتن زمان عذاب برخى از گمراهان تا آخرت و ترك عذاب آنان در دنيا ، مهلت خداوند به آنان است .

فليمدد له الرحمن مدًّا حتّى إذا رأوا ما يوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعة

وقت عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 12،13

12- پيامبر ( ص ) ، آگاه نبودن خود از زمان دقيق وقوع عذاب الهى بر مشركان و كافران لجوج و پيروزى قطعى مسلمانان بر آنان را به مردم اعلام كرد .

و إن أدرى أقريب أم بعيد ماتوعدون

{إن} در {إن أدرى} نافيه است.

13- محدوديت علم پيامبر ( ص ) نسبت به زمان وقوع عذاب بر مشركان و كافران حق ناپذير و زمان دقيق پيروزى قطعى مسلمانان بر آنان

إن أدرى أقريب أم بعيد ماتوعدون

ويژگى سنگهاى عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 8

8_ سنگ هاى فرو ريخته بر قوم تبه كار لوط ، سنگ گِلهايى لايه لايه و متراكم

و أمطرنا عليها حجارة من سجيل منضود

{منضود} به معناى روى هم قرار گرفته است و از آن جا كه اين كلمه صفت براى {سجيل} مى باشد ، چنين برمى آيد كه سنگهاى فرو ريخته بر

قوم لوط ، داراى لايه هاى متعدد به هم چسبيده بوده است.

ويژگى عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 10

10 _ عذاب قيامت دهشتزا و سزاوار ترس بسيار

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

توصيف روز قيامت به {عظيم}، بيان عظمت رخدادهاى آن (عذاب و . .. ) نيز هست.

ويژگيهاى عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 16

16_ روز قيامت ، روزى بزرگ و عذاب آن ، عذابى سهمگين است .

فإنى أخاف عليكم عذاب يوم كبير

كلمه {كبير} در ظاهر صفت براى {يوم} است و در حقيقت بيانگر بزرگى عذاب آن روز مى باشد كه از آن در برداشت ، به سهمگينى عذاب تعبير گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 3

3_ عذاب هاى اخروى كفرپيشگان ، عذابى دايمى و هميشگى است .

و يحلّ عليه عذاب مقيم

حلول (مصدر يحلّ) به معناى فرود آمدن است و {مقيم} از {أقام بالمكان} (درنگ كرد و ماندگار شد) مى باشد. بنابراين {عذاب مقيم}; يعنى ، عذاب ماندگار و زوال ناپذير.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 24

24_ عذاب روز قيامت ، عذابى است فراگير همه كافران و گنه كاران .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم محيط

كلمه {محيط} (احاطه كننده و فراگير) در ظاهر صفت براى {يوم} است و در حقيقت ، بيانگر وصفى براى عذاب مى باشد; يعنى ، محيط عذابه.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 2

2_ عذاب آخرت ، عذابى سخت و سزاوار هراسيدن است .

لمن خاف عذاب الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 15

15 - عذاب قيامت ، سخت ، طاقت فرسا و فضاحت بار است .

و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

پشيمان شدن از گذشته با مشاهده عذاب، نشانگر اين است كه عذاب مشاهده شده، عذابى سخت و آبروريز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 8

8 - عذاب قيامت ، تمامى وجود ستمگران را فرا خواهد گرفت .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 12

12 - عذاب هاى اخروى ، سخت تر و ذلت بارتر از كيفر هاى دنيوى خداوند است .

و لعذاب الأخره أخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 46 - 2

2 - عذاب هاى اخروى ، به مراتب بلاخيزتر و تلخ تر از كيفر هاى دنيوى

و الساعة أدهى و أمرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 12

12 - عذاب اخروى ، عذابى خواركننده است .

و للك_فرين عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 33 - 4

4 - كيفر و عذاب خداوند در آخرت ، بزرگ تر و با عظمت تر از عذاب و كيفر دنيوى او است .

و لعذاب الأخرة أكبر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 14 - 3

3 - عذاب الهى در آخرت ، براى مجرمان بس طاقت فرسا و غير قابل تحمّل است .

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه . .. و من فى الأرض جميعًا ثمّ ينجيه

حاضر شدن مجرمان به فدا كردن همه خويشان و خلايق براى نجات خود از عذاب، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 31 - 2

2 - عذاب آتش دوزخ براى تكذيب گران ، مستمّر و لحظه به لحظه است .

لاظليل و لايغنى من اللّهب

سايه نبودن دود آتش و مانع نشدن آن از شعله ها، بيانگر استمرار و لحظه لحظه بودن آتش دوزخ براى تكذيب گران است.

ويژگيهاى عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 50 - 2

2 _ عذاب استيصال براى مردمى كه استحقاق آن را دارند ، غافلگيرانه خواهد بود .

قل أرءيتم إن أتيكم عذابه بيتاً أو نهاراً

ابهام به {أو} بيانگر اين است كه خداوند زمان وقوع عذاب را مشخص نمى كند; از اين رو براى مردمى كه مورد عذاب واقع مى شوند، زمانش مجهول و غافلگيرانه خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 2،6

2 _ عذاب استيصال ، براى مستحقان آن ، بسيار وحشتناك و طاقت فرساست .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

از {ما فى الأرض} (آنچه در زمين است) _ كه ظهور در تحقق فعلى زمين و

آنچه در آن است دارد _ استفاده مى شود كه: مراد از عذاب، در آيه، عذاب استيصال است.

6 _ تمامى عوامل و امكانات نجات آدمى از خطر مرگ ، در برابر عذاب استيصال ، بى اثر بوده و كارساز نيست .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 12

12 - عذاب استيصال ، عذابى گسترده و فراگيرنده همگان ( زن و مرد و پيرو جوان )

و كم أهلكنا من قرية . .. و كنّا نحن الورثين

تعبير {و كنّا نحن الوارثين} بازگوينده اين حقيقت است كه عذاب نازل شده بر جامعه هاى پيشين، چنان سخت و مرگبار بوده كه احدى از آن جان سالم بدر نمى برد تا وارث ديگران شود.

ويژگيهاى عذاب اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 2،3،5

2 - نزول عذاب الهى بر مردم ايكه ، در روزى بسيار گرم و نفس گير بود كه آنان از شدت گرما به داخل سايه بان ها خزيده بودند .

فأخذهم عذاب يوم الظلّة

ضمير {هم}در {أخذهم} به {اصحاب الأيكه} باز مى گردد. {أَخْذ} (مصدر {أخذ}) به معناى فرو گرفتن و {ظلّة} به معناى سايه بان است. اضافه {عذاب} به {يوم} به تقدير {فى} مى باشد; يعنى، {فأخذهم عذاب يوم الظلّة; عذابى سخت آنان را در روز سايه بان فروگرفت}. ناميده شدن آن روز به {روز سايه بان} بدان جهت است كه مردم ايكه از شدت گرما، به زير سايه بان ها پناه برده بودند.

3 - مجازات مردم

{ ايكه } ، در روزى ابرى و تيره

فأخذهم عذاب يوم الظلّة

{ظلّة} (مى تواند به معناى) پاره ابرى باشد كه همچون سايه بان سايه مى افكند. بنابراين {فأخذهم عذاب يوم الظلّة}; يعنى، عذابى سخت آنان را در روزى كه ابرى بر فراز سرشان سايه افكنده بود، فرو گرفت.

5 - روز نزول عذاب بر مردم ايكه ، روزى هولناك و جانفرسا

إنّه كان عذاب يوم عظيم

ويژگيهاى عذاب اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 84 - 1

1 - عذاب اقوام قدرتمند پيشين ، امرى محسوس و قابل رؤيت براى آنان به هنگام نزول آن

فلمّا رأوا بأسنا

ويژگيهاى عذاب اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 11،12

11_ كفرپيشگان قوم شعيب ، بر اثر عذاب الهى به رو بر زمين افتادند و هلاك گشتند .

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{جثوم} (مصدر جاثمين) به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى آن را به معناى فرو افتادن بر سينه دانسته اند (لسان العرب).

12_ صيحه و غرشى كه مردم مدين را فرا گرفت ، توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از آنان سلب كرد .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{فى ديارهم} متعلق به {جاثمين} است و دلالت بر اين دارد كه: قوم شعيب در خانه هايشان به هلاكت رسيدند. بيان اين معنا حكايت از آن دارد كه صيحه و غرّش مهيب، آن چنان بود كه مردم مدين نتوانستند از خانه ها _ كه طبعاً آدمى در اين موارد آن را ترك مى كند

_ بيرون آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 1

1_ عذاب نازل شده بر مردم مدين ، موجب نابودى آنان و از ميان رفتن آثار زندگانى در ديار ايشان شد .

كأن لم يغنوا فيها

{غنىً} (مصدر لم يغنوا) به معناى اقامت كردن و سكنى گزيدن است. ضمير در {فيها} به {ديار} در آيه قبل برمى گردد و جمله {كأن لم يغنوا فيها}; يعنى، گويا قوم شعيب در ديارشان اقامت نكرده بودند و اين كنايه از نابودى آن ديار و محو شدن آثار زندگانى در آن جاست.

ويژگيهاى عذاب جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 13

13 _ خلود در آتش جهنم ، موجب عادت كردن دوزخيان يا كاسته شدن از رنج و عذاب نيست . *

نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم . .. و لهم عذاب مقيم

تكرار {و لهم عذاب مقيم} پس از {نار جهنم} ممكن است در جهت دفع اين توهّم باشد كه دوزخيان در اثر خلود، بدان انس مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 2

2 _ عذاب جهنم ، پيوسته و گريزناپذير است .

إنّ عذابها كان غرامًا

{غرام} به معناى عذاب، شرّ دائم و بلاى گريزناپذير است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 38 - 3

3 - عذاب دوزخ ، عذابى است دردناك .

إنّكم لذائقوا العذاب الأليم

مقصود از {عذاب} در آيه شريفه، عذاب دوزخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 4

4 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به عذاب فراگير و دائمى دوزخ تهديد كرد .

و يحلّ عليه عذاب مقيم

{على} براى استيلا و تمكن است و مى رساند كه عذاب الهى دشمنان رسول خدا، فراگير و گسترده است.

ويژگيهاى عذاب دنيوى مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 1

1 - عذاب دنيايى تكذيب كنندگان پيامبران الهى در تاريخ ، عذابى ذلت بار و خواركننده بود .

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا

ويژگيهاى عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 8

8_ صيحه و غرشى كه قوم ثمود را فرا گرفت ، توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از آنان سلب كرد .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{فى ديارهم} متعلق به {جاثمين} است و دلالت بر اين دارد كه قوم ثمود در خانه هايشان به هلاكت رسيدند. بيان اين معنا حكايت از آن دارد كه: صيحه و غرش مهيب آن چنان بود كه قوم ثمود، نتوانستند از خانه هاى خويش _ كه طبعاً آدمى در اين گونه موارد از خانه خارج مى شود _ بيرون آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 8

8 - گرفتار آمدن قوم ثمود به عذاب دفعى و ناگهانى

فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون

{صاعقة} به معناى صداى شديد آسمانى است و با توجه به مفرد بودن آن، معنا چنين مى شود: {ثموديان با يك

فرياد آسمانى از ميان رفتند}. بنابر اين مردم قوم ثمود بر خلاف قوم عاد _ كه چندين روز عذاب آنان به طول انجاميد _، به عذابى ناگهانى گرفتار شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 2،3،4

2 - صيحه ( صداى سهمگين ) آسمانى ، وسيله نابودى قوم ثمود

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة

3 - عذاب قوم ثمود ، همراه با صاعقه اى عظيم و كشنده *

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

با توجه به اين كه خشك شدن بدن قوم ثمود، بيش از آن كه متأثر از صداى مهيب باشد، معلول صاعقه است; احتمال مى رود صيحه در اين آيه، بدان جهت آمده باشد كه همواره پس از صاعقه صدايى شنيده مى شود.

4 - خشك شدن قوم ثمود ، همانند علف هاى خشك دامداران ، با يك صداى مهيب آسمانى

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

{هشيم} به گياه خشك و {محتظر} به كسى گفته مى شود كه براى دام آغل درست كند. بنابراين {هشيم المحتظر}; يعنى، علف خشكى كه دامدار براى دامش تهيه مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 2

2 - عذاب قوم ثمود ، فراگير بود و كسى از آنان زنده و نسلى از آنان باقى نماند .

فهل ترى لهم من باقية

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضمير {لهم} به مجموع قوم ثمود و عاد بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 16

16 - بدن هاى قوم ثمود در

اثر عذاب فراگير الهى ، متلاشى گشت و جنازه هاى آنان ، مدفون و با خاك يكسان شد .

فدمدم عليهم . .. فسوّيها

حرف {فاء} در {فسوّاها}، ممكن است جمله بعد را مفسّر جمله قبل قرار داده باشد. هم چنين مى تواند بر ترتيب دلالت كند. در صورت دوم _ كه برداشت ياد شده ناظر به آن است _ قوم ثمود نخست با عذاب {دمدمة} قطعه قطعه شدند; آن گاه مدفون و با خاك يكسان شدند. جمله {فسوّاها} در اين برداشت، به معناى {فسوّاهم بالأرض} گرفته شده است.

ويژگيهاى عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 10

10 - عذاب نازل شده بر قوم عاد ، عذابى بس خواركننده و ذلت بار

لنذيقهم عذاب الخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 8

8- عذاب الهى براى قوم عاد ، طوفانى توفنده ، دردآور و مرگ بار

ريح فيها عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 1،7

1- عذاب قوم عاد ، تندبادى ويرانگر و نابود كننده همه مظاهر حيات

ريح . .. تدمّر كلّ شىء

تعبير {كلّ شىء} گر چه عام است و شامل همه مظاهر طبيعت مى شود; اما {لايرى إلاّ مساكنهم} نشان مى دهد كه اين ويرانگرى، بيشتر متوجه جانداران و موجودات زنده بوده است.

7- اجساد قوم عاد ، مدفون در زير شن و يا پراكنده در سرزمين هاى دور ، باطوفان بلا *

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

در صورتى كه {لايرى} به معناى حقيقى كلمه باشد; ديده نشدن اجساد

و بقاياى قوم عاد از دو حال خارج نيست: يا در نتيجه مدفون شدن بهوسيله شن ها است _ كه واژه {الأحقاف} مى تواند مؤيد آن باشد _ و يا در نتيجه گردباد و طوفان عظيم، آنان به مناطقى بس دور افكنده شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 42 - 1،2،3،4

1 - باد وزيده بر قوم عاد ، از ميان برنده تمامى مظاهر حيات بود .

الريح العقيم . ماتذر من شىء

2 - تبديل اجساد قوم عاد به استخوان هايى پوسيده ، با وزش باد عذاب

و ما تذر من شىء أتت عليه إلاّ جعلته كالرّميم

{رميم} به استخوانى گفته مى شود كه پوسيده شده باشد.

3 - باد وزيده بر قوم عاد ، داراى خاصيتى سوزاننده و متلاشى كننده مظاهر حيات *

ما تذر من شىء أتت عليه إلاّ جعلته كالرّميم

تعبير {ما تذر من شىء} مى رساند كه اين باد بر هر جسمى كه مىوزيد، آن را مانند حرارت آتش پوسانده و اجزاى آن را در معرض متلاشى شدن، قرار مى داد.

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : الريح العقيم تخرج من تحت الأرضين السبع و ما خرج منها شىء قط إلاّ على قوم عاد حين غضب اللّه عليهم فأمر الخزّان أن يخرجوا منها بقدر مثل سعة الخاتم . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه {ريح عقيم} از زير زمين هاى هفتگانه خارج مى شود و تاكنون چيزى از آن خارج نشده; مگر براى قوم عاد. آن گاه كه خداوند بر آنان غضب كرد، پس خزانه داران آن باد را امر كرد كه از

آن باد به اندازه اى كه از وسعت مثل انگشترى خارج مى شود، بر قوم عاد خارج كنند...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 4

4 - نابودى قوم عاد ، همراه با دشوارى ها و سختى هاى مستمر ; و نه مقطعى و زودگذر

إنّا أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا فى يوم نحس مستمرّ

برداشت ياد شده با توجه به توصيف {يوم نحس} با وصف {مستمرّ}، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 20 - 1،4،5

1 - شدت باد هاى عذاب ، موجب بركنده شدن قوم عاد از زمين

تنزع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر

4 - شدت باد هاى عذاب ، موجب بيرون كشيده شدن قوم عاد از حفره ها و پناهگاه هايشان *

تنزع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه واژه {منقعر}، نظر به حفره ها و پناهگاه هايى داشته باشد كه قوم عاد براى زندگى يا فرار از شدت باد، حفر كرده و مانند ريشه هاى نخل، خود را در اعماق آن پنهان كرده بودند.

5 - كوبندگى عذاب ، موجب جدا شدن سر هاى قوم عاد *

كأنّهم أعجاز نخل منقعر

تعبير {أعجاز} (تنه ها) ممكن است اشاره به اين داشته باشد كه اندام قوم عاد، بدون سر بر زمين افتاده بود; همچون تنه نخل هايى كه قسمت بالاى آن بريده شده و تنها پايين آن، مانده و از ريشه كنده شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 1

1 - عذاب قوم عاد ،

فراگير بود و كسى از آنان زنده و نسلى از آنان باقى نماند .

فهل ترى لهم من باقية

{باقية} در برداشت ياد شده، صفت براى موصوف مقدر (مانند {نفس}) دانسته شده است.

ويژگيهاى عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 8

8- عذاب قوم لوط ، غافلگيرانه و بدون آگاهى قبلى آنان بود .

فأسر بأهلك . .. و لايلتفت منكم أحد

از اينكه ملائكه از لوط(ع) خواستند تا خانواده خويش را شبانگاه از شهر بيرون ببرد و مراقبت به عمل آورد تا هيچ يك از آنان باز نگردند، احتمالاً از اين جهت بود كه كسى از قوم لوط متوجه قضيه نزول عذاب نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 2،3

2- عذاب قوم لوط ، عذابى سهمگين و شديد بود .

و قضينا إليه ذلك الأمر أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

آمدن جمله {و قضينا إليه ذلك الأمر} به صورت مبهم و تفسير شدن آن با جمله {أن دابر. ..} و نيز كلمه {ذلك} _ كه اشاره به دور دارد _ بيانگر برداشت فوق است.

3- نسل قوم لوط با عذاب الهى ، قطع و ريشه كن شد .

و قضينا . .. أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

{دابر} به معناى {آخر} است (مفردات راغب)، و مقصود از جمله {دابر ه_ؤلاء مقطوع} نابودى آخرين فرد موجود از قوم لوط است كه طبيعتاً قطع نسل آنان را در پى داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 1،2،4

1 - بارش بارانى از عذاب مرگبار

بر قوم فسادپيشه لوط

و أمطرنا عليهم مطرًا

تنكير {مطراً} تنكير تنويع است; يعنى، نوعى باران فرستاديم كه آنان را در كام مرگ فرو برد.

2_ عذاب قوم لوط ، عذابى آسمانى و فرو باريده بر سر آنان

و أمطرنا عليهم مطرًا

4 - عذاب فرو آمده بر قوم لوط ، بسى مرگبار و جانگزا بود .

فساء مطر المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 38 - 3

3 - عذاب قوم لوط ، عذابى فراگير و مايه نابودى همه آنان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

وصف {مستقرّ} مى رساند كه طوفان شن، آن قدر استمرار يافت تا تمامى قوم لوط به هلاكت رسيدند.

ويژگيهاى عذاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 2

2_ عذاب دنيوى كافران قوم نوح ، عذابى ذلت آور ، خواركننده و هلاك سازنده بود .

من يأتيه عذاب يخزيه

{إخزاء} (مصدر يخزيه) به معناى ذليل و خوار كردن و نيز به معناى هلاك ساختن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 3

3 - قوم نوح با آتشى بزرگ و وصف ناپذير پس از مرگ عذاب شدند .

فأُدخلوا نارًا

تنكير {ناراً} يا براى افاده تعظيم است و يا براى بيان نوع خاصى از آتش كه وصف ناپذير است.

ويژگيهاى عذاب مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 75 - 1

1 - عذاب دوزخ ، عذابى هميشگى و تخفيف ناپذير ، براى مجرمان

لايفتّر عنهم و هم فيه مبلسون

{تفتير} (مصدر {يفتّر}) به معناى تخفيف و

تقليل است.

ويژگيهاى عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 25 - 1

1 - عذاب هاى الهى در آخرت ، بى نظير و غير قابل تشبيه با عذاب هاى ديگران است .

فيومئذ لايعذّب عذابه أحد

ضمير {عذابه} به {ربّك} در آيات پيشين برمى گردد و مفاد آيه شريفه، اين است كه در قيامت، مانند عذاب خداوند هيچ كس عذاب نمى كند.

ويژگيهاى عذاب هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 25 - 4

4 - امكان وجود مشابه ، براى عذاب هاى دنيوى خداوند

فيومئذ

قيد {يومئذ} بى نظير بودن عذاب هاى الهى را به آخرت اختصاص داده است; بنابراين وجود مشابه را براى عذاب هاى دنيوى، نفى نكرده است.

هدايت ناپذيرى اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 4،5

4 - لجاجت در برابر ايمان و حق گريزى ، زمينه ساز آمدن عذاب الهى است .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

5 - آن دسته از مشركان و كافران صدراسلام _ كه عذاب الهى بر آنان مقرر گرديده بود _ براى هميشه از ايمان محروم شدند .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {فاء} در جمله {فهم لايؤمنون} تفريعيه است و اين جمله متفرع بر جمله قبل مى باشد; يعنى، چون مقرر شد كه بيشتر آنان عذاب شوند، پس توفيقى براى ايمان آوردن نخواهند داشت.

هشدار به عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11

- 64 - 6

6_ صالح ( ع ) ، قوم خود را در صورت آزاررسانى به ناقه و بازداشتن آن از چرا ، به عذابى زودرس هشدار داد .

و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب قريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 8

8 - سرچشمه هدايت ، خداوند است و هدايت گران ، ابلاغ كننده هشدار هاى اويند .

إنّ علينا . .. فأنذرتكم

تغيير ضميرهاى جمع (نا) به مفرد (تُ)، مى تواند نشانگر اين باشد كه هرگونه هدايتى كه در قالب انذار انجام گرفته است، بالاصاله از خداوند است; گرچه به زبان فرستادگان او بيان شده باشد.

هشدار به عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 13

13 _ هشدار به روز قيامت و عذاب هول انگيز آن ، از رسالت هاى اساسى نوح ( ع )

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

هشدار به عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 1

1_ پيامبر ( ص ) منكران ربوبيت خدا و انكار كنندگان سراى آخرت را به عذاب هاى دنيوى هشدار مى داد .

و يستعجلونك بالسيئة

هلاكت با عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 2،4

2 _ ظالمان در معرض نابودى با عذاب الهى هستند.

إن أتيكم عذاب اللّه بغتة أو جهرة هل يهلك إلا القوم الظلمون

4 _ هلاكت با عذاب الهى تنها دامنگير اقوام ستمگر مى شود.

هل يهلك إلا القوم الظلمون

همسر لوط(ع) هنگام عذاب

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 16،17

16_ فرشتگان به لوط ( ع ) توصيه كردند كه همسرش را براى نجات از عذاب ، به همراه خويش كوچ ندهد .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. إلاّ امرأتك

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {امرأتك} استثنا از {أهلك} باشد.

17_ از ميان خانواده لوط ( ع ) تنها همسرش به هنگام كوچ شبانه از سير باز ماند و به طرف ديار قوم لوط بازگشت .

و لايلتفت منكم أحد إلاّ امرأتك

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه {إلاّ امرأتك} استثنا از جمله {لايلتفت . ..} باشد. بر اين مبنا جمله {لايلتفت... إنه مصيبها ما أصابهم} چنين معنا مى شود: هيچ يك از شماها نبايد از سير باز ماند و به سوى خانه خود باز گردد و لكن همسرت تخلف خواهد كرد و باز خواهد گشت; زيرا بايد به عذاب گرفتار شود.

همنشينى با اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 9

9- حضور در جمع مستحقان عذاب الهى ، انسان را در معرض گرفتار شدن در عذاب آنها قرار مى دهد .

فأسر بأهلك . .. و لايلتفت منكم أحد

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه غرض از دستور به عدم بازگشت به خاطر گرفتار نيامدن به عذاب الهى در سرزمين قوم لوط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 6

6 - نبودن در جمع ظالمان به هنگام نزول عذاب الهى بر آنان ، درخواست پيامبر ( ص ) از خداوند

ربّ

فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

يأس از تخفيف عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 49 - 3

3 - نااميدى دوزخيان از نجات كامل خود از عذاب جهنم و يا تخفيف و بخشش عمده آن

ادعوا ربّكم يخفّف عنّا يومًا من العذاب

دوزخيان، از نگهبانان جهنم درخواست تخفيف تنها يك روز و اندكى از عذاب خود را دارند. از اين نكته مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

ياور اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 4

4- خداوند ، تنها ياور قابل اتّكا ، به هنگام عذاب و گرفتارى ها است .

هنالك الول_ية للّه الحقّ

چنان چه {هنالك} اشاره به زمان عذابى باشد كه {أُحيط بثمره} بر آن دلالت داشت، مراد اين است كه هنگام نزول عذاب، اميد آدمى به اسباب، منقطع گشته و تنها نقطه اميدبخش، نصرت خداى يگانه است.

عذاب دنيوى

آثار تهديد به عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 3

3 - توجه دادن به عذاب آخرت ، بازدارنده تر از تهديد به عذاب دنيوى است .

نكال الأخرة و الأولى

عذاب آخرت، ممكن است از آن جهت نكال و مايه عبرت باشد كه توجه به آن در دنيا، ديگران را از فرجام كافران مى ترساند و از همسانى با گرفتاران به عذاب بر حذر مى دارد. در اين صورت تقديم {الأخرة} بر {الأولى}، بيانگر نقش برتر آن در عبرت آموزى است.

آثار عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف -

7 - 92 - 1

1 _ عذاب فرود آمده بر تكذيب كنندگان شعيب و كفرپيشگان مدين موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در آن ديار شد .

الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

ضمير در {فيها} به {دار} در آيه قبل برمى گردد و {غنى} مصدر {لم يغنوا} به معناى اقامت كردن و سكونت گزيدن است. بنابراين {كأن لم يغنوا} يعنى گويا قوم شعيب در ديارشان اقامت نكرده بودند. و اين كنايه از نابودى ديار آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 4

4_ ناباوران به قيامت از درك دلالت عذاب هاى دنيوى ، بر قيامت و عذاب هاى اخروى ناتوانند .

إن فى ذلك لأية لمن خاف عذاب الأخرة

روشن است كه دلالت عذابهاى دنيوى بر حقانيت قيامت، اختصاص به گروهى خاص ندارد. بنابراين لام در {لمن خاف ...} لام انتفاع است و بيانگر اين نكته مى باشد كه: هر چند آيت بودن عذابها اختصاص به كسى ندارد; ولى ناباوران به قيامت از فهم آن محرومند.

ابتلاى به عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 6

6 _ منافقان ، در معرض نزول عذاب الهى و مبتلا شدن به سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين

وعد اللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ... و أصحب مدين

ابزار عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 10

10 _ تحقق اراده الهى به عذاب دنيوى ،

از طريق اعطاى نعمت هاى ظاهرى و اسباب طبيعى

إنما يريد اللّه ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 8،9،15

8 _ اعطاى امكانات دنيوى فراوان به منافقان از جانب خدا ، تنها مايه عذاب و گرفتارى آنان در دنياست .

إنما يريد اللّه أن يعذبهم بها فى الدنيا

9 _ تحقق اراده الهى به عذاب دنيوى منافقان ، از طريق اعطاى مال وفرزند فراوان و نعمت هاى ظاهرى به آنان

إنما يريد اللّه أن يعذبهم بها

15 _ كثرت مال و اولاد منافقان نمودى از عذاب الهى و زمينه ساز جان كندن دشوار و حسرت بار آنان

أن يعذبهم . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون

با توجه به اينكه {تزهق أنفسهم} مى تواند عطف تفسيرى براى {أن يعذبهم} باشد، برداشت فوق استفاده مى شود.

اجتناب از عذاب دنيوى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 16

16- تأخير يافتن زمان عذاب برخى از گمراهان تا آخرت و ترك عذاب آنان در دنيا ، مهلت خداوند به آنان است .

فليمدد له الرحمن مدًّا حتّى إذا رأوا ما يوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعة

اقسام عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 3

3 - ذلت و سرافكندگى در زندگى دنيايى ، از انواع عذاب هاى الهى در دنيا

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا

انذار از عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 5

5- خداوند ، كافران لجوج

عصر بعثت را به عذاب دنيوى در زمانى مناسب هشدار داد .

فلاتعجل عليهم إنّما نعدّ لهم عدًّا

عبارت {إنّما نعدّ لهم عدّاً} حاوى مفهوم تعليل است; يعنى، هدف بالا رفتن ارقام است و روزى، شمارش به نقطه مورد نظر خواهد رسيد و پس از آن، عذاب حتمى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 135 - 5

5 - هشدار هود ( ع ) به امكان نزول عذاب سخت دنيوى بر قوم كفرپيشه عاد

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

مراد از {يوم عظيم} مى تواند روز قيامت باشد(برداشت هاى پيش بر اين احتمال است). همچنين مى تواند روز استيصال در دنيا باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 8 - 1

1_ كافران به قرآن و پيامبر ( ص ) و قيامت ، مستحق عذاب دنيوى اندو به آن تهديد شده اند .

و ل_ئن أخّرنا عنهم العذاب

جمله {ما يحبسه} (چه چيز مانع نزول آن عذاب است؟) مى رساند كه مراد از {العذاب} عذاب دنيوى است و نيز حكايت از اين دارد كه كفرپيشگان ، به آن عذاب تهديد شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 10

10_ نوح ( ع ) ، كافران قومش را به عذابى دردناك در دنيا هشدار داد .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 5

5_ خداوند ، مشركان و كفرپيشگان عصر بعثت را به

عذاب هاى شديد دنيوى تهديد كرد .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة إن أخذه أليم شديد

برداشت فوق، از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) در {كذلك أخذ ربك} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 1

1_ خداوند منكران رسالت پيامبر ( ص ) را همواره به عذاب هاى دنيوى تهديد مى كرد .

و إن مَّا نرينّك بعض الذى نعدهم

تحقق بخشيدن برخى از عذابهاى موعود در حيات پيامبر(ص) _ كه مفاد {نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفينّك} است _ حاكى از آن است كه مراد از وعيدها (نعدهم) عذابهاى دنيوى است.

اهل عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 1

1_ كافران ، مشركان ، گمراهان و آنان كه پيامبران را به مسخره مى گيرند ، به عذاب هاى سخت دنيوى و اخروى گرفتار خواهند شد .

لهم عذاب فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أشق

مراد از ضمير در {لهم} _ به قرينه آيه 31 و 32 _ كافران، مشركان ، استهزاگران و گمراهان مى باشد.

تهديد به عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، كافران و مشركان لجوج را به عذابى خواركننده در دنيا هشدار داد .

فسوف تعلمون . من يأتيه عذاب يخزيه

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از عذاب خواركننده، به قرينه ذيل آيه _ كه از عذاب دائمى (اخروى) سخن مى گويد _ عذاب دنيايى است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 10 - 3

3- تهديد مشركان حق ستيز مكه ، از سوى خداوند به عذابى دنيوى و تيره كننده زندگى

فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {دخان مبين}، كنايه از تيره روزى و عذاب دنيوى باشد، چه اين كه برخى از مفسران اين آيه را پاسخى به دعاى پيامبر(ص) دانسته اند كه از خداوند خواست تا براى بيدار شدن مشركان، آنان را به قحطى اى همچون دوران يوسف مبتلا كند.

حقانيت عذاب دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 78 - 11

11 - حكم خداوند به عذاب كافران در دنيا ، مطابق حق است .

فإذا جاء أمر اللّه قضى بالحقّ

برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه مقصود از {أمر اللّه} عذاب دنيوى (استيصال) باشد; چنان كه موارد بسيارى در قرآن به همين معنا آمده است; مانند عذاب طوفان نوح كه از آن چنين ياد شده است: {قال لاعاصم اليوم من أمر اللّه . ..}، (هود، آيه 43).

خطر عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 9

9 - گنه كاران توبه ناپذير ، در معرض عذاب الهى در دنيا ( عذاب استيصال )

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

خطر عذاب دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 4

4- كافران و روى گردانان از پذيرش آيات قرآن ، در خطر گرفتارى به سرنوشت هلاكت بار پيشينيان

و ابتلا به عذاب هاى دنيوى

و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

خطر عذاب دنيوى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 13

13- گمراهان ، همواره در خطر گرفتارى به عذاب هاى الهى در دنيا

فليمدد له الرحمن مدًّا حتّى إذا رأوا ما يوعدون إمّا العذاب و إمّا الساعة

ترديد در {إمّا العذاب و إمّا الساعة} و نكره آوردن {مدّاً} و مبهم گذاشتن مقدار مهلت، اين نتيجه را مى دهد كه هر يك از گمراهان، بايد هر لحظه منتظر عذاب دنيوى و پايان مهلت در باره خود باشند.

خطر عذاب دنيوى معرضان از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 4

4- كافران و روى گردانان از پذيرش آيات قرآن ، در خطر گرفتارى به سرنوشت هلاكت بار پيشينيان و ابتلا به عذاب هاى دنيوى

و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

رفع عذاب دنيوى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 15 - 2

2- اخبار خداوند از رفع محدود عذاب دنيوى مشركان مكه و بازگشت دوباره آنان به كفر و شرك

إنّا كاشفوا العذاب قليلاً إنّكم عائدون

برداشت يادشده بر اين اساس است كه عذابى كه در آيات پيشين از آن ياد شده، عذاب دنيوى باشد. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: ما عذاب دنيوى را براى زمانى اندك برخواهيم داشت; يعنى، در دنيا كه اصولاً مجالى اندك است عذاب را از شما برمى داريم; اما انتقام

به قيامت موكول خواهد شد.

زمينه عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 14

14 _ رويگردانى از حكم و داورى پيامبر ( ص ) ، زمينه ساز گرفتارى به عذاب دنيوى

فان تولوا فاعلم انما يريداللّه ان يصيبهم ببعض ذنوبهم

برخى كلمه {بعض} را قرينه بر اين دانسته اند كه مراد از عذاب، عذابهاى دنيوى است، زيرا تهديد به عذابهاى آخرت نمى تواند اختصاص به برخى از گناهان داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 2

2 - تكذيب پيامبران الهى ، زمينه ساز عذاب ذلت بار و سرافكنده كننده در دنيا از سوى خداوند

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 55 - 8

8 - عمل نكردن به تعاليم قرآن ، درپى دارنده عذاب ناگهانى در دنيا

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل . .. من قبل أن يأتيكم العذاب بغتة

{بغتة} به معناى ناگهانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 33 - 2

2 - بخل و محروم ساختن بينوايان از اموال خويش ، زمينه ساز كيفر و عذاب الهى در دنيا و آخرت

أن لايدخلنّها اليوم عليكم مسكين . .. كذلك العذاب و لعذاب الأخرة أكبر

شدت عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 1

1_ كافران ، مشركان ، گمراهان و آنان كه پيامبران را به مسخره مى گيرند ، به عذاب هاى سخت دنيوى و

اخروى گرفتار خواهند شد .

لهم عذاب فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أشق

مراد از ضمير در {لهم} _ به قرينه آيه 31 و 32 _ كافران، مشركان ، استهزاگران و گمراهان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 6

6 - عذاب الهى در آخرت ، در مقايسه با عذاب هاى دنيوى ، بسى بزرگ تر و شديدتر است .

و لعذاب الأخرة أكبر

شگفتى عذاب دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 21

21- روز فرا رسى عذاب دنيوى مشركان و كافران ، روزى بس شگفت و عظيم

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

مراد از {عذاب يوم عظيم} ممكن است عذاب دنيوى باشد.

شگفتى عذاب دنيوى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 21

21- روز فرا رسى عذاب دنيوى مشركان و كافران ، روزى بس شگفت و عظيم

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

مراد از {عذاب يوم عظيم} ممكن است عذاب دنيوى باشد.

ظالمان و عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 14

14_ كفرپيشگان و ستمگران ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون

عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 11

11 - احتمال تحقق عقوبت و عذاب گناه در دنيا

فأخذتكم الصعقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 -

59 - 5،9

5 - متمردان و ستمكاران قوم موسى ، به عذاب آسمانى گرفتار شدند .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء

9 - گنهكاران فسق پيشه ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى هستند .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 56 - 2،3،4،5

2 _ كفر ، موجب عذاب دنيا و آخرت

فاما الذين كفروا فاعذّبهم . .. فى الدنيا و الاخرة

3 _ عدم تبعيّت يهود از حضرت عيسى ( ع ) ، موجب عذاب سخت آنان در دنيا و آخرت

فاما الذين كفروا فاعذّبهم عذاباً شديداً فى الدنيا و الاخرة

مصداق مورد نظر از جمله {فامّا الذين كفروا}، كافران به حضرت عيسى (ع) است.

4 _ برترى پيروان عيسى ( ع ) بر يهوديان ، موجب عذاب سخن دنيوى يهوديان

و جاعل الذين اتبعوك . .. فاما الذين كفروا

بنابراينكه جمله {فاما الذين . .. }، به قرينه ذكر عذاب دنيوى، نتيجه جمله {جاعل الّذين ... } باشد; يعنى عذاب دنيوى يهود نتيجه تفوّق نصارا بر ايشان است.

5 _ كافران ( يهوديان ) ، هيچ يار و ياورى در برابر عذاب الهى در دنيا و آخرت ندارند .

فاّما الذين كفروا . .. و ما لهم من ناصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 13

13 _ برخى از گناهان آدمى ، در پى دارنده عذاب هاى دنيوى

كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 15

15 _ عذاب خدا

و آسيب رسانى او ، بسى سخت تر از گزند و عذاب ديگران

و اللّه اشدّ بأساً و اشدّ تنكيلا

{تنكيل} در اصل به معناى عذاب كردن كسى با قرار دادن او در قيد و بند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 46

46 _ ناچيزى مجازات و ذلت دنيوى ، در برابر عذاب اخروى

لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

تصريح به بزرگى عذاب آخرت در مقابل كيفر دنيوى، كه به بزرگى توصيف نشده است، اشاره به اين است كه اين رسوايى و كيفر دنيوى در مقايسه با عذاب آخرت ناچيز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 3

3 _ عذاب ناگهانى و غافلگيرانه و عذاب غير غافلگيرانه (تدريجى و با ظهور نشانه هاى عذاب)، از انواع عذابهاى الهى در دنيا

إن أتيكم عذاب اللّه بغتة أو جهرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 4

4 _ خداوند مردم جامعه اى را كه از روى غفلت و ناآگاهى ستم كنند، به عذاب دنيوى نابود نمى كند.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

براى جار و مجرور {بظلم} متعلقهاى مختلفى مى توان در نظر گرفت، از آن جمله اينكه متعلق به {مهلك} باشد. يعنى: {مهلك القرى بسبب ظلم}. برداشت فوق بر اين اساس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 2،3

2 _ عذاب سهمگين خداوند در انتظار جوامع مختلف از قوانين دين و پذيرنده

ولايتهاى غير خداوند

و لاتتبعوا من دونه . .. و كم من قرية أهلكنها

بيان هلاكت جوامع پيشين پس از فرمان به رعايت قوانين دين و سرپيچى از ولايت غير خدا {اتبعوا ما أنزل اليكم . ..}، بيانگر آن است كه عذاب امتهاى پيشين به سبب تخلف آنان از اين فرمان بوده است.

3 _ گروهى از امتهاى متخلف پيشين شب هنگام و گروهى ديگر در حال خواب نيمروز، گرفتار عذاب الهى شدند.

فجاءها بأسنا بيتا أو هم قائلون

{أو} در جمله {أو هم قائلون} براى تنويع است. {قائلة} به معناى نيمروز است و {قائل} به كسى گفته مى شود كه آن هنگام در خواب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 1

1 _ ستم پيشگان، به هنگام مواجه شدن با عذابهاى دنيوى (عذاب استيصال)، معترف به ظلمهاى گذشته خويش شدند

فما كان دعويهم . .. إنا كنا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 3

3 _ احساس مصونيت تكذيب كنندگان انبيا از گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ، احساسى نابجا و به دور از واقعيت است .

أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

استفهام در جمله {أفأمن . .. } استفهام انكارى توبيخى است. يعنى اقوام كفرپيشه احساس امنيت از عذاب الهى دارند، ولى به خاطر نابجا بودن چنين احساسى مورد ملامت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 2،3،4

2 _ خداوند يهوديان متمرد در آبادى ايله را پس از مداومت بر صيد ماهى در روز شنبه و بى اعتنايى به

مواعظ اصلاحگران به عذابى شديد گرفتار ساخت .

فلما نسوا ما ذكروا به . .. أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

{بئيس} به معناى شديد است.

3 _ خداوند از ميان يهوديان ايله تنها مصلحانِ نهى كننده از منكر را از گرفتار شدن به عذاب رهايى بخشيد .

أنجينا الذين ينهون عن السوء

4 _ خداوند حتى آن گروه از يهوديان ايله را كه خود صالح بودند ، ولى متجاوزان را موعظه نكردند ، به عذابى شديد گرفتار ساخت .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

در آيه قبل در مقام تقسيم يهوديان ايله از نظر عملكرد، آنان را به سه گروه تقسيم كرد و آيه مورد بحث در مقام بيان سرنوشت آنان است و ايشان را در دو گروه قرار داده است. اين مقايسه نشان مى دهد كه خداوند ترك كنندگان نهى از منكر را از گروه ظالمان (الذين ظلموا) شمرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 57 - 6

6 _ رنج و اضطراب منافقان در جامعه اسلامى ، با وجود داشتن مال و فرزند بسيار ، نمودى از عذاب دنيوى آنان *

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم إنما يريد اللّه ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا . .. ل

برداشت فوق بدين احتمال است كه بيان زندگى دشوار منافقان، نمودى از عذاب دنيوى آنان باشد كه در آيات قبل ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 4

4 - بلا هاى دنيوى با همه سنگينى ، در برابر عذاب هاى اخروى بسى ناچيز است .

من العذاب الأدنى دون

العذاب الأكبر

اگرچه {أدنى} در مقابل {أبعد}، و {أكبر} در مقابل {اصغر} است، اما به قرينه واژه {أكبر}، مراد از آن مى تواند كوچك باشد. لازم به گفتن است كه گرچه از عذاب دنيوى با واژه {أدنى} (كوچك) تعبير شده است، اما با توجه به واقعيت هاى موجود، اين گونه مشكلات، عذاب هايى بس سنگين و گاهى تحمل ناپذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 6

6 - عذاب الهى در آخرت ، در مقايسه با عذاب هاى دنيوى ، بسى بزرگ تر و شديدتر است .

و لعذاب الأخرة أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 12

12 - عذاب هاى اخروى ، سخت تر و ذلت بارتر از كيفر هاى دنيوى خداوند است .

و لعذاب الأخره أخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 33 - 3،4

3 - نابود كردن محصولات و دستاورد هاى بشر ، از راه هاى كيفر و عذاب الهى در دنيا

بل نحن محرومون . .. كذلك العذاب

4 - كيفر و عذاب خداوند در آخرت ، بزرگ تر و با عظمت تر از عذاب و كيفر دنيوى او است .

و لعذاب الأخرة أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 2

2 - عذاب دنيا ، هر چند شديد باشد ، در قياس با عذاب آخرت ناچيز است . *

سوط عذاب

تعبير {شلاق عذاب}، حاكى از تقليل است; يعنى، عذاب سخت آسمانى كه بر فرعون و اقوام عاد و

ثمود فروريخت، در واقع شلاقى بيش نبود. برخى از اهل لغت، كلمه {سوط} را به معناى {نصيب} گرفته اند(مقاييس اللغة). برداشت ياد شده با توجّه به اين معنا، وضوح بيشترى مى يابد.

عذاب دنيوى آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 5،6

5 - خاندان فرعون ، به عذاب سخت و فراگير دنيوى گرفتار شدند .

و حاق ب_َال فرعون سوء العذاب

{حاقَ} (مرادف {أحاطَ}); يعنى، احاطه يافت و فراگير شد.

6 - عذاب سخت فرعونيان در دنيا ، از جلوه هاى حمايت خداوند از مؤمن آل فرعون

أُفوّض أمرى إلى اللّه . .. فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا و حاق ب_َال فرعون سوء ال

عذاب دنيوى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 36 - 2

2- ابليس ، به دنبال نافرمانى از سجده بر آدم ( ع ) و طرد شدن از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا قيامت ، او را دچار عذاب و كيفر نكند .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

متعلق {إنظار} در جمله {فأنظرنى} ذكر نشده است و چون ابليس از فرمان سجده بر آدم(ع) سرپيچى كرد و در انتظار كيفر بود، از اين رو ممكن است مورد إنظار و مهلت، تأخير افتادن كيفر او تا روز قيامت باشد.

عذاب دنيوى اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 5

5 - كافران تكذيب گر و ستيزه جوى قوم نوح و بعد از آنها ، به دليل دوزخى بودن ، به عذاب دنيوى نيز گرفتار شدند .

فأخذتهم

فكيف كان عقاب . و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {أنّهم أصحاب النار} _ به تقدير لام تعليل _ در مقام تعليل باشد; يعنى، چون آنان از دوزخيان هستند، به عذاب الهى گرفتار آمدند.

عذاب دنيوى امت هاى گناهكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 11

11- نزول عذاب دنيوى بر امت هاى گنهكار ، تنها پس از اتمام حجت و فرستادن پيامبرى براى ايشان است .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً

جمله {ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً} اطلاق دارد و عذاب دنيوى را هم دربرمى گيرد.

عذاب دنيوى اهل ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 166 - 7

7 _ مسخ يهوديان متمرد آبادى ايله به بوزينگانى مطرود ، عذاب سخت الهى براى ايشان

قلنا لهم كونوا قردة خسئين

برخى برآنند كه {قلنا لهم . .. } بيان همان {عذاب بئيس} است كه در آيه قبل آمده است. گفتنى است بر اين مبنا {الذين ظلموا} شامل ترك كنندگان نهى از منكر نمى شود. زيرا آنان قانون حرمت صيد را نشكستند و به بوزينه تبديل نشدند.

عذاب دنيوى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 12

12 _ كتمان حقايق و ديگر ترفند هاى عالمان اهل كتاب ، آنان را از عذاب دنيا ( ذلّت ، شكست و . . . ) نجات نخواهد داد .

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

در برداشت

فوق، عذاب اوّل، به قرينه تكرار آن، عذاب دنيوى گرفته شده است.

عذاب دنيوى اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 3،4،5،7

3 _ كافران قوم شعيب شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {ادخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد، نه به معناى {صاروا}. بر اين مبنا {فاصبحوا ... } مى رساند كه هلاكت به هنگام صبح اتفاق افتاد و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح، يعنى درشب، بر كافران قوم شعيب عارض شده است.

4 _ كفرپيشگان قوم شعيب بر اثر عذاب الهى ، همگان به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فرو افتادن شخص است بر سينه خود.

5 _ لرزش شديد و عذاب نازل شده بر قوم شعيب توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از ايشان سلب كرد .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{فى دارهم} هم مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه نزول عذاب هنگامى بود كه همه و يا اكثر آنان در خانه هايشان استراحت مى كردند و هم مى تواند علاوه بر اين، اشاره به اين داشته باشد كه با احساس لرزش زمين، كه طبعاً آدمى از خانه مى گريزد، قوم شعيب نيز خواستند از خانه ها بيرون شوند، ولى عذاب مهلت نداد و در همانجا به هلاكت رسيدند. با توجه به اينكه {فى دارهم} متعلق به {جثمين}

است، اين معنا وضوح بيشترى پيدا مى كند.

7 _ نزول عذاب بر كفرپيشگان قوم شعيب ، پاسخ خداوند به درخواست او ( داورى ميان مؤمنان و كافران )

ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق . .. فأخذتهم الرجفة

عذاب دنيوى اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 11 - 1

1- تهديد شدن كافران سست انديش و بيهوده گرا ، به فرجامى سخت و جانكاه

فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين

تعبير {بدخان مبين}، مى تواند حكايت از عذاب دنيوى و نيز سختى هاى صحنه قيامت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 11 - 1

1- پيشگويى خداوند ، از درد و رنج فراگير مردم مكه هنگام گرفتارى آنان به عذاب الهى در دنيا

يغشى الناس ه_ذا عذاب أليم

چنانچه اين آيات در مورد عذاب دنيوى باشد، برداشت بالا قابل استفاده است.

عذاب دنيوى بدكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 9

9- بدكاران و توطئه كنندگان عليه پيامبر ( ص ) ، در معرض انواع عذاب هاى دنيوى اند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب . .. أو يأخذه

عذاب دنيوى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 13

13 - قوم موسى ، در پى تقاضاى رؤيت خدا ، شاهد فرود آمدن صاعقه بر خود بودند .

فأخذتكم الصعقه و أنتم تنظرون

مفعول {تنظرون} (نگاه مى كرديد) فرود آمدن صاعقه است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 5

5 - بنى اسرائيل در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن ، مطرود شدن و . . . ) در صورت ايمان نياوردن به قرآن و انجام ندادن اعمال صالح

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

در آيات گذشته (از 41 تا 45 و نيز آيه 62) خداوند بنى اسرائيل را به ايمان و تصديق قرآن و انجام اعمال صالح دعوت كرد و در آيه مورد بحث سرگذشت شوم اسحاب سبت را يادآور شد تا هشدارى باشد به آنها كه مبادا با سرپيچى از دعوت خدا و فرمانهاى او، به سرنوشتى همانند اصحاب سبت گرفتار آيند.

عذاب دنيوى پيروان عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 16

16_ انكار كنندگان ربوبيت خدا ، مخالفان پيامبران و پيروى كنندگان از سركشان ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و لما جاء أمرنا . .. و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

عذاب دنيوى حرام خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 21

21 _ ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، به ناحق خوردن مال مردم ، موجب عقوبت هاى دنيوى و عذاب اخروى

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

عذاب دنيوى دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 21

21 - مخالفان پيامبران ، مستحق كيفر دنيوى

بودند .

فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم . .. و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فما كان اللّه

عذاب دنيوى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 1

1- خداوند ، مشركان توطئه گر عليه دين را علاوه بر عذاب دنيوى ، در قيامت به صورت تحقيرآميزى خوار خواهد ساخت .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب ... ثمّ يوم القي_مة يخزيهم و يقول أين

{خزى} در لغت به معناى شكست و ذلت است. اين حالت گاهى از ناحيه خود شخص عارض مى شود و گاهى از سوى ديگرى. در صورتى كه از سوى ديگرى باشد، همراه با خفت و تحقير است.

عذاب دنيوى دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 9

9- بدكاران و توطئه كنندگان عليه پيامبر ( ص ) ، در معرض انواع عذاب هاى دنيوى اند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب . .. أو يأخذه

عذاب دنيوى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 6

6 _ ستمگران و اعراض كنندگان از قوانين دين، علاوه بر عذابهاى دنيوى به عذابهاى آخرت نيز گرفتار خواهند شد.

و كم من قرية أهلكنها . .. إنا كنا ظلمين. فلنسئلن الذين أرسل إليهم

هدف از بيان بازجويى در قيامت، تهديد ظالمان به عذابهاى اخروى است،$و كلمه {فاء} در {فلنسئلن} بيانگر آن است كه عذابهاى دنيا پايان مجازات آنان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف

- 7 - 162 - 6

6 _ گنهكاران و ستم پيشگان در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى هستند .

فأرسلنا عليهم رجزاً من السماء بما كانوا يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 7

7_ گرفتار شدن كفرپيشگان و ستمكاران به عذاب دنيوى ، موجب رهايى آنان از عذاب اخروى نيست .

فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

بيان عذاب اخروى كفرپيشگان ، پس از بيان گرفتارى آنان به عذاب دنيوى ، اشاره به اين نكته دارد كه: نبايد گمان شود اگر كافران به كيفر دنيوى و عذاب استيصال گرفتار شدند ، از عذابهاى اخروى رهايى خواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 6

6_ ستمگران ، مشركان و كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 10

10_ ستمگران ، مشركان و آنان كه در مبادلات كم فروشى كرده و عدل و انصاف را رعايت نكنند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 1

1- هلاكت و عذاب دنيوى ستم پيشگان تاريخ از سوى خداوند ، على رغم مكر و چاره انديشى هاى فراوان و قدرتمندانه آنان

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا . .. و قد مكروا مكرهم

... و إن كان مكرهم لتزول منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 10،14

10- ذوالقرنين عذاب اخروى ظالمان را ، از كيفر دنيوى آنان ، شديدتر و سنگين تر دانست .

قال . ..ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

{نكر} به معناى {منكَر} صفت مشبهه و توصيفِ عذاب جهنم است; يعنى، عذاب آخرت، بسيار ناگوار و ميزان دشوارى آن ناشناخته است.

14- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . { أمّا من ظلم } و لم يؤمن بربّه { فسوف نعذّبه } فى الدنيا بعذاب الدنيا { ثمّ يردّ إلى ربّه } فى مرجعه { فيعذّبه عذاباً نكراً } ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه (مقصود آيه اين است) {اما كسى كه ستم كرده} و به پروردگارش ايمان نياورده است {به زودى} در دنيا، به عذاب دنيوى {او را عذاب خواهيم كرد، سپس در معاد خويش به سوى پروردگارش بازگشت داده مى شود و خدا، او را به عذابى سخت گرفتار خواهد كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 1

1 - ظالمان ، گرفتار عذاب دنيوى و برزخ ، علاوه بر عذاب هاى اخروى

يل_قوا يومهم . .. و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك

در صورتى كه {يومهم. ..} در دو آيه پيش، نظر به روز قيامت داشته باشد، {ذلك} در اين آيه اشاره به عذاب اخروى خواهد بود و {دون ذلك} (به غير آن عذاب) نظر به عذاب دنيا يا برزخ خواهد داشت.

عذاب دنيوى ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- نساء - 4 - 161 - 21

21 _ ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، به ناحق خوردن مال مردم ، موجب عقوبت هاى دنيوى و عذاب اخروى

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 7

7- ظلم ، گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب الهى در دنيا

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. و أنذر الناس يوم يأتيهم العذاب في

عذاب دنيوى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 7

7 - سرپيچى كنندگان از احكام الهى در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

عذاب دنيوى فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 9

9 - گنهكاران فسق پيشه ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى هستند .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون

عذاب دنيوى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 2

2 - عذاب فرعون در دنيا و آخرت ، نمونه اى از برخورد شديد خداوند با مخالفان پيامبران و برحذر دارنده آنان از عواقب مخالفت

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

{نكال} به چيزى گفته مى شود كه به وسيله آن، ديگران را تنكيل كنند; يعنى، از كارى بر حذر دارند (قاموس). مصداق آن

در آيه عذاب فرعون است كه مايه عبرت براى ديگران مى باشد. اضافه {نكال} به {الأخرة و الأولى}، يا گوياى اين نكته است كه عذاب فرعون در آخرت و دنيا، هر يك مى تواند براى مردم {نكال} و مايه عبرت باشد و يا گوياى اين كه عذاب فرعون در دنيا مى تواند مايه عبرت مردم نسبت به دنيا و آخرت آنان باشد. برداشت يادشده براساس احتمال اوّل است.

عذاب دنيوى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 1،2،3،7

1 _ خداوند پس از ارائه معجزات متعدد و اتمام حجت بر فرعونيان ، آنان را در دريا غرق كرد .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{اليم} در لغت به معناى دريا و رودخانه بزرگ است و {ال} در {اليم} براى عهد مى باشد و چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند اشاره به درياى سرخ دارد. برخى ديگر از مفسران آن را اشاره به رودخانه نيل دانسته اند.

2 _ خداوند با غرق كردن فرعونيان در دريا از آنان انتقام گرفت .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{فاء} در {فأغرقنا} تفسيريه است. يعنى {أغرقنا} بيان و تفسير {انتقمنا} مى باشد.

3 _ فرعونيان به دليل شكستن پيمانشان با موسى ( ع ) ( ايمان به وى و آزادسازى بنى اسرائيل ) سزاوار انتقام الهى و غرق شدن در دريا گشتند .

إذا هم ينكثون. فانتقمنا منهم

تفريع جمله {فانتقمنا} بر جمله {إذا هم ينكثون} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه پيمان شكنى فرعونيان در انتقام الهى از آنان دخيل بوده است.

7 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها سبب هلاكت و غرق شدن

فرعونيان در دريا شد .

فأغرقنهم فى اليم بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

حرف {باء} در {بأنهم كذبوا} سببيه است و مى رساند كه تكذيب آيات و بى اعتنايى به آنها سبب انتقام الهى بود.

عذاب دنيوى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 1،2،3،4،5،6

1 _ كفرپيشگان قوم ثمود با گرفتار شدن به لرزشى شديد به هلاكت رسيدند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم جثمين

{رجفة} به معناى اضطراب و لرزش است و به قرينه {فأصبحوا . .. } معلوم مى شود آن لرزش بسيار شديد بوده است. قابل ذكر است كه {فأخذتهم الرجفة} (لرزش آنان را فراگرفت) مى تواند به اين معنى باشد كه لرزشى شديد بر اندام آنان مستولى شد و نيز مى تواند به اين معنى باشد كه زمين لرزه و زلزله اى شديد آنان را فراگرفت.

2 _ لرزش شديد و عذاب نازل شده بر قوم ثمود توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از ايشان سلب كرد .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{فى دارهم} مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه نزول عذاب هنگامى بوده كه همه و يا اكثر ثموديان در خانه هايشان استراحت مى كردند و مى تواند علاوه بر اين، اشاره داشته باشد كه با احساس لرزش زمين _ كه طبعاً آدمى از خانه مى گريزد _ كافران قوم صالح نيز خواستند از خانه ها بدر شوند ولى عذاب مهلت شان نداد و در همانجا به هلاكت رسيدند با توجه به اينكه {فى دارهم} متعلق به {جثمين} است اين معنا وضوح بيشترى پيدا مى كند.

3 _ كافران

قوم ثمود بر اثر عذاب الهى به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فروافتادن شخص به سينه خود است.

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد نه به معناى {صاروا} بر اين مبنا {فأصبحوا . .. } مى رساند كه هلاكت در اولين لحظه صبح اتفاق افتاده و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح يعنى در شب، بر كافران قوم ثمود عارض شده است.

5 _ كافران قوم ثمود پس از تمام شدن حجت بر آنان و اصرارشان بر كفرورزى و از ميان بردن ناقه صالح به هلاكت رسيدند .

قال الملأ الذين استكبروا . .. فأخذتهم الرجفة

كلمه {فاء} در {فأخذتهم} نزول عذاب را بر حقايق بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد كه از آنهاست كفرورزى قوم صالح، پى كردن ناقه و . .. .

6 _ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، پاسخى بود به ناباورى آنان نسبت به تحقق تهديد هاى صالح ( ع )

ائتنا بما تعدنا . .. فأخذتهم الرجفة

از حقايقى كه در آيه قبل مطرح شده و مى تواند {أخذتهم الرجفة} بر آن مترتب باشد، ناباورى قوم ثمود به تهديدهاى حضرت صالح(ع) است، كه از جمله {ائتنا بما تعدنا} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 -

1

1 _ صالح ( ع ) پس از حتمى شدن نزول عذاب الهى بر اثر پى كردن ناقه ، از قوم خويش فاصله گرفت و به ديارى ديگر شتافت .

فتولى عنهم

جمله {تولى عنهم} عطف بر {فعقروا الناقة} در آيه 77 است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 3

3_ اقوام نوح ، هود ، صالح و لوط به خاطر مخالفت با پيامبران و ستيزه جويى با آنان ، به عذاب هاى دنيوى مبتلا شدند .

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

عذاب دنيوى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 9

9_ كفر پيشگان قوم عاد ، علاوه بر عذاب دنيوى به عذاب آخرت نيز گرفتار خواهند شد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

برداشت فوق ، براساس اين احتمال است كه مراد از {عذاب} در جمله {و نجّيناهم من عذاب}، عذاب اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 3

3_ اقوام نوح ، هود ، صالح و لوط به خاطر مخالفت با پيامبران و ستيزه جويى با آنان ، به عذاب هاى دنيوى مبتلا شدند .

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 11

11 - عذاب اخروى قوم عاد ، سخت تر و ذلت بارتر از عذاب دنيوى آنان

لنذيقهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أخزى

عذاب دنيوى

قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 2

2 _ خداوند با خارج ساختن لوط و بستگان قومش از ديارشان ، وى را از عذاب مقدر شده براى قوم لوط نجات بخشيد .

فانجينه و أهله

چون جمله {فانجينه} در مقابل جمله {كانت من الغبرين} (همسر لوط در زمره باقى ماندگان بود) قرار گرفته است، معلوم مى شود نجات از عذاب قوم لوط در گرو خارج شدن از شهر و ديار آنان بوده است. بنابراين {فانجينه} يعنى: فانجينه باخراجنا اياه من بينهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 1

1 _ خداوند با فرو ريختن بارانى بى نظير ( بارشى از سنگ ) بر سر قوم لوط ، آنان را به هلاكت رساند .

و أمطرنا عليهم مطراً

{مَطَر} مفعول به براى {أمطرنا} است و نكره آمدنش حكايت از آن دارد كه بارشى عجيب و بى نظير بوده است و با توجه به آيه 82 از سوره هود (و أمطرنا عليها حجارة . .. ) معلوم مى شود كه عذاب قوم لوط سنگباران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 3

3_ اقوام نوح ، هود ، صالح و لوط به خاطر مخالفت با پيامبران و ستيزه جويى با آنان ، به عذاب هاى دنيوى مبتلا شدند .

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

عذاب دنيوى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 -

1،2

1_ نوح ( ع ) ، به كفرپيشگان قومش اعلام كرد كه به عذاب دنيوى و اخروى ، گرفتار خواهند شد .

فسوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه و يحلّ عليه عذاب مقيم

با توجه به تكرار كلمه {عذاب} و توصيف عذاب دوم به هميشگى بودن، مى توان گفت: مراد از {عذاب يخزيه}، عذاب دنيوى و مقصود از {عذاب مقيم}، آتش دوزخ است.

2_ عذاب دنيوى كافران قوم نوح ، عذابى ذلت آور ، خواركننده و هلاك سازنده بود .

من يأتيه عذاب يخزيه

{إخزاء} (مصدر يخزيه) به معناى ذليل و خوار كردن و نيز به معناى هلاك ساختن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 3

3_ اقوام نوح ، هود ، صالح و لوط به خاطر مخالفت با پيامبران و ستيزه جويى با آنان ، به عذاب هاى دنيوى مبتلا شدند .

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 5

5 - كافران تكذيب گر و ستيزه جوى قوم نوح و بعد از آنها ، به دليل دوزخى بودن ، به عذاب دنيوى نيز گرفتار شدند .

فأخذتهم فكيف كان عقاب . و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {أنّهم أصحاب النار} _ به تقدير لام تعليل _ در مقام تعليل باشد; يعنى، چون آنان از دوزخيان هستند، به عذاب الهى گرفتار آمدند.

عذاب دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

اعراف - 7 - 91 - 3،4،7

3 _ كافران قوم شعيب شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {ادخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد، نه به معناى {صاروا}. بر اين مبنا {فاصبحوا ... } مى رساند كه هلاكت به هنگام صبح اتفاق افتاد و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح، يعنى درشب، بر كافران قوم شعيب عارض شده است.

4 _ كفرپيشگان قوم شعيب بر اثر عذاب الهى ، همگان به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فرو افتادن شخص است بر سينه خود.

7 _ نزول عذاب بر كفرپيشگان قوم شعيب ، پاسخ خداوند به درخواست او ( داورى ميان مؤمنان و كافران )

ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق . .. فأخذتهم الرجفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 4

4_ كافران به قيامت و آنان كه براى منحرف نشان دادن راه خدا تلاش مى كنند ، در خطر گرفتارشدن به عذاب هاى دنيوى اند .

الذين . .. يبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم ك_فرون. أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 11

11_ كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذابهايى دردناك در دنيا

أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - هود - 11 - 44 - 7

7_ گرفتار شدن كفرپيشگان و ستمكاران به عذاب دنيوى ، موجب رهايى آنان از عذاب اخروى نيست .

فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

بيان عذاب اخروى كفرپيشگان ، پس از بيان گرفتارى آنان به عذاب دنيوى ، اشاره به اين نكته دارد كه: نبايد گمان شود اگر كافران به كيفر دنيوى و عذاب استيصال گرفتار شدند ، از عذابهاى اخروى رهايى خواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 6

6_ ستمگران ، مشركان و كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 5

5_ كفرپيشگان امت هاى گذشته به عذاب هاى دنيوى گرفتار شدند .

و قد خلت من قبلهم المثل_ت

{مثلات} (جمع مَثُلة) به معناى عقوبتها و عذابهاست. عذابها و عقوبتها بدان اعتبار {مثلات} _ كه از ماده مِثل (مانند) است _ گفته مى شود كه آن را مثال قرار مى دهند براى اينكه ديگران از آن عبرت گرفته و از عوامل آن بپرهيزند. از معانى {خلوّ} (مصدر خلت) گذشتن و سپرى شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 3

3_ نزول عذاب هاى دنيوى بر كفرپيشگان و متخلّفان از آيين الهى حتى پس از وفات پيامبر ( ص ) نيز امرى محتمل و ممكن است .

و إن مَّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفينّك

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 72 - 1،2،3،6

1 - مأموريت پيامبر ( ص ) براى ابلاغ تهديد خداوند به كافران ، مبنى بر نزديك بودن عذاب دنيايى آنان

قل عسى أن يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون

تعبير {ردف لكم} (در پى شما است) كنايه از قريب الوقوع بودن مجازات كافران مى باشد. گفتنى است كه {الذى تستعجلون} هم شامل عذاب دنيوى مى شود و هم عذاب اخروى. بنابراين عبارت {بعض الذى} نشانگر عذاب دنيايى خواهد بود.

2 - عذاب دنيوى ، تنها بخشى از مجازات هاى الهى براى كافران است ، نه همه آن .

ردف لكم بعض الذى تستعجلون

قيد {بعض} مى رساند كه همه وعيدهاى الهى در حق كافران، در اين دنيا اعمال نمى شود; بلكه آنچه در اين جا اعمال مى شود، تنها جزئى از مجازات ها است و بقيه براى جهان آخرت مى ماند.

3 - تقدير كيفر اخروى براى كافران ، علاوه بر كيفر دنيوى آنان

ردف لكم بعض الذى تستعجلون

همان طور كه گفته شد، قيد {بعض الذى. ..} مى رساند كه عذاب دنيوى تنها بخشى از مجازات هاى الهى است كه در حق كافران اعمال مى شود و آنان بايد در انتظار كيفرهاى اخروى نيز باشند.

6 - تهديد كافران به نزديك بودن بخشى از عذاب دنيوى وعده داده شده به آنان

ردف لكم بعض الذى تستعجلون

مراد از {الذى تستعجلون} مى تواند تنها عذاب دنيايى باشد. بنابراين {بعض الذى تستعجلون}; يعنى، بخشى از آن عذاب كه خواستار شتاب آن هستيد، در پى شما است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 66 -

3

3 - عذاب شدن برخى از كافران و عذاب نشدن برخى ديگر در دنيا ، به مشيت خدا بستگى دارد .

و لو نشاء لطمسنا على أعينهم . .. فأنّى يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 4

4 - آشكار شدن خسارت و زيان كارى مشركان و كافران قدرتمند و حق ناپذير ، به وقت نزول عذاب الهى بر ايشان در دنيا

لمّا رأوا بأسنا . .. و خسر هنالك الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 60 - 5

5 - كافران ، در معرض عذاب دنيوى ، افزون بر كيفر سخت و حتمى آخرت

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم . .. فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوع

در صورتى كه {يومهم. ..} نظر به روز قيامت و آيه قبل (مثل ذنوب أصحابهم) نظر به كيفرهاى دنيوى داشته باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 45 - 5

5 - فرجام شوم و هلاكت بار ، دركمين كافران [ در دنيا ، هنگام مرگ و يا در آخرت ]

يل_قوا يومهم الذى فيه يصعقون

تعبير {الذى فيه يصعقون} (روزى كه در آن بيهوش خواهند افتاد)، نشان دهنده سختى حال كافران به هنگام واقعه عذاب است. گفتنى است كه مراد از روز عذاب، مى تواند روز عذاب استيصال، يا روز عذاب قيامت و يا هنگام مرگ باشد.

عذاب دنيوى كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 4

4- كافران

مكه ، در آستانه شكست و عذاب دنيوى قرار گرفته بودند .

سأُوريكم ءاي_تى

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مراد از {آيات} شكست كفار مكه و عذاب دنيوى آنان باشد. گفتنى است مكى بودن اين آيات، مؤيد برداشت ياد شده است.

عذاب دنيوى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 11

11 - جوامع گمراه و گنه كار ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

فاستحبّوا العمى على الهدى فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون بما كانوا يكسبون

عذاب دنيوى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 9

9 - گنهكاران فسق پيشه ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى هستند .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 6

6 _ گنهكاران و ستم پيشگان در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى هستند .

فأرسلنا عليهم رجزاً من السماء بما كانوا يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 17

17_ گنهكاران و تكذيب كنندگان پيامبر ( ص ) در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 11

11 - جوامع گمراه و گنه كار ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

فاستحبّوا العمى على الهدى فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون بما كانوا يكسبون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 40 - 4

4- عذاب هاى دنيوى مجرمان ، پيش درآمد كيفر نهايى آنان در آخرت

أهلكن_هم إنّهم كانوا مجرمين . .. إنّ يوم الفصل ميق_تهم أجمعين

از ارتباط اين آيه با آيات پيشين، مطلب ياد شده قابل استفاده است.

عذاب دنيوى مانعان از سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 5

5_ مانعان راه خدا و آنان كه به خدا دروغ مى بندند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا . .. أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأرض

جمله {أُول_ئك لم يكونوا . ..} كنايه از تهديد به عذاب است و {فى الأرض} مى تواند دليل بر دنيوى بودن آن عذاب باشد.

عذاب دنيوى مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 6

6 _ مجرمان و تبهكاران در خطر گرفتارى به عذاب هاى دنيوى و سرنوشتى شوم

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

عذاب دنيوى مخالفان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 16

16_ انكار كنندگان ربوبيت خدا ، مخالفان پيامبران و پيروى كنندگان از سركشان ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و لما جاء أمرنا . .. و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 12

12 - عذاب شدن مخالفان پيامبران در دنيا از

سوى خداوند ، كاملاً مطابق با عدل و داد است .

و ما اللّه يريد ظلمًا للعباد

عذاب دنيوى مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 8

8 - عذاب دنيايى جوامع مستكبر ، پس از اتمام حجت و در پى آشكار شدن حق ناپذيرى و عناد آنان است .

إذ جاءتهم الرسل . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون . فأرسلنا عليهم ريحًا

عذاب دنيوى مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 11

11 _ گرفتارى گنهكاران يهود و نصارا به عذاب هاى دنيوى *

قل فلم يعذبكم بذنوبكم

چون مسيحيان خود را مصون از عذاب قيامت مى دانند، بنابراين در صورتى استدلال تمام است كه مراد از عذاب، عذابهاى دنيوى باشد.

عذاب دنيوى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 6

6_ ستمگران ، مشركان و كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 10

10_ ستمگران ، مشركان و آنان كه در مبادلات كم فروشى كرده و عدل و انصاف را رعايت نكنند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 2

2_ مشركان ، در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى الهى در دنيا و آخرتند

.

أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد ضمير در {أفأمنوا} مشركانى باشند كه در آيه قبل از آنان سخن گفته شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 1

1- خداوند ، مشركان توطئه گر عليه دين را علاوه بر عذاب دنيوى ، در قيامت به صورت تحقيرآميزى خوار خواهد ساخت .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب ... ثمّ يوم القي_مة يخزيهم و يقول أين

{خزى} در لغت به معناى شكست و ذلت است. اين حالت گاهى از ناحيه خود شخص عارض مى شود و گاهى از سوى ديگرى. در صورتى كه از سوى ديگرى باشد، همراه با خفت و تحقير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 4

4 - آشكار شدن خسارت و زيان كارى مشركان و كافران قدرتمند و حق ناپذير ، به وقت نزول عذاب الهى بر ايشان در دنيا

لمّا رأوا بأسنا . .. و خسر هنالك الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 12

12 - منافقان و مشركان ، گرفتار عذاب دنيوى و اخروى

عليهم دائرة السوء . .. و أعدّ لهم جهنّم

تعبير {دائرة السوء} _ با توجه به ذيل آيه (اخبار به عذاب جهنم) _ مى تواند ناظر به عذاب و سختى هاى دنيا باشد.

عذاب دنيوى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 10 - 3

3- تهديد مشركان حق ستيز

مكه ، از سوى خداوند به عذابى دنيوى و تيره كننده زندگى

فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {دخان مبين}، كنايه از تيره روزى و عذاب دنيوى باشد، چه اين كه برخى از مفسران اين آيه را پاسخى به دعاى پيامبر(ص) دانسته اند كه از خداوند خواست تا براى بيدار شدن مشركان، آنان را به قحطى اى همچون دوران يوسف مبتلا كند.

عذاب دنيوى مفتريان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 5

5_ مانعان راه خدا و آنان كه به خدا دروغ مى بندند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا . .. أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأرض

جمله {أُول_ئك لم يكونوا . ..} كنايه از تهديد به عذاب است و {فى الأرض} مى تواند دليل بر دنيوى بودن آن عذاب باشد.

عذاب دنيوى مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 6

6 _ مجرمان و تبهكاران در خطر گرفتارى به عذاب هاى دنيوى و سرنوشتى شوم

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

عذاب دنيوى مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 1

1_ پيامبر ( ص ) منكران ربوبيت خدا و انكار كنندگان سراى آخرت را به عذاب هاى دنيوى هشدار مى داد .

و يستعجلونك بالسيئة

عذاب دنيوى مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 129 - 4

4 - كفرورزان

به آيات و هدايت هاى الهى ، سزاوار كيفر و عذاب در دنيا هستند .

و لولا كلمة سبقت من ربّك لكان لزامًا

كلمه {لزاماً} مصدر باب مفاعله است و خبر قرار گرفتن مصدر، حاكى از مبالغه است. بنابراين مفاد جمله {لكان لزاماً} چنين مى شود: [اگر سنت مهلت نبود ]عذاب، ملازم مخالفان بود و [حتى اندك زمانى] از آنان فاصله نمى گرفت.

عذاب دنيوى مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 5

5 - عذاب تكذيب كنندگان پيامبران در آخرت ، بسى بزرگ تر و شديدتر از عذاب ذلت بار آنان در دنيااست .

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أكبر

بزرگ تر بودن عذاب اخروى، مى تواند اشاره به شديدتر بودن آن در مقايسه با عذاب هاى دنيايى باشد.

عذاب دنيوى مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 16

16_ انكار كنندگان ربوبيت خدا ، مخالفان پيامبران و پيروى كنندگان از سركشان ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و لما جاء أمرنا . .. و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 1

1_ پيامبر ( ص ) منكران ربوبيت خدا و انكار كنندگان سراى آخرت را به عذاب هاى دنيوى هشدار مى داد .

و يستعجلونك بالسيئة

عذاب دنيوى مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 1

1_ انكار كنندگان قرآن و رسالت

پيامبر ( ص ) در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) و اخروى اند .

أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة

ضمير در {أفأمنوا} مى تواند به {أكثر الناس} در آيه 103 باز گردد. در اين صورت مقصود از آن ضمير كسانى اند كه به قرآن و وحى الهى و رسالت پيامبر(ص) كافر شدند و آنها را انكار كردند.

عذاب دنيوى مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 1

1_ انكار كنندگان قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) و اخروى اند .

أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة

ضمير در {أفأمنوا} مى تواند به {أكثر الناس} در آيه 103 باز گردد. در اين صورت مقصود از آن ضمير كسانى اند كه به قرآن و وحى الهى و رسالت پيامبر(ص) كافر شدند و آنها را انكار كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 17

17_ گنهكاران و تكذيب كنندگان پيامبر ( ص ) در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين

عذاب دنيوى مكذبان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 5

5 - كافران تكذيب گر و ستيزه جوى قوم نوح و بعد از آنها ، به دليل دوزخى بودن ، به عذاب دنيوى نيز گرفتار شدند .

فأخذتهم فكيف كان عقاب . و كذلك حقّت كلمت ربّك على

الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {أنّهم أصحاب النار} _ به تقدير لام تعليل _ در مقام تعليل باشد; يعنى، چون آنان از دوزخيان هستند، به عذاب الهى گرفتار آمدند.

عذاب دنيوى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 9

9 _ اعطاى امكانات دنيوى فراوان به منافقان از جانب خداوند ، تنها به منظور عذاب و گرفتارى آنان در اين دنياست .

إنما يريد اللّه ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 57 - 6

6 _ رنج و اضطراب منافقان در جامعه اسلامى ، با وجود داشتن مال و فرزند بسيار ، نمودى از عذاب دنيوى آنان *

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم إنما يريد اللّه ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا . .. ل

برداشت فوق بدين احتمال است كه بيان زندگى دشوار منافقان، نمودى از عذاب دنيوى آنان باشد كه در آيات قبل ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 28

28 _ هيچ كس توانايى ندارد كه به منافقان ، هنگام گرفتار آمدنشان به عذاب دنيوى و اخروى ، يارى رساند .

يعذبهم اللّه . .. و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 8،9

8 _ اعطاى امكانات دنيوى فراوان به منافقان از جانب خدا ، تنها مايه عذاب و گرفتارى آنان در دنياست .

إنما يريد اللّه أن

يعذبهم بها فى الدنيا

9 _ تحقق اراده الهى به عذاب دنيوى منافقان ، از طريق اعطاى مال وفرزند فراوان و نعمت هاى ظاهرى به آنان

إنما يريد اللّه أن يعذبهم بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 12

12 _ منافقان مرموز و نهانكار ، داراى عذابى در دنيا و برزخ و نيز در قيامت *

سنعذبهم مرتين ثم يردون إلى عذاب عظيم

به احتمال اينكه مراد از عذاب قبل از آخرت، يكى عذاب دنيوى و ديگرى عذاب برزخ باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 12

12 - منافقان و مشركان ، گرفتار عذاب دنيوى و اخروى

عليهم دائرة السوء . .. و أعدّ لهم جهنّم

تعبير {دائرة السوء} _ با توجه به ذيل آيه (اخبار به عذاب جهنم) _ مى تواند ناظر به عذاب و سختى هاى دنيا باشد.

عذاب دنيوى منحرف كنندگان سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 4

4_ كافران به قيامت و آنان كه براى منحرف نشان دادن راه خدا تلاش مى كنند ، در خطر گرفتارشدن به عذاب هاى دنيوى اند .

الذين . .. يبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم ك_فرون. أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأ

عذاب دنيوى همجنس بازان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 8

8_ همجنس بازى ، ظلم است و جوامع مبتلا به آن ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و ما هى من

الظ_لمين ببعيد

مصداق مورد نظر براى {الظالمين} به قرينه آيات گذشته ، همجنس بازان مى باشد.

عذاب دنيوى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 20

20 - گرفتار شدن به خوارى و ذلت در دنيا ، سزاى يهوديانى است كه همديگر را كشتند و همكيشان خو را از ديارشان بيرون راندند .

تقتلون أنفسكم . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 11

11 _ گرفتارى گنهكاران يهود و نصارا به عذاب هاى دنيوى *

قل فلم يعذبكم بذنوبكم

چون مسيحيان خود را مصون از عذاب قيامت مى دانند، بنابراين در صورتى استدلال تمام است كه مراد از عذاب، عذابهاى دنيوى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 11

11 _ يهوديان تجاوزگر ايله ، علاوه بر چشيدن عذاب هاى دنيوى ، تا قيامت به عذاب هاى برزخى گرفتار خواهند بود .

و إذ تأذن ربك ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از ضمير {عليهم} يهوديان مسخ شده ايله باشد. بر اين اساس مقصود از {سوء العذاب} عذابهاى دنيوى نيست، بلكه به دليل {إلى يوم القيمة} مراد عذابهاى برزخى خواهد بود. يعنى: {ليبعثن عليهم من بعد موتهم إلى يوم القيمة ... .}

عظمت عذاب دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 21

21- روز فرا رسى عذاب دنيوى مشركان و كافران

، روزى بس شگفت و عظيم

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

مراد از {عذاب يوم عظيم} ممكن است عذاب دنيوى باشد.

عظمت عذاب دنيوى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 21

21- روز فرا رسى عذاب دنيوى مشركان و كافران ، روزى بس شگفت و عظيم

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

مراد از {عذاب يوم عظيم} ممكن است عذاب دنيوى باشد.

عوامل نجات از عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 3

3 - عبادت خداوند ، رعايت تقواى الهى و اطاعت از پيامبران ، از موجبات آمرزش گناهان و نجات از عذاب الهى در دنيا

أن اعبدوا اللّه . .. يغفر لكم من ذنوبكم و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

كافران و عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 14

14_ كفرپيشگان و ستمگران ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون

منشأ عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 66 - 3

3 - عذاب شدن برخى از كافران و عذاب نشدن برخى ديگر در دنيا ، به مشيت خدا بستگى دارد .

و لو نشاء لطمسنا على أعينهم . .. فأنّى يبصرون

منشأ نجات از عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 9

9 - رهايى از عذاب الهى در دنيا و آخرت ، جز با جلب رضاى خداوند و

با اراده او ممكن نيست .

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

برداشت ياد شده، از تعبير {من دون اللّه} (بدون خداوند) استفاده مى شود.

موجبات عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 5،7

5 - بنى اسرائيل در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن ، مطرود شدن و . . . ) در صورت ايمان نياوردن به قرآن و انجام ندادن اعمال صالح

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

در آيات گذشته (از 41 تا 45 و نيز آيه 62) خداوند بنى اسرائيل را به ايمان و تصديق قرآن و انجام اعمال صالح دعوت كرد و در آيه مورد بحث سرگذشت شوم اسحاب سبت را يادآور شد تا هشدارى باشد به آنها كه مبادا با سرپيچى از دعوت خدا و فرمانهاى او، به سرنوشتى همانند اصحاب سبت گرفتار آيند.

7 - سرپيچى كنندگان از احكام الهى در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 4

4 - امت هاى گنهكار و متمرد از فرمان خدا ، در خطر گرفتار شدن به كيفر هاى دنيوى و سرنوشتى شوم

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 7

7 _ برخى گناهان ، در پى دارنده عقوبت هاى دنيوى

است .

فقالوا أرنا اللّه جهرة فأخذتهم الصعقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 160 - 2

2 _ گناه و تخلف از فرامين خدا مى تواند در پى دارنده كيفر و عقوبت هاى دنيوى باشد .

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 49 - 2

2 _ ترس و اندوه، عذاب دنيوى تكذيب كنندگان آيات الهى

فمن ءامن و أصلح فلاخوف عليهم و لاهم يحزنون. و الذين كذبوا بأيتنا يمسهم العذاب

مطرح شدن عذاب براى تكذيب كنندگان، پس از نفى ترس و اندوه براى مؤمنان، اشاره به اين است كه عذاب دنيوى تكذيب كنندگان همان ترس و اندوه دنيوى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 7

7 _ تخلف جوامع از فرامين خدا، موجب سقوط معنوى آن جوامع و زمينه ساز گرفتارى آنان به عذاب دنيوى (عذاب استيصال).

و لاتتبعوا . .. و كم من قرية أهلكنها

برداشت فوق بر اين اساس است كه {فاء} در {فجاءها} بيانگر ترتيب باشد. بر اين مبنا مراد از هلاكت، هلاكت معنوى خواهد بود. يعنى جوامعى در گذشته منحرف شدند و پس از آن گرفتار عذاب الهى گشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 6

6 _ تكذيب كنندگان آيات الهى ، در خطر گرفتار شدن به عذاب دنيوى هستند .

و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 -

2

2 _ تكذيب كنندگان انبياى الهى و رسالت هاى آنان در خطر نابودى با نزول عذابى سخت و ويرانگر

الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 7

7 _ فسق و ستمگرىِ يهوديان ايله ، مايه نزول عذاب الهى بر آنان شد .

أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون

{ما} در {بما كانوا} مصدريه و {باء} سببيه است _ يعنى: أخذناهم بسبب فسقهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 13 - 6

6 _ ستيزه جويان با خدا و رسول در معرض گرفتار شدن به عقوبت هاى شديد دنيوى

ذلك . .. و من يشاقق اللّه و رسوله فإن اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 21،22

21 _ نزول عذاب بر امت هاى كافر پيشين ، پس از اصرار و مداومت آنان بر ظلم و حق ناپذيرى

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

فعل {كانوا} به همراه {يظلمون} افاده استمرار مى كند.

22 _ اصرار بر ظلم و گناه ، عامل نزول عذاب الهى

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 2،3

2_ مخالفت و ستيزه جويى با پيامبران ، موجب گرفتار شدن به عذاب هاى الهى در دنياست .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح

{شقاق} به معناى مخالفت و دشمنى است. كلمه {شقاقى} اضافه به مفعول شده و فاعلش محذوف مى باشد; يعنى، عداوتكم إياى. {جَرم} (مصدر لايجرمنّكم) به معناى

كسب كردن است. قابل ذكر است كه هر چند نهى در آيه شريفه متوجه كسب كردن شده، ولى در حقيقت شقاق، مورد نهى قرار گرفته است. بنابراين، جمله {لايجرمنّكم ...}; يعنى، با من عداوت نكنيد كه عداوت با من، مايه نزول عذابى همانند عذاب قوم نوح و ... بر شما خواهد شد.

3_ اقوام نوح ، هود ، صالح و لوط به خاطر مخالفت با پيامبران و ستيزه جويى با آنان ، به عذاب هاى دنيوى مبتلا شدند .

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 14

14_ آنان كه با قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) به مبارزه مى پردازند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 7

7- ظلم ، گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب الهى در دنيا

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. و أنذر الناس يوم يأتيهم العذاب في

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 18

18- برخى از گناهان ، در پى دارنده عذاب دنيوى اند .

فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

دعوت به دقت و ژرف كاوى در فرجام تكذيب كنندگان انبيا، مشعر به اين نكته است كه تكذيب گران گرفتار عذاب شده اند. بنابراين به دست مى آيد كه برخى از گناهان (تكذيب انبيا) عذاب دنيوى در پى دارند.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 10

10- ارتكاب برخى از گناهان ، عذاب دنيوى در پى دارد .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 7

7- فقر ، ناامنى و عذاب دنيوى ، دستاورد تكذيب كنندگان انبيا و رسولان الهى

فأذقها الله لباس الجوع و الخوف . .. رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 7

7- كفر به خداوند ، موجب كيفر شدن به وسيله بلا هاى طبيعى

فيرسل عليكم قاصفًا من الريح فيغرقكم بما كفرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 1،2

1 - اشاعه فحشا در ميان مردم ، گناهى بزرگ و در پى دارنده عذابى دردناك در دنيا و آخرت

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخر

{فاحشة} به هر عمل و سخن بسيار زشت گفته مى شود و اين واژه كنايه از گناه زنا و فساد جنسى است. عبارت {أن تشيع الفاحشة} نيز به دو گونه قابل معنا و تفسير كردن است: 1_ اشاعه فحشا و رواج گناهان جنسى. 2- رواج و پخش اخبار مربوط به فحشا و روابط جنسى ديگران، كه در اين صورت كلمه اى در تقدير است; يعنى، {أن تشيع خبر الفاحشة}.

2 - بازى با حيثيت مؤمنان و بدنام ساختن آنان ، معصيتى بزرگ و داراى فرجامى سخت و دردناك در دنيا

و آخرت

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 16

16 - غير از شرك ، گناهان ديگرى وجود دارد كه موجب گرفتار شدن به عذاب دنيوى مى شود .

فانظروا كيف كان ع_قبة الذين . .. كان أكثرهم مشركين

فرمان به مطالعه در عاقبت كسانى كه به خاطر انحراف و پيمودن راه نادرست، گرفتار عذاب شدند و آنگاه يادآورى اين نكته كه اكثر آنان، مشرك بودند، نشان مى دهد كه در ميان گرفتار شدگان به عذاب، غير مشرك هم بوده اند. بديهى است از آن جايى كه موحدان، گرفتار عذاب نمى شوند، به دست مى آيد كه آنان، گناهكار بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 5

5 - كفر و حق ستيزى ، موجب عذاب ذلت بار دنيايى و عذاب فراگير و دائمى دوزخ

من يأتيه عذاب يخزيه و يحلّ عليه عذاب مقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 45 - 9

9 - انكار و يا ترديد در حقانيت قرآن ، موجب استحقاق عذاب دنيايى است .

و لولا كلمة سبقت من ربّك لقضى بينهم

از اين كه سنت الهى بر امهال است، استفاده مى شود كه كافران مستحق عذاب اند (هرچند كه عذاب نشوند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 10

10 - تفرقه افكنى و اختلاف دينى ، عامل استحقاق عذاب دنيوى از سوى خداوند

و لولا

كلمة سبقت من ربّك إلى أجل مسمًّى لقضى بينهم

از يادآورى مهلت براى مجرمان، مى توان استفاده كرد كه آنان مستحق عذاب اند; ولى مهلت از پيش تعيين شده الهى، مانع نزول عذاب بر آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 9

9 - استهزا و تمسخر آيات الهى ، درپى دارنده عذاب ها و گرفتارى هاى دنيايى

إذا هم منها يضحكون . .. و أخذن_هم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 6

6 - كفر ، از موجبات عذاب و داراى پيامدى تلخ در دنيا و آخرت

الذين كفروا من قبل فذاقوا و بال أمرهم و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 4

4 - عصيان فرمان هاى پيامبران ، از موجبات عقوبت سخت الهى در دنيا

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 5

5 - بت پرستى و ارتكاب خطا ها و گناهان ، از موجبات عذاب الهى در دنيا و عالم برزخ است .

ممّا خطي__تهم أُغرقوا فأُدخلوا نارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 12

12 - گمراه كردن مردم ، از موجبات نزول عذاب الهى در دنيا

ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين . .. إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 7

7

- تكذيب پيامبران و معجزات آنان ، سرپيچى از رهنمود هاى ايشان و بازداشتن مردم از گرايش به آنان ، مايه گرفتارى به عذاب در دنيا و آخرت

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

نجات از عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 4

4 _ از حقوق مؤمنان بر خداوند ، نجات آنان از عذاب هاى دنيوى است .

كذلك حقاً علينا ننج المؤمنين

ويژگيهاى عذاب دنيوى مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 1

1 - عذاب دنيايى تكذيب كنندگان پيامبران الهى در تاريخ ، عذابى ذلت بار و خواركننده بود .

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا

هشدار به عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 1

1_ پيامبر ( ص ) منكران ربوبيت خدا و انكار كنندگان سراى آخرت را به عذاب هاى دنيوى هشدار مى داد .

و يستعجلونك بالسيئة

عذاب هاى

استهزاى عذاب هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 4

4- كافران دين ستيز مكه ، وعده ها و تهديد هاى الهى ( عذاب ، كيفراخروى و . . . ) را مورد استهزا و تمسخر قرار مى دادند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد

جمله استفهاميه {و يقولون متى ه_ذا الوعد} براى تهكّم و استهزا است.

بى نظيرى عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 25 - 1

1 - عذاب هاى الهى در آخرت

، بى نظير و غير قابل تشبيه با عذاب هاى ديگران است .

فيومئذ لايعذّب عذابه أحد

ضمير {عذابه} به {ربّك} در آيات پيشين برمى گردد و مفاد آيه شريفه، اين است كه در قيامت، مانند عذاب خداوند هيچ كس عذاب نمى كند.

حتميت عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 26 - 2

2 - عذاب هاى الهى در آخرت ، گريزناپذير است .

و لايوثق وثاقه أحد

زمينه عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 26 - 3

3 - كسانى كه يتيمان را گرامى نداشته و بر تغذيه مساكين توصيه نمى كنند و به ناحق ارث ديگران را تصرف كرده و به مال دنيا دل بسته اند ، در قيامت به سخت ترين شكل به بند كشيده خواهند شد .

لاتكرمون . .. لاتح_ضّون ... تأكلون ... تحبّون ... و لايوثق وثاقه أحد

ممكن است ضمير {وثاقه} به {الإنسان} برگردد. در اين صورت {وثاق} به مفعول خود اضافه شده است.

زمينه نجات از عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 4

4 - آزمون دانستن فقر و غنا ، گرامى داشت يتيمان ، سير كردن گرسنگان ، تصرف نكردن ارث ديگران و پرهيز از مال دوستى ، زمينه ساز اعتماد به رهايى از صحنه هاى وحشت بار قيامت

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

{نفس مطمئن} _ به قرينه آيات پيشين _ انسانى است كه از اوصاف ذكر شده در آن آيات، مبرّا باشد.

شدت عذاب

هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 6

6 - عذاب هاى آخرت ، نسبت به كيفر هاى دنيوى ، شديدتر و پايدارتر است .

و لعذاب الأخرة أشدّ و أبقى

عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 12 - 3

3 - قيد و بند هاى گران و آتش افروخته ، از عذاب هاى الهى در قيامت

إنّ لدينا أنكالاً و جحيمًا

عذاب هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 4

4- به هلاكت رساندن گروهى از مردم و به دنبال آن ايجاد بحران روانى در بازماندگان ، از جمله عذاب هاى دنيوى خداوند

أو يأخذهم على تخوّف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 6

6 - عذاب هاى آخرت ، نسبت به كيفر هاى دنيوى ، شديدتر و پايدارتر است .

و لعذاب الأخرة أشدّ و أبقى

عوامل عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 25 - 2

2 - ترك يتيم نوازى ، بى توجّهى به تغذيه فقيران ، تصاحب ارث ديگران و دلبستگى شديد به ثروت ، مايه گرفتارى به عذابى بى نظير در قيامت

فيومئذ لايعذّب عذابه أحد

ضمير {عذابه}، ممكن است به انسان برگردد كه در آيات پيشين ويژگى هاى او بيان شده بود. در اين صورت عذاب _ كه اسم مصدر و به معناى تعذيب است _ به مفعول خود اضافه شده است و مفاد آيه شريفه

اين است كه عذاب كردن آن فرد، به گونه اى انجام مى گيرد كه كسى _ جز خداوند _ آن گونه عذاب نمى كند.

فلسفه عذاب هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 3

3 - هدف اصلى عذاب هاى دنيوى خداوند ، تنبّه و بازدارندگى است و نه تنبيه تنها .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى . .. لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 11

11 - عذاب و كيفر الهى در دنيا حكمت آميز است .

ممّا خطي__تهم أُغرقوا . .. ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا . إنّك إن تذر

موجبات عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 45 - 1

1 - كافران صدراسلام ، نسبت به هشدار هاى الهى مبنى بر پرهيز از گناه و رفتارى كه موجب مجازات الهى در دنيا ( عذاب استيصال ) و در آخرت مى شود ، بى اعتنايى كرده و گوش فرانمى دادند .

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {ما بين أيديكم} (آنچه در پيش روى شما است) گناهانى است كه موجب مجازات هاى الهى در دنيا (همچون غرق شدن) مى شود و مقصود از {ما خلفكم} (آنچه پشت سر شما است) گناهانى است كه بعداً موجب مجازات الهى در آخرت مى گردد. گفتنى است كه تعبير به {پشت سر} از آن رو است كه هنوز نيامده و گويى پشت سر انسان در حركت است.

جواب {إذا}، به قرينه ذيل آيه بعد (كانوا عنها معرضين) {أعرضوا} است.

موجبات عذاب هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 2،3،4

2- ستم گرى و كفر برخى از جوامع پيشين ، مايه هلاكت آنان با عذاب ويران كننده الهى است .

أهلكن_هم لمّا ظلموا

مراد از ظلم در {ظلموا} _ به قرينه آيات قبل _ اِعراض از آيات خدا است.

3- كفر و ستم ، باعث سقوط و هلاك ملتّ ها است .

و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا

4- نابود ساختن جوامع ، در نتيجه گناه و ستم شان ، سنّت ديرينه الهى در كيفر ظالمان است .

و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 45 - 1

1 - كافران صدراسلام ، نسبت به هشدار هاى الهى مبنى بر پرهيز از گناه و رفتارى كه موجب مجازات الهى در دنيا ( عذاب استيصال ) و در آخرت مى شود ، بى اعتنايى كرده و گوش فرانمى دادند .

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {ما بين أيديكم} (آنچه در پيش روى شما است) گناهانى است كه موجب مجازات هاى الهى در دنيا (همچون غرق شدن) مى شود و مقصود از {ما خلفكم} (آنچه پشت سر شما است) گناهانى است كه بعداً موجب مجازات الهى در آخرت مى گردد. گفتنى است كه تعبير به {پشت سر} از آن رو است كه هنوز نيامده و گويى پشت سر انسان در حركت است. جواب {إذا}، به قرينه ذيل آيه بعد

(كانوا عنها معرضين) {أعرضوا} است.

ويژگيهاى عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 25 - 1

1 - عذاب هاى الهى در آخرت ، بى نظير و غير قابل تشبيه با عذاب هاى ديگران است .

فيومئذ لايعذّب عذابه أحد

ضمير {عذابه} به {ربّك} در آيات پيشين برمى گردد و مفاد آيه شريفه، اين است كه در قيامت، مانند عذاب خداوند هيچ كس عذاب نمى كند.

ويژگيهاى عذاب هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 25 - 4

4 - امكان وجود مشابه ، براى عذاب هاى دنيوى خداوند

فيومئذ

قيد {يومئذ} بى نظير بودن عذاب هاى الهى را به آخرت اختصاص داده است; بنابراين وجود مشابه را براى عذاب هاى دنيوى، نفى نكرده است.

عذر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عذر

رد عذر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 10

10 - پذيرفته نشدن عذر ستمگران ، دورى آنان از رحمت خداوند و جاى گرفتن در سرايى بد ، مظهر نصرت الهى به پيامبران و مؤمنان در قيامت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين معذر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، بيانگر چگونگى نصرت الهى در قيامت از رسولان و مؤمنان است كه در آيه پيش (يوم يقوم الأشه_د) به آن اشاره شده بود.

رد عذر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 6 - 4

4 - با ارائه شدن وحى و پيام هاى الهى ،

هيچ عذر و بهانه اى براى كافران و انسان هاى متخلّف ، در پيشگاه خداوند قابل قبول نيست .

فالملقي_ت ذكرًا . عذرًا أو نذرًا

مطلب ياد شده، در واقع پيام اصلى آيه شريفه است.

رد عذر كافران پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 9

9- تبعيت كوركورانه از رهبران گمراه ، عذرى براى رهايى از عذاب الهى در قيامت نيست .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا . .. من شىء

درخواست كمك از رهبران گمراه در قيامت براى كاستن از عذاب از سوى كسانى كه تابع محض بوده اند، حكايت از آن دارد كه تبعيت بى چون و چرا موجب نمى شود كه عذاب برداشته شود، بلكه پيروان نيز عذاب خواهند شد.

رد عذر گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 6 - 4

4 - با ارائه شدن وحى و پيام هاى الهى ، هيچ عذر و بهانه اى براى كافران و انسان هاى متخلّف ، در پيشگاه خداوند قابل قبول نيست .

فالملقي_ت ذكرًا . عذرًا أو نذرًا

مطلب ياد شده، در واقع پيام اصلى آيه شريفه است.

رد عذر متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 7

7 _ لزوم خوددارى از پذيرش عذر متخلفان از جهاد ، قبل از بررسىِ درستى يا نادرستى ادعاى آنان

لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا و تعلم الكذبين

مقصود از اذن دادن در آيه فوق، اذن ترك جهاد براى كسانى است كه از شركت در

جهاد خود را معذور دانسته اند و خداوند چنين اذنى را بدون بررسى معذور بودن يا نبودن متخلفان از جهاد، سرزنش و محكوم كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 7

7 _ باز بودن راه توبه براى متخلفان از جهاد ، با وجود مأموريت مؤمنان به نپذيرفتن عذرتراشى آنان *

لن نؤمن لكم . .. و سيرى اللّه عملكم و رسوله

جمله {سيرى اللّه . .. } مى تواند بيانگر اين جهت باشد كه اگر چه مؤمنان نبايد براى عذرخواهى متخلفان از جهاد وقعى بنهند، ولى اين بدان معنا نيست كه آنان راهى به سوى توبه نداشته باشند ; بلكه توبه آنان منوط به عملكرد آينده شان است كه خدا و پيامبر(ص) بر آن ناظر خواهند بود.

رد عذر متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 9

9 _ إخبار خداوند به بى اساس بودن عذرتراشى متخلفان از جنگ تبوك به دليل ادامه داشتن كجروى ها و تخلفات آنان در آينده

قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم . .. و سيرى اللّه عملكم

جمله {سيرى اللّه . .. } مى تواند بيانگر علت عدم پذيرش عذر متخلفان باشد ; يعنى، عملكرد خلاف اينان در آينده، خود بهترين گواه بر نادرستى معذرت جويى آنان خواهد بود.

رد عذر مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 75 - 4

4 - اقدام خداوند به بستن راه هرگونه عذر و بهانه بر روى اهل شرك ، با برگزيدن افراد خبره آن جوامع جهت

پاسخ گويى به سؤالات خود در قيامت

و نزعنا من كلّ أُمّة شهيدًا

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند به جاى اين كه مستقيماً از مردم مطالبه دليل كند، افراد خبره اى را از ميان آنان بيرون مى آورد و در حضور آن جوامع، از آن افراد مى خواهد كه برهان خود را براى شرك بيان كنند.

رد عذر معرضان از سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 2

2 - اخطار هاى الهى درباره عذاب ، از ميان برنده هرگونه عذر در ترك راه خدا

إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا

جملاتى نظير {إنّا أنذرناكم} _ كه پس از هشدار به عذاب گفته شود _ خبر از تحقق انذار نيست; زيرا مخاطب به آن آگاه است; بلكه در مقام اظهار برائت و قطع عذر مخاطب است. ذكر اين جمله پس از {من شاء اتّخذ...} _ در آيه قبل - گوياى معذور نبودن كسى است كه سير زندگانى خود را، به سوى خدا قرار نمى دهد.

رد عذر منافقان استهزاگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 2

2 _ پذيرفته نشدن عذر منافقان استهزاكننده به اسلام و پيامبر ( ص )

كنتم تستهزءون. لا تعتذروا قد كفرتم بعد إيمنكم

شرايط قبول عذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 16

16- پذيرش عذر بر زبان راندن كلمات كفرآميز در شرايط سخت و ناچارى ، مشروط به نشان دادن صداقت خويش با هجرت ، جهاد و مقاومت در راه خداست .

من كفر بالله

. .. إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن ... إن ربّك للذين هاجروا

شرايط قبول عذر مكلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 8

8 _ پذيرفته شدن عذر مكلف از سوى خداوند ، مشروط به خلوص و حسن نيت است .

ليس على . .. حرج إذا نصحوا للّه و رسوله

صداقت در عذر خواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 16

16- پذيرش عذر بر زبان راندن كلمات كفرآميز در شرايط سخت و ناچارى ، مشروط به نشان دادن صداقت خويش با هجرت ، جهاد و مقاومت در راه خداست .

من كفر بالله . .. إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن ... إن ربّك للذين هاجروا

عذر اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 7 - 1

1 - اعلام پذيرفته نشدن هيچ عذرى از كافران دوزخى در قيامت

ي_أيّها الذين كفروا لاتعتذروا اليوم

عذر بدتر از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 6

6 _ عذر منافقان ، عذر بدتر از گناه و مايه برملا شدن كفر باطنى آنان بود .

إنما كنا نخوض و نلعب . .. لا تعتذروا قد كفرتم بعد إيمنكم

عذر بر تكذيب آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 7

7 _ انسان ها با نزول قرآن و دريافت آن هيچ عذر و توجيهى براى گرايش به كفر ، به فراموشى سپردن

قيامت ، فريب خوردن به حيات دنيا و انكار آيات الهى ندارند .

الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً . .. و لقد جئنهم بكتب

آيه مورد بحث در پى بيان گرفتارى كافران به آتش دوزخ و بيان عامل دوزخى شدن آنان، اشاره به اتمام حجت الهى براى همگان دارد. يعنى با نزول قرآن و معارف آن بهانه اى براى روى آورى به عقايد و اعمالى كه در آيه قبل علل گرفتارى به دوزخ معرفى شده، وجود ندارد.

عذر بر دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 7

7 _ انسان ها با نزول قرآن و دريافت آن هيچ عذر و توجيهى براى گرايش به كفر ، به فراموشى سپردن قيامت ، فريب خوردن به حيات دنيا و انكار آيات الهى ندارند .

الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً . .. و لقد جئنهم بكتب

آيه مورد بحث در پى بيان گرفتارى كافران به آتش دوزخ و بيان عامل دوزخى شدن آنان، اشاره به اتمام حجت الهى براى همگان دارد. يعنى با نزول قرآن و معارف آن بهانه اى براى روى آورى به عقايد و اعمالى كه در آيه قبل علل گرفتارى به دوزخ معرفى شده، وجود ندارد.

عذر بر فراموشى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 7

7 _ انسان ها با نزول قرآن و دريافت آن هيچ عذر و توجيهى براى گرايش به كفر ، به فراموشى سپردن قيامت ، فريب خوردن به حيات دنيا و انكار آيات الهى ندارند .

الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً . ..

و لقد جئنهم بكتب

آيه مورد بحث در پى بيان گرفتارى كافران به آتش دوزخ و بيان عامل دوزخى شدن آنان، اشاره به اتمام حجت الهى براى همگان دارد. يعنى با نزول قرآن و معارف آن بهانه اى براى روى آورى به عقايد و اعمالى كه در آيه قبل علل گرفتارى به دوزخ معرفى شده، وجود ندارد.

عذر بر كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 7

7 _ انسان ها با نزول قرآن و دريافت آن هيچ عذر و توجيهى براى گرايش به كفر ، به فراموشى سپردن قيامت ، فريب خوردن به حيات دنيا و انكار آيات الهى ندارند .

الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً . .. و لقد جئنهم بكتب

آيه مورد بحث در پى بيان گرفتارى كافران به آتش دوزخ و بيان عامل دوزخى شدن آنان، اشاره به اتمام حجت الهى براى همگان دارد. يعنى با نزول قرآن و معارف آن بهانه اى براى روى آورى به عقايد و اعمالى كه در آيه قبل علل گرفتارى به دوزخ معرفى شده، وجود ندارد.

عذر بر گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 7

7 _ انسان ها با نزول قرآن و دريافت آن هيچ عذر و توجيهى براى گرايش به كفر ، به فراموشى سپردن قيامت ، فريب خوردن به حيات دنيا و انكار آيات الهى ندارند .

الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً . .. و لقد جئنهم بكتب

آيه مورد بحث در پى بيان گرفتارى كافران به آتش دوزخ و بيان عامل دوزخى شدن آنان، اشاره

به اتمام حجت الهى براى همگان دارد. يعنى با نزول قرآن و معارف آن بهانه اى براى روى آورى به عقايد و اعمالى كه در آيه قبل علل گرفتارى به دوزخ معرفى شده، وجود ندارد.

عذر بر گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 11

11 _ جهل آدمى ، عذرى بر گناهان او در پيشگاه خداوند

لم يصروا على ما فعلوا و هم يعلمون

عذر برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 13 - 8

8_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن بنى يعقوب لما سألوا أباهم يعقوب أن يأذن ليوسف فى الخروج معهم قال لهم { إنى أخاف أن يأكله الذئب و أنتم عنه غافلون } . . . قرّب يعقوب لهم العلّة اعتلّوا بها فى يوسف ( ع ) ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: فرزندان يعقوب هنگامى كه از پدر خواستند تا اذن دهد كه يوسف با آنان بيرون رود، پدرشان گفت: من مى ترسم كه او را گرگ بخورد و شما از او غافل باشيد . .. پس يعقوب عذرى را كه آنان براى نياوردن يوسف اظهار كردند به [ذهن آنان ]نزديك كرد}.

عذر به پيشگاه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 8،14

8 _ داشتن عذر در پيشگاه خداوند و نيز اميد به پرهيز تجاوزگران از تجاوز خويش ، پاسخ موعظه گران يهود به اعتراض تاركان نهى از منكر

قالوا معذرة إلى ربكم و لعلهم يتقون

{معذرة} مصدر

و به معناى حجت داشتن است. اين كلمه مفعولٌ له براى فعل مقدّر {نعظهم} مى باشد ; يعنى آنان را موعظه مى كنيم تا در پيشگاه خدا حجت و عذر داشته باشيم.

14 _ تنها مصلحان و نهى كنندگان از منكر در جوامع فسادپيشه ، داراى عذرى قابل قبول در پيشگاه خداوند هستند .

لم تعظون قوماً . .. قالوا معذرة إلى ربكم

عذر جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 14

14 _ تنها مصلحان و نهى كنندگان از منكر در جوامع فسادپيشه ، داراى عذرى قابل قبول در پيشگاه خداوند هستند .

لم تعظون قوماً . .. قالوا معذرة إلى ربكم

عذر در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 34

34 _ ناتوانى ، عذر براى مكلف است ، نه رافع تكليف

و ان كنتم مرضى . .. فلم تجدوا ... انّ اللّه كان عفوّاً غفوراً

توصيف خداوند به {عفوّ} و {غفور} پس از مسأله تيمم به جاى غسل و وضو، بيانگر اين است كه اصل تكليف باقى است و خداوند به خاطر عذر مكلّف، وى را خواهد بخشيد.

عذر در گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 13

13 _ پس از نزول آيات و اتمام حجّت ، عذرى براى تمرّد نيست .

كم اتيناهم من اية بيّنة . .. و من يبدّل نعمة اللّه من بعد ما جاءته

عذر غير مقبول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 16

16

_ جبر محيط با توان خروج از آن ، عذرى غير قابل قبول براى ترك تكاليف الهى

قالوا كنّا مستضعفين فى الارض قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 16

16 _ ناتوانى از درك معارف دين در نتيجه لجاج و كفر ، كافران را نزد خدا معذور نمى سازد .

بل طبع اللّه عليها بكفرهم

چنانچه مقصود از جمله {قلوبنا غلف} اين معنا باشد كه يهوديان واقعاً از درك تعاليم پيامبر اسلام و يا ديگر انبيا عاجز بودند و بر اين اساس خود را معذور مى پنداشتند، جمله {بل طبع اللّه} بيانگر اين نكته است كه ناتوانى يهود از درك سخنان پيامبر(ص) نمى تواند عذرى در پيشگاه خداوند محسوب شود چون كفرورزى آنان عامل چنين وضعيتى براى آنان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 13،18

13 _ قساوت قلب و نفهميدن حق ، آنگاه كه پيامد گناه و كيفر آن باشد ، عذر نيست .

لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

بنى اسرائيل گر چه به سبب ناتوانى از درك حقايق مرتكب تحريف شدند، ولى چون اين ناتوانى ناشى از گناه خود آنان بوده است، مورد مذمت خداوند قرار گرفتند. بنابراين عجز از فهميدن حق، اگر پيامد گناه باشد، نمى تواند عذر شمرده شود.

18 _ فراموشى ، آنگاه كه پيامد گناه و كيفر آن باشد ، عذر نيست .

و نسوا حظاً مما ذكروا به

از اينكه خداوند بنى اسرائيل را به خاطر فراموشى دستورات الهى مذمت كرده، معلوم مى شود فراموشى آنان عذر نبوده

است. چرا كه اين فراموشى، كيفر پيمان شكنى آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 2

2 _ هدايت نايافتگان در صورت آگاهى از وجود قرآن، هيچ عذرى در پيشگاه خدا نخواهند داشت.

هذا كتب أنزل نه . .. أن تقولوا إنما أنزل الكتب على طائفتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 9

9 _ غفلت آدمى از ربوبيت خدا در نشئه حجاب و حيات دنيوى ، با سابقه نشئه شهود ، عذرى غير قابل پذيرش

أشهدهم على أنفسهم . .. أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 1،5

1 _ وجود نشئه شهود و آگاه شدن آدمى به ربوبيت و وحدانيت خدا در آن نشئه ، از ميان برنده هر گونه عذر و بهانه اى براى روى آورى به شرك

و أشهدهم على أنفسهم . .. أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا

5 _ گرايش به شرك به خاطر شركورزى پدران ، عذر واهى و ناپذيرفتنى در پيشگاه خداوند

أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا من قبل و كنا ذرية من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 4

4- جوّ اجتماعى و جبر محيطى ، عذرى پذيرفته شده براى توجيه رنگ پذيرى از جامعه نيست .

ه_ؤلاء قومنا اتخذوا من دونه ءالهة

بيان گرايش اصحاب كهف به توحيد و ايمان آنان در محيطى سراسر كفر، اشاره به اين نكته دارد كه انسان ها مى توانند از محيط،

رنگ نپذيرفته، بلكه در مسير حق، برخلاف جريان عمومى جامعه، حركت كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 12

12 - فقر ، عذرى ناپذيرفتنى براى خوددارى افراد غير متأهل از اقدام به ازدواج

و أنكحوا الأي_مى . .. إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 15

15 - ر ها كردن تقواپيشگى و احسان ، به خاطر دلبستگى به وطن و محل سكونت ، عملى ناپسند و عذرى ناپذيرفتنى

ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم . .. و أرض اللّه وسعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 4،5

4 - ستم پيشگى ، گناهى نابخشودنى و عذرناپذير در قيامت

يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم

آمدن كلمه {الظالمين} به صورت وصفى، بيانگر اين نكته است كه مقصود از آن، فردى نيست كه در زندگى اندكى ستم كرده باشد; بلكه كسى است كه چنان به اين گناه آلوده شده كه به آن شهرت يافته و عادت كرده است.

5 - كفر و شرك ، ستمى غيرقابل بخشش و عذرناپذير در پيشگاه خداوند

يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم

مقصود از {الظالمين} _ به قرينه آيات گذشته _ كافران و مشركان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 16

16 - انسان ها ، فاقد هر عذر و بهانه ، در پيشگاه پروردگار خويش پس از آمدن وحى

إن هى إلاّ أسماء سمّيتموها. .. و لقد جاءهم من ربّهم الهدى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 7 - 1،2

1 - اعلام پذيرفته نشدن هيچ عذرى از كافران دوزخى در قيامت

ي_أيّها الذين كفروا لاتعتذروا اليوم

2 - كافران دوزخى ، هيچ عذر موجه و قابل قبولى براى گزينش راه كفر خويش ندارند .

ي_أيّها الذين كفروا لاتعتذروا اليوم

برخى از مفسران نوشته اند: اين كه به كافران اعلان مى شود كه عذر نياوريد، به اين سبب است كه آنان هيچ عذر قابل قبول و منطقى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 6 - 4

4 - با ارائه شدن وحى و پيام هاى الهى ، هيچ عذر و بهانه اى براى كافران و انسان هاى متخلّف ، در پيشگاه خداوند قابل قبول نيست .

فالملقي_ت ذكرًا . عذرًا أو نذرًا

مطلب ياد شده، در واقع پيام اصلى آيه شريفه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 36 - 1،2

1 - تكذيب كنندگان روز جزا ، در آن روز اجازه عذرخواهى نخواهند داشت .

و لايؤذن لهم فيعتذرون

2 - عذر كافران تكذيب گر در روز رستاخيز ، پذيرفته نخواهد شد .

و لايؤذن لهم فيعتذرون

عذر غيرمقبول كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 15 - 2

2 - كافران ، خود مى دانند كه عذرتراشى هايشان دورغ است .

و لو ألقى معاذيره

عذر فراموشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 4

4- نسيان ، عذرى قابل پذيرش است .

لاتواخذنى بما نسيت

عذر گمراهان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 2

2 _ هدايت نايافتگان در صورت آگاهى از وجود قرآن، هيچ عذرى در پيشگاه خدا نخواهند داشت.

هذا كتب أنزل نه . .. أن تقولوا إنما أنزل الكتب على طائفتين

عذر مصلحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 14

14 _ تنها مصلحان و نهى كنندگان از منكر در جوامع فسادپيشه ، داراى عذرى قابل قبول در پيشگاه خداوند هستند .

لم تعظون قوماً . .. قالوا معذرة إلى ربكم

عذر مقبول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 8،9

8 _ ناتوانى مستضعفان درمانده از هجرت ، عذرى قابل قبول در پيشگاه خداوند

قالوا كنّا مستضعفين فى الارض قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها . .. ال

9 _ كسانى كه توان انجام تكاليف الهى را ندارند ، در پيشگاه خداوند معذورند .

الّا المستضعفين . .. لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 23

23 _ جهالت، عذرى قابل قبول براى اغماض و گذشت از خطاكاران

أنه من عمل منكم سوءاً بجهلة ثم تاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 14

14 _ فراموشى عذرى قابل قبول از مكلف است.

و إما ينسينك الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 1،3

1 _ بر كسانى كه از همنشينى با بيهوده گويان درباره قرآن و اسلام پرهيز مى كنند،

ولى بناچار سخنان آنها را مى شنوند، گناهى نيست.

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى لعلهم يتقون

در اين برداشت، {يتقون} به معناى لغوى آن گرفته شده است.

3 _ بر كسانى كه در همنشينى با مغالطه گران درباره قرآن و اسلام از بحث پرهيز نموده و سعى در بازداشتن ديگران كنند، گناهى نيست.

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى

در اين برداشت، {يتقون} به معناى لغوى آن و متعلق آن {خوض} گرفته شده است. علاوه بر اين كه {ذكرى} نيز مفعول مطلق براى فعل محذوف {يذكرونهم} فرض شده است; يعنى: {يتقون الخوض و لكن يذكرونهم ذكرى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 8

8 _ پيروى نكردن از كتب آسمانى در صورت دسترسى نداشتن به محتواى آنها، عذرى قابل پذيرش در پيشگاه خدا

و إن كنا عن دراستهم لغفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 11

11 _ غفلت ، عذرى قابل پذيرش در پيشگاه خداوند

أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 7

7- ناتوانى مالى و عدم امكانات مناسب ، عذرى پذيرفته شده و بجا در ترك انفاق و اداى حق خويشاوندان و مستمندان

و ءات ذاالقربى حقّه . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 4

4- نسيان ، عذرى قابل پذيرش است .

لاتواخذنى بما

نسيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 11

11 - موضع گيرى در برابر انديشه هاى نو و بى سابقه ، امرى طبيعى و عذرى قابل قبول

أم جاءهم ما لم يأت ءاباءهم الأوّلين

از اين آيه استفاده مى شود كه: اگر نزول كتاب امرى بى سابقه بود، موضع گيرى كافران در برابر قرآن قابل پذيرش بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 34

34 - اكراه بر گناه ، عذرى قابل قبول براى سلب مسؤوليت از اكراه شدگان

فإنّ اللّه من بعد إكرههنّ غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 16

16 - مريضى ، تأمين نياز هاى زندگى و شركت در جنگ با دشمن ، از عذر هاى پذيرفته شده براى كاستن از عبادت شبانه و شب زنده دارى

علم أن سيكون منكم مرضى . .. فاقرءوا ما تيسّر منه

عذر مقبول هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 21 - 8

8 - اعلام سليمان ( ع ) به بخشودن هدهد ، در صورت آوردن دليلى روشن و قابل قبول براى غيبت خود

لأُعذّبنّه . .. أو ليأتينّى بسلط_ن مبين

عذر ناهيان از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 14

14 _ تنها مصلحان و نهى كنندگان از منكر در جوامع فسادپيشه ، داراى عذرى قابل قبول در پيشگاه خداوند هستند .

لم تعظون قوماً . .. قالوا معذرة إلى ربكم

عوامل رد

عذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 9

9 - ستم پيشگى ، موجب پذيرفته نشدن عذر آدمى از گناه ، محروميت از رحمت خدا و جاى گرفتن در سراى بد

يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم و لهم اللعنة و لهم سوء الدار

عوامل عذر خواهى از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 17

17 _ درماندگى ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه به خاطر آمدن كرده هاى زشت ، اظهار ندامت و شرمسارى در پيشگاه خدا و پوزش طلبى انسان از آن خطا ها و ناسپاسيها

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه . .. لنكوننّ من الشكرين

قبول عذر خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 3

3- پذيرفتن عذرخواهى خطاكاران و قبول درخواست عفو و گذشت آنان ، از صفات اولياى الهى است .

لاتؤاخذنى بما نسيت . .. فانطلقا

قبول عذر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 1

1- خضر ( ع ) عذرخواهى موسى ( ع ) را پذيرفت و اجازه ادامه همراهى را به او داد .

فانطلقا

قبول عذر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 16

16 _ پذيرش عذر مؤمنان براى معافيت از جهاد ، تبلور غفران و رحمت الهى

ليس على الضعفاء . .. و اللّه غفور رحيم

قطع عذر در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

قصص - 28 - 75 - 4

4 - اقدام خداوند به بستن راه هرگونه عذر و بهانه بر روى اهل شرك ، با برگزيدن افراد خبره آن جوامع جهت پاسخ گويى به سؤالات خود در قيامت

و نزعنا من كلّ أُمّة شهيدًا

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند به جاى اين كه مستقيماً از مردم مطالبه دليل كند، افراد خبره اى را از ميان آنان بيرون مى آورد و در حضور آن جوامع، از آن افراد مى خواهد كه برهان خود را براى شرك بيان كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 12 - 5

5 - عذر ها و حجت هاى مجرمان و تبهكاران ، در روز قيامت ، قطع مى شود .

و يوم تقوم الساعة يبلس المجرمون

گفته شده كه معناى {إبلاس}، سكوت و قطع شدن حجت است (مفردات راغب).

موانع قبول عذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 11

11 _ استمرار و مداومت بر جرم ، مانع پذيرفته شدن توبه و عذرخواهى انسان از درگاه الهى

لا تعتذروا . .. نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين

موانع قبول عذر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 1

1 - كفر و گرايش به شرك ، سبب پذيرفته نشدن عذرخواهى و درخواست كافران و مشركان براى رهايى خويش از عذاب الهى

ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

{ذلكم} اشاره به مطلب گذشته (عذاب شدن) دارد; يعنى، {ذلكم الذى أنتم فيه من العذاب}. گفتنى است كه

{باء} در {بأنّه} براى سببيت مى باشد.

موانع قبول عذر مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 1

1 - كفر و گرايش به شرك ، سبب پذيرفته نشدن عذرخواهى و درخواست كافران و مشركان براى رهايى خويش از عذاب الهى

ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

{ذلكم} اشاره به مطلب گذشته (عذاب شدن) دارد; يعنى، {ذلكم الذى أنتم فيه من العذاب}. گفتنى است كه {باء} در {بأنّه} براى سببيت مى باشد.

موانع قبول عذر منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 5

5 _ كفر منافقان ، پس از ايمان ظاهريشان ، مانع پذيرفته شدن عذر آنان است .

لا تعتذروا قد كفرتم بعد إيمنكم

عذر خواهى

{عذر خواهى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 13

13 _ پس از نزول آيات و اتمام حجّت ، عذرى براى تمرّد نيست .

كم اتيناهم من اية بيّنة . .. و من يبدّل نعمة اللّه من بعد ما جاءته

صداقت در عذر خواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 16

16- پذيرش عذر بر زبان راندن كلمات كفرآميز در شرايط سخت و ناچارى ، مشروط به نشان دادن صداقت خويش با هجرت ، جهاد و مقاومت در راه خداست .

من كفر بالله . .. إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن ... إن ربّك للذين هاجروا

عوامل عذر خواهى از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 17

17 _ درماندگى ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه به خاطر آمدن كرده هاى زشت ، اظهار ندامت و شرمسارى در پيشگاه خدا و پوزش طلبى انسان از آن خطا ها و ناسپاسيها

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه . .. لنكوننّ من الشكرين

عرب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عرب

اتمام حجت بر عرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 1

1 - عربى بودن قرآن ، اتمام حجت خداوند بر مردم عرب است .

و لو جعلن_ه قرءانًا أعجميًّا لقالوا لولا فصّلت ءاي_ته

انبياى عرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 26

26_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : لم يبعث الله عزوجل من العرب إلاّ خمسة أنبياء : هوداً و صالحاً و اسماعيل و شعيباً و محمداً خاتم النبيين ( ص ) و كان شعيب بكاء ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: خداى عزوجل از عرب جز پنج نفر كسى را مبعوث نكرد: هود، صالح، اسماعيل، شعيب و محمد(ص) خاتم پيامبران و شعيب زياد گريه كننده بود}.

بتهاى عرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 19 - 4

4 - { لات } و { عزى } در مرتبه بالاتر از { منات } ، در نزد عرب جاهلى *

أفرءيتم اللّ_ت و العزّى

از تقديم {لات و عزى} و توصيف منات به {الثالثة} (سومى)، مطلب بالا به استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم -

53 - 20 - 1،2،3

1 - { لات } ، { عزى } و { منات } مهم ترين خدايان مورد پرستش مردم جزيرة العرب

و من_وة الثالثة الأُخرى

از ياد كردن نام اين سه بت، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

2 - { منات } سومين بت مورد پرستش مردم جزيرة العرب

و منوة الثالثة الأُخرى

3 - { منات } ، در مرتبه اى پايين تر از { لات } و { عزى } در نزد عرب جاهلى

أفرءيتم اللّ_ت و العزّى . و منوة الثالثة الأُخرى

از تأخير {منات} و توصيف آن به {الثالثة} (سومى)، مطلب بالا استفاده مى شود.

بشارت اسلام قبايل عرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 2 - 2

2 - خداوند ، به پيامبر ( ص ) بشارت داد كه فتح مكه را درك خواهد كرد و استقبال قبايل عرب را از اسلام ، به چشم خود خواهد ديد .

و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا

تاريخ عرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 6

6 - تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر و متمدن تر از مردم جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه شريفه، اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبر اسلام در ميان آنان مى زيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 6

6 -

تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر ، پرجمعيت تر و متمدن تر از مردم جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده مبتنى براين احتمال است كه آيه شريفه اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبراسلام در ميان آنان مى زيست.

عرب ها و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 2

2 - نزول قرآن به زبان عربى ، زمينه سهولت فهم آن براى مردم عصر پيامبر ( ص ) و جامعه هاى عرب زبان

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا لعلّكم تعقلون

{عربيّاً} اگر به معناى زبان عربى باشد، خطاب در {لعلّكم تعقلون} خاص بوده و تنها شامل مردم عرب زبان مى شود; يعنى، ما قرآن را به زبان عربى قرار داديم به آن اميد كه شما مردم عرب در آن بينديشيد. و اگر {عربيّاً} به معناى فصيح و شيوا باشد، خطاب در {لعلّكم تعقلون} عام بوده و فراگيرنده همه انسان ها مى شود; يعنى، ما قرآن را شيوا و گيرا قرار داديم، بدان اميد كه شما انسان ها بدان جذب شده و در آن تعقل و انديشه نماييد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

عوامل عظمت عرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 4

4 - قرآن ، موجب عظمت و آوازه نام پيامبر ( ص ) و قوم عرب *

و إنّه لذكر لك و لقومك

برداشت ياد شده با توجه به دو احتمال زير است: الف)

مراد از {ذكر} بلندآوازگى و شهرت نام باشد; ب) مقصود از {قوم}، قوم عرب باشد كه در پرتو قرآن توانستند به قدرت و بلندآوازگى دست يابند.

ملاك گروهبندى در عرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 20

20 - { عن مجمع البيان . . . الشعوب من العجم و القبائل من العرب و الاسباط من بنى اسرائيل . . . روى ذالك عن الصادق ( ع ) ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه {شعوب} از عجم، {قبائل} از عرب و {أسباط} از بنى اسرائيل است}.

عرب ها

عرب ها و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 2

2 - نزول قرآن به زبان عربى ، زمينه سهولت فهم آن براى مردم عصر پيامبر ( ص ) و جامعه هاى عرب زبان

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا لعلّكم تعقلون

{عربيّاً} اگر به معناى زبان عربى باشد، خطاب در {لعلّكم تعقلون} خاص بوده و تنها شامل مردم عرب زبان مى شود; يعنى، ما قرآن را به زبان عربى قرار داديم به آن اميد كه شما مردم عرب در آن بينديشيد. و اگر {عربيّاً} به معناى فصيح و شيوا باشد، خطاب در {لعلّكم تعقلون} عام بوده و فراگيرنده همه انسان ها مى شود; يعنى، ما قرآن را شيوا و گيرا قرار داديم، بدان اميد كه شما انسان ها بدان جذب شده و در آن تعقل و انديشه نماييد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

عربي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عربى

آثار تعليم زبان عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت

- 41 - 3 - 10

10 - فهم تفصيلى و روشن آيات قرآن ، نيازمند آشنايى با زبان عربى و ظرافت هاى آن

كت_ب . .. عربيًا لقوم يعلمون

برخى از مفسران فعل {يعلمون} را در آيه شريفه را، به منزله فعل لازم مى دانند و لذا مفعولى براى آن نمى گيرند. بر اين اساس {لقوم يعلمون}; يعنى، براى مردمى كه دانا هستند. برخى ديگر بر آنند كه {يعلمون} متعدى است و مفعول آن به قرينه {عربيّاً} زبان و لغت عربى است; يعنى، {يعلمون هذه اللغة و اللسان}. برداشت بالا با توجه به مبناى دوم است.

اهميت تعلم عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 2 - 7

7_ دانستن زبان عرب ، شرط درك و فهم معارف و حقايق قرآن

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربيًّا لعلكم تعقلون

بلاغت زبان عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 195 - 2،3

2 - غنا و توانمندى زبان عربى براى بيان روشنِ مفاهيم بلند وحى

نزل . .. بلسان عربىّ مبين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {مبين} صفت توضيحى براى {لسان عربىّ} باشد. بر اين اساس قيد {مبين} ستايشى از جانب خدا نسبت به زبان عربى است; از آن جهت كه اين زبان مى تواند محتواى بلند وحى را به روشنى برساند.

3 - انتخاب گوياترين و روشن ترين واژه ها و شيوه هاى گويش عرب براى بيان وحى

بلسان عربىّ مبين

در برداشت ياد شده {مبين} به عنوان صفت احترازى اخذ شده است. براين اساس زبان عربى به دو دسته (مبين و غيرمبين) تقسيم مى شود و خداوند

قسم اول را براى بيان مفاهيم وحى برگزيده است.

زبان عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 37 - 5

5 - { عن جعفربن محمد عن أبيه ( رضى اللّه عنه ) قال رسول اللّه فى قوله { عرباً } قال : كلامهنّ عربىّ ;

از امام صادق(ع) از پدرش(ع) از رسول خدا(ص) روايت شده كه درباره {عرباً} در كلام خدا فرمود: [يعنى ]سخن گفتن آنان عربى است}.

فصاحت زبان عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 3 - 7

7 - قابليت و گنجايش زبان عربى ، براى ارائه مفاهيم وحى و بيان معارف الهى

كت_ب فصّلت ءاي_ته قرءانًا عربيًّا

خداوند پس از بيان اين حقيقت كه قرآن به روشنى بيان گشته (فصّلت آياته) آن را به عربى بودن توصيف كرده تا به اين معنا اشاره كند كه لغت عرب آن قابليت را داشت كه بتواند زبان وحى باشد و معارف الهى را در خود جاى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 5

5 - زبان قرآن ، زبانى گويا ، روشن و به دور از ابهام

و لو جعلن_ه قرءانًا أعجميًّا لقالوا لولا فصّلت ءاي_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 16

16- ظرفيت زبان عربى ، براى رساندن پيام خدا و ابلاغ بيم ها و بشارت هاى الهى به خلق *

و ه_ذا كت_ب مصدّق لسانًا عربيًّا لينذر الذين ظلموا و بشرى للمحسنين

از ارتباط ميان {لساناً عربيّاً} و {لينذر}، استفاده مى شود كه

عربى بودن قرآن، داراى تأثيرى مهم در ابلاغ انذار و تبشير الهى به خلق است.

فصاحت عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 2 - 5،6

5_ قابليت و گنجايش زبان عرب ، براى مفاهيم وحى و بيان معارف الهى

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربيًّا لعلكم تعقلون

فهميدن حقايق وحى به عنوان غايتى براى نزول قرآن به لغت عرب ، مى رساند كه عربى بودن قرآن ، در فهم معارف و حقايق وحى دخيل است و اين از قابليت لغت عرب براى ارائه مفاهيم وحى حكايت دارد.

6_ گويايى و رسا$ بودن زبان عرب ، فلسفه نزول قرآن به آن لغت

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربيًّا لعلكم تعقلون

{عربى} به معناى فصيح و روشن است و لغت عرب را به اين سبب عربى مى گويند. بنابراين {قرآناً عربيّاً} ; يعنى ، قرآن به لغت عرب است ، همان لغتى كه گويا و رساست.

نقش زبان عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 4،5

4- نقش اساسى زبان عربى ، در تسهيل بيان معارف و محتواى بلند قرآن

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

5- پيامبر ( ص ) و زبان گوياى آن حضرت ، واسطه آسان شدن محتواى بسيار عالى قرآن براى درك همگان

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

مراد از {لسانك} علاوه بر عربى بودن قرآن، جارى شدن آن بر زبان مبارك پيامبر(ص) نيز مى باشد; كه در تأثير گذاردى بر شنوندگان، نقش بسزايى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 198 - 1

1 - زبان عربى ، برخوردار از جاذبه و اتقان

و

لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين

{أعجمين} مى تواند جمع {أعجم} و يا جمع {أعجمى} باشد. در صورت دوم اصل آن {أعجميين} است كه ياء نسبت حذف گرديده است. به هر حال {اعجم} به كسى گفته مى شود كه در زبانش عُجمه (ابهام و گنگى) باشد (مفردات راغب) و اين حكايت از اتقان، روشنى و گويايى و در نتيجه جاذبه زبان عربى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 3

3 - زبان عربى ، داراى جايگاهى ويژه در انتقال مفاهيم بلند و معارف نيازمند انديشه و تعقل

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا لعلّكم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 58 - 1

1- تسهيل معارف والاى قرآن از سوى خداوند براى خلق ، در پرتو ويژگى هاى خاص زبان عربى

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

مراد از {لسانك}، مى تواند زبان عربى باشد كه زبان پيامبر(ص) بوده است.

ويژگيهاى زبان عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 195 - 2،3

2 - غنا و توانمندى زبان عربى براى بيان روشنِ مفاهيم بلند وحى

نزل . .. بلسان عربىّ مبين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {مبين} صفت توضيحى براى {لسان عربىّ} باشد. بر اين اساس قيد {مبين} ستايشى از جانب خدا نسبت به زبان عربى است; از آن جهت كه اين زبان مى تواند محتواى بلند وحى را به روشنى برساند.

3 - انتخاب گوياترين و روشن ترين واژه ها و شيوه هاى گويش عرب براى بيان وحى

بلسان عربىّ مبين

در برداشت ياد شده {مبين} به عنوان صفت احترازى اخذ شده

است. براين اساس زبان عربى به دو دسته (مبين و غيرمبين) تقسيم مى شود و خداوند قسم اول را براى بيان مفاهيم وحى برگزيده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 3 - 7

7 - قابليت و گنجايش زبان عربى ، براى ارائه مفاهيم وحى و بيان معارف الهى

كت_ب فصّلت ءاي_ته قرءانًا عربيًّا

خداوند پس از بيان اين حقيقت كه قرآن به روشنى بيان گشته (فصّلت آياته) آن را به عربى بودن توصيف كرده تا به اين معنا اشاره كند كه لغت عرب آن قابليت را داشت كه بتواند زبان وحى باشد و معارف الهى را در خود جاى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 5

5 - زبان قرآن ، زبانى گويا ، روشن و به دور از ابهام

و لو جعلن_ه قرءانًا أعجميًّا لقالوا لولا فصّلت ءاي_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 3

3 - زبان عربى ، داراى جايگاهى ويژه در انتقال مفاهيم بلند و معارف نيازمند انديشه و تعقل

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا لعلّكم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 16

16- ظرفيت زبان عربى ، براى رساندن پيام خدا و ابلاغ بيم ها و بشارت هاى الهى به خلق *

و ه_ذا كت_ب مصدّق لسانًا عربيًّا لينذر الذين ظلموا و بشرى للمحسنين

از ارتباط ميان {لساناً عربيّاً} و {لينذر}، استفاده مى شود كه عربى بودن قرآن، داراى تأثيرى مهم در ابلاغ انذار و تبشير الهى به خلق

است.

ويژگيهاى عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 2 - 5،6

5_ قابليت و گنجايش زبان عرب ، براى مفاهيم وحى و بيان معارف الهى

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربيًّا لعلكم تعقلون

فهميدن حقايق وحى به عنوان غايتى براى نزول قرآن به لغت عرب ، مى رساند كه عربى بودن قرآن ، در فهم معارف و حقايق وحى دخيل است و اين از قابليت لغت عرب براى ارائه مفاهيم وحى حكايت دارد.

6_ گويايى و رسا$ بودن زبان عرب ، فلسفه نزول قرآن به آن لغت

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربيًّا لعلكم تعقلون

{عربى} به معناى فصيح و روشن است و لغت عرب را به اين سبب عربى مى گويند. بنابراين {قرآناً عربيّاً} ; يعنى ، قرآن به لغت عرب است ، همان لغتى كه گويا و رساست.

عرش از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عرش

آثار تدبير عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 11

11- ربوبيت و تدبير خداوند بر عرش ( مركز اداره جهان ) ، دليل يگانگى او و نبودن شريك و معبود ديگرى در عالم هستى است .

لو كان فيهما ءالهة . .. فسبح_ن اللّه ربّ العرش عمّا يصفون

{ربّ العرش} صفت براى اسم جلاله (اللّه) است. توصيف خداوند به اين صفت _ پس از نفى معبودها و خدايان ديگر در عالم مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه صفت {ربّ} و تدبير امور، تنها در انحصار خداوند است و شريكى براى او نيست.

ابراهيم(ع) و رؤيت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 3

3 _

بزرگتر بودن خورشيد از ماه، بهانه ابراهيم(ع) براى عدول از ماه پرستى و تظاهر به پرستش خورشيد

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى هذا أكبر

استغفار حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 8،12،13

8 - استغفار و آمرزش خواهى فرشتگان عرش الهى ، براى مؤمنان

و يستغفرون للذين ءامنوا

12 - جمله { ربّنا وسعت كل شىء رحمة . . . و قهم عذاب الجحيم } متن مناجات فرشتگان با خداوند به هنگام آمرزش خواهى از او براى مؤمنان

و يستغفرون للذين ءامنوا ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

13 - درخواست آمرزش از خداوند ، براى توبه كنندگان و رهروان راه الهى از سوى فرشتگان حامل عرش

فاغفر للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك

استواى خدا بر عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 5 - 6،7،8،9

6 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) : ( فى قوله تعالى ) { الرحمن على العرش استوى } يقول : على الملك احتوى ;

از امام صادق(ع) روايت شده: (كه در باره سخن خدا) {الرحمن على العرش استوى} فرمود: مقصود اين است كه خداوند بر ملك احاطه داراد}.

7 - { عن على ( ع ) قال : . . . و ليس العرش كما تظن كهيئة السرير ، و ل_كنّه شىء محدود مخلوق مدبّر ، و ربّك عزّوجلّ مالكه ، لا أنّه عليه ككون الشى على الشى ;

از على(ع) روايت شده كه فرمود:. .. عرش آنسان كه گمان مى كنى مانند تخت (پادشاهان) نيست، بلكه موجودى محدود و مخلوق و تحت تدبير

(خداوند) است و پروردگار تو مالك آن است، نه اين كه خداوند بر روى آن باشد، آن گونه كه اشيا بر روى يكديگر قرار مى گيرند}.

8 - { عن محمدبن مارد : إنّ أباعبداللّه ( ع ) سئل عن قول اللّه عزّوجلّ : { الرحمن على العرش استوى } فقال : استوى من كلّ شىء فليس شىء أقرب إليه من شىء ;

از محمدبن مارد نقل شده كه از امام صادق(ع) در باره قول خداى عزّوجلّ {الرحمن على العرش استوى} سؤال شد فرمود: (مراد آيه اين است) نسبت خداوند به همه اشيا يكسان است، پس هيچ چيز به خدا نزديك تر از چيز ديگر نيست}.

9 - { عن أبى الحسن موسى ( ع ) و سئل عن معنى قول اللّه { الرحمن على العرش استوى } فقال : استولى على ما دقّ و جلّ ;

از امام موسى بن جعفر(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از معنى سخن خدا {الرحمن على العرش استوى} فرمود: خداوند بر همه موجودات كوچك و بزرگ تسلّط دارد}.

استيلاى خدا بر عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 4

4 _ خداوند پس از آفرينش آسمان ها و زمين ( نظام هستى ) با استيلا بر عرش ، به تدبير امور آنها پرداخت .

ثم استوى على العرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 4

4_ خداوند ، بر عرش ( تمام هستى ) تسلّط و فرمانروايى دارد .

ثم استوى على العرش

از معانى {استواء} تسلّط داشتن است و {ثم} براى تراخى رتبى مى باشد

و اين مفهوم را در جمله ارائه مى كند كه مهمتر از برافراشته ساختن آسمانها ، اين است كه او بر عرش سلطه دارد.

اقرار حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 9

9 - اعتراف فرشتگان حامل عرش الهى ، به ربوبيت خداوند و رحمت و علم گسترده او درباره همه پديده هاى عالم

ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

اهميت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 9

9- عظمت و اهميت عرش الهى در ميان موجودات زمينى و آسمانى

فسبح_ن اللّه ربّ العرش

تدبير عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 3

3 - آسمان ها و زمين ( مجموعه هستى ) ، عرش خداوند و تحت ربوبيت عالى و بى نقص او

ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش

بنابراين كه {ربّ العرش} عطف بيان باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

تسبيح حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 1

1 - فرشتگان حامل عرش و پيرامون آن ، به تسبيح و تنزيه خداوند همراه با ستايش او مى پردازند .

الذين يحملون العرش و من حوله يسبّحون بحمد ربّهم

حاكم عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 8

8 _ عرش ( مركز اداره هستى ) تنها تحت ربوبيت و مديريت خداوند يكتاست .

لا إله إلا هو . .. و هو رب العرش العظيم

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 10

10_ تدبير امور عالم تنها درخور برافرازنده آسمانها ، سلطه دار عرش ، و اختياردار خورشيد و ماه است .

الله الذى رفع السموت . .. يدبر الأمر

در تركيب {الله الذى . ..} دو وجه گفته شده است:$1_ {الله} مبتدا و {الذى} صفت آن است و جمله {يدبر الأمر} خبر براى {الله}. 2_ {الله} مبتدا و {الذى} خبر آن است. برداشت فوق از هر دو وجه استفاده مى شود، اگرچه بنابر وجه دوم دلالت آيه بر برداشت فوق صريح تر و روشن تر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 20 - 5

5 - سلطه خداوند بر عرش ، پشتوانه اقتدار جبرئيل

ذى قوّة عند ذى العرش مكين

وصف {ذى العرش}، مى تواند اين نكته را برجسته سازد كه منزلت والاى جبرئيل، نزد كسى كه عرش مقهور او است، اتصاف او را به {ذى قوّة} تضمين مى كند.

حاكميت بر عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 12

12- مركز فرمانروايى جهان هستى را در اختيار داشتن ( صاحب عرش بودن ) ، لازمه غير قابل انفكاك خداوندى

إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

از اينكه خداوند مى فرمايد: {اگر خدايان ديگرى وجود داشت، بايد براى رسيدن به صاحب عرش، راه و وسيله اى پيدا كنند} نشان مى دهد كه خدايى، عرش لازم دارد و با آن تلازم تفكيك ناپذيرى دارد.

حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 -

22

22 _ مردن هر صاحب روحى ، حتّى ملائكه مقرّبين و حاملان عرش

كلّ نفس ذائقة الموت

امام صادق (ع) در تفسير آيه فوق فرمود: انّه يموت اهل الارض حتّى لا يبقى احد ثمّ يموت اهل السّماء حتّى لا يبقى احد الّا ملك الموت و حملة العرش و جبرئيل و ميكائيل . .. فيجئى ملك الموت حتّى يقوم بين يدى اللّه عزّ و جلّ ... فيقول (اللّه): انّى قد قضيت عل كلّ نفس فيها الرّوح الموت ... .

_______________________________

كافى، ج 3، ص 256، ح 25 ; نورالثقلين، ج 1، ص 419، ح 470.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 17 - 2،4،8

2 - هشت فرشته در روز قيامت ، عرش الهى را حمل خواهند كرد .

و يحمل عرش ربّك فوقهم يومئذ ثم_نية

در اين كه مقصود از {ثمانية} هشت تن از فرشتگان است يا هشت گروه از آنان، ميان مفسران اختلاف هست. براى انتخاب و تعيين هر يك از آنها، دليل روشن و قاطعى وجود ندارد.

4 - فرشتگان هشتگانه ، حاملان تخت داورى خداوند در قيامت

و الملك على أرجائها و يحمل عرش ربّك فوقهم

در صورتى كه مقصود از {عرش} در اين آيه، تخت قضاوت و داورى باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

8 - { فقال علىّ ( ع ) : إنّ الملائكة تحمل العرش و ليس العرش كما تظنّ كهيئة السرير و ل_كنّه شىء محدود مخلوق مدبَّر ، و ربّك عزّوجلّ مالكُه . . . و أمر الملائكة بحمله فهم يحملون العرش بما أقدرهم عليه . . . ;

على(ع) فرمود: ملائكه حامل عرش اند و عرش آن طور كه تو تصور

نموده اى _ كه مثل يك تخت باشد _ نيست; بلكه عرش موجود محدودى است كه خداوند، آن را خلق نموده و تحت تدبير او است و پروردگارت عزّوجلّ مالك آن است . .. و ملائكه را مأمور حمل آن نموده و آنان با قدرتى كه خدا به آنها داده حامل عرش اند}.

حركت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 6

6_ آسمانها ، عرش ، خورشيد و ماه تا سرآمدى معيّن در حركتند .

كل يجرى لأجل مسمًّى

مضاف اليه محذوف از كلمه {كل} ضميرى است كه به {السموت}، {عرش}، {شمس} و {قمر} باز مى گردد. {مسمّى} يعنى مشخص و معين. {اجل} در لغت به معناى مدت و نيز به معناى پايان مدت آمده است. برداشت فوق بر اساس دومين معناست. گفتنى است كه بر اين مبنا {لام} در {لأجل} به معناى {إلى} خواهد بود.

حقيقت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 5 - 7

7 - { عن على ( ع ) قال : . . . و ليس العرش كما تظن كهيئة السرير ، و ل_كنّه شىء محدود مخلوق مدبّر ، و ربّك عزّوجلّ مالكه ، لا أنّه عليه ككون الشى على الشى ;

از على(ع) روايت شده كه فرمود:. .. عرش آنسان كه گمان مى كنى مانند تخت (پادشاهان) نيست، بلكه موجودى محدود و مخلوق و تحت تدبير (خداوند) است و پروردگار تو مالك آن است، نه اين كه خداوند بر روى آن باشد، آن گونه كه اشيا بر روى يكديگر قرار مى گيرند}.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 3،4

3 - آسمان ها و زمين ( مجموعه هستى ) ، عرش خداوند و تحت ربوبيت عالى و بى نقص او

ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش

بنابراين كه {ربّ العرش} عطف بيان باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

4 - عرش ، حقيقتى فراتر و فراگيرتر از آسمان ها و زمين

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش

{ربّ العرش} مى تواند ذكر عام بعد از خاص باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 17 - 8

8 - { فقال علىّ ( ع ) : إنّ الملائكة تحمل العرش و ليس العرش كما تظنّ كهيئة السرير و ل_كنّه شىء محدود مخلوق مدبَّر ، و ربّك عزّوجلّ مالكُه . . . و أمر الملائكة بحمله فهم يحملون العرش بما أقدرهم عليه . . . ;

على(ع) فرمود: ملائكه حامل عرش اند و عرش آن طور كه تو تصور نموده اى _ كه مثل يك تخت باشد _ نيست; بلكه عرش موجود محدودى است كه خداوند، آن را خلق نموده و تحت تدبير او است و پروردگارت عزّوجلّ مالك آن است . .. و ملائكه را مأمور حمل آن نموده و آنان با قدرتى كه خدا به آنها داده حامل عرش اند}.

حقيقت عرش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 5

5 - عرش عظيم الهى ، حقيقتى غير از آسمان هاى هفتگانه

قل من ربّ السم_وت السبع و ربّ العرش العظيم

ذكر جداگانه عرش و توصيف آن به وصف {عظيم}،

مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

حمايتهاى حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 18

18 - مؤمنان تائب و پيرو راه الهى ، برخوردار از لطف و حمايت فرشتگان عرش الهى

الذين يحملون العرش . .. يستغفرون ... للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك

حمد حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 1

1 - فرشتگان حامل عرش و پيرامون آن ، به تسبيح و تنزيه خداوند همراه با ستايش او مى پردازند .

الذين يحملون العرش و من حوله يسبّحون بحمد ربّهم

خلقت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 17،18

17_ { عن على بن الحسين ( ع ) قال : إن الله عزوجل خلق العرش . . . من أنوار مختلفة فمن ذلك النور نور أخضر . . . و نور أصفر . . . و نور أحمر . . . و نور أبيض . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. همانا خداى عزوجل عرش را ... از نورهاى گوناگون خلق كرد كه از اين نورها نور سبز بود ... و نور زرد ... و نور سرخ ... و نور سفيد ...}.

18_ { عن على ( ع ) . . . خلق [ الله ] عرشه من نوره و جعله على الماء . . . و ذلك قوله : { و كان عرشه على الماء . . . } ;

از امام على(ع) روايت شده است كه فرمود: . ..

[خداوند] عرش خود را از نور خويش آفريد و آن را بر آب قرار داد ... و اين است قول خدا كه مى فرمايد: {و كان عرشه على الماء ...}.

دعاى حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 12،19

12 - جمله { ربّنا وسعت كل شىء رحمة . . . و قهم عذاب الجحيم } متن مناجات فرشتگان با خداوند به هنگام آمرزش خواهى از او براى مؤمنان

و يستغفرون للذين ءامنوا ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

19 - درخواست مصونيت از عذاب دوزخ از سوى فرشتگان عرش ، براى مؤمنان تائب و پيرو راه خدا

و قهم عذاب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 1

1 - وارد كردن مؤمنان تائب و پيرو راه خدا و نيز پدران ، همسران و فرزندان صالح آنان به بوستان هاى ماندگار بهشت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش از درگاه الهى

ربّنا و أدخلهم جن_ّت. .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

{مَن} در {و من صلح. ..} مى تواند عطف بر ضمير {هم} در {أدخلهم...} و يا عطف بر ضمير{هم} در {وعدتهم} باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 1

1 - نگه داشتن مؤمنان تائب و صالحان ، از بدى ها و ناراحتى هاى روز قيامت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش الهى از خداوند

و قهم السيّئات

الف و لام جنس در {السيّئات} مفيد استغراق و عموم است

و مقصود از آن در آيه شريفه، بدى ها و ناراحتى هايى است كه يا بر اثر گناهان و لغزش هاى خود انسان و يا به خاطر شرايط سخت روز قيامت براى آدمى پديد مى آيد.

رؤيت عرش در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 4،5

4 - قابل رؤيت بودن فرشتگان و عرش در قيامت براى انسان ها

و ترى المل_ئكة حافّين من حول العرش

فاعل و مخاطب فعل {ترى}، ممكن است همه انسان ها باشند و نيز ممكن است شخص پيامبراسلام(ص) باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

5 - قابل رؤيت بودن فرشتگان و عرش در قيامت ، براى پيامبراسلام ( ص )

و ترى المل_ئكة حافّين من حول العرش

شكل هندسى عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 25

25 _ از امام صادق ( ع ) سؤال شد : . . . و لِمَ صار العرش مربعاً ؟ قال : لأن الكلمات التى بنى على ها الاسلام أربع و هى سبحان اللّه و الحمدللّه و لا إله إلا اللّه و اللّه اكبر ;

چرا عرش مربع شده است؟ فرمود: زيرا كلماتى كه اسلام بر آنها بنا شده، چهار كلمه است: {سبحان اللّه} و {الحمد للّه} و {لا اله الا اللّه} و {اللّه اكبر}.

صفات عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 13

13 _ حنان بن سدير گويد : { سألت اباعبداللّه عن العرش و الكرسى فقال : إن للعرش صفات كثيرة مختلفة . .

. فقوله : { رب العرش العظيم } يقول : الملك العظيم ;

از امام صادق (ع) درباره عرش و كرسى سؤال كردم، فرمود: براى عرش صفات مختلف زيادى است . .. قول خدا كه مى فرمايد: {رب العرش العظيم} مقصود، ملك عظيم است}.

عرش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 4

4 - آسمان هاى هفتگانه و عرش عظيم ، مظهر ربوبيت يگانه خداوند

قل من ربّ السم_وت السبع و ربّ العرش العظيم

عرش خدا و آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 15،18

15_ { قال رسول الله ( ص ) : إن الله قدّر مقادير الخلايق قبل أن يخلق السم_وات و الأرض بخمسين ألف سنة و كان عرشه على الماء ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: خداوند پنجاه هزار سال قبل از خلقت آسمانها و زمين ، مقدرات مخلوقات را تعيين كرد در حالى كه عرش خدا بر آب بود}.

18_ { عن على ( ع ) . . . خلق [ الله ] عرشه من نوره و جعله على الماء . . . و ذلك قوله : { و كان عرشه على الماء . . . } ;

از امام على(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. [خداوند] عرش خود را از نور خويش آفريد و آن را بر آب قرار داد ... و اين است قول خدا كه مى فرمايد: {و كان عرشه على الماء ...}.

عرش در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69

- 17 - 5

5 - مسند قضاى الهى در قيامت ، بر فراز خلايق و در منظر همگان

و يحمل عرش ربّك فوقهم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مرجع ضمير {فوقهم}، خلايق در محشر باشد.

عظمت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 9

9- عظمت و اهميت عرش الهى در ميان موجودات زمينى و آسمانى

فسبح_ن اللّه ربّ العرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 2

2 - عظمت و هماهنگى تدبير آسمان ها و زمين و عرش ، نشان دهنده حاكميت خداى يگانه بر هستى است .

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض

عظمت عرش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 26 - 4

4 - عرش الهى ( مركز حاكميت و تدبير خدا ) ، بسيار عظيم و گسترده

ربّ العرش العظيم

فلسفه حركت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 7

7_ حركت آسمانها ، عرش ، خورشيد و ماه براى سپرى شدن مدت معين شده براى حيات دنياست .

كل يجرى لأجل مسمًّى

برداشت فوق بر اين اساس است كه {لأجل} به معناى مدت باشد. بر اين اساس {لام} در {لأجل} به معناى غايت و هدف است.

مالك عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 10

10 _ خدا ، مالك عرش عظيم ( مركز اداره هستى ) است .

هو رب العرش العظيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {رب}

به معناى {مالك} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 10

10- خداوند ، مالك و صاحب اختيار عرش ( مركز اداره هستى ) است .

فسبح_ن اللّه ربّ العرش

برداشت ياد شده مبتنى بر يكى از معانى {ربّ} (مالكيت و صاحب اختيار) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 20 - 4

4 - عرش ( جهان هستى ) ، مملوك و در اختيار خداوند است .

ذى العرش

{عرش}; يعنى، تخت فرمانروايى (مقاييس اللغة). مالكيت عرش، كنايه از سلطه بر اداره و تدبير نظام عالم است.

محمد(ص) و رؤيت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 5

5 - قابل رؤيت بودن فرشتگان و عرش در قيامت ، براى پيامبراسلام ( ص )

و ترى المل_ئكة حافّين من حول العرش

مدبر عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 8

8- عرش ( مركز اداره هستى ) ، تنها تحت تدبير و ربوبيت الهى است .

ربّ العرش

{عرش} به معناى تخت پادشاهى و فرمان روايى است و در رابطه با خداوند اشاره به مركز اداره جهان است. گفتنى است چون در صدر آيه وجود شريك و معبود ديگرى نفى شده است، انحصار تدبير عرش در خداوند به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 8

8 - خدا ، پرورش دهنده و اداره كننده مركز مديريت فيض بخش هستى ( عرش )

ربّ العرش الكريم

مراد

از عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 19

19_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : العرش فى وجه هو جملة الخلق . . . و فى وجه آخر العرش هو العلم الذى إطلع الله عليه أنبياءه و رسله و حججه . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: عرش در يك وجه همه خلق است . .. و در وجه ديگر عرش علمى است كه خداوند پيامبران و رسولان و حجت هاى خود را از آن آگاه كرده است ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 6

6 - { عن حنان بن سدير قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن العرش و الكرسى ، فقال : إنّ للعرش صفات كثيرة مختلفة ، له فى كلّ سبب و صنع فى القرآن صفة على حدة فقوله { رب العرش العظيم } يقول : الملك العظيم ;

حنان بن سدير گويد: از امام صادق(ع) از عرش سؤال كردم؟ آن حضرت فرمود: عرش اوصفات فراوان و گوناگونى دارد و براى آن در قرآن _ به هر مناسبتى كه ذكر شده _ صفت خاصى است پس قول خدا {ربّ العرش العظيم} به معناى {الملك العظيم} است }.

مراد از عرش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 26 - 8

8 - { حنان بن سدير قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن العرش و الكرسى : فقال إنّ للعرش صفات كثيرة مختلفة . . .

فقوله { ربّ العرش العظيم } يقول الملك العظيم ;

حنان بن سدير مى گويد: از امام صادق(ع) درباره عرش و كرسى پرسيدم، فرمود: براى عرش صفات زياد و گوناگونى هست . .. و در اين سخن خداوند {ربّ العرش العظيم} مراد ملك عظيم است}.

معبودان باطل و عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 2

2- پيامبر ( ص ) ، موظف شد تا به مشركان اعلام كند : اگر با خداى واحد ، خدايان ديگرى وجود دارد ، بايد آنان براى گرفتن عرش چاره انديشى نموده و وسيله اى فراهم آورند .

قل لو كان معه ءالهة كما يقولون إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

مكان استقرار عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 17 - 5

5 - مسند قضاى الهى در قيامت ، بر فراز خلايق و در منظر همگان

و يحمل عرش ربّك فوقهم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مرجع ضمير {فوقهم}، خلايق در محشر باشد.

ملائكه اطراف عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 1،8،9،12

1 - فرشتگان حامل عرش و پيرامون آن ، به تسبيح و تنزيه خداوند همراه با ستايش او مى پردازند .

الذين يحملون العرش و من حوله يسبّحون بحمد ربّهم

8 - استغفار و آمرزش خواهى فرشتگان عرش الهى ، براى مؤمنان

و يستغفرون للذين ءامنوا

9 - اعتراف فرشتگان حامل عرش الهى ، به ربوبيت خداوند و رحمت و علم گسترده او درباره همه پديده هاى عالم

ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و

علمًا

12 - جمله { ربّنا وسعت كل شىء رحمة . . . و قهم عذاب الجحيم } متن مناجات فرشتگان با خداوند به هنگام آمرزش خواهى از او براى مؤمنان

و يستغفرون للذين ءامنوا ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 1

1 - وارد كردن مؤمنان تائب و پيرو راه خدا و نيز پدران ، همسران و فرزندان صالح آنان به بوستان هاى ماندگار بهشت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش از درگاه الهى

ربّنا و أدخلهم جن_ّت. .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

{مَن} در {و من صلح. ..} مى تواند عطف بر ضمير {هم} در {أدخلهم...} و يا عطف بر ضمير{هم} در {وعدتهم} باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

نجات حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 12

12 - { قال رسول اللّه ( ص ) : { و نفخ فى الصور فصعق من فى السماوات و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه } قالوا : يا رسول اللّه من ه_ؤلاء الذين استثنى اللّه ، قال : جبرئيل و ميكائيل و ملك الموت و اسرائيل و حملة العرش . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: {و نفخ فى الصور. .. إلاّ من شاء اللّه}. [اصحاب] گفتند: اى رسول خدا! اين كسانى كه استثنا شده اند چه كسانى هستند؟ فرمود: جبرئيل، ميكائيل، ملك الموت، اسرائيل و حاملان عرش هستند...}.

نقش عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 5

5 _ عرش ، مركز استيلاى الهى بر جهان آفرينش است .

إن ربكم اللّه . .. استوى على العرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 9

9 _ { عرش } مركز تدبير و فرمانروايى جهان آفرينش

الذى خلق السموت . .. ثم استوى على العرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 7

7- عرش ، بالاترين مركز قدرت ، حاكميت و تقدير خداوند بر جهان هستى است .

لو كان معه . .. إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 5 - 2

2 - عرش ، مركز تدبير و كنترل آسمان ها و زمين و تحت سيطره خداوند است .

خلق الأرض والسم_وت العلى . الرحم_ن على العرش استوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 8

8- عرش ( مركز اداره هستى ) ، تنها تحت تدبير و ربوبيت الهى است .

ربّ العرش

{عرش} به معناى تخت پادشاهى و فرمان روايى است و در رابطه با خداوند اشاره به مركز اداره جهان است. گفتنى است چون در صدر آيه وجود شريك و معبود ديگرى نفى شده است، انحصار تدبير عرش در خداوند به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 6

6 _ عرش ، مركز تدبير و فرمانروايى جهان آفرينش

ثمّ استوى على العرش

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 26 - 4

4 - عرش الهى ( مركز حاكميت و تدبير خدا ) ، بسيار عظيم و گسترده

ربّ العرش العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 6

6 - عرش ، مركز تدبير و اداره جهان است .

اللّه الذى خلق . .. ثمّ استوى على العرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 6

6 - جهان ، داراى مركز اداره و فرمانروايى

العرش

{عرش} به معناى تخت فرمانروايى است و گاهى كنايه از مركز اداره و فرمانروايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 4

4 - جهان ، داراى مركز اداره و فرمان روايى است .

العرش

{عرش} به معناى تخت فرمان روايى است و گاهى كنايه از مركز اداره و فرمان روايى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 15 - 5

5 - جهان هستى ، داراى مركز اداره و فرمان روايى به نام ( عرش )

ذو العرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 6

6 - جهان آفرينش ، داراى مركزيت فيض الهى به نام عرش

ثمّ استوى على العرش

با توجه به اين كه نظام خلقت، نظام اسباب و مسببات است و پديده هاى اين عالم، نمى توانند فيض الهى را به طور مستقيم و بدون وسايط فيض دريافت كنند; {عرش} مى تواند اشاره به مركزيتى داشته باشد كه سرچشمه فيض الهى است

و وسايط فيض، آن را از آن مركز دريافت كرده و به ترتيب به اشيا و امور عالم مى رسانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 17 - 3

3 - { عرش } ، مركز تدبير و فرمان روايى جهان هستى

و يحمل عرش ربّك

{عرش} به معناى تخت فرمان روايى است و در اين آيه، كنايه از مركز تدبير و فرمان روايى جهان است كه فرشتگان، به فرمان خداوند به اين امر مى پردازند.

نقش عرش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 6،7

6 - جهان هستى ، داراى مركز فرمان روايى و تدبير ( عرش )

فتع_لى اللّه الملك الحقّ . .. ربّ العرش الكريم

7 - عرش الهى ، سرچشمه فيض بخش جهان هستى

ربّ العرش الكريم

از معانى {كريم} عطابخشى بسيار است. بنابراين توصيف عرش به كريم، بيانگر برداشت فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 15 - 2

2 - عرش ، مركز تدبير امور جهان و مملوك خداوند است .

ذو العرش

درباره مصداق {عرش} ديدگاه هاى گوناگونى وجود دارد; از جمله اين كه عرش، جايگاهى است كه تمام جهان را فراگرفته است. نام گذارى آن به {عرش} (تخت سلطنت)، به اين اعتبار است كه آن جايگاه، به منزله مركز اداره جهان است. مالكيت خداوند بر عرش، به معناى مالكيت او بر تمام هستى است.

وسعت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 3

3 - آسمان ها و زمين (

مجموعه هستى ) ، عرش خداوند و تحت ربوبيت عالى و بى نقص او

ربّ السم_وت و الأرض ربّ العرش

بنابراين كه {ربّ العرش} عطف بيان باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

هماهنگى تدبير عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 2

2 - عظمت و هماهنگى تدبير آسمان ها و زمين و عرش ، نشان دهنده حاكميت خداى يگانه بر هستى است .

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض

عرف از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عرف

ارزش عرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 6 - 13

13 _ اعتبار عرف ، در تعيين مقدار ارزش كار

فلياكل بالمعروف

كلمه {بالمعروف}، يعنى متعارف و مورد پسند مردم.

اهميت عرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 263 - 4

4 _ عُرف ، مرجع تشخيص برخى از موضوعات احكام الهى

قول معروف

يعنى گفتارى كه عُرف دينداران آن را بپسندد.

عرف و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 180 - 6

6 - نقش معيار هاى عرفى در احكام دين

الوصية للولدين و الأقربين بالمعروف

عرف و قوانين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 180 - 6

6 - نقش معيار هاى عرفى در احكام دين

الوصية للولدين و الأقربين بالمعروف

عرف و موضوع شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 180 - 5

5 - وصيت هاى مالى بايد در حد متعارف بوده و به گونه اى كه مردم آن را نابه جا و

ناروا نشمارند .

الوصية للولدين و الأقربين بالمعروف

معروف مقابل منكر به معناى شناخت شده است و مراد از آن، چيزى است كه مردم در جامعه دينى آن را شايسته بدانند و مورد انكار قرار ندهند.

ملاك عرفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 3

3 - از سرگيرى زندگى با زن مطلّقه و يا جدايى هميشگى از او ، پس از گذشت زمان عدّه ، بايد به صورت پسنديده و براساس موازين عقل و شرع باشد .

فامسكوهنّ بمعروف أو فارقوهنّ بمعروف

{معروف} اسم براى هر كارى است كه از نظر عقل و شرع، حسن و خوبى آن شناخته شده باشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 9

9 - توجه به مصالح و منافع نوزادان و نيز رعايت موازين شرعى و عقلى ، بايد اساس و مبناى مشاوره و هم فكرى مردان و زنان مطلّقه باشد .

و أتمروا بينكم بمعروف

{معروف} اسم براى هر كارى است كه از نظر عقل و شرع، حسن و خوبى آن شناخته شده باشد (مفردات راغب).

ملاكهاى عرفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 180 - 6

6 - نقش معيار هاى عرفى در احكام دين

الوصية للولدين و الأقربين بالمعروف

نقش عرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 12

12 _ عُرف ( نظر عموم مردم ) تعيين كننده معاشرت هاى پسنديده

و عاشروهنّ بالمعروف

مراد از {معروف}، امرى است كه مردم در اجتماع خويش به نيكى مى شناسند

و مورد انكار قرار نمى دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 17

17 _ عرف ، ميزانى در تعيين مقدار مزد كارها

اتوهُنّ اجورهنّ بالمعروف

عرفات از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عرفات}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 43

43 _ وجوب سه روز روزه ، در روز ترويه و روز قبل و روز بعد از آن ( عرفه ) در حج بر كسى كه قادر به قربانى نيست .

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايّام فى الحجّ

از امام صادق (ع) درباره حج كننده اى كه قادر بر قربانى نيست سؤال شد، آن حضرت فرمود: يصوم ثلاثة ايّام فى الحجّ يوماً قبل التروية و يوم التروية و يوم عرفة

_______________________________

كافى، ج 4، ص 508، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 190، ح 677 و 679.

استغفار در عرفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 8،13

8 _ لزوم استغفار ، به هنگام كوچ كردن از عرفات و مَشعرالحرام

ثم افيضوا . .. و استغفروا اللّه

در اين برداشت، هر دو نظ ر درباره جمله {ثم افيضوا} (افاضه از مشعر و يا عرفات)، ملحوظ شده است.

13 _ طالبان آمرزش الهى به هنگام كوچ از مشعر و عرفات ، مشمول مغفرت و رحمت خداوند هستند .

ثم افيضوا . .. و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحيم

بركات عرفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 5

5 - عرفات و مشعر ، كانون خير و بركت فراوان براى حج

گزاران

ليشهدوا من_فع لهم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {ليشهدوا} مربوط به حضور در عرفات و مشعر باشد.

خيريت عرفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 5

5 - عرفات و مشعر ، كانون خير و بركت فراوان براى حج گزاران

ليشهدوا من_فع لهم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {ليشهدوا} مربوط به حضور در عرفات و مشعر باشد.

قريش و عرفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 12

12 _ اعتقاد قريش به عدم لزوم كوچ كردن آنان از عرفات

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

امام صادق (ع): اولئك قريش كانوا يقولون: نحن اولى الناس بالبيت و لا يفيضون الا من المزدلفة، فامرهم اللّه ان يفيضوا من عرفة

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 96، ح 263 ; نورالثقلين، ج 1، ص 195، ح 710.

نامگذارى عرفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 18

18 _ خطاب جبرئيل به حضرت ابراهيم ، در عرفات : { اعرف بها مناسكك و اعترف بذنبك } سبب نامگذارى عرفات به اين نام

فاذا افضتم من عرفات

امام باقر (ع) و امام صادق (ع): . .. فقال {جبرئيل} هذه عرفات، فاعرف بها مناسكك و اعترف بذنبك فسمّى عرفات

_______________________________

كافى، ج 4، ص 207، ح 9 ; علل الشرايع، ج 2، ص 436، ح 1، ب 173.

وقوف در عرفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 6،7

6 _ وقوف به عرفات ، از مناسك حج

فاذا افضتم من عرفات

كوچ كردن

(افاضه) از عرفات بر فرض وقوف به آن است ; بنابراين وقوف به عرفات مفروض و مسلّم گرفته شده است.

7 _ وجوب رفتن و وقوف به مَشعرالحرام ، پس از وقوف در عرفات

فاذا افضتم من عرفات فاذكروا اللّه عند المشعرالحرام

لازمه وجوب ذكر خداوند در مشعرالحرام پس از وقوف به عرفات، وجوب رفتن و بودن (وقوف) در مشعرالحرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 2،11،14

2 _ وقوف در عرفات ، از مناسك حج

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

بنابراينكه مراد، افاضه از عرفات باشد، لازمه آن لزوم وقوف در عرفات خواهد بود.

11 _ لزوم كوچ كردن از عرفات ، بسان كوچ كردن ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و ساير حج گزاران

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

امام صادق (ع) درباره آيه {ثم افيضوا . ..} فرمود: يعنى ابراهيم و اسماعيل و اسحاق فى افاضتهم منها و من كان بعدهم

_______________________________

كافى، ج 4، ص 247، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 196، ح 719.

14 _ لزوم كوچ كردن از عرفات بسان اهل البيت ( ع )

ثم افيضوا من حيث افاض النّاس

امام حسين (ع): . .. فنحن النّاس و لذلك قال اللّه تعالى ذكره فى كتابه: {ثمّ افيضوا من حيث افاض النّاس}

_______________________________

كافى، ج 8، ص 244، ح 339 ; تفسير برهان، ج 1، ص 201، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 16

16 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است كه فرمود : الحج الأكبر الوقوف بعرفة و بجمع و برمى الجمار بمنى و الحج

الأصغر العمرة ;

حج اكبر، وقوف به عرفه و وقوف به مشعر و رمى جمرات در منى است و حج اصغر، عمره است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 4

4 - وقوف در عرفات و مشعر ، نخستين تكليف حاجيان در مراسم حج ( پس از احرام )

ليشهدوا من_فع لهم

جمله {و يذكروا اسم اللّه. ..} مربوط به مراسم قربانى است و آيه بعدى، در رابطه با مسأله حلق، تقصير و طواف مى باشد. پس با در نظر گرفتن اين مطلب كه مراسم حج _ پس از پوشيدن احرام _ به ترتيب عبارت است از: وقوف در عرفات و مشعر، قربانى كردن حلق و تقصير و طواف، بايد گفت كه حج در شريعت حضرت ابراهيم(ع)، با مراسم قربانى شروع و با طواف ختم مى شد و وقوفين جزو مراسم نبود و يا اين كه جمله {ليشهدوا منافع لهم} علاوه بر اين كه بيانگر فلسفه تشريع حج است، ناظر به مسأله حضور در عرفات و مشعر نيز مى باشد. برداشت فوق، بر پايه احتمال دوم استوار است.

عرفه

روز عرفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 3 - 4،5،6

4 - { [ فى المجمع ] قيل : الشفع يوم النحر و الوتر يوم عرفة . . . و هى رواية جابر عن النبىّ ( ص ) ;

[در مجمع البيان آمده است:]گفته شده كه شفع روز {قربانى} و وتر روز {عرفه} است . .. و اين روايت جابر از پيامبر(ص) است}.

5 - { [ فى المجمع ] و قيل الشفع يوم التروية

و الوتر يوم عرفة و روى ذلك عن أبى جعفر و أبى عبداللّه ( ع ) ;

[در مجمع البيان آمده است:] گفته شده كه شفع روز ترويه (هشتم ذى الحجه) و وتر روز عرفه است و اين مطلب از امام باقر و امام صادق(ع) روايت شده است}.

6 - { عن النبىّ ( ص ) انّه سُئل عن الشفع و الوتر فقال : يومان و ليلة يوم عرفة و يوم النحر ، و الوتر ليلة النحر ليلة جُمَع ;

از پيامبر(ص) از شفع و وتر سؤال شد; آن حضرت فرمود: دو روز و يك شب است روز عرفه و روز قربانى و وتر شب قربانى است كه شب مشعر است}.

سوگند به روز عرفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 3 - 8

8 - { عن محمّد بن هاشم عمن روى عن أبى جعفر ( ع ) قال : سأله الأبرش الكلبى عن قول اللّه عزّوجلّ { و شاهد و مشهود } فقال أبوجعفر ( ع ) : ما قيل لك ؟ فقال : قالوا : الشاهد يوم الجمعة و المشهود يوم عرفة ، فقال أبوجعفر ( ع ) : ليس كما قيل ، الشاهد يوم عرفة و المشهود يوم القيامة أما تقرأ القرآن ؟ قال اللّه عزّوجلّ : { ذلك يوم مجموع له الناس و ذلك يوم مشهود ;

محمد بن هاشم از كسى كه از امام باقر(ع) روايت كرده، نقل مى كند: ابرش كلبى از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و شاهد و مشهود} سؤال كرد، حضرت فرمود: [در اين باره] براى تو چه گفته شده؟ عرض

كرد: گفته اند: {شاهد} روز جمعه و {مشهود} روز عرفه است. حضرت فرمود: اين چنين كه براى تو گفته شده است نيست; بلكه {شاهد} روز عرفه و مشهود روز قيامت است. مگر قرآن نخوانده اى كه خداى عزّوجلّ فرموده است: ذلك يوم مجموع له الناس و ذلك يوم مشهود}.

عروس از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عروس

ازدواج با عروس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 23 - 6،7،24

6 _ حرمت ازدواج مرد با همسر فرزند خويش

حرّمت . .. و حلائل ابنائكم الّذين من اصلابكم

7 _ جواز ازدواج با همسرِ پسر خوانده و يا پسر رضاعى

حرّمت . .. و حلائل ابنائكم الّذين من اصلابكم

24 _ حرمت ازدواج مرد با همسر نوه دخترى خويش

و حلائل ابنائكم الّذين من اصلابكم

امام باقر (ع): . .. انهما (حسن و حسين (ع)) من صلب رسول اللّه قال اللّه تعالى {و حلائل ابنائكم الذين من اصلابكم}، فسلهم يا ابا الجارود هل كان يحلّ لرسول اللّه نكاح حليلتيهما؟ فان قالوا: نعم كذبوا و فجروا و ان قالوا: لا فهما ابناه لصلبه.

_______________________________

كافى، ج 8، ص 318، ح 501 ; نورالثقلين، ج 1، ص 461، ح 147.

محدوده حجاب عروس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 18

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

عزت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عزت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 62 - 10

10 _ عزّت و حكمت مطلق ، معيار الوهيّت است .

و ما من اله الا اللّه و انّ اللّه لهو العزيز الحكيم

جمله {و ان الله . .. }، تعليلى براى {ما من اله ... } است.

آثار ايمان به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 74 - 4

4 - ايمان به توانايى و عزّت مطلق خدا ، ره يابى به توحيد و ربوبيت يگانهءءاو است .

إنّ اللّه لقوىّ عزيز

آثار درك عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 9

9 - درك عزت و حكمت مطلق خداوند ، برانگيزاننده موجودات هستى به تسبيح و تنزيه او

سبّح للّه . .. و هو العزيز الحكيم

جمله {و هو العزيز الحكيم} بيانگر دليل تسبيح گويى مخلوقات است; يعنى، آنها بدان جهت خداوند را تسبيح مى گويند كه او را عزيز و حكيم مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 1 - 12

12 - درك فرامانروايى ، قداست ، عزّت و حكمت خدا ، برانگيزاننده موجودات هستى به تسبيح گويى او

يسبّح للّه . .. الملك القدّوس العزيز الحكيم

ذكر اوصاف {ملك}، {قدّوس} و. .. پس از {يسبّح للّه ...}، مى تواند بيانگر علت تسبيح گويى موجودات باشد; يعنى، موجودات هستى از آن رو خدا را تنزيه مى كنند كه او را فرمانرواى مطلق هستى، در كمال طهارت، پاكى و... مى يابند.

آثار ذكر عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 7

7 _ توجه به انحصار عزت براى خداوند و شنوايى و دانايى مطلق او ، برطرف كننده اندوه ايجاد شده از جنجال هاى تبليغاتى دشمنان است .

و لا يحزنك قولهم إن العزة للّه جميعاً هو السميع العليم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 6

6 - توجّه به شكست ناپذيرى خداوند و مهربانى او ، برانگيزاننده اميد به امداد هاى الهى در دل مؤمنان است .

ينصر من يشاء و هو العزيز الرحيم

آوردن دو وصف {عزّت} و {رحمت} _ پس از بيان امداد الهى و اين كه خداوند، هر كس را كه بخواهد يارى خواهد كرد _ مى تواند به منظور ايجاد اميد در دل مسلمانان صدر اسلام باشد كه درباره خود نيز انتظار چنين امدادهايى را داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 4

4 - توجه و اعتقاد به عزت آفرين بودن خداوند ، موجب عزت طلبى و آزادانديشى و سبب دورى از ذلت پذيرى و پستى است .

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا

جمله {فللّه العزّة جميعاً} تعليل براى جواب مقدر {من} مى باشد; يعنى، هر كس طالب عزت است، از خدا جويا شود; زيرا همه عزت ها از آن او است. اين معنا مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 2 - 10

10- توجه به عزّت و شكست ناپذيرى خداوند ، مقتضى خصومت نورزيدن در برابر قرآن و قوانين آن *

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز الحكيم

تذكر خداوند به مردم، درباره عزت و پيروزمندى خود، مى تواند از آن جهت باشد كه آنان را هشدار دهد تا مبادا در برابر كتاب و قوانين او، به ستيز برخيزند; زيرا كارى از پيش نخواهند برد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 8 - 5

5 - توجّه به عزّت و پسنديده بودن خداوند ، زمينه ساز پيدايش ايمان و پرهيز از آزاررسانى به مؤمنان است .

أن يؤمنوا باللّه العزيز الحميد

آثار عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 10

10 _ عذاب گنهكاران ، مظهر عزت و حكمت خداوند و آمرزش توبه كاران ، جلوه غفران و رحمت او

يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

چنانچه {يعذب . .. و يغفر} اشاره به آيات پيشين داشته باشد. بيان عزت و حكمت خداوند پس از {فاقطعوا} و ذكر غفران و رحمت او پس از {فان اللّه يتوب عليه} در آن آيات، حاكى از برداشت مذكور خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 26

26 - قدرت و عزت الهى ، ضامن نصرت قطعى دفاع كنندگان از حق و ياوران دين است .

و لينصرنّ اللّه من ينصره إنّ اللّه لقوىّ عزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 4

4 - قدرت شكست ناپذير و رحمت گسترده الهى ، مقتضى توكل و اعتماد مؤمنان بر او

و توكّل على العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 3

3 - خداوند عزيز و رحيم و آگاه به نماز و راز و نياز انسان ها ، سزاوار اعتماد و توكل كردن آنان بر او

و توكّل على العزيز الرحيم . الذى ... و تقلّبك فى

الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 42 - 5

5 - عزت و حكمت خداوند ، دليل شايستگى او ، براى بودنش به عنوان معبودى يكتا است .

إنّ اللّه يعلم ما يدعون من دونه من شىء و هو العزيز الحكيم

اين برداشت، بنابر حال بودن جمله {و هوالعزيز. ..} براى ضمير {من دونه} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 5

5 - مشيّت خداوند در يارى انسان ها ، برخاسته از عزّت و رحمت او است .

ينصر من يشاء و هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 27 - 13

13 - آفرينش نخست انسان ها و بازآفرينى آنان پس از مرگ ، مقتضاى حكمت و عزت خداوند است .

و هو الذى يبدؤا الخلق ثمّ يعيده . .. و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 9 - 6،7

6 - عزت و حكمت خداوند ، منشأ تخلّف ناپذيرى وعده هاى او است .

وعد اللّه حقًّا و هو العزيز الحكيم

7 - عزت و حكمت الهى ، مقتضى كيفر كافران و پاداش مؤمنان است .

فبشّره بعذاب أليم . .. لهم جن_ّ_ت النعيم ... و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 7

7 - اداره و تدبير امور جهان ، برخاسته از علم و عزت و رحمت الهى است .

يدبّر الأمر . .. ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة العزيز الرحيم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 11

11 - عزت و حكمت خداوند ، مقتضى نداشتن هرگونه شريكى است .

كلاّ بل هو اللّه العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 14

14 - عزت و حكمت بى مانند خداوند ، مقتضى دل بستن و اميد داشتن به ورود مؤمنان تائب و پدران ، همسران و فرزندان صالح آنان به بهشت جاويدان

ربّنا و أدخلهم جن_ّت . .. إنّك أنت العزيز الحكيم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّك أنت العزيز الحكيم} تعليل براى جمله هاى پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 17

17 - عزت مندى و آمرزندگى خداوند ، نشانه استحقاق انحصارى او براى الوهيت و عبادت

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به . .. و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مؤمن آل فرعون، در رد آيين شرك و بت پرستى، به معرفى خدايى پرداخت كه دو صفت عزت مندى و آمرزندگى را دارا است و اين خود نوعى استدلال بر بطلان شرك و اثبات حقانيت عقيده توحيدى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 3 - 7،8،10

7 - عزت خداوند ، ضامن بقاء و استحكام وحى و معارف الهى است .

يوحى إليك . .. اللّه العزيز الحكيم

از توصيف خداوند به عزيز و ارتباط صدر و ذيل آيه، مى توان استفاده كرد كه عزت خداوند مانع

از بين رفتن معارف الهى است.

8 - معارف والاى كتاب هاى آسمانى ، برخاسته از حكمت گسترده و عزت خداوندى است .

يوحى إليك . .. العزيز الحكيم

ذكر صفت عزت و حكمت براى خداوند و ارتباط صدر و ذيل آيه، بيانگر برداشت ياد شده است.

10 - تحقق وحى در نظام طبيعت و انتخاب آن به عنوان راه ارتباط خداوند با خلق ، متكى به عزت و حكمت او است .

كذلك يوحى إليك . .. اللّه العزيز الحكيم

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه وصف عزيز و حكيم نظر به توجيه و تبيين اصل وحى داشته و پاسخى به دو پرسش باشد: الف) آيا راستى وحى امرى ممكن است ؟ ب) چرا شيوه وحى به عنوان راه ارتباط خدا با خلق انتخاب شده است؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 8

8 - لطف ، رحمت ، قدرت و عزت خداوند ، مقتضى مصون داشتن حريم وحى از نفوذ و تصرف دروغ پردازان

اللّه لطيف بعباده . .. و هو القوىّ العزيز ... و يمح اللّه الب_طل

ارتباط مجموعه آيات و سياق واحد آنها، مى تواند بيانگر معناى ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 7 - 5

5 - شكل گيرى و پيدايش قوانين و قواى هستى ، در پرتو عزّت و حكمت ازلى خداوند *

و للّه جنود السم_وت و الأرض و كان اللّه عزيزًا حكيمًا

از ارتباط دو بخش آيه (و للّه جنود. ..) با (و كان اللّه...)، مى توان به مطلب بالا ره يافت.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 1 - 8

8 - عزّت و حكمت خداوند ، نشانه منزّه بودن او از هر عيب و نقص ( همچون داشتن شريك و . . . )

ما فى السم_وت و الأرض و هو العزيز الحكيم

توصيف خداوند به {عزيز} و {حكيم} بودن _ پس از يادآورى تسبيح همه موجودات براى خداوند _ حكايت از آن دارد كه حقيقتى مانند خداوندِ عزيز و حكيم، از هر عيب و نقصى (مانند داشتن شريك) مبرّا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 21 - 6

6 - نيرومندى و شكست ناپذيرى خداوند ، تضمين كننده پيروزى پيامبران بر دشمنانشان

كتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى إنّ اللّه قوىّ عزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 18 - 1

1 - سپاسدارى ، بردبارى ، آگاهى از نهان و آشكار ، عزّت و حكمت خداوند ، مقتضى تقواپيشگى ، حرف شنوى ، فرمان برى و انفاق در راه او است .

فاتّقوا اللّه . .. اسمعوا و أطيعوا و أنفقوا ... و اللّه شكور حليم ... العزيز الح

برخى از مفسران، بر اين عقيده اند كه ميان ذكر اوصاف خداوند در دو آيه پايانى، با فرمان الهى به تقواپيشگى، فرمان برى و انفاق، ارتباط وجود دارد. اين مطلب مى تواند اشاره به برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 8 - 4

4 - عزّت خداوند ( مغلوب نشدن او در برابر هيچ چيز ) و پسنديده بودن تمام كار

هاى او ، دليل ايمان آوردن كسانى بود كه به دست اصحاب { اخدود } سوختند .

و ما نقموا منهم إلاّ أن يؤمنوا باللّه العزيز الحميد

آثار عقيده به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 3

3 - اعتقاد به عزت و شكست ناپذيرى خدا ، هموار كننده راه ايمان به رستاخيز و توانايى خدا بر احياى مردگان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز

با توجه به مفاد آيات پيش (انكار معاد از سوى كافران و ارائه نشانه هاى قدرت خدا بر برپا ساختن رستاخيز و پايان بخشيدن موضوع ياد شده با ذكر عزت خدا) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 11،12

11 - آگاهى و اعتقاد به عزت مندى و آمرزندگى خداوند ، منشأ خشيت و خداترسى عالمان راستين و اهل معرفت

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا إنّ اللّه عزيز غفور

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّ اللّه عزيز غفور}، در مقام تعليل براى {إنّما يخشى اللّه . ..} مى باشد; زيرا عزت مندى خداوند، نشانگر كمال قدرت او بر انتقام و كيفر است. هم چنين آمرزنده بودن خداوند، آن گاه صادق است كه او بر كيفر و عقوبت قادر باشد. بنابراين توجه به اين قدرت است كه موجب خشيت و خداترسى خواهد شد.

12 - آگاهى و اعتقاد به عزت مندى و آمرزندگى خداوند ، موجب خشيت و خداترسى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا إنّ اللّه عزيز

غفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 7

7 - ايمان به خداوند و اعتقاد به عزّت ، ستودگى ، حاكميت ، مالكيت و گواه بودن او و انجام دادن تمامى اعمال صالح ، مايه بهره بردن از مناظر سبز و پر درخت و زمين آب خيز بهشت است .

إلاّ أن يؤمنوا باللّه العزيز . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت تج

برداشت ياد شده، از ارتباط اين آيه با آيه هشتم و نهم استفاده مى شود. {الصالحات}، جمع محلى به {ال} و مفيد عموم است. عموم در اين موارد، عرفى است; يعنى، تمام آن چه ميسّر است. {جنّة}; يعنى، بوستانى كه با درختان خود زمين را پوشانده باشد. (مفردات راغب).

آرزوى عزت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 87 - 8

8 - عزّت اخروى و بهشت پر نعمت ، والاترين آرزو و درخواست ابراهيم ( ع ) از خداوند

و اجعلنى من ورثة جنّة النعيم . .. و لاتخزنى يوم يبعثون

از اين كه دو مسأله ياد شده، به عنوان آخرين آرزو و درخواست ابراهيم(ع) بوده است، مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

ادعاى عزت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 6

6 - انسان ها ، هنگام برخوردارى از نعمت و رفاه ، خود را نزد خداوند ، عزّت مند و با كرامت مى پندارند .

فأمّا الإنس_ن إذا . .. نعّمه فيقول ربّى أكرمن

اكرام در فعل هاى {أكرمه} و {أكرمن}، به يك معنا نيست;

زيرا لحن آيه شريفه گوينده {ربّى أكرمن} را نكوهش كرده; با آن كه اكرام را در {أكرمه} پذيرفته است. بنابراين در {أكرمه} مراد {رساندن نفع بدون خوارى و ذلت} است _ كه در {مفردات راغب} از معانى اكرام شمرده شده _ و در {أكرمن} مقصود {با عظمت شمردن و بى عيب دانستن} است كه در {قاموس} آمده است.

ازليت عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 6

6 - خداوند ، داراى عزّت و حكمتى گسترده و ازلى

و كان اللّه عزيزًا حكيمًا

اقرار به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 1

1 - اعتقاد و اقرار مشركان عصرت بعثت ، به عزت و دانايى آفريدگار هستى

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

اهل مدين و عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 1

1_ مردم مدين در عصر شعيب ( ع ) ، خداوند را كاملاً به فراموشى سپرده و از شكوه و عزت او غافل بودند .

أرهطى أعزّ عليكم من الله واتخذتموه ورآءكم ظهريًّا

{ظهرىّ} به چيزى گفته مى شود كه آدمى آن را به پشت سر مى اندازد و كنايه از چيز فراموش شده اى است كه اعتنايى به آن نمى شود و از آن جايى كه جمله {اتخذتموه ورآءكم}، (خداوند را پشت سر انداختيد) نيز كنايه از {خدا را فراموش كرديد} مى باشد، كلمه {ظهريّاً} حال مؤكده خواهد بود.

اهميت عزت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- نساء - 4 - 139 - 10

10 _ دعوت خداوند از مردم ، براى دستيابى به عزت و قدرتى شكست ناپذير در پرتو عزت او

أيبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 5

5 - عزت و سرافرازى ، آرزو و آرمان انسان ها

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا

اهميت عقيده به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 13

13 - توجه و اعتقاد به عزت و غفران خداوند ، برخوردار از اهميتى والا در ميان مجموعه معارف الهى

ألا هو العزيز الغفّ_ر

اهميت علم به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 18

18 - عزت مندى و آمرزندگى خداوند ، از دانستنى هاى مهم در معارف توحيدى

أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

از اين كه مؤمن آل فرعون در شناساندن خدا و توحيد ربوبى او، از دو صفت عزت مندى و آمرزندگى او ياد كرده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

خدا و عزت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 5

5 _ خداوند ، منشأ تمامى عزتهاست .

إن العزة للّه جميعاً

درخواست عزت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 12،16

12 _ خردمندان ، خواستار عزّت و سرافرازى از خداوند در دنيا و آخرت

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم

القيمة

16 _ خوارى و عزت در قيامت ، تنها در اختيار خداوند است .

و لا تخزنا يوم القيمة

درخواست عزت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 2

2 - عزت طلبان ، بايد عزت خود را تنها از خدا خواسته و در اسلام جويا شوند .

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه جواب شرط {من كان. ..} مقدر است. تقدير آن چنين مى تواند باشد: {من كان يريد العزّة فليطلبها من عند اللّه} يا {فليستجب إلى دعوة الإسلام ففيها العزّة}.

درخواست عزت از غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 16

16 - ناكامى انسان ، در تلاش براى كسب عزت از غير خدا

من كان يريد العزّة . .. و مكر أُول_ئك هو يبور

به قرينه صدر آيه شريفه _ كه از عزت خواهى انسان و انحصار عزت ها در پيشگاه خداوند سخن گفته بود _ به دست مى آيد كه يكى از مصاديق شكست مكر كافران، عزت طلبى آنان از غيرخدا است.

درخواست عزت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 12

12 _ خردمندان ، خواستار عزّت و سرافرازى از خداوند در دنيا و آخرت

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

دلايل عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 2 - 4

4- مالكيت مطلق خداوند بر تمامى هستى ، دليل شكست ناپذيرى

و ستودگى اوست .

العزيز الحميد. الله الذى له ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 17

17- ميراندن انسان ها و نابود كردن جوامع و تمدن ها ، دليل قدرت بى مانند و شكست ناپذير خداوند است .

أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها أفهم الغ_لبون

زير سؤال بردن و نفى كردن پيروزى و چيرگى كافران در برابر قدرت الهى (أفهم الغالبون)، پس از طرح مسأله مرگ و مير انسان ها به وسيله خداوند، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 2 - 5

5 - توانايى مطلق خداوند بر اعطاى رحمت به بندگان و يا منع آن از ايشان ، دليل عزّتمندى او است .

ما يفتح اللّه للناس من رحمة فلاممسك لها . .. و هو العزيز

از توصيف خداوند به عزّتمندى در پايان آيه، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

زمينه درك عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 11

11 - مطالعه در موجودات هستى ، راهنماى انسان به شناخت خدا و عزّت و حكمت او

سبّح للّه ما فى السم_وت . .. و هو العزيز الحكيم

زمينه عزت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 27 - 6

6 - ايمان و دفاع از دين تا مرز شهادت و ايثار ، موجب غفران الهى و رسيدن به عزت و كرامت در پيشگاه خدا است .

قال يقوم اتّبعوا المرسلين . ..

إنّى ءامنت بربّكم فاسمعون . قيل ادخل الجنّة ... ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 8

8 - راه دستيابى به عزّت و گران قدرى در پيشگاه خداوند ، گرامى داشتن يتيمان است ; نه برخوردارى از رفاه و ثروت .

و نعّمه فيقول ربّى أكرمن . .. كلاّ بل لاتكرمون اليتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 8

8 - راه رسيدن به عزّت و شرافت در پيشگاه خداوند ، احسان به مسكينان و تشويق ديگران به آن است ; نه افزايش ثروت و رفاه .

ربّى أكرمن . .. كلاّ بل ... و لاتح_ضّون على طعام المسكين

زمينه عزت اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 1

1 - صلح حديبيه ، مايه شوكت اسلام و فروخفتن كينه ها و خصومت هاى مشركان نسبت به پيامبر ( ص )

ليغفر لك اللّه ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر

با توجه به اين كه در اين آيات، غفران مترتب بر فتح شده است، مى توان پى برد كه مراد از {غفران} و {ذنب} معناى رايج آن نيست; زيرا ربطى ميان صلح حديبيه و بخشش گناهان ديده نمى شود. بر اين اساس معناى ديگرى اين جا مراد است و آن اين كه بعثت پيامبر(ص)، آن حضرت را در نظر دشمنانش گنه كار و متهم مى نمود; ولى در پرتو صلح حديبيه، زمينه نشر دعوت پيامبر(ص) و بازشناخت شخصيت، اوصاف و خصال كريمانه آن حضرت فراهم آمد.

زمينه عزت خدا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 4 - 3

3 - مالكيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، پشتوانه عزت ( قاهربودن ) و حكمت ( كاردانى ) خداوندى است .

اللّه العزيز الحكيم . له ما فى السم_وت و ما فى الأرض

زمينه عقيده به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 74 - 3

3 - معرفت درست در باره خدا ، زمينه ساز اعتقاد به قدرت و عزّت مطلق و نامحدود او

ما قدروا اللّه حقّ قدره إنّ اللّه لقوىّ عزيز

سوگند به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 82 - 1

1 - سوگند ابليس به عزت پروردگار

قال فبعزّتك

سوگند به عزت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 6

6 - سوگند ساحران به عزت و قدرت فرعون

و قالوا بعزّة فرعون

ظهور عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 16

16 - ظهور قدرت و شكست ناپذيرى خداوند براى كافران ، در جهان آخرت

و هو القوىّ العزيز . .. و ما له فى الأخرة من نصيب

عجز از درك عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 13

13 - درك عزّتمندى خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، بيرون از توان ذهنى منافقان جاهل

و للّه العزّة . .. و ل_كنّ المن_فقين لايعلمون

عجز از درك عزت محمد(ص)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 13

13 - درك عزّتمندى خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، بيرون از توان ذهنى منافقان جاهل

و للّه العزّة . .. و ل_كنّ المن_فقين لايعلمون

عجز از درك عزت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 13

13 - درك عزّتمندى خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، بيرون از توان ذهنى منافقان جاهل

و للّه العزّة . .. و ل_كنّ المن_فقين لايعلمون

عزت اخروى اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 3 - 4

4 - { عن الزهرى قال : سمعت على بن الحسين ( ع ) يقول : . . . { إذا وقعت الواقعة } يعنى القيامة ليس لوقعتها كاذبة . { خافضة } خفضت و اللّه بأعداء اللّه إلى النار { رافعة } رفعت و اللّه أولياء اللّه إلى الجنّة . . . ;

زهرى گويد: از امام سجاد(ع) شنيدم كه با استناد به آيه {إذا وقعت الواقعة} مى فرمود: . ..يعنى، هرگاه قيامت واقع شود، كه در وقوع آن دروغ راه ندارد. [قيامت] {خافضة} است; به خداوند سوگند! دشمنان خدا را به زير مى كشد و به سوى جهنم [روانه مى كند] و {رافعة} است; به خدا سوگند اولياى خدا را بالا مى برد و به سوى بهشت [هدايت مى كند]...}.

عزت اخروى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 85 - 7

7- برانگيختن تقواپيشگان در قيامت

_ با اكرام و احترام ويژه _ نمودى از رحمانيت خداوند و عزّت بخشى او است .

واتّخذوا من دون اللّه ءالهةً ليكونوا لهم عزًّا. .. يوم نحشر المتّقين إلى الرحمن

عزت اخروى محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 26 - 5

5 _ نيكوكاران در سراى آخرت همواره شادمان ، بانشاط ، گرامى و عزيز خواهند بود .

للذين أحسنوا . .. و لا يرهق وجوههم قتر و لا ذلة

{رهق} به معناى پوشاندن و {قتر} به معناى دود سياه و {ذلة} _ مقابل {عزت} _ به معناى خفت و خوارى است ; يعنى، بر چهره نيكوكاران غبار غم و اندوهِ خوارى نخواهد نشست و اين كنايه است از اينكه، آنان همواره شاد و همه جا ارجمند خواهند بود.

عزت اخروى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 9

9 - پيامبر ( ص ) و مؤمنان همراه او ، به دور از هرگونه خذلان و رسوايى و برخوردار از كرامت و عزّت در قيامت

يوم لايخزى اللّه النبىّ و الذين ءامنوا معه

عزت اخروى مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 3 - 2

2 - كافران و مستكبران ، مردمى زبون و دون پايه و مؤمنان و مستضعفان انسان هايى شريف و صاحب منزلت در روز رستاخيز

إذا وقعت الواقعة . .. خافضة رافعة

عزت اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 15

15 - مؤمنان رنجيده از ستم گمراهان ، سرافراز و

مقتدر ، در صحنه قيامت

و قال الذين ءامنوا إنّ الخ_سرين الذين خسروا. .. يوم القي_مة

از ملامت و سرزنش مؤمنان نسبت به كافران، اقتدار و سربلندى مؤمنان استفاده مى شود; آنانى كه مصداق {لمن صبر و غفر} هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 3 - 2

2 - كافران و مستكبران ، مردمى زبون و دون پايه و مؤمنان و مستضعفان انسان هايى شريف و صاحب منزلت در روز رستاخيز

إذا وقعت الواقعة . .. خافضة رافعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 9

9 - پيامبر ( ص ) و مؤمنان همراه او ، به دور از هرگونه خذلان و رسوايى و برخوردار از كرامت و عزّت در قيامت

يوم لايخزى اللّه النبىّ و الذين ءامنوا معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 5

5 - جايگاه مؤمنان در آخرت ، نشانه عزّت و كرامت آنان و جايگاه كافران ، پست و ذلّت آفرين است .

هم أصح_ب المشئمة

راست و چپ، كنايه از عظمت و پستى جايگاه است; زيرا در جوامع انسانى، مرسوم است كه سمت راست، نشانه كرامت و سمت چپ رمز شوم بودن است; وگرنه راست و چپ حقيقى، وابسته به اعتبارات و با در نظر گرفتن مركزيتى خاص است كه در اين آيات، از آن سخنى به ميان نيامده است.

عزت الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 5،7

5 _ پيروزى جبهه مؤمنان ، پرتويى از عزّت و

حكمت خداوند

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

7 _ انحصار پيروزى آفرينى به خداوند ، برخاسته از عزّت و اقتدار مطلق اوست .

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

عزت بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 9

9_ حفظ عزت بنيامين و درمانده و خوار نگشتن او به مانند ديگر برادرانش ، نشانه ضايع نشدن پاداش تقواپيشگان صبور و نيكوكار است .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

عزت بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 35 - 3

3 - مؤمنان بهشتى ، در اوج عزت و احترام به سر مى برند .

أُول_ئك فى جنّ_ت مكرمون

عزت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 9

9 - جنيان ، از شعور و درايت و احساس عزت و ذلت برخورداراند .

فلمّا خرّ تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 28 - 9

9 - از حضرت على ( ع ) روايت شده است : { . . . إنما أراد اللّه جل ذكره بالموت إعزاز نفسه و إذلال خلقه و قرأ { و كنتم أموتاً فأحياكم ثم يميتكم ثم يحييكم . . . ;

. .. همانا خداوند با قرار دادن مرگ ]براى بشر[ اراده فرموده كه عزت خود و زبونى خلقش را نشان دهد. سپس اين آيه را

تلاوت فرمود: {كنتم أموتاً فأحياكم ثم يميتكم ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 12

12 _ آگاهى از عزت و حكمت الهى ، زمينه تسليم در برابر خداوند و دورى از متابعت شيطان

ادخلوا فى السلم . .. و لا تتبعوا ... ان اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 220 - 21،23

21 _ عزّت و نفوذناپذيرى خداوند در انجام خواسته هاى حكيمانه خويش

و لو شاء اللّه لاعنتكم ان اللّه عزيز حكيم

23 _ عزت خداوند ، پشتوانه نفوذ مشيّت اوست .

و لو شاء اللّه لاعنتكم ان اللّه عزيز حكيم

جمله {ان اللّه . ..} دليل است براى {لو شاء ...} يعنى اگر خداوند اراده حكمى مشقت آميز مى كرد، چون عزيز و غالب است، اراده اش نافذ بود; ولى چنين مشيّتى نكرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 25

25 _ عزّت و قدرت شكست ناپذير الهى ، پشتوانه مجازات متخلّفانِ از احكام و قوانين الهى

و المطلّقات يتربّصن . .. و لا يحل لهن ... و اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 25

25 _ توجّه به عزّت و حكمت الهى ، همواركننده شناختِ چگونگىِ زنده شدن مردگان

و اعلم انّ اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 56 - 14

14 _ عزت و حكمت الهى ، مقتضى عذاب مستمر دوزخيان كفرپيشه *

انّ الذين كفروا .

.. انّ اللّه كان عزيزاً حكيماً

بنابر اينكه جمله {انّ اللّه . .. }، بيان علتى براى {سوف نصليهم ناراً} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 8،10،11،14

8 _ تمامى عزّت ها ، تنها از آن خداوند است .

فان العزّة للّه جميعاً

10 _ دعوت خداوند از مردم ، براى دستيابى به عزت و قدرتى شكست ناپذير در پرتو عزت او

أيبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جميعاً

11 _ اعتقاد به عزت و قدرت مطلقه الهى ، مانع گرايش به عزت و اقتدار موهوم كافران

أيبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جميعاً

14 _ مؤمنان ، برخوردار از عزت الهى

أيبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جميعاً

اگر مؤمنان از عزت الهى برخوردار نباشند، بايد دوستى با آنان نيز ممنوع باشد، چون ملاك رد دوستى با كافران، فقدان عزت در ميان آنان شمرده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 158 - 6،7

6 _ معراج حضرت مسيح ( ع ) امرى حكيمانه و پرتوى از عزتمندى خداوند

بل رفعه اللّه إليه و كان اللّه عزيزاً حكيماً

بيان عزتمندى و كاردانى خداوند پس از جمله {بل رفعه اللّه اليه} براى اشاره به اين است كه بالا بردن عيسى(ع) برخاسته از حكمت و عزت خداوند بوده است.

7 _ عزت ، قهر و غلبه خداوند ، آميخته با حكمت است .

كان اللّه عزيزاً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 10،13

10 _ فرستادن پيامبران مقتضاى عزتمندى و حكمت خداوند

رسلا مبشرين و منذرين . .. و كان اللّه عزيزاً

حكيماً

13 _ حجت نداشتن مردم در برابر خداوند ، نمودى از عزت او

لئلا يكون للناس على اللّه حجة بعد الرسل و كان اللّه عزيزاً حكيماً

با توجه به ارتباط عزيز با اتمام حجت، اين معنا بدست مى آيد كه اگر اتمام حجت نمى كرد مردم عليه خداوند اقامه دليل مى كردند و اين با عزت خداوندى ناسازگار بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 13

13 _ تشريع حد سرقت ، جلوه اى از عزت و حكمت خداوند

فاقطعوا ايديهما . .. و اللّه عزيز حكيم

توصيف خداوند به {عزيز} و {حكيم} پس از بيان حد سرقت، نقش اين دو صفت را در تشريع آن حد نشان مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 22،23

22 _ خداوند عزيز ( پيروزمند شكست ناپذير ) و سخت انتقام گير است .

و اللّه عزيز ذو انتقام

خداوند بدان لحاظ خويشتن را صاحب و مالك انتقام ناميده كه گويا عقوبتهاى ديگران در مقايسه با عقوبت و انتقام وى، عقوبت ناميده نمى شود و اين دلالت بر شدت عقوبتهاى الهى دارد.

23 _ توجه به عزت و انتقامگيرى خداوند زمينه ترك محرمات

و اللّه عزيز ذو انتقام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 118 - 11،13

11 _ عزت و اقتدار خداوند ، دليل امكان آمرزش مشركان

و إن تغفر لهم فانك انت العزيز الحكيم

13 _ عذاب هاى خداوند ، برخاسته از عزت و حكمت اوست .

و إن تعذبهم . .. فانك انت العزيز الحكيم

جمله {فانك انت . ..} همانگونه

كه جزاى مقدر در {ان تغفر لهم} را بيان كرده است مى تواند به جزاى تقديرى {ان تعذبهم} نيز نظر داشته باشد در اين صورت مفاد آيه اين مى شود: هيچ جاى اعتراضى بر خداوند نيست زيرا وى اولا عزيز است و محكوم هيچ حكمى نخواهد شد و ثانياً حكيم است و افعال وى و ازجمله عذاب و مغفرت بندگان همواره بر اساس حكمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 5

5 _ شكافته شدن صبح، آرامش شب و نظم و حساب خورشيد و ماه، بر اساس برنامه ريزى خداوند عزيز و داناست.

فالق الإصباح . .. ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 6

6 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، گسيل هزاران فرشته براى امداد مجاهدان در آن جنگ ، بشارت دهى و اطمينان بخشى به واسطه آنان ، پرتوى از عزتمندى و كاردانى خداوند

و ما النصر إلا من عند اللّه إن اللّه عزيز حكيم

جمله {إن اللّه عزيز حكيم} تعليلى است براى تمامى مسائلى كه در اين آيه و آيه قبل مطرح شده بود. يعنى سرچشمه آنچه بيان شد، عزت و حكمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 13

13 _ ايجاد الفت و محبت بين مؤمنان ، پرتوى از عزت و حكمت خداوند

و ألف بين قلوبهم . .. و لكن اللّه ألف بينهم إنه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9

- 71 - 24

24 _ عزت و حكمت الهى ، تضمين كننده تحقق وعده ها و بشارت هاى او به مؤمنان

أولئك سيرحمهم اللّه إن اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 4

4 _ تمامى عزت ها از آن خداوند است .

إن العزة للّه جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 2،4،10

2_ شعيب ( ع ) از مردم خويش خواست با در نظر گرفتن عزت و شكوه خداوند ، معارف و احكام الهى را بپذيرند .

أرهطى أعزّ عليكم من الله

با توجه به اينكه جمله {أرهطى أعزّ . ..} پاسخ شعيب(ع) در برابر {لولا رهطك ...} است، مى توان گفت: مقصود او اين است كه اگر به خاطر عزت خاندانم مرا سنگسار نمى كنيد، چرا عزت و شكوه خداوند را _ كه از هر كسى عزتمندتر است _ در نظر نمى آوريد و غير او را پرستش مى كنيد و ....

4_ خداوند ، از همگان عزتمندتر و به رعايت جانب او در كار ها و تصميم گرى هاى سزاوارتر و بايسته تر است .

قال ي_قوم أرهطى أعزّ عليكم من الله

10_ سيطره خداوند بر رفتارها ، عزت و شكوه برتر او و ضرورت احساس حضور در پيشگاه او ، پاسخ شعيب ( ع ) به سخ_نان نا به جا و نارواى مردم مدين

و إنا لنري_ك فينا ضعيفًا . .. قال ي_قوم أرهطى أعزّ عليكم من الله... إن ربى بما ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 60 -

12،13

12- عزّت و حكمت ، مظهر عالى ترين صفات خداوند

و لله المثل الأعلى و هو العزيز الحكيم

13- عزّت و حكمت خداوند ، ناسازگار با اسناد دختر به او

و يجعلون لله البن_ت . .. و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 10

10- خداوند ، داراى عزّت و كبريايى مطلق است .

و لم يكن له ولىّ من الذلّ و كبّره تكبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 1

1 - خداوند ، تنها قدرت قاهر شكست ناپذير

و إنّ ربّك لهو العزيز

{العزيز} مسند محلى به {ال} جنس و مفيد حصر است. گفتنى است كه اهل لغت در معناى {عزيز} گفته اند: {الغالب الذى لايغلب; پيروزمندى كه شكست نمى خورد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 68 - 2

2 - خدا ، تنها قدرت قاهر و شكست ناپذير

و إنّ ربّك لهو العزيز

{عزيز} مسند همراه با {ال} جنس و مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 104 - 2

2 - خدا ، تنها قدرت قاهر و شكست ناپذير

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

{العزيز} مسند همراه با {ال} جنس و مفيد حصر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 122 - 2

2 - خداوند ، تنها قدرت قاهر و شكست ناپذير

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

واژه {العزيز} مسند همراه با {ال} جنس و مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 140 - 2

2 - خدا ، تنها قدرت قاهر و شكست ناپذير

و إنّ ربّك لهو العزيز

كلمه {العزيز} مسند همراه با {ال} جنس و مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 159 - 2

2 - خداوند ، تنها قدرت قاهر و شكست ناپذير

و إنّ ربّك لهو العزيز

كلمه {العزيز} مسند همراه با {ال} جنس و مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 175 - 1

1 - خداوند ، تنها قدرت قاهر و شكست ناپذير

و إنّ ربّك لهو العزيز

واژه {العزيز} مسند همراه با {ال} جنس و مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 191 - 2

2 - خدا ، تنها قدرت قاهر و شكست ناپذير

و إنّ ربّك لهو العزيز

{العزيز} مسند همراه با {ال} جنس و مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 78 - 10

10 - حق ستيزان ، سرانجام مقهور قدرت شكست ناپذير خداوند

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه و هو العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 11

11 - اتكاى حضرت ابراهيم ( ع ) به عزت و حكمت خداوند در هجرت خويش

إنّى مهاجر إلى ربّى إنّه هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 27 - 12

12 - عزت و حكمت خداوند ، مظهر عالى ترين صفات او

است .

و له المثل الأعلى . .. و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 27 - 6

6 - عزت و حكمت خداوندى ، دليل بى شمارى كلمات و مقدّرات او است .

ما نفدت كلم_ت اللّه إنّ اللّه عزيز حكيم

جمله {إنّ اللّه عزيز حكيم} به منزله تعليل براى {مانفدت. ..} است. بنابراين، معنا چنين مى شود: {كلمات خداوند، پايان ناپذير است; چون او حكيم و عزيز است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 8 - 3

3 - تداوم نسل انسان ، با آبى پست ( منى ) ، نمونه عزت و علم و تدبير الهى است .

اللّه الذى . .. و بدأ خلق الإنس_ن من طين . ثمّ جعل نسله من سل_لة من ماء مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 11،13

11 - توان مندى خداوند ، با عزّت و شكست ناپذيرى او همراه است .

و كان اللّه قويًّا عزيزًا

{عزيزاً} مى تواند خبر دوم براى {كان} باشد و مى تواند صفت براى {قويّاً} باشد. بنابر احتمال دوم، نكته ياد شده به دست مى آيد.

13 - عزّت و شكست ناپذيرى خداوند ، سر منشأ امداد او به مؤمنان مدينه براى نجات از شكست حتمى بود .

هنالك ابتلى المؤمنون و زلزلوا . .. و ردّ اللّه الذين كفروا ... و كان اللّه ... ع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 1

1 - همه عزت ها از آنِ خدا و

تنها به دست او است .

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا

{ال} در {العزّة} جنسيه و مفيد استغراق است; يعنى، {كلّ عزّة للّه}. تقديم خبر (للّه) بر مبتدا (العزّة)، مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 180 - 2،3،5

2 - خداوند ، تنها پروردگار صاحب عزت

سبح_ن ربّك ربّ العزّة

اضافه {ربّ} به {عزّة}، اضافه اختصاصيه و مفيد معناى لامِ اختصاص است; مانند: {صاحب صدق} (كسى كه راستى به او اختصاص دارد).

3 - تمامى عزت ها ، از آنِ خداوند است .

سبح_ن ربّك ربّ العزّة

برداشت ياد شده از آن جا است كه {ال} در {العزّة} جنسيه و مفيد استغراق و شمول كامل است; يعنى، همه عزت هاى موجود در عالم، به پروردگار جهان اختصاص دارد.

5 - نسبت هاى مشركان به خداوند و توصيف هاى آنان از او ، ناسازگار با مقام عزت او است .

سبح_ن ربّك ربّ العزّة عمّا يصفون

يادآورى وصف {عزت} براى خداوند، در وقت تنزيه او از توصيف ها و نسبت هاى مشركان، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 42 - 4،7

4 - مجازات فرعونيان از سوى خداوند ، از موضع عزت و اقتدار كامل بود .

فأخذن_هم أخذ عزيز مقتدر

7 - اقتدار و توان مادى فرعونيان ، مقهور در برابر اقتدار و شكست ناپذيرى خداوند

فأخذن_هم أخذ عزيز مقتدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 13،18

13 - خداوند يگانه ، پيروزمندى شكست ناپذيراست .

هو اللّه . .. العزيز

18 - فرمانرواى مقتدر

و شكست ناپذير هستى ، منزّه از هر گونه شريك

سبح_ن اللّه عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 11

11 - اقتدار و شوكت كافران ، ناچيز در برابر اقتدار شكست ناپذير الهى

ربّنا إنّك أنت العزيز الحكيم

جمله {إنّك أنت العزيز} _ كه بيانگر حصر عزت و اقتدار در خداوند است _ تعريض به قدرت هاى كفر دارد كه درصدد مفتون و معذّب ساختن مؤمنان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 8

8 - عزت و حكمت ، تنها از آنِ خداوند است .

و هو العزيز الحكيم

مسند در {هو العزيز. ..} همراه با الف و لام جنس و مفيد حصر است; يعنى، {ما العزيز إلاّ هو و ما الحكيم إلاّ هو}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 9

9 - عزّت و پيروزمندى ، تنها از آن خداوند است .

و للّه العزّة

تقديم {للّه} بر {العزّة}، افاده حصر مى كند; يعنى، {ما العزّة إلاّ للّه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 41 - 6

6 - خداوند ، قادر مطلق و شكست ناپذير است .

إنّا لق_درون . .. و ما نحن بمسبوقين

عزت صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 12

12_ اقتدار و عزت تقواپيشگان صبور و نيكوكار ، از نعمت هاى بزرگ الهى به آنان است .

قالوا ي_أيها العزيز . .. قد منّ الله علينا

مصداق مورد نظر براى نعمت الهى

به يوسف(ع) عزت و اقتدار در سرزمين مصر است.

عزت طلبى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 5

5 - عزت و سرافرازى ، آرزو و آرمان انسان ها

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا

عزت طلبى ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 34 - 5

5 - دلبستگى بلقيس به آبادى سرزمين و عزت و سربلندى مردم خويش

قالت إنّ الملوك . .. و جعلوا أعزّة أهلها أذلّة

علت آوردن بلقيس براى پرهيز از جنگ، نشانگر اهتمام او در حفظ آبادى سرزمين و عزت جامعه خويش است.

عزت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 5

5 - فرعون ، داراى عزت و جلال در چشم و دل ساحران عصر خود .

فلمّا جاء السحرة . .. و قالوا بعزّة فرعون

عزت متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 12

12_ اقتدار و عزت تقواپيشگان صبور و نيكوكار ، از نعمت هاى بزرگ الهى به آنان است .

قالوا ي_أيها العزيز . .. قد منّ الله علينا

مصداق مورد نظر براى نعمت الهى به يوسف(ع) عزت و اقتدار در سرزمين مصر است.

عزت محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 12

12_ اقتدار و عزت تقواپيشگان صبور و نيكوكار ، از نعمت هاى بزرگ الهى به آنان است .

قالوا ي_أيها العزيز . .. قد منّ الله علينا

مصداق مورد نظر براى نعمت الهى به

يوسف(ع) عزت و اقتدار در سرزمين مصر است.

عزت معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزى ، توبه پذيرى ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقيقى

غافر الذنب . .. لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 14

14 - هر موجودى شكست پذير مقهور ، نالايق براى پرستش است .

لا إل_ه إلاّ هو . .. العزيز

با توجه به اين كه آيه شريفه، در مقام بيان اوصاف ضرورى خداوند است; از مفهوم آيه استفاده مى شود كه موجود فاقد اين اوصاف، شايسته الوهيت نيست.

عزت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 15 - 9

9 - مؤمنان راستين در پيشگاه خدا ، بسيار عزيز و محترم هستند .

إنما نحن مستهزءون. اللّه يستهزئ بهم

خداوند در مقام پاسخ، به استهزاگرى منافقان نسبت به مؤمنان خود در مقام پاسخ و دفاع برآمده و با ابتدا به نام جلاله {اللّه} خود را استهزا كننده آنان قرار داده است. اين نحوه برخورد گوياى نكاتى از جمله: مقام و عزت مؤمن در پيشگاه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 14

14 _ مؤمنان ، برخوردار از عزت الهى

أيبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جميعاً

اگر مؤمنان از عزت الهى برخوردار نباشند، بايد دوستى با آنان نيز ممنوع باشد، چون ملاك رد دوستى با كافران، فقدان

عزت در ميان آنان شمرده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 11

11 _ سنت الهى حاكم بر جوامع بشرى ، در جهت غلبه يافتن دين خدا و عزّت مؤمنان ، و شكست كفر و خوارى كفرپيشگان است .

و أن اللّه مخزى الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 2

2 _ خدا ، خواستار شكست و ذلّت دشمنان دين و پيروزى و عزت مؤمنان است .

قتلوهم يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 15

15 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : إنّ اللّه عزّوجلّ فَوَّضَ إلى المؤمن أُمورَه كلَّها و لم يفوّض إليه أن يكونَ ذليلاً أما تسمع قول اللّه عزّوجلّ يقول : { و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: خداى عزّوجلّ تمام امور مؤمن را به شخص وى واگذار نموده; ولى [اختيار ]ذليل بودن و ذلت كشيدن را به او نداده است. آيا نشنيده اى سخن خداى عزّوجلّ را كه مى فرمايد: {و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 35 - 3

3 - مؤمنان بهشتى ، در اوج عزت و احترام به سر مى برند .

أُول_ئك فى جنّ_ت مكرمون

عزت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 -

10

10_ اقتدار و عزت يوسف ( ع ) نشانه اى روشن بر ضايع نشدن پاداش تقواپيشگان صبور و نيكوكار است .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

عقيده به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 82 - 5

5 - ابليس ، معتقد و معترف به عزت و قدرت پروردگار

فبعزّتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 1

1 - اعتقاد و اقرار مشركان عصرت بعثت ، به عزت و دانايى آفريدگار هستى

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

عوامل عزت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 18

18 _ پيكار در راه خداوند ، عزّت بخش و رهاكننده جامعه از قيد تجاوز و اسارت

و ما لنا اَلاّ نقاتل فى سبيل اللّه و قد اُخرجنا من ديارنا و ابنائنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 10،16،20

10 _ خداوند هر كس را كه بخواهد عزيز و هركس را كه بخواهد ، ذليل مى كند .

و تعزّ من تشاء و تُذِلّ من تشاء

16 _ اعطاى ملك و عزّت و نيز سلب آن از جانب خداوند ، تنها بر اساس خير و مصلحت است .

مالك الملك تؤتى الملك . .. بيدك الخير

20 _ قدرت مطلق خداوند ، منشأ اعطاى حاكميّت و عزّت

تؤتى الملك من تشاء . .. تعزّ من تشاء ... انّك على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 15

15 _ كسب عزت ، تنها در گرو محبت خداوند و پذيرش ولايت اوست .

أيبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جميعاً

خداوند پس از بيان اين حقيقت كه هدف منافقان در دوستى با كافران رسيدن به عزت است، مى فرمايد كه عزتها از آن خداست. يعنى اگر طالب عزت هستيد، بايد ولايت خدا را پذيرا شويد و با او پيمان مودّت داشته باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 20

20- عزّت ، غلبه و كمال ، پيامد پيمودن راه خدا و پيروى از آموزه هاى قرآن است .

كت_ب . .. إلى صرط العزيز الحميد

اضافه شدن {صراط} به {العزيز الحميد} اشاره به اين نكته دارد كه سالك اين راه، راه عزّت و كمال را مى پيمايد; زيرا حمد و ستايش در برابر كمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 81 - 4

4- عبادت و اطاعت خداى يگانه ، تنها راه عزّت و سعادت

واتّخذوا من دون اللّه . .. لهم عزًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 82 - 1

1- پرستش غير خدا ، هرگز مايه عزت نيست .

ليكونوا لهم عزًّا . كلاّ

{كلاّ} ردع و انكار نسبت به اين پندار مشركان است كه پرستش معبودها را مايه عزتمندى خويش مى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 15

15- پيروى از پيامبران و آيات الهى ، موجب عزت و شرافت است .

لولا

أرسلت . .. فنتّبع ءاي_تك من قبل أن نذّل و نخزى

منتفى بودن {ذلت} و {خزى}، در صورت پيروى از آيات و رسولان الهى، مساوى با عزت داشتن و شرافت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 6

6- قرآن ، مايه شرافت و آوازه انسان و امت اسلام است .

كت_بًا فيه ذكركم

از جمله معانيى كه اهل لغت براى واژه {ذكر} بيان كرده اند، {شرافت} و {صيت} (آوازه) است (قاموس المحيط). بنابراين مقصود از {فيه ذكركم} اين است كه شرافت و آوازه، در پرتو قرآن و عمل به آن است. گفتنى است مقصود از ضمير مخاطب {كم} هم مى تواند تمامى انسان ها باشد و هم مى شود خصوص امت اسلام باشد كه در برداشت، هر دو لحاظ شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 6 - 9

9 - هدايت قرآن ، منجر به عزت و ستودگى مى شود .

يهدى إلى صرط العزيز الحميد

ذكر دو صفت {عزيز} و {حميد} به جاى ساير صفات خداوند (به عنوان مضاف اليه {صراط}) اشعار دارد به اين كه راهى كه قرآن انسان ها را به آن رهنمون مى كند، راه خدايى است كه عزت و ستودگى دارد و طى كنندگان آن راه هم آن دو صفت را به دست خواهند آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 3،4،6،13

3 - اسلام و تعاليم آسمانى ، مايه عزت و سربلندى است .

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا

4 - توجه و اعتقاد به عزت

آفرين بودن خداوند ، موجب عزت طلبى و آزادانديشى و سبب دورى از ذلت پذيرى و پستى است .

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا

جمله {فللّه العزّة جميعاً} تعليل براى جواب مقدر {من} مى باشد; يعنى، هر كس طالب عزت است، از خدا جويا شود; زيرا همه عزت ها از آن او است. اين معنا مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

6 - عزت و ذلت انسان ها ، به انتخاب و به دست خود او است .

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا

برداشت ياد شده، از واژه {يريد} به دست مى آيد.

13 - ايمان و عقيده درست همراه با عمل صالح ، وسيله تحصيل عزت و سربلندى است .

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا إليه يصعد الكلم الطيّب و العمل الص_لح يرف

برداشت ياد شده، با توجه به ارتباط ميان جمله مورد بحث با صدر آيه شريفه (مسأله عزت و صعود كلام و عمل صالح) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 1 - 6

6 - قرآن ، مايه عزت انسان ها و آموزنده حكمت به آنان است .

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز الحكيم

تذكر اين نكته كه قرآن از منشأيى (خدايى) نازل گشته كه داراى عزت و حكمت است، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه قرآن كتابى عزت آفرين و حكمت آموز براى بشر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 2 - 6

6 - قرآن ، مايه عزت انسان ها و آموزنده دانش به آنان

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز العليم

تذكر اين نكته كه قرآن

از منشأيى نازل شده كه داراى عزت و علم است، (خدا)، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه قرآن كتابى عزت آفرين و دانش آموز براى بشر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 11

11 - كسانى كه در تنگناى اقتصادى به سر مى برند ، در صورت احترام به يتيمان و ترغيب ديگران به فقرزدايى از جامعه ، نزد خداوند گرامى بوده و از حقارت و خوارى مبرّا خواهند بود .

فيقول ربّى أه_نن . كلاّ بل لاتكرمون اليتيم . و لاتح_ضّون على طعام المسكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 19 - 7

7 - رعايت حق ارث ديگران ، مايه عزّت نزد خداوند و پايمال كردن آن ، ذلّت آور است .

ربّى أكرمن . .. ربّى أه_نن . كلاّ بل ... تأكلون التراث أكلاً لمّا

عوامل عزت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 19

19 - ايمان ، موجب عزت و سربلندى فرد در قيامت

و قال الذين ءامنوا . .. يوم القي_مة

از سرزنش و ملامت مؤمنان، نسبت به ظالمان _ كه با عملكرد خويش موجب خسران و خفت خود در قيامت شده اند _ اين نكته استفاده مى شود كه مؤمنان به واسطه ايمان، عزت و سعادت خود را تأمين نموده اند.

عوامل عزت رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 10

10- رفتار خوب و بد اقوام ، موجب سرفرازى و يا شرمسارى رهبران آنان

فلما جاء

ءال لوط المرسلون . .. و قضينا إليه ذلك الأمر أن دابر ه_ؤلاء مقطوع ... ق

از اينكه فرستادگان خداوند براى اعلام عذاب قوم لوط به منزل لوط(ع) رفتند و آن حضرت قومش را از هر عملى كه موجب شرمسارى او شود نهى فرمود، به دست مى آيد كه لوط(ع) در موقعيت يك رهبر در جامعه تلقى شده است.

عوامل عزت مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 6

6- قرآن ، مايه شرافت و آوازه انسان و امت اسلام است .

كت_بًا فيه ذكركم

از جمله معانيى كه اهل لغت براى واژه {ذكر} بيان كرده اند، {شرافت} و {صيت} (آوازه) است (قاموس المحيط). بنابراين مقصود از {فيه ذكركم} اين است كه شرافت و آوازه، در پرتو قرآن و عمل به آن است. گفتنى است مقصود از ضمير مخاطب {كم} هم مى تواند تمامى انسان ها باشد و هم مى شود خصوص امت اسلام باشد كه در برداشت، هر دو لحاظ شده است.

كفر به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 10

10 _ ايمان نداشتن به عزت و حكمت خدا و توكل نكردن بر وى از ريشه هاى نفاق است .

إذ يقول المنفقون و الذين . .. فإن اللّه عزيز حكيم

از اينكه خداوند منافقان و بيماردلان را قسيم متوكلان قرار داد و با جمله {إن اللّه عزيز حكيم} منشأ توكل متوكلان را ايمان به عزت و حكمت مطلق خداوند دانست، معلوم مى شود از ريشه هاى نفاق و ضعف ايمان، باور نداشتن به اقتدار خدا و حكيم

بودن اوست.

مال دوستان و عزت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 2

2 - پندار عزّت در پيشگاه خداوند ، براى كسانى كه گرفتار مال دوستى اند ، پندارى موهوم است .

ربّى أكرمن . .. كلاّ ... و تحبّون المال حبًّا جمًّا

محرومان از عزت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 6

6 _ مشركان ، مردمى ذليل ، حقير و بى بهره از عزتند .

و لا يحزنك قولهم إن العزة للّه جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 19 - 4

4 - متجاوزان به حقوق ديگران ، گرچه از نعمت و كرم خداوند برخوردار شوند ، از عزّت و شرافت مندى در نزد او محروم خواهند بود .

نعّمه فيقول ربّى أكرمن . .. كلاّ ... و تأكلون التراث أكلاً لمّا

مشركان صدر اسلام و عزت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 81 - 2

2- مشركان عصر بعثت ، عزت و اعتبار خود را در پرستش معبودان ساختگى خود مى دانستند .

ليكونوا لهم عزًّا

مظاهر عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 11

11 - بعثت پيامبران ، پرتوى از عزت و حكمت خداوند است .

ربنا وابعث فيهم رسولا . .. إنك أنت العزيز الحكيم

ملاك عزت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 11

11 - پندار ذلّت براى يتيمان ،

مايه توهّم معيار بودن ثروت براى عزّت مندى است .

نعّمه فيقول ربّى أكرمن . .. كلاّ بل لاتكرمون اليتيم

كلمه كلاّ _ به قرينه تقابل {اكرمن} و {لاتكرمون} اين نكته را گوشزد مى كند كه گوينده {ربّى اكرمن}، اگر يتيمان را محترم و گرامى مى دانست، ثروت را مايه احترام نزد خداوند، قرار نمى داد; زيرا در آن صورت معترف بود كه يتيم با وجود محروميت از ثروت نيز گرامى است; ولى حال كه يتيمان را گرامى نمى شمارد، اين گمان براى او پديدار شده است كه فقط ثروتمندان نزد خداوند محترم اند.

منشأ عزت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 16

16 _ خوارى و عزت در قيامت ، تنها در اختيار خداوند است .

و لا تخزنا يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 5

5 _ خداوند ، منشأ تمامى عزتهاست .

إن العزة للّه جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 19

19_ برخورداران از نعمت و عزت و مكنت ، بايد به خدادادى بودن آنها توجه داشته و بدان اقرار كنند .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 1،2

1 - همه عزت ها از آنِ خدا و تنها به دست او است .

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا

{ال} در {العزّة} جنسيه و مفيد استغراق است; يعنى، {كلّ عزّة للّه}. تقديم

خبر (للّه) بر مبتدا (العزّة)، مفيد حصر است.

2 - عزت طلبان ، بايد عزت خود را تنها از خدا خواسته و در اسلام جويا شوند .

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه جواب شرط {من كان. ..} مقدر است. تقدير آن چنين مى تواند باشد: {من كان يريد العزّة فليطلبها من عند اللّه} يا {فليستجب إلى دعوة الإسلام ففيها العزّة}.

موانع عزت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 9

9 _ پذيرش ولايت كافران ، هرگز مايه عزت و سربلندى نخواهد شد .

أيبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جميعاً

ناپايدارى عزت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 6

6- عزت ها و شرافت هاى دنيوى ، متكى به گناه و حق ستيزى ، ناپايدار و منتهى به ذلت و درماندگى است .

ذق إنّك أنت العزيز الكريم

نبوت و عزت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 16

16 - عدم تنافى شكوه و قدرت و امكانات مادى با مقام نبوت و مراتب عالى معنوى

قال إنّه صرح ممرّد من قوارير

تعبير {صرح ممرّد من قوارير} بيان گوشه اى از برخوردارى ها و حشمت و شوكت سليمان(ع) است. اين در حالى است كه او پيامبرى بزرگ و داراى جايگاهى ارجمند در مقامات معنوى بود.

نشانه هاى عزت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 9

9 - برخوردارى از نعمت و رفاه ، نشانه شرافت

مندى در پيشگاه خداوند نيست .

و نعّمه فيقول ربّى أكرمن

نشانه هاى عزت بخشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 85 - 7

7- برانگيختن تقواپيشگان در قيامت _ با اكرام و احترام ويژه _ نمودى از رحمانيت خداوند و عزّت بخشى او است .

واتّخذوا من دون اللّه ءالهةً ليكونوا لهم عزًّا. .. يوم نحشر المتّقين إلى الرحمن

نشانه هاى عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 14

14 _ حاكميت الهى بر قلب ها و ايجاد الفت ميان مؤمنان ، نمودى از عزت و حكمت الهى

و لكن اللّه ألف بينهم إنه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 19

19 _ رهايى پيامبر ( ص ) از توطئه كافران مكه و اعتلاى كلمة اللّه ، جلوه عزّت ( شكست ناپذيرى ) و حكمت خدا

فقد نصره اللّه إذ أخرجه . .. كلمة اللّه هى العليا و اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 66 - 2

2 _ مالكيت مطلقه خداوند بر جهان هستى ، نشانه انحصار عزت در اوست .

إن العزة للّه جميعاً . .. ألا إن للّه من فى السموت و من فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 49 - 4

4- به غل و زنجير بودن مجرمان در قيامت ، جلوه عزت ، انتقام و قهّاريت بى همتاى خداوند

إن الله عزيز ذو انتقام . .. و

برزوا لله الوحد القهّار . و ترى المجرمين يومئذ مقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 76 - 3

3 - شنوايى ، بينايى ، دانايى و نيز در دست داشتن زمام همه امور ، نشانه هايى از نيرومندى ، عزّت و شكست ناپذيرى خداوند است .

إنّ اللّه لقوىّ عزيز . .. سميع بصير . يعلم ... و إلى اللّه ترجع الأُمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 2

2 - رويش گياهان و تنوع و زيبايى آنها ، نشانى از عزّت و شكست ناپذيرى خداوند

أَوَلم يروا كم أنبتنا. .. إنّ فى ذلك لأية... و إنّ ربّك لهو العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 68 - 4

4 - هلاكت فرعونيان ، نمود عزّت و قدرت پيروزمند خداوند

ثمّ أغرقنا الأخرين . .. و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 104 - 4

4 - فرجام شوم اخروى قوم شرك پيشه ابراهيم نمود عزّت و قهر الهى

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 140 - 4

4 - هلاكت قوم عاد ، نمود عزت و قدرت قاهر خداوند .

فكذّبوه فأهلكن_هم . .. و إنّ ربّك لهو العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 159 - 4

4 - هلاكت ثموديان ، نمود عزت و قدرت

قاهر خداوند

فأخذهم العذاب . .. إنّ ربّك لهو العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 175 - 5

5 - هلاكت قوم لوط ، نمود عزت و قدرت پيروزمند خداوند

ثمّ دمّرنا الأخرين . .. و إنّ ربّك لهو العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 191 - 5

5 - هلاكت مردم ايكه با عذاب قهر الهى ، نمودى از عزت و شكست ناپذيرى خداوند است .

فأخذهم عذاب يوم الظلّة . .. و إنّ ربّك لهو العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 5 - 3

3 - قرآن ، جلوه عزت و رحمت خداوند

و القرءان . .. تنزيل العزيز الرحيم

يادكرد دو صفت {عزت} و {رحمت} خداوند به هنگام نسبت دادن نزول قرآن به او، مى تواند حاكى از برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 38 - 6

6 - حركت خورشيد بر مدار مشخص و به سمت و سوى قرارگاه ويژه خود ، جلوه اى از عزت و علم خداوند است .

و الشمس تجرى لمستقر لها ذلك تقدير العزيز العليم

ياد شدن دو صفت {عزت} و {علم} خداوند، پس از طرح مسأله حركت خورشيد، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 9 - 7

7 - گزينش رسولان و پيامبران از ميان مردم ، جلوه اى از عزت و بخشندگى خداوند است .

أم عندهم خزائن رحمة ربّك العزيز الوهّاب

آمدن دو

صفت {عزيز} و {وهّاب} براى خداوند، پس از طرح مسأله موهبت نبوت و رسالت، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 1 - 4

4 - قرآن ، جلوه عزت و حكمت خداوند

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز الحكيم

آمدن دو صفت عزت و حكمت خداوند، پس از يادآورى الهى بودن قرآن، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 10

10 - آفرينش و تدبير آسمان ها و زمين و پيدايش شب و روز و تسخير خورشيد و ماه ، جلوه هاى عزت و قدرتمندى خداوند است .

خلق السم_وت و الأرض . .. كلّ يجرى لأجل مسمًّى ألا هو العزيز

يادآورى عزت و قدرتمندى خداوند در پايان آيه شريفه و پس از يادآورى آفرينش آسمان، زمين و. ..، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 37 - 7

7 - پايدار ماندن هدايت مؤمنان و استمرار گمراهى كافران حق گريز ، جلوه عزتمندى و مجازات الهى است .

و من يضلل اللّه فما له من هاد . و من يهد اللّه فما له من مضلّ أليس اللّه بعزيز ذ

يادآورى دو صفت عزت و مجازات دهى خداوند، پس از ذكر پايدار ماندن هدايت مؤمنان و استمرار يافتن گمراهى كافران حق گريز به وسيله خداوند، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 2 - 4

4 - قرآن ،

جلوه عزت و علم خداوند

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز العليم

آمدن دو صفت عزيز و عليم براى خداوند، پس از يادآورى الهى بودن قرآن، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 12

12 - زيبايى و ايمنى آسمان ، نشانى از عزت و علم الهى است .

و زيّنا السّماء . .. و حفظًا ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 8

8 - مشيت بى چون و چراى خداوند ، نشانى از قدرت شكست ناپذير او است .

يرزق من يشاء و هو القوىّ العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 3،8

3 - نشانه هاى عزت ( قاهر بودن ) و دانايى آفريدگار جهان ، غير قابل انكار ، حتى براى مشركان

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

8 - جهان آفرينش ، جلوه اى از قدرت شكست ناپذير و علم گسترده خداوند است .

خلقهنّ العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 11 - 3

3 - قوانين طبيعى مربوط به نزول باران ، نمودى از عزت و دانايى مطلق خداوند

خلقهنّ العزيز العليم . .. و الذى نزّل من السماء ماء بقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 12 - 3،5

3 - آفرينش انواع موجودات هستى ، نمودى از عزت و دانايى مطلق الهى است .

خلقهنّ العزيز العليم . .. و الذى خلق

الأزوج كلّها

{أزواج}، ممكن است به معناى {اصناف} باشد. ارتباط اين آيه با دو آيه قبل، گوياى برداشت ياد شده است.

5 - توان انسان در ساختن كشتى و دريانوردى و به خدمت گرفتن حيوانات ، پرتوى از علم و عزت آفريدگار هستى است .

خلقهنّ العزيز العليم . .. و جعل لكم من الفلك و الأنع_م ما تركبون

ارتباط دو آيه، نشانگر آن است كه خداوند درصدد بيان جلوه هاى عزت و دانايى خود در نظام هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 8

8- داورى نافذ الهى در قيامت و ناتوانى همه نيرو ها در قبال آن ، نمود عزت و اقتدار يگانه او است .

إنّ يوم الفصل . .. يوم لايغنى ... إنّه هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 2 - 7

7- عزّت و حكمت الهى ، متجلى در قرآن و مضامين عالى آن

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز الحكيم

ارتباط {تنزيل الكتاب} با وصف {العزيز الحكيم}، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 5

5- آفرينش بهينه آسمان ها و زمين و ساير موجودات ، نمود عزت و حكمت الهى است .

من اللّه العزيز الحكيم . ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّبالحقّ

از ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل (من اللّه العزيز الحكيم)، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 7

7 - صلح حديبيه و

فتح خيبر ، در پى وفادارى مؤمنان ، نمودى از عزت و حكمت خداوند

و أث_بهم فتحًا قريبًا . و مغانم كثيرة ... و كان اللّه عزيزًا حكيمًا

از ارتباط {كان اللّه. ..} با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 1 - 7

7 - جهان آفرينش ، جلوه عزّت و حكمت خداوند

ما فى السم_وت و الأرض و هو العزيز الحكيم

تكيه بر دو وصف {عزيز} و {حكيم}، پس از ذكر آسمان ها و زمين، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 2

2 - شكست يهود بنى نضير ، نمودى از شكست ناپذيرى و حكمت خداوند

و هو العزيز الحكيم . هو الذى أخرج الذين كفروا

ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل (و هو العزيز الحكيم) بيانگر ارائه نمونه و مصداق، پس از بيان يك حقيقت كلى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 10

10 - جهان آفرينش ، جلوه عزت و حكمت همه جانبه خداوند

سبّح للّه ما فى السم_وت . .. و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 4،5

4 - تجلى عزّت و حكمت خداوند در بعثت پيامبر ( ص )

العزيز الحكيم . هو الذى بعث فى الأُمّيّن رسولاً منهم

5 - برانگيخته شدن رسول اكرم ( ص ) از ميان غير اهل كتاب ، براى هدايت خلق از سوى خداوند ، جلوه اى از عزّت و حكمت

خداوند

العزيز الحكيم . هو الذى بعث فى الأُمّيّن رسولاً منهم

كلمه {اُمّيين} در قرآن، در مقابل اهل كتاب نيز به كار رفته است. برداشت بالا بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 3 - 3

3 - برانگيختن هاديان خلق و احياگران دين ، نمودى از عزّت و حكمت خداوند

بعث فى الأُمّيّن رسولاً . .. و ءاخرين منهم لمّا يلحقوا بهم و هو العزيز الحكيم

نقش عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 15

وسعت عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 6

6 - خداوند ، داراى عزّت و حكمتى گسترده و ازلى

و كان اللّه عزيزًا حكيمًا

ويژگيهاى عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 5

5 - عزت و شكست ناپذيرى خدا ، آميخته با رحمت و مهر او به بندگان

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

در كلمه {الرحيم} دو تركيب احتمال مى رود 1_ خبر دوّم 2_ صفت براى {العزيز} برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 68 - 3

3 - عزّت و شكست ناپذيرى خدا ، آميخته با رحمت و مهر او به بندگان

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الرحيم} صفت {العزيز} باشد، نه خبر دوم آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26

- 104 - 3

3 - عزّت و شكست ناپذيرى خدا ، آميخته با رحمت و مهر او به بندگان

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {رحيم} صفت {عزيز} باشد; نه خبر دوم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 122 - 3

3 - عزت خدا ( قدرت شكست ناپذير او ) ، آميخته با رحمت و مهربانى

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {رحيم} صفت {عزيز} باشد و نه خبر دوم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 140 - 3

3 - عزت خدا ( قدرت قاهر و شكست ناپذير او ) ، آميخته به رحمت و مهربانى او با مردمان است .

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الرحيم} صفت {العزيز} باشد و نه خبر دوم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 159 - 3

3 - عزت خداوند ، آميخته با رحمت و مهر او به مردمان

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الرحيم} صفت براى {العزيز} باشد و نه خبر بعد از خبر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 175 - 3

3 - عزت خداوند ( قدرت قاهر و شكست ناپذير الهى ) ، آميخته با رحمت و مهر او به مردمان

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الرحيم} صفت {العزيز} باشد و نه خبر بعد از خبر.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 191 - 3

3 - عزت ( قدرت قاهر و شكست ناپذير ) خدا ، آميخته با رحمت و مهربانى است .

و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الرحيم} صفت براى {العزيز} باشد; نه خبر بعد از خبر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 27 - 11

11 - عزت و شكست ناپذيرى خداوند ، آميخته با حكمت و كاردانى او است .

و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 9 - 8

8 - عزت و شكست ناپذيرى خداوند ، آميخته به حكمت و رعايت مصالح است .

و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 27 - 7

7 - عزت الهى ، آميخته به حكمت ( كاردانى ) او است .

إنّ اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 8

8 - عزت و شكست ناپذيرى خدا ، آميخته با رحمت او است .

العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 13

13 - اقتدار و عزت مندى خداوند ، همراه با آمرزندگى و مهربانى نسبت به بندگان است .

إنّ اللّه عزيز غفور

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {غفور} صفت براى {عزيز} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 3

- 6

6 - عزت و پيروزمندى خداوند ، آميخته با حكمت و كاردانى او است .

اللّه العزيز الحكيم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {حكيم} صفت {عزيز} باشد; نه وصف دوم {اللّه} البته درصورت دوم نيز مطلب قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 10

10- اقتدار و عزت خداوند ، آميخته با رحمت گسترده و جاودان او است .

هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 2 - 8

8 - عزت و اقتدار الهى ، عزتى آميخته به حكمت

اللّه العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 37 - 8

8 - عزت و شكست ناپذيرى خداوند ، آميخته با حكمت و كاردانى او است .

و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 2 - 12

12- عزّت و قدرت شكست ناپذير خداوند ، آميخته با حكمت و كاردانى او

العزيز الحكيم

از كنار هم آمدن وصف {عزيز} و {حكيم}، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 7 - 6

6 - عزت و شكست ناپذيرى خداوند ، آميخته با حكمت و كاردانى او

و كان اللّه عزيزًا حكيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 8

8 - قدرت و شكست ناپذيرى خداوند ، آميخته با كاردانى و حكمت او است .

و كان اللّه عزيزًا حكيمًا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 1 - 7

7 - عزّت و اقتدار الهى ، آميخته با حكمت ( كاردانى و مصلحت سنجى ) است .

و هو العزيز الحكيم

قرار گرفتن صفت {حكيم} پس از صفت {عزيز}، بيانگر آميختگى حكمت و عزت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 9

9 - پيروزمندى و اقتدار الهى ، آميخته با حكمت او است .

إنّك أنت العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 20

20 - عزت و اقتدار خداوند ، توأم با رحمت و لطف او است .

و هو العزيز الغفور

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {غفور} صفت براى عزيز باشد.

عزرائيل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عزرائيل

استهزاهاى عزرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 18

18 _ جان كندن ستمگران، همراه با تمسخر ملائكه قبض روح نسبت به آنان و بيان عجز آنان براى رهايى از مرگ است.

أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

تعدد عزرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 8

8 _ كارگزاران الهى در قبض روح انسانها، فرشتگانى متعدد هستند.

إذا جاءتهم رسلنا يتوفونهم

دستان عزرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 16

16 _ ملائكه قابض ارواح داراى دستانى هستند كه به هنگام گرفتن جان ظالمان آنها را مى گشايند.

إذ الظلمون فى غمرت الموت و الملئكة باسطوا أيديهم

سرزنشهاى عزرائيل

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 13

13 _ مشركان به هنگام مرگ، به سبب اعتقاد به توان و كارايى معبودان خويش، مورد ملامت فرشتگان قرار خواهند گرفت.

قالوا أين ما كنتم تدعون من دون الله

استفهام در جمله {أين ما كنتم . ..}، استفهام توبيخى است.

عزرائيل و مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 13

13 _ مشركان به هنگام مرگ، به سبب اعتقاد به توان و كارايى معبودان خويش، مورد ملامت فرشتگان قرار خواهند گرفت.

قالوا أين ما كنتم تدعون من دون الله

استفهام در جمله {أين ما كنتم . ..}، استفهام توبيخى است.

گفتگوى عزرائيل با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 5

5 _ گفتگوى فرشتگان مرگ با مشركان به هنگام گرفتن جان آنان

قالوا أين ما كنتم . .. قالوا ضلوا عنا

مرگ عزرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 35 - 9

9- { عن أبى عبداللّه ( ع ) ( فى قوله تعالى ) : { كلّ نفس ذائقة الموت } قال : إنّه يموت أهل الأرض حتّى لايبقى أحد ثمّ يموت أهل السماء . . . فيقال من بقى ؟ فيقول ( ملك الموت ) : يا ربّ لم يبق إلاّ ملك الموت فيقال له متّ يا ملك الموت فيموت ;

از امام صادق(ع) در باره آيه شريفه: {كلّ نفس ذائقة الموت} روايت شده كه فرمود: تمام اهل زمين مى ميرند; به طورى كه احدى باقى نمى ماند، سپس اهل

آسمان مى ميرند. آن گاه پرسيده مى شود چه كسى باقى مانده است؟ ملك الموت مى گويد: پروردگارا! احدى باقى نمانده مگر فرشته مرگ، پس به او گفته مى شود اى فرشته مرگ! بمير و او مى ميرد}.

نجات عزرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 12

12 - { قال رسول اللّه ( ص ) : { و نفخ فى الصور فصعق من فى السماوات و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه } قالوا : يا رسول اللّه من ه_ؤلاء الذين استثنى اللّه ، قال : جبرئيل و ميكائيل و ملك الموت و اسرائيل و حملة العرش . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: {و نفخ فى الصور. .. إلاّ من شاء اللّه}. [اصحاب] گفتند: اى رسول خدا! اين كسانى كه استثنا شده اند چه كسانى هستند؟ فرمود: جبرئيل، ميكائيل، ملك الموت، اسرائيل و حاملان عرش هستند...}.

نقش عزرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 61 - 6،7،8،9

6 _ با فرارسيدن زمان مرگ هر كس، سفيران خداوند جان آدميان را مى گيرند.

حتى إذا جاء أحدكم الموت توفته رسلنا

7 _ فرشتگانى غير از مأموران حفاظت آدمى، وظيفه قبض روح وى را بر عهده دارند. *

حتى إذا جاء أحدكم الموت توفته رسلنا

در صورتى كه فرشتگان محافظ همان قابضان روح باشند، مناسبتر آن بود كه با ضمير به آنان اشاره مى شد. گزينش {رسلنا} به جاى ضمير قرينه تفاوت ملائكه حافظ با ملائكه قابض است.

8 _ فرشتگانى متعدد وظيفه قبض روح هر يك از آدميان را

به عهده دارند. *

حتى إذا جاء أحدكم الموت توفته رسلنا

{رسل}، جمع رسول، و بر بيشتر از دو نفر دلالت دارد. از سوى ديگر مضمون آيه اين است كه براى هر شخصى كه مرگش فرامى رسد، {رسل} حضور پيدا مى كنند. بنابراين قابضان روح آدمى بيش از دو نفرند.

9 _ هيچ كوتاهى و تأخيرى از جانب فرشتگان مأمور قبض روح صورت نمى گيرد.

توفته رسلنا و هم لا يفرطون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 14،15

14 _ گروهى از فرشتگان، كارگزاران خداوند در گرفتن جان آدميان هستند.

و لو ترى إذ الظلمون فى غمرت الموت و الملئكة باسطوا أيديهم

15 _ ملائكه، جان ستمكاران را با قدرت و شدتى تمام مى گيرند.

و لو ترى إذ الظلمون فى غمرت الموت و الملئكة باسطوا أيديهم

جمله {باسطوا أيديهم} ممكن است كنايه از قدرت و شدتى باشد كه ملائكه به هنگام قبض روح ستمكاران به كار مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 11 - 1

1 - به هنگام مرگ ، روح انسان ، به طور كامل ، به دست فرشته مرگ ( عزراييل ) گرفته مى شود .

قل يتوفّيكم ملك الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 2،19

2 - تنها خداوند جان ستان حقيقى انسان ها است و عوامل ديگر ( چون عزرائيل ) واسطه و مأمور او هستند .

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها

تقدم اسم جلاله (اللّه) بر خبر فعلى مقيد، تخصيص مضمون خبر است. بنابراين اختصاص جان ستاندن به خداوند _ در

حالى كه در آيات ديگر اين عمل به فرشته مخصوص (ملك الموت) نسبت داده شده _ گوياى حقيقت بالا است.

19- { سئل الصادق ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها } . . .فقال إنّ اللّه تبارك و تعالى جعل لملك الموت أعوناً من الملائكة يقبضون الأرواح . . . فتتوفّاهم الملائكة و يتوفّاهم ملك الموت من الملائكة مع ما يقبض هو و يتوفّاه اللّه عزّوجلّ من ملك الموت ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: {اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها} سؤال شد، حضرت فرمود: خداوند _ تبارك و تعالى _ براى ملك الموت دستيارانى از ملائكه قرار داده كه ارواح را قبض مى كنند. .. پس آنها را ملائكه دريافت مى كنند و ملك الموت ارواح را از ملائكه دريافت مى كند و به همراه ارواحى كه خودش قبض نموده، ضميمه مى نمايد و خداوند از ملك الموت تمامى ارواح را دريافت مى كند}.

عزلت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عزلت

آثار عزلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 12

12- تأثير قطع ارتباط با مردم و تمركز فكرى در تقويت قواى جنسى *

ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

نشانه اى كه براى زكريا قرار داده شد، بدون مناسبت و ارتباط با عوامل منتهى به انعقاد نطفه يحيى نيست، چرا كه زكريا فرتوت گشته و براى انجام چنين كارى آمادگى لازم را ندارد. ترك سخن سه روزه او علاوه بر نشانه بودن ممكن است موجب تمركز فكرى و آمادگى جسمى او براى انعقاد نطفه نيز بوده است.

عزلت پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 4

4 - كناره گيرى رهبران الهى از جامعه براى مدتى محدود به منظور عبادت خدا ، كارى شايسته و نيكو

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة

عزلت پسنديده رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 4

4 - كناره گيرى رهبران الهى از جامعه براى مدتى محدود به منظور عبادت خدا ، كارى شايسته و نيكو

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة

عزلت گزينى اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 4،6

4- اصحاب كهف ، براى حفظ ايمان خويش ، ناگزير به كنارگيرى از جامعه شرك آلود شدند .

و إذ اعتزلتموهم و ما يعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الكهف

با توجه به {و ما يعبدون إلاّ اللّه} معلوم مى گردد كه اعتزال اصحاب كهف، براى حفظ عقيده و آرمان بوده است.

6- اصحاب كهف ، زندگى سخت و پر مشقّت ولى همراه با توحيد را ، بر زندگى آسوده در محيط شرك و حاكميّت آن ترجيح دادند .

و إذ اعتزلتموهم و ما يعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الكهف

عزلت گزينى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 3

3- مريم از خانواده خويش كناره گيرى كرد و در شرق مسجدالاقصى مستقر شد .

واذكر . .. مريم إذ انتبذت من أهلها مكانًا شرقيًّا

{انتباذ} از ريشه {نبذ} و به معناى دورى جستن است. { {مكاناً شرقيّاً}; يعنى جايگاهى رو به شرق و چون حضرت مريم(س) وقف بر معبد(مسجدالاقصى) شده بود، مقصود مكانى

در شرقِ مسجدالاقصى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 1،4

1- حضرت مريم ( س ) در ناحيه شرقى مسجدالاقصى ، مكانى دور از انظار براى خود برگزيد و خود را از مردم پنهان ساخت .

فاتّخذت من دونهم حجابًا

{حجاب} به معناى ساتر و چيزى است كه حائل مى شود. مراد از {اتّخذت... حجاباً} افكندن پرده و يا رفتن در مكانى است كه داراى پوشش طبيعى، مانند ديوار يا كوه و مانند آن باشد.

4- باردارشدن مريم ( س ) به فرزندش عيسى ( ع ) ، وابسته به حضور او در مكانى خلوت و به دور از انظار مردم بود .

فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إليها روحنا

{فاء} در {فأرسلنا} براى تفريع است و نشان مى هد كه كارهاى قبلى مريم زمينه آمادگى او براى مقام مادرى عيسى(ع) و پذيرش فرشته الهى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 22 - 2

2- حضرت مريم ( س ) درپى حامله شدن به عيسى ( ع ) ، از منطقه خويشاوندان خود فاصله گرفت و به مكان دوردستى رفت .

فحملته فانتبذت به مكانًا قصيًّا

{إنتباذ} از ريشه {نبذ} و به معناى دورى گزيدن است. {باء} در {به} يا براى ملابست و يا سببيه; يعنى دورى گزيدن مريم، همراه حمل خود و يا به خاطر آن، صورت گرفت. {قصىّ} صفت مشبهه و به معناى {دور} است.

عوامل عزلت گزينى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 8

8- پيدايش عارضه اى ناخوشايند در

مريم ( س ) ، وادارسازنده وى به انزوا و دورساختن خويش از مردم *

إذ انتبذت من أهلها

{نبذ}; يعنى دورافكندن چيزى بر اثر بى اعتنايى به آن و {إنتباذ}، يعنى گوشه گيرى كردن كسى كه ارزش حضور خود نزد مردم را اندك و ناچيز مى بيند (مفردات راغب). برخى از احتمالاتى كه در توجيه كناره گيرى مريم ذكر شده است _ نظير گذران ايام قاعدگى و مانند آن _ با اين معنا سازگار است.

عزى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عزى

عزى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 19 - 4

4 - { لات } و { عزى } در مرتبه بالاتر از { منات } ، در نزد عرب جاهلى *

أفرءيتم اللّ_ت و العزّى

از تقديم {لات و عزى} و توصيف منات به {الثالثة} (سومى)، مطلب بالا به استفاده مى شود.

نقش عزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 20 - 1

1 - { لات } ، { عزى } و { منات } مهم ترين خدايان مورد پرستش مردم جزيرة العرب

و من_وة الثالثة الأُخرى

از ياد كردن نام اين سه بت، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

عزير از ديدگاه قرآن در تفسيرراهنما

عزير(ع)

احياى عزير(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 5،22

5 _ خداوند ، عزير را ميراند و پس از صد سال وى را زنده كرد تا پاسخى باشد به پرسش وى از چگونگى زنده شدن مردگان

قال انّى . .. فاماته اللّه مائة عام ثمّ بعثه

22 _ ميرانده شدن عزير و زنده شدن وى پس از صد سال و سالم ماندن خوردنى و آشاميدنى او از فساد و حيات مجدد الاغش ، پرتويى از قدرت مطلق الهى

فلمّا تبيّن له قال اعلم انّ اللّه على كلّ شىء قدير

الاغ عزير(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 17،20،22

17 _ زنده شدن الاغ عزير پس از جمع آورى استخوان هاى آن و پوشاندن گوشت بر آنها ، پاسخى به پرسش وى از كيفيّت

و امكان حيات مردگان

و انظر الى العظام كيف ننشزها ثمَّ نكسوها لحماً

مراد از {العظام} به قرينه {و انظر الى حمارك}، استخوانهاى همان الاغ است ; چون صرف نگاه به حمار، نشانه اى براى احياى مردگان نيست.

20 _ درك عزير از چگونگى معاد و توانايى خدا بر احياى مردگان ، پس از مشاهده زنده شدن خويش و عدم فساد طعام و نوشيدنى ها و زنده شدن الاغ

قال انّى يحيى . .. قال اعلم انّ اللّه على كلّ شىء قدير

22 _ ميرانده شدن عزير و زنده شدن وى پس از صد سال و سالم ماندن خوردنى و آشاميدنى او از فساد و حيات مجدد الاغش ، پرتويى از قدرت مطلق الهى

فلمّا تبيّن له قال اعلم انّ اللّه على كلّ شىء قدير

پرسش عزير(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 2،4،5،17

2 _ عبور فردى ( عزير ) در ضمن سفر از قريه ويران شده اى كه ديوار هاى آن روى سقفهايش فروريخته و مشاهده مردگان و پرسش وى از خداوند درباره چگونگىِ زنده شدن آنان

او كالّذى مرّ على قرية و هى خاوية على عروشها

بسيارى از مفسّران برآنند كه داستان ذكر شده درباره عزير پيامبر است; گر چه برخى آن را به ارميا نسبت داده اند. گفتنى است كه جمله {خاوية على عروشها} را برخى به معناى خالى از سكنه و برخى مخروبه و فروپاشيده دانسته اند.

4 _ آگاهى عزير به اصل زنده شدن مردگان در رستاخيز و پرسش وى از چگونگىِ زنده شدن آنان

قال انّى يحيى هذه اللّه بعد موتها

{انّى يحيى} كه استفهام است، دلالت دارد بر اينكه

عزير، اصل احيا را اذعان داشته و از كيفيّت آن پرسش كرده است.

5 _ خداوند ، عزير را ميراند و پس از صد سال وى را زنده كرد تا پاسخى باشد به پرسش وى از چگونگى زنده شدن مردگان

قال انّى . .. فاماته اللّه مائة عام ثمّ بعثه

17 _ زنده شدن الاغ عزير پس از جمع آورى استخوان هاى آن و پوشاندن گوشت بر آنها ، پاسخى به پرسش وى از كيفيّت و امكان حيات مردگان

و انظر الى العظام كيف ننشزها ثمَّ نكسوها لحماً

مراد از {العظام} به قرينه {و انظر الى حمارك}، استخوانهاى همان الاغ است ; چون صرف نگاه به حمار، نشانه اى براى احياى مردگان نيست.

تكلّم خدا با عزير(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 9

9 _ گفتگوى عزير و خداوند

قال كم لبثت قال لبثتُ يوماً او بعض يوم

علم عزير(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 4،10،20

4 _ آگاهى عزير به اصل زنده شدن مردگان در رستاخيز و پرسش وى از چگونگىِ زنده شدن آنان

قال انّى يحيى هذه اللّه بعد موتها

{انّى يحيى} كه استفهام است، دلالت دارد بر اينكه عزير، اصل احيا را اذعان داشته و از كيفيّت آن پرسش كرده است.

10 _ گمان عزير از مرگ طولانى ( صد سال ) خود ، به درنگ يكروزه يا كمتر از آن

قال كم لبثت قال لبثتُ يوماً او بعض يوم

20 _ درك عزير از چگونگى معاد و توانايى خدا بر احياى مردگان ، پس از مشاهده زنده شدن خويش و عدم فساد

طعام و نوشيدنى ها و زنده شدن الاغ

قال انّى يحيى . .. قال اعلم انّ اللّه على كلّ شىء قدير

قصه عزير(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 5

5 _ داستان ابراهيم ( ع ) و نمرود و قصّه عُزير و يا اِرمياى پيامبر و زنده شدن مرغان كوبيده شده و نيز تمامى احكام و مقررات انفاق ، از آيات الهى است .

الم تر . .. او كالذى مرّ ... فخذ اربعة من الطير ... مثل الّذين ... كذلك يبيّن ال

مرگ عزير(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 5،10،15،22

5 _ خداوند ، عزير را ميراند و پس از صد سال وى را زنده كرد تا پاسخى باشد به پرسش وى از چگونگى زنده شدن مردگان

قال انّى . .. فاماته اللّه مائة عام ثمّ بعثه

10 _ گمان عزير از مرگ طولانى ( صد سال ) خود ، به درنگ يكروزه يا كمتر از آن

قال كم لبثت قال لبثتُ يوماً او بعض يوم

15 _ مرگ صد ساله عزير و حيات وى پس از آن ، شاهد و نشانه اى است براى همگان بر زنده شدن مردگان در رستاخيز

قال انّى يحيى هذه اللّه . .. و لنجعلك ايةً للنّاس

22 _ ميرانده شدن عزير و زنده شدن وى پس از صد سال و سالم ماندن خوردنى و آشاميدنى او از فساد و حيات مجدد الاغش ، پرتويى از قدرت مطلق الهى

فلمّا تبيّن له قال اعلم انّ اللّه على كلّ شىء قدير

مسافرت عزير(ع)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 2

2 _ عبور فردى ( عزير ) در ضمن سفر از قريه ويران شده اى كه ديوار هاى آن روى سقفهايش فروريخته و مشاهده مردگان و پرسش وى از خداوند درباره چگونگىِ زنده شدن آنان

او كالّذى مرّ على قرية و هى خاوية على عروشها

بسيارى از مفسّران برآنند كه داستان ذكر شده درباره عزير پيامبر است; گر چه برخى آن را به ارميا نسبت داده اند. گفتنى است كه جمله {خاوية على عروشها} را برخى به معناى خالى از سكنه و برخى مخروبه و فروپاشيده دانسته اند.

نبوّت عزير(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 26

26 _ عزير ، از پيامبران الهى *

قال كم لبثت قال لبثتُ يوماً او بعض يوم

بنابراينكه گفتگوى خداوند با فردى از بشر، حاكى از نبوّت وى باشد.

يهود و عزير(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 1،3،4

1 _ يهوديان ، { عزير } را فرزند خدا خواندند .

و قالت اليهود عزير ابن اللّه

3 _ فرزند خدا خواندن { عزير } و { مسيح } ، سخنان نسنجيده و باطلى بود كه يهود و نصارا به زبان آوردند .

و قالت . .. ذلك قولهم بأفوههم

4 _ پندار فرزند خدا بودن { عزير } و { مسيح } ، پندارى است سابقه دار در تاريخ يهود و نصارا .

يضهئون قول الذين كفروا من قبل

عزيز مصر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آگاهى عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 -

28 - 9

9_ شناخت عزيز مصر از روحيه زنان و آگاهى او به ترفندهايشان

إن كيدكنّ عظيم

تحريك عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 14

14_ تحريك عزيز مصر از سوى زليخا براى مؤاخذه و مجازات يوسف ( ع )

ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا إلا أن يسجن أو عذاب أليم

برداشت فوق ، از تصريح زليخا به {أهلك} (همسر تو) استفاده مى شود ; يعنى ، او با آوردن {أهلك} درصدد تحريك عزيز مصر براى مجازات يوسف(ع) بود.

تصميم كارگزاران عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 2

2_ تصميم قاطع دولت مردان مصر بر زندانى ساختن يوسف ( ع ) ، جهت رهايى از بحران و حفظ حيثيت دربار

ثم بدا لهم . .. ليسجننه

تفحص عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 1

1_ عزيز مصر براى كشف حقيقت ماجراى يوسف و زليخا ، شخصاً به بررسى و مشاهده پيراهن و نحوه پارگى آن پرداخت .

فلما رءا قميصه قُدّ من دُبر

ظاهر اين است كه ضمير در {رأى} به عزيزمصر برگردد.

خواسته هاى عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 8

8_ عزيز مصر ، اداره امور يوسف ( ع ) را به همسرش زليخا واگذار كرد ، و از او خواست تا يوسف ( ع ) را گرامى داشته و منزلتش را پاس دارد .

لامرأته أكرمى مثوي_ه

{مثوى} اسم مكان و به معناى منزل و

اقامتگاه است. عبارت {أكرمى مثواه} ; يعنى ، منزل و مقامش را گرامى دار. اكرام منزل و اقامتگاه ، تأكيد بر بزرگداشت شخصى است كه در آن منزل اقامت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 1،3

1_ عزيز مصر از يوسف ( ع ) خواست تا ماجراى زليخا را ناديده انگاشته و آن را مخفى سازد .

يوسف أعرض عن هذا

اعراض كردن از ماجراى زليخا _ كه مفاد عبارت {أعرض عن هذا} است _ در حقيقت توصيه به مخفى نگه داشتن و ناديده گرفتن است ، نه لب به شكايت نگشودن ; زيرا اقدام عليه زليخا با ملاحظه موقعيت يوسف(ع) - كه برده اى زرخريد بوده _ ناسازگار است.

3_ عزيز مصر ، پس از روشن شدن خطاى زليخا ، از وى خواست استغفار كند و از گناه خويش پوزش بطلبد .

واستغفرى لذنبك إنك كنت من الخاطئين

در جمله {استغفرى لذنبك} (براى گناهت طلب آمرزش كن) بيان نشده كه زليخا بايد از چه كسى آمرزش بخواهد. برخى از مفسران گفته اند: مراد ، استغفار به درگاه خداوند است و برخى برآنند كه مقصود ، پوزش خواستن از عزيز مصر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 10

10_ { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . فلما سمع الملك كلام الصبى . . . قال ليوسف : { أعرض عن هذا . . . } و اكتمه قال : فلم يكتمه يوسف و أذاعه فى المدينة حتى قلن نسوة منهنّ إمرأة العزيز تراود فتاها

عن نفسه . . . ;

از امام سجاد(ع) نقل شده است: . .. همين كه پادشاه سخن كودك را شنيد ... به يوسف گفت: از اين ماجرا درگذر ... و آن را پوشيده بدار. [امام فرمود:] يوسف ماجرا را پوشيده نداشت و آن را در شهر منتشر كرد تا اينكه عده اى اززنان شهر گفتند: همسر عزيز غلام خود را به خويش دعوت كرده است ...}.

عدالت عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 13

13_ عدالت و انصاف عزيز مصر ، در قضاوت و ابلاغ نظر خويش در ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا

فلما رءا قميصه . .. قال إنه من كيدكنّ إن كيدكنّ عظيم

عزيز مصر در دوران قحطى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 78 - 5

5_ يوسف ( ع ) ، عزيز مصر در سال هاى قحطى آن ديار

قالوا ي_أيها العزيز

عزيز مصر و زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 3،7

3_ عزيز مصر با پى بردن به صداقت يوسف ( ع ) ، زليخا را محكوم كرد و به نفع يوسف ( ع ) رأى داد .

فلما رءا قميصه قُدّ من دُبر قال إنه من كيدكنّ

7_ عزيز مصر ، به دام انداختن يوسف ( ع ) را براى كام جويى ، از مكر هاى زنانه زليخا شمرد .

إنه من كيدكنّ

محتمل است ضمير در {إنه} به حقيقتى كه از جمله {غلّقت الأبواب . ..} استفاده مى شود ، ارجاع داده شود. برداشت

فوق ، بر اساس اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 3

3_ عزيز مصر ، پس از روشن شدن خطاى زليخا ، از وى خواست استغفار كند و از گناه خويش پوزش بطلبد .

واستغفرى لذنبك إنك كنت من الخاطئين

در جمله {استغفرى لذنبك} (براى گناهت طلب آمرزش كن) بيان نشده كه زليخا بايد از چه كسى آمرزش بخواهد. برخى از مفسران گفته اند: مراد ، استغفار به درگاه خداوند است و برخى برآنند كه مقصود ، پوزش خواستن از عزيز مصر مى باشد.

عزيز مصر و صداقت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 2

2_ عزيز مصر با ديدن پارگى پشت پيراهن يوسف ( ع ) ، به صداقت او پى برد .

فلما رءا قميصه قُدّ من دُبر قال إنه من كيدكنّ

عزيز مصر و قصه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 7

7_ عزيز مصر در ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا ، پيشداورى نكرد و از تصميم گيرى عجولانه خوددارى نمود .

قالت . .. قال هى رودتنى عن نفسى و شهد شاهد من أهلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 1،7،8،13

1_ عزيز مصر براى كشف حقيقت ماجراى يوسف و زليخا ، شخصاً به بررسى و مشاهده پيراهن و نحوه پارگى آن پرداخت .

فلما رءا قميصه قُدّ من دُبر

ظاهر اين است كه ضمير در {رأى} به عزيزمصر برگردد.

7_ عزيز مصر ، به

دام انداختن يوسف ( ع ) را براى كام جويى ، از مكر هاى زنانه زليخا شمرد .

إنه من كيدكنّ

محتمل است ضمير در {إنه} به حقيقتى كه از جمله {غلّقت الأبواب . ..} استفاده مى شود ، ارجاع داده شود. برداشت فوق ، بر اساس اين احتمال است.

8_ عزيز مصر ، پيشدستى زليخا در متهم ساختن يوسف ( ع ) و تعيين كيفر براى او را ، از مكر هاى زليخا شمرد .

قالت ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا . .. إنه من كيدكنّ

برداشت فوق، ناظر به اين احتمال است كه ضمير در {إنه . ..} به معنايى كه از {قالت ما جزاء ...} در آيه 25 استفاده مى شود ، برگردد و آن معنا ، پيشدستى كردن زليخا براى محقّ جلوه دادن خويش و گنه كار نشان دادن طرف مقابل است.

13_ عدالت و انصاف عزيز مصر ، در قضاوت و ابلاغ نظر خويش در ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا

فلما رءا قميصه . .. قال إنه من كيدكنّ إن كيدكنّ عظيم

عزيز مصر و مجازات يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 14

14_ تحريك عزيز مصر از سوى زليخا براى مؤاخذه و مجازات يوسف ( ع )

ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا إلا أن يسجن أو عذاب أليم

برداشت فوق ، از تصريح زليخا به {أهلك} (همسر تو) استفاده مى شود ; يعنى ، او با آوردن {أهلك} درصدد تحريك عزيز مصر براى مجازات يوسف(ع) بود.

عزيز مصر و مقامات يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12

- 21 - 5

5_ عزيز مصر در پى خريد يوسف ( ع ) ، به شخصيت والا و منزلت بلند او اطمينان پيدا كرد .

لامرأته أكرمى مثوي_ه عسى أن ينفعنا

عزيز مصر و مكر زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 9

9_ شناخت عزيز مصر از روحيه زنان و آگاهى او به ترفندهايشان

إن كيدكنّ عظيم

عزيز مصر و يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 2،6،8

2_ عزيز مصر ، يوسف ( ع ) را در مصر از كاروانيان خريدارى كرد .

و قال الذى اشتري_ه من مصر

{من مصر} محتمل است متعلق به {اشتراه} باشد ، و احتمال دارد حال براى {الذى اشتراه} باشد. برداشت فوق ، ناظر به احتمال اول است. آيات بعد ، بيانگر آن است كه مراد از {الذى اشتراه}، عزيز مصر است.

6_ عزيز مصر در نظر داشت از يوسف ( ع ) در امور خويش بهره گيرد ، و يا او را به فرزندى خود و همسرش برگزيند .

قال الذى . .. أكرمى مثوي_ه عسى أن ينفعنا أو نتخذه ولدًا

8_ عزيز مصر ، اداره امور يوسف ( ع ) را به همسرش زليخا واگذار كرد ، و از او خواست تا يوسف ( ع ) را گرامى داشته و منزلتش را پاس دارد .

لامرأته أكرمى مثوي_ه

{مثوى} اسم مكان و به معناى منزل و اقامتگاه است. عبارت {أكرمى مثواه} ; يعنى ، منزل و مقامش را گرامى دار. اكرام منزل و اقامتگاه ، تأكيد بر بزرگداشت شخصى است كه در آن منزل اقامت دارد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 3،4،5

3_ عزيز مصر با پى بردن به صداقت يوسف ( ع ) ، زليخا را محكوم كرد و به نفع يوسف ( ع ) رأى داد .

فلما رءا قميصه قُدّ من دُبر قال إنه من كيدكنّ

4_ عزيز مصر شواهد ارائه شده از سوى داورِ ماجراى يوسف و زليخا را ، براى رفع اتهام از يوسف ( ع ) و اثبات بى گناهى او كافى دانست .

فلما رءا قميصه قُدّ من دُبر قال إنه من كيدكنّ

5_ عزيز مصر پس از پى بردن به حقانيت يوسف ( ع ) ، زنان را انسانهايى پر مكر و حيله خواند .

إنه من كيدكنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 1،2

1_ عزيز مصر از يوسف ( ع ) خواست تا ماجراى زليخا را ناديده انگاشته و آن را مخفى سازد .

يوسف أعرض عن هذا

اعراض كردن از ماجراى زليخا _ كه مفاد عبارت {أعرض عن هذا} است _ در حقيقت توصيه به مخفى نگه داشتن و ناديده گرفتن است ، نه لب به شكايت نگشودن ; زيرا اقدام عليه زليخا با ملاحظه موقعيت يوسف(ع) - كه برده اى زرخريد بوده _ ناسازگار است.

2_ تكريم و بزرگداشت يوسف ( ع ) از جانب عزيز ، پس از كشف حقيقت ماجرا

يوسف أعرض عن هذا

{يوسف} مناداست و حرف ندا (يا) از آن حذف شده است عزيز مصر با حذف كردن حرف ندا ، تقرب او را نزد خويش بيان مى دارد و با نام بردن از او ،

لطف و مرحمت خويش را به وى اظهار مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 6

6_ يوسف ( ع ) در دربار عزيز مصر ، شخصيتى بزرگ و مورد احترام بود .

و ليكونًا من الص_غرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 6

6_ آگاهى كامل عزيز و حاكمان مصر بر پاكدامنى يوسف ( ع ) ، با مشاهده دلايل و نشانه هاى متعدد

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 2

2_ آگاه شدن عزيز مصر به پرهيز يوسف ( ع ) از رابطه نامشروع با همسر وى ، از اهداف يوسف ( ع ) در تقاضاى دادرسى و بازجويى از زنان اشراف

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

چنان چه {ذلك ليعلم . ..} كلام يوسف(ع) باشد، مشاراليه {ذلك} خارج نشدن از زندان و تقاضاى دادرسى و محاكمه زنان اشراف است. ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} مى تواند به {عزيز} باز گردد و مى تواند مراد از آن {ملك} باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال نخست است. بنابراين {ذلك ليعلم ...} ; يعنى، بيرون نرفتن من از زندان و تقاضاى دادرسى بدان خاطر بود كه عزيز مصر بداند من در نهان به او خيانتى نكردم.

عزيز مصر هنگام خريد يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 4

4_ همسر زليخا در زمان خريد يوسف ( ع ) ، سمت { عزيزى

} را نداشت . *

و قال الذى اشتري_ه من مصر

ياد نكردن از عنوان عزيز مصر براى خريدار يوسف(ع) ، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

عزيز مصر هنگام محاكمه زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 11

11_ شوهر زليخا به هنگام محاكمه زنان اشراف زنده بود و هم چنان عهده دار منصب عزيزى در حكومت مصر بود .

قالت امرأت العزيز

توصيف زليخا با وصف {همسر عزيز} مى رساند كه شوهرش در هنگام محاكمه زنده بود و به سمت عزيزى اشتغال داشت.

عقيمى عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 9

9_ عزيز مصر و همسرش زليخا ، از نعمت داشتن فرزند محروم بودند . *

أو نتخذه ولدًا

كسانى كه فردى را به فرزندى برمى گزينند، معمولاً اشخاصى هستند كه فرزند نداشته و از فرزنددار شدن نااميدند. بنابراين {نتخذه ولداً} مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد. بيان گزينش يوسف(ع) به فرزندى با كلمه {عسى}، تأييدكننده اين احتمال است.

قضاوت عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 13

13_ عدالت و انصاف عزيز مصر ، در قضاوت و ابلاغ نظر خويش در ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا

فلما رءا قميصه . .. قال إنه من كيدكنّ إن كيدكنّ عظيم

ملّيت عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 3

3_ خريدار يوسف ( ع ) ( همسر زليخا ) از شهروندان مصرى بود .

و قال

الذى اشتري_ه من مصر

برداشت فوق ، مبتنى بر اين احتمال است كه {من مصر} متعلق به محذوف و توصيفى براى {الذى اشتراه} باشد ; يعنى: قال الذى اشتراه و هو من اهل مصر.

همسر عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 4

4_ زليخا ، همسر عزيز مصر بود .

امرأت العزيز

يوسف(ع) در خانه عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 12،14،16

12_ آسودگى و رفاه يوسف ( ع ) در خانه عزيز مصر

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

14_ ورود يوسف به خانه عزيز مصر ، زمينه ساز تحقق يافتن وعده هاى الهى درباره او بود .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

عبارت {لنعلّمه} عطف بر عبارتى مقدر است ; يعنى: مكّنّا ليوسف لنفعل كذا و لنعلّمه . .. ; مراد از لنفعل كذا ، امورى است كه خداوند در ابتداى داستان يوسف بيان كرد مانند {رأيتهم لى ساجدين} و {كذلك يجتبيك ربك ...}.

16_ آموزش تحليل رخداد ها و تأويل رؤياها ، هدف تقدير الهى از كشاندن يوسف به خانه عزيز مصر

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

{لام} در {لنعلّمه} لام غايت است و بيانگر غرض و هدف متعلق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 1

1_ يوسف ( ع ) روزگار كودكى و نوجوانى را در خانه عزيز مصر به سر برد ، تا به جوانى و رشد جسمى و عقلى رسيد .

أكرمى مثوي_ه . .. و

لما بلغ أشدّه

كلمه {أشدّ} چنان چه لسان العرب از سيبويه نقل كرده _ جمع شدّة (توان و قدرت) است. بنابراين {أشدّ} ; يعنى ، توانها و قدرتهاى متعدد كه به مناسبت مورد ، شامل توان جسمى و عقلى است.

يوسف(ع) و عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 9

9_ يوسف ( ع ) و زليخا ، پس از تعقيب و گريز و باز شدن درب ، با عزيز مصر در آستانه آن درب برخورد كردند .

و ألفيا سيدها لدا الباب

{إلفاء} (مصدر ألفيا) به معناى يافتن و مواجه شدن است. {سيّد} به معناى شريف و داراى مجد است ، و مراد از آن در اين جا ، شوهر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 2

2_ يوسف ( ع ) در نزد عزيز مصر ، تمناى نامشروع زليخا و استنكاف خويش را فاش ساخت ، و خود را از هر گونه اراده سوئى مبرّا دانست .

قال هى رودتنى عن نفسى

تركيبهايى نظير {هى رودتنى} و {أنا قمت} _ كه مبتدا در معنا فاعل است و خبر آن فعل مى باشد _ گاهى حاكى از تأكيد است و گاهى دلالت بر حصر دارد. و از آن جا كه يوسف(ع) در مقام رفع اتهام از خويش بود، معلوم مى شود او از جمله {هى رودتنى} معناى حصر را اراده كرده است. بنابراين {هى راودتنى} ; يعنى، او (زليخا) از من درخواست كام جويى داشت و من چنين درخواستى نداشتم و استنكاف ورزيدم.

عسر و حرج از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عسر و حرج}

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 1،4

1 _ لزوم مهلت دادن به بدهكارِ تنگدست ، تا هنگام پرداخت بدهى خويش به سهولت

و ان كان ذو عسرة فنظرة الى ميسرة

4 _ لزوم مهلت دادن رباخوار تائب به بدهكار تنگدست ، به هنگام باز پس گيرى اصل سرمايه اش

و ان تبتم . .. فنظرة الى ميسرة

عسر و حرج در روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 8

8 - كسانى كه روزه ماه رمضان براى آنان مشقت بار و طاقت فرساست ، نبايد روزه بگيرند .

و على الذين يطيقونه فدية

{اطاقة} به معناى قدرت داشتن بر انجام كار و يا صرف كردن تمام قدرت براى انجام آن است. لازمه معناى دوم، انجام دادن فعل با رنج و مشقت است. به نظر مى رسد مراد از {يطيقونه} معناى دوم باشد. بنابراين {و على الذين يطيقونه فدية}; يعنى، كسانى كه ]اگر بخواهند روزه بگيرند[ بايد تمام قدرت خويش را براى اين كار صرف كنند و در نتيجه به رنج و زحمت مى افتند، روزه نگيرند; بلكه فديه بپردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 22

22 - سختى و دشوارى روزه بر مريض و مسافر ، دليل و حكمت برداشتن روزه از آنان است .

و من كان مريضاً . .. يريد اللّه بكم اليسر و لايريد بكم العسر

جمله {يريداللّه . ..} را مى توان ناظر به جمله {من كان ...} دانست و آن را دليل و حكمت برداشتن روزه از مسافر و

مريض شمرد و نيز مى توان آن را ناظر به اصل وجوب روزه و بيان حكمت آن دانست. برداشت فوق بر اساس نظر اول است.

قاعده نفى عسر و حرج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 9

9 - تكاليف شرعى در صورتى كه براى انسان طاقت فرسا باشد ، لازم الاجرا نيست .

و على الذين يطيقونه فدية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 22

22 - سختى و دشوارى روزه بر مريض و مسافر ، دليل و حكمت برداشتن روزه از آنان است .

و من كان مريضاً . .. يريد اللّه بكم اليسر و لايريد بكم العسر

جمله {يريداللّه . ..} را مى توان ناظر به جمله {من كان ...} دانست و آن را دليل و حكمت برداشتن روزه از مسافر و مريض شمرد و نيز مى توان آن را ناظر به اصل وجوب روزه و بيان حكمت آن دانست. برداشت فوق بر اساس نظر اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 4،17،21

4 _ در ميان مجموعه احكام اسلام ، حكم حرجى ( مشقت آفرين ) وجود ندارد .

ليس على الضعفاء . .. حرج

17 _ رفع تكليف حرجى ( مشقت بار ) و نيز جعل قاعده احسان ، جلوه غفران و رحمت الهى براى بندگان

ما على المحسنين من سبيل و اللّه غفور رحيم

21 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { . . . إن اللّه يحتج على العباد بما آتاهم

و عرّفهم . . . و ما امروا إلا بدون سعتهم . . . و كل شيئى لا يسعون له فهو موضوع عنهم . . . ثم تلا { ليس على الضعفاء و لا على المرضى و لا على الذين لا يجدون ما ينفقون حرج } . . . ;

. .. به تحقيق خداوند بر بندگان احتجاج مى كند به چيزى كه به آنها عطا فرموده و شناختى كه به آنها داده است ... و آنان مأمور نشده اند مگر به تكليفى كه پايين تر از سعه و توانشان باشد ... و هر تكليفى كه در وسع بندگان نباشد، از آنها برداشته شده ... سپس امام آيه شريفه را تلاوت فرمود: {بر ضعيفان و بيماران و آنان كه چيزى نمى يابند كه (در راه جهاد) هزينه كنند، باكى نيست} ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 2 - 7

7- تحمل حرج و مشقت ، در انجام تكاليف دينى ، لازم نيست .

ما أنزّلنا عليك القران لتشقى

اطلاق {لتشقى} شامل مشقت در انجام تكاليف نيز مى گردد، گرچه مورد آيه، مشقت در راه ابلاغ معارف قرآن به ديگران است.

عسل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عسل

تشويق به استفاده از عسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 14

14- استفاده از عسل طبيعى ، مورد تشويق خداوند است .

فيه شفاء للناس

برداشت فوق، از آهنگ تشويق گونه آيه شريفه استفاده مى شود.

تنوع رنگ عسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 11

11- عسل هاى طبيعى و

خالص ، به رنگ هاى گوناگون است .

يخرج من بطونها شراب مختلف ألونه

شفابخشى عسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 13،22

13- عسل ، دارويى شفابخش براى تمامى انسانها

فيه شفاء للناس

22- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : . . . لعق العسل شفاء من كلّ داء قال الله تبارك و تعالى : { يخرج من بطونها شراب مختلف ألوانه فيه شفاء للناس } و هو مع قراءة القرآن . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود:. ..يك انگشت عسل، شفاى همه دردهاست. خداوند تبارك و تعالى فرموده است: {يخرج من بطونها شراب مختلف ألوانه فيه شفاء للناس} و اين در صورتى است كه همراه با قراءت قرآن باشد...}.

فوايد عسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 13

13- عسل ، دارويى شفابخش براى تمامى انسانها

فيه شفاء للناس

مكان توليد عسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 10

10- شكم زنبور هاى عسل ، محل تبديل ميوه ها و شهد گياهان به عسل

ثمّ كلى من كلّ الثمرت . .. يخرج من بطونها شراب

منشأ تنوع رنگ عسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 12

12- گوناگونى رنگ عسل ، نتيجه استفاده زنبور هاى عسل از گياهان گوناگون است .

ثمّ كلى من كلّ الثمرت . .. يخرج من بطونها شراب مختلف ألونه

ذكر گوناگونى عسل پس از بيان تغذيه زنبورهاى عسل از ميوه ها و گياهان مختلف،

مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

منشأ توليد عسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 7

7- نشان دادن راه زندگى طبيعى ( حركات غريزى براى خانه سازى ، تغذيه از گياهان و توليد عسل ) به زنبور هاى عسل ، به مقتضاى ربوبيت پروردگار است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

نهرهاى عسل بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 7،27

7- وجود نهرهايى از آب هاى زلال ، شير هاى گوارا ، شراب هاى مسرت آفرين و عسل خالص در بهشت

فيها أنه_ر من ماء غير ءاسن و أنه_ر من لبن لم يتغيّر طعمه و أنه_رمن خمر لذّة للش_

27- { عن معاوية بن حيدة : سمعت رسول اللّه ( ص ) يقول فى الجنّة بحر اللبن و بحر الماء و بحر العسل و بحر الخمر ثمّ تشقق الأنهار منها بعد ;

معاوية بن حيدة مى گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه مى فرمود: در بهشت درياى شير، درياى آب، درياى عسل و درياى شراب است كه نهرهاى بهشتى از آنها منشعب گشته است}.

عصا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عصا

آداب عصا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 69 - 4

4 - حمل عصا با دست راست ، از آداب عصا به دست گرفتن است .

و ألق ما فى يمينك

كارهاى پيامبران و سنت هاى آنان _ جز در مواردى كه به شخص آنها مربوط مى شود_ جملگى براى ما قابل پيروى است. بودن عصا در دست راست موسى(ع) و ذكر شدن آن در قرآن، نشانه

برترى و مزيت اين عمل است.

اتكا به عصا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 12

12 - سليمان ( ع ) ، عصايى داشت كه بر آن تكيه مى كرد و پس از مرگش نيز مدتى بر آن تكيه داشت .

فلمّا قضينا عليه الموت ما دلّهم على موته إلاّ دابّة الأرض تأكل منسأته فلمّا خرّ

تبديل عصا به اژدها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 107 - 2،3،4،5

2 _ عصاى موسى ( ع ) در برابر فرعون به مارى بزرگ تبديل شد .

فألقى عصاه فإذا هى ثعبان مبين

3 _ تبديل عصاى موسى ( ع ) به مارى بزرگ ، دور از انتظار فرعونيان

فألقى عصاه فإذا هى ثعبان مبين

{إذا} در {فإذا هى . .. } براى مفاجات و بيانگر دو معناست: بين مفاد جمله قبل و بعد اقتران زمانى است، مفاد جمله پس از آن در يك حالت غير منتظره انجام شده است.

4 _ نبودن هيچ فاصله زمانى بين افكنده شدن عصاى موسى ( ع ) و تبديل آن به مارى بزرگ

فألقى عصاه فإذا هى ثعبان مبين

5 _ اژد هاى تبديل شده از عصاى موسى ( ع ) ، اژدهايى واقعى و ترديدناپذير

فإذا هى ثعبان مبين

توصيف {ثعبان} به {مبين} (آشكار و واضح)، به اين نكته اشاره دارد كه آن اژدها واقعى بود، نه وهمى و خيالى، و حركات و سكناتش به گونه اى بوده است كه در اژدها بودن آن براى كسى جاى ترديد وجود نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء -

26 - 32 - 3،4

3 - تبديل عصاى موسى ( ع ) به اژد ها ، پديده اى شگفت و دور از انتظار فرعونيان

فألقى عصاه فإذا هى ثعبان مبين

برداشت ياد شده از {إذا} فجائيه استفاده مى شود; زيرا اين كلمه مى رساند كه مفاد جمله پس از آن، در يك حالت غير منتظره انجام شده است.

4 - عصاى موسى پس از تبديل شدن به اژد ها ، حركت و پيشروى كرد .

فإذا هى ثعبان مبين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {ثعبان} از ريشه {ثعب} (آب جارى) بوده و اين اشاره اى به حركت و پيشروى اژدها داشته باشد.

تبديل عصا به مار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 20 - 2،3،5

2 - عصاى موسى ( ع ) در پى افكنده شدن ، به مارى در حال حركت تبديل شد .

فألقيها فإذا هى حيّة تسعى

3 - افكنده شدن عصاى موسى و تبديل شدن آن به مار ، هم زمان بود .

فإذا هى حيّة

{اذا} براى مفاجاة است و بر وحدت زمان جمله قبل و بعد دلالت دارد.

5 - عصاى موسى ( ع ) پس از تبديل شدن به مار ، جان داشت و با اراده خود جست و خيز مى كرد .

حيّة تسعى

خداوند در داستان مقابله موسى(ع) و ساحران در آيات بعد، در باره سحر ساحران فرموده است: {يخيّل إليه من سحرهم أنّها تسعى}; مقايسه آن با فعل {تسعى} (در اين آيه) گوياى حقيقى بودن حركت عصاى موسى(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 21 - 1،2

1 - خداوند

به موسى ( ع ) فرمان داد عصاى تبديل شده به مار را بدون ترس از زمين برگيرد .

قال خذها

2 - موسى ( ع ) از گرفتن عصاى مار شده خويش در بيم و هراس بود .

قال خذها و لاتخف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 32 - 2

2 - تبديل ناگهانى عصاى موسى به اژدهايى واقعى و ترديد ناپذير

فألقى عصاه فإذا هى ثعبان مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 10 - 2،3،4

2 - تبديل ناگهانى عصاى موسى به مارى پرتحرك ، در پى افكندن آن بر زمين

فلمّا رءاها تهتزّ كأنّها جانّ

{اهتزاز} (مصدر {تهتزّ}) به حركت تند و سريع گفته مى شود. {جانّ} نيز به گفته مفسران، گونه اى از مار باريك است كه بسيار چست و چالاك مى باشد.

3 - تبديل عصاى موسى به اژدهايى بزرگ اما به چالاكى مار هاى كوچك

فلمّا رءاها تهتزّ كأنّها جانّ

با توجه به اين كه در جاى ديگر تبديل عصا به اژدهايى بزرگ (فإذا هى ثعبان مبين) آمده احتمال مى رود كه تعبير {كأنّها جانّ} در اين جا نه از آن باب باشد كه عصاى موسى در مرتبه نخست به شكل مارى كوچك و در دفعات ديگر به شكل اژدها درآمده بود بلكه تشبيه آن به مار كوچك از جهت حركت تند و سريعى است كه آن مار داشته است.

4 - ترس و گريز بى تأمل موسى ( ع ) ، با مشاهده تبديل عصاى دست خويش به مارى چالاك

فلمّا رءاها تهتزّ كأنّها جانّ ولّى مدبرًا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 31 - 3،4

3 - فرار بى درنگ موسى ( ع ) در پى مشاهده عصاى خود بسان مارى چست و چالاك

فلمّا رءاها تهتزّ كأنّها جانّ

4 - ندا و فرمان خدا به موسى ( ع ) مبنى بر پيش آمدن و نترسيدن از عصاى مار شده خويش

ي_موسى أقبل و لاتخف

تبديل مار به عصا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 21 - 3

3 - خداوند ، موسى ( ع ) را مطمئن ساخت كه عصاى مار شده _ پس از گرفته شدن _ به حالت اول بر خواهد گشت .

و لاتخف سنعيدها سيرتها الأولى

{سيرة} در اصل به معناى حالت و هيئت سير است، ولى به صورت مجاز، بر هر صفت و حالتى اطلاق مى شود. در جمله {سنعيدها سيرتها} حرف {إلى} در تقدير است، كه حذف آن، كلمه را منصوب به نزع خافض كرده است; يعنى {سنعيدها إلى سيرتها} يا {سنعيد إليها سيرتها}.

فوايد عصا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 18 - 4

4 - عصا در دست گرفتن و تكيه بر آن در راه رفتن و ايستادن ، كارى مطلوب و مفيد است .

هى عصاى أتوكّؤا عليها

تقديم تكيه دادن بر ديگر فوايد عصا _ در سخن نقل شده از موسى(ع) _ نشانِ اهميت اين استفاده در مجموع فوايد ديگر است. اين اهميت با توجه به سلامت جسمانى، بلكه نيرومندى موسى(ع) وضوح بيشترى مى يابد.

منشأ تبديل عصا به مار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه -

20 - 21 - 4

4 - تبديل عصاى موسى ( ع ) به مار و بازگشت آن به صورت اوّليه ، وابسته به اراده خداوند بود .

سنعيدها

منشأ تبديل مار به عصا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 21 - 4

4 - تبديل عصاى موسى ( ع ) به مار و بازگشت آن به صورت اوّليه ، وابسته به اراده خداوند بود .

سنعيدها

عصمت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار عصمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 14

14- مقام عصمت ، مانع از خوف و هراس از خداوند نيست .

و هم بأمره يعملون . .. و هم من خشيته مشفقون

ارزش عصمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 101 - 9

9 _ معصوم ، پرهيزكننده از تمامى گناهان با استعانت از خداوند

و من يعتصم باللّه فقد هدى الى صراط مستقيم

امام صادق (ع): . .. المعصوم هو الممتنع باللّه من جميع محارم اللّه و قال اللّه تبارك و تعالى: {و من يعتصم باللّه فقد هدى الى صراط مستقيم}.

_______________________________

معانى الاخبار، ص 132، ح 2 ; تفسير برهان، ج 1، ص 304، ح 1.

امكان عصمت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 19

19 - امكان دارد كه برخى از انسان ها ، از عصمت ويژه خدادادى برخوردار شوند .

إنّما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس أهل البيت

زمينه عصمت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33

- 14

14_ پيامبران ، براى مصون ماندن از گناه و پايدارى بر عصمت ، همواره و در هر حال به توفيق و امداد هاى الهى نيازمندند .

و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

عصمت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 33 - 7

7 _ عصمت آدم ( ع ) پس از هبوط به زمين و برگزيده شدن به نبوّت

انّ اللّه اصطفى ادم

امام رضا(ع): . .. و كانت المعصية من ادم (ع) فى الجنّة لا فى الارض ... فلمّا اهبط الى الأرض و جعل حجة و خليفة عصم بقوله عزّ و جلّ: {انّ اللّه اصطفى ادم ... }.

_______________________________

عيون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 193، ح 1، ب 14 ; نورالثقلين، ج 1، ص 328، ح 98.

عصمت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 5

5 _ حضرت ابراهيم ( ع ) ، انسانى متعادل و به دور از هرگونه انحراف و گرايش به باطل

و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً

در برداشت فوق كلمه {حنيفاً}، توصيف براى {ابراهيم} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 16

16_ اعتقاد ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع ) و ديگر پيامبران به توحيد و مصونيتشان از هرگونه شركورزى ، تفضّلى از ناحيه خدا بر آنان بود .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا

عصمت از خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 -

1،2

1 _ پيامبر ( ص ) ، معصوم از گناه و مصون از خطا و لغزش

و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم ان يضلوك

2 _ فضل و رحمت خاص الهى بر پيامبر ( ص ) ، موجب مصونيت وى از خطا و لغزش

و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم ان يضلوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 14

14 - فرشتگان ، مصون از خطا و معصوم از گناه و نافرمانى اند .

لايعصون اللّه ما أمرهم و يفعلون ما يؤمرون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {لايعصون اللّه. ..} عصمت فرشتگان و {يفعلون ما يؤمرون} اشاره به مصونيت آنان از خطا در انجام وظايف داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 28 - 2

2 - پيامبران ، معصوم و مصون از خطا در ابلاغ كامل پيام هاى الهى به مردم

ليعلم أن قد أبلغوا رس_ل_ت ربّهم

عصمت از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 24

24 - عصمت از گناه شرط امامت است .

قال لاينال عهدى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) ، معصوم از گناه و مصون از خطا و لغزش

و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم ان يضلوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 6،8،11

6_ يوسف

( ع ) ، در عنفوان جوانى از ارتكاب هر گناه كوچك و بزرگى ، مصون و معصوم بود .

كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء إنه من عبادنا المخلصين

8_ پيامبران در پرتو امداد هاى الهى ، از گناه و فحشا ، مصون و معصومند .

كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء

از عبارت {لنصرف عنه . ..} (تا بدى و پليدى را از او دور سازيم) _ كه دور ساختن گناه از يوسف(ع) را به خداوند نسبت داده است _ معلوم مى شود مشاهده برهان نيز به توفيق الهى و امداد او بوده است.

11_ بندگان خالص ( آنان كه كاملاً در اختيار خدايند ) هرگز آلوده به گناه نشده و مرتكب هيچ معصيتى نمى شوند .

لنصرف عنه السوء و الفحشاء إنه من عبادنا المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 14

14 - فرشتگان ، مصون از خطا و معصوم از گناه و نافرمانى اند .

لايعصون اللّه ما أمرهم و يفعلون ما يؤمرون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {لايعصون اللّه. ..} عصمت فرشتگان و {يفعلون ما يؤمرون} اشاره به مصونيت آنان از خطا در انجام وظايف داشته باشد.

عصمت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 16

16_ اعتقاد ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع ) و ديگر پيامبران به توحيد و مصونيتشان از هرگونه شركورزى ، تفضّلى از ناحيه خدا بر آنان بود .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا

عصمت انبيا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 19

19 - عصمت پيامبران ، در بيان احكام الهى و ارائه آنها به مردم

أتتخذنا هزواً قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 43

43 _ آياتى كه موهم صدور گناه از پيامبران است از متشابهات قرآن و علم به تأويل آن تنها نزد خدا و راسخان در علم مى باشد .

و اخر متشابهات . .. و ما يعلم تأويله

امام رضا (ع): . .. اتّق اللّه و لا تنسب الى انبياء اللّه الفواحش و لا تتأوّل كتاب اللّه برأيك، فان اللّه عزّ و جل قد قال: {و ما يعلم تأويله الاّ اللّه و الراسخون فى العلم ... }.

_______________________________

عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 192، ح 1، ب 14 ; بحارالانوار، ج 11، ص 72، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 8

8 _ پيامبران ، هيچگاه از مقام خود و دين خدا ، سوء استفاده نكردند .

ما كان لبشر . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 1

1 _ ساحت پيامبران ، پاك و منزّه از هر گونه خيانت است .

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

{يغلّ} از ماده غلول و غَلل، به معناى خيانت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 4

4 _ نوح (

ع ) و ديگر رسولان الهى ، داراى عصمت و مبرا از هر گونه گمراهى

ليس بى ضللة و لكنى رسول من رب العلمين

جمله {لكنى رسول . .. } به منزله تعليلى است براى تبرئه نوح از هر گونه گمراهى. بنابراين جمله {ليس بى ضللة} به همراه {و لكنى ... } علاوه بر عصمت نوح، دلالت بر عصمت تمامى رسولان الهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 4

4 _ موسى ( ع ) و ديگر رسولان الهى برخوردار از عصمت در ابلاغ رسالت هاى الهى

حقيق على أن لا أقول على اللّه إلا الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 10

10_ پيامبران ، پيراسته از هرگونه شركورزى و همتا پنداشتن براى خدا

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 6

6- عروض نسيان بر پيامبران ، در زمينه امور شخصى و خارج از حيطه نبوت آنان ، امرى ممكن است .

قال لاتؤاخذنى بما نسيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 11 - 6

6 - رسولان الهى ، مبرّا از ظلم و گناه

إنّى لايخاف لدىّ المرسلون . إلاّمن ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 3

3 - پيامبران ، از هرگونه گناه و خطاكارى معصوم اند .

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

از اين كه خداوند پيامبران را به آخرت انديشى خالص ساخت، مى توان عصمت

آنان را به دست آورد; زيرا ريشه گناه و خطاكارى بشر دنياطلبى است و از آن جايى كه انبيا از چنين خواسته اى مبرا بوده و تنها طالب آخرت اند; استفاده مى شود كه آنان هرگز گناه نمى كنند و معصوم اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 6

6 - پيامبران ، از هر گناه و خطاكارى معصوم اند .

إنّهم عندنا لمن المصطفين الأخيار

توصيف ابراهيم(ع) و . .. از سوى خداوند به {أخيار} _ به صورت مطلق _ گوياى اين حقيقت است كه پيامبران در همه افعال و صفات خود، از نيكان بودند و از آنان جز خوبى و كار خير سرنمى زد و اين همان حقيقت عصمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 5

5 - پيامبران ، از هرگونه گناه و خطاكارى معصوم اند .

و كلّ من الأخيار

توصيف اسماعيل(ع) و. .. از سوى خداوند به {أخيار} _ به صورت مطلق _ گوياى اين حقيقت است كه پيامبران در همه افعال و صفات خود از نيكان بودند و از آنان جز خوبى و كار خير، سرنمى زد و اين همان حقيقت عصمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 28 - 2

2 - پيامبران ، معصوم و مصون از خطا در ابلاغ كامل پيام هاى الهى به مردم

ليعلم أن قد أبلغوا رس_ل_ت ربّهم

عصمت اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 16

16 - اهل بيت

پيامبر ( ص ) ، از عصمت الهى برخورداراند .

إنّما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس أهل البيت

{رجس} در اصل به معناى، {آلودگى و پليدى مادى} است و در اين جا، استعاره براى گناه است.

عصمت خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 11

11- موسى ( ع ) ، لغزش هايى نظير غرق انسان ها بى گناه را ، از جانب خضر ( ع ) منتفى نمى دانست .

أخرقتها لتغرق أهلها لقد جئت شيئًا إمرًا

عصمت در ابلاغ رسالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 4

4 _ موسى ( ع ) و ديگر رسولان الهى برخوردار از عصمت در ابلاغ رسالت هاى الهى

حقيق على أن لا أقول على اللّه إلا الحق

عصمت در امامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 24

24 - عصمت از گناه شرط امامت است .

قال لاينال عهدى الظلمين

عصمت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 4

4- امتنان خدا بر پيامبر ( ص ) ، به خاطر مصون داشتن او از كمترين لغزش در انجام رسالت خويش

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 193 - 3

3 - امانت ، داراى نقش محورى در ابلاغ و رساندن پيام وحى

نزل به الروح الأمين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مهم ترين صفتى كه

خداوند براى حامل وحى بيان داشته، امانت او است.

عصمت در تبليغ وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 28 - 2

2 - پيامبران ، معصوم و مصون از خطا در ابلاغ كامل پيام هاى الهى به مردم

ليعلم أن قد أبلغوا رس_ل_ت ربّهم

عصمت در دريافت وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 11 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مصون از هر گونه خطا ، به هنگام دريافت وحى

ما كذب الفؤاد مارأى

در صورتى كه مراد از {مارأى} وحى باشد، تعبير {ماكذب. ..} نشانگر راه نيافتن هيچ گونه خطا و انحراف به هنگام دريافت وحى است.

عصمت صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 11

11 _ { صادقين } گروهى برگزيده و داراى مقام عصمت *

و كونوا مع الصدقين

از اينكه خداوند به طور مطلق به همراه و همگام بودن با{صادقين} فرمان داده است، احتمال مى رود كه {صادقين} گروهى خاصِ باشند كه در همه اعمال و افكار خويش به مقام عصمت رسيده اند و فرمان به تبعيت مطلق از آنان، بدين جهت صورت گرفته است.

عصمت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 5

5- حضرت عيسى ( ع ) منزه از استبداد ، سركشى ، سلطه گرى و به دور از رنج و ناكامى

و لم يجعلنى جبّارًا شقيًّا

{جبّار} به كسى گفته مى شود كه با خود برتربينى براى كسى برخود حقى قائل نباشد (قاموس) و نيز به

كسى كه از پذيرش حق سرباز زند و كسى كه ديگرى را تحت سيطره خود درآورد اطلاق مى گردد (مفردات راغب) و {شقاوت}، يعنى سختى و شدت (قاموس) و نيز در معناى مقابل سعادت (كاميابى) به كار مى رود (مفردات راغب).

عصمت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 6

6 _ جوياى رضاى الهى از سوى پيامبر ( ص ) ، دليل و نشانگر پاكى ساحت وى از هر گونه خيانت

و ما كان لنبىّ ان يغلّ . .. افمن اتّبع رضوان اللّه

جمله {افمن اتّبع رضوان اللّه} به منزله دليل و تعليل براى جمله {و ما كان لنبىّ ان يغلّ} است ; يعنى آيا امكان دارد پيامبرى كه همواره در پى جلب رضاى الهى است، خيانت كند و از همان كسانى باشد كه خدا بر آنان خشم گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 1،2،11

1 _ پيامبر ( ص ) ، معصوم از گناه و مصون از خطا و لغزش

و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم ان يضلوك

2 _ فضل و رحمت خاص الهى بر پيامبر ( ص ) ، موجب مصونيت وى از خطا و لغزش

و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم ان يضلوك

11 _ برخوردارى پيامبر ( ص ) از وحى ، حكمت و علم لدنى ، زمينه مصونيت آن حضرت از خطا و مايه عصمت وى از گناه

و لولا فضل اللّه . .. أنزل اللّه عليك الكتب و الحكمة و علمك ما لم تكن تعلم

جمله

{و انزل اللّه} بيانگر علت جمله پيشين است. يعنى چون قرآن و حكمت را بر تو نازل كرديم، تلاش آنان براى انحراف تو بى اثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 14،19

14 _ پيامبر اكرم ( ص ) ، امين وحى و پيرو بى چون و چراى فرمان هاى الهى

إن أتبع إلا ما يوحى إلىّ

19 _ پيامبراكرم ( ص ) ، شخصيتى معصوم و به دور از هر نافرمانى و گناه

إن أتبع إلا ما يوحى إلىّ إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 9

9- پيامبر ( ص ) ، داراى مقام عصمت

و جئنابك شهيدًا على ه_ؤلاء

گواه بودن پيامبر(ص) نسبت به امت خويش، مستلزم عصمت اوست و گرنه او خود نيازمند شاهد ديگر بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 53 - 10

10- پيامبر ( ص ) ، مصون از راه يابى شيطان و فسادانگيزى هاى او

إن الشيط_ن ينزغ بينهم

با اينكه مخاطب آيه، پيامبر(ص) مى باشد و او مأمور ابلاغ پيام الهى است اما در اختلاف افكنى و دشمنى ايجاد كردن شيطان، مخاطب واقع نشده است. بنابراين استفاده مى شود كه پيامبر(ص)، مصون از نفوذ شيطان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 12

12- پيامبر ( ص ) ، تحت ربوبيت ويژه خداوند و مصون از سلطه و نفوذ شيطان

إن عبادى ليس لك عليهم سلط_ن و كفى بربّك وكيلاً

برداشت فوق،

مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {ك} در {ربّك} چنانكه مفسّران نيز احتمال داده اند پيامبر(ص) باشد. بنابراين، با اينكه خداوند سلطه شيطان بر بندگان خود را منتفى دانسته است، اختصاص به ذكر پيامبر(ص) پس از آن، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 1،4

1- پيامبر ( ص ) از ترفند هاى لغزش آفرين مشركان و كمترين تمايل به آنان ، در پرتو ثبات قدم اعطا شده به او از جانب خداوند ، در امان بود .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

4- امتنان خدا بر پيامبر ( ص ) ، به خاطر مصون داشتن او از كمترين لغزش در انجام رسالت خويش

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 222 - 4

4 - پاكى حريم پيامبراكرم ( ص ) از هر انحرافى ، گواه تأثيرناپذيرى او از شياطين

و ما تنزّلت به الشي_طين . .. تنزّل على كلّ أفّاك أثيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 3

3 - خوف و هراس پيامبر ( ص ) از عذاب بزرگ الهى ، بازدارنده آن حضرت از هرگونه عصيان و نافرمانى بود .

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 3 - 2

2 - عصمت پيامبر ( ص ) ، در گفتار و رهنمود هاى خويش

و

ما ينطق عن الهوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 4 - 2

2 - راه نداشتن كمترين سخن متكى بر هوا و هوس ، در قلمرو پيام ها و رهنمود هاى پيامبر ( ص )

و ما ينطق عن الهوى . إن هو إلاّ وحى يوحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 11 - 2،5

2 - ره نيافتن هيچ گونه خطا و كجى در مشاهدات قلبى پيامبر ( ص )

و هو بالأُفق الأعلى . .. ما كذب الفؤاد مارأى

5 - پيامبر ( ص ) ، مصون از هر گونه خطا ، به هنگام دريافت وحى

ما كذب الفؤاد مارأى

در صورتى كه مراد از {مارأى} وحى باشد، تعبير {ماكذب. ..} نشانگر راه نيافتن هيچ گونه خطا و انحراف به هنگام دريافت وحى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 17 - 1،2

1 - ديده دل پيامبر ( ص ) ، عارى از هر گونه خطا و انحراف

و لقد رءاه نزلة أُخرى . .. ما زاغ البصر و ماطغى

2 - ره نيافتن هيچ گونه خطا و انحراف در مشاهدات قلبى پيامبر ( ص ) ، در ديدن جبرئيل در { سدرة المنتهى }

ما زاغ البصر و ماطغى

مراد از {البصر} در آيه شريفه _ به قرينه {ماكذب الفؤاد ما رأى} _ ديده دل است; و نه چشم سر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 13

13 - پيامبر ( ص ) ، از سهو و نسيان تعاليم

الهى ، مصون بوده است . *

فلاتنسى

عصمت مخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 11

11_ بندگان خالص ( آنان كه كاملاً در اختيار خدايند ) هرگز آلوده به گناه نشده و مرتكب هيچ معصيتى نمى شوند .

لنصرف عنه السوء و الفحشاء إنه من عبادنا المخلصين

عصمت مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 7

7 _ عظمت و تعالى معنوى و عصمت حضرت مريم ( س )

فتقبّلها ربّها . .. و انبتها

از اينكه خداوند، خودِ مريم را پذيرفته به دست مى آيد كه او از تمام جهات مورد رضايت خداوند است و اين معنا ملازم عصمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 7

7 _ مريم ، داراى مقام عصمت از گناه

انّ اللّه اصطفيك و طهّرك

متعلق تطهير حذف شده است و حذف متعلق، دلالت بر عموم دارد; يعنى تطهير از هر پليدى. و چون هر گناهى، پليدى است، بنابراين مريم (س) از ارتكاب هر گناهى مبرّا و معصوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 4

4- حضرت مريم ( س ) مبرّا از گناه و فحشا و سزاوار تكريم بسيار

لقد جئت شيئًا فريّاً. .. و برًّا بولدتى

عيسى(ع) با اعجاز خود، مريم را از اتهام نارواى مردم تبرئه كرد، آن گاه خود را پيامبرى خواند كه به مريم خدمت خواهد كرد و در بيان خدمت گزارى خود، صفت مشبهه (برّاً) را كه بر ثبوت

دلالت دارد، به كاربرد تا با تأكيد بيشترى احترام به مريم را از وظايف خود شمرده باشد.

عصمت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 50 - 5

5- فرشتگان ، پيوسته از اوامر و دستورات خدا اطاعت كرده و از آن سرپيچى نمى كنند ( عصمت از نافرمانى )

و المل_ئكة . .. و يفعلون ما يؤمرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 27 - 7

7- عصمت ملائكه از خطا و نافرمانى

لايسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون

تسليم و منقاد بودن فرشتگان در برابر خداوند و نيز تنها به فرمان خدا عمل كردن، حاكى از عصمت آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 14

14 - فرشتگان ، مصون از خطا و معصوم از گناه و نافرمانى اند .

لايعصون اللّه ما أمرهم و يفعلون ما يؤمرون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {لايعصون اللّه. ..} عصمت فرشتگان و {يفعلون ما يؤمرون} اشاره به مصونيت آنان از خطا در انجام وظايف داشته باشد.

عصمت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 4

4 _ موسى ( ع ) و ديگر رسولان الهى برخوردار از عصمت در ابلاغ رسالت هاى الهى

حقيق على أن لا أقول على اللّه إلا الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 5

5- خداوند موسى ( ع ) را از هرگونه آلودگى مبرّا و او را براى

خود خالص گردانيد .

إنّه كان مخلصًا

{مخلَص} به فتح لام، يعنى خالص شده و كسى كه خداوند او را براى خود خالص كرده و از آلودگى مصون داشته است (لسان العرب). تفاوت آن با مخلِص (به كسره) اين است كه {مخلِص} عبادتش را براى خدا خالص مى كند، ولى {مخلَص} كسى است كه خداوند او را براى خود برگزيده و خالص كرده باشد.

عصمت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 4

4 _ نوح ( ع ) و ديگر رسولان الهى ، داراى عصمت و مبرا از هر گونه گمراهى

ليس بى ضللة و لكنى رسول من رب العلمين

جمله {لكنى رسول . .. } به منزله تعليلى است براى تبرئه نوح از هر گونه گمراهى. بنابراين جمله {ليس بى ضللة} به همراه {و لكنى ... } علاوه بر عصمت نوح، دلالت بر عصمت تمامى رسولان الهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 8

8_ محدوديت علم و آگاهى نوح ( ع ) و معصوم نبودن او از خطا و اشتباه

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك ... فلاتسئلن ما ليس لك به علم

عصمت يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 7

7- حضرت يحيى ( ع ) ، مبرّا از گناه در برابر خدا *

و لم يكن . .. عصيًّا

مى توان گفت جمله {و لم يكن . .. عصيّاً} بر نفى مطلق سرپيچى و عصيان (رد حاجت هاى مردم، معصيت پروردگار) دلالت دارد.

عصمت

يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 16

16_ اعتقاد ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع ) و ديگر پيامبران به توحيد و مصونيتشان از هرگونه شركورزى ، تفضّلى از ناحيه خدا بر آنان بود .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا

عصمت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 6،16

6_ يوسف ( ع ) ، در عنفوان جوانى از ارتكاب هر گناه كوچك و بزرگى ، مصون و معصوم بود .

كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء إنه من عبادنا المخلصين

16_ { عن الرضا ( ع ) : لقد همّت به و لولا أن رأى برهان ربّه لهمّ بها كما همّت به ، ل_كنّه كان معصوماً ، والمعصوم لايهمّ بذنب . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است: آن زن قصد يوسف كرد و اگر يوسف برهان پروردگارش را نديده بود، قصد آن زن مى كرد همان گونه كه زن او را قصد كرد ; ولى يوسف معصوم بود و معصوم قصد گناه نمى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 16

16_ اعتقاد ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع ) و ديگر پيامبران به توحيد و مصونيتشان از هرگونه شركورزى ، تفضّلى از ناحيه خدا بر آنان بود .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا

عوامل عصمت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- يوسف - 12 - 24 - 7

7_ مشاهده برهان الهى ( درك حقايقى نظير ربوبيت خدا ، دريافت زشتىِ گناه ، باور به عدم رستگارى ظالمان و گنه كاران و . . . ) عامل عصمت پيامبران است .

و همّ بها لولا أن رءا بره_ن ربه

عوامل عصمت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 2،4

2_ مشاهده حجت و برهان الهى ، تنها مانع يوسف ( ع ) در تسليم شدن به خواسته زليخا و پرهيز از آميزش با وى

و همّ بها لولا أن رءا بره_ن ربه

جمله {همّ بها} به منزله جواب براى {لولا أن . ..} است ; يعنى، اگر برهان ربوبى را نديده بود، به سوى زليخا تمايل پيدا مى كرد. {برهان} به معناى حجت و دليل است و از مصداقهاى روشن و بارز آن، همان دليلهايى است كه در آيه قبل مطرح شد ; يعنى، رؤيت برهان عبارت بود از: الف) يوسف ربوبيت خداوند و نعمتهاى او را مشاهده مى كرد (إنه ربى أحسن مثواى). ب) يوسف(ع) با تمام وجود دريافته بود كه گنه كاران و ستمگران، رستگار نمى شوند (إنه لايفلح الظالمون).ج) او ترديدى نداشت كه آميزش با زليخا، ظلم و معصيت خداوند است (معاذالله ...).

4_ بهره مندى يوسف ( ع ) از برهان و حجت الهى ( مشاهده ربوبيت خدا و . . . ) عامل عصمت او از ارتكاب گناهان

لولا أن رءا بره_ن ربه كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء

محدوده عصمت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15

- 3

3_ پيامبران الهى ، از فريب خوردن مصون نبوده و از اعتماد كردن بر نااهلان معصوم نيستند .

إنا له لح_فظون . .. فلما ذهبوا به و أجمعوا أن يجعلوه فى غي_بت الجب

مقام عصمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 9

9- پيامبر ( ص ) ، داراى مقام عصمت

و جئنابك شهيدًا على ه_ؤلاء

گواه بودن پيامبر(ص) نسبت به امت خويش، مستلزم عصمت اوست و گرنه او خود نيازمند شاهد ديگر بود.

منشأ عصمت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 8

8_ پيامبران در پرتو امداد هاى الهى ، از گناه و فحشا ، مصون و معصومند .

كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء

از عبارت {لنصرف عنه . ..} (تا بدى و پليدى را از او دور سازيم) _ كه دور ساختن گناه از يوسف(ع) را به خداوند نسبت داده است _ معلوم مى شود مشاهده برهان نيز به توفيق الهى و امداد او بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 9

9_ پيامبران با توفيق خدا و شمول رحمتش بر آنان ، از ارتكاب گناهان مصون مانده و از خطر نفس امّاره رهايى مى يابند .

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

منشأ عصمت اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 34 - 12

12 - علم و لطف خداوند ، منشأ اعطاى عصمت به اهل بيت پيامبر ( ص )

إنّما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس أهل

البيت . .. إنّ اللّه كان لطيفًا خبيرًا

منشأ عصمت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 2

2- پيامبر ( ص ) ، در مواضع دينى _ اجتماعى خويش _ به عنايت خداوند _ معصوم بود .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 3 - 3

3 - تضمين عصمت پيامبر ( ص ) ، در تمامى عمر از سوى وحى

ما ضلّ صاحبكم و ما غوى . و ما ينطق عن الهوى

خداوند، با خبر دادن از حال و آينده _ با عبارت {ما ينطق . ..} _ در حقيقت عصمت پيامبر(ص) را در طول حيات ايشان تضمين نموده است; چنان كه با {ما ضلّ...} گذشته آن حضرت را مبرّا از گمراهى دانسته است.

منشأ عصمت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 5

5_ خداوند ، با ارائه برهان به يوسف ( ع ) ، او را از آميزش با زليخا ( زنا ) و نگاه هاى شهوانى به وى ، حفظ كرد و مصون داشت .

كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء

{فحشاء} به گناه و معصيتى كه بسيار زشت و پليد باشد، گفته مى شود (لسان العرب). {سوء} به معناى بدى و گناه است كه به قرينه مقابله آن با {فحشاء}، مراد از آن گناه كوچك است. {أل} در {السوء} و {الفحشاء} مى تواند براى عهد باشد. براين مبنا مقصود از {الفحشاء} آميزش، و منظور از {السوء} نگاه شهوت آلود،

قصد گناه و ... است. اين احتمال نيز به نظر قوى مى رسد كه {أل} در اين دو كلمه، براى جنس باشد. براين مبنا نيز گناهان ياد شده از مصداقهاى مورد نظر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 1،7،8

1_ يوسف ( ع ) مصون ماندن خويش از گناهان و ارتكاب بدى ها را ، به امداد خدا مى دانست نه برخاسته از اراده خود بدون توفيق الهى .

أنى لم أخنه . .. و ما أُبرّءُ نفسى إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

از ارتباط {ما أُبرّءُ نفسى} (من نفس خويش را از ارتكاب بديها تبرئه نمى كنم)با جمله {لم أخنه بالغيب} و نيز شهادت زنان بر پاكدامنى يوسف(ع) (حاش لله ما علمنا عليه من سوء) اين نكته معلوم مى شود كه: يوسف(ع) با جمله {ما أُبرّءُ نفسى} درصدد نيست كه بگويد من گناه كرده ام; بلكه با توجه به عبارت {إلاّ ما رحم ربى} در مقام بيان اين حقيقت است كه اگر من مرتكب گناه نشده ام، نه به خاطر توان شخصى است ; زيرا نفس هر كس و نيز نفس من ترغيب كننده به گناه و بدى است. پس آلوده نشدن من به گناه به توفيق الهى و رحمت او بوده است.

7_ يوسف ( ع ) مصونيت خويش از گناه و خيانت را پرتوى از رحمت الهى بر خويش مى دانست .

ما أُبرّءُ نفسى . .. إلاّ ما رحم ربى

8_ يوسف ( ع ) به دليل باور به ربوبيت و تدبير الهى ، رحمت او را مايه ترك گناهان و بدى

ها دانست و خود را ستايش نكرد .

و ما أُبرّءُ نفسى إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

عصيان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عصيان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 13

13 _ خداوند بندگان را از نافرمانى خود بر حذر مى دارد .

و يحذركم اللّه نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 33 - 4

4 _ خداوند ، امر به پيروى از افراد غير شايسته نمى كند .

اطيعوا اللّه و الرسول . .. انّ اللّه اصطفى

خداوند، پس از اعلام وجوب اطاعت از پيامبر (ص)، مى فرمايد كه اين وجوب اطاعت، بى ملاك نيست; بلكه اطاعت از پيامبران بر اساس شايستگيشان واجب شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 132 - 4

4 _ رباخوارى ، عصيان و طغيان بر خدا و رسول ( ص ) است .

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اطيعوا اللّه و الرّسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 149 - 5

5 _ كفر ، ارتداد و عصيان بر خداوند ، حركتى واپسگرايانه

ان تطيعوا . .. يردّوكم على اعقابكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 14

14 _ حلم خداوند در برابر نافرمانى و لغزش پيكارگران احد ( پشت كردن به ميدان كارزار )

انّ الّذين تولّوا . . انّ اللّه غفور حليم

آثار اجتناب از عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

مريم - 19 - 15 - 7

7- تقوا ، احسان به پدر و مادر ، پرهيز از سلطه جويى و عصيان ، زمينه ساز فرجامى سرشار از سلامت و امنيت كامل است .

برًّا بولديه و لم يكن جبّارًا عصيًّا . و سل_م عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث

آثار اخروى عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 69 - 7

7- تقسيم گنه كاران در قيامت براساس مراتب عصيان گرى آنها ، از شؤون ربوبيت الهى است .

فوربّك . .. ثمّ لننزعنّ من كلّ شيعة أيّهم أشدّ على الرحمن عتيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 12

12- ذلّت كافران در قيامت ، نتيجه استكبار و عصيان گرى مداوم آنان در زمين

تجزون عذاب الهون بما كنتم تستكبرون فى الأرض بغير الحقّ و بما كنتم تفسقون

آثار عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 11

11 - سرپيچى از فرمان خدا ، از روى استكبار و خود بزرگ بينى ، موجب كفر است .

أبى و استكبر و كان من الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 2

2 - آدم ( ع ) و حوا با نافرمانى خداوند ، شايستگى خويش را براى سكونت در بهشت نخستين از دست دادند .

فأخرجهما مما كانا فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 1

1 - خداوند ، پس از نافرمانى آدم (

ع ) و حوا ، از آنان خواست تا از بهشت خارج شوند .

قلنا اهبطوا منها

درباره دليل تكرار جمله {قلنا اهبطوا} (آمدنش در اين آيه و آيه 36) چند نظر ايراد شده است. نبودن واو و ديگر حروف عطف در آيه مورد بحث، اين نظر را تقويت مى كند كه: {قلنا اهبطوا} در آيه فوق، تأكيد جمله {قلنا اهبطوا} در آيه 36 است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 7

7 - سرپيچى كنندگان از احكام الهى در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 3

3 - قساوت قلب بنى اسرائيل ، نتيجه لجاجت ها ، بهانه جويى ها و عصيانگرى هاى آنان بود .

قالوا أتتخذنا هزواً . .. ثم قست قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 208 - 10

10 _ نافرمانى در برابر فرمان خداوند ، پيروى از شيطان است .

ادخلوا فى السلم كافة و لا تتبعوا خطوات الشيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 13

13 _ سرپيچى از فرمان هاى خداوند ، سرپيچى از مقررات عزّت آفرى و حكيمانه اوست . *

فان زللتم . .. ان اللّه عزيز حكيم

احتمالا، آوردن {عزيز} و {حكيم} پس از فرمان به رعايت مقررات، بيانگر حكمت آميز بودن و عزّت آفرينى مقررات الهى

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 22

22 _ نافرمانى از دستور خداوند به پيكار عليه تجاوز و اسارت ، ستمگرى است .

فلما كتب عليهم . .. و اللّه عليم بالظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 1

1 _ آنان كه از تسليم در برابر خدا روى گردانند ، كافرند .

و ان تولّوا . .. انّ الّذين يكفرون بايات اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 32 - 6

6 _ رويگردانان از اطاعت خدا و رسول ، كافر و محروم از محبّت خدايند .

قل اطيعوا اللّه و الرسول فان تولّوا فانّ اللّه لا يحب الكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 6

6 _ عدم رعايت تقواى الهى ، ترك اطاعت انبيا و بندگى خداوند ، كفر است .

فاتقوا اللّه و اطيعون . .. فاعبدوه ... فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر

آيات قبل نشان دهنده مصاديق كفر بنى اسرائيل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 56 - 3

3 _ عدم تبعيّت يهود از حضرت عيسى ( ع ) ، موجب عذاب سخت آنان در دنيا و آخرت

فاما الذين كفروا فاعذّبهم عذاباً شديداً فى الدنيا و الاخرة

مصداق مورد نظر از جمله {فامّا الذين كفروا}، كافران به حضرت عيسى (ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 -

12،17،18

12 _ عصيان يهود و تعدّى و تجاوز مستمر آنان ، موجب ذلت ، درماندگى و گرفتارى آنان به غضب الهى

ضربت عليهم الذّلّة . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

بنابر اينكه {ذلك بما عصوا}، اشاره به ذلّت و . .. باشد.

17 _ عصيان اهل كتاب ( يهود ) و تجاوز مداومشان ، باعث كفرشان به آيات الهى و كشتن پيامبران

ذلك بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

بنابر اينكه مشاراليه {ذلك بما عصوا}، كفر به آيات الهى و كشتن پيامبران باشد.

18 _ گناه ، عصيان ، تعدّى و تجاوز مداوم ، موجب كفر به آيات الهى

بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه و يقتلون الانبياء بغير حقّ ذلك بما عصوا و كانوا

بنابر اينكه مشاراليه {ذلك} در {ذلك بما عصوا}، كفر به آيات الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 7،8

7 _ سستى ، اختلاف در كار جنگ و سرپيچى از فرمان پيامبر ( ص ) ، از عوامل شكست مسلمانان در پيكار احد

حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

8 _ سستى ، نزاع و تفرقه و سرپيچى از فرماندهى ، از عوامل شكست جنگجويان

حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 11،21،22

11 _ بى اعتنايى به دعوت پيامبر ( ص ) در پيكار احد ، موجب شكست مسلمانان در آن كارزار

ثمّ صرفكم . .. و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

بنابر اينكه {اذ تصعدون} متعلق به {صرفكم} باشد، آيه مزبور در

مقام بيان علتهاى شكست احد است. بنابراين جمله {و لا تلون على احد و الرّسول ... }، كه حاكى از دعوت پيامبر (ص) و بى اعتنايى به اوست، نيز بيانگر علتى براى شكست خواهد بود.

21 _ هجوم پى در پى غم ها و حسرت ها به مسلمانان در كارزار احد ، نتيجه مخالفت آنان با پيامبر خدا ( ص )

اذ تصعدون . .. فاثابكم غمّا بغمّ

برخى از مفسران برآنند كه {باء} در {بغمّ} الصاقيّه است و مراد، غمهاى فراوانى است كه يكى پس از ديگرى در آن نبرد به مسلمانان وارد مى شد و همه آنها پيامد فرار از جنگ و مخالفت با دستور پيامبر (ص) بود. در برداشت فوق {اثابكم} به معناى مجازات گرفته شده نه پاداش.

22 _ هجوم اندوه هاى ناشى از نافرمانى رسول خدا ( ص ) و عدم موفقيّت در كارزار احد ، برخاسته از اراده الهى براى به فراموشى سپردن اندوه از دست دادن غنائم و جراحات وارده بر ايشان

فاثابكم غمّا بغمّ لكيلا تحزنوا على مافاتكم و لا ما اصابكم

بنابر اينكه {لكيلا} متعلق به {اثابكم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 6،10،11

6 _ نافرمانى مستمر و تجاوز دايمى از حدود الهى ، موجب جاودانگى در آتش

و من يعص اللّه . .. و يتعدّ حدوده يدخله ناراً خالداً فيها

10 _ نافرمانى خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود ، آنگاه كه از روى سركشى باشد ، موجب خلود در آتش است . *

و من يعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهين

كلمه {مهين} به معناى

خواركننده است و چون عذابهاى الهى متناسب با گناه آدمى است، بنابراين مراد از عصيان، نافرمانى از سر طغيان و سركشى مى باشد.

11 _ مداومت بر نافرمانى خدا و رسول ( ص ) ، مايه گرفتارى به عذاب هاى جسمى و روحى در قيامت

و من يعص اللّه . .. يدخله ناراً ... و له عذاب مهين

دخول در آتش، عذاب جسمى آنان و عذاب خواركننده، شكنجه روحى ايشان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 42 - 4

4 - عصيان از فرمان هاى پيامبر ( ص ) ، موجب سرافكندگى و شرمسارى مرگبار در قيامت

و عصوا الرسول لو تسوّى بهم الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 62 - 2

2 _ برخى مصائب و مشكلات ، پيامد نافرمانى از خدا و رسول است .

فكيف اذا اصابتهم مصيبة بما قدّمت ايديهم

ظاهراً مراد از {مصيبت}، مشكلات دنيوى است، نه اخروى ; به دليل {ثمّ جاؤك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 68 - 5

5 _ وابستگى به دنيا و بى اعتنايى به مواعظ الهى و پيروى نكردن از احكام پيامبر ( ص ) ، مانعى براى نيل به صراط مستقيم

فلا و ربّك . .. و لو انّا كتبنا ... و لو انّهم فعلوا ... و لهديناهم صراطا مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 14

14 _ عمل نكردن به تكاليف الهى ، ستم به خويشتن است .

انّ الّذين توفّيهم الملئكة ظالمى انفسهم . .. قالوا

الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاج

بنابر اينكه توبيخ ملائكه از ترك كنندگان هجرت، براى اين باشد كه چرا با ماندن در محيط كفر تكاليف الهى را ترك كرده ايد، نه اينكه سرزنش آنان به جهت خصوص ترك هجرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 160 - 2

2 _ گناه و تخلف از فرامين خدا مى تواند در پى دارنده كيفر و عقوبت هاى دنيوى باشد .

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 36

36 _ التزام به احكام الهى ، ايمان و تخلف از آن ، كفر است .

و من يكفر بالايمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 12

12 _ تمرد و گناه بنى اسرائيل ، موجب نفرين موسى ( ع ) بر آنان

فافرق بيننا و بين القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 2،4،17

2 _ محروميت قوم موسى ( ع ) از تسلط بر سرزمين مقدس و سكونت در آن ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى آنان از فرمان موسى ( ع )

إنّا لن ندخل ابداً . .. فانها محرمة عليهم

جمله {فانها محرمة . ..}، تفريع بر نافرمانى آنان از دستور موسى(ع) است، نه اينكه متفرع بر نفرين او (فافرق بيننا ...) باشد.

4 _ سرگردانى قوم موسى ( ع ) در بيابان ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى آن از فرمان موسى ( ع )

إنّا

لن ندخلها . .. يتيهون فى الارض

17 _ سرگردانى قوم موسى در سرزمينى به مساحت چهار فرسخ در مدت چهل سال ، تاوان نافرمانى آنان در برابر موسى ( ع )

ادخلوا الارض المقدسة . .. قال فانها محرمة عليهم اربعين سنة يتيهون فى الارض

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: فلما ابوا ان يدخلوها حرمها اللّه عليهم فناهوا فى اربع فراسخ اربعين سنة . .. .

_______________________________

اختصاص منصوب به شيخ مفيد، ص 265; تفسير برهان، ج 1، ص 456، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 47 - 13

13 _ مسيحيان ، در صورت پيروى نكردن از احكام انجيل ، فاسق هستند .

و ليحكم أهل الانجيل بما أنزل اللّه فيه و من لم يحكم . .. هم الفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 11،12،13

11 _ گرفتارى كافران بنى اسرائيل به لعنت داود و عيسى ( ع ) ، برخاسته از عصيان پيشگى و تجاوزگرى آنان

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق {ذلك} اشاره به {لعنت} گرفته شده است.

12 _ نافرمانى خدا و پيامبران و استمرار تجاوز به حدود الهى و حقوق مردمان ، موجب كفر و گرفتارى به لعنت الهى

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق {ذلك} علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به كيفر نيز گرفته شده است.

13 _ مردم ايله ( گروهى از بنى اسرائيل ) ، مورد لعن حضرت داود ، به دليل عصيان در برابر خدا درباره شنبه

لعن

الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: اما داود فلعن اهل ايلة لما اعتدوا فى سبتهم . .. .

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 609; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 10،15

10 _ عصيان ، تجاوزگرى و ترك نهى از منكر ، زمينه ساز پذيرش ولايت كافران و طرح دوستى با آنان *

ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون . .. كانوا لايتناهون ... يتولون الذين كفروا

بدان احتمال كه مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان، نتيجه اعمال ناپسندى باشد كه در آيات قبل درباره بنى اسرائيل بيان شد.

15 _ عصيان ، تجاوزگرى و ترك نهى از منكر ، موجب سخط و غضب خداوند

ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون . .. كانوا لايتناهون عن منكر ... سخط اللّه عليهم

{ماقدمت لهم انفسهم} مى تواند اشاره به تمامى رفتارهاى ناروايى باشد كه در اين آيه و آيات قبل بيان شد. قابل ذكر است كه در اين صورت {ان سخط اللّه} مضافى همانند موجبات در تقدير دارد يعنى {موجبات سخط اللّه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 49 - 3

3 _ مداومت بر فسق (عصيان و خروج از مسير حق) موجب عذاب الهى مى شود.

يمسهم العذاب بما كانوا يفسقون

جمله {كانوا يفسقون} ماضى استمرارى است; يعنى آنان پيوسته در فسق و فجور بسر مى بردند. (الفسق: العصيان و الترك لأمر اللّه عز و جل و الخروج عن طريق الحق. لسان العرب.)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 6

6 _ اگر جن و انس راه طاعت و يا عصيان پيشه كنند، هيچ سود و زيانى به خداوند نمى رساند.

و ربك الغنى ذو الرحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 8

8 _ عصيان پروردگار، موجب زيان و خسران آدمى است.

ظلمنا انفسنا . .. لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 6

6 _ فسق و عصيانگرى امت هاى گذشته ، ريشه وفادار نماندن آنان به پيمان ها و عهد هاى خويش با خداوند

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله {إن وجدنا . .. } بيانگر علت وفا نكردن امتهاى گذشته به پيمانهاى خويش با پيامبران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 8

8 _ تخلف از احكام الهى و مداومت بر آن ، فسق و ظلم و در پى دارنده كيفر شديد الهى است .

و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 3

3 _ مسلمانانى كه از هجرت به مدينه سر باز زدند و يا در راه خدا جهاد نكردند و يا مهاجران و دين خدا را يارى ندادند ، از دايره مؤمنان راستين خارج هستند .

و الذين ءامنوا و هاجروا . .. أولئك هم المؤمنون حقا

{أولئك} اشاره است به هر يك از

{الذين} اول و دوم با ويژگيهايى كه در توصيف آنها آمده است. با توجه به اين معنا و دلالت ضمير فصل (هم) بر حصر معلوم مى شود كسانى كه مجموع صفات ياد شده را نداشته، اگر چه برخى از آنها را دارا باشند مؤمن حقيقى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 7

7 _ عصيان و فسادانگيزى مستمر تا لحظه مرگ ، مانع پذيرش توبه از سوى خداوند است .

ءالئن و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 13،17

13_ تكبر ، سركشى و لجاجت سران قوم عاد ، مايه انكار رسالت هود ( ع ) از سوى آنان و نپذيرفتن تعاليم او

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

17_ انكار ربوبيت خدا ، مخالفت با پيامبران و برنامه هاى آنان و پيروى از ستمگران و سركشان ، درپى دارنده عذاب سهمگين قيامت

و نجّين_هم من عذاب غليظ. و تلك عاد جحدوا ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

آيه مورد بحث ، بيانگر گناهانى است كه قوم عاد را به عذاب دنيوى و اخروى گرفتار ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 9

9- استكبار ، سلطه جويى و سركشى ، مانع رشد و تكامل انسان است .

و ءاتين_ه . .. زكوة و كان ... و لم يكن جبّارًا عصيًّا

جمله {لم يكن. ..} عطف است بر جمله {كان...} در آيه قبل و بيانگر علتى ديگر براى {آتيناه

الحكم ... و زكاة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 216 - 2

2 - كفر و عصيان ، عامل بى اعتبارى مسؤوليت خويشاوندى

و أنذر عشيرتك . .. فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 2

2 - كفر و عصيان ، در پى دارنده لعنت خدا و عامل دور شدن انسان از رحمت الهى

و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 36 - 6

6 - تمرّد از فرمان خدا و پيامرش ، گمراهى آشكارى را در پى دارد .

و من يعص اللّه و رسوله فقد ضلّ ضل_لاً مبينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 2 - 5

5 - خوى سركشى ، تكبر ، ستيزه جويى و حق ناپذير ، از موانع پذيرش قرآن و وحى الهى

و القرءان ذى الذكر . بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 78 - 7

7 - تكبر ، خودبرتربينى و سرپيچى از فرمان خداوند ، زمينه ساز لعن و نفرين ابدى

إلاّ إبليس استكبر . .. و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 7

7 - عصيان و نافرمانى پروردگار ، پيامدار عذاب الهى در قيامت

أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - زخرف - 43 - 36 - 10

10 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : من تصدّى بالإثم أعشى عن ذكر اللّه تعالى و من ترك الأخذ عمّن أمر اللّه بطاعته قيّض له شيطاناً فهو له قرين ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده: هر كس مرتكب گناه شود از ياد خدا روى گردان شده و كوردل مى گردد و كسى كه ترك كند گرفتن [معارف دين] را از كسى كه خداوند اطاعت او را فرمان داده است، خداوند شيطانى را براى او قرار مى هد كه همدم او خواهد بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 9

9- كردار زيانبار و عصيانگرانه خود انسان ، عامل قطعى شدن عذاب بر او

و الذى قال لولديه أُفّ . .. فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . أُول_ئك ... كان

{إنّهم كانوا. ..}، بيانگر تعليل است; يعنى، استمرار بر گناه و زيانكارى، موجب حتميت عذاب الهى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 14

14- كفر ، هواپرستى ، استكبار و عصيان گرى ، عناصرى به هم پيوسته

يعرض الذين كفروا . .. و استمتعتم بها... تستكبرون فى الأرض بغيرالحقّ و بما كنتم ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 4

4 - تبديل مظاهر رحمت آفرين طبيعت ، به عوامل عذاب و نقمت ، در نتيجه عصيان گرى انسان

ريح . .. تدمّر كلّ شىء

با توجه به نقش سازنده باد در سيستم حيات زمين; به كار گرفته شدن آن در راستاى

عذاب قوم عاد، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 4

4- ترك رهنمود ها و قوانين الهى ، زمينه تبديل شدن انسان به عنصرى فسادگر و بى عاطفه و نه صرفاً بى ايمان

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

با توجه به متعدى آمدن واژه {تفسدوا}، استفاده مى شود كه روى گردانى از جهاد و ساير تكاليف دينى، صرفاً موجب فاسد شدن خود فرد نمى شود; بلكه او در نتيجه فساد شخصى، ناگزير فسادگر نيز مى گردد. جمله {تقطّعوا أرحامكم} بر بى عاطفه شدن متخلفان جهاد دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 25

25 - كفر ، فسق و عصيان ، مانع رشد اجتماعى بشر

حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان أول_ئك هم الرشدون

اختصاص و تأكيدى كه از تعبير {أول_ئك. ..} استفاده مى شود; نشانگر اين معنا است كه ديگران (آنان كه از ايمان محروم و در كفر و فسق گرفتاراند) به رشد نخواهند رسيد. جمع آمدن ضمير و فعل، حيثيت اجتماعى را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 22 - 2

2 - هيچ كس _ حتى پيامبران _ در صورت نافرمانى ، از عذاب الهى مصون نبوده و كسى قادر به رهايى خويش از آن نيست .

قل إنّى لن يجيرنى من اللّه أحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 38 - 3

3

- علاقه شديد به دنيا و ترجيح آن بر آخرت ، پيامد طغيانگرى و سرپيچى از اطاعت خداوند است .

فأمّا من طغى . و ءاثر الحيوة الدنيا

ترتيبى كه آيه شريفه در ذكر طغيان و دنيا طلبى به كار برده، ممكن است برخاسته از ترتّب خارجى آن دو باشد.

آثار عصيان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 2

2 - نسل آدم ( ع ) و حوا نيز بر اثر تناول آن دو از شجره منهيه ، از بهشت نخستين محروم شدند .

قلنا اهبطوا منها جميعاً

{اهبطوا} به صيغه جمع اقتضا مى كند كه: غير از آدم (ع) و حوا فرد يا افراد ديگرى نيز مورد خطاب باشند. در اين باره چند نظر ابراز شده است. از جمله اينكه ديگر مخاطبان، نسل آدم(ع) و حوا مى باشند. برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 11

11 _ تخلف آدم و همسرش از فرمان الهى، سبب دورگشتن آنان از مقام قرب خدا شد.

ناديهما ربهما ألم أنهكما عن تلكما الشجرة

واژه {ندا} معمولاً در مواردى به كار برده مى شود كه مخاطب فاصله نسبتاً زيادى با ندا دهنده داشته باشد. و خداوند اين واژه را پس از تخلف آدم و همسرش به كار برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 10،21

10 - نافرمانى آدم و حوا ، مايه محروميت آنان از وعده خداوند به تأمين پوشاك آنان در بهشت شد .

إنّ لك . .. لاتعرى

... فبدت لهما سوءتهما

21 - آدم ، بر اثر نافرمانى خداوند و خوردن از درخت منع شده ، از رشد خويش بازماند .

فغوى

{غىّ} (مصدر {غوى}) نقطه مقابل رشد است (مقاييس اللغة).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 122 - 1

1 - آدم ( ع ) درپى عصيان و تناول از درخت ممنوع ، از كرده خويش پشيمان شد و به درگاه خداوند توبه كرد .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه

{جباية} (ريشه اصلى {إجتبى}); به معناى جمع آورى كردن و به دست آوردن است. و {إجتباء} به معناى اصطفاء (خالص چيزى را برگزيدن) و اختيار است (لسان العرب). بنابراين {إجتباه ربّه} يعنى، خداوند علاقه هاى آدم به اين سو و آن سو را قطع كرد و همه را باى خود جمع كرد و وى را براى خود خالص گردانيد. اين تعبير حاكى از انقطاع كامل آدم(ع) از غير خدا و توبه حقيقى او است.

آثار عصيان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 10

10 - ابليس به خاطر خود بزرگ بينى و سرپيچى از فرمان خدا ، از زمره كافران شد .

أبى و استكبر و كان من الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 18 - 3

3 _ تكبّر، تمرد و اغواگرى ابليس، موجب گرفتارى او به آتش دوزخ

ما منعك ألا تسجد . .. لأملأن جهنم منكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 6

6 _ سقوط ابليس در چهار مرحله

به خاطر تمرد، تكبّر و تصميم به گمراه سازى انسانها و فريب آدم و حوا بود.

قال فاهبط منها فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج . .. قال اهبطوا

بدان احتمامل كه تكرار چهارگانه سقوط ابليس هر يك به دليل گناهى باشد كه مرتكب شده است: نخست از فرمان خداوند سرپيچى كرد و به آدم سجده نكرد، آنگاه اين تمرد را به اظهار برترى خويش توجيه كرد، پس از آن تصميم خويش را به اغواگرى تمامى آدميان اعلان داشت، و سرانجام آدم و حوا را به پاى شجره نهى شده كشاند و با دروغ و نيرنگ آنان را به خوردن از آن شجره ترغيب كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 34 - 1،2،3،4

1- فرمان خداوند به ابليس براى خروج از آسمان ، در پى تمرد وى از دستور سجده بر آدم ( ع )

قال فاخرج منها

برداشت فوق، مبتنى بر دو احتمال است:B1. مرجع ضمير {منها} {سماوات} باشد، اگرچه در كلام ذكر نشده است. 2. به قرينه اينكه ابليس از زمره ملائكه بوده و جايگاه آنان هم در آسمانهاست.

2- خداوند ، در پى تمرد ابليس از فرمان خدا ، او را از زمره فرشتگان بيرون راند .

قال فاخرج منها

اين برداشت، مبتنى بر اين احتمال است كه مرجع ضمير {منها} _ همان گونه كه مفسران احتمال داده اند _ {زمرة الملائكة} باشد.

3- ابليس ، در پى تمرد از فرمان خداوند ، از جايگاه مقربان تنزل كرد و از آن جا رانده شد .

قال فاخرج منها

به قرينه {فإنك رجيم} مراد از {فاخرج منها} مى تواند منزلت قرب الهى باشد.

4- تكبر

ابليس و تمرد وى از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، عامل سقوط او از درگاه الهى

فقعوا له س_جدين . فسجد ... إلاّ إبليس أبى ... قال لم أكن لأسجد لبشر ... قال فاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 35 - 1

1- ابليس ، به دليل تمرد از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، مورد لعن ابدى خداوند قرار گرفت .

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 63 - 2

2- ابليس ، به خاطر نافرمانيش ، از درگاه خداوند طرد گرديد .

قال اذهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 74 - 7

7 - ابليس ، بر اثر تمرد از فرمان سجده بر آدم ، در زمره كافران قرار گرفت .

إلاّ إبليس استكبر و كان من الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 77 - 1،2

1 - فرمان خداوند به خروج ابليس از صف ملائكه ، در پى تمرد او از فرمان سجده بر آدم ( ع )

قال فاخرج منها

در اين كه مرجع ضمير {منها} چيست و مقصود از آن چه مى باشد; ميان مفسران بحث و گفت وگو درگرفته است. برخى آن را صف فرشتگان دانسته اند; چون ابليس پيش از آن با فرشتگان بود و به همراه آنان مكلف به سجده بر آدم شده بود. برخى ديگر آن را منزلت و مقامى دانسته اند كه ابليس و فرشتگان در آن قرار

داشتند; يعنى، منزلت و مقام مقربان درگاه الهى. گفتنى است كه در اين باره تعبير {هبوط} در سوره ديگرى (قال فاهبط منها) به كار رفته و مؤيد همين ديدگاه است.

2 - ابليس ، در پى سرپيچى از فرمان سجده بر آدم ( ع ) از جايگاه مقربان و منزلت والاى خويش رانده شد و سقوط كرد .

قال فاخرج منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 78 - 1

1 - ابليس به خاطر سرپيچى از فرمان سجده بر آدم ، مورد لعن و نفرين ابدى خداوند قرار گرفت .

و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين

آثار عصيان اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 7

7 _ تخلف جوامع از فرامين خدا، موجب سقوط معنوى آن جوامع و زمينه ساز گرفتارى آنان به عذاب دنيوى (عذاب استيصال).

و لاتتبعوا . .. و كم من قرية أهلكنها

برداشت فوق بر اين اساس است كه {فاء} در {فجاءها} بيانگر ترتيب باشد. بر اين مبنا مراد از هلاكت، هلاكت معنوى خواهد بود. يعنى جوامعى در گذشته منحرف شدند و پس از آن گرفتار عذاب الهى گشتند.

آثار عصيان از انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 3،5

3_ انكار ربوبيت خدا و نافرمانى از دستورات پيامبران ، موجب لعنت خدا و دورى از رحمت اوست .

و أُتبعوا فى ه_ذه الدنيا لعنة و يوم القي_مة ألا إن عادًا كفروا ربهم

5_ قوم عاد ، بر اثر كفر و نافرمانى خدا و پيامبران ، سزاوار هلاكت و دورى

از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

{بُعداً} (هلاك گشتن يا دور شدن) مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) است: ألا ليبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا كه قوم عاد به هلاكت رسيدند و از رحمت او محروم شدند مى توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دورى از رحمت او در آن سراست و نيز محتمل است {ألا بُعدًا ...} _ چنان چه زمخشرى گفته _ بيانگر استحقاق دورى و هلاكت باشد; يعنى، [قوم عاد هلاك گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانيد آنان مستحق آن كيفر و سزاور چنين عقوبتى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 7

7 - نافرمانى در برابر دعوت پيامبران و روى آورى به شرك ، ظلم آدمى به خويشتن

فاتّقوا اللّه و أطيعون . .. فاعبدوه ... فويل للذين ظلموا من عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 6

6 - سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در پى دارنده محاسبه سخت الهى و عذاب ناخوشايند و ناشناخته ( عذاب استيصال )

عتت عن أمر ربّها و رسله فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 1،3،4

1 - بسيارى از جوامع انسانى ، به خاطر سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، به سزاى سنگين و پيامد زيان بار كردار خويش دچار شدند .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها. .. فذاقت وبال أمرها

{وبال} به معناى شدت و

سنگينى است و مقصود از آن در آيه شريفه شدت مجازات و سنگينى پيامدهاى كردارها است.

3 - جوامع عصيانگر و متمرد از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در معرض روبه رو شدن با پيامد هاى سنگين كردار خويش و دچار شدن به فرجامى خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و كان ع_قبة أمرها خسرًا

4 - دورى از تعاليم دين و سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، پيامددار سرنوشتى شوم و خسارت بار

عتت عن أمر ربّها . .. فذاقت وبال أمرها و كان ع_قبة أمرها خسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 1،2

1 - خداوند ، براى عصيان گران و متمردان از امر الهى و پيامبران ، عذابى شديد در آخرت آماده كرده است .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها و رسله . .. أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا

2 - دورى از تعاليم دين و سرپيچى از فرمان هاى خدا و رسول ، موجب عذاب شديد اخروى

أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 3،4

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

4 - عصيان فرمان هاى پيامبران ، از موجبات عقوبت سخت الهى در دنيا

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 4

4 - عصيان و سرپيچى در برابر دعوت پيامبران ، موجب مؤاخذه سخت الهى است .

فعصى فرعون

الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 7

7 - تكذيب پيامبران و معجزات آنان ، سرپيچى از رهنمود هاى ايشان و بازداشتن مردم از گرايش به آنان ، مايه گرفتارى به عذاب در دنيا و آخرت

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 6

6 _ جدايى ديرينه زن لوط از آيين و روش همسرش ، عامل جدا ماندن وى از خانواده لوط و نجات نيافتن از عذاب الهى

إلا امرأته كانت من الغبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 8

8- امتهايى كه تحت تأثير اغواى شيطان ، تسليم انبيا نشدند ، تحت ولايت شيطانند .

أُمم من قبلك فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم فهو وليّهم اليوم

آثار عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 10

10 _ فسق ( خروج از اطاعت خدا ) مانع برخوردارى انسان از هدايت الهى

و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 5

5 _ عملكرد نادرست و تخلف از فرمان هاى الهى ، زمينه ساز مهر شدن قلب انسان و دست نيافتن وى به درك عميق حقايق

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع على قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 8

8 _ فسق ( تخلف از فرمان هاى الهى ) مانع

رضا و خشنودى خداوند از انسان است .

فإن اللّه لا يرضى عن القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 20

20 _ عصيان و سرپيچى از دستور هاى خداوند ، موجب گرفتار شدن به عذاب اخروى است .

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 3،4

3_ سرپيچى قوم ثمود از فرمان هاى خداوند ، موجب گرفتارى آنان به عذاب استيصال شد .

كأن لم يغنوا فيها ألا إن ثمودا كفروا ربهم

4_ قوم ثمود بر اثر نافرمانى خداوند ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لثمود

توضيحِ كلمه {بُعداً} در آيه 60 ذيل برداشت شماره 5 آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 34 - 6

6- تمرد از فرمان خداوند ، عامل سقوط و طرد از درگاه الهى

قال فاخرج منها فإنك رجيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 4

4- سرپيچى از فرمان هاى الهى هرچه افزون تر باشد ، بر حتميت بودن عذاب مى افزايد .

أشدّ على الرحمن عتيًّا . ثمّ ... أولى بها صليًّا

{ثمّ} دلالت مى كند كه پس از تقسيم و رتبه بندى همه سركشان، ورود به عذاب نيز به همان ترتيب انجام خواهد گرفت تا همه آنان به عذاب وارد شوند. بنابراين هرچه سركشى شديدتر باشد، استحقاق عذاب بيشتر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121

- 20

20 - عصيان پروردگار ، موجب ناكامى انسان و بازماندنش از راه رشد و كمال است .

و عصى ءادم ربّه فغوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 5،17

5 - تخلف و عصيان از فرمان هاى پروردگار ، موجب سقوط انسان و تنزل مقام او است .

و عصى ءادم . .. قال اهبطا منها

جمله {ثمّ اجتباه. ..} گرچه قبل از ماجراى هبوط ذكر شده است; ولى براساس آياتى كه در سوره بقره گذشت، توبه آدم پس از هبوط بوده است. بنابراين جمله {قال اهبطا...} بيان مجازات عصيان آدم است و {ثمّ اجتباه...} جمله معترضه مى باشد.

17 - سرپيچى از هدايت هاى الهى ، عامل گمراهى انسان و گرفتارآمدن او به رنج و سختى است .

فمن اتبع هداى فلايضلّ و لايشقى

{شقاوت} به معناى سختى و دشوارى است (قاموس) و به قرينه آيه بعد، مراد تنگناها و فشارهاى زندگى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 1

1 - روى گردانى از هدايت هاى الهى و ياد او ، موجب گرفتارى انسان به زندگى سخت و پر از تنگناها

من اتبع هداى . .. و من أعرض عن ذكرى فإنّ له معيشة ضنكًا

{معيشة} يا مصدر ميمى است و يا به معناى {ما يعاش به} است; يعنى، آنچه كه گذران زندگى با آن صورت مى گيرد. {ضنك} به معناى تنگى و سختى است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 3

3- عصيان و سرپيچى از فرمان هاى خدا

( بى تقوايى ) ، در پى دارنده فرجامى شوم و موجب گرفتار شدن به عذاب اخروى

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 47 - 8

8 - كسانى كه از خدا و رسول او ، روى برتابند و از فرمان هايشان سرپيچى كنند ، مؤمن نيستند .

و يقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ يتولّى فريق منهم من بعد ذلك و ما أُول_ئك بالمؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 70 - 11

11 - تخلف از دستورات خداوند ، درپى دارنده كيفر الهى در جهان آخرت

و له الحكم و إليه ترجعون

قيد {إليه ترجعون} پس از {له الحكم} تهديد به كسانى است كه از اجراى دستورات و قوانين الهى سرپيچى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 17

17- فسق و خروج از طاعت خداوند و شكستن قوانين الهى ، عامل هلاكت حتمى

فهل يهلك إلاّ القوم الف_سقون

{فسق}، در لغت به معناى شكافتن و خروج از حريم است و در اين جا به معناى قانون شكنى و شكستن حريم بندگى است. از آن جا كه وصف مشعر به عليت است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 7

7- بر زبان راندن شعار طاعت و سخنان زيبا و تن ندادن به جهاد ، بى صداقتى با خداوند است .

طاعة و قول معروف . .. فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم

از تعبير {فلو صدقوا اللّه} استفاده مى شود كه لازمه

صداقت با خداوند، آن است كه انسان در همه زمينه ها، حتى تكليف دشوار جهاد، تابع خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 10

10- تخلف از فرمان خدا و رسول او ، داراى تأثير در حبط اعمال گذشته انسان

أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول و لا تبطلوا أعم_لكم

از ارتباط {أطيعوا اللّه . ..} با {لاتبطلوا أعمالكم}، استفاده مى شود كه عدم اطاعت موجب بطلان و حبط اعمال گذشته انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 5

5- اطاعت نداشتن از خدا و رسول او ، منتهى به عنادورزى با دين و محروميت ابدى از غفران الهى *

ي_أيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و . .. إنّ الذين كفروا و ... فلن يغفر اللّه له

از ارتباط {أطيعوا اللّه و. ..} با {إنّ الذين كفروا و...}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 2

2 - سرپيچى از فرمان پروردگار ، در پى دارنده عذاب او

فعتوا عن أمر ربّهم فأخذتهم الص_عقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 3

3 - مخالفت با خدا و پيامبر ( ص ) ، در پى دارنده ذلت و خوارى است .

إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله كبتوا

{محادة} (مصدر {يحادّون}) به معناى مخالفت كردن و دشمنى ورزيدن است (مصباح المنير). {كبت} (مصدر {كبتوا}) نيز به معناى ذليل و خوار گردانيده شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- مجادله - 58 - 20 - 1

1 - دشمنى ورزيدن با خدا و پيامبر او و مخالفت و نافرمانى با آنان ، نشانه حقارت و پستى است .

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

{محاده} (مصدر {يحادّون} در معانى دشمنى و مخالفت (نافرمانى) به كار مى رود. {ذلت} (مبدأ اشتقاق {أذلّين})، در مقابل عزت و به معناى حقارت و پستى است. گفتنى است جلمه {اُول_ئك فى الأذلّين}، مى تواند در بيان ماهيت و شخصيت دشمنان خدا و رسول او باشد و نيز مى تواند ناظر به فرجام و عاقبت مخالفت با خدا و پيامبر(ص) _ كه شكست و ذلت است _ باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 6

6 - سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در پى دارنده محاسبه سخت الهى و عذاب ناخوشايند و ناشناخته ( عذاب استيصال )

عتت عن أمر ربّها و رسله فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 1،3،4

1 - بسيارى از جوامع انسانى ، به خاطر سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، به سزاى سنگين و پيامد زيان بار كردار خويش دچار شدند .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها. .. فذاقت وبال أمرها

{وبال} به معناى شدت و سنگينى است و مقصود از آن در آيه شريفه شدت مجازات و سنگينى پيامدهاى كردارها است.

3 - جوامع عصيانگر و متمرد از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در معرض روبه رو

شدن با پيامد هاى سنگين كردار خويش و دچار شدن به فرجامى خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و كان ع_قبة أمرها خسرًا

4 - دورى از تعاليم دين و سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، پيامددار سرنوشتى شوم و خسارت بار

عتت عن أمر ربّها . .. فذاقت وبال أمرها و كان ع_قبة أمرها خسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 1،2

1 - خداوند ، براى عصيان گران و متمردان از امر الهى و پيامبران ، عذابى شديد در آخرت آماده كرده است .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها و رسله . .. أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا

2 - دورى از تعاليم دين و سرپيچى از فرمان هاى خدا و رسول ، موجب عذاب شديد اخروى

أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 23 - 6

6 - نافرمانى از خدا و رسول او ، موجب ابتلا به آتش دوزخ

و من يعص اللّه و رسوله فإنّ له نار جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 37 - 2

2 - طغيان گرى ، سركشى در برابر دستورات خداوند و زياده روى در هواپرستى ، در پى دارنده مجازات در آخرت

فأمّا من طغى

{طغيان}; يعنى، از حد گذراندن (لسان العرب). متعلق {طغى} _ به قرينه {من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى} (در آيات بعد) _ بى اعتنايى به پروردگار و پيروى از هواى نفس است. جمله {فإنّ الجحيم هى المأوى} در آيات بعد _ كه جزاى

{فأمّا} است _ بر مجازات اخروى دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 10

10 - سرپيچى از فرمان خداوند ، موجب استحقاق نفرين او

قتل الإنس_ن . .. لمّا يقض ما أمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 92 - 3،10

3 _ پيامد هاى شوم نافرمانى خدا و رسول ، سزاوار بيم و هراس

و اطيعوا اللّه و اطيعوا الرسول و احذروا

متعلق {واحذروا} به قرينه صدر آيه مى تواند مخالفت با خدا و رسول باشد.

10 _ نافرمانى خدا و رسول داراى پيامدهايى شوم و شيطانى ( دشمنى و كينه توزى و بازماندن از نماز و ياد خدا )

انما يريد الشيطن . .. فان توليتم فاعلموا انما على رسولنا البلغ المبين

مراد از رويگردانى در جمله {فان توليتم} _ به قرينه آيه پيشين _ ناديده گرفتن حرمت خمر و قمار است يعنى اگر نهى خداوند از ميگسارى و قمار را ناديده گرفتيد و شيطان شما را به كينه و عداوت با يكديگر كشانيد جز خود كسى را ملامت نكنيد زيرا آن عواقب شوم بازتاب نافرمانيهاى شماست و پيامبر(ص) در وظيفه خود كوتاهى نكرده است.

آثار عصيان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 12

12 _ نفاق و تخلف از فرمان پيامبر ( ص ) ، كفر به خدا و رسول خداست .

فرح المخلفون . .. إنهم كفروا باللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 47 - 8

8 - كسانى

كه از خدا و رسول او ، روى برتابند و از فرمان هايشان سرپيچى كنند ، مؤمن نيستند .

و يقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ يتولّى فريق منهم من بعد ذلك و ما أُول_ئك بالمؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 10،16

10 - مبتلا شدن به فتنه و بلا و يا عذاب دردناك الهى ، پيامد سرپيچى از فرمان هاى رسول خدا است .

فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم

16 - { عن عبدالأعلى قال : سألت أباعبداللّه عن قول اللّه عزّوجلّ { فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم } قال : فتنة فى دينه أو جراحة لايأجره اللّه عليها ;

عبدالاعلى مى گويد: از امام صادق(ع) از معناى قول خداى _ عزّوجل _ {. ..أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم} پرسيدم؟ حضرت فرمود: مراد فتنه در دين است يا جراحتى [در بدن] كه خدا در برابر آن اجرى به او نمى دهد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 10

10- تخلف از فرمان خدا و رسول او ، داراى تأثير در حبط اعمال گذشته انسان

أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول و لا تبطلوا أعم_لكم

از ارتباط {أطيعوا اللّه . ..} با {لاتبطلوا أعمالكم}، استفاده مى شود كه عدم اطاعت موجب بطلان و حبط اعمال گذشته انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 5

5- اطاعت نداشتن از خدا و رسول او ، منتهى به عنادورزى با

دين و محروميت ابدى از غفران الهى *

ي_أيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و . .. إنّ الذين كفروا و ... فلن يغفر اللّه له

از ارتباط {أطيعوا اللّه و. ..} با {إنّ الذين كفروا و...}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 13 - 2

2 - تخلف از دعوت پيامبر ( ص ) به بهانه هاى واهى ، در حكم كفر به خداو رسول او *

سيقول لك المخلّفون . .. و من لم يؤمن ... فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا

روى سخن آيه شريفه، مى تواند متوجه به باديه نشينانى باشد كه از دعوت پيامبر(ص) تخلّف كردند و اشتغال به اموال و خانواده را بهانه قرار دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 23

23 - اطاعت محض از رسول خدا ( ص ) ، نمود ايمان و موضع گيرى در برابر آن حضرت نمود كفر است . *

لو يطيعكم . .. لعنتّم و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن ... و كرّه إليكم الكفر

صدر آيه; درباره اطاعت از رسول خدا و تحميل نكردن رأى بر آن حضرت است; ولى ادامه آن درباره ايمان و كفر است; از اين بيان انطباق ايمان بر اطاعت و تطبيق كفر بر تحميل رأى بر پيامبر(ص) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 3

3 - مخالفت با خدا و پيامبر ( ص ) ، در پى دارنده ذلت و خوارى است .

إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله كبتوا

{محادة} (مصدر {يحادّون})

به معناى مخالفت كردن و دشمنى ورزيدن است (مصباح المنير). {كبت} (مصدر {كبتوا}) نيز به معناى ذليل و خوار گردانيده شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 1

1 - دشمنى ورزيدن با خدا و پيامبر او و مخالفت و نافرمانى با آنان ، نشانه حقارت و پستى است .

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

{محاده} (مصدر {يحادّون} در معانى دشمنى و مخالفت (نافرمانى) به كار مى رود. {ذلت} (مبدأ اشتقاق {أذلّين})، در مقابل عزت و به معناى حقارت و پستى است. گفتنى است جلمه {اُول_ئك فى الأذلّين}، مى تواند در بيان ماهيت و شخصيت دشمنان خدا و رسول او باشد و نيز مى تواند ناظر به فرجام و عاقبت مخالفت با خدا و پيامبر(ص) _ كه شكست و ذلت است _ باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 23 - 6

6 - نافرمانى از خدا و رسول او ، موجب ابتلا به آتش دوزخ

و من يعص اللّه و رسوله فإنّ له نار جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 92 - 3،10

3 _ پيامد هاى شوم نافرمانى خدا و رسول ، سزاوار بيم و هراس

و اطيعوا اللّه و اطيعوا الرسول و احذروا

متعلق {واحذروا} به قرينه صدر آيه مى تواند مخالفت با خدا و رسول باشد.

10 _ نافرمانى خدا و رسول داراى پيامدهايى شوم و شيطانى ( دشمنى و كينه توزى و بازماندن از نماز و ياد خدا )

انما يريد الشيطن

. .. فان توليتم فاعلموا انما على رسولنا البلغ المبين

مراد از رويگردانى در جمله {فان توليتم} _ به قرينه آيه پيشين _ ناديده گرفتن حرمت خمر و قمار است يعنى اگر نهى خداوند از ميگسارى و قمار را ناديده گرفتيد و شيطان شما را به كينه و عداوت با يكديگر كشانيد جز خود كسى را ملامت نكنيد زيرا آن عواقب شوم بازتاب نافرمانيهاى شماست و پيامبر(ص) در وظيفه خود كوتاهى نكرده است.

آثار عصيان اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 76 - 6

6 _ تهمت سحر به معجزه بزرگ حضرت موسى ( ع ) از سوى فرعون و اطرافيانش ، برخاسته از روحيه سركشى و تبه كارى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمين. فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

آثار عصيان امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 3 - 2

2 - خوى سركشى ، تكبر ، حق ناپذيرى و ستيزه جويى ، عامل نابودى بسيارى از امت ها و ملت هاى گذشته

بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق . كم أهلكنا من قبلهم من قرن

آيه شريفه، درصدد بيان اين حقيقت است كه آنچه موجب ايمان نياوردن كافران صدراسلام شد، همان سبب كفر بسيارى از امت ها و ملت هاى گذشته گرديد.

آثار عصيان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 32

32 - عصيان و تجاوز گرى بنى اسرائيل ، ريشه گرايش آنان به كفر و جرئتشان بر كشتن

پيامبران بود .

يكفرون بأيت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

مشاراليه {ذلك} در {ذلك بما عصوا} كفر به آيات خدا و كشتن پيامبران است. قابل ذكر است كه برخى از مفسران، ذلك در {ذلك بما عصوا} را اشاره به {ذلت و ...} دانسته اند و در نتيجه عصيان و تجاوز را نيز علت {ذلت و ...} شمرده اند.

آثار عصيان حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 2

2 - نسل آدم ( ع ) و حوا نيز بر اثر تناول آن دو از شجره منهيه ، از بهشت نخستين محروم شدند .

قلنا اهبطوا منها جميعاً

{اهبطوا} به صيغه جمع اقتضا مى كند كه: غير از آدم (ع) و حوا فرد يا افراد ديگرى نيز مورد خطاب باشند. در اين باره چند نظر ابراز شده است. از جمله اينكه ديگر مخاطبان، نسل آدم(ع) و حوا مى باشند. برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 11

11 _ تخلف آدم و همسرش از فرمان الهى، سبب دورگشتن آنان از مقام قرب خدا شد.

ناديهما ربهما ألم أنهكما عن تلكما الشجرة

واژه {ندا} معمولاً در مواردى به كار برده مى شود كه مخاطب فاصله نسبتاً زيادى با ندا دهنده داشته باشد. و خداوند اين واژه را پس از تخلف آدم و همسرش به كار برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 10

10 - نافرمانى آدم و حوا ، مايه محروميت آنان از وعده خداوند

به تأمين پوشاك آنان در بهشت شد .

إنّ لك . .. لاتعرى ... فبدت لهما سوءتهما

آثار عصيان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 23

23- تمرد شيطان از سجده بر آدم ، نمايانگر عداوت او با آدميان است .

فسجدوا إلاّ إبليس . .. و هم لكم عدوٌّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 7

7- عصيانگربودن شيطان در برابر خداى رحمان ، دليلى كافى بر ضرورت پرهيز از اطاعت او است .

لاتعبد الشيط_ن إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

آثار عصيان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 76 - 6

6 _ تهمت سحر به معجزه بزرگ حضرت موسى ( ع ) از سوى فرعون و اطرافيانش ، برخاسته از روحيه سركشى و تبه كارى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمين. فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 3،6

3 _ خداوند ، ايمان فرعون را بى اثر خواند و به درخواست او براى نجات دادنش ، به خاطر نافرمانى ها و فسادانگيزى هاى سابق ، جواب رد داد .

قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى . .. و أنا من المسلمين. ءالئن و قد عصيت قبل و كنت

6 _ عصيانگرى و فسادانگيزى پيوسته فرعون ، مانع پذيرفته شدن توبه وى از سوى خداوند شد .

ءالئن و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 3

3 - عصيان و سرپيچى فرعون ، موجب مؤاخذه شدن او از جانب خداوند شد .

فعصى فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلاً

آثار عصيان قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 2

2 - به دنبال تمرد قوم سبا از شكرگزارى به درگاه خداوند ، سيل بنيان كنى با شكستن سد مأرب به راه افتاد و باغ هاى آنان را درهم كوبيد .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أكل خمط

{عرم} در لغت به معناى {مسناة} است (مفردات راغب) كه اسم آلت بوده و به محلى گفته مى شود كه آب در پشت آن جمع شده باشد. و در اصطلاح به آن سد گفته مى شود.

آثار عصيان كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 2 - 3

3 - خوى سركشى و حق ناپذيرى كافران در آغاز بعثت ، مانع پذيرش اسلام از سوى آنان گرديد .

و القرءان ذى الذكر . بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق

{بل} در {بل الذين. ..} براى اضراب انتقالى است; بدين معنا كه خداوند پس از آن كه خاصيت بيدارگرى و ذكر بودن قرآن را مطرح فرمود، به پاسخ اين سؤال پرداخت كه: چرا كافران چنين كتاب آگاهى بخش را نپذيرفتند؟ در جواب مى فرمايد: نپذيرفتن آنان به دليل وجود روح سركشى و حق ناپذيرى در آنها است.

آثار عصيان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 -

19

19 - تخلف از فرمان هاى خدا و ناسپاسى در برابر نعمت هاى او ، ظلمى است از ناحيه انسان به خويشتن

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

ابليس قبل از عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 7

7 - ابليس پيش از تمرد از فرمان خدا ، همپايه فرشتگان بود و در منزلت ايشان بسر مى برد .

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبليس

از اينكه فرمان و خطاب خداوند به فرشتگان (قلنا للملائكة اسجدوا) شامل ابليس نيز بود، معلوم است كه: او در منزلت و مقام فرشتگان بسر مى برد به گونه اى كه از زمره ايشان محسوب مى شد و يا واقعاً خودش نيز فرشته بود. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 13 - 1

1 _ ابليس داراى مقامى رفيع، قبل از كبرورزى و نافرمانى خداوند

قال فاهبط منها

مراد از ضمير در {منها} و {فيها} منزلتى است كه ابليس همراه فرشتگان در آن منزلت بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 10

10- ابليس ، پيش از تمرد از فرمان خداوند ، همپايه فرشتگان و در منزلت آنان بود .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس

اجتناب از عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 1،4

1 _ اهل ايمان وظيفه دار اطاعت از خدا و رسول و پرهيز از نافرمانى آن حضرت

يأيها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و

رسوله و لا تولوا عنه

4 _ حمايت و نصرت الهى از آن مؤمنانى است كه همواره مطيع خدا و رسول او باشند و از دستورات وى تخلف نكنند . *

و أن اللّه مع المؤمنين . .. أطيعوا اللّه و رسوله و لاتولوا عنه

آيه مورد بحث مى تواند بيانگر كلمه {المؤمنين} در آيه قبل باشد. يعنى آن وعده حمايت (أن اللّه مع المؤمنين)، مخصوص مؤمنانى است كه از دستورات خدا و رسول او سرپيچى نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 29 - 1

1 _ خداوند ، مؤمنان را به رعايت تقوا و پرهيز از مخالفت با وى فراخوانده است .

يأيها الذين ءامنوا إن تتقوا اللّه يجعل لكم فرقانا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 132 - 2

2 - لزوم پرهيز از مخالفت و ناسپاسى در برابر خداى نعمت دهنده

و اتّقوا الذى أمدّكم

اجتناب از عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 9

9 - لزوم رعايت تقوا و پرهيز از نافرمانى خداوند

فاتّقون

اجتناب از عصيان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 1

1- لزوم رعايت تقوا و پرهيز از نافرمانى خداوند

ي_أيّها الناس اتّقوا ربّكم

{إتقاء} (مصدر {اتقوا}) به معناى خوف و ترسيدن است و تقدير آن {اتقوا عذاب ربّكم} مى باشد; يعنى از عذاب پروردگارتان بترسيد. ترسيدن از عذاب خدا، مستلزم سرپيچى نكردن از فرمان هاى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور

- 24 - 64 - 2

2 - مالكيت مطلقه خداوند بر جهان هستى ، مقتضى اطاعت بى چون و چرا از او و پرهيز از سرپيچى است .

لاتجعلوا دعاء الرسول . .. فليحذر الذين يخافون عن أمره ... ألا إنّ للّه ما فى الس

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه جمله {إنّ للّه ما فى السماوات. ..} در حكم تعليل براى جملات پيشين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 184 - 1،2

1 - تأكيد شعيب ( ع ) بر رعايت تقواى الهى و پرهيز از مخالفت با آفريدگار

و اتّقوا الذى خلقكم

{إتّقا} (مصدر {اتّقوا}) به معناى ترسيدن و پروا كردن و {جبلّة} مرادف {خلقة} است. بنابراين {والجبلّة الأوّلين} يا به معناى {والمخلوقات الأوّلين} است (مصدر به معناى مفعول) و يا به تقدير {و ذوى الجبلّة الأوّلين} مى باشد. در هر حال مقصود اين است كه: {اتّقوا الذى خلقكم و خلق الأمم قبلكم; از آن كس كه شما و امت هاى پيش از شما را آفريد پروا كنيد}.

2 - توجه به مقام والاى آفريدگار ، زمينه ساز تقواپيشگى و پرهيز از مخالفت با او

و اتّقوا الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 2

2 - ايمان ، مقتضى رعايت تقوا و پرهيز از مخالفت با خداوند

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه

از اين كه خداوند، مؤمنان را با وصف ايمان مورد دعوت قرار داده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 8

8 - خداوند

، به دليل رفتار مدبرانه و كريمانه با انسان ، سزاوار اطاعت و ترك گستاخى و بى پروايى در برابر او است .

ما غرّك بربّك الكريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 9

9 - لزوم رعايت تقوا و پرهيز از نافرمانى خداوند

فاتّقون

اقرار آدم(ع) به عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 1،4

1 _ آدم و حوا پس از توبيخ خداوند بر تناول از شجره نهى شده، به خطاى خويش پى بردند و بدان اعتراف كردند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

4 _ آدم و حوا پس از اعتراف به لغزش خويش از خداوند خواستند تا گناهشان را بيامرزد و بر آنان ترحم كند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا

اقرار به ناپسندى عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 14

14- آزر ، به رحمان بودن خداوند و ناروابودن سرپيچى از فرمان هاى او ، آگاه و معترف بود .

إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

تعليل بودن جمله {إنّ الشيطان. ..} براى نهى {لاتعبد} در گرو اعتراف آزر به نادرستى سركشى شيطان از فرمان خدا است.

اقرار حوا به عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 1،4

1 _ آدم و حوا پس از توبيخ خداوند بر تناول از شجره نهى شده، به خطاى خويش پى بردند و بدان اعتراف كردند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

4 _ آدم و حوا پس از اعتراف به لغزش خويش از

خداوند خواستند تا گناهشان را بيامرزد و بر آنان ترحم كند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا

انبيا و عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 11

11_ تمرد كنندگان از فرمان خدا _ هر چند از پيامبران باشند _ در خطر گرفتار شدن به كيفر و مجازات الهى اند .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

{من الله} به معناى {من عذاب الله} است.

انذار از فرجام عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 17

17- خداوند ، مردمان را همواره از فرجام شرك ، كفر و نافرمانى بيم داده و مى ترساند .

و نخوّفهم

انگيزه عصيان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 32 - 2

2- خداوند ، در پى سرپيچى ابليس از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، از انگيزه نافرمانى او جويا شد و وى را مورد بازخواست قرار داد .

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 33 - 1،3

1- ابليس ، در پى جويا شدن خداوند از انگيزه تمردش ، جواب داد : هرگز بر انسانى كه از گِلى خشكيده ، بد بو و متغير خلق شده است ، سجده نخواهد كرد .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

3- ابليس ، در تمرد خود از فرمان خداوند براى سجده بر آدم ( ع ) ، تنها ماده جسمانى او را ملاك

قرار داد و وجود روح الهى را در او ناديده گرفت .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

اهميت اجتناب از عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 12

12- بايد از انكار معاد و سركشى در برابر خداوند ، پرهيز كرد .

أوَلا يذكر الإنس_ن . .. أيّهم أشدّ على الرحمن عتيًّا ... ثمّ ننجّى الذين اتقوا

در اين مجموعه آيات، آنچه مطرح است مسائل عقيدتى و فكرى، به خصوص در زمينه معاد است. احتمالاً مقصود از {تقوا} در {اتقوا} _ به قرينه آيات قبل _ همان باور به معاد و پرهيز از خيره سرى و گردن كشى در برابر خداوند باشد.

پرسش از انگيزه عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 32 - 4

4- جويا شدن از انگيزه و علل عصيان و قانون شكنى ، امرى شايسته است .

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع الس_جدين

از اينكه خداوند، از ابليس جوياى انگيزه وى براى تمردش شد _ با اينكه بدون آن هم مى توانست او را كيفر بدهد _ مى تواند مشعر به نكته فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 75 - 3

3 - جويا شدن از انگيزه و علل عصيان و قانون شكنى ، امرى شايسته و بايسته

قال ي_إبليس ما منعك أن تسجد

از اين كه خداوند، از ابليس جوياى انگيزه و علت تمردش شد _ با آن كه بدون آن هم مى توانست او را كيفر دهد _ مى تواند مشعر به نكته

ياد شده باشد.

تبيين عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 1

1 - خداوند عصيانگرى و پرهيزگارى نفس انسان و عوامل پيدايش آن صفات را به او شناسانده است .

فألهمها فجورها و تقويها

{فجور} به معناى روان شدن در معصيت ها و زناكارى است. فعل {فَجَرَ}; يعنى، فاسق شد; دروغ گفت; تكذيب كرد و نافرمانى و مخالفت كرد (قاموس). {فَجْر}، به معناى ايجاد شكاف وسيع و {فُجُور} دريدن پرده دين دارى است. (مفردات)

تبيين عوامل عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 1

1 - خداوند عصيانگرى و پرهيزگارى نفس انسان و عوامل پيدايش آن صفات را به او شناسانده است .

فألهمها فجورها و تقويها

{فجور} به معناى روان شدن در معصيت ها و زناكارى است. فعل {فَجَرَ}; يعنى، فاسق شد; دروغ گفت; تكذيب كرد و نافرمانى و مخالفت كرد (قاموس). {فَجْر}، به معناى ايجاد شكاف وسيع و {فُجُور} دريدن پرده دين دارى است. (مفردات)

تداوم بر عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 8

8 _ تخلف از احكام الهى و مداومت بر آن ، فسق و ظلم و در پى دارنده كيفر شديد الهى است .

و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون

توجيه عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 2

2 - دستاويزهايى كه انسان را به نافرمانى خداوند و انكار ربوبيت او بكشاند ، تنها توجيهاتى فريبنده و تهى از حقيقت است

.

ي_أيّها الإنس_ن ما غرّك بربّك الكريم

{غرّ}; يعنى، خدعه كرد و نيرنگ زد و به حق او را به طمع افكند (لسان العرب). {باء} در {بربّك} باء ملابست است; يعنى، در رابطه با پروردگارت. هر گاه {باء} ملابست بر اسم ذات درآيد، مراد امور و شؤون آن ذات خواهد بود كه در آيه شريفه _ به قرينه آيات بعد _ مقصود انكار و عصيان او است. بنابراين مفاد آيه اين است كه: چه چيز تو را درباره پروردگارت فريب داد كه ربوبيت او را نپذيرفته، به نافرمانى او كشانده شدى؟!

جرم عصيان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 6

6 _ تخلف از جهاد و فرمان رسول خدا ( ص ) و اخلال در بسيج و تجهيز سپاه اسلام ، جرمى است بزرگ .

خلف رسول اللّه . .. قالوا لاتنفروا ... قل نار جهنم ... جزاء بما كانوا يكسبون

حرمت عصيان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 11

11 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبر ( ص ) ، گناه و حرام است .

فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم

خطر عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 19

19- انسان در معرض سركشى ، در برابر خداوند است .

كذلك يتمّ نعمته عليكم لعلّكم تسلمون

استعمال كلمه {لعل} كه براى بيان توقع و صرف امكان و انتظار است، نشانگر آن است كه اگر توجهى به نعمتهاى فراوان خدا نباشد،

تسليم شدن انسانها در برابر او دور مى نمايد.

خطر عصيان انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 19

19- انسان در معرض سركشى ، در برابر خداوند است .

كذلك يتمّ نعمته عليكم لعلّكم تسلمون

استعمال كلمه {لعل} كه براى بيان توقع و صرف امكان و انتظار است، نشانگر آن است كه اگر توجهى به نعمتهاى فراوان خدا نباشد، تسليم شدن انسانها در برابر او دور مى نمايد.

زمينه اجتناب از عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 5

5 - توجه به سرنوشت شوم اصحاب سبت ، زمينه ساز خوددارى از گناه و نافرمانى خداوند است .

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

{نكال} به معناى عبرت و نيز به معناى عقوبت و كيفر بازدارنده است.

زمينه اجتناب از عصيان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 2

2 - برخوردارى از موهبت هاى طبيعى و نعمت هاى خدادادى ، مقتضى تقواپيشگى و سرپيچى نكردن از فرمان هاى خدا و رسول او .

فى جنّ_ت و عيون . و زروع ... و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين . فاتّقوا اللّه و

تفريع {فاتّقوا. ..} بر آيات پيش بيانگر مطلب ياد شده است.

زمينه اجتناب از عصيان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 4

4- اعتقاد به ربوبيت خدا ، مقتضى رعايت تقوا و پرهيز از نافرمانى او

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 150 - 2

2 - برخوردارى از موهبت هاى طبيعى و نعمت هاى خدادادى ، مقتضى تقواپيشگى و سرپيچى نكردن از فرمان هاى خدا و رسول او .

فى جنّ_ت و عيون . و زروع ... و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين . فاتّقوا اللّه و

تفريع {فاتّقوا. ..} بر آيات پيش بيانگر مطلب ياد شده است.

زمينه ترك عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 10

10 _ سلامت دل و ايمان راسخ ، زمينه پرهيز از ستمگرى و عصيان و موجب برخوردارى از هدايت خاص الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

زمينه عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 3،4

3 - حرام خوارى ، زمينه ساز سرپيچى از فرمان هاى خدا و ارتكاب گناهانى ديگر است .

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

4 - ستمگرى ، زمينه ساز تمرد از دستورات خداوند است .

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 19،20

19 _ بينش محدود بنى اسرائيل نسبت به ملاك هاى حقيقى گزينش ، منشأ اعتراض آنان به برگزيدن طالوت

قالوا انى يكون له الملك علينا . .. و اللّه واسع عليم

جمله {و اللّه واسع عليم} تعريضى به بنى اسرائيل است كه بينش شما محدود و در نتيجه مُعترض به گزينش طالوت شده ايد.

20 _ بينش محدود آدمى ، منشأ اعتراض وى به افعال الهى

قالوا انى . .. و اللّه واسع عليم

جمله

{و اللّه واسع عليم} تعريضى به مُعترضين است كه شما بينشى محدود داريد و لذا اعتراض به گزينش طالوت (افعال الهى) مى كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 19

19 _ دنياطلبى و دلدادگى به مادّيات ، از عوامل سرپيچى از فرمان رهبران الهى

و عصيتم . .. منكم من يريد الدّنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 4

4 _ غنا و احساس بى نيازى ، زمينه سرپيچى از فرامين الهى و استهزاى آنان *

الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه . .. لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 28

28 _ ارزشمندى بهره هاى دنيوى در ديدگاه انسان ، زمينه تخلف و سرپيچى از جهاد و فرامين الهى

و قالوا ربّنا لم كتبت علينا القتال . .. قل متاع الدنيا قليل

جمله {قل متاع الدنيا}، چون جواب از اعتراض آنهاست، بيانگر اين است كه علّت اصلى تخلف از حكم جهاد، وابستگى به دنياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 11

11 _ گستاخى و بى پروايى قوم موسى ( ع ) در برابر خداوند ، زمينه سرپيچى آنان از فرمان موسى ( ع ) ( ورود به سرزمين مقدس و مبارزه با جباران )

إنّا لن ندخلها . .. قال رجلان من الذين يخافون انعم اللّه عليهما ادخلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5

- 52 - 3

3 _ بيمار دلى و ضعف ايمان ، زمينه تخلف از فرامين خداوند

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء . .. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 12

12 _ كفرپيشگى، زمينه ساز سرباز زدن از ستايش انحصارى براى آفريدگار هستى است.

الحمد للّه الذى خلق . .. ثم الذين كفروا بربهم يعدلون

اگر جمله {الذين . .. } عطف بر {الحمدللّه} و {يعدلون} به معناى {عدول} باشد، نتيجه اين مى شود كه حمد از آن خداست، ولى كافران از اين حقيقت عدول مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 13 - 5

5 _ تكبّر و خودبرتربينى، زمينه ساز عصيانگرى و سقوط معنوى است.

قال فاهبط منها فما يكون لك أن تتكبّر فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 15،16

15 _ فسق و تبهكارى انسان ها فراهم آورنده زمينه هاى تعدى از دستورات الهى و عدم موفقيّت در آزمون هاى الهى است .

كذلك نبلوهم بما كانوا يفسقون

16 _ خداوند يهوديان ايله را به آزمونى مبتلا كرد كه عدم موفقيّت در آن ، ايشان را به انحراف و تمرد هميشگى مى كشانيد .

كذلك نبلوهم بما كانوا يفسقون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ما} در {بما كانوا} موصول اسمى باشد ; يعنى: {بالذى كانوا يفسقون به}. (به چيزى آنان را آزموديم كه موجب فسق ايشان مى شد). بديهى است تحقق اين معنا ناشى از شكست آنان در آزمون خواهد بود.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 10

10- گردن فرازى و سلطه جويى ، زمينه ساز عصيان و گناه است .

و لم يكن جبّارًا عصيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 1

1 - رفاه مندى و فراوانى روزى ها و گستردگى نعمت ها ، مايه سركشى و تجاوزگرى انسان ها در زمين

و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 14

14- كفر ، هواپرستى ، استكبار و عصيان گرى ، عناصرى به هم پيوسته

يعرض الذين كفروا . .. و استمتعتم بها... تستكبرون فى الأرض بغيرالحقّ و بما كنتم ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 7

7 - حالت طغيان گرى و ثروت اندوزى و احساس بى نيازى مطلق ، مايه بى پروا شدن انسان در برابر نظارت خداوند

ليطغى . أن رءاه استغنى ... ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

زمينه عصيان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 3

3 - تمايل آدم ( ع ) و طمع وى در مورد خلود و جاودانگى و ملك بى زوال ، او و همسرش را به تناول از درخت ممنوع شده واداشت .

هل أدّلك على شجرة الخلد . .. فأكلا منها

زمينه عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 7

7 _ تكبّر و خودبرتربينى، زمينه

ساز عصيان و نافرمانى خداوند

ما منعك ألا تسجد إذ أمرتك قال أنا خير منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 11

11 _ بيم از فقر و تنگدستى ، زمينه ابتلاى انسان به نافرمانى خدا

يأيها الذين ءامنوا . .. و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 21 - 5

5$ - دروغ دانستن تعاليم پيامبران زمينه ساز نافرمانى خداوند و گرفتارى به گناه

فكذّب و عصى

ترتيب بيان تكذيب و عصيان، گوياى ترتّب آن دو است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 3

3 _ حرامخوارى زمينه سرپيچى از فرمان هاى الهى و ارتكاب گناهانى ديگر

فبدل الذين ظلموا منهم قولا غير الذى قيل لهم

زمينه عصيان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال

، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

زمينه عصيان اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 21

21 - فسق پيشگى اهل كتاب و نافرمانى آنان از حق ، نتيجه بى تفاوتى دراز مدت آنان نسبت به تعاليم الهى و گرفتار شدن به قساوت قلب

فطال عليهم الأمد فقست قلوبهم و كثير منهم ف_سقون

زمينه عصيان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 37

37 - شهرنشينى بنى اسرائيل و رسيدن به رفاه و آسايش ، زمينه ساز عصيانگرى ، تجاوز ، كشتن پيامبران و كفرشان بود .

لن نصبر على طعام وحد . .. اهبطوا مصراً ... و ضربت عليهم الذلة

برداشت فوق، مقتضاى ارتباط بخش دوم آيه; يعنى، {و ضربت عليهم الذلة . ..} با بخش اول آيه است.

زمينه عصيان حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 3

3 - تمايل آدم ( ع ) و طمع وى در مورد خلود و جاودانگى و ملك بى زوال ، او و همسرش را به تناول از درخت ممنوع شده واداشت .

هل أدّلك على شجرة الخلد . .. فأكلا منها

زمينه عصيان فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 2

2- ضعف و سالخوردگى پدر و

مادر ، زمينه ابتلاى فرزند به غرور و سركشى است .

إمّا يبلغنّ عندك الكبر . .. و اخفض لهما جناح الذلّ

تذكر خداوند براى رعايت حال پدر و مادر در حال پيرى، احتمال دارد به خاطر وجود زمينه لغزش و تكبر فرزندان در اين فصل از زندگى پدر و مادر باشد.

زمينه عصيان قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 3

3 - توان مندى نسبى مشركان قريش در محيط خويش ، زمينه ساز سركشى و كفر آنان

أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا

از اين كه خداوند به آنان يادآورى كرده كه امت هاى نيرومندتر از ايشان هلاك شدند; استفاده مى شود كه مشركان مكه بر ثروت و قدرت محلى خويش، تكيه داشته و ايمان نمى آوردند.

زمينه عصيان مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 149 - 8

8 - وجود زمينه هاى تخلف از فرمان خدا ( تغيير و تعيين قبله ) ، در ميان مسلمانان

و ما اللّه بغفل عما تعملون

ظاهر اين است كه خطاب در {تعملون} متوجه مسلمانان باشد. بنابراين آنان مورد تهديد واقع شده اند و اين نشان مى دهد كه در ميان مسلمانان كسانى بوده اند كه در پذيرش قبله جديد ترديد داشته و يا در صدد مخالفت با آن بوده اند.

زمينه عصيان نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 4

4 - در صورت تداوم حيات قوم كافر و گمراه گر نوح ، تمامى فرزندان و نسل بعدى آنان ، به

كفر ، نافرمانى خدا و تبه كارى روى مى آوردند .

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

{فاجر} به افراد نافرمان، معصيت كار و زناكار گفته مى شود. در اين آيه دو معناى اول و دوم مراد است.

زيان عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 4

4 - ضرر و زيان گناه و نافرمانى مردم از اطاعت خدا و رسول او ، به خود آنان بازمى گردد نه به پيامبر ( ص )

قل أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول فإن تولّوا فإنّما عليه ما حمّل و عليكم ما حملتم

زيان عصيان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 4

4 - ضرر و زيان گناه و نافرمانى مردم از اطاعت خدا و رسول او ، به خود آنان بازمى گردد نه به پيامبر ( ص )

قل أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول فإن تولّوا فإنّما عليه ما حمّل و عليكم ما حملتم

سرزنش عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 21

21 _ هشدار الهى نسبت به مُتخلّفين از دستورات الهى و احكام طلاق

و اذ طلّقتم . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 14

14 _ بى پروايى از خداوند ، على رغم ياد او در سوگند ها ، امرى ناروا و به دور از انتظار

و اتّقوا اللّه الّذى تسآءلون به

سرزنش عصيان اهل كتاب

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 14

14 - سرپيچى كافرانِ اهل كتاب و مشركان ، از پذيرش اسلام و انشعاب از مجموعه گروندگان به آن پس از ظهور { بيّنه } ، رفتارى نكوهيده و شگفت

لم يكن الذين كفروا. .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

سرزنش عصيان مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 14

14 - سرپيچى كافرانِ اهل كتاب و مشركان ، از پذيرش اسلام و انشعاب از مجموعه گروندگان به آن پس از ظهور { بيّنه } ، رفتارى نكوهيده و شگفت

لم يكن الذين كفروا. .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

شرايط آمرزش عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 2

2 - توبه كنندگان از شرك ، كفر و عصيان ، با ايمان و عمل صالح و پى گيرى هدايت ، قطعاً مشمول مغفرت خداوند قرار خواهند گرفت .

و إنّى لغفّار لمن تاب و ءامن . .. ثمّ اهتدى

مراد از توبه به قرينه آيه قبل، توبه از گناه تعدى در مأكولات است و چون پس از {تاب}، سخن از ايمان به ميان آمده است، شامل توبه از شرك و كفر نيز مى شود.

شگفتى عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 5

5 - مخالفتِ انسان با احسان كنندگان و پرورش دهندگانش ، خلاف طبيعت او و شگفت آور است .

ي_أيّها الإنس_ن ما غرّك بربّك الكريم

شگفتى عصيان اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 14

14 - سرپيچى كافرانِ اهل كتاب و مشركان ، از پذيرش اسلام و انشعاب از مجموعه گروندگان به آن پس از ظهور { بيّنه } ، رفتارى نكوهيده و شگفت

لم يكن الذين كفروا. .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 14

14 - سرپيچى كافران اهل كتاب و مشركان ، از پذيرش اسلام و محروم ساختن خويش از توحيد ، اعتدال ، نماز و زكات ، شگفت آور است .

لم يكن الذين كفروا . .. منفكّين ... و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه ... حنفاء و ي

چنانچه جمله {و ما أمروا. ..}، ناظر به اوامر اسلامى باشد، مفاد آيه _ با توجّه به ارتباط آن با آغاز سوره _ اين مى شود كه مگر اسلام، چه اوامرى دارد كه كافران، همچنان از مرام خود منفكّ نشده و به اين دين روى نمى آورند؟!; اين دين كه سراسر توحيد و نماز و زكات است، چه فرمان نادرستى در آن است كه آنان از پذيرش اين دين، امتناع مىورزند؟!.

شگفتى عصيان مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 14

14 - سرپيچى كافرانِ اهل كتاب و مشركان ، از پذيرش اسلام و انشعاب از مجموعه گروندگان به آن پس از ظهور { بيّنه } ، رفتارى نكوهيده و شگفت

لم يكن الذين كفروا. .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 14

14 - سرپيچى كافران

اهل كتاب و مشركان ، از پذيرش اسلام و محروم ساختن خويش از توحيد ، اعتدال ، نماز و زكات ، شگفت آور است .

لم يكن الذين كفروا . .. منفكّين ... و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه ... حنفاء و ي

چنانچه جمله {و ما أمروا. ..}، ناظر به اوامر اسلامى باشد، مفاد آيه _ با توجّه به ارتباط آن با آغاز سوره _ اين مى شود كه مگر اسلام، چه اوامرى دارد كه كافران، همچنان از مرام خود منفكّ نشده و به اين دين روى نمى آورند؟!; اين دين كه سراسر توحيد و نماز و زكات است، چه فرمان نادرستى در آن است كه آنان از پذيرش اين دين، امتناع مىورزند؟!.

ظلم عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 10

10 - تمرد از فرمان هاى الهى ظلم است .

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 3

3 _ گناه و عصيان، ظلمى است از ناحيه انسان به خويشتن.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

ظلم عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 7

7 _ تمرد از فرمان هاى الهى ظلم است .

فبدل الذين ظلموا

عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 23 - 1،2

1 _ تمرّد اهل كتاب در برابر دعوت به كتاب خداوند براى داورى ، بسى شگفت آفرين است .

الم تر الى الذين . .. و هم معرضون

2

_ تمرّد اهل كتاب از حاكميّت كتاب خدا ، شاهد و دليل كفر آنان

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً . .. و هم معرضون

به نظر مى رسد اين آيه، عهده دار بيان كفر اهل كتاب باشد كه در آيه قبل، به آن تصريح شده است.

عصيان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 2

2 - آدم ( ع ) و حوا با نافرمانى خداوند ، شايستگى خويش را براى سكونت در بهشت نخستين از دست دادند .

فأخرجهما مما كانا فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 1

1 - آدم ( ع ) ، از كرده خويش ( نافرمانى خدا ) پشيمان شد و در صدد توبه به درگاه خداوند برآمد .

فتلقى ءادم من ربّه كلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 1

1 - خداوند ، پس از نافرمانى آدم ( ع ) و حوا ، از آنان خواست تا از بهشت خارج شوند .

قلنا اهبطوا منها

درباره دليل تكرار جمله {قلنا اهبطوا} (آمدنش در اين آيه و آيه 36) چند نظر ايراد شده است. نبودن واو و ديگر حروف عطف در آيه مورد بحث، اين نظر را تقويت مى كند كه: {قلنا اهبطوا} در آيه فوق، تأكيد جمله {قلنا اهبطوا} در آيه 36 است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 21 - 5

5 _ عن الرضا(ع): . .. و لم يكن آدم و حوا شاهدا قبل ذلك من

يحلف بالله كاذبا {فدليهما بغرور} فاكلا م___نها ثقة بيمينه بالله و كان ذلك من آدم ق___بل النبوة و لم يكن ذلك بذنب كب___ير اس_تحق به دخول الن__ار ... .

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. آدم و حوا قبل از سوگند ابليس، قسم دروغ به خداوند را مشاهده نكرده بودند و {ابليس آنها را با فريب، فرود آورد} و با اعتماد به سوگند ابليس، از آن درخت خوردند و اين كار قبل از نبوت آدم(ع) بود و گناه كبيره اى كه بدان مستحق آتش شود نبود ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 16،17

16 _ آدم و حوا، على رغم هشدار شديد خداوند به دشمنى شيطان با آنان، سخنان وى را پذيرفتند.

فدليهما بغرور فلما ذاقا الشجرة

17 _ آدم و همسرش به سبب ناديده گرفتن نهى و هشدار خداوند، مورد توبيخ او قرار گرفتند.

و ناديهما ربهما ألم أنهكما . .. و أقل لكما إن الشيطن لكما عدو مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 11

11 _ نهايت تذلل و تضرع آدم و حوا در پيشگاه خدا، پس از توجه به خطاى خويش

ربنا ظلمنا . .. لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 10

10 _ عن أبى عبدالله(ع) (فى قصة آدم و حوا): . .. قال الله لهما: اهبطا من سماواتى إلى الأرض فإنه لا يجاورنى فى جنتى عاص و لا فى سماواتى ... .

از امام صادق(ع) (ضمن بيان داستان آدم و حوا)

روايت شده است: خداوند به آدم و حوا فرمود: از آسمانهاى من به زمين پائين رويد ; زيرا گنهكار نه در بهشت و نه در آسمانهايم در حريم من قرار نمى گيرد . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 115 - 4

4 - آدم ، فاقد عزم و اراده لازم براى به كار بستن توصيه هاى خداوند و توجه به آن بود .

و لقد عهدنا إلى ءادم . .. فنسى و لم نجد له عزمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 1،16

1 - آدم و حوا ( ع ) ، با وسوسه شيطان از درخت ممنوع شده تناول كردند .

فوسوس إليه الشيط_ن . .. فأكلا منها

16 - آدم ( ع ) با تناول از درخت ممنوع ، مرتكب معصيت پروردگار گرديد .

فأكلا . .. و عصى ءادم ربّه

عصيان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 4،12،13،16،18،19

4 - ابليس از فرمان خدا سرپيچى كرد و بر آدم سجده ننمود .

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبليس أبى

{اِبا} (مصدر اَبى) به معناى امتناع كردن است.

12 - ابليس ، داراى اختيار تكوينى و انتخاب اطاعت خدا ، يا معصيت او

فسجدوا إلا إبليس أبى و استكبر

13 - وجود كافرانى غير از ابليس ، در زمان تمردش از فرمان خدا *

و كان من الكفرين

16 - داستان سجده فرشتگان بر آدم ( ع ) و امتناع ابليس از آن كار ، داستانى آموزنده و شايسته و بايسته هميشه

به خاطر داشتن

و إذ قلنا للملئكة . .. و كان من الكفرين

{اذ} مفعول براى {اذكر} (فراگير و همواره به خاطر داشته باش) است.

18 _ موسى بن بكر واسطى گفت : { سألت أباالحسن موسى ( ع ) عن الكفر و الشرك أيهما أقدم . . . فقال لى : الكفر أقدم و هو الجحود قال لابليس { أبى و استكبر و كان من الكافرين } ;

از امام كاظم(ع) سؤال كردم: كفرقديمى تر است يا شرك؟ امام فرمود: كفر قديمى تر است و آن به معناى انكار است. خداوند درباره ابليس فرمود: نافرمانى و تكبر كرد و از كافران بود}.

19 _ از امام سجاد ( ع ) روايت شده : { . . . فأول ما عصى اللّه بالكبر و هى معصية إبليس حين أبى و استكبر و كان من الكافرين . . . ;

. .. اولين سبب نافرمانى از خدا كبر بوده و اين نافرمانى ابليس بود به هنگامى كه تكبر و نافرمانى كرد و از كافران گشت ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 11 - 9،11

9 _ ابليس از سجده كردن بر آدم(ع) سرباز زد و از فرمان خدا تمرد كرد.

فسجدوا إلا إبليس

11 _ ابليس پيش از تمرد فرمان خدا، همپايه فرشتگان بود و در منزلت آنان بود.

قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبليس

از اينكه فرمان و خطاب خداوند به ملائكه (قلنا للملائكه اسجدوا) شامل ابليس نيز مى شده، معلوم مى شود او همپايه فرشتگان بوده به گونه اى كه از زمره آنان محسوب مى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 1،8

1 _ ابليس، مورد سرزنش و بازپرسى خداوند به سبب تمرد از سجده بر آدم

قال ما منعك ألا تسجد

در توجيه وجود كلمه {لا} در {ألاتسجد} چند نظر وجود دارد: برخى گفته اند {لا} زايده و براى تأكيد است. و برخى ديگر گفته اند {منعك} متضمن معناى {دعاك} است كه در اين صورت لا نافيه خواهد بود. يعنى چه چيز تو را واداشت كه سجده نكنى.

8 _ ابليس موجودى متكبّر، نژاد پرست و گستاخ در برابر خداوند

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 14 - 2

2 _ ابليس، على رغم عصيان فرمان خداوند، از استجابت در خواستش مأيوس نبود.

قال أنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 18 - 6

6 _ محاوره و گفتگوى مستقيم خداوند با ابليس، در داستان تمرد وى از سجده بر آدم(ع)

قال ما منعك . .. قال أخرج منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 31 - 1

1- ابليس ، از فرمان خداوند براى سجده بر آدم ( ع ) سرپيچى كرد و حاضر نشد در رديف ديگر سجده كنندگان بر او قرار گيرد .

إلاّ إبليس أبى أن يكون مع الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 32 - 1،3

1- خداوند ، به خاطر تمرد ابليس از سجده بر آدم ( ع ) ، او را مورد سرزنش قرار داد

.

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع الس_جدين

3- گفت و گوى مستقيم و بدون واسطه خداوند با ابليس ، در پى تمرد وى از فرمان سجده بر آدم ( ع )

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 1،3،6،14

1- ماجراى سجده ملائكه در برابر آدم و نافرمانى ابليس ، شايسته ياد و يادآورى است

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {إذ} متعلق به {اذكر} و يا {اذكروا} مقدّر باشد.

3- همه فرشتگان جز ابليس ، از امر الهى به سجده بر آدم ( ع ) اطاعت كردند .

قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس

6- شگفتى انكارآميز ابليس از فرمان الهى به سجده وى بر موجودى آفريده از گِل

قال ءأسجد لمن خلقت طينًا

14- همه فرشتگان به جز ابليس ، به فرمان الهى در برابر آدم ( ع ) خضوع كرده و او را مورد تكريم خويش قرار دادند .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس

برداشت فوق، با توجه به ريشه لغوى {سجده} است كه به معناى {خضوع} و {تذلل} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 1،9،17

1- سرگذشت سجده ملائكه در برابر آدم و تمرّد ابليس ، عبرت آموز و شايان توجه است .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم

{إذ} ظرف براى فعل مقدر مانند {اُذكر} است; يعنى: {ياد كن زمانى را كه . ..}. فرمان خداوند به پيامبر(ص) و يا آحاد مردم در مورد ياد كردن داستان سجده براى

آدم، گوياى سازنده بودن اين يادآورى و عبرت آموزى آن است.

9- ابليس ، از اطاعت خدا در سجده براى آدم ، سرپيچى كرد .

فسجدوا إلاّ إبليس . .. فقسق عن أمر ربّه

{فسق} به معناى خروج از محدوده شريعت است (مفردات راغب).

17- ابليس ، على رغم تضمين رشد و تكامل وى در پرتو اطاعت فرمان خدا از آن سرپيچى كرد .

ففسق عن أمر ربّه

واژه {ربّه} مى رساند كه فرمان الهى به ضرر ابليس نبوده، بلكه از ناحيه ربوبيّت خدا و در جهت رشد و تكامل وى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 116 - 1،4

1 - داستان سجده فرشتگان بر آدم و امتناع ابليس ، سرگذشتى درخور توجه و درس آموزى

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا

{إذ} مفعول فعل محذوف است و به قرينه آيات مشابه، آن فعل {اذكر} (فراگير و به خاطر داشته باش) مى باشد.

4 - ابليس ، همچون فرشتگان ، مأمور به سجده در برابر آدم ( ع ) بود .

للمل_ئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّإبليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 117 - 4

4 - امتناع ابليس از سجده در برابر آدم ، نشانگر دشمنى او با آدم و ديگرانسان ها است .

إلاّإبليس أبى . فقلنا ي__َادم إنّ ه_ذا عدوّ لك و لزوجك

معرفى ابليس پس از امتناع از سجده، به عنوان دشمن {آدم و حوا} نشانگر آن است كه ترك سجده، علامت اين دشمنى بوده است و دشمن شدن او با حوا، گوياى اين است كه ابليس پس از ماجراى سجده بر آدم، با جنس انسان، خصومت

يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 74 - 2

2 - سرپيچى ابليس ، از فرمان خداوند به سجده براى آدم ( ع )

فسجد المل_ئكة . .. إلاّإبليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 75 - 1،2

1 - سرزنش ابليس از سوى خداوند ، به خاطر نافرمانى از سجده بر آدم ( ع )

قال ي_إبليس ما منعك أن تسجد

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام توبيخ ابليس و محكوميت عمل او است.

2 - خداوند ، از انگيزه نافرمانى ابليس از سجده بر آدم ، جويا شد و او را مورد بازخواست قرار داد .

قال ي_إبليس ما منعك أن تسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 14

14 - ابليس ، پيش از تمرد از سجده بر آدم ، موجودى برتر از آدم نبود .

إلاّ إبليس استكبر و كان من الك_فرين . .. قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته م

خداوند در دو آيه پيش، ابليس را پس از تمرد از فرمان سجده بر آدم، كافر شمرده است در اين آيه نيز با محكوميت استدلال ابليس بر مهترى و برترى اش بر آدم، نشان داد كه او در گذشته هم برتر از آدم نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 77 - 3

3 - برخوردارى ابليس از مقامى رفيع و منزلتى والا ، پيش از كبرورزى و نافرمانى خداوند

قال فاخرج منها

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 81 - 6

6 - ابليس ، على رغم نافرمانى از خداوند ، از استجابت دعاى خود مأيوس نشد .

قال ربّ فأنظرنى . .. قال فإنّك من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

عصيان از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 10

10- عصيان كنندگان از فرمان ها و رهنمود هاى حضرت ابراهيم ( ع ) ، هر چند از فرزندان او باشند ، از تقرب به خداوند دور و فاقد منزلت هستند .

فمن تبعنى فإنه منّى و من عصانى فإنّك غفور رحيم

عصيان از انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 5

5_ اكثريت قاطع قوم عاد ، با رسولان الهى مخالفت كرده و از پذيرش رسالت و پيام هاى آنان سرپيچى كردند .

و تلك عاد . .. و عصوا رسله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 2

2_ عموم مردم با پيامبران مخالفت مى كردند و از پذيرش دعوت ايشان سرباز مى زدند .

حتّى إذا استيئس الرسل

چنان چه عده بسيارى از مردم ايمان مى آوردند ، پيامبران مأيوس نمى شدند. بنابراين {استيئس الرسل} حاكى است كه همه و يا اكثر مردم از پذيرش دعوت پيامبران امتناع مى كردند. جمله {فنجى من نشاء} دلالت بر آن دارد كه برخى ايمان آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 3

3 - حق ستيزى و سركشى در برابر پيامبران

الهى ، خصيصه حاكم بر جوامع بشرى در طول تاريخ

كلّ ما جاء أُمّة رسولها كذّبوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 1،5

1 - بسيارى از مردم آبادى ها و شهر ها در طول تاريخ ، از فرمان هاى خداوند و رسولان او ، سرباز زدند .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها

5 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و رسولان او ، سرپيچى كردند ، مورد محاسبه سخت الهى و عذاب ناشناخته و ناخوشايند ( عذاب استيصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

{نكر} (مرادف {منكر}) به معناى شىء ناخوشايند و ناشناخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 2

2 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و پيامبران سرباز زدند ، به فرجامى خسارت بار گرفتار شدند .

و كان ع_قبة أمرها خسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از فرمان هاى پيامبران خود سرپيچى كردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاكنندگان عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از پيامبران ، در معرض عذاب الهى و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 -

12

12 _ نافرمانى خدا و پيامبران و استمرار تجاوز به حدود الهى و حقوق مردمان ، موجب كفر و گرفتارى به لعنت الهى

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق {ذلك} علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به كيفر نيز گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 25 - 5

5 _ تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول ، مايه بروز فتنه هايى فراگير و نزول عذابى شديد بر تمامى جامعه ايمانى

إذا دعاكم لما يحييكم . .. و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة

از مصاديق مورد نظر براى ستمكارى (ظلموا)، به قرينه آيه قبل، تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 6،14

6- امت هاى پيشين ، فريفته شيطان شده و تسليم انبياى خود نشدند .

لقد أرسلنا إلى أُمم من قبلك فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

جمله {زيّن لهم الشيطان أعمالهم} به قرينه وعده عذابى كه در همين آيه به آن امتها داده شده، كنايه از عدم تسليم آنها در برابر انبياست.

14- كيفر امتهايى كه به دعوت انبيا جواب مساعد ندادند ، عذاب دردناك است .

و لهم عذاب أليم

عصيان از انجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 47 - 13

13 _ مسيحيان ، در صورت پيروى نكردن از احكام انجيل ، فاسق هستند .

و ليحكم أهل الانجيل بما أنزل اللّه فيه و من لم يحكم . .. هم الفسقون

عصيان از اوامر

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 12

12 - قوم موسى ، على رغم اظهار پذيرش تورات و پيشمانشان بر گوش سپارى به فرمان هاى خدا و موسى ( ع ) ، تمرد كرده و عصيانگر شدند .

قالوا سمعنا و عصينا

عصيان از اوامر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 12،13،16

12 - قوم موسى ، على رغم اظهار پذيرش تورات و پيشمانشان بر گوش سپارى به فرمان هاى خدا و موسى ( ع ) ، تمرد كرده و عصيانگر شدند .

قالوا سمعنا و عصينا

13 - قوم موسى ، آشكارا و علنى و بدون هيچ پرده پوشى ، از فرمان هاى تورات و موسى ( ع ) سرپيچى كردند .

قالوا سمعنا و عصينا

بعيد به نظر مى رسد كه قوم موسى در پاسخ به پيروى از فرمانهاى خدا و موسى(ع) - خصوصاً با قرار گرفتن طور بر بالاى سر ايشان - اظهار كنند كه {ما نافرمانى مى كنيم}. بنابراين {قالوا سمعنا و عصينا} بيان مى دارد كه اظهار اطاعت كردند و در عمل نافرمانى كردند، ولى از آن جا كه نافرمانى اينان بسيار علنى و بدون پرده پوشى بوده، گويابه زبان آوردند كه ما عصيان مى كنيم.

16 - تمرد و سرپيچى قوم موسى از فرمان هاى تورات و دستورات موسى ، برخاسته از شوق آنان به گوساله پرستى بود .

و عصينا و أشربوا فى قلوبهم العجل

جمله {و أشربوا . ..} حال معلله است; يعنى، بيان مى دارد كه علت عصيان و نافرمانى يهود، عشقشان به گوساله

پرستى بوده است.

عصيان از تعاليم موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 21 - 4

4$ - فرعون ، از پذيرش رهنمود هاى موسى ( ع ) سرپيچى كرد .

و عصى

متعلق {عصى} _ به قرينه {أهديك} _ رهنمودهاى موسى(ع) بوده است.

عصيان از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 16

16 - تمرد و سرپيچى قوم موسى از فرمان هاى تورات و دستورات موسى ، برخاسته از شوق آنان به گوساله پرستى بود .

و عصينا و أشربوا فى قلوبهم العجل

جمله {و أشربوا . ..} حال معلله است; يعنى، بيان مى دارد كه علت عصيان و نافرمانى يهود، عشقشان به گوساله پرستى بوده است.

عصيان از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 31

31 _ تسليم نبودن در برابر احكام الهى و هراس از رويارويى با دشمن ، نشانه بى تقوايى

و قالوا ربّنا لم كتبت علينا القتال لولا اخّرتنا الى اجل قريب و الاخرة خير لمن ات

مفعول {اتقى} مى تواند مسائلى باشد كه در آيه به متخلفان از جهاد نسبت داده شد ; همانند اعتراض به حكم خدا و ترس از جنگ.

عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 11،13

11 - سرپيچى از فرمان خدا ، از روى استكبار و خود بزرگ بينى ، موجب كفر است .

أبى و استكبر و كان من الكفرين

13 - وجود كافرانى غير از ابليس ، در زمان تمردش از

فرمان خدا *

و كان من الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 19

19 _ سرپيچى از فرامين خدا ، ظلم است .

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 1،2

1 - شيطان با ترغيب آدم ( ع ) و حوا به بهره گيرى از شجره منهيه ، آنان را به لغزش و نافرمانى خداوند كشانيد .

فأزلّهما الشيطن عنها

{ازلال} (مصدر ازلّ) به معناى: لغزانيدن و به گناه واداشتن است. ضمير در {عنها} مى تواند به {الجنة} برگردد; يعنى، شيطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نيز مى تواند به {الشجرة} برگردد; يعنى، شيطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار كرد، گناهى كه سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است.

2 - آدم ( ع ) و حوا با نافرمانى خداوند ، شايستگى خويش را براى سكونت در بهشت نخستين از دست دادند .

فأخرجهما مما كانا فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 3،4،10

3 - حرام خوارى ، زمينه ساز سرپيچى از فرمان هاى خدا و ارتكاب گناهانى ديگر است .

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

4 - ستمگرى ، زمينه ساز تمرد از دستورات خداوند است .

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

10 - تمرد از فرمان هاى الهى ظلم است .

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 2،7

2 - گروهى از بنى اسرائيل حكم خداوند را پاس نداشتند و تعطيلى روز شنبه را شكستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت

7 - سرپيچى كنندگان از احكام الهى در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 24

24 - شكستن پيمان هاى الهى و تمرد از فرمان هاى خدا ، عادت روزمره بنى اسرائيل است .

و أنتم معرضون

برخى از مفسران برآنند كه جمله {و أنتم معرضون} (شما ]از عهدها و پيمانها [رويگردان هستيد) جمله معترضه است و اشاره به اين معنا دارد كه: بنى اسرائيل نه تنها پيمانهاى ياد شده را شكستند بلكه رويه و عادت آنها چنين است كه به عهدها و پيمانها پايبند نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 149 - 8

8 - وجود زمينه هاى تخلف از فرمان خدا ( تغيير و تعيين قبله ) ، در ميان مسلمانان

و ما اللّه بغفل عما تعملون

ظاهر اين است كه خطاب در {تعملون} متوجه مسلمانان باشد. بنابراين آنان مورد تهديد واقع شده اند و اين نشان مى دهد كه در ميان مسلمانان كسانى بوده اند كه در پذيرش قبله جديد ترديد داشته و يا در صدد مخالفت با آن بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187

- 9

9 - نافرمانى از دستورات خدا و ناديده گرفتن احكام دين ، خيانت به خويشتن است .

كنتم تختانون أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 4

4 _ شرك و پذيرش ولايت غير خدا، عصيان بر اوست.

أغير اللّه أتخذ وليا . .. و لا تكونن من المشركين. قل إنى أخاف إن عصيت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 2

2 _ خوردن از ذبيحه اى كه نام خدا بر آن برده نشده، فسق (خروج از طاعت خداوند) است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه و إنه لفسق

مرجع ضمير {إنه}، {أكل} مى تواند باشد كه از جمله {لا تأكلوا} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 7

7 _ تخلف جوامع از فرامين خدا، موجب سقوط معنوى آن جوامع و زمينه ساز گرفتارى آنان به عذاب دنيوى (عذاب استيصال).

و لاتتبعوا . .. و كم من قرية أهلكنها

برداشت فوق بر اين اساس است كه {فاء} در {فجاءها} بيانگر ترتيب باشد. بر اين مبنا مراد از هلاكت، هلاكت معنوى خواهد بود. يعنى جوامعى در گذشته منحرف شدند و پس از آن گرفتار عذاب الهى گشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 11 - 9،11

9 _ ابليس از سجده كردن بر آدم(ع) سرباز زد و از فرمان خدا تمرد كرد.

فسجدوا إلا إبليس

11 _ ابليس پيش از تمرد فرمان خدا، همپايه فرشتگان بود و در منزلت آنان بود.

قلنا للملئكة

اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبليس

از اينكه فرمان و خطاب خداوند به ملائكه (قلنا للملائكه اسجدوا) شامل ابليس نيز مى شده، معلوم مى شود او همپايه فرشتگان بوده به گونه اى كه از زمره آنان محسوب مى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 6،8

6 _ تكبّر و خود برتربينى ابليس، عامل تمرد وى از اطاعت فرمان خداوند (سجده بر آدم(ع))

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

8 _ ابليس موجودى متكبّر، نژاد پرست و گستاخ در برابر خداوند

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 14 - 2

2 _ ابليس، على رغم عصيان فرمان خداوند، از استجابت در خواستش مأيوس نبود.

قال أنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 4

4_ هبوط آدم، حوا و شيطان به زمين، كيفر تخلف آنان از فرمان خدا

فدليهما بغرور . .. قال اهبطوا بعضكم لبعض عدو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 2،5

2_ قوم عاد ، ربوبيت خدا را انكار كرده و از فرمانش سرپيچى كردند .

ألا إن عادًا كفروا ربهم

چون {ربهم} بدون واسطه حرف {باء} مفعول براى {كفروا} قرار گرفته است ، مى توان گفت: در {كفروا} معناى عصيان و نافرمانى اشراب شده است; يعنى: عصوا ربهم كافرين به.

5_ قوم عاد ، بر اثر كفر و نافرمانى خدا و پيامبران ، سزاوار هلاكت و دورى از

رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

{بُعداً} (هلاك گشتن يا دور شدن) مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) است: ألا ليبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا كه قوم عاد به هلاكت رسيدند و از رحمت او محروم شدند مى توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دورى از رحمت او در آن سراست و نيز محتمل است {ألا بُعدًا ...} _ چنان چه زمخشرى گفته _ بيانگر استحقاق دورى و هلاكت باشد; يعنى، [قوم عاد هلاك گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانيد آنان مستحق آن كيفر و سزاور چنين عقوبتى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 2

2_ قوم ثمود ، ربوبيت خداوند را انكار كردند و از فرمانش سرپيچى نمودند .

ألا إن ثمودا كفروا ربهم

چون {ربهم} بدون واسطه حرف {باء} مفعول براى {كفروا} قرار گرفته است، مى توان گفت در {كفروا} معناى عصيان و نافرمانى اشراب شده است; يعنى: عصوا ربهم كافرين به.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 16

16_ طغيان و سركشى در برابر خدا و گرايش به شرك و پرستش غير خدا ، عقوبت و كيفر الهى را درپى دارد .

و لاتطغوا إنه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 31 - 1

1- ابليس ، از فرمان خداوند براى سجده بر آدم ( ع ) سرپيچى كرد و حاضر نشد در رديف ديگر سجده كنندگان بر او قرار گيرد .

إلاّ إبليس أبى أن يكون مع الس_جدين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 32 - 1،3

1- خداوند ، به خاطر تمرد ابليس از سجده بر آدم ( ع ) ، او را مورد سرزنش قرار داد .

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع الس_جدين

3- گفت و گوى مستقيم و بدون واسطه خداوند با ابليس ، در پى تمرد وى از فرمان سجده بر آدم ( ع )

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 6،15

6- شگفتى انكارآميز ابليس از فرمان الهى به سجده وى بر موجودى آفريده از گِل

قال ءأسجد لمن خلقت طينًا

15- دلدارى به پيامبر ( ص ) در مورد معارضه مشركان با تعاليم قرآن ، از طريق بيان نمونه هاى تاريخى تمرّد از فرمان خداوند

و إذ قلنا للمل_ئكة . .. إلاّ إبليس قال ءأسجد لمن خلقت طينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 3

3- پيروى از شيطان ، خروج از عبوديت خداست .

إن عبادى ليس لك عليهم سلط_ن

اضافه {عباد} به {ى} متكلم براى بيان اين نكته كه كسانى از نسل آدم(ع) وجود دارند كه ابليس بر آنها سلطه نخواهد داشت; حكايت از آن دارد كه بندگى خداوند، انسان را از سلطه ابليس مى رهاند و پيروى از او انسان را از صف و صفت عباد خارج مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 9،17

9- ابليس ، از اطاعت خدا در سجده براى آدم ، سرپيچى كرد

.

فسجدوا إلاّ إبليس . .. فقسق عن أمر ربّه

{فسق} به معناى خروج از محدوده شريعت است (مفردات راغب).

17- ابليس ، على رغم تضمين رشد و تكامل وى در پرتو اطاعت فرمان خدا از آن سرپيچى كرد .

ففسق عن أمر ربّه

واژه {ربّه} مى رساند كه فرمان الهى به ضرر ابليس نبوده، بلكه از ناحيه ربوبيّت خدا و در جهت رشد و تكامل وى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 6،7

6- شيطان ، موجودى بسيار نافرمان در برابر خداوند و ناسپاس و قدرناشناس دربرابر نعمت ها و رحمت واسعه او است .

إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

{عصىّ} براى مبالغه به كار مى رود (مصباح).

7- عصيانگربودن شيطان در برابر خداى رحمان ، دليلى كافى بر ضرورت پرهيز از اطاعت او است .

لاتعبد الشيط_ن إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 116 - 4

4 - ابليس ، همچون فرشتگان ، مأمور به سجده در برابر آدم ( ع ) بود .

للمل_ئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّإبليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 82 - 9

9- امكان تمرد و سرپيچى شياطين از فرمان هاى خداوند و نياز فرمان برى آنها به نظارت و مراقبت الهى

و كنّا لهم ح_فظين

اين كه خداوند مراقبت هميشگى خود را نسبت به شياطين يادآور مى شود، مى رساند كه آنان موجوداتى سركش اند و نياز به مراقبت دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 47 - 5،6،7

5 -

دسته اى از منافقان صدراسلام ، على رغم اظهارات أكيدشان مبنى بر فرمان برى ايمان داشتن به خدا و رسول او ، از ايشان روى برتافته و نافرمانى كردند .

و يقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ يتولّى فريق منهم من بعد ذلك

6 - نافرمانى و روى گردانى از خدا و رسول او و برخلاف قول و قرار خود عمل كردن ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان است .

و يقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ يتولّى فريق منهم من بعد ذلك

7 - آن دسته از منافقانى كه پس از اظهار ايمان و فرمان برى ، از خدا و رسول او ، روى برتافته و نافرمانى كردند ، ايمان نداشتند .

و يقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ يتولّى فريق منهم من بعد ذلك و ما أُول_ئك بالمؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 11

11 - پرستش غيرخدا ، برخلاف فرمان الهى است .

و لاتدع مع اللّه إل_هًا ءاخر. .. له الحكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 36 - 7

7 - تمرّد از فرمان هاى ولايى پيامبر ( ص ) ، در حد تمرّد از فرمان هاى خداوند است .

و من يعص اللّه و رسوله فقد ضلّ ضل_لاً مبينًا

اين كه نتيجه تمرّد از خدا و پيامبر(ص) يكى شمرده شده است، نشان مى دهد كه تمرّد از فرمان رسول اللّه در حدّ نافرمانى از خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 1،3

1 - استكبار و سرپيچى از

عبادت خدا ، بى تأثير در ساحت كبريايى او

فإن استكبروا فالذين عند ربّك يسبّحون له

3 - سرپيچى از سجده و عبادت آفريدگار جهان ، نمونه بارز استكبار است .

و اسجدوا للّه . .. فإن استكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 4

4- ترك رهنمود ها و قوانين الهى ، زمينه تبديل شدن انسان به عنصرى فسادگر و بى عاطفه و نه صرفاً بى ايمان

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

با توجه به متعدى آمدن واژه {تفسدوا}، استفاده مى شود كه روى گردانى از جهاد و ساير تكاليف دينى، صرفاً موجب فاسد شدن خود فرد نمى شود; بلكه او در نتيجه فساد شخصى، ناگزير فسادگر نيز مى گردد. جمله {تقطّعوا أرحامكم} بر بى عاطفه شدن متخلفان جهاد دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 2

2 - دشمنى منافقان و مخالفت و نافرمانى آنان با خدا و پيامبراكرم ( ص )

إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله

از ارتباط آيه شريفه با آيات قبل، به دست مى آيد كه مراد از {الذين يحادّون} و يا يكى از مصاديق مورد نظر آن، منافقان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 21 - 5،8

5 - بى باكى در برابر خدا و سركشى در مقابل وحى ، ويژگى دوزخيان

لايستوى أصح_ب النار و . .. لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل لرأيته خ_شعًا

با استفاده از ارتباط اين آيه و آيه قبل، و تعريضى كه اين آيه نسبت به تأثيرناپذيران

از آيات وحى دارد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

8 - نينديشيدن در آيات وحى ، عامل بى باكى در برابر خدا و تأثيرناپذيرى از قرآن

لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل لرأيته خ_شعًا . .. و تلك الأمث_ل ...لعلّهم يتفكّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 1،5

1 - بسيارى از مردم آبادى ها و شهر ها در طول تاريخ ، از فرمان هاى خداوند و رسولان او ، سرباز زدند .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها

5 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و رسولان او ، سرپيچى كردند ، مورد محاسبه سخت الهى و عذاب ناشناخته و ناخوشايند ( عذاب استيصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

{نكر} (مرادف {منكر}) به معناى شىء ناخوشايند و ناشناخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 2

2 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و پيامبران سرباز زدند ، به فرجامى خسارت بار گرفتار شدند .

و كان ع_قبة أمرها خسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 23 - 8

8 - نافرمانى از دستورات پيامبر ( ص ) ، بسيار خطير و هم سنگ با نافرمانى از خداوند

و من يعص اللّه و رسوله فإنّ له نار جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 38 - 3

3 - علاقه شديد به دنيا و ترجيح آن بر آخرت ، پيامد طغيانگرى و سرپيچى از اطاعت خداوند است .

فأمّا

من طغى . و ءاثر الحيوة الدنيا

ترتيبى كه آيه شريفه در ذكر طغيان و دنيا طلبى به كار برده، ممكن است برخاسته از ترتّب خارجى آن دو باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 12

12 - كفران نعمت هاى خداوند ، سرپيچى از فرمان او است .

ما أكفره . .. لمّا يقض ما أمره

چنانچه مراد از كفر در {ما أكفره} كفران نعمت باشد، شكرگزارى نعمت مصداق مورد نظر از {ما أمره} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 4

4 - طبيعت انسان ، با ايستادگى در برابر خداوند و مخالفت با او ، ناسازگار است .

ي_أيّها الإنس_ن ما غرّك

توبيخ گنه كاران، همراه با به رخ كشيدن انسان بودن آنان، بيانگر نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 7

7 - حالت طغيان گرى و ثروت اندوزى و احساس بى نيازى مطلق ، مايه بى پروا شدن انسان در برابر نظارت خداوند

ليطغى . أن رءاه استغنى ... ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 14

14 _ بى پروايى از خداوند ، على رغم ياد او در سوگند ها ، امرى ناروا و به دور از انتظار

و اتّقوا اللّه الّذى تسآءلون به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 1،2،3،4،6،9،10،11

1 _ نافرمانى خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از

حدود الهى ، عامل دخول و جاودانگى در آتش جهنّم

و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده يدخله ناراً

2 _ نافرمانى پيامبر ( ص ) ، نافرمانى خداست .

و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده

3 _ تجاوز از حدود الهى ، نافرمانى خدا و رسول است .

و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده

برداشت فوق بر اين اساس است كه عطف جمله {يتعدّ حدوده} بر جمله {يعص اللّه و رسوله}، عطف تفسيرى باشد.

4 _ عمل نكردن به احكام ارث ، نافرمانى خدا و رسول ( ص ) و موجب جاودانگى در آتش جهنّم است .

تلك حدود اللّه . .. و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده يدخله ناراً خالداً فيها

6 _ نافرمانى مستمر و تجاوز دايمى از حدود الهى ، موجب جاودانگى در آتش

و من يعص اللّه . .. و يتعدّ حدوده يدخله ناراً خالداً فيها

9 _ عذاب هميشگى و خواركننده ، كيفر سركشى از فرامين خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود الهى

و من يعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهين

10 _ نافرمانى خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود ، آنگاه كه از روى سركشى باشد ، موجب خلود در آتش است . *

و من يعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهين

كلمه {مهين} به معناى خواركننده است و چون عذابهاى الهى متناسب با گناه آدمى است، بنابراين مراد از عصيان، نافرمانى از سر طغيان و سركشى مى باشد.

11 _ مداومت بر نافرمانى خدا و رسول ( ص ) ، مايه گرفتارى به عذاب هاى جسمى

و روحى در قيامت

و من يعص اللّه . .. يدخله ناراً ... و له عذاب مهين

دخول در آتش، عذاب جسمى آنان و عذاب خواركننده، شكنجه روحى ايشان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 6

6 _ مشكل آفرينى و مانع تراشى در راه ازدواج و روابط مشروع جنسى ، مخالفت با خواست خداوند

يريد اللّه ان يخفّف عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 13

13 _ سعادت متخلفان از فرمان خدا و رسول و ثبات آنان در ايمان ، در گرو حضورشان نزد پيامبر ( ص ) و درخواست وساطت آن حضرت براى غفران الهى

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به لكان خيراً لهم و ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 160 - 2

2 _ گناه و تخلف از فرامين خدا مى تواند در پى دارنده كيفر و عقوبت هاى دنيوى باشد .

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 11

11 _ استفاده از مردار ، خون ، گوشت خوك ، حيوان خفه شده ، زده شده ، پرت شده ، شاخ خورده ، دريده شده و بدون تذكيه ، فسق و خروج از طاعت خداوند است .

حرمت عليكم . .. ذلكم فسق

بنابر اينكه {ذلكم} اشاره باشد به جميع عناوين ياد شده در آيه، نه خصوص آخرين عنوان.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 12

12 _ هشدار خداوند به مسلمانان ، در مورد شكستن پيمان الهى و سرپيچى از فرامين خدا و رسول و فراموشى نعمتها

و اذكروا نعمة اللّه عليكم و ميثقه . .. و اتقوا اللّه

متعلق {اتقوا}، به قرينه فرازهاى قبلى، همان ياد نعمتها و رعايت پيمانهاى الهى است. يعنى جانب خدا را در مورد نعمتها و پيمانهاى او نگهداريد و از مخالفت با او بپرهيزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 14

14 _ توكل بر خداوند ، ناسازگار با كناره گيرى از پيكار و كوشش در راه او و بى اعتنايى به تكاليف الهى

و على اللّه فتوكلوا . .. فاذهب انت و ربك فقتلا إنّا ههنا قعدون

تصميم قوم موسى بر خانه نشينى و سپردن ميدان جنگ به خداوند و موسى(ع)، نقطه مقابل توصيه يوشع و كالب به توكل بر خدا قرار گرفته است و نشان مى دهد كه بر كنار ماندن از وظايف الهى، با توكل ناسازگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 33

33 _ هابيل و قابيل ، مأمور به قربانى كردن براى خدا در پى مخالفت قابيل در مورد فرمان خدا به انتصاب هابيل به وصايت حضرت آدم ( ع ) و دريافت اسم اعظم خداوند

اذ قربا قرباناً

از امام صادق(ع) روايت شده: . .. ان اللّه تبارك و تعالى اوحى الى آدم ان يدفع الوصية و اسم اللّه الاعظم الى هابيل و كان قابيل اكبر منه فبلغ ذلك قابيل فغضب فقال: انا اولى

بالكرامة و الوصية فامرهما ان يقربا قرباناً بوحى من اللّه اليه ففعلا ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 312، ح 83; نورالثقلين، ج 1، ص 610، ح 125.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 12

12 _ نافرمانى خدا و پيامبران و استمرار تجاوز به حدود الهى و حقوق مردمان ، موجب كفر و گرفتارى به لعنت الهى

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق {ذلك} علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به كيفر نيز گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 2

2 _ كافران قوم ثمود با پى كردن ناقه صالح ، فرمان خداوند را سرپيچى كردند و مردمى متجاوز شناخته شدند .

فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم

مراد از {أمر ربهم} همان است كه در آيه 73 مطرح شده بود يعنى: زيان نرساندن به ناقه و آزادگذارى آن براى چريدن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 4

4 _ اكثر امت هاى پيشين مردمى ، فاسق و خارج از دايره اطاعت خداوند

و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 27،29،30،31

27 _ قوم موسى با بهره گيرى از خوراكى هاى ناپاك از دستور خداوند سرپيچى كردند .

كلوا من طيبت ما رزقنكم و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

چنانچه اطلاق ستمگرى بر قوم موسى (كانوا أنفسهم يظلمون) در ارتباط با جمله {كلوا من طيبت . ..

} بيان شده باشد، مراد از ستمگرى آنان، استفاده از خوراكيهاى حرام و ناپاك است ; ولى چنانچه جمله {و ما ظلمونا و لكن ... } در ارتباط با نعمتهاى متعددى باشد كه در آيه مطرح شده، مراد از ستمگرى ايشان، ناسپاسى در برابر آن نعمتهاست. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

29 _ قوم موسى با ناسپاسى و تخلف از دستورات خداوند هيچ زيانى را متوجه ساحت قدس او نكردند .

و ما ظلمونا

30 _ ناسپاسى قوم موسى و تمرد ايشان از فرمان هاى خدا ، ستمى بود كه آنان بر خود روا داشتند .

و قطّعنهم . .. و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

31 _ تخلف از فرمان خدا و ناسپاسى در برابر نعمت هاى او ، ظلمى است از ناحيه انسان به خويشتن

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 17

17 _ تمردكنندگان از فرمان هاى الهى فاسقند .

كذلك نبلوهم بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 3،17

3 _ موعظه گران يهود در آبادى ايله ، همكيشان خويش را از نافرمانى خدا ( شكستن احكام روز شنبه ) برحذر مى داشتند .

لم تعظون قوماً

17 _ فاسقان متمرد از فرمان هاى الهى ، در خطر نابود شدن و يا گرفتار گشتن به عذابى شديد از جانب خداوند

اللّه مهلكهم أو معذبهم عذاباً شديداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 13

13 _ متخلفان از احكام الهى و قوانين دين ،

در خطر گرفتار شدن به عذاب برزخ تا برپايى قيامت هستند .

ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 8

8 _ يهوديان دنياگرا به بهانه مغفرتى تضمين شده از جانب خدا ، از فرمان هاى وى سرپيچى مى كردند و مرتكب گناه مى شدند .

يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 200 - 1

1 _ شيطان با وسوسه هاى خود همواره در صدد واداشتن انسان ها به تخلف از فرمان هاى خداوند است .

و إما ينزغنك من الشيطن نزغ

{نزغه} يعنى او را اندكى تحريك كرد و {نزغ} به كلامى گفته مى شود كه مايه تحريك شود. (لسان العرب). {من الشيطان} حال براى {نزغ} مى باشد. و مراد از {نزغ شيطان} وسوسه اوست، بنابراين {اما ينزغنك ... }، يعنى اگر وسوسه اى از سوى شيطان تو را تحريك كرد. گفتنى است با توجه به آيه قبل، مراد از تحريك، ترغيب كردن به مخالفت با دستورهاى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 5،6

5 _ حرمت روى برتافتن از حكم رسول خدا در نبرد با دشمنان دين

أطيعوا اللّه و رسوله و لا تولوا عنه و أنتم تسمعون

با توجه به اينكه آيات پيشين اين بخش از سوره درباره جنگ و مبارزه با دشمنان دين است، مصداق مورد نظر از جمله {أطيعوا} و {لاتولوا عنه} روى برتافتن از فرمانهاى آن حضرت در مبارزه و نبرد با

دشمنان دين است.

6 _ ناديده گرفتن فرمان هاى خدا و رسول پس از دريافت آن ، امرى ناپسند و به دور از خرد

و لاتولوا عنه و أنتم تسمعون

مراد از شنيدن، به قرينه آيه بعد، فهميدن و اذعان كردن است و جمله حاليه {و أنتم تسمعون} به منزله بيان دليلى بر لزوم اطاعت و پرهيز از رويگردانى است. يعنى شما خود دستورات خدا و رسول او را مى شنويد و بدان باور داريد، پس چگونه مى توانيد از آن اعراض كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 22 - 4

4 _ مدعيان ايمان در صورتى كه ملتزم به اطاعت از خدا و رسول نبوده و از فرمان هاى آن حضرت گريزان باشند ، بدترين جنبندگانند .

يأيها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه . .. إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 25 - 5

5 _ تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول ، مايه بروز فتنه هايى فراگير و نزول عذابى شديد بر تمامى جامعه ايمانى

إذا دعاكم لما يحييكم . .. و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة

از مصاديق مورد نظر براى ستمكارى (ظلموا)، به قرينه آيه قبل، تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 29 - 1

1 _ خداوند ، مؤمنان را به رعايت تقوا و پرهيز از مخالفت با وى فراخوانده است .

يأيها الذين ءامنوا إن تتقوا اللّه يجعل لكم فرقانا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 59 - 6

6 _ پندار غلبه بر خدا با كفرورزى و تمرّد از دستورات او و شكستن پيمان هاى پيامبر ( ص ) ، پندار يهوديان كفرپيشه و انديشه اى ناصواب

و لايحسبن الذين كفروا سبقوا

چنانچه در آيه 56 گذشت، مشهور مفسران برآنند كه مراد از نقض كنندگان پيمان در اين بخش از آيات، يهوديان هستند. بنابراين يهوديان مصداق مورد نظر از {الذين كفروا} هستند.

عصيان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 5

5 - گرايش به كار هاى بيهوده و صرفاً مايه سرخوشى ، در تضاد با مكتب پيامبران و ناسازگار با بينش الهى

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 11

11 - سرپيچى كنندگان از پيام وحى و روى گردانان از ياد قيامت ، ظالم و ستمگرند .

و كذلك أوحينا . .. و تنذر يوم الجمع ... و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

عصيان از رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 11،19

11 _ جامعه ايمانى در معرض خطر سستى ، تفرقه و سرپيچى از رهبرىِ صالح خويش ، پس از نيل به پيروزى

حتّى اذا فشلتم . .. من بعد ما اريكم ما تحبّون

19 _ دنياطلبى و دلدادگى به مادّيات ، از عوامل سرپيچى از فرمان رهبران الهى

و عصيتم . .. منكم من يريد الدّنيا

عصيان از شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - اسراء - 17 - 63 - 8

8- انسان در پيروى و عدم پيروى از ابليس ، توانا و مختار است .

فمن تبعك منهم فإن جهنّم جزاؤكم

نسبت دادن تبعيت به انسان از يكسو و مورد تهديد قرار دادن او از سوى ديگر، نشانگر اختيار انسان در انتخاب راه خود است.

عصيان از عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 8،9

8 _ امتناع از عبادت خداوند به دليل گردن فرازى و خودبرتربينى ، موجب عذاب دردناك در قيامت

و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم عذاباً أليماً

9 _ بى پناهى مستكبران رويگردان از بندگى خدا در برابر كيفر الهى در قيامت

اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم عذاباً أليماً و لايجدون لهم من دون اللّه و

عصيان از عيسى (ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 13

13 _ از امام باقر ( ع ) درباره آيه { اتخذوا احبارهم و رهبانهم ارباباً من دون اللّه و المسيح بن مريم } روايت شده است : { اما المسيح فعصوه و عظموه فى أنفسهم حتى زعموا انه اله و انه ابن اللّه و طائفة منهم قالوا ثالث ثلاثة و طائفة منهم قالوا هو اللّه . . . ;

اما مسيح را نافرمانى كردند او را در انديشه خود تا آن جا بزرگ دانستند كه گمان كردند او معبود و فرزند خداست و گروهى از آنان گفتند: وى يكى از سه معبود است و گروهى گفتند: او خداست . .. }.

عصيان از غير خدا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 10

10 _ تبعيت بى چون و چرا از هدايت هاى الهى و سرپيچى از پيروى غير خدا ، داوريى است بخردانه و نشانه اى است از خردمندى .

أفمن يهدى إلى الحق أحق . .. أمن لايهدّى ... فما لكم كيف تحكمون

عصيان از فرماندهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 8،16،26

8 _ سستى ، نزاع و تفرقه و سرپيچى از فرماندهى ، از عوامل شكست جنگجويان

حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

16 _ دنياطلبى برخى از پيكارگران احد ، موجب سستى ، اختلاف و سرپيچى از فرمان پيامبر ( ص ) و شكست در آن كارزار

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

به نظر مى رسد جمله {منكم من يريد الدّنيا}، دليل {اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم} باشد.

26 _ سستى در نبرد با دشمن ، نزاع و پراكندگى و تخلف از دستورات فرماندهى ، گناه و موجب استحقاق عقاب

حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم

ظاهر كلمه عفو اين است كه گناهى صورت گرفته باشد و گناه در اين مورد همان سستى و نزاع و سرپيچى از دستورات فرماندهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 9

9 _ تلاش پيامبر ( ص ) براى جلوگيرى از گريز مسلمانان در نبرد احد ، و بى اعتنايى آنان در پذيرش دعوت او

و لا تلون على احد و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

جمله {و الرّسول يدعوكم . .. }،

حاليه است ; يعنى در حالى كه پيامبر (ص) شما را فرامى خواند مى گريختيد و به هيچ كس (حتى پيامبر (ص)) توجهى نداشتيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 11

11 _ عفو و گذشت از خطا هاى جنگى رزمندگان ( تخلّف از دستورات فرماندهى و . . . ) امرى نيكو و پسنديده

و لقد عفا اللّه عنهم انّ اللّه غفور حليم

عصيان از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 4

4 - تسليم نشدن در برابر تعاليم قرآن ، ظلم و انحراف از مسير حق است .

و أنّا منّا المسلمون و منّا الق_سطون

با توجه به مقابله {قاسطون} با {مسلمون} مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 6

6 _ شرك و تسليم نشدن در برابر آيات روشن قرآن، ظلم است.

انظر كيف نصرف الأيت ثم هم يصدفون . .. هل يهلك إلا القوم الظلمون

مخاطب فعل {أرءيتم} همان كسانى هستند كه از آيات الهى اعراض كردند كه از آنان به عنوان ظالم ياد شده است.

عصيان از قوانين نظامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 21 - 3

3 - تخلّف بى دليل از مقررات ارتش ، گناهى بزرگ و نابخشودنى

أم كان من الغائبين . لأُعذّبنّه ... أو لأاْذبحنّه

عصيان از كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 1 - 4،5،11

4 - پيامبر ( ص )

به تبعيت نكردن از كافران و منافقان ، موظف بود .

ي_أيّها النبىّ . .. و لاتطع الك_فرين و المن_فقين

5 - تبعيت نكردن از كافران و منافقان ، نمودى از تقواى الهى است .

اتّق اللّه و لاتطع الك_فرين و المن_فقين

بنابراين احتمال كه عبارت {و لاتطع. ..} ذكر خاص بعد از عام (اتّق اللّه) باشد. نكته ياد شده به دست مى آيد.

11 - فرمان به تبعيت نكردن از كافران و منافقان ، برخاسته از علم گسترده و حكمت خداوندى است .

ي_أيّها النبىّ . .. و لاتطع الك_فرين و المن_فقين إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 3 - 2

2 - تبعيت نكردن پيامبر ( ص ) از خواسته كافران و منافقان ، درپى دارنده مشكلاتى براى آن حضرت بود .

و لاتطع الك_فرين و المن_فقين . .. و توكّل على اللّه و كفى باللّه وكيلاً

فرمان به توكل، پس از فرمان به تبعيت نكردن از خواسته كافران و منافقان، احتمال دارد به خاطر پيامدها و مشكلاتى باشد كه در پى آن فرمان، به وجود مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 10

10 - رعايت تقواى الهى و اطاعت نكردن از كافران و منافقان ، از جمله پيمان هايى است كه خداوند از انبياى خويش گرفته است .

ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه و لاتطع . .. و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم

احتمال دارد كه {و إذ أخذنا. ..} عطف جمله به جمله باشد. در اين صورت، معناى آيه چنين است: {آنچه به تو _ اى پيامبراسلام! _ فرمان

داده شده، پيمانى است كه از سَلَف تو نيز گرفته شده است و آن، همانا تقوا و اطاعت نكردن از كافران و منافقان است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 48 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به خوددارى از اطاعت از كافران و منافقان بود .

و لاتطع الك_فرين و المن_فقين

عصيان از كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 8

8 _ پيروى نكردن از كتب آسمانى در صورت دسترسى نداشتن به محتواى آنها، عذرى قابل پذيرش در پيشگاه خدا

و إن كنا عن دراستهم لغفلين

عصيان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 10،16

10 _ سستى ، تفرقه و سرپيچى برخى پيكارگران احد از فرمان پيامبر ( ص ) ، پس از پيروزى ابتدايى بر دشمنان

حتّى اذا فشلتم . .. من بعد ما اريكم ما تحبّون

گر چه ظاهر خطاب در {فشلتم و تنازعتم . .. و عصيتم} به تمامى مسلمانان در جنگ احد است، ولى به قرينه تقسيم آنان در دنباله آيه به دو گروه دنياطلب و آخرت طلب، معلوم مى شود مراد از مخاطبين {فشلتم ... }، گروهى از مسلمانان بوده اند و نه همه آنان.

16 _ دنياطلبى برخى از پيكارگران احد ، موجب سستى ، اختلاف و سرپيچى از فرمان پيامبر ( ص ) و شكست در آن كارزار

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

به نظر مى رسد جمله {منكم من يريد الدّنيا}، دليل {اذا فشلتم

و تنازعتم فى الامر و عصيتم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 9،11،12،16،17،18،19،21،22

9 _ تلاش پيامبر ( ص ) براى جلوگيرى از گريز مسلمانان در نبرد احد ، و بى اعتنايى آنان در پذيرش دعوت او

و لا تلون على احد و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

جمله {و الرّسول يدعوكم . .. }، حاليه است ; يعنى در حالى كه پيامبر (ص) شما را فرامى خواند مى گريختيد و به هيچ كس (حتى پيامبر (ص)) توجهى نداشتيد.

11 _ بى اعتنايى به دعوت پيامبر ( ص ) در پيكار احد ، موجب شكست مسلمانان در آن كارزار

ثمّ صرفكم . .. و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

بنابر اينكه {اذ تصعدون} متعلق به {صرفكم} باشد، آيه مزبور در مقام بيان علتهاى شكست احد است. بنابراين جمله {و لا تلون على احد و الرّسول ... }، كه حاكى از دعوت پيامبر (ص) و بى اعتنايى به اوست، نيز بيانگر علتى براى شكست خواهد بود.

12 _ گريز مسلمانان از كارزار احد و فاصله گرفتن آنان از رسول خدا ( ص )

و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

كلمه {فى اخريكم} بيان حالت پيامبر (ص) به هنگام دعوت است. يعنى پيامبر (ص) آنگاه كه شما را دعوت مى كرد، در آخر شما قرار داشت و اين حاكى از دور شدن مسلمانان از اطراف پيامبر (ص) است.

16 _ اندوه و پشيمانى مسلمانان به خاطر بى اعتنايى به دستورات پيامبر ( ص ) در كارزار احد

فاثابكم غمّا بغمّ

با توجه به توضيح برداشت شماره 14.

17 _ تبديل اندوه از دادن غنائم به اندوه تمرد از فرمان پيامبر (

ص ) ، موهبتى الهى به رزمندگان احد

فاثابكم غمّا بغمّ

كلمه {اثابكم} دلالت بر اين معنا دارد كه اين تبديل و جايگزينى لطف و موهبتى از جانب خداوند بوده است.

18 _ پشيمانى مسلمانان به جهت تخلف از دستورات پيامبر ( ص ) در كارزار احد ، نتيجه عفو الهى از گناه آنان

و لقد عفا عنكم . .. فاثابكم غمّا بغمّ

عطف {اثابكم} بر {عفا عنكم} به وسيله {فاء}، دلالت بر ترتب و رابطه عليّت بين آن دو جمله دارد.

19 _ اندوه پيامبر ( ص ) از عصيان و نافرمانى مسلمانان و فرارشان از كارزار احد

فاثابكم غمّا بغمّ

برخى برآنند كه مراد از {غمّ} (غمّ دوّم)، غم و اندوهى است كه مسلمانان در آن كارزار به خاطر عصيان از دستور پيامبر (ص) و به شكست كشاندن لشگر اسلام بر دل پيامبر (ص) گذاشتند.

21 _ هجوم پى در پى غم ها و حسرت ها به مسلمانان در كارزار احد ، نتيجه مخالفت آنان با پيامبر خدا ( ص )

اذ تصعدون . .. فاثابكم غمّا بغمّ

برخى از مفسران برآنند كه {باء} در {بغمّ} الصاقيّه است و مراد، غمهاى فراوانى است كه يكى پس از ديگرى در آن نبرد به مسلمانان وارد مى شد و همه آنها پيامد فرار از جنگ و مخالفت با دستور پيامبر (ص) بود. در برداشت فوق {اثابكم} به معناى مجازات گرفته شده نه پاداش.

22 _ هجوم اندوه هاى ناشى از نافرمانى رسول خدا ( ص ) و عدم موفقيّت در كارزار احد ، برخاسته از اراده الهى براى به فراموشى سپردن اندوه از دست دادن غنائم و جراحات وارده بر ايشان

فاثابكم غمّا بغمّ لكيلا تحزنوا على مافاتكم

و لا ما اصابكم

بنابر اينكه {لكيلا} متعلق به {اثابكم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 7

7 _ مسلمانان ، به دليل نافرمانى از پيامبر ( ص ) و فرار از صحنه نبرد ، عامل شكست و مصيبت هاى پيكار احد

اولمّا اصابتكم مصيبة . .. قل هو من عند انفسكم

با توجّه به آيات قبل، همانند آيه 152 (اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم)، معلوم مى شود كه نافرمانى و . .. از جمله عوامل شكست آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 4

4 _ بى اعتنايى منافقان به دعوت پيامبر ( ص ) و يا برخى مسلمانان ، براى حضور در پيكار عليه كافران

و قيل لهم تعالوا قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

مراد از منافقان در برداشت فوق، كسانى هستند كه نفاق آنان پس از دعوت براى نبرد و نپذيرفتن آن مشخّص شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 1

1 _ تخلف از فرمان رسول خدا ( ص ) براى اهل مدينه و باديه نشينان اطراف آن _ كه نزديك ترين مردم به آن حضرتند _ سزاوار نيست .

ما كان لأهل المدينة . .. أن يتخلفوا عن رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 43 - 1

1 _ برخى از مشركان با اينكه از نزديك ، ناظر اعمال و رفتار پيامبر اكرم ( ص ) بودند ،

از تبعيت او سر باز زده ، تكذيبش مى كردند .

و منهم من ينظر إليك . .. و لو كانوا لا يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 47 - 5،6،7

5 - دسته اى از منافقان صدراسلام ، على رغم اظهارات أكيدشان مبنى بر فرمان برى ايمان داشتن به خدا و رسول او ، از ايشان روى برتافته و نافرمانى كردند .

و يقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ يتولّى فريق منهم من بعد ذلك

6 - نافرمانى و روى گردانى از خدا و رسول او و برخلاف قول و قرار خود عمل كردن ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان است .

و يقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ يتولّى فريق منهم من بعد ذلك

7 - آن دسته از منافقانى كه پس از اظهار ايمان و فرمان برى ، از خدا و رسول او ، روى برتافته و نافرمانى كردند ، ايمان نداشتند .

و يقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ يتولّى فريق منهم من بعد ذلك و ما أُول_ئك بالمؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 11

11 _ دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) در برابر مخالفت ها و نافرمانى هاى كافران

و كفى به بذنوب عباده خبيرًا

يادآورى آگاهى همه جانبه خداوند بر گناهان بندگان، مى تواند براى دلدارى به پيامبر(ص) باشد; چنان كه مى تواند تهديدى براى كافران ستيزه جو نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 36 - 7

7 - تمرّد از فرمان هاى ولايى پيامبر (

ص ) ، در حد تمرّد از فرمان هاى خداوند است .

و من يعص اللّه و رسوله فقد ضلّ ضل_لاً مبينًا

اين كه نتيجه تمرّد از خدا و پيامبر(ص) يكى شمرده شده است، نشان مى دهد كه تمرّد از فرمان رسول اللّه در حدّ نافرمانى از خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 2،3

2 - سرپيچى مشركان صدراسلام ، از پذيرش دعوت پيامبر ( ص ) و ايمان آوردن به يگانگى خداوند

و ما لكم لاتؤمنون باللّه و الرسول يدعوكم لتؤمنوا بربّكم

خطاب در آيه شريفه، متوجه كافران شرك پيشه صدراسلام است.

3 - نكوهش مشركان صدراسلام از سوى خداوند ، به خاطر موضع گيرى مخالفت آميزشان در برابر دعوت پيامبر ( ص ) و سرباز زدن از پذيرش ايمان به خدا

و ما لكم لاتؤمنون باللّه و الرسول يدعوكم لتؤمنوا بربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 4

4 - توصيه به گناه ، تعدى به حقوق مسلمين و نافرمانى از پيامبراكرم ( ص ) ، محتواى نجوا هاى منافقان

و يتن_جون بالإثم و العدون و معصيت الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 3

3 - نهى خداوند ، از نجواى آلوده به گناه ، تعدى به حقوق مسلمين و نافرمانى پيامبر ( ص )

فلاتتن_جوا بالإثم و العدون و معصيت الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 10 - 1

1 - نجواى آلوده به گناه ، تعدى به ديگران و نافرمانى از

پيامبراكرم ( ص ) ، از القائات شيطان است .

إنّما النجوى من الشيط_ن

الف و لام {النجوى} براى عهد است و به نجواى منافقان اشاره دارد كه آلوده به {إثم}، {عدوان} و {معصيت الرسول} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 2

2 - دشمنى منافقان و مخالفت و نافرمانى آنان با خدا و پيامبراكرم ( ص )

إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله

از ارتباط آيه شريفه با آيات قبل، به دست مى آيد كه مراد از {الذين يحادّون} و يا يكى از مصاديق مورد نظر آن، منافقان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 6

6 - اطمينان بخشى منافقان به كافران ، در پيروى نكردن از پيامبر و مسلمانان بر ضد آنان

الذين نافقوا يقولون . .. و لانطيع فيكم أحدًا أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 23 - 7،8

7 - عذاب آتش براى عصيان گران خدا و رسول او ، دائمى و ابدى است .

و من يعص اللّه و رسوله فإنّ له نار جهنّم خ_لدين فيها أبدًا

8 - نافرمانى از دستورات پيامبر ( ص ) ، بسيار خطير و هم سنگ با نافرمانى از خداوند

و من يعص اللّه و رسوله فإنّ له نار جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 1،2،3،4،9،10،11

1 _ نافرمانى خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود الهى ، عامل دخول و جاودانگى در آتش جهنّم

و من يعص اللّه و رسوله

و يتعدّ حدوده يدخله ناراً

2 _ نافرمانى پيامبر ( ص ) ، نافرمانى خداست .

و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده

3 _ تجاوز از حدود الهى ، نافرمانى خدا و رسول است .

و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده

برداشت فوق بر اين اساس است كه عطف جمله {يتعدّ حدوده} بر جمله {يعص اللّه و رسوله}، عطف تفسيرى باشد.

4 _ عمل نكردن به احكام ارث ، نافرمانى خدا و رسول ( ص ) و موجب جاودانگى در آتش جهنّم است .

تلك حدود اللّه . .. و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده يدخله ناراً خالداً فيها

9 _ عذاب هميشگى و خواركننده ، كيفر سركشى از فرامين خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود الهى

و من يعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهين

10 _ نافرمانى خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود ، آنگاه كه از روى سركشى باشد ، موجب خلود در آتش است . *

و من يعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهين

كلمه {مهين} به معناى خواركننده است و چون عذابهاى الهى متناسب با گناه آدمى است، بنابراين مراد از عصيان، نافرمانى از سر طغيان و سركشى مى باشد.

11 _ مداومت بر نافرمانى خدا و رسول ( ص ) ، مايه گرفتارى به عذاب هاى جسمى و روحى در قيامت

و من يعص اللّه . .. يدخله ناراً ... و له عذاب مهين

دخول در آتش، عذاب جسمى آنان و عذاب خواركننده، شكنجه روحى ايشان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 -

42 - 1،4،6

1 _ نيستى و نابودى ، آرزوى كافران و عصيانگران بر پيامبر ( ص ) ، در قيامت

يومئذ يودّ الذين كفروا و عصوا الرسول لو تسوّى بهم الارض

{لو} در {لو تسوّى} به معناى ليت (اى كاش) است، و جمله {لو تسوّى . .. } كنايه از هيچ و پوچ شدن است.

4 - عصيان از فرمان هاى پيامبر ( ص ) ، موجب سرافكندگى و شرمسارى مرگبار در قيامت

و عصوا الرسول لو تسوّى بهم الارض

6 _ عصيان از فرمان هاى پيامبر ( ص ) ، كفر به آن حضرت است .

يومئذ يودّ الذين كفروا و عصوا الرسول

چنانچه {الرسول}، مفعول {كفروا} گرفته شود، به نظر مى رسد جمله {عصوا}، بيان و تفسير انكار رسالت باشد; يعنى انكار پيامبر (ص) در عمل.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 5

5 _ نافرمانى آگاهانه پس از دريافت و شنيدن سخنان پيامبر ( ص ) ، عكس العمل يهود در برابر آن حضرت

من الذيين هادوا . .. و يقولون سمعنا و عصينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 7

7 _ سرپيچى از فرامين پيامبر ( ص ) ، گناه ، نفاق و ستم بر خويشتن است .

و ما ارسلنا من رسول الّا ليطاع باذن اللّه و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم

مراد از ظلم در {اذ ظلموا} به قرينه {ليطاع}، مخالفت با رسول خدا (ص) است و با توجّه به آيات قبل كه اعراض كنندگان از رسول (ص) را منافق شمرده، مى توان گفت هر گونه مخالفتى با رسول خدا

(ص) و اعراض از او، نوعى نفاق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 65 - 9،13

9 _ مراجعه به غير پيامبر ( ص ) براى حلّ اختلافات ، نشانه بى ايمانى است .

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك فيما شجر بينهم

13 _ تسليم نبودن در برابر احكام قضايى پيامبر ( ص ) ، نشانه بى ايمانى است .

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك . .. و يسلّموا تسليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 68 - 5

5 _ وابستگى به دنيا و بى اعتنايى به مواعظ الهى و پيروى نكردن از احكام پيامبر ( ص ) ، مانعى براى نيل به صراط مستقيم

فلا و ربّك . .. و لو انّا كتبنا ... و لو انّهم فعلوا ... و لهديناهم صراطا مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 1

1 _ اظهار اطاعت كامل در پيشگاه رسول خدا و چاره انديشى براى مخالفت با وى در جلسات سرى ، شيوه گروهى از مسلمانان صدر اسلام

و يقولون طاعة فاذا برزوا من عندك بيّت طائفة منهم غير الذى تقول

{طاعة} خبر براى مبتداى محذوف مى باشد ; يعنى {امرنا طاعة} (كار ما اطاعت از توست). فعل مضارع {يقولون} و {يبيتون} دلالت بر استمرار دارد و حاكى از شيوه آنهاست. {يبيّتون}، از مصدر {تبييت}، به معناى تدبير امور است {غير الذى تقول} به معناى مخالفت امر پيامبر (ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5

- 7 - 12

12 _ هشدار خداوند به مسلمانان ، در مورد شكستن پيمان الهى و سرپيچى از فرامين خدا و رسول و فراموشى نعمتها

و اذكروا نعمة اللّه عليكم و ميثقه . .. و اتقوا اللّه

متعلق {اتقوا}، به قرينه فرازهاى قبلى، همان ياد نعمتها و رعايت پيمانهاى الهى است. يعنى جانب خدا را در مورد نعمتها و پيمانهاى او نگهداريد و از مخالفت با او بپرهيزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 5

5 _ منكران رسالت پيامبر ( ص ) و سرپيچى كنندگان از فرمان هاى او ، در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى هستند .

عذابى أصيب به من أشاء . .. فسأكتبها للذين يتقون ... الذين يتبعون الرسول

{الذين يتبعون . .. } مصداق بارزى براى {الذين يتقون ... } در آيه قبل است. بنابراى همان گونه كه مفهوم مخالف {يتقون و ... } برخى مصاديق {من أشاء} را تبيين مى كرد، مفهوم {يتبعون ... } نيز روشنگر مصداقى بارز از {من أشاء} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 5،6

5 _ حرمت روى برتافتن از حكم رسول خدا در نبرد با دشمنان دين

أطيعوا اللّه و رسوله و لا تولوا عنه و أنتم تسمعون

با توجه به اينكه آيات پيشين اين بخش از سوره درباره جنگ و مبارزه با دشمنان دين است، مصداق مورد نظر از جمله {أطيعوا} و {لاتولوا عنه} روى برتافتن از فرمانهاى آن حضرت در مبارزه و نبرد با دشمنان دين است.

6 _ ناديده گرفتن فرمان هاى خدا و رسول پس

از دريافت آن ، امرى ناپسند و به دور از خرد

و لاتولوا عنه و أنتم تسمعون

مراد از شنيدن، به قرينه آيه بعد، فهميدن و اذعان كردن است و جمله حاليه {و أنتم تسمعون} به منزله بيان دليلى بر لزوم اطاعت و پرهيز از رويگردانى است. يعنى شما خود دستورات خدا و رسول او را مى شنويد و بدان باور داريد، پس چگونه مى توانيد از آن اعراض كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 22 - 4

4 _ مدعيان ايمان در صورتى كه ملتزم به اطاعت از خدا و رسول نبوده و از فرمان هاى آن حضرت گريزان باشند ، بدترين جنبندگانند .

يأيها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه . .. إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 25 - 5

5 _ تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول ، مايه بروز فتنه هايى فراگير و نزول عذابى شديد بر تمامى جامعه ايمانى

إذا دعاكم لما يحييكم . .. و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة

از مصاديق مورد نظر براى ستمكارى (ظلموا)، به قرينه آيه قبل، تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 64 - 7

7 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام از پيروى پيامبر ( ص ) سرپيچى مى كردند .

و من اتبعك من المؤمنين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من} در {من المؤمنين} براى تبعيض باشد. بر اين مبنا مراد از {المؤمنين} مدعيان

ايمان است كه شامل مؤمنان واقعى و غير واقعى خواهد شد.

عصيان از منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 1 - 4،5،11

4 - پيامبر ( ص ) به تبعيت نكردن از كافران و منافقان ، موظف بود .

ي_أيّها النبىّ . .. و لاتطع الك_فرين و المن_فقين

5 - تبعيت نكردن از كافران و منافقان ، نمودى از تقواى الهى است .

اتّق اللّه و لاتطع الك_فرين و المن_فقين

بنابراين احتمال كه عبارت {و لاتطع. ..} ذكر خاص بعد از عام (اتّق اللّه) باشد. نكته ياد شده به دست مى آيد.

11 - فرمان به تبعيت نكردن از كافران و منافقان ، برخاسته از علم گسترده و حكمت خداوندى است .

ي_أيّها النبىّ . .. و لاتطع الك_فرين و المن_فقين إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 3 - 2

2 - تبعيت نكردن پيامبر ( ص ) از خواسته كافران و منافقان ، درپى دارنده مشكلاتى براى آن حضرت بود .

و لاتطع الك_فرين و المن_فقين . .. و توكّل على اللّه و كفى باللّه وكيلاً

فرمان به توكل، پس از فرمان به تبعيت نكردن از خواسته كافران و منافقان، احتمال دارد به خاطر پيامدها و مشكلاتى باشد كه در پى آن فرمان، به وجود مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 10

10 - رعايت تقواى الهى و اطاعت نكردن از كافران و منافقان ، از جمله پيمان هايى است كه خداوند از انبياى خويش گرفته است .

ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه

و لاتطع . .. و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم

احتمال دارد كه {و إذ أخذنا. ..} عطف جمله به جمله باشد. در اين صورت، معناى آيه چنين است: {آنچه به تو _ اى پيامبراسلام! _ فرمان داده شده، پيمانى است كه از سَلَف تو نيز گرفته شده است و آن، همانا تقوا و اطاعت نكردن از كافران و منافقان است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 48 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به خوددارى از اطاعت از كافران و منافقان بود .

و لاتطع الك_فرين و المن_فقين

عصيان از موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 4

4 - هارون ( ع ) ، متهم به مخالفت با فرمان هاى موسى ( ع ) با سكوت و بى تفاوتى در برابر انحراف بنى اسرائيل

ما منعك . .. أفعصيت أمرى

{أفعصيت. ..} خطاب موسى(ع) به هارون(ع) است. ظاهر آيه چنين دلالت دارد كه عصيان هارون از دستورات موسى(ع)، لااقل به عنوان اتهام از جانب موسى(ع) مطرح بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 1

1 - عصيان و سرپيچى فرعون ، در برابر دعوت رسول الهى ( موسى ( ع ) )

فعصى فرعون الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 11

11 _ گستاخى و بى پروايى قوم موسى ( ع ) در برابر خداوند ، زمينه سرپيچى آنان از فرمان موسى ( ع ) ( ورود به

سرزمين مقدس و مبارزه با جباران )

إنّا لن ندخلها . .. قال رجلان من الذين يخافون انعم اللّه عليهما ادخلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 10

10 _ بنى اسرائيل ، قومى فاسق به خاطر لجاجت و تمردشان در برابر فرامين موسى ( ع )

و بين القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 2،4،5،15،17،18

2 _ محروميت قوم موسى ( ع ) از تسلط بر سرزمين مقدس و سكونت در آن ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى آنان از فرمان موسى ( ع )

إنّا لن ندخل ابداً . .. فانها محرمة عليهم

جمله {فانها محرمة . ..}، تفريع بر نافرمانى آنان از دستور موسى(ع) است، نه اينكه متفرع بر نفرين او (فافرق بيننا ...) باشد.

4 _ سرگردانى قوم موسى ( ع ) در بيابان ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى آن از فرمان موسى ( ع )

إنّا لن ندخلها . .. يتيهون فى الارض

5 _ زمان سرپيچى قوم موسى ( ع ) از فرمان وى ، سرآغاز سرگردانى چهل ساله آنان و محروميت از تسلط بر قدس

إنّا لن ندخلها . .. اربعين سنة يتيهون فى الارض

15 _ لجاجت قوم موسى در برابر فرمان هاى وى ، نشانه فسق آنان

إنّا لن ندخلها . .. فلاتأس على القوم الفسقين

17 _ سرگردانى قوم موسى در سرزمينى به مساحت چهار فرسخ در مدت چهل سال ، تاوان نافرمانى آنان در برابر موسى ( ع )

ادخلوا الارض المقدسة . .. قال فانها محرمة عليهم اربعين سنة يتيهون فى الارض

از

امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: فلما ابوا ان يدخلوها حرمها اللّه عليهم فناهوا فى اربع فراسخ اربعين سنة . .. .

_______________________________

اختصاص منصوب به شيخ مفيد، ص 265; تفسير برهان، ج 1، ص 456، ح 1.

18 _ سرگردانى بنى اسرائيل در پى سرپيچى از فرمان موسى ( ع ) با چرخيدن زمين به هنگام سفر شبانه آنان و بازگردانده شدن به محل سكونت اوليه خويش

قال فانها محرمة عليهم اربعين سنة يتيهون فى الارض

از امام صادق(ع) در بيان كيفيت سرگردانى بنى اسرائيل روايت شده: . .. اذا كان العشاء و اخذوا فى الرحيل ... اذا ارتحلوا و استوت بهم الارض قال اللّه للارض ديرى بهم فلايزالوا كذلك ... فاذا اصبحوا اذا ابنيتهم و منازلهم التى كانوا فيها بالامس ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 305، ح 74; نورالثقلين، ج 1، ص 608، ح 116.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 15

15 _ سرپيچى فرعون و درباريانش از پذيرش رسالت موسى ، پيامد آلودگى آنان به فساد و تبهكارى بود .

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

برداشت فوق بر اين اساس است كه عنوان {مفسدين} بر فرعونيان، اشاره به علت تكذيب داشته باشد. يعنى چون مردمى مفسد بودند، رسالت موسى را انكار كردند و آيات الهى را دروغ پنداشتند.

عصيان از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 1

1 _ حضرت نوح ( ع ) حجت را بر قومش تمام كرده و آنان بى هيچ دليلى از او رو گردانيده و از پذيرش دعوتش سر

باز مى زدند .

فإن توليتم فما سألتكم من أجر

اين آيه ادامه آيه قبل است كه براى بيان تحدى حضرت نوح (ع) و تمام كردن حجت خود بر قومش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 1

1_ پسر نوح ، دعوت او را ( گرايش به توحيد و . . . ) نپذيرفت و از سوار$ شدن بر كشتى امتناع كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين. قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

شدن بر كشتى امتناع كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 1

1 - قوم نوح ، از فرمان هاى آن حضرت سرپيچى مى كردند .

قال نوح ربّ إنّهم عصونى

عصيان از والدين مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 8 - 2

2 - فرزندان ، موظف اند از تلاش والدين براى مشرك ساختن آنان ، سرپيچى كنند .

و إن ج_هداك لتشرك بى ما ليس لك به علم فلاتطعهما

عصيان از هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 91 - 1

1 - بنى اسرائيل از پذيرش فرمان هاى هارون و توبه از گوساله پرستى ، سرباز زدند .

فاتّبعونى و أطيعوا أمرى . .. قالوا لن نبرح عليه ع_كفين

{لن نبرح}; يعنى، {لانزال} (پايدار مى مانيم) و {عاكف} به كسى گفته مى شود كه به چيزى توجه كرده و خود را به تعظيم آن وادار سازد (مفردات راغب).

عصيان اصحاب سبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 13

13 _ مردم ايله ( گروهى از بنى اسرائيل ) ، مورد لعن حضرت داود ، به دليل عصيان در برابر خدا درباره شنبه

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: اما داود فلعن اهل ايلة لما اعتدوا فى سبتهم . .. .

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 609; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

عصيان اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1،3

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از فرمان هاى پيامبران خود سرپيچى كردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

عصيان اكثريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 2

2_ عموم مردم با پيامبران مخالفت مى كردند و از پذيرش دعوت ايشان سرباز مى زدند .

حتّى إذا استيئس الرسل

چنان چه عده بسيارى از مردم ايمان مى آوردند ، پيامبران مأيوس نمى شدند. بنابراين {استيئس الرسل} حاكى است كه همه و يا اكثر مردم از پذيرش دعوت پيامبران امتناع مى كردند. جمله {فنجى من نشاء} دلالت بر آن دارد كه برخى ايمان آورده بودند.

عصيان اكثريت مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 20

20 - بسيارى از اهل كتاب ( يهود و نصارا )

، فاسق و متمرداند .

و كثير منهم ف_سقون

عصيان اكثريت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 20

20 - بسيارى از اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، فاسق و متمرداند .

و كثير منهم ف_سقون

عصيان امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 102 - 5

5 _ سرپيچى امت ها از پذيرش و انجام پاره اى از احكام ، دليل سكوت خداوند از بيان آنها

لاتسئلوا عن اشياء ان تبد لكم تسؤكم . .. قد سألها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كفري

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 3

3 - حق ستيزى و سركشى در برابر پيامبران الهى ، خصيصه حاكم بر جوامع بشرى در طول تاريخ

كلّ ما جاء أُمّة رسولها كذّبوه

عصيان امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 27

27 _ امت هاى گذشته به علّت خطا و نسيان نسبت به تكاليف الهى ، مورد مؤاخذه و عقوبت قرار مى گرفتند .

لا تؤاخذنا ان نسينا او اخطأنا و لا تحمل علينا اصراً كما حملته على الّذين من قبلن

اميرالمؤمنين (ع): . .. و كانت الامم السالفة اذا نسوا ما ذكّروا به فتحت عليهم ابواب العذاب ... و اذا اخطأوا اخذوا بالخطأ و عوقبوا عليه ...

_______________________________

احتجاج طبرسى، ج 1، ص 328 ; نورالثقلين، ج 1، ص 306، ح 1227.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8

- 1

1 - بسيارى از مردم آبادى ها و شهر ها در طول تاريخ ، از فرمان هاى خداوند و رسولان او ، سرباز زدند .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 6

6 _ فسق و عصيانگرى امت هاى گذشته ، ريشه وفادار نماندن آنان به پيمان ها و عهد هاى خويش با خداوند

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله {إن وجدنا . .. } بيانگر علت وفا نكردن امتهاى گذشته به پيمانهاى خويش با پيامبران باشد.

عصيان انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 6

6 _ اگر جن و انس راه طاعت و يا عصيان پيشه كنند، هيچ سود و زيانى به خداوند نمى رساند.

و ربك الغنى ذو الرحمة

عصيان اهل ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 2

2 _ اكثريت ساكنان ايله به گناه صيد ماهى در روز شنبه آلوده شدند .

إذ قالت أمة منهم لم تعظون قوماً

تعبير از تجاوزگران با كلمه {قوما} مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

عصيان اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 31

31 _ بسيارى از اهل كتاب در عصر پيامبر ( ص ) ، مردمى شكننده حدود الهى و از زمره فاسقان

و إن كثيراً من الناس لفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 29 - 1

1 _ فرمان خدا به نبرد با اهل كتاب ، به دليل عدم ايمان آنان به خدا و آخرت و عدم پرهيزشان از محرمات الهى و پايبند نبودن به دين حق

قتلوا الذين لا يؤمنون . .. من الذين أوتوا الكتب

عصيان اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 2 - 3

3 - مردم مكه ، حرمت پيامبر ( ص ) را پاس نداشته ، به ساحت آن حضرت اسائه ادب مى كردند .

و أنت حلّ به_ذا البلد

{حِلّ} نقطه مقابل {حرمت} است; اطلاق آن بر امور حلال، از باب توصيف به مصدر است(مصباح). حلال شمرده شدن پيامبر(ص)، به اين معنا است كه آن حضرت را از حقوق اجتماعى خود در مكه محروم كرده و او را همسان ديگر ساكنان مكه، گرامى نمى داشتند.

عصيان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 2

2 - گروهى از بنى اسرائيل حكم خداوند را پاس نداشتند و تعطيلى روز شنبه را شكستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 3

3 - قساوت قلب بنى اسرائيل ، نتيجه لجاجت ها ، بهانه جويى ها و عصيانگرى هاى آنان بود .

قالوا أتتخذنا هزواً . .. ثم قست قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 24

24 - شكستن پيمان هاى الهى و تمرد از فرمان هاى خدا ، عادت روزمره

بنى اسرائيل است .

و أنتم معرضون

برخى از مفسران برآنند كه جمله {و أنتم معرضون} (شما ]از عهدها و پيمانها [رويگردان هستيد) جمله معترضه است و اشاره به اين معنا دارد كه: بنى اسرائيل نه تنها پيمانهاى ياد شده را شكستند بلكه رويه و عادت آنها چنين است كه به عهدها و پيمانها پايبند نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 12،13

12 - قوم موسى ، على رغم اظهار پذيرش تورات و پيشمانشان بر گوش سپارى به فرمان هاى خدا و موسى ( ع ) ، تمرد كرده و عصيانگر شدند .

قالوا سمعنا و عصينا

13 - قوم موسى ، آشكارا و علنى و بدون هيچ پرده پوشى ، از فرمان هاى تورات و موسى ( ع ) سرپيچى كردند .

قالوا سمعنا و عصينا

بعيد به نظر مى رسد كه قوم موسى در پاسخ به پيروى از فرمانهاى خدا و موسى(ع) - خصوصاً با قرار گرفتن طور بر بالاى سر ايشان - اظهار كنند كه {ما نافرمانى مى كنيم}. بنابراين {قالوا سمعنا و عصينا} بيان مى دارد كه اظهار اطاعت كردند و در عمل نافرمانى كردند، ولى از آن جا كه نافرمانى اينان بسيار علنى و بدون پرده پوشى بوده، گويابه زبان آوردند كه ما عصيان مى كنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 1

1 _ تخلّف و انحراف بنى اسرائيل ، على رغم ارائه آيات روشن و معجزات الهى به آنان

كم اتيناهم من اية بيّنة و من يبدل نعمة اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 11،14،15،32

11 _ كسانى كه فقط يك كف از آب نهر نوشيدند ، از لشكر طرد نشدند ; گر چه منسوب به طالوت نيز نبودند .

فمن شرب منه فليس منّى و من لم يطعمه فانّه منّى ألاّ من اغترف غرفةً بيده

كلمه {الاّ} استثناى از {فمن شرب} است; بنابراين لشكر طالوت به سه گروه تقسيم مى شوند: نوشندگان، آنانكه نچشيدند و كسانى كه تنها مُشتى از آب برگرفتند. حكم گروه اوّل و دوّم روشن است ; ولى گروه سوّم چون آب را چشيده اند، {منّى} صدق نمى كند و به دليل اينكه سيراب نشده اند، {ليس منى} نيز صدق نمى كند.

14 _ بيشتر لشكريان طالوت على رغم منع وى ، از آب نهر نوشيدند و در امتحان الهى موفق نشدند .

فشربوا منه الاّ قليلا

15 _ عدم تغيير عزم طالوت در پيكار با متجاوزان ، على رغم نافرمانى بيشتر لشكريان و طرد آنان از سوى وى

فشربوا منه الاّ قليلا منهم فلمّا جاوَزَه

32 _ ناتوانان از همراهى با طالوت پس از گذشتن از نهر ، همانهايى بودند كه يك كف ، آب نوشيدند .

الاّ من اغترف غرفة بيده . .. قالوا لا طاقة لنا

امام باقر (ع) درباره آيه مزبور فرمود: . .. قال الذين اغترفوا: {لا طاقة لنا اليوم بجالوت} ... .

_______________________________

كافى، ج 8، ص 316، ح 498; نورالثقلين، ج 1، ص 251، ح 996.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 15

15 _ بنى اسرائيل بخش مهمى از دستورات الهى را كنار گذاشته و بدان عمل نكردند .

و نسوا حظاً

مما ذكروا به

بسيارى از مفسران بر آنند كه نسيان در اين آيه به معناى ناديده گرفتن است، چنانچه در {لسان العرب} آمده: {النسيان: الترك}. و مؤيد اين معنا مذمت خداوند از نسيان كنندگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 22 - 1

1 _ تأكيد بنى اسرائيل بر كناره گيرى از نبرد با زورگويان سرزمين مقدس ، على رغم فرمان موسى ( ع )

قالوا يموسى ان فيها قوماً جبارين و إنّا لن ندخلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 10،11

10 _ قوم موسى ( ع ) ، مردمى گستاخ و بى پروا در برابر خداوند

قال رجلان من الذين يخافون

{من الذين يخافون} مى تواند اشاره به اين باشد كه قوم موسى(ع) به جهت نترسيدن از خداوند، فرمان موسى(ع) را اطاعت نكردند.

11 _ گستاخى و بى پروايى قوم موسى ( ع ) در برابر خداوند ، زمينه سرپيچى آنان از فرمان موسى ( ع ) ( ورود به سرزمين مقدس و مبارزه با جباران )

إنّا لن ندخلها . .. قال رجلان من الذين يخافون انعم اللّه عليهما ادخلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 1،3،11

1 _ اصرار و تأكيد بنى اسرائيل بر كناره گيرى از پيكار با زورگويان سرزمين مقدس ، على رغم فرمان موسى ( ع )

قالوا يموسى إنّا لن ندخلها ابداً

3 _ بى اعتنايى قوم موسى ( ع ) به فراخوانى يوشع و كالب براى يارى موسى ( ع ) در مبارزه با جباران

ادخلوا عليهم الباب .

.. قالوا يموسى إنّا لن ندخلها

بنى اسرائيل پس از شنيدن سخنان يوشع و كالب، حضرت موسى(ع) را مخاطب قرار دادند تا بى اعتنايى و بى توجهى خود را به دعوت آن دو نفر اعلام كرده باشند.

11 _ بنى اسرائيل ، با اعلام كناره گيرى از نبرد ، خواستار معجزه موسى ( ع ) و امداد خاص الهى براى فتح سرزمين مقدس

فاذهب انت و ربك فقتلا

امدادهاى الهى و معجزات موسى(ع) براى نابودى فرعونيان در حضور بنى اسرائيل، مى تواند مؤيد اين احتمال باشد كه مراد از {اذهب . ..}، توقع و درخواست امداد خداوند و معجزه موسى(ع) براى نابودى جباران است، به گونه اى كه نياز به جهاد و مبارزه نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 3،10،12

3 _ شكايت موسى ( ع ) به پيشگاه پروردگار ، از تمرد بنى اسرائيل در مبارزه با جباران

قال رب انى لااملك الا نفسى و اخى

10 _ بنى اسرائيل ، قومى فاسق به خاطر لجاجت و تمردشان در برابر فرامين موسى ( ع )

و بين القوم الفسقين

12 _ تمرد و گناه بنى اسرائيل ، موجب نفرين موسى ( ع ) بر آنان

فافرق بيننا و بين القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 4،5،12،14،15،16،17،18

4 _ سرگردانى قوم موسى ( ع ) در بيابان ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى آن از فرمان موسى ( ع )

إنّا لن ندخلها . .. يتيهون فى الارض

5 _ زمان سرپيچى قوم موسى ( ع ) از فرمان وى ، سرآغاز سرگردانى چهل

ساله آنان و محروميت از تسلط بر قدس

إنّا لن ندخلها . .. اربعين سنة يتيهون فى الارض

12 _ پرهيز از تأسف و اندوه بر گناهكاران بنى اسرائيل ، فرمان خداوند به موسى ( ع )

فلاتأس على القوم الفسقين

14 _ قوم موسى ، مردمانى فاسق و نافرمان

إنّا لن ندخلها . .. فلاتأس على القوم الفسقين

15 _ لجاجت قوم موسى در برابر فرمان هاى وى ، نشانه فسق آنان

إنّا لن ندخلها . .. فلاتأس على القوم الفسقين

16 _ رأفت و مهربانى موسى ( ع ) نسبت به قوم خود ، على رغم نافرمانى و گناه آنان

فلاتأس على القوم الفسقين

{فلاتأس} از ماده {اسى} به معناى حزن و اندوه است. بر حذر داشتن موسى(ع) از تأسف بر بنى اسرائيل، دلالت بر وقوع تأسف و يا انتظار وقوع آن دارد و در هر حال، نشانه عطوفت موسى(ع) نسبت به آنان است.

17 _ سرگردانى قوم موسى در سرزمينى به مساحت چهار فرسخ در مدت چهل سال ، تاوان نافرمانى آنان در برابر موسى ( ع )

ادخلوا الارض المقدسة . .. قال فانها محرمة عليهم اربعين سنة يتيهون فى الارض

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: فلما ابوا ان يدخلوها حرمها اللّه عليهم فناهوا فى اربع فراسخ اربعين سنة . .. .

_______________________________

اختصاص منصوب به شيخ مفيد، ص 265; تفسير برهان، ج 1، ص 456، ح 1.

18 _ سرگردانى بنى اسرائيل در پى سرپيچى از فرمان موسى ( ع ) با چرخيدن زمين به هنگام سفر شبانه آنان و بازگردانده شدن به محل سكونت اوليه خويش

قال فانها محرمة عليهم اربعين سنة يتيهون فى الارض

از امام صادق(ع) در بيان كيفيت سرگردانى بنى

اسرائيل روايت شده: . .. اذا كان العشاء و اخذوا فى الرحيل ... اذا ارتحلوا و استوت بهم الارض قال اللّه للارض ديرى بهم فلايزالوا كذلك ... فاذا اصبحوا اذا ابنيتهم و منازلهم التى كانوا فيها بالامس ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 305، ح 74; نورالثقلين، ج 1، ص 608، ح 116.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 13

13 _ مردم ايله ( گروهى از بنى اسرائيل ) ، مورد لعن حضرت داود ، به دليل عصيان در برابر خدا درباره شنبه

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: اما داود فلعن اهل ايلة لما اعتدوا فى سبتهم . .. .

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 609; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 7

7 _ بنى اسرائيل مردمانى آلوده به منكرات و گستاخ در برابر منهيات و محرمات دين

كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه

بدان احتمال كه {لايتناهون} به معناى {لاينتهون} باشد يعنى بنى اسرائيل دست از كار زشت بر نمى داشتند و به نهيبها و هشدارها ترتيب اثر نمى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 16

16 _ جاودانگى عذاب بنى اسرائيل به خاطر عصيان گرى ، تجاوزپيشگى ، ترك نهى از منكر ، و پذيرش ولايت كافران

ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون. كانوا لايتناهون ... و فى العذاب هم خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- اعراف - 7 - 160 - 27،29،30

27 _ قوم موسى با بهره گيرى از خوراكى هاى ناپاك از دستور خداوند سرپيچى كردند .

كلوا من طيبت ما رزقنكم و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

چنانچه اطلاق ستمگرى بر قوم موسى (كانوا أنفسهم يظلمون) در ارتباط با جمله {كلوا من طيبت . .. } بيان شده باشد، مراد از ستمگرى آنان، استفاده از خوراكيهاى حرام و ناپاك است ; ولى چنانچه جمله {و ما ظلمونا و لكن ... } در ارتباط با نعمتهاى متعددى باشد كه در آيه مطرح شده، مراد از ستمگرى ايشان، ناسپاسى در برابر آن نعمتهاست. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

29 _ قوم موسى با ناسپاسى و تخلف از دستورات خداوند هيچ زيانى را متوجه ساحت قدس او نكردند .

و ما ظلمونا

30 _ ناسپاسى قوم موسى و تمرد ايشان از فرمان هاى خدا ، ستمى بود كه آنان بر خود روا داشتند .

و قطّعنهم . .. و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 4 - 4،5

4- هشدار خداوند به بنى اسرائيل به خاطر سركشى و برترى طلبى بزرگ آنان

و قضينا إلى بنى إسرءيل . .. و لتعلنّ علوًّا كبيرًا

مراد از {لتعلنّ} به قرينه {لتفسدنّ فى الأرض} و نيز به قرينه آيه بعد _ كه در آن عكس العمل خداوند با اين عمل بنى اسرائيل بيان شده است _ برترى طلبى است و نه برترى يافتن اجتماعى.

5- پيشگويى تورات درباره سركشى بزرگ و برترى جويى حتمى بنى اسرائيل در زمين

و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب

. .. و لتعلنّ علوًّا كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 7 - 13

13- دومين هجوم نيرو هاى فاتح مسجدالاقصى بر بنى اسرائيل فسادگر و سركش ، هجومى توفنده و ويرانگر

و ليتبّروا ما علوًّا تتبيرًا

{تتبير} به معناى اهلاك است و آوردن مفعول مطلق (تتبيرا) _ كه براى تأكيد است _ إشعار به سختى هجوم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 91 - 1

1 - بنى اسرائيل از پذيرش فرمان هاى هارون و توبه از گوساله پرستى ، سرباز زدند .

فاتّبعونى و أطيعوا أمرى . .. قالوا لن نبرح عليه ع_كفين

{لن نبرح}; يعنى، {لانزال} (پايدار مى مانيم) و {عاكف} به كسى گفته مى شود كه به چيزى توجه كرده و خود را به تعظيم آن وادار سازد (مفردات راغب).

عصيان پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 1

1_ پسر نوح ، دعوت او را ( گرايش به توحيد و . . . ) نپذيرفت و از سوار$ شدن بر كشتى امتناع كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين. قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

شدن بر كشتى امتناع كرد.

عصيان جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 16

16 - جنّيان ، موجوداتى مختار و توانمند بر سرپيچى از فرمان خداوند

و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه

عصيان جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 6

6 _

اگر جن و انس راه طاعت و يا عصيان پيشه كنند، هيچ سود و زيانى به خداوند نمى رساند.

و ربك الغنى ذو الرحمة

عصيان جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 21 - 5

5 - بى باكى در برابر خدا و سركشى در مقابل وحى ، ويژگى دوزخيان

لايستوى أصح_ب النار و . .. لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل لرأيته خ_شعًا

با استفاده از ارتباط اين آيه و آيه قبل، و تعريضى كه اين آيه نسبت به تأثيرناپذيران از آيات وحى دارد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

عصيان حاكمان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 13

13_ تكبر ، سركشى و لجاجت سران قوم عاد ، مايه انكار رسالت هود ( ع ) از سوى آنان و نپذيرفتن تعاليم او

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

عصيان حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 5

5 _ حرمت روى برتافتن از حكم رسول خدا در نبرد با دشمنان دين

أطيعوا اللّه و رسوله و لا تولوا عنه و أنتم تسمعون

با توجه به اينكه آيات پيشين اين بخش از سوره درباره جنگ و مبارزه با دشمنان دين است، مصداق مورد نظر از جمله {أطيعوا} و {لاتولوا عنه} روى برتافتن از فرمانهاى آن حضرت در مبارزه و نبرد با دشمنان دين است.

عصيان حق ناپذيران مكّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 -

19

19- حق ناپذيران مكه در برابر انذار و بيم خداوند ، نه تنها تسليم نشدند ; بلكه جز سركشى و طغيان بيشتر ، چيزى بر آنها افزوده نشد .

و نخوّفهم فما يزيدهم إلاّ طغي_نًا

هر چند ضمير {هم} به {الناس} برمى گردد و شامل همه مردم مى شود، ولى به قرينه و {و ما يزيدهم} مى توان استفاده كرد كه مرجع {هم} انسانهايى اند كه اصل طغيان در وجودشان هست و با مواعظ الهى تشديد مى شود.

عصيان حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 2

2 - آدم ( ع ) و حوا با نافرمانى خداوند ، شايستگى خويش را براى سكونت در بهشت نخستين از دست دادند .

فأخرجهما مما كانا فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 1

1 - خداوند ، پس از نافرمانى آدم ( ع ) و حوا ، از آنان خواست تا از بهشت خارج شوند .

قلنا اهبطوا منها

درباره دليل تكرار جمله {قلنا اهبطوا} (آمدنش در اين آيه و آيه 36) چند نظر ايراد شده است. نبودن واو و ديگر حروف عطف در آيه مورد بحث، اين نظر را تقويت مى كند كه: {قلنا اهبطوا} در آيه فوق، تأكيد جمله {قلنا اهبطوا} در آيه 36 است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 16،17

16 _ آدم و حوا، على رغم هشدار شديد خداوند به دشمنى شيطان با آنان، سخنان وى را پذيرفتند.

فدليهما بغرور فلما ذاقا الشجرة

17 _ آدم و همسرش به سبب ناديده

گرفتن نهى و هشدار خداوند، مورد توبيخ او قرار گرفتند.

و ناديهما ربهما ألم أنهكما . .. و أقل لكما إن الشيطن لكما عدو مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 11

11 _ نهايت تذلل و تضرع آدم و حوا در پيشگاه خدا، پس از توجه به خطاى خويش

ربنا ظلمنا . .. لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 10

10 _ عن أبى عبدالله(ع) (فى قصة آدم و حوا): . .. قال الله لهما: اهبطا من سماواتى إلى الأرض فإنه لا يجاورنى فى جنتى عاص و لا فى سماواتى ... .

از امام صادق(ع) (ضمن بيان داستان آدم و حوا) روايت شده است: خداوند به آدم و حوا فرمود: از آسمانهاى من به زمين پائين رويد ; زيرا گنهكار نه در بهشت و نه در آسمانهايم در حريم من قرار نمى گيرد . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 1

1 - آدم و حوا ( ع ) ، با وسوسه شيطان از درخت ممنوع شده تناول كردند .

فوسوس إليه الشيط_ن . .. فأكلا منها

عصيان در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 12

12 _ مسلمانان داراى زمينه هايى براى تخلف از دستور خمس و رساندنش به صاحبان آن

و اعلموا أنما غنمتم من شىء . .. إن كنتم ءامنتم

از اينكه پرداخت خمس نشانه ايمان به خدا و آيات او دانسته شده و به

اين وسيله مورد تأكيد قرار گرفته، برداشت فوق به دست مى آيد.

عصيان شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 82 - 9

9- امكان تمرد و سرپيچى شياطين از فرمان هاى خداوند و نياز فرمان برى آنها به نظارت و مراقبت الهى

و كنّا لهم ح_فظين

اين كه خداوند مراقبت هميشگى خود را نسبت به شياطين يادآور مى شود، مى رساند كه آنان موجوداتى سركش اند و نياز به مراقبت دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 7 - 3،5

3 - شيطان ها ، موجوداتى متمرد از فرمان خدا و به دور از هرگونه خير و نيكى اند .

من كلّ شيط_ن مارد

{مارد}; يعنى، كسى كه در وجودش اطاعت و فرمانبرى و خير و نيكى نباشد. ازاين رو به درخت بى برگ (كه برگ هاى آن ريخته باشد) گفته مى شود: {شجر أمرد}.

5 - شيطان هاى متمرد و به دور از خير ، متعدد و بسياراند .

من كلّ شيط_ن مارد

عصيان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 6

6- شيطان ، موجودى بسيار نافرمان در برابر خداوند و ناسپاس و قدرناشناس دربرابر نعمت ها و رحمت واسعه او است .

إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

{عصىّ} براى مبالغه به كار مى رود (مصباح).

عصيان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 2

2- خداوند از جبهه مظلومانِ حق طلب در برابر سركشى ظالمان حق ستيز ، دفاع و حمايت مى كند .

و قال الذين كفروا

. .. لنخرجنّكم من أرضنا... فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

عصيان علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 27

27 _ عدم پايبندى سران و عالمان يهود به احكام تورات

يحرفون الكلم من بعد مواضعه

عصيان فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 26

26 _ فاسقان ، رويگردان از احكام الهى و بى اعتنا به داورى هاى پيامبر ( ص )

فان تولوا . .. و إن كثيراً من الناس لفسقون

عصيان فرزندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 5

5 - به وجود آمدن فرزندان كافر و تبه كار در جامعه ، فلسفه نفرين نوح ( ع ) عليه قوم كافر و گمراه گر خويش

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

عصيان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 15

15 _ سرپيچى فرعون و درباريانش از پذيرش رسالت موسى ، پيامد آلودگى آنان به فساد و تبهكارى بود .

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

برداشت فوق بر اين اساس است كه عنوان {مفسدين} بر فرعونيان، اشاره به علت تكذيب داشته باشد. يعنى چون مردمى مفسد بودند، رسالت موسى را انكار كردند و آيات الهى را دروغ پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 1،4،8

1 _ خداوند ، فرعون را به خاطر نافرمانى ها و فسادانگيزيهايش تا لحظه مرگ ، مورد ملامت و سرزنش قرار داد .

حتى إذا

أدركه الغرق قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى . .. ءالئن

4 _ فرعون ، تا لحظه مرگ نسبت به اوامر و دستور هاى خداوند ، عاصى و نافرمان بود .

ءالئن و قد عصيت قبل

8 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است كه فرمود : { . . . قال [ جبرئيل ] يا محمد لما أغرق اللّه فرعون { قال آمنت أنه لا اله إلا الذى آمنت به بنواسرائيل و أنا من المسلمين } فأخذت حمأة فوضعت ها فى فيه ثم قلت له : { آلئن و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين } و عملت ذلك من غير أمر اللّه خفت أن تلحقه الرحمة من اللّه عز و جل و يعذبنى اللّه على ما فعلت فلما كان الآن و أمرنى اللّه عزّ و جل أن اؤدى إليك ما قلته أنا لفرعون امنت و علمت أن ذلك كان للّه تعالى رضاً . . . ;

. .. جبرئيل گفت: اى محمد! هنگامى كه خدا فرعون را غرق كرد، فرعون گفت: ايمان آوردم كه خدايى نيست به جز خدايى كه بنى اسرائيل به او ايمان دارند و من از تسليم شدگانم. پس من قطعه اى از لجن برداشتم و در دهان او گذاشتم و گفتم اكنون؟! در حالى كه قبلا عصيان كردى و از مفسدان بودى. و اين كار را بدون فرمان خدا انجام دادم ; ترسيدم رحمت خدا به او برسد و خدا مرا براى اين كار عذاب كند. پس چون اين لحظه فرارسيد و خداوند فرمان داد آنچه را من به فرعون گفتم به شما برسانم، ايمن شدم و دانستم

كه آن كار مورد رضاى خدا بوده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 24 - 1

1 - فرعون ، مردى طغيان گر و سركش در برابر خداوند بود .

اذهب إلى فرعون إنّه طغى

مراد از {طغيان فرعون} به قرينه رسالت موسى(ع)، سركشى او در برابر خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 1

1 - عصيان و سرپيچى فرعون ، در برابر دعوت رسول الهى ( موسى ( ع ) )

فعصى فرعون الرسول

عصيان فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 15

15 _ سرپيچى فرعون و درباريانش از پذيرش رسالت موسى ، پيامد آلودگى آنان به فساد و تبهكارى بود .

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

برداشت فوق بر اين اساس است كه عنوان {مفسدين} بر فرعونيان، اشاره به علت تكذيب داشته باشد. يعنى چون مردمى مفسد بودند، رسالت موسى را انكار كردند و آيات الهى را دروغ پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1،3

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از فرمان هاى پيامبران خود سرپيچى كردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

عصيان قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 33

33 _ هابيل

و قابيل ، مأمور به قربانى كردن براى خدا در پى مخالفت قابيل در مورد فرمان خدا به انتصاب هابيل به وصايت حضرت آدم ( ع ) و دريافت اسم اعظم خداوند

اذ قربا قرباناً

از امام صادق(ع) روايت شده: . .. ان اللّه تبارك و تعالى اوحى الى آدم ان يدفع الوصية و اسم اللّه الاعظم الى هابيل و كان قابيل اكبر منه فبلغ ذلك قابيل فغضب فقال: انا اولى بالكرامة و الوصية فامرهما ان يقربا قرباناً بوحى من اللّه اليه ففعلا ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 312، ح 83; نورالثقلين، ج 1، ص 610، ح 125.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 10

10 _ بى اعتنايى قابيل به هشدار ها و اندرز هاى برادرش هابيل

انى اخاف اللّه رب العلمين انى اريد . .. فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

عصيان قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 1

1 _ قوم ابراهيم به جاى تسليم در برابر توحيد مستدل او، به احتجاج با او پرداختند.

و ما أنا من المشركين. و حاجه قومه

عصيان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 2،3،4

2_ قوم ثمود ، ربوبيت خداوند را انكار كردند و از فرمانش سرپيچى نمودند .

ألا إن ثمودا كفروا ربهم

چون {ربهم} بدون واسطه حرف {باء} مفعول براى {كفروا} قرار گرفته است، مى توان گفت در {كفروا} معناى عصيان و نافرمانى اشراب شده است; يعنى: عصوا ربهم كافرين به.

3_ سرپيچى قوم ثمود از فرمان هاى

خداوند ، موجب گرفتارى آنان به عذاب استيصال شد .

كأن لم يغنوا فيها ألا إن ثمودا كفروا ربهم

4_ قوم ثمود بر اثر نافرمانى خداوند ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لثمود

توضيحِ كلمه {بُعداً} در آيه 60 ذيل برداشت شماره 5 آورده شد.

عصيان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 5

5_ اكثريت قاطع قوم عاد ، با رسولان الهى مخالفت كرده و از پذيرش رسالت و پيام هاى آنان سرپيچى كردند .

و تلك عاد . .. و عصوا رسله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 2،5

2_ قوم عاد ، ربوبيت خدا را انكار كرده و از فرمانش سرپيچى كردند .

ألا إن عادًا كفروا ربهم

چون {ربهم} بدون واسطه حرف {باء} مفعول براى {كفروا} قرار گرفته است ، مى توان گفت: در {كفروا} معناى عصيان و نافرمانى اشراب شده است; يعنى: عصوا ربهم كافرين به.

5_ قوم عاد ، بر اثر كفر و نافرمانى خدا و پيامبران ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

{بُعداً} (هلاك گشتن يا دور شدن) مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) است: ألا ليبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا كه قوم عاد به هلاكت رسيدند و از رحمت او محروم شدند مى توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دورى از رحمت او در آن سراست و نيز محتمل است {ألا بُعدًا ...} _ چنان چه زمخشرى گفته _ بيانگر استحقاق دورى و هلاكت باشد; يعنى، [قوم عاد هلاك

گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانيد آنان مستحق آن كيفر و سزاور چنين عقوبتى بودند.

عصيان قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 1

1 _ خداوند قوم لوط را به سبب مخالفتشان با لوط و استمرارشان بر عمل شنيع لواط به هلاكت رساند .

فانجينه و أهله إلا امرأته كانت من الغبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1،3

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از فرمان هاى پيامبران خود سرپيچى كردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

عصيان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 1

1 _ حضرت نوح ( ع ) حجت را بر قومش تمام كرده و آنان بى هيچ دليلى از او رو گردانيده و از پذيرش دعوتش سر باز مى زدند .

فإن توليتم فما سألتكم من أجر

اين آيه ادامه آيه قبل است كه براى بيان تحدى حضرت نوح (ع) و تمام كردن حجت خود بر قومش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 1،3

1 - قوم نوح ، از فرمان هاى آن حضرت سرپيچى مى كردند .

قال نوح ربّ إنّهم عصونى

3 - قوم نوح ، مردمى عصيانگر و حق ناپذير

قال نوح ربّ إنّهم عصونى

برداشت ياد

شده، با توجه به اين نكته است كه شكوائيه نوح(ع) از عصيان قوم خود، پس از دعوت و موعظه طولانى آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 6

6 - قوم نوح ، مردمى كافر و تبه كار بودند

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

تداوم حيات قوم نوح، موجب تولد فرزندان كافر و تبه كارى مى شد. از اين نكته استفاده مى شود كه خود آنان نيز چنين بودند.

عصيان كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 4 - 3

3 _ رويگردانى و تأثيرناپذيرى كافران از هر گونه معجزه الهى

و ما تأتيهم من ءاية من ءايت ربهم إلا كانوا عنها معرضين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 11

11 _ دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) در برابر مخالفت ها و نافرمانى هاى كافران

و كفى به بذنوب عباده خبيرًا

يادآورى آگاهى همه جانبه خداوند بر گناهان بندگان، مى تواند براى دلدارى به پيامبر(ص) باشد; چنان كه مى تواند تهديدى براى كافران ستيزه جو نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 3

3 - فراخوانده شدن كافران و مشركان به سجده و خضوع در برابر خداوند در دنيا و امتناع آنان از اين كار

و قد كانوا يدعون إلى السجود و هم س_لمون

عصيان كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 2 - 2

2 - سركشى ، تكبر ، ستيزه جويى و

حق ناپذيرى ، از اوصاف كافران صدراسلام

بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق

عصيان كافران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 2

2 _ كافران قوم ثمود با پى كردن ناقه صالح ، فرمان خداوند را سرپيچى كردند و مردمى متجاوز شناخته شدند .

فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم

مراد از {أمر ربهم} همان است كه در آيه 73 مطرح شده بود يعنى: زيان نرساندن به ناقه و آزادگذارى آن براى چريدن.

عصيان مجاهدان احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 14

14 _ حلم خداوند در برابر نافرمانى و لغزش پيكارگران احد ( پشت كردن به ميدان كارزار )

انّ الّذين تولّوا . . انّ اللّه غفور حليم

عصيان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 60 - 7

7 _ مشركان صدراسلام ، به دليل اين كه پيامبر ( ص ) آنان را به سجده در برابر خداى رحمان فرمان داد ، از سجده امتناع كردند .

قالوا و ما الرحم_ن أنسجد لما تأمرنا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {ما} در {لما تأمرنا} مصدريه و {لام} تعليليه باشد; يعنى، آيا به خاطر فرمان تو ما سجده كنيم؟ هرگز چنين نخواهيم كرد! گفتنى است همزه در {أنسجد} استفهاميه و براى انكار و امتناع است.

عصيان مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 30

30 _ توجه رهبران دينى به پليدى و ناپاكى گروه بسيارى از مردم ،

مانع حزن و اندوه آنان بر سرپيچى برخى از مردم از دين و احكام آن

فان تولوا . .. و إن كثيراً من الناس لفسقون

چنانچه هدف از جمله {فاعلم . ..}، بازدارى زايد پيامبر(ص) از حزن و اندوه باشد، مى توان جمله {ان كثيراً} را بيانگر علت آن دانست ; يعنى اى پيامبر(ص) بسيارى از مردم فاسقند و خداوند هدايت آنان را اراده نكرده است. بنابراين بر رويگردانى آنان از دين و احكام آن محزون مباش.

عصيان مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 11

11 - نافرمانى مسلمانان و ناديده گرفتن حرمت آميزش در شب هاى رمضان ، از زمينه هاى نسخ آن حكم بود .

أحل لكم . .. علم اللّه أنكم كنتم تختانون أنفسكم فتاب عليكم و عفا عنكم

جمله {علم اللّه . ..} نيز همانند {هن لباس لكم ...} بيان حكمت و دليل جعل حليت آميزش در شبهاى ماه رمضان (أحل لكم ...) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 5

5 _ اِخبار غيبى خداى تعالى از برنامه هاى توطئه آميز و مخفيانه مسلمانان متخلف

فاذا برزوا من عندك بيّت طائفة منهم غير الذى تقول

عصيان مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 7

7 - بسيارى از مسلمانان صدر اسلام به حرمت آميزش در شب هاى ماه رمضان اعتنا نكرده و نافرمانى مى كردند .

علم اللّه أنكم كنتم تختانون أنفسكم

بديهى است كه همه مسلمانان مرتكب خلاف نشدند. بنابراين، مخاطب قرار دادن همه آنان با

جمله {كنتم تختانون ...} گوياى اين است كه تعداد متخلفان اندك نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 64 - 7

7 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام از پيروى پيامبر ( ص ) سرپيچى مى كردند .

و من اتبعك من المؤمنين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من} در {من المؤمنين} براى تبعيض باشد. بر اين مبنا مراد از {المؤمنين} مدعيان ايمان است كه شامل مؤمنان واقعى و غير واقعى خواهد شد.

عصيان مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 67 - 8

8 _ يهود و نصارا ، منحرف از حق ، عصيانگر در برابر خدا و مشرك

و لكن كان حنيفاً مسلماً و ما كان من المشركين

بنابراينكه جمله {و لكن كان . .. }، تعريضى به يهوديان و نصارا باشد.

عصيان مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 15

15- دلدارى به پيامبر ( ص ) در مورد معارضه مشركان با تعاليم قرآن ، از طريق بيان نمونه هاى تاريخى تمرّد از فرمان خداوند

و إذ قلنا للمل_ئكة . .. إلاّ إبليس قال ءأسجد لمن خلقت طينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 3

3 - فراخوانده شدن كافران و مشركان به سجده و خضوع در برابر خداوند در دنيا و امتناع آنان از اين كار

و قد كانوا يدعون إلى السجود و هم س_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 -

14

14 - پيامبر ( ص ) و قرآن ، برهانى روشن بر لزوم دست كشيدن اهل كتاب و مشركان از كفر و شرك خويش

حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

عصيان مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 43 - 1

1 _ برخى از مشركان با اينكه از نزديك ، ناظر اعمال و رفتار پيامبر اكرم ( ص ) بودند ، از تبعيت او سر باز زده ، تكذيبش مى كردند .

و منهم من ينظر إليك . .. و لو كانوا لا يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 60 - 2،7

2 _ مشركان صدراسلام ، از سجده در برابر خداى رحمان ، امتناع مى كردند .

و إذا قيل لهم اسجدوا للرحم_ن قالوا و ما الرحم_ن

7 _ مشركان صدراسلام ، به دليل اين كه پيامبر ( ص ) آنان را به سجده در برابر خداى رحمان فرمان داد ، از سجده امتناع كردند .

قالوا و ما الرحم_ن أنسجد لما تأمرنا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {ما} در {لما تأمرنا} مصدريه و {لام} تعليليه باشد; يعنى، آيا به خاطر فرمان تو ما سجده كنيم؟ هرگز چنين نخواهيم كرد! گفتنى است همزه در {أنسجد} استفهاميه و براى انكار و امتناع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 2،3

2 - سرپيچى مشركان صدراسلام ، از پذيرش دعوت پيامبر ( ص ) و ايمان آوردن به يگانگى خداوند

و ما لكم لاتؤمنون باللّه و الرسول يدعوكم لتؤمنوا

بربّكم

خطاب در آيه شريفه، متوجه كافران شرك پيشه صدراسلام است.

3 - نكوهش مشركان صدراسلام از سوى خداوند ، به خاطر موضع گيرى مخالفت آميزشان در برابر دعوت پيامبر ( ص ) و سرباز زدن از پذيرش ايمان به خدا

و ما لكم لاتؤمنون باللّه و الرسول يدعوكم لتؤمنوا بربّكم

عصيان مشركان مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 6

6 - اهل كتاب و مشركانى كه اسلام را نپذيرفتند ، كسانى بودند كه از پذيرش هر برهان روشنى سرباز مى زدند .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

در برداشت ياد شده، {منفكّين} به معناى {منفكّين عن الكفر} دانسته شده است. {تأتيهم البيّنة} _ به تقدير {أن} مصدريه _ با {اتيان البيّنة} مرادف است و عبارت {حتّى اتيان البيّنة} را مى توان به معناى {حتّى وقت اتيان البيّنة} يا {حتّى باتيان البيّنة} دانست. در اين صورت، تقدير كلام چنين مى شود: {لم يكن ... منفكّين فى وقت من الأوقات حتّى وقت اتيان البيّنة} يا {لم يكن ... منفكّين بأىّ طريق حتّى باتيان البيّنة}.

عصيان مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 13

13 _ تكذيب كنندگان پيامبران ، مردمى مستكبر و سركش بوده اند .

عذاب الخزى

{خزى} به معناى خوارى و ذلت است، اضافه {عذاب} به {خزى} از باب اضافه موصوف به صفت مى باشد. توصيف عذاب به خزى مى تواند اشاره به اين حقيقت باشد كه خداوند، عذاب استيصال را در ازاى وضعيت روحى و عملكرد عذاب شوندگان، مقرر كرده است و چون تكذيب گران پيامبران،

مردمانى مستكبر و سركش بودند، خداوند آنان را گرفتار عذابى كرد كه آنان را بشكند و به ذلت بكشاند.

عصيان مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 48 - 1

1 - سرپيچى تكذيب گران روز جزا ، از فرمان ركوع و فروتنى در مقابل خداوند

و إذا قيل لهم اركعوا لايركعون

عصيان منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 4

4 _ بى اعتنايى منافقان به دعوت پيامبر ( ص ) و يا برخى مسلمانان ، براى حضور در پيكار عليه كافران

و قيل لهم تعالوا قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

مراد از منافقان در برداشت فوق، كسانى هستند كه نفاق آنان پس از دعوت براى نبرد و نپذيرفتن آن مشخّص شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 47 - 6،7

6 - نافرمانى و روى گردانى از خدا و رسول او و برخلاف قول و قرار خود عمل كردن ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان است .

و يقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ يتولّى فريق منهم من بعد ذلك

7 - آن دسته از منافقانى كه پس از اظهار ايمان و فرمان برى ، از خدا و رسول او ، روى برتافته و نافرمانى كردند ، ايمان نداشتند .

و يقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ يتولّى فريق منهم من بعد ذلك و ما أُول_ئك بالمؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 2

2 - دشمنى منافقان و مخالفت و نافرمانى

آنان با خدا و پيامبراكرم ( ص )

إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله

از ارتباط آيه شريفه با آيات قبل، به دست مى آيد كه مراد از {الذين يحادّون} و يا يكى از مصاديق مورد نظر آن، منافقان مى باشد.

عصيان منافقان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 47 - 5

5 - دسته اى از منافقان صدراسلام ، على رغم اظهارات أكيدشان مبنى بر فرمان برى ايمان داشتن به خدا و رسول او ، از ايشان روى برتافته و نافرمانى كردند .

و يقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ يتولّى فريق منهم من بعد ذلك

عصيان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 3

3 - هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به لغزش و نافرمانى كردن به خاطر دلبستگى و وابستگى به مال و فرزند

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

عصيان نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 13

13 - { عن صالح بن ميثم قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) : ما كان علم نوح ( ع ) حين دعا قومه إنّهم لايلدوا إلاّ فاجرًا كفارًا فقال : أما سمعتَ قولَ اللّه لنوح : { إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن } ;

صالح بن ميثم گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: نوح(ع) هنگامى كه قوم خود را دعوت مى كرد از كجا آگاه بود كه اولاد آن قوم، غير از بدكار و كافر به دنيا نمى آيند; امام فرمود: آيا سخن

خداوند را به نوح نشنيده اى كه فرمود: (إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن)}.

عصيان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 13

13 - قوم موسى در برابر نعمت هاى الهى ، مردمى ناسپاس بودند .

ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {ما ظلمونا و لكن . ..} در ارتباط با فرازهايى كه بيانگر نعمتهاى الهى است، لحاظ شود.

عصيان و استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 132 - 4

4 _ رباخوارى ، عصيان و طغيان بر خدا و رسول ( ص ) است .

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اطيعوا اللّه و الرّسول

عصيان يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 67 - 8

8 _ يهود و نصارا ، منحرف از حق ، عصيانگر در برابر خدا و مشرك

و لكن كان حنيفاً مسلماً و ما كان من المشركين

بنابراينكه جمله {و لكن كان . .. }، تعريضى به يهوديان و نصارا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 12

12 _ عصيان يهود و تعدّى و تجاوز مستمر آنان ، موجب ذلت ، درماندگى و گرفتارى آنان به غضب الهى

ضربت عليهم الذّلّة . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

بنابر اينكه {ذلك بما عصوا}، اشاره به ذلّت و . .. باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46

- 5

5 _ نافرمانى آگاهانه پس از دريافت و شنيدن سخنان پيامبر ( ص ) ، عكس العمل يهود در برابر آن حضرت

من الذيين هادوا . .. و يقولون سمعنا و عصينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 5

5 _ تسليم نبودن يهود در برابر خدا ، دليل رويگردانى آنان از احكام تورات

ثم يتولون من بعد ذلك . .. يحكم بها النبيون الذين اسلموا

{الذين اسلموا} بيان علتى است براى {يحكم بها النبيون} يعنى انبيا چون تسليم خدا بودند، بر اساس تورات حكم مى كردند. بيان اين حقيقت پس از {ثم يتولون من بعد ذلك}، اشاره به ريشه تمرد يهوديان عصر پيامبر(ص) از احكام تورات دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 8

8 _ گروهى از يهوديان ، رويگردان از پذيرش قانون قصاص و برابرى آن نسبت به تمامى يهوديان

و كيف يحكمونك و عندهم التورية . .. و كتبنا عليهم فيها ان النفس بالنفس

مطرح ساختن قانون قصاص پس از بيان اعراض يهود از حكم تورات، حاكى از آن است كه احكامى كه آنان نپذيرفتند، قانون قصاص و برابرى آن نسبت به همه افراد بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 59 - 6

6 _ پندار غلبه بر خدا با كفرورزى و تمرّد از دستورات او و شكستن پيمان هاى پيامبر ( ص ) ، پندار يهوديان كفرپيشه و انديشه اى ناصواب

و لايحسبن الذين كفروا سبقوا

چنانچه در آيه 56 گذشت، مشهور مفسران برآنند كه مراد از نقض كنندگان

پيمان در اين بخش از آيات، يهوديان هستند. بنابراين يهوديان مصداق مورد نظر از {الذين كفروا} هستند.

عصيان يهود ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 2،16

2 _ يهوديان ساكن در آبادى ايله واقع در ساحل درياى سرخ ، حكم تعطيلى روز شنبه را با ماهيگيرى در آن روز نقص مى كردند .

و سئلهم عن القرية التى كانت حاضرة البحر إذ يعدون . .. إذ تأتيهم حيتانهم

{ال} در {البحر} عهد ذهنى است و چنانچه مفسران گفته اند اشاره به درياى سرخ دارد. مراد از {القرية}، بنابر آنچه ميان اهل تفسير معروف است، آبادى ايله (شهرى بين شام و مصر) مى باشد.

16 _ خداوند يهوديان ايله را به آزمونى مبتلا كرد كه عدم موفقيّت در آن ، ايشان را به انحراف و تمرد هميشگى مى كشانيد .

كذلك نبلوهم بما كانوا يفسقون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ما} در {بما كانوا} موصول اسمى باشد ; يعنى: {بالذى كانوا يفسقون به}. (به چيزى آنان را آزموديم كه موجب فسق ايشان مى شد). بديهى است تحقق اين معنا ناشى از شكست آنان در آزمون خواهد بود.

عوامل ترس از عصيان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 3

3- احاطه كامل خداوند بر انسان ، مقتضى ترس از نافرمانى اوست .

و ما نرسل بالأي_ت إلاّ تخويفًا . .. إن ربّك أحاط بالناس ... و نخوّفهم

عوامل عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 9

9 _ حسادت و تجاوز

، عامل مخالفت اهل كتاب ( يهود و نصارا ) با دين مورد پذيرش خدا

و ما اختلف الذين اوتوا الكتاب . .. بغياً بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 3

3 _ تجاوز از حدود الهى ، نافرمانى خدا و رسول است .

و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده

برداشت فوق بر اين اساس است كه عطف جمله {يتعدّ حدوده} بر جمله {يعص اللّه و رسوله}، عطف تفسيرى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 15

15 _ سرپيچى فرعون و درباريانش از پذيرش رسالت موسى ، پيامد آلودگى آنان به فساد و تبهكارى بود .

فظلموا بها فانظر كيف كان عقبة المفسدين

برداشت فوق بر اين اساس است كه عنوان {مفسدين} بر فرعونيان، اشاره به علت تكذيب داشته باشد. يعنى چون مردمى مفسد بودند، رسالت موسى را انكار كردند و آيات الهى را دروغ پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 47 - 5

5 - بى توجهى به روز قيامت و غفلت از پايان يافتن فرصت انجام تكاليف ، عامل اساسى در ترك دستورات الهى است .

استجيبوا لربّكم من قبل أن يأتى يوم لامردّ له

ذكر {من قبل أن يأتى} مى تواند اشاره به آن داشته باشد كه انسان ها، چنانچه به روز قيامت توجه كنند به اجابت دعوت الهى روى خواهند آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 21 - 8

8 - نينديشيدن در آيات وحى ، عامل بى باكى

در برابر خدا و تأثيرناپذيرى از قرآن

لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل لرأيته خ_شعًا . .. و تلك الأمث_ل ...لعلّهم يتفكّر

عوامل عصيان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 1

1 - شيطان با ترغيب آدم ( ع ) و حوا به بهره گيرى از شجره منهيه ، آنان را به لغزش و نافرمانى خداوند كشانيد .

فأزلّهما الشيطن عنها

{ازلال} (مصدر ازلّ) به معناى: لغزانيدن و به گناه واداشتن است. ضمير در {عنها} مى تواند به {الجنة} برگردد; يعنى، شيطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نيز مى تواند به {الشجرة} برگردد; يعنى، شيطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار كرد، گناهى كه سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است.

عوامل عصيان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 9

9 - تكبر و خود بزرگ بينى ابليس ، مايه امتناع او از سجده بر آدم ( ع ) شد .

فسجدوا إلا إبليس أبى و استكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 6

6 _ تكبّر و خود برتربينى ابليس، عامل تمرد وى از اطاعت فرمان خداوند (سجده بر آدم(ع))

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 33 - 6

6- تكبر ناشى از احساس برترى نژادى ، عامل اصلى تمرد ابليس از سجده بر آدم

( ع )

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 11

11- خودبرتربينى ابليس و پست تر و كم ارزش تر ديدن جنس آدم ( ع ) ، ريشه عصيان و نافرمانى وى از فرمان خداوند بر سجده بر آدم ( ع )

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس قال ءأسجد لمن خلقت طينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 74 - 6

6 - تكبر و خودبرتربينى ابليس ، سبب سرپيچى وى از فرمان سجده بر آدم

فسجد المل_ئكة . .. إلاّ إبليس استكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 75 - 8

8 - پرس و جوى خداوند از ابليس ، درباره تأثير دو عامل خودبرتربينى و عالى رتبگى وى در تمردش از سجده بر آدم ( ع )

قال ي_إبليس ما منعك أن تسجد . .. أستكبرت أم كنت من العالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 1،13

1 - ابليس در پاسخ خداوند ، مهترى و برترى خود بر آدم را ، دليل تمردش از فرمان سجده بر آدم ( ع ) بيان كرد .

قال ي_إبليس ما منعك أن تسجد . .. أستكبرت أم كنت من العالين . قال أنا خير منه

13 - تكبر و خودبرتربينى ابليس ، عامل سرپيچى وى از سجده بر آدم بود ; نه مهترى و بلندمرتبگى او .

إلاّ إبليس استكبر . .. أستكبرت أم كنت

من العالين . قال أنا خير منه

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه هر چند ابليس، خود را از مهتران و برتر از آدم معرفى كرد; ولى آيه شريفه در مقام محكوميت و رد اين ادعا است. از اين رو خداوند در آيه قبل، عامل تمرد ابليس را، تكبر و خودبرتربينى وى برشمرده است (إلاّ إبليس استكبر...).

عوامل عصيان از انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 43 - 5،8

5 _ سنگدلى، موجب هدايت ناپذيرى و اجابت نكردن دعوت انبيا

و لقد أرسلنا . .. فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا و لكن قست قلوبهم

8 _ زيبا پنداشتن اعمال زشت، موجب هدايت ناپذيرى و اجابت نكردن دعوت انبيا

فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا . .. و زين لهم الشيطن ما كانوا يعملون

عوامل عصيان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 16

16 - تخلّف از دستور پيامبر ( ص ) و ناباورى نسبت به وحى ، ناشى از سطحى نگرى است .

كذلكم قال اللّه من قبل فسيقولون بل تحسدوننا بل كانوا لايفقهون إلاّ قليلاً

با توجّه به ارتباط صدر و ذيل آيه، مطلب بالا استفاده مى شود.

عوامل عصيان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 16

16 - تمرد و سرپيچى قوم موسى از فرمان هاى تورات و دستورات موسى ، برخاسته از شوق آنان به گوساله پرستى بود .

و عصينا و أشربوا فى قلوبهم العجل

جمله {و أشربوا . ..} حال معلله است; يعنى، بيان مى دارد

كه علت عصيان و نافرمانى يهود، عشقشان به گوساله پرستى بوده است.

عوامل عصيان حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 1

1 - شيطان با ترغيب آدم ( ع ) و حوا به بهره گيرى از شجره منهيه ، آنان را به لغزش و نافرمانى خداوند كشانيد .

فأزلّهما الشيطن عنها

{ازلال} (مصدر ازلّ) به معناى: لغزانيدن و به گناه واداشتن است. ضمير در {عنها} مى تواند به {الجنة} برگردد; يعنى، شيطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نيز مى تواند به {الشجرة} برگردد; يعنى، شيطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار كرد، گناهى كه سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است.

عوامل عصيان فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 3

3- ناباورى نسبت به معاد و قيامت ، از عوامل مهم بى تعهدى فرزند در قبال والدين *

و الذى قال لولديه أُفّ لكما أتعداننى أن أُخرج

رابطه دو بخش آيه ({قال لوالديه اُفّ} و {أتعداننى أن اُخرج}) مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه ميان گستاخى و بى تعهدى فرزند و عقيده كفرآلود وى به معاد، ارتباط و پيوستگى هست.

عوامل عصيان منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 3

3 _ غفلت و بى توجّهى منافقان به علم غيب و آگاهى گسترده خدا نسبت به اسرار و سخنان پنهانى ، عامل گرايش آنان به تخلف از وظايف خود در برابر

خدا

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه . .. ألم يعلموا أن اللّه يعلم ... و أن اللّه علّم الغي

فرجام شوم عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 4

4 - سركشى و عصيان پس از انذار و اتمام حجت ، داراى فرجامى شوم

و أمطرنا عليهم مطرًا فساء مطر المنذرين

فرجام عصيان از انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 7

7_ آتش دوزخ ، فرجام پيروى نكردن از رسولان الهى است .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه فاتبعوا أمر فرعون ... و بئس الورد المور

فطريت تبرى از عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 20

20 - بيزارى از كفر ، فسق و عصيان ، داراى ريشه در سرشت انسان *

و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

برداشت بالا بدان احتمال است كه انتساب {كرّه} به خداوند، بيانگر جريان تكوينى باشد; يعنى، خداوند وجود انسان را _ با همه تمايلات و گرايش ها _ به گونه اى آفريده است كه به طور طبيعى از كفر و. .. متنفر است.

فطريت نفرت از عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 20

20 - بيزارى از كفر ، فسق و عصيان ، داراى ريشه در سرشت انسان *

و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

برداشت بالا بدان احتمال است كه انتساب {كرّه} به خداوند، بيانگر جريان تكوينى باشد; يعنى، خداوند وجود انسان را _ با همه

تمايلات و گرايش ها _ به گونه اى آفريده است كه به طور طبيعى از كفر و. .. متنفر است.

كيفر اخروى عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 8

8 _ امتناع از عبادت خداوند به دليل گردن فرازى و خودبرتربينى ، موجب عذاب دردناك در قيامت

و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 1،2

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام هراس داشتن خود از پيامد هاى ناگوار اخروى عصيان و نافرمانى خدا به مردم

قل إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

2 - پيامبر ( ص ) در خوف و هراس از عذاب قيامت ، در صورت عصيان و نافرمانى كردن

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

كيفر عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 21،24

21 _ سرپيچى از انجام كامل اعمال حج ، موجب گرفتار شدن به مجازات سخت الهى

و اتمّوا الحج . .. و اعلموا انّ الله شديد العقاب

24 _ عدم رعايت تقوا و سرپيچى از تكاليف الهى ، موجب عقاب شديد خداوند

و اتمّوا الحج . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 1،3،4،11

1 _ تسليم نشدن در برابر اوامر خداوند و پيروى از شيطان ، موجب عذاب الهى

ادخلوا فى السّلم كافة . .. هل ينظرون الا ان يأتيهم اللّه فى ظلل

{ان ياتيهم

اللّه}، كنايه از عذاب الهى است ; به قرينه {فان اللّه عزيز حكيم} در آيه سابق.

3 _ ابر ها ، از ابزار نزول عذاب الهى براى متمرّدان

ان يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام

4 _ عذاب الهى بر متمرّدان ، با پوشش رحمت

هل ينظرون الا ان يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام

با توجّه به اينكه ابر، مظهر رحمت خداوند است ; امّا در آيه مزبور، به عنوان وسيله اى براى عذاب الهى معرّفى شده است.

11 _ تهديد خداوند ، نسبت به كسانى كه تسليم فرمان هاى الهى نيستند و از شيطان پيروى مى كنند .

و لا تتبعوا خطوات . .. هل ينظرون الا ان يأتيهم ... و الى اللّه ترجع الأمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 2

2 _ قيامت ، هنگامه اى عظيم و دهشتناك براى نابكاران

و اتّقوا يوماً ترجعون فيه الى اللّه

آوردن {يوماً} به صورت نكره، اشاره به عظمت آن روز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 8،27

8 _ مؤمنان در صورت انجام ندادن تكاليف الهى ، بر اثر فراموشى يا خطا و اشتباه ، خود را مستحق مؤاخذه مى دانند .

ربّنا لا تؤاخذنا ان نيسنا او اخطأنا

درخواست گذشت از مؤاخذه، اعترافى ضمنى به استحقاق مؤاخذه است.

27 _ امت هاى گذشته به علّت خطا و نسيان نسبت به تكاليف الهى ، مورد مؤاخذه و عقوبت قرار مى گرفتند .

لا تؤاخذنا ان نسينا او اخطأنا و لا تحمل علينا اصراً كما حملته على الّذين من قبلن

اميرالمؤمنين (ع): . .. و كانت الامم السالفة اذا

نسوا ما ذكّروا به فتحت عليهم ابواب العذاب ... و اذا اخطأوا اخذوا بالخطأ و عوقبوا عليه ...

_______________________________

احتجاج طبرسى، ج 1، ص 328 ; نورالثقلين، ج 1، ص 306، ح 1227.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 26

26 _ سستى در نبرد با دشمن ، نزاع و پراكندگى و تخلف از دستورات فرماندهى ، گناه و موجب استحقاق عقاب

حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم

ظاهر كلمه عفو اين است كه گناهى صورت گرفته باشد و گناه در اين مورد همان سستى و نزاع و سرپيچى از دستورات فرماندهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 15

15 _ تناسب عذاب و عقوبت اخروى ، با گناه و عصيان

سيطوّقون ما بخلوا به يوم القيمة

طوق شدن اموال بخيلان بر گردن آنان به دليل دلدادگى و وابستگى شديد آنان به اموال مى باشد، و اين حاكى از تناسب عذاب آخرت با گناه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 9،10

9 _ عذاب هميشگى و خواركننده ، كيفر سركشى از فرامين خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود الهى

و من يعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهين

10 _ نافرمانى خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود ، آنگاه كه از روى سركشى باشد ، موجب خلود در آتش است . *

و من يعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهين

كلمه {مهين} به معناى خواركننده است

و چون عذابهاى الهى متناسب با گناه آدمى است، بنابراين مراد از عصيان، نافرمانى از سر طغيان و سركشى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 19

19 _ جهنّم ، جايگاه گنهكارانى كه به سبب ماندن در سلطه مشركان و ترك عمدى هجرت ، قادر بر اداى تكاليف الهى نباشند .

الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها فاولئك مأويهم جهنّم و ساءت مصيراً

بنابر اينكه توبيخ، به جهت عمل نكردن به تكاليف باشد، نه خصوص ترك هجرت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 12

12 _ سرپيچى از بندگى خدا از سر تكبر و خودبرتربينى ، در پى دارنده مجازات هاى الهى

و من يستنكف عن عبادته و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً

در برداشت فوق {واو} در {و يستكبر} واو جمع گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 2،4

2 _ محروميت قوم موسى ( ع ) از تسلط بر سرزمين مقدس و سكونت در آن ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى آنان از فرمان موسى ( ع )

إنّا لن ندخل ابداً . .. فانها محرمة عليهم

جمله {فانها محرمة . ..}، تفريع بر نافرمانى آنان از دستور موسى(ع) است، نه اينكه متفرع بر نفرين او (فافرق بيننا ...) باشد.

4 _ سرگردانى قوم موسى ( ع ) در بيابان ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى آن از فرمان موسى ( ع )

إنّا لن ندخلها . .. يتيهون فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 16

16 _ جاودانگى عذاب بنى اسرائيل به خاطر عصيان گرى ، تجاوزپيشگى ، ترك نهى از منكر ، و پذيرش ولايت كافران

ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون. كانوا لايتناهون ... و فى العذاب هم خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 8

8 _ تخلف از احكام الهى و مداومت بر آن ، فسق و ظلم و در پى دارنده كيفر شديد الهى است .

و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 166 - 1

1 _ خداوند يهوديان ايله را به خاطر شكستن قانون روز شنبه با صيد ماهى ، به بوزينگانى مطرود مبدّل ساخت .

فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم كونوا قردة خسئين

{عتوّ} (مصدر عتوا)، به معناى عصيان و سركشى است. مراد از {ما نهوا عنه} صيد ماهى در روز شنبه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 16

16_ طغيان و سركشى در برابر خدا و گرايش به شرك و پرستش غير خدا ، عقوبت و كيفر الهى را درپى دارد .

و لاتطغوا إنه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 14

14- كيفر امتهايى كه به دعوت انبيا جواب مساعد ندادند ، عذاب دردناك است .

و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 5 - 5

5- كيفر

الهى براى انسان ها ، پس از اقدام آنان به تجاوز و سركشى است .

و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب لتفسدنّ فى الأرض مرّتين . .. فإذا جاء وعد أُول_

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 10

10- { عن إبن عباس أن النبى ( ص ) قال : معنى الأية من كان يريد ثواب الدنيا بعمله الذى افترضه الله عليه لايريد به وجه الله و الدار الأخرة عجّل له فيها ما يشاء الله من عرض الدنيا و ليس له ثواب فى الأخرة و ذلك ان الله سبحانه و تعالى يؤتيه ذلك ليستعين به على الطاعة فيستعمله فى معصية الله فيعاقبه الله عليه ;

از ابن عباس روايت شده است كه رسول خدا(ص) فرمود: معناى آيه {من كان يريد العاجلة عجّلنا له فيها مان يشاء} اين است كه با انجام اعمالى كه خداوند بر او واجب گردانيده، تقرب به سوى خدا و روز آخرت را اراده نمى كند; بلكه پاداش دنيوى را اراده مى كند، در دنيا آنچه را كه خداوند بخواهد از نعمتهاى دنيوى به او داده مى شود و براى او در آخرت پاداشى نيست; چون خداوند _ سبحانه و تعالى _ آن را به او داده است تا در طريق طاعت كمكش كند; ولى او در معصيت خداوند آن را به كار مى بندد. پس خداوند او را به خاطر اين كار عذاب مى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 6

6 - خداوند ، فرعون را به دليل تكذيب رسالت و معجزه

موسى ( ع ) و عصيانگرى و ادعاى ربوبيت ، هلاك ساخت .

فكذّب و عصى . .. فقال أنا ربّكم الأعلى . فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

مى توان گفت: فاء در {فأخذه اللّه}، كيفر را بر تمام كارهاى فرعون كه در آيات قبل آمده بود، تفريع كرده است.

كيفر عصيان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 4

4_ هبوط آدم، حوا و شيطان به زمين، كيفر تخلف آنان از فرمان خدا

فدليهما بغرور . .. قال اهبطوا بعضكم لبعض عدو

كيفر عصيان از انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 7

7 - عمل نكردن به تعاليم و دستور انبيا ، درپى دارنده عذابى دردناك است .

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم . .. ليسئل ... و أعدّ للك_فرين عذابًا أليمًا

مراد از {الكافرين} به قرينه اخذِ ميثاق از پيامبران _ كه همانا، آن ميثاق، ابلاغ پيام الهى بوده است _ كسانى اند كه آن تعاليم و پيام ها را ناديده گرفته اند و در نتيجه، گرفتار عذاب مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 17

17- كيفر دادن به سبب كفر به خدا و پيروى نكردن از رسولان او از سنت هاى الهى است .

و أنذر الناس . .. نجب دعوتك و نتّبع الرسل ... كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثال

كيفر عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 39 - 5

5- اغواى ابليس از

سوى خداوند ، كيفر تمرّد وى از فرمان الهى بود .

ربّ بما أغويتنى

بى ترديد، گمراه شدن ابليس از جانب خداوند، پس از سرپيچى او از سجده بر آدم(ع) بود و اين مى رساند كه اين گمراهى، جنبه كيفرى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 2

2- هيچ انسانى حتى پيامبر ( ص ) ، از كيفر الهى در صورت تخلف و انحراف از مدار وحى ، مصون و ايمن نيست .

إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 1

1- گردن فرازان و عصيان گران در برابر خداوند رحمان ، سزاوار سوختن در آتش دوزخ اند .

حول جهنّم . .. ثمّ لنحن أعلم ... بها صليًّا

{صليّاً} (از صَلِىَ يَصلى) تميز براى {أولى} و به معناى سوختن و چشيدن حرارت آتش است (لسان العرب). بنابراين مفاد عبارت {أعلم... صليّاً} اين است كه: ما بهتر مى دانيم چه كسى براى جهنم سزاوارتر است، از نظر چشيدن آتش و بريان شدن در آن. {أولويت} براى برخى نشانه آن است كه بقيه نيز استحقاق دارند; گرچه ممكن است اولويت نداشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 12

12 - خداوند ، مردم را از پيامد ناگوار و هلاكت بار سرپيچى از فرمان هاى الهى ، برحذر داشت .

فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم

برداشت فوق، براساس اين احتمال است كه ضمير {أمره} به خدا بازگردد و مقصود از {أمر}

همان چيزى است كه جمله {لاتجعلوا دعاء الرسول} بازگو كننده آن است; زيرا نهى از چيزى مستلزم امر به ضد آن (امر) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، در پى سركشى از فرمان پروردگار

فعتوا . .. فأخذتهم الص_عقة

كيفر عصيان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 9

9 - دوزخ ، فرجام كافران به رسالت پيامبر و سرپيچى كنندگان از احكام اسلام

إنا أرسلنك بالحق . .. و لاتسئل عن أصحب الجحيم

كيفر عصيان از سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 13

13 - تهديد شدن جنيانِ در خدمت سليمان ( ع ) به عذاب با آتش از سوى خداوند ، در صورت سرپيچى از فرمان آن حضرت

و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه من عذاب السعير

كيفر عصيان از قوانين نظامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 21 - 2،4

2 - شكنجه يا مرگ ( بريدن سر ) ، مجازات تخلف بى دليل از مقررات سپاه سليمان

أم كان من الغائبين . لأُعذّبنّه عذابًا شديدًا أو لأاْذبحنّه

4 - لزوم تعيين كيفر هاى سخت تا مرز مرگ ، براى متخلفان از مقررات ارتش

أم كان من الغائبين لأُعذّبنّه عذابًا شديدًا أو لأاْذبحنّه

كيفر عصيان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63

- 9

9 - خداوند ، مردم را از پيامد ناگوار و هلاكت بار سرپيچى از فرمان هاى پيامبر ( ص ) بر حذر مى دارد .

فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضمير {أمره} به پيامبر(ص) بازگردد و با توجه به آيه قبل كه سخن از فراخوانى پيامبر(ص) براى امر جامع به ميان آورده و نيز مسأله فراخوانى ايشان را مطرح كرده است ظاهر آيه شريفه نيز مطابق همين مبنا مى باشد.

كيفر عصيان حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 4

4_ هبوط آدم، حوا و شيطان به زمين، كيفر تخلف آنان از فرمان خدا

فدليهما بغرور . .. قال اهبطوا بعضكم لبعض عدو

كيفر عصيان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 4

4_ هبوط آدم، حوا و شيطان به زمين، كيفر تخلف آنان از فرمان خدا

فدليهما بغرور . .. قال اهبطوا بعضكم لبعض عدو

كيفر عصيان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، در پى سركشى از فرمان پروردگار

فعتوا . .. فأخذتهم الص_عقة

گناه عصيان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 11

11 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبر ( ص ) ، گناه و حرام است .

فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم

مراتب عصيان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 69 - 7

7- تقسيم گنه كاران در قيامت براساس مراتب عصيان گرى آنها ، از شؤون ربوبيت الهى است .

فوربّك . .. ثمّ لننزعنّ من كلّ شيعة أيّهم أشدّ على الرحمن عتيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 4

4- سرپيچى از فرمان هاى الهى هرچه افزون تر باشد ، بر حتميت بودن عذاب مى افزايد .

أشدّ على الرحمن عتيًّا . ثمّ ... أولى بها صليًّا

{ثمّ} دلالت مى كند كه پس از تقسيم و رتبه بندى همه سركشان، ورود به عذاب نيز به همان ترتيب انجام خواهد گرفت تا همه آنان به عذاب وارد شوند. بنابراين هرچه سركشى شديدتر باشد، استحقاق عذاب بيشتر خواهد بود.

مراد از عصيان آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 25

25 - { عن الرضا ( ع ) ( فى قوله تعالى ) : { و عصى آدم ربّه فغوى } قال : . . . كان ذلك من آدم قبل النبّوة و لم يكن ذلك بذنب كبير استحقّ به دخول النار و إنّما كان من الصغائر الموهوبة التى تجوز على الأنبياء قبل نزول الوحى عليهم ;

از امام رضا(ع) (در باره قول خدا) {و عصى آدم ربّه فغوى} روايت شده كه فرمود: اين عصيان از آدم قبل از نبوت بود و اين گناه بزرگى نبود كه آدم بسبب آن مستحق دخول آتش شود بلكه از صغائرى بود كه بخشيده شده و براى پيامبران قبل از نزول وحى جايز است.

..}.

ملائكه و عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 13 - 7

7 _ منزلت فرشتگان، منزلت انقياد و تسليم در برابر خدا، به دور از هرگونه تكبّر و عصيان در برابر او

فما يكون لك أن تتكبّر فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 49 - 7

7- همه فرشتگان ، مطيع و منقاد خداوند بوده و در برابر اوامر او تمرد نمى كنند .

و لله يسجد . .. و المل_ئكة و هم لايستكبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 27 - 7

7- عصمت ملائكه از خطا و نافرمانى

لايسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون

تسليم و منقاد بودن فرشتگان در برابر خداوند و نيز تنها به فرمان خدا عمل كردن، حاكى از عصمت آنان است.

منشأ عصيان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 13

13- فسق ابليس و سرپيچى او از امر پروردگار ، داراى ريشه در سرشت وى بود .

كان من الجنّ ففسق عن أمر ربّه

فاء تفريع، بيانگر اين معنا است كه {جن} بودن، زمينه فسق ابليس شد و ممكن است مراد اين باشد كه در سرشت جن، حق انتخاب قرار داده شده و مجبور به اطاعت نيست، از اين جهت، ابليس، به انتخاب خود، راهِ فسق در پيش گرفت.

منشأ عصيان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 5

5 - باور نداشتن رسالت صالح ( ع ) و بى اعتمادى

به هشدار هاى او در مورد ناقه و آب شرب آن ، مايه اقدام بى پرواى قوم ثمود به از ميان بردن ناقه شد .

فكذّبوه فعقروها

منشأ نفرت از عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 17

17 - خداوند ، پديد آورنده زمينه بيزارى مؤمنان از كفر ، فسوق و عصيان

و ل_كنّ اللّه . .. و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

موارد عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 17

17 - رسول خدا ( ص ) فرموده است : { طاعة السلطان واجبة و من ترك طاعة السلطان فقد ترك طاعة اللّه عز و جل و دخل فى نهيه إن اللّه عز و جل يقول : و لاتلقوا بأيديكم إلى تهلكة ;

اطاعت از سلطان واجب است و هر كس پيروى از سلطان نكند، از خدا اطاعت نكرده و با نهى خداوند مخالفت كرده است. خداى عز و جل مى فرمايد: خود را با دست خويش به هلاكت نيندازيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 6

6 _ خوردن از حيوانى كه با نام خدا ذبح نشده باشد، عصيانى است كه شناعت آن پنهان است. *

و إن الشيطين ليوحون إلى أوليائهم

تأكيد بر {فسق} بودن خوردن از حيوانى كه نام خدا بر آن برده نشده، پس از تقسيم گناهان به {ظاهر الإثم و باطنه} در آيه قبل، حكايت از آن دارد كه اين گناه از نوع {باطن الإثم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 12

12 _ بردن نامى جز نام خدا بر حيوان به هنگام ذبح، فسق و خروج از طاعت خداست.

أو فسقا أهل لغير الله به

موانع عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 24

24 _ ايمان به خدا و قيامت ، پشتوانه اجرايى احكام اسلام و مايه پرهيز از نافرمانى خدا و رسول ( ص )

اطيعوا اللّه . .. ان كنتم تؤمنون باللّه و اليوم الاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 26

26 _ توجّه به آگاهى دقيق خداوند از اعمال و انگيزه هاى آن ، زمينه پرهيز از تخلف فرامين خداوند

فتبيّنوا انّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 17

17 _ توجه به مالكيت مطلق خداوند و قدرت بيكران او ، بازدارنده آدمى از هرگونه اعتراض به قوانين الهى

الم تعلم إنّ اللّه له ملك السموت و الارض . .. و اللّه على كل شىء قدير

جمله {الم تعلم . ..} مى تواند به منظور توجيه حد سرقت و برطرف ساختن هر گونه اعتراض درباره آن باشد. به اين بيان كه مالك تمامى هستى، به هرگونه تصرف در ملك خويش مجاز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 14

14 _ توجه به نظارت الهى بر هستى عامل گرايش انسان به عبوديت براى خدا و پرهيز از شرك و نافرمانى

فاعبدوه و هو على كل شىء وكيل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 11

11 _ باور به خالقيت خداوند، مانع عصيان و تمرد نخواهد شد.

ما منعك ألا تسجد إذ أمرتك . .. خلقتنى من نار و خلقته من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 13

13 _ توجه انسان به نظارت شدن اعمالش از سوى خدا و رسول خدا ( ص ) ، بازدارنده او از تخلف و كجروى

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

تذكر به نظارت خدا و رسول او، ظاهراً در راستاى دور نمودن متخلفان از انحراف و كجروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 10

10- توجه به رحمت گسترده الهى ، پرهيزدهنده بندگان از نافرمانى او است .

إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 29 - 6

6 - توجه و اعتقاد به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار انسان ها ، بازدارنده آنان از گناه و نافرمانى است .

ليس عليكم جناح أن تدخلوا بيوتًا غير مسكونة . .. و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمو

تذكر به علم همه جانبه الهى در پايان آيه مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 16

16 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به حركات و رفتار انسان ها ، موجب برانگيختن آنان به رعايت دستورات خدا و پرهيز از نافرمانى او

است .

قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون

سخن تهديدآميز خداوند به مؤمنان (إنّ اللّه خبير بما يصنعون)، مى تواند به منظور اين مطلب، ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 8،9

8 - يادآورى دوزخ و عذاب آتش آن ، بهترين و مؤثرترين وسيله اخطار دادن به بندگان و بازداشتن آنان از هرگونه عصيان و نافرمانى پروردگار

لهم من فوقهم ظلل من النار

9 - اخطار كردن و بيم دادن ، از شيوه هاى بازدارنده از گناه و تربيت مردم حق گريز

ذلك يخوّف اللّه به عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 9

9 - توجه به آگاهى كامل خداوند به اعمال بندگان ، بازدارنده آنان از گناه و نافرمانى

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 14

14 - توجه به آگاهى كامل الهى به اعمال بندگان ، بازدارنده آنان از تخلف و نافرمانى در برابر دستورات خدا و پيامبر ( ص )

و أطيعوا اللّه و رسوله و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 4 - 6

6 - آگاهى و عقيده به علم همه جانبه خداوند به جهان و انسان ، بازدارنده انسان ها از نافرمانى و گناه

يعلم ما فى السم_وت . .. و ما تعلنون واللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 9

9 - توجّه

انسان به وابستگى اش در رشد ، تربيت و نعمت ها به خداوند ، مانع كفر او و زمينه ساز فريفته نشدن به آنچه مايه بى پروايى ، در برابر گناه مى گردد .

ما غرّك بربّك الكريم

موانع عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 22،24

22 _ ترس از عذاب قيامت ، بازدارنده آدمى از عصيان و سرپيچى از دستور هاى الهى

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

24 _ اعتقاد و توجه به ربوبيت خدا ، بازدارنده آدمى از سرپيچى كردن از دستور هاى خدا

إنى أخاف إن عصيت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 14

14 - توجه و اعتقاد به با خبر بودن خداوند از تمامى رفتار و كردار آدميان ، باز دارنده آنان از هر گونه نافرمانى و گناه است .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم . .. إنّ اللّه خبير بما تعملون

جمله {إنّ اللّه خبير. ..} تذكرى تهديدآميز به منافقان بود كه به دروغ اظهار اطاعت مى كردند; ولى در عمل به نافرمانى و گناه مشغول بودند. بنابراين هشدار به آگاهى خداوند از اعمال انسان ها، مى تواند به منظور بازداشتن آنان از نافرمانى و گناه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 64 - 12

12 - توجه و اعتقاد به علم همه جانبه خداوند ، بازدارنده آدمى از هر گونه نافرمانى از او

فليحذر الذين يخالفون عن أمره . .. قد يعلم ما أنتم عليه ... و اللّه بكلّ شىء عليم

تذكر خداوند

به علم همه جانبه خويش _ در پايان سوره و پس از بيان يك سلسله دستورها و آموزش ها از آغاز سوره تا پايان آن (به ويژه جمله {فليحذر الذين يخالفون عن أمره. ..}) _ مى تواند بيانگر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 9 - 5

5 - ايمان به معاد و كيفر اعمال ، بازدارنده انسان از نافرمانى خداوند است .

ما غرّك . .. كلاّ بل تكذّبون بالدين

موانع عصيان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 26

26 _ ترس پيامبر اكرم ( ص ) از عذاب قيامت ، عامل بازدارنده او از هر نافرمانى و گناه

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 3

3 - خوف و هراس پيامبر ( ص ) از عذاب بزرگ الهى ، بازدارنده آن حضرت از هرگونه عصيان و نافرمانى بود .

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

موانع عصيان ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 2

2- آگاهى ملائكه از علم مطلق خداوند به تمامى گفتار و رفتار و حالات ، موجب انقياد آنان و بازدارنده ايشان از هرگونه نافرمانى

لايسبقونه . .. بأمره يعملون . يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

جمله {يعلم ما. ..} مى تواند در حكم تعليل براى آيه قبل (لايسبقونه... بأمره يعملون) باشد; يعنى، چون فرشتگان آگاه اند كه خداوند به تمامى حركات آنان

دانا است، از اين رو گوش به فرمان خدا و تسليم محض او هستند.

ناپسندى اصرار بر عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 12

12- اصرار بر عصيان خداوند در عين رحمت گسترده او ، كارى ناموجه و ناروا است .

لاتعبد الشيط_ن إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

نشانه عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 5

5 - كم فروشى ، ازبين برنده ديانت انسان و نمونه اى از فسق و سركشى در برابر خداوند است .

ويل للمطفّفين . .. كلاّ إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

{فجور}; يعنى، دريدن پرده ديانت (مفردات راغب) و به معناى فسق و عصيان نيز آمده است (قاموس). ارتباط اين آيه با آيات پيشين، بيانگر اين است كه از {فجّار}، همان {مطفّفين} اراده شده است.

نفرت از عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 18

18 - نفرت درونى مؤمنان ، از كفر ، فسق و عصيان

و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

نگرانى از عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 8

8 _ بندگان خالص خدا ، بسيار نگران و هراسناك از لغزش خويش و نافرمانى خدا

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه عذاب دوزخ براى كيفر دادن مجرمان است. بنابراين ترس عبادالرحمان از عذاب دوزخ، حاكى از آن است كه آنان از جرم و خطايى كه

مرتكب شده اند _ هر چند ارتكاب جرم از ايشان بسيار كم اتفاق مى افتد _ بسيار نگران و مضطرب اند.

هماهنگى فسق با عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 21

21 - كفر ، فسق و عصيان ، سه حلقه پيوسته به يكديگر

و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

هماهنگى كفر با عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 21

21 - كفر ، فسق و عصيان ، سه حلقه پيوسته به يكديگر

و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

عصيانگر

آرزوى عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 42 - 1

1 _ نيستى و نابودى ، آرزوى كافران و عصيانگران بر پيامبر ( ص ) ، در قيامت

يومئذ يودّ الذين كفروا و عصوا الرسول لو تسوّى بهم الارض

{لو} در {لو تسوّى} به معناى ليت (اى كاش) است، و جمله {لو تسوّى . .. } كنايه از هيچ و پوچ شدن است.

ابتلاى يهود عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 2

2 _ خداوند تعلق اراده خويش را بر گرفتار ساختن يهوديان متمرد به زندگى زجرآور و تحت شكنجه ديگران ، به همگان اعلام كرد .

و إذ تأذن ربك ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

جن عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 8

8- وجود افرادى گنه كار و عصيانگر ، در ميان جنيان

يغفر

لكم من ذنوبكم

حسابرسى جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 5

5 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و رسولان او ، سرپيچى كردند ، مورد محاسبه سخت الهى و عذاب ناشناخته و ناخوشايند ( عذاب استيصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

{نكر} (مرادف {منكر}) به معناى شىء ناخوشايند و ناشناخته است.

زمينه كيفر جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 12

12- ربوبيت خداوند ، مقتضى مجازات جوامع فاسد و عصيانگر بر اساس علم و آگاهى است .

و كم أهلكنا . .. و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 3

3 - جوامع عصيانگر و متمرد از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در معرض روبه رو شدن با پيامد هاى سنگين كردار خويش و دچار شدن به فرجامى خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و كان ع_قبة أمرها خسرًا

زيانكارى جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 2،3

2 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و پيامبران سرباز زدند ، به فرجامى خسارت بار گرفتار شدند .

و كان ع_قبة أمرها خسرًا

3 - جوامع عصيانگر و متمرد از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در معرض روبه رو شدن با پيامد هاى سنگين كردار خويش و دچار شدن به فرجامى خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و كان ع_قبة أمرها خسرًا

سرزنش فرزند عصيانگر

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 1

1- فرزندان گستاخ در برابر پدر و مادر ، مورد نكوهش خداوند

و الذى قال لولديه أُفّ لكما

لحن نكوهش آميز اين آيه و تهديد به عذاب و تعبير (إنّهم كانوا خاسرين) در آيه بعد، گوياى برداشت ياد شده است.

شكنجه يهود عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 1،2

1 _ خداوند براى يهوديان متمرّد مقدّر ساخت تا در حيات دنيا در سلطه مردمى كه همواره آنان را شكنجه كنند ، قرار گيرند .

و إذ تأذن ربك ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

{تأذن} يعنى قسم ياد كرد و اعلام كرد. (قاموس المحيط). {بعث} (مصدر {ليبعثن}) به معناى فرستادن است و چون به {على} متعدى شده، معناى مسلط ساختن در آن تضمين شده است. {سَوْم} (مصدر {يسومون}) به معناى تحميل كردن است.

2 _ خداوند تعلق اراده خويش را بر گرفتار ساختن يهوديان متمرد به زندگى زجرآور و تحت شكنجه ديگران ، به همگان اعلام كرد .

و إذ تأذن ربك ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

عذاب جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 5

5 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و رسولان او ، سرپيچى كردند ، مورد محاسبه سخت الهى و عذاب ناشناخته و ناخوشايند ( عذاب استيصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

{نكر} (مرادف {منكر}) به معناى شىء ناخوشايند و ناشناخته است.

عصيانگر در قيامت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 42 - 1،4

1 _ نيستى و نابودى ، آرزوى كافران و عصيانگران بر پيامبر ( ص ) ، در قيامت

يومئذ يودّ الذين كفروا و عصوا الرسول لو تسوّى بهم الارض

{لو} در {لو تسوّى} به معناى ليت (اى كاش) است، و جمله {لو تسوّى . .. } كنايه از هيچ و پوچ شدن است.

4 - عصيان از فرمان هاى پيامبر ( ص ) ، موجب سرافكندگى و شرمسارى مرگبار در قيامت

و عصوا الرسول لو تسوّى بهم الارض

فرجام جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 1،2،3

1 - بسيارى از جوامع انسانى ، به خاطر سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، به سزاى سنگين و پيامد زيان بار كردار خويش دچار شدند .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها. .. فذاقت وبال أمرها

{وبال} به معناى شدت و سنگينى است و مقصود از آن در آيه شريفه شدت مجازات و سنگينى پيامدهاى كردارها است.

2 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و پيامبران سرباز زدند ، به فرجامى خسارت بار گرفتار شدند .

و كان ع_قبة أمرها خسرًا

3 - جوامع عصيانگر و متمرد از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در معرض روبه رو شدن با پيامد هاى سنگين كردار خويش و دچار شدن به فرجامى خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و كان ع_قبة أمرها خسرًا

كيفر جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 1

1 - بسيارى از جوامع انسانى ، به خاطر سرپيچى از فرمان

هاى خدا و پيامبران ، به سزاى سنگين و پيامد زيان بار كردار خويش دچار شدند .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها. .. فذاقت وبال أمرها

{وبال} به معناى شدت و سنگينى است و مقصود از آن در آيه شريفه شدت مجازات و سنگينى پيامدهاى كردارها است.

مستكبران عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 9،13،14

9 _ بى پناهى مستكبران رويگردان از بندگى خدا در برابر كيفر الهى در قيامت

اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم عذاباً أليماً و لايجدون لهم من دون اللّه و

13 _ خداوند ، هرگز مستكبران رويگردان از عبادت را ، در قيامت يارى نخواهد كرد .

و لايجدون لهم من دون اللّه ولياً و لانصيراً

14 _ مستكبران رويگردان از عبادت خدا ، محروم از شفاعت شافعان

و لايجدون لهم من دون اللّه ولياً و لانصيراً

هلاكت جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 11

11- نابودى جوامع عصيانگر ، توسط خداوند ، عالمانه و بر اساس بصيرت است .

و كم أهلكنا . .. و كفى بربّك ... خبيرًا بصيرًا

عصيانگران

{عصيانگران}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 5

5 - متمردان و ستمكاران قوم موسى ، به عذاب آسمانى گرفتار شدند .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 12

12 - قوم موسى ، على رغم اظهار پذيرش تورات و پيشمانشان بر گوش سپارى به فرمان هاى خدا

و موسى ( ع ) ، تمرد كرده و عصيانگر شدند .

قالوا سمعنا و عصينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 5

5_ اكثريت قاطع قوم عاد ، با رسولان الهى مخالفت كرده و از پذيرش رسالت و پيام هاى آنان سرپيچى كردند .

و تلك عاد . .. و عصوا رسله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 2،5

2_ قوم عاد ، ربوبيت خدا را انكار كرده و از فرمانش سرپيچى كردند .

ألا إن عادًا كفروا ربهم

چون {ربهم} بدون واسطه حرف {باء} مفعول براى {كفروا} قرار گرفته است ، مى توان گفت: در {كفروا} معناى عصيان و نافرمانى اشراب شده است; يعنى: عصوا ربهم كافرين به.

5_ قوم عاد ، بر اثر كفر و نافرمانى خدا و پيامبران ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

{بُعداً} (هلاك گشتن يا دور شدن) مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) است: ألا ليبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا كه قوم عاد به هلاكت رسيدند و از رحمت او محروم شدند مى توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دورى از رحمت او در آن سراست و نيز محتمل است {ألا بُعدًا ...} _ چنان چه زمخشرى گفته _ بيانگر استحقاق دورى و هلاكت باشد; يعنى، [قوم عاد هلاك گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانيد آنان مستحق آن كيفر و سزاور چنين عقوبتى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 2

2_ قوم

ثمود ، ربوبيت خداوند را انكار كردند و از فرمانش سرپيچى نمودند .

ألا إن ثمودا كفروا ربهم

چون {ربهم} بدون واسطه حرف {باء} مفعول براى {كفروا} قرار گرفته است، مى توان گفت در {كفروا} معناى عصيان و نافرمانى اشراب شده است; يعنى: عصوا ربهم كافرين به.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 31 - 1

1- ابليس ، از فرمان خداوند براى سجده بر آدم ( ع ) سرپيچى كرد و حاضر نشد در رديف ديگر سجده كنندگان بر او قرار گيرد .

إلاّ إبليس أبى أن يكون مع الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 20

20 - بسيارى از اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، فاسق و متمرداند .

و كثير منهم ف_سقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از فرمان هاى پيامبران خود سرپيچى كردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

آثار پيروى از عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 4

4_ پيروى از طاغوت ها و سركشان ، موجب دورى از رحمت خدا در دنيا و آخرت است .

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد. و أُتبعوا فى ه_ذه الدنيا لعنة و يوم القي_مة

ابزار سركوبى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 5 - 2

2 - خداوند ، از عوامل طبيعى و بندگان خويش

براى سركوبى سركشان زمين ، استفاده مى كند .

بعثنا عليكم عبادًا لنا أُولى بأس شديد

اتمام حجّت با عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 13

13- كيفر و مجازات متمردان بايد پس از ارشاد و اتمام حجت به آنان صورت گيرد .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم ... فأوحى إليهم ر

اجتناب از پيروى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 12

12_ ضرورت پرهيز از فرمانبرى و پيروى متكبران و سركشان حق ناپذير

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد

اطاعت از عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 9

9- اطاعت و پيروى از گنه پيشگان و سرپيچى كنندگان از فرمان خداوند ، امرى ناروا و ناسپاسى نعمت هاى او است .

لاتعبد الشيط_ن إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

بى اعتبارى خويشاوندى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 216 - 2

2 - كفر و عصيان ، عامل بى اعتبارى مسؤوليت خويشاوندى

و أنذر عشيرتك . .. فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون

بى ياورى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 4

4- عصيانگران مستحق عذاب ، فاقد كمترين ياور در برابر خداوند

و من لايجب داعى اللّه . .. و ليس له من دونه أولياء

حتميت عذاب اخروى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 -

18

18 _ هيچ كس ، حتى پيامبران ، در صورت سرپيچى از فرمان هاى خدا از عذاب اخروى در امان نيستند .

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

حتميت عذاب عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 10

10 - در قيامت براى متخلفان از دستورات الهى ( بر پايى نماز و پرداخت زكات ) و ارتكاب كنندگان محرمات ( دين فروشى ، حق پوشى و . . . ) راه نجاتى نيست .

لا تشتروا بأيتى . .. و أقيموا الصلوة ... واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 22 - 2

2 - هيچ كس _ حتى پيامبران _ در صورت نافرمانى ، از عذاب الهى مصون نبوده و كسى قادر به رهايى خويش از آن نيست .

قل إنّى لن يجيرنى من اللّه أحد

حسابرسى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 6

6 - سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در پى دارنده محاسبه سخت الهى و عذاب ناخوشايند و ناشناخته ( عذاب استيصال )

عتت عن أمر ربّها و رسله فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

دشمنى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 2 - 1

1 - رو به رو شدن قرآن و پيامبراسلام ، با مخالفت كافران سركش ، متكبر ، ستيزه جو و حق ناپذير

و القرءان ذى الذكر . بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق

{عزت} در اصل

به معناى رفعت و سرافرازى است; ولى هرگاه احساس عزت برخاسته از عوامل ناصواب (مانند غرور و خودپسندى) باشد، اين واژه در معناى غرور و تكبّر به كار مى رود. در آيه شريفه نيز در همين معنا به كار رفته است. {شقاق} به معناى مخالفت است و مقصود از آن در اين آيه، مخالفت با پيامبراسلام و قرآن است. گفتنى است تنكير {عزت} و {شقاق} دلالت بر شدت آن دو دارد.

ذلت عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 7

7 - سرپيچى كنندگان از احكام الهى در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

روش مبارزه با عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 27 - 3

3 - كلام ، ابزار پيامبران براى مبارزه با منحرفان و سركشان بوده است .

واحلل عقدة من لسانى

زمينه عذاب عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاكنندگان عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از پيامبران ، در معرض عذاب الهى و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

زيان عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 10 - 5

5 - { عن أبى جعفر و عن أبى عبداللّه ( ع ) . . . فى قوله : { و قد خاب

من دسّاها } قال : قد خاب من عصى ;

از امام باقر و امام صادق(ع) . .. درباره سخن خداوند {وقد خاب من دسّاها} روايت شده كه فرمود:[يعنى] به تحقيق زيان ديد كسى كه نافرمانى كرد}.

سرزنش عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 18

18 _ خداوند بدون اتمام حجت، بندگان متخلف را توبيخ نخواهد كرد.

ألم أنهكما عن تلكما الشجرة و أقل لكما إن الشيطن لكما عدو مبين

شرايط كيفر عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 13

13- كيفر و مجازات متمردان بايد پس از ارشاد و اتمام حجت به آنان صورت گيرد .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم ... فأوحى إليهم ر

طرد عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 7

7 - سرپيچى كنندگان از احكام الهى در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

عذاب اخروى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 1

1 - خداوند ، براى عصيان گران و متمردان از امر الهى و پيامبران ، عذابى شديد در آخرت آماده كرده است .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها و رسله . .. أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا

عذاب دنيوى پيروان عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 59 - 16

16_ انكار كنندگان ربوبيت خدا ، مخالفان پيامبران و پيروى كنندگان از سركشان ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و لما جاء أمرنا . .. و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

عذاب دنيوى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 7

7 - سرپيچى كنندگان از احكام الهى در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

عذاب عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 5

5 _ منكران رسالت پيامبر ( ص ) و سرپيچى كنندگان از فرمان هاى او ، در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى هستند .

عذابى أصيب به من أشاء . .. فسأكتبها للذين يتقون ... الذين يتبعون الرسول

{الذين يتبعون . .. } مصداق بارزى براى {الذين يتقون ... } در آيه قبل است. بنابراى همان گونه كه مفهوم مخالف {يتقون و ... } برخى مصاديق {من أشاء} را تبيين مى كرد، مفهوم {يتبعون ... } نيز روشنگر مصداقى بارز از {من أشاء} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 4

4- عصيانگران مستحق عذاب ، فاقد كمترين ياور در برابر خداوند

و من لايجب داعى اللّه . .. و ليس له من دونه أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 23 -

7

7 - عذاب آتش براى عصيان گران خدا و رسول او ، دائمى و ابدى است .

و من يعص اللّه و رسوله فإنّ له نار جهنّم خ_لدين فيها أبدًا

عذاب عصيانگران بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 4،5

4 _ خداوند گروهى از بنى اسرائيل را به دليل تمردشان ( طلب آمرزش نكردن و به جان آن سخنى ديگر گفتن ) به عذاب آسمانى گرفتار ساخت .

فأرسلنا عليهم رجزاً من السماء بما كانوا يظلمون

5 _ عذاب نازل شده بر متمردان بنى اسرائيل ، سزاى گناهان پيشين آنان و گناه رعايت نكردن آداب مقرر شده براى ورود به بيت المقدس

فبدل الذين ظلموا منهم . .. فأرسلنا عليهم رجزاً من السماء بما كانوا يظلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از ظلم و گناه در {بما كانوا يظلمون} غير از گناهى باشد كه جمله {فبدل . .. } بيانگر آن است. بنابراين تفريع {فأرسلنا ... } بر {فبدل ... } مى رساند كه عذاب به خاطر تبديل فرمان الهى بوده و {باء} سببيه در {بما كانوا... } مى رساند كه عذاب به سبب ظلم و گناه سابق بنى اسرائيل بوده است. يعنى گناهِ تبديل، به ضميمه گناهان سابق باعث ارسال عذاب بر آنان شد.

عصيانگران بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 10،11

10 _ گروهى از بنى اسرائيل زمان داود و عيسى عصيان پيشه و تجاوزگر بودند .

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

11 _ گرفتارى كافران

بنى اسرائيل به لعنت داود و عيسى ( ع ) ، برخاسته از عصيان پيشگى و تجاوزگرى آنان

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق {ذلك} اشاره به {لعنت} گرفته شده است.

عصيانگران در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 1

1- گردن فرازان و عصيان گران در برابر خداوند رحمان ، سزاوار سوختن در آتش دوزخ اند .

حول جهنّم . .. ثمّ لنحن أعلم ... بها صليًّا

{صليّاً} (از صَلِىَ يَصلى) تميز براى {أولى} و به معناى سوختن و چشيدن حرارت آتش است (لسان العرب). بنابراين مفاد عبارت {أعلم... صليّاً} اين است كه: ما بهتر مى دانيم چه كسى براى جهنم سزاوارتر است، از نظر چشيدن آتش و بريان شدن در آن. {أولويت} براى برخى نشانه آن است كه بقيه نيز استحقاق دارند; گرچه ممكن است اولويت نداشته باشند.

عصيانگران در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 10

10 - در قيامت براى متخلفان از دستورات الهى ( بر پايى نماز و پرداخت زكات ) و ارتكاب كنندگان محرمات ( دين فروشى ، حق پوشى و . . . ) راه نجاتى نيست .

لا تشتروا بأيتى . .. و أقيموا الصلوة ... واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 69 - 2

2- از بين هر گروه و مسلك در قيامت ، تجاوزكارترين و مستكبرترين افراد بيرون كشيده خواهند شد .

ثمّ لننزعنّ . .. على الرحمن عتيًّا

{عتيّاً} مصدر

و به معناى استكبار و تجاوز از حد است (لسان العرب). {عُتوّ} نيز به معناى دور شدن از طاعت مى باشد (مفردات راغب).

عصيانگران قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 7

7_ قوم عاد ، متشكل از سرانى متكبر و سركش و توده هايى پيرو و مطيع

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد

عصيانگران يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 1

1 _ تاريخ يهود ، شاهد نسلهايى دنياگرا و معصيتكار

فخلف من بعدهم خلف ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون

فرجام عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 4

4 - امت هاى گنهكار و متمرد از فرمان خدا ، در خطر گرفتار شدن به كيفر هاى دنيوى و سرنوشتى شوم

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 7

7 _ بهره مندى مطيعان از بهشت و گرفتارى عصيانگران در آتش ، به اراده و خواست خداست .

و من يطع اللّه . .. يدخله جنات ... و من يعص اللّه ... يدخله ناراً

كيفر اخروى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 69 - 6

6- سركشان و عصيان گران در قيامت ، هر يك براى چشيدن عذاب ، گرفتار مرحله اى مناسب با كردار خويش خواهند بود .

ثمّ لننزعنّ من كلّ شيعة أيّهم أشدّ

جمله {لننزعنّ. ..} دلالت دارد كه بيرون كشيدن

فردى كه از ديگران گنه كارتر است، تا آنجا ادامه خواهد يافت كه هر يك از عصيان گران در جايگاه مناسب خويش قرار گيرند و كيفر ببينند.

كيفر دنيوى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 4

4 - امت هاى گنهكار و متمرد از فرمان خدا ، در خطر گرفتار شدن به كيفر هاى دنيوى و سرنوشتى شوم

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

كيفر عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 6

6 _ مسلط ساختن مردمى شكنجه گر بر يهود ، نمودى از كيفر سريع خداوند براى متمردان و فاسقان ستم پيشه

ليبعثن عليهم . .. إن ربك لسريع العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 11

11_ تمرد كنندگان از فرمان خدا _ هر چند از پيامبران باشند _ در خطر گرفتار شدن به كيفر و مجازات الهى اند .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

{من الله} به معناى {من عذاب الله} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 10

10 - تخلف كنندگان از كفّاره ظهار ، مورد تهديد خداوند به كيفر و مجازات

فتحرير رقبة . .. و اللّه بما تعملون خبير

جمله {و اللّه بما تعملون. ..} پيامدار اين حقيقت است كه ظهاركننده، بايد بداند كه در صورت تخلف و فرار از دادن كفّاره ظهار، خداوند به عمل او آگاهى داشته و سزاى وى را خواهد داد.

كيفر عصيانگران بنى اسرائيل

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 5

5 - متمردان و ستمكاران قوم موسى ، به عذاب آسمانى گرفتار شدند .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء

محروميت عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 10

10- عصيان كنندگان از فرمان ها و رهنمود هاى حضرت ابراهيم ( ع ) ، هر چند از فرزندان او باشند ، از تقرب به خداوند دور و فاقد منزلت هستند .

فمن تبعنى فإنه منّى و من عصانى فإنّك غفور رحيم

مراتب عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 2،5

2- تفاوت مراتب مستكبران و عصيان گران در استحقاق آتش دوزخ

على الرحمن عتيًّا . ثمّ لنحن أعلم بالذين هم أولى بها صليًّا

5- خداوند از هركسى ، به مرتبه و ميزان استحقاق دوزخ براى هر يك از مستكبران و عصيان گران داناتر است .

ثمّ لنحن أعلم بالذين هم أولى بها صليًّا

مرگ عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاكنندگان عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از پيامبران ، در معرض عذاب الهى و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

مسخ عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 2

2 - مسخ شدن ، مجازات اصحاب سبت و ديگر امت هاى متخلف از احكام خدا

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

موانع حاكميت عصيانگران

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 15

15_ پذيرش ربوبيت خدا و پيروى از برنامه هاى پيامبران ، مانع از حاكميت و سلطه ستمگران و سركشان *

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم . .. واتبعوا أمر كل جبار عنيد

هدايت عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 13

13- كيفر و مجازات متمردان بايد پس از ارشاد و اتمام حجت به آنان صورت گيرد .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم ... فأوحى إليهم ر

هشدار به عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 21

21 _ هشدار الهى نسبت به مُتخلّفين از دستورات الهى و احكام طلاق

و اذ طلّقتم . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 13

13 _ متخلفان از احكام الهى و قوانين دين ، در خطر گرفتار شدن به عذاب برزخ تا برپايى قيامت هستند .

ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

عطايا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عطايا

اجتناب از زياد شمردن عطايا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 6 - 2،4

2 - بسيار نشمردن و زياد نديدن عطايا و خدمات خود ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

تستكثر

عبارت {تستكثر}، حال براى ضمير {لاتمنن} است; يعنى، عطا مكن در حالى كه آن را زياد مى بينى.

4 - دورى از منت نهادن و زياد شمردن عطايا و

خدمات خود ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و لاتمنن تستكثر

عطاياى شوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 3،4

3_ لعنت الهى و دور شدن از رحمت او ، عطايى شوم و سزايى ناگوار است .

بئس الرفد المرفود

كلمه {الرفد} (عطيه و بخشش) فاعل براى {بئس} است و {ال} در آن {ال} جنسيه مى باشد و {المرفود} (عطيه و بخشش) مخصوص به ذم است و {ال} در آن عهد ذكرى بوده و اشاره به لعنت و دورى از رحمت خداست. بنابراين {بئس الرفد المرفود}; يعنى، آن عطيه (گرفتارى به لعنت خدا) بد عطيه و بخششى است.

4_ جزايى كه در دنيا نصيب فرعونيان شد ، عطيه اى شوم و نيز سزايى كه در آخرت بدان خواهند رسيد ، سزايى ناميمون است .

و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة بئس الرفد المرفود

در آيه شريفه ، سزا و كيفر تحكماً و از روى استهزا به {رفد} (عطيه و بخشش) تشبيه شده است.

عطاياى اخروى

اهميت عطاياى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 19،10،11

10 _ دستيابى مجاهدان به مواهب اخروى و منافع معنوى ، هدفى اساسى در تشريع جهاد

و اللّه يريد الأخرة

11 _ سركوب دشمنان دين در ميدان نبرد ، آخرت جويى و موجب رسيدن به منافع معنوى و مواهب اخروى است .

ما كان لنبى أن يكون له أسرى . .. و اللّه يريد الأخرة

عطاياى اخروى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93

- 5 - 5

5 - عطا هاى رضايت بخش خداوند در آخرت ، دليل برترى زندگى اخروى پيامبر ( ص ) بر دنياى آن حضرت است .

و للأخرة خير لك من الأُولى . و لسوف يعطيك ربّك فترضى

قانونمندى عطاياى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 132 - 5

5 _ درجات و مراتب آخرت بر اساس آگاهى خداوند از اعمال جن و انس و سنجش دقيق آن اعطا مى گردد.

و لكل درجت مما عملوا و ما ربك بغفل عما يعملون

عطاياى خدا

آثار ذكر عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 5

5 - سپاسگزارى از خداوند در برابر نعمت كوثر ، وادارسازنده پيامبر ( ص ) به نماز و اخلاص در آن

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك

حرف {فاء} در {فصلّ}، لزوم نماز را بر آيه قبل تفريع كرده است.

آثار عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 10

10 - بخشودن خطا ها و بخشيدن عطا ها ، شيوه خداوند براى رشد و تربيت انسان ها است .

بربّك الكريم

{الكريم} وصفى است كه {ربّك} را توضيح داده و گوشه اى از ربوبيت خداوند را برجسته كرده است.

اجتناب از هبه عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 39 - 3

3 - باز بودن دست سليمان ( ع ) ، در بخشش يا منع عطاى الهى ( قدرت ، مكنت و ثروت خود ) به ديگران

ه_ذا عطاؤنا فامنن أو

أمسك

ارزش عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 2،8

2 - امكانات اعطا شده از جانب خداوند ، بسى بهتر و ارزشمندتر از امكانات داده شده از سوى بشر

فما ءاتين اللّه خير ممّا ءاتيكم

8 - ارجمندى عطاياى الهى و بى ارزشى هر عطاى غير الهى در نظر سليمان ( ع )

أتمدّونن بمال فما ءاتين اللّه خير ممّا ءاتيكم

اميدوارى به عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 7

7 _ مؤمنان راستين ، اميدوار به فضل و عطاياى خدا و رسولش

سيؤتينا اللّه من فضله و رسوله

اهميت عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 5 - 6

6 - دنيا ، فاقد زمينه مناسب براى بهره بردن پيامبر ( ص ) از عطا هاى ويژه الهى و رسيدن آن حضرت به خرسندى كامل

و للأخرة خير لك من الأُولى . و لسوف يعطيك ربّك فترضى

تداوم عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 20 - 5

5- مقام ربوبيت الهى ، مقتضى عطا و افاضه پياپى و مستمر به آدميان

كلاّ نمدّ ه_ؤلاء و ه_ؤلاء من عطاء ربّك

دريافت عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 16 - 1

1 - تقواپيشگان بهشتى ، دريافت كنندگان عطاياى پروردگار با رغبت و رضا

ءاخذين ما ءاتيهم ربّهم

واژه {أخذ} در مورد بهشتيان است و به قرينه موضوع مى رساند كه آنان با اشتياق هداياى الهى

را مى پذيرند; برخلاف كافران كه در قيامت با ناراحتى و به قهر عذاب الهى را مى چشند.

ذكر عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 8

8 - توجّه به رسيدن عطاى خداوند ، پيش از كمك خواستن از او ، زمينه پرهيز از دريغ داشتن كمك ، به كسانى است كه دست نياز به سوى انسان دراز مى كنند .

و وجدك عائلاً فأغنى . .. و أمّا السائل فلاتنهر

خداوند در آيات پيشين، پيامبر(ص) را متوجّه ساخت كه به مجرد فقير يافتن آن حضرت، وى را غنى ساخت و اكنون از او مى خواهد كه از رد حاجتمندان _ آن هم پس از اظهار نياز كردن آنان _ بپرهيزد. مقايسه آن عطا و اين فرمان، بيانگر برداشت ياد شده است.

رضايت به عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 1،11

1 _ لزوم خشنود بودن به عطاى خدا و رسولش و طمع نداشتن به بيش از حق خود

و لو أنهم رضوا ما ءاتيهم اللّه و رسوله

11 _ راضى بودن به عطاياى خداوند و اميد داشتن به فضل او ، نشأت گرفته از ميل و رغبت واقعى انسان به خدا

و لو أنهم رضوا ما ءاتيهم اللّه . .. إنا إلى اللّه رغبون

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {إنا إلى اللّه راغبون}، تعليل براى جمله پيشين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 11

11 - لزوم رضا دادن به داده خدا و اظهار تسليم

در برابر اراده او در تنگدستى

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

زمينه عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 8

8 _ توكل بر خداوند و كافى دانستن او براى رفع نياز هاى انسان ، زمينه ساز جلب فضل و عطاياى الهى

و قالوا حسبنا اللّه سيؤتينا اللّه من فضله

از اينكه خداوند قبل از بيان اميدوارى به فضل خويش، موضوع توكل (حسبنا اللّه) را مطرح كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 7

7_ يكتاپرستى ، پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) ، استغفار از شرك و گناه و حركت به سوى خدا ، موجب جلب عنايت خدا و دستيابى به معيشتى نيكو در دنياست .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يمتعكم مت_عًا حسنًا

عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 5،6

5 - امكانات و دارايى هاى انسان ، رزقى است عطا شده از جانب خدا

و مما رزقنهم ينفقون

6 _ باور به خدادادى بودن امكانات و دارايى ها ، زمينه ساز پيدايش روحيه انفاق گرى در انسان

و مما رزقنهم ينفقون

از هدفهاى يادآورى اين حقيقت (خدادادى بودن داراييها)، در بيان لزوم انفاق، تسهيل امر انفاق و ايجاد روحيه انفاق گرى در انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 6

6 - دستيابى اهل تقوا به هدايت ، موهبتى است از جانب خدا

به آنان

أولئك على هدًى من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 4،11

4 - همه انسان ها داراى حق بهره گيرى از مواهب طبيعى و نعمت هاى الهى هستند .

فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

11 - ميوه درختان از مواهب الهى و رزق و روزى انسانهاست .

فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 1،2،4،5،14

1 - خداوند ، آفريننده همه موهبت هاى موجود در زمين است .

هو الذى خلق لكم ما فى الأرض جميعاً

كلمه {جميعاً} به معناى كل است و بدل براى {ما} ى موصوله مى باشد.

2 - خداوند ، مواهب زمين را براى انسان ها و در راستاى منافع آنان آفريد .

هو الذى خلق لكم ما فى الأرض جميعاً

برداشت فوق با استفاده از لام انتفاع در {لكم} به دست آمده است.

4 - همه انسان ها داراى حق بهره گيرى از مواهب زمين

خلق لكم ما فى الأرض

5 - حليت تصرف در همه موهبت هاى طبيعى زمين

خلق لكم ما فى الأرض جميعاً

14 _ كفر به خداوند بخشنده نعمت ها و برطرف كننده نياز ها ، امر شگفت آور و غير منطقى است .

كيف تكفرون باللّه . .. هو الذى خلق لكم ما فى الأرض جميعاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه: آيه مورد بحث با صدر آيه قبل در ارتباط باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 7

7 - علم خداوند ذاتى و دانش ديگران عطايى است از جانب او

لاعلم لنا إلا

ما علّمتنا إنك أنت العليم الحكيم

چون جمله {إنك أنت . ..} پس از بيان ذاتى نبودن علم فرشتگان و موهبتى بودن آن آمده، اشاره به اين حقيقت دارد كه علم الهى ذاتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 10

10 - خداوند عطا كننده نعمت به آدميان است .

نعمتى التى أنعمت عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 53 - 2،3،5

2 - خداوند ، عطا كننده تورات به موسى ( ع )

و إذ ءاتينا موسى الكتب

{ال} در {الكتاب} عهد ذهنى است و اشاره به تورات دارد.

3 - خداوند ، به جز تورات حقايق ديگرى را - كه وسيله تمييز حق از باطل بود - در اختيار موسى ( ع ) قرار داد .

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان

عطف {الفرقان} بر {الكتاب} مى تواند عطف صفتى بر صفت ديگر گرفته شود و هر كدام بيانگر بعدى از ابعاد تورات باشد; يعنى، ما به موسى (ع) چيزى را عطا كرديم كه هم كتاب بود و هم فرقان و مى تواند مراد از كتاب و فرقان دو چيز متفاوت باشد; يعنى، به موسى كتاب (تورات) داديم و نيز به او فرقان عطا كرديم. بر اين مبنا مراد از {فرقان} معجزات، براهين و مانند آن خواهد بود. (اقتباس از الكشاف)

5 - تورات عطا شده به موسى ( ع ) از نعمت هاى خداوند به بنى اسرائيل

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان

با توجه به آيه 47 معلوم مى شود: اين بخش از آيات در صدد بيان نعمتهاى گرانقدرى است كه

خداوند به بنى اسرائيل عطا فرموده است. بنابراين عطاى تورات و فرقان نيز در آيه مورد بحث، به عنوان يك نعمت بزرگ مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 7

7 - { منّ } و { سلوى } دو خوراكى پاكيزه و از روزى هاى عطا شده به قوم موسى

و أنزلنا عليكم المنّ و السلوى كلوا من طيبت ما رزقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 4

4 - تورات كتابى است از جانب خداوند و عطا شده به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم

مراد از {ما}ى موصوله در {ما آتيناكم} تورات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 2،6

2 - خداوند ، اعطا كننده تورات به موسى ( ع )

و لقد ءاتينا موسى الكتب

6 - خداوند ، عطا كننده معجزات و دلايل فراوان و روشن به عيسى ( ع )

و ءاتينا عيسى ابن مريم البينت

{بينة} به معناى حجت و دليل واضح و روشن است و معجزه از مصداقهاى مورد نظر آن مى باشد. {ال} در {البينات} يا عهد ذهنى است و اشاره به دلايل و معجزاتى از قبيل زنده كردن مردگان، بينا كردن نابينايان و ... دارد و يا براى استغراق است و حكايت از كثرت و فراوانى بينات دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 7

7 - پيامبرى ، فضل و بخششى است از جانب خدا براى گزينش شدگان به نبوت

أن ينزل اللّه من

فضله على من يشاء من عباده

مراد از {فضله} وحى و در نتيجه پيامبر شدن كسى است كه به وى وحى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 4

4 - تورات ، كتابى از جانب خدا و عطا شده به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم

مراد از {ما اتيناكم} (آنچه را به شما داديم) تورات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 3

3 - خداوند ، عطاكننده دلايل و معجزات به پيامبر ( ص )

و لقد أنزلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 122 - 2

2 - خداوند ، ارزانى كننده نعمت بر بندگان خويش است .

نعمتى التى أنعمت عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 11

11 - امامت ، عهد و منصبى است والا و الهى و عطا كننده آن خداوند است .

إنى جاعلك للناس إماماً . .. لاينال عهدى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 9

9 - اعطاى حيات ويژه به شهيدان ، جلوه اى از همراهى و حمايت خداوند از صبرپيشگان راه ايمان است .

إن اللّه مع الصبرين. و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه أموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 3

3 - بهره ورى مؤمنان از روزى ها و نعمت هاى خداوند ، مقصود اصلى از اعطاى آنها به انسانهاست . *

يأيها الذين

ءامنوا كلوا من طيبت ما رزقنكم

قرآن در توصيه به اهل ايمان - مبنى بر بهره گيرى از نعمتها - ( كلوا من طيبت ما رزقنكم) تصريح كرده كه خداوند آن نعمتها را روزى ايشان قرار داده است ولى در توصيه به عموم مردم در آيه 168 (كلوا مما فى الأرض) بيان نداشت كه خداوند امكانات زمين را روزى همگان قرار داده است. از مقايسه ميان اين دو تعبير و تفاوت ياد شده مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 15،18

15 _ حكومت از آنِ خداوند است و به هر كس بخواهد اعطا مى كند .

و اللّه يؤتى ملكه من يشاء

18 _ دانايى گسترده خداوند نسبت به شايستگى افراد و سعه وجودى او ، منشأ اعطاى حكومت به آنان طبق مشيّت خويش

ان اللّه اصطفيه عليكم . .. و اللّه واسع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 10،11،12

10 _ سلطنت ، حكمت و علم داود ، عطاى خداوند به وى

و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه ممّا يشاء

11 _ خداوند علومى را كه مشيّت او اقتضا مى كرد به داود آموخت .

و علّمه ممّا يشاء

12 _ خداوند برخى دانش هاى درخواستى داود را به وى آموخت . *

و علّمه ممّا يشاء

چنانچه {من} در {ممّا يشاء} براى تبعيض باشد، مراد از ضمير فاعلى در {يشاء}، داود خواهد بود; نه اللّه. چون معنا ندارد خداوند چيزى را بخواهد ; ولى برخى از آن انجام پذيرد .

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 2،3،5

2 _ پادشاهى ، سلطنت و قدرت نمرود ، داده اى از جانب خداوند

ان اتيه اللّه الملك

3 _ حاكميّت و سلطه طغيانگران ، داده اى از جانب خداوند

ان ءَاتيه اللّه الملك

5 _ محاجّه درباره وحدانيّت و ربوبيّت الهى و انكار آن ، على رغم بهره مندى از داده هاى خداوندى ، شگفت آور و خلاف عقل سليم است .

الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم فى ربّه ان اتيه اللّه الملك

مقصود از استفهام در {الم تر . .. }، بيان شگفتى از چنين محاجّه و انكارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 18

18 _ اعطاى ولايت تكوينى از جانب خدا ، براى برخى از بندگان خاصّ خود

و اذ قال ابرهيم . .. يأتينك سعياً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 1

1 _ حكمت ، موهبت الهى است كه خداوند به هر كس خواهد ، عطا مى كند .

يؤتى الحكمة من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 16

16 _ خرسندى و رضايتمندى تقواپيشگان در بهشت ، موهبت الهى به ايشان

للّذين اتّقوا . .. و رضوان من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 9،12

9 _ خداوند به هر كس كه بخواهد مُلك ( قدرت و حاكميّت ) مى دهد و از هر كس بخواهد ، بازمى ستاند .

تؤتى الملك من تشاء و

تنزع الملك ممّن تشاء

12 _ اصل ، در مشيّت الهى ، اعطاى خير و رحمت به انسان است .

تؤتى الملك من تشاء . .. و تعزّ من تشاء

از تقديم اعطاى ملك بر گرفتن آن {تؤتى الملك . .. و تنزع ... }، و از تقديم اعطاى عزّت بر ذلّت {تعزّ من تشاء و تذلّ ... }، مطلب فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 33 - 8

8 _ خداوند با اعطاى علم ، ايمان ، اسم اكبر ، ميراث علم و آثار علم نبوّت به انبيا ، آنان را برگزيده است .

انّ اللّه اصطفى ادم و نوحاً

امام باقر (ع): . .. يا محمّد ... فانّى لم اقطع العلم و الايمان و الاسم الاكبر و ميراث العلم و آثار علم النّبوة ... من بيوتات الانبياء الذين كانوا بينك و بين ابيك آدم و ذلك قول اللّه تبارك و تعالى: {انّ اللّه اصطفى ادم و ... }.

_______________________________

كافى، ج 8، ص 117، ح 92 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 168، ح 31.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 4

4 _ زكريا با مشاهده رزقى كه خارج از اسباب طبيعى به مريم اعطا شده بود ، على رغم كهنسالى خود ، از خدا تمناى فرزند كرد .

هنا لك دعا زكريا ربّه

بنابراينكه مشاراليه {هنا لك}، اعطاى رزق از راه غير طبيعى به مريم باشد كه خداوند، بدين گونه به آن اشاره كرده است: ان اللّه يرزق من يشاء بغير حساب.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 5

5 _ كتاب و حكمت ، عطيّه الهى به انبيا

ان يؤتيه اللّه الكتاب و الحكم

بنابراينكه {الحكم}، به معنى حكمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 81 - 3

3 _ كتاب و حكمت ، عطيّه الهى به انبيا

لما اتيتكم من كتاب و حكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 1،2

1 _ فروفرستادن خوابى آرام بخش از سوى خداوند بر پيكارگران احد ، به دنبال اندوههايى كه در آن كارزار بر ايشان گذشت .

ثمّ انزل عليكم من بعد الغمّ امنة نعاساً

{امنة} (آرامش خاطر)، مفعول براى {انزل} است و {نعاساً} به معناى خواب، عطف بيان و يا بدل از {امنة} است.

2 _ خواب آرامش بخش به دنبال هجوم پى در پى اندوه ها ، موهبتى الهى به بندگان

ثمّ انزل عليكم من بعد الغمّ امنة نعاساً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 163 - 9

9 _ اعطاى درجات و جايگاه هاى متفاوت از سوى خداوند ، متّكى به بينايى و آگاهى كامل او به عملكرد انسانهاست .

هم درجات عند اللّه و اللّه بصير بما يعملون

جمله {و اللّه بصير بما يعملون} به اين معنا اشاره دارد كه در محاسبه اعمال و اعطاى درجه و مقام بر مبناى آن، اشتباهى رخ نخواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 4

4 _ فضل الهى و عطاياى بيش از استحقاق به

شهيدان ، موجب شادمانى آنان

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله

با توجّه به معناى {فضل} (بخشش بيش از حد استحقاق و از روى عنايت)، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 20

20 _ خداوند ، افاضه كننده علم غيب بر رسولان خويش

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 4،6

4 _ داده هاى الهى ( امكانات مادى و معنوى ) به انسان ها ، فضل خداوند و از ملك اوست .

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله

6 _ ارزشمندى داده هاى الهى ( امكانات مادى و معنوى ) به انسانها

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله

از اينكه خداوند امكاناتى را كه در دسترس انسانها قرار داده، فضل خويش ناميده و به خود نسبت داده است، ارزشمندى آن به دست مى آيد ; البته بنابر اينكه ضمير {فضله}، به {اللّه} برگردانده شود ; نه به {ما آتيهم اللّه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 8

8 _ خداوند با لطف و تفضل خويش ، هر عمل نيكى را پاداشى عظيم عطا خواهد كرد .

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

لطف و تفضل از كلمه {من لدنه} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 49 - 11،12،15

11 _ مشيّت الهى

در اعطاى كمال و رشد و تنزيه انسان ها ، گزاف و بدون دليل نيست .

بل اللّه يزكّى من يشاء و لا يظلمون فتيلا

12 _ خداوند ، در اعطاى رشد و كمال لايق به انسان ها ، هيچ ستمى نمى كند .

بل اللّه يزكّى من يشاء و لا يظلمون فتيلا

15 _ خداوند در اعطا نكردن كمال و پاك ننمودن يهوديان كفرپيشه ، هرگز ستمى به آنها نكرده است .

الم تر . .. بل اللّه يزكّى من يشاء و لا يظلمون فتيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 54 - 3،4،8،11،12

3 _ مقام پيامبرى و حكومت اعطا شده از جانب خدا به پيامبر ( ص ) باعث حسادت يهوديان به آن حضرت و پيروانش

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله فقد اتينا ال ابرهيم

مراد از {فضله} به قرينه ذيل آيه (فقد آتانا . .. )، كتاب و حكمت و ملك عظيم است.

4 _ اعطاى قرآن به پيامبر ( ص ) ، مايه حسادت يهود بر آن حضرت

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

از مصاديق {فضل} _ به قرينه ذيل آيه _ قرآن مى باشد.

8 _ اعطاى كتاب و حكمت ( پيامبرى ) و ملك عظيم به آل ابراهيم ( ع ) ، از تفضّلات الهى

فقد اتينا ال ابرهيم الكتب و الحكمة و اتيناهم ملكاً عظيماً

برخى از مفسران برآنند كه مراد از حكمت، نبوت و پيامبرى است.

11 _ نبوّت ، فهم ، منصب قضاوت و لزوم اطاعت مردم ، داده هاى خداوند به خاندان ابراهيم ( ع )

فقد اتينا ال ابرهيم الكتب و الحكمة و

اتيناهم ملكاً عظيماً

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق درباره {الكتاب} فرمود: النّبوة، و درباره {الحكمة} فرمود: الفهم و القضاء، و درباره {ملكاً عظيماً} فرمود: الطّاعة.

_______________________________

كافى، ج 1، ص 206، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 491، ح 303 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 248، ح 160.

12 _ مقام امامت ، فضل و داده خداوند به خاندان ابراهيم ( ع )

و اتيناهم ملكاً عظيماً

امام باقر (ع) در معناى {ملك عظيم} در آيه فوق فرمود: . .. ان جعل فيهم ائمّة.

_______________________________

كافى، ج 1، ص 206، ح 5 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 248، ح 158.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 34

34 _ خداوند ، پاداش مجاهدان را به طور كامل و بدون هيچ كاستى عطا مى كند .

فلمّا كتب عليهم القتال . .. و لا تظلمون فتيلا

جمله {لا تظلمون فتيلا} به اين معناست كه در اعطاى پاداش به آنان، ظلمى نمى شود. يعنى پاداش خود را به طور كامل دريافت مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 7،15

7 _ اعطاى درجه و اجر و پاداش از سوى خداوند بر اساس نظامى عادلانه

فضّل اللّه المجاهدون باموالهم و انفسهم على القاعدين درجة وكلاّ . .. اجراً عظيماً

15 _ خداوند ، مجاهدان را با اعطاى مقامى بلند و پاداش بزرگ ، بر بازنشستگان از جهاد برترى داده است .

فضّل اللّه المجاهدين باموالهم و انفسهم على القاعدين درجة . .. و فضّل اللّه المجا

{اجراً عظيماً}، مفعولٌ به براى {فضّل} است و در {فضّل}،

معناى عطا كردن تضمين شده ست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 96 - 2

2 _ درجه ها و منزلت هاى اعطايى خداوند ، اجر بزرگ مجاهدان در راه او

فضّل اللّه المجاهدين على القاعدين اجراً عظيماً. درجات منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 - 6

6 _ اعطاى كتاب آسمانى به امت هاى پيش از اسلام

و لقد وصينا الذين اوتوا الكتب من قبلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 6

6 _ پيروزى مؤمنان در جنگ ، موهبت خداوند و از جانب اوست .

فإن كان لكم فتح من اللّه

قيد {من اللّه} ظاهراً قيد توضيحى است. يعنى هرگاه مسلمانان پيروز شوند، اين پيروزى از ناحيه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 10

10 _ انجيل ، كتاب آسمانى عيسى ( ع ) و عطايى از جانب خداوند به وى

و ءاتينه الانجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 47 - 2

2 _ تعاليم انجيل ، تعاليمى فرو فرستاده شده از جانب خداوند

و ليحكم أهل الانجيل بما أنزل اللّه فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 1

1 _ قرآن ، كتابى فرو فرستاده شده از جانب خداوند بر پيامبر ( ص )

و انزلنا إليك الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 29،30،31

29 _

عشق به خدا و محبوب وى شدن ، عطيه و فضلى خدادادى است .

يحبهم و يحبونه . .. ذلك فضل اللّه

30 _ حالت فروتنى در برابر مؤمنان و سرفرازى در قبال كافران ، عطيه و فضلى خداداى است .

اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين . .. ذلك فضل اللّه

31 _ توفيق بر جهاد در راه خدا و بى اعتنايى به ملامت هاى دشمنان ، عطيه و فضلى خدادادى است .

يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم ذلك فضل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 1،4،5،14،17،19

1 _ اهل ايمان نبايد خويشتن را از بهرهورى مواهب پاكيزه و حلال الهى منع كنند .

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم

برداشت فوق بر اين مبناست كه تحريم در {لاتحرموا . ..}، تحريم عملى باشد يعنى خوددارى كردن و استفاده نبردن از حلالهاى الهى بدون اعتقاد به حرمت آن

4 _ مؤمنان نبايستى مواهب پاكيزه و حلال الهى را با قسم و امثال آن بر خويش تحريم كنند .

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم

با توجه به ارتباط اين بخش از آيات و بيان احكام قسم در آيه 89 مى توان گفت مراد از {لاتحرموا . ..} نهى از تحريم طيبات به وسيله قسم و امثال آن است گفتنى است كه بر اين مبنا مراد از تحريم، تحريم حقيقى و واقعى (حرام كردن) خواهد بود.

5 _ مؤمنان ، شايسته ترين انسان ها براى بهره جويى از مواهب پاكيزه خداوند

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم

مخاطب قرار دادن اهل ايمان _ نه همه مردم

_ و سپس توصيه به بهره بردارى از طيبات، اشاره به اين است كه تنها مؤمنان شايسته ترين افراد براى بهره مندى از مواهب الهى هستند.

14 _ محروم نمودن خويش از مواهب پاكيزه و حلال الهى ، زيان رسانى به خود آدمى است .

و لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم و لاتعتدوا

چنانچه تحريم طيبات به معناى محروم ساختن خويش از مواهب الهى گرفته شود جمله {لاتعتدوا} مى تواند بيانگر فلسفه اى براى جمله {لاتحرموا . ..} باشد يعنى مبادا طيبات را از خود دريغ داريد چرا كه اين كار تعدى به خود و پايمال كردن حقوق خويش است.

17 _ ناسازگارى ايمان با افراط و تفريط در بهره گيرى از مواهب الهى در دنيا

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

19 _ افراط و تفريط در بهره جويى از مواهب پاكيزه و حلال الهى ، عامل محروميت از محبت خداوند

لاتحرموا . .. و لاتعتدوا إنّ اللّه لايحب المعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 9،10

9 _ ضرورت رعايت تقوا در بهره گيرى از امكانات و روزى هاى خدادادى

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً و اتقوا اللّه

10 _ تحريم مواهب خدادادى بر خويش و يا ديگران و بهره نجستن از آنها خلاف تقواست .

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً و اتقوا اللّه

امر به تقوا پس از تصريح به اباحه مواهب خدادادى و نهى از تحريم حلالها مى تواند اشاره به اين باشد كه اگر اعتقاد و يا التزام عملى بر خلاف اين احكام باشد، به دور از تقواپيشگى است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 115 - 9

9 _ نزول نان و گوشت ( مائده آسمانى ) بر حواريين از سوى خداوند پس از درخواست حضرت عيسى ( ع )

قال اللّه انى منزلها عليكم

رسول خدا(ص) در توصيف مائده اى كه بر حواريين نازل شد فرمود: نزلت المائدة خبزاً و لحماً . .. .

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 410; نورالثقلين، ج 1، ص 691، ح 437.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 13

13 _ إن النبى(ص) قال: إذا رأيت اللّه يعطى العباد ما يسألون على معاصيهم إياه فإنما ذلك استدراج منه لهم ثم تلا: {فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبواب كل شىء}.

رسول خدا(ص) فرمود: هر گاه ديدى خداوند على رغم معاصى بندگان، آنچه را از او بخواهند به آنان مى دهد، اين استدراج (نزديك شدن تدريجى عذاب) خداست بر آنان، سپس آن حضرت آيه {فلما نسوا . .. } را تلاوت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 2

2 _ اعطاى بينات (دلايل روشن) به پيامبر(ص)، پرتويى از ربوبيت خداوند

قل إنى على بينة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 5

5 _ فرزند صالح، موهبتى الهى و امتيازى براى انسان است.

و وهبنا له إسحق و يعقوب

لحن آيه در مقام امتنان به ابراهيم(ع) است و مقتضاى اين گونه بيان آن است كه اين نوع نعمت امتيازى ويژه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6

- 94 - 3

3 _ حيات انسان، و امكانات ديگر زندگى او، جملگى از آن خداوند و داده اوست.

كما خلقنكم أول مرة و تركتم ما خولنكم وراء ظهوركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 5،7،8

5 _ قرآن و پيامبر(ص) و برهانهاى ارائه شده از جانب خداوند، پيام آور بينش و آگاهى براى انسان است.

قد جاءكم بصائر من ربكم

7 _ بينش و آگاهيهاى ارائه شده از سوى خداوند، در جهت كمال و منافع انسان است.

فمن أبصر فلنفسه

8 _ نفع و ضرر انسان در گرو پذيرش و يا عدم پذيرش بينشهاى ارائه شده از جانب خداوند است.

فمن أبصر فلنفسه و من عمى فعليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 2

2 _ شرح صدر موهبتى الهى است.

يشرح صدره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 2،4

2 _ خداوند پس از ابلاغ احكام دهگانه (پرهيز از شرك و . .. )، تورات را به موسى(ع) عطا كرد.

ثم ءاتينا موسى الكتب

4 _ خداوند با اعطاى تورات به موسى(ع) نعمت خويش را بر وى تمام و كامل كرد.

تماما على الذى أحسن

برداشت فوق بر اين اساس است كه مفعول {تمام} كلمه اى مانند {نعمة} باشد ; يعنى: {تماما النعمة على الذى أحسن}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 3،6

3 _ خداوند در اعطاى نعمتهاى خويش برخى از مردم را بر برخى ديگر برترى بخشيد. (برترى در مقام، ثروت و ...)

و رفع بعضكم فوق

بعض درجت

6 _ مزاياى هر فرد و امكانات دنيوى او، موهبتهايى است خدادادى.

فى ما ءاتيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 1

1 _ خداوند انسانها را براى بهره گيرى از زمين و امكانات آن توانا ساخت.

و لقد مكنكم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 11 - 2،3

2 _ خداوند، عطا كننده شكل و شمايل انسانى به انسانهاست.

ثم صورنكم

3 _ خداوند، مبدأ و منشأ انسانها (آدم) را آفريد و سپس به او صورت انسانى عطا كرد.

و لقد خلقنكم ثم صورنكم ثم قلنا للملئكة اسجدوا لأدم

{خلقناكم} (شما را در گذشته آفريديم)، خطاب به همه انسانهاست و چون همه انسانها پيش از فرمان سجده بر آدم آفريده نشده بودند، معلوم مى شود آن جمله ناظر به آفرينش چيزى است كه مى توانسته مبدأ همگان باشد و به همين لحاظ آفرينش او آفرينش همه انسانها شمرده شده است فراز بعد (ثم قلنا . ..) مى رساند كه آن چيز همان شد كه به {آدم ابوالبشر} معروف است. قابل ذكر است كه دلالت آيه بر اين كه خود آن مبدأ ياد شده آدم(ع) شده باشد به صورت احتمال مطرح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 15 - 1،3

1 _ خداوند درخواست ابليس (مهلت خواهى تا قيامت) را اجابت كرد.

أنظرنى . .. قال إنك من المنظرين

برداشت فوق بر اين اساس است كه متعلق كلمه {المنظرين}، {إلى يوم يبعثون} باشد كه به قرينه آيه قبل حذف شده است. گفتنى است كه برخى مهلت

دهى به ابليس را _ بنابر ظاهر آيه _ استجابت درخواست ابليس دانسته اند و برخى ديگر جمله {إنك ...} را اخبار از تقدير الهى به زنده ماندن ابليس شمرده اند. يعنى چه وى درخواست مى كرد و يا درخواست نمى كرد، چنين مقدر شده بود.

3 _ خداوند، ابليس را در پى درخواست زنده ماندن تا رستاخيز، عمرى طولانى داد.

أنظرنى إلى يوم يبعثون. قال إنك من المنظرين

ذكر نكردن متعلق {المنظرين} مى تواند اشاره به اين باشد كه خواسته ابليس تنها در اصل {انظار} اجابت شده است، و نه در مدت آن; يعنى تا روز قيامت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 13

13 _ استدلالها و براهين، افاضاتى است از ناحيه خداوند بر قلب و انديشه انسانها

ما لم ينزل به سلطنا

مراد از تنزيل مى تواند ايجاد كردن باشد. يعنى خداوند هيچ دليل و برهانى براى شرك نيافريده است. در اين صورت مقصود از {سلطانا} اعم از براهين عقلى و نقلى خواهد بود. و نيز مى تواند مراد از تنزيل، نازل كردن معارف و احكام الهى باشد. در اين صورت مقصود از {سلطانا} برهان نقلى خواهد بود. برداشت فوق مبتنى بر معناى اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 11،14

11 _ خداوند نوح ( ع ) رابه حقايقى پوشيده بر مردم آگاه ساخت .

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

من در {من اللّه} مى تواند براى ابتداى غايت باشد. در اين صورت {أعلم من اللّه ... } يعنى علم من از جانب خداست و خدا مرا به

حقايقى آشنا كرده است. و نيز مى تواند {من اللّه} به معناى {درباره خدا} باشد. يعنى من حقايقى را درباره خدا و صفات او مى دانم كه شما نمى دانيد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

14 _ علم انبيا ، دريافت شده از خداوند

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 11

11 _ آمادگى زمين براى سكونت انسان ها و آگاهى آنان به خانه سازى ، از مواهب و نعمت هاى بزرگ الهى

و بوأكم فى الأرض تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 6،7

6 _ خداوند با عنايت ويژه خويش به مردم مدين ، در مدتى كوتاه جمعيت اندكشان را فزونى بخشيد و از آنان امتى بزرگ ساخت .

و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم

عطف {كثركم} به وسيله {فاء} بر جمله قبل مى رساند كه زياد كردن جمعيت مردم مدين در مدتى نسبتاً كوتاه انجام گرفته است و همين معنا بيانگر عنايت ويژه خداوند به آنان است.

7 _ شعيب براى گرايش دادن مردم مدين به راه خدا ، عنايت خداوند در زياد كردن جمعيت اندك آنان را يادآور شد .

و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 6

6 _ دلايل و معجزات موسى ( ع ) ، موهبتى الهى پيشاروى فرعونيان و نشأت گرفته از مقام ربوبى خداوند

قد جئتكم ببينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 15

15 _ خداوند با رساندن تقواپيشگان به حكومت ، آنان را آزمايش خواهد كرد .

و العقبة للمتقين . .. فينظر كيف تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 1،2،3

1 _ خداوند در ميعادگاه مناجات ، الواح نگارش يافته اى را به موسى عطا كرد .

و كتبنا له فى الألواح . .. فخذها

{ال} در {الألواح} عهد ذكرى و اشاره به {ما اتيتك} در آيه قبل است.

2 _ خداوند ، نگارنده نوشته هاى موجود در لوحه هاى اهدا شده به موسى ( ع )

و كتبنا له فى الألواح

3 _ الواح عطا شده به موسى ( ع ) ، دربردارنده پندهايى از هر چيز پندآموز

و كتبنا له فى الألواح من كل شىء موعظة

{موعظة} مفعول براى {كتبنا} و {من كل شىء} صفت براى {موعظة} است. مراد از {كل شىء}، به مناسبت مورد، هر چيز پندآموز است. بنابراين جمله {كتبنا له ... } يعنى: از هر چيز پندآموز موعظه اى را در الواح عطا شده به موسى نگاشتيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 19

19 _ { منّ } و { سلوى } خوراكى پاكيزه و از روزى هاى عطا شده به بنى اسرائيل

و أنزلنا عليهم المن و السلوى كلوا من طيبت ما رزقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 29 - 11

11 _ خداوند ، مؤمنان تقواپيشه را علاوه بر اعطاى بصيرت و بخشش گناهان ، از موهبت هاى ديگر نيز بهره مند

خواهد كرد .

يجعل لكم فرقانا . .. و اللّه ذوالفضل العظيم

برداشت ف___وق مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {و ال__لّه . .. } مستانفه باشد نه بيانگر تعليل.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 1

1 _ خداوند عطاكننده نعمت ها بر جوامع و بازگيرنده و تبديل كننده آنها به نقمت و عذاب

كفروا بايت اللّه . .. ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 2

2 _ به اسيران جنگ بدر اعلام شد در صورت پذيرش اسلام و توحيد ، خداوند آنان را از مواهبى بهتر از آنچه از ايشان گرفته شد ( فديه ) ، بهره مند خواهد ساخت .

إن يعلم اللّه فى قلوبكم خيرا يؤتكم خيرا مما أخذ منكم

مراد از {خيرا} به دليل {يغفر لكم} توحيد و گرايش به اسلام است. زيرا خداوند گناه شرك را هرگز نخواهد بخشيد: إن اللّه لايغفر ان يشرك به.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 11

11 _ خداوند ، مؤمنان راستين را از روزى هاى نيكو و با كرامت بهره مند خواهد ساخت .

أولئك هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 9

9 _ جبهه كفر در كارزار حنين ، در پى فرود آمدن نيرو هاى غيبى و نزول آرامش روحى بر مؤمنان از سوى خداوند ، گرفتار شكستى سخت و عذاب آور گرديد .

ثم

أنزل اللّه سكينته . .. و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 9

9 _ اعطاى امكانات دنيوى فراوان به منافقان از جانب خداوند ، تنها به منظور عذاب و گرفتارى آنان در اين دنياست .

إنما يريد اللّه ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 76 - 2

2 _ اجابت درخواست منافقان از سوى خداوند ، در زمينه اعطاى مال و ثروت به آنان

فلما ءاتيهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 3

3 _ ثروت ها و زيور آلات فرعون و اطرافيان او ، از جانب خداوند و داده او بود .

ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 5

5 _ مؤمنان در پيشگاه الهى ، از جايگاه ويژه برخوردار بوده و از الطاف خاص او بهره مند هستند .

ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا كذلك حقاً علينا ننج المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 6

6_ خداوند ، عطا كننده معيشتى نيكو به انسانها

يمتعكم مت_عًا حسنًا

{تمتيع} (مصدر يمتع) به معناى بهره مند ساختن است و {متاع} به چيزى كه از آن بهره مى گيرند و استفاده مى كنند (وسايل زندگى) گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 10 - 1

1_ خداوند ، بخشنده نعمت ها و موهبت هاى دنيوى به انسانهاست .

و ل_ئن أذقنه نعماء

{نعماء} به معناى نعمت است. انتخاب اين كلمه به خاطر هم وزن بودنش با كلمه {ضراء} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 2

2_ خداوند ، عطاكننده معجزه و دليل هاى روشن به پيامبران ( ع )

إن كنت على بيّنة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 13

13_ خداوند ، اعطاكننده خير و نيكى به انسان ها و رساننده آنان به مقام هاى معنوى است .

لا أقول . .. لن يؤتيهم الله خيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 8

8_ خداوند ، متاع هاى دنيوى را از كافران دريغ نمى كند .

و أمم سنمتعهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 15،16

15_ خداوند ، توان و استعدادِ آباد كردن زمين را به آدميان عطا كرده و ايشان را به سوى آبادانى گرايش داده است .

واستعمركم فيها

استعمره فيه، يعنى: {جعله يعمره; وى را آبادكننده آن قرار داد} (لسان العرب). بر اين اساس {استعمركم فيها} چنين معنا مى شود: خداوند شما را اين گونه قرار داده و آفريده است كه زمين را آباد سازيد; يعنى، توان آبادسازى زمين را به شما عطا كرده و نياز به آن را در شما ايجاد كرده است تا همواره به سمت آبادسازى زمين در حركت باشيد.

16_ خداوند ، به دليل اعطاى

توان و استعداد به بشر براى آبادسازى زمين ، شايسته و بايسته پرستش است .

اعبدوا الله . .. استعمركم فيها

جمله {استعمركم فيها} نيز همانند {هوأنشأكم} دليل براى {اعبدوا الله} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 2

2_ خداوند ، عطا كننده معجزه و دليل هاى روشن به پيامبران

إن كنت على بيّنة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 86 - 2

2_ منافع حلال و به دست آمده از تجارت هاى عادلانه و خالى از ظلم و اجحاف ، عطاى الهى است .

بقيّت الله خير لكم

برداشت فوق ، از اضافه شدن {بقيّت} به {الله} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 2،11

2_ خداوند ، عطا كننده معجزه و دليل هاى روشن به پيامبران

إن كنت على بيّنة من ربى

11_ معارف الهى و احكام دينى ، از عطا ها و روزى هاى نيكوى خداوند براى بشريت

و رزقنى منه رزقًا حسنًا

مى توان گفت مقصود از {رزقاً حسناً} _ به قرينه آيات گذشته(اعبدوا الله . ..) _ معارف و احكامى است كه خداوند به شعيب(ع) آموخت تا او آنها را به مردم تعليم دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 96 - 5

5_ خداوند ، موسى ( ع ) را در آغاز رسالتش از آيت و معجزه بهره مند ساخت نه پس از درخواست و پيشنهاد مردم .

و لقد أرسلنا موسى بأيتنا و سلط_ن مبين

{باء} در {بأياتنا} براى مصاحبت است

و لذا مفاد جمله {لقد أرسلنا . ..} اين است كه موسى(ع) به هنگام بعثتش ، آيات و معجزات داشت; برخلاف پيامبران پيش از او كه خداوند پس از پيشنهاد و درخواست مردم به آنان معجزه مى داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 108 - 9

9_ بهشت و موهبت هاى آن ، عطايى الهى است .

عطاءً غير مجذوذ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 110 - 2

2_ خداوند ، اعطا كننده كتاب آسمانى به پيامبران خويش

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 21

21_ فضيلت هاى يوسف ( ع ) و نعمت هاى عطا شده به او و حضرت ابراهيم و اسحاق ( ع ) و خاندان يعقوب ، جلوه هايى از ربوبيت خداوند

يجتبيك ربك . .. و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب ... إن ربك عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 3

3_ خداوند ، عطاكننده حكمت و علم به يوسف ( ع )

ءاتين_ه حكمًا و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 10

10_ آگاهى يوسف ( ع ) به غيب و توان او بر تعبير رؤياها ، تنها بخشى از دانش موهبتى خداوند به يوسف ( ع ) بود .

ذلكما مما علمنى ربى

{من} در {مما} مى تواند براى تبعيض باشد و محتمل است بيانگر نوع و جنس باشد. برداشت فوق

، بر اساس احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 8،9

8_ توان و قدرت موجودات ، عطايى از خداوند به آنهاست .

ما أنزل الله بها من سلط_ن

9_ استدلال ها و براهين ، افاضاتى است از ناحيه خداوند بر قلب و انديشه انسانها

ما أنزل الله بها من سلط_ن

براى مردود شمردن پندار اهل شرك كافى بود كه گفته شود: مشركان دليلى براى عقيده و مرامشان ندارند. رد آن پندار با جمله {ما أنزل الله ...} (خداوند برهانى براى عبادت معبودها قرار نداده است) براى رساندن حقيقتى است، كه در برداشت فوق آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 15

15_ خداوند در اعطاى پاداش به نيكوكاران ، ذره اى از پاداش آنان نمى كاهد .

و لانضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 15

15_ خداوند ، آموزنده و اهدا كننده دانش ويژه به يعقوب ( ع )

و إنه لذو علم لما علّمن_ه

حرف {لام} در {لما علّمناه} براى تعليل است و {ما} در آن مصدريه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 24

24_ خداوند بر$ اساس مشيّت خويش ، برترى دهنده برخى از انسان ها بر برخى ديگر و اعطا كننده كمال به بهره مندان از آن

نرفع درج_ت من نشاء

اساس مشيّت خويش ، برترى دهنده برخى از انسانها بر برخى ديگر و اعطا كننده كمال به بهره مندان از آن

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 11

11_ آگاهى يعقوب ( ع ) به حيات يوسف ( ع ) ، دانشى بود كه از ناحيه خدا به او افاضه شده بود .

و أعلم من الله ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 91 - 2

2_ فضيلت و برترى يوسف ( ع ) عنايتى از ناحيه خداوند به او بود .

لقد ءاثرك الله علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 14

14_ خداوند ، اعطا كننده مقام و منزلت به يوسف ( ع ) و وادار كننده بستگانش به خضوع و خشوع در برابر او

قد جعلها ربى حقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 5

5_ خداوند ، اعطا كننده حكومت و فرمانروايى به يوسف ( ع )

رب قد ءاتيتنى من الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 7

7_ امكانات و دارايى هاى انسان رزقى است عطا شده از جانب خدا .

مما رزقن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 5

5_ خداوند اعطا كننده همسر و فرزند به پيامبران خويش

و جعلنا لهم أزوجًا و ذريّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 4،7

4- خداوند به هر كس كه بخواهد نعمتى بزرگ عطا مى كند .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

{منّت} در لغت به

معناى نعمت سنگين و بزرگ است.

7- مقام پيامبرى ، موهبت و نعمتى بزرگ از سوى خداوند براى بندگانى خاص است .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 1،4

1- خداوند ، همه نياز ها و خواسته هاى وجودى بشر را به او عطا كرده است .

و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه

دو احتمال در باره سؤال در جمله {ما سألتموه} وجود دارد:B1. سؤال به معناى دعا و درخواست زبانى; 2. سؤال و درخواست وجود و طبع انسان; يعنى، آنچه بشر در وجود و طبيعت خود به عنوان موجودى مستقل نياز دارد، خداوند به او عطا فرموده است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

4- خداوند ، بخشى از هر يك از انواع تقاضا ها و درخواست هاى انسان را به آنان عطا فرمود .

و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: {من} در {من كلّ} براى تبعيض باشد و نيز مقصود از سؤال در جمله {سألتموه} درخواست و تقاضاى زبانى باشد، نه نيازها و خواسته هاى وجودى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 4

4- اسماعيل و اسحاق ( ع ) ، فرزندان حضرت ابراهيم ( ع ) و هديه و بخشش الهى به او بود .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 21 - 2

2- رويش متناسب گياهان و پديده هاى معدنى و اعطاى مواهب و وسايل معيشت

، از خزانه الهى است .

و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون. و جعلنا لكم فيها مع_يش و من لستم له برزقين . و إ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 87 - 1،3

1- { سوره حمد } از عطاياى خداوند بر پيامبر ( ص )

و لقد ءاتينك سبعًا من المثانى

نوع مفسّران بر آنند كه مراد از {سبعاً} سوره حمد است كه هفت آيه دارد و {المثانى} (جمع مثنى) صفت براى قرآن كريم است; چنان كه در سوره {زمر} (آيه 23) اين كلمه به عنوان صفت قرآن ذكر شده است. گفتنى است: روايات نيز مؤيد همين مطلب است.

3- خداوند ، اعطا كننده قرآن به پيامبر ( ص )

و لقد ءاتينك . .. القرءان العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 44 - 3،12

3- خداوند ، در راستاى دادن بينات و كتاب به انبيا ، قرآن كريم را به پيامبراكرم ( ص ) اعطا فرمود .

بالبيّن_ت و الزبر و أنزلنا إليك الذكر

12- خداوند ، به انبياى پيشين معجزات حسى عطا فرمود و در قبال آن به پيامبر ( ص ) ، كتاب آسمانى جهان شمول عطا كرد . *

و ما أرسلنا . .. بالبيّن_ت و الزبر و أنزلنا إليك الذكر

{بيّنة} به معناى دليل واضح و روشن _ اعم از عقلى و حسى _ است. طبق شواهد تاريخى مراد از {بينات} در آيه، ممكن است معجزات حسى باشد. جدا ذكر كردن پيامبر(ص) براى اعطاى قرآن، مشعر به برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

نحل - 16 - 80 - 11

11- خداوند ، نياز هاى انسان را به تناسب شرايط مختلف زندگى او ، تأمين كرده است .

يوم ظعنكم و يوم إقامتكم و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا

برداشت فوق، به خاطر اين است كه خداوند پوست حيوانات را از آن جهت به عنوان نعمت يادآور شده كه وسيله اى است مناسب براى برپا كردن سرپناه در سفر و حضر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 2،8

2- عنايت خاص خداوند به آدميان با اعطاى ارزشى ويژه به آنان

و لقد كرّمنا بنى ءادم

8- خداوند ، روزى هاى پاك و پاكيزه و متناسب ، به آدميان اعطا كرده است .

و لقد كرّمنا بنى ءادم . .. و رزقن_هم من الطيّب_ت

{طيّب} به آن چيزى گفته مى شود كه براى حواس و جان آدمى لذت بخش باشد (مفردات راغب). و به مناسبت مقام، مراد از آن روزى هايى است كه متناسب طبع انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 83 - 9

9- خداوند ، تنها خير و نعمت به انسان ها عطا مى كند .

إذا أنعمنا على الإنس_ن . .. و إذا مسّه الشرّ

از اينكه در آيه خداوند منشأ نعمتها معرفى شده اما شرور به او نسبت داده نشده است نكته فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 6

6- خداوند ، عطاكننده بهترين پاداش ها و برترين فرجام ها است .

هو خير ثوابًا و خير عقبًا

{ثواب} به معناى

{اجر و پاداش} است و {عقب} به معناى {عاقبت و فرجام}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 12

12- صاحبان نعمت و دانش _ حتى افراد برجسته و سرامد نيز _ بايد خداوند را سرچشمه كمالات خود بدانند .

ءاتين_ه رحمة من عندنا و علّمنه من لدنّا علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 7

7- امكانات و نيروى { ذوالقرنين } و برخوردارى او از وسايل و ابزار لازم در مقاصد خويش ، اعطاى خداوند به وى بود .

إنّا مكّنّا له . .. و ءاتينه من كلّ شىء سببًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 2،3

2- ذوالقرنين ، در پرتو لطف پروردگار ، برخوردار از امكانات مادّى بسيار ، بهره مند بود .

قال ما مكّنّى فيه ربّى خير

3- ذوالقرنين ، خود را مملوك خداوند و عطيه هاى الهى را ، برخاسته از مقام ربوبيّت او مى دانست .

ما مكّنّى فيه ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 8،9

8- اعطاى قدرت درست انديشى و شناخت حق از سوى خدا ، به يحيى ( ع ) در كودكى او بود .

و ءاتين_ه الحكم صبيًّا

براى {حكم} معانى مختلفى ذكر شده است ; يكى از آن معانى _ كه مبناى برداشت ياد شده است _ {علم و فهم} مى باشد (لسان العرب ).

9- خداوند ، يحيى ( ع ) را در كودكى به اجراى احكام الهى توان مند ساخت .

و ءاتين_ه

الحكم صبيًّا

در برداشت ياد شده {حكم} به معناى حاكميت و اجراى قضاوت گرفته شده است. در (قاموس) آمده است: حاكم به كسى گفته مى شود كه حكم را به مرحله اجرا درآورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 13 - 1،2،8

1- خداوند ، روحيه رحمت و عطوفتى ژرف به يحيى عطا نمود .

ءاتين_ه . .. و حنانًا من لدنّا

{حنان} مصدر و به معناى شفقت و مهربانى است (مصباح). تنوين آن براى تفخيم است. اين كلمه عطف بر {الحكم} _ در آيه قبل _ است.

2- خداوند ، منبع مهر و شفقت و عطاكننده آن به برخى از بندگان برگزيده خود

و حنانًا من لدنّا

{من لدنّا} بيانگر اين است كه عطوفت عطا شده به يحيى برگرفته از ترحم و عطوفت ذات اقدس است.

8- حضرت يحيى ( ع ) در پرتو عنايات خاص خداوند ، از شايستگى و رشد و تكاملى ويژه ، برخوردار بود .

ءاتين_ه . .. و زكوة

{زكاة} در معانى {شايستگى} و {پاكى} و {رشد كردن} و {خجستگى} و {تمجيد} استعمال شده است (لسان العرب). در هر مورد، معنا يا معانى مناسب آن، مورد نظر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 2،4،6

2- مأمور ويژه الهى با بشارت فرزند به مريم ( س ) ، خود را مأمور بخشيدن پسرى پاك نهاد به وى معرفى كرد .

قال إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غل_مًا زكيًّا

اسناد {هبه فرزند} به جبرئيل به خاطر وساطت او در بخشش الهى است. {زكىّ} از ريشه {زكاء} به معناى صلاح گرفته شده است (مصباح).

{تزكية} و {زكاة} در معانى {طهارت} و {نموّ} و {بركت} و {مدح} استعمال دارد و در هر مورد، معناى مناسب آن مورد نظر است. طهارت و صلاح كودك به شايستگى هاى ذاتى او است.

4- عيسى ( ع ) ، موهبتى ويژه از جانب خداوند به مريم ( س ) بود .

إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غل_مًا زكيًّا

با وجود آن كه القاى روح عيسى(ع) به مريم(س) با وسائط ديگر هم امكان پذير بوده است، ولى فرستادن جبرئيل و بشارت به مريم و برشمردن ويژگى هاى آن موهبت، جملگى بر ويژه بودن آن موهبت دلالت دارد.

6- فرزند صالح و پاك نهاد ، از موهبت هاى الهى است .

لأهب لك غل_مًا زكيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 53 - 1

1- برانگيخته شدن هارون ( ع ) به نبوت ، موهبت خداوند و پرتوى از رحمت او به موسى ( ع ) بود .

و وهبنا له من رحمتنا أخاه ه_رون نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 3

3- ارزشمندى و مخصوص بودن هدايت اعطايى از جانب خداوند به مؤمنان و باورداران آيات الهى .

و يزيد اللّه الذين اهتدوا هدًى

نكره بودن {هدىً} بر ويژگى آن دلالت دارد; يعنى، هدايتى كه قابل تعريف نيست اين آيه به دنبال آيه پيش، پاسخى به گفته كافران است كه هنگام شنيدن آيات الهى به مؤمنان، مى گفتند: {أىّ الفريقين خير . ..}. بنابراين {الذين اهتدوا} همان {الذين آمنوا} هستند كه در آيا پيش از آنان ياد شده بود.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 9،11

9- اعطاى مال و اولاد ، به دست خداوند و در اختيار او است .

أطّلع الغيب أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

11- مال و اولاد كافران نيز ، عطاى الهى است .

أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 2

2- تسهيل آسان سازى فهم مطالب متعالى قرآن براى بشر ، موهبتى از جانب خداوند است .

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 5

5 - شرح صدر ، بخشش خداوند و برخاسته از مقام ربوبيت او است .

قال ربّ اشرح لى صدرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 36 - 1

1 - خداوند تمامى خواسته هاى موسى ( ع ) را پذيرفت و به او شرح صدر و بيان روان عطا كرد و هارون را وزير او قرار داد .

قال ربّ . .. قال قد أُوتيت سؤلك ي_موسى

{سؤل}; يعنى احتياجى كه نفس انسان بر تحصيل آن حرص مىورزد و فرق آن با آرزو اين است كه آرزو در فكر انسان مى گذرد، ولى {سؤل} پى گيرى مى شود. گويا همواره رتبه {سول} بعد از آرزو است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 2،4

2 - آفرينش ، فعل اختيارى خداوند و عطاى او است .

الذى أعطى كلّ شىء خلقه

از تأمل در موارد كاربرد {عطا} و {إعطا} برمى آيد كه كاربرد اين ريشه، درجايى است كه

اوّلاً دادن چيزى از روى جبر نباشد و ثانياً در برابر چيز ديگر نباشد.

4 - خداوند به هر موجودى ، خلقتى كامل و اعضا و ويژگى هايى متناسب با شأن او ، عطا كرده است .

الذى أعطى كلّ شىء خلقه

{خلق}، به معناى ايجاد، يا تقدير درست و يا هيئت و شكل است (مفردات راغب). معناى دوم و سوم رساننده نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 99 - 4

4 - قرآن ، عطيه بزرگ الهى به پيامبر ( ص ) و مايه تذكر و بيدارباش است .

و قد ءاتين_ك من لدنّا ذكرًا

نكره بودن {ذكراً} دلالت بر عظمت آن دارد و مراد از {ذكر} به قرينه {من أعرض عنه} (درآيه بعد) قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 11

11 - دارايى ها و امكانات دنيا ، همه از آنِ خداوند و عطاى او است .

متّعنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 2،3

2- اسحاق و يعقوب ( ع ) موهبت خداوند به ابراهيم ( ع ) بود .

و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

3- فرزندان و نوادگان ، موهبت و عطيه اى از جانب پروردگار است .

و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) ، از علم و حكمت خدا دادى برخوردار بود .

و لوطًا ءاتين_ه حكمًا و علمًا

يكى از معانى {حكم}، حكمت است. برداشت ياد

شده مبتنى براين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 5،7

5- خداوند ، به جاى خاندان از دست رفته ايوب ( ع ) ، زن و فرزندان جديد ديگرى به او اعطا كرد .

و ءاتين_ه أهله

7- خداوند ، افزون بر بازگردانيدن زن و فرزندان ايوب ( ع ) به وى ، زن و فرزندان ديگرى نظير آنان به آن حضرت عطا كرد .

و ءاتين_ه أهله و مثلهم معهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 2

2- يحيى ( ع ) موهبتى بى چشمداشت از جانب خداوند به زكريا ( ع ) ، پس از دعا و روى آوردن او به درگاه الهى

إذ نادى ربّه . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى

{هبه} به معناى عطيه و بخششى بدون عوض و خالى از اغراض (چشمداشت) است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 13

13 - شتر ، گاو و گوسفند ، روزى انسان ها و عطاى خداوند به آنان

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 8

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، روزى انسان ها و عطاى خداوند به آنان

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 35 - 8

8 - اموال و دارايى ها ، رزقى از جانب خدا و عطاى او به انسان ها

و ممّا

رزقن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 19

19 - اموال مردم ، داده خداوند است .

و ءاتوهم من مال اللّه الذى ءاتيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 9

9 _ تمامى امكانات زندگى دنيايى انسان ، داده هاى خداوند است .

و ل_كن متّعتهم و ءاباءهم

برداشت فوق، از آن جا است كه برخوردارى انسان ها از امكانات زندگى، به خدا نسبت داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 21 - 2،3،6

2 - اعطاى حكمت و دانش به موسى ( ع ) از سوى پروردگار در پى فرار او از نظام فرعونى

ففررت منكم . .. فوهب لى ربّى حكمًا

واژه {حكم} مى تواند مرادف {حكومت} (سرپرستى و تدبير امور مردم) باشد و نيز مى تواند معادل {حكمة} و به معناى دانش و معرفت باشد. برداشت ياد شده بر پايه معناى دوم است.

3 - جدايى موسى ( ع ) از دستگاه فرعونى ، زمينه اعطاى رسالت و سرپرستى بنى اسرائيل به وى از جانب خداوند

ففررت منكم . .. فوهب لى ربّى حكمًا و جعلنى من المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تفريع {وهب} بر {ففررت} اشاره به تأثير جدايى موسى(ع) از دستگاه فرعون در شايستگى وى براى دريافت حكم و رسالت داشته باشد. گفتنى است كه در برداشت فوق واژه {حكم} به معناى ولايت و سرپرستى گرفته شد و مراد از آن سرپرستى بر بنى اسرائيل و هجرت دادن آنان از سرزمين مصر مى باشد.

6 - دريافت حكمت

الهى و نيل به مقام رسالت ، موهبتى خدا دادى است ، نه اكتسابى .

فوهب لى ربّى حكمًا و جعلنى من المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 85 - 4

4 - بهشت پر از نعمت ، فضل و ارزانى خدا به انسان است ; نه مزدى هم پاى عمل وى .

و اجعلنى من ورثة جنّة النعيم

راغب در {مفردات} آورده است: {و يقال لكلّ من حصل له شىء من غير تعب قد ورث كذا; هر كس مالى را به رايگان به دست آورد، گفته مى شود به ارث برد}. بنابراين، اعمال ما هرگز نمى تواند بهاى واقعى بهشت باشد; بلكه بهشت فضل ارزانى خدا به مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 1

1 - اعطاى علم و دانشى عظيم و ويژه از سوى خدا به داوود و سليمان ( ع )

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا

آمدن تعبير {علماً} به صورت نكره، بيانگر عظمت و ويژگى دانشى است كه به داوود و سليمان داده شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 10

10 - امكانات و دارايى هاى انسان ، رزقى عطا شده از جانب خداوند

و ممّا رزقن_هم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 5

5 - متاع دنيوى ، عطاى خداوند به انسان ها است .

كمن متّعن_ه مت_ع الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 76

- 7

7 - مال و ثروت ، داده خدا و عطايى از جانب او

و ءاتين_ه من الكنوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 1

1 - مال و ثروت ، داده خدا و عطايى از جانب او است .

و ابتغ فيما ءاتيك اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 1،6

1 - اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موهبت الهى براى ابراهيم ( ع ) بود .

و إبرهيم . .. و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

6 - اعطاى اسحاق و يعقوب ( ع ) به ابراهيم ( ع ) و نيز قرار دادن مقام نبوت در نسل آن حضرت ، پاداش دنيوى ابراهيم ( ع ) از سوى خداوند بود .

و وهبنا له إسح_ق . .. و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة... و ءاتين_ه أجره فى الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 49 - 5

5 - علم و آگاهى ، موهبتى الهى است .

الذين أوتوا العلم

فاعل محذوف فعل {أوتوا} به قرينه مقام، {اللّه} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 3

3 - نعمت ها و امكانات در اختيار انسان ها ، خدادادى است .

بما ءاتين_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 56 - 2

2 - ايمان و آگاهى ، موهبتى خداوندى است .

و قال الذين أوتوا العلم و الإيم_ن

مجهول آورده شدن فعل {أوتوا} احتمال دارد به خاطر توجه دادن به

اين حقيقت باشد كه علم و ايمان، موهبتى اند كه انسان هايى از آن دو برخوردار مى شوند. اگرچه در آيه، بيانى درباره منشأ موهبت، به ميان نيامده است، اما به دليل اطلاع آنان از حقيقتى مانند زمان برزخ و قيامت، حكايت دارد كه منشأ علم و ايمان خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 1،5

1 - خداوند ، عطاكننده حكمت ( علم هستى شناسى و انجام دادن خيرات ) به لقمان است .

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة

5 - برخوردارى فردى غير نبى ، از عطاياى ويژه الهى ، امرى ممكن است .

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة

برداشت بالا، براساس اين ديدگاه مشهور است كه لقمان، پيامبر نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 31 - 5

5 - كشتيرانى ، داراى اهميتى اساسى در حمل و نقل نيازمندى هاى بشر و مواهب الهى به نقاط مختلف است .

ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه ليريكم من ءاي_ته

بنابراين كه {با} در {بنعمت} براى تعدى و يا مصاحبة باشد، نكته بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 16

16 - قواى ادراكى انسان ( چشم و گوش و قلب ) مواهب الهى اند و شايسته است كه به خاطر آنها ، به درگاه وى شكرگزارى شود .

ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- سجده - 32 - 23 - 1

1 - تورات از سوى پروردگار به موسى ( ع ) اِعطا شد .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

{ال} در {الكتاب} مى تواند براى عهد و اشاره به تورات داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 5

5 - اسلام آوردن زيدبن حارثه ، نعمتى اعطايى از جانب خداوند براى وى بود .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه

در اين كه {مراد از {أنعم اللّه} چه چيزى است؟}، اختلاف است. مفسران، از مصداق هاى بارز آن، اسلام آوردن زيد را شمرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 1،2

1 - خداوند ، اعطا كننده رحمت ويژه خويش ، بر مؤمنان است .

هو الذى يصلّى عليكم

به قرينه {و كان بالمؤمنين رحيماً} مراد از صلوات خدا بر مؤمنان، اعطاى رحمت است.

2 - اعطاى رحمت ويژه خداوند به مؤمنان ، به منظور بيرون بردن آنان از ظلمت هاو رساندن شان به نور است .

هو الذى يصلّى عليكم . .. ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 6 - 6

6 - علم ، عطيه اى از جانب خداوند است .

يرى الذين أُوتوا العلم

آمدن تعبير {أُوتوا العلم} به جاى {يعلمون} و يا {العلماء}، نشان دهنده اين نكته است كه علم، امرى اعطايى است. گفتنى است كه منشأ علم اگرچه در آيه مشخص نشده; اما به دليل اين كه مبدأ همه امور خداوند است، مى توان گفت كه علم منشأيى الهى دارد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 5

5 - امكانات و دارايى هاى انسان ، عطا و داده الهى است .

و أنفقوا ممّا رزقن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 2

2 - قرآن ، ارث و موهبت الهى براى جامعه اسلامى

ثمّ أورثنا الكت_ب الذين اصطفينا من عبادنا

برداشت ياد شده، از تعبير ارث درباره اعطاى قرآن به دست مى آيد; زيرا ارث چيزى است كه براى آن تلاشى صورت نگرفته و در نتيجه حقى هم براى دريافت آن به وجود نيامده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 47 - 6

6 - توجّه و اعتقاد به خدادادى بودن اموال و دارايى ها ، برانگيزاننده انسان به انفاق و دورى از بخل است .

و إذا قيل لهم أنفقوا ممّا رزقكم اللّه

برداشت ياد شده براساس اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد ترغيب و تشويق به انفاق است. گفتنى است كه تصريح به منشأ خدايى داشتنِ اموالِ انسان، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 100 - 7

7 - اعطاى فرزند از جانب خداوند به انسان ها ، تنها يك بخشش الهى است ; نه حق براى آنان .

ربّ هب لى من الص_لحين

با توجه به تعبير {هبه} برداشت ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 2

2 - مقام خلافت ( تدبير امور مردم به

جاى خدا ) ، موهبتى است الهى كه بايد تنها از سوى خدا به فردى واگذار شود .

إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض

استناد تعيين خليفه به خدا، همراه با تأكيد (إنّا) گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 30 - 1،4

1 - سليمان ( ع ) ، عطيه الهى به داوود ( ع )

و وهبنا لداود سليم_ن

4 - فرزند صالح ، عطيه الهى براى والدين

و وهبنا لداود سليم_ن نعم العبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 39 - 1،4،7

1 - حكومت بزرگ و بى نظير سليمان ( ع ) ، عطيه بزرگ الهى بود .

و هب لى ملكًا . .. ه_ذا عطاؤنا

اضافه {عطا} به ضمير جلاله (نا) بر تعظيم دلالت مى كند.

4 - عطيه الهى به سليمان ( ع ) بى شمار و بسيار بود .

ه_ذا عطاؤنا . .. بغير حساب

برداشت ياد شده براساس اين نكته است كه {بغير حساب} قيد براى {عطاؤنا} باشد.

7 - قدرت ، مكنت و ثروت در صورت بودن در مسير الهى ، عطيه خداوندى است .

و هب لى ملكًا . .. ه_ذا عطاؤنا فامنن أو أمسك بغير حساب

از تعبير {عطاؤنا} درباره قدرت سياسى و مكنت و ثروت سليمان(ع) _ كه در مسير رسالت الهى قرار داشت _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 4،5

4 - بازگشت خانواده ايوب ( ع ) و دو چندان شدن آنها ، موهبت الهى براى آن حضرت

و وهبنا له

أهله و مثلهم معهم

5 - خانواده ( زن و فرزند ) ، نعمت و موهبت الهى

و وهبنا له أهله و مثلهم معهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 54 - 1

1 - بهشت و نعمت هاى آن ، روزى و عطاى الهى است .

جنّ_ت عدن . .. إنّ ه_ذا لرزقنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 5

5 - خداوند ، صاحب فضل و عطا است .

ذى الطول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 53 - 1،2

1 - خداوند ، آنچه مايه هدايت بود به موسى ( ع ) عطا فرمود .

لقد ءاتينا موسى الهدى

2 - هدايت ( دين ) ، عطيه اى است الهى براى بشر .

و لقد ءاتينا موسى الهدى

{إيتاء} (مصدر {آتينا}) مرادف {إعطاء} به معناى بخشش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 21 - 5

5 - خداوند ، اعطا كننده قدرت نطق و سخن گويى به هر موجود

الذى أنطق كلّ شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 45 - 1

1 - اعطاى كتاب ( تورات ) به موسى ( ع ) از سوى خداوند

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 7

7 - دختر و پسر ، هر دو هديه الهى به انسان ها

يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 8

8 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله . . . { أو يزوّجهم ذكراناً و إناثاً } جميعاً يجمع له البنين و البنات يهبهم جميعاً لواحد ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند. .. {أو يزوّجهم ذكراناً و إناثاً} روايت شده كه فرمود (مراد از آيه اين است) كه خداوند فرزندان پسر و دختر را باهم به يك خانواده مى بخشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 7

7 - معجزات پيامبران ، عطا شده از سوى خداوند به ايشان

و لقد أرسلنا موسى ب_اي_تنا

اضافه {آيات} به {نا}، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 - 6

6 - برخوردارى از حكومت الهى ، موهبتى والا همچون برخوردارى از كتاب آسمانى و نبوت

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل الكت_ب و الحكم و النبوّة

در صورتى كه {الحكم} نظر به حكومت داشته باشد; از اين كه در زمره كتاب و نبوت به عنوان موهبتى الهى براى بنى اسرائيل معرفى شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 9

9- خداوند ، اعطا كننده پاداش و نه نيازمند به اموال و دارايى خلق

يؤتكم أجوركم و لا يسئلكم أمولكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 7،9

7 - اطمينان و آرامش روحى ، موهبتى خداوندى است .

هو الذى أنزل السكينة

9 - اعطاى روح

آرامش و اطمينان از سوى خدا به مؤمنان ، مايه فزونى ايمان ايشان

أنزل السكينة فى قلوب المؤمنين ليزدادوا إيم_نًا مع إيم_نهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 1

1 - شادمانى تقواپيشگان در بهشت ، از عطاياى پروردگار به آنان

ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم

{فاكه} (از مصدر {فكاهه}) به معناى شادمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 48 - 1،3،5،6

1 - خداوند ، تنها برآورنده نياز ها و عطاكننده ثروت و مكنت به آدميان

و أنّه هو أغنى

3 - نياز هاى مقطعى و دراز مدت بشر ، برآورده شده در نظام هستى از سوى خداوند *

و أنّه هو أغنى و أقنى

{أقنى}; يعنى، {أعطى القنية} و {قنية} به سرمايه هاى باقى و ذخاير پايدار گفته مى شود. بنابراين جمع ميان {أغنى} و {أقنى} بيانگر مطلب ياد شده است.

5 - خوشنودى به دستاورد و پرهيز از آز و طمع ، موهبتى الهى است . *

و أنّه هو أغنى و أقنى

بنابر معنايى كه براى {أقنى} در لغت ياد شده است (رضا) مطلب بالا به دست مى آيد.

6 - { قال أميرالمؤمنين ( ع ) فى قول اللّه { و أنّه هو أغنى و أقنى } قال أغنى كلّ انسان بمعيشته و أرضاه بكسب يده ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه درباره آيه {و أنّه هو أغنى و أقنى} فرمود: او است كه هركس را در معيشت بى نياز مى كند و وى را به كسب و درآمدش خشنود مى سازد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 -

82 - 3

3 - قرآن ، رزق معنوى و عطاى الهى به انسان ها

و تجعلون رزقكم أنّكم تكذّبون

تعبير {رزق} درباره قرآن، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 13

13 - علوم و معارف دينى ، حقيقتى آسمانى داشته و از ناحيه خداوند به اهلش عطا مى شود .

و الذين أُوتوا العلم

به كار رفتن تعبير {اُتوا العلم} به جاى مثلاً {أهل العلم} يا {العلماء} و. ..، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 2

2 - رزق و روزى مردم ، عطاى خداوند و فضل او است .

و ابتغوا من فضل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 5

5 - امكانات و دارايى هاى انسان ، رزقى است عطا شده از جانب خداوند .

من مّا رزقن_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 8

8 - اموال ، توانايى ها و امكانات بشر ، همگى داده خداوند و جلوه لطف او است .

فلينفق ممّا ءاتيه اللّه لايكلّف اللّه نفسًا إلاّ ما ءاتيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 5

5 - پاداش هاى بهشتيان ، عطا و تفضّل خداوند است .

عطاء

{عطاء} اسم مصدر و به معناى پرداختن و نيز به معناى چيزى است كه به ديگرى پرداخته مى شود. راغب در {مفردات} مى گويد: {اين كلمه به جايزه و بخشش اختصاص يافته

است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 1

1 - دو چشم انسان ، عطاى خداوند و نعمتى بزرگ است .

ألم نجعل له عينين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 9 - 1

1 - زبان و دو لب انسان ، عطاى الهى و نعمت هايى بزرگ است .

و لسانًا و شفتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 5 - 1

1 - آموخته هاى انسان ، هديه خداوند و نعمت او است .

علّم الإنس_ن ما لم يعلم

آيه شريفه، در مقام امتنان و برشمردن نعمت هايى است كه جلوه هاى كرم خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 5

5 - حضرت فاطمه ( س ) ، خير فراوان و عطاى خداوند به پيامبر ( ص )

إنّا أعطين_ك الكوثر

هر چند در شأن نزول ها و روايات سخنى از تطبيق {كوثر} بر {فاطمه}(س)، به ميان نيامده است; ولى از آخرين آيه استفاده مى شود كه نتيجه عطاى {كوثر}، {ابتر} (نسل بريده) نماندن پيامبر(ص) است. بنابراين فاطمه(س) كه نسل پيامبر(ص) از او است، مصداق {كوثر} خواهد بود.

عطاياى خدا به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 1

1 _ اسحاق و يعقوب(ع)، موهبت خداوند به ابراهيم(ع) بودند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 100 - 2

2 - فرزنددار شدن حضرت ابراهيم

( ع ) ، هبه و بخشش الهى به ايشان بود .

ربّ هب لى من الص_لحين

عطاياى خدا به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 6

6 _ فضيلت و برترى پيامبران بر همه جهانيان، موهبتى الهى به آنان است.

و كلا فضلنا على العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 5

5 _ خداوند عطا كننده كتاب و منصب قضاوت و نبوت به پيامبران است.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

عطاياى خدا به بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 - 1

1 - اعطاى كتاب آسمانى ، حكومت و نبوت به بنى اسرائيل از سوى خداوند

ءاتينا بنى إسرءيل الكت_ب و الحكم و النبوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 1

1 - اعطاى دلايل آشكار از سوى خداوند به بنى اسرائيل ، درباره شريعت موسى

و ءاتين_هم بيّن_ت من الأمر

{من} در {من الأمر} مى تواند به معناى {فى} باشد و كلمه {الأمر} اشاره به كتاب و شريعت موسى(ع) داشته باشد.

عطاياى خدا به بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 7

7 _ بهره مندى از سلامتى مطلق ، تحيت و عطيه خداوند به اهل بهشت

و تحيتهم فيها سلم

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير {هم} در {تحيتهم} مفعول و فاعل آن، ضمير عايد به (اللّه) باشد ; يعنى، تحيت خدا به اهل بهشت، اعطاى سلامتى

مطلق به آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 16 - 1،2

1 - تقواپيشگان بهشتى ، دريافت كنندگان عطاياى پروردگار با رغبت و رضا

ءاخذين ما ءاتيهم ربّهم

واژه {أخذ} در مورد بهشتيان است و به قرينه موضوع مى رساند كه آنان با اشتياق هداياى الهى را مى پذيرند; برخلاف كافران كه در قيامت با ناراحتى و به قهر عذاب الهى را مى چشند.

2 - عطاياى خداوند به اهل بهشت ، جلوه اى از ربوبيت و پروردگارى او

ءاتيهم ربّهم

عطاياى خدا به متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 16 - 1

1 - تقواپيشگان بهشتى ، دريافت كنندگان عطاياى پروردگار با رغبت و رضا

ءاخذين ما ءاتيهم ربّهم

واژه {أخذ} در مورد بهشتيان است و به قرينه موضوع مى رساند كه آنان با اشتياق هداياى الهى را مى پذيرند; برخلاف كافران كه در قيامت با ناراحتى و به قهر عذاب الهى را مى چشند.

عطاياى خدا به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 1

1 - غنايم غزوه بنى نضير ، موهبت الهى به پيامبر ( ص )

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم

آيه شريفه در ادامه مسائل غزوه بنى نضير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 8

8 _ حضرت محمّد(ص)، داراى كتاب و مقام حكم و قضاوت و نبوت از جانب خداوند است.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة فإن يكفر بها هؤلاء

گر چه در اين آيه نام حضرت

محمّد(ص) به صراحت نيامده، ولى ياد انبياى گذشته و اشاره به مقامات آنان و همچنين سخن از كفر مردم مكه، با لطافتى تمام، اشاره به اين دارد كه خداوند همان مقامات را به حضرت محمّد(ص) نيز عطا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 14

14_ { قال أبوعبدالله ( ع ) : . . . نحن ذريّة محمد ( ص ) و أمّنا فاطمة ( س ) و ما آتى الله أحداً من المرسلين شيئاً إلاّ و قد آتاه محمداً ( ص ) . . . _ ثم تلا _ { و لقد أرسلنا رسلاً من قبلك و جعلنا لهم أزواجاً و ذريّة } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: ما فرزندان حضرت محمد(ص) هستيم و مادرمان فاطمه(س) است و خداوند به هيچ يك از پيامبران(ع) چيزى را نداده مگر آن كه آن را به حضرت محمد(ص) نيز داده است، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: و لقد أرسلنا رسلاً من قبلك . ..}.

عطاياى خدا به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 17 - 1

1- هدايت بيش از پيش و روحيه تقوا ، موهبت الهى به مؤمنان هدايت پذير

و الذين اهتدوا زادهم هدًى و ءاتي_هم تقوي_هم

فلسفه عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 14

14 - خداوند ، با يادآورى عطاى ويژه خويش به پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را آماده دريافت فرمان نماز و قربانى ساخت .

إنّا أعطين_ك

الكوثر . فصلّ لربّك وانحر

مشمولان عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 9

9 _ وعده خداوند به برخوردارى متوكلان از عطا و تفضلش

و قالوا حسبنا اللّه سيؤتينا اللّه من فضله

آيه فوق در مقام تعليم به انسان است و بى ترديد آنچه خداوند تعليم دهد، منطبق با واقعيت مى باشد در نتيجه جمله {سيؤتينا} حاكى از عطاى الهى به متوكلان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 2

2- عيسى ( ع ) در گهواره ، خود را فرزندى خوش رفتار و نيكوكار براى مادرش مريم ( س ) خواند و اين ويژگى را عطيه خداوند دانست .

و برًّا بولدتى

تقدير {و برّاً بوالدتى} به قرينه آيه قبل {و جعلنى برّاً بوالدتى} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 3

3- اعطاى اسحاق و يعقوب به حضرت ابراهيم ( ع ) ، موهبتى الهى و پاداش هجرت او بود .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسح_ق و يعقوب

حرف {لمّا} بيانگر ترتب جزا(وهبنا . ..) بر شرط (اعتزلهم ...) مى باشد و دلالت مى كند كه وجود جزا، به خاطر وجود شرط بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 5

5 - برخوردارى فردى غير نبى ، از عطاياى ويژه الهى ، امرى ممكن است .

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة

برداشت بالا، براساس اين ديدگاه مشهور است كه لقمان، پيامبر نبوده است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 5

5 - تنها بيعت كنندگان با پيامبر ( ص ) در جريان حديبيه ، برخوردار از غنايم خيبر *

إذ يبايعونك تحت الشجرة . .. و مغانم كثيرة يأخذونها

از اين كه {مغانم كثيرة} به مؤمنان بيعت كننده نويد داده شده است ، مطلب بالا احتمال مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 1

1 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را از خوبى هاى فراوان برخوردار ساخت .

إنّا أعطين_ك الكوثر

بر حروف اصلى {كوثر} (كاف، ثاء و راء)، حرف {واو} اضافه شد تا بر افزون بودن وصف كثرت دلالت كند; اين كلمه نام نهرى در بهشت نيز مى باشد (مقاييس اللغة). به مردى كه سرور و داراى خير فراوان باشد {كوثر} گفته مى شود (صحاح) و در معناى آن، عدد فراوان نيز گفته شده است. (مصباح)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 6،14

6 - مقام ربوبى خداوند ، جلوه گر در اعطاى فاطمه ( س ) به پيامبر ( ص )

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك

14 - خداوند ، با يادآورى عطاى ويژه خويش به پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را آماده دريافت فرمان نماز و قربانى ساخت .

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك وانحر

موانع عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 15

15_ شرك و كفر ، از موانع دستيابى به علوم موهبتى و خدادادى است .

ذلكما مما علمنى ربى

إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله . .. ما كان لنا أن نشرك بال

ناخشنودى از عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 12

12 _ ناخشنودى انسان از عطاياى الهى ، نشانه بى رغبتى وى به خداست .

و لو أنهم رضوا ما ءاتيهم اللّه . .. إنا إلى اللّه رغبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 8

8 - ناخرسندى از داشتن فرزند دختر يا پسر ، كفران نعمت الهى و ناخرسندى از مشيت و موهبت او است .

فإنّ الإنس_ن كفور . .. يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

وسعت عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 20 - 6

6- هيچ گونه منع و محدوديتى براى عطاياى خداوند به انسان ها وجود ندارد .

و ما كان عطاء ربّك محظورًا

هبه عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 39 - 3

3 - باز بودن دست سليمان ( ع ) ، در بخشش يا منع عطاى الهى ( قدرت ، مكنت و ثروت خود ) به ديگران

ه_ذا عطاؤنا فامنن أو أمسك

عفت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عفت

آثار عفت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى

حكم اخراج است.

آثار عفت زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 5

5 - عفّت و پاكدامنى ، از برجسته ترين اوصاف زنان و از بهترين كمالات آنان

الّتى أحصنت فرجها

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه خداوند، در مقام توصيف و تمجيد از مريم(س) _ كه به عنوان زنى مثال زدنى و الگو مطرح شد _ صفت عفت و پاكدامنى او را بيان كرده است.

آثار عفت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى حكم اخراج است.

آثار عفت مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 6

6- عفت و پاك دامنى مريم ( س ) ، زمينه ساز برخوردارى وى از عنايات ويژه الهى بود .

التى أحصنت فرجها فنخنا فيها من روحنا

تقدم عبارت {والتى أحصنت فرجها} بر {فنفخنا فيها من روحنا} مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

آثار عفت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 1

1_ پادشاه مصر پس از آشكار شدن بى گناهى و كمال عفت و پاكدامنى يوسف ( ع ) ، به ديدار او دل بست و با فرمانى مجدد او را به دربار خويش فراخواند .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه . .. و

قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى

ارزش عفت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 30

30 - عفت و پاكدامنى براى زنان ، صفتى بس ارزشمند و پسنديده

و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن تحصّنًا

ارزش عفت همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 3

3 - ارزش زيبايى و جذابيت همسر ، در پرتو عفت و پاكدامنى او است . *

لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ . ..كأنّهنّ الياقوت و المرجان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند نخستين وصف حوريان را مصونيت آنان از بيگانگان بيان داشته و پس از آن به زيبايى و جذابيت آنان اشاره كرده است.

اهتمام مخلصان به عفت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 3

3_ رنج و محنت در راستاى اطاعت خداو حفظ حريم عفت ، امرى محبوب و ارزشمند براى يوسف ( ع ) و بندگان خالص خداوند

رب السجن أحب إلىّ مما يدعوننى إليه

اهتمام يوسف(ع) به عفت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 3

3_ رنج و محنت در راستاى اطاعت خداو حفظ حريم عفت ، امرى محبوب و ارزشمند براى يوسف ( ع ) و بندگان خالص خداوند

رب السجن أحب إلىّ مما يدعوننى إليه

اهميت عفت بى همسران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 1

1 - لزوم عفت گزينى و پاكدامنى ، بر كسانى

كه به همسر مناسب و امكانات لازم براى ازدواج ، دستيابى ندارد .

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا

اهميت عفت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 3

3- عفت و پاك دامنى ، از برجسته ترين اوصاف زنان و از بهترين كمالات آنان است .

والتى أحصنت فرجها

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه خداوند در مقام توصيف و تمجيد مريم(س) _ كه در اين آيات نام او در رديف پيامبران قرار گرفته _ صفت عفت و پاك دامنى او را يادآور شده است.

دلايل عفت مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 5

5- تكلم عيسى ( ع ) در گهواره و معرفى خود ، از معجزات او و برهانى كافى بر پاكدامنى مريم ( س ) و مبرّابودن او از اتهامات مردم بود .

فأشارت إليه . .. قال إنّى عبداللّه

دلايل عفت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 11

11_ ماجراى ميهمانى زليخا از زنان اشراف و بريدن آنان دست هاى خويش را ، گوياترين صحنه براى اثبات منزلت والا و عفت و پاكدامنى يوسف ( ع )

فسئله ما بال النسوة الّ_تى قطعن أيديهنّ

يوسف(ع) براى رسيدگى به پرونده خويش با عبارت {الّ_تى قطعن أيديهنّ} داستان ميهمانى زليخا از زنان اشراف و اينكه آنان دستهاى خويش را بريدند را مطرح مى كند و از آن جا كه يوسف(ع) درصدد اثبات بى گناهى خويش است، مى توان گفت: داستان مذكور و مسائل پيرامون آن براى اثبات عفت،

پاكدامنى و بى گناهى يوسف(ع) بهترين شاهد بوده است.

زليخا و عفت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 13

13_ زليخا شهادت زنان اشراف بر پاكدامنى يوسف ( ع ) را تصديق كرد و سخن آنان را مايه روشن شدن حقيقت دانست .

قالت امرأت العزيز الئ_ن حصحص الحق

{حصحصة} (مصدر حصحص) به معناى روشن شدن چيزى پس از كتمان آن است. برخى نيز گفته اند به معناى ثبوت و استقرار است.

عفت بى همسران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 4

4 - ضرورت اقدام عملى براى فراهم آوردن تسهيلات ازدواج در جهت حل مشكلات جنسى غير متأهلان ، قبل از توصيه آنان به عفت و پاكدامنى

و أنكحوا الأي_مى منكم . .. و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا

توصيه به فراهم ساختن امكانات ازدواج مجردان، پيش از توصيه به عفت گزينى، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

عفت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 28

28 _ اهتمام اسلام به عفت و پاكدامنى جامعه

و المحصنت من المؤمنت و المحصنت . .. محصنين غير مسفحين و لا متخذى اخدان

عفت حورالعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 3

3 - باغ هاى بهشت ، مزين به حوريان خمارچشم مصون مانده از دست هر بيگانه

فيهنّ ق_صرت الطرف لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

برداشت بالا بدين احتمال است كه {قاصرات الطرف} كنايه از چشم خمار باشد كه در نتيجه خمارى پلك ها

بهم نزديك شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 57 - 1

1 - حوريان زيبا ، جذاب و پاكدامن بهشت ، نعمتى غيرقابل انكار و تكذيب ناپذير

فيهنّ ق_صرت الطرف . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 72 - 2،5

2 - حوريان بهشتى ، مستور در خيمه ها و پنهان از ديد مردان بيگانه

حور مقصورت فى الخيام

5 - { عن الحلبى قال : سألت أباعبداللّه عن قول اللّه عزّوجلّ { . . .حور مقصورات فى الخيام } قال الحور هنّ البيض المضمومات [ المضمرات ] [ المصونات ] المخدّرات فى خيام الدرّ و الياقوت و المرجان . . . ;

حلبى مى گويد از امام صادق(ع) از سخن خداوند عزّوجلّ {. ..حور مقصورات فى الخيام} سؤال نمودم، فرمود: [آن ]حوريان همان سفيداندامانى هستند كه پرده نشين در خيمه هايى از دُرّ، ياقوت و مرجان مى باشند...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 2

2 - حوريان جذاب و مستور در خيمه هاى بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى نسبت به جن و انس

حور مقصورت فى الخيام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 1،2

1 - حوريان عفيف و پاكدامن بهشتى ، از نعمت هاى انكارناپذير و غيرقابل تكذيب الهى

لم يطمثهنّ إنس قبلهم . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

2 - حوريان باطراوت و پاكدامن بهشتى ، نمودى از ربوبيت الهى نسبت به جن

و انس

لم يطمثهنّ إنس قبلهم . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 23 - 2

2 - حوران بهشتى ، در نهايت پاكدامنى بوده و دست هيچ بيگانه اى آنان را لمس نكرده و چشم بيگانه اى آنها را نديده است .

و حور عين . كأمث_ل اللؤلؤ المكنون

تشبيه حوران بهشتى به مرواريدهاى نهفته در صدف، مى تواند كنايه از مطلب بالا باشد.

عفت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 3

3 - خاندان لوط ، هم عقيده با وى ، پاكدامن و مخالف انحراف هاى جامعه خويش

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

عفت دختران شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 12،15

12 - پرهيز از اختلاط با مردان نامحرم ، انگيزه دختران شعيب در ندادن آب به گوسفندان خود

قالتا لانسقى حتّى يصدر الرعاء

15 - انتظار كشيدن براى خلوت شدن سرچاه از مردان نامحرم ، عادت دختران شعيب و كار هر روزه آنان در آب دادن به گوسفندان خويش

قالتا لانسقى

برداشت ياد شده با توجه به آمدن فعل مضارع {لانسقى} _ كه مفيد تكرار است _ به دست مى آيد.

عفت در ازدواج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 18

18 _ جواز ازدواج با كنيز ، مشروط به پاكدامنى او

فمن ما ملكت ايمانكم . .. محصنات غير مسافحات

ظاهراً كلمه {محصنات}، حال است براى {ما ملكت ايمانكم}. بنابراين جواز ازدواج را مشروط مى كند به

احصان و پاكدامنى كنيز.

عفت در سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 12

12 _ حُسن رعايت عفّت كلام

و يسئلونك عن المحيض

از تصريح نكردن قرآن به كلماتى كه خلاف عفت است (مثل عدم آميزش كه از آن تعبير به اعتزال كرده و يا فرج كه از آن تعبير به محيض در جمله دوّم و نيز در {من حيث امركم اللّه} كرده)، حسن رعايت عفت كلام استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 236 - 5

5 _ رعايت عفّت كلام ، از آداب بيان احكام

ما لم تمسّوهنّ

با توجه به اينكه از آميزش جنسى به {مسّ} (تماس گرفتن) تعبير كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 72 - 11

11 _ { فى مجمع البيان فى قوله تعالى : { و إذا مرّوا باللغو مرّوا كراماً } . . . و قيل هم الذين إذا أرادوا ذكر الفرج كنوا عنه عن أبى جعفر ( ع ) ;

امام باقر(ع) در باره سخن خداوند {و إذا مرّوا باللغو مرّوا كراماً} فرمود: آنان كسانى اند كه به هنگام نام بردن از عورت، با كنايه از آن نام مى برند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 32 - 9

9 - بايد زنان ، در سخن و نيز صدا ، عفت داشته باشند .

فلاتخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض

عفت در صدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33

- 32 - 9

9 - بايد زنان ، در سخن و نيز صدا ، عفت داشته باشند .

فلاتخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض

عفت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 14

14 _ طهارت و پاكدامنى ، ملاكى براى ارزيابى مقام زن

طهرك و اصطفيك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 21

21 _ پاكدامنى زن ، معيارى در انتخاب وى براى همسرى

فانكحوهنّ . .. محصنات غير مسافحات و لا متّخذات اخدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 3

3 - عفت ، نجابت و ايمان ، سرآمد ارزش ها و صفات ستوده زنان

المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 48 - 6

6 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ، از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم ق_صرت الطرف عين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى و تشويق انسان ها به دستيابى به آنان در سايه كردار خداپسندانه است.

عفت متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 73 - 12،16

12 - پاكدامنى و طهارت از گناه ، از اوصاف برجسته تقواپيشگان

طبتم

از اين كه دربانان بهشت در آستانه ورود تقواپيشگان تنها از پاكى و پاكدامنى آنان سخن مى گويند، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

16 - پادكدامنى و

طهارت از گناه ، عامل ورود تقواپيشگان به بهشت

طبتم فادخلوها خ_لدين

عفت مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 25،26

25 _ پاكدامنى و عفت مردان ، از شرايط حليت ازدواج آنان با زنان عفيف و پاكدامن

محصنين غير مسفحين و لا متخذى اخدان

{اخدان} جمع {خدن} به معناى رفيقان است كه به مناسبت مورد، مراد از رفاقتهاى جنسى نامشروع است و {مسفحين} از {سفاح} به معناى زناست. گفتنى است برداشت فوق بر اين مبناست كه {محصنين} حال براى {كم} در {لكم} و عامل آن {احل} باشد.

26 _ ضرورت رعايت عفت و پاكدامنى براى مردان

محصنين غير مسفحين و لا متخذى اخدان

عفت مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 156 - 5

5 _ قداست و پاكدامنى حضرت مريم ( ع )

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 7

7- حضرت مريم ( س ) بانويى در اوج پاكدامنى و تقواپيشگى

قالت إنّى أعوذ بالرحمن منك إن كنت تقيًّا

مريم عذرا، به محض مشاهده مردى ناشناس در محل استقرار خود، سراسيمه به تذكر و نصيحت و پناه بردن به خداوند اقدام كرد. اين بازتاب نشانه رسوخ پاك دامنى در او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 20 - 4

4- مريم ( س ) ، داراى گذشته اى درخشان و خالى از هرگونه انحراف از مسير قدس و پاكى بود .

قالت أنّى يكون لى غل_م . .. و لم

أك بغيًّا

{بغىّ} به زنى گفته مى شود كه با نامحرمان، تماس نامشروع داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 23 - 13

13- اشتهار مريم ( س ) به عفت و پاكدامنى در بين مردم ، فزاينده نگرانى او از بازتاب منفى تولد عيسى ( ع ) در افكار عمومى جامعه

ي_ليتنى متّ قبل ه_ذا و كنت نسيًا منسيًّا

{نَسْى}، چيزى است كه اهميت چندانى ندارد، گرچه هنوز از خاطرها محو نشده باشد (مفردات راغب). توصيف آن به {منسيّاً} (فراموش شده) گوياى آن است كه صرف شايستگى براى فراموشى، مطلوب مريم نبوده; بلكه تحقق فراموشى را آرزو مى كرده است. اين آرزو نشان مى دهد كه آن حضرت، پيش از اين به عنوان شخصيتى آبرومند در جامعه مطرح بوده و از اين كه اين حادثه بازتاب هاى منفى در مردم داشته باشد، نگران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 27 - 4

4- مريم ( س ) ، نزد قوم خود ، داراى پيشينه اى سالم و پاك و عارى از هرگونه بدنامى بود .

قالوا ي_مريم لقد جئت شيئًا فريًّا

{فريّاً} دال بر آن است كه مردم به تصور واهى، مريم(س) را خطاكار دانسته، از اين عمل شگفت زده شده و آن را قطع روند گذشته مريم دانستند; بنابراين سابقه او نزد مردم سابقه اى نيكو بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 4

4- حضرت مريم ( س ) مبرّا از گناه و فحشا و سزاوار تكريم بسيار

لقد جئت شيئًا

فريّاً. .. و برًّا بولدتى

عيسى(ع) با اعجاز خود، مريم را از اتهام نارواى مردم تبرئه كرد، آن گاه خود را پيامبرى خواند كه به مريم خدمت خواهد كرد و در بيان خدمت گزارى خود، صفت مشبهه (برّاً) را كه بر ثبوت دلالت دارد، به كاربرد تا با تأكيد بيشترى احترام به مريم را از وظايف خود شمرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 1،2

1- داستان حضرت مريم و پاك دامنى و فرزنددار شدن او ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و التى أحصنت فرجها فنفخنا فيها

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {التى} منصوب به عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

2- مريم ( س ) ، زنى عفيف و پاك دامن و داراى مقامى بلند در پيشگاه خداوند

والتى أحصنت فرجها

{إحصان} (مصدر {أحصنت}) به معناى منع و بازداشتن است و {فرج} در اصل به معناى شكاف ميان دو شىء مانند (شرمگاه و. ..) است. منع و بازداشتن فرج، كنايه از پاك دامنى و عفاف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 3،8

3 - حضرت مريم ( ع ) ، زنى عفيف و پاكدامن و داراى مقامى بلند در پيشگاه خداوند

الّتى أحصنت فرجها

{إحصان} (مصدر {أحصنت}) به معناى منع و بازداشتن است. {فرج} در اصل به معناى شكاف ميان دو شىء (مانند شرمگاه و...) است. منع و بازداشتن فرج، كنايه از پاكدامنى و عفاف است.

8 - عفّت و پاك دامنى مريم ( س ) ، زمينه ساز برخوردارى او از عنايات ويژه

الهى

الّتى احصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا

تقديم عبارت {الّتى أحصنت فرجها} بر {فنفخنا فيه من روحنا}، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

عفت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 12

12 - { عن الرضا ( ع ) : . . . و لمّا قالت : { استأجره إنّ خير من استأجرت القوىّ الأمين } قال أبوها كيف علمت ذلك ؟ قالت لمّا أتيته برسالتك فأقبل معى قال كونى خلفى و دلّينى على الطريق . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده [است كه فرمود] آن گاه كه دختر شعيب به پدرش گفت: موسى را اجير كن; چون بهترين اجير كسى است كه نيرومند و امين باشد; پدر گفت: چگونه به اين حقيقت پى برده اى؟ گفت: آن گاه كه پيام تو را براى او بردم با من همراه شد و گفت: تو پشت سر من باش و راه را به من نشان ده. ..}.

عفت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 2

2 - مؤمنان راستين ، انسان هايى عفيف و پاك دامن اند .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لفروجهم ح_فظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 29 - 1

1 - پاكدامنى و دورى از آلودگى هاى جنسى ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين است .

و الذين هم لفروجهم ح_فظون

{فروج} (جمع {فَرْج}) كنايه از شرمگاه و {حفظ} (مصدر {حافظون}) به معناى صيانت و نگه دارى است; يعنى، آنان كه دامن

هاى خود را [پاك ]نگه مى دارند.

عفت والدين مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 1،5

1- قوم مريم با بيان عفت و پاكدامنى پدر و مادر وى ، او را در فرزنددار شدنِ بدون ازدواج سرزنش كردند .

ما كان أبوك امرأ سوء و ما كانت أُمّك بغيًّا

5- پدر و مادر مريم ( س ) ميان مردم زمان خود ، به پاكى و صلاح مشهور بودند .

ما كان أبوك امرأ سوء و ما كانت أُمّك بغيًّا

عفت همسر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 12

12 - كسانى كه در صدراسلام در ماجراى { افك } ( تهمت زنا ) مورد اتهام قرار گرفتند ، افرادى پاكدامن و منزه از اين تهمت و آلودگى بودند .

للخبيثين . .. للطيّبين ... أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه آيه شريفه مربوط به ماجراى {افك} باشد.

عفت همسران بهشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 1

1 - زنان بهشت ، تنها شيفته و فريفته شوهران خويش و چشم بسته بر هر اجنبى

فيهنّ ق_صرت الطرف

{قاصرات الطرف} (زنان فرو هشته نگاه)، ظاهراً كنايه از چشم دريده نبودن است.

عفت همسران بهشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 48 - 1

1 - بندگان مخلَص خدا ، برخوردار از همسرانى علاقه مند كه جز به شوهران خود ، چشم ندوخته و نظر نمى افكنند .

و عندهم ق_صرت الطرف

مقصود از

{قاصرات الطرف} (چشم فروهشتگان)، زنانى اند كه چشم از ديگران برگرفته و تنها به همسران خود مى نگرند. گفتنى است كه اين تعبير، ممكن است كنايه از علاقه مندى شديد زنان بهشتى به همسران خود باشد.

عفت يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 13

13 _ حضرت يحيى ، بزرگوار و شريف و دورى گزين از زنان ، به جهت پاكدامنى و عفت ، و پيامبرى از تبار صالحان

انّ اللّه يبشرك بيحيى . .. و سيداً و حصورا و نبياً من الصالحين

{حصور} به كسى گفته مى شود كه از زنان دورى گزيند، يا بجهت ناتوانى جنسى و يا بجهت عفت و كنترل تمايلات جنسى. (مفردات راغب) و چون آيه در مقام ستايش از يحيى (ع) است دورى وى از زنان بجهت پاكدامنى بوده و نه ناتوانى. برداشت فوق را روايت امام باقر (ع) تأييد مى كند كه فرمود: {وسيداً و حصوراً} و الحصور الذى يأبى النساء ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 172، ح 45 ; مجمع البيان، ج 2، ص 742.

عفت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 4،9،14

4_ يوسف ( ع ) ، همواره از پذيرش تقاضاى زليخا ( درخواست وصال و آميزش ) امتناع مىورزيد .

و رودته التى هو فى بيتها عن نفسه

برخى از اهل لغت در معناى مراوده ، كشمكش و نزاع ميانِ طرفين را قيد كرده و گفته اند: {مراوده} اين است كه يك طرف خواهان چيزى و ديگرى غير آن را خواهان است. برداشت فوق ، براساس

اين معناست.

9_ يوسف ( ع ) على رغم فراهم بودن همه شرايط و سلطه ظاهرى زليخا بر او ، تمنّاى وى را نپذيرفت و به خواسته اش تن در نداد .

رودته . .. و قالت هيت لك قال معاذ الله

{معاذ} مصدر و مفعول مطلق براى فعل مقدر {أعوذ} است ; يعنى ، {أعوذ بالله معاذاً}.

14_ پاك دامنى اعجاب انگيز ، و عفاف شگفت آور يوسف ( ع )

و رودته التى . .. و غلّقت الأبوب و قالت هيت لك قال معاذ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 5

5_ خداوند ، با ارائه برهان به يوسف ( ع ) ، او را از آميزش با زليخا ( زنا ) و نگاه هاى شهوانى به وى ، حفظ كرد و مصون داشت .

كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء

{فحشاء} به گناه و معصيتى كه بسيار زشت و پليد باشد، گفته مى شود (لسان العرب). {سوء} به معناى بدى و گناه است كه به قرينه مقابله آن با {فحشاء}، مراد از آن گناه كوچك است. {أل} در {السوء} و {الفحشاء} مى تواند براى عهد باشد. براين مبنا مقصود از {الفحشاء} آميزش، و منظور از {السوء} نگاه شهوت آلود، قصد گناه و ... است. اين احتمال نيز به نظر قوى مى رسد كه {أل} در اين دو كلمه، براى جنس باشد. براين مبنا نيز گناهان ياد شده از مصداقهاى مورد نظر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 1

1_ يوسف ( ع ) حافظ عفت خويش وبى اعتنا

به تهديد هاى زليخا

قال رب السجن أحب إلىّ مما يدعوننى إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 6،7

6_ آگاهى كامل عزيز و حاكمان مصر بر پاكدامنى يوسف ( ع ) ، با مشاهده دلايل و نشانه هاى متعدد

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيت

7_ حاكمان مصر على رغم آگاهى به پاكدامنى يوسف ( ع ) ، او را به زندان افكندند .

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيت ليسجننه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 6،7،8،16

6_ زنان اشراف در حضور پادشاه مصر ، بر پاكدامنى يوسف ( ع ) و مبرّا بودنش از هرگونه آلودگى شهادت دادند .

قلن ح_ش لله ما علمنا عليه من سوء

كلمه (بدى و آلودگى) پس از نفى واقع شده است و از اين رو شامل هرگونه سوء و بدى مى شود و {من} زايده نيز اين معنا را تأكيد مى كند.

7_ يوسف ( ع ) به دليل پاكدامنى شگفت انگيزش ، از آفريده هاى بى نظير خداوند در ديدگاه زنان اشراف مصر

قلن ح_ش لله

8_ يوسف ( ع ) ، برخوردار از عفتى اعجاب برانگيز و درخور برترين ستايش

قلن ح_ش لله

{حاش لله} سخنى است كه از شدت شگفت زدگى حكايت دارد.

16_ زليخا در حضور پادشاه مصر به تقاضاى كام روايى از يوسف ( ع ) اعتراف كرد و به استنكاف يوسف ( ع ) از پذيرش تقاضايش شهادت داد .

أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص_دقين

جمله {أنا رودته عن نفسه} _ به بيانى كه در آيه 26 ذيل برداشت

شماره 2 گذشت _ دلالت بر حصر دارد ; يعنى ، من از او درخواست كردم و او چنين درخواستى نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 2،3

2_ آگاه شدن عزيز مصر به پرهيز يوسف ( ع ) از رابطه نامشروع با همسر وى ، از اهداف يوسف ( ع ) در تقاضاى دادرسى و بازجويى از زنان اشراف

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

چنان چه {ذلك ليعلم . ..} كلام يوسف(ع) باشد، مشاراليه {ذلك} خارج نشدن از زندان و تقاضاى دادرسى و محاكمه زنان اشراف است. ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} مى تواند به {عزيز} باز گردد و مى تواند مراد از آن {ملك} باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال نخست است. بنابراين {ذلك ليعلم ...} ; يعنى، بيرون نرفتن من از زندان و تقاضاى دادرسى بدان خاطر بود كه عزيز مصر بداند من در نهان به او خيانتى نكردم.

3_ يوسف ( ع ) با تقاضاى دادرسى و درخواست بازجويى از زنان ، درصدد بود تا به پادشاه اثبات كند كه هرگز با همسر وى رابطه نامشروع نداشته و به او خيانت نكرده است .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} به {ملك} باز گردد.

گواهان عفت مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 1

1- جبرئيل ، شگفت زدگى مريم ( س ) را امرى به جا دانست و بر عفت و پاكدامنى وى گواهى داد .

قال كذلك

{كذلك} خبر براى مبتداى محذوف

و مركب از حرف تشبيه و اسم اشاره است. مشاراليه آن ممكن است گفتار مريم(س) باشد، در اين مفاد آيه اين است كه گرچه موضوع همان گونه است كه گفتى، ولى خداوند اين كار را بر خويش دشوار نمى بيند.

گواهى بر عفت مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 4

4 - گواهى خداوند ، بر پاكدامنى و عفت مريم ( ع )

الّتى أحصنت فرجها

گواهى بر عفت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 3

3_ زليخا نزد زنان اشراف ، به پاكدامنى و عفت يوسف ( ع ) و نپذيرفتن تقاضاى او ( درخواست وصال ) شهادت داد .

لقد رودته عن نفسه فاستعصم

عصمت و استعصام ، هر دو گوياى امتناع ورزيدن و نپذيرفتن مى باشند ; با اين تفاوت كه استعصام حاكى از مبالغه است. بنابراين {فاستعصم} ; يعنى، يوسف(ع) بشدت با تقاضاى من مخالفت كرد و بر عفت خويش اصرار ورزيد.

نشانه هاى عفت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 5

5_ وجود نشانه هاى متعدد بر پاكدامنى يوسف ( ع )

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيت

عفّت

آثار عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 2

2 _ پايبندى به مقررات الهى در ازدواج و روابط جنسى ، زمينه سبكبارى و دور ماندن جوامع از مشقت ها و رنجهاست .

يريد اللّه ان يخفّف عنكم

بيان خواست الهى به سبكبارى انسانها پس از تبيين

احكام و مقررات ازدواج، اشاره به اين است كه دورى جوامع بشرى از رنجها و مشقتها در گرو پيروى از آن احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 8

8 - عفت و پاك دامنى ، راه تكامل و تعالى زن و زمينه ساز برخوردارى او از الطاف و عنايات الهى

والتى أحصنت فرجها فنفخنا فيها من روحنا

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه عفت و پاك دامنى مريم(س) موجب شد كه او رشد پيدا كند و به حدى برسد كه از الطاف ويژه الهى برخوردار گشته و روح بلند حضرت مسيح(ع) با عنايت الهى در او دميده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 1

1 - دستيابى به رستگارى اخروى ، در گرو داشتن عفت و پاك دامنى است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لفروجهم ح_فظون

{فروج }(جمع {فَرْج}) كنايه از شرمگاه است. {حفظ} (مصدر {حافظون}) به معناى صيانت و نگه دارى است; يعنى: {و آنان كه دامن هاى خود را [پاك] نگه مى دارند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 10 - 3

3 _ خشوع در نماز ، اجتناب از لغو ( گفتاربيهوده و كردار عبث ) ، پرداخت زكات ، عفت و پاك دامنى ، امانت دارى ، پايبندى به عهد و پيمان و اهميت دادن به نماز و انجام به موقع آن ، تضمين كننده رستگارى اخروى و دستيابى مؤمنان به بهشت

قد أفلح المؤمنون . الذين هم ... أُول_ئك هم الورثون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 14

14 - نيك كردارى ، پاك دامنى و دورى از فحشا ، باعث جلب مغفرت الهى و بهره مندى از روزىِ نفيس و ارزشمند او است .

و الطيّبون للطّيب_ت أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون لهم مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 8

8 - وعده خداوند به برطرف ساختن نياز هاى غير متأهلان فاقد امكانات ازدواج ، در صورت رعايت عفت و پاكدامنى

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا حتّى يغنيهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 3

3 - طهارت و پاكدامنى و تلاش در راه اصلاح جامعه ، مايه نجات از امواج بلا و كيفر الهى

أخرجوا ءال لوط . .. إنّهم أُناس يتطهّرون . فأنجين_ه و أهله إلاّامرأته

قوم لوط، وى و خاندانش را به جرم پاكى و پارسايى محكوم به تبعيد و اخراج كردند; اما خداوند ايشان را به همين دليل از كيفر دامنگير آن قوم نجات داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 26

26 - عفت و پاك دامنى و به ياد خداوند بودن ، از اسباب جلب آمرزش خداوند است .

و الح_فظين فروجهم . .. و الذكرين اللّه ... أعدّ اللّه لهم مغفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 73 - 16

16 - پادكدامنى و طهارت از گناه ، عامل ورود تقواپيشگان به بهشت

طبتم فادخلوها

خ_لدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 7

7 - چشم پاكى ، زمينه مصونيت از ابتلا به آلودگى *

فيهنّ ق_صرت الطرف لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

{قاصرات الطرف} مى تواند كنايه از پاكى چشم باشد. از اين كه اين عبارت قبل از {لم يطمثهنّ...} مطرح گرديده، مطلب بالا احتمال مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 10

10 - عفّت و پاكدامنى ، راه تكامل و تعالى زن و زمينه ساز برخوردارى او از الطاف و عنايات الهى

الّتى أحصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه عفّت و پاكدامنى مريم(س)، موجب شد كه او رشد كرده و به حدى برسد كه از الطاف ويژه الهى برخوردار باشد و روح بلند مسيح(ع) با عنايت الهى در او دميده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 29 - 2

2 - تأثير پاكدامنى و دورى از آلودگى هاى جنسى ، در تعديل غرايز و تأثيرگذار در خلق و خوى بشر ( بخل ، آزمندى ، ناشكيبايى و . . . )

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ ... و الذين هم لفروجهم ح_فظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 35 - 5

5 - پاكدامنى ، رعايت امانت ، وفاى به عهد ، اداى شهادت و مراقبت از نماز ، از موجبات ورود به بهشت

و الذين هم لفروجهم ح_فظون . .. و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم

رعون . و الذين هم بش

ارزش عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 15

15 _ ارزش و اهميّت پاكيزگى و پاكدامنى ، در زندگى و روابط خانوادگى

و ازواج مطهرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 7

7 _ حليت غذاى مسلمانان براى اهل كتاب در قوانين آنان *

و طعامكم حل لهم

بنابر اينكه جمله {طعامكم حل لهم} اخبار از حكمى در شريعت آنان باشد. يعنى آنان در كتاب خود، دليلى بر حرمت غذاى شما مسلمانان ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 2

2 - دلبستگى زن ، تنها به همسر خويش و چشم ندوختن به اجنبى ، از جمله برترين ارزش هاى او است .

فيهنّ ق_صرت الطرف

برداشت ياد شده با توجه به دو مطلب زير به دست مى آيد: الف) {قاصرات الطرف} به معناى چشم نداشتن به اجنبى باشد. ب) آيه شريفه در مقام بيان بهترين ارزش هاى زنان بهشت است.

اهميت عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 24 - 10

10 _ لزوم عفت و پاكدامنى براى مردان و حفظ حدود الهى در مسائل جنسى

محصنين غير مسافحين

{محصنين}، حال است براى فاعل {ابتغاء}. يعنى انتخاب همسر براى ازدواج و زناشويى بايد به صورت حلال باشد، نه به صورت زنا و بى عفتى. گفتنى است كه {سفاح} به معناى زنا و بى عفتى است و {غير مسافحين}، تأكيد براى محصنين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 18

18 _ جواز ازدواج با كنيز ، مشروط به پاكدامنى او

فمن ما ملكت ايمانكم . .. محصنات غير مسافحات

ظاهراً كلمه {محصنات}، حال است براى {ما ملكت ايمانكم}. بنابراين جواز ازدواج را مشروط مى كند به احصان و پاكدامنى كنيز.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 15

15 _ همسرانى كه خود را در نهان از هر آلودگى حفظ مى كنند ، همسرانى شايسته هستند .

فالصّالحات . .. حافظات للغيب

بدين احتمال كه مفعول {حافظات}، {انفسهنّ} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 25،26،28

25 _ پاكدامنى و عفت مردان ، از شرايط حليت ازدواج آنان با زنان عفيف و پاكدامن

محصنين غير مسفحين و لا متخذى اخدان

{اخدان} جمع {خدن} به معناى رفيقان است كه به مناسبت مورد، مراد از رفاقتهاى جنسى نامشروع است و {مسفحين} از {سفاح} به معناى زناست. گفتنى است برداشت فوق بر اين مبناست كه {محصنين} حال براى {كم} در {لكم} و عامل آن {احل} باشد.

26 _ ضرورت رعايت عفت و پاكدامنى براى مردان

محصنين غير مسفحين و لا متخذى اخدان

28 _ اهتمام اسلام به عفت و پاكدامنى جامعه

و المحصنت من المؤمنت و المحصنت . .. محصنين غير مسفحين و لا متخذى اخدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 3

3_ رنج و محنت در راستاى اطاعت خداو حفظ حريم عفت ، امرى محبوب و ارزشمند براى يوسف ( ع ) و بندگان خالص خداوند

رب السجن أحب إلىّ مما

يدعوننى إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 6

6_ رعايت عفّت و پرهيز از خيانت به ويژه در نهان و به دور از چشم مردم ، خصلتى ارزشمند و نيكوست .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

{بالغيب} (در نهان) مى تواند حال براى ضمير فاعلى و نيز براى ضمير مفعولى در {لم أخنه} باشد. بنابراين {لم أخنه بالغيب} ; يعنى، به او خيانت نكردم آن گاه كه وى [از چشم ما] نهان بود و يا من از او در نهان بودم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 19

19_ عفت و پاكدامنى ، امانت و صداقت ، يكتاپرستى ، كتمان نكردن دانش و مسؤوليت پذيرى ، از مصاديق نيكوكارى است .

و لانضيع أجر المحسنين

از مصداقهاى مورد نظر براى {المحسنين} يوسف(ع) است. بنابراين توصيفها و ويژگيهاى ياد شده براى او ، مصاديق احسان و نيكوكارى در ديدگاه قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 3

3 - حفظ و نگه دارى دامن از آلودگى هاى جنسى ، توصيه خدا به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لفروجهم ح_فظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 6 - 1

1 - لزوم حفظ و نگه دارى دامن از همگان ، جز از همسر و كنيز خويش

و الذين هم لفروجهم ح_فظون . إلاّ على أزوجهم أو ما ملكت أيم_نهم

استثنا در آيه فوق، استثناى مفرغ (خالى از مستثنى منه) است. با

توجه به اين كه حذف {مستثنى منه} در كلام موجب، جايز نيست، حذف آن در آيه بالا، بدان جهت است كه {حافظون} متضمن معناى نفى است; يعنى، {لايرسلونها على أحد إلاّ على أزواجهم أو ما ملكت أيمانهم; مؤمنان در آميزش با احدى، خود را آزاد و رها نمى سازند; مگر با همسران خود يا كنيزانى كه در تملك آنان قرار دارند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 10

10 - عفت و پاكدامنى براى زنان _ حتى سالخوردگان _ در جهت خير و صلاح خود آنان است .

و أن يستعففن خير لهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 8

8 - چشم پاكى و دوشيزگى ، از كمالات زن است .

فيهنّ ق_صرت الطرف لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {قاصرات الطرف} اشاره به چشم پاكى زنان و {لم يطمثهنّ. ..} اشاره به دوشيزگى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 30 - 1

1 - لزوم حفظ و نگه دارى دامن از همگان ، جز از همسر و كنيز خويش

و الذين هم لفروجهم ح_فظون . إلاّ على أزوجهم أو ما ملكت أيم_نهم

توصيه به عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 2

2 - پاكدامنى و طهارت نفس از هر گونه آلودگى ها و گناهان ، از توصيه هاى نخستين خداوند به پيامبر ( ص )

و ثيابك فطهّر

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين

نكته است كه طهارت لباس، كنايه از طهارت نفس و روح و جان باشد (مانند پاكدامنى، پاكدلى و. ..).

خيريت عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 10

10 - عفت و پاكدامنى براى زنان _ حتى سالخوردگان _ در جهت خير و صلاح خود آنان است .

و أن يستعففن خير لهنّ

ظلم بى عفتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 29

29_ ارتكاب زنا و شكستن حريم عفاف ، ستم كارى است .

قال معاذ الله . .. إنه لايفلح الظ_لمون

مفاد {معاذ الله} اين است كه ارتكاب فحشا گناه است و مفهوم {إنه ربى . ..} اين است كه ارتكاب گناه و فحشا، ناسپاسى در برابر خدا و قدرناشناسى اوست. از آن رو كه {إنه لايفلح الظالمون} تعليل براى اين مفاهيم است، معلوم مى شود ارتكاب فحشا و نيز ناسپاسى خدا با ارتكاب گناه، از مصداقهاى ظلم مى باشد.

عفّت در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 15

15 _ ارزش و اهميّت پاكيزگى و پاكدامنى ، در زندگى و روابط خانوادگى

و ازواج مطهرة

عفّت كنيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 22

22 _ پاكدامنى كنيز پس از ازدواج ، شرط لزوم پرداخت اجرت ( مهريه ) متعارف به وى *

اتوهنّ اجورهنّ بالمعروف محصنات غير مسافحات و لا متّخذات اخدان

بنابر اينكه {محصنات غير مسافحات}، حال براى مفعول اوّل {اتوهنّ} باشد كه در اين صورت {محصنات} قيد

براى {اتوا} مى شود.

عوامل عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 49

49 _ وفاكنندگان به سوگند ، راستگويان در گفتار و دارندگان استقامت قلب و عفت در شكم و شهوت ، از راسخان در علم هستند .

و الراسخون فى العلم

رسول اللّه (ص) در پاسخ سؤال از مفهوم راسخان در علم فرمود: من برّت يمينه و صدق لسانه و استقام قلبه و من عفّ بطنه و فرجه فذلك من الراسخين فى العلم

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 151.

فضيلت عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 273 - 6

6 _ ارجمندى عفّت نفس ، خويشتن دارى و تظاهر به بى نيازى ، على رغم نيازمندى شديد

يحسبهم الجاهل اغنياء من التّعفّف . .. لا يسئلون النّاس الحافاً

چون آيه در مقام مدح چنين افرادى است، صفات شمرده شده به عنوان ارزش تلقى مى شود. گفتنى است كه {الحاف} به معناى اصرار است و جمله {لا يسئلون} به قرينه {يحسبهم الجاهل اغنياء} و نيز به قرينه {تعفّف} بايد به اين معنا باشد كه تقاضا نمى كنند تا به اصرار منجر شود; نه اينكه تقاضا مى كنند ولى اصرار نمىورزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 29 - 3

3 - عفّت و پاكدامنى ، خصلتى شايسته و عملى بايسته

و الذين هم لفروجهم ح_فظون

فطريت عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 5

5 - غيرت و اهتمام به پاكيزگى همسر از هوس بيگانگان ،

امرى فطرى و اصيل در نهاد بشر *

فيهنّ ق_صرت الطرف لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

از اين كه خداوند، به عنوان نويدى بزرگ به خلق، بشارت پاكدامنى همسرانشان را مى دهد; استفاده مى شود كه تمايل به پاكى همسر، خواسته اى است اصيل كه خداوند آن را برآورده ساخته است; نه تمايلى تلقينى و زاييده فرهنگ و محيط.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 74 - 2

2 - تمايل به عفت و پاكدامنى ، ارزشى نهفته در نهاد خلق

لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

از اين كه خداوند به عنوان نويدى بزرگ به خلق، بشارت عفت و پاكدامنى همسران بهشتى شان را مى دهد; استفاده مى شود كه تمايل به آن خواسته اى است اصيل كه خداوند آن را برآورده ساخته است; نه تمايلى تلقينى و زاييده فرهنگ و محيط.

نشانه هاى عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 9

9 - حجاب و پوشش زنان ، نشان عفت آنان و حافظ پاكدامنى ايشان

و القوعد من النساء . .. فليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ ... و أن يستعففن خير له

آيه شريفه به زنان سالخورده، يادآور مى شود كه رعايت حجاب براى آنان بهتر از بى حجابى است _ هر چند آنان مجاز به ترك حجاب اند _ و خداوند از اين مسأله به {عفت گزينند و خويشتن دارى كنند} تعبير فرموده است. اين تعبير مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه حجاب، نشان عفت و حافظ پاكدامنى زنان است.

عفو از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عفو}

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 4،7

4 _ تأمين نيازمندى هاى جامعه ايمانى و خويشتن دارى و گذشت در برخورد هاى اجتماعى ، از ويژگى هاى اهل تقوا

اعدّت للمتّقين. الّذين ينفقون ... و الكاظمين الغيظ و العافين عن النّاس

7 _ انفاقِ مستمر ( انفاق در هر شرايط ) ، مهار كردن خشم و گذشت از لغزش هاى مردم ، از مصاديق احسان و نيكوكارى

الّذين ينفقون فى السّرّآء و الضّرّاء و الكاظمين الغيظ و العافين عن النّاس و اللّ

مراد از {و اللّه يحب المحسنين}، اين است كه خداوند دارندگان صفات ذكر شده در آيه را دوست دارد يعنى: و اللّه يحبّهم. ولى به جاى ضمير، كلمه {المحسنين} به كار رفته تا در ضمن، اشاره كند كه موارد ياد شده از مصاديق نيكوكارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 5

5 _ بخشايش گناهان و گذشت از اسراف ها و زياده روى ها و ثبات قدم ، پاداش الهى به مجاهدان صابر و نيايشگر

ربّنا اغفر . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

آثار عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 9

9 _ گذشت انسان از حق خويش ، راهى نزديك براى رسيدن به تقوا

و ان تعفوا اقرب للتقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 5

5 _ انفاق ، فرو بردن خشم ، گذشت از خطاى مردمان و استغفار ، از اسباب بهره مند شدن آدمى از آمرزش

الهى

سارعوا الى مغفرة من ربّكم . .. الذين ينفقون ... اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم

مراد از {سارعوا الى مغفرة . .. }، شتاب به اسباب مغفرت است ... و جمله {اولئك جزآؤهم مغفرة} با توجه به مشارٌاليه آن، بيانگر آن اسباب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 16

16 _ نقش سازنده گذشت ، در بقاى كانون خانواده و تحكيم بناى همسرى

ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير و احضرت الانفس الشح و إن تحسنوا و تتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 8

8 _ نيكى به مردم در آشكار و نهان و گذشت از بدى هاى ايشان ، در پى دارنده عفو الهى

إن تبدوا خيراً أو تخفوه أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

از جمله مصاديق مورد نظر براى كلمه {خير}، به قرينه {او تعفوا عن سوء} كه بيانگر گذشت از خطاهاى ديگران است، احسان و نيكى به مردم مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 32

32 _ عفو و گذشت ، مايه جلب محبت خداوند

فاعف عنهم و اصفح إنّ اللّه يحب المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 16

16 - مؤمنان باگذشت ، مورد غفران و آمرزش خدا قرار دارند .

و ليعفوا و ليصفحوا ألا تحبّون أن يغفر اللّه لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 10

10 - در

گذشتن از خطاى ديگران به هنگام غضب ، مايه برخوردارى انسان از نعمت هاى جاودان آخرت

و ما عند اللّه . .. للذين ءامنوا ... و إذا ما غضبوا هم يغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 7

7 - در مقابله با بدى ، تنها عفو و گذشت كارساز نيست ; بلكه بايد درصدد هدايت خطاكار برآمد . *

فمن عفا و أصلح

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {أصلح} توضيح و نتيجه {عفى} نباشد بلكه حامل پيام مستقل باشد.

آثار عفو از خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 15

15 - عفو و گذشت كريمانه از خطا هاى ديگران ، زمينه ساز جلب غفران و آمرزش الهى است .

و ليعفوا و ليصفحوا ألا تحبّون أن يغفر اللّه لكم

آثار عفو از قصاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 12،13

12 _ چشمپوشى از قصاص در پى دارنده آمرزش گناهان صاحب حق

فمن تصدق به فهو كفارة له

13 _ چشمپوشى از حق قصاص ، موجب آمرزش گناه مجرم و سقوط حق قصاص *

فمن تصدق به فهو كفارة له

چنانچه ضمير {له} به مجرم، كه از مضمون كلام به دست مى آيد، برگردد جمله {فهو كفارة له} علاوه بر سقوط حق قصاص، به آمرزش گناه شخص مجرم نيز دلالت خواهد داشت.

آثار عفو از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 4

4 - اصلاح رفتار فاسد و جبران ضرر و زيان

آثار اجتماعى گناه ، از شرايط توبه حقيقى است .

إلاّ الذين تابوا من بعد ذلك و أصلحوا

آثار عفو بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 3

3 _ صبر و شكيبايى بندگان خالص خدا ، در انجام تكاليف الهى چون فروتنى ، و شب زنده دارى ، حلم ، ترس ازقيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق و دعا و نيايش ، سبب برخوردار شدن آنان از نعمت ها و درجات عالى بهشت

الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين يقولون ربّنا... أُول_ئك يجزون الغرفة بم

متعلق و موارد صبر هر چند در آيه شريفه ذكر نشده است، ولى مقصود از آن _ به قرينه آيات گذشته كه در بيان تكاليف بندگان خالص و محرماتى است كه آنان مى بايست ترك مى كردند _ مجموعه مسائلى است كه خداوند به انجام آنها امر كرده و يا از انجام آنها باز داشته است; زيرا انجام چنين تكاليفى و يا ترك محرمات الهى، صبر و شكيبايى در برابر هواى نفس را نيازمند است.

آثار عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 8

8 _ كيفر اخروى گناه در صورتى است كه گنهكار تا حضور در صحنه قيامت مورد عفو الهى قرار نگيرد.

و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها

برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل معلوم مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 30 - 7

7 - عفو الهى نسبت به بسيارى از گناهان

، مانع بروز مصيبت هاى بيشتر و ويرانگر براى جامعه و مردم

و ما أص_بكم . .. و يعفواْ عن كثير

از ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، استفاده مى شود كه بخشودگى بسيارى از گناهان، موجب مى شود كه بازتاب آن دامنگير انسان نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 34 - 5

5 - عفو و اغماض الهى از گناهان بسيار ، باعث مصونيت انسان از آثار ويرانگر گناهان در دريا

أو يوبقهنّ بما كسبوا و يعف عن كثير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 24

24- نعمت هاى الهى بر بندگان ، ناشى از فضل و بخشش او است ; نه استحقاق و طلب مندى آنان .

يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

تعبير {فضلاً} مى تواند شامل تمامى درخواست ها و تمايلات مؤمنان باشد. در اين صورت هر نعمتى {فضل} الهى است; نه اجر براساس استحقاق.

آثار عفو فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 13

13 - عفو ، گذشت و چشم پوشى از دشمنى ها و خطا هاى همسران و فرزندان ، عامل جلب غفران و رحمت خداوند است .

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فإنّ اللّه غفور رحيم

آثار عفو همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 13

13 - عفو ، گذشت و چشم پوشى از دشمنى ها و خطا هاى همسران و فرزندان ، عامل جلب غفران و رحمت خداوند است .

و إن تعفوا و تصفحوا

و تغفروا فإنّ اللّه غفور رحيم

ارزش عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 11،12

11 - ولىّ مقتول ، بهتر است قاتل را عفو كرده و از حق خويش ( قصاص ) درگذرد .

فمن عفى له من أخيه شىء

ترغيب ولىّ مقتول به گذشت از حق قصاص، از جمله اهدافى است كه مى توان از كاربرد كلمه {أخيه} به جاى ولىّ مقتول استفاده كرد.

12 - ارزش عفو در حال قدرت بر انتقام

فمن عفى له من أخيه شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 8،14،15

8 _ ارزشمندى و استحباب گذشت انسان از حقّ خويش

و ان تعفوا اقرب للتقوى

14 _ طلاق و مشكلات خانوادگى ، نبايد موجب فراموشى ارزش ها و فضيلت ها ( همانند عفو و احسان ) گردد .

و ان طلّقتموهنّ . .. و ان تعفوا اقرب للتّقوى و لا تنسوا الفضل بينكم

15 _ لزوم توجّه دائمى به گذشت در روابط اجتماعى

و لا تنسوا الفضل بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 11

11 _ عفو و گذشت از خطا هاى جنگى رزمندگان ( تخلّف از دستورات فرماندهى و . . . ) امرى نيكو و پسنديده

و لقد عفا اللّه عنهم انّ اللّه غفور حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 9

9- { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . و أما حق من ساءك القضاء على يديه بقول أو فعل فإن

كان تعمدها كان العفو أولى بك لما فيه له من القمع و حسن الأدب . . . قال عزّوجلّ : { . . . و لئن صبرتم لهو خير للصابرين } . . . فإن لم يكن عمداً لم تظلمه . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است كه:. .. اما حق كسى كه از جانب او سخن يا عمل به تو بدى رسيده اين است كه: اگر بدى او عمدى باشد، گذشت از او براى تو بهتر است; زيرا اين گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدى كردن و ادب نيكو براى او مى شود ... خداى عزّوجلّ فرمود: {... و لئن صبرتم لهو خير للصابرين} ... و اگر بدى او عمدى نبوده (با اين گذشت) به او ظلم نكرده اى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 16

16 - گذشت از خطا ها در عين توانمندى بر انتقام و كيفر ، كارى است شايسته و خداپسندانه .

أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در عين اين كه عزيز و شكست ناپذير است، با گذشت و آمرزنده نيز مى باشد و همه بندگان گناه كارش را به توبه فرامى خواند; در حالى كه توانايى هرگونه انتقام گرفتن از آنان را دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 8

8 - تلاش در راه رفع كدورت هاى پيشين ، به دنبال عفو و گذشت از خطاى ديگران ، داراى ارزشى والا و پاداش فراوان الهى است .

فمن عفا

و أصلح فأجره على اللّه

ذكر {أصلح} پس از عفو، نشان مى دهد كه صرف عفو و اغماض در دستيابى به پاداش والاى الهى كفايت نمى كند، بلكه مى بايست پس از گذشت، در راه رفع اختلافات گام برداشت و طرح صميميت و آشتى افكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 43 - 1،5

1 - شكيبايى و بخشش خطاكار ، امرى ارزشمند و نيازمند اراده قوى است .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

اضافه {عزم} به {أمور}، از باب اضافه صفت به موصوف است; يعنى، {من الأمور المعزومة} معناى اين تركيب در آيه _ چنان كه مفسران گفته اند _ اين است كه صبر و گذشت، از امورى است كه نيازمند به تصميم و اراده استوار، مى باشد.

5 - انسان هاى برخوردار از اراده قوى و خويشتن دار و اهل گذشت ارزشى والا دارند .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

اميدوارى به عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 99 - 1،4

1 _ اميد به عفو الهى ، براى مستضعفان ناتوان از هجرت

الّا المستضعفين . .. لا يستطيعون حيلة ... فاولئك عسى اللّه ان يعفو عنهم

4 _ كسانى كه از انجام تكاليف الهى معذورند ، بايد به عفو الهى اميدوار باشند .

فاولئك عسى اللّه ان يعفو عنهم

اهميت عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 263 - 3

3 _ لزوم پرده پوشى نياز نيازمندان و عفو و گذشت از خطاى آنان

قول معروف و مغفرة خير

كلمه

{مغفرة} در اصل به معناى پوشاندن است و معناى آن به تناسب مورد، عفو و گذشت و پوشاندن نيازمندى نيازمندان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 21

21 _ عفو و عطوفت از وظايف مديران و واليان جامعه

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا و انت مولينا

چون جمله {انت مولينا} به منزله علّت براى جمله سابق است، مى توان نتيجه گرفت كه هر كس نسبت به ديگرى نحوى از ولايت را به اذن خداوند دارا باشد، بايد عفو و . .. را نسبت به او اعمال كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 10

10 _ شرح صدر ، گذشت و تحمّل برخورد هاى مخالفين ، از وظايف رهبران الهى

اولئك الّذين . .. فاعرض عنهم و عظهم و قل لهم فى انفسهم قولا بليغاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 31

31 _ عفو و گذشت ، حتى نسبت به كافران ، احسان و نيكى است .

فاعف عنهم و اصفح إنّ اللّه يحب المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 15

15 _ ضرورت پرهيز از خرده گيرى بر انسان هاى باگذشت

فمن تصدق به فهو كفارة له

خداوند به صاحبان حق قصاص در صورت گذشت آنان از حق خود، وعده آمرزش داده است و اين درسى است به بندگان كه از لغزش انسانهاى باگذشت چشمپوشى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 85 - 15

15- برخورد كريمانه و عفو و اغماض از آزار و اذيت ديگران _ حتى كافران و دشمنان _ امرى شايسته و پسنديده است .

فاصفح الصفح الجميل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 17

17 - عفو و گذشت كريمانه ، اخلاقى الهى و رفتارى خدا گونه

و ليعفوا و ليصفحوا ألا تحبّون أن يغفر اللّه لكم

جمله {واللّه غفور رحيم} به منزله تعليل براى جمله {و ليعفوا و ليصفحوا} است; يعنى، چون خدا غفور و رحيم است پس شما هم خود را متخلق به اخلاق او كنيد و از ديگران درگذريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 43 - 2

2 - نظام حقوقى دين ، طرفدار حاكميت روحيه عفو و بخشش بر جامعه بشرى و روابط انسانى

و لمن انتصر بعد ظلمه . .. و لمن صبر و غفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 14

14- جهت گيرى اصلى اسلام ، به سمت عفو و امتنان و نه انتقام و سودجويى

فإمّا منّا بعد و إمّا فداء

از اين كه خداوند نخست موضوع عفو و گذشت بدون عوض را مطرح ساخته و در مرحله بعد، مسأله گرفتن {فديه} را مجاز شمرده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 11

11 - اسلام ، دين رأفت ، مدارا كردن و گذشت است .

عدوًّا لكم فاحذروهم و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

توصيه و ترغيب به گذشت،

عفو و چشم پوشى _ حتى درباره كسانى كه به انسان دشمنى كرده اند _ گوياى مطلب ياد شده است.

اهميت عفو از كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 14

14- گذشت و برخورد كريمانه با دشمنان و كافران در ابتداى نهضت اسلامى و تبليغات دينى ، امرى لازم و بايسته است .

فاصفح الصفح الجميل

نزول آيه فوق _ كه از گذشت و عفو سخن به ميان آورده است _ (در نيمه اول بعثت) و از جانب ديگر دستور به برخورد شديد با كافران و دشمنان در مدينه (نيمه دوم بعثت) مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

اهميت عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 13

13 - گذشت و چشم پوشى خداوند از گناهان بزرگ ، بسى با اهميت تر از پاداش هاى بزرگ او است .

ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

از تقدم ذكرى {ليكفّر اللّه. ..} بر {يجزيهم...} مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

اهميت عفو دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 14

14- گذشت و برخورد كريمانه با دشمنان و كافران در ابتداى نهضت اسلامى و تبليغات دينى ، امرى لازم و بايسته است .

فاصفح الصفح الجميل

نزول آيه فوق _ كه از گذشت و عفو سخن به ميان آورده است _ (در نيمه اول بعثت) و از جانب ديگر دستور به برخورد شديد با كافران و دشمنان در مدينه (نيمه دوم بعثت) مى تواند

بيانگر مطلب فوق باشد.

پاداش عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 6،8

6 - عفو و اغماض از خطاى ديگران و اصلاح بدى آنان با نيكى و گذشت ، موجب اجر و پاداش ويژه خداوند است .

و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها فمن عفا و أصلح فأجره على اللّه

8 - تلاش در راه رفع كدورت هاى پيشين ، به دنبال عفو و گذشت از خطاى ديگران ، داراى ارزشى والا و پاداش فراوان الهى است .

فمن عفا و أصلح فأجره على اللّه

ذكر {أصلح} پس از عفو، نشان مى دهد كه صرف عفو و اغماض در دستيابى به پاداش والاى الهى كفايت نمى كند، بلكه مى بايست پس از گذشت، در راه رفع اختلافات گام برداشت و طرح صميميت و آشتى افكند.

تشويق به عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 11

11 _ گذشت خانواده مقتول از ديه ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

الّا ان يصدّقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 4،10

4 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند ، به گذشت از كسانى كه به ايشان بدى كرده اند .

إن تبدوا . .. أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

10 _ خداوند با حفظ حق انتقام براى ستمديدگان ، آنان را به عفو و گذشت تشويق كرده است .

لايحب اللّه الجهر بالسوء . .. أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

جمله {ان تبدوا . .. او تعفوا}، مى تواند تكميل و توضيح {الا من ظلم} باشد. يعنى در عين اينكه براى مظلوم جايز است تا ماهيت ظالم را افشا كند، ولى بهتر است آبروى او را حفظ كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 14

14 _ ترك انتقام و گذشت از حقوق شخصى ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

فمن تصدق به فهو كفارة له

توصيه به عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 13

13 - عفو و گذشت كريمانه از لغزش هاى ديگران ، توصيه الهى به اهل ايمان

و ليعفوا و ليصفحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 43 - 3

3 - خويشتن دارى و گذشت به جاى انتقام جويى و مقابله به مثل ، توصيه اكيد خداوند به دادخواهان ستمديده است .

و لمن انتصر بعد ظلمه . .. و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

لام در {لمن صبر} لام قسم و در {لمن عزم الأمور} لام تأكيد است كه در

هر دو نمايانگر اهميت توصيه الهى به عفو و گذشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 12

12 - خطاپوشى از لغزش هاى كوچك خطاكاران ، رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) و مبلغان دينى

الذين يجتنبون . .. إلاّ اللّمم إنّ ربّك وسع المغفرة

واژه {إنّ ربّك} مى تواند تعريض به اين باشد كه پيامبر(ص) و رهبران الهى نيز بايد اين شيوه را برگزينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 9

9 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر عفو ، چشم پوشى و بخشودن دشمنى هاى همسران و فرزندان خويش

عدوًّا لكم . .. و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

جرايم غير قابل عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 8

8 _ سردمداران جريان نفاق و عاملان اصلى جرم و تبهكارى در جامعه ، غير قابل بخشش و مستحق مجازات

إن نعف عن طائفة منكم نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين

تعليل عذاب دسته اى از منافقان، به اينكه اينان گروه مجرم و تبهكارند _ در برابر عفو گروهى ديگر _ مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه: سردمداران جريان نفاق و عاملان اصلى جرم، شايسته بخشش نبوده و بايد مجازات شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 8

8 _ امكان عفو عناصر غير اصلى و خط گيرنده نفاق و غير قابل بخشش بودن جرم عناصر اصلى و خط دهنده *

إن نعف عن طائفة . .. نعذب

طائفة ... بعضهم من بعض

{بعضهم من بعض} تحت تأثير بودن برخى از منافقان از برخى ديگر را افاده مى كند و نيز اين آيه تفسير آيه قبل مى باشد و علت عفو گروهى و كيفر گروهى ديگر را بيان مى نمايد.

جرم غيرقابل عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 6

6 - كيفر { قذف } ( هشتاد تازيانه ) ، غير قابل عفو و لازم الاجرا است .

والذين يرمون المحصن_ت . .. فاجلدوهم ثم_نين جلدة

جرم قتل بعد از عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 26

26 - ولىّ مقتول اگر پس از عفو يا گرفتن ديه ، قاتل را بكشد ، بايد كشته شود . *

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

جمله {فله عذاب أليم} را مى توان بيان واقعيتى دانست كه تجاوزگر در دنيا يا آخرت به آن گرفتار خواهد شد و مى توان آن را حكمى كيفرى و مجازاتى شمرد كه جامعه اسلامى بايد آن را اجرا كند. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است.

حق قابل عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 8،9،10،11

8 - اولياى مقتول مى توانند قاتل را از قصاص عفو كنند .

فمن عفى له من أخيه شىء

مراد از {من} قاتل و مقصود از {أخيه} ولى مقتول مى باشد. ضميرهاى {له} و {أخيه} به {من}، يعنى قاتل باز مى گردد و {شىء} عبارت است از حق قصاص. بنابراين جمله {فمن عفى ...} چنين معنا مى شود: پس

آن قاتلى كه از طرف ولى مقتول چيزى از حق قصاص بر او بخشيده شود ... .

9 - قصاص حقى است قابل گذشت نه حكمى غير قابل اسقاط .

فمن عفى له من أخيه شىء

10 - حق قصاص حتى با عفو يكى از اولياى مقتول ساقط مى شود .

فمن عفى له من أخيه شىء

مراد از {شىء} چنانچه گذشت حق قصاص است. نكره آوردن {شىء} اشاره به اين دارد كه: اگر بخشى از حق قصاص نيز مورد عفو قرار گيرد، قاتل قصاص نمى شود و اين فرض در صورتى است كه اولياى مقتول متعدد بوده و برخى از آنها قاتل را عفو كنند.

11 - ولىّ مقتول ، بهتر است قاتل را عفو كرده و از حق خويش ( قصاص ) درگذرد .

فمن عفى له من أخيه شىء

ترغيب ولىّ مقتول به گذشت از حق قصاص، از جمله اهدافى است كه مى توان از كاربرد كلمه {أخيه} به جاى ولىّ مقتول استفاده كرد.

درخواست عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 15،17

15 _ درخواست مؤمنان از خداوند مبنى بر تحميل نكردن عقوبت هاى طاقت فرسا بر آنان

و لا تحمّلنا ما لا طاقة لنا به

چون در بخشهاى قبلى تكاليف مشقّتبار مطرح شده و نفى گرديده است (لا يكلّف اللّه نفساً الاّ وسعها)، الزاماً اين بخش از آيه مى تواند مشقّت و دشوارى در غير تكاليف باشد كه همان عقوبت و عذاب است.

17 _ مؤمنان ، خواستار عفو ( رفع آثار گناه ) ، غفران و رحمتِ پروردگارِ خويش

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا

زمينه عفو

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 43 - 1

1 - شكيبايى و بخشش خطاكار ، امرى ارزشمند و نيازمند اراده قوى است .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

اضافه {عزم} به {أمور}، از باب اضافه صفت به موصوف است; يعنى، {من الأمور المعزومة} معناى اين تركيب در آيه _ چنان كه مفسران گفته اند _ اين است كه صبر و گذشت، از امورى است كه نيازمند به تصميم و اراده استوار، مى باشد.

زمينه عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 7

7 - احسان به والدين ، روحيه شكر و صلاح جويى براى خود و آيندگان ، مؤثر در شمول عفو الهى نسبت به انسان

و وصّينا الإنس_ن . .. أوزعنى أن أشكر ... و أن أعمل ص_لحًا ترضيه و أصلح لى فى ذرّ

آنچه در آيه قبل به عنوان احسان به والدين و. .. ياد شده است; در حقيقت عامل اصلى براى اغماض خداوند از سيئات انسان مى باشد. واژه {اُول_ئك} اين ارتباط تنگاتنگ را برقرار كرده است.

زمينه عفو دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 12

12- عقيده به قيامت و هدف دارى و حكمت آميز بودن جهان خلقت ، موجب آسانى تحمل مشكلات و مقتضى گذشت و ناديده گرفتن اذيت و آزار و آسيب هاى وارده از سوى دشمنان است .

و ما خلقنا السموت . .. إلاّ بالحقّ ... فاصفح الصفح الجميل

{فا} در {فاصفح} تفريع است و جمله {فاصفح . ..} را بر جمله {و

ما خلقنا السموات ... إلاّ بالحق و إن الساعة لأتية} عطف كرده است. بنابراين، استفاده مى شود كه به حق آفريده شدن جهان اقتضا دارد تا انسانِ حق طلبى همچون رسول الله(ص) در مسير حق بردبار باشد و تلاش خود را در برابر حق ناپذيرى كافران بيهوده نپندارد.

زمينه عفو ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 11

11 - نقش ايمان در غلبه انسان بر هيجانات درونى خويش و گذشت از خطاى ديگران

للذين ءامنوا . .. و إذا ما غضبوا هم يغفرون

از تقديم ضمير فاعل (هم) بر {يغفرون} _ كه به زبان اهل بلاغت براى تقوّى و قوت يافتن حكم است _ استفاده مى شود كه در پرتو ايمان مطمئناً مى توان بر خشم و غضب خويش فائق آمد.

سختى عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 8

8- گذشت از دشمن و ناديده گرفتن اذيت و آزارش ، امرى دشوار و نيازمند شكيبايى است .

و إن عاقبتم فعاقبوا . .. و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

شرايط عفو

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 10

10 _ شرط گذشت از گناه نقض كنندگان حاكميّت پيامبر ( ص ) ، استغفار پيامبر ( ص ) براى آنهاست .

و لو انّهم اذ ظلموا . .. و استغفر لهم الرّسول ... لوجدوا اللّه توّاباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 5

5 _ معافيت قانونى سارق از حد سرقت در صورت توبه و اصلاح ( خودسازى ) *

فمن تاب . .. و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

يادآورى پذيرش توبه سارق پس از بيان حد سرقت، مى تواند اشاره به سقوط حد از وى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 9

9- عفو الهى نسبت به لغزش هاى انسان ها ، منوط به برخوردارى وى از اعمالى نيك و مورد قبول خداوند

أُول_ئك الذين نتقبّل عنهم . .. و نتجاوز عن سيّئاتهم

موضوع قبول اعمال نيك، قبل از {نتجاوز عن سيّئاتهم} مطرح شده است. از اين نكته استفاده مى شود كه اعمال نيك و مورد قبول خداوند، زمينه عفو لغزش ها را فراهم آورده است.

شرايط عفو اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 20 - 3

3- مشركان ، در عصر اصحاب كهف ، در صورت بازگشت كامل يكتاپرستان به شرك ، از كيفر آنان چشم پوشى مى كردند .

يرجموكم أو يعيدوكم فى ملّتهم

در اصل، بايد براى فعل {يعيدوكم} حرف {إلى} به كار رود; جاى گزينى حرف {فى} گوياى اين است كه چنان چه اصحاب كهف،

به طور كامل، در شرك مستقر شوند و هيچ گفته و كردارى خلاف آن نداشته باشند، مشركان، از سنگ سار آنان صرف نظر خواهند كرد.

شرايط عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 9

9- صلاح پيشگى ، از شرايط لازم برخوردارى از عفو و آمرزش خداوند

إن تكونوا صلحين فإنه كان للأوّبين غفورًا

صبر در عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

ظلم عفو ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 29 - 7

7- تغيير حكم و تخفيف كيفر بايسته ظالمان ، ظلمى به ديگران و دور از ساحت خدا *

ما يبدّل القول لدىّ و ما أنا بظلّ_م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه {و ما أنا بظلاّم. ..} تعليل {ما يبدّل...} باشد; يعنى، چون تبديل حكم و تخفيف مجازات به حق مجرمان، موجب ظلم به بندگان صالح و ستمديده مى شود، در نظام الهى _ چون ظلمى نيست _ تبديل قول هم نخواهد بود.

عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 32

32 _ خداوند ، همواره { عفوّ }

( بسيار با گذشت ) و { غفور } ( بسيار آمرزنده ) است .

انّ اللّه كان عفوّاً غفوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 6

6 _ خداوند ، بسيار بخشنده و تواناست .

فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 60 - 7

7 - خدا ، عفوّ ( با گذشت ) و غفور ( آمرزنده ) است .

إنّ اللّه لعفوّ غفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 2 - 10

10 - خداوند ، { عفوّ } ( درگذرنده ) و { غفور } ( آمرزنده ) است .

و إنّ اللّه لعفوّ غفور

عفو از اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 5

5 _ بخشايش گناهان و گذشت از اسراف ها و زياده روى ها و ثبات قدم ، پاداش الهى به مجاهدان صابر و نيايشگر

ربّنا اغفر . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

عفو از اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 4

4 - اعطاى نامه عمل به دست راست حاضرانِ در قيامت ، رمز و نشانه چشم پوشى از لغزش هاى آنان است . *

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

ناديده گرفتن {سيئات} _ كه در بعضى از سوره هاى ديگر درباره گروهى از حاضران قيامت مطرح شده _ مصداق حساب آسان است.

عفو از انتقام

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 7،9،10

7 _ عفو خداوند ، در عين قدرت او بر انتقام و كيفردهى

فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

9 _ عفو ، در عين قدرت بر انتقام ، تخلق به اخلاق الهى است .

أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {فان اللّه . ..}، جانشين جواب شرط بوده و تقدير كلام را اين گونه بدانيم {ان تعفوا عن سوء فقد تخلقتم باخلاق اللّه ان اللّه كان عفوا قديرا} يعنى اگر خطاى ديگران را ناديده انگاريد، به صفتى از صفات خداوند متخلق شده ايد كه آن، عفو در عين قدرت است.

10 _ خداوند با حفظ حق انتقام براى ستمديدگان ، آنان را به عفو و گذشت تشويق كرده است .

لايحب اللّه الجهر بالسوء . .. أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

جمله {ان تبدوا . .. او تعفوا}، مى تواند تكميل و توضيح {الا من ظلم} باشد. يعنى در عين اينكه براى مظلوم جايز است تا ماهيت ظالم را افشا كند، ولى بهتر است آبروى او را حفظ كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 14

14 _ ترك انتقام و گذشت از حقوق شخصى ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

فمن تصدق به فهو كفارة له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 8

8- گذشت از دشمن و چشم پوشى از انتقام و مقابله به مثل در راه تبليغ دين ، از

مصاديق احسان است .

و إن عاقبتم فعاقبوا . .. و لئن صبرتم لهو خير للص_برين ... إن الله مع ... و الذين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 16

16 - گذشت از خطا ها در عين توانمندى بر انتقام و كيفر ، كارى است شايسته و خداپسندانه .

أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در عين اين كه عزيز و شكست ناپذير است، با گذشت و آمرزنده نيز مى باشد و همه بندگان گناه كارش را به توبه فرامى خواند; در حالى كه توانايى هرگونه انتقام گرفتن از آنان را دارد.

عفو از اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 7

7 _ چشمپوشى پيامبر ( ص ) ، از افشا و بيان حقايق مخفى شده توسط اهل كتاب

يبين لكم . .. و يعفوا عن كثير

برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {كثير}، به قرينه فراز پيشين، حقايق مخفى شده باشد. بنابراين عفو به معناى فاش نساختن و مسكوت گذاشتن است.

عفو از بدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 7

7 - در مقابله با بدى ، تنها عفو و گذشت كارساز نيست ; بلكه بايد درصدد هدايت خطاكار برآمد . *

فمن عفا و أصلح

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {أصلح} توضيح و نتيجه {عفى} نباشد بلكه حامل پيام مستقل باشد.

عفو از برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف

- 12 - 92 - 1

1_ يوسف ( ع ) ستم هاى برادرانش را در حق خويش ناديده گرفت و آنان را بخشود .

قال لاتثريب عليكم

روا نداشتن سرزنش برادران كه جمله {لاتثريب . ..} گوياى آن است ، مى رساند كه يوسف(ع) آنان را مورد عفو خويش قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 1

1_ يعقوب ( ع ) از ستم فرزندانش در حق خويش درگذشت و آنان را بخشود .

قال سوف أستغفر لكم ربى

عفو از بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 52 - 1،4،5

1 - خداوند ، گناه گوساله پرستى بنى اسرائيل را مورد عفو خويش قرار داد .

ثم عفونا عنكم من بعد ذلك

4 - آمرزش گناه ارتداد و گوساله پرستى بنى اسرائيل ، از نعمت هاى بزرگ خداوند بر آنان

ثم عفونا عنكم من بعد ذلك

چون آيه هاى اين بخش از سوره، در صدد بيان نعمتهاى الهى به بنى اسرائيل است، مفاد جمله {عفونا عنكم} نيز به منظور بيان نعمت ايراد شده است و از آن جا كه اين معنا با حرف {ثم} به ديگر نعمتها عطف گرديده، اشاره به رتبه برتر نعمت آمرزش نسبت به نعمتهاى ديگر دارد.

5 - امتنان خدا بر بنى اسرائيل به خاطر آمرزش گناه گوساله پرستى ايشان

ثم عفونا عنكم من بعد ذلك

روشن است كه عفو از گناه پس از ارتكاب آن است. بنابراين {من بعد ذلك} بيانگر زمان آمرزش نخواهد بود; بلكه اشاره به اين معنا دارد كه: بنى اسرائيل استحقاق آمرزش را نداشت، ولى مع ذلك

خداوند بر آنان تفضل كرده و گناهشان را بخشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 27،28،29

27 _ پيامبر ( ص ) مأمور به عفو و گذشت از خطا هاى بنى اسرائيل و ترك هرگونه تعرض نسبت به آنان

فاعف عنهم و اصفح

بنابر اينكه ضمير {عنهم} به همه بنى اسرائيل برگردد.

28 _ وجود گروهى متعهد در ميان بنى اسرائيل ، دليل امر الهى به عفو و مداراى پيامبر ( ص ) با همه آنان

إلاّ قليلا منهم فاعف عنهم و اصفح

تفريع عفو با كلمه {فاء} بر جمله {و لاتزال . .. الاقليلا منهم}، اشاره به برداشت فوق دارد.

29 _ پيامبر ( ص ) مأمور عفو و گذشت از غير خائنان بنى اسرائيل

فاعف عنهم و اصفح

بنابر اينكه مراد از ضمير در {عنهم}، تنها گروه غير خائن باشد.

عفو از تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 27

27_ گذشت از خطاكاران پشيمان و تائب و ياد نكردن از خطا هاى ايشان ، خصلتى نيكو و خلقى پسنديده است .

من بعد أن نزغ الشيط_ن بينى و بين إخوتى

عفو از حقوق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 10،20

10 _ گذشت از حقوق شخصى براى استمرار و استحكام روابط همسرى ، بهتر از پافشارى بر استيفاى آن حقوق

و الصلح خير و احضرت الانفس الشح

20 _ جواز گذشت زن از برخى حقوق خويش ، به انگيزه جلوگيرى از ناسازگارى شوهر و رخ ندادن طلاق

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً

امام صادق(ع)

در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمود: هذا تكون عنده المراة لاتعجبه فيريد طلاقها فتقول له: امسكنى و لاتطلقنى و ادع لك ما على ظهرك و اعطيك من مالى و احللك من يومى و ليلتى فقد طاب ذلك له كله .

_______________________________

كافى، ج 6، ص 145، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 558، ح 600.

عفو از خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 12،13،16

12 _ گذشت از خطاكاران ، و طلب آمرزش براى ايشان و مشورت در امور اجتماعى ، وظيفه پيامبر ( ص ) نسبت به مسلمانان

فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر

13 _ گذشت از خطاى مردم و طلب آمرزش براى آنان و نيز مشورت با مسلمانان در مسائل اجتماعى ، نمودى از مهربانى و خُلق خوش پيامبر ( ص )

و لو كنت فظّا غليظ القلب . .. فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر

تفريع جمله {فاعف عنهم و . .. } بر جمله هاى پيشين، كه بيانگر خُلق خوش پيامبر (ص) است، در حقيقت اشاره به مصاديق و نمونه هايى از خوى نيكوى پيامبر (ص) دارد. گفتنى است كه امر به عفو و ... به معناى ادامه دادن آن است.

16 _ عفو از خطاكاران پيكار احد ، تكليف الهى پيامبر ( ص )

فاعف عنهم و استغفر لهم

به متقضاى ارتباط اين آيه با آيات نبرد احد، از جمله افراد مورد نظر كه پيامبر (ص) موظّف به ناديده گرفتن خطاى آنان است، خطاكاران نبرد احد مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف

- 7 - 153 - 12

12 _ گذشت از گناه گوساله پرستان تائب و ناديده انگاشتن خطاى آنان پس از بازگشت به توحيد و پرستش خداى يكتا ، توصيه خداوند به موسى ( ع ) *

إن ربك من بعدها لغفور رحيم

برداشت فوق با توجه به دومين احتمالى است كه در توجيه خطاب به موسى(ع) ذكر شد. يعنى {ربك} اشاره به اين معنا باشد كه اى موسى تو نيز متخلق به اخلاق الهى باش و از خطاها و لغزشها درگذر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 16

16 - گذشت از خطا ها در عين توانمندى بر انتقام و كيفر ، كارى است شايسته و خداپسندانه .

أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در عين اين كه عزيز و شكست ناپذير است، با گذشت و آمرزنده نيز مى باشد و همه بندگان گناه كارش را به توبه فرامى خواند; در حالى كه توانايى هرگونه انتقام گرفتن از آنان را دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 10

10 - عفو ، چشم پوشى و بخشودن دشمنى ها و خطا هاى مردمان ، توصيه خداوند به مؤمنان

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه آيه شريفه درصدد بيان يك اصل در برخورد با ديگران باشد; نه در خصوص برخورد با همسران و فرزندان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 10

10 - بخشودن خطا ها و

بخشيدن عطا ها ، شيوه خداوند براى رشد و تربيت انسان ها است .

بربّك الكريم

{الكريم} وصفى است كه {ربّك} را توضيح داده و گوشه اى از ربوبيت خداوند را برجسته كرده است.

عفو از خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 27

27_ گذشت از خطاكاران پشيمان و تائب و ياد نكردن از خطا هاى ايشان ، خصلتى نيكو و خلقى پسنديده است .

من بعد أن نزغ الشيط_ن بينى و بين إخوتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 7

7 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : بعث أميرالمؤمنين ( ع ) إلى بشر بن عطارد التميمى فى كلام بلغه فمرّ به رسول أميرالمؤمنين ( ع ) فى بنى أسد و أخذه فقام إليه نعيم بن دجاجة الأسدى فأفلته فبعث إليه أميرالمؤمنين ( ع ) فأتوه به و أمر به أن يضرب فقال له نعيم : أما واللّه إنّ المقام معك لذلّ و إنّ فراقك لكفر قال : فلمّا سمع ذلك منه قال له : يا نعيم قد عفونا عنك إنّ اللّه _ عزّوجلّ _ يقول : { ادفع بالتى هى أحسن السيّئة } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه اميرالمؤمنين(ع) به علت سخنى كه بشربن عطارد تميمى گفته بود [شخصى را] سراغ او فرستاده. فرستاده امام او را در بنى اسد يافت و بازداشت كرد. نعيم بن دجاجه اسدى برخاست و او را آزاد نمود. اميرالمؤمنين(ع) سراغ نعيم فرستاد و او را آوردند و دستور داد او را بزنند.

نعيم گفت: به خدا ماندن با تو ذلت است و جدا شدن از تو كفر است راوى گويد: امام(ع) كه اين را از او شنيد، فرمود: اى نعيم! تو را بخشيدم; زيرا خداى _ عزّوجلّ _ مى فرمايد: {ادفع بالتى هى أحسن السيّئة}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 43 - 4

4 - تنها انسان هاى صابر و شكيبا ، قادر به عفو و بخشش خطاكاران اند .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

ذكر صبر قبل از غفران، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه اگر روحيه شكيبايى نباشد; آتش انتقام در انسان شعلهور شده و مانع عفو و گذشت مى شود.

عفو از دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 20

20 - ناديده گرفتن توطئه دشمنان و گذشت كردن از آزار هاى ايشان ، مرحله ى تاكتيكى در مبارزه با آنان است .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 86 - 6

6- گذشت و اغماض پيامبر ( ص ) از دشمنان و كافران ، به خير و صلاح آن حضرت و در راستاى تربيت و كمال اوست .

فاصفح الصفح الجميل . إن ربّك هو الخلّ_ق العليم

جمله {إن ربك . ..} به منزله تعليل براى {فاصفح ...} است; يعنى، اى پيامبر! گذشت كن; زيرا پروردگار و مربى تو مى داند كه چه كارى به مصلحت و در جهت تربيت و رشد توست.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 8

8- گذشت از دشمن و ناديده گرفتن اذيت و آزارش ، امرى دشوار و نيازمند شكيبايى است .

و إن عاقبتم فعاقبوا . .. و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 8

8- گذشت از دشمن و چشم پوشى از انتقام و مقابله به مثل در راه تبليغ دين ، از مصاديق احسان است .

و إن عاقبتم فعاقبوا . .. و لئن صبرتم لهو خير للص_برين ... إن الله مع ... و الذين

عفو از دشمنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 10

10 - عفو ، چشم پوشى و بخشودن دشمنى ها و خطا هاى مردمان ، توصيه خداوند به مؤمنان

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه آيه شريفه درصدد بيان يك اصل در برخورد با ديگران باشد; نه در خصوص برخورد با همسران و فرزندان.

عفو از ديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 9،10،11

9 _ در صورت چشمپوشى خانواده مقتول از خونب ها ، پرداخت آن واجب نيست .

و دية مسلّمة الى اهله الّا ان يصدّقوا

10 _ بخشش خونب ها از سوى خانواده مقتول ، نوعى صدقه است .

و دية مسلّمة الى اهله الّا ان يصدّقوا

مراد از {ان يصدّقوا}، گذشت از ديه است. و خداوند از آن به صدقه دادن تعبير كرد تا اشاره كند به اينكه گذشت از ديه نوعى صدقه

است.

11 _ گذشت خانواده مقتول از ديه ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

الّا ان يصدّقوا

عفو از زشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 4،8

4 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند ، به گذشت از كسانى كه به ايشان بدى كرده اند .

إن تبدوا . .. أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

8 _ نيكى به مردم در آشكار و نهان و گذشت از بدى هاى ايشان ، در پى دارنده عفو الهى

إن تبدوا خيراً أو تخفوه أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

از جمله مصاديق مورد نظر براى كلمه {خير}، به قرينه {او تعفوا عن سوء} كه بيانگر گذشت از خطاهاى ديگران است، احسان و نيكى به مردم مى باشد.

عفو از سوء پيشينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 19

19 - پيامبر ( ص ) ، موظّف به پذيرش بيعت متعهدان به شرايط ايمان ، با وجود پيشينه ناشايست آنان

ي_أيّها النبىّ إذا جاءك . .. فبايعهنّ و استغفر لهنّ اللّه

از سياق آيه و شرايط تاريخ نزول آن، استفاده مى شود كه برخى از زنان بيعت كننده، خطاهايى در گذشته داشته اند كه چه بسا پذيرش بيعت آنان دشوار مى نموده است; ولى خداوند به پيامبر(ص) فرمان داده تا بيعت ايشان را بپذيرد و براى آنان طلب آمرزش كند.

عفو از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 16

16_ گذشت ستم ديدگان از ستم پيشگان ، زمينه ساز شمول

مغفرت الهى بر ستمكاران است .

لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم

عفو از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 2

2 _ محاربان مفسد در صورتى كه پيش از دستگيرى توبه كنند ، به عذاب آخرت گرفتار نخواهند شد .

و لهم فى الاخرة عذاب عظيم. الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

عفو از قصاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 8،9،10،11،13،16،18،20،27

8 - اولياى مقتول مى توانند قاتل را از قصاص عفو كنند .

فمن عفى له من أخيه شىء

مراد از {من} قاتل و مقصود از {أخيه} ولى مقتول مى باشد. ضميرهاى {له} و {أخيه} به {من}، يعنى قاتل باز مى گردد و {شىء} عبارت است از حق قصاص. بنابراين جمله {فمن عفى ...} چنين معنا مى شود: پس آن قاتلى كه از طرف ولى مقتول چيزى از حق قصاص بر او بخشيده شود ... .

9 - قصاص حقى است قابل گذشت نه حكمى غير قابل اسقاط .

فمن عفى له من أخيه شىء

10 - حق قصاص حتى با عفو يكى از اولياى مقتول ساقط مى شود .

فمن عفى له من أخيه شىء

مراد از {شىء} چنانچه گذشت حق قصاص است. نكره آوردن {شىء} اشاره به اين دارد كه: اگر بخشى از حق قصاص نيز مورد عفو قرار گيرد، قاتل قصاص نمى شود و اين فرض در صورتى است كه اولياى مقتول متعدد بوده و برخى از آنها قاتل را عفو كنند.

11 - ولىّ مقتول ، بهتر است قاتل را عفو كرده و از حق خويش (

قصاص ) درگذرد .

فمن عفى له من أخيه شىء

ترغيب ولىّ مقتول به گذشت از حق قصاص، از جمله اهدافى است كه مى توان از كاربرد كلمه {أخيه} به جاى ولىّ مقتول استفاده كرد.

13 - قاتل در صورتى كه از قصاص عفو شود ، بايد به اولياى مقتول خون بها بپردازد .

فمن عفى له من أخيه شىء . .. و أداء إليه بإحسن

16 - گذشت از قصاص ، مظهر عواطف ايمانى و اخوت اسلامى است .

فمن عفى له من أخيه شىء

18 - اولياى مقتول در صورت گذشت از حق قصاص و مطالبه ديه از قاتل ، بايد با وى به گونه اى پسنديده رفتار كنند .

فمن عفى له من أخيه شىء فاتباع بالمعروف

فاعل {اتباع} محتمل است ولى مقتول، و محتمل است قاتل باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. بر اين مبنا {فاتباع بالمعروف}; يعنى، اولياى مقتول بايد به گونه اى پسنديده با قاتل رفتار كنند; وى را آزار ندهند; در گرفتن ديه بر او سخت نگيرند; و بيش از حد متعارف از او مطالبه نكنند و ... .

20 - تجويز عفو از قصاص و تبديل آن به ديه ، حكمى است رحمت آفرين براى جامعه اسلامى

ذلك تخفيف من ربكم و رحمة

27 - قاتل ، در صورتى كه از قصاص عفو شود و پس از آن ديگرى را به قتل برساند ، بايد كشته شود و مورد عفو قرار نگيرد .

كتب عليكم القصاص . .. فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مقصود از {من} در جمله فوق، قاتل باشد نه ولىّ مقتول. بر اين مبنا {ذلك} به {عفو}

- كه از جمله {فمن عفى له} به دست مى آيد - اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 179 - 6

6 - قانون قصاص اصل و عفو از آن ، تبصره آن است .

و لكم فى القصاص حيوة يأولى الألبب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 9،10،11،25

9 _ صاحبان حق قصاص ، مختار در گزينش قصاص و چشمپوشى از آن

فمن تصدق به فهو كفارة له

10 _ خوددارى از قصاص مجرمان در پيشگاه خداوند پسنديده تر از پافشارى بر قصاص آنان است .

فمن تصدق به فهو كفارة له

وعده آمرزش گناهان به كسانى كه از حق قصاص صرفنظر كنند، حاكى از عنايت ويژه خداوند به آنان است.

11 _ چشمپوشى از قصاص بدون دريافت بهايى در مقابل آن ، از مصاديق صدقه

فمن تصدق به فهو كفارة له

واژه {تصدق} به معناى عفو بدون عوض مى باشد.

25 _ آمرزش گناهان صاحب حق قصاص از جانب خداوند ، به اندازه گذشت وى از گناه جانى

فمن تصدق به فهو كفارة له

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از {فمن تصدق به فهو كفارة له} فرمود: يكفر عنه من ذنوبه بقدر ما عفا . .. .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 358، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 637، ح 226 و 227

عفو از كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 31

31 _ عفو و گذشت ، حتى نسبت به كافران ، احسان و نيكى است .

فاعف عنهم و اصفح إنّ اللّه يحب المحسنين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 11،15

11- پيامبر ( ص ) وظيفه دار عفو كريمانه و گذشت شايسته از كافران و مشركان و ناديده گرفتن اذيت و آزار آنان بود .

فاصفح الصفح الجميل

{صفح} به معناى عفو بدون ملامت كردن و به رخ كشيدن است كه از آن مى توان گذشت كريمانه و بزرگوارانه برداشت كرد.

15- برخورد كريمانه و عفو و اغماض از آزار و اذيت ديگران _ حتى كافران و دشمنان _ امرى شايسته و پسنديده است .

فاصفح الصفح الجميل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 86 - 6

6- گذشت و اغماض پيامبر ( ص ) از دشمنان و كافران ، به خير و صلاح آن حضرت و در راستاى تربيت و كمال اوست .

فاصفح الصفح الجميل . إن ربّك هو الخلّ_ق العليم

جمله {إن ربك . ..} به منزله تعليل براى {فاصفح ...} است; يعنى، اى پيامبر! گذشت كن; زيرا پروردگار و مربى تو مى داند كه چه كارى به مصلحت و در جهت تربيت و رشد توست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 5

5 - عفو و گذشت از كافران به هنگام ضرورت ، امرى شايسته و عمل صالح است .

يغفروا للذين لا يرجون . .. من عمل ص_لحًا

عفو از كيفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 7

7 _ عفو خداوند ، در عين قدرت او بر انتقام و كيفردهى

فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

عفو از گناه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 12

12 - خداوند ، با بازگرداندن رحمت خويش بر متخلفان از حكم الهى ( حرمت آميزش در شب هاى ماه رمضان ) گناه آنان را مورد عفو قرار داد .

فتاب عليكم و عفا عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 30 - 6

6 - عفو خداوند ، نسبت به بسيارى از گناهان و خطا هاى انسان ها

و يعفواْ عن كثير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 34 - 5

5 - عفو و اغماض الهى از گناهان بسيار ، باعث مصونيت انسان از آثار ويرانگر گناهان در دريا

أو يوبقهنّ بما كسبوا و يعف عن كثير

عفو از گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 29

29 _ عفو از گناهكاران مؤمن ، جلوه اى از فضل خداوند

و لقد عفا عنكم و اللّه ذو فضل على المؤمنين

جمله {و اللّه ذو فضل . .. }، به منزله علّتى براى عفو است ; يعنى چون خداوند صاحب فضل است از گناه شما صرفنظر كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 7

7 _ تعيين موارد اجراى حد و يا سقوط آن و گذشت از مجرمان ، به اراده و مشيت الهى است . *

والسارق و السارقة فاقطعوا . .. يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

مراد از جمله {يعذب . ..} مى تواند حكمى باشد كه از جمله

{فاقطعوا ...} به دست مى آيد و مقصود از جمله {يغفر ...} برداشتن آن حكم است كه جمله {فان اللّه يتوب ...} بدان اشاره كرد. گفتنى است كه تقديم عذاب بر مغفرت، اين احتمال را تقويت مى كند.

عفو از لغزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 15

15 _ ضرورت پرهيز از خرده گيرى بر انسان هاى باگذشت

فمن تصدق به فهو كفارة له

خداوند به صاحبان حق قصاص در صورت گذشت آنان از حق خود، وعده آمرزش داده است و اين درسى است به بندگان كه از لغزش انسانهاى باگذشت چشمپوشى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 199 - 4

4 _ گذشت از لغزش ها ، دعوت مردم به كار هاى نيك و مدارا كردن با جاهلان و سفيهان ، از وظايف اساسى مبلغان دين

خذ العفو و أمر بالعرف و أعرض عن الجهلين

عفو از متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 1

1 _ سوگند دروغ منافقان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور گذشت كردن مؤمنان از تخلف آنان و متعرض نشدن به آنها

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم إليهم لتعرضوا عنهم

عفو از مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 7

7 _ عفو خداوند از مسلمانان پيكارگر احد ، نسبت به فرارشان از آن كارزار

و لقد عفا عنكم . .. اذ تصعدون و لا تلون على احد

جمله {لقد عفا عنكم}، مى رساند كه

فرار پيكارگران احد (اذ تصعدون . .. ) نيز مشمول عفو الهى قرار گرفته است.

عفو از مجاهدان احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 24،25

24 _ عفو خداوند از سستى ، نزاع و نافرمانى پيكارگران احد

حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم

25 _ شايستگى عفو از تخلّفات جنگى پيكارگران

و لقد عفا عنكم

عفو از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 4

4 _ گذشت و عفو خداوند از پيامبر ( ص ) نسبت به اذن دادن به بهانه جويان ( منافقان ) براى نرفتن به جنگ تبوك

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم

عفو از مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 3،8

3 _ فرو بردن خشم و گذشت از لغزش هاى مردم ، از ويژگى هاى اهل تقوا

اعدّت للمتّقين . .. و الكاظمين الغيظ و العافين عن النّاس

8 _ انفاق مستمر و در هر شرايط ، مهار كردن خشم و گذشت از لغزش هاى مردم ، از عوامل جلب محبّت الهى

الّذين ينفقون فى السّرّآء و الضّرّآء و الكاظمين الغيظ و العافين عن النّاس و اللّ

چون مراد از {المحسنين} كه سزاوار محبّت الهى هستند، دارندگان صفات ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 8

8 _ آمرزش الهى و بهشت جاودان ، پاداش انفاق در توانگرى و تنگدستى و فرو خوردن خشم و گذشت از خطاى ديگران

الّذين ينفقون فى

السّرّاء و الضّرّاء . .. اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات

عفو از مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 11

11- پيامبر ( ص ) وظيفه دار عفو كريمانه و گذشت شايسته از كافران و مشركان و ناديده گرفتن اذيت و آزار آنان بود .

فاصفح الصفح الجميل

{صفح} به معناى عفو بدون ملامت كردن و به رخ كشيدن است كه از آن مى توان گذشت كريمانه و بزرگوارانه برداشت كرد.

عفو از مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 1

1 - خداوند مؤمنان مكه را به صبر در برابر حركات ناشايست مشركان و عفو از خطاكارى آنان فرمان داد .

قل للذين ءامنوا يغفروا للذين لايرجون أيّام اللّه

با توجه به اين كه اين آيات در مكه نازل شده، به دست مى آيد كه اين فرمان در مقطع قبل از هجرت بوده است و منظور از {الذين لايرجون. ..} مشركان اند.

عفو از مقابله به مثل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 3،8

3- رعايت عدالت در مقابله به مثل و يا گذشت از آن ، نشانه تقواپيشگى و احسان و موجب جلب حمايت خداوند است .

و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم . .. إن الله مع الذين اتّقوا و

8- گذشت از دشمن و چشم پوشى از انتقام و مقابله به مثل در راه تبليغ دين ، از مصاديق احسان است .

و إن عاقبتم فعاقبوا . .. و لئن صبرتم لهو خير

للص_برين ... إن الله مع ... و الذين

عفو از مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 13

13 - ورود مؤمنان به بهشت ، در پرتو تفضّل الهى و گذشت او از لغزش هاى آنان

ليدخل المؤمنين . .. جنّ_ت ... و يكفّر عنهم سيّئاتهم

نفس تكفير سيّئات، خود بيانگر تفضّل است و در عين حال تعبير {يدخل} ممكن است بيانگر همين حقيقت باشد كه همه مؤمنان، در آن حدى نيستند كه به اقتضاى اعمالشان، بهشتى باشند; بلكه بايد فضل الهى، كاستى هاى آنان را جبران كند و آنان را وارد بهشت گرداند.

عفو از يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 18

18 _ گوساله پرستى و ارتداد يهوديان عصر موسى ( ع ) و عفو خداوند از آنان

ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البينت فعفونا عن ذلك

عفو الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 3

3 _ انحصار حاكميّت و مالكيّت مطلق خداوند بر هستى ، دليل انحصار عفو و يا مجازات بندگان به وى

او يتوب عليهم او يعذّبهم . .. و للّه ما فى السّموات و ما فى الارض يغفر لمن يشآء

جمله {و للّه ما فى السّموات}، بيان علت جمله هاى سابق است.

عفو انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 12

12 - سپاس گزارى از عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان مخلص و گذشت از لغزش

هاى آنان ، رفتارى ارزشمند و خدايى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چگونگى رفتار خداوند با اين دسته از انسان ها، مى تواند براى همگان آموزنده باشد.

عفو اهل تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 5

5- عفو و اغماض خداوند ، از خطا ها و لغزش هاى شكرگزاران تائب و تسليم به درگاه پروردگار

و نتجاوز عن سيّئاتهم

عفو اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 15

15 - خداوند ، مسلمانان عصر بعثت را به عفو و گذشت از توطئه گران اهل كتاب فرا خواند .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

{عفو} و {صفح} به معناى گذشت از خطا و گناه است. گفته شده {صفح} علاوه بر آن، دلالت بر سرزنش نكردن نيز دارد.

عفو با ارزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 9

9 _ عفو ، در عين قدرت بر انتقام ، تخلق به اخلاق الهى است .

أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {فان اللّه . ..}، جانشين جواب شرط بوده و تقدير كلام را اين گونه بدانيم {ان تعفوا عن سوء فقد تخلقتم باخلاق اللّه ان اللّه كان عفوا قديرا} يعنى اگر خطاى ديگران را ناديده انگاريد، به صفتى از صفات خداوند متخلق شده ايد كه آن، عفو در عين قدرت

است.

عفو با قدرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 12

12 - ارزش عفو در حال قدرت بر انتقام

فمن عفى له من أخيه شىء

عفو بدهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 7،8،10،12،14

7 _ ارجمندى والاتر گذشت طلبكار از بدهى وامداران تنگدست ، نسبت به مهلت دادن آنان

و ان تصدقوا خير لكم

بنابراين احتمال كه بهتر بودن گذشت، نسبت به مهلت دادن باشد; يعنى ثواب گذشت بيشتر از ثواب مهلت دادن است.

8 _ ارزش والاى گذشت طلبكار از بدهى وامدار تنگدست ، به جاى بازپس گيرى وام از وى

و ان تصدّقوا خير لكم

بنابراينكه بهتر بودن گذشت، در مقايسه با بازپس گيرى وام باشد; يعنى گذشت از آن مال بهتر است از به دست آوردن آن ; چون ثواب صدقه خواهد ماند، ولى مال به دست آمده بقايى ندارد.

10 _ گذشت از بدهى وامداران تنگدست ، نمونه اى از صدقه

و ان تصدقوا خير لكم ان كنتم تعلمون

گذشتِ از بدهى وامداران به صدقه تعبير شده است.

12 _ آگاهى به فرجام اعمال نيك ( صدقه ، گذشت از وامداران تنگدست و . . . ) برانگيزنده آدمى براى انجام آن اعمال

و ان تصدّقوا خير لكم ان كنتم تعلمون

مفعول {تعلمون} در برداشت فوق خير بودن صدقه گرفته شده است; و جواب شرط (ان كنتم تعلمون) محذوف مى باشد يعنى: اگر به نيكى صدقه آگاه باشيد صدقه خواهيد داد.

14 _ ارزش والاتر گذشت از بدهى وامداران تنگدست ، در صورت توجه و آگاهى به تنگدستى آنان

خيرٌ لكم ان كنتم تعلمون

امام صادق

(ع): {و ان كان ذو عسرة . .. }، ان كنتم تعلمون انه معسر فتصدقوا عليه بما لكم عليه فهو خيرٌ لكم

_______________________________

كافى، ج 4، ص 35، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 295، ح 1182.

عفو برپاكنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 12

12 - سپاس گزارى از عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان مخلص و گذشت از لغزش هاى آنان ، رفتارى ارزشمند و خدايى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چگونگى رفتار خداوند با اين دسته از انسان ها، مى تواند براى همگان آموزنده باشد.

عفو بى منت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 16

16- { قال الرضا ( ع ) فى قول الله عزّوحلّ : { فاصفح الصفح الجميل } قال : العفو من غير عتاب ;

از امام رضا(ع) درباره سخن خداوند {فاصفح الصفح الجميل} روايت شده است كه حضرت فرمود: مراد عفو و گذشت بدون سرزنش است}.

عفو تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 5

5- عفو و اغماض خداوند ، از خطا ها و لغزش هاى شكرگزاران تائب و تسليم به درگاه پروردگار

و نتجاوز عن سيّئاتهم

عفو تلاوت كنندگان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 12

12 - سپاس گزارى از عالمان

خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان مخلص و گذشت از لغزش هاى آنان ، رفتارى ارزشمند و خدايى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چگونگى رفتار خداوند با اين دسته از انسان ها، مى تواند براى همگان آموزنده باشد.

عفو جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 199 - 3

3 _ خداوند از پيامبرش خواست تا با جاهلان و سفيهان مدارا كند و كردار جاهلانه آنان را ناديده انگارد .

و أعرض عن الجهلين

{اعراض} به معناى روى گرداندن است و رويگردانى گاهى كنايه از مدارا كردن و ناديده گرفتن است و گاهى به معناى بى اعتنايى كردن و دورى گزيدن. با توجه به صدر آيه مى توان گفت مراد از اعراض، معناى اول است.

عفو حق پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 5

5- عفو و اغماض خداوند ، از خطا ها و لغزش هاى شكرگزاران تائب و تسليم به درگاه پروردگار

و نتجاوز عن سيّئاتهم

عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 52 - 1،3

1 - خداوند ، گناه گوساله پرستى بنى اسرائيل را مورد عفو خويش قرار داد .

ثم عفونا عنكم من بعد ذلك

3 - گناه ارتداد ، گناهى قابل عفو و آمرزش الهى

ثم اتخذتم العجل . .. ثم عفونا عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 187 - 12

12 - خداوند ، با بازگرداندن رحمت خويش بر متخلفان از حكم الهى ( حرمت آميزش در شب هاى ماه رمضان ) گناه آنان را مورد عفو قرار داد .

فتاب عليكم و عفا عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 9

9 _ خداوند پس از محاسبه اعمال و نيّات انسان ، وى را يا عفو خواهد كرد و يا عذاب .

و ان تبدوا . .. فيغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 17،18

17 _ مؤمنان ، خواستار عفو ( رفع آثار گناه ) ، غفران و رحمتِ پروردگارِ خويش

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا

18 _ عفو و غفران ، زمينه و مقدّمه رحمت خاصّ الهى *

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا

چون عفو و غفران جلوه اى از رحمت الهى است، بنابراين مراد از {و ارحمنا} طلب رحمتى خاص خواهد بود. گفتنى است كه تقدّم ذكرى عفو و غفران، نشانه مقدّمه بودن آن دو براى رحمت خاص الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 24

24 _ عفو خداوند از سستى ، نزاع و نافرمانى پيكارگران احد

حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 7،8

7 _ عفو خداوند از مسلمانان پيكارگر احد ، نسبت به فرارشان از آن كارزار

و لقد عفا عنكم .

.. اذ تصعدون و لا تلون على احد

جمله {لقد عفا عنكم}، مى رساند كه فرار پيكارگران احد (اذ تصعدون . .. ) نيز مشمول عفو الهى قرار گرفته است.

8 _ دلهره و ترس و گريز مسلمانان از مهلكه كارزار احد ، موجب بى توجّهى در يارى رسانى به همرزمان خويش *

حتّى اذا فشلتم . .. اذ تصعدون و لا تلون على احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 10،13

10 _ عفو خداوند از گناه فراريان جنگ احد

انّ الّذين تولّوا . . و لقد عفا اللّه عنهم

13 _ عفو و چشم پوشى خداوند از لغزش ها و گناهان ، پرتويى از غفران و حلم او

و لقد عفا اللّه عنهم انّ اللّه غفور حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 32،33

32 _ خداوند ، همواره { عفوّ } ( بسيار با گذشت ) و { غفور } ( بسيار آمرزنده ) است .

انّ اللّه كان عفوّاً غفوراً

33 _ تخفيف احكام براى معذورين ، پرتويى از عفو و غفران الهى

فلم تجدوا ماءً . .. انّ اللّه كان عفوّاً غفوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 99 - 1،2،4،7

1 _ اميد به عفو الهى ، براى مستضعفان ناتوان از هجرت

الّا المستضعفين . .. لا يستطيعون حيلة ... فاولئك عسى اللّه ان يعفو عنهم

2 _ عفو الهى از گناه ترك هجرت ، هر چند از سر ناتوانى باشد ، حتمى است .

لا يستطيعون حيلة . .. فاولئك عسى اللّه ان يعفو

عنهم

4 _ كسانى كه از انجام تكاليف الهى معذورند ، بايد به عفو الهى اميدوار باشند .

فاولئك عسى اللّه ان يعفو عنهم

7 _ خداوند ، آمرزنده اى پرده پوش است .

و كان اللّه عفوّاً غفوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 7

7 _ عفو خداوند ، در عين قدرت او بر انتقام و كيفردهى

فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 18

18 _ گوساله پرستى و ارتداد يهوديان عصر موسى ( ع ) و عفو خداوند از آنان

ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البينت فعفونا عن ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 16

16 _ گناه شكار هاى صورت گرفته تا قبل از حكم به تحريم آن مورد عفو و بخشايش خداوند

لاتقتلوا الصيد و انتم حرم . .. عفا اللّه عما سلف

در آيه مورد بحث براى شكار در حال احرام دو حكم بيان شده است يكى حرمت آن كه بر گناهكارى شكار كننده دلالت دارد و ديگر لزوم كفّاره جمله {عفا اللّه عما سلف} مى تواند ناظر به هر دو جهت باشد. برداشت فوق به جهت اشاره اول اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 11

11 _ بيان نكردن و مكلف نساختن مردم به پاره اى از احكام ، پرتوى از عفو و گذشت خداوند

لاتسئلوا عن اشياء . .. عفا اللّه عنها و اللّه غفور حليم

هرگاه فعل {عفى} با {عن}

متعدى شود متعلق محذوفى براى {عن} در نظر گرفته مى شود يعنى {عفى صارفاً عنه} (مفردات راغب. ) و صرف نظر كردن خداوند از ايجاد تكليف، تفضل او به بندگان است. توصيف خداوند به {غفور} _ در ذيل آيه _ مى تواند ناظر به اين جهت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 4

4 _ عفو و مغفرت خداوند جلوه اى از رحمت اوست .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 4

4 _ گذشت و عفو خداوند از پيامبر ( ص ) نسبت به اذن دادن به بهانه جويان ( منافقان ) براى نرفتن به جنگ تبوك

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 30 - 6،9

6 - عفو خداوند ، نسبت به بسيارى از گناهان و خطا هاى انسان ها

و يعفواْ عن كثير

9 - { هشام بن سالم عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : أما انّه ليس من عرق يضرب و لا نكبة و لا صداع و لا مرض إلاّ بذنب و ذلك قول اللّه عزّوجلّ فى كتابه { و ماأصابكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم و يعفواْ عن كثير } قال : ثمّ قال ما يعفو اللّه أكثر مما يؤاخذ به ;

هشام بن سالم از امام صادق(ع) روايت نموده كه فرمود: هيچ رگى نمى زند و هيچ گرفتارى و سردرد و مرضى عارض نمى شود مگر اين كه اثر گناهى است كه انجام

گرفته، و اين است سخن خداى عزّوجلّ در كتاب خودش {و ما أصابكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم و يعفواْ عن كثير} سپس امام فرمود: آنچه را خدا عفو مى كند بيشتر از آن است كه مورد مؤاخذه قرار مى دهد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 5

5- عفو و اغماض خداوند ، از خطا ها و لغزش هاى شكرگزاران تائب و تسليم به درگاه پروردگار

و نتجاوز عن سيّئاتهم

عفو خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 8

8 _ پيامبر ( ص ) ، موظّف به چشمپوشى از خطاى كسانى كه از مراجعه به طاغوت ، اظهار ندامت كردند .

ثم جاؤك يحلفون باللّه ان اردنا الّا احساناً . .. فاعرض عنهم

كلمه {اعراض}، به قرينه {عظهم} (آنان را نصيحت كن}، به معناى اعراض از عقوبت و خطاى آنان است، نه به معناى دورى از آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 2

2 _ به كافران ستيزه گر عصر بعثت ابلاغ شد در صورت ترك مخاصمه عليه اسلام ، از خطا هاى گذشته آنها چشمپوشى خواهد شد .

قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم ما قد سلف

درباره متعلق {إن ينتهوا} دو نظر ابراز شده است: يكى كفر و ديگرى اعمالى كه در آيه 36 مطرح شد ; يعنى سرمايه گذاريها و شرارتهاى عليه اسلام. جمله {إن يعودوا} نظر دوم را تقويت مى كند. گفتنى است بر اين مبنا مراد از {يغفر لهم ... } انتقام نگرفتن از

شرارتهاى گذشته كافران است.

عفو خطاكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 199 - 1

1 _ خداوند پيامبرش را به پيشه ساختن عفو از خطاكاران فرمان داد .

خذ العفو

{أخذ} (مصدر خذ) به معناى گرفتن و از چنگ ندادن است كه به مناسبت مورد، كنايه از ملتزم شدن مى باشد. بنابراين {خذ العفو} يعنى عفو و گذشت را از چنگ مده و بدان ملتزم باش.

عفو خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 9

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آمرزش آنان ، خصلتى نيكو و از صفات محسنان است .

فإن الله لايضيع أجر المحسنين . .. لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 9

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آنان ، خصلتى نيكو و از صفات پيامبران الهى است .

ي_أبانا استغفر لنا . .. قال سوف أستغفر لكم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 3

3- پذيرفتن عذرخواهى خطاكاران و قبول درخواست عفو و گذشت آنان ، از صفات اولياى الهى است .

لاتؤاخذنى بما نسيت . .. فانطلقا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 4

4- ابراهيم ( ع ) به هدايت شدن آزر ، در عين اصرار و تعصب او بر بت پرستى اميدوار بود .

سأستغفر لك ربّى

ممكن است مراد ابراهيم(ع) از طلب مغفرت، طلب مقدمات مغفرت (ترك بت پرستى) باشد،

زيرا آن حضرت از هدايت يافتن آزر نااميد نشده بود و لذا سعى در رام كردن او از طريق برانگيختن احساسات وى داشت.

عفو خطاهاى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 10

10 _ خطا و لغزش رهبر جامعه و فرماندهان نظامى ، قابل اغماض و بخشش

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا

عفو خطاهاى فرماندهى جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 10

10 _ خطا و لغزش رهبر جامعه و فرماندهان نظامى ، قابل اغماض و بخشش

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا

عفو خويشاوندان گناهكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 12

12 - گذشت از لغزش هاى خويشاوندان ، بينوايان و مهاجرانِ راه خدا و برخورد كريمانه با آنان ، وظيفه اى الهى بر عهده توانگران

و لايأتل أُولوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى . .. و ليعفوا و ليصفحو

{عفو} در لغت به معناى گذشت است و {صفح} به معناى گذشت همراه با ترك ملامت نسبت به خطا كار است (فروق اللغة). چنين گذشتى، حاكى از كرامت و بزرگوارى گذشت كننده است.

عفو در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 6

6- تبليغ دين و هدايت مردمان ، پيامدار اذيت و آزار دشمنان و نيازمند مقاومت ، شكيبايى و گذشت است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم ... و لئن

صبرتم لهو خير للص_برين

عفو در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 12

12 _ گذشت مالى ، راهى مناسب براى رسيدن به تقوا ، در مسائل خانوادگى

و ان تعفوا اقرب للتقوى

با توجّه به مورد آيه كه گذشتِ مالى است و بنابر اينكه مراد از {تقوا} با توجه به مورد، تقوا در مسائل خانوادگى باشد.

عفو در معاشرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 4،7

4 _ تأمين نيازمندى هاى جامعه ايمانى و خويشتن دارى و گذشت در برخورد هاى اجتماعى ، از ويژگى هاى اهل تقوا

اعدّت للمتّقين. الّذين ينفقون ... و الكاظمين الغيظ و العافين عن النّاس

7 _ انفاقِ مستمر ( انفاق در هر شرايط ) ، مهار كردن خشم و گذشت از لغزش هاى مردم ، از مصاديق احسان و نيكوكارى

الّذين ينفقون فى السّرّآء و الضّرّاء و الكاظمين الغيظ و العافين عن النّاس و اللّ

مراد از {و اللّه يحب المحسنين}، اين است كه خداوند دارندگان صفات ذكر شده در آيه را دوست دارد يعنى: و اللّه يحبّهم. ولى به جاى ضمير، كلمه {المحسنين} به كار رفته تا در ضمن، اشاره كند كه موارد ياد شده از مصاديق نيكوكارى است.

عفو دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 5

5 _ معافيت قانونى سارق از حد سرقت در صورت توبه و اصلاح ( خودسازى ) *

فمن تاب . .. و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

يادآورى پذيرش توبه سارق پس از بيان حد سرقت، مى تواند

اشاره به سقوط حد از وى باشد.

عفو دشمنى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 9

9 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر عفو ، چشم پوشى و بخشودن دشمنى هاى همسران و فرزندان خويش

عدوًّا لكم . .. و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

عفو دشمنى همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 9

9 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر عفو ، چشم پوشى و بخشودن دشمنى هاى همسران و فرزندان خويش

عدوًّا لكم . .. و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

عفو شاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 5

5- عفو و اغماض خداوند ، از خطا ها و لغزش هاى شكرگزاران تائب و تسليم به درگاه پروردگار

و نتجاوز عن سيّئاتهم

عفو علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 12

12 - سپاس گزارى از عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان مخلص و گذشت از لغزش هاى آنان ، رفتارى ارزشمند و خدايى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چگونگى رفتار خداوند با اين دسته از انسان ها، مى تواند براى همگان آموزنده باشد.

عفو قاتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 8،13،27

8 -

اولياى مقتول مى توانند قاتل را از قصاص عفو كنند .

فمن عفى له من أخيه شىء

مراد از {من} قاتل و مقصود از {أخيه} ولى مقتول مى باشد. ضميرهاى {له} و {أخيه} به {من}، يعنى قاتل باز مى گردد و {شىء} عبارت است از حق قصاص. بنابراين جمله {فمن عفى ...} چنين معنا مى شود: پس آن قاتلى كه از طرف ولى مقتول چيزى از حق قصاص بر او بخشيده شود ... .

13 - قاتل در صورتى كه از قصاص عفو شود ، بايد به اولياى مقتول خون بها بپردازد .

فمن عفى له من أخيه شىء . .. و أداء إليه بإحسن

27 - قاتل ، در صورتى كه از قصاص عفو شود و پس از آن ديگرى را به قتل برساند ، بايد كشته شود و مورد عفو قرار نگيرد .

كتب عليكم القصاص . .. فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مقصود از {من} در جمله فوق، قاتل باشد نه ولىّ مقتول. بر اين مبنا {ذلك} به {عفو} - كه از جمله {فمن عفى له} به دست مى آيد - اشاره دارد.

عفو گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 7

7 _ جرمى كه از سر ستمكارى و تجاوزگرى نباشد ، موجب استحقاق عذاب الهى نخواهد شد .

و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً

بنابر اينكه {عدواناً و ظلماً}، قيد احترازى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 8،9،10

8 _ گذشت از گناه نقض حاكميّت پيامبر (

ص ) ، در گرو پذيرفتن حاكميّت كامل آن حضرت است .

يريدون ان يتحاكموا . .. و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفروا اللّه

مراجعه منافقان به طاغوت، نقض حاكميّت پيامبر (ص)، و جمله {جاؤك . .. }، كنايه از پذيرفتن حاكميّت پيامبر است ; چون ظاهراً صرف آمدن نزد رسول خدا، موضوعيّت ندارد.

9 _ گذشت از گناه نقض كنندگان حاكميّت پيامبر ( ص ) ، در گرو توبه آنان به درگاه خدا و قبول آنان از سوى پيامبر ( ص ) است .

يريدون ان يتحاكموا . .. و لو انّهم اذ ظلموا ... لوجدوا اللّه توّاباً

جمله {و استغفر لهم الرّسول} مى تواند كنايه از اين باشد كه قبول توبه آنان {لوجدوا اللّه توّاباً} در صورتى است كه پيامبر (ص) بازگشت آنان را بپذيرد.

10 _ شرط گذشت از گناه نقض كنندگان حاكميّت پيامبر ( ص ) ، استغفار پيامبر ( ص ) براى آنهاست .

و لو انّهم اذ ظلموا . .. و استغفر لهم الرّسول ... لوجدوا اللّه توّاباً

عفو گناه صغيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 31 - 5،16

5 _ لزوم چشمپوشى از خلافكارى هاى كوچك كسانى كه مرتكب خلاف هاى بزرگ نمى شوند . *

ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيّئاتكم

اين آيه مى تواند درسى باشد براى زندگى اجتماعى مردم كه همان گونه كه خداوند در صورت اجتناب از گناهان بزرگ، گناهان كوچك را ناديده مى انگارد، شما مردم نيز چنين باشيد.

16 _ مؤمنان پرهيزكننده از گناهان كبيره ، معاف از پاسخگويى درباره گناهان صغيره خويش

ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر

عنكم سيّئاتكم

امام كاظم (ع): . .. من اجتنب الكبائر من المؤمنين لم يسئل عن الصغائر سپس آن حضرت آيه فوق را تلاوت فرمود.

_______________________________

توحيد صدوق، ص 407، ح 6، ب 63 ; نورالثقلين، ج 1، ص 473، ح 206 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 238، ح 112 ; تفسير برهان، ج 1، ص 365، ح 4، 13.

عفو گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 23

23 _ جهالت، عذرى قابل قبول براى اغماض و گذشت از خطاكاران

أنه من عمل منكم سوءاً بجهلة ثم تاب

عفو مالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 12

12 _ گذشت مالى ، راهى مناسب براى رسيدن به تقوا ، در مسائل خانوادگى

و ان تعفوا اقرب للتقوى

با توجّه به مورد آيه كه گذشتِ مالى است و بنابر اينكه مراد از {تقوا} با توجه به مورد، تقوا در مسائل خانوادگى باشد.

عفو مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 218 - 11

11 _ لزوم عفو از خطاى مؤمنانِ مجاهد در راه خدا

ان الذين امنوا . .. و اللّه غفور رحيم

عبداللّه بن جحش و همراهانش، به خاطر قتال در ماه حرام، مرتكب خطا شدند، ولى خداوند از خطاى آنان گذشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 11

11 _ عفو و گذشت از خطا هاى جنگى رزمندگان ( تخلّف از دستورات فرماندهى و . . . ) امرى نيكو و پسنديده

و لقد عفا اللّه عنهم

انّ اللّه غفور حليم

عفو مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 10،25

10 _ خوددارى از قصاص مجرمان در پيشگاه خداوند پسنديده تر از پافشارى بر قصاص آنان است .

فمن تصدق به فهو كفارة له

وعده آمرزش گناهان به كسانى كه از حق قصاص صرفنظر كنند، حاكى از عنايت ويژه خداوند به آنان است.

25 _ آمرزش گناهان صاحب حق قصاص از جانب خداوند ، به اندازه گذشت وى از گناه جانى

فمن تصدق به فهو كفارة له

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از {فمن تصدق به فهو كفارة له} فرمود: يكفر عنه من ذنوبه بقدر ما عفا . .. .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 358، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 637، ح 226 و 227

عفو محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 27،29

27 _ پيامبر ( ص ) مأمور به عفو و گذشت از خطا هاى بنى اسرائيل و ترك هرگونه تعرض نسبت به آنان

فاعف عنهم و اصفح

بنابر اينكه ضمير {عنهم} به همه بنى اسرائيل برگردد.

29 _ پيامبر ( ص ) مأمور عفو و گذشت از غير خائنان بنى اسرائيل

فاعف عنهم و اصفح

بنابر اينكه مراد از ضمير در {عنهم}، تنها گروه غير خائن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 8

8 _ چشمپوشى و گذشت پيامبر ( ص ) نسبت به بسيارى از خطا هاى اهل كتاب

و يعفوا عن كثير

بر اساس اين احتمال كه مراد از {كثير} به مناسبت معناى عفو (گذشت از خطا)، گناهان و لغزشهاى

اهل كتاب باشد، نه حقايق مخفى شده.

عفو مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 8

8_ ذوالقرنين ، از سوى خداوند ، در مجازات يا بخشش ساحل نشينان غربى ، مخير شد .

قلنا ي_ذاالقرنين إمّا أن تعذّب و اما ان تتّخذ فيهم حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 1

1- ذوالقرنين ، از كيفر ساحل نشينان غرب ، چشم پوشى كرد و تنها كسانى را كه بر ستم كارى خود باقى بمانند ، به مجازات تهديد كرد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

عفو مساكين گناهكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 12

12 - گذشت از لغزش هاى خويشاوندان ، بينوايان و مهاجرانِ راه خدا و برخورد كريمانه با آنان ، وظيفه اى الهى بر عهده توانگران

و لايأتل أُولوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى . .. و ليعفوا و ليصفحو

{عفو} در لغت به معناى گذشت است و {صفح} به معناى گذشت همراه با ترك ملامت نسبت به خطا كار است (فروق اللغة). چنين گذشتى، حاكى از كرامت و بزرگوارى گذشت كننده است.

عفو مشركان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 12

12 - { قال الرضا ( ع ) : لم يكن أحد عند مشركى أهل مكّة أعظم ذنباً من رسول اللّه ( ص ) لأنّهم كانوا يعبدون من دون اللّه ثلثمأة و ستّين صنماً ، فلمّا جاءهم

( ص ) بالدعوة إلى كلمة الإخلاص ، كبر ذلك عليهم و عظم . . . فلمّا فتح اللّه عزّوجلّ على نبيّه ( ص ) مكة قال له يا محمّد : { إنّا فتحنا لك [ مكة ] فتحاً مبيناً ليغفر لك اللّه ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر } عند مشركى أهل مكة ;

امام رضا(ع) فرمود: هيچ كس در نزد مشركان عرب، گناهش از گناه رسول خدا(ص) بزرگ تر نبود; زيرا مشركان 360 بت را مى پرستيدند و چون پيامبر(ص) آنان را به كلمه توحيد و اخلاص دعوت كرد، در نظر آنان [گناه] بزرگ و عظيم بود . .. پس چون خداى عزّوجلّ، مكه را براى پيامبرش فتح كرد; به آن حضرت فرمود: اى محمد! ما مكه را با فتح آشكارى براى تو فتح كرديم، تا خدا گناهان گذشته و آينده تو در نزد مشركان اهل مكه را بپوشاند}.

عفو مظلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 15،16

15_ گذشت مظلوم از ظالم كافى در آمرزش او نيست و به مغفرت و رحمت الهى نيز منوط است .

لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم و هو أرحم الرحمين

از اينكه يوسف(ع) پس از گذشتن از حق خويش و بخشودن برادرانش از خداوند مى خواهد گناه آنان را بيامرزد ، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

16_ گذشت ستم ديدگان از ستم پيشگان ، زمينه ساز شمول مغفرت الهى بر ستمكاران است .

لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم

عفو معاونان جرايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67

- 8

8 _ امكان عفو عناصر غير اصلى و خط گيرنده نفاق و غير قابل بخشش بودن جرم عناصر اصلى و خط دهنده *

إن نعف عن طائفة . .. نعذب طائفة ... بعضهم من بعض

{بعضهم من بعض} تحت تأثير بودن برخى از منافقان از برخى ديگر را افاده مى كند و نيز اين آيه تفسير آيه قبل مى باشد و علت عفو گروهى و كيفر گروهى ديگر را بيان مى نمايد.

عفو مفلس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 7،8،10،12،14

7 _ ارجمندى والاتر گذشت طلبكار از بدهى وامداران تنگدست ، نسبت به مهلت دادن آنان

و ان تصدقوا خير لكم

بنابراين احتمال كه بهتر بودن گذشت، نسبت به مهلت دادن باشد; يعنى ثواب گذشت بيشتر از ثواب مهلت دادن است.

8 _ ارزش والاى گذشت طلبكار از بدهى وامدار تنگدست ، به جاى بازپس گيرى وام از وى

و ان تصدّقوا خير لكم

بنابراينكه بهتر بودن گذشت، در مقايسه با بازپس گيرى وام باشد; يعنى گذشت از آن مال بهتر است از به دست آوردن آن ; چون ثواب صدقه خواهد ماند، ولى مال به دست آمده بقايى ندارد.

10 _ گذشت از بدهى وامداران تنگدست ، نمونه اى از صدقه

و ان تصدقوا خير لكم ان كنتم تعلمون

گذشتِ از بدهى وامداران به صدقه تعبير شده است.

12 _ آگاهى به فرجام اعمال نيك ( صدقه ، گذشت از وامداران تنگدست و . . . ) برانگيزنده آدمى براى انجام آن اعمال

و ان تصدّقوا خير لكم ان كنتم تعلمون

مفعول {تعلمون} در برداشت فوق خير بودن صدقه گرفته شده است; و جواب شرط (ان

كنتم تعلمون) محذوف مى باشد يعنى: اگر به نيكى صدقه آگاه باشيد صدقه خواهيد داد.

14 _ ارزش والاتر گذشت از بدهى وامداران تنگدست ، در صورت توجه و آگاهى به تنگدستى آنان

خيرٌ لكم ان كنتم تعلمون

امام صادق (ع): {و ان كان ذو عسرة . .. }، ان كنتم تعلمون انه معسر فتصدقوا عليه بما لكم عليه فهو خيرٌ لكم

_______________________________

كافى، ج 4، ص 35، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 295، ح 1182.

عفو منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 17

17 _ نقش پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى در عفو گروهى از منافقان بر اساس مصالح و كيفر گروهى ديگر

إن نعف . .. نعذب

با توجه به اينكه مراد از عفو و عذاب، مى تواند بخشش و كيفر دنيوى باشد، و نيز با الغاى خصوصيت و تعميم دادن صدور حكم عفو و مجازات به رهبر جامعه اسلامى مطلب فوق را مى توان استفاده كرد.

عفو مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 218 - 11

11 _ لزوم عفو از خطاى مؤمنانِ مجاهد در راه خدا

ان الذين امنوا . .. و اللّه غفور رحيم

عبداللّه بن جحش و همراهانش، به خاطر قتال در ماه حرام، مرتكب خطا شدند، ولى خداوند از خطاى آنان گذشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 11،14

11 - لغزش هاى مؤمنان قابل گذشت است .

و يتوب اللّه على المؤمنين و المؤمن_ت

تعبير {يتوب} (بازگردد خدا بر مؤمنان) به جاى ذكر پاداش در مقابل

{ليعذّب} اشعار دارد به اين كه خداوند، امانت را عرضه كرده است تا بر مؤمنان پاداش دهد; اما آنان لغزش هايى پيدا مى كنند و خداوند به آنها توفيق توبه مى دهد.

14 - گذشت از لغزش مؤمنان ، برخاسته از آمرزشگرى و رحمت خداوند است .

و يتوب اللّه على المؤمنين . .. و كان اللّه غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 15 - 4

4 - مؤاخذه سخت كافران و چشم پوشى از خطاى مؤمنان ، برخاسته از سلطه خداوند بر تمام هستى است .

إنّ بطش ربّك . .. و هو الغفور الودود . ذوالعرش

عفو مهاجران گناهكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 12

12 - گذشت از لغزش هاى خويشاوندان ، بينوايان و مهاجرانِ راه خدا و برخورد كريمانه با آنان ، وظيفه اى الهى بر عهده توانگران

و لايأتل أُولوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى . .. و ليعفوا و ليصفحو

{عفو} در لغت به معناى گذشت است و {صفح} به معناى گذشت همراه با ترك ملامت نسبت به خطا كار است (فروق اللغة). چنين گذشتى، حاكى از كرامت و بزرگوارى گذشت كننده است.

عفو مهريه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 3،4،7،11

3 _ سقوط وظيفه شوهران از پرداخت مهر به همسرانى كه قبل از آميزش طلاق داده مى شوند ، در صورت عفو و گذشت زنان از آن

و ان طلّقتموهنّ من قبل . .. إلاّ ان يعفونَ

4 _ عدم وجوب پرداخت نصف

مَهر تعيين شده از سوى شوهر ، در صورت گذشتن ولىّ زن از حقّ وى

او يعفوا الّذى بيده عقدة النكاح

چون آيه در مقام بيان وظيفه ضرورى شوهران در قبال زنان مُطلقه است، ظاهر اين است كه {الاّ}، بيانگر موارد استثناء و سقوط اين وظيفه است و اين معنا در آن صورت است كه {الذى . .. } حمل بر ولىّ زن شود; نه شوهر.

7 _ چشمپوشى زن ، شوهر و ولىّ زن از حقوق خويش ( مهريّه ) ، به تقوا نزديكتر است .

و ان تعفوا اقرب للتقوى

در صورتى كه خطاب {اَن تعفوا} به كليّه افراد _ اعم از زن و مرد و ولىّ _ باشد.

11 _ ولىّ زن مطلّقه مى تواند از حقّ وى ( نصف مَهر ) ، صرفنظر كند .

او يعفوا الذى بيده عقدة النكاح

برخى مفسران برآنند كه مراد از {اَلذى . .. } ولىّ زن است ; البته اين حكم در صورتى است كه زن، ولىّ شرعى داشته باشد.

عفو نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 12

12 - بازگشت از مواضع منافقانه به ايمان و عمل خالصانه ، پيش از فرا رسيدن مرگ ، مورد قبول خداوند و جبران كننده گناه دورويى و نفاق

و ل_كنّكم فتنتم أنفسكم . .. حتّى جاء أمر اللّه

عفو هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 1

1 _ تأكيد هابيل بر دست نيازيدن به قتل برادر ، حتى در صورت اقدام قابيل براى كشتن او

لئن بسطت إلى يدك لتقتلنى ما إنّا بباسط يدى إليك لاقتلك

لام

قسم در {لئن} و نيز {باء} زايده در {بباسط}، دلالت بر تأكيد دارد.

عفو هنگام غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 9،10

9 - چشم پوشى از خطاى ديگران ، به هنگام خشم ، از صفات مهم اهل ايمان

للذين ءامنوا . .. الذين ... و إذا ما غضبوا هم يغفرون

اهميت اين صفت، از تخصيص به ذكر يافتن آن، استفاده مى شود.

10 - در گذشتن از خطاى ديگران به هنگام غضب ، مايه برخوردارى انسان از نعمت هاى جاودان آخرت

و ما عند اللّه . .. للذين ءامنوا ... و إذا ما غضبوا هم يغفرون

عفو هنگام قدرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 69 - 9

9_ گذشت ، بزرگوارى و منزه بودن از كينه توزى و حسّ انتقام جويى به هنگام قدرت ، از خصلت هاى نيكوى حضرت يوسف ( ع )

فلاتبتئس بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 5

5_ گذشت در عين قدرت بر انتقام از ويژگى هاى محسنان است .

فإن الله لايضيع أجر المحسنين . .. قال لاتثريب عليكم اليوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 12

12 - غفران و بخشش لغزش ها در عين عزت و قدرتمندى ، رفتارى پسنديده و شايسته

ألا هو العزيز الغفّ_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 16

16 - گذشت از خطا ها در عين توانمندى بر انتقام و

كيفر ، كارى است شايسته و خداپسندانه .

أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در عين اين كه عزيز و شكست ناپذير است، با گذشت و آمرزنده نيز مى باشد و همه بندگان گناه كارش را به توبه فرامى خواند; در حالى كه توانايى هرگونه انتقام گرفتن از آنان را دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 43 - 6

6 - عفو ، گذشت و خويشتن دارى در حال توانمندى بر انتقام ، نشانگر اراده و تصميم قوى انسان است .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

قدرت بر انتقام از واژه {غفر} استفاده مى شود; چه اين كه ظهور مغفرت آن است كه انسان توان انتقام را داشته باشد.

عفو يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 1،15

1_ يعقوب ( ع ) از ستم فرزندانش در حق خويش درگذشت و آنان را بخشود .

قال سوف أستغفر لكم ربى

15_ يعقوب ( ع ) ، شخصيتى بزرگوار ، كريم و با گذشت بود .

ي_أبانا استغفر لنا . ..قال سوف أستغفر لكم ربى إنه هو الغفور الرحيم

عفو يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 12

12_ يوسف ( ع ) ، شخصيتى با گذشت ، جوانمرد و بزرگوار

أفتنا . .. قال تزرعون

يوسف(ع) على رغم ستم ديدن از دستگاه حكومتى و زندانى شدن بدون هيچ جرم و خطايى، دانش انحصارى خويش را بدون هيچ پيش شرطى در اختيار آن دستگاه قرار

داد. اين عملكرد در شرايط مذكور بيانگر شخصيت والاى يوسف(ع) و بهره مندى او از بزرگوارى و جوانمردى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 89 - 10

10_ يوسف ( ع ) ، انسانى با گذشت ، جوانمرد و به دور از انتقام جويى بود .

هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه إذ أنتم ج_هلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 1،2،3

1_ يوسف ( ع ) ستم هاى برادرانش را در حق خويش ناديده گرفت و آنان را بخشود .

قال لاتثريب عليكم

روا نداشتن سرزنش برادران كه جمله {لاتثريب . ..} گوياى آن است ، مى رساند كه يوسف(ع) آنان را مورد عفو خويش قرار داد.

2_ يوسف ( ع ) انسانى با گذشت و بدور از خصلت انتقام جويى

قال لاتثريب عليكم

3_ يوسف ( ع ) نه تنها برادرانش را عقوبت نكرد ، بلكه از سرزنش آنان نيز پرهيز نمود .

لاتثريب عليكم

{تثريب} به معناى ملامت كردن و سرزنش نمودن به گناه است (برگرفته شده از لسان العرب).

عوامل عفو گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 5

5 - خداترسى و تقواپيشگى ، عامل زدايش بدى ها از انسان ها و گذشت از آنها ، از سوى خداوند

و من يتّق اللّه يكفّر عنه سيّئاته

فضيلت عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 263 - 1

1 _ ارزش و برترى گفتار پسنديده و عفو و گذشت ، نسبت به بخششى كه آزار به

دنبال دارد .

قول معروف و مغفرة خير من صدقة يتبعها اذىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 7،8،14

7 _ ارجمندى والاتر گذشت طلبكار از بدهى وامداران تنگدست ، نسبت به مهلت دادن آنان

و ان تصدقوا خير لكم

بنابراين احتمال كه بهتر بودن گذشت، نسبت به مهلت دادن باشد; يعنى ثواب گذشت بيشتر از ثواب مهلت دادن است.

8 _ ارزش والاى گذشت طلبكار از بدهى وامدار تنگدست ، به جاى بازپس گيرى وام از وى

و ان تصدّقوا خير لكم

بنابراينكه بهتر بودن گذشت، در مقايسه با بازپس گيرى وام باشد; يعنى گذشت از آن مال بهتر است از به دست آوردن آن ; چون ثواب صدقه خواهد ماند، ولى مال به دست آمده بقايى ندارد.

14 _ ارزش والاتر گذشت از بدهى وامداران تنگدست ، در صورت توجه و آگاهى به تنگدستى آنان

خيرٌ لكم ان كنتم تعلمون

امام صادق (ع): {و ان كان ذو عسرة . .. }، ان كنتم تعلمون انه معسر فتصدقوا عليه بما لكم عليه فهو خيرٌ لكم

_______________________________

كافى، ج 4، ص 35، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 295، ح 1182.

فلسفه تشويق به عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 14

14 - تشويق به عفو و گذشت ، در جهت تحكيم همبستگى اجتماعى است ; نه حمايت از متجاوزان

فمن عفا و أصلح . .. إنّه لايحبّ الظ_لمين

جمله {إنّه لايحبّ الظالمين} ممكن است براى دفع اين توهم باشد كه ارزش نهادن به عفو و اغماض، به معناى حمايت خدا از ظالمان نيست; بلكه صرفاً براى رفع

اختلافات و استحكام پيوندهاى اجتماعى است.

فلسفه عفو از بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 52 - 8

8 - ايجاد زمينه هاى سپاسگزارى در بنى اسرائيل ، از هدف هاى آمرزش گناه ارتداد ايشان

ثم عفونا عنكم من بعد ذلك لعلكم تشكرون

كشتن قاتل پس از عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 24،26

24 - كسانى كه پس از عفو قاتل از قصاص و يا گرفتن ديه در پى كشتن وى برآيند ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {ذلك} اشاره به گرفتن ديه باشد. در اين صورت جمله {فمن اعتدى ...} بيانگر اين است كه: اولياى مقتول اگر قاتل را عفو كنند و از او مطالبه ديه نمايند، پس از آن حق ندارند در صدد كشتن وى باشند و او را قصاص كنند.

26 - ولىّ مقتول اگر پس از عفو يا گرفتن ديه ، قاتل را بكشد ، بايد كشته شود . *

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

جمله {فله عذاب أليم} را مى توان بيان واقعيتى دانست كه تجاوزگر در دنيا يا آخرت به آن گرفتار خواهد شد و مى توان آن را حكمى كيفرى و مجازاتى شمرد كه جامعه اسلامى بايد آن را اجرا كند. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است.

گناه قابل عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 5

5_ ستم به پيامبران گناهى قابل آمرزش

سوف أستغفر لكم ربى

گناهان قابل عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 10

10- تنها برخى از گناهان ، قابل بخشش در پرتو ايمان و اعتقاد به خداوند *

أجيبوا داعى اللّه و ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم

{من} در {من ذنوبكم} براى تبعيض است و اين احتمال وجود دارد كه تبعيض، نظر به نوع گناه داشته باشد; يعنى، برخى از گناهان با ايمان آوردن بخشيده مى شود و برخى ديگر خير.

مجازات قتل بعد از عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 26

26 - ولىّ مقتول اگر پس از عفو يا گرفتن ديه ، قاتل را بكشد ، بايد كشته شود . *

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

جمله {فله عذاب أليم} را مى توان بيان واقعيتى دانست كه تجاوزگر در دنيا يا آخرت به آن گرفتار خواهد شد و مى توان آن را حكمى كيفرى و مجازاتى شمرد كه جامعه اسلامى بايد آن را اجرا كند. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است.

محدوده عفو از قصاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 179 - 5

5 - گذشت از حق قصاص تا زمانى پسنديده است كه حكمت قانون قصاص از ميان نرود .

فمن عفى له . .. و لكم فى القصاص حيوة يأولى الألبب

طرح مسأله عفو از قصاص و مطالبه ديه و سپس بيان برترين حكمتهاى اجتماعى براى قصاص; يعنى، تضمين حيات جامعه، مى تواند اشاره به نكته اى باشد كه در برداشت فوق آمده است.

محرومان از عفو خدا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 35 - 6

6 - كافران معاند و لجوج ، محروم از عفو و رحمت الهى

و يعف عن كثير . و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص

اين كه پس از مسأله عفو گناهان، اين نكته مطرح شده كه كافران معاند راه فرارى از عذاب ندارند; مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه آنان مورد عفو و مغفرت الهى قرار نمى گيرند.

مشمولان عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 20

20 _ عفو ، غفران و رحمت نسبت به مؤمنان ، از شؤون ولايت الهى

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا انت مولينا

جمله {انت مولينا} به منزله دليل براى درخواست مطالب قبلى است; يعنى خدايا چون تو مولاى ما هستى عفو كن و . ..

مشمولان عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 13

13 - ورود مؤمنان به بهشت ، در پرتو تفضّل الهى و گذشت او از لغزش هاى آنان

ليدخل المؤمنين . .. جنّ_ت ... و يكفّر عنهم سيّئاتهم

نفس تكفير سيّئات، خود بيانگر تفضّل است و در عين حال تعبير {يدخل} ممكن است بيانگر همين حقيقت باشد كه همه مؤمنان، در آن حدى نيستند كه به اقتضاى اعمالشان، بهشتى باشند; بلكه بايد فضل الهى، كاستى هاى آنان را جبران كند و آنان را وارد بهشت گرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 12

12 - كفران

نعمت ، از كسى كه از كرم ( جود و عفو ) خداوند برخوردار است ، دور از انتظار و سرزنش بار است .

ي_أيّها الإنس_ن ما غرّك بربّك الكريم

منشأ عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 49 - 4

4 - اختيار عفو و يا تخفيف عذاب جهنم ، تنها از آن خدا و در اختيار مقام ربوبى او است .

ادعوا ربّكم يخفّف عنّا يومًا من العذاب

منشأ عفو گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 4

4 - هر كس تقوا پيشه سازد ، خداوند بدى هايش را مى زدايد و از گناهانش درمى گذرد .

و من يتّق اللّه يكفّر عنه سيّئاته

موارد عفو از مجازات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 13

13 _ اشخاص معذور از جهاد ، در صورت خيرخواهى براى دين و رهبر جامعه اسلامى ، مصون از عذاب و كيفر تخلف از جنگ

الذين كفروا منهم عذاب أليم . .. ما على المحسنين من سبيل

موجبات عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 28

28 _ وجود گروهى متعهد در ميان بنى اسرائيل ، دليل امر الهى به عفو و مداراى پيامبر ( ص ) با همه آنان

إلاّ قليلا منهم فاعف عنهم و اصفح

تفريع عفو با كلمه {فاء} بر جمله {و لاتزال . .. الاقليلا منهم}، اشاره به برداشت فوق دارد.

موجبات عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء

- 4 - 149 - 8

8 _ نيكى به مردم در آشكار و نهان و گذشت از بدى هاى ايشان ، در پى دارنده عفو الهى

إن تبدوا خيراً أو تخفوه أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

از جمله مصاديق مورد نظر براى كلمه {خير}، به قرينه {او تعفوا عن سوء} كه بيانگر گذشت از خطاهاى ديگران است، احسان و نيكى به مردم مى باشد.

نشانه هاى عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 4

4 - اعطاى نامه عمل به دست راست حاضرانِ در قيامت ، رمز و نشانه چشم پوشى از لغزش هاى آنان است . *

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

ناديده گرفتن {سيئات} _ كه در بعضى از سوره هاى ديگر درباره گروهى از حاضران قيامت مطرح شده _ مصداق حساب آسان است.

وسعت عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 34 - 5

5 - عفو و اغماض الهى از گناهان بسيار ، باعث مصونيت انسان از آثار ويرانگر گناهان در دريا

أو يوبقهنّ بما كسبوا و يعف عن كثير

عفو خدا

آثار عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 8

8 _ كيفر اخروى گناه در صورتى است كه گنهكار تا حضور در صحنه قيامت مورد عفو الهى قرار نگيرد.

و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها

برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل معلوم مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42

- 30 - 7

7 - عفو الهى نسبت به بسيارى از گناهان ، مانع بروز مصيبت هاى بيشتر و ويرانگر براى جامعه و مردم

و ما أص_بكم . .. و يعفواْ عن كثير

از ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، استفاده مى شود كه بخشودگى بسيارى از گناهان، موجب مى شود كه بازتاب آن دامنگير انسان نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 34 - 5

5 - عفو و اغماض الهى از گناهان بسيار ، باعث مصونيت انسان از آثار ويرانگر گناهان در دريا

أو يوبقهنّ بما كسبوا و يعف عن كثير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 24

24- نعمت هاى الهى بر بندگان ، ناشى از فضل و بخشش او است ; نه استحقاق و طلب مندى آنان .

يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

تعبير {فضلاً} مى تواند شامل تمامى درخواست ها و تمايلات مؤمنان باشد. در اين صورت هر نعمتى {فضل} الهى است; نه اجر براساس استحقاق.

اهميت عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 13

13 - گذشت و چشم پوشى خداوند از گناهان بزرگ ، بسى با اهميت تر از پاداش هاى بزرگ او است .

ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

از تقدم ذكرى {ليكفّر اللّه. ..} بر {يجزيهم...} مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

زمينه عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 7

7 - احسان به والدين

، روحيه شكر و صلاح جويى براى خود و آيندگان ، مؤثر در شمول عفو الهى نسبت به انسان

و وصّينا الإنس_ن . .. أوزعنى أن أشكر ... و أن أعمل ص_لحًا ترضيه و أصلح لى فى ذرّ

آنچه در آيه قبل به عنوان احسان به والدين و. .. ياد شده است; در حقيقت عامل اصلى براى اغماض خداوند از سيئات انسان مى باشد. واژه {اُول_ئك} اين ارتباط تنگاتنگ را برقرار كرده است.

شرايط عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 9

9- صلاح پيشگى ، از شرايط لازم برخوردارى از عفو و آمرزش خداوند

إن تكونوا صلحين فإنه كان للأوّبين غفورًا

عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 52 - 1،3

1 - خداوند ، گناه گوساله پرستى بنى اسرائيل را مورد عفو خويش قرار داد .

ثم عفونا عنكم من بعد ذلك

3 - گناه ارتداد ، گناهى قابل عفو و آمرزش الهى

ثم اتخذتم العجل . .. ثم عفونا عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 12

12 - خداوند ، با بازگرداندن رحمت خويش بر متخلفان از حكم الهى ( حرمت آميزش در شب هاى ماه رمضان ) گناه آنان را مورد عفو قرار داد .

فتاب عليكم و عفا عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 9

9 _ خداوند پس از محاسبه اعمال و نيّات انسان ، وى را يا عفو خواهد كرد و يا عذاب .

و ان تبدوا .

.. فيغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 17،18

17 _ مؤمنان ، خواستار عفو ( رفع آثار گناه ) ، غفران و رحمتِ پروردگارِ خويش

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا

18 _ عفو و غفران ، زمينه و مقدّمه رحمت خاصّ الهى *

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا

چون عفو و غفران جلوه اى از رحمت الهى است، بنابراين مراد از {و ارحمنا} طلب رحمتى خاص خواهد بود. گفتنى است كه تقدّم ذكرى عفو و غفران، نشانه مقدّمه بودن آن دو براى رحمت خاص الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 24

24 _ عفو خداوند از سستى ، نزاع و نافرمانى پيكارگران احد

حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 7،8

7 _ عفو خداوند از مسلمانان پيكارگر احد ، نسبت به فرارشان از آن كارزار

و لقد عفا عنكم . .. اذ تصعدون و لا تلون على احد

جمله {لقد عفا عنكم}، مى رساند كه فرار پيكارگران احد (اذ تصعدون . .. ) نيز مشمول عفو الهى قرار گرفته است.

8 _ دلهره و ترس و گريز مسلمانان از مهلكه كارزار احد ، موجب بى توجّهى در يارى رسانى به همرزمان خويش *

حتّى اذا فشلتم . .. اذ تصعدون و لا تلون على احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155

- 10،13

10 _ عفو خداوند از گناه فراريان جنگ احد

انّ الّذين تولّوا . . و لقد عفا اللّه عنهم

13 _ عفو و چشم پوشى خداوند از لغزش ها و گناهان ، پرتويى از غفران و حلم او

و لقد عفا اللّه عنهم انّ اللّه غفور حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 32،33

32 _ خداوند ، همواره { عفوّ } ( بسيار با گذشت ) و { غفور } ( بسيار آمرزنده ) است .

انّ اللّه كان عفوّاً غفوراً

33 _ تخفيف احكام براى معذورين ، پرتويى از عفو و غفران الهى

فلم تجدوا ماءً . .. انّ اللّه كان عفوّاً غفوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 99 - 1،2،4،7

1 _ اميد به عفو الهى ، براى مستضعفان ناتوان از هجرت

الّا المستضعفين . .. لا يستطيعون حيلة ... فاولئك عسى اللّه ان يعفو عنهم

2 _ عفو الهى از گناه ترك هجرت ، هر چند از سر ناتوانى باشد ، حتمى است .

لا يستطيعون حيلة . .. فاولئك عسى اللّه ان يعفو عنهم

4 _ كسانى كه از انجام تكاليف الهى معذورند ، بايد به عفو الهى اميدوار باشند .

فاولئك عسى اللّه ان يعفو عنهم

7 _ خداوند ، آمرزنده اى پرده پوش است .

و كان اللّه عفوّاً غفوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 7

7 _ عفو خداوند ، در عين قدرت او بر انتقام و كيفردهى

فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 -

نساء - 4 - 153 - 18

18 _ گوساله پرستى و ارتداد يهوديان عصر موسى ( ع ) و عفو خداوند از آنان

ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البينت فعفونا عن ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 16

16 _ گناه شكار هاى صورت گرفته تا قبل از حكم به تحريم آن مورد عفو و بخشايش خداوند

لاتقتلوا الصيد و انتم حرم . .. عفا اللّه عما سلف

در آيه مورد بحث براى شكار در حال احرام دو حكم بيان شده است يكى حرمت آن كه بر گناهكارى شكار كننده دلالت دارد و ديگر لزوم كفّاره جمله {عفا اللّه عما سلف} مى تواند ناظر به هر دو جهت باشد. برداشت فوق به جهت اشاره اول اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 11

11 _ بيان نكردن و مكلف نساختن مردم به پاره اى از احكام ، پرتوى از عفو و گذشت خداوند

لاتسئلوا عن اشياء . .. عفا اللّه عنها و اللّه غفور حليم

هرگاه فعل {عفى} با {عن} متعدى شود متعلق محذوفى براى {عن} در نظر گرفته مى شود يعنى {عفى صارفاً عنه} (مفردات راغب. ) و صرف نظر كردن خداوند از ايجاد تكليف، تفضل او به بندگان است. توصيف خداوند به {غفور} _ در ذيل آيه _ مى تواند ناظر به اين جهت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 4

4 _ عفو و مغفرت خداوند جلوه اى از رحمت اوست .

لئن لم يرحمنا ربنا

و يغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 4

4 _ گذشت و عفو خداوند از پيامبر ( ص ) نسبت به اذن دادن به بهانه جويان ( منافقان ) براى نرفتن به جنگ تبوك

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 30 - 6،9

6 - عفو خداوند ، نسبت به بسيارى از گناهان و خطا هاى انسان ها

و يعفواْ عن كثير

9 - { هشام بن سالم عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : أما انّه ليس من عرق يضرب و لا نكبة و لا صداع و لا مرض إلاّ بذنب و ذلك قول اللّه عزّوجلّ فى كتابه { و ماأصابكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم و يعفواْ عن كثير } قال : ثمّ قال ما يعفو اللّه أكثر مما يؤاخذ به ;

هشام بن سالم از امام صادق(ع) روايت نموده كه فرمود: هيچ رگى نمى زند و هيچ گرفتارى و سردرد و مرضى عارض نمى شود مگر اين كه اثر گناهى است كه انجام گرفته، و اين است سخن خداى عزّوجلّ در كتاب خودش {و ما أصابكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم و يعفواْ عن كثير} سپس امام فرمود: آنچه را خدا عفو مى كند بيشتر از آن است كه مورد مؤاخذه قرار مى دهد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 5

5- عفو و اغماض خداوند ، از خطا ها و لغزش هاى شكرگزاران تائب و تسليم به درگاه پروردگار

و نتجاوز عن

سيّئاتهم

محرومان از عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 35 - 6

6 - كافران معاند و لجوج ، محروم از عفو و رحمت الهى

و يعف عن كثير . و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص

اين كه پس از مسأله عفو گناهان، اين نكته مطرح شده كه كافران معاند راه فرارى از عذاب ندارند; مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه آنان مورد عفو و مغفرت الهى قرار نمى گيرند.

مشمولان عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 13

13 - ورود مؤمنان به بهشت ، در پرتو تفضّل الهى و گذشت او از لغزش هاى آنان

ليدخل المؤمنين . .. جنّ_ت ... و يكفّر عنهم سيّئاتهم

نفس تكفير سيّئات، خود بيانگر تفضّل است و در عين حال تعبير {يدخل} ممكن است بيانگر همين حقيقت باشد كه همه مؤمنان، در آن حدى نيستند كه به اقتضاى اعمالشان، بهشتى باشند; بلكه بايد فضل الهى، كاستى هاى آنان را جبران كند و آنان را وارد بهشت گرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 12

12 - كفران نعمت ، از كسى كه از كرم ( جود و عفو ) خداوند برخوردار است ، دور از انتظار و سرزنش بار است .

ي_أيّها الإنس_ن ما غرّك بربّك الكريم

موجبات عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 8

8 _ نيكى به مردم در آشكار و نهان و گذشت

از بدى هاى ايشان ، در پى دارنده عفو الهى

إن تبدوا خيراً أو تخفوه أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

از جمله مصاديق مورد نظر براى كلمه {خير}، به قرينه {او تعفوا عن سوء} كه بيانگر گذشت از خطاهاى ديگران است، احسان و نيكى به مردم مى باشد.

وسعت عفو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 34 - 5

5 - عفو و اغماض الهى از گناهان بسيار ، باعث مصونيت انسان از آثار ويرانگر گناهان در دريا

أو يوبقهنّ بما كسبوا و يعف عن كثير

عفيف از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عفيف

آمرزش زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 24

24 - مردان و زنان با عفت و پاكدامن ، مشمول آمرزش خداوندند .

و الح_فظين فروجهم و الح_فظ_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش مردان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 24

24 - مردان و زنان با عفت و پاكدامن ، مشمول آمرزش خداوندند .

و الح_فظين فروجهم و الح_فظ_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

ازدواج با زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 2،5،6

2 - زنان ناپاك و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاك و آلوده به فحشا و مردان ناپاك و آلوده ، تنها با زنان ناپاك و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاك و عفيف ، ممنوع است .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

برداشت ياد شده مبتنى

بر دو نكته است: 1- مقصود از {الخبيثات} و {الخبيثين} _ با توجه به اين كه اين آيه به دنبال آيات مربوط به احكام زنا و فحشا آمده است _ زنان و مردان زناكار و آلوده به فحشا باشد. 2- آيه شريفه همانند آيه {الزانى لاينكح إلاّ زانية ...} در صدد بيان يك حكم شرعى در امر ازدواج باشد، چنان كه روايت منسوب به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اين همانندى را تأييد مى كند (مجمع البيان، ذيل آيه).

5 - زنان نيك ( نيك سرشت و نيك كردار ) ، تنها شايسته مردان نيك ، و مردان نيك ، تنها شايسته زنان نيك اند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

6 - زنان پاكدامن و منزه از فحشا ، تنها با مردان پاكدامن ، و مردان پاكدامن و منزه از فحشا ، تنها با زنان پاكدامن حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان ناپاك و آلوده به فحشا ، ممنوع است .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

ازدواج با عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 11،12،15

11 _ جواز ازدواج با زنان پاكدامن و مؤمن

اليوم احل لكم . .. و المحصنت من المؤمنت

احصان (مصدر محصنه) به معناى عفيف بودن، آزاده بودن، همسر داشتن و مسلمان بودن است. در آيه مورد بحث تنها معناى اول و دوم مى تواند مراد باشد و برداشت فوق بر اساس معناى اول است.

12 _ جواز ازدواج با زنان پاكدامن اهل كتاب

اليوم احل لكم . .. و المحصنت من الذين اوتوا الكتب من قبلكم

بنابر اينكه مراد از {محصنات}، زنان

پاكدامن باشد. برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه درباره آيه فوق فرمود: هن العفائف.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 296، ح 39; تفسير برهان، ج 1، ص 449، ح 13.

15 _ حليت طيبات و غذا هاى اهل كتاب و جواز ازدواج با زنان پاكدامن آنان ، امتنان خداوند بر مسلمانان

اليوم احل لكم

علاوه بر سياق و لحن آيه، از {لام انتفاع} در {لكم}، امتنان استفاده مى شود.

ازدواج با مردان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 2،6

2 - زنان ناپاك و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاك و آلوده به فحشا و مردان ناپاك و آلوده ، تنها با زنان ناپاك و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاك و عفيف ، ممنوع است .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

برداشت ياد شده مبتنى بر دو نكته است: 1- مقصود از {الخبيثات} و {الخبيثين} _ با توجه به اين كه اين آيه به دنبال آيات مربوط به احكام زنا و فحشا آمده است _ زنان و مردان زناكار و آلوده به فحشا باشد. 2- آيه شريفه همانند آيه {الزانى لاينكح إلاّ زانية ...} در صدد بيان يك حكم شرعى در امر ازدواج باشد، چنان كه روايت منسوب به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اين همانندى را تأييد مى كند (مجمع البيان، ذيل آيه).

6 - زنان پاكدامن و منزه از فحشا ، تنها با مردان پاكدامن ، و مردان پاكدامن و منزه از فحشا ، تنها با زنان پاكدامن حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با

مردان و زنان ناپاك و آلوده به فحشا ، ممنوع است .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

افترا به عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 156 - 9

9 _ نسبت دادن فحشا و بى عفتى به پاكدامنان ( قذف ) ، حرام و موجب دورى از رحمت خداوند

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

اهميت انفاق به فقراى عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 19 - 5

5 - لزوم توجه به محرومان عفيف و ناشناخته جامعه و اكتفا نكردن به انفاق بر سائلان و درخواست كنندگان

و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم

از مقابله {محروم} با {سائل}، استفاده مى شود كه در جامعه برخى از نيازمندان، روى سؤال ندارند و در نتيجه ناشناخته مى مانند. اهل تقوا از اين گروه غافل نيستند.

پاداش زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 25

25 - مردان و زنان عفيف ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الح_فظين فروجهم و الح_فظ_ت . .. أعدّ اللّه لهم... أجرًا عظيمًا

پاداش مردان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 25

25 - مردان و زنان عفيف ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الح_فظين فروجهم و الح_فظ_ت . .. أعدّ اللّه لهم... أجرًا عظيمًا

تنزيه زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 11

11 - زنان و مردان نيك سرشت و نيك كردار

، از نسبت هاى نارواى افراد خبيث و بدخواه در باره آنان ، منزه و پيراسته اند .

للخبيثين . .. للطيّبين ... أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون

مشاراليه {أُول_ئك} {طيّبين} (مردان و زنان نيك و پاكدامن) است و مرجع ضمير {يقولون}، {خبيثين} (مردان و زنان خبيث) مى باشد.

تنزيه مردان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 11

11 - زنان و مردان نيك سرشت و نيك كردار ، از نسبت هاى نارواى افراد خبيث و بدخواه در باره آنان ، منزه و پيراسته اند .

للخبيثين . .. للطيّبين ... أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون

مشاراليه {أُول_ئك} {طيّبين} (مردان و زنان نيك و پاكدامن) است و مرجع ضمير {يقولون}، {خبيثين} (مردان و زنان خبيث) مى باشد.

زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 11،12،15،25

11 _ جواز ازدواج با زنان پاكدامن و مؤمن

اليوم احل لكم . .. و المحصنت من المؤمنت

احصان (مصدر محصنه) به معناى عفيف بودن، آزاده بودن، همسر داشتن و مسلمان بودن است. در آيه مورد بحث تنها معناى اول و دوم مى تواند مراد باشد و برداشت فوق بر اساس معناى اول است.

12 _ جواز ازدواج با زنان پاكدامن اهل كتاب

اليوم احل لكم . .. و المحصنت من الذين اوتوا الكتب من قبلكم

بنابر اينكه مراد از {محصنات}، زنان پاكدامن باشد. برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه درباره آيه فوق فرمود: هن العفائف.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 296، ح 39; تفسير برهان، ج 1، ص 449، ح 13.

15 _ حليت طيبات و

غذا هاى اهل كتاب و جواز ازدواج با زنان پاكدامن آنان ، امتنان خداوند بر مسلمانان

اليوم احل لكم

علاوه بر سياق و لحن آيه، از {لام انتفاع} در {لكم}، امتنان استفاده مى شود.

25 _ پاكدامنى و عفت مردان ، از شرايط حليت ازدواج آنان با زنان عفيف و پاكدامن

محصنين غير مسفحين و لا متخذى اخدان

{اخدان} جمع {خدن} به معناى رفيقان است كه به مناسبت مورد، مراد از رفاقتهاى جنسى نامشروع است و {مسفحين} از {سفاح} به معناى زناست. گفتنى است برداشت فوق بر اين مبناست كه {محصنين} حال براى {كم} در {لكم} و عامل آن {احل} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 156 - 5

5 _ قداست و پاكدامنى حضرت مريم ( ع )

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

زندگى با زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 5

5 - زنان نيك ( نيك سرشت و نيك كردار ) ، تنها شايسته مردان نيك ، و مردان نيك ، تنها شايسته زنان نيك اند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

زندگى با مردان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 5

5 - زنان نيك ( نيك سرشت و نيك كردار ) ، تنها شايسته مردان نيك ، و مردان نيك ، تنها شايسته زنان نيك اند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

سخن پسنديده زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 7

7 -

گفتار و سخن پسنديده و نيك ، تنها شايسته مردان و زنان نيك است و از آنان سر مى زند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

سخن پسنديده مردان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 7

7 - گفتار و سخن پسنديده و نيك ، تنها شايسته مردان و زنان نيك است و از آنان سر مى زند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

شخصيت زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 2،5،6،7،15

2 - زنان ناپاك و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاك و آلوده به فحشا و مردان ناپاك و آلوده ، تنها با زنان ناپاك و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاك و عفيف ، ممنوع است .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

برداشت ياد شده مبتنى بر دو نكته است: 1- مقصود از {الخبيثات} و {الخبيثين} _ با توجه به اين كه اين آيه به دنبال آيات مربوط به احكام زنا و فحشا آمده است _ زنان و مردان زناكار و آلوده به فحشا باشد. 2- آيه شريفه همانند آيه {الزانى لاينكح إلاّ زانية ...} در صدد بيان يك حكم شرعى در امر ازدواج باشد، چنان كه روايت منسوب به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اين همانندى را تأييد مى كند (مجمع البيان، ذيل آيه).

5 - زنان نيك ( نيك سرشت و نيك كردار ) ، تنها شايسته مردان نيك ، و مردان نيك ، تنها شايسته زنان نيك اند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون

للطّيب_ت

6 - زنان پاكدامن و منزه از فحشا ، تنها با مردان پاكدامن ، و مردان پاكدامن و منزه از فحشا ، تنها با زنان پاكدامن حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان ناپاك و آلوده به فحشا ، ممنوع است .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

7 - گفتار و سخن پسنديده و نيك ، تنها شايسته مردان و زنان نيك است و از آنان سر مى زند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

15 - { فى مجمع البيان قال : سبحانه { الخبيثات للخبيثين و الخبيثون للخبيثات } قيل فى معناه أقوال : . . . والثالث الخبيثات من النساء للخبيثين من الرجال و الخبيثون من الرجال للخبيثات من النساء والطيّبات من النساء للطيّبين من الرجال و الطيّبون من الرجال للطيّبات من النساء . . . و هو المروى عن أبى جعفر و أبى عبداللّه . . . ;

در {مجمع البيان} از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) درباره سخن خدا {الخبيثات للخبيثين . ..} روايت شده است كه فرمود: زنان خبيث براى مردان خبيث و مردان خبيث براى زنان خبيث هستند و زنان پاكدامن براى مردان پاكدامن و مردان پاكدامن براى زنان پاكدامن اند...}.

شخصيت مردان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 2،5،6،7،15

2 - زنان ناپاك و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاك و آلوده به فحشا و مردان ناپاك و آلوده ، تنها با زنان ناپاك و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاك و عفيف ، ممنوع است .

الخبيث_ت للخبيثين و

الخبيثون للخبيث_ت

برداشت ياد شده مبتنى بر دو نكته است: 1- مقصود از {الخبيثات} و {الخبيثين} _ با توجه به اين كه اين آيه به دنبال آيات مربوط به احكام زنا و فحشا آمده است _ زنان و مردان زناكار و آلوده به فحشا باشد. 2- آيه شريفه همانند آيه {الزانى لاينكح إلاّ زانية ...} در صدد بيان يك حكم شرعى در امر ازدواج باشد، چنان كه روايت منسوب به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اين همانندى را تأييد مى كند (مجمع البيان، ذيل آيه).

5 - زنان نيك ( نيك سرشت و نيك كردار ) ، تنها شايسته مردان نيك ، و مردان نيك ، تنها شايسته زنان نيك اند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

6 - زنان پاكدامن و منزه از فحشا ، تنها با مردان پاكدامن ، و مردان پاكدامن و منزه از فحشا ، تنها با زنان پاكدامن حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان ناپاك و آلوده به فحشا ، ممنوع است .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

7 - گفتار و سخن پسنديده و نيك ، تنها شايسته مردان و زنان نيك است و از آنان سر مى زند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

15 - { فى مجمع البيان قال : سبحانه { الخبيثات للخبيثين و الخبيثون للخبيثات } قيل فى معناه أقوال : . . . والثالث الخبيثات من النساء للخبيثين من الرجال و الخبيثون من الرجال للخبيثات من النساء والطيّبات من النساء للطيّبين من الرجال و الطيّبون من الرجال للطيّبات من النساء . . . و هو المروى عن أبى جعفر و أبى عبداللّه . .

. ;

در {مجمع البيان} از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) درباره سخن خدا {الخبيثات للخبيثين . ..} روايت شده است كه فرمود: زنان خبيث براى مردان خبيث و مردان خبيث براى زنان خبيث هستند و زنان پاكدامن براى مردان پاكدامن و مردان پاكدامن براى زنان پاكدامن اند...}.

فضايل بى همسران عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 6

6 - مردان و زنان غير متأهل عفيف ، از فضل و امداد خداوند در فراهم آمدن امكانات ازدواج ، برخوردارند .

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا حتّى يغنيهم اللّه من فضله

فضايل زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 13

13 - مردان و زنان نيك و پاكدامن ، از غفران خداوند و روزى نفيس و ارزشمند او بهره منداند .

و الطيّبون للطّيب_ت أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون لهم مغفرة و رزق كريم

واژه {كريم} در هر چيزى كه در جنس و نوع خودش، شريف و ارزشمند باشد، به كار مى رود. (مفردات راغب).

فضايل مردان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 13

13 - مردان و زنان نيك و پاكدامن ، از غفران خداوند و روزى نفيس و ارزشمند او بهره منداند .

و الطيّبون للطّيب_ت أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون لهم مغفرة و رزق كريم

واژه {كريم} در هر چيزى كه در جنس و نوع خودش، شريف و ارزشمند باشد، به كار مى رود. (مفردات راغب).

فقير عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2

- 273 - 1،7،8،14

1 _ محصورشدگان در راه خدا و ناتوان از كسب روزى كه خويشتن دار بوده و تنگدستيشان از چهره هايشان شناخته مى شود و نيز هرگز چيزى از ديگران نمى خواهند ، از بهترين مصارف انفاق

للفقراء . .. لا يسئلون النّاس الحافاً

7 _ سيماى فقيران و تنگدستان ، بيانگرِ وضعيّت اقتصادى نابهنجار آنان ، هر چند خويشتن دارى كرده و تظاهر به فقر ننمايند .

يحسبهم الجاهل اغنياء من التّعفّف تعرفهم بسيمهم

8 _ تنگدستان خويشتن دار ، هرگز با اصرار از مردم چيزى نخواهند .

لا يسئلون الناس الحافاً

در برداشت فوق جمله {لا يسئلون النّاس الحافاً} به همان معناى ظاهريش گرفته شده است; يعنى براى درخواست خويش اصرار نمىورزند. بر اين مبنا جمله {يحسبهم الجاهل} به اين معناست كه رفتار و منش آنان به گونه اى است كه به هنگام تقاضا، معلوم مى شود كه آنان از تهيدستانند.

14 _ اصحاب صفّه ، تنگدستانِ خويشتن دار محصور شده در راه خدا

للفقراء الّذين احصروا

امام باقر(ع) نزلت الآيه في اصحاب الصفة.

گفتنى است كه اصحاب صفّه، تنگدستانى عفيف و خويشتن دار بودند كه انجام وظايف الهى (جهاد و نبرد و . .. ) آنان را از كسب معاش بازداشته بود. رفتار و منش آنان به گونه اى بود كه ناآشنايان نه تنها به فقر آنان پى نمى بردند; بلكه آنان را غنى و مالدار مى پنداشتند.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 666.

گرايش به زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 9

9 - گرايش و همسويى زنان و مردان خبيث ( بدكردار و ناپاك ) به همديگر و

مردان و زنان نيك و پاكدامن به يكديگر

الخبيث_ت للخبيثين . .. و الطيّبون للطّيب_ت

برخى از مفسران برآنند كه آيه شريفه، در صدد بيان يك واقعيت خارجى در جامعه است، نه حكم شرعى; به اين معنا كه زنان و مردان خبيث و آلوده به همديگر و زنان و مردان پاكدامن به يكديگر گرايش و تمايل دارند و نهايتاً به همديگر مى پيوندند.

گرايش به مردان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 9

9 - گرايش و همسويى زنان و مردان خبيث ( بدكردار و ناپاك ) به همديگر و مردان و زنان نيك و پاكدامن به يكديگر

الخبيث_ت للخبيثين . .. و الطيّبون للطّيب_ت

برخى از مفسران برآنند كه آيه شريفه، در صدد بيان يك واقعيت خارجى در جامعه است، نه حكم شرعى; به اين معنا كه زنان و مردان خبيث و آلوده به همديگر و زنان و مردان پاكدامن به يكديگر گرايش و تمايل دارند و نهايتاً به همديگر مى پيوندند.

گرايشهاى زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 9

9 - گرايش و همسويى زنان و مردان خبيث ( بدكردار و ناپاك ) به همديگر و مردان و زنان نيك و پاكدامن به يكديگر

الخبيث_ت للخبيثين . .. و الطيّبون للطّيب_ت

برخى از مفسران برآنند كه آيه شريفه، در صدد بيان يك واقعيت خارجى در جامعه است، نه حكم شرعى; به اين معنا كه زنان و مردان خبيث و آلوده به همديگر و زنان و مردان پاكدامن به يكديگر گرايش و تمايل دارند و نهايتاً به همديگر مى

پيوندند.

گرايشهاى مردان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 9

9 - گرايش و همسويى زنان و مردان خبيث ( بدكردار و ناپاك ) به همديگر و مردان و زنان نيك و پاكدامن به يكديگر

الخبيث_ت للخبيثين . .. و الطيّبون للطّيب_ت

برخى از مفسران برآنند كه آيه شريفه، در صدد بيان يك واقعيت خارجى در جامعه است، نه حكم شرعى; به اين معنا كه زنان و مردان خبيث و آلوده به همديگر و زنان و مردان پاكدامن به يكديگر گرايش و تمايل دارند و نهايتاً به همديگر مى پيوندند.

عفيفان

{عفيفان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 2

2 - مؤمنان راستين ، انسان هايى عفيف و پاك دامن اند .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لفروجهم ح_فظون

آثار قذف عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 6

6 - نسبت دادن دروغين زنا به زنان پاكدامن ، در پى دارنده لعنت خدا ( محروم شدن از رحمت خدا و گرفتار شدن به خشم و غضب او )

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

آمرزش عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 13

13 - مردان و زنان نيك و پاكدامن ، از غفران خداوند و روزى نفيس و ارزشمند او بهره منداند .

و الطيّبون للطّيب_ت أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون لهم مغفرة و رزق كريم

واژه {كريم} در هر چيزى كه در جنس و نوع خودش،

شريف و ارزشمند باشد، به كار مى رود. (مفردات راغب).

ازدواج با عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 5

5 - { عن أبى سارة قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عنها _ يعنى المتعة _ فقال لى : حلال فلاتتزوج إلاّ عفيفة . . . ان اللّه عزّوجلّ يقول : { والذين هم لفروجهم حافظون } فلاتضع فرجك حيث لاتأمن على درهمك ;

ابى ساره گويد: از امام صادق(ع) از ازدواج موقت سؤال كردم؟ پس حضرت به من فرمود: حلال است; پس ازدواج نكن مگر با زنان پاكدامن خداوند _ عزّوجلّ _ مى فرمايد: {الذين هم لفروجهم حافظون}. پس با كسى كه در مال خود او را أمين نمى دانى، هم بستر نشو.

امداد به عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 8

8- امدادرسانى به انسان هاى شايسته و پاكدامن _ به ويژه در شرايط سخت _ از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .

قد جعل ربّك تحتك سريًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 6

6 - مردان و زنان غير متأهل عفيف ، از فضل و امداد خداوند در فراهم آمدن امكانات ازدواج ، برخوردارند .

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا حتّى يغنيهم اللّه من فضله

اهميت آبروى عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 10

10 - اهتمام اسلام به حفظ آبرو و شخصيت زنان پاكدامن

والذين يرمون المحصن_ت ثمّ لم يأتوا بأربعة شهداء . ..

و أُول_ئك هم الف_سقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 7

7 - اهتمام اسلام به حفظ آبرو و حيثيت زنان پاكدامن ، نجيب و مؤمن در جامعه

إنّ الذين يرمون المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت . .. لهم عذاب عظيم

پادشاه مصر و عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 10

10_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، دوستدار پاكدامنان ، دانشمندان و درستكاران امين بود .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

تفصل به عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 6

6 - مردان و زنان غير متأهل عفيف ، از فضل و امداد خداوند در فراهم آمدن امكانات ازدواج ، برخوردارند .

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا حتّى يغنيهم اللّه من فضله

تهمت به عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 10

10 - اشاعه فحشا در ميان جامعه اسلامى و تهمت آلودگى جنسى به مؤمنان پاكدامن ، از ترفند هاى منافقان

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم

تعبير {فى الذين آمنوا} (در ميان صفوف مؤمنان) بيانگر اين نكته است كه اشاعه دهندگان فحشا، خود از مؤمنان نيستند; بلكه در ميان صفوف مؤمنان رخنه كرده اند و آنان را به فساد مى كشانند. گفتنى است چون آيات پيشين درباره ماجراى {افك} بود كه به دست منافقان انجام گرفت، مى توان استفاده كرد كه مقصود در {الذين يحبّون...} همان منافقان اند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 11

11 - زنان و مردان نيك سرشت و نيك كردار ، از نسبت هاى نارواى افراد خبيث و بدخواه در باره آنان ، منزه و پيراسته اند .

للخبيثين . .. للطيّبين ... أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون

مشاراليه {أُول_ئك} {طيّبين} (مردان و زنان نيك و پاكدامن) است و مرجع ضمير {يقولون}، {خبيثين} (مردان و زنان خبيث) مى باشد.

حمايت از عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 29

29 - كنيزان پاكدامن و شخصيت انسانى آنان ، مورد حمايت اسلام است .

و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا

روزى نيكوى عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 13

13 - مردان و زنان نيك و پاكدامن ، از غفران خداوند و روزى نفيس و ارزشمند او بهره منداند .

و الطيّبون للطّيب_ت أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون لهم مغفرة و رزق كريم

واژه {كريم} در هر چيزى كه در جنس و نوع خودش، شريف و ارزشمند باشد، به كار مى رود. (مفردات راغب).

سرزنش تهمت به عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 8

8 - اتهام بى دليل زنا به زنان پاكدامن ، بدترين نوع فسق است و نسبت دهندگان آن ، سرآمد فاسقان اند .

والذين يرمون المحصن_ت ثمّ لم يأتوا بأربعة شهداء . .. و أُول_ئك هم الف_سقون

ضمير {هم} ضمير فصل و {الفاسقون} مسند همراه با {ال} جنس و مفيد حصر است. منحصر كردن

اهل فسق به نسبت دهندگان زناى بى دليل به زنان پاكدامن، بيانگر برداشت ياد شده است.

فاسدان و عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 8

8 - انسان هاى صالح و پاكدامن ، عناصرى مزاحم و غيرقابل تحمل براى فاسدان و منحرفان

أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

موضع گيرى مفسدان در قبال لوط(ع) و خاندانش، نشان مى دهد كه آنان تلاش هاى خيرخواهانه وى را برنتابيدند و او را به عنوان عنصرى مزاحم محكوم به اخراج كردند.

قذف عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 1،2،5،6،9

1 - قذف كنندگان و اتهام زنندگان به زنان پاكدامن ، نجيب و مؤمن ، مورد نفرين در دنيا و آخرت

إنّ الذين يرمون المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت لعنوا فى الدنيا و الأخرة

{محصنات} به معناى زنان عفيف و پاكدامن است (لسان العرب). مقصود از {غافلات} (زنان غافل) ممكن است زنانى باشند كه آن قدر از آلودگى جنسى به دوراند كه گويا به كلى از چنين مسائلى بى خبراند و ممكن است زنانى باشند كه از آنچه به آنان نسبت ناروا داده اند (فحشا)، كاملاً بى خبراند و در هر دو صورت به چنين زنانى زنان نجيب گفته مى شود.

2 - قذف زنان پاكدامن ، نجيب و مؤمن ( نسبت دادن زنا به آنان ) ، در پى دارنده خشم الهى و محروميت از رحمت او

إنّ الذين يرمون المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت لعنوا فى الدنيا و الأخرة

{لعن} (مصدر {لعنوا})، به معناى طرد كردن و دور ساختن فرد از خير و نيكى است (لسان

العرب). و هم چنين طرد برخاسته از خشم و غضب مى باشد (مفردات راغب).

5 - عذاب بزرگ خداوند ، پيامد و كيفر قذف كردن زنان عفيف و مؤمن است .

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. لهم عذاب عظيم

6 - قذف و اتهام به زنان پاكدامن ، نجيب و مؤمن ، از گناهان كبيره است .

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. لعنوا فى الدنيا و الأخرة و لهم عذاب عظيم

برداشت ياد شده، از آن جا است كه در آيه شريفه، قذف كنندگان و تهمت به زنان مورد طرد و لعن در دو عرصه دنيا و آخرت قرار گرفته اند و به عذاب بزرگ الهى تهديد شده اند.

9 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قذف المحصنات من الكبائر لأنّ اللّه عزّوجلّ يقول : لعنوا فى الدنيا و الآخرة و لهم عذاب عظيم ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود قذف زنان پاكدامن (يعنى، نسبت زنا دادن به آنان) گناه كبيره است; زيرا خداى _ عزّوجل _ [در باره قذف كنندگان ]مى فرمايد: لعنوا فى الدنيا و الآخرة ولهم عذاب عظيم}.

كيفر قذف عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 1

1 - كسانى كه به زنان پاكدامن و مؤمن تهمت زنا مى زنند ، در قيامت بى هيچ تخفيف و ترحمى و به صورت كامل ، كيفر كارشان را دريافت خواهند كرد .

الذين يرمون المحصن_ت . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم

ضمير {هم} در {يوفّيهم} و {دينهم} به {قذف كنندگان} (الذين يرمون المحصنات) بازمى گردد و {توفية} (مصدر {يوفّى}) به معناى پرداخت به صورت

تام و كامل است و مقصود از {دين} _ به قرينه اين كه آيه شريفه در باره قيامت است _ جزا مى باشد.

منشأ امداد به عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 9

9 - فضل خداوند ، منشأ امداد او به زنان و مردان عفيف است .

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا حتّى يغنيهم اللّه من فضله

نقش عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 8

8 - انسان هاى صالح و پاكدامن ، عناصرى مزاحم و غيرقابل تحمل براى فاسدان و منحرفان

أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

موضع گيرى مفسدان در قبال لوط(ع) و خاندانش، نشان مى دهد كه آنان تلاش هاى خيرخواهانه وى را برنتابيدند و او را به عنوان عنصرى مزاحم محكوم به اخراج كردند.

عقد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عقد

احكام عقد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 1،3

1 _ وجوب وفا به تمامى عقد ها و پيمان ها ( فردى ، اجتماعى ، بين المللى و پيمان هاى الهى )

يايها الذين ءامنوا اوفوا بالعقود

3 _ لزوم و وجوب التزام به مفاد عقد ، اصل و قاعده اوليّه در تمامى عقود

يايها الذين ءامنوا اوفوا بالعقود

صيغه امر {اوفوا} دلالت بر وجود التزام به مفاد عقد دارد كه از آن به لزوم عقد تعبير مى شود. و چون {عقود} جمع داراى {ال} است، عموم از آن استفاده مى شود.

احكام عقد شركت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 -

4

4- شركت ، عقدى مشروع و سابقه دار در اديان الهى است .

فكانت لمسكين يعملون فى البحر

تاريخ عقد شركت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 4

4- شركت ، عقدى مشروع و سابقه دار در اديان الهى است .

فكانت لمسكين يعملون فى البحر

عقد جعاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 10

10_ جعاله از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

{جعاله} در اصطلاح متعهد شدن به پرداخت عوض در مقابل انجام كار است. بر اين اساس جمله {لمن جاء ...} گوياى قرارداد جعاله مى باشد. در اين قرارداد متعهد را {جاعل} ، انجام دهنده را {عامل} و اجرت را {جُعل} مى نامند.

عقد شركت در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 4

4- شركت ، عقدى مشروع و سابقه دار در اديان الهى است .

فكانت لمسكين يعملون فى البحر

عقد ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 14

14_ ضمان و كفالت ، از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى است .

و أنا به زعيم

{ضمان} در اصطلاح به معناى تعهد پرداخت مال به طلبكار از جانب بدهكار است. تعهد كننده را {ضامن} ; بدهكار را {مضمون عنه} و طلبكار را {مضمون له} مى نامند و {كفالت} در اصطلاح تعهد به احضار شخصى است براى كسى كه حقى بر گردن آن شخص دارد و تعهد كننده را

كفيل مى نامند. چنان چه ضمير غائب در {أنا به زعيم} به {حمل بعير} باز گردد، مراد از {زعيم} (متعهد) ضامن مى باشد و اگر ضمير در {به} به گوينده {لمن جاء ...} (يعنى جاعل) باز گردد، مقصود از {زعيم} كفيل خواهد بود.

عقد كفالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 14

14_ ضمان و كفالت ، از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى است .

و أنا به زعيم

{ضمان} در اصطلاح به معناى تعهد پرداخت مال به طلبكار از جانب بدهكار است. تعهد كننده را {ضامن} ; بدهكار را {مضمون عنه} و طلبكار را {مضمون له} مى نامند و {كفالت} در اصطلاح تعهد به احضار شخصى است براى كسى كه حقى بر گردن آن شخص دارد و تعهد كننده را كفيل مى نامند. چنان چه ضمير غائب در {أنا به زعيم} به {حمل بعير} باز گردد، مراد از {زعيم} (متعهد) ضامن مى باشد و اگر ضمير در {به} به گوينده {لمن جاء ...} (يعنى جاعل) باز گردد، مقصود از {زعيم} كفيل خواهد بود.

گواهان عقد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 28 - 3

3 - خدا ، گواه قرارداد هاى ميان مردم و شاهد گفت وگو هاى طرفين قرارداد

قال إنّى أُريد . .. أيّما الأجلين قضيت ... و اللّه على ما نقول وكيل

{وكيل} به قرينه متعدى شدن با {على}، متضمن معناى {شهادت} است; يعنى، {و اللّه على ما نقول شاهد}.

مشروعيت عقد شركت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 -

79 - 4

4- شركت ، عقدى مشروع و سابقه دار در اديان الهى است .

فكانت لمسكين يعملون فى البحر

نظارت خدا در عقد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 28 - 5

5 - ايمان راستين به خداوند ، مقتضى ناظر دانستن او بر معاملات و عقد قراردادها

و اللّه على ما نقول وكيل

وفاى به عقد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 1،3

1 _ وجوب وفا به تمامى عقد ها و پيمان ها ( فردى ، اجتماعى ، بين المللى و پيمان هاى الهى )

يايها الذين ءامنوا اوفوا بالعقود

3 _ لزوم و وجوب التزام به مفاد عقد ، اصل و قاعده اوليّه در تمامى عقود

يايها الذين ءامنوا اوفوا بالعقود

صيغه امر {اوفوا} دلالت بر وجود التزام به مفاد عقد دارد كه از آن به لزوم عقد تعبير مى شود. و چون {عقود} جمع داراى {ال} است، عموم از آن استفاده مى شود.

عقود

احكام عقود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 10،14

10_ جعاله از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

{جعاله} در اصطلاح متعهد شدن به پرداخت عوض در مقابل انجام كار است. بر اين اساس جمله {لمن جاء ...} گوياى قرارداد جعاله مى باشد. در اين قرارداد متعهد را {جاعل} ، انجام دهنده را {عامل} و اجرت را {جُعل} مى نامند.

14_ ضمان و كفالت ، از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى است .

و أنا به زعيم

{ضمان} در اصطلاح

به معناى تعهد پرداخت مال به طلبكار از جانب بدهكار است. تعهد كننده را {ضامن} ; بدهكار را {مضمون عنه} و طلبكار را {مضمون له} مى نامند و {كفالت} در اصطلاح تعهد به احضار شخصى است براى كسى كه حقى بر گردن آن شخص دارد و تعهد كننده را كفيل مى نامند. چنان چه ضمير غائب در {أنا به زعيم} به {حمل بعير} باز گردد، مراد از {زعيم} (متعهد) ضامن مى باشد و اگر ضمير در {به} به گوينده {لمن جاء ...} (يعنى جاعل) باز گردد، مقصود از {زعيم} كفيل خواهد بود.

عقود در دوران يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 19

19_ جعاله ، ضمان و كفالت ، قراردادهايى مرسوم در عصر يوسف ( ع )

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

عقود قانونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 10،14

10_ جعاله از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

{جعاله} در اصطلاح متعهد شدن به پرداخت عوض در مقابل انجام كار است. بر اين اساس جمله {لمن جاء ...} گوياى قرارداد جعاله مى باشد. در اين قرارداد متعهد را {جاعل} ، انجام دهنده را {عامل} و اجرت را {جُعل} مى نامند.

14_ ضمان و كفالت ، از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى است .

و أنا به زعيم

{ضمان} در اصطلاح به معناى تعهد پرداخت مال به طلبكار از جانب بدهكار است. تعهد كننده را {ضامن} ; بدهكار را {مضمون عنه} و طلبكار

را {مضمون له} مى نامند و {كفالت} در اصطلاح تعهد به احضار شخصى است براى كسى كه حقى بر گردن آن شخص دارد و تعهد كننده را كفيل مى نامند. چنان چه ضمير غائب در {أنا به زعيم} به {حمل بعير} باز گردد، مراد از {زعيم} (متعهد) ضامن مى باشد و اگر ضمير در {به} به گوينده {لمن جاء ...} (يعنى جاعل) باز گردد، مقصود از {زعيم} كفيل خواهد بود.

عقل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عقل}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 6،8

6 _ استدلال بر شناخت صفات خداوند از طريق برهان { انّى }

انّ فى خلق السّموات و الارض و اختلاف الّيل و النّهار لايات

برهان {انّ} يا {انّى}، پى بردن از معلول به علت است و در آيه شريفه، پديده ها و چگونگى آنها، كه معلول خدا و صفات او هستند، نشانه و دليل خداوند و صفات او معرّفى شده است.

8 _ ارزش عقل و نقش آن در شناخت خداوند

لايات لاولى الالباب

{لبّ} به معناى عقل خالص و بدور از وهم و خيال است كه از آن مى توان به خرد ناب تعبير كرد.

آثار بى عقلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 11

11 _ ارزش گذارى غلط و ترجيح دادن همنشينى با عاجزان بر شركت در جهاد ، معلول جهل و نابخردى

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع اللّه على قلوبهم فهم لا يعلمون

برداشت فوق بر اين مبنا است كه طبع قلب و عدم علم، عامل موضع گيريهاى متخلفان از جهاد باشد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 100 - 6

6 _ به كار نبستن عقل و خرد ، عامل آلودگى انسان به پليديهاست .

و يجعل الرجس على الذين لايعقلون

آثار رشد عقلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 17،19

17- انسان رشد يافته ، متوجه به پروردگار و رشددهنده خويش

حتّى إذا بلغ أشدّه . .. قال ربّ

انسان در چهل سالگى; يعنى، اوج كمال و قواى عقلانى به پروردگار خويش التجا جسته و نقش خداوند را در رشد و كمال خود در مى يابد. بدين جهت در آيه شريفه به جاى ساير اوصاف الهى، صفت {ربّ} يادشده است.

19- سپاس گزارى در برابر نعمت دهنده حقيقى ، لازمه كمال عقل و انديشه

حتّى إذا بلغ أشدّه . .. قال ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك

از اين كه خداوند اولين بازتاب وصول انسان به مرحله كمال عقلى (40 سالگى) را گرايش انسان به شكر منعم حقيقى دانسته است، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

آثار سلامت عقل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 22 - 6

6 - سلامت عقلانى پيامبر ( ص ) ، ضامن دريافت صحيح قرآن از فرشته وحى و مصونيت مرحله دريافت از خطا و تحريف

و ما صاحبكم بمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 23 - 3

3 - عقل سالم پيامبر ( ص ) و مشهود بودن جبرئيل براى آن حضرت در فضايى روشن ، تضمين كننده دريافت صحيح قرآن از فرشته وحى

و ما صاحبكم بمجنون

. و لقد رءاه بالأُفق المبين

آثار عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 44 - 5

5 - عقل به تنهايى ، براى قضاوت در حقانيت تعاليم آسمانى و يا عدم آن ، كافى نيست .

و ما ءاتين_هم من كتب يدرسونها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 17

17 - عزت و پيروزى در عرصه جدال و ستيزش انديشه ها و عقايد ، از آن انديشه و عقيده اى است كه بر عقل ، فطرت و طبع آدمى استوار باشد .

فللّه العزّة جميعًا إليه يصعد الكلم الطيّب . .. و مكر أُول_ئك هو يبور

برداشت ياد شده، با توجه به اين حقيقت است كه مكر شكست خورده كافران، در مقابل كلام طيب خداوند و صعود و موفقيت آن قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 - 5

5 - عقل و ايمان ، مايه حيات انسان است .

و قرءان مبين . لينذر من كان حيًّا

بيشتر مفسران برآنند كه در جمله {من كان حيّاً} يا استعاره به كار رفته و مقصود از آن انسان عاقل يا مؤمن است. و يا اين كه در اين جمله، مجاز مرسل به كار رفته است; يعنى، چون تعاليم قرآن و پيامبر(ص) سبب حيات واقعى بشر است، از اين رو تعبير {حىّ} آمده است; مثل آيه شريفه: {استجيبوا للّه و للرسول إذا دعاكم لما يحييكم} (انفال (8) آيه 24). گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر فرض نخست است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 12

12 - خرد ناب و به دور از ناخالصى ها ( هوا و هوس و . . . ) زمينه تذكر و بيدارى انسان ها

و ذكرى لأُولى الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 3

3 - دريافت پيام هاى نهفته در متن تاريخ ، نيازمند قلبى آگاه يا گوشى شنوا و حق پذير

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع و هو شهيد

عبارت {لمن كان له قلب أو ألقى. ..} مى رساند كه براى فهم صحيح تاريخ، يكى از دو شرط لازم است: يا خردمندى و تيزهوشى در درك و تحليل و يا حق شنوى از اهل خرد و انديشه.

آثار عقل سليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 10 - 6

6 - تلقى صحيح و انديشه درست ، دو پايه اساسى براى هدايت و راهيابى به حق است .

و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل

آثار كمال عقل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 22 - 4

4 - مشاهده كمال عقلانى پيامبر ( ص ) از سوى معاشران آن حضرت ، دليلى كافى بر مردود بودن ادعاى جنون درباره او است .

و ما صاحبكم بمجنون

عنوان {صاحبكم} گوياى مردود بودن اتهام جنون است; زيرا مصاحبت روز مرّه كسانى كه به پيامبر(ص) تهمت جنون مى زدند، با آن حضرت، مايه شناخت وضعيت فكرى آن بزرگوار بوده و دستاويزى براى نسبت جنون باقى نمى گذارد.

ارزش

عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 14

14 - ارزش عقل و تبعيت از آن

أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 19

19 _ اهميّت و ارزش عقل

واتقون يا اولى الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 8

8 - عقل ، ارزشمند بوده و در شناخت حقايق و پيشگيرى از نابكارى ها نقشى مهم و اساسى دارد .

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 11

11 - عقل و خرد ، گوهرى ارزشمند و بازدارنده انسان از كار هاى ناروا

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

{نهى} يا جمع {نهية} (عقل) است و يا لفظى است مفرد و به معناى عقل (قاموس). از آن جهت اين نام بر عقل نهاده شده است كه بازدارنده و نهى كننده آدمى از زشتى ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 14

14 - ارزش عقل و برهان در بينش دين و قرآن

قل هاتوا بره_نكم إن كنتم ص_دقين

برهان خواستن خداوند از انسان، نشانگر ارزش برهان و دليل عقلى قانع كننده است.

اهميت تبعيت از عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 14

14 - ارزش عقل و تبعيت از آن

أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً

اهميت عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 22

22 - { قال أبوقَتادة : سألتُ النبىّ ( ص ) عن قوله تعالى : { أيّكم أحسن عملاً } ما عنى به ؟ فقال : يقول : أيّكم أحسن عقلاً . . . ;

ابوقتاده گويد: از پيامبر(ص) درباره سخن خداوند متعال: {أيّكم أحسن عملاً} سؤال كردم كه مقصود خداوند چيست؟ فرمود: مراد اين است كه كدام يك از شما، از نظر عقل نيكوتر است. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 5 - 5

5 - عقل ، از ابزار شناخت معارف الهى

هل فى ذلك قسم لذى حجر

بى عقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 100 - 3

3 _ كسانى كه پيامبران الهى را تكذيب كنند و به آيات و نشانه هاى خدا ايمان نياورند ، مردمى بى خرد و نادان هستند .

و يجعل الرجس على الذين لايعقلون

مراد از {الذين لايعقلون} _ به قرينه مقابله با {ما كان لنفس أن تؤمن . ..} _ تكذيب كنندگان و كافران هستند. گفتنى است ذكر {لايعقلون} به جاى {لايؤمنون} برداشت فوق را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 12

12 - كسانى كه از سرنوشت اقوام پيشين عبرت نمى گيرند ، از خرد بى بهره اند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

بينش عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 60 - 2

2 - بى تفاوت بودن در برابر احسان ديگران ،

امرى نكوهيده در پيشگاه خداوند و عقل

هل جزاء الإحس_ن إلاّالإحس_ن

پرسش در آيه شريفه در حقيقت به داورى كشاندن عقل است و نيز مهر تأييدى از جانب خداوند بر داورى هاى عقل سليم مى باشد.

توصيه هاى عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 11

11 _ عقل هر انسانى بر تبعيت از كسى كه به سوى حق هدايت مى كند ، فرمان مى دهد .

أفمن يهدى إلى الحق أحق أن يتبع أمن لايهدّى إلا أن يهدى

دلايل سلامت عقل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 70 - 5

5 - حقانيت سخنان پيامبر ( ص ) ( پيام ها و رهنمود هاى او ) ، گواه برخوردارى آن حضرت از روح و انديشه اى سالم

أم يقولون به جنّة بل جاءهم بالحقّ

دين و عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 256 - 7

7 _ اسلام ، دين منطق و برهان است ; نه زور و اجبار

لا اكراه فى الدّين قد تبيّن الرّشد من الغىّ

زمينه بى اعتنايى به ملاكهاى عقلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 54 - 6

6 - ترديد جدى نسبت به قيامت و حيات اخروى ، زمينه ساز بى اعتنايى انسان به اصول عقلى و ملاك هاى عقلايى و فطرى

قل أرءيتم إن كان من عند اللّه . .. فى شقاق بعيد... ألا إنّهم فى مرية

ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در يك سياق قرار دارند _ نشان

مى دهد كه اگر آيات علمى و داورى هاى عقلى و فطرى نتواند كسى را در برابر حقانيت خدا و وحى متقاعد كند، ريشه آن را بايد در ناباورى او به استمرار حيات و مسؤوليت انسان جستوجو كرد.

زمينه رشد عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 29

29 _ عمل به توصيه هاى پنجگانه (پرهيز از شرك و . ..) زمينه ساز شكوفايى عقل و انديشه

ذلكم وصيكم به لعلكم تعقلون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {تعقلون} به منزله فعل لازم بوده و نياز به مفعول نداشته باشد و مراد از توصيه عملكردن به احكام ياد شده باشد.

زمينه زوال عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 13

13 - فسق پيشگى ، زمينه ساز از بين رفتن توان تفكر و انديشه در انسان

فاستخفّ قومه . .. إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

چنانچه جمله {إن_ّهم كانوا قوماً فاسقين} تعليل براى {فاستخفّ} باشد، به دست مى آيد كه فسق و فجور در انسان، مايه خفت و سبك مغزى مى گردد و توان تفكر و انديشه را از او سلب مى كند.

سلامت عقل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 21

21 - مؤمنان ، برخوردار از عقل سليم و خردناب و كافران فاقد آن هستند .

إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب

اين كه خداوند فرمود: تنها صاحبان خردناب پندپذيراند، اشاره به گروه مؤمنان و كافران دارد; زيرا آيات ياد شده درصدد توصيف اين دو گروه است.

سلامتى عقل برگزيدگان بهترين سخن

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 16

16 - تنها ، برگزيدگان و پيروى كنندگان بهترين سخن ، صاحبان عقل سليم و خرداند .

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه . .. و أُول_ئك هم أُولوا الألب_ب

{لُبّ} (مفرد {ألباب}) به معناى عقل سليم و خرد ناب است. گفتنى است تعريف دو جزء مبتدا (أُول_ئك) و خبر (هُم) مفيد حصر است.

عدم استفاده از عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 7

7 - به كار نگرفتن عقل در جهت شناخت حق و صراط مستقيم ، مصداق بارز ناسپاسى

و إنّك لتدعوهم إلى صرط مستقيم . .. أنشأ لكم السمع ... قليلاً ما تشكرون

عقل جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 6 - 1

1 - جبرئيل ، فرشته اى صاحب كمال عقل و درايت

ذو مرّة فاستوى

يكى از معانيى كه واژه {مرّة} بر آن اطلاق مى شود، {عقل} است. نكره آمدن {مرّة} نيز براى تفخيم و به تقدير {ذو مرّة كاملة} است.

عقل جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 4 - 4

4 - جن ، داراى عقل و در معرض سفاهت و كم خردى

و أنّه كان يقول سفيهنا على اللّه شططًا

عقل در قضاوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 14

14 _ برانگيختن عقل و وجدان به داورى، از روشهاى قرآن در احتجاج

قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض

عقل سليم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 5

5 _ محاجّه درباره وحدانيّت و ربوبيّت الهى و انكار آن ، على رغم بهره مندى از داده هاى خداوندى ، شگفت آور و خلاف عقل سليم است .

الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم فى ربّه ان اتيه اللّه الملك

مقصود از استفهام در {الم تر . .. }، بيان شگفتى از چنين محاجّه و انكارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 12

12 _ انديشه پيراسته از آلودگى ها و ناخالصى ها ، زمينه ساز درك آيات الهى در آفرينش

انّ فى خلق السّموات . .. لايات لاولى الالباب

عقل لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 18

18 - { عن هشام بن الحكم قال : قال لى أبوالحسن موسى بن جعفر ( ع ) : . . . يا هشام ! إنّ اللّه يقول فى كتابه . . . { و لقد آتينا لقمان الحكمة } قال : الفهم و العقل . . . ;

هشام بن حكم گويد: امام كاظم (ع) به من گفت: . ..اى هشام! خداوند كه در كتاب اش مى گويد:... {و لقد آتينا لقمان الحكمة} مى گويد: فهم و عقل به [او داديم]...}.

عقل و ولايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 27

27 _ هماهنگى عقل و شرع در حكم به لزوم پذيرش ولايت خداوند

قل أغير اللّه أتخذ وليا . .. قل إنى أمرت أن

أكون أول من أسلم

جمله {إنى أمرت . .. } حكايت از صدور فرمانى تشريعى بر ضرورت تسليم در برابر خداوند است. جمله استفهام انكارى {أغير اللّه أتخذ ... } نيز اشاره به حكم عقل در اين مورد دارد، بنابراين عقل و شرع يكسان بر ضرورت پذيرش ولايت خداوند حكم مى رانند.

عقل همسران بهشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 34 - 3

3 - همخوابگان اصحاب اليمين در بهشت ، زنانى در اوج شكوه و جلال مادى و معنوى ( عقل ، كمال و جمال )

و فرش مرفوعة

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {فرش} در آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد (إنّا أنشأناهنّ إنشاء) _ همسران و همخوابگان مى باشد. بر اين اساس وصف {مرفوعة} اشاره به مطلبى دارد كه در برداشت بالا آمده است.

عوامل احياى عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 2

2 - هدايت ، بيدار سازى ، پند آموزى و احياى خردناب ، قلمرو رسالت موسى ( ع ) و كتاب آسمانى او ( تورات )

هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب

عوامل تضعيف عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 5

5 - گرايش به مادى گرايى و دنياطلبى ، قدرت انديشه ( خرد ) را تضعيف و آدمى را به سوى تقليد كوركورانه سوق مى دهد .

و كذلك . .. إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا

عوامل زوال عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 71 - 13

13 _ بازگشت كننده به شرك (مرتد) مانند ديوانه اى سرگردان است كه شيطانها (جنيان) عقل او را زايل كرده اند.

أندعوا من دون الله . .. و نرد ... كالذى استهوته الشيطين

{استهوته الشياطين} يعنى شيطانها عقل و فكر او را برده اند. همچنين جمله {استهوته الشياطين} را در موردى كه شخصى جن زده شده باشد، به كار مى برند. (لسان العرب).

عوامل زيان به عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 47 - 3

3 - شراب ، مايه ضرر و زيان و آسيب رسان به عقل و هوش آدمى

لا فيها غول و لا هم عنها ينزفون

برداشت ياد شده از مفهوم آيه شريفه به دست مى آيد.

فاقدان عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 22 - 2

2 _ آنان كه حقايق دينى را ناشنيده گيرند ، كرند و آنان كه حقايق دينى را بازگو نكنند ، لالند و آنان كه معارف الهى را درك نكنند ، فاقد عقلند .

إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم الذين لايعقلون

فاقدان عقل سليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 21

21 - مؤمنان ، برخوردار از عقل سليم و خردناب و كافران فاقد آن هستند .

إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب

اين كه خداوند فرمود: تنها صاحبان خردناب پندپذيراند، اشاره به گروه مؤمنان و كافران دارد; زيرا آيات ياد شده درصدد توصيف اين دو گروه است.

قرآن و عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5

- 50 - 8

8 _ احكام و قوانين قرآن ، مبتنى بر علم و عقل

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه . .. افحكم الجهلية يبغون

جهل _ در لغت _ مقابل عقل و نيز علم، كاربرد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 52 - 12

12- معارف و آموزه هاى قرآن مطابق و هماهنگ با خرد ناب است .

ه_ذا بل_غ للناس . .. و ليذّكّر أولواالألب_ب

از اينكه خداوند هدف از نزول قرآن را پندپذيرى صاحبان خرد قرار داد، معلوم مى شود كه قرآن با موازين عقلى مطابق و هماهنگ است و اگر غير از اين بود، خردورزان از آن پند نمى گرفتند; بلكه نتيجه معكوس در برمى داشت.

محدوده عقل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 7

7 - مفاهيم وحى ، قبل از نزول در قالب واژگان عرب ، مفاهيمى فراتر از عقل بشر بوده است .

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيّا لعلّكم تعقلون

از اين كه فلسفه عربى بودن قرآن، خردورزى در آن قرار داده شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

ملاكهاى سنجش عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 4 - 6

6 _ رعايت ادب و حرمت افراد در روابط اجتماعى ، نشانگر ميزان انديشه و خرد انسان

إنّ الذين ينادونك من وراء الحجرت أكثرهم لايعقلون

از مفهوم {أكثرهم. ..}، استفاده مى شود كه هر جا انديشه باشد، آداب صحيحِ روابط اجتماعى نيز خواهد بود.

نشانه هاى بى عقلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس

- 10 - 2 - 2

2 _ انكار وحى و رسالت انسان از جانب خدا ، نشانه بى خردى و كوته نظرى

أكان للناس عجباً أن أوحينا إلى رجل منهم

استفهام در {أكان للناس عجباً} استفهام انكارى و براى اظهار شگفتى از موضع گيرى انكارآميز مردم مكه در برابر پديده وحى و رسالت انسان از جانب خداست. اظهار شگفتى خداوند، نشان دهنده اين حقيقت است كه: مسأله وحى و نبوت مسأله اى بديهى و ضرورى و از مقتضيات ربوبيت خدا نسبت به انسان است و انكار آن به منزله انكار امور بديهى و ضرورى بوده و بيانگر بى خردى و كوته نظرى منكران آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 16 - 9

9 _ انكار آسمانى بودن قرآن و رسالت حضرت محمد ( ص ) على رغم آگاهى به زندگى و شخصيت پيش از بعثت او ، نشانه بى خردى است .

قل لو شاء اللّه ما تلوته عليكم . .. فقد لبثت فيكم عمراً من قبله أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 12

12 _ پيروى از غير خدا و سر برتافتن از هدايت هاى الهى ، نشانه اى است از كوته نظرى و نابخردى .

أفمن يهدى إلى الحق أحق أن يتبع أمن لايهدّى . .. فما لكم كيف تحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 21

21_ شرك و كفر ، نشانه نادانى و بى خردى است .

و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 12

12_ شركورزى و انكار رسالت پيامبران ، نشانه بى خردى است .

ي_قوم اعبدوا الله . .. أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 16

16_ تكذيب پيامبر ( ص ) به خاطر بشر بودنش ، نشانه بى خردى و دليل بى اطلاعى از تاريخ بشر ، پيامبران پيشين و سنّت الهى است .

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم من أهل القرى . .. أفلاتعقلون

لحن جمله {و ما أرسلنا . ..} گوياى اين است كه آن جمله در پاسخ اين توهّم ايراد شده كه: فرستاده خدا نمى تواند فردى از افراد بشر باشد ; بلكه بايد از فرشتگان و مانند آنها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 6

6_ اطلاع كافران از عاقبت شوم كفرپيشگان گذشته و عبرت نگرفتن از آنان ، مايه تعجب و شگفتى و نشانه بى خردى آنان است .

و يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة و قد خلت من قبلهم المثل_ت

آيه شريفه در مقام تعجّب و بيان سخافت رأى و خرد كفرپيشگان است و جمله حاليه (و قد خلت . ..) به منزله دليل براى اثبات آن مى باشد. از اين رو بايد آنان از گرفتار شدن امتهاى كفرپيشه گذشته به عقوبتهاى الهى مطلع باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 36 - 1

1 - برابر دانستن مسلمانان با مجرمان ، نشانه كوته فكرى و بى خردى است .

ما لكم كيف تحكمون

آيه شريفه

داراى دو استفهام است: 1_ {ما} كه درصدد بيان منشأ و اساس قضاوت است; 2_ {كيف} كه مربوط به كيفيت قضاوت است. اين عبارت در جايى به كار مى رود كه فردى بدون داشتن دليل و منطق صحيح، درباره چيزى قضاوت كند و اين كار افراد جاهل و بى خرد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 4

4 - احساس امنيت در برابر عذاب الهى به جهت برخوردارى از امكانات مادى ، احساسى بى پايه و نشان نابخردى است .

لذى حجر . .. الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

خبر از هلاكت قوم عاد با وجود تمدن پيشرفته آنها _ پس از سوگندهايى كه خردمندان را مخاطب ساخته بود _ نشانگر اين است كه اهل خرد، امكانات مادى را نجات بخش از عذاب الهى نمى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 13

13 _ پذيرش ولايت معبودانى نيازمند و ناتوان از رفع نياز ديگران، نشانه بى خردى است.

قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض و هو يطعم و لا يطعم

استفهام انكارى همراه با توبيخ و تعجب در {قل أغير اللّه} حكايت از آن دارد كه پذيرش ولايت غير خدا توجيه صحيحى ندارد و كارى ست دور از منطق و خرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 195 - 5

5 _ پرستش چيزى ناتوانتر از پرستنده آن ، نابخرى و مايه شگفتى است .

ألهم أرجل يمشون بها . .. أم لهم ءاذان يسمعون بها

استفهام در جمله {ألهم

. .. } به انگيزه تعجب ايراد شده و منشأ تعجب به مناسبت مورد، نابخردى پرستشگران بتهاست.

نشانه هاى رشد عقلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 15،24

15- توجه به نعمت هاى الهى و ارج نهادن به زحمات والدين ، از نمود هاى رشد عقلى و كمال وجودى انسان در چهل سالگى

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى أن أشكر

خداوند، سن چهل سالگى را به عنوان زمينه و مقدمه توجه انسان به پروردگار و شكر نعمت ها و تقدير از والدين دانسته است. اين مطلب نشانگر آن است كه انسان به طور طبيعى، در اين سن به دليل كمال وجودى و يا رشد قواى عقلانى، به ارزش ها مى انديشد.

24- گرايش به صلاح و جلب رضاى الهى ، نمودى از كمال عقلى انسان

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

توجه به قرينه هاى موجود در آيه شريفه، استفاده مى شود كه تعبير {أربعين سنة} ناظر به بلوغ عقلى است، چه اين كه {بلغ أشدّه} مى تواند اشاره به بلوغ جسمى داشته باشد. بنابراين آنچه بر سن چهل سالگى انسان در آيه مترتب شده، از كمال عقلى نشأت يافته است.

نشانه هاى عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 19

19 - پندپذيرى ، نشانه عقل و خرد است .

إنّ فى ذلك لذكرى لأُولى الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 6 - 3

3 -

كفر و نپذيرفتن عمدى آيين اسلام ، نشانه جنون و بى خردى است و ايمان و هدايت ، نشانه خردورزى است .

بأييّكم المفتون

برداشت ياد شده، از آن جا است كه به كافران، جنون نسبت داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 6

6 - عبرت گرفتن از قوم عاد و دل خوش نبودن به نيروى جسمى در برابر تهديد هاى الهى ، نشان خردورزى است .

لذى حجر . .. الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

نشانه هاى عقل سليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 19

19 - پندپذيرى ، نشانه عقل سليم و خردناب است .

إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 17

17 - گوش سپردن به سخنان و برگزيدن بهترين آنها ، نشانه عقل سليم و خرد ناب است .

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه . .. و أُول_ئك هم أُولوا الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 4

4 - بيدارى و پند آموزى ، نشانه عقل سليم و خرد ناب است .

و ذكرى لأُولى الألب_ب

نعمت عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 4

4 _ شنوايى، بينايى و عقل و درك آدمى، از مهمترين نعمتهاى الهى در وجود انسان

إن أخذ اللّه سمعكم و أبصركم و ختم على قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم -

68 - 2 - 3

3 - برخوردارى پيامبر ( ص ) ، از نعمت نبوت و عقل

ما أنت بنعمة ربّك بمجنون

واژه {جنون}، قرينه است بر اين كه نعمت اعطايى به پيامبر(ص) {عقل} است و برخى از مفسران آن را نعمت {نبوت} دانسته اند; چنان كه در آيه 164 سوره {آل عمران} بدان اشاره شده است: {لقد منّ اللّه على المؤمنين إذ بعث فيهم رسولاً من أنفسهم. ..}.

نقش عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 16

16 - عقل مايه هدايت پذيرى انسانهاست .

أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 19

19 _ جهان بينى توحيدى و هدفدارى جهان بدون اتكاى بر وحى _ با عقل و منطق _ قابل درك است .

و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

زيرا صاحبان خرد ناب پس از انديشه در جهان، بدون تكيه بر وحى، به توحيد ربوبى و هدفدارى جهان رسيده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 13

13 _ عقل و منطق ، زير بناى دين اسلام و احكام و شعاير آن

اتخذوها هزواً و لعباً ذلك بانهم قوم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 9،11

9 _ عقل و خرد ابزار شناخت پاكى ها و ناپاكى ها و دست يابى به ارزش برتر پاكيها

لايستوى الخبيث و الطيب . .. فاتقوا اللّه ياولى الالبب

11 _ تنها صاحبان

عقل و خرد از زمينه رعايت تقوا برخوردارند .

فاتقوا اللّه ياولى الالبب

على رغم اينكه همه انسانها وظيفه دار رعايت تقوا هستند خداوند صاحبان خرد را مخاطب قرار داد تا به اين نكته اشاره فرمايد كه تنها اهل خرد و انديشه زمينه رعايت تقوا و پرهيز از خبيثها و گرايش به پاكيها را دارا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 10

10 _ به كار نگرفتن عقل و انديشه زمينه توجه به دنيا و غفلت از آخرت

و ما الحيوة الدنيا إلا . .. أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 27

27 _ توصيه هاى خداوند (پرهيز از شرك و . ..) حقايقى است كه آدمى بايد در آنها دقت كند و ضرورت پرهيز از آنها را با عقل خويش دريابد.

ذلكم وصيكم به لعلكم تعقلون

مفعول {تعقلون} ضرورت پرهيز از محرمات ياد شده است. مراد از {توصيه} مى تواند به قرينه {تعقلون} سفارش به تأمل و دقت در احكام مذكور باشد. بنابراين جمله {ذلكم وصاكم به ...} يعنى خداوند سفارش كرده كه در محرمات بيان شده دقت كنيد; باشد كه ضرورت پرهيز از آنها را با عقل خويش دريابيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 16 - 11

11 _ عقل ، وسيله اى براى شناخت حقايق

قل لو شاء اللّه ما تلوته عليكم . .. أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 10

10_ عقل ابزارى براى شناخت ربوبيّت خدا

و پديده هاى طبيعى ، منبعى براى شناخت اوست .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 8

8 - عقل ، ارزشمند بوده و در شناخت حقايق و پيشگيرى از نابكارى ها نقشى مهم و اساسى دارد .

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 11

11 - عقل و خرد ، گوهرى ارزشمند و بازدارنده انسان از كار هاى ناروا

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

{نهى} يا جمع {نهية} (عقل) است و يا لفظى است مفرد و به معناى عقل (قاموس). از آن جهت اين نام بر عقل نهاده شده است كه بازدارنده و نهى كننده آدمى از زشتى ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 16

16- مشركان صدراسلام ، پيروى از سحر را با عقل و خرد ناسازگار مى ديدند .

أفتأتون السحر و أنتم تبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 8 - 7

7 - عقل و دل ، دو ابزار كارآمد در وجود انسان براى دستيابى به معارف درست در باره خدا و صفات و افعال او

يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 113 - 4

4 - فهم صحيح تعاليم پيامبران ، در گرو به كار بستن عقل و شعور است .

إن حسابهم إلاّ على ربّى لو تشعرون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 60 - 8

8 - عقل ، وسيله تشخيص ارزش ها و پيدا كردن زندگى بهتر و برتر

و ما عند اللّه خير و أبقى أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 24 - 7،11

7 - آيه بودن رخداد هاى طبيعى ، براى كسانى قابل درك است كه قوه عقلانى خويش را به كار مى گيرند .

و من ءاي_ته يريكم البرق . .. و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض ... إنّ فى ذلك

11 - خرد ، از ابزار شناخت است .

لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 22

22 - آيات خدا و معارف دينى ، به وسيله عقل ، قابل درك و فهم است .

نفصّل الأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 20،22

20 - لازم است كه به دلايل متقن عقلى و وحى و كتاب آسمانى ، اتكا شود .

يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى و لا كت_ب منير

به قرينه {هدًى} و {كتاب} _ كه دلايل نقلى اند _ {علم} در آيه، مى تواند دليل عقلى باشد.

22 - آگاهى عقلانى و وحى و كتاب آسمانى ، سه منبع معتبر در جهان بينى است .

يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى و لا كت_ب منير

ذكر {علم} در كنار {هدًى} و. .. مى تواند به آن دسته از آگاهى هايى اشاره داشته باشد كه از طريق عقل به دست مى آيند.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 19

19 - عقل و خرد ناب ، از ابزار و راه هاى شناخت حقايق

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه . .. و أُول_ئك هم أُولوا الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 12

12 - تأمل و نگرش ژرف ، از ابزار هاى شناخت

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ يجعله حط_مًا إنّ فى ذلك لذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 21 - 4

4 - حس ، عقل و وحى ، ابزار اصلى دريافت معارف صحيح *

أشهدوا خلقهم . .. ما لهم بذلك من علم ... أم ءاتين_هم كت_بًا

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه آيات سه گانه، اشاره به اين نكته داشته باشد كه مشركان در ادعاى خويش، به هيچ يك از منابع اصلى معرفت (حس، عقل و وحى) متكى نيستند و در نتيجه مى توان استفاده كرد كه ابزار شناخت، وحى، حس و عقل مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 62 - 5

5 - راه شيطان ، در تضاد با درك فطرى انسان

إنّه لكم عدوّ مبين

واژه {مبين} مى رساند كه انسان، براى درك دشمنى شيطان و نادرستى وسوسه ها و القائات وى، نياز به تأمل فراوان ندارد; بلكه به آسانى با ذخاير فطرى و عقلى خود آن را در مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 7

7

- { عن هِشام بن الحكم قال ، قال لى أبوالحسن موسى بن جعفر ( ع ) يا هشام . . . إنّ اللّه يقول فى كتابه { إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب } يعنى عقل . . . ;

هشام بن حكم مى گويد: امام كاظم(ع) به من فرمود: اى هشام! خداى تعالى در كتاب خود فرموده {إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب} و مراد [از قلب]، {عقل} است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 36 - 3

3 - داورى درباره دين و دينداران ، بايد مبتنى بر عقل و منطق و انگيزه صحيح باشد .

ما لكم كيف تحكمون

نقش عقل سليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 3

3 - داشتن خردناب و عقل سليم ، شرط بهره جستن و تأثير پذيرفتن از تعاليم پيامبران و كتاب هاى آسمانى ( تورات و . . . )

هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب

هماهنگى اسلام با عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 11

11- راه خدا و اسلام ، سازگار با عقل ، علم و عواطف انسانى

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

هماهنگى دين و عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 27

27 _ هماهنگى عقل و شرع در حكم به لزوم پذيرش ولايت خداوند

قل أغير اللّه أتخذ وليا . .. قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم

جمله {إنى أمرت . ..

} حكايت از صدور فرمانى تشريعى بر ضرورت تسليم در برابر خداوند است. جمله استفهام انكارى {أغير اللّه أتخذ ... } نيز اشاره به حكم عقل در اين مورد دارد، بنابراين عقل و شرع يكسان بر ضرورت پذيرش ولايت خداوند حكم مى رانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 27،28

27 _ توصيه هاى خداوند (پرهيز از شرك و . ..) حقايقى است كه آدمى بايد در آنها دقت كند و ضرورت پرهيز از آنها را با عقل خويش دريابد.

ذلكم وصيكم به لعلكم تعقلون

مفعول {تعقلون} ضرورت پرهيز از محرمات ياد شده است. مراد از {توصيه} مى تواند به قرينه {تعقلون} سفارش به تأمل و دقت در احكام مذكور باشد. بنابراين جمله {ذلكم وصاكم به ...} يعنى خداوند سفارش كرده كه در محرمات بيان شده دقت كنيد; باشد كه ضرورت پرهيز از آنها را با عقل خويش دريابيد.

28 _ تعاليم پنجگانه (اجتناب از شرك، احسان به والدين و . ..) تعاليمى مطابق با عقل

ذلكم وصيكم به لعلكم تعقلون

هماهنگى سبيل الله با عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 11

11- راه خدا و اسلام ، سازگار با عقل ، علم و عواطف انسانى

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

هماهنگى عقل و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 15

15 - هماهنگى و همسويى عقل و دين

اتبعوا ما أنزل اللّه . .. أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - ابراهيم - 14 - 52 - 12

12- معارف و آموزه هاى قرآن مطابق و هماهنگ با خرد ناب است .

ه_ذا بل_غ للناس . .. و ليذّكّر أولواالألب_ب

از اينكه خداوند هدف از نزول قرآن را پندپذيرى صاحبان خرد قرار داد، معلوم مى شود كه قرآن با موازين عقلى مطابق و هماهنگ است و اگر غير از اين بود، خردورزان از آن پند نمى گرفتند; بلكه نتيجه معكوس در برمى داشت.

عقيده از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عقيده}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 10

10 _ تفاوت عميق ميان انسان ها و تقسيم بندى آنها بر مبناى جهانبينى ، عقيده ، عمل و اخلاق

و من الناس من يقول . .. ربّنا اتنا ... من يعجبك ... من يشرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 10

10 _ بيان مقام والاى آنانكه در راه خدا مى ميرند و يا كشته مى شوند ، نشان دهنده بطلان ارزيابى كفرپيشگان درباره حيات و مرگ

لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا . .. و لئن قتلتم او متّم لمغفرة من اللّه و رح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 2

2 _ كافران ، مهلت يافتن در دنيا را ، خير و نيك و به سود خويش مى پندارند .

و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 5

5 _ كوته فكرى يهود در

معارف الهى و صفات خداوند

لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير و نحن اغنياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 1،3،4،6،17

1 _ ارائه قربانى و سوخته شدن آن به آتشى از غيب ، عهدى الهى در پندار يهود ، براى ايمان به رسولان

الّذين قالوا انّ اللّه عهد الينا الّا نؤمن لرسول حتّى ياتينا بقربان تاكله النّار

3 _ اعتقاد و اعتراف يهود به پايان نيافتن پيامبرى و رسالت ، پس از بعثت حضرت موسى ( ع )

الّا نؤمن لرسول حتّى ياتينا بقربان

اگر يهود، مدعى خاتميّت نبوت حضرت موسى(ع) بودند، بايد به پيامبر (ص) مى گفتند از ما تعهّد گرفته شده كه به هيچ مدعى رسالتى ايمان نياوريم، نه اينكه علامت پيامبر راستين را بيان كنند.

4 _ يهود ، مدعى وفادارى خويش به پيمان هاى الهى

انّ اللّه عهد الينا الّا نؤمن لرسول

6 _ سوختن قربانى در آتشى از غيب ، نشانه راستگويى مدعى رسالت از ديدگاه يهود

الّا نؤمن لرسول حتّى ياتينا بقربان تاكله النار

17 _ خرافه گويى و جمود و تحجر يهود *

الّذين قالوا انّ اللّه عهد الينا الّا نؤمن لرسول حتى ياتينا بقربان تأكله النّار

1 _ ظاهر جمله {الّا نؤمن لرسول}، اين است كه خداوند به ما دستور داده به كسى كه فلان معجزه خاص را ندارد، ايمان نياوريم، هر چند حقيقتاً پيامبر باشد. چون نگفتند {الّا نؤمن لمدعى الرّسالة}، و اين معنا كه به فرض نبوت، ايمان نياوريد اگر فلان معجزه خاص را نداشت، خرافه اى بيش نيست. 2 _ بر فرض كه چنين عهدى باشد، آنان بايد بينديشند كه قربانى كذايى،

معجزه اى است براى كشف صادق از كاذب، نه اينكه موضوعيّت داشته باشد و اصرار به اين معنا حاكى از جمود و تحجّر يهود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 16

16 _ عالمان اهل كتاب ، بيان محتواى كتب آسمانى را به زيان دنياى خود مى انگاشتند .

و اذ اخذ اللّه ميثاق . .. لتبيّننّه ... و اشتروا به ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 10

10 _ واهى بودن پندار نجات عالمان اهل كتاب از عذاب الهى ، با وجود عملكرد ناشايست آنان ( كتمان حقايق و . . . )

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

كلمه {مفازة}، مصدر ميمى و به معناى خلاص و نجات يافتن است.

آثار اخروى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 9

9 _ عقايد و اعمال آدمى، در روز قيامت دامنگير او خواهد شد.

سيجزيهم وصفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 69 - 1

1- مردم در صحنه قيامت ، براساس مسلك ها و عقيده ها ، به دسته هاى مختلف تقسيم و از يكديگر جدا خواهند شد .

ثمّ لننزعنّ من كلّ شيعة

{شيعة} به پيروان و ياوران شخص گفته مى شود و هم چنين هر گروهى كه بر مسلكى اتفاق نمايند، شيعه ناميده مى شوند. اين لفظ براى مفرد، تثنيه، جمع، مذكر و مؤنث به كار مى رود (لسان العرب). {كلّ شيعة} در آيه دال بر

آن است كه تابعان هر نحله و مسلك، به صورتى مجزّا از يكديگر در صحنه قيامت حضور خواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 102 - 2

2 - تنها عقايد درست و اعمال صالح ، داراى وزن و مقدار در قيامت

فمن ثقلت موزينه فأُول_ئك هم المفلحون

با توجه به اين كه فلاح و رستگارى در نتيجه ايمان و عمل صالح به دست مى آيد و در اين آيه، تنها كسانى رستگار دانسته شده اند كه از ميزانى سنگين برخوردار باشند، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 29 - 4

4 - مجازات هر كس در جهان آخرت ، براساس كردار ها و عقايد او است .

و كلّ شىء أحصين_ه كت_بًا

بيان ثبت همه چيز _ كه مصداق يقينى آن به قرينه آيات پيشين، كردار و عقيده جهنميان است _ در واقع تهديدى براى خطاكاران و هشدار به همه انسان ها است كه افكار و رفتارشان، روزى بر آنان عرضه خواهد شد و ايشان كيفر آن را خواهند ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 7 - 2

2 - انسان در قيامت ، به جهت باور ها و نيت هايش ، مؤاخذه شده و كيفر خواهد ديد .

الّتى تطّلع على الأفئدة

آثار اخروى عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 9

9 - نتيجه و پيامد اصلى عقايد باطل و رفتار زشت انسان ، در قيامت ظهور و بروز

پيدا خواهد كرد .

و لعذاب الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

{عذاب} نتيجه طبيعى عقايد باطل و كردار ناپسند انسان است. بر اين اساس بزرگ تر بودن عذاب اخروى در مقايسه با عذاب دنيايى، بيانگر اين حقيقت است كه نتيجه اصلى عقايد و رفتار زشت، در آخرت ظاهر خواهد شد و آنچه در دنيا مشاهده مى شود تنها ظهور بخشى از آن است.

آثار اخروى عقيده به فرزنددارى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 7

7- اعتقاد به فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند ، مايه دريغ و حسرت در قيامت

فاختلف الأحزاب . .. و أنذرهم يوم الحسرة

آثار اخروى عقيده گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 97 - 7

7- تأثير عقيده و عمل گمراهان حق ناپذير ، در قواى ادراكى و حسى ( چشم ، گوش و زبان ) آنان به هنگام حشر در قيامت

و نحشرهم يوم القي_مة على وجوههم عميًا و بكمًا و صمًّا

آثار اصرار بر عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 42 - 5

5 _ صبر و پافشارى بر انديشه و گرايش باطل ، از موانع پيشبرد اهداف و آرمان هاى برگزيده و به حق

إن كاد ليضلّنا عن ءالهتنا لولا أن صبرنا عليها

آثار انحراف عقيدتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 13

13- انحراف در بينش ، عامل هواپرستى و انحراف در گرايش *

زيّن له سوء عمله و اتّبعوا أهواءهم

از تقديم {زيّن له

سوء عمله} _ كه دلالت بر انحراف در بينش دارد _ بر {اتّبعوا أهوائهم} _ كه بيانگر انحراف درگرايش است _ مطلب بالا قابل برداشت است.

آثار تحميل عقيده به رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 7

7 - تحميل آرا و تمايلات سطحى مردم ، به رهبرى الهى ( پيامبر ( ص ) ) ، مايه مشقت و زيان حتمى خود آنان

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

آثار تحميل عقيده به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 7

7 - تحميل آرا و تمايلات سطحى مردم ، به رهبرى الهى ( پيامبر ( ص ) ) ، مايه مشقت و زيان حتمى خود آنان

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

آثار تصحيح عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 15

15 - شكوفايى اخلاق و تعالى منش هاى اجتماعى ، در گروِ تصحيح جهان بينى و مبانى عقيدتى است .

ي_بنىّ لاتشرك باللّه . .. و اغضض من صوتك

با توجه به اين كه لقمانِ حكيم، ابتدا به تصحيح مبانى عقيدتى فرزند خود همت گمارد و سپس به بُعد اخلاقى وى پرداخت، مطلب بالا قابل استفاده است.

آثار روانى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 60 - 7

7- عقيده ، در صفات و خصلت هاى روحى انسان مؤثر است .

للذين لايؤمنون بالأخرة مثل السوء

آثار شك در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - سبأ - 34 - 54 - 7

7 - شك و دودلى مداوم در عقيده ، امر مطلوب و پسنديده اى نيست و پى آمد ناگوارى دارد .

كما فعل بأشياعهم . .. إنهم كانوا فى شكّ مريب

آثار ظن در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 7

7 - تكيه بر گمان و پندار ، در زمينه مسائل اعتقادى ، مايه زيان و خسران آدمى

و ذلكم ظنّكم . .. فأصبحتم من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 24 - 4

4 - تكيه بر پندار و گمان هاى ناروا درباره خداوند ، درپى دارنده فرجامى شوم در آخرت

ذلكم ظنّكم . .. فالنار مثوًى لهم

آثار عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 8

8 _ عقيده ، خاستگاه اعمال انسان

يكفرون . .. و يقتلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 37

37 _ انحراف در رفتار و كردار آدمى ، ناشى از انحراف در گرايش هاى درونى و انگيزه هاى او

و ليبتلى اللّه ما فى صدوركم و ليمحّص ما فى قلوبكم

چون رفتار خارجى و اعمال ظاهرى (فرار از جنگ، اظهار ترديد در حقانيّت اسلام و . .. ) در اين آيات نشانه تشخيص درون سينه ها معرّفى شده، معلوم مى گردد كه رفتار و كردار آدمى نتيجه افكار اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 5

5

_ عذاب الهى ، بازتاب و نتيجه عقيده و عمل انسانهاست .

ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم

جمله {ما يفعل}، دلالت مى كند كه خداوند خواهان عذاب بندگان نيست. و جمله {ان شكرتم ...}، مى رساند كه ناسپاسى و بى ايمانى خود انسان عامل عذاب اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 5

5 _ اعتقاد راسخ هود به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 2

2_ دستيابى به بهره هاى دنيوى ، در گرو داشتن عقايد الهى و باور هاى صحيح دينى نيست .

من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها نوفّ إليهم أعم_لهم

از آيه قبل و نيز آيه بعد ، معلوم مى شود كه مصداق بارز {من كان . ..} كافران و مشركان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 19

19_ اعمال و عقايد جامعه هاى مؤثر در رويداد هاى طبيعى است .

و ي_قوم استغفروا ربكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 2،4

2_ اعمال و عقايد كفرپيشگان ، موجب گرفتار شدن آنان به عذاب هاى الهى است .

و قل . .. اعملوا على مكانتكم ... وانتظروا

4_ اعمال و عقايد مؤمنان ، موجب دستيابى آنان به فرجامى نيك خواهد شد .

إنا ع_ملون . .. إنا منتظرون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 44 - 7

7- عقيده و عمل انسان ، نقشى تعيين كننده در سرنوشت او دارد .

إلاّ من اتبعك من الغاوين . و إن جهنّم لموعدهم أجمعين . لها سبعة أبوب لكلّ باب من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 3

3- گرفتار شدن انسان به عذاب الهى ، نتيجه فكر ، عقيده و اعمال خود اوست .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر . .. فأخذتهم الصيحة

برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه {فا} در {فأخذتهم} براى تعقيب و سببيت است و بيانگر اين است كه عذاب {صيحه} بر اصحاب حجر، به دنبال تكذيب آنان بوده و اين تكذيب سبب عذابشان گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 13

13- عقيده و عمل انسان ، داراى نقشى تعيين كننده در سعادت دنيوى و اخروى او

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

{اتقوا} دلالت بر عمل خوب و پسنديده مى كند و {اذعان به خير محض بودن قرآن} مشعر به عقيده خوب دارد كه مجموعاً موجب دريافت حسنه دنيوى و اخروى مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 17

17- عقيده صحيح و عمل صالح انسان ها ، عامل تعيين كننده سعادت آنان

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا . .. ادخلوا الجنّة بما كنتم تعملو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 33 - 12

12- عقيده و عمل ، داراى نقشى تعيين كننده در سرنوشت انسان

هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم المل_ئكة أو يأتى أمر ربّك كذلك فعل الذين من قبلهم و ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 5

5- باور هاى قلبى انسان ، ملاك واقعى ايمان و كفر اوست .

إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 10

10- عقيده و عمل انسان ، داراى نقشى تعيين كننده در كشيده شدن او به كام خطرات و مهلكه ها

فيغرقكم بما كفرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 72 - 4

4- فرجام نيك و بد انسان ها در آخرت ، تابع عملكرد و بينش دنيوى آنان است .

و من كان فى ه_ذه أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 7

7- عقيده و بينش انسان ، در ارجمندى يا پوچى اَعمال وى تأثير مستقيم دارد .

كفروا . .. فحبطت أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 4

4 - سرنوشت هر ملتى با عقايد و كردار خود آنان رقم مى خورد ; نه با افكار و اعمال نياكانشان .

قال فما بال القرون الأُولى . قال علمها عند ربّى

پاسخ موسى و هارون(ع) اين بود كه اقوام پيشين، آنچه انجام داده اند، نزد خداوند محفوظ است و خود مى داند با

آنان چه كند، فرجام آنها هر چه باشد، تأثيرى در سرنوشت تو ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 10

10- استفاده از احساسات مذهبى و عقايد دينى مردم ، از روش هاى قرآن براى اجراى كامل قوانين و حدود در جامعه

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. إن كنتم تؤمنون باللّه

جمله {إن كنتم تؤمنون . ..; اگر ايمان داريد...} ممكن است به منظور بهره گيرى از عقايد دينى مردم ادا شده باشد; چنان كه براى برانگيختن حميت و غيرت گروهى، گفته مى شود: {اگر غيرت داريد...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 17

17 - فرجام نيك و بد انسان ها ، در گرو عقيده و عمل آنان است .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة . .. ليجزيهم اللّه أحسن م

تصريح خداوند بر اعمال مؤمنان (أحسن ما عملوا) و نيز اعمال كافران (أعمالهم كسراب)، حكايت از اين دارد كه علاوه بر عقيده انسان ها(ايمان و كفر)، اعمال آنان نيز در سرنوشت شان مؤثر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 3

3 _ عقيده و جهان بينى درست و نادرست انسان ها ، تأثيرگذار در مقدار مجازات گناهانشان در قيامت

يض_عف له العذاب يوم القي_مة

وضع مجازات دو چندان و دائمى براى مشركانى كه مرتكب آدم كشى و زنا شوند و دايمى و دوچندان نبودن مجازات همين گناهان در صورتى كه گناه كار مؤمن باشد، گوياى اين حقيقت است كه ايمان و كفر و عقيده

حق و باطل، در ميزان مجازات بزه كاران مؤثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 3

3 - خداوند ، پديدآورنده زمينه زوال و نابودى ظالمان به وسيله افكار و تصميم گيرى هاى خود آنان

فأخرجن_هم من جنّ_ت . .. و كنوز و مقام كريم

تصميم فرعونيان مبنى بر تعقيب بنى اسرائيل، در ظاهر طرح و برنامه خود آنان بود; اما از آن جا كه خداوند زمينه هاى چنين تصميم هلاكت بارى را پديد آورده بود، خروج فرعونيان را فعل خود قلمداد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 6

6 - گرايش به كاخ نشينى ، ناسازگار با اعتقاد دينى و پيروى از مكتب پيامبران

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 84 - 9،11

9 - محاكمه شدن كافران به خاطر كردارشان علاوه بر محاكمه آنان به خاطر عقايدشان

أكذّبتم ب_اي_تى . .. أمّاذا كنتم تعملون

عبارت {أكذّبتم بآياتى} دلالت بر محاكمه عقيدتى و تعبير {أمّاذا كنتم تعملون} دلالت بر محاكمه آنان به خاطر كردارشان دارد.

11 - ارزش اعمال انسان ، در گرو عقايد و باور هاى وى

أكذّبتم ب_اي_تى . ..أمّاذا كنتم تعملون

در اين آيه، نخست سطحى نگرى كافران مورد مذمت قرار گرفته و سپس با لحنى تحقيرآميز، كردار آنان بى ارزش و حقير شمرده شده است. اين تقدم، نشانگر آن است كه وقتى انديشه غلط باشد، براى عمل ارجى نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 58

- 8

8 - عمل و عقيده انسان ، در سرنوشت اخروى ، نقش بسيار مهم و مؤثرى دارد .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنبوّئنّهم من الجنّة غرفًا. ..خ_لدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 11

11 - عقيده و عمل انسان ، داراى نقش تعيين كننده در سرنوشت او است .

سيروا . .. فانظروا

از دعوت به سير و مطالعه در آثار گذشتگان، به دست مى آيد كه انسان، با سير و مطالعه، مى تواند آينده خود را رقم بزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 44 - 5

5 - عقيده و عمل آدمى ، در سعادت و شقاوت وى نقش اساسى دارد .

يومئذ يصّدّعون . من كفر فعليه كفره و من عمل ص_لحًا فلأنفسهم يمهدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 59 - 5

5 - موضع گيرى و عمل خود آدمى ، زمينه نابود شدن استعداد هدايت در وى است .

و لئن جئتهم بأية ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون . كذلك يطبع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 10

10 - اعمال و عقايد انسان ، در تشكيل ساختار روحى وى ، نقش اساسى دارد .

للمحسنين . .. يقيمون ... يوقنون

از اين كه خداوند، در وصف محسنان به دو صفت عمده _ كه يكى عملى (نماز و انفاق) و ديگرى عقيدتى است _ پرداخته، نشان مى دهد كه عمل و عقيده، در ايجاد روحيه اى خاص

نقش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 8،13

8 - عقيده و عمل ، سازنده آخرت انسان است .

فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا . .. و ذوقوا ... بما كنتم تعملون

13 - ابتلاى انسان به كيفر هاى اخروى ، نتيجه موضع گيرى ها و عملكرد خود وى است .

فذوقوا بما نسيتم . .. بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 9

9 - عقيده و عمل صالح ، در كسب سعادت اخروى نقشى تعيين كننده دارد .

أمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم جنّت المأوى . ..بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 21 - 10

10 - عقيده و رفتار ، پيوندى وثيق باهم دارند .

فاتّبعوه . .. إلاّ لنعلم من يؤمن بالأخرة ممّن هو منها فى شكّ

خداوند متعال در ادامه بحث پيروى مردم از ابليس، فلسفه وجودى او را بيان كرده و فرموده است: ما براى ابليس سلطه اى قرار نداديم و به منظور بازشناسى مؤمنان به آخرت از ترديدداران به آن [او را] قرار داديم. اين مطلب مى رساند كه ترديدداران به آخرت از شيطان تبعيت كردند; يعنى، ترديد درباره آخرت، در پيروى از شيطان ظهور كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 6

6 - مجموعه عقايد و رفتار خود انسان ، تعيين كننده سرنوشت او است .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از اين كه همسر لوط

از عذاب الهى نجات نيافت، مى توان حقيقت يادشده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 19

19- بخشش لغزش ها از سوى خدا ، منوط به پايبندى انسان به اصول عقيدتى و اعمال ارزشى است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. كفّر عنهم سيّئاتهم

از ترتّب {كفّر عنهم سيّئاتهم} بر {آمنوا و عملوا الصالحات و آمنوا بمانزّل}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 8

8- آميختگى عقيده و عمل ( ايمان و تقوا ) ، شرط برخوردارى از پاداش الهى

و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم

خداوند، ايمان و تقوا را در كنار هم زمينه دريافت پاداش قرار داده است; از آن جا كه {ايمان}، بيشتر بر عقيده اطلاق مى شود و {تقوا} در عمل تجلى مى يابد، مى توان به مطلب ياد شده پى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 19

19 - عقيده به حاكميت اراده الهى بر مقدّرات انسان ، زمينه ساز حركت به سوى انجام وظايف الهى و نه ترك مسؤوليت

قل فمن يملك لكم من اللّه شيئًا إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

با توجه به اين كه خداوند، اراده نافذ خويش را به اعراب متخلف يادآور شده است; از آيه شريفه استفاده مى شود كه توجّه به تخلف ناپذيرى اراده خداوند، بايد زمينه اطاعت و تكليف پذيرى را در انسان زنده كند; نه روح سستى و مسؤوليت گريزى را.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 15

15 - تضاد جبهه ايمان و شرك ، تضادى عقيدتى است ; نه طبقاتى ، نژداى و . . . .

و بدا بيننا و بينكم . .. حتّى تؤمنوا باللّه وحده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 10

10 - باور هاى دينى و اعتقادات ، ملاكى تعيين كننده در روابط و دوستى هاى مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا . .. قد يئسوا من الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 11 - 4

4 - تأثير استغفار و ايمان ، در تحولات طبيعت و واكنش جهان مادى در برابر عقايد و رفتار انسان ها

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 7

7 - تأثير عقايد و رفتار انسان ها ، در تحولات طبيعت

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 5

5 - كيفر هاى الهى و سقوط انسان به اعماقِ پستى ها ، دستاورد عقيده و كردار خود او است .

ثمّ رددن_ه أسفل س_فلين . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 7 - 3

3 - درجات آتش جهنم در قيامت ، براساس باور ها و نيت هاى انسان شكل مى يابد .

الّتى تطّلع على الأفئدة

{إطّلع على الشىء}; يعنى، آن را دانست

(لسان العرب). مفاد آيه شريفه _ براساس اين معنا _ آگاهى آتش جهنم از محتواى قلب ها است. اين آگاهى، ممكن است كنايه از تفاوت وضع دوزخيان با يكديگر باشد كه آتش جهنم با هر كس، متناسب با محتواى قلب او رفتار خواهد كرد.

آثار عقيده امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 11

11 _ تأثير عقايد و اعمال امت ها در تحولات اجتماعى آنان

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

آثار عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 6

6 - انديشه باطل يهود ( عذاب نشدن يهوديان جز روزى چند ) بازدارنده آنان از ايمان آوردن به اسلام

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

جمله {و قالوا . ..} عطف بر {قد كان فريق} در آيه 75 است و لذا حاكى از آن است كه چنين عقيده و پندارى، مانع از آن شده كه يهوديان ايمان آورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 9

9 _ ناتوان پنداشتن خداوند بر تدبير جهان ، موجب گرفتار شدن به لعنت و دور ماندن از رحمت وى

و قالت اليهود يداللّه مغلولة . .. و لعنوا بما قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 49 - 6

6 _ عدول از حق در بينش و اعتقادات، زمينه تكذيب آيات الهى

و الذين كذبوا بأيتنا يمسهم العذاب بما كانوا

يفسقون

جمله {بما كانوا يفسقون} مى تواند بيان علت تكذيب منجر به عذاب باشد. يعنى چون آنان فاسق بودند، تكذيب مى كردند. و چون سوره انعام مكى است و آيات قبل هم بحث از اعتقادات مى باشد، به نظر مى رسد اين فسق، فسق اعتقادى باشد، نه فسق عملى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 94 - 6

6 _ مغرور شدن به داراييها و توهم برخوردارى از شفاعت از سوى معبودهاى خيالى از عوامل غفلت انسان و دورى او از واقعيتهاست.

و تركتم ما خولنكم وراء ظهوركم و ما نرى معكم شفعاءكم الذين زعمتم

روى سخن آيه با مشركان و حكايت حال آنان پس از مرگ است، جمله هاى {و تركتم . .. } و {ما نرى ... } بيان دو عامل عمده گمراهى و سوء عاقبت مشركان است كه يكى از آنها مغرور شدن به دنيا و ديگرى توهم برخوردارى از شفاعت از سوى معبودهاى خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 3

3 _ اعتقاد مشركان به بتها و معبودهاى پندارى، عامل زيبا جلوه نمودن فرزندكشى در نظر ايشان

و كذلك زين . .. قتل أولدهم شركاؤهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 105 - 4

4- عمل فاسد ، زاييده عقيده باطل است .

إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون بأي_ت الله

{افترا} عمل فاسدى است كه نشأت يافته از عقيده باطل كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 11

11- داورى وارونه و

دور از حقيقت درباره عملكرد ها ، از پى آمد هاى نابسامانى فكرى و عقيدتى است .

الذين كانت أعينهم فى غطاء . .. يحسبون أنّهم يحسنون صنعًا

مجموع چند آيه، در آغاز، فقدان بينش را در كافران مطرح ساخت، آنگاه برگزيدن معبودانى جز خدا را به عنوان يكى از دستاوردهاى آن مطرح كرد (أفحسب) و در اين آيه، آنان را به عنوان (أخسرين) و كسانى كه اَعمال پوچ خود را كارهايى نيك مى بينند، معرفى كرد. مقتضاى ربط بين آيات مورد بحث، برداشت بالا، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 103 - 2

2 - عقايد باطل و كردار هاى بد ، مايه وارد شدن زيان به سرمايه هاى وجودى انسان

و من خفّت موزينه فأُول_ئك الذين خسروا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 115 - 3

3 - بينش غلط نسبت به هدف آفرينش ( بازگشت به سوى خدا ) ، ريشه انحرافات بشر و عامل دوزخى شدن وى

قالوا ربّنا غلبت علينا شقوتنا . .. أفحسبتم أنّما ... لاترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 11

11 - مشركان ، به خاطر انتخاب عقيده شرك آلود ، در قيامت پشيمان شده و آن را پنهان خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 10

10 - اعتقاد باطل ، زاينده عمل و رفتار ناصحيح *

و ويل

للمشركين . الذين لايؤتون الزكوة

برداشت بالا بدان احتمال است كه تقدم لفظى شرك بر عدم انفاق زكات، بيانگر تأثير و سببيّت آن باشد.

آثار عقيده باطل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 1

1- ناكامى و پوجى اعمال كافران بازتاب طبيعى باطل گرايى آنان

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم ... ذلك بأنّ الذين كفروا اتّبعواالب_طل

{ذالك} اشاره به فرجام پوچ و اعمال بى ثمر كافران است (أضلّ أعمالهم).

آثار عقيده باطل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 5

5 - خسارت و زيان كارى مشركان ، نتيجه پندار هاى نارواى آنان درباره خداوند

ذلكم ظنّكم . .. فأصبحتم من الخ_سرين

آثار عقيده باطل نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 3

3 - تأثير عقايد و باور هاى خرافى نياكان ، در گرايش هاى انحرافى آيندگان *

سمّيتموها أنتم و ءاباؤكم

برداشت ياد شده بدان احتمال كه ذكر {آباؤكم} اشاره به اين داشته باشد كه مشركان، تحت تأثير عقايد خرافى نياكان خويش، به بت پرستى گرويدند.

آثار عقيده به آمرزشگرى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت و غفّاريت خداوند ، مقتضى استغفار و طلب آمرزش از او است .

استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

برداشت ياد شده، از آمدن صفت {ربّ} و نيز از اين كه جمله {إنّه كان غفاراً} در مقام تعليل است، به دست مى آيد.

آثار عقيده به آمرزشهاى خدا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 11،12

11 - آگاهى و اعتقاد به عزت مندى و آمرزندگى خداوند ، منشأ خشيت و خداترسى عالمان راستين و اهل معرفت

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا إنّ اللّه عزيز غفور

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّ اللّه عزيز غفور}، در مقام تعليل براى {إنّما يخشى اللّه . ..} مى باشد; زيرا عزت مندى خداوند، نشانگر كمال قدرت او بر انتقام و كيفر است. هم چنين آمرزنده بودن خداوند، آن گاه صادق است كه او بر كيفر و عقوبت قادر باشد. بنابراين توجه به اين قدرت است كه موجب خشيت و خداترسى خواهد شد.

12 - آگاهى و اعتقاد به عزت مندى و آمرزندگى خداوند ، موجب خشيت و خداترسى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا إنّ اللّه عزيز غفور

آثار عقيده به اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 2

2 _ حضور مؤمنان واقعى دركارزار بدر ، در مقابل دشمنى به مراتب قويتر ، برخاسته از پايبندى آنان به اسلام ، حتى در ديدگاه منافقان و سست ايمانها

إذ يقول المنفقون . .. غر هؤلاء دينهم

{غر هؤلاء دينهم} كه سخن منافقان و سست ايمانهاست، بيانگر اين است كه آنان نيز حضور مؤمنان در كارزار بدر برخاسته از انديشه دينى ايشان مى دانستند.

آثار عقيده به اهوال قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 16

16 - توجه و اعتقاد به صحنه هاى دشوار و سخت قيامت ، مقتضى ترس

از آن روز است .

يخافون يومًا تتقلّب فيه القلوب و الأبص_ر

آثار عقيده به بصيرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 20 - 15

15 _ توجه و اعتقاد به بصيرت و بينا بودن خداوند ( به احوال بندگان ) ، برانگيزنده آدمى به صبر و شكيبايى

و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون و كان ربّك بصيرًا

جمله {و كان ربّك بصيراً} درصدد تحريك و تشويق مردم به صبر و شكيبايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 13

13 - اعتقاد به بصيرت و آگاهى كامل خداوند بر احوال بندگان ، زمينه ساز پرهيز آدمى از گناه و حق ناپذيرى است .

إنّ اللّه بصير بالعباد

يادآورى بصيرت و آگاهى خداوند بر احوال بندگان، براى كسانى كه در گناه افراط كرده، حق را نمى پذيرند (أنّ المسرفين هم أصحاب النار)، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

آثار عقيده به پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 6

6 - اعتقاد به تضمين پاداش كامل و بيش از استحقاق از سوى خداوند ، موجب برانگيخته شدن انسان به انجام خالصانه اعمال نيك ( همچون انفاق )

الذين يتلون كت_ب اللّه . .. و أنفقوا ممّا رزقن_هم سرًّا و علانية ... ليوفّيهم أُ

آثار عقيده به تجسم عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 12

12 - اعتقاد به مواجه شدن با كردار خويش در قيامت ، زمينه ساز پذيرش انذار هاى خداوند و

بيمناكى از عذاب قيامت

إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا يوم ينظر المرء ما قدّمت يداه

آثار عقيده به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 16،17

16- اعتقاد به يگانگى خداوند ، زمينه ساز تقواپيشگى و ترس و پروا داشتن از او

أن أنذروا أنه لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

فاء در {فاتقون} فاى تفريع است. بنابراين اين مطلب به دست مى آيد كه: اگر كسى به توحيد و يگانگى خداوند معتقد شد، به دنبال آن زمينه تقواپيشگى براى او حاصل مى گردد.

17- انديشه توحيدى ، فراخوان آدمى به عملكردى متناسب با آن

لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 9

9 - توحيد و معاد ، دو عقيده محورى و انسان ساز

ان الذين هم من خشية ربّهم مشفقون . .. أنّهم إلى ربّهم رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 7

7 - اعتقاد به توحيد و يگانگى خدا ، مقتضى اعتقاد به عدم صلاحيت غير او براى تشريع قانون و تعيين تكليف براى خلق

و ربّك يخلق ما يشاء و يختار ما كان لهم الخيرة

ذيل آيه بيانگر آن است كه كسانى كه پنداشته بودند مى توانند قانون وضع نمايند و يا پيامبر تعيين كنند، ناخواسته به دامن شرك غلتيدند; زيرا تشريع قانون و انتخاب پيامبر، تنها در اختيار كسى است كه ربوبيت داشته باشد و ربوبيت تنها از آنِ خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 45 - 4

4

- عقيده به وجود خداى يكتا ، مستلزم عقيده به وجود جهان آخرت است .

و إذا ذكر اللّه وحده اشمأزّت قلوب الذين لايؤمنون بالأخرة

از اين كه خداوند مى فرمايد: كسانى كه ايمان به آخرت ندارند، از ياد خدا به تنهايى، تنفر دارند; به دست مى آيد كه اين تنفر به خاطر ايمان نداشتن به آخرت است و اگر آنان ايمان مى داشتند، چنين تنفرى به آنها دست نمى داد. بنابراين ميان ايمان به آخرت و ايمان خداوند يكتا، تلازم وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 33

33 - اعتقاد به توحيد و معاد ، محور مشترك براى وحدت و همبستگى پيروان اديان آسمانى

اللّه ربّنا و ربّكم . .. اللّه يجمع بيننا و بينكم

بنابراين كه مخاطبان پيامبر(ص) اهل كتاب باشند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

آثار عقيده به توحيد در خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 87 - 4

4 - اعتقاد به يگانگى خالق ، مستلزم اعتقاد به يگانگى معبود و { ربّ }

يدعون من دونه . .. و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

مشركان در ربوبيت الهى، قائل به شرك بودند و خداوند براى تبيين بطلان اعتقاد آنان، به ايشان يادآور شده كه شما معتقد به يگانگى خالق هستيد و پذيرش شرك در ربوبيت، با آن تناقض دارد.

آثار عقيده به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 3

3 - اعتقاد به ربوبيت خداى يگانه ، مستلزم بردن نياز ها

به درگاه او

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 3

3 - اعتقاد به ربوبيت خداى يگانه ، مستلزم بردن نياز ها به درگاه او است .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 57 - 1

1 - اعتقاد راستين به ربوبيت يگانه خداوند ، مستلزم بيم داشتن از عذاب او و نگران بودن از فرجام كار خويش

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون

{خشية} به معناى ترس، بيم و هراس است. عبارت {من خشية ربّهم}، به تقدير {من خشية عذاب ربّهم} مى باشد. {إشفاق} (مصدر {مشفقون}) نيز به معناى نگرانى، پريشانى، تشويش خاطر، اضطراب و در بيم و اميد بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 58 - 1

1 - اعتقاد راستين به ربوبيت يگانه خداوند ، مستلزم ايمان آوردن به نشانه ها و آيات او است .

و الذين هم بايت ربّهم يومنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 3

3 - اعتقاد به ربوبيت مطلق و يگانه خدا ، مستلزم نفى الوهيت از غير او

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين . قال ربّ السم_وت و الأرض ... قال لئن اتّخذت إل_هًا

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه موسى(ع) از ربوبيت خدا سخن مى راند; ولى فرعون بر الوهيت خويش بيمناك شده بود و اين مى رساند كه حتى در فرهنگ مردم آن زمان ميان ربوبيت و الوهيت ملازمه اى تفكيك ناپذير

وجود داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 4

4 - ايمان و اعتقاد به پروردگار يگانه ، مايه رهايى انسان از وادى حيرت و سرگردانى در عقيده و عمل

ألم تر أنّهم فى كلّ واد يهيمون . .. إلاّ الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 2

2 - اعتقاد به ربوبيت خداى يگانه و قدرت قاهر و علم گسترده او ، مقتضى توكل كردن انسان به او

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه و هو العزيز العليم . فتوكّل على اللّه

تفريع {توكّل على اللّه} بر {إنّ ربّك يقضى . .. و هو العزيز العليم} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 27

27 - خصومت و ستيز پيروان اديان توحيدى با توجه به وحدت پروردگار و بازگشت عمل هر انسان به خودش ، فاقد منطق و توجيه

اللّه ربّنا و ربّكم لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم لا حجّة بيننا و بينكم

بنابراين كه مراد از {لاحجّة}، نفى خصومت و نزاع باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 9

9- توحيد ربوبى و اعتقاد به حاكميت يگانه خدا بر هستى ، آرامش بخش روح و انديشه مؤمنان راستين

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

به كار رفتن واژه {ربّ} به جاى ديگر اوصاف الهى و نيز ارتباط {قالو ربّنا اللّه} با {فلا خوف. ..}، مى رساند

كه اعتقاد به توحيد ربوبى و اين كه امور تنها در پرتو تدبير او صورت مى گيرد، نقش اساسى در آرامش خاطر مؤمنان مقاوم دارد.

آثار عقيده به جبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 17

17- مشركان مكه ، با اشاعه فكر جبرگرايى ، درصدد اثبات عبث بودن بعثت انبيا بودند .

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. فهل على الرسل إلاّ ا

عبارت {فهل على الرسل إلاّ البلاغ المبين} پس از بيان اعتقادات مشركان، مى تواند جوابى براى آنان باشد; با اين توضيح كه مشركان مى خواستند با استناد ايمان و كفر به خداوند، بيان كنند كه با چنين امرى، جايى براى آمدن انبيا نيست و خداوند با {فهل على الرسل. ..} جواب آنان را مى دهد كه آمدن پيامبران، بيهوده نيست و براى ابلاغ پيام الهى است.

آثار عقيده به جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 13

13 - اعتقاد به قيامت و عذاب دوزخ ، سبب ترس از خدا و تقواپيشگى

لهم من فوقهم ظلل من النار . .. ذلك يخوّف اللّه به عباده ي_عباد فاتّقون

آثار عقيده به حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 17

17 _ اعتقاد به رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير مطلق خدا نسبت به امور جهان ، مقتضى تقواپيشگى است .

قل من يرزقكم . .. فسيقولون اللّه فقل أفلاتتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 9

9- توحيد ربوبى و اعتقاد به حاكميت يگانه خدا بر هستى ، آرامش بخش روح و انديشه مؤمنان راستين

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

به كار رفتن واژه {ربّ} به جاى ديگر اوصاف الهى و نيز ارتباط {قالو ربّنا اللّه} با {فلا خوف. ..}، مى رساند كه اعتقاد به توحيد ربوبى و اين كه امور تنها در پرتو تدبير او صورت مى گيرد، نقش اساسى در آرامش خاطر مؤمنان مقاوم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 7

7 - ايمان به خداوند و اعتقاد به عزّت ، ستودگى ، حاكميت ، مالكيت و گواه بودن او و انجام دادن تمامى اعمال صالح ، مايه بهره بردن از مناظر سبز و پر درخت و زمين آب خيز بهشت است .

إلاّ أن يؤمنوا باللّه العزيز . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت تج

برداشت ياد شده، از ارتباط اين آيه با آيه هشتم و نهم استفاده مى شود. {الصالحات}، جمع محلى به {ال} و مفيد عموم است. عموم در اين موارد، عرفى است; يعنى، تمام آن چه ميسّر است. {جنّة}; يعنى، بوستانى كه با درختان خود زمين را پوشانده باشد. (مفردات راغب).

آثار عقيده به حكمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 12

12- عقيده به قيامت و هدف دارى و حكمت آميز بودن جهان خلقت ، موجب آسانى تحمل مشكلات و مقتضى گذشت و ناديده گرفتن اذيت و آزار و

آسيب هاى وارده از سوى دشمنان است .

و ما خلقنا السموت . .. إلاّ بالحقّ ... فاصفح الصفح الجميل

{فا} در {فاصفح} تفريع است و جمله {فاصفح . ..} را بر جمله {و ما خلقنا السموات ... إلاّ بالحق و إن الساعة لأتية} عطف كرده است. بنابراين، استفاده مى شود كه به حق آفريده شدن جهان اقتضا دارد تا انسانِ حق طلبى همچون رسول الله(ص) در مسير حق بردبار باشد و تلاش خود را در برابر حق ناپذيرى كافران بيهوده نپندارد.

آثار عقيده به حمد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 7

7 - ايمان به خداوند و اعتقاد به عزّت ، ستودگى ، حاكميت ، مالكيت و گواه بودن او و انجام دادن تمامى اعمال صالح ، مايه بهره بردن از مناظر سبز و پر درخت و زمين آب خيز بهشت است .

إلاّ أن يؤمنوا باللّه العزيز . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت تج

برداشت ياد شده، از ارتباط اين آيه با آيه هشتم و نهم استفاده مى شود. {الصالحات}، جمع محلى به {ال} و مفيد عموم است. عموم در اين موارد، عرفى است; يعنى، تمام آن چه ميسّر است. {جنّة}; يعنى، بوستانى كه با درختان خود زمين را پوشانده باشد. (مفردات راغب).

آثار عقيده به خاتميت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 11

11 - اعتقاد مردم مصر به ختم نبوت و نيامدن هيچ پيامبرى پس از يوسف ( ع ) ، منشأ مخالفت آنان با دعوت موسى ( ع )

حتّى

إذا هلك قلتم لن يبعث اللّه من بعده رسولاً

اعلام ختم نبوت پس از يوسف(ع) از سوى مردم مصر، مى تواند دليل و يا بهانه آنان در مخالفت با دعوت موسى(ع) باشد.

آثار عقيده به خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 17

17 _ اعتقاد به رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير مطلق خدا نسبت به امور جهان ، مقتضى تقواپيشگى است .

قل من يرزقكم . .. فسيقولون اللّه فقل أفلاتتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 57 - 2،4

2 - اعتقاد به خالقيت خداوند ، ناسازگار با تكذيب معاد

نحن خلقن_كم فلولا تصدّقون

آيه شريفه درصدد اثبات معاد است. به اين صورت كه اگر قبول داريد كه ما شما را آفريده ايم، پس بايد بپذيريد كه مى توانيم بار ديگر پس از مرگ شما را زنده كنيم. بنابراين راهى براى تكذيب رستاخيز _ كه پيامبران ما از آن خبر داده اند _ نداريد.

4 - انكار معاد ، به رغم اعتقاد به خالقيت خداوند ، موضع گيرى نابخردانه و شايسته سرزنش

نحن خلقن_كم فلولا تصدّقون

سرزنش در آيه شريفه، متوجه كسانى است كه با وجود اعتقاد به خالقيت خداوند، در برابر موضوع معاد موضع گيرى ناباورانه داشتند.

آثار عقيده به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 10

10- تنها برخى از گناهان ، قابل بخشش در پرتو ايمان و اعتقاد به خداوند *

أجيبوا داعى اللّه و ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم

{من} در {من ذنوبكم} براى تبعيض است و

اين احتمال وجود دارد كه تبعيض، نظر به نوع گناه داشته باشد; يعنى، برخى از گناهان با ايمان آوردن بخشيده مى شود و برخى ديگر خير.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 5،6

5- ايمان به پيامبر اسلام و قرآن ، شرط ثمربخشى عقيده به خداوند و عمل صالح

و الذين ءامنوا . .. و ءامنوا بما نزّل على محمّد

از تكرار {آمنوا. ..} استفاده مى شود كه {آمنوا} _ در {الذين آمنوا} _ به معناى اعتقاد به خداى يگانه است; چه اين كه در {آمنوا بما...} به معناى ايمان به قرآن و رسالت پيامبر(ص) است. از قرين آمدن ايمان و عمل صالح، اعتقاد به پيامبر(ص) و قرآن، مطلب بالا استفاده مى شود.

6- اعتقاد واقعى به خداوند و پايبندى به ارزش ها ، مستلزم پذيرش قوانينى است كه از سوى خداوند بر پيامبر ( ص ) نازل شده است .

و الذين ءامنوا . .. و ءامنوا بما نزّل على محمّد

قيد {و آمنوا بما نزّل. ..} _ به عنوان سومين حلقه در پى {آمنوا} و {عملوا الصالحات} _ مى تواند بيانگر اين برهان باشد كه اگر كسى معتقد به خداوند است بايد به قوانين و دستورات او _ كه به وسيله پيامبران ابلاغ مى شود _ نيز مؤمن باشد و بدون آن، در حقيقت به خدا ايمان ندارد و پايبند ارزش ها نيست.

آثار عقيده به خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 11

11 _ موهومات و عقايد خرافى از مشكلات تبليغ توحيد

و لا أخاف ما تشركون به

آثار

عقيده به خيريت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 18

18- عقيده به نزول قرآن از جانب خداوند و خير محض بودن آن ، عامل تعالى انسان به مقامى والا

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا . .. و لنعم دار المتّقين ... الذي

آثار عقيده به رازقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 17

17 _ اعتقاد به رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير مطلق خدا نسبت به امور جهان ، مقتضى تقواپيشگى است .

قل من يرزقكم . .. فسيقولون اللّه فقل أفلاتتقون

آثار عقيده به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 24

24 _ اعتقاد و توجه به ربوبيت خدا ، بازدارنده آدمى از سرپيچى كردن از دستور هاى خدا

إنى أخاف إن عصيت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 17

17 _ اعتقاد به رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير مطلق خدا نسبت به امور جهان ، مقتضى تقواپيشگى است .

قل من يرزقكم . .. فسيقولون اللّه فقل أفلاتتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 4

4- اعتقاد به ربوبيت خدا ، مقتضى رعايت تقوا و پرهيز از نافرمانى او

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 6

6 - عقيده به ربوبيت خدا ، علت اصلى تهاجم

و خصومت مشركان و كافران عليه مسلمانان در عصر بعثت

إلاّ ان يقولوا ربّنا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 6

6 _ اعتقاد به ربوبيت خداوند ، مقتضى شب زنده دارى و عبادت و نماز براى او است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

آمدن قيد {لربّهم} و ياد ربوبيت خدا، به جاى ديگر اوصاف او همچون رحمان، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت خداوند و مالكيت او بر تمامى مظاهر هستى ، مقتضى پرستيدن يگانه او

إنّما أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه البلدة . .. و له كلّ شىء

واژه {ربّ} و تعبير {و له كلّ شىء} در حقيقت بيانگر فلسفه حصر پرستش انسان در برابر خدا است; يعنى، چون او پروردگار و مالك يگانه هستى است، پس عبوديت انسان بايد تنها به درگاه او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 13

13 - اعتقاد به ربوبيت الهى ، مقتضى خشيت و خداترسى است .

الذين يخشون ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت خدا ، مقتضى تقواپيشگى و پروا داشتن از او است .

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 73 - 2

2 - اعتقاد به ربوبيت الهى ، مقتضى تقواپيشگى است .

اتّقوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 8،9

8 - تصميم فرعونيان به قتل موسى ( ع ) ، به خاطر اعتقاد آن حضرت به ربوبيت مطلق خداوند بود .

أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى اللّه

9 - كشتن موسى ( ع ) به صرف اعتقاد او به ربوبيت خداوند ، كارى نكوهيده و نابه جا در نظر مؤمن آل فرعون

أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى اللّه

از استفهام انكارى در جمله {أتقتلون رجلاً. ..} _ كه در مقام تقبيح عمل فرعون مى باشد _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت الهى ، مقتضى التجاى انسان به درگاه او ، براى آمرزش گناهان

يقولون ربّنا اغفر لنا

تعيين صفت ربوبيت (ربّنا) براى درخواست غفران از درگاه الهى، بيانگر معناى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت و غفّاريت خداوند ، مقتضى استغفار و طلب آمرزش از او است .

استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

برداشت ياد شده، از آمدن صفت {ربّ} و نيز از اين كه جمله {إنّه كان غفاراً} در مقام تعليل است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 6 - 8

8 - كم فروشى ، ناسازگار با اعتقاد به ربوبيت خداوند بر جهان هستى

ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين

آثار عقيده به زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25

- 40 - 9

9 _ توجه و اعتقاد به حيات اخروى ، برانگيزاننده آدمى به عبرت گرفتن از سرگذشت هلاكت بار اقوام پيشين و تصحيح رفتار خويش

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا

آثار عقيده به شنوايى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 21

21 - توجه و اعتقاد به شنوا و دانا بودن خداوند به تمامى گفته ها و رفتار هاى نهان و آشكار آدمى ، بازدارنده وى از ارتكاب فحشا و منكرات و پيروى از شيطان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر ..

جمله {و اللّه سميع عليم} استينافيه تعليليه است و در مقام تعليل براى جملات پيشين مى باشد. بنابراين هشدار خداوند به شنوا و دانا بودن خويش، پس از نهى از پيروى شيطان، مى تواند به منظور بازداشتن انسان از گناه و فحشا و تضمين اين بازدارندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 12

12 - توجه و اعتقاد به شنوايى و دانايى خداوند ، بازدارنده آدمى از گناه و قانون شكنى است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا فليس عليهن جناح أن يضعن ثيابهنّ . .. و

جمله {و اللّه سميع عليم} استينافيه تعليليه و در مقام تهديد زنانى است كه احياناً بخواهند از حكم حجاب و عفاف سرپيچى كنند و يا از موارد استثنا، سوء استفاده كنند. از اين رو آمدن چنين جمله اى و يادآورى صفت شنوايى و دانايى خداوند، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد.

آثار عقيده به عزت خدا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 3

3 - اعتقاد به عزت و شكست ناپذيرى خدا ، هموار كننده راه ايمان به رستاخيز و توانايى خدا بر احياى مردگان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز

با توجه به مفاد آيات پيش (انكار معاد از سوى كافران و ارائه نشانه هاى قدرت خدا بر برپا ساختن رستاخيز و پايان بخشيدن موضوع ياد شده با ذكر عزت خدا) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 11،12

11 - آگاهى و اعتقاد به عزت مندى و آمرزندگى خداوند ، منشأ خشيت و خداترسى عالمان راستين و اهل معرفت

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا إنّ اللّه عزيز غفور

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّ اللّه عزيز غفور}، در مقام تعليل براى {إنّما يخشى اللّه . ..} مى باشد; زيرا عزت مندى خداوند، نشانگر كمال قدرت او بر انتقام و كيفر است. هم چنين آمرزنده بودن خداوند، آن گاه صادق است كه او بر كيفر و عقوبت قادر باشد. بنابراين توجه به اين قدرت است كه موجب خشيت و خداترسى خواهد شد.

12 - آگاهى و اعتقاد به عزت مندى و آمرزندگى خداوند ، موجب خشيت و خداترسى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا إنّ اللّه عزيز غفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 7

7 - ايمان به خداوند و اعتقاد به عزّت ، ستودگى ، حاكميت ،

مالكيت و گواه بودن او و انجام دادن تمامى اعمال صالح ، مايه بهره بردن از مناظر سبز و پر درخت و زمين آب خيز بهشت است .

إلاّ أن يؤمنوا باللّه العزيز . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت تج

برداشت ياد شده، از ارتباط اين آيه با آيه هشتم و نهم استفاده مى شود. {الصالحات}، جمع محلى به {ال} و مفيد عموم است. عموم در اين موارد، عرفى است; يعنى، تمام آن چه ميسّر است. {جنّة}; يعنى، بوستانى كه با درختان خود زمين را پوشانده باشد. (مفردات راغب).

آثار عقيده به عظمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 14

14 - بهشت جاودان و نعمت هاى آن ، كسب رضايت خداوند و راضى شدن از او ، ويژه كسانى است كه به عظمت خداوند ، پى برده و از او هراس دارند .

جنّ_ت عدن تجرى من تحتها الأنه_ر خ_لدين فيها أبدًا رضى اللّه عنهم و رضوا عنه ذلك

{خشيت}، به معناى ترس آميخته با احساس عظمت است. (مفردات)

آثار عقيده به علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 11

11- اعتقاد و توجه به علم خداوند به همه اعمال آدميان ، پشتوانه اجراى فرمان هاى اوست .

و أوفوا بعهد الله . .. إن الله يعلم ما تفعلون

برداشت فوق، از تعليل {إن الله يعلم ما تفعلون} به دست مى آيد; يعنى، به عهد و پيمان خود با خدا وفادار باشيد; چون كه خدا از اعمال شما آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 21

21 - توجه و اعتقاد به شنوا و دانا بودن خداوند به تمامى گفته ها و رفتار هاى نهان و آشكار آدمى ، بازدارنده وى از ارتكاب فحشا و منكرات و پيروى از شيطان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر ..

جمله {و اللّه سميع عليم} استينافيه تعليليه است و در مقام تعليل براى جملات پيشين مى باشد. بنابراين هشدار خداوند به شنوا و دانا بودن خويش، پس از نهى از پيروى شيطان، مى تواند به منظور بازداشتن انسان از گناه و فحشا و تضمين اين بازدارندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 13

13 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به اعمال انسان ها ، موجب برانگيختن آنان به رعايت دستورات الهى و پرهيز از نافرمانى او است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم و اللّه بما تعملون عليم

سخن تهديدآميز خداوند به مؤمنان (و اللّه بما تعملون عليم)، مى تواند به منظور مطلب فوق ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 29 - 6

6 - توجه و اعتقاد به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار انسان ها ، بازدارنده آنان از گناه و نافرمانى است .

ليس عليكم جناح أن تدخلوا بيوتًا غير مسكونة . .. و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمو

تذكر به علم همه جانبه الهى در پايان آيه مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 16

16 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به حركات و رفتار انسان ها ، موجب برانگيختن آنان به رعايت دستورات خدا و پرهيز از نافرمانى او است .

قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون

سخن تهديدآميز خداوند به مؤمنان (إنّ اللّه خبير بما يصنعون)، مى تواند به منظور اين مطلب، ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 17

17 - توجه و اعتقاد انسان ها به آگاهى همه جانبه خداوند از اعمال و رفتار تمامى موجودات ، بر انگيزنده آنان به اطاعت و فرمانبرى از او

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت . .. و اللّه عليم بما يفعلون

يادآورى علم همه جانبه خداوند براى انسان ها در پايان آيه شريفه، مى تواند حاكى از برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 12

12 - توجه و اعتقاد به شنوايى و دانايى خداوند ، بازدارنده آدمى از گناه و قانون شكنى است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا فليس عليهن جناح أن يضعن ثيابهنّ . .. و

جمله {و اللّه سميع عليم} استينافيه تعليليه و در مقام تهديد زنانى است كه احياناً بخواهند از حكم حجاب و عفاف سرپيچى كنند و يا از موارد استثنا، سوء استفاده كنند. از اين رو آمدن چنين جمله اى و يادآورى صفت شنوايى و دانايى خداوند، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - نور - 24 - 64 - 12

12 - توجه و اعتقاد به علم همه جانبه خداوند ، بازدارنده آدمى از هر گونه نافرمانى از او

فليحذر الذين يخالفون عن أمره . .. قد يعلم ما أنتم عليه ... و اللّه بكلّ شىء عليم

تذكر خداوند به علم همه جانبه خويش _ در پايان سوره و پس از بيان يك سلسله دستورها و آموزش ها از آغاز سوره تا پايان آن (به ويژه جمله {فليحذر الذين يخالفون عن أمره. ..}) _ مى تواند بيانگر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 2

2 - اعتقاد به ربوبيت خداى يگانه و قدرت قاهر و علم گسترده او ، مقتضى توكل كردن انسان به او

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه و هو العزيز العليم . فتوكّل على اللّه

تفريع {توكّل على اللّه} بر {إنّ ربّك يقضى . .. و هو العزيز العليم} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 7،8

7 - عقيده به آگاهى خداوند از تمامى رفتار ها و حركت هاى توطئه آميز كافران ، موجب دل گرمى و تسلى خاطر مبلغان اسلام و مدافعان عقيده توحيدى است .

فلايحزنك قولهم إنّا نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّا نعلم. ..} تعليل براى نهى در {فلايحزنك} است; يعنى، چون خداوند بر تمامى رفتارهاى آدميان _ از جمله كافران _ آگاه است، پس نبايد در برابر توطئه هاى آنان محزون بود; بلكه بايد

با دل گرمى و پشتكار به تبليغ دين پرداخت.

8 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به تمامى رفتار ها و حركت هاى پنهانى و آشكار انسان ها ، بازدارنده آدمى از گناه و حق ناپذيرى است .

إنّا نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

برداشت بالا از اين رو است كه آيه شريفه در مقام تهديد به كافران و مشركان حق ناپذير است. بنابراين يادآورى آگاهى مطلق خداوند به رفتار نهان و آشكار انسان ها در شرايط تهديد، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 5

5 - آگاهى و اعتقاد به احاطه علمى خداوند بر وجود انسان ها ، بازدارنده آنان از هرگونه گناه و ستم

و ما للظ_لمين من حميم . .. يعلم خائنة الأعين و ما تخفى الصدور

ذكر شدن آگاهى همه جانبه خداوند از احوال انسان ها _ پس از يادكردن از ستمكاران _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 4 - 6

6 - آگاهى و عقيده به علم همه جانبه خداوند به جهان و انسان ، بازدارنده انسان ها از نافرمانى و گناه

يعلم ما فى السم_وت . .. و ما تعلنون واللّه عليم بذات الصدور

آثار عقيده به علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 14

14 - توجه و اعتقاد به با خبر بودن خداوند از تمامى رفتار و كردار آدميان ، باز دارنده آنان از هر گونه نافرمانى و گناه

است .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم . .. إنّ اللّه خبير بما تعملون

جمله {إنّ اللّه خبير. ..} تذكرى تهديدآميز به منافقان بود كه به دروغ اظهار اطاعت مى كردند; ولى در عمل به نافرمانى و گناه مشغول بودند. بنابراين هشدار به آگاهى خداوند از اعمال انسان ها، مى تواند به منظور بازداشتن آنان از نافرمانى و گناه باشد.

آثار عقيده به فرزنددارى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 4 - 2

2- اعتقاد به فرزندگزينى خدا ، پندارى بس ناروا و موجب عذابى شديد است .

لينذر بأسًا شديدًا . .. و ينذر الذين قالوا اتخذ اللّه ولدًا

آيه قبل، يكى از رسالت هاى قرآن را، بيم به عذاب شديد الهى بيان كرد و اين آيه، به يكى از موارد استحقاق آن عذاب اشاره كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 8

8- اعتقاد به فرزندگزينى خدا ، داراى تبعات و آثارى بزرگ ، شگفت آور و غير قابل قبول

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . .. كبرت كلمة تخرج من أفوههم

عين الفعل مضموم در فعل ماضى {كبرت} نشانه دلالت آن بر تعجب است و روشن است كه جمله {كبرت كلمة. ..} بزرگىِ به لحاظ خود سخن را نمى گويد، بلكه به جهت لوازم نارواى آن و يا فاصله اى است كه با حقيقت دارد.

آثار عقيده به فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 6

6 - اعتقاد به تضمين پاداش كامل و بيش از استحقاق از سوى خداوند ،

موجب برانگيخته شدن انسان به انجام خالصانه اعمال نيك ( همچون انفاق )

الذين يتلون كت_ب اللّه . .. و أنفقوا ممّا رزقن_هم سرًّا و علانية ... ليوفّيهم أُ

آثار عقيده به قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 2

2 - اعتقاد به ربوبيت خداى يگانه و قدرت قاهر و علم گسترده او ، مقتضى توكل كردن انسان به او

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه و هو العزيز العليم . فتوكّل على اللّه

تفريع {توكّل على اللّه} بر {إنّ ربّك يقضى . .. و هو العزيز العليم} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 4

4 - توجه به ناتوانى معبود هاى ادعايى و عقيده به قدرت مطلق خداوند ، موجب تسلى خاطر و دل گرمى مبلغان اسلام و مدافعان عقيده توحيدى

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ينصرون . لايستطيعون نصرهم... فلايحزنك قولهم

جمله {فلايحزنك قولهم} جواب براى شرط مقدر است; يعنى، {إذا كان ه_ذا حالهم مع ربّهم حيث اتّخذوا رجاء النصر ءالهة من دون اللّه لايقدرون نصرهم فلاتحزن بسبب قولهم. ..; وقتى وضعيت آنان چنين است كه به اميد يارى، معبودهاى ديگرى جز خدا را _ كه تواناى بر يارى رسانى ندارند _ برگزيدند، پس تو از سخنان شان محزون مباش...}.

آثار عقيده به قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 12

12- عقيده به قيامت و هدف دارى و حكمت آميز بودن جهان خلقت ، موجب آسانى تحمل مشكلات و مقتضى گذشت و

ناديده گرفتن اذيت و آزار و آسيب هاى وارده از سوى دشمنان است .

و ما خلقنا السموت . .. إلاّ بالحقّ ... فاصفح الصفح الجميل

{فا} در {فاصفح} تفريع است و جمله {فاصفح . ..} را بر جمله {و ما خلقنا السموات ... إلاّ بالحق و إن الساعة لأتية} عطف كرده است. بنابراين، استفاده مى شود كه به حق آفريده شدن جهان اقتضا دارد تا انسانِ حق طلبى همچون رسول الله(ص) در مسير حق بردبار باشد و تلاش خود را در برابر حق ناپذيرى كافران بيهوده نپندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 17

17- توجه و اعتقاد انسان به قيامت ، مانع پيمان شكنى وى خواهد شد .

و أوفوا بعهد الله . .. تتّخذون أيم_نكم دخلاً بينكم ... و ليبيّننّ لكم يوم القي_م

تذكر خداوند به تبيين حقايق در قيامت، پس از طرح مسأله پيمان و سوگندشكنى، مى تواند اشعار به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 39 - 5

5- اعتقاد به قيامت و آگاهى از آتش دوزخ ، بازدارنده آدمى از گناه و حق ستيزى

متى ه_ذا الوعد . .. لو يعلم الذين

از اين كه خداوند فرمود: اگر كافران مى دانستند كه آتش دوزخ و. .. با آنان چه مى كند، در نزول عذاب و برپايى قيامت عجله نمى كردند، به دست مى آيد كه ايمان به قيامت و آگاهى از احوال آن، آدمى را از كفر و حق ستيزى و هرگونه گناه بازمى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

زمر - 39 - 16 - 13

13 - اعتقاد به قيامت و عذاب دوزخ ، سبب ترس از خدا و تقواپيشگى

لهم من فوقهم ظلل من النار . .. ذلك يخوّف اللّه به عباده ي_عباد فاتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 33 - 9

9 - اعتقاد به روز قيامت ، بازدارنده انسان از گناه و بزه كارى ( چون آدم كشى )

إنّى أخاف عليكم يوم التناد . يوم تولّون مدبرين ما لكم من اللّه من عاصم

از اين كه مؤمن آل فرعون براى بازداشتن فرعونيان از كشتن موسى(ع)، مسأله معاد و حسابرسى اعمال بندگان را مطرح ساخت، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 15 - 4،5

4 - تقوا ، تبلور ايمان و اعتقاد به قيامت

إنّ المتقين فى جنّ_ت و عيون

از اين كه براى اهل ايمان تنها وصف تقوا آورده شده است، روشن مى شود كه تقوا، تبلور ايمان به وحى و اعتقاد به قيامت است.

5 - پايبندى به ارزش ها و پرهيز از زشتى ها و پليدى ها ، تنها در گرو اعتقاد به قيامت

إنّ المتقين فى جنّ_ت و عيون

از تقابل ميان {متقين} و {منكران معاد} _ كه در آيات پيشين مطرح شده است _ به دست مى آيد كه تقوا در صورتى حاصل مى شود كه فرد، منكر قيامت نباشد; زيرا با انكار قيامت پايبندى به ارزش ها ميسر نخواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 9

9 - اعتقاد به قيامت

و توجه داشتن به كيفر و پاداش الهى در آن ، موجب تقويت روح تقواپيشگى در انسان

و اتّقوا اللّه الذى إليه تحشرون

يادآورى حشر انسان ها در قيامت _ پس از توصيه به تقوا _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 26 - 2

2 - اعتقاد به روز جزا ، تعديل كننده غرايز و تأثيرگذار در خُلق و خوى بشر ( حرص ، بخل ، ناشكيبايى و . . . )

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين ... و الذين يصدّقون بيوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 53 - 5

5 - وجود ارتباط وثيق و ناگسستنى ، ميان عقيده به روز جزا و ديگر عقايد دينى و معارف الهى

بل لايخافون الأخرة

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه با تكذيب قيامت از سوى كافران، ديگر عقايد دينى ناديده انگاشته مى شد.

آثار عقيده به گواهى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 7

7 - ايمان به خداوند و اعتقاد به عزّت ، ستودگى ، حاكميت ، مالكيت و گواه بودن او و انجام دادن تمامى اعمال صالح ، مايه بهره بردن از مناظر سبز و پر درخت و زمين آب خيز بهشت است .

إلاّ أن يؤمنوا باللّه العزيز . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت تج

برداشت ياد شده، از ارتباط اين آيه با آيه هشتم و نهم استفاده مى شود. {الصالحات}، جمع محلى به {ال} و

مفيد عموم است. عموم در اين موارد، عرفى است; يعنى، تمام آن چه ميسّر است. {جنّة}; يعنى، بوستانى كه با درختان خود زمين را پوشانده باشد. (مفردات راغب).

آثار عقيده به مالكيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 85 - 2

2 - گرايش به شرك در عين اعتقاد به تعلق انسان و پديده هاى پيرامون او به خداوند ، دو امر ناهمخوان و ناسازگار

قل لمن الأرض و من فيها . .. سيقولون للّه قل أفلاتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت خداوند و مالكيت او بر تمامى مظاهر هستى ، مقتضى پرستيدن يگانه او

إنّما أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه البلدة . .. و له كلّ شىء

واژه {ربّ} و تعبير {و له كلّ شىء} در حقيقت بيانگر فلسفه حصر پرستش انسان در برابر خدا است; يعنى، چون او پروردگار و مالك يگانه هستى است، پس عبوديت انسان بايد تنها به درگاه او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 7

7 - ايمان به خداوند و اعتقاد به عزّت ، ستودگى ، حاكميت ، مالكيت و گواه بودن او و انجام دادن تمامى اعمال صالح ، مايه بهره بردن از مناظر سبز و پر درخت و زمين آب خيز بهشت است .

إلاّ أن يؤمنوا باللّه العزيز . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت تج

برداشت ياد شده، از ارتباط اين آيه با آيه هشتم و نهم استفاده مى شود. {الصالحات}، جمع

محلى به {ال} و مفيد عموم است. عموم در اين موارد، عرفى است; يعنى، تمام آن چه ميسّر است. {جنّة}; يعنى، بوستانى كه با درختان خود زمين را پوشانده باشد. (مفردات راغب).

آثار عقيده به معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 36 - 8

8- عقيده به معاد ، ناسازگار با دنياپرستى و غيرقابل پذيرش براى دنياپرستان است .

أنا أكثر منك مالاً . .. و ما أظنّ الساعة قائمة

مرد ثروت مند، در پى غرور و افتخار به مال و منال و پندار جاودانه بودن آن، به انكار قيامت پرداخت. به نظر مى رسد كه ارتباط اين دو قسمت، به صورت زمينه و نتيجه باشد; يعنى، آنچه كه فرد را به موضع انكار قيامت كشاند، دنياپرستى و فريفته شدن بدان بود. فعل مجهول {رُددت} (برگردانده شوم) _ كه حاكى از اجبار شدن است _ نيز گوياى نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 35 - 5

5 - انديشه معاد و حيات اخروى ، برهم زننده آرامش اشراف و مورد تكذيب أكيد آنان

و قال الملأ من قومه . .. أيعدكم ... أنّكم مخرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 9

9 - توحيد و معاد ، دو عقيده محورى و انسان ساز

ان الذين هم من خشية ربّهم مشفقون . .. أنّهم إلى ربّهم رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 6،7

6 - عقيده به معاد و بازگشت انسان به

سوى خدا پس از مرگ ، عامل نهراسيدن ساحران مؤمن از مجازات مرگ

قال . .. لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف ... قالوا لاضير إنّا إلى ربّنا منقلبو

7 - عقيده به معاد ، عاملى نيرومند در پايبندى انسان به ارزش ها و تحمل دشوارى هاى ناشى از تعهد به آنها

قالوا لاضير إنّا إلى ربّنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 33

33 - اعتقاد به توحيد و معاد ، محور مشترك براى وحدت و همبستگى پيروان اديان آسمانى

اللّه ربّنا و ربّكم . .. اللّه يجمع بيننا و بينكم

بنابراين كه مخاطبان پيامبر(ص) اهل كتاب باشند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 8

8 - نقش مثبت و سازنده اعتقاد به معاد ، در تربيت آدميان و اصلاح آنان

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

مطلب ياد شده از تذكر به آتش دوزخ _ به جاى موعظه و توصيه به تقوا و خودسازى و اصلاح خانواده _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 4 - 3

3 - اعتقاد به معاد ، حتى در حد گمان ، بازدارنده انسان از خيانت در سنجش كالاى ديگران

ألا يظنّ أُول_ئك أنّهم مبعوثون

آثار عقيده به منشأ ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 6

6 - اعتقاد به خدادادى بودن امكانات و دارايى ها ، زمينه ساز پيدايش روحيه انفاق گرى در انسان

و أنفقوا ممّا

رزقن_هم سرًّا و علانية

از هدف هاى يادآورى اين حقيقت (خدادادى بودن دارايى ها) در بيان لزوم انفاق، مى تواند تسهيل آن و ايجاد روحيه انفاق گرى در انسان ها باشد.

آثار عقيده به نظارت اعضاى بدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 22 - 6

6 - اعتقاد انسان ها ، به نظارت اعضا و جوارح بر اعمال و رفتار آنان ، بازدارنده ايشان از گناه و معصيت

و ما كنتم تستترون أن يشهد عليكم سمعكم و لا أبص_ركم و لا جلودكم

آثار عقيده به وحيانيت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 18

18- عقيده به نزول قرآن از جانب خداوند و خير محض بودن آن ، عامل تعالى انسان به مقامى والا

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا . .. و لنعم دار المتّقين ... الذي

آثار عقيده به ولايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 24

24 - اعتقاد به مولويت و سرپرستى خداوند ، مقتضى اعتصام به او و پرهيز از چنگ زدن به دامن غير او

و اعتصموا باللّه هو موليكم

جمله {هو موليكم} به منزله تعليل براى {اعتصموا باللّه} است; يعنى، به خدا اعتصام كنيد; زيرا او مولا و قيّم شما است.

آثار عقيده به هدفدارى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 12

12- عقيده به قيامت و هدف دارى و حكمت آميز بودن جهان خلقت ، موجب آسانى تحمل مشكلات و مقتضى گذشت

و ناديده گرفتن اذيت و آزار و آسيب هاى وارده از سوى دشمنان است .

و ما خلقنا السموت . .. إلاّ بالحقّ ... فاصفح الصفح الجميل

{فا} در {فاصفح} تفريع است و جمله {فاصفح . ..} را بر جمله {و ما خلقنا السموات ... إلاّ بالحق و إن الساعة لأتية} عطف كرده است. بنابراين، استفاده مى شود كه به حق آفريده شدن جهان اقتضا دارد تا انسانِ حق طلبى همچون رسول الله(ص) در مسير حق بردبار باشد و تلاش خود را در برابر حق ناپذيرى كافران بيهوده نپندارد.

آثار عقيده پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 3

3 _ فلاح و رستگارى آدمى در قيامت در گرو داشتن اعمال و عقايد وزين و داراى ثقل است.

فمن ثقلت موزينه فأولئك هم المفلحون

كلمه {موازين} در برداشت فوق جمع موزون گرفته شده است. بنابراين مراد از {موازين} اعمال و عقايدى است كه در قيامت مورد توزين و سنجش قرار مى گيرد.

آثار عقيده جاهلانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 6

6 _ عقايد شرك آلود و جاهلانه موجب گرايش انسان به اعمال ناشايست و خلاف فطرت و وجدان است.

و كذلك زين . .. قتل أولدهم شركاؤهم

آثار عقيده صحيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 184 - 3

3 - التزام به مبانى ارزشى و اخلاقى ، نيازمند اعتقاد و جهان بينى صحيح است .

و اتّقوا الذى خلقكم و الجبلّة الأوّلين

طرح مسأله آفرينش و تذكر به وجود آفريدگار يگانه براى سوق دادن

مردم به تقوا، مى تواند نشانگر اين واقعيت باشد كه داشتن جهان بينى صحيح، زمينه ساز پايبندى به ارزش ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 12،13

12 - ايمان ، انديشه و عقيده درست همراه با عمل صالح ، موجب تقرب به خداوند است .

إليه يصعد الكلم الطيّب و العمل الص_لح يرفعه

برداشت ياد شده از آن جا است كه صعود كلام طيب به پيشگاه رفيع خداوند و پذيرفته شدن عمل صالح در سايه اين كلام، به معناى صعود معنوى صاحبان اين كلام و تقرب آنان به درگاه الهى است.

13 - ايمان و عقيده درست همراه با عمل صالح ، وسيله تحصيل عزت و سربلندى است .

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا إليه يصعد الكلم الطيّب و العمل الص_لح يرف

برداشت ياد شده، با توجه به ارتباط ميان جمله مورد بحث با صدر آيه شريفه (مسأله عزت و صعود كلام و عمل صالح) مى باشد.

آثار عقيده صحيح به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 15

15 - تصور صحيح از خداوند ، از بين برنده هرگونه ترديد و استبعاد در حقانيت معاد است .

فانظر إلى ءاث_ر رحمت اللّه كيف يحى . .. و هو على كلّ شىء قدير

آثار عقيده مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 8

8 _ انكار معاد و عقيده به نبودن مجازات الهى براى انسان ، مانع پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) و عقيده به توحيد از سوى مشركان

و

قال الذين لايرجون لقاءنا لولا أُنزل علينا المل_ئكة أو نرى ربّنا

توصيف مشركان به منكران {لقاء اللّه} در آغاز كلام، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه اگر مشركان خواستار نزول فرشتگان وحى بر خود و رؤيت خدا بودند، اين خواسته ناشى از حقيقت خواهى آنان نبود; بلكه به خاطر عقيده مند نبودن آنان به معاد و انكار مجازات الهى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 22 - 2

2 - باور هاى غلط مشركان ، حربه اى عليه خود آنان از سوى خداوند

ألكم الذّكر . .. تلك إذًا قسمة ضيزى

خداوند، در مقام تخطئه دختر داشتن خويش، باورهاى غلط مشركان را به رخ آنان كشيده و از آن حربه اى عليه خودشان ساخته است.

آثار عقيده مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 11

11 - اعتقاد مردم مصر به ختم نبوت و نيامدن هيچ پيامبرى پس از يوسف ( ع ) ، منشأ مخالفت آنان با دعوت موسى ( ع )

حتّى إذا هلك قلتم لن يبعث اللّه من بعده رسولاً

اعلام ختم نبوت پس از يوسف(ع) از سوى مردم مصر، مى تواند دليل و يا بهانه آنان در مخالفت با دعوت موسى(ع) باشد.

آثار عقيده منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 17

17 _ حكم خداوند به طرد كامل منافقان ، نتيجه مواضع عقيدتى و نيز عملكرد خود آنان بود .

لاتصل . .. إنهم كفروا ... و ماتوا و هم فسقون

آثار مخالفت با عقيده

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 1 - 10

10 - مخالف اعتقاد سخن گفتن _ هرچند خود سخن حق باشد _ دروغ گويى است .

قالوا نشهد إنّك لرسول اللّه . .. و اللّه يشهد إنّ المن_فقين لك_ذبون

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند، منافقان را _ به رغم اين كه سخن حقى را گفته بودند ولى در دل آن را باور نداشتند _ دروغ گو خوانده است.

آزادى در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 108 - 15

15 _ هيچ كس حتى پيامبر ( ص ) حق تحميل عقيده و دين خويش بر ديگران _ هر چند بر حق باشد _ ندارد .

قد جاءكم الحق . .. فمن اهتدى فإنما يهتدى لنفسه ... و ما أنا عليكم بوكيل

آزادى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 256 - 1،2،3،4

1 _ تحميل و اجبارى در پذيرش دين نيست .

لا اكراه فى الدّين

2 _ عقيده و مرام ، جبربردار نيست .

لا اكراه فى الدّين

نفى {اكراه} در دين و عقيده به صورت مطلق، اين مطلب را مى رساند كه سنخ مسائل عقيدتى كه با قلب و فكر انسان سر و كار دارد، قابل تحميل نيست.

3 _ غير مسلمانان را نبايد مجبور به پذيرش اسلام كرد .

لا اكراه فى الدّين

بنابراينكه {لا اكراه} در مقام تشريع باشد; يعنى تحميل عقايد و اوامر و نواهى دين بر كسانى كه خارج از اسلام هستند، جايز نيست.

4 _ آزادى و اختيارِ آدمى در پذيرش ايمان و كفر

لا اكراه فى

الدّين قد تبيّن الرّشد من الغىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 4

4 _ مسؤوليّت پيامبر ( ص ) ، تبليغ و ارشاد مردم است ، نه وادار كردن آنان به عمل .

لا تكلّف الّا نفسك و حرّض المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 7

7 _ وظيفه پيامبر(ص) در برابر قرآن انذار و تذكر است، نه اجبار مردم به هدايت

لتنذر به ذكرى للمؤمنين

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {فلايكن . ..} تفريع بر {لتنذر ...} باشد. يعنى قرآن تنها براى انذار و تذكر نازل شده است، بنابراين جايى براى نگرانى از اعراض مشركان وجود ندارد. زيرا اجبار آنان بر هدايت از اهداف نزول قرآن نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 10

10_ ايمان به پيامبران و باور به معارف الهى ، غير قابل اجبار و اكراه

أنلزمكموها و أنتم لها ك_رهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 13

13- انكار حقانيت كتاب هاى آسمانى ، چيزى بود كه خود منكران آن را برگزيدند و خداوند آنان را بر آن وادار نكرد .

كذلك فعل الذين من قبلهم و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

اين برداشت، مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از ظلم به نفس، انحراف از مسير حق باشد كه خداوند آن را به منحرفان اسناد مى دهد و نقش خود را نفى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - اسراء - 17 - 105 - 9

9- هيچ كس حق تحميل عقيده و دين خويش بر مردم را ندارد ، هر چند بر حق باشد .

و بالحقّ نزل و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

وقتى پيامبر(ص) حق تحميل اسلام را _ كه دين حق است _ بر مردم نداشت و تنها عهده دار بشارت و انذار مردمان بود، ديگران به طريق اولى چنين حقى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 27 - 9

9 _ انسان در انتخاب راه و روش زندگى و عقيده و ديانت ، مختار است .

ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

اين كه ظالمان عمل نپيمودن راه پيامبر(ص) را به خود نسبت مى دهند (اتخذت. ..) و از اين كار اظهار پشيمانى و تأسف مى كنند، حاكى از مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 9

9 - اقدام آزادانه پيروان شرك به پرستش پيشوايان خود

ما كانوا إيّانا يعبدون

با توجه به بخش هاى قبلى آيه، مفاد جمله {ما كانوا. ..} نفى پرستش نيست; بلكه نفى اجبار به پرستش است. بنابراين تقدير جمله ياد شده چنين است: {ما كانوا إيّانا يعبدون بإلجاء منّا}; يعنى، آنها از روى اجبار ما را عبادت نمى كردند; بلكه اين عملى بود كه خودشان آزادانه به آن مبادرت مىورزيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 5

5 - آزادى و اختيار انسان ، در عرضه افكار و عقايد و انتخاب صحيح آنها

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

برداشت ياد

شده به خاطر اين نكته كه لازمه شنيدن سخنان، وجود افكار و عقايد گوناگون و آزادى در بيان آنها است و لازمه گزينش بهترين سخنان و پيروى از آنها، وجود آزادى انتخاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 12،18

12 - خدا ، تنها فراهم آورنده وسايل و زمينه هاى هدايت به قرآن است و مردم در پذيرش و عدم پذيرش آن آزاد و مختاراند .

إنّا أنزلنا عليك الكت_ب . .. فمن اهتدى فلنفسه و من ضلّ فإنّما يضلّ عليها

18 - هيچ كس حتى پيامبر ( ص ) حق ندارد عقيده و دين خويش را _ هر چند بر حق باشد _ بر ديگران تحميل كند .

إنّا أنزلنا عليك الكت_ب للناس بالحقّ . .. و ما أنت عليهم بوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 4

4 - آزادى در انتخاب راه و عقيده ، حق مسلم هر انسان است .

فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا

اين كه حتى پيامبر(ص) وظيفه اى جز تبليغ دين ندارد و در فرض روى گردانى بايد مشركان را به حال خود واگذارد، نشان مى دهد كه انسان در انتخاب عقيده آزاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 4

4 - انسان در گرايش به كفر ، داراى آزادى و اختيارات بوده و وسوس هاى شيطان ، فقط در حد دعوت و انگيزش است .

إذ قال للإنس_ن اكفر فلمّا كفر

امر {اُكفر}، نشانگر نقش شيطان در انگيزش انسان است و معناى {كفر} با انتساب آن

به خود انسان، بيانگر اختيار آدمى در انتخاب راه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 12 - 7

7 - در جامعه اسلامى ، كافران در پذيرش اسلام ، آزاد و مختاراند و كسى حق تحميل و اجبار آن را بر آنان ندارد .

فإن تولّيتم فإنّما على رسولنا البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 55 - 2

2 - انسان ، موجودى مختار و با اراده ، در عقيده ، انديشه و رفتار

فمن شاء ذكره

آگاهى از عقيده باطل خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 21 - 5

5_ كافران ، به پوچى و بى اساس بودن بافته هاى دروغين و عقايد واهى خويش ، پى خواهند برد .

و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون

ابطال عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 5

5 _ تظاهر به عقيده اى باطل براى ابطال آن در مقام مجادله مجاز است.

قال هذا ربى هذا أكبر

اجتناب از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 10

10 - نيل انسان ها به تقوا و پرهيزشان از عقايد ناصواب و اعمال ناروا ، از اهداف نزول كتاب هاى آسمانى است .

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 8

8 _ ضرورت پرهيز از پندارهاى جاهلانه و به

دور از علم درباره خداوند

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم سبحنه

اجتناب از عقيده ظالمانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 13

13 - اجتناب از هر عمل و عقيده ظالمانه ، امرى لازم است .

لاتشرك باللّه إنّ الشرك لظلم عظيم

تعليلِ نهى از شرك به ظالمانه بودن آن، حكايت دارد كه ظلم، چيزى است كه بايد اجتناب شود.

اجتناب از عقيده ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 9

9 _ رسيدن انسان ها به تقوا و پرهيزشان از عقايد ناصواب و اعمال ناروا ، از اهداف نزول كتاب هاى آسمانى بر ايشان است .

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

احتجاج عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 7

7 - رعايت تدريج در اثبات بطلان عقيده طرف مقابل ، شيوه اى قرآنى است .

قل من يرزقكم . .. و إنّا أو إيّاكم لعلى هدًى أو فى ضل_ل مبين . قل لاتسئلون ... ق

اختلاف عقيدتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 15

15 - تضاد جبهه ايمان و شرك ، تضادى عقيدتى است ; نه طبقاتى ، نژداى و . . . .

و بدا بيننا و بينكم . .. حتّى تؤمنوا باللّه وحده

اختيار در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 11،18

11 _ انسان داراى اختيار در عقيده و عمل، و

جبرگرايى انديشه اى باطل است.

كذلك كذب الذين من قبلهم حتى ذاقوا بأسنا قل

18 _ خداوند كسى را به پذيرش عقيده شرك مجبور نساخته است.

لو شاء الله ما أشركنا . .. إن أنتم إلا تخرصون

ادعاى استقامت بر عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 7

7 - استوار ماندن بر عقيده خويش تا دستيابى به برهانى آشكار برخلاف آن ، ادعاى كافران عصر بعثت ، پيش از ظهور اسلام

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

در صورتى كه مراد از انفكاك، دست كشيدن از كفر باشد، احتمال مى رود كه آيه شريفه در صدد نقل ادعاى كافران و توبيخ آنها باشد; يعنى، اين كافران كه مى گفتند: ما تا آمدن بيّنه، از عقايد خويش دست بر نمى داريم، حال كه بيّنه آمده است چرا بر آن عقيده باقى مانده اند؟!

ارزش عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 3

3 - معيار تعيين ارزش و بهاى آدميان ، به مرام و آيينى است كه بر مى گزينند .

بئسما اشتروا به أنفسهم أن يكفروا بما أنزل اللّه

ارزيابى اخروى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 1

1 _ قيامت روز سنجش و ارزيابى اعمال و عقايد آدميان است.

و الوزن يومئذ الحق

اركان عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 8 - 3

3 - ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) و قرآن ، سه ركن اصلى عقايد اسلامى

ف_امنوا باللّه

و رسوله و النور الذى أنزلنا

استقامت بر عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 7

7 _ استقامت و پايدارى توده مردم بر ايمان و عقايد دينى خود ، در گرو تأمين نياز هاى مادى و معنوى آنان

قالوا نريد ان نأكل منها و تطمئن قلوبنا

استقامت در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 8

8_ ضرورت حفظ مواضع و ابراز پايبندى به عقايد دينى ، دربرخورد با مخالفان دين

إن افتريته فعلىّ إجرامى و أنا برىءٌ مما تجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 11 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام موضع سازش ناپذير عقيدتى و توحيدى خود به مردم

قل إنّى أُمرت أن أعبد اللّه

استمداد در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 83 - 2

2 - لزوم استمداد انسان از خداوند در ميدان عقيده و عمل

ربّ هب لى حكمًا و ألحقنى بالصلحين

استوارى عقيده حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 4

4- اعتقادات حق چنان درختى ريشه دار ، ثابت و استوار است .

كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء

از معناهايى كه مفسران، از صحابه و تابعان تاكنون، براى {شجره طيبه} ذكر كرده اند، عقيده به توحيد و كلمه {لا إله إلاّ الله} است كه عقيده حق مى باشد.

استهزاى عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- صافات - 37 - 92 - 4

4 - تمسخر مظاهر شرك و عقايد باطل و خرافى ، امرى جايز است .

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

اشراف فرعون و عقيده مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 6

6 _ فرعون و اطرافيانش در گرايش هاى اعتقادى مردم ، نقش تعيين كننده اى داشتند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

از اين كه خداوند موسى و هارون (ع) را _ كه براى هدايت مردم مبعوث شده بودند _ مستقيماً به سوى فرعون و اطرافيانش فرستاد، برداشت فوق به دست مى آيد.

اصرار بر عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 3 - 6

6- مجادله و پافشارى بر عقايد موهوم و غير علمى ، پيروى از شيطان است .

ومن الناس من يج_دل. .. و يتّبع كلّ شيط_ن مريد

اصلاح عقيده انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 7

7_ اصلاح عقايد و رفتار انسان ها و نيز تعيين حد و مرز اختيار و آزادى آنان ، رسالتى الهى برعهده پيامبران

أصلوتك تأمرك أن نترك . .. قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى

اطاعت از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 13

13 _ پيروى از افكار و عقايد بدون دليل و مبتنى بر تمايلات نفسانى ، امرى نكوهيده و مورد نهى خداوند

و لاتتبعوا اهواء قوم قد

ضلوا

اطمينان به حقانيت عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 6

6 - اطمينان از حقانيت راه ، مقتضى اقدام و توكل بر خدا و نهراسيدن از مشكلات

فتوكّل على اللّه إنّك على الحقّ المبين

{إنّك. ..} در مقام تعليل است; يعنى، چون تو بر حقى، پس بر خدا توكل كن و از توطئه هاى دشمنان نهراس.

اظهار عقيده به اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 4،5

4 _ پيامبر(ص) بايد اعتقاد خويش را به آيين اسلام به مردم اعلام كند.

قل إننى هدينى ربى إلى صرط مستقيم دينا قيما

5 _ پيامبر(ص) در اعلام اعتقادش به اسلام بايد خداوند را به عنوان راهنماى خويش معرفى كند.

قل إننى هدينى ربى

اظهار عقيده محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 1 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور مخاطب ساختن كافران و ابلاغ آشكار مواضع خويش

قل ي_أيّها الك_فرون

اظهار عقيده موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 3

3 - موسى ( ع ) ، اعتقاد خود به ربوبيت مطلق خداوند و نيز اعتماد خويش بر او در انجام رسالت را به فرعونيان اعلام كرد .

و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم من كلّ متكبّر

اعراض از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 3

3 - لزوم پرهيز از ادعا هاى نادرست و توجه به آگاهى خداوند از رفتار

ها و نيّت هاى انسان

يقول . .. أيحسب أن لم يره أحد

توبيخ مستفاد از همزه استفهام در {أيحسب}، ممكن است ناظر به دروغ بودن گفتارى باشد كه در آيه قبل از مدعيان انفاق نقل شد.

اعلام عقيده محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 14 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلان موضع عقيدتى و توحيدى خود به مردم

قل اللّه أعبد مخلصًا له دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 66 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام صريح مواضع عقيدتى خويش و تسليم ناپذير بودنش ، در برابر دشمنان و عقايد باطل و شرك آلود

و أُمرت أن أُسلم لربّ الع_لمين

تصريح پيامبر(ص) به تسليم محض بودن خود در برابر خداوند، مى تواند پاسخى به فشارها و تهديدهاى دشمنان و مشركان عليه ايشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 16

16 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به اعلان و ابراز باور ها و عقايد مشترك خود با اهل كتاب

قل ءامنت بما أنزل اللّه من كت_ب

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مخاطب پيامبر(ص) اهل كتاب باشند.

اقسام عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 7 - 3

3 - بازگشت همه انديشه ها و باور ها ، به سه جريان فكرى و عقيدتى

و كنتم أزوجًا ثل_ثة

تقسيم كردن مردم به سه دسته _ با آن كه در ميان انسان ها در طول تاريخ صدها نوع

از عقايد و افكار گوناگون وجود داشته است _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

الهام در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 8 - 6

6 - معارف متكى بر برهان هاى عقلى ، الهامات ربانى و كتاب هاى آسمانى ، تنها معارف شايسته اعتقاد و ارزشمند در بينش قرآنى

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى و لا كت_ب منير

در آيه ياد شده معرفت هاى قابل اعتماد و شايسته دفاع معارفى است كه از يكى از سه راه ذيل به دست بيايد: {علم} {هدايت} و {كتاب}. به نظر مى رسد كه مراد از {علم} معرفت هايى است كه از راه براهين عقلى و مقصود از {هدايت} دريافت هايى است كه از طريق رؤيت قلبى و الهامات درونى و منظور از {كتاب منير} حقايقى است كه به وسيله شنيدن از رسولان الهى و مراجعه به كتاب هاى آسمانى به دست مى آيد.

امكان حلّ اختلاف عقيدتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 93 - 1

1- از ميان رفتن اختلافات عقيدتى و فكرى بشر و تبديل امت ها به امتى واحد ، در مشيت الهى امرى ممكن است .

و لو شاء الله لجعلكم أُمّة وحدة

مقصود از {أُمّة واحدة} _ به قرينه جمله {يضلّ من يشاء و يهدى. ..} _ وحدت امت در عقيده و دين است; چنان كه واژه {امت} از نظر لغت در گروهى كه دين واحدى داشته باشند، استعمال شده است (مفردات راغب).

انتخاب بهترين عقيده

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 8،10

8 - انسان ، داراى توان تحليل افكار و عقايد گوناگون و تشخيص و انتخاب بهترين آنها

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

10 - انتخاب بهترين عقيده و برترين سخن در باب تعاليم دينى ، از ويژگى هاى مؤمنان و خردمندان است .

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه در توصيف مؤمنان و خردمندان مى باشد (كه در ذيل آيه از آن ياد شده است).

انتقاد در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 13

13 - ارائه و تبليغ آيين حق با نقد منصفانه و حق طلبانه عقايد دينى ديگر ، از شيوه هاى تبليغى قرآن

قل ادعوا الذين زعمتم من دون اللّه . .. و إنّا أو إيّاكم لعلى هدًى أو فى ضل_ل مبي

اين كه پيامبر(ص) به مشركان فرمود: يا ما بر حق هستيم و راه هدايت را مى پيماييم يا شما _ با آن كه پيامبر(ص) مسلّماً بر حق و هدايت بود _ نشانگر انصاف و برخورد حق طلبانه با عقايد ديگران و شيوه اى پسنديده است.

اهميت آگاهى در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 68 - 11

11 _ نسبت دادن هر وصف و فعلى به خداوند و اعتقاد به آن ، بايد برپايه علم و برهان باشد .

قالوا اتخذ اللّه ولداً . .. إن عندكم من سلطن بهذا أتقولون على اللّه ما لا تعلمون

اهميت استقامت در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

غافر - 40 - 14 - 9

9 - ناخوشايندى كافران و دگرانديشان ، نبايد مانع اظهار حق در اصول دين و موجب دست برداشتن از مواضع اصولى در نهضت توحيدى شود .

فادعوا اللّه مخلصين له الدين و لو كره الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 5

5 - ضرورت پايدارى بر باور ها و نداشتن تزلزل بى دليل

من بعد ما استجيب له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 14 - 2

2 - در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران حق ناپذير ، نمى تواند مجوز عدول مبلغان و رهبران جامعه اسلامى از مواضع عقيدتى خويش و سازش و مسامحه با آنان باشد .

و لاتطع . ..أن كان ذا مال و بنين

ترديدى نيست كه اجابت خواسته هاى كافران و يا سازش با آنان از سوى رهبران جامعه اسلامى، به جهت طمع شخصى نيست; بلكه براى در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران و صرف آنها در جهت مصالح و منافع مسلمين است; ولى چون اين كار به قيمت عدول از مواضع اعتقادى و يا سازش با كافران است، جايز نمى باشد.

اهميت برهان در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 111 - 12

12 - ضرورت پايه گذارى عقايد و باور هاى دينى بر دليل و برهان

قل هاتوا برهنكم إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 14،16

14 _ لزوم استوار بودن عقايد و باورهاى انسان بر

علم

قل هل عندكم من علم فتخرجوه لنا

16 _ گمان در حيطه مسائل عقيدتى و بنيادى فاقد ارزش و اعتبار است.

إن تتبعون إلا الظن و إن أنتم إلا تخرصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 149 - 7

7 _ لزوم ارائه دليل و برهان براى هدايت و تصحيح انديشه ديگران

قل فلله الحجة البلغة فلو شاء لهديكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 68 - 11،13

11 _ نسبت دادن هر وصف و فعلى به خداوند و اعتقاد به آن ، بايد برپايه علم و برهان باشد .

قالوا اتخذ اللّه ولداً . .. إن عندكم من سلطن بهذا أتقولون على اللّه ما لا تعلمون

13 _ معارف و عقايد ، بايد بر پايه استدلال و برهان استوار باشد .

إن عندكم من سلطن بهذا أتقولون على اللّه ما لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 6

6_ محدود كردن آزادى انسان ها و فروپاشاندن عقايد و رسوم آنان ، بايد متكى به دليل و برهانى روشن باشد .

أصلوتك تأمرك . .. قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 10

10_ عقايد آدمى ، بايد متكى بر دليل و برهان عقلى يا نقلى باشد .

ما أنزل الله بها من سلط_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 10

10_ لزوم مبتنى كردن عقايد دينى بر حجّت و دليل روشن

على

بصيرة أنا و من اتبعنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 6،9

6- بى منطقى در عقيده و سستى انديشه ، بزرگ ترين مشكل جامعه اصحاب كهف از ديدگاه خود آنان

اتخذوا من دونه ءالهة لولا يأتون عليهم بسلط_ن بيّن

9- لازم است كه عقايد بر دلايلى روشن و محكم استوار باشد .

لولا يأتون عليهم بسلط_ن بيّن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 8

8- لزوم مبتنى بودن عقايد و باور ها بر برهان و دليل قاطع

قل هاتوا بره_نكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 4

4- لزوم متكى ساختن مبانى دينى و اصول اعتقادى خود ، بر دليل و برهان قانع كننده

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

برداشت ياد شده از آن جا به دست مى آيد كه آيه شريفه، در مقام محكوم كردن كسانى است كه پايه و اساس اعتقادهاى خود را بر تقليد كوركورانه از نياكان خويش قرار دادند و در برابر سؤال از علت پذيرش شرك، هيچ دليلى نياوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 4

4 - ضرورت استوار بودن عملكرد و باور هاى دينى انسان بر پايه دليل و برهان

و من يدع مع اللّه إل_هًا ءاخر لابره_ن له به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 13

13 - لزوم استوار بودن عقيده و ايمان انسان بر پايه هاى محكم دليل و برهان

قل هاتوا بره_نكم إن كنتم ص_دقين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 84 - 7

7 - لزوم مبتنى بودن عقايد و بينش هاى انسان بر دلايل متقن علمى

أكذّبتم ب_اي_تى و لم تحيطوا بها علمًا

از اين كه خداوند كافران را به خاطر عقايد پوچ و بى اساس توبيخ كرده و انكار بدون دليل آنان را نسبت به آيات خويش، مورد مذمت قرار داده است; استفاده مى شود كه انسان در پايبندى به هر عقيده نخست، بايد در فكر دست يافتن به دلايل علمى آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 7

7 - لزوم استوار ساختن اصول عقايد دينى ، بر برهان عقلى و دليل نقلى روشن و گويا

أرءيتم . .. أرونى ماذا خلقوا من الأرض ...أم ءاتينهم كت_بًا فهم على بيّنت منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 150 - 6

6 - ادعاى بدون دليل و شاهد در مسائل اعتقادى و معارف الهى ، مردود و محكوم است .

أم خلقنا المل_ئكة إن_ثًا و هم ش_هدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 154 - 3

3 - داورى درباره خداوند و عقايد دينى ، بدون علم و دليل و شاهد ، قضاوتى ناشايست و شگفت آور است .

أصطفى البنات على البنين . ما لكم كيف تحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 156 - 3،4

3 - لزوم متكى ساختن عقايد دينى و معارف الهى ، بر دليل روشن و حجت قاطع

فاستفتهم ألربّك

البنات . .. أم لكم سلط_ن مبين

4 - باور هاى دينىِ غير متكى بر دليل و حجت روشن ، مردود و محكوم است .

أم لكم سلط_ن مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 157 - 2

2 - لزوم مطالبه دليل و شاهد صدق در ادعا هاى مربوط به عقايد دينى و معارف الهى

فأتوا بكت_بكم إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 9

9 - مبانى دينى و اصول اعتقادى و نيز هرگونه بحث و گفتوگو درباره آنها ، بايد مبتنى بر دليل و برهان باشد .

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_هم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند، كسانى را كه بدون دليل و برهان درباره دين مجادله مى كنند، محكوم كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 4

4 - مبانى دينى و اصول اعتقادى و نيز بحث و گفتوگو درباره آنها ، بايد مبتنى بر دليل و برهان باشد .

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_هم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند، كسانى را كه بدون دليل و برهان درباره دين مجادله مى كنند، محكوم كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 16

16 - لزوم برخوردارى انسان از دليل ، در باور ها و عقايد خويش

ءاذنّ_ك ما منّا من شهيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4

- 13

13- لزوم مستند بودن هر عقيده دينى ، به منبع وحى و يا دليل قطعى علمى

ائتونى بكت_ب من قبل ه_ذا أو أث_رة من علم إن كنتم ص_دقين

صداقت و درستى هر عقيده دينى، از دو راه قابل اثبات است: 1_ ارائه دليل متكى به وحى و كتاب هاى آسمانى; 2_ ارائه گواهى از دريافت هاى علمى و عقلى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 28 - 6

6 - لزوم اتكاى معارف و عقايد ، بر شالوده يقين و برهان ; و نه حدس و گمان

و إنّ الظن لايغنى من الحقّ شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 37 - 6

6 - لزوم مطالبه دليل و شاهد صدق در ادعا هاى مربوط به عقايد و مسائل دينى

أم لكم كت_ب فيه تدرسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 40 - 5

5 - لزوم متكى ساختن عقايد و معارف دينى خويش ، بر دليل و حجت اطمينان بخش

سلهم أيّهم بذلك زعيم

اهميت تبرى از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 2

2- لزوم اظهار تنفر و انزجار از مشركان و عقايد انحرافى و باطل آنها و ارائه راه هدايت به آنان

إذ قال لأبيه . .. أُفّ لكم و لماتعبدون

اهميت تبيين عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 4

4 - لازم است كه پيش از دعوت به فروع عملى ، اصول عقيدتى تبيين

گردد .

ي_بنىّ لاتشرك باللّه . .. إنّها إن تك مثقال حبّة من خردل ... يأت بها اللّه ... ي

اهميت تصحيح عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 4 - 4

4- تصحيح عقيده انسان در باره خداوند ، از هدف هاى مهم قرآن است .

أنزل على عبده الكت_ب . .. و ينذر الذين قالوا اتخذ اللّه ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 11

11 - اصلاح انديشه و عقيده ، مقدم بر اصلاح عمل و رفتار

على أن لايشركن باللّه شيئًا و لايسرقن

از اين كه {لايشركن} _ كه امرى عقيدتى است _ بر {و لايسرقن. ..} _ كه امور عملى و رفتارى است _ مقدم شده، مى توان تقدم رتبى جهان بينى بر عملكرد را نتيجه گرفت.

اهميت تعقل در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 5

5 - لزوم مبتنى ساختن عقايد دينى و مبانى فكرى خود ، بر تفكر و تعقل و به دور از تقليد كوركورانه از ديگران

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

اهميت حفظ عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 21

21 _ مسؤولان جوامع دينى بايد نسبت به عقايد دينى مردم حساس بوده و در طريق مبارزه با منحرفان و عوامل انحراف كوتاهى نكنند .

قال ابن أم إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

اهميت دقت در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 84 - 6

6- لزوم

دقت انسان نسبت به ساختار ملكات نفسانى و باور هاى بنيادين خويش

قل كلّ يعمل على شاكلته

{شاكلة} به دو معناست: يكى، شخصيت و خلقيات ذاتى و ديگرى، خلقيات و عادات اكتسابى است. برداشت فوق، به قرينه آيه قبل، مبتنى بر معناى دوم آن است. بنابراين آيه در مقام هشدار به انسانهاست كه در شكل بخشيدن به شخصيت خويش، دقت لازم را مبذول دارند.

اهميت عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 31

31 _ مسائل اعتقادى و دينى ، زيربناى تشكيل امتها

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً ولو شاء اللّه لجعلكم امة وحدة

از اينكه شريعت واحد، همه مردم را امتى واحد مى سازد و تعدد شرايع، مايه تعدد امتهاست، معلوم مى شود كه شكل گيرى امتها بر اساس اعتقادات دينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 14

14 _ ايمان و اعتقاد راسخ ، زيربناى موضعگيرى هاى مثبت و اعمال ارزشى انسان

فاتقوا اللّه و أصلحوا . .. و أطيعوا اللّه و رسوله إن كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 8

8 - روابط قومى و خويشاوندى ، نبايد بر گرايش هاى اعتقادى انسان اثر بگذارد .

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون

طرح داستان ابراهيم(ع) در راستاى تأثيرناپذيرى از عقايد و باورهاى باطل قومى، صورت گرفته است.

اهميت عقيده به آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 45 - 7

7- اعتقاد به آخرت ، داراى

جايگاهى اساسى و مهم در ميان اعتقادات دينى

و إذا قرأت القرءان جعلنا بينك و بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجابًا مستورًا

اختصاص به ذكر {لايؤمنون بالأخرة} از ميان ساير اعتقادات براى مشركان، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

اهميت عقيده به آمرزشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 13

13 - توجه و اعتقاد به عزت و غفران خداوند ، برخوردار از اهميتى والا در ميان مجموعه معارف الهى

ألا هو العزيز الغفّ_ر

اهميت عقيده به پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 13 - 2

2 - اصل اعتقاد به قيامت و جزاى عمل داراى اهميت است ; نه شناخت زمان آن .

يسئلون أيّان يوم الدّين . يوم هم على النار يفتنون

كافران از زمان وقوع قيامت سؤال كرده اند; ولى خداوند پاسخ آنان را با يادآورى اصل وقوع قيامت داده و زمانى را معين نكرده است.

اهميت عقيده به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 17 - 6

6 _ اسلام و عقيده به توحيد ، تنها راه صحيح و عقيده درست براى ره پويان طريق حق و حقيقت

ءأنتم أضللتم عبادى ه_ولاء أم هم ضلّوا السبيل

برداشت فوق از اطلاق واژه {السبيل} (راه) بر راه حق و درستى _ كه مشركان از آن دور شده و آن را گم كرده اند _ به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 2

2 - اعتقاد به محاسبه اعمال در عالم

آخرت ، مهم ترين اصل عقيدتى پس از عقيده به يك تايى خداوند است .

لاتشرك باللّه . .. ي_بنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة ... يأت بها اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 3

3- لزوم اعتقاد آگاهانه و عالمانه ، به توحيد و يگانگى خداوند

فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه

به كار رفتن واژه {علم} به جاى اعتقاد و اقرار، مى رساند كه خداوند تنها خواهان اقرار انسان به توحيد نيست; بلكه از او مى خواهد تا علم و آگاهى متقن داشته باشد.

اهميت عقيده به حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 2

2 - اعتقاد به محاسبه اعمال در عالم آخرت ، مهم ترين اصل عقيدتى پس از عقيده به يك تايى خداوند است .

لاتشرك باللّه . .. ي_بنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة ... يأت بها اللّه

اهميت عقيده به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 3

3- عقيده به ربوبيت خداوند داراى جايگاهى ويژه در ميان اعتقادات دينى

مثل الذين كفروا بربّهم

ذكر ربوبيت خدا از ميان ساير متعلقات ايمان، دلالت بر اهميت آن مى كند.

اهميت عقيده به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 13

13 - توجه و اعتقاد به عزت و غفران خداوند ، برخوردار از اهميتى والا در ميان مجموعه معارف الهى

ألا هو العزيز الغفّ_ر

اهميت عقيده به قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 6

6 - اعتقاد به قيامت و محاسبه اعمال ، داراى نقشى بنيادين در مجموعه باور هاى دينى

و هم بالأخرة هم يوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 18

18 - دعوت مردم به يكتاپرستى و اعتقاد به روز رستاخيز ، در رأس برنامه هاى فرستادگان الهى

يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومكم ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 13 - 2

2 - اصل اعتقاد به قيامت و جزاى عمل داراى اهميت است ; نه شناخت زمان آن .

يسئلون أيّان يوم الدّين . يوم هم على النار يفتنون

كافران از زمان وقوع قيامت سؤال كرده اند; ولى خداوند پاسخ آنان را با يادآورى اصل وقوع قيامت داده و زمانى را معين نكرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 53 - 4

4 - عقيده به قيامت و روز جزا ، از اركان مهم دين

بل لايخافون الأخرة

مطلب ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن انكار معاد از سوى كافران _ از ميان ديگر انديشه ها و عقايد اسلامى _ به دست مى آيد.

اهميت عقيده به معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 53 - 5

5 - عقيده به معاد ، ركن ركين دين و داراى جايگاه بلند در ميان اصول اعتقادى

أءذا متنا و كنّا ترابًا و عظ_مًا أءنّا لمدينون

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته كه بهشتيان از ميان اصول و مبانى دينى، تنها

به مسأله معاد پرداخته و انكار آن را از جانب كافران مطرح مى سازند.

اهميت عقيده پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 6

6 _ خداوند خواهان تلاش آدميان براى دستيابى به كردارهاى شايسته و عقايد صحيح

و الوزن يومئذ الحق

اهميت عقيده صحيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 11

11 - لزوم توأم ساختن ايمان ، انديشه و عقيده درست دينى با رفتار مناسب و عمل صالح

إليه يصعد الكلم الطيّب و العمل الصلح يرفعه

اهميت عقيده مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 33 - 3

3 - مؤمنان نبايد درباره ايمان و اعتقادات خود ، براى نقطه نظر هاى كافران ، ارزشى قائل شوند .

و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين

اهميت مبارزه با انحرافات عقيدتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 6

6 - لزوم ناديده گرفتن پيوند خويشاوندى ، در دفاع از اصول دين و مبارزه با انحرافات عقيدتى

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

اهميت محافظت از عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 5

5- لزوم هجرت از محيط كفر و شرك ، براى حفظ عقيده

و إذ اعتزلتموهم . .. فأوُواْ إلى الكهف

بيان اعتزال اصحاب كهف از جامعه شرك و مردم مشرك، در حقيقت، بيان الگو و رهنمودى براى موحّدان و مؤمنان است كه به هنگام تعارض، حفظ ايمان را بر ماندن در جامعه، ترجيح داده و

از محيط كفر هجرت كنند.

اهميت مطالعه عقيده اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 13

13 - آثار فكرى و اعتقادى پيشينيان ، سزاوار تحقيق و بازنگرى است ; و نه سزاوار پيروى و تقليد .

على ءاث_رهم مقتدون

از لحن انتقادى آيه شريفه نسبت به پيروى از آثار نياكان، برداشت بالا استفاده مى شود.

اهميت موضعگيرى عليه عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 6

6 - لزوم موضع گيرى قاطعانه در برابر عقايد و باور هاى غلط جامعه ، حتى در برابر نزديك ترين خويشاوندان

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون

اهميت يقين در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 10 - 4

4 - لزوم مبتنى ساختن مبانى عقيدتى ، بر بنيان علم و يقين و پرهيز از اتكا به گمان

قتل الخرّصون

معناى لغوى {خَرْص} اتكا به گمان است. از اين كه تكيه بر گمان مورد نكوهش واقع شده استفاده مى شود كه ضد آن (اتكا بر علم) ضرورى و بايسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 28 - 6

6 - لزوم اتكاى معارف و عقايد ، بر شالوده يقين و برهان ; و نه حدس و گمان

و إنّ الظن لايغنى من الحقّ شيئًا

بازى با عقيده قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 55 - 5

5- مردم بت پرست ، حضرت ابراهيم (

ع ) را فردى بازيگر كه عقيده آنان رابه شوخى و بازى گرفته است ، مى پنداشتند .

أجئتنا بالحقّ أم أنت من اللّ_عبين

برهان در تصحيح عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 6

6_ محدود كردن آزادى انسان ها و فروپاشاندن عقايد و رسوم آنان ، بايد متكى به دليل و برهانى روشن باشد .

أصلوتك تأمرك . .. قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى

برهان در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 111 - 11،15

11 - پيامبر ( ص ) ، موظف به ايجاد جو منطق و استدلال بر باور هاى دينى

قل هاتوا برهنكم إن كنتم صدقين

15 - محك زدن باور ها با دليل و برهان ، راه شناسايى حقايق دينى از خيالات و آرزو هاى وارده شده در حوزه عقايد دينى

تلك أمانيّهم قل هاتوا برهنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 8

8 _ عقايد دينى بايد بر برهان و دليل استوار باشد.

ما لم ينزل به عليكم سلطنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 7

7 _ عقايد انسان درباره خداوند و اوصاف او بايد مبتنى بر علم باشد.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 15

15 _ لزوم استوارى عقايد بر اساس برهان و حجت

ما نزل اللّه بها من سلطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 8

8- شناخت توحيدى اصحاب كهف ، شناختى عميق و استوار بر دلايلى قطعى و روشن

اتّخذوا من دونه ءالهة لولا يأتون عليهم بسلط_ن بيّن

از اين كه اصحاب كهف، مردم خود را به خاطر سطحى نگرى و بى منطقى سرزنش كرده اند، استفاده مى شود كه آنان، عقايد خويش را براساس برهان استوار كرده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 133 - 16

16 - لزوم مبتنى ساختن عقايد و باور هاى دينى خويش بر دليل و برهان

أوَلم تأتهم بيّنة ما فى الصحف الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 5

5- اصول و مبانى تعاليم اسلامى ، متكى بر برهان و استدلال است .

لو كان فيهما ءالهة إلاّاللّه لفسدتا

آيه شريفه _ كه در مقام وحدانيت خدا و ربوبيت انحصارى او است _ از مهم ترين استدلال ها و براهين عقلى استفاده كرده است. برخى از دانشمندان كلام، از آن به عنوان {برهان تمانع} ياد كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 6

6- دليل و برهان ، ملاك صحت انديشه و اعتقاد

قل هاتوا بره_نكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 13

13- ابراهيم ( ع ) از برهان روشن و حجت قاطع بر اثبات عقيده توحيدى خويش برخوردار بود .

و أناْعلى ذلكم من الش_هدين

طبق گفته برخى از مفسران ممكن است مقصود از شهادت دادن حضرت ابراهيم(ع) اين باشد كه آن حضرت،

از برهان و حجت كافى و روشن برخوردار بود. از اين رو به طور قاطع خود را به عنوان شاهد معرفى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 8 - 6

6 - معارف متكى بر برهان هاى عقلى ، الهامات ربانى و كتاب هاى آسمانى ، تنها معارف شايسته اعتقاد و ارزشمند در بينش قرآنى

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى و لا كت_ب منير

در آيه ياد شده معرفت هاى قابل اعتماد و شايسته دفاع معارفى است كه از يكى از سه راه ذيل به دست بيايد: {علم} {هدايت} و {كتاب}. به نظر مى رسد كه مراد از {علم} معرفت هايى است كه از راه براهين عقلى و مقصود از {هدايت} دريافت هايى است كه از طريق رؤيت قلبى و الهامات درونى و منظور از {كتاب منير} حقايقى است كه به وسيله شنيدن از رسولان الهى و مراجعه به كتاب هاى آسمانى به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 75 - 3

3 - لزوم استوار بودن باور هاى دينى بر دلايل عقلى و نه بر تقليد و سنّت ملّى ، در بينش ابراهيم ( ع )

قال أفرءيتم ما كنتم تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 76 - 2

2 - سابقه دار بودن يك باور ، در صورت متكى نبودن به عقل و برهان ، فاقد ارزش و اعتبار است .

أفرءيتم . .. أنتم و ءاباؤكم الأقدمون

برداشت ياد شده از آن جا است

كه قوم ابراهيم، بت پرستى را ميراث نياكان خود مى دانستند، ولى آن حضرت ايشان را به تعقل و انديشه دعوت نمود و تقليد صرف از نياكان را مردود اعلام كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 36 - 8

8 - پيشينه نداشتن يك تفكر و عقيده ، نشانه نادرستى آن نيست ; بلكه درستى ونادرستى هر تفكر و عقيده اى ، بسته به وجود و يا نبود برهان براى آن است .

فلمّا جاءهم موسى ب_ئاي_تنا بيّن_ت قالوا . .. و ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلي

برداشت ياد شده از آن جا است كه حضرت موسى(ع)، فرعونيان را با دلايل و برهان هاى گوناگون به سوى خدا فراخواند; ولى آنان به جاى توجه به آن دلايل و براهين، اين دعوت را به صرف پيشينه نداشتن رد كردند و خداوند اين عمل را به شدت محكوم نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 75 - 7

7 - پذيرش هر عقيده و تفكّرى در باب دين ، بايد بر پايه دليل و برهان استوار باشد .

فقلنا هاتوا بره_نكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 8 - 9

9 - شايسته است كه عقيده ، مبناى علمى و برهانى داشته باشد .

و إن ج_هداك لتشرك بى ما ليس لك به علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 35 - 2

2 - عقايد بنيادين ، بايد بر دليل و برهان استوار باشند .

أم أنزلنا عليهم سلط_نًا فهو يتكلّم

بما كانوا به يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 17 - 4

4 - استبعاد و بعيد شمردن ، در برابر برهان و دليل روشن در امور علمى و اعتقادى ، امرى ناپسند و مردود است .

فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا . .. أوَ ءاباؤنا الأوّلون

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در آيات پيشين، دلايل اثبات معاد را بيان فرمود و آيه و معجزه اى انكارناپذير و قاطع براى آن ارائه كرد; ولى مشركان به صرف استبعادِ مسأله برپايى قيامت، از عقيده به آن امتناع ورزيدند. خداوند در اين آيه به شدت درصدد محكوم كردن مشركان به سبب اتخاذ اين مواضع غير اصولى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 96 - 6

6 - لزوم همراه كردن منطق و دليل ، با مبارزه عملى براى نابودى عقايد باطل و خرافى

فراغ عليهم ضربًا باليمين . .. قال أتعبدون

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه ابراهيم(ع) به دو نوع مبارزه عليه شرك دست زد: 1_ شكستن بت ها، 2_ گفتوگوى خردبرانگيز با مشركان درباره آيين شرك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 8

8 - باور ها و اعتقادات ، بايد از علم و يقين سرچشمه گرفته و متكى بر دليل وبرهان باشد .

و جعلوا المل_ئكة . .. أشهدوا خلقهم

عبارت {أشهدوا خلقهم} نشانگر آن است كه هرگونه باور و اعتقادى، بايستى برخاسته از علم و يقين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - زخرف - 43 - 81 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، در عقيده توحيدى خويش تنها متكى به دليل و برهان قاطع بود .

قل إن كان للرحم_ن ولد فأنا أوّل الع_بدين

پيام آيه شريفه به مشركان اين است كه اگر پيامبر(ص)، سخن از توحيد به ميان مى آورد، هيچ دليلى جز واقع گرايى ندارد; زيرا آن حضرت در عمل نشان داده است كه در ميدان عبادت و پرستش، سخت كوش و بى نظير است و شخصى مانند ايشان نمى تواند از عبادت حق روى برتابد. بنابراين اگر شرك را نمى پذيرد، تنها دليلش اين است كه واقعيتى براى آن نمى بيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 38 - 5

5 - ارزش و اعتبار هر عقيده و ادعا ، مبتنى بر ارائه دليل و اقامه برهان

فليأت . .. بسلط_ن مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 41 - 3

3 - هر برنامه و عقيده اى ، بدون اتكا به برهانى عقلى يا منبعى غيبى ، فاقد اعتبار است .

أم عندهم الغيب فهم يكتبون

در آيات پيشين، اثبات شد كه كافران در انكار رسالت پيامبر(ص)، هيچ برهان عقلى و علمى ندارند. در اين آيه مطرح شده است كه آنان در گفتار خود، به منبع غيبى هم متكى نيستند; پس چنين انديشه اى قابل پذيرش نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 7،10

7 - يقين و برهان ، تنها شالوده مطمئن براى دستيابى به عقايد و باورها

ما أنزل

اللّه بها من سلط_ن إن يتّبعون إلاّ الظنّ

از تخطئه مشركان در مبتنى ساختن عقايد و باورهايشان بر حدس و گمان _ و نه يقين و برهان _ مطلب بالا استفاده مى شود.

10 - هواپرستى ، انگيزه اصلى بى توجهى انسان به دليل و برهان ، در تحصيل معارف

ما أنزل اللّه بها من سلط_ن إن يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوى الأنفس

ما أنزل اللّه بها من سلط_ن إن يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوى الأنفس

با توجه به ارتباط بين صدر آيه شريفه با {و ما تهوى الأنفس} _ كه علت بى توجهى مشركان به يقين و برهان را بازگو مى كند _ مطلب ياد شده استفاده مى شود.

برهان در عقيده دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 17

17 _ اهل ايمان بايد عقايد و باور هاى دينى خويش را بر دليل و برهان روشن استوار سازند .

و يحيى من حى عن بينة

بطلان عقيده به فرزنددارى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 8

8- اعتقاد به فرزندگزينى خدا ، داراى تبعات و آثارى بزرگ ، شگفت آور و غير قابل قبول

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . .. كبرت كلمة تخرج من أفوههم

عين الفعل مضموم در فعل ماضى {كبرت} نشانه دلالت آن بر تعجب است و روشن است كه جمله {كبرت كلمة. ..} بزرگىِ به لحاظ خود سخن را نمى گويد، بلكه به جهت لوازم نارواى آن و يا فاصله اى است كه با حقيقت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم

- 19 - 37 - 6

6- در قيامت ، گواهانى بر بطلان پندار فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند شهادت خواهند داد .

فويل للذين كفروا من مشهد يوم عظيم

بطلان عقيده به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 20 - 6

6- موجودات دست ساز و فاقد هرگونه قدرت آفرينشگرى ، لياقت الوهيت ندارند و هرگونه عقيده اى به خدايى آنان ، باطل است .

و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئًا و هم يخلقون

بطلان عقيده مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 23 - 4

4 _ قيامت، روز رسوايى مشركان و آشكار شدن بطلان عقايد شرك آلود آنان

ثم لم تكن فتنتهم . .. و اللّه ربنا ما كنا مشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 94 - 8

8 _ با فرارسيدن مرگ، مشركان بر پوچى پندار خويش در مورد شفاعت معبودهاى خود پى خواهند برد.

و ما نرى معكم شفعاءكم الذين زعمتم أنهم فيكم شركؤا . .. و ضل عنكم ما كنتم تزعمون

در لسان العرب آمده كه يكى از معانى {ضل}، پنهان و غايب شد است. بنابراين معنى جمله {و ضل عنكم ... }، يعنى آنچه را شما مى پنداشتيد پس از مرگ شفاعت شما را خواهند كرد، غايب و پنهان گشته اند.

بهترين عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 9

9 - اسلام ، برترين عقيده و بهترين سخن در باب دين

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

مقصود از

سخن در آيه شريفه و گزينش بهترين سخنان، آن سخنى است كه درباره مسائل دينى است. بنابراين مصداق اصلى و مورد نظر بهترين سخن، مكتب اسلام خواهد بود كه دين منتخب قرآن است.

بى اعتبارى عقيده كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 14

14 _ عقايد مشركان و كافران متكى بر گمان بى اساس است.

يضلوك عن سبيل الله . .. و إن هم إلا يخرصون

بى اعتبارى عقيده مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 14

14 _ عقايد مشركان و كافران متكى بر گمان بى اساس است.

يضلوك عن سبيل الله . .. و إن هم إلا يخرصون

بى ثمرى عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 6

6- عقايد باطل و ناحق ، بى ثمر است .

مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثّت من فوق الأرض ما لها من قرار

به قرينه مقابله با آيه قبل كه در آن آمده بود: شجرهء طيبه هر لحظه ثمر مى دهد، ولى شجره خبيثه به بى ريشه و ناپايدار بودن توصيف شده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

بى منطقى عقيده به الوهيت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 21 - 1

1 - اعتقاد به دختر بودن و الوهيت فرشتگان ، سخنى گزاف و غير مستند به كتاب هاى آسمانى

و جعلوا له من عباده جزءًا . .. أم ءاتين_هم كت_بًا من قبله فهم به مستمسكون

بى منطقى عقيده به انوثت

ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 150 - 5

5 - اعتقاد به از جنس زن بودن ملائكه ، اعتقادى بى پايه و بدون دليل و شاهد

أم خلقنا المل_ئكة إن_ثًا و هم ش_هدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 21 - 1

1 - اعتقاد به دختر بودن و الوهيت فرشتگان ، سخنى گزاف و غير مستند به كتاب هاى آسمانى

و جعلوا له من عباده جزءًا . .. أم ءاتين_هم كت_بًا من قبله فهم به مستمسكون

بى منطقى عقيده به فرزنددارى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 1،9

1 - اعتقاد به وجود فرزند براى خدا ، عقيده اى جاهلانه و فاقد كمترين دليل علمى

ما لهم به من علم

{من} در {من علم} زايد و براى تأكيد عموم است; و ضمير در {به} قول (پندار) كه از {قالوا. ..} استفاده مى شود، برمى گردد; يعنى، هيچ گونه آگاهى و دانشى، پشتوانه پندارِ موهومِ كسانى كه براى خداوند، فرزند مى پندارند، نيست.

9- نسبت دادن فرزندگزينى به خدا ، سخنى بس گزاف و دروغ است .

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . .. كبرت كلمة تخرج من أفوههم إن يقولون إلاّ كذبًا

بى منطقى عقيده كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 21 - 3،5

3_ عقايد و باور هاى كفرپيشگان ، بافته هايى است دروغين و بى اساس .

و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون

5_ كافران ، به پوچى و بى اساس بودن بافته هاى دروغين و عقايد

واهى خويش ، پى خواهند برد .

و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 80 - 4

4- امكانات مادى و مال و فرزند كافران ، آنان را از فقر و تنهايى در قيامت نجات نمى دهد .

و نرثه ما يقول و يأتينا فردًا

بى منطقى عقيده مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 15

15 _ عقايد مشركان در مورد مشيت الهى و استفاده جبر از آن، بنيادى جز گمان ندارد.

إن تتبعون إلا الظن و إن أنتم إلا تخرصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 151 - 2

2 - عقايد مشركان ، ساختگى و متكى بر سخنان دروغ است .

ألا إنّهم من إفكهم ليقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 152 - 2

2 - انتساب فرزند به خدا از سوى مشركان ، سخنى نابه جا و دروغ است .

ولد اللّه و إنّهم لك_ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 156 - 2

2 - عقايد دينى و ديدگاه مشركان درباره خداوند ، فاقد دليل روشن و حجت قاطع

أم لكم سلط_ن مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 157 - 1

1 - مشركان ، فاقد دليل و كتاب آسمانى ، بر درستى عقايدشان

فأتوا بكت_بكم إن كنتم ص_دقين

امر {فأتوا} براى تعجيز است; يعنى، مشركان از آوردن كتاب آسمانى بر درستى عقايد خود ناتوان اند و

چنين كتابى را ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 28 - 1

1 - اظهارات مشركان در مورد فرشتگان ، بى بهره از واقعيت و متكى بر حدس و گمان

ليسمّون المل_ئكة . .. و ما لهم به من علم إن يتّبعون إلاّ الظنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 37 - 2

2 - مشركان ، فاقد دليل و كتاب آسمانى بر درستى عقايد خويش اند .

أم لكم كت_ب فيه تدرسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 40 - 4

4 - عقايد مشركان ، فاقد دليل و حجت اطمينان بخش

سلهم أيّهم بذلك زعيم

تضمين نكردن درستى عقايد، نشانه نبودن دليل قاطع و اطمينان بخش بر آن است.

پاداش عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 9

9 - اعتقاد شيطان به جزا و كيفر خلق ، در برابر اعتقاد و عمل *

كمثل الشيطن إذ قال . .. إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين

در صورتى كه {إنّى أخاف . ..} سخنى از روى واقعيت باشد _ و نه توجيه و استهزا _ تعبير {أخاف ...} نشانگر بيم شيطان از بازتاب كفر و اعتقاد او به كيفر و مجازات است.

پاسدارى از عقيده مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 7

7 _ استقامت و پايدارى توده مردم بر ايمان و عقايد دينى خود ، در گرو تأمين نياز هاى مادى و معنوى آنان

قالوا نريد ان نأكل منها

و تطمئن قلوبنا

پرسش از عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 9

9- وادار ساختن مردم به تحقيق و تفكر با طرح پرسش ، در باره عقيده ها و عملكرد هاى شان ، روشى نيكو در تربيت و تبليغ

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 3

3 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در ياد كرد بطلان عقايد ايشان

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 24 - 2

2 - انسان ها ، در قبال عقايد و رفتار خود ، مسؤول بوده و در روز قيامت بازخواست خواهند شد .

وقفوهم إنّهم مسئولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 157 - 7

7 - زير سؤال بردن عقايد باطل و ضد منطق ، روش قرآن و پيامبر ( ص ) در مبارزه با آنها

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون . .. أم لكم سلط_ن مبين . فأتوا بكت_بكم إن كن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 73 - 5

5 - انسان ها ، در برابر عقايد دينى خويش و انتخاب آن ، مسؤول بوده و در قيامت بايد پاسخگو باشند .

ثمّ قيل لهم أين ما كنتم تشركون

پرسش از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21

- 21 - 6

6- بازخواستن و زير سؤال بردن انديشه و عقيده باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا ءالهة من الأرض هم ينشرون

برداشت ياد شده از جمله استفهاميه {هم ينشرون} استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 3

3- بازخواست و زير سؤال بردن عقيده و انديشه باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا من دونه ءالهة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {أم} منقطعه، بر استفهام توبيخى دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 7

7 _ زير سؤال بردن انديشه ها و باور هاى باطل و بيان ضعف ها و نقص هاى آنها ، روش هدايتى و تبليغى قرآن

و اتّخذوا من دونه ءالهة لايخلقون شيئًا و هم يخلقون . .. و لايملكون موتًا و لاحيو

جمله {و اتّخذوا من دونه آلهة. ..} هرچند به صورت خبريه است، ولى مقصود از آن اخبار نيست; زيرا همگان به مضمون آن آگاه بودند; بلكه مقصود زير سؤال بردن عقايد مشركان و بيان ضعف هاى فكرى آنان و اظهار شگفتى از چنين باورهايى است.

پرسش از عقيده مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 149 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور زير سؤال بردن عقايد مشركان

فاستفتهم ألربّك البنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 156 - 1

1 - پيامبر ( ص

) ، مأمور زير سؤال بردن عقايد مشركان

أم لكم سلط_ن مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 40 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرسش از مبانى دينى مشركان و زير سؤال بردن آنها

سلهم أيّهم بذلك زعيم

پشيمانى از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 10،11

10 - ستمگران با ديدن عذاب الهى در قيامت ، از انتخاب عقيده كفرآلود ، پشيمان شده و آن را مخفى خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

11 - مشركان ، به خاطر انتخاب عقيده شرك آلود ، در قيامت پشيمان شده و آن را پنهان خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

پوچى عقيده به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 8

8 _ برگزيدن معبود هاى گوناگون و فاقد هر گونه توانايى ، به جاى خداوندِ تواناى بى همتا و آفريننده عالم هستى ، عملى غير منطقى و شگفت آور

الذى له ملك السم_وت و الأرض و لم يتّخذ ولدًا و لم يكن له شريك . .. و اتّخذوا من

پوچى عقيده مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 20

20 _ مشركان به هنگام مرگ به كفر و واهى بودن باورهاى خويش (پذيرش خدايان پوچ به جاى خداى يگانه) شهادت خواهند داد.

و شهدوا

على أنفسهم أنهم كانوا كفرين

پيروى از عقيده اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 5

5- اقوام كافر ، عقايد خود را آيين و شريعتى قابل پيروى مى دانستند .

أو لتعودنّ فى ملّتنا

تاريخ آزادى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 9

9 - آزادى ابراز عقيده و بيان انديشه در جامعه دينى عصر موسى

أتتخذنا هزواً

تاريخ عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 174 - 4

4 _ انسان ها پيش از گرايش به شرك موحد بودند .

و لعلهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 5،6

5_ قوم نوح ، پيش از پيامبرى آن حضرت ، به وجود خداوند معتقد بودند .

أن لاتعبدوا إلاّ الله

چنان چه قوم نوح به وجود خداوند معتقد نبودند ، ضرورى آن بود كه آن حضرت نخستين سخنانش را به اثبات آفريدگار جهان اختصاص مى داد و آن گاه مردمان را به پرستش او فرا مى خواند.

6_ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در عمق تاريخ بشر

أن لاتعبدوا إلاّ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 6،7

6_ قوم عاد ، به وجود خداوند معتقد بودند .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

7_ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال ي_قوم اعبدوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 61 - 6،7

6_ قوم ثمود ، به وجود خداوند معتقد بودند .

ي_قوم اعبدوا الله

7_ باور به وجود خدا ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال ي_قوم اعبدوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 7،8

7_ مردم مدين ، به وجود خداوند معتقد بودند .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

8_ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 27،28

27_ مصريان عصر يوسف ( ع ) ، معتقد به وجود فرشتگان و زيبايى آنها

إن ه_ذا إلاّ ملك كريم

28_ اعتقاد به وجود فرشتگان ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

إن ه_ذا إلاّ ملك كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 9

9_ پادشاه مصر و درباريان او در مصر باستان و عصر يوسف ( ع ) ، به وجود خداوند و منزّه بودنش اعتقاد داشتند .

قلن ح_ش لله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 3

3- شرك ، آيينى ساختگى و به وجود آمده پس از عقيده به توحيد و خداى يگانه است .

و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله

از تعبير { جعلوا لله أنداداً} (براى خدا شريك قرار دادند)، استفاده مى شود كه آنان اصل وجود خداى يگانه را قبول داشتند، ولى سپس براى او شريك قرار دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- نحل - 16 - 35 - 12

12- جبرگرايى ، مسلك مشركان در طول تاريخ

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا و لاحرّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 13،14

13- قوم زكريا ، مردمى خداپرست و اهل تسبيح و عبادت بودند .

فخرج على قومه . .. أن سبّحوا

14- باور به وجود خداوند ، پرستش و تسبيح او ، داراى گذشته اى ديرين در تاريخ بشر است .

قومه . .. أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 10

10 - اعتقاد قوم عاد و ثمود ، به وجود پروردگار و فرشتگان

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

تاريخ عقيده به قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 68 - 3

3 - وعده رستاخيز ، داراى ديرينه در تاريخ بشر و تعاليم پيامبران

لقد وعدنا ه_ذا نحن و ءاباؤنا من قبل

اقرار كافران به سابقه داشتن مسأله معاد، نشان مى دهد كه موضوع رستاخيز از ديرباز در ميان بشر مطرح بوده است. بديهى است كه طرح مسأله ياد شده جز از طريق پيامبران صورت نگرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 13 - 10

10 - عقيده به روز قيامت در تاريخ بشر ، سابقه اى ديرينه دارد .

و ما يكذّب به . .. قال أس_طير الأوّلين

سخن منكران قيامت _ كه معارف قرآن از جمله معاد را محصول انديشه پيشينيان مى

دانستند _ بيانگر آن است كه انديشه معاد، گذشته اى طولانى دارد و مردم عصر بعثت، به سابقه ديرينه اين اعتقاد آگاه بودند.

تبرى از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 7

7_ اعلام انزجار از عقايد باطل و خرافى ، گامى ضرورى براى مبلغان دين

قال إنى أُشهد الله . .. أنى برىءٌ مما تشركون

تبليغ عقيده حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 11

11 - تبليغ اعتقادات حق و ترغيب ديگران به مقاومت در برابر منكرات ، خصلتى ستوده و مايه كاميابى انسان

لفى خسر . إلاّ الذين ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

تبيين عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 7

7 _ زير سؤال بردن انديشه ها و باور هاى باطل و بيان ضعف ها و نقص هاى آنها ، روش هدايتى و تبليغى قرآن

و اتّخذوا من دونه ءالهة لايخلقون شيئًا و هم يخلقون . .. و لايملكون موتًا و لاحيو

جمله {و اتّخذوا من دونه آلهة. ..} هرچند به صورت خبريه است، ولى مقصود از آن اخبار نيست; زيرا همگان به مضمون آن آگاه بودند; بلكه مقصود زير سؤال بردن عقايد مشركان و بيان ضعف هاى فكرى آنان و اظهار شگفتى از چنين باورهايى است.

تجسم عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 9

9 - روزى اهل بهشت ، نتيجه و تجسم عقايد صحيح و اعمال صالحشان است .

كلما رزقوا منها

من ثمرة رزقاً قالوا هذا الذى رزقنا من قبل

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مراد از {من قبل} دنيا باشد. بر اين مبنا، جمله {هذا الذى ...} دلالت مى كند كه روزيهاى بهشت همان است كه در دنيا به اهل ايمان داده شده بود. در توجيه اين معنا (عينيت روزى بهشت با روزى دنيا) مى توان گفت، مقصود آن است كه: نعمتهاى بهشت تجسم همان اعمال و عقايد اهل ايمان در دنياست. روشن است كه بر اين مبنا، مراد از {الذى رزقنا} ايمان و عمل صالح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 18 - 3

3 - قيامت ، روز كشف حقايق و بروز و ظهور تمامى ابعاد وجودى انسان ها ( نيات ، انگيزه ها ، افكار و رفتار ها )

لاتخفى منكم خافية

تحقير عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 96 - 5

5 - شكستن ابّهت و تقدس عقايد باطل و خرافى ، نخستين گام در مبارزه با آن عقايد

فقال ألا تأكلون . .. فراغ عليهم ضربًا باليمين ... و اللّه خلقكم و ما تعملون

تحكيم مبانى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 9

9 _ پايدارى مردم بر طريق ايمان و مقاومت در برابر آزار دشمنان ، در گرو تحكيم مبانى عقيدتى آنان است .

استعينوا باللّه و اصبروا إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده

تحليل عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 -

8

8 - انسان ، داراى توان تحليل افكار و عقايد گوناگون و تشخيص و انتخاب بهترين آنها

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

تحميل عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 9

9 _ اشراف كفرپيشه مدين در تلاشى پيگير براى تحميل آيين خويش بر شعيب و مؤمنان به وى

او لتعودن فى ملتنا

جمله {او لتعودن} مى رساند كه هدف از تصميم قوم مدين بر تبعيد شعيب و همگامانش بازگرداندن آنان به آيين شرك است. بنابراين همه تهديدات به سبب تحميل اين عقيده باطل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 5

5 _ جنگ هاى اسلام در صدد دفع شر كافران ، نه تحميل عقيده بر آنان *

إن تنتهوا فهو خير لكم

تحميل عقيده به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 46 - 6

6- آزر با تهديد ابراهيم ( ع ) به سنگسار كردن و نيز دور ساختن او از خود ، در صدد تحميل عقيده خويش بر ابراهيم ( ع ) و بازداشتن او از توحيد بود .

لئن لم تنته لأرجمنّك واهجرنى مليًّا

تحميل عقيده به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 4،5

4 - اقدام نكوهيده برخى از مسلمانان ، به تحميل آراى شخصى خود بر پيامبر ( ص ) *

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

برداشت بالا بدان احتمال است كه نكوهش مستفاد از آيه، نظر به جريان هايى داشته باشد كه قبلاً صورت گرفته بود.

5

- تلاش برخى از مسلمانان ، براى واداشتن پيامبر ( ص ) به پذيرش خبر { وليد } *

و اعلموا أنّ فيكم رسول اللّه لو يطيعكم . .. لعنتّم

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل و بنابر اين كه مراد از فاسق در آيه قبل وليد بن عقبه باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

تخيلات در عقيده دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 111 - 13،14،15

13 - باور ها و عقايد دينى درخطر آميخته شدن با آرزو ها و خيالات واهى است .

تلك أمانيّهم

14 - ضرورت پرهيز از گرايش دادن آرزو ها و خيالات واهى به سمت باور ها و عقايد دينى

قالوا لن يدخل الجنة . .. تلك أمانيّهم قل هاتوا برهنكم

15 - محك زدن باور ها با دليل و برهان ، راه شناسايى حقايق دينى از خيالات و آرزو هاى وارده شده در حوزه عقايد دينى

تلك أمانيّهم قل هاتوا برهنكم

ترك عقيده انحرافى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 130 - 3

3 _ دست كشيدن از انحراف هاى عقيدتى ، پذيرش دعوت پيامبران و روى آورى به خدا ، فلسفه بلا ها و مشكلات

و لقد أخذنا . .. لعلهم يذّكّرون

با توجه به آيات قبل كه سخن از ربوبيت خدا و رسالت موسى(ع) بود، معلوم مى شود متعلق {يذكرون} همان توحيد ربوبى و پيامبرى موسى(ع) و رسالتهاى اوست.

تزلزل در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 138 - 2

2 _ انسان هاى متزلزل در طريق ايمان

، منافقند .

إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا ثم ءامنوا ثم كفروا . .. بشر المنفقين

ظاهراً مراد از منافقان، همان كسانى هستند كه در آيه قبل توصيف شدند.

تزيين عقيده امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 12

12 _ هر جامعه و امتى عقايد و اعمال خود را، هر چند ناحق، زيبا مى پندارد.

فيسبوا الله عدوا بغير علم كذلك زينا لكل أمة عملهم

تزيين عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 5

5 - زيبا جلوه دادن اعمال زشت و باور هاى نادرست ، شيوه اغواگران و رهزنان ايمان مردم

فزيّنوا لهم ما بين أيديهم و ما خلفهم

تشخيص عقيده صحيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 21

21_ تنها آنان كه توانايى تفكيك عقايد صحيح و حقيقى را از عقايد پندارى و وهمى دارند ، عالمند . *

ما تعبدون من دونه إلاّ أسماءً سميتموها . .. و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

تصحيح عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 7

7 - پيامبر ( ص ) در صدد تحميل عقيده خود به ديگران نبود ; بلكه در صدد القاى آن از راه تصحيح انديشه بود .

قل من يرزقكم . .. قل اللّه

تصحيح عقيده انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 34 - 5

5 - برطرف ساختن افكار انحرافى مردم در باره خداوند ، مقدم بر بيان صفات

ثبوتى او است .

كى نسبّحك كثيرًا . و نذكرك كثيرًا

در كلام موسى(ع)، تسبيح _ كه ابطال عقايد ناروا است _ بر ذكر خدا مقدم شده است، بنابراين رتبه تخليه، مقدم بر تحليه است.

تصحيح عقيده مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور استدلال براى مشركان جهت اصلاح عقيده شان درباره خداوند

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض

تصحيح عقيده منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 17 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف بود كه با تبيين قلمرو نفوذ خواست خدا درباره زندگى و مرگ ، عقيده نادرست منافقان درباره مرگ را تصحيح كند .

قل من ذا الذى يعصمكم من اللّه إن أراد بكم سوءًا

تصحيح عقيده منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 16 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف بود كه عقيده منافقان مدينه را درباره حفظ جان از خطر مرگ ، تصحيح كند .

إن يريدون إلاّ فرارًا . .. قل لن ينفعكم الفرار إن فررتم ...و إذًا لاتمتّعون إلاّ

تصحيح عقيده نسبت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 34 - 5

5 - برطرف ساختن افكار انحرافى مردم در باره خداوند ، مقدم بر بيان صفات ثبوتى او است .

كى نسبّحك كثيرًا . و نذكرك كثيرًا

در كلام موسى(ع)، تسبيح _ كه ابطال عقايد ناروا است _ بر ذكر خدا مقدم شده است،

بنابراين رتبه تخليه، مقدم بر تحليه است.

تظاهر به عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 4،5

4 _ تظاهر به عقيده اى باطل براى ابطال آن مجاز است.

رءا كوكبا قال هذا ربى

5 _ اظهار همراهى با عقيده اى باطل و سپس پرداختن به ابطال آن، روشى در تبليغ و تربيت است.

رءا كوكبا قال هذا ربى

با توجه به مجموعه آيات همين سوره، روشن است كه ابراهيم(ع) براى احتجاج و ابطال پندارهاى قوم خويش به اظهار ستاره پرستى و . .. پرداخت. از همين جا برمى آيد كه چنين كارى مجاز بود و شيوه اى در تبليغ مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 5

5 _ تظاهر به عقيده اى باطل، براى رد آن مجاز است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 5

5 _ تظاهر به عقيده اى باطل براى ابطال آن در مقام مجادله مجاز است.

قال هذا ربى هذا أكبر

تعجب از عقيده ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 46 - 1

1- اظهار شگفتى و ناباورى نسبت به عقايد توحيدى حضرت ابراهيم ( ع ) ، پاسخ آزر به منطق توحيدى و بت ستيزى آن حضرت بود .

قال أراغب أنت عن ءالهتى ي_أبرهيم

همزه در {أراغب} براى استفهام توبيخى است كه تعجب نيز از آن فهميده مى شود.

تقليد از پيروان عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 139 - 2

2 _ تقليد از پيروان آيين فاسد و انجام دهندگان اعمال بى نتيجه نشانه جهل و نابخردى است .

إنكم قوم تجهلون. إن هؤلاء متبر ما هم فيه

جمله {إن هؤلاء} به منزله تعليلى براى {إنكم قوم تجهلون} است. يعنى شما به اين دليل مردمى نابخرد هستيد كه خواهان پيروى از آيين فاسد مى باشيد.

تقليد در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 3

3- تقليد كوركورانه و پيروى بى دليل از اجداد و نياكان در مبانى دينى و اصول اعتقادى ، امرى ناپسند و محكوم است .

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد _ كه حضرت ابراهيم(ع) قومش را به دليل بت پرستى، مردمى گمراه خواند _ در مقام محكوم كردن و ردّ تقليد از نياكان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 1،2،3

1 - تقليد از پدران و اجداد در عقايد دينى باطل و مبانى فكرى غلط ، از ويژگى هاى دوزخيان ستمگر

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

مفسران برآنند كه در اين جا ظاهر آيه شريفه (كافران پداران شان را گمراه يافتند) مراد نيست; بلكه اين خداوند است كه آنان را گمراه خوانده است و كافران تنها پدران خود را بر آيينى يافتند و بى تأمل و انديشه از آنان تقليد كردند. مفاد اين آيه، مانند مفاد آيه 23 سوره زخرف است كه مى فرمايد: {إنّا وجدنا ءاباءنا على امّة و إنّا على ءاثارهم مقتدون}.

2 - تقليد دوزخيان ستمگر از پدران خود در

عقايد دينى و مبانى فكرى ، تقليدى كوركورانه بود .

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

3 - تقليد كوركورانه دوزخيان ستمگر در عقايد دينى و مبانى فكرى از پدران خود ، موجب دوزخى شدن آنان گرديد .

ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم . إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنهم ألفوا. ..} تعليل براى جملات پيشين (عذاب شدن و دوزخى گشتن كافران) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 3

3 - دورى از تقليد كوركورانه و تعصب آميز از پدران و پيشينيان در عقايد ، جهان بينى و رفتار ها ، از ويژگى هاى بندگان مخلص خدا

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين . .. إلاّ عباد اللّه المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 12

12 - اقتدا به آثار پيشينيان در زمينه مسائل اعتقادى ، شيوه اى غلط و ناكارآمد

و كذلك ما أرسلنا . .. و إنّا على ءاث_رهم مقتدون

تقوا در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 7

7 _ لزوم تقواپيشگى اهل ايمان در سه بعد رفتارى ، اعتقادى و اخلاقى

إذا ما اتقوا و ءامنوا و عملوا الصلحت ثم اتقوا و ءامنوا ثم اتقوا و احسنوا

با توجه به تكرار {اتقوا} به همراه هر يك از جملات {عملوا الصلحت} (بعد رفتارى) و {ءامنوا} (بعد اعتقادى) و {احسنوا} (بعد اخلاقى)، مى توان گفت مراد از {اتقوا} در هر فراز، فرمان به تقوايى مناسب با ساير جملات آن فراز است.

تقويت بنيه عقيدتى

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 4

4 - مسلمانان صدر اسلام ، موظف به تقويت بنيه اعتقادى و اقتصادى خويش با برپا كردن نماز و پرداخت زكات ( براى مهيّا شدن زمينه هاى جهاد و مبارزه )

حتى يأتى اللّه بأمره . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

تقويت عقيده مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 3

3- مشركان مكه ، درصدد تقويت پايگاه عقيدتى خويش با استناد به ريشه تاريخى داشتن آن

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا

ذكر {و لا ءاباؤنا} در كلام مشركان در حالى كه بحثى از آنها در ميان نبوده است، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

تناقض در عقيده يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 6

6 _ گفتار يهود زمان پيامبر(ص) مبنى بر نازل نشدن وحى بر بشر، در تناقض با عقيده آنان در مورد نبوت موسى(ع) و نزول وحى بر آن حضرت بود.

إذ قالوا ما أنزل الله على بشر من شىء قل من أنزل الكتب الذى جاء به موسى

تنفر از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 3

3- عقيده حق ، دلپذير و مطابق طبع آدمى بوده و عقيده باطل منفور است .

مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة . .. و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة

{طيب} درلغت به چيزى معنا شده است كه مطابق طبع و ميل

آدمى مى باشد و {خبث} چيزى است كه مورد كراهت و نفرت مى باشد. برداشت فوق، با توجه به معناى ياد شده، بنابر احتمالى است كه مراد از {كلمه طيبه} عقيده حق و {كلمه خبيث} عقيده باطل باشد.

تنوع عقيده جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 5

5 - جن پيش از نزول قرآن ، داراى مسلك ها و عقايد گوناگون

كنّا طرائق قددًا

{طرائق} (جمع {طريقة}) به معناى راه و {قِدَد} (جمع {قِد}) به معناى بريده شده است.

توجيه عقيده مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 6

6- مشركان با استدلال مغالطه آميز ، درصدد بودند تا اعمال و عقايد شرك آلود خود را توجيه كنند .

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء

در حالى كه خداوند به طور تشريعى از مشركان خواستار اصلاح عقيده خود و گزينش توحيد شده است، آنان براى نفى اين خواسته، آن را با اراده تكوينى در هم مى آميزند تا از خود رفع تكليف كنند.

ثبت عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 11

11 - گفته ها و باور هاى انسان ، مورد ثبت و ضبط قرار مى گيرد .

ستكتب شه_دتهم

حسابرسى اخروى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 7 - 1

1 _ خداوند در قيامت رفتار و عقايد آدميان را به گونه اى دقيق و عالمانه براى آنان بيان خواهد كرد.

فلنقصن عليهم بعلم و ما

كنا غائبين

حرف {باء} به معناى مصاحبت و ملابست است; يعنى: {فلنقصن عليهم مصاحبين و متلبسين بعلم. و نكره بودن {علم} دلالت بر عظمت آن علم دارد كه از آن به {دقيق بودن} تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 62 - 6

6 - انسان ، مسؤول انديشه ها و گرايش هاى خويش و مورد بازخواست از سوى خداوند در قيامت

و يوم يناديهم فيقول أين شركاءى الذين كنتم تزعمون

حسابرسى از عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 12

12 - انسان ، نسبت به عقايد و باور هاى بنيادين خود ، مورد بازخواست خدا قرار خواهد گرفت .

قل هاتوا بره_نكم

از اين كه خداوند، پيامبر(ص) را مأمور ساخت كه از مشركان، دليل بطلبد، استفاده مى شود كه اصولاً خداوند انسان را در برابر عقايدش بازخواست مى كند و در برابر هر عقيده اصولى از او دليل مى طلبد.

حسابرسى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 5

5 - اعمال و باور هاى مشركان ، داراى كيفر و حسابى معلوم و قطعى در نزد پروردگار

و من يدع مع اللّه . .. فإنّما حسابه عند ربّه

حسد به عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 8

8 - ايمان و عقايد دينى ، در گستره حسدورزى انسان

ودّ كثير من أهل الكتب . .. حسداً من عند أنفسهم

حقانيت عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 14 - 16

16- لزوم استوار سازى عقايد ، بر ميزان حق و عدل و پرهيز از هرگونه گرايش به باطل

لن ندعوا من دونه إل_هًا لقد قلنا إذًا شططًا

در آيه شريف و در گفتار اصحاب كهف، سخنى كه متمايل به باطل و دور از حق باشد، محكوم و مردود شمرده شده است. اين بيان، در حقيقت، براى گزينش عقايد ملاكى را ارائه كرده است.

حقانيت عقيده به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 7

7 - حاكميت و مالكيت خداوند بر تمام هستى و علم مطلق او ، دليل حقانيت عقيده مؤمنان به او است .

إلاّ أن يؤمنوا باللّه . .. الذى له ملك السم_وت و الأرض و اللّه على كلّ شىء شهيد

{سماوات و أرض}، كنايه از تمام هستى است و {الذى . ..} وصف ديگرى براى خداوند است و به علت ايمان مؤمنان اشاره دارد. تصريح به كلمه {اللّه} و نياوردن ضمير (در آخرين جمله آيه)، هر چند كه نشانگر استقلال اين جمله از ماقبل و نظر داشتن آن به كار هر دو گروه است _ نه خصوص مؤمنان _ ولى علت ايمان مؤمنان را نيز كامل مى سازد.

خويشاوندى و عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 8

8 - روابط قومى و خويشاوندى ، نبايد بر گرايش هاى اعتقادى انسان اثر بگذارد .

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون

طرح داستان ابراهيم(ع) در راستاى تأثيرناپذيرى از عقايد و باورهاى باطل قومى، صورت گرفته است.

درخواست تصحيح عقيده

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 7

7_ يوسف ( ع ) از هم بندان خويش خواست تا با مقايسه و سنجش عقيده توحيدى با عقيده به خدايان متعدد ، عقيده درست را برگزينند .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

درخواست تغيير عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 8 - 3

3 - سازش و دست برداشتن از مواضع عقيدتى ، درخواست كافران تكذيب گر از پيامبر ( ص ) بود .

فلاتطع المكذّبين

آيه بعد، قرينه است كه مورد اطاعت، سازش بر سر مواضع عقيدتى است.

دلايل حقانيت عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 54 - 4

4- فراوانى پيروان و سابقه تاريخى يك انديشه ، دليل حقانيت آن نيست .

قالوا وجدنا ءاباءنا . .. أنتم و ءاباؤكم فى ضل_ل مبين

برداشت ياد شده از آن جا به دست مى آيد كه مردم بت پرست در پاسخ به اعتراض حضرت ابراهيم(ع)، مسأله سابقه تاريخى انديشه بت پرستى و فزونى پيروان انديشه شرك را مطرح كردند; ولى حضرت ابراهيم(ع) با گمراه خواندن آنان و اجدادشان چنين استدلالى را مردود دانست.

دلايل صحت عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 36 - 8

8 - پيشينه نداشتن يك تفكر و عقيده ، نشانه نادرستى آن نيست ; بلكه درستى ونادرستى هر تفكر و عقيده اى ، بسته به وجود و يا نبود برهان براى آن است .

فلمّا جاءهم موسى ب_ئاي_تنا بيّن_ت قالوا . .. و ما سمعنا به_ذا

فى ءابائنا الأوّلي

برداشت ياد شده از آن جا است كه حضرت موسى(ع)، فرعونيان را با دلايل و برهان هاى گوناگون به سوى خدا فراخواند; ولى آنان به جاى توجه به آن دلايل و براهين، اين دعوت را به صرف پيشينه نداشتن رد كردند و خداوند اين عمل را به شدت محكوم نمود.

ذكر حقانيت عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 7 - 4

4 - توجّه به حقانيت مواضع عقيدتى خويش ، موجب تقويت روح صبر و بردبارى در مسير عقيده و دفاع از آن

فاصبر . .. إنّهم يرونه بعيدًا . و نريه قريبًا

از يادآورى مسأله حقانيت معاد براى پيامبر(ص) _ پس از توصيه به ايشان مبنى بر صبر و مقاومت در انجام رسالت _ مطلب ياد شده، استفاده مى شود.

رابطه اخلاق با عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 36 - 5

5- ميان اخلاق و عقايد انسان ، نوعى همگونى و رابطه وجود دارد .

أنا أكثر منك مالاً . .. و ما أظنّ الساعة قائمة

تعبير {أنا أكثر. ..} نشان دهنده روحيه خودبرتربينى و استكبار است. تعبير {و ما أظنّ الساعة...} نشان دهنده بينش و عقيده اى است كه از آن روحيّه، ناشى شده است.

رد تحميل عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 7

7 - پيامبر ( ص ) در صدد تحميل عقيده خود به ديگران نبود ; بلكه در صدد القاى آن از راه تصحيح انديشه بود .

قل من يرزقكم . .. قل اللّه

رد عقيده

مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 4 - 1

1 - رد پندار منكران معاد ( پندار عدم توانايى خدا بر گردآورى استخوان هاى مردگان و احياى مجدد آنها ) از سوى خداوند

أيحسب الإنس_ن . .. بلى ق_درين

روش ابطال عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 4،5

4 _ تظاهر به عقيده اى باطل براى ابطال آن مجاز است.

رءا كوكبا قال هذا ربى

5 _ اظهار همراهى با عقيده اى باطل و سپس پرداختن به ابطال آن، روشى در تبليغ و تربيت است.

رءا كوكبا قال هذا ربى

با توجه به مجموعه آيات همين سوره، روشن است كه ابراهيم(ع) براى احتجاج و ابطال پندارهاى قوم خويش به اظهار ستاره پرستى و . .. پرداخت. از همين جا برمى آيد كه چنين كارى مجاز بود و شيوه اى در تبليغ مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 2،5

2 _ ابراهيم(ع) در مقام مجادله با تظاهر به ماه پرستى به ابطال آن پرداخت.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما أفل

5 _ تظاهر به عقيده اى باطل، براى رد آن مجاز است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 2

2 _ ابراهيم(ع) در مقام مجادله و براى ابطال عقايد شرك آميز قوم خويش تظاهر به خورشيدپرستى كرد.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

روش برخورد با عقيده

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 12

12- جدال به باطل و استهزا و تمسخر ، از روش هاى ناپسند در برخورد با مسائل فكرى و عقيدتى است .

و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ واتخذوا ءاي_تى و ما أُنذروا هزوًا

روش تشخيص عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 12

روش تصحيح عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 149 - 7

7 _ لزوم ارائه دليل و برهان براى هدايت و تصحيح انديشه ديگران

قل فلله الحجة البلغة فلو شاء لهديكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 6

6- بازخواستن و زير سؤال بردن انديشه و عقيده باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا ءالهة من الأرض هم ينشرون

برداشت ياد شده از جمله استفهاميه {هم ينشرون} استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 3

3 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در ياد كرد بطلان عقايد ايشان

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 4

4 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در تذكر دادن و باطل كردن عقايد ايشان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 12

12 - مطالعه در مظاهر طبيعت و نظام تكوين ، از راه هاى دستيابى به جهان بينى صحيح

أمّن خلق السم_وت و الأرض . .أءل_ه مع اللّه

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند براى رهنمون ساختن انسان به سوى توحيد، زمينه هاى تكوينى و آيات آفاقى خود را به او يادآورى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 1

1 - تلاوت آيه هاى روشن و متعدد خدا براى مشركان ، جهت اصلاح عقايد آنان

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت

روش تضعيف عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 2

2 _ تغيير موضع ، با اظهار ايمان و كفر مكرر ، توطئه اهل كتاب براى تضعيف عقايد مسلمانان

إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا ثم ءامنوا ثم كفروا . .. و لاليهديهم سبيلا

در شأن نزول آيه آمده است كه گروهى از اهل كتاب، در حضور مسلمانان اظهار ايمان مى كردند و براى القاى شبهه در بين ايشان، دوباره كافر مى شدند و كفر خويش را معلول نادرستى اسلام قلمداد مى كردند تا از اين طريق بذر ترديد و شك را در دل مسلمانان بپاشند و بارور كنند.

روش رد عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 7

7 - رعايت تدريج در اثبات بطلان عقيده طرف مقابل ، شيوه اى قرآنى است .

قل من يرزقكم . .. و إنّا أو إيّاكم لعلى هدًى أو فى ضل_ل مبين .

قل لاتسئلون ... ق

روش مبارزه با عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 6

6_ محدود كردن آزادى انسان ها و فروپاشاندن عقايد و رسوم آنان ، بايد متكى به دليل و برهانى روشن باشد .

أصلوتك تأمرك . .. قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 96 - 5،6

5 - شكستن ابّهت و تقدس عقايد باطل و خرافى ، نخستين گام در مبارزه با آن عقايد

فقال ألا تأكلون . .. فراغ عليهم ضربًا باليمين ... و اللّه خلقكم و ما تعملون

6 - لزوم همراه كردن منطق و دليل ، با مبارزه عملى براى نابودى عقايد باطل و خرافى

فراغ عليهم ضربًا باليمين . .. قال أتعبدون

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه ابراهيم(ع) به دو نوع مبارزه عليه شرك دست زد: 1_ شكستن بت ها، 2_ گفتوگوى خردبرانگيز با مشركان درباره آيين شرك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 157 - 7

7 - زير سؤال بردن عقايد باطل و ضد منطق ، روش قرآن و پيامبر ( ص ) در مبارزه با آنها

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون . .. أم لكم سلط_ن مبين . فأتوا بكت_بكم إن كن

رهبران دينى و عقيده مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 9

9 - انعطاف رهبرى الهى ، در برابر برخى آرا و نظريات مردم

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

تعبير

{فى كثير} نشان مى دهد كه در بعضى از موارد، پذيرش نظر و خواست مردم منفى نيست.

زمينه افشاى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 11

11- اعمال ، بازگو گننده سرّ درون و باور هاى راسخ انسان *

و نبلوا أخباركم

كلمه {أخبار} مى تواند به معناى اعمال باشد; از آن جهت كه عمل، خبر از اسرار نهفته باطن انسان مى دهد. از اطلاق خبر بر عمل به اين عنوان، مطلب بالا استفاده مى شود.

زمينه انحراف عقيدتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 7

7 _ برخوردارى خانواده از رفاه بسيار ، زمينه ساز انحراف عقيدتى _ رفتارى فرزندان

و ل_كن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذكر

زمينه تصحيح عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 10

10 _ طرح سؤال و پرسش ، روشى براى برانگيختن انديشه و تفكر ، در شناخت بهتر حقايق الهى و گزينش بهترين عقيده ها و رفتارها

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 69 - 3

3 - مطالعه تاريخ و سرگذشت جوامع بشرى ، از زمينه هاى شناخت و كسب بينش درست

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين

دعوت به سير و سياحت در زمين (سيروا فى الأرض) و نگرش عميق در احوال و آثار پيشينيان (فانظروا. ..) بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق -

50 - 16 - 10

10_ اصلاح انديشه و اعتقاد ، نيازمند اصلاح نفس *

بل هم فى لبس من خلق جديد . .. و نعلم ما توسوس به نفسه

اين آيات، در مقام اصلاح انديشه منكران معاد است. خداوند، در پايان ادله عقلى بر امكان معاد مسأله وسوسه هاى نفسانى را مطرح كرده است. اين مى تواند از آن جهت باشد كه منكران معاد، براى اصلاح عقيده، همواره گمان نكنند كه مشكلشان عقلى و برهانى است; زيرا چه بسا عقيده نادرست، تكيه بر وسوسه هاى نفس داشته باشد كه در اين صورت، اصلاح عقيده نيازمند اصلاح نفس خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 8 - 4

4 - كتاب موزون طبيعت ، راهنماى انسان در صحنه عقيده و عمل *

و وضع الميزان . ألاّتطغوا فى الميزان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند، براى رهنمون ساختن انسان ها به عقيده توحيدى، نظام دارى و قانون مندى خورشيد، ماه و. .. را به آنان يادآور شده است. هم چنين حاكميت {ميزان} بر هستى را، درسى براى پايبندى عملى آنها به موازين قرار داده است.

زمينه سستى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 9

9 - تلاش برخى از اهل كتاب ، در ايجاد تزلزل اعتقادى در بين مسلمانان

و الذين يحاجّون فى اللّه

بنابراين كه مراد از {الذين. ..} اهل كتاب و مقصود از {فى اللّه} دين خدا (اسلام) باشد، به دست مى آيد كه برخى از اهل كتاب با ايجاد شبهه در باور مسلمانان، سعى در متزلزل

ساختن اعتقاد آنان داشتند.

زمينه عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 10

10- روى آوردن به عقايد بى اساس و دور از حقيقت و واقعيت ، پى آمد اتّكا به روش هاى غيرعالمانه است .

ما لهم به من علم و لا لأبائهم . .. إن يقولون إلاّ كذبًا

كلمه {لأبائهم} اشاره به اين معنا دارد كه تقليد از كسانى كه عقيده شان از سوى علم و دانش نيست، يك روش غلط و ناروا در رسيدن به عقايد دينى است و ذيل آيه، پى آمد آن را، عقيده اى سخيف و دور از حقيقت، بيان كرده است. از اين، مى توان نتيجه گرفت كه روش هاى غيرعالمانه، خطر دور شدن از حقيقت و واقعيت را در پى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 8

8 - تأثير تبليغات منحرفانه در آسيب زدن به آيين درست و جاى گزين كردن اعتقاد باطل به جاى آن

و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا . .. تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له أنداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 6

6 - كسانى كه خداوند را ناظر بر نيت ها نمى دانند و گشاده دستى هاى خود را به رخ ديگران مى كشند ، گرفتار پندارى موهوم و ناروايند .

يقول أهلكت مالاً لبدًا . أيحسب أن لم يره أحد

در برداشت ياد شده، گوينده {أهلكت مالاً لبداً} كسى فرض شده كه بذل و بخشش هاى فراوانى داشته ولى در آنها نيت خالصانه

نداشته است. اين آيه بخششهاى او را فاقد ارزش معرفى كرده است.

زمينه عقيده به آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 45 - 4

4 - عقيده به وجود خداى يكتا ، مستلزم عقيده به وجود جهان آخرت است .

و إذا ذكر اللّه وحده اشمأزّت قلوب الذين لايؤمنون بالأخرة

از اين كه خداوند مى فرمايد: كسانى كه ايمان به آخرت ندارند، از ياد خدا به تنهايى، تنفر دارند; به دست مى آيد كه اين تنفر به خاطر ايمان نداشتن به آخرت است و اگر آنان ايمان مى داشتند، چنين تنفرى به آنها دست نمى داد. بنابراين ميان ايمان به آخرت و ايمان خداوند يكتا، تلازم وجود دارد.

زمينه عقيده به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 174 - 3

3 _ بازگشت مردم از شرك به توحيد ، از اهداف تبيين آيات از سوى خداوند است .

نفصل الأيت و لعلهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 8

8 _ اعتقاد به توحيد و روى دل و جان به خداى يگانه كردن، مقتضاى گرايش به حق و راه مستقيم است.

وجهت وجهى للذى . .. حنيفا و ما أنا من المشركين

راغب در معناى حنيف مى گويد: {حنف} تمايل به استقامت و دورى از گمراهى است. و چون {حنيفا} در آيه شريفه وصف براى فاعل {وجهت} است، تعليلى براى مضمون {وجهت ... } محسوب مى شود.

زمينه عقيده به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 87 - 4

4 - اعتقاد به يگانگى خالق ، مستلزم اعتقاد به يگانگى معبود و { ربّ }

يدعون من دونه . .. و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

مشركان در ربوبيت الهى، قائل به شرك بودند و خداوند براى تبيين بطلان اعتقاد آنان، به ايشان يادآور شده كه شما معتقد به يگانگى خالق هستيد و پذيرش شرك در ربوبيت، با آن تناقض دارد.

زمينه عقيده به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 74 - 3

3 - معرفت درست در باره خدا ، زمينه ساز اعتقاد به قدرت و عزّت مطلق و نامحدود او

ما قدروا اللّه حقّ قدره إنّ اللّه لقوىّ عزيز

زمينه عقيده به قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 74 - 3

3 - معرفت درست در باره خدا ، زمينه ساز اعتقاد به قدرت و عزّت مطلق و نامحدود او

ما قدروا اللّه حقّ قدره إنّ اللّه لقوىّ عزيز

سازش در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 1،2

1 _ پرستش بتها و سازش در اصول اعتقادى، خواسته نابجاى مشركان صدر اسلام از پيامبر(ص)

قل لا أتبع أهواءكم قل إنى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه

2 _ مسامحه و سازش در اصل اساسى توحيد، روا و مجاز نيست.

قل إنى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه

در اين گونه موارد پيامبر اكرم(ص) خصوصيتى ندارد.

سختى محافظت از عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات -

37 - 56 - 7

7 - رهايى از آثار سوء هم نشينى با كافران و بدكاران و حفظ عقايد دينى با داشتن ارتباط با آنان ، امرى مشكل ولى ممكن است .

قال تاللّه إن كدتّ لتردين

هم نشينى با كافران، انسان را تا آستانه هلاكت مى برد; ولى در عين حال عده اى از مردم خود را از آثار هلاكت بار آن نجات مى هند و در نتيجه تهشتى مى شوند. از اين مطلب مى توان استفاده كرد كه رهايى از مشكل هم نشينى با كافران و بدكاران هر چند مشكل است; ولى محال نيست و امرى ممكن مى باشد.

سرزنش اصرار بر عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 3 - 3

3- پافشارى بر عقايد باطل و فاقد مبانى علمى ، امرى نكوهيده و مورد سرزنش خداوند

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 8 - 3

3 - جدل و پافشارى بر عقايد باطل و فاقد مبانى علمى ، امرى است نكوهيده در پيشگاه خداوند .

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم

سرزنش عقيده به خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 21

21 _ نينديشيدن درباره محدوده قدرت و وظايف پيامبران و خرافه گويى درباره آنان، مورد نكوهش خداوند

قل لا أقول لكم عندى خزائن اللّه . .. أفلاتتفكرون

سرزنش عقيده به رازقيت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 56

- 7

7- سهيم دانستن معبود هاى باطل در روزى دهى ، مورد سرزنش خداوند

و يجعلون لما لايعلمون نصيبًا ممّا رزقن_هم تالله لتسئلنّ

سوء استفاده از عقيده قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 3

3 - سوء استفاده صاحبان زر و زور و تزوير ، از عقايد مذهبى مردم در عصر حضرت نوح ( ع )

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم و لاتذرنّ ودًّا . .. و نسرًا

توصيه مؤكد صاحبان زر و زور به مردمِ عادى، درباره حفظ عقايد مذهبى خود _ با آن كه خود آنان جز به مال و منال خويش نمى انديشند _ بيانگر حقيقت ياد شده است.

سوءاستفاده از عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 10

10 - سوء استفاده فرعون ، از اعتقادات و احساسات مذهبى مردم

أقتل موسى . .. إنّى أخاف أن يبدّل دينكم

شرايط عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 2

2- عقايد و رفتار آدمى ، بايد بر علم و آگاهى استوار باشد .

و لاتقف ما ليس لك به علم

شرك عقيده به تثليث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 8

8 _ اعتقاد به تثليث على رغم آگاهى به شرك آميز بودن آن ، موجب عذاب دردناك در قيامت

ان لم ينتهوا عما يقولون ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم

شگفتى عقيده به انوثت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 150

- 4

4 - عقيده مشركان به اين كه ملائكه از جنس زن هستند ، امرى شگفت آور است .

أم خلقنا المل_ئكة إن_ثًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه استفهام مقدر در جمله {أم خلقنا. ..}، از نوع استفهام انكارى و تعجبى است.

شگفتى عقيده به فرزنددارى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 8

8- اعتقاد به فرزندگزينى خدا ، داراى تبعات و آثارى بزرگ ، شگفت آور و غير قابل قبول

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . .. كبرت كلمة تخرج من أفوههم

عين الفعل مضموم در فعل ماضى {كبرت} نشانه دلالت آن بر تعجب است و روشن است كه جمله {كبرت كلمة. ..} بزرگىِ به لحاظ خود سخن را نمى گويد، بلكه به جهت لوازم نارواى آن و يا فاصله اى است كه با حقيقت دارد.

شگفتى عقيده به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 8

8 _ برگزيدن معبود هاى گوناگون و فاقد هر گونه توانايى ، به جاى خداوندِ تواناى بى همتا و آفريننده عالم هستى ، عملى غير منطقى و شگفت آور

الذى له ملك السم_وت و الأرض و لم يتّخذ ولدًا و لم يكن له شريك . .. و اتّخذوا من

صراحت در بيان عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 46 - 8

8 - پيامبر ( ص ) و مسلمانان ، در مجادله با اهل كتاب ، موظف اند كه به صراحت ، اعتقادات توحيدى خود را مطرح كنند .

قولوا ءامنّا

بالذى أُنزل إلينا و أُنزل إليكم و إل_هنا و إل_هكم وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 5

5 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور اعلام صريح مواضع عقيدتى خود به مردم

قل . .. ما من إل_ه إلاّ اللّه الوحد القهّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 20 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بيان علنى مواضع اعتقادى خويش براى همگان

قل

صراحت در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 4

4_ پيامبر ( ص ) وظيفه دار اعلام صريح مواضع عقيدتى برنامه رسالت خويش

قل ه_ذه سبيلى أدعوا إلى الله . .. و ما أنا من المشركين

برداشت فوق از كلمه {قل} استفاده شده است.

ظن در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 7،13

7 - پذيرش خيالات واهى به جاى محتواى كتاب آسمانى و پايه قرار دادن حدس و گمان در تفكرات و معتقدات دينى ، از دلايل نابجا بودن انتظار ايمان از عوام يهود

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و منهم أميون ... إن هم إلا يظنون

13 - بازداشتن مردم از حدس و گمان در رسيدن به حقايق دينى ، شرطى لازم براى ايجاد زمينه ايمان در آنان

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. إن هم إلا يظنون

جمله {إن هم إلا يظنون} همانند جمله قبل، در صدد بيان علل و ريشه هاى ايمان نياوردن يهود است. بنابراين رساى به اين نكته است كه تا مردم

به حدس و گمان براى رسيدن به حقايق دينى اكتفا مى كنند، انتظار ايمان از آنان نابجاست و بر داعيان است كه آنان را از اين روش باز دارند تا زمينه ايمان واقعى در آنان فراهم شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 16،17

16 _ گمان در حيطه مسائل عقيدتى و بنيادى فاقد ارزش و اعتبار است.

إن تتبعون إلا الظن و إن أنتم إلا تخرصون

17 _ سخن و ادعاهاى مشركان در مورد مشيت الهى و نتيجه گيرى جبر از آن، جز گمان و دروغپردازى نيست.

سيقول الذين أشركوا . .. إن تتبعون إلا الظن و إن أنتم إلا تخرصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 66 - 11

11 _ پيروى از ظن و تخمين در امور اعتقادى ، مذموم و ممنوع است .

إن يتبعون إلا الظن و إن هم إلا يخرصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 6،8

6 - گمان هاى بى جا و ناروا نسبت به خداوند ، عامل هلاكت و خسران آدمى

ذلكم ظنّكم . .. بربّكم أرديكم فأصبحتم من الخ_سرين

8 - ظن و گمان در زمينه مسائل بنيادى و اعتقادى ، فاقد ارزش و اعتبار

ذلكم ظنّكم . .. بربّكم أرديكم فأصبحتم من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 20 - 8

8 - ظن و گمان در حوزه مسائل اعتقادى ، بى ارزش و بدون اعتبار است .

ما لهم بذلك من علم إن هم إلاّ يخرصون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 24 - 11

11 - پيروى از گمان و پندار ، فاقد اعتبار و ارزش در زمينه اصول اعتقادى و معارف بنيادين

و ما لهم بذلك من علم إن هم إلاّ يظنّون

لحن آيه شريفه توبيخى است و خداوند مشركان طبيعت گرا و منكر معاد را به خاطر پيروى از گمان، نكوهش كرده است.

عقيده آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 9

9 _ آدم و حوا آمرزش خدا و رحمت وى را تنها عامل نجات خويش از زيانكارى دانستند.

و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

عقيده آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 4

4 - اعتقاد پدر و قوم ابراهيم ( ع ) به پرستش خداوند در كنار پرستش بت ها و عناصر بى جان

براء ممّا تعبدون . إلاّ الذى فطرنى

برداشت ياد شده، براين پايه استوار است كه {إلاّ} در استثناى متصل به كار رفته باشد.

عقيده ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 13

13 _ ابراهيم(ع) ترس مفروض از پديده هاى جهان را به خواست و مشيت خداوند دانست، نه تأثير مستقل پديده ها و ربوبيت آنها

و لا أخاف ما تشركون به إلا أن يشاء ربى شيئا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 1

1- در پى توصيه ملائكه به ابراهيم ( ع ) براى اجتناب از يأس ، او تنها گمراهان

را مأيوس از رحمت خداوند خواند .

فلاتكن من الق_نطين . قال و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 8

8- داشتن انديشه و آيين درست و بى انحراف ( توحيدى ) ، ويژگى اصلى و برجسته حضرت ابراهيم ( ع ) بود .

ملّة إبرهيم حنيفًا و ما كان من المشركين

از اينكه خداوند از ميان اوصاف چهارگانه اى كه براى ابراهيم(ع) در آيات پيش بيان داشت، وصف {حنيف} را ملاك پيروى پيامبر(ص) از ايشان قرار داد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 46 - 2

2- آزر ، پيش از دعوت شدن به توحيد از سوى ابراهيم ( ع ) ، از عقايد توحيد آن حضرت بى خبر بود .

قال أراغب أنت عن ءالهتى

اظهار شگفتى و ناباورى آزر از عقايد توحيدى ابراهيم(ع)، دال براين است كه تا پيش از آن آزر او را در عقايد، همراه خود مى ديده و به همين خاطر است كه پس از اظهارات حضرت ابراهيم(ع)، وى دچار شگفتى و ناباورى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 12

12- ابراهيم ( ع ) ، خداوند را مربى و پرورش دهنده خود مى دانست و به ربوبيت او دل بسته بود .

سأستغفر لك ربّى . .. و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

تكرار {ربّى} در كلام حضرت ابراهيم، گوياى نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 6

6 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، خود را مورد توجه ويژه پروردگار مى دانست .

إنّى مهاجر إلى ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 7

7 - اعتقاد راسخ حضرت ابراهيم ( ع ) ، به برخوردار شدن از هدايت الهى در پرتو برائت از شرك و بت پرستى

إنّنى براء ممّا تعبدون . .. فإنّه سيهدين

عقيده ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 10

10 _ ابليس معتقد به خداوند و خالقيت او

خلقتنى من نار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 14 - 4

4 _ ابليس، معتقد به حاكميت مشيت الهى بر مرگ و حيات خويش

أنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 16 - 5،7

5 _ ابليس، معترف و معتقد به مستقيم بودن صراط الهى

لأقعدن لهم صرطك المستقيم

7 _ ابليس، گمراهى خويش را از ناحيه خداوند مى پنداشت.

فبما أغويتنى لأقعدن لهم صرطك المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 36 - 4

4- ابليس ، معتقد به ربوبيت خداوند بود و خود را تحت ربوبيت او مى دانست .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 39 - 2

2- ابليس ، معتقد به ربوبيت خداوند بود و خود را تحت ربوبيت او مى دانست .

قال ربّ

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 62 - 5،10

5- اعتقاد ابليس به برترى خود بر آدم ( ع ) *

ه_ذا الذى كرّمت علىّ

10- ابليس ، خود را مقهور اراده خداوند دانسته و كار خويش را منوط به اذن او مى دانست .

لئن أخّرتن . .. لأحتنكنّ ذريّته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 79 - 3،4

3 - ابليس ، معتقد به حاكميت مشيت خداوند بر مرگ و حيات

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

4 - ابليس ، معتقد به ربوبيت خداوند

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 82 - 5

5 - ابليس ، معتقد و معترف به عزت و قدرت پروردگار

فبعزّتك

عقيده ارزشمند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 76 - 2

2 - سابقه دار بودن يك باور ، در صورت متكى نبودن به عقل و برهان ، فاقد ارزش و اعتبار است .

أفرءيتم . .. أنتم و ءاباؤكم الأقدمون

برداشت ياد شده از آن جا است كه قوم ابراهيم، بت پرستى را ميراث نياكان خود مى دانستند، ولى آن حضرت ايشان را به تعقل و انديشه دعوت نمود و تقليد صرف از نياكان را مردود اعلام كرد.

عقيده استهزاگران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 96 - 1

1- استهزاگران پيامبر ( ص ) ، مردمى مشرك و معتقد به معبود ديگرى جز الله

المستهزءين. الذين يجعلون مع الله إل_هًا ءاخر

عقيده اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 37 - 2

2 - انكار صريح معاد ، از سوى اشراف و سران جامعه پس از نوح

إن هى إلاّ حياتنا الدنيا نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين

عقيده اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 37 - 2

2 - انكار صريح معاد ، از سوى اشراف و سران جامعه پس از نوح

إن هى إلاّ حياتنا الدنيا نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين

عقيده اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 4

4 _ اشراف قوم نوح به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت وى را انكار كردند .

إنا لنريك فى ضلل مبين . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

عقيده اشراف مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 3،4،7

3 _ اشراف كفرپيشه مدين با ياد كردن سوگند ، پذيرش رسالت شعيب و پيروى از دستورات او را ، امرى زيان آور معرفى مى كردند .

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

4 _ گرايش به توحيد و رعايت عدل در خريد و فروش و امور اقتصادى ، مايه خسارت در ديدگاه اشراف كفرپيشه قوم مدين

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

برداشت فوق با توجه به آيه 85، كه بيانگر پيامهاى شعيب است، به دست مى آيد.

7 _ اشراف كفرپيشه مدين با تأكيد بر خسارتبار بودن همراهى شعيب ( ع ) ، در تلاش براى بازداشتن

مؤمنان از متابعت او و خارج شدن از شهر مدين

و قال الملأ . .. لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

عقيده اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 9

9_ پادشاه مصر و درباريان او در مصر باستان و عصر يوسف ( ع ) ، به وجود خداوند و منزّه بودنش اعتقاد داشتند .

قلن ح_ش لله

عقيده اشراف مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 9

9_ پادشاه مصر و درباريان او در مصر باستان و عصر يوسف ( ع ) ، به وجود خداوند و منزّه بودنش اعتقاد داشتند .

قلن ح_ش لله

عقيده اصحاب اعراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 2 - 11

11 - { عن زرارة عن أبى جعفر ( ع ) قال : قلت له . . . قد قال اللّه عزّوجلّ : { هو الذى خلقكم فمنكم كافر و منكم مؤمن } لا واللّه لايكون أحَدٌ من الناس ليس بمؤمن و لا كافر . قال : فقال أبوجعفر ( ع ) : . . .ما تقول فى أصحاب الأعراف ؟ . . . واللّه ما هم بمؤمنين و لا كافرين . . . ;

از زراره روايت شده كه گفت: به امام باقر(ع) گفتم . .. خداى عزّوجلّ فرمود: {هو الذى خلقكم فمنكم كافر و منكم مؤمن}، به خدا سوگند احدى از مردم نيست كه نه مؤمن باشد و نه كافر...! پس امام باقر(ع) فرمود: ... درباره اصحاب اعراف چه مى گويى؟... به خدا

سوگند آنان نه مؤمن اند و نه كافر...}.

عقيده اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 29 - 3

3 - باغداران يمنى ، گروهى خداپرست و معتقد به ربوبيت الهى بودند .

قالوا سبح_ن ربّنا

عقيده اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 176 - 4

4 - اصحاب ايكه ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّب أصح_ب ل_يكة المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه نسبت دادن تكذيب همه رسولان به اصحاب ايكه، از آن جهت باشد كه آنان اصولاً حقيقتى به عنوان {رسالت} را قبول نداشتند و اين امر به منزله انكار همه رسولان است.

عقيده اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 8

8- شناخت توحيدى اصحاب كهف ، شناختى عميق و استوار بر دلايلى قطعى و روشن

اتّخذوا من دونه ءالهة لولا يأتون عليهم بسلط_ن بيّن

از اين كه اصحاب كهف، مردم خود را به خاطر سطحى نگرى و بى منطقى سرزنش كرده اند، استفاده مى شود كه آنان، عقايد خويش را براساس برهان استوار كرده بودند.

عقيده اقوام كافر پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 9

9 _ امت هاى كفرپيشه و تكذيب كننده انبيا در تاريخ گذشته ، اهل ايمان و گرايش به معارف دين نبودند .

فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا من قبل

{ما} در {ما كانوا} براى نفى و {لام} در {ليؤمنوا} لام جحود و تقويت كننده نفى است. بنابراين جمله {فما كانوا} با تأكيد فراوان

گرايش امتهاى گذشته را به ايمان نفى مى كند و آنها را اهل باور به دين نمى داند.

عقيده اكثريت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 100 - 10

10 - اكثر يهوديانى كه به عهد هاى الهى وفا نكردند ، به آن عهد و پيمان ها ، ايمان و اعتقاد نداشتند .

كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم بل اكثرهم لايؤمنون

اين برداشت بدان احتمال است كه متعلق {يؤمنون} عهدها و پيمانها باشد; يعنى، اكثر عهدشكنان، آن عهد و پيمانها را به قلب و دل خويش نپذيرفته بودند اگر چه تظاهر به پذيرش آن مى كردند. گفتنى است كه در برداشت فوق ضمير در {أكثرهم} به {فريق} برگردانده شده است.

عقيده انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 285 - 10

10 _ وحدت عقيدتى و آرمانى همه انبياى الهى از ديدگاه مؤمنان

و المؤمنون كل امن باللّه . .. و كتبه و رسله لا نفرّق بين احد من رسله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 11

11 _ پيامبران الهى منزه از دعوت به پرستش خود و خدا خواندن خويش

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 16

16_ اعتقاد ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع ) و ديگر پيامبران به توحيد و مصونيتشان از هرگونه شركورزى ، تفضّلى از ناحيه خدا بر آنان بود .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

ذلك من فضل الله علينا

عقيده انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 3

3- عقيده به ربوبيت خداوند داراى جايگاهى ويژه در ميان اعتقادات دينى

مثل الذين كفروا بربّهم

ذكر ربوبيت خدا از ميان ساير متعلقات ايمان، دلالت بر اهميت آن مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 41 - 8

8 - امكان تفاوت داشتن ظاهر و باطن انسان و ناهم خوانى باور درونى با رفتار ظاهرى

يعبدون الجنّ أكثرهم بهم مؤمنون

خداوند متعال در مسأله عبادت، جن پرستى مشركان را به صورت عام و مطلق ذكر كرده و در ايمان مشركان به جنيان، اكثريت را مطرح ساخته است. احتمال دارد مطرح كردن ايمان اكثريت در كنار عبادت همه، به خاطر نكته بالا باشد. ملائكه نيز به لحاظ حقيقت ياد شده، چنين چيزى را ابراز كرده باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 6

6 - قيامت و رستاخيز ، از اصول اعتقادى مشترك ميان انسان و جن

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

عقيده انسان كامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 14

14 - انسان كامل ، در بينش دين ، همپاى عقيده صحيح و بايسته از اخلاق شايسته برخوردار است .

ي_بنىّ لاتشرك باللّه . .. و اقصد فى مشيك و اغضض من صوتك

با توجه به اين كه هر پدرى _ و از جمله لقمان _ خواهان رساندن فرزند خود به بالاترين مراحل كمال است و براى

اين به فرزند خود رهنمودهايى ارائه مى كند، مطلب بالا قابل استفاده است.

عقيده انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 93 - 3

3- يك دست نبودن همه انسان ها در عقيده و رفتار و وجود تفاوت ميان آنان ، بر اساس خواست و تدبير الهى است .

و لو شاء الله لجعلكم أُمّة وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 2

2 - در نگاه برخى از انسان ها ، گروهى از جن توانا بر حل مشكلات بشر و پناهگاهى امن در مواقع ترس و اضطراب

و أنّه كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ

پناه بردن به كسى و جايى، در وقتى است كه انسان با مشكلى سخت و مسائلى وحشتناك و اضطراب آور روبه رو شده باشد.

عقيده اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 15 - 7

7 - مردم انطاكيه ، به وجود خدا و رحمانيت او معتقد بودند . *

و ما أنزل الرحم_ن من شىء

تصريح مردم انطاكيه به صفت رحمانيت خدا حاكى از اعتقاد آنان به اين حقيقت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 2،4،5

2 - مردم انطاكيه ، به تأثير سوء وجود برخى از افراد در سرنوشت انسان ها اعتقاد داشتند .

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

4 - رواج اعتقاد به فال و شگون در ميان مردم انطاكيه

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

5 - جهان بينى و عقايد مردم انطاكيه ، متكى بر خرافات بود .

قالوا إنّا

تطيّرنا بكم

ترديدى نيست كه عقيده به فال، عقيده اى خرافى است و اعتقاد مردمِ انطاكيه به آن تا مرز سنگسار و شكنجه كردن پيامبران الهى، گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 23 - 5،6،7،8،9

5 - شرك و نيز اعتقاد به معبود هاى متعدد ، از ويژگى هاى مردم انطاكيه بود .

ءأتّخذ من دونه ءالهة إن يردن الرحم_ن بضرّ. .. لاينقذون

6 - مردم انطاكيه ، معتقد به شفاعت كردن معبودهايشان به پيشگاه خداوند

ءالهة . .. لاتغن عنّى شف_عتهم شيئًا

7 - معبود ها ، داراى منزلت و مقام در پيشگاه خداوند ، در نظر مردم انطاكيه

ءالهة . .. لاتغن عنّى شف_عتهم شيئًا

8 - معبود ها ، برخوردار از توانايى براى نجات دادن از گرفتارى و رنج در نظر مردم انطاكيه

ءالهة إن يردن الرحم_ن بضرّ لاتغن عنّى . .. و لاينقذون

9 - مردم انطاكيه ، به وجود خدا و رحمانيت او معتقد بودند . *

إن يردن الرحم_ن بضرّ

تصريح به صفت رحمانيت خدا از سوى مؤمن انطاكيه، مى تواند حاكى از عقيده مردم آن ديار به اين حقيقت باشد; زيرا اگر آنان بر اين باور نبودند، استدلال به توانايى خداوند رحمان بر ضرر و گزند رساندن به انسان ها _ به گونه اى كه حتّى معبودها از دفع آن ناتوان باشند _ بى معنا و غير كافى بود.

عقيده اهل بابل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 4

4 _ مردم سرزمين ابراهيم (بابل) خورشيد را در تدبير امور خويش مؤثر مى دانستند.

فلما رءا الشمس بازغة قال

هذا ربى هذا أكبر

عقيده اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 111 - 1

1 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، تنها خويشتن را سزاوار بهشت دانسته و ديگران را از آن ، محروم مى پندارند .

و قالوا لن يدخل الجنة إلا من كان هوداً أو نصرى

ضمير در {قالوا} به {اهل الكتاب} (در آيه 109) باز مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 16

16 _ عالمان اهل كتاب ، بيان محتواى كتب آسمانى را به زيان دنياى خود مى انگاشتند .

و اذ اخذ اللّه ميثاق . .. لتبيّننّه ... و اشتروا به ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 10

10 _ واهى بودن پندار نجات عالمان اهل كتاب از عذاب الهى ، با وجود عملكرد ناشايست آنان ( كتمان حقايق و . . . )

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

كلمه {مفازة}، مصدر ميمى و به معناى خلاص و نجات يافتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 50 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) ، موظف به شناخت و ارزيابى عقايد و اعمال اهل كتاب

الم تر . .. انظر كيف يفترون على اللّه الكذب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 9

9 _ برخى از اهل كتاب ، مشركان مكّه را هدايت يافته تر از مسلمانان قلمداد مى كردند

.

و يقولون للّذين كفروا هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 1

1 _ پندار باطل گروهى از اهل كتاب و برخى از مسلمانان در مورد نجات از جهنم و ورود به بهشت ، به صرف انتساب به اديان الهى

ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب

مراد از اسم {ليس} با توجه به آيات گذشته، رهايى از جهنم و ورود به بهشت است يعنى ليس الجنة و المحيص عن النار . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 1،5

1 _ اهل كتاب مدعى داشتن شخصيت دينى و اعتقادات صحيح مذهبى

ياهل الكتب لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل

به نظر مى رسد مراد از {شىء} دين و آيين باشد ; بنابراين معنى جمله {لستم على شىء} چنين است: اى اهل كتاب شما هيچ پايگاه دينى و مذهبى نداريد، و اين رد پندار آنانى است كه خويشتن را به صرف داشتن كتاب آسمانى مردمى اهل دين و آيين مى پنداشتند.

5 _ اهل كتاب به خاطر بى توجهى به كتاب آسمانى ، فاقد هرگونه پايگاه براى دفاع از عقايد و آراى دينى خويش

لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل

در برداشت فوق كلمه {حتى} به معناى {كى} تعليليه و كلمه {شىء} با توجه به حرف {على} به معناى پايگاه گرفته شده است و مراد از آن _ به قرينه حتى تقيموا التورية و الانجيل _ زير بناهاى فكرى قابل اعتمادى است كه بتوان به وسيله آن از عقايد و آراى دينى دفاع كرد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 1،2،10

1 _ اعتقادات دينى اهل كتاب آميخته با غلو ، گزافه گويى و امورى باطل

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم غير الحق

{غلو} مصدر {لاتغلوا} به معناى خروج از حد اعتدال و گرايش به افراط است كه از آن به گزافه گويى تعبير مى شود.

2 _ پيامبر ( ص ) مأمور نهى اهل كتاب از غلو و گزافه گويى در آيين خويش

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

10 _ عقايد ناروا و غلوآميز اهل كتاب برخاسته از افكار باطل گمراهانى مشرك در گذشته تاريخ

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا

بدان احتمال كه خطاب در {يا اهل الكتب} متوجه تمام يهود و نصارا باشد نه خصوص آنانكه در عصر پيامبر(ص) بودند. بر اين مبنا مراد از {قوم قد ضلوا} پيشينيان اهل كتاب نخواهند بود بلكه مقصود، پيروان مذاهب شرك مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 1 - 4

4 - بهره گيرى قرآن ، از باور هاى ارزشى و راستين اهل كتاب ، در گرايش دادن آنان به اسلام *

و الطّور

با توجه به اين كه كوه طور، در باور اهل كتاب (يهود و نصارا) محل نزول وحى و سرزمين مقدس بوده است و اين باور از نظر قرآن به جا بوده است; با سوگند خوردن به آن، قلب اهل كتاب را مجذوب پيام قرآن مى ساخته است.

عقيده اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 -

7

7_ مردم مدين ، به وجود خداوند معتقد بودند .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 4

4_ قوم شعيب و پدرانشان ، مردمى مشرك و پرستشگر معبودى غير از خداى يكتا

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 8

8 - مردم مدين ، به وجود خداوند معتقد بودند .

ي_قوم اعبدوا اللّه

از دعوت حضرت شعيب(ع)، به عبادت خدا، استفاده مى شود كه اصل وجود خدا، براى مردم مدين، مسلّم و مُحرَز بوده است.

عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 11،12

11 - توهم وجود يارانى كه آدمى را از عذاب قيامت نجات دهند و يا گناه او را بر عهده بگيرند ، از پندار هاى باطل بنى اسرائيل

واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً . .. و لاهم ينصرون

12 - گناه كردن به خيال پذيرش شفاعت و يا پذيرفته شدن عوض و بدل براى رهايى از عذاب قيامت ، از پندار هاى باطل بنى اسرائيل

واتقوا يوماً . .. ولا يقبل منها شفعة و لايؤخذ منها عدل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 4

4 - محدود پنداشتن علم خدا به امور آشكار و محسوس ، پندارى است باطل و معتقدان به آن سزاوار توبيخ و سرزنش هستند .

أو لايعلمون أن اللّه يعلم ما يسرون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 7

7 - توجه به باور ناردست يهود درباره ( عذاب نشدن يهود جز روزى چند ) ، موجب قطع اميد از ايمان آوردن اينان

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 94 - 13

13 - اهل بهشت دانستن فرد يا طايفه اى خاص بدون داشتن برهان ، باورى است باطل .

فتمنوا الموت إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 7

7 - يهوديان خود نيز بر بى پايه بودن ادعايشان ( تقدير بهشت براى آنان ) واقفند .

إن كانت لكم الدار الأخرة . .. و لتجدنهم أحرص الناس

جمله هاى {لتجدنهم . ..} و {يود أحدهم ...} را مى توان ناظر به ادعاى يهود (إن كانت ... در آيه 94) دانست; يعنى، شما يهوديان از يكسو مدعى هستيد كه سراى آخرت از آن شماست و از سوى ديگر آرزوى ماندگار شدن در حيات دنيا را داريد، اين نشان مى دهد كه خود شما نيز آن ادعا را باور نداريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 111 - 2،6،7

2 - يهوديان ، بهشت را مخصوص يهود و ديگران را از آن محروم مى دانند .

و قالوا لن يدخل الجنة إلا من كان هوداً

آيه 113، بيانگر آن است كه هر يك از يهود و نصارا ديگرى را اهل نجات نمى دانند. بنابراين به اصطلاح اهل ادب، در آيه مورد بحث {لفّ

اجمالى} وجود دارد و حرف {أو} نيز براى تفصيل است; يعنى، جمله {قالوا لن ...} حاكى از دو جمله است: 1_ قالت اليهود: { لن يدخل الجنة إلا من كان هوداً}. 2_ و قالت النصارى: { لن يدخل الجنة إلا من كان نصرى}.

6 - محروميت مسلمانان از بهشت از خيالات واهى و نادرست يهود و نصارا

تلك أمانيّهم

{أمانى} جمع امنية و به معناى آرزوها، خيالات واهى و دروغهاى يافته شده است.

7 - عقايد و باور هاى دينى يهود و نصارا ، آميخته با خيالات واهى است .

تلك أمانيّهم

{تلك أمانيهم} حاكى از اين است كه: پندار يهود و نصارا بر محروميت ديگران از بهشت، از خيالات و آرزوهاى آنان است و اين در حالى است كه يهود و نصارا، آن پندار را يك عقيده و باور دينى مى شمرند. بنابراين عقايد مذهبى و باورهاى دينى يهود با آرزوها و خيالات آميخته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 123 - 9،10

9 - توهم سودبخشى شفاعت از گنهكاران و يا پذيرفته شدن عوض و بدل براى رهايى از عذاب قيامت ، از پندار هاى بنى اسرائيل است .

يبنى إسرءيل . .. و لايقبل منها عدل و لاتنفعها شفعة

فعل {اتقوا} به قرينه آيات پيشين، خطاب به بنى اسرئيل است. اين خطاب خود قرينه وجود چنين افكارى در بين آنان است.

10 - توهم وجود مدافعانى در قيامت كه آدمى را از عذاب نجات دهند يا گناه او را بر عهده بگيرند ، از پندار هاى بنى اسرائيل است .

يبنى إسرءيل . .. و اتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً ...

و لاهم ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 4،9

4 - بهره مند شدن يهود از پاداش فضيلت ها و اعمال شايسته پيامبرانى چون ابراهيم ، اسحاق و . . . از باور هاى ناصواب يهود

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

از اينكه خداوند در خطاب به يهوديان اين حقيقت را يادآور مى شود كه دستاوردهاى پيامبران نصيب ديگران نخواهد شد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

9 - مؤاخذه يهود به خاطر رفتار نادرست نياكانى از آنان ، از پندار هاى باطل ايشان *

و لاتسئلون عما كانوا يعملون

مخاطب قرار دادن يهوديان و يادآور شدن اين حقيقت كه شما مسؤول اعمال گذشتگان نيستيد، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 4،9

4 - بهره مند شدن يهود از پاداش فضيلت ها و اعمال شايسته پيامبرانى چون : ابراهيم ، اسحاق و . . . از باور هاى ناصواب يهود

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

از اينكه خداوند در خطاب به يهوديان اين حقيقت را يادآور مى شود كه دستاورد پيامبران نصيب ديگران نخواهد شد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

9 - مؤاخذه يهود به خاطر رفتار ناصواب نياكانى از آنان ، از پندار هاى باطل ايشان *

و لاتسئلون عما كانوا يعملون

مخاطب قرار دادن يهوديان و يادآور شدن اين حقيقت كه شما مسؤول اعمال گذشتگان نيستيد، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 165 - 18

18 - مشركان ، خدايان دروغين را داراى قدرت مى پندارند .

و لو يرى الذين ظلموا إذ يرون العذاب أن القوة للّه جميعاً

طرح مسأله قدرت خداوند و انحصار آن به او براى كسانى كه غير خدا را همتاى خدا مى پندارند، بيانگر اين است كه: مشركان به توهّم برخوردارى معبودانشان از قدرت، آنها را همانند خداوند پنداشته و بر اساس آن به ايشان محبت مىورزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 4

4 - پندار تحمل آتش دوزخ و بى باك بودن در برابر آن ، امرى شگفت و نامعقول است .

فما أصبر هم على النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 4

4 _ تصور پيش نيامدن مشكلات در جامعه به صِرف ايمان آوردن ، پندارى باطل است .

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما يأتكم

چون وعده بهشت به مؤمنان حتمى است و لازمه ورود به بهشت، صبر در برابر مصائب و آزمايشهاى الهى است، بنابراين ابتلاء به مصائب براى جامعه ايمانى قطعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 11

11 _ ايمان به { قبض } و { بسط } الهى ، نفى كننده پندار غلط كاهش مال در اثر قرض دادن و انفاق

و اللّه يقبض و يبصط

تذكر به {قبض} و {بسط} الهى پس از ذكر انفاق، بيانگر اين معنى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 4

4 _ پندار غلط بزرگان

بنى اسرائيل بر سزاوار بودنشان از طالوت براى زمامدارى

و نحن احقّ بالملك منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 7،8

7 _ پندار نادرست رباخواران ، از همانندى بيع با ربا ، دليل رباخوارى آنان

الّذين يأكلون الرّبوا . .. ذلك بانّهم قالوا انّما البيع مثل الرّبوا

بنابراينكه {ذلك} اشاره به {اكل ربا} باشد كه از {يأكلون الرّبوا} به دست مى آيد.

8 _ پندار و باور غلط رباخواران از همگونى بيع و ربا ، نشانه عدم تعادل شخصيّت آنان

الّذين يأكلون . .. ذلك بانّهم قالوا انّما البيع مثل الرّبوا

كلمه {ذلك} علاوه بر اينكه اشاره به {اكل ربا} است، مى تواند اشاره به تخبّط وجنون زدگى باشد، البته در اين صورت جمله {ذلك بانّهم} تعليل در مقام اثبات است كه در اين برداشت به نشانه تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 24 - 1،2،4،8،9

1 _ پايبندى به خرافات ، عقايد بى اساس و احساس امنيّت واهى ، عامل رويگردانى اهل كتاب از اسلام

ثمّ يتولّى فريق . .. ذلك بانّهم قالوا لن تمسّنا النار

2 _ اعتقاد واهى برخى از اهل كتاب به اينكه چند روزى بيش در آتش دوزخ نخواهند بود .

ثمّ يتولّى فريق . .. ذلك بانّهم قالوا لن تمسّنا النار

4 _ باور هاى دروغين و خرافى ، مايه فريب و گمراهى

قالوا لن تمسّنا النار . .. غرّهم فى دينهم

8 _ گروهى از اهل كتاب ، قائل به وجود تبعيض در رستاخيز و كيفر هاى الهى بودند . *

لن تمسّنا النار الاّ اياماً

زيرا نسبت به خودشان عذاب

اندكى را باور داشتند، ولى نسبت به ديگران چنين پندارى را نداشتند; يعنى تبعيض در رستاخيز و كيفرهاى آن.

9 _ اعتقاد به مصونيّت از خلود در عذاب ، دروغى كه اهل كتاب ، آن را ساخته و خود را فريب دادند .

و غرّهم فى دينهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 25 - 2،12

2 _ باور هاى خودساخته انسان در زمينه تخفيف عذاب ، كيفر عادلانه خداوند را تغيير نمى دهد .

قالوا لن تمسّنا النار الاّ اياماً . .. فكيف اذا جمعناهم

گر چه اهل كتاب مى گفتند كه: لن تمسّنا النار . .. ، ولى خداوند مى فرمايد اين باور نادرست، مجازات آنان را تغيير نخواهد داد.

12 _ پندار غلط برخى از اهل كتاب ، نسبت به محو اعمال ناشايست آنان در قيامت

لن تمسّنا النار . .. و وفّيت كل نفس ما كسبت

به نظر مى رسد جمله {وفّيت كل . .. }، اشاره به علّت پندارى است كه اهل كتاب داشتند: لن تمسّنا النار.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 62 - 2

2 _ هر داستانى درباره پيامبران كه منافى با توحيد باشد ، ساختگى و باطل است .

انّ هذا لهو القصص الحق و ما من اله الا اللّه

نفى شرك كه از جمله {و ما من اله الا اللّه} استفاده مى شود، بيان علّتى براى دروغ بودن ادعاهاى نصارا در مورد عيسى (ع) است و ملاكى براى همه داستانهاى مربوط به پيامبران خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 -

آل عمران - 3 - 66 - 2،3

2 _ احتجاج بحق يهود با نصارا ، درباره عدم الوهيّت عيسى ( ع ) و پسر خدا نبودن وى

حاججتم فيما لكم به علم

احتجاج يهود در موردى كه علم داشتند، عبارت بود از عدم الوهيّت حضرت عيسى (ع) و . .. كه اين احتجاج، بحق بوده است.

3 _ سرزنش اهل كتاب ( علماى يهود و نصارا ) به خاطر محاجّه و انتساب ناآگاهانه ابراهيم ( ع ) به يهوديّت و نصرانيّت

فلم تحاجّون فيما ليس لكم به علم

آنچه يهوديان و نصارا بدان علم نداشتند و درباره آن احتجاج مى كردند، انتساب ابراهيم به يهوديت و نصرانيت بوده و لذا به خاطر آن، سرزنش شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 14

14 _ اهل كتاب ، عقايد خودساخته شان را آگاهانه به خدا نسبت مى دادند .

و يقولون على اللّه الكذب و هم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 76 - 1

1 _ ردّ پندار اهل كتاب مبنى بر برترى آنان بر ديگران

ذلك بانّهم قالوا . .. بلى من اوفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 2،11

2 _ نسبت ادعاى معبوديّت پيامبران براى خود ، از بافته هاى تحريفگران كتب الهى

و انّ منهم لفريفاً يلون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب . .. ما كان لبشر ان يؤ

از ارتباط اين آيه با آيه قبل استفاده مى شود.

11 _ اعتقادات شرك آميز پيروان اديان در مورد انبياى خويش ، بر

خلاف تعليمات آنهاست .

ما كان لبشر . .. ثم يقول ... كونوا ربّانيّن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 80 - 2،3،4

2 _ اعتقاد به ربوبيّت انبيا و فرشتگان ، ناسازگار با هدف پيامبران

و لا يامركم ان تتخذوا الملئكة و النّبيّن ارباباً

3 _ اعتقاد برخى از اهل كتاب ، به ربوبيّت فرشتگان و انبيا

و لا يامركم ان تتخذوا الملئكة و النّبيّن ارباباً

آيه، ناظر به اعتقاد برخى از اهل كتاب است.

4 _ اعتقاد به ربوبيّت انبيا و فرشتگان ( غير خدا ) ، كفر است .

و لا يأمركم . .. ايأمركم بالكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 93 - 12،13

12 _ تورات ، ناسخ حرمت برخى از خوردنى ها بر بنى اسرائيل

كل الطعام كان حلا لبنى اسرائيل الا ما حرم اسرائيل على نفسه من قبل ان تنزل التوري

بنابراينكه {من قبل} متعلق به {حرّم} باشد; يعنى حرمتهاى وضع شده براى بنى اسرائيل توسط يعقوب (ع)، تا قبل از نزول تورات بوده است.

13 _ راه نداشتن نسخ در احكام شريعت ، پندار باطل يهود

الا ما حرم اسرائيل على نفسه من قبل ان تنزّل التورية قل فاْتوا بالتورية فاتلوها

بنابراينكه {من قبل} متعلق به {كان حلا} باشد; يعنى برخى طعامها قبل از نزول تورات حلال بوده و تورات آن را حرام كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 142 - 1،2،5

1 _ گمان دستيابى به سعادت اخروى و بهشت ، به صرف داشتن ايمان ، پندارى باطل است .

ام حسبتم ان

تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

2 _ پندار غلط ورود به بهشت بدون جهاد و صبر ، در ميان مسلمانان صدر اسلام

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

5 _ بدون مجاهده و صبر ، نمى توان به بهشت دست يافت .

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 2،3،13

2 _ پندار باطل برخى از پيروان پيامبر اسلام ( ص ) نسبت به فناناپذيرى آن حضرت

و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل افاين مات او قتل

گويا تذكر خداوند به اينكه محمّد (ص)، سمتى جز پيامبرى ندارد و پيامبرانى پيش از او بودند و از دنيا رفتند، در ردّ چنين پندارى باشد.

3 _ پايان پذيرى پيام رسولان الهى ، يا با مرگ و يا با شهادت ايشان ، پندار باطل برخى از مسلمانان صدر اسلام

و ما محمّد الّا رسول . .. افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

13 _ پندار غلط جاودانگى پيامبر ( ص ) ، موجب ارتداد و واپسگرايى برخى از مبارزان احد ، و انكار رسالت آن حضرت پس از شايعه قتل ايشان

افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

مفسران در شأن نزول آيه گفته اند: آنگاه كه خبر قتل پيامبر(ص) در بين مردم شايع شد، برخى از مسلمانان اظهار داشتند كه اگر محمّد(ص) پيامبر بود، كشته نمى شد. (مجمع البيان، ذيل آيه.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل

عمران - 3 - 151 - 12

12 _ عقيده به شريك داشتن خداوند ، پندارى بدون برهان و دليل

بما اشركوا باللّه ما لم ينزّل به سلطاناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 10،11،12،16،19،27،38

10 _ پندار هاى جاهلى مسلمانانِ خودگزين و دنياطلب احد ، نسبت به خداوند

و طائفة قد اهمّتهم . .. يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

11 _ بينش جاهلى مسلمانان احد نسبت به خداوند ، برانگيزنده حسِّ خودگزينى و دنياطلبى در وجود ايشان

و طائفة قد اهمّتهم . .. يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

به نظر مى رسد جمله {يظنّون باللّه . .. }، به منزله علّتى باشد براى جمله {و طائفة قد اهمّتهم انفسهم}.

12 _ بينش غلط و جاهلى نسبت به خداوند ، از عوامل خودگزينى و دنياطلبى

و طائفة قد اهمّتهم انفسهم يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

16 _ پندار اينكه خداوند نبايد مسلمانان را مبتلا به شكست كند ، پندارى جاهلانه و باطل

يظنّون باللّه غير الحقّ . .. يقولون هل لنا من الامر من شىء

19 _ پندار حاكميّت غير خداوند ( شرك افعالى ) در تدبير امور هستى ، پندارى جاهلانه و باطل

يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة . .. قل انّ الامر كلّه للّه

{اِنّ الامر . .. } مى رساند كه گمان جاهلى، اعتقاد به تأثير مستقل غير خداوند در امور هستى است. و اين خود نوعى از شرك است.

27 _ پندار هاى جاهلانه نسبت به خداوند ، منشأ ترديد در حقّانيّت اسلام و وعده هاى خدا و رسول ( ص )

يظنّون باللّه غير الحقّ . .. يقولون لو كان لنا

من الامر شىء ما قتلنا ههنا

38 _ حوادث ايّام جنگ ، سختى ها و مصيبت هاى در راه خدا ، زمينه خالص شدن انديشه مؤمنان از عقايد جاهليّت و پالايش درون آنان از خواسته هاى دنيايى و مادّى

يظنّون باللّه غير الحقّ . .. و ليبتلى اللّه ما فى صدوركم و ليمحّص ما فى قلوبكم

{ليمحّص} از مادّه تمحيص به معناى خالص سازى از عيبها و نقصهاست و اين جمله بيانگر هدفى ديگر از اهداف شكست در نبرد احد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 2،4،8

2 _ پندار كفرپيشگان بر اين كه خانه نشينى و يا پرهيز از حضور در كارزار ، مانع مرگ و كشته شدن است .

يا ايّها الّذين امنوا لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا

4 _ گمانِ حاكميّت عوامل مادّى بر مقدّرات الهى ، پندارى كفرآميز

لاتكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و ما قتلوا

خداوند با كفرآميز خواندن اين انديشه كه جنگ و مسافرت (عوامل مادّى) تعيين كننده مرگ آدمى است، به مؤمنان تعليم مى دهد كه آن عوامل، تعيين كننده مرگ آدمى، كه از مقدّرات الهى است، نخواهد بود.

8 _ انديشه هاى جاهلانه درباره مرگ و حيات ( حاكميّت عوامل مادّى بر اراده خداوند ) ، موجب حسرت كفرپيشگان ، به هنگام قيامت

لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا ليجعل اللّه ذلك حسرة فى قلوبهم

برخى از مفسّران برآنند كه زمان حسرت مطرح شده در آيه، قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران -

3 - 157 - 9

9 _ ارزش والاتر ماندگاى در دنيا و ثروت اندوزى ، بر شهادت و رحمت و آمرزش الهى ، در پندار غلط كفرپيشگان

لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا . .. لمغفرة من اللّه و رحمة خير ممّا يجمعون

جمله {لو كانوا . .. } شيفتگى كفرپيشگان را نسبت به ماندگارى در دنيا بيان مى كند، و جمله {خير ممّا يجمعون} هدف و يا عاقبت از ماندگارى را توضيح مى دهد. يعنى هدف كفرپيشگان از ماندگارى در دنيا به چنگ آوردن منافع دنيوى و ثروت اندوزى است و آنان اين منافع گذرا را بالاتر از رحمت و آمرزش الهى مى پندارند و لذا بر كشته هاى در راه خدا تأسف مى خورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 5

5 _ گمان باطل برخى از مسلمانان صدر اسلام مبنى بر خيانت پيامبر ( ص ) در غنايم جنگى

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

در برخى از شأن نزولهاىِ مربوط به آيه آمده كه غنيمتى از غنايم جنگى بدر مفقود شد و عدّه اى چنين پنداشتند كه پيامبر (ص) آن را تصاحب كرده است. (مجمع البيان، ذيل آيه.) و از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: ... الم ينسبوا نبيّنا محمّداً (ص) ... الم ينسبوه يوم بدر الى انّه اخذ لنفسه من المغنم قطيفة حمراء حتّى اظهره اللّه عزّ و جلّ على القطيفة و برء نبيّه من الخيانة و انزل بذالك فى كتابه {و ما كان لنبىّ ان يغلّ ... }.

_______________________________

امالى صدوق، ص 92، مجلس 22، ح 3 ; تفسير برهان،

ج 1، ص 324، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 5

5 _ پندار ناصواب برخى پيكارگران احد در تحليل عوامل شكست آن نبرد

انّى هذا قل هو من عند انفسكم

جمله {انّى هذا} به اين مطلب اشاره دارد كه گويا مجاهدان احد علّت شكست آن نبرد را بيرون از عملكرد خويش مى دانستند، كه جمله {من عند انفسكم} ريشه صحيح آن را گوشزد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 5

5 _ نفى انديشه جبريگرى و نيز تفكّر تفويض صرف

اصابتكم مصيبة . .. هو من عند انفسكم ... و ما اصابكم ... فباذن اللّه

آيه مورد بحث و آيه قبل، شكست احد را هم وابسته به خود مسلمانان دانسته و هم اذن الهى را در آن شكست دخيل شمرده است ; يعنى افعال بندگان در عين اينكه مستند به خود آنان است، خارج از خواست و اذن الهى نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 10

10 _ منافقان به انگيزه سرباز زدن از پيكار ، مدعى بودند كه حضور در ميدان احد نوعى انتحار و خودكشى است ، نه پيكار و جنگ .

قالوا لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

برخى برآنند كه مراد منافقان از جمله {لو نعلم . .. } اين معنا بوده كه بيرون شدن شما مسلمانان به سوى احد، پيكار و قتال نيست، بلكه خود را به مهلكه انداختن است ; چرا كه نيروى شما در برابر نيروى دشمن هيچ است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 2،18

2 _ ادعاى باطل منافقان كه اگر جنگاوران احد در آن كارزار شركت نمى كردند ، به شهات نمى رسيدند .

لو اطاعونا ما قتلوا . .. ان كنتم صادقين

18 _ ناتوانى منافقان از جلوگيرى مرگ مقدّر نشانگر باطل بودن پندار آنان در تحليل عوامل به شهادت رسيدن پيكارگران احد

لو اطاعونا ما قتلوا قل فادرؤا عن انفسكم الموت ان كنتم صادقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 1

1 _ مرده پنداشتن كشته شدگان در راه خدا ( شهدا ) از سوى برخى ، و نهى خداوند از اين پندار

و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 1

1 _ سودبخشى و ثمردهى بخلورزى و انفاق نكردن ، پندار ناصواب بخيلان

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون . .. هو خيراً لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 1،3،18

1 _ پندار نارواى يهود به فقر و نياز خداوند ، و غنا و بنى نيازى خويش

لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير و نحن اغنياء

به گفته بسيارى از مفسّرين، مراد از {الّذين قالوا}، يهوديان هستند.

3 _ ناروايى احساس و ابراز غنا و بى نيازى ، در برابر خدا

لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير و نحن اغنياء

18 _ اعتقاد به نيازمندى امام به اموالى كه به ايشان پرداخت مى شود

، در حكم فقير دانستن خداوند است .

لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: هم الّذين يزعمون ان الامام يحتاج منهم الى ما يحملون اليه.

_______________________________

نورالثقلين، ج 1، ص 416، ح 456 ; بحارالانوار، ج 24، ص 278، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 5

5 _ نعمت شمردن دورى از مصائب و مشكلات جنگ ، بينشى ناپسند

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ اذ لم اكن معهم شهيداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 9،15

9 _ دو مبدأ براى جهان هستى و حوادث آن پنداشتن ( ثنويت ) ، انديشه اى مردود و واهى

قل كلّ من عند اللّه

15 _ پندار ثنويت و درك نكردن توحيد ، ملازم با نفهميدن هر گونه سخن

فمال هؤلاء القوم لا يكادون يفقهون حديثا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 82 - 14

14 _ پندار وجود اختلاف در قرآن ، نتيجه نگرش سطحى و عدم تدبّر در آن

افلا يتدبّرون القران و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 4

4 _ احتمال سرگردانى و گرفتار شدن به تنگنا ها ، دليل گروهى از مسلمانان براى ترك هجرت

و من يهاجر . .. يجد فى الارض مراغماً كثيراً وسعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 7

7 _

شيطان ، برانگيزنده مردم به قطع كردن و شكافتن گوش چهارپايان براى حرام پنداشتن استفاده از آنها

و لامرنهم فليبتكن ءاذن الأنعم

{يبتك} از مصدر {تبتيك} به معناى شكافتن و قطع كردن است. در ميان مشركان جاهلى رسم بوده كه گوش دام را قطع مى كردند و يا مى شكافتند تا نشانه حرمت گوشت او يا حرمت باركشى از آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 1،3

1 _ پندار باطل گروهى از اهل كتاب و برخى از مسلمانان در مورد نجات از جهنم و ورود به بهشت ، به صرف انتساب به اديان الهى

ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب

مراد از اسم {ليس} با توجه به آيات گذشته، رهايى از جهنم و ورود به بهشت است يعنى ليس الجنة و المحيص عن النار . .. .

3 _ پندار رهايى از كيفر ، به صرف انتساب به دين و آيين الهى ، تلقينى شيطانى است .

يعدهم و يمنيّهم . .. ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب من يعمل سوءاً

با توجه به آيات گذشته (لامنّينّهم . .. يعدهم و يمنّيهم )، مى توان نتيجه گرفت كه پندار رهايى از كيفر اعمال بد، از همان خيالپردازيهاى موهومى است كه شيطان براى فريب مردم به آنان تلقين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 1

1 _ نيل به سعادت دنيا با ترك ايمان و تقوا ، پندار باطل كفرپيشگان بى تقوا

من كان يريد . .. فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة

خداوند پس از سفارش به تقوا و ترك

كفر (وصينا . .. ان اتقوا اللّه)، پاره اى از زيانهاى كفرپيشگى و بى تقوايى را برشمرد و با اين آيه به علتى از علل گرايش به كفر و بى تقوايى، يعنى توهم رسيدن به سعادت دنيا، اشاره مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 23،24،25،32،34

23 _ مسيحيان معتقد به تثليث ، غلو كنندگان در دين هستند .

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتقولوا ثلثة

24 _ اعتقاد به تثليث ، اعتقاد و سخنى نابحق درباره خداوند

و لاتقولوا على اللّه الا الحق . .. و لاتقولوا ثلثة

جمله {و لاتقولوا ثلثة} مى تواند مصداق مورد نظر براى سخن نابحق بر خداوند باشد.

25 _ ناسازگارى ايمان به پيامبران با عقيده تثليث

ياهل الكتب . .. فامنوا باللّه و رسله و لاتقولوا ثلثة

جمله {و لاتقولوا ثلثة} به منزله بيان و توضيحى است براى جمله {ءامنوا باللّه و رسله}.

32 _ اعتقاد به تثليث ، شرك است .

و لاتقولوا ثلثة . .. انما اللّه اله وحد

34 _ اعتقاد به فرزند داشتن خداوند ، پندارى نابحق درباره وى و هتك حرمت اوست .

لاتقولوا على اللّه الا الحق . .. سبحنه ان يكون له ولد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 2،7،11

2 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) ، كفر است و مدعيان آن كافرند .

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

7 _ ادعاى الوهيت مسيح ( ع ) ، على رغم اعتراف به فرزند بودن وى ، تنها يك سخن است و نمى تواند اعتقاد

قلبى باشد .

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

از اينكه ادعاى آنان با لفظ {قالوا} (گفتند) بيان شده، نه با الفاظى همانند {امنوا} يا {اعتقدوا}، معلوم مى شود اين ادعا، شايستگى باور و اعتقاد قلبى را ندارد.

11 _ ناتوانى مسيح ( ع ) و مادرش و تمامى اهل زمين در برابر اراده الهى ، دليل بطلان ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع )

لقد كفر الذين . .. ان اراد ان يهلك المسيح ابن مريم و امه و من فى الأرض جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 1،2،8،15

1 _ يهوديان و مسيحيان خود را پسران خدا و محبوب پيشگاه او مى پندارند .

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه و احبؤه

2 _ فرزند داشتن خدا ، از پندار هاى باطل يهود و نصارا

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه و احبؤه

8 _ گرفتارى گنهكاران يهود و نصارا به عذاب الهى ، ردى بر پندار تقرب و محبوب بودنشان نزد خداوند

قل فلم يعذبكم بذنوبكم

15 _ همسانى و همگونى يهود و نصارا با ديگر انسان ها ، دليل نادرستى پندار آنان بر محبوبيت و تقرب در پيشگاه خداوند

نحن ابنؤا اللّه و احبؤه . .. بل انتم بشر ممن خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 12

12 _ برداشت نادرست قوم موسى از امداد هاى الهى و شرايط و زمينه هاى آن *

فاذهب انت و ربك فقتلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 -

18

18 _ تخطئه پندار بيماردلان سست ايمان درباره بى ثباتى و شكست اسلام از سوى خداوند

فعسى اللّه ان يأتى بالفتح او امر من عنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 2،3،8

2 _ ناتوانى خداوند در انفاق و بخشش روزى به موجودات ، از باور هاى باطل يهود

و قالت اليهود يداللّه مغلولة

جمله {ينفق كيف يشاء} مى تواند قرينه باشد بر اينكه مراد از بسته بودن دست خدا و نافذ نبودن قدرت وى _ در پندار يهود _ تنها ناتوانى از اعطاى روزى و انفاق به انسانهاست.

3 _ بسته بودن دست خداوند ، از گفتار هاى ناروا و گناه آلودِ بسيارى از يهوديان

عن قولهم الاثم . .. و قالت اليهود يداللّه مغلولة

{و قالت اليهود . .}، مى تواند بيان مصداقى براى {قولهم الاثم} در آيه قبل باشد و به قرينه آيه 62 اين سخن، گفته تمامى يهوديان نبوده و گروهى از آنان _ همچون ربانيون و احبار _ چنين گفتارى نداشته و لذا در برداشت فوق به همه آنان نسبت داده نشد.

8 _ سخن نارواى يهود درباره خداوند ( نافذ نبودن قدرت او ) موجب دورى آنان از رحمت الهى

و لعنوا بما قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 1،4،6،7،8

1 _ مواجه نشدن با آزمايشات الهى ، پندار باطل بنى اسرائيل

و حسبوا الا تكون فتنة

{فتنة} مى تواند به معناى آزمون و نيز به معناى عذاب باشد، برداشت فوق بر اساس معنى اول است.

4 _ مصونيت از امتحان و عذاب الهى بر اثر انتساب به پيامبران و آيين

ايشان ، پندارى موهوم و بى اساس

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا . .. و حسبوا الا تكون فتنة

ارتباط اين آيه با آيه 69 مى رساند كه آسودگى خاطر بنى اسرائيل از امتحان و عذاب الهى برخاسته از انتساب آنان به اسرائيل و دين يهود بوده است و جمله {حسبوا . ..}، بيانگر پوچى اين پندار مى باشد.

6 _ بى پروايى بنى اسرائيل در شكستن پيمان الهى ، تكذيب انبيا و كشتن آنان ، برخاسته از باور آنان به مصونيت از عذاب

فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون. و حسبوا الا تكون فتنة

7 _ پندار رهايى از مجازات نقض ميثاق و تكذيب و كشتن انبيا ، از باور هاى بى اساس بنى اسرائيل

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. و حسبوا الا تكون فتنة

دربرداشت فوق {فتنة} به معناى عذاب گرفته شده است.

8 _ پندار مصونيت از امتحان و عذاب الهى ، از ميان برنده حق شنوى و بصيرت دينى بنى اسرائيل

فعموا و صموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 1،2،13،14،15،24

1 _ اعتقاد گروهى از نصارا به انحصار الوهيت در مسيح ( ع )

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

با توجه به اينكه آيه بعد نظر مسيحيان را درباره عيسى و خدايى او را به گونه اى ديگر غير از انحصار الوهيت به وى مطرح ساخته معلوم مى شود اعتقاد ياد شده در اين آيه، باور برخى از مسيحيان بوده است نه همه آنان. در مجمع البيان آمده اين عقيده فرقه {يعقوبيه} مى باشد ; آنان معتقد بودند كه خداوند با مسيح در ذات متحد

شد و يك چيز گشتند.

2 _ كسانى كه مسيح ( ع ) را خدا مى پندارند ، بدون ترديد كافرند .

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح

13 _ مسيحيان معتقد به الوهيت مسيح ( ع ) ، رويگردان از تعاليم آن حضرت

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. يبنى اسرءيل اعبدو اللّه

14 _ مسيحيان معتقد به الوهيت مسيح ( ع ) مردمى كافر و مشرك

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم . .. انه من يشرك باللّه

15 _ متعتقدان به الوهيت و ربوبيت غيرخدا ، كافر و مشركند .

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم . .. انه من يشرك باللّه

24 _ باور به الوهيت مسيح ( ع ) ظلم است .

إنّ اللّه هو المسيح . .. و ما للظلمين من انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 2

2 _ مسيحيان به خاطر پافشارى به عقايد باطل خويش ( الوهيت مسيح ( ع ) و تثليث ) مورد توبيخ خداوند

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. افلا يتوبون إلى اللّه

استفهام توبيخى در {افلا يتوبون . ..} براى سرزنش مسيحيان بر ترك توبه و استغفار از عقايد كفرآميز بكار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 20

20 _ اصرار مسيحيان بر تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) على رغم استدلال هاى روشن قرآن بر بطلان عقيده آنان

انظر كيف نبين لهم الايت ثم انظر انى يؤفكون

{يوفكون} از مصدر {افك} به معناى بازگرداندن

است. و {انى} به معناى كجا و چگونه است، بنابراين جمله {انظر انى يوفكون} يعنى بنگر آنان _ على رغم بيان دلايلى روشن بر واهى بودن تثليث و الوهيت مسيح(ع) _ چگونه از حق منحرف مى شوند و به كجا نگون مى گردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 76 - 7

7 _ پندار قدرت مسيح ( ع ) و مريم بر سود و زيان رسانى به مردم ، از عوامل پرستش آن دو ، از سوى مسيحيان *

قل اتعبدون من دون اللّه ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً

استدلال بر ناروايى پرستش مسيح(ع) و مادرش مريم به ناتوانى آنان از ضرر رسانى و نفع بخشى، مى تواند اشاره به ريشه و عامل پرستش مسيح(ع) و مريم، از سوى نصارا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 1،3،10،12

1 _ اعتقادات دينى اهل كتاب آميخته با غلو ، گزافه گويى و امورى باطل

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم غير الحق

{غلو} مصدر {لاتغلوا} به معناى خروج از حد اعتدال و گرايش به افراط است كه از آن به گزافه گويى تعبير مى شود.

3 _ غلو در دين ( آميختن معارف الهى به گزافه هايى باطل ) امرى نكوهيده و حرام

لاتغلوا فى دينكم

10 _ عقايد ناروا و غلوآميز اهل كتاب برخاسته از افكار باطل گمراهانى مشرك در گذشته تاريخ

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا

بدان احتمال كه خطاب در {يا اهل الكتب} متوجه تمام يهود و نصارا باشد نه خصوص آنانكه در عصر

پيامبر(ص) بودند. بر اين مبنا مراد از {قوم قد ضلوا} پيشينيان اهل كتاب نخواهند بود بلكه مقصود، پيروان مذاهب شرك مى باشند.

12 _ پيروان اديان الهى در خطر پيروى از عقايد پوچ و تمايلات هواپرستانه گذشتگان خويش

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 11

11 _ ناسازگارى تقوا با بهره گيرى از امكانات مادى توهمى بى پايه و نادرست

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 92 - 9

9 _ پندار برخى از مسلمانان بر اينكه پيامبران وظيفه دار اجبار مردم به اطاعت از خدا و رسول هستند . *

فاعلموا انما على رسولنا البلغ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 6

6 _ توهم حرمت بهره گيرى مؤمنان از انواع خوراكى ها و نوشيدنى ها و گمان ناسازگارى آن با مراحل تقوا و ايمان ، توهم و گمانى واهى و نادرست .

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه مورد بحث تكميل و توضيحى براى آيه 87 از همين سوره باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 3،5،13

3 _ مسيح ( ع ) و مادرش مريم خدايانى همتاى خداوند جهان در پندار گروهى از مسيحيان

ءانت قلت للناس اتخذونى و امى الهين من دون اللّه

5 _ پرستش مسيح ( ع ) و مادرش مريم و

اعتقاد به الوهيت آنها ، خواسته حضرت عيسى ( ع ) ، در پندار باطل مسيحيان *

ءانت قلت للناس اتخذونى و امى الهين

13 _ اعتراف عيسى ( ع ) به شايسته نبودن خويش و مادرش مريم براى خدايى ، دليل واهى بودن عقيده مسيحيان به الوهيت آنان

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 8

8 _ اعتراف علنى عيسى ( ع ) به بندگى خداوند ، دليل وى بر پوچى ادعاى مسيحيان مشرك ( همتايى وى با خداوند )

ءانت قلت . .. ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 9

9 _ پندار ربوبيت براى غير آفريننده هستى، شگفت آور و مورد سرزنش خداوند

ثم الذين كفروا بربهم يعدلون

حرف {ثم} در آيه معنى استبعاد و توبيخ افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 17 - 8،9

8 _ تعدد منشأ براى خير و شر، پندارى باطل و موهوم است.

و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا هو و إن يمسسك بخير فهو على كل شىء قدير

9 _ توانايى بتها و معبودهاى خيالى در دفع شر و رساندن خير، پندار نارواى مشركان

و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا هو و إن يمسسك بخير فهو على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 20،30

20 _ شگفت

آور بودن اعتقاد به تعدد خدايان، با توجه به بديهى بودن توحيد و شهادت خدا و قرآن بر بطلان شرك

أئنكم لتشهدون أن مع اللّه ءالهة أخرى

همزه استفهام در {أئنكم} دال بر شگفتى است.

30 _ عن الحسين بن خالد عن الرضا(ع): . .. فقلت له: يابن رسول اللّه ان قوما يقولون لم يزل اللّه عالما بعلم و قادرا بقدرة و حيّاً بحياة و قديما بقدم و سميعا بسمع و بصيرا ببصر فقال: من قال ذلك و دان به فقد اتخذ مع اللّه آلهة أخرى ... .

حسين بن خالد گويد: . .. به امام رضا(ع) عرض كردم اى فرزند رسول خدا(ص) گروهى مى گويند: خداوند به وسيله علم (زايد بر ذات)، عالم و به وسيله قدرت (زايد بر ذات)، قادر و به وسيله حيات (زايد بر ذات)، زنده و به وسيله قدمت (زايد بر ذات)، قديم و به وسيله شنوايى (زايد بر ذات)، شنوا و به وسيله بينايى (زايد بر ذات)، بيناست. آن حضرت فرمود: كسى كه اين را بگويد و به آن ملتزم شود همانا معبودهايى را با خدا انباز گرفته است ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 24 - 2،8

2 _ شرك، باطل و اعتقاد به آن تحميل دروغ بر خويشتن است.

انظر كيف كذبوا على أنفسهم

جمله {كذبوا . ..} بيان حال مشركان در دنيا مى تواند باشد. يعنى مشركان در دنيا با عقيده شرك بر خود نيز دروغ بستند. زيرا فطرت و جان آدمى گواه بر توحيد است.

8 _ شرك، افترا و پندارى باطل و ساختگى است.

و ضل عنهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 2

2 _ دنيا محورى و دوست داشتن آن، مرام و انديشه اى كودكانه و نابخردانه است.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو

با توجه به اينكه لعب و لهو كار كودكان و كسانى است كه بلوغ فكرى ندارند، مقتضاى تشبيه، وجود اين ويژگيهادر دنياپرستان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 9

9 _ مشركان مى پنداشتند كه معبودهايشان توان نفع رسانى به آنان را دارد.

من إله غير اللّه يأتيكم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 4

4 _ شرك و پرستش غير خدا، پندارى مبتنى بر هوا و هوس و تمايلات نفسانى است.

الذين تدعون من دون اللّه قل لا أتبع أهواءكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 11

11 _ پندار ربوبيت براى غير خداوند، گمراهى است.

لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 2،3،5،10

2 _ سنت جاهلى مشركان در قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى براى شريكان خيالى او، بى اساس و بر پايه گمان بوده است.

و جعلو الله مما ذراً . .. هذا لله بزعمهم

{زعم} به گمان و سخن بى اساس اطلاق مى شود. (مصباح اللغة).

3 _ قرار دادن سهم براى خداوند، از آنچه خود آفريده، از پندارهاى پوچ مشركان

و جعلو الله مما ذراً من الحرث و الأنعم نصيبا فقالوا

هذا لله بزعمهم

5 _ شرك، عقيده اى برخاسته از پندار و اوهام مشركان است.

فقالوا هذا لله بزعمهم و هذا لشركائنا فما كان لشركائهم

منتسب كردن {شركاء} به مشركان و نه به خداوند، گويا اشاره بدين نكته باشد كه آنچه را آنان شريك خدا مى پندارند به ساخته هاى ذهنى آنان مربوط است.

10 _ داورى زشت و غلط مشركان جاهلى در مقايسه خدا با بتها و ترجيج بتها بر او

فما كان لشركائهم . .. ساء ما يحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 2

2 _ اعتقاد بى اساس مشركان به ممنوعيت خوردن از چهارپايان و كشتى (محصول زراعى) كه براى خدا و بتها قرار مى دادند.

و جعلو الله . .. و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء بزعمهم

{هذه} اشاره به سهامى است كه مشركان براى خدا و بتها قرار مى دادند و در آيه 136 بيان گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 60 - 3

3 _ ايمان به يگانگى خداوند و لزوم پرستش او و باور به معاد ، پندارهايى باطل و واهى در ديدگاه اشراف قوم نوح

قال الملأ من قومه إنا لنريك فى ضلل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 5

5 _ ادعاى پيامبرى ، نشانه گمراهى نوح در پندار ناصواب قوم وى

يقوم ليس بى ضللة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جمله {أو عجبتم . .. } عطف بر {ليس بى ضللة} است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 1

1 _ اكثريت عمده قوم نوح ( ع ) وى را تكذيب كردند و يگانگى خداوند ، معاد و رسالت را باورهايى دروغين پنداشتند .

فكذبوه

از اينكه خداوند تكذيب نوح(ع) را به همگان نسبت داده (فكذبوه)، در حالى كه عده اى از آنان، يعنى همراهانش در كشتى، رسالت وى را تصديق كردند، معلوم مى شود نسبت مؤمنان به كافران بسيار اندك بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 2

2 _ تكذيب كنندگان انبيا به پندار باطل خويشتن را از عذاب هاى الهى مصون مى شمرند .

أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 2

2 _ كافران به پندارى نابجا ، خود را از گرفتار شدن به عذاب الهى مصون مى شمارند .

أو أمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 1،2،3،4

1 _ يهوديان ، { عزير } را فرزند خدا خواندند .

و قالت اليهود عزير ابن اللّه

2 _ نصارا ، { مسيح } ( ع ) را فرزند خدا خواندند .

و قالت النصرى المسيح ابن اللّه

3 _ فرزند خدا خواندن { عزير } و { مسيح } ، سخنان نسنجيده و باطلى بود كه يهود و نصارا به زبان آوردند .

و قالت . .. ذلك قولهم بأفوههم

4 _ پندار فرزند خدا بودن { عزير } و { مسيح } ، پندارى است سابقه

دار در تاريخ يهود و نصارا .

يضهئون قول الذين كفروا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 4

4 _ مسيح ( ع ) ، برخوردار از ربوبيت و پروردگارى ، در بينش نادرست نصارا

اتخذوا . .. أرباباً من دون اللّه و المسيح ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 30 - 10

10 _ شرك ( اعتقاد به وجود مولويت و ربوبيت براى غير خدا ) پندارى باطل و افترا بر خداوند است .

و ردوا إلى اللّه موليهم الحق و ضل عنهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 68 - 9

9 _ اعتقاد به وجود فرزند براى خدا ، پندارى باطل و فاقد هر گونه دليل و برهان است .

قالوا اتخذ اللّه ولداً . .. إن عندكم من سلطن بهذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 10

10_ اعتقاد به وجود خدايان مقهور و باور به شايستگى آنها براى پرستش ، اعتقادى سخيف و نادرست است .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 6،15،16

6_ شرك ، پندارى فاقد دليل عقلى و نقلى ، و پرستش معبودهايى جز خدا ، عارى از هر نوع برهان و حجت

ما أنزل الله بها من سلط_ن

{سلطان} مى تواند به معناى حجت، اعم از عقلى و نقلى باشد و مى تواند به معناى سيطره _ كه

برخاسته از اقتدار است _ باشد. برداشت فوق، ناظر به معناى اول است. گفتنى است كه بر اين مبنا، ضمير در {بها} به عبادت _ كه از {تعبدون} استفاده مى شود _ باز مى گردد.

15_ مشركان به پندار فرمان خدا بر پرستش معبود هاى خويش ، آنها را عبادت مى كنند . *

أمر ألاّتعبدوا إلاّ إياه

16_ توحيد و يكتاپرستى ، آيينى بدون كمترين انحراف و كجى ، و شرك پندارى منحرف و نادرست است .

أمر ألاّتعبدوا إلاّ إياه ذلك الدين القيم

{قيّم} به معناى مستقيم و بدون انحراف و كجى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 2

2- غافل پنداشتن خداوند از عملكرد ستمگران ، پندارى باطل است .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 20 - 6

6- موجودات دست ساز و فاقد هرگونه قدرت آفرينشگرى ، لياقت الوهيت ندارند و هرگونه عقيده اى به خدايى آنان ، باطل است .

و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئًا و هم يخلقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 5

5- پرستش غير خدا ، ايمان به باطل و كفران نعمت هاى الهى است .

أفبالب_طل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون . و يعبدون من دون الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 13

13- عقيده به مطالبى كه مستلزم ترجيح خلق بر خدا شود ، بسى زشت و نارواست .

أفأصف_كم . .. إنكم لتقولون قولاً

عظيمًا

مشركان، با انتساب ملائكه به عنوان دختران خدا و پسردار بودن خود، قصد داشتند كه خود را بر خداوند ترجيح دهند. خداوند، چنين انديشه اى را نفى كرده و خلاف معرفى مى كند. چنين برخوردى حاكى است: هر چيزى كه بر خداوند ترجيح داده شود، زشت و ناپسند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 4 - 2

2- اعتقاد به فرزندگزينى خدا ، پندارى بس ناروا و موجب عذابى شديد است .

لينذر بأسًا شديدًا . .. و ينذر الذين قالوا اتخذ اللّه ولدًا

آيه قبل، يكى از رسالت هاى قرآن را، بيم به عذاب شديد الهى بيان كرد و اين آيه، به يكى از موارد استحقاق آن عذاب اشاره كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 1

1 - اعتقاد به وجود فرزند براى خدا ، عقيده اى جاهلانه و فاقد كمترين دليل علمى

ما لهم به من علم

{من} در {من علم} زايد و براى تأكيد عموم است; و ضمير در {به} قول (پندار) كه از {قالوا. ..} استفاده مى شود، برمى گردد; يعنى، هيچ گونه آگاهى و دانشى، پشتوانه پندارِ موهومِ كسانى كه براى خداوند، فرزند مى پندارند، نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 15

15- اعتقاد به ربوبيّت و الوهيت براى غيرخدا ، پندارى بسيار دور از حقّ و واقعيت

لن ندعوا من دونه إل_هًا لقد قلنا إذًا شططًا

{شطط} به معناى دورى از حق و افراط و زياده روى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 13

13- خداوند را داراى شريك دانستن ، پندارى دروغ و افترا بر او است .

فمن أظلم ممّن افترى على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 10

10- شرك ، مبتنى بر پندار و فاقد بنيان و اساس حقيقى است .

شركاءى الذين زعمتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 0

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 38 - 6

6- گمان فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند ، پندارى ظالمانه و ضلالتى آشكار است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. ل_كن الظ_لمون اليوم فى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 17

17- شرك و بت پرستى ، مسلكى ناهنجار و نامتعادل است .

لِمَ تعبد ما لايسمع . .. فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 18 - 2،5

2- پيروزى عقيده و جهان بينى حق بر عقيده و جهان بينى باطل ، سنت الهى است .

و ما خلقنا السماء . .. ل_عبين ... بل نقذف بالحقّ على الب_طل فيدمغه

خداوند در آيه قبل، از هدفمند بودن آفرينش جهان و نيز بطلان عقيده به بيهوده بودن خلقت طبيعت سخن به ميان آورده است. اين سخن قرينه بر اين است كه مقصود از حق و باطل در آيه شريفه، عقيده و جهان نگرى حق و باطل است. گفتنى

است كه ذيل همين آيه (و لكم الويل ممّا تصفون) كه در باره نسبت ناروا به خداوند و توصيف او به امور نادرست است، مؤيد برداشت ياد شده است.

5- نابودى باطل و انديشه هاى نادرست ، در گرو حضور اهل حق در ميدان مبارزه با باطل است .

بل نقذف بالحقّ على الب_طل فيدمغه

{باء} در {بالحقّ} براى استعانت است. براين اساس معناى آيه چنين مى شود: {ما به كمك حق بر باطل مى كوبيم و نابودش مى سازيم}. اين معنا مى رساند كه حق بايد در صحنه كارزار با باطل، حضور داشته باشد تا به وسيله آن بتوان باطل و انديشه هاى نادرست را نابود كرد. گفتنى است خداوند نابود ساختن باطل را به خود نسبت نداده; بلكه حق را نابود كننده باطل دانسته است (فيدمغه)، اين نكته مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 7

7- شرك ، انديشه و باورى بى دليل ، پوچ و غير قابل اثبات است .

قل هاتوا بره_نكم

امرِ {هاتوا} تعجيزى است كه نشان مى دهد مشركان، از آوردن دليل و برهان ناتوان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 43 - 6

6- عقيده كافران ، در اعتبار و آبرومندى خدايان دروغينشان در نزد خداوند ، پوچ و بى اساس است .

لايستطيعون نصر أنفسهم و لا هم منّا يصحبون

با توجه به اين كه مخاطبان آيه شريفه مشركان هستند و آنان معبودها و خدايان خود را شفيع براى خود مى پنداشتند; به دست مى آيد كه مقصود اين آيه، بيان بطلان چنين

پندارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 3

3- دخالت معبود ها و خدايان ، در مقدار عمر و بهرهورى مادى انسان ، پندار باطل مشركان

أم لهم ءالهة تمنعهم . .. بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم العمر

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {بل . ..}، اضراب از {أم لهم آلهة...} باشد. از اين استفاده مى شود كه مشركان به چنين قدرتى براى خدايان خويش اعتقاد داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 3 - 4

4- شرك ، انديشه اى جاهلانه ، بى اساس و غير قابل دفاع است .

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 71 - 3

3 - وجود خدايان براى تدبير امور عالم ، پندارى باطل است .

و يعبدون من دون اللّه ما لم ينزّل به سلط_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 13

13 - شرك و كفر ، بينشى غير علمى و مخالف با مبانى عقلى

و هو الذى يحى . .. أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 90 - 5

5 - شرك ، انديشه اى نادرست ، دروغ و نا منطبق با واقعيت هاى جهان هستى

بل أتين_هم بالحقّ و إنّهم لك_ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 52 - 11

11 - عقيده به شرك ، عقيده

اى باطل است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء . .. إنّ اللّه يعلم ما يدعون من دونه ... و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 156 - 4

4 - باور هاى دينىِ غير متكى بر دليل و حجت روشن ، مردود و محكوم است .

أم لكم سلط_ن مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 23

23 - تقرب آفرين بودن عبادت معبود ها ( بت و . . . ) عقيده اى است دروغين .

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى . .. إنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 1

1 - بى اعتقادى به علم مطلق و فراگير پروردگار ، پندارى نادرست و هلاكت بار

و ذلكم ظنّكم الذى ظننتم بربّكم أردي_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 24 - 4

4 - تكيه بر پندار و گمان هاى ناروا درباره خداوند ، درپى دارنده فرجامى شوم در آخرت

ذلكم ظنّكم . .. فالنار مثوًى لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 15

15 - شرك ، باورى پوچ و فاقد هر گونه سند و دليل

ءاذنّ_ك ما منّا من شهيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 2

2 - اعتقاد به الوهيت عيسى ( ع ) ، باورى موهون و خرافى و ناسازگار با شخصيت واقعى

آن حضرت

إن هو إلاّ عبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 81 - 4

4 - اعتقاد به وجود فرزند براى خدا ، اعتقادى باطل و بى دليل

قل إن كان للرحم_ن ولد فأنا أوّل الع_بدين

از آيه شريفه چنين استفاده مى شود كه اگر خداى رحمان فرزندى مى داشت، پيامبراكرم(ص) نخستين كسى بود كه به او احترام مى گذاشت; ولى چون پيامبر(ص) تنها از خداى يگانه بدون فرزند سخن مى گويد، نتيجه مى گيريم كه خداوند فرزندى ندارد و اين استدلالى عليه اعتقاد باطل مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 35 - 4

4 - اعتقاد به فلاح و سعادت خويش به اتكال انجام بخش اندك از اعمال نيك ، باورى واهى *

و أعطى قليلاً و أكدى . أعنده علم الغيب فهو يرى

از ارتباط {أعنده. ..} با آيات پيشين مى توان چنين بيان نمود كه: دنيامداران با اعطاى مالى اندك، خويش را فلاح يافته مى انگاشتند و خداوند با نفى علم غيب از آنان، اين انديشه را تخطئه مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 10

10 - شرك ، عقيده اى نادرست و ضد رشد

يهدى إلى الرشد . .. و لن نشرك بربّنا أحدًا

تصريح جنيان به اين مطلب كه ما به خدا شرك نمىورزيم _ پس از پى بردن به راهنما بودن قرآن به سوى رشد و درستى _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90

- 7 - 1

1 - پندار نهان ماندن كردار ها از خداوند و ناظر نبودن او بر انسان ، پندارى باطل و شگفت آور است .

أيحسب أن لم يره أحد

عقيده باطل بت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 74 - 5

5 - مشركان و بت پرستان ، معتقد به توانايى بت ها و معبود هاى خويش براى يارى رسانى

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ينصرون

عقيده باطل بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 89 - 3

3 - توبيخ و سرزنش بنى اسرائيل از سوى خداوند ، به جهت عقيده كور و نسنجيده آنان به معبود بودن گوساله سامرى

أفلايرون ألاّيرجع إليهم قولاً

استفهام در {أفلايرون} براى انكار توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 4

4 - وجود باور هاى افراطى و غلوآميز درباره عيسى ( ع ) ، در عصر خود آن حضرت *

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم

تأكيد بر تعبير {ربّى}، مى تواند در راستاى تخطئه گرايش ها و باورهاى غلوآميز مردم آن زمان باشد.

عقيده باطل در دوران اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 20 - 6

6- جامعه اصحاب كهف ، در دفاع از عقايد باطل خويش ، تعصّب و شدّت عمل داشتند .

إنّهم إن يظهروا عليكم يرجموكم أو يعيدوكم فى ملّتهم

عقيده باطل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 23 - 4

4

_ قيامت، روز رسوايى مشركان و آشكار شدن بطلان عقايد شرك آلود آنان

ثم لم تكن فتنتهم . .. و اللّه ربنا ما كنا مشركين

عقيده باطل درباره خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 1،5،6،8،10

1 _ برخى مشركان خداوند را داراى شريكانى از جنيان مى دانستند.

و جعلوا لله شركاء الجن

5 _ برخى مشركان خداوند را داراى پسران و دخترانى مى پنداشتند.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

6 _ شريك پنداشتن براى خداوند و انتساب فرزند به او، پندارى باطل و از سر نادانى است.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

8 _ ضرورت پرهيز از پندارهاى جاهلانه و به دور از علم درباره خداوند

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم سبحنه

10 _ خداوند منزه و برتر از پندارهايى است كه جاهلانه درباره او ابراز مى گردد.

بغير علم سبحنه و تعلى عما يصفون

عقيده باطل ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 10

10 - ستمگران با ديدن عذاب الهى در قيامت ، از انتخاب عقيده كفرآلود ، پشيمان شده و آن را مخفى خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

عقيده باطل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 12

12 - فرعون ، معتقد به حق بى بديل و بى شريك خود نسبت به حكومت بر مصر

أليس لى ملك مصر

عقيده باطل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- هود - 11 - 61 - 8

8_ قوم ثمود ، مردمى مشرك و معتقد به معبودهايى متعدد

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 9

9 - پندار باطل قوم عاد و ثمود ، مبنى بر لزوم فرشته بودن رسولان الهى

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

عقيده باطل قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 5

5 - مردم سبا ، دلبسته و مفتخر به آداب و عقايد نادرست خود و گرفتار در دسيسه هاى شيطان

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

عقيده باطل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 9

9 - پندار باطل قوم عاد و ثمود ، مبنى بر لزوم فرشته بودن رسولان الهى

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

عقيده باطل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 10

10- كافران به خاطر باطل گرايى ، على رغم مشاهده آثار و نعمت هاى الهى در تمام ابعاد زندگى خود ، مورد سرزنش خدايند .

و الله جعل لكم . .. أفبالب_طل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 41 - 1

1 - كافران ، محروم از پشتوانه غيبى و گرفتار وهم در انديشه هاى باطل خويش

أم يقولون شاعر نتربص به ريب المنون . .. أم عندهم الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- بروج - 85 - 21 - 1

1 - پندار دروغ بودن قرآن ، پندارى موهوم و از انديشه هاى باطل كافران است .

فى تكذيب . .. بل هو قرءان مجيد

حرف {بل}، اضراب از قبل است و انديشه تكذيب گرانه كافران را تخطئه مى كند.

عقيده باطل كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 5 - 4

4 - اعتقاد كافران عصر بعثت به معبود هاى بى شمار

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا

عقيده باطل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 3

3 _ اعتقاد مشركان به بتها و معبودهاى پندارى، عامل زيبا جلوه نمودن فرزندكشى در نظر ايشان

و كذلك زين . .. قتل أولدهم شركاؤهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 19

19_ مشركان على رغم سراغ نداشتن مخلوقى براى خدايان خويش ، به ولايت و تدبير آنان معتقد بودند .

أفاتخذتم من دونه أولياء . .. أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه فتش_به الخلق عليهم

جمله {خلقوا كخلقه} صفت براى {شركاء} است. {خلق} در هر دو مورد ({كخلقه} و {الخلق}) مصدر و به معناى اسم مفعول (مخلوقات) است. {تشابُه} (مصدر تشابَه) به قرينه كلمه {على} به معناى مشتبه شدن به خاطر مشابهت است. {أم} در جمله فوق أم منقطعه و حاوى استفهام انكارى است و مى رساند كه خود مشركان نيز براى شركا و معبودهاى پندارى، آفرينشى را باور نداشتند تا با آفريده هاى خدا مشتبه شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16

- 36 - 5

5- برانگيختن انبيا در ميان همه امت ها براى دعوت به توحيد عبادى ، دليل بطلان عقيده مشركان به جبرى بودن شركشان

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و لقد بعثنا فى كلّ أ

آوردن عبارت {قد بعثنا. ..} پس از بيان كلام مشركان درباره جبرى بودن شركشان، به منزله جواب براى آن است; با اين بيان كه اگر شركْ خواست خداوند بود، نبايد انبيا را مبعوث مى كرد و حال آنكه آنان رابراى هدايت برانگيخته است و اين حكايت از بطلان عقيده آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 8

8- مبعوث شدن انبيا از سوى خداوند ، دليل بطلان عقيده مشركان ، در جبرى انگاشتن اعتقاداتشان

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و ما أرسلنا من قبلك

احتمال دارد كه آيه در صدد جواب گويى به مشركان باشد كه مى پنداشتند مشيت خداوند آنان را به شرك عبادى وا داشته است (لو شاء الله ما عبدنامن دونه) كه خداوند به آنان پاسخ مى دهد: سنت خداوند در هدايت مردم برانگيختن انسانهايى جهت هدايتگرى است و جبرى در كار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 1،2،4،6،10

1- مشركان بر اين باور بودند كه خداوند براى خود ، دخترانى از ملائكه برگزيده است .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

2- مشركان بر اين باور بودند كه خداوند ، به دختر و جنس زن ، بيش از پسر

و جنس مرد ، علاقه داشته و ارزش مى نهد .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

از اينكه مشركان گفته اند: {خداوند براى خود دخترانى از جنس ملائكه انتخاب كرد} مى تواند به اين معنا اشاره داشته باشد كه آنان، مى پنداشتند خداوند، به خاطر تمايل و علاقه به جنس زن، چنين گزينشى كرده است.

4- خداوند ، برخلاف پندار واهى مشركان ، هيچ گاه براى آنان ، پسر برنگزيده و براى خود دختر به فرزندى نگرفته است .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

استفهام در آيه، انكارى و در مقام توبيخ و سرزنش مشركان است و اين، حكايت از نكته ياد شده مى كند.

6- مشركان ، به خاطر عقايد واهى درباره خدا و ملائكه ، مورد سرزنش و ملامت قرار گرفتند .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

استفهام در آيه، توبيخى است و دلالت بر سرزنش و ملامت مخاطبان (مشركان) مى كند.

10- عقيده مشركان به دختر داشتن خداوند در مقابل پسر داشتن خودشان ، سخنى غير قابل توجيه و بس بزرگ ، ناروا و غير منطقى است .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا إنكم لتقولون قولاً عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 43 - 2

2- ساحت قدس خداوند ، بسى والاتر و عظيم تر از پندار هاى واهى مشركان درباره اوست .

سبح_نه و تع_لى عمّا يقولون علوًّا كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 16

16- مشركان ، به خاطر عقايد و سخنان ناروا ، مورد تهديد خدا قرار گرفتند .

إنكم لتقولون

قولاً عظيمًا . .. تع_لى عمّا يقولون ... إنه كان حليمًا غفورًا

ذكر جمله {إنه كان حليماً غفوراً} بيانگر اين است كه سخنان نارواى مشركان، شايسته مجازات است اگرچه به جهت حلم و غفران خداوند، فعلاً كيفر نشوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 2

2- مشركان ، در قيامت ، به پندار توان مندى معبودان شان بر يارى آنان ، عجولانه ، از آنان استمداد خواهند كرد .

و يوم يقول نادوا . .. فدعوهم

{فاى تعقيب} در {فدعوهم} بر بى درنگ بودن كار آنان دلالت مى كند. كاربرد فعل ماضى، براى كارى كه در قيامت انجام مى گيرد (دعوهم) نشانه آن است كه _ به مجرد فرصت يافتن مشركان _ بايد استمداد را انجام يافته تلقى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 33 - 1

1 - موسى ( ع ) تسبيح فراوان و تبرئه مكرر خداوند را از پندار هاى باطل مشركان ، در گرو همراهى هارون با او مى دانست .

كى نسبّحك كثيرًا

مراد از تسبيح _ به قرينه مأموريت موسى(ع) براى هدايت فرعون _ تنزيه خداوند از داشتن شريك و هرگونه محدوديتى در الوهيت و ربوبيت است. فاعل {نسبّحك} موسى و هارون(ع) مى باشد و {كى نسبّحك} تعليل براى جمله هاى اخير است كه درخواست همراهى هارون رامطرح كرده بود; يعنى با پشتيبانى هارون، دعوت به توحيد _ كه متضمن تنزيه خداوند از داشتن شريك است _ افزايش خواهد يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 1

1-

اعتقاد مشركان به خدايانى برگرفته شده از مواد و عناصر زمينى

أم اتّخذوا ءالهة من الأرض

{أم} در {أم اتّخذوا} منقطعه و متضمن معناى {بل} است، كه براى اضراب است مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 2

2- ملائكه ، فرزندان خداوند در پندار مشركان

و قالوا اتّخذ الرحم_ن ولدًا

متعلق {اتخذوا} حذف شده و تقدير آن به قرينه {بل عباد مكرمون} چنين است: {و قالوا اتخذالرحمان من الملائكة ولداً; گفتند خداوند از ميان فرشتگان فرزندى برگزيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 2

2 - انباز داشتن خدا ، پندارى باطل و ساخته ذهن شرك پيشگان

و قيل ادعوا شركاءكم

اضافه {شركاء} به ضمير {كم} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 11

11 - مشركان ، به خاطر انتخاب عقيده شرك آلود ، در قيامت پشيمان شده و آن را پنهان خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 74 - 5

5 - مشركان و بت پرستان ، معتقد به توانايى بت ها و معبود هاى خويش براى يارى رسانى

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 3

3 - اعتقاد مشركان به وجود تركيب و تجزيه در ذات الهى

و جعلوا له من عباده جزءًا

به كار رفتن

واژه {جزء} به جاى {ولد}، اشاره به باور جاهلانه مشركان در جسمانى بودن و تركيب خدا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 2

2 - اعتقاد به دختر داشتن خدا ، در عين برتر دانستن پسر ، تناقضى آشكار در باور هاى جاهلى

أم اتّخذ ممّا يخلق بنات و أصفيكم بالبنين

آيه شريفه، در مقام نكوهش از مشركان، به اين نكته اشاره مى كند كه به پندار شما دختر از مقام پايين تر و پست ترى برخوردار است; پس چگونه خود را بر خدا ترجيح داده و سهم او را دختر و سهم خود را پسر مى دانيد؟!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 39 - 1،2،4

1 - شرك پيشگان ، مورد توبيخ الهى ، به خاطر اعتقاد به وجود دخترانى براى خداوند

أم له البن_ت و لكم البنون

2 - فرشتگان ، دختران خدا در نظر مشركان ، به رغم بيزارى خودشان از داشتن دختر و افتخارشان به پسران

أم له البن_ت و لكم البنون

مشركان، از داشتن دختر عار داشتند. خداوند براساس همين پندار غلط، با ايشان محاجه كرده است; كه اگر به راستى دختران ننگ اند، چرا دختران را به خداوند نسبت داده و تنها خود را مالك پسران مى دانيد؟!

4 - مشركان ، گرفتار عقايدى خرافى و فاقد هرگونه برهان و دليل

فليأت مستمعهم بسلط_ن مبين . أم له البن_ت و لكم البنون

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود. بدين معنا كه اين آيه، ارائه دهنده نمودى از بى برهانى كافران در اعتقادات خويش است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 22 - 1،3

1 - اعتقاد مشركان مبنى بر دختر داشتن خداوند ، باورى ناروا و ناسازگار با مبانى ارزشى خود آنان

ألكم الذّكر و له الأُنثى . تلك إذًا قسمة ضيزى

با آن كه مشركان پسر را بر دختر ترجيح مى دادند، خداوند تقسيم آنان را در نسبت دادن دختر، به او و برگزيدن پسر براى خويشتن، تقسيمى غير عادلانه دانسته و آن را نامتناسب با مبانى ارزشى خود آنان معرفى كرده است.

3 - استفاده از جدل و به كارگيرى مبانى باطل گرايان عليه خود آنان ، از روش هاى قرآن در احتجاج با اهل شرك

ألكم الذّكر و له الأُنثى . تلك إذًا قسمة ضيزى

با توجه به اين كه خداوند مبناى ارزشى مشركان را در تبعيض بين پسران و دختران عليه خود آنان به كار گرفته است، مطلب بالا استفاده مى شود.

عقيده باطل مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 5

5 - مشركان جاهلى ، با وجود اعتقاد به مخلوق بودن فرشتگان ، آنان را دختر خدا مى پنداشتند .

أم اتّخذ ممّا يخلق بنات

لحن آيه شريفه نشان مى دهد كه مشركان مكه، مخلوق بودن فرشتگان را پذيرفته بودند و خداوند آنان را مورد سرزنش قرار مى دهد كه چگونه در ميان مخلوقات، آنچه راكه خود نمى پسندند، به او نسبت مى دهند.

عقيده باطل مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 2

2- مشركان در عصر بعثت ، چندگانه پرست و

معتقد به خدايان و معبود ها متعدد بودند .

أم اتّخذوا ءالهة من الأرض

{آلهة} جمع {إل_ه} به معناى خدايان و معبودها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 1

1- مشركان در عصر بعثت ، معتقد به خدايان و معبود هاى متعدد بودند .

أم اتّخذوا من دونه ءالهة

{ءالهة} جمع {إل_ه} به معناى خدايان و معبودها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 1

1- فرزند اختيار كردن خداوند ، عقيده و پندار مشركان صدراسلام

و قالوا اتّخذوا الرحم_ن ولدًا

{إتخاذ} (مصدر {اتّخذ} و از باب افتعال) به معناى برگرفتن و انتخاب كردن، همراه با قبول و خشنودى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 1

1 - اعتقاد جاهلانه مشركان عصر بعثت ، به وجود فرزند براى خدا

و جعلوا له من عباده جزءًا

ضمير فاعلى {جعلوا} _ به قرينه آيات پيشين _ مربوط به مشركان معاصر پيامبراكرم(ص) است و {جزءا} _ با توجه به آيه بعد _ كنايه از فرزند مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 1

1 - مشركان عصر جاهلى ، فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند .

و جعلوا له من عباده جزءًا . .. أم اتّخذ ممّا يخلق بنات

مراد از {ما يخلق} _ به قرينه فرازهاى بعد _ فرشتگان هستند.

عقيده باطل مشركان مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 81 - 2

2 - مشركان عصر بعثت ، معتقد

به وجود فرزند ، براى خداى رحمان

قل إن كان للرحم_ن ولد فأنا أوّل الع_بدين

عقيده باطل مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 9

9 - پندار باطل مردم مصر به پايان يافتن نبوت و نيامدن هيچ پيامبرى از جانب خدا ، براى انسان هاى بعد از يوسف ( ع )

حتّى إذا هلك قلتم لن يبعث اللّه من بعده رسولاً

عقيده باطل مكذبان انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 8

8 - كسانى كه انفاق را اتلاف مال مى پندارند ، گرفتار پندارى موهوم و مذموم اند .

يقول أهلكت مالاً لبدًا . أيحسب أن لم يره أحد

عقيده باطل مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 17 - 3

3 - منكران معاد ، فرو رفته در كفر و در اوج پافشارى بر پندار باطل خويش

ما أكفره

از آيات بعد _ كه توجّه به مبدأ خلقت انسان را مقدمه توجّه به معاد در {ثمّ إذا شاء أنشره} قرار داده است _ استفاده مى شود كه آيه شريفه بر منكران معاد نيز قابل تطبيق است. مفاد جمله {ماأكفره}، تعجّب از رسوخ كفر در كافران است تا آن حد كه به هيچ نحو زايل نمى شود. اين تعبير ممكن است، صيغه تعجب و يا استفهام باشد.

عقيده باطل يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 15

15 - آگاه نبودن خدا به اسرار نهانى انسان ها ، از باور ها و

پندار هاى باطل يهود

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

از جمله {أتحدثونهم . .. ليحاجوكم} چنين بر مى آيد كه يهود آن گاه راه احتجاج عليه خويش را گشوده مى ديدند كه حقايق و دانسته هاى خويش را آشكار كنند; ولى اگر حقايق را آشكار نكنند عليه آنان احتجاج نمى شود و مؤاخذه نمى گردند. اين پندار بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 7

7 - توجه به باور ناردست يهود درباره ( عذاب نشدن يهود جز روزى چند ) ، موجب قطع اميد از ايمان آوردن اينان

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 59 - 6

6 _ پندار غلبه بر خدا با كفرورزى و تمرّد از دستورات او و شكستن پيمان هاى پيامبر ( ص ) ، پندار يهوديان كفرپيشه و انديشه اى ناصواب

و لايحسبن الذين كفروا سبقوا

چنانچه در آيه 56 گذشت، مشهور مفسران برآنند كه مراد از نقض كنندگان پيمان در اين بخش از آيات، يهوديان هستند. بنابراين يهوديان مصداق مورد نظر از {الذين كفروا} هستند.

عقيده باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 - 2

2- گفتوگوى فخرفروشانه و مستكبرانه ثروت مند مغرور ، با همصحبت خود ، در جهت اثبات انديشه هايش بود .

فقال لص_حبه و هو يحاوره أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

{محاوره} رد و بدل كردن منطق و كلام و نيز پاسخ گويى

به هم است (لسان العرب). از موارد استعمال آن چنين برمى آيد كه كاربرد آن در مواردى است كه دو طرف، درصدد اثبات مدعاى خويش باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 1

1- مرد مؤمن ( سمبل ايمان ) از بينش و منش كفرآلود ثروت مندِ دنياگرا ، اظهار بى زارى كرد .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى

عقيده بخيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 1

1 _ سودبخشى و ثمردهى بخلورزى و انفاق نكردن ، پندار ناصواب بخيلان

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون . .. هو خيراً لهم

عقيده بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 68 - 1،2

1 _ بندگان خالص خدا ، به جز { اللّه } ، چيزى را به خدايى نمى خوانند و معبودى را جز او نمى پرستند .

و عباد الرحم_ن . .. و الذين لايدعون مع اللّه إل_هًا ءاخر

{إل_ه} به معناى معبود است.

2 _ اعتقاد به توحيد و يگانه پرستى و دورى از شرك و چندگانه پرستى ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذين لايدعون مع اللّه إل_هًا ءاخر

عقيده بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 11،12

11 - توهم وجود يارانى كه آدمى را از عذاب قيامت نجات دهند و يا گناه او را بر عهده بگيرند ، از پندار هاى باطل بنى اسرائيل

واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً . .. و لاهم ينصرون

12 - گناه كردن به

خيال پذيرش شفاعت و يا پذيرفته شدن عوض و بدل براى رهايى از عذاب قيامت ، از پندار هاى باطل بنى اسرائيل

واتقوا يوماً . .. ولا يقبل منها شفعة و لايؤخذ منها عدل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 13

13 - قوم موسى معتقد به ربوبيت و حاكميت خداوند بر طبيعت

فادع لنا ربك يخرج لنا مما تنبت الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 70 - 5،7،8

5 - اتكاى قوم موسى به مشيت و خواست خدا ، در دستيابى به گاوى كه بايد ذبح مى كردند .

و إنا إن شاء اللّه لمهتدون

7 - قوم موسى ، به وابستگى هدايت آدمى به مشيت و خواست خداوند ، باور داشتند .

و إنا إن شاء اللّه لمهتدون

8 - قوم موسى ، مطمئن به استجابت دعا هاى موسى ( ع ) و اجابت خواسته هاى او از درگاه خداوند

قالوا ادع لنا ربك يبين لنا ما هى . .. ادع لنا ربك يبين لنا ما لونها ... ادع لنا

فعل {يبين} در آيه مورد بحث و آيات پيشين مجزوم به شرط مقدر است. كلام با تقدير آن چنين مى باشد: {ادع لنا ربك ليبين لنا ان تدع اللّه يبين; از خدا بخواه براى ما بيان كند. اگر تو از خدا بخواهى بيان خواهد كرد}. اين معنا (اگر بخواهى بيان خواهد كرد) رساى به برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 123 - 9،10

9 - توهم سودبخشى شفاعت از گنهكاران و يا پذيرفته شدن

عوض و بدل براى رهايى از عذاب قيامت ، از پندار هاى بنى اسرائيل است .

يبنى إسرءيل . .. و لايقبل منها عدل و لاتنفعها شفعة

فعل {اتقوا} به قرينه آيات پيشين، خطاب به بنى اسرئيل است. اين خطاب خود قرينه وجود چنين افكارى در بين آنان است.

10 - توهم وجود مدافعانى در قيامت كه آدمى را از عذاب نجات دهند يا گناه او را بر عهده بگيرند ، از پندار هاى بنى اسرائيل است .

يبنى إسرءيل . .. و اتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً ... و لاهم ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 4،5،6

4 _ پندار غلط بزرگان بنى اسرائيل بر سزاوار بودنشان از طالوت براى زمامدارى

و نحن احقّ بالملك منه

5 _ سرشناسى و از طبقه اشراف و بزرگان بودن و داشتن ثروت فراوان ، شرط زمامدارى ، در پندار بزرگان بنى اسرائيل

و نحن احق بالملك منه و لم يؤت سعةً من المال

ظاهراً جمله {نحن احق . .. } سخن ملأاست; گويا آنان بدين جهت خود را براى زمامدارى سزاوارتر مى دانستند.

6 _ سرشناسى و از اشراف بودن ، مهمترين ملاك براى زمامدارى ، در ديدگاه ملأ بنى اسرائيل *

و نحن احقّ بالملك منه و لم يؤت سعة من المال

اشراف بنى اسرائيل در مقام بيان ملاك زمامدارى، در ابتدا مسأله سرشناسى و ملأ بودن را مطرح نمودند و سپس مسأله ثروت را.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 10،12

10 _ خداوند ، در ديدگاه ناصواب قوم موسى ، موجودى جسمانى و داراى

حجم *

فاذهب انت و ربك فقتلا

نسبت رفتن و جنگيدن به خداوند با يك تعبير از او و موسى(ع)، دلالت مى كند كه آنها خداوند را موجودى همانند موسى(ع) مى پنداشتند.

12 _ برداشت نادرست قوم موسى از امداد هاى الهى و شرايط و زمينه هاى آن *

فاذهب انت و ربك فقتلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 1،3،6،7

1 _ مواجه نشدن با آزمايشات الهى ، پندار باطل بنى اسرائيل

و حسبوا الا تكون فتنة

{فتنة} مى تواند به معناى آزمون و نيز به معناى عذاب باشد، برداشت فوق بر اساس معنى اول است.

3 _ اعتماد بنى اسرائيل بر حدس و گمان در بينش ها و انديشه هاى دينى

و حسبوا الا تكون فتنة

6 _ بى پروايى بنى اسرائيل در شكستن پيمان الهى ، تكذيب انبيا و كشتن آنان ، برخاسته از باور آنان به مصونيت از عذاب

فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون. و حسبوا الا تكون فتنة

7 _ پندار رهايى از مجازات نقض ميثاق و تكذيب و كشتن انبيا ، از باور هاى بى اساس بنى اسرائيل

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. و حسبوا الا تكون فتنة

دربرداشت فوق {فتنة} به معناى عذاب گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 17

17 _ باور به توانمندى بنده اى از بندگان ( موسى ) بر ساختن و تدارك ديدن معبود ، نشانه جهل و بى خردى بنى اسرائيل

اجعل لنا إلهاً . .. قال إنكم قوم تجهلون

جمله {اجعل لنا إلهاً} دلالت مى كند كه بنى اسرائيل از موسى _ كه خود

فردى از بشر است _ مى خواستند براى آنان خدا و معبود تدارك ببيند. موسى نيز بدين جهت آنان را جاهل شمرد. يعنى اين بسيار جاهلانه است كه گمان كنيد بنده اى از بندگان خدا مى تواند معبودى شايسته پرستش بسازد و تدارك ببيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 7

7 - گروهى از بنى اسرائيل در معرفى كردن گوساله زرين به عنوان معبود ، با سامرى همراهى و هم كارى داشتند .

عجلاً . .. فقالوا ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى

فعل جمع {قالوا} مى رساند كه عده اى در اطراف سامرى مجتمع گشته و مرام او را ترويج مى كردند. يا اين كه از گذشته با او هم كارى و هم فكرى داشتند و در زمان نمايش دادن گوساله، به ترويج عقيده باطل خود پرداختند.

عقيده بنى اسرائيل درباره خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 11

11 - موسى ( ع ) با جاهلانه خواندن استهزاى مردم ، پندار قوم خويش را درباره خود ناروا دانست .

قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

عقيده به آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 8،11

8 - اعتقاد به جهان آخرت ، از اركان و اصول آيين توحيدى است .

و ويل للمشركين . .. هم بالأخرة هم ك_فرون

11 - پرداخت زكات و انفاق مال در راه خدا ، از نمود هاى بارز اعتقاد به توحيد و جهان آخرت

و ويل للمشركين . الذين لايؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم

ك_فرون

از مفهوم مخالف آيه، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

عقيده به آمرزش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 7،8،9،15

7 _ دنياگرايان يهود بر اين باور بودند كه خداوند گناهان آنان را ، حتى بدون توبه ، خواهد آمرزيد .

و يقولون سيغفر لنا و إن يأتهم عرض مثله يأخذوه

جمله {و إن يأتهم عرض . .. } حاكى از اين است كه گنهكاران يهود در عين آمادگى براى حرامخوارى مجدد، خود را مورد عفو و مغفرت خداوند مى پنداشتند. يعنى هرگز از عمل گذشته پشيمان نبودند تا توبه كنند.

8 _ يهوديان دنياگرا به بهانه مغفرتى تضمين شده از جانب خدا ، از فرمان هاى وى سرپيچى مى كردند و مرتكب گناه مى شدند .

يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا

9 _ اطمينان به مغفرت الهى ، در حين ارتكاب گناه ، باورى بس نكوهيده و گمانى ناصواب است .

يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا

15 _ اظهار اطمينان به مغفرت الهى ، على رغم اصرار بر گناه ، سخنى نابحق درباره خداست .

و يقولون سيغفر لنا . .. ألم يؤخذ عليهم ... أن لا يقولوا على اللّه إلا الحق

عقيده به ازدواج خدا با جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 3

3 - مشركان ، مدعى ازدواج خداوند با زنان از جنس جن

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا

برخى از مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از {نسبت} در آيه شريفه، نسبت صهر و ازدواج است; يعنى، خدا با زنان از جنس

جن ازدواج كرد و از آنان فرزندانى چون ملائكه به وجود آمد كه در آيات پيشين از آنها به تفصيل ياد شده است.

عقيده به الوهيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 68 - 2

2 _ مشركان ، معتقد به الوهيت خداوند بودند .

قالوا اتخذ اللّه

عقيده به الوهيت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 58 - 3

3 - وجود اعتقاد و باور به الوهيت عيسى ( ع ) در جامعه عصر بعثت

و قالوا ءألهتنا خير أم هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 2

2 - اعتقاد به الوهيت عيسى ( ع ) ، باورى موهون و خرافى و ناسازگار با شخصيت واقعى آن حضرت

إن هو إلاّ عبد

عقيده به امداد معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 7

7 - قوم بت پرست نوح ، معتقد به شفاعت و يارى رسانى معبودهايشان در برابر گرفتارى ها و عذاب ها

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

عقيده به انوثت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 150 - 2

2 - مشركان ، معتقد بودند كه ملائكه از جنس زن هستند .

أم خلقنا المل_ئكة إن_ثًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 1،5

1 - مشركان عصر جاهلى ، فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند .

و جعلوا له من عباده جزءًا .

.. أم اتّخذ ممّا يخلق بنات

مراد از {ما يخلق} _ به قرينه فرازهاى بعد _ فرشتگان هستند.

5 - مشركان جاهلى ، با وجود اعتقاد به مخلوق بودن فرشتگان ، آنان را دختر خدا مى پنداشتند .

أم اتّخذ ممّا يخلق بنات

لحن آيه شريفه نشان مى دهد كه مشركان مكه، مخلوق بودن فرشتگان را پذيرفته بودند و خداوند آنان را مورد سرزنش قرار مى دهد كه چگونه در ميان مخلوقات، آنچه راكه خود نمى پسندند، به او نسبت مى دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 1

1 - مشركان عصر جاهليت ، معتقد به مؤنث بودن فرشتگان

و جعلوا المل_ئكة . .. إن_ثًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 21 - 3

3 - اعراب جاهلى ، معتقد به دختر بودن فرشتگان

أفريتم اللّ_ت و العزّى . .. ألكم الذّكر و له الأُنثى

از ارتباط ميان آيات، مى توان استفاده كرد كه مشركان، فرشتگان را دختران خدا و بت ها را مظهرى براى آنها مى پنداشتند. بدين جهت اسامى مؤنث براى بت ها، (لات و...) برمى گزيدند.

عقيده به بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 4

4 _ قوم ابراهيم علاوه بر عقيده و تأثير و نقش بتها و اجرام آسمانى در تدبير و ربوبيت جهان، به خداوند نيز معتقد بودند.

و لاتخافون أنكم أشركتم بالله

احتجاج ابراهيم(ع) با مشركان در جمله {و لاتخافون . ..} در صورتى تام است كه آنها عقيده به {الله} داشته باشند.

عقيده به بتها

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 4

4_ قوم عاد ، براين باور بودند كه هر بت و معبودى ، در بخشى از امور كارايى دارد . *

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

از اينكه قوم عاد ، ايجاد سوء را به برخى از خدايان نسبت داده اند (بعض ءالهتنا) و نه به همه آنها ، مى توان دريافت كه آنان ، هر بت و معبودى را عهده دار انجام كارى خاص مى پنداشتند.

عقيده به تثليث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 23،24،25،30،32

23 _ مسيحيان معتقد به تثليث ، غلو كنندگان در دين هستند .

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتقولوا ثلثة

24 _ اعتقاد به تثليث ، اعتقاد و سخنى نابحق درباره خداوند

و لاتقولوا على اللّه الا الحق . .. و لاتقولوا ثلثة

جمله {و لاتقولوا ثلثة} مى تواند مصداق مورد نظر براى سخن نابحق بر خداوند باشد.

25 _ ناسازگارى ايمان به پيامبران با عقيده تثليث

ياهل الكتب . .. فامنوا باللّه و رسله و لاتقولوا ثلثة

جمله {و لاتقولوا ثلثة} به منزله بيان و توضيحى است براى جمله {ءامنوا باللّه و رسله}.

30 _ ناسازگارى اعتقاد به تثليث با اعتقاد به خدا و يگانگى او ( توحيد )

فامنوا باللّه و رسله و لاتقولوا ثلثة . .. انما اللّه اله وحد

32 _ اعتقاد به تثليث ، شرك است .

و لاتقولوا ثلثة . .. انما اللّه اله وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 6،9

6 _ دعوت خداوند از مشركان و قائلان

به تثليث جهت گرايش به توحيد و يكتاپرستى

ما من اله الا اله وحد و إن لم ينتهوا عما يقولون

9 _ برخى از معتقدان به تثليث به خاطر ناآگاهى از شرك آميز بودن آن ، نه كافرند و نه مشرك .

ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم

ظاهراً ضمير در {منهم} به معتقدان به تثليث بازگشت مى كند. بر اين مبنا قائلان به تثليث به دليل كلمه {منهم} به دو دسته تقسيم مى شوند: كافر و غير كافر و مى توان گفت منشأ اين تفاوت علم و آگاهى آنان نسبت به معناى تثليث و جهل به آن است ; يعنى آنانكه نمى دانند اعتقاد به تثليث با توحيد در الوهيت ناسازگار است، محكوم به كفر نيستند و به عذاب دردناك گرفتار نمى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 1،2

1 _ دعوت خداوند از معتقدان به تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) ، براى استغفار و بازگشت به خدا

افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

به قرينه آيات پيشين (قالوا ان اللّه هو المسيح . .. قالوا ان اللّه ثالث ثلثة) فاعل {يتوبون ...} مسيحيان هستند و متعلق توبه و استغفار، عقيده به الوهيت مسيح(ع) و تثليث مى باشد.

2 _ مسيحيان به خاطر پافشارى به عقايد باطل خويش ( الوهيت مسيح ( ع ) و تثليث ) مورد توبيخ خداوند

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. افلا يتوبون إلى اللّه

استفهام توبيخى در {افلا يتوبون . ..} براى سرزنش مسيحيان بر ترك توبه و استغفار از عقايد كفرآميز بكار رفته است.

عقيده به تدبير جن

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 20

20- مشركان به برخوردارى شياطين و جن از حق تصميم گيرى در كار جهان و تدبير امور آن ، معتقد بودند .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى

به قرينه آيه بعد، مراد از توهم ولايت شياطين، اين پندار است كه آنان، در امور عالم و كار آفرينش، دخالت و نظارت دارند . اين اعتقاد مشركان را وادار مى كرد كه براى پرهيز از شر شياطين، به ستايش آنان بپردازند.

عقيده به تدبير شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 20

20- مشركان به برخوردارى شياطين و جن از حق تصميم گيرى در كار جهان و تدبير امور آن ، معتقد بودند .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى

به قرينه آيه بعد، مراد از توهم ولايت شياطين، اين پندار است كه آنان، در امور عالم و كار آفرينش، دخالت و نظارت دارند . اين اعتقاد مشركان را وادار مى كرد كه براى پرهيز از شر شياطين، به ستايش آنان بپردازند.

عقيده به تدبير معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 19

19_ مشركان على رغم سراغ نداشتن مخلوقى براى خدايان خويش ، به ولايت و تدبير آنان معتقد بودند .

أفاتخذتم من دونه أولياء . .. أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه فتش_به الخلق عليهم

جمله {خلقوا كخلقه} صفت براى {شركاء} است. {خلق} در هر دو مورد ({كخلقه} و {الخلق}) مصدر و به معناى اسم مفعول (مخلوقات) است. {تشابُه} (مصدر تشابَه) به قرينه كلمه {على} به معناى

مشتبه شدن به خاطر مشابهت است. {أم} در جمله فوق أم منقطعه و حاوى استفهام انكارى است و مى رساند كه خود مشركان نيز براى شركا و معبودهاى پندارى، آفرينشى را باور نداشتند تا با آفريده هاى خدا مشتبه شود.

عقيده به تشريع غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 8

8 - اعتقاد به صلاحيت غيرخدا براى قانون گذارى ، اعتقادى شرك آلود و ناسازگار با توحيد ربوبى است .

و ربّك يخلق . .. سبح_ن اللّه و تع_لى عمّا يشركون

عقيده به تطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 2،4

2 - مردم انطاكيه ، به تأثير سوء وجود برخى از افراد در سرنوشت انسان ها اعتقاد داشتند .

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

4 - رواج اعتقاد به فال و شگون در ميان مردم انطاكيه

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

عقيده به تعدد معبود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 71 - 3

3 - وجود خدايان براى تدبير امور عالم ، پندارى باطل است .

و يعبدون من دون اللّه ما لم ينزّل به سلط_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 24 - 1

1 - قوم فرعون ، معتقد به خدايانى متعدد

أنا ربّكم الأعلى

عقيده به تناسخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 37 - 4

4 - وجود عقيده به تناسخ در ميان مردم پس از عصر نوح *

نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين

معناى عبارت ياد

شده را با توجه به آمدن {نحيا} بعد از {نموت} چنين است: ما مى ميريم و دوباره در همين دنيا در كالبدى ديگر، حضور پيدا مى كنيم; بدون اين كه رستاخيزى در كار باشد و بدون اين كه بدن پوسيده ما، دوباره زنده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 24 - 6

6 - وجود اعتقاد به تناسخ ، در ميان مشركان مكه *

نموت و نحيا

تقدم {نموت} بر {نحيا} _ با اين كه انسان نخست بايد زنده باشد تا بميرد _ اين احتمال را به ذهن مى آورد كه برخى از مشركان، معتقد به تناسخ و حيات پس از مرگ در دنيا بوده اند.

عقيده به تنزيه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 26

26_ مصريان زمان يوسف ( ع ) ، به خداوند و منزه بودن او ، معتقد بودند .

ح_ش لله

عقيده به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 16

16 - اعتقاد به يكتايى خدا و پرستش او ، مهمترين اصل در اديان الهى و زير بناى ديگر اصول و احكام دين

ما تعبدون من بعدى قالوا نعبد . .. إلهاً وحداً

روشن است كه يعقوب(ع) از ميان تمامى اصول و احكام دين، تنها پرستش خداوند را نجات بخش نمى دانست. بنابراين تنها از پرستش خدا ياد كردن (ماتعبدون) مى تواند حاكى از آن باشد كه: اولا، توحيد عبادى از مهمترين اصلهاست و ثانياً، انسان با پرستش خدا، به ديگر اصول و احكام دين گرايش پيدا

كرده بدانها ملتزم خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 3

3 _ انديشه توحيدى و مبرا از شرك ، سفيهانه و نامعقول در نظر كافران قوم هود

قال الملأ الذين كفروا من قومه إنا لنريك فى سفاهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 8

8 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، معتقد به خدا و منكر يكتايى او در ربوبيت بودند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و يقولون هؤلاء شفعؤنا عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 11

11_ اعتقاد به وجود خداى يگانه و غالب و باور به شايستگى او براى پرستش ، اعتقاد و باورى خردمندانه است .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 20 - 5

5_ اعتقاد به يگانگى خدا و پذيرش آنچه از ناحيه خداوند به پيامبر ( ص ) نازل شده ، عهد ها و پيمان هاى خداوند با آدميان است .

الذين يوفون بعهد الله و لاينقضون الميث_ق

آيه قبل _ كه سخن از حقانيّت قرآن و تعاليم آن داشت_ و آيات پيش از آن _ كه درباره توحيد و نفى شرك بود_ بيانگر مصاديقى بارز از عهد و پيمان خداوند با بندگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 17

17_ اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او ، زمينه ساز باور آدمى به اينكه به

سوى خدا در حركت است و به او باز مى گردد .

هو ربى . .. إليه متاب

{إليه متاب} نيز مانند {عليه توكلت} به منزله نتيجه اى است براى اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 19

19- اعتقاد به يگانگى خداوند ، ( توحيد نظرى ) بايد با عبادت خالصانه او و ترك پرستش غير او ( توحيد عملى ) همراه باشد .

إل_هكم إل_ه وحد فمن كان . .. و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 89 - 2

2 - اعتقاد به يگانگى خدا و بيزارى از شرك و بت پرستى ، نشانه بهره مندى از قلب سليم

إلاّ من أتى اللّه بقلب سليم

در آيات پيشين، سخن درباره مبارزه حضرت ابراهيم(ع) با شرك و بت پرستى است. با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل، مى توان گفت كه مراد آن حضرت از قلب سليم، قلب خالى از شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 11

11 - پرداخت زكات و انفاق مال در راه خدا ، از نمود هاى بارز اعتقاد به توحيد و جهان آخرت

و ويل للمشركين . الذين لايؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم ك_فرون

از مفهوم مخالف آيه، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 8

8 - مسأله معاد ، مهم ترين عقيده پس از توحيد و يگانه پرستى

له ملك

السم_وت و الأرض . .. و عنده علم الساعة و إليه ترجعون

طرح مسأله قيامت و معاد، پس از تبيين فرمانروايى يگانه خداوند، بيانگر مطلب بالا است.

عقيده به توحيد افعالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 18

18_ يوسف ( ع ) ، معتقد به توحيد افعالى ، و انسانى قدرشناس و سپاسگزار در برابر نعمت هاى الهى

قد جعلها ربى حقًا و قد أحسن بى إذ أخرجنى من السجن و جاء بكم من البدو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 22 - 3

3- لزوم عقيده به يگانگى در وجود و افعال خداوند

لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

عقيده به توحيد در خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 87 - 1

1 - اعتقاد مشركان مكه ، به خالقيت خداوند و توحيد در آفرينش

و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

از آيه شريفه استفاده مى شود كه شرك مشركان، در ناحيه خالقيت خداوند نبوده است; بلكه آنان در ربوبيت، تدبير، كارگشايى امور و وساطت براى تقرب به خدا، گرفتار شرك بوده اند.

عقيده به توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 22 - 3

3- لزوم عقيده به يگانگى در وجود و افعال خداوند

لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

عقيده به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 3

3 _ توحيد ( اعتقاد به ربوبيت بى همتاى خدا ) آيينى حق و يكتاپرستى

سلوك راه هدايت است .

فذلكم اللّه ربكم الحق فماذا بعد الحق إلا الضلل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 9

9- پرستش خداى يگانه و اعتقاد به توحيد ربوبى ، صراط مستقيم است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 7

7- اعتقاد به پروردگار يكتا ، محور وحدت انسان ها و تشكل امّت واحده است .

إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 2

2 - جبهه توحيد ، جبهه اى است معتقد به ربوبيت بى شريك خدا و جبهه شرك ، جبهه اى است منكر ربوبيت خدا و معتقد به پروردگارى غير او .

هذان خصمان اختصموا فى ربّهم فالذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 4

4 - توجه و اعتقاد ساحران گرويده به موسى ( ع ) ، نسبت به معاد هم پاى عقيده به پروردگار يگانه هستى

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . .. إنّا إلى ربّنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 15

15 - اعتقاد و اعتراف برخى از منكران قيامت به ربوبيت خداى يگانه

و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 10 - 12

12 - توكل و انابه ، ره آورد

اعتقاد و باور به ربوبيت بى همتاى الهى

اللّه ربّى عليه توكّلت و إليه أنيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 8

8 - مسأله معاد ، مهم ترين عقيده پس از توحيد و يگانه پرستى

له ملك السم_وت و الأرض . .. و عنده علم الساعة و إليه ترجعون

طرح مسأله قيامت و معاد، پس از تبيين فرمانروايى يگانه خداوند، بيانگر مطلب بالا است.

عقيده به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 15

15- اعتقاد به اختصاص داشتن عبادت به خداوند ، مستلزم شكر نعمت هاى اوست .

و اشكروا نعمت الله إن كنتم إيّاه تعبدون

آمدن جمله {إن كنتم إيّاه تعبدون} به صورت جمله شرطيه براى {اشكروا . ..}، بيانگر وجود تلازم و پيوند ناگسستنى ميان شكر و اعتقاد به توحيد در عبادت است.

عقيده به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 2

2 _ دنياگرايان يهود ، على رغم ادعاى اعتقاد به تورات و دسترسى به آن ، از راه هاى نامشروع به مال و منال دنيا چنگ مى زدند .

ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا

جمله {ورثوا الكتب} (تورات را به ارث بردند) اشاره به دو معنا دارد كه هر دو در سرزنش دنياگرايان يهود دخيل است: دسترسى به تورات داشتند ; مدعى اعتقاد به آن بودند.

عقيده به جاودانگى با ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 3 - 1

1 - شيفتگان ثروت ،

بقاى خود را در گرو انباشتن آن دانسته و آن را نشانه جاودانگى مى نمايانند .

يحسب أنّ ماله أخلده

جمله {يحسب. ..} استعاره است; يعنى، زراندوزان مانند كسى عمل مى كنند كه خود را جاودان مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 1

1 - مؤثر دانستن ثروت ، در جاودانگى و رهايى از نابودى و مرگ ، پندارى نادرست و ناروا است .

أخلده . كلاّ

حرف {كلاّ}، مخاطب را از پذيرش گفتارهاى بيان شده در جملات پيش، بازمى دارد.

عقيده به جسمانيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 6

6 _ مشركان ، معتقد به جسمانيت خدا و قابل مشاهده بودن او

أو نرى ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 153 - 3

3 - مشركان ، معتقد به جسمانيت خداوند

فاستفتهم ألربّك البنات . .. ولد اللّه ... أصطفى البنات على البنين

انتساب زادن و فرزند داشتن به خدا، گوياى برداشت ياد شده است.

عقيده به جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 10

10 - اعتقاد قوم نوح ، به وجود جن يا عوامل مرموز و مؤثر بر روح بشر

و قالوا مجنون و ازدجر

در صورتى كه {و ازدجر} به معناى {تأثيرپذيرى از عوامل مرموز} باشد، به دست مى آيد كه قوم نوح، با همه پيشينه تاريخى خويش، به وجود جن معتقد بودند و يا ديوانگى را معلول سلطه عوامل مرموز بر روح انسان مى پنداشتند.

عقيده به حاكميت اراده خدا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 19

19 - عقيده به حاكميت اراده الهى بر مقدّرات انسان ، زمينه ساز حركت به سوى انجام وظايف الهى و نه ترك مسؤوليت

قل فمن يملك لكم من اللّه شيئًا إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

با توجه به اين كه خداوند، اراده نافذ خويش را به اعراب متخلف يادآور شده است; از آيه شريفه استفاده مى شود كه توجّه به تخلف ناپذيرى اراده خداوند، بايد زمينه اطاعت و تكليف پذيرى را در انسان زنده كند; نه روح سستى و مسؤوليت گريزى را.

عقيده به حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 15

15_ توكل بر خدا و اعتقاد به حاكمت مطلق الهى نبايد موجب ناديده انگاشتن اسباب و علل طبيعى شود .

ادخلوا من أبوب متفرقة . .. إن الحكم إلاّ لله عليه توكلت

توكل كردن يعقوب(ع) بر خداوند (عليه توكلت) او را از چاره انديشى و جست و جوى اسباب (لاتدخلوا من باب واحد . ..) باز نداشت. و اين درسى براى همگان است كه نه تنها تدارك اسباب با توكل تنافى ندارد ; بلكه بايد اسباب و علّتها را فراهم آورد و بر خداوند نيز توكل داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 89 - 3

3 - شركورزى ، على رغم اعتقاد به حاكميت فراگير خدا بر سراسر هستى ، سزاوار نكوهش و سرزنش

قل فأنّى تسحرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 -

79 - 3

3 - ابليس ، معتقد به حاكميت مشيت خداوند بر مرگ و حيات

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

عقيده به حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 4

4- تأثير اعتقاد به حاكميت نهايى صالحان بر زمين ، در عبوديت و بندگى خدا

و لقد كتبنا فى الزبور . .. إنّ فى ه_ذا لبل_غًا لقوم ع_بدين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {ه_ذا} اشاره به مسأله حاكميت صالحان داشته باشد.

عقيده به حامى براى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 7

7- اعتقاد به وجود فرزند ، شريك و حمايتگر براى خدا ، اعتقادى شرك آلود و موجب تنقيص او

لم يتخذ ولدًا. .. و لم يكن له ولىّ

عقيده به حسابرسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 13 - 10

10 - مشركان مكه ، به بازخواست انسان ها از سوى خداوند ، پس از مرگ ، معتقد بودند .

و يوم تقوم الساعة . .. و لم يكن لهم من شركائهم شفع_ؤا

نفى شفاعت از معبودان مشركان، حكايت از اعتقاد آنان به شفاعت مى كند و ذكر آن به عنوان يكى از رخدادهاى قيامت، اين احتمال را تقويت مى كند كه آنان شفاعت معبودان را براى پس از مرگ خود مى خواسته اند.

عقيده به حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 10

10 - عقيده به برپايى قيامت و حساب رسى از بندگان ، از موضوعات دعوت

رسولان الهى

من بعثنا من مرقدنا ه_ذا ما وعد الرحم_ن و صدق المرسلون

عقيده به حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 6

6 - اعتقاد به قيامت و محاسبه اعمال ، داراى نقشى بنيادين در مجموعه باور هاى دينى

و هم بالأخرة هم يوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 2

2 - اطمينان و اعتقاد به حساب رسى اعمال در قيامت ، مهم ترين ركن اعتقادى مؤمنان

إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه

برداشت ياد شده، از آن جا است كه مسأله حساب رسى اعمال _ در اين آيات _ در رديف نخستين اصل اعتقادى مؤمنان برشمرده شد.

عقيده به حيات پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 10

10 _ توحيد در عبادت و اعتقاد به بقاى انسان پس از مرگ ، دو پايه و اساس دين الهى است .

و لكن أعبد اللّه الذى يتوفيكم

عقيده به خاتميت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 9

9 - پندار باطل مردم مصر به پايان يافتن نبوت و نيامدن هيچ پيامبرى از جانب خدا ، براى انسان هاى بعد از يوسف ( ع )

حتّى إذا هلك قلتم لن يبعث اللّه من بعده رسولاً

عقيده به خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 9

9 _ شرك پيشگان عرب جاهلى با وجود اينكه خدا را پديد آورنده جانداران از موجودات

بى جان و موجودات بى جان را از جانداران مى دانستند ، منكر ربوبيت و پروردگارى او بودند .

و من يخرج الحى من الميت و يخرج الميت من الحى . .. فسيقولون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 8

8- مشركان صدراسلام ، خداوند را خالق آسمان ها و زمين مى دانستند .

أتى أمر الله . .. سبح_نه و تع_لى عمّا يشركون ... خلق السموت و الأرض بالحق تع_لى

{تعالى عمّا يشركون} مربوط به {بالحق} است و نه {خلق السماوات و . ..} بنابراين، از آيه استفاده مى شود كه مشركان درباره اصل خلقت عالم حرفى نداشته اند، بلكه درباره حقانيت و پوچى آن توهماتى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 61 - 1،5،6

1 - مشركان ، به خالقيت خدا براى آسمان ها و زمين و مسخِّر كننده خورشيد و ماه ، باور داشتند .

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض و سخّر الشمس و القمر ليقولنّ اللّه

5 - انكار آيات خدا و ايمان به باطل ، از سوى مشركان ، به رغم باور آنان بر خالقيت خدا و تسخير خورشيد و ماه از سوى او ، امرى شگفت آور است .

و ما يجحد بأي_تنا إلاّ الك_فرون . .. و قالوا لولا أنزل عليه ءاي_ت ... و الذين ءا

6 - با وجود اعتقاد مشركان به اين كه خالق عالم و رام كننده خورشيد و ماه ، خدا است ، بازداشته شدنشان از حق ، قابل توجيه و منطقى نيست .

و لئن سألتهم من خلق .

.. و سخّر ... ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

جمله {فأنّى يؤفكون} جواب شرط مقدر است و{أنّى} معادل {كيف} استفهاميه و براى تعجب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 7

7 - مشركان و كافران در عصر بعثت _ على رغم انكار قيامت و تجديد حيات انسان ها _ به آفرينش آسمان ها و زمين به وسيله خدا و نيز به عظمت اين آفرينش اعتقاد داشتند .

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

برداشت ياد شده با توجه به اين حقيقت است كه استدلال خداوند بر اثبات معاد، از راه آفرينش نخستين جهان طبيعت، مبتنى بر اين حقيقت است كه كافران، جهان طبيعت را جلوه اى از خالقيت و قدرت خدا بدانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 1

1 - اعتقاد و اعتراف مشركان ، به خالقيت يگانه خداوند و پديد آمدن جهان آفرينش ( آسمان ها ، زمين و . . . ) تنها به قدرت او

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 13

13 - مشركان عصر بعثت ، معتقد به خالقيت خدا و منكر ربوبيت مطلقه وى بودند .

قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق . .. ذلك ربّ الع_لمين

تعبير {تجعلون له أنداداً} نشان مى دهد كه مشركان اصل وجود خدا و خالقيت او را قبول داشته اند ولى براى او شريك در آفرينش و ربوبيت قائل بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 87 - 1،2

1 - اعتقاد مشركان مكه ، به خالقيت خداوند و توحيد در آفرينش

و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

از آيه شريفه استفاده مى شود كه شرك مشركان، در ناحيه خالقيت خداوند نبوده است; بلكه آنان در ربوبيت، تدبير، كارگشايى امور و وساطت براى تقرب به خدا، گرفتار شرك بوده اند.

2 - روى آوردن به غير خدا ، با وجود اعتقاد به خالقيت يگانه او ، انحرافى آشكار و امرى ملامت بار

و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

{إفك} (مصدر {يؤفكون}) به معناى روى گرداندن و انحراف از مسير طبيعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 27 - 5

5 - منكران معاد در عصر بعثت ، آسمان را آفريده خداوند مى دانستند .

أم السماء بنيها

استدلال آيه شريفه بر امكان معاد، بدون پذيرش آفريدگارى خداوند براى آسمان، ناتمام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 5 - 4

4 - اعتقاد به آفريننده بودن خداوند ، ناسازگار با پندار عجز براى او در برابر انسان

خلقنا الإنس_ن . .. أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

عقيده به خالقيت غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 4

4 - عقيده به شريك بودن غير خدا با او در خلق و تدبير عالم ، شرك است .

قل أرءيتم شركاءكم الذين تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك

عقيده به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 8

8 _ ضرورت پرهيز از پندارهاى جاهلانه و به دور از علم درباره خداوند

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم سبحنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 50 - 8

8 _ اعتقاد به وجود خداوند براى خروج آدمى از زمره كافران كافى نيست .

أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة . .. إن اللّه حرمهما على الكفرين

سياق آيات اين بخش نشان مى دهد كه گويندگان جمله {أقسمتم . .. } از دوزخيانند. بنابراين عنوان {الكافرين} در اين آيه شامل آنان نيز مى شود ; در حالى كه به شهادت جمله نقل شده از آنها (أقسمتم لا ينالهم اللّه برحمة)، اين گروه به خداوند اعتقاد داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 7

7 _ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 5

5_ قوم نوح ، پيش از پيامبرى آن حضرت ، به وجود خداوند معتقد بودند .

أن لاتعبدوا إلاّ الله

چنان چه قوم نوح به وجود خداوند معتقد نبودند ، ضرورى آن بود كه آن حضرت نخستين سخنانش را به اثبات آفريدگار جهان اختصاص مى داد و آن گاه مردمان را به پرستش او فرا مى خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 6

6_ قوم عاد ، به وجود خداوند معتقد بودند .

قال

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 7

7_ مردم مدين ، به وجود خداوند معتقد بودند .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 9

9_ پادشاه مصر و درباريان او در مصر باستان و عصر يوسف ( ع ) ، به وجود خداوند و منزّه بودنش اعتقاد داشتند .

قلن ح_ش لله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 23

23_ مشركان عصر بعثت معتقد به وجود خداوند

أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 4 - 4

4- تصحيح عقيده انسان در باره خداوند ، از هدف هاى مهم قرآن است .

أنزل على عبده الكت_ب . .. و ينذر الذين قالوا اتخذ اللّه ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 14

14- باور به وجود خداوند ، پرستش و تسبيح او ، داراى گذشته اى ديرين در تاريخ بشر است .

قومه . .. أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 13 - 3

3 - مشركان ، به خداوند باور دارند و به گرفتن شفيع جهت شفاعت در پيشگاه او معتقدند .

و لم يكن لهم من شركائهم شفع_ؤا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 -

35 - 3

3 - عقيده اى درباره خداوند ، حق و پذيرفتنى است كه مورد تأييد الهى باشد .

أم أنزلنا عليهم سلط_نًا

از اين كه براى دليل نداشتن مشركان جهت اثبات حقانيت عقيده شان، فرموده است: {ما كه دليلى نفرستاديم} دلالت مى كند بر اين كه عقيده صحيح، آن است كه خداوند، آن را تأييد كند و براى آن حجّت اقامه كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 10

10 - اعتقاد قوم عاد و ثمود ، به وجود پروردگار و فرشتگان

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 52 - 10

10 - اعتقاد مشركان مكه به وجود خداوند

إن كان من عند اللّه

از ظاهر جمله شرطيه بر مى آيد كه اصل وجود خداوند براى مشركان، مسلم بوده است.

عقيده به خدايان متعدد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 20

20 _ شگفت آور بودن اعتقاد به تعدد خدايان، با توجه به بديهى بودن توحيد و شهادت خدا و قرآن بر بطلان شرك

أئنكم لتشهدون أن مع اللّه ءالهة أخرى

همزه استفهام در {أئنكم} دال بر شگفتى است.

عقيده به خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 5

5 - جهان بينى و عقايد مردم انطاكيه ، متكى بر خرافات بود .

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

ترديدى نيست كه عقيده به فال، عقيده اى خرافى است و اعتقاد مردمِ انطاكيه به آن تا مرز سنگسار و شكنجه كردن پيامبران الهى، گوياى حقيقت

ياد شده است.

عقيده به خويشاوندى جن با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 1

1 - مشركان ، معتقد به وجود نسبت خويشاوندى ميان خدا و جن

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا

{نسب}، به معناى قرابت و پيوند خويشاوندى است.

عقيده به خويشاوندى خدا با ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 4

4 - مشركان ، معتقد به وجود پيوند خويشاوندى ( پدر و فرزندى ) ميان خدا و فرشتگان

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه جمله {و جعلوا بينه و بين الجنّة نسباً} تأكيد دختر نبودن ملائكه براى خدا و نفى فرزنددار بودن او است كه در آيات پيشين از آن ياد شده است (أم خلقنا الملائكة إناثاً. .. ليقولون . ولد اللّه...).

عقيده به خيريت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 18

18- عقيده مندان به نزول قرآن از جانب خداوند و خير بودن آن ، داراى جايگاهى خوب در عالم آخرت

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا . .. و لنعم دار المتّقين

عقيده به دختردارى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 1،2،5

1 - مشركان عصر جاهلى ، فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند .

و جعلوا له من عباده جزءًا . .. أم اتّخذ ممّا يخلق بنات

مراد از {ما يخلق} _ به قرينه فرازهاى بعد _ فرشتگان هستند.

2 - اعتقاد

به دختر داشتن خدا ، در عين برتر دانستن پسر ، تناقضى آشكار در باور هاى جاهلى

أم اتّخذ ممّا يخلق بنات و أصفيكم بالبنين

آيه شريفه، در مقام نكوهش از مشركان، به اين نكته اشاره مى كند كه به پندار شما دختر از مقام پايين تر و پست ترى برخوردار است; پس چگونه خود را بر خدا ترجيح داده و سهم او را دختر و سهم خود را پسر مى دانيد؟!

5 - مشركان جاهلى ، با وجود اعتقاد به مخلوق بودن فرشتگان ، آنان را دختر خدا مى پنداشتند .

أم اتّخذ ممّا يخلق بنات

لحن آيه شريفه نشان مى دهد كه مشركان مكه، مخلوق بودن فرشتگان را پذيرفته بودند و خداوند آنان را مورد سرزنش قرار مى دهد كه چگونه در ميان مخلوقات، آنچه راكه خود نمى پسندند، به او نسبت مى دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 4

4 - در ديدگاه مشركان مكه فرشتگان ، دختران خدا و همانند او در صفات

و إذا بشّر أحدهم بما ضرب للرحم_ن مثلاً

با توجه به اين كه {مَثَل} در آيه به معناى شبيه است، مى توان گفت كه مشركان مكه معتقد به همسانى فرشتگان با خدا بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 5

5 - عرب جاهلى ، خود بيزار از داشتن دختر ; ولى معتقد به وجود دختر براى خداوند

أوَ من . .. و هو فى الخصام غير مبين

عقيده به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177

- 29

29 - آنان كه ابعاد اعتقادى دين را باور دارند و از اموال خويش براى دستگيرى مستمندان بهره مى گيرند و وظايف عبادى و اجتماعى خويش را انجام مى دهند ، تقواپيشگان حقيقى هستند .

و لكن البر من ءامن . .. و أولئك هم المتقون

عقيده به دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 6

6 - اعتقاد به آيين ابراهيم ، مستلزم پذيرش اسلام است .

ربنا وابعث فيهم رسولا . .. و من يرغب عن ملة إبرهيم إلا من سفه نفسه

جمله {ربنا وابعث . ..}- كه اشاره به بعثت پيامبر اسلام دارد - بيانگر اصلى از اصول آيين ابراهيم است. بنابراين باور به آيين ابراهيم، در پى دارنده باور به حقانيت دين اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 7

7- اعتقاد به مرام ابراهيمى ( ع ) ، ناسازگار با هرگونه شرك به خدا

ملّة إبرهيم حنيفًا و ما كان من المشركين

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه عبارت {ما كان من المشركين} تعريضى باشد به مشركان مكه كه از يك سو به حضرت ابراهيم(ع)، بنيان گذار كعبه، ارج مى نهادند، ولى از سوى ديگر شرك مىورزيدند.

عقيده به رازقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 12

12 - اعتقاد به رازق بودن خداوند ، ناسازگار با ترك كردن نماز جمعه به منظور كسب روزى

و إذا رأوا تج_رة . .. و اللّه خير الرزقين

عقيده به ربوبيت اجرام آسمانى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 4

4 _ قوم ابراهيم علاوه بر عقيده و تأثير و نقش بتها و اجرام آسمانى در تدبير و ربوبيت جهان، به خداوند نيز معتقد بودند.

و لاتخافون أنكم أشركتم بالله

احتجاج ابراهيم(ع) با مشركان در جمله {و لاتخافون . ..} در صورتى تام است كه آنها عقيده به {الله} داشته باشند.

عقيده به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 14

14 - يهوديان ، معتقد به ربوبيت خداوند

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 21

21 _ ربوبيت خداوند مورد پذيرش و اذعان دوزخيان قرار خواهد گرفت.

قالت . .. ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 5

5 _ اعتقاد راسخ هود به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 12

12_ احساس ناتوانى يوسف ( ع ) از ترك گناه بدون امداد هاى الهى ، جلوه اى از اعتقاد او به ربوبيت خدا

رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 17

17_ اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او ، زمينه ساز باور آدمى به اينكه به سوى خدا در

حركت است و به او باز مى گردد .

هو ربى . .. إليه متاب

{إليه متاب} نيز مانند {عليه توكلت} به منزله نتيجه اى است براى اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 36 - 4

4- ابليس ، معتقد به ربوبيت خداوند بود و خود را تحت ربوبيت او مى دانست .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 39 - 2

2- ابليس ، معتقد به ربوبيت خداوند بود و خود را تحت ربوبيت او مى دانست .

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 31

31- بازديد كنندگان از اصحاب كهف ، به ربوبيّت خداوند و برترى علم او بر همگان ، معتقد بودند .

فقالوا . .. ربّهم أعلم بهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 12

12- ابراهيم ( ع ) ، خداوند را مربى و پرورش دهنده خود مى دانست و به ربوبيت او دل بسته بود .

سأستغفر لك ربّى . .. و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

تكرار {ربّى} در كلام حضرت ابراهيم، گوياى نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 2

2 - مردم سبا ، به ربوبيت خداوند معتقد بودند .

فقالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 149 - 7

7 - عقيده به

وجود دختر براى خدا ، ناسازگار با عقيده به ربوبيت او است .

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون

برداشت ياد شده از تصريح به اسم {ربّ} در آيه شريفه، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 79 - 4

4 - ابليس ، معتقد به ربوبيت خداوند

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 3

3 - موسى ( ع ) ، اعتقاد خود به ربوبيت مطلق خداوند و نيز اعتماد خويش بر او در انجام رسالت را به فرعونيان اعلام كرد .

و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم من كلّ متكبّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 28

28 - اعتقاد به ربوبيت خداوند مقتضى توكل انسان بر او

ربّنا عليك توكّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 29 - 3

3 - باغداران يمنى ، گروهى خداپرست و معتقد به ربوبيت الهى بودند .

قالوا سبح_ن ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 7

7 - اعتقاد جنيان استماع كننده قرآن ، به ربوبيت يگانه خدا و دورى آنان از شركورزى به او

و لن نشرك بربّنا أحدًا

عقيده به ربوبيت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 4

4 _ مردم سرزمين ابراهيم (بابل) خورشيد را در تدبير امور خويش مؤثر مى دانستند.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى هذا أكبر

عقيده

به ربوبيت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 30 - 10

10 _ شرك ( اعتقاد به وجود مولويت و ربوبيت براى غير خدا ) پندارى باطل و افترا بر خداوند است .

و ردوا إلى اللّه موليهم الحق و ضل عنهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 15

15- اعتقاد به ربوبيّت و الوهيت براى غيرخدا ، پندارى بسيار دور از حقّ و واقعيت

لن ندعوا من دونه إل_هًا لقد قلنا إذًا شططًا

{شطط} به معناى دورى از حق و افراط و زياده روى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 2

2 - جبهه توحيد ، جبهه اى است معتقد به ربوبيت بى شريك خدا و جبهه شرك ، جبهه اى است منكر ربوبيت خدا و معتقد به پروردگارى غير او .

هذان خصمان اختصموا فى ربّهم فالذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 4

4 - عقيده به شريك بودن غير خدا با او در خلق و تدبير عالم ، شرك است .

قل أرءيتم شركاءكم الذين تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك

عقيده به رحمانيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 15 - 7

7 - مردم انطاكيه ، به وجود خدا و رحمانيت او معتقد بودند . *

و ما أنزل الرحم_ن من شىء

تصريح مردم انطاكيه به صفت رحمانيت خدا حاكى از

اعتقاد آنان به اين حقيقت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 23 - 9

9 - مردم انطاكيه ، به وجود خدا و رحمانيت او معتقد بودند . *

إن يردن الرحم_ن بضرّ

تصريح به صفت رحمانيت خدا از سوى مؤمن انطاكيه، مى تواند حاكى از عقيده مردم آن ديار به اين حقيقت باشد; زيرا اگر آنان بر اين باور نبودند، استدلال به توانايى خداوند رحمان بر ضرر و گزند رساندن به انسان ها _ به گونه اى كه حتّى معبودها از دفع آن ناتوان باشند _ بى معنا و غير كافى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 7

7 - مشركان مكه ، خداوند را با نام { رحمان } مى شناختند و ياد مى كردند .

بما ضرب للرحم_ن مثلاً

بنابراين كه واژه {رحمان} در آيه شريفه، به خاطر بار معنايى آن نيامده باشد; بلكه صرفاً نقل قول ساده اى از كلام عرب جاهلى باشد كه به جاى {اللّه} _ يا هر صفت ديگر براى خداوند _ كلمه {رحمان} را به كار مى بردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 20 - 3

3 - مشركان عرب جاهلى ، معتقد به خداوند رحمان و مرتبت والاى او در مقايسه با ديگر خدايان

و قالوا لو شاء الرحم_ن ما عبدن_هم

از اين كه مشركان، عبادت ديگر خدايان را در گرو مشيت خداى رحمان دانسته اند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 81

- 3،7

3 - باور مشركان عصر بعثت به رحمانيت خداى هستى

قل إن كان للرحم_ن ولد

7 - شناخت مشركان عصر پيامبر نسبت به خداوند با نام { رحمان }

قل إن كان للرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 2

2 - متقين ، در عين اعتقاد به رحمانيت خداوند ، بيمناك از مخالفت با او *

من خشى الرحم_ن بالغيب

از اين كه وصف {الرحمان} مفعول {خشى} قرار گرفته است، مى توان به مطلب فوق ره برد; زيرا در نظر ابتدايى، وصف {منتقم،قهار و. ..} متناسب با خشيت است و اين كه وصف {رحمت} به كار گرفته شده است، مى رساند كه رجاى متقين آنان را به گناه نمى كشاند.

عقيده به شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 15

15 _ پندار شريك براى خدا، افترا بر وى و تكذيب آيات اوست.

فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا . .. أين ما كنتم تدعون من دون الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 5

5 _ گرايش به شرك به خاطر شركورزى پدران ، عذر واهى و ناپذيرفتنى در پيشگاه خداوند

أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا من قبل و كنا ذرية من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 4

4 _ شرك ( اعتقاد به ربوبيت غير خدا ) آيينى باطل و بت پرستى ضلالت و گمراهى است .

فذلكم اللّه ربكم الحق فماذا بعد الحق إلا الضلل

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 10

10_ اعتقاد به وجود خدايان مقهور و باور به شايستگى آنها براى پرستش ، اعتقادى سخيف و نادرست است .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 6

6- قرار دادن هرگونه شريك براى خداوند ، نشانه تصور ناصحيح و غير واقعى از اوست .

تع_لى عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 52 - 11

11 - عقيده به شرك ، عقيده اى باطل است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء . .. إنّ اللّه يعلم ما يدعون من دونه ... و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 10

10 - اعتقاد به شرك ، ظلم و سيه كارى است .

ماذا خلق الذين من دونه بل الظ_لمون فى ضل_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 2

2 - مشركان ، مدعى شريك بودن جن با خداوند

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا

در اين كه مقصود از {نسبت} در آيه شريفه، چيست، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد. برخى گفته اند كه مقصود شريك بودن جن با خداوند است، چنان كه در سوره انعام آيه 100 به اين مضمون تصريح شده است: {و جعلوا للّه شركاء الجنّ; براى خدا شريكانى از جن قرار دادند}. گفتنى است كه در فرض فوق {نسباً} در معناى مجازى استعمال شده است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 6

6 - جنيان ، پيش از نزول قرآن و بعثت پيامبراسلام ، معتقد به شرك و وجود همسر و فرزند براى خداوند

و أنّه تع_لى جدّ ربّنا ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 4 - 2

2 - شرك و عقيده به همسرگزينى و فرزنددارى خداوند ، عقيده اى سفيهانه و به دور از خرد

و أنّه كان يقول سفيهنا على اللّه شططًا

عقيده به شرك ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 56 - 13

13- افترا بستن به خدا ( مبنى بر شريك داشتن خداوند در امر روزى ) كار دائمى معتقدان به شرك ربوبى

بربّهم يشركون . .. و يجعلون لما لايعلمون نصيبًا ممّا رزقن_هم ... كنتم تفترون

احتمال دارد مراد از {تفترون} همان نكته اى باشد كه در آيه آمده است و آن دخالت دادن و سهيم دانستن معبودها و يا اسباب و عوامل در امر روزى دهى و يا نجات است.

عقيده به شريك خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 7

7- اعتقاد به وجود فرزند ، شريك و حمايتگر براى خدا ، اعتقادى شرك آلود و موجب تنقيص او

لم يتخذ ولدًا. .. و لم يكن له ولىّ

عقيده به شعور بتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 6

6 _ مشركان ، بت هاى مورد پرستش خود را ، موجوداتى با شعور مى پنداشتند

.

فلا أعبد الذين تعبدون من دون اللّه

{الذين} اسم موصول است و براى ذوى العقول استعمال مى شود.

عقيده به شعور معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 10

10 - مشركان ، معتقد به شعورمندى معبود ها و تأثيرگذارى آنها در سرنوشت انسان ها

و يخوّفونك بالذين من دونه

اعتقاد به گزند رساندن معبودهايى چون بت، بيانگر مطلب ياد شده است.

عقيده به شفاعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 13 - 3

3 - مشركان ، به خداوند باور دارند و به گرفتن شفيع جهت شفاعت در پيشگاه او معتقدند .

و لم يكن لهم من شركائهم شفع_ؤا

عقيده به شفاعت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 7

7 - اعتقاد مسلمانان به نقش مؤثر وساطت پيامبر ( ص ) ، در پيشگاه خداوند براى آمرزش خطاها

سيقول لك المخلّفون . .. فاستغفر لنا

اعراب متخلّف، با درخواست استغفار از پيامبر(ص) نشان دادند كه اين باور و فرهنگ دينى در ميان مسلمانان وجود داشته است كه اگر آن حضرت براى آنان استغفار كند، مستجاب خواهد شد البته خداوند، صداقت درونى اعراب را زير سؤال برده است; ولى از آيه شريفه وجود چنين تفكرى در ميان مسلمانان استفاده مى شود.

عقيده به شفاعت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 41 - 1،5

1 - اعتقاد مشركان به شفاعت كردن معبود ها و تضمين نمودن سعادت اخروى براى ايشان

أم لهم شركاء فليأتوا بشركائهم

در اين كه

مقصود از {شركاء} چيست، دو احتمال وجود دارد: 1_ معبودهاى ادعايى مشركان كه آن را شريك خدا مى پنداشتند; 2_ كسانى از عقلاى جهان كه در عقايد و افكار دينى با مشركان شريك و همفكراند، مثلاً در اين مسأله كه سرنوشت مجرمان با مسلمانان يكسان است و. .. . برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

5 - عقيده به شفاعت معبود ها و يكسان بودن سرنوشت مجرمان ( مشركان ) با مسلمانان ، عقيده اى منحصر به مشركان عصر بعثت و فاقد شاهد و تصديق كننده اى از ميان عقلاى عالم

أم لهم شركاء فليأتوا بشركائهم إن كانوا ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 7

7 - قوم بت پرست نوح ، معتقد به شفاعت و يارى رسانى معبودهايشان در برابر گرفتارى ها و عذاب ها

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

عقيده به شهادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 2،4

2 _ ساحران در پاسخ فرعون و تهديد هاى وى اظهار كردند كه با كشته شدن به سوى خداى خويش باز خواهند گشت .

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون

{إلى ربنا} متعلق به {منقلبون} است و كلمه {انقلاب}، در صورتى كه به {إلى} متعدى شود، به معناى بازگشتن است.

4 _ ساحران مؤمن به موسى ، معتقد به دستيابى كشته شدگان راه خدا به موهبتهايى برتر از نعمت ها و آسايش هاى دنيوى

إنا إلى ربنا منقلبون

عقيده به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 82 - 5

5

- ابليس ، معتقد و معترف به عزت و قدرت پروردگار

فبعزّتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 1

1 - اعتقاد و اقرار مشركان عصرت بعثت ، به عزت و دانايى آفريدگار هستى

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

عقيده به عظمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 26 - 4

4 - مشركان ، معتقد به عظمت برتر خداوند ، در مقايسه با فرشتگان و معبود هاى خويش

و كم من ملك فى السم_وت لاتغنى شف_عتم شيئًا

از اين كه مشركان از بت ها و يا فرشتگان، تمناى شفاعت در پيشگاه پروردگار را داشته اند، مطلب بالا استفاده مى شود.

عقيده به علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 18

18- علم و عقيده ملائكه به آگاهى خداوند از كردار انسانها

بلى إن الله عليم بما كنتم تعملون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بلى إن الله . ..} كلام ملائكه در برابر ادعاى كافران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 31

31- بازديد كنندگان از اصحاب كهف ، به ربوبيّت خداوند و برترى علم او بر همگان ، معتقد بودند .

فقالوا . .. ربّهم أعلم بهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 70 - 3

3 - باور داشت و اعتقاد مشركان صدراسلام ، به احاطه علمى خدا بر سراسر هستى

ألم تعلم أنّ اللّه يعلم ما فى السماء و الأرض

استفهام

تقريرى در {ألم تعلم} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 1

1 - اعتقاد و اقرار مشركان عصرت بعثت ، به عزت و دانايى آفريدگار هستى

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

عقيده به علو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 23 - 15

15 - شفاعت كنندگان ، معتقد به عالى رتبه و بسيار بزرگ بودن خداوند .

قالوا الحقّ و هو العلىّ الكبير

بنابراين كه عبارت {و هو العلىّ الكبير} مقول قول {قالوا} باشد و مرجع ضمير {قالوا} شفاعت كنندگان باشد، استفاده مى شود كه آنان چنين عقيده اى دارند.

عقيده به فرزندارى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 1،2

1- فرزند اختيار كردن خداوند ، عقيده و پندار مشركان صدراسلام

و قالوا اتّخذوا الرحم_ن ولدًا

{إتخاذ} (مصدر {اتّخذ} و از باب افتعال) به معناى برگرفتن و انتخاب كردن، همراه با قبول و خشنودى است.

2- ملائكه ، فرزندان خداوند در پندار مشركان

و قالوا اتّخذ الرحم_ن ولدًا

متعلق {اتخذوا} حذف شده و تقدير آن به قرينه {بل عباد مكرمون} چنين است: {و قالوا اتخذالرحمان من الملائكة ولداً; گفتند خداوند از ميان فرشتگان فرزندى برگزيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 1،7

1 - اعتقاد جاهلانه مشركان عصر بعثت ، به وجود فرزند براى خدا

و جعلوا له من عباده جزءًا

ضمير فاعلى {جعلوا} _ به قرينه آيات پيشين _ مربوط به مشركان معاصر پيامبراكرم(ص) است و {جزءا} _

با توجه به آيه بعد _ كنايه از فرزند مى باشد.

7 - پرستش مخلوقات خدا ( فرشتگان ) و فرزند او انگاشتن آنان ، اقدامى ناسپاسانه و كفرآميز

و جعلوا له . .. إنّ الإنس_ن لكفور مبين

با توجه به فضاى آيات، مى توان استفاده كرد كه مشركان مكه فرشتگان را فرزند خدا مى دانستند و آنان را مورد پرستش قرار مى دادند. خداوند، پس از ياد كردن نعمت هاى خويش، اين پندار را نمونه بارز ناسپاسى مى شمارد.

عقيده به فرزنددارى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 1

1- مشركان دوران جاهليت ، معتقد به وجود دخترانى براى خداوند

و يجعلون لله البن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 1،9،11

1- مشركان بر اين باور بودند كه خداوند براى خود ، دخترانى از ملائكه برگزيده است .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

9- اعتقاد به وجود فرزند براى خداوند ، نوعى شرك است .

و لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر . .. أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_

طرح اعتقاد واهى مشركان مبنى بر فرزند داشتن خداوند، پس از نهى از شرك، مى تواند براى بيان مصداقى از موارد شرك باشد.

11- عقيده به دختر داشتن خدا ، اتهامى بس بزرگ و نارواست .

و اتّخذ من المل_ئكة أن_ثًا إنكم لتقولون قولاً عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 7

7- اعتقاد به وجود فرزند ، شريك و حمايتگر براى خدا ، اعتقادى شرك آلود و موجب تنقيص او

لم يتخذ

ولدًا. .. و لم يكن له ولىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 4 - 1

1- اعتقاد به وجود فرزند براى خدا ، عقيده اى مطرح و شايع در عصر نزول قرآن بوده است .

لينذر بأسًا . .. و ينذر الذين قالوا اتخذ اللّه ولدًا

از ميان همه كسانى كه مورد انذار قرآن اند، معتقدان به فرزند داشتن خدا، ذكر شده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 2

2- مشركان عصر بعثت و نياكان شان ، به فرزند داشتن خداوند معتقد بودند .

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 37 - 5

5- اعتقاد به فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند كفر است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. فويل للذين كفروا من مشهد يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 38 - 5،6

5- كسانى كه با فرزند خواندن عيسى ( ع ) براى خدا ، به تعاليم توحيدى او كفر ورزيدند ، در گمراهى آشكارى قرار دارند .

ل_كن الظ_لمون اليوم فى ضل_ل مبين

الف و لام در {اليوم} مى تواند براى عهد حضورى باشد ; يعنى {امروز} در اين صورت، مراد از آن، ايام زندگى در دنيا است. مراد از ظالمان _ به قرينه آيه قبل _ كسانى هستند كه به سخن عيسى(ع) كفر ورزيده و در باره او، راه افراط

و يا تفريط پيمودند.

6- گمان فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند ، پندارى ظالمانه و ضلالتى آشكار است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. ل_كن الظ_لمون اليوم فى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 149 - 2،7

2 - عقيده مشركان به وجود دختران براى خداوند

ألربّك البنات

7 - عقيده به وجود دختر براى خدا ، ناسازگار با عقيده به ربوبيت او است .

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون

برداشت ياد شده از تصريح به اسم {ربّ} در آيه شريفه، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 4

4 - مشركان ، معتقد به وجود پيوند خويشاوندى ( پدر و فرزندى ) ميان خدا و فرشتگان

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه جمله {و جعلوا بينه و بين الجنّة نسباً} تأكيد دختر نبودن ملائكه براى خدا و نفى فرزنددار بودن او است كه در آيات پيشين از آن ياد شده است (أم خلقنا الملائكة إناثاً. .. ليقولون . ولد اللّه...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 4 - 2،7

2 - مشركان ، معتقد به فرزندگزينى خداوند

لو أراد اللّه أن يتّخذ ولدًا لاَصطفى ممّا يخلق

7 - اعتقاد به فرزندگزينى خدا ، اعتقاد به وجود نقص و ضعف در ذات اقدس الهى است .

لو أراد اللّه أن يتّخذ ولدًا . .. سبح_نه

تنزيه خداوند از فرزندگزينى، بيانگر اين است كه اين كار نشانه وجود نقص و ضعف در ذات

الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 5

5 - اعتقاد به فرزند داشتن خداوند ، ناسازگار با رحمت مطلقه الهى است . *

بما ضرب للرحم_ن مثلاً

ذكر {رحمان} در آيه شريفه، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه خداوندى كه رحمتش عام و گسترده است، چگونه مى تواند براى خويش فرزندانى برگزيند و طبعاً عمده رحمت خويش را متوجه آنان سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 81 - 2،4

2 - مشركان عصر بعثت ، معتقد به وجود فرزند ، براى خداى رحمان

قل إن كان للرحم_ن ولد فأنا أوّل الع_بدين

4 - اعتقاد به وجود فرزند براى خدا ، اعتقادى باطل و بى دليل

قل إن كان للرحم_ن ولد فأنا أوّل الع_بدين

از آيه شريفه چنين استفاده مى شود كه اگر خداى رحمان فرزندى مى داشت، پيامبراكرم(ص) نخستين كسى بود كه به او احترام مى گذاشت; ولى چون پيامبر(ص) تنها از خداى يگانه بدون فرزند سخن مى گويد، نتيجه مى گيريم كه خداوند فرزندى ندارد و اين استدلالى عليه اعتقاد باطل مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 22 - 1

1 - اعتقاد مشركان مبنى بر دختر داشتن خداوند ، باورى ناروا و ناسازگار با مبانى ارزشى خود آنان

ألكم الذّكر و له الأُنثى . تلك إذًا قسمة ضيزى

با آن كه مشركان پسر را بر دختر ترجيح مى دادند، خداوند تقسيم آنان را در نسبت دادن دختر، به او و برگزيدن پسر براى خويشتن، تقسيمى غير عادلانه دانسته و آن را نامتناسب

با مبانى ارزشى خود آنان معرفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 6

6 - جنيان ، پيش از نزول قرآن و بعثت پيامبراسلام ، معتقد به شرك و وجود همسر و فرزند براى خداوند

و أنّه تع_لى جدّ ربّنا ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 4 - 2

2 - شرك و عقيده به همسرگزينى و فرزنددارى خداوند ، عقيده اى سفيهانه و به دور از خرد

و أنّه كان يقول سفيهنا على اللّه شططًا

عقيده به قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 82 - 5

5 - ابليس ، معتقد و معترف به عزت و قدرت پروردگار

فبعزّتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 1

1 - اعتقاد و اعتراف مشركان ، به خالقيت يگانه خداوند و پديد آمدن جهان آفرينش ( آسمان ها ، زمين و . . . ) تنها به قدرت او

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 17 - 5

5 - كشف و شناسايى ويژگى هاى شتر ، راهنماى فكرى انسان براى اعتقاد به قدرت خداوند

أفلاينظرون إلى الإبل كيف خلقت

عقيده به قدرت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 20 - 6

6 - اعتقاد به وجود نيرويى توانمند و پيروز در برابر اراده

و قدرت خداوند در عالم ، نشانه غرور و فريب خوردگى است .

أمّن ه_ذا الذى هو جند لكم ينصركم من دون الرحم_ن إن الك_فرون إلاّ فى غرور

عقيده به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 4

4- ايمان و اعتقاد برخى از پيروان اديان آسمانى به قرآن ، تأييدى بر حقانيت آن

إن كان من عند اللّه و كفرتم به و شهد ش_هد من بنى إسرءيل على مثله

ارزش ايمانِ اهل كتاب به قرآن و پيام آن براى ديگران، از آن جهت است كه آنان با پيام وحى آشنا هستند و ايمانشان به قرآن، بر اساس آگاهى به پيام و محتواى كتاب هاى آسمانى است. از اين جهت مى تواند براى ديگران دليل و حجت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام مواضع گروه هاى جنى در برابر قرآن و رهنمود هاى آن

قل

عقيده به قضاوت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 13

13_ لاوى به خداوند و برترى او در حكم و قضاوت معتقد بود .

قال . .. أو يحكم الله لى و هو خير الح_كمين

عقيده به قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 13

13 - يهوديان معتقد به برپايى قيامت ، بر قرارى صحنه هاى محاكمه در آن روز و احتجاج انسان ها عليه يكديگر در پيشگاه خدا

أتحدثونهم . .. ليحاجوكم به عند ربكم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 14

14 _ زندگى منهاى دين و اعتقاد به قيامت زيانبار و تباهگر سرمايه عمر آدمى است.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه . .. يحسرتنا على ما فرطنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 130 - 7

7 _ اعتقاد به قيامت اصلى مسلم در همه اديان الهى است.

رسل منكم . .. ينذرونكم لقاء يومكم هذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 42 - 6

6 _ دست شستن از گرايش هاى شرك آلود و روى كردن به تعاليم پيامبران ( همچون يگانه پرستى ) و عقيده به قيامت ، در ديدگاه اهل شرك ، گمراهى و انحراف است .

إن كاد ليضلّنا عن ءالهتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 10

10 - عقيده به برپايى قيامت و حساب رسى از بندگان ، از موضوعات دعوت رسولان الهى

من بعثنا من مرقدنا ه_ذا ما وعد الرحم_ن و صدق المرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 11

11 - اعتقاد به روز حساب ، از اصول دعوت موسى ( ع )

لايؤمن بيوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 6

6 - قيامت و رستاخيز ، از اصول اعتقادى مشترك ميان انسان و جن

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

عقيده به كتب آسمانى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 5

5 _ اقامه نماز ، زمينه ساز توانايى انسان بر تمسك به كتاب هاى آسمانى و پايبندى به محتواى آنهاست .

و الذين يمسكون بالكتب و أقاموا الصلوة

در بيان تمسك به كتاب از فعل مضارع استفاده شده و در بيان اقامه نماز فعل ماضى به كار رفته است كه اين تفاوت تعبير مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

عقيده به كيفرهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 20

20 _ شيطان معتقد به خداوند و آگاه به شدت عقوبت هاى وى

و اللّه شديد العقاب

مقتضاى سياق اين است كه گفته شود جمله {و اللّه شديد العقاب} سخن شيطان است.

عقيده به مالكيت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 22 - 11

11 - عقيده به مالكيت غير خدا بر بخشى از عالم و سهيم دانستن غير او در آن و اعتقاد به كمك غير خدا به او در تدبير عالم ، مشركانه است .

قل ادعوا الذين زعمتم من دون اللّه لايملكون مثقال ذرّة . .. و ما لهم فيهما من شرك

عقيده به مخلوقيت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 5

5 - مشركان جاهلى ، با وجود اعتقاد به مخلوق بودن فرشتگان ، آنان را دختر خدا مى پنداشتند .

أم اتّخذ ممّا يخلق بنات

لحن آيه شريفه نشان مى دهد كه مشركان مكه، مخلوق بودن فرشتگان را پذيرفته بودند و خداوند آنان را مورد

سرزنش قرار مى دهد كه چگونه در ميان مخلوقات، آنچه راكه خود نمى پسندند، به او نسبت مى دهند.

عقيده به مشيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 4

4- مشركان مكه ، باورمند به مشيت خداوند بودند و تفسير نادرستى از آن داشتند .

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء

عقيده به معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 3

3 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، معتقد به معاد و بازگشت به خدا پس از سپرى كردن حيات دنيا

إنا إلى ربنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 7

7- ذوالقرنين ، به معاد و وجود كيفر سخت اخروى براى ظالمان ، معتقد بود .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 4

4 - توجه و اعتقاد ساحران گرويده به موسى ( ع ) ، نسبت به معاد هم پاى عقيده به پروردگار يگانه هستى

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . .. إنّا إلى ربّنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 68 - 4

4 - در پندار كافران ، عقيده به معاد ، باورى ارتجاعى و افسانه اى ساخته و پرداخته پيشينيان است .

و قال الذين كفروا . .. إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

{أسطوره} (مفرد {أساطير}) معادل افسانه

است و آن عبارت از هر حكايت و قصه بى اصل و دروغ است كه به قصد اخلاقى يا سرگرم كردن ساخته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 19

19 - نفى بت پرستى ، توحيد عبادى ، توحيد افعالى ، شكر پروردگار ، عقيده به معاد ، بازگشت نهايى انسان ها به سوى خدا ، از تعاليم حضرت ابراهيم ( ع )

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا ... فابتغوا عند الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 16 - 5

5 - اعتقاد به معاد و حيات دوباره انسان ها پس از متلاشى شدن جسم آدمى ، عقيده اى مسخره آميز و سحرگونه در نظر مشركان

و إذا رأوا ءاية يستسخرون . و قالوا إن ه_ذا إلاّ سحر مبين . أءذا متنا و كنّا تراب

برداشت ياد شده با توجه به ارتباط اين آيه و آيات گذشته است كه در آنها، از تمسخر مشركان نسبت به مسأله معاد و سحرآميز بودن چنين تعاليمى سخن به ميان رفته است. سخن مشركان در آيه شريفه، در واقع بيان سحر و مسخره آميز بودن اين تعاليم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 8

8 - مسأله معاد ، مهم ترين عقيده پس از توحيد و يگانه پرستى

له ملك السم_وت و الأرض . .. و عنده علم الساعة و إليه ترجعون

طرح مسأله قيامت و معاد، پس از تبيين فرمانروايى يگانه خداوند، بيانگر مطلب بالا است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 35 - 4

4- معاد و اعتقاد به حيات اخروى ، از نخستين تعاليم پيامبر ( ص )

إنّ ه_ؤلاء ليقولون . إن هى إلاّ موتتنا الأُولى

عقيده به معبود حسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 13

13 _ باور به خداى محسوس و ملموس ، نشانه جهل آدمى است .

كما لهم ءالهة قال إنكم قوم تجهلون

موسى(ع)، بنى اسرائيل را در پى درخواست خدايى محسوس و ملموس، كه از {كما لهم ءالهة} استفاده مى شود، مردمى جاهل خواند.

عقيده به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 20

20 _ شرك ورزى، على رغم دلايل روشن توحيد، امرى شگفت انگيز است.

أتحجونى فى الله و قد هدين . . أفلا تتذكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 3

3 _ اعتقاد مشركان به بتها و معبودهاى پندارى، عامل زيبا جلوه نمودن فرزندكشى در نظر ايشان

و كذلك زين . .. قتل أولدهم شركاؤهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 4

4_ قوم عاد ، براين باور بودند كه هر بت و معبودى ، در بخشى از امور كارايى دارد . *

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

از اينكه قوم عاد ، ايجاد سوء را به برخى از خدايان نسبت داده اند (بعض ءالهتنا) و نه به همه آنها ، مى توان دريافت كه آنان ، هر بت

و معبودى را عهده دار انجام كارى خاص مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 1

1- عمر طولانى همراه با بهره مندى جوامع شرك پيشه از نعمت هاى الهى ، موجب دلبستگى آنان به معبود ها و توهّم كارساز بودن آنها

بل هم عن ذكر ربّهم معرضون . .. بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم العمر

{بل} در جمله {بل متّعنا. ..} براى اضراب از موضوع پيش (أم لهم آلهة تمنعهم من دوننا) است; يعنى، توهّم اين كه معبودها از آنان حمايت مى كنند، بر اثر زندگى پر نعمت، همراه با مهلت و عمر طولانى است.

عقيده به مقامات ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 50 - 10

10- مشركان براى ملائكه ، مقامات و رتبه عالى معتقد بودند .

و المل_ئكة و هم لايستكبرون . يخافون ربّهم

احتمال دارد اختصاص به ذكر ملائكه از ميان موجودات، براى بيان انقياد آنان در برابر خداوند به خاطر عقيده مشركان به مقامات عاليه ملائكه باشد و خداوند با تأكيد بر منقاد بودن آنان، مشركان را به كسب چنين روحيه اى دعوت مى كند.

عقيده به مقدرات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 51 - 1

1 _ اعتقاد مؤمنان راستين به نرسيدن هيچ خوشى و ناخوشى به آنان ، جز بر اساس تقدير الهى

قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لنا

عقيده به ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 27،28

27_ مصريان عصر

يوسف ( ع ) ، معتقد به وجود فرشتگان و زيبايى آنها

إن ه_ذا إلاّ ملك كريم

28_ اعتقاد به وجود فرشتگان ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

إن ه_ذا إلاّ ملك كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 10

10 - اعتقاد مردم عصر نوح به وجود فرشتگان

و لوشاء اللّه لأنزل مل_ئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 40 - 6

6 - اعتقاد مشركان به موجوداتى به نام ملائكه در عالم

و يوم يحشرهم . .. ثمّ يقول للمل_ئكة أه_ؤلاء إيّاكم كانوا يعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 10

10 - اعتقاد قوم عاد و ثمود ، به وجود پروردگار و فرشتگان

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 53 - 8

8 - وجود فرشتگان ، مورد اعتقاد و پذيرش فرعونيان

أو جاء معه المل_ئكة

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه سخن فرعون، از روى اعتقاد و باور باشد، و نه از باب مماشات با موسى(ع).

عقيده به نظارت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 4

4 - مدعيان كمك هاى اقتصادى به جامعه ، بايد خدا را ناظر بر خويش ديده ، ادعاى گزاف نكنند .

يقول أهلكت مالاً لبدًا . أيحسب أن لم يره أحد

عقيده به وحيانيت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 18

18- عقيده

مندان به نزول قرآن از جانب خداوند و خير بودن آن ، داراى جايگاهى خوب در عالم آخرت

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا . .. و لنعم دار المتّقين

عقيده به وعده هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 13

13 - اندكى از مردم به حقانيت وعده هاى الهى ، اعتقاد دارند .

و لكنّ أكثرهم لايعلمون

مفعول {لايعلمون} حذف شده و تقدير آن چنين است: {و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون أنّ وعد اللّه حقّ}. مفهوم آن اين است كه تنها اندكى از مردم به حقانيت وعده هاى الهى يقين دارند.

عقيده به ولايت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 30 - 10

10 _ شرك ( اعتقاد به وجود مولويت و ربوبيت براى غير خدا ) پندارى باطل و افترا بر خداوند است .

و ردوا إلى اللّه موليهم الحق و ضل عنهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 9 - 3

3 - اعتقاد انسان به ولايت غيرخدا ، ظلم و ستم بر خويشتن

و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير . أم اتّخذوا من دونه أولياء

عقيده به ولايت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 19

19_ مشركان على رغم سراغ نداشتن مخلوقى براى خدايان خويش ، به ولايت و تدبير آنان معتقد بودند .

أفاتخذتم من دونه أولياء . .. أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه فتش_به الخلق عليهم

جمله {خلقوا كخلقه}

صفت براى {شركاء} است. {خلق} در هر دو مورد ({كخلقه} و {الخلق}) مصدر و به معناى اسم مفعول (مخلوقات) است. {تشابُه} (مصدر تشابَه) به قرينه كلمه {على} به معناى مشتبه شدن به خاطر مشابهت است. {أم} در جمله فوق أم منقطعه و حاوى استفهام انكارى است و مى رساند كه خود مشركان نيز براى شركا و معبودهاى پندارى، آفرينشى را باور نداشتند تا با آفريده هاى خدا مشتبه شود.

عقيده به همسردارى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 6

6 - جنيان ، پيش از نزول قرآن و بعثت پيامبراسلام ، معتقد به شرك و وجود همسر و فرزند براى خداوند

و أنّه تع_لى جدّ ربّنا ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 4 - 2

2 - شرك و عقيده به همسرگزينى و فرزنددارى خداوند ، عقيده اى سفيهانه و به دور از خرد

و أنّه كان يقول سفيهنا على اللّه شططًا

عقيده پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 9

9_ پادشاه مصر و درباريان او در مصر باستان و عصر يوسف ( ع ) ، به وجود خداوند و منزّه بودنش اعتقاد داشتند .

قلن ح_ش لله

عقيده پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 31

31 _ باور به يگانگى خداوند و اقرار به آن ، اعتقاد و سخنى حق درباره خداوند

لاتقولوا على اللّه الا الحق . .. انما اللّه اله وحد

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 2

2 _ حق (نوع شايسته و بايسته رفتار و انديشه ها در پيشگاه خداوند)، وسيله سنجش اعمال و عقايد در قيامت است.

و الوزن يومئذ الحق

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {الحق} خبر براى {الوزن} باشد و كلمه {الوزن} به معناى ميزان (مقياس سنجش) باشد. مانند مثقال و كيلو كه مقياس سنجش و تعيين كننده سبكى و سنگينى اشياء است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 27

27 _ باور به پايدارى نعمت هاى آخرت و سعادت آفرينى آن براى اهل تقوا ، باورى خردمندانه و انديشه اى صحيح است .

و الدار الأخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون

عقيده پسنديده متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 21

21- متقين ، داراى عقيده صحيح و عمل خوبند .

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا للذين أحسنوا . .. المتّقين

عقيده پوچ كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 12

12 _ منكران قرآن ، در قيامت ، با پى بردن به زيانكارى خويش و واهى بودن افكار و عقايد خود ، از اعمال و رفتار گذشته خويش پشيمان خواهند شد .

نرد فنعمل غير الذى كنا نعمل قد خسروا أنفسهم و ضل عنهم ما كانوا يفترون

جمله {قد خسروا . .. } و {ضل عنهم ... } به منزله تعليلى است براى {نرد فنعمل ... } يعنى آرزوى بازگشت به دنيا و تدارك

گذشته ها بدان علت است كه كفرپيشگان خود را زيانكار مى بينند و باورهاى خويش را بر باد رفته مى يابند.

عقيده پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 12،13

12 _ آيين مردم مدين ، آيينى منفور و كريه در ديدگاه شعيب ( ع ) و پيروان او

أو لو كنا كرهين

13 _ شعيب ( ع ) با اظهار تنفر خود و پيروانش از آيين مردم مدين ، انتظار پذيرش آن آيين را انتظارى شگفت و بى جا دانست .

قال أو لو كنا كرهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 3،11،12

3 _ شعيب ( ع ) و همگامان مؤمنش ، بيزار از گرايش به آيين شرك و افترا بستن بر خدا

قال أو لو كنا كرهين. قد افترينا على اللّه كذبا إن عدنا فى ملتكم

11 _ شعيب ( ع ) اظهار كفر و شرك را امرى نامشروع و ناروا براى خويش و همگامانش دانست .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از عدم امكان كه از جمله {ما يكون لنا . .. } به دست مى آيد، عدم امكان تشريعى باشد.

12 _ شعيب ( ع ) و مؤمنان به رسالتش ، انسانهايى تسليم در برابر مشيت هاى خداوند

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

عقيده پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 12

12 _ پيروان اديان الهى در خطر

پيروى از عقايد پوچ و تمايلات هواپرستانه گذشتگان خويش

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل

عقيده جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 120 - 2

2 _ ساحران با مشاهده معجزه موسى ( ع ) به عظمت خداوند پى بردند و او را شايسته و بايسته پرستش يافتند .

و ألقى السحرة سجدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 121 - 1

1 _ ساحران با مشاهده معجزه موسى ( ع ) ربوبيت خداوند را بر تما هستى باور كردند و به آن ايمان آوردند .

قالوا ءامنا برب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 2،3،4

2 _ ساحران در پاسخ فرعون و تهديد هاى وى اظهار كردند كه با كشته شدن به سوى خداى خويش باز خواهند گشت .

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون

{إلى ربنا} متعلق به {منقلبون} است و كلمه {انقلاب}، در صورتى كه به {إلى} متعدى شود، به معناى بازگشتن است.

3 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، معتقد به معاد و بازگشت به خدا پس از سپرى كردن حيات دنيا

إنا إلى ربنا منقلبون

4 _ ساحران مؤمن به موسى ، معتقد به دستيابى كشته شدگان راه خدا به موهبتهايى برتر از نعمت ها و آسايش هاى دنيوى

إنا إلى ربنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 10

10 _ ساحران مؤمن در عين اظهار استقامت در برابر فرعون ، خود را براى مقاومت در برابر شكنجه هاى

فرعون و پايدارى بر طريق ايمان ، نيازمند امداد هاى الهى دانستند .

ربنا أفرغ علينا صبراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 3،4

3 - اعتقاد ساحران مؤمن به زيان نكردن انسان از تحمل دشوارى ها در راه خدا

قالوا لاضير إنّا إلى ربّنا منقلبون

جمله {إنّا إلى ربّنا. ..} تعليل براى {لاضير} و بيانگر مطلب ياد شده است.

4 - توجه و اعتقاد ساحران گرويده به موسى ( ع ) ، نسبت به معاد هم پاى عقيده به پروردگار يگانه هستى

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . .. إنّا إلى ربّنا منقلبون

عقيده جاهلانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 2

2 - عقيده به شريك داشتن خداوند ، عقيده اى جاهلانه است .

على أن تشرك بى ما ليس لك به علم

آوردن قيد {ما ليس لك به علم} براى شرك، حكايت از آن دارد كه اساس شرك، بر جهل استوار است.

عقيده جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 2

2 _ ممنوعيّت فعاليت هاى اقتصادى در حج ، پندار غلط برخى از مسلمانان صدر اسلام

ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا

برخى از مسلمانان، خريد و فروش را در حج گناه مى شمردند كه با اين آيه، اين تصوّر دفع شد. (مجمع البيان.)

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 527 ; تفسير برهان، ج 1، ص 201، ح 2.

عقيده جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 3

3- اعتقاد جنيان قبل از رسالت پيامبر (

ص ) به وجود خداوند

أجيبوا داعى اللّه

در عبارت {أجيبوا داعى اللّه} اصل وجود خداوند در نظر جنيان، يقينى تلقى شده و از آنان خواسته شده است تا به پيامبرى كه به سوى خداوند دعوت مى كند، ايمان آورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام مواضع گروه هاى جنى در برابر قرآن و رهنمود هاى آن

قل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 1،7

1 - قرآن ، در ديدگاه گروهى از جن ، راهنماى مؤمنان به راه حق و درستى است .

يهدى إلى الرشد

{رشد} (ضد {غى}) به معناى دستيابى به راه حق و درستى است. (مصباح المنير و قاموس المحيط)

7 - اعتقاد جنيان استماع كننده قرآن ، به ربوبيت يگانه خدا و دورى آنان از شركورزى به او

و لن نشرك بربّنا أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 6

6 - جنيان ، پيش از نزول قرآن و بعثت پيامبراسلام ، معتقد به شرك و وجود همسر و فرزند براى خداوند

و أنّه تع_لى جدّ ربّنا ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 6

6 - قيامت و رستاخيز ، از اصول اعتقادى مشترك ميان انسان و جن

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

عقيده جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 -

1

1 - ايمان آورندگان از جن ، دروغ بستن بر خداوند را از سوى انس و جن ، امرى ناممكن و بعيد مى دانستند .

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 3

3 - از ديدگاه مؤمنان جن ، برخى از آنان صالح و نيك كردار كامل اند و برخى ديگر ضعيف و در رتبه پايين تر از صالحان قرار دارند .

و أنّا منّا الص_لحون و منّا دون ذلك

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {دون} به معناى {تحت} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 4

4 - در ديدگاه مؤمنان جن ، ايمان آورندگان به ربوبيت خداى يكتا ، از نقصان حق خويش و يا ستم شدن در مجازات ، بيم نداشته و در امان اند .

فمن يؤمن بربّه فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

{رَهَق} در معانى {سفاهت}، {گناه}، {كذب}و {ظلم} به كار مى رود; ولى در اين آيه معناى اخير مراد است.

عقيده جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 21

21 _ ربوبيت خداوند مورد پذيرش و اذعان دوزخيان قرار خواهد گرفت.

قالت . .. ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 8

8 _ عذاب آخرت، بازتاب عمل انسان، حتى در باور دوزخيان

قالت . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43

- 77 - 8

8 - گستره قدرت الهى در جهان واپسين ، مورد باور تمامى انسان ها حتى دوزخيان

و نادوا ي_ملك ليقض علينا ربّك

از اين كه جهنميان نجات خود را به دست خداوند مى ديدند و فرشتگان را به شفاعت مى طلبيدند، استفاده مى شود كه حتى دوزخيان نيز در قيامت به قدرت الهى باور دارند.

عقيده حبيب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 25 - 2

2 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، مردم را به گوش فرادادن به سخنان خود و تأمل و تفكر در انديشه ها و باور هاى خود فراخواند .

فاسمعون

عقيده حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 18 - 2

2- پيروزى عقيده و جهان بينى حق بر عقيده و جهان بينى باطل ، سنت الهى است .

و ما خلقنا السماء . .. ل_عبين ... بل نقذف بالحقّ على الب_طل فيدمغه

خداوند در آيه قبل، از هدفمند بودن آفرينش جهان و نيز بطلان عقيده به بيهوده بودن خلقت طبيعت سخن به ميان آورده است. اين سخن قرينه بر اين است كه مقصود از حق و باطل در آيه شريفه، عقيده و جهان نگرى حق و باطل است. گفتنى است كه ذيل همين آيه (و لكم الويل ممّا تصفون) كه در باره نسبت ناروا به خداوند و توصيف او به امور نادرست است، مؤيد برداشت ياد شده است.

عقيده حق طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 17 - 6

6 _ اسلام و عقيده به توحيد

، تنها راه صحيح و عقيده درست براى ره پويان طريق حق و حقيقت

ءأنتم أضللتم عبادى ه_ولاء أم هم ضلّوا السبيل

برداشت فوق از اطلاق واژه {السبيل} (راه) بر راه حق و درستى _ كه مشركان از آن دور شده و آن را گم كرده اند _ به دست مى آيد.

عقيده حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 9

9 _ آدم و حوا آمرزش خدا و رحمت وى را تنها عامل نجات خويش از زيانكارى دانستند.

و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

عقيده حواريون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 8،10

8 _ حواريون عيسيى نامطمئن به توانايى خداوند بر فرستادن مائده اى از آسمان

هل يستطيع ربك ان ينزل علينا مائدة من السماء

10 _ حواريون عيسى مورد توبيخ وى به خاطر ترديدشان در توانمندى خداوند

هل يستطيع ربك . .. قال اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

جمله {اتقوا اللّه . ..} حاكى از انتقاد و اعتراض عيسى(ع) به حواريون است ناظر به مطالبى است كه از {هل يستطيع ربك ...} به دست مى آيد كه از جمله آنها ترديد در توانمندى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 6،8

6 _ غلبه گرايش هاى مادى در حواريون عيسى ( ع ) بر جنبه هاى معنوى آنان *

قالوا نريد ان نأكل منها و تطمئن قلوبنا

برداشت فوق از تقديم {نأكل} كه اشاره به جنبه مادى دارد، بر {تطمئن} و {نعلم} كه از امور معنوى است، استفاده شده

است.

8 _ حواريون در آغاز رسالت مسيح ، محروم از ايمان راستين و گرفتار شك و ترديد در حقانيت رسالت عيسى ( ع )

قالوا . .. و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا

عقيده خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 2

2 _ خيانت پيشگان گنهكار ، ناباور به نظارت و آگاهى خداوند بر اعمال انسانها

يستخفون من الناس و لايستخفون من اللّه

پنهان سازى از خداوند نامعقول است. بنابراين جمله { و لايستخفون من اللّه} مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه گناهكاران، در حقيقت خداوند را ناظر و آگاه به اعمال نمى دانند تا در صدد پنهان سازى اعمال نارواى خويش از او باشند.

عقيده خرافى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 24 - 1،4

1 _ پايبندى به خرافات ، عقايد بى اساس و احساس امنيّت واهى ، عامل رويگردانى اهل كتاب از اسلام

ثمّ يتولّى فريق . .. ذلك بانّهم قالوا لن تمسّنا النار

4 _ باور هاى دروغين و خرافى ، مايه فريب و گمراهى

قالوا لن تمسّنا النار . .. غرّهم فى دينهم

عقيده دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 1

1 _ مسلمانان ، در صورت مهاجرت ، على رغم پندار دشمنان ، محيط هاى مناسبى براى زندگى خواهند يافت .

و من يهاجر فى سبيل اللّه يجد فى الارض مراغماً كثيراً وسعة

{مراغماً}، اسم مكان و به معناى سرزمين و راه است كه با نظر به مادّه آن، {رغم} (خاك) اين معنا در آن

اشراب شده كه يافتن سرزمين براى زندگى، على رغم موانع و تضييقاتى است كه دشمنان در برابر هجرت مسلمانان ايجاد مى كردند.

عقيده دنياطلبان يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 3،7،11

3 _ دنياگرايان يهود خود به گناه دنياگرايى و كسب مال و منال از راه هاى ناروا معترف بودند .

يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا

جمله {سيغفر لنا} (آمرزيده خواهيم شد)، اعتراف يهوديان دنياگرا به گنهكارى خويش و بيانگر اين است كه جمله {يأخذون . .. } ناظر به كسب مال از راههاى نامشروع است.

7 _ دنياگرايان يهود بر اين باور بودند كه خداوند گناهان آنان را ، حتى بدون توبه ، خواهد آمرزيد .

و يقولون سيغفر لنا و إن يأتهم عرض مثله يأخذوه

جمله {و إن يأتهم عرض . .. } حاكى از اين است كه گنهكاران يهود در عين آمادگى براى حرامخوارى مجدد، خود را مورد عفو و مغفرت خداوند مى پنداشتند. يعنى هرگز از عمل گذشته پشيمان نبودند تا توبه كنند.

11 _ ادعاى آمرزش گناه يهوديان بدون توبه ، از نسبت هاى دروغين دنياگرايان يهود به خداوند

و يقولون سيغفر لنا . .. ألم يؤخذ عليهم ... أن لا يقولوا على اللّه إلا الحق

عقيده دهريون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 24 - 1

1 - مشركان ( دهريون ) ، حيات را منحصر در زندگى دنيا دانسته و منكر معاداند .

و قالوا ما هى إلاّ حياتنا الدنيا

به قرينه آيه بعد، فاعل {قالوا} مشركان است.

عقيده ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 7

7- ذوالقرنين ، به معاد و وجود كيفر سخت اخروى براى ظالمان ، معتقد بود .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

عقيده رباخوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 7،8

7 _ پندار نادرست رباخواران ، از همانندى بيع با ربا ، دليل رباخوارى آنان

الّذين يأكلون الرّبوا . .. ذلك بانّهم قالوا انّما البيع مثل الرّبوا

بنابراينكه {ذلك} اشاره به {اكل ربا} باشد كه از {يأكلون الرّبوا} به دست مى آيد.

8 _ پندار و باور غلط رباخواران از همگونى بيع و ربا ، نشانه عدم تعادل شخصيّت آنان

الّذين يأكلون . .. ذلك بانّهم قالوا انّما البيع مثل الرّبوا

كلمه {ذلك} علاوه بر اينكه اشاره به {اكل ربا} است، مى تواند اشاره به تخبّط وجنون زدگى باشد، البته در اين صورت جمله {ذلك بانّهم} تعليل در مقام اثبات است كه در اين برداشت به نشانه تعبير شده است.

عقيده رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 6

6 _ رهبران دينى بايد به حقانيت راه خويش اعتقاد داشته باشند و آن را به پيروان خود اعلام كنند.

قل إننى هدينى ربى إلى صرط مستقيم دينا قيما

لزوم اعلام از كلمه {قل} استفاده شده است.

عقيده سفيهانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 4 - 2

2 - شرك و عقيده به همسرگزينى و فرزنددارى خداوند ، عقيده اى سفيهانه و به دور از خرد

و أنّه كان يقول سفيهنا على

اللّه شططًا

عقيده سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 30 - 6

6 - اعلام موضع توحيدى و هدف الهى سليمان ( ع ) ، با آغاز نامه خود به نام و ياد خدا

و إنّه بسم اللّه الرحم_ن الرحيم

عقيده شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 7،11،17

7 _ شعيب ( ع ) بازگشت خود و همگامانش را به آيين شرك تنها در صورت تعلق مشيت الهى ، ممكن دانست .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

11 _ شعيب ( ع ) اظهار كفر و شرك را امرى نامشروع و ناروا براى خويش و همگامانش دانست .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از عدم امكان كه از جمله {ما يكون لنا . .. } به دست مى آيد، عدم امكان تشريعى باشد.

17 _ شعيب ( ع ) ، علم مطلق خداوند را دليل پذيرش ربوبيت وى و تسليم در برابر مشيتهايش دانست .

قال . .. إلا أن يشاء اللّه ربنا وسع ربنا كل شىء علماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 24،25

24_ شعيب ( ع ) ، موفقيت خويش در اصلاح جامعه را ، در گرو امداد الهى مى دانست .

إن أُريد إلاّ الإصل_ح ما استطعت و ما توفيقى إلاّ بالله عليه توكلت

{توفيق} در آيه شريفه ، مصدر مجهولى است كه به نايب فاعلش (ياى متكلم) اضافه شده است

و {باء} براى استعانت است. بنابراين {و ما توفيقى ...}; يعنى ، تنها به كمك خداوند بر انجام كارهاى خير ، موفق خواهم بود.

25_ شعيب ( ع ) تنها خداوند را مرجع خويش مى دانست و فقط به درگاه او روى مى آورد .

و إليه أُنيب

{انابة} (مصدر اُنيب) به معناى رجوع و اقبال است.

عقيده شفيعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 23 - 15

15 - شفاعت كنندگان ، معتقد به عالى رتبه و بسيار بزرگ بودن خداوند .

قالوا الحقّ و هو العلىّ الكبير

بنابراين كه عبارت {و هو العلىّ الكبير} مقول قول {قالوا} باشد و مرجع ضمير {قالوا} شفاعت كنندگان باشد، استفاده مى شود كه آنان چنين عقيده اى دارند.

عقيده شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 20

20 _ شيطان معتقد به خداوند و آگاه به شدت عقوبت هاى وى

و اللّه شديد العقاب

مقتضاى سياق اين است كه گفته شود جمله {و اللّه شديد العقاب} سخن شيطان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 9

9 - اعتقاد شيطان به جزا و كيفر خلق ، در برابر اعتقاد و عمل *

كمثل الشيطن إذ قال . .. إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين

در صورتى كه {إنّى أخاف . ..} سخنى از روى واقعيت باشد _ و نه توجيه و استهزا _ تعبير {أخاف ...} نشانگر بيم شيطان از بازتاب كفر و اعتقاد او به كيفر و مجازات است.

عقيده صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

بقره - 2 - 156 - 34

عقيده صابئان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 7

7 _ صابئى ها نسبت به ديگر پيروان اديان الهى داراى زمينه كمترى براى گرايش به ايمان واقعى *

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى

مرفوع بودن كلمه {الصبئون}، نشان مى دهد كه تأكيد مستفاد از {انّ} در مورد صابئيها وجود ندارد.

عقيده صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 196 - 6

6 _ توجه صالحان به ولايت و سرپرستى خدا بر ايشان ، عامل مقاومت آنها در مبارزه با اهل شرك و نهراسيدن از توطئه هاى ايشان

ثم كيدون فلاتنظرون . .. هو يتولى الصلحين

از اهداف بيان ولايت خدا بر صالحان، پس از طرح توطئه مشركان، اين است كه صالحان همواره توجه به يارى خدا داشته باشند و هرگز از مكرهاى مشركان نهراسند.

عقيده صحيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 11

11_ اعتقاد به وجود خداى يگانه و غالب و باور به شايستگى او براى پرستش ، اعتقاد و باورى خردمندانه است .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 8

8 - تنها سخنان ، انديشه ها و عقايد پسنديده و درست ، به سوى خدا صعود كرده و مورد پذيرش او قرار مى گيرد .

إليه يصعد الكلم الطيّب

طبق نظر مفسران، مقصود از صعود كلام طيّب به سوى خداوند، قبول شدن و اجر داشتن آن

در پيشگاه خداوند است; گو اين كه كلام غير طيّب، شايسته صعود به بالا و به پيشگاه خداوند نيست.

عقيده علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 108 - 1

1- پروردگار ، منزه از هر كاستى و نقص در بينش آگاهان به معارف آسمانى

إن الذين أُوتوا العلم من قبله . .. يقولون سبح_ن ربّنا

عقيده عوام يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 4،5،6،7

4 - عوام يهود ، خيالات واهى و نسبت داده شده به تورات را به عنوان كتاب آسمانى و دستورات الهى پذيرفته بودند .

لايعلمون الكتب إلا امانى

{امانى} (جمع امنية) به معناى خيالات واهى و دروغهاى بافته شده است. استثنا در جمله فوق، استثناى منقطع است. بنابراين {لا يعلمون ...}; يعنى، عوام يهود به محتواى تورات آگاهى ندارند، بلكه خيالات واهى و مطالب دروغين را به عنوان كتاب مى شناسند.

5 - حدس و گمان ، پايه و اساس تفكرات دينى عوام يهود

إن هم لايظنون

6 - بى سوادى عوام يهود و آگاهى نداشتن آنان از تورات ، از دلايل نابجا بودن انتظار ايمان از آنها

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و منهم أميون لايعلمون الكتب إلا امانى

جمله {منهم أميون} عطف بر {قد كان فريق . ..} در آيه {75} است. بنابراين آيه مورد بحث نيز بيانگر علت براى {أفتطمعون ...} مى باشد.

7 - پذيرش خيالات واهى به جاى محتواى كتاب آسمانى و پايه قرار دادن حدس و گمان در تفكرات و معتقدات دينى ، از دلايل نابجا بودن انتظار ايمان از عوام يهود

أفتطمعون أن يؤمنوا

لكم . .. و منهم أميون ... إن هم إلا يظنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 3

3 - عذاب نشدن يهوديان گنهكار در قيامت به جز عذابى اندك ، از خيالات واهى و خام عوام يهود

لايعلمون الكتب إلا أمانى . .. و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

در برداشت فوق، جمله {قالوا . ..} بيان مصداقى از {أمانى} در آيه 78 گرفته شده است.

عقيده عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 1

1 _ حضرت مسيح ، معترف به بندگى خويش براى خداوند در تمامى مراحل زندگى

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه

{استنكاف} به معناى امتناع كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 8،10،13،14،16،17

8 _ عيسى ( ع ) خود معتقد و معترف به تنزيه خداوند از داشتن هرگونه شريكى شايسته الوهيت و پرستش

قال سبحنك

10 _ عيسى ( ع ) شخصيتى بدور از ادعاى گزاف آميز درباره خويش و مادرش مريم

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق

13 _ اعتراف عيسى ( ع ) به شايسته نبودن خويش و مادرش مريم براى خدايى ، دليل واهى بودن عقيده مسيحيان به الوهيت آنان

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق

14 _ عيسى ( ع ) بدور از انديشه همتايى با خداوند

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق . .. تعلم ما فى نفسى

جمله {ما يكون لى ان اقول . ..} بيان اين جهت است كه عيسى(ع) هرگز چيزى را

كه سزاوار وى نيست اظهار نداشته و جمله {تعلم ما فى نفسى} اشاره به اين دارد كه در انديشه و افكار وى نيز چنين چيزى يعنى شايستگى الوهيت و همتايى با خداوند، خطور نكرده است.

16 _ آگاه نبودن خداوند به ادعاى الوهيت عيسى ( ع ) _ على رغم آگاهى مطلق او _ دليل روشن بر نبود چنين ادعايى در گفته هاى عيسى ( ع )

ان كنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى

17 _ مسيح ( ع ) آگاه و معتقد به احاطه علمى خداوند بر وى و تمامى انديشه ها و صفات نفسانى او

تعلم ما فى نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 8

8 _ اعتراف علنى عيسى ( ع ) به بندگى خداوند ، دليل وى بر پوچى ادعاى مسيحيان مشرك ( همتايى وى با خداوند )

ءانت قلت . .. ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

عقيده فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 106 - 1

1 _ فرعون ، ناباور به صداقت موسى ( ع ) در ادعاى رسالت و برخورداريش از معجزه و آيتى از جانب خدا

قال إن كنت جئت بئاية فأت بها إن كنت من الصدقين

متعلق {الصدقين} اصل رسالت و نيز داشتن {بينة} است. يعنى: إن كنت من الصادقين فى دعوى الرسالة و دعوى البينة.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 10

10 _ فرعون ، حاكمى مشرك و معتقد به وجود خدايان و معبودهايى

متعدد

و يذرك و ءالهتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 8

8 _ فرعون ، تا پيش از غرق شدن ، معتقد به آيين شرك بود .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت أنه لا إله إلا الذى ءامنت به بنوا إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 8

8- اعتقاد درونى فرعون به وجود پروردگارى براى آسمان ها و زمين *

قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 7

7 - فرعون و فرعونيان ، به تغاير بين خالق جهان و ربّ موجودات ، معتقد بودند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

در پاسخ به يك سؤال، سعى مى شود از يك مقدمه معلوم، براى معرفى مجهول استفاده شود. در جواب پرسش فرعون (من ربّكما)، موسى(ع) نيز از يك مقدمه معلوم استفاده كرده كه توصيف خداوند به خالقيت است، زيرا فرعون و پيروانش، به خالقيت خداوند معتقد بودند، و تنها ربوبيت، محور تفاوت و اختلاف آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 40 - 4

4 - فرعون و مردم عصر وى ، عقيده مند به افسون و جادو بوده و ساحران داراى جايگاه و منزلت ويژه در نزد آنان بودند .

لعلّنا نتّبع السحرة إن كانوا هم الغ_لبين

دعوت همگانى از مردم براى شركت در هماوردى فرعون با موسى(ع) و تصريح به پيروى همگى از ساحران، در صورت

پيروزى آنها بر موسى(ع)، گوياى برداشت ياد شده است.

عقيده فرعون به معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 1

1- تذكر موسى ( ع ) به آگاهى و اعتقاد درونى فرعون به حقانيت معجزات او على رغم سحر خواندن آنها

إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 12

12- { فى رواية أبى الجارود [ عن أبى جعفر ( ع ) ] فى قوله : { فأراد أن يستفزّهم من الأرض } : . . . و قد علم فرعون و قومه ما أنزل تلك الأيات إلاّ الله ;

از ابى الجارود [از امام باقر(ع)] درباره سخن خدا {فأراد أن يستفزّهم من الأرض} روايت شده است كه فرمود: . .. در حالى كه فرعون و قومش مى دانستند كه آن آيات را، كسى جز خداوند نازل نكرده است}.

عقيده فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 7

7_ باور فرعونيان به وجود خدايى براى موسى ، مؤثر در جهان آفرينش و زندگى انسانها

ادع لنا ربك بما عهد عندك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 7

7 - فرعون و فرعونيان ، به تغاير بين خالق جهان و ربّ موجودات ، معتقد بودند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى أعطى كلّ شىءء خلقه

در پاسخ به يك سؤال، سعى مى شود از يك مقدمه معلوم، براى معرفى

مجهول استفاده شود. در جواب پرسش فرعون (من ربّكما)، موسى(ع) نيز از يك مقدمه معلوم استفاده كرده كه توصيف خداوند به خالقيت است، زيرا فرعون و پيروانش، به خالقيت خداوند معتقد بودند، و تنها ربوبيت، محور تفاوت و اختلاف آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 53 - 8

8 - وجود فرشتگان ، مورد اعتقاد و پذيرش فرعونيان

أو جاء معه المل_ئكة

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه سخن فرعون، از روى اعتقاد و باور باشد، و نه از باب مماشات با موسى(ع).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 24 - 1

1 - قوم فرعون ، معتقد به خدايانى متعدد

أنا ربّكم الأعلى

عقيده فرعونيان به معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 12

12- { فى رواية أبى الجارود [ عن أبى جعفر ( ع ) ] فى قوله : { فأراد أن يستفزّهم من الأرض } : . . . و قد علم فرعون و قومه ما أنزل تلك الأيات إلاّ الله ;

از ابى الجارود [از امام باقر(ع)] درباره سخن خدا {فأراد أن يستفزّهم من الأرض} روايت شده است كه فرمود: . .. در حالى كه فرعون و قومش مى دانستند كه آن آيات را، كسى جز خداوند نازل نكرده است}.

عقيده قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 2

2 - اعتقاد قارون به نقش تعيين كننده دانش و ابتكار در دستيابى انسان به مال و ثروت

و نه لطف و احسان خداوند

إذ قال له قومه . .. أحسن كما أحسن اللّه إليك ... قال إنّما أُوتيته على علم عندى

عقيده قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 12

12 _ اعتقاد قريش به عدم لزوم كوچ كردن آنان از عرفات

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

امام صادق (ع): اولئك قريش كانوا يقولون: نحن اولى الناس بالبيت و لا يفيضون الا من المزدلفة، فامرهم اللّه ان يفيضوا من عرفة

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 96، ح 263 ; نورالثقلين، ج 1، ص 195، ح 710.

عقيده قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 4

4 _ مردم زمان ابراهيم ماه را {رب} و آن را مؤثر در امور خود مى پنداشتند.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

جمله {هذا ربى}، كه در مقام مجادله حضرت ابراهيم(ع) با قومش بيان شده، اشاره به يكى از اعتقادات باطل آنان دارد كه همان پندار ربوبيت براى ماه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 2،3،9،10

2 _ تعصب و پافشارى قوم ابراهيم بر عقيده شرك خويش، على رغم استدلالهاى آن حضرت بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونى فى الله

3 _ اظهار شگفتى ابراهيم(ع) از لجاجت مردم بر شرك، على رغم وجود دلايل واضح بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونى فى الله

9 _ قوم ابراهيم در مقابله با ادله توحيدى آن حضرت، او را به آسيب ديدن از جانب بتها بيم دادند.

و لا أخاف ما تشركون به

جمله {لا أخاف}

_ كه پاسخ حضرت ابراهيم(ع) به تهديد مشركان است _ قرينه بر وقوع تهديد از جانب آنهاست.

10 _ ترس موهوم و خرافى قوم ابراهيم از معبودهاى پندارى خويش، از عوامل پافشارى آنان بر شرك خويش بود.

و لا أخاف ما تشركون به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 4،15

4 _ قوم ابراهيم علاوه بر عقيده و تأثير و نقش بتها و اجرام آسمانى در تدبير و ربوبيت جهان، به خداوند نيز معتقد بودند.

و لاتخافون أنكم أشركتم بالله

احتجاج ابراهيم(ع) با مشركان در جمله {و لاتخافون . ..} در صورتى تام است كه آنها عقيده به {الله} داشته باشند.

15 _ قوم ابراهيم مدعى ابتناى عقايد موهوم خويش بر علم

فأى الفريقين أحق بالأمن إن كنتم تعلمون

جمله {إن كنتم تعلمون} _ كه از جانب ابراهيم(ع) در برابر مشركان ابراز شده _ بيانگر وجود چنين ادعايى در ميان آن قوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 4

4- شرك قوم ابراهيم ، در ربوبيت و تدبير جهان بود ; نه در خالقيت آن .

قال بل ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 4

4- قوم ابراهيم ، بت ها را معبود هاى خويش مى پنداشتند و آنها را مى پرستيدند .

لأكيدنّ أصن_مكم . .. قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا

{إل_ه} به معناى معبود و جمع آن {آلهه} به معناى معبودها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 71 - 3

3

- دلبستگى عميق و تفاخر قوم ابراهيم ، به مسلك شرك آلود خويش

إذ قال . .. ما تعبدون . قالوا نعبد أصنامًا فنظلّ لها ع_كفين

در جواب حضرت ابراهيم(ع) كه از قومش پرسيد: {چه مى پرستيد}، بايد آنان مى گفتند: {بت}. اما آنها در پاسخ گفتند: {بت ها را مى پرستيم و همواره ملازم آنها هستيم}. اين نشان مى دهد كه مى خواستند علاوه بر جواب او، فخر و دل بستگى شديد خود را به مسلك شرك، براى ابراهيم(ع) بيان كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 86 - 4

4 - قوم ابراهيم ، معتقد به معبود هاى متعدد

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون

جمع آمدن {ءالهة}، گوياى مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 4

4 - اعتقاد پدر و قوم ابراهيم ( ع ) به پرستش خداوند در كنار پرستش بت ها و عناصر بى جان

براء ممّا تعبدون . إلاّ الذى فطرنى

برداشت ياد شده، براين پايه استوار است كه {إلاّ} در استثناى متصل به كار رفته باشد.

عقيده قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 19

19 _ قوم ثمود ، بر خلاف قوم نوح و هود ، منكر وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر نبودند .

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

نيامدن جمله اى همانند {أو عجبتم أن جاءكم . .. } در داستان صالح، به خلاف ذكر آن جمله در داستان نوح و هود (آيه 63 و 69) دلالت بر اين دارد كه قوم

صالح، وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر را امرى مستبعد نمى شمردند و آن را انكار نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 6

6 _ قوم ثمود ، پيامبرى و بعثت انسانهايى را از جانب خدا ناممكن نمى شمردند .

إن كنت من المرسلين

جمع آوردن كلمه {المرسلين}، اشاره به آن دارد كه قوم ثمود پذيرفته بودند كه انسانهايى از جانب خدا به پيامبرى مبعوث مى شوند، ولى درباره رسالت حضرت صالح(ع) شك و ترديد مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 6

6_ قوم ثمود ، به وجود خداوند معتقد بودند .

ي_قوم اعبدوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 14

14_ قوم ثمود ، در يكتايى خدا و ضرورت يگانه پرستى ، در شك و ترديد بودند .

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 37 - 4

4 - وجود عقيده به تناسخ در ميان مردم پس از عصر نوح *

نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين

معناى عبارت ياد شده را با توجه به آمدن {نحيا} بعد از {نموت} چنين است: ما مى ميريم و دوباره در همين دنيا در كالبدى ديگر، حضور پيدا مى كنيم; بدون اين كه رستاخيزى در كار باشد و بدون اين كه بدن پوسيده ما، دوباره زنده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 141 -

4

4 - ثموديان ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّبت ثمود المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه نسبت دادن تكذيب همه فرستادگان الهى به ثمود، از آن جهت باشد كه آنان اصولاً حقيقتى به نام {رسالت} را قبول نداشتند و اين به منزله انكار همه رسولان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 10

10 - اعتقاد قوم عاد و ثمود ، به وجود پروردگار و فرشتگان

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

عقيده قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 2

2 - مردم سبا ، به ربوبيت خداوند معتقد بودند .

فقالوا ربّنا

عقيده قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 1،2،3

1 _ بعثت فردى از بشر براى رسالت ، شگفت آور و نامعقول در ديدگاه قوم هود

أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

2 _ قوم عاد به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت هود را انكار كردند .

إنا لنريك فى سفاهة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

3 _ ادعاى پيامبرى از سوى هود ( ع ) ، نشانه سفاهت وى در پندار قوم عاد

إنا لنريك فى سفاهة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 3،5،6،8،10،11

3 _ يكتاپرستى و گرايش توحيدى ، در پندار قوم عاد ، سفاهت و نابخردى

بود .

إنا لنريك فى سفاهة . .. أجئتنا لنعبد اللّه وحده

جمله {أجئتنا . .. } بيانگر ريشه سفيه پنداشتن هود از سوى قوم عاد است.

5 _ قوم هود پذيراى معبودان نياكان و نسل هاى گذشته خويش

و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

6 _ قوم عاد در عين اعتقاد به معبودانى دروغين و ضرورت پرستش آنها ، معتقد به خداوند و پرستشگر او بودند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

8 _ مخالفت با سنن قومى ، در پندار قوم عاد ، سفاهت و نابخردى بود .

إنا لنريك فى سفاهة . .. و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

10 _ قوم عاد ناباور به صداقت و راستگويى حضرت هود ( ع )

فأتنا . .. إن كنت من الصدقين

11 _ قوم عاد با ناباورى به صداقت و راستگويى هود ، از وى خواستند تا تهديد هاى خويش را تحقق بخشد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 2

2 _ هود ( ع ) در پاسخ ناباورى قوم عاد به اخطار هاى عذاب ، فراهم آمدن زمينه هاى عذاب ( پليد گشتن و گرفتارى به غضب خدا ) را به آنان ابلاغ كرد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 19

19 _ قوم ثمود ، بر خلاف قوم نوح و هود ، منكر وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر نبودند .

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

نيامدن جمله

اى همانند {أو عجبتم أن جاءكم . .. } در داستان صالح، به خلاف ذكر آن جمله در داستان نوح و هود (آيه 63 و 69) دلالت بر اين دارد كه قوم صالح، وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر را امرى مستبعد نمى شمردند و آن را انكار نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 6

6_ قوم عاد ، به وجود خداوند معتقد بودند .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 5

5_ قوم عاد ، مردمى مشرك و پرستشگر معبودهايى چند

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

{آلهه} جمع {إلاه} و به معناى معبودهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 1،4

1_ قوم عاد ، پرستشگر معبودهايى متعدد و معتقد به تأثيرگذارى آنها در امور جهان

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

تعدد معبودها از كلمه {آلهه} كه جمع {إلاه} (معبود) است ، استفاده مى شود.

4_ قوم عاد ، براين باور بودند كه هر بت و معبودى ، در بخشى از امور كارايى دارد . *

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

از اينكه قوم عاد ، ايجاد سوء را به برخى از خدايان نسبت داده اند (بعض ءالهتنا) و نه به همه آنها ، مى توان دريافت كه آنان ، هر بت و معبودى را عهده دار انجام كارى خاص مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 37

- 4

4 - وجود عقيده به تناسخ در ميان مردم پس از عصر نوح *

نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين

معناى عبارت ياد شده را با توجه به آمدن {نحيا} بعد از {نموت} چنين است: ما مى ميريم و دوباره در همين دنيا در كالبدى ديگر، حضور پيدا مى كنيم; بدون اين كه رستاخيزى در كار باشد و بدون اين كه بدن پوسيده ما، دوباره زنده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 10

10 - اعتقاد قوم عاد و ثمود ، به وجود پروردگار و فرشتگان

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

عقيده قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 160 - 4

4 - قوم لوط ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّبت قوم لوط المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمع آمدن واژه {المرسلين} از آن جهت باشد كه قوم لوط، اصولاً حقيقتى به نام رسالت را قبول نداشتند و اين به منزله انكار همه رسولان بود.

عقيده قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 3،5

3 _ بعثت فردى از بشر براى رسالت ، شگفت آور و نامعقول در ديدگاه قوم نوح

أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

5 _ ادعاى پيامبرى ، نشانه گمراهى نوح در پندار ناصواب قوم وى

يقوم ليس بى ضللة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جمله {أو عجبتم . .. } عطف بر {ليس بى ضللة} است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 19

19 _ قوم ثمود ، بر خلاف قوم نوح و هود ، منكر وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر نبودند .

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

نيامدن جمله اى همانند {أو عجبتم أن جاءكم . .. } در داستان صالح، به خلاف ذكر آن جمله در داستان نوح و هود (آيه 63 و 69) دلالت بر اين دارد كه قوم صالح، وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر را امرى مستبعد نمى شمردند و آن را انكار نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 5

5_ قوم نوح ، پيش از پيامبرى آن حضرت ، به وجود خداوند معتقد بودند .

أن لاتعبدوا إلاّ الله

چنان چه قوم نوح به وجود خداوند معتقد نبودند ، ضرورى آن بود كه آن حضرت نخستين سخنانش را به اثبات آفريدگار جهان اختصاص مى داد و آن گاه مردمان را به پرستش او فرا مى خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 10

10 - اعتقاد مردم عصر نوح به وجود فرشتگان

و لوشاء اللّه لأنزل مل_ئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 105 - 4

4 - قوم نوح ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّبت قوم نوح المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمع آمدن واژه {المرسلين} از آن جهت باشد كه قوم نوح، اصولاً حقيقتى به عنوان رسالت را قبول نداشتند و اين به معناى انكار همه رسولان الهى است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 10

10 - اعتقاد قوم نوح ، به وجود جن يا عوامل مرموز و مؤثر بر روح بشر

و قالوا مجنون و ازدجر

در صورتى كه {و ازدجر} به معناى {تأثيرپذيرى از عوامل مرموز} باشد، به دست مى آيد كه قوم نوح، با همه پيشينه تاريخى خويش، به وجود جن معتقد بودند و يا ديوانگى را معلول سلطه عوامل مرموز بر روح انسان مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 4

4 - قوم نوح ، پيش از رسالت آن حضرت ، به عبادت خدا و تقواى الهى اعتقاد نداشته و پايبند نبودند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

توصيه و انذار حضرت نوح(ع) به موارد ياد شده و مخالفت طولانى قومش با آنها، بيانگر حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 7

7 - قوم بت پرست نوح ، معتقد به شفاعت و يارى رسانى معبودهايشان در برابر گرفتارى ها و عذاب ها

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

عقيده كاشفان اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 31

31- بازديد كنندگان از اصحاب كهف ، به ربوبيّت خداوند و برترى علم او بر همگان ، معتقد بودند .

فقالوا . .. ربّهم أعلم بهم

عقيده كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 2،4،5،12

2 _ پندار كفرپيشگان بر اين كه خانه

نشينى و يا پرهيز از حضور در كارزار ، مانع مرگ و كشته شدن است .

يا ايّها الّذين امنوا لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا

4 _ گمانِ حاكميّت عوامل مادّى بر مقدّرات الهى ، پندارى كفرآميز

لاتكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و ما قتلوا

خداوند با كفرآميز خواندن اين انديشه كه جنگ و مسافرت (عوامل مادّى) تعيين كننده مرگ آدمى است، به مؤمنان تعليم مى دهد كه آن عوامل، تعيين كننده مرگ آدمى، كه از مقدّرات الهى است، نخواهد بود.

5 _ زنده ماندن ، ولو با توجيه كوتاهى ها و تقصير ها در دفاع از دين ، خواسته كفرپيشگانِ به ظاهر مسلمان

لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و ما قتلوا

2 _ در برداشت بالا {الّذين كفروا} به قرينه {لاخوانهم} به مسلمانان ضعيف الايمانى كه انديشه كفرآميز دارند، تفسير شده است.

12 _ تضادّ و دوگانگى بينش اهل ايمان و كفرپيشگان ، در تفسير عوامل حيات و مرگ

و قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه يحيى و يميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 9،10

9 _ ارزش والاتر ماندگاى در دنيا و ثروت اندوزى ، بر شهادت و رحمت و آمرزش الهى ، در پندار غلط كفرپيشگان

لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا . .. لمغفرة من اللّه و رحمة خير ممّا يجمعون

جمله {لو كانوا . .. } شيفتگى كفرپيشگان را نسبت به ماندگارى در دنيا بيان مى كند، و جمله {خير ممّا يجمعون} هدف و

يا عاقبت از ماندگارى را توضيح مى دهد. يعنى هدف كفرپيشگان از ماندگارى در دنيا به چنگ آوردن منافع دنيوى و ثروت اندوزى است و آنان اين منافع گذرا را بالاتر از رحمت و آمرزش الهى مى پندارند و لذا بر كشته هاى در راه خدا تأسف مى خورند.

10 _ بيان مقام والاى آنانكه در راه خدا مى ميرند و يا كشته مى شوند ، نشان دهنده بطلان ارزيابى كفرپيشگان درباره حيات و مرگ

لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا . .. و لئن قتلتم او متّم لمغفرة من اللّه و رح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 2

2 _ كافران ، مهلت يافتن در دنيا را ، خير و نيك و به سود خويش مى پندارند .

و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 1

1 _ نيل به سعادت دنيا با ترك ايمان و تقوا ، پندار باطل كفرپيشگان بى تقوا

من كان يريد . .. فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة

خداوند پس از سفارش به تقوا و ترك كفر (وصينا . .. ان اتقوا اللّه)، پاره اى از زيانهاى كفرپيشگى و بى تقوايى را برشمرد و با اين آيه به علتى از علل گرايش به كفر و بى تقوايى، يعنى توهم رسيدن به سعادت دنيا، اشاره مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 14

14 _ عن أبى ابراهيم قال: . .. {ثم الذين

كفروا بربهم يعدلون} قال: يعدلون بين الظلمات و النور و بين الجور و العدل.

امام كاظم(ع) درباره آيه {ثم الذين . .. } فرمود: (كافرانى كه براى خدا انباز مى گيرند)، ظلمت و نور و ظلم و عدل را برابر قرار مى دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 9 - 4

4 _ كافران، مدعى عدم شايستگى بشر براى احراز مقام رسالت و اختصاص آن به فرشتگان

و لو جعلنه ملكا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 3

3 _ كافران، معترف به مالكيت مطلق خداوند بر جهان هستى

قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه

جواب خداوند به سؤال مطرح شده و منتظر جواب كافران نماندن، بداهت و مورد اعتراف بودن جواب را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 2

2 _ كافران به پندارى نابجا ، خود را از گرفتار شدن به عذاب الهى مصون مى شمارند .

أو أمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 99 - 3

3 _ كفرپيشگان به پندار باطل ، خويشتن را از مكر خدا و كيفر هاى ناگهانى وى ايمن مى شمارند .

أفأمنوا مكر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 32 - 7

7 _ موضعگيرى خصمانه كافران و مشركان در قبال پيامبر ، على رغم اعتقادشان به خدا

و إذ قالوا اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا

حجارة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 2

2_ اعمال و عقايد كفرپيشگان ، موجب گرفتار شدن آنان به عذاب هاى الهى است .

و قل . .. اعملوا على مكانتكم ... وانتظروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 18

18- كافران معتقد بودند كه آدميان توان نيل به مقام رسالت را ندارند .

إن أنتم إلاّ بشر مثلنا

كافران، در پاسخ دعوت انبيا به ايمان، مى گفتند: {إن أنتم إلاّ بشر مثلنا}، و اين جواب، حاكى از آن است كه آنان به اين معتقد بودند كه بشر، نمى تواند پيامبر شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 43 - 6

6- عقيده كافران ، در اعتبار و آبرومندى خدايان دروغينشان در نزد خداوند ، پوچ و بى اساس است .

لايستطيعون نصر أنفسهم و لا هم منّا يصحبون

با توجه به اين كه مخاطبان آيه شريفه مشركان هستند و آنان معبودها و خدايان خود را شفيع براى خود مى پنداشتند; به دست مى آيد كه مقصود اين آيه، بيان بطلان چنين پندارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 84 - 9

9 - محاكمه شدن كافران به خاطر كردارشان علاوه بر محاكمه آنان به خاطر عقايدشان

أكذّبتم ب_اي_تى . .. أمّاذا كنتم تعملون

عبارت {أكذّبتم بآياتى} دلالت بر محاكمه عقيدتى و تعبير {أمّاذا كنتم تعملون} دلالت بر محاكمه آنان به خاطر كردارشان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25

- 1

1 - خالق آسمان ها و زمين ، در بينش كافران نيز خداوند است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 52 - 1

1 - كافران ، منكر قيامت و زنده شدن انسان ها هستند .

يقول أءنّك لمن المصدّقين

برداشت ياد شده از آن جا است كه گوينده، فرد كافر بوده و استفهام او از باب انكار مى باشد. گفتنى است كه مقصود از تصديق _ به قرينه آيه بعد كه مربوط به قيامت است _ تصديق به قيامت و رستاخيز انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 2

2 - اعتقاد كافران به برانگيخته نشدن انسان ها در قيامت ، مبتنى بر گمان است ; نه يقين و علم .

زعم الذين كفروا أن لن يبعثوا

برداشت ياد شده، به اين دليل است كه ماده {زعم}، بيشتر در معناى {ظن} (گمان) و نيز درباره چيزى كه مورد ترديد بوده و اثبات نشده است، به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 6 - 1

1 - كافران ، برپايى قيامت و عذاب آن را ، امرى بعيد و به دور از حقيقت مى دانند .

إنّهم يرونه بعيدًا

با توجّه به اين كه كافران، منكر معاد بودند، مقصود آنان از {بعيد}، بعيد زمانى نيست; بلكه مقصود دور بودن از دايره امكان است.

عقيده كافران صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194

- 3

3 - كافران عصر بعثت نيز به حرمت و قداست ماه هاى حرام و ممنوعيت جنگ در آنها معتقد بودند .

الشهر الحرام بالشهر الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 43 - 7

7_ كفرپيشگان عصر بعثت به خداوند اعتقاد داشته و شهادت او را پذيرا بودند .

قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 7 - 7

7 _ مشركان صدراسلام ، معتقد بودند كه تنها فرشتگان مى توانند واسطه ميان خدا و بشر باشند و نه انسان .

قالوا . .. لولا أُنزل إليه ملك فيكون معه نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 48 - 2،5

2 - كافران صدراسلام ، منكر برپايى قيامت بوده و عقيده به آن را مورد استهزا قرار مى دادند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد

استفهام در {متى ه_ذا الوعد} _ برابر نظر بيشتر مفسران _ براى تهكم و استهزا است.

5 - كافران صدراسلام ، مؤمنان را دروغگو دانسته و عقيده آنان به برپايى قيامت را بى اساس مى پنداشتند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 7

7 - مشركان و كافران در عصر بعثت _ على رغم انكار قيامت و تجديد حيات انسان ها _ به آفرينش آسمان ها و زمين به وسيله خدا و نيز به عظمت اين آفرينش اعتقاد داشتند .

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

برداشت ياد

شده با توجه به اين حقيقت است كه استدلال خداوند بر اثبات معاد، از راه آفرينش نخستين جهان طبيعت، مبتنى بر اين حقيقت است كه كافران، جهان طبيعت را جلوه اى از خالقيت و قدرت خدا بدانند.

عقيده كافران قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 3

3 _ انديشه توحيدى و مبرا از شرك ، سفيهانه و نامعقول در نظر كافران قوم هود

قال الملأ الذين كفروا من قومه إنا لنريك فى سفاهة

عقيده كافران مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 11

11 _ كافران قوم شعيب ، به خدا و داورى او و يارى رسانيش به حقپويان معتقد بودند .

فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا و هو خير الحكمين

چنانچه خطاب در {فاصبروا} متوجه كافران نيز باشد، دعوت شعيب از آنان به صبر تا داورى خدا، بيانگر اين نكته است كه منكران رسالت او معتقد به خداوند بوده اند. تصريح به {بالذى ارسلت به} پس از {ءامنوا} اين معنا را تأييد مى كند.

عقيده كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 32 - 5،6

5 _ كافران مكه معتقد به تأثير دعا به درگاه خدا براى تحقق بخشى به درخواست هاى آنان

اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة

6 _ كافران مكه معتقد به خدا و معتقد به تأثير او در جهان هستى

و إذ قالوا اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء

عقيده گروههاى نُه گانه قوم ثمود

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 3

3 - اعتقاد سطحى و تقليدى به خدا ، بى تأثير در صلاح و سازندگى انسان

يفسدون فى الأرض . .. قالوا تقاسموا باللّه

گروه هاى مزبور از يك سو به خدا سوگند مى خورند و از سوى ديگر براى كشتن پيامبر خدا همدست مى شوند و اين نشانگر سطحى بودن ايمان آنان و بى ثمر بودن آن است.

عقيده گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 10

10 _ عقايد ناروا و غلوآميز اهل كتاب برخاسته از افكار باطل گمراهانى مشرك در گذشته تاريخ

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا

بدان احتمال كه خطاب در {يا اهل الكتب} متوجه تمام يهود و نصارا باشد نه خصوص آنانكه در عصر پيامبر(ص) بودند. بر اين مبنا مراد از {قوم قد ضلوا} پيشينيان اهل كتاب نخواهند بود بلكه مقصود، پيروان مذاهب شرك مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 11

11 _ اهل ايمان بر رفتار و كردار نارواى گمراهان و عقايد ناصواب ايشان مؤاخذه نخواهند شد .

يايها الذين ءامنوا . .. لايضركم من ضل إذا اهتديتم إلى اللّه مرجعكم جميعاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {لايضركم . ..} در ارتباط با عذابهاى الهى مطرح باشد بر اين مبنا جمله {عليكم انفسكم لايضركم ...} يعنى مراقب ايمان خويش باشيد، شما بر بى ايمانى كافران و اعمالشان مؤاخذه نخواهيد شد و بدين سبب ضررى از ناحيه آنان متوجه

شما نمى شود.

عقيده گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 2

2 _ خيانت پيشگان گنهكار ، ناباور به نظارت و آگاهى خداوند بر اعمال انسانها

يستخفون من الناس و لايستخفون من اللّه

پنهان سازى از خداوند نامعقول است. بنابراين جمله { و لايستخفون من اللّه} مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه گناهكاران، در حقيقت خداوند را ناظر و آگاه به اعمال نمى دانند تا در صدد پنهان سازى اعمال نارواى خويش از او باشند.

عقيده لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 13

13_ لاوى به خداوند و برترى او در حكم و قضاوت معتقد بود .

قال . .. أو يحكم الله لى و هو خير الح_كمين

عقيده متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 4

4 _ دور ماندن از مصائب جنگ ، نعمتى الهى در بينش سست عنصران متخلف از جهاد

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ اذ لم اكن معهم شهيداً

عقيده متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 1

1- تقواپيشگان ، معتقد به خير محض بودن وحى الهى ( قرآن )

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 2

2 - متقين ، در عين اعتقاد به رحمانيت خداوند ، بيمناك از مخالفت با او *

من خشى الرحم_ن بالغيب

از اين كه وصف {الرحمان}

مفعول {خشى} قرار گرفته است، مى توان به مطلب فوق ره برد; زيرا در نظر ابتدايى، وصف {منتقم،قهار و. ..} متناسب با خشيت است و اين كه وصف {رحمت} به كار گرفته شده است، مى رساند كه رجاى متقين آنان را به گناه نمى كشاند.

عقيده محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 2،16

2 _ ولايت الهى، تنها ولايت مورد پذيرش پيامبر(ص)

قل أغير اللّه أتّخد وليا

16 _ پيامبر(ص)، مأمور به اظهار موضع اعتقادى خويش و پيشگامى در اسلام

قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 60 - 11

11 - كافران مكه ، درصدد بودند تا با تبليغات خود ، در مواضع عقيدتى پيامبر ( ص ) سستى ايجاد كنند .

إن أنتم إلاّ مبطلون. .. و لايستخفّنّك الذين لايوقنون

برخى بر اين عقيده اند كه معناى {لايستخفّنّك}، {لاينفز عن دينك} (بيرون نبرند تو را از دين ات) است (لسان العرب). {و لايستخفّنّك الذين لايوقنون} مى تواند بيانِ نوعِ اثرى باشد كه مشركان، با {إن أنتم إلاّ مبطلون} درصدد ايجاد آن بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 47 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، پاداش دهنده رسالت خويش را تنها خداوند مى دانست .

إن أجرى إلاّ على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 11 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام موضع سازش ناپذير عقيدتى و توحيدى خود به مردم

قل إنّى

أُمرت أن أعبد اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 12 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام مواضع عقيدتى خود و پيش گامى اش در پذيرش اسلام

قل . .. و أُمرت لأن أكون أوّل المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 2 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مبرّا از گمراهى و عقايد باطل

ما ضلّ صاحبكم و ما غوى

{ضلال} (مصدر {ضلّ}) به معناى منحرف شدن از راهى است كه انسان را به مقصود مى رساند و {غىّ} (مصدر {غوى}) بر نادانى اى اطلاق مى شود كه برخاسته از رأى فاسد و عقيده باطل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 29 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به اعلام مواضع عقيدتى خويش و معرفى آن به مردم ; همچون ايمان به خداوند رحمان و توكل بر او در زندگى

قل هو الرحم_ن ءامنّا به و عليه توكّلنا

عقيده مردم دوران اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 24

24- اطمينان مردم ، به مرگ اصحاب كهف ، پس از كشف اقامت گاه آنان

فقالوا ابنوا . .. لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

تصميمى كه بازديد كنندگان از اصحاب كهف، پس از ديدار با آنان گرفتند (ابنوا عليهم . ..)، حاكى از آن است كه به مرگ آنان اطمينان يافتند.

عقيده مردم دوران جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 -

4 - 1

1- اعتقاد به وجود فرزند براى خدا ، عقيده اى مطرح و شايع در عصر نزول قرآن بوده است .

لينذر بأسًا . .. و ينذر الذين قالوا اتخذ اللّه ولدًا

از ميان همه كسانى كه مورد انذار قرآن اند، معتقدان به فرزند داشتن خدا، ذكر شده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

عقيده مردم صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 7،19

7 _ برخى از مردم عصر بعثت ، پيامبر ( ص ) را به امور غيبى آگاه مى پنداشتند .

لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير

19 _ برخى از مردم عصر بعثت پيامبرى و نبوت را مستلزم آگاهى به امور غيبى مى پنداشتند .

لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير . .. إن أنا إلا نذير

حصر در جمله {إن أنا . .. } ناظر به پندارهايى است كه مردم درباره پيامبر(ص) داشتند كه از جمله آنها عالم بودن پيامبر(ص) به امور غيبى است. جمله {إن أنا ... } بيان مى دارد كه او تنها نذير و بشير است ; يعنى عالم به غيب بودن، لازمه پيامبرى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 6

6 - وجود گرايش هاى خورشيدپرستى و ماه پرستى ، در ميان مردم عصر پيامبر ( ص )

لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

مطلب بالا با توجه به اين نكته است كه نهى در موردى معنا دارد كه زمينه ارتكاب منهى عنه وجود داشته باشد.

عقيده مردم مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 88 - 12

12- اعتقاد برخى از مردم عصر پيامبر ( ص ) به عدم وحيانيت قرآن و ساختگى بودن آن

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ . .. لايأتون بمثله

از اينكه قرآن با قاطعيت تمام اعلام تحدى مى كند، مى توان آن را پاسخ اين شبهه كه {قرآن وحى نيست} تلقى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 42 - 4

4 _ مشركان ، به هنگام طلوع خورشيد اسلام ، به معبود هاى متعددى اعتقاد داشتند .

ليضلّنا عن ءالهتنا

{إل_ه} مفرد {آلهة} به معناى معبود است و جمع آمدن آن حاكى است كه مشركان به چند معبود اعتقاد داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 58 - 3

3 - وجود اعتقاد و باور به الوهيت عيسى ( ع ) در جامعه عصر بعثت

و قالوا ءألهتنا خير أم هو

عقيده مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 34 - 4

4 - تعاليم پيامبران ، ناسازگار با ايده و زندگى مترفان و خوشگذرانان

و ما أرسلنا فى قرية من نذير إلاّ قال مترفوها إنّا بما أُرسلتم به ك_فرون

ايستادگى همواره مترفان در مقابل تعاليم پيامبران و نپذيرفتن آنها، نشان مى دهد كه آن تعاليم، با ايده و رفتار آنان سازگار نبوده است.

عقيده مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 11

11 _ مريم ( ع ) با اعتقاد به رسالت فرزندش مسيح ( ع ) ، نه وى را ابدى مى پنداشت و نه فرزند

خدا

امه صديقة

{صديق} چنانچه جوهرى در {الصحاح} آورده است _ به كسى گفته مى شود كه بسيار تصديق كننده باشد و متعلق تصديق _ به قرينه صدر آيه _ رسالت مسيح، فناپذيرى او و فرزند نبودن وى براى خداست.

عقيده مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 7

7 - مسلمانان ، خداوند را از داشتن شريك منزه دانسته و تنها او را پرستش مى كنند .

و نحن له مخلصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 1

1 _ پندار باطل گروهى از اهل كتاب و برخى از مسلمانان در مورد نجات از جهنم و ورود به بهشت ، به صرف انتساب به اديان الهى

ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب

مراد از اسم {ليس} با توجه به آيات گذشته، رهايى از جهنم و ورود به بهشت است يعنى ليس الجنة و المحيص عن النار . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 - 9

9 _ باور و اعتقاد مسلمانان به فسق اكثريت اهل كتاب ، عامل انتقاد نابجا و ناخرسندى بى دليل آنان از اهل ايمان

هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه . .. و إن اكثركم فسقون

بدان احتمال كه {ان اكثركم} عطف بر {اللّه} باشد، يعنى {امنا بان اكثركم فاسقون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 6

6 - عقيده به ربوبيت خدا ، علت اصلى تهاجم و خصومت مشركان و كافران عليه مسلمانان در عصر بعثت

إلاّ ان

يقولوا ربّنا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 7

7 - اعتقاد مسلمانان به نقش مؤثر وساطت پيامبر ( ص ) ، در پيشگاه خداوند براى آمرزش خطاها

سيقول لك المخلّفون . .. فاستغفر لنا

اعراب متخلّف، با درخواست استغفار از پيامبر(ص) نشان دادند كه اين باور و فرهنگ دينى در ميان مسلمانان وجود داشته است كه اگر آن حضرت براى آنان استغفار كند، مستجاب خواهد شد البته خداوند، صداقت درونى اعراب را زير سؤال برده است; ولى از آيه شريفه وجود چنين تفكرى در ميان مسلمانان استفاده مى شود.

عقيده مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 6

6 _ خير ها را از جانب خدا دانستن و شر ها را از ناحيه پيامبر ( ص ) پنداشتن ، انديشه برخى از مسلمانان عصر پيامبر ( ص )

و ان تصبهم حسنة يقولوا هذه من عنداللّه و ان تصبهم سيّئة يقولوا هذه من عندك

ظاهراً مراد از ضمير در {تصبهم} مسلمانان ضعيف الايمان هستند. آنها مى پنداشتند مشكلاتى كه پس از مسلمان شدنشان به آنها روى آورده، از ناحيه پيامبر (ص) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 7

7 _ مسلمانان صدر اسلام ، كاستن از نماز را ، هر چند به هنگام سفر و ترس از دشمن ، گناه مى پنداشتند .

و إذا ضربتم فى الارض فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين

{لاجناح} و {فليس عليكم جناح}، غالباً در مواردى

به كار مى رود كه پندار جرم و گناه بر انجام و يا ترك كارى وجود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 5

5 _ شركت در جنگ بدر حركتى آشكار به سوى مرگ در پندار گروهى از مسلمانان صدر اسلام

كأنما يساقون إلى الموت و هم ينظرون

مفعول {ينظرون} به قرينه فراز قبل، {الموت} است. يعنى {و هم ينظرون الموت}. بنابراين جمله حاليه {و هم ... } حكايت از آن دارد كه اطمينان برخى از مسلمانان به مرگ آفرينى جنگ بدر به گونه اى بوده كه گويا مرگ را با چشم خويش مشاهده مى كردند.

عقيده مسلمانان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 1

1 - اخراج ظالمانه مسلمانان صدراسلام از زادگاهشان ( مكّه ) ، تنها به جرم اعتقاد آنان به يگانگى خدا

بأنّهم ظلموا . .. الذين أُخرجوا من دي_رهم بغير حقّ

{الذين اُخرجوا} بدل از {الذين يقاتلون} و به تقدير اذن القتال للذين اُخرجوا. ..} مى باشد. {ديار} جمع {دار} است و {دار}; يعنى، خانه و جايى كه انسان در آن جا سكونت دارد. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين مى شود: به كسانى كه به ناحق از خانه و كاشانه خود بيرون رانده شدند، رخصت پيكار داده شد.

عقيده مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 111 - 1،3،6،7

1 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، تنها خويشتن را سزاوار بهشت دانسته و ديگران را از آن ، محروم مى پندارند .

و قالوا

لن يدخل الجنة إلا من كان هوداً أو نصرى

ضمير در {قالوا} به {اهل الكتاب} (در آيه 109) باز مى گردد.

3 - نصارا ، بهشت را از آن خويش دانسته و ديگران را از آن بى نصيب مى پندارند .

قالوا لن يدخل الجنة إلا من كان هوداً أو نصرى

نصارا جمع نصرانى است و به پيروان حضرت مسيح گفته مى شود، و {هود} جمع هائد است و به پيروان حضرت موسى اطلاق مى گردد.

6 - محروميت مسلمانان از بهشت از خيالات واهى و نادرست يهود و نصارا

تلك أمانيّهم

{أمانى} جمع امنية و به معناى آرزوها، خيالات واهى و دروغهاى يافته شده است.

7 - عقايد و باور هاى دينى يهود و نصارا ، آميخته با خيالات واهى است .

تلك أمانيّهم

{تلك أمانيهم} حاكى از اين است كه: پندار يهود و نصارا بر محروميت ديگران از بهشت، از خيالات و آرزوهاى آنان است و اين در حالى است كه يهود و نصارا، آن پندار را يك عقيده و باور دينى مى شمرند. بنابراين عقايد مذهبى و باورهاى دينى يهود با آرزوها و خيالات آميخته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 2

2 - نصارا ، آيين يهود را آيينى پوچ و بى پايه و اساس مى شمردند .

و قالت النصرى ليست اليهود على شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 2،3

2 - داشتن زاده و اختيار كردن فرزند ، از نسبت هاى نارواى يهود ، نصارا و مشركان به خداوند

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

مراد از ضمير در {قالوا} -

به قرينه آيه 113 - يهود، نصارا و مشركان است. يهود {عزير} و نصارا {مسيح(ع)} را فرزند خدا مى پنداشتند و مشركان نيز فرشتگان را فرزند او مى شمردند.

3 - شناخت يهود و نصارا از خدا و صفات او ، شناختى ضعيف و ناقص

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 3

3 - هر يك از يهود و نصارا ، آيين خويش را موجب هدايت بشر مى پنداشتند .

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 2

2 - نصارا آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و نوادگانش را آيين نصرانيت و ايشان را نصرانى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً أو نصرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 9،23،33

9 _ پندار مسيحيان درباره مسيح ، پندارى غلوآميز

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. انما المسيح عيسى ابن مريم

23 _ مسيحيان معتقد به تثليث ، غلو كنندگان در دين هستند .

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتقولوا ثلثة

33 _ مسيحيان ، معتقد به فرزندى حضرت عيسى ( ع ) براى خداوند

ياهل الكتب . .. انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه و كلمته القها إلى مريم و رو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 2

2 _ غلو مسيحيان درباره حضرت عيسى با نقض شمردن بندگى او براى خدا

ياهل

الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه

جمله {لن يستنكف} اشاره به اين معنا دارد كه مسيحيان بندگى مسيح را براى خداوند انكار مى كردند و گويا شان وى را بالاتر از بندگى مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 5،20

5 _ اعتراف مسيحيان به فرزندى مسيح ( ع ) براى مريم ( ع )

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

ظاهراً توصيف مسيح(ع) به {ابن مريم} از كلام مسيحيان است. يعنى به اين حقيقت كه مسيح(ع) فرزند مريم است، معترف هستند.

20 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) ، نشانه ضعف شناخت مسيحيان از خدا و قدرت مطلق اوست .

الذين قالوا . .. و للّه ملك السموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 1،2،3،4،8،15

1 _ يهوديان و مسيحيان خود را پسران خدا و محبوب پيشگاه او مى پندارند .

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه و احبؤه

2 _ فرزند داشتن خدا ، از پندار هاى باطل يهود و نصارا

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه و احبؤه

3 _ هر يك از يهود و نصارا ، خو را از مقربان خداوند مى پندارند .

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه و احبؤه

بنابر اينكه مقصود از {ابناء}، معناى كتابى آن (مقربان) باشد.

4 _ محبت و عشق به خدا ، ادعاى واهى يهود و نصارا

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه و احبؤه

برداشت فوق بر اين مبناست كه {احباء}، جمع {حبيب}، و به معناى اسم فاعل (محبان)

باشد.

8 _ گرفتارى گنهكاران يهود و نصارا به عذاب الهى ، ردى بر پندار تقرب و محبوب بودنشان نزد خداوند

قل فلم يعذبكم بذنوبكم

15 _ همسانى و همگونى يهود و نصارا با ديگر انسان ها ، دليل نادرستى پندار آنان بر محبوبيت و تقرب در پيشگاه خداوند

نحن ابنؤا اللّه و احبؤه . .. بل انتم بشر ممن خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 5،14

5 _ اعتراف مسيحيان به فرزندى مسيح ( ع ) براى مريم

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

14 _ مسيحيان معتقد به الوهيت مسيح ( ع ) مردمى كافر و مشرك

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم . .. انه من يشرك باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 1،3

1 _ گروهى از نصارا معتقد به تثليت در الوهيت

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه ثالث ثلثة

كلمه {ثالث ثلثة} به معناى يكى از سه تا مى باشد و مراد از آن {اللّه}، {مسيح} و {روح القدس} است و چون براى مسيح و روح القدس، الوهيت قائل بودند، معناى {اللّه ثالث ثلثة} اين مى شود كه خداوند، يكى از سه اقنومى است كه داراى الوهيت مى باشد و از اين اعتقاد به تثليث تعبير مى شود.

3 _ اختلاف عقايد مسيحيان درباره الوهيت

قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه ثالث ثلثة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 2

2 _ مسيحيان به خاطر پافشارى به عقايد باطل

خويش ( الوهيت مسيح ( ع ) و تثليث ) مورد توبيخ خداوند

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. افلا يتوبون إلى اللّه

استفهام توبيخى در {افلا يتوبون . ..} براى سرزنش مسيحيان بر ترك توبه و استغفار از عقايد كفرآميز بكار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 15،20

15 _ الوهيت مريم ( ع ) ( مادر مسيح ( ع ) ) پندار برخى از مسيحيان *

كانا يأكلان الطعام

تصريح به نياز روزمره حضرت مريم(ع) به تغذيه كه صفتى ناسازگار با خدا بودن است، مى رساند كه گروهى از مسيحيان چنين مى پنداشتند كه وى داراى مقام الوهيت مى باشد.

20 _ اصرار مسيحيان بر تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) على رغم استدلال هاى روشن قرآن بر بطلان عقيده آنان

انظر كيف نبين لهم الايت ثم انظر انى يؤفكون

{يوفكون} از مصدر {افك} به معناى بازگرداندن است. و {انى} به معناى كجا و چگونه است، بنابراين جمله {انظر انى يوفكون} يعنى بنگر آنان _ على رغم بيان دلايلى روشن بر واهى بودن تثليث و الوهيت مسيح(ع) _ چگونه از حق منحرف مى شوند و به كجا نگون مى گردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 5

5 _ پندار تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) و مادرش مريم ، مصداق روشن گزافه گويى و غلو مسيحيان در دين خويش

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

از مصاديق مورد نظر از گزافه گويى مسيحيان _ به قرينه آيات گذشته _ اعتقاد آنان به تثليث و الوهيت مسيح(ع)

و مادرش مريم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 3،5،13

3 _ مسيح ( ع ) و مادرش مريم خدايانى همتاى خداوند جهان در پندار گروهى از مسيحيان

ءانت قلت للناس اتخذونى و امى الهين من دون اللّه

5 _ پرستش مسيح ( ع ) و مادرش مريم و اعتقاد به الوهيت آنها ، خواسته حضرت عيسى ( ع ) ، در پندار باطل مسيحيان *

ءانت قلت للناس اتخذونى و امى الهين

13 _ اعتراف عيسى ( ع ) به شايسته نبودن خويش و مادرش مريم براى خدايى ، دليل واهى بودن عقيده مسيحيان به الوهيت آنان

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 8

8 _ اعتراف علنى عيسى ( ع ) به بندگى خداوند ، دليل وى بر پوچى ادعاى مسيحيان مشرك ( همتايى وى با خداوند )

ءانت قلت . .. ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 2،3،4

2 _ نصارا ، { مسيح } ( ع ) را فرزند خدا خواندند .

و قالت النصرى المسيح ابن اللّه

3 _ فرزند خدا خواندن { عزير } و { مسيح } ، سخنان نسنجيده و باطلى بود كه يهود و نصارا به زبان آوردند .

و قالت . .. ذلك قولهم بأفوههم

4 _ پندار فرزند خدا بودن { عزير } و { مسيح } ، پندارى است سابقه دار در تاريخ

يهود و نصارا .

يضهئون قول الذين كفروا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 4،13

4 _ مسيح ( ع ) ، برخوردار از ربوبيت و پروردگارى ، در بينش نادرست نصارا

اتخذوا . .. أرباباً من دون اللّه و المسيح ابن مريم

13 _ از امام باقر ( ع ) درباره آيه { اتخذوا احبارهم و رهبانهم ارباباً من دون اللّه و المسيح بن مريم } روايت شده است : { اما المسيح فعصوه و عظموه فى أنفسهم حتى زعموا انه اله و انه ابن اللّه و طائفة منهم قالوا ثالث ثلاثة و طائفة منهم قالوا هو اللّه . . . ;

اما مسيح را نافرمانى كردند او را در انديشه خود تا آن جا بزرگ دانستند كه گمان كردند او معبود و فرزند خداست و گروهى از آنان گفتند: وى يكى از سه معبود است و گروهى گفتند: او خداست . .. }.

عقيده مسيحيان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 10

10 - ضعف بينش و شناخت يهود ، نصارا و مشركان عصر بعثت ، درباره خداوند

و قال الذين لايعلمون لولا يكلمنا اللّه . .. كذلك قال الذين من قبلهم مثل قولهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 5

5_ عقايد و آراى يهود و نصارا در عصر پيامبر ( ص ) ، عقايد و آرايى برخاسته از هوا هاى نفسانى بود .

و ل_ئن اتبعت أهواءهم

{أهواء} (جمع هوى) به معناى خواهشها و تمايلات نفس است

و مراد از آن در آيه شريفه _ به قرينه مقابله آن با احكام قرآن _ آرا ، عقايد و قوانين برخاسته از تمايلات نفسانى است.

عقيده مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 2

2 - داشتن زاده و اختيار كردن فرزند ، از نسبت هاى نارواى يهود ، نصارا و مشركان به خداوند

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

مراد از ضمير در {قالوا} - به قرينه آيه 113 - يهود، نصارا و مشركان است. يهود {عزير} و نصارا {مسيح(ع)} را فرزند خدا مى پنداشتند و مشركان نيز فرشتگان را فرزند او مى شمردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 1،18،19،23

1 - گروهى از مردم ( مشركان ) با وجود نشانه هاى فراوان بر توحيد ، غير خدا را همتا و همانند او مى پندارند .

لأيت لقوم يعقلون. و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً

{ندّ} (مفرد أنداد) به معناى همانند است.

18 - مشركان ، خدايان دروغين را داراى قدرت مى پندارند .

و لو يرى الذين ظلموا إذ يرون العذاب أن القوة للّه جميعاً

طرح مسأله قدرت خداوند و انحصار آن به او براى كسانى كه غير خدا را همتاى خدا مى پندارند، بيانگر اين است كه: مشركان به توهّم برخوردارى معبودانشان از قدرت، آنها را همانند خداوند پنداشته و بر اساس آن به ايشان محبت مىورزند.

19 - پنداشتن قدرت در معبودان دروغين ، عالم محبت مشركان به آنهاست .

يحبونهم كحب اللّه . .. و لو يرى الذين ظلموا ... أن القوة للّه جميعاً

23 - گروهى

از انسان ها ( مشركان ) سران و بزرگان خويش را در قدرت ، همتاى خدا مى پندارند و آنان را همطراز او دوست دارند .

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً يحبونهم كحب اللّه

با توجه به آيه بعد - كه مشركان را به سران شرك و پيروان آنان تقسيم مى كند - مى توان گفت: مراد از {من الناس} مشركان پيرو مقصود از {أنداد} سران آنهاست. ارجاع ضمير {هم} به {أنداد} اين احتمال را تأييد مى كند; زيرا كاربرد اين ضمير براى انسانها و دارندگان عقل و شعور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 12

12 _ عقيده به شريك داشتن خداوند ، پندارى بدون برهان و دليل

بما اشركوا باللّه ما لم ينزّل به سلطاناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 10

10 _ عقايد ناروا و غلوآميز اهل كتاب برخاسته از افكار باطل گمراهانى مشرك در گذشته تاريخ

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا

بدان احتمال كه خطاب در {يا اهل الكتب} متوجه تمام يهود و نصارا باشد نه خصوص آنانكه در عصر پيامبر(ص) بودند. بر اين مبنا مراد از {قوم قد ضلوا} پيشينيان اهل كتاب نخواهند بود بلكه مقصود، پيروان مذاهب شرك مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 17 - 9

9 _ توانايى بتها و معبودهاى خيالى در دفع شر و رساندن خير، پندار نارواى مشركان

و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا

هو و إن يمسسك بخير فهو على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 21

21 _ اعتقاد مشركان به الوهيت خداوند

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه

در آيه شريفه با وجود اينكه سؤال از جانب خداوند مطرح شده است و مشركان بايد پاسخگو باشند، ولى خداوند، خود، پاسخ داده است: {قل اللّه}. اين نوع پاسخگويى گواه اعتراف طرف مقابل به مضمون ارائه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 8،9،10

8 _ مشركان، غوطهور در پندارهاى بى اساس خويش و اميدوار به كمكهاى خدايان دروغين در قيامت

أين شركاؤكم الذين كنتم تزعمون

9 _ شريك دانستن براى خداوند، مولود انديشه سست مشركان و ساخته و پرداخته خود آنان

أين شركاؤكم الذين كنتم تزعمون

{زعم} به انديشه و گفتارى اطلاق مى شود كه اساس صحيحى نداشته و بر پايه پندار و گمان باشد. {راغب} مى گويد: {الزعم حكاية قول يكون مظنة للكذب}.

10 _ گمان و حدس تنها تكيه گاه مشركان در پذيرش شريك براى خداوند

أين شركاؤكم الذين كنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 1

1 _ پديدار شدن عذابى كه مشركان آن را انكار مى كردند، موجب آرزوى بازگشت به دنيا، نه ايمان واقعى به خداوند و آيات

فقالوا يليتنا نرد . .. بل بدالهم ما كانوا يخفون من قبل

جمله {ياليتنا . .. و نكون من المؤمنين} در آيه قبل، بيان آرزوى مشركان براى بازگشت به دنيا و ايمان آوردن بود. حرف {بل} اضراب از آن مطالب است.

يعنى نه اينكه آرزوى بازگشت براى ايمان باشد، بلكه به پندار رهايى از عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 9

9 _ مشركان مى پنداشتند كه معبودهايشان توان نفع رسانى به آنان را دارد.

من إله غير اللّه يأتيكم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 19

19 _ نه پيامبر(ص) مسؤوليت عمل و انديشه هاى مشركان و مخالفان را بر عهده دارد و نه مشركان پاسخگوى عمل پيامبرند.

ما عليك من حسابهم من شىء و ما من حسابك عليهم من شىء

در اين برداشت مرجع دو ضمير جمع در {حسابهم} و {عليهم} مشركان است و در {حسابهم} اضافه مصدر به فاعل خويش است ; يعنى: {حساب المشركين}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 94 - 4

4 _ مشركان مى پنداشتند پس از مرگ مورد شفاعت معبودهاى خويش قرار خواهند گرفت.

و ما نرى معكم شفعاءكم الذين زعمتم أنهم فيكم شركؤا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 1،5

1 _ برخى مشركان خداوند را داراى شريكانى از جنيان مى دانستند.

و جعلوا لله شركاء الجن

5 _ برخى مشركان خداوند را داراى پسران و دخترانى مى پنداشتند.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 10

10 _ مشركان عقايد شرك آلود خود را زيبا مى پندارند.

و لاتسبوا الذين . .. كذلك زينا لكل أمة عملهم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 2

2 _ اعتقاد بى اساس مشركان به ممنوعيت خوردن از چهارپايان و كشتى (محصول زراعى) كه براى خدا و بتها قرار مى دادند.

و جعلو الله . .. و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء بزعمهم

{هذه} اشاره به سهامى است كه مشركان براى خدا و بتها قرار مى دادند و در آيه 136 بيان گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 150 - 14

14 _ مشركان معتقد به وجود شريك براى خدا در ربوبيت هستند.

و الذين لا يؤمنون بالأخرة و هم بربهم يعدلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 11،21

11 _ مشركان، معتقد به كارايى و توانمندى معبودان خويش در رهاسازى آنان از مشكلات

أين ما كنتم تدعون من دون الله

21 _ شرك در پندار مشركان، ايمان و باورى راستين; و توحيد و يكتا پرستى، كفرورزى و انكار حقيقت است.

و شهدوا على أنفسهم أنهم كانوا كفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 7

7 _ شركورزى ، مرامى باطل و مشركان ، باطلگرا هستند .

أفتهلكنا بما فعل المبطلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 194 - 2

2 _ مشركان ، معبودان خويش را تواناتر از خود و مؤثر در امور خويش مى پنداشتند .

إن الذين تدعون من دون اللّه عباد أمثالكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 -

32 - 7

7 _ موضعگيرى خصمانه كافران و مشركان در قبال پيامبر ، على رغم اعتقادشان به خدا

و إذ قالوا اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 68 - 1،2

1 _ مشركان بر اين باور بودند كه خداوند ، براى رفع نيازمندى هاى خود ، فرزند اختيار كرده است .

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه هو الغنى

2 _ مشركان ، معتقد به الوهيت خداوند بودند .

قالوا اتخذ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 6

6 _ مشركان ، بت هاى مورد پرستش خود را ، موجوداتى با شعور مى پنداشتند .

فلا أعبد الذين تعبدون من دون اللّه

{الذين} اسم موصول است و براى ذوى العقول استعمال مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 3،10

3_ مشركان على رغم اعترافشان به اينكه قوام بخش امور بندگان خداوند است ، براى او شريك هاى متعددى برگزيده بودند .

أفمن هو قائم على كل نفس بما كسبت و جعلوا لله شركاء

10_ مرام اهل شرك ، على رغم روشنى بطلان آن و نبود دليلى بر آن ، مرامى آراسته شده و زينت داده شده براى آنان بود .

بل زيّن للذين كفروا مكرهم

مراد از {مكرهم} مرام و عقيده مشركان ; يعنى ، شريك پنداشتن براى خدا و پرستش آن شريكان است ; زيرا اين چيزى است كه براى آنان زينت داده شده و آراسته جلوه كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 4

4- مشركان ، معتقد به خدايان متعدد در كنار خداى يكتا

و يقول أين شركاءى

جمع آورده شدن {شركاء} حكايت از تعدد آن دارد و اضافه شدن آن به ضمير متكلم، حاكى از عقيده آنان به وجود خدا همراه با ساير خدايان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 12

12- جبرگرايى ، مسلك مشركان در طول تاريخ

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا و لاحرّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 38 - 5

5- مشركان مكه ، حيات را به دست خداوند مى دانستند .

و أقسموا بالله . .. لايبعث الله من يموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 40 - 10

10- مشركان ، خداوند را قادر به احياى مجدد انسان ها پس از مرگ نمى دانستند .

و أقسموا بالله . .. لايبعث الله من يموت بلى وعدًا عليه ... إنما قولنا لشىء إذا أ

ذكر {إنما قولنا لشىء. ..} _ كه براى اثبات قدرت مطلق خداوند است _ پس از بيان ديدگاه مشركان درباره عدم احياى دوباره انسانها مى تواند تعريض به مشركان باشد; چون آنان داراى چنين ديدگاهى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 50 - 10

10- مشركان براى ملائكه ، مقامات و رتبه عالى معتقد بودند .

و المل_ئكة و هم لايستكبرون . يخافون ربّهم

احتمال دارد اختصاص به ذكر ملائكه از ميان

موجودات، براى بيان انقياد آنان در برابر خداوند به خاطر عقيده مشركان به مقامات عاليه ملائكه باشد و خداوند با تأكيد بر منقاد بودن آنان، مشركان را به كسب چنين روحيه اى دعوت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 54 - 7

7- نجات يافتگانِ از ناگوارى ها كه به شرك روى مى آورند _ با وجود التماس به درگاه خداوند به هنگام گرفتارى _ توحيد ربوبى را قبول نداشته و عوامل ديگرى را در نجات خود دخيل مى دانند .

ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم إذا فريق منكم بربّهم يشركون

{بربّهم} متعلق به فعل {يشركون} است. ذكر {ربّ} به جاى مطلق آوردن كلام و يا ذكر ساير موارد توحيد، حكايت از شرك ربوبى آنان مى كند و خود همين مى تواند قرينه باشد كه روى آوردن به شرك ربوبى، احتمال دارد ناشى از عقيده به تأثير عوامل ديگر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 2

2- مشركان ، معتقد به وجود خداوند

و يجعلون لله البن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 56 - 4

4- مشركان ، همه معبود هاى مورد ستايش و عبادت خود را ، موجوداتى داراى شعور و حيات مى پنداشتند .

قل ادعوا الذين زعمتم من دونه

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه {الذين} _ كه براى ذوى العقول استعمال مى شود _ در پندار و زعم مشركان چنين بوده و آنان معبودهاى خويش را داراى شعور مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - اسراء - 17 - 94 - 7

7- مشركان معتقد به برتر بودن مقام رسالت از شأن بشر

قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 20

20- مشركان به برخوردارى شياطين و جن از حق تصميم گيرى در كار جهان و تدبير امور آن ، معتقد بودند .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى

به قرينه آيه بعد، مراد از توهم ولايت شياطين، اين پندار است كه آنان، در امور عالم و كار آفرينش، دخالت و نظارت دارند . اين اعتقاد مشركان را وادار مى كرد كه براى پرهيز از شر شياطين، به ستايش آنان بپردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 5

5- مشركان ، در تدبير هستى ، كسانى را جايگزين خداوند قرار داده اند كه خود ، مخلوق خدا و فاقد كمترين نقش در خلقت خويش اند .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء . .. ما أشهدتّهم ... خلق أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 3

3- دخالت معبود ها و خدايان ، در مقدار عمر و بهرهورى مادى انسان ، پندار باطل مشركان

أم لهم ءالهة تمنعهم . .. بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم العمر

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {بل . ..}، اضراب از {أم لهم آلهة...} باشد. از اين استفاده مى شود كه مشركان به چنين قدرتى براى خدايان خويش اعتقاد داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 -

19 - 2

2 - جبهه توحيد ، جبهه اى است معتقد به ربوبيت بى شريك خدا و جبهه شرك ، جبهه اى است منكر ربوبيت خدا و معتقد به پروردگارى غير او .

هذان خصمان اختصموا فى ربّهم فالذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 71 - 2

2 - مشركان ، جهان را تحت تدبير و ربوبيت خدايان ( ارباب ها ) و خدا را خداى خدايان ( رب الأرباب ) مى پنداشتند .

و يعبدون من دون اللّه ما لم ينزّل به سلط_نًا

ضمير فاعلى در {لم ينزّل} به {اللّه} و ضمير {به} به {ما} بازمى گردد. و {سلطان} به معناى تسلط و اقتدار مى باشد. جمله ياد شده، بيانگر جهان بينى غلط مشركان است; آنان جهان را تحت تدبير و ربوبيت خدايان (ارباب ها) و خدا را ربّ الأرباب و خداى خدايان مى پنداشتند. بنابراين به جاى پرستش خدا، به عبادت آن خدايان خيالى مى پرداختند. در آيه فوق، اين پندار مردود شمرده شده و اعلام شده است كه خداوند به هيچ موجودى، هيچ گونه سلطه و اقتدارى كه بتواند با آن به رتق و فتق امور جهان بپردازد، عطا نكرده است; بلكه همه هستى در قبضيه قدرت و اقتدار او و تحت ربوبيت و تدبير مستقيم او قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 6،7

6 _ مشركان ، معتقد به جسمانيت خدا و قابل مشاهده بودن او

أو نرى ربّنا

7 _ مشركان ، مردمانى حس گرا در عقيده و انديشه و منكر حقايق ماورا ، محسوسات

أو

نرى ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 7

7 _ مشركان ، هيچ اعتقادى به روز رستاخيز و انتظار كيفر و پاداش الهى در آن روز را نداشته اند .

بل كانوا لايرجون نشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 63 - 8

8 - منزلت خدا برتر و والاتر از هر آنچه كه مشركان براى او شريك مى پندارند .

تع_لى اللّه عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 8

8 - اعتقاد مشركان به حرمت و شرافت مكه و تقدّس آن

ربّ ه_ذه البلدة الذى حرّمها

از اين كه آيه نسبت به شهر مكه تعبير {ه_ذه البلدة الذى حرّمها} آورده است، احتمالاً از آن جهت باشد كه مشركان آن را قبول داشته و تذكر آنان به امر مورد قبولشان، زمينه جذب و هدايت آنان را فراهم مى ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 62 - 7

7 - شرك پيشگان ، معتقد به وجود شريك هاى متعدد براى خداوند

فيقول أين شركاءى الذين كنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 74 - 7

7 _ شرك پيشگان ، معتقد به وجود شريكان متعدد براى خداوند

و يوم يناديهم فيقول أين شركاءى الذين كنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 50 - 11

11 - مشركان ، براى پيامبر ( ص ) در تحقق معجزه ، نقشى چشمگير

قائل بودند .

و قالوا لولا أنزل عليه ءاي_ت . .. قل إنّما الأي_ت عند اللّه و إنّما أنا نذير

مشركان، اگرچه در معجزه خواهى خود، منشأ معجزه را ذكر كرده اند، اما پاسخى كه خداوند مى دهد (قل . .. إنّما أنا نذير...) حاكى است كه آنان، براى پيامبر(ص) نقش اساسى قائل بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 61 - 1،5،6

1 - مشركان ، به خالقيت خدا براى آسمان ها و زمين و مسخِّر كننده خورشيد و ماه ، باور داشتند .

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض و سخّر الشمس و القمر ليقولنّ اللّه

5 - انكار آيات خدا و ايمان به باطل ، از سوى مشركان ، به رغم باور آنان بر خالقيت خدا و تسخير خورشيد و ماه از سوى او ، امرى شگفت آور است .

و ما يجحد بأي_تنا إلاّ الك_فرون . .. و قالوا لولا أنزل عليه ءاي_ت ... و الذين ءا

6 - با وجود اعتقاد مشركان به اين كه خالق عالم و رام كننده خورشيد و ماه ، خدا است ، بازداشته شدنشان از حق ، قابل توجيه و منطقى نيست .

و لئن سألتهم من خلق . .. و سخّر ... ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

جمله {فأنّى يؤفكون} جواب شرط مقدر است و{أنّى} معادل {كيف} استفهاميه و براى تعجب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 1،2

1 - مشركان به اين كه منشأ نزول باران ، خدا است ، اعتقاد داشتند .

و لئن سألتهم من نزّل من السماء ماء . ..

ليقولنّ اللّه

2 - مشركان ، به اين كه حيات بخش زمين مرده ، با آب باران ، خداوند است ، اعتقاد داشتند .

و لئن سألتهم من نزّل . .. فأحيا به الأرض من بعد موتها ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 13 - 3،10

3 - مشركان ، به خداوند باور دارند و به گرفتن شفيع جهت شفاعت در پيشگاه او معتقدند .

و لم يكن لهم من شركائهم شفع_ؤا

10 - مشركان مكه ، به بازخواست انسان ها از سوى خداوند ، پس از مرگ ، معتقد بودند .

و يوم تقوم الساعة . .. و لم يكن لهم من شركائهم شفع_ؤا

نفى شفاعت از معبودان مشركان، حكايت از اعتقاد آنان به شفاعت مى كند و ذكر آن به عنوان يكى از رخدادهاى قيامت، اين احتمال را تقويت مى كند كه آنان شفاعت معبودان را براى پس از مرگ خود مى خواسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 35 - 5

5 - براى اثبات ادعاى مشركان درباره عقايدشان ، هيچ گونه دليل آسمانى وجود ندارد .

أم أنزلنا عليهم سلط_نًا فهو يتكلّم

اين كه براى نفى هرگونه دليل، جهت اثبات عقيده مشركان، گفته است: {أم أنزلنا عليهم. ..} و نفرموده است: {آنان، هيچ گونه دليلى ندارند.}، مى تواند به نكته بالا، نظر داشته باشد. در ضمن، احتمال دارد مراد از {سلطان} فرشته باشد. در اين صورت نيز نكته بالا، قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 16

16 - مشركان ،

به شفاعت و ولايت و سرپرستى غيرخدا ، اعتقاد داشتند .

أم يقولون . .. ما لكم من دونه من ولىّ و لاشفيع أفلاتتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 23 - 2

2 - عقيده مشركان به شفاعت خدايانشان در پيشگاه خدا براى آنان

قل ادعوا الذين زعمتم من دون اللّه لايملكون مثقال ذرّة . .. و لاتنفع الشف_عة عنده

ذكر عدم فايده شفاعت شفاعت كننده اى در پيشگاه خداوند به جز شفاعت كسانى كه خود خدا به آنان اذن داده است; مى رساند كه مشركان اعتقاد داشته اند كه خدايان ادعايى آنان نقش شفاعت كننده دارند. خداوند نيز درصدد رد آن گمان و پندار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 2

2 - خدايان شرك پيشگان ، موجوداتى اند كه خود مشركان آنها را شريك خدا تلقى كرده اند .

قل أرونى الذين ألحقتم به شركاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 40 - 6

6 - اعتقاد مشركان به موجوداتى به نام ملائكه در عالم

و يوم يحشرهم . .. ثمّ يقول للمل_ئكة أه_ؤلاء إيّاكم كانوا يعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 41 - 4

4 - گفت وگوى خداوند با فرشتگان در قيامت ، درباره اعتقادات مشركان

ثمّ يقول للمل_ئكة . .. قالوا سبح_نك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور محاجه و گفتوگو با مشركان ، درباره

عقايد و معبودهايشان

قل أرءيتم شركاءكم الذين تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 150 - 2،4

2 - مشركان ، معتقد بودند كه ملائكه از جنس زن هستند .

أم خلقنا المل_ئكة إن_ثًا

4 - عقيده مشركان به اين كه ملائكه از جنس زن هستند ، امرى شگفت آور است .

أم خلقنا المل_ئكة إن_ثًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه استفهام مقدر در جمله {أم خلقنا. ..}، از نوع استفهام انكارى و تعجبى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 152 - 1،4

1 - مشركان ، معتقد به تولد فرزند از خداوند

ليقولون . ولد اللّه

4 - مشركان ، مردمى دروغگو در عقايد و باور هاى شان

و إنّهم لك_ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 153 - 1،3

1 - مشركان ، معتقد به برگزيدن دختر _ به جاى پسر _ براى خود از سوى خداوند

أصطفى البنات على البنين

3 - مشركان ، معتقد به جسمانيت خداوند

فاستفتهم ألربّك البنات . .. ولد اللّه ... أصطفى البنات على البنين

انتساب زادن و فرزند داشتن به خدا، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 157 - 5

5 - دروغگو بودن مشركان در ادعا هاى خود ، درباره خداوند و معارف الهى

فأتوا بكت_بكم إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 1،2،3،4

1 - مشركان ، معتقد به وجود نسبت

خويشاوندى ميان خدا و جن

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا

{نسب}، به معناى قرابت و پيوند خويشاوندى است.

2 - مشركان ، مدعى شريك بودن جن با خداوند

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا

در اين كه مقصود از {نسبت} در آيه شريفه، چيست، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد. برخى گفته اند كه مقصود شريك بودن جن با خداوند است، چنان كه در سوره انعام آيه 100 به اين مضمون تصريح شده است: {و جعلوا للّه شركاء الجنّ; براى خدا شريكانى از جن قرار دادند}. گفتنى است كه در فرض فوق {نسباً} در معناى مجازى استعمال شده است.

3 - مشركان ، مدعى ازدواج خداوند با زنان از جنس جن

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا

برخى از مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از {نسبت} در آيه شريفه، نسبت صهر و ازدواج است; يعنى، خدا با زنان از جنس جن ازدواج كرد و از آنان فرزندانى چون ملائكه به وجود آمد كه در آيات پيشين از آنها به تفصيل ياد شده است.

4 - مشركان ، معتقد به وجود پيوند خويشاوندى ( پدر و فرزندى ) ميان خدا و فرشتگان

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه جمله {و جعلوا بينه و بين الجنّة نسباً} تأكيد دختر نبودن ملائكه براى خدا و نفى فرزنددار بودن او است كه در آيات پيشين از آن ياد شده است (أم خلقنا الملائكة إناثاً. .. ليقولون . ولد اللّه...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 168 - 2

2 - مشركان ، منكر آسمانى بودن قرآن بودند

.

لو أنّ عندنا ذكرًا

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مشركان، در حالى ايمان خود را مشروط به نزول كتابى آسمانى (همانند كتاب هاى آسمانى پيامبران گذشته) مى دانستند كه قرآن براى هدايت آنان نازل شده بود و از آن آگاه بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 5،7،8

5 - مشركان ، معبود ها را يار و ياور خود مى دانستند .

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء

{ولى} (مفرد {أولياء}) در لغت به سه معنا آمده است: محب، صديق و نصير (قاموس المحيط و مفردات راغب). در آيه شريفه _ به قرينه جمله بعد (ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه) در معناى سوم به كاررفته است.

7 - مشركان ، معبود هاى خود را وسيله تقرب به خدا مى دانستند .

ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

8 - مشركان ، تقرب به خدا را بدون واسطه ، ممكن نمى دانستند .

ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 4 - 2

2 - مشركان ، معتقد به فرزندگزينى خداوند

لو أراد اللّه أن يتّخذ ولدًا لاَصطفى ممّا يخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 10

10 - مشركان ، معتقد به شعورمندى معبود ها و تأثيرگذارى آنها در سرنوشت انسان ها

و يخوّفونك بالذين من دونه

اعتقاد به گزند رساندن معبودهايى چون بت، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 1،9

1 - اعتقاد

و اعتراف مشركان ، به خالقيت يگانه خداوند و پديد آمدن جهان آفرينش ( آسمان ها ، زمين و . . . ) تنها به قدرت او

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض ليقولنّ اللّه

9 - مشركان ، معتقد به حاجت دادن معبودهايشان و رساندن سود به انسان ها و برطرف كردن گزند از آنان

أفرءيتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه بضرّ . .. برحمة هل هنّ ممسك_ت رحمت

مقصود از {دعاء} در {ماتدعون}، حاجت بردن و استعانت جستن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 43 - 1

1 - اعتقاد مشركان ، به شفاعت و وساطت كردن معبود ها در پيشگاه خداوند

أم اتّخذوا من دون اللّه شفعاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 4

4 - اعتقاد مشركان به وجود خداوند

أم يقولون افترى على اللّه

از اين كه مشركان مى گفتند: پيامبر(ص) بر خدا دروغ بسته است، استفاده مى شود كه آنان اصل وجود خدا را پذيرفته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 3

3 - نشانه هاى عزت ( قاهر بودن ) و دانايى آفريدگار جهان ، غير قابل انكار ، حتى براى مشركان

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 84 - 4

4 - اعتقاد مشركان به تقسيم كار هاى آسمان و زمين ، ميان خدا و فرزندى كه براى او تصوير كرده اند . *

قل إن كان للرحم_ن

ولد . .. و هو الذى فى السماء إل_ه و فى الأرض إل_ه

برداشت بالا بدان احتمال است كه ميان اين آيه و آيه {إن كان للرحمان ولد} (آيه 81) بدين گونه ارتباط باشد كه مشركان علاوه بر اعتقاد به فرزنددارى خدا، بر اين باور بوده اند كه الوهيت آسمان و زمين ميان او و فرزندش تقسيم شده است. گفتنى است كه اين آيات ردى بر هر دو ديدگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 24 - 1

1 - مشركان ( دهريون ) ، حيات را منحصر در زندگى دنيا دانسته و منكر معاداند .

و قالوا ما هى إلاّ حياتنا الدنيا

به قرينه آيه بعد، فاعل {قالوا} مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 25 - 8

8 - حقانيت معاد از نظر مشركان ، منوط به زنده شدن پدران آنان در برابر ديدگانشان

قالوا ائتوا ب_ابائنا إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 28 - 4،5

4- اعتقاد مشركان به نقش معبود هاى خويش ، در تقرب آنان به خداوند

اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهة

5- اعتقاد مشركان به حقيقتى برتر از معبود هاى خود ، به عنوان خداى هستى

اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهة

در معناى {قرباناً} و تقرب، اين معنا نهفته است كه بايد طرفى وجود داشته باشد كه به او تقرب جسته شود; يعنى، آلهه متعدد، تنها از آن جهت مورد پرستش قرار گرفته بودند كه وسيله تقرب به خداى اصلى تلقى مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 21 - 4

4 - مشركان ، گرفتار تناقض در عقايد وباور هاى خويش

ألكم الذّكر و له الأُنثى

مشركان، از سويى خداوندگارى خدا را پذيرفته بودند و از سوى ديگر _ با آن كه مرد را بر زن برتر مى دانستند _ فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند; اما براى خويش فقط پسر مى خواستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 26 - 4

4 - مشركان ، معتقد به عظمت برتر خداوند ، در مقايسه با فرشتگان و معبود هاى خويش

و كم من ملك فى السم_وت لاتغنى شف_عتم شيئًا

از اين كه مشركان از بت ها و يا فرشتگان، تمناى شفاعت در پيشگاه پروردگار را داشته اند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 27 - 1،2

1 - برگزيدن نام هاى زنانه براى فرشتگان ، نمودى از باور مشركان ، به دختر بودن فرشتگان براى خداوند

ألكم الذّكر و له الأُنثى. .. إنّ الذين لايؤمنون...ليسمّون المل_ئكة تسمية الأُنثى

از ارتباط بين آيات، استفاده مى شود از آن جايى كه مشركان فرشتگان را دختران خدا مى انگاشتند، نام هاى زنانه را براى آنان برمى گزيدند.

2 - مشركان ، در عين باور داشتن وجود فرشتگان ، گرفتار عقايد خرافى در مورد آنان

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة ليسمّون المل_ئكة تسمية الأُنثى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 20 - 3

3 - مشركان ، معتقد به بهره مند بودن از سپاهى قدرت مند و نيرويى شكست ناپذير معنوى همچون

معبودان ادعايى در برابر ديگر قدرت ها

أمّن ه_ذا الذى هو جند لكم ينصركم من دون الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 41 - 1

1 - اعتقاد مشركان به شفاعت كردن معبود ها و تضمين نمودن سعادت اخروى براى ايشان

أم لهم شركاء فليأتوا بشركائهم

در اين كه مقصود از {شركاء} چيست، دو احتمال وجود دارد: 1_ معبودهاى ادعايى مشركان كه آن را شريك خدا مى پنداشتند; 2_ كسانى از عقلاى جهان كه در عقايد و افكار دينى با مشركان شريك و همفكراند، مثلاً در اين مسأله كه سرنوشت مجرمان با مسلمانان يكسان است و. .. . برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

عقيده مشركان به الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 109 - 2

2 _ مشركان مكه معتقد به {الله} بودند و به آن قسم ياد مى كردند.

و أقسموا بالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 6

6 _ مشركان در كنار اعتقاد به بتها به {الله} نيز معتقد بودند.

فقالوا هذا لله بزعمهم و هذا لشركائنا

عقيده مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 1

1- مشركان دوران جاهليت ، معتقد به وجود دخترانى براى خداوند

و يجعلون لله البن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 60 - 3

3- مشركان عصر جاهلى ، منكر عالم آخرت بودند .

للذين لايؤمنون بالأخرة

اين آيه، در سياق آياتى است كه در مذمت مشركان بود و

اين خود قرينه اى است بر اينكه مراد از {الذين}، مشركانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 4

4- مشركان دوران جاهليت ، باورمند به خداوند على رغم اسناد امور ناروا به او

و يجعلون لله ما يكرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 4

4 - اعتقاد مشركان عرب ، به محدود بودن قلمرو رسالت پيامبران الهى چون ابراهيم ، موسى و عيسى ( ع ) به امت ها و اقوام غير ايشان

و أقسموا باللّه . .. لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

از اين كه مشركان، آمدن پيامبرى ويژه براى خود را; شرط ايمان خود برمى شمردند، مى توان استفاده كرد كه آنان اعتقاد نداشتند كه قلمرو اديان الهى در گذشته شامل آنان نيز مى شود; وگرنه اين تقاضا لغو و غير منطقى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 149 - 2

2 - عقيده مشركان به وجود دختران براى خداوند

ألربّك البنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 5

5 - عرب جاهلى ، خود بيزار از داشتن دختر ; ولى معتقد به وجود دختر براى خداوند

أوَ من . .. و هو فى الخصام غير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 1،7

1 - مشركان عصر جاهليت ، معتقد به مؤنث بودن فرشتگان

و جعلوا المل_ئكة . .. إن_ثًا

7 - نكوهش خداوند ، نسبت به باور هاى بى دليل

مشركان جاهلى

و جعلوا المل_ئكة إن_ثًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 20 - 3،4

3 - مشركان عرب جاهلى ، معتقد به خداوند رحمان و مرتبت والاى او در مقايسه با ديگر خدايان

و قالوا لو شاء الرحم_ن ما عبدن_هم

از اين كه مشركان، عبادت ديگر خدايان را در گرو مشيت خداى رحمان دانسته اند، مطلب بالا استفاده مى شود.

4 - مشيت الهى و نقش آن در عمل انسان ، مورد پذيرش مشركان عصر جاهلى

و قالوا لو شاء الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 21 - 2،3

2 - مزيت پسران بر دختران ، از عقايد عرب جاهلى

ألكم الذّكر و له الأُنثى

3 - اعراب جاهلى ، معتقد به دختر بودن فرشتگان

أفريتم اللّ_ت و العزّى . .. ألكم الذّكر و له الأُنثى

از ارتباط ميان آيات، مى توان استفاده كرد كه مشركان، فرشتگان را دختران خدا و بت ها را مظهرى براى آنها مى پنداشتند. بدين جهت اسامى مؤنث براى بت ها، (لات و...) برمى گزيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 2

2 - شرك و بت پرستى ، داراى پيشينه تاريخى در ميان مردم عرب جاهلى

سمّيتموها أنتم و ءاباؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 3

3 - شرك و بت پرستى ، انديشه و مرام عرب جاهلى

ي_أيّها الناس . .. إنّ الذين تدعون من دون اللّه

عقيده مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 118 - 10

10 - ضعف بينش و شناخت يهود ، نصارا و مشركان عصر بعثت ، درباره خداوند

و قال الذين لايعلمون لولا يكلمنا اللّه . .. كذلك قال الذين من قبلهم مثل قولهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 2،7،8

2 _ مشركان عصر بعثت ، به ربوبيت و پروردگارى خدايان متعدد معتقد بودند و آنها را مى پرستيدند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و يقولون هؤلاء شفعؤنا

7 _ مشركان عصر بعثت ، معبودان پندارى خود را واسطه هايى براى شفاعت و پا در ميانى ، ميان انسان ها و خدا مى انگاشتند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و يقولون هؤلاء شفعؤنا عند اللّه

8 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، معتقد به خدا و منكر يكتايى او در ربوبيت بودند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و يقولون هؤلاء شفعؤنا عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 4،8،9،12

4 _ شرك پيشگان عصر بعثت با وجود اعتقادشان به رازقيت و روزى بخشى خدا ، ربوبيت بى شريك او را باور نداشتند .

قل من يرزقكم من السماء و الأرض . .. فسيقولون اللّه

ضمير فاعلى در {سيقولون} به مشركان بر مى گردد.

8 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، در عين اينكه به مالكيت و حاكميت خدا بر قوا و حواس آدمى اعتقاد داشتند ، منكر ربوبيت او بودند .

أمن يملك السمع و الأبصر. .. فسيقولون اللّه

9 _ شرك پيشگان عرب جاهلى با وجود اينكه خدا را پديد آورنده جانداران از موجودات بى

جان و موجودات بى جان را از جانداران مى دانستند ، منكر ربوبيت و پروردگارى او بودند .

و من يخرج الحى من الميت و يخرج الميت من الحى . .. فسيقولون اللّه

12 _ مشركان عرب جاهلى با وجود اعتقادشان به اينكه تدبير امور جهان در دست خداست ، منكر ربوبيت و پروردگارى بى همتاى او بودند .

و من يدبر الأمر فسيقولون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 23

23_ مشركان عصر بعثت معتقد به وجود خداوند

أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 8

8- مشركان صدراسلام ، خداوند را خالق آسمان ها و زمين مى دانستند .

أتى أمر الله . .. سبح_نه و تع_لى عمّا يشركون ... خلق السموت و الأرض بالحق تع_لى

{تعالى عمّا يشركون} مربوط به {بالحق} است و نه {خلق السماوات و . ..} بنابراين، از آيه استفاده مى شود كه مشركان درباره اصل خلقت عالم حرفى نداشته اند، بلكه درباره حقانيت و پوچى آن توهماتى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 2

2- مشركان عصر بعثت و نياكان شان ، به فرزند داشتن خداوند معتقد بودند .

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 70 - 3

3 - باور داشت و اعتقاد مشركان صدراسلام ، به احاطه علمى خدا بر سراسر هستى

ألم تعلم أنّ اللّه يعلم ما فى

السماء و الأرض

استفهام تقريرى در {ألم تعلم} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 60 - 6

6 _ مشركان صدراسلام ، منكر رحمانيت خدا بودند .

و إذا قيل لهم اسجدوا للرحم_ن قالوا و ما الرحم_ن أنسجد لما تأمرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 2

2 - باورداشت مشركان صدراسلام ، به اصل وجود خدا و مقدس و محترم بودن او

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم

برداشت ياد شده از سوگند مشركان به {اللّه} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 74 - 3

3 - مشركان صدراسلام ، معتقد به چند معبود بودند .

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 7

7 - مشركان و كافران در عصر بعثت _ على رغم انكار قيامت و تجديد حيات انسان ها _ به آفرينش آسمان ها و زمين به وسيله خدا و نيز به عظمت اين آفرينش اعتقاد داشتند .

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

برداشت ياد شده با توجه به اين حقيقت است كه استدلال خداوند بر اثبات معاد، از راه آفرينش نخستين جهان طبيعت، مبتنى بر اين حقيقت است كه كافران، جهان طبيعت را جلوه اى از خالقيت و قدرت خدا بدانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 9،13

9 - مشركان عصر بعثت ، معتقد به شريكان و

همسانانى چند براى خداوند

و تجعلون له أندادًا

واژه {أنداد} جمع {ندّ} و به معنى همانندها و نظيرها است.

13 - مشركان عصر بعثت ، معتقد به خالقيت خدا و منكر ربوبيت مطلقه وى بودند .

قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق . .. ذلك ربّ الع_لمين

تعبير {تجعلون له أنداداً} نشان مى دهد كه مشركان اصل وجود خدا و خالقيت او را قبول داشته اند ولى براى او شريك در آفرينش و ربوبيت قائل بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 1

1 - اعتقاد و اقرار مشركان عصرت بعثت ، به عزت و دانايى آفريدگار هستى

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 21 - 1

1 - مشركان صدراسلام ، به خاطر اعتقادشان به دختر داشتن خداوند _ به رغم امتياز و برترى پسر در نزد ايشان _ مورد توبيخ و سرزنش الهى

ألكم الذّكر و له الأُنثى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 3

3 - تذكر خداوند به مشركان صدراسلام ، نسبت به تجديد نظر در مواضع هلاكت بار خويش

و لقد أهلكنا أشياعكم فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 41 - 5

5 - عقيده به شفاعت معبود ها و يكسان بودن سرنوشت مجرمان ( مشركان ) با مسلمانان ، عقيده اى منحصر به مشركان عصر بعثت و فاقد شاهد و تصديق كننده اى از ميان عقلاى عالم

أم لهم شركاء فليأتوا بشركائهم إن كانوا

ص_دقين

عقيده مشركان مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 81 - 3،7

3 - باور مشركان عصر بعثت به رحمانيت خداى هستى

قل إن كان للرحم_ن ولد

7 - شناخت مشركان عصر پيامبر نسبت به خداوند با نام { رحمان }

قل إن كان للرحم_ن

عقيده مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 195 - 6

6 _ مشركان مكه بر اين باور بودند كه معبودانشان بر يارى آنها عليه پيامبر ( ص ) توانا هستند .

قل ادعوا شركاءكم ثم كيدون فلاتنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 4،7

4- مشركان مكه ، باورمند به مشيت خداوند بودند و تفسير نادرستى از آن داشتند .

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء

7- مشركان مكه ، على رغم عقيده به خدايان متعدد ، اظهار عقيده به خداوند كرده و قضاى او را در عالم نافذ مى دانستند .

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 38 - 2

2- مشركان مكه ، معتقد به وجود خداوند بودند .

و أقسموا بالله جهد أيم_نهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 3

3- مشركان مكه ، معتقد بودند كه ملائكه از جنس زن هستند .

و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 92

- 10

10- اتكاى مشركان مكه در عقايد و جهان بينى خود ، تنها بر محسوسات و دريافت هاى حسى بود .

تأتى بالله و المل_ئكة قبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 50 - 3

3 - مشركان مكه ، ربوبيت خداوند را بر همه قبول نداشتند .

لولا أنزل عليه ءاي_ت من ربّه

تعبير {ربّه} و اضافه {ربّ} به ضمير مفرد مذكر غايب _ كه مرجع اش پيامبر است _ حكايت از نكته فوق مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 32 - 3

3 - مشركان مكّه ، داراى گرايش ها و آيين هاى مذهبى مختلف بودند .

و لاتكونوا من المشركين . من الذين فرّقوا دينهم

{المشركين} به قرينه آيات قبل و سياق، ممكن است مشركان مكه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 52 - 10

10 - اعتقاد مشركان مكه به وجود خداوند

إن كان من عند اللّه

از ظاهر جمله شرطيه بر مى آيد كه اصل وجود خداوند براى مشركان، مسلم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 4

4 - مشركان مكه ، گرفتار شرك در زمينه هايى غير از زمينه خالقيت خداوند

و لئن سألتهم من خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 7

7 - مشركان مكه ، خداوند را با نام { رحمان } مى شناختند و ياد مى كردند .

بما ضرب للرحم_ن مثلاً

بنابراين كه واژه {رحمان} در آيه شريفه، به خاطر

بار معنايى آن نيامده باشد; بلكه صرفاً نقل قول ساده اى از كلام عرب جاهلى باشد كه به جاى {اللّه} _ يا هر صفت ديگر براى خداوند _ كلمه {رحمان} را به كار مى بردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 58 - 4

4 - مشركان مكه ، معتقد به برترى فرشتگان بر عيسى ( ع ) *

و جعلوا المل_ئكة . .. و قالوا لو شاء الرحم_ن ما عبدن_هم ... ءألهتنا خير أم هو

از آيه نوزده و بيست همين سوره استفاده مى شود كه مصداق مورد نظر مشركان از {الهة} ملائكه بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 87 - 1

1 - اعتقاد مشركان مكه ، به خالقيت خداوند و توحيد در آفرينش

و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

از آيه شريفه استفاده مى شود كه شرك مشركان، در ناحيه خالقيت خداوند نبوده است; بلكه آنان در ربوبيت، تدبير، كارگشايى امور و وساطت براى تقرب به خدا، گرفتار شرك بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 24 - 6

6 - وجود اعتقاد به تناسخ ، در ميان مشركان مكه *

نموت و نحيا

تقدم {نموت} بر {نحيا} _ با اين كه انسان نخست بايد زنده باشد تا بميرد _ اين احتمال را به ذهن مى آورد كه برخى از مشركان، معتقد به تناسخ و حيات پس از مرگ در دنيا بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 2

2- مشركان

مكه ، معتقد به وجود خداوند و در تلاش براى انكار رسالت پيامبراكرم ( ص )

أم يقولون افتري_ه

اتهام افترا و كذب به پيامبر(ص) در زمينه آيات از سوى كافران، نمايانگر اين حقيقت است كه آنان، در بخشى از ادعاها و جوسازى هاى خويش، بر وجود خداوند صحه گذاشته بودند; ليكن رسالت پيامبر(ص) و آيات وحى را انكار مى نمودند.

عقيده مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 26،27

26_ مصريان زمان يوسف ( ع ) ، به خداوند و منزه بودن او ، معتقد بودند .

ح_ش لله

27_ مصريان عصر يوسف ( ع ) ، معتقد به وجود فرشتگان و زيبايى آنها

إن ه_ذا إلاّ ملك كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 17

17_ مصريان عصر يوسف ( ع ) ، به خداوند ايمان نداشتند و سراى آخرت را انكار مى كردند .

إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله و هم بالأخرة هم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 6

6_ مصريان باستان ، معتقد به خدايانى متعدد كه هر كدام تدبير كننده بخشى از امور جهان بودند .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 1

1_ مصريان عصر يوسف ( ع ) و اجدادشان ، مردمى مشرك و پرستشگر خدايانى متعدد و دروغين بودند .

ما تعبدون من دونه إلاّ أسماءً سميتموها أنتم و ءاباؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 2

2 - اعتقاد مردم مصر ، به وجود آسمان هاى متعدد در عصر فرعون

أسب_ب السم_وت

عقيده مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 2،3

2 _ تكذيب كنندگان انبيا به پندار باطل خويشتن را از عذاب هاى الهى مصون مى شمرند .

أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

3 _ احساس مصونيت تكذيب كنندگان انبيا از گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ، احساسى نابجا و به دور از واقعيت است .

أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

استفهام در جمله {أفأمن . .. } استفهام انكارى توبيخى است. يعنى اقوام كفرپيشه احساس امنيت از عذاب الهى دارند، ولى به خاطر نابجا بودن چنين احساسى مورد ملامت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 9

9 _ امت هاى كفرپيشه و تكذيب كننده انبيا در تاريخ گذشته ، اهل ايمان و گرايش به معارف دين نبودند .

فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا من قبل

{ما} در {ما كانوا} براى نفى و {لام} در {ليؤمنوا} لام جحود و تقويت كننده نفى است. بنابراين جمله {فما كانوا} با تأكيد فراوان گرايش امتهاى گذشته را به ايمان نفى مى كند و آنها را اهل باور به دين نمى داند.

عقيده مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 14 - 5

5 - يادآورى مواضع انكارآميز تكذيب كنندگان قيامت از سوى مأموران الهى ، به هنگام مواجهه آنان با آتش دوزخ

ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون

عقيده مكذبان معاد

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 27 - 5

5 - منكران معاد در عصر بعثت ، آسمان را آفريده خداوند مى دانستند .

أم السماء بنيها

استدلال آيه شريفه بر امكان معاد، بدون پذيرش آفريدگارى خداوند براى آسمان، ناتمام است.

عقيده ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 18

18- علم و عقيده ملائكه به آگاهى خداوند از كردار انسانها

بلى إن الله عليم بما كنتم تعملون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بلى إن الله . ..} كلام ملائكه در برابر ادعاى كافران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 41 - 3

3 - ملائكه ، خداوند را از داشتن شريك در عبادت منزه مى دانند .

أه_ؤلاء إيّاكم كانوا يعبدون . قالوا سبح_نك

عقيده منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 4

4 _ دين اسلام در بينش منافقان و بيماردلان ، دينى فريبنده و به دور از واقعنگرى

يقول المنفقون . .. غر هؤلاء دينهم

عقيده منكران رسالت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 7

7 _ منكران رسالت انبيا با استناد به وجود سختى ها و آسايش ها در تاريخ نياكان خويش ، دشوارى هاى بيداركننده زندگى خود را پديده اى عادى و خالى از هر گونه هدف و پيام مى پنداشتند .

ثم بدلنا . .. قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء

عقيده موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - حج - 22 - 19 - 2

2 - جبهه توحيد ، جبهه اى است معتقد به ربوبيت بى شريك خدا و جبهه شرك ، جبهه اى است منكر ربوبيت خدا و معتقد به پروردگارى غير او .

هذان خصمان اختصموا فى ربّهم فالذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 10

10 - مرگ ، بازگشت به سوى خدا در بينش يكتاپرستان

لأُصلّبنّكم أجمعين . قالوا لاضير إنّا إلى ربّنا منقلبون

عقيده موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 8،9

8 - تصميم فرعونيان به قتل موسى ( ع ) ، به خاطر اعتقاد آن حضرت به ربوبيت مطلق خداوند بود .

أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى اللّه

9 - كشتن موسى ( ع ) به صرف اعتقاد او به ربوبيت خداوند ، كارى نكوهيده و نابه جا در نظر مؤمن آل فرعون

أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى اللّه

از استفهام انكارى در جمله {أتقتلون رجلاً. ..} _ كه در مقام تقبيح عمل فرعون مى باشد _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

عقيده مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 285 - 10

10 _ وحدت عقيدتى و آرمانى همه انبياى الهى از ديدگاه مؤمنان

و المؤمنون كل امن باللّه . .. و كتبه و رسله لا نفرّق بين احد من رسله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 38

38 _ حوادث ايّام جنگ ، سختى ها و مصيبت هاى در راه خدا ،

زمينه خالص شدن انديشه مؤمنان از عقايد جاهليّت و پالايش درون آنان از خواسته هاى دنيايى و مادّى

يظنّون باللّه غير الحقّ . .. و ليبتلى اللّه ما فى صدوركم و ليمحّص ما فى قلوبكم

{ليمحّص} از مادّه تمحيص به معناى خالص سازى از عيبها و نقصهاست و اين جمله بيانگر هدفى ديگر از اهداف شكست در نبرد احد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 12

12 _ تضادّ و دوگانگى بينش اهل ايمان و كفرپيشگان ، در تفسير عوامل حيات و مرگ

و قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه يحيى و يميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 51 - 1،6

1 _ اعتقاد مؤمنان راستين به نرسيدن هيچ خوشى و ناخوشى به آنان ، جز بر اساس تقدير الهى

قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لنا

6 _ مؤمنان راستين ، همه مقدرات الهى ، حتى سختى ها ، را در جهت منافع و مصالح خويش مى دانند .

قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لنا هو مولينا

به كارگيرى {لام} انتفاع (لنا) براى عموم رخدادها (خوشيها و ناخوشيها) بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 52 - 1،2،7

1 _ مؤمنان راستين ، پيروزى با شهادت را _ كه در جنگ نصيبشان شود _ خير و نيك مى شمارند .

قل هل تربصون بنا إلا إحدى الحسنيين

2 _ ارزش ها و ملاك هاى ارزش گذارى در بينش مؤمنان و منافقان ، متفاوت است .

إن تصبك

مصيبة يقولوا قد أخذنا أمرنا من قبل . .. قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لن

7 _ در بينش مؤمنان جريان همه امور ، تحت اراده و مشيت الهى است .

نحن نتربص بكم أن يصيبكم اللّه بعذاب من عنده أو بأيدينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 2

2 _ توجه به ماهيت پست منافقان و عاقبت شوم آنان ، موجب مهم جلوه نكردن مال و اولاد فراوان آنان در نظر اهل ايمان

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم

{فا}ى تفريع در {فلا تعجبك}، نهى از اعجاب را متفرع بر مطالبى كرده كه در آيات گذشته در زمينه ماهيتِ منفى منافقان و فرجام شومشان، بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 86 - 3

3_ تنها اهل ايمان ، نيكويى منافع حلال و عادلانه و نادرست بودن منافع حرام و ظالمانه را باور خواهند كرد .

بقيّت الله خير لكم إن كنتم مؤمنين

چون خير بودن منافع حلال و عادلانه مشروط به ايمان نيست; يعنى، چه جامعه مؤمن باشد و چه نباشد، قسط و عدالت براى آنان خير است، گفته شده {إن كنتم مؤمنين} شرطِ باور كردن و فهميدن است; يعنى، اگر مؤمن شويد، مى فهميد كه منافع حلال خير است و گرنه باور نخواهيد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 4

4_ اعمال و عقايد مؤمنان ، موجب دستيابى آنان به فرجامى نيك خواهد شد .

إنا ع_ملون . .. إنا منتظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 5

5 - تلاش كافران براى ايجاد شبهه و ترديد در مؤمنان نسبت به باورهايشان

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

تعبير {إن كنتم صادقين} به صيغه جمع، نشان مى دهد كه روى سخن كافران با مؤمنان بوده است نه صرفاً پيامبر(ص). بنابراين بيان اين سؤالات، مى تواند به منظور به بن بست كشاندن اهل ايمان طرح شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 9

9 - مؤمنان ، خداوند را از هر نقصى ، مبرّا و منزه مى دانند .

سبّحوا بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 28 - 1،2

1 - مؤمنان ، به آينده پيروزمند خويش ، باور دارند .

و يقولون متى ه_ذا الفتح

تعبير {متى ه_ذا الفتح} از سوى كافران، نشانه اين معنا است كه مؤمنان، درباره فتح و پيروزى خويش، سخنانى اظهار داشته اند. گفتنى است كه آيه سى همين سوره، مى تواند قرينه باشد بر اين كه مراد از فتح، پيروزى در همين دنيا است.

2 - كافران ، اعتقاد مؤمنان به پيروزى نهايى خويش را ، مسخره پنداشتند .

و يقولون متى ه_ذا الفتح إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 29 - 5

5 - مشركان ، پيروان مؤمن پيامبر ( ص ) را سهيم و هم رأى او در رسالت مى دانستند .

متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

جمع آورده شدن {صادقين}، به اين خاطر است كه مؤمنان نيز مخاطب مشركان بوده اند. مخاطب قرار دادن

مؤمنان و پرسش از زمان وقوع قيامت از آنان، بيانگر نكته ياد شده است.

عقيده مؤمنان مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 6

6 _ مؤمنانِ به رسالت شعيب ( ع ) مصمّم بر آيين توحيد و متابعت شعيب ( ع ) در خروج از شهر مدين

لئن اتبعتم شعيباً

عقيده ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 9

9 _ اطمينان به مغفرت الهى ، در حين ارتكاب گناه ، باورى بس نكوهيده و گمانى ناصواب است .

يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا

عقيده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 4

4_ نوح ( ع ) به قوم خويش اعلام كرد كه پاداش رسالتش تنها بر عهده خداوند است .

إن أجرى إلاّ على الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 2

2_ نوح ( ع ) ، پس از تلاش هاى ناموفق خويش ، اين احتمال را موجه دانست كه خداوند خواسته تا اشراف و سران قومش ، به ورطه ضلالت و گمراهى سقوط كنند .

و لاينفعكم نصحى . .. إن كان الله يريد أن يغويكم

{إن} در {إن كان الله . ..} شرطيه است و جمله {لاينفعكم ...} به منزله جواب براى آن مى باشد. گرچه اين احتمال نيز كه مخففه از مثقّله باشد بعيد به نظر نمى رسد. بر اين اساس جمله {إن كان الله} بيانگر آن است كه نوح(ع) به ايمان نياوردن قومش

اطمينان پيدا كرده بود. قابل ذكر است كه نيامدن {لام} در خبر {إن} مخففه، به خاطر مشتبه نشدن آن با {إن} نافيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 8

8_ نوح ( ع ) ، رهايى خويش از زيان كارى را در گرو مغفرت و رحمت الهى مى دانست .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

عقيده نياكان اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 4

4_ قوم شعيب و پدرانشان ، مردمى مشرك و پرستشگر معبودى غير از خداى يكتا

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

عقيده نياكان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 12

12 - اتكاى قوم نوح ، تنها به آرا و انديشه هاى پدران و نياكان خويش

ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

عقيده نياكان مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 109 - 6

6_ پدران و پيشينيان مشركان عصر بعثت نيز مشرك و پرستشگر معبود هاى دروغين بودند .

ما يعبدون إلاّ كما يعبد ءاباؤُهم من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 2

2- مشركان عصر بعثت و نياكان شان ، به فرزند داشتن خداوند معتقد بودند .

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم

عقيده و عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 5

5 - عقيده

و عمل ، پيوسته به يكديگر در نظام ارزشى دين

لتؤمنوا . .. و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه

{لتؤمنوا. ..} ناظر به عقيده و {تعزّروه و...} ناظر به عمل مى باشد.

عقيده هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 3،10

3 _ قابيل در ديدگاه و سخن هابيل ، در صورت اقدام به تهاجم ، مسؤول تمامى پيامد هاى سوء عملكرد هر كدام

انى اريد ان تبوا باثمى و اثمك

مراد از {اثمى}، به قرينه {اثمك}، گناهانى است كه بر اثر درگيرى آن دو به وجود مى آيد. زيرا به شهادت مقام، مراد از گناه قابيل، همان برادركشى و مقدمات آن است. بنابراين مقصود هابيل اين است كه من تهاجمى را عليه تو آغاز نمى كنم و هرگز قصد كشتن تو را نخواهم كرد تا در درگيرى احتمالى، تو مهاجم باشى و آغازگر و در نتيجه اگر تو تلف شدى و يامن كشته شدم در هر صورت گناه به گردن تو افتد.

10 _ هابيل ، معتقد به معاد و معارف دين و داراى يقين به بهشت و دوزخ و آگاه به كيفر و پاداش اعمال

انى اخاف اللّه رب العلمين . .. تبوأ باثمى و اثمك فتكون من اصحب النار

عقيده هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 4

4 - هارون ، پايدارى بر توحيد و ايمان به ربوبيت خداوند را ، شرط پيروزى در آزمون الهى خواند .

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

عقيده همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل -

27 - 57 - 4

4 - همسر لوط ، مخالف انديشه هاى وى و هم عقيده با قوم منحرف

فأنجين_ه و أهله إلاّامرأته

عقيده هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 11

11 _ ضلالت هاى فراوان و ريشه دار بشر ، ميراث عقايد و افكار هواپرستان تاريخ

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا كثيراً

بدان احتمال كه {كثيراً} صفت مفعول مطلق محذوف باشد ; يعنى (اضلوا اضلالا كثيراً).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 24 - 3

3 - هواپرستان ، معتقد به منحصر بودن زندگى انسان در دنيا و پايان يافتن آن با مرگ *

من اتّخذ إل_هه هويه . .. و قالوا ما هى إلاّ حياتنا الدنيا نموت و نحيا

برداشت بالا بدان احتمال است كه فاعل {قالوا} هواپرستان باشد كه در آيه قبل مطرح بود.

عقيده هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 5

5 _ اعتقاد راسخ هود به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 1

1_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه تنها خداوند را مؤثر در جهان دانسته و تنها او را شايسته عبادت مى داند .

أنى برىءٌ مما تشركون. من دونه

ضمير در {دونه} به {الله} در آيه قبل برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- هود - 11 - 56 - 2

2_ هود ( ع ) به خاطر توكلش بر خداوند ، مطمئن به محفوظ ماندن از دسيسه ها و توطئه هاى قوم عاد بود .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله

جمله {إنى توكلت. ..} بيان علت براى معناى كنايى {فكيدونى جمياً...} است و آن معناى كنايى ، عجز و ناتوانى قوم عاد بر ضربه زدن به هود(ع) مى باشد.

عقيده يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 16

16_ يعقوب ( ع ) شخصيتى صبور و موحد كه تنها خداوند را بر يارى رسانى توانا مى دانست .

والله المستعان على ما تصفون

عقيده يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 20،21،22

20_ يوسف ( ع ) در برابر زليخا تصريح كرد كه تنظيم جريان زندگى او ، به عنايت و تدبير خداوند بوده است .

معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

ضمير در {إنه} به {الله} باز مى گردد و در برداشت فوق، جمله {إنه ربى} تعليل براى {معاذ الله} گرفته شده است. بر اين اساس مفاد جمله فوق، چنين مى شود: من [از اين امر فريبنده] به خدا پناه مى برم و او مرا يارى خواهد كرد ; زيرا او مدبر امور من و تربيت كننده من است.

21_ يوسف ( ع ) در پاسخ به دعوت و فرمان زليخا ، خداوند را سزاوارتر براى اطاعت ، قدرشناسى و سپاس دانست .

قال معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

22_ يوسف ( ع ) ، پذيرفتن تمناى زليخا ( درخواست وصال و آميزش

) را ، كفران احسان هاى خداوند به خويش دانست .

إنه ربى أحسن مثواى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 12

12_ احساس ناتوانى يوسف ( ع ) از ترك گناه بدون امداد هاى الهى ، جلوه اى از اعتقاد او به ربوبيت خدا

رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 1،7،8

1_ يوسف ( ع ) مصون ماندن خويش از گناهان و ارتكاب بدى ها را ، به امداد خدا مى دانست نه برخاسته از اراده خود بدون توفيق الهى .

أنى لم أخنه . .. و ما أُبرّءُ نفسى إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

از ارتباط {ما أُبرّءُ نفسى} (من نفس خويش را از ارتكاب بديها تبرئه نمى كنم)با جمله {لم أخنه بالغيب} و نيز شهادت زنان بر پاكدامنى يوسف(ع) (حاش لله ما علمنا عليه من سوء) اين نكته معلوم مى شود كه: يوسف(ع) با جمله {ما أُبرّءُ نفسى} درصدد نيست كه بگويد من گناه كرده ام; بلكه با توجه به عبارت {إلاّ ما رحم ربى} در مقام بيان اين حقيقت است كه اگر من مرتكب گناه نشده ام، نه به خاطر توان شخصى است ; زيرا نفس هر كس و نيز نفس من ترغيب كننده به گناه و بدى است. پس آلوده نشدن من به گناه به توفيق الهى و رحمت او بوده است.

7_ يوسف ( ع ) مصونيت خويش از گناه و خيانت را پرتوى از رحمت الهى بر خويش مى دانست .

ما أُبرّءُ

نفسى . .. إلاّ ما رحم ربى

8_ يوسف ( ع ) به دليل باور به ربوبيت و تدبير الهى ، رحمت او را مايه ترك گناهان و بدى ها دانست و خود را ستايش نكرد .

و ما أُبرّءُ نفسى إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 18

18_ يوسف ( ع ) ، معتقد به توحيد افعالى ، و انسانى قدرشناس و سپاسگزار در برابر نعمت هاى الهى

قد جعلها ربى حقًا و قد أحسن بى إذ أخرجنى من السجن و جاء بكم من البدو

عقيده يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 13،14

13 - يهوديان معتقد به برپايى قيامت ، بر قرارى صحنه هاى محاكمه در آن روز و احتجاج انسان ها عليه يكديگر در پيشگاه خدا

أتحدثونهم . .. ليحاجوكم به عند ربكم

14 - يهوديان ، معتقد به ربوبيت خداوند

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 2،3،5

2 - يهوديان ، خداوند را به امور نهانى انسان عالم و آگاه نمى دانستند .

أو لايعلمون أن اللّه يعلم ما يسرون و ما يعلنون

استفهام در {أو لايعلمون . ..} انكار توبيخى است.

3 - يهود مورد توبيخ و سرزنش خداوند ، به خاطر محدود پنداشتن علم و آگاهى او

أو لايعلمون أن اللّه يعلم ما يسرون و ما يعلنون

5 - يهوديان ، فاقد معرفت و شناخت لازم به خدا و صفات او

أو لايعلمون أن اللّه يعلم

ما يسرون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 1،2

1 - گرفتار نشدن يهوديان گنهكار به آتش دوزخ - به جز چند روز محدود - از باور هاى دينى يهود

و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

{معدودة} به معناى شمرده شده، كنايه از اندك و ناچيز بودن است. روشن است كه پندار مذكور درباره گنهكاران يهود است. آيه بعد (بلى من كسب ...) اين معنا را تأييد مى كند و لذا در برداشت كلمه گنهكار آورده شد.

2 - انديشه يهود درباره عذاب قيامت ( نبود عذاب براى يهوديان جز روزى چند ) از بدعت هاى عالمان يهود

فويل للذين يكتبون الكتب . .. و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

جمله {و قالوا . ..} در ضمن اينكه عطف بر {قد كان فريق} در آيه 75 است، بيانگر مصداقى از {أمانى} در آيه 78 و مصداقى از {الكتاب} در آيه 79 مى باشد. برداشت فوق به لحاظ وجه اخير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 6،7،10،11،12،21

6 - يهود ، ايمان به وحى و كتاب هاى آسمانى را تنها در صورت نزولشان بر پيامبرى از نژاد اسرائيل ، ضرورى مى پنداشتند .

قالوا نؤمن بما أنزل علينا

7 - نازل نشدن قرآن بر بنى اسرائيل ، تنها دليل و بهانه يهود براى ايمان نياوردن به آن

إذا قيل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه قالوا نؤمن بما أنزل علينا

10 - ملاك يهوديان ، براى ايمان آوردن به پيامبران ، بعثت آنان از ميان بنى اسرائيل است .

قالوا نؤمن

بما أنزل علينا

هر چند ايمان به قرآن و كتابهاى آسمانى محور سخن در آيه شريفه است; ولى از آن جا كه نزول كتاب آسمانى مستلزم بعثت پيامبر (ص) نيز هست، دعوت به پذيرش قرآن، دعوت به ايمان به پيامبر(ص) نيز مى باشد و سخن يهود - كه فقط به كتاب خود ايمان مى آوريم - مستلزم اين معنا نيز هست كه: فقط به پيامبران خود ايمان مى آوريم.

11 - يهوديان ، به هر پيامبرى كه از نژاد اسرائيل نباشد ، كافر مى شوند .

و يكفرون بما وراءه

12 - يهوديان ، به هر كتاب آسمانى كه آورنده آن از بنى اسرائيل نباشد ، كافر مى شوند .

و يكفرون بما وراءه

21 - كشته شدن پيامبرانى از نژاد اسرائيل به دست يهوديان ، دليل ايمان نداشتن آنان حتى به پيامبران بنى اسرائيل

نؤمن بما أنزل علينا . .. قل فلم تقتلون أنبياء اللّه من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 12

12 - گرايش يهوديان به گوساله پرستى ، دليل ايمان نداشتن آنان حتى به پيامبران بنى اسرائيل و كتاب هاى آسمانى خويش

قالوا نؤمن بما أنزل علينا . .. قل ... و لقد جاء كم موسى بالبينت ثم أتخذتم العجل

جمله {لقد جاءكم . ..} عطف بر {لم تقتلون ...} در آيه قبل است. بنابراين مضمون اين آيه نيز پاسخى به اين ادعاى يهود است كه خود را مؤمن به پيامبران اسرائيلى و كتابهاى آسمانى آنان مى دانستند (نؤمن بما أنزل علينا).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 94 - 1،2،4،5،6،12

1 -

يهود ، سراى آخرت و نعمت هاى آن را ويژه خويش مى پندارند .

قل إن كانت لكم الدار الأخرة . .. خالصة

تقديم {لكم} بر {الدار الأخرة} مفيد حصر و اختصاص است و {خالصة} - كه حال براى {الدار} مى باشد - بر اين انحصار و اختصاص تأكيد مى كند; زيرا خالص بودن به معناى اختصاص داشتن است.

2 - يهوديان ، ديگر مردمان را از نعمت هاى آخرت بى نصيب مى پندارند .

إن كانت لكم الدار الأخرة . .. خالصة من دون الناس

4 - يهوديان ، اختصاص يافتن بهشت را به قوم يهود ، حكم و تقديرى الهى مى شمرند .

إن كانت لكم الدار الأخرة عند اللّه

{عند اللّه} متعلق به {كانت} است و مفادش اين است كه ثبوت آخرت براى يهود در نزد خداست; يعنى، او اين معنا را پذيرفته، تحقق بخشيده و مقرر ساخته است.

5 - يهود ، همه اديان جز دين يهود را بى اعتبار و ديگر ملت ها را در پيشگاه خدا فاقد قدر و منزلت مى شمرند .

إن كانت لكم الدار الأخرة عند اللّه خالصة من دون الناس

6 - يهوديان ، مدعى اعتقاد به خدا ، قيامت و نعمت هاى اخروى هستند .

إن كانت لكم الدار الأخرة عند اللّه خالصة من دون الناس فتمنوا الموت

12 - يهود ، بر خلاف ادعايشان ، به بهشتى بودن خويش اطمينان نداشتند .

فتمنوا الموت إن كنتم صدقين

جمله {إن كنتم صادقين} اشاره به دروغ گويى يهود دارد; يعنى، آنان خود مى دانند كه ادعايشان واقعيت ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 7

7 - يهوديان خود نيز

بر بى پايه بودن ادعايشان ( تقدير بهشت براى آنان ) واقفند .

إن كانت لكم الدار الأخرة . .. و لتجدنهم أحرص الناس

جمله هاى {لتجدنهم . ..} و {يود أحدهم ...} را مى توان ناظر به ادعاى يهود (إن كانت ... در آيه 94) دانست; يعنى، شما يهوديان از يكسو مدعى هستيد كه سراى آخرت از آن شماست و از سوى ديگر آرزوى ماندگار شدن در حيات دنيا را داريد، اين نشان مى دهد كه خود شما نيز آن ادعا را باور نداريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 6

6 - تصور جاهلانه يهود در مورد جبرئيل و نظام وحى

قل من كان عدواً لجبريل فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 100 - 5

5 - عهد ها و پيمان هاى الهى در ديدگاه بسيارى از يهوديان ، امرى بى مقدار و كم ارزش

نبذه فريق منهم

برداشت فوق بر اساس معنايى است كه {راغب} در كلمه {نبذ} بيان كرده است. او در {المفردات} مى گويد: {نبذ} انداختن و دور افكندن چيزى است به خاطر كم ارزش شمردن آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 111 - 1،2،6،7

1 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، تنها خويشتن را سزاوار بهشت دانسته و ديگران را از آن ، محروم مى پندارند .

و قالوا لن يدخل الجنة إلا من كان هوداً أو نصرى

ضمير در {قالوا} به {اهل الكتاب} (در آيه 109) باز مى گردد.

2 - يهوديان ،

بهشت را مخصوص يهود و ديگران را از آن محروم مى دانند .

و قالوا لن يدخل الجنة إلا من كان هوداً

آيه 113، بيانگر آن است كه هر يك از يهود و نصارا ديگرى را اهل نجات نمى دانند. بنابراين به اصطلاح اهل ادب، در آيه مورد بحث {لفّ اجمالى} وجود دارد و حرف {أو} نيز براى تفصيل است; يعنى، جمله {قالوا لن ...} حاكى از دو جمله است: 1_ قالت اليهود: { لن يدخل الجنة إلا من كان هوداً}. 2_ و قالت النصارى: { لن يدخل الجنة إلا من كان نصرى}.

6 - محروميت مسلمانان از بهشت از خيالات واهى و نادرست يهود و نصارا

تلك أمانيّهم

{أمانى} جمع امنية و به معناى آرزوها، خيالات واهى و دروغهاى يافته شده است.

7 - عقايد و باور هاى دينى يهود و نصارا ، آميخته با خيالات واهى است .

تلك أمانيّهم

{تلك أمانيهم} حاكى از اين است كه: پندار يهود و نصارا بر محروميت ديگران از بهشت، از خيالات و آرزوهاى آنان است و اين در حالى است كه يهود و نصارا، آن پندار را يك عقيده و باور دينى مى شمرند. بنابراين عقايد مذهبى و باورهاى دينى يهود با آرزوها و خيالات آميخته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 1

1 - يهوديان ، آيين نصرانيت را پوچ و بى پايه و اساس مى دانستند .

و قالت اليهود ليست النصرى على شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 2،3

2 - داشتن زاده و اختيار كردن فرزند ، از نسبت هاى

نارواى يهود ، نصارا و مشركان به خداوند

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

مراد از ضمير در {قالوا} - به قرينه آيه 113 - يهود، نصارا و مشركان است. يهود {عزير} و نصارا {مسيح(ع)} را فرزند خدا مى پنداشتند و مشركان نيز فرشتگان را فرزند او مى شمردند.

3 - شناخت يهود و نصارا از خدا و صفات او ، شناختى ضعيف و ناقص

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 4،9

4 - بهره مند شدن يهود از پاداش فضيلت ها و اعمال شايسته پيامبرانى چون ابراهيم ، اسحاق و . . . از باور هاى ناصواب يهود

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

از اينكه خداوند در خطاب به يهوديان اين حقيقت را يادآور مى شود كه دستاوردهاى پيامبران نصيب ديگران نخواهد شد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

9 - مؤاخذه يهود به خاطر رفتار نادرست نياكانى از آنان ، از پندار هاى باطل ايشان *

و لاتسئلون عما كانوا يعملون

مخاطب قرار دادن يهوديان و يادآور شدن اين حقيقت كه شما مسؤول اعمال گذشتگان نيستيد، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 3

3 - هر يك از يهود و نصارا ، آيين خويش را موجب هدايت بشر مى پنداشتند .

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 1

1 - يهوديان آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و

نوادگانش را آيين يهوديت و ايشان را يهودى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً

جمله {أم تقولون . ..} داراى لفّ اجمالى است و حاكى از دوقضيه مى باشد: الف) اى يهوديان! آيا مى پنداريد كه ابراهيم و ...، يهودى بودند؟ ب) اى نصارا! آيا شما مى پنداريد كه ابراهيم و ...، نصرانى بودند؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 4،9

4 - بهره مند شدن يهود از پاداش فضيلت ها و اعمال شايسته پيامبرانى چون : ابراهيم ، اسحاق و . . . از باور هاى ناصواب يهود

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

از اينكه خداوند در خطاب به يهوديان اين حقيقت را يادآور مى شود كه دستاورد پيامبران نصيب ديگران نخواهد شد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

9 - مؤاخذه يهود به خاطر رفتار ناصواب نياكانى از آنان ، از پندار هاى باطل ايشان *

و لاتسئلون عما كانوا يعملون

مخاطب قرار دادن يهوديان و يادآور شدن اين حقيقت كه شما مسؤول اعمال گذشتگان نيستيد، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 1،5

1 _ پندار نارواى يهود به فقر و نياز خداوند ، و غنا و بنى نيازى خويش

لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير و نحن اغنياء

به گفته بسيارى از مفسّرين، مراد از {الّذين قالوا}، يهوديان هستند.

5 _ كوته فكرى يهود در معارف الهى و صفات خداوند

لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير و نحن اغنياء

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 1،3،4،6،7

1 _ ارائه قربانى و سوخته شدن آن به آتشى از غيب ، عهدى الهى در پندار يهود ، براى ايمان به رسولان

الّذين قالوا انّ اللّه عهد الينا الّا نؤمن لرسول حتّى ياتينا بقربان تاكله النّار

3 _ اعتقاد و اعتراف يهود به پايان نيافتن پيامبرى و رسالت ، پس از بعثت حضرت موسى ( ع )

الّا نؤمن لرسول حتّى ياتينا بقربان

اگر يهود، مدعى خاتميّت نبوت حضرت موسى(ع) بودند، بايد به پيامبر (ص) مى گفتند از ما تعهّد گرفته شده كه به هيچ مدعى رسالتى ايمان نياوريم، نه اينكه علامت پيامبر راستين را بيان كنند.

4 _ يهود ، مدعى وفادارى خويش به پيمان هاى الهى

انّ اللّه عهد الينا الّا نؤمن لرسول

6 _ سوختن قربانى در آتشى از غيب ، نشانه راستگويى مدعى رسالت از ديدگاه يهود

الّا نؤمن لرسول حتّى ياتينا بقربان تاكله النار

7 _ تشريع قربانى در اديان الهى

حتّى ياتينا بقربان تاكله النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 50 - 1

1 _ يهود ، داعيه دار نسبتهايى ناروا به خداوند ، على رغم علم و آگاهى به كذب و بطلان آن نسبتها

انظر كيف يفترون على اللّه الكذب

ضمير در {يفترون} به {الذين اوتوا الكتاب} برمى گردد، و مراد از آن به قرينه آيات گذشته يهوديان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 4

4 _ ادعاى كشتن حضرت مسيح ( ع ) _ على رغم اعتراف به پيامبرى وى _ مايه گرفتارى يهود به

لعنت و غضب خداوند

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

بدان احتمال كه {قولهم} عطف بر {نقضهم} در آيه 155 باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 1،2،3،4،8،15

1 _ يهوديان و مسيحيان خود را پسران خدا و محبوب پيشگاه او مى پندارند .

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه و احبؤه

2 _ فرزند داشتن خدا ، از پندار هاى باطل يهود و نصارا

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه و احبؤه

3 _ هر يك از يهود و نصارا ، خو را از مقربان خداوند مى پندارند .

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه و احبؤه

بنابر اينكه مقصود از {ابناء}، معناى كتابى آن (مقربان) باشد.

4 _ محبت و عشق به خدا ، ادعاى واهى يهود و نصارا

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه و احبؤه

برداشت فوق بر اين مبناست كه {احباء}، جمع {حبيب}، و به معناى اسم فاعل (محبان) باشد.

8 _ گرفتارى گنهكاران يهود و نصارا به عذاب الهى ، ردى بر پندار تقرب و محبوب بودنشان نزد خداوند

قل فلم يعذبكم بذنوبكم

15 _ همسانى و همگونى يهود و نصارا با ديگر انسان ها ، دليل نادرستى پندار آنان بر محبوبيت و تقرب در پيشگاه خداوند

نحن ابنؤا اللّه و احبؤه . .. بل انتم بشر ممن خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 1،2،26،41

1 _ يهوديان ، منكر قدرت و نفوذ اراده خداوند در تدبير جهان

و قالت اليهود يداللّه مغلولة

اطلاق جمله {يداللّه مغلولة} مى رساند كه يهود بر اين باور بودند

كه خداوند هيچ دخل و تصرفى در جهان هستى ندارد. بنابراين جمله {ينفق كيف يشاء} پس از {يداهُ مبسوطتان} تنها اشاره به نمونه و مصداقى از نفوذ و قدرت الهى در جهان هستى دارد.

2 _ ناتوانى خداوند در انفاق و بخشش روزى به موجودات ، از باور هاى باطل يهود

و قالت اليهود يداللّه مغلولة

جمله {ينفق كيف يشاء} مى تواند قرينه باشد بر اينكه مراد از بسته بودن دست خدا و نافذ نبودن قدرت وى _ در پندار يهود _ تنها ناتوانى از اعطاى روزى و انفاق به انسانهاست.

26 _ اصرار يهود بر انحرافات اعتقادى خويش تا قيامت

قالت اليهود يداللّه مغلولة . .. القينا بينهم العدوة و البغضاء إلى يوم القيمة

چون دشمنى يهود با يكديگر، كيفر انحرافات رفتارى و اعتقادى آنان است و اين عقوبت تا قيامت باقى مى ماند (. .. الى يوم القيمة)، معلوم مى شود آنان همچنان به اعتقادات انحرافى و رفتار ناپسند خويش پافشارى دارند.

41 _ اعتقاد يهود به كناره گزينى خداوند از تدبير امور جهان پس از فراغت از آفرينش آن

و قالت اليهود يد اللّه مغلولة

از امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. قالوا قد فرع من الامر فلايزيد و لاينقص ... .

_______________________________

توحيد صدوق، ص 167، ح 1، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 649، ح 278.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 4

4 _ يهود به سبب انكار رسالت پيامبر(ص) منكر نزول هرگونه وحى بر افراد بشر شدند.

إذ قالوا ما أنزل الله على بشر من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف

- 7 - 169 - 11،16

11 _ ادعاى آمرزش گناه يهوديان بدون توبه ، از نسبت هاى دروغين دنياگرايان يهود به خداوند

و يقولون سيغفر لنا . .. ألم يؤخذ عليهم ... أن لا يقولوا على اللّه إلا الحق

16 _ يهوديان ، آگاه به حرمت انتساب امور ناحق به خداوند بودند .

و درسوا ما فيه

هدف از بيان اين حقيقت كه يهوديان، تورات را همواره مى خواندند، رساندن اين معناست كه آنان به محتواى تورات آگاهى كامل داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 1،3،4

1 _ يهوديان ، { عزير } را فرزند خدا خواندند .

و قالت اليهود عزير ابن اللّه

3 _ فرزند خدا خواندن { عزير } و { مسيح } ، سخنان نسنجيده و باطلى بود كه يهود و نصارا به زبان آوردند .

و قالت . .. ذلك قولهم بأفوههم

4 _ پندار فرزند خدا بودن { عزير } و { مسيح } ، پندارى است سابقه دار در تاريخ يهود و نصارا .

يضهئون قول الذين كفروا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 39 - 13

13_ { عن أبى عبدالله ( ع ) انه قال فى قول الله عزوجل : { و قالت اليهود يدالله مغلولة } : لم يعنوا أنه ه_كذا ، و ل_كنّهم قالوا : قد فرغ من الأمر فلايزيد و لاينقص فقال الله جل جلاله تكذيباً لقولهم : { غلّت أيديهم و لعنوا بما قالوا بل يداه مبسوطتان ينفق كيف يشاء } ألم تسمع الله عزوجل يقول : { يمحوا الله ما يشاء

و يثبت و عنده اُمّ الكتاب } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره قول خداى عزوجل: {و قالت اليهود يد الله مغلولة} فرمود: منظور يهود اين نبود كه واقعاً دستهاى خدا در غُلّ بسته است ; بلكه آنان مى گفتند: خدا از كار خلقت فارغ شده و ديگر چيزى را زياد و كم نمى كند. پس خداوند _ جل جلاله _ براى تكذيب سخن آنان فرمود: {دستهاى خودشان در غل بسته باد و به خاطر سخنى كه گفتند، لعنت بر آنان باد ; بلكه دستهاى خدا باز است و هرگونه مى خواهد مى بخشد}.آيا نشنيده اى كه خداى عزوجل مى فرمايد: {يمحوا الله مايشاء و يثبت و عنده اُمّ الكتاب}.

عقيده يهود به جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 5

5 - يهوديان ، معتقد به قيامت و گرفتار شدن گنهكاران به آتش دوزخ

و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

عقيده يهود به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 8،9

8 - يهوديان عصر بعثت ، مطمئن به آسمانى بودن قرآن و معترف به الهى بودن آن

إذا قيل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه قالوا نؤمن بما أنزل علينا

چنانچه يهوديان آسمانى بودن قرآن را باور نداشتند در پاسخ به دعوت پيامبر(ص) (ءامنوا بما أنزل اللّه; به آنچه خدا فرو فرستاده ايمان آوريد)، اظهار مى داشتند كه: قرآن از جانب خدا نيست. اعراض از چنين پاسخى، گوياى اطمينان ايشان به آسمانى بودن قرآن و اعتراف ضمنى آنان به الهى بودن آن است.

9 - يهوديان

، على رغم اطمينانشان به الهى بودن قرآن ، به آن ايمان نياوردند .

إذا قيل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه قالوا نؤمن بما أنزل علينا

عقيده يهود به قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 5

5 - يهوديان ، معتقد به قيامت و گرفتار شدن گنهكاران به آتش دوزخ

و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

عقيده يهود به كيفر اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 5

5 - يهوديان ، معتقد به قيامت و گرفتار شدن گنهكاران به آتش دوزخ

و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

عقيده يهود صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 10

10 - ضعف بينش و شناخت يهود ، نصارا و مشركان عصر بعثت ، درباره خداوند

و قال الذين لايعلمون لولا يكلمنا اللّه . .. كذلك قال الذين من قبلهم مثل قولهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 6

6 _ گفتار يهود زمان پيامبر(ص) مبنى بر نازل نشدن وحى بر بشر، در تناقض با عقيده آنان در مورد نبوت موسى(ع) و نزول وحى بر آن حضرت بود.

إذ قالوا ما أنزل الله على بشر من شىء قل من أنزل الكتب الذى جاء به موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 5

5_ عقايد و آراى يهود و نصارا در عصر پيامبر ( ص ) ، عقايد و آرايى برخاسته از

هوا هاى نفسانى بود .

و ل_ئن اتبعت أهواءهم

{أهواء} (جمع هوى) به معناى خواهشها و تمايلات نفس است و مراد از آن در آيه شريفه _ به قرينه مقابله آن با احكام قرآن _ آرا ، عقايد و قوانين برخاسته از تمايلات نفسانى است.

علم به عقيده انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 4

4 - امكان آگاهى جن از انديشه ها ، عقايد و رفتار انسان ها

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

علم در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 7

7 _ عقايد انسان درباره خداوند و اوصاف او بايد مبتنى بر علم باشد.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 2

2- عقايد و رفتار آدمى ، بايد بر علم و آگاهى استوار باشد .

و لاتقف ما ليس لك به علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 5

5- الهيات و باور هاى دينى انسان ، بايد بر پايه علم و آگاهى استوار باشد .

ما لهم به من علم و لا لأبائهم

از اين كه خداوند، كافران را به سبب باورهايى كه بدان علم ندارند، مورد نكوهش قرار داده است، استفاده مى شود كه باورهاى آدمى خصوصاً در زمينه عقايد اصولى و زيربنايى بايد متّكى بر علم و يقين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21

- 7 - 11

11- لزوم كاوش و تفحص ، در مسائل اعتقادى و دينى تا مرز علم و آگاهى

فس_لوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

{إسألوا. ..} جواب شرط مقدر است و جمله {إن كنتم لاتعلمون} آن را تفسير مى كند و تقدير آن چنين است: {إن كنتم لاتعلمون فاسألوا...} (اگر نمى دانيد پس بپرسيد). لازمه اين سخن آن است كه اگر انسان چيزى را نمى داند، بايد تا مرز دانستن كاوش و پرسش كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 6

6 - لازم است عقيده ، مبتنى بر علم و آگاهى باشد .

أن تشرك بى ما ليس لك به علم

از اين كه براى عدم قبول دعوت به شرك، فرموده است: {چون آگاهى از شريك داشتن خدا ندارى، تسليم تلاش آنان مشو!}، استفاده مى شود كه عقيده بايد عالمانه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 7

7 - لزوم مبتنى بودن جهان بينى و اعتقادات دينى انسان ، بر علم و شناخت اطمينان بخش

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به ما ليس لى به علم

علم در عقيده دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 15

15- لزوم مبتنى ساختن عقايد و باور هاى دينى بر علم و آگاهى

أعثرنا عليهم ليعلموا

آن گونه كه از ذيل آيه برمى آيد، كسانى كه خداوند، آنان را بر سرگذشت اصحاب كهف آگاه ساخت، به ربوبيّت خداوند معتقد بودند و بر او سجده مى بردند. ارائه اصحاب كهف براين گروه، به منظور رساندن آنان

به مرحله علم و يقين، حاكى از ضرورى بودن اين مرحله، براى اهل توحيد است.

عمل و عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 29 - 4

4 _ تأثير عملكرد انسان در بينش او

إن تتقوا اللّه يجعل لكم فرقانا

عواطف و عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 10

10 - رابطه احساسات و عواطف با اعتقادات و باورها

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً يحبونهم . .. و الذين ءامنوا أشد حباً الل

عوامل انحراف عقيدتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 12

12- انسان ، بدون برخوردارى از هدايت پروردگار ، گرفتار انحراف در بينش و گرايش خويش

أفمن كان على بيّنة من ربّه كمن زيّن له سوء عمله

از مقابله {من كان . ..} با {من زيّن...}، استفاده مى شود كه انسان ها به دو گروه عمده تقسيم مى شوند: 1_ كسانى كه برخوردار از دلايل الهى و هدايت وحى اند; 2_ گروهى كه در قبال دسته اول قرار دارند و در نهايت به انحراف در بينش (زيّن له سوء عمله) و انحراف در گرايش (و اتّبعوا أهوائهم) كشيده شده اند.

عوامل انحراف عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 7

7 - تقليد كوركورانه و تعصبات قومى ، از عوامل مهم گمراهى و انحرافات اعتقادى در طول تاريخ

و كذلك ما أرسلنا . .. و إنّا على ءاث_رهم مقتدون

عوامل انحطاط عقيده

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 21 - 9

9 - ترديد _ هرچند اندك _ درباره اصول عقيده ، درپى دارنده فاجعه اى عقيدتى و رفتارى

فاتّبعوه . .. و ما كان له عليهم من سلط_ن إلاّ لنعلم ... ممّن هو منها فى شكّ

تنوين {شكّ} براى تقليل است و دلالت بر ناچيزى و اندكى دارد.

عوامل تصحيح عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 11،12،13

11 _ سوق دادن بيمناكان از حشر و قيامت براى اجتناب از كفر و شرك از اهداف انذار است.

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم . .. لعلهم يتقون

{يتقون} در اين آيه به معناى تقواى اصطلاحى نيست، بلكه با توجه به آيات اين سوره _ كه بحث از كفر و تكذيب بود _ مراد، اجتناب از كفر و تكذيب و گناهانى از اين قبيل است.

12 _ هراس از قيامت، زمينه ساز اجتناب از كفر و تكذيب آيات الهى است.

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا . .. لعلهم يتقون

13 _ ضرورت به كارگيرى انذار براى تربيت و اصلاح عقايد انسان

و أنذر به . .. لعلهم يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 64 - 7

7- بشر ، براى رفع اختلاف هاى عقيدتى و نيل به عقيده اى سالم و برتر ، محتاج به وحى و تعاليم آسمانى است .

و ما أنزلنا عليك الكت_ب إلاّ لتبيّن لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 16

16- اميدِ به آينده اى برتر ،

در تنظيم زندگى سالم و تصحيح رفتار و باور هاى انسان ، نقش دارد .

فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً ص_لحًا و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 10

10 - ژرف نگرى در عاقبت بدفرجامان ، عامل تصحيح گرايش هاى فكرى نادرست است .

سيروا . .. فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 7

7 - توجه به فرجام امور ، در تصحيح عقيده و كردار ، نقش چشمگيرى دارد .

فبشّره بعذاب أليم . .. لهم جن_ّ_ت النعيم

ياد آورى سرانجام بد معرضان از آيات خدا و نيز يادآورى پايان خوش مؤمنان، به منظور تنبّه دادن به انسان ها است، لذا مى توان برداشت بالا را داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 36 - 7

7 - تصحيح بينش بشر درباره جهان و انسان ، بخشى از قلمرو موضوعات قرآن

أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى

عوامل تضعيف عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 14

14 _ ممنوعيّت دوستى و كمك گرفتن از كسانى كه ارتباط با آنان زمينه تضعيف و سستى عقايد اسلامى است .

ودّوا لو تكفرون . .. فلا تتّخذوا منهم اولياء حتى يهاجروا ... و لا تتخذوا منهم ول

در برداشت فوق، كلمه {اولياء} به معناى دوستى گرفته شده است.

عوامل درستى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91

- 3

3 _ درستى اعتقادات بنيادى هر فرد در ارتباطى عميق با سطح بينش و معرفت او به خداوند است.

و ما قدروا الله حق قدره إذ قالوا ما أنزل الله على بشر من شىء

چون انكار رسالت را در آيه شريفه معلول نقص معرفت درباره خداوند دانسته است، و تفاوتى نيز بين اين عقيده و ديگر عقايد اصولى نيست، بنابراين كليه عقايد داراى چنين ارتباطى است.

عوامل دفاع از عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 7 - 4

4 - توجّه به حقانيت مواضع عقيدتى خويش ، موجب تقويت روح صبر و بردبارى در مسير عقيده و دفاع از آن

فاصبر . .. إنّهم يرونه بعيدًا . و نريه قريبًا

از يادآورى مسأله حقانيت معاد براى پيامبر(ص) _ پس از توصيه به ايشان مبنى بر صبر و مقاومت در انجام رسالت _ مطلب ياد شده، استفاده مى شود.

عوامل سستى در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 94 - 4

4- سوء استفاده از سوگند و ارزش هاى دينى ، از عوامل سست شدن عقيده و ايمان ديگران است .

و لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً بينكم فتزلّ قدم بعد ثبوتها

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه مراد از {قدم} ايمان و عقيده مردمى باشد كه به دين گرايش يافته اند و با ديدن سوء استفاده برخى از دين، قدمهايشان سست گردد و از ايمان روى گردان شوند.

عوامل سستى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 4

4 - باور هاى ناسازگار با فطرت آدمى ،

متزلزل و ناپايدار است .

من بعد ما استجيب له حجّتهم داحضة عند ربّهم

{دحض} (مصدر {داحضة}) به معناى لغزيدن و متزلزل بودن است و {داحضة} كنايه از بطلان و ناپايدارى مى باشد.

عوامل عقيده به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 7،8

7 _ اگر پروردگار يگانه حقيقت نداشت، آدمى به توحيد ربوبى رهنمون نمى گشت.

أتحجونى فى الله و قد هدين

_______________________________

ر. ك: تفسير الميزان.

8 _ آدمى با هدايت خداوند، رهنورد توحيد مى گردد.

قال أتحجونى فى الله و قد هدين

احتجاج قوم ابراهيم با او در مورد شرك و توحيد بوده است. به همين جهت مصداق مورد نظر براى {هدان}، هدايت به توحيد است و طبعاً اختصاصى به ابراهيم(ع) ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 9،10

9 _ تفكر در پديده ها و گذر از افول و زوال پذيرى آنان به سوى يگانه زوال ناپذير، رؤيت ملكوت جهان است.

و كذلك نرى إبرهيم . .. لا أحب الأفلين ... إنى وجهت وجهى للذى

آيات 76 تا 79 تفصيل {كذلك نرى} مى تواند باشد. يعنى اين سير _ كه سيرى عقلانى و فكرى است _ همان رؤيت ملكوت است.

10 _ اعتقاد به توحيد، نتيجه حقگرايى، و شرك، گمراهى و مولود گريز از راه مستقيم است.

وجهت وجهى . .. حنيفا و ما أنا من المشركين

عوامل مؤثر در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 3

3 _ محيط اجتماعى ، در عين تأثير گذاشتن بر خصلت هاى روحى و گرايش هاى عقيدتى

انسان ، از وى سلب اختيار و انتخاب نمى كند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً . .. و من الأعراب من يؤمن باللّه

تصريح به وجود مؤمنان راستين در ميان اعراب باديه نشين به دنبال بيان خصلت كفر ورزى و نفاق شديد آنان، مى تواند إشعار به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 24

24- وضعيت اجتماعى فرهنگى ، تأثيرى چشمگير در بينش و عقيده نسل هاى آينده دارد .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

كفار، بى آنكه پذيرش آيين نياكان خويش را براساس عقل و منطق قلمداد كنند و يا از درستى آن دم بزنند، از آن متعصبانه سخن مى گفتند و اين حاكى از آن است كه فرهنگ و رسوم گذشتگان در نسلهاى آتى، تأثير زيادى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 7

7- تأثيرگذارى نياز هاى محيطى و مادى انسان بر آرا و نظريات وى حتى در زمينه مسائل فكرى و معنوى *

و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

با اين احتمال كه پيشنهاد ايجاد چشمه به عنوان معجزه از سوى مشركان، متأثر از شدت نياز آنان به منابع آبى بوده باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 4

4- پدران و نياكان و محيط خانوادگى و اجتماعى ، داراى نقشى مؤثّر در باور هاى هر نسل

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم

ذكر {لأبائهم} اشاره به

يكى از زمينه هاى اصلى گرايش ها و عقايد مردم عصر بعثت _ كه همان روحيه تقليد و دنباله روى از نياكان است _ دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 28 - 2،3

2 _ دوستى با افراد ناباب ، داراى تأثير سوء بر عقيده و رفتار انسان و مؤثر در سرنوشت او

ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً

3 _ نقش مؤثر جامعه در شكل گيرى افكار و عقايد و رفتار و سلوك آدمى

ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 5

5 _ دوستى با افراد ناباب ، داراى تأثير سوء در رفتار و عقيده انسان و مؤثر در سرنوشت او

ي_ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً. لقد أضلّنى عن الذكر بعد إذ جاءنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 8

8 - پيوند هاى عاطفى ، تأثير فراوانى در باور ها و عقايد انسان ها دارد .

إنّما اتّخذتم . .. أوث_نًا مودّة بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 3

3 - معاشران و همدمان ، داراى نقشى اساسى در عقيده ، عمل و سرنوشت انسان

و قيّضنا لهم قرناء فزيّنوا لهم ما بين أيديهم و ما خلفهم و حقّ عليهم القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 14

14 - تأثير اقتدار مادى انسان ، در جهت گيرى هاى فكرى و اعتقادى وى

إلاّ قال مترفوها

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 8

8 - نقش مؤثر حاكمان و نظام حكومتى ، در تغيير و تحول باور ها و شيوه رفتار مردم

و لقد أرسلنا موسى ب_اي_تنا إلى فرعون و ملإيه

مبعوث شدن موسى(ع) براى هدايت فرعون و درباريان وى، ممكن است از آن جهت باشد كه تغيير اعتقادى و رفتارى آنان، مى توانست تحول گسترده اى در جامعه عصر موسى ايجاد كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 8

8 - تأثير مهم روابط صميمانه و ماهيت دوستان ، در موضع گيرى هاى دينى انسان و فرجام اخروى او

فاختلف الأحزاب . .. الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در زمينه اختلاف گروهى و احزاب درباره عيسى(ع) و دين الهى بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 11

11 - تأثير منش و شخصيت آدمى ، در شكل گيرى معارف و باور هاى وى

إن هى إلاّ أسماء سمّيتموها . .. إن يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوى الأنفس

معرفى كردن روحيه هواپرستانه مشركان به عنوان عامل اصلى گرايش آنان به شرك، مى تواند نشانگر اين باشد كه صفات شخصيتى انسان، در باورها و معارف وى تأثير به سزايى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 10

10 - تأثير عميق و سرنوشت ساز گروه هاى پرنفوذ و قدرتمند اجتماعى ، همچون صاحبان زر و زور ،

در فرهنگ و باور هاى دينى جامعه

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا . .. يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 20 - 4

4 - تأثير تمايلات و حبّ و بغض هاى انسان ها ، در شكل گيرى انديشه و باور هاى آنان

أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه . .. كلاّ بل تحبّون العاجلة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 8

8 - تأثير تمايلات و حبّ و بغض هاى انسان ها ، در شكل گيرى انديشه ها و باور هاى آنان

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 12 - 3

3 - رفتار انسان ، باور هاى او را تحت تأثير قرار مى دهد .

و ما يكذّب به إلاّكلّ معتد أثيم

عوامل مؤثر در عقيده فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 6

6 - تأثير عقايد و افكار پدران و مادران ، بر فرزندان و نسل هاى آينده

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

عوامل نشر عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 18

18 _ گروهى از يهوديان و مسيحيان عصر پيامبر ( ص ) ، هواپرستان گمراه و ناشر عقايد افراطى و غلوآميز در ميان همكيشان خود

و لاتتبعوا اهواء قوم . .. و اضلوا كثيراً و ضلوا عن

سواء السبيل

كلمه {ضلوا} در دو بخش از آيه مى تواند اشاره به دو طايفه از گمراهان داشته باشد، طائفه اى پيش از بعثت كه جمله {قد ضلوا من قبل} بيانگر آن است و طائفه اى معاصر پيامبر(ص) كه جمله {ضلوا عن سواء السبيل} حاكى از آنان مى باشد. گفتنى است كه آوردن قيد {من قبل} در يك بخش و نيامدن آن در بخش بعد، گوياى اين تفسير است.

فرصت تصحيح عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 - 7

7 - دنيا ، جايگاهى مناسب و فرصتى مغتنم ، براى تصحيح باور است .

فأقم وجهك للدين القيّم من قبل أن يأتى يوم لا مردّ له من اللّه

فرعون و آزادى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 2

2 _ فرعون ، مردم را در گزينش دين و آيين ، نيازمند رخصت دهى خويش مى دانست و آن را حقى براى خود مى شمرد .

قال فرعون ءامنتم به قبل أن ءاذن لكم

فرعون و عقيده اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 6

6 - فرعون با استناد به عقايد و افكار اقوام گذشته ، سعى در مقابله با موسى ( ع ) و تثبيت حقانيت شرك داشت .

قال فما بال القرون الأُولى

تمسّك فرعون به افكار پيشينيان و اين كه اگر رسالت موسى حق است، چرا براى اقوام گذشته چنين رسولى نيامد و چرا آنها عذاب نشدند، نشان مى دهد كه در ديدگاه او، پذيرفته هاى نسل هاى

قبل، صحيح و قابل تبعيت است.

فرعون و عقيده مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 6

6 _ فرعون و اطرافيانش در گرايش هاى اعتقادى مردم ، نقش تعيين كننده اى داشتند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

از اين كه خداوند موسى و هارون (ع) را _ كه براى هدايت مردم مبعوث شده بودند _ مستقيماً به سوى فرعون و اطرافيانش فرستاد، برداشت فوق به دست مى آيد.

فرهنگ و عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 24

24- وضعيت اجتماعى فرهنگى ، تأثيرى چشمگير در بينش و عقيده نسل هاى آينده دارد .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

كفار، بى آنكه پذيرش آيين نياكان خويش را براساس عقل و منطق قلمداد كنند و يا از درستى آن دم بزنند، از آن متعصبانه سخن مى گفتند و اين حاكى از آن است كه فرهنگ و رسوم گذشتگان در نسلهاى آتى، تأثير زيادى دارد.

فوايد عقيده حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 2،3

2- اعتقادات حق با اذن پروردگار ، داراى ثمردهى مداوم بوده و محدود به زمانى نيست .

مثلاً كلمة طيّبة . .. تؤتى أكلها كلّ حين بإذن ربّها

احتمال دارد كه {تؤتى أكلها كلّ حين} ادامه مشبه باشد كه به تناسب موضوع همواره بار و ثمر مى دهد و منوط به زمان خاصى نيست.

3- اعتقادات حق ، داراى ثمر هاى فراوان بوده و همه آنها مفيد است .

مثلاً كلمة طيّبة .

.. تؤتى أكلها كلّ حين

آوردن جمع مضاف {أكل} (خوردنيها)، كه مفيد عموم است، براى توصيف مشبه (كلمة طيبة)، به جاى {فواكه} و {ثمرات}، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

كافران و عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 21 - 5

5_ كافران ، به پوچى و بى اساس بودن بافته هاى دروغين و عقايد واهى خويش ، پى خواهند برد .

و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون

كتب آسمانى و عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 8 - 6

6 - معارف متكى بر برهان هاى عقلى ، الهامات ربانى و كتاب هاى آسمانى ، تنها معارف شايسته اعتقاد و ارزشمند در بينش قرآنى

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى و لا كت_ب منير

در آيه ياد شده معرفت هاى قابل اعتماد و شايسته دفاع معارفى است كه از يكى از سه راه ذيل به دست بيايد: {علم} {هدايت} و {كتاب}. به نظر مى رسد كه مراد از {علم} معرفت هايى است كه از راه براهين عقلى و مقصود از {هدايت} دريافت هايى است كه از طريق رؤيت قلبى و الهامات درونى و منظور از {كتاب منير} حقايقى است كه به وسيله شنيدن از رسولان الهى و مراجعه به كتاب هاى آسمانى به دست مى آيد.

كتمان عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 11

11 - مشركان ، به خاطر انتخاب عقيده شرك آلود ، در قيامت پشيمان شده و آن را

پنهان خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

كفر عقيده به تثليث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 2

2 _ معتقدان به تثليث بدون هيچ ترديد ، مردمى كافرند .

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه ثالث ثلثة

كيفر عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 9

9 - اعتقاد شيطان به جزا و كيفر خلق ، در برابر اعتقاد و عمل *

كمثل الشيطن إذ قال . .. إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين

در صورتى كه {إنّى أخاف . ..} سخنى از روى واقعيت باشد _ و نه توجيه و استهزا _ تعبير {أخاف ...} نشانگر بيم شيطان از بازتاب كفر و اعتقاد او به كيفر و مجازات است.

كيفر عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 21

21 _ معتقدان به الوهيت مسيح ( ع ) محروم از بهشت و گرفتار به آتش دوزخ

قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. فقد حرم اللّه عليه الجنة مأويه النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 118 - 1

1 _ معتقدان و مدعيان الوهيت عيسى ( ع ) و مادرش مريم ، مستحق عذاب الهى

ان تعذبهم فانهم عبادك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 12

12 _ يهود و نصارا ، به دليل اعتقاد شرك آميزشان ( فرزند خدا خواندن عزير و

مسيح ) مستحق كيفر مرگ

و قالت اليهود عزير ابن اللّه . .. قتلهم اللّه أنى يؤفكون

كيفر عقيده به تثليث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 7

7 _ عذاب دردناك در انتظار معتقدان به تثليث

ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم

گرايش به عقيده حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 3

3- عقيده حق ، دلپذير و مطابق طبع آدمى بوده و عقيده باطل منفور است .

مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة . .. و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة

{طيب} درلغت به چيزى معنا شده است كه مطابق طبع و ميل آدمى مى باشد و {خبث} چيزى است كه مورد كراهت و نفرت مى باشد. برداشت فوق، با توجه به معناى ياد شده، بنابر احتمالى است كه مراد از {كلمه طيبه} عقيده حق و {كلمه خبيث} عقيده باطل باشد.

لغزش در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 15

15 - خداوند به انسان ها درباره لغزش در عقيده و رفتار ناصحيح با والدين ، هشدار مى دهد .

و إن ج_هداك على أن تشرك بى . .. فلاتطعهما و صاحبهما فى الدنيا معروفًا و اتّبع سب

مبارزه با عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 8

8 - زدودن پندار هاى باطل درباره قيامت ، شرطى اساسى براى ايجاد زمينه هاى ايمان در مردم

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

مبانى

عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 5

5- الهيات و باور هاى دينى انسان ، بايد بر پايه علم و آگاهى استوار باشد .

ما لهم به من علم و لا لأبائهم

از اين كه خداوند، كافران را به سبب باورهايى كه بدان علم ندارند، مورد نكوهش قرار داده است، استفاده مى شود كه باورهاى آدمى خصوصاً در زمينه عقايد اصولى و زيربنايى بايد متّكى بر علم و يقين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 16

16- لزوم استوار سازى عقايد ، بر ميزان حق و عدل و پرهيز از هرگونه گرايش به باطل

لن ندعوا من دونه إل_هًا لقد قلنا إذًا شططًا

در آيه شريف و در گفتار اصحاب كهف، سخنى كه متمايل به باطل و دور از حق باشد، محكوم و مردود شمرده شده است. اين بيان، در حقيقت، براى گزينش عقايد ملاكى را ارائه كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 9

9- لازم است كه عقايد بر دلايلى روشن و محكم استوار باشد .

لولا يأتون عليهم بسلط_ن بيّن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 15

15- لزوم مبتنى ساختن عقايد و باور هاى دينى بر علم و آگاهى

أعثرنا عليهم ليعلموا

آن گونه كه از ذيل آيه برمى آيد، كسانى كه خداوند، آنان را بر سرگذشت اصحاب كهف آگاه ساخت، به ربوبيّت خداوند معتقد بودند و بر او سجده مى بردند. ارائه اصحاب كهف براين گروه، به منظور

رساندن آنان به مرحله علم و يقين، حاكى از ضرورى بودن اين مرحله، براى اهل توحيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 133 - 16

16 - لزوم مبتنى ساختن عقايد و باور هاى دينى خويش بر دليل و برهان

أوَلم تأتهم بيّنة ما فى الصحف الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 8 - 6

6 - معارف متكى بر برهان هاى عقلى ، الهامات ربانى و كتاب هاى آسمانى ، تنها معارف شايسته اعتقاد و ارزشمند در بينش قرآنى

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى و لا كت_ب منير

در آيه ياد شده معرفت هاى قابل اعتماد و شايسته دفاع معارفى است كه از يكى از سه راه ذيل به دست بيايد: {علم} {هدايت} و {كتاب}. به نظر مى رسد كه مراد از {علم} معرفت هايى است كه از راه براهين عقلى و مقصود از {هدايت} دريافت هايى است كه از طريق رؤيت قلبى و الهامات درونى و منظور از {كتاب منير} حقايقى است كه به وسيله شنيدن از رسولان الهى و مراجعه به كتاب هاى آسمانى به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 10

10 - توحيد و پرهيز از شرك ، زيربنايى ترين اصل عقيدتى و اساس هر تحول معنوى

اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 7

7 - پرستش خداى يگانه و پرهيز از شرك

ورزى به او ، زيربنايى ترين اصل عقيدتى و پايه هر تحول معنوى

فأرسلنا فيهم رسولاً منهم أن اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 6

6 - لازم است عقيده ، مبتنى بر علم و آگاهى باشد .

أن تشرك بى ما ليس لك به علم

از اين كه براى عدم قبول دعوت به شرك، فرموده است: {چون آگاهى از شريك داشتن خدا ندارى، تسليم تلاش آنان مشو!}، استفاده مى شود كه عقيده بايد عالمانه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 7

7 - لزوم مبتنى بودن جهان بينى و اعتقادات دينى انسان ، بر علم و شناخت اطمينان بخش

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به ما ليس لى به علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 8

8 - باور ها و اعتقادات ، بايد از علم و يقين سرچشمه گرفته و متكى بر دليل وبرهان باشد .

و جعلوا المل_ئكة . .. أشهدوا خلقهم

عبارت {أشهدوا خلقهم} نشانگر آن است كه هرگونه باور و اعتقادى، بايستى برخاسته از علم و يقين باشد.

مبانى عقيده قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 4

4 _ تكذيب هود از سوى كافران قومش ، مبتنى بر حدس و گمان ، و نه علم و يقين *

إنا لنظنك من الكذبين

مبانى عقيده قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 -

24 - 12

12 - اتكاى قوم نوح ، تنها به آرا و انديشه هاى پدران و نياكان خويش

ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

مبانى عقيده كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 14

14 _ عقايد مشركان و كافران متكى بر گمان بى اساس است.

يضلوك عن سبيل الله . .. و إن هم إلا يخرصون

مبانى عقيده مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 14

14 _ عقايد مشركان و كافران متكى بر گمان بى اساس است.

يضلوك عن سبيل الله . .. و إن هم إلا يخرصون

مبانى فكرى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 184 - 6

6 _ ضرورت پايه ريزى عقايد و باور هاى دينى بر اساس تفكر

أو لم يتفكروا

مثل عقيده حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 4

4- اعتقادات حق چنان درختى ريشه دار ، ثابت و استوار است .

كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء

از معناهايى كه مفسران، از صحابه و تابعان تاكنون، براى {شجره طيبه} ذكر كرده اند، عقيده به توحيد و كلمه {لا إله إلاّ الله} است كه عقيده حق مى باشد.

محافظت از عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 5

5- ابراهيم ( ع ) ، هجرت از محيط شرك و بت پرستى را جهت حراست از عقيده توحيدى خود و عبادت پروردگار يگانه برگزيد .

و أعتزلكم

و ما تدعون من دون اللّه و أدعوا ربّى

از جمله معانى {دعاء} عبادت است. دراين آيه نيز {أدعوا} به قرينه {لِمَ تعبد} در آيات قبل مى تواند به معناى {عبادت مى كنم} باشد. براين مبنا ابراهيم، هجرت خود را براى ميسرشدن عبادت خداوند دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 53 - 6

6 - جواز ملازمت و همنشينى با كافران ، با حفظ معتقدات دينى خود *

إنّى كان لى قرين . يقول ... أءذا متنا ... لمدينون

مرجع عقيده دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 7

7 - كتاب آسمانى هر امت ، بايد مرجع عقايد و باور هاى دينى آنان باشد .

و هم يتلون الكتب

مسؤول عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 6

6 - هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى كشد و هر كس مسؤول عقايد و رفتار خويش است .

فمن كفر فعليه كفره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 6

6 - هر انسانى ، خود مسؤول عملكرد و باور هاى خويش است .

فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا

آيه شريفه مى تواند در مقام بيان اين نكته باشد كه پيامبر(ص) مسؤول نافرمانى امت خويش نيست; بلكه هر كسى مسؤوليت تخلف خويش را خود برعهده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 13

13 - انسان ، مسؤول باور ها و اعمال خويش

ستكتب شه_دتهم و

يسئلون

مسؤوليت در برابر عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 33 - 3

3 - انسان ، در برابر عقايد و باور هاى خويش ، مسؤول بوده و همه آنها در نامه اعمال او ثبت است .

من أُوتى كت_به . .. و لم أدر ما حسابيه... خذوه... فاسلكوه . إنّه كان لايؤمن بالل

خداوند علت سرنوشت بد و عذاب كافران را، ايمان نياوردن به خداى بزرگ دانسته است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه انسان در برابر مجموعه عقايد و انديشه هاى خويش، مسؤول است و بايد در برابر خداى بزرگ پاسخگو باشد.

مظاهر عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 24

24 - رفتار و عملكرد انسان ، نشانه اعتقاد و انديشه اوست .

قالوا نؤمن بما أنزل علينا . .. قل فلم تقتلون أنبياء اللّه من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 21

21 - اعمال و رفتار انسان ها ، بيانگر افكار و عقايد آنان است .

بئسما يأمركم به إيمنكم إن كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 94 - 15

15 - كردار آدميان و خواسته هاى آنان ، بيانگر اعتقاد و انديشه آنان است .

فتمنوا الموت إن كنتم صدقين

ملاك ارزش عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 10

10 - عمل صالح ، موجب ارزشمندى ايمان ، عقايد و انديشه هاى درست و سبب بارورى

آنها است .

إليه يصعد الكلم الطيّب و العمل الص_لح يرفعه

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه ضمير فاعلى (در {يرفع}) به {عمل صالح } و ضمير مفعولى (يرفعه) به {الكلم الطيّب} بازگردد. گفتنى است {رفع} (مانند {صعود}) در اين آيه، كنايه از ارزشمندى و بارورى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 38 - 5

5 - ارزش و اعتبار هر عقيده و ادعا ، مبتنى بر ارائه دليل و اقامه برهان

فليأت . .. بسلط_ن مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 41 - 3

3 - هر برنامه و عقيده اى ، بدون اتكا به برهانى عقلى يا منبعى غيبى ، فاقد اعتبار است .

أم عندهم الغيب فهم يكتبون

در آيات پيشين، اثبات شد كه كافران در انكار رسالت پيامبر(ص)، هيچ برهان عقلى و علمى ندارند. در اين آيه مطرح شده است كه آنان در گفتار خود، به منبع غيبى هم متكى نيستند; پس چنين انديشه اى قابل پذيرش نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 6

6 - ارزشمندى باور ها و عقايد انسانى ، در گرو ريشه داشتن آن در وحى و معارف الهى است .

ما أنزل اللّه بها من سلط_ن

خداوند، در مقام تخطئه مشركان، اين نكته را گوشزد مى كند كه باورهاى آنان از سر چشمه علم و حكمت الهى نشأت نگرفته است. در نتيجه از مفهوم آيه شريفه مى توان نتيجه گرفت كه ارزشمندى عقايد انسانى، وابسته به سرچشمه گرفتن آن از علوم الهى است.

ملاك ارزيابى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 4،5

4 _ مطابقت اعمال و عقايد آدمى با حق نشانه وزين و ثقيل بودن آن عقايد است.

و الوزن يومئذ الحق فمن ثقلت موزينه فأولئك هم المفلحون

5 _ هر يك از رفتارها و عقايد آدمى داراى مقياسى مخصوص براى ارزيابى آنها در قيامت است.

و الوزن يومئذ الحق فمن ثقلت موزينه

كلمه {موازين} (جمع موزون) مى رساند كه هر يك از اعمال و عقايد آدمى مورد سنجش قرار مى گيرد و چون اعمال و عقايد مختلف است، مقياس و وسيله سنجش آن نيز متفاوت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 9 - 3

3 _ همطراز نبودن اعمال و عقايد آدمى با حق بيانگر بىوزنى و سبكى اعمال و عقايد است.

و الوزن يومئذ الحق . .. و من خفت موزينه فأولئك الذين خسروا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 73 - 4

4 - سرانجام خوب يا بد ، ملاك ارزيابى هر فكر ، عقيده و رفتار

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين

از توصيه خداوند به انديشه در سرانجام كافران _ و نه آغاز زندگى آنان و. .. _ مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

ملاك برترى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 17

17 - عزت و پيروزى در عرصه جدال و ستيزش انديشه ها و عقايد ، از آن انديشه و عقيده اى است كه بر عقل ، فطرت

و طبع آدمى استوار باشد .

فللّه العزّة جميعًا إليه يصعد الكلم الطيّب . .. و مكر أُول_ئك هو يبور

برداشت ياد شده، با توجه به اين حقيقت است كه مكر شكست خورده كافران، در مقابل كلام طيب خداوند و صعود و موفقيت آن قرار گرفته است.

ملاك حقانيت عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 4

4 _ مطابقت اعمال و عقايد آدمى با حق نشانه وزين و ثقيل بودن آن عقايد است.

و الوزن يومئذ الحق فمن ثقلت موزينه فأولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 10

10 - تعاليم دين ، معيار حقانيت و بطلان باور ها و اعمال است .

أنزل الكت_ب بالحقّ و الميزان

بنابراين احتمال كه عطف {الميزان} بر {الكتاب} تفسيرى بوده و مراد از {الكتاب} دين باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

ملاك درستى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 204 - 14

14 _ ظاهر افراد ، ملاك مطمئنى براى پى بردن به اعتقاد واقعى آنان نيست .

و من الناس من يعجبك قوله فى الحيوة الدنيا و هو اَلَدُّ الخصام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 12،13،15

12 _ عقيده به شريك داشتن خداوند ، پندارى بدون برهان و دليل

بما اشركوا باللّه ما لم ينزّل به سلطاناً

13 _ توحيد ، عقيده اى بر پايه برهان و استدلال

بما اشركوا باللّه ما لم ينزّل به سلطاناً

15 _ ضرورت شكل دهى انديشه ها و عقايد دينى ،

بر پايه استدلال و برهان

بما اشركوا باللّه ما لم ينزّل به سلطاناً

از اشكالاتى كه قرآن بر پندارهاى شرك آميز دارد، بى برهانى آنهاست. بنابراين هر نوع عقيده دينى كه نتوان بر آن برهان آورد، فاقد ارزش خواهد بود ; لذا هر انسانى موظّف است عقايد دينى خويش را با برهان و استدلال شكل دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 7

7 _ لزوم محور قرار دادن حق ، در عقايد و گفتار

و لاتقولوا على اللّه الا الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 6

6- دليل و برهان ، ملاك صحت انديشه و اعتقاد

قل هاتوا بره_نكم

ملاك صحت عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 93 - 8

8 _ بطلان نظريات منتسب به هر يك از اديان الهى ، در صورت مخالفت با كتاب آسمانى آن دين

قل فاْتوا بالتورية فاتلوها ان كنتم صادقين

آيه فوق، براى ردّ نظريه يهود، آنان را به تورات ارجاع مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 26

26- تداول و تداوم عقيده اى در ميان چند نسل ، دليل قابل قبول بودن آن از ديدگاه كافران اقوام پيشين

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 35 - 3

3 - عقيده اى درباره خداوند ، حق و پذيرفتنى است كه مورد تأييد الهى باشد .

أم أنزلنا عليهم سلط_نًا

از اين كه براى

دليل نداشتن مشركان جهت اثبات حقانيت عقيده شان، فرموده است: {ما كه دليلى نفرستاديم} دلالت مى كند بر اين كه عقيده صحيح، آن است كه خداوند، آن را تأييد كند و براى آن حجّت اقامه كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 157 - 3

3 - كتاب هاى آسمانى ، مبناى داورى درباره درستى و نادرستى عقايد دينى و معارف الهى

فأتوا بكت_بكم إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 21 - 3

3 - كتاب هاى آسمانى ، معيارى براى سنجش باور ها و تفكيك عقايد درست از نادرست

أم ءاتين_هم كت_بًا من قبله فهم به مستمسكون

خداوند براى تخطئه اعتقاد مشركان به الوهيت فرشتگان، اين نكته را متذكر مى شود كه اين سخن در هيچ يك از كتاب هاى آسمانى نيامده است. از اين نكته برداشت مى شود كه كتاب هاى آسمانى، محور و معيار تشخيص اعتقادات حق از باورهاى باطل و نادرست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 37 - 4

4 - وحى و كتاب هاى آسمانى ، مبناى داورى درباره درستى و نادرستى عقايد و مسائل دينى است .

أم لكم كت_ب فيه تدرسون

ملاك عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 7

7 - لزوم مبتنى بودن جهان بينى و اعتقادات دينى انسان ، بر علم و شناخت اطمينان بخش

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به ما ليس لى به علم

ملاك قبول عقيده

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 8

8 - تنها سخنان ، انديشه ها و عقايد پسنديده و درست ، به سوى خدا صعود كرده و مورد پذيرش او قرار مى گيرد .

إليه يصعد الكلم الطيّب

طبق نظر مفسران، مقصود از صعود كلام طيّب به سوى خداوند، قبول شدن و اجر داشتن آن در پيشگاه خداوند است; گو اين كه كلام غير طيّب، شايسته صعود به بالا و به پيشگاه خداوند نيست.

ملاكهاى تصحيح عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 6

6 - پذيرش تورات با جديت تمام و استوارسازى رفتار و انديشه ها بر اساس آن ، فرمان خداوند به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم بقوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 4،11

4 _ خداوند با برافراشتن كوه طور بر سر قوم موسى ، از آنان خواست تا با جديت تمام تورات بپذيرند و رفتار و انديشه هاى خويش را بر اساس آن استوار سازند .

خذوا ما ءاتينكم بقوة

{خذوا} يعنى بگيريد. {گرفتن} تورات و ديگر كتابهاى آسمانى به اين است كه مورد پذيرش قرار گيرد و به احكام آن عمل شود.

11 _ فراگيرى كتاب آسمانى و تنظيم عقايد و اصول بر محور آن ، وظيفه اى ضرورى بر عهده اهل ايمان

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه

ملاكهاى درستى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 62 - 2

2 _ هر داستانى درباره پيامبران كه منافى با توحيد باشد ، ساختگى و باطل

است .

انّ هذا لهو القصص الحق و ما من اله الا اللّه

نفى شرك كه از جمله {و ما من اله الا اللّه} استفاده مى شود، بيان علّتى براى دروغ بودن ادعاهاى نصارا در مورد عيسى (ع) است و ملاكى براى همه داستانهاى مربوط به پيامبران خواهد بود.

ممانعت از آزادى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 5

5 - وجود خفقان فكرى و سلب شدن آزادى عقيده در نظام حكومت فرعونى

ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

نياز داشتن {اعتقاد} به اجازه فرعون، نشان از استبداد و خفقان كامل فكرى در حكومت فرعون دارد.

ممنوعيت سازش در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 9 - 4

4 - سازش و نرمش نشان دادن با كافران ، بر سر مسائل عقيدتى و مواضع اصولى ، ممنوع است .

فلاتطع المكذّبين . ودّوا لوتدهن فيدهنون

مناظره در عقيده دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 111 - 16

16 - مشروعيت بحث و مناظره در اعتقادات و مبانى دينى

قل هاتوا برهنكم

منافقان و كتمان عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 6

6 _ تلاش منافقان در مخفى نگاه داشتن باور ها و سخنانشان از مردم

يحذر المنفقون أن تنزل عليهم سورة تنبئهم بما فى قلوبهم

منشأ عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 2

2 _ در صورت نبود نشئه شهود و اقرار براى فرزندان ، آنان

در انتخاب عقيده ، جز تبعيت و تقليد از پدران ، راهى نداشتند .

و أشهدهم على أنفسهم . .. أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 7 - 3

3 - بازگشت همه انديشه ها و باور ها ، به سه جريان فكرى و عقيدتى

و كنتم أزوجًا ثل_ثة

تقسيم كردن مردم به سه دسته _ با آن كه در ميان انسان ها در طول تاريخ صدها نوع از عقايد و افكار گوناگون وجود داشته است _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 2 - 9

9 - رفتار و كردار آدمى ، نشانگر كفر و ايمان و نيز انديشه و باور او است .

فمنكم كافر و منكم مؤمن و اللّه بما تعملون بصير

منشأ عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 9

9 _ شيطان ، رواج دهنده انديشه ها و گرايش هاى خرافى در جامعه

و لامرنهم فليبتكن ءاذن الأنعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 13،15

13 _ پيروى از افكار و عقايد بدون دليل و مبتنى بر تمايلات نفسانى ، امرى نكوهيده و مورد نهى خداوند

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا

15 _ پى ريزى عقايد دينى بر پايه هواپرستى و تمايلات نفسانى ، موجب گمراهى و گمراه سازى ديگران

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5

- انعام - 6 - 100 - 6

6 _ شريك پنداشتن براى خداوند و انتساب فرزند به او، پندارى باطل و از سر نادانى است.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 4

4_ شركورزى و اعتقاد به معبودهايى غير از خداى يكتا ، زاييده پندار و توهم آدميان است .

إلاّ أسماءً سميتموها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 2

2- توهم فرزند بودن عيسى ( ع ) براى خداوند ، برخاسته از تحليل نادرست ماجراى تولد و سخن گفتن معجزنماى او بود .

ذلك عيسى ابن مريم . .. ما كان للّه أن يتّخذ من ولد

نفى فرزند از خداوند پس از بيان قصه تولد عيسى(ع) مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه گروهى اين نوع امور معجزه آسا را دليل فرزند خدابودن او قرار داده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 5

5- جهان بينى غلط و نگرش جاهلانه به هستى ، ريشه عملكرد نادرست و مجرمانه انسان در صحنه حيات

إنّهم كانوا مجرمين . .. و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

از ارتباط اين آيه با عبارت {إنّهم كانوا مجرمين}، استفاده مى شود كه ناآگاهى نسبت به حقانيت آفرينش، عامل گرايش امت هاى نابود شده به جرم پيشگى بوده است.

منشأ عقيده به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 9

9 _ دستيابى به توحيد و پرهيز از شرك در گرو خواست خداوند و

توفيقات اوست .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

منشأ عقيده به فرزنددارى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 3

3- اعتقاد به وجود فرزند براى خدا ، معلول تقليد كوركورانه مشركانِ عصر بعثت از نياكان خويش بوده است .

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 2

2- توهم فرزند بودن عيسى ( ع ) براى خداوند ، برخاسته از تحليل نادرست ماجراى تولد و سخن گفتن معجزنماى او بود .

ذلك عيسى ابن مريم . .. ما كان للّه أن يتّخذ من ولد

نفى فرزند از خداوند پس از بيان قصه تولد عيسى(ع) مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه گروهى اين نوع امور معجزه آسا را دليل فرزند خدابودن او قرار داده اند.

منشأ عقيده دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 1

1 _ پيامبر(ص) نبايد در عقايد و احكام از اكثريت مردم پيروى كند.

أفغير الله أبتغى حكما و هو الذى . .. و إن تطع أكثر من فى الأرض

چون در آيات گذشته سخن از درخواست معجزات جديد از سوى مشركان بود و آيه قبل نيز بر لزوم پذيرش حكم الهى در امور تأكيد داشت و سپس قرآن را به عنوان مظهر حكم خداوند مطرح نمود، مى توان نتيجه گرفت كه ممنوعيت پيروى در مسائل عقيدتى و احكام در مواردى است كه در قرآن حكم آن مسأله وجود داشته

باشد، نه در تمامى امور. توجه به كلمه {سبيل الله} نيز اين مطلب را روشنتر مى كند.

منشأ عقيده صحيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 15

15 _ تفكر و بينش صحيح پرتويى از رحمت الهى

فعموا و صموا ثم تاب اللّه عليهم

در برداشت فوق توبه خداوند بر بنى اسرائيل به معناى گسترش رحمت الهى بر آنان گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 11

11 _ پيامبر(ص) روشنگر و ارائه دهنده بينش صحيح به مردم است، نه نگهبان و واداركننده مردم به پذيرش آن.

قد جاءكم بصائر من ربكم . .. و ما أنا عليكم بحفيظ

{حفيظ} به معناى {حافظ} و متعلق آن محذوف است. با توجه به اينكه بحث درباره بينشها و عقايد است، متعلق آن متناسب با همين مضمون است كه مضمون عقيدتى است.

منشأ عقيده مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 5

5 _ تأثيرپذيرى فرهنگ دينى يهود و نصارا از عقايد كافران پيشين *

يضهئون قول الذين كفروا من قبل

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {الذين كفروا من قبل} جوامع كفرپيشه پيش از پيدايش دين يهود و نصارا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 5

5_ عقايد و آراى يهود و نصارا در عصر پيامبر ( ص ) ، عقايد و آرايى برخاسته از هوا هاى نفسانى بود .

و ل_ئن اتبعت أهواءهم

{أهواء} (جمع هوى) به معناى خواهشها و تمايلات نفس

است و مراد از آن در آيه شريفه _ به قرينه مقابله آن با احكام قرآن _ آرا ، عقايد و قوانين برخاسته از تمايلات نفسانى است.

منشأ عقيده مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 15

15 _ عقايد مشركان در مورد مشيت الهى و استفاده جبر از آن، بنيادى جز گمان ندارد.

إن تتبعون إلا الظن و إن أنتم إلا تخرصون

منشأ عقيده مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 3

3- اعتقاد به وجود فرزند براى خدا ، معلول تقليد كوركورانه مشركانِ عصر بعثت از نياكان خويش بوده است .

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم

منشأ عقيده يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 5

5 _ تأثيرپذيرى فرهنگ دينى يهود و نصارا از عقايد كافران پيشين *

يضهئون قول الذين كفروا من قبل

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {الذين كفروا من قبل} جوامع كفرپيشه پيش از پيدايش دين يهود و نصارا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 5

5_ عقايد و آراى يهود و نصارا در عصر پيامبر ( ص ) ، عقايد و آرايى برخاسته از هوا هاى نفسانى بود .

و ل_ئن اتبعت أهواءهم

{أهواء} (جمع هوى) به معناى خواهشها و تمايلات نفس است و مراد از آن در آيه شريفه _ به قرينه مقابله آن با احكام قرآن _ آرا ، عقايد و قوانين

برخاسته از تمايلات نفسانى است.

منشأ فوايد عقيده حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 4

4- ثمربخشى اعتقادات حق برخاسته از ربوبيت خداوند است .

تؤتى أكلها كلّ حين بإذن ربّها

موانع عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 19

19 _ توجه به محدوديت دانش پيامبران ( ع ) بازدارنده آدمى از باور به الوهيت آنان

و لا اعلم ما فى نفسك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 17

17 - توجه به نياز همه بندگان به خداوند در تأمين معاش ، از ميان برنده پندار بهره بردن خداوند از عبادت بندگان است .

لانس_َلك رزقًا نحن نرزقك

در برداشت ياد شده جمله {نحن نرزقك} به منزله تعليل براى جمله قبل است; يعنى، چون رزق تو به دست ما تأمين مى شود، پس روشن است كه ما در فرمان نماز، درپى كسب روزى از جانب تو نيستيم.

موسى(ع) و تصحيح عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 11

11 - موسى ( ع ) با جاهلانه خواندن استهزاى مردم ، پندار قوم خويش را درباره خود ناروا دانست .

قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

مؤاخذه بر عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 9 - 3

3 - انسان در قيامت ، بر باور ها و ملكات نفسانى خويش ، مؤاخذه خواهد شد .

يوم تبلى السرائر

مراد از آزمودن سريره ها، حسابرسى و

سنجش ميزان كيفر آنها است.

مهمترين عقيده مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 2

2 - اطمينان و اعتقاد به حساب رسى اعمال در قيامت ، مهم ترين ركن اعتقادى مؤمنان

إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه

برداشت ياد شده، از آن جا است كه مسأله حساب رسى اعمال _ در اين آيات _ در رديف نخستين اصل اعتقادى مؤمنان برشمرده شد.

ناپايدارى عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 2

2- اعتقادات ناحق و باطل ، بى ريشه و ناپايدار است .

و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثّت من فوق الأرض ما لها من قرار

{كلمه خبيثه} در مقابل {كلمه طيبه} است و مراد از آن طبق گفته مفسران و قرينه هايى كه در مشبه به آمده است، شرك و عقيده باطل مى باشد.

ناپسندى انحرافات عقيدتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 1

1- همه انحراف هاى عقيدتى ، اخلاقى و رفتارى ، ناپسند بوده و مورد نفرت خداوند است .

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

مشاراليه {ذلك}، مجموعه عقايد و دستورهاى اخلاقى است كه در آيه هاى پيشين (آيه 22 _ 37) آمده است.

ناپسندى شك در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 54 - 7

7 - شك و دودلى مداوم در عقيده ، امر مطلوب و پسنديده اى نيست و پى آمد ناگوارى دارد .

كما فعل بأشياعهم . .. إنهم كانوا فى شكّ مريب

نشانه هاى حقانيت

عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 73 - 10

10- پيشرفت اقتصادى و اجتماعى و بهبود آن ، الزاماً نشانه حقانيت يك انديشه و آيين نيست .

أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

نظارت بر عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 17 - 7

7 - گرايش هاى فكرى و عقيدتى و رفتار و اعمال آدمى ، تحت نظارت و آگاهى دقيق خداوند

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا . .. إنّ اللّه على كلّ شىء شهيد

نفاق در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 12

12 _ نفاق سياسى ، نشأت يافته از نفاق عقيدتى و نشانه آن است .

أيبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جميعاً

نفى تحميل عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 3

3 - رهبران دينى ، تنها موظف به تبليغ عقايد و آرمان هاى مكتب اند ; نه تحميل آنها بر مردم .

فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا إن عليك إلاّ البل_غ

نقش عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 7

7- عقيده انسان داراى نقشى تعيين كننده در قبول و ردّ اعمال وى در پيشگاه خداوند

الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 35 - 3

3- دين ستيزى و انكار آيات الهى ، داراى ريشه در نوع نگرش انسان به

زندگى و مرگ

إن هى إلاّ موتتنا الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 2 - 8

8 - تأثير باور ها و جهان بينى انسان ها در رفتار و كردار آنها

فمنكم كافر و منكم مؤمن و اللّه بما تعملون بصير

مطلب ياد شده، با توجه به اين نكته است كه ايمان و كفر، از مقوله جهان بينى و باورهاى بشر است; ولى خداوند به جاى تذكر به آگاهى خويش از اين مسأله، به آگاهى خود از رفتار آدميان اشاره دارد. اين مى رساند كه رفتارهاى آدمى متأثر از جهان بينى او است و كردارهاى او، نشانه طرز تفكر و عقيده (ايمان و كفر) او است.

نقش عقيده امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 6

6- رفتار و عقايد پيشينيان و نياكان ، در محروميت و يا برخوردارى از امكانات معنوى و مادى آيندگان و اسلاف ، نقش اساسى دارد .

و ما منعنا أن نرسل بالأي_ت إلاّ أن كذّب بها الأوّلون

نقش عقيده نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 6

6- رفتار و عقايد پيشينيان و نياكان ، در محروميت و يا برخوردارى از امكانات معنوى و مادى آيندگان و اسلاف ، نقش اساسى دارد .

و ما منعنا أن نرسل بالأي_ت إلاّ أن كذّب بها الأوّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 6

6 - تأثير عقايد و افكار پدران و مادران ، بر فرزندان و نسل هاى آينده

إنّهم

ألفوا ءاباءهم ضالّين

ويژگيهاى عقيده مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 5

5 - جهان بينى و اعتقادات مؤمن آل فرعون ، بر علم و شناخت اطمينان بخش استوار بود .

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به ما ليس لى به علم

ويژگيهاى عقيده مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 5

5- ايمان و عقيده مؤمنان برپايه سخن پايدار و اصول خلل ناپذير و جاودانه استوار است .

يثبّت الله الذين ءامنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {باء} در {بالقول} متعلق به {آمنوا} باشد.

هواپرستى در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 15،16

15 _ پى ريزى عقايد دينى بر پايه هواپرستى و تمايلات نفسانى ، موجب گمراهى و گمراه سازى ديگران

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا كثيراً

16 _ پيروى از تمايلات در عقايد دينى ، موجب خارج شدن از حد اعتدال و راه ميانه

و لاتتبعوا اهواء قوم . .. و ضلوا عن سواء السبيل

يقين در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 8

8 - باور ها و اعتقادات ، بايد از علم و يقين سرچشمه گرفته و متكى بر دليل وبرهان باشد .

و جعلوا المل_ئكة . .. أشهدوا خلقهم

عبارت {أشهدوا خلقهم} نشانگر آن است كه هرگونه باور و اعتقادى، بايستى برخاسته از علم و يقين باشد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 7

7 - يقين و برهان ، تنها شالوده مطمئن براى دستيابى به عقايد و باورها

ما أنزل اللّه بها من سلط_ن إن يتّبعون إلاّ الظنّ

از تخطئه مشركان در مبتنى ساختن عقايد و باورهايشان بر حدس و گمان _ و نه يقين و برهان _ مطلب بالا استفاده مى شود.

عقيده باطل

آثار اخروى عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 9

9 - نتيجه و پيامد اصلى عقايد باطل و رفتار زشت انسان ، در قيامت ظهور و بروز پيدا خواهد كرد .

و لعذاب الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

{عذاب} نتيجه طبيعى عقايد باطل و كردار ناپسند انسان است. بر اين اساس بزرگ تر بودن عذاب اخروى در مقايسه با عذاب دنيايى، بيانگر اين حقيقت است كه نتيجه اصلى عقايد و رفتار زشت، در آخرت ظاهر خواهد شد و آنچه در دنيا مشاهده مى شود تنها ظهور بخشى از آن است.

آثار اصرار بر عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 42 - 5

5 _ صبر و پافشارى بر انديشه و گرايش باطل ، از موانع پيشبرد اهداف و آرمان هاى برگزيده و به حق

إن كاد ليضلّنا عن ءالهتنا لولا أن صبرنا عليها

آثار عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 6

6 - انديشه باطل يهود ( عذاب نشدن يهوديان جز روزى چند ) بازدارنده آنان از ايمان آوردن به اسلام

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . ..

و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

جمله {و قالوا . ..} عطف بر {قد كان فريق} در آيه 75 است و لذا حاكى از آن است كه چنين عقيده و پندارى، مانع از آن شده كه يهوديان ايمان آورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 9

9 _ ناتوان پنداشتن خداوند بر تدبير جهان ، موجب گرفتار شدن به لعنت و دور ماندن از رحمت وى

و قالت اليهود يداللّه مغلولة . .. و لعنوا بما قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 49 - 6

6 _ عدول از حق در بينش و اعتقادات، زمينه تكذيب آيات الهى

و الذين كذبوا بأيتنا يمسهم العذاب بما كانوا يفسقون

جمله {بما كانوا يفسقون} مى تواند بيان علت تكذيب منجر به عذاب باشد. يعنى چون آنان فاسق بودند، تكذيب مى كردند. و چون سوره انعام مكى است و آيات قبل هم بحث از اعتقادات مى باشد، به نظر مى رسد اين فسق، فسق اعتقادى باشد، نه فسق عملى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 94 - 6

6 _ مغرور شدن به داراييها و توهم برخوردارى از شفاعت از سوى معبودهاى خيالى از عوامل غفلت انسان و دورى او از واقعيتهاست.

و تركتم ما خولنكم وراء ظهوركم و ما نرى معكم شفعاءكم الذين زعمتم

روى سخن آيه با مشركان و حكايت حال آنان پس از مرگ است، جمله هاى {و تركتم . .. } و {ما نرى ... } بيان دو عامل عمده گمراهى و سوء عاقبت مشركان

است كه يكى از آنها مغرور شدن به دنيا و ديگرى توهم برخوردارى از شفاعت از سوى معبودهاى خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 3

3 _ اعتقاد مشركان به بتها و معبودهاى پندارى، عامل زيبا جلوه نمودن فرزندكشى در نظر ايشان

و كذلك زين . .. قتل أولدهم شركاؤهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 105 - 4

4- عمل فاسد ، زاييده عقيده باطل است .

إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون بأي_ت الله

{افترا} عمل فاسدى است كه نشأت يافته از عقيده باطل كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 11

11- داورى وارونه و دور از حقيقت درباره عملكرد ها ، از پى آمد هاى نابسامانى فكرى و عقيدتى است .

الذين كانت أعينهم فى غطاء . .. يحسبون أنّهم يحسنون صنعًا

مجموع چند آيه، در آغاز، فقدان بينش را در كافران مطرح ساخت، آنگاه برگزيدن معبودانى جز خدا را به عنوان يكى از دستاوردهاى آن مطرح كرد (أفحسب) و در اين آيه، آنان را به عنوان (أخسرين) و كسانى كه اَعمال پوچ خود را كارهايى نيك مى بينند، معرفى كرد. مقتضاى ربط بين آيات مورد بحث، برداشت بالا، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 103 - 2

2 - عقايد باطل و كردار هاى بد ، مايه وارد شدن زيان به سرمايه هاى وجودى انسان

و من خفّت موزينه فأُول_ئك الذين خسروا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - مؤمنون - 23 - 115 - 3

3 - بينش غلط نسبت به هدف آفرينش ( بازگشت به سوى خدا ) ، ريشه انحرافات بشر و عامل دوزخى شدن وى

قالوا ربّنا غلبت علينا شقوتنا . .. أفحسبتم أنّما ... لاترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 11

11 - مشركان ، به خاطر انتخاب عقيده شرك آلود ، در قيامت پشيمان شده و آن را پنهان خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 10

10 - اعتقاد باطل ، زاينده عمل و رفتار ناصحيح *

و ويل للمشركين . الذين لايؤتون الزكوة

برداشت بالا بدان احتمال است كه تقدم لفظى شرك بر عدم انفاق زكات، بيانگر تأثير و سببيّت آن باشد.

آثار عقيده باطل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 1

1- ناكامى و پوجى اعمال كافران بازتاب طبيعى باطل گرايى آنان

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم ... ذلك بأنّ الذين كفروا اتّبعواالب_طل

{ذالك} اشاره به فرجام پوچ و اعمال بى ثمر كافران است (أضلّ أعمالهم).

آثار عقيده باطل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 5

5 - خسارت و زيان كارى مشركان ، نتيجه پندار هاى نارواى آنان درباره خداوند

ذلكم ظنّكم . .. فأصبحتم من الخ_سرين

آثار عقيده باطل نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم

- 53 - 23 - 3

3 - تأثير عقايد و باور هاى خرافى نياكان ، در گرايش هاى انحرافى آيندگان *

سمّيتموها أنتم و ءاباؤكم

برداشت ياد شده بدان احتمال كه ذكر {آباؤكم} اشاره به اين داشته باشد كه مشركان، تحت تأثير عقايد خرافى نياكان خويش، به بت پرستى گرويدند.

آگاهى از عقيده باطل خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 21 - 5

5_ كافران ، به پوچى و بى اساس بودن بافته هاى دروغين و عقايد واهى خويش ، پى خواهند برد .

و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون

ابطال عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 5

5 _ تظاهر به عقيده اى باطل براى ابطال آن در مقام مجادله مجاز است.

قال هذا ربى هذا أكبر

اجتناب از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 10

10 - نيل انسان ها به تقوا و پرهيزشان از عقايد ناصواب و اعمال ناروا ، از اهداف نزول كتاب هاى آسمانى است .

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 8

8 _ ضرورت پرهيز از پندارهاى جاهلانه و به دور از علم درباره خداوند

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم سبحنه

استهزاى عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 4

4 - تمسخر مظاهر شرك و عقايد باطل و خرافى ، امرى

جايز است .

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

اصرار بر عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 3 - 6

6- مجادله و پافشارى بر عقايد موهوم و غير علمى ، پيروى از شيطان است .

ومن الناس من يج_دل. .. و يتّبع كلّ شيط_ن مريد

اطاعت از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 13

13 _ پيروى از افكار و عقايد بدون دليل و مبتنى بر تمايلات نفسانى ، امرى نكوهيده و مورد نهى خداوند

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا

اعراض از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 3

3 - لزوم پرهيز از ادعا هاى نادرست و توجه به آگاهى خداوند از رفتار ها و نيّت هاى انسان

يقول . .. أيحسب أن لم يره أحد

توبيخ مستفاد از همزه استفهام در {أيحسب}، ممكن است ناظر به دروغ بودن گفتارى باشد كه در آيه قبل از مدعيان انفاق نقل شد.

اهميت تبرى از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 2

2- لزوم اظهار تنفر و انزجار از مشركان و عقايد انحرافى و باطل آنها و ارائه راه هدايت به آنان

إذ قال لأبيه . .. أُفّ لكم و لماتعبدون

اهميت موضعگيرى عليه عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 6

6 - لزوم موضع گيرى قاطعانه در برابر عقايد و باور هاى

غلط جامعه ، حتى در برابر نزديك ترين خويشاوندان

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون

بى ثمرى عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 6

6- عقايد باطل و ناحق ، بى ثمر است .

مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثّت من فوق الأرض ما لها من قرار

به قرينه مقابله با آيه قبل كه در آن آمده بود: شجرهء طيبه هر لحظه ثمر مى دهد، ولى شجره خبيثه به بى ريشه و ناپايدار بودن توصيف شده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

پرسش از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 6

6- بازخواستن و زير سؤال بردن انديشه و عقيده باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا ءالهة من الأرض هم ينشرون

برداشت ياد شده از جمله استفهاميه {هم ينشرون} استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 3

3- بازخواست و زير سؤال بردن عقيده و انديشه باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا من دونه ءالهة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {أم} منقطعه، بر استفهام توبيخى دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 7

7 _ زير سؤال بردن انديشه ها و باور هاى باطل و بيان ضعف ها و نقص هاى آنها ، روش هدايتى و تبليغى قرآن

و اتّخذوا من دونه

ءالهة لايخلقون شيئًا و هم يخلقون . .. و لايملكون موتًا و لاحيو

جمله {و اتّخذوا من دونه آلهة. ..} هرچند به صورت خبريه است، ولى مقصود از آن اخبار نيست; زيرا همگان به مضمون آن آگاه بودند; بلكه مقصود زير سؤال بردن عقايد مشركان و بيان ضعف هاى فكرى آنان و اظهار شگفتى از چنين باورهايى است.

پشيمانى از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 10،11

10 - ستمگران با ديدن عذاب الهى در قيامت ، از انتخاب عقيده كفرآلود ، پشيمان شده و آن را مخفى خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

11 - مشركان ، به خاطر انتخاب عقيده شرك آلود ، در قيامت پشيمان شده و آن را پنهان خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

تبرى از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 7

7_ اعلام انزجار از عقايد باطل و خرافى ، گامى ضرورى براى مبلغان دين

قال إنى أُشهد الله . .. أنى برىءٌ مما تشركون

تبيين عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 7

7 _ زير سؤال بردن انديشه ها و باور هاى باطل و بيان ضعف ها و نقص هاى آنها ، روش هدايتى و تبليغى قرآن

و اتّخذوا من دونه ءالهة لايخلقون شيئًا و هم يخلقون . .. و لايملكون موتًا و لاحيو

جمله

{و اتّخذوا من دونه آلهة. ..} هرچند به صورت خبريه است، ولى مقصود از آن اخبار نيست; زيرا همگان به مضمون آن آگاه بودند; بلكه مقصود زير سؤال بردن عقايد مشركان و بيان ضعف هاى فكرى آنان و اظهار شگفتى از چنين باورهايى است.

تحقير عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 96 - 5

5 - شكستن ابّهت و تقدس عقايد باطل و خرافى ، نخستين گام در مبارزه با آن عقايد

فقال ألا تأكلون . .. فراغ عليهم ضربًا باليمين ... و اللّه خلقكم و ما تعملون

تزيين عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 5

5 - زيبا جلوه دادن اعمال زشت و باور هاى نادرست ، شيوه اغواگران و رهزنان ايمان مردم

فزيّنوا لهم ما بين أيديهم و ما خلفهم

تظاهر به عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 4،5

4 _ تظاهر به عقيده اى باطل براى ابطال آن مجاز است.

رءا كوكبا قال هذا ربى

5 _ اظهار همراهى با عقيده اى باطل و سپس پرداختن به ابطال آن، روشى در تبليغ و تربيت است.

رءا كوكبا قال هذا ربى

با توجه به مجموعه آيات همين سوره، روشن است كه ابراهيم(ع) براى احتجاج و ابطال پندارهاى قوم خويش به اظهار ستاره پرستى و . .. پرداخت. از همين جا برمى آيد كه چنين كارى مجاز بود و شيوه اى در تبليغ مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6

- 77 - 5

5 _ تظاهر به عقيده اى باطل، براى رد آن مجاز است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 5

5 _ تظاهر به عقيده اى باطل براى ابطال آن در مقام مجادله مجاز است.

قال هذا ربى هذا أكبر

تقليد از پيروان عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 139 - 2

2 _ تقليد از پيروان آيين فاسد و انجام دهندگان اعمال بى نتيجه نشانه جهل و نابخردى است .

إنكم قوم تجهلون. إن هؤلاء متبر ما هم فيه

جمله {إن هؤلاء} به منزله تعليلى براى {إنكم قوم تجهلون} است. يعنى شما به اين دليل مردمى نابخرد هستيد كه خواهان پيروى از آيين فاسد مى باشيد.

تنفر از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 3

3- عقيده حق ، دلپذير و مطابق طبع آدمى بوده و عقيده باطل منفور است .

مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة . .. و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة

{طيب} درلغت به چيزى معنا شده است كه مطابق طبع و ميل آدمى مى باشد و {خبث} چيزى است كه مورد كراهت و نفرت مى باشد. برداشت فوق، با توجه به معناى ياد شده، بنابر احتمالى است كه مراد از {كلمه طيبه} عقيده حق و {كلمه خبيث} عقيده باطل باشد.

روش ابطال عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 4،5

4 _ تظاهر به عقيده اى باطل براى

ابطال آن مجاز است.

رءا كوكبا قال هذا ربى

5 _ اظهار همراهى با عقيده اى باطل و سپس پرداختن به ابطال آن، روشى در تبليغ و تربيت است.

رءا كوكبا قال هذا ربى

با توجه به مجموعه آيات همين سوره، روشن است كه ابراهيم(ع) براى احتجاج و ابطال پندارهاى قوم خويش به اظهار ستاره پرستى و . .. پرداخت. از همين جا برمى آيد كه چنين كارى مجاز بود و شيوه اى در تبليغ مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 2،5

2 _ ابراهيم(ع) در مقام مجادله با تظاهر به ماه پرستى به ابطال آن پرداخت.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما أفل

5 _ تظاهر به عقيده اى باطل، براى رد آن مجاز است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 2

2 _ ابراهيم(ع) در مقام مجادله و براى ابطال عقايد شرك آميز قوم خويش تظاهر به خورشيدپرستى كرد.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

روش مبارزه با عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 6

6_ محدود كردن آزادى انسان ها و فروپاشاندن عقايد و رسوم آنان ، بايد متكى به دليل و برهانى روشن باشد .

أصلوتك تأمرك . .. قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 96 - 5،6

5 - شكستن ابّهت و تقدس عقايد باطل و خرافى ، نخستين گام در

مبارزه با آن عقايد

فقال ألا تأكلون . .. فراغ عليهم ضربًا باليمين ... و اللّه خلقكم و ما تعملون

6 - لزوم همراه كردن منطق و دليل ، با مبارزه عملى براى نابودى عقايد باطل و خرافى

فراغ عليهم ضربًا باليمين . .. قال أتعبدون

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه ابراهيم(ع) به دو نوع مبارزه عليه شرك دست زد: 1_ شكستن بت ها، 2_ گفتوگوى خردبرانگيز با مشركان درباره آيين شرك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 157 - 7

7 - زير سؤال بردن عقايد باطل و ضد منطق ، روش قرآن و پيامبر ( ص ) در مبارزه با آنها

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون . .. أم لكم سلط_ن مبين . فأتوا بكت_بكم إن كن

زمينه عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 10

10- روى آوردن به عقايد بى اساس و دور از حقيقت و واقعيت ، پى آمد اتّكا به روش هاى غيرعالمانه است .

ما لهم به من علم و لا لأبائهم . .. إن يقولون إلاّ كذبًا

كلمه {لأبائهم} اشاره به اين معنا دارد كه تقليد از كسانى كه عقيده شان از سوى علم و دانش نيست، يك روش غلط و ناروا در رسيدن به عقايد دينى است و ذيل آيه، پى آمد آن را، عقيده اى سخيف و دور از حقيقت، بيان كرده است. از اين، مى توان نتيجه گرفت كه روش هاى غيرعالمانه، خطر دور شدن از حقيقت و واقعيت را در پى دارد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 8

8 - تأثير تبليغات منحرفانه در آسيب زدن به آيين درست و جاى گزين كردن اعتقاد باطل به جاى آن

و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا . .. تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له أنداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 6

6 - كسانى كه خداوند را ناظر بر نيت ها نمى دانند و گشاده دستى هاى خود را به رخ ديگران مى كشند ، گرفتار پندارى موهوم و ناروايند .

يقول أهلكت مالاً لبدًا . أيحسب أن لم يره أحد

در برداشت ياد شده، گوينده {أهلكت مالاً لبداً} كسى فرض شده كه بذل و بخشش هاى فراوانى داشته ولى در آنها نيت خالصانه نداشته است. اين آيه بخششهاى او را فاقد ارزش معرفى كرده است.

سرزنش اصرار بر عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 3 - 3

3- پافشارى بر عقايد باطل و فاقد مبانى علمى ، امرى نكوهيده و مورد سرزنش خداوند

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 8 - 3

3 - جدل و پافشارى بر عقايد باطل و فاقد مبانى علمى ، امرى است نكوهيده در پيشگاه خداوند .

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم

عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 11،12

11 - توهم وجود يارانى كه آدمى را از عذاب قيامت نجات دهند و

يا گناه او را بر عهده بگيرند ، از پندار هاى باطل بنى اسرائيل

واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً . .. و لاهم ينصرون

12 - گناه كردن به خيال پذيرش شفاعت و يا پذيرفته شدن عوض و بدل براى رهايى از عذاب قيامت ، از پندار هاى باطل بنى اسرائيل

واتقوا يوماً . .. ولا يقبل منها شفعة و لايؤخذ منها عدل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 4

4 - محدود پنداشتن علم خدا به امور آشكار و محسوس ، پندارى است باطل و معتقدان به آن سزاوار توبيخ و سرزنش هستند .

أو لايعلمون أن اللّه يعلم ما يسرون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 7

7 - توجه به باور ناردست يهود درباره ( عذاب نشدن يهود جز روزى چند ) ، موجب قطع اميد از ايمان آوردن اينان

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 94 - 13

13 - اهل بهشت دانستن فرد يا طايفه اى خاص بدون داشتن برهان ، باورى است باطل .

فتمنوا الموت إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 7

7 - يهوديان خود نيز بر بى پايه بودن ادعايشان ( تقدير بهشت براى آنان ) واقفند .

إن كانت لكم الدار الأخرة . .. و لتجدنهم أحرص الناس

جمله هاى {لتجدنهم . ..} و {يود أحدهم ...}

را مى توان ناظر به ادعاى يهود (إن كانت ... در آيه 94) دانست; يعنى، شما يهوديان از يكسو مدعى هستيد كه سراى آخرت از آن شماست و از سوى ديگر آرزوى ماندگار شدن در حيات دنيا را داريد، اين نشان مى دهد كه خود شما نيز آن ادعا را باور نداريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 111 - 2،6،7

2 - يهوديان ، بهشت را مخصوص يهود و ديگران را از آن محروم مى دانند .

و قالوا لن يدخل الجنة إلا من كان هوداً

آيه 113، بيانگر آن است كه هر يك از يهود و نصارا ديگرى را اهل نجات نمى دانند. بنابراين به اصطلاح اهل ادب، در آيه مورد بحث {لفّ اجمالى} وجود دارد و حرف {أو} نيز براى تفصيل است; يعنى، جمله {قالوا لن ...} حاكى از دو جمله است: 1_ قالت اليهود: { لن يدخل الجنة إلا من كان هوداً}. 2_ و قالت النصارى: { لن يدخل الجنة إلا من كان نصرى}.

6 - محروميت مسلمانان از بهشت از خيالات واهى و نادرست يهود و نصارا

تلك أمانيّهم

{أمانى} جمع امنية و به معناى آرزوها، خيالات واهى و دروغهاى يافته شده است.

7 - عقايد و باور هاى دينى يهود و نصارا ، آميخته با خيالات واهى است .

تلك أمانيّهم

{تلك أمانيهم} حاكى از اين است كه: پندار يهود و نصارا بر محروميت ديگران از بهشت، از خيالات و آرزوهاى آنان است و اين در حالى است كه يهود و نصارا، آن پندار را يك عقيده و باور دينى مى شمرند. بنابراين عقايد مذهبى و باورهاى دينى يهود با

آرزوها و خيالات آميخته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 123 - 9،10

9 - توهم سودبخشى شفاعت از گنهكاران و يا پذيرفته شدن عوض و بدل براى رهايى از عذاب قيامت ، از پندار هاى بنى اسرائيل است .

يبنى إسرءيل . .. و لايقبل منها عدل و لاتنفعها شفعة

فعل {اتقوا} به قرينه آيات پيشين، خطاب به بنى اسرئيل است. اين خطاب خود قرينه وجود چنين افكارى در بين آنان است.

10 - توهم وجود مدافعانى در قيامت كه آدمى را از عذاب نجات دهند يا گناه او را بر عهده بگيرند ، از پندار هاى بنى اسرائيل است .

يبنى إسرءيل . .. و اتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً ... و لاهم ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 4،9

4 - بهره مند شدن يهود از پاداش فضيلت ها و اعمال شايسته پيامبرانى چون ابراهيم ، اسحاق و . . . از باور هاى ناصواب يهود

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

از اينكه خداوند در خطاب به يهوديان اين حقيقت را يادآور مى شود كه دستاوردهاى پيامبران نصيب ديگران نخواهد شد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

9 - مؤاخذه يهود به خاطر رفتار نادرست نياكانى از آنان ، از پندار هاى باطل ايشان *

و لاتسئلون عما كانوا يعملون

مخاطب قرار دادن يهوديان و يادآور شدن اين حقيقت كه شما مسؤول اعمال گذشتگان نيستيد، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 141 - 4،9

4 - بهره مند شدن يهود از پاداش فضيلت ها و اعمال شايسته پيامبرانى چون : ابراهيم ، اسحاق و . . . از باور هاى ناصواب يهود

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

از اينكه خداوند در خطاب به يهوديان اين حقيقت را يادآور مى شود كه دستاورد پيامبران نصيب ديگران نخواهد شد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

9 - مؤاخذه يهود به خاطر رفتار ناصواب نياكانى از آنان ، از پندار هاى باطل ايشان *

و لاتسئلون عما كانوا يعملون

مخاطب قرار دادن يهوديان و يادآور شدن اين حقيقت كه شما مسؤول اعمال گذشتگان نيستيد، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 18

18 - مشركان ، خدايان دروغين را داراى قدرت مى پندارند .

و لو يرى الذين ظلموا إذ يرون العذاب أن القوة للّه جميعاً

طرح مسأله قدرت خداوند و انحصار آن به او براى كسانى كه غير خدا را همتاى خدا مى پندارند، بيانگر اين است كه: مشركان به توهّم برخوردارى معبودانشان از قدرت، آنها را همانند خداوند پنداشته و بر اساس آن به ايشان محبت مىورزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 4

4 - پندار تحمل آتش دوزخ و بى باك بودن در برابر آن ، امرى شگفت و نامعقول است .

فما أصبر هم على النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 4

4 _ تصور پيش نيامدن مشكلات در جامعه به صِرف ايمان

آوردن ، پندارى باطل است .

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما يأتكم

چون وعده بهشت به مؤمنان حتمى است و لازمه ورود به بهشت، صبر در برابر مصائب و آزمايشهاى الهى است، بنابراين ابتلاء به مصائب براى جامعه ايمانى قطعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 11

11 _ ايمان به { قبض } و { بسط } الهى ، نفى كننده پندار غلط كاهش مال در اثر قرض دادن و انفاق

و اللّه يقبض و يبصط

تذكر به {قبض} و {بسط} الهى پس از ذكر انفاق، بيانگر اين معنى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 4

4 _ پندار غلط بزرگان بنى اسرائيل بر سزاوار بودنشان از طالوت براى زمامدارى

و نحن احقّ بالملك منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 7،8

7 _ پندار نادرست رباخواران ، از همانندى بيع با ربا ، دليل رباخوارى آنان

الّذين يأكلون الرّبوا . .. ذلك بانّهم قالوا انّما البيع مثل الرّبوا

بنابراينكه {ذلك} اشاره به {اكل ربا} باشد كه از {يأكلون الرّبوا} به دست مى آيد.

8 _ پندار و باور غلط رباخواران از همگونى بيع و ربا ، نشانه عدم تعادل شخصيّت آنان

الّذين يأكلون . .. ذلك بانّهم قالوا انّما البيع مثل الرّبوا

كلمه {ذلك} علاوه بر اينكه اشاره به {اكل ربا} است، مى تواند اشاره به تخبّط وجنون زدگى باشد، البته در اين صورت جمله {ذلك بانّهم} تعليل در مقام اثبات است كه در اين برداشت به نشانه تعبير شده است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 24 - 1،2،4،8،9

1 _ پايبندى به خرافات ، عقايد بى اساس و احساس امنيّت واهى ، عامل رويگردانى اهل كتاب از اسلام

ثمّ يتولّى فريق . .. ذلك بانّهم قالوا لن تمسّنا النار

2 _ اعتقاد واهى برخى از اهل كتاب به اينكه چند روزى بيش در آتش دوزخ نخواهند بود .

ثمّ يتولّى فريق . .. ذلك بانّهم قالوا لن تمسّنا النار

4 _ باور هاى دروغين و خرافى ، مايه فريب و گمراهى

قالوا لن تمسّنا النار . .. غرّهم فى دينهم

8 _ گروهى از اهل كتاب ، قائل به وجود تبعيض در رستاخيز و كيفر هاى الهى بودند . *

لن تمسّنا النار الاّ اياماً

زيرا نسبت به خودشان عذاب اندكى را باور داشتند، ولى نسبت به ديگران چنين پندارى را نداشتند; يعنى تبعيض در رستاخيز و كيفرهاى آن.

9 _ اعتقاد به مصونيّت از خلود در عذاب ، دروغى كه اهل كتاب ، آن را ساخته و خود را فريب دادند .

و غرّهم فى دينهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 25 - 2،12

2 _ باور هاى خودساخته انسان در زمينه تخفيف عذاب ، كيفر عادلانه خداوند را تغيير نمى دهد .

قالوا لن تمسّنا النار الاّ اياماً . .. فكيف اذا جمعناهم

گر چه اهل كتاب مى گفتند كه: لن تمسّنا النار . .. ، ولى خداوند مى فرمايد اين باور نادرست، مجازات آنان را تغيير نخواهد داد.

12 _ پندار غلط برخى از اهل كتاب ، نسبت به محو اعمال ناشايست آنان در قيامت

لن

تمسّنا النار . .. و وفّيت كل نفس ما كسبت

به نظر مى رسد جمله {وفّيت كل . .. }، اشاره به علّت پندارى است كه اهل كتاب داشتند: لن تمسّنا النار.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 62 - 2

2 _ هر داستانى درباره پيامبران كه منافى با توحيد باشد ، ساختگى و باطل است .

انّ هذا لهو القصص الحق و ما من اله الا اللّه

نفى شرك كه از جمله {و ما من اله الا اللّه} استفاده مى شود، بيان علّتى براى دروغ بودن ادعاهاى نصارا در مورد عيسى (ع) است و ملاكى براى همه داستانهاى مربوط به پيامبران خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 66 - 2،3

2 _ احتجاج بحق يهود با نصارا ، درباره عدم الوهيّت عيسى ( ع ) و پسر خدا نبودن وى

حاججتم فيما لكم به علم

احتجاج يهود در موردى كه علم داشتند، عبارت بود از عدم الوهيّت حضرت عيسى (ع) و . .. كه اين احتجاج، بحق بوده است.

3 _ سرزنش اهل كتاب ( علماى يهود و نصارا ) به خاطر محاجّه و انتساب ناآگاهانه ابراهيم ( ع ) به يهوديّت و نصرانيّت

فلم تحاجّون فيما ليس لكم به علم

آنچه يهوديان و نصارا بدان علم نداشتند و درباره آن احتجاج مى كردند، انتساب ابراهيم به يهوديت و نصرانيت بوده و لذا به خاطر آن، سرزنش شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 14

14 _ اهل كتاب ، عقايد خودساخته شان

را آگاهانه به خدا نسبت مى دادند .

و يقولون على اللّه الكذب و هم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 76 - 1

1 _ ردّ پندار اهل كتاب مبنى بر برترى آنان بر ديگران

ذلك بانّهم قالوا . .. بلى من اوفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 2،11

2 _ نسبت ادعاى معبوديّت پيامبران براى خود ، از بافته هاى تحريفگران كتب الهى

و انّ منهم لفريفاً يلون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب . .. ما كان لبشر ان يؤ

از ارتباط اين آيه با آيه قبل استفاده مى شود.

11 _ اعتقادات شرك آميز پيروان اديان در مورد انبياى خويش ، بر خلاف تعليمات آنهاست .

ما كان لبشر . .. ثم يقول ... كونوا ربّانيّن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 80 - 2،3،4

2 _ اعتقاد به ربوبيّت انبيا و فرشتگان ، ناسازگار با هدف پيامبران

و لا يامركم ان تتخذوا الملئكة و النّبيّن ارباباً

3 _ اعتقاد برخى از اهل كتاب ، به ربوبيّت فرشتگان و انبيا

و لا يامركم ان تتخذوا الملئكة و النّبيّن ارباباً

آيه، ناظر به اعتقاد برخى از اهل كتاب است.

4 _ اعتقاد به ربوبيّت انبيا و فرشتگان ( غير خدا ) ، كفر است .

و لا يأمركم . .. ايأمركم بالكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 93 - 12،13

12 _ تورات ، ناسخ حرمت برخى از خوردنى ها بر بنى اسرائيل

كل الطعام كان حلا لبنى اسرائيل

الا ما حرم اسرائيل على نفسه من قبل ان تنزل التوري

بنابراينكه {من قبل} متعلق به {حرّم} باشد; يعنى حرمتهاى وضع شده براى بنى اسرائيل توسط يعقوب (ع)، تا قبل از نزول تورات بوده است.

13 _ راه نداشتن نسخ در احكام شريعت ، پندار باطل يهود

الا ما حرم اسرائيل على نفسه من قبل ان تنزّل التورية قل فاْتوا بالتورية فاتلوها

بنابراينكه {من قبل} متعلق به {كان حلا} باشد; يعنى برخى طعامها قبل از نزول تورات حلال بوده و تورات آن را حرام كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 142 - 1،2،5

1 _ گمان دستيابى به سعادت اخروى و بهشت ، به صرف داشتن ايمان ، پندارى باطل است .

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

2 _ پندار غلط ورود به بهشت بدون جهاد و صبر ، در ميان مسلمانان صدر اسلام

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

5 _ بدون مجاهده و صبر ، نمى توان به بهشت دست يافت .

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 2،3،13

2 _ پندار باطل برخى از پيروان پيامبر اسلام ( ص ) نسبت به فناناپذيرى آن حضرت

و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل افاين مات او قتل

گويا تذكر خداوند به اينكه محمّد (ص)، سمتى جز پيامبرى ندارد و پيامبرانى پيش از او بودند و از دنيا

رفتند، در ردّ چنين پندارى باشد.

3 _ پايان پذيرى پيام رسولان الهى ، يا با مرگ و يا با شهادت ايشان ، پندار باطل برخى از مسلمانان صدر اسلام

و ما محمّد الّا رسول . .. افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

13 _ پندار غلط جاودانگى پيامبر ( ص ) ، موجب ارتداد و واپسگرايى برخى از مبارزان احد ، و انكار رسالت آن حضرت پس از شايعه قتل ايشان

افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

مفسران در شأن نزول آيه گفته اند: آنگاه كه خبر قتل پيامبر(ص) در بين مردم شايع شد، برخى از مسلمانان اظهار داشتند كه اگر محمّد(ص) پيامبر بود، كشته نمى شد. (مجمع البيان، ذيل آيه.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 12

12 _ عقيده به شريك داشتن خداوند ، پندارى بدون برهان و دليل

بما اشركوا باللّه ما لم ينزّل به سلطاناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 10،11،12،16،19،27،38

10 _ پندار هاى جاهلى مسلمانانِ خودگزين و دنياطلب احد ، نسبت به خداوند

و طائفة قد اهمّتهم . .. يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

11 _ بينش جاهلى مسلمانان احد نسبت به خداوند ، برانگيزنده حسِّ خودگزينى و دنياطلبى در وجود ايشان

و طائفة قد اهمّتهم . .. يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

به نظر مى رسد جمله {يظنّون باللّه . .. }، به منزله علّتى باشد براى جمله {و طائفة قد اهمّتهم انفسهم}.

12 _ بينش غلط و جاهلى نسبت به خداوند ، از عوامل خودگزينى و دنياطلبى

و طائفة قد اهمّتهم انفسهم يظنّون

باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

16 _ پندار اينكه خداوند نبايد مسلمانان را مبتلا به شكست كند ، پندارى جاهلانه و باطل

يظنّون باللّه غير الحقّ . .. يقولون هل لنا من الامر من شىء

19 _ پندار حاكميّت غير خداوند ( شرك افعالى ) در تدبير امور هستى ، پندارى جاهلانه و باطل

يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة . .. قل انّ الامر كلّه للّه

{اِنّ الامر . .. } مى رساند كه گمان جاهلى، اعتقاد به تأثير مستقل غير خداوند در امور هستى است. و اين خود نوعى از شرك است.

27 _ پندار هاى جاهلانه نسبت به خداوند ، منشأ ترديد در حقّانيّت اسلام و وعده هاى خدا و رسول ( ص )

يظنّون باللّه غير الحقّ . .. يقولون لو كان لنا من الامر شىء ما قتلنا ههنا

38 _ حوادث ايّام جنگ ، سختى ها و مصيبت هاى در راه خدا ، زمينه خالص شدن انديشه مؤمنان از عقايد جاهليّت و پالايش درون آنان از خواسته هاى دنيايى و مادّى

يظنّون باللّه غير الحقّ . .. و ليبتلى اللّه ما فى صدوركم و ليمحّص ما فى قلوبكم

{ليمحّص} از مادّه تمحيص به معناى خالص سازى از عيبها و نقصهاست و اين جمله بيانگر هدفى ديگر از اهداف شكست در نبرد احد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 2،4،8

2 _ پندار كفرپيشگان بر اين كه خانه نشينى و يا پرهيز از حضور در كارزار ، مانع مرگ و كشته شدن است .

يا ايّها الّذين امنوا لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا

4

_ گمانِ حاكميّت عوامل مادّى بر مقدّرات الهى ، پندارى كفرآميز

لاتكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و ما قتلوا

خداوند با كفرآميز خواندن اين انديشه كه جنگ و مسافرت (عوامل مادّى) تعيين كننده مرگ آدمى است، به مؤمنان تعليم مى دهد كه آن عوامل، تعيين كننده مرگ آدمى، كه از مقدّرات الهى است، نخواهد بود.

8 _ انديشه هاى جاهلانه درباره مرگ و حيات ( حاكميّت عوامل مادّى بر اراده خداوند ) ، موجب حسرت كفرپيشگان ، به هنگام قيامت

لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا ليجعل اللّه ذلك حسرة فى قلوبهم

برخى از مفسّران برآنند كه زمان حسرت مطرح شده در آيه، قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 9

9 _ ارزش والاتر ماندگاى در دنيا و ثروت اندوزى ، بر شهادت و رحمت و آمرزش الهى ، در پندار غلط كفرپيشگان

لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا . .. لمغفرة من اللّه و رحمة خير ممّا يجمعون

جمله {لو كانوا . .. } شيفتگى كفرپيشگان را نسبت به ماندگارى در دنيا بيان مى كند، و جمله {خير ممّا يجمعون} هدف و يا عاقبت از ماندگارى را توضيح مى دهد. يعنى هدف كفرپيشگان از ماندگارى در دنيا به چنگ آوردن منافع دنيوى و ثروت اندوزى است و آنان اين منافع گذرا را بالاتر از رحمت و آمرزش الهى مى پندارند و لذا بر كشته هاى در راه خدا تأسف مى خورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 5

5 _

گمان باطل برخى از مسلمانان صدر اسلام مبنى بر خيانت پيامبر ( ص ) در غنايم جنگى

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

در برخى از شأن نزولهاىِ مربوط به آيه آمده كه غنيمتى از غنايم جنگى بدر مفقود شد و عدّه اى چنين پنداشتند كه پيامبر (ص) آن را تصاحب كرده است. (مجمع البيان، ذيل آيه.) و از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: ... الم ينسبوا نبيّنا محمّداً (ص) ... الم ينسبوه يوم بدر الى انّه اخذ لنفسه من المغنم قطيفة حمراء حتّى اظهره اللّه عزّ و جلّ على القطيفة و برء نبيّه من الخيانة و انزل بذالك فى كتابه {و ما كان لنبىّ ان يغلّ ... }.

_______________________________

امالى صدوق، ص 92، مجلس 22، ح 3 ; تفسير برهان، ج 1، ص 324، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 5

5 _ پندار ناصواب برخى پيكارگران احد در تحليل عوامل شكست آن نبرد

انّى هذا قل هو من عند انفسكم

جمله {انّى هذا} به اين مطلب اشاره دارد كه گويا مجاهدان احد علّت شكست آن نبرد را بيرون از عملكرد خويش مى دانستند، كه جمله {من عند انفسكم} ريشه صحيح آن را گوشزد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 5

5 _ نفى انديشه جبريگرى و نيز تفكّر تفويض صرف

اصابتكم مصيبة . .. هو من عند انفسكم ... و ما اصابكم ... فباذن اللّه

آيه مورد بحث و آيه قبل، شكست احد را هم وابسته به خود مسلمانان دانسته و هم اذن الهى

را در آن شكست دخيل شمرده است ; يعنى افعال بندگان در عين اينكه مستند به خود آنان است، خارج از خواست و اذن الهى نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 10

10 _ منافقان به انگيزه سرباز زدن از پيكار ، مدعى بودند كه حضور در ميدان احد نوعى انتحار و خودكشى است ، نه پيكار و جنگ .

قالوا لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

برخى برآنند كه مراد منافقان از جمله {لو نعلم . .. } اين معنا بوده كه بيرون شدن شما مسلمانان به سوى احد، پيكار و قتال نيست، بلكه خود را به مهلكه انداختن است ; چرا كه نيروى شما در برابر نيروى دشمن هيچ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 2،18

2 _ ادعاى باطل منافقان كه اگر جنگاوران احد در آن كارزار شركت نمى كردند ، به شهات نمى رسيدند .

لو اطاعونا ما قتلوا . .. ان كنتم صادقين

18 _ ناتوانى منافقان از جلوگيرى مرگ مقدّر نشانگر باطل بودن پندار آنان در تحليل عوامل به شهادت رسيدن پيكارگران احد

لو اطاعونا ما قتلوا قل فادرؤا عن انفسكم الموت ان كنتم صادقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 1

1 _ مرده پنداشتن كشته شدگان در راه خدا ( شهدا ) از سوى برخى ، و نهى خداوند از اين پندار

و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل

عمران - 3 - 180 - 1

1 _ سودبخشى و ثمردهى بخلورزى و انفاق نكردن ، پندار ناصواب بخيلان

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون . .. هو خيراً لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 1،3،18

1 _ پندار نارواى يهود به فقر و نياز خداوند ، و غنا و بنى نيازى خويش

لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير و نحن اغنياء

به گفته بسيارى از مفسّرين، مراد از {الّذين قالوا}، يهوديان هستند.

3 _ ناروايى احساس و ابراز غنا و بى نيازى ، در برابر خدا

لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير و نحن اغنياء

18 _ اعتقاد به نيازمندى امام به اموالى كه به ايشان پرداخت مى شود ، در حكم فقير دانستن خداوند است .

لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: هم الّذين يزعمون ان الامام يحتاج منهم الى ما يحملون اليه.

_______________________________

نورالثقلين، ج 1، ص 416، ح 456 ; بحارالانوار، ج 24، ص 278، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 5

5 _ نعمت شمردن دورى از مصائب و مشكلات جنگ ، بينشى ناپسند

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ اذ لم اكن معهم شهيداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 9،15

9 _ دو مبدأ براى جهان هستى و حوادث آن پنداشتن ( ثنويت ) ، انديشه اى مردود و واهى

قل كلّ من عند اللّه

15 _ پندار ثنويت و درك نكردن توحيد

، ملازم با نفهميدن هر گونه سخن

فمال هؤلاء القوم لا يكادون يفقهون حديثا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 82 - 14

14 _ پندار وجود اختلاف در قرآن ، نتيجه نگرش سطحى و عدم تدبّر در آن

افلا يتدبّرون القران و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 4

4 _ احتمال سرگردانى و گرفتار شدن به تنگنا ها ، دليل گروهى از مسلمانان براى ترك هجرت

و من يهاجر . .. يجد فى الارض مراغماً كثيراً وسعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 7

7 _ شيطان ، برانگيزنده مردم به قطع كردن و شكافتن گوش چهارپايان براى حرام پنداشتن استفاده از آنها

و لامرنهم فليبتكن ءاذن الأنعم

{يبتك} از مصدر {تبتيك} به معناى شكافتن و قطع كردن است. در ميان مشركان جاهلى رسم بوده كه گوش دام را قطع مى كردند و يا مى شكافتند تا نشانه حرمت گوشت او يا حرمت باركشى از آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 1،3

1 _ پندار باطل گروهى از اهل كتاب و برخى از مسلمانان در مورد نجات از جهنم و ورود به بهشت ، به صرف انتساب به اديان الهى

ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب

مراد از اسم {ليس} با توجه به آيات گذشته، رهايى از جهنم و ورود به بهشت است يعنى ليس الجنة و المحيص عن النار . .. .

3

_ پندار رهايى از كيفر ، به صرف انتساب به دين و آيين الهى ، تلقينى شيطانى است .

يعدهم و يمنيّهم . .. ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب من يعمل سوءاً

با توجه به آيات گذشته (لامنّينّهم . .. يعدهم و يمنّيهم )، مى توان نتيجه گرفت كه پندار رهايى از كيفر اعمال بد، از همان خيالپردازيهاى موهومى است كه شيطان براى فريب مردم به آنان تلقين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 1

1 _ نيل به سعادت دنيا با ترك ايمان و تقوا ، پندار باطل كفرپيشگان بى تقوا

من كان يريد . .. فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة

خداوند پس از سفارش به تقوا و ترك كفر (وصينا . .. ان اتقوا اللّه)، پاره اى از زيانهاى كفرپيشگى و بى تقوايى را برشمرد و با اين آيه به علتى از علل گرايش به كفر و بى تقوايى، يعنى توهم رسيدن به سعادت دنيا، اشاره مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 23،24،25،32،34

23 _ مسيحيان معتقد به تثليث ، غلو كنندگان در دين هستند .

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتقولوا ثلثة

24 _ اعتقاد به تثليث ، اعتقاد و سخنى نابحق درباره خداوند

و لاتقولوا على اللّه الا الحق . .. و لاتقولوا ثلثة

جمله {و لاتقولوا ثلثة} مى تواند مصداق مورد نظر براى سخن نابحق بر خداوند باشد.

25 _ ناسازگارى ايمان به پيامبران با عقيده تثليث

ياهل الكتب . .. فامنوا باللّه و رسله و لاتقولوا ثلثة

جمله {و لاتقولوا ثلثة} به

منزله بيان و توضيحى است براى جمله {ءامنوا باللّه و رسله}.

32 _ اعتقاد به تثليث ، شرك است .

و لاتقولوا ثلثة . .. انما اللّه اله وحد

34 _ اعتقاد به فرزند داشتن خداوند ، پندارى نابحق درباره وى و هتك حرمت اوست .

لاتقولوا على اللّه الا الحق . .. سبحنه ان يكون له ولد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 2،7،11

2 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) ، كفر است و مدعيان آن كافرند .

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

7 _ ادعاى الوهيت مسيح ( ع ) ، على رغم اعتراف به فرزند بودن وى ، تنها يك سخن است و نمى تواند اعتقاد قلبى باشد .

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

از اينكه ادعاى آنان با لفظ {قالوا} (گفتند) بيان شده، نه با الفاظى همانند {امنوا} يا {اعتقدوا}، معلوم مى شود اين ادعا، شايستگى باور و اعتقاد قلبى را ندارد.

11 _ ناتوانى مسيح ( ع ) و مادرش و تمامى اهل زمين در برابر اراده الهى ، دليل بطلان ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع )

لقد كفر الذين . .. ان اراد ان يهلك المسيح ابن مريم و امه و من فى الأرض جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 1،2،8،15

1 _ يهوديان و مسيحيان خود را پسران خدا و محبوب پيشگاه او مى پندارند .

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه و احبؤه

2 _ فرزند داشتن خدا ، از پندار هاى باطل يهود

و نصارا

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه و احبؤه

8 _ گرفتارى گنهكاران يهود و نصارا به عذاب الهى ، ردى بر پندار تقرب و محبوب بودنشان نزد خداوند

قل فلم يعذبكم بذنوبكم

15 _ همسانى و همگونى يهود و نصارا با ديگر انسان ها ، دليل نادرستى پندار آنان بر محبوبيت و تقرب در پيشگاه خداوند

نحن ابنؤا اللّه و احبؤه . .. بل انتم بشر ممن خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 12

12 _ برداشت نادرست قوم موسى از امداد هاى الهى و شرايط و زمينه هاى آن *

فاذهب انت و ربك فقتلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 18

18 _ تخطئه پندار بيماردلان سست ايمان درباره بى ثباتى و شكست اسلام از سوى خداوند

فعسى اللّه ان يأتى بالفتح او امر من عنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 2،3،8

2 _ ناتوانى خداوند در انفاق و بخشش روزى به موجودات ، از باور هاى باطل يهود

و قالت اليهود يداللّه مغلولة

جمله {ينفق كيف يشاء} مى تواند قرينه باشد بر اينكه مراد از بسته بودن دست خدا و نافذ نبودن قدرت وى _ در پندار يهود _ تنها ناتوانى از اعطاى روزى و انفاق به انسانهاست.

3 _ بسته بودن دست خداوند ، از گفتار هاى ناروا و گناه آلودِ بسيارى از يهوديان

عن قولهم الاثم . .. و قالت اليهود يداللّه مغلولة

{و قالت اليهود . .}، مى تواند بيان مصداقى براى {قولهم الاثم} در آيه قبل باشد

و به قرينه آيه 62 اين سخن، گفته تمامى يهوديان نبوده و گروهى از آنان _ همچون ربانيون و احبار _ چنين گفتارى نداشته و لذا در برداشت فوق به همه آنان نسبت داده نشد.

8 _ سخن نارواى يهود درباره خداوند ( نافذ نبودن قدرت او ) موجب دورى آنان از رحمت الهى

و لعنوا بما قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 1،4،6،7،8

1 _ مواجه نشدن با آزمايشات الهى ، پندار باطل بنى اسرائيل

و حسبوا الا تكون فتنة

{فتنة} مى تواند به معناى آزمون و نيز به معناى عذاب باشد، برداشت فوق بر اساس معنى اول است.

4 _ مصونيت از امتحان و عذاب الهى بر اثر انتساب به پيامبران و آيين ايشان ، پندارى موهوم و بى اساس

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا . .. و حسبوا الا تكون فتنة

ارتباط اين آيه با آيه 69 مى رساند كه آسودگى خاطر بنى اسرائيل از امتحان و عذاب الهى برخاسته از انتساب آنان به اسرائيل و دين يهود بوده است و جمله {حسبوا . ..}، بيانگر پوچى اين پندار مى باشد.

6 _ بى پروايى بنى اسرائيل در شكستن پيمان الهى ، تكذيب انبيا و كشتن آنان ، برخاسته از باور آنان به مصونيت از عذاب

فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون. و حسبوا الا تكون فتنة

7 _ پندار رهايى از مجازات نقض ميثاق و تكذيب و كشتن انبيا ، از باور هاى بى اساس بنى اسرائيل

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. و حسبوا الا تكون فتنة

دربرداشت فوق {فتنة} به معناى عذاب گرفته شده است.

8 _ پندار مصونيت از امتحان

و عذاب الهى ، از ميان برنده حق شنوى و بصيرت دينى بنى اسرائيل

فعموا و صموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 1،2،13،14،15،24

1 _ اعتقاد گروهى از نصارا به انحصار الوهيت در مسيح ( ع )

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

با توجه به اينكه آيه بعد نظر مسيحيان را درباره عيسى و خدايى او را به گونه اى ديگر غير از انحصار الوهيت به وى مطرح ساخته معلوم مى شود اعتقاد ياد شده در اين آيه، باور برخى از مسيحيان بوده است نه همه آنان. در مجمع البيان آمده اين عقيده فرقه {يعقوبيه} مى باشد ; آنان معتقد بودند كه خداوند با مسيح در ذات متحد شد و يك چيز گشتند.

2 _ كسانى كه مسيح ( ع ) را خدا مى پندارند ، بدون ترديد كافرند .

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح

13 _ مسيحيان معتقد به الوهيت مسيح ( ع ) ، رويگردان از تعاليم آن حضرت

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. يبنى اسرءيل اعبدو اللّه

14 _ مسيحيان معتقد به الوهيت مسيح ( ع ) مردمى كافر و مشرك

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم . .. انه من يشرك باللّه

15 _ متعتقدان به الوهيت و ربوبيت غيرخدا ، كافر و مشركند .

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم . .. انه من يشرك باللّه

24 _ باور به الوهيت مسيح ( ع ) ظلم است .

إنّ اللّه هو المسيح . .. و ما للظلمين من انصار

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 2

2 _ مسيحيان به خاطر پافشارى به عقايد باطل خويش ( الوهيت مسيح ( ع ) و تثليث ) مورد توبيخ خداوند

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. افلا يتوبون إلى اللّه

استفهام توبيخى در {افلا يتوبون . ..} براى سرزنش مسيحيان بر ترك توبه و استغفار از عقايد كفرآميز بكار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 20

20 _ اصرار مسيحيان بر تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) على رغم استدلال هاى روشن قرآن بر بطلان عقيده آنان

انظر كيف نبين لهم الايت ثم انظر انى يؤفكون

{يوفكون} از مصدر {افك} به معناى بازگرداندن است. و {انى} به معناى كجا و چگونه است، بنابراين جمله {انظر انى يوفكون} يعنى بنگر آنان _ على رغم بيان دلايلى روشن بر واهى بودن تثليث و الوهيت مسيح(ع) _ چگونه از حق منحرف مى شوند و به كجا نگون مى گردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 76 - 7

7 _ پندار قدرت مسيح ( ع ) و مريم بر سود و زيان رسانى به مردم ، از عوامل پرستش آن دو ، از سوى مسيحيان *

قل اتعبدون من دون اللّه ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً

استدلال بر ناروايى پرستش مسيح(ع) و مادرش مريم به ناتوانى آنان از ضرر رسانى و نفع بخشى، مى تواند اشاره به ريشه و عامل پرستش مسيح(ع) و مريم، از سوى نصارا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 1،3،10،12

1 _ اعتقادات دينى اهل كتاب آميخته با غلو ، گزافه گويى و امورى باطل

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم غير الحق

{غلو} مصدر {لاتغلوا} به معناى خروج از حد اعتدال و گرايش به افراط است كه از آن به گزافه گويى تعبير مى شود.

3 _ غلو در دين ( آميختن معارف الهى به گزافه هايى باطل ) امرى نكوهيده و حرام

لاتغلوا فى دينكم

10 _ عقايد ناروا و غلوآميز اهل كتاب برخاسته از افكار باطل گمراهانى مشرك در گذشته تاريخ

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا

بدان احتمال كه خطاب در {يا اهل الكتب} متوجه تمام يهود و نصارا باشد نه خصوص آنانكه در عصر پيامبر(ص) بودند. بر اين مبنا مراد از {قوم قد ضلوا} پيشينيان اهل كتاب نخواهند بود بلكه مقصود، پيروان مذاهب شرك مى باشند.

12 _ پيروان اديان الهى در خطر پيروى از عقايد پوچ و تمايلات هواپرستانه گذشتگان خويش

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 11

11 _ ناسازگارى تقوا با بهره گيرى از امكانات مادى توهمى بى پايه و نادرست

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 92 - 9

9 _ پندار برخى از مسلمانان بر اينكه پيامبران وظيفه دار اجبار مردم به اطاعت از خدا و رسول هستند . *

فاعلموا انما على رسولنا البلغ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 6

6 _ توهم حرمت بهره گيرى مؤمنان از انواع خوراكى ها و نوشيدنى ها و گمان ناسازگارى آن با مراحل تقوا و ايمان ، توهم و گمانى واهى و نادرست .

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه مورد بحث تكميل و توضيحى براى آيه 87 از همين سوره باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 3،5،13

3 _ مسيح ( ع ) و مادرش مريم خدايانى همتاى خداوند جهان در پندار گروهى از مسيحيان

ءانت قلت للناس اتخذونى و امى الهين من دون اللّه

5 _ پرستش مسيح ( ع ) و مادرش مريم و اعتقاد به الوهيت آنها ، خواسته حضرت عيسى ( ع ) ، در پندار باطل مسيحيان *

ءانت قلت للناس اتخذونى و امى الهين

13 _ اعتراف عيسى ( ع ) به شايسته نبودن خويش و مادرش مريم براى خدايى ، دليل واهى بودن عقيده مسيحيان به الوهيت آنان

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 8

8 _ اعتراف علنى عيسى ( ع ) به بندگى خداوند ، دليل وى بر پوچى ادعاى مسيحيان مشرك ( همتايى وى با خداوند )

ءانت قلت . .. ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 9

9 _ پندار ربوبيت براى غير آفريننده

هستى، شگفت آور و مورد سرزنش خداوند

ثم الذين كفروا بربهم يعدلون

حرف {ثم} در آيه معنى استبعاد و توبيخ افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 17 - 8،9

8 _ تعدد منشأ براى خير و شر، پندارى باطل و موهوم است.

و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا هو و إن يمسسك بخير فهو على كل شىء قدير

9 _ توانايى بتها و معبودهاى خيالى در دفع شر و رساندن خير، پندار نارواى مشركان

و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا هو و إن يمسسك بخير فهو على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 20،30

20 _ شگفت آور بودن اعتقاد به تعدد خدايان، با توجه به بديهى بودن توحيد و شهادت خدا و قرآن بر بطلان شرك

أئنكم لتشهدون أن مع اللّه ءالهة أخرى

همزه استفهام در {أئنكم} دال بر شگفتى است.

30 _ عن الحسين بن خالد عن الرضا(ع): . .. فقلت له: يابن رسول اللّه ان قوما يقولون لم يزل اللّه عالما بعلم و قادرا بقدرة و حيّاً بحياة و قديما بقدم و سميعا بسمع و بصيرا ببصر فقال: من قال ذلك و دان به فقد اتخذ مع اللّه آلهة أخرى ... .

حسين بن خالد گويد: . .. به امام رضا(ع) عرض كردم اى فرزند رسول خدا(ص) گروهى مى گويند: خداوند به وسيله علم (زايد بر ذات)، عالم و به وسيله قدرت (زايد بر ذات)، قادر و به وسيله حيات (زايد بر ذات)، زنده و به وسيله قدمت (زايد بر ذات)، قديم و

به وسيله شنوايى (زايد بر ذات)، شنوا و به وسيله بينايى (زايد بر ذات)، بيناست. آن حضرت فرمود: كسى كه اين را بگويد و به آن ملتزم شود همانا معبودهايى را با خدا انباز گرفته است ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 24 - 2،8

2 _ شرك، باطل و اعتقاد به آن تحميل دروغ بر خويشتن است.

انظر كيف كذبوا على أنفسهم

جمله {كذبوا . ..} بيان حال مشركان در دنيا مى تواند باشد. يعنى مشركان در دنيا با عقيده شرك بر خود نيز دروغ بستند. زيرا فطرت و جان آدمى گواه بر توحيد است.

8 _ شرك، افترا و پندارى باطل و ساختگى است.

و ضل عنهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 2

2 _ دنيا محورى و دوست داشتن آن، مرام و انديشه اى كودكانه و نابخردانه است.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو

با توجه به اينكه لعب و لهو كار كودكان و كسانى است كه بلوغ فكرى ندارند، مقتضاى تشبيه، وجود اين ويژگيهادر دنياپرستان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 9

9 _ مشركان مى پنداشتند كه معبودهايشان توان نفع رسانى به آنان را دارد.

من إله غير اللّه يأتيكم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 4

4 _ شرك و پرستش غير خدا، پندارى مبتنى بر هوا و هوس و تمايلات نفسانى است.

الذين تدعون من دون اللّه قل لا أتبع أهواءكم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 11

11 _ پندار ربوبيت براى غير خداوند، گمراهى است.

لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 2،3،5،10

2 _ سنت جاهلى مشركان در قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى براى شريكان خيالى او، بى اساس و بر پايه گمان بوده است.

و جعلو الله مما ذراً . .. هذا لله بزعمهم

{زعم} به گمان و سخن بى اساس اطلاق مى شود. (مصباح اللغة).

3 _ قرار دادن سهم براى خداوند، از آنچه خود آفريده، از پندارهاى پوچ مشركان

و جعلو الله مما ذراً من الحرث و الأنعم نصيبا فقالوا هذا لله بزعمهم

5 _ شرك، عقيده اى برخاسته از پندار و اوهام مشركان است.

فقالوا هذا لله بزعمهم و هذا لشركائنا فما كان لشركائهم

منتسب كردن {شركاء} به مشركان و نه به خداوند، گويا اشاره بدين نكته باشد كه آنچه را آنان شريك خدا مى پندارند به ساخته هاى ذهنى آنان مربوط است.

10 _ داورى زشت و غلط مشركان جاهلى در مقايسه خدا با بتها و ترجيج بتها بر او

فما كان لشركائهم . .. ساء ما يحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 2

2 _ اعتقاد بى اساس مشركان به ممنوعيت خوردن از چهارپايان و كشتى (محصول زراعى) كه براى خدا و بتها قرار مى دادند.

و جعلو الله . .. و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء بزعمهم

{هذه} اشاره به سهامى است كه

مشركان براى خدا و بتها قرار مى دادند و در آيه 136 بيان گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 60 - 3

3 _ ايمان به يگانگى خداوند و لزوم پرستش او و باور به معاد ، پندارهايى باطل و واهى در ديدگاه اشراف قوم نوح

قال الملأ من قومه إنا لنريك فى ضلل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 5

5 _ ادعاى پيامبرى ، نشانه گمراهى نوح در پندار ناصواب قوم وى

يقوم ليس بى ضللة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جمله {أو عجبتم . .. } عطف بر {ليس بى ضللة} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 1

1 _ اكثريت عمده قوم نوح ( ع ) وى را تكذيب كردند و يگانگى خداوند ، معاد و رسالت را باورهايى دروغين پنداشتند .

فكذبوه

از اينكه خداوند تكذيب نوح(ع) را به همگان نسبت داده (فكذبوه)، در حالى كه عده اى از آنان، يعنى همراهانش در كشتى، رسالت وى را تصديق كردند، معلوم مى شود نسبت مؤمنان به كافران بسيار اندك بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 2

2 _ تكذيب كنندگان انبيا به پندار باطل خويشتن را از عذاب هاى الهى مصون مى شمرند .

أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 2

2 _ كافران به

پندارى نابجا ، خود را از گرفتار شدن به عذاب الهى مصون مى شمارند .

أو أمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 1،2،3،4

1 _ يهوديان ، { عزير } را فرزند خدا خواندند .

و قالت اليهود عزير ابن اللّه

2 _ نصارا ، { مسيح } ( ع ) را فرزند خدا خواندند .

و قالت النصرى المسيح ابن اللّه

3 _ فرزند خدا خواندن { عزير } و { مسيح } ، سخنان نسنجيده و باطلى بود كه يهود و نصارا به زبان آوردند .

و قالت . .. ذلك قولهم بأفوههم

4 _ پندار فرزند خدا بودن { عزير } و { مسيح } ، پندارى است سابقه دار در تاريخ يهود و نصارا .

يضهئون قول الذين كفروا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 4

4 _ مسيح ( ع ) ، برخوردار از ربوبيت و پروردگارى ، در بينش نادرست نصارا

اتخذوا . .. أرباباً من دون اللّه و المسيح ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 30 - 10

10 _ شرك ( اعتقاد به وجود مولويت و ربوبيت براى غير خدا ) پندارى باطل و افترا بر خداوند است .

و ردوا إلى اللّه موليهم الحق و ضل عنهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 68 - 9

9 _ اعتقاد به وجود فرزند براى خدا ، پندارى باطل و فاقد هر گونه

دليل و برهان است .

قالوا اتخذ اللّه ولداً . .. إن عندكم من سلطن بهذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 10

10_ اعتقاد به وجود خدايان مقهور و باور به شايستگى آنها براى پرستش ، اعتقادى سخيف و نادرست است .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 6،15،16

6_ شرك ، پندارى فاقد دليل عقلى و نقلى ، و پرستش معبودهايى جز خدا ، عارى از هر نوع برهان و حجت

ما أنزل الله بها من سلط_ن

{سلطان} مى تواند به معناى حجت، اعم از عقلى و نقلى باشد و مى تواند به معناى سيطره _ كه برخاسته از اقتدار است _ باشد. برداشت فوق، ناظر به معناى اول است. گفتنى است كه بر اين مبنا، ضمير در {بها} به عبادت _ كه از {تعبدون} استفاده مى شود _ باز مى گردد.

15_ مشركان به پندار فرمان خدا بر پرستش معبود هاى خويش ، آنها را عبادت مى كنند . *

أمر ألاّتعبدوا إلاّ إياه

16_ توحيد و يكتاپرستى ، آيينى بدون كمترين انحراف و كجى ، و شرك پندارى منحرف و نادرست است .

أمر ألاّتعبدوا إلاّ إياه ذلك الدين القيم

{قيّم} به معناى مستقيم و بدون انحراف و كجى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 2

2- غافل پنداشتن خداوند از عملكرد ستمگران ، پندارى باطل است .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل

- 16 - 20 - 6

6- موجودات دست ساز و فاقد هرگونه قدرت آفرينشگرى ، لياقت الوهيت ندارند و هرگونه عقيده اى به خدايى آنان ، باطل است .

و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئًا و هم يخلقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 5

5- پرستش غير خدا ، ايمان به باطل و كفران نعمت هاى الهى است .

أفبالب_طل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون . و يعبدون من دون الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 13

13- عقيده به مطالبى كه مستلزم ترجيح خلق بر خدا شود ، بسى زشت و نارواست .

أفأصف_كم . .. إنكم لتقولون قولاً عظيمًا

مشركان، با انتساب ملائكه به عنوان دختران خدا و پسردار بودن خود، قصد داشتند كه خود را بر خداوند ترجيح دهند. خداوند، چنين انديشه اى را نفى كرده و خلاف معرفى مى كند. چنين برخوردى حاكى است: هر چيزى كه بر خداوند ترجيح داده شود، زشت و ناپسند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 4 - 2

2- اعتقاد به فرزندگزينى خدا ، پندارى بس ناروا و موجب عذابى شديد است .

لينذر بأسًا شديدًا . .. و ينذر الذين قالوا اتخذ اللّه ولدًا

آيه قبل، يكى از رسالت هاى قرآن را، بيم به عذاب شديد الهى بيان كرد و اين آيه، به يكى از موارد استحقاق آن عذاب اشاره كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 1

1

- اعتقاد به وجود فرزند براى خدا ، عقيده اى جاهلانه و فاقد كمترين دليل علمى

ما لهم به من علم

{من} در {من علم} زايد و براى تأكيد عموم است; و ضمير در {به} قول (پندار) كه از {قالوا. ..} استفاده مى شود، برمى گردد; يعنى، هيچ گونه آگاهى و دانشى، پشتوانه پندارِ موهومِ كسانى كه براى خداوند، فرزند مى پندارند، نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 15

15- اعتقاد به ربوبيّت و الوهيت براى غيرخدا ، پندارى بسيار دور از حقّ و واقعيت

لن ندعوا من دونه إل_هًا لقد قلنا إذًا شططًا

{شطط} به معناى دورى از حق و افراط و زياده روى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 13

13- خداوند را داراى شريك دانستن ، پندارى دروغ و افترا بر او است .

فمن أظلم ممّن افترى على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 10

10- شرك ، مبتنى بر پندار و فاقد بنيان و اساس حقيقى است .

شركاءى الذين زعمتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 0

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 38 - 6

6- گمان فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند ، پندارى ظالمانه و ضلالتى آشكار است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. ل_كن الظ_لمون اليوم فى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

مريم - 19 - 43 - 17

17- شرك و بت پرستى ، مسلكى ناهنجار و نامتعادل است .

لِمَ تعبد ما لايسمع . .. فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 18 - 2،5

2- پيروزى عقيده و جهان بينى حق بر عقيده و جهان بينى باطل ، سنت الهى است .

و ما خلقنا السماء . .. ل_عبين ... بل نقذف بالحقّ على الب_طل فيدمغه

خداوند در آيه قبل، از هدفمند بودن آفرينش جهان و نيز بطلان عقيده به بيهوده بودن خلقت طبيعت سخن به ميان آورده است. اين سخن قرينه بر اين است كه مقصود از حق و باطل در آيه شريفه، عقيده و جهان نگرى حق و باطل است. گفتنى است كه ذيل همين آيه (و لكم الويل ممّا تصفون) كه در باره نسبت ناروا به خداوند و توصيف او به امور نادرست است، مؤيد برداشت ياد شده است.

5- نابودى باطل و انديشه هاى نادرست ، در گرو حضور اهل حق در ميدان مبارزه با باطل است .

بل نقذف بالحقّ على الب_طل فيدمغه

{باء} در {بالحقّ} براى استعانت است. براين اساس معناى آيه چنين مى شود: {ما به كمك حق بر باطل مى كوبيم و نابودش مى سازيم}. اين معنا مى رساند كه حق بايد در صحنه كارزار با باطل، حضور داشته باشد تا به وسيله آن بتوان باطل و انديشه هاى نادرست را نابود كرد. گفتنى است خداوند نابود ساختن باطل را به خود نسبت نداده; بلكه حق را نابود كننده باطل دانسته است (فيدمغه)، اين نكته مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 7

7- شرك ، انديشه و باورى بى دليل ، پوچ و غير قابل اثبات است .

قل هاتوا بره_نكم

امرِ {هاتوا} تعجيزى است كه نشان مى دهد مشركان، از آوردن دليل و برهان ناتوان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 43 - 6

6- عقيده كافران ، در اعتبار و آبرومندى خدايان دروغينشان در نزد خداوند ، پوچ و بى اساس است .

لايستطيعون نصر أنفسهم و لا هم منّا يصحبون

با توجه به اين كه مخاطبان آيه شريفه مشركان هستند و آنان معبودها و خدايان خود را شفيع براى خود مى پنداشتند; به دست مى آيد كه مقصود اين آيه، بيان بطلان چنين پندارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 3

3- دخالت معبود ها و خدايان ، در مقدار عمر و بهرهورى مادى انسان ، پندار باطل مشركان

أم لهم ءالهة تمنعهم . .. بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم العمر

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {بل . ..}، اضراب از {أم لهم آلهة...} باشد. از اين استفاده مى شود كه مشركان به چنين قدرتى براى خدايان خويش اعتقاد داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 3 - 4

4- شرك ، انديشه اى جاهلانه ، بى اساس و غير قابل دفاع است .

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 71

- 3

3 - وجود خدايان براى تدبير امور عالم ، پندارى باطل است .

و يعبدون من دون اللّه ما لم ينزّل به سلط_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 13

13 - شرك و كفر ، بينشى غير علمى و مخالف با مبانى عقلى

و هو الذى يحى . .. أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 90 - 5

5 - شرك ، انديشه اى نادرست ، دروغ و نا منطبق با واقعيت هاى جهان هستى

بل أتين_هم بالحقّ و إنّهم لك_ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 52 - 11

11 - عقيده به شرك ، عقيده اى باطل است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء . .. إنّ اللّه يعلم ما يدعون من دونه ... و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 156 - 4

4 - باور هاى دينىِ غير متكى بر دليل و حجت روشن ، مردود و محكوم است .

أم لكم سلط_ن مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 23

23 - تقرب آفرين بودن عبادت معبود ها ( بت و . . . ) عقيده اى است دروغين .

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى . .. إنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 1

1 - بى اعتقادى به علم مطلق و فراگير پروردگار

، پندارى نادرست و هلاكت بار

و ذلكم ظنّكم الذى ظننتم بربّكم أردي_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 24 - 4

4 - تكيه بر پندار و گمان هاى ناروا درباره خداوند ، درپى دارنده فرجامى شوم در آخرت

ذلكم ظنّكم . .. فالنار مثوًى لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 15

15 - شرك ، باورى پوچ و فاقد هر گونه سند و دليل

ءاذنّ_ك ما منّا من شهيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 2

2 - اعتقاد به الوهيت عيسى ( ع ) ، باورى موهون و خرافى و ناسازگار با شخصيت واقعى آن حضرت

إن هو إلاّ عبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 81 - 4

4 - اعتقاد به وجود فرزند براى خدا ، اعتقادى باطل و بى دليل

قل إن كان للرحم_ن ولد فأنا أوّل الع_بدين

از آيه شريفه چنين استفاده مى شود كه اگر خداى رحمان فرزندى مى داشت، پيامبراكرم(ص) نخستين كسى بود كه به او احترام مى گذاشت; ولى چون پيامبر(ص) تنها از خداى يگانه بدون فرزند سخن مى گويد، نتيجه مى گيريم كه خداوند فرزندى ندارد و اين استدلالى عليه اعتقاد باطل مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 35 - 4

4 - اعتقاد به فلاح و سعادت خويش به اتكال انجام بخش اندك از اعمال نيك ، باورى واهى *

و أعطى قليلاً و أكدى . أعنده علم

الغيب فهو يرى

از ارتباط {أعنده. ..} با آيات پيشين مى توان چنين بيان نمود كه: دنيامداران با اعطاى مالى اندك، خويش را فلاح يافته مى انگاشتند و خداوند با نفى علم غيب از آنان، اين انديشه را تخطئه مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 10

10 - شرك ، عقيده اى نادرست و ضد رشد

يهدى إلى الرشد . .. و لن نشرك بربّنا أحدًا

تصريح جنيان به اين مطلب كه ما به خدا شرك نمىورزيم _ پس از پى بردن به راهنما بودن قرآن به سوى رشد و درستى _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 1

1 - پندار نهان ماندن كردار ها از خداوند و ناظر نبودن او بر انسان ، پندارى باطل و شگفت آور است .

أيحسب أن لم يره أحد

عقيده باطل بت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 74 - 5

5 - مشركان و بت پرستان ، معتقد به توانايى بت ها و معبود هاى خويش براى يارى رسانى

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ينصرون

عقيده باطل بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 89 - 3

3 - توبيخ و سرزنش بنى اسرائيل از سوى خداوند ، به جهت عقيده كور و نسنجيده آنان به معبود بودن گوساله سامرى

أفلايرون ألاّيرجع إليهم قولاً

استفهام در {أفلايرون} براى انكار توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 4

4 - وجود باور هاى افراطى و غلوآميز درباره عيسى ( ع ) ، در عصر خود آن حضرت *

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم

تأكيد بر تعبير {ربّى}، مى تواند در راستاى تخطئه گرايش ها و باورهاى غلوآميز مردم آن زمان باشد.

عقيده باطل در دوران اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 20 - 6

6- جامعه اصحاب كهف ، در دفاع از عقايد باطل خويش ، تعصّب و شدّت عمل داشتند .

إنّهم إن يظهروا عليكم يرجموكم أو يعيدوكم فى ملّتهم

عقيده باطل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 23 - 4

4 _ قيامت، روز رسوايى مشركان و آشكار شدن بطلان عقايد شرك آلود آنان

ثم لم تكن فتنتهم . .. و اللّه ربنا ما كنا مشركين

عقيده باطل درباره خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 1،5،6،8،10

1 _ برخى مشركان خداوند را داراى شريكانى از جنيان مى دانستند.

و جعلوا لله شركاء الجن

5 _ برخى مشركان خداوند را داراى پسران و دخترانى مى پنداشتند.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

6 _ شريك پنداشتن براى خداوند و انتساب فرزند به او، پندارى باطل و از سر نادانى است.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

8 _ ضرورت پرهيز از پندارهاى جاهلانه و به دور از علم درباره خداوند

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم سبحنه

10 _ خداوند منزه و برتر از پندارهايى است كه جاهلانه درباره او

ابراز مى گردد.

بغير علم سبحنه و تعلى عما يصفون

عقيده باطل ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 10

10 - ستمگران با ديدن عذاب الهى در قيامت ، از انتخاب عقيده كفرآلود ، پشيمان شده و آن را مخفى خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

عقيده باطل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 12

12 - فرعون ، معتقد به حق بى بديل و بى شريك خود نسبت به حكومت بر مصر

أليس لى ملك مصر

عقيده باطل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 8

8_ قوم ثمود ، مردمى مشرك و معتقد به معبودهايى متعدد

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 9

9 - پندار باطل قوم عاد و ثمود ، مبنى بر لزوم فرشته بودن رسولان الهى

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

عقيده باطل قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 5

5 - مردم سبا ، دلبسته و مفتخر به آداب و عقايد نادرست خود و گرفتار در دسيسه هاى شيطان

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

عقيده باطل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 9

9 - پندار باطل قوم عاد و ثمود ،

مبنى بر لزوم فرشته بودن رسولان الهى

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

عقيده باطل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 10

10- كافران به خاطر باطل گرايى ، على رغم مشاهده آثار و نعمت هاى الهى در تمام ابعاد زندگى خود ، مورد سرزنش خدايند .

و الله جعل لكم . .. أفبالب_طل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 41 - 1

1 - كافران ، محروم از پشتوانه غيبى و گرفتار وهم در انديشه هاى باطل خويش

أم يقولون شاعر نتربص به ريب المنون . .. أم عندهم الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 21 - 1

1 - پندار دروغ بودن قرآن ، پندارى موهوم و از انديشه هاى باطل كافران است .

فى تكذيب . .. بل هو قرءان مجيد

حرف {بل}، اضراب از قبل است و انديشه تكذيب گرانه كافران را تخطئه مى كند.

عقيده باطل كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 5 - 4

4 - اعتقاد كافران عصر بعثت به معبود هاى بى شمار

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا

عقيده باطل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 3

3 _ اعتقاد مشركان به بتها و معبودهاى پندارى، عامل زيبا جلوه نمودن فرزندكشى در نظر ايشان

و كذلك زين . .. قتل أولدهم شركاؤهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13

- 16 - 19

19_ مشركان على رغم سراغ نداشتن مخلوقى براى خدايان خويش ، به ولايت و تدبير آنان معتقد بودند .

أفاتخذتم من دونه أولياء . .. أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه فتش_به الخلق عليهم

جمله {خلقوا كخلقه} صفت براى {شركاء} است. {خلق} در هر دو مورد ({كخلقه} و {الخلق}) مصدر و به معناى اسم مفعول (مخلوقات) است. {تشابُه} (مصدر تشابَه) به قرينه كلمه {على} به معناى مشتبه شدن به خاطر مشابهت است. {أم} در جمله فوق أم منقطعه و حاوى استفهام انكارى است و مى رساند كه خود مشركان نيز براى شركا و معبودهاى پندارى، آفرينشى را باور نداشتند تا با آفريده هاى خدا مشتبه شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 5

5- برانگيختن انبيا در ميان همه امت ها براى دعوت به توحيد عبادى ، دليل بطلان عقيده مشركان به جبرى بودن شركشان

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و لقد بعثنا فى كلّ أ

آوردن عبارت {قد بعثنا. ..} پس از بيان كلام مشركان درباره جبرى بودن شركشان، به منزله جواب براى آن است; با اين بيان كه اگر شركْ خواست خداوند بود، نبايد انبيا را مبعوث مى كرد و حال آنكه آنان رابراى هدايت برانگيخته است و اين حكايت از بطلان عقيده آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 8

8- مبعوث شدن انبيا از سوى خداوند ، دليل بطلان عقيده مشركان ، در جبرى انگاشتن اعتقاداتشان

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما

عبدنا من دونه من شىء . .. و ما أرسلنا من قبلك

احتمال دارد كه آيه در صدد جواب گويى به مشركان باشد كه مى پنداشتند مشيت خداوند آنان را به شرك عبادى وا داشته است (لو شاء الله ما عبدنامن دونه) كه خداوند به آنان پاسخ مى دهد: سنت خداوند در هدايت مردم برانگيختن انسانهايى جهت هدايتگرى است و جبرى در كار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 1،2،4،6،10

1- مشركان بر اين باور بودند كه خداوند براى خود ، دخترانى از ملائكه برگزيده است .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

2- مشركان بر اين باور بودند كه خداوند ، به دختر و جنس زن ، بيش از پسر و جنس مرد ، علاقه داشته و ارزش مى نهد .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

از اينكه مشركان گفته اند: {خداوند براى خود دخترانى از جنس ملائكه انتخاب كرد} مى تواند به اين معنا اشاره داشته باشد كه آنان، مى پنداشتند خداوند، به خاطر تمايل و علاقه به جنس زن، چنين گزينشى كرده است.

4- خداوند ، برخلاف پندار واهى مشركان ، هيچ گاه براى آنان ، پسر برنگزيده و براى خود دختر به فرزندى نگرفته است .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

استفهام در آيه، انكارى و در مقام توبيخ و سرزنش مشركان است و اين، حكايت از نكته ياد شده مى كند.

6- مشركان ، به خاطر عقايد واهى درباره خدا و ملائكه ، مورد سرزنش و ملامت قرار گرفتند .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

استفهام در آيه، توبيخى است

و دلالت بر سرزنش و ملامت مخاطبان (مشركان) مى كند.

10- عقيده مشركان به دختر داشتن خداوند در مقابل پسر داشتن خودشان ، سخنى غير قابل توجيه و بس بزرگ ، ناروا و غير منطقى است .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا إنكم لتقولون قولاً عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 43 - 2

2- ساحت قدس خداوند ، بسى والاتر و عظيم تر از پندار هاى واهى مشركان درباره اوست .

سبح_نه و تع_لى عمّا يقولون علوًّا كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 16

16- مشركان ، به خاطر عقايد و سخنان ناروا ، مورد تهديد خدا قرار گرفتند .

إنكم لتقولون قولاً عظيمًا . .. تع_لى عمّا يقولون ... إنه كان حليمًا غفورًا

ذكر جمله {إنه كان حليماً غفوراً} بيانگر اين است كه سخنان نارواى مشركان، شايسته مجازات است اگرچه به جهت حلم و غفران خداوند، فعلاً كيفر نشوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 2

2- مشركان ، در قيامت ، به پندار توان مندى معبودان شان بر يارى آنان ، عجولانه ، از آنان استمداد خواهند كرد .

و يوم يقول نادوا . .. فدعوهم

{فاى تعقيب} در {فدعوهم} بر بى درنگ بودن كار آنان دلالت مى كند. كاربرد فعل ماضى، براى كارى كه در قيامت انجام مى گيرد (دعوهم) نشانه آن است كه _ به مجرد فرصت يافتن مشركان _ بايد استمداد را انجام يافته تلقى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

طه - 20 - 33 - 1

1 - موسى ( ع ) تسبيح فراوان و تبرئه مكرر خداوند را از پندار هاى باطل مشركان ، در گرو همراهى هارون با او مى دانست .

كى نسبّحك كثيرًا

مراد از تسبيح _ به قرينه مأموريت موسى(ع) براى هدايت فرعون _ تنزيه خداوند از داشتن شريك و هرگونه محدوديتى در الوهيت و ربوبيت است. فاعل {نسبّحك} موسى و هارون(ع) مى باشد و {كى نسبّحك} تعليل براى جمله هاى اخير است كه درخواست همراهى هارون رامطرح كرده بود; يعنى با پشتيبانى هارون، دعوت به توحيد _ كه متضمن تنزيه خداوند از داشتن شريك است _ افزايش خواهد يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 1

1- اعتقاد مشركان به خدايانى برگرفته شده از مواد و عناصر زمينى

أم اتّخذوا ءالهة من الأرض

{أم} در {أم اتّخذوا} منقطعه و متضمن معناى {بل} است، كه براى اضراب است مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 2

2- ملائكه ، فرزندان خداوند در پندار مشركان

و قالوا اتّخذ الرحم_ن ولدًا

متعلق {اتخذوا} حذف شده و تقدير آن به قرينه {بل عباد مكرمون} چنين است: {و قالوا اتخذالرحمان من الملائكة ولداً; گفتند خداوند از ميان فرشتگان فرزندى برگزيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 2

2 - انباز داشتن خدا ، پندارى باطل و ساخته ذهن شرك پيشگان

و قيل ادعوا شركاءكم

اضافه {شركاء} به ضمير {كم} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

سبأ - 34 - 33 - 11

11 - مشركان ، به خاطر انتخاب عقيده شرك آلود ، در قيامت پشيمان شده و آن را پنهان خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 74 - 5

5 - مشركان و بت پرستان ، معتقد به توانايى بت ها و معبود هاى خويش براى يارى رسانى

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 3

3 - اعتقاد مشركان به وجود تركيب و تجزيه در ذات الهى

و جعلوا له من عباده جزءًا

به كار رفتن واژه {جزء} به جاى {ولد}، اشاره به باور جاهلانه مشركان در جسمانى بودن و تركيب خدا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 2

2 - اعتقاد به دختر داشتن خدا ، در عين برتر دانستن پسر ، تناقضى آشكار در باور هاى جاهلى

أم اتّخذ ممّا يخلق بنات و أصفيكم بالبنين

آيه شريفه، در مقام نكوهش از مشركان، به اين نكته اشاره مى كند كه به پندار شما دختر از مقام پايين تر و پست ترى برخوردار است; پس چگونه خود را بر خدا ترجيح داده و سهم او را دختر و سهم خود را پسر مى دانيد؟!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 39 - 1،2،4

1 - شرك پيشگان ، مورد توبيخ الهى ، به خاطر اعتقاد به

وجود دخترانى براى خداوند

أم له البن_ت و لكم البنون

2 - فرشتگان ، دختران خدا در نظر مشركان ، به رغم بيزارى خودشان از داشتن دختر و افتخارشان به پسران

أم له البن_ت و لكم البنون

مشركان، از داشتن دختر عار داشتند. خداوند براساس همين پندار غلط، با ايشان محاجه كرده است; كه اگر به راستى دختران ننگ اند، چرا دختران را به خداوند نسبت داده و تنها خود را مالك پسران مى دانيد؟!

4 - مشركان ، گرفتار عقايدى خرافى و فاقد هرگونه برهان و دليل

فليأت مستمعهم بسلط_ن مبين . أم له البن_ت و لكم البنون

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود. بدين معنا كه اين آيه، ارائه دهنده نمودى از بى برهانى كافران در اعتقادات خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 22 - 1،3

1 - اعتقاد مشركان مبنى بر دختر داشتن خداوند ، باورى ناروا و ناسازگار با مبانى ارزشى خود آنان

ألكم الذّكر و له الأُنثى . تلك إذًا قسمة ضيزى

با آن كه مشركان پسر را بر دختر ترجيح مى دادند، خداوند تقسيم آنان را در نسبت دادن دختر، به او و برگزيدن پسر براى خويشتن، تقسيمى غير عادلانه دانسته و آن را نامتناسب با مبانى ارزشى خود آنان معرفى كرده است.

3 - استفاده از جدل و به كارگيرى مبانى باطل گرايان عليه خود آنان ، از روش هاى قرآن در احتجاج با اهل شرك

ألكم الذّكر و له الأُنثى . تلك إذًا قسمة ضيزى

با توجه به اين كه خداوند مبناى ارزشى مشركان را در تبعيض بين پسران و دختران عليه خود آنان

به كار گرفته است، مطلب بالا استفاده مى شود.

عقيده باطل مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 5

5 - مشركان جاهلى ، با وجود اعتقاد به مخلوق بودن فرشتگان ، آنان را دختر خدا مى پنداشتند .

أم اتّخذ ممّا يخلق بنات

لحن آيه شريفه نشان مى دهد كه مشركان مكه، مخلوق بودن فرشتگان را پذيرفته بودند و خداوند آنان را مورد سرزنش قرار مى دهد كه چگونه در ميان مخلوقات، آنچه راكه خود نمى پسندند، به او نسبت مى دهند.

عقيده باطل مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 2

2- مشركان در عصر بعثت ، چندگانه پرست و معتقد به خدايان و معبود ها متعدد بودند .

أم اتّخذوا ءالهة من الأرض

{آلهة} جمع {إل_ه} به معناى خدايان و معبودها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 1

1- مشركان در عصر بعثت ، معتقد به خدايان و معبود هاى متعدد بودند .

أم اتّخذوا من دونه ءالهة

{ءالهة} جمع {إل_ه} به معناى خدايان و معبودها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 1

1- فرزند اختيار كردن خداوند ، عقيده و پندار مشركان صدراسلام

و قالوا اتّخذوا الرحم_ن ولدًا

{إتخاذ} (مصدر {اتّخذ} و از باب افتعال) به معناى برگرفتن و انتخاب كردن، همراه با قبول و خشنودى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 1

1 - اعتقاد جاهلانه مشركان عصر

بعثت ، به وجود فرزند براى خدا

و جعلوا له من عباده جزءًا

ضمير فاعلى {جعلوا} _ به قرينه آيات پيشين _ مربوط به مشركان معاصر پيامبراكرم(ص) است و {جزءا} _ با توجه به آيه بعد _ كنايه از فرزند مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 1

1 - مشركان عصر جاهلى ، فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند .

و جعلوا له من عباده جزءًا . .. أم اتّخذ ممّا يخلق بنات

مراد از {ما يخلق} _ به قرينه فرازهاى بعد _ فرشتگان هستند.

عقيده باطل مشركان مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 81 - 2

2 - مشركان عصر بعثت ، معتقد به وجود فرزند ، براى خداى رحمان

قل إن كان للرحم_ن ولد فأنا أوّل الع_بدين

عقيده باطل مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 9

9 - پندار باطل مردم مصر به پايان يافتن نبوت و نيامدن هيچ پيامبرى از جانب خدا ، براى انسان هاى بعد از يوسف ( ع )

حتّى إذا هلك قلتم لن يبعث اللّه من بعده رسولاً

عقيده باطل مكذبان انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 8

8 - كسانى كه انفاق را اتلاف مال مى پندارند ، گرفتار پندارى موهوم و مذموم اند .

يقول أهلكت مالاً لبدًا . أيحسب أن لم يره أحد

عقيده باطل مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 -

17 - 3

3 - منكران معاد ، فرو رفته در كفر و در اوج پافشارى بر پندار باطل خويش

ما أكفره

از آيات بعد _ كه توجّه به مبدأ خلقت انسان را مقدمه توجّه به معاد در {ثمّ إذا شاء أنشره} قرار داده است _ استفاده مى شود كه آيه شريفه بر منكران معاد نيز قابل تطبيق است. مفاد جمله {ماأكفره}، تعجّب از رسوخ كفر در كافران است تا آن حد كه به هيچ نحو زايل نمى شود. اين تعبير ممكن است، صيغه تعجب و يا استفهام باشد.

عقيده باطل يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 15

15 - آگاه نبودن خدا به اسرار نهانى انسان ها ، از باور ها و پندار هاى باطل يهود

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

از جمله {أتحدثونهم . .. ليحاجوكم} چنين بر مى آيد كه يهود آن گاه راه احتجاج عليه خويش را گشوده مى ديدند كه حقايق و دانسته هاى خويش را آشكار كنند; ولى اگر حقايق را آشكار نكنند عليه آنان احتجاج نمى شود و مؤاخذه نمى گردند. اين پندار بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 7

7 - توجه به باور ناردست يهود درباره ( عذاب نشدن يهود جز روزى چند ) ، موجب قطع اميد از ايمان آوردن اينان

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 59 - 6

6 _ پندار

غلبه بر خدا با كفرورزى و تمرّد از دستورات او و شكستن پيمان هاى پيامبر ( ص ) ، پندار يهوديان كفرپيشه و انديشه اى ناصواب

و لايحسبن الذين كفروا سبقوا

چنانچه در آيه 56 گذشت، مشهور مفسران برآنند كه مراد از نقض كنندگان پيمان در اين بخش از آيات، يهوديان هستند. بنابراين يهوديان مصداق مورد نظر از {الذين كفروا} هستند.

عوامل نشر عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 18

18 _ گروهى از يهوديان و مسيحيان عصر پيامبر ( ص ) ، هواپرستان گمراه و ناشر عقايد افراطى و غلوآميز در ميان همكيشان خود

و لاتتبعوا اهواء قوم . .. و اضلوا كثيراً و ضلوا عن سواء السبيل

كلمه {ضلوا} در دو بخش از آيه مى تواند اشاره به دو طايفه از گمراهان داشته باشد، طائفه اى پيش از بعثت كه جمله {قد ضلوا من قبل} بيانگر آن است و طائفه اى معاصر پيامبر(ص) كه جمله {ضلوا عن سواء السبيل} حاكى از آنان مى باشد. گفتنى است كه آوردن قيد {من قبل} در يك بخش و نيامدن آن در بخش بعد، گوياى اين تفسير است.

كافران و عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 21 - 5

5_ كافران ، به پوچى و بى اساس بودن بافته هاى دروغين و عقايد واهى خويش ، پى خواهند برد .

و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون

كتمان عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 11

11 - مشركان ، به خاطر انتخاب

عقيده شرك آلود ، در قيامت پشيمان شده و آن را پنهان خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

كيفر عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 21

21 _ معتقدان به الوهيت مسيح ( ع ) محروم از بهشت و گرفتار به آتش دوزخ

قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. فقد حرم اللّه عليه الجنة مأويه النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 118 - 1

1 _ معتقدان و مدعيان الوهيت عيسى ( ع ) و مادرش مريم ، مستحق عذاب الهى

ان تعذبهم فانهم عبادك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 12

12 _ يهود و نصارا ، به دليل اعتقاد شرك آميزشان ( فرزند خدا خواندن عزير و مسيح ) مستحق كيفر مرگ

و قالت اليهود عزير ابن اللّه . .. قتلهم اللّه أنى يؤفكون

مبارزه با عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 8

8 - زدودن پندار هاى باطل درباره قيامت ، شرطى اساسى براى ايجاد زمينه هاى ايمان در مردم

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

منشأ عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 9

9 _ شيطان ، رواج دهنده انديشه ها و گرايش هاى خرافى در جامعه

و لامرنهم فليبتكن ءاذن الأنعم

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 13،15

13 _ پيروى از افكار و عقايد بدون دليل و مبتنى بر تمايلات نفسانى ، امرى نكوهيده و مورد نهى خداوند

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا

15 _ پى ريزى عقايد دينى بر پايه هواپرستى و تمايلات نفسانى ، موجب گمراهى و گمراه سازى ديگران

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 6

6 _ شريك پنداشتن براى خداوند و انتساب فرزند به او، پندارى باطل و از سر نادانى است.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 4

4_ شركورزى و اعتقاد به معبودهايى غير از خداى يكتا ، زاييده پندار و توهم آدميان است .

إلاّ أسماءً سميتموها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 2

2- توهم فرزند بودن عيسى ( ع ) براى خداوند ، برخاسته از تحليل نادرست ماجراى تولد و سخن گفتن معجزنماى او بود .

ذلك عيسى ابن مريم . .. ما كان للّه أن يتّخذ من ولد

نفى فرزند از خداوند پس از بيان قصه تولد عيسى(ع) مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه گروهى اين نوع امور معجزه آسا را دليل فرزند خدابودن او قرار داده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 5

5- جهان بينى غلط و نگرش جاهلانه به هستى ، ريشه عملكرد نادرست

و مجرمانه انسان در صحنه حيات

إنّهم كانوا مجرمين . .. و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

از ارتباط اين آيه با عبارت {إنّهم كانوا مجرمين}، استفاده مى شود كه ناآگاهى نسبت به حقانيت آفرينش، عامل گرايش امت هاى نابود شده به جرم پيشگى بوده است.

موانع عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 19

19 _ توجه به محدوديت دانش پيامبران ( ع ) بازدارنده آدمى از باور به الوهيت آنان

و لا اعلم ما فى نفسك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 17

17 - توجه به نياز همه بندگان به خداوند در تأمين معاش ، از ميان برنده پندار بهره بردن خداوند از عبادت بندگان است .

لانس_َلك رزقًا نحن نرزقك

در برداشت ياد شده جمله {نحن نرزقك} به منزله تعليل براى جمله قبل است; يعنى، چون رزق تو به دست ما تأمين مى شود، پس روشن است كه ما در فرمان نماز، درپى كسب روزى از جانب تو نيستيم.

ناپايدارى عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 2

2- اعتقادات ناحق و باطل ، بى ريشه و ناپايدار است .

و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثّت من فوق الأرض ما لها من قرار

{كلمه خبيثه} در مقابل {كلمه طيبه} است و مراد از آن طبق گفته مفسران و قرينه هايى كه در مشبه به آمده است، شرك و عقيده باطل مى باشد.

عقايد باطل

{عقايد باطل}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3

- 61 - 3

3 _ رد پندار باطل نصارا در مورد حضرت عيسى ( ع ) ، با اقامه برهان از سوى پيامبر ( ص )

انّ مَثَل عيسى . .. فمن حاجّك فيه من بعد ما جاءك من العلم

عقيم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عقيم

فرزنددارى عقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 16

16- خداوند ، پاك و منزه از ناتوانى در برابر اعطاى فرزند به پدرى كهن سال و مادرى عقيم

أن سبّحوا

مراد از باد عقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 41 - 5

5 - { عن علىّ بن أبى طالب رضى اللّه عنه قال : { الريح العقيم } النكياء ;

از امام على(ع) روايت شده كه {الريح العقيم}، بادى است كه از مسير خود خارج شده باشد}.

منشأ فرزنددارى عقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 30 - 9

9 - امكان فرزنددار شدن زن كهنسال و نازا ، در پرتو لطف و عنايت الهى

و بشّروه بغل_م عليم . .. قالت عجوز عقيم . قالوا كذلك قال ربّك

عقيمى

درمان عقيمى همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 7

7- نازايى و عقيم بودن زن ، نقصى براى وى و نيازمند اصلاح است .

و أصلحنا له زوجه

كاربرد واژه {أصلحنا} اشاره به نقص نازايى دارد; زيرا صلاح در برابر فساد و نقص است.

درمان عقيمى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 4

4- دعاى

زكريا ( ع ) مبنى بر اصلاح نازايى همسرش ، مورد اجابت قرار گرفت و خداوند او را شايسته حمل قرار داد .

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {أصلحنا له زوجه} عطف بر جمله {وهبنا له يحيى} باشد كه در اين صورت اصلاح همسر جز دعاى زكريا(ع) محسوب مى شود.

زمينه شفاى عقيمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 11

11- دعا و نيايش ، از موجبات و زمينه هاى فرزنددار شدن و اصلاح نازايى است .

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

عقيمى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 9

9_ عزيز مصر و همسرش زليخا ، از نعمت داشتن فرزند محروم بودند . *

أو نتخذه ولدًا

كسانى كه فردى را به فرزندى برمى گزينند، معمولاً اشخاصى هستند كه فرزند نداشته و از فرزنددار شدن نااميدند. بنابراين {نتخذه ولداً} مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد. بيان گزينش يوسف(ع) به فرزندى با كلمه {عسى}، تأييدكننده اين احتمال است.

عقيمى ساره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 29 - 3،4

3 - هيجان ، تعجب و ناباورى شديد همسر ابراهيم ، از بارورى پس از پيرى و عمرى نازايى

فأقبلت امرأته فى صرّة فصكّت وجهها و قالت عجوز عقيم

4 - همسر ابراهيم ، فردى كهنسال و نازا به هنگام بشارت فرزنددار شدنش

فأقبلت امرأته . .. و قالت عجوز عقيم

عقيمى عزيز

مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 9

9_ عزيز مصر و همسرش زليخا ، از نعمت داشتن فرزند محروم بودند . *

أو نتخذه ولدًا

كسانى كه فردى را به فرزندى برمى گزينند، معمولاً اشخاصى هستند كه فرزند نداشته و از فرزنددار شدن نااميدند. بنابراين {نتخذه ولداً} مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد. بيان گزينش يوسف(ع) به فرزندى با كلمه {عسى}، تأييدكننده اين احتمال است.

عقيمى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 5،6،7

5- همسر زكريا ، همسرى عقيم و نازا بوده است .

و كانت امرأتى عاقرًا

{عاقراً} به مرد يا زنى گفته مى شود كه از او فرزندى به عمل نمى آيد (مفردات راغب).

6- همسر زكريا ، علاوه بر عقيم بودن ديرين خود در شرايط پيرى و يائسگى بود . *

و كانت امرأتى عاقرًا

فعل {كانت}، ممكن است اين معنا را افاده كند كه همسر زكريا براى آوردن فرزند دو مشكل داشته است; 1_ سن زياد; 2_ عقيم بودن ديرين او از جوانى.

7- زكريا ( ع ) ، به رغم نااميدى از داشتن فرزند از همسر نازايش ، ساليانى دراز به زندگى مشترك خود با وى ادامه داد .

و كانت امرأتى عاقرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 1،7،11

1- بشارت فرزند به زكريا ( ع ) در روزگار پيرى و فرتوتى وى و نازايى همسر ، براى او نويدى شگفت آور بود .

أنّى يكون لى غل_م و كانت امرأتى عاقرًا و قد بلغت من الكبر عتيًّا

{أنّى}،

يعنى چگونه و از چه راهى؟ (مصباح). {عتيّاً} جمع {عات} از ماده {عتوّ} (از حد گذشتن) است و مفاد جمله {قد بلغت...} اين است كه من از نظر پيرى به افرادى رسيده ام كه در كهن سالى از حدّ گذشته اند. برخى اهل لغت {عتيّاً} را مصدر و به معناى خشك و انعطاف ناپذير شدن مفاصل و استخوان ها دانسته اند (الكشاف). مفاد جمله دراين صورت اين است كه من از اثر پيرى به خشكيده شدن اعضاى بدنم رسيده ام.

7- زكريا ( ع ) ، هنگام بشارت تولد يحيى ( ع ) ، همسرى سال خورده داشت كه از آغاز زندگى نازا بود .

و كانت امرأتى عاقرًا

فعل {كانت} در آيه، با بيان ديرينه بودن نازايى، اشاره به گذشت زمان باردارى نيز دارد.

11- زكريا ( ع ) ، محروميت از فرزند را در دوران جوانى خود و همسرش ، تنها ناشى از نازايى همسر خويش مى دانست .

و كانت امرأتى عاقرًا و قد بلغت من الكبر عتيًّا

اختصاص وصف {نازايى} به همسر زكريا، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 5

5- همسر زكريا ( ع ) پيش از دعاى آن حضرت نازا بود .

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

منشأ عقيمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 4،5

4 - خداوند ، براساس علم و آگاهى خويش ، به گروهى پسر و به گروهى ديگر دختر و يا به جمعى پسر و دختر مى دهد

و برخى را عقيم و نازا مى گرداند .

يهب لمن يشاء . .. أو يزوّجهم ... إنّه عليم قدير

{تزويج} در {أو يزوّجهم} به معناى توأم با يكديگر قرار دادن است; يعنى، خداوند به برخى تنها دختر مى دهد و به بعضى تنها پسر عطا مى كند و برخى را هم پسر و هم دختر مى بخشد و برخى ديگر را نازا كرده; نه پسر مى دهد و نه دختر.

5 - فرزند دادن و يا عقيم ساختن انسان ها ، هر دو نمودى از علم و قدرت خداوند است .

يهب لمن يشاء . .. إنّه عليم قدير

منشأ عقيمى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 2

2 - عقيم بودن مرد يا زن ، تابع مشيت و قوانين خدا در آفرينش است .

و إن تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم . .. و يجعل من يشاء عقيمًا

منشأ عقيمى مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 2

2 - عقيم بودن مرد يا زن ، تابع مشيت و قوانين خدا در آفرينش است .

و إن تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم . .. و يجعل من يشاء عقيمًا

علاقه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

علاقه

آثار علاقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 7

7 _ وابستگى انسان به خويش ، شهر و ديار ( خانه و كاشانه ) مانعى جهت تسليم در برابر خداوند

و يسلّموا تسليماً. و لو انّا كتبنا ... ما فعلوه الّا قليل منهم

آثار علاقه به ايمان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 15

15 - محبت واقعى به ايمان ، مقتضى اطاعت از پيامبر ( ص )

لو يطيعكم . .. لعنتّم و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن و زيّنه فى قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 5

5 - تمايل انسان ها به ايمان ، سودمند براى خود ايشان و نه خداوند

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. فضلاً من اللّه و نعمة

واژه {فضلاً و نعمة} مى رساند كه خداوند، خود نيازى به ايمان خلق ندارد; بلكه از سر بذل و بخشش تمايل به ايمان را در مؤمنان پديد آورده تا رشد يابند.

آثار علاقه به برادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

آثار علاقه به بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 5

5 - اشتياق به نعمت هاى موعود خداوند و ارزش هاى بهشت ، مستلزم پرهيز از هرگونه كفر و تكذيب

متّك_ين على رفرف خضر . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند با برشمردن نعمت هاى بهشت، شوق دستيابى به آن را در خلق

فزونى مى بخشد و در پى آن هشدار مى دهد كه كفر و تكذيب، مانع ره يابى به آن نعمت ها است; زيرا تكذيب كنندگان، منفور خدا و شايسته توبيخ اند; نه احسان.

آثار علاقه به پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

آثار علاقه به تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 2

2 - احتمال علاقه مندى افراد به تزكيه نفس ، كافى در لزوم احترام آنان و استقبال از حضورشان در مجالس وعظ و ارشاد

و مايدريك لعلّه يزّكّى

كلمه {لعلّ}، بر رجا و اميدوارى دلالت دارد و جمله {لعلّه يزّكّى} اميد به وجود تزكيه را در لزوم پذيرش مستمعان كافى مى داند.

آثار علاقه به ثروت اندوزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 7 - 1

1 - دل خوشى به ثروت زياد ، مايه روى آوردن انسان به طغيان و شكستن حريم ديگران

أن رءاه استغنى

{أن رءاه. ..} _ به تقدير لام تعليل _ مفعول له و بيانگر سبب طغيان است.

آثار علاقه به حكومت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

اعراف - 7 - 110 - 4

4 _ شيفتگى فرعونيان به حكومت و سلطنت و وابستگى شديدشان به موطن خويش ، از عوامل تكذيب موسى و جبهه گيرى آنان در برابر وى

يريد أن يخرجكم من أرضكم

آثار علاقه به حيات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 5

5 _ وابستگى به خانه و سرزمين ، از موانع هجرت در راه خدا

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله

تكيه بر خروج از خانه (يخرج من بيته)، اشاره به اين دارد كه وابستگى آدميان به خانه و كاشانه، عامل ترك هجرت است.

آثار علاقه به خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 16

16 - دلبستگى به مال و خانواده ، بازدارنده انسان از راه خدا و تكاليف دين

سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا . .. يقولون بألسنتهم

برداشت بالا بر اين اساس است كه اعراب در بيان {شغلتنا أموالنا و أهلونا} صادق به شمار آيند; ولى در گفتن {فاستغفرلنا} _ كه حاكى از ندامت درونى آنان است _ كاذب باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 4

4 - جاودانه پنداشتن دنيا و بعيد شمردن معاد ، ريشه دل خوشى هاى نابجا و دلبستگى به خانواده و خاندان است .

إنّه كان فى أهله مسرورًا . إنّه ظنّ أن لن يحور

حرف {إنّ} در {إنّه ظنّ}، براى بيان علت سُرورى است كه در {كان فى أهله مسروراً} بيان شده است.

آثار علاقه به خانه

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 13

13 - خانه و زندگى ، از جمله نگرانى انسان است و وابستگى به آنها ، باعث تزلزل در جهاد مى شود .

يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة

آثار علاقه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 22

22 - محبت خدا ، انگيزه ابرار در صرف اموال خويش براى دستگيرى از مستمندان

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى

ضمير در {على حبه} مى تواند به {اللّه} يا به {المال} و يا به {اتيان المال} بازگردد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 6

6 _ محبت عميق به خدا و رسول ، برانگيزنده انسان به اطاعت از آنان

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 11

11 _ راضى بودن به عطاياى خداوند و اميد داشتن به فضل او ، نشأت گرفته از ميل و رغبت واقعى انسان به خدا

و لو أنهم رضوا ما ءاتيهم اللّه . .. إنا إلى اللّه رغبون

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {إنا إلى اللّه راغبون}، تعليل براى جمله پيشين باشد.

آثار علاقه به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 16،24

16 - حركت مؤمنان راستين در طريق ايمان و اطاعت از پيامبر ( ص ) ، براساس عشق

و محبت به دين و نه تحميل و تحكّم

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن و زيّنه فى قلوبكم

از اين كه خداوند در باز داشتن مؤمنان از تحميل آراى شخصى بر پيامبر(ص)، به {حبّب إليكم الإيمان} تكيه كرده است; استفاده مى شود كه نيرو و جاذبه محبت، اصلى ترين و نيرومندترين محرك مؤمنان براى حركت به سمت ايمان و اطاعت از رسول اللّه است.

24 - رشد واقعى انسان ، در پرتو محبت دين و بيزارى از كفر و گناه

حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... أول_ئك هم الرشدون

آثار علاقه به رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 11

11 - انسان ، در اشتياق رستگارى و نيازمند راهنمايى ، براى تشخيص راه ها و مصاديق آن

ذلك هو الفوز المبين

تأكيد با ضمير فصل در زمينه نماياندن رستگارى راستين، نشانگر آن است كه اولاً انسان در نهاد خودش، عشق به رستگارى دارد و ثانياً دستيابى به آن، نيازمند هدايت و راهنمايى است.

آثار علاقه به رهبران مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 12

12 - شركورزى ، محبت به سران شرك و پيروى از آنان ، عمل هاى حسرت آفرين و اندوهبار در سراى آخرت براى مشركان پيرو

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت عليهم

آثار علاقه به شغل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال

، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

آثار علاقه به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 56 - 2

2 - فريفته شدن به مال و فرزند و ملاك ارزش قرار دادن آن ، نشانه جهل و نادانى است .

أيحسبون أنّما نمدّهم . .. نسارع لهم فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 4،5،7،8

4 - غفلت و باز ماندن از ياد خداوند ، طبيعت دلبسته شدن به مال و اولاد

لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم

{إلهاء} (مصدر {تلهكم}) به معناى مشغول و سرگرم كردن است. نسبت دادن {إلهاء} به {اموال و اولاد} گوياى مطلب ياد شده است. گفتنى است كه لازمه مشغول كردن به خود، ايجاد غفلت از ياد خدا مى باشد.

5 - مؤمنان ، در معرض غفلت از ياد خدا ، به خاطر دلبسته شدن به

اموال و اولاد

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم عن ذكر اللّه

7 - دلبستگى به مال و اولاد و غفلت از ياد خدا ، موجب خسران براى انسان

و من يفعل ذلك فأُول_ئك هم الخ_سرون

8 - دلبستگان به مال و اولاد ، غافل از ياد خدا و داراى فرجامى خسارت بار

و من يفعل ذلك فأُول_ئك هم الخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 2،3،4

2 - وابستگى و دلبستگى به اموال و اولاد ، زمينه ساز لغزش انسان ها و ممانعت از دين دارى است .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

3 - هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به لغزش و نافرمانى كردن به خاطر دلبستگى و وابستگى به مال و فرزند

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

4 - علاقه و دلبستگى به اموال و اولاد ، نبايد مانع از دين دارى و انجام تكاليف الهى شود .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

برداشت ياد شده، با توجه به تاريخ و شأن نزول آيات است كه در آيه قبل توضيح داده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 3،4

3 _ دلبستگى به مال و فرزند ، زمينه ابتلاى انسان به انحراف از دين و خيانت به آن

لاتخونوا اللّه . .. و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

4 _ خيانت برخى از مسلمانان صدر اسلام به خدا و رسول به خاطر حفظ مال و فرزند خويش

لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

در ضمن شأن نزول ياد شده در آيه قبل آمده است كه هدف آن مسلمانى

كه مرتكب خيانت شده و اسرار نظامى مسلمانان را فاش ساخت، حفظ مال و فرزندانش بوده است.

آثار علاقه به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 1

1 - تنها كسانى توان فراگيرى معارف قرآن و به خاطر سپردن آن را دارند كه طالب آن بوده و يادگيرى آن را بر خود تحريم نكرده باشند .

فمن شاء ذكره

{ذكر} يعنى شناختى كه در ذهن حاضر باشد(بر گرفته از مفردات راغب). و ضمير مفعولى در {ذكره} به {تذكرة} بازمى گردد. مذكر بودن آن كه آخر آيات را هماهنگ ساخته به اين اعتبار است كه {تذكرة} و {ذكر} به يك معناست.

آثار علاقه به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 14

14 - تقواپيشگان ، با انفاق كردن اموال خود ، نعمت علاقه مندى به لطف خدا را پاس داشته ، از آن قدردانى مى كنند .

و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى

آثار علاقه به مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 25

25 - محبت و علاقه به مال ، بازدارنده نيكان از انفاق و مصرف كردن آنها براى نجات مستمندان نخواهد شد .

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در {حبه} به {المال} برگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 56 - 2

2 - فريفته شدن به مال و فرزند و ملاك ارزش قرار

دادن آن ، نشانه جهل و نادانى است .

أيحسبون أنّما نمدّهم . .. نسارع لهم فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 31 - 7

7 - دنياگرايى و مال پرستى ، عامل اساسى در مخالفت با حق

لمّا جاءهم الحقّ . .. لولا نزّل ه_ذا القرءان على رجل

با توجه به توضيح برداشت قبل و الغاى خصوصيت از مورد (مشركان مكه)، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 16

16 - دلبستگى به مال و خانواده ، بازدارنده انسان از راه خدا و تكاليف دين

سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا . .. يقولون بألسنتهم

برداشت بالا بر اين اساس است كه اعراب در بيان {شغلتنا أموالنا و أهلونا} صادق به شمار آيند; ولى در گفتن {فاستغفرلنا} _ كه حاكى از ندامت درونى آنان است _ كاذب باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 3،4

3 _ دلبستگى به مال و فرزند ، زمينه ابتلاى انسان به انحراف از دين و خيانت به آن

لاتخونوا اللّه . .. و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

4 _ خيانت برخى از مسلمانان صدر اسلام به خدا و رسول به خاطر حفظ مال و فرزند خويش

لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

در ضمن شأن نزول ياد شده در آيه قبل آمده است كه هدف آن مسلمانى كه مرتكب خيانت شده و اسرار نظامى مسلمانان را فاش ساخت، حفظ مال و فرزندانش بوده

است.

آثار علاقه به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 6

6 _ محبت عميق به خدا و رسول ، برانگيزنده انسان به اطاعت از آنان

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله

آثار علاقه به مسكن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

آثار علاقه به وطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 7

7 - دلبستگى به زندگى دنيايى و مرز و بوم خويش ، زمينه ساز گريز از حق و هدايت

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 5

5 _ وابستگى به خانه و سرزمين ، از موانع هجرت در راه خدا

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله

تكيه بر خروج از خانه (يخرج من بيته)، اشاره به اين دارد كه وابستگى آدميان به خانه و كاشانه، عامل ترك هجرت است.

ارزش علاقه به تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

108 - 12

12 _ اشتياق به خودسازى و تمايل به پاك سازى روح و انديشه ، ارزشى والا در بينش الهى

فيه رجال يحبون أن يتطهروا و اللّه يحب المطهرين

ارزش علاقه به جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 10

10 _ اشتياق به جهاد و آرزوى شركت در آن ، ارزشى والا براى مؤمنان

و لا على الذين إذا ما أتوك لتحملهم قلت لا أجد ما أحملكم عليه

برداشت فوق با توجه به اين است كه خداوند، اين گروه را به خاطر اشتياق شديدشان به جهاد، اختصاص به ذكر داده است.

ارزش علاقه به شوهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 2

2 - دلبستگى زن ، تنها به همسر خويش و چشم ندوختن به اجنبى ، از جمله برترين ارزش هاى او است .

فيهنّ ق_صرت الطرف

برداشت ياد شده با توجه به دو مطلب زير به دست مى آيد: الف) {قاصرات الطرف} به معناى چشم نداشتن به اجنبى باشد. ب) آيه شريفه در مقام بيان بهترين ارزش هاى زنان بهشت است.

اظهار علاقه برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 4

4_ برادران يوسف با اظهار علاقه به رفع نياز هاى طبيعى يوسف ( ع ) ( حضور در مرتع و گردش و بازى ) درصدد اثبات خيرخواهى خويش نسبت به او بودند .

و إنا له لن_صحون. أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

{رتع} (مصدر يرتع) استفاده فراوان از خوراكيها و نوشيدنيهاى باغستانها ، مزارع و مراتع است.

اهميت

علاقه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،5،8

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

5 _ ترجيح محبت خويشاوندان و امكانات مادى بر محبت خدا و پيامبر ( ص ) و جهاد ، فسق و انحراف است .

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم ... و اللّه لايهدى القوم الفسقين

8 _ ترجيح محبت خدا و رسول و جهاد بر علايق خويشاوندى و تعلقات مادى ، نشانه مؤمنان راستين

يأيها الذين ءامنوا . .. قل إن كان ءاباؤكم ... و جهاد فى سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 4

4 - رغبت و اشتياق به خداوند ، شايسته بذل هرگونه تلاش در راه رسيدن به آن

فانصب . و إلى ربّك فارغب

اهميت علاقه به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،5،8

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

5 _ ترجيح محبت خويشاوندان و امكانات مادى بر محبت خدا و پيامبر ( ص ) و جهاد ، فسق و انحراف

است .

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم ... و اللّه لايهدى القوم الفسقين

8 _ ترجيح محبت خدا و رسول و جهاد بر علايق خويشاوندى و تعلقات مادى ، نشانه مؤمنان راستين

يأيها الذين ءامنوا . .. قل إن كان ءاباؤكم ... و جهاد فى سبيله

ترك علاقه به امكانات دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 8

8 - ايمان به قيامت و پاداش و كيفر آن روز ، عامل رهايى انسان از دلبستگى به متاع هاى مادى و دنيوى و سبب رويكرد او به آرمان هاى بلند معنوى و اخروى

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة و اللّه عنده أجر عظيم

ترك علاقه به امكانات مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 4

4 - تقوا ، عامل رهايى انسان ها از دلبستگى به ماديات ( همچون اموال ، اولاد و . . . ) است .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة . .. فاتّقوا اللّه

توصيه به رعايت تقواى الهى _ پس از هشدار درباره وابستگى به اموال و اولاد _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

درخواست علاقه مردم به مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 15

15- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار رونق اقتصادى شهر مكه با جلب توجه مردم دنيا به آن شهر شد .

فاجعل أفئدة من الناس تهوى إليهم و ارزقهم من الثمرت

زمينه علاقه به جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5

- 50 - 7

7 _ فسق ، سوق دهنده آدمى به فرهنگ و قوانين جاهلى

و إن كثيراً من الناس لفسقون. افحكم الجهلية يبغون

زمينه علاقه به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 106 - 7

7- برخوانى تدريجى قرآن بر مخاطبان ، موجب برانگيخته شدن انتظار در آنان براى قراءت بخشى ديگر مى شود .

لتقرأه على الناس على مكث

مكث در لغت، آرامش همراه با انتظار است (مفردات راغب).

زمينه علاقه به مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 4

4 _ سستى ايمان زمينه گرايش به يهود و نصارا و طرح دوستى با آنان

فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

مراد از بيماردلان، كسانى هستند كه نسبت به حقانيت پيامبر(ص) و يا برخى از معارف دين در شك بوده و ايمانى ضعيف دارند.

زمينه علاقه به يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 4

4 _ سستى ايمان زمينه گرايش به يهود و نصارا و طرح دوستى با آنان

فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

مراد از بيماردلان، كسانى هستند كه نسبت به حقانيت پيامبر(ص) و يا برخى از معارف دين در شك بوده و ايمانى ضعيف دارند.

سرزنش علاقه به برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 8

8_ شيفته غلام زرخريد شدن و تقاضاى كام روايى از او ، خطا و لغزشى روشن از ديدگاه زنان اشراف و همپالگى هاى زليخا

قد شغفها حبًّا إنا لنري_ها فى ضل_ل مبين

هدف زنان اشراف

از ياد كردن يوسف(ع) به عنوان {برده و جوانك زليخا}، خرده گرفتن بر اوست كه چرا به غلام زرخريد عشق مىورزد.

سرزنش علاقه به تجارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 3

3 _ مذمت خدا از دلبستگى به خويشاوندان و به مال و منال و دلواپسى براى تجارت و مسكن در صورتى كه مايه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها و تجرة تخشون كسادها و مسكن ... أحب إلي

سرزنش علاقه به مسكن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 3

3 _ مذمت خدا از دلبستگى به خويشاوندان و به مال و منال و دلواپسى براى تجارت و مسكن در صورتى كه مايه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها و تجرة تخشون كسادها و مسكن ... أحب إلي

شدت علاقه به ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 9 - 6

6 - ناسپاسى دشمنان دين ، در برابر نعمت هاى خداوند و دلبستگى شديد آنها به دارايى خويش ، نشان بى توجهى آنان به معاد

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . .. أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور

علاقه به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه

مند بود .

نبشّرك بغل_م

واژه {بشارت} در جايى به كار مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

علاقه آسيه به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 2

2 - درخشش برق اميد و شادمانى در ديدگان زن فرعون با مشاهده قنداقه موسى

و قالت امرأت فرعون قرّت عين لى و لك

علاقه استماع دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 1،2

1 _ رغبت فراوان يهود به حرامخوارى و شنيدن دروغ ، على رغم آگاهى به دروغ بودن آن

سمعون للكذب اكلون للسحت

صيغه مبالغه {سمعون} و {اكلون} دلالت بر رغبت فراوان دارد. در برداشت فوق دو خصلت ياد شده، وصف عموم يهوديان (عالمان و پيروان) آنان گرفته شده است.

2 _ عالمان يهود در عصر پيامبر ( ص ) گوش سپارنده به شايعات دروغين و راغب به حرمخوارى و رشوه گيرى

سمعون لقوم ءاخرين . .. سمعون للكذب اكلون للسحت

برداشت فوق بر اين مبناست كه دو صفت ياد شده درباره عالمان يهود باشد. توصيف عوام يهود در آيه قبل به {سمعون للكذب}، اين مبنا را تأييد مى كند، و {سحت} به معناى مال حرام است و از مصاديق مورد نظر آن، به مناسبت مورد، رشوه مى باشد.

علاقه به آشاميدنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و

فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

علاقه به ارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 8

8- ارث ، داراى پيشينه اى ديرين در تاريخ و علاقه به ارث نهادن و ارث بردن ، امرى طبيعى و رايج ميان انسان ها ، حتى پيامبران

ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خير الورثين

علاقه به اسب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 5

5 - سان ديدن سليمان ( ع ) از اسب ها و علاقه شديد او به آنها ، موجب غفلت او از ياد خدا گشت .

إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى حتّى توارت بالحجاب

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {عن} در {عن ذكر ربّى} به معناى {على} و {أحببت} به معناى {آثرت} (ترجيح دادم) باشد; يعنى، من آن چنان به دوستى با اسب ها سرگرم شدم كه آن را بر ياد خدا ترجيح دادم و از او غافل ماندم; تا آن كه آفتاب غروب كرد و يا اين كه اسب ها از نظرم پنهان شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 33 - 3

3 - شدت علاقه سليمان ( ع ) به اسب

هاى نجيب و تيزرو و سان ديدن از آنها

فطفق مسحًا بالسوق و الأعناق

درخواست بازگرداندن اسب ها، براى بازديد مجدد و نوازش آنها (با سودن پاها و گردن آنها)، بيانگر مطلب ياد شده است.

علاقه به اشاعه فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 3

3 - علاقه و رضايت قلبى به اشاعه فحشا و افشاى آنها _ حتى بدون دست داشتن در اين امر _ ممنوع است .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از {يحبّون} صرف علاقه و رضايت قلبى باشد; هر چند تلاشى در اين جهت صورت نگيرد. ظاهر ماده {حبّ} نيز گوياى همين مطلب است.

علاقه به امدادهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 5

5 - مسلمانان صدراسلام ، مشتاق امداد هاى الهى و غلبه سريع بر دشمن

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

علاقه به امكانات دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 4

4 - دوستى مظاهر طبيعت و متاع هاى دنيوى ، در صورتى كه در طول دوستى خدا و در جهت او باشد ، امرى مشروع و پسنديده است .

إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى

برداشت ياد شده به اين دليل است كه سليمان(ع) در عين محبت به خدا، به اسب ها و سان ديدن از آنها نيز، به خاطر خدا علاقه مىورزيد.

علاقه به امكانات مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - هود - 11 - 9 - 5

5_ علاقه و دلبستگى شديد انسان به نعمتهايى كه در اختيار دارد .

ثم نزعنها منه

كلمه {نزع} به معناى كندن است. به كارگيرى اين كلمه در سلب نعمت ، براى رساندن دلبستگى شديد انسان به موهبتهاى دنيوى است.

علاقه به امنيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 4

4- دور بودن از رنج و تعب ، زندگى توأم با سلامتى و امنيت و ماندگارى و جاودانگى ، از امورى كه مورد علاقه شديد انسان است .

لايمسّهم فيها نصب و ما هم منها بمخرجين

ذكر وضعيت متقين در بهشت، به منظور تشويق انسانها جهت پيوستن به صفوف تقواپيشگان است. طبيعى است ذكر اين وضعيت، بايد به گونه اى باشد كه مطلوب انسانها و مورد علاقه آنها باشد.

علاقه به ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 4

4 - امتنان الهى بر مؤمنان ، به سبب افكندن محبت ايمان و بيزارى از كفر در قلب آنان

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... فضلاً من اللّه و نع

علاقه به ايمان انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 103 - 2

2_ علاقه شديد پيامبر ( ص ) به ايمان آوردن مردم و تلاش وافر او بى تأثير در اكثر آنان

و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين

{حرص} به معناى علاقه شديد به چيزى و تلاش براى دستيابى به آن است.

علاقه به بت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 3

3- دلبستگى عميق قوم عاد ، به خدايان دروغين خويش

قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا

تأكيد قوم عاد، بر انتساب آلهه به خويش (آلهتنا) و اين كه هدف اصلى هود(ع) را جدا ساختن ايشان از آلهه دانسته اند (لتأفكنا)، مطلب بالا را افاده مى كند.

علاقه به برادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 4

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

علاقه به بقاى نسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه مند بود .

نبشّرك بغل_م

واژه {بشارت} در جايى به كار مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 13

13 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه مند بود .

و بشّروه بغل_م عليم

واژه {بشارت}، در جايى به كار مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

علاقه به بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 7

7 -

دلبستگى عميق موسى ( ع ) به بنى اسرائيل و رنج شديد وى از بردگى و استثمار آنان توسط فرعون

و تلك نعمة تمنّها علىّ أن عبّدتّ بنى إسرءيل

علاقه به پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،4

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

علاقه به پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 8

8- داشتن پسر ، مورد خوشايند مشركان و دختر داشتن ، ناخوشايند آنان بود .

و يجعلون لله البن_ت . .. و لهم ما يشتهون

به قرينه مقابله، احتمال دارد مراد از {ما} فرزند پسر باشد. مشركان با اسناد دادن دختر به خداوند، درصدد تنقيص او بودند و اين، حاكى از نفرت آنان از دختر داشتن است.

علاقه به پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 1،5

1 - مجاهدان راه خدا ، مشتاق امداد هاى الهى و غلبه سريع بر دشمن

و أُخرى

تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

5 - مسلمانان صدراسلام ، مشتاق امداد هاى الهى و غلبه سريع بر دشمن

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

علاقه به تجمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

علاقه به تحليل غلط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 8

8 - تصوّر ، شيفتگى نسبت به ترسيم و تحليل هاى ذهنى خود ، زمينه لغزش در محاسبات

بل ظننتم . .. و زيّن ذلك فى قلوبكم

علاقه به تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 35 - 3

3 - موسى ( ع ) ، علاقه مداوم خود و برادرش هارون ( ع ) را به تسبيح و ذكر خداوند ، ابراز داشت و خداوند را بر آن گواه دانست .

إنّك كنت بنا بصيرًا

جمله {إنّك. ..} مى تواند تعليل براى {كى نسبّحك كثيراً} باشد; يعنى خدايا! تو خوب مى

دانى كه من و برادرم هارون چه روحيه اى داريم و نسبت به تسبيح و ذكر تو، تا چه حد علاقه منديم، بنابراين با پذيرش وزارت هارون، راه تسبيح و ذكر فراوان تر را بر ما هموار ساز.

علاقه به تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 5

5- موسى ( ع ) داراى اشتياق فراوان به فراگيرى علوم خضر بود .

قال ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

علاقه به تقرب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 3

3 - انسان ها ، حتى مترفان ، داشتن قرب و منزلت در پيشگاه خدا را شايق و دوستداراند .

نحن أكثر أمولاً و أول_دًا . .. و ما أمولكم و لا أول_دكم بالّتى تقرّبكم عندنا زلف

علاقه به جاودانگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 4

4- دور بودن از رنج و تعب ، زندگى توأم با سلامتى و امنيت و ماندگارى و جاودانگى ، از امورى كه مورد علاقه شديد انسان است .

لايمسّهم فيها نصب و ما هم منها بمخرجين

ذكر وضعيت متقين در بهشت، به منظور تشويق انسانها جهت پيوستن به صفوف تقواپيشگان است. طبيعى است ذكر اين وضعيت، بايد به گونه اى باشد كه مطلوب انسانها و مورد علاقه آنها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 8

8 - بشر ، شيفته جاودانگى و ارزش هاى جاودان

ليدخل . .. جنّ_ت ... خ_لدين فيها

نويد،

همواره به چيزى صورت مى گيرد كه مورد اشتياق و تمايل است. از اين كه خداوند، بشارت به خلود در نعمت ها داده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 8

8 - انسان ، شيفته ابديت و دوستدار زندگى جاودانه است .

خ_لدين فيها أبدًا

نويد، آن گاه براى شخص سودمند است كه باب طبع و موافق خواسته هاى او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 3 - 2،4

2 - انسان ، خواهان بقا و پوياى عوامل آن است .

يحسب أنّ ماله أخلده

آيه شريفه كسانى را ملامت مى كند كه عامل جاودانه شدن را ثروت مى پندارند; ولى علاقه آنان به جاودانگى را مذموم ندانسته و وجود آن را مفروض گرفته است.

4 - انباشتن ثروت ، نشانه احساس كاذب جاودانگى است .

الذى جمع مالاً و عدّده . يحسب أنّ ماله أخلده

علاقه به حفظ قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، داراى اشتياق شديد به حفظ آيات قرآن و به خاطر سپردن آن

و لاتعجل بالقرءان من قبل أن يقضى إليك وحيه

گفته شده است كه انگيزه پيامبر(ص) در قرائت آيات، همراه با قرائت جبرئيل، اطمينان يافتن به دريافت كامل وحى بوده است.

علاقه به حيات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 5

5 _ زنده ماندن ، ولو با توجيه كوتاهى ها و تقصير ها در دفاع

از دين ، خواسته كفرپيشگانِ به ظاهر مسلمان

لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و ما قتلوا

2 _ در برداشت بالا {الّذين كفروا} به قرينه {لاخوانهم} به مسلمانان ضعيف الايمانى كه انديشه كفرآميز دارند، تفسير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 5

5- انسان ها ، فطرتاً از مرگ و نيستى گريزان بوده و علاقه مند به بقا هستند .

و إذا مسّكم الضرّ ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

از اينكه خداوند فرموده است: {وقتى انسانها احساس خطر جدّى مى كنند، تنها رو به سوى او مى آورند تا آنها را از مرگ نجات دهد} حكايت از آن دارد كه آنان علاقه مند به بقا و گريزان از مرگ هستند.

علاقه به خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 50 - 6

6 - علاقه و اشتياق شديد انسان ها به ديدار خانواده و كسان خود ، به وقت رو به رو شدن با مرگ

فلايستطيعون توصية و لا إلى أهلهم يرجعون

علاقه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 5،6،7،8،9،23

5 - مشركان ، علاوه بر محبت به معبودان پندارى ، به خداوند نيز علاقه مند هستند .

يحبونهم كحب اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه {حب} به مفعول اضافه شود و فاعلش ضمير محذوفى باشد كه به {من الناس} برگردد; يعنى: كحبهم اللّه.

6 - محبت مشركان به معبودان پندارى ، همطراز محبتشان به خداوند است .

يحبونهم كحب اللّه

7 - خداوند محبوبترين حقيقت هستى ،

در نزد مؤمنان موحد است .

و الذين ءامنوا أشد حباً اللّه

مقصود از {الذين ءامنوا} - به قرينه فراز قبل و نيز آيات گذشته - موحدانى هستند كه تنها خداوند را عبادت مى كنند و هيچ كس و هيچ چيز را همانند او نمى دانند. {أشد} افعل تفضيل است و مفضل عليه آن ذكر نشده تا شامل هر چيز و هر كس بشود.

8 - خداوند ، شايسته ترين حقيقت براى بالاترين مرحله محبت و دوست داشتن است .

و الذين ءامنوا أشد حباً اللّه

9 - محبت و دوست داشتن غير خدا همطراز محبت خدا ، نشانه بى ايمانى است .

و الذين ءامنوا أشد حباً اللّه

23 - گروهى از انسان ها ( مشركان ) سران و بزرگان خويش را در قدرت ، همتاى خدا مى پندارند و آنان را همطراز او دوست دارند .

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً يحبونهم كحب اللّه

با توجه به آيه بعد - كه مشركان را به سران شرك و پيروان آنان تقسيم مى كند - مى توان گفت: مراد از {من الناس} مشركان پيرو مقصود از {أنداد} سران آنهاست. ارجاع ضمير {هم} به {أنداد} اين احتمال را تأييد مى كند; زيرا كاربرد اين ضمير براى انسانها و دارندگان عقل و شعور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 3

3 - رغبت و اشتياق شديد ، بايد تنها به سوى خداوند و جلوه هاى ربوبيت او باشد .

و إلى ربّك فارغب

تقديم {إلى ربّك}، بر متعلق آن، بر حصر دلالت دارد. در {مفردات راغب} آمده است: جمله {رغب فيه و إليه} [درباره

هر چيز]، مفيد حريص بودن بر آن است و {رغبة}، به معناى گستردگى اراده و خواستن است.

علاقه به خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

علاقه به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،3،4

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

3 _ مذمت خدا از دلبستگى به خويشاوندان و به مال و منال و دلواپسى براى تجارت و مسكن در صورتى كه مايه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها و تجرة تخشون كسادها و مسكن ... أحب إلي

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت

پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

علاقه به خيال پردازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 225 - 4

4 - گمراهان ، دوستدارِ مطالب سست ، بى بنياد و خيال انگيز

و الشعراء يتّبعهم الغاون . ألم تر أنّهم فى كلّ واد يهيمون

از ارتباط دو آيه استفاده مى شود كه گمراهان، در پى شاعرانى بى اصالت و وهم گرا هستند.

علاقه به دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 7

7 _ دلبستگى انسان ها به مظاهر ناپايدار دنيا

تريدون عرض الدنيا و اللّه يريد الأخرة

فعل مضارع {تريدون} حاكى از استمرار است و دلالت بر اين دارد كه اين صفت (تلاش براى دنيا) با انسان عجين شده است. تعبير از كالا و متاع دنيوى به {عرض الدنيا}، اشاره به ناپايدارى مواهب دنيايى است. زيرا {عرض} به معناى چيز ناپايدار است.

علاقه به ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 35 - 3

3 - موسى ( ع ) ، علاقه مداوم خود و برادرش هارون ( ع ) را به تسبيح و ذكر خداوند ، ابراز داشت و خداوند را بر آن گواه دانست .

إنّك كنت بنا بصيرًا

جمله {إنّك. ..} مى تواند تعليل براى {كى نسبّحك كثيراً} باشد; يعنى خدايا! تو خوب مى دانى كه من و

برادرم هارون چه روحيه اى داريم و نسبت به تسبيح و ذكر تو، تا چه حد علاقه منديم، بنابراين با پذيرش وزارت هارون، راه تسبيح و ذكر فراوان تر را بر ما هموار ساز.

علاقه به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 3

3 - رغبت و اشتياق شديد ، بايد تنها به سوى خداوند و جلوه هاى ربوبيت او باشد .

و إلى ربّك فارغب

تقديم {إلى ربّك}، بر متعلق آن، بر حصر دلالت دارد. در {مفردات راغب} آمده است: جمله {رغب فيه و إليه} [درباره هر چيز]، مفيد حريص بودن بر آن است و {رغبة}، به معناى گستردگى اراده و خواستن است.

علاقه به رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 3،6

3 _ گريز از احكام الهى و گرايش به احكام جاهلى ، شيوه و منشى ناپسند

افحكم الجهلية يبغون

6 _ خواسته هاى نفسانى ، ريشه گرايش به احكام جاهلى

و لاتتبع اهواءهم . .. افحكم الجهلية يبغون

علاقه به رؤيت بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 4

4 - طاغيان و دوزخيان ، مشتاق ديدن مؤمنان و مطلع گشتن از سرنوشت آنان هستند .

و قالوا ما لنا لانرى رجالاً

علاقه به رهبران قدرتمند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 23

23 - گروهى از انسان ها ( مشركان ) سران و بزرگان خويش را در قدرت ، همتاى خدا مى پندارند و آنان را همطراز

او دوست دارند .

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً يحبونهم كحب اللّه

با توجه به آيه بعد - كه مشركان را به سران شرك و پيروان آنان تقسيم مى كند - مى توان گفت: مراد از {من الناس} مشركان پيرو مقصود از {أنداد} سران آنهاست. ارجاع ضمير {هم} به {أنداد} اين احتمال را تأييد مى كند; زيرا كاربرد اين ضمير براى انسانها و دارندگان عقل و شعور است.

علاقه به زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 2

2- مشركان بر اين باور بودند كه خداوند ، به دختر و جنس زن ، بيش از پسر و جنس مرد ، علاقه داشته و ارزش مى نهد .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

از اينكه مشركان گفته اند: {خداوند براى خود دخترانى از جنس ملائكه انتخاب كرد} مى تواند به اين معنا اشاره داشته باشد كه آنان، مى پنداشتند خداوند، به خاطر تمايل و علاقه به جنس زن، چنين گزينشى كرده است.

علاقه به زيبايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها

كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

علاقه به زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 2

2 - شيفتگى به تجمل و زينت ، علاقه طبيعى زنان

أوَ من ينشّؤا فى الحلية

تعبير {ينشّؤا فى الحلية} كه به معناى پرورش يافتن در زينت است، اشاره به علاقه طبيعى و وابستگى زنان به آرايش و زيور دارد.

علاقه به زيورآلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 8

8 - علاقه و تمايل طبيعى همه انسان ها ، به زيور آلات و پوشيدن لباس هاى ابريشمين

يحلّون فيها من اساور من ذهب و لؤلؤًا و لباسهم فيها حرير

علاقه به سازش محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 9 - 1

1 - علاقه شديد كافران تكذيب گر ، به سازش كردن و نرمش نشان دادن پيامبر ( ص ) با آنان و تلاش آنان در اين راستا

ودّوا لو تدهن فيدهنون

{إدهان} (مصدر {تدهن و يدهنون}) به معناى مدارا و نرمش نشان دادن است. مقصود از آن در اين آيه، سازش كردن پيامبر(ص) در مواضع عقيدتى خويش و سستى كردن آن حضرت در برخورد با كافران است. گفتنى است سازش كردن و سستى نمودن پيامبر(ص) در امر رسالت، تنها يك علاقه و تمايل براى كافران نبود; بلكه همراه با تلاش و اقدامات گسترده بوده است.

علاقه به سلامتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 -

4

4- دور بودن از رنج و تعب ، زندگى توأم با سلامتى و امنيت و ماندگارى و جاودانگى ، از امورى كه مورد علاقه شديد انسان است .

لايمسّهم فيها نصب و ما هم منها بمخرجين

ذكر وضعيت متقين در بهشت، به منظور تشويق انسانها جهت پيوستن به صفوف تقواپيشگان است. طبيعى است ذكر اين وضعيت، بايد به گونه اى باشد كه مطلوب انسانها و مورد علاقه آنها باشد.

علاقه به شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 7

7- مشركان مكه ، به عقايد شرك آلود خويش شديداً علاقه مند و دلبسته بودند .

و إذا ذكرت ربّك . .. ولّوا على أدب_رهم

علاقه به شغل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 4

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

علاقه به شوهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 1

1 - زنان بهشت ، تنها شيفته و فريفته شوهران خويش و چشم بسته بر هر اجنبى

فيهنّ ق_صرت الطرف

{قاصرات الطرف} (زنان فرو هشته نگاه)، ظاهراً كنايه از چشم دريده نبودن است.

علاقه به طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 4

4 -

دوستى مظاهر طبيعت و متاع هاى دنيوى ، در صورتى كه در طول دوستى خدا و در جهت او باشد ، امرى مشروع و پسنديده است .

إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى

برداشت ياد شده به اين دليل است كه سليمان(ع) در عين محبت به خدا، به اسب ها و سان ديدن از آنها نيز، به خاطر خدا علاقه مىورزيد.

علاقه به غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 9،23

9 - محبت و دوست داشتن غير خدا همطراز محبت خدا ، نشانه بى ايمانى است .

و الذين ءامنوا أشد حباً اللّه

23 - گروهى از انسان ها ( مشركان ) سران و بزرگان خويش را در قدرت ، همتاى خدا مى پندارند و آنان را همطراز او دوست دارند .

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً يحبونهم كحب اللّه

با توجه به آيه بعد - كه مشركان را به سران شرك و پيروان آنان تقسيم مى كند - مى توان گفت: مراد از {من الناس} مشركان پيرو مقصود از {أنداد} سران آنهاست. ارجاع ضمير {هم} به {أنداد} اين احتمال را تأييد مى كند; زيرا كاربرد اين ضمير براى انسانها و دارندگان عقل و شعور است.

علاقه به فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 8

8 - مسلمانان صدراسلام ، مشتاق فتح مكه و در انتظار نصرت و امداد هاى الهى

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

مفسران، برآنند كه آيه شريفه ناظر به فتح مكه و قريب الوقوع بودن آن است.

علاقه

به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،4

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 15

15_ علاقه به فرزندان ، خصلتى نيكو و اظهار آن امرى پسنديده است .

ي_أبت . .. قال ي_بنىّ لاتقصص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 3

3- فقر و تهى دستى ، در تضعيف وجدان آدمى و از ميان بردن حتى قوى ترين عواطف انسانى ، چون مهر به فرزند ، تأثير دارد .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 8،13

8 - حضرت ابراهيم ( ع ) در اشتياق داشتن فرزند

و بشّروه بغل_م

13 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه مند بود .

و بشّروه بغل_م عليم

واژه {بشارت}، در جايى به كار

مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 6،7

6 - رهايى از دلبستگى به اموال و اولاد و ترجيح دين دارى بر وابستگى به آنها ، داراى پاداش بزرگ الهى است .

و اللّه عنده أجر عظيم

يادآورى پاداش بزرگ الهى، پس از هشدار درباره وابستگى به اموال و اولاد خويش، بيانگر مطلب ياد شده است.

7 - توجه و ايمان به پاداش بزرگ الهى براى مؤمنان ، بازدارنده انسان از وابستگى به اموال و اولاد و گناه به خاطر آنها

و اللّه عنده أجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 8

8 - علاقه و دلبستگى انسان به فرزندان ، قوى تر و بيشتر از همسر ، برادر و ديگر خويشاوندان است . *

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه

تقدّم ذكرى نام فرزندان بر ديگر خويشاوندان و مردمان، ممكن است براى بيان مطلب ياد شده باشد.

علاقه به فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 4

4 _ مال و اولاد ، اهرم بازدارنده از گرايش به خدا

لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 5

5 _ شيفتگى مردم نسبت به زن ، فرزندان ذكور ، سيم و زر و مَركب هاى نامدار

زيّن للنّاس حبّ الشّهوات من النّساء و البنين و القناطير المقنطرة من الذّهب و الف

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 13

13 _ علاقه انسان ، به سعادتمندى نسل خويش

و انّى اعيذها بك و ذريّتها

علاقه به لباس حرير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 8

8 - علاقه و تمايل طبيعى همه انسان ها ، به زيور آلات و پوشيدن لباس هاى ابريشمين

يحلّون فيها من اساور من ذهب و لؤلؤًا و لباسهم فيها حرير

علاقه به مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 12

12- دلبستگى انسان به دارايى هاى خويش ، شديدتر از ساير دلبستگى هاى وى

و لايسئلكم أمولكم

از اين كه خداوند در كنار تشويق به ايمان و تقوا، فوراً به انسان يادآور شده كه هدف از اين ايمان و تقوا، گرفتن مال از ايشان نيست; استفاده مى شود كه دلبستگى انسان به مال زياد است و چه بسا بيشتر از ساير دلبستگى ها است; زيرا خداوند، تنها به همين يك نكته اشاره فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 40 - 4

4 - دلبستگى عميق انسان ها ، به مال

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 34 - 3

3 - دلبستگى شديد دنيامداران به اموال و دارايى ، در هنگام انفاق و احسان به ديگران نمايان مى شود . *

و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا . .. و أعطى قليلاً

ذكر {قليلاً} مى تواند اشاره به آن باشد كه كافران دنيامدار

در صورت تمايل به احسان، تنها بخش ناچيزى از اموال خويش را انفاق مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 8 - 1

1 - تمايل شديد به مال ، از ويژگى هاى طبيعت انسان است .

و إنّه لحبّ الخير لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 4

4 _ مال و اولاد ، اهرم بازدارنده از گرايش به خدا

لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 6

6 _ شيفتگى مردمان نسبت به چهارپايان ( دامدارى ) و كشاورزى و توليد ( امكانات مادى )

زيّن للنّاس حبّ الشّهوات . .. الانعام و الحرث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 18

18 _ مال پرستى و وابستگى هاى خانوادگى از جمله عوامل لغزش و خيانت در شهادت

لانشترى به ثمناً و لو كان ذا قربى

علاقه به محبوب شدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 9 - 6

6_ علاقه آدمى به محبوب شدن ، مى تواند وى را براى رسيدن به اين مقصود ، به قتل و جنايت وادار كند .

اقتلوا يوسف . .. يخل لكم وجه أبيكم

علاقه به مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 6 - 4

4 - نترسيدن از مرگ و مشتاق لقاى خدا بودن ، نشان اوليا و دوستان خداوند

است .

فتمنّوا الموت

علاقه به مسكن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 4

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 7

7 _ وابستگى انسان به خويش ، شهر و ديار ( خانه و كاشانه ) مانعى جهت تسليم در برابر خداوند

و يسلّموا تسليماً. و لو انّا كتبنا ... ما فعلوه الّا قليل منهم

علاقه به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 4،5،6

4 - مشركان به خدايان دروغين محبت داشته و به آنها علاقه مند هستند .

يحبونهم

5 - مشركان ، علاوه بر محبت به معبودان پندارى ، به خداوند نيز علاقه مند هستند .

يحبونهم كحب اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه {حب} به مفعول اضافه شود و فاعلش ضمير محذوفى باشد كه به {من الناس} برگردد; يعنى: كحبهم اللّه.

6 - محبت مشركان به معبودان پندارى ، همطراز محبتشان به خداوند است .

يحبونهم كحب اللّه

علاقه به مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 4

4- دلبستگى پيامبر ( ص ) به شهر مكه

من قريتك

از انتساب قريه به پيامبر(ص) و دلجويى خداوند

از آن حضرت به خاطر ناچار شدن ايشان به ترك مكه، مطلب بالا به دست مى آيد.

علاقه به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 14

14 - فرعون و اطرافيان او ، به موسى ( ع ) بسيار علاقه مند بودند و او را دوست مى داشتند .

و ألقيت عليك محبّة منّى

علاقه به نسل علايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 3

3 - علاقه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به ذريه خويش

من ذريتنا أمة مسلمة لك

علاقه به نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 1

1 - مجاهدان راه خدا ، مشتاق امداد هاى الهى و غلبه سريع بر دشمن

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

علاقه به نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 5

5_ علاقه و دلبستگى شديد انسان به نعمتهايى كه در اختيار دارد .

ثم نزعنها منه

كلمه {نزع} به معناى كندن است. به كارگيرى اين كلمه در سلب نعمت ، براى رساندن دلبستگى شديد انسان به موهبتهاى دنيوى است.

علاقه به وصيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 50 - 5

5 - اشتياق و علاقه شديد انسان ها به توصيه و سفارش درباره خانواده و اموال خود ، به وقت رو به رو شدن با مرگ

فلايستطيعون توصية و لا إلى أهلهم يرجعون

ياد كرد ناتوانى انسان ها از توصيه

و سفارش درباره اموال و كسان خود، مى رساند كه در سرشت بشر چنين علاقه و تمايلى وجود دارد.

علاقه به وطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 7

7 _ وابستگى انسان به خويش ، شهر و ديار ( خانه و كاشانه ) مانعى جهت تسليم در برابر خداوند

و يسلّموا تسليماً. و لو انّا كتبنا ... ما فعلوه الّا قليل منهم

علاقه به هدايت انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 2

2 - علاقه و اهتمام شديد پيامبر ( ص ) ، نسبت به هدايت تمامى انسان ها

فإن أعرضوا فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا

از لحن آيه شريفه كه در مقام دلدارى است و نيز پيام آيه (ما تو را حفيظ و نگهبان قرار نداديم) استفاده مى شود كه پيامبر(ص) دلبستگى شديدى به هدايت و ايمان مردم داشتند.

علاقه به هدايت كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 6

6 - علاقه شديد برخى از مسلمانان عصر بعثت ، به ارشاد كافران سرشناس مكه و مسلمان ساختن آنان

فأنت له تصدّى

براساس شأن نزول اين آيات، افراد معروفى از قريش (نظير ابوجهل) در مجلسى كه ابن ام مكتوم وارد شد، حضور داشتند و تعبير {من استغنى} در مورد آنان نازل شده است.

علاقه به همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،4

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و

جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 6

6 - انسان با تقوا ، انسانى وفادار به همسر و دلبسته به او

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

خداوند، به عنوان نويد به اهل تقوا فرموده است: همراه همسران وارد بهشت شويد، از اين بشارت روشن مى شود كه مؤمنان دلبسته به همسر بوده و در انتظار اين نويد بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 8

8 - علاقه و دلبستگى انسان به فرزندان ، قوى تر و بيشتر از همسر ، برادر و ديگر خويشاوندان است . *

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه

تقدّم ذكرى نام فرزندان بر ديگر خويشاوندان و مردمان، ممكن است براى بيان مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 2

2 _ مراعات عدالت در محبت قلبى به همسران متعدد ، خارج از توان و اختيار مردان

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم

جمله {و لو حرصتم} (هر چند

تمايل شديد به رعايت عدالت داشته باشيد)، مى رساند كه مراد از عدالت در جمله {و لن تستطيعوا ان تعدلوا} عدالتى است كه از اختيار و توان آدمى خارج است، بنابراين مى توان گفت عدالت در مورد محبت و مودت و نظاير آن مى باشد. برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه در توضيح آيه فوق فرمود: يعنى فى المودة ... .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 362، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 558، ح 601.

علاقه به همفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 8

8- كفرورزى به آيات الهى ، فريفتگى به جاه و مقام و دل بستن به هم فكران در برابر مؤمنان ، از نمود هاى كامل گمراهى

قل من كان فى الضل_لة

جمله {من كان فى الضلالة . ..} پاسخى است به گفته كافران كه هنگام شنيدن آيات خدا، به مؤمنان مى گفتند: {أىّ الفريقين خير ...}. در اين آيه كافرانِ به آيات الهى، اهل ضلالت معرفى شده اند و در آيه بعد مؤمنان به آيات الهى، اهل هدايت قلمداد شده اند.

علاقه به همنشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب)

خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

علاقه به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 1

1_ پادشاه مصر پس از آشكار شدن بى گناهى و كمال عفت و پاكدامنى يوسف ( ع ) ، به ديدار او دل بست و با فرمانى مجدد او را به دربار خويش فراخواند .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه . .. و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى

علاقه حورالعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 37 - 1

1 - حوران بهشت ، طنّاز ، بسيار خندان و عاشق و شيفته شوهرانشان

عربًا

{عُرُب} جمع {عَروب} است و {عروب} به زنى گفته مى شود كه: طنّاز، عشوه گر، عاشق شوهر، فروتن براى وى و بسيار خندان باشد (قاموس المحيط).

علاقه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 99 - 9

9 _ علاقه مندى شديد پيامبر ( ص ) به ايمان آوردن همه مردم

و لو شاء ربك لأمن من فى الأرض كلهم جميعاً أفأنت تكره الناس حتى يكونوا مؤمنين

علاقه مندان به اسلام در مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 14

14 - وجود عناصر علاقمند به اسلام در مكه كه با احساس رفع خطر ، اِعلام اسلام مى كردند و با احساس سختى و دشوارى ، بى تابى مى نمودند .

و

من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه و

با توجه به مكّى بودن سوره عنكبوت و قدرت فائق نداشتن پيامبر(ص) و مؤمنان، رفتارى كه از برخى مردم مكه بيان شده، مى تواند نشانه علاقه مندى آنان به اسلام باشد.

علاقه يعقوب(ع) به برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 84 - 4

4_ تعلق قلبى يعقوب ( ع ) به يوسف ( ع ) ، بسى افزون تر از تمايل او به بنيامين و ديگر برادرانش بود .

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا . .. و قال ي_أسفى على يوسف

علاقه يعقوب(ع) به بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 84 - 4

4_ تعلق قلبى يعقوب ( ع ) به يوسف ( ع ) ، بسى افزون تر از تمايل او به بنيامين و ديگر برادرانش بود .

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا . .. و قال ي_أسفى على يوسف

علاقه يعقوب(ع) به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 84 - 3،4

3_ علاقه يعقوب ( ع ) به يوسف ( ع ) علاقه اى بسيار شديد و زايل نشدنى بود .

قال ي_أسفى على يوسف وابيضت عيناه من الحزن

4_ تعلق قلبى يعقوب ( ع ) به يوسف ( ع ) ، بسى افزون تر از تمايل او به بنيامين و ديگر برادرانش بود .

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا . .. و قال ي_أسفى على يوسف

علاقه يوسف(ع) به بنيامين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 60 - 8

8_ اشتياق وافر يوسف ( ع ) به بنيامين و ديدار او

ائتونى بأخ لكم . .. فإن لم تأتونى به فلاكيل لكم عندى و لاتقربون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 62 - 8

8_ يوسف ( ع ) به آمدن برادرش بنيامين به مصر علاقه اى وافر داشت و بدان اميد بسته بود .

اجعلوا بض_عتهم فى رحالهم . .. لعلهم يرجعون

عوامل علاقه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 21

21 - باور به قدرت خدا ، ايجاد كننده محبت او در دلهاست .

والذين ءامنوا أشد حباً للّه . .. أن القوة للّه جميعاً

عوامل علاقه به لذايذ مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 13

13- سرانجام تداوم كفر و غوطهورى در لذت هاى دنيا ، پشيمانى است .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم يأكلوا ... فسوف يعلمون

عوامل علاقه به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 19

19 - پنداشتن قدرت در معبودان دروغين ، عالم محبت مشركان به آنهاست .

يحبونهم كحب اللّه . .. و لو يرى الذين ظلموا ... أن القوة للّه جميعاً

فرجام علاقه به لذايذ مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 13

13- سرانجام تداوم كفر و غوطهورى در لذت هاى دنيا ، پشيمانى است .

ربما

يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم يأكلوا ... فسوف يعلمون

فطريت علاقه به ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 14

14 - عشق به ايمان و زيبايى آن در قلب انسان ، امرى فطرى و الهى است . *

حبّب إليكم الإيم_ن و زيّنه فى قلوبكم

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه تحبيب ايمان و تزيين آن _ به قرينه {فى قلوبكم} _ بيانگر برنامه اى تكوينى باشد; يعنى، سرشت انسان متمايل به ايمان و مجذوب آن آفريده شده است.

فطريت علاقه به مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 37 - 6

6- عشق به مال و ثروت ، ريشه دار در عمق وجود و جان انسان ها

إن يسئلكموها . .. و يخرج أضغ_نكم

اين كه حتى تأكيد خداوند به انفاق اموال، كينه ها را برمى انگيزد; نشانگر آن است كه دلبستگى انسان هابه اموال، بسيار نيرومند و عميق است.

محدوده علاقه به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 6

6 - دلبسته نشدن به مال و اولاد ، سفارش خداوند به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم

محدوده علاقه به وطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 15

15 - ر ها كردن تقواپيشگى و احسان ، به خاطر دلبستگى به وطن و محل سكونت ، عملى ناپسند و عذرى ناپذيرفتنى

ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم . .. و أرض اللّه وسعة

منشأ علاقه به ايمان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 13

13 - خداوند ، جلوه دهنده و محبوب سازنده ايمان ، در قلب مؤمنان

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن و زيّنه فى قلوبكم

موانع علاقه به ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 4

4 - توجّه به برملا شدن خصلت ها و علاقه ها در قيامت ، بازدارنده انسان از خوى ناسپاسى ، بخل و دل بستگى به ثروت

لكنود . .. أفلايعلم إذا ... و حصّل ما فى الصدور

موانع علاقه به مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 4

4 - توجّه به آگاهى دقيق خداوند از اسرار درونى انسان ، بازدارنده او از خوى ناسپاسى ، بخل و دل بستگى به مال

لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم ... إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

موانع علاقه به نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 3

3 - توجّه به حسابرسى و مسؤوليت در برابر نعمت ها ، بازدارنده انسان از دل خوشى به فراوانى آن و زمينه ساز ترك افتخار بر ديگران است .

ألهيكم التكاثر. .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

ناپسندى علاقه به لذايذ مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 8

8- متمركز كردن تمامى همّ و تلاش بر بهرهورى هر چه بيشتر از تمتعات و لذت هاى دنيوى و دل بستن به آرزو هاى واهى ، امرى

ناپسند و محكوم است .

ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا و يلههم

آيه، تعريض است به اينكه: كافرانِ هدايت ناپذير، تمام همّشان تمتعات دنيوى است; لذا بايد آنان را به حال خود رها كرد و اين حاكى از ناخرسندى خداوند از آنهاست.

نعمت علاقه به ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 1

1 - محبت به ايمان و بيزارى از كفر و گناه ، جلوه اى از فضل و نعمت الهى

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... فضلاً من اللّه و نع

علايق

آثار علاقه به ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 15

15 - محبت واقعى به ايمان ، مقتضى اطاعت از پيامبر ( ص )

لو يطيعكم . .. لعنتّم و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن و زيّنه فى قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 5

5 - تمايل انسان ها به ايمان ، سودمند براى خود ايشان و نه خداوند

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. فضلاً من اللّه و نعمة

واژه {فضلاً و نعمة} مى رساند كه خداوند، خود نيازى به ايمان خلق ندارد; بلكه از سر بذل و بخشش تمايل به ايمان را در مؤمنان پديد آورده تا رشد يابند.

آثار علاقه به برادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات

مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

آثار علاقه به بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 5

5 - اشتياق به نعمت هاى موعود خداوند و ارزش هاى بهشت ، مستلزم پرهيز از هرگونه كفر و تكذيب

متّك_ين على رفرف خضر . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند با برشمردن نعمت هاى بهشت، شوق دستيابى به آن را در خلق فزونى مى بخشد و در پى آن هشدار مى دهد كه كفر و تكذيب، مانع ره يابى به آن نعمت ها است; زيرا تكذيب كنندگان، منفور خدا و شايسته توبيخ اند; نه احسان.

آثار علاقه به پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

آثار علاقه به تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 2

2 - احتمال علاقه مندى افراد به تزكيه نفس ، كافى در لزوم احترام آنان و

استقبال از حضورشان در مجالس وعظ و ارشاد

و مايدريك لعلّه يزّكّى

كلمه {لعلّ}، بر رجا و اميدوارى دلالت دارد و جمله {لعلّه يزّكّى} اميد به وجود تزكيه را در لزوم پذيرش مستمعان كافى مى داند.

آثار علاقه به ثروت اندوزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 7 - 1

1 - دل خوشى به ثروت زياد ، مايه روى آوردن انسان به طغيان و شكستن حريم ديگران

أن رءاه استغنى

{أن رءاه. ..} _ به تقدير لام تعليل _ مفعول له و بيانگر سبب طغيان است.

آثار علاقه به خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 16

16 - دلبستگى به مال و خانواده ، بازدارنده انسان از راه خدا و تكاليف دين

سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا . .. يقولون بألسنتهم

برداشت بالا بر اين اساس است كه اعراب در بيان {شغلتنا أموالنا و أهلونا} صادق به شمار آيند; ولى در گفتن {فاستغفرلنا} _ كه حاكى از ندامت درونى آنان است _ كاذب باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 4

4 - جاودانه پنداشتن دنيا و بعيد شمردن معاد ، ريشه دل خوشى هاى نابجا و دلبستگى به خانواده و خاندان است .

إنّه كان فى أهله مسرورًا . إنّه ظنّ أن لن يحور

حرف {إنّ} در {إنّه ظنّ}، براى بيان علت سُرورى است كه در {كان فى أهله مسروراً} بيان شده است.

آثار علاقه به خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 -

13 - 13

13 - خانه و زندگى ، از جمله نگرانى انسان است و وابستگى به آنها ، باعث تزلزل در جهاد مى شود .

يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة

آثار علاقه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 22

22 - محبت خدا ، انگيزه ابرار در صرف اموال خويش براى دستگيرى از مستمندان

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى

ضمير در {على حبه} مى تواند به {اللّه} يا به {المال} و يا به {اتيان المال} بازگردد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 6

6 _ محبت عميق به خدا و رسول ، برانگيزنده انسان به اطاعت از آنان

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 11

11 _ راضى بودن به عطاياى خداوند و اميد داشتن به فضل او ، نشأت گرفته از ميل و رغبت واقعى انسان به خدا

و لو أنهم رضوا ما ءاتيهم اللّه . .. إنا إلى اللّه رغبون

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {إنا إلى اللّه راغبون}، تعليل براى جمله پيشين باشد.

آثار علاقه به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 16،24

16 - حركت مؤمنان راستين در طريق ايمان و اطاعت از پيامبر ( ص ) ، براساس عشق و محبت به دين و نه تحميل و تحكّم

و ل_كنّ اللّه

حبّب إليكم الإيم_ن و زيّنه فى قلوبكم

از اين كه خداوند در باز داشتن مؤمنان از تحميل آراى شخصى بر پيامبر(ص)، به {حبّب إليكم الإيمان} تكيه كرده است; استفاده مى شود كه نيرو و جاذبه محبت، اصلى ترين و نيرومندترين محرك مؤمنان براى حركت به سمت ايمان و اطاعت از رسول اللّه است.

24 - رشد واقعى انسان ، در پرتو محبت دين و بيزارى از كفر و گناه

حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... أول_ئك هم الرشدون

آثار علاقه به رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 11

11 - انسان ، در اشتياق رستگارى و نيازمند راهنمايى ، براى تشخيص راه ها و مصاديق آن

ذلك هو الفوز المبين

تأكيد با ضمير فصل در زمينه نماياندن رستگارى راستين، نشانگر آن است كه اولاً انسان در نهاد خودش، عشق به رستگارى دارد و ثانياً دستيابى به آن، نيازمند هدايت و راهنمايى است.

آثار علاقه به رهبران مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 12

12 - شركورزى ، محبت به سران شرك و پيروى از آنان ، عمل هاى حسرت آفرين و اندوهبار در سراى آخرت براى مشركان پيرو

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت عليهم

آثار علاقه به شغل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى

گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

آثار علاقه به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 56 - 2

2 - فريفته شدن به مال و فرزند و ملاك ارزش قرار دادن آن ، نشانه جهل و نادانى است .

أيحسبون أنّما نمدّهم . .. نسارع لهم فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 4،5،7،8

4 - غفلت و باز ماندن از ياد خداوند ، طبيعت دلبسته شدن به مال و اولاد

لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم

{إلهاء} (مصدر {تلهكم}) به معناى مشغول و سرگرم كردن است. نسبت دادن {إلهاء} به {اموال و اولاد} گوياى مطلب ياد شده است. گفتنى است كه لازمه مشغول كردن به خود، ايجاد غفلت از ياد خدا مى باشد.

5 - مؤمنان ، در معرض غفلت از ياد خدا ، به خاطر دلبسته شدن به اموال و اولاد

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم عن

ذكر اللّه

7 - دلبستگى به مال و اولاد و غفلت از ياد خدا ، موجب خسران براى انسان

و من يفعل ذلك فأُول_ئك هم الخ_سرون

8 - دلبستگان به مال و اولاد ، غافل از ياد خدا و داراى فرجامى خسارت بار

و من يفعل ذلك فأُول_ئك هم الخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 2،3،4

2 - وابستگى و دلبستگى به اموال و اولاد ، زمينه ساز لغزش انسان ها و ممانعت از دين دارى است .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

3 - هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به لغزش و نافرمانى كردن به خاطر دلبستگى و وابستگى به مال و فرزند

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

4 - علاقه و دلبستگى به اموال و اولاد ، نبايد مانع از دين دارى و انجام تكاليف الهى شود .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

برداشت ياد شده، با توجه به تاريخ و شأن نزول آيات است كه در آيه قبل توضيح داده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 3،4

3 _ دلبستگى به مال و فرزند ، زمينه ابتلاى انسان به انحراف از دين و خيانت به آن

لاتخونوا اللّه . .. و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

4 _ خيانت برخى از مسلمانان صدر اسلام به خدا و رسول به خاطر حفظ مال و فرزند خويش

لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

در ضمن شأن نزول ياد شده در آيه قبل آمده است كه هدف آن مسلمانى كه مرتكب خيانت شده و اسرار نظامى مسلمانان را فاش ساخت،

حفظ مال و فرزندانش بوده است.

آثار علاقه به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 1

1 - تنها كسانى توان فراگيرى معارف قرآن و به خاطر سپردن آن را دارند كه طالب آن بوده و يادگيرى آن را بر خود تحريم نكرده باشند .

فمن شاء ذكره

{ذكر} يعنى شناختى كه در ذهن حاضر باشد(بر گرفته از مفردات راغب). و ضمير مفعولى در {ذكره} به {تذكرة} بازمى گردد. مذكر بودن آن كه آخر آيات را هماهنگ ساخته به اين اعتبار است كه {تذكرة} و {ذكر} به يك معناست.

آثار علاقه به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 14

14 - تقواپيشگان ، با انفاق كردن اموال خود ، نعمت علاقه مندى به لطف خدا را پاس داشته ، از آن قدردانى مى كنند .

و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى

آثار علاقه به مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 25

25 - محبت و علاقه به مال ، بازدارنده نيكان از انفاق و مصرف كردن آنها براى نجات مستمندان نخواهد شد .

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در {حبه} به {المال} برگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 56 - 2

2 - فريفته شدن به مال و فرزند و ملاك ارزش قرار دادن آن ، نشانه جهل و نادانى است .

أيحسبون أنّما نمدّهم

. .. نسارع لهم فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 31 - 7

7 - دنياگرايى و مال پرستى ، عامل اساسى در مخالفت با حق

لمّا جاءهم الحقّ . .. لولا نزّل ه_ذا القرءان على رجل

با توجه به توضيح برداشت قبل و الغاى خصوصيت از مورد (مشركان مكه)، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 16

16 - دلبستگى به مال و خانواده ، بازدارنده انسان از راه خدا و تكاليف دين

سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا . .. يقولون بألسنتهم

برداشت بالا بر اين اساس است كه اعراب در بيان {شغلتنا أموالنا و أهلونا} صادق به شمار آيند; ولى در گفتن {فاستغفرلنا} _ كه حاكى از ندامت درونى آنان است _ كاذب باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 3،4

3 _ دلبستگى به مال و فرزند ، زمينه ابتلاى انسان به انحراف از دين و خيانت به آن

لاتخونوا اللّه . .. و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

4 _ خيانت برخى از مسلمانان صدر اسلام به خدا و رسول به خاطر حفظ مال و فرزند خويش

لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

در ضمن شأن نزول ياد شده در آيه قبل آمده است كه هدف آن مسلمانى كه مرتكب خيانت شده و اسرار نظامى مسلمانان را فاش ساخت، حفظ مال و فرزندانش بوده است.

آثار علاقه به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 6

6 _ محبت عميق به خدا و رسول ، برانگيزنده انسان به اطاعت از آنان

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله

آثار علاقه به مسكن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

آثار علاقه به وطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 7

7 - دلبستگى به زندگى دنيايى و مرز و بوم خويش ، زمينه ساز گريز از حق و هدايت

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 5

5 _ وابستگى به خانه و سرزمين ، از موانع هجرت در راه خدا

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله

تكيه بر خروج از خانه (يخرج من بيته)، اشاره به اين دارد كه وابستگى آدميان به خانه و كاشانه، عامل ترك هجرت است.

آثار علايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 9 - 6

6_ علاقه آدمى به محبوب شدن ، مى تواند وى را

براى رسيدن به اين مقصود ، به قتل و جنايت وادار كند .

اقتلوا يوسف . .. يخل لكم وجه أبيكم

ارزش علاقه به تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 12

12 _ اشتياق به خودسازى و تمايل به پاك سازى روح و انديشه ، ارزشى والا در بينش الهى

فيه رجال يحبون أن يتطهروا و اللّه يحب المطهرين

ارزش علاقه به جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 10

10 _ اشتياق به جهاد و آرزوى شركت در آن ، ارزشى والا براى مؤمنان

و لا على الذين إذا ما أتوك لتحملهم قلت لا أجد ما أحملكم عليه

برداشت فوق با توجه به اين است كه خداوند، اين گروه را به خاطر اشتياق شديدشان به جهاد، اختصاص به ذكر داده است.

ارزش علاقه به شوهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 2

2 - دلبستگى زن ، تنها به همسر خويش و چشم ندوختن به اجنبى ، از جمله برترين ارزش هاى او است .

فيهنّ ق_صرت الطرف

برداشت ياد شده با توجه به دو مطلب زير به دست مى آيد: الف) {قاصرات الطرف} به معناى چشم نداشتن به اجنبى باشد. ب) آيه شريفه در مقام بيان بهترين ارزش هاى زنان بهشت است.

افشاى علايق در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 1

1 - اسرار سينه ها ( ملكات و صفات نفسانى ، علاقه ها ، نيت ها و افكار )

، در قيامت بيرون ريخته و آشكار خواهد شد .

و حصّل ما فى الصدور

{تحصيل}، به معناى استخراج مغز از پوسته و پوشش آن است; مانند استخراج طلا از سنگ معدنى آن و اخراج گندم از كاه (مفردات). برخى آن را با تمييز، مرادف مى دانند و بر همين اساس آنچه را بيخته شود، {محصّل} مى گويند (كشاف). در اين صورت، مراد از آن، متمايز شدن اسرار نيك و بد خواهد بود.

اهميت اظهارعلايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 15

15_ علاقه به فرزندان ، خصلتى نيكو و اظهار آن امرى پسنديده است .

ي_أبت . .. قال ي_بنىّ لاتقصص

اهميت جهت دهى به علايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 3

3 - رغبت و اشتياق شديد ، بايد تنها به سوى خداوند و جلوه هاى ربوبيت او باشد .

و إلى ربّك فارغب

تقديم {إلى ربّك}، بر متعلق آن، بر حصر دلالت دارد. در {مفردات راغب} آمده است: جمله {رغب فيه و إليه} [درباره هر چيز]، مفيد حريص بودن بر آن است و {رغبة}، به معناى گستردگى اراده و خواستن است.

اهميت علاقه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،5،8

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

5 _ ترجيح

محبت خويشاوندان و امكانات مادى بر محبت خدا و پيامبر ( ص ) و جهاد ، فسق و انحراف است .

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم ... و اللّه لايهدى القوم الفسقين

8 _ ترجيح محبت خدا و رسول و جهاد بر علايق خويشاوندى و تعلقات مادى ، نشانه مؤمنان راستين

يأيها الذين ءامنوا . .. قل إن كان ءاباؤكم ... و جهاد فى سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 4

4 - رغبت و اشتياق به خداوند ، شايسته بذل هرگونه تلاش در راه رسيدن به آن

فانصب . و إلى ربّك فارغب

اهميت علاقه به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،5،8

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

5 _ ترجيح محبت خويشاوندان و امكانات مادى بر محبت خدا و پيامبر ( ص ) و جهاد ، فسق و انحراف است .

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم ... و اللّه لايهدى القوم الفسقين

8 _ ترجيح محبت خدا و رسول و جهاد بر علايق خويشاوندى و تعلقات مادى ، نشانه مؤمنان راستين

يأيها الذين ءامنوا . .. قل إن كان ءاباؤكم ... و جهاد فى سبيله

ترك علاقه به امكانات دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15

- 8

8 - ايمان به قيامت و پاداش و كيفر آن روز ، عامل رهايى انسان از دلبستگى به متاع هاى مادى و دنيوى و سبب رويكرد او به آرمان هاى بلند معنوى و اخروى

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة و اللّه عنده أجر عظيم

ترك علاقه به امكانات مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 4

4 - تقوا ، عامل رهايى انسان ها از دلبستگى به ماديات ( همچون اموال ، اولاد و . . . ) است .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة . .. فاتّقوا اللّه

توصيه به رعايت تقواى الهى _ پس از هشدار درباره وابستگى به اموال و اولاد _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

زمينه علاقه به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 106 - 7

7- برخوانى تدريجى قرآن بر مخاطبان ، موجب برانگيخته شدن انتظار در آنان براى قراءت بخشى ديگر مى شود .

لتقرأه على الناس على مكث

مكث در لغت، آرامش همراه با انتظار است (مفردات راغب).

سرزنش علاقه به برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 8

8_ شيفته غلام زرخريد شدن و تقاضاى كام روايى از او ، خطا و لغزشى روشن از ديدگاه زنان اشراف و همپالگى هاى زليخا

قد شغفها حبًّا إنا لنري_ها فى ضل_ل مبين

هدف زنان اشراف از ياد كردن يوسف(ع) به عنوان {برده و جوانك زليخا}، خرده گرفتن بر اوست كه چرا به غلام زرخريد عشق مىورزد.

سرزنش علاقه به تجارت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 3

3 _ مذمت خدا از دلبستگى به خويشاوندان و به مال و منال و دلواپسى براى تجارت و مسكن در صورتى كه مايه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها و تجرة تخشون كسادها و مسكن ... أحب إلي

سرزنش علاقه به مسكن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 3

3 _ مذمت خدا از دلبستگى به خويشاوندان و به مال و منال و دلواپسى براى تجارت و مسكن در صورتى كه مايه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها و تجرة تخشون كسادها و مسكن ... أحب إلي

شدت علاقه به ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 9 - 6

6 - ناسپاسى دشمنان دين ، در برابر نعمت هاى خداوند و دلبستگى شديد آنها به دارايى خويش ، نشان بى توجهى آنان به معاد

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . .. أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور

علاقه به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه مند بود .

نبشّرك بغل_م

واژه {بشارت} در جايى به كار مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

علاقه به آشاميدنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

علاقه به ارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 8

8- ارث ، داراى پيشينه اى ديرين در تاريخ و علاقه به ارث نهادن و ارث بردن ، امرى طبيعى و رايج ميان انسان ها ، حتى پيامبران

ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خير الورثين

علاقه به اسب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 5

5 - سان ديدن سليمان ( ع ) از اسب ها و علاقه شديد او به آنها ، موجب غفلت او از ياد خدا گشت .

إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى حتّى توارت بالحجاب

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {عن} در {عن ذكر ربّى} به معناى {على} و {أحببت} به معناى {آثرت} (ترجيح دادم) باشد; يعنى، من آن چنان به دوستى با اسب ها سرگرم شدم كه آن را بر ياد خدا ترجيح دادم و از او غافل ماندم; تا آن

كه آفتاب غروب كرد و يا اين كه اسب ها از نظرم پنهان شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 33 - 3

3 - شدت علاقه سليمان ( ع ) به اسب هاى نجيب و تيزرو و سان ديدن از آنها

فطفق مسحًا بالسوق و الأعناق

درخواست بازگرداندن اسب ها، براى بازديد مجدد و نوازش آنها (با سودن پاها و گردن آنها)، بيانگر مطلب ياد شده است.

علاقه به اشاعه فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 3

3 - علاقه و رضايت قلبى به اشاعه فحشا و افشاى آنها _ حتى بدون دست داشتن در اين امر _ ممنوع است .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از {يحبّون} صرف علاقه و رضايت قلبى باشد; هر چند تلاشى در اين جهت صورت نگيرد. ظاهر ماده {حبّ} نيز گوياى همين مطلب است.

علاقه به امدادهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 5

5 - مسلمانان صدراسلام ، مشتاق امداد هاى الهى و غلبه سريع بر دشمن

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

علاقه به امكانات دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 4

4 - دوستى مظاهر طبيعت و متاع هاى دنيوى ، در صورتى كه در طول دوستى خدا و در جهت او باشد ، امرى مشروع و پسنديده است .

إنّى أحببت حبّ الخير عن

ذكر ربّى

برداشت ياد شده به اين دليل است كه سليمان(ع) در عين محبت به خدا، به اسب ها و سان ديدن از آنها نيز، به خاطر خدا علاقه مىورزيد.

علاقه به امكانات مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 5

5_ علاقه و دلبستگى شديد انسان به نعمتهايى كه در اختيار دارد .

ثم نزعنها منه

كلمه {نزع} به معناى كندن است. به كارگيرى اين كلمه در سلب نعمت ، براى رساندن دلبستگى شديد انسان به موهبتهاى دنيوى است.

علاقه به امنيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 4

4- دور بودن از رنج و تعب ، زندگى توأم با سلامتى و امنيت و ماندگارى و جاودانگى ، از امورى كه مورد علاقه شديد انسان است .

لايمسّهم فيها نصب و ما هم منها بمخرجين

ذكر وضعيت متقين در بهشت، به منظور تشويق انسانها جهت پيوستن به صفوف تقواپيشگان است. طبيعى است ذكر اين وضعيت، بايد به گونه اى باشد كه مطلوب انسانها و مورد علاقه آنها باشد.

علاقه به ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 4

4 - امتنان الهى بر مؤمنان ، به سبب افكندن محبت ايمان و بيزارى از كفر در قلب آنان

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... فضلاً من اللّه و نع

علاقه به ايمان انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 103 - 2

2_ علاقه شديد پيامبر ( ص ) به

ايمان آوردن مردم و تلاش وافر او بى تأثير در اكثر آنان

و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين

{حرص} به معناى علاقه شديد به چيزى و تلاش براى دستيابى به آن است.

علاقه به بت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 3

3- دلبستگى عميق قوم عاد ، به خدايان دروغين خويش

قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا

تأكيد قوم عاد، بر انتساب آلهه به خويش (آلهتنا) و اين كه هدف اصلى هود(ع) را جدا ساختن ايشان از آلهه دانسته اند (لتأفكنا)، مطلب بالا را افاده مى كند.

علاقه به برادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 4

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

علاقه به بقاى نسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه مند بود .

نبشّرك بغل_م

واژه {بشارت} در جايى به كار مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 13

13 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه مند بود

.

و بشّروه بغل_م عليم

واژه {بشارت}، در جايى به كار مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

علاقه به پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،4

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

علاقه به پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 8

8- داشتن پسر ، مورد خوشايند مشركان و دختر داشتن ، ناخوشايند آنان بود .

و يجعلون لله البن_ت . .. و لهم ما يشتهون

به قرينه مقابله، احتمال دارد مراد از {ما} فرزند پسر باشد. مشركان با اسناد دادن دختر به خداوند، درصدد تنقيص او بودند و اين، حاكى از نفرت آنان از دختر داشتن است.

علاقه به پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 1،5

1 - مجاهدان راه خدا ، مشتاق امداد هاى الهى و غلبه سريع بر دشمن

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

5 - مسلمانان صدراسلام

، مشتاق امداد هاى الهى و غلبه سريع بر دشمن

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

علاقه به تجمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

علاقه به تحليل غلط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 8

8 - تصوّر ، شيفتگى نسبت به ترسيم و تحليل هاى ذهنى خود ، زمينه لغزش در محاسبات

بل ظننتم . .. و زيّن ذلك فى قلوبكم

علاقه به تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 35 - 3

3 - موسى ( ع ) ، علاقه مداوم خود و برادرش هارون ( ع ) را به تسبيح و ذكر خداوند ، ابراز داشت و خداوند را بر آن گواه دانست .

إنّك كنت بنا بصيرًا

جمله {إنّك. ..} مى تواند تعليل براى {كى نسبّحك كثيراً} باشد; يعنى خدايا! تو خوب مى دانى كه من و برادرم هارون چه روحيه اى داريم

و نسبت به تسبيح و ذكر تو، تا چه حد علاقه منديم، بنابراين با پذيرش وزارت هارون، راه تسبيح و ذكر فراوان تر را بر ما هموار ساز.

علاقه به تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 5

5- موسى ( ع ) داراى اشتياق فراوان به فراگيرى علوم خضر بود .

قال ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

علاقه به تقرب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 3

3 - انسان ها ، حتى مترفان ، داشتن قرب و منزلت در پيشگاه خدا را شايق و دوستداراند .

نحن أكثر أمولاً و أول_دًا . .. و ما أمولكم و لا أول_دكم بالّتى تقرّبكم عندنا زلف

علاقه به جاودانگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 4

4- دور بودن از رنج و تعب ، زندگى توأم با سلامتى و امنيت و ماندگارى و جاودانگى ، از امورى كه مورد علاقه شديد انسان است .

لايمسّهم فيها نصب و ما هم منها بمخرجين

ذكر وضعيت متقين در بهشت، به منظور تشويق انسانها جهت پيوستن به صفوف تقواپيشگان است. طبيعى است ذكر اين وضعيت، بايد به گونه اى باشد كه مطلوب انسانها و مورد علاقه آنها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 8

8 - بشر ، شيفته جاودانگى و ارزش هاى جاودان

ليدخل . .. جنّ_ت ... خ_لدين فيها

نويد، همواره به چيزى صورت مى گيرد كه مورد اشتياق و

تمايل است. از اين كه خداوند، بشارت به خلود در نعمت ها داده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 8

8 - انسان ، شيفته ابديت و دوستدار زندگى جاودانه است .

خ_لدين فيها أبدًا

نويد، آن گاه براى شخص سودمند است كه باب طبع و موافق خواسته هاى او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 3 - 2،4

2 - انسان ، خواهان بقا و پوياى عوامل آن است .

يحسب أنّ ماله أخلده

آيه شريفه كسانى را ملامت مى كند كه عامل جاودانه شدن را ثروت مى پندارند; ولى علاقه آنان به جاودانگى را مذموم ندانسته و وجود آن را مفروض گرفته است.

4 - انباشتن ثروت ، نشانه احساس كاذب جاودانگى است .

الذى جمع مالاً و عدّده . يحسب أنّ ماله أخلده

علاقه به حفظ قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، داراى اشتياق شديد به حفظ آيات قرآن و به خاطر سپردن آن

و لاتعجل بالقرءان من قبل أن يقضى إليك وحيه

گفته شده است كه انگيزه پيامبر(ص) در قرائت آيات، همراه با قرائت جبرئيل، اطمينان يافتن به دريافت كامل وحى بوده است.

علاقه به حيات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 5

5- انسان ها ، فطرتاً از مرگ و نيستى گريزان بوده و علاقه مند به بقا هستند .

و إذا مسّكم الضرّ ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

از

اينكه خداوند فرموده است: {وقتى انسانها احساس خطر جدّى مى كنند، تنها رو به سوى او مى آورند تا آنها را از مرگ نجات دهد} حكايت از آن دارد كه آنان علاقه مند به بقا و گريزان از مرگ هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 5

5 _ زنده ماندن ، ولو با توجيه كوتاهى ها و تقصير ها در دفاع از دين ، خواسته كفرپيشگانِ به ظاهر مسلمان

لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و ما قتلوا

2 _ در برداشت بالا {الّذين كفروا} به قرينه {لاخوانهم} به مسلمانان ضعيف الايمانى كه انديشه كفرآميز دارند، تفسير شده است.

علاقه به خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 50 - 6

6 - علاقه و اشتياق شديد انسان ها به ديدار خانواده و كسان خود ، به وقت رو به رو شدن با مرگ

فلايستطيعون توصية و لا إلى أهلهم يرجعون

علاقه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 5،6،7،8،9،23

5 - مشركان ، علاوه بر محبت به معبودان پندارى ، به خداوند نيز علاقه مند هستند .

يحبونهم كحب اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه {حب} به مفعول اضافه شود و فاعلش ضمير محذوفى باشد كه به {من الناس} برگردد; يعنى: كحبهم اللّه.

6 - محبت مشركان به معبودان پندارى ، همطراز محبتشان به خداوند است .

يحبونهم كحب اللّه

7 - خداوند محبوبترين حقيقت هستى ، در نزد مؤمنان موحد است .

و الذين ءامنوا أشد حباً

اللّه

مقصود از {الذين ءامنوا} - به قرينه فراز قبل و نيز آيات گذشته - موحدانى هستند كه تنها خداوند را عبادت مى كنند و هيچ كس و هيچ چيز را همانند او نمى دانند. {أشد} افعل تفضيل است و مفضل عليه آن ذكر نشده تا شامل هر چيز و هر كس بشود.

8 - خداوند ، شايسته ترين حقيقت براى بالاترين مرحله محبت و دوست داشتن است .

و الذين ءامنوا أشد حباً اللّه

9 - محبت و دوست داشتن غير خدا همطراز محبت خدا ، نشانه بى ايمانى است .

و الذين ءامنوا أشد حباً اللّه

23 - گروهى از انسان ها ( مشركان ) سران و بزرگان خويش را در قدرت ، همتاى خدا مى پندارند و آنان را همطراز او دوست دارند .

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً يحبونهم كحب اللّه

با توجه به آيه بعد - كه مشركان را به سران شرك و پيروان آنان تقسيم مى كند - مى توان گفت: مراد از {من الناس} مشركان پيرو مقصود از {أنداد} سران آنهاست. ارجاع ضمير {هم} به {أنداد} اين احتمال را تأييد مى كند; زيرا كاربرد اين ضمير براى انسانها و دارندگان عقل و شعور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 3

3 - رغبت و اشتياق شديد ، بايد تنها به سوى خداوند و جلوه هاى ربوبيت او باشد .

و إلى ربّك فارغب

تقديم {إلى ربّك}، بر متعلق آن، بر حصر دلالت دارد. در {مفردات راغب} آمده است: جمله {رغب فيه و إليه} [درباره هر چيز]، مفيد حريص بودن بر آن است و {رغبة}،

به معناى گستردگى اراده و خواستن است.

علاقه به خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

علاقه به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،3،4

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

3 _ مذمت خدا از دلبستگى به خويشاوندان و به مال و منال و دلواپسى براى تجارت و مسكن در صورتى كه مايه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها و تجرة تخشون كسادها و مسكن ... أحب إلي

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان )

و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

علاقه به خيال پردازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 225 - 4

4 - گمراهان ، دوستدارِ مطالب سست ، بى بنياد و خيال انگيز

و الشعراء يتّبعهم الغاون . ألم تر أنّهم فى كلّ واد يهيمون

از ارتباط دو آيه استفاده مى شود كه گمراهان، در پى شاعرانى بى اصالت و وهم گرا هستند.

علاقه به ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 35 - 3

3 - موسى ( ع ) ، علاقه مداوم خود و برادرش هارون ( ع ) را به تسبيح و ذكر خداوند ، ابراز داشت و خداوند را بر آن گواه دانست .

إنّك كنت بنا بصيرًا

جمله {إنّك. ..} مى تواند تعليل براى {كى نسبّحك كثيراً} باشد; يعنى خدايا! تو خوب مى دانى كه من و برادرم هارون چه روحيه اى داريم و نسبت به تسبيح و ذكر تو، تا چه حد علاقه منديم، بنابراين با پذيرش وزارت هارون، راه تسبيح و ذكر فراوان تر را بر ما هموار ساز.

علاقه به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 3

3 - رغبت و اشتياق شديد ، بايد تنها به سوى خداوند و جلوه هاى ربوبيت او باشد .

و إلى ربّك فارغب

تقديم {إلى ربّك}، بر متعلق آن، بر حصر دلالت دارد. در {مفردات راغب}

آمده است: جمله {رغب فيه و إليه} [درباره هر چيز]، مفيد حريص بودن بر آن است و {رغبة}، به معناى گستردگى اراده و خواستن است.

علاقه به رؤيت بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 4

4 - طاغيان و دوزخيان ، مشتاق ديدن مؤمنان و مطلع گشتن از سرنوشت آنان هستند .

و قالوا ما لنا لانرى رجالاً

علاقه به رهبران قدرتمند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 23

23 - گروهى از انسان ها ( مشركان ) سران و بزرگان خويش را در قدرت ، همتاى خدا مى پندارند و آنان را همطراز او دوست دارند .

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً يحبونهم كحب اللّه

با توجه به آيه بعد - كه مشركان را به سران شرك و پيروان آنان تقسيم مى كند - مى توان گفت: مراد از {من الناس} مشركان پيرو مقصود از {أنداد} سران آنهاست. ارجاع ضمير {هم} به {أنداد} اين احتمال را تأييد مى كند; زيرا كاربرد اين ضمير براى انسانها و دارندگان عقل و شعور است.

علاقه به زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 2

2- مشركان بر اين باور بودند كه خداوند ، به دختر و جنس زن ، بيش از پسر و جنس مرد ، علاقه داشته و ارزش مى نهد .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

از اينكه مشركان گفته اند: {خداوند براى خود دخترانى از جنس ملائكه انتخاب كرد} مى تواند به اين معنا

اشاره داشته باشد كه آنان، مى پنداشتند خداوند، به خاطر تمايل و علاقه به جنس زن، چنين گزينشى كرده است.

علاقه به زيبايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

علاقه به زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 2

2 - شيفتگى به تجمل و زينت ، علاقه طبيعى زنان

أوَ من ينشّؤا فى الحلية

تعبير {ينشّؤا فى الحلية} كه به معناى پرورش يافتن در زينت است، اشاره به علاقه طبيعى و وابستگى زنان به آرايش و زيور دارد.

علاقه به زيورآلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 8

8 - علاقه و تمايل طبيعى همه انسان ها ، به زيور آلات و پوشيدن لباس هاى ابريشمين

يحلّون فيها من اساور من ذهب و لؤلؤًا و لباسهم فيها حرير

علاقه به سازش محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 9 -

1

1 - علاقه شديد كافران تكذيب گر ، به سازش كردن و نرمش نشان دادن پيامبر ( ص ) با آنان و تلاش آنان در اين راستا

ودّوا لو تدهن فيدهنون

{إدهان} (مصدر {تدهن و يدهنون}) به معناى مدارا و نرمش نشان دادن است. مقصود از آن در اين آيه، سازش كردن پيامبر(ص) در مواضع عقيدتى خويش و سستى كردن آن حضرت در برخورد با كافران است. گفتنى است سازش كردن و سستى نمودن پيامبر(ص) در امر رسالت، تنها يك علاقه و تمايل براى كافران نبود; بلكه همراه با تلاش و اقدامات گسترده بوده است.

علاقه به سلامتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 4

4- دور بودن از رنج و تعب ، زندگى توأم با سلامتى و امنيت و ماندگارى و جاودانگى ، از امورى كه مورد علاقه شديد انسان است .

لايمسّهم فيها نصب و ما هم منها بمخرجين

ذكر وضعيت متقين در بهشت، به منظور تشويق انسانها جهت پيوستن به صفوف تقواپيشگان است. طبيعى است ذكر اين وضعيت، بايد به گونه اى باشد كه مطلوب انسانها و مورد علاقه آنها باشد.

علاقه به شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 7

7- مشركان مكه ، به عقايد شرك آلود خويش شديداً علاقه مند و دلبسته بودند .

و إذا ذكرت ربّك . .. ولّوا على أدب_رهم

علاقه به شغل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 4

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت

پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

علاقه به شوهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 1

1 - زنان بهشت ، تنها شيفته و فريفته شوهران خويش و چشم بسته بر هر اجنبى

فيهنّ ق_صرت الطرف

{قاصرات الطرف} (زنان فرو هشته نگاه)، ظاهراً كنايه از چشم دريده نبودن است.

علاقه به طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 4

4 - دوستى مظاهر طبيعت و متاع هاى دنيوى ، در صورتى كه در طول دوستى خدا و در جهت او باشد ، امرى مشروع و پسنديده است .

إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى

برداشت ياد شده به اين دليل است كه سليمان(ع) در عين محبت به خدا، به اسب ها و سان ديدن از آنها نيز، به خاطر خدا علاقه مىورزيد.

علاقه به غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 9،23

9 - محبت و دوست داشتن غير خدا همطراز محبت خدا ، نشانه بى ايمانى است .

و الذين ءامنوا أشد حباً اللّه

23 - گروهى از انسان ها ( مشركان ) سران و بزرگان خويش را در قدرت ، همتاى خدا مى پندارند و آنان را همطراز او دوست دارند .

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً يحبونهم كحب اللّه

با توجه به

آيه بعد - كه مشركان را به سران شرك و پيروان آنان تقسيم مى كند - مى توان گفت: مراد از {من الناس} مشركان پيرو مقصود از {أنداد} سران آنهاست. ارجاع ضمير {هم} به {أنداد} اين احتمال را تأييد مى كند; زيرا كاربرد اين ضمير براى انسانها و دارندگان عقل و شعور است.

علاقه به فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 8

8 - مسلمانان صدراسلام ، مشتاق فتح مكه و در انتظار نصرت و امداد هاى الهى

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

مفسران، برآنند كه آيه شريفه ناظر به فتح مكه و قريب الوقوع بودن آن است.

علاقه به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،4

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 15

15_ علاقه به فرزندان ، خصلتى نيكو و اظهار آن

امرى پسنديده است .

ي_أبت . .. قال ي_بنىّ لاتقصص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 3

3- فقر و تهى دستى ، در تضعيف وجدان آدمى و از ميان بردن حتى قوى ترين عواطف انسانى ، چون مهر به فرزند ، تأثير دارد .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 8،13

8 - حضرت ابراهيم ( ع ) در اشتياق داشتن فرزند

و بشّروه بغل_م

13 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه مند بود .

و بشّروه بغل_م عليم

واژه {بشارت}، در جايى به كار مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 6،7

6 - رهايى از دلبستگى به اموال و اولاد و ترجيح دين دارى بر وابستگى به آنها ، داراى پاداش بزرگ الهى است .

و اللّه عنده أجر عظيم

يادآورى پاداش بزرگ الهى، پس از هشدار درباره وابستگى به اموال و اولاد خويش، بيانگر مطلب ياد شده است.

7 - توجه و ايمان به پاداش بزرگ الهى براى مؤمنان ، بازدارنده انسان از وابستگى به اموال و اولاد و گناه به خاطر آنها

و اللّه عنده أجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 8

8 - علاقه و دلبستگى انسان به فرزندان ، قوى تر و بيشتر از همسر ، برادر و ديگر خويشاوندان است . *

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ

ببنيه

تقدّم ذكرى نام فرزندان بر ديگر خويشاوندان و مردمان، ممكن است براى بيان مطلب ياد شده باشد.

علاقه به لباس حرير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 8

8 - علاقه و تمايل طبيعى همه انسان ها ، به زيور آلات و پوشيدن لباس هاى ابريشمين

يحلّون فيها من اساور من ذهب و لؤلؤًا و لباسهم فيها حرير

علاقه به مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 12

12- دلبستگى انسان به دارايى هاى خويش ، شديدتر از ساير دلبستگى هاى وى

و لايسئلكم أمولكم

از اين كه خداوند در كنار تشويق به ايمان و تقوا، فوراً به انسان يادآور شده كه هدف از اين ايمان و تقوا، گرفتن مال از ايشان نيست; استفاده مى شود كه دلبستگى انسان به مال زياد است و چه بسا بيشتر از ساير دلبستگى ها است; زيرا خداوند، تنها به همين يك نكته اشاره فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 40 - 4

4 - دلبستگى عميق انسان ها ، به مال

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 34 - 3

3 - دلبستگى شديد دنيامداران به اموال و دارايى ، در هنگام انفاق و احسان به ديگران نمايان مى شود . *

و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا . .. و أعطى قليلاً

ذكر {قليلاً} مى تواند اشاره به آن باشد كه كافران دنيامدار در صورت تمايل به احسان، تنها بخش ناچيزى از

اموال خويش را انفاق مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 8 - 1

1 - تمايل شديد به مال ، از ويژگى هاى طبيعت انسان است .

و إنّه لحبّ الخير لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 4

4 _ مال و اولاد ، اهرم بازدارنده از گرايش به خدا

لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 6

6 _ شيفتگى مردمان نسبت به چهارپايان ( دامدارى ) و كشاورزى و توليد ( امكانات مادى )

زيّن للنّاس حبّ الشّهوات . .. الانعام و الحرث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 18

18 _ مال پرستى و وابستگى هاى خانوادگى از جمله عوامل لغزش و خيانت در شهادت

لانشترى به ثمناً و لو كان ذا قربى

علاقه به محبوب شدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 9 - 6

6_ علاقه آدمى به محبوب شدن ، مى تواند وى را براى رسيدن به اين مقصود ، به قتل و جنايت وادار كند .

اقتلوا يوسف . .. يخل لكم وجه أبيكم

علاقه به مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 6 - 4

4 - نترسيدن از مرگ و مشتاق لقاى خدا بودن ، نشان اوليا و دوستان خداوند است .

فتمنّوا الموت

علاقه به مسكن

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 4

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 7

7 _ وابستگى انسان به خويش ، شهر و ديار ( خانه و كاشانه ) مانعى جهت تسليم در برابر خداوند

و يسلّموا تسليماً. و لو انّا كتبنا ... ما فعلوه الّا قليل منهم

علاقه به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 4،5،6

4 - مشركان به خدايان دروغين محبت داشته و به آنها علاقه مند هستند .

يحبونهم

5 - مشركان ، علاوه بر محبت به معبودان پندارى ، به خداوند نيز علاقه مند هستند .

يحبونهم كحب اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه {حب} به مفعول اضافه شود و فاعلش ضمير محذوفى باشد كه به {من الناس} برگردد; يعنى: كحبهم اللّه.

6 - محبت مشركان به معبودان پندارى ، همطراز محبتشان به خداوند است .

يحبونهم كحب اللّه

علاقه به مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 4

4- دلبستگى پيامبر ( ص ) به شهر مكه

من قريتك

از انتساب قريه به پيامبر(ص) و دلجويى خداوند از آن حضرت به خاطر ناچار شدن ايشان به

ترك مكه، مطلب بالا به دست مى آيد.

علاقه به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 14

14 - فرعون و اطرافيان او ، به موسى ( ع ) بسيار علاقه مند بودند و او را دوست مى داشتند .

و ألقيت عليك محبّة منّى

علاقه به نسل علايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 3

3 - علاقه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به ذريه خويش

من ذريتنا أمة مسلمة لك

علاقه به نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 1

1 - مجاهدان راه خدا ، مشتاق امداد هاى الهى و غلبه سريع بر دشمن

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

علاقه به نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 5

5_ علاقه و دلبستگى شديد انسان به نعمتهايى كه در اختيار دارد .

ثم نزعنها منه

كلمه {نزع} به معناى كندن است. به كارگيرى اين كلمه در سلب نعمت ، براى رساندن دلبستگى شديد انسان به موهبتهاى دنيوى است.

علاقه به وصيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 50 - 5

5 - اشتياق و علاقه شديد انسان ها به توصيه و سفارش درباره خانواده و اموال خود ، به وقت رو به رو شدن با مرگ

فلايستطيعون توصية و لا إلى أهلهم يرجعون

ياد كرد ناتوانى انسان ها از توصيه و سفارش درباره اموال و كسان خود، مى رساند

كه در سرشت بشر چنين علاقه و تمايلى وجود دارد.

علاقه به هدايت انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 2

2 - علاقه و اهتمام شديد پيامبر ( ص ) ، نسبت به هدايت تمامى انسان ها

فإن أعرضوا فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا

از لحن آيه شريفه كه در مقام دلدارى است و نيز پيام آيه (ما تو را حفيظ و نگهبان قرار نداديم) استفاده مى شود كه پيامبر(ص) دلبستگى شديدى به هدايت و ايمان مردم داشتند.

علاقه به هدايت كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 6

6 - علاقه شديد برخى از مسلمانان عصر بعثت ، به ارشاد كافران سرشناس مكه و مسلمان ساختن آنان

فأنت له تصدّى

براساس شأن نزول اين آيات، افراد معروفى از قريش (نظير ابوجهل) در مجلسى كه ابن ام مكتوم وارد شد، حضور داشتند و تعبير {من استغنى} در مورد آنان نازل شده است.

علاقه به همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،4

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد

تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 6

6 - انسان با تقوا ، انسانى وفادار به همسر و دلبسته به او

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

خداوند، به عنوان نويد به اهل تقوا فرموده است: همراه همسران وارد بهشت شويد، از اين بشارت روشن مى شود كه مؤمنان دلبسته به همسر بوده و در انتظار اين نويد بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 8

8 - علاقه و دلبستگى انسان به فرزندان ، قوى تر و بيشتر از همسر ، برادر و ديگر خويشاوندان است . *

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه

تقدّم ذكرى نام فرزندان بر ديگر خويشاوندان و مردمان، ممكن است براى بيان مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 2

2 _ مراعات عدالت در محبت قلبى به همسران متعدد ، خارج از توان و اختيار مردان

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم

جمله {و لو حرصتم} (هر چند تمايل شديد به رعايت عدالت داشته باشيد)، مى رساند كه مراد از عدالت در جمله {و لن تستطيعوا ان تعدلوا} عدالتى است كه از اختيار و توان آدمى خارج است، بنابراين مى توان گفت عدالت در مورد محبت و مودت و نظاير آن مى باشد. برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه در توضيح آيه فوق فرمود: يعنى

فى المودة ... .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 362، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 558، ح 601.

علاقه به همفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 8

8- كفرورزى به آيات الهى ، فريفتگى به جاه و مقام و دل بستن به هم فكران در برابر مؤمنان ، از نمود هاى كامل گمراهى

قل من كان فى الضل_لة

جمله {من كان فى الضلالة . ..} پاسخى است به گفته كافران كه هنگام شنيدن آيات خدا، به مؤمنان مى گفتند: {أىّ الفريقين خير ...}. در اين آيه كافرانِ به آيات الهى، اهل ضلالت معرفى شده اند و در آيه بعد مؤمنان به آيات الهى، اهل هدايت قلمداد شده اند.

علاقه به همنشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

علايق ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 15

15 - علاقه ابراهيم ( ع ) به ذريه خود و تمناى

او براى رسيدن آنان به مقامات معنوى

و من ذرّيتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 3

3 - علاقه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به ذريه خويش

من ذريتنا أمة مسلمة لك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 12

12 - علاقه به ايجاد گرايش هاى صحيح دينى در فرزندان ، از خصلت هاى پيامبرانى ، چون ابراهيم و يعقوب ( ع )

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب يبنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه مند بود .

نبشّرك بغل_م

واژه {بشارت} در جايى به كار مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 8،13

8 - حضرت ابراهيم ( ع ) در اشتياق داشتن فرزند

و بشّروه بغل_م

13 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه مند بود .

و بشّروه بغل_م عليم

واژه {بشارت}، در جايى به كار مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

علايق اخروى طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 4

4 - طاغيان و دوزخيان ، مشتاق ديدن مؤمنان و مطلع گشتن از سرنوشت آنان هستند .

و قالوا ما لنا لانرى رجالاً

علايق اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 128 - 3

3 - علاقه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به ذريه خويش

من ذريتنا أمة مسلمة لك

علايق انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 12

12 - علاقه به ايجاد گرايش هاى صحيح دينى در فرزندان ، از خصلت هاى پيامبرانى ، چون ابراهيم و يعقوب ( ع )

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب يبنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 8

8- ارث ، داراى پيشينه اى ديرين در تاريخ و علاقه به ارث نهادن و ارث بردن ، امرى طبيعى و رايج ميان انسان ها ، حتى پيامبران

ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خير الورثين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 6

6 - علاقه شديد پيامبران الهى ، نسبت به هدايت و رستگارى انسان ها

ق_ل أوَ لو جئتكم بأهدى ممّا وجدتم عليه ءاباءكم

پيامبران، در برابر مخالفت هاى مؤكد قوم خويش (إنّا وجدنا . .. إنّا على آثارهم) با لحنى نرم و ملايم آنان را به مسير آيين توحيد فرامى خواندند، از اين مطلب، شيفتگى شديد آنان به هدايت انسان ها استفاده مى شود.

علايق انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 5

5_ علاقه و دلبستگى شديد انسان به نعمتهايى كه در اختيار دارد .

ثم نزعنها منه

كلمه {نزع} به معناى كندن است. به كارگيرى اين كلمه در سلب نعمت ، براى رساندن دلبستگى شديد انسان به موهبتهاى دنيوى است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 4

4- دور بودن از رنج و تعب ، زندگى توأم با سلامتى و امنيت و ماندگارى و جاودانگى ، از امورى كه مورد علاقه شديد انسان است .

لايمسّهم فيها نصب و ما هم منها بمخرجين

ذكر وضعيت متقين در بهشت، به منظور تشويق انسانها جهت پيوستن به صفوف تقواپيشگان است. طبيعى است ذكر اين وضعيت، بايد به گونه اى باشد كه مطلوب انسانها و مورد علاقه آنها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 8

8- ارث ، داراى پيشينه اى ديرين در تاريخ و علاقه به ارث نهادن و ارث بردن ، امرى طبيعى و رايج ميان انسان ها ، حتى پيامبران

ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خير الورثين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 8

8 - علاقه و تمايل طبيعى همه انسان ها ، به زيور آلات و پوشيدن لباس هاى ابريشمين

يحلّون فيها من اساور من ذهب و لؤلؤًا و لباسهم فيها حرير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 3

3 - انسان ها ، حتى مترفان ، داشتن قرب و منزلت در پيشگاه خدا را شايق و دوستداراند .

نحن أكثر أمولاً و أول_دًا . .. و ما أمولكم و لا أول_دكم بالّتى تقرّبكم عندنا زلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 50 - 5،6

5 - اشتياق و علاقه شديد انسان ها به توصيه و

سفارش درباره خانواده و اموال خود ، به وقت رو به رو شدن با مرگ

فلايستطيعون توصية و لا إلى أهلهم يرجعون

ياد كرد ناتوانى انسان ها از توصيه و سفارش درباره اموال و كسان خود، مى رساند كه در سرشت بشر چنين علاقه و تمايلى وجود دارد.

6 - علاقه و اشتياق شديد انسان ها به ديدار خانواده و كسان خود ، به وقت رو به رو شدن با مرگ

فلايستطيعون توصية و لا إلى أهلهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 56 - 2

2 - بودن در كنار همسران خود و برخوردارى از آرامش و موهبت هاى طبيعت ، از نعمت هاى الهى و دلپذير براى همگان

فى شغل ف_كهون . هم و أزوجهم فى ظل_ل على الأرائك متّكئون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه درصدد بيان نعمت هاى الهى براى اهل بهشت و تشويق مردم به ايمان براى برخوردار شدن از اين نعمت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 11

11 - انسان ، در اشتياق رستگارى و نيازمند راهنمايى ، براى تشخيص راه ها و مصاديق آن

ذلك هو الفوز المبين

تأكيد با ضمير فصل در زمينه نماياندن رستگارى راستين، نشانگر آن است كه اولاً انسان در نهاد خودش، عشق به رستگارى دارد و ثانياً دستيابى به آن، نيازمند هدايت و راهنمايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 12

12- دلبستگى انسان به دارايى هاى خويش ، شديدتر از ساير دلبستگى هاى وى

و

لايسئلكم أمولكم

از اين كه خداوند در كنار تشويق به ايمان و تقوا، فوراً به انسان يادآور شده كه هدف از اين ايمان و تقوا، گرفتن مال از ايشان نيست; استفاده مى شود كه دلبستگى انسان به مال زياد است و چه بسا بيشتر از ساير دلبستگى ها است; زيرا خداوند، تنها به همين يك نكته اشاره فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 8

8 - بشر ، شيفته جاودانگى و ارزش هاى جاودان

ليدخل . .. جنّ_ت ... خ_لدين فيها

نويد، همواره به چيزى صورت مى گيرد كه مورد اشتياق و تمايل است. از اين كه خداوند، بشارت به خلود در نعمت ها داده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 40 - 4

4 - دلبستگى عميق انسان ها ، به مال

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 4

4 - علاقه و گرايش به زنان زيبا ، امرى فطرى و اصيل در نهاد بشر و جن

فيهنّ ق_صرت الطرف . .. كأنّهنّ الياقوت و المرجان

از اين كه خداوند، به عنوان نويدى بزرگ به خلق، بشارت همسران زيبا و جذاب را مى دهد، استفاده مى شود كه تمايل به آنان، امرى طبيعى و اصيل در نهاد انسان و جن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 8

8 - علاقه و دلبستگى انسان به فرزندان ، قوى تر و بيشتر

از همسر ، برادر و ديگر خويشاوندان است . *

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه

تقدّم ذكرى نام فرزندان بر ديگر خويشاوندان و مردمان، ممكن است براى بيان مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 8

8 - انسان ، شيفته ابديت و دوستدار زندگى جاودانه است .

خ_لدين فيها أبدًا

نويد، آن گاه براى شخص سودمند است كه باب طبع و موافق خواسته هاى او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 8 - 1

1 - تمايل شديد به مال ، از ويژگى هاى طبيعت انسان است .

و إنّه لحبّ الخير لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 3 - 2

2 - انسان ، خواهان بقا و پوياى عوامل آن است .

يحسب أنّ ماله أخلده

آيه شريفه كسانى را ملامت مى كند كه عامل جاودانه شدن را ثروت مى پندارند; ولى علاقه آنان به جاودانگى را مذموم ندانسته و وجود آن را مفروض گرفته است.

علايق انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 9

9 - انسان ها ، به جلب محبت خداوند علاقه مندند . *

إنّه لايحبّ الك_فرين

ذكر اين نكته كه هر كس كافر است، از محبت خداوند محروم است به منظور اين است كه انسان ها، ترغيب شوند تا به ايمان و عمل صالح روى بياورند و اين، وقتى اثربخش است كه انسان ها، به جلب محبت خداوند علاقه اى داشته باشند.

علايق اولياء الله

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 6 - 4

4 - نترسيدن از مرگ و مشتاق لقاى خدا بودن ، نشان اوليا و دوستان خداوند است .

فتمنّوا الموت

علايق اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 1

1 - بسيارى از اهل كتاب ، مشتاق ارتداد و بازگشت مسلمانان به شرك بودند .

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً

جمله {يردونكم} به وسيله حرف مصدرى (لو) تبديل به مفرد مى شود و در نتيجه مفعول براى {ودّ} قرار مى گيرد. {كفاراً} جمع كافر و مفعول دوم براى {يردونكم} مى باشد. مراد از كافر، به دليل كلمه {يردون} مشرك است نه يهودى و يا نصرانى; زيرا مسلمانان صدر اسلام پيش از انتخاب اسلام، مشرك بودند.

علايق پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 15

15_ علاقه به فرزندان ، خصلتى نيكو و اظهار آن امرى پسنديده است .

ي_أبت . .. قال ي_بنىّ لاتقصص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 4

4 - دوستى مظاهر طبيعت و متاع هاى دنيوى ، در صورتى كه در طول دوستى خدا و در جهت او باشد ، امرى مشروع و پسنديده است .

إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى

برداشت ياد شده به اين دليل است كه سليمان(ع) در عين محبت به خدا، به اسب ها و سان ديدن از آنها نيز، به خاطر خدا علاقه مىورزيد.

علايق جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 5

5 - علاقه مندى ساحران فرعون ، به پيشدستى در ارائه سِحر خويش ، قبل از اقدام موسى ( ع ) به ارائه آيات *

إمّا أن تلقى و إمّا أن نكون أوّل من ألقى

تفاوت تعبير در بخش دوم پيشنهاد، نشانگر اين نكته است كه ساحران براى شروع كردن، انگيزه بيشترى داشتند و بدين وسيله آن را ابراز مى كردند; زيرا به جاى {أن نكون . ..} مى توانستند بگويند {أمّا أن نلقى}

علايق جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 4

4 - علاقه و گرايش به زنان زيبا ، امرى فطرى و اصيل در نهاد بشر و جن

فيهنّ ق_صرت الطرف . .. كأنّهنّ الياقوت و المرجان

از اين كه خداوند، به عنوان نويدى بزرگ به خلق، بشارت همسران زيبا و جذاب را مى دهد، استفاده مى شود كه تمايل به آنان، امرى طبيعى و اصيل در نهاد انسان و جن است.

علايق جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 4

4 - طاغيان و دوزخيان ، مشتاق ديدن مؤمنان و مطلع گشتن از سرنوشت آنان هستند .

و قالوا ما لنا لانرى رجالاً

علايق خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 18

18 _ مال پرستى و وابستگى هاى خانوادگى از جمله عوامل لغزش و خيانت در شهادت

لانشترى به ثمناً و لو كان ذا قربى

علايق خانوادگى خوله بنت ثعلبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - مجادله - 58 - 1 - 2

2 - زن ظهار شده ، مايل نبود از شوهرش جدا شده و كانون خانواده اش متلاشى گردد .

قد سمع اللّه قول الّتى تج_دلك فى زوجها

علايق خانوادگى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 6

6 - ادعاى سرگرمى به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهى باپيامبر ( ص )

سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

علايق خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 4

4 - بهشتيان و خداترسان ، مجذوب همسران بهشتى خود

فيهنّ ق_صرت الطرف

مقصود از {طرف} مى تواند نگاه همسران زنان بهشتى باشد; يعنى، زنان بهشتى چنان جذاب اند كه نظر و چشم ديگران (همسران) را به خود مشغول مى دارند.

علايق خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 5،8

5 _ ترجيح محبت خويشاوندان و امكانات مادى بر محبت خدا و پيامبر ( ص ) و جهاد ، فسق و انحراف است .

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم ... و اللّه لايهدى القوم الفسقين

8 _ ترجيح محبت خدا و رسول و جهاد بر علايق خويشاوندى و تعلقات مادى ، نشانه مؤمنان راستين

يأيها الذين ءامنوا . .. قل إن كان ءاباؤكم ... و جهاد فى سبيله

علايق دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 8 - 5

5 - دشمنان دين ، به دليل علاقه وافر به

مال ، گرفتار بخل و امساك حقوق خداوند

و إنّه لحبّ الخير لشديد

كلمه {شديد} _ چنان كه در قاموس آمده _ گاه به معناى {بخيل} است. در صورتى كه اين معنا در آيه مراد باشد، حرف {لام} در {لحبّ الخير} لام تعليل خواهد بود; يعنى، به خاطر حبّ مال.

علايق زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 2

2 - شيفتگى به تجمل و زينت ، علاقه طبيعى زنان

أوَ من ينشّؤا فى الحلية

تعبير {ينشّؤا فى الحلية} كه به معناى پرورش يافتن در زينت است، اشاره به علاقه طبيعى و وابستگى زنان به آرايش و زيور دارد.

علايق سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 5

5 - سان ديدن سليمان ( ع ) از اسب ها و علاقه شديد او به آنها ، موجب غفلت او از ياد خدا گشت .

إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى حتّى توارت بالحجاب

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {عن} در {عن ذكر ربّى} به معناى {على} و {أحببت} به معناى {آثرت} (ترجيح دادم) باشد; يعنى، من آن چنان به دوستى با اسب ها سرگرم شدم كه آن را بر ياد خدا ترجيح دادم و از او غافل ماندم; تا آن كه آفتاب غروب كرد و يا اين كه اسب ها از نظرم پنهان شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 33 - 3

3 - شدت علاقه سليمان ( ع ) به اسب هاى نجيب و تيزرو و سان ديدن از

آنها

فطفق مسحًا بالسوق و الأعناق

درخواست بازگرداندن اسب ها، براى بازديد مجدد و نوازش آنها (با سودن پاها و گردن آنها)، بيانگر مطلب ياد شده است.

علايق عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 6

6 _ توجّه و شيفتگى مؤمنان خردمند ، در دعا و مناجات نسبت به ربوبيّت خداوند

ربّنا ما خلقت هذا باطلا . .. ربّنا و اتنا

تكرار كلمه {ربّنا} از سوى خردمندان، نشانگر توجه خاص آنان به خداوند است.

علايق علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 2

2 _ عالمان يهود در عصر پيامبر ( ص ) گوش سپارنده به شايعات دروغين و راغب به حرمخوارى و رشوه گيرى

سمعون لقوم ءاخرين . .. سمعون للكذب اكلون للسحت

برداشت فوق بر اين مبناست كه دو صفت ياد شده درباره عالمان يهود باشد. توصيف عوام يهود در آيه قبل به {سمعون للكذب}، اين مبنا را تأييد مى كند، و {سحت} به معناى مال حرام است و از مصاديق مورد نظر آن، به مناسبت مورد، رشوه مى باشد.

علايق فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 14

14 - فرعون و اطرافيان او ، به موسى ( ع ) بسيار علاقه مند بودند و او را دوست مى داشتند .

و ألقيت عليك محبّة منّى

علايق فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 4

4 _ شيفتگى فرعونيان به حكومت و سلطنت و وابستگى شديدشان به موطن خويش ،

از عوامل تكذيب موسى و جبهه گيرى آنان در برابر وى

يريد أن يخرجكم من أرضكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 14

14 - فرعون و اطرافيان او ، به موسى ( ع ) بسيار علاقه مند بودند و او را دوست مى داشتند .

و ألقيت عليك محبّة منّى

علايق فرقه هاى مذهبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 53 - 3

3 - دلبستگى شديد فرقه هاى مذهبى به طريقه خود ، على رغم يگانگى طريقه پيامبران

و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة . .. كلّ حزب بما لديهم فرحون

علايق قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 71 - 3

3 - دلبستگى عميق و تفاخر قوم ابراهيم ، به مسلك شرك آلود خويش

إذ قال . .. ما تعبدون . قالوا نعبد أصنامًا فنظلّ لها ع_كفين

در جواب حضرت ابراهيم(ع) كه از قومش پرسيد: {چه مى پرستيد}، بايد آنان مى گفتند: {بت}. اما آنها در پاسخ گفتند: {بت ها را مى پرستيم و همواره ملازم آنها هستيم}. اين نشان مى دهد كه مى خواستند علاوه بر جواب او، فخر و دل بستگى شديد خود را به مسلك شرك، براى ابراهيم(ع) بيان كنند.

علايق قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 3

3- دلبستگى عميق قوم عاد ، به خدايان دروغين خويش

قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا

تأكيد قوم عاد، بر انتساب آلهه به خويش (آلهتنا) و اين كه هدف اصلى هود(ع) را جدا

ساختن ايشان از آلهه دانسته اند (لتأفكنا)، مطلب بالا را افاده مى كند.

علايق كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 5

5 _ زنده ماندن ، ولو با توجيه كوتاهى ها و تقصير ها در دفاع از دين ، خواسته كفرپيشگانِ به ظاهر مسلمان

لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و ما قتلوا

2 _ در برداشت بالا {الّذين كفروا} به قرينه {لاخوانهم} به مسلمانان ضعيف الايمانى كه انديشه كفرآميز دارند، تفسير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 2 - 1

1- آرزو و علاقه فراوان كافران به مسلمان بودن ، آن گاه كه فرصتِ اسلام آوردن را از دست بدهند .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين

مراد از {يودّ} به قرينه فعل ماضى {كانوا} مطلق دوست داشتن نيست، بلكه به معناى تمنا و آرزوست. و {ربما} در آيه به معناى تكثير استعمال شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 9 - 1

1 - علاقه شديد كافران تكذيب گر ، به سازش كردن و نرمش نشان دادن پيامبر ( ص ) با آنان و تلاش آنان در اين راستا

ودّوا لو تدهن فيدهنون

{إدهان} (مصدر {تدهن و يدهنون}) به معناى مدارا و نرمش نشان دادن است. مقصود از آن در اين آيه، سازش كردن پيامبر(ص) در مواضع عقيدتى خويش و سستى كردن آن حضرت در برخورد با كافران است. گفتنى است سازش كردن و سستى نمودن پيامبر(ص) در امر رسالت، تنها يك علاقه و تمايل

براى كافران نبود; بلكه همراه با تلاش و اقدامات گسترده بوده است.

علايق گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 225 - 4

4 - گمراهان ، دوستدارِ مطالب سست ، بى بنياد و خيال انگيز

و الشعراء يتّبعهم الغاون . ألم تر أنّهم فى كلّ واد يهيمون

از ارتباط دو آيه استفاده مى شود كه گمراهان، در پى شاعرانى بى اصالت و وهم گرا هستند.

علايق مادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 5

5 _ شيردهىِ كامل به نوزاد ، خواسته عموم مادران

لمن اراد ان يتم الرضاعة

بنابراينكه معنىِ جمله {لمن اراد . .. } چنين باشد: مادران چون خواهان يكدوره كامل شيردهى به نوزاد هستند، بر آنان دو سال شيردهى واجب شد.

علايق متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 7

7 - متخلفان از سفر حديبيه ، شيفته تحليل غلط خود درباره آن سفر

بل ظننتم . .. و زيّن ذلك فى قلوبكم

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {ذلك} اشاره به پندار و تحليلى باشد كه از تعبير {ظننتم أن لن ينقلب. ..} استفاده مى شود; يعنى، اين تحليل در نظرشان زيبا جلوه كرده و خود شيفته آن گرديدند.

علايق متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 6

6 - انسان با تقوا ، انسانى وفادار به همسر و دلبسته به او

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

خداوند، به عنوان نويد به اهل تقوا فرموده است: همراه همسران وارد

بهشت شويد، از اين بشارت روشن مى شود كه مؤمنان دلبسته به همسر بوده و در انتظار اين نويد بوده اند.

علايق مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 1

1 - مجاهدان راه خدا ، مشتاق امداد هاى الهى و غلبه سريع بر دشمن

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

علايق محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 1،7

1 - پيامبر ( ص ) در برهه اى از زمان ، در انتظار و اشتياق فرمانى از جانب خدا براى تغيير قبله بود .

قد نرى تقلب وجهك فى السماء فلنولينك قبلة

تفريع جمله {فلنولينك . ..} بر جمله {قد نرى} مى رساند كه: چشم دوختن پيامبر به اطراف و اكناف آسمان به خاطر انتظار فرمان تغيير قبله بوده است.

7 - انتظار و اشتياق پيامبر ( ص ) براى نسخ قبله سابق ( بيت المقدس ) داراى نقشى بسزا در نسخ آن بود .

قد نرى تقلب وجهك فى السماء فلنولينك قبلة ترضيها

تفريع جمله {فلنولينك . ..} بر {قد نرى ...} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه انتظار و اشتياق پيامبر(ص) به تغيير قبله در آن امر مؤثر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 4

4 _ شدّت علاقه پيامبر اكرم ( ص ) به هدايت مردم و تلاش وى در اين جهت

ليس عليك هديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 1

1 _ علاقه

وافر پيامبر ( ص ) به هدايت يافتن مردم و اندوه و تأسف عميق وى از شتاب برخى از مردم در كفر

و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 80 - 9

9 _ علاقه و سختكوشى پيامبر ( ص ) ، براى هدايت مردم

فما ارسلناك عليهم حفيظاً

جمله {فما ارسلناك . .. } دلالت بر اين دارد كه پيامبر (ص) براى هدايت مردم تلاش فراوانى داشته است ; به گونه اى كه خود را موظف مى دانسته به هر وسيله كه مى شود، مردم را مؤمن سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 3

3 _ عشق و علاقه پيامبر ( ص ) به هدايت مردم

يأيها الرسول لايحزنك الذين يسرعون فى الكفر

فرمان تسلى بخش خداوند به پيامبر(ص) كه نبايد وى از كفر كافران اندوهى به خود راه دهد، گوياى عشق وافر پيامبر(ص) به هدايت آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 3،4

3 _ پيامبر اكرم(ص) به هدايت يافتن و ايمان آوردن مردم شوق و ميل فراوانى داشت.

و إن كان كبر عليك إعراضهم فإن استعطعت . .. فتأتيهم بأية

4 _ تمايل شديد پيامبر اكرم(ص) به آوردن آيات و معجزات بيشتر براى هدايت مردم

و إن كان كبر عليك إعراضهم فإن استعطعت أن تبتغى . .. فتأتيهم بأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 103 - 2

2_ علاقه شديد پيامبر ( ص ) به ايمان آوردن مردم و

تلاش وافر او بى تأثير در اكثر آنان

و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين

{حرص} به معناى علاقه شديد به چيزى و تلاش براى دستيابى به آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 11

11- دلسوزى شديد و خودخورى پيامبر ( ص ) براى هدايت كافران و مشركان

لاتمدّنّ عينيك . .. و لاتحزن عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 37 - 1

1- حرص و علاقه شديد پيامبر ( ص ) بر هدايت كردن مشركان

و قال الذين أشركوا . .. حقّت عليه الضل_لة ... إن تحرص على هدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 11

11- اشتياق شديد پيامبر ( ص ) به هدايت مردم

و لاتحزن عليهم

ترديدى نيست كه حزن و اندوه پيامبر(ص) درباره كافران، به خاطر شدت علاقه آن حضرت به هدايت مردم بود و اگر اين اشتياق نبود، حزن و اندوه هم وجود نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 6 - 2

2- پيامبر ( ص ) بر هدايت مردم و ايمان آنان به قرآن ، بسيار شايق و حريص بود .

فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم إن لم يؤمنوابه_ذا الحديث أسفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، داراى اشتياق شديد به حفظ آيات قرآن و به خاطر سپردن آن

و لاتعجل بالقرءان من قبل أن يقضى إليك وحيه

گفته شده است كه انگيزه

پيامبر(ص) در قرائت آيات، همراه با قرائت جبرئيل، اطمينان يافتن به دريافت كامل وحى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 3 - 2

2 - اهتمام بيش از حدّ پيامبر ( ص ) در پيشبرد دين و هدايت خلق

لعلّك ب_خع نفسك ألاّيكونوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 70 - 2

2 - اشتياق شديد پيامبر ( ص ) به هدايت همه انسان ها حتى دشمنان مكار و حيله گر خويش

و لاتحزن عليهم و . .. يمكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 81 - 4

4 - علاقه و سعى فراوان پيامبر ( ص ) در هدايت گمراهان

و ما أنت به_دى العمى عن ضل_لتهم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اگر تلاش فراوان پيامبر(ص) نبود دليلى نداشت كه خداوند براى آرامش بخشيدن به او يادآور شود كه آنان مردگانى كور و كرند و تلاش او براى آنان سودى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 14

14 - پيامبر ( ص ) به هدايت كافران ، علاقه مند بود .

و من كفر فلايحزنك كفره إلينا مرجعهم

فراز {إلينا مرجعهم} پس از توصيه پيامبر(ص) به اجتناب از اندوه به خاطر كفر كافران، براى تسلى دادن به آن حضرت است. چنين فرمانى، گوياى آن است كه پيامبر(ص) علاقه شديدى به هدايت آنان داشته و به خاطر آن اندوهگين هم مى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- زمر - 39 - 19 - 4

4 - علاقه شديد و كوشش فراوان پيامبر به هدايت و نجات مردمان گمراه از عذاب و بدبختى

أفأنت تنقذ من فى النار

از آهنگ آيه شريفه، استفاده مى شود كه پيامبر(ص) تلاشى فراوان براى هدايت مردم كافر و لجوج مكه داشتند. اين آيه درصدد بيان اين حقيقت به آن حضرت است كه اين كافران مردمى حق گريزاند و بيش از اين خود را به رنج و سختى مينداز.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 6 - 5

5 - اشتياق و اهتمام شديد پيامبر ( ص ) ، نسبت به هدايت مردم .

اللّه حفيظ عليهم و ما أنت عليهم بوكيل

از اين كه قرآن مى فرمايد: {خداوند مراقب عملكرد مشركان است و تو بر آنان وكيل نيستى} استفاده مى شود كه پيامبر(ص) نسبت به هدايت آنان شديداً شيفتگى نشان داده و از اصرار آنان به شرك آشفته خاطر مى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 2

2 - علاقه و اهتمام شديد پيامبر ( ص ) ، نسبت به هدايت تمامى انسان ها

فإن أعرضوا فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا

از لحن آيه شريفه كه در مقام دلدارى است و نيز پيام آيه (ما تو را حفيظ و نگهبان قرار نداديم) استفاده مى شود كه پيامبر(ص) دلبستگى شديدى به هدايت و ايمان مردم داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 4

4- دلبستگى پيامبر ( ص ) به شهر مكه

من قريتك

از انتساب قريه به پيامبر(ص) و

دلجويى خداوند از آن حضرت به خاطر ناچار شدن ايشان به ترك مكه، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 7

7 - تمايل طبيعى پيامبر ( ص ) به هدايت تمامى انسان ها ، حتى دنياپرستان روى گردان از ياد خدا

فأعرض عن من تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

امر در {فأعرض} نشانگر آن است كه چنان تمايل طبيعى (هدايت تمامى انسان ها) در پيامبر(ص) وجود داشته است.

علايق مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 5

5 _ بى صبرى مردان در اظهار تمايل به ازدواج با زنان بى شوهر

علم اللّه انّكم ستذكرونهنّ

علايق مردم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 1

1 - علاقه فراوان به مال ، از ويژگى هاى مردم در عصر جاهليت

و تحبّون المال حبًّا جمًّا

{جمّاً}، به معناى زياد بودن و انباشته شدن است. (مقاييس)

علايق مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 3

3 - انسان ها ، حتى مترفان ، داشتن قرب و منزلت در پيشگاه خدا را شايق و دوستداراند .

نحن أكثر أمولاً و أول_دًا . .. و ما أمولكم و لا أول_دكم بالّتى تقرّبكم عندنا زلف

علايق مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 26

26 _ يهود و نصارا ، مورد علاقه و محبت مسلمانان سست ايمان در عصر بعثت

ما اسروا

فى انفسهم

علايق مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 5

5 _ مسلمانان ، مشتاق رويارويى با كاروان تجارى قريش و ناخشنود از درگيرى با سپاه مسلح آنان

و تودون أن غير ذات الشوكة تكون لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 5،8

5 - مسلمانان صدراسلام ، مشتاق امداد هاى الهى و غلبه سريع بر دشمن

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

8 - مسلمانان صدراسلام ، مشتاق فتح مكه و در انتظار نصرت و امداد هاى الهى

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

مفسران، برآنند كه آيه شريفه ناظر به فتح مكه و قريب الوقوع بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 6

6 - علاقه شديد برخى از مسلمانان عصر بعثت ، به ارشاد كافران سرشناس مكه و مسلمان ساختن آنان

فأنت له تصدّى

براساس شأن نزول اين آيات، افراد معروفى از قريش (نظير ابوجهل) در مجلسى كه ابن ام مكتوم وارد شد، حضور داشتند و تعبير {من استغنى} در مورد آنان نازل شده است.

علايق مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 5

5 - حسادت يهود و نصارا ، منشأ علاقه و تلاش آنها بر بازگرداندن اهل ايمان از اسلام بود .

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً حسداً

{حسداً} مفعولٌ له براى {ودّ كثيراً . ..} مى باشد; يعنى، علاقه و تلاش اهل كتاب براى مرتد

ساختن مسلمانان، به علت حسادت ايشان بود.

علايق مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 4،5،6

4 - مشركان به خدايان دروغين محبت داشته و به آنها علاقه مند هستند .

يحبونهم

5 - مشركان ، علاوه بر محبت به معبودان پندارى ، به خداوند نيز علاقه مند هستند .

يحبونهم كحب اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه {حب} به مفعول اضافه شود و فاعلش ضمير محذوفى باشد كه به {من الناس} برگردد; يعنى: كحبهم اللّه.

6 - محبت مشركان به معبودان پندارى ، همطراز محبتشان به خداوند است .

يحبونهم كحب اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 8،10

8- داشتن پسر ، مورد خوشايند مشركان و دختر داشتن ، ناخوشايند آنان بود .

و يجعلون لله البن_ت . .. و لهم ما يشتهون

به قرينه مقابله، احتمال دارد مراد از {ما} فرزند پسر باشد. مشركان با اسناد دادن دختر به خداوند، درصدد تنقيص او بودند و اين، حاكى از نفرت آنان از دختر داشتن است.

10- مشركان ، در برابر اسناد دختر به خدا ، فرزند دلخواهشان ( پسر ) را به خود اسناد مى دادند .

و يجعلون لله البن_ت . .. و لهم ما يشتهون

{و} در {و لهم} مى تواند حاليه و هم مى تواند عاطفه باشد. در صورت عاطفه بودن جمله {ما...} در محل نصب خواهد بود براى عطف به {البنات}. در هر صورت برداشت فوق قابل استفاده است و اسناد دادن فرزند دختر براى خدا، قرينه اى است بر اينكه مراد از {ما} در {ما يشتهون} فرزند پسر است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 7

7- مشركان ، حتى در قيامت هم دل بسته يارى معبودان شان اند .

فدعوهم

علايق مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 7

7- مشركان مكه ، به عقايد شرك آلود خويش شديداً علاقه مند و دلبسته بودند .

و إذا ذكرت ربّك . .. ولّوا على أدب_رهم

علايق معذوران غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 6

6 _ محروم شدن برخى از رزمندگان داوطلب ، از شركت در جنگ تبوك ، به خاطر نداشتن امكانات رزمى ( مركب و . . . ) على رغم اشتياق شديد آنان به جهاد

تولوا و أعينهم تفيض من الدمع حزناً ألا يجدوا ما ينفقون

علايق معنوى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 35 - 3

3 - موسى ( ع ) ، علاقه مداوم خود و برادرش هارون ( ع ) را به تسبيح و ذكر خداوند ، ابراز داشت و خداوند را بر آن گواه دانست .

إنّك كنت بنا بصيرًا

جمله {إنّك. ..} مى تواند تعليل براى {كى نسبّحك كثيراً} باشد; يعنى خدايا! تو خوب مى دانى كه من و برادرم هارون چه روحيه اى داريم و نسبت به تسبيح و ذكر تو، تا چه حد علاقه منديم، بنابراين با پذيرش وزارت هارون، راه تسبيح و ذكر فراوان تر را بر ما هموار ساز.

علايق معنوى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - طه - 20 - 35 - 3

3 - موسى ( ع ) ، علاقه مداوم خود و برادرش هارون ( ع ) را به تسبيح و ذكر خداوند ، ابراز داشت و خداوند را بر آن گواه دانست .

إنّك كنت بنا بصيرًا

جمله {إنّك. ..} مى تواند تعليل براى {كى نسبّحك كثيراً} باشد; يعنى خدايا! تو خوب مى دانى كه من و برادرم هارون چه روحيه اى داريم و نسبت به تسبيح و ذكر تو، تا چه حد علاقه منديم، بنابراين با پذيرش وزارت هارون، راه تسبيح و ذكر فراوان تر را بر ما هموار ساز.

علايق مكذبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 9 - 1

1 - علاقه شديد كافران تكذيب گر ، به سازش كردن و نرمش نشان دادن پيامبر ( ص ) با آنان و تلاش آنان در اين راستا

ودّوا لو تدهن فيدهنون

{إدهان} (مصدر {تدهن و يدهنون}) به معناى مدارا و نرمش نشان دادن است. مقصود از آن در اين آيه، سازش كردن پيامبر(ص) در مواضع عقيدتى خويش و سستى كردن آن حضرت در برخورد با كافران است. گفتنى است سازش كردن و سستى نمودن پيامبر(ص) در امر رسالت، تنها يك علاقه و تمايل براى كافران نبود; بلكه همراه با تلاش و اقدامات گسترده بوده است.

علايق ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 34 - 5

5 - دلبستگى بلقيس به آبادى سرزمين و عزت و سربلندى مردم خويش

قالت إنّ الملوك . .. و جعلوا أعزّة أهلها أذلّة

علت آوردن بلقيس براى پرهيز از

جنگ، نشانگر اهتمام او در حفظ آبادى سرزمين و عزت جامعه خويش است.

علايق منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 1

1 _ علاقه منافقان به كفرپيشگى مسلمانان و همگون شدن با آنان

فما لكم فى المنافقين . .. ودّوا لو تكفرون كما كفروا فتكونون سواء

مراد از منافقان در اين بخش از آيات، كسانى هستند كه اظهار اسلام مى كردند، ولى حاضر به هجرت نمى شدند، و يا دارالهجرة (مدينه) را رها كرده و در جايى ديگر سكنى گزيدند. و كفر و نفاق آنان همان سر باز زدن از هجرت است، نه انكار خدا و رسالت پيامبر، و گر نه در حرمت رابطه دوستى با آنان مى فرمود {حتى يؤمنوا ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 12،13

12 _ اعتنا و رغبت فراوان منافقان و يهود به شنيدن گفته ها و شايعه هاى دروغين ، على رغم آگاهى به دروغ بودن آن

سمعون للكذب

چون شنيدن سخنانى كه دروغ بودن آن براى شنونده معلوم نباشد، صفت مذمومى نيست، لذا مراد اين است كه آنان با توجه و آگاهى به دروغ بودن سخنان به شنيدن آنها رغبت داشتند.

13 _ رغبت منافقان و يهوديان به شنيدن شايعات و دروغ هاى بافته شده عليه رسول خدا ( ص )

سمعون للكذب

مخاطب قرار دادن پيامبر (لايحزنك) و توصيف شتابگران در كفر به گوش سپاران دروغ، مى رساند كه مراد از {كذب} دروغها و شايعاتى بوده است كه عليه پيامبر(ص) ساخته شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 48 - 9

9 _ جبهه حق ، على رغم ميل منافقان ، داراى روندى رو به پيروزى و موفقيت

حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم كرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 7

7 _ منافقان ، تنها در صورت برخوردارى از صدقات ( دارايى بيت المال ) _ هر چند به ناحق باشد _ خشنود و در غير آن صورت ، ناخرسند بودند .

فإن أعطوا منها رضوا و إن لم يعطوا منها إذا هم يسخطون

علايق منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 20 - 4،6،7

4 - منافقان مدينه ، دوست داشتند كه در صورت تكرار هجوم احزاب متّحد به مدينه ، در بيابان و در ميان باديه نشينان باشند .

و إن يأت الأحزاب يودّوا لو أنّهم بادون فى الأعراب

6 - منافقان مدينه ، در عين ترس از حضور در مدينه ، به هنگام حمله دشمن ، دوست داشتند از اخبار مربوط به مسلمانان آگاه باشند .

و إن يأت الأحزاب يودّوا لو أنّهم بادون فى الأعراب يسئلون عن أنبائكم

7 - منافقان مدينه ، به پى گيرى تحولات و رخداد هاى مدينه ، علاقه مند بودند .

يسئلون عن أنبائكم

علايق موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 62 - 4

4- موسى ( ع ) بسيار مشتاق ديدار با خضر ( ع ) و ملاقات با او بود .

لاأبرح حتّى . .. ءاتنا غداءنا لقد لقينا من سفرنا ه_ذا نصبًا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 5

5- موسى ( ع ) داراى اشتياق فراوان به فراگيرى علوم خضر بود .

قال ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 5

5 - شوق موسى ( ع ) به ملاقات و گفت وگوى با پروردگار و جلب رضايت او ، موجب شتاب وى در آمدن به ميقات بود .

و عجلت إليك ربّ لترضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 7

7 - دلبستگى عميق موسى ( ع ) به بنى اسرائيل و رنج شديد وى از بردگى و استثمار آنان توسط فرعون

و تلك نعمة تمنّها علىّ أن عبّدتّ بنى إسرءيل

علايق مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 7

7 - خداوند محبوبترين حقيقت هستى ، در نزد مؤمنان موحد است .

و الذين ءامنوا أشد حباً اللّه

مقصود از {الذين ءامنوا} - به قرينه فراز قبل و نيز آيات گذشته - موحدانى هستند كه تنها خداوند را عبادت مى كنند و هيچ كس و هيچ چيز را همانند او نمى دانند. {أشد} افعل تفضيل است و مفضل عليه آن ذكر نشده تا شامل هر چيز و هر كس بشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 10

10 _ رغبت و اشتياق مؤمنان راستين ، تنها به جانب خداست .

إنا إلى اللّه رغبون

{إلى اللّه} متعلق به {راغبون} است و

تقديم آن بر {راغبون} علاوه بر حفظ فاصله آيات، مى تواند براى افاده حصر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 18

18 - غفران و رحمت الهى ، محبوب و مطلوب همه اهل ايمان

ألا تحبّون أن يغفر اللّه لكم

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه استفهام در {ألا تحبّون} تقريرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 13

13 - خداوند ، جلوه دهنده و محبوب سازنده ايمان ، در قلب مؤمنان

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن و زيّنه فى قلوبكم

علايق ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 4

4 _ ضرورت پرهيز از فريفتگى و دلبستگى به اشياء پليد و ناپاك على رغم زيادى شگفت برانگيز آنها

لايستوى . .. و لو اعجبك كثرة الخبيث

علايق همسران بهشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 1

1 - زنان بهشت ، تنها شيفته و فريفته شوهران خويش و چشم بسته بر هر اجنبى

فيهنّ ق_صرت الطرف

{قاصرات الطرف} (زنان فرو هشته نگاه)، ظاهراً كنايه از چشم دريده نبودن است.

علايق همسران بهشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 48 - 1

1 - بندگان مخلَص خدا ، برخوردار از همسرانى علاقه مند كه جز به شوهران خود ، چشم ندوخته و نظر نمى افكنند .

و عندهم ق_صرت الطرف

مقصود از {قاصرات الطرف} (چشم فروهشتگان)، زنانى اند كه چشم از ديگران برگرفته و تنها

به همسران خود مى نگرند. گفتنى است كه اين تعبير، ممكن است كنايه از علاقه مندى شديد زنان بهشتى به همسران خود باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 52 - 1

1 - تقواپيشگان در بهشت ، برخوردار از همسرانى علاقه مند كه جز به شوهرانشان چشم ندوخته و نظر نمى افكنند .

إنّ للمتّقين لحسن مئاب . .. و عندهم ق_صرت الطرف

مقصود از {قاصرات الطرف} (چشم فروهشتگان) زنانى اند كه چشم از ديگران برمى گيرند و تنها به همسران خود مى نگرند. اين تعبير، ممكن است كنايه از علاقه مندى شديد زنان بهشتى به همسرانشان باشد.

علايق يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 12

12 - علاقه به ايجاد گرايش هاى صحيح دينى در فرزندان ، از خصلت هاى پيامبرانى ، چون ابراهيم و يعقوب ( ع )

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب يبنى

علايق يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 5

5 - حسادت يهود و نصارا ، منشأ علاقه و تلاش آنها بر بازگرداندن اهل ايمان از اسلام بود .

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً حسداً

{حسداً} مفعولٌ له براى {ودّ كثيراً . ..} مى باشد; يعنى، علاقه و تلاش اهل كتاب براى مرتد ساختن مسلمانان، به علت حسادت ايشان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 12،13

12 _ اعتنا و رغبت فراوان منافقان و يهود به شنيدن گفته ها

و شايعه هاى دروغين ، على رغم آگاهى به دروغ بودن آن

سمعون للكذب

چون شنيدن سخنانى كه دروغ بودن آن براى شنونده معلوم نباشد، صفت مذمومى نيست، لذا مراد اين است كه آنان با توجه و آگاهى به دروغ بودن سخنان به شنيدن آنها رغبت داشتند.

13 _ رغبت منافقان و يهوديان به شنيدن شايعات و دروغ هاى بافته شده عليه رسول خدا ( ص )

سمعون للكذب

مخاطب قرار دادن پيامبر (لايحزنك) و توصيف شتابگران در كفر به گوش سپاران دروغ، مى رساند كه مراد از {كذب} دروغها و شايعاتى بوده است كه عليه پيامبر(ص) ساخته شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 1

1 _ رغبت فراوان يهود به حرامخوارى و شنيدن دروغ ، على رغم آگاهى به دروغ بودن آن

سمعون للكذب اكلون للسحت

صيغه مبالغه {سمعون} و {اكلون} دلالت بر رغبت فراوان دارد. در برداشت فوق دو خصلت ياد شده، وصف عموم يهوديان (عالمان و پيروان) آنان گرفته شده است.

عوامل علاقه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 21

21 - باور به قدرت خدا ، ايجاد كننده محبت او در دلهاست .

والذين ءامنوا أشد حباً للّه . .. أن القوة للّه جميعاً

عوامل علاقه به لذايذ مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 13

13- سرانجام تداوم كفر و غوطهورى در لذت هاى دنيا ، پشيمانى است .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم يأكلوا ... فسوف يعلمون

عوامل علاقه به معبودان باطل

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 19

19 - پنداشتن قدرت در معبودان دروغين ، عالم محبت مشركان به آنهاست .

يحبونهم كحب اللّه . .. و لو يرى الذين ظلموا ... أن القوة للّه جميعاً

فرجام علاقه به لذايذ مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 13

13- سرانجام تداوم كفر و غوطهورى در لذت هاى دنيا ، پشيمانى است .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم يأكلوا ... فسوف يعلمون

فطريت علاقه به ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 14

14 - عشق به ايمان و زيبايى آن در قلب انسان ، امرى فطرى و الهى است . *

حبّب إليكم الإيم_ن و زيّنه فى قلوبكم

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه تحبيب ايمان و تزيين آن _ به قرينه {فى قلوبكم} _ بيانگر برنامه اى تكوينى باشد; يعنى، سرشت انسان متمايل به ايمان و مجذوب آن آفريده شده است.

فطريت علاقه به مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 37 - 6

6- عشق به مال و ثروت ، ريشه دار در عمق وجود و جان انسان ها

إن يسئلكموها . .. و يخرج أضغ_نكم

اين كه حتى تأكيد خداوند به انفاق اموال، كينه ها را برمى انگيزد; نشانگر آن است كه دلبستگى انسان هابه اموال، بسيار نيرومند و عميق است.

قطع علايق در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 8

8

- در قيامت تمامى سبب ها و وسايل پيوند و دوستى ميان سران شرك و پيروانشان از ميان خواهد رفت .

و تقطعت بهم الأسباب

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مقصود از {الأسباب} مايه هاى پيوند ميان سران و پيروان باشد.

محدوده علاقه به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 6

6 - دلبسته نشدن به مال و اولاد ، سفارش خداوند به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم

محدوده علاقه به وطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 15

15 - ر ها كردن تقواپيشگى و احسان ، به خاطر دلبستگى به وطن و محل سكونت ، عملى ناپسند و عذرى ناپذيرفتنى

ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم . .. و أرض اللّه وسعة

ملاك علايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 4

4 _ ضرورت پرهيز از فريفتگى و دلبستگى به اشياء پليد و ناپاك على رغم زيادى شگفت برانگيز آنها

لايستوى . .. و لو اعجبك كثرة الخبيث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 4

4 - دوستى مظاهر طبيعت و متاع هاى دنيوى ، در صورتى كه در طول دوستى خدا و در جهت او باشد ، امرى مشروع و پسنديده است .

إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى

برداشت ياد شده به اين دليل است كه سليمان(ع) در عين محبت به خدا، به اسب ها و سان ديدن از آنها نيز، به خاطر خدا علاقه

مىورزيد.

منشأ علاقه به ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 13

13 - خداوند ، جلوه دهنده و محبوب سازنده ايمان ، در قلب مؤمنان

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن و زيّنه فى قلوبكم

موانع علاقه به ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 4

4 - توجّه به برملا شدن خصلت ها و علاقه ها در قيامت ، بازدارنده انسان از خوى ناسپاسى ، بخل و دل بستگى به ثروت

لكنود . .. أفلايعلم إذا ... و حصّل ما فى الصدور

موانع علاقه به مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 4

4 - توجّه به آگاهى دقيق خداوند از اسرار درونى انسان ، بازدارنده او از خوى ناسپاسى ، بخل و دل بستگى به مال

لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم ... إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

موانع علاقه به نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 3

3 - توجّه به حسابرسى و مسؤوليت در برابر نعمت ها ، بازدارنده انسان از دل خوشى به فراوانى آن و زمينه ساز ترك افتخار بر ديگران است .

ألهيكم التكاثر. .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

مهمترين علايق انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى

انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

ناپسندى علاقه به لذايذ مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 8

8- متمركز كردن تمامى همّ و تلاش بر بهرهورى هر چه بيشتر از تمتعات و لذت هاى دنيوى و دل بستن به آرزو هاى واهى ، امرى ناپسند و محكوم است .

ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا و يلههم

آيه، تعريض است به اينكه: كافرانِ هدايت ناپذير، تمام همّشان تمتعات دنيوى است; لذا بايد آنان را به حال خود رها كرد و اين حاكى از ناخرسندى خداوند از آنهاست.

علقه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

علقه

انسان از علقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 2 - 2،4

2 - انسان ، از خون لخته آفريده شده است .

خلق الإنس_ن من علق

{علق}; يعنى، مطلق خون يا خونى كه به شدت سرخ است، يا خون غليظ و يا جامد (قاموس). برخى آن را جمع {عَلَقة} دانسته اند كه به اعتبار جنس بودن {الإنسان}، وصف آن قرار گرفته است. (الدرّالمصون)

4 - آگاهى از قدرت خداوند بر آفرينش انسان از خون لخته ، زمينه ساز توجه به او در آغاز هر كار است .

اقرأ باسم ربّك . .. خلق الإنس_ن من

علق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 6 - 6

6 - توجه به آفرينش انسان از خون لخته و وابستگى تمام دانش هاى او به خداوند ، مايه ترك طغيان است .

خلق الإنس_ن من علق . .. علّم الإنس_ن ما لم يعلم . كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى

تبديل علقه به انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 2

2 - تحوّل نطفه به علقه و تكامل علقه به موجودى معتدل و هماهنگ از دو صنف زن و مرد ، روند آفرينش انسان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . ثمّ كان علقة فخلق فسوّى . فجعل منه الذكر و الأُنثى

تبديل علقه به جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 5

5 - وجود فاصله زمانى ميان تحوّل خاك به نطفه ، نطفه به علقه و علقه به صورت طفل

خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

با توجه به كاربرد {ثمّ} _ كه براى بيان فاصله زمانى است _ برداشت بالا به دست مى آيد.

تبديل علقه به مضغه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 2،3

2 - پس از آن كه نطفه در رحم به صورت علقه ( خون بسته ) در آمد ، علقه به تدريج از حالت خون بودن خارج مى شود و به صورت مضغه ( پاره گوشتى بدون استخوان ) در مى آيد .

فخلقنا العلقة مضغة

{مضغة} به پاره گوشت بدون استخوان گفته

مى شود.

3 - علقه ، در رحم به صورت مضغه در مى آمد ، سپس مضغه تدريجاً به صورت استخوان بندى بدن جنين ، تغيير شكل مى دهد .

فخلقنا المضغة عظ_مًا

{عظم} مفرد {عظام} و به معناى استخوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 4،5

4 - تحوّل خاك به نطفه تبديل نطفه به علقه و تكامل آن ، روند آفرينش انسان

خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

5 - وجود فاصله زمانى ميان تحوّل خاك به نطفه ، نطفه به علقه و علقه به صورت طفل

خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

با توجه به كاربرد {ثمّ} _ كه براى بيان فاصله زمانى است _ برداشت بالا به دست مى آيد.

تبديل منى به علقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 38 - 2

2 - مرحله اصلى شكل گيرى فرزند ، پس از علقه شدن ( تبديل منى به خون بسته ) است .

ألم يك نطفة . .. ثمّ كان علقة

{فاء} در {فخلق} براى ترتيب است. مترتب كردن خلقت انسان بر {علقه} _ با آن كه {علقه} جزئى از مراحل آفرينش بشر است _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

تبديل نطفه به علقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 7

7- تحول خاك به نطفه ، تبديل نطفه به علقه و تكامل علقه به مضغه ، روند آفرينش انسان

فإنّا خلقن_كم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة

ثمّ من مضغة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 1،2

1 - نطفه ، پس از استقرار در رحم ، تبديل به علقه ( خون بسته ) مى شود .

ثمّ جعلن_ه نطفة فى قرار مكين . ثمّ خلقنا النطفة علقة

{خلق} (مصدر خلقنا) در اينجا به معناى تصيير (از حالى به حالى ديگر در آوردن) است. و بدين جهت متعدى به دو مفعول، به كار رفته است. {علقة} نيز به خون غليظ و بسته گفته مى شود.

2 - پس از آن كه نطفه در رحم به صورت علقه ( خون بسته ) در آمد ، علقه به تدريج از حالت خون بودن خارج مى شود و به صورت مضغه ( پاره گوشتى بدون استخوان ) در مى آيد .

فخلقنا العلقة مضغة

{مضغة} به پاره گوشت بدون استخوان گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 4،5

4 - تحوّل خاك به نطفه تبديل نطفه به علقه و تكامل آن ، روند آفرينش انسان

خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

5 - وجود فاصله زمانى ميان تحوّل خاك به نطفه ، نطفه به علقه و علقه به صورت طفل

خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

با توجه به كاربرد {ثمّ} _ كه براى بيان فاصله زمانى است _ برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 38 - 1

1 - تبديل شدن نطفه به علقه ، از مراحل تكوين

انسان و به صورت تدريجى است .

ألم يك نطفة . .. ثمّ كان علقة

با توجه به كاربرد {ثمّ} _ كه براى بيان فاصله زمانى است _ مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 2

2 - تحوّل نطفه به علقه و تكامل علقه به موجودى معتدل و هماهنگ از دو صنف زن و مرد ، روند آفرينش انسان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . ثمّ كان علقة فخلق فسوّى . فجعل منه الذكر و الأُنثى

تكامل علقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 2

2 - تحوّل نطفه به علقه و تكامل علقه به موجودى معتدل و هماهنگ از دو صنف زن و مرد ، روند آفرينش انسان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . ثمّ كان علقة فخلق فسوّى . فجعل منه الذكر و الأُنثى

تكامل علقه به مضغه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 7

7- تحول خاك به نطفه ، تبديل نطفه به علقه و تكامل علقه به مضغه ، روند آفرينش انسان

فإنّا خلقن_كم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ من مضغة

خلقت از علقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 40 - 2

2 - آفرينش آغازين انسان ، از نطفه و علقه به همراه ساختارى معتدل و هماهنگ ، دليل قدرت خداوند بر برپايى قيامت و احياى مردگان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . .. فخلق فسوّى ...

أليس ذلك بق_در على أن يحيى الموتى

علم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{علم}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 19

19 _ توجه انسان به بازگشت به خدا و اعتقاد به آن ، عامل مقاومت در برابر ولايت كافران

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و الى اللّه المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 29 - 4،5،8

4 _ توجه به علم و قدرت مطلق الهى ، مقتضى پرهيز از قهر او *

و يحذركم اللّه نفسه . .. قل ان تخفوا ما فى صدوركم ... يعلمه اللّه

5 _ توجه به علم الهى نسبت به آشكار و نهان و قدرت مطلق او ، مانع سوء استفاده از تقيه

الاّ ان تتقوا منهم تقية . .. قل ... و اللّه على كل شىء قدير

8 _ توجه به علم مطلق خداوند و ايمان به آن ، مانع توجيه كارى

الاّ ان تتقوا منهم . .. و يعلم ما فى السموات و ما فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 3

3 _ توجه به ربوبيت خدا ، برانگيزنده انسان به دعا

ربّنا امنا بما انزلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 70 - 6

6 _ نكوهش دوگانگى ميان علم و عمل

لم تكفرون بايات اللّه و انتم تشهدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 85 - 7

7 _ توجه به بهره مندى مسلمانان در آخرت و زيان

ديگران ، انگيزه اى براى پذيرش اسلام

و من يبتغ . .. و هو فى الاخرة من الخاسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 10

10 _ توجّه آدمى به آگاهى خداوند به انفاق و ايثار ، زمينه ساز انجام آن

لن تنالوا . .. فانّ اللّه به عليم

جلمه {اِن اللّه . .. }، به منظور تشويق ايثارگران و انفاق كنندگان، ايراد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 98 - 8

8 _ توجّه به نظارت و آگاهى خداوند بر اعمال انسان ، عامل بازدارنده از كفر به آيات خداوند

و اللّه شهيد على ما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 99 - 14

14 _ توجه به آگاهى خداوند نسبت به اعمال ، بازدارنده انسان از كردار زشت

و ما اللّه بغافل عمّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 12

12 _ بيان فرجام و آثار مثبت اعمال خير ، از شيوه هاى قرآن براى سوق دادن انسان ها به آن اعمال

و لتكن منكم امة . .. و اولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 6،10

6 _ دانايى گسترده و همواره خداوند به تقواپيشگان

و اللّه عليم بالمتّقين

10 _ توجه به دانايى گسترده و همواره خداوند ، برانگيزنده آدمى به سوى اعمال خير و رعايت تقواى الهى

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه و اللّه عليم

بالمتّقين

به نظر مى رسد هدف از تذكر به دانايى خدا و اعمال نيك و پاداش دهى به آن، براى تشويق و ترغيب به آن اعمال نيك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 18،21

18 _ دانايى همه جانبه خداوند ، به آنچه آدميان در دل خويش پنهان دارند .

انّ اللّه عليم بذات الصدور

21 _ توجه به دانايى خدا به تمامى اسرار دل ها ، زمينه ساز پرهيز آدمى از انحرافات

يا ايها الذين امنوا . .. ها انتم اولاء ... انّ اللّه عليم بذات الصدور

جمله {ان اللّه . .. } علاوه بر بيان اين حقيقت كه خداوند به نهان دلها آگاه است، به اين هدف ايراد شده كه انسانها با توجه به اين حقيقت از انحرافات بپرهيزند; چرا كه تمام افكار و اعمالشان در محضر و ديد خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 14

14 _ توجّه به احاطه خداوند بر تمامى اعمال و رفتار دشمنان دين ، از عوامل تقويت روحيه مسلمانان در برخورد با آنان

تمسسكم . .. انّ اللّه بما يعملون محيط

جمله {انّ اللّه . .. }، علاوه بر بيان احاطه علمى خداوند، براى اين هدف نيز بيان شده است كه مبادا مسلمانان پس از اينكه كينه توزى كافران براى آنان افشا شد، مضطرب شوند و روحيه خود را ببازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 6

6 _ آگاهى خداوند ، از راز دل و اسرار افراد

و اللّه سميع عليم.

اذ همّت طائفتان

كلمه {همّت} از ماده {همّ} به معناى تصميم و قصدى است كه در دل، براى انجام كارى گرفته شود. و بنابر اينكه {اذ همّت} متعلّق به {سميع} و {عليم} باشد، بيانگر علم خداوند به قصد و نيت انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 5

5 _ توجّه به سنت هاى الهى در جوامع بشرى و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان ، هدايتگر تقواپيشگان و پندى براى آنان

قد خلت من قبلكم سنن . .. هدىً و موعظة للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 5،13

5 _ توجّه به سنّت هاى الهى در فرجام شوم تكذيب كنندگان دين خداوند ، از ميان برنده هر گونه حزن و اندوه و سستى از جامعه ايمانى

فسيروا . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين ... و لاتهنوا و لاتحزنوا

اگر جمله {و لا تهنوا . .. }، عطف بر جمله {فانظروا كيف ...} باشد، معناى اين دو آيه چنين مى شود: شما محزون نباشيد، عاقبت تكذيب كنندگانِ آيات الهى (دشمن شما مسلمانان)، نابودى است.

13 _ آگاهى مؤمنان به ارزش ايمان ، مانع خودكم بينى

يا ايّها الّذين امنوا . .. و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

چون فرض شده كه مخاطبين آيه مؤمن هستند و مؤمن برتر است و نبايد در مقابل كافران احساس ضعف كند (و لا تهنوا . .. ) ; بنابراين ضعف و اندوه مؤمنان، ناشى از غفلت آنان به ارزش ايمان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3

- 143 - 9

9 _ اشتياق مؤمنان به حضور در ميدان جهاد و شهادت ، پس از آگاهى از درجات شهداى بدر

و لقد كنتم تمنّون الموت من قبل

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: فانّ المؤمنين لمّا اخبرهم اللّه بالّذى فعل بشهدائهم يوم بدر و منازلهم من الجنّة رغبوا فى ذلك فقالوا اللهمّ ارنا القتال نستشهد فيه.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 119 ; تفسير برهان، ج 1، ص 319، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 26

26 _ توجّه به دانايى خداوند به جزئيترين اعمال ، زمينه ساز پرهيز از رفتار هاى ناپسند ( فرار از جنگ و . . . )

اذ تصعدون و لا تلون . .. و اللّه خبير بما تعملون

جمله {و اللّه . .. }، براى ترغيب مخاطبان به پرهيز از اعمال ناپسند و تشويق به اعمال نيكو و خداپسند است كه با توجّه به مورد آيه، مراد فرار از جنگ و نافرمانى از دستورات نظامى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 12

12 _ حيات شهيدان و چگونگى آن فراتر از درك مردمان عادى و تنها در خور فهم كسانى همچون پيامبر ( ص ) *

و لا تحسبنّ . .. عند ربّهم يرزقون

از اينكه خداوند در آيات قبل همه مؤمنان را مخاطب قرار مى دهد ولى در اين آيه تنها خطابش را متوجّه پيامبر (ص) (و لا تحسبن به صيغه مفرد) كرده، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه مضمون اين آيه يعنى حيات شهيدان پس از

شهادت، تنها در خور فهم پيامبر (ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 10

10 _ درك صحيح انسان از خير و شرّ خويش ، زمينه بخشش و انفاق از دارايى هاى خدادادى و پرهيز از بخل

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله هو خيراً لهم بل هو شرّ لهم

آثار ازدياد علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 12

12- بالا بردن سطح آگاهى ها و دانش ها ، وسيله فهم بهتر ارزش هاى برتر الهى و سود و زيان حقيقى

و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

آثار ايمان به علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 17

17 - توجه و ايمان به آگاهى همه جانبه خداوند بر احوال و رفتار كافران و گمراهان ، بازدارنده آدمى از حسرت و اندوه شديد نسبت به آنان

فلاتذهب نفسك عليهم حسرت إنّ اللّه عليم بما يصنعون

جمله {إنّ اللّه عليم. ..} تعليل براى جمله {فلاتذهب نفسك عليهم حسرات} است; يعنى، از آن جايى كه خداوند بر احوال كافران آگاه است، پس به حال آنان حسرت مخور. اين معنا گوياى دو مطلب است: 1_ چون خدا بر احوال كافران آگاه است و آنان تحت نظر او قرار دارند، پس بايد آنهارا به خدا واگذاشت و بيش از اين بر آنان اندوه نخورد. 2_ اين سخن نوعى دلدارى به پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 11،20

11 - ترس از خداوند ، بازدارنده انسان از سركشى در برابر او است .

فأمّا من طغى . .. و أمّا من خاف مقام ربّه

تقابل طغيان گران و خداترسان در فرجام خويش، گوياى ناسازگارى خداترسى با طغيان گرى است.

20 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) . . . قال : من علم أنّ اللّه يراه و يسمع مايقول و يعلم ما يعمله من خير أو شرّ فيحجزه ذلك عن القبيح من الأعمال فذلك الذى { خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: . .. كسى كه بداند خدا او را مى بيند و آنچه را مى گويد، مى شنود و از آنچه عمل مى كند _ خوب يا بد _ آگاه است و اين دانستن مانع كارهاى زشت او گردد; اين شخص كسى است كه از مقام پروردگارش ترسيده و نفس را از هوا بازداشته است}.

آثار ايمان به علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 14

14 - توجه و اعتقاد به با خبر بودن خداوند از تمامى رفتار و كردار آدميان ، باز دارنده آنان از هر گونه نافرمانى و گناه است .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم . .. إنّ اللّه خبير بما تعملون

جمله {إنّ اللّه خبير. ..} تذكرى تهديدآميز به منافقان بود كه به دروغ اظهار اطاعت مى كردند; ولى در عمل به نافرمانى و گناه مشغول بودند. بنابراين هشدار به آگاهى خداوند از اعمال انسان ها، مى تواند به منظور

بازداشتن آنان از نافرمانى و گناه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 8

8 - آگاهى و ايمان به علم همه جانبه خداوند ، به تمامى حقايق عالم و راز هاى دل آدم ، بازدارنده انسان از حق گريزى و ستم كارى

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت . .. عليم بذات الصدور

يادآورى علم همه جانبه خداوند در اين آيه _ پس از نقل سرگذشت ستم كاران دوزخى و كافران حق ناپذير در آيات پيشين _ مى تواند حاكى از مطلب ياد شده باشد.

آثار تحقق علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 12 - 4

4- وجود يافتن پديده ها در عالم غيبت ، به فعليّت رسيدنِ علمِ الهى است .

ثمّ بعثن_هم لنعلم أىّ الحزبين

روشن است كه خداوند، بر همه چيز آگاه است و ابعاد زمان و مكان، مانعى در برابر علم الهى نيست. بنابراين، {لنعلم} بايد معنايى داشته باشد كه با اين اصل كلّى و مسلّم تنافى نداشته باشد. يكى از وجوه اين است كه مراد از {علم} در {لنعلم} فعليّت يافتن علم خداوند باشد; يعنى، آنچه خداوند به واقع شدن آن عالم است، واقع شود.

آثار تكامل علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 7،8

7 - شكوفايى علم و آگاهى ، راهنماى آدمى به راز هاى نهفته در گوناگونى زبان ها و رنگ ها است .

و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

مراد از {عالمين} به تناسب موضوع _ كه سخن از تفاوت لهجه

ها و رنگ ها است _ ممكن است دانشمندان زبان شناس و زيست شناس باشد.

8 - رشد علوم و آگاهى هاى بشرى ، زمينه ساز به دست آوردن فهم بهتر درباره خداوند است .

إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

آثار تكذيب علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 4

4 - بى اعتقادى به علم گسترده الهى ، موجب انحطاط ، سقوط و نابودى انسان

أنّ اللّه لايعلم . .. ظننتم بربّكم أردي_كم

{ارداء} (مصدر {اردى}) به معناى نابود كردن و هلاك ساختن است.

آثار ذكر علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 7

7 _ توجه به انحصار عزت براى خداوند و شنوايى و دانايى مطلق او ، برطرف كننده اندوه ايجاد شده از جنجال هاى تبليغاتى دشمنان است .

و لا يحزنك قولهم إن العزة للّه جميعاً هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 3

3_ يوسف ( ع ) با يادآورى نعمت هاى الهى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت فراگير خداوند ، خويشتن را در محضر او احساس كرد .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم. رب قد ءاتيتنى

تغيير سياق ; يعنى، التفات از غيبت (إن ربى . .. إنه هو العليم) به خطاب (رب قد ءاتيتنى) حاوى نكاتى است از جمله اينكه يوسف(ع) با ياد كردن از نعمتهاى خدادادى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت مطلق الهى، به اين حقيقت توجه پيدا كرد كه خداوند حاضر و

ناظر است. از اين رو خود را در محضر او احساس كرد و او را مخاطب قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 10،11

10- توجه انسان به احاطه علمى خداوند بر رفتارش ، مانع شكستن عهد و سوگند است .

و أوفوا . .. و لاتنقضوا ... إن الله يعلم ما تفعلون

11- اعتقاد و توجه به علم خداوند به همه اعمال آدميان ، پشتوانه اجراى فرمان هاى اوست .

و أوفوا بعهد الله . .. إن الله يعلم ما تفعلون

برداشت فوق، از تعليل {إن الله يعلم ما تفعلون} به دست مى آيد; يعنى، به عهد و پيمان خود با خدا وفادار باشيد; چون كه خدا از اعمال شما آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 3

3- توجه انسان به علم مطلق خداوند ، عامل بازدارنده وى از معصيت و گناه

لايسبقونه . .. بأمره يعملون . يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 70 - 2

2 - توجه به علم و آگاهى خدا نسبت به همه موجودات آسمان و زمين و رخداد هاى آن ، زمينه ساز باور به احاطه علمى او نسبت به تمامى اعمال مردمان

فقل اللّه أعلم بما تعملون . .. ألم تعلم أنّ اللّه يعلم ما فى السماء و الأرض

استفهام در {ألم تعلم. ..} استفهام تقريرى است; يعنى، مگر نمى دانى كه خدا به هر آنچه كه در آسمان و زمين است، آگاهى دارد. مقصود اين كه: خدايى كه

سراسر هستى در احاطه علمى او قرار دارد، به اعمال آدميان _ كه جزئى از جهان اند _ آگاهى دارد و هيچ گفته و كرده اى از آنان بر او پنهان نمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 21

21 - توجه و اعتقاد به شنوا و دانا بودن خداوند به تمامى گفته ها و رفتار هاى نهان و آشكار آدمى ، بازدارنده وى از ارتكاب فحشا و منكرات و پيروى از شيطان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر ..

جمله {و اللّه سميع عليم} استينافيه تعليليه است و در مقام تعليل براى جملات پيشين مى باشد. بنابراين هشدار خداوند به شنوا و دانا بودن خويش، پس از نهى از پيروى شيطان، مى تواند به منظور بازداشتن انسان از گناه و فحشا و تضمين اين بازدارندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 13

13 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به اعمال انسان ها ، موجب برانگيختن آنان به رعايت دستورات الهى و پرهيز از نافرمانى او است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم و اللّه بما تعملون عليم

سخن تهديدآميز خداوند به مؤمنان (و اللّه بما تعملون عليم)، مى تواند به منظور مطلب فوق ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 16

16 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به حركات و رفتار انسان ها ، موجب برانگيختن آنان به رعايت دستورات خدا و

پرهيز از نافرمانى او است .

قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون

سخن تهديدآميز خداوند به مؤمنان (إنّ اللّه خبير بما يصنعون)، مى تواند به منظور اين مطلب، ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 17

17 - توجه و اعتقاد انسان ها به آگاهى همه جانبه خداوند از اعمال و رفتار تمامى موجودات ، بر انگيزنده آنان به اطاعت و فرمانبرى از او

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت . .. و اللّه عليم بما يفعلون

يادآورى علم همه جانبه خداوند براى انسان ها در پايان آيه شريفه، مى تواند حاكى از برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 14

14 - توجه و اعتقاد به با خبر بودن خداوند از تمامى رفتار و كردار آدميان ، باز دارنده آنان از هر گونه نافرمانى و گناه است .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم . .. إنّ اللّه خبير بما تعملون

جمله {إنّ اللّه خبير. ..} تذكرى تهديدآميز به منافقان بود كه به دروغ اظهار اطاعت مى كردند; ولى در عمل به نافرمانى و گناه مشغول بودند. بنابراين هشدار به آگاهى خداوند از اعمال انسان ها، مى تواند به منظور بازداشتن آنان از نافرمانى و گناه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 12

12 - توجه و اعتقاد به شنوايى و دانايى خداوند ، بازدارنده آدمى از گناه و قانون شكنى است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا فليس عليهن

جناح أن يضعن ثيابهنّ . .. و

جمله {و اللّه سميع عليم} استينافيه تعليليه و در مقام تهديد زنانى است كه احياناً بخواهند از حكم حجاب و عفاف سرپيچى كنند و يا از موارد استثنا، سوء استفاده كنند. از اين رو آمدن چنين جمله اى و يادآورى صفت شنوايى و دانايى خداوند، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 64 - 12

12 - توجه و اعتقاد به علم همه جانبه خداوند ، بازدارنده آدمى از هر گونه نافرمانى از او

فليحذر الذين يخالفون عن أمره . .. قد يعلم ما أنتم عليه ... و اللّه بكلّ شىء عليم

تذكر خداوند به علم همه جانبه خويش _ در پايان سوره و پس از بيان يك سلسله دستورها و آموزش ها از آغاز سوره تا پايان آن (به ويژه جمله {فليحذر الذين يخالفون عن أمره. ..}) _ مى تواند بيانگر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 34 - 10

10 - توجه به علم مطلق الهى ، برانگيزاننده انسان به تهيه توشه اى مناسب براى قيامت است .

و اخشوا يومًا لايجزى والد عن ولده . .. إنّ اللّه عنده علم الساعة ... و ما تدرى ن

يادآورى علم مطلق خداوند به امور، پس از سفارش به ترس از قيامت، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه حال كه خداوند، از همه چيزها آگاه است و طبعاً، براساس علم خود، حساب رسى خواهد كرد، پس انسان ها، بايد براى قيامت خود _ كه در

آن، كسى فريادرس ديگرى نيست _ توشه اى فراهم كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 17

17 - توجه و ايمان به آگاهى همه جانبه خداوند بر احوال و رفتار كافران و گمراهان ، بازدارنده آدمى از حسرت و اندوه شديد نسبت به آنان

فلاتذهب نفسك عليهم حسرت إنّ اللّه عليم بما يصنعون

جمله {إنّ اللّه عليم. ..} تعليل براى جمله {فلاتذهب نفسك عليهم حسرات} است; يعنى، از آن جايى كه خداوند بر احوال كافران آگاه است، پس به حال آنان حسرت مخور. اين معنا گوياى دو مطلب است: 1_ چون خدا بر احوال كافران آگاه است و آنان تحت نظر او قرار دارند، پس بايد آنهارا به خدا واگذاشت و بيش از اين بر آنان اندوه نخورد. 2_ اين سخن نوعى دلدارى به پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 8

8 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به تمامى رفتار ها و حركت هاى پنهانى و آشكار انسان ها ، بازدارنده آدمى از گناه و حق ناپذيرى است .

إنّا نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

برداشت بالا از اين رو است كه آيه شريفه در مقام تهديد به كافران و مشركان حق ناپذير است. بنابراين يادآورى آگاهى مطلق خداوند به رفتار نهان و آشكار انسان ها در شرايط تهديد، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 22 - 5

5 - توجه و باور آدميان به آگاهى خداوند از تمامى اعمال آنان

، بازدارنده آنها از گناه و معصيت

و لكن ظننتم أنّ اللّه لايعلم كثيرًا ممّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 17

17 - توجه به آگاهى مطلق خداوند ، بازدارنده آدمى از اعمال ناشايست

لايخفون علينا . .. إنّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 10

10 - توجه به آگاهى خدا از افعال بندگان ، زمينه ساز توبه و روى آورى ايشان به درگاه او

هو الذى يقبل التوبة عن عباده . .. و يعلم ما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 84 - 7

7 - توجه به حكمت و علم گسترده خدا ، مستلزم بى نياز شمردن او از شريك و مشاور

و هو الذى فى السماء إل_ه و فى الأرض إل_ه و هو الحكيم العليم

تذكر به حكمت و علم گسترده خدا، در پايان جمله اى كه نفى كننده شرك و اثبات كننده توحيد است، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 14

14- توجه به علم و نظارت الهى ، مانع تلاش هاى پنهانى انسان عليه دين

و اللّه يعلم إسرارهم

علم الهى، از آن جهت به منافقان تذكر داده شده تا آنان، با توجّه به اين حقيقت، دست از خلاف كارى بردارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 20

20 - توجّه به قدرت ، علم و حكمت گسترده خداوند ، مايه

اطمينان قلب مؤمنان در طريق ايمان .

أنزل السكينة . .. و للّه جنود السم_وت و الأرض و كان اللّه عليمًا حكيمًا

{للّه جنود. ..} دال بر حاكميت و قدرت خداوند است و اين كه خداوند در پايان آيه به قدرت مطلقه و علم و حكمت گسترده خود اشاره كرده است; مى تواند از آن جهت باشد كه نفس توجّه مؤمنان به اين حقيقت، خود وسيله ازدياد ايمان و آرامش قلب آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 8

8 - توجّه به علم و قدرت الهى ، زمينه اميدوارى مؤمنان به پيروزى راه ايمان

قد أحاط اللّه بها و كان اللّه على كلّ شىء قديرًا

از اين كه خداوند، پس از نويد دادن به قدرت و پيروزى مؤمنان در آينده، علم و قدرت خويش را به ايشان يادآور شده است; مطلب بالا را مى توان نتيجه گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 1 - 10

10 _ توجه به شنوايى و آگاهى خداوند ، مستلزم رعايت تقوا و سبقت نگرفتن بر حكم خدا و رسول

لاتقدّموا . .. و اتّقوا اللّه إنّ اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 16 - 7

7 - توجه به علم الهى ، بازدارنده انسان از گزافه گويى و بى صداقتى در دين

قل أتعلّمون اللّه بدينكم . .. و اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 18 - 6

6 _ توجّه به علم و بصيرت

الهى ، بازدارنده انسان از بى صداقتى در عقيده و ناخالصى در عمل

يمنّون عليك أن أسلموا . .. إنّ اللّه يعلم غيب ... و اللّه بصير بما تعملون

تذكر به علم و بصيرت الهى، در پايان آياتى كه مدعيان ايمان را به سبب بى صداقتى ملامت كرده است، مى تواند پيامدار معناى ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 4 - 4

4_ توجّه به علم گسترده الهى ، زداينده شبهات انسان در امكان معاد

ذلك رجع بعيد . قد علمنا ما تنقص الأرض منهم

از اين كه خداوند، در قبال شبهه كافران نسبت به معاد، علم ازلى خود را ياد آور شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 11

11_ توجّه به علم و قدرت الهى و نمود هاى رستاخيز در طبيعت ، زداينده هر شك در امكان معاد

قد علمنا ما تنقص الأرض منهم . .. أفلم ينظروا إلى السماء فوقهم كيف بنين_ها ... و

خداوند در پاسخ به شبهات منكران معاد، در اين آيات به سه نكته اشاره كرده است: 1_ علم، 2_ قدرت، 3_نمودهاى رستاخيز در طبيعت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 9

9 - توجه به آگاهى كامل خداوند به اعمال بندگان ، بازدارنده آنان از گناه و نافرمانى

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 14

14 - توجه به آگاهى كامل الهى به اعمال بندگان ، بازدارنده

آنان از تخلف و نافرمانى در برابر دستورات خدا و پيامبر ( ص )

و أطيعوا اللّه و رسوله و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 16

16 - توجه به آگاهى همه جانبه خداوند به اعمال ، زمينه ساز گرايش آدمى به تقوا

و اتّقوا اللّه إنّ اللّه خبير بما تعملون

{إنّ اللّه خبير. ..} در مقام تعليل و بيانگر علت لزوم تقوا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 19

19 - توجه به آگاهى خدا از آشكار و نهان ، بازدارنده مؤمنان از ارتباط سرّى با كافران

تسرّون . .. و أنا أعلم بما أخفيتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 11 - 10

10 - توجه و اذعان به آگاهى همه جانبه خداوند به اعمال مردمان ، برانگيزاننده انسان به كار هاى نيك و پرهيز از كار هاى ناپسند

و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 24 - 2

2 - توجّه به دانايى خداوند به افكار و كردار ، امكان گريز از عذاب الهى را منتفى مى سازد .

و اللّه أعلم بما يوعون . فبشّرهم بعذاب أليم

حرف {فاء}، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 2

2 - توجّه به آگاهى و نظارت خداوند بر گفتار و كردار انسان ها ، دور سازنده آنان از تكذيب دين و روى گردانى از آن

أرءيت

إن كذّب و تولّى . ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 4

4 - توجّه به آگاهى دقيق خداوند از اسرار درونى انسان ، بازدارنده او از خوى ناسپاسى ، بخل و دل بستگى به مال

لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم ... إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

آثار ذكر علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 7 - 9

9 - توجه به آگاهى خداوند ، حتى از پوشيده ترين افكار و گفتار ، بازدارنده انسان از زبان گشودن به گفتار نارو است . *

و إن تجهر بالقول فإنّه يعلم السرّ و أخفى

جمله {فإنّه يعلم. ..} تهديد به پوشيده نماندن هيچ فكر و گفته اى از خداوند است. تفريع اين تهديد بر {إن تجهر بالقول} گوياى اين است كه مراد از {القول} گفتارى است كه نه تنها به زبان آوردن آن نارو است، بلكه حتى انديشه نيز بايد از محتواى آن پاك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 4 - 6

6- توجه به علم همه جانبه خداوند به گفتار و اعمال موجودات جهان ، بازدارنده آدمى از حق ستيزى و گناه

أسرّوا النجوى . .. قال ربّى يعلم القول فى السماء والأرض و هو السميع العليم

خداوند در پاسخ به توطئه ها و سخنان سرّى مشركان عليه اسلام، به پيامبر(ص) فرمان داد كه علم همه جانبه الهى را به آنان گوشزد كند. اين حقيقت مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 29 - 6

6 - توجه و اعتقاد به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار انسان ها ، بازدارنده آنان از گناه و نافرمانى است .

ليس عليكم جناح أن تدخلوا بيوتًا غير مسكونة . .. و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمو

تذكر به علم همه جانبه الهى در پايان آيه مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 10

10 - توجه به آگاهى خداوند از تمامى رفتار ها ، برانگيزاننده انسان ها به انجام عمل صالح

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

يادآورى خداوند به آگاه بودنش از تمامى رفتارهاى انسان ها _ پس از توصيه آنان به انجام عمل صالح _ مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

آثار رشد علمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 6

6 - توسعه اقتصادى ، فرهنگى و رشد دانش دينى ، به تنهايى نمى تواند تضمين كننده وحدت و همدلى اجتماعى باشد .

رزقن_هم من الطيّب_ت و فضّلن_هم على الع_لمين . و ءاتين_هم بيّن_ت من الأمر فما اخت

در آيه قبل، سخن از اعطاى كتاب، حكومت، نبوت، روزى هاى پاكيزه و شرافت اجتماعى كه خداوند در پى رسالت موسى(ع) به بنى اسرائيل عطا فرمود; ولى اين آيه {بغى} و تجاوزگرى را از صفاتى شمرده است كه در چنين جامعه اى باعث پيدايش اختلاف گرديد و حتى آن فرهنگ و اقتصاد شكوفا و معارف روشن نيز نتوانست اين روحيه را از

ميان ببرد.

آثار ضعف علمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 8

8 - آگاهى اندك و غيرجامع نسبت به مفاهيم دينى ، زمينه مواجهه منفى با آنها *

و إذا علم من ءاي_تنا شي_ًا اتّخذها هزوًا

آثار عقيده به علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 11

11- اعتقاد و توجه به علم خداوند به همه اعمال آدميان ، پشتوانه اجراى فرمان هاى اوست .

و أوفوا بعهد الله . .. إن الله يعلم ما تفعلون

برداشت فوق، از تعليل {إن الله يعلم ما تفعلون} به دست مى آيد; يعنى، به عهد و پيمان خود با خدا وفادار باشيد; چون كه خدا از اعمال شما آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 21

21 - توجه و اعتقاد به شنوا و دانا بودن خداوند به تمامى گفته ها و رفتار هاى نهان و آشكار آدمى ، بازدارنده وى از ارتكاب فحشا و منكرات و پيروى از شيطان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر ..

جمله {و اللّه سميع عليم} استينافيه تعليليه است و در مقام تعليل براى جملات پيشين مى باشد. بنابراين هشدار خداوند به شنوا و دانا بودن خويش، پس از نهى از پيروى شيطان، مى تواند به منظور بازداشتن انسان از گناه و فحشا و تضمين اين بازدارندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 13

13 - توجه و اعتقاد به

آگاهى خداوند به اعمال انسان ها ، موجب برانگيختن آنان به رعايت دستورات الهى و پرهيز از نافرمانى او است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم و اللّه بما تعملون عليم

سخن تهديدآميز خداوند به مؤمنان (و اللّه بما تعملون عليم)، مى تواند به منظور مطلب فوق ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 29 - 6

6 - توجه و اعتقاد به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار انسان ها ، بازدارنده آنان از گناه و نافرمانى است .

ليس عليكم جناح أن تدخلوا بيوتًا غير مسكونة . .. و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمو

تذكر به علم همه جانبه الهى در پايان آيه مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 16

16 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به حركات و رفتار انسان ها ، موجب برانگيختن آنان به رعايت دستورات خدا و پرهيز از نافرمانى او است .

قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون

سخن تهديدآميز خداوند به مؤمنان (إنّ اللّه خبير بما يصنعون)، مى تواند به منظور اين مطلب، ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 17

17 - توجه و اعتقاد انسان ها به آگاهى همه جانبه خداوند از اعمال و رفتار تمامى موجودات ، بر انگيزنده آنان به اطاعت و فرمانبرى از او

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت . .. و اللّه عليم

بما يفعلون

يادآورى علم همه جانبه خداوند براى انسان ها در پايان آيه شريفه، مى تواند حاكى از برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 12

12 - توجه و اعتقاد به شنوايى و دانايى خداوند ، بازدارنده آدمى از گناه و قانون شكنى است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا فليس عليهن جناح أن يضعن ثيابهنّ . .. و

جمله {و اللّه سميع عليم} استينافيه تعليليه و در مقام تهديد زنانى است كه احياناً بخواهند از حكم حجاب و عفاف سرپيچى كنند و يا از موارد استثنا، سوء استفاده كنند. از اين رو آمدن چنين جمله اى و يادآورى صفت شنوايى و دانايى خداوند، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 64 - 12

12 - توجه و اعتقاد به علم همه جانبه خداوند ، بازدارنده آدمى از هر گونه نافرمانى از او

فليحذر الذين يخالفون عن أمره . .. قد يعلم ما أنتم عليه ... و اللّه بكلّ شىء عليم

تذكر خداوند به علم همه جانبه خويش _ در پايان سوره و پس از بيان يك سلسله دستورها و آموزش ها از آغاز سوره تا پايان آن (به ويژه جمله {فليحذر الذين يخالفون عن أمره. ..}) _ مى تواند بيانگر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 2

2 - اعتقاد به ربوبيت خداى يگانه و قدرت قاهر و علم گسترده او ، مقتضى توكل كردن انسان به

او

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه و هو العزيز العليم . فتوكّل على اللّه

تفريع {توكّل على اللّه} بر {إنّ ربّك يقضى . .. و هو العزيز العليم} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 7،8

7 - عقيده به آگاهى خداوند از تمامى رفتار ها و حركت هاى توطئه آميز كافران ، موجب دل گرمى و تسلى خاطر مبلغان اسلام و مدافعان عقيده توحيدى است .

فلايحزنك قولهم إنّا نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّا نعلم. ..} تعليل براى نهى در {فلايحزنك} است; يعنى، چون خداوند بر تمامى رفتارهاى آدميان _ از جمله كافران _ آگاه است، پس نبايد در برابر توطئه هاى آنان محزون بود; بلكه بايد با دل گرمى و پشتكار به تبليغ دين پرداخت.

8 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به تمامى رفتار ها و حركت هاى پنهانى و آشكار انسان ها ، بازدارنده آدمى از گناه و حق ناپذيرى است .

إنّا نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

برداشت بالا از اين رو است كه آيه شريفه در مقام تهديد به كافران و مشركان حق ناپذير است. بنابراين يادآورى آگاهى مطلق خداوند به رفتار نهان و آشكار انسان ها در شرايط تهديد، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 5

5 - آگاهى و اعتقاد به احاطه علمى خداوند بر وجود انسان ها ، بازدارنده آنان از هرگونه گناه و ستم

و ما للظ_لمين من حميم

. .. يعلم خائنة الأعين و ما تخفى الصدور

ذكر شدن آگاهى همه جانبه خداوند از احوال انسان ها _ پس از يادكردن از ستمكاران _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 4 - 6

6 - آگاهى و عقيده به علم همه جانبه خداوند به جهان و انسان ، بازدارنده انسان ها از نافرمانى و گناه

يعلم ما فى السم_وت . .. و ما تعلنون واللّه عليم بذات الصدور

آثار عقيده به علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 14

14 - توجه و اعتقاد به با خبر بودن خداوند از تمامى رفتار و كردار آدميان ، باز دارنده آنان از هر گونه نافرمانى و گناه است .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم . .. إنّ اللّه خبير بما تعملون

جمله {إنّ اللّه خبير. ..} تذكرى تهديدآميز به منافقان بود كه به دروغ اظهار اطاعت مى كردند; ولى در عمل به نافرمانى و گناه مشغول بودند. بنابراين هشدار به آگاهى خداوند از اعمال انسان ها، مى تواند به منظور بازداشتن آنان از نافرمانى و گناه باشد.

آثار علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 16

16 - صدور خير ها و بركت ها و جوشش علم و حكمت ، نشانه منزه بودن قلب از قساوت و كدورت است .

ثم قست قلوبكم . .. فهى كالحجارة أو أشد ... و إن من الحجارة لما يتفجر منه الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 21

21 - مخالفت آگاهانه با هدايت هاى الهى ، انحراف و گناهى بزرگ و نابخشودنى است .

و لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءك من العلم مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 137 - 3

3 - نپذيرفتن معارف اسلام ، پس از آگاهى به آنها ، نشانه حق ناپذيرى و ستيزه جويى است .

قولوا ءامنا باللّه . .. فإن ءامنوا ... و إن تولوا فإنما هم فى شقاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 20

20 - ارتكاب گناه پس از آگاهى به آن ظلم است .

و لئن اتبعت اهواءهم من بعد جاءك من العلم إنك إذاً لمن الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 22

22 - آگاهى به ارزش والاى روزه ، زمينه ساز انجام آن است .

و أن تصوموا خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 13

13 _ توجّه انسان به علم خداوند نسبت به اعمال خير ، مُشوّق او براى انجام آن

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 17

17 _ نقش علم ، در كمال قانون

كتب عليكم . .. و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2

- 235 - 15،20

15 _ توجّه ، به مغفرت و بردبارى خداوند ، منشأ ايجاد اميد به پاك شدن از گناهان

لا جناح . .. ان اللّه غفور حليم

20 _ توجه به دانايى خداوند به اسرار درون ، منشأ پرهيز از نيّات ناشايسته درونى

و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 17

17 _ توجّه به نظارت خداوند ، زمينه ساز عمل به احكام الهى و كسب تقوا

و ان طلّقتموهنّ . .. ان اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 7

7 _ توجّه و ايمان به علم مطلق خداوند ، برانگيزاننده آدمى براى اقدام به پيكار در راه او

و قاتلو فى سبيل اللّه و اعلموا انّ اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 6

6 _ توجّه به فحشاخواهى شيطان ، عامل بازدارنده انسان از پذيرش وسوسه هاى او

الشيطان يعدكم الفقر و يأمركم بالفحشاء

بنابراينكه جمله {يأمركم بالفحشاء}، تعليلى براى جمله {يعدكم الفقر} باشد. يعنى به وعده ها و وسوسه هاى او گوش فرا ندهيد; چه اينكه شما را به فحشا فرامى خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 9

9 _ توجّه به علم خداوند به انفاق ها و نذر ها ، برانگيزنده آدمى به انفاق و وفاى به نذر

و ما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر فانّ اللّه يعلمه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 9

9 _ توجّه به دانايى گسترده خداوند بر اعمال ، برانگيزنده آدمى به انفاق

ان تبدوا الصّدقات . .. و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 4

4 _ وعده الهى بر پاداش اهل انفاق ، بر انگيزنده آدمى به آن

فلهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 12

12 _ آگاهى به فرجام اعمال نيك ( صدقه ، گذشت از وامداران تنگدست و . . . ) برانگيزنده آدمى براى انجام آن اعمال

و ان تصدّقوا خير لكم ان كنتم تعلمون

مفعول {تعلمون} در برداشت فوق خير بودن صدقه گرفته شده است; و جواب شرط (ان كنتم تعلمون) محذوف مى باشد يعنى: اگر به نيكى صدقه آگاه باشيد صدقه خواهيد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 8

8 _ توجه به قيامت و خوف از آن ، بازدارنده آدمى از اعمال ناشايست ( ربا و . . . ) و ترغيب كننده او به اعمال شايسته ( انفاق ، صدقه و . . . )

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا . .. و ان تصدقوا خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 10

10 _ مسؤوليّت دانشمندان و صاحبان هر فن ، در برابر شناخت ها و آگاهيهايشان

و لا يأب . .. كما علّمه اللّه

جمله {كما علّمه اللّه}

مى تواند بيان علّت لزوم كتابت بر تواناى به نويسندگى باشد و همواره علّت، نشانگر يك قاعده كلى است. بنابراين هر علمى مسؤوليّت آفرين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 2

2 _ توجّه به مالكيّت مطلقه الهى ، زمينه اجراى عدل و قسط و اجراى احكام او در روابط مالى و اقتصادى

اذا تداينتم بدين . .. و ان كنتم على سفر ... للّه ما فى السّموات و ما فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 60 - 8

8 _ توجه به اين كه تمامى حق از ناحيه پروردگار است ، برطرف كننده زمينه هاى ترديد نسبت به معارف و تعاليم الهى

الحق من ربّك فلا تكن من الممترين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 141 - 4

4 _ بروز نقطه هاى ضعف در جنگ و آگاهى از آن ، زمينه مناسبى براى خالص شدن مؤمنان از عيب ها و نقصها

ان يمسسكم قرح . .. نداولها بين النّاس ... و ليمحّص اللّه الّذين امنوا

چون {تمحيص} به معناى خالص سازى از عيب و نقص است و اين خالص سازى نتيجه شكست مؤمنان فرض شده، مى توان گفت كه شكست مسلمانان باعث مى شود كه آنها عيبها و نقصهاى خود را بشناسند و در رفع آن بكوشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 13،42

13 _ بينش ها و شناخت هاى آدمى ، مؤثّر در شكل گيرى خواسته هاى

وى

و طائفة قد اهمّتهم انفسهم يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

42 _ توجّه انسان به دانايى خداوند به انگيزه ها و كنش هاى درونى برحذردارنده وى از موضعگيرى هاى ناروا

يظنّون باللّه . .. يخفون فى انفسهم ... و اللّه عليم بذات الصّدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 7،16

7 _ حسرت و افسوس فراريان از ميدان نبرد ، پس از دانستن اين كه حيات و مرگ تقدير الهى است .

لا تكونوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ليجعل اللّه ذلك حسرة فى قلوبهم

بنابر اينكه {ليجعل} متعلق به محذوف باشد; يعنى بيان اين حقيقت كه مرگ و حيات تقدير الهى است، براى اين بود كه متخلفان از جنگ بر كرده خويش حسرت برند. زيرا معلوم مى شد كه اگر در جنگ شركت مى كردند، چون مقدّر نبود، كشته نمى شدند.

16 _ توجّه به نظارت و بينايى خداوند به كردار آدميان ، برانگيزنده آدمى به نبرد و پيكار در راه خدا ( اعمال پسنديده )

انّ الّذين تولّوا منكم . .. و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 21

21 _ توجّه به دانايى خداوند بر راز دل ها و عملكرد هاى آدمى ، زمينه ساز پرهيز از نفاق و ارتكاب اعمال ناپسند

و اللّه اعلم بما يكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 12

12 _ شناخت سنن الهى و توجّه به تدبير وى درباره مخالفان اسلام ، موجب رفع اندوه از

عملكرد آنان

و لا يحزنك . .. يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة

جمله {يريد اللّه . .. }، دالّ بر سنّت الهى در محروم كردن كافران از بهره هاى اخروى است و خداوند با شناساندن اين سنّت خويش، پيامبر (ص) را از غم و اندوه بازداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 5،27

5 _ توجّه به از جانب خدا بودن دارايى ها ، آسان كننده انفاق و بخشش و بيانگر زشتى و شناعت بخلورزى

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله

تذكّر خداوند به اينكه داراييهاى شما، فضلى از جانب اوست (بما آتيهم اللّه من فضله)، براى اين هدف است كه انفاق را بر آدمى آسان كند و زشتى بخل را بر او آشكار سازد.

27 _ توجّه به مالكيّت مطلق خداوند و توجّه به آگاهى او از اعمال آدمى ، آسان كننده انفاق و زمينه ساز پرهيز از بخلورزى

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون . .. و للّه ميراث السّموات و الارض و اللّه بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 189 - 3

3 _ توجّه به مالكيّت و فرمانروايى مطلق خداوند ، زمينه پرهيز از شكستن ميثاق ، كتمان حقايق ، دين فروشى و خودپسندى

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه . .. و لا تكتمونه ... و اشتروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 12

12 _ توجّه به ربوبيّت خداوند ، زمينه درخواست و انتظار آمرزش گناهان

از او

ربّنا فاغفرلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 4

4 _ توجّه به ربوبيّت الهى ، زمينه گرايش به تقوا

لكن الّذين اتّقوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 3

3 _ آشنايى اهل كتاب با وحى و كتب آسمانى ، مقتضى ايمان آنان به قرآن

يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا بما نزّلنا

مخاطب قراردادن يهود و نصارا با عنوان اهل كتاب و تصريح به اينكه قرآن از جانب خداوند است، استدلالى بر لزوم ايمان آوردن اهل كتاب به قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 14

14 _ دانايى به حقيقت اعمال و واقعيت گناه ، بازدانده آدمى از خطا و گناه *

و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة . .. و علمك ما لم تكن تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 10

10 _ ارتكاب گناهانى همچون شرابخوارى ، زنا و نپرداختن زكات ، با اعتقاد به گناه بودن آنها ، كفر است .

إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا

ابو بصير از معصوم(ع) روايت كرده است كه پس از تلاوت {ان الذين ءامنوا ثم كفروا ثم ءامنوا ثم ازدادوا كفراً} امام فرمود: من زعم ان الخمر حرام ثم شربها، و من زعم ان الزنا حرام ثم زنى، و من زعم ان الزكوة حق و لم يؤدها.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 281، ح 288; نورالثقلين، ج 1، ص 563، ح 623.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 167 - 5

5 _ رفتار هاى آدمى برخاسته از نگرش ها و باور هاى وى *

إنّ الذين كفروا و صدوا عن سبيل اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه عطف {صدوا} بر {كفروا} از باب عطف سبب بر مسبب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 13

13 _ علم و ايمان در قيامت و حضور در پيشگاه خداوند ، مانع از استكبار و بازماندن از عبادت خدا

لن يستنكف المسيح . .. و من يستنكف عن عبادته و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 48

48 _ توجه به كيفر سخت الهى ، زمينه ساز تقواپيشگى و پرهيز از همكارى در گناه

و لاتعاونوا على الاثم و العدون واتقوا اللّه إنّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 30

30 _ توجه رهبران دينى به پليدى و ناپاكى گروه بسيارى از مردم ، مانع حزن و اندوه آنان بر سرپيچى برخى از مردم از دين و احكام آن

فان تولوا . .. و إن كثيراً من الناس لفسقون

چنانچه هدف از جمله {فاعلم . ..}، بازدارى زايد پيامبر(ص) از حزن و اندوه باشد، مى توان جمله {ان كثيراً} را بيانگر علت آن دانست ; يعنى اى پيامبر(ص) بسيارى از مردم فاسقند و خداوند هدايت آنان را اراده نكرده است. بنابراين بر رويگردانى آنان از دين و احكام آن محزون مباش.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 83 - 6

6 _ گرايش مسيحيان عصر بعثت به اسلام ، برخاسته از آگاهى آنان بر حقانيت قرآن

ترى اعينهم تفيض من الدمع مما عرفوا من الحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {الحق} قرآن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 23

23 _ توجه به عزت و انتقامگيرى خداوند زمينه ترك محرمات

و اللّه عزيز ذو انتقام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 11

11 _ آگاهى انسان ها به علم گسترده خداوند ، از اهداف بيان نقش كعبه و ماه هاى حرام و قربانى در قوام جامعه

جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

{ذلك} مى تواند اشاره به بيان مطالب ياد شده باشد، يعنى خداوند فلسفه ايجاد كعبه و نيز احكام مربوط به آن را بيان كرد تا انسانها بدانند افعال خداوند و احكام او عالمانه و داراى اهدافى والاست و اين را نشان و علامتى از علم گسترده خداوند بشمارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 2

2 _ توجه به احكام و قوانين شهادت بر وصيت ( نقض شهادت هاى دروغين و بازگشت حق سوگند به ديگران ) ، مايه هراس از اداى شهادت دروغ و زمينه ساز اداى شهادت به راستى و درستى

او يخافون ان ترد أيمن بعد أيمنهم

ضمير در {يخافوا} و {ايمنهم} به شاهدان نخست بر مى گردد و مراد از رد يمين {ترد

أيمن) بازگشت حق سوگند به ديگران است. بنابراين {او يخافوا ان ترد...} يعنى تا شاهدان نخست بترسند كه سوگند آنان ناديده انگاشته شده و حق سوگند به ديگران بازگردانده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 10

10 _ توجه به آفرينش مجموعه جهان هستى به دست خداوند، زمينه ساز اعتقاد به توحيد ربوبى است.

الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض . .. ثم الذين كفروا بربهم يعدلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 10،11

10 _ توجه انسان به آفرينش و مرگ خويش، زمينه شناخت ربوبيت يگانه خداوند

بربهم يعدلون. هو الذى خلقكم من طين ثم قضى أجلا ... ثم أنتم تمترون

11 _ مطالعه در آفرينش انسان و مرگ و حيات وى، زداينده ترديد در يگانگى خداوند

هو الذى خلقكم من طين ثم قضى أجلا . .. ثم أنتم تمترون

از جمله {ثم أنتم تمترون}، كه بيان استبعاد هر گونه ترديد در يگانگى خداوند پس از توجه به مضامين صدر آيه است، چنين برمى آيد كه بعد از اين توجه، على القاعده نبايد ترديدى در توحيد و اعتقاد بدان وجود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 3،25

3 _ درستى اعتقادات بنيادى هر فرد در ارتباطى عميق با سطح بينش و معرفت او به خداوند است.

و ما قدروا الله حق قدره إذ قالوا ما أنزل الله على بشر من شىء

چون انكار رسالت را در آيه شريفه معلول نقص معرفت درباره خداوند دانسته است، و تفاوتى نيز بين اين

عقيده و ديگر عقايد اصولى نيست، بنابراين كليه عقايد داراى چنين ارتباطى است.

25 _ كسانى كه آگاهانه و از سر عناد و لجاجت حقايق را منكر شوند، فاقد ارزش هستند.

ما أنزل الله على بشر . .. قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون

كاربرد واژه {ذر} درمواردى است كه چيزى را به جهت حقارت و بى ارزشى آن رها كرده و از آن بگذرند. آيه شريفه نيز در مقام فرمان به ترك مخاصمه با يهوديانى كه به جهت عناد با پيامبر(ص) اصل نزول وحى بر بشر را منكر شده اند، اين واژه را به كار برده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 6

6 _ دانش شرط راهيابى انسان به شناخت خداوند و يگانگى او از طريق سير در طبيعت است.

فالق الإصباح . .. قد فصلنا الأيت لقوم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 8

8 _ توجه به انحصار ربوبيت و خالقيت خداوند برانگيزنده آدمى به پرستش اوست.

ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو خلق كل شىء فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 4

4 _ نقش اساسى ارائه آگاهى و بينش در تربيت و پرورش

قد جاءكم بصائر من ربكم

ذكر نام مقدس {رب}، با ضمير خطاب {كم} پس از بيان ارائه بينشها، بيانگر اين است كه اين كار از جمله شؤون ربوبيت، و بالطبع در تربيت و پرورش مؤثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 105

- 8

8 _ علم و آگاهى، زمينه درك و پذيرش آيات الهى است.

لنبينه لقوم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 2

2 _ هدايت نايافتگان در صورت آگاهى از وجود قرآن، هيچ عذرى در پيشگاه خدا نخواهند داشت.

هذا كتب أنزل نه . .. أن تقولوا إنما أنزل الكتب على طائفتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 11

11 _ نهايت تذلل و تضرع آدم و حوا در پيشگاه خدا، پس از توجه به خطاى خويش

ربنا ظلمنا . .. لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 23

23 _ توجه به ربوبيت خدا و علم همه جانبه او ، مستلزم توكل كردن بر وى و پايدارى در برابر تهديد دشمنان

وسع ربنا كل شىء علماً على اللّه توكلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 4

4 _ بيان فرجام كفرپيشگان بى تقوا ، از روش هاى قرآن در هدايت مردم به ايمان و تقواست .

و لكن كذبوا فأخذنهم . .. أو أمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 12

12 _ شيطان ناتوان از گمراه كردن كسانى كه معارف و آيات الهى را بخوبى بشناسند و به آنها پايبند باشند .

فانسلخ منها فأتبعه الشيطن

از اينكه شيطان پس از فاصله گرفتن بلعم باعورا به تعقيب او مى پرازد، معلوم مى شود پيش از آن به

وى دسترسى نداشته و از گمراه كردن او ناتوان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 11

11 _ علم ، زمينه ساز رفاه و آسايش و دور ماندن از ضرر ها و سختيها

لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير و ما مسنى السوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 7

7 _ آگاهى به تكاليف الهى از شرايط مسؤوليت انسان در برابر آن

و لاتولوا عنه و أنتم تسمعون

در برداشت فوق جمله حاليه {و أنتم تسمعون} قيد براى {أطيعوا} و {لاتولوا} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 13،15

13 _ توجه به علم كامل خداوند بر انديشه ها ، زمينه ساز اجابت دعوت خدا و رسول و پرهيز از نفاق و دورويى

لاتكونوا كالذين قالوا سمعنا و هم لايسمعون . .. و اعلموا أن اللّه يحول

15 _ توجه انسان ها به حشر قهرى ايشان به پيشگاه الهى ، زمينه ساز گرايش آنان به اجابت دعوت خدا و رسول

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا . .. و أنه إليه تحشرون

هدف از بيان حشر آدميان به سوى خداوند پس از {استجيبوا . .. }، ايجاد زمينه براى اجابت دعوت خدا و رسول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 25 - 6

6 _ توجه به شدت عقاب الهى ، زمينه ساز پرهيز از گناهان و ستمگريها

و اتقوا فتنة . .. و اعلموا أن اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 7

7 _ علم و دانش ، زمينه و ابزار فهم معارف قرآن

و نفصل الأيت لقوم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 11

11 _ كسب ارزش هاى واقعى ، در پرتو علم و شناخت ميسّر است .

ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 6

6 _ توجه تقواپيشگان به آگاهى خداوند به احوالشان ، مايه دلگرمى آنان در جهاد

أن يجهدوا . .. و اللّه عليم بالمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 10

10 _ مسؤوليت آور بودن علم و آگاهى

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

برداشت فوق با توجه به اين است كه توبيخ منافقان و كافران از آن رو صورت گرفته كه آنان پس از آگاهى به فرجام شوم كفر، بازهم راه خطا را پيموده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 10

10 _ دانش و فرهنگ بالاى اجتماعى ، زمينه ساز درك عميق تر حدود و احكام الهى ، و نيز پذيرش آن

الأعراب . .. أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

بيان اينكه {بدويان} از درك حدود خدا دورند، إشعار به اين معنا دارد كه: متمدن بودن و برخوردارى از دانش، زمينه اى بهتر براى شناخت حدود خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40

- 20

20_ مردم ، در صورت آگاهى از براهين توحيد ، به يكتاپرستى گرايش خواهند يافت .

و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 29

29_ علم و آگاهى مايه برترى است .

نرفع درج_ت من نشاء و فوق كل ذى علم عليم

برداشت فوق، از ارتباط در دو جمله {نرفع. ..} و {فوق كل ذى علم عليم} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 16

16- علم و آگاهى ، وسيله تشخيص ارزش هاى برتر است .

و لأجر الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 13

13- علم ، عامل هوشيارى انسان و آگاه شدن وى به حقايق

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

{ذكر} در لغت بودن چيزى (صورت علمى) در قلب است و طبق اين معنا {ذكر} ضد غفلت و نسيان خواهد بود. مراد از {أهل الذكر}» به قرينه {لاتعلمون» اهل علم است. با توجه به اينكه از علم به {ذكر» تعبير شده است، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 19

19- علم ، مقدمه هدايت و هدايت ، زمينه ساز جلب رحمت الهى و رحمت ، موجب بشارت و سرور مسلمانان حقيقى است .

و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى و رحمة و بشرى للمسلمين

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه ترتيب در آيه، ترتيب رتبى باشد; يعنى،

هر يك از آنها مقدمه ديگرى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 7،9،11،14

7- علم و آگاهى ، داراى نقشى مؤثر در پيدايش ايمان و جهل از موانع آن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله يخرّون للأذقان سجّدًا

9- علم ، وسيله اى بس ارزشمند براى راه يافتن به حقيقت و قبول تعاليم دين

إن الذين أُوتوا العلم من قبله يخرّون للأذقان

11- ايمان برخاسته از علم و آگاهى ، ايمانى ارزشمند و ستودنى است .

ءامنوا به أو لاتؤمنوا إن الذين أُوتوا العلم . .. يخرّون للأذقان

14- تأثير سطح دانش مردم ، در مقدار بهرهورى آنان از معارف قرآنى

إن الذين أُوتوا العلم . .. يخرّون للأذقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 2

2- داشتن اطلاع و آگاهى همه جانبه به ابعاد امور ، شرط ضرورى ولايت و سرپرستى است .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى . .. ما أشهدتّهم خلق السم_وت والأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 5

5- موسى ( ع ) براى رسيدن به رشد و تكامل َ برتر از راه تحصيل دانش ، در تلاش بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 68 - 5

5- آگاهى و شناخت ، زمينه ساز صبر و شكيبايى است .

و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 -

11

11- علم مسؤوليت آور و عالمان و آگاهان ، وظيفه دار هدايت كردن ديگران

قد جاءنى من العلم . .. فاتّبعنى

حضرت ابراهيم(ع)، مسؤوليت هدايت گرى خود را ناشى از علم و آگاهى خود دانسته است. بيان اين نكته از زبان ابراهيم(ع) در قرآن، گوياى نقش دانش و مسؤوليت آفرينى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 8

8- توقف داورى صحيح و تعيين مراتب و درجات ، بر آگاهى كامل

ثمّ لنحن أعلم بالذين هم أولى بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 6

6 - علم ، مايه سلامت قلب و جان و جهل ، موجب قساوت و بيماردلى

ليجعل . .. فتنة للذين فى قلوبهم مرض ...و ليعلم الذين أُوتوا العلم أنّه الحقّ من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 9

9 - ايمان متكى به شناخت ، ايمانى استوار و تزلزل ناپذير

فأُلقى السحرة س_جدين . .. قالوا لاضير

چون ساحران خود اهل شناخت بودند و به آسانى معجزه موسى را از افسون تمايز دادند و به حقانيت وى پى بردند، به درجه اى از ايمانى رسيدند كه نمى شد با هيچ شكنجه اى آن را از آنان گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 4،15

4 - علم ، منشأ قدرت

قال الذى عنده علم من الكت_ب أنا ءاتيك به قبل أن يرتدّ إليك طرفك

وصف {عنده علم. ..} اشعار به عليت دارد; يعنى، چون به دانش آن كتاب آگاهى داشت،

توانست به خواسته سليمان جامه عمل بپوشاند.

15 - برخوردارى از علم و قدرت ، زمينه توجه مردان الهى به مسؤوليت و وظايف برتر خود

فلمّا رءاه مستقرًّا عنده قال ه_ذا من فضل ربّى ليبلونى

برداشت ياد شده از آن جا است كه سليمان(ع) با مشاهده قدرت دربار خويش، متذكر گشت كه هدف از اين تفضلات و امكانات، امتحان و آزمون او است و بايد به هوش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 42 - 6

6 - علم و معرفت ، زمينه ساز خضوع و تسليم انسان در برابر حق

و أُوتينا العلم من قبلها و كنّا مسلمين

تقديم {علم} بر {اسلام} مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 5

5 - علم و دانش ، زمينه ساز درك آيات و نشانه هاى خدا و موجب پندآموزى از درس هاى نهفته در سرگذشت اقوام هلاك شده پيشين

إنّ فى ذلك لأية لقوم يعلمون

قيد {لقوم يعلمون} نشانگر آن است كه جهل و نادانى، مانع از شناخت درس ها و آيات الهى است و تنها با داشتن درك و پيش فرض هاى معرفتى، مى توان از آيات الهى پند گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 8

8 - ارتكاب فحشا از روى آگاهى ، داراى زشتى و جرم بيشتر

أتأتون الف_حشة و أنتم تبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 2

2 - اعتقاد قارون به نقش تعيين كننده دانش و ابتكار

در دستيابى انسان به مال و ثروت و نه لطف و احسان خداوند

إذ قال له قومه . .. أحسن كما أحسن اللّه إليك ... قال إنّما أُوتيته على علم عندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 3 - 5

5 - آگاهى يافتن از جريان سنت آزمايش الهى در ميان مؤمنان گذشته ، آسان كننده پذيرش آن براى مدعيان ايمان است .

أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا ءامنّا و هم لايفتنون. و لقد فتنّاالذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 43 - 8

8 - تمثيلِ بى بنيادىِ شرك به خانه عنكبوت ناشى از علم و برهان است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا . .. و تلك الأم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 47 - 6

6 - برخورداران از علم و آگاهى به معارف آسمانى ، براى پذيرش قرآن ، از ديگران آماده ترند .

أنزلنا إليك الكت_ب فالذين ءاتين_هم الكت_ب يؤمنون به

{آتيناهم الكتاب} مشعر به اين حقيقت است كه اهل كتاب، از آن جهت كه با داشتن كتاب، آگاهى هايى در زمينه معارف آسمانى به دست آورده اند، زمينه مناسب ترى براى پذيرش حقانيّت قرآن دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 64 - 8

8 - انسان ها ، در صورت آگاهى و اطلاع از سرگرمى و بازى بودن دنيا و حيات واقعى بودن عالم آخرت ، از دنيا دست مى كشيدند و به آخرت روى

مى آوردند .

و ما ه_ذه الحيوة الدنيا إلاّ لهو . .. و إنّ الدار الأخرة لهى الحيوان لو كانوا يع

برداشت بالا بنابر محذوف بودن جواب {لو} است و آن، چيزى مانند اين فراز است: {لرغبوا فى الأخرة و زهدوا فى الدنيا}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 6

6 - علم و آگاهى ، داراى نقشى اساسى در شناخت و تشخيص آيات الهى است .

إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

موارد ياد شده، براى همه، آيه است. اين كه از بين همه انسان ها، عالمان را ذكر كرده، گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 6 - 7

7 - لازمه علم و آگاهى ، قضاوت صحيح و واقع بينانه درباره تعاليم نازل شده از جانب خداوند است .

و يرى الذين أُوتوا العلم الذى أُنزل إليك من ربّك هو الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 18

18 - تنها در سايه علم و آگاهى ، مى توان به عمق مثل هاى قرآن پى برد و از آن درس آموخت .

ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. بل أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 14،19

14 - علم و آگاهى ، زمينه توسعه اقتصادى و برخوردارى از رفاه و آسايش

ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم

از آهنگ اين آيه استفاده مى شود كه آنچه محكوم و مردود است، ناديده گرفتن نقش خدا به عنوان منشأ

اصلى نعمت ها و تكيه كردن بر تلاش و دانش خود است; نه اين كه آيه شريفه درصدد نفى نقش دانش و تلاش بشر در توسعه اقتصادى و رفاه است.

19 - بيشتر انسان ها از منشأ اصلى نعمت ها و آسودگى ها ( خدايى بودن آنها ) و مقدار تأثير دانش بشرى در پديد آمدن آنها ، بى خبر و ناآگاه اند .

قال إنّما أُوتيته على علم بل هى فتنة و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه متعلق علم در {لايعلمون}، مطلبى باشد كه از جمله {قال إنّما أُوتيته. ..} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 2

2 - رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها در سايه تلاش و دانش اقتصادى ، در صورت همراه بودن آن با ناسپاسى و غفلت از منشأ خدايى آنها ، هلاكت و بدبختى در دنيا را در پى خواهد داشت .

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون فأصابهم سيّئات ما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 4

4 - گرايش به شرك ، پس از آگاهى از يگانگى خداوند ، موجب عذاب گريزناپذير در قيامت است .

فهل إلى خروج من سبيل . ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 3،5

3 - برخوردارى از دانش و تجربه بشرى در اداره زندگى ، موجب غرور و احساس بى نيازى برخى از اقوام قدرتمند

پيشين ، از تعاليم آسمانى و پيامبران الهى گرديد .

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فرحوا بما عندهم من العلم

درباره اين كه مقصود از علم در اين آيه چيست؟ چند احتمال از سوى مفسران ابراز شده است; بهترين آنها دو احتمال مى باشد: 1_ مقصود علوم بشرى است كه موجب به وجود آمدن تمدن و قدرت بسيار گرديد و در نتيجه اقوام گذشته احساس مى كردند كه نيازى به تعاليم آسمانى براى تأمين زندگى خود ندارند. 2_ مراد آگاهى هايى است كه آن اقوام درباره عقايد خويش داشتند; آن چنان كه موجب غرور آنان شده و خود را از تعاليم آسمانى بى نياز مى دانستند. گفتنى است برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

5 - علوم و تجربه هاى بشرى ، نمى تواند جايگزين تعاليم الهى و تجربه هاى پيامبران شود و انسان را از آنها بى نياز سازد .

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فرحوا بما عندهم من العلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 15

15 - قدرت و آگاهى ، پشتوانه مديريت و تدبير شايسته

خلق الأرض . .. ذلك تقدير العزيز العليم

آمدن صفت {عزيز} و {عليم} پس از بيان آسمان، زمين و. .. اشاره به اين واقعيت دارد كه آفرينش زيبا و مستحكم، تكيه بر قدرت و علم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 5

5 - دانش بشر و دريافت هاى علمى او ، در پهنه طبيعت و وجود انسان ، همواركننده راه درك حقانيت پيام وحى

سنريهم ءاي_تنا فى الأفاق و فى أنفسهم حتّى يتبيّن

لهم أنّه الحقّ

خداوند حقايقى را در قرآن در مورد انسان مطرح نموده است. از انطباق آن با واقعيت وجودى انسان، حقانيت قرآن آشكار مى گردد.اين برداشت در صورتى است كه ضمير در {أنّه}، به قرآن باز گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 9

9 - حفظ وحدت دينى و پرهيز از دسته بندى هاى مذهبى ، ره آورد رشد تربيتى و اخلاقى جامعه و نه صرف آگاهى فكرى

و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم بغيًا بينهم

از اين كه جوامع پيشين، با وجود علم و آگاهى، به واسطه كمبود خصايل شايسته اخلاقى (خوى تجاوزگرى و فزون طلبى) به تفرقه روى آوردند، استفاده مى شود كه صرف آگاهى فكرى در حفظ و ايجاد وحدت دينى كافى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 7 - 6

6 - شناخت تاريخ و آگاهى از موضع گيرى هاى همگون كافران در برابر پيامبران ، مانع نگرانى و دلسردى رهبران دينى است .

و كم أرسلنا . .. إلاّ كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 86 - 5،7

5 - شفاعت اخروى ، متكى بر علم و آگاهى است ; نه بيهوده و بدون ملاك .

إلاّ من شهد بالحقّ و هم يعلمون

7 - ايمان متكى بر علم و آگاهى ، داراى ارزش و اهميت

من شهد بالحقّ و هم يعلمون

تعبير {و هم يعلمون} بيانگر متكى بودن شهادت بر علم و آگاهى و مصداق مورد نظر از {الحقّ}، ايمان به خدا و ديگر حقايق

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 25 - 7

7-آگاهى و درك حقيقت ، مسؤوليت آور و ملاك نكوهش و مؤاخذه حق ناپذيران

إنّ الذين . .. من بعد ما تبيّن لهم الهدى

آيه شريفه، مرتدان و حق ناپذيران را سرزنش مى كند و اين توبيخ و سرزنش را بر يك اصل استوار كرده و آن عبارت است از {تبين حق و راه هدايت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 3

3 - دريافت پيام هاى نهفته در متن تاريخ ، نيازمند قلبى آگاه يا گوشى شنوا و حق پذير

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع و هو شهيد

عبارت {لمن كان له قلب أو ألقى. ..} مى رساند كه براى فهم صحيح تاريخ، يكى از دو شرط لازم است: يا خردمندى و تيزهوشى در درك و تحليل و يا حق شنوى از اهل خرد و انديشه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 7

7 - علم عادى و دلايل ظاهرى ، كافى در مقام داورى و تشخيص امور

فامتحنوهنّ اللّه أعلم بإيم_نهنّ

بيان {اللّه أعلم بإيمانهنّ. ..} _ پس از امر {امتحنوهنّ} _ مى رساند كه شما انسان ها در مقام داورى و حكم، موظف به ملاك هاى ظاهرى و بشرى هستيد; نه ملاك هايى كه چه بسا از دسترس بشر خارج است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 6

6 - علم و آگاهى ، مسؤوليت آور است .

لم

تؤذوننى و قد تعلمون أنّى رسول اللّه إليكم

برداشت ياد شده، با توجه به اين است كه موسى(ع) در نكوهش قوم خويش، به علم و آگاهى آنان استناد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 15

15 - كسب ارزش هاى واقعى ، در پرتو علم و شناخت ميسّر است .

ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 11

11 - كسب ارزش هاى واقعى ، در پرتو دانش و آگاهى ميسّر است .

ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 11

11 - بهره مندى از دانش و معرفت ، زمينه ساز بهره مندى از معارف و حقايق الهى

لو كنتم تعلمون

در برداشت ياد شده، فعل {تعلمون} گرفته شده است; يعنى، {لو كنتم أهل العلم لاستجبتم دعوتى و آمنتم}.

آثار علم ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 2

2- آگاهى و دانش الهى حضرت ابراهيم ( ع ) ، مبنا و مجوّز او براى دعوت آزر به پيروى از خود

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى

آثار علم اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 4

4 - آگاهى محدود بسيارى از اقوام پيشين نسبت به امور اعتقادى و تعاليم الهى ، موجب غرور آنان و احساس بى نيازى كردنشان از تعاليم آسمانى و پيامبران الهى

فرحوا بما عندهم

من العلم

آثار علم به تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 17

17 _ آگاهى هاى تاريخى ، مى تواند داراى نقشى سازنده براى آدمى باشد .

يبنى إسرائيل اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

به ياد آوردن نعمتهاى گذشته - كه نوعى آگاهى تاريخى است - مورد سفارش و توصيه خداوند قرار گرفته است و از آنجا كه سفارشهاى خداوند همواره در راستاى سازندگى انسان و هدايت اوست، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 47 - 10

10 - آگاهى تاريخى ، داراى نقشى سازنده در هدايت انسانها

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم و أنى فضلتكم على العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 3

3 _ بينش و آگاهيهاى تاريخى داراى نقشى سازنده و كارساز در راهيابى و هدايت انسان است.

و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا

تذكر به اين نكته تاريخى كه تمامى انبياى الهى دشمن داشته اند، مى تواند گوياى نقش آگاهيهاى تاريخى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 13

13 _ توجه به بحران هاى گذشته و برطرف شدن آن ، در پرتو امداد هاى الهى ، زمينه ساز گرايش به شكرگزارى خداوند در برابر نعمت هاى او

و اذكروا إذ أنتم قليل . .. فاويكم ... لعلكم تشكرون

{لعل} متعلق به {اذكروا} است و بيانگر هدف از ضرورت به ياد داشتن مطالبى است كه در آيه مطرح شد. از جمله مقايسه دو حالت قبل

از هجرت و بعد از آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 3 - 14

14 - اطلاع يافتن از گرفتارى مؤمنان پيشين به سختى ها ، زمينه ساز تحمل سختى ها ، از سوى مؤمنان بعدى است .

أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا ءامنّا و هم لايفتنون. و لقد فتنّا الذين من قبلهم

يادآورى ابتلاى مؤمنان دوران هاى پيشين به سختى ها، پس از اعلام باطل بودن پندار عدم گرفتارى مؤمنان به آنها، مى تواند به منظور هموارسازى سختى هاى پيش آمده براى مؤمنان بعدى باشد.

آثار علم به حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 16 - 3

3 - آشنايى با مرحله حسابرسى نامه هاى اعمال ، زمينه ساز باور انسان به تغييرپذير بودن حالات خويش است .

فلا أُقسم

جمله {طبقاً عن طبق} (در آيات بعد) _ كه سوگندهاى مكرر اين آيات مربوط به آن است _ از دگرگونى حالات انسان خبر مى دهد و حرف {فاء} در {فلا اُقسم} اين مجموعه را بر آيات پيشين _ كه درباره محاسبه نامه هاى اعمال بود _ تفريع كرده است; يعنى، حال كه از حساب و كتاب آگاه شديد، بدانيد كه دگرگونى حالات حتمى است.

آثار علم به حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 13

13 _ توجه به بحران هاى گذشته و برطرف شدن آن ، در پرتو امداد هاى الهى ، زمينه ساز گرايش به شكرگزارى خداوند در برابر نعمت هاى او

و اذكروا إذ أنتم قليل . .. فاويكم

... لعلكم تشكرون

{لعل} متعلق به {اذكروا} است و بيانگر هدف از ضرورت به ياد داشتن مطالبى است كه در آيه مطرح شد. از جمله مقايسه دو حالت قبل از هجرت و بعد از آن.

آثار علم به سنتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 5

5 - آگاهى از سنت هاى الهى و فلسفه آن ، زمينه ساز صبر و تحمل بيشتر درسختى ها و نگرانى ها

و لولا كلمة . .. فاصبر على ما يقولون

آثار علم به قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 20 - 10

10 - پى بردن به قدرت و توانايى خداوند ، برطرف كننده استبعاد در وقوع معاد است .

سيروا . .. فانظروا ... ثمّ اللّه ينشئ النشأة الأخرة إنّ اللّه على كلّ شىء قدير

آثار علم به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 43 - 10

10_ آگاه شدن از قرآن و محتواى آن ، آدمى را به حقانيّت رسالت پيامبر ( ص ) راهنمايى مى كند .

كفى بالله شهيدًا . .. و من عنده علم الكت_ب

آثار علم به قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 19 - 2

2 - آگاهى از قيامت و سرگذشت انسان ها در آن روز ، زداينده غفلت ها و مايه يادآورى و بيدارى

إنّ ه_ذه تذكرة

آيات گذشته، درباره قيامت و احوال انسان ها در آن روز بود; ازاين رو ممكن است، {ه_ذه} اشاره به اين موضوع باشد.

آثار

علم به لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 2،3

2 - آصف بن برخيا ( آورنده تخت بلقيس ) داراى بخشى از علم به كتاب ( لوح محفوظ )

قال الذى عنده علم من الكت_ب أنا ءاتيك به قبل أن يرتدّ إليك طرفك

عبارت {علم من الكتاب} _ با توجه به نكره بودن {علم}_ به معناى آگاهى داشتن به گوشه اى از دانش كتاب مى باشد. گفتنى است كه بر طبق روايات، آورنده تخت بلقيس آصف بن برخيا، وصى و وزير سليمان(ع) بوده است و مراد از {كتاب} _ بنابر گفته برخى از مفسران _ لوح محفوظ است.

3 - امكان سلطه بر قوانين طبيعت با در اختيار داشتن گوشه اى از دانش كتاب الهى ( لوح محفوظ )

قال الذى عنده علم من الكت_ب أنا ءاتيك به قبل أن يرتدّ إليك طرفك

آثار علم به مجهولات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 3

3 _ شناخت برخى مجهولات آثار ناخوشايند و زيانبارى دارد .

لاتسئلوا عن اشياء ان تبدلكم تسؤكم

آثار علم به مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 10

10 - شناخت مرگ و اجل انسان ، زمينه ساز توجه به خدا و ايمان به او است .

لو كنتم تعلمون

در برداشت ياد شده، مفعول {تعلمون} _ به قرينه جملات سابق _ اجل انسان است و جواب شرط {لو}، ممكن است جمله اى محذوف مانند {لآمنتم و أطعتم} باشد.

آثار علم به نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 7

7 - اطلاع بر پرونده اعمال ، راهى براى آگاهى انسان در قيامت بر كردار خويش

و إذا الصحف نشرت . .. علمت نفس ما أحضرت

آثار علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 9

9 - علم و آگاهى خداوند به اعمال خير بندگان ، ضامن ضايع نشدن پاداش آنهاست .

و من تطوع خيراً فإن اللّه شاكر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 5

5 _ مبهم گذاردن سرنوشت اخروى برخى از خطاكاران ، نشأت يافته از علم و حكمت الهى و داراى مصلحت است .

و ءاخرون مرجون لأمر اللّه . .. و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 11

11 _ احكام و قوانين خداوند ، نشأت يافته از علم گسترده او به مصالح و مفاسد و حقايق هستى

حتى يبين لهم ما يتقون إن اللّه بكل شىء عليم

جمله {إن اللّه بكل . ..} در مقام تعليل و بيانگر علت تبيين احكام از سوى خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 8

8_ آگاهى خداوند به عملكرد و دستاورد انسانها ، زمينه ساز اقتدار او بر خنثى كردن مكر ها و توطئه هاى ايشان عليه پيامبران و برنامه هاى الهى

فلله المكر جميعًا يعلم ما تكسب كل نفس

جمله {يعلم . ..} به منزله تعليلى است براى {فلله المكر جميعاً} و اشاره به ريشه

و خاستگاه اين حقيقت دارد كه مكرها و توطئه هاى كافران عليه برنامه هاى الهى بى اثر است و همه برنامه ها در اختيار خداوند است ; يعنى، چون خداوند از اعمال و رفتار انسانها آگاه است، مكر و نقشه هاى ايشان بر او مخفى نمى ماند و لذا به خوبى مى تواند آنها را خنثى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 29 - 2

2- آگاهى خداوند از اعمال زشت كافران ، عامل فرمان او به آنها براى ورود به جهنّم

الك_فرين . .. إن الله عليم بما كنتم تعملون. فادخلوا أبوب جهنّم

{فا} در {فادخلوا} عاطفه است و مسبب را بر سبب (علم خدا) عطف كرده است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: حال كه خداوند چنين آگاهى از كردار شما دارد، پس وارد جهنم شويد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 71 - 3

3- اراده خداوند به تفاوت روزى انسان ها ، نشأت يافته از علم او به نياز ها و مصالح واقعى آنهاست . *

إن الله عليم قدير . و الله فضّل بعضكم على بعض فى الرزق

تصريح به اينكه خدا باعث برترى يافتن برخى بر برخى ديگر در روزى است _ پس از تذكر به اينكه خدا عالم و قادر است _ مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه اين برترى دادنها عالمانه و نشأت يافته از آگاهى خداوند به مصالح و نيازهاى واقعى انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 7

7- اعطاى فضيلت بيشتر به برخى

از انبيا از جانب خداوند ، بر اساس علم او به شايستگى و لياقت آنان است .

و ربّك أعلم بمن . .. و لقد فضّلنا بعض النبيّن على بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 13

13- برترى آگاهى خداوند ، لازمه ربوبيّت او بر همه آگاهان است .

ربّكم أعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 27 - 11

11- علم مطلق خداوند ، اساس ثبات و تغييرناپذيرى كلمات او است .

له غيب السم_وت و الأرض . .. لامبدّل لكلم_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 6

6- علم خداوند ، ضامن و پشتوانه تعيين دقيق ميزان و مرتبه استحقاق هر كس براى دوزخ

لنحن أعلم بالذين هم أولى بها

بيان داناتربودن خداوند نسبت به اولويت ها، صرفاً به منظور نشان دادن برترى آگاهى خداوند نيست; بلكه به نظر مى رسد مقصود، بيان اجرا و سازمان يافتن عذاب ها، براساسِ اولويت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 7 - 6

6 - قرآن و پند هاى آن ، نشأت يافته از علم مطلق خداوند است .

تذكرة . .. فإنّه يعلم السرّ و أخفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 7

7 - وعده يارى خداوند و آگاهى گسترده او بر جزئيات ماجراى ارشاد فرعون ، مايه اميدوارى و آرامش بخش دل هاى نگران موسى و هارون ( ع ) بود .

إنّنا نخاف . ..

لاتخافا إنّنى معكما أسمع و أرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 81 - 8

8- مسخر گشتن تندباد و به فرمان درآمدن آن براى سليمان ( ع ) ، در پرتو اراده و علم گسترده الهى بود .

و لسليم_ن الريح . .. و كنّا بكلّ شىء ع_لمين

عبارت {بكلّ شىء عالمين} مى رساند كه اين كار، براساس قوانين علمى صورت گرفته و خداوند با علم گسترده خويش به آن قوانين، اراده كرده بود كه تندباد تحت فرمان سليمان قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 112 - 5

5- قضاوت و داورى برحق خداوند ، برخاسته از علم و آگاهى همه جانبه او است .

إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون . .. ق_ل ربّ احكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 69 - 3

3 - داورى خدا در قيامت ، بر اساس علم كامل او به كردار آدميان است .

اللّه أعلم بما تعملون . اللّه يحكم بينكم يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 6

6 - قوانين اسلامى ، احكامى سنجيده ، بى عيب و نقص و برخاسته از علم و حكمت الهى

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه توّاب حكيم

برداشت فوق از وصف {حكيم} براى خداوند، پس از بيان يك سلسله از احكام و قوانين در آيات گذشته، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24

- 32 - 16،17،18

16 - رحمت وسيع و علم گسترده خداوند ، تضمين كننده تحقق وعده او ، مبنى بر تأمين نيازمندى هاى فقيرانى كه در صدد ازدواج اند .

إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله و اللّه وسع عليم

جمله {و اللّه واسع عليم} استينافيه تعليليه است و بيانگر علت و چگونگى بى نياز كردن فقيران و تهى دستان به وسيله خدا است; يعنى، چون خداوند گشايش گر و داناى مطلق به همه حقايق و نيازمندى هاى انسان است، پس بر انجام وعده خود نيز، توانا خواهد بود.

17 - توصيه خداوند به ازدواج غير متأهلان ، نشأت گرفته از علم و آگاهى او به واقعيت ها و نياز هاى آدميان است .

و أنكحوا الأي_مى منكم . .. واللّه ... عليم

18 - گشايش در كار مؤمنان و تفضل به آنان از جانب خداوند ، بر پايه علم گسترده او به مصالح و نياز هاى آنان است .

يغنهم اللّه من فضله و اللّه وسع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 24،25

24 - مشيت خداوند بر هدايت مردمان به نور خويش ، برخاسته از علم فراگير او است .

يهدى اللّه لنوره من يشاء . .. و اللّه بكلّ شىء عليم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه جمله {و اللّه بكلّ شىء عليم}، عطف بر جمله {يهدى اللّه. ..} باشد. ياد كرد علم همه جانبه خداوند پس از مشيت مطلقه او; مى رساند كه مشيت خدا، مرتبط با علم او و برخاسته از آن است.

25 - تمثيل هاى خداوند براى فهم معارف بلند الهى ، به

امرى محسوس و قابل درك همگان ، برخاسته از علم فراگير او به ويژگى ها و استعداد هاى انسان ها است .

و يضرب اللّه الأمث_ل للناس و اللّه بكلّ شىء عليم

برداشت ياد شده مبتنى بر دو نكته است: 1_ جمله {و اللّه بكلّ شىء عليم} عطف بر جمله {و يضرب اللّه الأمثال للناس} باشد. 2- تذكر به آگاهى همه جانبه خداوند، پس از بيان تمثيل براى مردم، مى رساند كه اين آگاهى مرتبط باانسان ها و ويژگى ها و استعدادهاى او براى بهره گيرى از چنين تمثيل هايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 220 - 3

3 - شنوايى و علم گسترده و بى همتاى الهى ، مقتضى توكل كردن بر او در تنگناها

و توكّل على العزيز الرحيم . .. إنّه هو السميع العليم

{إنّه هو السميع. ..} مى تواند تعليل براى امر به توكل باشد; يعنى، بر او توكل كن; زيرا او شنواى راز و نيازهاى شما و دانا به چگونگى برداشتن تنگناها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 26 - 5

5 - علم و قدرت بى كران خدا ، اساس ربوبيت و تدبير او بر نظام هستى

الذى يخرج الخبء . .. و يعلم ماتخفون و ما تعلنون... ربّ العرش العظيم

{يخرج الخبء} _ در آيه پيش_ بيانگر قدرت بى كران و {يعلم ما تخفون. ..} بيانگر علم همه جانبه خداوند است. ارتباط اين آيه با آيه قبل مى رساند كه ربوبيت و تدبير خدا، بر پايه قدرت و علم همه جانبه است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 74 - 4،8

4 - علم خدا به مواضع فكرى و عملى مردم در قبال پيامبر ( ص ) ، تضمينى بر تحقق وعده ها و وعيد هاى او

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. و إنّ ربّك ليعلم

مطرح ساختن علم الهى به نهان و آشكار خلق (پس از آيات مربوط به وعده عذاب) مى رساند كه خداوند به اتكاى علم خويش، موضع گيرى مردم را در قبال پيامبر(ص) جزا خواهد داد.

8 - علم خداوند به توطئه هاى كافران ، مايه ناكامى آنان در دستيابى به اهدافشان

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون . .. و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

طرح علم خدا به اسرار نهانى و كارهاى آشكار توطئه گران عليه دين و رسالت پيامبر(ص)، اشاره به اين نكته دارد كه آنان در هر حال در منظر خدا هستند و نمى توانند چيزى را از او مخفى كرده و به اهداف شان برسند. اين بيان، مى تواند تعليلى باشد بر آنچه كه قبلاً در ضمن {و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون} آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 3

3 - آگاهى عميق خداوند به اعمال بندگان ، پشتوانه پاداش او به نيك كرداران

إنّه خبير بما تفعلون . من جاء بالحسنة فله خير منها

از ارتباط {من جاء. ..} با بخش پايانى آيه قبل (إنّه خبير بما تفعلون) مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 10

10 -

محاسبه و جزاى اعمال انسان ، براساس علم دقيق و همه جانبه الهى

إنّه خبير بما تفعلون . .. فكبّت وجوههم فى النّار هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

مطلب ياد شده با توجه به ارتباط اين آيه با ذيل آيه 88 (إنّه خبير بما تفعلون) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 70 - 5

5 - انحصار خالقيت ، اختيار و آگاهى مطلق و يكتايى به خداوند ، دليل انحصار شايستگى ستايش ها به او

ربّك يخلق ما يشاء و يختار . .. يعلم ... و هو اللّه لا إل_ه إلاّ هو له الحمد فى ا

از ارتباط ميان آيات گذشته _ كه بيانگر اوصاف خداوند بود _ و اين آيه برداشت ياد شده به دست مى آيد; زيرا ذكر انحصار ستايش ها به خداوند، نتيجه اوصاف ياد شده براى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 42 - 3

3 - تشريح بى بنيادى شرك _ همانند بى بنيادى خانه عنكبوت _ برخاسته از علم خداوند است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا . .. إنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 9

9 - آگاهى همه جانبه خداوند ، باعث تأمين روزى موجودات نيازمند است .

اللّه يرزقها و إيّاكم و هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 62 - 6

6 - فراخى و ضيق روزى بندگان ، ناشى از علم خدا به همه

چيز است .

اللّه يبسط الرزق . .. و يقدر له إنّ اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 13

13 - آفرينش انسان و مراحل حيات وى ، امرى عالمانه و از روى آگاهى است .

اللّه الذى خلقكم . .. و هو العليم القدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 7

7 - اداره و تدبير امور جهان ، برخاسته از علم و عزت و رحمت الهى است .

يدبّر الأمر . .. ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 1 - 10

10 - فرمان به پيامبر ( ص ) براى رعايت تقوا ، برخاسته از علم و حكمت الهى است .

ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه . .. إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا

جمله {إنّ اللّه. ..} مى تواند تعليل براى فرمان به رعايت تقوا باشد; يعنى، چون خداوند، داراى آگاهى فراوان و صاحب حكمت است، چنين فرمانى را صادر كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 34 - 11،12

11 - لطف و آگاهى همه جانبه خداوند ، منشأ صدور احكامى خاص براى همسران پيامبر

قل لأزوجك . .. ي_نساء النبىّ ... و اذكرن ... إنّ اللّه كان لطيفًا خبيرًا

12 - علم و لطف خداوند ، منشأ اعطاى عصمت به اهل بيت پيامبر ( ص )

إنّما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس أهل البيت . .. إنّ اللّه كان لطيفًا خبيرًا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 26 - 9

9 - داورى خداوند ، بر اساس علم و آگاهى او است .

و هو الفتّاح العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 40 - 7

7 - مؤاخذه در روز قيامت ، صرفاً بر اساس آگاهى هاى پيشين خداوند نخواهد بود ; بلكه ممكن است با حضور طرف هاى ماجرا باشد .

و يوم يحشرهم . .. ثمّ يقول للمل_ئكة أه_ؤلاء إيّاكم كانوا يعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 16

16 - نظام كيفر و پاداش خداوند ، بر اساس علم همه جانبه او به احوال و كردار بندگان است .

الذين كفروا لهم عذاب شديد . .. إنّ اللّه عليم بما يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 13

13 - علم و توانايى خداوند ، دليل بر ناتوانى قدرت ها از بازداشتن تحقق اراده الهى است .

و ما كان اللّه ليعجزه من شىء . .. إنّه كان عليمًا قديرًا

جمله {إنّه كان عليماً قديراً} در مقام تعليل براى جمله پيشين است; يعنى، از آن جايى كه خداوند دانا و توانا است، هيچ نيرويى توانايى بازداشتن تحقق اراده الهى را ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 45 - 11

11 - مهلت دادن به كافران و گنه كاران و به تأخير انداختن مجازات آنان ، كارى عالمانه و برخاسته از آگاهى دقيق خداوند به احوال و مصالح بندگان

و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل

مسمًّى فإذا جاء أجلهم فإنّ اللّه كان بعباده بصيرًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {فإنّ اللّه كان. ..} در مقام تعليل براى جمله پيش (و ل_كن يؤخّرهم...) مى باشد; يعنى، چون خداوند به احوال بندگانش آگاه است; از اين رو مجازات آنان را تا زمان معين به تأخير انداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 79 - 7

7 - آگاهى خداوند بر آفرينش و پديد آوردن هر چيزى ، دليل و نشانه امكان برپايى قيامت و توانايى خداوند بر احياى مجدد انسان ها

و هو بكلّ خلق عليم

جمله {و هو بكلّ خلق عليم} ادامه استدلال براى امكان معاد و رد شبهه منكران قيامت است; يعنى، بعيد شمردن برپايى قيامت، ممكن است ناشى از اين شبهه باشد كه چگونه اجزاى پوسيده و پراكنده بشر، شناسايى و جمع خواهد شد. خداوند در پاسخ آن، مسأله علم مطلق خويش بر آفرينش جهان هستى را يادآور شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 10

10 - آفرينش انبوه پديده هاى جهان و آگاهى همه جانبه از احوال آنها ، دليل و شاهد توانايى خداوند بر احياى مجدد انسان ها در روز قيامت

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم بلى و هو الخلّ_ق العليم

يادآورى آفرينش و علم گسترده خداوند، در پايان آيه و در شرايطى كه آيه شريفه در مقام بيان توانايى خداوند بر احياى مجدد انسان ها است; مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 19

19 - حسابرسى اعمال بندگان از سوى خداوند در قيامت ، متكى به علم همه جانبه او است .

فينبّئكم بما كنتم تعملون إنّه عليم بذات الصدور

برداشت بالا از آن جا است كه جمله {إن_ّه عليم بذات الصدور} تعليل براى جمله {فينب_ّئكم بما كنتم تعملون} است; يعنى، چون خداوند به باطن افراد آگاه است، پس مى تواند آنان را به كردارشان آگاه سازد و به حسابرسى آنان بپردازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 14

14 - رحمت و علم همه جانبه و گسترده خداوند ، مقتضىِ طلب آمرزش از او و اميد بستن به اجابت او است .

و يستغفرون للذين ءامنوا ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا فاغفر للذين تابوا

برداشت ياد شده از تفريع {فاغفر للذين تابوا. ..} بر {ربّنا وسعت...} استفاده مى شود; يعنى، اى پروردگار ما! چون رحمت و علم تو گسترده و جهان شمول است، پس بيامرز مؤمنان توبه كننده را... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 6

6 - علم همه جانبه خداوند به احوال ظاهر و باطن انسان ها ، دليل توانايى او بر حسابرسى سريع بندگان

إنّ اللّه سريع الحساب . .. يعلم خائنة الأعين و ما تخفى الصدور

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه جمله {يعلم خائنة الأعين. ..} تعليل براى جمله {إنّ اللّه سريع الحساب} باشد; يعنى، چون خداوند از تمامى حالات انسان ها آگاهى كامل دارد، اعمال بندگانش را با سرعت رسيدگى خواهد كرد و نيازى به ارائه

دليل و شهود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 20 - 4

4 - آگاهى همه جانبه خداوند از احوال انسان ها ، پشتوانه قضاوت به حق او

يعلم خائنة الأعين . .. و اللّه يقضى بالحقّ

يادآورى قضاوت به حق خداوند _ پس از تذكر به علم همه جانبه او _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 8،9

8 - تحولات پيچيده شكوفه ها و جنين ، بنا به مقتضاى علم و حكمت خداوندى است .

و ما تخرج من ثمرت من أكمامها . .. إلاّ بعلمه

چنانچه {باء} در {بعلمه} براى سببيت باشد، مفاد آيه شريفه، اين خواهد بود كه همه اين رخدادها براساس علم الهى است.

9 - تدبير و اداره جهان هستى ، بر اساس علم و آگاهى صورت مى گيرد .

و ما ربّك . .. و ما تخرج من ثمرت ... إلاّ بعلمه

با توجه به اين كه شكفتن شكوفه ها و انعقاد نطفه و تولد موجودات، نمونه هايى از تدبير جهان هستى است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 14

14 - اطلاع دقيق خداوند از راه هاى تأمين نيازمندى هاى آدميان ، تضمين كننده روزى رسانى وى به آنان

له مقاليد السم_وت و الأرض يبسط الرزق . .. إنّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 4

4 - خداوند ، براساس علم و آگاهى خويش

، به گروهى پسر و به گروهى ديگر دختر و يا به جمعى پسر و دختر مى دهد و برخى را عقيم و نازا مى گرداند .

يهب لمن يشاء . .. أو يزوّجهم ... إنّه عليم قدير

{تزويج} در {أو يزوّجهم} به معناى توأم با يكديگر قرار دادن است; يعنى، خداوند به برخى تنها دختر مى دهد و به بعضى تنها پسر عطا مى كند و برخى را هم پسر و هم دختر مى بخشد و برخى ديگر را نازا كرده; نه پسر مى دهد و نه دختر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 4

4 - قدرت و دانايى آفريدگار هستى ، پشتوانه پيدايش شرايط زيست در كره زمين

العزيز العليم . الذى جعل لكم الأرض مهدًا و جعل لكم فيها سبلاً لعلّكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 3

3 - حكمت و علم گسترده خداوند ، پشتوانه فرمانروايى زوال ناپذير او بر نظام هستى

و هو الحكيم العليم . و تبارك الذى له ملك السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 6 - 9

9- نزول قرآن و تقدير و تدبير امور خلق ، متكى بر آگاهى عميق خداوند از نياز آنان است .

إنّا أنزلن_ه . .. فيها يفرق كلّ أمر ... إنّه هو السميع العليم

جمله {إنّه هو السميع العليم} مى تواند تعليل براى {إنّا أنزلناه. ..} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 7 -

4

4- تدبير بايسته نظام هستى از سوى خداوند ، گواه علم و آگاهى ژرف و مطلق او است .

إنّه هو السميع العليم . ربّ السموت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 32 - 4

4- قرار گرفتن بنى اسرائيل ، تحت حمايت ويژه خداوند در عصر موسى ، براساس ملاك هايى متكى به علم الهى

و لقد اخترن_هم على علم

برگزيدن بنى اسرائيل ممكن است به رهايى يافتن آنان از ستم فرعونيان و وراثت آنان نظر داشته باشد; يعنى، ملت هاى زيادى تحت ستم بوده اند، ولى از آن ميان، بنى اسرائيل از اين حمايت الهى برخوردار شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 12

12- شهادت و داورى خداوند ميان حق و باطل ، متكى به علم برتر او

هو أعلم . .. كفى به شهيدًا

از ارتباط {هو أعلم} با {كفى به. ..}، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 2

2- نزول عذاب ، تنها متكى به علم و صلاحديد خداوند و خارج از حيطه تصميم گيرى پيامبران

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنّما العلم عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 19

19 - علم و حكمت ازلى خداوند ، پشتوانه آفرينش قواى هستى و به كارگيرى بهينه آن

و للّه جنود السم_وت و الأرض و كان اللّه عليمًا حكيمًا

تعبير {و كان اللّه عليماً حكيماً} در پايان آيه شريفه، مى رساند

كه فتح مؤمنان و انزال سكينه بر آنان و بهره گيرى از جنود آسمان ها و زمين، در پرتو علم و حكمت ازلى صورت مى گيرد; زيرا نفس تكوّن جنود و نيز بهره گيرى از آنها در موارد مختلف، نيازمند علم و حكمت گسترده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 3

3 - علم و حكمت الهى ، پشتوانه پاداش او به اهل ايمان *

و كان اللّه عليمًا حكيمًا . ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت

در صورتى كه ميان ذيل آيه قبل (كان اللّه. ..) با {ليدخل...} ارتباطى لحاظ شود، مطلب بالا را مى توان نتيجه گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 7

7 - علم و قدرت گسترده ، دو پشتوانه مهم تحقّق وعده هاى الهى

وعدكم اللّه . .. و أخرى لم تقدروا عليها و قد أحاط اللّه بها و كان اللّه على كلّ

از اين كه خداوند، پس از بشارت هاى مختلف به مؤمنان، به دو صفت مهم خويش (علم و قدرت فراگير) اشاره كرده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 21،22

21- ايجاد روح آرامش و تقوا در پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، به هنگام نياز آنان ، متكى به علم فراگير خداوند بر هستى

فأنزل اللّه . .. و ألزمهم كلمة التقوى ... و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

از ارتباط {و كان اللّه. ..} با عبارت قبل آيه (فأنزل اللّه...)، مطلب بالا استفاده مى شود.

22 - علم

فراگير خداوند ، مبناى اعطاى فيض از سوى او به بندگان ، براساس استحقاقشان

و ألزمهم كلمة التقوى و كانوا أحقّ بها و أهلها و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه {و كان اللّه. ..} در رابطه با {و كانوا أحقّ...} مطرح شده باشد; يعنى، تشخيص اين شايستگى و اهليّت به وسيله علم فراگير الهى، صورت گرفته و مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 6،15

6- اعجاز قرآن ، در پيشگويى ورود حتمى مسلمانان به مسجدالحرام همراه با آرامش و امنيت

لتدخلنّ المسجدالحرام . .. ءامنين

با توجه به اين كه رؤياى پيامبر(ص) و وعده خداوند، دو سال پس از حديبيه به كامل ترين صورت تحقق يافت; مطلب بالا استفاده مى شود.

15- اراده و تدبير الهى ، متكى به علم و حكمت او

فعلم ما لم تعلموا

خداوند، با تعبير {فعلم. ..} اين واقعيت را به مؤمنان يادآور شده كه كارها و تدابير او، متكى به علم و آگاهى است; نه گزاف و بى حساب.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 8،9

8 - نعمت ها و تفضلات الهى بر خلق ، متكى به علم و حكمت او است ; نه بدون ملاك و گزاف .

فضلاً من اللّه و نعمة و اللّه عليم حكيم

9 - افعال الهى ، براساس علم و حكمت

و ل_كنّ اللّه حبّب . .. و كرّه إليكم ... فضلاً... و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 18

18 -

ملاك قرار گرفتن تقوا ، به عنوان يگانه عامل كرامت انسان ها ، متكى بر علم و كاردانى خداوند است .

إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم إنّ اللّه عليم خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 9

9_ علم الهى ، به زواياى وجود آدمى ، پشتوانه برپايى قيامت و حساب رسى و مؤاخذه انسان *

و نحن أقرب إليه من حبل الوريد

در آيات پيشين براى اقامه برهان معاد به دو نكته اشاره شده است: نخست قدرت خداوند و سپس علم او. اكنون دراين آيات، تعبير {أفعيينا...} به قدرت و {نعلم ما توسوس...} به علم الهى نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 17 - 2

2_ فرشتگانِ ثبت كننده اعمال _ علاوه بر علم محيط الهى _ گواهى ديگر بر اعمال انسان *

و نحن أقرب إليه من حبل الوريد . إذ يتلقّى المتلقّيان

در آيه قبل، خداوند علم خويش را به عنوان ملاك محاسبه انسان ها معرفى فرمود و اكنون در اين آيه دريافت هاى دو فرشته را، به عنوان گواهى ديگر بر اعمال آدمى ياد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 2

2 - علم خداوند به گفتار كافران ، ملاك داورى او عليه آنان در قيامت

نحن أعلم بما يقولون

از ارتباط {نحن أعلم. ..} با آيات پيشين _ كه درباره حشر و معاد است _ مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 30 - 6،7

6 -

اعطاى فرزند به همسر پير و عقيم ابراهيم ( ع ) ، متكى بر حكمت و علم الهى بود .

و قالت عجوز عقيم قالوا كذلك . .. إنّه هو الحكيم العليم

تصريح به علم و حكمت الهى، در پى نويد به اعطاى فرزند، بيانگر مطلب بالا است.

7 - معجزات الهى ، متكى به علم و حكمت گسترده او

و قالت عجوز عقيم . قالوا كذلك ... إنّه هو الحكيم العليم

برداشت ياد شده با توجّه به اين نكته است كه بارورى پيرزنى فرتوت و نازا، طبق عوامل طبيعى صورت نمى گيرد و آن گونه كه به همسر ابراهيم(ع) بشارت داده شد، قطعاً امرى اعجازى بوده است و اين اعجاز بى دليل نمى باشد; بلكه نشأت يافته از علم و حكمت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 3

3 - علم گسترده و قدرت مطلقه خداوند ، پشتوانه حتمى بودن نظام جزا و پاداش او

هو أعلم . .. و للّه ما فى السم_وت و ... ليجزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 29

29 - احكام و داورى هاى خداوند ميان خلق ، متكى به علم و حكمت گسترده او است .

يحكم بينكم و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 2 - 10

10 - تشريع خداوند ، برخاسته از علم و حكمت او است .

قد فرض اللّه لكم . .. و هو العليم الحكيم

يادآورى علم و حكمت خداوند _ پس از تشريع قانون شكستن سوگند _ مى تواند

بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 7

7 - آگاهى دقيق خداوند به حقيقت انسان ، دليل سامان دادن معاد در مراحل هستى او است .

بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

جمله {إنّ ربّه. ..} در مقام تعليل است و بصيرت خداوند به انسان را دليل معاد قرار داده است; يعنى، انسان موجودى است كه بايد معاد داشته باشد و چون خداوند، به طور كامل به حقيقت انسان آگاهى دارد، براى او معاد قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 7 - 8

8 - قرائت كامل قرآن بر پيامبر ( ص ) و بقاى آن در حافظه آن حضرت ، نويدى متكى بر علم خداوند

سنقرئك فلاتنسى . .. إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 7

7 - علم خداوند ، پشتوانه دقّت در حسابرسى و مجازات انسان ها در قيامت است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

آثار علم ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 5

5- در دست داشتن اسباب و راه كار هاى علمى و عملى ، زمينه ساز قدرت و اقتدار ذوالقرنين در زمين بود .

إنّا مكّنّا له فى الأرض و ءاتينه من كلّ شىء سببًا

عطف {آتيناه} بر جمله قبل، عطف سبب بر مسبب است; يعنى، اگر {ذوالقرنين} در زمين اقتدار داشت، به جهت اسبابى بود كه براى هر كار در اختيار او بود.

آثار

علم سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 17 - 6

6 - علم و دانش سليمان ، زمينه ساز دستيابى او به قدرت و به خدمت گرفتن آن در مسير اهداف الهى

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا. .. و أوتينا من كلّ شىء... جنوده من الجنّ و الإ

طرح علم گسترده سليمان، پيش از بيان عظمت سپاه و قدرت برتر نظامى وى، مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

آثار علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 1

1- آگاهى از غيب و يا صدور پيمانى از جانب خداوند ، از راه هاى وقوف بر پى امد هاى كفر و ايمان و آثار آنها است .

لأُتينّ . .. أطّلع الغيب أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

همزه در {أطّلع} _ كه در اصل أإطّلع بوده _ براى استفهام انكارى است و فاعل فعل ضميرى است كه به {الذى} در آيه قبل بازمى گردد. از اين رو مضمون آيه چنين مى شود: آيا آن كافرى كه مدعى شد كفر، موجب دستيابى به مال و فرزند است، بر غيب آگاهى يافته و يا عهدى از جانب خداوند دريافت كرده است؟! مراد از عهد، نوشته و يا بيانى است كه از ناحيه خداوند صادر گرديده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 4

4- علم به زمان كيفر و عذاب انسان ها ، درگرو آگاهى به نهان و آشكار آنان است .

إن أدرى أقريب . .. إنّه يعلم الجهر من القول

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 74 - 8

8 - علم خداوند به توطئه هاى كافران ، مايه ناكامى آنان در دستيابى به اهدافشان

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون . .. و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

طرح علم خدا به اسرار نهانى و كارهاى آشكار توطئه گران عليه دين و رسالت پيامبر(ص)، اشاره به اين نكته دارد كه آنان در هر حال در منظر خدا هستند و نمى توانند چيزى را از او مخفى كرده و به اهداف شان برسند. اين بيان، مى تواند تعليلى باشد بر آنچه كه قبلاً در ضمن {و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون} آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 8

8 - داشتن علم غيب ، موجب آگاهى به حقايق پشت پرده و پنهان مى شود .

تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 4

4 - آگاهى مطلق به غيب و شهود ، لازمه مقام الوهيت و خداوندگارى است .

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو ع_لم الغيب و الشه_دة

توصيف {اللّه} به {عالم الغيب و الشهادة}، بيان بالا را افاده مى كند.

آثار علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 12

12 _ علم خدا به آشكار و نهان ، تضمينى بر پاداش دادن و كيفر كردن دقيق انسان ها در قيامت

ستردون إلى علم الغيب و الشهدة

فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 22،24

22_ حكيمانه بودن افعال خدا و آگاهى او به ويژگى هاى يوسف ( ع ) ، موجب شد تا او را برگزيند و تعبير رؤيا و تحليل حوادث را به آن حضرت بياموزد .

يجتبيك ربك . .. إن ربك عليم حكيم

24_ حكمت خدا و علم او به خصلت هاى يوسف ( ع ) موجب شد تا نعمت خويش را بر خاندان يعقوب كامل كند .

و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب . .. إن ربك عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 3،5

3- سفارش به انتخاب بهترين و شايسته ترين گفتار ها ، برخاسته از علم همه جانبه خداوند به احوال انسانهاست .

قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن . .. ربّكم أعلم بكم

ذكر {ربّكم أعلم بكم}، پس از توصيه به گزينش بهترين سخن در گفتار به منزله تعليل است; يعنى، چون خداوند به احوال انسانها آگاه است، چنين توصيه اى مى كند.

5- مشيت خداوند در نزول رحمت يا عذاب بر بندگان ، مبتنى بر علم و آگاهى گسترده او بر احوال آنان است .

ربّكم أعلم بكم إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 110 - 4

4 - آگاهى گسترده و محيط خداوند بر احوال و اعمال بندگان ، پشتوانه قانون مندى شفاعت در قيامت و صدور يا عدم صدور اجازه بر آن

لاتنفع الشف_عة إلاّمن أذن . .. يعلم ما

بين أيديهم و ما خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 3

3 - خداوند عزيز و رحيم و آگاه به نماز و راز و نياز انسان ها ، سزاوار اعتماد و توكل كردن آنان بر او

و توكّل على العزيز الرحيم . الذى ... و تقلّبك فى الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 69 - 6

6 - علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار مردمان ، دليل انحصار حق تشريع و انتخاب پيامبر به او

و ربّك يخلق ما يشاء و يختار . .. و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه آيه در مقام بيان علت منحصر بودن حق قانون گذارى و حق برگزيدن پيامبر به خداوند باشد كه در آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است; يعنى، چون خداوند به نهان و آشكار انسان ها آگاهى كامل دارد; پس تنها او شايسته قانون گذارى براى ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 3 - 16

16 - علم خداوند به ذرات ريز دوردست ، ناشى از غيب دانى او است .

ع_لم الغيب لايعزب عنه مثقال ذرّة فى السم_وت و لا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 18

18 - لزوم اجتناب از دعوى بى گناهى و پاكى ، در برابر خداوندِ آگاه به آشكار و نهان انسان ها

هو أعلم بكم . .. فلاتزكّوا أنفسكم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 15

15 - آگاهى ژرف خداوند به اعمال خلق ، پشتوانه نظام كيفر و پاداش

و لتنظر نفس ما قدّمت لغد . .. إنّ اللّه خبير بما تعملون

توجه به پيوند مفهومى صدر آيه (مسؤوليت اخروى انسان در قبال كرده هاى خويش) و ختام آيه (علم و آگاهى ژرف الهى) مطلب بالا را نتيجه مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 18 - 1

1 - سپاسدارى ، بردبارى ، آگاهى از نهان و آشكار ، عزّت و حكمت خداوند ، مقتضى تقواپيشگى ، حرف شنوى ، فرمان برى و انفاق در راه او است .

فاتّقوا اللّه . .. اسمعوا و أطيعوا و أنفقوا ... و اللّه شكور حليم ... العزيز الح

برخى از مفسران، بر اين عقيده اند كه ميان ذكر اوصاف خداوند در دو آيه پايانى، با فرمان الهى به تقواپيشگى، فرمان برى و انفاق، ارتباط وجود دارد. اين مطلب مى تواند اشاره به برداشت ياد شده باشد.

آثار علم قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 3،4

3 - قارون ، مدعى بهره مندى از دانش و خلاقيت ويژه براى تحصيل ثروت بود .

قال إنّما أُوتيته على علم عندى

4 - مؤثر دانستن دانش و ابتكار فردى در فزونى ثروت ، توجيه قارون براى ترك انفاق و احسان نكردن خود

إذ قال له قومه . .. و أحسن ... قال إنّما أُوتيته على علم عندى

از اين كه قارون در پاسخ به توصيه قومش به انفاق و احسان،

گفت: اين ثروت ها، ناشى از دانش و ابتكار من است; مى توان استفاده كرد كه او با اين پاسخ، درصدد توجيه كار خود (ترك احسان) برآمده بود.

آثار علم لدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 13

13 _ آگاهى نوح ( ع ) به حقايقى از جانب خدا ، از عوامل پايدارى وى در تبليغ رسالت هاى الهى و خيرخواهى خالصانه براى مردم

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

به نظر مى رسد جمله {أعلم من اللّه . .. } به منزله تعليلى باشد براى {أبلغكم} و {أنصح لكم}. يعنى آگاه بودن من بر حقايقى پوشيده بر شما مرا در ابلاغ رسالتهاى الهى پايدار مى سازد.

آثار علم ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 2،5

2- آگاهى ملائكه از علم مطلق خداوند به تمامى گفتار و رفتار و حالات ، موجب انقياد آنان و بازدارنده ايشان از هرگونه نافرمانى

لايسبقونه . .. بأمره يعملون . يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

جمله {يعلم ما. ..} مى تواند در حكم تعليل براى آيه قبل (لايسبقونه... بأمره يعملون) باشد; يعنى، چون فرشتگان آگاه اند كه خداوند به تمامى حركات آنان دانا است، از اين رو گوش به فرمان خدا و تسليم محض او هستند.

5- اطلاع ملائكه از علم گسترده الهى ، مانع از شفاعت خودسرانه آنان است .

يعلم . .. و لايشفعون إلاّلمن ارتضى

آثار علم مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 11 -

8

8 - آگاهى و ايمان مؤمنان به علم همه جانبه خداوند ، مايه تحمل مصيبت ها و پايدارى در برابر مشكلات است .

ما أصاب من مصيبة إلاّ بإذن اللّه . .. و اللّه بكلّ شىء عليم

آثار علم يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 16

16_ توحيد ناب و خالص يوسف ( ع ) ، اطاعتش از خدا و تقوا و پرهيزگارى او ، جلوه هايى از علم و حكمتى كه خداوند به او عطا كرده بود .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. قال معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 8

8_ پادشاه مصر در پى ملاقاتش با يوسف ( ع ) و احراز شخصيت و دانش او ، به وى اعلام كرد كه در دستگاه حكومتى ، رأيى نافذ و فرمانى مطاع خواهد داشت .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

به كسى كه داراى منزلتى والا و شأنى رفيع باشد {مكين} گفته مى شود. {أمين} نيز به كسى گفته مى شود كه از خيانت بپرهيزد و به صداقت گفتارش و درستى رفتارش اطمينان باشد. سخن پادشاه (تو نزد ما منزلتى والا دارى) كنايه از اين است كه: دستوراتت نافذ است و آنچه در امر حكومت پيشنهاد كنى مورد قبول است.

آثار كتمان علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 24 - 7

7 - امساك دانش از ديگران و كتمان علوم الهى ، بخل است .

و ما هو على الغيب بضنين

آثار محدوديت علم مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 - 5

5 - انديشه خرافى مشركان در مورد فرشتگان ، برخاسته از افق محدود دانش و بينش آنان

ليسمّون المل_ئكة تسمية الأُنثى . .. ذلك مبلغهم من العلم

با توجه به اين كه موضوع اصلى آيات پيشين، طرد و نقد انديشه خرافى مشركان درباره دختر انگاشتن فرشتگان براى خداوند بود; مى توان استفاده كرد كه عبارت {ذلك مبلغهم. ..}، فلسفه رواج اين عقيده خرافى را در ميان آنان تبيين مى كند.

آثار وسعت علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 9

9 - علم برتر و همه جانبه خداوند ، پشتوانه داورى و جزاى عادلانه او است .

و قضى بينهم بالحقّ و هم لايظلمون . .. و هو أعلم بما يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 17

17 - علم و آگاهى گسترده خداوند ، پشتوانه پيروزى دين حق و شكست جبهه كفر و باطل

و يمح اللّه الب_طل . .. إنّه عليم بذات الصدور

جمله {إنّه عليم بذات الصدور} مى تواند علت براى جمله {و يمح اللّه الباطل} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 16

16- احاطه علم الهى بر احوال آدمى ، مقتضى نگرانى انسان از لغزش هاى خود و روى آورى به استغفار

و استغفر . .. و اللّه يعلم متقلّبكم و مثوي_كم

از ارتباط دو بخش آيه ({استغفر} و {و اللّه يعلم. ..}) مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 30 - 10

10- علم الهى به تمامى اعمال خلق ، هشدارى به بيماردلان منافق و نويدى به اهل ايمان

و اللّه يعلم أعم_لكم

يادآورى علم فراگير الهى بر تمامى اعمال خلق _ چه مؤمن و چه منافق _ در حقيقت هشدارى است به منافقان كه سرانجام، كيفر اعمال خود را خواهند ديد و نويدى است به مؤمنان كه صبر و مقاومت شان بر طريق ايمان، از ديد خداوند مخفى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 23 - 5

5 - اتكاى سنن الهى ، بر علم و قدرت ازلى و گسترده او ، راز جاودانگى و تبديل ناپذيرى آن *

قد أحاط اللّه بها و كان اللّه على كلّ شىء قديرًا . .. و لن تجد لسنّة اللّه تبديل

در آيات پيشين، خداوند دو وصف از اوصاف خويش را يادآور شده است: 1_ علم ازلى و محيط; 2_ قدرت ازلى و نامحدود و در اين آيه، سخن از جاودانگى قوانين خويش به ميان آورده است. از ارتباط اين دو بيان، مطلب بالا به دست مى آيد.

آفات علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 25

25 - تعجيل و شتاب ، از آفات تحصيل علم است .

و لاتعجل بالقرءان . .. و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 10

10 - هواپرستى ، انگيزه اصلى بى توجهى انسان به دليل و برهان ، در تحصيل

معارف

ما أنزل اللّه بها من سلط_ن إن يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوى الأنفس

ما أنزل اللّه بها من سلط_ن إن يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوى الأنفس

با توجه به ارتباط بين صدر آيه شريفه با {و ما تهوى الأنفس} _ كه علت بى توجهى مشركان به يقين و برهان را بازگو مى كند _ مطلب ياد شده استفاده مى شود.

احاطه به علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 1

1 - خداوند هيچ كس را _ جز كسانى كه از آنان راضى و خشنود باشد ( رسولان ) _ از علم غيب خود آگاه نمى سازد .

إلاّ من ارتضى من رسول

{من} _ در {من رسول} _ براى تبيين {من ارتضى} است.

احكام و علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 13

13 _ حدود و احكام نازل شده از سوى خداوند بر رسول اكرم ( ص ) بر اساس علم و حكمت است .

حدود ما أنزل اللّه على رسوله و اللّه عليم حكيم

ادعاى علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 2

2- كسى كه كفرورزى را مايه فراوانى مال و اولاد مى داند ، مانند كسى سخن گفته است كه يا به غيب آگاه شده و يا از خداوند پيمان گرفته است .

كفر بأي_تنا و قال . .. أطّلع الغيب أم اتّخذ عندالرحمن عهدًا

ارزش تحمل سختيهاى تحصيل علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 -

66 - 18

18- مسافرت با عالم و تحمّل سختى ها در راه كسب دانش و رشد و كمال ، ارزشمند است .

لقد لقينا من سفرنا ه_ذا نصبًا . .. هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

ارزش علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 26

26 _ ارزش و اهميّت رسوخ در علم ( ژرفنگرى )

و الرّاسخون فى العلم يقولون امنّا به كلّ من عند ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 170 - 18

18 _ كمال و ارزش والاى علم در همراهى و آميختگى آن با حكمت است .

و كان اللّه عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 76 - 12،13

12 _ شنوايى و دانايى مطلق ، ويژگى معبود شايسته و بايسته پرستش

قل اتعبدون من دون اللّه . .. و اللّه هو السميع العليم

13 _ شنوايى و دانايى مطلق ، شرط توانايى بر سود و زيان رسانى به مردم

ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً و اللّه هو السميع العليم

به نظر مى رسد جمله {و اللّه . ..} برهانى است بر دو حقيقتى كه در فراز قبل بيان شد، يكى توان خداوند به ضرر و نفع رسانى و ديگر، ناتوانى غير خدا بر آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 17

17 _ دانش و هدايت ملاك لياقت رهبران براى رهبرى

او لو كان ءاباؤهم لايعلمون شيئاً و لايهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

انعام - 6 - 97 - 7

7 _ آگاهان و دانشمندان در نزد خداوند ارزشمندند.

قد فصلنا الأيت لقوم يعلمون

خداوند هدف تفصيل آيات را استفاده دانشمندان اعلام كرده است. اين مسأله بيانگر ارزشمندى اين گروه در نزد خداوند است ; زيرا خداوند آنان را مخاطب سخن خويش قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 13

13 _ علم و آگاهى ، داراى ارزش در بينش الهى و ملاك ارجمندى انسان

فهم لا يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 6

6- علم و دانش ، داراى جايگاهى والا و از مهم ترين ارزشهاست .

إنا نبشّرك بغل_م عليم

توصيف {غلام} به {عليم} به جاى هر صفت خوب ديگر، نشان دهنده نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 9

9- زندگى بدون علم و آگاهى ، پست و بى ارزش است .

من يردّ إلى أرذل العمر لكى لايعلم بعد علم شيئًا

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است كه خداوند مرحله اى را كه انسان چيزى نمى داند و فاقد آگاهى است، پست ترين مرحله دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 84 - 12

12- علم و آگاهى برتر ، ملاك شايستگى مربيان و معيار گزينش آنان

فربّكم أعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 7،9

7- علم و آگاهى ، داراى نقشى مؤثر در پيدايش ايمان و جهل از موانع آن

إن الذين

أُوتوا العلم من قبله يخرّون للأذقان سجّدًا

9- علم ، وسيله اى بس ارزشمند براى راه يافتن به حقيقت و قبول تعاليم دين

إن الذين أُوتوا العلم من قبله يخرّون للأذقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 11

11- دانش ، ارزشى برجسته براى انسان است .

علّمنه من لدنّا علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 10

10- ارجمندى و ارزش والاى علم و عالم

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 23

23 - ارزش انسان و زندگى او ، در پرتو علم و آگاهى

أرذل العمر لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 2

2 - نور دانش و معرفت ، نعمت الهى و ارزش خدا دادى است .

و ليعلم الذين أُوتوا العلم

عبارت {الذين اُوتوا العلم} اشاره دارد به اين كه علم و معرفت نعمتى است كه از سوى خدا به عالمان داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 6،9

6 - علم ، فضيلتى راستين در بينش مردان الهى

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا و قالا الحمد للّه الذى فضّلنا

9 - علم و آگاهى فزون تر ، از ملاك هاى برترى مؤمنان بر يكديگر

و قالا الحمد للّه الذى فضّلنا على كثير من عباده المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت -

29 - 49 - 6

6 - برخوردارى از علم و آگاهى ، ارزشى والا است .

فى صدور الذين أوتوا العلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 56 - 3

3 - ارزش مندى و كارايى علم ، به همراه بودن آن با ايمان است .

و قال الذين أوتوا العلم و الإيم_ن

ذكر {الإيمان} پس از {العلم} احتمال دارد به خاطر اشاره به اين نكته باشد كه علم، به تنهايى، دستاورد راهيابى به غيب را ندارد، بلكه وقتى همراه با ايمان شد، به حقايق غيب راه مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 19 - 2

2 - علم و روشن بينى ، از فضايل و ارزش هاى انسانى و الهى

و ما يستوى الأعمى و البصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 11،16

11 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بيدار كردن مردمان و توجه دادن آنان به ارزش علم و معرفت و برترى عالمان بر جاهلان

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

مأموريت پيامبر(ص) به اعلام اين حقيقت روشن كه عالمان با جاهلان برابر نيستند، صرفاً براى بيدار كردن مردم و توجه دادن آنان به ارزش والاى علم و معرفت است.

16 - ايمان و دانش ، دو معيار برترى و امتياز انسان ها بر يكديگر

أمّن هو ق_نت . .. هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 2

2 - علم و روشن بينى ، از فضايل

و ارزش هاى انسانى و الهى

و ما يستوى الأعمى و البصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 9

9 - دانش ، از ارزش هاى مهم انسان

و بشّروه بغل_م عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 1 - 7

7 - { دانش و سوادآموزى } و { دانش پژوه و دانش آموز } ، برخوردار از ارزش و جايگاه ويژه در پيشگاه خداوند

و القلم و ما يسطرون

ارزش علم به آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 4

4 - شناختن هستى ، آن گونه كه هست و تشخيص كار خير و انجام دادن آن ( حكمت ) ، امرى بس مهم و ارزش مند است .

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة

حكمت در لغت، به معناى {معرفت پيدا كردن به موجودات} و نيز {انجام دادن كارهاى خير} است. (مفردات راغب)

ارزش علم به حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 31 - 8

8 _ علم به حقايق هستى از ارزش هاى والاست .

إنى أعلم مالاتعلمون. و علّم ءادم الأسماء كلها

ارزش علوم دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 8

8- علم به حقايق دينى ارزشمند بوده و عالمان به آن داراى جايگاه و مقام والا در پيشگاه خداوندند .

إن الذين أُوتوا العلم من قبله يخرّون للأذقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 -

14

14 - دانش و معرفت دينى ، از ملاك هاى فضيلت و برترى

يرفع اللّه الذين . .. و الذين أُوتوا العلم درج_ت

ازدياد علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 18

18 - علم ، مقوله اى نامتناهى براى بشر و همواره قابل افزايش است .

و قل ربّ زدنى علمًا

ازدياد علم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 13

13- علم پيامبران ، محدود و قابل افزايش است .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

ازدياد علم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 22

22 - علم پيامبر ( ص ) در برابر علم خداوند محدوديت داشت و قابل افزايش بود .

و قل ربّ زدنى علمًا

ازليت علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 23

23 - علم الهى به اعمال بندگان ، علمى ازلى است .

بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 20

20- خداوند ، داراى علم همه جانبه و ازلى به همه امور هستى

و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 4 - 2

2_ علم الهى ، به سازمان و اجزاى وجودى انسان ، علمى ازلى است .

قد علمنا ما تنقص الأرض منهم

ماضى آمدن فعل {قد علمنا}، اشاره به ازليت علم الهى دارد.

استحاله علم به ذات

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 16

16 - ذات خداوند ، حقيقتى دست نايافتنى و غير قابل شناخت براى بشر

اللّه نور السم_وت و الأرض مثل نوره كمشكوة . .. نور على نور

برداشت ياد شده، بر اساس اين دو نكته اى است كه در {تشبيه نور خدا} وجود دارد: 1- به جاى تشبيه ذات خدا، يكى از اوصاف او _ كه نور باشد _ مورد تشبيه قرار گرفت در حالى كه آيه شريفه، در مقام معرفى خود خداوند است. 2_ نور خدا _ كه امرى نامحسوس است _ به چند چيز محسوس و قابل شناخت براى همگان تشبيه شده است. بنابراين ذات خدا، شناختنى نيست و آنچه قابل شناخت است، صفات او مى باشد. اين شناخت نيز در محدوده شناخت محسوسات ميسر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 13

13 - ذات پروردگار ، غير قابل تصوير و احاطه علمى براى بشر

ليس كمثله شىء

استحاله علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 35 - 2

2 - علم غيب و آگاهى به فرجام امور ، غيرقابل دسترسى براى انسان

أعنده علم الغيب

اعطاى علم به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 21 - 5

5 - اعطاى حكمت و دانش به موسى ( ع ) ، زمينه ساز نايل آمدن او به مقام رسالت

فوهب لى ربّى حكمًا و جعلنى من المرسلين

جدا بودن {وهب} و {جعل} و مقدم آمدن اعطاى حكمت،

نشان دهنده تمايز ميان آن دو و قرار داشتن {جعل رسالت} در طول اعطاى حكمت است.

اقرار به علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 30

30- برترى آگاهى خداوند بر سرگذشت حقيقى اصحاب كهف ، مورد اعتراف كسانى بود كه از كشف حقيقت ماجرا اظهار عجز مى كردند .

فقالوا ابنوا عليهم بني_نًا ربّهم أعلم بهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 9

9 - اعتراف فرشتگان حامل عرش الهى ، به ربوبيت خداوند و رحمت و علم گسترده او درباره همه پديده هاى عالم

ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 1

1 - اعتقاد و اقرار مشركان عصرت بعثت ، به عزت و دانايى آفريدگار هستى

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

امكان علم به لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 7

7 - امكان آگاهى به دانش هاى لوح محفوظ

قال الذى عنده علم من الكت_ب

در اين كه مراد از {كتاب} در آيه فوق چيست، ميان مفسران دو نظر هست: برخى آن را كتاب هاى آسمانى و عده اى لوح محفوظ دانسته اند. برداشت ياد شده براساس احتمال دوم است.

انسان ها و نعمت علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 6 - 1

1 - واكنش بيشتر انسان ها در برابر نعمت دانش و هنر نويسندگى ، واكنشى نامناسب

و به دور از انتظار است .

كلاّ

حرف {كلاّ}، براى باز داشتن از رويه اى است كه يا در جملات پيش از آن، تشريح يا اشاره شده باشد و يا از سياق آيات به دست آيد و در آيه _ به قرينه {ليطغى} _ ناظر به حالتى است كه نوع انسان ها در برابر نعمت علم و قلم به خود مى گيرند. تعبير {الإنسان _ كه براى جنس به كار رفته _ ناظر به غالب افراد آن است كه از آن به عموم عرفى تعبير مى شود.

اهميت اظهار علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 19

19_ عفت و پاكدامنى ، امانت و صداقت ، يكتاپرستى ، كتمان نكردن دانش و مسؤوليت پذيرى ، از مصاديق نيكوكارى است .

و لانضيع أجر المحسنين

از مصداقهاى مورد نظر براى {المحسنين} يوسف(ع) است. بنابراين توصيفها و ويژگيهاى ياد شده براى او ، مصاديق احسان و نيكوكارى در ديدگاه قرآن مى باشد.

اهميت تحصيل علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 4

4- انسان هاى واجد ابزار لازم براى كسب آگاهى و علم ، در پيشگاه خداوند ، مسؤول هستند .

إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً

اهميت صبر در تحصيل علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 5

5- دستيابى به گوشه اى از دانش خضر و بندگان خاص خداوند ، نيازمند صبر و تحمّل فراوان است .

قال إنّك لن تستطيع معى صبرًا

هشدار خضر به موسى(ع) در حقيقت،

بيان اين نكته نيز هست كه براى همراه شدن با خضر و كسب معارف از او، صبر پولادين مورد نياز است.

اهميت علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 31 - 9

9 _ آگاهى بيشتر و فراتر آدم ( ع ) ، راز برترى او بر فرشتگان بود .

و علّم ءادم الأسماء كلها . .. إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 14

14 _ اهميّت بيشتر توانايى هاى فكرى و علمى ( كاردانى ) ، بر توانايى هاى جسمى در انتخاب زمامدار *

و زاده بسطة فى العلم و الجسم

در بيان ملاك، توانايى علمى {فى العلم} مقدم شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 10،13

10 _ سلطنت ، حكمت و علم داود ، عطاى خداوند به وى

و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه ممّا يشاء

13 _ حكمت و علم ، دو ويژگى لازم براى زمامداران الهى *

و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه ممّا يشاء

پس از بيان حكومت دو ويژگى ديگر بيان شده است: حكمت و علم. تا اشاره كند كه اعطاى ملك و سلطنت الهى، مقتضى اعطاى علم و حكمت است; يعنى زمامدار الهى نمى تواند فاقد اين دو ويژگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 24 - 21

21 _ علم و حكمت ، دو عنصر ضرورى براى قانونگذاران

و المحصنات . .. انّ اللّه كان عليماً حكيماً

بيان علم و حكمت الهى پس از

جعل قوانين و مقررات، دلالت بر اين دارد كه قانونگذاران بايد داراى علم و حكمت باشند و قوانين را بر اين دو پايه وضع كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 14

14 _ علم و حكمت ، دو پايه اساسى براى قانونگذاران

حرّمت . .. و المحصنات ... و من لم يستطع ... و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 14

14 _ صداقت ، علم و صلاح ، از معيار هاى انتخاب رفيق

و حسن اولئك رفيقاً

در برداشت فوق، {الشّهداء} به معناى عالمان گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 111 - 7

7 _ عمل حكيمانه ، مشروط به علم است .

و كان اللّه عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 19

19 _ تشريع احكام در صلاحيت كسى است كه داناى به عالم هستى باشد .

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس . .. و إنّ اللّه بكل شىء عليم

خصوصيات تشريعى كعبه، ماههاى حرام و قربانى و ديگر مناسك حج و حكمتهاى بيان شده براى آنها، مايه آگاهى به علم گسترده خداوند دانسته شده است و اين معنا در صورتى قابل تحقق است كه تشريع چنين قوانين از غير او بر نيايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 24

24 _ دانايى مطلق به تمامى حقايق جهان ، ملاك الوهيت

تعلم ما فى نفسى و

لا اعلم ما فى نفسك انك انت علّم الغيوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 83 - 12

12 _ حكمت و علم، دو شرط لازم در تدبير و مديريت است.

و تلك حجتنا . .. إن ربك حكيم عليم

{رب} در لغت به معناى مدير و مربى آمده است. توصيف رب در آيه به علم و حكمت، گذشته از دلالت آن بر علم و حكمت خداوند، اشاره اى به ضرورت وجود اين دو در تدبير و مديريت مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 8

8 _ قدرت و علم شرط لازم براى برنامه ريزى و موفقيت در اجراى آن است.

ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 117 - 5

5 _ علم، شرطى اساسى در صلاحيت رهبرى است.

و إن تطع أكثر . .. إن ربك هو أعلم من يضل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 26

26 _ علم و حكمت شرط لازم براى ربوبيت است.

إن ربك حكيم عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 6

6 _ فقط احكام و قواعدى قابل پايبندى است كه بر دلايل علمى مبتنى باشد.

قل ءالذكرين حرم . .. نبئونى بعلم إن كنتم صدقين

{باء} در {بعلم} معنى ملابسه دارد، يعنى خبرى به من بدهى كه آميخته به علم باشد. لذا اين آيه معيارى براى قبول احكام بيان مى كند و آن علمى بودن

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 18

18 _ علم، در پيشگاه خداوند داراى اهميتى ويژه است.

كذلك نفصل الأيت لقوم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 9

9 _ دورى از تمدن و دانش ، امرى نكوهيده در بينش اسلام

الأعراب أشد . .. و أجدر ألّا يعلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 6

6- علم و دانش ، داراى جايگاهى والا و از مهم ترين ارزشهاست .

إنا نبشّرك بغل_م عليم

توصيف {غلام} به {عليم} به جاى هر صفت خوب ديگر، نشان دهنده نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 2،5

2- عقايد و رفتار آدمى ، بايد بر علم و آگاهى استوار باشد .

و لاتقف ما ليس لك به علم

5- حكم و عمل انسان ، بر اساس آنچه صرفاً شنيده ، يا ديده و يا به قلبش راه يافته ، قبل از رسيدن به مرحله علم و آگاهى ، ممنوع است .

و لاتقف ما ليس لك به علم إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه معمولاً حركتهاى غير علمى، نشأت يافته از شنيده ها، ديده ها و باورهاى سطحى است و خداوند، براى دور كردن انسان از حركت غير علمى، به او هشدار داده است كه ديده ها و . .. تا زمانى كه به مبناى علمى و يقينى منتهى نشود، قابل اعتماد نيست و

در صورت اعتماد نمودن، محاكمه خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 5،7

5- الهيات و باور هاى دينى انسان ، بايد بر پايه علم و آگاهى استوار باشد .

ما لهم به من علم و لا لأبائهم

از اين كه خداوند، كافران را به سبب باورهايى كه بدان علم ندارند، مورد نكوهش قرار داده است، استفاده مى شود كه باورهاى آدمى خصوصاً در زمينه عقايد اصولى و زيربنايى بايد متّكى بر علم و يقين باشد.

7- ارزش سخن ، به ريشه داشتن آن در علم و آگاهى است .

ما لهم به من علم . .. كبرت كلمة تخرج من أفوههم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 7

7 - لزوم مبتنى بودن جهان بينى و اعتقادات دينى انسان ، بر علم و شناخت اطمينان بخش

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به ما ليس لى به علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 20 - 9

9 - هرگونه ادعا ، بايد مستند به علم و آگاهى باشد .

و قالوا لو شاء الرحم_ن . .. ما لهم بذلك من علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 24 - 5

5 - { زيد الشحّام عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { فلينظر الإنسان إلى طعامه } قال : قلت : ما طعامه ؟ قال : علمه الذى يأخذه عمّن يأخذه ;

زيد شحّام از امام باقر(ع) درباره قول خداى عزّوجلّ {فلينظر الإنسان

إلى طعامه} روايت كرده و مى گويد: به امام(ع) گفتم: طعام انسان [كه بايد به آن نظر كند ]چيست؟ فرمود: علم او است كه آن را فرامى گيرد; [بايد نگاه كند] كه از چه كسى فرامى گيرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 7

7 - توانايى بر خواندن مكتوبات ، امرى پسنديده و مطلوب در پيشگاه خداوند

اقرأ

اولين فرمان خداوند به پيامبر(ص)، فرمان {اقرء} است. بنابراين قرائت، از اهميتى والا برخوردار است.

اهميت علم به آمرزشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 18

18 - عزت مندى و آمرزندگى خداوند ، از دانستنى هاى مهم در معارف توحيدى

أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

از اين كه مؤمن آل فرعون در شناساندن خدا و توحيد ربوبى او، از دو صفت عزت مندى و آمرزندگى او ياد كرده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

اهميت علم به اصول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 52 - 9

9- علم به اصول دين ( توحيد و . . . ) امرى است لازم .

ه_ذا بل_غ للناس . .. و ليعلموا أنما هو إل_ه وحد

از اينكه علم مردم به يكتايى خدا از هدفها و غايتهاى انذار و ابلاغ وحى قرار گرفت، معلوم مى شود رسيدن به اين هدف; يعنى، آگاهى به يكتايى خداوند، امرى لازم و است.

اهميت علم به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 18

18 -

عزت مندى و آمرزندگى خداوند ، از دانستنى هاى مهم در معارف توحيدى

أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

از اين كه مؤمن آل فرعون در شناساندن خدا و توحيد ربوبى او، از دو صفت عزت مندى و آمرزندگى او ياد كرده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

اهميت علم به قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 63 - 4

4 - آگاهى از زمان وقوع قيامت ، امرى براى مردم بس مهم بود .

يسئلك الناس عن الساعة

اهميت علم به معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 4 - 4

4 - ضرورت تلاش براى بالا بردن آگاهى هاى خويش درباره معاد و تقويت ايمان به آن

ألا يظنّ أُول_ئك أنّهم مبعوثون

اهميت علم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 13،14

13 _ تكذيب كنندگان آيات الهى به دليل بهره نگرفتن از ابزار شناخت معارف الهى از چارپايان بدترند .

بل هم أضل

حرف {بل} براى اضراب است كه در اين مورد به معناى انتقال از غرضى به غرض مهمتر مى باشد. در نتيجه مفاد {بل} اين است كه اگر چه تكذيب كنندگان مانند چهارپايان از درك آيات الهى محرومند، ولى چون از ابزارى براى شناخت آيات الهى بهره مند بودند كه حيوانات فاقد آن هستند، بايد آنان را از چهارپايان نيز فرومايه تر خواند.

14 _ فهم حقايق و معارف دينى و حق بينى و حق شنوى ، ملاك انسانيت و برترى انسان بر چهارپايان است .

أولئك كالأنعم

اهميت علم غيب

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 6

6 _ از ديدگاه برخى مردم در اختيار داشتن خزاين الهى و آگاهى به غيب و فرشته بودن، نشانه پيامبرى است.

قل لا أقول لكم عندى خزائن اللّه و لاأعلم الغيب و لاأقول لكم إنى ملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 19

19 _ برخى از مردم عصر بعثت پيامبرى و نبوت را مستلزم آگاهى به امور غيبى مى پنداشتند .

لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير . .. إن أنا إلا نذير

حصر در جمله {إن أنا . .. } ناظر به پندارهايى است كه مردم درباره پيامبر(ص) داشتند كه از جمله آنها عالم بودن پيامبر(ص) به امور غيبى است. جمله {إن أنا ... } بيان مى دارد كه او تنها نذير و بشير است ; يعنى عالم به غيب بودن، لازمه پيامبرى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 11

11_ آگاهى به غيب و دانستن تعبير رؤياها ، دانشهايى والا و گران سنگ است .

ذلكما مما علمنى ربى

{ذلك} و {ذلكما} و نظاير آنها براى اشاره به دور است. استعمال آن براى مشاراليه نزديك ، گوياى اين نكته است كه: مشاراليه در نزد متكلم ، امرى با عظمت و بلند مرتبه است.

ايمان به علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 13

13 _ باور به علم مطلق خدا و قدرت گسترده و همه جانبه او ، زايل كننده هر

گونه شبهه در راستى و درستى تحقق معاد و زنده شدن مردگان

ثم يحييكم ثم إليه ترجعون. هو الذى خلق ... و هو بكل شىء عليم

جمله {هو الذى . .. سبع سماوات} اشاره به قدرت بى انتهاى خداوند دارد و جمله {و هو بكل شىء عليم} حاكى از علم مطلق الهى است. از هدفهاى بيان قدرت و علم همه جانبه خداوند - پس از بيان معاد و زنده كردن مردگان (ثم يحييكم ثم إليه ترجعون) - بر طرف كردن هرگونه شبهه در راستى و درستى آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 6

6 - باور به علم مطلق الهى و آگاهى او به نهان و آشكار انسان ، بازدارنده وى از خطا ها و لغزشها

أو لايعلمون أن اللّه يعلم ما يسرون و ما يعلنون

جمله {أتحدثونهم . .. ليحاجوكم} در آيه قبل، رساى به اين است كه: پندار باطل يهود (محدود بودن علم خدا)، آنان را به لغزشها و گناهان پنهانى، بى پروا مى كند. بنابراين، هدف از بيان علم مطلق الهى در رد آن پندار، اين است كه: انسانها بر اثر باور و توجه به آگاهى همه جانبه خدا از خطاها - چه در خفا و چه آشكار - از لغزشها باز ايستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 181 - 8

8 - باور و توجه به دانايى خداوند ، بازدارنده انسان از تغيير و تبديل وصيت هاى ميت

فمن بدله . .. إن اللّه سميع عليم

هدف از بيان علم و آگاهى خداوند پس از بيان حرمت

تغيير وصيت و گناه بودن آن، اين است كه: آدمى با توجه به آن، در انديشه تغيير و تبديل وصيت برنيايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 15

15 _ اعتقاد به علم همه جانبه الهى ، زمينه ساز تقواپيشگى و پرهيز از ناديده گرفتن پيمان هاى الهى

و اذكروا نعمة اللّه عليكم و ميثقه . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 23

23 _ اعتقاد به آگاهى خدا از اعمال انسان ، زمينه قيام براى خدا ، شهادت به قسط ، اجراى عدالت و تحصيل تقواست .

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 10

10 _ ايمان به شنوايى مطلق و علم فراگير خدا ، در پى دارنده توكل آدمى بر او

إنه هو السميع العليم

جمله {إنه . .. } تعليلى است براى لزوم توكل بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 14

14_ باور و توجه آدمى به آگاهى خداوند از كردارها ، زمينه ساز روى آوردن به پرستش او و سپردن امور خويش به اوست .

فاعبده و توكل عليه و ما ربك بغ_فل عما تعملون

از هدفهاى يادآورى نظارت خدا بر اعمال انسانها ، پس از توصيه به عبادت و توكل ، ترغيب آنان به پرستش و توكل كردن بر اوست; يعنى ، آن گاه

كه آدمى به آگاهى خدا و عدم غفلت او باور كرد ، به توصيه هاى او روى مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 20،21،22،24،26

20_ اعتقاد و باور يعقوب ( ع ) به علم و حكمت الهى ، موجب اتكا و اميد آن حضرت به يارى خداوند بود .

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا إنه هو العليم الحكيم

جمله {إنه هو . ..} تعليل براى {عسى الله ...} مى باشد.

21_ باور به علم خدا و حكيمانه بودن افعال او ، زمينه ساز اميد و اتكا به اوست .

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا إنه هو العليم الحكيم

22_ باور و توجه به انحصار علم و حكمت در خداوند ، زمينه ساز قطع اميد از غير اوست .

عس_ى الله أن يأتي_نى بهم جميعًا إنه هو العليم الحكيم

هر چند جمله {عسى الله . ..} حاوى حصر نيست، ولى مى توان گفت حصرى كه از تعليل (إنه هو ...) استفاده مى شود به آن جمله نيز سرايت مى كند. بنابراين مفاد (عسى الله ...) چنين مى شود: من تنها به خدا اميد دارم و به غير او اميدى ندارم ; زيرا تنها او دانا و حكيم مطلق است.

24_ باور يعقوب ( ع ) به علم و حكمت خداوند ، موجب بهره مندى وى از صبر و شكيبايى بود .

فصبر جميل . .. إنه هو العليم الحكيم

جمله {إنه هو. ..} علاوه بر اينكه تعليل براى {عسى الله ...} است مى تواند بيان علت براى {فصبر جميل} نيز باشد. برداشت فوق ، ناظر به اين احتمال است.

26_ باور و توجه به

عالمانه و حكيمانه بودن افعال الهى ، آدمى را به صبر و شكيبايى در تنگنا ها و حوادث دشوار ، وامى دارد .

فصبر جميل . .. إنه هو العليم الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 31

31_ مطالعه سرگذشت يوسف ( ع ) ، زمينه باور و توجه به ربوبيّت خدا و علم و حكمت اوست .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 3

3_ باور به نقش خدا در جهان آفرينش و علم همه جانبه او و فرمانبرى همگان از وى ، آدمى را به پذيرش ربوبيت مطلق او بر جهان هستى هدايت مى كند .

الله يعلم . .. هو الذى يريكم البرق ... لله يسجد ... قل من رب السموت و الأرض

بيان ربوبيّت خدا بر هستى با طرح سؤال از مشركان، پس از آياتى كه صفات و ويژگيهاى خداوند را مطرح كرد، مى رساند كه مضمون آيه مورد بحث به منزله نتيجه اى براى آيات گذشته است ; يعنى، آگاهى همه جانبه خدا (الله يعلم . ..)، دخل و تصرف او در هستى (هو الذى يريكم ...) و خضوع همگان در برابر او (لله يسجد ...) هر انديشمندى را به اين نتيجه مى رساند كه: اوست رب و مالك همه هستى و غير او ربوبيتى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 11 - 8

8 - آگاهى و ايمان مؤمنان به علم همه جانبه خداوند ، مايه تحمل

مصيبت ها و پايدارى در برابر مشكلات است .

ما أصاب من مصيبة إلاّ بإذن اللّه . .. و اللّه بكلّ شىء عليم

بت ها و اقرار به علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 29 - 4

4 _ بت هاى اهل شرك در قيامت ، بر يگانگى خدا و آگاهى او بر ظاهر و باطن اشيا اعتراف خواهند كرد .

فكفى باللّه شهيداً بيننا و بينكم إن كنا عن عبادتكم لغفلين

بهترين علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 20

20_ دانش كشف ارتباط نظام اسباب و علل با حاكميت اراده الهى ، دانشى بس بلند مرتبه

ادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء . .. و إنه لذو علم لما علّم

بى تأثيرى علم به تعداد اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 22 - 11

11- دانستن شمار اصحاب كهف ، امرى غير ضرورى بوده و تأثيرى در بُعد معرفتى و درس آموزى آن ندارد .

سيقولون ثل_ثة . .. قل ربّى أعلم بعدتهم ... فلاتمار فيهم

واگذار كردن اطّلاع از تعداد اصحاب كهف به خداوند و ترك بحث و منازعه در اين موضوع، گواه بى نقش بودن اين نوع از آگاهى در هدفِ نقلِ سرگذشت آنان است.

پرسش از علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 4

4_ پيدايش سؤالهايى درباره علم و حكمت خداوند و امتيازات يوسف ( ع ) ، باعث طرح داستان

يوسف ( ع ) در قرآن

إن ربك عليم حكيم. لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

پيروى از علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 8

8- پيروى از پيامبران ، پيروى از علم و آگاهى است .

ي_أبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك

تاريخ حجيت علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 10

10 - علم ، در ميان تمامى ملل و اقوام در گذشته تاريخ ، حجت و مسؤوليت آفرين بود .

و أشرك به ما ليس لى به علم

احتجاج و استدلال مؤمن آل فرعون با مردم مشرك مصر، به اين كه نسبت به شريك داشتن خداوند علم ندارم و به اين دليل آن را قبول نمى كنم، دليل بر آن است كه مردم مصر، پذيرفته بودند كه اعتقادات دينى انسان بايد مبتنى بر علم و آگاهى اطمينان بخش باشد.

تاريخ علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 6

6- وجود برخى علوم و معارف صحيح الهى در ميان مردم قبل از نزول قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله

تجلى علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 166 - 4،5

4 _ قرآن پرتوى از علم و دانش خداوند

أنزله بعلمه

در برداشت فوق {بعلمه} حال براى ضمير مفعولى و {باء} در آن به معناى مصاحبت و ملابست گرفته شده است ; يعنى قرآن نازل شده بر پيامبر(ص) علم الهى را به همراه دارد.

5 _ تجلى علم الهى

در قرآن ، گواهى خداوند بر حقانيت قرآن و پيامبر ( ص ) است .

لكن اللّه يشهد بما أنزل إليك أنزله بعلمه

جمله {انزله بعلمه} مى تواند تفسيرى براى {يشهد} باشد يعنى نزول قرآن كه مظهرى از علم خداوند است، همان شهادت الهى بر حقانيت قرآن و متعاقباً حقانيت پيامبر(ص) است.

تحقق علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 3 - 8

8 - آزمون هاى الهى ، زمينه ساز تحقق عينى علم خداوند به مؤمنان راستين و مدعيان دروغين است .

و لقد فتنّا . .. فليعلمنّ اللّه الذين صدقوا و ليعلمنّ الك_ذبين

تعبير {فليعلمنّ اللّه} بيان كننده آن است كه علم ازلى خداوند، با آزمودن مؤمنان و شناخته شدن مؤمنان واقعى از مدعيان ايمان، به مرحله عينيت و تحقق مى رسد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 11 - 3

3 - آزمون هاى الهى ، زمينه تحقق عينى علم خداوند به مؤمنان و منافقان است .

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه .

تعبير {و ليعلمنَّ اللّه. ..} نشانه اين حقيقت است كه علم خداوند، در مرحله آزمودن مدعيان ايمان، به عينيّت و فعليّت مى رسد.

تداوم علم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 5

5- پيامبر ( ص ) ، حتى پس از رحلت خود ، داراى آگاهى و قدرت نظارت بر عملكرد امت خويش

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا

اگر منظور از {شاهداً} شهادت بر اعمال همه امت در صحنه قيامت باشد، مطلب بالا

استفاده مى شود; زيرا كه شهادت بدون آگاهى و نظارت فاقد اعتبار است.

ترك سخن بى علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 22 - 10

10- ارشاد مردم به ترك اظهارنظر هاى بى پايه در باره حقايق و احاله علم آن به خداوند ، وظيفه اى است برعهده رهبران الهى .

سيقولون . .. قل ربّى أعلم بعدتهم

تشويق به تحصيل علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 8

8 - تحريص و تشويق خداوند مردم را به كسب معرفت درباره خير بودن اعمال دينى و بازگشت منفعت آن به خود انسان

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 43 - 5

5 - تشويق خداوند ، به كسب دانش و خردورزى جهت دريافت دقايق قرآن كريم

و ما يعقلها إلاّ الع_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 13

13 - تشويق و ترغيب شدن مردم از سوى حضرت نوح ( ع ) ، به كسب دانش و شناخت حقايق و معارف الهى

لو كنتم تعلمون

تعلم علم زيانبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 35

35 - حرمت فراگيرى علوم زيانبار و بى فايده

و يتعلمون مايضرهم و لاينفعهم

تعليم علم غيب به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 7

7_ پيروى يوسف ( ع ) از آيين

ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موجب عنايت خدا به وى و آموزش علم غيب و دانش تعبير رؤيا به او شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت . .. واتبعت ملّة ءاباءِى

جمله {اتبعت . ..} عطف بر {تركت} در آيه قبل است. بنابراين دلالت مى كند كه: پيروى از آيين ابراهيم نيز در بهره مند شدن يوسف(ع) از علوم الهى ، نقش داشته است.

جاودانگى علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 12

12- علم و قدرت انسان ، ناپايدار و علم و قدرت خداوند ، هميشگى است .

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكى لايعلم بعد علم شيئًا إن الله عليم قدير

جايگاه علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 15

15 - قلب و دل آدمى بايد منشأ بروز حقايق و معارف الهى بوده و خاستگاه علم و حكمت باشد .

و إن من الحجارة لما يتفجر منه الأنهر و إن منها لما يشقق فيخرج منه الماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 49 - 7

7 - سينه و قلب آدمى ، جايگاه علم و آگاهى است .

بل هو . .. فى صدور الذين أوتوا العلم

جنيان سليمان(ع) و علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 6،10

6 - جنيان خدمت گزار در دستگاه سليمان ( ع ) ، از علم غيب برخوردار نبودند .

فلمّا خرّ تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون

الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

10 - جنيان خدمت گزار در دستگاه سليمان ( ع ) ، از معرفتى به نام علم غيب آگاهى داشتند .

تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب

حرمت افتاى بى علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 5

5 - اظهار نظر درباره احكام دين ( فتوا دادن ) بدون علم ، امرى نكوهيده و حرام است .

و أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون

حقيقت علم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 5 - 2

2 - ظرف معلومات انسان ، در اصل آفرينش او تهى است .

ما لم يعلم

تعبير {ما لم يعلم} (چيزى را كه نمى دانست) شامل معلومات اكتسابى و غير اكتسابى هر دو مى شود.

درخواست ازدياد علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 17

17 - دعا براى زيادتى علم ، از توصيه هاى خداوند به پيامبر ( ص )

و قل ربّ زدنى علمًا

دستيابى به علم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 3

3 - سامرى ، به كمك علم و آگاهى خود ، به اندكى از آثار و تعاليم يكى از رسولان الهى دست يافت و بخشى از آن را در اختيار گرفت .

بصرت . .. فقضيت قبضة من أثر الرسول

محتمل است مراد از {أثرالرسول} دانش و اسرارى باشد كه در دست موسى و هارون(ع) و يا پيامبران پيش از آن دو بوده است; كه گوشه اى از

آن به دست سامرى افتاده بود و وى با تسويلات نفسانى، آن را در راه گمراه ساختن مردم به كار گرفته بود. {ال} در {الرسول} دلالت دارد كه فرد مورد نظر سامرى، براى حضرت موسى(ع) نيز شناخته شده بود; ولى گويا سامرى به منظور پى نبردن ديگران به حقيقت ماجرا، نام رسول و اثر او را براى عموم بنى اسرائيل مشخص نساخت.

دعا براى ازدياد علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 26

26 - براى زيادتى علم ، بايد به درگاه خداوند دعا كرد .

و قل ربّ زدنى علمًا

دعاى راسخان در علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 8 - 1،2،18

1 _ راسخين در علم ، از پروردگار ، مصونيّت از انحراف فكرى و جدا نشدن از مسير هدايت را خواهانند .

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

2 _ عالمان ژرفنگر ، خواهان رحمتى ويژه از پروردگار هستند .

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا ... وهب لنا من لدنك رحمة

18 _ عالمان ژرفنگر خواستار رحمتى از خداوند ، كه فراتر از هدايت و استمرار آن است .

ربّنا لا تزغ قلوبنا . .. و هب لنا من لدنك رحمة

بنابراينكه جمله {وهب لنا . .. }، تفسير جمله سابق نباشد; و چون پس از نعمت هدايت درخواست شده، نشانه برترى آن است.

دلايل برترى علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 7،15

7- مالكيت يگانه خداوند بر هستى

، دليل قابل قياس نبودن علم او با علوم ادعايى بشر است .

قل اللّه أعلم بما لبثوا له غيب السم_وت و الأرض

جمله {له غيب. ..} برهانى است كه {اللّه أعلم} را تثبيت مى كند.

15- ولايت و نظارت يگانه خدا بر اصحاب كهف ، دليل علم برتر الهى و عدم آگاهى ديگران به زواياى سرگذشت آنان است .

قل اللّه أعلم بما لبثوا . .. ما لهم من دونه من ولىّ

دلايل علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 64 - 5،8،13

5 - مالكيت خداوند بر جهان هستى ، نشان آگاهى او بر وضعيت انسان در همه حال است .

ألا إنّ للّه ما فى السم_وت و الأرض قد يعلم ما أنتم عليه

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {قد يعلم. ..} استينافيه بيانيه باشد.

8 - مالكيت خداوند بر جهان هستى ، نشان آگاهى او از زمان رجعت و بازگردانيده شدن انسان به سوى او ( زمان رستاخيز ) است .

ألا إنّ للّه ما فى السم_وت و الأرض قد يعلم ما أنتم عليه و يوم يرجعون إليه

13 - مالكيت خداوند بر جهان هستى ، نشان آگاهى او بر همه پديده هاى جهان است .

ألا إنّ للّه ما فى السم_وت و الأرض . .. و اللّه بكلّ شىء عليم

دلايل علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 6

6- پوشيده نبودن هيچ پديده اى در عالم از خداوند ، دليل آگاهى او از نهان و آشكار انسان

و ما يخفى على الله من شىء فى الأرض و لا فى

السّماء

جمله {و ما يخفى على الله . ..} مى تواند تعليل براى بخش اول آيه (إنك تعلم ...) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 25 - 8

8- به دست خداوند بودن مرگ و حيات انسان ها ، دليل علم او بر احوال انسان ها در گذشته و آينده

و إنا لنحن نحى و نميت . .. و لقد علمنا المستئخرين . و إن ربّك هو يحشرهم

برداشت فوق، بر اين احتمال كه ذكر {إنا لنحن نحيى و نميت} قبل از {و لقد علمنا. ..} و ذكر {إن ربك هو يحشرهم} پس از آن، مى تواند به منظور اقامه دليل براى آن باشد. طبق اين احتمال، معناى آيه چنين مى شود: ما به احوال پيشينيان و آيندگان آگاهى داريم; چرا كه خود ما ميراننده و زنده كننده همه هستيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 12

12- مالكيت يگانه خداوند بر هستى ، دليل آگاهى ژرف او بر تمامى ديدنى ها و شنيدنى ها است .

له غيب السم_وت و الأرض أبصر به و أسمع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 6

6 - آگاهى خداوند به نيت ها و راز دل ها ، دليل آگاهى كامل او از حقايق پنهانى تمامى جهان

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض إنّه عليم بذات الصدور

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّه عليم بذات الصدور} در مقام تعليل براى {إنّ اللّه عالم غيب. ..} مى باشد; يعنى، چون خداوند به

نيت ها و راز دل ها _ كه پنهانى ترين امور جهان است _ آگاه مى باشد، پس نسبت به امور غيبى جهان نيز آگاه خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 3

3 - وابستگى ابزار درك و شناخت به خداوند ، دليل آگاهى او از انفاق ها و اهداف مدعيان انفاق است .

يقول أهلكت مالاً . .. ألم نجعل له عينين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 4

4 - آگاهى دقيق خداوند از راه هاى خير و شرّ ، دليل مخفى نبودن اهداف مدعيان انفاق ، بر او است .

يقول أهلكت مالاً . .. و هدين_ه النجدين

دلايل علم غيب يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 6

6_ خبر دادن از نوع غذا و خصوصيات آن ، دليل يوسف ( ع ) فراروى زندانيان براى بهره منديش از علم غيب

قال لايأتيكما طعام ترزقانه إلاّ نبّأتكما بتأويله . .. ذلكما مما علمنى ربى

دين و علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 8

8 _ احكام و قوانين قرآن ، مبتنى بر علم و عقل

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه . .. افحكم الجهلية يبغون

جهل _ در لغت _ مقابل عقل و نيز علم، كاربرد دارد.

ذكر علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 17

17_ توجّه و باور به آگاهى و نظارت خداوند

بر اعمال و رفتار انسانها ، موجب پايدارى و استقامت در راه دين است .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك . .. إنه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 26

26_ باور و توجه به عالمانه و حكيمانه بودن افعال الهى ، آدمى را به صبر و شكيبايى در تنگنا ها و حوادث دشوار ، وامى دارد .

فصبر جميل . .. إنه هو العليم الحكيم

ذكر علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 13

13 _ توجه به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار ، و غيب و شهود ، بازدارنده آدمى از گناه و توبه شكنى و برانگيزنده وى به خير و صلاح

و قل اعلموا فسيرى اللّه عملكم . .. فينبئكم بما كنتم تعملون

بيان علم همه جانبه خداوند _ پس از تشويق و توصيه به توبه و عمل _ مى تواند به منظور مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 4

4- توجه به آگاهى همه جانبه خداوند از اعمال و رفتار ستم پيشگان و كيفر شدنشان در روز قيامت ، بازدارنده آدمى از ستم و تعدى

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 19

19 - توجه به آگاهى خدا از آشكار و نهان ، بازدارنده مؤمنان از ارتباط سرّى با كافران

تسرّون . .. و

أنا أعلم بما أخفيتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 3

3 - لزوم پرهيز از ادعا هاى نادرست و توجه به آگاهى خداوند از رفتار ها و نيّت هاى انسان

يقول . .. أيحسب أن لم يره أحد

توبيخ مستفاد از همزه استفهام در {أيحسب}، ممكن است ناظر به دروغ بودن گفتارى باشد كه در آيه قبل از مدعيان انفاق نقل شد.

رابطه علم و ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 39

39 _ خداترسى و توجّه به آگاهى او ، عامل رعايت مصالح نوزادان و مسائل مربوط به شيردهى آنان از سوى پدر ، مادر ، وارثان پدر و دايه

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 10

10 _ نقش علم ، در فهم وحدانيّت خدا و اقرار به آن

شهد اللّه . .. و اولوا العلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 85 - 7

7 _ توجه به بهره مندى مسلمانان در آخرت و زيان ديگران ، انگيزه اى براى پذيرش اسلام

و من يبتغ . .. و هو فى الاخرة من الخاسرين

رابطه علم و عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 8،9

8 _ توجه به قيامت و بازگشت به خدا ، زمينه ساز رعايت تقواى الهى

فاذا قضيتم مناسككم . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انكم اليه تحشرون

9 _

توجّه به قيامت ، زمينه ساز عمل به مناسك حج

و اعلموا انكم اليه تحشرون

با توجه به اينكه پس از بيان مناسك حج، مسأله قيامت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 10

10 _ توجه به بازگشت همه چيز به سوى خداوند ، زمينه تسليم شدن در برابر او و پرهيز از پيروى شيطان

و لا تتبعوا خطوات . .. و الى اللّه ترجع الأمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 13

13 _ توجّه انسان به علم خداوند نسبت به اعمال خير ، مُشوّق او براى انجام آن

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 20

20 _ توجّه انسان به جهل خود و علم خداوند ، زمينه پذيرش احكام الهى

و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 220 - 16

16 _ توجه به آگاهى خداوند ، زمينه ساز اجراى قوانين

و اللّه يعلم المفسد من المصلح

هدف از بيان علم خداوند به نيات و اعمال، تشويق انسانها به انجام وظايف و اجراى احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 37

37 _ خداترسى و توجّه به نظارت او بر اعمال ، عامل رعايت حقوق متقابل مادر ، پدر و دايه

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه و اعلموا ان اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 15

15 _ توجّه به آگاهى خداوند از اعمال انسان ، زمينه عمل به احكام اوست .

و الذين يتوفّون . .. و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 10

10 _ توجّه آدمى به آگاهى خداوند به انفاق و ايثار ، زمينه ساز انجام آن

لن تنالوا . .. فانّ اللّه به عليم

جلمه {اِن اللّه . .. }، به منظور تشويق ايثارگران و انفاق كنندگان، ايراد شده است.

زمينه ازدياد علم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 23

23 - ترك تعجيل در نزول تمامى قرآن و سكوت كامل تا پايان نزول هر آيه ، زمينه ساز افزايش علوم پيامبر ( ص ) از جانب خداوند

و لاتعجل بالقرءان . .. و قل ربّ زدنى علمًا

زمينه استفاده از علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 10

10- لزوم به كارگيرى دانش ها و ابتكارات ، در راستاى دفاع از منافع انسان هاى مظلوم و مورد تجاوز دشمن

و علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

لام در {لكم} براى انتفاع و در {لتحصنكم} براى علت است و علت، مى تواند تعميم دهنده حكم باشد. در اين صورت مى توان گفت: هر چه در جهت منافع مردم باشد و انسان را از تجاوز ديگران مصون دارد _ چه توليد سلاح باشد و چه چيز ديگر _ امرى لازم و بايسته است.

زمينه تأثير علم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 3

3 - كارايى دانش و تلاش اقتصادى بشر در رفاه و توسعه اقتصادى ، منوط به مشيت خداوند است .

إنّما أُوتيته على علم . .. أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {أوَلم يعلموا. ..} عطف بر جمله {و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون} مى باشد; يعنى، كافران توسعه روزى خود را در اثر تلاش و دانش خود مى پندارند; در حالى كه بيشتر آنان به اين حقيقت آگاهى ندارند كه توسعه روزى و يا تنگ شدن آن بر مردم، بسته به مشيت و تقدير الهى است و چه بسا دو ملت و يا دو فرد يكسان به تلاش اقتصادى بپردازند; ولى روزى آنان يكسان نباشد.

زمينه تأثير علم انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 3

3 - كارايى دانش و تلاش اقتصادى بشر در رفاه و توسعه اقتصادى ، منوط به مشيت خداوند است .

إنّما أُوتيته على علم . .. أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {أوَلم يعلموا. ..} عطف بر جمله {و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون} مى باشد; يعنى، كافران توسعه روزى خود را در اثر تلاش و دانش خود مى پندارند; در حالى كه بيشتر آنان به اين حقيقت آگاهى ندارند كه توسعه روزى و يا تنگ شدن آن بر مردم، بسته به مشيت و تقدير الهى است و

چه بسا دو ملت و يا دو فرد يكسان به تلاش اقتصادى بپردازند; ولى روزى آنان يكسان نباشد.

زمينه تحصيل علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 17

17 _ استفاده از پاداش خواهى انسان از روش هاى قرآن براى ايجاد انگيزه براى تحصيل علم و گرايش به ايمان و عمل صالح

لكن الرسخون . .. أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

زمينه ذكر علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 31

31_ مطالعه سرگذشت يوسف ( ع ) ، زمينه باور و توجه به ربوبيّت خدا و علم و حكمت اوست .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم

زمينه علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 12

12 _ دستيابى اهل ايمان به جامعه اى با قوام در پرتو حراست از حرمت كعبه و انجام مناسك حج ، موجب آگاهى آنان به علم گسترده و همه جانبه خداوند .

جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

برداشت فوق بر اين مبناست كه {ذلك} اشاره به خود حقايق بيان شده باشد نه بيان آن حقايق، يعنى آنگاه كه انسانها در پرتو احترام به كعبه و ماههاى حرام و انجام مناسك آن به جامعه اى با قوام رسيدند، در مى يابند كه خداوند داراى علمى گسترده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 11

11_ احسان و نيكوكارى ، زمينه برخوردار شدن از

علم و حكمت است .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 22

22_ ايمان به خدا و آخرت و اعراض از كفر حاكم بر جامعه ، زمينه ساز پديد آمدن علم و بصيرتى ويژه در آدمى

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت ملّة قوم . .. هم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 1

1- آدمى ، به هنگام شدايد ، به ولايت و تسلّط مطلق خداوند بر همه امور ، پى مى برد .

و لم تكن له فئه ينصرونه . .. هنالك الول_ية للّه الحقّ

ترديدى نيست كه ولايت خداوند (چه به معناى حاكميت و تدبير و چه به معناى نصرت) همواره، حاكم و نافذ است، لذا اشاره به مكان و واقعه خاص با واژه {هنالك} از آن جهت است كه در چنين موقعيت هايى، آدمى، به آن نكته واقف مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 10

10- بندگى به درگاه خدا ، زمينه برخوردارى از علم و معارف الهى است . *

عبدًا من عبادنا . .. و علّمنه من لدنّا علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 43 - 2

2 - استفاده از مثال هاى فراوان و تبيين كننده ، در قرآن به منظور آگاهى مردم

و تلك الأمث_ل نضربها للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 51 - 7

7 - برترى اعجاز

قرآن بر معجزات حسّى ، در اين است كه قرآن ، داراى معارفى است و مردم با خواندن آن ، بر آن معارف ، آگاه مى شوند .

أَوَلم يكفهم أنّا أنزلنا عليك الكت_ب يتلى عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 21 - 8

8 - مبادى شك و معرفت ، در اختيار خود انسان است .

إلاّ لنعلم من يؤمن بالأخرة ممّن هو منها فى شكّ

از اين كه در آيه، شك و ترديد مذموم شمرده شده و پى آمد آن، تبعيت از ابليس معرفى گرديده است; نشان مى دهد كه حصول چنين معرفتى براى انسان در اختيار خود او است. در غير اين صورت، نبايد امر مذمومى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 35 - 2

2 - آيات و نشانه هاى الهى در پهنه طبيعت ، معرفت بخش انسان ها و انذاردهنده حق پوشان

و من ءاي_ته . .. و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 5 - 2

2 - شناخت مراحل آغازين خلقت انسان ، زمينه ساز پى بردن به تحت مراقبت بودن وى و مايه شناخت قدرت خداوند بر ثبت كردار او است .

عليها حافظ . فلينظر الإنس_ن ممّ خلق

ارتباط دو آيه، با توجّه به حرف {فاء} در {فلينظر}، بيانگر برداشت ياد شده است.

زمينه علم به آينده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 9

9_ رؤيا ها مى تواند بيانگر خبر ها و وقوع حوادثى

از آينده باشد .

إنى رأيت أحد عشر . .. لاتقصص رءياك على إخوتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 8

8_ رؤيا ، مى تواند صورت و نمودى از حوادث و دريچه اى براى آگاهى به آينده باشد .

فيسقى ربه خمرًا . .. فيصلب فتأكل الطير من رأسه

زمينه علم به زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 1

1 - ژرف نگرى درباره عالَم آفرينش ، زمينه توجّه انسان به آخرت و نگرش واقع بينانه به زندگى دنيا است .

يعلمون ظ_هرًا . .. أَوَلم يتفكّروا فى أنفسهم ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما ب

{فى أنفسهم} ظرف براى {أَوَلم يتفكّروا} است; يعنى: {تعجب است كه با خود نمى انديشند. } گفتنى است، از آن جايى كه جايگاهى براى انديشيدن، جز نفس آدمى نيست، قيد {فى أنفسهم} اشاره به تفكر عميق و ژرف دارد. همزه، براى تعجب است و دلالت مى كند بر اين كه {غافلانِ از عالم آخرت و سطحى نگران به دنيا چرا چنين هستند؟} اگر آنان، درباره عالم آخرت، به انديشه بنشينند، حقانيت آن را درخواهند يافت و با دريافت حقانيت آن به عالم آخرت توجه پيدا خواهند كرد.

زمينه علم به قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 20 - 4

4 - فراخوانى به مطالعه طبيعت ، براى پى بردن به قدرت خداوند ، و در نتيجه ، رفع ترديد در امكان معاد ، روش هدايتى قرآن است .

قل سيروا فى الأرض

فانظروا كيف بدأ الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 27 - 4

4 - ضرورت دقت در آفرينش پديده هاى هستى ، براى پى بردن به قدرت مطلق خداوند

ءأنتم أشدّ خلقًا أم السماء بنيها

زمينه علم حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 24 - 2

2 - كافران لجوج و حق ناپذير ، تنها به هنگام مشاهده نشانه هاى نزول عذاب الهى ، به ناتوانى و بى پناهى خود پى مى برند .

حتّى إذا رأوا ما يوعدون فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا

زمينه علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 3

3_ رؤيا ، دريچه اى براى آگاهى به غيب و امور نهانى

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. كذلك يجتبيك ربك و يعلمك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 36 - 4

4 - وحى ، طريق رهيابى انسان به غيب *

أعنده علم الغيب . .. أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى

خداوند، در ابتدا علم غيب را از مشركان نفى مى كند و سپس در مقام تخطئه و توبيخ آنان مى فرمايد: وحى _ كه طريق ارتباط انسان با غيب است _ هيچ گونه سازگارى با انديشه آنان ندارد.

زمينه علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 2

2- ربوبيت و پروردگارى خداوند ، مقتضى علم و آگاهى كامل به احوال انسانهاست .

ربّكم أعلم بكم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 3

3- ربوبيت خداوند ، مقتضى علم و آگاهى او به همه موجودات آسمان ها و زمين است .

ربّك أعلم بمن فى السموت و الأرض

زمينه علم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 24 - 2

2 - كافران لجوج و حق ناپذير ، تنها به هنگام مشاهده نشانه هاى نزول عذاب الهى ، به ناتوانى و بى پناهى خود پى مى برند .

حتّى إذا رأوا ما يوعدون فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا

زمينه علم لدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 14 - 6

6 - نيكوكاران ، زمينه دار بهره مند شدن از حكمت و دانش خدادادى

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

زمينه علم مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 12

12- پى بردن مسلمانان ، پس از حديبيه به وجود عناصرى مؤمن ; اما مخفى در قلب محيط شرك ( مكه )

و لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم

تعبير {لم تعلموهم}، بيانگر عدم اطلاع قبلى مسلمانان از وجود مؤمنانى در مكه است و نفس همين تعبير، تذكرى به مسلمانان نسبت به وجود مؤمنان ناشناخته در مكه است.

زمينه علم يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 5

5_ رسيدن يوسف ( ع ) به سن رشد ، زمينه ساز برخوردارى او از علم و حكمت

و لما بلغ أشدّه ءاتين_ه حكمًا

و علمًا

سخن بى علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 12

12 _ ضرورت پرهيز از گفتار ها و ادعا هاى مبتنى بر ظن و گمان *

ما لهم به من علم الا اتباع الظن

جمله {ان الذين . .. الا اتباع الظن} داراى لحنى است مذمت آميز نسبت به كسانى كه باورهايشان مبنى بر ظن و گمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 22 - 8

8- سخن هاى نسنجيده بر زبان آوردن و اظهار نظر بدون شناخت و بررسى ، امرى نكوهيده و ناروا است .

سيقولون . .. رجمًا بالغيب

سرزنش جهل به علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 7 - 1

1 - جهل و ترديد درباره احاطه علمى خداوند به اشيا ، مورد نكوهش و سرزنش است .

ألم تر أنّ اللّه يعلم

استفهام در {ألم تر}، براى انكار توبيخى است. {تَرَ} از {رأى} (دانستن) مشتق است; يعنى، {ألم تعلم أنّ اللّه...}.

سرزنش شك در علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 7 - 1

1 - جهل و ترديد درباره احاطه علمى خداوند به اشيا ، مورد نكوهش و سرزنش است .

ألم تر أنّ اللّه يعلم

استفهام در {ألم تر}، براى انكار توبيخى است. {تَرَ} از {رأى} (دانستن) مشتق است; يعنى، {ألم تعلم أنّ اللّه...}.

سرزنش كتمان علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 19

19- { عن رسول الله (

ص ) قال : لاينبغى للعالم أن يسكت على علمه ، و لاينبغى للجاهل أن يسكت على جهله و قد قال الله : { فسئلوا أهل الذكر . . . } . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: سزاوار نيست كه عالم بر علم خود سكوت كند و سزاوار نيست كه جاهل بر جهل خود ساكت بماند، همانا خدا فرمود: فاسئلوا اهل الذكر. ..}.

سوء استفاده از علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 11

11 _ سوء استفاده علماى يهود و دانشمندان اهل كتاب از علم و مقام خويش براى گمراهى مسلمانان

الم تر الى الذين . .. ان تضلوا السبيل

شرايط علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 3

3- خداوند ، فهم كامل و همه جانبه كتاب آسمانى ( تورات ) و عمل قاطعانه بر طبق آن را ، به يحيى ( ع ) فرمان داد .

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

{ال} در {الكتاب} عهد است و ممكن است مراد همان تورات باشد; زيرا كتاب ديگرى كه بر يحيى(ع) نازل شده باشد شناخته شده نيست. فرمان {خذ} كنايه از فهم و تدبر كامل است و {بقوّة} كه حال براى فاعل {خذ} مى باشد، به معناى نيرومندى هم در مقام علم و فراگيرى و هم در مقام عمل است.

عظمت علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 75 - 2

2 - علم الهى به اسرار و اعمال آدميان ، تنها گوشه اى از علم

گسترده او به امور پنهان و آشكار آسمان و زمين

و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ . .. و ما من غائبة ... إلاّ فى كت_ب مبين

عقيده به علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 18

18- علم و عقيده ملائكه به آگاهى خداوند از كردار انسانها

بلى إن الله عليم بما كنتم تعملون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بلى إن الله . ..} كلام ملائكه در برابر ادعاى كافران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 31

31- بازديد كنندگان از اصحاب كهف ، به ربوبيّت خداوند و برترى علم او بر همگان ، معتقد بودند .

فقالوا . .. ربّهم أعلم بهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 70 - 3

3 - باور داشت و اعتقاد مشركان صدراسلام ، به احاطه علمى خدا بر سراسر هستى

ألم تعلم أنّ اللّه يعلم ما فى السماء و الأرض

استفهام تقريرى در {ألم تعلم} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 1

1 - اعتقاد و اقرار مشركان عصرت بعثت ، به عزت و دانايى آفريدگار هستى

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

علم آخرت طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 15

15 - شب زنده داران عابد و آخرت جويان اميدوار به رحمت الهى ، عالمان راستين و آگاهان به حقايق هستى اند .

أمّن هو ق_نت

ءاناء الّيل. .. و يرجوا رحمة ربّه قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين

برداشت بالا مبتنى بر اين احتمال است كه {الذين يعلمون}، اشاره به كسانى داشته باشد كه در صدر آيه شريفه از آنان سخن به ميان آمده است.

علم آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 31 - 9

9 _ آگاهى بيشتر و فراتر آدم ( ع ) ، راز برترى او بر فرشتگان بود .

و علّم ءادم الأسماء كلها . .. إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 8،9

8 - آدم ( ع ) ، برتر از فرشتگان و عالمتر از ايشان بود .

و علّم ءادم الأسماء كلها . .. قالوا سبحنك لاعلم لنا إلا ما علّمتنا

9 - هدف از فرمان خدا به فرشتگان ( در بيان نام هاى حقايق ) ، يادآورى عالمانه و حكيمانه بودن افعال الهى و آگاه ساختن آنان به برترى علمى آدم ( ع ) بود .

أنبئونى بأسماء هؤلاء . .. قالوا سبحنك ... إنك أنت العليم الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 1،2

1 - خداوند به آدم ( ع ) فرمان داد تا نام هر يك از حقايق هستى را براى فرشتگان بازگو كند .

قال يأدم أنبئهم بأسمائهم

2 - آدم ( ع ) ، نام هاى حقايق هستى را براى فرشتگان بيان كرد .

فلمّا أنبأهم بأسمائهم

علم آصف بن برخيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40

- 2،26،27

2 - آصف بن برخيا ( آورنده تخت بلقيس ) داراى بخشى از علم به كتاب ( لوح محفوظ )

قال الذى عنده علم من الكت_ب أنا ءاتيك به قبل أن يرتدّ إليك طرفك

عبارت {علم من الكتاب} _ با توجه به نكره بودن {علم}_ به معناى آگاهى داشتن به گوشه اى از دانش كتاب مى باشد. گفتنى است كه بر طبق روايات، آورنده تخت بلقيس آصف بن برخيا، وصى و وزير سليمان(ع) بوده است و مراد از {كتاب} _ بنابر گفته برخى از مفسران _ لوح محفوظ است.

26 - { عن على بن محمد ( فى قول اللّه تعالى ) { . . .الذى عنده علم من الكتاب } فهو آصف بن برخيا . . . ;

از امام هادى(ع) [درباره سخن خداى متعال ]{. ..الذى عنده علم من الكتاب} روايت شده است كه او آصف بن برخيا بود...}.

27 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إنّ اسم اللّه الأعظم على ثلاثة و سبعين حرفاً و إنّما كان عند آصف منها حرف واحد فتكلّم به فخسف بالأرض ما بينه و بين سرير بلقيس حتّى تناول السرير بيده ثمّ عادت الأرض كما كانت أسرع من طرفة عين ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه اسم اعظم الهى داراى 73 حرف است و آنچه آصف بن برخيا داشت تنها يك حرف از آن بود كه با به زبان آوردن آن حرف، زمين در فاصله بين او و تخت بلقيس فرو رفت تا آن كه آصف دست برد و تخت بلقيس را گرفت. سپس زمين به حالت اوليه اش كه داشت برگشت و اين كار سريع

تر از يك چشم برهم زدن انجام گرفت}.

علم آل ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 54 - 11

11 _ نبوّت ، فهم ، منصب قضاوت و لزوم اطاعت مردم ، داده هاى خداوند به خاندان ابراهيم ( ع )

فقد اتينا ال ابرهيم الكتب و الحكمة و اتيناهم ملكاً عظيماً

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق درباره {الكتاب} فرمود: النّبوة، و درباره {الحكمة} فرمود: الفهم و القضاء، و درباره {ملكاً عظيماً} فرمود: الطّاعة.

_______________________________

كافى، ج 1، ص 206، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 491، ح 303 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 248، ح 160.

علم ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 5

5- حضرت ابراهيم ( ع ) از عذاب قوم لوط پيش از نزول آن ، توسط فرشتگان آگاه شده بود .

قال فما خطبكم . .. قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 1،5،14

1- حضرت ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از دانش و آگاهى هاى ويژه براى هدايت ديگران

ي_أبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك

5- ابراهيم ( ع ) ، پيش از مناظره اش با آزر ، موحدى هدايت يافته و آگاه بود .

ي_أبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

14- آگاهى هاى ويژه حضرت ابراهيم ( ع ) ، هدايت گر انسان ها به راه راست و به دور از افراط و تفريط

إنّى قد جاءنى من العلم

ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

{سوىّ} به چيزى گفته مى شود كه از افراط و تفريط مصون باشد(مفردات راغب). و { صراطاً سويّاً}، يعنى راهى كه از تعادل كامل برخوردار و از افراط و تفريط به دور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، مردان علم و عمل

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {الأبصار} كنايه از علم و {الأيدى} كنايه از عمل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 31 - 2

2 - پى بردن حضرت ابراهيم ( ع ) به منحصر نبودن مأموريت فرشتگان در بشارت اعطاى فرزند به ايشان

و بشّروه بغل_م . .. قال فما خطبكم أيّها المرسلون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه در آيه شريفه سخنى از وجود رسالتى افزون بر بشارت فرزند به ميان نيامده است و فرشتگان خود آن را آشكار نكرده اند; اما ابراهيم(ع) به اين نكته پى برده و رسالت اصلى فرشتگان را جويا شده است.

علم ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 14 - 3

3 _ ابليس، آگاه به پيدايش نسلهايى از آدم و وجود رستاخيز براى ايشان

أنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 16 - 9

9 _ ابليس، آگاه به اغواپذيرى انسانها حتى پيش از خلقت آنان

لأقعدن لهم صرطك المستقيم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 17 - 10

10 _ ابليس آگاه به نفوذ ناپذيرى برخى از آدميان در برابر اغواگريهاى وى

ثم لأتينهم من بين أيديهم . .. و لاتجد أكثرهم شكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 33 - 2

2- ابليس ، از ماده اوّليه خلقت انسان ، آگاهى كامل داشت .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 40 - 4

4- ابليس ، به تكثير نسل آدم ( ع ) و حوا و نيز به اغواپذيرى اكثر آنان و تأثيرناپذيرى بندگان خالص خدا از وسوسه هايش ، از آغاز خلقت انسان آگاه بود .

لأغوينّهم أجمعين . إلاّ عبادك منهم المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 62 - 8،9،11

8- ابليس ، از همان آغاز خلقت نوع انسان ، از آسيب پذيرى و امكان تسلّط خويش بر آنان آگاهى داشت .

لئن أخّرتن إلى يوم القي_مة لأحتنكنّ ذريّته

9- رستاخيز ، امرى تعيين شده و قطعى در آغاز خلقت آدم ( ع ) و آگاهى ابليس از آن

قال . .. لئن أخّرتن إلى يوم القي_مة

11- آگاهى ابليس از وجود عناصرى غير قابل فريب در ميان نسل هاى آينده آدم ( ع ) از همان آغاز خلقت آنان

لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 9

9 - ابليس ، از عنصر و ماده اوليه

خلقت خود و انسان آگاهى كامل داشت .

خلقتنى من نار و خلقته من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 79 - 8

8 - ابليس ، آگاه به پيدايش نسل هايى از آدم و وجود رستاخيز براى آنان

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 83 - 4

4 - آگاهى ابليس ، به تكثير نسل آدم و نيز به اغواپذيرى بيشتر آنان و تأثيرناپذيرى بندگان خالص خدا ، از آغاز خلقت انسان

لأغوينّهم أجمعين . إلاّ عبادك منهم المخلصين

علم اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 8 - 12

12 - خداوند ، انسان ها را ، پس از حضور در پيشگاه خود ، از همه اعمال شان آگاه خواهد ساخت .

إلىّ مرجعكم فأنبّئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 8

8 - آگاهى يافتن انسان در دادگاه الهى در قيامت ، به تمامى اعمال گذشته خويش

فينبّئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 6

6 - انسان ها هنگام حضور در پيشگاه خداوند نامه هاى اعمال خود را در اختيار داشته و به كردار خويش آگاهى يافته اند .

فمل_قيه . فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

{فاء} در {فأمّا} بيانگر ارتباط مفاد اين آيه با ملاقات خداوند است كه در آيه قبل مطرح شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

انشقاق - 84 - 11 - 1

1 - مشاهده نامه اعمال در قيامت ، مايه آگاهى به كردار ها و پيش بينى كيفر ها است .

و أمّا من أُوتى . .. فسوف يدعوا ثبورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 2،6

2 - همه انسان ها ، در آينده هنگام حسابرسى نعمت ها ، به پوچى افتخارات مادى پى خواهند برد .

سوف تعلمون

زمان مورد نظر در {سوف تعلمون} _ به قرينه {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم} _ هنگام حسابرسى نعمت ها است.

6 - قيامت ، زمان ظهور حقايق و پى بردن انسان ها به نيك و بد اعمال خويش

كلاّ سوف تعلمون

وعده {سوف تعلمون} _ به قرينه {لتسئلنّ يومئذ عن النعيم} _ ناظر به زمان برپايى قيامت است.

علم اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 4

4 - انسان ها ، از تمامى كرده هاى خويش در قيامت آگاه مى شوند .

ثمّ لتنبّؤنّ بما عملتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 13 - 1،2،3،6

1 - آگاه شدن انسان ها در قيامت ، از تمامى كرده هاى خويش در دنيا ، از نخستين تا آخرين آنها

ينبّؤا الإنس_ن يومئذ بما قدّم و أخّر

مفسران در تبيين {بما قدّم و أخّر} سه احتمال بيان كرده اند: 1_ مقصود از{بما قدّم} اعمالى است كه در آغاز زندگى انجام داده نشده و مراد از {أخّر}انجام دادن عمل در پايان عمر است. 2_ مراد از {بما قدّم} اعمالى است كه در دنيا پايان مى

پذيرد (مانند نماز) و مقصود از {أخّر} اعمالى است كه ثواب آنها پايان ندارد (مانند صدقه جاريه و سنت حسنه). 3_ مقصود از {بما قدّم} اقدام به عمل و مراد از {أخّر} به تأخير انداختن و انجام ندادن آن است. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

2 - اطلاع يافتن انسان در قيامت ، از تمامى اعمال خود در طول عمرش و اثر آنها پس از مرگ خويش ( مانند صدقه جاريه و سنت حسنه يا سيئه )

ينبّؤا الإنس_ن يومئذ بما قدّم و أخّر

3 - آگاه شدن انسان ها در قيامت ، از تمامى تكاليفى كه انجام داده و يا وظايفى كه ترك كرده اند .

ينبّؤا الإنس_ن يومئذ بما قدّم و أخّر

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { ينبّؤا الإنسان يومئذ بما قدّم و أخّر } بما قدّم من خير و شرّ و ما أخّر ممّا سَنَّ من سُنّة ليَسْتَنَّ بها مَن بعده فإن كان شرّاً كان عليه مثل وِزْرِهم و لايَنْقُصُ من وزرهم شىءٌ و ان كان خيراً كان له مثل اُجورهم و لاينقص من اُجورهم شىء ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {ينبّؤا الإنسان يومئذ بما قدّم و أخّر} روايت شده كه فرمود: [انسان آگاه مى شود] به آنچه از خوبى و بدى از پيش فرستاده و آنچه در پس خود نهاده و برخاسته از سنت هايى بوده كه بنيان گذارى كرده است تا افراد بعد از او به آن عمل كنند. اگر آن سنت ها بد بوده به اندازه گناه عمل كنندگان براى سنت گذار گناه هست، بدون اين كه از گناه عمل كنندگان كاسته

شود و اگر خير بوده، براى او مثل پاداش عمل كنندگان هست; در عين حال كه از پاداش آنان هيچ كاسته نخواهد شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 1

1 - قيامت ، روز آگاهى انسان ها به كردار دنيايى خويش و آثار و نتايج آن

علمت نفس ما أحضرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 2

2 - قيامت ، روز پى بردن همگان به آگاهى دقيق خداوند از اسرار درونى ايشان

يومئذ

تعبير {يومئذ} قيامت را زمان علم خداوند، قرار داده و درباره علم او در دنيا، بيانى ندارد و از آن جا كه علم الهى ازلى و ابدى است، اختصاص يافتن آن به قيامت، ناظر به قابل انكار نبودن آن است; يعنى، گرچه در دنيا برخى به علم او معترف نيستند; ولى در قيامت، آنان نيز به اين حقيقت پى خواهند برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 4 - 2

2 - آگاهى تمام مردم ، از بى پايه بودن امتيازات مادى ، هنگام حسابرسى نعمت ها در قيامت

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

آخرين آيه سوره، بيانگر زمانى است كه مفاد {سوف تعلمون} تحقق مى يابد.

علم اخروى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 6 - 2

2 - دوزخيان در قيامت ، به حاكميت اراده خداوند بر آتش جهنم ، به روشنى پى خواهند برد .

نار اللّه

استناد {نار} به {اللّه}، بيانگر آن است كه، استناد آتش جهنم به خداوند، بر كسى

پوشيده نخواهد ماند، گرچه درباره آتش هاى دنيا، اين حقيقت مخفى مانده و استناد آن به اسباب و علل مادى، انسان را از آن غافل ساخته باشد.

علم اخروى حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 71 - 3

3 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى ، به عمق بطلان راه خود و پيامد رفتارشان آگاه خواهند شد .

فسوف يعلمون . إذ الأغل_ل فى أعن_قهم و السل_سل يسحبون

برداشت ياد شده، از آن جا است كه ظرف {إذ الأغلال . ..} متعلق به {يعلمون} مى باشد. {يسحبون} نيز حال از ضمير {هم} در {فى أعناقهم} است; يعنى، به زودى مى دانند آن گاه كه غل در گردن هايشان باشد و با زنجير كشان كشان برده مى شوند.

علم اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 12،13

12 - مجازات كافران و بدكاران در قيامت ، همراه با آگاه شدن از جرم شان است .

إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا

13 - كافران ، از تمامى اَعمال دنيوى خويش ، در قيامت ، از سوى خداوند آگاه مى شوند .

إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 71 - 3

3 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى ، به عمق بطلان راه خود و پيامد رفتارشان آگاه خواهند شد .

فسوف يعلمون . إذ الأغل_ل فى أعن_قهم و السل_سل يسحبون

برداشت ياد شده، از آن جا است

كه ظرف {إذ الأغلال . ..} متعلق به {يعلمون} مى باشد. {يسحبون} نيز حال از ضمير {هم} در {فى أعناقهم} است; يعنى، به زودى مى دانند آن گاه كه غل در گردن هايشان باشد و با زنجير كشان كشان برده مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 16

16 - آگاهى قطعى كافران به وسيله خداوند ، از مجموعه عملكرد ناشايست خويش در قيامت

فلننبّئنّ الذين كفروا بما عملوا

علم اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 5

5 - مجرمان پس از حسابرسى شدن در قيامت ، به تبه كارى خويش در دنيا ، پى مى برند .

و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم عند ربّهم ربّنا أبصرنا

{عند ربّهم} مى تواند كنايه از حسابرسى شدن باشد. اعتراف با {أبصرنا و سمعنا} پس از آن، نشان دهنده اين است كه آنان، به جرم و تبه كارى خود پى مى برند.

علم ارزشمند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 16

16- علم ارزشمند ، علمى است كه تضمين كننده رشد و تكامل معنوى انسان باشد .

تعلمن ممّا علّمت رشدًا

علم ازلى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 27

27 _ علم خدا به رخداد ها و اعمال آدميان ، قبل از تحقق آن ( علم ازلى )

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

بيان اعمال انسانها با فعل مضارع (تفعلوا) و بيان آگاهى خداوند به آن

اعمال با فعل ماضى (كان به . ..)، حكايت از آن دارد كه خداوند به اعمال آدميان پيش از وقوع آن آگاهى دارد.

علم اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 8

8- حضرت اسحاق ( ع ) شخصيتى دانا و دانشمند

إنا نبشّرك بغل_م عليم

برداشت فوق با توجه به اين مطلب است كه مقصود از {بغلام عليم} _ طبق گفته مفسّران _ حضرت اسحاق(ع) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، مردان علم و عمل

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {الأبصار} كنايه از علم و {الأيدى} كنايه از عمل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 14

14 - حضرت اسحاق ( ع ) ، شخصيتى دانا و دانشمند

و بشّروه بغل_م عليم

برداشت ياد شده، با توجه به اين مطلب است كه مقصود از {بغلام عليم} _ طبق گفته مفسران _ حضرت اسحاق(ع) است.

علم اصحاب اعراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 46 - 6

6 _ اصحاب اعراف ، هر يك از امت ها و دسته هاى موجود در صحنه قيامت را با نشانه هاى مخصوصشان خواهند شناخت .

يعرفون كلاً بسيمهم

علم الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 6،10

6 _ دانايى گسترده و

همواره خداوند به تقواپيشگان

و اللّه عليم بالمتّقين

10 _ توجه به دانايى گسترده و همواره خداوند ، برانگيزنده آدمى به سوى اعمال خير و رعايت تقواى الهى

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه و اللّه عليم بالمتّقين

به نظر مى رسد هدف از تذكر به دانايى خدا و اعمال نيك و پاداش دهى به آن، براى تشويق و ترغيب به آن اعمال نيك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 21

21 _ علم و آگاهى خداوند به اسرار درونى انسانها

و ما تخفى صدورهم اكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 19

19 _ علم و آگاهى همه جانبه خداوند ، به خشم و كينه اى كه دشمنان دين ، از اسلام و جامعه ايمانى به دل دارند .

عضوّا عليكم الانامل من الغيظ . .. انّ اللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 12،16

12 _ كينه ها و حيله هاى دشمنان دين ، در احاطه علم خدا

لا يضرّكم كيدهم شيئاً انّ اللّه بما يعملون محيط

16 _ خداوند ، عالم به جزئيّات

انّ اللّه بما يعملون محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 10

10 _ هيچ گفتار و پندار و كردارى ، پنهان از خداوند نيست .

و اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 2،5

2 _ تمام انسان ها داراى عمرى

معيّن و زمان مرگشان در علم الهى ، مشخّص است .

و ما كان لنفس ان تموت . .. كتاباً مؤجّلا

5 _ ايمان به مقدّر بودن اجل و معين بودن عمر نزد خداوند ، از عوامل تقويت روحيه پاسداران رسالت انبيا

و ما كان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه كتاباً مؤجّلا

چون آيات قبل درباره جهاد و ترس از مرگ و شهادت بود، به نظر مى رسد از اهداف اين آيه، تقويت روحيه و رفع اضطراب از مسلمانان پيكارجو باشد.

علم اميدواران به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 15

15 - شب زنده داران عابد و آخرت جويان اميدوار به رحمت الهى ، عالمان راستين و آگاهان به حقايق هستى اند .

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل. .. و يرجوا رحمة ربّه قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين

برداشت بالا مبتنى بر اين احتمال است كه {الذين يعلمون}، اشاره به كسانى داشته باشد كه در صدر آيه شريفه از آنان سخن به ميان آمده است.

علم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 21

21 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه : { . . . ان فى الانبياء و الاوصياء خمسة أرواح ، روح القدس . . . فبروح القدس . . . عرفوا ما تحت العرش إلى ما تحت الثرى ;

. .. در انبيا و اوصيا پنج روح است از جمله روح القدس ... پس به وسيله روح القدس ... آنچه را زير عرش است تا آنچه را زير زمين است

مى شناسند ...;

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 24

24 _ رشد علم و آگاهى انبيا ، در پرتو تعليم و هدايت الهى

فلمّا تبيّن له قال اعلم انّ اللّه على كلّ شىء قدير

البتّه اين برداشت مبتنى است بر اينكه مراد از {كالّذى مرّ . .. } پيامبر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 33 - 8

8 _ خداوند با اعطاى علم ، ايمان ، اسم اكبر ، ميراث علم و آثار علم نبوّت به انبيا ، آنان را برگزيده است .

انّ اللّه اصطفى ادم و نوحاً

امام باقر (ع): . .. يا محمّد ... فانّى لم اقطع العلم و الايمان و الاسم الاكبر و ميراث العلم و آثار علم النّبوة ... من بيوتات الانبياء الذين كانوا بينك و بين ابيك آدم و ذلك قول اللّه تبارك و تعالى: {انّ اللّه اصطفى ادم و ... }.

_______________________________

كافى، ج 8، ص 117، ح 92 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 168، ح 31.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 40 - 6

6 _ دانش و علم انبيا ، محدود است .

انّى يكون لى غلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 18

18 _ انسان ها و حتى پيامبرانى همانند مسيح ( ع ) ناآگاه به آنچه خداوند در درون ذات خويش دارد .

تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5

- انعام - 6 - 2 - 14

14 _ عن أبى عبداللّه(ع) فى قوله: {قضى أجلا و أجل مسمى عنده} قال: الأجل الأول هو ما نبذه إلى الملائكة و الرسل و الأنبياء و الأجل المسمى عنده هو الذى ستره اللّه عن الخلائق.

امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {قضى أجلا . .. } فرمود: اجل اول، اجلى است كه خداوند فرشتگان و رسولان و انبيا را از آن آگاه نموده و اجل معين را كه نزد اوست، از تمام خلايق پنهان داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 14

14- مراتب پيامبران در بهره مندى از علم و كمال ، متفاوت است . *

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

برداشت بدان احتمال است كه خضر(ع) از پيامبران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 8

8 - روح پيامبران ، حاضر و ناظر بر تمامى رفتار بندگان در دنيا است .

و جاىء بالنبيّين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه لازمه گواهى دادن بر اعمال، نظارت و حضور در صحنه عمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 79 - 6

6 - امكان آگاهى يافتن به حقايق ثبت شده در لوح محفوظ ، براى پيامبران و اوليا

لايمسّه إلاّ المطهّرون

علم انحصارى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 187 - 2

2 _ آگاهى به زمان برپايى قيامت ، دانشى در انحصار خداوند

قل إنما علمها عند ربى . .. قل إنما

علمها عند اللّه

علم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 15

15 _ محدوديّت آگاهى انسان ، نسبت به كليّه مصالح و مفاسد احكام و خير و شر امور

و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 10

10 _ درك صحيح انسان از خير و شرّ خويش ، زمينه بخشش و انفاق از دارايى هاى خدادادى و پرهيز از بخل

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله هو خيراً لهم بل هو شرّ لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 20

20 _ آموخته هاى انسان ، از جانب خداوند است .

تعلمونهن مما علمكم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 6،11

6- برخى از انسان ها ، از حفظ دستاورد هاى علمى خويش در همه مراحل زندگى ناتوانند .

و منكم من يردّ إلى . .. لكى لايعلم بعد علم شيئًا

11- آفرينش و مرگ و اعطاى دانش و سلب آن از انسان ، جلوه اى از علم و قدرت الهى است .

و الله خلقكم ثمّ يتوفّ_كم . .. إن الله عليم قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 17

17 - علم و آگاهى خداوند به اسرار نهفته در سينه هاى انسان ها ، برتر از آگاهى خود آنان است .

أَوَ ليس اللّه بأعلم بما فى صدور الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 5

5 - خداوند ، خواهان آگاهى انسان ها و نقش خود آنان در انتخاب مسير و فرجام خويش

فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا إن عليك إلاّ البل_غ

علم انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 12

12 - آگاه شدن بشر به قدرت و علم همه جانبه خداوند ، از حكمت هاى آفرينش آسمان ها و زمين

اللّه الذى خلق سبع سم_وت . .. لتعلموا أنّ اللّه على كلّ شىء قدير و أنّ اللّه قد

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {لام} در جمله {لتعلموا. ..} تعليل براى عبارت {خلق سبع سماوات} است و اين جمله بيانگر علت و فلسفه آفرينش آسمان ها و زمين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 39 - 3

3 - آگاهى انسان ها ، از منشأ پيدايش بشر و سير تكوين او

إنّا خلقن_هم ممّا يعلمون

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {من} در {ممّا}ابتدائيه باشد.

علم انسان هاى نخستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 11،12

11 _ قابيل ، از انسان هاى نخستين و با تجربيات ناچيز و بسيار محدود

ليريه كيف يورى سوءة اخيه

آگاه نبودن قابيل به كيفيت دفن جسد دلالت دارد كه وى از انسانهاى نخستين، و تجربياتش ناچيز و بسيار محدوده بوده است.

12 _ اطلاعات و تجربيات انسان هاى نخستين ، ناچيز و محدود

ليريه كيف يورى سوءة اخيه

علم اوصيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 21

21 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه : { . . . ان فى الانبياء و الاوصياء خمسة أرواح ، روح القدس . . . فبروح القدس . . . عرفوا ما تحت العرش إلى ما تحت الثرى ;

. .. در انبيا و اوصيا پنج روح است از جمله روح القدس ... پس به وسيله روح القدس ... آنچه را زير عرش است تا آنچه را زير زمين است مى شناسند ...;

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 15

15- { عن أبى عبيدة قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قوله تعالى { ائتونى بكتاب من قبل ه_ذا أو أثارة من علم إن كنتم صادقين } قال : عنى بالكتاب التوراة و الإنجيل { و أثارة من علم } فإنّما عنى بذلك علم اوصياء الأنبياء عليهم السلام ;

ابوعبيده گويد: از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند تعالى {ائتونى بكتاب من قبل ه_ذا أو اثارة من علم إن كنتم صادقين} سؤال كردم، حضرت فرمود: مراد از {كتاب}، تورات و انجيل است و مراد از {أثارة من علم} علم جانشينان پيامبران است}.

علم اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 8

8 - مغرور نشدن مردان الهى به علم و كمالات خود و احتمال وجود كسانى برتراز ايشان در ميان بندگان مؤمن خدا

و قالا الحمد للّه الذى فضّلنا على كثير من عباده المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه -

56 - 79 - 6

6 - امكان آگاهى يافتن به حقايق ثبت شده در لوح محفوظ ، براى پيامبران و اوليا

لايمسّه إلاّ المطهّرون

علم اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 2

2 - مردم مكه ، از نسل هاى پيشين كه به سبب كفرپيشگى ، به قدرت الهى هلاك و منقرض شدند ، آگاه بودند .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا

{يهد} متعدى به {لام} شده و معناى {يبيّن} مى دهد. لازم به ذكر است كه به دليل مكى بودن سوره سجده، مرجع ضمير در {لهم} مشركان مكه اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 4

4- آگاهى اهل مكه ، از سرگذشت هلاكت بار قوم تبّع

أهم خير أم قوم تبّع

از اين كه قرآن، قبلاً سخنى از قوم {تبّع} به ميان نياورده و در اين جا به ذكر نام آن براى عبرت آموزى مشركان مكه اكتفا كرده است، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 5

5 - فرجام فرعون و قوم ثمود ، داستانى آشنا براى اهل مكّه و مايه عبرت براى همه مردمان

هل أتيك . .. فرعون و ثمود

سوره {بروج} از سوره هاى مكى است و نام بردن امت هايى مخصوص براى عبرت گرفتن مكّيان از فرجام آنها، بيانگر آگاهى آنان از تاريخ اجمالى آن امت ها است.

علم اهميت اجتناب از دشنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 1

1 _ لزوم

اجتناب از دشنام به بتها و ديگر مقدسات مشركان

و لاتسبوا الذين يدعون من دون الله

درباره مراد از موصول {الذين . ..} دو احتمال وجود دارد: يكى آنكه مقصود مشركان و ديگر آنكه معبودهاى آنان باشد، يعنى: {لاتسبوا الذين يدعونهم}. البته عائد صله {هم} حذف گرديده است.

علم ائمه(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 13

13 - { عن ابى ولّاد قال : سألت اباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عز و جل : { الذين اتيناهم الكتاب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به } قال : هم الائمة ( ع ) ;

ابى ولّاد مى گويد: از امام صادق (ع) از سخن خداوند عز و جل كه مى فرمايد: {الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به} سؤال نمودم، حضرت فرمود: آنان ائمه(ع) هستند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 43 - 14

14_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . علم الكتاب والله كلّه عندنا ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. به خدا سوگند! تمام علم كتاب در نزد ما (ائمه) هست}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 10

10- { محمد بن يزيد قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن قول الله : . . . { تؤتى أكلها كلّ حين بإذن ربّها } ؟ قال : يعنى ما يخرج إلى الناس من علم الإمام فى كلّ حين يسأل عنه ;

محمد بن يزيد گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن

خدا. .. {تؤتى أكلها كلّ حين بإذن ربّها} سؤال كردم آن حضرت فرمود: يعنى، آن مقدار از علم امام(ع) كه براى مردم در هر زمان _ كه از ائمه سؤال گردد _ بيان مى شود}.

علم برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 26

26_ برادران يوسف برخوردار از علم و دانش و يوسف ( ع ) عالم تر و آگاه تر از همه آنان

و فوق كل ذى علم عليم

بر اساس اولين معنايى كه براى جمله فوق در برداشت قبل آمد ، مصداق مورد نظر براى {عليم} يوسف است و مصداق {كل ذى علم} برادران او هستند.

علم بلعم باعورا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 2

2 _ بلعم باعورا عالمى دنياگرا و پيرو هوا و هوس خويش بود .

و لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه

{اخلاد}، مصدر {أخلد}، هنگامى كه به {إلى} متعدى شود، به معناى تمايل پيدا كردن و اعتماد داشتن است. كلمه {الأرض} چون در مقابل رفعت و منزلت معنوى و تقرب به خدا قرار گرفته، مراد از آن امور پست و حقير مادى و دنيوى است. بنابراين {أخلد إلى الأرض} يعنى او به امور پست مادى و لذتهاى دنيوى تمايل پيدا كرد و به آنها دل خوش نمود.

علم بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 7

7 - اذعان داوود و سليمان ( ع ) به وجود كسانى عالم تر و برتر از ايشان در ميان بندگان مؤمن خدا

و قالا

الحمد للّه الذى فضّلنا على كثير من عباده المؤمنين

علم بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 28

28 - قوم موسى ( بنى اسرائيل ) ، برخوردار از ايمان و معرفت بالا نسبت به معارف الهى

إذ قال له قومه لاتفرح . .. و ابتغ فيما ءاتيك اللّه الدار الأخرة ... و أحسن ... و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 3،5

3 - بنى اسرائيل ، به حقانيت موسى ( ع ) معرفت و آگاهى داشتند .

و قد تعلمون أنّى رسول اللّه

5 - بنى اسرائيل ، به رغم آگاهى از رسالت الهى موسى ( ع ) ، آن حضرت را مورد آزار قرار مى دادند .

لم تؤذوننى و قد تعلمون أنّى رسول اللّه إليكم

علم بودن قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 20

20 - قرآن ، افزايش دهنده علم است .

و لاتعجل بالقرءان . .. و قل ربّ زدنى علمًا

علم به آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 5 - 4

4 - لزوم تحصيل علم به آخرت و تلاش براى رساندن آن به مرحله يقين

كلاّ لو تعلمون علم اليقين

علم به آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 24

24 _ دانايى مطلق به تمامى حقايق جهان ، ملاك الوهيت

تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك انك انت علّم الغيوب

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 31 - 3

3 - عدم تلازم ميان نبوت و علم به همه امور هستى ، حتى امور خارج از قلمرو هدايت خلق

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

پرسش هاى ابراهيم(ع) در اين آيات، نشانگر آن است كه آن حضرت از علم مطلق برخوردار نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 8

8 - مرز هستى ، خارج از دسترسى علمى و فنى جن و بشر *

ي_معشر الجنّ و الإنس إن استطعتم . .. لاتنفذون إلاّبسلط_ن

در صورتى كه مفاد آيه درمورد دنيا باشد، احتمال مى رود مراد از {سماوات و ارض} مجموعه هستى باشد كه جن و انس نمى توانند به مرزهاى هستى دست پيدا كنند. طبق اين احتمال {لاتنفذون إلاّ بسلطان} تأكيد صدر آيه شريفه است كه دسترسى به مرز هستى، نيازمند قدرت و توانى است كه جن و انس فاقد آن هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 4 - 3

3 - تفكر و تأمل مكرّر و عميق تر در آفرينش جهان ، موجب آگاهى و شناخت فزون تر و ژرف تر نظم و انسجام آن خواهد شد .

هل ترى من فطور . ثمّ ارجع البصر كرّتين ينقلب إليك البصر خاسئًا و هو حسير

علم به آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 9

9 - مؤمنان ، مردمى دانا به منشأ روزى ها و آگاه به وجود آيات و نشانه هاى خداوند در فراخى و تنگى

رزق و روزى

أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

علم به آيندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 24 - 1،2

1- خداوند ، بى ترديد به احوال نسل هاى پيشين و نسل هاى آينده ، آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

مقصود از علم خداوند به پيشينيان و آيندگان، مى تواند علم به وجود خود آنان باشد و مى تواند علم به احوال آنها باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

2- به يقين ، خداوند به نسل هاى پيشين و به وجود نسل هاى آينده بشر ، آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 25 - 8

8- به دست خداوند بودن مرگ و حيات انسان ها ، دليل علم او بر احوال انسان ها در گذشته و آينده

و إنا لنحن نحى و نميت . .. و لقد علمنا المستئخرين . و إن ربّك هو يحشرهم

برداشت فوق، بر اين احتمال كه ذكر {إنا لنحن نحيى و نميت} قبل از {و لقد علمنا. ..} و ذكر {إن ربك هو يحشرهم} پس از آن، مى تواند به منظور اقامه دليل براى آن باشد. طبق اين احتمال، معناى آيه چنين مى شود: ما به احوال پيشينيان و آيندگان آگاهى داريم; چرا كه خود ما ميراننده و زنده كننده همه هستيم.

علم به آينده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 34 - 9

9 -

آگاهى خدا به لحظه قيامت ، و حقايق مربوط به جنين و آينده هر انسان ، نمودى از علم گسترده وى است .

إنّ اللّه عنده علم الساعة . .. إنّ اللّه عليم خبير

علم به اسم اعظم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 27

27 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إنّ اسم اللّه الأعظم على ثلاثة و سبعين حرفاً و إنّما كان عند آصف منها حرف واحد فتكلّم به فخسف بالأرض ما بينه و بين سرير بلقيس حتّى تناول السرير بيده ثمّ عادت الأرض كما كانت أسرع من طرفة عين ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه اسم اعظم الهى داراى 73 حرف است و آنچه آصف بن برخيا داشت تنها يك حرف از آن بود كه با به زبان آوردن آن حرف، زمين در فاصله بين او و تخت بلقيس فرو رفت تا آن كه آصف دست برد و تخت بلقيس را گرفت. سپس زمين به حالت اوليه اش كه داشت برگشت و اين كار سريع تر از يك چشم برهم زدن انجام گرفت}.

علم به اطاعت بندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 8

8- خداوند ، به عبادت و اطاعت بندگان آگاه است و هرگزآن را فراموش نمى كند .

و ما كان ربّك نسيًّا . .. واصطبر لعب_دته

علم به اعمال انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 18 - 5

5 _ تحليل انگيزه هاى اهداف نهفته آدميان در اعمال ،

بسى دقيق تر از آگاهى يافتن به اسرار پنهان نظام ماده *

إنّ اللّه يعلم غيب السم_وت و الأرض و اللّه بصير بما تعملون

در مورد غيب آسمان ها و زمين (نظام ماده)، واژه {يعلم} به كار رفته; ولى در مورد اعمال آدميان واژه {بصير} استخدام شده است. از اين نكته استفاده مى شود كه شناخت پنهانى هاى نظام ماده، با {علم} صورت مى گيرد; ولى تحليل درون مايه هاى عمل آدمى با علم ساده مسير نيست; بلكه نيازمند بصيرت و بينش عميق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 1

1 - كاتبان نامه عمل ، به تمامى كار ها و نيت هاى انسان آگاه اند .

يعلمون ما تفعلون

دانستن تمام ويژگى هاى {عمل}، بدون دانستن انگيزه انجام دادن آن، امكان پذير نيست. بنابراين علم به {ماتفعلون}، علم به هدف از انجام دادن آن نيز مى باشد.

علم به ايمان انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 49 - 1

1 - آگاهى كامل خداوند ، از ايمان يا كفر انسان ها

و إنّا لنعلم أنّ منكم مكذّبين

علم به بطلان تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 6 - 5

5 - مشاهده جهنم در قيامت ، موجب آگاهى از نادرست بودن تفاخر و زياده نمايى و سود نبخشيدن امتيازات مادى است .

سوف تعلمون . .. لترونّ الجحيم

علم به بطلان تكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 6 - 5

5 - مشاهده جهنم در

قيامت ، موجب آگاهى از نادرست بودن تفاخر و زياده نمايى و سود نبخشيدن امتيازات مادى است .

سوف تعلمون . .. لترونّ الجحيم

علم به پوچى ارزش هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 4 - 2

2 - آگاهى تمام مردم ، از بى پايه بودن امتيازات مادى ، هنگام حسابرسى نعمت ها در قيامت

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

آخرين آيه سوره، بيانگر زمانى است كه مفاد {سوف تعلمون} تحقق مى يابد.

علم به پوچى تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 2

2 - همه انسان ها ، در آينده هنگام حسابرسى نعمت ها ، به پوچى افتخارات مادى پى خواهند برد .

سوف تعلمون

زمان مورد نظر در {سوف تعلمون} _ به قرينه {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم} _ هنگام حسابرسى نعمت ها است.

علم به پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 24 - 1،2

1- خداوند ، بى ترديد به احوال نسل هاى پيشين و نسل هاى آينده ، آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

مقصود از علم خداوند به پيشينيان و آيندگان، مى تواند علم به وجود خود آنان باشد و مى تواند علم به احوال آنها باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

2- به يقين ، خداوند به نسل هاى پيشين و به وجود نسل هاى آينده بشر ، آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15

- 25 - 8

8- به دست خداوند بودن مرگ و حيات انسان ها ، دليل علم او بر احوال انسان ها در گذشته و آينده

و إنا لنحن نحى و نميت . .. و لقد علمنا المستئخرين . و إن ربّك هو يحشرهم

برداشت فوق، بر اين احتمال كه ذكر {إنا لنحن نحيى و نميت} قبل از {و لقد علمنا. ..} و ذكر {إن ربك هو يحشرهم} پس از آن، مى تواند به منظور اقامه دليل براى آن باشد. طبق اين احتمال، معناى آيه چنين مى شود: ما به احوال پيشينيان و آيندگان آگاهى داريم; چرا كه خود ما ميراننده و زنده كننده همه هستيم.

علم به تحولات باردارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 7

7 - خداوند ، از تمامى تحولات ايام باردارى و زايمان آگاه است .

و ما تحمل من أنثى و لاتضع إلاّ بعلمه

چنانچه {باء} در {بعلمه} براى مصاحبت باشد، نشان مى دهد كه تمامى تحولات جنين از آغاز تا تولد، در حيطه علم خداوند است.

علم به تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، آگاه و معترف به وابسته بودن تحولات تاريخ انسان ها به خداوند

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

استفهام در {ألم تر} تقريرى و مفيد اثبات است; يعنى، {رأيت} (ديدى و دانستى كه . ..).

علم به تحولات زايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 7

7 - خداوند ، از تمامى تحولات ايام

باردارى و زايمان آگاه است .

و ما تحمل من أنثى و لاتضع إلاّ بعلمه

چنانچه {باء} در {بعلمه} براى مصاحبت باشد، نشان مى دهد كه تمامى تحولات جنين از آغاز تا تولد، در حيطه علم خداوند است.

علم به تعاليم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 28 - 5

5 - همه مسائل مربوط به پيامبران ، در احاطه علم خدا و تحت نظارت او است .

و أحاط بما لديهم

علم به تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 7

7 _ آشنايى عميق با احكام دين و معارف الهى ، از شرايط ضرورى براى نهى كنندگان از منكر

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار

بدان احتمال كه نام بردن عالمان دين براى اشاره به اين باشد كه نهى از منكر تنها وظيفه آشنايان به احكام الهى، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 12

12 _ شيطان ناتوان از گمراه كردن كسانى كه معارف و آيات الهى را بخوبى بشناسند و به آنها پايبند باشند .

فانسلخ منها فأتبعه الشيطن

از اينكه شيطان پس از فاصله گرفتن بلعم باعورا به تعقيب او مى پرازد، معلوم مى شود پيش از آن به وى دسترسى نداشته و از گمراه كردن او ناتوان بوده است.

علم به تعداد آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 28 - 6

6 - خداوند ، به تعداد و آمار همه پديده هاى هستى آگاه است .

و أحصى كلّ شىء عددًا

علم به

تفكر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 4

4 - امكان آگاهى جن از انديشه ها ، عقايد و رفتار انسان ها

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

علم به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 7

7 _ آگاهى به تكاليف الهى از شرايط مسؤوليت انسان در برابر آن

و لاتولوا عنه و أنتم تسمعون

در برداشت فوق جمله حاليه {و أنتم تسمعون} قيد براى {أطيعوا} و {لاتولوا} گرفته شده است.

علم به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 3

3- لزوم اعتقاد آگاهانه و عالمانه ، به توحيد و يگانگى خداوند

فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه

به كار رفتن واژه {علم} به جاى اعتقاد و اقرار، مى رساند كه خداوند تنها خواهان اقرار انسان به توحيد نيست; بلكه از او مى خواهد تا علم و آگاهى متقن داشته باشد.

علم به توطئه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 7

7 - عقيده به آگاهى خداوند از تمامى رفتار ها و حركت هاى توطئه آميز كافران ، موجب دل گرمى و تسلى خاطر مبلغان اسلام و مدافعان عقيده توحيدى است .

فلايحزنك قولهم إنّا نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّا نعلم. ..} تعليل براى نهى در {فلايحزنك} است; يعنى، چون خداوند بر تمامى رفتارهاى آدميان _ از جمله كافران _ آگاه

است، پس نبايد در برابر توطئه هاى آنان محزون بود; بلكه بايد با دل گرمى و پشتكار به تبليغ دين پرداخت.

علم به جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 8 - 2،4،10

2_ خداوند ، به آنچه رحم زنان و مادينه ها براى جنين جذب مى كنند آگاه است .

الله يعلم . .. ما تغيض الأرحام

{غيض} به معناى كاستن و فرو بردن است كه به مناسبت مورد از آن به جذب كردن تعبير شد. و چون سخن جمله قبل درباره جنين بود معلوم مى شود مقصود از آنچه رحمها جذب مى كنند، جذبهايى است كه در ارتباط با جنين مى باشد چه آنها كه در پيدايش جنين دخيل است و چه آنها كه مايه رشد و نمو جنين مى باشد.

4_ خداوند به نطفه هايى كه رحم زنان و مادينه ها به خود جذب مى كنند تا جنين شود ، آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام

10_ { عن محمدبن مسلم قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن قول الله : { يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام } ؟ قال : ما لم يكن حملاً ، { و ما تزداد } قال : الذكر و الاُنثى جميعاً ;

محمدبن مسلم گويد از امام صادق(ع) درباره سخن خدا: {يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام} سؤال كردم، حضرت فرمود: [مراد از ما تغيض الأرحام ]چيزى است كه حمل نباشد و در مورد {و ما تزداد} فرمود: پسر و دختر هر دو مى باشد}.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 34 - 4،9

4 - تنها خداوند ، از وضعيت جنين در رحم مادر ، آگاهى همه جانبه دارد .

إنّ اللّه . .. و يعلم ما فى الأرحام

9 - آگاهى خدا به لحظه قيامت ، و حقايق مربوط به جنين و آينده هر انسان ، نمودى از علم گسترده وى است .

إنّ اللّه عنده علم الساعة . .. إنّ اللّه عليم خبير

علم به حروف مقطعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 1 - 5

5 - از ائمه _ عليهم السلام _ روايت شده : { ان الحروف المفتحة بها السور من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلم ها و لايعلم تأويل ها إلا هو ;

حروف ]مقطعه[ _ كه سوره ها با آنها آغاز مى شود _ از متشابهاتى است كه خدا علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند}.

علم به حقانيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 13

13 - گواهى اعضا و جوارح بر گفتار و رفتار انسان ها و جزاى كامل و عادلانه خدا به آنان ، موجب آگاهى آنان به حقانيت خداوند است .

يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ و يعلمون أنّ اللّه ه

جمله {و يعلمون. ..} عطف بر {يوفّيهم} است و مقصود از {يومئذ} _ به قرينه آيه قبل (يوم تشهد ...) - همان روزى است كه اعضاى بدن عليه انسان گواهى مى دهند. بنابراين معناى آيه چنين مى

شود: روزى كه اعضاى بدن انسان، بر رفتار وى گواهى مى دهند و مردم به جزاى كامل و عادلانه خود مى رسند، در چنين روزى است كه مردم خواهند فهميد كه خدا حق است.

علم به حقانيت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 8 - 1

1 - آگاهى از دلايل روشن الهى بر اثبات حقانيت تعاليم دين ( همچون معاد و جزاى انسان ها در آن روز ) ، مقتضى ايمان به خدا ، رسول او و قرآن است .

ف_امنوا باللّه و رسوله و النور الذى أنزلنا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه به منزله نتيجه براى مطالب ياد شده در آيات پيشين است. آن مطالب عبارت است از ارائه دلايل روشن بر حقانيت تعاليم الهى و نيز اثبات معاد و... .

علم به حقانيّت معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 11

11- انكار آيات و معجزات الهى ، پس از علم به حقانيت آنها ، زمينه ساز هلاكت انسان

لقد علمت . .. و إنى لأظنّك ي_فرعون مثبورًا

جمله {و إنى لأظنك . ..}، پس از بيان اينكه فرعون آگاهانه معجزات الهى را رد كرد و افسون خواند، مى تواند در مقام بيان عاقبت شوم مخالفت وى با آيات و معجزات روشنگر الهى باشد.

علم به حقايق پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 11،12

11 _ خداوند نوح ( ع ) رابه حقايقى پوشيده بر مردم آگاه ساخت .

و أعلم من اللّه

ما لاتعلمون

من در {من اللّه} مى تواند براى ابتداى غايت باشد. در اين صورت {أعلم من اللّه ... } يعنى علم من از جانب خداست و خدا مرا به حقايقى آشنا كرده است. و نيز مى تواند {من اللّه} به معناى {درباره خدا} باشد. يعنى من حقايقى را درباره خدا و صفات او مى دانم كه شما نمى دانيد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

12 _ نوح ( ع ) ، آگاه به حقايقى پوشيده از مردم درباره خداوند

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من اللّه} به معناى {درباره خدا} باشد.

علم به حقيقت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 4

4 _ روى آوردن نشانه هاى مرگ با عذاب استيصال، موجب پى بردن آدميان به حقيقت اعمال خويش است.

فما كان دعويهم . .. إنا كنا ظلمين

علم به ذات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 20

20 _ دانايى خداوند به درون عيسى ( ع ) و بى خبرى عيسى ( ع ) از درون خداوند ، دليل نفى الوهيت عيسى ( ع ) و حصر آن به خداوند .

سبحنك . .. تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك انك انت علّم الغيوب

جمله {سبحنك ما يكون لى . .}، بيانگر يگانگى خداوند و نفى الوهيت از عيسى(ع) است و جمله {تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ...} كه حاكى از محدوديت علمى عيسى(ع) و علم مطلق خداوند است، به منزله دليل آن مى

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 27 - 9

9 - ذات خداوند ، براى بشر ، غير قابل شناخت است .

و له المثل الأعلى

از اين كه در معرفى خداوند، به جاى پرداختن به ذات، مى گويد برتر از آن صفات، نمى توان يافت، مى تواند اشاره به نكته مذكور باشد.

علم به رازها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 10 - 2

2_ خداوند ، به راز دل ها و سخنان ابراز نشده داناست .

سواء منكم من أسرّ القول

{اسرار} به معناى پنهان ساختن است. پنهان كردن سخن مى تواند به معناى ابراز نكردن و تلفّظ نكردن باشد و مى تواند به معناى در ملأ عام نگفتن و در خفا بيان داشتن باشد. برداشت فوق ناظر به معناى اول است.

علم به رازهاى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 12

12- علم بشر به حقايق و اسرار نهفته در هستى همانند روح ، اندك و ناچيز است .

يسئلونك . .. قل ... و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً

بنابر اينكه مراد از {العلم} مطلق علم باشد نه خصوص شناخت حقيقت روح، برداشت فوق استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 6

6 - آگاهى به همه اسرار حيات گياهى و انسانى ، در انحصار خدا است .

و ما تخرج من ثمرت . .. و لاتضع إلاّ بعلمه

برداشت ياد شده با توجه به حصر مستفاد از آيه صورت گرفته است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 18 - 5

5 _ تحليل انگيزه هاى اهداف نهفته آدميان در اعمال ، بسى دقيق تر از آگاهى يافتن به اسرار پنهان نظام ماده *

إنّ اللّه يعلم غيب السم_وت و الأرض و اللّه بصير بما تعملون

در مورد غيب آسمان ها و زمين (نظام ماده)، واژه {يعلم} به كار رفته; ولى در مورد اعمال آدميان واژه {بصير} استخدام شده است. از اين نكته استفاده مى شود كه شناخت پنهانى هاى نظام ماده، با {علم} صورت مى گيرد; ولى تحليل درون مايه هاى عمل آدمى با علم ساده مسير نيست; بلكه نيازمند بصيرت و بينش عميق است.

علم به رازهاى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 49 - 2

2 - خداوند ، آگاه به نهان انسان ها و اسرار درونى آنان

و إنّا لنعلم أنّ منكم مكذّبين

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه ايمان و كفر، از امور نهانى و از اسرار درونى انسان ها است.

علم به رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 10

10 - آگاهى به روند پيدايش ميوه ها و تكوين و تولد جنين ، مقتضاى ربوبيت الهى است .

و ما ربّك . .. و ما تخرج ... إلاّ بعلمه

علم به رويش ميوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 10

10 - آگاهى به روند پيدايش ميوه ها و تكوين و تولد جنين ، مقتضاى ربوبيت الهى است

.

و ما ربّك . .. و ما تخرج ... إلاّ بعلمه

علم به زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 10

10 - { و سئل أبوعبداللّه ( ع ) عن قوله : { يعلمون ظاهراً من الحياة الدنيا } ؟ فقال : منه الزجر و النجوم ;

در مجمع البيان آمده است كه از امام صادق(ع) درباره معناى اين سخن خداوند {يعلمون ظاهراً من الحياة الدنيا} سؤال شد. فرمود: از جمله آنها (يعنى از جمله دانش هاى ظاهرى حيات دنيا) نوعى كهانت و استفاده از علم نجوم است.}.

علم به سخن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 10 - 1

1_ خداوند به همه سخن ها _ پنهان و آشكارش _ آگاه است .

سواء منكم من أسرّ القول و من جهر به

آيه قبل گوياى اين است كه آيه فوق درباره علم خداوند بحث مى كند. بنابراين {سواء منكم ...} ; يعنى: {سواء منكم فى علمه}.

_______________________________

معانى الأخبار، ص146، ح1; تفسيربرهان، ج2، ص283، ح6.

علم به سنتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 3 - 5

5 - آگاهى يافتن از جريان سنت آزمايش الهى در ميان مؤمنان گذشته ، آسان كننده پذيرش آن براى مدعيان ايمان است .

أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا ءامنّا و هم لايفتنون. و لقد فتنّاالذين من قبلهم

علم به عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 10

10 - آگاهى از احوال انسان هاى موجود

در برزخ براى مردم دنيا ، ميسر و ممكن نخواهد بود .

ي_ليت قومى يعلمون

برداشت ياد شده از به كار رفتن {ليت} در كلام _ كه براى آرزوى برآورده نشدنى و غيرممكن مى باشد _ به دست مى آيد.

علم به عالم ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 69 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، از ملأ اعلى ( عالم فرشتگان ) جز از راه وحى آگاهى نداشت .

ما كان لى من علم بالملأ الأعلى

طبق نظر مفسّران، مقصود از {ملأ الأعلى} فرشتگان است. با توجه به آيه بعد، استفاده مى شود كه آگاه نبودن پيامبر(ص) از ملأ اعلى (مضمون آيه مورد بحث) مربوط به طرق عادى است و آن حضرت از راه وحى به آن عالم آگاه بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 70 - 1،7

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به ابلاغ چگونگى آگاه شدنش از ملأ اعلى ( عالم فرشتگان ) و منشأ اطلاعات و اخبارش درباره آدم ( ع ) ، فرشتگان و . . .

ما كان لى من علم بالملأ الأعلى . .. إن يوحى إلىّ

7 - ممكن نبودن آگاهى از ملا اعلى ( عالم فرشتگان ) جز از راه وحى

ما كان لى من علم بالملأ الأعلى . .. إن يوحى إلىّ إلاّ أنّما أنا نذير

علم به عبادت بندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 8

8- خداوند ، به عبادت و اطاعت بندگان آگاه است و هرگزآن را فراموش

نمى كند .

و ما كان ربّك نسيًّا . .. واصطبر لعب_دته

علم به عقيده انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 4

4 - امكان آگاهى جن از انديشه ها ، عقايد و رفتار انسان ها

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

علم به عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 13

13 - كافران ، از تمامى اَعمال دنيوى خويش ، در قيامت ، از سوى خداوند آگاه مى شوند .

إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا

علم به عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 8

8_ رساندن انسان ها به سزايى كامل و مطابق با اعمال و رفتار آنان ، تنها درخور كسى است كه به تمام اعمال و جزئيات رفتار ايشان آگاه باشد .

ليوفينّهم ربك أعم_لهم إنه بما يعملون خبير

بيان آگاهى خداوند به تمامى اعمال و جزئيات آن ، پس از مطرح ساختن اداى كامل پاداش و كيفر اعمال ، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 11

11_ آگاهى به اعمال و رفتار انسانها ، از شرايط ربوبيت است .

و ما ربك بغ_فل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 4

4 - امكان آگاهى جن از انديشه ها ، عقايد و رفتار انسان ها

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه

كذبًا

علم به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 13 - 3

3 - كاتبان نامه عمل از انجام دادن كار هاى خير ابرار آگاه شده ، آن را ثبت مى كنند .

ك_تبين . يعلمون ما تفعلون . إنّ الأبرار لفى نعيم

علم به عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 15

15 - آگاهى يافتن بر اَعمال دنيوى و ديدن نتايج آن ، از اهداف معاد است .

إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 28 - 9

9 - دليل اين كه خداوند ، در قيامت ، مردم را از اَعمال دنيويشان خبر مى هد ، آگاهى او است .

فننبّئهم بما عملوا . .. إنّ اللّه سميع بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 8

8 - آگاهى يافتن انسان در دادگاه الهى در قيامت ، به تمامى اعمال گذشته خويش

فينبّئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 4

4 - انسان ها ، از تمامى كرده هاى خويش در قيامت آگاه مى شوند .

ثمّ لتنبّؤنّ بما عملتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 13 - 1،2،3،6

1 - آگاه شدن انسان ها در قيامت ، از تمامى كرده هاى خويش در دنيا ، از نخستين تا آخرين آنها

ينبّؤا الإنس_ن يومئذ بما قدّم و أخّر

مفسران در

تبيين {بما قدّم و أخّر} سه احتمال بيان كرده اند: 1_ مقصود از{بما قدّم} اعمالى است كه در آغاز زندگى انجام داده نشده و مراد از {أخّر}انجام دادن عمل در پايان عمر است. 2_ مراد از {بما قدّم} اعمالى است كه در دنيا پايان مى پذيرد (مانند نماز) و مقصود از {أخّر} اعمالى است كه ثواب آنها پايان ندارد (مانند صدقه جاريه و سنت حسنه). 3_ مقصود از {بما قدّم} اقدام به عمل و مراد از {أخّر} به تأخير انداختن و انجام ندادن آن است. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

2 - اطلاع يافتن انسان در قيامت ، از تمامى اعمال خود در طول عمرش و اثر آنها پس از مرگ خويش ( مانند صدقه جاريه و سنت حسنه يا سيئه )

ينبّؤا الإنس_ن يومئذ بما قدّم و أخّر

3 - آگاه شدن انسان ها در قيامت ، از تمامى تكاليفى كه انجام داده و يا وظايفى كه ترك كرده اند .

ينبّؤا الإنس_ن يومئذ بما قدّم و أخّر

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { ينبّؤا الإنسان يومئذ بما قدّم و أخّر } بما قدّم من خير و شرّ و ما أخّر ممّا سَنَّ من سُنّة ليَسْتَنَّ بها مَن بعده فإن كان شرّاً كان عليه مثل وِزْرِهم و لايَنْقُصُ من وزرهم شىءٌ و ان كان خيراً كان له مثل اُجورهم و لاينقص من اُجورهم شىء ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {ينبّؤا الإنسان يومئذ بما قدّم و أخّر} روايت شده كه فرمود: [انسان آگاه مى شود] به آنچه از خوبى و بدى از پيش فرستاده و آنچه در پس خود

نهاده و برخاسته از سنت هايى بوده كه بنيان گذارى كرده است تا افراد بعد از او به آن عمل كنند. اگر آن سنت ها بد بوده به اندازه گناه عمل كنندگان براى سنت گذار گناه هست، بدون اين كه از گناه عمل كنندگان كاسته شود و اگر خير بوده، براى او مثل پاداش عمل كنندگان هست; در عين حال كه از پاداش آنان هيچ كاسته نخواهد شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 10 - 2

2 - قيامت ، روز باز شدن نامه عمل انسان و آگاهى او بر محتواى آن

و إذا الصحف نشرت

{نشر}، مخالف پيچيدن است (لسان العرب). براساس اين معنا، فعل {نشرت}، دلالت دارد كه نامه اعمال پيش از نشر، به شكل طومار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 1

1 - قيامت ، روز آگاهى انسان ها به كردار دنيايى خويش و آثار و نتايج آن

علمت نفس ما أحضرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 1،2

1 - قيامت روز آگاهى هر انسان ، به كردار دنيايى و آثار به جاى مانده از خويش

علمت نفس ما قدّمت و أخّرت

{ماقدّمت} _ در يك احتمال _ ناظر به كردارى است كه انسان خود، آن را انجام داده است. در مقابل مراد از {ماأخّرت} سنت هاى روا و ناروايى است كه انسان پس از خود، به جاى گذاشته و آثار و تبعات آن براى او ثبت شده است و در روز قيامت با آن مواجه خواهد شد.

2

- برپايى قيامت و پى بردن به كردار ها و بازتاب اخروى آن ، در گرو پيدايش حوادثى تحوّل آفرين در نظام جهان

إذا السماء . .. و إذا ... و إذا ... و إذا ... علمت نفس ما قدّمت و أخّرت

جمله {علمت نفس . ..} جزاى شرط هايى است كه در آيات پيشين تكرار شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 6

6 - انسان ها هنگام حضور در پيشگاه خداوند نامه هاى اعمال خود را در اختيار داشته و به كردار خويش آگاهى يافته اند .

فمل_قيه . فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

{فاء} در {فأمّا} بيانگر ارتباط مفاد اين آيه با ملاقات خداوند است كه در آيه قبل مطرح شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 11 - 1

1 - مشاهده نامه اعمال در قيامت ، مايه آگاهى به كردار ها و پيش بينى كيفر ها است .

و أمّا من أُوتى . .. فسوف يدعوا ثبورًا

علم به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 6

6 - قيامت ، زمان ظهور حقايق و پى بردن انسان ها به نيك و بد اعمال خويش

كلاّ سوف تعلمون

وعده {سوف تعلمون} _ به قرينه {لتسئلنّ يومئذ عن النعيم} _ ناظر به زمان برپايى قيامت است.

علم به عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 21 - 2

2 - مقام قرب خداوند ، والاتر از مقام نيكوكاران ، و مايه شايستگى

انسان براى آگاهى از كردار نيكوكاران و مشاهده نامه اعمال آنان است .

يشهده المقرّبون

علم به عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 6

6 - قيامت ، زمان ظهور حقايق و پى بردن انسان ها به نيك و بد اعمال خويش

كلاّ سوف تعلمون

وعده {سوف تعلمون} _ به قرينه {لتسئلنّ يومئذ عن النعيم} _ ناظر به زمان برپايى قيامت است.

علم به فرجام اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 3

3 - اخبار مربوط به سرنوشت هلاكت بار اقوام كافر پيش از اسلام ، اخبارى مهم و پرفايده

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل

{نبأ}، به اخبار مهم و پرفايده گفته مى شود (مفردات راغب).

علم به فرجام انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 7

7- پيامبر ( ص ) _ در شناخت فرجام انسان ها _ تعليم ديده از جانب خداوند و بازگوكننده معارف وحى است .

هل ننبّئكم

ضمير متكلم مع الغير در {ننبّئكم} گوياى اين است كه پيامبر(ص) از پيش خود سخن نمى گويد، بلكه آموخته هاى الهى خويش را ارائه مى دهد.

علم به فرجام فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار فرعون

ألم تر كيف . .. و فرعون

علم به فرجام قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9

- 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار قوم ثمود

ألم تر كيف . .. و ثمود

علم به فرجام مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 169 - 2

2 - ادعاى مشركان ، مبنى بر پذيرش آيين توحيدى و بندگى خالصانه خداى يكتا ، در صورت آگاه شدن شان از سرنوشت خوب و سعادتمندانه مؤمنان و يكتاپرستان گذشته

لو أنّ عندنا ذكرًا من الأوّلين . لكنّا عباد اللّه المخلصين

توضيح مربوط به برداشت بالا، در ذيل برداشت شماره 5 در آيه قبل (168) آمد.

علم به فلسفه بى نيازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 5

5 - آگاهى از فلسفه فقر و غنا و برخورد صحيح با يتيمان ، مسكينان و اموال مردم و دل نبستن به ثروت ، فرونشاننده اضطراب درونى و مايه اطمينان نفس انسان

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

توصيف {نفس} به {مطمئن} _ در قيامت _ ممكن است به اعتبار اطمينانى باشد كه در دنيا، براى او حاصل شده بود.

علم به فلسفه فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 5

5 - آگاهى از فلسفه فقر و غنا و برخورد صحيح با يتيمان ، مسكينان و اموال مردم و دل نبستن به ثروت ، فرونشاننده اضطراب درونى و مايه اطمينان نفس انسان

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

توصيف {نفس} به {مطمئن} _ در قيامت _ ممكن است به اعتبار اطمينانى باشد كه در

دنيا، براى او حاصل شده بود.

علم به قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 12

12 - آگاه شدن بشر به قدرت و علم همه جانبه خداوند ، از حكمت هاى آفرينش آسمان ها و زمين

اللّه الذى خلق سبع سم_وت . .. لتعلموا أنّ اللّه على كلّ شىء قدير و أنّ اللّه قد

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {لام} در جمله {لتعلموا. ..} تعليل براى عبارت {خلق سبع سماوات} است و اين جمله بيانگر علت و فلسفه آفرينش آسمان ها و زمين است.

علم به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 53 - 7

7 - آگاهى يهود و نصارا ، از كتاب آسمانى بعد از تورات و انجيل ( قرآن ) پيش از نزول آن

إنّا كنّا من قبله مسلمين

علم به قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 77 - 7

7- عدم امكان راهيابى انسان ، به حقيقت و كيفيت و لحظه وقوع قيامت مگر از طريق وحى

و لله غيب السموت و الأرض و ما أمر الساعة

بيان {أمر الساعة. ..} پس از {لله غيب السماوات} ممكن است از باب ذكر خاص بعد از عام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 17

17- مشركان ، انتظار داشتند كه پيامبر ( ص ) به زمان وقوع قيامت آگاه باشد .

و يقولون متى هو قل عسى أن يكون قريبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - حج - 22 - 55 - 4

4 - زمان برپايى قيامت ، زمانى است مشخص در پيشگاه خداوند .

حتّى تأتيهم الساعة بغتة

به كارگيرى {ساعة} با الف و لام عهد بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 64 - 8

8 - مالكيت خداوند بر جهان هستى ، نشان آگاهى او از زمان رجعت و بازگردانيده شدن انسان به سوى او ( زمان رستاخيز ) است .

ألا إنّ للّه ما فى السم_وت و الأرض قد يعلم ما أنتم عليه و يوم يرجعون إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 5

5 - زمان برپايى قيامت ، از امور غيبى و علم آن تنها در اختيار خداوند

قل لايعلم . .. الغيب إلاّاللّه و ما يشعرون أيّان يبعثون

از ارتباط {أيّان يبعثون} با {الغيب} استفاده مى شود كه رستاخيز، خود مصداق و نمونه اى از امور غيبى است كه دانش آن تنها در اختيار خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 34 - 1،9

1 - آگاهى به زمان برپايى قيامت ، در انحصار خداوند است .

إنّ اللّه عنده علم الساعة

9 - آگاهى خدا به لحظه قيامت ، و حقايق مربوط به جنين و آينده هر انسان ، نمودى از علم گسترده وى است .

إنّ اللّه عنده علم الساعة . .. إنّ اللّه عليم خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 79 - 8

8 - ابليس ، آگاه به پيدايش

نسل هايى از آدم و وجود رستاخيز براى آنان

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 1،3

1 - آگاهى به زمان برپايى قيامت ، در انحصار خداوند است .

إليه يردّ علم الساعة

تقديم {إليه} بر {يردّ} مفيد حصر است.

3 - آگاهى خداوند از زمان برپايى قيامت ، لازمه ربوبيت او است .

و ما ربّك بظلّ_م . .. إليه يردّ علم الساعة

با توجه به رجوع ضمير {إليه} به {ربّك} در آيه قبل، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 5

5 - آگاهى به زمان برپايى قيامت مختص خداوند است .

له ملك السم_وت و الأرض . .. و عنده علم الساعة

از تقدم خبر بر مبتدا، حصر استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 26 - 2

2 - آگاهى از زمان دقيق برپايى قيامت ، تنها در انحصار خداوند است و هيچ كس از آن باخبر نيست .

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. قل إنّما العلم عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 25 - 3

3 - محدوديت قلمرو علم پيامبر ( ص ) نسبت به عالم آخرت ، من هاى وحى الهى به ايشان

قل إن أدرى أقريب ما توعدون أم يجعل له ربّى أمدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 26 - 2

2 - زمان نزول عذاب ، شكست كافران و برپايى

قيامت ، از امور غيبى و تنها در اختيار خداوند است .

حتّى اذا اوا ما يوعدون. ..اقريب ما توعدون... علم الغيب

تعريف {الغيب} براى استغراق است; يعنى، تمامى امور و حقايق غيبى و {عالم الغيب} خبر براى مبتداى محذوف (هو) است. تعريف مسند و مسنداليه، مفيد قصر مى باشد; يعنى، تنها خداوند عالم به امور غيبى است. گفتنى است از مصاديق مورد نظر در امور غيبى _ به قرينه آيات پيشين _ مسأله برپايى قيامت، شكست كافران و نزول عذاب بر آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 3

3 - امكان آگاهى رسولان الهى از زمان برپايى قيامت و نزول عذاب بر كافران ، به وسيله وحى و الهام خداوند

قل إن أدرى أقريب ما توعدون . .. إلاّ من ارتضى من رسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 44 - 1

1 - تنها خداوند ، خصوصيات قيامت و زمان وقوع آن را مى داند .

إلى ربّك منتهيها

{منتهاها} _ به قرينه سياق آيات پيشين _ به معناى منتهاى علم به قيامت و شناخت خصوصيات و زمان آن است. تقديم {إلى ربّك} بيانگر حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 45 - 5

5 - دانستن زمان وقوع قيامت ، خطر گرفتارى به كيفر هاى موجود در آن را كاهش نمى دهد .

يسئلونك . .. من يخشيها

جمله {إنّما أنت منذر . ..} در مقام بيان اين نكته است كه آنچه درباره قيامت داراى اهميت است، توجه به گرفتارى هاى آن و

نگرانى و ترس از خطرات آن است و زمان آن _ چه معلوم باشد و چه مجهول _ تأثيرى در آن جهت ندارد.

علم به كفر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 49 - 1

1 - آگاهى كامل خداوند ، از ايمان يا كفر انسان ها

و إنّا لنعلم أنّ منكم مكذّبين

علم به كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 7 - 2،3

2 - تداوم ناسپاسى در انسان ، با وجود آگاهى او از خصلت نارواى خويش ، شگفت آور و سزاوار نكوهش افزون تر

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد

3 - خداوند ، در تأكيد بر آگاهى دشمنان اسلام از خوى ناسپاسى خويش ، به اسبان تيزپاى مجاهدان ، سوگند ياد كرده است .

و الع_دي_ت . .. و إنّه على ذلك لشهيد

علم به كوتاهى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 114 - 4

4 - پى بردن دوزخيان در قيامت به ناچيزى زندگى دنيوى ، امرى بى ثمر به حال آنان

إن لبثتم إلاّ قليلاً لو أنّكم كنتم تعلمون

{لو} در عبارت {لو أنّكم كنتم تعلمون} براى تمنى است; يعنى، اى كاش! اين حقيقت را از پيش مى دانستيد تا كارتان به دوزخ نمى كشيد; اما اكنون كه در دوزخ هستيد، اين اعتراف ثمرى براى شما ندارد.

علم به گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 18

18- خداوند ، نسبت به گمراهان و هدايت

يافتگان ، برترين آگاهى را دارد .

إن ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين

علم به گناه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 9

9- آگاهى از ميزان جرايم انسان ها و درجات عذاب آنان ، از شؤون ربوبيت الهى است .

فوربّك . .. ثمّ لنحن أعلم

علم به لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 78 - 2

2 - لوح محفوظ ، كتابى غير قابل دسترسى براى بشر

فى كت_ب مكنون

{مكنون} به معناى نهفته و پنهان است. مقصود از آن، پنهان بودن محتويات لوح محفوظ از ديد بشر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 79 - 2،6

2 - دانش و آگاهى فرشتگان ، نسبت به حقايق ثبت شده در لوح محفوظ

فى كت_ب مكنون . لايمسّه إلاّ المطهّرون

در صورتى كه ضمير {لايمسّه} به {كتاب مكنون} بازگردد، مراد از {مسّ} (لمس كردن)، آگاهى و اطلاع يافتن و مراد از {المطهّرون} فرشتگان الهى خواهد بود.

6 - امكان آگاهى يافتن به حقايق ثبت شده در لوح محفوظ ، براى پيامبران و اوليا

لايمسّه إلاّ المطهّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 22 - 5

5 - لوح محفوظ ، از نظر ها پنهان داشته شده و اطلاع بر محتويات آن براى غير خداوند ممكن نيست .

ما أصاب من مصيبة . .. إلاّفى كت_ب

نكره آمدن {كتاب} _ كه همان لوح محفوظ است _ مى تواند براى بيان مطلب ياد شده باشد.

علم به مراتب اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 9

9- آگاهى از ميزان جرايم انسان ها و درجات عذاب آنان ، از شؤون ربوبيت الهى است .

فوربّك . .. ثمّ لنحن أعلم

علم به مصالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 4

4 _ كفر ، مانع انسان از شناخت نفع و ضرر حقيقى خود

و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم

{الّذين كفروا}، اشاره به عليّت چنين پندارى است ; يعنى چون كافرند، اين گونه مى پندارند.

علم به معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 21 - 14

14 - آگاهى و شهادت اعضا و جوارح آدمى در قيامت به آفريدگارى خداوند و بازگشت همگان به سوى او

قالوا . .. و هو خلقكم أوّل مرّة و إليه ترجعون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه جمله {و هو خلقكم . ..} ادامه گفتار اعضا و جوارح انسان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 8 - 1

1 - آگاهى از دلايل روشن الهى بر اثبات حقانيت تعاليم دين ( همچون معاد و جزاى انسان ها در آن روز ) ، مقتضى ايمان به خدا ، رسول او و قرآن است .

ف_امنوا باللّه و رسوله و النور الذى أنزلنا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه به منزله نتيجه براى مطالب ياد شده در آيات پيشين است. آن مطالب عبارت است

از ارائه دلايل روشن بر حقانيت تعاليم الهى و نيز اثبات معاد و... .

علم به مقدرات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 9

9- عدم آگاهى كامل يونس ( ع ) از تمامى مقدرات الهى نسبت به خويش

و ذاالنون . .. فظنّ أن لن نقدر عليه

علم به منابع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 4

4 _ كفر ، مانع انسان از شناخت نفع و ضرر حقيقى خود

و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم

{الّذين كفروا}، اشاره به عليّت چنين پندارى است ; يعنى چون كافرند، اين گونه مى پندارند.

علم به موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 64 - 13

13 - مالكيت خداوند بر جهان هستى ، نشان آگاهى او بر همه پديده هاى جهان است .

ألا إنّ للّه ما فى السم_وت و الأرض . .. و اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 52 - 5،8

5 - همه موجودات آسمان ها و زمين ، در حيطه علم خداوندند .

يعلم ما فى السم_وت و الأرض

8 - احاطه علمى خداوند بر موجودات جهان ، دليل كفايت گواهى او براى حقانيت نبوت پيامبر ( ص ) است .

قل كفى باللّه بينى و بينكم شهيدًا يعلم ما فى السم_وت و الأرض

علم به موجودات آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 52 - 5

5 -

همه موجودات آسمان ها و زمين ، در حيطه علم خداوندند .

يعلم ما فى السم_وت و الأرض

علم به مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 18

18- خداوند ، نسبت به گمراهان و هدايت يافتگان ، برترين آگاهى را دارد .

إن ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين

علم به نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 26 - 2

2 - كافران دوزخى ، پس از دريافت نامه اعمال خود ، از محتوا و حكم نهايى آن درباره خويش آگاه خواهند شد .

و لم أدر ما حسابيه

علم به نيات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 1

1 - كاتبان نامه عمل ، به تمامى كار ها و نيت هاى انسان آگاه اند .

يعلمون ما تفعلون

دانستن تمام ويژگى هاى {عمل}، بدون دانستن انگيزه انجام دادن آن، امكان پذير نيست. بنابراين علم به {ماتفعلون}، علم به هدف از انجام دادن آن نيز مى باشد.

علم به نيازهاى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 17،18

17 - توصيه خداوند به ازدواج غير متأهلان ، نشأت گرفته از علم و آگاهى او به واقعيت ها و نياز هاى آدميان است .

و أنكحوا الأي_مى منكم . .. واللّه ... عليم

18 - گشايش در كار مؤمنان و تفضل به آنان از جانب خداوند ، بر پايه علم گسترده او به مصالح و نياز هاى آنان است .

يغنهم

اللّه من فضله و اللّه وسع عليم

علم به نيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 21

21 _ علم و آگاهى خداوند به اسرار درونى انسانها

و ما تخفى صدورهم اكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 18،21

18 _ دانايى همه جانبه خداوند ، به آنچه آدميان در دل خويش پنهان دارند .

انّ اللّه عليم بذات الصدور

21 _ توجه به دانايى خدا به تمامى اسرار دل ها ، زمينه ساز پرهيز آدمى از انحرافات

يا ايها الذين امنوا . .. ها انتم اولاء ... انّ اللّه عليم بذات الصدور

جمله {ان اللّه . .. } علاوه بر بيان اين حقيقت كه خداوند به نهان دلها آگاه است، به اين هدف ايراد شده كه انسانها با توجه به اين حقيقت از انحرافات بپرهيزند; چرا كه تمام افكار و اعمالشان در محضر و ديد خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 6

6 _ آگاهى خداوند ، از راز دل و اسرار افراد

و اللّه سميع عليم. اذ همّت طائفتان

كلمه {همّت} از ماده {همّ} به معناى تصميم و قصدى است كه در دل، براى انجام كارى گرفته شود. و بنابر اينكه {اذ همّت} متعلّق به {سميع} و {عليم} باشد، بيانگر علم خداوند به قصد و نيت انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 18

18 _ آگاهى كامل خداوند بر نيّات و خواسته هاى درونى انسانها

ان يريدا اصلاحاً .

.. انّ اللّه كان عليماً خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 2

2 _ خداوند داناى به رفتار و كردار ، نيات و حالات انسانها

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

در برداشت فوق {ماتبدون} به رفتار و كردار آدمى كه جنبه بيرونى دارد و {ما تكتمون} به نيات و حالات انسان كه همواره جنبه درونى دارد، تفسير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 2

2- نيت ها ، انگيزه ها ، افكار و رفتار آشكار و پنهانى انسان در قلمرو علم خداوند

ربّنا إنك تعلم ما نخفى و ما نعلن

علم به وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 1

1 - آگاهى پيامبر ( ص ) بر وحى و زبان گشودن آن حضرت به قرائت قرآن ، وابسته به خواست خداوند و در گرو عنايت ويژه او بود .

سنقرئك

علم به وقت عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 4

4- علم به زمان كيفر و عذاب انسان ها ، درگرو آگاهى به نهان و آشكار آنان است .

إن أدرى أقريب . .. إنّه يعلم الجهر من القول

علم به وقت قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 21 - 4

4- داشتن حيات و مطلع بودن از زمان وقوع قيامت ، از شرايط الوهيت

أموت غير أحياء و ما يشعرون أيّان يبعثون

از اينكه خداوند در مقام رد الوهيت

معبودهاى مشركان، از آنها به عنوان مردگانى فاقد هرگونه حيات و شعور نام مى برد، مى توان استفاده كرد كه خدا بايد داراى حيات و علم باشد.

علم به ويژگيهاى جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 8 - 1

1_ خداوند ، از ويژگى هاى جنين هر زن و مادينه اى آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى

مراد از {ما} به قرينه {تحمل كل اُنثى} جنين است. {اُنثى} به هر جنس ماده از انسان (زن) و غير انسان (مادينه) گفته مى شود.

علم به ويژگيهاى رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 8 - 2،3،4،5

2_ خداوند ، به آنچه رحم زنان و مادينه ها براى جنين جذب مى كنند آگاه است .

الله يعلم . .. ما تغيض الأرحام

{غيض} به معناى كاستن و فرو بردن است كه به مناسبت مورد از آن به جذب كردن تعبير شد. و چون سخن جمله قبل درباره جنين بود معلوم مى شود مقصود از آنچه رحمها جذب مى كنند، جذبهايى است كه در ارتباط با جنين مى باشد چه آنها كه در پيدايش جنين دخيل است و چه آنها كه مايه رشد و نمو جنين مى باشد.

3_ خداوند ، از آنچه رحم زنان و مادينه ها براى جنين جذب نكرده و از خود دفع مى كنند آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى . .. و ما تزداد

{ازدياد} (مصدر تزداد) به معناى افزودن است و ضمير در {تزداد} به ارحام باز مى گردد. آنچه را رحمها مى افزايند _ كه معناى عبارت

{ما تزداد} است_ مى تواند ناظر به چيزهايى باشد كه رحمها افزون بر نياز جنين از خود تراوش مى كنند كه دفع مى شود و مى تواند ناظر به افزودن بر جنين باشد كه مايه رشد و نمو او مى شود.

4_ خداوند به نطفه هايى كه رحم زنان و مادينه ها به خود جذب مى كنند تا جنين شود ، آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام

5_ خداوند به آنچه رحم زنان و مادينه ها@_ پس از جذب نطفه _ بر آن مى افزايند داناست .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى . .. و ما تزداد

علم به هلاكت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 3

3 - اخبار مربوط به سرنوشت هلاكت بار اقوام كافر پيش از اسلام ، اخبارى مهم و پرفايده

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل

{نبأ}، به اخبار مهم و پرفايده گفته مى شود (مفردات راغب).

علم به هلاكت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار قوم عاد

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

علم بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 55 - 1

1 - اطلاع يافتن بهشتيان ، از سرنوشت هم نشينان كافر دنيايى خويش در قيامت

إنّى كان لى قرين . .. قال هل أنتم مطّلعون . فاطّلع

{فا} در فاطّلع} فصيحه و عطف بر جمله مقدر است كه تقدير آن چنين مى

باشد: {هل أنتم مطّلعون حتّى اطّلع أنا أيضاً فاطّلعوا و اطّلع هو بعد ذلك; آيا شما اطلاع داريد تا من هم مطلع شوم؟ پس اطلاع يافتند و سپس او نيز اطلاع يافت}.

علم پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 32

32 _ از حضرت على ( ع ) روايت شده : { . . . أو كل علم يحتمله عالم ؟ ان اللّه تعالى قال لملائكته { إنى جاعل فى الأرض خليفة قالوا أتجعل فى ها من يفسد . . . } فهل رأيت الملائكة احتملوا العلم ؟ . . . ;

. .. آيا هر آگاهى براى آگاه شونده قابل تحمل است؟ خداوند به فرشتگان خود فرمود: {من مى خواهم روى زمين خليفه قرار دهم گفتند: آيا روى زمين كسى را قرار مى دهى كه فساد كند ...؟} آيا مى پندارى اين آگاهى براى فرشتگان قابل تحمل بود؟ ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 11 - 4

4 - پرهيز از گفتن و شنيدن سخنان نسنجيده ، بى ثمر و زشت ، كارى پسنديده و مطلوب است .

لاتسمع فيها ل_غية

پيراسته خواندن بهشتيان از شنيدن گفتار {لغو}، بيانگر ناروا بودن آن است.

علم تفصيلى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 7،8،9،10،11،12

7 _ خداوند به هر آنچه در دريا و خشكى است آگاهى دارد.

و يعلم ما فى البر و البحر

8 _ هيچ برگى از درختان نمى ريزد، جز اينكه خداوند به آن آگاه است.

و ما تسقط من ورقة

إلا يعلمها

9 _ افتادن دانه اى در تاريكيهاى زمين و در دل خاك تيره از حيطه علم خداوند خارج نيست.

و ما تسقط من ورقة . .. و لا حبة فى ظلمت الأرض

10 _ هيچ تر و خشكى در پهنه هستى جابجا نمى شود و سقوط نمى كند، جز آنكه خداوند به آن آگاهى كامل دارد.

و ما تسقط من ورقة . .. و لا رطب و لا يابس إلا فى كتب مبين

11 _ خداوند به حالات يكايك موجودات جهان و وضعيت آنها احاطه علمى كامل دارد.

و ما تسقط من ورقة إلا يعلمها . .. و لا رطب و لا يابس

12 _ رخدادهاى جهان و جزئيات حوادث آن در حيطه شمول علم خداوند است.

و ما تسقط من ورقة إلا يعلمها و لا حبة

علم به سقوط برگى از درخت و يا دانه اى در زمين، علمى جزئى است. لذا اين آيه پندار كسانى را كه محدوده علم خداوند را تنها امور كلى مى دانند، نفى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 10

10- علم تفصيلى خداوند ، به لحظه لحظه عمر جهان و پديده هاى آن ، از آغاز آفرينش *

ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ و أجل مسمًّى

تعيين {أجل} براى هر پديده از سوى خداوند _ از ابتداى آفرينش آن _ بدان معنا است كه خداوند، از لحظه آفرينش هر موجودى، تا پايان آن را مى داند و اين مستلزم علم تفصيلى خداوند، به لحظه لحظه تحولات آنها است.

علم توزيع كنندگان نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 5

5 - تحويل دهندگان نامه هاى اعمال به انسان ها در قيامت ، از فرجام آنها آگاه اند .

من أُوتى كت_به بيمينه

علم جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 2

2 - آگاهى قبلى ساحران از پيام توحيدى موسى ( ع ) و تنها نيازمند مشاهده دليلى روشن

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

علم جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 5

5 - آگاهى جن به احضار شدن شان براى حسابرسى اعمالشان در روز رستاخيز

و لقد علمت الجنّة إنّهم لمحضرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 6

6 - جن ، داراى شعور و قدرت شنوايى و آشنا به زبان انسان ها و تشخيص دهنده حق از باطل در معارف الهى و دينى

استمع نفر من الجنّ فقالوا إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 4

4 - امكان آگاهى جن از انديشه ها ، عقايد و رفتار انسان ها

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

علم جنيان سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 10

10 - جنيان خدمت گزار در دستگاه سليمان ( ع ) ، از معرفتى به نام علم غيب آگاهى داشتند .

تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب

علم جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- غافر - 40 - 50 - 3

3 - تمامى دوزخيان _ از هر ملتى در همه اعصار _ از فرستادگان الهى برخوردار بوده و به دلايل و برهان هاى آنان آگاه شدند .

قالوا أَوَ لم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت قالوا بلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 77 - 7

7 - دوزخيان ، آگاه به مقام ويژه موكّل دوزخ در پيشگاه خداوند

و نادوا ي_ملك ليقض علينا ربّك

از درخواست وساطت جهنميان از فرشته موكّل دوزخ و نيز به كار بردن عبارت {ربّك}، مطلب بالا استفاده مى شود.

علم حافظان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 49 - 4

4 - حافظان قرآن ، برخوردار از موهبت علم اند .

بل هو . .. فى صدور الذين أوتوا العلم

علم حضورى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 35 - 5

5 - شهودى بودن علم غيب

أعنده علم الغيب فهو يرى

تفريع {فهو يرى} بر {أعنده علم الغيب}، نشانگر آن است كه هر وقت علم به غيبى براى انسان حاصل شود، معلوم غيبى براى وى، شكل مشهود را پيدا مى كند.

علم حضورى به جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 7 - 4

4 - مشاهده جهنم و آتش سوزان آن و پيدايش علم حضورى براى گرفتاران به آن در قيامت ، تهديدى الهى و هشدارى ترديدناپذير ، براى دل بستگان به امتيازات دروغين

ألهيكم التكاثر . .. ثمّ لترونّها عين اليقين

علم حضورى خدا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 74 - 4

4- تنها خداوند آگاه به كنه ذات خويش است .

فلاتضربوا لله الأمثال إن الله يعلم و أنتم لاتعلمون

علم حضورى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 14

14 _ آدمى در قيامت به علم حضورى درمى يابد كه خداوند پروردگار اوست .

إنا كنا هذا غفلين

اشاره به ربوبيت خدا با كلمه {هذا} گوياى آن است كه انسان در قيامت خود را در پيشگاه خداوند حاضر مى يابد. يعنى علم حضورى و شهودى به او پيدا مى كند.

علم حضورى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 11

11 - علم حضورى و شهودى تمامى موجودات ، نسبت به پروردگار

أَوَلم يكف بربّك أنّه على كلّ شىء شهيد

بنابراين كه {شهيد} به معناى مشهود باشد، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

علم حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 5،19

5 _ كلاغ گسيل داده شده براى تعليم قابيل ، آگاه به تحير و سرگردانى وى براى دفن هابيل

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

در برداشت فوق ضمير فاعلى در {ليريه} به {غراب} برگردانده شده است. يعنى كلاغ به انگيزه نشان دادن چگونگى دفن به قابيل در زمين كاوش مى كرد و چيزى را در آن نهان مى ساخت.

19 _ آگاهى غريزى كلاغ بر شيوه پنهان سازى اشيا

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

علم خدا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 6،9

6 - خداوند ، تنها حقيقتى كه داراى علم و حكمت مطلق است .

إنك أنت العليم الحكيم

مقرون بودن خبر (العليم الحكيم) به {ال} و نيز وجود ضمير فصل {أنت} در جمله، دلالت بر حصر دارد.

9 - هدف از فرمان خدا به فرشتگان ( در بيان نام هاى حقايق ) ، يادآورى عالمانه و حكيمانه بودن افعال الهى و آگاه ساختن آنان به برترى علمى آدم ( ع ) بود .

أنبئونى بأسماء هؤلاء . .. قالوا سبحنك ... إنك أنت العليم الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 18

18 - خداوند ، به تمامى اعمال و رفتار آدميان آگاه است .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 31

31 - خداوند ، آگاه به تمامى اعمال و رفتار انسانهاست .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 9

9 - خداوند ، آگاه به ستمكارى ستمگران است .

و اللّه عليم بالظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 14

14 - خداوند ، آگاه به اعمال و رفتار نيك آدميان است .

إن اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 11

11 - تنها خداوند شنواى دعاى بندگان ، اجابت كننده درخواست هاى ايشان و آگاه به نياز

هاى آنان است .

ربنا تقبل منا إنك أنت السميع العليم

شنوا بودن خداوند به مناسبت جمله قبل - كه حاوى دعا و درخواست است - كنايه از اجابت كردن و برآورده ساختن تقاضاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 137 - 9،10

9 - خداوند ، به سخنان و انديشه هاى توطئه آميز دشمنان اسلام آگاه است .

فإنما هم فى شقاق فسيكفيكهم اللّه و هو السميع العليم

10 - خداوند ، اقرار و اعتراف انسان ها را به اركان ايمان ، مى شنود و به انديشه ها و باور هاى آنان آگاه است .

فإن ءامنوا . .. فقد اهتدوا ... و هو السميع العليم

در برداشت فوق، جمله {و هو السميع العليم} در ارتباط با صدر آيه معنا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 4،13

4 - خداوند ، به آيين پيامبران خويش از همگان آگاهتر است .

قل ءأنتم أعلم أم اللّه

13 - خداوند از اعمال انسان ها غافل نبوده و به همه آنها آگاهى دارد .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 7

7 - خداوند به اعمال زائران خانه خدا ( به جا آوردن حج و عمره و سعى ميان صفا و مروه ) آگاه است .

فمن حج البيت أو اعتمر . .. و من تطوع خيراً فإن اللّه شاكر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 181 - 7

7 - خداوند ، به وصيت هاى

ميت آگاه و به عملكرد وصى و بازماندگان او داناست .

فمن بدله . .. فإنما إثمه على الذين يبدلونه إن اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 6،9

6 _ احاطه علم الهى به تمامىِ اعمال نيك انسان

و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

9 _ توجّه به آگاهى خداوند از اعمال ، ترغيبى بر انجام اعمال نيك

فمن فرض فيهن الحج . .. و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 12،13

12 _ آگاهى خداوند به كليّه اعمال خير انسان

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

13 _ توجّه انسان به علم خداوند نسبت به اعمال خير ، مُشوّق او براى انجام آن

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 12،14،20

12 _ آگاهى خداوند به مصالح و مفاسد احكام و خير و شر امور

و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

14 _ احكام الهى ( وجوب جهاد و . . . ) ، بر اساس علم خداوند نسبت به مصالح و مفاسد انسانهاست .

كتب عليكم القتال و هو كره لكم و عسى . .. و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

20 _ توجّه انسان به جهل خود و علم خداوند ، زمينه پذيرش احكام الهى

و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 220 - 16

16 _ توجه به آگاهى خداوند

، زمينه ساز اجراى قوانين

و اللّه يعلم المفسد من المصلح

هدف از بيان علم خداوند به نيات و اعمال، تشويق انسانها به انجام وظايف و اجراى احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 22،23

22 _ لزوم توجه به آگاهى مطلق و همه جانبه الهى

و اعلموا انّ اللّه بكل شىء عليم

23 _ آگاهى از احاطه علمى خداوند بر همه چيز ، زمينه ساز عمل به احكام الهى است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً . .. و اعلموا انّ اللّه بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 15،18

15 _ علمِ خداوند به حكمت ها و آثار احكام

فلا تعضلوهنّ . .. و اللّه يعلم

18 _ احكام خداوند ، برخاسته از علمِ بيكران او

فلا تعضلوهنّ . .. و اللّه يعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 13،14،15

13 _ آگاهى گسترده و همه جانبه الهى به اعمال انسان

و اللّه بما تعملون خبير

14 _ خداوند بر كردار زنان در زمان عدّه وفات و پس از آن ، و عمل مسلمين در نظارت بر حفظ حدود الهى آگاه است .

و الذين يتوفّون . .. و اللّه بما تعملون خبير

15 _ توجّه به آگاهى خداوند از اعمال انسان ، زمينه عمل به احكام اوست .

و الذين يتوفّون . .. و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 3،12،20

3 _ توجّه خداوند به واقعيّت ها و زمينه هاى اجرايى ،

در قانونگذارى براى انسان

علم اللّه انّكم ستذكرونهنّ

خداوند در تعليل حكم جواز خواستگارى تلويحى اين واقعيّت را گوشزد مى كند كه مردان طبعاً خاطرشان به خواستگارى در زمان عدّه مشغول است تا بفهماند در احكام الهى، واقعيّتها و نيز زمينه هاى اجرايى، لحاظ شده است.

12 _ آگاهى همه جانبه خداوند بر اسرار انسان ، مقتضى ترس و پروا داشتن از او

و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

20 _ توجه به دانايى خداوند به اسرار درون ، منشأ پرهيز از نيّات ناشايسته درونى

و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 16

16 _ بينايى گسترده و عميق خداوند بر اعمال انسانها

ان اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 6،7،8

6 _ آگاهى خداوند از موضعگيرى هاى انسان در گفتار و انگيزه او در پيكار و ترك آن *

انّ اللّه سميع عليم

7 _ توجّه و ايمان به علم مطلق خداوند ، برانگيزاننده آدمى براى اقدام به پيكار در راه او

و قاتلو فى سبيل اللّه و اعلموا انّ اللّه سميع عليم

8 _ ضرورت توجّه به آگاهى گسترده خداوند ، در بحرانيترين هنگامه ها

و قاتلوا فى سبيل اللّه و اعلموا انّ اللّه سميع عليم

ظاهر اين است كه ضرورت توجه به علم الهى در آيه، همراه با جهاد مطرح باشد: {قاتلوا . .. و اعلموا}. يعنى آنگاه كه به نبرد مشغوليد، متوجه باشيد كه خداوند، {سميع} و {عليم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره -

2 - 246 - 23،25

23 _ دانايى گسترده خداوند به ستمگران

و اللّه عليم بالظّالمين

25 _ توجه به دانايى گسترده خداوند ، زمينه پرهيز آدمى از ظلم و سرپيچى نسبت به فرمان هاى الهى

و اللّه عليم بالظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 17،18

17 _ سِعه وجودى و دانايى گسترده خداوند

و اللّه واسع عليم

بنابراينكه {واسع} به معناى ذو سعة باشد; يعنى خداوند وجودى است واسع و گسترده ; نه به معناى مُوسع (گستراننده نعمتها) و نه به معناى واسع فضله و قدرته.

18 _ دانايى گسترده خداوند نسبت به شايستگى افراد و سعه وجودى او ، منشأ اعطاى حكومت به آنان طبق مشيّت خويش

ان اللّه اصطفيه عليكم . .. و اللّه واسع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 18،19،20،21،22،23،24،31،32

18 _ تأثير علل و اسباب نظام هستى ، بر حيطه علم مطلق الهى

من ذاالّذى يشفع عنده الاّ باذنه يعلم ما بين ايدهم و ما خلفهم

بنابراينكه مراد از {شفاعت}، تأثير علل و اسباب نظام هستى باشد.

19 _ خداوند ، داناىِ مطلق ، به گذشته ، حال و آينده موجودات است .

يعلم ما بين ايديهم و ما خلفهم

20 _ خداوند ، داناىِ مطلق ، به آشكار و نهان است .

يعلم ما بين ايديهم و ما خلفهم

21 _ خداوند ، داناىِ مطلق ، به آغاز و انجام ، گذشته و آينده و آشكار و نهانِ شفيعان است .

يعلم ما بين ايديهم و ما خلفهم

مراد از {ما بين ايديهم}، افعال، رفتار و تصرفاتى است كه در نزد شفيعان، آشكار است و

مراد از {و ما خلفهم}، اعمال و كردارى است كه از نظر آنان مخفى و نهان است.

22 _ جز به مقدارى كه خدا بخواهد ، كسى از علم او آگاه نمى گردد .

و لا يحيطون بشىء من علمه الاّ بما شاء

23 _ ناتوانى و عجز انسان از دستيابى به علم مطلق الهى

و لا يحيطون بشىء من علمه الاّ بما شاء

24 _ معارف و دانش ها ، پرتويى اندك ، از دانايى خداوند

و لا يحيطون بشىء من علمه الاّ بما شاء

31 _ فراگيرى دانايى خداوند بر آسمان ها و زمين

وسع كرسيه السّموات و الارض

امام صادق (ع) درباره آيه {وسع كرسيه . .. } فرمود: علمه

_______________________________

معانى الاخبار، ص 30، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 259، ح 1036.

32 _ { كرسى } ، علم اختصاصى خداوند كه هيچكس ( حتى انبيا ) بر آن آگاهى نمى يابد .

وسع كرسيّه

امام صادق (ع): . .. و الكرسى هو العلم الذى لم يطلع اللّه عليه احداً من انبيائه و رُسُله و حججه (ع)

_______________________________

معانى الاخبار، ص 29، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 240، ح 6.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 256 - 15

15 _ ايمان به خداوند ، اقرار زبانى و تصديق قلبى به وحدانيّت ، قيوميّت ، حيات ، مالكيّت و علم مطلق اوست .

اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم . .. يؤمن باللّه ... و اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 24

24 _ حاكميّت و تسلط خداوند بر عالم مرگ و حيات

، دانايى او به كيفيّت تركيب اجزاىِ مردگان و زنده كردن آنان

و اعلم انّ اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 13،14

13 _ خداوند ، به انفاق كنندگان در راه او و مستحقّين پاداش هاى چند برابر ، داناست .

و اللّه يضاعف لمن يشاء و اللّه واسع عليم

14 _ توجّه به گستردگى بخشش هاى الهى و دانايى گسترده او ، زمينه ساز انفاق و كار هاى نيك

مثل الّذين ينفقون . .. و اللّه واسع عليم

كلمه {واسع} در برداشت فوق به معناى {واسع فضله} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 15

15 _ آگاهى خداوند به كيفيّت انفاق مؤمنان و نيّت آنان

و لا تبطلوا صدقاتكم . .. و مثل الّذين ينفقون ... و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 13

13 _ خداوند ، آگاه به انفاق كنندگان در راه او و گشايش دهنده روزى آنان است .

و اللّه واسع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 1،3،9

1 _ آگاهى خداوند به كميّت و كيفيت انفاق ها و نذر ها ، هر چند اندك باشد .

و ما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر فانّ اللّه يعلمه

تعهّد انسان بر عمل نيك را {نذر} گويند; يعنى شخص خود را متعهّد كند به انجام عمل نيك.

3 _ آگاهى و دانايى خداوند به كوچكترين اعمال بندگان

و ما انفقتم من نفقة . ..

فانّ اللّه يعلمه

نكره بودن {نفقه} و {نذر}، دلالت بر هر نوع و هر مقدار از نفقه و نذر دارد; هر چند بسيار اندك باشد.

9 _ توجّه به علم خداوند به انفاق ها و نذر ها ، برانگيزنده آدمى به انفاق و وفاى به نذر

و ما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر فانّ اللّه يعلمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 8،9

8 _ آگاهى گسترده خداوند به اعمال انسان

و اللّه بما تعملون خبير

9 _ توجّه به دانايى گسترده خداوند بر اعمال ، برانگيزنده آدمى به انفاق

ان تبدوا الصّدقات . .. و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 273 - 11،13

11 _ دانايى خداوند ، به انفاق از خير ها و نيكيها

و ما تنفقوا من خير فانّ اللّه به عليم

13 _ توجّه به علم خداوند نسبت به انفاق ها و اعمال خير ، برانگيزنده آدمى به انفاق و انجام آن اعمال

و ما تنفقوا من خير فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 58،60،62

58 _ دانايى گسترده و فراگير خداوند به همه موجودات ( علم مطلق الهى )

و اللّه بكلّ شىء عليم

60 _ جعل قوانين الهى ، برخاسته از علم و دانايى گسترده و فراگير خداوند است .

فاكتبوه . .. و لا يأب كاتب ... و ليملل ... و استشهدوا ... و اللّه بكلّ شىء عليم

62 _ اعمال و رفتار متعاملان ، كاتبان مبادله ، شاهدان و گواهان بر آن ، در

گستره علم و دانايى مطلق خداوند

اذا تداينتم . .. و ليكتب بينكم كاتب بالعدل ... و لا يأب كاتب ... و لا يأب الشّهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 283 - 13،15

13 _ آگاهى همه جانبه و فراگير خداوند به اعمال انسانها

و اللّه بما تعملون عليم

15 _ توجه به آگاهى فراگير خداوند به اعمال انسان ، زمينه اجراى احكام الهى و پرهيز از معصيت او

و اللّه بما تعملون عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 5 - 1،2،3،4،5،6

1 _ چيزى در آسمان و زمين ، از خداوند پنهان نيست .

انّ اللّه لا يخفى عليه شىء فى الارض و لا فى السماء

2 _ آشكار بودن همه چيز براى خداوند ، جلوه اى از قيوميت ( قائم به ذات بودن ) او

لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم . .. انّ اللّه لا يخفى عليه شىء

3 _ كفر هيچكس بر خداوند پوشيده نيست .

انّ الّذين كفروا . .. انّ اللّه لا يخفى عليه شىء

4 _ علم گسترده خداوند ، زمينه غلبه و انتقام او

و اللّه عزيز ذو انتقام. انّ اللّه لا يخفى عليه شىء

آنگاه خداوند غالب بر همه چيز است كه چيزى بر او مخفى نباشد و اگر چيزى مخفى باشد، مى تواند در مقابل خداوند اظهار وجود كند كه در نتيجه او غالب است و نه خدا.

5 _ علم خداوند ، مستند و مبناى مجازات هاى او

لهم عذاب شديد . .. انّ اللّه لا يخفى عليه شىء

6 _ علم خداوند ، فراگير و نامحدود است .

انّ اللّه لا يخفى

عليه شىء فى الارض و لا فى السماء

زمين و آسمان كنايه از تمام هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 22،23

22 _ قرآن ، مشتمل بر تأويلهايى ( معارفى ) كشف نشده كه علم آن تنها در نزد خداوند است .

و ما يعلم تأويله الاّ اللّه

23 _ تنها خداوند ، تأويل آيات قرآن را مى داند .

و ما يعلم تأويله الاّ اللّه

بنابراينكه {واو} در {و الراسخون}، مستأنفه باشد; نه عطف بر {اللّه}. برداشت فوق را فرمايش اميرالمؤمنين(ع) تأييد مى كند كه فرمود: ... انّ الراسخين فى العلم هم الذين اغناهم اللّه عن الأقتحام فى السدد المضروبة دون الغيوب فلزموا الاقرار بجملة ما جهلوا تفسيره من الغيب المحجوب فقالوا: {امنا به كل من عند ربنا} فمدح اللّه عز و جلّ اعترافهم بالعجز عن تناول ما لم يحيطوا به علماً و سمّى تركهم التعمّق فيما لم يكلّفهم البحث عنه منهم رسوخاً.

_______________________________

توحيد صدوق، ص 55، ح 13 ; ب 2 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 163، ح 5 ; نهج البلاغه، صبحى صالح، خ 91.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 18

18 _ بينايى و آگاهى همه جانبه خداوند ، نسبت به بندگان

و اللّه بصير بالعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 14

14 _ بينايى و آگاهى همه جانبه خداوند نسبت به بندگان

و اللّه بصير بالعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 29 -

3،4،5،6،7،8،12

3 _ بازگشت انسان به سوى خدايى است كه از علم و قدرت مطلق برخوردار است .

و الى اللّه المصير. قل ان تخفوا ... و اللّه على كل شىء قدير

از ارتباط اين آيه با جمله {و الى اللّه المصير}.

4 _ توجه به علم و قدرت مطلق الهى ، مقتضى پرهيز از قهر او *

و يحذركم اللّه نفسه . .. قل ان تخفوا ما فى صدوركم ... يعلمه اللّه

5 _ توجه به علم الهى نسبت به آشكار و نهان و قدرت مطلق او ، مانع سوء استفاده از تقيه

الاّ ان تتقوا منهم تقية . .. قل ... و اللّه على كل شىء قدير

6 _ روابط پنهانى با كافران و برگزيدن ولايت آنان ، از حيطه علم الهى خارج نيست .

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين . .. قل ان تخفوا ما فى صدوركم ... يعلمه اللّه

7 _ آگاهى خداوند به آنچه در آسمان ها و زمين است .

و يعلم ما فى السّموات و ما فى الارض

8 _ توجه به علم مطلق خداوند و ايمان به آن ، مانع توجيه كارى

الاّ ان تتقوا منهم . .. و يعلم ما فى السموات و ما فى الارض

12 _ ايمان به علم و قدرت الهى ، عامل احياى وجدان مذهبى

قل ان تخفوا . .. و يعلم ما فى السموات ... و اللّه على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 1

1 _ تجلى علم و قدرت حق ، در روزى كه هر كس كردار خويش را حاضر مى يابد .

قل ان تخفوا . .. يعلمه اللّه ... و اللّه

على كل شىء قدير. يوم تجد كل نفس ما عملت

بنابراينكه {يوم تجد}، ظرف براى {يعلمه اللّه} و {قدير} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 34 - 5،6

5 _ شناسايى شايستگى انبيا و انتخاب آنان بر اساس شنوايى و آگاهى همه جانبه خداوند

انّ اللّه اصطفى . .. و اللّه سميع عليم

6 _ آگاهى گسترده خداوند از عملكرد انسان ها در برابر انبيا

اطيعوا اللّه و الرسول . .. و اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 13،15،17

13 _ اعتقاد عميق همسر عمران ، به شنوايى و علم گسترده الهى

ربّ . .. انّك انت السميع العليم

15 _ اقرار به شنوايى و علم گسترده الهى ، ادب دعا

ربّ . .. انّك انت السميع العليم

17 _ احساس حضور در پيشگاه پروردگار شنوا و دانا ، ادب دعا

ربّ . .. فتقبّل منّى انّك انت السميع العليم

{احساس حضور}، از ضماير خطاب استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 63 - 5

5 _ مفسدان ، در احاطه علمى خداوند

فانّ اللّه عليم بالمفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 66 - 5

5 _ آگاهى كامل خداوند از آيينى كه حضرت ابراهيم ( ع ) بدان متديّن بود .

و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 73 - 17

17 _ برگزيدن پيامبران از سوى خداوند ، بر مبناى

علم اوست .

قل انّ الفضل بيد اللّه يؤتيه من يشاء و اللّه واسع عليم

بنابراينكه مراد از فضل الهى، چنانچه قبلا توضيح داده شد، نبوت و برگزيدن پيامبران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 9،10

9 _ علم و آگاهى خداوند به انفاق و ايثار انسان ها ، هر چند اندك باشد .

و ما تنفقوا من شىء فانّ اللّه به عليم

نكره بودن كلمه {شىء} دلالت بر ناچيز بودن آن دارد.

10 _ توجّه آدمى به آگاهى خداوند به انفاق و ايثار ، زمينه ساز انجام آن

لن تنالوا . .. فانّ اللّه به عليم

جلمه {اِن اللّه . .. }، به منظور تشويق ايثارگران و انفاق كنندگان، ايراد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 98 - 8

8 _ توجّه به نظارت و آگاهى خداوند بر اعمال انسان ، عامل بازدارنده از كفر به آيات خداوند

و اللّه شهيد على ما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 99 - 14

14 _ توجه به آگاهى خداوند نسبت به اعمال ، بازدارنده انسان از كردار زشت

و ما اللّه بغافل عمّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 25،26

25 _ آگاهى خداوند به جزئيترين حركت ها و رفتار آدمى

و اللّه خبير بما تعملون

{خبير} به كسى گفته مى شود كه عالم به زواياى مخفى و باطنى باشد.

26 _ توجّه به دانايى خداوند به جزئيترين اعمال ، زمينه ساز پرهيز از رفتار هاى

ناپسند ( فرار از جنگ و . . . )

اذ تصعدون و لا تلون . .. و اللّه خبير بما تعملون

جمله {و اللّه . .. }، براى ترغيب مخاطبان به پرهيز از اعمال ناپسند و تشويق به اعمال نيكو و خداپسند است كه با توجّه به مورد آيه، مراد فرار از جنگ و نافرمانى از دستورات نظامى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 35،41،42

35 _ آزمايش هاى الهى براى آشكار نمودن گرايش هاى درونى مردمان است ; نه اطّلاع يافتن خداوند از آنچه در درون ايشان مى گذرد .

و ليبتلى اللّه ما فى صدوركم . .. و اللّه عليم بذات الصّدور

جمله {و اللّه عليم . .. } اين حقيقت را بازگو مى كند كه آزمايش الهى در جنگ اُحد {صرفكم عنهم} براى اين نبود كه خداوند مؤمن واقعى را از غير آن تشخيص دهد، چرا كه خداوند به آنچه در سينه ها مى گذرد آگاه است ; بنابراين آزمايش الهى براى آشكار نمودن درون افراد خواهد بود.

41 _ آگاهى خداوند به اسرار انسان ها و انگيزه هاى آنان

منكم من يريد الدّنيا . .. و اللّه عليم بذات الصّدور

42 _ توجّه انسان به دانايى خداوند به انگيزه ها و كنش هاى درونى برحذردارنده وى از موضعگيرى هاى ناروا

يظنّون باللّه . .. يخفون فى انفسهم ... و اللّه عليم بذات الصّدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 163 - 9

9 _ اعطاى درجات و جايگاه هاى متفاوت از سوى خداوند ، متّكى به بينايى و آگاهى

كامل او به عملكرد انسانهاست .

هم درجات عند اللّه و اللّه بصير بما يعملون

جمله {و اللّه بصير بما يعملون} به اين معنا اشاره دارد كه در محاسبه اعمال و اعطاى درجه و مقام بر مبناى آن، اشتباهى رخ نخواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 19،21،22

19 _ خداوند ، به آنچه منافقان در درون خويش كتمان مى كنند ، داناست .

و اللّه اعلم بما يكتمون

21 _ توجّه به دانايى خداوند بر راز دل ها و عملكرد هاى آدمى ، زمينه ساز پرهيز از نفاق و ارتكاب اعمال ناپسند

و اللّه اعلم بما يكتمون

22 _ خداوند ، دانا به اسرار و نهان ها و آنچه آدميان در دل و نيّت خويش دارند .

و اللّه اعلم بما يكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 26،27

26 _ آگاهى كامل و دقيق خداوند به تمامى اعمال و رفتار انسان

و اللّه بما تعملون خبير

27 _ توجّه به مالكيّت مطلق خداوند و توجّه به آگاهى او از اعمال آدمى ، آسان كننده انفاق و زمينه ساز پرهيز از بخلورزى

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون . .. و للّه ميراث السّموات و الارض و اللّه بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 11 - 34،35

34 _ سهم تعيين شده در ارث ، نشأت گرفته از علم و حكمت خداوند

يوصيكم اللّه فى اولادكم . .. انّ اللّه كان عليماً حكيماً

35 _ نظام حقوقى اسلام ، نشأت گرفته از علم و حكمت خداوند

يوصيكم اللّه

فى اولادكم . .. انّ اللّه كان عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 17 - 8،9

8 _ توجه به علم گسترده خداوند ، بازدارنده آدمى از توبه هاى غير واقعى

انّما التّوبة على اللّه للّذين . .. ثمّ يتوبون من قريب ... و كان اللّه عليماً حك

يادآورى علم گسترده خداوند پس از بيان توبه و شرايط آن، مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

9 _ علم و حكمت الهى ، اساس پذيرش توبه گنهكاران

انّما التّوبة على اللّه . .. و كان اللّه عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 24 - 18،19،20

18 _ خداوند ، عالمى حكيم است .

انّ اللّه كان عليماً حكيماً

بنابر اينكه {حكيماً}، صفت باشد براى {عليماً}.

19 _ احكام و قوانين ازدواج و مسائل جنسى برخاسته از علم و حكمت خداوند

و المحصنات . .. انّ اللّه كان عليماً حكيماً

20 _ تشريع ازدواج موقّت و مقررات آن ، برخاسته از علم و حكمت خداوند

فما استمتعتم به منهنّ . .. انّ اللّه كان عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 5

5 _ آگاهى كامل خداوند به ايمان انسانها

و اللّه اعلم بايمانكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 11،12

11 _ تبيين احكام و ارائه سنن پيشينيان از سوى خداوند ، برخاسته از علم و حكمت او

يريد اللّه . .. و اللّه عليم حكيم

12 _ بازگشت خداوند به بندگان خويش ، برخاسته از علم و حكمت اوست .

و يتوب

عليكم و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 23،24،25،26

23 _ خداوند ، آگاه و دانا به هر چيز است .

انّ اللّه كان بكل شىء عليماً

24 _ خداوند ، دانا به درخواست ها و نياز هاى انسان

و سئلوا اللّه من فضله انّ اللّه كان بكل شىء عليماً

از مصاديق مورد نظر براى {بكل شىء}، تمام مسائلى است كه در اين آيه مطرح شده و از جمله، نيازها و درخواستهاى انسانهاست.

25 _ آگاهى كامل خداوند به آرزو ها و حالات درونى انسانها

و لا تتمنّوا . .. انّ اللّه كان بكل شىء عليماً

26 _ توجه به آگاهى همه جانبه خداوند ، زمينه مراقبت انسان بر حالات درونى خويش

و لا تتمنّوا . .. انّ اللّه كان بكل شىء عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 17

17 _ قوانين الهى در مورد خانواده و روابط زن و شوهر ، برخاسته از علم كامل و آگاهى دقيق خداوند

الرجال قوامون . .. و ان خفتم ... انّ اللّه كان عليماً خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 8

8 _ آگاهى كامل خداوند به مؤمنان انفاق كننده ، رياكاران و بخيلان كفرپيشه

و كان اللّه بهم عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 3،12

3 _ آگاهى كامل خداوند به ناچيزترين اعمال ، تضمين كننده عدالت در مجازات ها و پاداش هاى الهى

كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة

ظاهراً جمله

{ان اللّه . .. }، نتيجه اى است مترتب بر آگاهى خداوند. يعنى چون خداوند آگاه به تمامى جهات است، ظلم نمى كند. زيرا از ريشه هاى ظلم، جهل است.

12 _ توجه به آگاهى خداوند بر كوچكترين انفاق ، و پاداش عظيم خداوند به انفاقگران ، درمان بخل و ترك احسان

و انفقوا . .. و كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة و ان تك حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 41 - 10

10 _ خداوند در قيامت _ با وجود آگاهى بر اعمال _ گواهانى را براى نشان دادن اتقان در حسابرسى ، فراخواهد خواند .

كان اللّه بهم عليماً . .. فكيف اذا جئنا ... و جئنا بك على هؤلاء شهيداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 45 - 1

1 _ خداوند ، آگاهتر از هر كس ، نسبت به دشمنان مسلمانان

و اللّه اعلم باعدائكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 70 - 6،7

6 _ كفايت علم خداوند براى تشخيص مطيعان و شايستگان تفضّل او

ذلك الفضل من اللّه و كفى باللّه عليماً

7 _ تفضّلات خداوند به افراد ، بر اساس علم او به شايستگى و لياقت آنان

ذلك الفضل من اللّه و كفى باللّه عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 29،30

29 _ خداوند ، دانايى با حكمت است .

و كان اللّه عليماً حكيماً

بنابر اينكه {حكيماً} صفت {عليماً} باشد.

30 _ تشريع قانون ديه و كفّاره در مورد

قتل خطائى ، بر اساس علم و حكمت گسترده خداوند است .

و من قتل مؤمناً خطاً . .. و كان اللّه عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 25،26

25 _ آگاهى هميشگى و دقيق خداوند به اعمال انسان و انگيزه هاى او

انّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

{خبير} به كسى گفته مى شود كه به باطن اشيا آگاه است.

26 _ توجّه به آگاهى دقيق خداوند از اعمال و انگيزه هاى آن ، زمينه پرهيز از تخلف فرامين خداوند

فتبيّنوا انّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 13،15

13 _ خداوند ، دانايى كاردان است .

كان اللّه عليماً حكيماً

15 _ خداوند ، داناى به رنج ها و مشقت هاى مجاهدان پيكارگر

ان تكونوا تألمون . .. و كان اللّه عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 2

2 _ خيانت پيشگان گنهكار ، ناباور به نظارت و آگاهى خداوند بر اعمال انسانها

يستخفون من الناس و لايستخفون من اللّه

پنهان سازى از خداوند نامعقول است. بنابراين جمله { و لايستخفون من اللّه} مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه گناهكاران، در حقيقت خداوند را ناظر و آگاه به اعمال نمى دانند تا در صدد پنهان سازى اعمال نارواى خويش از او باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 109 - 7

7 _ در دادگاه قيامت ، قضاوت بر اساس علم همه جانبه خداوند است و جايى براى

وكيل مدافع نيست .

و كان اللّه بما يعملون محيطاً . .. فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة ام من يكون علي

{وكيل} به كسى گفته مى شود كه كارهاى ديگرى را بر عهده مى گيرد و امور وى را تدبير مى كند و مراد از آن در آيه وكالت در دفاع خواهد بود كه از آن به وكيل مدافع تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 111 - 5،8

5 _ خداوند ، آثار سوء گناه آدمى را بر اساس علم خويش و بدور از هرگونه خطا به وى باز مى گرداند .

و من يكسب اثماً فانما يكسبه على نفسه و كان اللّه عليماً حكيماً

توصيف خداوند به {عليما} براى رساندن اين معناست كه در بازگرداندن آثار سوء گناه، هيچ خطايى رخ نخواهد داد.

8 _ خداوند ، دانايى كاردان است .

و كان اللّه عليماً حكيماً

بنابر اينكه {حكيما}، صفت {عليما} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 22،24،25

22 _ آگاهى همه جانبه خداوند به اعمال نيك آدميان

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

24 _ اعتقاد انسان به علم الهى ، زمينه ساز رعايت حقوق زنان ، يتيمان و مستضعفان

و المستضعفين من الولدن . .. و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

25 _ اعتقاد به آگاهى خداوند از اعمال خير ، مشوق انسان به انجام آن نيكيها

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

جمله {و ما تفعلوا . ..} به منظور ترغيب به اعمال خير بيان شده است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 17

17 _ آگاهى خداوند به تمامى اعمال انسانها

فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 11

11 _ نظام پاداش دهى خداوند ، بر اساس علم و آگاهى اوست .

فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة . .. و كان اللّه سميعاً بصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 11،12

11 _ آگاهى همه جانبه خداوند به توبه كنندگان راستين و سپاسگزاران مؤمن و مراتب ايمان و شكر آنان

إن شكرتم و ءامنتم و كان اللّه شاكراً عليماً

توصيف خداوند به {عليم}، پس از جمله {ان شكرتم و ءامنتم} و {الذين تابوا}، مى رساند كه متعلق علم، همان ايمان، شكر و توبه بندگان و مقدار و خصوصيات آن است.

12 _ علم و آگاهى گسترده خداوند ، تضمين كننده پاداش دهى او به بندگان مؤمن و شاكر خويش

إن شكرتم و ءامنتم و كان اللّه شاكراً عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 11،14،15

11 _ آگاهى مطلق خداوند ، پشتوانه جعل قوانين حقوقى و اخلاقى اسلام

لايحب اللّه الجهر . .. و كان اللّه سميعاً عليماً

14 _ خداوند ، آگاه به ستمگران و ستمديدگان و آگاه به دادخواهى مظلومان است .

لايحب اللّه . .. إلاّ من ظلم و كان اللّه سميعاً عليماً

متعلق علم، مى تواند مطالبى باشد كه در آيه مطرح شده است، همانند ظالم، مظلوم و مقدار ستمى كه شده و . .. .

15 _ توجه

به علم و آگاهى خداوند ، مانع سوء استفاده انسان ، از خصلت هاى الهى به مظلومان در بدگويى ظالمان

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم و كان اللّه سميعاً عليماً

جمله {كان اللّه . ..}، مى تواند هشدارى به مظلومان باشد كه مبادا از حكم الهى سوء استفاده كنند و در بدگويى و غيبت ظالم از حد تجاوز نمايند و يا هشدار به كسانى باشد كه مظلوم نيستند و به بهانه اين كه مظلومند، عليه بى گناهى افشاگرى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 166 - 7،8

7 _ گواهى خداوند به حقانيت قرآن برخاسته از علم و آگاهى او نسبت به آن

لكن اللّه يشهد بما أنزل إليك أنزله بعلمه

8 _ خداوند با علم به شايستگى پيامبر ( ص ) قرآن را بر ايشان نازل نمود . *

لكن اللّه يشهد بما أنزل إليك أنزله بعلمه

در برداشت فوق {بعلمه} حال براى فاعل {انزله} گرفته شده است و متعلق {علم}، لياقت پيامبر(ص) براى نزول قرآن بر وى ; يعنى {انزله عالماً بانك اهل لذلك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 170 - 16،17،20

16 _ بعثت پيامبر ( ص ) و نزول قرآن برخاسته از علم و حكمت خداوند

يأيها الناس قد جاءكم الرسول بالحق من ربكم . .. و كان اللّه عليماً حكيماً

17 _ اختيار انسان ها در انتخاب ايمان و كفر ، برخاسته از علم و حكمت خداوند

فامنوا خيراً لكم و إن تكفروا . .. و كان اللّه عليماً حكيماً

يادآورى علم و حكمت خداوند در ذيل آيه اشاره به

اين است كه تمامى معارف ياد شده در آيه و از جمله آنها اختيار آدمى، عالمانه و حكيمانه است.

20 _ خداوند ، آگاه به ايمان و كفر مردمان

فامنوا خيراً لكم و إن تكفروا . .. و كان اللّه عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 176 - 21،22

21 _ احاطه و فراگيرى علم الهى نسبت به همه چيز

و اللّه بكل شىء عليم

22 _ بيان احكام ارث از جانب خداوند ، برخاسته از علم همه جانبه وى

قل اللّه يفتيكم فى الكللة . .. و اللّه بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 19

19 _ آگاهى همه جانبه خداوند به تمامى اعمال آدمى

إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 5

5 _ آگاهى خداوند به تمامى اعمال و رفتار انسانها

قال اللّه انى معكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 37،39

37 _ خداوند آگاه به بندگان لايق و سزاوار تفضل و احسان خاص خويش

ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء و اللّه واسع عليم

متعلق {عليم} به مناسبت مورد، لياقت افراد براى اعطاى فضل و احسان خاص الهى است.

39 _ توان و غناى نامحدود و علم گسترده خداوند ، تضمين كننده جريان خواست ها و مشيت هاى او

ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء و اللّه واسع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 76 - 11

11 _ تنها

خداوند ، شنواى درخواست ها و آگاه به سود و زيان انسانهاست .

ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً و اللّه هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 11،12،13،14،15،20

11 _ آگاهى انسان ها به علم گسترده خداوند ، از اهداف بيان نقش كعبه و ماه هاى حرام و قربانى در قوام جامعه

جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

{ذلك} مى تواند اشاره به بيان مطالب ياد شده باشد، يعنى خداوند فلسفه ايجاد كعبه و نيز احكام مربوط به آن را بيان كرد تا انسانها بدانند افعال خداوند و احكام او عالمانه و داراى اهدافى والاست و اين را نشان و علامتى از علم گسترده خداوند بشمارند.

12 _ دستيابى اهل ايمان به جامعه اى با قوام در پرتو حراست از حرمت كعبه و انجام مناسك حج ، موجب آگاهى آنان به علم گسترده و همه جانبه خداوند .

جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

برداشت فوق بر اين مبناست كه {ذلك} اشاره به خود حقايق بيان شده باشد نه بيان آن حقايق، يعنى آنگاه كه انسانها در پرتو احترام به كعبه و ماههاى حرام و انجام مناسك آن به جامعه اى با قوام رسيدند، در مى يابند كه خداوند داراى علمى گسترده است.

13 _ خداوند آگاه به تمامى آنچه در آسمان ها و زمين است .

إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

14 _ گزينش كعبه از ميان تمامى نقاط زمين براى انجام مناسك حج ، نشان

آگاهى خداوند به نظام آسمان ها و زمين *

جعل اللّه الكعبة . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

ارتباط عميق بين جعل كعبه و خصوصيات آن با آگاهى خداوند بر آسمانها و زمين اين احتمال را در ذهن ترسيم مى كند كه آيه ناظر به ويژگيهاى منطقه اى و جغرافيايى كعبه باشد.

15 _ فرمان به انجام مناسك حج و محترم شمردن كعبه براى رسيدن به جامعه اى با قوام ، فرمانى برخاسته از علم گسترده خداوند

جعل اللّه الكعبة . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

چون توجه به نقش كعبه و ماههاى حرام و قربانى در قوام جامعه آدمى را به علم خداوند رهنمون مى سازد،الزاماً بايد جعل آنها براى تأمين اين هدف، عالمانه باشد.

20 _ همه چيز در حيطه علم گسترده خداوند

و إنّ اللّه بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 5

5 _ بى اعتنايى به احكام صيد و كفاره آن در نهان و شكستن حرمت كعبه و ماه هاى حرام به دور از چشم مردم ، پديدار و آشكار در محضر خداوند

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

از مصاديق مورد نظر براى {ماتكتمون} _ با توجه به آيات قبل _ افعال و رفتارى است كه در برداشت به آنها اشاره شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 14

14 _ خداوند بردبار با بندگان ، و فرصت دهنده به ايشان براى بازگشت از خطا هاى خويش *

و اللّه غفور

حليم

برداشت فوق از ارتباط بين {غفور} و {حليم} به دست مى آيد يعنى خداوند سريعاً گنهكاران را مؤاخذه نخواهد كرد بلكه به آنان فرصت خواهد داد تا زمينه هاى جلب مغفرت الهى را براى خويش فراهم كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 16

16 _ خداوند آگاه به كردار و رفتار همه انسانهاست .

فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 16،17،18

16 _ آگاه نبودن خداوند به ادعاى الوهيت عيسى ( ع ) _ على رغم آگاهى مطلق او _ دليل روشن بر نبود چنين ادعايى در گفته هاى عيسى ( ع )

ان كنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى

17 _ مسيح ( ع ) آگاه و معتقد به احاطه علمى خداوند بر وى و تمامى انديشه ها و صفات نفسانى او

تعلم ما فى نفسى

18 _ انسان ها و حتى پيامبرانى همانند مسيح ( ع ) ناآگاه به آنچه خداوند در درون ذات خويش دارد .

تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 8،12

8 _ آگاهى خداوند از اعمال انسان

و يعلم ما تكسبون

12 _ عن أبى جعفر (اظنه محمّد بن نعمان) قال: سألت ابا عبداللّه(ع) عن قول اللّه عز و جل {و هو اللّه فى السموات و فى الأرض} قال: كذلك هو فى كل مكان . .. محيط بما خلق عملا و قدرة و احاطة و سلطاناً و ملكاً ... .

ابوجعفر (احتمالا همان محمّد

بن نعمان است) گويد: از امام صادق(ع) درباره اين جمله از آيه {و هو اللّه . .. } سؤال كردم، امام فرمود: يعنى او به تمامى مخلوقات خويش از نظر علم، قدرت، سلطه و حاكميت احاطه دارد ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 13 - 4،6

4 _ علم و آگاهى به جهان هستى، لازمه مالكيت مطلقه الهى

و له ما سكن فى الّيل و النهار و هو السميع العليم

جمله {و له ما سكن} به منزله دليلى است براى {و هو السميع العليم}. يعنى همه چيز، اعم از اشيا و اقوال و حتى فكر، مخلوق و مملوك خداست و خالق نمى تواند به مخلوق خويش آگاه نباشد، چون علم خالق به مخلوق خود ضرورى است.

6 _ شنوايى و دانايى خداوند، تضمين كننده حسابرسى از بندگان در روز قيامت

ليجمعنكم إلى يوم القيمة . .. و هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 18 - 3،4،5

3 _ تنها خداوند، حكيم (كاردان) و خيبر (آگاه به دقايق امور) است.

و هو الحكيم الخبير

معرفه بودن مبتدا (هو) و خبر (الحكيم الخبير) بيانگر حصر است.

4 _ قهر و غلبه خداوند بر اساس حكمت و آگاهى كامل و دقيق اوست.

و هو القاهر فوق عباده و هو الحكيم الخبير

5 _ نفع و ضرر رساندن خداوند به آدميان بر اساس حكمت و آگاهى

و إن يمسسك اللّه بضر فلا كاشف له إلا هو . .. هو الحكيم الخبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 33 - 2

2 _ تسلى

خداوند به پيامبر(ص) در برابر انكار منكران با يادآورى آگاهى خداوند به ياوه هاى كافران و اندوه پيامبر(ص)

قد نعلم إنه ليحزنك الذى يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 10

10 _ خداوند، آگاهتر از هر كس به سپاسگزاران نعمتهاى خويش است.

أليس اللّه بأعلم بالشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 58 - 7،8

7 _ خداوند آگاهتر از هر كس به اينكه در چه زمان و شرايطى مشركان و منكران پيامبر(ص) را عذاب كند.

لقضى الأمر بينى و بينكم و الله أعلم بالظلمين

8 _ خداوند داناترين كس در مورد شناخت ستمگران است.

و الله أعلم بالظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 5،6،15

5 _ خداوند به عملكرد روزانه آدميان آگاه است.

و يعلم ما جرحتم بالنهار

{جرح} به معناى {كسب} است. (لسان العرب).

6 _ خداوند در عين آگاهى به اعمال روز گذشته آدميان (اعمال ناروا)، آنان را از خواب شب بيدار مى كند و روح را به آنان بازمى گرداند.

هو الذى يتوفكم بالّيل و يعلم ما جرحتم بالنهار ثم يبعثكم فيه

15 _ آگاهى خداوند بر كردارهاى آدمى، هشدارى به او در مورد عملكردش و پيامدهاى آن

ثم ينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 13،14،17

13 _ خداوند داناى به تمامى غيب و شهود هستى است.

علم الغيب و الشهدة

14 _ دانايى خداوند به غيب و شهود عالم، پشتوانه حشر تمامى انسانها و ظهور مالكيت و حاكميت انحصارى خداوند در قيامت است.

إليه

تحشرون . .. يوم ينفخ فى الصور علم الغيب و الشهدة

با توجه به اينكه در آخرين جمله آيه قبل سخن از حشر آدميان بود و در اين آيه از نفخ صور و برپايى قيامت ياد شده و سپس جمله {عالم الغيب و الشهادة} آمده، گويا اين جمله پاسخى است به كسانى كه چگونگى حشر آدميان را، با وجود متلاشى شدن اجساد و از بين رفتن آثار، امرى ناممكن مى دانند.

17 _ خداوند حاكم و قضاوت كننده اى است كه از حوادث و اعمال آگاهى دقيق دارد.

علم الغيب و الشهدة و هو الحكيم الخبير

از معانى ذكر شده براى {حكيم}، حاكم و قاضى است. (لسان العرب به نقل از ابن اثير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 15،16

15 _ تمامى پديده هاى جهان در احاطه و گستره علم خداوند قرار دارند.

و سع ربى كل شىء علما

16 _ علم محيط خداوند بر تمامى موجودات، ضامن جريان مشيت و ربوبيت خداوند در پهنه هستى است.

إلا أن يشاء . .. و سع ربى كل شىء علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 83 - 10،11

10 _ ارتقاى درجه پيامبران و اعطاى حجت به آنها، جلوه اى از حكيمانه و عالمانه بودن افعال الهى است.

تلك حجتنا . .. نرفع درجت ... إن ربك حكيم عليم

11 _ گزينش و ترفيع درجات برخى انسانها و اعطاى برهانها به آنان، با دقت تمام و در پرتو علم الهى صورت مى پذيرد.

و تلك حجتنا . .. نرفع درجت ... إن ربك حكيم عليم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 5

5 _ شكافته شدن صبح، آرامش شب و نظم و حساب خورشيد و ماه، بر اساس برنامه ريزى خداوند عزيز و داناست.

فالق الإصباح . .. ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 101 - 9،10

9 _ خداوند داراى آگاهى ژرف و گسترده به همه موجودات هستى است.

و هو بكل شىء عليم

10 _ آفرينش هستى بر اساس علم گسترده خداوند است.

خلق كل شىء و هو بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 14،15

14 _ كمال دين و تبديل ناپذيرى كلمات خدا بر اساس شنوايى و علم گسترده اوست.

و تمت كلمت . .. و هو السميع العليم

15 _ خداوند شنواى گفته ها و خواسته هاى مشركان و آگاه به همه جوانب آن است.

و أقسموا بالله . .. زخرف القول غرورا ... و تمت كلمت ربك ... و هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 11

11 _ خداوندِ شنوا و دانا شايسته پيروى است، نه اكثريت تابع گمانهاى واهى

و هو السميع العليم. و إن تطع أكثر من فى الأرض ... إن يتبعون إلا الظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 117 - 1،4

1 _ تنها خداوند آگاهترين فرد به گمراهان و هدايت يافتگان است.

إن ربك هو أعلم . .. بالمهتدين

ضمير {هو}، كه بين اسم و خبر {إن} قرار گرفته، ضمير فصل است و

نقش آن در جمله حصر و تأكيد مى باشد.

4 _ علم برتر خداوند دليل لزوم پذيرش رهنمودهاى او در مورد گمراهى و هدايت است.

و إن تطع . .. إن ربك هو أعلم من يضل

جمله {إن ربك هو أعلم} تعليل براى مضمون آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 3

3 _ چون خداوند آگاه به راه هدايت و ضلالت است، احكام و رهنمودهاى او را بايد پذيرفت.

إن ربك هو أعلم . .. فكلوا مما ذكر اسم الله عليه

جمله {فكلوا مما} تفريع بر جمله {إن ربك هو أعلم} در آيه قبل است. لذا مضمون آن چنين مى شود: چون تنها خداوند عالم است، در عمل احكام او را بايد پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 17

17 _ تنها خداوند بهتر از هر كس متجاوزان به حدود الهى و اهل بدعت در احكام الهى را مى شناسد و معرفى مى كند.

إن ربك هو أعلم بالمعتدين

ضمير فصل {هو}، كه بين اسم و خبر {إن} قرار گرفته، بيانگر حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 6

6 _ انتخاب رسول از سوى خداوند بر اساس علم كامل او به شايستگى رسولان انجام مى گيرد.

الله أعلم حيث يجعل رسالته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 24،25

24 _ افعال خداوند بر اساس علم و حكمت اوست.

قال النار مثويكم . .. إن ربك حكيم عليم

25 _ مشيت الهى سرچشمه گرفته

از علم و حكمت اوست.

إلا ما شاء الله إن ربك حكيم عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 132 - 4،5

4 _ پروردگار هيچگاه از اعمال و رفتار جنيان و انسانها غافل نيست.

و ما ربك بغفل عما يعملون

5 _ درجات و مراتب آخرت بر اساس آگاهى خداوند از اعمال جن و انس و سنجش دقيق آن اعطا مى گردد.

و لكل درجت مما عملوا و ما ربك بغفل عما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 9

9 _ خداوند آگاه به اعمال و رفتار انسانهاست.

ينبئهم بما كانوا يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 7 - 1،2

1 _ خداوند در قيامت رفتار و عقايد آدميان را به گونه اى دقيق و عالمانه براى آنان بيان خواهد كرد.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

حرف {باء} به معناى مصاحبت و ملابست است; يعنى: {فلنقصن عليهم مصاحبين و متلبسين بعلم. و نكره بودن {علم} دلالت بر عظمت آن علم دارد كه از آن به {دقيق بودن} تعبير شد.

2 _ خداوند در قيامت سرگذشت پيامبران را در ابلاغ رسالت به گونه اى دقيق براى آنان بيان خواهد كرد.

و لنسئلن المرسلين. فلنقصن عليهم بعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 11 - 16

16 _ عن أبى عبدالله(ع): إن الملائكة كانوا يحسبون أن إبليس منهم و كان فى علم الله أنه ليس منهم فاستخرج الله ما فى نفسه بالحمية فقال: {خلقتنى من نار و خلقته من طين}.

از امام

صادق(ع) روايت شده است: فرشتگان گمان مى كردند ابليس از آنهاست، ولى خداوند مى دانست كه او جزء ايشان نيست و خود برتربينى درونى او را (به وسيله امر به سجده) آشكار نمود . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 2،3،10

2 _ خداوند قرآن را بر اساس علم خويش تبيين كرده و معارف آن را به روشنى بيان داشته است .

و لقد جئنهم بكتب فصلنه على علم

{على علم} مى تواند متعلق به {فصلنه} باشد و نيز مى تواند متعلق به {جئنهم} گرفته شود. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

3 _ نزول قرآن ناشى از علم كامل خداوند به نياز هاى هدايتى مردم

و لقد جئنهم بكتب فصلنه على علم هدى

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {على علم} متعلق به {جئنهم} باشد. نكرده بودن كلمه {علم} اشاره به عظمت آن علم دارد كه در برداشت فوق به {علم كامل} تعبير شده است.

10 _ قرآن ، جلوه اى از علم و هدايت و رحمت بيكران خداوند

فصلنه على علم هدى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 17،18،19،22،23،30

17 _ شعيب ( ع ) ، علم مطلق خداوند را دليل پذيرش ربوبيت وى و تسليم در برابر مشيتهايش دانست .

قال . .. إلا أن يشاء اللّه ربنا وسع ربنا كل شىء علماً

18 _ تنها خداوند آگاه به سرنوشت مؤمنان در پايدارى آنان بر توحيد و يا بازگشتشان به كفر و شرك است .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

وسع ربنا كل شىء علماً

19 _ علم همه جانبه خداوند بر هستى ، ملاك لزوم تسليم در برابر مشيت اوست .

إلا أن يشاء اللّه ربنا وسع ربنا كل شىء علماً

22 _ خداوند به دليل آگاهى مطلقش بر هستى ، تنها موجود شايسته اتكا و توكل است .

وسع ربنا كل شىء علماً على اللّه توكلنا

23 _ توجه به ربوبيت خدا و علم همه جانبه او ، مستلزم توكل كردن بر وى و پايدارى در برابر تهديد دشمنان

وسع ربنا كل شىء علماً على اللّه توكلنا

30 _ داورى نهايى ميان مؤمنان و كافران ، شايسته خداوند آگاه بر تمامى هستى است .

وسع ربنا كل شىء علماً . .. ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 187 - 14،15

14 _ عموم مردم نمى دانند كه آگاهى به زمان قيامت در انحصار خداوند است .

و لكن أكثر الناس لايعلمون

مفعول {لايعلمون} معنايى است كه از {انما علمها . .. } به دست مى آيد.

15 _ انحصار دانش قيامت به خدا ، خود علم و معرفتى است كه تنها برخى از مردم آن را درخواهند يافت .

إنما علمها عند اللّه و لكن أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 200 - 4،6

4 _ خداوند ، شنواى گفته ها و آگاه به خواسته هاست .

إنه سميع عليم

6 _ باور به شنوايى و آگاهى گسترده خداوند مايه التجا به او در برابر وسوسه گرى هاى شيطان

فاستغذ باللّه إنه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

اعراف - 7 - 201 - 4

4 _ باور به شنوايى و آگاهى خدا ، زمينه ساز دور ماندن از وسوسه هاى شيطان و رهيدن از دام اوست .

تذكروا فإذا هم مبصرون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه متعلق {تذكروا}، به قرينه فراز قبل (إنه سميع عليم)، شنوايى و آگاهى خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 11

11 _ شنوايى و علم گسترده الهى ، پشتوانه امداد مؤمنان و اجابت استغاثه آنان

إذ تستغيثون . .. إن اللّه سميع عليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {إن اللّه . .. } ناظر به آيه نهم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 12،13

12 _ خداوند آگاه به همه انديشه هاى آدمى

و اعلموا أن اللّه يحول بين المرء و قلبه

13 _ توجه به علم كامل خداوند بر انديشه ها ، زمينه ساز اجابت دعوت خدا و رسول و پرهيز از نفاق و دورويى

لاتكونوا كالذين قالوا سمعنا و هم لايسمعون . .. و اعلموا أن اللّه يحول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 13

13 _ خداوند به دليل آگاهيش بر عوامل اطمينان بخش قلب ها و علمش به زمينه هاى سستى آفرين ، مشركان بدر را در رؤياى پيامبر ( ص ) اندك نمايان ساخت .

و لكن اللّه سلم إنه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 8،10

8 _ خداوند به تمامى جوانب و

زواياى اعمال كفرپيشگان آگاه است .

و اللّه بمايعملون محيط

احاطه خداوند به اعمال بندگان به معناى تسلط كامل او بر اعمال ايشان است و از مصاديق اين سلطه و حاكميت، علم و آگاهى است.

10 _ توجه به احاطه علمى خداوند بر كردار آدمى ، عامل اجتناب وى از سرمستى و رياكارى و جلوگيرى از راه خدا

و لاتكونوا . .. و اللّه بمايعملون محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 14

14 _ كيفر خداوند براى كافران ، متكى بر شنوايى و علم گسترده اوست .

و أن اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 11

11 _ تنها خداوند آگاه به دشمنانى است كه براى جامعه ايمانى ناشناخته اند .

لاتعلمونهم اللّه يعلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 9،10

9 _ خداوند ، بسيار دانا و كاردان است .

و اللّه عليم حكيم

10 _ علم و حكمت گسترده الهى ، پشتوانه وعده الهى به ناكامى خائنان به پيامبر ( ص ) و دين الهى

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 13

13 _ حكم ولايت مهاجر و انصار بر يكديگر و اولويت خويشان در آن ولايت ، حكمى بر اساس علم مطلق الهى

إن اللّه بكل شىء عليم

جمله {إن اللّه . .. } پس از بيان احكام ذكر شده، در اين آيه و آيات پيشين، اشاره به اين حقيقت دارد كه

احكام و قوانين ياد شده احكامى عالمانه و نشأت گرفته از علم مطلق خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 6،7

6 _ پذيرش توبه مشركان و كفار و قبول اسلام آنان از سوى خداوند ، برخاسته از علم و حكمت اوست .

و يتوب اللّه على من يشاء و اللّه عليم حكيم

7 _ جنگ با دشمنان پيمان شكن و دعوت آنان به توبه و بازگشت به دامن اسلام ، دستورى برخاسته از علم و حكمت خداوند

قتلوهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 19،21

19 _ ممنوعيت مشركان از نزديك شدن به مسجدالحرام ، حكمى است مبتنى بر علم و حكمت گسترده خدا .

يأيها الذين ءامنوا إنما المشركون نجس فلا يقربوا المسجدالحرام . .. إنّ اللّه عليم

21 _ علم و حكمت گسترده خداوند ، پايه و اساس مشيت و اراده او

إن شاء إنّ اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 12

12 _ علم خداوند به دروغ بودن سوگند متخلفان جنگ تبوك و گواهى او بر موجه نبودن تخلفشان

سيحلفون باللّه . .. و اللّه يعلم إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 6

6 _ توجه تقواپيشگان به آگاهى خداوند به احوالشان ، مايه دلگرمى آنان در جهاد

أن يجهدوا . .. و اللّه عليم بالمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7

- توبه - 9 - 94 - 17

17 _ توجه انسان به بازگشت قهرى خود به سوى خداوند آگاه ، هشدارى است براى او .

ثم تردون إلى . .. فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 8

8 _ علم نامحدود خداوند ، پشتوانه رسوايى و كيفر به حق منافقان

نحن نعلمهم سنعذبهم مرتين ثم يردون إلى عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 20

20 _ دستور ها و رهنمود هاى خداوند ، نشأت گرفته از علم گسترده او به مصالح واقعى و تأثير مثبت آنها

صل عليهم إن صلوتك سكن لهم و اللّه سميع عليم

صفت {عليم} ممكن است اشاره به عالمانه بودن فرمان {خذ من أموالهم} و {صل عليهم . ..} داشته باشد; چه اينكه تأثير مثبت هر يك را خداوند بر اساس علم گسترده خود بيان داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 110 - 6،7

6 _ اخبار خداوند از روحيه هدايت ناپذير منافقان ، متكى بر علم گسترده اوست .

لا يزال بنينهم الذى بنوا ريبة فى قلوبهم . .. و اللّه عليم حكيم

7 _ برخورد شديد خداوند با بناكنندگان مسجد ضرار ، متكى بر علم و حكمت او بود .

و الذين اتخذوا . .. لا تقم فيه ... فانهار به فى نار جهنم ... و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 116 - 3

3 _ علم گسترده خداوند ، لازمه فرمانروايى

او بر سراسر هستى

إن اللّه بكل شىء عليم. إن اللّه له ملك السموت و الأرض

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {إن اللّه له ملك . ..} در مقام تعليل براى {إن اللّه بكل شىء عليم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 10

10 _ خدا ، آگاه به تمامى اعمال انسانهاست .

ثم إلينا مرجعكم فننبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 36 - 6

6 _ خدا ، به تمامى اعمال مردمان آگاهى كامل دارد .

إن اللّه عليم بما يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 5

5_ علم همه جانبه خداوند ، پشتوانه توانايى او بر روزى رسانى به موجودات و تدبير امور آنهاست .

و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها و يعلم مستقرها و مستودعها

هدف از بيان آگاهى خداوند به احوال موجودات ، پس از {على الله رزقها} القاى اين نكته است كه: روزى رسانى به موجودات و تدبير امور آنها ، نيازمند علمى گسترده است كه خداوند آن را داراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 12

12_ خداوند ، مراقبت كننده اى دقيق و حفاظت كننده اى آگاه بر همه چيز است .

إن ربى على كل شىء حفيظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 1

1_ سنگ هاى فرو ريخته شده برقوم تبه كار لوط ، سنگهايى داراى علامتى

ويژه كه تنها خداوند به آن علامت آگاه بود .

مسوّمة عند ربك

{سيمة} و {سيماء} به معناى نشانه و علامت است و {تسويم} (مصدر مسوّمة) به معناى قرار دادن نشانه مى باشد. بنابراين {مسوّمة}; يعنى ، نشان دار و داراى علامت. در برداشت فوق {عند ربك} متعلق به {مسوّمة} گرفته شده است.

_______________________________

علل الشرايع، ص 551، ح 5، ب 340; نورالثقلين، ج2، ص384، ح166.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 27

27_ خداوند از هر عالم و دانشمندى ، داناتر و آگاه تر است .

فوق كل ذى علم عليم

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه مراد از {عليم} خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 9 - 4

4_ علم خداوند به بى تأثيرى معجزات درخواستى كفرپيشگان ، دليل اعطا نكردن آنها به پيامبر ( ص )

و يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية . .. الله يعلم ما تحمل ... ع_لم الغيب و

و نهانها، پس از اشاره به اين كه تقاضاى كافران مبنى بر ارائه معجزه را پاسخ نمى دهد، حاوى اين نكته است كه: خداوند مى داند ارائه معجزات پيشنهادى كافران اثرى در هدايت ايشان ندارد. از اين روست كه به درخواست آنان پاسخ نمى دهد.

_______________________________

تفسيرعياشى، ج2، ص205، ح13; نورالثقلين، ج2، ص485، ح34.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 39 - 6

6_ اساس و ريشه تمام قوانين و مقررات عالم هستى نزد خداوند است و تنها او به آنها عالم است .

و عنده أُمّ الكت_ب

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 7

7_ خداوند ، به عملكرد و دستاورد هر انسانى آگاه است .

يعلم ما تكسب كل نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 8

8- آگاهى كامل به جزئيات تاريخ اقوام پيشين ، تنها در انحصار خداوند است .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم . .. لايعلمهم إلاّالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 2

2- خداوند به تمامى ترفند ها و مكر هاى ستمگران آگاهى كامل دارد .

و قد مكروا مكرهم و عند الله مكرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 38 - 2

2- روز قيامت و زمان دقيق برپايى آن ، مشخص و معلوم در نزد خداوند

فأنظرنى إلى يوم يبعثون . قال فإنك من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مقصود از {الوقت المعلوم} روز رستاخيز و قيامت باشد و نام گذارى آن روز به {وقت معلوم} براى اين است كه تنها خدا، زمان دقيق آن را مى داند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 86 - 1

1- خداوند ، تنها آفريننده داناست .

إن ربّك هو الخلّ_ق العليم

معرفه آورده شدن مبتدا و خبر و نيز آمدن ضمير فصل {هو} دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 16

16- خداوند ، قطعاً به اعمال كافران آگاه است .

إن الله عليم

بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 10

10- خداوند ، داراى علم و قدرت گسترده

إن الله عليم قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 101 - 5

5- نزول تدريجى آيات قرآن و تغيير برخى از آنها از نظر مفاد به مرور زمان ، ناشى از علم الهى است .

و إذا بدّلنا ءاية مكان ءاية و الله أعلم بما ينزّل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 18

18- خداوند ، نسبت به گمراهان و هدايت يافتگان ، برترين آگاهى را دارد .

إن ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 1 - 21

21- انتخاب پيامبر ( ص ) براى بردن به معراج ، بر اساس علم و آگاهى گسترده خداوند به خواسته ها و شايستگى او بود .

سبح_ن الذى أسرى . .. إنه هو السميع البصير

جمله {إنه هو السميع البصير} به منزله تعليل براى جملات پيشين است كه در آنها انتخاب پيامبر(ص) براى معراج مطرح شده بود; يعنى، چون خداوند سميع و بصير (شنوا به گفته ها و آگاه به شايستگيها) است، پيامبرش را براى معراج انتخاب كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 4 - 9

9- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . و القضاء على أربعة أوجه . . . و الرابع قضاء العلم و هو قوله

: { و قضينا إلى بنى اسرائيل . . . } معناه علمنا من بنى اسرائيل . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: قضا بر چهار وجه است: . .. وجه چهارم قضا به معناى علم است و آن سخن خداست: {و قضينا إلى بنى اسرائيل...}; يعنى، كار بنى اسرائيل را ما مى دانستيم...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 12

12- ربوبيت خداوند ، مقتضى مجازات جوامع فاسد و عصيانگر بر اساس علم و آگاهى است .

و كم أهلكنا . .. و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 7،8

7- تفاوت روزى انسان ها ، بر اساس آگاهى و بينش عميق خداوند به بندگان است .

يبسط الرزق . .. و يقدر إنه كان بعباده خبيرًا بصيرًا

8- مشيت خداوند ، داراى اساسى عالمانه و آگاهانه است .

يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر إنه كان بعباده خبيرًا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 84 - 9

9- ربوبيت الهى ، مقتضى آگاهى عميق او به هدايت پيشگان و تمايز آنان با ديگران

فربّكم أعلم بمن هو أهدى سبيلاً

ذكر صفت {ربّ} به جاى اسم {الله} و يا صفات ديگر براى بيان آگاهى خداوند از گروههاى انسانى، مشعر به نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 86 - 5،9

5- مجموعه آنچه از دانش ها و معارف الهى بر پيامبر ( ص ) وحى شده ،

در مقايسه با حقايق و اسرار نهفته در هستى و علم الهى ، اندك است .

و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً. و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحينا إليك

9- { حسن بن محمدالنوفلى يقول : . . . قال سليمان : . . . إرادته علمه ، قال الرضا ( ع ) : . . . ما الدليل على أن إرادته علمه ؟ و قد يعلم ما لايريده أبداً ، و ذلك قوله عزّوجلّ : { و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحينا إليك . . . قال سليمان : فإن الإرادة القدرة قال الرضا ( ع ) : و هو عزّوجلّ يقدر على ما لايريده أبداً و لابدّ من ذلك لأنه قال تبارك و تعالى : { و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحينا إليك } فلو كانت الإرادة هى القدرة كان قد أراد أن يذهب به لقدرته . . . ;

حسن بن محمدنوفلى مى گويد:. .. سليمان گفت:... اراده خدا عين علم خداست. امام رضا(ع) فرمود:... چه دليلى بر اين هست كه اراده او علم اوست؟ در حالى كه خداوند تحقيقاً چيزى را مى داند كه آن را هرگز اراده نمى كند و آن سخن خداوند _ عزّوجلّ _ است كه مى فرمايد: {و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحينا إليك} ... سليمان گفت: پس اراده همان قدرت است. امام رضا(ع) فرمود: اين خداوند _ عزّوجلّ _ است كه هر چيزى كه هرگز اراده نمى كند قادر است و ناچار بايد اين مطلب را پذيرفت; چون خداوند _ تبارك و تعالى _ فرمود: {و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحينا إليك} پس اگر اراده همان قدرت بود

اراده كرده بود كه [آنچه بر پيامبر(ص) وحى شده] از ياد او ببرد چون قادر بود ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 10

10- خداوند ، به رخداد هاى جهان ، از همه كس آگاه تر است .

ربّكم أعلم بما لبثتم

مفاد جمله {ربّكم أعلم. ..} برترى علم خداوند بر علمى است كه گويندگان {لبثنا...} آن را به طور اجمال ابراز كردند; زيرا، آنان، در اندك بودن مدّت خواب، ترديدى نداشتند، گرچه در مقدار دقيق آن اظهار ترديد كردند. اين احتمال نيز وجود دارد كه كلمه {أعلم} در معناى تفضيل به كار نرفته باشد و مفاد جمله {ربّكم...} اين باشد كه خداوند، مدّت خواب شما را مى داند و شما نمى دانيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 22 - 15

15- برترى آگاهى خداوند ، لازمه ربوبيّت او است .

قل ربّى أعلم بعدتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 2

2- اِخبار خداوند از مدّت خواب اصحاب كهف ، متكى بر علم برترش است و قابل قياس با ديگر نظريه ها نيست .

قل اللّه أعلم بما لبثوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 3

3- خداوند به دليل حاكميّت بر رستاخيز و نظام كيفرى انسان ها ، تنها منبع آگاه از سود و زيان واقعى آنان است .

إنّا أعتدنا جهنّم . .. هل ننبّئكم بالأخسرين أعم_لاً

خداوند پس از اين كه موضع قيامت و كيفر كافران را در آيات قبل يادآور

شده، در مقام اِخبار از سود و زيان واقعى انسان ها برآمده است. اين نكته نشانه آن است كه در شناخت سود و زيان، تنها، گفته هاى او ملاك است; چرا كه فرجام انسان ها را، او رقم مى زند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 8

8- خداوند ، به عبادت و اطاعت بندگان آگاه است و هرگزآن را فراموش نمى كند .

و ما كان ربّك نسيًّا . .. واصطبر لعب_دته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 70 - 5،9،10

5- خداوند از هركسى ، به مرتبه و ميزان استحقاق دوزخ براى هر يك از مستكبران و عصيان گران داناتر است .

ثمّ لنحن أعلم بالذين هم أولى بها صليًّا

9- آگاهى از ميزان جرايم انسان ها و درجات عذاب آنان ، از شؤون ربوبيت الهى است .

فوربّك . .. ثمّ لنحن أعلم

10- خداوند با سوگند به ربوبيت خويش ، بر آگاهى دقيق خود از ميزان عذاب مجرمان تأكيد كرده است .

فوربّك . .. ثمّ لنحن أعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 5

5 - خداوند ، شنواى هر گفتار ، بيناى هر كردار و داناى هر چيز است .

أسمع و أرى

ذكرنشدن مفعول خاص براى فعل هاى {أسمع} و {أرى} افاده عموم مى كند. و مراد از آگاهى خداوند به تمام شنيدنى ها و ديدنى ها، علم مطلق او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 1،2،3،6

1 - تمامى احوال

اقوام پيشين نزد خداوند ، معلوم و محفوظ است .

فما بال القرون . .. علمها عند ربّى فى كت_ب

چون در سخن موسى(ع) با فرعون، عذاب تكذيب كنندگان مطرح گرديد; محتمل است سؤال فرعون در اين مورد باشد كه با از بين رفتن اقوام گذشته و نبودن اثرى از آنان، چگونه عذابشان ممكن است؟ موسى(ع) در پاسخ مى گويد: علم بى خطا و نسيان خداوند، ضامن اجراى آن عذاب موعود است.

2 - موسى ( ع ) در پاسخ فرعون ، آگاهى دقيق خداوند از مشركان نابود شده را ، دليل امكان پذير بودن عذاب آنان خواند .

قال فما بال القرون الأُولى . قال علمها عند ربّى

3 - موسى ( ع ) با احاله علم و آگاهى در باره اقوام پيشين به خداوند ، از منحرف شدن بحث به مسائل غير اصلى جلوگيرى كرد .

فما بال . .. قال علمها عند ربّى

موسى(ع) به جاى پاسخ صريح به سؤال فرعون، علم آن را به خداوند احاله كرده است. بعيد نيست فرعون با درماندگى در برابر منطق او، با طرح پرسشى در باره اقوام گذشته، سعى در منحرف ساختن بحث داشته است. از اين رو موسى(ع) با احاله پاسخ به خداوند، نقشه فرعون را خنثى نموده است.

6 - خداوند ، هرگز از مخلوقات خويش غايب نبوده و از حال آنان بى خبر نمى ماند .

لايضلّ ربّى

معناى اصلى {ضلال}، نهان بودن و غايب شدن است و به كافر از اين جهت {ضالّ} گفته مى شود كه نزد برهان و دليل حضور نيافته و از آن غايب مانده است (لسان العرب). بنابراين {لايضلّ ربّى}; يعنى، پروردگار من از چيزى غايب نيست

تا آن را نبيند و به آن آگاه نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 99 - 8

8 - داستان هاى قرآن ، نازل شده از منبع علم الهى است ; نه برگرفته شده از گفته هاى ديگران .

من لدنّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 104 - 3

3 - خداوند ، از همه كس به مدت زمان درنگ آدميان در برزخ ، آگاه تر است .

نحن أعلم بما يقولون

مراد از {ما يقولون} براساس يكى از دو معناى محتمل آن، موضوعى است كه محور گفت وگوى مجرمان در قيامت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 4 - 1،5

1- آگاهى پروردگار به تمامى سخنان اهل زمين و آسمان

قال ربّى يعلم القول فى السماء والأرض

5- علم و شنوايى مطلق ، در انحصار خداوند است .

و هو السميع العليم

از نظر ادبى، هرگاه مبتدا معرفه و خبر داراى الف و لام باشد، مفيد حصر خواهد بود. آيه شريفه از اين موارد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 51 - 6

6- خداوند از پيش بر شايستگى ها و استعداد هاى ابراهيم ( ع ) آگاه بود .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل و كنّا به ع_لمين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {و كنّا به عالمين} حاليه باشد و ضمير {به} به ابراهيم برگردد. براين اساس پيام آيه شريفه مانند آيه (...اللّه أعلم حيث يجعل رسالته...) (انعام(6) 124) خواهد بود.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 81 - 9

9- رام كردن تندباد ها و به فرمان درآوردن آنها براى سليمان ( ع ) ، كارى حكيمانه و عالمانه از سوى خداوند بود .

و لسليم_ن الريح عاصفة . .. و كنّا بكلّ شىء ع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 9

9- زمان فروپاشى نظام طبيعت و برپايى قيامت ، زمانى معين در نزد خداوند

إنّ زلزلة الساعة شىء عظيم

{ال} در {الساعة} براى عهد است. بنابراين {الساعة} _ آن هنگام _ اشاره به زمانى مشخص و معين دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 7 - 2

2 - پايان عمر جهان طبيعت و فرا رسيدن لحظه فروپاشى آن ، در نزد خداوند معيّن است .

و أنّ الساعة ءاتية

{الساعة} (آن هنگام) اشاره به لحظه خاصى دارد كه در نزد خداوند مشخص و معيّن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 17 - 8

8 - داورى خدا ميان مردم در قيامت ، مبتنى بر نظارت و آگاهى همه جانبه او بر افكار و اعمال آنان است .

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا . .. إنّ اللّه يفصل بينهم يوم القي_مة إنّ اللّه ع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 55 - 4

4 - زمان برپايى قيامت ، زمانى است مشخص در پيشگاه خداوند .

حتّى تأتيهم الساعة بغتة

به كارگيرى {ساعة} با الف و لام عهد بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 63 - 8

8 - آگاهى همه جانبه خدا نسبت به امور انسان ها

إنّ اللّه لطيف خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 68 - 7

7 - خدا ، آگاه به تمامى اعمال آدميان

اللّه أعلم بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 17 - 5

5 - نظارت و اطلاع دقيق خداوند بر احوال خلق

و ما كنّا عن الخلق غ_فلين

{ال} در {الخلق}، براى جنس و مفيد استغراق است. {خلق} مصدر به معناى مفعول است; يعنى: {مخلوق} بنابراين {الخلق}; يعنى، مطلق آفريده ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 6

6 - خدا ، از هر كسى به اعمال آدميان آگاه تر است .

نحن أعلم بما يصفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 13

13 - خداوند ، به چگونگى نيايش و تسبيح موجودات جهان براى او ، آگاه است .

يسبّح له من فى السم_وت . .. كلّ قد علم صلاته و تسبيحه

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه فاعل {علم} اللّه باشد. گفتنى است كه جمله {و اللّه عليم بما يفعلون} مى تواند شاهد همين معنا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 21،22

21 - تبين و تشريح آيات الهى از سوى خداوند ، عالمانه و حكيمانه است .

كذلك يبيّن اللّه لكم الأي_ت و اللّه عليم حكيم

جمله {و اللّه

عليم حكيم} جمله اى معترضه و يا حاليه است كه در هر صورت، بيانگر اين نكته است كه تبيين و تشريح آيات از سوى خداى عليم و حكيم است و همه كارهاى او عالمانه و حكيمانه مى باشد.

22 - احكام و قوانين الهى ، عالمانه ، حكيمانه و مطابق با علم و حكمت

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. كذلك يبيّن اللّه لكم الأي_ت و اللّه عليم حكيم

آمدن جمله {و اللّه عليم حكيم}; يعنى، يادآورى علم و حكمت خداوند پس از بيان احكام مربوط به روابط فرزندان با پدر و مادرشان، مى تواند به منظور حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 59 - 6،7

6 - تبيين و تشريح آيات الهى از سوى خداوند ، عالمانه و حكيمانه است .

كذلك يبيّن اللّه لكم ءاي_ته و اللّه عليم حكيم

7 - احكام و قوانين الهى ، عالمانه ، حكيمانه و مطابق با علم و حكمت است .

و إذا بلغ الأطف_ل منكم الحلم فليستئذنوا . .. كذلك يبيّن اللّه لكم ءاي_ته و اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 64 - 4،6،7

4 - خداوند ، به وضعيت انسان در همه حال ، دانا است .

قد يعلم ما أنتم عليه

6 - بازگشت انسان به سوى خدا است .

يوم يرجعون إليه

7 - خداوند ، آگاه به زمان بازگشت انسان به سوى او ( زمان رستاخيز ) است .

قد يعلم ما أنتم عليه و يوم يرجعون إليه

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {و يوم. ..} عطف بر {ما أنتم...} باشد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 218 - 3

3 - حركات و اعمال پيامبر ( ص ) ، تحت اشراف و آگاهى خداوند

الذى يريك حين تقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 220 - 2

2 - شنوايى و علم مطلق ، تنها از آنِ ذات بى مانند خداوند است .

إنّه هو السميع العليم

{ال} در {السميع} و {العليم} براى جنس (از نوع استغراق صفاتى) و مفيد حصر است; يعنى، تنها او است كه شنوايى اش بى حد و دانايى اش مطلق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 6 - 6

6 - خداوند ، حكيمى بى مانند و دانايى بى همتا است .

من لدن حكيم عليم

تنكير در {حكيم} و {عليم} براى بيان تفخيم است; يعنى، {حكيم أىّ حكيم} و {عليم أىّ عليم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 7 - 2

2 - بيان دقيق سرگذشت موسى و خانواده اش در وادى طور ( ماجرايى كه به جز خدا كسى از آن خبر نداشت ) دليلى روشن بر آسمانى بودن قرآن

و إنّك لتلقّى القرءان . .. إذ قال موسى لأهله

بيان ماجراى موسى در وادى طور، كه مى تواند دليلى براى {إنّك لتلقّى القرآن. ..} باشد; زيرا آن واقعه اى است كه جز خدا احدى از آن اطلاع نداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 78 - 12

12 - ربوبيت الهى ، آميخته با قدرت و آگاهى عميق

إنّ

ربّك . .. و هو العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 9،16

9 - آگاهى خداوند به كردار آدميان ، هشدارى است نسبت به موضع گيرى آنان در برابر آيات الهى .

ألم يروا أنّا جعلنا الّيل . .. و ترى الجبال... صنع اللّه الذى أتقن كلّ شىء إنّه

تذكر به {إنّه خبير. ..} پس از يادآورى آيات توحيدى، هشدارى است به آدميان كه مبادا از كنار اين آيات بى تفاوت بگذرند و آنها را ناديده بگيرند!

16 - رخداد هاى جهان بر اثر نفخ صور ، زمينه ساز برپايى قيامت و حسابرسى آدميان ، براساس علم دقيق خداوند به اعمال آنان

و يوم ينفخ فى الصور. .. و ترى الجبال... إنّه خبير بما تفعلون

برداشت ياد شده بنابراين فرض است كه {ترى الجبال. ..} ادامه {يوم ينفخ فى الصور...} و بيانگر حوادث جهان در پى دميده شدن در صور باشد. بنابراين جمله پايانى آيه (إنّه خبير بما تفعلون) مى رساند كه قيامت، براى حسابرسى است و اين كار متكى به علم دقيق الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 8 - 13

13 - خداوند ، به همه اعمال و رفتار انسان ها ، آگاهى دارد .

فأنبّئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 42 - 1

1 - خداوند ، به هرچه كه غير از او ، به عنوان معبود گرفته شده ، علم دارد .

إنّ اللّه يعلم ما يدعون من دونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 14

14 - خداوند ، به هر چيز كه انسان ها انجام دهند ، آگاهى دارد .

و اللّه يعلم ما تصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 16

16 - علم و قدرت مطلق خداوند ، منشأ نفوذ مشيّت او بر آفرينش هر چيزى است .

يخلق ما يشاء و هو العليم القدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 9،15

9 - متوجّه كردن فرزند به علم و قدرت مطلق خداوند ، با استفاده از شيوه آموزشىِ قابل فهم ، نمودى از حكمت لقمان است .

لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال ... ي_بنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة ... يأت به

15 - علم دقيق و آگاهى عميق خداوند به امور ، پشتوانه قدرت او برگردآورى اَعمال انسان و بروز دادن آن در روز حساب

إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه إنّ اللّه لطيف خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 28 - 7،9

7 - پاسخگويى خداوند به شبهه ايجاد شده در ذهن افراد درباره معاد و تجديد حيات انسان ها پس از مرگ ، بر اساس آگاهى او است .

ما خلقكم و لابعثكم إلاّ كنفس وحدة إنّ اللّه سميع بصير

ذكر {إنّ اللّه سميع. ..} در پايان آيه، به جاى اعلام قدرت مندى خداوند، مى تواند اين نكته را برساند كه چون خداوند، از شبهه ايجاد شده در ذهن ها خبر داشته، اقدام به پاسخگويى كرده است.

9 - دليل اين

كه خداوند ، در قيامت ، مردم را از اَعمال دنيويشان خبر مى هد ، آگاهى او است .

فننبّئهم بما عملوا . .. إنّ اللّه سميع بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 14،20

14 - خداوند ، به همه اَعمال انسان ها ، آگاهى دارد .

و أنّ اللّه بما تعملون خبير

20 - توجه ژرف به گردش شب و روز و رام بودن و در مدار مشخص بودن خورشيد و ماه ، انسان را به قابل فهم بودن آگاهى خداوند از اَعمال انسان ها ، رهنمون مى كند .

ألم تر . .. و أنّ اللّه بما تعملون خبير

{أنّ اللّه بما. ..} عطف بر {أنّ اللّه يولج...} است. بنابراين، ارتباط {أنّ اللّه...} با فراز قبلى هم روشن مى شود و آن اين است كه هر كس چنان ساخت و سازى را ببيند، خواهد فهميد كه خداوند، به كردار انسان ها آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 30 - 2،3،4

2 - نوسان هاى مداوم شب و روز ، حركت منظم و قانون مند خورشيد و ماه ، آگاهى خداوند به اَعمال انسان ها ، بر حق محض بودن او دلالت دارد .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل . .. و يولج النهار ... و سخّر الشمس و ... و أنّ اللّ

{ذلك بأنّ اللّه. ..} مى تواند در جايگاه نتيجه براى دليل هاى ياد شده باشد.

3 - لازمه حقانيت خدا ، آگاهى وى بر اَعمال انسان ها است .

ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ

4 - خالقيت ، مالكيت ، قدرت

و علم مطلق خدا ، برخاسته از حقانيت محض و ثبوت ازلى خداوند است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه . ..للّه ما فى ... إنّ اللّه عز

مشاراليه {ذلك} مى تواند صفات كمالى ذكر شده در آيات پيشين براى خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 34 - 1،4،6،9،11

1 - آگاهى به زمان برپايى قيامت ، در انحصار خداوند است .

إنّ اللّه عنده علم الساعة

4 - تنها خداوند ، از وضعيت جنين در رحم مادر ، آگاهى همه جانبه دارد .

إنّ اللّه . .. و يعلم ما فى الأرحام

6 - علم بشر ، محدود و غير قابل مقايسه با علم مطلق خدا است .

إنّ اللّه عنده علم الساعة . .. و ما تدرى نفس ماذا تكسب غدًا

9 - آگاهى خدا به لحظه قيامت ، و حقايق مربوط به جنين و آينده هر انسان ، نمودى از علم گسترده وى است .

إنّ اللّه عنده علم الساعة . .. إنّ اللّه عليم خبير

11 - { قال الصادق ( ع ) : ه_ذه الخمسة ، أشياء لم يطلّع عليها ملك مقرّب و لانبىّ مرسل و هى من صفات اللّه عزّوجلّ ;

امام صادق(ع) فرمود: اين پنج چيز، چيزهايى است كه هيچ فرشته مقرّبى و پيامبر مرسلى را بدان آگاهى نيست و اين ها، از صفات (مختص) خداوند عزّوجلّ است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 1،2،3

1 - خداوند ، به همه حقايق پنهان و آشكار جهان ، آگاه است .

ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة

مشاراليه {ذلك} خداوندى

است كه از او در آيات پيش با چندين صفت ياد شده است.

2 - خداوندِ خالق عالم و مدبر امور آن ، آگاه به غيب و شهود است .

اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض . .. يدبّر الأمر ... ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة

3 - غيب و شهود و نهان و آشكار ، در پيشگاه خداوند مساوى است .

ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 8 - 3

3 - تداوم نسل انسان ، با آبى پست ( منى ) ، نمونه عزت و علم و تدبير الهى است .

اللّه الذى . .. و بدأ خلق الإنس_ن من طين . ثمّ جعل نسله من سل_لة من ماء مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 2 - 9

9 - خداوند ، بر همه اعمال انسان ها ، آگاهى كامل دارد .

إنّ اللّه كان بما تعملون خبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 9 - 10

10 - خداوند ، همواره بر همه كردار هاى مسلمان ها آگاهى دارد .

و كان اللّه بما تعملون بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 40 - 13

13 - آنچه را كه خداوند درباره نبوت پيامبر ( ص ) و ختم آن بيان كرده ، براساس علم و آگاهى همه جانبه او است .

و ل_كن رسول اللّه و خاتم النبيّن و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب -

33 - 50 - 28

28 - احكام تعيين شده درباره همسران مؤمنان ، برخاسته از علم خداوند است .

قد علمنا ما فرضنا عليهم فى أزوجهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 51 - 16،20

16 - خداوند ، به هر آنچه در قلب پيامبر ( ص ) و همسران اش هست ، آگاهى دارد .

و اللّه يعلم ما فى قلوبكم

خطاب {كم} به پيامبر(ص) و همسران آن حضرت است. آوردن ضمير {كُمْ} به خاطر تغليب است.

20 - علم خداوند به درون سينه ها ، برخاسته از دانايى وسيع او است .

و اللّه يعلم ما فى قلوبكم و كان اللّه عليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 63 - 9

9 - پاسخ خداوند به پرسش مردم درباره زمان قيامت ، اين است كه جز خدا ، كسى خبر ندارد .

يسئلك الناس عن الساعة قل إنّما علمها عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 1 - 8

8 - مالكيت مطلق خدا بر موجودات و حكمت و آگاهى او ، جلوه اى از كمال هاى او است .

الحمد للّه الذى له ما فى السم_وت و ما فى الأرض. .. و هو الحكيم الخبير

از آن جايى كه حمد در برابر كمال است، آوردن صفت هاى مالكيت، حكمت و آگاهى پس از بيان اختصاص داشتن همه حمدها به خداوند، مى تواند به منظور القاى نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 14 - 5،6

5 - خداوند

، آگاه ترين فرد و بهترين خبردهنده از حقايق امور

و لاينبّئك مثل خبير

{خبير} صفت مشبهه است و مقصود از آن در آيه شريفه خداوند متعال مى باشد.

6 - آگاهى تمامى موجودات از حقايق در مقايسه با آگاهى هاى خداوند ، محدود و ناقص است .

و لاينبّئك مثل خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 31 - 7،8

7 - خداوند ، به تمامى امور و احوال بندگانش ، آگاه و بينا است .

إنّ اللّه بعباده لخبير بصير

8 - انتخاب پيامبر ( ص ) براى دريافت وحى و قرآن كريم ، بر اساس آگاهى خداوند ، از شايستگى ها و ارزش هاى نهفته در وجود آن حضرت بود .

و الذى أوحينا إليك من الكت_ب . .. إنّ اللّه بعباده لخبير بصير

جمله {إنّ اللّه بعباده . ..} در مقام تعليل براى {و الذى أوحينا إليك...} بوده و در واقع پاسخ به اين پرسش است كه چرا به پيامبراسلام(ص) وحى مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 79 - 6

6 - خداوند ، بر آفرينش و پديد آوردن هر چيزى آگاه و توانا است .

و هو بكلّ خلق عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 7،10

7 - خداوند ، آگاه به امور { نهان و آشكار } و { غيب و شهود }

ع_لم الغيب و الشه_دة

10 - مقتضاى الوهيت حق ( اللّه ) ، توانايى او بر خلق و آگاهى كامل او از غيب و شهود است .

قل اللّهمّ فاطر السم_وت و

الأرض ع_لم الغيب و الشه_دة

يادآورى وصف توانايى و آگاهى خداوند، پس از آمدن نام مقدس او (اللّه)، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 11

11 - ربوبيت الهى ، مقتضى رحمت و علم گسترده به همه چيز است .

ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 1

1 - آگاهى خداوند ، به نگاه هاى خيانت بار و دزدانه بشر

يعلم خائنة الأعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 36 - 9،10

9 - شنوايى و دانايى مطلق ، در انحصار خداوند است .

إنّه هو السميع العليم

10 - علم و آگاهى خداوند ، مقتضى استعاذه و پناه بردن به او در برابر وسوسه هاى شيطان

فاستعذ باللّه إنّه هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 41 - 1

1 - كفر و انكار قرآن از ديد خداوند ، پنهان نمى ماند .

لايخفون علينا . .. إنّ الذين كفروا بالذّكر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه خبر {إنّ} در {إنّ الذين كفروا} _ به قرينه آيه قبل _ جمله {لايخفون} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 1،3

1 - آگاهى به زمان برپايى قيامت ، در انحصار خداوند است .

إليه يردّ علم الساعة

تقديم {إليه} بر {يردّ} مفيد حصر است.

3 - آگاهى خداوند از زمان برپايى قيامت ، لازمه ربوبيت او است .

و ما

ربّك بظلّ_م . .. إليه يردّ علم الساعة

با توجه به رجوع ضمير {إليه} به {ربّك} در آيه قبل، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 9،12

9 - تنها خداوند ، مطلع و آگاه از رمز ها و گنجينه هاى جهان هستى

له مقاليد السم_وت و الأرض . .. إنّه بكلّ شىء عليم

در برداشت ياد شده، حصر از تقديم {له} بر {مقاليد} استفاده شده است.

12 - تنظيم معيشت انسان ها ، در پرتو علم و آگاهى خداوند به مصالح نظام هستى

يبسط الرزق . .. إنّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 9

9 - تظاهر به توبه ، از ديد خدا مخفى نخواهد ماند .

هو الذى يقبل التوبة . .. و يعلم ما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 1 - 1

1 - { المروى عن أئمتنا _ عليهم السلام _ انّها من المتشابهات الّتى إستأثر اللّه تعالى بعلمها و لايعلم تأويلها إلاّ هو ;

از امامان ما(ع) روايت شده است: اين ها (حروف مقطعه كه سوره ها با آنها آغاز مى شود) از متشابهاتى است كه خدا علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 12

12 - شأن هدايت گرى ، شايسته آفريدگارى كه سرشت انسان را پديد آورده و از خواست ها و نياز هاى او

آگاه است .

إلاّ الذى فطرنى فإنّه سيهدين

تفريع هدايت بر جنبه آفريدگارى و سرشت آفرينى خداوند، حكايت از مطلب ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 9

9 - تحولات آينده نظام هستى ، از قبل برنامه ريزى شده و مورد آگاهى خداوند

له ملك السم_وت . .. و عنده علم الساعة

خداوند، پس از بيان فرمانروايى مطلق خويش، مسأله علم به قيامت را مطرح كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه برپايى قيامت، جزئى از برنامه هاى الهى در قلمرو فرمانروايى خويش است كه پيشاپيش آن را در نظر گرفته و بدان آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 88 - 1

1 - خداوند ، آگاه به شكوه پيامبر ( ص ) از قوم حق ناپذير خويش

و قيله ي_ربّ إنّ ه_ؤلاء قوم لايؤمنون

{قيل}، مصدر براى {قال} و عطف بر {الساعة} است; يعنى، {و عنده علم قيله}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 6 - 8

8- شنوايى و دانايى مطلق ، تنها از آن خداوند است .

إنّه هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 32 - 3

3- انتخاب بنى اسرائيل و بعثت موسى ( ع ) در ميان آنان ، انتخابى عالمانه و آگاهانه از سوى خداوند

و لقد اخترن_هم على علم

متعلق {علم}، استحقاق و شايستگى بنى اسرائيل براى برگزيدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 1 - 1

1 -

{ المروى عن أئمتنا _ عليهم السلام _ انّها من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلمها و لايعلم تأويلها إلاّ هو ;

از امامان ما(ع) روايت شده است: اين ها (حروف مقطعه كه سوره ها با آنها آغاز مى شود) از متشابهاتى است كه خداوند علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 37 - 6

6 - ربوبيت يگانه خداوند بر هستى ، همراه با اقتدار و دانايى

ربّ الع_لمين . و له الكبرياء ... و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 1 - 1

1- { المروى عن أئمتنا _ عليهم السلام _ انّها من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلمها و لايعلم تأويلها إلاّ هو ;

از امامان ما(ع) روايت شده است: اين ها (حروف مقطعه كه سوره ها با آنها آغاز مى شود) از متشابهاتى است كه خداوند علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 4

4- اراده خداوند به تعيين مراتب مؤمنان ، براساس عمل ايشان و نه علم ازلى خود

و اللّه يعلم أعم_لكم . و لنبلونّكم حتّى نعلم المج_هدين

روشن است كه خداوند، عالم به تمامى غيب است و اعمال آدميان را قبل از وقوع آن مى داند و چه بسا تعبير {واللّه يعلم أعمالكم} نظر به علم قبل از عمل نيز داشته باشد. از اين

رو {حتّى نعلم ...} را بدان معناگرفت كه خداوند، حقيقتاً نمى داند و پس از فعل انسان علم پيدا مى كند. بنابر اين جمع بين {واللّه يعلم} و {لنبلونّكم حتّى نعلم...} مى تواند اين باشد كه خداوند، مراتب مؤمنان را براساس علم ازلى معين نمى سازد; بلكه پس از آزمايش داورى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 16

16 - آگاهى خداوند ، به ميزان تقوا و كرامت انسان ها

إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم إنّ اللّه عليم خبير

با توجّه به ارتباط {إنّ اللّه. ..} با {إنّ أكرمكم...}، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 16 - 1،4

1 - نكوهش اعراب ( باديه نشينان ) از سوى خداوند ، به سبب تلاش براى مؤمن نماياندن خويش ; على رغم آگاهى خداوند به ايمان يا بى ايمانى آنان

قالت الأعراب ءامنّا . .. قل أتعلّمون اللّه بدينكم و اللّه يعلم

4 - آگاهى خداوند ، به تمامى موجودات آسمان ها و زمين

و اللّه يعلم ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 1 - 6

6_ { المروىّ عن أئمّتنا _ عليهم السلام _ انّها من المتشابهات الّتى استأثر اللّه تعالى بعلمها و لايعلم تأويلها إلاّ هو ;

از امامان ما(ع) روايت شده است: اين ها (حروف مقطعه كه سوره ها با آنها آغاز مى شود) از متشابهاتى است كه خداوند علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از

او كسى نمى داند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 4 - 1

1_ آگاهى خداوند ، از كاستى هايى كه زمين ، پس از مرگ در جسم آدميان ايجاد مى كند .

قد علمنا ما تنقص الأرض منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 50 - 4

4 - زمان برپايى قيامت ، معلوم و مشخص نزد خداوند

إلى ميق_ت يوم معلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 85 - 2

2 - خداوند و فرشتگان مرگ ، از افراد حاضر در كنار محتضر ، به وى نزديك تر و به وضع و حال او آگاه تراند .

و نحن أقرب إليه منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 3 - 5

5 _ { عن أبى الحسن الرضا ( ع ) . . . و أمّا الظاهر فليس من أجل أنّه علا الأشياء بركوب فوقها و قعود عليها و تسنم لذرأها و ل_كن لقهره و لغلبتة الأشياء و قدرته عليها . . . و أمّا الباطن فليس على معنى الإستبطان للأشياء بأن يغور فيها و ل_كن ذلك منه على استبطانه للأشياء علماً و حفظاً و تدبيراً . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است : . ..و اما ظاهر بودن خداوند نه از آن جهت است كه بر اشيا بالا رفته به اين كه بر آنها سوار گشته و بر فراز آنها نشسته است; بلكه اين ظهور از جهت قهر و غلبه و قدرت او بر اشيا

است... اما خداوند باطن است، به اين معنا نيست كه او در درون اشيا قرار گرفته و در بطن آنها پنهان است; بلكه به اين معنا است كه از لحاظ آگاهى به اشيا و حفظ و تدبير [و تنظيم امور] آنها در درون آنها است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 6 - 6

6 - تك تك اعمال انسان _ با وجود اين كه خود وى آنها را فراموش مى كند _ در نزد خداوند محفوظ بوده و در قيامت به او ارائه خواهد شد .

فينبّئهم بما عملوا أحصيه اللّه و نسوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 4

4 - خداوند ، عالم به غيب و شهود هستى است .

إلى ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 18 - 2

2 - خداوند ، آگاه از غيب و شهود و دانا به تمامى امور نهان و آشكار جهان است .

ع_لم الغيب و الشه_ده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 26 - 2

2 - آگاهى از زمان دقيق برپايى قيامت ، تنها در انحصار خداوند است و هيچ كس از آن باخبر نيست .

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. قل إنّما العلم عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 - 19

19 - شمار لشكريان و كارگزاران پروردگار و ويژگى هاى آنان را ، كسى جز خدا نمى داند .

و

ما يعلم جنود ربّك إلاّ هو

مقصود از {جنود} _ مطابق نظر مفسران _ فرشتگان اند كه نقش كارگزارى و امر برى نسبت به خدا را دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 30 - 5

5 - مشيّت و خواست خداوند ، عالمانه و حكيمانه است .

أن يشاء اللّه إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 17 - 5

5 - قيامت ، از دير زمان و در علم خداوند ، داراى زمانى مشخص بوده است .

إنّ يوم الفصل كان ميق_تًا

فعل {كان} دلالت دارد كه وقت قيامت از پيش مشخص بوده است. {ميقات} گر چه اسم آلت است; ولى معناى {وقت} دارد; نظير ميعاد و ميلاد كه از اسم آلت بودن خارج شده و به معناى مصدر خود استعمال شده اند. متعلق ميقات _ به قرينه سياق كلام _ محشور شدن و مجازات ديدن است; يعنى، قيامت وقت مشخص شده براى اين حوادث است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 44 - 1

1 - تنها خداوند ، خصوصيات قيامت و زمان وقوع آن را مى داند .

إلى ربّك منتهيها

{منتهاها} _ به قرينه سياق آيات پيشين _ به معناى منتهاى علم به قيامت و شناخت خصوصيات و زمان آن است. تقديم {إلى ربّك} بيانگر حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 5،12

5 - خداوند ، آگاه به وجود نشيب و فراز در مراحل حيات دنيوى و اخروى انسان و

ناپايدار ماندن محفل هاى خانوادگى و خوش گذرانى هاى دنيامداران

بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

هر چند ضمير در {ربّه} و {به}، به منكر معاد برمى گردد; ولى محتواى آيه شريفه، به جنبه انسان بودن آنان مربوط است.

12 - عذاب دوزخيان و اعطاى نامه عمل به آنان از پشت سرشان ، نظام جزايى آگاهانه و مدبرانه خداوند است .

و أمّا من أُوتى كت_به . .. و يصلى سعيرًا ... بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

حرف {بلى} ممكن است به تمام مشخصات دسته دوم (و أمّا من اُوتى . ..) ارتباط داشته باشد. در اين صورت پندار رجوع نكردن را، پندارى باطل و حوادث پيش آمده (اُوتى كتابه وراء ظهره ... يصلى سعيراً) را، رخدادى ثابت معرفى مى كند. جمله {إنّه ...} بيانگر اين است كه آن حادثه ها، برخاسته از ربوبيت و بصيرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 2

2 - خداوند ، انسان ها را مى بيند و به كردار و گفتار آنان آگاه است .

أيحسب أن لم يره أحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 3

3 - آگاهى دقيق خداوند از بندگان ، نشانه و جلوه ربوبيت او است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

علم خدا به آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 13

13 _ جهان هستى ( آسمان ها و زمين ) در احاطه علمى خداوند

قل أتنبئون اللّه بما لا يعلم فى السموت و لا فى الأرض

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 5،6

5- جهان هستى ( پديده هاى آسمان و زمين ) در قلمرو علم خداوند و در محضر اوست .

و ما يخفى على الله من شىء فى الأرض و لا فى السّماء

6- پوشيده نبودن هيچ پديده اى در عالم از خداوند ، دليل آگاهى او از نهان و آشكار انسان

و ما يخفى على الله من شىء فى الأرض و لا فى السّماء

جمله {و ما يخفى على الله . ..} مى تواند تعليل براى بخش اول آيه (إنك تعلم ...) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 6

6 - آگاهى خداوند به نيت ها و راز دل ها ، دليل آگاهى كامل او از حقايق پنهانى تمامى جهان

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض إنّه عليم بذات الصدور

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّه عليم بذات الصدور} در مقام تعليل براى {إنّ اللّه عالم غيب. ..} مى باشد; يعنى، چون خداوند به نيت ها و راز دل ها _ كه پنهانى ترين امور جهان است _ آگاه مى باشد، پس نسبت به امور غيبى جهان نيز آگاه خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 12،13

12 - اسرار علمى نهفته در نظام جهان و وجود انسان ، كافى براى پى بردن به حضور و احاطه علم الهى بر هستى

سنريهم ءاي_تنا . .. أَوَ لم يكف بربّك

13 - سراسر جهان هستى ، در محضر و منظر خدا بوده و در

احاطه علمى او قرار دارد .

أَوَلم يكف بربّك أنّه على كلّ شىء شهيد

بنابراين كه {شهيد} به معناى شاهد باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 10

10- علم تفصيلى خداوند ، به لحظه لحظه عمر جهان و پديده هاى آن ، از آغاز آفرينش *

ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ و أجل مسمًّى

تعيين {أجل} براى هر پديده از سوى خداوند _ از ابتداى آفرينش آن _ بدان معنا است كه خداوند، از لحظه آفرينش هر موجودى، تا پايان آن را مى داند و اين مستلزم علم تفصيلى خداوند، به لحظه لحظه تحولات آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 21

21- ايجاد روح آرامش و تقوا در پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، به هنگام نياز آنان ، متكى به علم فراگير خداوند بر هستى

فأنزل اللّه . .. و ألزمهم كلمة التقوى ... و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

از ارتباط {و كان اللّه. ..} با عبارت قبل آيه (فأنزل اللّه...)، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 4 - 1

1 - خداوند ، به همه موجودات هستى احاطه علمى دارد .

يعلم ما فى السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 10

10 - همه هستى و تمامى زواياى وجود پديده هاى جهان ، تحت قلمرو علم خداوند

و أنّ اللّه قد أحاط بكلّ شىء

علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 28 - 7

7 - علم خداوند ، مطلق و شامل همه پديده هاى هستى است .

و أحصى كلّ شىء عددًا

علم خدا به اعمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 8

8 - علم و آگاهى خداوند ، از تمامى كارهايى كه انسان ها انجام مى دهند .

إنّى بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 5

5 - همه حركت ها و رفتار هاى انسان _ در نهان و آشكار _ در قلمرو علم خداوند است .

نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 4

4 - تمامى حركت هاى نهان و آشكار و اسرار و ضماير انسان ها ، در قلمرو علم خداوند است .

يعلم خائنة الأعين و ما تخفى الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 30 - 9،10

9- آگاهى خداوند ، بر تمامى اعمال خلق

و اللّه يعلم أعم_لكم

10- علم الهى به تمامى اعمال خلق ، هشدارى به بيماردلان منافق و نويدى به اهل ايمان

و اللّه يعلم أعم_لكم

يادآورى علم فراگير الهى بر تمامى اعمال خلق _ چه مؤمن و چه منافق _ در حقيقت هشدارى است به منافقان كه سرانجام، كيفر اعمال خود را خواهند ديد و نويدى است به مؤمنان كه صبر و مقاومت شان بر طريق ايمان، از ديد خداوند مخفى نيست.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 22،23،24،25

22 - آگاهى همه جانبه خداوند ، به تمامى كردار بندگان

بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا

23 - علم الهى به اعمال بندگان ، علمى ازلى است .

بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا

24 - آگاهى عميق الهى به كردار بندگان ، هشدارى به نفاق پيشگان و متخلفان از تكاليف دين

سيقول لك المخلّفون . .. بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا

تذكّر به {علم الهى} در پايان چنين آيه اى _ كه سخن از متخلفان به ميان آورده است _ بارِ هشدارى دارد.

25 - افشاى چهره متخلفان ، نمودى از علم خداوند به كردار خلق

سيقول لك . .. بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا

پس از اين كه خداوند، اسرار درونى اعراب متخلف را فاش ساخته است; اين حقيقت كلى را نيز به ايشان يادآور شده كه علم او به اعمال بندگان، وسيع و فراگير است و حتى اسرار نهفته آنان را دربرمى گيرد و دليل آن بيان الهى در اين آيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 4

4 - اخبار خداوند از تصورات درونى اعراب متخلّف ، نشانه اى از علم عميق او به كردار بندگان

بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا . بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول

از ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل، مطلب بالا برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 18 - 2

2 _ خداوند ، داراى بصيرت و بينايى عميق نسبت به اعمال آدميان

و اللّه بصير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 9

9 - آگاهى خداوند ، به هر آنچه از آسمان به زمين نازل مى شود ( باران ، فرشتگان ، تابش خورشيد ، ماه ، ستارگان و . . . ) و هر آنچه از زمين به آسمان بالا مى رود ( بخار آب ، فرشتگان ، اعمال مردمان و . . . )

يعلم . .. و ما ينزّل من السّماء و ما يعرج فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 24

24 - خداوند ، به تمامى اعمال مؤمنان آگاه است .

و اللّه بما تعملون خبير

خطاب در آيه شريفه، متوجه مؤمنان است و مفهوم {ما} در {بما تعملون} عام و دربرگيرنده همه اعمال مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 8

8 - خداوند ، به تمامى آنچه مردم انجام مى دهند ، آگاهى كامل دارد .

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 15

15 - خداوند ، به تمامى اعمال بندگانش آگاهى كامل دارد .

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 13،14

13 - خداوند ، به تمامى اعمال مردمان آگاهى كامل دارد .

و اللّه خبير بما تعملون

14 - توجه به آگاهى كامل الهى به اعمال بندگان ، بازدارنده آنان از تخلف و نافرمانى در برابر دستورات خدا و پيامبر ( ص )

و أطيعوا اللّه و رسوله و

اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 14،15

14 - خداوند ، داراى آگاهى ژرف و همه جانبه نسبت به اعمال آدميان

إنّ اللّه خبير بما تعملون

15 - آگاهى ژرف خداوند به اعمال خلق ، پشتوانه نظام كيفر و پاداش

و لتنظر نفس ما قدّمت لغد . .. إنّ اللّه خبير بما تعملون

توجه به پيوند مفهومى صدر آيه (مسؤوليت اخروى انسان در قبال كرده هاى خويش) و ختام آيه (علم و آگاهى ژرف الهى) مطلب بالا را نتيجه مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 18

18 - خداوند ، آگاه به اعمال پنهانى و آشكار آدميان

و أنا أعلم بما أخفيتم و ما أعلنتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 7

7 - خداوند ، به اعمال ستمگران كاملاً آگاه است .

و اللّه عليم بالظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 5

5 - خداوند ، به تمامى اعمال آدميان آگاه است .

ثمّ تردّون إلى ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 11 - 8

8 - آگاهى گسترده و همه جانبه خداوند ، به اعمال انسان

و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 4 - 3

3 - خداوند ، به تمامى حركت ها و رفتار هاى نهانى و آشكاراى انسان ها آگاه است .

و يعلم

ما تسرّون و ما تعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 8 - 6

6 - خداوند ، از تمامى رفتار ها و كردار هاى آدميان با خبر است .

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 2

2 - آگاهى كامل خداوند ، از تمامى حركات و رفتار هاى انسان ها

يعلم أنّك تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. علم أن سيكون منكم مرضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 6

6 - خداوند ، به افكار و كردار منكران معاد و تكذيب كنندگان قرآن ، داناتر از هر كس ديگر است .

و اللّه أعلم بما يوعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 1

1 - خداوند ، داراى آگاهى دقيق به انسان ها و افكار و كردار آنان است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

{خبير}، از ريشه {خُبْر} (دانستن درون و پنهان) يا {خِبْرة} (دانستن ظاهر و باطن) است. (تاج العروس)

علم خدا به انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 6

6 - آفرينش زمين و بستر مناسب بودن آن براى حركت و روزى انسان ها ، جلوه علم و آگاهى خداوند بر احوال نهان و آشكار انسان ها

إنّه عليم بذات الصدور . .. هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً ... و كلوا من رزقه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه،

درصدد تبيين چگونگى علم خداوند بر احوال و ضمير انسان ها است كه در دو آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است.

علم خدا به باران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 8،9

8 - خداوند ، به هر آنچه در دل خاك فرو مى رود ( قطرات باران ، دانه هاى گياهان و . . . ) و هر آنچه از دل خاك بيرون مى آيد ( انواع گياهان و . . . ) آگاه است .

يعلم ما يلج فى الأرض و ما يخرج منها

{ولوج} (مصدر {يلج}) معادل {دخول} است و واژه {ما} (آنچه) در {ما يلج. ..} شامل قطرات باران، دانه هاى گياهان و... است. هم چنين كلمه {ما} در {ما يخرج} دربرگيرنده انواع گياهان، جنبندگان، آب و... است.

9 - آگاهى خداوند ، به هر آنچه از آسمان به زمين نازل مى شود ( باران ، فرشتگان ، تابش خورشيد ، ماه ، ستارگان و . . . ) و هر آنچه از زمين به آسمان بالا مى رود ( بخار آب ، فرشتگان ، اعمال مردمان و . . . )

يعلم . .. و ما ينزّل من السّماء و ما يعرج فيها

علم خدا به بخار آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 9

9 - آگاهى خداوند ، به هر آنچه از آسمان به زمين نازل مى شود ( باران ، فرشتگان ، تابش خورشيد ، ماه ، ستارگان و . . . ) و هر آنچه از زمين به آسمان

بالا مى رود ( بخار آب ، فرشتگان ، اعمال مردمان و . . . )

يعلم . .. و ما ينزّل من السّماء و ما يعرج فيها

علم خدا به تابش خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 9

9 - آگاهى خداوند ، به هر آنچه از آسمان به زمين نازل مى شود ( باران ، فرشتگان ، تابش خورشيد ، ماه ، ستارگان و . . . ) و هر آنچه از زمين به آسمان بالا مى رود ( بخار آب ، فرشتگان ، اعمال مردمان و . . . )

يعلم . .. و ما ينزّل من السّماء و ما يعرج فيها

علم خدا به تابش ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 9

9 - آگاهى خداوند ، به هر آنچه از آسمان به زمين نازل مى شود ( باران ، فرشتگان ، تابش خورشيد ، ماه ، ستارگان و . . . ) و هر آنچه از زمين به آسمان بالا مى رود ( بخار آب ، فرشتگان ، اعمال مردمان و . . . )

يعلم . .. و ما ينزّل من السّماء و ما يعرج فيها

علم خدا به تابش ماه(قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 9

9 - آگاهى خداوند ، به هر آنچه از آسمان به زمين نازل مى شود ( باران ، فرشتگان ، تابش خورشيد ، ماه ، ستارگان و . . . ) و هر آنچه از

زمين به آسمان بالا مى رود ( بخار آب ، فرشتگان ، اعمال مردمان و . . . )

يعلم . .. و ما ينزّل من السّماء و ما يعرج فيها

علم خدا به جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 9

9 - احاطه علمى خداوند بر باردار شدن زنان و نيز بر نوزادان آنها

و ما تحمل من أُنثى و لاتضع إلاّبعلمه

علم خدا به حركت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 2 - 5

5 - احاطه علمى خداوند به همه جنبش ها و سكون هاى موجودات ، مقتضى اختصاص داشتن همه ستايش ها و حمد ها به او است .

الحمد للّه الذى له . .. يعلم ما يلج فى الأرض و ما يخرج منها و ما ينزل من السماء

عبارت {يعلم ما} مى تواند حال براى ضمير {له} باشد. بنابراين، معنا چنين مى شود: حمد براى كسى است كه مالك همه موجودات است; در حالى كه از همه چيز خبر دارد.

علم خدا به دانه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 8

8 - خداوند ، به هر آنچه در دل خاك فرو مى رود ( قطرات باران ، دانه هاى گياهان و . . . ) و هر آنچه از دل خاك بيرون مى آيد ( انواع گياهان و . . . ) آگاه است .

يعلم ما يلج فى الأرض و ما يخرج منها

{ولوج} (مصدر {يلج}) معادل {دخول} است و واژه {ما} (آنچه) در {ما يلج. ..}

شامل قطرات باران، دانه هاى گياهان و... است. هم چنين كلمه {ما} در {ما يخرج} دربرگيرنده انواع گياهان، جنبندگان، آب و... است.

علم خدا به رازها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 5

5 - خداوند ، به نيت ها و راز هاى دل آدميان آگاه است .

إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 3،4

3 - آگاهى خداوند به اسرار پنهان شده در سينه ها

يعلم . .. ما تخفى الصدور

4 - تمامى حركت هاى نهان و آشكار و اسرار و ضماير انسان ها ، در قلمرو علم خداوند است .

يعلم خائنة الأعين و ما تخفى الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 4 - 3،4

3 - خداوند ، به تمامى حركت ها و رفتار هاى نهانى و آشكاراى انسان ها آگاه است .

و يعلم ما تسرّون و ما تعلنون

4 - خداوند ، به راز ها و اسرار نهفته در سينه ها آگاهى كامل دارد .

و اللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 11

11 - خداوند ، به راز دل آدميان و سخنان درگوشى و پنهانى آنان آگاه و باخبر است .

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه . .. و أظهره اللّه عليه ... قال نبّأنى العليم الخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 13 - 1،5

1 - خداوند ، به تمامى گفته هاى

پنهانى و آشكار آدميان آگاهى كامل دارد .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم

توصيف خداوند با صيغه مبالغه {عليم}، مى تواند بيانگر كثرت و كمال علم او باشد.

5 - آگاهى كامل خداوند به راز دل ها و ضمير آدميان ، دليل احاطه كامل او بر تمامى گفته ها و توطئه هاى نهان و آشكار كافران است .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم بذات الصدور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّه عليم. ..}، در مقام تعليل براى عبارت {و أسرّوا قولكم أو اجهروا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 6

6 - آفرينش زمين و بستر مناسب بودن آن براى حركت و روزى انسان ها ، جلوه علم و آگاهى خداوند بر احوال نهان و آشكار انسان ها

إنّه عليم بذات الصدور . .. هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً ... و كلوا من رزقه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد تبيين چگونگى علم خداوند بر احوال و ضمير انسان ها است كه در دو آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 2،4

2 - قيامت ، روز پى بردن همگان به آگاهى دقيق خداوند از اسرار درونى ايشان

يومئذ

تعبير {يومئذ} قيامت را زمان علم خداوند، قرار داده و درباره علم او در دنيا، بيانى ندارد و از آن جا كه علم الهى ازلى و ابدى است، اختصاص يافتن آن به قيامت، ناظر به قابل انكار نبودن

آن است; يعنى، گرچه در دنيا برخى به علم او معترف نيستند; ولى در قيامت، آنان نيز به اين حقيقت پى خواهند برد.

4 - توجّه به آگاهى دقيق خداوند از اسرار درونى انسان ، بازدارنده او از خوى ناسپاسى ، بخل و دل بستگى به مال

لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم ... إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

علم خدا به رازهاى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 3

3 - آگاهى خداوند ، به اسرار درونى و نيت هاى انسان

و اللّه أعلم بما يوعون

علم خدا به سخنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 1

1 - خداوند ، آگاه به گفتار نارواى مشركان و كافران عليه دين

نحن أعلم بما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 13 - 5

5 - آگاهى كامل خداوند به راز دل ها و ضمير آدميان ، دليل احاطه كامل او بر تمامى گفته ها و توطئه هاى نهان و آشكار كافران است .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم بذات الصدور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّه عليم. ..}، در مقام تعليل براى عبارت {و أسرّوا قولكم أو اجهروا} است.

علم خدا به صعود ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 9

9 - آگاهى خداوند ، به هر آنچه از آسمان به زمين نازل مى شود ( باران ، فرشتگان ، تابش خورشيد ،

ماه ، ستارگان و . . . ) و هر آنچه از زمين به آسمان بالا مى رود ( بخار آب ، فرشتگان ، اعمال مردمان و . . . )

يعلم . .. و ما ينزّل من السّماء و ما يعرج فيها

علم خدا به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 9

9 - خداوند ، آگاه به ستمكارى ستمگران است .

و اللّه عليم بالظلمين

علم خدا به عمر انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 12

12 - آگاهى كامل خداوند از عمر آدمى و كم و زياد شدن آن

و لاتضع إلاّ بعلمه و ما يعمّر من معمّر و لاينقص من عمره إلاّ فى كت_ب

علم خدا به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 7 - 1

1 - آگاهى همه جانبه و برتر خداوند ، از انسان هاى گمراه و كافر

إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله

علم خدا به گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 - 6

6 - هدايت يافتگان و گمراهان ، تحت احاطه علمى كامل خداوند

إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بمن اهتدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 7 - 1

1 - آگاهى همه جانبه و برتر خداوند ، از انسان هاى گمراه و كافر

إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله

علم خدا به گناهكاران

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 24 - 5

5- { عن الصادق جعفربن محمد ( ع ) : ان المستقدمين أصحاب الحسنات و المستأخرين أصحاب السيئات ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: مقصود از {المستقدمين} نيكوكاران و {المستأخرين} گناهكارانند.

علم خدا به گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 8

8 - خداوند ، به هر آنچه در دل خاك فرو مى رود ( قطرات باران ، دانه هاى گياهان و . . . ) و هر آنچه از دل خاك بيرون مى آيد ( انواع گياهان و . . . ) آگاه است .

يعلم ما يلج فى الأرض و ما يخرج منها

{ولوج} (مصدر {يلج}) معادل {دخول} است و واژه {ما} (آنچه) در {ما يلج. ..} شامل قطرات باران، دانه هاى گياهان و... است. هم چنين كلمه {ما} در {ما يخرج} دربرگيرنده انواع گياهان، جنبندگان، آب و... است.

علم خدا به متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 21

21 - خداوند ، آگاه به تقواپيشگان راستين

فلاتزكّوا أنفسكم هو أعلم بمن اتّقى

علم خدا به محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 24 - 5

5- { عن الصادق جعفربن محمد ( ع ) : ان المستقدمين أصحاب الحسنات و المستأخرين أصحاب السيئات ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: مقصود از {المستقدمين} نيكوكاران و {المستأخرين} گناهكارانند.

علم خدا به مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 -

2 - 6

6 - آگاهى خداوند از مردگان و اجزاى آنان كه در دل زمين قرار مى گيرند .

يعلم ما يلج فى الأرض

احتمال دارد به قرينه اين كه در آيه بعد سخن از انكار و وقوع قيامت است، مراد از {ما يلج} مردگان و يا اجزاى متلاشى شده آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 4 - 3

3_ آگاهى خداوند ، به شمار مشخّصات يكايك انسان هاى نهفته در دل خاك *

قد علمنا ما تنقص الأرض منهم

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از {ما تنقص الأرض}، اجزاى بدن انسان نباشد; بلكه مراد انسان هايى باشد كه از جمع زندگان به دل خاك مى پيوندند. در اين احتمال، بيشتر نظر به افراد است تا به اجزا.

علم خدا به معدوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 27

27 _ { حسين بن بشّار عن أبى الحسن على بن موسى الرضا ( ع ) قال : سألته أيعلم اللّه الشىء الذى لم يكن أن لو كان كيف كان يكون أو لايعلم إلا ما يكون ، فقال ان اللّه تعالى هو العالم بالاشياء قبل كون الأشياء قال اللّه عز و جل . . . { إنى أعلم ما لاتعلمون } فلم يزل اللّه عز و جل علمه سابقاً للأشياء قديماً قبل ان يخلق ها ;

حسين بن بشّار گويد از امام رضا(ع) سؤال كردم: آيا خداوند مى داند چيزى كه نيست اگر وجود يابد چگونه مى باشد يا نمى داند مگر چيزهايى را كه موجود شده است؟ امام

فرمود: خداوند، عالم به اشياست قبل از اينكه آنها تحقق پيدا كند. خداوند عز و جل مى فرمايد: ...{من مى دانم آنچه را شما نمى دانيد.} پس هميشه علم خداوند قبل از تحقق اشيا و قبل از خلقت آنهاست}.

علم خدا به مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 40 - 9

9 _ خداوند ، بهتر و بيشتر از هر كس ، به حال مفسدان روى زمين آگاه است .

و ربك أعلم بالمفسدين

علم خدا به موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 98 - 5

5 - تمامى پديده هاى هستى ، در گستره علم خداى يگانه قرار دارند .

اللّه الذى . .. وسع كلّ شىء علمًا

{علماً} تميز براى فاعل {وسع} مى باشد; يعنى، خداوند بر تمامى پديده ها، از نظر علم و آگاهى احاطه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 70 - 1

1 - احاطه علمى خداوند به تمام آنچه كه در آسمان ها و زمين هست .

ألم تعلم أنّ اللّه يعلم ما فى السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 7

7 - خداوند بر همه حقايق عالم ، از ريزترين موجودِ جاگرفته در دل سنگ سخت و يا در دورترين نقطه اى در آسمان ها و يا در دلِ زمين ، آگاهى دارد .

إنّها إن تك مثقال حبّة من خردل فتكن فى صخرة أو فى السموت أو فى الأرض يأت بها الل

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 11

11 - آگاهى كامل خداوند ، به تمامى موجودات جهان هستى

إنّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 16 - 4،6

4 - آگاهى خداوند ، به تمامى موجودات آسمان ها و زمين

و اللّه يعلم ما فى السم_وت و ما فى الأرض

6 - احاطه علم الهى بر تمامى اشياء

و اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 4 - 1،5،6

1 - خداوند ، به همه موجودات هستى احاطه علمى دارد .

يعلم ما فى السم_وت و الأرض

5 - علم خداوند ، مطلق و فراگير همه ذرّات نهان و آشكار جهانِ هستى است .

يعلم ما فى السم_وت . .. و ما تعلنون و اللّه عليم بذات الصدور

يادآورى آگاهى خداوند از موجودات آسمان ها و زمين و نيز رفتارهاى نهانى و آشكارا و رازهاى دل بشر، اشاره به علم مطلق و فراگير خداوند است.

6 - آگاهى و عقيده به علم همه جانبه خداوند به جهان و انسان ، بازدارنده انسان ها از نافرمانى و گناه

يعلم ما فى السم_وت . .. و ما تعلنون واللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 14 - 1

1 - خداوند ، آگاه به تمامى آفريده هاى خويش است .

ألا يعلم من خلق

علم خدا به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 7 - 2

2 - آگاهى همه جانبه و برتر خداوند ،

از انسان هاى هدايت يافته و مؤمن

و هو أعلم بالمهتدين

علم خدا به مؤمنان آينده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 24 - 6

6- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : { و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستأخرين } قال : هم المؤمنون من ه_ذه الأمة ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستأخرين} روايت شده است كه فرمود: آنان [پيشينيان و متأخران] مؤمنان از اين امتند}.

علم خدا به مؤمنان پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 24 - 6

6- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : { و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستأخرين } قال : هم المؤمنون من ه_ذه الأمة ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستأخرين} روايت شده است كه فرمود: آنان [پيشينيان و متأخران] مؤمنان از اين امتند}.

علم خدا به مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 - 6

6 - هدايت يافتگان و گمراهان ، تحت احاطه علمى كامل خداوند

إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بمن اهتدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 7 - 2

2 - آگاهى همه جانبه و برتر خداوند ، از انسان هاى هدايت يافته و مؤمن

و هو أعلم بالمهتدين

علم خدا به نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 4

4 - خداوند ، آگاه به هر سرّ و شنونده هر نجوا

أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم

علم خدا به نزول ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 9

9 - آگاهى خداوند ، به هر آنچه از آسمان به زمين نازل مى شود ( باران ، فرشتگان ، تابش خورشيد ، ماه ، ستارگان و . . . ) و هر آنچه از زمين به آسمان بالا مى رود ( بخار آب ، فرشتگان ، اعمال مردمان و . . . )

يعلم . .. و ما ينزّل من السّماء و ما يعرج فيها

علم خدا به نيات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 5،6

5 - خداوند ، به نيت ها و راز هاى دل آدميان آگاه است .

إنّه عليم بذات الصدور

6 - آگاهى خداوند به نيت ها و راز دل ها ، دليل آگاهى كامل او از حقايق پنهانى تمامى جهان

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض إنّه عليم بذات الصدور

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّه عليم بذات الصدور} در مقام تعليل براى {إنّ اللّه عالم غيب. ..} مى باشد; يعنى، چون خداوند به نيت ها و راز دل ها _ كه پنهانى ترين امور جهان است _ آگاه مى باشد، پس نسبت به امور غيبى جهان نيز آگاه خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 18

18 - خداوند

، از نيات و باطن انسان ها آگاه است .

إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 54 - 9

9 - خداوند ، آگاه به همه امور حتى به گرايش هاى قلبى و درونى انسان ها

ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم ألا إنّه بكلّ شىء محيط

ذكر احاطه علمى بر تمامى پديده هاى هستى، در پى بيان ترديد درونى مشركان در حقانيت معاد، مى تواند بيانگر برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 16

16- آگاهى كامل خداوند از عكس العمل درونى انسان ها ، در برابر فرمان جهاد و تكاليف دين *

و اللّه يعلم متقلّبكم و مثوي_كم . و يقول الذين ءامنوا لولا نزّلت ... رأيت الذين

از ارتباط اين آيه با جمله پايانى آيه قبل (و اللّه يعلم متقلّبكم و مثواكم)، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 13 - 4

4 - خداوند ، به نيت ها ، راز دل ها و ضمير آدميان ، آگاهى كامل دارد .

إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 1

1 - خداوند ، داراى آگاهى دقيق به انسان ها و افكار و كردار آنان است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

{خبير}، از ريشه {خُبْر} (دانستن درون و پنهان) يا {خِبْرة} (دانستن ظاهر و باطن) است. (تاج العروس)

علم خدا به نيات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق

- 84 - 23 - 3

3 - آگاهى خداوند ، به اسرار درونى و نيت هاى انسان

و اللّه أعلم بما يوعون

علم خدا در قصه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 6

6_ تنها جويندگان حقيقت و پژوهشگران وادى معرفت ، به نشانه هاى ربوبيت خدا و علم و حكمت او در داستان يوسف پى خواهند برد .

لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

بديهى است كه داستان يوسف(ع) و برادرانش، حاوى آيات و نشانه هاست ، چه پرسشگرى باشد يا نباشد. بنابراين حرف لام در {للسائلين} لام انتفاع است و {للسائلين} گوياى اين است كه پرسشگران و محققان ، از آن داستان سود مى برند.

علم خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 4

4- حضرت خضر ( ع ) ، نسبت به خصوصيّات روحى موسى ( ع ) از پيش ، مطلع بود . *

قال إنّك لن تستطيع معى صبرًا

پيش بينى قطعى عدم تحمّل موسى از جانب خضر(ع) مى تواند مستند به يكى از دو امر باشد: 1_ اطلاع خضر از خصوصيات روحى و فكرى موسى(ع) 2_ اين كه اصولاً، تحمّل چنين علومى، براى غير خضر ممكن نبوده است. برداشت فوق مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 5

5- موسى ( ع ) داراى اشتياق فراوان به فراگيرى علوم خضر بود .

قال ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

علم خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 2

2 - خواهر موسى ، از افكنده شدن برادر كوچكش به نيل مطلع و نگران بود و گام به گام به تعقيب جعبه حامل وى پرداخت .

إذ تمشى أختك فتقول

حركت كردن خواهر موسى در پى او، نشانگر آن است كه وى از جريان موسى(ع) و به آب افكنده شدن او و نيز اجمال حوادثى كه در پيش است، مطلع بوده است.

علم داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 10،11،12

10 _ سلطنت ، حكمت و علم داود ، عطاى خداوند به وى

و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه ممّا يشاء

11 _ خداوند علومى را كه مشيّت او اقتضا مى كرد به داود آموخت .

و علّمه ممّا يشاء

12 _ خداوند برخى دانش هاى درخواستى داود را به وى آموخت . *

و علّمه ممّا يشاء

چنانچه {من} در {ممّا يشاء} براى تبعيض باشد، مراد از ضمير فاعلى در {يشاء}، داود خواهد بود; نه اللّه. چون معنا ندارد خداوند چيزى را بخواهد ; ولى برخى از آن انجام پذيرد .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 3،7

3 - آگاهى داوود و سليمان ( ع ) به زبان پرندگان

و قال ي_أيّها الناس علّمنا منطق الطير

7 - آگاهى داوود و سليمان ( ع ) به زبان پرندگان ، داراى اهميتى ويژه براى آنان در مقايسه با ساير امكانات

علّمنا منطق الطير و أوتينا من كلّ شىء

با اين كه {و أوتينا من كلّ شىء} شامل {منطق الطير} هم مى شود، اختصاص

به ذكر يافتن و مقدم آوردن آن، نشانگر اهميت ويژه آن در مقايسه با ساير موهبت هاى الهى نسبت به داوود و سليمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 26

26 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و ظنّ داود } أى علم و { أناب } أى تاب . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا روايت شده [كه فرمود:] {و ظنّ داود}; يعنى، دانست و {أناب}; يعنى، توبه كرد. ..}.

علم در برنامه ريزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 8

8 _ قدرت و علم شرط لازم براى برنامه ريزى و موفقيت در اجراى آن است.

ذلك تقدير العزيز العليم

علم در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 3

3 - آگاهى و توانايى ، دو شرط لازم در ارشاد مردم

سنقرئك . .. نيسّرك ... فذكّر

علم در تشريع احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 16

16 _ اسناد هر چيز به خدا بايد متكى به علم باشد.

و أن تقولوا على الله ما لا تعلمون

علم در تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 5

5- دستور هاى الهى ، حقايقى است مبتنى بر علم و آگاهى خداوند به نياز هاى تربيتى بشر

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

{حكمت} وقتى به خداوند نسبت داده شود، به معناى

معرفت او به اشيا و به وجود آوردن آنها در نهايت اتقان است (مفردات راغب).

علم در جهان بينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 7

7 - لزوم مبتنى بودن جهان بينى و اعتقادات دينى انسان ، بر علم و شناخت اطمينان بخش

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به ما ليس لى به علم

علم در ربوبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 17،19

17 _ علم و آگاهى، لازمه حتمى براى تدبير و مديريت است.

إلا أن يشاء ربى شيئا و سع ربى كل شىء علما

ابراهيم(ع) تدبير و جريان ربوبيت الهى را در جهان در پرتو علم محيط خداوند دانسته است. در اينجا بايد يك اصل كلى مورد نظر و مقبول باشد كه اساس تدبير صحيح در پرتو علم ميسر است.

19 _ ربوبيت تنها شأن موجودى است كه احاطه علمى بر تمامى پديده هاى هستى داشته باشد.

و سع ربى كل شىء علما

بحث در آيات گذشته درباره توحيد ربوبى بود. جمله {وسع ربى ...} از زبان ابراهيم(ع) مى تواند به عنوان ملاك و معيارى براى {رب} بيان شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 83 - 12

12 _ حكمت و علم، دو شرط لازم در تدبير و مديريت است.

و تلك حجتنا . .. إن ربك حكيم عليم

{رب} در لغت به معناى مدير و مربى آمده است. توصيف رب در آيه به علم و حكمت، گذشته از دلالت آن بر علم و حكمت خداوند، اشاره اى به ضرورت وجود اين

دو در تدبير و مديريت مى تواند باشد.

علم در رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 20 - 8

8 - ارتباط هميشگى با خداوند ، نيرومندى ، حكمت ، توانايى بر فيصله دادن به امور و داشتن منطق قوى در جداسازى حق از باطل ، از شرايط لازم رهبران و مديران جامعه در نگاه وحى

واذكر عبدنا داود ذاالأيد إنّه أوّاب . .. و شددنا ملكه و ءاتين_ه الحكمة و فصل الخ

برداشت ياد شده از مجموع اوصافى كه خداوند براى داوود(ع) به عنوان حاكم و فرمانروا ذكر كرده است، به دست مى آيد.

علم در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 7

7 _ عقايد انسان درباره خداوند و اوصاف او بايد مبتنى بر علم باشد.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 2

2- عقايد و رفتار آدمى ، بايد بر علم و آگاهى استوار باشد .

و لاتقف ما ليس لك به علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 5

5- الهيات و باور هاى دينى انسان ، بايد بر پايه علم و آگاهى استوار باشد .

ما لهم به من علم و لا لأبائهم

از اين كه خداوند، كافران را به سبب باورهايى كه بدان علم ندارند، مورد نكوهش قرار داده است، استفاده مى شود كه باورهاى آدمى خصوصاً در زمينه عقايد اصولى و زيربنايى بايد متّكى بر علم و يقين باشد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 11

11- لزوم كاوش و تفحص ، در مسائل اعتقادى و دينى تا مرز علم و آگاهى

فس_لوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

{إسألوا. ..} جواب شرط مقدر است و جمله {إن كنتم لاتعلمون} آن را تفسير مى كند و تقدير آن چنين است: {إن كنتم لاتعلمون فاسألوا...} (اگر نمى دانيد پس بپرسيد). لازمه اين سخن آن است كه اگر انسان چيزى را نمى داند، بايد تا مرز دانستن كاوش و پرسش كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 6

6 - لازم است عقيده ، مبتنى بر علم و آگاهى باشد .

أن تشرك بى ما ليس لك به علم

از اين كه براى عدم قبول دعوت به شرك، فرموده است: {چون آگاهى از شريك داشتن خدا ندارى، تسليم تلاش آنان مشو!}، استفاده مى شود كه عقيده بايد عالمانه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 7

7 - لزوم مبتنى بودن جهان بينى و اعتقادات دينى انسان ، بر علم و شناخت اطمينان بخش

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به ما ليس لى به علم

علم در عقيده دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 15

15- لزوم مبتنى ساختن عقايد و باور هاى دينى بر علم و آگاهى

أعثرنا عليهم ليعلموا

آن گونه كه از ذيل آيه برمى آيد، كسانى كه خداوند، آنان را بر سرگذشت اصحاب كهف آگاه ساخت، به ربوبيّت خداوند معتقد بودند و بر او

سجده مى بردند. ارائه اصحاب كهف براين گروه، به منظور رساندن آنان به مرحله علم و يقين، حاكى از ضرورى بودن اين مرحله، براى اهل توحيد است.

علم در قانونگذارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 17،18

17 _ نقش علم ، در كمال قانون

كتب عليكم . .. و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

18 _ قانونگذار ، بايد آگاه به مصالح و مفاسد واقعى انسان باشد .

كتب عليكم القتال . .. و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 11 - 36

36 _ علم و حكمت ، دو شرط ضرورى در قانون گذارى

يوصيكم اللّه فى اولادكم . .. انّ اللّه كان عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 24 - 21

21 _ علم و حكمت ، دو عنصر ضرورى براى قانونگذاران

و المحصنات . .. انّ اللّه كان عليماً حكيماً

بيان علم و حكمت الهى پس از جعل قوانين و مقررات، دلالت بر اين دارد كه قانونگذاران بايد داراى علم و حكمت باشند و قوانين را بر اين دو پايه وضع كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 14

14 _ علم و حكمت ، دو پايه اساسى براى قانونگذاران

حرّمت . .. و المحصنات ... و من لم يستطع ... و اللّه عليم حكيم

علم در قضاوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 109 - 7

7 _ در

دادگاه قيامت ، قضاوت بر اساس علم همه جانبه خداوند است و جايى براى وكيل مدافع نيست .

و كان اللّه بما يعملون محيطاً . .. فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة ام من يكون علي

{وكيل} به كسى گفته مى شود كه كارهاى ديگرى را بر عهده مى گيرد و امور وى را تدبير مى كند و مراد از آن در آيه وكالت در دفاع خواهد بود كه از آن به وكيل مدافع تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 5

5- عهده دار شدن منصب قضا ، نيازمند برخوردارى از صلاحيت علمى است .

و كلاًّ ءاتينا حكمًا و علمًا

اعطاى علم پس از منصب قضاوت، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه قضاوت بايد همراه با علم باشد; هر چند {علم} در آيه شريفه داراى معناى عام بوده و منحصر به علم قضا نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 17 - 9

9 - قضاوت و داورى ، نيازمند به آگاهى و اطلاعات كافى است .

إنّ اللّه يفصل بينهم . .. إنّ اللّه على كلّ شىء شهيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 78 - 9

9 - قدرت اجرايى و آگاهى عميق به جوانب امر ، دو پايه اصلى در كار قضاوت و داورى

إنّ ربّك يقضى . .. و هو العزيز العليم

از اين كه خداوند پس از بيان قضاوت گرى خويش، دو وصف {عزيز} و {عليم} را براى خود بيان كرده است، مى توان مطلب فوق را استفاده كرد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 15

15 - لزوم پرهيز از داورى در مسائل ، در صورت ابهام و فقدان برهان علمى براى انسان ( در جهت رد يا اثبات آن ) *

أكذّبتم ب_اي_تى و لم تحيطوا بها علمًا. .. ألم يروا أنّا جعلنا الّيل ليسكنوا فيه

تذكر خداوند به لزوم ساكن شدن انسان به هنگام تيرگى شب، پس از يادآورى محاكمه كافران به خاطر تكذيب جاهلانه آيات او، مى تواند بيانگر ارتباطى باشد ميان حركت نكردن انسان در شب و لزوم توقف و داورى نكردن در مسائلى كه دليل روشنى براى آن ندارد. گفتنى است كه نكته ياد شده برگرفته از تفسير الميزان است.

علم در گواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 166 - 9

9 _ لزوم اداى شهادت بر اساس علم و آگاهى

و لكن اللّه يشهد . .. أنزله بعلمه

علم در مباهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 7

7 _ علم و يقين ، شرط اقدام به مباهله

فمن حاجّك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا . .. ثم نبتهل

خداوند پس از آنكه پيامبر را آگاه به حقايق نمود (جاءك من العلم)، به وى دستور مباهله در آن موارد را داد.

علم در مديريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 17

17 _ علم و آگاهى، لازمه حتمى براى تدبير و مديريت است.

إلا أن يشاء ربى شيئا و سع ربى كل شىء

علما

ابراهيم(ع) تدبير و جريان ربوبيت الهى را در جهان در پرتو علم محيط خداوند دانسته است. در اينجا بايد يك اصل كلى مورد نظر و مقبول باشد كه اساس تدبير صحيح در پرتو علم ميسر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 83 - 12

12 _ حكمت و علم، دو شرط لازم در تدبير و مديريت است.

و تلك حجتنا . .. إن ربك حكيم عليم

{رب} در لغت به معناى مدير و مربى آمده است. توصيف رب در آيه به علم و حكمت، گذشته از دلالت آن بر علم و حكمت خداوند، اشاره اى به ضرورت وجود اين دو در تدبير و مديريت مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 12

12_ دانش و توان ، دو شرط اساسى براى مديريت و تصدى وزارت

اجعلنى . .. إنى حفيظ عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 5

5 - اداره هر مجموعه ، به آگاهى از آن ، نياز دارد .

يدبّر الأمر . .. ع_لم الغيب و الشه_دة

علم در ولايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 2

2- داشتن اطلاع و آگاهى همه جانبه به ابعاد امور ، شرط ضرورى ولايت و سرپرستى است .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى . .. ما أشهدتّهم خلق السم_وت والأرض

علم دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 7 - 3

3 - خداوند

، در تأكيد بر آگاهى دشمنان اسلام از خوى ناسپاسى خويش ، به اسبان تيزپاى مجاهدان ، سوگند ياد كرده است .

و الع_دي_ت . .. و إنّه على ذلك لشهيد

علم ذاتى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 7

7 - علم خداوند ذاتى و دانش ديگران عطايى است از جانب او

لاعلم لنا إلا ما علّمتنا إنك أنت العليم الحكيم

چون جمله {إنك أنت . ..} پس از بيان ذاتى نبودن علم فرشتگان و موهبتى بودن آن آمده، اشاره به اين حقيقت دارد كه علم الهى ذاتى است.

علم ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 85 - 2

2- ذوالقرنين ، علاوه بر امكانات مادّى از دانش به كارگيرى اسباب ، نيز برخوردار بود .

فأتبع سببًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 92 - 3

3- ذوالقرنين ، از دانش استفاده از اسباب و ابزار در جهت گسترش حكومت خود ، برخوردار بود .

ثمّ أتبع سببًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 8

8- ذوالقرنين ، از نحوه ساختن و بناى سد و كيفيت ذوب فلزات و تركيب آن ، آگاهى دقيق داشت .

ءاتونى زبر الحديد . .. أُفرغ عليه قطرًا

علم رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 10

10 _ گستردگى بيشتر توانايى هاى علمى ( اعلميت ) و جسمى ، ملاك برترى انسان در زمامدارى جامعه

و زادهُ بسطةً فى العلم

و الجسم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 30

30 _ توجه رهبران دينى به پليدى و ناپاكى گروه بسيارى از مردم ، مانع حزن و اندوه آنان بر سرپيچى برخى از مردم از دين و احكام آن

فان تولوا . .. و إن كثيراً من الناس لفسقون

چنانچه هدف از جمله {فاعلم . ..}، بازدارى زايد پيامبر(ص) از حزن و اندوه باشد، مى توان جمله {ان كثيراً} را بيانگر علت آن دانست ; يعنى اى پيامبر(ص) بسيارى از مردم فاسقند و خداوند هدايت آنان را اراده نكرده است. بنابراين بر رويگردانى آنان از دين و احكام آن محزون مباش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 117 - 5

5 _ علم، شرطى اساسى در صلاحيت رهبرى است.

و إن تطع أكثر . .. إن ربك هو أعلم من يضل

علم سامرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 1،2

1 - سامرى ، مدعى داشتن ديدى ممتاز و درك حقايق و دانستنى هايى كه ديگران بر آن آگاهى نداشتند .

قال بصرت بما لم يبصروا به

فعل {بصر} زمانى در مورد ديدن با چشم مى رود كه درك قلبى نيز ضميمه آن شده باشد و استعمال آن در مواردى كه فاقد درك قلبى است، بسيار كم است (مفردات راغب). دراين كه مراد سامرى از اين سخن چه بوده، احتمالاتى ذكر شده است; از جمله اين كه من به فنون و حقايقى آگاهى يافتم كه زمينه ساز استفاده بيشتر من از آثار رسالت شده بود و

ديگران از آن زمينه محروم بودند.

2 - سامرى ، از دانش و مزيتى علمى بر بنى اسرائيل برخوردار بود .

قال بصرت بما لم يبصروا به

علم سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 3،7

3 - آگاهى داوود و سليمان ( ع ) به زبان پرندگان

و قال ي_أيّها الناس علّمنا منطق الطير

7 - آگاهى داوود و سليمان ( ع ) به زبان پرندگان ، داراى اهميتى ويژه براى آنان در مقايسه با ساير امكانات

علّمنا منطق الطير و أوتينا من كلّ شىء

با اين كه {و أوتينا من كلّ شىء} شامل {منطق الطير} هم مى شود، اختصاص به ذكر يافتن و مقدم آوردن آن، نشانگر اهميت ويژه آن در مقايسه با ساير موهبت هاى الهى نسبت به داوود و سليمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 3،4

3 - سليمان ( ع ) ، قادر به شنيدن صداى مورچگان و فهم زبان آنها

فتبسّم ضاحكًا من قولها

4 - خشنودى سليمان از آگاهى به زبان مورچگان و سپاس گزارى او به درگاه خدا

فتبسّم ضاحكًا من قولها و قال ربّ أوزعنى أن أشكر

علم سليمان(ع) به تسليم ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 38 - 4

4 - آگاهى يافتن سليمان ( ع ) از تصميم بلقيس مبنى بر تسليم شدنش در برابر وى

قال ي_أيّها الملؤا . .. قبل أن يأتونى مسلمين

علم شفيعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 86 - 4

4 -

دارندگان حق شفاعت ، آگاه به استحقاق و عدم استحقاق آدميان ، براى برخوردارى از شفاعت

و لايملك . .. الشف_عة إلاّ من شهد بالحقّ و هم يعلمون

عبارت {و هم يعلمون} وصف براى شفاعت كنندگان راستين است. برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {يعلمون} ناظر به استحقاق شفاعت باشد.

علم شهيدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 10

10 _ آگاهى شهدا از وضعيّت مجاهدان مؤمن در دنيا *

و يستبشرون بالّذين لم يلحقوا بهم من خلفهم

علم شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 82 - 6

6- شياطين ، موجوداتى آشنا با فنون و علوم مختلف .

و من الشي_طين من يغوصون له و يعملون عملاً دون ذلك

علم شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 9

9 _ شيطان عنصرى توانا بر آگاهى يافتن از درون آدمى و انديشه هاى او

فانسلخ منها فأتبعه الشيطن

ايمان به آيات و معارف الهى و نيز كفر به آنها از امور قلبى است، و از آنجا كه شيطان پس از منسلخ شدن بلعم باعورا از آيات و معارف الهى به تعقيب او پرداخت، معلوم مى شود وى به انديشه ها و باورهاى آدمى مى تواند آگاهى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 20

20 _ شيطان معتقد به خداوند و آگاه به شدت عقوبت هاى وى

و اللّه شديد العقاب

مقتضاى سياق اين است كه گفته شود جمله {و اللّه شديد العقاب} سخن شيطان

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 120 - 10

10 - شيطان ، به خواسته ها و آرزو هاى انسان ، آگاه است .

هل أدّلك على شجرة الخلد و ملك لايبلى

علم طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 9،11

9 _ طالوت ، نسبت به ديگران ، از توانايى جسمى و علمى ( كاردانىِ ) بيشترى برخوردار بود .

و زاده بسطة فى العلم و الجسم

چون جمله {و زاده . .. } بيان حكمت انتخاب طالوت از ميان بنى اسرائيل و علّت تقدّم وى بر ديگران است، پس او در اين دو صفت برتر از ديگران بوده است; بنابراين {زاده ...} بيانگر توانايى جسمى و علمى بيشتر او در مقايسه با ديگران است.

11 _ گستردگى توانايى هاى علمى و جسمى طالوت ، ملاك برگزيدگى وى از جانب خداوند براى زمامدارى

ان اللّه اصطفيه عليكم و زاده بسطة فى العلم و الجسم

علم عزير(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 4،10،20

4 _ آگاهى عزير به اصل زنده شدن مردگان در رستاخيز و پرسش وى از چگونگىِ زنده شدن آنان

قال انّى يحيى هذه اللّه بعد موتها

{انّى يحيى} كه استفهام است، دلالت دارد بر اينكه عزير، اصل احيا را اذعان داشته و از كيفيّت آن پرسش كرده است.

10 _ گمان عزير از مرگ طولانى ( صد سال ) خود ، به درنگ يكروزه يا كمتر از آن

قال كم لبثت قال لبثتُ يوماً او بعض يوم

20 _ درك عزير از چگونگى معاد و

توانايى خدا بر احياى مردگان ، پس از مشاهده زنده شدن خويش و عدم فساد طعام و نوشيدنى ها و زنده شدن الاغ

قال انّى يحيى . .. قال اعلم انّ اللّه على كلّ شىء قدير

علم علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 16

16 - عالمان اهل كتاب ( يهود و نصارا ) به حقانيت تغيير قبله ( از بيت المقدس به مسجدالحرام ) واقف بودند .

إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق

مراد از ضمير {أنه} نسخ قبله سابق (بيت المقدس) و تعيين قبله فعلى (مسجدالحرام) است.

علم علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 17

17 - عالمان يهود و نصارا ، به خوبى مى دانستند كه قبله شدن مسجدالحرام ، فرمانى از ناحيه خداوند است .

إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق

{لام} تأكيد در {ليعلمون} بيانگر اين است كه: اهل كتاب هيچ ترديدى نداشتند و به روشنى مى دانستند كه تغيير قبله حق و از ناحيه خداوند است.

علم علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 17

17 - عالمان يهود و نصارا ، به خوبى مى دانستند كه قبله شدن مسجدالحرام ، فرمانى از ناحيه خداوند است .

إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق

{لام} تأكيد در {ليعلمون} بيانگر اين است كه: اهل كتاب هيچ ترديدى نداشتند و به روشنى مى دانستند كه تغيير قبله حق و از ناحيه خداوند است.

علم عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 18

18 _ عيسى ( ع ) ، برخوردار از علم غيب و نهان

و اُنبّئكم بما تأكلون و ما تدّخرون فى بيوتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 11

11 _ علم و ايمان حضرت عيسى ( ع ) و فرشتگان مقرب الهى به قيامت و محشور شدن به پيشگاه خداوند ، مانع استكبار آنان از بندگى خدا

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة . .. فسيحشرهم إليه جميعاً

جمله {و من . ..} جمله حاليه و بيان علت از جمله سابق است. يعنى امكان ندارد مسيح و فرشتگان از عبادت خدا امتناع كنند ; چون حشر انسان و ملائكه به سوى خدا حتمى است و مسيح و فرشتگان از آن آگاهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 16،18

16 _ حضرت مسيح عالمِ به كتاب ، حكمت ، تورات و انجيل

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

18 _ آگاهى مسيح به كتاب و حكمت و تورات و انجيل ، از نعمت هاى خاص خدا به آن حضرت

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 17

17 _ مسيح ( ع ) آگاه و معتقد به احاطه علمى خداوند بر وى و تمامى انديشه ها و صفات نفسانى او

تعلم ما فى نفسى

علم غيب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران -

3 - 119 - 18،21

18 _ دانايى همه جانبه خداوند ، به آنچه آدميان در دل خويش پنهان دارند .

انّ اللّه عليم بذات الصدور

21 _ توجه به دانايى خدا به تمامى اسرار دل ها ، زمينه ساز پرهيز آدمى از انحرافات

يا ايها الذين امنوا . .. ها انتم اولاء ... انّ اللّه عليم بذات الصدور

جمله {ان اللّه . .. } علاوه بر بيان اين حقيقت كه خداوند به نهان دلها آگاه است، به اين هدف ايراد شده كه انسانها با توجه به اين حقيقت از انحرافات بپرهيزند; چرا كه تمام افكار و اعمالشان در محضر و ديد خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 6

6 _ آگاهى خداوند ، از راز دل و اسرار افراد

و اللّه سميع عليم. اذ همّت طائفتان

كلمه {همّت} از ماده {همّ} به معناى تصميم و قصدى است كه در دل، براى انجام كارى گرفته شود. و بنابر اينكه {اذ همّت} متعلّق به {سميع} و {عليم} باشد، بيانگر علم خداوند به قصد و نيت انسانهاست.

علم غيب انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 7

7 _ اخبار غيبى پيامبر بنى اسرائيل ، به بازگشت صندوق عهد به سوى آنان

و قال لهم نبيّهم انّ اية ملكه ان ياتيكم التّابوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 15،16،18،20،23

15 _ آگاهى برخى از رسولان الهى بر غيب و نهان ( ايمان و كفر ) امّت خويش

و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

برداشت

فوق بر اين اساس است كه {من} براى تبعيض و متعلق به {يجتبى} باشد و چون جمله {و لكنّ اللّه . .. }، استدراك از جمله {ما كان اللّه ... } است، معناى آيه چنين مى شود: خداوند، امّتها را به غيب آگاه نمى سازد، ولى برخى رسولان را براى آگاه ساختن از غيب انتخاب مى كند.

16 _ خداوند برخى رسولان را براى آگاه ساختنشان از غيب ، برمى گزيند .

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

18 _ آگاهى تمامى رسولان الهى از غيب *

و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

بنابر اينكه {من}، بيان براى {من يشاء} باشد. يعنى خداوند براى آگاه ساختن از غيب، هر كس را بخواهد انتخاب مى كند و براى اين منظور، رسولان خويش را انتخاب كرده است.

20 _ خداوند ، افاضه كننده علم غيب بر رسولان خويش

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

23 _ آگاهى پيامبران به غيب و نهان ( پاكى ها ، پليدى ها ، مصالح و مفاسد واقعى انسان ها ) ، دليل لزوم ايمان به آنان

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء فامنوا باللّ

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {فامنوا . .. }، متفرع بر جمله {و لكنّ اللّه يجتبى من رسله} باشد. يعنى چون پيامبران آگاه به غيب هستند، لازم است به آنان ايمان آوريد; چرا كه تنها آنان دانا به حقايق امور هستند و راه سعادت و شقاوت را مى شناسند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

3 - نساء - 4 - 41 - 7

7 _ آگاهى پيامبران از اعمال امت هاى خويش

فكيف اذا جئنا . .. على هؤلاء شهيداً

لازمه گواهى دادن بر اعمال نيك و بد مردم، آگاهى به آن اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 13،16

13 _ پيامبران الهى ناآگاه به امور غيبى

قالوا لاعلم لنا انك انت علّم الغيوب

جمله {انك انت . ..} مى رساند كه متعلق علم در {لا علم لنا}، امور غيبى است.

16 _ علم و دانش پيامبران به غيب در برابر دانايى گسترده خداوند بسيار ناچيز و كم مقدار

قالوا لاعلم لنا انك انت علّم الغيوب

جمله {انك . ..} پس از {لا علم لنا} مى تواند قرينه بر اين باشد كه نفى علم از پيامبران در مقايسه با علم الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 8

8 _ انسان ها ، حتى پيامبران ، آگاه به امور غيبى جهان نيستند .

و لو كنت أعلم الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 14

14_ آگاهى از غيب و بهره مند بودن از علوم خدادادى ، از ويژگى هاى پيامبران

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 6

6- رسالت فرستادگان الهى ، مستلزم آگاهى ايشان نسبت به همه امور غيبى نيست .

قل ما كنت . .. و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم

خداوند، در اين آيه از

يك سو رسالت پيامبر(ص) را تأييد كرده و از سوى ديگر بيان داشته است كه پيامبر ممكن است، حتى از سرنوشت شخص خويش بى اطلاع باشد; زيرا او تنها پيامدار انذارهاى خداوند است و اين منصب مستلزم اطلاع وى بر همه حقايق نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 6

6 - امور غيبى ارائه شده به پيامبران ، مصون از دستبرد نااهلان

فلايظهر على غيبه أحدًا . إلاّ من ارتضى من رسول فإنّه يسلك من بين يديه و من خلفه

علم غيب خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 2

2_ لازمه خالقيت ، آگاهى به اسرار و نهفته هاى وجود مخلوق

و لقد خلقنا . .. و نعلم ما توسوس به نفسه

از اين كه خداوند، نخست مسأله خلقت را مطرح كرده و سپس علم خويش به اسرار آدميان را بيان داشته، تلازم ياد شده استفاده مى شود.

علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 8 - 4

4 - خداوند آگاه به اسرار انسان ها و انديشه هاى آنان

و من الناس من يقول ءامنا . .. و ما هم بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 9 - 4

4 - منافقان علم گسترده و همه جانبه خدا و آگاهى او را به اسرار و نهان انسان ها ، باور نداشته و بدان معتقد نيستند .

يخدعون اللّه

از اينكه منافقان با نفاق خويش در صدد نيرنگ زدن به خدا برآمده اند، معلوم

مى شود كه آنان مى پنداشتند، اگر امرى را مخفى كنند، خداوند از آن آگاه نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 8،12،14،15

8 - خداوند ، آگاه به غيب و نهان آسمان ها و زمين ( هستى )

إنى أعلم غيب السموت و الأرض

12 - خداوند ، آگاه به آشكار و نهان فرشتگان

أعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون

14 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه : { إن اللّه تبارك و تعالى علّم آدم أسماء حجج اللّه كل ها . . . فقال : . . . { أنبئهم بأسمائهم فلمّا أنبأهم بأسمائهم } وقفوا على عظيم منزلتهم عنداللّه تعالى فعلموا أنهم أحق بأن يكونوا خلفاء اللّه فى أرضه و حججه على بريته و قال لهم : { ألم أقل لكم إنى أعلم غيب السماوات و الأرض و أعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون } . . . ;

خداوند تبارك و تعالى اسامى تمام حجتهاى خود را به آدم آموخت، پس ]خطاب به آدم[ فرمود: ملائكه را از اسامى آنان آگاه نما و چون آنان را از اسامى آگاه ساخت ملائكه به جايگاه بزرگ آنان در نزد خداوند واقف شدند و دانستند كه آنان براى خلافت خدا در زمين و حجت بر مردمان سزاوارترند. و خداوند به ملائكه فرمود: {آيا به شما نگفتم من غيب آسمانها و زمين را مى دانم و نيز مى دانم آنچه شما آن را آشكار مى كنيد و آنچه آن را پنهان مى داشتيد} ...}.

15 - { عن ابى جعفر ( ع ) انه قال

فى قول اللّه : . . . { وأعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون } يعنى ما أبدوه بقولهم { أتجعل فى ها من يفسد فيها و يسفك الدماء . . . } و ما كتموه : فقالوا فى أنفسهم : ما ظننا أن اللّه يخلق خلقاً أكرم عليه منا ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه درباره سخن خداوند {وأعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون} فرمود: يعنى، آنچه را كه با گفتارشان آشكار كرده بودند اين بود كه گفتند: آيا در روى زمين كسى را قرار مى دهى كه فساد خونريزى كند؟ . .. و آنچه كتمان كردند آن بود كه در پيش خود گفتند: ما گمان نمى كرديم كه خداوند كسانى را بيافريند كه بيش از ما نزد او گرامى باشند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 72 - 4

4 - خداوند ، آگاه به اسرار انسان ها و توانا بر افشاى آنهاست .

و اللّه مخرج ما كنتم تكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 1

1 - خداوند ، آگاه به آنچه آدمى پنهان مى دارد يا آشكار مى كند .

أن اللّه يعلم ما يسرّون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 5

5 - خداوند ناظر بر رفتار انسان ها و آگاه به ضماير ايشان است .

قد نرى تقلب وجهك فى السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 10

10 - خداوند ،

به اعمال نهانى انسان ها آگاه است .

علم اللّه أنكم كنتم تختانون أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 12

12 _ تنها خداوند آگاه به غيب ها و اسرار نهانى است .

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 18

18 _ آگاهى كامل خداوند بر نيّات و خواسته هاى درونى انسانها

ان يريدا اصلاحاً . .. انّ اللّه كان عليماً خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 7

7 _ آگاهى كامل خداوند به درون و جان آدمى

و كان اللّه بهم عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 1،2

1 _ خداوند ، آگاه به اسرار درونى منافقان

اولئك الّذين يعلم اللّه ما فى قلوبهم

2 _ خداوند ، آگاه به نيّات و اسرار درونى انسان

يعلم اللّه ما فى قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 5

5 _ اِخبار غيبى خداى تعالى از برنامه هاى توطئه آميز و مخفيانه مسلمانان متخلف

فاذا برزوا من عندك بيّت طائفة منهم غير الذى تقول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 91 - 1،2

1 _ اِخبار خداوند به مسلمانان صدر اسلام كه در آينده اى نزديك گروهى از دشمنان ، على رغم پيمان ترك تعرض ، به پيمان خويش وفادار نبوده ، در هر آشوبى عليه آنان شركت خواهند كرد .

ستجدون

اخرين يريدون ان يَامنوكم و يَامنوا قومهم كلّما ردّوا الى الفتنة اركسوا في

2 _ اِخبار خداوند به مسلمانان مبنى بر اينكه در گير و دار مبارزه و نبرد با دشمنان ، گروهى از آنان در صدد كسب امنيت از سوى مسلمانان و از سوى طائفه كافر خويش خواهند شد .

ستجدون اخرين يريدون ان يَامنوكم و يَامنوا قومهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 9،10

9 _ آگاهى كامل خداوند به تمامى گفتار و رفتار آشكار و نهان آدمى

و هو معهم اذ يبيتون ما لايرضى من القول و كان اللّه بما يعملون محيطاً

10 _ علم و احاطه خداوند بر توطئه ها و نقشه هاى سرّى دغلبازان و عملكرد آنان

و هو معهم اذ يبيتون ما لايرضى من القول و كان اللّه بما يعملون محيطاً

{يبيتون}، از ماده {بيتوته}، به معناى شب را به صبح آوردن است، و به قرينه جمله هاى گذشته، مراد از آن، توطئه ها و نيرنگهايى است كه شبانه و در خلوت طرح مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 27

27 _ علم خدا به رخداد ها و اعمال آدميان ، قبل از تحقق آن ( علم ازلى )

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

بيان اعمال انسانها با فعل مضارع (تفعلوا) و بيان آگاهى خداوند به آن اعمال با فعل ماضى (كان به . ..)، حكايت از آن دارد كه خداوند به اعمال آدميان پيش از وقوع آن آگاهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 135 - 24،25،29

24 _ آگاهى دقيق و همه جانبه خداوند ، به اعمال و رفتار آدميان

فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

25 _ خداوند آگاه به شهادت هاى دروغ و نابحق مردم و دانا به كتمان شهادت ، از سوى آنان

و إن تلوا او تعرضوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

{تلوا} از {لوى لسانه} (زبانش را منحرف كرد) گرفته شده و متعلق آن _ به قرينه {شهداء للّه} _ شهادت مى باشد و انحراف زبان، كنايه از دروغ گفتن است.

29 _ توجه به آگاهى خداوند از اعمال آدميان ، زمينه اقامه عدل ، پرهيز از شهادت هاى دروغ و كتمان شهادت

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه . .. فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 13

13 _ آگاهى كامل خداوند از نيات قلبى و اسرار درونى انسان

إنّ اللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 61 - 7،8

7 _ خداوند داناتر از خود اهل كتاب به اسرار پليد آنان در تظاهر به اسلام

و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

{اعلم} به معناى داناتر است. و چون هيچكس جز اهل كتاب به نيات پليدشان آگاهى نداشت، بنابراين مفضل عليه كلمه {اعلم} خود اهل كتاب هستند ; يعنى {اللّه اعلم من انفسهم بما كانوا يكتمون}.

8 _ علم خداوند به اسرار درونى هر كس ، كاملتر از آگاهى خود اوست .

و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 2،3

2 _ خداوند

داناى به رفتار و كردار ، نيات و حالات انسانها

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

در برداشت فوق {ماتبدون} به رفتار و كردار آدمى كه جنبه بيرونى دارد و {ما تكتمون} به نيات و حالات انسان كه همواره جنبه درونى دارد، تفسير شده است.

3 _ آگاهى خداوند به اعمال آشكار و مخفى انسان

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

در برداشت فوق {ماتبدون} به اعمال و رفتار آشكار انسان و {ما تكتمون} به رفتارها و كردارهايى كه در نهان و به دور از چشم مردم انجام مى گيرد، تفسير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 14،15،16

14 _ آگاهى كامل خداوند به واكنش هاى امت ها در برابر دعوت و رسالت پيامبران

فيقول ماذا اجبتم . .. انك انت علّم الغيوب

15 _ تنها خداوند داراى علمى كامل و مطلق به تمامى غيب ها و امور نهانى

انك انت علّم الغيوب

حرف {ال} در الغيوب براى استغراق است وصيغه مبالغه {علّم} دلالت به كمال علم الهى و فراگيرى آن دارد.

16 _ علم و دانش پيامبران به غيب در برابر دانايى گسترده خداوند بسيار ناچيز و كم مقدار

قالوا لاعلم لنا انك انت علّم الغيوب

جمله {انك . ..} پس از {لا علم لنا} مى تواند قرينه بر اين باشد كه نفى علم از پيامبران در مقايسه با علم الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 15،20،21،22

15 _ خداوند آگاه به گفته ها و انديشه هاى آدميان و تمامى حالات و صفات نفسانى ايشان

ان كنت قلته فقد علمته تعلم

ما فى نفسى

20 _ دانايى خداوند به درون عيسى ( ع ) و بى خبرى عيسى ( ع ) از درون خداوند ، دليل نفى الوهيت عيسى ( ع ) و حصر آن به خداوند .

سبحنك . .. تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك انك انت علّم الغيوب

جمله {سبحنك ما يكون لى . .}، بيانگر يگانگى خداوند و نفى الوهيت از عيسى(ع) است و جمله {تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ...} كه حاكى از محدوديت علمى عيسى(ع) و علم مطلق خداوند است، به منزله دليل آن مى باشد.

21 _ تنها خداوند داراى آگاهى گسترده و دقيق به تمامى غيب ها و اسرارها

انك انت علّم الغيوب

22 _ دانايى گسترده و دقيق به درون انسان ها ، تنها از آن خداست .

تعلم ما فى نفسى . .. انك انت علّم الغيوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 6،7

6 _ تنها خداوند آگاه بر {اجل مسمى} است.

و أجل مسمى عنده

7 _ تنها خداوند آگاه از زمان قيامت و حشر آدمى است.

و أجل مسمى عنده

مراد از {اجل مسمى} مى تواند زمان برپايى قيامت باشد كه پس از ذكر خلقت و عمر آدمى به عنوان آخرين منزل ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 5،6،7،9

5 _ خداوند، آگاه از نهان و آشكار انسان

يعلم سركم و جهركم

6 _ آشكار و نهان آدمى، در نزد خداوند يكسان است.

يعلم سركم و جهركم

عطف {جهركم} بر مفعول {يعلم} و تكرار نشدن فعل مى تواند بيانگر مطلب فوق

باشد.

7 _ آگاهى خداوند بر سرّ و آشكار آدمى، برخاسته از حاكميت كامل او بر سراسر هستى است.

و هو اللّه فى السموت و فى الأرض يعلم سركم و جهركم

9 _ آگاهى خداوند از نتيجه و سرانجام عمل انسان

و يعلم ما تكسبون

مراد از {ما تكسبون} مى تواند جزا و نتيجه عمل باشد كه آدمى آن را با عمل خود به دست مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 13 - 5

5 _ توجه به آگاهى خداوند بر گفتار و كردار آدميان، برانگيزنده آنان به ايمان

فهم لا يؤمنون . .. و هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 33 - 4

4 _ خداوند به حالات درونى و نهانى آدمى آگاه است.

قد نعلم إنه ليحزنك الذى يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 1،2،5،6

1 _ خزاين غيب تنها نزد خداوند و فقط او آگاه به آنهاست.

و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو

{مفاتح}، جمع {مَفتح}، به معناى {خزينه}، و يا جمع {مِفتح} به معناى {كليد}، مى تواند باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

2 _ كليدها و رمز و راز آگاهى به غيب و نهان، تنها در اختيار خداوند است و كسى را به آن راهى نيست.

و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو

در اين برداشت {مفاتح}، جمع {مِفتح}، به معناى {كليد}، گرفته شده است.

5 _ احكام خداوند در تكوين و تشريع، متكى بر آگاهى كامل و دقيق او بر غيب و شهود جهان هستى است.

إن الحكم إلا

للّه . .. لو أن عندى ما تستعجلون به ... و عنده مفاتح الغيب

6 _ تعجيل نشدن در عذاب مشركان و كفار، مرتبط با آگاهى مطلق خداوند بر غيب و شهود جهان و اسرار آفرينش است.

قل لو أن عندى ما تستعجلون . .. و عنده مفاتح الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 13،14

13 _ خداوند داناى به تمامى غيب و شهود هستى است.

علم الغيب و الشهدة

14 _ دانايى خداوند به غيب و شهود عالم، پشتوانه حشر تمامى انسانها و ظهور مالكيت و حاكميت انحصارى خداوند در قيامت است.

إليه تحشرون . .. يوم ينفخ فى الصور علم الغيب و الشهدة

با توجه به اينكه در آخرين جمله آيه قبل سخن از حشر آدميان بود و در اين آيه از نفخ صور و برپايى قيامت ياد شده و سپس جمله {عالم الغيب و الشهادة} آمده، گويا اين جمله پاسخى است به كسانى كه چگونگى حشر آدميان را، با وجود متلاشى شدن اجساد و از بين رفتن آثار، امرى ناممكن مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 103 - 6،9،10

6 _ تنها خداوند به درك و انديشه آدمى كاملاً آگاه است.

و هو يدرك الأبصر

چنانكه راغب در المفردات گفته است. {بَصَرَ} به معناى {بصيرة} نيز آمده است، و {بصيرت} يعنى: نيروى ادراك انسان، بنابراين {يدرك الابصار} يعنى دريافت عمق انديشه ها و ادراكات.

9 _ خداوند در عين آگاهى بر كردارهاى آدميان، به آنان لطف دارد.

هو يدرك الأبصر و هو اللطيف الخبير

از معانى {لطيف} رفق و لطف است و مقتضاى كنار

هم آمدن دو صفت لطيف و خبير، خصوصاً در صورتى كه {الخبير} صفت {اللطيف} باشد، برداشت فوق است.

10 _ تنها خداوند به كنه و همه ابعاد هستى آگاه است.

و هو اللطيف الخبير

ذكر نشدن متعلق براى {الخبير} حكايت از اطلاق و دامنه گسترده آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 7 - 3،4،5

3 _ خداوند آگاه به تمامى اعمال و انديشه هاى پيامبران و امتهاى آنان است.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

برداشت فوق بر اين اساس است كه {مرسلين} مرجع ضمير {عليهم} باشد.

4 _ خداوند همواره حاضر و ناظر به كردار و انديشه هاى آدميان است.

و ما كنا غائبين

5 _ آگاهى خداوند به كردار و انديشه هاى آدميان برخاسته از حضور و نظارت مستقيم وى بر آنان و انديشه هايشان است.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

جمله {و ما كنا غائبين} در حقيقت توضيح {بعلم} است و اشاره به چگونگى علم الهى به اعمال بندگان دارد. يعنى علم الهى برخاسته از حضور وى است، نه اينكه چيزى و يا كسى واسطه اين آگاهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 33 - 8

8 _ از موانع نزول عذاب استيصال بر امت هاى گنهكار و كافر ، علم خداوند به ايمان آوردن آنان در آينده است .

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 18

18 _ خداوند ، شنواى گفتار ها و آگاه به انديشه ها و رفتارها

و إن اللّه لسميع عليم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 12

12 _ خداوند آگاه به راز هاى نهفته در سينه ها

إنه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 13

13 _ خداوند ، شنواى گفتار ها و آگاه به انديشه ها و كردارها

و أن اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 2

2 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را از وقوع نبردى ميان مسلمانان و يهوديان پيمان شكن ، پيش از واقع شدنش ، آگاه ساخت .

فشردبهم من خلفهم

{ثقف} مصدر {تثقفن} به معناى دستيابى و تسلط پيدا كردن است. {إما} مركب از {إن} شرطيه و {ما}ى زايد است. تأكيد جمله شرطيه با نون تأكيد ثقليه و {ما}ى زايده حكايت از آن دارد كه شرط، يعنى وقوع جنگ و تسلط مسلمانان بر يهوديان، تحقق خواهد يافت. بنابراين معناى جمله شرط چنين خواهد بود: اگر نبردى با يهوديان رخ داد و بر آنان مسلط شدى، كه البته چنين خواهد شد ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 9

9 _ تنها خداوند شنواى گفتار ها و آگاه بر انديشه ها

إنه هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 14

14 _ خداوند ، به ضماير ، نيات و مقاصد آدميان ، آگاه و از آنها باخبر است .

كيف و إن يظهروا عليكم . .. يرضونكم بأفوههم و تأبى

قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 11

11 _ آگاهى عميق خداوند به عملكرد نهان و آشكار آدميان

و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 5

5 _ علم دقيق خداوند به حالات و روحيّات تقواپيشگان

و اللّه عليم بالمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 10

10 _ هشدار خداوند به منافقان با بيان علم همه جانبه اش به روحيّات و دسيسه هاى منافقانه آنان

و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة . .. و اللّه عليم بالظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 30

30 _ إخبار خداوند ، از رسوايى و فضاحت نهايى منافقان صدر اسلام در جامعه و منزوى شدن آنان

و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصير

با توجه به اينكه آيه، إخبار از آينده است و نيز واژه {فى الأرض} مى تواند به همين زندگى دنيوى اشاره داشته باشد، اين برداشت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 1،2،3،7

1 _ توبيخ منافقان پيمان شكن از سوى خداوند ، به خاطر بينش غلطشان درباره علم و آگاهى كامل خدا به نيات و عملكرد آدميان

ألم يعلموا أن اللّه يعلم

2 _ علم خداوند به كردار و گفتار مخفيانه آدميان

يعلم سرّهم و نجويهم

3 _ غفلت و بى توجّهى منافقان به علم غيب و آگاهى گسترده خدا نسبت به اسرار و سخنان پنهانى ، عامل

گرايش آنان به تخلف از وظايف خود در برابر خدا

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه . .. ألم يعلموا أن اللّه يعلم ... و أن اللّه علّم الغي

7 _ خداوند ، علّام الغيوب ( داراى علم گسترده و عميق به همه نهان ها ) است .

أن اللّه علّم الغيوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 16

16 _ تساوى غيب و شهود و نهان و آشكار ، در پيشگاه خداوند

علم الغيب و الشهدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 14

14 _ آگاهى عميق خداوند به همه امور بدگويى هاى آشكار و نهان و نيز به بدخواهى هاى درونى منافقان نسبت به اسلام و مؤمنان

و من الأعراب . .. يتربّص بكم الدوائر ... و اللّه سميع عليم

كلمه {سميع} بيانگر بدگوييهاى منافقان و واژه {عليم} بيانگر آرزوى قلبى آنها نسبت به اسلام و مسلمين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 5

5 _ غيب و شهود ، و نهان و آشكار همه چيز ، در احاطه علم الهى است .

علم الغيب و الشهدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 18

18 _ خداوند ، از اسرار نهفته آدميان ، آگاه است .

و الذين . .. و اللّه يشهد إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 20 - 4

4 _ علم به غيب در انحصار خداوند است .

إنما الغيب للّه

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 5 - 5،6

5_ خداوند ، آگاه به توطئه هاى محرمانه و سرّى مشركان و مطلع از مواضع علنى و آشكار آنان

ألا حين يستغشون ثيابهم يعلم ما يسرّون و ما يعلنون

6_ خداوند ، به همه افكار و انديشه ها آگاه است .

إنه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 4

4_ خداوند ، به منزل و مأواى دايم و موقت هر جنبنده اى آگاه است .

يعلم مستقرها و مستودعها

{مستقر} اسم مكان از استقرار و به معناى مقر و قرارگاه است. بنابراين {مستقرها};يعنى، جايگاهى كه آن جنبنده در آن استقرار دارد و منزل دايمى يا غالبى اوست. {مستودع} اسم مكان از استيداع (وديعه گذاشتن و يا وديعه گرفتن) است و از آن جا كه وديعه به طور موقت و نه دايمى در جايى نگهدارى مى شود، مى توان گفت: مراد از {مستودعها} جايگاهى است كه آن جنبنده، به طور موقت در آن جايگاه به سر مى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 14

14_ خداوند ، آگاه به امور نفسانى و جنبه روحانى انسان

الله أعلم بما فى أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 7

7_ خداوند ، به تمامى اعمال انسان ها و حقيقت آن اعمال آگاه است .

إنه بما يعملون خبير

{خبرت الأمر}; يعنى ، حقيقت آن را شناختم (لسان العرب). بنابراين {إنه بما يعملون خبير}; يعنى ، همانا خداوند به حقيقت و كُنه

اعمال شما آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 14

14_ خداوند ، اعمال انسان ها را مى بيند و به همه آنها آگاهى دارد .

إنه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 19 - 9

9_ خداوند ، به اعمال و رفتار انسان ها آگاه است .

والله عليم بما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 13،14،15

13_ خداوند ، به احوال بندگان و نياز هاى آنان داناست .

فاستجاب له ربه . .. إنه هو السميع العليم

14_ خداوند ، به ترفند ها و مكر هاى آدميان و راه خنثى كردن و از ميان بردن آن ، آگاه است .

فصرف عنه كيدهنّ إنه هو السميع العليم

از مصداقهاى مورد نظر براى متعلق {سميع} و {عليم}، به قرينه {كيدهنّ} ترفند زنان اشراف ، و به قرينه {صرف عنه} از ميان بردن مكرهاى ايشان است.

15_ خداوند ، براى آگاهى به خواست بندگان نيازى به مقال و عرض حال آنان ندارد .

إنه هو السميع العليم

مى توان گفت از اهداف يادآورى علم خدا پس از بيان شنوايى او ، اين حقيقت است كه در آگاهى خداوند به حاجت انسانها ، به درخواست كردن و به زبان جارى كردن نيازى نيست ، گرچه در اجابت آن مؤثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 77 - 13

13_ آگاهى كامل خداوند به درستى و نادرستى گفته ها

و الله أعلم بما تصفون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 8 - 1،2،3،4،5،10

1_ خداوند ، از ويژگى هاى جنين هر زن و مادينه اى آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى

مراد از {ما} به قرينه {تحمل كل اُنثى} جنين است. {اُنثى} به هر جنس ماده از انسان (زن) و غير انسان (مادينه) گفته مى شود.

2_ خداوند ، به آنچه رحم زنان و مادينه ها براى جنين جذب مى كنند آگاه است .

الله يعلم . .. ما تغيض الأرحام

{غيض} به معناى كاستن و فرو بردن است كه به مناسبت مورد از آن به جذب كردن تعبير شد. و چون سخن جمله قبل درباره جنين بود معلوم مى شود مقصود از آنچه رحمها جذب مى كنند، جذبهايى است كه در ارتباط با جنين مى باشد چه آنها كه در پيدايش جنين دخيل است و چه آنها كه مايه رشد و نمو جنين مى باشد.

3_ خداوند ، از آنچه رحم زنان و مادينه ها براى جنين جذب نكرده و از خود دفع مى كنند آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى . .. و ما تزداد

{ازدياد} (مصدر تزداد) به معناى افزودن است و ضمير در {تزداد} به ارحام باز مى گردد. آنچه را رحمها مى افزايند _ كه معناى عبارت {ما تزداد} است_ مى تواند ناظر به چيزهايى باشد كه رحمها افزون بر نياز جنين از خود تراوش مى كنند كه دفع مى شود و مى تواند ناظر به افزودن بر جنين باشد كه مايه رشد و نمو او مى شود.

4_ خداوند به نطفه هايى كه رحم زنان و مادينه ها به خود جذب مى كنند تا

جنين شود ، آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام

5_ خداوند به آنچه رحم زنان و مادينه ها@_ پس از جذب نطفه _ بر آن مى افزايند داناست .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى . .. و ما تزداد

10_ { عن محمدبن مسلم قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن قول الله : { يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام } ؟ قال : ما لم يكن حملاً ، { و ما تزداد } قال : الذكر و الاُنثى جميعاً ;

محمدبن مسلم گويد از امام صادق(ع) درباره سخن خدا: {يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام} سؤال كردم، حضرت فرمود: [مراد از ما تغيض الأرحام ]چيزى است كه حمل نباشد و در مورد {و ما تزداد} فرمود: پسر و دختر هر دو مى باشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 9 - 1

1_ خداوند ، به همه نهان ها و آشكار ها داناست .

ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 10 - 1،2،4

1_ خداوند به همه سخن ها _ پنهان و آشكارش _ آگاه است .

سواء منكم من أسرّ القول و من جهر به

آيه قبل گوياى اين است كه آيه فوق درباره علم خداوند بحث مى كند. بنابراين {سواء منكم ...} ; يعنى: {سواء منكم فى علمه}.

_______________________________

معانى الأخبار، ص146، ح1; تفسيربرهان، ج2، ص283، ح6.

2_ خداوند ، به راز دل ها و سخنان ابراز نشده داناست .

سواء منكم من أسرّ القول

{اسرار} به معناى پنهان ساختن است.

پنهان كردن سخن مى تواند به معناى ابراز نكردن و تلفّظ نكردن باشد و مى تواند به معناى در ملأ عام نگفتن و در خفا بيان داشتن باشد. برداشت فوق ناظر به معناى اول است.

4_ خداوند به همگان _ آنان كه در تاريكى هاى شب كاملاً پنهانند و يا در روز روشن آشكارند _ آگاه است .

و من هو مستخف بالّيل و سارب بالنهار

{استخفاء} (مصدر مستخف) و {خفاء} هر دو به معناى پنهان بودن است، با اين تفاوت كه {استخفاء} حاكى از تأكيد مى باشد. {سَرَب} به معناى راه است و {سارب} به كسى كه راه را مى پيمايد گفته مى شود و از آن جا كه راه و طى كننده آن معمولاً بر انسانها مخفى نيست _ خصوصاً كه در روز باشد _ مى توان گفت: {سارب} در آيه شريفه به قرينه مقابله آن با {مستخف} كنايه از {آشكار} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 3

3- خداوند ، آگاه به نياز ها و خواسته هاى انسان و توانا بر تأمين آنهاست .

و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه

چون خداوند تمامى نيازهاى نوع بشر را برآورده است، معلوم مى شود از آن نيازها آگاه و بر اعطاى آنها قادر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 1

1- اذعان حضرت ابراهيم ( ع ) در دعاى خويش به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار انسان

ربّنا إنك تعلم ما نخفى و ما نعلن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر

- 15 - 24 - 1،2،3

1- خداوند ، بى ترديد به احوال نسل هاى پيشين و نسل هاى آينده ، آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

مقصود از علم خداوند به پيشينيان و آيندگان، مى تواند علم به وجود خود آنان باشد و مى تواند علم به احوال آنها باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

2- به يقين ، خداوند به نسل هاى پيشين و به وجود نسل هاى آينده بشر ، آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

3- خداوند ، بى ترديد به احوال انسان هاى پيشرو در ميدان ايمان و عمل و مردم ناموفق در آن ، آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

در اينكه تقدّم و تأخّر در آيه فوق، به چه چيز سنجيده شده؟ ميان مفسران چند نظريه وجود دارد: يكى از آنها سبقت و تأخير در رابطه با ايمان و عمل صالح است; زيرا دنيا ميدان مسابقه براى انسانهاست {و لكل وجهة هو موليها فاستبقوا الخيرات} (سوره بقره آيه 148). برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 97 - 7

7- خداوند ، از ضمير انسان و احساسات و عواطف روحى و روانى او ، كاملاً آگاه است .

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 19 - 1

1- خداوند ، به تمامى آنچه انسان پنهان مى كند و يا آشكار مى سازد آگاهى دارد .

و الله يعلم ما تسرّون

و ما تعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 23 - 1،2،4

1- خداوند ، قطعاً به تمامى آنچه كه منكران آخرت پنهان مى سازند و يا علنى مى كنند ، آگاهى كامل دارد

لاجرم أن الله يعلم ما يسرّون و ما يعلنون

ضمير فاعلى در {ما يسرّون و ما يعلنون} به {الذين لايؤمنون بالأخرة} در آيه قبل برمى گردد.

2- خداوند ، به نيّت ها و حالات درونى انسان ها علم دارد .

لاجرم أن الله يعلم ما يسرّون

4- آگاهى خداوند از نيّت ها و حالات درونى منكران معاد ، برخاسته از علم غيب اوست .

فالذين لايؤمنون بالأخرة قلوبهم منكرة . .. لاجرم أن الله يعلم ما يسرّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 77 - 1

1- امور غيبى و پنهانى آسمان ها و زمين ، در انحصار خداست .

و لله غيب السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 9

9- خداوند ، به همه اعمال آدميان آگاه است .

إن الله يعلم ما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 7،8

7- خداوند از تمامى گناهان بندگانش باخبر و بر همه آنها آگاه و ناظر است .

و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

8- آگاهى خداوند ، از گناهان باطنى و ظاهرى بندگان ، براى مجازات آنان كافى است و نيازى به شاهد و گواه ندارد .

و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

برداشت فوق با توجه به فرق واژه {خبير} و {بصير} به دست

مى آيد; چون {خبير} در مورد آگاهى از افكار و درون اشياست (مفردات راغب) و {بصير} اطلاع بر اعمال و رفتار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 1،2،4

1- خداوند بر آنچه در باطن انسانهاست ، آگاهى كامل دارد .

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

2- ربوبيت خداوند ، مقتضى علم و آگاهى كامل او بر حالات درونى انسانها

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

4- خداوند ، از خود انسان به حالات و افكار درونى وى ، آگاه تر است .

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مفضل عليه {أعلم}، {منكم} باشد; يعنى، آگاهى خداوند به درون شما از خودتان بيشتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 6

6- خداوند از حال بندگان خويش ، كاملاً باخبر بوده و آگاهى همه جانبه دارد .

إنه كان بعباده خبيرًا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 5

5- دستور هاى الهى ، حقايقى است مبتنى بر علم و آگاهى خداوند به نياز هاى تربيتى بشر

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

{حكمت} وقتى به خداوند نسبت داده شود، به معناى معرفت او به اشيا و به وجود آوردن آنها در نهايت اتقان است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 1،2

1- آگاهى كامل خداوند ، به هدف ها و انگيزه هاى كافران در گوش فرا دادن به كلمات پيامبر ( ص )

نحن أعلم بما يستمعون به

{با} در {بما}

براى سببيت است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: ما به غرض و انگيزه اى كه كافران به خاطر آن به سخنان پيامبر(ص) گوش فرامى دهند علم داريم.

2- خداوند ، از نجوا ها و سخنان سرّى كافران عليه پيامبر ( ص ) آگاه است$ .

نحن أعلم . .. و إذ هم نحوى

.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 5

5- خداوند ، پيشاپيش به پيامبر ( ص ) اعلام كرد كه منكران معاد ، پس از دريافت جواب شبهه استبعاد معاد ، از پديدآورنده آن سؤال خواهند كرد .

فسيقولون من يعيدنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 1

1- پروردگار ، به احوال انسان ها آگاه تر و داناتر از خود آنان است .

ربّكم أعلم بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 1

1- پروردگار عالم نسبت به احوال همه موجودات آسمان ها و زمين ، از خود آنها داناتر و آگاهتر است .

و ربّك أعلم بمن فى السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 84 - 8

8- خداى پرورش دهنده انسان ها ، آگاه تر از همگان نسبت به ملكات نفسانى و زمينه هاى روحى آنان

فربّكم أعلم بمن هو أهدى سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 5

5- عدم اعطاى معجزات اقتراحى مشركان از سوى خداوند ، به دليل علم خدا به حق ناپذيرى آنان

و لقد ءاتينا

موسى . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

يادآورى كفر فرعون، على رغم ارائه معجزات فراوان از سوى موسى(ع) در پى رد درخواستهاى مشركان، مى رساند كه دليل عدم اجابت خواسته هاى مشركان، تصميم آنان بر عدم ايمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 6،11

6- تنها خداوند بر تمام اسرار هستى آگاه است .

قل اللّه أعلم بما لبثوا له غيب السم_وت و الأرض

جمله {له غيب. ..} _ به قرينه {اللّه أعلم} _ علاوه بر بيان مالكيت خداوند بر اسرار هستى، بر آگاهى فراگير او نيز دلالت دارد.

11- خداوند نسبت به حقايق پنهان هستى ، تيزبين و بسيار شنوا است .

له غيب . .. أبصر به و أسمع

به قرينه {أبصربه}، پس از {أسمع} نيز {به} در تقدير است و هر دو، صيغه تعجب اند; يعنى، خداوند، چه بسيار بينا و شنوا است!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 7 - 1،2،4،5،7

1 - خداوند ، به آنچه كه آدمى مى گويد و اظهار مى كند ، آگاه است .

و إن تجهر بالقول فإنّه يعلم السرّ و أخفى

جمله {فإنّه يعلم. ..} جانشين جواب شرط {إن تجهر} است و معناى آيه اين است كه اگر سخن آشكار كنى [خدا مى داند]، زيرا كه او سرّ و مخفى تر از آن را مى داند. دراين موارد، بيان علت از تصريح به جواب شرط بى نياز مى كند.

2 - اسرار و راز هاى بازگو نشده افراد و نيت هاى آنان ، براى خداوند آشكار است و بر آن آگاهى كامل دارد

.

فإنّه يعلم السرّ

{سر}، يعنى آنچه از ديگران كتمان مى شود (لسان العرب).

4 - خداوند به راز هاى فراموش شده آدمى و نهفته ترين اسرار او آگاه است .

فإنّه يعلم . .. أخفى

5 - خداوند ، داراى علم مطلق و آگاه از غيب و شهود

فإنّه يعلم السرّ و أخفى

7 - آگاهى خداوند بر سر و آشكار آدمى ، جلوه اى از حاكميت و مالكيت مطلقه او بر سرتاسر هستى و اجزاى آن است .

على العرش استوى . له ما فى السم_وت ... فإنّه يعلم السرّ و أخفى

ارتباط اين آيه با آيات قبل، گوياى اين است كه چون خداوند بر همه هستى فرمان روايى مى كند و مالك حقيقى جهان است، پس بر همه چيز اطلاع و وقوف دارد، اگر چه سر و يا مخفى تر از آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 68 - 2

2 - خداوند با آگاه ساختن موسى ( ع ) از موفقيت قطعى در ميدان مبارزه با ساحران ، دل او را محكم كرده و به او اطمينان بخشيد .

قلنا لاتخف إنّك أنت الاعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 104 - 1،2

1 - خداوند ، آگاه تر از هركس به گفت وگو هاى مجرمان با يكديگر در صحنه قيامت ، درباره مدت زمان درنگشان در برزخ

إن لبثتم إلاّعشرًا . نحن أعلم بما يقولون

{ما يقولون}; يعنى، آنچه مى گويند و مراد از آن مى تواند جملات رد و بدل شده بين مجرمان باشد و نيز مى تواند مراد، موضوعى باشد كه مجرمان در باره

آن نظر مى دهند. در برداشت ياد شده، اولين احتمال مورد نظر بوده است.

2 - هيچ چيز نزد خداوند مخفى و مستور نيست .

يتخ_فتون . .. نحن أعلم بما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 110 - 1،2،3

1 - خداوند ، داراى آگاهى كامل و دقيق به آينده و گذشته تمامى انسان ها

يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

تعبير {ما بين أيديهم} بر چيزى اطلاق مى گردد كه زمان چندانى از آن نگذشته باشد و در مواردى (نظير اين آيه) مراد از {ما بين أيديهم و ما خلفهم} تمامى حالات انسان در همه زمان ها است. گفتنى است كه به آنچه رو به روى افراد باشد نيز {ما بين أيديهم} گفته مى شود.

2 - خداوند داناى مطلق به نهان و آشكار است .

يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

{روبه رو} و {پشت سر} ممكن است كنايه از آشكار و نهان باشد، زيرابه طور معمول آنچه در برابر ديدگان انسان نباشد، از او نهان است.

3 - خداوند ، بر احوال شفيعان روز قيامت ( گذشته ، آينده ، آشكار و نهان آنان ) آگاهى كامل دارد .

لاتنفع الشف_عة إلاّمن أذن له . .. يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

ضمير {هم} در {أيديهم} و {خلفهم} به {من} در آيه قبل برمى گردد كه در معناى جمع است و مى تواند به اعتبار لفظ، مرجع ضمير مفرد و به اعتبار معنا، مرجع ضمير جمع قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 1

1- خداوند به تمامى گفتار و

كردار ملائكه و گذشته و حال آنان آگاه است .

يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 1،3،6

1- خداوند ، به گفتار آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران حق ستيز آگاه است .

إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون

3- احاطه علمى به گفتار نهان و آشكار آدميان ، در انحصار خداوند است .

إن أدرى . .. إنّه يعلم الجهر من القول

جمله {إنّه. ..} تعليل براى عدم آگاهى پيامبر(ص) از زمان وقوع عذاب است و اين حكايت از انحصار علم براى خدا دارد.

6 _ اسرار و توطئه هاى پنهانى انسان ها در قلمرو علم خداوند است .

يعلم ماتكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 76 - 1

1 - احاطه علمى خدا به گذشته و آينده انسان ها

يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

{بين أيدى} كنايه از گذشته و {خلف} كنايه از آينده است; يعنى، خدا گذشته و آينده مردم را مى داند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 14

14 - آگاهى كامل و همه جانبه خدا به عملكرد انسان ها

إنّى بما تعملون عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 92 - 1

1 - غيب و شهود ، در قلمرو علم خداوند

ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 7،8

7 - حكم خداوند مبنى بر كيفر دنيوى و اخروى اشاعه

دهندگان فحشا و سخت گيرى نسبت به آنان ، ناشى از علم و آگاهى او به حكمت و پيامد كار ها و رفتار ها است .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخرة و اللّه ي

برداشت ياد شده بر اساس اين نكته است كه مفعول {يعلم} و {تعلمون} حكمت و پيامد همين حكم باشد; يعنى، شما نمى دانيد كه چرا خداوند تا اين اندازه نسبت به اشاعه فحشا، واكنش سخت نشان مى دهد و حكمت اين سخت گيرى چيست؟ تنها خداوند به آن آگاهى دارد.

8 - علم و آگاهى خداوند به اسرار مردم و جهل آنان به اسرار يكديگر

و اللّه يعلم و أنتم لاتعلمون

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه مفعول {يعلم} اسرار مردم و علايق آنان باشد; چنان كه تعبير {يحبّون} (دوست دارند)، تأييد كننده همين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 20،22

20 - حضور خدا در زواياى زندگى انسان و آگاهى او بر آشكار و نهان آدمى

ما زكى منكم من أحد أبدًا و ل_كنّ اللّه يزكّى من يشاء و اللّه سميع عليم

22 - تهديد شدن شايعه سازان و افترا زنندگان ، به اين كه خداوند بر سخنان پنهانى و راز هاى درونى آنان آگاه است .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. و لولا إذ سمعتموه قلتم ما يكون لنا أن نتكلّم به_ذا ..

برداشت ياد شده از ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه درباره شايعه و ماجراى {افك} بود _ به دست آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - نور - 24 - 29 - 4

4 - خداوند به رفتار ، كردار ، نيات و اسرار آدميان آگاه است .

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 14

14 - خداوند ، از تمامى حركات و رفتار انسان ها ، آگاه و باخبر است .

إنّ اللّه خبير بما يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 13

13 - بى گمان خداوند ، به همه رفتار نهان و آشكار آدميان با خبر و آگاه است .

إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 8

8 - خداوند ، به نهان و اسرار درونى انسان آگاه است .

قد يعلم اللّه الذين يتسلّلون منكم لواذًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 10

10 _ خداوند ، بر احوال بندگان و به گناهان آنان ، آگاهى كامل دارد .

و كفى به بذنوب عباده خبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 10

10 - حضور خدا در همه جا و همراه همه كس و نيز آگاهى او نسبت به اعمال و گفته هاى مردمان

إنّا معكم مستمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 188 - 2

2 - خداوند ، داراى احاطه علمى بر تمامى اعمال و رفتار بندگان

قال ربّى أعلم بما تعملون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 25 - 6،7

6 - خداوند ، آگاه بر اعمال نهان و آشكار آدميان

و يعلم ما تخفون و ما تعلنون

7 - تنها خداى آگاه به هر آشكار و نهان سزاوار پرستش است ، نه مظاهر طبيعت ( چون خورشيد ، ماه و . . . ) .

يسجدون للشمس . .. ألاّيسجدوا للّه ... و يعلم ما تخفون و ما تعلنون

عبارت {و يعلم ما تخفون. ..} عطف بر {يخرج} و استدلال ديگرى است بر اين كه تنها خداى يگانه سزاوار پرستش است، نه پديده هايى چون خورشيد، ماه و... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 1،5

1 - تنها خداوند يكتا ، آگاه به غيب آسمان ها و زمين

قل لايعلم من فى السم_وت و الأرض الغيب إلاّ اللّه

5 - زمان برپايى قيامت ، از امور غيبى و علم آن تنها در اختيار خداوند

قل لايعلم . .. الغيب إلاّاللّه و ما يشعرون أيّان يبعثون

از ارتباط {أيّان يبعثون} با {الغيب} استفاده مى شود كه رستاخيز، خود مصداق و نمونه اى از امور غيبى است كه دانش آن تنها در اختيار خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 74 - 1،3،7

1 - خداوند ، آگاه به نيات و انديشه هاى پنهان در سينه هاى مردمان و دانا به گفتار ها و كردار هاى آشكار آنان

و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

3 - ربوبيت خدا ، مستلزم آگاهى كامل او از نهان و آشكار خلق

و إنّ ربّك ليعلم

7 -

علم خداوند ، به آشكار و نهان آدميان ، هشدارى است به حق ستيزان .

و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

با توجه به بُعد هشدارى و تهديدى آيات پيشين، تذكر دادن به علم خداوند مى تواند هشدار ديگرى به مجرمان و حق ستيزان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 75 - 1

1 - آسمان و زمين ( جهان آفرينش ) ، داراى اسرارى بس مخفى كه تنها براى خداوند آشكار است .

و ما من غائبة فى السماء و الأرض إلاّ فى كت_ب مبين

{غائبة} به هر امر بسيار مخفى گفته مى شود; زيرا {تاء} در آن براى مبالغه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 10

10 - انسان ، موجودى سطحى نگر است ; ولى خداوند آگاه به حقايق نهان كردار او است آن گونه كه به اسرار نهفته هستى آگاهى دارد .

و ترى الجبال تحسبها جامدة . .. إنّه خبير بما تفعلون

در صورتى كه {ترى الجبال. ..} بيانگر اسرار نهفته جهان و سطحى نگرى انسان نسبت به هستى باشد، آيه بالا نشان دهنده علم برتر خدا در قبال سطحى نگرى انسان است و تعبير {إنّه خبير بما تفعلون} مى رساند كه خداوند آگاه به اسرار هستى، از پنهانى ترين كردار آدميان آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 8

8 - علم و آگاهى خدا به انسان هاى قابل هدايت و انسان هاى غيرقابل هدايت

و هو أعلم بالمهتدين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 69 - 2،4

2 - احاطه علمى خداوند ، به اسرار درون و اعمال و گفته هاى آشكار انسان ها

و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

{إكنان {(مصدر {تكنّ}) به معناى پنهان كردن و {إعلان} (مصدر {يعلنون}) به معناى آشكار كردن است. بنابراين {ما تكنّ صدورهم}; يعنى، آنچه كه سينه هاى آنان در خود پنهان مى كند و {ما يعلنون}; يعنى، آنچه كه آشكار مى كنند. گفتنى است كه {ما} در {يعلنون} شامل هم گفتار مى شود و هم كردار.

4 - آگاهى همه جانبه به نهان و آشكار مردم ، از شؤون ربوبيت خداوند

و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

تكيه بر وصف ربوبيت به جاى هر اسم يا وصف ديگر، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 17

17 - علم و آگاهى خداوند به اسرار نهفته در سينه هاى انسان ها ، برتر از آگاهى خود آنان است .

أَوَ ليس اللّه بأعلم بما فى صدور الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 18

18 - خداوند ، بر اَعمال و زواياى قلب و انديشه آدميان آگاهى دارد .

إنّ اللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 1،2،3،9

1 - خداوند ، به همه حقايق پنهان و آشكار جهان ، آگاه است .

ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة

مشاراليه {ذلك} خداوندى است كه از او در آيات پيش با چندين صفت ياد شده

است.

2 - خداوندِ خالق عالم و مدبر امور آن ، آگاه به غيب و شهود است .

اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض . .. يدبّر الأمر ... ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة

3 - غيب و شهود و نهان و آشكار ، در پيشگاه خداوند مساوى است .

ع_لم الغيب و الشه_دة

9 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { عالم الغيب و الشهادة } . فقال : الغيب ، ما لم يكن و الشهادة ، ما قد كان ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداوند عزّوجلّ: {عالم الغيب و الشهادة} روايت شده كه گفت: غيب چيزى است كه هنوز واقع نشده و شهادت، چيزى است كه محقق گشته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 54 - 1،4

1 - خداوند ، بر هر چه كه انسان ها آن را آشكار كنند و يا پنهان كنند ، آگاه است .

إن تبدوا شيئًا أو تخفوه فإنّ اللّه كان بكلّ شىء عليمًا

4 - آگاهى خداوند به آنچه انسان ها آن را آشكار مى كنند و يا پوشيده مى دارند ، برخاسته از علم وسيع و گسترده الهى به كائنات است .

إن تبدوا شيئًا أو تخفوه فإنّ اللّه كان بكلّ شىء عليمًا

تكرار {شىء} در كلام كه، اوّلى مربوط به احوال انسان و دومى دال بر همه چيز است، اين نكته را مى رساند كه علم به آن اوّلى، جزيى از علم به همه كائنات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 2 - 6

6 - آگاهى خداوند از

مردگان و اجزاى آنان كه در دل زمين قرار مى گيرند .

يعلم ما يلج فى الأرض

احتمال دارد به قرينه اين كه در آيه بعد سخن از انكار و وقوع قيامت است، مراد از {ما يلج} مردگان و يا اجزاى متلاشى شده آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 3 - 12،14

12 - خبر وقوع قطعى قيامت ، خبرى غيبى و در اختيار خدا است .

قل بلى . .. لتأتينّكم ع_لم الغيب

14 - ربوبيت خداوند ، مقتضى داشتن علم غيب و احاطه علمى بر همه موجودات

و ربّى . .. ع_لم الغيب لايعزب عنه مثقال ذرّة ... و لا أصغر من ذلك و لا أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 8

8 - علم و آگاهى خداوند ، از تمامى كارهايى كه انسان ها انجام مى دهند .

إنّى بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 48 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آگاهى همه جانبه او از غيب و نهان ها است .

إنّ ربّى . .. علّ_م الغيوب

{علاّم الغيوب}، خبر مبتداى محذوفى مثل {هو} است كه مرجع آن {ربّى} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 1،5

1 - خداوند ، به حقايق پنهانى آسمان ها و زمين آگاه است .

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض

5 - خداوند ، به نيت ها و راز هاى دل آدميان آگاه است .

إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 5

5 - همه حركت ها و رفتار هاى انسان _ در نهان و آشكار _ در قلمرو علم خداوند است .

نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 18

18 - خداوند ، از نيات و باطن انسان ها آگاه است .

إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 7،10

7 - خداوند ، آگاه به امور { نهان و آشكار } و { غيب و شهود }

ع_لم الغيب و الشه_دة

10 - مقتضاى الوهيت حق ( اللّه ) ، توانايى او بر خلق و آگاهى كامل او از غيب و شهود است .

قل اللّهمّ فاطر السم_وت و الأرض ع_لم الغيب و الشه_دة

يادآورى وصف توانايى و آگاهى خداوند، پس از آمدن نام مقدس او (اللّه)، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 16 - 2

2 - همه چيز انسان ( گفتار ، رفتار و انگيزه هاى او ) در قيامت ، در قلمرو علم و آگاهى خداوند قرار دارد .

لايخفى على اللّه منهم شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 3

3 - آگاهى خداوند به اسرار پنهان شده در سينه ها

يعلم . .. ما تخفى الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 10

10 - خداوند ، به تمامى امور

بندگانش بصيرت و آگاهى كامل دارد .

إنّ اللّه بصير بالعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 2

2 - هيچ چيز از ديد خدا پنهان نمى ماند ، حتى انگيزه ها و انديشه هاى درونى انسان

إنّ الذين يلحدون . .. لا يخفون علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 17

17 - اطلاع دقيق خداوند ، از هر گونه عملكرد آدمى

فلننبّئنّ الذين كفروا بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 54 - 9

9 - خداوند ، آگاه به همه امور حتى به گرايش هاى قلبى و درونى انسان ها

ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم ألا إنّه بكلّ شىء محيط

ذكر احاطه علمى بر تمامى پديده هاى هستى، در پى بيان ترديد درونى مشركان در حقانيت معاد، مى تواند بيانگر برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 16

16 - خداوند ، داراى آگاهى كامل نسبت به اسرار نهفته سينه ها

إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 8

8 - خداوند ، آگاه و دانا به تمامى افعال بندگان خويش

و هوالذى . .. و يعلم ما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 4

4 - خداوند ، آگاه به هر سرّ و شنونده هر نجوا

أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 16

16- آگاهى كامل خداوند از عكس العمل درونى انسان ها ، در برابر فرمان جهاد و تكاليف دين *

و اللّه يعلم متقلّبكم و مثوي_كم . و يقول الذين ءامنوا لولا نزّلت ... رأيت الذين

از ارتباط اين آيه با جمله پايانى آيه قبل (و اللّه يعلم متقلّبكم و مثواكم)، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 12

12- آگاهى خداوند ، از توطئه ها و كار هاى پنهانى عناصر سست ايمان و منافق

و اللّه يعلم إسرارهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 3

3- كيفر سخت منافقان به هنگام مرگ ، براساس علم الهى به نهان كارى هاى خائنانه آنان

و اللّه يعلم إسرارهم . فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

از ارتباط عبارت {فكيف إذا. ..} _ كه بيانگر كيفر سخت منافقان است _ با ذيل آيه قبل (واللّه يعلم إسرارهم) استفاده مى شود كه علم و آگاهى خداوند، پشتوانه كيفر منافقان به هنگام مرگ شان، خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 4

4 - اخبار خداوند از تصورات درونى اعراب متخلّف ، نشانه اى از علم عميق او به كردار بندگان

بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا . بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول

از ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل، مطلب بالا برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 7

7 - خداوند ،

آگاه از خلوص و صداقت باطنى مؤمنان در بيعت رضوان

لقد رضى اللّه . .. فعلم ما فى قلوبهم

مراد از {ما} در {ما فى قلوبهم} _ به قرينه {رضى اللّه. ..} مى تواند صداقت و خلوص مؤمنان باشد; زيرا اين امور است كه رضايت و خشنودى را در پى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 13

13- خداوند ، آگاه بر حقايق مخفى و پنهان از خلق

فعلم ما لم تعلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 16 - 3

3 - خداوند ، آگاه به ضمير آدميان و بى نياز از اظهار و اعلام آنان

قل أتعلّمون اللّه بدينكم و اللّه يعلم ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 18 - 1

1 _ خداوند ، آگاه به اسرار نهفته ( غيب ) آسمان ها و زمين

إنّ اللّه يعلم غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 1

1_ خداوند ، خالق انسان و آگاه به وسوسه هاى نفسانى وى

و لقد خلقنا الإنس_ن و نعلم ما توسوس به نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 16

16 - مخفى ترين دوره رشد و پيدايش انسان ( دوره جنين ) ، آشكار و نمايان در پيشگاه خداوند

هو أعلم بكم . .. و إذ أنتم أجنّة فى بطون أُمّه_تكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

نجم - 53 - 58 - 5

5 - تحقق قيامت و علم به لحظه وقوع آن ، تنها در حيطه قدرت و علم الهى است .

ليس لها من دون اللّه كاشفة

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {كاشفة}، پرده برداشتن از لحظه وقوع قيامت و تحقق ساختن و آشكار نمودن صحنه هاى آن است. برداشت بالا بر پايه اين احتمال مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 8

8 - اخبار الهى از برخورد هاى توطئه آميز و مخفيانه قوم ثمود ، در برابر معجزه الهى *

فارتقبهم

با توجه به اين كه در واژه {فارتقب} ريزنگرى و نظارت دقيق نهفته است، احتمال مى رود اين فرمان، در مقام بيان حركت هاى مرموز قوم ثمود در برابر معجزه اى باشد كه براى آنان عطا خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 6 - 3

3 - خداوند ، به اسرار نهان در درون سينه ها آگاهى كامل دارد .

و هو عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 24

24 - خداوند ، به تمامى اعمال مؤمنان آگاه است .

و اللّه بما تعملون خبير

خطاب در آيه شريفه، متوجه مؤمنان است و مفهوم {ما} در {بما تعملون} عام و دربرگيرنده همه اعمال مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 1 - 8

8 - خداوند ، همه گفتوگو ها و سخنان محرمانه انسان ها را مى شنود و بر آنها آگاهى

دارد .

قد سمع اللّه . .. إنّ اللّه سميع بصير

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّ اللّه. ..} در مقام تعليل مى باشد و اين تعليل، تعميم دهنده حكم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 8

8 - خداوند ، به تمامى آنچه مردم انجام مى دهند ، آگاهى كامل دارد .

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 7 - 4،10

4 - گفتوگو هاى محرمانه هيچ جمع نجواكننده اى ، بر خداوند پوشيده نيست .

ما يكون من نجوى . .. إلاّ هو معهم أين ما كانوا

10 - خداوند ، گفتوگو هاى محرمانه نجواكنندگان را ، در قيامت به آنان خبر خواهد داد .

ثمّ ينبّئهم بما عملوا يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 15

15 - خداوند ، به تمامى اعمال بندگانش آگاهى كامل دارد .

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 13

13 - خداوند ، به تمامى اعمال مردمان آگاهى كامل دارد .

و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 14

14 - خداوند ، داراى آگاهى ژرف و همه جانبه نسبت به اعمال آدميان

إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 3،8

3 - خداى يگانه ، آگاه به

تمامى غيب و شهود ( پنهان و آشكار )

ع_لم الغيب و الشه_دة

8 - پرتوافكنى رحمت الهى بر خلق ، متكى به آگاهى او از غيب و شهود *

ع_لم الغيب و الشه_دة هو الرحم_ن الرحيم

وصف {عالم الغيب . ..} قبل از {الرحمان الرحيم}، مى تواند نظر به پشتوانه رحمت الهى داشته باشد; زيرا در صورت جهل، چه بسا به جاى رحمت، نقمت صورت گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 18

18 - خداوند ، آگاه به اعمال پنهانى و آشكار آدميان

و أنا أعلم بما أخفيتم و ما أعلنتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 4

4 - خداوند ، عالم به غيب و شهود هستى است .

إلى ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 4 - 3،4،5،6

3 - خداوند ، به تمامى حركت ها و رفتار هاى نهانى و آشكاراى انسان ها آگاه است .

و يعلم ما تسرّون و ما تعلنون

4 - خداوند ، به راز ها و اسرار نهفته در سينه ها آگاهى كامل دارد .

و اللّه عليم بذات الصدور

5 - علم خداوند ، مطلق و فراگير همه ذرّات نهان و آشكار جهانِ هستى است .

يعلم ما فى السم_وت . .. و ما تعلنون و اللّه عليم بذات الصدور

يادآورى آگاهى خداوند از موجودات آسمان ها و زمين و نيز رفتارهاى نهانى و آشكارا و رازهاى دل بشر، اشاره به علم مطلق و فراگير خداوند است.

6 - آگاهى و عقيده به علم همه جانبه خداوند به

جهان و انسان ، بازدارنده انسان ها از نافرمانى و گناه

يعلم ما فى السم_وت . .. و ما تعلنون واللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 8

8 - آفريدن جهان و آگاهى از پديده هاى آن و اسرار نهفته در دل آدميان ، نشانه آسان بودن آفرينش مجدد انسان ها از جانب خداوند

خلق السم_وت . .. و اللّه عليم بذات الصدور ... و ربّى لتبعثنّ ... و ذلك على اللّه

مطلب ياد شده، از ذكر آفرينش جهان به قدرت خداوند و آگاهى همه جانبه او در آغاز و سپس ياد كردن آسانى برپايى قيامت براى او، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 8 - 6

6 - خداوند ، از تمامى رفتار ها و كردار هاى آدميان با خبر است .

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 11 - 7،8

7 - علم خداوند ، مطلق و همه جانبه است .

و اللّه بكلّ شىء عليم

8 - آگاهى و ايمان مؤمنان به علم همه جانبه خداوند ، مايه تحمل مصيبت ها و پايدارى در برابر مشكلات است .

ما أصاب من مصيبة إلاّ بإذن اللّه . .. و اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 18 - 2

2 - خداوند ، آگاه از غيب و شهود و دانا به تمامى امور نهان و آشكار جهان است .

ع_لم الغيب و الشه_ده

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 9،11

9 - هيچ كس ، جز خداوند ، از افشا شدن راز پيامبر ( ص ) از سوى همسرش ( حفصه ) آگاه نبود .

قالت من أنباك ه_ذا قال نبّأنى العليم الخبير

از اين كه پيامبر(ص) آگاهى خود را از ناحيه خداوند دانسته است، مى توان به مطلب ياد شده پى برد.

11 - خداوند ، به راز دل آدميان و سخنان درگوشى و پنهانى آنان آگاه و باخبر است .

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه . .. و أظهره اللّه عليه ... قال نبّأنى العليم الخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 13 - 1،2،3،4،5

1 - خداوند ، به تمامى گفته هاى پنهانى و آشكار آدميان آگاهى كامل دارد .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم

توصيف خداوند با صيغه مبالغه {عليم}، مى تواند بيانگر كثرت و كمال علم او باشد.

2 - هيچ چيز ، از نظر خداوند پنهان نبوده و علم او به همه پديده هاى نهان و آشكار جهان يكسان است .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم

{أو} در اين آيه، براى تساوى است; يعنى، پديده هاى جهان _ چه در نهان باشند و چه آشكارا _ براى خداوند مساوى است و همه به طور يكسان در قلمرو علم او قرار دارند.

3 - آگاهى خداوند از تمامى توطئه هاى نهان و آشكار كافران

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم

4 - خداوند ، به نيت ها ، راز دل ها و ضمير آدميان ، آگاهى كامل دارد .

إنّه عليم بذات

الصدور

5 - آگاهى كامل خداوند به راز دل ها و ضمير آدميان ، دليل احاطه كامل او بر تمامى گفته ها و توطئه هاى نهان و آشكار كافران است .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم بذات الصدور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّه عليم. ..}، در مقام تعليل براى عبارت {و أسرّوا قولكم أو اجهروا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 14 - 1

1 - خداوند ، آگاه به تمامى آفريده هاى خويش است .

ألا يعلم من خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 6

6 - آفرينش زمين و بستر مناسب بودن آن براى حركت و روزى انسان ها ، جلوه علم و آگاهى خداوند بر احوال نهان و آشكار انسان ها

إنّه عليم بذات الصدور . .. هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً ... و كلوا من رزقه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد تبيين چگونگى علم خداوند بر احوال و ضمير انسان ها است كه در دو آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 49 - 1،2

1 - آگاهى كامل خداوند ، از ايمان يا كفر انسان ها

و إنّا لنعلم أنّ منكم مكذّبين

2 - خداوند ، آگاه به نهان انسان ها و اسرار درونى آنان

و إنّا لنعلم أنّ منكم مكذّبين

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه ايمان و كفر، از امور نهانى و از

اسرار درونى انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 26 - 1،4

1 - خداوند ، آگاه به تمام حقايق غيبى و امور پنهانى

ع_لم الغيب

4 - { فقال أبوجعفر ( ع ) : . . .و أمّا قوله { عالم الغيب } فإنّ اللّه عزّوجلّ عالمٌ بما غاب عن خلقه فيما يقدّر من شىء و يَقضِيه فى علمه قبل أن يخلقَه و قبل أن يُفْضِيَه إلى الملائكة ;

امام باقر(ع) فرمود: اما [معناى] سخن خداوند: {عالم الغيب} [اين است] خداى عزّوجلّ عالم است به آنچه از مخلوقاتش پنهان مى باشد. چيزى را كه مقدر فرموده و در علم خود گذرانده است; قبل از اين كه آن چيز را بيافريند و قبل از اين كه آن را به ملائكه برساند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 28 - 6

6 - خداوند ، به تعداد و آمار همه پديده هاى هستى آگاه است .

و أحصى كلّ شىء عددًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 2

2 - آگاهى كامل خداوند ، از تمامى حركات و رفتار هاى انسان ها

يعلم أنّك تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. علم أن سيكون منكم مرضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 3

3 - آگاهى خداوند ، به اسرار درونى و نيت هاى انسان

و اللّه أعلم بما يوعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 7 - 7،9،11

7 -

خداوند ، به تمام آنچه آشكار است و يا همواره مستور مى ماند ، آگاه است .

إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

فعل مضارع در {مايخفى} _ به قرينه آن با كلمه {الجهر} _ دلالت بر تجدد و استمرار خفا دارد و مى رساند كه مراد از {مايخفى}، چيزهايى است كه مخفى شدن اقتضاى طبيعت آن باشد.

9 - آگاهى خداوند از آشكار و نهان ، پشتوانه نفوذ مشيت خداوند در پيدايش و زوال آموخته هاى انسان

سنقرئك فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

11 - علم خداوند به آشكار و نهان ، توجيه كننده مشيت او درباره محو يا ابقاى معارف در ذهن پيامبر ( ص )

فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

جمله {إنّه يعلم. ..}، تعليل براى {شاء اللّه} و بيانگر اين است كه اگر خداوند براى پيامبر(ص)، نسيان آيه اى را بخواهد و آن را از صفحه خاطر آن حضرت محو سازد; دليلى عالمانه داشته و بر پايه علم مطلق خود به هر نهان و آشكار، چنين اراده اى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 7

7 - كمك هاى مالى به مردم _ هر چه باشد _ از ديد خداوند مخفى نمانده و محاسبه خواهد شد .

يقول أهلكت مالاً لبداً . أيحسب أن لم يره أحد

در برداشت ياد شده، مفروض اين است كه گوينده {أهلكت . ..} اهل انفاق بوده; ولى بر تعبير {أهلكت} توبيخ شده است. به اين بيان كه انفاق گران، نبايد مال خود را تلف شده بدانند; زيرا انفاق ها

از نظر خداوند مخفى نمى ماند. البته اين افراد نبايد به همين مقدار اكتفا كنند; بلكه براى قرار گرفتن در زمره {أصحاب الميمنة} بايد به عقبه هايى گام نهند كه آيات بعد گوياى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 5

5 - خداوند ، بر تمام ديدنى ها آگاه است .

ألم نجعل له عينين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 9 - 3

3 - خداوند به تمامى دانسته ها ، نيت ها و افكار انسان ، دانا است .

أيحسب أن لم يره أحد . ألم نجعل له ... و لسانًا و شفتين

تكيه بر ابزار سخن گفتن، در پاسخ كسى كه از آگاهى خداوند غافل است، بيانگر اين نكته است كه چون زبان و لب ها _ كه انسان با آن معلومات و منويات خود را به ديگران انتقال مى دهد _ آفريده خداوند است. پس نمى توان او را از ضمير انسان ناآگاه دانست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 1،2

1 - خداوند ، داراى آگاهى دقيق به انسان ها و افكار و كردار آنان است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

{خبير}، از ريشه {خُبْر} (دانستن درون و پنهان) يا {خِبْرة} (دانستن ظاهر و باطن) است. (تاج العروس)

2 - قيامت ، روز پى بردن همگان به آگاهى دقيق خداوند از اسرار درونى ايشان

يومئذ

تعبير {يومئذ} قيامت را زمان علم خداوند، قرار داده و درباره علم او در دنيا، بيانى ندارد و از آن جا كه علم الهى ازلى

و ابدى است، اختصاص يافتن آن به قيامت، ناظر به قابل انكار نبودن آن است; يعنى، گرچه در دنيا برخى به علم او معترف نيستند; ولى در قيامت، آنان نيز به اين حقيقت پى خواهند برد.

علم غيب خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 14

14- خضر ( ع ) از برخى حوادث آينده ، آگاه بود و در برابر آن احساس مسؤوليت مى كرد .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 20

20- آگاهى خضر ( ع ) بر اسرار و حقايق امور عالم و نيز اطلاع او بر اراده خداوند در باره آنها ، نمودى از علم لدنى وى بود .

و علّمنه من لدنّا علمًا . رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

علم غيب رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 1،2،3

1 - خداوند هيچ كس را _ جز كسانى كه از آنان راضى و خشنود باشد ( رسولان ) _ از علم غيب خود آگاه نمى سازد .

إلاّ من ارتضى من رسول

{من} _ در {من رسول} _ براى تبيين {من ارتضى} است.

2 - امكان آگاه شدن رسولان الهى ، از علم غيب و امور پنهانى به وسيله وحى و الهام خداوند

فلايظهر على غيبه أحدًا . إلاّ من ارتضى من رسول

3 - امكان آگاهى رسولان الهى از زمان برپايى قيامت و نزول عذاب بر كافران ، به وسيله وحى و الهام خداوند

قل إن أدرى

أقريب ما توعدون . .. إلاّ من ارتضى من رسول

علم غيب عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 9

9- عيسى ( ع ) به برخى از حوادث آينده خويش آگاه بود .

والسل_م علىّ . .. يوم أموت

علم غيب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 19

19 _ پيامبر ( ص ) ، آگاه به پاكان و ناپاكان ( مؤمن و منافق ) امّت خويش ، از طريق علم به غيب

و ما كان اللّه . .. و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

مراد از {من رسله} _ چه برخى از رسولان باشند و چه تمامى آنان _ قطعاً پيامبر اسلام (ص) از جمله آنان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 24 - 7

7 _ پيامبر اكرم(ص) هم اكنون شاهد سرنوشت ذلتبار مشركان در قيامت*

انظر كيف كذبوا على أنفسهم و ضل عنهم ما كانوا يفترون

فعل {انظر} خطاب به پيامبر(ص) است. توجه به گزينش اين مخاطب ويژه، اين احتمال را كه پيامبر(ص) در دنيا نيز با چشم ملكوتى خود شاهد صحنه هاى قيامت هستند، تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 7،9،10

7 _ برخى از مردم عصر بعثت ، پيامبر ( ص ) را به امور غيبى آگاه مى پنداشتند .

لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير

9 _ عدم دستيابى پيامبر ( ص ) به منافع بسيار و بروز مشكلات و سختى

ها در زندگانى وى ، نشانه آگاه نبودنش به غيب ها و امور نهانى است .

و لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير

{استكثار} (مصدر استكثرت) هنگامى كه پس از آن {من} آورده شود، به معناى زياد برداشت كردن و فراوان به دست آوردن است. بنابراين {استكثرت من الخير}، يعنى منافع بسيارى را برداشت مى كردم و به دست مى آوردم.

10 _ پيامبر ( ص ) از جانب خدا مأمور بود تا وابسته بودن توانش را به مشيت خدا و آگاه نبودنش را به امور غيبى به مردم اعلام كند .

قل لاأملك . .. و لو كنت أعلم الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 4،12

4 _ اطلاع يافتن پيامبر ( ص ) از آينده و امور غيبى ، توسط وحى

يعتذرون إليكم إذا رجعتم

12 _ آگاهى پيامبر ( ص ) به اعمال نهانى متخلفان ، در پرتو وحى و هدايت الهى

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

از اينكه رؤيت تنها به خدا و رسول نسبت داده شده، استفاده مى شود كه ممكن است اعمال متخلفان بر ديگران مخفى باشد. گفتنى است كه فاصله شدن {عملكم} ميان {اللّه} و {رسوله} ممكن است اشاره به اين باشد كه علم پيامبر(ص) در طول علم خدا و در پرتو آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 2

2 - پيامبران الهى ، بى خبر از نبوت خويش پيش از مبعوث شدن .

و ما كنت ترجوا أن يلقى إليك الكت_ب

جايى كه پيامبراسلام(ص) پيش از بعثت خويش، از آن هيچ گونه اطلاعى نداشته

باشد و حتى گمان آن نيز در ذهنش جوانه نزند; به طريق اولى پيامبران ديگر نيز چنين خواهند بود. بنابراين با القاى خصوصيت از پيامبر(ص)، مطلب ياد شده را مى توان درباره همه پيامبران تعميم داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 5

5- اطلاع از آينده و سرنوشت فرد فرد بشر ، خارج از قلمرو رسالت و مسؤوليت پيامبر ( ص )

قل . .. و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 24 - 6

6 - آگاهى پيامبر ( ص ) به غيب

و ما هو على الغيب بضنين

علم غيب معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 2

2 - لزوم برخوردارى معبود ، از علم مطلق و آگاهى به نهانى ترين امور هستى

قل لايعلم من فى السم_وت و الأرض الغيب إلاّاللّه

اين بخش از آيات، در مقام اثبات توحيد و رد شرك است و در اين راستا است كه علم مطلق الهى مطرح و به انسان يادآورى شده است كه اين علم فقط در اختيار خداوند مى باشد و نه غير او; پس غير او شايسته براى پرستش نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 4

4 - آگاهى مطلق به غيب و شهود ، لازمه مقام الوهيت و خداوندگارى است .

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو ع_لم الغيب و الشه_دة

توصيف {اللّه} به {عالم الغيب و الشهادة}، بيان بالا را

افاده مى كند.

علم غيب ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 7

7 _ فرشتگان مطمئن به فسادگرى و خونريزى انسان ، پيش از آفرينش وى

قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء

{سفك} (مصدر يسفك) به معناى ريختن است و {من . .. يسفك الدماء} (كسى كه ... خونها خواهد ريخت) كنايه از كشتارهاى فراوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 8 - 6

6 - اطلاعات و اخبار غيبى مربوط به اهل زمين ، در اختيار فرشتگان آسمان قرار دارد .

لايسّمّعون إلى الملإالأعلى

علم غيب موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 81 - 5

5 _ موسى ( ع ) ، از پيش بر پيروزى خود و شكست ساحران و ابطال سحرشان ، اطمينان داشت .

قال موسى ما جئتم به السحر إن اللّه سيبطله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 1

1- تذكر موسى ( ع ) به آگاهى و اعتقاد درونى فرعون به حقانيت معجزات او على رغم سحر خواندن آنها

إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 7،8

7_ موسى ( ع ) ، از برخى امور غيبى ، آگاه بود .

أقتلت نفسًا زكيّة بغير نفس

آگاهى موسى(ع) از قاتل نبودن نوجوان مقتول، ممكن است از علوم غيبى آن حضرت باشد.

8- موسى ( ع

) نسبت به اَعمال ناروا و خلاف شرع حساسيت شديدى داشت .

قال أقتلت نفسًا زكيّة بغير نفس

اعتراض موسى به خضر(ع) على رغم قول و قرارهاى قبلى، نشان از آن دارد كه موسى(ع) به قدرى در اين مسائل حساسيّت داشت كه تحت تأثير آن، عهد و قرار خود را نيز فراموش كرده و يا آن را ناديده گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 7

7- علمى كه موسى ( ع ) در پى آموختن آن از خضر ( ع ) بود ، علم تأويل و تحليل حوادث و شناخت حقايق پشت پرده رخداد ها بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت . .. سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

علم غيب نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 11،12،13

11 _ خداوند نوح ( ع ) رابه حقايقى پوشيده بر مردم آگاه ساخت .

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

من در {من اللّه} مى تواند براى ابتداى غايت باشد. در اين صورت {أعلم من اللّه ... } يعنى علم من از جانب خداست و خدا مرا به حقايقى آشنا كرده است. و نيز مى تواند {من اللّه} به معناى {درباره خدا} باشد. يعنى من حقايقى را درباره خدا و صفات او مى دانم كه شما نمى دانيد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

12 _ نوح ( ع ) ، آگاه به حقايقى پوشيده از مردم درباره خداوند

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من اللّه} به معناى {درباره خدا} باشد.

13

_ آگاهى نوح ( ع ) به حقايقى از جانب خدا ، از عوامل پايدارى وى در تبليغ رسالت هاى الهى و خيرخواهى خالصانه براى مردم

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

به نظر مى رسد جمله {أعلم من اللّه . .. } به منزله تعليلى باشد براى {أبلغكم} و {أنصح لكم}. يعنى آگاه بودن من بر حقايقى پوشيده بر شما مرا در ابلاغ رسالتهاى الهى پايدار مى سازد.

علم غيب يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 12

12_ يعقوب ( ع ) حقايقى را درباره خدا و صفات او مى دانست كه بر ديگران پوشيده و مستور بود .

و أعلم من الله ما لاتعلمون

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه {من الله} به معناى درباره خدا باشد. بر اين اساس مراد از {ما لاتعلمون} صفات و ويژگيهاى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 95 - 3

3_ يعقوب ( ع ) در طول فراق يوسف ( ع ) همواره به زنده بودن او اعتقاد داشت و آن را براى اطرافيانش اظهار مى كرد .

قال أبوهم إنى لأجد ريح يوسف . .. قالوا تالله إنك لفى ضل_لك القديم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 9،10،12،13

9_ يعقوب ( ع ) پيش از دريافت بشارت به حيات يوسف ( ع ) ، به زنده بودن او اطمينان داشت .

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

{من الله} مى تواند به معناى {ازناحيه

خدا} باشد و نيز مى تواند به معناى {درباره خدا} باشد. براساس معناى اول، مراد از {ما لاتعلمون} _ به مناسبت مورد _ زنده بودن يوسف(ع) ، ديدار او و ... مى باشد.

10_ يعقوب ( ع ) برخلاف فرزندانش ، به سپرى شدن دوران فراقش از يوسف ( ع ) اطمينان داشت .

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

12_ آگاهى يعقوب ( ع ) به حيات يوسف ( ع ) و وصال او ، دانشى بود كه از ناحيه خداوند به آن حضرت افاضه شده بود .

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

13_ يعقوب ( ع ) حقايقى را درباره خدا و صفات او مى دانست كه بر ديگران پوشيده و مستور بود .

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من الله} به معناى {درباره خدا} باشد. بر اين اساس مقصود از {ما لاتعلمون} صفات و ويژگيهاى خداوند است.

علم غيب يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 4،5،7،9،10

4_ يوسف ( ع ) ، از علم غيب برخوردار بود .

قال لايأتيكما طعام ترزقانه إلاّ نبّأتكما بتأويله

ضمير در {بتأويله} محتمل است به {طعام} باز گردد ، و ممكن است مراد از آن رؤياى هر يك از هم بندان يوسف(ع) باشد. بر اساس احتمال نخست ، جمله {قال لايأتيكما ...} حاكى از اين است كه يوسف(ع) ، از غيب مطلع بوده است.

5_ يوسف ( ع ) ، بهره مندى خويش از علم غيب را براى هم بندان زندانيش فاش ساخت .

ذلكما مما علمنى ربى

7_ يوسف

( ع ) ، پيش از آوردن غذا براى زندانيان ، نوع و خصوصيات آن را براى ايشان بيان كرد .

قال لايأتيكما طعام ترزقانه إلاّ نبّأتكما بتأويله قبل أن يأتيكما

بر اين اساس كه ضمير در {تأويله} به {طعام} باز گردد، جمله {قال لايأتيكما. ..} چنين معنا مى شود: يوسف(ع) گفت: {پيش از آنكه غذايى كه به شما اعطا مى شود، برايتان حاضر گردد، تأويل آن غذا را براى شما بيان كرده ام {مراد از تأويل طعام، ماهيت نوع خصوصيات و نتيجه آن مى باشد.

9_ خداوند ، آموزنده علم غيب به يوسف ( ع )

ذلكما مما علمنى ربى

10_ آگاهى يوسف ( ع ) به غيب و توان او بر تعبير رؤياها ، تنها بخشى از دانش موهبتى خداوند به يوسف ( ع ) بود .

ذلكما مما علمنى ربى

{من} در {مما} مى تواند براى تبعيض باشد و محتمل است بيانگر نوع و جنس باشد. برداشت فوق ، بر اساس احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 9

9_ اطلاع يوسف ( ع ) از آينده و آگاهى او به غيب

قضى الأمر الذى فيه تستفتيان

مفاد {قضى الأمر . ..} تأويل و تفسير رؤياى هم بندان يوسف نيست ; بلكه بيان حقيقتى است كه آن حضرت در حاشيه تأويل رؤيا بيان داشت و اين نشان دهنده آن است كه آن حضرت علاوه بر تعبير رؤيا ، به امورى از آينده نيز آگاه بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 93 - 6

6_ آگاهى يوسف ( ع ) از غيب و

اطلاع او بر حوادثى از آينده

فألقوه على وجه أبى يأت بصيرًا

تأثير پيراهن يوسف(ع) بر چشمان يعقوب(ع) و بينا شدن آنها ، از امور غيبى است و يوسف(ع) از آن آگاه بود.

علم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 3

3- مخالفت فرعون با دعوت موسى ( ع ) ، از روى لجاجت و با آگاهى كامل از حقانيت او بود .

فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ ا

علم قاضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 12

12 _ حاكم نمى تواند به استناد علم خويش زن زناكار و همجنس باز را كيفر دهد . *

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فان شهدوا

مفهوم جمله {فان شهدوا} اين است كه در صورت نبودن چهار شاهد، كيفرى (حبس ابد) نخواهد بود ; هر چند حاكم به آن علم پيدا كند ; زيرا غالباً حاكم با شهادت دو يا سه نفر شاهد عادل هم علم پيدا مى كند.

علم قانونگذاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 110 - 5

5 - آگاهى كامل و دقيق ، شرط لازم براى قانون گذاران و مجريان آن

لاتنفع الشف_عة إلاّمن أذن له . .. يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

علم قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 8

8 - آگاهى قوم ثمود ، به نحوه بريدن سنگ هاى كوه و ايجاد خانه هاى سنگى

جابوا

الصخر

علم قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 2

2 - اطلاع قوم عاد بر پيشينه اديان الهى در ميان اقوام پيش از خود

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

علم قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 39 - 2

2 - آگاهى يافتن قوم لوط به اين حقيقت كه عذاب نازل شده بر آنان ، همان است كه به آن هشدار داده شده بودند .

فذوقوا عذابى و نذر

علم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 26 - 2

2 - كافران دوزخى ، پس از دريافت نامه اعمال خود ، از محتوا و حكم نهايى آن درباره خويش آگاه خواهند شد .

و لم أدر ما حسابيه

علم كافران صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 5

5 - كافران عصر پيامبر ( ص ) ، از هلاكت بسيارى از امت هاى گذشته آگاه بوده و با آثار باستانى به جاى مانده از آنان آشنا بودند .

أفلم يهد لهم كم أهلكنا . .. يمشون فى مس_كنهم

جمله {يمشون. ..} حال براى {هم} است كه به قرينه سياق آيه، مراد مشركان صدراسلام مى باشد. عبور آنان به ديار عاد، ثمود، لوط و ... _ كه مفاد جمله {يمشون...} است _ زمينه ساز آگاهى آنان به حوادث مرگ بار پيشينيان بوده است. توبيخ مستفاد از همزه استفهام نيز، فرع بر آگاهى آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- طه - 20 - 133 - 9

9 - كافران عصر بعثت ، از محتواى كتاب هاى آسمانى پيشين آگاه بودند .

أوَلم تأتهم بيّنة ما فى الصحف الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 68 - 2

2 - كافران عصر بعثت ، مطلع از وجود مسأله اى به عنوان قيامت و معاد در ميان نسل هاى پيشين

لقد وعدنا ه_ذا نحن و ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 15 - 3

3 - آگاهى كافران صدراسلام ، از وجود اديان الهى در گذشته تاريخ

إذا تتلى عليه ءاي_تنا قال أس_طير الأوّلين

از اين كه كافران، قرآن را اسطوره اى از اساطير پيشينيان دانسته اند، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 17 - 6

6 - آشنايى كافران صدراسلام ، با داستان باغداران يمنى

إنّا بلون_هم كما بلونا أصح_ب الجنّة إذ أقسموا

تهديد شدن كافران، به دچار شدن به سرنوشت اصحاب الجنّة} _ به عنوان نمونه عينى از عملى شدن تهديد خداوند _ بيانگر اين حقيقت است كه آنان، از اين داستان كم و بيش با خبر بودند; و گرنه اين تهديد فايده نمى بخشيد.

علم كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 8

8 - مشركان ناسپاس ، از زشتى كار خود ، آگاهى خواهند يافت .

هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم ... فسوف يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100

- 7 - 2

2 - تداوم ناسپاسى در انسان ، با وجود آگاهى او از خصلت نارواى خويش ، شگفت آور و سزاوار نكوهش افزون تر

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد

علم كلاغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 19

19 _ آگاهى غريزى كلاغ بر شيوه پنهان سازى اشيا

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

علم لدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 14

14 _ علم انبيا ، دريافت شده از خداوند

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 19،20

19_ يوسف ( ع ) ، ارتكاب گناه و پذيرش تقاضاى زليخا و همپالگى هاى او را ، موجب از دست دادن علم و حكمت خدادادى خويش مى دانست .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ و أكن من الج_هلين

برداشت فوق ، بر اين مبناست كه مراد از جهل نادانى باشد. بر اين مبنا مى توان گفت: مقصود يوسف(ع) از جاهل شدن ، سلب گشتن علم و حكمتى است كه خداوند به او عطا كرده بود (ءاتيناه حكماً و علماً) {آيه 22}.

20_ گناه ، موجب سلب علوم خدادادى و موهبتى است .

و ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ و أكن من الج_هلين

علم لدنى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 -

14

14_ آگاهى از غيب و بهره مند بودن از علوم خدادادى ، از ويژگى هاى پيامبران

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

علم لدنى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 86 - 4

4- بقا و زوال علوم اعطايى خدا به بشر ، حتى دريافت وحى توسط پيامبر ( ص ) ، منوط به مشيت خداست .

و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً. و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحينا إليك

علم لدنى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 2،8،9

2- هدف موسى ( ع ) و همراه وى از سفر جستوجوگرانه خود ، يافتن بنده اى از بندگان خاص الهى و داراى علم لدنى بود .

فارتّدا . .. فوجدا عبدًا من عبادنا ... و علّمنه من لدنّا

واژه {وجدا} بيان كننده يافتن چيزى است كه موسى و همراه اش در جستوجوى آن بودند و نه ديدارى اتفاقى و غير مترقبه. {لدنا} دلالت مى كند كه علم حضرت {خضر(ع)} دانش عادى و معمولى نبوده، بلكه از افاضات خاص ربّانى بوده است.

8- حضرت خضر ( ع ) از علم مخصوص و موهبتىِ خداوند ، ( علم لدنى ) ، برخوردار بود .

و علّمنه من لدنّا علمًا

{من لدنا} و {من عندنا} در معنا تفاوتى ندارند و هر دو، بر داشتن منشأ الهى، دلالت مى كنند.

9- علم لدنى حضرت خضر ( ع ) ، نمودى از رحمت خاص الهى به او است .

ءاتينه رحمة من عندنا و علّمنه من لدنّا علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 3،4،6،7،9

3- موسى ( ع ) به { علم لدنىِ } حضرت خضر احساس نياز مى كرد .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

4- موسى ( ع ) ، به محروميت خود از علومى كه نزد خضر بود ، اعتراف داشت و در برابر مقام علمى و عملى او ، متواضع و فروتن بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت

اظهار آمادگى براى تبعيت، نشانِ خضوعِ موسى(ع) در برابر كردار خضر(ع)، و اظهار اشتياق به آموختن، حاكى از تواضع موسى در برابر علم او است.

6- در ديدگاه موسى ( ع ) ، خضر ( ع ) ، _ فردى تعليم ديده ، و علوم ويژه او ، دانشى اكتسابى بود .

ممّا علّمت

7- دانش ويژه خضر ( ع ) ، برگرفته از تعليم خداوندى بود .

علّمنه من لدنّا علمًا . .. ممّا علّمت رشدًا

9- علوم لدنى خضر ، دامنه گسترده اى داشت .

تعلمن ممّا علّمت

{من} در {ممّا} معناى تبعيض دارد. موسى(ع) با اين تعبير، مى گويد: {من، خواهان آموختن بخشى از آن علوم گسترده تواَم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 20،22

20- آگاهى خضر ( ع ) بر اسرار و حقايق امور عالم و نيز اطلاع او بر اراده خداوند در باره آنها ، نمودى از علم لدنى وى بود .

و علّمنه من لدنّا علمًا . رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

22- رخداد هاى داستان خضر و موسى ( ع ) ، برخاسته از اراده خداوند و داراى تفسيرى پيچيده و نيازمند آگاهى هايى ويژه است

كه از جانب او افاضه شود .

و ما فعلته عن أمرى ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

علم لدنى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 4

4- داوود و سليمان ( ع ) ، داراى مقام قضاوت و برخوردار از علم خدا دادى

و داود و سليم_ن . .. و كلاًّ ءاتينا حكمًا و علمًا

علم لدنى سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 4

4- داوود و سليمان ( ع ) ، داراى مقام قضاوت و برخوردار از علم خدا دادى

و داود و سليم_ن . .. و كلاًّ ءاتينا حكمًا و علمًا

علم لدنى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) ، از علم و حكمت خدا دادى برخوردار بود .

و لوطًا ءاتين_ه حكمًا و علمًا

يكى از معانى {حكم}، حكمت است. برداشت ياد شده مبتنى براين معنا است.

علم لدنى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 11

11 _ برخوردارى پيامبر ( ص ) از وحى ، حكمت و علم لدنى ، زمينه مصونيت آن حضرت از خطا و مايه عصمت وى از گناه

و لولا فضل اللّه . .. أنزل اللّه عليك الكتب و الحكمة و علمك ما لم تكن تعلم

جمله {و انزل اللّه} بيانگر علت جمله پيشين است. يعنى چون قرآن و حكمت را بر تو نازل كرديم، تلاش آنان براى انحراف تو بى اثر است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 13

13- قرآن ، حاوى تمامى حقايق هستى كه آگاهى از همه آنها در اختيار پيامبر ( ص ) است . *

و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از {تبياناً لكلّ شىء} تمامى حقايق هستى باشد، ولى از آن جا كه قرآن بر شخص پيامبر(ص) نازل شد (نزّلنا عليك) و آن حضرت نقش تبيين حقايق قرآن را برعهده دارد (و أنزلنا إليك الذكر لتبين للناس . .. {سوره نحل / 44}) از اين رو مى توان استفاده كرد كه تمامى حقايق قرآن _ كه حاوى حقايق عالم است _ نزد پيامبر(ص) موجود است و ايشان بر حسب مصلحت برخى از آن حقايق را براى مردم تبيين مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 7

7- پيامبر ( ص ) _ در شناخت فرجام انسان ها _ تعليم ديده از جانب خداوند و بازگوكننده معارف وحى است .

هل ننبّئكم

ضمير متكلم مع الغير در {ننبّئكم} گوياى اين است كه پيامبر(ص) از پيش خود سخن نمى گويد، بلكه آموخته هاى الهى خويش را ارائه مى دهد.

علم لدنى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 3

3- حضرت نوح ( ع ) ، از جانب خداوند ، از علم ، حكمت و منصب قضاوت برخوردار بود .

و لوطًا ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. و نوحًا إذ نادى

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه عبارت

{نوحاً} عطف بر {و لوطاً آتيناه} باشد; يعنى، همان گونه كه به لوط(ع) علم، حكمت و. .. داديم، به نوح(ع) نيز عطا كرديم. گفتنى است واژه {حكم} هم به معناى حكمت استعمال مى شود و هم به معناى قضاوت (لسان العرب).

علم لدنى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 15،17

15_ خداوند ، آموزنده و اهدا كننده دانش ويژه به يعقوب ( ع )

و إنه لذو علم لما علّمن_ه

حرف {لام} در {لما علّمناه} براى تعليل است و {ما} در آن مصدريه مى باشد.

17_ ناسازگار نديدن تدبير و برنامه ريزى در امور زندگى با حاكميت اراده خداوند ، از دانش هاى اعطا شده به يعقوب ( ع )

وادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء . .. إنه لذو علم لما علّمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 11

11_ آگاهى يعقوب ( ع ) به حيات يوسف ( ع ) ، دانشى بود كه از ناحيه خدا به او افاضه شده بود .

و أعلم من الله ما لاتعلمون

علم لدنى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 3،10

3_ يوسف ( ع ) با اشاره به خدادادى بودن دانش هاى ويژه اش ، هم بندان خويش را به شناخت ربوبيت خدا برانگيخت .

ذلكما مما علمنى ربى

از اهداف يوسف(ع) در بيان اين حقيقت كه {اين دانش را پروردگارم به من آموخته است} آن است كه: هم بندان زندانى خويش را با خدا و ربوبيت

او آشنا كند. مخاطب قرار دادن آن دو نفر با حرف {كما} در {ذلكما} مؤيد اين هدف است.

10_ آگاهى يوسف ( ع ) به غيب و توان او بر تعبير رؤياها ، تنها بخشى از دانش موهبتى خداوند به يوسف ( ع ) بود .

ذلكما مما علمنى ربى

{من} در {مما} مى تواند براى تبعيض باشد و محتمل است بيانگر نوع و جنس باشد. برداشت فوق ، بر اساس احتمال نخست است.

علم لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 9

9 - در دوران لوط ( ع ) ، مناطق وسيعى از كره زمين ، منطقه زيستى انسان ها بود و لوط ( ع ) از آنها آگاهى داشت .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

علم مادر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 8

8 - مادر موسى ( ع ) ، پيش از افكندن او به آب ، از جانب خداوند ، به نجات موسى ( ع ) به دست يكى از دشمنان آگاه شده بود .

أوحينا. .. يأخذه عدوّ لى و عدوّ له

علم مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 11

11 - تأثير سازنده آگاهى و پيمودن راه دين ، در تبليغات دينى و گرايش دادن مردم به دين دارى

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

مقصود از جمله {و هم مهتدون} (آنان ره يافته اند) اين است كه پيامبران، راه دين را شناخته و آن را پيموده اند و

طبيعى است كسانى كه راه دين را پيموده باشند، در تبليغ دين موفق تر خواهند بود و مردم نيز دعوت آنان را بهتر خواهند پذيرفت.

علم متهجدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 15

15 - شب زنده داران عابد و آخرت جويان اميدوار به رحمت الهى ، عالمان راستين و آگاهان به حقايق هستى اند .

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل. .. و يرجوا رحمة ربّه قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين

برداشت بالا مبتنى بر اين احتمال است كه {الذين يعلمون}، اشاره به كسانى داشته باشد كه در صدر آيه شريفه از آنان سخن به ميان آمده است.

علم محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 12

12_ اعطاى پاداش به نيكوكاران و بهره مند ساختن آنان از علم و حكمت ، سنت الهى است .

و كذلك نجزى المحسنين

فعل مضارع {نجزى} در عبارت {كذلك نجزى المحسنين} حاكى از استمرار است ، و در برداشت از آن به سنت تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 14 - 7

7 - اعطاى حكمت و علم به محسنان از سوى خداوند ، پاداشى در برابر نيكوكارى آنان است .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

علم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 204 - 8

8 _ محدوديّت علم پيامبر ( ص )

و من الناس من يعجبك قوله فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 -

آل عمران - 3 - 44 - 6

6 _ آگاهى پيامبر ( ص ) از حقايق نهفته تاريخ زكريا و مريم ، نشانگر صدق ادعاى وى در ارتباط با وحى

ذلك من انباء الغيب . .. و ما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 2

2 _ علم و آگاهى پيامبر ( ص ) به حقيقت داستان عيسى ( ع ) و مريم ( س ) پس از بيان سرگذشت آنان از طريق وحى

فمن حاجّك فيه من بعد ما جاءك من العلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 12

12 _ حيات شهيدان و چگونگى آن فراتر از درك مردمان عادى و تنها در خور فهم كسانى همچون پيامبر ( ص ) *

و لا تحسبنّ . .. عند ربّهم يرزقون

از اينكه خداوند در آيات قبل همه مؤمنان را مخاطب قرار مى دهد ولى در اين آيه تنها خطابش را متوجّه پيامبر (ص) (و لا تحسبن به صيغه مفرد) كرده، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه مضمون اين آيه يعنى حيات شهيدان پس از شهادت، تنها در خور فهم پيامبر (ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 105 - 14

14 _ وقوف و احاطه كامل پيامبر ( ص ) بر محتواى قرآن

إنّا انزلنا إليك الكتب بالحق لتحكم بين الناس بما اريك اللّه

ارتباط بين جمله {انا انزلنا اليك}، و جمله {لتحكم بين الناس} اقتضا مى كند كه مراد از

{بما اريك اللّه}، همان محتواى قرآن باشد، نه آنهايى كه از صريح و يا ظاهر قرآن به دست مى آيد، بلكه مطالبى است از بطن قرآن، كه جز با تعليم الهى راهى به آن نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 5

5 _ اطلاع پيامبر ( ص ) از حقايق كتب آسمانى گذشته

رسولنا يبين لكم كثيراً مما كنتم تخفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 2

2 _ پيامبر ( ص ) ، دانا به حاكميت مطلق و اراده بى چون و چراى خداوند

الم تعلم إنّ اللّه له ملك السموت و الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 7

7 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را بر روحيه پيمان شكنى يهوديان عصر خويش آگاه ساخت .

ثم ينقضون عهدهم فى كل مرة

به كارگيرى فعل مضارع {ينقضون} به جاى فعل ماضى، با اينكه سياق آيه اقتضا مى كرد كه گفته شود {ثم نقضوا}، اشاره به اين است كه پيمان شكنى يك حالت مستمر براى يهوديان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 64 - 8

8- پيامبر ( ص ) آگاه به حقايق قرآن كريم

و ما أنزلنا عليك الكت_ب إلاّ لتبيّن لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 15،24

15 - پيامبر ( ص ) ، قبل از نزول تدريجى آيات قرآن ، به آن آگاه بود . *

و لاتعجل بالقرءان

من قبل أن يقضى إليك وحيه

يكى از احتمالات ذكر شده در آيه، اين است كه هرگاه جبرئيل آيه جديدى را بر پيامبر(ص) مى خواند، آن حضرت به دليل آشنايى قبلى با تمام قرآن _ كه در شب قدر آن را دريافت كرده بود _ دنباله آيه را پيشاپيش تلاوت مى كرد و در اين آيه، آن حضرت به سكوت كامل تا پايان وحى هر آيه امر شده است.

24 - آگاهى هاى پيامبر ( ص ) ، عطيه خداوند به آن حضرت

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، به تعاليم كتاب هاى آسمانى پيشين ( تورات و انجيل ) آگاهى داشته است .

و لا بالذى بين يديه

تعبير از كتاب هاى پيشين آسمانى به {الذى بين يديه} حكايت از آگاهى پيامبراسلام(ص) از آنها داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 2،6

2 - آگاهى دقيق پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار قوم عاد

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

6 - پيامبر ( ص ) ، آگاه و معترف به وابسته بودن تحولات تاريخ انسان ها به خداوند

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

استفهام در {ألم تر} تقريرى و مفيد اثبات است; يعنى، {رأيت} (ديدى و دانستى كه . ..).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار قوم ثمود

ألم تر كيف . .. و

ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار فرعون

ألم تر كيف . .. و فرعون

علم مردم صدر اسلام به تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 2

2- آشنايى مردم عصر بعثت با سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

استفهام در {ألم يأتكم} استفهام تقريرى است; بنابراين معناى جمله آيا خبر آنان به شما نرسيده بود، چنين مى شود: قطعاً خبر آنان به شما رسيده بود.

علم مردم مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 1

1 - آگاهى مردم كافر عصر بعثت ، از سرنوشت شوم اقوام كافر پيش از خود

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل

استفهام در {ألم يأتكم}، تقريرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 4

4 - آشنايى مردم عصر نزول قرآن ، به سرنوشت هلاكت بار اقوام و ملّت هاى تكذيب گر پيش از خود

فكيف كان نكير

تعبير {فكيف كان نكير}(پس از انكار و كيفر من چگونه بود؟) مى رساند كه مخاطبان آيات قرآن، از چگونگى كيفر و عذاب اقوام پيش از خود، كم و بيش آشنا بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 22 - 3

3 - آشنايى مردم عصر

بعثت با سوابق پيامبر ( ص ) و معاشرت آن حضرت با آنان

و ما صاحبكم

علم مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 2

2 - آشنايى مسلمانان ، با ارزش هاى زندگى ابراهيم ( ع ) و همگامانش *

قد كانت لكم أسوة حسنة. .. والذين معه

تعبير {كانت لكم اُسوة}، مى تواند نظر به آشنايى مسلمانان با برنامه هاى ارزشى ابراهيم(ع) داشته باشد.

علم مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 53 - 7

7 - آگاهى يهود و نصارا ، از كتاب آسمانى بعد از تورات و انجيل ( قرآن ) پيش از نزول آن

إنّا كنّا من قبله مسلمين

علم مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 10

10 - مشركان ناسپاس ، از سزاى ناسپاسى شان ، مطّلع خواهند شد .

بربّهم يشركون . .. فسوف تعلمون

علم مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 10

10 - آگاهى مشركان ، عصر بعثت ، از سرنوشت شوم قوم عاد و ثمود

فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

نظير و همانند آوردن براى مخاطبان، در صورتى منطقى و قابل قبول است كه مخاطب از آن نظير و همانند اطلاع داشته باشد.

علم مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 7

7 - آشنايى مردم عصر فرعون از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس

از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

هشدار مؤمن آل فرعون به مردم و بازگوكردن سرگذشت عبرت آموز اقوام يادشده براى ايشان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

علم مطلق خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 24 - 4

4- علم خداوند به اشيا ، منوط به وجود فعلى آنها نيست .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

علم معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 22 - 2

2- علم ، قدرت ، خالقيت و حيات ، از ويژگى هاى معبود و خداى حقيقى

أفمن يخلق كمن لايخلق . .. و الله يعلم ... و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئ

آوردن عبارت {إل_هكم إل_ه واحد} پس از بيان صفات برجسته خداوند و پس از يادآورى ضعف و فتور معبودهاى باطل، به منزله ذكر نتيجه آن سخنان و مشعر به نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 8 - 2

2 - كسى كه آفريننده هستى و مدبر و مالك و داناى به همه چيز نباشد ، شايسته پرستش نيست .

اللّه لا إل_ه إلاّ هو

برداشت فوق، حاصل ارتباط اين آيه با آيات قبل بوده كه خالقيت، فرمان روايى و مالكيت بر جهان و علم مطلق را به خداوند منحصر ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 98 - 6

6 - معبودى سزاوار پرستش است كه بى نياز از شريك بوده و

علم او مطلق و محيط بر همه چيز باشد .

إنّما إل_هكم اللّه . .. وسع كلّ شىء علمًا

جمله {وسع. ..} بدل براى {لا إل_ه إلاّ هو} است و هر دو، تعليل براى {إنّما إل_هكم...} مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 25 - 7،8

7 - تنها خداى آگاه به هر آشكار و نهان سزاوار پرستش است ، نه مظاهر طبيعت ( چون خورشيد ، ماه و . . . ) .

يسجدون للشمس . .. ألاّيسجدوا للّه ... و يعلم ما تخفون و ما تعلنون

عبارت {و يعلم ما تخفون. ..} عطف بر {يخرج} و استدلال ديگرى است بر اين كه تنها خداى يگانه سزاوار پرستش است، نه پديده هايى چون خورشيد، ماه و... .

8 - قدرت و علم فراگير و نامحدود ، دو ملاك اصلى در شناخت معبود حقيقى

الذى يخرج الخبء . .. و يعلم ما تخفون

{يخرج الخبء} بيانگر قدرت نامحدود و {يعلم} بيانگر علم گسترده الهى است. خداوند با طرح اين دو اصل، به انسان يادآورى مى كند كه معبود راستين بايد از اين دو صفت برخوردار باشد. در غير اين صورت شايسته پرستش نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزى ، توبه پذيرى ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقيقى

غافر الذنب . .. لا إل_ه إلاّ هو

علم ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 11

11 _ فرشتگان داراى

ادراك و آگاهى و توانا بر اظهار نظر و تحليل وقايع

قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 3

3 - فرشتگان در پى با خبر شدن از نام هاى حقايق هستى ، دانستند كه آسمان ها و زمين داراى غيب و نهان است .

فلمّا أنبأهم . .. قال ألم أقل لكم إنى أعلم غيب السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 11

11 _ علم و ايمان حضرت عيسى ( ع ) و فرشتگان مقرب الهى به قيامت و محشور شدن به پيشگاه خداوند ، مانع استكبار آنان از بندگى خدا

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة . .. فسيحشرهم إليه جميعاً

جمله {و من . ..} جمله حاليه و بيان علت از جمله سابق است. يعنى امكان ندارد مسيح و فرشتگان از عبادت خدا امتناع كنند ; چون حشر انسان و ملائكه به سوى خدا حتمى است و مسيح و فرشتگان از آن آگاهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 14

14 _ عن أبى عبداللّه(ع) فى قوله: {قضى أجلا و أجل مسمى عنده} قال: الأجل الأول هو ما نبذه إلى الملائكة و الرسل و الأنبياء و الأجل المسمى عنده هو الذى ستره اللّه عن الخلائق.

امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {قضى أجلا . .. } فرمود: اجل اول، اجلى است كه خداوند فرشتگان و رسولان و انبيا را از آن آگاه نموده و اجل معين را

كه نزد اوست، از تمام خلايق پنهان داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 18

18- علم و عقيده ملائكه به آگاهى خداوند از كردار انسانها

بلى إن الله عليم بما كنتم تعملون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بلى إن الله . ..} كلام ملائكه در برابر ادعاى كافران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 7

7 - اطلاع فرشتگان از بهشت برين و خصوصيات آن

تتنزّل عليهم المل_ئكة . .. و أبشروا بالجنّة ... و لكم فيها ما تدّعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 79 - 2

2 - دانش و آگاهى فرشتگان ، نسبت به حقايق ثبت شده در لوح محفوظ

فى كت_ب مكنون . لايمسّه إلاّ المطهّرون

در صورتى كه ضمير {لايمسّه} به {كتاب مكنون} بازگردد، مراد از {مسّ} (لمس كردن)، آگاهى و اطلاع يافتن و مراد از {المطهّرون} فرشتگان الهى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 85 - 2

2 - خداوند و فرشتگان مرگ ، از افراد حاضر در كنار محتضر ، به وى نزديك تر و به وضع و حال او آگاه تراند .

و نحن أقرب إليه منكم

علم ملائكه ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 1

1 - كاتبان نامه عمل ، به تمامى كار ها و نيت هاى انسان آگاه اند .

يعلمون ما تفعلون

دانستن تمام ويژگى هاى {عمل}، بدون دانستن انگيزه انجام

دادن آن، امكان پذير نيست. بنابراين علم به {ماتفعلون}، علم به هدف از انجام دادن آن نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 13 - 3

3 - كاتبان نامه عمل از انجام دادن كار هاى خير ابرار آگاه شده ، آن را ثبت مى كنند .

ك_تبين . يعلمون ما تفعلون . إنّ الأبرار لفى نعيم

علم ملائكه عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 3،7

3 - فرشتگان مأمور عذاب قوم لوط ، به حضور كسانى از قوم لوط كه شايسته نجات اند ، آگاه بودند .

قالوا نحن أعلم بمن فيها لننجّينّه

7 - ملائكه عذاب قوم لوط ، پيشاپيش از عذاب شدن همسر لوط خبر داشتند و او رااز نجات يافتگان نمى دانستند .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

{غابر} ماندنِ پس از سپرى شدن چيزى است كه با او بوده است (مفردات راغب)

علم ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 42 - 5

5 - اطلاع بلقيس از مقام معنوى و قدرت سليمان ( ع ) و تسليم شدنش در برابر او ، قبل از رسيدن به دربار وى

و أُوتينا العلم من قبلها و كنّا مسلمين

ضمير {من قبلها} به آية و بينة برمى گردد كه از عمل خارق العاده دربار سليمان به دست مى آيد.

علم منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 14 - 10

10 - منافقان ، آگاهانه متوسل به سوگند هاى دروغ مى شدند

.

و يحلفون على الكذب و هم يعلمون

علم موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 26 - 2

2 - موسى ( ع ) به دشوارى هاى رسالت خويش و مشكلات ارشاد و هدايت فرعون آگاه بود .

و يسّر لى أمرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 36 - 3

3 - خداوند در وادى طوى ( در كوه طور ) موسى ( ع ) را بر اجابت خواسته هايش آگاه ساخت .

قد أُتيت سؤلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 21 - 2

2 - اعطاى حكمت و دانش به موسى ( ع ) از سوى پروردگار در پى فرار او از نظام فرعونى

ففررت منكم . .. فوهب لى ربّى حكمًا

واژه {حكم} مى تواند مرادف {حكومت} (سرپرستى و تدبير امور مردم) باشد و نيز مى تواند معادل {حكمة} و به معناى دانش و معرفت باشد. برداشت ياد شده بر پايه معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 14 - 2

2 - اعطاى حكمت و دانشى گسترده از سوى خدا به موسى ( ع ) هم زمان با رسيدن او به مرحله جوانى

و لمّا بلغ أشدّه و استوى ءاتين_ه حكمًا و علمًا

نكره آمدن {حكماً} و {علماً} بيانگر عظمت حكمت و دانشى است كه از سوى خدا به موسى(ع) داده شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 1

1 - اطلاع يافتن موسى ( ع

) از توطئه براى قتل خود به دست فرعون

ذرونى أقتل موسى . .. و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم من كلّ متكبّر

علم مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 6

6 - آگاهى كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 18

18 - مؤمن آل فرعون ، برخوردار از معرفت عميق نسبت به معارف الهى ( مانند خداشناسى ، معاد ، تاريخ و مسؤوليت پيامبران )

إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب . .. يوم التناد ... كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف م

علم مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 13

13 _ آگاهى مؤمنان به ارزش ايمان ، مانع خودكم بينى

يا ايّها الّذين امنوا . .. و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

چون فرض شده كه مخاطبين آيه مؤمن هستند و مؤمن برتر است و نبايد در مقابل كافران احساس ضعف كند (و لا تهنوا . .. ) ; بنابراين ضعف و اندوه مؤمنان، ناشى از غفلت آنان به ارزش ايمان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 3

3 - مؤمنان ، برخوردار از نعمت دانش و معرفت

و ليعلم الذين أُوتوا العلم أنّه الحقّ

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 7،9

7 - اذعان داوود و سليمان ( ع ) به وجود كسانى عالم تر و برتر از ايشان در ميان بندگان مؤمن خدا

و قالا الحمد للّه الذى فضّلنا على كثير من عباده المؤمنين

9 - علم و آگاهى فزون تر ، از ملاك هاى برترى مؤمنان بر يكديگر

و قالا الحمد للّه الذى فضّلنا على كثير من عباده المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 6

6 - مؤمنان ، برخوردار از معرفت و نور هدايت الهى

فهو على نور من ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 9

9 - مؤمنان ، مردمى دانا به منشأ روزى ها و آگاه به وجود آيات و نشانه هاى خداوند در فراخى و تنگى رزق و روزى

أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

علم نسل اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 12

12 - { سُلَيْم بن قَيْس قال : خرج علينا علىّ بن أبى طالب ( ع ) . . . فقال . . . و العلم فى عقبنا إلى أن تقوم الساعة ثمّ قرأ { و جعلها كلمة باقية فى عقبه } ثمّ قال : كان رسول اللّه ( ص ) عقب إبراهيم و نحن أهل البيت عقب إبراهيم ( ع ) و محمد ( ص ) ;

سليم بن قيس مى گويد: حضرت على(ع) به سوى ما بيرون آمد و

فرمود: علم در نسل ما است تا برپايى قيامت. سپس آيه {و جعلها كلمة باقية فى عقبه} را تلاوت نمود، و فرمود: رسول خدا(ص) از نسل ابراهيم(ع) است و ما اهل بيت از نسل ابراهيم(ع) و محمد(ص) هستيم}.

علم نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 2

2_ نوح ( ع ) پيش از مأموريتش براى ساختن كشتى ، به چگونگى ( اندازه ، شكل و . . . ) آن آگاه بود .

واصنع الفلك

ظاهر اين است كه {ال} در {الفلك} عهد ذهنى است و اشاره به سفينه اى خاص دارد كه نوح(ع) به آن آشنايى داشت. براين اساس خداوند، پيش از فرمان به ساختن كشتى، طرح و دورنمايى از آن را به او نشان داده بود. گفته شده كه آن حضرت كشتى مورد نظر را در رؤيا ديده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 7

7 - دورانديشى و آينده نگرى نوح ( ع ) و آگاهى كامل آن حضرت از وضعيت اجتماعى و فرهنگى جامعه خويش

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

علم و اخلاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 12

12 _ نيل به حقيقت ، مولود امتزاج علم ، عبادت و اخلاق

ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً و انهم لايستكبرون

علم و ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 5

5 _ نقش مثبت و سازنده علم در ايمان به

قرآن و ديگر كتب آسمانى

لكن الرسخون فى العلم . .. يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 5

5 _ توجّه به سنت هاى الهى در جوامع بشرى و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان ، هدايتگر تقواپيشگان و پندى براى آنان

قد خلت من قبلكم سنن . .. هدىً و موعظة للمتّقين

علم و تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 6،12

6 _ مسؤوليت انسان در برابر قانون ، پس از دريافت آن

فان زللتم من بعد ما جاءتكم البيّنات

در برداشت فوق، {بيّنات}، به قوانين تفسير شده است.

12 _ آگاهى از عزت و حكمت الهى ، زمينه تسليم در برابر خداوند و دورى از متابعت شيطان

ادخلوا فى السلم . .. و لا تتبعوا ... ان اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 12

12 _ مسؤوليّت خطير عالمان دينى

سَلْ بَنى اسرائيل كم اتيناهم من اية بيّنة

چون تحريف و تبديل از كسانى ميسّر است كه به آيات الهى، آگاهى داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 10

10 _ مسؤوليّت دانشمندان و صاحبان هر فن ، در برابر شناخت ها و آگاهيهايشان

و لا يأب . .. كما علّمه اللّه

جمله {كما علّمه اللّه} مى تواند بيان علّت لزوم كتابت بر تواناى به نويسندگى باشد و همواره علّت، نشانگر يك قاعده كلى است. بنابراين هر علمى مسؤوليّت آفرين است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 86 - 1

1 _ بازگشت به كفر ( ارتداد ) پس از ايمانِ آگاهانه و پس از گواهى دادن بر حقّانيّت پيامبر ( ص ) ، موجب محروميّت از هدايت الهى

كيف يهدى اللّه قوماً كفروا . .. و جاءهم البيّنات و اللّه لا يهدى القوم الظالمين

قيدِ آگاهانه از {جاءهم البيّنات} استفاده مى شود.

علم و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 10

10 _ نقش علم ، در فهم وحدانيّت خدا و اقرار به آن

شهد اللّه . .. و اولوا العلم

علم و حكمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 170 - 18

18 _ كمال و ارزش والاى علم در همراهى و آميختگى آن با حكمت است .

و كان اللّه عليماً حكيماً

علم و عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 12

12 _ نيل به حقيقت ، مولود امتزاج علم ، عبادت و اخلاق

ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً و انهم لايستكبرون

علم و عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 22،23

22 _ توجّه به شدّت عقاب خداوند ، زمينه ساز انجام كامل تكاليف الهى

و اتمّوا الحج و العمرة . .. و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

23 _ توجّه به شدّت عقاب الهى ، زمينه ساز تقواست .

و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

بنابر اينكه {و اعلموا . ..}، به منزله علّت

براى {و اتقوا اللّه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 9

9 _ توجّه به آگاهى خداوند از اعمال ، ترغيبى بر انجام اعمال نيك

فمن فرض فيهن الحج . .. و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 5،6،12

5 _ لغزش ، پس از علم ، پذيرفتنى نيست .

و لا تتبعوا . .. فان زللتم من بعد ما جاءتكم البينات

6 _ مسؤوليت انسان در برابر قانون ، پس از دريافت آن

فان زللتم من بعد ما جاءتكم البيّنات

در برداشت فوق، {بيّنات}، به قوانين تفسير شده است.

12 _ آگاهى از عزت و حكمت الهى ، زمينه تسليم در برابر خداوند و دورى از متابعت شيطان

ادخلوا فى السلم . .. و لا تتبعوا ... ان اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 8

8 _ توجه به سختى ها و مصائب گذشتگان ، تسلّى بخش مؤمنان در تحمل مشكلات

ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما يأتكم مثل الذين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 23

23 _ آگاهى از احاطه علمى خداوند بر همه چيز ، زمينه ساز عمل به احكام الهى است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً . .. و اعلموا انّ اللّه بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 20

20 _ توجه به دانايى خداوند به اسرار درون ، منشأ

پرهيز از نيّات ناشايسته درونى

و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 17

17 _ توجّه به نظارت خداوند ، زمينه ساز عمل به احكام الهى و كسب تقوا

و ان طلّقتموهنّ . .. ان اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 7

7 _ توجّه و ايمان به علم مطلق خداوند ، برانگيزاننده آدمى براى اقدام به پيكار در راه او

و قاتلو فى سبيل اللّه و اعلموا انّ اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 25

25 _ توجه به دانايى گسترده خداوند ، زمينه پرهيز آدمى از ظلم و سرپيچى نسبت به فرمان هاى الهى

و اللّه عليم بالظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 20

20 _ بينش محدود آدمى ، منشأ اعتراض وى به افعال الهى

قالوا انى . .. و اللّه واسع عليم

جمله {و اللّه واسع عليم} تعريضى به مُعترضين است كه شما بينشى محدود داريد و لذا اعتراض به گزينش طالوت (افعال الهى) مى كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 14

14 _ توجّه به گستردگى بخشش هاى الهى و دانايى گسترده او ، زمينه ساز انفاق و كار هاى نيك

مثل الّذين ينفقون . .. و اللّه واسع عليم

كلمه {واسع} در برداشت فوق به معناى {واسع فضله} گرفته شده است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 6

6 _ توجّه به پاداش هاى الهى براى انفاق در راه خدا ، برانگيزنده آدمى به انفاق

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 13

13 _ توجه به غناى الهى و ستايش وى از انفاق كنندگان ، برانگيزنده آدمى به انفاق از اموال پاكيزه خويش

و اعلموا اَنّ اللّه غنىّ حميد

مقصود از توجه دادن مؤمنان به بى نيازى خداوند و نيز ستايش وى از انفاق كنندگان، ايجاد انگيزه انفاق صحيح در آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 19

19 _ توجه به مراقبت دايمى خداوند ، زمينه ساز رعايت تقواى الهى و اهتمام به خويشاوندان

و اتّقوا اللّه الّذى تسآءلون به و الارحام انّ اللّه كان عليكم رقيباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 5

5 _ بيان خسارت هاى دشمن در جنگ ، زمينه اى براى تقويت روحيه مجاهدان در رويارويى با آنان

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 39

39 _ ترك عمدى عمل به احكام الهى ، على رغم اقرار به حقانيت آنها ، موجب تباهى عمل آدمى

و من يكفر بالايمن فقد حبط عمله

امام صادق(ع) درباره آيه فوق فرمود: من ترك العمل الذى اقربه . .. .

_______________________________

كافى، ج 2، ص 387، ح 12; نورالثقلين، ج 1، ص 595، ح 67.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 23

23 _ توجه به نظارت خداوند بر اعمال ، زمينه پرهيز از تبهكارى و اعمال ناپسند

و اللّه بصير بماتعملون

از اهداف بيان آگاهى خدا به اعمال و رفتار آدميان، اين است كه آنان را متوجه نظارت دايمى خداوند كند تا شايد از اعمال ناروا پرهيز كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 8

8 _ لزوم توجه دادن خطاكاران به رحمت و آمرزش گسترده الهى براى ترغيب آنان به توبه و استغفار

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

هدف از يادآورى صفت آمرزندگى خداوند و رحمت گسترده او پس از فراخوانى خطاكاران به بازگشت و توبه، ترغيب آنان به استغفار مى باشد و اين درسى است براى همه كسانى كه خواهان توبه و بازگشت انسانها بسوى خداوند هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 2،9

2 _ شناخت ربوبيت الهى ، مستلزم روى آورى انسان به دعا به درگاه اوست .

إن ربكم اللّه الذى . .. ادعوا ربكم تضرعاً

بيان ضرورت دعا پس از بيان ربوبيت خداوند و تدبير جهان هستى از سوى او مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

9 _ توجه به ربوبيت خداوند ، برانگيزنده آدمى به دعا به درگاه او

ادعوا ربكم

هدف از بيان ربوبيت خدا به انسانها، در ضمن دعوت آنان به دعا به درگاه او، ايجاد انگيزه دعا در ايشان است. يعنى باور به ربوبيت خدا همان و روى آورى به درگاه او همان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 23

23 _ توجه به ربوبيت خدا و علم همه جانبه او ، مستلزم توكل كردن بر وى و پايدارى در برابر تهديد دشمنان

وسع ربنا كل شىء علماً على اللّه توكلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 2

2- عقايد و رفتار آدمى ، بايد بر علم و آگاهى استوار باشد .

و لاتقف ما ليس لك به علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 8

8 - عمل انسان ، الزاماً مطابق با آگاهى ها و دانش هاى او نيست .

و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 19

19 _ توجه انسان به بازگشت به خدا و اعتقاد به آن ، عامل مقاومت در برابر ولايت كافران

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و الى اللّه المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 29 - 4،5،8

4 _ توجه به علم و قدرت مطلق الهى ، مقتضى پرهيز از قهر او *

و يحذركم اللّه نفسه . .. قل ان تخفوا ما فى صدوركم ... يعلمه اللّه

5 _ توجه به علم الهى نسبت به آشكار و نهان و قدرت مطلق او ، مانع سوء استفاده از تقيه

الاّ ان تتقوا منهم تقية . .. قل ... و اللّه على كل شىء قدير

8 _ توجه به علم مطلق خداوند و ايمان به آن ، مانع توجيه كارى

الاّ

ان تتقوا منهم . .. و يعلم ما فى السموات و ما فى الارض

علم و كيفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 9

9 _ مقتضاى حكمت الهى ، عقابِ خطاكاران پس از بيان احكام و ارائه ادلّه روشن است .

فان زللتم من بعد ما جاءتكم البيّنات . .. ان اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 8

8 _ انحراف ، پس از آمدن آيات الهى ، موجب كيفر سخت خداوند

و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 94 - 2

2 _ افترا و دروغ بستن آگاهانه به خداوند ( بدعت ) ، ظلمى است بزرگ .

فمن افترى . .. فاولئك هم الظالمون

ضمير فَصل، دلالت بر بزرگى ظلم مى كند.

علم و مسؤوليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 115 - 4

4 _ هدايت و شناخت حق ، مسؤوليت آفرين است .

من بعد ما تبيّن له الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 18

18 _ مسؤوليت عالمان دينى ، در قبال علم خويش به كتب الهى

و لكن كونوا ربّانيّن بما كنتم تعلّمون الكتاب و بما كنتم تدرسون

علم هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 22

22 _ هابيل ، انسانى خداشناس ، پرهيزگار ، آگاه به

معارف الهى و برخوردار از ادب و منطق در روابط اجتماعى

قال انما يتقبل اللّه من المتقين

تصريح نكردن هابيل به بى تقوايى قابيل، حاكى از ادب اوست و تبيين علت پذيرش و رد اعمال، حاكى از انديشه منطقى و آشنايى او با معارف الهى است.

علم هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 7

7 - گمراهى هواپرستان و محروميت آنان از هدايت الهى ، به رغم برخوردارى آنان از علم و آگاهى

و أضلّه اللّه على علم

مراد از {على علم} ممكن است علم هواپرستان باشد.

علم يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 14،18،19

14_ يعقوب ( ع ) از دانشى ويژه برخوردار بود .

و إنه لذو علم لما علّمن_ه

نكره آوردن {علم} حاكى از ويژگى آن است.

18_ توصيه هاى يعقوب ( ع ) به فرزندان خويش ( لزوم توكل بر خدا و به كارگيرى اسباب و علل ) جلوه اى از علم ويژه او بود .

ادخلوا من أبوب متفرقة . .. و عليه فليتوكل المتوكلون ... إنه لذو علم لما علّمن_ه

19_ پيش بينى و احساس خطر يعقوب ( ع ) براى فرزندانش در دومين سفرشان به مصر ، جلوه اى از علم ويژه آن حضرت

لاتدخلوا من باب وحد . .. إنه لذو علم لما علّمن_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 16

16_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : قدم أعرابىّ على يوسف . . . قال له يوسف : . . . فإذا مررت بوادى

كذا و كذا فقف فناد : يا يعقوب ! يا يعقوب ! فإنه سيخرج إليك رجل . . . فقل له : لقيت رجلاً بمصر و هو يقرئك السلام و يقول لك : إن وديعتك عند الله عزوجل لن تضيع ، قال : فمضى الأعرابىّ . . . فأبلغه ما قال له يوسف . . . فكان يعقوب ( ع ) يعلم أن يوسف ( ع ) حىّ لم يمت و أن الله تعالى ذكره سيظهره له بعد غيبته و كان يقول لبنيه : { إنى أعلم من الله ما لاتعلمون } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: باديه نشينى بر يوسف وارد شد . .. يوسف به او گفت: ... آن گاه كه بر فلان وادى گذر كردى بايست و صدا بزن: اى يعقوب، اى يعقوب! پس مردى به سوى تو بيرون خواهد آمد ... به او بگو مردى را در مصر ملاقات كردم كه تو را سلام رساند و گفت: امانت تو نزد خدا هرگز از بين نمى رود. امام فرمود: آن باديه نشين رفت ... و گفتار يوسف را به يعقوب ابلاغ كرد ... پس يعقوب مى دانست يوسف زنده است و نمرده و خداى تعالى به زودى او را پس از غيبت، آشكارش خواهد كرد و همواره به پسران خويش مى گفت: {إنى أعلم من الله ما لاتعلمون}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، مردان علم و عمل

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و

الأبص_ر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {الأبصار} كنايه از علم و {الأيدى} كنايه از عمل باشد.

علم يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 15

15_ يوسف ( ع ) آگاه به بهره مندى ابراهيم و اسحاق ( ع ) از نعمت هاى كامل الهى

كما أتمّها على أبويك من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 2،9

2_ يوسف ( ع ) در سن جوانى و رسيدن به رشد عقلى و جسمى ، به حكمتى والا و علمى گسترده دست يافت .

و لما بلغ أشدّه ءاتين_ه حكمًا و علمًا

نكره آوردن {حكماً} و {علماً} حكايت از عظمت حكمت و علمى دارد كه خداوند به يوسف(ع) عطا فرموده بود. اسناد {آتى} به ضمير متكلم {نا} مؤيد اين حقيقت است. و از آن رو كه خداوند داستان مراوده زليخا را پس از بيان بهره مندى يوسف(ع) از علم و حكمت مطرح مى كند، معلوم مى شود كه او در عنفوان جوانى به حكمت و علم دست يافته بود ; زيرا محتمل نيست كه زليخا پس از گذشت جوانى يوسف(ع) - مثلاً در سنين سى و يا چهل سالگى - خواهان وصال او بوده باشد.

9_ بهره مندى يوسف ( ع ) از حكمت و علم ، پاداشى الهى بر نيكوكارى او بود .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

{جزاء}(مصدر نجزى) به معناى سزا و پاداش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 19

19_ { عن الرضا (

ع ) : . . . فى قوله تعالى : { . . .إنى حفيظ عليم } قال : حافظ لما فى يدىّ عالم بكل لسان ;

از امام رضا(ع) . .. درباره سخن خدا {...إنى حفيظ عليم} روايت شده است كه فرموده: مراد اين است كه نگه دارنده چيزى هستم كه در تصرف من است و آگاه به همه زبانها مى باشم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 21،26

21_ موفقيت يوسف ( ع ) در طرح و اجراى نقشه براى نگه داشتن بنيامين ، جلوه اى از برترى او بر برادران خويش و نمودى از دانش افزون تر وى

كذلك كدنا ليوسف . .. نرفع درج_ت من نشاء و فوق كل ذى علم عليم

مصداق مورد نظر براى {من نشاء} يوسف(ع) است.

26_ برادران يوسف برخوردار از علم و دانش و يوسف ( ع ) عالم تر و آگاه تر از همه آنان

و فوق كل ذى علم عليم

بر اساس اولين معنايى كه براى جمله فوق در برداشت قبل آمد ، مصداق مورد نظر براى {عليم} يوسف است و مصداق {كل ذى علم} برادران او هستند.

علم يوشع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 63 - 9

9- خدمت كار موسى ( يوشع ) به شرارت شيطان و سلطه او بر ذهن انسان ، آشنا بود .

ما أنسنيه إلاّ الشيطن أن أذكره

علم يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 7

7 - يهوديان خود نيز بر بى پايه بودن ادعايشان ( تقدير

بهشت براى آنان ) واقفند .

إن كانت لكم الدار الأخرة . .. و لتجدنهم أحرص الناس

جمله هاى {لتجدنهم . ..} و {يود أحدهم ...} را مى توان ناظر به ادعاى يهود (إن كانت ... در آيه 94) دانست; يعنى، شما يهوديان از يكسو مدعى هستيد كه سراى آخرت از آن شماست و از سوى ديگر آرزوى ماندگار شدن در حيات دنيا را داريد، اين نشان مى دهد كه خود شما نيز آن ادعا را باور نداريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 7

7 _ يهود ، با ادعاى دانش وافر ، خود را از تعاليم انبيا بى نياز مى پنداشتند .

و قولهم قلوبنا غلف

برداشت فوق بر اين اساس است كه {غلف} جمع غلاف به معناى ظرف باشد. بر اين مبنا، مقصود يهود از جمله {قلوبنا غلف} اين است كه دلهايشان آكنده از دانش است و نيازى به تعاليم انبيا ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 53 - 7

7 - آگاهى يهود و نصارا ، از كتاب آسمانى بعد از تورات و انجيل ( قرآن ) پيش از نزول آن

إنّا كنّا من قبله مسلمين

علوم قبل از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 6

6- وجود برخى علوم و معارف صحيح الهى در ميان مردم قبل از نزول قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله

عوامل ازدياد علم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 8

8 - افزايش

معرفت و ايمان پيامبر ( ص ) در نتيجه نزول وحى

ما كنت تدرى ما الكت_ب و لا الإيم_ن

پيامبر(ص) پيش از وحى از معارف توحيدى مطلع بود و به آن ايمان داشت . از اين نكته استفاده مى شود كه نزول وحى بر ايمان و معرفت آن حضرت افزوده بود.

عوامل رشد علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 5

5 - بالا بردن معرفت و عبرت آموختن بشر ، فلسفه و قلمرو داستان سرايى هاى قرآن

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

عوامل زوال علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 19،20

19_ يوسف ( ع ) ، ارتكاب گناه و پذيرش تقاضاى زليخا و همپالگى هاى او را ، موجب از دست دادن علم و حكمت خدادادى خويش مى دانست .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ و أكن من الج_هلين

برداشت فوق ، بر اين مبناست كه مراد از جهل نادانى باشد. بر اين مبنا مى توان گفت: مقصود يوسف(ع) از جاهل شدن ، سلب گشتن علم و حكمتى است كه خداوند به او عطا كرده بود (ءاتيناه حكماً و علماً) {آيه 22}.

20_ گناه ، موجب سلب علوم خدادادى و موهبتى است .

و ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ و أكن من الج_هلين

عوامل شناخت علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 14

14 - توجه به

آفرينش زمين و آسمان و مراحل آن ، عامل پى بردن انسان به قدرت و علم نامحدود خداوند

أئنّكم لتكفرون بالّذى خلق . .. ذلك تقدير العزيز العليم

غفلت از علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 19

19 - خودستايى ، زاييده غفلت انسان از علم احاطه دار خداوند

هو أعلم بكم . .. فلاتزكّوا أنفسكم

تفريع {فلاتزكّوا أنفسكم} بر {هو أعلم. ..}، نشانگر آن است كه تزكيه نفس و ستايش هاى دروغين انسان از خويش، نتيجه غفلت او از علم نامحدود خداوندى است.

غفلت از علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 3

3 _ غفلت و بى توجّهى منافقان به علم غيب و آگاهى گسترده خدا نسبت به اسرار و سخنان پنهانى ، عامل گرايش آنان به تخلف از وظايف خود در برابر خدا

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه . .. ألم يعلموا أن اللّه يعلم ... و أن اللّه علّم الغي

فضيلت علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 273 - 13

13 _ توجّه به علم خداوند نسبت به انفاق ها و اعمال خير ، برانگيزنده آدمى به انفاق و انجام آن اعمال

و ما تنفقوا من خير فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 2

2 - علم و روشن بينى ، از فضايل و ارزش هاى انسانى و الهى

و ما يستوى الأعمى و البصير

قرآن و علم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 8

8 _ احكام و قوانين قرآن ، مبتنى بر علم و عقل

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه . .. افحكم الجهلية يبغون

جهل _ در لغت _ مقابل عقل و نيز علم، كاربرد دارد.

كتاب علم موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 3

3 _ خداوند اطلاعات دقيق درباره هر چيزى را در كتابى معين (لوح محفوظ) ثبت كرده است.

ما فرطنا فى الكتب من شىء

مراد از {الكتاب} مى تواند لوح محفوظ و يا هر جايگاه ديگرى براى ثبت اطلاعات كامل درباره موجودات باشد.

كتمان علم هنگام نيازهاى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 13

13_ كتمان دانش به ويژه در هنگام نياز جامعه به آن ، امرى به دور از شأن انسان هاى پاك و نيكوكار

قال تزرعون . .. إلاّ قليلاً مما تأكلون

كمال علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 61 - 5

5 - علم و قدرت خدا ، كامل و بى نقص است .

ذلك بأنّ اللّه يولج الّيل . .. و أنّ اللّه سميع بصير

كيفر تكذيب علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 1

1 - بى اعتقادى به علم مطلق و فراگير پروردگار ، پندارى نادرست و هلاكت بار

و ذلكم ظنّكم الذى ظننتم بربّكم أردي_كم

كيفيت استفاده از علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27

- 19 - 14

14 - لزوم به كارگيرى علم و قدرت ، در مسير صلاح و سازندگى و جلب رضايت خداوند

و لقد ءاتينا داود0 و سليم_ن علمًا . .. و أوتينا من كلّ شىء... و أن أعمل ص_لحًا ت

گمراهى با علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 5

5 _ لغزش ، پس از علم ، پذيرفتنى نيست .

و لا تتبعوا . .. فان زللتم من بعد ما جاءتكم البينات

مبدأ علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 24

24 _ معارف و دانش ها ، پرتويى اندك ، از دانايى خداوند

و لا يحيطون بشىء من علمه الاّ بما شاء

متحجّران و علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 12

12 _ انسان هاى واپسگرا و مرتجع ، گريزان از علم و هدايت

تعالوا إلى ما أنزل اللّه . .. قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا اولو كان ءاباؤهم

محدوده اعتبار علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 8

8- محدوديت شناخت انسان به ظواهر امور ، دليل قابل اعتماد نبودن آراى وى در قبال رأى خداوند است .

اللّه أعلم . .. له غيب السم_وت و الأرض

خداوند، براى پايان بخشيدن به بحث ها و رد و ايرادهاى بشرى در زمينه مسائلى كه خود، به صراحت، نظر خويش را بيان داشته، به اين نكته اشاره كرده است كه علم اش، قابل مقايسه با علم بشر نيست; زيرا، او مالك غيب است

و بشر گرفتار ظاهر.

محدوده علم ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 70 - 8

8_ حضرت ابراهيم ( ع ) به ماهيت مهمانان خويش ( فرشته بودن آنان ) تا پيش از معرفى خودشان ، پى نبرده بود .

قالوا لاتخف إنا أُرسلنا إلى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 57 - 3

3- ابراهيم ( ع ) پيش از اظهار فرشتگان از مأموريت خودشان براى عذاب قوم لوط ، از آن آگاه نبود .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 3

3- آگاهى هاى ويژه ابراهيم ( ع ) محدود بود .

قد جاءنى من العلم

چنانچه {من} در {من العلم} براى تبعيض باشد و {من العلم}، حال براى {ما}، نكته ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 4

4 - حضرت ابراهيم ( ع ) احتمالاً ، از وجود كسانى در ميان قوم لوط كه رفتار آنان را نداشتند ، خبر نداشت .

قال إنّ فيها لوطًا قالوا نحن أعلم بمن فيها

از اين كه ابراهيم(ع) پس از شنيدن تصميم ملائكه براى عذاب قوم لوط، تنها، از سرنوشت حضرت لوط(ع) ابراز نگرانى كرد، و ملائكه، در جواب از كسان ديگرى هم خبر دادند، نشان دهنده اين حقيقت است كه آن حضرت، احتمالاً از آن افراد خبر نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 25 - 11

11

- محدوديت قلمرو علم ابراهيم ( ع )

قال سل_م قوم منكرون

از اين كه حضرت ابراهيم(ع) ميهمانان خويش را نشناخت، برداشت بالا استفاده مى شود.

محدوده علم استهزاگران آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 7

7 - نقّادان و عيب جويان آيات الهى ، داراى آگاهى هاى محدود و نگرش هاى جزيى و نارسا نسبت به آن

و إذا علم من ءاي_تنا شي_ًا اتّخذها هزوًا

محدوده علم اكثريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 1

1 - شناخت و آگاهى اكثريت مردم ، محدود به مظاهر ناچيزى از زندگى دنيا است .

يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا

نكره آوردن واژه {ظاهراً} به منظور تحقير و بيان بى ارزش بودن ظاهر زندگى دنيا است.

محدوده علم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 13

13 _ پيامبران الهى ناآگاه به امور غيبى

قالوا لاعلم لنا انك انت علّم الغيوب

جمله {انك انت . ..} مى رساند كه متعلق علم در {لا علم لنا}، امور غيبى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 18،19

18 _ انسان ها و حتى پيامبرانى همانند مسيح ( ع ) ناآگاه به آنچه خداوند در درون ذات خويش دارد .

تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك

19 _ توجه به محدوديت دانش پيامبران ( ع ) بازدارنده آدمى از باور به الوهيت آنان

و لا اعلم ما فى نفسك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- هود - 11 - 70 - 9

9_ محدوديت علم و آگاهى پيامبران

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ. فلما رءآ أيديهم لاتصل إليه نكرهم و أوجس منهم خيفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 5

5_ محدوديت علم و آگاهى پيامبران

قالوا ي_لوط إنا رسل ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 2

2_ امكان بى اطلاع بودن پيامبران از انديشه و افكار ديگران

إنا له لح_فظون . .. فلما ذهبوا به و أجمعوا أن يجعلوه فى غي_بت الجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 52 - 7

7- آگاهى پيامبران حتى پيامبران اولواالعزم از امور ، محدود بود .

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 57 - 4

4- علم انبيا حتى اولواالعزم آنان ، محدود است .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 3

3- آينده قطعى و تغييرناپذير ، غيرقابل پيش بينى ، حتى براى پيامبران است .

و لاتقولنّ لشاْىء إنّى فاعل ذلك غدًا . إلاّ أن يشاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 13

13- علم پيامبران ، محدود و قابل افزايش است .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 4

4- دانش و

علم پيامبران ، محدود است .

قال ربّ أنّى يكون لى غل_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 10

10 - علم پيامبران داراى محدوديت است .

ما منعك . .. لاتأخذ بلحيتى ... إنّى خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 22

22 - علم پيامبر ( ص ) در برابر علم خداوند محدوديت داشت و قابل افزايش بود .

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 6

6- رسالت فرستادگان الهى ، مستلزم آگاهى ايشان نسبت به همه امور غيبى نيست .

قل ما كنت . .. و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم

خداوند، در اين آيه از يك سو رسالت پيامبر(ص) را تأييد كرده و از سوى ديگر بيان داشته است كه پيامبر ممكن است، حتى از سرنوشت شخص خويش بى اطلاع باشد; زيرا او تنها پيامدار انذارهاى خداوند است و اين منصب مستلزم اطلاع وى بر همه حقايق نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 5

5- عدم ملازمه ميان پيامبرى و علم به همه امور هستى و مسائل خارج از محدوده هدايت گرى

قال إنّما العلم عند اللّه و أُبلّغكم ما أُرسلت به

تأكيد هود(ع) بر اين كه وظيفه او، ابلاغ رسالت است _ و نه اجابت همه خواسته هاى مردم _ و تأكيد بر اين كه حقيقت علم نزد خداوند است; مى رساند كه پيامبرى، ملازم با علم به همه امور نيست.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 31 - 3

3 - عدم تلازم ميان نبوت و علم به همه امور هستى ، حتى امور خارج از قلمرو هدايت خلق

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

پرسش هاى ابراهيم(ع) در اين آيات، نشانگر آن است كه آن حضرت از علم مطلق برخوردار نبوده است.

محدوده علم انبياى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 52 - 0

محدوده علم انبياى اولواالعزم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 57 - 4

4- علم انبيا حتى اولواالعزم آنان ، محدود است .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

محدوده علم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 7

7 - آگاهى كامل به هدايت پذيرى انسان ها ، از دسترس بشر دور است .

و هو أعلم بالمهتدين

تصريح خداوند به آگاه بودنش از افراد قابل هدايت، مى تواند اشاره باشد به اين كه ديگران _ حتى پيامبر(ص) كه دوست دار هدايت همه انسان ها است _ قادر به دست يافتن به اين آگاهى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 8

8 - علم و آگاهى انسان ها ، محدود بوده و همواره پاره اى از حقايق براى آنان ناشناخته خواهد بود .

ع_لم الغيب و الشه_دة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه نهان و غايب بودن بعضى از امور در مقايسه با آگاهى انسان ها، سنجيده مى شود; وگرنه همه حقايق براى خداوند

مشهود و آشكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 4 - 6

6 - حقيقت قرآن ، نزد خداوند است و بشر تنها بهره مند از جلوه هاى آن حقيقت ملكوتى است .

و إنّه فى أُمّ الكت_ب لدينا لعلىّ حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 8

8 - مرز هستى ، خارج از دسترسى علمى و فنى جن و بشر *

ي_معشر الجنّ و الإنس إن استطعتم . .. لاتنفذون إلاّبسلط_ن

در صورتى كه مفاد آيه درمورد دنيا باشد، احتمال مى رود مراد از {سماوات و ارض} مجموعه هستى باشد كه جن و انس نمى توانند به مرزهاى هستى دست پيدا كنند. طبق اين احتمال {لاتنفذون إلاّ بسلطان} تأكيد صدر آيه شريفه است كه دسترسى به مرز هستى، نيازمند قدرت و توانى است كه جن و انس فاقد آن هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 61 - 4

4 - زمان برپايى رستاخيز ، خارج از قلمرو دانش بشر

و ننشئكم فى ما لاتعلمون

{ما}ى موصوله در {فيما}، مى تواند كنايه از كيفيت خلقت اخروى و يا كنايه از زمان حيات مجدد يافتن انسان در آخرت باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال دوم است; يعنى، ما مرگ را بر اين اساس مقدر كرديم كه در زمانى كه نمى دانيد، شما را بار ديگر ايجاد كنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 3 - 2

2 - شناخت ژرفاى حقيقت و عظمت قيامت ، بس دشوار و

دست نايافتنى براى بشر

و ما أدريك ما الحاقّة

محدوده علم انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 28

28_ دانش بشرى محدود است .

و فوق كل ذى علم عليم

تعميم جمله {و فوق كل . ..} به تمامى عالمان بشر اقتضا مى كند كه بين انسانها كسى نباشد كه از همه عالمان برتر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 7

7_ دانش بشر ناتوان از پيش بينى زمان برپايى قيامت حتى به صورت احتمال

أو تأتيهم الساعة بغتة و هم لايشعرون

در صورتى مى توان گفت چيزى ناگهانى و بى خبر تحقق يافت كه آدمى زمان تحقق آن را حتى به صورت احتمال و حدس تعيين نكرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 3

3 - قلمرو علم بشر به حقايق جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) محدود است .

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 6

6 - وجود پديده هايى خارج از قلمرو دانش بشر در جهان

و ممّا لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 2 - 2

2 - ابزار شناخت حقيقتِ ستاره { طارق } و ويژگى هاى آن ، در اختيار همگان نيست .

و ما أدريك ما الطارق

خطاب در {ما أدراك} در اين موارد، مخصوص شخص پيامبر(ص) نيست; بلكه روى سخن با هر مخاطبى است كه

اين سخن را دريافت كند.

محدوده علم انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 9

9- بى اطلاعى مهاجران و انصار ، از وجود مردان و زنانى مؤمن در ميان مكيان ; قبل از صلح حديبيه

و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمن_ت لم تعلموهم

محدوده علم برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 10

10_ بى اطلاعى برادران از امور نهانى ، اعتذار آنان در نزد يعقوب براى بيان كيفر سارق

ما شهدنا إلاّ بما علمنا و ما كنا للغيب ح_فظين

محدوده علم جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 8

8 - مرز هستى ، خارج از دسترسى علمى و فنى جن و بشر *

ي_معشر الجنّ و الإنس إن استطعتم . .. لاتنفذون إلاّبسلط_ن

در صورتى كه مفاد آيه درمورد دنيا باشد، احتمال مى رود مراد از {سماوات و ارض} مجموعه هستى باشد كه جن و انس نمى توانند به مرزهاى هستى دست پيدا كنند. طبق اين احتمال {لاتنفذون إلاّ بسلطان} تأكيد صدر آيه شريفه است كه دسترسى به مرز هستى، نيازمند قدرت و توانى است كه جن و انس فاقد آن هستند.

محدوده علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 10،15

10 - همه چيز در احاطه علم گسترده خداوند است .

و هو بكل شىء عليم

{عليم} صيغه مبالغه است و دلالت بر گستردگى و همه جانبه بودن علم الهى دارد.

15 _ كفر ورزيدن به خداوند دارنده قدرت

بى انت ها و برخوردار از علم مطلق ، امر شگفت انگيز و نامعقول است .

كيف تكفرون باللّه . .. هو الذى خلق لكم ... و هو بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 27

27 _ { حسين بن بشّار عن أبى الحسن على بن موسى الرضا ( ع ) قال : سألته أيعلم اللّه الشىء الذى لم يكن أن لو كان كيف كان يكون أو لايعلم إلا ما يكون ، فقال ان اللّه تعالى هو العالم بالاشياء قبل كون الأشياء قال اللّه عز و جل . . . { إنى أعلم ما لاتعلمون } فلم يزل اللّه عز و جل علمه سابقاً للأشياء قديماً قبل ان يخلق ها ;

حسين بن بشّار گويد از امام رضا(ع) سؤال كردم: آيا خداوند مى داند چيزى كه نيست اگر وجود يابد چگونه مى باشد يا نمى داند مگر چيزهايى را كه موجود شده است؟ امام فرمود: خداوند، عالم به اشياست قبل از اينكه آنها تحقق پيدا كند. خداوند عز و جل مى فرمايد: ...{من مى دانم آنچه را شما نمى دانيد.} پس هميشه علم خداوند قبل از تحقق اشيا و قبل از خلقت آنهاست}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 8،12

8 - خداوند ، آگاه به غيب و نهان آسمان ها و زمين ( هستى )

إنى أعلم غيب السموت و الأرض

12 - خداوند ، آگاه به آشكار و نهان فرشتگان

أعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

اعراف - 7 - 7 - 3

3 _ خداوند آگاه به تمامى اعمال و انديشه هاى پيامبران و امتهاى آنان است.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

برداشت فوق بر اين اساس است كه {مرسلين} مرجع ضمير {عليهم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 16

16 _ علم و آگاهى خداوند ، فراگير تمام هستى است .

وسع ربنا كل شىء علماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 12

12 _ علم خداوند ، علمى مطلق و شامل هر چيز

إن اللّه بكل شىء عليم

محدوده علم سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 20 - 7

7 - سليمان ، برخوردار از دانشى محدود

ما لى لاأرى الهدهد أم كان من الغائبين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه سليمان در عين آگاهى از زبان پرندگان و در اختيار داشتن سپاهى عظيم (از جن و انس و پرندگان) از غيبت هدهد و راز آن آگاه نبود و علت آن را از ديگران پرسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 22 - 4

4 - محدوديت علم سليمان و عدم اطلاع او از برخى امور اطراف خويش

فقال أحطت بما لم تحط به

محدوده علم غيب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 3

3 _ پيامبر(ص) به همه اسرار و رمز و راز جهان آگاه نيست.

قل لو أن عندى . .. و عنده مفاتح الغيب لا

يعلمها إلا هو

آيات گذشته بيانگر تصور نادرست مشركان از قدرت و اختيارات پيامبر(ص) است. زيرا آنان مى پنداشتند كه پيامبر(ص) بايد بتواند درخواستهاى آنان را در مورد نزول عذاب و يا معجزه عملى كند. اين آيه با بيان انحصار {علم غيب} به خداوند در صدد رد آن پندار و بيان محدوديت علم پيامبر(ص) و در نتيجه قدرت اوست.

محدوده علم لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 3

3_ لوط ( ع ) ، بى خبر از ماهيت مهمانان خويش ( فرشته بودن آنان ) و ناآگاه از مأموريت ايشان

و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم . .. و قال ه_ذا يوم عصيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 62 - 3

3- علم حضرت لوط ( ع ) ، محدود بود .

قال إنكم قوم منكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 9

9- ناشناخته بودن فرشتگان براى حضرت لوط ( ع ) تا لحظه قصد تعرّض قومش به آنان

و جاء أهل المدينة يستبشرون . قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

از اينكه حضرت لوط(ع) با مشاهده قصد تعرّض قومش به مهمانان با نگرانى فرشتگان را مهمان خود معرفى كرد، نشان مى دهد كه آن حضرت تا اين لحظه فرشتگان را نمى شناخت.

محدوده علم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 2،11

2 _ برخى از منافقان ، آن چنان به ديانت تظاهر و نفاق خود را پنهان مى كردند كه حتى

براى پيامبر ( ص ) هم ناشناخته بودند .

و ممن حولكم من الأعراب . .. لا تعلمهم

11 _ دورى منافقان باديه نشين از مدينه و مهارت منافقان داخل مدينه ، سبب ناشناخته ماندن آنان نزد پيامبر ( ص ) و مؤمنان شد .

و ممن حولكم من الأعراب . .. لاتعلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 16 - 6

6 _ ناآشنايى حضرت محمد ( ص ) به معارف قرآن پيش از نزول آن بر ايشان

قل لو شاء اللّه ما تلوته عليكم و لا أدريكم به

كلمه {أدرى} مى تواند افعل تفضيل و به معناى {أعلم} (داناتر) و به تقدير {و لا أدرى منكم به} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 5

5_ پيامبر ( ص ) و مردم عصر بعثت ، پيش از نزول قرآن ، به سرگذشت نوح ( ع ) آگاهى نداشتند .

ما كنت تعلمها أنت و لاقومك من قبل ه_ذا

مشاراليه {ه_ذا} قرآن است كه از جمله {نوحيها إليك} معلوم مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 3 - 9

9_ پيامبر ( ص ) ، پيش از نزول قرآن و سوره يوسف ، از داستان حضرت يوسف اطلاعى نداشت .

نقصّ . .. بما أوحينا ... و إن كنت من قبله لمن الغ_فلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 102 - 5،6

5_ پيامبر ( ص ) پيش از نزول قرآن ، از خصوصيات و حقايق داستان يوسف ( ع )

اطلاعى نداشت .

و ما كنت لديهم إذ أجمعوا أمرهم

جمله {ما كنت لديهم} (نزد آنان نبودى) كنايه از بى خبر بودن پيامبر(ص) از داستان يوسف(ع) است.

6_ آگاه نبودن پيامبر ( ص ) به حقايق داستان يوسف پيش از نزول قرآن ، دليلى روشن بر الهى بودن قرآن

ذلك من أنباء الغيب نوحيه إليك و ما كنت لديهم

جمله حاليه {و ما كنت لديهم} به منزله تعليل براى {نوحيه إليك} است ; يعنى، از نشانه هاى اين حقيقت كه قرآن وحى الهى است آن است كه تو از داستان يوسف(ع) بى خبر بودى ; ولى آن را به بهترين وجه آوردى و اين جز از طريق وحى امكان پذير نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 17

17- مشركان ، انتظار داشتند كه پيامبر ( ص ) به زمان وقوع قيامت آگاه باشد .

و يقولون متى هو قل عسى أن يكون قريبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 86 - 5

5- مجموعه آنچه از دانش ها و معارف الهى بر پيامبر ( ص ) وحى شده ، در مقايسه با حقايق و اسرار نهفته در هستى و علم الهى ، اندك است .

و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً. و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحينا إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 5

5- انتظار آگاهى پيامبر ( ص ) از تمامى حقائق بى انت هاى هستى ، توقّعى غيراصولى و بى جا است .

قل لو كان البحر . .. قل إنّما أنا

بشر مثلكم يوحى إلىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 12،13

12- پيامبر ( ص ) ، آگاه نبودن خود از زمان دقيق وقوع عذاب الهى بر مشركان و كافران لجوج و پيروزى قطعى مسلمانان بر آنان را به مردم اعلام كرد .

و إن أدرى أقريب أم بعيد ماتوعدون

{إن} در {إن أدرى} نافيه است.

13- محدوديت علم پيامبر ( ص ) نسبت به زمان وقوع عذاب بر مشركان و كافران حق ناپذير و زمان دقيق پيروزى قطعى مسلمانان بر آنان

إن أدرى أقريب أم بعيد ماتوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 44 - 4

4 - عدم اطلاع پيامبر ( ص ) از محل و چگونگى داستان نزول تورات بر موسى ( ع ) پيش از نزول قرآن

و ما كنت بجانب الغربىّ . .. و ما كنت من الش_هدين

از آيه ياد شده استفاده مى شود كه پيامبر(ص) پيش از نزول قرآن، از كيفيت نزول تورات و محل نزول آن اطلاع نداشته است. اين آگاهى تنها از طريق وحى و با نزول قرآن براى او پيدا شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 63 - 6،7

6 - پيامبر ( ص ) نيز از زمان وقوع قيامت بى اطلاع بود .

يسئلك الناس عن الساعة . .. و مايدريك لعلّ الساعة تكون قريبًا

7 - پيامبر ( ص ) هيچ راهى براى آگاهى از زمان وقوع قيامت ندارد .

و مايدريك لعلّ الساعة تكون قريبًا

{ما} در {مايدريك} استفهاميه و مبتدا، و جمله بعدى، خبر آن است و

معناى عبارت چنين است: چه چيزى تو را آگاه مى كند از وقت وقوع قيامت؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 12

12 - زمان وقوع قيامت ، مخفى و پنهان حتى براى پيامبر ( ص )

و ما يدريك لعلّ الساعة قريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 26 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، موظف به اعلام بى اطلاعى خويش از زمان فرا رسيدن قيامت

قل إنّما العلم عند اللّه

پاسخ پيامبر(ص) (علم به زمان برپايى قيامت تنها در انحصار خداوند است)، مى رساند كه خود آن حضرت نيز از آن آگاهى نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 25 - 1،2،3

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ صريح آگاه نبودن خويش ، از زمان تحقق وعده هاى خداوند به مردم

قل إن أدرى أقريب ما توعدون

2 - پيامبر ( ص ) ، نسبت به دور و نزديك بودن تحقق وعده هاى الهى به كافران آگاه نبود .

قل إن أدرى أقريب ما توعدون أم يجعل له ربّى أمدًا

{أمَد} در اصل به معناى غايب و منتهاى شىء است و در اين آيه مقصود از آن _ به قرينه {قريب} _ مدت طولانى است.

3 - محدوديت قلمرو علم پيامبر ( ص ) نسبت به عالم آخرت ، من هاى وحى الهى به ايشان

قل إن أدرى أقريب ما توعدون أم يجعل له ربّى أمدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 43 - 1،2،3

1

- آگاهى به زمان وقوع قيامت _ حتى براى پيامبر ( ص ) _ مقدور نيست .

فيم أنت من ذكريها

{ذكرى} به معناى ذكر فراوان است. اين كلمه نسبت به كلمه {ذكر}، مبالغه بيشترى دارد (مفردات راغب). مراد از استفهام انكارى در جمله {فيمَ أنت...} اين است كه اى پيامبر! تو منزلتى نيستى كه بتوانى هرگونه اطلاعى را درباره قيامت، به آنان ارائه كنى.

2 - پيامبر ( ص ) ، براى پاسخ به پرسش هاى مردم ، نيازمند راهنمايى خداوند و داراى آگاهى هاى محدود

فيم أنت من ذكريها

خداوند، با بيان اين حقيقت كه مقام پيامبر(ص) قاصر از بيان تمام ويژگى هاى قيامت است; شيوه پاسخ گويى به پرسش مردم از زمان وقوع قيامت را به آن حضرت مى آموزد.

3 - پرسش كنندگان از پيامبر ( ص ) ، نبايد انتظار شنيدن پاسخ تمام پرسش هاى خود را داشته باشند .

فيم أنت من ذكريها

جمله {فيم أنت. ..}، خطاب به پيامبر(ص) است; ولى به قرينه {إنّما أنت منذر} (در جملات بعد) بيانگر اين نكته است كه مردم بايد تنها معارفى را از پيامبر(ص) بخواهند كه در حيطه وظيفه و مسؤوليت آن حضرت قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 44 - 5

5 - انحصار تصميم گيرى درباره قيامت به خداوند ، دليل ناآگاهى پيامبر ( ص ) از زمان وقوع آن است .

فيم أنت من ذكريها . إلى ربّك منتهيها

جمله {إلى ربّك. ..}، به منزله تعليل براى جمله قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 7 - 11

11 - علم

خداوند به آشكار و نهان ، توجيه كننده مشيت او درباره محو يا ابقاى معارف در ذهن پيامبر ( ص )

فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

جمله {إنّه يعلم. ..}، تعليل براى {شاء اللّه} و بيانگر اين است كه اگر خداوند براى پيامبر(ص)، نسيان آيه اى را بخواهد و آن را از صفحه خاطر آن حضرت محو سازد; دليلى عالمانه داشته و بر پايه علم مطلق خود به هر نهان و آشكار، چنين اراده اى كرده است.

محدوده علم مردم مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 15،16

15- اطلاعات علمى مردم در عصر بعثت پيامبر ( ص ) درباره حقيقت روح ، بسيار كم و ناچيز بود .

قل الروح من أمر ربّى و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً

بنابر اينكه مخاطبان آيه، مردم عصر بعثت باشند _ نه همه انسانها در تمامى عصرها _ برداشت فوق به دست مى آيد.

16- اطلاعات علمى مردم در عصر بعثت پيامبر ( ص ) ، بسيار كم و ناچيز بود .

و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه مخاطبان {و ما أُوتيتم من العلم} مردم عصر پيامبر(ص) باشند. و مراد از {العلم} مطلق دانش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 4

4 - مردم عصر بعثت ، اطلاعاتى مخدوش و نادرست از داستان موسى و فرعون داشتند .

نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون بالحقّ

قيد {بالحقّ} نشان مى دهد كه آنچه در ميان مردم عصر پيامبر(ص) از

ماجراى موسى(ع) و فرعون مطرح بود، با واقعيت انطباق نداشت.

محدوده علم ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 18

18 _ محدوديت علم و آگاهى فرشتگان

إنى أعلم ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 7

7 - آسمان ها و زمين ( هستى ) ، داراى غيب و نهانى كه حتى بر فرشتگان هم مخفى بود .

إنى أعلم ما لاتعلمون . .. ألم أقل لكم إنى أعلم غيب السموت و الأرض

محدوده علم ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 29 - 3

3 - عدم اطلاع بلقيس از مشخصات آورنده نامه سليمان

إنّى أُلقى إلىّ

مجهول آمدن فعل {أُلقى} نشانگر آن است كه هدهد، نامه سليمان را طورى به سوى ملكه انداخت كه كسى متوجه او نشد.

محدوده علم موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 3

3 - محدوديت دانش غيرخدا ، دليل شايسته نبودن آنان براى پرستش

قل لايعلم من فى السم_وت و الأرض الغيب إلاّ اللّه

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جهت گيرى اصلى در اين آيه، نفى شرك مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 14 - 6

6 - آگاهى تمامى موجودات از حقايق در مقايسه با آگاهى هاى خداوند ، محدود و ناقص است .

و لاينبّئك مثل خبير

محدوده علم موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف

- 18 - 66 - 4،19

4- موسى ( ع ) ، به محروميت خود از علومى كه نزد خضر بود ، اعتراف داشت و در برابر مقام علمى و عملى او ، متواضع و فروتن بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت

اظهار آمادگى براى تبعيت، نشانِ خضوعِ موسى(ع) در برابر كردار خضر(ع)، و اظهار اشتياق به آموختن، حاكى از تواضع موسى در برابر علم او است.

19- { عن جعفربن محمد ( ع ) : . . . ان موسى لمّا كلّمه اللّه تكليماً . . . قال فى نفسه : { ما أرى أنّ اللّه ، عزّوجلّ خلق خلقاً أعلم منّى ! } . فأوحى اللّه ، عزّوجلّ ، إلى جبرئيل { يا جبرئيل ! أدرك عبدى موسى قبل أن يهلك و قل له : إنّ عند ملتقى البحرين رجلاً عابداً فاتبعه و تعلّم منه . } ;

از امام صادق(ع) روايت شده:. .. آن گاه كه خداوند با موسى تكلم كرد... موسى در دل خود گفت: {نمى بينم كه خداى عزّوجلّ، خلقى را آفريده باشد كه از من اعلم باشد!}. پس خدا به جبرئيل وحى كرد: {بنده ام، موسى را پيش از آن كه هلاك شود، درياب و به او بگو: در محل تلاقى دو دريا، مرد عابدى هست همراه اش برو و از او علم بياموز}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 68 - 1،2

1- موسى ( ع ) از اسرار نهفته در زندگى و عملكرد خضر ( ع ) و زواياى آن ، اطلاع دقيقى نداشت .

و كيف تصبر على ما لم تحط به

خبرًا

{إحاطة} (مصدر {لم تحط}) يعنى: {به چيزى احاطه و وقوف كامل يافتن} و در آيه مورد بحث، با توجه به كلمه {خبراً} _ كه به معناى {علماً} و تمييز براى نسبت احاطه است _ مراد، احاطه كامل علمى است.

2- خضر ( ع ) بى اطلاعى موسى از زواياى كردار وى را ، دليل ناتوانى موسى از تحمّل عملكرد وى دانست .

إنّك لن تستطيع . .. و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 72 - 3

3- خضر ( ع ) با بيان آگاه نبودن موسى ( ع ) به راز معيوب ساختن كشتى ، پندار وى را در مورد انگيزه آن كار ، تخطئه كرد .

أخرقتها لتغرق أهلها . .. ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 85 - 3

3 - محدوديت علم موسى ( ع ) در مورد حقايق

فإنّا قد فتنّا قومك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 9

9 - عدم اطلاع قلبى موسى ( ع ) از مراحل بعدى برنامه الهى براى او ، پس از مهاجرت از مصر

إنّ معى ربّى سيهدين

تعبير {سيهدين} مى رساند كه موسى(ع) از آغاز تمامى برنامه را نمى دانسته و در لحظه نزديكى سپاه فرعون و روبه رو شدن با دريا، منتظر دستور خداوند بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 22 - 4

4 - موسى ( ع ) ناآشنا

به راه منتهى به مدين

و لمّا توجّه تلقاء مدين قال عسى ربّى أن يهدينى سواء السبيل

مطلب ياد شده با توجه به نيايش موسى(ع) به دست مى آيد.

محدوده علم مهاجران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 9

9- بى اطلاعى مهاجران و انصار ، از وجود مردان و زنانى مؤمن در ميان مكيان ; قبل از صلح حديبيه

و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمن_ت لم تعلموهم

محدوده علم نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 1

1_ نوح ( ع ) ، نه گنجينه هاى هستى را در اختيار داشت ، نه غيب مى دانست و نه از فرشتگان بود .

لاأقول لكم عندى خزائن الله . .. و لاأقول إنى ملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 5،6،7،8

5_ نوح ( ع ) ، ناآگاه به تباهى و فساد بى حد فرزند ناخلف خويش

إنه عمل غير ص_لح

6_ نوح ( ع ) ناآگاه به گسستن پيوند فرزندى كنعان با او بر اثر اعمال ناشايستش

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك

7_ نوح ( ع ) به حكيمانه نبودن نجات فرزند فسادپيشه اش ، از حادثه طوفان آگاه نبود .

فلاتسئلن ما ليس لك به علم

8_ محدوديت علم و آگاهى نوح ( ع ) و معصوم نبودن او از خطا و اشتباه

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك ... فلاتسئلن ما ليس لك به علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

شعراء - 26 - 112 - 3

3 - نوح ( ع ) ، نفى كننده علم غيب از خويش *

ما علمى بما كانوا يعملون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {ما} در {ما علمى} نافيه و {علمى} مبتدا و خبر آن محذوف باشد; يعنى، {ما علمى ثبت أو حصل بما كانوا يعملون}.

محدوده علم هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 1

1- اظهار بى اطلاعى هود ( ع ) ، از كيفيت و زمان نزول عذاب الهى بر كافران قومش

فأتنا . .. قال إنّما العلم عند اللّه

محدوده علم يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 19

19_ دانش يوسف ( ع ) به تعبير و تأويل رؤيا ها و تحليل رخدادها ، دانشى مطلق و نامحدود نبود .

و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

برداشت فوق، با توجه به {من} _ كه براى تبعيض است _ استفاده مى شود. بنابراين {ولنعلّمه ...} ; يعنى: تا تحليل بخشى از حوادث و تأويل برخى و يا نوعى از رؤياها را به او ياد دهيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 9

9_ دانش يوسف ( ع ) به تعبير و تأويل رؤيا ها و تحليل حوادث و رخدادها ، دانشى مطلق و نامحدود نبود .

علمتنى من تأويل الأحاديث

برداشت فوق با توجه به {من} كه براى تبعيض است ، استفاده مى شود.

محدوده علم يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 -

9

9- عدم آگاهى كامل يونس ( ع ) از تمامى مقدرات الهى نسبت به خويش

و ذاالنون . .. فظنّ أن لن نقدر عليه

محدوديت علم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 32

32 _ { كرسى } ، علم اختصاصى خداوند كه هيچكس ( حتى انبيا ) بر آن آگاهى نمى يابد .

وسع كرسيّه

امام صادق (ع): . .. و الكرسى هو العلم الذى لم يطلع اللّه عليه احداً من انبيائه و رُسُله و حججه (ع)

_______________________________

معانى الاخبار، ص 29، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 240، ح 6.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 143 - 10

10 _ محدوديت علم انبيا

قال رب أرنى . .. قال لن ترنى

موسى(ع) به اينكه رؤيت خدا، به هر معنايى كه در نظر وى بوده، ناشدنى است، آگاه نبود و لذا آن را تقاضا كرد ; و اين حاكى از محدوديت علم انبياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 8

8 _ انسان ها ، حتى پيامبران ، آگاه به امور غيبى جهان نيستند .

و لو كنت أعلم الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 14

14 _ محدود بودن علم انبيا ( ع )

ما كان استغفار إبرهيم لأبيه . .. فلما تبين له أنه عدو للّه

برداشت فوق با توجه به اين است كه حضرت ابراهيم (ع) با اينكه يكى از انبياى اولواالعزم بود از سرنوشت آزر مطلع نبود و به اميد هدايت

وى، به او وعده استغفار داده بود.

محدوديت علم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 103 - 4

4 _ علم و ادراك بشر محدود است.

لا تدركه الأبصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 187 - 10

10 _ دانش بشر ناتوان از پيش بينى زمان برپايى قيامت ، حتى به صورت احتمال

لا تأتيكم إلا بغتة

در صورتى مى توان گفت چيزى ناگهانى و بى خبر تحقق يافت كه انسان زمان تحقق آن را، حتى به صورت احتمال و حدس، در ذهن خويش ترسيم نكرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 7

7- علم و آگاهى انسان محدود است .

و يخلق ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 23 - 5

5- حوادث آينده ، از علم و قدرت قطعى انسان خارج است .

و لاتقولنّ لشاْىء إنّى فاعل ذلك غدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 8

8- محدوديت شناخت انسان به ظواهر امور ، دليل قابل اعتماد نبودن آراى وى در قبال رأى خداوند است .

اللّه أعلم . .. له غيب السم_وت و الأرض

خداوند، براى پايان بخشيدن به بحث ها و رد و ايرادهاى بشرى در زمينه مسائلى كه خود، به صراحت، نظر خويش را بيان داشته، به اين نكته اشاره كرده است كه علم اش، قابل مقايسه با علم بشر نيست; زيرا، او مالك غيب است و بشر گرفتار ظاهر.

محدوديت علم

انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 4،11،12،14

4- عدم دستيابى بشر در طول تاريخ علمى خويش به شناختى قاطع و همه جانبه به حقيقت روح

و يسئلونك عن الروح

از اينكه خداوند در جواب سؤال از حقيقت روح، به جاى تبيين آن فرمود: {روح از امر من است} مى تواند به اين معنا باشد كه: كشف حقيقت روح براى بشر، دست نيافتنى است.

11- دستاورد هاى علمى بشر ، در زمينه حقيقت روح ، همواره اندك و ناچيز خواهد بود .

و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مخاطب {أُوتيتم} همه انسانها باشند.

12- علم بشر به حقايق و اسرار نهفته در هستى همانند روح ، اندك و ناچيز است .

يسئلونك . .. قل ... و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً

بنابر اينكه مراد از {العلم} مطلق علم باشد نه خصوص شناخت حقيقت روح، برداشت فوق استفاده مى گردد.

14- مقدار دانش بشر ، در مقايسه با مجموعه دانستنى هاى فراوان عالم ، ناچيز و اندك است .

و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً

بنابر اينكه مراد از {العلم} مطلق دانش باشد، نكته فوق قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 34 - 6

6 - علم بشر ، محدود و غير قابل مقايسه با علم مطلق خدا است .

إنّ اللّه عنده علم الساعة . .. و ما تدرى نفس ماذا تكسب غدًا

محدوديت علم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 187 - 3،13

3 _ پيامبر (

ص ) موظف به اعلام عدم آگاهى خويش به لحظه فرارسيدن قيامت

قل إنما علمها عند ربى

13 _ پيامبر ( ص ) ، بر خلاف تصور مردم ، به زمان برپايى قيامت آگاه نبود .

يسئلونك كأنك حفى عنها

{حفى عنها} كه دلالت بر پرسش زياد و تلاش براى كشف زمان قيامت دارد، به قرينه {يسئلونك}، كنايه از آگاهى نيز مى باشد. يعنى آنان گمان مى كنند كه تو از زمان قيامت پرسش كرده اى و در نتيجه بدان آگاه شده اى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 9،10

9 _ عدم دستيابى پيامبر ( ص ) به منافع بسيار و بروز مشكلات و سختى ها در زندگانى وى ، نشانه آگاه نبودنش به غيب ها و امور نهانى است .

و لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير

{استكثار} (مصدر استكثرت) هنگامى كه پس از آن {من} آورده شود، به معناى زياد برداشت كردن و فراوان به دست آوردن است. بنابراين {استكثرت من الخير}، يعنى منافع بسيارى را برداشت مى كردم و به دست مى آوردم.

10 _ پيامبر ( ص ) از جانب خدا مأمور بود تا وابسته بودن توانش را به مشيت خدا و آگاه نبودنش را به امور غيبى به مردم اعلام كند .

قل لاأملك . .. و لو كنت أعلم الغيب

محرومان از علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 4

4 _ محروميت تكذيب كنندگان آيات الهى از راههاى تحصيل معرفت و شناخت

و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 10

10 - اختلافات و ناهمگونى ها ، شاخص جوامع محروم از حكمت و آگاهى

قال قد جئتكم بالحكمة و لأُبيّن لكم بعض الذى تختلفون فيه

حضرت عيسى(ع) مى فرمايد: من با حكمت آمدم و به دنبال آن در جهت رفع اختلافات شما قدم برمى دارم. اين گفتار نشان مى دهد كه جامعه اختلاف زده يهوديان آن روز فاقد حكمت بوده اند.

محمد(ص) و علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 4

4 _ پيامبر(ص) مدعى آگاهى خويش بر غيب نيست.

و لا أعلم الغيب

مراتب علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 5 - 5

5 - تفاوت درجات علم

علم اليقين

مراتب علم انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 25

25_ آدميان ، در دانش و آگاهى داراى مراتبى گوناگونند .

نرفع درج_ت من نشاء و فوق كل ذى علم عليم

مفسّران در اين آيه {عليم} را دو گونه تفسير كرده اند: 1_ مراد از آن هر دانا و دانشمندى است. 2_ مقصود از آن خداوند مى باشد. بر اساس معناى نخست مفاد جمله چنين مى شود: هر دانشمندى يافت شود دانشمندتر از او وجود دارد. و بر اساس معناى دوم مفاد جمله مذكور چنين است: علم خدا افزون تر از علم هر دانشمندى است. برداشت فوق، ناظر به اولين احتمال است.

مراد از علم اليقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 5 - 6

6 -

{ عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه { لو تعلمون علم اليقين } قال : المعاينة ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {لو تعلمون علم اليقين} روايت شده كه فرمود: [علم اليقين] مشاهده عينى است}.

ملاك علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 22

22_ نه از طبقه اشراف بودن ملاك دانايى و ارزش است و نه از محرومان بودن نشانه جهل و بى مقدارى

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا . .. و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

ممنوعيّت سخن بدون علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 12

12- { عن موسى بن جعفر ( ع ) . . . قال على بن الحسين ( ع ) : . . . و ليس لك أن تتكلم بما شئت لأن الله تعالى قال : { و لاتقف ما ليس لك به علم } . . . ;

امام موسى بن جعفر(ع) . .. از امام سجاد(ع) روايت كرده است كه فرمود: تو حق ندارى هر چه مى خواهى بگويى; چون خداوند متعال فرمود: و لاتقف ما ليس لك به علم...}.

منابع علم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 105 - 9

9 - آگاهى هاى پيامبر ( ص ) در باره حوادث قيامت و مقدمات آن ، در گرو وحى و متكى به منبع علم الهى بود .

و يس__َلونك . .. فقل

منافقان و علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 9 - 4

4 - منافقان علم گسترده و همه جانبه خدا و آگاهى او را به اسرار و نهان انسان ها ، باور نداشته و بدان معتقد نيستند .

يخدعون اللّه

از اينكه منافقان با نفاق خويش در صدد نيرنگ زدن به خدا برآمده اند، معلوم مى شود كه آنان مى پنداشتند، اگر امرى را مخفى كنند، خداوند از آن آگاه نمى شود.

منافقان و علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 2

2 _ آگاهى منافقان به اطلاع خداوند بر اسرار قلبشان

يحذر المنفقون أن تنزل عليهم سورة تنبئهم بما فى قلوبهم

شك نيست كه ترس منافقان مبتنى بر مقدماتى است كه از جمله آن مقدمات، آگاهى آنان است به اينكه خداوند بر اسرار آدمى آگاه و عالم است.

منشأ استفاده از علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 2

2- برخوردارى انسان از قدرت و دانش و به كارگيرى آن در جهت مصالح انسانى ، نمودى از رحمت پروردگار است .

. .. قال ه_ذا رحمة من ربّى

ذوالقرنين، سد _ و به عبارت ديگر، تمام امكانات و دانشى كه براى ساخته شدن آن به كار رفته بود _ را رحمت پروردگار دانست اين منطق، منطقى عام است و اختصاصى به سد و يا شخص ذوالقرنين ندارد.

منشأ زوال علم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 7 - 9

9 - آگاهى خداوند از آشكار و نهان ، پشتوانه نفوذ مشيت خداوند در پيدايش و زوال آموخته هاى انسان

سنقرئك

فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

منشأ زوال علم لدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 86 - 4

4- بقا و زوال علوم اعطايى خدا به بشر ، حتى دريافت وحى توسط پيامبر ( ص ) ، منوط به مشيت خداست .

و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً. و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحينا إليك

منشأ علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 7

7 - علم خداوند ذاتى و دانش ديگران عطايى است از جانب او

لاعلم لنا إلا ما علّمتنا إنك أنت العليم الحكيم

چون جمله {إنك أنت . ..} پس از بيان ذاتى نبودن علم فرشتگان و موهبتى بودن آن آمده، اشاره به اين حقيقت دارد كه علم الهى ذاتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 2

2- برخوردارى انسان از قدرت و دانش و به كارگيرى آن در جهت مصالح انسانى ، نمودى از رحمت پروردگار است .

. .. قال ه_ذا رحمة من ربّى

ذوالقرنين، سد _ و به عبارت ديگر، تمام امكانات و دانشى كه براى ساخته شدن آن به كار رفته بود _ را رحمت پروردگار دانست اين منطق، منطقى عام است و اختصاصى به سد و يا شخص ذوالقرنين ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 19

19 - علم ، موهبتى از ناحيه خداوند و نشأت گرفته از ربوبيت او است .

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 2

2 - نور دانش و معرفت ، نعمت الهى و ارزش خدا دادى است .

و ليعلم الذين أُوتوا العلم

عبارت {الذين اُوتوا العلم} اشاره دارد به اين كه علم و معرفت نعمتى است كه از سوى خدا به عالمان داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 56 - 2

2 - ايمان و آگاهى ، موهبتى خداوندى است .

و قال الذين أوتوا العلم و الإيم_ن

مجهول آورده شدن فعل {أوتوا} احتمال دارد به خاطر توجه دادن به اين حقيقت باشد كه علم و ايمان، موهبتى اند كه انسان هايى از آن دو برخوردار مى شوند. اگرچه در آيه، بيانى درباره منشأ موهبت، به ميان نيامده است، اما به دليل اطلاع آنان از حقيقتى مانند زمان برزخ و قيامت، حكايت دارد كه منشأ علم و ايمان خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 6 - 6

6 - علم ، عطيه اى از جانب خداوند است .

يرى الذين أُوتوا العلم

آمدن تعبير {أُوتوا العلم} به جاى {يعلمون} و يا {العلماء}، نشان دهنده اين نكته است كه علم، امرى اعطايى است. گفتنى است كه منشأ علم اگرچه در آيه مشخص نشده; اما به دليل اين كه مبدأ همه امور خداوند است، مى توان گفت كه علم منشأيى الهى دارد.

منشأ علم ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 2

2- آگاهى و دانش الهى حضرت ابراهيم ( ع ) ،

مبنا و مجوّز او براى دعوت آزر به پيروى از خود

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى

منشأ علم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 14

14 _ علم انبيا ، دريافت شده از خداوند

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

منشأ علم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 2،5،7

2 _ ارائه آگاهى به انسان، پرتوى از ربوبيت و لطف الهى است.

قد جاءكم بصائر من ربكم

تكرار ضمير {كم} و اضافه رب به آن بيانگر لطف خداوند به بندگانش است.

5 _ قرآن و پيامبر(ص) و برهانهاى ارائه شده از جانب خداوند، پيام آور بينش و آگاهى براى انسان است.

قد جاءكم بصائر من ربكم

7 _ بينش و آگاهيهاى ارائه شده از سوى خداوند، در جهت كمال و منافع انسان است.

فمن أبصر فلنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 13

13- سرچشمه تمامى اندوخته هاى علمى بشر ، خداوند است .

و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً

تعبير {أُوتيتم} (داده شديد) و نسبت ندادن دريافت علم به خود انسان، اشاره به مقهور بودن انسان در برابر اراده اى برتر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 26 - 3

3 - هيچ كس به صورت مستقل و بدون عنايت الهى ، به حقايق پنهانى و امور غيبى آگاه نيست .

فلايظهر على غيبه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 7 - 9

9 -

آگاهى خداوند از آشكار و نهان ، پشتوانه نفوذ مشيت خداوند در پيدايش و زوال آموخته هاى انسان

سنقرئك فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 4 - 8

8 - توانا ساختن انسان بر خواندن و نوشتن و آموختن علوم به او ، برخاسته از كرم والاى خداوند است .

و ربّك الأكرم . الذى علّم بالقلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 5 - 1،3،5،6

1 - آموخته هاى انسان ، هديه خداوند و نعمت او است .

علّم الإنس_ن ما لم يعلم

آيه شريفه، در مقام امتنان و برشمردن نعمت هايى است كه جلوه هاى كرم خداوند است.

3 - خروج انسان از نادانى ، در گرو خواست خداوند و به دست او است .

علّم الإنس_ن ما لم يعلم

5 - ربوبيت خداوند بر انسان ، جلوه گر در آگاهى بخشيدن به او است .

و ربّك الأكرم . .. علّم الإنس_ن ما لم يعلم

چه اين آيه خبر براى {ربّك} باشد و چه {الأكرم} خبر آن بوده و اين آيه بدل براى {علّم بالقلم} قرار داده شود، برداشت ياد شده، استفاده مى شود.

6 - توجه به وابستگى تمام معلومات انسان به خداوند ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به امداد الهى در توانا ساختن او بر دريافت و قرائت قرآن

اقرأ . .. علّم الإنس_ن ما لم يعلم

منشأ علم به عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 7

7 - اطلاع بر

پرونده اعمال ، راهى براى آگاهى انسان در قيامت بر كردار خويش

و إذا الصحف نشرت . .. علمت نفس ما أحضرت

منشأ علم به قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 4

4 - تنها راه پى بردن به قيامت و خصوصيات آن ، اطلاعات رسيده از جانب خداوند است .

أكاد أُخفيها

اسناد {أخفيها} به خداوند، گوياى اين است كه اگر او از قيامت سخن نگفته بود، براى پى بردن به آن راهى وجود نداشت.

منشأ علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 7،10

7 _ آگاهى خداوند بر سرّ و آشكار آدمى، برخاسته از حاكميت كامل او بر سراسر هستى است.

و هو اللّه فى السموت و فى الأرض يعلم سركم و جهركم

10 _ چون خداوند خالق است، بر مخلوق خويش آگاهى كامل دارد.

هو الّذى خلقكم من طين . .. يعلم سركم و جهركم و يعلم ما تكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 23 - 4

4- آگاهى خداوند از نيّت ها و حالات درونى منكران معاد ، برخاسته از علم غيب اوست .

فالذين لايؤمنون بالأخرة قلوبهم منكرة . .. لاجرم أن الله يعلم ما يسرّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 3 - 16

16 - علم خداوند به ذرات ريز دوردست ، ناشى از غيب دانى او است .

ع_لم الغيب لايعزب عنه مثقال ذرّة فى السم_وت و لا فى الأرض

منشأ علم داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 1

1 - اعطاى علم و دانشى عظيم و ويژه از سوى خدا به داوود و سليمان ( ع )

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا

آمدن تعبير {علماً} به صورت نكره، بيانگر عظمت و ويژگى دانشى است كه به داوود و سليمان داده شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 5

5 - آگاهى به گفتار پرندگان ، موهبتى الهى به داوود و سليمان

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا . .. و قال ي_أيّها الناس علّمنا منطق الطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 20 - 7

7 - خداوند به داوود ( ع ) ، منطقى نيرومند در شناساندن حق و باطل و نيز توانايى بر فيصله دادن به نزاع ها و خصومت ها اعطا كرد .

و ءاتين_ه . .. فصل الخطاب

{فصل} مصدر و به معناى چيزى را از چيز ديگرى جدا كردن و نيز فيصله دادن نزاع ها و خصومت ها آمده است. اگر مراد آيه معناى اول باشد، كلمه {خطاب} به معناى سخن بوده و مقصود از {فصل خطاب} سخن جدا كننده حق از باطل و شناساننده صواب از ناصواب خواهد بود. و اگر معناى دوم مراد باشد، واژه {خطاب} به معناى خصومت و نزاع بوده و مقصود از {فصل خطاب} رفع خصومت ها و فيصله دادن به نزاع ها خواهد بود.

منشأ علم سامرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 3

3 - سامرى ، به

كمك علم و آگاهى خود ، به اندكى از آثار و تعاليم يكى از رسولان الهى دست يافت و بخشى از آن را در اختيار گرفت .

بصرت . .. فقضيت قبضة من أثر الرسول

محتمل است مراد از {أثرالرسول} دانش و اسرارى باشد كه در دست موسى و هارون(ع) و يا پيامبران پيش از آن دو بوده است; كه گوشه اى از آن به دست سامرى افتاده بود و وى با تسويلات نفسانى، آن را در راه گمراه ساختن مردم به كار گرفته بود. {ال} در {الرسول} دلالت دارد كه فرد مورد نظر سامرى، براى حضرت موسى(ع) نيز شناخته شده بود; ولى گويا سامرى به منظور پى نبردن ديگران به حقيقت ماجرا، نام رسول و اثر او را براى عموم بنى اسرائيل مشخص نساخت.

منشأ علم سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 1

1 - اعطاى علم و دانشى عظيم و ويژه از سوى خدا به داوود و سليمان ( ع )

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا

آمدن تعبير {علماً} به صورت نكره، بيانگر عظمت و ويژگى دانشى است كه به داوود و سليمان داده شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 5

5 - آگاهى به گفتار پرندگان ، موهبتى الهى به داوود و سليمان

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا . .. و قال ي_أيّها الناس علّمنا منطق الطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 12

12 - علم و قدرت ، دو نمود بارز

فضل الهى براى سليمان ( ع ) و در خدمت او

قال الذى عنده علم من الكت_ب. .. فلمّا رءاه مستقرًّا عنده قال ه_ذا من فضل ربّى

گرچه علم و قدرت مطرح شده در آيه مربوط به آصف بن برخيا است; ولى وى از اعضاى دربار سليمان بود و دانش ويژه و توان فوق العاده او در خدمت حكومت آن حضرت قرار داشت. بر اين اساس است كه سليمان(ع) خدا را بر اين علم و قدرت سپاس مى گزارد. بعلاوه برخى از مفسران مراد از {الذى عنده...} را خود سليمان(ع) دانسته اند.

منشأ علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 9

9_ خداوند ، آموزنده علم غيب به يوسف ( ع )

ذلكما مما علمنى ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 14

14_ آگاهى از غيب و بهره مند بودن از علوم خدادادى ، از ويژگى هاى پيامبران

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 17

17- مقام الوهيت ، مقتضى آگاهى بر تمامى احوال بندگان

لا إل_ه إلاّ اللّه . .. و اللّه يعلم متقلّبكم و مثوي_كم

محور اساسى سخن در آيه شريفه تأكيد بر الوهيت يگانه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 26 - 3

3 - هيچ كس به صورت مستقل و بدون عنايت الهى ، به حقايق پنهانى و امور غيبى آگاه نيست .

فلايظهر على غيبه أحدًا

منشأ علم غيب انبيا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 4

4_ وحى و اِخبار خداوند ، طريق آگاهى پيامبران به امور غيبى و سرنوشت انسانها

أُوحى إلى نوح أنه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن

منشأ علم غيب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 3 - 13

13_ پيامبر ( ص ) از پيش خود و بدون تعليم الهى ، از امور غيبى اطلاعى نداشت .

و إن كنت من قبله لمن الغ_فلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 10

10- آگاهى پيامبر ( ص ) به حقايق غيبى ، تنها برگرفته از منبع وحى

و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم إن أتّبع إلاّ ما يوحى إلىّ

از ارتباط جمله {و ما أدرى} با {إن أتّبع}، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

منشأ علم لدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 86 - 4

4- بقا و زوال علوم اعطايى خدا به بشر ، حتى دريافت وحى توسط پيامبر ( ص ) ، منوط به مشيت خداست .

و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً. و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحينا إليك

منشأ علم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 105 - 7

7 _ علوم پيامبر(ص) از طرف خداوند است و نه از معلم بشرى.

و كذلك نصرف الأيت و ليقولوا درست و لنبينه لقوم يعلمون

تكرار فعل متكلم {نصرف} و {نبين} پاسخى تلويحى است به منكران الهى

بودن قرآن و كسانى كه به ناحق آن را برگرفته از دانش بشر مى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 6

6 _ اطلاع يافتن پيامبر ( ص ) بر برخى امور از طريق خواب

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 2

2 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را از وقوع نبردى ميان مسلمانان و يهوديان پيمان شكن ، پيش از واقع شدنش ، آگاه ساخت .

فشردبهم من خلفهم

{ثقف} مصدر {تثقفن} به معناى دستيابى و تسلط پيدا كردن است. {إما} مركب از {إن} شرطيه و {ما}ى زايد است. تأكيد جمله شرطيه با نون تأكيد ثقليه و {ما}ى زايده حكايت از آن دارد كه شرط، يعنى وقوع جنگ و تسلط مسلمانان بر يهوديان، تحقق خواهد يافت. بنابراين معناى جمله شرط چنين خواهد بود: اگر نبردى با يهوديان رخ داد و بر آنان مسلط شدى، كه البته چنين خواهد شد ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 3 - 14

14_ علم و آگاهى پيامبر ( ص ) ، نشأت گرفته از قرآن و وحى الهى است .

بما أوحينا إليك . .. و إن كنت من قبله لمن الغ_فلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 7

7- بخشى از علوم و اطلاعات پيامبر ( ص ) در گروِ نزول وحى بود .

و يسئلونك . .. قل سأتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 4

4- دستيابى پيامبر ( ص ) بر علوم بى كران الهى ، در محدوده وحى است .

قل لو كان البحر . .. قل إنّما أنا بشر مثلكم يوحى إلىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 4 - 3

3- خداوند ، پيامبر ( ص ) را از جلسات سرّى و گفتوگو هاى محرمانه مشركان ستم پيشه آگاه ساخت .

أسرّوا النجوى . .. قال ربّى يعلم القول فى السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 69 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، از ملأ اعلى ( عالم فرشتگان ) جز از راه وحى آگاهى نداشت .

ما كان لى من علم بالملأ الأعلى

طبق نظر مفسّران، مقصود از {ملأ الأعلى} فرشتگان است. با توجه به آيه بعد، استفاده مى شود كه آگاه نبودن پيامبر(ص) از ملأ اعلى (مضمون آيه مورد بحث) مربوط به طرق عادى است و آن حضرت از راه وحى به آن عالم آگاه بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 70 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به ابلاغ چگونگى آگاه شدنش از ملأ اعلى ( عالم فرشتگان ) و منشأ اطلاعات و اخبارش درباره آدم ( ع ) ، فرشتگان و . . .

ما كان لى من علم بالملأ الأعلى . .. إن يوحى إلىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 7،8

7 - پرسش همسر پيامبر (

ص ) ( حفصه ) ، از آن حضرت درباره منبع اطلاع ايشان از افشا شدن رازش

فلمّا نبّأها به قالت من أنباك ه_ذا

8 - پيامبر ( ص ) ، در پاسخ به پرسش همسرش ( حفصه ) ، خداى دانا و آگاه را منبع آگاهى خويش از افشا شدن رازش معرفى كرد .

قال نبّأنى العليم الخبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، از راه وحى به استماع جن نسبت به قرآن آگاه شد .

قل أُوحى إلىّ أنّه استمع نفر من الجنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 7 - 8،11

8 - قرائت كامل قرآن بر پيامبر ( ص ) و بقاى آن در حافظه آن حضرت ، نويدى متكى بر علم خداوند

سنقرئك فلاتنسى . .. إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

11 - علم خداوند به آشكار و نهان ، توجيه كننده مشيت او درباره محو يا ابقاى معارف در ذهن پيامبر ( ص )

فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

جمله {إنّه يعلم. ..}، تعليل براى {شاء اللّه} و بيانگر اين است كه اگر خداوند براى پيامبر(ص)، نسيان آيه اى را بخواهد و آن را از صفحه خاطر آن حضرت محو سازد; دليلى عالمانه داشته و بر پايه علم مطلق خود به هر نهان و آشكار، چنين اراده اى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 7 - 1،2

1 - پيامبر ( ص ) ، پيش از

دريافت هدايت هاى الهى ، از شريعت اسلام و احكام قرآن بى خبر بود .

و وجدك ضالاًّ فهدى

ضلالت دو گونه است: 1. تحيّر در علوم نظرى مانند توحيد; 2. سرگردانى در علوم عملى نظير احكام شرعى (مفردات راغب). درباره پيامبر(ص) به قرينه آيه {ما ضلّ صاحبكم...} (النجم/2) _ كه ضلالت را از آن حضرت منتفى مى داند _ مراد دومين نوع است; يعنى، پيامبر(ص) آنچه را بعد از بعثت با نزول قرآن پى برد، پيش از بعثت نمى دانست.

2 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به شريعت اسلام آگاه ساخت .

فهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 6

6 - خداوند ، توانا سازنده پيامبر ( ص ) بر قرائت مكتوباتى خاص

اقرأ

فرمان {اقرء} _ به قرينه امّى و بى سواد بودن پيامبر(ص) تا زمان بعثت _ فرمانى بود كه در كنار تشريع حكم قرائت، تأثير تكوينى در وجود آن حضرت داشت. تكرار اين فرمان در آيات بعد و حذف مفعول آن دو، مى تواند تأييدى بر تأثير تكوينى آن باشد. واژه {قرائت} _ كه در مورد نوشته ها به كار مى رود _ بيانگر وجود مكتوباتى در برابر ديدگان آن حضرت است كه گرچه خطّ و نوع كتابت آن براى ما مجهول مى باشد; ولى قابل قرائت بوده است.

منشأ علم ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 4

4 - دانش فرشتگان از جانب خداوند است .

لاعلم لنا إلا ما علّمتنا

منشأ علم نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

نوح - 71 - 27 - 13

13 - { عن صالح بن ميثم قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) : ما كان علم نوح ( ع ) حين دعا قومه إنّهم لايلدوا إلاّ فاجرًا كفارًا فقال : أما سمعتَ قولَ اللّه لنوح : { إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن } ;

صالح بن ميثم گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: نوح(ع) هنگامى كه قوم خود را دعوت مى كرد از كجا آگاه بود كه اولاد آن قوم، غير از بدكار و كافر به دنيا نمى آيند; امام فرمود: آيا سخن خداوند را به نوح نشنيده اى كه فرمود: (إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن)}.

منشأ علم يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 8

8- اعطاى قدرت درست انديشى و شناخت حق از سوى خدا ، به يحيى ( ع ) در كودكى او بود .

و ءاتين_ه الحكم صبيًّا

براى {حكم} معانى مختلفى ذكر شده است ; يكى از آن معانى _ كه مبناى برداشت ياد شده است _ {علم و فهم} مى باشد (لسان العرب ).

منشأ علم يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 11

11_ آگاهى يعقوب ( ع ) به حيات يوسف ( ع ) ، دانشى بود كه از ناحيه خدا به او افاضه شده بود .

و أعلم من الله ما لاتعلمون

منشأ علم يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 3

3_ خداوند ، عطاكننده

حكمت و علم به يوسف ( ع )

ءاتين_ه حكمًا و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 10،17

10_ خداوند ، آموزگار يوسف ( ع ) در تأويل و تحليل رؤيا ها و حوادث

رب قد . .. علمتنى من تأويل الأحاديث

17_ برخوردارى يوسف ( ع ) از قدرت و مكنت و بهره مندى او از دانش تعبير رؤيا ها و تحليل حوادث ، پرتوى از ولايت خداوند بر او بود .

قد ءاتيتنى من الملك و علمتنى . .. أنت ولىّ فى الدنيا و الأخرة

منشأ علوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 12

12- صاحبان نعمت و دانش _ حتى افراد برجسته و سرامد نيز _ بايد خداوند را سرچشمه كمالات خود بدانند .

ءاتين_ه رحمة من عندنا و علّمنه من لدنّا علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 2 - 6

6 - قرآن ، مايه عزت انسان ها و آموزنده دانش به آنان

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز العليم

تذكر اين نكته كه قرآن از منشأيى نازل شده كه داراى عزت و علم است، (خدا)، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه قرآن كتابى عزت آفرين و دانش آموز براى بشر است.

منشأ نعمت علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 4 - 3

3 - توانايى انسان بر خواندن نوشته ها و آموختن معارف مكتوب ، هديه خداوند و نعمت او است .

الذى علّم بالقلم

موارد علم غيب

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 12

12 _ علم به چگونگى برخورد واقعى امت ها با دعوت پيامبران از جمله علوم غيبى

فيقول ماذا اجبتم قالوا لاعلم لنا انك انت علّم الغيوب

موانع تأثير علم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 5

5 _ دنياگرايى و پيروى از هوا هاى نفسانى مانع كارسازى دانش هاى الهى است .

و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه

موانع علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 31

31 _ كج انديشى و گرايش قلب به باطل ، مانع از ژرفنگرى در علم *

فامّا الّذين فى قلوبهم زيغ . .. و الراسخون فى العلم

از مقابله دو گروه (كج انديشان و راسخان در علم)، استفاده شده است.

موانع علم لدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 15

15_ شرك و كفر ، از موانع دستيابى به علوم موهبتى و خدادادى است .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله . .. ما كان لنا أن نشرك بال

موجبات ازدياد علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 4 - 3

3 - تفكر و تأمل مكرّر و عميق تر در آفرينش جهان ، موجب آگاهى و شناخت فزون تر و ژرف تر نظم و انسجام آن خواهد شد .

هل ترى من فطور . ثمّ ارجع البصر كرّتين ينقلب إليك البصر خاسئًا و هو حسير

موجبات علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 6 - 5

5 - مشاهده جهنم در قيامت ، موجب آگاهى از نادرست بودن تفاخر و زياده نمايى و سود نبخشيدن امتيازات مادى است .

سوف تعلمون . .. لترونّ الجحيم

موجبات علم غيب يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 14

14_ پيروى نكردن يوسف ( ع ) از آيين مصريان و ايمانش به خدا و آخرت ، موجب دستيابى او به علم غيب و دانش تعبير رؤيا شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون

جمله {إنى تركت . ..} تعليل براى {علمنى ربى} مى باشد ; يعنى ، خداوند به خاطر اينكه من آيين كافران را وانهادم و پيروى نكردم ، چنين علمى را به من آموخت.

ناپايدارى علم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 12

12- علم و قدرت انسان ، ناپايدار و علم و قدرت خداوند ، هميشگى است .

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكى لايعلم بعد علم شيئًا إن الله عليم قدير

نبوت و علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 3

3_ در اختيار داشتن همه نعمت هاى الهى و توان دسترسى به گنجينه هاى هستى و دانستن غيب ، از لوازم و شرايط پيامبرى نيست .

و لاأقول لكم عندى خزائن الله و لاأعلم الغيب

نشانه هاى علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6

- 99 - 17

17 _ تحصيل ايمان از راه مطالعه در طبيعت نشانه علم و فهم است. *

الأيت لقوم يعلمون . .. لقوم يفقهون ... لقوم يؤمنون

در دو آيه گذشته علم و فهم به عنوان شرط بهره مندى از آيات طبيعت ذكر گرديده و در اين آيه ايمان ذكر شده است. شايد ذكر ايمان در پايان اين سه آيه براى اشاره به اين نكته باشد كه دانايان به ايمان مى رسند. لذا ايمان نيز نشانه وجود آن دو زمينه در صاحبان آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 20

20_ يكتاپرستى و ايمان به پيامبران ، ملاك ارزش و نشانه علم و آگاهى است .

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا . .. و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

برداشت فوق ، مبتنى بر اين احتمال است كه {تجهلون} به منزله فعل لازم باشد و مفعولى براى آن در نظر گرفته نشود. براين اساس {أراكم ...}; يعنى ، مى دانم كه شما كفرپيشگان ، مردمى نادان و ناآگاه هستيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 21 - 4

4 - قبول نصيحت ناصحان ، نشانه حكمت و دانايى است .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. فاخرج إنّى لك من الن_صحين . فخرج منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 10

10 - دل بستگى به ثواب اخروى به جاى دل باختگى به متاع دنيا ، نشانه دانش و فرزانگى

و قال الذين أُوتوا العلم ويلكم ثواب اللّه خير

نشانه هاى علم خدا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 7

7 _ برنامه هاى جارى جهان هستى، نمودى از قدرت مطلقه و دانش گسترده خداوند است.

فالق الإصباح . .. ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 19

19 _ منحصر شدن مصارف صدقات از سوى خداوند در موارد هشتگانه ( فقرا و . . . ) نشأت گرفته از علم و حكمت اوست .

إنما الصدقت للفقراء . .. و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 14 - 2،3،4

2_ قرآن ، كتابى از ناحيه خدا و جلوه اى از علم اوست .

فاعلموا أنما أُنزل بعلم الله

3_ خوددارى عاجزانه مخالفان دين از آوردن همانند براى قرآن ، نشانه و برهانى روشن بر الهى بودن قرآن و ابتناى آن بر علم خداست .

فإلّم يستجيبوا لكم فاعلموا أنما أُنزل بعلم الله

4_ پديد آمدن و نشأت گرفتن قرآن از علم الهى ، دليل ناتوانى غير خدا از آوردن همانند براى آن است .

فإلّم يستجيبوا لكم فاعلموا أنما أُنزل بعلم الله

جمله {فإلّم يستجيبوا لكم فاعلموا . ..} ناظر به علت اثباتى (اقامه برهان بر الهى بودن قرآن است) و در عين حال از علت ثبوتى (سرّ و ريشه ناتوانى بشر از آوردن همانند براى قرآن) نيز حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 23

23_ پرورش انبيا ، تبلور حكمت و علم الهى است .

يجتبيك ربك . .. إن ربك عليم حكيم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 1

1_ داستان يوسف و برادرانش ، حاوى نشانه ها و آياتى فراوان از ربوبيت خدا و علم و حكمت او

إن ربك عليم حكيم. لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

{آيات} به معناى نشانه هاست و چون در جمله {لقد كان . ..} بيان نشده است كه داستان يوسف و برادرانش نشانه چه حقيقت و يا حقايقى مى تواند باشد و به عبارت ديگر، متعلق {آيات} ذكر نشده است، مى توان گفت متعلق آن، حقايق مطرح شده در آيه قبل است كه از جمله آنها ربوبيت، علم و حكمت خداوند است (إن ربك عليم حكيم).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 87 - 5

5- قرآن ، جلوه اى از خلاّقيت و علم خداوند

إن ربّك هو الخلّ_ق العليم . و لقد ءاتينك سبعًا من المثانى و القرءان العظيم

ذكر {اعطاى قرآن به پيامبر(ص)} پس از بيان دو صفت خالقيت و دانايى خداوند، مى تواند بيانگر مصداقى از خلاّقيت و علم خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 11

11- آفرينش و مرگ و اعطاى دانش و سلب آن از انسان ، جلوه اى از علم و قدرت الهى است .

و الله خلقكم ثمّ يتوفّ_كم . .. إن الله عليم قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 52 - 8

8 - آزاد گذاشتن شيطان براى ايجاد شبهه پيرامون آيات وحى از يك سو و زدودن شبهه

و تثبيت آيات از سوى ديگر ، جلوه اى از علم و حكمت خداوند

ألقى الشيط_ن . .. و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 63 - 9

9 - نزول باران و رويش گياهان توسط آن ، از نشانه هاى داشتن آگاهى همه جانبه خدا به امور انسان ها

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. إنّ اللّه لطيف خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 18 - 4،5

4 - قوانين و احكام خداوند ، جلوه اى از علم و حكمت او است .

و يبيّن اللّه لكم الأي_ت و اللّه عليم حكيم

5 - قرآن ، كتابى روشن و به دور از هرگونه ابهام و جلوه اى از علم و حكمت خداوند

و يبيّن اللّه لكم الأي_ت و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 2

2 _ قرآن ، جلوه اى از علم مطلق و گسترده خداوند است .

قل أنزله الذى يعلم السرّ فى السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 6 - 2

2 - قرآن ، جلوه علم و حكمت خداوند

و إنّك لتلقّى القرءان من لدن حكيم عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 76 - 8

8 - پرداختن خداوند به تبيين حق در زمينه هاى معرفتى مورد اختلاف بنى اسرائيل ، نمودى از علم گسترده او

و إنّ ربّك ليعلم . .. إنّ ه_ذا القرءان يقصّ

على بنى إسرءيل

برداشت ياد شده، توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در زمينه علم گسترده خداوند است _ به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 7 - 2،8

2 - آفرينش موجودات به صورتى نيكو و شايسته ، نشانه تدبير و علم الهى است .

يدبّر الأمر . .. ع_لم ... الذى أحسن كلّ شىء خلقه

8 - آفرينش انسان از گِل ، نشانه علم و تدبير خدا است .

يدبّر الأمر . .. ع_لم الغيب و الشه_دة ... و بدأ خلق الإنس_ن من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 14

14 - هلاكت كافران نيرومند در گذشته از سوى خداوند _ بدون هيچ مانع و رادعى _ جلوه اى از علم و قدرت مطلق او است .

فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم . .. و ما كان اللّه ليعجزه من شىء ... إنّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 38 - 6

6 - حركت خورشيد بر مدار مشخص و به سمت و سوى قرارگاه ويژه خود ، جلوه اى از عزت و علم خداوند است .

و الشمس تجرى لمستقر لها ذلك تقدير العزيز العليم

ياد شدن دو صفت {عزت} و {علم} خداوند، پس از طرح مسأله حركت خورشيد، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 2 - 4

4 - قرآن ، جلوه عزت و علم خداوند

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز العليم

آمدن

دو صفت عزيز و عليم براى خداوند، پس از يادآورى الهى بودن قرآن، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 11،12

11 - آفرينش و تدبير آسمان ها و زمين ، جلوه اى از علم و قدرت الهى است .

ذلك تقدير العزيز العليم

12 - زيبايى و ايمنى آسمان ، نشانى از عزت و علم الهى است .

و زيّنا السّماء . .. و حفظًا ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 32 - 1

1 - حركت كشتى هاى كوه پيكر در دريا ها ، آيه اى الهى و نشانى از تدبير ، علم و قدرت خداوند است .

و من ءاي_ته الجوار فى البحر

{جوار} (جمع {جارية}) وصف {سفن} (جمع {سفينة}) است كه به دليل اختصار حذف گشته، و وصف جريان و حركت كشتى ها جايگزين آن شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 5

5 - فرزند دادن و يا عقيم ساختن انسان ها ، هر دو نمودى از علم و قدرت خداوند است .

يهب لمن يشاء . .. إنّه عليم قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 3،8

3 - نشانه هاى عزت ( قاهر بودن ) و دانايى آفريدگار جهان ، غير قابل انكار ، حتى براى مشركان

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

8 - جهان آفرينش ، جلوه اى از قدرت شكست ناپذير و علم گسترده خداوند

است .

خلقهنّ العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 11 - 3

3 - قوانين طبيعى مربوط به نزول باران ، نمودى از عزت و دانايى مطلق خداوند

خلقهنّ العزيز العليم . .. و الذى نزّل من السماء ماء بقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 12 - 3،5

3 - آفرينش انواع موجودات هستى ، نمودى از عزت و دانايى مطلق الهى است .

خلقهنّ العزيز العليم . .. و الذى خلق الأزوج كلّها

{أزواج}، ممكن است به معناى {اصناف} باشد. ارتباط اين آيه با دو آيه قبل، گوياى برداشت ياد شده است.

5 - توان انسان در ساختن كشتى و دريانوردى و به خدمت گرفتن حيوانات ، پرتوى از علم و عزت آفريدگار هستى است .

خلقهنّ العزيز العليم . .. و جعل لكم من الفلك و الأنع_م ما تركبون

ارتباط دو آيه، نشانگر آن است كه خداوند درصدد بيان جلوه هاى عزت و دانايى خود در نظام هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 25

25 - افشاى چهره متخلفان ، نمودى از علم خداوند به كردار خلق

سيقول لك . .. بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا

پس از اين كه خداوند، اسرار درونى اعراب متخلف را فاش ساخته است; اين حقيقت كلى را نيز به ايشان يادآور شده كه علم او به اعمال بندگان، وسيع و فراگير است و حتى اسرار نهفته آنان را دربرمى گيرد و دليل آن بيان الهى در اين آيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- حجرات - 49 - 13 - 19

19 - وجود تفاوت هاى قومى در نسل بشر ، به منظور سهولت شناسايى هر يك ، نمودى از علم و كاردانى خداوند است .

و جعلن_كم شعوبًا و قبائل لتعارفوا . .. إنّ اللّه عليم خبير

از ارتباط {إنّ اللّه عليم خبير} با {جعلناكم شعوباً. ..}، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 6 - 7

7_ نشانه هاى وجود ، قدرت و علم خداوند ، مشهود در پهنه هستى براى بشر

أفلم ينظروا إلى السماء فوقهم . .. و الأرض مددن_ها

واژه بالا، اشاره به آن دارد كه آسمان _ با اين عظمت و شگفتى _ در منظر و چشم انداز انسان قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 6

6 - آفرينش زمين و بستر مناسب بودن آن براى حركت و روزى انسان ها ، جلوه علم و آگاهى خداوند بر احوال نهان و آشكار انسان ها

إنّه عليم بذات الصدور . .. هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً ... و كلوا من رزقه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد تبيين چگونگى علم خداوند بر احوال و ضمير انسان ها است كه در دو آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 19 - 7

7 - پرواز پرندگان بر فراز انسان ها ، جلوه آگاهى و بينايى مطلق خداوند

أولم يروا إلى الطير . ..إنّه بكلّ شىء بصير

نشانه

هاى علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 9

9 - رد ادعاى ايمان اعراب از سوى خداوند ، نمودى از علم او به ژرفاى قلب آدميان

إنّ اللّه عليم خبير . قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا و ل_كن قولوا أسلمنا

با توجه به ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 9

9 - اخبار خداوند از سر و سِرّ منافقان با يهود بنى نضير ، نمودى از علم وى به غيب و شهود

ع_لم الغيب و الشه_دة

با توجه به اين كه بخش قابل توجهى از سوره درباره غزوه بنى نضير مى باشد، آيات پايانى مى تواند نظر به مطالب ياد شده، از جمله رابطه منافقان و يهود داشته باشد.

نشانه هاى محدوديّت علم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 88 - 8

8- عجز انسان از آوردن همانند قرآن ، بيانگر دانش و توان اندك وى در برابر خداست .

و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً . .. قل لئن اجتمعت ... لايأتون بمثله

نشانه هاى وسعت علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 4

4 - اخبار خداوند از تصورات درونى اعراب متخلّف ، نشانه اى از علم عميق او به كردار بندگان

بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا . بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول

از ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل، مطلب بالا برداشت مى

شود.

نعمت علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 19

19 - علم ، موهبتى از ناحيه خداوند و نشأت گرفته از ربوبيت او است .

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 2

2 - نور دانش و معرفت ، نعمت الهى و ارزش خدا دادى است .

و ليعلم الذين أُوتوا العلم

عبارت {الذين اُوتوا العلم} اشاره دارد به اين كه علم و معرفت نعمتى است كه از سوى خدا به عالمان داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 3

3 - لزوم حمد و ستايش به درگاه خدا ، در مقابل برخوردارى از نعمت علم و دانش

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا و قالا الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 8

8 - علم و قدرت ، دو نعمت بزرگ الهى و درخور شكر و سپاس

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا. .. و أوتينا من كلّ شىء... و قال ربّ أوزعنى أن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 49 - 5

5 - علم و آگاهى ، موهبتى الهى است .

الذين أوتوا العلم

فاعل محذوف فعل {أوتوا} به قرينه مقام، {اللّه} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 5 - 1

1 - آموخته هاى انسان ، هديه خداوند و نعمت او است .

علّم الإنس_ن ما

لم يعلم

آيه شريفه، در مقام امتنان و برشمردن نعمت هايى است كه جلوه هاى كرم خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 7 - 6

6 - گرفتارى به طغيان ، براى كسانى كه در سايه كرم خداوند و به كمك علوم خدادادى ، به ثروت رسيده و خود را بى نياز مى بينند ، خلاف انتظار و واكنشى ناشايست در برابر نعمت هاى الهى است .

الأكرم . الذى علّم ... كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى . أن رءاه استغنى

نقش علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 5

5 _ نقش مثبت و سازنده علم در ايمان به قرآن و ديگر كتب آسمانى

لكن الرسخون فى العلم . .. يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 170 - 19

19 _ ارزشمندى مالكيت و ثمردهى آن در گرو علم و حكمت

فان للّه ما فى السموت و الارض و كان اللّه عليماً حكيماً

يادآورى علم و حكمت خداوند پس از بيان مالكيت مطلق خداوند، مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 6

6 _ تفاوت مسؤوليت انسان ها در پيشگاه خداوند ، متناسب با بهره مندى آنها از علم و امكانات *

ما كان لأهل المدينة و من حولهم من الأعراب أن يتخلفوا

برداشت فوق بدان احتمال است كه اختصاص به ذكر يافتن اهل مدينه و اطراف آن در آيه، مبتنى بر

اين اصل كلى (برخوردارى از علم و امكانات) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 15

15- برخوردارى از تمام مراتب علم و نيز كمال نهايى ، شرط نبّوت نيست .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 81 - 10

10- واگذارى امكانات و اختيارات به ديگران ، نيازمند دانش و آگاهى متناسب با آنها است .

و لسليم_ن الريح . .. و كنّا بكلّ شىء ع_لمين

جمله {و كنّا بكلّ شىء عالمين} مى رساند كه اعطاى قدرت تسخير بادها به سليمان(ع) برخاسته از علم و آگاهى خداوند بود. بنابراين مى توان استفاده كرد كه هرگونه واگذارى قدرت و امكانات به ديگران، بايد به جا براساس علم و آگاهى متناسب با آنها و به جا صورت گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 1

1 - دادن نقش اصلى به دانش و تلاش بشرى در برخوردارى از آسودگى ها و نعمت ها و ناديده گرفتن نقش خداوند در عرصه زندگى ، تفكر همه مرفهان و برخورداران در طول تاريخ

قال إنّما أُوتيته على علم . .. قد قالها الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 18 - 12

12 - پى بردن به حقانيت رستاخيز ، داراى راه علمى است و منكران آن گرفتار گمراهى اند .

و يعلمون أنّها الحقّ ألا إنّ الذين يمارون فى الساعة لفى ضل_ل بعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - تغابن - 64 - 8 - 1

1 - آگاهى از دلايل روشن الهى بر اثبات حقانيت تعاليم دين ( همچون معاد و جزاى انسان ها در آن روز ) ، مقتضى ايمان به خدا ، رسول او و قرآن است .

ف_امنوا باللّه و رسوله و النور الذى أنزلنا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه به منزله نتيجه براى مطالب ياد شده در آيات پيشين است. آن مطالب عبارت است از ارائه دلايل روشن بر حقانيت تعاليم الهى و نيز اثبات معاد و... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 13

13 - آگاهى بشر از فلسفه و هدف زندگى خويش ، امرى مهم و برخوردار از جايگاهى ويژه در جهان بينى الهى _ اسلامى

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

يادكرد فلسفه و هدف خلقت انسان در آغاز سوره و قرار گرفتن آن در سلسله مباحث مربوط به خدا و جهان، بيانگر اهميت و جايگاه ويژه اين موضوع در ميان موضوعات قرآنى و دينى است.

نقش علم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 6 - 3،5

3 - خلقت ويژه انسان و برخوردارى او از دانش و هنر نويسندگى ، دور ماندن او را از هر گونه انحراف تضمين نمى كند .

خلق الإنس_ن . .. علّم بالقلم ... كلاّ

حرف {كلاّ} مانع پيدايش پندارى است كه ممكن است با شنيدن آيات پيشين كه درباره آفرينش انسان و علم او بود، براى مخاطب به وجود آيد و انسان را از خطر هر انحرافى دور بداند.

5 - دانستن

و توانايى بر خواندن و نوشتن ، براى باز داشتن انسان از طغيان گرى كافى نيست .

علّم بالقلم . علّم الإنس_ن ما لم يعلم . كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى

نقش علم به وقت قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 23

23- بى نيازى انسان از دانستن زمان دقيق وقوع رستاخيز و تأثير نداشتن آن در هدايت و كمال او

قل عسى أن يكون قريبًا

از اصرار قرآن در اثبات اصل معاد و از عدم تعيين وقت مشخص براى آن، استفاده مى شود كه انسان براى راه يابى به صلاح و هدايت و ايمان به قيامت، نيازى به دانستن زمان دقيق معاد ندارد.

نقش علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 25 - 6

6- حشر و رستاخيز انسان ها ، برخاسته از حكمت و علم خداوند است .

و إن ربّك هو يحشرهم إنه حكيم عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 22 - 10،13،14

10- ارشاد مردم به ترك اظهارنظر هاى بى پايه در باره حقايق و احاله علم آن به خداوند ، وظيفه اى است برعهده رهبران الهى .

سيقولون . .. قل ربّى أعلم بعدتهم

13- مسكوت گذاردن تعداد اصحاب كهف و احاله علم آن به خداوند ، تكليفى الهى برعهده پيامبر ( ص ) و براى رشد و تربيت او است .

قل ربّى أعلم بعدتهم

14- پرهيز از تحقيقات بى ثمر و احاله علم آن به خداوند ، لازم است .

قل ربّى أعلم بعدتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - طه - 20 - 105 - 9

9 - آگاهى هاى پيامبر ( ص ) در باره حوادث قيامت و مقدمات آن ، در گرو وحى و متكى به منبع علم الهى بود .

و يس__َلونك . .. فقل

نقش علم در قانونگذارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 8

8_ معارف و قوانينى ، شايسته و بايسته پذيرش و پيروى است كه از هوا هاى نفسانى پيراسته و بر پايه علم بنا شده باشد .

و ل_ئن اتبعت أهواءهم بعد ما جاءك من العلم

نقش علم در قضاوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 5

5- حكم و عمل انسان ، بر اساس آنچه صرفاً شنيده ، يا ديده و يا به قلبش راه يافته ، قبل از رسيدن به مرحله علم و آگاهى ، ممنوع است .

و لاتقف ما ليس لك به علم إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه معمولاً حركتهاى غير علمى، نشأت يافته از شنيده ها، ديده ها و باورهاى سطحى است و خداوند، براى دور كردن انسان از حركت غير علمى، به او هشدار داده است كه ديده ها و . .. تا زمانى كه به مبناى علمى و يقينى منتهى نشود، قابل اعتماد نيست و در صورت اعتماد نمودن، محاكمه خواهد شد.

نقش علم نجوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 10

10 - { و سئل أبوعبداللّه ( ع ) عن

قوله : { يعلمون ظاهراً من الحياة الدنيا } ؟ فقال : منه الزجر و النجوم ;

در مجمع البيان آمده است كه از امام صادق(ع) درباره معناى اين سخن خداوند {يعلمون ظاهراً من الحياة الدنيا} سؤال شد. فرمود: از جمله آنها (يعنى از جمله دانش هاى ظاهرى حيات دنيا) نوعى كهانت و استفاده از علم نجوم است.}.

نوح(ع) و علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 112 - 3

3 - نوح ( ع ) ، نفى كننده علم غيب از خويش *

ما علمى بما كانوا يعملون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {ما} در {ما علمى} نافيه و {علمى} مبتدا و خبر آن محذوف باشد; يعنى، {ما علمى ثبت أو حصل بما كانوا يعملون}.

نهى از سخن بدون علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 10

10- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . بعث الله محمداً و . . . أنزل عليه فى سورة بنى اسرائيل بمكة . . . و أنزل نهياً عن أشياء حذّر عليها و لم يغلّظ فيها و لم يتواعد عليها و قال : . . . { و لاتقف ما ليس لك به علم إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً . . . } . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است:. .. خداوند حضرت محمد(ص) را برانگيخت و ... بر او آياتى از سوره بنى اسرائيل را در مكه نازل فرمود ...[كه در آن آيات]از چيزهايى نهى كرده كه

پرهيز از آنها لازم است، ولى در آن نهيها غلظت و شدت نشان نداده و به مرتكبين آنها وعيد عذاب نداده است و فرمود: ... {و لاتقف ما ليس لك به علم ان السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً...}...}.

وسعت علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 18

18 - علم ، مقوله اى نامتناهى براى بشر و همواره قابل افزايش است .

و قل ربّ زدنى علمًا

وسعت علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 5

5- جهان هستى ( پديده هاى آسمان و زمين ) در قلمرو علم خداوند و در محضر اوست .

و ما يخفى على الله من شىء فى الأرض و لا فى السّماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 19 - 3

3- خداوند ، داراى علم مطلق و همه جانبه است .

و الله يعلم ما تسرّون و ما تعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 96 - 9

9- گواهى و نظارت خداوند بر اعمال بندگان ، متكى بر علم و اطلاع گسترده او به احوال آنان است .

كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم إنه كان بعباده خبيرًا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 109 - 5

5- علم و اطلاعات پروردگار جهان ، نامتناهى و مرزناپذير است .

قل لو كان البحر مدادًا لكلم_ت ربّى لنفد البحر

چنان چه مراد از {كلمات} الفاظ و سخن هاى

خداوند باشد، نامتناهى بودن آن ها به معناى نامتناهى بودن معارف و معلوماتى است كه سخن ها حاكى از آن اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 110 - 1،6

1 - خداوند ، داراى آگاهى كامل و دقيق به آينده و گذشته تمامى انسان ها

يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

تعبير {ما بين أيديهم} بر چيزى اطلاق مى گردد كه زمان چندانى از آن نگذشته باشد و در مواردى (نظير اين آيه) مراد از {ما بين أيديهم و ما خلفهم} تمامى حالات انسان در همه زمان ها است. گفتنى است كه به آنچه رو به روى افراد باشد نيز {ما بين أيديهم} گفته مى شود.

6 - هيچ كس ، توان احاطه يافتن بر علم و معلومات خداوند را ندارد .

يعلم ما . .. و لايحيطون به علمًا

مراد از احاطه علمى به خداوند، به قرينه صدر آيه، احاطه به دانسته ها و اسرار نهفته در كارهاى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 22

22 - علم پيامبر ( ص ) در برابر علم خداوند محدوديت داشت و قابل افزايش بود .

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 2،5

2- آگاهى ملائكه از علم مطلق خداوند به تمامى گفتار و رفتار و حالات ، موجب انقياد آنان و بازدارنده ايشان از هرگونه نافرمانى

لايسبقونه . .. بأمره يعملون . يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

جمله {يعلم ما. ..} مى تواند در حكم تعليل براى آيه

قبل (لايسبقونه... بأمره يعملون) باشد; يعنى، چون فرشتگان آگاه اند كه خداوند به تمامى حركات آنان دانا است، از اين رو گوش به فرمان خدا و تسليم محض او هستند.

5- اطلاع ملائكه از علم گسترده الهى ، مانع از شفاعت خودسرانه آنان است .

يعلم . .. و لايشفعون إلاّلمن ارتضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 6

6- خداوند ، به تمامى اعمال كوچك و بزرگ ، سبك و سنگين انسان ها ، دقيقاً آگاه است .

و إن كان مثقال حبّة من خردل أتينا بها

احضار و آوردن تمامى اعمال _ حتى خُردترين آنها _ دليل آگاهى دقيق خداوند به آن اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 81 - 7

7- تمامى هستى ، در سيطره علم لايزال الهى است .

و كنّا بكلّ شىء ع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 6

6 - خداوند ، به همه امور علم و آگاهى دارد .

واللّه يعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 11

11 - تمامى رفتار و كردار انسان ها در قلمرو علم خداوند است .

و اللّه بما تعملون عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 23

23 - علم خداوند ، فراگير همه پديده هاى جهان است .

و اللّه بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 16

16 -

تمامى حركات و رفتار ( نيايش ، تسبيح و . . . ) موجودات عالم ، در قلمرو علم همه جانبه خداوند است .

و اللّه عليم بما يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 64 - 11

11 - خداوند ، به همه چيز دانا است .

و اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 220 - 4

4 - خداوند ، داراى شنوايى و علم همه جانبه بر احوال و نياز هاى خلق

الذى يريك حين تقوم . و تقلّبك فى الس_جدين . إنّه هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 8

8 - آگاهى عميق و همه جانبه خداوند به كردار آدميان

إنّه خبير بما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 62 - 5،6

5 - خداوند ، بر هر چيزى عالم است .

إنّ اللّه بكلّ شىء عليم

6 - فراخى و ضيق روزى بندگان ، ناشى از علم خدا به همه چيز است .

اللّه يبسط الرزق . .. و يقدر له إنّ اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 1 - 11

11 - فرمان به تبعيت نكردن از كافران و منافقان ، برخاسته از علم گسترده و حكمت خداوندى است .

ي_أيّها النبىّ . .. و لاتطع الك_فرين و المن_فقين إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 40

- 12

12 - خداوند ، همواره ، به همه چيز دانا است .

و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 54 - 4

4 - آگاهى خداوند به آنچه انسان ها آن را آشكار مى كنند و يا پوشيده مى دارند ، برخاسته از علم وسيع و گسترده الهى به كائنات است .

إن تبدوا شيئًا أو تخفوه فإنّ اللّه كان بكلّ شىء عليمًا

تكرار {شىء} در كلام كه، اوّلى مربوط به احوال انسان و دومى دال بر همه چيز است، اين نكته را مى رساند كه علم به آن اوّلى، جزيى از علم به همه كائنات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 15

15 - تمامى رفتار و دست ساخته هاى انسان ها ، در قلمرو علم خدا است .

إنّ اللّه عليم بما يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 79 - 5

5 - خداوند ، به همه مخلوقات جهان هستى آگاه است .

و هو بكلّ خلق عليم

{خلق} هم مى تواند به معناى {مخلوق} (مصدر به معناى اسم مفعول) و هم در معناى مصدرى آن (آفرينش) به كار رفته باشد. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر كار برد نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 14

14 - قدرت و علم همه جانبه خداوند ، پشتوانه داورى عادلانه او در ميان بندگان

قل اللّهمّ فاطر السم_وت . .. ع_لم الغيب و الشه_دة أنت تحكم

ذكر داورى خداوند،

پس از ياد كردن از خالقيت و علم همه جانبه او، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 7،8

7 - همه رفتار هاى آدمى ، تحت قلمرو علم كامل خداوند قرار دارد .

و هو أعلم بما يفعلون

8 - خداوند ، داناترين آگاهان به رفتار هاى آدمى است .

و هو أعلم بما يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 10

10 - رحمت و علم خداوند ، گسترده و فراگير همه پديده هاى عالم است .

ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 16 - 2

2 - همه چيز انسان ( گفتار ، رفتار و انگيزه هاى او ) در قيامت ، در قلمرو علم و آگاهى خداوند قرار دارد .

لايخفى على اللّه منهم شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 7

7 - آگاهى همه جانبه خداوند بر احوال بندگانش ، دليل بى ثمر بودن حمايت نزديكان و شفاعت براى كافران و مشركان است .

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع . يعلم خائنة الأعين و ما تخفى الصدور

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه جمله {يعلم خائنة الأعين . ..} تعليل براى جمله {ما للظالمين من حميم...} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 14

14 - توجه به آفرينش زمين و آسمان و مراحل

آن ، عامل پى بردن انسان به قدرت و علم نامحدود خداوند

أئنّكم لتكفرون بالّذى خلق . .. ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 22 - 4

4 - شناخت و درك ناقص كافران و مشركان ، از گستره علم الهى

ظننتم أنّ اللّه لايعلم كثيرًا ممّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 2

2 - مقام ربوبيت و پروردگارى خداوند ، مقتضى علم فراگير او نسبت به انسان ها و اعمال آنان

ظننتم أنّ اللّه لايعلم . .. ظننتم بربّكم

لحن انكارآميز آيه و تعبير {ظننتم} و نيز آمدن صفت {ربّ}، نشانگر برداشت يادشده است; يعنى، اين گونه گمان درباره {پروردگار} گمانى بى جا و ناروا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 14،16

14 - آگاهى كامل خداوند به تمامى اعمال انسان ها

إنّه بما تعملون بصير

16 - علم گسترده الهى به عملكرد انسان ها ، پشتوانه كيفر و پاداش اخروى آنان

اعملوا ما شئتم إنّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 5،6،7

5 - احاطه علمى خدا به تمام تحولات پيچيده شكوفه ها و كيفيت بارور شدن و ثمردهى آنها

و ما تخرج من ثمرت من أكمامها . .. إلاّ بعلمه

6 - آگاهى به همه اسرار حيات گياهى و انسانى ، در انحصار خدا است .

و ما تخرج من ثمرت . .. و لاتضع إلاّ بعلمه

برداشت ياد شده با توجه به حصر مستفاد از آيه صورت گرفته

است.

7 - خداوند ، از تمامى تحولات ايام باردارى و زايمان آگاه است .

و ما تحمل من أنثى و لاتضع إلاّ بعلمه

چنانچه {باء} در {بعلمه} براى مصاحبت باشد، نشان مى دهد كه تمامى تحولات جنين از آغاز تا تولد، در حيطه علم خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 12،13

12 - اسرار علمى نهفته در نظام جهان و وجود انسان ، كافى براى پى بردن به حضور و احاطه علم الهى بر هستى

سنريهم ءاي_تنا . .. أَوَ لم يكف بربّك

13 - سراسر جهان هستى ، در محضر و منظر خدا بوده و در احاطه علمى او قرار دارد .

أَوَلم يكف بربّك أنّه على كلّ شىء شهيد

بنابراين كه {شهيد} به معناى شاهد باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 54 - 8،9

8 - توجه به احاطه همه جانبه خداوند بر موجودات ، موجب از بين رفتن هر گونه ترديد در مورد حقانيت رستاخيز است .

ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم ألا إنّه بكلّ شىء محيط

انكار قيامت و رستاخيز مردگان از سوى مشركان، مبنى بر اين پندار نادرست است كه آنها جمع شدن اجزاء پراكنده و از بين رفته موجودات را بعيد مى دانستند. خداوند با بيان اين حقيقت كه او بر همه چيز احاطه دارد و هيچ چيز از حيطه علم و قدرت او ناپديد نمى شود، اين پندار را ابطال مى كند.

9 - خداوند ، آگاه به همه امور حتى به گرايش هاى قلبى و درونى انسان ها

ألا إنّهم فى

مرية من لقاء ربّهم ألا إنّه بكلّ شىء محيط

ذكر احاطه علمى بر تمامى پديده هاى هستى، در پى بيان ترديد درونى مشركان در حقانيت معاد، مى تواند بيانگر برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 13

13 - اراده و مشيت خداوند ، متّكى بر آگاهى نامحدود او است .

يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر إنّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 11

11 - احكام شريعت هاى آسمانى ، براساس علم گسترده و لايزال الهى است .

إنّه بكلّ شىء عليم . شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 2

2 - آگاهى همه جانبه ، دقيق و عميق خداوند ، نسبت به امور بندگان

اللّه لطيف بعباده

يكى از معانى {لطف و لطافة} دستيابى به امور دقيق است و اسناد لطف به خدا، به معناى احاطه و علم همه جانبه او به دقايق امور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 7

7 - مشيت الهى در آفرينش ، متكى به علم و قدرت گسترده او است .

يخلق ما يشاء . .. إنّه عليم قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 8

8 - جهان آفرينش ، جلوه اى از قدرت شكست ناپذير و علم گسترده خداوند است .

خلقهنّ العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 1

1 - تصور ناقص انسان از خداوند و گستره علم وى ، زمينه ساز فروغلتيدن وى در دام حق ستيزى و مبارزه با پيامبران

أم أبرموا أمرًا . .. أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 7

7- كفرورزى و نسبت هاىِ نارواى مشركان به ساحت وحى و پيامبر ( ص ) ، مورد علم و آگاهى خداوند

قل . .. هو أعلم بما تفيضون فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 3

3- علم به همه حقايق و تصميم گيرى در امور تكوينى ، در انحصار خداوند است .

قال إنّما العلم عند اللّه

الف و لام {العلم} يا براى استغراق يا جنس است و چون در آيه قبل، سخن از نزول عذاب و امرى تكوينى بود، مصداق مورد نظر از آن، مصلحت سنجى و تصميم گيرى در امور تكوينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 30 - 9

9- آگاهى خداوند ، بر تمامى اعمال خلق

و اللّه يعلم أعم_لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 22،24

22 - آگاهى همه جانبه خداوند ، به تمامى كردار بندگان

بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا

24 - آگاهى عميق الهى به كردار بندگان ، هشدارى به نفاق پيشگان و متخلفان از تكاليف دين

سيقول لك المخلّفون . .. بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا

تذكّر به {علم الهى} در پايان چنين آيه اى _ كه سخن

از متخلفان به ميان آورده است _ بارِ هشدارى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 11

11 - قلب انسان ها ، در احاطه علم الهى و مسخر اراده او

فعلم ما فى قلوبهم فأنزل السكينة عليهم

نزول آرامش بر قلب مؤمنان، مى رساند كه قلب ها در برابر اراده الهى، تأثيرپذير و مسخّرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 4،5

4 - احاطه علمى خداوند ، بر تمامى رخداد ها و حوادث آينده

و أخرى . .. قد أحاط اللّه بها

5 - خبر هاى خداوند از آينده پيروزمند مؤمنان ، متكى به علم گسترده و همه جانبه او

وعدكم اللّه . .. و أخرى لم تقدروا عليها قد أحاط اللّه بها

از ارتباط {قد أحاط. ..} با مطالب قبل، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 20،21،22

20- خداوند ، داراى علم همه جانبه و ازلى به همه امور هستى

و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

21- ايجاد روح آرامش و تقوا در پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، به هنگام نياز آنان ، متكى به علم فراگير خداوند بر هستى

فأنزل اللّه . .. و ألزمهم كلمة التقوى ... و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

از ارتباط {و كان اللّه. ..} با عبارت قبل آيه (فأنزل اللّه...)، مطلب بالا استفاده مى شود.

22 - علم فراگير خداوند ، مبناى اعطاى فيض از سوى او به بندگان ، براساس استحقاقشان

و ألزمهم كلمة التقوى و كانوا أحقّ بها و أهلها و كان

اللّه بكلّ شىء عليمًا

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه {و كان اللّه. ..} در رابطه با {و كانوا أحقّ...} مطرح شده باشد; يعنى، تشخيص اين شايستگى و اهليّت به وسيله علم فراگير الهى، صورت گرفته و مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 16 - 5،6

5 - خداوند ، به دليل آگاهى بر تمامى هستى ، بى نياز از گزارش خلق براى اطلاع از ايمانشان

قل أتعلّمون اللّه بدينكم و اللّه يعلم ما فى السم_وت و ما فى الأرض

6 - احاطه علم الهى بر تمامى اشياء

و اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 7،8

7_ سراسر وجود آدمى و زواياى قلب انسان ، آشكار براى خداوند

و نحن أقرب إليه من حبل الوريد

8_ علم الهى به اعماق وجود آدمى ، هشدارى به وى در تأثيرپذيرى از وسوسه هاى نفس

و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن أقرب إليه من حبل الوريد

تعبير و {نحن أقرب. ..} _ در پى {نعلم ما توسوس...} _ مى تواند از آن جهت باشد كه آدمى با ناظر ديدن خدا، خود را از بند وسوسه هاى نفس رها مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 - 6

6 - هدايت يافتگان و گمراهان ، تحت احاطه علمى كامل خداوند

إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بمن اهتدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 13

13 - انسان ،

در طول حيات خويش ، تحت احاطه علم گسترده الهى است .

هو أعلم بكم إذ أنشأكم من الأرض و إذ أنتم أجنّة فى بطون أُمّه_تكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 3 - 2،3

2 - خداوند ، به هر چيزى دانا است .

و هو بكلّ شىء عليم

3 - علم خداوند به اشيا ، همه جانبه و فراگير است .

و هو بكلّ شىء عليم

به كارگيرى صيغه مبالغه (عليم) به جاى اسم فاعل (عالم)، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 8،12،14

8 - خداوند ، به هر آنچه در دل خاك فرو مى رود ( قطرات باران ، دانه هاى گياهان و . . . ) و هر آنچه از دل خاك بيرون مى آيد ( انواع گياهان و . . . ) آگاه است .

يعلم ما يلج فى الأرض و ما يخرج منها

{ولوج} (مصدر {يلج}) معادل {دخول} است و واژه {ما} (آنچه) در {ما يلج. ..} شامل قطرات باران، دانه هاى گياهان و... است. هم چنين كلمه {ما} در {ما يخرج} دربرگيرنده انواع گياهان، جنبندگان، آب و... است.

12 - هر كس در هر جا ، در احاطه علمى خدا قرار دارد و هرگز از او غايب نخواهد شد .

و هو معكم أين ما كنتم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از {معيت} در {حكم} معيت علمى باشد; نه معيت وجودى.

14 - علم خداوند مطلق است و همه پديده هاى عالم در قلمرو علم او قرار دارند .

يعلم ما يلج فى الأرض

. .. و اللّه بما تعملون بصير

يادآورى علم خداوند به موجودات آسمانى و زمينى و نيز آگاهى به تمامى رفتارهاى انسان ها، مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 7 - 2،11

2 - خداوند ، به آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است آگاهى كامل دارد .

إنّ اللّه يعلم ما فى السم_وت و ما فى الأرض

11 - خداوند ، به همه چيز احاطه علمى دارد .

إنّ اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 14

14 - خداوند ، داراى آگاهى ژرف و همه جانبه نسبت به اعمال آدميان

إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 3،7

3 - خداى يگانه ، آگاه به تمامى غيب و شهود ( پنهان و آشكار )

ع_لم الغيب و الشه_دة

7 - هر موجودى جز خداى يگانه ، فاقد علم و رحمت گسترده و شايستگى براى پرستش

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو ع_لم الغيب و الشه_دة هو الرحم_ن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 18

18 - خداوند ، آگاه به اعمال پنهانى و آشكار آدميان

و أنا أعلم بما أخفيتم و ما أعلنتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 9

9 - علم گسترده خداوند بر اعمال خلق ، ملاك داورى ميان آنان در قيامت *

يوم القي_مة يفصل بينكم و

اللّه بما تعملون بصير

از ارتباط {يفصل بينكم} _ درصورتى كه {يفصل} به معناى {يحكم} (داورى خواهد كرد) باشد _ و {واللّه بماتعملون بصير} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 5

5 - خداوند ، به تمامى اعمال آدميان آگاه است .

ثمّ تردّون إلى ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 11 - 8

8 - آگاهى گسترده و همه جانبه خداوند ، به اعمال انسان

و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 4 - 1،5

1 - خداوند ، به همه موجودات هستى احاطه علمى دارد .

يعلم ما فى السم_وت و الأرض

5 - علم خداوند ، مطلق و فراگير همه ذرّات نهان و آشكار جهانِ هستى است .

يعلم ما فى السم_وت . .. و ما تعلنون و اللّه عليم بذات الصدور

يادآورى آگاهى خداوند از موجودات آسمان ها و زمين و نيز رفتارهاى نهانى و آشكارا و رازهاى دل بشر، اشاره به علم مطلق و فراگير خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 11 - 6،7

6 - خداوند ، بر هر چيزى دانا است .

و اللّه بكلّ شىء عليم

7 - علم خداوند ، مطلق و همه جانبه است .

و اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 10،11،12

10 - همه هستى و تمامى زواياى وجود پديده هاى جهان ، تحت قلمرو

علم خداوند

و أنّ اللّه قد أحاط بكلّ شىء علمًا

11 - آفرينش آسمان ها و زمين ، جلوه اى روشن و نشانه اى گويا از علم مطلق و همه جانبه خداوند است .

اللّه الذى خلق سبع سم_وت . .. لتعلموا ... أنّ اللّه قد أحاط بكلّ شىء علمًا

12 - آگاه شدن بشر به قدرت و علم همه جانبه خداوند ، از حكمت هاى آفرينش آسمان ها و زمين

اللّه الذى خلق سبع سم_وت . .. لتعلموا أنّ اللّه على كلّ شىء قدير و أنّ اللّه قد

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {لام} در جمله {لتعلموا. ..} تعليل براى عبارت {خلق سبع سماوات} است و اين جمله بيانگر علت و فلسفه آفرينش آسمان ها و زمين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 13 - 1،2،4

1 - خداوند ، به تمامى گفته هاى پنهانى و آشكار آدميان آگاهى كامل دارد .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم

توصيف خداوند با صيغه مبالغه {عليم}، مى تواند بيانگر كثرت و كمال علم او باشد.

2 - هيچ چيز ، از نظر خداوند پنهان نبوده و علم او به همه پديده هاى نهان و آشكار جهان يكسان است .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم

{أو} در اين آيه، براى تساوى است; يعنى، پديده هاى جهان _ چه در نهان باشند و چه آشكارا _ براى خداوند مساوى است و همه به طور يكسان در قلمرو علم او قرار دارند.

4 - خداوند ، به نيت ها ، راز دل ها و ضمير آدميان ، آگاهى كامل دارد .

إنّه عليم بذات

الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 19 - 6

6 - خداوند ، نسبت به هر چيزى آگاه و بينا است .

إنّه بكلّ شىء بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 7 - 1،2،3

1 - آگاهى همه جانبه و برتر خداوند ، از انسان هاى گمراه و كافر

إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله

2 - آگاهى همه جانبه و برتر خداوند ، از انسان هاى هدايت يافته و مؤمن

و هو أعلم بالمهتدين

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آگاهى همه جانبه و برتر او نسبت به احوال انسان ها است .

إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 28 - 7

7 - علم خداوند ، مطلق و شامل همه پديده هاى هستى است .

و أحصى كلّ شىء عددًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 29 - 1،2،6

1 - آمار تمامى موجودات هستى به طور دقيق در اختيار خداوند و احاطه علمى او است .

و كلّ شىء أحصين_ه

{احصاء} از {حصى} (ريگ) مشتق شده است; به اين لحاظ كه براى شمردن از ريگ استفاده مى شد (مفردات راغب). احصاى همه چيز، به معناى احاطه علمى خداوند به آنها است.

2 - خداوند ، همه چيز را به صورت نوشته و تحت حفاظت خويش ، باقى نگه مى دارد .

و كلّ شىء أحصين_ه كت_بًا

{كتاباً}، (مانند {كتابة})، مصدر {كتب} و حال يا مفعول مطلق است. در صورت اول

به معناى {مكتوب} است و در صورت دوم {احصاءَ كتاب} (شمارشى به گونه نوشتن) بوده است. {نوشتن هر چيز} _ به هر معنايى باشد _ حاكى از نوعى بقاى آن است.

6 - احاطه علمى خداوند به همه موجودات ، پشتوانه دقيق بودن حسابرسى اعمال در قيامت

لايرجون حسابًا . .. و كلّ شىء أحصين_ه كت_بًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 6

6 - خداوند ، به افكار و كردار منكران معاد و تكذيب كنندگان قرآن ، داناتر از هر كس ديگر است .

و اللّه أعلم بما يوعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 4

4 - خداوند ، بر همه چيز گواه و از همه چيز آگاه است .

و اللّه على كلّ شىء شهيد

{شهادة}، در اصل به معناى خبر دادن از چيزى است كه شخص آن را مشاهده كرده و نزد آن حاضر بوده است (نهايه ابن اثير). گواه بودن خداوند بر همه چيز، مستلزم آگاهى او از آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 7 - 7،10

7 - خداوند ، به تمام آنچه آشكار است و يا همواره مستور مى ماند ، آگاه است .

إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

فعل مضارع در {مايخفى} _ به قرينه آن با كلمه {الجهر} _ دلالت بر تجدد و استمرار خفا دارد و مى رساند كه مراد از {مايخفى}، چيزهايى است كه مخفى شدن اقتضاى طبيعت آن باشد.

10 - مشيت هاى خداوند ، گزاف و ناپسند نبوده و متكى به علم

همه جانبه او است .

إلاّ ما شاء اللّه إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 3

3 - خداوند ، به راه خير و شرّ و رهروان هر يك ، آگاه است .

و هدين_ه النجدين

اسناد هدايت به خداوند در {هدينا} _ با توجّه به {أيحسب أن لم يره أحد} در آيات پيشين _ بيانگر آن است كه چون خداوند راه خير و شرّ را به ديگران شناسانده است; پس خود به آن آگاه است و رهروان آنان بر او مشتبه نمى شوند تا مدعيان حقيقىِ انفاق را، از غير آنهاتشخيص ندهد.

وسعت علم خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 9

9- علوم لدنى خضر ، دامنه گسترده اى داشت .

تعلمن ممّا علّمت

{من} در {ممّا} معناى تبعيض دارد. موسى(ع) با اين تعبير، مى گويد: {من، خواهان آموختن بخشى از آن علوم گسترده تواَم}.

وسعت علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 2

2- نيت ها ، انگيزه ها ، افكار و رفتار آشكار و پنهانى انسان در قلمرو علم خداوند

ربّنا إنك تعلم ما نخفى و ما نعلن

وعده علم به محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 14 - 8

8 - اعطاى دانش و حكمت ، وعده الهى به محسنان و نيكوكاران

و كذلك نجزى المحسنين

ويژگيهاى علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 -

18

18 - علم ، مقوله اى نامتناهى براى بشر و همواره قابل افزايش است .

و قل ربّ زدنى علمًا

ويژگيهاى علم آصف بن برخيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 5،13

5 - دانش آصف بن برخيا ، فراتر از علوم متعارف و معمولى بشر بود .

قال الذى عنده علم من الكت_ب أنا ءاتيك به قبل أن يرتدّ إليك طرفك

13 - قدرت و توان عفريت دربار سليمان ، مقهور دانش و علم آصف بن برخيا

قال عفريت من الجنّ . .. قال الذى عنده علم من الكت_ب

در پاسخ پرسش سليمان(ع)، نخست عفريت بود كه قدرت خويش را مطرح ساخت; ولى دانش برتر دانشمند دربار سليمان مجالى براى اعمال قدرت به وى نداد.

ويژگيهاى علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 18

18 _ علم خداوند ، آميخته با حكمت است .

و اللّه عليم حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {حكيم}، صفت {عليم} باشد نه خبر دوم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 7

7 _ خداوند ، علّام الغيوب ( داراى علم گسترده و عميق به همه نهان ها ) است .

أن اللّه علّم الغيوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 16

16 _ تساوى غيب و شهود و نهان و آشكار ، در پيشگاه خداوند

علم الغيب و الشهدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 10

10 _ علم

گسترده و همه جانبه الهى به همه حقايق هستى

إن اللّه بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 15

15_ خداوند ، براى آگاهى به خواست بندگان نيازى به مقال و عرض حال آنان ندارد .

إنه هو السميع العليم

مى توان گفت از اهداف يادآورى علم خدا پس از بيان شنوايى او ، اين حقيقت است كه در آگاهى خداوند به حاجت انسانها ، به درخواست كردن و به زبان جارى كردن نيازى نيست ، گرچه در اجابت آن مؤثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 109 - 5

5- علم و اطلاعات پروردگار جهان ، نامتناهى و مرزناپذير است .

قل لو كان البحر مدادًا لكلم_ت ربّى لنفد البحر

چنان چه مراد از {كلمات} الفاظ و سخن هاى خداوند باشد، نامتناهى بودن آن ها به معناى نامتناهى بودن معارف و معلوماتى است كه سخن ها حاكى از آن اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 61 - 5

5 - علم و قدرت خدا ، كامل و بى نقص است .

ذلك بأنّ اللّه يولج الّيل . .. و أنّ اللّه سميع بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 23

23 - علم خداوند ، فراگير همه پديده هاى جهان است .

و اللّه بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 3 - 19

19 - كوچكى و بزرگى و ريزى و درشتى اشيا ، تفاوتى

در تعلق علم خدا به آنها ندارد .

لايعزب عنه مثقال ذرّة . .. و لا أصغر من ذلك و لا أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 16 - 2

2 - علم الهى به چگونگى ايمان انسان ها ، مبتنى بر ملاك هاى واقعى و عينى است ; نه ادعا ها و اظهارات گفتارى آنان .

قل أتعلّمون اللّه بدينكم و اللّه يعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 10

10 - آگاهى كامل و قدرت نامحدود خداوند ، آميخته با خطاپوشى و مغفرت گسترده او

إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ . .. و للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض ... إنّ ربّك وس

از ارتباط آيات شريفه، مى توان استفاده كرد كه خداوند در عين آگاهى كامل به عملكرد انسان ها و قدرت نامحدود او بر مجازات آنان، از كاستى هاى ايشان درمى گذرد.

ويژگيهاى علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 35 - 5

5 - شهودى بودن علم غيب

أعنده علم الغيب فهو يرى

تفريع {فهو يرى} بر {أعنده علم الغيب}، نشانگر آن است كه هر وقت علم به غيبى براى انسان حاصل شود، معلوم غيبى براى وى، شكل مشهود را پيدا مى كند.

ويژگيهاى علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 10 - 3،5

3_ علم خداوند به راز دلها ، سخنان پنهانى و گفته هاى آشكار ، يكسان است .

سواء منكم من أسرّ القول و من جهر به

{سواء}

مصدر و به معناى اسم فاعل (متساوى) است. اين كلمه خبر مقدم و {من أسرّ ...} مبتداى آن است ; يعنى: {من أسرّ منكم القول و من جهر به متساويان فى علمه}.

5_ علم خداوند به نهان شدگان در تاريكى هاى شب و آشكار شدگان در روشنايى روز يكسان است .

و من هو مستخف بالّيل و سارب بالنهار

{من هو} عطف بر {من أسرّ} است. از اين رو {سواء} خبر براى {من هو ...} نيز مى باشد ; يعنى: {من هو مستخف و من هو سارب سواء فى علمه}.

ويژگيهاى علم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 44 - 9

9- پيامبر ( ص ) ، داراى علمى مبرّا از فراموشى و نسيان *

و أنزلنا إليك الذكر لتبيّن للناس

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {الذكر} به قرينه {ما نزّل إليهم} علم باشد و {ذكر} در لغت بودن چيزى در قلب (صورت علمى) است. از اينكه از علم اعطا شده به پيامبر(ص) تعبير به ذكر گرديده، احتمال دارد به خاطر اين باشد كه در آن غفلت و فراموشى راه نداشته است.

ويژگيهاى علم مردم مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 2

2 - آگاهى مردم عصر بعثت ، از سرنوشت اقوام كافر پيش از خود ، از راه اخبار و اطلاعات واصله بود .

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل

مطلب ياد شده، از آمدن تعبير {نبأ} (خبر) به دست مى آيد.

هماهنگى اسلام با علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

نحل - 16 - 125 - 11

11- راه خدا و اسلام ، سازگار با عقل ، علم و عواطف انسانى

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

هماهنگى دين با علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 14

14 - برنامه هاى دين الهى ، نشأت يافته از مبدأ علم و نه تمايلات بى اساس

جعلن_ك على شريعة . .. و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

از مقابله ميان {جعلناك على شريعة} و {أهواء الذين لايعلمون}، استفاده مى شود كه شريعت الهى، هم عالمانه است و هم مبرّا از هوا و هوس.

هماهنگى سبيل الله با علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 11

11- راه خدا و اسلام ، سازگار با عقل ، علم و عواطف انسانى

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

يقين به علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 9 - 4

4 - توجه به خدادادى بودن نعمت بيان و ابزار آن ، مايه يقين به آگاهى خداوند از نيت ها ، افكار و دانسته هاى انسان است .

أيحسب أن لم يره أحد . ألم نجعل له ... و لسانًا و شفتين

يوسف(ع) و علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 15،16

15_ تأكيد يوسف ( ع ) بر آگاهى كامل خداوند به كيد زنان اشراف درباره او

إن ربى بكيدهنّ عليم

16_ يوسف ( ع ) در پيامش به پادشاه ، خداوند را حقيقتى آگاه به

امور انسان ها معرفى كرد .

إن ربى بكيدهنّ عليم

يهود و علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 3

3 - يهود مورد توبيخ و سرزنش خداوند ، به خاطر محدود پنداشتن علم و آگاهى او

أو لايعلمون أن اللّه يعلم ما يسرون و ما يعلنون

يهود و علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 15

15 - آگاه نبودن خدا به اسرار نهانى انسان ها ، از باور ها و پندار هاى باطل يهود

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

از جمله {أتحدثونهم . .. ليحاجوكم} چنين بر مى آيد كه يهود آن گاه راه احتجاج عليه خويش را گشوده مى ديدند كه حقايق و دانسته هاى خويش را آشكار كنند; ولى اگر حقايق را آشكار نكنند عليه آنان احتجاج نمى شود و مؤاخذه نمى گردند. اين پندار بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 2

2 - يهوديان ، خداوند را به امور نهانى انسان عالم و آگاه نمى دانستند .

أو لايعلمون أن اللّه يعلم ما يسرون و ما يعلنون

استفهام در {أو لايعلمون . ..} انكار توبيخى است.

علم اليقين

مراد از علم اليقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 5 - 6

6 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه { لو تعلمون علم اليقين } قال : المعاينة ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {لو تعلمون علم اليقين}

روايت شده كه فرمود: [علم اليقين] مشاهده عينى است}.

علم غيب

{علم غيب}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 18،23

18 _ عيسى ( ع ) ، برخوردار از علم غيب و نهان

و اُنبّئكم بما تأكلون و ما تدّخرون فى بيوتكم

23 _ خبر دادن غيبى حضرت عيسى ( ع ) ، از مأكولات و ذخاير بنى اسرائيل در خانه هايشان ، از سن هفت يا هشت سالگى

و انبّئكم بما تأكلون و ما تدّخرون فى بيوتكم

امام صادق (ع): . .. و مكث عيسى (ع) حتّى بلغ سبع سنين او ثمانياً فجعل يخبرهم بما يأكلون و ما يدّخرون فى بيوتهم.

_______________________________

بحار الانوار، ج 14، ص 251، ح 43 ; تفسير برهان، ج 1، ص 284، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 11،12،13،14،15،16،18،19،20،23،28

11 _ آگاه نكردن انسان ها بر اسرار نهانى ( غيب ) ، سنّت الهى است .

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب

برداشت فوق، بر اين اساس است كه الف و لام در {الغيب}، براى جنس باشد.

12 _ تنها خداوند آگاه به غيب ها و اسرار نهانى است .

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب

13 _ ايمان و كفر ( پاكى و ناپاكى ) انسان ها از امور غيبى

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب

چنانچه مراد از {الغيب}، جنس باشد، كفر و ايمان از مصاديق مورد نظر است. البتّه اين احتمال نيز به نظر مى رسد كه الف و لام {الغيب}، عهد باشد; يعنى خصوص كفر و ايمان.

14 _ سنّت الهى ، بر تفكيك

صفوف پاكان از ناپاكان به وسيله آگاه ساختن مردم به غيب و اسرار دل ها ، نيست .

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب و ما كان

{و ما كان اللّه ليطلعكم . .. }، در صدد بيان اين است كه گر چه خداوند، ناپاكان را از پاكان مشخص خواهد كرد، ولى اين تفكيك از طريق مشكلات و جنگها و مسائل ديگر از اين قبيل است، نه از راه آشنا ساختن مردم به غيب و نهان.

15 _ آگاهى برخى از رسولان الهى بر غيب و نهان ( ايمان و كفر ) امّت خويش

و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} براى تبعيض و متعلق به {يجتبى} باشد و چون جمله {و لكنّ اللّه . .. }، استدراك از جمله {ما كان اللّه ... } است، معناى آيه چنين مى شود: خداوند، امّتها را به غيب آگاه نمى سازد، ولى برخى رسولان را براى آگاه ساختن از غيب انتخاب مى كند.

16 _ خداوند برخى رسولان را براى آگاه ساختنشان از غيب ، برمى گزيند .

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

18 _ آگاهى تمامى رسولان الهى از غيب *

و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

بنابر اينكه {من}، بيان براى {من يشاء} باشد. يعنى خداوند براى آگاه ساختن از غيب، هر كس را بخواهد انتخاب مى كند و براى اين منظور، رسولان خويش را انتخاب كرده است.

19 _ پيامبر ( ص ) ، آگاه به پاكان و ناپاكان ( مؤمن و منافق ) امّت خويش

، از طريق علم به غيب

و ما كان اللّه . .. و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

مراد از {من رسله} _ چه برخى از رسولان باشند و چه تمامى آنان _ قطعاً پيامبر اسلام (ص) از جمله آنان خواهد بود.

20 _ خداوند ، افاضه كننده علم غيب بر رسولان خويش

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

23 _ آگاهى پيامبران به غيب و نهان ( پاكى ها ، پليدى ها ، مصالح و مفاسد واقعى انسان ها ) ، دليل لزوم ايمان به آنان

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء فامنوا باللّ

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {فامنوا . .. }، متفرع بر جمله {و لكنّ اللّه يجتبى من رسله} باشد. يعنى چون پيامبران آگاه به غيب هستند، لازم است به آنان ايمان آوريد; چرا كه تنها آنان دانا به حقايق امور هستند و راه سعادت و شقاوت را مى شناسند.

28 _ برخى مؤمنان خواستار آگاهى از غيب و نهان انسان ها بودند تا افراد مؤمن را از غير مؤمن ( طيّب و خبيث ) ، تمييز دهند .

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب

در شأن نزول آيه آمده است كه برخى مؤمنان، خواهان علامتى بودند تا با آنان منافقان را از مؤمنان بازشناسند. آنگاه خداوند آيه فوق را نازل فرمود.

آثار ايمان به علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 14

14 - توجه و اعتقاد به با خبر بودن خداوند از تمامى رفتار و

كردار آدميان ، باز دارنده آنان از هر گونه نافرمانى و گناه است .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم . .. إنّ اللّه خبير بما تعملون

جمله {إنّ اللّه خبير. ..} تذكرى تهديدآميز به منافقان بود كه به دروغ اظهار اطاعت مى كردند; ولى در عمل به نافرمانى و گناه مشغول بودند. بنابراين هشدار به آگاهى خداوند از اعمال انسان ها، مى تواند به منظور بازداشتن آنان از نافرمانى و گناه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 8

8 - آگاهى و ايمان به علم همه جانبه خداوند ، به تمامى حقايق عالم و راز هاى دل آدم ، بازدارنده انسان از حق گريزى و ستم كارى

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت . .. عليم بذات الصدور

يادآورى علم همه جانبه خداوند در اين آيه _ پس از نقل سرگذشت ستم كاران دوزخى و كافران حق ناپذير در آيات پيشين _ مى تواند حاكى از مطلب ياد شده باشد.

آثار ذكر علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 7 - 9

9 - توجه به آگاهى خداوند ، حتى از پوشيده ترين افكار و گفتار ، بازدارنده انسان از زبان گشودن به گفتار نارو است . *

و إن تجهر بالقول فإنّه يعلم السرّ و أخفى

جمله {فإنّه يعلم. ..} تهديد به پوشيده نماندن هيچ فكر و گفته اى از خداوند است. تفريع اين تهديد بر {إن تجهر بالقول} گوياى اين است كه مراد از {القول} گفتارى است كه نه تنها به زبان آوردن آن نارو است، بلكه حتى انديشه نيز بايد

از محتواى آن پاك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 4 - 6

6- توجه به علم همه جانبه خداوند به گفتار و اعمال موجودات جهان ، بازدارنده آدمى از حق ستيزى و گناه

أسرّوا النجوى . .. قال ربّى يعلم القول فى السماء والأرض و هو السميع العليم

خداوند در پاسخ به توطئه ها و سخنان سرّى مشركان عليه اسلام، به پيامبر(ص) فرمان داد كه علم همه جانبه الهى را به آنان گوشزد كند. اين حقيقت مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 29 - 6

6 - توجه و اعتقاد به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار انسان ها ، بازدارنده آنان از گناه و نافرمانى است .

ليس عليكم جناح أن تدخلوا بيوتًا غير مسكونة . .. و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمو

تذكر به علم همه جانبه الهى در پايان آيه مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 10

10 - توجه به آگاهى خداوند از تمامى رفتار ها ، برانگيزاننده انسان ها به انجام عمل صالح

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

يادآورى خداوند به آگاه بودنش از تمامى رفتارهاى انسان ها _ پس از توصيه آنان به انجام عمل صالح _ مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

آثار عقيده به علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 14

14 - توجه

و اعتقاد به با خبر بودن خداوند از تمامى رفتار و كردار آدميان ، باز دارنده آنان از هر گونه نافرمانى و گناه است .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم . .. إنّ اللّه خبير بما تعملون

جمله {إنّ اللّه خبير. ..} تذكرى تهديدآميز به منافقان بود كه به دروغ اظهار اطاعت مى كردند; ولى در عمل به نافرمانى و گناه مشغول بودند. بنابراين هشدار به آگاهى خداوند از اعمال انسان ها، مى تواند به منظور بازداشتن آنان از نافرمانى و گناه باشد.

آثار علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 1

1- آگاهى از غيب و يا صدور پيمانى از جانب خداوند ، از راه هاى وقوف بر پى امد هاى كفر و ايمان و آثار آنها است .

لأُتينّ . .. أطّلع الغيب أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

همزه در {أطّلع} _ كه در اصل أإطّلع بوده _ براى استفهام انكارى است و فاعل فعل ضميرى است كه به {الذى} در آيه قبل بازمى گردد. از اين رو مضمون آيه چنين مى شود: آيا آن كافرى كه مدعى شد كفر، موجب دستيابى به مال و فرزند است، بر غيب آگاهى يافته و يا عهدى از جانب خداوند دريافت كرده است؟! مراد از عهد، نوشته و يا بيانى است كه از ناحيه خداوند صادر گرديده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 4

4- علم به زمان كيفر و عذاب انسان ها ، درگرو آگاهى به نهان و آشكار آنان است .

إن أدرى أقريب . .. إنّه يعلم الجهر

من القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 74 - 8

8 - علم خداوند به توطئه هاى كافران ، مايه ناكامى آنان در دستيابى به اهدافشان

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون . .. و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

طرح علم خدا به اسرار نهانى و كارهاى آشكار توطئه گران عليه دين و رسالت پيامبر(ص)، اشاره به اين نكته دارد كه آنان در هر حال در منظر خدا هستند و نمى توانند چيزى را از او مخفى كرده و به اهداف شان برسند. اين بيان، مى تواند تعليلى باشد بر آنچه كه قبلاً در ضمن {و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون} آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 8

8 - داشتن علم غيب ، موجب آگاهى به حقايق پشت پرده و پنهان مى شود .

تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 4

4 - آگاهى مطلق به غيب و شهود ، لازمه مقام الوهيت و خداوندگارى است .

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو ع_لم الغيب و الشه_دة

توصيف {اللّه} به {عالم الغيب و الشهادة}، بيان بالا را افاده مى كند.

آثار علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 12

12 _ علم خدا به آشكار و نهان ، تضمينى بر پاداش دادن و كيفر كردن دقيق انسان ها در قيامت

ستردون إلى علم

الغيب و الشهدة فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 22،24

22_ حكيمانه بودن افعال خدا و آگاهى او به ويژگى هاى يوسف ( ع ) ، موجب شد تا او را برگزيند و تعبير رؤيا و تحليل حوادث را به آن حضرت بياموزد .

يجتبيك ربك . .. إن ربك عليم حكيم

24_ حكمت خدا و علم او به خصلت هاى يوسف ( ع ) موجب شد تا نعمت خويش را بر خاندان يعقوب كامل كند .

و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب . .. إن ربك عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 3،5

3- سفارش به انتخاب بهترين و شايسته ترين گفتار ها ، برخاسته از علم همه جانبه خداوند به احوال انسانهاست .

قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن . .. ربّكم أعلم بكم

ذكر {ربّكم أعلم بكم}، پس از توصيه به گزينش بهترين سخن در گفتار به منزله تعليل است; يعنى، چون خداوند به احوال انسانها آگاه است، چنين توصيه اى مى كند.

5- مشيت خداوند در نزول رحمت يا عذاب بر بندگان ، مبتنى بر علم و آگاهى گسترده او بر احوال آنان است .

ربّكم أعلم بكم إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 110 - 4

4 - آگاهى گسترده و محيط خداوند بر احوال و اعمال بندگان ، پشتوانه قانون مندى شفاعت در قيامت و صدور يا عدم صدور اجازه بر آن

لاتنفع الشف_عة إلاّمن أذن .

.. يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 3

3 - خداوند عزيز و رحيم و آگاه به نماز و راز و نياز انسان ها ، سزاوار اعتماد و توكل كردن آنان بر او

و توكّل على العزيز الرحيم . الذى ... و تقلّبك فى الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 69 - 6

6 - علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار مردمان ، دليل انحصار حق تشريع و انتخاب پيامبر به او

و ربّك يخلق ما يشاء و يختار . .. و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه آيه در مقام بيان علت منحصر بودن حق قانون گذارى و حق برگزيدن پيامبر به خداوند باشد كه در آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است; يعنى، چون خداوند به نهان و آشكار انسان ها آگاهى كامل دارد; پس تنها او شايسته قانون گذارى براى ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 3 - 16

16 - علم خداوند به ذرات ريز دوردست ، ناشى از غيب دانى او است .

ع_لم الغيب لايعزب عنه مثقال ذرّة فى السم_وت و لا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 18

18 - لزوم اجتناب از دعوى بى گناهى و پاكى ، در برابر خداوندِ آگاه به آشكار و نهان انسان ها

هو أعلم بكم . .. فلاتزكّوا

أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 15

15 - آگاهى ژرف خداوند به اعمال خلق ، پشتوانه نظام كيفر و پاداش

و لتنظر نفس ما قدّمت لغد . .. إنّ اللّه خبير بما تعملون

توجه به پيوند مفهومى صدر آيه (مسؤوليت اخروى انسان در قبال كرده هاى خويش) و ختام آيه (علم و آگاهى ژرف الهى) مطلب بالا را نتيجه مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 18 - 1

1 - سپاسدارى ، بردبارى ، آگاهى از نهان و آشكار ، عزّت و حكمت خداوند ، مقتضى تقواپيشگى ، حرف شنوى ، فرمان برى و انفاق در راه او است .

فاتّقوا اللّه . .. اسمعوا و أطيعوا و أنفقوا ... و اللّه شكور حليم ... العزيز الح

برخى از مفسران، بر اين عقيده اند كه ميان ذكر اوصاف خداوند در دو آيه پايانى، با فرمان الهى به تقواپيشگى، فرمان برى و انفاق، ارتباط وجود دارد. اين مطلب مى تواند اشاره به برداشت ياد شده باشد.

ادعاى علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 2

2- كسى كه كفرورزى را مايه فراوانى مال و اولاد مى داند ، مانند كسى سخن گفته است كه يا به غيب آگاه شده و يا از خداوند پيمان گرفته است .

كفر بأي_تنا و قال . .. أطّلع الغيب أم اتّخذ عندالرحمن عهدًا

استحاله علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 35 - 2

2 - علم

غيب و آگاهى به فرجام امور ، غيرقابل دسترسى براى انسان

أعنده علم الغيب

اهميت علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 6

6 _ از ديدگاه برخى مردم در اختيار داشتن خزاين الهى و آگاهى به غيب و فرشته بودن، نشانه پيامبرى است.

قل لا أقول لكم عندى خزائن اللّه و لاأعلم الغيب و لاأقول لكم إنى ملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 19

19 _ برخى از مردم عصر بعثت پيامبرى و نبوت را مستلزم آگاهى به امور غيبى مى پنداشتند .

لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير . .. إن أنا إلا نذير

حصر در جمله {إن أنا . .. } ناظر به پندارهايى است كه مردم درباره پيامبر(ص) داشتند كه از جمله آنها عالم بودن پيامبر(ص) به امور غيبى است. جمله {إن أنا ... } بيان مى دارد كه او تنها نذير و بشير است ; يعنى عالم به غيب بودن، لازمه پيامبرى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 11

11_ آگاهى به غيب و دانستن تعبير رؤياها ، دانشهايى والا و گران سنگ است .

ذلكما مما علمنى ربى

{ذلك} و {ذلكما} و نظاير آنها براى اشاره به دور است. استعمال آن براى مشاراليه نزديك ، گوياى اين نكته است كه: مشاراليه در نزد متكلم ، امرى با عظمت و بلند مرتبه است.

تعليم علم غيب به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 7

7_

پيروى يوسف ( ع ) از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موجب عنايت خدا به وى و آموزش علم غيب و دانش تعبير رؤيا به او شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت . .. واتبعت ملّة ءاباءِى

جمله {اتبعت . ..} عطف بر {تركت} در آيه قبل است. بنابراين دلالت مى كند كه: پيروى از آيين ابراهيم نيز در بهره مند شدن يوسف(ع) از علوم الهى ، نقش داشته است.

جنيان سليمان(ع) و علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 6،10

6 - جنيان خدمت گزار در دستگاه سليمان ( ع ) ، از علم غيب برخوردار نبودند .

فلمّا خرّ تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

10 - جنيان خدمت گزار در دستگاه سليمان ( ع ) ، از معرفتى به نام علم غيب آگاهى داشتند .

تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب

دلايل علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 6

6- پوشيده نبودن هيچ پديده اى در عالم از خداوند ، دليل آگاهى او از نهان و آشكار انسان

و ما يخفى على الله من شىء فى الأرض و لا فى السّماء

جمله {و ما يخفى على الله . ..} مى تواند تعليل براى بخش اول آيه (إنك تعلم ...) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 25 - 8

8- به دست خداوند بودن مرگ و حيات انسان ها ، دليل علم او بر احوال انسان

ها در گذشته و آينده

و إنا لنحن نحى و نميت . .. و لقد علمنا المستئخرين . و إن ربّك هو يحشرهم

برداشت فوق، بر اين احتمال كه ذكر {إنا لنحن نحيى و نميت} قبل از {و لقد علمنا. ..} و ذكر {إن ربك هو يحشرهم} پس از آن، مى تواند به منظور اقامه دليل براى آن باشد. طبق اين احتمال، معناى آيه چنين مى شود: ما به احوال پيشينيان و آيندگان آگاهى داريم; چرا كه خود ما ميراننده و زنده كننده همه هستيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 12

12- مالكيت يگانه خداوند بر هستى ، دليل آگاهى ژرف او بر تمامى ديدنى ها و شنيدنى ها است .

له غيب السم_وت و الأرض أبصر به و أسمع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 6

6 - آگاهى خداوند به نيت ها و راز دل ها ، دليل آگاهى كامل او از حقايق پنهانى تمامى جهان

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض إنّه عليم بذات الصدور

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّه عليم بذات الصدور} در مقام تعليل براى {إنّ اللّه عالم غيب. ..} مى باشد; يعنى، چون خداوند به نيت ها و راز دل ها _ كه پنهانى ترين امور جهان است _ آگاه مى باشد، پس نسبت به امور غيبى جهان نيز آگاه خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 3

3 - وابستگى ابزار درك و شناخت به خداوند

، دليل آگاهى او از انفاق ها و اهداف مدعيان انفاق است .

يقول أهلكت مالاً . .. ألم نجعل له عينين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 4

4 - آگاهى دقيق خداوند از راه هاى خير و شرّ ، دليل مخفى نبودن اهداف مدعيان انفاق ، بر او است .

يقول أهلكت مالاً . .. و هدين_ه النجدين

دلايل علم غيب يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 6

6_ خبر دادن از نوع غذا و خصوصيات آن ، دليل يوسف ( ع ) فراروى زندانيان براى بهره منديش از علم غيب

قال لايأتيكما طعام ترزقانه إلاّ نبّأتكما بتأويله . .. ذلكما مما علمنى ربى

ذكر علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 13

13 _ توجه به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار ، و غيب و شهود ، بازدارنده آدمى از گناه و توبه شكنى و برانگيزنده وى به خير و صلاح

و قل اعلموا فسيرى اللّه عملكم . .. فينبئكم بما كنتم تعملون

بيان علم همه جانبه خداوند _ پس از تشويق و توصيه به توبه و عمل _ مى تواند به منظور مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 4

4- توجه به آگاهى همه جانبه خداوند از اعمال و رفتار ستم پيشگان و كيفر شدنشان در روز قيامت ، بازدارنده آدمى از ستم و تعدى

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل

الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 19

19 - توجه به آگاهى خدا از آشكار و نهان ، بازدارنده مؤمنان از ارتباط سرّى با كافران

تسرّون . .. و أنا أعلم بما أخفيتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 3

3 - لزوم پرهيز از ادعا هاى نادرست و توجه به آگاهى خداوند از رفتار ها و نيّت هاى انسان

يقول . .. أيحسب أن لم يره أحد

توبيخ مستفاد از همزه استفهام در {أيحسب}، ممكن است ناظر به دروغ بودن گفتارى باشد كه در آيه قبل از مدعيان انفاق نقل شد.

زمينه علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 36 - 4

4 - وحى ، طريق رهيابى انسان به غيب *

أعنده علم الغيب . .. أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى

خداوند، در ابتدا علم غيب را از مشركان نفى مى كند و سپس در مقام تخطئه و توبيخ آنان مى فرمايد: وحى _ كه طريق ارتباط انسان با غيب است _ هيچ گونه سازگارى با انديشه آنان ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 3

3_ رؤيا ، دريچه اى براى آگاهى به غيب و امور نهانى

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. كذلك يجتبيك ربك و يعلمك

زمينه علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 2

2- ربوبيت و پروردگارى خداوند

، مقتضى علم و آگاهى كامل به احوال انسانهاست .

ربّكم أعلم بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 3

3- ربوبيت خداوند ، مقتضى علم و آگاهى او به همه موجودات آسمان ها و زمين است .

ربّك أعلم بمن فى السموت و الأرض

عظمت علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 75 - 2

2 - علم الهى به اسرار و اعمال آدميان ، تنها گوشه اى از علم گسترده او به امور پنهان و آشكار آسمان و زمين

و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ . .. و ما من غائبة ... إلاّ فى كت_ب مبين

علم غيب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 18،21

18 _ دانايى همه جانبه خداوند ، به آنچه آدميان در دل خويش پنهان دارند .

انّ اللّه عليم بذات الصدور

21 _ توجه به دانايى خدا به تمامى اسرار دل ها ، زمينه ساز پرهيز آدمى از انحرافات

يا ايها الذين امنوا . .. ها انتم اولاء ... انّ اللّه عليم بذات الصدور

جمله {ان اللّه . .. } علاوه بر بيان اين حقيقت كه خداوند به نهان دلها آگاه است، به اين هدف ايراد شده كه انسانها با توجه به اين حقيقت از انحرافات بپرهيزند; چرا كه تمام افكار و اعمالشان در محضر و ديد خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 6

6 _ آگاهى خداوند ، از راز دل و اسرار

افراد

و اللّه سميع عليم. اذ همّت طائفتان

كلمه {همّت} از ماده {همّ} به معناى تصميم و قصدى است كه در دل، براى انجام كارى گرفته شود. و بنابر اينكه {اذ همّت} متعلّق به {سميع} و {عليم} باشد، بيانگر علم خداوند به قصد و نيت انسانهاست.

علم غيب انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 7

7 _ اخبار غيبى پيامبر بنى اسرائيل ، به بازگشت صندوق عهد به سوى آنان

و قال لهم نبيّهم انّ اية ملكه ان ياتيكم التّابوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 15،16،18،20،23

15 _ آگاهى برخى از رسولان الهى بر غيب و نهان ( ايمان و كفر ) امّت خويش

و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} براى تبعيض و متعلق به {يجتبى} باشد و چون جمله {و لكنّ اللّه . .. }، استدراك از جمله {ما كان اللّه ... } است، معناى آيه چنين مى شود: خداوند، امّتها را به غيب آگاه نمى سازد، ولى برخى رسولان را براى آگاه ساختن از غيب انتخاب مى كند.

16 _ خداوند برخى رسولان را براى آگاه ساختنشان از غيب ، برمى گزيند .

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

18 _ آگاهى تمامى رسولان الهى از غيب *

و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

بنابر اينكه {من}، بيان براى {من يشاء} باشد. يعنى خداوند براى آگاه ساختن از غيب، هر كس را بخواهد انتخاب مى كند و براى اين منظور، رسولان

خويش را انتخاب كرده است.

20 _ خداوند ، افاضه كننده علم غيب بر رسولان خويش

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

23 _ آگاهى پيامبران به غيب و نهان ( پاكى ها ، پليدى ها ، مصالح و مفاسد واقعى انسان ها ) ، دليل لزوم ايمان به آنان

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء فامنوا باللّ

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {فامنوا . .. }، متفرع بر جمله {و لكنّ اللّه يجتبى من رسله} باشد. يعنى چون پيامبران آگاه به غيب هستند، لازم است به آنان ايمان آوريد; چرا كه تنها آنان دانا به حقايق امور هستند و راه سعادت و شقاوت را مى شناسند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 41 - 7

7 _ آگاهى پيامبران از اعمال امت هاى خويش

فكيف اذا جئنا . .. على هؤلاء شهيداً

لازمه گواهى دادن بر اعمال نيك و بد مردم، آگاهى به آن اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 13،16

13 _ پيامبران الهى ناآگاه به امور غيبى

قالوا لاعلم لنا انك انت علّم الغيوب

جمله {انك انت . ..} مى رساند كه متعلق علم در {لا علم لنا}، امور غيبى است.

16 _ علم و دانش پيامبران به غيب در برابر دانايى گسترده خداوند بسيار ناچيز و كم مقدار

قالوا لاعلم لنا انك انت علّم الغيوب

جمله {انك . ..} پس از {لا علم لنا} مى تواند قرينه بر اين باشد كه نفى علم از پيامبران

در مقايسه با علم الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 8

8 _ انسان ها ، حتى پيامبران ، آگاه به امور غيبى جهان نيستند .

و لو كنت أعلم الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 14

14_ آگاهى از غيب و بهره مند بودن از علوم خدادادى ، از ويژگى هاى پيامبران

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 6

6- رسالت فرستادگان الهى ، مستلزم آگاهى ايشان نسبت به همه امور غيبى نيست .

قل ما كنت . .. و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم

خداوند، در اين آيه از يك سو رسالت پيامبر(ص) را تأييد كرده و از سوى ديگر بيان داشته است كه پيامبر ممكن است، حتى از سرنوشت شخص خويش بى اطلاع باشد; زيرا او تنها پيامدار انذارهاى خداوند است و اين منصب مستلزم اطلاع وى بر همه حقايق نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 6

6 - امور غيبى ارائه شده به پيامبران ، مصون از دستبرد نااهلان

فلايظهر على غيبه أحدًا . إلاّ من ارتضى من رسول فإنّه يسلك من بين يديه و من خلفه

علم غيب خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 2

2_ لازمه خالقيت ، آگاهى به اسرار و نهفته هاى وجود مخلوق

و لقد خلقنا . .. و نعلم

ما توسوس به نفسه

از اين كه خداوند، نخست مسأله خلقت را مطرح كرده و سپس علم خويش به اسرار آدميان را بيان داشته، تلازم ياد شده استفاده مى شود.

علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 8 - 4

4 - خداوند آگاه به اسرار انسان ها و انديشه هاى آنان

و من الناس من يقول ءامنا . .. و ما هم بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 9 - 4

4 - منافقان علم گسترده و همه جانبه خدا و آگاهى او را به اسرار و نهان انسان ها ، باور نداشته و بدان معتقد نيستند .

يخدعون اللّه

از اينكه منافقان با نفاق خويش در صدد نيرنگ زدن به خدا برآمده اند، معلوم مى شود كه آنان مى پنداشتند، اگر امرى را مخفى كنند، خداوند از آن آگاه نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 8،12،14،15

8 - خداوند ، آگاه به غيب و نهان آسمان ها و زمين ( هستى )

إنى أعلم غيب السموت و الأرض

12 - خداوند ، آگاه به آشكار و نهان فرشتگان

أعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون

14 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه : { إن اللّه تبارك و تعالى علّم آدم أسماء حجج اللّه كل ها . . . فقال : . . . { أنبئهم بأسمائهم فلمّا أنبأهم بأسمائهم } وقفوا على عظيم منزلتهم عنداللّه تعالى فعلموا أنهم أحق بأن يكونوا خلفاء اللّه فى أرضه و حججه على

بريته و قال لهم : { ألم أقل لكم إنى أعلم غيب السماوات و الأرض و أعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون } . . . ;

خداوند تبارك و تعالى اسامى تمام حجتهاى خود را به آدم آموخت، پس ]خطاب به آدم[ فرمود: ملائكه را از اسامى آنان آگاه نما و چون آنان را از اسامى آگاه ساخت ملائكه به جايگاه بزرگ آنان در نزد خداوند واقف شدند و دانستند كه آنان براى خلافت خدا در زمين و حجت بر مردمان سزاوارترند. و خداوند به ملائكه فرمود: {آيا به شما نگفتم من غيب آسمانها و زمين را مى دانم و نيز مى دانم آنچه شما آن را آشكار مى كنيد و آنچه آن را پنهان مى داشتيد} ...}.

15 - { عن ابى جعفر ( ع ) انه قال فى قول اللّه : . . . { وأعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون } يعنى ما أبدوه بقولهم { أتجعل فى ها من يفسد فيها و يسفك الدماء . . . } و ما كتموه : فقالوا فى أنفسهم : ما ظننا أن اللّه يخلق خلقاً أكرم عليه منا ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه درباره سخن خداوند {وأعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون} فرمود: يعنى، آنچه را كه با گفتارشان آشكار كرده بودند اين بود كه گفتند: آيا در روى زمين كسى را قرار مى دهى كه فساد خونريزى كند؟ . .. و آنچه كتمان كردند آن بود كه در پيش خود گفتند: ما گمان نمى كرديم كه خداوند كسانى را بيافريند كه بيش از ما نزد او گرامى باشند}.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 72 - 4

4 - خداوند ، آگاه به اسرار انسان ها و توانا بر افشاى آنهاست .

و اللّه مخرج ما كنتم تكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 1

1 - خداوند ، آگاه به آنچه آدمى پنهان مى دارد يا آشكار مى كند .

أن اللّه يعلم ما يسرّون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 5

5 - خداوند ناظر بر رفتار انسان ها و آگاه به ضماير ايشان است .

قد نرى تقلب وجهك فى السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 10

10 - خداوند ، به اعمال نهانى انسان ها آگاه است .

علم اللّه أنكم كنتم تختانون أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 12

12 _ تنها خداوند آگاه به غيب ها و اسرار نهانى است .

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 18

18 _ آگاهى كامل خداوند بر نيّات و خواسته هاى درونى انسانها

ان يريدا اصلاحاً . .. انّ اللّه كان عليماً خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 7

7 _ آگاهى كامل خداوند به درون و جان آدمى

و كان اللّه بهم عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 -

نساء - 4 - 63 - 1،2

1 _ خداوند ، آگاه به اسرار درونى منافقان

اولئك الّذين يعلم اللّه ما فى قلوبهم

2 _ خداوند ، آگاه به نيّات و اسرار درونى انسان

يعلم اللّه ما فى قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 5

5 _ اِخبار غيبى خداى تعالى از برنامه هاى توطئه آميز و مخفيانه مسلمانان متخلف

فاذا برزوا من عندك بيّت طائفة منهم غير الذى تقول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 91 - 1،2

1 _ اِخبار خداوند به مسلمانان صدر اسلام كه در آينده اى نزديك گروهى از دشمنان ، على رغم پيمان ترك تعرض ، به پيمان خويش وفادار نبوده ، در هر آشوبى عليه آنان شركت خواهند كرد .

ستجدون اخرين يريدون ان يَامنوكم و يَامنوا قومهم كلّما ردّوا الى الفتنة اركسوا في

2 _ اِخبار خداوند به مسلمانان مبنى بر اينكه در گير و دار مبارزه و نبرد با دشمنان ، گروهى از آنان در صدد كسب امنيت از سوى مسلمانان و از سوى طائفه كافر خويش خواهند شد .

ستجدون اخرين يريدون ان يَامنوكم و يَامنوا قومهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 9،10

9 _ آگاهى كامل خداوند به تمامى گفتار و رفتار آشكار و نهان آدمى

و هو معهم اذ يبيتون ما لايرضى من القول و كان اللّه بما يعملون محيطاً

10 _ علم و احاطه خداوند بر توطئه ها و نقشه هاى سرّى دغلبازان و عملكرد آنان

و هو معهم اذ يبيتون ما لايرضى من القول و

كان اللّه بما يعملون محيطاً

{يبيتون}، از ماده {بيتوته}، به معناى شب را به صبح آوردن است، و به قرينه جمله هاى گذشته، مراد از آن، توطئه ها و نيرنگهايى است كه شبانه و در خلوت طرح مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 27

27 _ علم خدا به رخداد ها و اعمال آدميان ، قبل از تحقق آن ( علم ازلى )

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

بيان اعمال انسانها با فعل مضارع (تفعلوا) و بيان آگاهى خداوند به آن اعمال با فعل ماضى (كان به . ..)، حكايت از آن دارد كه خداوند به اعمال آدميان پيش از وقوع آن آگاهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 24،25،29

24 _ آگاهى دقيق و همه جانبه خداوند ، به اعمال و رفتار آدميان

فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

25 _ خداوند آگاه به شهادت هاى دروغ و نابحق مردم و دانا به كتمان شهادت ، از سوى آنان

و إن تلوا او تعرضوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

{تلوا} از {لوى لسانه} (زبانش را منحرف كرد) گرفته شده و متعلق آن _ به قرينه {شهداء للّه} _ شهادت مى باشد و انحراف زبان، كنايه از دروغ گفتن است.

29 _ توجه به آگاهى خداوند از اعمال آدميان ، زمينه اقامه عدل ، پرهيز از شهادت هاى دروغ و كتمان شهادت

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه . .. فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده -

5 - 7 - 13

13 _ آگاهى كامل خداوند از نيات قلبى و اسرار درونى انسان

إنّ اللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 61 - 7،8

7 _ خداوند داناتر از خود اهل كتاب به اسرار پليد آنان در تظاهر به اسلام

و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

{اعلم} به معناى داناتر است. و چون هيچكس جز اهل كتاب به نيات پليدشان آگاهى نداشت، بنابراين مفضل عليه كلمه {اعلم} خود اهل كتاب هستند ; يعنى {اللّه اعلم من انفسهم بما كانوا يكتمون}.

8 _ علم خداوند به اسرار درونى هر كس ، كاملتر از آگاهى خود اوست .

و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 2،3

2 _ خداوند داناى به رفتار و كردار ، نيات و حالات انسانها

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

در برداشت فوق {ماتبدون} به رفتار و كردار آدمى كه جنبه بيرونى دارد و {ما تكتمون} به نيات و حالات انسان كه همواره جنبه درونى دارد، تفسير شده است.

3 _ آگاهى خداوند به اعمال آشكار و مخفى انسان

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

در برداشت فوق {ماتبدون} به اعمال و رفتار آشكار انسان و {ما تكتمون} به رفتارها و كردارهايى كه در نهان و به دور از چشم مردم انجام مى گيرد، تفسير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 14،15،16

14 _ آگاهى كامل خداوند به واكنش هاى امت ها در برابر دعوت و رسالت پيامبران

فيقول ماذا اجبتم

. .. انك انت علّم الغيوب

15 _ تنها خداوند داراى علمى كامل و مطلق به تمامى غيب ها و امور نهانى

انك انت علّم الغيوب

حرف {ال} در الغيوب براى استغراق است وصيغه مبالغه {علّم} دلالت به كمال علم الهى و فراگيرى آن دارد.

16 _ علم و دانش پيامبران به غيب در برابر دانايى گسترده خداوند بسيار ناچيز و كم مقدار

قالوا لاعلم لنا انك انت علّم الغيوب

جمله {انك . ..} پس از {لا علم لنا} مى تواند قرينه بر اين باشد كه نفى علم از پيامبران در مقايسه با علم الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 15،20،21،22

15 _ خداوند آگاه به گفته ها و انديشه هاى آدميان و تمامى حالات و صفات نفسانى ايشان

ان كنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى

20 _ دانايى خداوند به درون عيسى ( ع ) و بى خبرى عيسى ( ع ) از درون خداوند ، دليل نفى الوهيت عيسى ( ع ) و حصر آن به خداوند .

سبحنك . .. تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك انك انت علّم الغيوب

جمله {سبحنك ما يكون لى . .}، بيانگر يگانگى خداوند و نفى الوهيت از عيسى(ع) است و جمله {تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ...} كه حاكى از محدوديت علمى عيسى(ع) و علم مطلق خداوند است، به منزله دليل آن مى باشد.

21 _ تنها خداوند داراى آگاهى گسترده و دقيق به تمامى غيب ها و اسرارها

انك انت علّم الغيوب

22 _ دانايى گسترده و دقيق به درون انسان ها ، تنها از آن خداست .

تعلم

ما فى نفسى . .. انك انت علّم الغيوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 6،7

6 _ تنها خداوند آگاه بر {اجل مسمى} است.

و أجل مسمى عنده

7 _ تنها خداوند آگاه از زمان قيامت و حشر آدمى است.

و أجل مسمى عنده

مراد از {اجل مسمى} مى تواند زمان برپايى قيامت باشد كه پس از ذكر خلقت و عمر آدمى به عنوان آخرين منزل ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 5،6،7،9

5 _ خداوند، آگاه از نهان و آشكار انسان

يعلم سركم و جهركم

6 _ آشكار و نهان آدمى، در نزد خداوند يكسان است.

يعلم سركم و جهركم

عطف {جهركم} بر مفعول {يعلم} و تكرار نشدن فعل مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

7 _ آگاهى خداوند بر سرّ و آشكار آدمى، برخاسته از حاكميت كامل او بر سراسر هستى است.

و هو اللّه فى السموت و فى الأرض يعلم سركم و جهركم

9 _ آگاهى خداوند از نتيجه و سرانجام عمل انسان

و يعلم ما تكسبون

مراد از {ما تكسبون} مى تواند جزا و نتيجه عمل باشد كه آدمى آن را با عمل خود به دست مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 13 - 5

5 _ توجه به آگاهى خداوند بر گفتار و كردار آدميان، برانگيزنده آنان به ايمان

فهم لا يؤمنون . .. و هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 33 - 4

4 _ خداوند به حالات درونى و نهانى آدمى

آگاه است.

قد نعلم إنه ليحزنك الذى يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 1،2،5،6

1 _ خزاين غيب تنها نزد خداوند و فقط او آگاه به آنهاست.

و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو

{مفاتح}، جمع {مَفتح}، به معناى {خزينه}، و يا جمع {مِفتح} به معناى {كليد}، مى تواند باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

2 _ كليدها و رمز و راز آگاهى به غيب و نهان، تنها در اختيار خداوند است و كسى را به آن راهى نيست.

و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو

در اين برداشت {مفاتح}، جمع {مِفتح}، به معناى {كليد}، گرفته شده است.

5 _ احكام خداوند در تكوين و تشريع، متكى بر آگاهى كامل و دقيق او بر غيب و شهود جهان هستى است.

إن الحكم إلا للّه . .. لو أن عندى ما تستعجلون به ... و عنده مفاتح الغيب

6 _ تعجيل نشدن در عذاب مشركان و كفار، مرتبط با آگاهى مطلق خداوند بر غيب و شهود جهان و اسرار آفرينش است.

قل لو أن عندى ما تستعجلون . .. و عنده مفاتح الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 13،14

13 _ خداوند داناى به تمامى غيب و شهود هستى است.

علم الغيب و الشهدة

14 _ دانايى خداوند به غيب و شهود عالم، پشتوانه حشر تمامى انسانها و ظهور مالكيت و حاكميت انحصارى خداوند در قيامت است.

إليه تحشرون . .. يوم ينفخ فى الصور علم الغيب و الشهدة

با توجه به اينكه در آخرين جمله آيه قبل سخن از حشر آدميان بود و در اين

آيه از نفخ صور و برپايى قيامت ياد شده و سپس جمله {عالم الغيب و الشهادة} آمده، گويا اين جمله پاسخى است به كسانى كه چگونگى حشر آدميان را، با وجود متلاشى شدن اجساد و از بين رفتن آثار، امرى ناممكن مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 103 - 6،9،10

6 _ تنها خداوند به درك و انديشه آدمى كاملاً آگاه است.

و هو يدرك الأبصر

چنانكه راغب در المفردات گفته است. {بَصَرَ} به معناى {بصيرة} نيز آمده است، و {بصيرت} يعنى: نيروى ادراك انسان، بنابراين {يدرك الابصار} يعنى دريافت عمق انديشه ها و ادراكات.

9 _ خداوند در عين آگاهى بر كردارهاى آدميان، به آنان لطف دارد.

هو يدرك الأبصر و هو اللطيف الخبير

از معانى {لطيف} رفق و لطف است و مقتضاى كنار هم آمدن دو صفت لطيف و خبير، خصوصاً در صورتى كه {الخبير} صفت {اللطيف} باشد، برداشت فوق است.

10 _ تنها خداوند به كنه و همه ابعاد هستى آگاه است.

و هو اللطيف الخبير

ذكر نشدن متعلق براى {الخبير} حكايت از اطلاق و دامنه گسترده آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 7 - 3،4،5

3 _ خداوند آگاه به تمامى اعمال و انديشه هاى پيامبران و امتهاى آنان است.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

برداشت فوق بر اين اساس است كه {مرسلين} مرجع ضمير {عليهم} باشد.

4 _ خداوند همواره حاضر و ناظر به كردار و انديشه هاى آدميان است.

و ما كنا غائبين

5 _ آگاهى خداوند به كردار و انديشه هاى آدميان برخاسته از حضور و نظارت مستقيم وى بر آنان

و انديشه هايشان است.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

جمله {و ما كنا غائبين} در حقيقت توضيح {بعلم} است و اشاره به چگونگى علم الهى به اعمال بندگان دارد. يعنى علم الهى برخاسته از حضور وى است، نه اينكه چيزى و يا كسى واسطه اين آگاهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 33 - 8

8 _ از موانع نزول عذاب استيصال بر امت هاى گنهكار و كافر ، علم خداوند به ايمان آوردن آنان در آينده است .

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 18

18 _ خداوند ، شنواى گفتار ها و آگاه به انديشه ها و رفتارها

و إن اللّه لسميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 12

12 _ خداوند آگاه به راز هاى نهفته در سينه ها

إنه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 13

13 _ خداوند ، شنواى گفتار ها و آگاه به انديشه ها و كردارها

و أن اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 2

2 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را از وقوع نبردى ميان مسلمانان و يهوديان پيمان شكن ، پيش از واقع شدنش ، آگاه ساخت .

فشردبهم من خلفهم

{ثقف} مصدر {تثقفن} به معناى دستيابى و تسلط پيدا كردن است. {إما} مركب از {إن} شرطيه و {ما}ى زايد

است. تأكيد جمله شرطيه با نون تأكيد ثقليه و {ما}ى زايده حكايت از آن دارد كه شرط، يعنى وقوع جنگ و تسلط مسلمانان بر يهوديان، تحقق خواهد يافت. بنابراين معناى جمله شرط چنين خواهد بود: اگر نبردى با يهوديان رخ داد و بر آنان مسلط شدى، كه البته چنين خواهد شد ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 9

9 _ تنها خداوند شنواى گفتار ها و آگاه بر انديشه ها

إنه هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 14

14 _ خداوند ، به ضماير ، نيات و مقاصد آدميان ، آگاه و از آنها باخبر است .

كيف و إن يظهروا عليكم . .. يرضونكم بأفوههم و تأبى قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 11

11 _ آگاهى عميق خداوند به عملكرد نهان و آشكار آدميان

و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 5

5 _ علم دقيق خداوند به حالات و روحيّات تقواپيشگان

و اللّه عليم بالمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 10

10 _ هشدار خداوند به منافقان با بيان علم همه جانبه اش به روحيّات و دسيسه هاى منافقانه آنان

و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة . .. و اللّه عليم بالظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 30

30 _ إخبار خداوند

، از رسوايى و فضاحت نهايى منافقان صدر اسلام در جامعه و منزوى شدن آنان

و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصير

با توجه به اينكه آيه، إخبار از آينده است و نيز واژه {فى الأرض} مى تواند به همين زندگى دنيوى اشاره داشته باشد، اين برداشت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 1،2،3،7

1 _ توبيخ منافقان پيمان شكن از سوى خداوند ، به خاطر بينش غلطشان درباره علم و آگاهى كامل خدا به نيات و عملكرد آدميان

ألم يعلموا أن اللّه يعلم

2 _ علم خداوند به كردار و گفتار مخفيانه آدميان

يعلم سرّهم و نجويهم

3 _ غفلت و بى توجّهى منافقان به علم غيب و آگاهى گسترده خدا نسبت به اسرار و سخنان پنهانى ، عامل گرايش آنان به تخلف از وظايف خود در برابر خدا

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه . .. ألم يعلموا أن اللّه يعلم ... و أن اللّه علّم الغي

7 _ خداوند ، علّام الغيوب ( داراى علم گسترده و عميق به همه نهان ها ) است .

أن اللّه علّم الغيوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 16

16 _ تساوى غيب و شهود و نهان و آشكار ، در پيشگاه خداوند

علم الغيب و الشهدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 14

14 _ آگاهى عميق خداوند به همه امور بدگويى هاى آشكار و نهان و نيز به بدخواهى هاى درونى منافقان نسبت به اسلام و مؤمنان

و من الأعراب . ..

يتربّص بكم الدوائر ... و اللّه سميع عليم

كلمه {سميع} بيانگر بدگوييهاى منافقان و واژه {عليم} بيانگر آرزوى قلبى آنها نسبت به اسلام و مسلمين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 5

5 _ غيب و شهود ، و نهان و آشكار همه چيز ، در احاطه علم الهى است .

علم الغيب و الشهدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 18

18 _ خداوند ، از اسرار نهفته آدميان ، آگاه است .

و الذين . .. و اللّه يشهد إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 20 - 4

4 _ علم به غيب در انحصار خداوند است .

إنما الغيب للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 5 - 5،6

5_ خداوند ، آگاه به توطئه هاى محرمانه و سرّى مشركان و مطلع از مواضع علنى و آشكار آنان

ألا حين يستغشون ثيابهم يعلم ما يسرّون و ما يعلنون

6_ خداوند ، به همه افكار و انديشه ها آگاه است .

إنه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 4

4_ خداوند ، به منزل و مأواى دايم و موقت هر جنبنده اى آگاه است .

يعلم مستقرها و مستودعها

{مستقر} اسم مكان از استقرار و به معناى مقر و قرارگاه است. بنابراين {مستقرها};يعنى، جايگاهى كه آن جنبنده در آن استقرار دارد و منزل دايمى يا غالبى اوست. {مستودع} اسم مكان از استيداع (وديعه گذاشتن و

يا وديعه گرفتن) است و از آن جا كه وديعه به طور موقت و نه دايمى در جايى نگهدارى مى شود، مى توان گفت: مراد از {مستودعها} جايگاهى است كه آن جنبنده، به طور موقت در آن جايگاه به سر مى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 14

14_ خداوند ، آگاه به امور نفسانى و جنبه روحانى انسان

الله أعلم بما فى أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 7

7_ خداوند ، به تمامى اعمال انسان ها و حقيقت آن اعمال آگاه است .

إنه بما يعملون خبير

{خبرت الأمر}; يعنى ، حقيقت آن را شناختم (لسان العرب). بنابراين {إنه بما يعملون خبير}; يعنى ، همانا خداوند به حقيقت و كُنه اعمال شما آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 14

14_ خداوند ، اعمال انسان ها را مى بيند و به همه آنها آگاهى دارد .

إنه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 19 - 9

9_ خداوند ، به اعمال و رفتار انسان ها آگاه است .

والله عليم بما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 13،14،15

13_ خداوند ، به احوال بندگان و نياز هاى آنان داناست .

فاستجاب له ربه . .. إنه هو السميع العليم

14_ خداوند ، به ترفند ها و مكر هاى آدميان و راه خنثى كردن و از ميان بردن آن ، آگاه

است .

فصرف عنه كيدهنّ إنه هو السميع العليم

از مصداقهاى مورد نظر براى متعلق {سميع} و {عليم}، به قرينه {كيدهنّ} ترفند زنان اشراف ، و به قرينه {صرف عنه} از ميان بردن مكرهاى ايشان است.

15_ خداوند ، براى آگاهى به خواست بندگان نيازى به مقال و عرض حال آنان ندارد .

إنه هو السميع العليم

مى توان گفت از اهداف يادآورى علم خدا پس از بيان شنوايى او ، اين حقيقت است كه در آگاهى خداوند به حاجت انسانها ، به درخواست كردن و به زبان جارى كردن نيازى نيست ، گرچه در اجابت آن مؤثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 77 - 13

13_ آگاهى كامل خداوند به درستى و نادرستى گفته ها

و الله أعلم بما تصفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 8 - 1،2،3،4،5،10

1_ خداوند ، از ويژگى هاى جنين هر زن و مادينه اى آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى

مراد از {ما} به قرينه {تحمل كل اُنثى} جنين است. {اُنثى} به هر جنس ماده از انسان (زن) و غير انسان (مادينه) گفته مى شود.

2_ خداوند ، به آنچه رحم زنان و مادينه ها براى جنين جذب مى كنند آگاه است .

الله يعلم . .. ما تغيض الأرحام

{غيض} به معناى كاستن و فرو بردن است كه به مناسبت مورد از آن به جذب كردن تعبير شد. و چون سخن جمله قبل درباره جنين بود معلوم مى شود مقصود از آنچه رحمها جذب مى كنند، جذبهايى است كه در ارتباط با جنين مى باشد چه آنها كه

در پيدايش جنين دخيل است و چه آنها كه مايه رشد و نمو جنين مى باشد.

3_ خداوند ، از آنچه رحم زنان و مادينه ها براى جنين جذب نكرده و از خود دفع مى كنند آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى . .. و ما تزداد

{ازدياد} (مصدر تزداد) به معناى افزودن است و ضمير در {تزداد} به ارحام باز مى گردد. آنچه را رحمها مى افزايند _ كه معناى عبارت {ما تزداد} است_ مى تواند ناظر به چيزهايى باشد كه رحمها افزون بر نياز جنين از خود تراوش مى كنند كه دفع مى شود و مى تواند ناظر به افزودن بر جنين باشد كه مايه رشد و نمو او مى شود.

4_ خداوند به نطفه هايى كه رحم زنان و مادينه ها به خود جذب مى كنند تا جنين شود ، آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام

5_ خداوند به آنچه رحم زنان و مادينه ها@_ پس از جذب نطفه _ بر آن مى افزايند داناست .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى . .. و ما تزداد

10_ { عن محمدبن مسلم قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن قول الله : { يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام } ؟ قال : ما لم يكن حملاً ، { و ما تزداد } قال : الذكر و الاُنثى جميعاً ;

محمدبن مسلم گويد از امام صادق(ع) درباره سخن خدا: {يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام} سؤال كردم، حضرت فرمود: [مراد از ما تغيض الأرحام ]چيزى است كه حمل نباشد و در مورد {و ما

تزداد} فرمود: پسر و دختر هر دو مى باشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 9 - 1

1_ خداوند ، به همه نهان ها و آشكار ها داناست .

ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 10 - 1،2،4

1_ خداوند به همه سخن ها _ پنهان و آشكارش _ آگاه است .

سواء منكم من أسرّ القول و من جهر به

آيه قبل گوياى اين است كه آيه فوق درباره علم خداوند بحث مى كند. بنابراين {سواء منكم ...} ; يعنى: {سواء منكم فى علمه}.

_______________________________

معانى الأخبار، ص146، ح1; تفسيربرهان، ج2، ص283، ح6.

2_ خداوند ، به راز دل ها و سخنان ابراز نشده داناست .

سواء منكم من أسرّ القول

{اسرار} به معناى پنهان ساختن است. پنهان كردن سخن مى تواند به معناى ابراز نكردن و تلفّظ نكردن باشد و مى تواند به معناى در ملأ عام نگفتن و در خفا بيان داشتن باشد. برداشت فوق ناظر به معناى اول است.

4_ خداوند به همگان _ آنان كه در تاريكى هاى شب كاملاً پنهانند و يا در روز روشن آشكارند _ آگاه است .

و من هو مستخف بالّيل و سارب بالنهار

{استخفاء} (مصدر مستخف) و {خفاء} هر دو به معناى پنهان بودن است، با اين تفاوت كه {استخفاء} حاكى از تأكيد مى باشد. {سَرَب} به معناى راه است و {سارب} به كسى كه راه را مى پيمايد گفته مى شود و از آن جا كه راه و طى كننده آن معمولاً بر انسانها مخفى نيست _ خصوصاً كه در روز باشد _ مى توان

گفت: {سارب} در آيه شريفه به قرينه مقابله آن با {مستخف} كنايه از {آشكار} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 3

3- خداوند ، آگاه به نياز ها و خواسته هاى انسان و توانا بر تأمين آنهاست .

و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه

چون خداوند تمامى نيازهاى نوع بشر را برآورده است، معلوم مى شود از آن نيازها آگاه و بر اعطاى آنها قادر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 1

1- اذعان حضرت ابراهيم ( ع ) در دعاى خويش به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار انسان

ربّنا إنك تعلم ما نخفى و ما نعلن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 24 - 1،2،3

1- خداوند ، بى ترديد به احوال نسل هاى پيشين و نسل هاى آينده ، آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

مقصود از علم خداوند به پيشينيان و آيندگان، مى تواند علم به وجود خود آنان باشد و مى تواند علم به احوال آنها باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

2- به يقين ، خداوند به نسل هاى پيشين و به وجود نسل هاى آينده بشر ، آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

3- خداوند ، بى ترديد به احوال انسان هاى پيشرو در ميدان ايمان و عمل و مردم ناموفق در آن ، آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

در اينكه تقدّم و تأخّر در آيه فوق،

به چه چيز سنجيده شده؟ ميان مفسران چند نظريه وجود دارد: يكى از آنها سبقت و تأخير در رابطه با ايمان و عمل صالح است; زيرا دنيا ميدان مسابقه براى انسانهاست {و لكل وجهة هو موليها فاستبقوا الخيرات} (سوره بقره آيه 148). برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 97 - 7

7- خداوند ، از ضمير انسان و احساسات و عواطف روحى و روانى او ، كاملاً آگاه است .

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 19 - 1

1- خداوند ، به تمامى آنچه انسان پنهان مى كند و يا آشكار مى سازد آگاهى دارد .

و الله يعلم ما تسرّون و ما تعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 23 - 1،2،4

1- خداوند ، قطعاً به تمامى آنچه كه منكران آخرت پنهان مى سازند و يا علنى مى كنند ، آگاهى كامل دارد

لاجرم أن الله يعلم ما يسرّون و ما يعلنون

ضمير فاعلى در {ما يسرّون و ما يعلنون} به {الذين لايؤمنون بالأخرة} در آيه قبل برمى گردد.

2- خداوند ، به نيّت ها و حالات درونى انسان ها علم دارد .

لاجرم أن الله يعلم ما يسرّون

4- آگاهى خداوند از نيّت ها و حالات درونى منكران معاد ، برخاسته از علم غيب اوست .

فالذين لايؤمنون بالأخرة قلوبهم منكرة . .. لاجرم أن الله يعلم ما يسرّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 -

77 - 1

1- امور غيبى و پنهانى آسمان ها و زمين ، در انحصار خداست .

و لله غيب السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 9

9- خداوند ، به همه اعمال آدميان آگاه است .

إن الله يعلم ما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 7،8

7- خداوند از تمامى گناهان بندگانش باخبر و بر همه آنها آگاه و ناظر است .

و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

8- آگاهى خداوند ، از گناهان باطنى و ظاهرى بندگان ، براى مجازات آنان كافى است و نيازى به شاهد و گواه ندارد .

و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

برداشت فوق با توجه به فرق واژه {خبير} و {بصير} به دست مى آيد; چون {خبير} در مورد آگاهى از افكار و درون اشياست (مفردات راغب) و {بصير} اطلاع بر اعمال و رفتار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 1،2،4

1- خداوند بر آنچه در باطن انسانهاست ، آگاهى كامل دارد .

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

2- ربوبيت خداوند ، مقتضى علم و آگاهى كامل او بر حالات درونى انسانها

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

4- خداوند ، از خود انسان به حالات و افكار درونى وى ، آگاه تر است .

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مفضل عليه {أعلم}، {منكم} باشد; يعنى، آگاهى خداوند به درون شما از خودتان بيشتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 -

30 - 6

6- خداوند از حال بندگان خويش ، كاملاً باخبر بوده و آگاهى همه جانبه دارد .

إنه كان بعباده خبيرًا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 5

5- دستور هاى الهى ، حقايقى است مبتنى بر علم و آگاهى خداوند به نياز هاى تربيتى بشر

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

{حكمت} وقتى به خداوند نسبت داده شود، به معناى معرفت او به اشيا و به وجود آوردن آنها در نهايت اتقان است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 1،2

1- آگاهى كامل خداوند ، به هدف ها و انگيزه هاى كافران در گوش فرا دادن به كلمات پيامبر ( ص )

نحن أعلم بما يستمعون به

{با} در {بما} براى سببيت است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: ما به غرض و انگيزه اى كه كافران به خاطر آن به سخنان پيامبر(ص) گوش فرامى دهند علم داريم.

2- خداوند ، از نجوا ها و سخنان سرّى كافران عليه پيامبر ( ص ) آگاه است$ .

نحن أعلم . .. و إذ هم نحوى

.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 5

5- خداوند ، پيشاپيش به پيامبر ( ص ) اعلام كرد كه منكران معاد ، پس از دريافت جواب شبهه استبعاد معاد ، از پديدآورنده آن سؤال خواهند كرد .

فسيقولون من يعيدنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 1

1- پروردگار ، به احوال انسان ها آگاه تر و

داناتر از خود آنان است .

ربّكم أعلم بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 1

1- پروردگار عالم نسبت به احوال همه موجودات آسمان ها و زمين ، از خود آنها داناتر و آگاهتر است .

و ربّك أعلم بمن فى السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 84 - 8

8- خداى پرورش دهنده انسان ها ، آگاه تر از همگان نسبت به ملكات نفسانى و زمينه هاى روحى آنان

فربّكم أعلم بمن هو أهدى سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 5

5- عدم اعطاى معجزات اقتراحى مشركان از سوى خداوند ، به دليل علم خدا به حق ناپذيرى آنان

و لقد ءاتينا موسى . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

يادآورى كفر فرعون، على رغم ارائه معجزات فراوان از سوى موسى(ع) در پى رد درخواستهاى مشركان، مى رساند كه دليل عدم اجابت خواسته هاى مشركان، تصميم آنان بر عدم ايمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 6،11

6- تنها خداوند بر تمام اسرار هستى آگاه است .

قل اللّه أعلم بما لبثوا له غيب السم_وت و الأرض

جمله {له غيب. ..} _ به قرينه {اللّه أعلم} _ علاوه بر بيان مالكيت خداوند بر اسرار هستى، بر آگاهى فراگير او نيز دلالت دارد.

11- خداوند نسبت به حقايق پنهان هستى ، تيزبين و بسيار شنوا است .

له غيب . .. أبصر به و أسمع

به قرينه {أبصربه}، پس از {أسمع} نيز {به}

در تقدير است و هر دو، صيغه تعجب اند; يعنى، خداوند، چه بسيار بينا و شنوا است!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 7 - 1،2،4،5،7

1 - خداوند ، به آنچه كه آدمى مى گويد و اظهار مى كند ، آگاه است .

و إن تجهر بالقول فإنّه يعلم السرّ و أخفى

جمله {فإنّه يعلم. ..} جانشين جواب شرط {إن تجهر} است و معناى آيه اين است كه اگر سخن آشكار كنى [خدا مى داند]، زيرا كه او سرّ و مخفى تر از آن را مى داند. دراين موارد، بيان علت از تصريح به جواب شرط بى نياز مى كند.

2 - اسرار و راز هاى بازگو نشده افراد و نيت هاى آنان ، براى خداوند آشكار است و بر آن آگاهى كامل دارد .

فإنّه يعلم السرّ

{سر}، يعنى آنچه از ديگران كتمان مى شود (لسان العرب).

4 - خداوند به راز هاى فراموش شده آدمى و نهفته ترين اسرار او آگاه است .

فإنّه يعلم . .. أخفى

5 - خداوند ، داراى علم مطلق و آگاه از غيب و شهود

فإنّه يعلم السرّ و أخفى

7 - آگاهى خداوند بر سر و آشكار آدمى ، جلوه اى از حاكميت و مالكيت مطلقه او بر سرتاسر هستى و اجزاى آن است .

على العرش استوى . له ما فى السم_وت ... فإنّه يعلم السرّ و أخفى

ارتباط اين آيه با آيات قبل، گوياى اين است كه چون خداوند بر همه هستى فرمان روايى مى كند و مالك حقيقى جهان است، پس بر همه چيز اطلاع و وقوف دارد، اگر چه سر و يا مخفى تر از آن

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 68 - 2

2 - خداوند با آگاه ساختن موسى ( ع ) از موفقيت قطعى در ميدان مبارزه با ساحران ، دل او را محكم كرده و به او اطمينان بخشيد .

قلنا لاتخف إنّك أنت الاعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 104 - 1،2

1 - خداوند ، آگاه تر از هركس به گفت وگو هاى مجرمان با يكديگر در صحنه قيامت ، درباره مدت زمان درنگشان در برزخ

إن لبثتم إلاّعشرًا . نحن أعلم بما يقولون

{ما يقولون}; يعنى، آنچه مى گويند و مراد از آن مى تواند جملات رد و بدل شده بين مجرمان باشد و نيز مى تواند مراد، موضوعى باشد كه مجرمان در باره آن نظر مى دهند. در برداشت ياد شده، اولين احتمال مورد نظر بوده است.

2 - هيچ چيز نزد خداوند مخفى و مستور نيست .

يتخ_فتون . .. نحن أعلم بما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 110 - 1،2،3

1 - خداوند ، داراى آگاهى كامل و دقيق به آينده و گذشته تمامى انسان ها

يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

تعبير {ما بين أيديهم} بر چيزى اطلاق مى گردد كه زمان چندانى از آن نگذشته باشد و در مواردى (نظير اين آيه) مراد از {ما بين أيديهم و ما خلفهم} تمامى حالات انسان در همه زمان ها است. گفتنى است كه به آنچه رو به روى افراد باشد نيز {ما بين أيديهم} گفته مى شود.

2 - خداوند داناى مطلق

به نهان و آشكار است .

يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

{روبه رو} و {پشت سر} ممكن است كنايه از آشكار و نهان باشد، زيرابه طور معمول آنچه در برابر ديدگان انسان نباشد، از او نهان است.

3 - خداوند ، بر احوال شفيعان روز قيامت ( گذشته ، آينده ، آشكار و نهان آنان ) آگاهى كامل دارد .

لاتنفع الشف_عة إلاّمن أذن له . .. يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

ضمير {هم} در {أيديهم} و {خلفهم} به {من} در آيه قبل برمى گردد كه در معناى جمع است و مى تواند به اعتبار لفظ، مرجع ضمير مفرد و به اعتبار معنا، مرجع ضمير جمع قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 1

1- خداوند به تمامى گفتار و كردار ملائكه و گذشته و حال آنان آگاه است .

يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 1،3،6

1- خداوند ، به گفتار آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران حق ستيز آگاه است .

إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون

3- احاطه علمى به گفتار نهان و آشكار آدميان ، در انحصار خداوند است .

إن أدرى . .. إنّه يعلم الجهر من القول

جمله {إنّه. ..} تعليل براى عدم آگاهى پيامبر(ص) از زمان وقوع عذاب است و اين حكايت از انحصار علم براى خدا دارد.

6 _ اسرار و توطئه هاى پنهانى انسان ها در قلمرو علم خداوند است .

يعلم ماتكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

حج - 22 - 76 - 1

1 - احاطه علمى خدا به گذشته و آينده انسان ها

يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

{بين أيدى} كنايه از گذشته و {خلف} كنايه از آينده است; يعنى، خدا گذشته و آينده مردم را مى داند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 14

14 - آگاهى كامل و همه جانبه خدا به عملكرد انسان ها

إنّى بما تعملون عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 92 - 1

1 - غيب و شهود ، در قلمرو علم خداوند

ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 7،8

7 - حكم خداوند مبنى بر كيفر دنيوى و اخروى اشاعه دهندگان فحشا و سخت گيرى نسبت به آنان ، ناشى از علم و آگاهى او به حكمت و پيامد كار ها و رفتار ها است .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخرة و اللّه ي

برداشت ياد شده بر اساس اين نكته است كه مفعول {يعلم} و {تعلمون} حكمت و پيامد همين حكم باشد; يعنى، شما نمى دانيد كه چرا خداوند تا اين اندازه نسبت به اشاعه فحشا، واكنش سخت نشان مى دهد و حكمت اين سخت گيرى چيست؟ تنها خداوند به آن آگاهى دارد.

8 - علم و آگاهى خداوند به اسرار مردم و جهل آنان به اسرار يكديگر

و اللّه يعلم و أنتم لاتعلمون

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه مفعول {يعلم} اسرار مردم و علايق آنان باشد;

چنان كه تعبير {يحبّون} (دوست دارند)، تأييد كننده همين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 20،22

20 - حضور خدا در زواياى زندگى انسان و آگاهى او بر آشكار و نهان آدمى

ما زكى منكم من أحد أبدًا و ل_كنّ اللّه يزكّى من يشاء و اللّه سميع عليم

22 - تهديد شدن شايعه سازان و افترا زنندگان ، به اين كه خداوند بر سخنان پنهانى و راز هاى درونى آنان آگاه است .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. و لولا إذ سمعتموه قلتم ما يكون لنا أن نتكلّم به_ذا ..

برداشت ياد شده از ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه درباره شايعه و ماجراى {افك} بود _ به دست آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 29 - 4

4 - خداوند به رفتار ، كردار ، نيات و اسرار آدميان آگاه است .

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 14

14 - خداوند ، از تمامى حركات و رفتار انسان ها ، آگاه و باخبر است .

إنّ اللّه خبير بما يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 13

13 - بى گمان خداوند ، به همه رفتار نهان و آشكار آدميان با خبر و آگاه است .

إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 8

8 - خداوند ،

به نهان و اسرار درونى انسان آگاه است .

قد يعلم اللّه الذين يتسلّلون منكم لواذًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 10

10 _ خداوند ، بر احوال بندگان و به گناهان آنان ، آگاهى كامل دارد .

و كفى به بذنوب عباده خبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 10

10 - حضور خدا در همه جا و همراه همه كس و نيز آگاهى او نسبت به اعمال و گفته هاى مردمان

إنّا معكم مستمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 188 - 2

2 - خداوند ، داراى احاطه علمى بر تمامى اعمال و رفتار بندگان

قال ربّى أعلم بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 25 - 6،7

6 - خداوند ، آگاه بر اعمال نهان و آشكار آدميان

و يعلم ما تخفون و ما تعلنون

7 - تنها خداى آگاه به هر آشكار و نهان سزاوار پرستش است ، نه مظاهر طبيعت ( چون خورشيد ، ماه و . . . ) .

يسجدون للشمس . .. ألاّيسجدوا للّه ... و يعلم ما تخفون و ما تعلنون

عبارت {و يعلم ما تخفون. ..} عطف بر {يخرج} و استدلال ديگرى است بر اين كه تنها خداى يگانه سزاوار پرستش است، نه پديده هايى چون خورشيد، ماه و... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 1،5

1 - تنها خداوند يكتا ، آگاه به غيب آسمان ها و

زمين

قل لايعلم من فى السم_وت و الأرض الغيب إلاّ اللّه

5 - زمان برپايى قيامت ، از امور غيبى و علم آن تنها در اختيار خداوند

قل لايعلم . .. الغيب إلاّاللّه و ما يشعرون أيّان يبعثون

از ارتباط {أيّان يبعثون} با {الغيب} استفاده مى شود كه رستاخيز، خود مصداق و نمونه اى از امور غيبى است كه دانش آن تنها در اختيار خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 74 - 1،3،7

1 - خداوند ، آگاه به نيات و انديشه هاى پنهان در سينه هاى مردمان و دانا به گفتار ها و كردار هاى آشكار آنان

و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

3 - ربوبيت خدا ، مستلزم آگاهى كامل او از نهان و آشكار خلق

و إنّ ربّك ليعلم

7 - علم خداوند ، به آشكار و نهان آدميان ، هشدارى است به حق ستيزان .

و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

با توجه به بُعد هشدارى و تهديدى آيات پيشين، تذكر دادن به علم خداوند مى تواند هشدار ديگرى به مجرمان و حق ستيزان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 75 - 1

1 - آسمان و زمين ( جهان آفرينش ) ، داراى اسرارى بس مخفى كه تنها براى خداوند آشكار است .

و ما من غائبة فى السماء و الأرض إلاّ فى كت_ب مبين

{غائبة} به هر امر بسيار مخفى گفته مى شود; زيرا {تاء} در آن براى مبالغه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 -

10

10 - انسان ، موجودى سطحى نگر است ; ولى خداوند آگاه به حقايق نهان كردار او است آن گونه كه به اسرار نهفته هستى آگاهى دارد .

و ترى الجبال تحسبها جامدة . .. إنّه خبير بما تفعلون

در صورتى كه {ترى الجبال. ..} بيانگر اسرار نهفته جهان و سطحى نگرى انسان نسبت به هستى باشد، آيه بالا نشان دهنده علم برتر خدا در قبال سطحى نگرى انسان است و تعبير {إنّه خبير بما تفعلون} مى رساند كه خداوند آگاه به اسرار هستى، از پنهانى ترين كردار آدميان آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 8

8 - علم و آگاهى خدا به انسان هاى قابل هدايت و انسان هاى غيرقابل هدايت

و هو أعلم بالمهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 69 - 2،4

2 - احاطه علمى خداوند ، به اسرار درون و اعمال و گفته هاى آشكار انسان ها

و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

{إكنان {(مصدر {تكنّ}) به معناى پنهان كردن و {إعلان} (مصدر {يعلنون}) به معناى آشكار كردن است. بنابراين {ما تكنّ صدورهم}; يعنى، آنچه كه سينه هاى آنان در خود پنهان مى كند و {ما يعلنون}; يعنى، آنچه كه آشكار مى كنند. گفتنى است كه {ما} در {يعلنون} شامل هم گفتار مى شود و هم كردار.

4 - آگاهى همه جانبه به نهان و آشكار مردم ، از شؤون ربوبيت خداوند

و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

تكيه بر وصف ربوبيت به جاى هر اسم يا وصف ديگر، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 17

17 - علم و آگاهى خداوند به اسرار نهفته در سينه هاى انسان ها ، برتر از آگاهى خود آنان است .

أَوَ ليس اللّه بأعلم بما فى صدور الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 18

18 - خداوند ، بر اَعمال و زواياى قلب و انديشه آدميان آگاهى دارد .

إنّ اللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 1،2،3،9

1 - خداوند ، به همه حقايق پنهان و آشكار جهان ، آگاه است .

ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة

مشاراليه {ذلك} خداوندى است كه از او در آيات پيش با چندين صفت ياد شده است.

2 - خداوندِ خالق عالم و مدبر امور آن ، آگاه به غيب و شهود است .

اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض . .. يدبّر الأمر ... ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة

3 - غيب و شهود و نهان و آشكار ، در پيشگاه خداوند مساوى است .

ع_لم الغيب و الشه_دة

9 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { عالم الغيب و الشهادة } . فقال : الغيب ، ما لم يكن و الشهادة ، ما قد كان ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداوند عزّوجلّ: {عالم الغيب و الشهادة} روايت شده كه گفت: غيب چيزى است كه هنوز واقع نشده و شهادت، چيزى است كه محقق گشته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب -

33 - 54 - 1،4

1 - خداوند ، بر هر چه كه انسان ها آن را آشكار كنند و يا پنهان كنند ، آگاه است .

إن تبدوا شيئًا أو تخفوه فإنّ اللّه كان بكلّ شىء عليمًا

4 - آگاهى خداوند به آنچه انسان ها آن را آشكار مى كنند و يا پوشيده مى دارند ، برخاسته از علم وسيع و گسترده الهى به كائنات است .

إن تبدوا شيئًا أو تخفوه فإنّ اللّه كان بكلّ شىء عليمًا

تكرار {شىء} در كلام كه، اوّلى مربوط به احوال انسان و دومى دال بر همه چيز است، اين نكته را مى رساند كه علم به آن اوّلى، جزيى از علم به همه كائنات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 2 - 6

6 - آگاهى خداوند از مردگان و اجزاى آنان كه در دل زمين قرار مى گيرند .

يعلم ما يلج فى الأرض

احتمال دارد به قرينه اين كه در آيه بعد سخن از انكار و وقوع قيامت است، مراد از {ما يلج} مردگان و يا اجزاى متلاشى شده آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 3 - 12،14

12 - خبر وقوع قطعى قيامت ، خبرى غيبى و در اختيار خدا است .

قل بلى . .. لتأتينّكم ع_لم الغيب

14 - ربوبيت خداوند ، مقتضى داشتن علم غيب و احاطه علمى بر همه موجودات

و ربّى . .. ع_لم الغيب لايعزب عنه مثقال ذرّة ... و لا أصغر من ذلك و لا أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 -

11 - 8

8 - علم و آگاهى خداوند ، از تمامى كارهايى كه انسان ها انجام مى دهند .

إنّى بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 48 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آگاهى همه جانبه او از غيب و نهان ها است .

إنّ ربّى . .. علّ_م الغيوب

{علاّم الغيوب}، خبر مبتداى محذوفى مثل {هو} است كه مرجع آن {ربّى} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 1،5

1 - خداوند ، به حقايق پنهانى آسمان ها و زمين آگاه است .

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض

5 - خداوند ، به نيت ها و راز هاى دل آدميان آگاه است .

إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 5

5 - همه حركت ها و رفتار هاى انسان _ در نهان و آشكار _ در قلمرو علم خداوند است .

نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 18

18 - خداوند ، از نيات و باطن انسان ها آگاه است .

إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 7،10

7 - خداوند ، آگاه به امور { نهان و آشكار } و { غيب و شهود }

ع_لم الغيب و الشه_دة

10 - مقتضاى الوهيت حق ( اللّه ) ، توانايى او بر خلق و آگاهى كامل او از غيب و

شهود است .

قل اللّهمّ فاطر السم_وت و الأرض ع_لم الغيب و الشه_دة

يادآورى وصف توانايى و آگاهى خداوند، پس از آمدن نام مقدس او (اللّه)، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 16 - 2

2 - همه چيز انسان ( گفتار ، رفتار و انگيزه هاى او ) در قيامت ، در قلمرو علم و آگاهى خداوند قرار دارد .

لايخفى على اللّه منهم شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 3

3 - آگاهى خداوند به اسرار پنهان شده در سينه ها

يعلم . .. ما تخفى الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 10

10 - خداوند ، به تمامى امور بندگانش بصيرت و آگاهى كامل دارد .

إنّ اللّه بصير بالعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 2

2 - هيچ چيز از ديد خدا پنهان نمى ماند ، حتى انگيزه ها و انديشه هاى درونى انسان

إنّ الذين يلحدون . .. لا يخفون علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 17

17 - اطلاع دقيق خداوند ، از هر گونه عملكرد آدمى

فلننبّئنّ الذين كفروا بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 54 - 9

9 - خداوند ، آگاه به همه امور حتى به گرايش هاى قلبى و درونى انسان ها

ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم ألا إنّه بكلّ شىء

محيط

ذكر احاطه علمى بر تمامى پديده هاى هستى، در پى بيان ترديد درونى مشركان در حقانيت معاد، مى تواند بيانگر برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 16

16 - خداوند ، داراى آگاهى كامل نسبت به اسرار نهفته سينه ها

إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 8

8 - خداوند ، آگاه و دانا به تمامى افعال بندگان خويش

و هوالذى . .. و يعلم ما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 4

4 - خداوند ، آگاه به هر سرّ و شنونده هر نجوا

أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 16

16- آگاهى كامل خداوند از عكس العمل درونى انسان ها ، در برابر فرمان جهاد و تكاليف دين *

و اللّه يعلم متقلّبكم و مثوي_كم . و يقول الذين ءامنوا لولا نزّلت ... رأيت الذين

از ارتباط اين آيه با جمله پايانى آيه قبل (و اللّه يعلم متقلّبكم و مثواكم)، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 12

12- آگاهى خداوند ، از توطئه ها و كار هاى پنهانى عناصر سست ايمان و منافق

و اللّه يعلم إسرارهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 3

3- كيفر سخت منافقان به هنگام مرگ ، براساس علم الهى

به نهان كارى هاى خائنانه آنان

و اللّه يعلم إسرارهم . فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

از ارتباط عبارت {فكيف إذا. ..} _ كه بيانگر كيفر سخت منافقان است _ با ذيل آيه قبل (واللّه يعلم إسرارهم) استفاده مى شود كه علم و آگاهى خداوند، پشتوانه كيفر منافقان به هنگام مرگ شان، خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 4

4 - اخبار خداوند از تصورات درونى اعراب متخلّف ، نشانه اى از علم عميق او به كردار بندگان

بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا . بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول

از ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل، مطلب بالا برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 7

7 - خداوند ، آگاه از خلوص و صداقت باطنى مؤمنان در بيعت رضوان

لقد رضى اللّه . .. فعلم ما فى قلوبهم

مراد از {ما} در {ما فى قلوبهم} _ به قرينه {رضى اللّه. ..} مى تواند صداقت و خلوص مؤمنان باشد; زيرا اين امور است كه رضايت و خشنودى را در پى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 13

13- خداوند ، آگاه بر حقايق مخفى و پنهان از خلق

فعلم ما لم تعلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 16 - 3

3 - خداوند ، آگاه به ضمير آدميان و بى نياز از اظهار و اعلام آنان

قل أتعلّمون اللّه بدينكم و اللّه يعلم ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 18 - 1

1 _ خداوند ، آگاه به اسرار نهفته ( غيب ) آسمان ها و زمين

إنّ اللّه يعلم غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 1

1_ خداوند ، خالق انسان و آگاه به وسوسه هاى نفسانى وى

و لقد خلقنا الإنس_ن و نعلم ما توسوس به نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 16

16 - مخفى ترين دوره رشد و پيدايش انسان ( دوره جنين ) ، آشكار و نمايان در پيشگاه خداوند

هو أعلم بكم . .. و إذ أنتم أجنّة فى بطون أُمّه_تكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 58 - 5

5 - تحقق قيامت و علم به لحظه وقوع آن ، تنها در حيطه قدرت و علم الهى است .

ليس لها من دون اللّه كاشفة

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {كاشفة}، پرده برداشتن از لحظه وقوع قيامت و تحقق ساختن و آشكار نمودن صحنه هاى آن است. برداشت بالا بر پايه اين احتمال مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 8

8 - اخبار الهى از برخورد هاى توطئه آميز و مخفيانه قوم ثمود ، در برابر معجزه الهى *

فارتقبهم

با توجه به اين كه در واژه {فارتقب} ريزنگرى و نظارت دقيق نهفته است، احتمال مى رود اين فرمان، در مقام بيان حركت هاى مرموز قوم ثمود در برابر

معجزه اى باشد كه براى آنان عطا خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 6 - 3

3 - خداوند ، به اسرار نهان در درون سينه ها آگاهى كامل دارد .

و هو عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 24

24 - خداوند ، به تمامى اعمال مؤمنان آگاه است .

و اللّه بما تعملون خبير

خطاب در آيه شريفه، متوجه مؤمنان است و مفهوم {ما} در {بما تعملون} عام و دربرگيرنده همه اعمال مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 1 - 8

8 - خداوند ، همه گفتوگو ها و سخنان محرمانه انسان ها را مى شنود و بر آنها آگاهى دارد .

قد سمع اللّه . .. إنّ اللّه سميع بصير

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّ اللّه. ..} در مقام تعليل مى باشد و اين تعليل، تعميم دهنده حكم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 8

8 - خداوند ، به تمامى آنچه مردم انجام مى دهند ، آگاهى كامل دارد .

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 7 - 4،10

4 - گفتوگو هاى محرمانه هيچ جمع نجواكننده اى ، بر خداوند پوشيده نيست .

ما يكون من نجوى . .. إلاّ هو معهم أين ما كانوا

10 - خداوند ، گفتوگو هاى محرمانه نجواكنندگان را ، در قيامت به آنان خبر

خواهد داد .

ثمّ ينبّئهم بما عملوا يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 15

15 - خداوند ، به تمامى اعمال بندگانش آگاهى كامل دارد .

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 13

13 - خداوند ، به تمامى اعمال مردمان آگاهى كامل دارد .

و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 14

14 - خداوند ، داراى آگاهى ژرف و همه جانبه نسبت به اعمال آدميان

إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 3،8

3 - خداى يگانه ، آگاه به تمامى غيب و شهود ( پنهان و آشكار )

ع_لم الغيب و الشه_دة

8 - پرتوافكنى رحمت الهى بر خلق ، متكى به آگاهى او از غيب و شهود *

ع_لم الغيب و الشه_دة هو الرحم_ن الرحيم

وصف {عالم الغيب . ..} قبل از {الرحمان الرحيم}، مى تواند نظر به پشتوانه رحمت الهى داشته باشد; زيرا در صورت جهل، چه بسا به جاى رحمت، نقمت صورت گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 18

18 - خداوند ، آگاه به اعمال پنهانى و آشكار آدميان

و أنا أعلم بما أخفيتم و ما أعلنتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 4

4 - خداوند ، عالم به غيب و شهود هستى است .

إلى ع_لم

الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 4 - 3،4،5،6

3 - خداوند ، به تمامى حركت ها و رفتار هاى نهانى و آشكاراى انسان ها آگاه است .

و يعلم ما تسرّون و ما تعلنون

4 - خداوند ، به راز ها و اسرار نهفته در سينه ها آگاهى كامل دارد .

و اللّه عليم بذات الصدور

5 - علم خداوند ، مطلق و فراگير همه ذرّات نهان و آشكار جهانِ هستى است .

يعلم ما فى السم_وت . .. و ما تعلنون و اللّه عليم بذات الصدور

يادآورى آگاهى خداوند از موجودات آسمان ها و زمين و نيز رفتارهاى نهانى و آشكارا و رازهاى دل بشر، اشاره به علم مطلق و فراگير خداوند است.

6 - آگاهى و عقيده به علم همه جانبه خداوند به جهان و انسان ، بازدارنده انسان ها از نافرمانى و گناه

يعلم ما فى السم_وت . .. و ما تعلنون واللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 8

8 - آفريدن جهان و آگاهى از پديده هاى آن و اسرار نهفته در دل آدميان ، نشانه آسان بودن آفرينش مجدد انسان ها از جانب خداوند

خلق السم_وت . .. و اللّه عليم بذات الصدور ... و ربّى لتبعثنّ ... و ذلك على اللّه

مطلب ياد شده، از ذكر آفرينش جهان به قدرت خداوند و آگاهى همه جانبه او در آغاز و سپس ياد كردن آسانى برپايى قيامت براى او، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 -

8 - 6

6 - خداوند ، از تمامى رفتار ها و كردار هاى آدميان با خبر است .

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 11 - 7،8

7 - علم خداوند ، مطلق و همه جانبه است .

و اللّه بكلّ شىء عليم

8 - آگاهى و ايمان مؤمنان به علم همه جانبه خداوند ، مايه تحمل مصيبت ها و پايدارى در برابر مشكلات است .

ما أصاب من مصيبة إلاّ بإذن اللّه . .. و اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 18 - 2

2 - خداوند ، آگاه از غيب و شهود و دانا به تمامى امور نهان و آشكار جهان است .

ع_لم الغيب و الشه_ده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 9،11

9 - هيچ كس ، جز خداوند ، از افشا شدن راز پيامبر ( ص ) از سوى همسرش ( حفصه ) آگاه نبود .

قالت من أنباك ه_ذا قال نبّأنى العليم الخبير

از اين كه پيامبر(ص) آگاهى خود را از ناحيه خداوند دانسته است، مى توان به مطلب ياد شده پى برد.

11 - خداوند ، به راز دل آدميان و سخنان درگوشى و پنهانى آنان آگاه و باخبر است .

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه . .. و أظهره اللّه عليه ... قال نبّأنى العليم الخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 13 - 1،2،3،4،5

1 - خداوند ، به تمامى گفته هاى پنهانى و

آشكار آدميان آگاهى كامل دارد .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم

توصيف خداوند با صيغه مبالغه {عليم}، مى تواند بيانگر كثرت و كمال علم او باشد.

2 - هيچ چيز ، از نظر خداوند پنهان نبوده و علم او به همه پديده هاى نهان و آشكار جهان يكسان است .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم

{أو} در اين آيه، براى تساوى است; يعنى، پديده هاى جهان _ چه در نهان باشند و چه آشكارا _ براى خداوند مساوى است و همه به طور يكسان در قلمرو علم او قرار دارند.

3 - آگاهى خداوند از تمامى توطئه هاى نهان و آشكار كافران

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم

4 - خداوند ، به نيت ها ، راز دل ها و ضمير آدميان ، آگاهى كامل دارد .

إنّه عليم بذات الصدور

5 - آگاهى كامل خداوند به راز دل ها و ضمير آدميان ، دليل احاطه كامل او بر تمامى گفته ها و توطئه هاى نهان و آشكار كافران است .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم بذات الصدور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّه عليم. ..}، در مقام تعليل براى عبارت {و أسرّوا قولكم أو اجهروا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 14 - 1

1 - خداوند ، آگاه به تمامى آفريده هاى خويش است .

ألا يعلم من خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 6

6 - آفرينش زمين و بستر مناسب بودن آن براى حركت و روزى انسان ها ،

جلوه علم و آگاهى خداوند بر احوال نهان و آشكار انسان ها

إنّه عليم بذات الصدور . .. هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً ... و كلوا من رزقه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد تبيين چگونگى علم خداوند بر احوال و ضمير انسان ها است كه در دو آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 49 - 1،2

1 - آگاهى كامل خداوند ، از ايمان يا كفر انسان ها

و إنّا لنعلم أنّ منكم مكذّبين

2 - خداوند ، آگاه به نهان انسان ها و اسرار درونى آنان

و إنّا لنعلم أنّ منكم مكذّبين

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه ايمان و كفر، از امور نهانى و از اسرار درونى انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 26 - 1،4

1 - خداوند ، آگاه به تمام حقايق غيبى و امور پنهانى

ع_لم الغيب

4 - { فقال أبوجعفر ( ع ) : . . .و أمّا قوله { عالم الغيب } فإنّ اللّه عزّوجلّ عالمٌ بما غاب عن خلقه فيما يقدّر من شىء و يَقضِيه فى علمه قبل أن يخلقَه و قبل أن يُفْضِيَه إلى الملائكة ;

امام باقر(ع) فرمود: اما [معناى] سخن خداوند: {عالم الغيب} [اين است] خداى عزّوجلّ عالم است به آنچه از مخلوقاتش پنهان مى باشد. چيزى را كه مقدر فرموده و در علم خود گذرانده است; قبل از اين كه آن چيز را بيافريند و قبل از اين كه آن را به ملائكه

برساند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 28 - 6

6 - خداوند ، به تعداد و آمار همه پديده هاى هستى آگاه است .

و أحصى كلّ شىء عددًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 2

2 - آگاهى كامل خداوند ، از تمامى حركات و رفتار هاى انسان ها

يعلم أنّك تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. علم أن سيكون منكم مرضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 3

3 - آگاهى خداوند ، به اسرار درونى و نيت هاى انسان

و اللّه أعلم بما يوعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 7 - 7،9،11

7 - خداوند ، به تمام آنچه آشكار است و يا همواره مستور مى ماند ، آگاه است .

إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

فعل مضارع در {مايخفى} _ به قرينه آن با كلمه {الجهر} _ دلالت بر تجدد و استمرار خفا دارد و مى رساند كه مراد از {مايخفى}، چيزهايى است كه مخفى شدن اقتضاى طبيعت آن باشد.

9 - آگاهى خداوند از آشكار و نهان ، پشتوانه نفوذ مشيت خداوند در پيدايش و زوال آموخته هاى انسان

سنقرئك فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

11 - علم خداوند به آشكار و نهان ، توجيه كننده مشيت او درباره محو يا ابقاى معارف در ذهن پيامبر ( ص )

فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

جمله {إنّه يعلم. ..}، تعليل براى

{شاء اللّه} و بيانگر اين است كه اگر خداوند براى پيامبر(ص)، نسيان آيه اى را بخواهد و آن را از صفحه خاطر آن حضرت محو سازد; دليلى عالمانه داشته و بر پايه علم مطلق خود به هر نهان و آشكار، چنين اراده اى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 7

7 - كمك هاى مالى به مردم _ هر چه باشد _ از ديد خداوند مخفى نمانده و محاسبه خواهد شد .

يقول أهلكت مالاً لبداً . أيحسب أن لم يره أحد

در برداشت ياد شده، مفروض اين است كه گوينده {أهلكت . ..} اهل انفاق بوده; ولى بر تعبير {أهلكت} توبيخ شده است. به اين بيان كه انفاق گران، نبايد مال خود را تلف شده بدانند; زيرا انفاق ها از نظر خداوند مخفى نمى ماند. البته اين افراد نبايد به همين مقدار اكتفا كنند; بلكه براى قرار گرفتن در زمره {أصحاب الميمنة} بايد به عقبه هايى گام نهند كه آيات بعد گوياى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 5

5 - خداوند ، بر تمام ديدنى ها آگاه است .

ألم نجعل له عينين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 9 - 3

3 - خداوند به تمامى دانسته ها ، نيت ها و افكار انسان ، دانا است .

أيحسب أن لم يره أحد . ألم نجعل له ... و لسانًا و شفتين

تكيه بر ابزار سخن گفتن، در پاسخ كسى كه از آگاهى خداوند غافل است، بيانگر اين

نكته است كه چون زبان و لب ها _ كه انسان با آن معلومات و منويات خود را به ديگران انتقال مى دهد _ آفريده خداوند است. پس نمى توان او را از ضمير انسان ناآگاه دانست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 1،2

1 - خداوند ، داراى آگاهى دقيق به انسان ها و افكار و كردار آنان است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

{خبير}، از ريشه {خُبْر} (دانستن درون و پنهان) يا {خِبْرة} (دانستن ظاهر و باطن) است. (تاج العروس)

2 - قيامت ، روز پى بردن همگان به آگاهى دقيق خداوند از اسرار درونى ايشان

يومئذ

تعبير {يومئذ} قيامت را زمان علم خداوند، قرار داده و درباره علم او در دنيا، بيانى ندارد و از آن جا كه علم الهى ازلى و ابدى است، اختصاص يافتن آن به قيامت، ناظر به قابل انكار نبودن آن است; يعنى، گرچه در دنيا برخى به علم او معترف نيستند; ولى در قيامت، آنان نيز به اين حقيقت پى خواهند برد.

علم غيب خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 14

14- خضر ( ع ) از برخى حوادث آينده ، آگاه بود و در برابر آن احساس مسؤوليت مى كرد .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 20

20- آگاهى خضر ( ع ) بر اسرار و حقايق امور عالم و نيز اطلاع او بر اراده خداوند در باره آنها ، نمودى از علم لدنى

وى بود .

و علّمنه من لدنّا علمًا . رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

علم غيب رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 1،2،3

1 - خداوند هيچ كس را _ جز كسانى كه از آنان راضى و خشنود باشد ( رسولان ) _ از علم غيب خود آگاه نمى سازد .

إلاّ من ارتضى من رسول

{من} _ در {من رسول} _ براى تبيين {من ارتضى} است.

2 - امكان آگاه شدن رسولان الهى ، از علم غيب و امور پنهانى به وسيله وحى و الهام خداوند

فلايظهر على غيبه أحدًا . إلاّ من ارتضى من رسول

3 - امكان آگاهى رسولان الهى از زمان برپايى قيامت و نزول عذاب بر كافران ، به وسيله وحى و الهام خداوند

قل إن أدرى أقريب ما توعدون . .. إلاّ من ارتضى من رسول

علم غيب عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 9

9- عيسى ( ع ) به برخى از حوادث آينده خويش آگاه بود .

والسل_م علىّ . .. يوم أموت

علم غيب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 19

19 _ پيامبر ( ص ) ، آگاه به پاكان و ناپاكان ( مؤمن و منافق ) امّت خويش ، از طريق علم به غيب

و ما كان اللّه . .. و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

مراد از {من رسله} _ چه برخى از رسولان باشند و چه تمامى آنان _ قطعاً پيامبر اسلام (ص) از جمله

آنان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 24 - 7

7 _ پيامبر اكرم(ص) هم اكنون شاهد سرنوشت ذلتبار مشركان در قيامت*

انظر كيف كذبوا على أنفسهم و ضل عنهم ما كانوا يفترون

فعل {انظر} خطاب به پيامبر(ص) است. توجه به گزينش اين مخاطب ويژه، اين احتمال را كه پيامبر(ص) در دنيا نيز با چشم ملكوتى خود شاهد صحنه هاى قيامت هستند، تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 7،9،10

7 _ برخى از مردم عصر بعثت ، پيامبر ( ص ) را به امور غيبى آگاه مى پنداشتند .

لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير

9 _ عدم دستيابى پيامبر ( ص ) به منافع بسيار و بروز مشكلات و سختى ها در زندگانى وى ، نشانه آگاه نبودنش به غيب ها و امور نهانى است .

و لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير

{استكثار} (مصدر استكثرت) هنگامى كه پس از آن {من} آورده شود، به معناى زياد برداشت كردن و فراوان به دست آوردن است. بنابراين {استكثرت من الخير}، يعنى منافع بسيارى را برداشت مى كردم و به دست مى آوردم.

10 _ پيامبر ( ص ) از جانب خدا مأمور بود تا وابسته بودن توانش را به مشيت خدا و آگاه نبودنش را به امور غيبى به مردم اعلام كند .

قل لاأملك . .. و لو كنت أعلم الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 4،12

4 _ اطلاع يافتن پيامبر ( ص ) از آينده و امور

غيبى ، توسط وحى

يعتذرون إليكم إذا رجعتم

12 _ آگاهى پيامبر ( ص ) به اعمال نهانى متخلفان ، در پرتو وحى و هدايت الهى

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

از اينكه رؤيت تنها به خدا و رسول نسبت داده شده، استفاده مى شود كه ممكن است اعمال متخلفان بر ديگران مخفى باشد. گفتنى است كه فاصله شدن {عملكم} ميان {اللّه} و {رسوله} ممكن است اشاره به اين باشد كه علم پيامبر(ص) در طول علم خدا و در پرتو آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 2

2 - پيامبران الهى ، بى خبر از نبوت خويش پيش از مبعوث شدن .

و ما كنت ترجوا أن يلقى إليك الكت_ب

جايى كه پيامبراسلام(ص) پيش از بعثت خويش، از آن هيچ گونه اطلاعى نداشته باشد و حتى گمان آن نيز در ذهنش جوانه نزند; به طريق اولى پيامبران ديگر نيز چنين خواهند بود. بنابراين با القاى خصوصيت از پيامبر(ص)، مطلب ياد شده را مى توان درباره همه پيامبران تعميم داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 5

5- اطلاع از آينده و سرنوشت فرد فرد بشر ، خارج از قلمرو رسالت و مسؤوليت پيامبر ( ص )

قل . .. و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 24 - 6

6 - آگاهى پيامبر ( ص ) به غيب

و ما هو على الغيب بضنين

علم غيب معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- نمل - 27 - 65 - 2

2 - لزوم برخوردارى معبود ، از علم مطلق و آگاهى به نهانى ترين امور هستى

قل لايعلم من فى السم_وت و الأرض الغيب إلاّاللّه

اين بخش از آيات، در مقام اثبات توحيد و رد شرك است و در اين راستا است كه علم مطلق الهى مطرح و به انسان يادآورى شده است كه اين علم فقط در اختيار خداوند مى باشد و نه غير او; پس غير او شايسته براى پرستش نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 4

4 - آگاهى مطلق به غيب و شهود ، لازمه مقام الوهيت و خداوندگارى است .

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو ع_لم الغيب و الشه_دة

توصيف {اللّه} به {عالم الغيب و الشهادة}، بيان بالا را افاده مى كند.

علم غيب ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 7

7 _ فرشتگان مطمئن به فسادگرى و خونريزى انسان ، پيش از آفرينش وى

قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء

{سفك} (مصدر يسفك) به معناى ريختن است و {من . .. يسفك الدماء} (كسى كه ... خونها خواهد ريخت) كنايه از كشتارهاى فراوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 8 - 6

6 - اطلاعات و اخبار غيبى مربوط به اهل زمين ، در اختيار فرشتگان آسمان قرار دارد .

لايسّمّعون إلى الملإالأعلى

علم غيب موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 81 - 5

5 _ موسى (

ع ) ، از پيش بر پيروزى خود و شكست ساحران و ابطال سحرشان ، اطمينان داشت .

قال موسى ما جئتم به السحر إن اللّه سيبطله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 1

1- تذكر موسى ( ع ) به آگاهى و اعتقاد درونى فرعون به حقانيت معجزات او على رغم سحر خواندن آنها

إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 7،8

7_ موسى ( ع ) ، از برخى امور غيبى ، آگاه بود .

أقتلت نفسًا زكيّة بغير نفس

آگاهى موسى(ع) از قاتل نبودن نوجوان مقتول، ممكن است از علوم غيبى آن حضرت باشد.

8- موسى ( ع ) نسبت به اَعمال ناروا و خلاف شرع حساسيت شديدى داشت .

قال أقتلت نفسًا زكيّة بغير نفس

اعتراض موسى به خضر(ع) على رغم قول و قرارهاى قبلى، نشان از آن دارد كه موسى(ع) به قدرى در اين مسائل حساسيّت داشت كه تحت تأثير آن، عهد و قرار خود را نيز فراموش كرده و يا آن را ناديده گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 7

7- علمى كه موسى ( ع ) در پى آموختن آن از خضر ( ع ) بود ، علم تأويل و تحليل حوادث و شناخت حقايق پشت پرده رخداد ها بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت . .. سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

علم غيب نوح(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 11،12،13

11 _ خداوند نوح ( ع ) رابه حقايقى پوشيده بر مردم آگاه ساخت .

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

من در {من اللّه} مى تواند براى ابتداى غايت باشد. در اين صورت {أعلم من اللّه ... } يعنى علم من از جانب خداست و خدا مرا به حقايقى آشنا كرده است. و نيز مى تواند {من اللّه} به معناى {درباره خدا} باشد. يعنى من حقايقى را درباره خدا و صفات او مى دانم كه شما نمى دانيد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

12 _ نوح ( ع ) ، آگاه به حقايقى پوشيده از مردم درباره خداوند

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من اللّه} به معناى {درباره خدا} باشد.

13 _ آگاهى نوح ( ع ) به حقايقى از جانب خدا ، از عوامل پايدارى وى در تبليغ رسالت هاى الهى و خيرخواهى خالصانه براى مردم

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

به نظر مى رسد جمله {أعلم من اللّه . .. } به منزله تعليلى باشد براى {أبلغكم} و {أنصح لكم}. يعنى آگاه بودن من بر حقايقى پوشيده بر شما مرا در ابلاغ رسالتهاى الهى پايدار مى سازد.

علم غيب يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 12

12_ يعقوب ( ع ) حقايقى را درباره خدا و صفات او مى دانست كه بر ديگران پوشيده و مستور بود .

و أعلم من الله ما لاتعلمون

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه

{من الله} به معناى درباره خدا باشد. بر اين اساس مراد از {ما لاتعلمون} صفات و ويژگيهاى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 95 - 3

3_ يعقوب ( ع ) در طول فراق يوسف ( ع ) همواره به زنده بودن او اعتقاد داشت و آن را براى اطرافيانش اظهار مى كرد .

قال أبوهم إنى لأجد ريح يوسف . .. قالوا تالله إنك لفى ضل_لك القديم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 9،10،12،13

9_ يعقوب ( ع ) پيش از دريافت بشارت به حيات يوسف ( ع ) ، به زنده بودن او اطمينان داشت .

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

{من الله} مى تواند به معناى {ازناحيه خدا} باشد و نيز مى تواند به معناى {درباره خدا} باشد. براساس معناى اول، مراد از {ما لاتعلمون} _ به مناسبت مورد _ زنده بودن يوسف(ع) ، ديدار او و ... مى باشد.

10_ يعقوب ( ع ) برخلاف فرزندانش ، به سپرى شدن دوران فراقش از يوسف ( ع ) اطمينان داشت .

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

12_ آگاهى يعقوب ( ع ) به حيات يوسف ( ع ) و وصال او ، دانشى بود كه از ناحيه خداوند به آن حضرت افاضه شده بود .

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

13_ يعقوب ( ع ) حقايقى را درباره خدا و صفات او مى دانست كه بر ديگران پوشيده و مستور بود .

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

برداشت

فوق بر اين اساس است كه {من الله} به معناى {درباره خدا} باشد. بر اين اساس مقصود از {ما لاتعلمون} صفات و ويژگيهاى خداوند است.

علم غيب يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 4،5،7،9،10

4_ يوسف ( ع ) ، از علم غيب برخوردار بود .

قال لايأتيكما طعام ترزقانه إلاّ نبّأتكما بتأويله

ضمير در {بتأويله} محتمل است به {طعام} باز گردد ، و ممكن است مراد از آن رؤياى هر يك از هم بندان يوسف(ع) باشد. بر اساس احتمال نخست ، جمله {قال لايأتيكما ...} حاكى از اين است كه يوسف(ع) ، از غيب مطلع بوده است.

5_ يوسف ( ع ) ، بهره مندى خويش از علم غيب را براى هم بندان زندانيش فاش ساخت .

ذلكما مما علمنى ربى

7_ يوسف ( ع ) ، پيش از آوردن غذا براى زندانيان ، نوع و خصوصيات آن را براى ايشان بيان كرد .

قال لايأتيكما طعام ترزقانه إلاّ نبّأتكما بتأويله قبل أن يأتيكما

بر اين اساس كه ضمير در {تأويله} به {طعام} باز گردد، جمله {قال لايأتيكما. ..} چنين معنا مى شود: يوسف(ع) گفت: {پيش از آنكه غذايى كه به شما اعطا مى شود، برايتان حاضر گردد، تأويل آن غذا را براى شما بيان كرده ام {مراد از تأويل طعام، ماهيت نوع خصوصيات و نتيجه آن مى باشد.

9_ خداوند ، آموزنده علم غيب به يوسف ( ع )

ذلكما مما علمنى ربى

10_ آگاهى يوسف ( ع ) به غيب و توان او بر تعبير رؤياها ، تنها بخشى از دانش موهبتى خداوند به يوسف ( ع ) بود .

ذلكما مما علمنى

ربى

{من} در {مما} مى تواند براى تبعيض باشد و محتمل است بيانگر نوع و جنس باشد. برداشت فوق ، بر اساس احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 9

9_ اطلاع يوسف ( ع ) از آينده و آگاهى او به غيب

قضى الأمر الذى فيه تستفتيان

مفاد {قضى الأمر . ..} تأويل و تفسير رؤياى هم بندان يوسف نيست ; بلكه بيان حقيقتى است كه آن حضرت در حاشيه تأويل رؤيا بيان داشت و اين نشان دهنده آن است كه آن حضرت علاوه بر تعبير رؤيا ، به امورى از آينده نيز آگاه بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 93 - 6

6_ آگاهى يوسف ( ع ) از غيب و اطلاع او بر حوادثى از آينده

فألقوه على وجه أبى يأت بصيرًا

تأثير پيراهن يوسف(ع) بر چشمان يعقوب(ع) و بينا شدن آنها ، از امور غيبى است و يوسف(ع) از آن آگاه بود.

غفلت از علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 3

3 _ غفلت و بى توجّهى منافقان به علم غيب و آگاهى گسترده خدا نسبت به اسرار و سخنان پنهانى ، عامل گرايش آنان به تخلف از وظايف خود در برابر خدا

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه . .. ألم يعلموا أن اللّه يعلم ... و أن اللّه علّم الغي

محدوده علم غيب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 3

3 _ پيامبر(ص) به همه

اسرار و رمز و راز جهان آگاه نيست.

قل لو أن عندى . .. و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو

آيات گذشته بيانگر تصور نادرست مشركان از قدرت و اختيارات پيامبر(ص) است. زيرا آنان مى پنداشتند كه پيامبر(ص) بايد بتواند درخواستهاى آنان را در مورد نزول عذاب و يا معجزه عملى كند. اين آيه با بيان انحصار {علم غيب} به خداوند در صدد رد آن پندار و بيان محدوديت علم پيامبر(ص) و در نتيجه قدرت اوست.

محمد(ص) و علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 4

4 _ پيامبر(ص) مدعى آگاهى خويش بر غيب نيست.

و لا أعلم الغيب

منافقان و علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 2

2 _ آگاهى منافقان به اطلاع خداوند بر اسرار قلبشان

يحذر المنفقون أن تنزل عليهم سورة تنبئهم بما فى قلوبهم

شك نيست كه ترس منافقان مبتنى بر مقدماتى است كه از جمله آن مقدمات، آگاهى آنان است به اينكه خداوند بر اسرار آدمى آگاه و عالم است.

منشأ علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 9

9_ خداوند ، آموزنده علم غيب به يوسف ( ع )

ذلكما مما علمنى ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 14

14_ آگاهى از غيب و بهره مند بودن از علوم خدادادى ، از ويژگى هاى پيامبران

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 17

17- مقام الوهيت ، مقتضى آگاهى بر تمامى احوال بندگان

لا إل_ه إلاّ اللّه . .. و اللّه يعلم متقلّبكم و مثوي_كم

محور اساسى سخن در آيه شريفه تأكيد بر الوهيت يگانه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 26 - 3

3 - هيچ كس به صورت مستقل و بدون عنايت الهى ، به حقايق پنهانى و امور غيبى آگاه نيست .

فلايظهر على غيبه أحدًا

منشأ علم غيب انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 4

4_ وحى و اِخبار خداوند ، طريق آگاهى پيامبران به امور غيبى و سرنوشت انسانها

أُوحى إلى نوح أنه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن

منشأ علم غيب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 3 - 13

13_ پيامبر ( ص ) از پيش خود و بدون تعليم الهى ، از امور غيبى اطلاعى نداشت .

و إن كنت من قبله لمن الغ_فلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 10

10- آگاهى پيامبر ( ص ) به حقايق غيبى ، تنها برگرفته از منبع وحى

و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم إن أتّبع إلاّ ما يوحى إلىّ

از ارتباط جمله {و ما أدرى} با {إن أتّبع}، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

موارد علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 12

12 _ علم به چگونگى برخورد

واقعى امت ها با دعوت پيامبران از جمله علوم غيبى

فيقول ماذا اجبتم قالوا لاعلم لنا انك انت علّم الغيوب

موجبات علم غيب يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 14

14_ پيروى نكردن يوسف ( ع ) از آيين مصريان و ايمانش به خدا و آخرت ، موجب دستيابى او به علم غيب و دانش تعبير رؤيا شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون

جمله {إنى تركت . ..} تعليل براى {علمنى ربى} مى باشد ; يعنى ، خداوند به خاطر اينكه من آيين كافران را وانهادم و پيروى نكردم ، چنين علمى را به من آموخت.

نبوت و علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 3

3_ در اختيار داشتن همه نعمت هاى الهى و توان دسترسى به گنجينه هاى هستى و دانستن غيب ، از لوازم و شرايط پيامبرى نيست .

و لاأقول لكم عندى خزائن الله و لاأعلم الغيب

نشانه هاى علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 9

9 - رد ادعاى ايمان اعراب از سوى خداوند ، نمودى از علم او به ژرفاى قلب آدميان

إنّ اللّه عليم خبير . قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا و ل_كن قولوا أسلمنا

با توجه به ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 9

9 - اخبار خداوند از سر و سِرّ منافقان

با يهود بنى نضير ، نمودى از علم وى به غيب و شهود

ع_لم الغيب و الشه_دة

با توجه به اين كه بخش قابل توجهى از سوره درباره غزوه بنى نضير مى باشد، آيات پايانى مى تواند نظر به مطالب ياد شده، از جمله رابطه منافقان و يهود داشته باشد.

نوح(ع) و علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 112 - 3

3 - نوح ( ع ) ، نفى كننده علم غيب از خويش *

ما علمى بما كانوا يعملون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {ما} در {ما علمى} نافيه و {علمى} مبتدا و خبر آن محذوف باشد; يعنى، {ما علمى ثبت أو حصل بما كانوا يعملون}.

وسعت علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 2

2- نيت ها ، انگيزه ها ، افكار و رفتار آشكار و پنهانى انسان در قلمرو علم خداوند

ربّنا إنك تعلم ما نخفى و ما نعلن

ويژگيهاى علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 35 - 5

5 - شهودى بودن علم غيب

أعنده علم الغيب فهو يرى

تفريع {فهو يرى} بر {أعنده علم الغيب}، نشانگر آن است كه هر وقت علم به غيبى براى انسان حاصل شود، معلوم غيبى براى وى، شكل مشهود را پيدا مى كند.

ويژگيهاى علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 10 - 3،5

3_ علم خداوند به راز دلها ، سخنان پنهانى و گفته هاى آشكار ، يكسان است .

سواء

منكم من أسرّ القول و من جهر به

{سواء} مصدر و به معناى اسم فاعل (متساوى) است. اين كلمه خبر مقدم و {من أسرّ ...} مبتداى آن است ; يعنى: {من أسرّ منكم القول و من جهر به متساويان فى علمه}.

5_ علم خداوند به نهان شدگان در تاريكى هاى شب و آشكار شدگان در روشنايى روز يكسان است .

و من هو مستخف بالّيل و سارب بالنهار

{من هو} عطف بر {من أسرّ} است. از اين رو {سواء} خبر براى {من هو ...} نيز مى باشد ; يعنى: {من هو مستخف و من هو سارب سواء فى علمه}.

يقين به علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 9 - 4

4 - توجه به خدادادى بودن نعمت بيان و ابزار آن ، مايه يقين به آگاهى خداوند از نيت ها ، افكار و دانسته هاى انسان است .

أيحسب أن لم يره أحد . ألم نجعل له ... و لسانًا و شفتين

يهود و علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 15

15 - آگاه نبودن خدا به اسرار نهانى انسان ها ، از باور ها و پندار هاى باطل يهود

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

از جمله {أتحدثونهم . .. ليحاجوكم} چنين بر مى آيد كه يهود آن گاه راه احتجاج عليه خويش را گشوده مى ديدند كه حقايق و دانسته هاى خويش را آشكار كنند; ولى اگر حقايق را آشكار نكنند عليه آنان احتجاج نمى شود و مؤاخذه نمى گردند. اين پندار بيانگر برداشت فوق

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 2

2 - يهوديان ، خداوند را به امور نهانى انسان عالم و آگاه نمى دانستند .

أو لايعلمون أن اللّه يعلم ما يسرون و ما يعلنون

استفهام در {أو لايعلمون . ..} انكار توبيخى است.

علما از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{علما}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 6،9

6 _ دانشمند ، در نگرش قرآنى ، كسى است كه با شهود نظام عادلانه هستى به وحدانيّت خداوند گواهى دهد .

شهد اللّه . .. و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر مى رسد {قائماً بالقسط} به منزله دليلى براى وحدانيّت خداوند باشد.

9 _ عالمان راستين ، با عمل و حركت خويش ، گواه بر توحيد هستند .

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو . .. و اولوا العلم قائماً بالقسط

بنابراينكه منظور از گواهى عالمان، گواهى عملى آنان باشد كه عبارت است از موضعگيريها و چگونگى كردار آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 7،10

7 _ اختلافات دينى ، نشأت يافته از ناحيه عالمان متجاوز و حسود

و ما اختلف . .. الاّ من بعد ما جاءهم العلم بغياً

كلمه {بغياً}، به معناى تجاوز است و به معناى حسد نيز آمده است (مجمع البيان. )

10 _ حسد و تجاوز از حد ، تهديدكننده واقعنگرى و روشن بينى عالمان دينى

و ما اختلف الذين اوتوا الكتاب . .. بغياً بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 78 - 10

10 _

نقش تحريف كتب آسمانى و عالمان تحريفگر در انحراف جوامع

و انّ منهم لفريقاً . .. و يقولون على اللّه الكذب و هم يعلمون

از ذكر تحريف و بيان كيفيّت آن و لحن تند آيه نسبت به علماى اهل كتاب برمى آيد كه اين عمل در گمراه كردن مردم سهم بسزايى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 13،15،18

13 _ تعليم و تعلم كتب آسمانى ، زمينه ربّانى شدن انسان

كونوا ربّانيّن بما كنتم تعلّمون الكتاب و بما كنتم تدرسون

15 _ پرورش دانشمندان ربانى بر اساس تعاليم كتب آسمانى ، از اهداف انبيا

كونوا ربّانيّن بما كنتم تعلّمون الكتاب

18 _ مسؤوليت عالمان دينى ، در قبال علم خويش به كتب الهى

و لكن كونوا ربّانيّن بما كنتم تعلّمون الكتاب و بما كنتم تدرسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 1،2،4،5،9،10،12،13،14،16،17

1 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور توجّه دادن عالمان اهل كتاب به ميثاقشان با خداوند

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب

2 _ تبيين محتواى كتب آسمانى و كتمان نكردن آن ، ميثاق سنگين خداوند از علماى اهل كتاب

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه

ضمير مفعولى در {لتبيّننّه}، به كتاب برمى گردد.

4 _ كتمان حقايق كتب آسمانى گذشته ( تورات و انجيل ) از سوى علماى اهل كتاب

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه

5 _ گمراهى و ايمان نياوردن گروهى از مردم عصر پيامبر ( ص ) ، ناشى از كتمان حقايق از سوى

عالمان اهل كتاب

و اذ اخذ اللّه . .. و لا تكتمونه

9 _ شكستن پيمان الهى ( تبيين محتواى كتب آسمانى و كتمان نكردن آن ) ، از سوى عالمان اهل كتاب

فنبذوه ورآء ظهورهم

10 _ ر ها ساختن و پشت سر انداختن كتاب هاى آسمانى و ميثاق الهى از سوى عالمان اهل كتاب

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب . .. فنبذوه ورآء ظهورهم

ضمير مفعولى در {فنبذوه} به كتاب برمى گردد و چون بيان كتاب، ميثاق و پيمان الهى است، مراد از آن ضمير، پيمان الهى نيز مى باشد ; يعنى كتاب و بيان آن را ترك كردند.

12 _ مبارزه و كارشكنى عالمان اهل كتاب با اسلام به وسيله كتمان حقايق كتب آسمانى

و اذ اخذ اللّه . .. و لا تكتمونه فنبذوه ورآء ظهورهم

برداشت فوق، بر اين مبناست كه آنچه كتمان مى كردند، بشارت تورات و انجيل به بعثت پيامبر، حقانيت اسلام و قرآن باشد.

13 _ دين فروشى و دنياپرستى عالمان اهل كتاب

و اشتروا به ثمناً قليلاً

14 _ سوداگرى عالمان اهل كتاب با كتب آسمانى و ميثاق الهى در برابر بهره هاى ناچيز

و اشتروا به ثمناً قليلاً

16 _ عالمان اهل كتاب ، بيان محتواى كتب آسمانى را به زيان دنياى خود مى انگاشتند .

و اذ اخذ اللّه ميثاق . .. لتبيّننّه ... و اشتروا به ثمناً قليلا

17 _ ناآگاهى عالمان اهل كتاب ( دين فروشان ) از ارزش والاى دين و تعهّد به پيمان هاى الهى

فنبذوه . .. و اشتروا به ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 1،15،16،18

1 _ ايمان واقعى گروهى

از عالمان اهل كتاب به خداوند ، قرآن و كتب آسمانى خويش

وَ اِنّ من اهل الكتب لمن يؤمن باللّه و ما انزل اليكم . .. خاشعين للّه

سوداگرى با آيات الهى از امورى است كه اغلب با عالمان و دانشمندان دينى سنخيّت دارد ; جمله {لتبيّننّه للناس}، در آيه 187 اين معنا را تأييد مى كند.

15 _ ناديده گرفتن آيات بيانگر حقّانيّت قرآن و پيامبر ( ص ) در تورات از سوى علماى يهود ، به خاطر متاع اندك دنيا

انّ من اهل الكتب لمن . .. لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

تمجيد خداوند از عالمان مؤمن اهل كتاب، به خاطر ايمان به قرآن و سوداگرى نكردن بر سر آيات الهى

16 _ تمجيد خداوند از عالمان مؤمن اهل كتاب ، به خاطر ايمان به قرآن و سوداگرى نكردن بر سر آياتِ الهى

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا اولئك لهم اجرهم

18 _ توبيخ الهى نسبت به برخى از عالمان اهل كتاب ، به خاطر سوداگرى آنان با آيات الهى

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 21

21_ تنها آنان كه توانايى تفكيك عقايد صحيح و حقيقى را از عقايد پندارى و وهمى دارند ، عالمند . *

ما تعبدون من دونه إلاّ أسماءً سميتموها . .. و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 19 - 6

6_ آنان كه الهى بودن قرآن و حقانيّت آن را پذيرفته اند

، عالم و بصيرند .

أفمن يعلم أنما أُنزل إليك من ربك الحق كمن هو أعمى

آثار ترس علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 38

38 _ عالمان بيمناك از دشمنى مردم ، در خطر ترجيح رفاه و آسايش بر ديندارى و نگهبانى از كتاب خدا

فلاتخشوا الناس . .. و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

آداب همنشينى با علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 72 - 2

2- صبر و تحمّل در مصاحبت با اولياى خدا و برخورداران از علوم ويژه الهى ، شرطى ضرورى جهت بهره بردن از آنها است .

ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا

مسلم است كه حضرت موسى(ع) به جهت تعلّم، با خضر(ع) همراه گرديد و او نيز شرط لازم را صبر و شتاب نكردن در پرسش دانست. در اين آيه، مجدداً، بر آن شرط ضرورى تأكيد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 5

5- صبر و شكيبايى ، شرط ضرورى جهت بهره بردن از مصاحبت اولياى خاص خداوند و برخورداران از علوم الهى است .

قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

آمرزش علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 8

8 - عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان ، برخوردار از آمرزش و دارنده نشان سپاس گزارى خداوند

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

احترام علما

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 3 - 9

9 - اهل دانش و درك ، ارجمند و مورد تكريم در بينش وحى

تنزيل . .. كت_ب ... لقوم يعلمون

از اين كه خداوند بهره گيرى از كتاب خويش را ويژه دانايان (لقوم يعلمون) قرار داده، استفاده مى شود كه در بينش الهى اهل دانش و درك ارجمنداند.

اختلاف علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 8،11

8 _ حسادت و نارسايى هاى اخلاقى ، از عوامل ستيز عالمان

و ما اختلف . .. بغياً بينهم

11 _ ستيز عالمان حسود با يكديگر ، نشان بى دينى و تسليم نبودن آنان در برابر خداست .

انّ الدين عنداللّه الاسلام و ما اختلف الذين . .. بغياً بينهم

اخلاص علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 11

11 - اخلاص و انگيزه خدايى داشتن ، از اوصاف عالمان راستين و اهل معرفت

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين ... و أنفقوا ممّا رزقن_هم سرًّ

ارزش علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 10

10- ارجمندى و ارزش والاى علم و عالم

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك

ارزش مسافرت با علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 18

18- مسافرت با عالم و تحمّل سختى ها در راه كسب دانش و رشد و كمال ، ارزشمند است .

لقد لقينا من سفرنا ه_ذا نصبًا .

.. هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

اشك علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 109 - 3

3- خضوع عالمان و آگاهان به معارف آسمانى در برابر قرآن ، همراه با سرشك ديدگان

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. و يخرّون للأذقان يبكون و يزيده

اطاعت از علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 16

16 _ تنها عالمان و هدايت يافتگان ، سزاوار پيروى و اطاعت اند

او لو كان ءاباؤهم لايعلمون شيئاً و لايهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 10

10 _ جواز پيروى از كسانى كه آراى آنها عالمانه و به دور از گمان است.

و إن تطع أكثر من فى الأرض . .. إن يتبعون إلا الظن

چون جمله {إن يتبعون . .. } بيان فلسفه ممنوعيت اطاعت از اكثر مردم است، در موردى كه چنين فلسفه اى موجود نباشد، حكم ممنوعيت نيز وجود نخواهد داشت. به عبارت ديگر چون حكم منصوص العلة است، در موردى كه آن علت تحقق نيابد حكم نيز به كار نمى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 117 - 6

6 _ تبعيت از اعلم، اصلى ضرورى است.

و إن تطع أكثر من فى الأرض يضلوك . .. إن ربك هو أعلم

جمله {هو أعلم} تعليلى براى لزوم تبعيت از خداوند است و به همين جهت اختصاصى به مورد ندارد، و در همه جا كارساز بوده و مى تواند مورد

استناد قرار گيرد.

اطمينان قلب علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 1

1 - زدوده شدن شبهات شيطانى از چهره آيات وحى به اراده خداوند ، به اين دليل بود تا كسانى كه از نعمت معرفت و دانش برخوردار بودند ، به حقانيت آن پى ببرند و با آرامش خاطر ، به آن ايمان بياورند .

فينسخ اللّه ما يلقى الشيط_ن . .. و ليعلم الذين أُوتوا العلم ... فتخبت له قلوبهم

ضمير در {أنّه الحق} به قرآن باز مى گردد كه در آيه 52 از آن ذكر ضمنى به ميان آمده است. {إخبات} (مصدر {تخبت}) مشتق از {خَبْت} است. {خَبْت} به زمين وسيع و هموارى گفته مى شود كه بى فراز و نشيب است. {قلب مخبت}; يعنى، قلبى كه مطمئن آرام و بى اضطراب و ترديد است. آيه ياد شده تعليل براى جمله {فينسخ اللّه ما يلقى الشيطان...} است; يعنى، خداوند شبهه هاى شيطان را از آيات وحى مى زدايد، تا كسانى كه از نعمت دانش برخورداراند، بدانند كه قرآن حق بوده و از جانب پروردگار نازل شده است و دل هايشان به آن مطمئن شود و آرام گيرد.

اقرار علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 85 - 1

1 - اعتراف به مالكيت خدا بر زمين و موجودات روى آن ، امرى ناگريز براى هر انسانِ اهل دانش و خرد

قل لمن الأرض . .. إن كنتم تعلمون . سيقولون للّه قل أفلاتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 87

- 1

1 - اعتراف به حاكميت و ربوبيت يگانه خدا بر جهان هستى ، امرى غير قابل گريز براى هر انسان دانشور و خردورز

إن كنتم تعلمون. .. قل من ربّ السم_وت السبع... سيقولون للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 89 - 1

1 - اعتراف به حاكميت و فرمان روايى خداوند بر سراسر هستى ، امرى غير قابل گريز براى اهل دانش و خرد

قل من بيده . .. إن كنتم تعلمون . سيقولون للّه

اقرار علماى صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 5

5- وجود عالمانى در ميان مردم عصر نزول و اذعان آنان به حقانيت قرآن پس از شنيدن آن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم يخرّون

اميدوارى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 13

13 - اميد داشتن به رحمت و پاداش الهى _ نه خود را مستحق آن شمردن _ از ويژگى هاى عالمان خداترس ، تلاوتگر قرآن ، برپادارنده نماز و انفاق كننده در نهان و آشكار

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

انفاق علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 1

1 - انس با قرآن و تلاوت مستمر آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از اوصاف عالمان راستين و اهل معرفت

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

برداشت

ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه {إنّ الذين. ..} در مقام بيان جمله {إنّما يخشى اللّه من عباده العلماء} است; يعنى، در توصيف عالمان خداترس مى باشد.

اهميت پيروى از علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 9

9- لزوم پيروى ناآگاهان از آگاهان

قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى

اهميت تقليد از علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 9

9- لزوم پيروى ناآگاهان از آگاهان

قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى

اهميت رجوع به علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 11

11- ناآگاهان از امكان وحى به بشر براى دريافت حقيقت آن ، ضرورى است كه به عالمان مراجعه كنند .

و ما أرسلنا من قبلك . .. فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

ايمان علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 1

1 - زدوده شدن شبهات شيطانى از چهره آيات وحى به اراده خداوند ، به اين دليل بود تا كسانى كه از نعمت معرفت و دانش برخوردار بودند ، به حقانيت آن پى ببرند و با آرامش خاطر ، به آن ايمان بياورند .

فينسخ اللّه ما يلقى الشيط_ن . .. و ليعلم الذين أُوتوا العلم ... فتخبت له قلوبهم

ضمير در {أنّه الحق} به قرآن باز مى گردد كه در آيه 52 از آن ذكر ضمنى به ميان آمده است. {إخبات} (مصدر {تخبت}) مشتق از {خَبْت} است. {خَبْت}

به زمين وسيع و هموارى گفته مى شود كه بى فراز و نشيب است. {قلب مخبت}; يعنى، قلبى كه مطمئن آرام و بى اضطراب و ترديد است. آيه ياد شده تعليل براى جمله {فينسخ اللّه ما يلقى الشيطان...} است; يعنى، خداوند شبهه هاى شيطان را از آيات وحى مى زدايد، تا كسانى كه از نعمت دانش برخورداراند، بدانند كه قرآن حق بوده و از جانب پروردگار نازل شده است و دل هايشان به آن مطمئن شود و آرام گيرد.

برپايى نماز علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 1

1 - انس با قرآن و تلاوت مستمر آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از اوصاف عالمان راستين و اهل معرفت

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه {إنّ الذين. ..} در مقام بيان جمله {إنّما يخشى اللّه من عباده العلماء} است; يعنى، در توصيف عالمان خداترس مى باشد.

بشارت به علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 12

12 - بشارت به عالمان خداترس ، تلاوتگر قرآن ، برپادارنده نماز و انفاق كننده در نهان و آشكار ، مبنى بر تجارتى از بين نرفتنى ( بهشت برين ) از ناحيه خداوند

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

{بوار} (ريشه {لن تبور}) به معناى شدت كسادى است و از آن جا كه كسادى شديد موجب فساد

و نابودى مى شود، اين واژه در معناى {هلاك} به كار مى رود (برگرفته از مفردات راغب).

بغى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 28،29،32

28 _ سركشى و ظلم ( بَغى ) عالمان دين ، مانع تحقق اهداف انبيا ( اتحاد مردم بر اساس دين حقّ )

و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البيّنات بغياً بينهم

29 _ نكوهش شديد خداوند از كسانى كه پس از روشن شدن حق ، از سر تجاوزگرى و حسادت ، در آن اختلاف مى كنند .

و ما اختلف فيه الاّ الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البيّنات بغياً بينهم

{بغى} در لغت به معناى تجاوز و نيز حسد آمده است.

32 _ حَسَد و خودخواهى ( بَغىِ ) عالمان ناشايسته ، ريشه اختلافات دينى

و ما اختلف . .. بغياً بينهم

بى اعتبارى علماى دنياطلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 4

4 _ عالمان دينىِ دنياطلب ، عناصرى نامطمئن و غير قابل اعتماد

إن كثيراً من الأحبار . .. ليأكلون أمول الناس بالبطل

بينش علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 12

12- برخورداران از علوم اعطايى خداوند ، بينشى پسنديده و مقامى والا دارند .

قال الذين أُوتوا العلم إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 108 - 6،8

6- آيه هاى قرآن ، تبلور ربوبيت كامل و بى نقص خداوند نسبت به انسان ها ، در

نظر آگاهان

إن الذين أُوتوا العلم . .. إذا يتلى عليهم ... يقولون سبح_ن ربّنا إن كان وعد ربّن

8- معاد و حيات مجدد انسان ، وعده حتمى و تخلف ناپذير خداوند در بينش عالمان *

يقولون . .. إن كان وعد ربّنا لمفعولاً

احتمال دارد كه مراد از {وعد} _ به قرينه آيات 97 و 98 همين سوره _ مسأله حيات مجدّد انسانها و معاد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 12

12- صاحبان نعمت و دانش _ حتى افراد برجسته و سرامد نيز _ بايد خداوند را سرچشمه كمالات خود بدانند .

ءاتين_ه رحمة من عندنا و علّمنه من لدنّا علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 6

6 - قدرت و ثروت ( هر چند بسيار و افسانه اى باشد ) در نگاه اهل معرفت و مؤمنان دين شناس ، بسى كم ارزش تر از پاداش هاى الهى است .

و قال الذين أُوتوا العلم ويلكم ثواب اللّه خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 6 - 1،2،5

1 - عالمان ( آشنايان به معارف آسمانى ) ، آنچه را كه از جانب خداوند به پيامبر ( ص ) نازل شده است ، حق مى دانند .

و يرى الذين أُوتوا العلم الذى أُنزل إليك من ربّك هو الحقّ

2 - قرآن ، كتابى نازل شده از جانب خدا و سراسر حق و حقيقت در ديدگاه عالمان

و يرى الذين أُوتوا العلم الذى أُنزل إليك من ربّك هو الحقّ

مراد از {الذى أُنزل إليك} قرآن كريم

است و مصداق كامل و تمام عيار آن مى باشد.

5 - عالمان ، قرآن را كتابى مى دانند كه همواره هدايت گر مردمان به راه خدا است .

و يرى الذين أُوتوا العلم الذى أُنزل إليك . .. و يهدى إلى صرط العزيز الحميد

پاداش علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 15

15 _ بهره مندى عالمان از پاداش هاى بزرگ الهى در گرو ايمان و انجام اعمال صالح

لكن الرسخون . .. و المؤمنون باللّه و اليوم الاخر أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

پادشاه مصر و علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 10

10_ پادشاه مصر در عصر يوسف ، دوستدار پاكدامنان ، دانشمندان و درستكاران امين بود .

فلما كلّمه قال إنك اليوم لدينا مكين أمين

پرسش از علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 10،17،19

10- دعوت خداوند از مشركان مكه براى تفحص و تحقيق از عالمان ، جهت به دست آوردن حقانيت وحى به انسان

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً . .. فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

مخاطب فعل {فسئلوا} به قرينه آيات قبل _ كه درباره مشركان بود _ مى تواند مشركان باشد.

17- عالمانى مى توانند مرجع سؤالات مردم قرار گيرند كه علم با جانشان عجين شده باشد .

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

{أهل ذكر} به كسانى گفته مى شود كه غفلت و نسيان در قلب آنها راه نيابد با توجه به اين نكته، آوردن {أهل ذكر} به جاى {أهل علم} مى تواند مشعر

به برداشت فوق باشد.

19- { عن رسول الله ( ص ) قال : لاينبغى للعالم أن يسكت على علمه ، و لاينبغى للجاهل أن يسكت على جهله و قد قال الله : { فسئلوا أهل الذكر . . . } . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: سزاوار نيست كه عالم بر علم خود سكوت كند و سزاوار نيست كه جاهل بر جهل خود ساكت بماند، همانا خدا فرمود: فاسئلوا اهل الذكر. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 8

8- دعوت خداوند از مشركان مكه ، مبنى بر پرسش از آگاهان در زمينه بشر بودن پيامبران پيشين

فس_لوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

تأثيرپذيرى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 10

10- تأثير عميق آيات قرآن در وجود آگاهان و انديشمندان

إن الذين أُوتوا العلم من قبله . .. يخرّون للأذقان سجّدًا

تبليغ علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 7

7 - مسؤوليت عالمان دينى و آگاهان به كتاب هاى آسمانى در بيان احكام و معارف الهى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

تزكيه علماى متعهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 18

18 - عالمان متعهد از تزكيه الهى برخوردار شده و در قيامت با خداوند هم سخن خواهند بود .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه . .. لايكلمهم اللّه يوم القيمة و لايزكيهم

تشكر از علما

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 8،12

8 - عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان ، برخوردار از آمرزش و دارنده نشان سپاس گزارى خداوند

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

12 - سپاس گزارى از عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان مخلص و گذشت از لغزش هاى آنان ، رفتارى ارزشمند و خدايى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چگونگى رفتار خداوند با اين دسته از انسان ها، مى تواند براى همگان آموزنده باشد.

تشويق علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 9

9 _ خداوند ، تشويق كننده و فراخوان عالمان و دانشمندان به تحقيق و تدبر در قرآن و بهره گيرى از معارف آن

و نفصل الأيت لقوم يعلمون

ذكر {لقوم يعلمون} در پى بيان تفصيل و تبيين معارف قرآن، تشويقى است الهى براى اهل علم و دانش، جهت بهره گيرى از كتاب خداوند.

تفاوت علما با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 1

1 - انسان عالم و روشن بين با انسان جاهل و كوردل ، از نظر شخصيت و سرنوشت برابر و هم سان نيستند .

و ما يستوى الأعمى و البصير

تفضل به علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 -

30 - 4،9

4 - عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق گران ، از فضل خداوند و مزد بيش از استحقاق خود برخورداراند .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... و يزيدهم

9 - اعطاى اجر كامل و بيش از استحقاق به عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان ، برخاسته از صفت آمرزندگى و سپاس گزارى خداوند است .

ليوفّيهم أجورهم و يزيدهم من فضله إنّه غفور شكور

جمله {إنّه غفور شكور} در مقام تعليل براى {ليوفّيهم. ..} است; يعنى، چون خداوند نسبت به بندگانش غفور و شكور است، به آنان پاداش كامل و بيش از استحقاق مى هد.

تقليد از علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 12

12- انسان هاى ناآگاه براى رفع جهل خويش در امور ، بايد به عالمان رجوع كنند .

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

تقواى علماى ربانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 31

31 _ احبار و ربانيون ، عالمانى خداترس ، بى طمع و دل بريده از دنيا

الربنيون و الاحبار . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

تلاوت قرآن علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 1

1 - انس با قرآن و تلاوت مستمر آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از اوصاف عالمان راستين و اهل معرفت

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و

أقاموا الصل

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه {إنّ الذين. ..} در مقام بيان جمله {إنّما يخشى اللّه من عباده العلماء} است; يعنى، در توصيف عالمان خداترس مى باشد.

جاهلان و علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 12

12- انسان هاى ناآگاه براى رفع جهل خويش در امور ، بايد به عالمان رجوع كنند .

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

حسد علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 29،32

29 _ نكوهش شديد خداوند از كسانى كه پس از روشن شدن حق ، از سر تجاوزگرى و حسادت ، در آن اختلاف مى كنند .

و ما اختلف فيه الاّ الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البيّنات بغياً بينهم

{بغى} در لغت به معناى تجاوز و نيز حسد آمده است.

32 _ حَسَد و خودخواهى ( بَغىِ ) عالمان ناشايسته ، ريشه اختلافات دينى

و ما اختلف . .. بغياً بينهم

حق پذيرى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 20

20 - پندپذير و حقيقت جو بودن عالمان ، دليل برترى آنان بر جاهلان است .

هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب

جمله {إنّما يتذكّر أُولوا الألباب}، در مقام تعليل براى جمله پيشين (هل يستوى الذين يعلمون. ..) است; يعنى، عالمان با نادانان برابر نيستند; زيرا صاحبان خردناب _ كه همان عالمان اند _ پندپذير و حقيقت جو هستند.

حكومت باطل و علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- اعراف - 7 - 113 - 5

5 _ بهره گيرى حكومت هاى باطل از عالمان ، براى مقابله با حق

و جاء السحرة فرعون

خشوع علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 109 - 1،2،3

1- خضوع و خشوع هميشگى عالمان حق پذير در برابر قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. يخرّون للأذقان يبكون

2- قرآن ، حاوى آن چنان معارف عظيم كه خضوع و خشوع تمامى عالمان انديشمند را برمى انگيزاند .

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. يخرّون للأذقان يبكون

3- خضوع عالمان و آگاهان به معارف آسمانى در برابر قرآن ، همراه با سرشك ديدگان

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. و يخرّون للأذقان يبكون و يزيده

خشيت علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 5،6

5 - تنها عالمان راستين و اهل معرفت ، خداترس و اهل خشيت اند .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. و من الناس ... مختلف ألونه كذلك إنّما ي

6 - خشيت و ترس از خدا ، نشانه عالمان راستين و اهل معرفت است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا

خضوع علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 109 - 1،2

1- خضوع و خشوع هميشگى عالمان حق پذير در برابر قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. يخرّون للأذقان يبكون

2- قرآن ، حاوى آن چنان معارف عظيم كه خضوع و خشوع تمامى عالمان انديشمند

را برمى انگيزاند .

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. يخرّون للأذقان يبكون

دلايل برترى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 20

20 - پندپذير و حقيقت جو بودن عالمان ، دليل برترى آنان بر جاهلان است .

هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب

جمله {إنّما يتذكّر أُولوا الألباب}، در مقام تعليل براى جمله پيشين (هل يستوى الذين يعلمون. ..) است; يعنى، عالمان با نادانان برابر نيستند; زيرا صاحبان خردناب _ كه همان عالمان اند _ پندپذير و حقيقت جو هستند.

دنياطلبى علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 9

9 - دنياگرايى خطرى بزرگ براى عالمان دينى و آگاهان به كتب آسمانى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب و يشترون به ثمناً قليلا . .. لهم عذاب الي

دين فروشى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 6

6 _ سوداى هدايت با گمراهى از سوى عالمان دين ، امرى بس شگفت و نكوهيده

الم تر . .. يشترون الضلالة

استفهام در {الم تر}، به انگيزه تعجيب و شگفتى است.

رجوع به علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 12،17

12- انسان هاى ناآگاه براى رفع جهل خويش در امور ، بايد به عالمان رجوع كنند .

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

17- عالمانى مى توانند مرجع سؤالات مردم قرار گيرند كه علم با جانشان عجين شده باشد .

فسئلوا أهل الذكر

إن كنتم لاتعلمون

{أهل ذكر} به كسانى گفته مى شود كه غفلت و نسيان در قلب آنها راه نيابد با توجه به اين نكته، آوردن {أهل ذكر} به جاى {أهل علم} مى تواند مشعر به برداشت فوق باشد.

رقت قلب علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 4

4 - اهل دانش و معرفت ، برخوردار از دلى سالم و قلبى نرم

ليجعل . .. للذين فى قلوبهم مرض و القاسية قلوبهم ... و ليعلم الذين أُوتوا العلم

رهبران ظالم و علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 114 - 3

3 _ تجليل حاكمان ستمگر از عالمان ستيزه جو با حق تا حد مقرب ساختن آنان به درگاه خويش

قال نعم و إنكم لمن المقربين

زمينه فهم سخن علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 12

12 - تنها صبرپيشگان ، زمينه دار فهم و دريافت سخنان اهل معرفت اند .

و قال الذين أُوتوا العلم . .. و لايلقّيها إلاّالص_برون

ضمير {يلقّاها} به سخنان فرزانگان بازمى گردد; يعنى، {و لايلقّى ه_ذه المقالة إلاّالصابرون}.

زهد علماى ربانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 31

31 _ احبار و ربانيون ، عالمانى خداترس ، بى طمع و دل بريده از دنيا

الربنيون و الاحبار . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

سرزنش علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 29

29 _ نكوهش شديد خداوند از كسانى كه پس

از روشن شدن حق ، از سر تجاوزگرى و حسادت ، در آن اختلاف مى كنند .

و ما اختلف فيه الاّ الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البيّنات بغياً بينهم

{بغى} در لغت به معناى تجاوز و نيز حسد آمده است.

سرزنش علماى بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 7

7 - كسانى كه ديگران را به كار هاى نيك دعوت كرده و خود به آن عمل نمى كنند ، @سزاوار توبيخ و سرزنش هستند .

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم

سرزنش علماى هواپرست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 8

8 - آگاهان و عالمان هواپرست ، مورد مذمت و نكوهش الهى

اتّخذ إل_هه هويه و أضلّه اللّه على علم

در صورتى كه منظور از {على علم}، دانش كسانى باشد كه هواى خويش را به خدايى گرفته اند، از لحن توبيخى آيه مطلب بالا استفاده مى شود و نوعى ارتباط ميان اين آيه با آيه {فما اختلفوا إلاّ من بعد ما جائهم العلم} (جاثيه، آيه 17) نمودار مى گردد.

سرنوشت علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 19 - 1

1 - انسان جاهل و كوردل با انسان عالم و روشن بين ، از نظر شخصيت و سرنوشت ، برابر و هم سنگ نيستند .

و ما يستوى الأعمى و البصير

واژه {أعمى} و {بصير} در آيه شريفه، كنايه از كوردلى و روشن بينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 12

12

- اهل دانش و معرفت با جاهلان و نادانان ، از نظر شخصيت و سرنوشت يكسان نيستند .

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

سكوت علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 8

8 _ بى تفاوتى عالمان و انديشمندان در برابر گناهان ، زمينه ساز رواج و توسعه آنها

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت

سوء استفاده از علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 4،5

4 _ فرعون در تلاش براى بهره گيرى از عالمان عصر خويش در مبارزه با موسى ( ع )

و جاء السحرة فرعون

5 _ بهره گيرى حكومت هاى باطل از عالمان ، براى مقابله با حق

و جاء السحرة فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 114 - 3

3 _ تجليل حاكمان ستمگر از عالمان ستيزه جو با حق تا حد مقرب ساختن آنان به درگاه خويش

قال نعم و إنكم لمن المقربين

شخصيت علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 19 - 1

1 - انسان جاهل و كوردل با انسان عالم و روشن بين ، از نظر شخصيت و سرنوشت ، برابر و هم سنگ نيستند .

و ما يستوى الأعمى و البصير

واژه {أعمى} و {بصير} در آيه شريفه، كنايه از كوردلى و روشن بينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 12

12 - اهل دانش و معرفت با جاهلان و نادانان

، از نظر شخصيت و سرنوشت يكسان نيستند .

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 1

1 - انسان عالم و روشن بين با انسان جاهل و كوردل ، از نظر شخصيت و سرنوشت برابر و هم سان نيستند .

و ما يستوى الأعمى و البصير

شرايط استفاده از علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 72 - 2

2- صبر و تحمّل در مصاحبت با اولياى خدا و برخورداران از علوم ويژه الهى ، شرطى ضرورى جهت بهره بردن از آنها است .

ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا

مسلم است كه حضرت موسى(ع) به جهت تعلّم، با خضر(ع) همراه گرديد و او نيز شرط لازم را صبر و شتاب نكردن در پرسش دانست. در اين آيه، مجدداً، بر آن شرط ضرورى تأكيد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 5

5- صبر و شكيبايى ، شرط ضرورى جهت بهره بردن از مصاحبت اولياى خاص خداوند و برخورداران از علوم الهى است .

قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

شرايط همنشينى با علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 10

10- برخوردارى از علم تأويل و تحليل حوادث و مصاحبت با عالمانى مانند خضر ( ع ) ، نيازمند صبرى برتر از صبر موسى ( ع ) و طاقتى افزون تر از طاقت او است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

شرك علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 5

5 _ شرك و كفر عالمان به كتاب هاى آسمانى ، دور از انتظار و مايه شگفتى

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

صبر در همنشينى با علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 72 - 2

2- صبر و تحمّل در مصاحبت با اولياى خدا و برخورداران از علوم ويژه الهى ، شرطى ضرورى جهت بهره بردن از آنها است .

ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا

مسلم است كه حضرت موسى(ع) به جهت تعلّم، با خضر(ع) همراه گرديد و او نيز شرط لازم را صبر و شتاب نكردن در پرسش دانست. در اين آيه، مجدداً، بر آن شرط ضرورى تأكيد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 5

5- صبر و شكيبايى ، شرط ضرورى جهت بهره بردن از مصاحبت اولياى خاص خداوند و برخورداران از علوم الهى است .

قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 10

10- برخوردارى از علم تأويل و تحليل حوادث و مصاحبت با عالمانى مانند خضر ( ع ) ، نيازمند صبرى برتر از صبر موسى ( ع ) و طاقتى افزون تر از طاقت او است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

صفات علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146

- 2

2 _ عالمان ، ياوران پيامبران الهى در پيكار با دشمنان دين ، و تسليم ناپذير و استوار

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم

برخى {ربيّون} را به معناى عالمان تقواپيشه و صابر گرفته اند. (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 6

6 - خشيت و ترس از خدا ، نشانه عالمان راستين و اهل معرفت است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 1،11،13

1 - انس با قرآن و تلاوت مستمر آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از اوصاف عالمان راستين و اهل معرفت

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه {إنّ الذين. ..} در مقام بيان جمله {إنّما يخشى اللّه من عباده العلماء} است; يعنى، در توصيف عالمان خداترس مى باشد.

11 - اخلاص و انگيزه خدايى داشتن ، از اوصاف عالمان راستين و اهل معرفت

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين ... و أنفقوا ممّا رزقن_هم سرًّ

13 - اميد داشتن به رحمت و پاداش الهى _ نه خود را مستحق آن شمردن _ از ويژگى هاى عالمان خداترس ، تلاوتگر قرآن ، برپادارنده نماز و انفاق كننده در نهان و آشكار

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

ظلم علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 28

28 _ سركشى و ظلم ( بَغى ) عالمان دين ، مانع تحقق اهداف انبيا ( اتحاد مردم بر اساس دين حقّ )

و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البيّنات بغياً بينهم

عبرت پذيرى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 20

20 - پندپذير و حقيقت جو بودن عالمان ، دليل برترى آنان بر جاهلان است .

هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب

جمله {إنّما يتذكّر أُولوا الألباب}، در مقام تعليل براى جمله پيشين (هل يستوى الذين يعلمون. ..) است; يعنى، عالمان با نادانان برابر نيستند; زيرا صاحبان خردناب _ كه همان عالمان اند _ پندپذير و حقيقت جو هستند.

عبرت علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 4

4 - خانه هاى ويران و خالى از سكنه ثموديان ، دربردارنده درس عبرتى بزرگ براى اهل فهم و دانش

فتلك بيوتهم خاوية . .. إنّ فى ذلك لأية لقوم يعلمون

واژه {آية} در آيه ياد شده معادل {عبرة} و تنكير آن بيانگر بزرگى است; يعنى، {إنّ فى ذلك لعبرة عظيمة لقوم يعلمون}.

عجب علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 32

32 _ حَسَد و خودخواهى ( بَغىِ ) عالمان ناشايسته ، ريشه اختلافات دينى

و ما اختلف . .. بغياً بينهم

عذاب علماى بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 6

6 -

عالمان بى تعهد و وظيفه نشناس ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة فما أصبر هم على النار

عفو علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 12

12 - سپاس گزارى از عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان مخلص و گذشت از لغزش هاى آنان ، رفتارى ارزشمند و خدايى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چگونگى رفتار خداوند با اين دسته از انسان ها، مى تواند براى همگان آموزنده باشد.

عقلانيت برترى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 13

13 - برترى اهل علم و معرفت بر جاهلان و نادانان ، امرى بديهى و روشن در عقل و فطرت آدمى

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

علما در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 16

16- حضور افرادى آگاه ، عالم و مطلع از وضعيت انبياى الهى ، در شهر مكه در صدراسلام

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

علما در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 56 - 1

1 - برخورداران از علم و ايمان ، در قيامت ، در مقابل اِعلام نظر كافران درباره درنگ كوتاه مدت شان در برزخ ، اظهار مى دارند

كه درنگ شان ، از روز مرگ تا برپايى قيامت بوده است .

و يوم تقوم الساعة . .. ما لبثوا غير ساعة ... و قال الذين أوتوا العلم ... لقد لبث

علما در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 10

10- برخورداران از علم در روز قيامت ، ذلت كافران را در آن روز ، به آنان اعلام خواهند نمود .

قال الذين أُوتوا العلم إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 56 - 1،8

1 - برخورداران از علم و ايمان ، در قيامت ، در مقابل اِعلام نظر كافران درباره درنگ كوتاه مدت شان در برزخ ، اظهار مى دارند كه درنگ شان ، از روز مرگ تا برپايى قيامت بوده است .

و يوم تقوم الساعة . .. ما لبثوا غير ساعة ... و قال الذين أوتوا العلم ... لقد لبث

8 - صاحبان علم و ايمان ، در قيامت ، به پاسخگويى سخنان نادرست و خلاف واقع اقدام مى كنند .

يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة . .. قال الذين أوتوا العلم و الإيم_ن لقد لبثتم .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 58 - 5

5 - اظهارات مجرمان ، در قيامت درباره كم بودن مدّت حضورشان در برزخ و پاسخ صاحبان علم و ايمان به آنان ، بيانى تمثيلى از رخداد هاى قيامت است .

يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون . .. و قال الذين أوتوا العلم و الإيم_ن ... و لقد ض

ذكر

اين آيه، پس از بيان حادثه اى از حوادث قيامت _ كه مربوط به مجرمان و برخورد صاحبان علم و ايمان با آنان بود _ مى تواند اشاره به اين حقيقت داشته باشد كه چنين گفت و گوهايى، نمونه و بيان تمثيلى از آن حوادث است.

علما در ميان جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 94 - 11

11_ زندگانى عالمان در ميان نادانان رنج آور و مشكل است .

إنى لأجد ريح يوسف لولا أن تفنّدون

علما و آيات آفاقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 5

5 _ آگاهان و دانشمندان از آيات و مظاهر تفصيل يافته خداوند در طبيعت بهره مى برند.

قد فصلنا الأيت لقوم يعلمون

علما و آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 46 - 7

7 - ساحران هماورد موسى ( ع ) ، فاقد روحيه تسليم ناپذيرى اشراف و درباريان فرعون و برخوردار از فطرت حق پذيرى

فألقى عصاه . .. قال للملإ حوله إنّ ه_ذا لس_حر عليم... فألقى موسى عصاه ... فأُلقى

با اين كه فرعون و نزديكان وى، نيز شاهد بلعيده شدن ابزار سحر ساحران توسط معجزه موسى بودند; اما تنها ساحران به سجده درافتادند و اين حكايت از مطلب ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 4،5

4 - بهرهورى دانشوران و عالِمان از آيات الهى است .

إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

5 - آيه بودن آفرينش آسمان ها و زمين و تفاوت

زبان ها و رنگ هاى مردم ، براى دانشمندان قابل درك است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_ل

علما و آيات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 12

12 _ تنها دانشوران ، شايسته فهم و درك آيات قرآنند ( آيات مربوط به پديده هاى جهان آفرينش ) .

يفصل الأيت لقوم يعلمون

علما و اختلاف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 26،28،29،31

26 _ اختلافات دينى در بين جوامع از طرف علماى دين ، پس از ارسال پيامبران

و ما اختلف فيه الا الّذين اوتوه من بعد ما جاءتهم

مراد از {الذين اوتوه} (يعنى كسانى كه به آنها كتاب داده شد)، عالمان دين هستند.

28 _ سركشى و ظلم ( بَغى ) عالمان دين ، مانع تحقق اهداف انبيا ( اتحاد مردم بر اساس دين حقّ )

و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البيّنات بغياً بينهم

29 _ نكوهش شديد خداوند از كسانى كه پس از روشن شدن حق ، از سر تجاوزگرى و حسادت ، در آن اختلاف مى كنند .

و ما اختلف فيه الاّ الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البيّنات بغياً بينهم

{بغى} در لغت به معناى تجاوز و نيز حسد آمده است.

31 _ عالمان آگاه به كتاب هاى آسمانى ، تنها اختلاف كنندگان در آن

و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البيّنات

علما و انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16

- 43 - 16

16- حضور افرادى آگاه ، عالم و مطلع از وضعيت انبياى الهى ، در شهر مكه در صدراسلام

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

علما و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 3،5،6

3 _ خدا ، ملائكه و عالمان ، گواهان توحيد

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو و الملئكة و اولوا العلم

5 _ عدل الهى در نظام تكوين و تشريع ، مورد مشاهده فرشتگان و دانشمندان *

شهد اللّه . .. و الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

{قائماً بالقسط} مى تواند متعلق شهادت باشد يعنى: عالمان و ملائكه علاوه بر شهادت به يگانگى خداوند، شهادت به عدالت او نيز مى دهند، گفتنى است تعميم قسط به نظام تشريع از آيه بعد استفاده شده است.

6 _ دانشمند ، در نگرش قرآنى ، كسى است كه با شهود نظام عادلانه هستى به وحدانيّت خداوند گواهى دهد .

شهد اللّه . .. و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر مى رسد {قائماً بالقسط} به منزله دليلى براى وحدانيّت خداوند باشد.

علما و جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 20

20 - پندپذير و حقيقت جو بودن عالمان ، دليل برترى آنان بر جاهلان است .

هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب

جمله {إنّما يتذكّر أُولوا الألباب}، در مقام تعليل براى جمله پيشين (هل يستوى الذين يعلمون. ..) است; يعنى، عالمان با نادانان برابر نيستند; زيرا صاحبان خردناب _ كه همان عالمان اند _ پندپذير و حقيقت جو هستند.

علما و جنگ

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 11

11 _ تحصيل كنندگان دانش دين ، معاف از شركت در جنگ در صورت نياز جامعه به دانش آنان و عدم نياز جدى به حضورشان در جنگ

ما كان المؤمنون لينفروا كافة فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليفقهوا فى الدين

علما و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 6

6 _ جاذبه خاص قرآن براى علماى راستين و ژرفنگر

لكن الرسخون . .. يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 105 - 5،10

5 _ آيات گوناگون قرآن مايه تقويت بينش آگاهان و منجر به بهانه جويى كافران خواهد شد.

و ليقولوا درست و لنبينه لقوم يعلمون

10 _ عالمان از گوناگونى آيات قرآن و رمز و رازهاى ارزشمند آن بهره مى برند.

و كذلك نصرف الأيت . .. و لنبينه لقوم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 109 - 1،2،3

1- خضوع و خشوع هميشگى عالمان حق پذير در برابر قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. يخرّون للأذقان يبكون

2- قرآن ، حاوى آن چنان معارف عظيم كه خضوع و خشوع تمامى عالمان انديشمند را برمى انگيزاند .

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. يخرّون للأذقان يبكون

3- خضوع عالمان و آگاهان به معارف آسمانى در برابر قرآن ، همراه با سرشك ديدگان

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . ..

و يخرّون للأذقان يبكون و يزيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 16

16 - تنها متفكران و انديشمندان ، از توان لازم براى بهره مندى از معارف بلند قرآن برخوردارند .

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

علما و كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 10

10- برخورداران از علم در روز قيامت ، ذلت كافران را در آن روز ، به آنان اعلام خواهند نمود .

قال الذين أُوتوا العلم إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين

علما و مثالهاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 43 - 3

3 - استفاده از مثل هاى به كاربرده شده در قرآن ، تنها ، براى دانشوران اهل تحقيق ممكن است .

و تلك الأمث_ل نضربها للناس و ما يعقلها إلاّ الع_لمون

علما و مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 18

18 _ باقى ماندگان در مراكز علمى ( براى تفقه در دين ) ، موظف به تعليم و هدايت مجاهدان مراجعت كننده از نبرد *

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليه

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه ضمير جمع فاعلى در {رجعوا} به جهادگران بازگردد نه به كسانى كه به تفقه در دين مى پردازند; يعنى، گروهى بايد براى جنگ بسيج شوند و گروهى ديگر در مركز باقى بمانند و كسب معرفت كنند

تا هنگامى كه رزمندگان از جنگ باز مى گردند، به تعليم و هدايت آنان بپردازند.

علما و نيازمندى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 2

2 - نياز جهان آفرينش به مدير و مدبر ، امرى روشن براى هر انسان دانشور و خردمند

إن كنتم تعلمون . .. قل من ربّ السم_وت السبع و ربّ العرش العظيم

روشن است كه سؤال {من ربّ السماوات السبع. ..} (پروردگار آسمان هاى هفتگانه و... كيست؟) زمانى قابل طرح است كه اصل نياز آنها به مدير و مدبر، قبلاً براى انسان حل شده باشد. و چون درك اين مسأله، براى اهل دانش و خرد _ كه در آيه پيشين به آن تصريح شده است _ امر پيچيده اى نيست به عنوان اصل مسلم تلقى شده است.

علماى بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 2،3،9

2 - عالمان بنى اسرائيل ، خود به آنچه مردمان رابه آن فرا مى خواندند ، عمل نمى كردند .

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم

3 - عالمان بنى اسرائيل ، مورد نكوهش و سرزنش خداوند به خاطر عمل نكردن به محتواى دعوت هاى خويش

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم

استفهام در {أتأمرون . ..} استفهام انكار توبيخى است.

9 - عالمانى كه مردم را به نيكى ها فرا مى خوانند و خود به آنها عمل نمى كنند ، مردمى فاقد فهم و درك هستند .

أتأمرون الناس بالبر . .. أفلا تعقلون

علماى بى عمل در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 175 - 6

6 - عالمان بى تعهد و وظيفه نشناس ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة فما أصبر هم على النار

علماى تحريفگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 11

11 - انتظار ايمان از عالمان تحريف كننده حقايق ، انتظارى نا به جا و بى مورد است .

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم و قد كان . .. من بعد ما عقلوه

علماى خاضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 2،3

2 _ خشوع و فروتنى گروهى از عالمان اهل كتاب در برابر خداوند

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. خاشعين للّه

3 _ خشوع و فروتنى گروهى از عالمان اهل كتاب ، زمينه ساز ايمان واقعى آنان به خدا و كتب آسمانى

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. خاشعين للّه

توصيف اهل كتاب به خشوع و فروتنى، مى تواند اشاره به علّت ايمان و اقرار آنان به حقانيّت قرآن و ايمان واقعى به تورات و انجيل باشد.

علماى دنيا طلب و كتمان حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 176 - 2

2 - ناسازگارى حقايق كتاب هاى آسمانى با منافع عالمان دنياطلب ، وادار كننده آنان به كتمان آن حقايق

إن الذين يكتمون . .. و يشترون ... ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به {كتمان} - كه از جمله {يكتمون . ..} به دست مى

آيد - داشته باشد. بر اين مبنا از يك سو حق ستيزى دليل كتمان معارف و احكام كتب آسمانى دانسته شده است (ذلك ]الكتمان[ بأن اللّه نزل الكتاب بالحق) و از سوى ديگر جمله {يشترون به ثمناً قليلا در آيه 174} رسيدن به منافع دنيوى را دليل و انگيزه كتمان معارف مى شمرد. نتيجه اين دو دليل اين است كه: حقايق كتابهاى آسمانى با منافع گروهى دنياطلب ناسازگار است و اين ناسازگارى مايه كتمان آن حقايق مى شود.

علماى دنياطلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 2،13

2 _ بلعم باعورا عالمى دنياگرا و پيرو هوا و هوس خويش بود .

و لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه

{اخلاد}، مصدر {أخلد}، هنگامى كه به {إلى} متعدى شود، به معناى تمايل پيدا كردن و اعتماد داشتن است. كلمه {الأرض} چون در مقابل رفعت و منزلت معنوى و تقرب به خدا قرار گرفته، مراد از آن امور پست و حقير مادى و دنيوى است. بنابراين {أخلد إلى الأرض} يعنى او به امور پست مادى و لذتهاى دنيوى تمايل پيدا كرد و به آنها دل خوش نمود.

13 _ عالمان دينىِ دنياگرا و پيرو هوا و هوس ، در خطر تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر هستند .

فانسلخ منها . .. و لكنه أخلد إلى الأرض

علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 30

30 _ دلايل روشن الهى ، تمام كننده عذر و اتمام حجّت بر عالمان به آن

و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم

البينات

علماى دين در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 94 - 4

4 _ وجود عالمان دين و قاريان كتاب هاى آسمانى در عهد نزول قرآن

فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب من قبلك

علماى دين و انحراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 12

12 - معتقدان به مكاتب الهى ، حتى عالمان دينى و دانايان به كتاب هاى آسمانى ، در خطر انحراف و حق پوشى هستند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

علماى دين و كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 94 - 5

5 _ نسخه هاى كتاب هاى آسمانى پيشين در عصر نزول قرآن ، محدود و تنها در اختيار علماى اديان بود .

فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب من قبلك

علماى دين و كتمان حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 42 - 5

5 - كتمان حقايق دينى از سوى عالمان دين ، بسى نكوهيده تر و ناپسنديده تر است .

و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق و أنتم تعلمون

فعل {تعلمون} مى تواند به منزله فعل لازم لحاظ شده و مفعولى براى آن در نظر نباشد. بر اين مبنا {و أنتم تعلمون}; يعنى، در حالى كه شما اهل علم و دانش هستيد - و از آنجايى كه حق پوشى از سوى همگان ناپسند است - جمله حاليه، دلالت بر اين

معنا دارد كه: كتمان حقايق دينى از سوى عالمان ناپسنديده تر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 12

12 - معتقدان به مكاتب الهى ، حتى عالمان دينى و دانايان به كتاب هاى آسمانى ، در خطر انحراف و حق پوشى هستند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 9،11

9 - كتمان كنندگان مسايل دينى بويژه اگر از عالمان دين باشند ، سزاوار سرزنش و ملامتند .

و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون

لحن جمله {إن فريقاً . ..} گوياى ملامت و سرزنش كسانى است كه حقيقت را فهميده و آن را انكار مى كنند.

11 - عالمان اديان ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق هستند .

و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون

علماى راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 15

15 - شب زنده داران عابد و آخرت جويان اميدوار به رحمت الهى ، عالمان راستين و آگاهان به حقايق هستى اند .

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل. .. و يرجوا رحمة ربّه قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين

برداشت بالا مبتنى بر اين احتمال است كه {الذين يعلمون}، اشاره به كسانى داشته باشد كه در صدر آيه شريفه از آنان سخن به ميان آمده است.

علماى متعهد در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 17،18

17- خداوند در قيامت ،

عالمان متعهد و بيان كنندگان حقايق و معارف كتاب هاى آسمانى را مورد لطف خويش قرار خواهد داد و با آنان سخن خواهد گفت .

إن الذين يكتمون . .. لايكلمهم اللّه

برداشت فوق از مفهوم جمله {إن الذين . .. لايكلمهم اللّه} استفاده شده است.

18 - عالمان متعهد از تزكيه الهى برخوردار شده و در قيامت با خداوند هم سخن خواهند بود .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه . .. لايكلمهم اللّه يوم القيمة و لايزكيهم

علماى مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 10

10- وجود افرادى مطلع و آگاه به تاريخ انبيا در محيط جاهلى مشركان عصر بعثت

فس_لوا أهل الذكر

علماى هواپرست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 13

13 _ عالمان دينىِ دنياگرا و پيرو هوا و هوس ، در خطر تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر هستند .

فانسلخ منها . .. و لكنه أخلد إلى الأرض

عوامل خشوع علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 109 - 6

6- تلاوت آيات قرآن ، فزاينده خشوع عالمان

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. و يزيدهم خشوعًا

عوامل خشيت علماى راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 4

4 - مظاهر گوناگون و متنوع طبيعت ، جلوه عظمت خداوند و سبب خشيت عالمان راستين و اهل معرفت

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. و من الناس ... مختلف ألونه كذلك إنّما

ي

يادآورى خداترسى اهل معرفت _ پس از برشمردن پديده هاى گوناگون طبيعت _ مى تواند ناظر به اين حقيقت باشد كه در آن پديده ها، عظمت خدا چنان جلوه گر است كه موجب خشيت عالمان و اهل معرفت مى شود. واژه {خشيت} _ كه در مورد ترسى به كار مى رود كه همراه با تعظيم و ناشى از آگاهى باشد (مفردات راغب) _ مؤيد همين برداشت است. گفتنى است مقصود از علم در اين آيه، آشنايى با علوم مادى همچون فيزيك، شيمى و رياضى نيست; بلكه آشنايى با معارف و حقايق الهى است كه از صاحبان آن به اهل معرفت و عالمان راستين تعبير مى شود.

عوامل سرزنش علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 18

18 - عالمان دينى در صورت بى توجهى به تعاليم كتاب هاى آسمانى ، سزاوار توبيخ و ملامت بوده و در قيامت بسزاى كردارشان خواهند رسيد .

قالت اليهود . .. و هم يتلون الكتب ... فاللّه يحكم بينهم يوم القيمة

فرعون و علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 113 - 4

4 _ فرعون در تلاش براى بهره گيرى از عالمان عصر خويش در مبارزه با موسى ( ع )

و جاء السحرة فرعون

فضايل علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 230 - 13

13 _ بهره بردارى از حدود و احكام الهى ، مخصوص عالمان است .

و تلك حدود اللّه يبيّنها لقوم يعلمون

ظاهر اين است كه تبيين احكام، براى همه مردم است. (دانايان

و غير آنان) بنابراين اختصاص تبيين آيات به دانايان، به معناى اختصاص بهره گيرى عالمان از تبيين احكام و حدود الهى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 11

11 _ مقام والاى انبيا ، صديقان ، شاهدان ( گواهان اعمال يا عالمان يا كشته شدگان در راه خدا ) و صالحان

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين و الصديقين و الشّهداء و الصالحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 16

16 _ تنها عالمان و هدايت يافتگان ، سزاوار پيروى و اطاعت اند

او لو كان ءاباؤهم لايعلمون شيئاً و لايهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 7

7 _ آگاهان و دانشمندان در نزد خداوند ارزشمندند.

قد فصلنا الأيت لقوم يعلمون

خداوند هدف تفصيل آيات را استفاده دانشمندان اعلام كرده است. اين مسأله بيانگر ارزشمندى اين گروه در نزد خداوند است ; زيرا خداوند آنان را مخاطب سخن خويش قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 105 - 9

9 _ عالمان در نظام ارزشى اسلام والا و ارزشمندند.

لنبينه لقوم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 17

17 _ تنها عالمان از تبيين و تشريح آيات الهى بهره مند مى شوند.

كذلك نفصل الأيت لقوم يعلمون

خطاب كلى {يا بنى آدم} در صدر اين بخش از آيات شاهد بر اين است كه تشريح معارف قرآن براى همگان است، بنابراين نام

بردن از خصوص عالمان (لقوم يعلمون) مى تواند بدان جهت باشد كه تنها آنان بهره مند خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 12

12 _ تنها دانشوران ، شايسته فهم و درك آيات قرآنند ( آيات مربوط به پديده هاى جهان آفرينش ) .

يفصل الأيت لقوم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 12

12_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى قوله : { أوَلم يروا أنّا نأتى الأرض ننقصها } ] : ننقص ها بذهاب علمائها و فقهائها و خيار أهلها ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: [مراد از{ننقصها} در سخن خدا: {أو لم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها . ..} اين است كه]: با رفتن علما، فقها و خوبان اهل زمين، از زمين مى كاهيم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 4

4 - اهل دانش و معرفت ، برخوردار از دلى سالم و قلبى نرم

ليجعل . .. للذين فى قلوبهم مرض و القاسية قلوبهم ... و ليعلم الذين أُوتوا العلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 5

5 - تنها عالمان راستين و اهل معرفت ، خداترس و اهل خشيت اند .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. و من الناس ... مختلف ألونه كذلك إنّما ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 4

4 - عالمان خداترس ،

تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق گران ، از فضل خداوند و مزد بيش از استحقاق خود برخورداراند .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... و يزيدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بيدار كردن مردمان و توجه دادن آنان به ارزش علم و معرفت و برترى عالمان بر جاهلان

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

مأموريت پيامبر(ص) به اعلام اين حقيقت روشن كه عالمان با جاهلان برابر نيستند، صرفاً براى بيدار كردن مردم و توجه دادن آنان به ارزش والاى علم و معرفت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 3 - 8،9

8 - اهل دانش و آگاهى ، بهره مند از آيات و معارف قرآن اند .

تنزيل من الرحم_ن الرحيم . كت_ب فصّلت ءاي_ته ... لقوم يعلمون

گرچه قرآن براى همگان نازل شده; اما از لام {لقوم} _ كه براى انتفاع است _ استفاده مى شود كه تنها اهل دانش، شايستگى بهره گيرى از قرآن را دارند.

9 - اهل دانش و درك ، ارجمند و مورد تكريم در بينش وحى

تنزيل . .. كت_ب ... لقوم يعلمون

از اين كه خداوند بهره گيرى از كتاب خويش را ويژه دانايان (لقوم يعلمون) قرار داده، استفاده مى شود كه در بينش الهى اهل دانش و درك ارجمنداند.

فضايل علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 37

37 _ عالمان خداترسى ، وارسته از

دين فروشى و تحريفگرى

و اخشون و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

فضايل علماى ربانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 52

52 _ پيشوايان يهود ( ربانيون ) ، داراى جايگاهى پايينتر از انبيا و منزلتى برتر از علماى يهود ( احبار )

يحكم بها النبيون . .. للذين هادوا و الربنيون و الاحبار

از امام صادق(ع) روايت شده كه آن حضرت پس از تلاوت آيه فوق فرمود: فهذه الائمة دون الانبياء الذين يريون الناس بعلمهم و اما الاحبار فهم العلماء دون الربانيين . .. .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 323، ح 119; نورالثقلين، ج 1، ص 634، ح 206.

فضايل علماى متعهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 17،18

17- خداوند در قيامت ، عالمان متعهد و بيان كنندگان حقايق و معارف كتاب هاى آسمانى را مورد لطف خويش قرار خواهد داد و با آنان سخن خواهد گفت .

إن الذين يكتمون . .. لايكلمهم اللّه

برداشت فوق از مفهوم جمله {إن الذين . .. لايكلمهم اللّه} استفاده شده است.

18 - عالمان متعهد از تزكيه الهى برخوردار شده و در قيامت با خداوند هم سخن خواهند بود .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه . .. لايكلمهم اللّه يوم القيمة و لايزكيهم

فطريت برترى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 13

13 - برترى اهل علم و معرفت بر جاهلان و نادانان ، امرى بديهى و روشن در عقل و فطرت آدمى

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

فلسفه انفاق علما

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 1

1 - عالمان خداترس ، به منظور دريافت اجر الهى ، به تلاوت قرآن ، اقامه نماز و انفاق مى پردازند .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... ليوفّيهم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه لام در {ليوفّيهم} براى تعليل بوده و اين جمله متعلق به {يتلون} باشد; يعنى، قرآن را تلاوت مى كنند و . .. به خاطر آن كه خداوند به آنان پاداش كامل عنايت كند.

فلسفه برپايى نماز علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 1

1 - عالمان خداترس ، به منظور دريافت اجر الهى ، به تلاوت قرآن ، اقامه نماز و انفاق مى پردازند .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... ليوفّيهم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه لام در {ليوفّيهم} براى تعليل بوده و اين جمله متعلق به {يتلون} باشد; يعنى، قرآن را تلاوت مى كنند و . .. به خاطر آن كه خداوند به آنان پاداش كامل عنايت كند.

فلسفه تلاوت قرآن علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 1

1 - عالمان خداترس ، به منظور دريافت اجر الهى ، به تلاوت قرآن ، اقامه نماز و انفاق مى پردازند .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... ليوفّيهم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه لام در {ليوفّيهم} براى

تعليل بوده و اين جمله متعلق به {يتلون} باشد; يعنى، قرآن را تلاوت مى كنند و . .. به خاطر آن كه خداوند به آنان پاداش كامل عنايت كند.

قدرت علماى محسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 13

13_ قدرت و مكنت دانشمندان نيكوكار ، نعمت و رحمت الهى بر آنان است .

إنى حفيظ عليم. و كذلك مكّنّا ليوسف ... نصيب برحمتنا من نشاء

از مصداقهاى رحمت الهى (رحمتنا) به قرينه {مكّنّا ليوسف فى الأرض} دستيابى انسانهايى چون يوسف(ع) به قدرت و مكنت است.

قرآن و علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 4

4 _ هدف خداوند از بيان آيات طبيعت در قرآن استفاده دانشمندان است.

إن الله فالق . .. فالق الإصباح ... النجوم لتهتدوا ... قد فصلنا الأيت لقوم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 10

10- تأثير عميق آيات قرآن در وجود آگاهان و انديشمندان

إن الذين أُوتوا العلم من قبله . .. يخرّون للأذقان سجّدًا

قلب سليم علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 4

4 - اهل دانش و معرفت ، برخوردار از دلى سالم و قلبى نرم

ليجعل . .. للذين فى قلوبهم مرض و القاسية قلوبهم ... و ليعلم الذين أُوتوا العلم

كفر علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 5

5 _ شرك و كفر عالمان به كتاب هاى آسمانى ، دور از

انتظار و مايه شگفتى

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

كمى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 19

19- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول الله { و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً } قال : تفسيرها فى الباطن انه : لم يؤت العلم إلاّ أناس يسير فقال : { و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً } منكم ;

از امام باقر(ع) در باره سخن خدا {و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً} روايت شده است كه فرمود: تفسير آيه اين است كه: علم را به كسى نداديم مگر به عدّه اى اندك. پس [خداوند ]فرمود: {و ما أُوتيتم من العلم إلاّ قليلاً} [يعنى كمى] از شما}.

كيفر اخروى علما دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 18

18 - عالمان دينى در صورت بى توجهى به تعاليم كتاب هاى آسمانى ، سزاوار توبيخ و ملامت بوده و در قيامت بسزاى كردارشان خواهند رسيد .

قالت اليهود . .. و هم يتلون الكتب ... فاللّه يحكم بينهم يوم القيمة

گريه علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 109 - 3،5

3- خضوع عالمان و آگاهان به معارف آسمانى در برابر قرآن ، همراه با سرشك ديدگان

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. و يخرّون للأذقان يبكون و يزيده

5- تأثير قرآن بر روح و روان عالمان آشنا به معارف آسمانى ، در حدى است كه از ديدگان آنها

اشك جارى مى شود .

إذا يتلى عليهم . .. يبكون

گواهى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 8،9،16

8 _ حاكميّت قسط و عدل بر نظام تكوين ، دليل دانشمندان و ملائكه براى گواهى بر وحدانيّت خدا *

شهد . .. الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر مى رسد {قائماً بالقسط} كه حال براى {اللّه} است، اشاره به علّت گواهى ملائكه و اولوا العلم باشد. و بدين جهت، مؤخر آمده است.

9 _ عالمان راستين ، با عمل و حركت خويش ، گواه بر توحيد هستند .

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو . .. و اولوا العلم قائماً بالقسط

بنابراينكه منظور از گواهى عالمان، گواهى عملى آنان باشد كه عبارت است از موضعگيريها و چگونگى كردار آنان.

16 _ انبيا و اوصيا ، صاحبان علم و گواهان توحيد

شهد اللّه انه لا اله الاّ هو و الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

امام باقر (ع): . .. اما قوله {و اولوا العلم قائماً بالقسط} فان اولى العلم الانبياء و الاوصياء ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 165، ح 18 ; نورالثقلين، ج 1، ص 323، ح 66.

محدوده حجيت سخن علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 15

15- نظر عالمان در محدوده علمشان ، معتبر و قابل اعتماد است .

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

ارجاع ناآگاهان به اهل ذكر و عالمان، جهت كسب اطلاعاتى در زمينه انبيا و حقيقت پيامبرى، حاكى از آن است كه قول آنان داراى اعتبار است.

محروميت علماى بى عمل

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 6

6 - عالمان بى تعهد و وظيفه نشناس ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة فما أصبر هم على النار

مراد از علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 43 - 9

9 - { عن جابر ، قال : تلا النبىّ ه_ذه الأية و قال : { العالم الذى عقل عن اللّه فعمل بطاعته و اجتنب سخطه } ;

از جابر، روايت شده كه گفت: نبى اكرم اين آيه را تلاوت كرد: [و ما يعقلها إلاّ العالمون] و فرمود: عالم، كسى است كه دانش خود را از خدا گرفته و در نتيجه، به طاعت او عمل كرده و از غضب اش دورى جسته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 14

14 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { إنّما يخشى اللّه من عباده العلماء } قال يعنى بالعلماء من صدّق فعله قوله ، و من لم يصدّق فعله قوله فليس بعالم ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {إنّما يخشى اللّه من عباده العلماء} روايت شده كه فرمود: مقصود از علما كسانى اند كه فعل آنان قولشان را تصديق كند و كسى كه كارهاى او، سخنانش را تصديق نكند، عالم نيست}.

مسؤوليت علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 7

7 _ مسؤوليّت بيشتر عالمان ، در ايجاد وحدت

جامعه *

و من بعد ما جاءتكم البيّنات

چون درك آيات و بيّنات الهى تناسب بيشترى با عالمان دينى دارد، و نيز اختلافات جوامع دينى غالباً برگشت به آنان مى كند، آيه مزبور بيشتر متوجّه به عالمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 12

12 _ مسؤوليّت خطير عالمان دينى

سَلْ بَنى اسرائيل كم اتيناهم من اية بيّنة

چون تحريف و تبديل از كسانى ميسّر است كه به آيات الهى، آگاهى داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 34

34 _ مسؤوليّت خطير علما و نقش مؤثّر آنان در هدايت و گمراهى جامعه

و ما اختلف فيه الاّ الذين اوتوه . .. بغياً بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 10

10 _ مسؤوليّت دانشمندان و صاحبان هر فن ، در برابر شناخت ها و آگاهيهايشان

و لا يأب . .. كما علّمه اللّه

جمله {كما علّمه اللّه} مى تواند بيان علّت لزوم كتابت بر تواناى به نويسندگى باشد و همواره علّت، نشانگر يك قاعده كلى است. بنابراين هر علمى مسؤوليّت آفرين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 81 - 13

13 _ مسؤوليت صاحبان كتاب و حكمت ، در حمايت از پيامبر اكرم ( ص )

لما اتيتكم من كتاب و حكمة . .. لتؤمننّ به

از اينكه پيامبران به دليل دارا بودن كتاب و حكمت، مأمور حمايت از پيامبر اسلام بودند، معلوم مى شود هر كسى اين خصوصيّت را _ ولو با واسطه _

داشته باشد مسؤول خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 3

3 _ مسؤوليّت سنگين عالمانِ به كتاب هاى آسمانى در بيان حقايق آن براى مردم

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 9،11

9 _ وظيفه نهى از منكر حتى در صورت گستردگى گناه در جامعه ، وظيفه اى ضرورى و ثابت

و ترى كثيراً منهم يسرعون فى الاثم . .. لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار

سرزنش خداوند از عالمان يهود و نصارا به خاطر ترك نهى از منكر با وجود آلودگى افراد زيادى از اهل كتاب به گناه، دلالت مى كند كه آن تكليف در چنين صورتى نيز برداشته نمى شود.

11 _ ترك نهى از منكر از سوى عالمان دينى ، مايه شكل گيرى جامعه با چهره اى زشت و ناپسند

لبئس ما كانوا يصنعون

برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {ما}ى موصوله، جامعه اهل كتاب باشد ; يعنى عالمان يهود و نصارا _ با ترك نهى از منكر _ جامعه بدى را مى سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 10،11،18

10 _ فقيهان و عالمان ، مسؤول ارشاد و هدايت جامعه خويش

ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليهم

11 _ تحصيل كنندگان دانش دين ، معاف از شركت در جنگ در صورت نياز جامعه به دانش آنان و عدم نياز جدى به حضورشان در جنگ

ما كان المؤمنون لينفروا كافة فلولا نفر من كل فرقة منهم

طائفة ليفقهوا فى الدين

18 _ باقى ماندگان در مراكز علمى ( براى تفقه در دين ) ، موظف به تعليم و هدايت مجاهدان مراجعت كننده از نبرد *

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليه

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه ضمير جمع فاعلى در {رجعوا} به جهادگران بازگردد نه به كسانى كه به تفقه در دين مى پردازند; يعنى، گروهى بايد براى جنگ بسيج شوند و گروهى ديگر در مركز باقى بمانند و كسب معرفت كنند تا هنگامى كه رزمندگان از جنگ باز مى گردند، به تعليم و هدايت آنان بپردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 64 - 6

6- قرآن ، براى حضور در عينيت جامعه ، نياز به تفسير و تبيين از سوى عالم به آن دارد .

و ما أنزلنا عليك الكت_ب إلاّ لتبيّن لهم الذى اختلفوا فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 11

11- علم مسؤوليت آور و عالمان و آگاهان ، وظيفه دار هدايت كردن ديگران

قد جاءنى من العلم . .. فاتّبعنى

حضرت ابراهيم(ع)، مسؤوليت هدايت گرى خود را ناشى از علم و آگاهى خود دانسته است. بيان اين نكته از زبان ابراهيم(ع) در قرآن، گوياى نقش دانش و مسؤوليت آفرينى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 14

14- لزوم پاسخ عالم ، به پرسش هاى جاهل در مورد مسائل دينى

فس_لوا أهل الذكر

گفتنى است كه اگر سؤال واجب باشد، جواب نيز الزامى خواهد

بود وگرنه وجوب سؤال لغو مى شود; زيرا ممكن است براثر واجب نبودن پاسخ، سؤال ها بى جواب بماند. در اين صورت، موجب نقض غرض خواهد شد و اين از خداوند حكيم به دور است.

مسؤوليت علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 4

4 - ابلاغ و تعليم حقايق كتاب هاى آسمانى ( احكام و معارف دين و براهين آنها ) به مردم ، وظيفه اى بر عهده عالمان دينى

إن الذين يكتمون ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 7

7 - مسؤوليت عالمان دينى و آگاهان به كتاب هاى آسمانى در بيان احكام و معارف الهى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 15،36

15 _ ضرورت حضور عالمان ربانى و دانشمندان دينى در هر عصر ، براى حفاظت كامل از كتب الهى

و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه

36 _ مسؤولان قضايى و عالمان دينى ، در خطر دين فروشى و سوداگرى با آيات الهى

و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 5

5 _ وارثان كتاب هاى آسمانى بايد از دلبستگى به مظاهر ناپايدار دنيا پيراسته باشند و از چنگ اندازى به مال و منال دنيا از راه هاى ناصواب بپرهيزند .

ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى

مسؤوليت ها علما

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 4

4 - عالمان به كتاب هاى آسمانى و تلاوت كنندگان آن ، داراى مسؤوليت بيشتر در عمل كردن به كردار هاى نيك ( دستورات كتاب هاى آسمانى )

و تنسون أنفسكم و أنتم تتلون الكتب

روشن است كه هر كس ديگران را به نيكيها فرمان دهد و خود بدانها عمل نكند، سزاوار سرزنش است; چه از عالمان باشد يا از غير آنان، بنابراين جمله حاليه {و أنتم تتلون الكتاب} تأكيدى است در مورد عالمان كتابهاى آسمانى و تلاوت كنندگان آن.

مقام علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 12

12 _ ارجمندى فرشتگان و دانشمندان ، در پيشگاه خداوند

شهداللّه . .. و الملئكة و اولوا العلم

از ذكر نام آنان به عنوان شاهدان وحدانيّت خويش در كنار نام خود، استفاده شده است.

مقامات اخروى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 10

10 - خداوند ، درجات اخروى مؤمنان ، به خصوص اهل علم را ، كه در مجالس _ در صورت ازدحام جمعيت _ از جاى خود برمى خيزند و آن را در اختيار ديگران قرار مى دهند ، بالا خواهد برد .

فانشزوا يرفع اللّه الذين ءامنوا منكم و الذين أُوتوا العلم درج_ت

مقامات علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 14

14 _ نابرابرى ناآگاهان و آگاهان به محدوده قدرت و وظايف پيامبران، مانند نابرابرى كوران و بينايان

قل لا أقول لكم . .. إنى ملك ...

قل هل يستوى الأعمى و البصير أفلاتتفكرون

در اينكه مراد از {أعمى} و {بصير} در آيه چيست، احتمالاتى وجود دارد; از آن جمله اينكه كسانى كه پس از بيان محدوده قدرت و وظايف پيامبران اين حقايق را دريافته و پذيرا مى شوند، {بصير} و آن كسانى كه جاهلانه سخنهاى واهى گفته و درخواستهاى نابجا دارند {أعمى} (كور) هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 12

12- برخورداران از علوم اعطايى خداوند ، بينشى پسنديده و مقامى والا دارند .

قال الذين أُوتوا العلم إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين

ملاك عمل علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 6

6- لزوم ژرف انديشى عالمان و رهبران دينى در كتاب هاى آسمانى و استوارسازى كردار خويش برپايه آن

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

موارد رنج علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 94 - 11

11_ زندگانى عالمان در ميان نادانان رنج آور و مشكل است .

إنى لأجد ريح يوسف لولا أن تفنّدون

نقش اخروى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 11

11- محاكمه مشركان در قيامت ، با حضور عالمان انجام مى شود .

و يقول أين شركاءى . .. قال الذين أُوتوا العلم

نقش سينه علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 49 - 3

3 - جايگاه آيات روشن الهى ، سينه برخورداران از علم است .

بل هو ءاي_ت بيّن_ت فى صدور الذين أوتوا العلم

نقش علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 15

15 - عالمان و نخبگان هر جامعه ، داراى نقشى بسزا در گرايش هاى مردم آن جامعه

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم و قد كان فريق منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 8

8 _ بى تفاوتى عالمان و انديشمندان در برابر گناهان ، زمينه ساز رواج و توسعه آنها

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 11،12

11- ناآگاهان از امكان وحى به بشر براى دريافت حقيقت آن ، ضرورى است كه به عالمان مراجعه كنند .

و ما أرسلنا من قبلك . .. فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

12- انسان هاى ناآگاه براى رفع جهل خويش در امور ، بايد به عالمان رجوع كنند .

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

نقش علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 16،17

16 _ دانشمندان يهود و عالمان ربانى آنان ، گواهان حقانيت تورات و بيان كنندگان حقايق آن

يحكم بها . .. و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

17 _ دانشمندان يهود به دليل شهادتشان بر حقانيت تورات آن را اساس احكام خويش قرار دادند .

يحكم . .. بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

چون جمله {كانوا . ..} عطف بر {استحفظوا} است، معلوم مى شود كه دليل قضاوت ربانيون و احبار بر اساس تورات،

اعتقاد آنان به حقانيت آن كتاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 12

12 _ نقش اساسى عالمان و دانشمندان دينى در ساختار دينى و اخلاقى جامعه

لبئس ما كانوا يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 7

7 _ نقش مؤثر عالمان دينى و عابدان خداترس در بهبود و اصلاح آراء و افكار مردم

ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً

به عالمان دينى كه عهده دار رياست مذهبى مسيحيان هستند، قسيسين (كشيش) گفته مى شود و رهبان جمع راهب است و راهب به كسى گفته مى شود كه از ترس خدا بى اندازه عبادت مى كند. و در اصطلاح به عابدان مسيحى اطلاق مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 25

25 _ حاكميّت و زمامدارى ، حقّ عالمانى حكيم است كه تا هزيمت ستمگران و متجاوزان مبارزه مى كنند . *

و قتل داوُد جالوت و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه مما يشاء

ظاهراً بيان اعطاى ملك به داود پس از بيان كشتن جالوت، اشاره به سببيت اعطاى ملك دارد; يعنى مبارزه و كشتن جالوت باعث اعطاى ملك به وى شد.

نقش علماى فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 4

4 - گرفتارى عوام به خيالات واهى درباره دين و كتاب هاى آسمانى ، پيامد تحريفگرى و عملكرد عالمان سوء است .

و منهم أميون . .. فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم

تفريع جمله {فويل للذين . ..} بر

آيه قبل - كه درباره جهل مردم به كتاب آسمانى بود - گوياى اين معناست كه: عالمان سوء و تحريفگر، داراى نقشى بسزا در جهل و خرافه گرايى مردم هستند.

وضوح برترى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 13

13 - برترى اهل علم و معرفت بر جاهلان و نادانان ، امرى بديهى و روشن در عقل و فطرت آدمى

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

ويژگيهاى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 8

8 - تنها دانايان ، وابستگى پاداش هاى الهى را به ايمان و تقوا و برترى آن را بر هر منفعتى ديگر ، در مى يابند .

لمثوبة من عنداللّه خير لو كانوا يعلمون

فعل {يعلمون} در جمله فوق مى تواند فعل لازم بوده و نيازى به مفعول نداشته باشد. بر اين مبنا {لو كانوا يعلمون}; يعنى، اى كاش! اهل علم و دانش بودند تا حقايق مطرح شده را مى فهميدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 21

21 - تنها افراد دانا ، به نيكويى و منفعت بخشى روزه آگاهند .

و أن تصوموا خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 4

4 - درك ماهيت تعلق و نياز زمين و موجودات روى آن به خداوند ، تنها در توان اهل دانش و خرد است .

قل لمن الأرض و من فيها إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 88 - 4

4 - درك حاكميت و سيطره همه جانبه خدا بر سراسر هستى ، در صلاحيت اشخاص دانشور و خردمند

قل من بيده ملكوت كلّ شىء . .. إن كنتم تعلمون

هدايت پذيرى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 8

8 - تأثيرپذيرى بيشتر عالمان راستين و اهل معرفت نسبت به ديگران ، از انذار هاى پيامبران

إنّما تنذر الذين يخشون ربّهم بالغيب . .. إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا

برداشت ياد شده از ارتباط ميان آيه 18 با اين آيه، استفاده مى شود; زيرا در آن آيه، اهل خشيت به عنوان پذيرندگان انذارهاى پيامبران معرفى گشته اند و در اين آيه، اهل معرفت به عنوان اهل خشيت شمرده شده اند.

هدايتگرى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 11

11- علم مسؤوليت آور و عالمان و آگاهان ، وظيفه دار هدايت كردن ديگران

قد جاءنى من العلم . .. فاتّبعنى

حضرت ابراهيم(ع)، مسؤوليت هدايت گرى خود را ناشى از علم و آگاهى خود دانسته است. بيان اين نكته از زبان ابراهيم(ع) در قرآن، گوياى نقش دانش و مسؤوليت آفرينى آن است.

هشدار به علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 12

12 - معتقدان به مكاتب الهى ، حتى عالمان دينى و دانايان به كتاب هاى آسمانى ، در خطر انحراف و حق پوشى هستند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 11

11 - عالمان اديان ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق هستند .

و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 8،9

8 - عالمان دينى ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى و احكام الهى هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

9 - دنياگرايى خطرى بزرگ براى عالمان دينى و آگاهان به كتب آسمانى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب و يشترون به ثمناً قليلا . .. لهم عذاب الي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 3،7

3 _ داستان بلعم باعورا ، داستانى پرفايده و هشداردهنده به دينداران و عالمان دينى

و اتل عليهم نبأ الذى ءاتينه ءايتنا

{نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده اى بزرگ باشد. (مفردات راغب). گويا هدف از نقل آن هشدار به دينداران و عالمان دينى است. يعنى كسانى كه از آيات الهى بهره مند هستند.

7 _ انسان ها ، حتى عالمان هدايت يافته ، در خطر پيروى از شيطان و گام نهادن در مسير گمراهى هستند .

فانسلخ منها فأتبعه الشيطن فكان من الغاوين

علماى اهل كتاب

آگاهى علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 108 - 4

4- عالمان اهل كتاب ، مطلع از وعده هاى خداوند در كتاب هاى آسمانى پيشين به نزول كتاب آسمانى قرآن

الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم

يخرّون . .. يقولون سبح_ن ربّنا إن كان

اضلال علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 8

8 _ تصميم عالمان اهل كتاب بر گمراه ساختن مسلمانان

و يريدون ان تضلوا السبيل

اقرار علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 15

15 - برخى از عالمان اهل كتاب ، پس از بعثت پيامبر ( ص ) به تورات وفادار مانده و به ويژگى هاى پيامبر موعود و تطبيق آنها بر رسول اكرم ( ص ) معترف شدند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مراد از {الذين أتوا الكتاب} عالمان يهود باشد. در اين صورت {فريق من الذين}; يعنى، گروهى از عالمان، كتاب الهى را به دور افكندند. مفهوم اين جمله اين است كه گروهى چنين نكردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 108 - 5

5- اذعان عالمان اهل كتاب به تخلف ناپذيرى وعده هاى خداوند ، با مشاهده تحقق بشارت خدا در پرتو نزول قرآن

أُوتوا العلم من قبله . .. يقولون ... إن كان وعد ربّنا لمفعولاً

تجاهل علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 9

9 - عالمان اهل كتاب ، على رغم يافتن ويژگى هاى پيامبر ( ص ) در تورات ، خود را بى خبر از آنها نشان مى دادند .

نبذ فريق . .. كتب اللّه وراء ظهورهم كانهم لايعلمون

متعلق {لايعلمون}

ويژگيهاى پيامبرى است كه تورات بعثت وى را بشارت داده است.

تهديد علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 14

14 - عالمان اهل كتاب ، مورد تهديد خداوند به خاطر كتمان حقايق آسمانى

و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه و ما اللّه بغفل عما تعملون

هدف از بيان آگاهى خدا و غفلت نداشتن از رفتار عالمان اهل كتاب، تهديد كردن آنان به كيفر و مجازات مى باشد.

خضوع علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 12

12- با تمام وجود سر بر آستان خداوند ساييدن و حريصانه به سجده افتادن جمعى از علماى اهل كتاب به هنگام آشنايى با قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله . .. يخرّون للأذقان سجّدًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {أُوتوا العلم من قبله} اهل كتاب باشد و تعبير از سجده به {خرّ} _ كه به معناى سقوط و به رو افتادن است _ مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده داشته باشد.

سجده علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 12

12- با تمام وجود سر بر آستان خداوند ساييدن و حريصانه به سجده افتادن جمعى از علماى اهل كتاب به هنگام آشنايى با قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله . .. يخرّون للأذقان سجّدًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {أُوتوا العلم من قبله} اهل كتاب باشد و تعبير از سجده به {خرّ} _ كه به

معناى سقوط و به رو افتادن است _ مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده داشته باشد.

سرزنش علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 11

11 _ سرزنش عالمان اهل كتاب از سوى خداوند به سبب ناديده گرفتن پيمان الهى و دين فروشى

فنبذوه ورآء ظهورهم و اشتروا به ثمناً قليلا

سكوت علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 3

3 _ سكوت و بى تفاوتى عالمان اهل كتاب ، در برابر حرام خوارى مردم خويش و گفتار نارواى آنان

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت

ظلم علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 8

8 _ علماى اهل كتاب، تكذيب كنندگان آيات الهى و ستمگرانى محروم از سعادت و رستگارى

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه . .. و من أظلم ... إنه لايفلح الظلمون

مراد از ضمير در {آتيناهم} به قرينه حكم و موضوع، عالمان اهل كتاب مى تواند باشد كه دريافت كنندگان كتب آسمانى هستند، نه مردم معمولى از يهود و نصارا.

عذاب علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 5

5 - عالمان اهل كتاب با كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى ، گمراه شدند و عذاب الهى را براى خويش كسب كردند .

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى و العذاب بالمغفرة

علم علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 144 - 16

16 - عالمان اهل كتاب ( يهود و نصارا ) به حقانيت تغيير قبله ( از بيت المقدس به مسجدالحرام ) واقف بودند .

إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق

مراد از ضمير {أنه} نسخ قبله سابق (بيت المقدس) و تعيين قبله فعلى (مسجدالحرام) است.

علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 6

6 _ عالمان اهل كتاب ، على رغم آگاهى به لزوم تسليم در برابر خدا ، به اختلاف روى آوردند .

انّ الدّين عند اللّه الاسلام و ما اختلف الذين اوتوا الكتاب الاّ من بعد ما جاءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 1،3

1 _ مجادله عالمان اهل كتاب با پيامبر ( ص ) ، على رغم آگاهى آنان به حقيقت

من بعد ما جاءهم العلم . .. فان حاجّوك فقل

3 _ رهنمود خدا به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر ترك مجادله با عالمان جدالگر اهل كتاب

فان حاجّوك فقل اسلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 23 - 10،11،12

10 _ برخى از عالمان اهل كتاب ، حَكَميّت و حاكميّت كتاب خدا را پذيرفتند .

ثمّ يتولى فريق منهم

نپذيرفتن گروهى با دلالت مفهومى، اشاره به پذيرش گروهى ديگر دارد.

11 _ پذيرش حقانيّت اسلام از سوى برخى از عالمان اهل كتاب در عصر پيامبر ( ص )

ثمّ يتولى فريق منهم

12 _ وجود موضعگيرى هاى متضاد در ميان عالمان اهل كتاب در برابر دعوت به حكميت كتاب آسمانى

ثمّ يتولى فريق منهم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 24 - 5

5 _ عالمان اهل كتاب كه از داورى كتاب خدا رويگردان بودند ، به گناهكارى خود اذعان داشتند .

لن تمسّنا النار الاّ اياماً معدودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 63 - 8

8 _ علماى نصاراى نجران ، مفسد ، مشرك ، مجادله گر ، حق ناپذير و مورد تهديد خداوند

فمن حاجّك . .. فان تولّوا فانّ اللّه عليم بالمفسدين

در شأن نزول آمده كه اين آيات درباره علماى نجران نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 66 - 3

3 _ سرزنش اهل كتاب ( علماى يهود و نصارا ) به خاطر محاجّه و انتساب ناآگاهانه ابراهيم ( ع ) به يهوديّت و نصرانيّت

فلم تحاجّون فيما ليس لكم به علم

آنچه يهوديان و نصارا بدان علم نداشتند و درباره آن احتجاج مى كردند، انتساب ابراهيم به يهوديت و نصرانيت بوده و لذا به خاطر آن، سرزنش شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 70 - 1،4

1 _ كفر آگاهانه عالمان اهل كتاب به آيات خداوند ( قرآن و پيامبر ( ص ) ) و توبيخ آنان از سوى خداوند

يا اهل الكتاب لم تكفرون بايات اللّه و انتم تشهدون

با توجّه به آيات قبل و بعد كه درباره محاجّه، كتمان و درآميختن حق به باطل است، استفاده مى شود كه مقصود از اهل كتاب، عالمان آنان هستند.

4 _ نكوهش و سرزنش اهل كتاب

به خاطر رضايتشان نسبت به اعمال نارواى علماى خود ( گمراه ساختن ديگران ) *

ودّت طائفة من اهل الكتاب لو يضلونكم . .. لم تكفرون بايات اللّه

با توجه به اينكه سرزنش نسبت به همه اهل كتاب است، و گمراه ساختن ديگران مخصوص عالمان آنان است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 71 - 1،2،3

1 _ آميختن آگاهانه حق به باطل و كتمان آن توسط علماى يهود و نصارا ، و نكوهش آنان از سوى خداوند

يا اهل الكتاب لم تلبسون الحق بالباطل و تكتمون الحق و انتم تعلمون

2 _ علماى اهل كتاب با درآميختن حق به باطل و كتمان حق ، مردم را گمراه مى ساختند .

ودّت طائفة من اهل الكتاب لو يضلّونكم . .. يا اهل الكتاب لم تلبسون الحق بالباطل

3 _ علم و آگاهى علماى يهود و نصارا به حقّانيّت قرآن و رسالت پيامبر ( ص )

يا اهل الكتاب . .. و انتم تعلمون

با توجه به اينكه محور اختلاف اهل كتاب با مسلمانان در حقانيت قرآن و پيامبر (ص) بوده، معلوم مى شود منظور از كلمه {الحق}، قرآن و رسالت پيامبر (ص) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 72 - 10

10 _ دستور علماى يهود به پيروان خود مبنى بر پذيرش بيت المقدس به عنوان قبله و مخالفت با كعبه

و قالت طائفة من اهل الكتاب امنوا بالّذى انزل . .. و اكفروا اخره

امام باقر (ع): . .. فقالوا صلى محمد الغداة فاستقبل قبلتنا فامنوا بالّذى انزل على محمد

وجه النهار و اكفروا اخره يعنون القبلة حين استقبل رسول اللّه (ص) المسجد الحرام.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 105 ; تفسير برهان، ج 1، ص 292، ح 11.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 73 - 1،2،3،4،5،6،9،10،11،12

1 _ علماى يهود ، به پيروانشان هشدار دادند ; كه مبادا به غير همكيش خود اعتماد كنند .

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم

بنابراينكه {لا تؤمنوا}، به معناى عدم اعتماد باشد; نه به معنى عدم تصديق و باور.

2 _ علماى يهود ، به پيروانشان هشدار دادند كه مبادا به غير همكيش خود ايمان بياورند .

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم

بنابراينكه ايمان، به معنى گرايش و باور باشد.

3 _ نگرانى علماى يهود ، از افشاى توطئه آنان عليه اسلام

و قالت طائفة من اهل الكتاب . .. و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم

نهى عالمان يهود از اعتماد به غير همكيشان، پس از طرح توطئه عليه مسلمانان، بيانگر نگرانى آنان از افشاى توطئه مى باشد.

4 _ نهى علماى يهود پيروان خويش را از بازگويى توطئه شان عليه اسلام ، مگر در ميان همكيشان خود

و قالت طائفة . .. امنوا بالذى ... و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم

5 _ نگرانى علماى يهود ، از گرايش پيروانشان به اسلام

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم

(بنابراينكه ايمان، به معناى گرايش باشد).

6 _ علماى يهود مى پنداشتند كه پيامبر ( ص ) بايد از ميان آنان برگزيده شود .

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم

9 _ توصيه علماى يهود به يكديگر ، بر مخفى كردن ادلّه رسالت پيامبر اسلام *

و لا تؤمنوا .

.. ان يؤتى احد مثل ما اوتيتم

احتمالا مراد از {ما اوتيتم}، دلايل رسالت پيامبر (ص) است.

10 _ علماى يهود ، منكر توان مسلمانان در احتجاج بر نبوّت پيامبر اسلام ( ص )

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم . .. او يجاجّوكم عند ربّكم

بنابراينكه {او يحاجّوكم}، كه عطف به {ان يؤتى} است، مفعول له براى {لا تؤمنوا} باشد; به تقدير {لا} يعنى: لان لا يحاجّوكم عند ربّكم.

11 _ نگرانى علماى يهود ، از احتجاج مسلمانان با آنها در پيشگاه خداوند

و لا تؤمنوا . .. او يحاجّوكم عند ربّكم

12 _ افشاى توطئه علماى يهود عليه مسلمانان ، از جانب خداوند

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم . .. او يحاجوكم عند ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 1،6،15،18

1 _ دين فروشى و پيمان شكنى اهل كتاب ( عالمان آنان ) ، براى رسيدن به اهداف دنيوى

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم ثمناً قليلا

از مصاديق بارز {ان الّذين . .. }، به قرينه آيات سابق، اهل كتاب هستند; و چون دين فروشى و بدعت معمولا به دست عالمان دين است، در برداشت فوق، كلمه {عالمان} اضافه شده است.

6 _ كم ارزش بودن عهد الهى و مسؤوليت هاى آن ، در نزد علماى اهل كتاب

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. ثمناً قليلا

فروختن پيمانهاى الهى به بهاى كم، نشانگر كم ارزش دانستن آن است.

15 _ علماى اهل كتاب به لحاظ سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مورد غضب خداوند ، و محروم از سخن و نظر او در قيامت و بى بهره

از تزكيه او

و منهم من ان تأمنه بدينار . .. انّ الذين يشترون ... و لا يكلّمهم اللّه و لا ينظر

18 _ علماى اهل كتاب به خاطر سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت

و من اهل الكتاب . .. انّ الذين يشترون ... و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 78 - 1،6،7،8،9

1 _ تحريف تورات و انجيل و بدعت در دين ، توسط گروهى از اهل كتاب ( عالمان آنان )

و انّ منهم لفريقاً يلون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب

6 _ برخى از اهل كتاب ( عالمان آنان ) ، براى فريب مردم ، دست نوشته خود را همانند كتاب خدا تلاوت مى كردند .

و انّ منهم لفريقاً يلون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب

7 _ تلاش برخى اهل كتاب ( عالمان آنان ) ، براى انحراف مسلمانان ، با قلمداد كردن نوشته هاى خود به عنوان تورات و انجيل

و انّ منهم لفريقاً . .. لتحسبوه من الكتاب

از ظاهر {لتحسبوه} كه بايد خطاب به مؤمنان و مسلمانان باشد استفاده شده است.

8 _ برخى اهل كتاب ( عالمان آنان ) نوشته هاى خود را به عنوان كتاب خدا به مردم ارائه مى دادند .

و يقولون هو من عند اللّه و ما هو من عند اللّه

9 _ افتراى آگاهانه برخى از اهل كتاب ( عالمان آنان ) ، به خدا و دين او

و يقولون هو من عند اللّه . .. و يقولون على اللّه الكذب و هم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2

- آل عمران - 3 - 99 - 9،10،11

9 _ مبارزه عالمان اهل كتاب با اسلام ، با علم و آگاهى به حقّانيّت آن

قل يا اهل الكتاب لم تصدّون عن سبيل اللّه . .. و انتم شهداء

مقصود از {سبيل اللّه}، اسلام است.

10 _ آگاهى كامل عالمان اهل كتاب ، به حقانيّت پيامبر اسلام ( ص )

قل يا اهل الكتاب لم تصدّون . .. و انتم شهداء

11 _ آگاهى عالمان اهل كتاب ، به زشتى عمل خود ( بازداشتن مؤمنان از راه خدا )

و انتم شهداء

برخى برآنند كه مورد شهادت همان بازداشتن از راه خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 1،2،3،4،5،9،10،12،13،14،16،17

1 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور توجّه دادن عالمان اهل كتاب به ميثاقشان با خداوند

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب

2 _ تبيين محتواى كتب آسمانى و كتمان نكردن آن ، ميثاق سنگين خداوند از علماى اهل كتاب

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه

ضمير مفعولى در {لتبيّننّه}، به كتاب برمى گردد.

3 _ مسؤوليّت سنگين عالمانِ به كتاب هاى آسمانى در بيان حقايق آن براى مردم

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس

4 _ كتمان حقايق كتب آسمانى گذشته ( تورات و انجيل ) از سوى علماى اهل كتاب

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه

5 _ گمراهى و ايمان نياوردن گروهى از مردم عصر پيامبر ( ص ) ، ناشى از كتمان حقايق از سوى عالمان اهل كتاب

و اذ اخذ اللّه . .. و لا تكتمونه

9 _ شكستن

پيمان الهى ( تبيين محتواى كتب آسمانى و كتمان نكردن آن ) ، از سوى عالمان اهل كتاب

فنبذوه ورآء ظهورهم

10 _ ر ها ساختن و پشت سر انداختن كتاب هاى آسمانى و ميثاق الهى از سوى عالمان اهل كتاب

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب . .. فنبذوه ورآء ظهورهم

ضمير مفعولى در {فنبذوه} به كتاب برمى گردد و چون بيان كتاب، ميثاق و پيمان الهى است، مراد از آن ضمير، پيمان الهى نيز مى باشد ; يعنى كتاب و بيان آن را ترك كردند.

12 _ مبارزه و كارشكنى عالمان اهل كتاب با اسلام به وسيله كتمان حقايق كتب آسمانى

و اذ اخذ اللّه . .. و لا تكتمونه فنبذوه ورآء ظهورهم

برداشت فوق، بر اين مبناست كه آنچه كتمان مى كردند، بشارت تورات و انجيل به بعثت پيامبر، حقانيت اسلام و قرآن باشد.

13 _ دين فروشى و دنياپرستى عالمان اهل كتاب

و اشتروا به ثمناً قليلاً

14 _ سوداگرى عالمان اهل كتاب با كتب آسمانى و ميثاق الهى در برابر بهره هاى ناچيز

و اشتروا به ثمناً قليلاً

16 _ عالمان اهل كتاب ، بيان محتواى كتب آسمانى را به زيان دنياى خود مى انگاشتند .

و اذ اخذ اللّه ميثاق . .. لتبيّننّه ... و اشتروا به ثمناً قليلا

17 _ ناآگاهى عالمان اهل كتاب ( دين فروشان ) از ارزش والاى دين و تعهّد به پيمان هاى الهى

فنبذوه . .. و اشتروا به ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 2،3،4،5،7،10،12

2 _ شادمانى عالمان اهل كتاب از كتمان حقايق كتب آسمانى براى مردم

و اذ اخذ اللّه ميثاق .

.. و لا تكتمونه ... لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا

برخى برآنند كه مراد از {الّذين}، اهل كتاب هستند ; چنانچه در آيه قبل از آنان سخن رفت. و مراد از {ما اتوا} (آنچه را انجام دادند)، همان كتمان حقايق و پشت سر انداختن كتابهاى آسمانى و ميثاق الهى است.

3 _ خودپسندى و شهرت طلبى عالمان اهل كتاب

لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا و يحبّون ان يحمدوا بما لم يفعلوا

4 _ شادمانى عالمان اهل كتاب از بيان برخى حقايق كتاب هاى آسمانى ( آنچه با دنياخواهى آنان منافات نداشته )

لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا

مراد از {مآ اتوا}، مى تواند بيان حقايقى از كتاب باشد كه به قرينه {و اشتروا به ثمناً}، با دنياطلبى آنان برخوردى نداشته است.

5 _ انتظار ستايش عالمان يهود و نصارا از پيروانشان به جهت بيان نكردن حقايقى از تورات و انجيل

لا تحسبنّ الّذين . .. يحبّون ان يحمدوا بما لم يفعلوا

بنابر اينكه مراد از {ما لم يفعلوا} (آنچه را انجام ندادند)، وفادار نبودنشان به پيمان الهى و كتمان حقايق باشد كه در آيه قبل به آن تصريح شد. و انتظار ستايش شايد بدان جهت بوده كه آنان با كتمان حقايق، دين اجدادى مردم خويش را محفوظ مى داشتند و لذا فاعل محذوف در {يُحمدوا} به پيروان آنان تفسير شد.

7 _ برخى از عالمان اهل كتاب على رغم ترك وظيفه ، تظاهر به انجام آن داشته و خواهان ستايش در برابر آن عمل ادعايى بودند .

و يحبّون ان يحمدوا بما لم يفعلوا

10 _ واهى بودن پندار نجات عالمان اهل كتاب از عذاب الهى ، با وجود عملكرد ناشايست آنان ( كتمان

حقايق و . . . )

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

كلمه {مفازة}، مصدر ميمى و به معناى خلاص و نجات يافتن است.

12 _ كتمان حقايق و ديگر ترفند هاى عالمان اهل كتاب ، آنان را از عذاب دنيا ( ذلّت ، شكست و . . . ) نجات نخواهد داد .

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

در برداشت فوق، عذاب اوّل، به قرينه تكرار آن، عذاب دنيوى گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 1،2،3،16،18

1 _ ايمان واقعى گروهى از عالمان اهل كتاب به خداوند ، قرآن و كتب آسمانى خويش

وَ اِنّ من اهل الكتب لمن يؤمن باللّه و ما انزل اليكم . .. خاشعين للّه

سوداگرى با آيات الهى از امورى است كه اغلب با عالمان و دانشمندان دينى سنخيّت دارد ; جمله {لتبيّننّه للناس}، در آيه 187 اين معنا را تأييد مى كند.

2 _ خشوع و فروتنى گروهى از عالمان اهل كتاب در برابر خداوند

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. خاشعين للّه

3 _ خشوع و فروتنى گروهى از عالمان اهل كتاب ، زمينه ساز ايمان واقعى آنان به خدا و كتب آسمانى

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. خاشعين للّه

توصيف اهل كتاب به خشوع و فروتنى، مى تواند اشاره به علّت ايمان و اقرار آنان به حقانيّت قرآن و ايمان واقعى به تورات و انجيل باشد.

16 _ تمجيد خداوند از عالمان مؤمن اهل كتاب ، به خاطر ايمان به قرآن و سوداگرى نكردن بر سر آياتِ الهى

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. لا

يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا اولئك لهم اجرهم

18 _ توبيخ الهى نسبت به برخى از عالمان اهل كتاب ، به خاطر سوداگرى آنان با آيات الهى

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 1،5،7،11

1 _ آگاهى ناقص دانشمندان اهل كتاب به كتب آسمانى خويش

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب

ظاهراً {من} براى تبعيض است و {من الكتاب}، وصف براى {نصيباً} است. يعنى بهره آنان تنها نسبت به بخشى از كتاب است.

5 _ عالمان اهل كتاب ، خريدار گمراهى در قبال از دست دادن هدايت

الم تر . .. يشترون الضلالة

7 _ بهره عالمان اهل كتاب از كتاب آسمانى خويش ، براى راهيابى به هدايت كافى است .

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يشترون الضلالة

مى توان گفت توصيف اهل كتاب به {اوتوا نصيباً . .. } اشاره به زشتى گمراهى آنان دارد. يعنى با اينكه از كتاب آسمانى بهره مند بودند، راه ضلالت را برگزيدند.

11 _ سوء استفاده علماى يهود و دانشمندان اهل كتاب از علم و مقام خويش براى گمراهى مسلمانان

الم تر الى الذين . .. ان تضلوا السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 14

14 _ مسخ چهره انسانى گروهى از اهل كتاب ( سران و عالمان ) در قيامت *

من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها

نكره بودن {وجوه} حاكى از آن است كه اين عقوبت (مسخ چهره انسانى) براى تمامى مخاطبان نيست. لازم به ذكر است كه برخى

از مفسران تحقق اين معنى را در قيامت مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 13

13 _ ترك نهى از منكر در برابر ستمگران ، از سوى علماى اهل كتاب ، به انگيزه حفظ منافع شخصى _ تأمين شده از ناحيه آن ستمگران _ و يا ترس از تهديداتشان

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار

از امام حسين(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و انما عاب اللّه ذلك عليهم لانهم كانوا يرون من الظلمة الذين بين اظهرهم المنكر و الفساد فلاينهونهم عن ذلك رغبة فيما كانوا ينالون منهم و رهبة مما يحذرون ... .

_______________________________

تحف العقول، ص 137; بحارالانوار، ج 100، ص 79، ح 37.

علماى اهل كتاب و انجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 10

10 - عالمان اهل كتاب ، بخشى از احكام تورات و انجيل ( حليت برخى خوراكى ها و حرمت برخى ديگر ) را كتمان مى كردند .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

مفسران مصداق مورد نظر براى {الذين يكتمون . ..} را علماى يهود و نصارا دانسته اند.

علماى اهل كتاب و تغيير قبله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 16،19

16 - عالمان اهل كتاب ( يهود و نصارا ) به حقانيت تغيير قبله ( از بيت المقدس به مسجدالحرام ) واقف بودند .

إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق

مراد از ضمير {أنه} نسخ قبله سابق (بيت المقدس) و تعيين قبله فعلى (مسجدالحرام) است.

19 - عالمان اهل كتاب

، حقانيت تغيير قبله را كتمان مى كردند .

إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق من ربهم و ما اللّه بغفل عما يعملون

علماى اهل كتاب و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 15

15 - برخى از عالمان اهل كتاب ، پس از بعثت پيامبر ( ص ) به تورات وفادار مانده و به ويژگى هاى پيامبر موعود و تطبيق آنها بر رسول اكرم ( ص ) معترف شدند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مراد از {الذين أتوا الكتاب} عالمان يهود باشد. در اين صورت {فريق من الذين}; يعنى، گروهى از عالمان، كتاب الهى را به دور افكندند. مفهوم اين جمله اين است كه گروهى چنين نكردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 10

10 - عالمان اهل كتاب ، بخشى از احكام تورات و انجيل ( حليت برخى خوراكى ها و حرمت برخى ديگر ) را كتمان مى كردند .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

مفسران مصداق مورد نظر براى {الذين يكتمون . ..} را علماى يهود و نصارا دانسته اند.

علماى اهل كتاب و حقانيت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 43 - 13

13_ آگاهان به تورات و انجيل در عصر بعثت بر حقانيت رسالت پيامبر ( ص ) شهادت مى دادند .

و كفى بالله شهيدًا . .. و من عنده علم الكت_ب

علماى اهل كتاب و قرآن

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 12

12- با تمام وجود سر بر آستان خداوند ساييدن و حريصانه به سجده افتادن جمعى از علماى اهل كتاب به هنگام آشنايى با قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله . .. يخرّون للأذقان سجّدًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {أُوتوا العلم من قبله} اهل كتاب باشد و تعبير از سجده به {خرّ} _ كه به معناى سقوط و به رو افتادن است _ مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده داشته باشد.

علماى اهل كتاب و كتمان حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 14

14 - عالمان اهل كتاب ، مورد تهديد خداوند به خاطر كتمان حقايق آسمانى

و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه و ما اللّه بغفل عما تعملون

هدف از بيان آگاهى خدا و غفلت نداشتن از رفتار عالمان اهل كتاب، تهديد كردن آنان به كيفر و مجازات مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 19

19 - عالمان اهل كتاب ، حقانيت تغيير قبله را كتمان مى كردند .

إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق من ربهم و ما اللّه بغفل عما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 8

8 - گروهى از عالمان اهل كتاب على رغم اطمينانشان به حقانيت قبله مسلمانان ، آن را كتمان مى كردند .

و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون

جمله {و هم يعلمون} اشاره به اين

معنا دارد كه كتمان كنندگان از عالمان دينى اهل كتاب بودند.

علماى اهل كتاب و كتمان حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 10

10 - عالمان اهل كتاب ، بخشى از احكام تورات و انجيل ( حليت برخى خوراكى ها و حرمت برخى ديگر ) را كتمان مى كردند .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

مفسران مصداق مورد نظر براى {الذين يكتمون . ..} را علماى يهود و نصارا دانسته اند.

علماى اهل كتاب و محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 6،7،15

6 - عالمان اهل كتاب ، پس از بعثت پيامبر ( ص ) بشارت هاى تورات را درباره پيامبر موعود نديده انگاشته و بدان ها اعتنايى نكردند .

و لما جاءهم رسول . .. نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

به نظر مى رسد مراد از {فريق} در جمله فوق، عالمان يهود باشد; زيرا آنان متصدى بيان معارف و احكام تورات بودند. جمله {كأنهم لايعلمون} (گويا ]بدانها [عالم نبودند) مؤيد اين معناست.

7 - عالمان اهل كتاب ، مطمئن به منطبق بودن ويژگى هاى پيامبر وعده داده شده در تورات ، بر پيامبر اسلام

و لما جاءهم رسول . .. نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

عالمان يهود، براى انكار پيامبر(ص) دو راه در پيش روى خود داشتند: 1_ ناديده گرفتن بشارتهاى تورات; 2_ اظهار منطبق نبودن ويژگيهاى شمرده شده در تورات بر پيامبر. از اين كه عالمان يهود راه اول را انتخاب كردند، معلوم مى شود، انطباق آن

ويژگيها بر پيامبر، امرى مسلّم و غير قابل ترديد بوده است.

15 - برخى از عالمان اهل كتاب ، پس از بعثت پيامبر ( ص ) به تورات وفادار مانده و به ويژگى هاى پيامبر موعود و تطبيق آنها بر رسول اكرم ( ص ) معترف شدند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مراد از {الذين أتوا الكتاب} عالمان يهود باشد. در اين صورت {فريق من الذين}; يعنى، گروهى از عالمان، كتاب الهى را به دور افكندند. مفهوم اين جمله اين است كه گروهى چنين نكردند.

فضايل علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 10

10 _ علماى اهل كتاب ، داراى مقام و موقعيتى خاص در صدر اسلام

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب . .. و يريدون ان تضلوا السبيل

مراد از {اوتوا نصيباً} عالمان اهل كتاب هستند ; زيرا علم كتاب در نزد آنهاست. و تصريح خداوند به دشمنى آنان با جمله {اللّه اعلم باعدائكم}، _ در آيه بعد _ حاكى از موقعيتى است كه عالمان اهل كتاب در نزد مسلمانان داشتند.

كيفر علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 13

13 _ عذابى دردناك در انتظار عالمان اهل كتاب به جهت كتمان حقايق و انتظار چاپلوسى و ستايش بيجا

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

گرايش علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 2

2 _

گرايش و ايمان برخى اهل كتاب و علماى يهود به جبت ( معبودى غير از خدا ) و طاغوت

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

{جبت} در لغت به معناى هر چيزى است كه در آن خيرى نباشد و نيز به معبودى غير از خدا گفته مى شود.

گمراهى علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 5

5 - عالمان اهل كتاب با كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى ، گمراه شدند و عذاب الهى را براى خويش كسب كردند .

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى و العذاب بالمغفرة

محروميت علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 8

8 _ علماى اهل كتاب، تكذيب كنندگان آيات الهى و ستمگرانى محروم از سعادت و رستگارى

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه . .. و من أظلم ... إنه لايفلح الظلمون

مراد از ضمير در {آتيناهم} به قرينه حكم و موضوع، عالمان اهل كتاب مى تواند باشد كه دريافت كنندگان كتب آسمانى هستند، نه مردم معمولى از يهود و نصارا.

مسؤوليت علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 13

13 _ قضاوت ، مسؤوليت عالمان به كتب آسمانى

يحكم بها . .. و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 2

2 _ بازدارى يهوديان و مسيحيان از آلودگى به گناه ( گفتار هاى ناروا ، حرام خوارى و . .

. ) ، تكليفى الهى بر عهده عالمان اهل كتاب

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت

علماى بنى اسرائيل

بينش علماى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 7

7 - ثروت افسانه اى قارون ، بسى كم ارزش تر از پاداش هاى الهى در ديدگاه فرزانگان بنى اسرائيل

و قال الذين أُوتوا العلم ويلكم ثواب اللّه خير

تبليغ علماى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 1،2،3

1 - عالمان بنى اسرائيل ، مردمان رابه كار هاى نيك دعوت مى كردند .

أتأمرون الناس بالبر

چون مخاطبان {أتأمرون} بايد غير از {الناس} باشند، مى توان گفت: مراد از مخاطبان - به قرينه {و أنتم تتلون الكتاب} - عالمان دينى و مقصود از {الناس} توده هاى مردم است.

2 - عالمان بنى اسرائيل ، خود به آنچه مردمان رابه آن فرا مى خواندند ، عمل نمى كردند .

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم

3 - عالمان بنى اسرائيل ، مورد نكوهش و سرزنش خداوند به خاطر عمل نكردن به محتواى دعوت هاى خويش

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم

استفهام در {أتأمرون . ..} استفهام انكار توبيخى است.

روش برخورد علماى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 3

3 - ستايش خداوند از فرزانگان بنى اسرائيل ، به خاطر برخورد سخت آنان با دل باختگان دنيا

و قال الذين أُوتوا العلم ويلكم

تعبير {الذين أُوتوا العلم} تعبيرى ستايشگرانه است كه خداوند درباره عالمان و فرزانگان بنى اسرائيل به كار برده

است.

زهد علماى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 4،7

4 - بى اعتنايى فرزانگان بنى اسرائيل به كوكبه قارون و جلوه نداشتن ثروت افسانه اى وى در چشم و دل ايشان

فخرج على قومه فى زينته . .. و قال الذين أُوتوا العلم ويلكم ثواب اللّه خير

7 - ثروت افسانه اى قارون ، بسى كم ارزش تر از پاداش هاى الهى در ديدگاه فرزانگان بنى اسرائيل

و قال الذين أُوتوا العلم ويلكم ثواب اللّه خير

سرزنش علماى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 1

1 - موضع گيرى تند و عتاب آميز فرزانگان بنى اسرائيل در برابر آرزومندان ثروت قارونى .

قال الذين يريدون الحيوة الدنيا يليت لنا مثل ما أُوتى ق_رون . .. و قال الذين أُوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 3

3 - عالمان بنى اسرائيل ، مورد نكوهش و سرزنش خداوند به خاطر عمل نكردن به محتواى دعوت هاى خويش

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم

استفهام در {أتأمرون . ..} استفهام انكار توبيخى است.

علماى بنى اسرائيل و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 1

1 - آگاهى و اطلاع عالمان بنى اسرائيل از آمدن قرآن ، خود دليل حقانيت آن و صدق پيامبر ( ص ) است .

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

استفهام در اين آيه توبيخى است. ضمير {هم} در {لهم} به مشركان مكه بازمى گردد و

{آية} خبر {لم يكن} و به معناى دليل روشن مى باشد. {أن يعلمه...} نيز اسم {لم يكن} و ضمير در آن به خبر {قرآن} يا {خبر نزول آن بر پيامبر} بازمى گردد; يعنى، {أوَلم يكن علم علماء بنى اسرائيل بخبر القرآن أو خبر نزوله عليك على سبيل البشارة فى كتب الأنبياء الماضين آية للمشركين على صحّة نبوّتك}.

علماى بنى اسرائيل و محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 1

1 - آگاهى و اطلاع عالمان بنى اسرائيل از آمدن قرآن ، خود دليل حقانيت آن و صدق پيامبر ( ص ) است .

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

استفهام در اين آيه توبيخى است. ضمير {هم} در {لهم} به مشركان مكه بازمى گردد و {آية} خبر {لم يكن} و به معناى دليل روشن مى باشد. {أن يعلمه...} نيز اسم {لم يكن} و ضمير در آن به خبر {قرآن} يا {خبر نزول آن بر پيامبر} بازمى گردد; يعنى، {أوَلم يكن علم علماء بنى اسرائيل بخبر القرآن أو خبر نزوله عليك على سبيل البشارة فى كتب الأنبياء الماضين آية للمشركين على صحّة نبوّتك}.

عمل علماى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 2،3

2 - عالمان بنى اسرائيل ، خود به آنچه مردمان رابه آن فرا مى خواندند ، عمل نمى كردند .

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم

3 - عالمان بنى اسرائيل ، مورد نكوهش و سرزنش خداوند به خاطر عمل نكردن به محتواى دعوت هاى خويش

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم

استفهام در {أتأمرون . ..}

استفهام انكار توبيخى است.

مدح علماى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 3

3 - ستايش خداوند از فرزانگان بنى اسرائيل ، به خاطر برخورد سخت آنان با دل باختگان دنيا

و قال الذين أُوتوا العلم ويلكم

تعبير {الذين أُوتوا العلم} تعبيرى ستايشگرانه است كه خداوند درباره عالمان و فرزانگان بنى اسرائيل به كار برده است.

علماى بى عمل

بى ارزشى علماى بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 5 - 4

4 - دانشمندان بى عمل ، فاقد كمترين ارزش در پيشگاه خداوند

مثل الذين حمّلوا . .. كمثل الحمار

علماى بى عمل در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 6

6 - عالمان بى تعهد و وظيفه نشناس ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة فما أصبر هم على النار

مثل علماى بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 5 - 3

3 - مَثَل عالمان بى عمل يهود در پيشگاه خداوند ، مَثَل الاغى است كه بار كتاب حمل مى كند ; ولى از آن بهره اى ندارد .

مثل الذين حمّلوا التورية . .. كمثل الحمار يحمل أسفارًا

علماى دين

{علماى دين}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 99 - 8

8 _ انحراف عالمان و رهبران دينى ، موجب انحراف مردم و تحريف حقايق

يا اهل الكتاب لم تصدّون

عن سبيل اللّه . .. تبغونها عوجاً و انتم شهداء

ظاهراً مراد از اهل كتاب به دليل {انتم شهداء} عالمان اهل كتاب هستند و مراد از {من امن} مردمان عادى; بنابراين عالمان اهل كتاب از عوامل انحراف مردم و تحريف حقايق معرفى شده اند.

تحقير علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 15

15- مشركانى كه قرآن را اسطوره مى خوانند و كسانى كه عليه دين الهى توطئه مى كنند ، با علماى دين برخورد تحقيرآميز و خوار كننده دارند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...

حضور عالمان در قيامت هنگام مؤاخذه مشركان و اعلام اين نكته از آنان كه: خوارى و بدى روز قيامت براى كافران است، مى تواند حكايت كننده اين نكته باشد كه: آنان در دنيا، مورد برخورد اهانت آميز افراد ياد شده قرار گرفته بوده اند. لازم به ذكر است كه مراد از {أُوتوا العلم} به تناسب موضوع (قرآن و تعاليم اديان آسمانى)، مى تواند علماى دين باشد.

دشمنان علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 15

15- مشركانى كه قرآن را اسطوره مى خوانند و كسانى كه عليه دين الهى توطئه مى كنند ، با علماى دين برخورد تحقيرآميز و خوار كننده دارند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...

حضور عالمان در قيامت هنگام مؤاخذه مشركان و اعلام اين نكته از آنان كه: خوارى و بدى روز قيامت براى

كافران است، مى تواند حكايت كننده اين نكته باشد كه: آنان در دنيا، مورد برخورد اهانت آميز افراد ياد شده قرار گرفته بوده اند. لازم به ذكر است كه مراد از {أُوتوا العلم} به تناسب موضوع (قرآن و تعاليم اديان آسمانى)، مى تواند علماى دين باشد.

زهد علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 5

5 _ وارثان كتاب هاى آسمانى بايد از دلبستگى به مظاهر ناپايدار دنيا پيراسته باشند و از چنگ اندازى به مال و منال دنيا از راه هاى ناصواب بپرهيزند .

ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى

علماى دين دنياطلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 10

10 _ عالمان دينى دنيادوست و هواپرست و تكذيب كنندگان آيات الهى ، اهل دوزخند .

لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه . .. و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً

برداشت فوق مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيشين است.

علماى دين هواپرست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 10

10 _ عالمان دينى دنيادوست و هواپرست و تكذيب كنندگان آيات الهى ، اهل دوزخند .

لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه . .. و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً

برداشت فوق مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيشين است.

مبارزه علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 25

25 _ حاكميّت و زمامدارى ، حقّ عالمانى حكيم است كه تا هزيمت ستمگران و متجاوزان مبارزه مى كنند .

*

و قتل داوُد جالوت و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه مما يشاء

ظاهراً بيان اعطاى ملك به داود پس از بيان كشتن جالوت، اشاره به سببيت اعطاى ملك دارد; يعنى مبارزه و كشتن جالوت باعث اعطاى ملك به وى شد.

مردم صدر اسلام و علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 94 - 7

7 _ مردم در عصر نزول قرآن ، براى آگاهى از متون كتاب هاى آسمانى ، چاره اى جز رجوع به عالمان دين نداشتند .

فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب من قبلك

مسؤوليت علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 5

5 _ وارثان كتاب هاى آسمانى بايد از دلبستگى به مظاهر ناپايدار دنيا پيراسته باشند و از چنگ اندازى به مال و منال دنيا از راه هاى ناصواب بپرهيزند .

ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 4

4 - ابلاغ و تعليم حقايق كتاب هاى آسمانى ( احكام و معارف دين و براهين آنها ) به مردم ، وظيفه اى بر عهده عالمان دينى

إن الذين يكتمون ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 7

7 - مسؤوليت عالمان دينى و آگاهان به كتاب هاى آسمانى در بيان احكام و معارف الهى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 15،36

15 _ ضرورت حضور عالمان ربانى و دانشمندان دينى در هر عصر ، براى حفاظت كامل از كتب الهى

و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه

36 _ مسؤولان قضايى و عالمان دينى ، در خطر دين فروشى و سوداگرى با آيات الهى

و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

نقش علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 25

25 _ حاكميّت و زمامدارى ، حقّ عالمانى حكيم است كه تا هزيمت ستمگران و متجاوزان مبارزه مى كنند . *

و قتل داوُد جالوت و اتيه اللّه الملك و الحكمة و علّمه مما يشاء

ظاهراً بيان اعطاى ملك به داود پس از بيان كشتن جالوت، اشاره به سببيت اعطاى ملك دارد; يعنى مبارزه و كشتن جالوت باعث اعطاى ملك به وى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 16،17

16 _ دانشمندان يهود و عالمان ربانى آنان ، گواهان حقانيت تورات و بيان كنندگان حقايق آن

يحكم بها . .. و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

17 _ دانشمندان يهود به دليل شهادتشان بر حقانيت تورات آن را اساس احكام خويش قرار دادند .

يحكم . .. بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

چون جمله {كانوا . ..} عطف بر {استحفظوا} است، معلوم مى شود كه دليل قضاوت ربانيون و احبار بر اساس تورات، اعتقاد آنان به حقانيت آن كتاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5

- 63 - 12

12 _ نقش اساسى عالمان و دانشمندان دينى در ساختار دينى و اخلاقى جامعه

لبئس ما كانوا يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 7

7 _ نقش مؤثر عالمان دينى و عابدان خداترس در بهبود و اصلاح آراء و افكار مردم

ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً

به عالمان دينى كه عهده دار رياست مذهبى مسيحيان هستند، قسيسين (كشيش) گفته مى شود و رهبان جمع راهب است و راهب به كسى گفته مى شود كه از ترس خدا بى اندازه عبادت مى كند. و در اصطلاح به عابدان مسيحى اطلاق مى شود.

وظايف علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 71 - 5

5 _ اظهار حق و نياميختن آن به باطل ، از وظايف عالمان و آگاهان

يا اهل الكتاب لم تلبسون الحق بالباطل و تكتمون الحق و انتم تعلمون

اگر كتمان حق حرام باشد، لزوماً اظهار آن ضرورت دارد; چون شقّ سوّمى تصوّر نمى شود.

هشدار به علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 3،7

3 _ داستان بلعم باعورا ، داستانى پرفايده و هشداردهنده به دينداران و عالمان دينى

و اتل عليهم نبأ الذى ءاتينه ءايتنا

{نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده اى بزرگ باشد. (مفردات راغب). گويا هدف از نقل آن هشدار به دينداران و عالمان دينى است. يعنى كسانى كه از آيات الهى بهره مند هستند.

7 _ انسان ها ، حتى عالمان هدايت يافته ، در خطر پيروى از شيطان و گام

نهادن در مسير گمراهى هستند .

فانسلخ منها فأتبعه الشيطن فكان من الغاوين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 12

12 - معتقدان به مكاتب الهى ، حتى عالمان دينى و دانايان به كتاب هاى آسمانى ، در خطر انحراف و حق پوشى هستند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 11

11 - عالمان اديان ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق هستند .

و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 8،9

8 - عالمان دينى ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى و احكام الهى هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

9 - دنياگرايى خطرى بزرگ براى عالمان دينى و آگاهان به كتب آسمانى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب و يشترون به ثمناً قليلا . .. لهم عذاب الي

علماى دينى

احترام علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 12

12- فروتنى و ادب در برابر عالمان الهى ، لازم است .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 13

13- عالمان دينى و آگاهان به كتاب هاى آسمانى ، داراى منزلت و جايگاه اجتماعى نزد مشركان مكه

فس_لوا أهل الذكر

ارجاع مشركان به عالمان دينى و آگاهان

به تاريخ انبيا، بيانگر اين نكته است كه اين عالمان، از جايگاهى خاص در ميان مشركان برخوردار بودند و سخنان اين قشر نزد آنان مورد پذيرش بود.

اهميت شخصيت علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 12

12- فروتنى و ادب در برابر عالمان الهى ، لازم است .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

بينش علماى دينى مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 9

9- بشر بودن پيامبران ، امرى مسلّم نزد عالمان دينى و آگاهان تاريخ انبيا در عصر بعثت

و ما أرسلنا . .. فس_لوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

مقصود از {أهل الذكر} عالمان دينى است; زيرا اولاً عموم مردم از تاريخ پيامبران بى خبر بودند و اين نوع اطلاعات در اختيار عالمان دينى بود و ثانياً واژه {ذكر} در قرآن، بر كتاب هاى آسمانى و از جمله خودِ قرآن اطلاق گرديده است.

پرسش از علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 10،12

10 _ انسان ها ، وظيفه دار سؤال كردن از افراد خبير و آگاه در باره مبدأ و چگونگى آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . )

الذى خلق السم_وت . .. فسئل به خبيرًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين مطلب است كه {فا} در {فسئل به خبيراً} جواب براى شرط مقدر و تقدير آن چنين باشد: {إن شئت تحقيق ما ذكر فسئل به خبيراً}. گفتنى است در برداشت فوق، مرجع ضمير {به} خلق

و استوا و {خبيراً} مفعول براى {فسئل} دانسته شد.

12 _ لزوم رجوع به افراد خبير و آگاه در مسائل مربوط به معارف الهى ، همچون مبدأ و چگونگى آفرينش آسمان ها و زمين

الحىّ الذى لايموت . .. الذى خلق السم_وت ... الرحم_ن فسئل به خبيرًا

تكامل علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 109 - 7

7- انسان آگاه به معارف الهى ، همواره در مسير تكامل معنوى و تعالى روحى

إن الذين أُوتوا العلم . .. و يزيدهم خشوعًا

تواضع بر علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 12

12- فروتنى و ادب در برابر عالمان الهى ، لازم است .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

حجيت سخن علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 5،1

5- بهره مندى پيامبران از وحى ، وجه امتياز و تفاوت آنان با ساير بشر

و ما أرسلنا قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم

1- تمامى رسولان الهى ، از نوع بشر و جنس مرد بودند .

و ما أرسلنا قبلك إلاّ رجالاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 5

5 - اعتبار و حجيت سخن و اظهار نظر متخصصان دينى و عالمان به كتاب هاى آسمانى

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

حق پذيرى علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 4

4- برخورداران از علم و آگاهى به معارف آسمانى

، داراى روحيه حق پذيرى و خضوع در برابر آيات قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم يخرّون

خضوع علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 4

4- برخورداران از علم و آگاهى به معارف آسمانى ، داراى روحيه حق پذيرى و خضوع در برابر آيات قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم يخرّون

عقيده علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 108 - 1

1- پروردگار ، منزه از هر كاستى و نقص در بينش آگاهان به معارف آسمانى

إن الذين أُوتوا العلم من قبله . .. يقولون سبح_ن ربّنا

علماى دينى در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 6

6 - وجود عالمان دينى و آگاهان به كتاب هاى آسمانى در محيط جاهلى عصر بعثت پيامبراسلام ( ص )

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

علماى دينى صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 13

13- عالمان دينى و آگاهان به كتاب هاى آسمانى ، داراى منزلت و جايگاه اجتماعى نزد مشركان مكه

فس_لوا أهل الذكر

ارجاع مشركان به عالمان دينى و آگاهان به تاريخ انبيا، بيانگر اين نكته است كه اين عالمان، از جايگاهى خاص در ميان مشركان برخوردار بودند و سخنان اين قشر نزد آنان مورد پذيرش بود.

مقامات علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 8

8- علم

به حقايق دينى ارزشمند بوده و عالمان به آن داراى جايگاه و مقام والا در پيشگاه خداوندند .

إن الذين أُوتوا العلم من قبله يخرّون للأذقان

موقعيت اجتماعى علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 13

13- عالمان دينى و آگاهان به كتاب هاى آسمانى ، داراى منزلت و جايگاه اجتماعى نزد مشركان مكه

فس_لوا أهل الذكر

ارجاع مشركان به عالمان دينى و آگاهان به تاريخ انبيا، بيانگر اين نكته است كه اين عالمان، از جايگاهى خاص در ميان مشركان برخوردار بودند و سخنان اين قشر نزد آنان مورد پذيرش بود.

نقش علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 4

4 - لزوم مراجعه به عالمان دينى ، براى فهم صحيح حقايق شريعت

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

علماى مسيحيت

{علماى مسيحيت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 3

3 - بى اساس بودن آيين يهود و نصارا در ديدگاه طرف مقابل ، ساخته و پرداخته عالمانشان است .

و قالت اليهود . .. هم يتلون الكتب

تلاوت كتابهاى دينى به ويژه در عصرهاى گذشته، مخصوص عالمان دينى بوده است. بنابراين جمله حاليه {و هم يتلون الكتاب} (با اينكه كتاب آسمانى را تلاوت مى كنند) حاكى است كه سرچشمه و منشأ سخن ياد شده - كه همه يهود و نصارا بدان اذعان داشتند (قالت اليهود ... و قالت النصارى) - به عالمان ايشان بوده است.

آگاهى علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

انعام - 6 - 114 - 9

9 _ اهل كتاب (عالمان يهود و نصارا) آگاه به حقانيت قرآن و نزول آن از جانب خدا

و الذين ءاتينهم الكتب يعلمون أنه منزل من ربك بالحق

اضلال علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 7

7 _ بسيارى از احبار و راهبان ( پيشوايان دينى يهود و نصارا ) عوامل انحراف مردم و بازدارنده آنان از راه خدا بودند .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان . .. و يصدون عن سبيل اللّه

اطاعت از علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 1

1 _ تسليم و اطاعت بى چون و چراى يهود و نصارا در برابر احبار و راهبان ( پيشوايان دينى ) خويش

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً

{اتخاذ رب} كنايه از تسليم و اطاعت بى چون و چراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 4

4 _ اطاعت محض و تبعيت كوركورانه يهود و نصارا از احبار و راهبانشان ، در راستاى مبارزه با قرآن و اسلام

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً . .. يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

اكثريت علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 2

2 _ بسيارى از عالمان دينى يهود و نصارا ، اموال مردم را به ناحق و بدون سبب موجه و مشروع ، تصاحب مى كردند .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

انحراف علماى مسيحيت

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 1

1 _ خداوند ، از فساد مالى و انحراف بسيارى از احبار و راهبان ( پيشوايان دينى يهود و نصارا ) پرده برداشته و مؤمنان را نسبت به خطر آنان هشدار داد .

يأيها الذين ءامنوا إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

بدعت علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 12

12 _ از امام صادق ( ع ) درباره سخن خدا كه فرمود : { اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أرباباً من دون اللّه } روايت شده كه فرمود : { و اللّه ما صلّوا لهم و لا صاموا و لكنهم أحلّوا لهم حراماً و حرّموا عليهم حلالا فاتّبعوهم ;

به خدا سوگند آنان براى احبار و راهبان نه نماز خواندند و نه روزه گرفتند ; ولى آن علما و صومعه داران، براى مردم حرام را حلال و حلال را حرام كردند و آنان پيروى كردند}.

پيشگويى علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 2

2 - پيشگويى علماى يهود و نصارا ، در باره آمدن قرآن و ظهور پيامبر اسلام ( ص )

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه صرف آگاهى و اطلاع علماى بنى اسرائيل تا زمانى كه اطلاعات خود را در اختيار ديگران قرار نداده اند، نمى تواند آيه و نشانه باشد.

تبعيت مسيحيان از علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7

- توبه - 9 - 31 - 1

1 _ تسليم و اطاعت بى چون و چراى يهود و نصارا در برابر احبار و راهبان ( پيشوايان دينى ) خويش

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً

{اتخاذ رب} كنايه از تسليم و اطاعت بى چون و چراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 4

4 _ اطاعت محض و تبعيت كوركورانه يهود و نصارا از احبار و راهبانشان ، در راستاى مبارزه با قرآن و اسلام

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً . .. يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

جرايم علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 2

2 _ بسيارى از عالمان دينى يهود و نصارا ، اموال مردم را به ناحق و بدون سبب موجه و مشروع ، تصاحب مى كردند .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

حرامخوارى علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 2

2 _ بسيارى از عالمان دينى يهود و نصارا ، اموال مردم را به ناحق و بدون سبب موجه و مشروع ، تصاحب مى كردند .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

حق پذيرى علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 9،11

9 _ مسيحيان و عالمان دينى آنان ، مردمى حق پذير و برخوردار از سلامت نفس

الذين قالوا إنّا نصرى . .. و انهم لايستكبرون

بنابر اينكه متعلق حذف شده از {لايستكبرون} كلمه اى همانند {عن

اتباع الحق} باشد، آيه بعد اين معنا را تأييد مى كند.

11 _ تمجيد خدا از كشيشان و راهبان وارسته و مسيحيان حق پذير و فروتن

ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً و انهم لايستكبرون

حق ستيزى علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 176 - 5

5 - حق ستيزى و حق پوشى علماى يهود و نصارا

إن الذين يكتمون . .. ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق

خطر علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 1

1 _ خداوند ، از فساد مالى و انحراف بسيارى از احبار و راهبان ( پيشوايان دينى يهود و نصارا ) پرده برداشته و مؤمنان را نسبت به خطر آنان هشدار داد .

يأيها الذين ءامنوا إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

دشمنى علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 3

3 _ احبار ( عالمان يهود ) و راهبان ( عالمان نصارا ) سردمداران مبارزه با قرآن و اسلام

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً . .. يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير {هم} در {يريدون}، {يطفئوا} و {بأفواههم} به احبار و راهبان بازگردد، كه در اين صورت آيه شريفه بيانگر يكى از مصداقهاى {اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أرباباً} خواهد بود ; بدين معنا كه احبار و راهبان عليه قرآن و اسلام سخنان نادرست مى گفتند و يهود و نصارا از آنان تبعيت كوركورانه و اطاعت محض داشتند.

دنياطلبى علماى مسيحيت

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 8

8 _ تلاش احبار و راهبان ، در بازداشتن مردم از راه خدا ، در راستاى دستيابى به مطامع دنيوى خويش

ليأكلون أمول الناس بالبطل و يصدون عن سبيل اللّه

با توجه به ارتباط و پيوستگى {يصدون} با {يأكلون} برداشت فوق استفاده مى شود.

سرزنش احترام به علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 2

2 _ توبيخ يهود و نصارا از سوى خدا ، به خاطر ارج نهادن به پيشوايان دينى خود ( احبار و راهبان ) تا حد پروردگارى

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً من دون اللّه

سرزنش علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 4

4 _ ربانيون و احبار ( عالمان يهود و نصارا ) مورد توبيخ خداوند به خاطر بى تفاوتى ايشان در برابر حرام خوارى مردم خويش و گفتار نارواى آنان

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت

مراد از {ربانيون} عالمان نصارا هستند و {احبار} به دانشمندان يهود، گفته مى شود.

سكوت علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 4،10

4 _ ربانيون و احبار ( عالمان يهود و نصارا ) مورد توبيخ خداوند به خاطر بى تفاوتى ايشان در برابر حرام خوارى مردم خويش و گفتار نارواى آنان

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت

مراد از {ربانيون} عالمان نصارا هستند و {احبار} به دانشمندان يهود، گفته مى شود.

10 _ سكوت عالمان

يهود و نصارا در برابر منكرات جامعه خويش ، بسيار زشت و ناپسند

لبئس ما كانوا يصنعون

ظاهراً مراد از ضمير در {كانوا} و {يصنعون}، {ربانيون} و {احبار} مى باشد نه توده اهل كتاب ; قابل ذكر است كه در برداشت فوق مراد از {ما}ى موصوله، سكوت عالمان اهل كتاب در برابر گناهان دانسته شده است.

علم علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 17

17 - عالمان يهود و نصارا ، به خوبى مى دانستند كه قبله شدن مسجدالحرام ، فرمانى از ناحيه خداوند است .

إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق

{لام} تأكيد در {ليعلمون} بيانگر اين است كه: اهل كتاب هيچ ترديدى نداشتند و به روشنى مى دانستند كه تغيير قبله حق و از ناحيه خداوند است.

علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 8

8 _ نقش مؤثرتر كشيشان از راهبان در هدايتگرى مردم

ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً

تقديم ذكرى {قسيسين} بر {رهباناً} مى تواند اشاره به نقش مؤثرتر قسيسين داشته باشد.

علماى مسيحيت و قبله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 17

17 - عالمان يهود و نصارا ، به خوبى مى دانستند كه قبله شدن مسجدالحرام ، فرمانى از ناحيه خداوند است .

إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق

{لام} تأكيد در {ليعلمون} بيانگر اين است كه: اهل كتاب هيچ ترديدى نداشتند و به روشنى مى دانستند كه تغيير قبله حق و از ناحيه خداوند است.

علماى مسيحيت و قرآن

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 114 - 9

9 _ اهل كتاب (عالمان يهود و نصارا) آگاه به حقانيت قرآن و نزول آن از جانب خدا

و الذين ءاتينهم الكتب يعلمون أنه منزل من ربك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 2

2 - پيشگويى علماى يهود و نصارا ، در باره آمدن قرآن و ظهور پيامبر اسلام ( ص )

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه صرف آگاهى و اطلاع علماى بنى اسرائيل تا زمانى كه اطلاعات خود را در اختيار ديگران قرار نداده اند، نمى تواند آيه و نشانه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 83 - 3،10

3 _ گريه گروهى از كشيشان و راهبان عصر پيامبر بر اثر شنيدن قرآن

منهم قسيسين و رهباناً . .. ما أنزل إلى الرسول ترى اعينهم تفيض من الدمع

بنابر اينكه ضمير در {سمعوا} به {قسيسين} و {رهبان} برگردانده شود.

10 _ گروهى از مسيحيان ، كشيشان و راهبان عصر بعثت ، پذيراى اسلام در پى شنيدن قرآن .

و إذا سمعوا ما أنزل إلى الرسول . .. يقولون ربنا ءامنا

علماى مسيحيت و كتمان حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 6،10

6 - عالمان يهود و نصارا در عصر بعثت ، شواهد و نشانه هاى حقانيت پيامبر ( ص ) و احكام اسلام را كتمان مى كردند .

الذين يكتمون ما أنزلنا من البينت و الهدى من

بعد ما بينه للناس فى الكتب

10 - علماى يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايق و معارف كتب آسمانى از رحمت خدا محروم شده و مورد لعن و نفرين لعنت كنندگان هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. أولئك يلعنهم اللّه و يلعنهم اللعنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 176 - 5

5 - حق ستيزى و حق پوشى علماى يهود و نصارا

إن الذين يكتمون . .. ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق

علماى مسيحيت و محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 2

2 - پيشگويى علماى يهود و نصارا ، در باره آمدن قرآن و ظهور پيامبر اسلام ( ص )

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه صرف آگاهى و اطلاع علماى بنى اسرائيل تا زمانى كه اطلاعات خود را در اختيار ديگران قرار نداده اند، نمى تواند آيه و نشانه باشد.

غصب علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 2

2 _ بسيارى از عالمان دينى يهود و نصارا ، اموال مردم را به ناحق و بدون سبب موجه و مشروع ، تصاحب مى كردند .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

فساد مالى علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 1

1 _ خداوند ، از فساد مالى و انحراف بسيارى از احبار و راهبان ( پيشوايان دينى يهود

و نصارا ) پرده برداشته و مؤمنان را نسبت به خطر آنان هشدار داد .

يأيها الذين ءامنوا إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

گريه علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 83 - 3

3 _ گريه گروهى از كشيشان و راهبان عصر پيامبر بر اثر شنيدن قرآن

منهم قسيسين و رهباناً . .. ما أنزل إلى الرسول ترى اعينهم تفيض من الدمع

بنابر اينكه ضمير در {سمعوا} به {قسيسين} و {رهبان} برگردانده شود.

لعن بر علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 10

10 - علماى يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايق و معارف كتب آسمانى از رحمت خدا محروم شده و مورد لعن و نفرين لعنت كنندگان هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. أولئك يلعنهم اللّه و يلعنهم اللعنون

مسلمانان صدر اسلام و علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 3

3 _ خوشبينى مسلمانان صدر اسلام ، نسبت به پيشوايان دينى يهود و نصارا

يأيها الذين ءامنوا إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

افشاى چهره عالمان دينى يهود و نصارا براى مسلمانان (يا أيها الذين آمنوا) _ كه متضمن هشدار به ايشان است _ بيانگر اين حقيقت است كه: مسلمانان از ماهيت خطر پيشوايان دينى اهل كتاب آگاهى نداشتند بلكه بر عكس به آنان خوشبين بودند.

مسؤوليت علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 10

10 _

سكوت عالمان يهود و نصارا در برابر منكرات جامعه خويش ، بسيار زشت و ناپسند

لبئس ما كانوا يصنعون

ظاهراً مراد از ضمير در {كانوا} و {يصنعون}، {ربانيون} و {احبار} مى باشد نه توده اهل كتاب ; قابل ذكر است كه در برداشت فوق مراد از {ما}ى موصوله، سكوت عالمان اهل كتاب در برابر گناهان دانسته شده است.

نقش علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 6،18

6 _ حضور كشيشان و راهبان خداترس در بين مسيحيان موجب دوستى و نزديكى آنان با مسلمانان

اقربهم مودة للذين ءامنوا الذين . .. ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً

18 _ وجود كشيشان و راهبان منتظر بعثت حضرت محمد ( ص ) در ميان مسيحيان ، موجب محبت آنان ، به مسلمانان

و لتجدن اقربهم مودة للذين ءامنوا . .. ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً و انهم لايست

از امام صادق(ع) روايت شده كه پس از خواندن آيه فوق فرمود: أولئك كانوا قوماً بين عيسى(ع) و محمد(ص) ينتظرون مجيىء محمد(ص).

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 335، ح 162; نورالثقلين، ج 1، ص 662، ح 317.

علماى مكه

{علماى مكه}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 16

16- حضور افرادى آگاه ، عالم و مطلع از وضعيت انبياى الهى ، در شهر مكه در صدراسلام

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

علماى يهود

{علماى يهود}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 3

3 - بى اساس بودن آيين يهود و نصارا در ديدگاه طرف مقابل ، ساخته

و پرداخته عالمانشان است .

و قالت اليهود . .. هم يتلون الكتب

تلاوت كتابهاى دينى به ويژه در عصرهاى گذشته، مخصوص عالمان دينى بوده است. بنابراين جمله حاليه {و هم يتلون الكتاب} (با اينكه كتاب آسمانى را تلاوت مى كنند) حاكى است كه سرچشمه و منشأ سخن ياد شده - كه همه يهود و نصارا بدان اذعان داشتند (قالت اليهود ... و قالت النصارى) - به عالمان ايشان بوده است.

آگاهى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 13

13 - عالمان يهود در عصر پيامبر ( ص ) ، به الهى بودن قرآن آگاهى كامل داشتند .

و هم يعلمون

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مفعول {يعلمون} به قرينه {يسمعون كلام اللّه} الهى بودن كلامى باشد كه براى آنان قراءت مى شده است; يعنى: {و هم يعلمون ان الذى يسمعونه كلام اللّه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 114 - 9

9 _ اهل كتاب (عالمان يهود و نصارا) آگاه به حقانيت قرآن و نزول آن از جانب خدا

و الذين ءاتينهم الكتب يعلمون أنه منزل من ربك بالحق

ادعاهاى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 8

8 _ تناقض آشكار ميان ادعا هاى اهل كتاب ( عالمان يهود ) و عمل آنان

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

خداوند از يكسو يهوديان را به دارا بودن كتاب آسمانى _ كه طبعاً كتاب توحيد است _ توصيف كرده و از سوى ديگر شرك آنان

را گوشزد كرده تا تناقض در ادعا و عمل يهوديان را به خود آنان و به مسلمانان تفهيم كند.

استكبار علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 13

13 _ يهوديان و علماى آنان داراى روحيه سلطه گرى و حق ناپذيرى

اشد الناس عدوة للذين ءامنوا اليهود . .. و انهم لايستكبرون

اضلال علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 7

7 _ بسيارى از احبار و راهبان ( پيشوايان دينى يهود و نصارا ) عوامل انحراف مردم و بازدارنده آنان از راه خدا بودند .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان . .. و يصدون عن سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 9

9 _ تصميم عالمان يهود بر گمراه كردن مسلمانان

و يريدون ان تضلوا السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 3

3 _ تحريف و تفسير ناصواب گفته ها ، از روش هاى عالمان يهود براى گمراه ساختن مسلمانان

و يريدون ان تضلوا السبيل . .. من الذين هادوا يحرّفون الكلم

هدف از تحريف و تفسير ناصواب سخنان از سوى عالمان يهود، به دليل {ان تضلوا}، گمراه ساختن مسلمانان است.

اطاعت از علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 1

1 _ تسليم و اطاعت بى چون و چراى يهود و نصارا در برابر احبار و راهبان ( پيشوايان دينى ) خويش

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً

{اتخاذ

رب} كنايه از تسليم و اطاعت بى چون و چراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 4

4 _ اطاعت محض و تبعيت كوركورانه يهود و نصارا از احبار و راهبانشان ، در راستاى مبارزه با قرآن و اسلام

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً . .. يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 11،15

11 _ يهوديان و منافقان شتابنده در كفر ، پذيراى سخنان نادرست و سر به فرمانِ سران و عالمان تحريفگر يهود

سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {سمعون . ..}، علاوه بر توصيف يهوديان، وصف منافقان نيز باشد، و {للكذب} و {لقوم} مفعول به براى {سمعون} باشد. بنابراين معناى {سمعون للكذب} كه داراى لحنى مذمت آميز است، چنين مى شود: آنان پذيراى سخنان دروغ هستند، و {سمعون لقوم ءاخرين}، يعنى شنواى دستورات ديگران و مطيع آنانند.

15 _ منافقان و يهوديان شتابنده در كفر ، مردمى دروغ پرداز ، جاسوس و فرمانبردار سران و عالمان تحريفگر يهود

سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {للكذب} و {لقوم} مفعول له براى {سمعون} باشد. بنابراين {سمعون للكذب}، يعنى سخنان تو را مى شنوند تا بر تو دروغ ببندند و شايعه سازى كنند و {سمعون لقوم ءاخرين}، يعنى آنان جاسوس ديگرانند و سخنان تو را براى ديگران مى شنوند.

اكثريت علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 2

2 _

بسيارى از عالمان دينى يهود و نصارا ، اموال مردم را به ناحق و بدون سبب موجه و مشروع ، تصاحب مى كردند .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

انحراف علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 1

1 _ خداوند ، از فساد مالى و انحراف بسيارى از احبار و راهبان ( پيشوايان دينى يهود و نصارا ) پرده برداشته و مؤمنان را نسبت به خطر آنان هشدار داد .

يأيها الذين ءامنوا إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

اهداف علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 23

23 _ تثبيت حكم تحريف شده به دست عالمان يهود ، هدف آنان از ارجاع داورى به رسول خدا ( ص )

ان اوتيتم هذا فخذوه و إن لم تؤتوه فاحذروا

ارجاع داورى به رسول خدا(ص) و نپذيرفتن قضاوت آن حضرت در صورت مخالفت حكم وى با اظهارات عالمان يهود، مى رساند كه هدف آنان از اين ارجاع تنها تلاش براى يافتن امضاى حكم تحريف شده بوده است.

ايمان علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 2

2 _ گرايش و ايمان برخى اهل كتاب و علماى يهود به جبت ( معبودى غير از خدا ) و طاغوت

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

{جبت} در لغت به معناى هر چيزى است كه در آن خيرى نباشد و نيز به معبودى غير از خدا گفته مى شود.

بدعت علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 12

12 _ از امام صادق ( ع ) درباره سخن خدا كه فرمود : { اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أرباباً من دون اللّه } روايت شده كه فرمود : { و اللّه ما صلّوا لهم و لا صاموا و لكنهم أحلّوا لهم حراماً و حرّموا عليهم حلالا فاتّبعوهم ;

به خدا سوگند آنان براى احبار و راهبان نه نماز خواندند و نه روزه گرفتند ; ولى آن علما و صومعه داران، براى مردم حرام را حلال و حلال را حرام كردند و آنان پيروى كردند}.

بدعتگذارى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 5،6،7،8،10

5 - گروهى از عالمان يهود ، افكار تحرير يافته خويش را حقايقى ( معارف ، احكام و . . . ) از جانب خدا قلمداد نموده ، به مردم ارائه مى كردند .

فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم ثم يقولون هذا من عند اللّه

{بأيديهم} (با دستهاى خود)، تأكيد بر اين است كه عالمان يهود آنچه را به عنوان كتاب الهى مى نوشتند، ساخته و پرداخته خود آنان بود، همانند جمله هاى {يقولون بأفواههم} و {نظرته بعينى . ..} و ... .

6 - دستيابى به متاع هاى دنيوى ( مال ، رياست ، وجاهت و . . . ) هدف عالمان يهود از ارائه خود ساخته ها به عنوان كتاب آسمانى

ليشتروا به ثمناً قليلا

7 - عوام يهود ، خريداران تحريف ها و بدعت هاى عالمانشان

ليشتروا به ثمناً قليلا

8 - گروهى از عالمان يهود ،

مردمانى بدعتگذار و دين ساز بودند .

فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم

10 - عالمان تحريفگر و بدعتگذار يهود ، زمينه سازان گمراهى مردم خويش

ثم يقولون هذا من عند اللّه ليشتروا به ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 2

2 - انديشه يهود درباره عذاب قيامت ( نبود عذاب براى يهوديان جز روزى چند ) از بدعت هاى عالمان يهود

فويل للذين يكتبون الكتب . .. و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

جمله {و قالوا . ..} در ضمن اينكه عطف بر {قد كان فريق} در آيه 75 است، بيانگر مصداقى از {أمانى} در آيه 78 و مصداقى از {الكتاب} در آيه 79 مى باشد. برداشت فوق به لحاظ وجه اخير است.

بينش علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 6،8،11،12

6 - ناتوانى مسلمانان از احتجاج عليه يهود در پيشگاه خدا ، توجيه عالمان يهود براى بازدارى مردم خويش از بازگويى و نشر صفات پيامبر موعود

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

8 - پيشوايان يهود ، بازگويى صفات پيامبر موعود و اعتراف به حقانيت او را ، نشانه بى خردى بازگو كننده مى شمردند .

أتحدثونهم . .. أفلا تعقلون

11 - حفظ منافع قوم و جامعه يهود ، برتر از اعتراف به باور ها و عقايد دينى در ديدگاه عالمان و پيشوايان آنان

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم . .. أفلا تعقلون

12 - پيشوايان و عالمان يهود ، اعتراف به حقايق دينى و معارف الهى را ، در صورتى كه مخدوش كننده منافع قومى آنان

گردد ، ناروا و برخاسته از بى خردى مى دانستند .

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم . .. أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 5

5 - گروهى از عالمان يهود ، افكار تحرير يافته خويش را حقايقى ( معارف ، احكام و . . . ) از جانب خدا قلمداد نموده ، به مردم ارائه مى كردند .

فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم ثم يقولون هذا من عند اللّه

{بأيديهم} (با دستهاى خود)، تأكيد بر اين است كه عالمان يهود آنچه را به عنوان كتاب الهى مى نوشتند، ساخته و پرداخته خود آنان بود، همانند جمله هاى {يقولون بأفواههم} و {نظرته بعينى . ..} و ... .

پيشگويى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 2

2 - پيشگويى علماى يهود و نصارا ، در باره آمدن قرآن و ظهور پيامبر اسلام ( ص )

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه صرف آگاهى و اطلاع علماى بنى اسرائيل تا زمانى كه اطلاعات خود را در اختيار ديگران قرار نداده اند، نمى تواند آيه و نشانه باشد.

تبعيت يهود از علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 1

1 _ تسليم و اطاعت بى چون و چراى يهود و نصارا در برابر احبار و راهبان ( پيشوايان دينى ) خويش

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً

{اتخاذ رب} كنايه از تسليم و اطاعت بى چون و چراست.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 4

4 _ اطاعت محض و تبعيت كوركورانه يهود و نصارا از احبار و راهبانشان ، در راستاى مبارزه با قرآن و اسلام

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً . .. يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

تحريفگرى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 7،8،9

7 - تحريف معنوى تورات از سوى عالمان يهود

ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه

تناسب مسائل ياد شده در آيه مورد بحث با عالمان و نيز طايفه مقابل آنان، يعنى {أميون} - كه در آيه 78 بيان شده - دلالت بر اين دارد كه: مراد از {فريق منهم} عالمان بنى اسرائيل و يهود مى باشد. {من بعد ما عقلوه} (پس از آنكه كلام خدا را مى فهميدند تحريفش مى كردند) اشاره به آن دارد كه مراد از تحريف، تحريف معنوى است.

8 - عالمان يهود از روى عمد و با آگاهى و توجه ، سخنان خدا را تحريف مى كردند .

ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه و هم يعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مفعول {يعلمون} تحريف كلام خدا باشد; يعنى: {و هم يعلمون أنهم يحرفونه}. احتمالات ديگرى نيز گفته شده كه به برخى از آنها اشاره خواهد شد.

9 - تحريف كلام الهى از سوى عالمان يهود ، دليل نبود زمينه هاى ايمان در آنان

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم و قد كان فريق منهم . .. من بعد ما عقلوه

جمله حاليه {و قد كان . ..} بيانگر علتى براى نفى اميد از ايمان آوردن يهود است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 5،7،10

5 - گروهى از عالمان يهود ، افكار تحرير يافته خويش را حقايقى ( معارف ، احكام و . . . ) از جانب خدا قلمداد نموده ، به مردم ارائه مى كردند .

فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم ثم يقولون هذا من عند اللّه

{بأيديهم} (با دستهاى خود)، تأكيد بر اين است كه عالمان يهود آنچه را به عنوان كتاب الهى مى نوشتند، ساخته و پرداخته خود آنان بود، همانند جمله هاى {يقولون بأفواههم} و {نظرته بعينى . ..} و ... .

7 - عوام يهود ، خريداران تحريف ها و بدعت هاى عالمانشان

ليشتروا به ثمناً قليلا

10 - عالمان تحريفگر و بدعتگذار يهود ، زمينه سازان گمراهى مردم خويش

ثم يقولون هذا من عند اللّه ليشتروا به ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 16

16 _ عالمان يهود با پنهان كردن بسيارى از معارف تورات آن را تحريف كردند.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

كتمان بسيارى از نوشته هاى تورات از ديد و اطلاع مردم طبيعتاً منجر به فراموش شدن آن قسمتها مى شود و در نتيجه كتاب آسمانى به شكل ناقص در اختيار مردم قرار مى گيرد كه اين خود نوعى تحريف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 1،2،3

1 _ عالمان يهود ، تحريف كننده حقايق و سخنها

من الذين هادوا يحرّفون الكلم عن مواضعه

{كلم} (جمع كلمه) به معناى سخن است كه به مناسبت مورد، حقايقى است كه تحريف آن در گمراه ساختن مسلمانان مؤثر

بوده است.

2 _ تحريف و تفسير نابجاى تورات از سوى عالمان يهود *

من الذين هادوا يحرّفون الكلم عن مواضعه

برخى برآنند كه مراد از {الكلم} تورات است و تحريف در اين آيه به معناى تفسير غلط است و نه تغيير الفاظ و جملات ; به دليل {عن مواضعه}. چون با تفسير غلط، جمله از موضع و موقعيّت خود خارج مى شود.

3 _ تحريف و تفسير ناصواب گفته ها ، از روش هاى عالمان يهود براى گمراه ساختن مسلمانان

و يريدون ان تضلوا السبيل . .. من الذين هادوا يحرّفون الكلم

هدف از تحريف و تفسير ناصواب سخنان از سوى عالمان يهود، به دليل {ان تضلوا}، گمراه ساختن مسلمانان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 11،14،15،22،23،25،26

11 _ يهوديان و منافقان شتابنده در كفر ، پذيراى سخنان نادرست و سر به فرمانِ سران و عالمان تحريفگر يهود

سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {سمعون . ..}، علاوه بر توصيف يهوديان، وصف منافقان نيز باشد، و {للكذب} و {لقوم} مفعول به براى {سمعون} باشد. بنابراين معناى {سمعون للكذب} كه داراى لحنى مذمت آميز است، چنين مى شود: آنان پذيراى سخنان دروغ هستند، و {سمعون لقوم ءاخرين}، يعنى شنواى دستورات ديگران و مطيع آنانند.

14 _ دروغ پذيرى برخى منافقان و يهوديان و پيروى آنان از عالمان تحريفگر ، فلسفه نهى خداوند از تأسف پيامبر ( ص ) بر كفرورزى آنان

لايحزنك الذين يسرعون . .. سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين

{سمعون} خبر براى ضمير محذوفى است كه به {الذين قالوا} و {الذين هادوا} بر مى گردد

(هم سماعون) و اين جمله، بيانگر علت نهى خداوند از تأسف بر كفر منافقان و يهوديان است.

15 _ منافقان و يهوديان شتابنده در كفر ، مردمى دروغ پرداز ، جاسوس و فرمانبردار سران و عالمان تحريفگر يهود

سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {للكذب} و {لقوم} مفعول له براى {سمعون} باشد. بنابراين {سمعون للكذب}، يعنى سخنان تو را مى شنوند تا بر تو دروغ ببندند و شايعه سازى كنند و {سمعون لقوم ءاخرين}، يعنى آنان جاسوس ديگرانند و سخنان تو را براى ديگران مى شنوند.

22 _ سفارش عالمان يهود به فرستادگان خويش مبنى بر پذيرش حكم پيامبر ( ص ) به شرط موافقت آن با حكم تحريف شده آنان

سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك . .. ان اوتيتم هذا فخذوه و إن لم تؤتوه فاحذروا

{هذا} اشاره به حكمى است كه عالمان يهود آن را ابراز مى داشتند و جمله {يحرفون الكلم} مى رساند كه حكمى تحريف شده بوده است.

23 _ تثبيت حكم تحريف شده به دست عالمان يهود ، هدف آنان از ارجاع داورى به رسول خدا ( ص )

ان اوتيتم هذا فخذوه و إن لم تؤتوه فاحذروا

ارجاع داورى به رسول خدا(ص) و نپذيرفتن قضاوت آن حضرت در صورت مخالفت حكم وى با اظهارات عالمان يهود، مى رساند كه هدف آنان از اين ارجاع تنها تلاش براى يافتن امضاى حكم تحريف شده بوده است.

25 _ امتناع عالمان تحريفگر يهود از رويارويى با رسول خدا ( ص ) ، از ترس افشاى دروغ ها و تحريفهايشان *

سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم من بعد مواضعه

26 _ تحريف تورات از

سوى عالمان يهود با جابجايى كلمات و جملات و احكام آن

يحرفون الكلم من بعد مواضعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 3،4

3 _ عوام يهود ، قبول كننده تحريفات صورت گرفته به دست عالمان آنها *

سمعون للكذب

چنانچه {سمعون} وصف عوام يهود باشد، مراد از {كذب} به قرينه {يحرفون} تحريفاتى خواهد بود كه به دست عالمان يهود صورت مى گيرد و شنيدن تحريف به معناى قبول كردن آن است.

4 _ نيل به متاع دنيا ، انگيزه عالمان يهود در تحريف حقايق تورات و احكام آن

يحرفون الكلم من بعد مواضعه . .. اكلون للسحت

ترس علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 25

25 _ امتناع عالمان تحريفگر يهود از رويارويى با رسول خدا ( ص ) ، از ترس افشاى دروغ ها و تحريفهايشان *

سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم من بعد مواضعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 22

22 _ عالمان يهود در عصر بعثت ، بيمناك از مردم خويش در حكم و قضاوت بر اساس تورات

و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه . .. فلاتخشوا الناس

تقواى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 31،33

31 _ احبار و ربانيون ، عالمانى خداترس ، بى طمع و دل بريده از دنيا

الربنيون و الاحبار . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

33 _ پيامبران ، ربانيون و احبار ، الگو هاى خداترسى و بى

پروايى از مردم براى قضاوت بر اساس احكام الهى

يحكم بها النبيون . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

توجيه گرى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 6

6 - ناتوانى مسلمانان از احتجاج عليه يهود در پيشگاه خدا ، توجيه عالمان يهود براى بازدارى مردم خويش از بازگويى و نشر صفات پيامبر موعود

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

توطئه علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 7

7 _ همسويى اهل كتاب ( علماى يهود ) با كافران و مشركان ، تلاشى براى فراهم آوردن نيرو و ياور عليه مسلمانان *

الم تر الى الّذين . .. و يقولون للّذين كفروا ... فلن تجد له نصيراً

جمله {فلن تجد له نصيراً} پس از بيان همسويى يهود با مشركان، مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه يهوديان به منظور يارى طلبى عليه مسلمانان، با مشركان همسو شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 24

24 _ تحريكات پشت پرده عالمان يهود عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك . .. ان اوتيتم هذا فخذوه و إن لم تؤتوه فاحذروا

جرايم علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 2

2 _ بسيارى از عالمان دينى يهود و نصارا ، اموال مردم را به ناحق و بدون سبب موجه و مشروع ، تصاحب مى كردند .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس

بالبطل

حرامخوارى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 2

2 _ بسيارى از عالمان دينى يهود و نصارا ، اموال مردم را به ناحق و بدون سبب موجه و مشروع ، تصاحب مى كردند .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 2

2 _ عالمان يهود در عصر پيامبر ( ص ) گوش سپارنده به شايعات دروغين و راغب به حرمخوارى و رشوه گيرى

سمعون لقوم ءاخرين . .. سمعون للكذب اكلون للسحت

برداشت فوق بر اين مبناست كه دو صفت ياد شده درباره عالمان يهود باشد. توصيف عوام يهود در آيه قبل به {سمعون للكذب}، اين مبنا را تأييد مى كند، و {سحت} به معناى مال حرام است و از مصاديق مورد نظر آن، به مناسبت مورد، رشوه مى باشد.

حق ستيزى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 176 - 5

5 - حق ستيزى و حق پوشى علماى يهود و نصارا

إن الذين يكتمون . .. ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق

حق ناپذيرى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 9،10

9 - پيشوايان و عالمان يهود در عصر بعثت ، مردمانى لجوج و حق ناپذير

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم . .. أفلا تعقلون

10 - لجاجت و حق ناپذيرى عالمان و پيشوايان يهود ، دليل نا به جا بودن اميد و دل بستن مسلمانان به ايمان آوردن

آنان

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. قالوا أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم

آيه مورد بحث عطف بر جمله حاليه {و قد كان . ..} و يا عطف بر جمله {يسمعون ...} در آيه قبل مى باشد. در هر صورت، بيانگر علتى ديگر براى {أفتطمعون ...} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 5 - 1

1 - عالمان يهود ، به رغم آگاهى از دستورات تورات ، به آن عمل نمى كردند .

مثل الذين حمّلوا التورية ثمّ لم يحملوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 13

13 _ يهوديان و علماى آنان داراى روحيه سلطه گرى و حق ناپذيرى

اشد الناس عدوة للذين ءامنوا اليهود . .. و انهم لايستكبرون

خطر علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 1

1 _ خداوند ، از فساد مالى و انحراف بسيارى از احبار و راهبان ( پيشوايان دينى يهود و نصارا ) پرده برداشته و مؤمنان را نسبت به خطر آنان هشدار داد .

يأيها الذين ءامنوا إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

خواسته علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 7

7 _ عالمان ژرفنگر يهود ، خواسته نابجا از پيامبر اسلام ( ص ) نداشته و از صفات زشت و اعمال نارواى يهوديان ( پيمان شكنى ، انكار آيات الهى و . . . ) بر حذر بودند .

يسئلك أهل الكتب . .. لكن الرسخون فى العلم

منهم و المؤمنون يؤمنون

خداوند در آيه 153 تا آيه مورد بحث بهانه گيريها و صفات زشت اهل كتاب و به خصوص يهوديان را بيان نموده و آيه مورد بحث با كلمه {لكن} مؤمنان واقعى و عالمان ژرفنگر را، استثنا كرده است.

دروغگويى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 25

25 _ امتناع عالمان تحريفگر يهود از رويارويى با رسول خدا ( ص ) ، از ترس افشاى دروغ ها و تحريفهايشان *

سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم من بعد مواضعه

دشمن شناسى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 45 - 2

2 _ عالمان يهود ، دشمن مسلمانان

الم تر الى الذين . .. و اللّه اعلم باعدائكم

مراد از {اعداء} به قرينه آيه قبل و بعد، همان عالمان يهود هستند.

دشمنى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 1

1 - جامعه يهود در عصر بعثت متشكل از عالمانى معاند و عوامى ناآگاه

و قد كان فريق منهم . .. و منهم أميون لايعلمون الكتب إلا امانى

چنانچه در آيه {75} گذشت، مراد از {فريق منهم} - به قرينه صفات شمرده شده بر آنان - عالمان يهود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 3

3 _ احبار ( عالمان يهود ) و راهبان ( عالمان نصارا ) سردمداران مبارزه با قرآن و اسلام

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً . .. يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

برداشت فوق بر

اين اساس است كه ضمير {هم} در {يريدون}، {يطفئوا} و {بأفواههم} به احبار و راهبان بازگردد، كه در اين صورت آيه شريفه بيانگر يكى از مصداقهاى {اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أرباباً} خواهد بود ; بدين معنا كه احبار و راهبان عليه قرآن و اسلام سخنان نادرست مى گفتند و يهود و نصارا از آنان تبعيت كوركورانه و اطاعت محض داشتند.

دنياطلبى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 6

6 - دستيابى به متاع هاى دنيوى ( مال ، رياست ، وجاهت و . . . ) هدف عالمان يهود از ارائه خود ساخته ها به عنوان كتاب آسمانى

ليشتروا به ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 8

8 _ تلاش احبار و راهبان ، در بازداشتن مردم از راه خدا ، در راستاى دستيابى به مطامع دنيوى خويش

ليأكلون أمول الناس بالبطل و يصدون عن سبيل اللّه

با توجه به ارتباط و پيوستگى {يصدون} با {يأكلون} برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 6

6 _ حرص و آزمندى شديد عالمان يهود عصر پيامبر ( ص ) به متاع دنيا

اكلون للسحت

صيغه مبالغه {اكلون} نشان از رغبت و حرص فراوان عالمان يهود دارد.

دين سازى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 5،6،8،9

5 - گروهى از عالمان يهود ، افكار تحرير يافته خويش را حقايقى ( معارف ، احكام و . . .

) از جانب خدا قلمداد نموده ، به مردم ارائه مى كردند .

فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم ثم يقولون هذا من عند اللّه

{بأيديهم} (با دستهاى خود)، تأكيد بر اين است كه عالمان يهود آنچه را به عنوان كتاب الهى مى نوشتند، ساخته و پرداخته خود آنان بود، همانند جمله هاى {يقولون بأفواههم} و {نظرته بعينى . ..} و ... .

6 - دستيابى به متاع هاى دنيوى ( مال ، رياست ، وجاهت و . . . ) هدف عالمان يهود از ارائه خود ساخته ها به عنوان كتاب آسمانى

ليشتروا به ثمناً قليلا

8 - گروهى از عالمان يهود ، مردمانى بدعتگذار و دين ساز بودند .

فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم

9 - عالمان بدعتگذار و دين ساز يهود ، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

فويل للذين يكتبون الكتب . .. فويل لهم مما كتبت أيديهم

دين فروشى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 34

34 _ خداوند بر حذر دارنده عالمان يهود از دين فروشى و سوداگرى با آيات الهى

و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

رشوه خوارى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 2،5

2 _ عالمان يهود در عصر پيامبر ( ص ) گوش سپارنده به شايعات دروغين و راغب به حرمخوارى و رشوه گيرى

سمعون لقوم ءاخرين . .. سمعون للكذب اكلون للسحت

برداشت فوق بر اين مبناست كه دو صفت ياد شده درباره عالمان يهود باشد. توصيف عوام يهود در آيه قبل به {سمعون للكذب}، اين مبنا را تأييد مى كند، و {سحت} به

معناى مال حرام است و از مصاديق مورد نظر آن، به مناسبت مورد، رشوه مى باشد.

5 _ رشوه خوارى عالمان كفرپيشه يهود براى پذيرش و تأييد دروغپردازى هاى رشوه دهندگان

لقوم ءاخرين . .. سمعون للكذب اكلون للسحت

ذكر رشوه خوارى عالمان يهود پس از توصيف آنان به دروغ پذيرى، بيانگر آن است كه آنان براى پذيرش و تأييد دروغهاى بافته شده توسط گروهى از يهوديان رشوه مى گرفتند.

روش تبليغ علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 11

11 _ عالمان يهود برخى از حقايق تورات را براى مردم بيان مى كردند و بسيارى از حقايق آن را از مردم پنهان مى ساختند.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

رياست طلبى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 6

6 - دستيابى به متاع هاى دنيوى ( مال ، رياست ، وجاهت و . . . ) هدف عالمان يهود از ارائه خود ساخته ها به عنوان كتاب آسمانى

ليشتروا به ثمناً قليلا

زمينه توجيه گرى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 6

6 - ناتوانى مسلمانان از احتجاج عليه يهود در پيشگاه خدا ، توجيه عالمان يهود براى بازدارى مردم خويش از بازگويى و نشر صفات پيامبر موعود

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

زهد علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 31

31 _ احبار و ربانيون ، عالمانى خداترس ، بى طمع

و دل بريده از دنيا

الربنيون و الاحبار . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

سرزش علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 12

12 _ نكوهش اهل كتاب ( علماى يهود ) ، به جهت قضاوت ظالمانه درباره مؤمنان و سازش با كافران

الم تر الى الّذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون

جمله {الم تر . .. } داراى لحن مذمت گونه و اعتراض آميز است.

سرزنش احترام به علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 2

2 _ توبيخ يهود و نصارا از سوى خدا ، به خاطر ارج نهادن به پيشوايان دينى خود ( احبار و راهبان ) تا حد پروردگارى

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً من دون اللّه

سرزنش علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 5 - 2

2 - نكوهش شديد عالمان يهود ، از سوى خداوند

مثل الذين حمّلوا التورية ثمّ لم يحملوها كمثل الحمار يحمل أسفارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 4

4 _ ربانيون و احبار ( عالمان يهود و نصارا ) مورد توبيخ خداوند به خاطر بى تفاوتى ايشان در برابر حرام خوارى مردم خويش و گفتار نارواى آنان

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت

مراد از {ربانيون} عالمان نصارا هستند و {احبار} به دانشمندان يهود، گفته مى شود.

سكوت علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 4،10

4 _

ربانيون و احبار ( عالمان يهود و نصارا ) مورد توبيخ خداوند به خاطر بى تفاوتى ايشان در برابر حرام خوارى مردم خويش و گفتار نارواى آنان

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت

مراد از {ربانيون} عالمان نصارا هستند و {احبار} به دانشمندان يهود، گفته مى شود.

10 _ سكوت عالمان يهود و نصارا در برابر منكرات جامعه خويش ، بسيار زشت و ناپسند

لبئس ما كانوا يصنعون

ظاهراً مراد از ضمير در {كانوا} و {يصنعون}، {ربانيون} و {احبار} مى باشد نه توده اهل كتاب ; قابل ذكر است كه در برداشت فوق مراد از {ما}ى موصوله، سكوت عالمان اهل كتاب در برابر گناهان دانسته شده است.

سوء استفاده علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 16

16 - سوء استفاده عالمان يهود ، از ضعف بينش هاى دينى و اعتقادى مردم خويش

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

شبهه افكنى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 16

16 - { و قيل كتابتهم بأيديهم انهم عمدوا إلى التوراة و حرفوا صفة النبى ( ص ) ليوقعوا الشك بذلك للمستضعفين من اليهود و هو المروى عن ابى جعفر ( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه: {علماى يهود به سراغ تورات رفتند و اوصاف حضرت محمد(ص) را در آن تغيير دادند تا به اين وسيله در دل مستضعفان فكرى يهود، شك ايجاد كنند}.

شجاعت علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده -

5 - 44 - 33

33 _ پيامبران ، ربانيون و احبار ، الگو هاى خداترسى و بى پروايى از مردم براى قضاوت بر اساس احكام الهى

يحكم بها النبيون . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

شرك علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 4

4 _ شرك برخى از اهل كتاب ( علماى يهود ) ، على رغم بهره مندى آنان از كتاب هاى آسمانى

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

جمله {اوتوا نصيباً . .. } مى تواند اشاره به علّت سرزنش و اعتراضى باشد كه از جمله {الم تر ... } به دست مى آيد. يعنى چگونه است كه از كتاب خداوند بهره مند هستند، ولى كافر و مشرك مى شوند.

طمع علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 6

6 _ حرص و آزمندى شديد عالمان يهود عصر پيامبر ( ص ) به متاع دنيا

اكلون للسحت

صيغه مبالغه {اكلون} نشان از رغبت و حرص فراوان عالمان يهود دارد.

ظلم علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 10

10 _ داورى ظالمانه علماى يهود نسبت به مسلمانان

الم تر الى الّذين . .. و يقولون للّذين كفروا هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 23

23 _ ستم پيشگى برخى از عالمان و سران يهود عصر پيامبر ( ص ) ، به دليل خوددارى آنان از قضاوت بر

اساس تورات

فأولئك هم الظلمون

عصيان علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 27

27 _ عدم پايبندى سران و عالمان يهود به احكام تورات

يحرفون الكلم من بعد مواضعه

علايق علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 2

2 _ عالمان يهود در عصر پيامبر ( ص ) گوش سپارنده به شايعات دروغين و راغب به حرمخوارى و رشوه گيرى

سمعون لقوم ءاخرين . .. سمعون للكذب اكلون للسحت

برداشت فوق بر اين مبناست كه دو صفت ياد شده درباره عالمان يهود باشد. توصيف عوام يهود در آيه قبل به {سمعون للكذب}، اين مبنا را تأييد مى كند، و {سحت} به معناى مال حرام است و از مصاديق مورد نظر آن، به مناسبت مورد، رشوه مى باشد.

علم علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 17

17 - عالمان يهود و نصارا ، به خوبى مى دانستند كه قبله شدن مسجدالحرام ، فرمانى از ناحيه خداوند است .

إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق

{لام} تأكيد در {ليعلمون} بيانگر اين است كه: اهل كتاب هيچ ترديدى نداشتند و به روشنى مى دانستند كه تغيير قبله حق و از ناحيه خداوند است.

علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 23 - 6

6 _ عدم قبول حكميت تورات از سوى برخى عالمان يهود ، به دنبال ارائه پيشنهاد آن از جانب پيامبر اكرم ( ص )

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً

من الكتاب . .. هم معرضون

برداشت فوق بر اساس شأن نزولى است كه درباره آيه مورد بحث نقل شده است. (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 66 - 3

3 _ سرزنش اهل كتاب ( علماى يهود و نصارا ) به خاطر محاجّه و انتساب ناآگاهانه ابراهيم ( ع ) به يهوديّت و نصرانيّت

فلم تحاجّون فيما ليس لكم به علم

آنچه يهوديان و نصارا بدان علم نداشتند و درباره آن احتجاج مى كردند، انتساب ابراهيم به يهوديت و نصرانيت بوده و لذا به خاطر آن، سرزنش شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 71 - 1،3

1 _ آميختن آگاهانه حق به باطل و كتمان آن توسط علماى يهود و نصارا ، و نكوهش آنان از سوى خداوند

يا اهل الكتاب لم تلبسون الحق بالباطل و تكتمون الحق و انتم تعلمون

3 _ علم و آگاهى علماى يهود و نصارا به حقّانيّت قرآن و رسالت پيامبر ( ص )

يا اهل الكتاب . .. و انتم تعلمون

با توجه به اينكه محور اختلاف اهل كتاب با مسلمانان در حقانيت قرآن و پيامبر (ص) بوده، معلوم مى شود منظور از كلمه {الحق}، قرآن و رسالت پيامبر (ص) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 4،8

4 _ عالمان يهود ، داراى اهداف دنيوى در كتمان و تحريف عهد خدا ( حقايق مربوط به پيامبر ( ص ) )

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم

با توجّه به شأن نزول، مقصود از {عهد اللّه}،

حقايق مربوط به پيامبر اكرم (ص) در تورات است كه به دست عالمان يهود تحريف گشته.

8 _ محروميّت عالمان يهود ، سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، از بهره هاى اخروى

انّ الّذين يشترون . .. اولئك لا خلاق لهم فى الاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 5

5 _ انتظار ستايش عالمان يهود و نصارا از پيروانشان به جهت بيان نكردن حقايقى از تورات و انجيل

لا تحسبنّ الّذين . .. يحبّون ان يحمدوا بما لم يفعلوا

بنابر اينكه مراد از {ما لم يفعلوا} (آنچه را انجام ندادند)، وفادار نبودنشان به پيمان الهى و كتمان حقايق باشد كه در آيه قبل به آن تصريح شد. و انتظار ستايش شايد بدان جهت بوده كه آنان با كتمان حقايق، دين اجدادى مردم خويش را محفوظ مى داشتند و لذا فاعل محذوف در {يُحمدوا} به پيروان آنان تفسير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 15

15 _ ناديده گرفتن آيات بيانگر حقّانيّت قرآن و پيامبر ( ص ) در تورات از سوى علماى يهود ، به خاطر متاع اندك دنيا

انّ من اهل الكتب لمن . .. لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

تمجيد خداوند از عالمان مؤمن اهل كتاب، به خاطر ايمان به قرآن و سوداگرى نكردن بر سر آيات الهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 2،11

2 _ آگاهى ناقص دانشمندان يهود به تورات

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب

بدان احتمال كه {من} در {من الذين

هادوا _ آيه 46 _} بيانيه باشد.

11 _ سوء استفاده علماى يهود و دانشمندان اهل كتاب از علم و مقام خويش براى گمراهى مسلمانان

الم تر الى الذين . .. ان تضلوا السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 1،2

1 _ وجود دانشمندان ژرفنگر و مؤمنانى واقعى در ميان يهوديان

لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون يؤمنون بما أنزل إليك

ظاهراً مراد از {المؤمنون}، يهوديان با ايمان مى باشد، يعنى {المؤمنون منهم} و كلمه {منهم} به قرينه فراز قبل حذف شده است.

2 _ عالمان ژرفنگر يهود و مؤمنان واقعى آنها ، به قرآن و ديگر كتب آسمانى ايمان مى آورند .

لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 52

52 _ پيشوايان يهود ( ربانيون ) ، داراى جايگاهى پايينتر از انبيا و منزلتى برتر از علماى يهود ( احبار )

يحكم بها النبيون . .. للذين هادوا و الربنيون و الاحبار

از امام صادق(ع) روايت شده كه آن حضرت پس از تلاوت آيه فوق فرمود: فهذه الائمة دون الانبياء الذين يريون الناس بعلمهم و اما الاحبار فهم العلماء دون الربانيين . .. .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 323، ح 119; نورالثقلين، ج 1، ص 634، ح 206.

علماى يهود و اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 14

14 - عالمان يهود ، داراى نقش بسزا در بازدارى مردم خويش از ايمان آوردن به پيامبر (

ص ) و اسلام

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم و قد كان فريق منهم

جمله {و قد كان . ..} مى تواند دليل قطع اميد از ايمان آوردن عالمان يهود باشد و مى تواند علت قطع اميد از ايمان آوردن عامه يهود باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است; يعنى، يهوديان ايمان نمى آورند; زيرا عالمانشان به خاطر تحريفگر بودن، اجازه نخواهند داد حقايق - همان گونه كه هست - به دست مردم برسد و زمينه هاى ايمان در آنان شكوفا شود.

علماى يهود و انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 32

32 _ ضرورت درس آموزى عالمان يهود از انبيا ، احبار و ربانيون ، در خداترسى و بى پروايى از مردم

يحكم بها النبيون . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

تفريع جمله {فلاتخشوا الناس} بر {يحكم بها النبيون} با كلمه {فاء}، بيانگر برداشت فوق است.

علماى يهود و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 11،12،16

11 _ عالمان يهود برخى از حقايق تورات را براى مردم بيان مى كردند و بسيارى از حقايق آن را از مردم پنهان مى ساختند.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

12 _ عالمان يهود مانع دسترسى مردم به حقايق كتاب آسمانى خود (تورات) بودند.

هدى للناس تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

16 _ عالمان يهود با پنهان كردن بسيارى از معارف تورات آن را تحريف كردند.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

كتمان بسيارى از نوشته هاى تورات از ديد و اطلاع مردم طبيعتاً منجر به فراموش شدن آن قسمتها مى شود و در نتيجه كتاب

آسمانى به شكل ناقص در اختيار مردم قرار مى گيرد كه اين خود نوعى تحريف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 1

1 _ بهره اندك علماى يهود از تورات

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب

2 _ كلمه {نصيباً} با توجّه به نكره بودن آن، دلالت بر بهره اندك دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 27

27 _ عدم پايبندى سران و عالمان يهود به احكام تورات

يحرفون الكلم من بعد مواضعه

علماى يهود و سفاهت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 8،12

8 - پيشوايان يهود ، بازگويى صفات پيامبر موعود و اعتراف به حقانيت او را ، نشانه بى خردى بازگو كننده مى شمردند .

أتحدثونهم . .. أفلا تعقلون

12 - پيشوايان و عالمان يهود ، اعتراف به حقايق دينى و معارف الهى را ، در صورتى كه مخدوش كننده منافع قومى آنان گردد ، ناروا و برخاسته از بى خردى مى دانستند .

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم . .. أفلا تعقلون

علماى يهود و قبله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 17

17 - عالمان يهود و نصارا ، به خوبى مى دانستند كه قبله شدن مسجدالحرام ، فرمانى از ناحيه خداوند است .

إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق

{لام} تأكيد در {ليعلمون} بيانگر اين است كه: اهل كتاب هيچ ترديدى نداشتند و به روشنى مى دانستند كه تغيير قبله حق و از ناحيه خداوند

است.

علماى يهود و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 13

13 - عالمان يهود در عصر پيامبر ( ص ) ، به الهى بودن قرآن آگاهى كامل داشتند .

و هم يعلمون

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مفعول {يعلمون} به قرينه {يسمعون كلام اللّه} الهى بودن كلامى باشد كه براى آنان قراءت مى شده است; يعنى: {و هم يعلمون ان الذى يسمعونه كلام اللّه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 114 - 9

9 _ اهل كتاب (عالمان يهود و نصارا) آگاه به حقانيت قرآن و نزول آن از جانب خدا

و الذين ءاتينهم الكتب يعلمون أنه منزل من ربك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 2

2 - پيشگويى علماى يهود و نصارا ، در باره آمدن قرآن و ظهور پيامبر اسلام ( ص )

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه صرف آگاهى و اطلاع علماى بنى اسرائيل تا زمانى كه اطلاعات خود را در اختيار ديگران قرار نداده اند، نمى تواند آيه و نشانه باشد.

علماى يهود و كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 1،7

1 _ اهل كتاب ( علماى يهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشى و همسويى با كفار عليه مسلمانان

الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه

7 _ همسويى اهل كتاب ( علماى يهود ) با كافران و مشركان ،

تلاشى براى فراهم آوردن نيرو و ياور عليه مسلمانان *

الم تر الى الّذين . .. و يقولون للّذين كفروا ... فلن تجد له نصيراً

جمله {فلن تجد له نصيراً} پس از بيان همسويى يهود با مشركان، مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه يهوديان به منظور يارى طلبى عليه مسلمانان، با مشركان همسو شدند.

علماى يهود و كتمان حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 12

12 - پيشوايان و عالمان يهود ، اعتراف به حقايق دينى و معارف الهى را ، در صورتى كه مخدوش كننده منافع قومى آنان گردد ، ناروا و برخاسته از بى خردى مى دانستند .

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم . .. أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 6،10

6 - عالمان يهود و نصارا در عصر بعثت ، شواهد و نشانه هاى حقانيت پيامبر ( ص ) و احكام اسلام را كتمان مى كردند .

الذين يكتمون ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس فى الكتب

10 - علماى يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايق و معارف كتب آسمانى از رحمت خدا محروم شده و مورد لعن و نفرين لعنت كنندگان هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. أولئك يلعنهم اللّه و يلعنهم اللعنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 176 - 5

5 - حق ستيزى و حق پوشى علماى يهود و نصارا

إن الذين يكتمون . .. ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 11،12،13،16

11 _ عالمان يهود برخى از حقايق تورات را براى مردم بيان مى كردند و بسيارى از حقايق آن را از مردم پنهان مى ساختند.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

12 _ عالمان يهود مانع دسترسى مردم به حقايق كتاب آسمانى خود (تورات) بودند.

هدى للناس تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

13 _ تورات مشتمل بر حقايقى بوده، كه بيان آن به نفع و مصلحت عالمان يهود نبوده است.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

16 _ عالمان يهود با پنهان كردن بسيارى از معارف تورات آن را تحريف كردند.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

كتمان بسيارى از نوشته هاى تورات از ديد و اطلاع مردم طبيعتاً منجر به فراموش شدن آن قسمتها مى شود و در نتيجه كتاب آسمانى به شكل ناقص در اختيار مردم قرار مى گيرد كه اين خود نوعى تحريف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 1

1 _ اهل كتاب ( علماى يهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشى و همسويى با كفار عليه مسلمانان

الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 25

25 _ خداوند ، بر حذر دارنده عالمان يهود از كتمان حقايق تورات

و كانوا عليه شهداء فلاتخشوا الناس

برداشت فوق بر اين مبناست كه متعلق {فلاتخشوا . ..} مضمونى باشد كه از {كانوا عليه شهداء} به دست مى آيد. يعنى در اظهار آنچه در تورات است، از مردم نترسيد.

علماى يهود و محمد(ص)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 5،6،8

5 - عالمان و پيشوايان يهود ، مردم خويش را از بازگويى صفات پيامبر موعود و اعتراف به انطباق آن به رسول اكرم ( ص ) ، بر حذر مى داشتند .

قالوا أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم

استفهام در {أتحدثونهم} انكار توبيخى است.

6 - ناتوانى مسلمانان از احتجاج عليه يهود در پيشگاه خدا ، توجيه عالمان يهود براى بازدارى مردم خويش از بازگويى و نشر صفات پيامبر موعود

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

8 - پيشوايان يهود ، بازگويى صفات پيامبر موعود و اعتراف به حقانيت او را ، نشانه بى خردى بازگو كننده مى شمردند .

أتحدثونهم . .. أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 16

16 - { و قيل كتابتهم بأيديهم انهم عمدوا إلى التوراة و حرفوا صفة النبى ( ص ) ليوقعوا الشك بذلك للمستضعفين من اليهود و هو المروى عن ابى جعفر ( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه: {علماى يهود به سراغ تورات رفتند و اوصاف حضرت محمد(ص) را در آن تغيير دادند تا به اين وسيله در دل مستضعفان فكرى يهود، شك ايجاد كنند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 8

8 - انگيزه عالمان يهود از ناديده گرفتن بشارت هاى تورات ، ايجاد زمينه براى انكار رسالت پيامبر ( ص ) بود .

و لما جاءهم رسول . .. نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 2

2 - پيشگويى علماى يهود و نصارا ، در باره آمدن قرآن و ظهور پيامبر اسلام ( ص )

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه صرف آگاهى و اطلاع علماى بنى اسرائيل تا زمانى كه اطلاعات خود را در اختيار ديگران قرار نداده اند، نمى تواند آيه و نشانه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 7

7 _ عالمان ژرفنگر يهود ، خواسته نابجا از پيامبر اسلام ( ص ) نداشته و از صفات زشت و اعمال نارواى يهوديان ( پيمان شكنى ، انكار آيات الهى و . . . ) بر حذر بودند .

يسئلك أهل الكتب . .. لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون يؤمنون

خداوند در آيه 153 تا آيه مورد بحث بهانه گيريها و صفات زشت اهل كتاب و به خصوص يهوديان را بيان نموده و آيه مورد بحث با كلمه {لكن} مؤمنان واقعى و عالمان ژرفنگر را، استثنا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 21،24،25

21 _ عالمان يهود با اعزام گروهى از منافقان و يهوديان به حضور پيامبر ( ص ) ، جوياى حكم وى درباره قضيه مورد اختلاف در بين يهوديان شدند .

سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك

24 _ تحريكات پشت پرده عالمان يهود عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك . .. ان اوتيتم هذا فخذوه و إن

لم تؤتوه فاحذروا

25 _ امتناع عالمان تحريفگر يهود از رويارويى با رسول خدا ( ص ) ، از ترس افشاى دروغ ها و تحريفهايشان *

سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم من بعد مواضعه

علماى يهود و مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 14

14 - عالمان يهود ، داراى نقش بسزا در بازدارى مردم خويش از ايمان آوردن به پيامبر ( ص ) و اسلام

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم و قد كان فريق منهم

جمله {و قد كان . ..} مى تواند دليل قطع اميد از ايمان آوردن عالمان يهود باشد و مى تواند علت قطع اميد از ايمان آوردن عامه يهود باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است; يعنى، يهوديان ايمان نمى آورند; زيرا عالمانشان به خاطر تحريفگر بودن، اجازه نخواهند داد حقايق - همان گونه كه هست - به دست مردم برسد و زمينه هاى ايمان در آنان شكوفا شود.

علماى يهود و مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 6

6 - ناتوانى مسلمانان از احتجاج عليه يهود در پيشگاه خدا ، توجيه عالمان يهود براى بازدارى مردم خويش از بازگويى و نشر صفات پيامبر موعود

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 10،11،12

10 _ داورى ظالمانه علماى يهود نسبت به مسلمانان

الم تر الى الّذين . .. و يقولون للّذين كفروا هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلاً

11 _ موضعگيرى مشترك عالمان يهود و مشركان مكه عليه

اهل ايمان

الم تر الى الّذين . .. و يقولون للّذين كفروا هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلاً

12 _ نكوهش اهل كتاب ( علماى يهود ) ، به جهت قضاوت ظالمانه درباره مؤمنان و سازش با كافران

الم تر الى الّذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون

جمله {الم تر . .. } داراى لحن مذمت گونه و اعتراض آميز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 1

1 _ اهل كتاب ( علماى يهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشى و همسويى با كفار عليه مسلمانان

الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه

علماى يهود و مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 7

7 _ همسويى اهل كتاب ( علماى يهود ) با كافران و مشركان ، تلاشى براى فراهم آوردن نيرو و ياور عليه مسلمانان *

الم تر الى الّذين . .. و يقولون للّذين كفروا ... فلن تجد له نصيراً

جمله {فلن تجد له نصيراً} پس از بيان همسويى يهود با مشركان، مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه يهوديان به منظور يارى طلبى عليه مسلمانان، با مشركان همسو شدند.

علماى يهود و يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 5،16

5 - عالمان و پيشوايان يهود ، مردم خويش را از بازگويى صفات پيامبر موعود و اعتراف به انطباق آن به رسول اكرم ( ص ) ، بر حذر مى داشتند .

قالوا أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم

استفهام در {أتحدثونهم} انكار توبيخى است.

16 - سوء استفاده عالمان يهود ،

از ضعف بينش هاى دينى و اعتقادى مردم خويش

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

غصب علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 2

2 _ بسيارى از عالمان دينى يهود و نصارا ، اموال مردم را به ناحق و بدون سبب موجه و مشروع ، تصاحب مى كردند .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

فساد مالى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 1

1 _ خداوند ، از فساد مالى و انحراف بسيارى از احبار و راهبان ( پيشوايان دينى يهود و نصارا ) پرده برداشته و مؤمنان را نسبت به خطر آنان هشدار داد .

يأيها الذين ءامنوا إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

قضاوت علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 10،12

10 _ داورى ظالمانه علماى يهود نسبت به مسلمانان

الم تر الى الّذين . .. و يقولون للّذين كفروا هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلاً

12 _ نكوهش اهل كتاب ( علماى يهود ) ، به جهت قضاوت ظالمانه درباره مؤمنان و سازش با كافران

الم تر الى الّذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون

جمله {الم تر . .. } داراى لحن مذمت گونه و اعتراض آميز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 9،10،33

9 _ تورات ، محور قضاوت هاى عالمان ربانى و احبار در بين يهود

يحكم بها . .. الربنيون و الاحبار

10

_ عالمان ربانى و احبار يهود ، ادامه دهندگان راه انبيا در مسند قضاوت

يحكم بها النبيون . .. و الربنيون و الاحبار

33 _ پيامبران ، ربانيون و احبار ، الگو هاى خداترسى و بى پروايى از مردم براى قضاوت بر اساس احكام الهى

يحكم بها النبيون . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

كفر علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 5

5 _ رشوه خوارى عالمان كفرپيشه يهود براى پذيرش و تأييد دروغپردازى هاى رشوه دهندگان

لقوم ءاخرين . .. سمعون للكذب اكلون للسحت

ذكر رشوه خوارى عالمان يهود پس از توصيف آنان به دروغ پذيرى، بيانگر آن است كه آنان براى پذيرش و تأييد دروغهاى بافته شده توسط گروهى از يهوديان رشوه مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 51

51 _ كفرپيشگى برخى از عالمان و سران يهود عصر پيامبر ( ص ) ، به دليل خوددارى آنان از قضاوت بر اساس تورات

ثم يتولون من بعد ذلك . .. و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكفرون

گرايش علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 2

2 _ گرايش و ايمان برخى اهل كتاب و علماى يهود به جبت ( معبودى غير از خدا ) و طاغوت

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

{جبت} در لغت به معناى هر چيزى است كه در آن خيرى نباشد و نيز به معبودى غير از خدا گفته مى شود.

گواهى علماى يهود

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 16،17

16 _ دانشمندان يهود و عالمان ربانى آنان ، گواهان حقانيت تورات و بيان كنندگان حقايق آن

يحكم بها . .. و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

17 _ دانشمندان يهود به دليل شهادتشان بر حقانيت تورات آن را اساس احكام خويش قرار دادند .

يحكم . .. بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

چون جمله {كانوا . ..} عطف بر {استحفظوا} است، معلوم مى شود كه دليل قضاوت ربانيون و احبار بر اساس تورات، اعتقاد آنان به حقانيت آن كتاب است.

لجاجت علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 9،10

9 - پيشوايان و عالمان يهود در عصر بعثت ، مردمانى لجوج و حق ناپذير

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم . .. أفلا تعقلون

10 - لجاجت و حق ناپذيرى عالمان و پيشوايان يهود ، دليل نا به جا بودن اميد و دل بستن مسلمانان به ايمان آوردن آنان

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. قالوا أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم

آيه مورد بحث عطف بر جمله حاليه {و قد كان . ..} و يا عطف بر جمله {يسمعون ...} در آيه قبل مى باشد. در هر صورت، بيانگر علتى ديگر براى {أفتطمعون ...} مى باشد.

لعن بر علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 10

10 - علماى يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايق و معارف كتب آسمانى از رحمت خدا محروم شده و مورد

لعن و نفرين لعنت كنندگان هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. أولئك يلعنهم اللّه و يلعنهم اللعنون

مثل علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 5 - 3

3 - مَثَل عالمان بى عمل يهود در پيشگاه خداوند ، مَثَل الاغى است كه بار كتاب حمل مى كند ; ولى از آن بهره اى ندارد .

مثل الذين حمّلوا التورية . .. كمثل الحمار يحمل أسفارًا

مسلمانان صدر اسلام و علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 3

3 _ خوشبينى مسلمانان صدر اسلام ، نسبت به پيشوايان دينى يهود و نصارا

يأيها الذين ءامنوا إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

افشاى چهره عالمان دينى يهود و نصارا براى مسلمانان (يا أيها الذين آمنوا) _ كه متضمن هشدار به ايشان است _ بيانگر اين حقيقت است كه: مسلمانان از ماهيت خطر پيشوايان دينى اهل كتاب آگاهى نداشتند بلكه بر عكس به آنان خوشبين بودند.

مسلمانان و علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 10

10 - لجاجت و حق ناپذيرى عالمان و پيشوايان يهود ، دليل نا به جا بودن اميد و دل بستن مسلمانان به ايمان آوردن آنان

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. قالوا أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم

آيه مورد بحث عطف بر جمله حاليه {و قد كان . ..} و يا عطف بر جمله {يسمعون ...} در آيه قبل مى باشد. در هر صورت، بيانگر علتى ديگر براى {أفتطمعون ...} مى باشد.

مسؤوليت علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 12،21،32،33

12 _ حراست و نگهبانى تورات از تغيير ، تبديل و تحريف ، مسؤوليت عالمان ربانى و احبار يهود

يحكم بها . .. الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه

{استحفظوا} به معناى {امروا بالحفظ} و {من كتب} بيان براى {ما} در {بما استحفظوا} مى باشد. يعنى ربانيون و احبار به چيزى حكم مى كنند كه مأمور حفاظت از آن هستند و آن چيز كتاب خداست.

21 _ حراست از تورات و قضاوت بر اساس آن ، بدون هيچ ترسى از مردم ، فرمان خداوند به عالمان يهود معاصر پيامبر ( ص )

و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه . .. فلاتخشوا الناس

32 _ ضرورت درس آموزى عالمان يهود از انبيا ، احبار و ربانيون ، در خداترسى و بى پروايى از مردم

يحكم بها النبيون . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

تفريع جمله {فلاتخشوا الناس} بر {يحكم بها النبيون} با كلمه {فاء}، بيانگر برداشت فوق است.

33 _ پيامبران ، ربانيون و احبار ، الگو هاى خداترسى و بى پروايى از مردم براى قضاوت بر اساس احكام الهى

يحكم بها النبيون . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 10

10 _ سكوت عالمان يهود و نصارا در برابر منكرات جامعه خويش ، بسيار زشت و ناپسند

لبئس ما كانوا يصنعون

ظاهراً مراد از ضمير در {كانوا} و {يصنعون}، {ربانيون} و {احبار} مى باشد نه توده اهل كتاب ; قابل ذكر است كه در برداشت فوق مراد از

{ما}ى موصوله، سكوت عالمان اهل كتاب در برابر گناهان دانسته شده است.

منافقان و علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 11

11 _ يهوديان و منافقان شتابنده در كفر ، پذيراى سخنان نادرست و سر به فرمانِ سران و عالمان تحريفگر يهود

سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {سمعون . ..}، علاوه بر توصيف يهوديان، وصف منافقان نيز باشد، و {للكذب} و {لقوم} مفعول به براى {سمعون} باشد. بنابراين معناى {سمعون للكذب} كه داراى لحنى مذمت آميز است، چنين مى شود: آنان پذيراى سخنان دروغ هستند، و {سمعون لقوم ءاخرين}، يعنى شنواى دستورات ديگران و مطيع آنانند.

نژادپرستى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 11

11 - حفظ منافع قوم و جامعه يهود ، برتر از اعتراف به باور ها و عقايد دينى در ديدگاه عالمان و پيشوايان آنان

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم . .. أفلا تعقلون

نفاق علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 8

8 _ تناقض آشكار ميان ادعا هاى اهل كتاب ( عالمان يهود ) و عمل آنان

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

خداوند از يكسو يهوديان را به دارا بودن كتاب آسمانى _ كه طبعاً كتاب توحيد است _ توصيف كرده و از سوى ديگر شرك آنان را گوشزد كرده تا تناقض در ادعا و عمل يهوديان را به خود آنان و به مسلمانان تفهيم كند.

نقش علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 14

14 - عالمان يهود ، داراى نقش بسزا در بازدارى مردم خويش از ايمان آوردن به پيامبر ( ص ) و اسلام

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم و قد كان فريق منهم

جمله {و قد كان . ..} مى تواند دليل قطع اميد از ايمان آوردن عالمان يهود باشد و مى تواند علت قطع اميد از ايمان آوردن عامه يهود باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است; يعنى، يهوديان ايمان نمى آورند; زيرا عالمانشان به خاطر تحريفگر بودن، اجازه نخواهند داد حقايق - همان گونه كه هست - به دست مردم برسد و زمينه هاى ايمان در آنان شكوفا شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 10

10 - عالمان تحريفگر و بدعتگذار يهود ، زمينه سازان گمراهى مردم خويش

ثم يقولون هذا من عند اللّه ليشتروا به ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 10،19

10 _ عالمان ربانى و احبار يهود ، ادامه دهندگان راه انبيا در مسند قضاوت

يحكم بها النبيون . .. و الربنيون و الاحبار

19 _ عالمان ربانى و احبار يهود ، وفادار به تكليف حراست از تورات تا عصر بعثت

بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

بنابر اينكه {شهداء} به معناى {رقباء} و {حافظان} باشد، جمله {و كانوا عليه شهداء} دلالت بر تحقق مأموريتى دارد كه بر عهده عالمان يهود گذاشته شده بود كه همان حراست از تورات باشد.

هشدار به علماى يهود

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 27

27 _ تهديد و هشدار خداوند به عالمان يهود ، نسبت به خوددارى از بيان احكام تورات

يحكم بها . .. و اخشون

علوم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

علوم

ارزش علوم دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 8

8- علم به حقايق دينى ارزشمند بوده و عالمان به آن داراى جايگاه و مقام والا در پيشگاه خداوندند .

إن الذين أُوتوا العلم من قبله يخرّون للأذقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 14

14 - دانش و معرفت دينى ، از ملاك هاى فضيلت و برترى

يرفع اللّه الذين . .. و الذين أُوتوا العلم درج_ت

حقيقت علوم دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 13

13 - علوم و معارف دينى ، حقيقتى آسمانى داشته و از ناحيه خداوند به اهلش عطا مى شود .

و الذين أُوتوا العلم

به كار رفتن تعبير {اُتوا العلم} به جاى مثلاً {أهل العلم} يا {العلماء} و. ..، بيانگر مطلب ياد شده است.

زيان علوم غريبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 21

21 - تعليم دهندگان علوم غريبه ، بايد ضرر هاى آن علوم را به متعلمان گوشزد كرده و آنان را از سوء استفاده بر حذر دارند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلاتكفر

سوء استفاده از علوم غريبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 102 - 21

21 - تعليم دهندگان علوم غريبه ، بايد ضرر هاى آن علوم را به متعلمان گوشزد كرده و آنان را از سوء استفاده بر حذر دارند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلاتكفر

علوم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 12

12_ بهره مندى پيامبران از دانش هاى ويژه ، جلوه اى از ربوبيت خداوند بر آنان

ذلكما مما علمنى ربى

علوم قبل از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 6

6- وجود برخى علوم و معارف صحيح الهى در ميان مردم قبل از نزول قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله

عوامل موثر در انتقال علوم تجربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 11

11- نقش پيامبران در انتقال صنعت و علوم تجربى به انسان

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

فلسفه علوم طبيعى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 7

7 - طرح مسائل طبيعى در قرآن ، به منظور خداشناسى و پندآموزى است .

و السّماء بنين_ها بأييْد و إنّا لموسعون . .. و من كلّ شىء خلقنا زوجين لعلّكم تذك

طرح مسائل مربوط به طبيعت و قوانين حاكم بر آن (مانند توسعه نظام آسمان ها و حاكميت قانون زوجيت بر جهان)، در سلسله آياتى كه درصدد بيان قدرت و تدبير خداوند بر جهان و در مقام پندآموزى به انسان ها است، مى تواند

بيانگرحقيقت ياد شده باشد.

محمد(ص) و علوم طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 3

3 - وظيفه پيامبر ( ص ) ارائه معارف الهى و احكام دين است ، نه تشريح و تبيين علوم طبيعى *

يسئلونك عن الأهلة قل هى موقيت للناس و الحج

ظاهر آن بود كه در پاسخ به چگونگى ظهور ماه به صورت هلالها، علل طبيعى آن تبيين مى شد. عدول از بيان علل و مطرح ساختن فوايد آن، خصوصاًمسأله حج، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

منشأ بقاى علوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 7 - 6

6 - بقا و زوال علوم اعطايى خداوند به بشر ، حتى دريافت وحى به وسيله پيامبر ( ص ) ، منوط به مشيت خدا است .

سنقرئك فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه

منشأ زوال علوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 7 - 6

6 - بقا و زوال علوم اعطايى خداوند به بشر ، حتى دريافت وحى به وسيله پيامبر ( ص ) ، منوط به مشيت خدا است .

سنقرئك فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه

منشأ علوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 2 - 6

6 - قرآن ، مايه عزت انسان ها و آموزنده دانش به آنان

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز العليم

تذكر اين نكته كه قرآن از منشأيى نازل شده كه داراى عزت و علم است، (خدا)، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه قرآن كتابى عزت

آفرين و دانش آموز براى بشر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 12

12- صاحبان نعمت و دانش _ حتى افراد برجسته و سرامد نيز _ بايد خداوند را سرچشمه كمالات خود بدانند .

ءاتين_ه رحمة من عندنا و علّمنه من لدنّا علمًا

منشأ علوم تجربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 7

7 _ خداوند ، عامل اصلى در يادگيرى بشر ، حتى در علوم تجربى و حسى

فبعث اللّه غراباً . .. ليريه كيف يورى سوءة اخيه

در برداشت فوق ضمير فاعلى در {ليريه} به {اللّه} برگردانده شده است. يعنى على رغم اينكه قابيل با مشاهده كند و كاو كلاغ دانشى را فرا گرفته است ولى عامل اصلى در اين تعليم، خداوند بوده است و او اين تجربه را به قابيل آموخته است.

منشأ علوم دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 13

13 - علوم و معارف دينى ، حقيقتى آسمانى داشته و از ناحيه خداوند به اهلش عطا مى شود .

و الذين أُوتوا العلم

به كار رفتن تعبير {اُتوا العلم} به جاى مثلاً {أهل العلم} يا {العلماء} و. ..، بيانگر مطلب ياد شده است.

نعمت علوم تجربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 14

14- دستيابى انسان به علوم و صنايع دفاعى ، نعمتى شايسته سپاس گزارى

و علّمن_ه صنعة لبوس لكم . .. فهل أنتم ش_كرون

هشدار به متعلمان علوم غريبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 21

21 - تعليم دهندگان علوم غريبه ، بايد ضرر هاى آن علوم را به متعلمان گوشزد كرده و آنان را از سوء استفاده بر حذر دارند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلاتكفر

علوم تجربى

عوامل موثر در انتقال علوم تجربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 11

11- نقش پيامبران در انتقال صنعت و علوم تجربى به انسان

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

منشأ علوم تجربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 7

7 _ خداوند ، عامل اصلى در يادگيرى بشر ، حتى در علوم تجربى و حسى

فبعث اللّه غراباً . .. ليريه كيف يورى سوءة اخيه

در برداشت فوق ضمير فاعلى در {ليريه} به {اللّه} برگردانده شده است. يعنى على رغم اينكه قابيل با مشاهده كند و كاو كلاغ دانشى را فرا گرفته است ولى عامل اصلى در اين تعليم، خداوند بوده است و او اين تجربه را به قابيل آموخته است.

نعمت علوم تجربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 14

14- دستيابى انسان به علوم و صنايع دفاعى ، نعمتى شايسته سپاس گزارى

و علّمن_ه صنعة لبوس لكم . .. فهل أنتم ش_كرون

علوم دينى

ارزش علوم دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 14

14 - دانش و معرفت دينى ، از ملاك هاى فضيلت و برترى

يرفع اللّه الذين

. .. و الذين أُوتوا العلم درج_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 8

8- علم به حقايق دينى ارزشمند بوده و عالمان به آن داراى جايگاه و مقام والا در پيشگاه خداوندند .

إن الذين أُوتوا العلم من قبله يخرّون للأذقان

حقيقت علوم دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 13

13 - علوم و معارف دينى ، حقيقتى آسمانى داشته و از ناحيه خداوند به اهلش عطا مى شود .

و الذين أُوتوا العلم

به كار رفتن تعبير {اُتوا العلم} به جاى مثلاً {أهل العلم} يا {العلماء} و. ..، بيانگر مطلب ياد شده است.

منشأ علوم دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 13

13 - علوم و معارف دينى ، حقيقتى آسمانى داشته و از ناحيه خداوند به اهلش عطا مى شود .

و الذين أُوتوا العلم

به كار رفتن تعبير {اُتوا العلم} به جاى مثلاً {أهل العلم} يا {العلماء} و. ..، بيانگر مطلب ياد شده است.

علوم غريبه

زيان علوم غريبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 21

21 - تعليم دهندگان علوم غريبه ، بايد ضرر هاى آن علوم را به متعلمان گوشزد كرده و آنان را از سوء استفاده بر حذر دارند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلاتكفر

سوء استفاده از علوم غريبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 21

21 - تعليم دهندگان علوم

غريبه ، بايد ضرر هاى آن علوم را به متعلمان گوشزد كرده و آنان را از سوء استفاده بر حذر دارند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلاتكفر

هشدار به متعلمان علوم غريبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 21

21 - تعليم دهندگان علوم غريبه ، بايد ضرر هاى آن علوم را به متعلمان گوشزد كرده و آنان را از سوء استفاده بر حذر دارند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلاتكفر

عمر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عمر

{عمر}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 16

16 _ مهلت يافتن و عمر طولانى كافران ، گوياى عزّت و قرب آنان در نزد خدا نيست .

انّما نملى لهم ليزدادوا اثماً و لهم عذاب مهين

آثار اخروى عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 10

10 - قيامت ، صحنه بروز و ظهور سعادت واقعى و سودبخشى و يا خسارت آفرينى عمر آدمى

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة ألا ذلك هو الخسران المبين

آثار تباهى عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 9

9 _ پشيمانى، اندوه و حسرت در آخرت، پيامد تباه كردن فرصت دنيا و كوتاهى در انجام تكاليف

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه . .. قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

ضمير {ها} در {على ما فرطنا فيها}، به {ما بر مى گردد و معنا چنين مى شود: {يا حسرتنا

على تفريطنا}. و چون متعلق تفريط محذوف است، بر اطلاق متعلق تفريط دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 8،16

8 - سرزنش شديد كافران از سوى خداوند در دوزخ ، به خاطر استفاده نكردن از فرصت مناسب عمر براى ايمان و دين دارى

أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر

16 - بهره نبردن از عمر و فرصت هاى مناسب ، در جهت دين دارى و در سايه تعاليم آسمانى ، ظلم به خويشتن است .

و الذين كفروا . .. أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير فذوقوا فم

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه خداوند كسانى را كه به قرآن و كتاب هاى آسمانى ايمان نياورده اند و از انذار پيامبران پند نگرفته و به دعوت آنان پاسخ مثبت نداده اند، با عنوان ظالم ياد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 5،8

5 - كسانى كه سرمايه عمر خويش و بهره هاى بايسته از خانواده خود را از دست بدهند ، در قيامت از زيانكاران واقعى محسوب خواهند شد .

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القيمه

8 - تباه كردن سرمايه عمر و از كف دادن بهره از خانواده ، خسرانى روشن و ترديدناپذير

الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة ألا ذلك هو الخسران المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 4

4 - خسارت و از دست دادن سرمايه عمر و خانواده ، موجب آتش شديد و فراگير دوزخ

الذين

خسروا . .. لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 45 - 1،2

1 - به بطالت گذراندن عمر ، از عوامل دوزخى شدن

ما سلككم فى سقر . .. و كنّا نخوض مع الخائضين

{خوض} (مصدر {نخوض})، در اصل به معناى حركت در آب است (لسان العرب). در اين آيه مقصود، اشتغال فراوان به كار باطل است. (قاموس المحيط)

2 - به بطالت گذراندن عمر ، جرمى بزرگ و نابخشودنى است .

عن المجرمين . .. و كنّا نخوض مع الخائضين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 48 - 1

1 - ترك فريضه نماز ، اطعام مساكين ، گذراندن عمر به بطالت و تكذيب روز جزا ، از عوامل محروميت انسان از شفاعت در قيامت

قالوا لم نك من المصلّين . .. و كنّا نكذّب بيوم الدين ... فما تنفعهم شفاعة الش_فع

آثار تضييع عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 6

6 - ضييع عمر و از دست دادن فرصت هاى زندگى دنيوى ، مايه حسرت انسان به هنگام مرگ

قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت

آثار ذكر محدوديت عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 12

12- توجه به محدوديت عمر زندگى ، هشدارى به انسان ها و عاملى در جهت حق گرايى و روى آوردن آنان به حقايق دين *

ما خلقنا. ..إلاّ بالحقّ وأجل مسمًّى و الذين كفروا عمّا أُنذروا معرضون

برداشت بالا

براساس اين احتمال است كه تذكر خداوند به {أجل مسمّى} _ در پى تذكر به حقانيت هستى _ هشدارى باشد به آدميان كه دل به زندگى ناپايدار نبندند و از حاكميت حق غافل نگردند.

آثار عمر طولانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 1

1- عمر طولانى همراه با بهره مندى جوامع شرك پيشه از نعمت هاى الهى ، موجب دلبستگى آنان به معبود ها و توهّم كارساز بودن آنها

بل هم عن ذكر ربّهم معرضون . .. بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم العمر

{بل} در جمله {بل متّعنا. ..} براى اضراب از موضوع پيش (أم لهم آلهة تمنعهم من دوننا) است; يعنى، توهّم اين كه معبودها از آنان حمايت مى كنند، بر اثر زندگى پر نعمت، همراه با مهلت و عمر طولانى است.

آرزو عمر طولانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 9،13

9 - علاقه به دنيا و آرزوى عمر طولانى به خاطر آن ، خويى ناپسند و نكوهيده است .

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة . .. يود أحدهم لو يعمر الف سنة

لحن آيه گوياى مذمت يهود به خاطر علاقه به دنيا و درخواست عمر طولانى به خاطر آن است.

13 - يأس يهود از سراى آخرت ، زمينه ساز حرصشان بر حيات دنيا و آرزوى عمر طولانى است . *

يود أحدهم لو يعمر الف سنة و ما هو بمزحزحه من العذاب أن يعمر

آغاز عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 4

4- آغاز

زندگى انسان از پايين ترين مراتب ادراكى و جسمانى و بازگشت وى در پايان ، به همان نقطه *

و الله خلقكم ثمّ يتوفّ_كم و منكم من يردّ إلى أرذل العمر

در ماده {يردّ} اين معنا نهفته است كه انسان ابتدا در نقطه اى قرار داشته، سپس سير تكاملى را دنبال كرده است و در نهايت هم به همان نقطه آغازين باز مى گردد. خداوند از نقطه آغازين به عنوان پست ترين نقطه حيات ياد كرده است.

ارزش عمر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 7

7 - سرمايه هاى وجودى انسان ، ارزشمندترين سرمايه ها است .

الذين خسروا أنفسهم و أهليهم

خداوند سرمايه هايى از قبيل مال، علم و. .. را ذكر نفرموده و سرمايه عمر را بر سرمايه خانواده مقدم داشته است. از اين نكته مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 45 - 3

3 - سرمايه عمر آدمى ، گران قدر و پرارزش است .

و كنّا نخوض مع الخائضين

از اين كه به بطالت گذراندن عمر، از عوامل دوزخى شدن برشمرده شده است، مى توان استفاده كرد كه عمر آدمى بسيار گران قدر و پرارزش است.

امكان طول عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 4

4 - برخوردارى از عمر طولانى براى انسان ، امرى ممكن است .

فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11

- 11

11 - امكان كم و زياد شدن عمر طبيعى انسان ها

و ما يعمّر من معمّر و لاينقص من عمره إلاّ فى كت_ب

امكان كوتاهى عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 11

11 - امكان كم و زياد شدن عمر طبيعى انسان ها

و ما يعمّر من معمّر و لاينقص من عمره إلاّ فى كت_ب

اهميت عمر انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 5

5_ نيل به بهشت ، تنها دستاورد شايسته و بدون زيان در برابر سرمايه عمر و جان آدمى است .

أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم . .. إن الذين ءامنوا ... أُول_ئك أصح_ب الجنة

عنوان كردن بهشت ، به عنوان پاداش مؤمنان در مقابل زيانكارشمردن كفرپيشگان ، اشاره به برداشت فوق دارد.

اهميت عمر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 6

6 - سرمايه عمر و بهره از خانواده ، سرمايه كمال و سعادت آدمى است .

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

بدترين دوران عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 7،13،14،15

7- دوران كهنسالى همراه با نادانى ، از پست ترين مراحل زندگى انسان

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكى لايعلم بعد علم شيئًا

13- { عن أبى جعفر ( ع ) : إذا بلغ العبد مائة سنة فذلك أرذل العمر ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: هر گاه بنده خدا به صد سال مى رسد، [عمر او] {أرذل العمر} است.

14-

{ عن على ( ع ) فى قوله { و منكم من يردّ إلى أرذل العمر } قال : خمس و سبعون سنة ;

از على(ع) روايت شده كه درباره قول خدا {و منكم من يردّ إلى أرذل العمر} فرمود: {أرذل العمر} سن 75 سالگى است}.

15- { روى : أن أرذل العمر أن يكون عقله عقل إبن سبع سنين ;

روايت شده است كه {أرذل العمر} آن است كه [در اثر پيرى] عقل انسان مانند عقل بچه هفت ساله باشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 18،22،36

18- پايان اوج مرحله جوانى ( بلوغ الأشد ) ، نقطه آغازين منحنى نزول است . و سرانجام مرحله پيرى ( أرذل العمر ) ، نقطه پايانى اين منحنى در زندگى انسان مى باشد .

فإنّا خلقن_كم من تراب. .. ثمّ لتبلغوا أشدّكم... لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا

22- مرحله پايانى پيرى ، مرحله ناپسند دوران زندگى براى انسان است .

إلى أرذل العمر

36- { و روى أنّ أرذل العمر أن يكون عقله عقل إبن سبع سنين ;

روايت شده كه پست ترين دوران عمر زمانى است كه عقل انسان، همانند عقل بچه هفت ساله گردد}.

بهره مندى از عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 178 - 6

6 _ هدايت يافتگان عمر خويش را تباه نكرده و از آن بهره مند بوده اند .

من يهد اللّه فهو المهتدى

از جمله {فأولئك هم الخسرون} _ كه درباره گمراهان بيان شد _ مى توان فهميد كه جمله اى مانند {و أولئك هم الرابحون براى هدايت يافتگان در تقدير

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 9

9 - تشويق و ترغيب خداوند به بهره گرفتن درست تر و هر چه بيشتر از سرمايه عمر خود و خانواده ، در جهت كمالات معنوى و سعادت اخروى

الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة ألا ذلك هو الخسران المبين

پايان عمر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 38 - 3

3- حيات ابليس ، محدود است و قبل از پايان عمر دنيا ، پايان مى پذيرد . *

قال فإنك من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

ابليس، از خداوند درخواست كرد كه حياتش طولانى شود و تا قيامت ادامه يابد. خداوند، درخواست حيات طولانى وى را اجابت كرد، اما تداوم آن را تا قيامت با آوردن {إلى يوم الوقت المعلوم} ردّ كرد. بنابراين حيات ابليس، قبل از قيامت پايان مى پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 81 - 5

5 - پايان عمر آدمى در دنيا ، پايان حيات ابليس و سرآغاز مرگ او است .

من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

پايان عمر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 49 - 1

1 - زندگى نسل انسان ها در دنيا ، با يك صيحه و فرياد سهمگين به پايان خواهد رسيد .

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. ما ينظرون إلاّ صيحة وحدة تأخذهم

{صيحة} به معناى صداى بلند و سهمگين است و مقصود از آيه شريفه، با توجه به آيه قبل _

كه در آن كافران از زمان برپايى قيامت سؤال مى كردند _ بيانِ نشانه هاى برپايى قيامت و شرايطى است كه در آن، رستاخيز برپا مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 81 - 5

5 - پايان عمر آدمى در دنيا ، پايان حيات ابليس و سرآغاز مرگ او است .

من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

پايان عمر دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 1 - 2

2 - از عمر دنيا ، مقدار كمترى باقى مانده است .

اقتربت الساعة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه نزديك شدن لحظه برپايى قيامت _ كه با به پايان رسيدن عمر دنيا صورت مى پذيرد _ در مقايسه با گذشته عمر دنيا سنجيده شده است.

پايان عمر گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 14

14 - روييدن از خاك ، رشد و باليدن ، زرد شدن و آن گاه خشك و تبديل به خاشاك شدن ، مراحل عمر دانه هايى است كه كشاورزان كشت مى كنند .

كمثل غيث أعجب الكفّار نباته ثمّ يهيج فتريه مصفرًّا ثمّ يكون حط_مًا

هر يك از {نبات} (روياندن) {هيجان} (حركت)، {اصفرار} (زرد شدن) و {حطام} (خاشاك) اشاره دارد به يكى از مراحل عمر بذرى كه كشاورزان كشت كرده اند.

تباهى سرمايه عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 17،18،19

17 _ آنان كه سرمايه جان را به خسارت از كف داده اند، منكر قيامت

هستند.

ليجمعنكم إلى يوم القيمة . .. الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون

متعلق {لا يؤمنون}، با توجه به جمله {ليجمعنكم إلى يوم القيامة} قيامت مى تواند باشد.

18 _ تباه كردن سرمايه وجودى خود زيانكارى و زمينه انكار معارف دين است.

ليجمعنكم إلى يوم القيمة . .. الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون

19 _ كافران به معاد و رسالت پيامبر(ص) ، زيانكار، تباه كننده خويش و محروم از رحمت الهى

و لقد استهزىء برسل . .. كتب على نفسه الرحمة ... الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون

با توجّه به اينكه رحمت الهى فراگير است، ممكن است زيان كافران به جهت محروم ساختن خود از دريافت رحمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 14

14 _ زندگى منهاى دين و اعتقاد به قيامت زيانبار و تباهگر سرمايه عمر آدمى است.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه . .. يحسرتنا على ما فرطنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 9

9 _ منكران قرآن با بى اعتنايى به معارف آن ، تباه كننده سرمايه عر خويش هستند .

قد خسروا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 178 - 5،7

5 _ گمراه شدگان به دست خدا ، زيانكار و تباه كننده سرمايه عمر خويشند .

من يضلل فأولئك هم الخسرون

7 _ تكذيب آيات الهى موجب زيان و ضايع كردن سرمايه عمر است .

من يضلل فأولئك هم الخسرون

از مصاديق مورد نظر براى گمراهان، به قرينه آيه قبل، تكذيب كنندگان آيات الهى هستند.

تباهى عمر

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 10

10 - از كف دادن سرمايه هاى وجودى ، بزرگ ترين زيان آدمى در زندگى است .

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم

تباهى عمر جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 47 - 1

1 - دوزخيان ، در سراسر عمرشان ، هرگز به تكليف نماز و اطعام مساكين نپرداخته اند و عمر خود را به بطالت و تكذيب روز جزا گذرانده اند .

قالوا لم نك من المصلّين . .. و كنّا نكذّب بيوم الدين . حتّى أتينا اليقين

مقصود از{يقين} مرگ است كه حقيقتى يقينى و ترديدناپذير براى تمامى انسان ها است. آمدن فعل هاى {لم نك}، {نخوض} و {نكذّب} _ به صورت فعل مضارع _ اشعار دارد كه اين اعمال از سوى دوزخيان، امرى مستمر و مكرر بوده است.

تباهى عمر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 3

3 - مشركان و كافران در عرصه قيامت ، سرمايه عمر خود را تباه شده مى بينند و خويش را از حمايت خانواده شان ، محروم مى يابند .

قل إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

مقصود از {أنفس} سرمايه هاى عمر و مراد از {أهل} خانواده مى باشد. بر اين اساس خسارت نفس، به معناى تباه ساختن و بهره كافى نگرفتن از سرمايه عمر است. خسارت اهل نيز به معناى از كف دادن حمايت خانواده و بهره نجستن از آنان مى باشد. گفتنى است برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مخاطبان

آيه شريفه كافران و مشركان هستند.

تباهى عمر مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 3

3 - مشركان و كافران در عرصه قيامت ، سرمايه عمر خود را تباه شده مى بينند و خويش را از حمايت خانواده شان ، محروم مى يابند .

قل إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

مقصود از {أنفس} سرمايه هاى عمر و مراد از {أهل} خانواده مى باشد. بر اين اساس خسارت نفس، به معناى تباه ساختن و بهره كافى نگرفتن از سرمايه عمر است. خسارت اهل نيز به معناى از كف دادن حمايت خانواده و بهره نجستن از آنان مى باشد. گفتنى است برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مخاطبان آيه شريفه كافران و مشركان هستند.

تقدير عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 10

10 - مقدار عمر تمامى انسان ها و كم و زياد شدن آن ، در نوشته اى ( لوح محفوظ ) ثبت و مشخص است .

و ما يعمّر من معمّر و لاينقص من عمره إلاّ فى كت_ب

در اين كه مقصود از {كتاب} چيست، مفسران اختلاف نظر دارند و چند مصداق براى آن ذكر كرده اند; ولى بيشتر آنان يكى از مصاديق آن را {لوح محفوظ} دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 15

15 - عمر و حيات انسان ها ، داراى مدتى مشخص و از پيش تعيين شده است .

و لولا كلمة سبقت من ربّك إلى أجل مسمًّى

لقضى بينهم

حرص مشركان به عمر طولانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 11

11 - گروهى از مشركان ، خواهان عمرى طولانى هزار ساله هستند .

و من الذين أشركوا يود أحدهم لو يعمر الف سنة

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {و من الذين أشركوا} خبر براى مبتدايى محذوف باشد نه عطف بر {الناس}; يعنى: {و من الذين أشركوا طائفة يود أحدهم}. بر اين مبنا، جمله {و من الذين...} جمله حاليه است و {يود أحدهم} توصيف همين دسته از مشركان خواهد بود. بر اين اساس مفاد آيه چنين است: يهوديان از همه مردم به دنيا دلبسته ترند و اين در حالى است كه گروهى از مشركان خواهان عمرى هزار ساله هستند.

حرص يهود به عمر طولانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 1،8،13

1 - يهود ، حريص ترين مردمان بر زنده ماندن و برخوردار شدن از عمرى طولانى هستند .

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

8 - فرد فرد يهود ، خواهان عمر طولانىِ هزار ساله هستند .

يود أحدهم لو يعمر الف سنة

{يعمّر} از تعمير و به معناى عمر داده شود، است. آوردن {أحدهم} به عنوان فاعل {يود} و استفاده نكردن از ضمير جمع (يودون) تصريح به اين معنا دارد كه: عمر طولانى هزار ساله، خواسته فرد فرد آنان است.

13 - يأس يهود از سراى آخرت ، زمينه ساز حرصشان بر حيات دنيا و آرزوى عمر طولانى است . *

يود أحدهم لو يعمر الف سنة و ما هو بمزحزحه من العذاب أن يعمر

دورانهاى عمر

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 4،6،8

4- آغاز زندگى انسان از پايين ترين مراتب ادراكى و جسمانى و بازگشت وى در پايان ، به همان نقطه *

و الله خلقكم ثمّ يتوفّ_كم و منكم من يردّ إلى أرذل العمر

در ماده {يردّ} اين معنا نهفته است كه انسان ابتدا در نقطه اى قرار داشته، سپس سير تكاملى را دنبال كرده است و در نهايت هم به همان نقطه آغازين باز مى گردد. خداوند از نقطه آغازين به عنوان پست ترين نقطه حيات ياد كرده است.

6- برخى از انسان ها ، از حفظ دستاورد هاى علمى خويش در همه مراحل زندگى ناتوانند .

و منكم من يردّ إلى . .. لكى لايعلم بعد علم شيئًا

8- برخى از انسان ها آن چنان به پيرى مى رسند كه تمامى اندوخته هاى علمى خود را از دست مى دهند .

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكى لايعلم بعد علم شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 16،17،18،19،21،22

16- زندگى دنيوى داراى دو منحنى صعود و نزول است .

فإنّا خلقن_كم من تراب. .. ثمّ لتبلغوا أشدّكم... و منكم من يردّ إلى أرذل العمر

17- منحنى صعود انسان در زندگى دنيوى ، از طفوبيت آغاز مى شود و در اوج جوانى ، به پايان مى رسد .

فإنّا خلقن_كم من تراب. .. ثمّ نخرجكم طفلاً ثمّ لتبلغوا أشدّكم

18- پايان اوج مرحله جوانى ( بلوغ الأشد ) ، نقطه آغازين منحنى نزول است . و سرانجام مرحله پيرى ( أرذل العمر ) ، نقطه پايانى اين منحنى در

زندگى انسان مى باشد .

فإنّا خلقن_كم من تراب. .. ثمّ لتبلغوا أشدّكم... لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا

19- منحنى صعود ، قوس رشد و تكامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

لتبلغوا أشدّكم. .. منكم من يردّ إلى أرذل العمر

21- قواى جسمى و عقلى در مرحله نهايى پيرى ، به درجه اى كاهش مى يابد كه انسان از فراگيرى محروم مى ماند و تمامى دانسته هاى پيشين خود را از دست مى دهد .

منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا

22- مرحله پايانى پيرى ، مرحله ناپسند دوران زندگى براى انسان است .

إلى أرذل العمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 2

2 _ آفرينش انسان از خاك ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدريجى از طفوليت ( مرحله ضعف جسمى و عقلى ) به اوج جوانى و نزول تدريجى از اوج بتوانايى ( جوانى ) به حضيض ناتوانى ( كهولت و پيرى ) ، جلوه هاى ربوبيت خدا و يگانگى او

فإنّا خلقناكم من تراب . ..لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا ... ذلك بأنّ اللّه هو الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 4،5،6

4 - آغاز جوانى ، شروع تكامل و رشد قواى جسمى و عقلى ، و آغاز پيرى ، اول سستى و سير نزولى آن قوا است .

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، دوران پيرى را

از نظر قواى جسمى و عقلى، مانند دوران طفوليت دانسته است. بنابراين لازمه اين سخن، مطلبى است كه در برداشت بالا آمده است.

5 - جوانى ، بهترين و مفيدترين دوران زندگى براى تربيت و رشد جسمى و عقلى انسان

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

6 - بازگشت انسان به حالت طفوليت _ پس از دوران پيرى _ از نظر قواى جسمى و عقلى ، نشانگر توانايى خداوند بر عذاب كافران و بازگرداندن آنان به روز رستاخيز است .

و لو نشاء لطمسنا على أعينهم . .. و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

برداشت ياد شده براين اساس استوار است كه عبارت {من نعمّره . ..} عطف بر {و لو نشاء لطمسنا...} _ از باب عطف علت بر معلول _ باشد; يعنى، آيه شريفه درصدد ارئه شاهدى بر توانايى خداوند بر مسخ و زمين گير كردن انسان و بازگرداندن وى به روز رستاخيز براى محاكمه است.

دورانهاى عمر انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 36

36- { و روى أنّ أرذل العمر أن يكون عقله عقل إبن سبع سنين ;

روايت شده كه پست ترين دوران عمر زمانى است كه عقل انسان، همانند عقل بچه هفت ساله گردد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 2،4،10،11،12،13،14،15

2 - مراحل مختلف حيات انسان ، از كودكى تا پيرى ، به دست خداوند است .

اللّه الذى خلقكم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّة ثمّ جعل من بعد قوّة ضعفًا و شيبة

4 - سير مراحل زندگى آدمى ، از كودكى تا پيرى ،

تخلف ناپذير و غير قابل تغيير است .

خلقكم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّة ثمّ جعل من بعد قوّة ضعفًا و شيبة

10 - دوران پيرى انسان ها ، دوران ناتوانى و ضعفى ادامه دار است .

ثمّ جعل من بعد قوّة ضعفًا و شيبة

{شيبة} به معناى پيرى است و آورده شدن آن پس از {ضعفاً} به عنوان عطف بيان، با اين كه {ضعفاً} مقصود را مى رساند، به خاطر يادآورى اين نكته است كه در اين دوران، ضعف، قابل جبران نيست و تا مرگ ادامه دارد.

11 - تحولات مراحل عمر آدمى ( از كودكى تا پيرى ) ، تجلى توان مندى و علم الهى است .

اللّه الذى خلقكم . .. ثمّ جعل ... شيبة ... و هو العليم القدير

12 - رساندن انسان ها از دوران ناتوانى جنينى و نوزادى به توان مندى دوران جوانى و سپس فرتوت ساختن آنان ، نشانه توان مندى خداوند بر باز آفرينى انسان ها درقيامت است . *

اللّه الذى خلقكم . .. يخلق ما يشاء

عبارت {يخلق ما يشاء} به قرينه آيه پنجاه _ كه در آن، بر توان مندى خداوند بر معاد انسان ها، برهان اقامه شده بود _ و نيز آيه پنجاه و پنج _ كه درباره برپايى قيامت است _ مى تواند درباره معاد و بازآفرينى انسان ها، در قيامت باشد.

13 - آفرينش انسان و مراحل حيات وى ، امرى عالمانه و از روى آگاهى است .

اللّه الذى خلقكم . .. و هو العليم القدير

14 - آفرينش انسان و حالات مختلف او در مدت عمر ، براساس مشيت خداوند است .

اللّه الذى خلقكم من ضعف . ..

يخلق ما يشاء

15 - رساننده انسان از دوران قوّت و توان مندى به دوران ضعف و ناتوانى ، خداوند است .

اللّه الذى . .. جعل من بعد قوّة ضعفًا و شيبة

زمينه طول عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 13،14

13- ايمان به خدا ، از عوامل آمرزش برخى از گناهان و موجب ادامه زندگى تا اجل طبيعى

يدعوكم ليغفر لكم . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

14- معنويات داراى نقشى مؤثر در تداوم حيات دنيوى انسانها

يدعوكم ليغفر لكم . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

مراد از {يدعوكم} مى تواند دعوت به ايمان باشد كه از جمله معنويات است و از نتايج آن، به تأخير افتادن أجل تا رسيدن به أجل مسمّى است و اين، حاكى از تأثير معنويت در حيات دنيوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 11 - 7

7- سيستم بدن انسان ، براى زندگى طولانى و بدون تغذيه در خواب ، قابليت دارد . *

فضربنا على ءاذانهم فى الكهف سنين عددًا

از ظاهر آيات سوره كهف، برمى آيد كه اصحاب كهف، در آن سال هاى متمادى، زنده، ولى در خواب بودند.

سرزنش تباهى عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 12

12 - بهره نجستن از عمر و فرصت هاى مناسب ، در جهت شناخت دين و عمل به تعاليم آسمانى ، محكوم و مورد سرزنش و بازخواست خداوند

أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير

سرمايه عمر

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 178 - 6

6 _ هدايت يافتگان عمر خويش را تباه نكرده و از آن بهره مند بوده اند .

من يهد اللّه فهو المهتدى

از جمله {فأولئك هم الخسرون} _ كه درباره گمراهان بيان شد _ مى توان فهميد كه جمله اى مانند {و أولئك هم الرابحون براى هدايت يافتگان در تقدير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 10

10 - از كف دادن سرمايه هاى وجودى ، بزرگ ترين زيان آدمى در زندگى است .

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم

طول عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 6

6 _ كوتاه بودن مدّت حيات آدمى در دنيا و يا به درازا كشيدن آن ، در اختيار خداست .

انّما نملى لهم خير . .. انّما نملى لهم

از اينكه {املاء} در آيه شريفه به خداوند اسناد داده شده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

طول عمر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 20

20- برخى از انسان ها ، پيش از رسيدن به مرحله پايانى پيرى ( أرذل العمر ) زندگى را به درود گفته و از دنيا مى روند .

و منكم من يتوفّى و منكم من يردّ إلى أرذل العمر

طول عمر موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 37 - 2

2- موجودات ديگرى جز ابليس ، داراى حيات طولانى تا روز قيامت

فإنك من المنظرين

از اينكه خداوند، در جواب

درخواست مهلت ابليس مى فرمايد: {تو از مهلت داده شدگانى} نكته فوق به دست مى آيد.

علم خدا به عمر انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 12

12 - آگاهى كامل خداوند از عمر آدمى و كم و زياد شدن آن

و لاتضع إلاّ بعلمه و ما يعمّر من معمّر و لاينقص من عمره إلاّ فى كت_ب

عمر آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 8

8_ عمر آسمان ها و خورشيد و ماه ( جهان آفرينش ) محدود و تمام شدنى است .

كل يجرى لأجل مسمًّى

عمر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 14 - 1

1 _ ابليس، خواستار مهلت و زنده ماندن خويش تا روز رستاخيز آدميان (قيامت) گرديد.

قال أنظرنى إلى يوم يبعثون

انظار (مصدر {انظر}) به معناى تأخير و مهلت دادن است و مراد از آن تأخير زمان مرگ مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 15 - 2،3

2 _ ابليس از موجودات داراى عمر طولانى و زنده تا روز رستاخيز آدميان

أنظرنى إلى يوم يبعثون . .. قال إنك من المنظرين

3 _ خداوند، ابليس را در پى درخواست زنده ماندن تا رستاخيز، عمرى طولانى داد.

أنظرنى إلى يوم يبعثون. قال إنك من المنظرين

ذكر نكردن متعلق {المنظرين} مى تواند اشاره به اين باشد كه خواسته ابليس تنها در اصل {انظار} اجابت شده است، و نه در مدت آن; يعنى تا روز قيامت.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 16 - 1

1 _ گمراه ساختن مردم، هدف ابليس از مهلت خواهى و درخواست عمر طولانى

أنظرنى . .. لأقعدن لهم صرطك المستقيم

عمر اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 11 - 3

3- حيات طولانى اصحاب كهف در خواب ، از آيات الهى است .

كانوا من ءاي_تنا عجبًا . .. فضربنا على ءاذانهم فى الكهف سنين عددًا

عمر انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 2

2 _ تمام انسان ها داراى عمرى معيّن و زمان مرگشان در علم الهى ، مشخّص است .

و ما كان لنفس ان تموت . .. كتاباً مؤجّلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 6

6 _ كوتاه بودن مدّت حيات آدمى در دنيا و يا به درازا كشيدن آن ، در اختيار خداست .

انّما نملى لهم خير . .. انّما نملى لهم

از اينكه {املاء} در آيه شريفه به خداوند اسناد داده شده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 3

3 _ خداوند قراردهنده اجل و مدتى براى عمر انسان

ثم قضى أجلا

با توجه به اينكه سخن از آفرينش آدمى است، {أجل} مى تواند به معنى نهايت عمر آدمى در اين جهان باشد. راغب گويد: {و يقال للمدة المضروبة لحياة الإنسان أجل}. به مدت عمر معين شده براى آدمى أجل گويند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 4،6،7،8

4- آغاز زندگى انسان از پايين ترين مراتب ادراكى و جسمانى و بازگشت وى در پايان ، به همان نقطه *

و الله خلقكم ثمّ يتوفّ_كم و منكم من يردّ إلى أرذل العمر

در ماده {يردّ} اين معنا نهفته است كه انسان ابتدا در نقطه اى قرار داشته، سپس سير تكاملى را دنبال كرده است و در نهايت هم به همان نقطه آغازين باز مى گردد. خداوند از نقطه آغازين به عنوان پست ترين نقطه حيات ياد كرده است.

6- برخى از انسان ها ، از حفظ دستاورد هاى علمى خويش در همه مراحل زندگى ناتوانند .

و منكم من يردّ إلى . .. لكى لايعلم بعد علم شيئًا

7- دوران كهنسالى همراه با نادانى ، از پست ترين مراحل زندگى انسان

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكى لايعلم بعد علم شيئًا

8- برخى از انسان ها آن چنان به پيرى مى رسند كه تمامى اندوخته هاى علمى خود را از دست مى دهند .

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكى لايعلم بعد علم شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 16،17،18،21،22

16- زندگى دنيوى داراى دو منحنى صعود و نزول است .

فإنّا خلقن_كم من تراب. .. ثمّ لتبلغوا أشدّكم... و منكم من يردّ إلى أرذل العمر

17- منحنى صعود انسان در زندگى دنيوى ، از طفوبيت آغاز مى شود و در اوج جوانى ، به پايان مى رسد .

فإنّا خلقن_كم من تراب. .. ثمّ نخرجكم طفلاً ثمّ لتبلغوا أشدّكم

18- پايان اوج مرحله جوانى ( بلوغ الأشد ) ، نقطه آغازين منحنى

نزول است . و سرانجام مرحله پيرى ( أرذل العمر ) ، نقطه پايانى اين منحنى در زندگى انسان مى باشد .

فإنّا خلقن_كم من تراب. .. ثمّ لتبلغوا أشدّكم... لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا

21- قواى جسمى و عقلى در مرحله نهايى پيرى ، به درجه اى كاهش مى يابد كه انسان از فراگيرى محروم مى ماند و تمامى دانسته هاى پيشين خود را از دست مى دهد .

منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا

22- مرحله پايانى پيرى ، مرحله ناپسند دوران زندگى براى انسان است .

إلى أرذل العمر

عمر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 11

11 - امكان كم و زياد شدن عمر طبيعى انسان ها

و ما يعمّر من معمّر و لاينقص من عمره إلاّ فى كت_ب

عمر خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 8

8_ عمر آسمان ها و خورشيد و ماه ( جهان آفرينش ) محدود و تمام شدنى است .

كل يجرى لأجل مسمًّى

عمر طولانى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 36 - 1

1- ابليس ، در پى طرد از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا عمر وى را تا قيامت طولانى كند .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 37 - 2

2- موجودات ديگرى جز ابليس ، داراى حيات طولانى تا روز قيامت

فإنك من المنظرين

از اينكه خداوند، در جواب درخواست

مهلت ابليس مى فرمايد: {تو از مهلت داده شدگانى} نكته فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 81 - 3

3 - خداوند ، به ابليس تا پايان عمر جهان و انسان ، مهلت داد و به او عمر طولانى بخشيد .

من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

بسيارى از مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از {يوم} مطلق زمان است _ نه روز _ و مراد از {الوقت المعلوم} نفخه اولى مى باشد كه با آن عمر جهان و انسان به سر مى رسد. برپايه اين ديدگاه نام گذارى آن به {وقت معلوم}، براى اين است كه تنها خدا زمان دقيق آن را مى داند.

عمر طولانى اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 5

5- خداوند ، با برخوردار ساختن برخى از اقوام و ملت هاى پيشين از نعمت هاى دنيايى ، آنان را از عمرى طولانى نيز برخوردار كرد .

بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم العمر

عمر طولانى اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 2

2- برخوردارى از نعمت هاى دنيايى همراه با عمر طولانى ، موجب غرور و غفلت مردم مكه و پدران آنان گرديده بود .

بل هم عن ذكر ربّهم معرضون . .. بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم العمر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ه_ؤلاء} اشاره به حاضرين در اذهان مخاطبان (مردم مكه) باشد; همان طور كه مشاراليه در بسيارى از

آيات نازل شده در مكه، مردم آن سرزمين هستند.

عمر طولانى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 1

1- عمر طولانى همراه با بهره مندى جوامع شرك پيشه از نعمت هاى الهى ، موجب دلبستگى آنان به معبود ها و توهّم كارساز بودن آنها

بل هم عن ذكر ربّهم معرضون . .. بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم العمر

{بل} در جمله {بل متّعنا. ..} براى اضراب از موضوع پيش (أم لهم آلهة تمنعهم من دوننا) است; يعنى، توهّم اين كه معبودها از آنان حمايت مى كنند، بر اثر زندگى پر نعمت، همراه با مهلت و عمر طولانى است.

عمر طولانى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 80 - 2

2 - موجودات ديگر جز ابليس ، داراى حيات طولانى تا روز قيامت اند .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون . قال فإنّك من المنظرين

از اين كه خداوند، ابليس را از زمره {منظرين} (مهلت يافتگان) برشمرده است، مى توان استفاده كرد كه در اين عالم، جز ابليس موجودات ديگرى نيز وجود دارند كه تا روز قيامت زنده بوده و مهلت داده شده اند.

عمر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 16

16 _ مهلت يافتن و عمر طولانى كافران ، گوياى عزّت و قرب آنان در نزد خدا نيست .

انّما نملى لهم ليزدادوا اثماً و لهم عذاب مهين

عمر ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 -

8

8_ عمر آسمان ها و خورشيد و ماه ( جهان آفرينش ) محدود و تمام شدنى است .

كل يجرى لأجل مسمًّى

عمر مردم دوران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 5

5 - مردم دوران نوح ( ع ) ، عمرى طولانى داشته اند . *

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عامًا

بنابراين كه {لبث فيهم} حقيقتاً، اشاره داشته باشد به درنگ نوح(ع) در ميان قومى كه از آغاز، رسالت اش را در ميان آنان شروع كرده، نكته يادشده، به دست مى آيد.

عوامل تباهى عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 21 - 1،2،4

1_ دروغ بستن به خدا وبازدارى مردم از راه او ، موجب خسارت و تباه كردن سرمايه عمر است .

و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا . .. أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم

2_ تلاش براى منحرف نشان دادن راه خدا و انكار سراى آخرت ، موجب خسارت و تباهى سرمايه عمر است .

الذين . .. يبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم ك_فرون ... أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم

4_ باور به معبودهايى غير از خداى يكتا ، باورى واهى و مايه خسران و تباهى است .

أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 4

4 - آيين شرك و عبادت غيرخدا ، مايه خسارت و از كف دادن سرمايه عمر آدمى و محروميت از بهره هاى بايسته از خانواده در عرصه قيامت

فاعبدوا ما شئتم

من دونه قل إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 21

21 - گوش نسپردن به سخنان و پيروى نكردن از بهترين آنها ، موجب خسران و تباهى عمر و خانواده است .

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم . .. الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

آيات گذشته در توصيف خاسران بود و آيه مورد بحث، درباره كسانى است كه در قطب مخالف زيان كنندگان قرار داشته و در سايه گوش فرا دادن به سخنان و گزينش بهترين آنها، به سعادت نايل شده اند. بنابراين از ارتباط ميان آيات ياد شده، به دست مى آيد كه استماع سخنان و گزينش بهترين آنها موجب سعادت و ترك آن سبب خسران و بدبختى است.

عوامل طول عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 13

13 - وجود عواملى چند ( بيرون از عوامل طبيعى ) ، براى كم و زياد شدن عمر انسان ها

و ما يعمّر من معمّر و لاينقص من عمره إلاّ فى كت_ب

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه اين آيه، به عوامل غير طبيعى اشاره دارد كه در كم و زياد شده عمر آدمى مؤثر مى باشد; مانند: صله رحم كه در ازدياد عمر طبيعى انسان ها و گناه زنا كه در كاسته شدن آن و يا مرگ ناگهانى تأثير مى گذارد.

عوامل كوتاهى عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 13

13 - وجود عواملى چند ( بيرون از

عوامل طبيعى ) ، براى كم و زياد شدن عمر انسان ها

و ما يعمّر من معمّر و لاينقص من عمره إلاّ فى كت_ب

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه اين آيه، به عوامل غير طبيعى اشاره دارد كه در كم و زياد شده عمر آدمى مؤثر مى باشد; مانند: صله رحم كه در ازدياد عمر طبيعى انسان ها و گناه زنا كه در كاسته شدن آن و يا مرگ ناگهانى تأثير مى گذارد.

غفلت از محدوديت عمر دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 3 - 6

6 - بى توجهى به محدوديت عمر ، زمينه ساز بى اعتنايى به شخصيت ديگران و ضربه زدن به اعتبار آنان است .

همزة لمزة . .. يحسب أنّ ماله أخلده

قضاوت عمر (ابن خطاب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 15

15 _ روى انه أتى عمر بحامل قد زنت فامر برجمها فقال له امير المؤمنين(ع): هب لك سبيل عليها أىّ سبيل لك على ما فى بطنها و الله تعالى يقول: {و لاتزر وازرة وزر أخرى . ..}.

روايت شده: زن حامله اى را كه مرتكب زنا شده بود نزد عمر آوردند، وى دستور داد زن را سنگسار كنند. اميرالمؤمنين(ع) به وى فرمود: بر فرض كه حق سنگسار كردن زن را داشته باشى، ولى چه حقى بر طفل در شكم او دارى؟ خداوند متعال مى فرمايد: كسى بار گناه ديگرى را بر دوش نمى كشد ... .

كيفر اخروى تباهى عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد -

57 - 20 - 16

16 - كسانى كه در دنيا عمر خود را به بطالت ( بازى ، سرگرمى ، آرايش ، تفاخر ، فزون خواهى و . . . ) مى گذرانند ، در آخرت محكوم به عذاب الهى اند .

أنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو . .. و فى الأخرة عذاب شديد

گناهكاران و عمر طولانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 15

15 - عمر گنهكاران ، هر چند طولانى باشد ، موجب نجاتشان از عذاب الهى نخواهد شد .

بما قدمت أيديهم . .. و ما هو بمزحزحه من العذاب أن يعمر

محدوده عمر آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 8

8_ عمر آسمان ها و خورشيد و ماه ( جهان آفرينش ) محدود و تمام شدنى است .

كل يجرى لأجل مسمًّى

محدوديت عمر آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 6،16

6 - ژرف نگرى در نظام هستى و توجّه به عمر محدود جهان ، امرى لازم و شايسته است .

أَوَلم يتفكّروا فى أنفسهم ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ و

{و أجل مسمّى} عطف به {بالحقّ} است و احتمال دارد كه مراد از آن، داشتن مدتى مشخص باشد.

16 - هدف دارى نظام هستى و بى پايان نبودن عمران آن ، از دلايل معاد است .

أَوَلم يتفكّروا . .. ما خلق اللّه ... إلاّ بالحقّ و أجل مسمّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان

- 31 - 29 - 13

13 - نظام جهانِ محسوس ، پايان پذير است .

كلّ يجرى إلى أجل مسمًّى

احتمال دارد مراد از {أجل مسمّى} بر پايى قيامت و شروع عالمى ديگر غير از عالم كنونى باشد. لازم به ذكر است كه پايان داشتن جريان خورشيد و ماه، مى تواند اشاره به پايان عالم باشد; چه اين كه برنامه خورشيد و ماه، تابع برنامه كلّ عالم است و به پايان رسيدن آن دو، به معناى پايان عالم كنونى است.

محدوديت عمر انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 9

9- اجل و عمر انسان ها در دنيا ، محدود و پايان پذير است .

أو لم يروا . .. و جعل لهم أجلاً لاريب فيه

بنابر اينكه مراد از {أجلاً} اجل و عمر محدود انسان در دنيا باشد نه زمان برپايى قيامت، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 12

12 - حيات و عمر آدمى در دنيا ، محدود و داراى مدت معين و مشخص

و يرسل الأُخرى إلى أجل

كاربرد واژه {أجل} در مورد انسان، به معناى مدت تعيين شده براى حيات انسان است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 15

15 - عمر هر انسان در دنيا ، داراى زمانى معين و محدود است .

و لتبلغوا أجلاً مسمّىً

محدويت عمر دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 3 - 5

5 - دنيا براى هيچ انسانى

، حتى در صورت برخوردارى او از ثروت هنگفت ، جاودانه نخواهد ماند .

يحسب أنّ ماله أخلده

محصول عمر انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 5

5_ نيل به بهشت ، تنها دستاورد شايسته و بدون زيان در برابر سرمايه عمر و جان آدمى است .

أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم . .. إن الذين ءامنوا ... أُول_ئك أصح_ب الجنة

عنوان كردن بهشت ، به عنوان پاداش مؤمنان در مقابل زيانكارشمردن كفرپيشگان ، اشاره به برداشت فوق دارد.

مدت عمر انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 14

14 - آفرينش انسان در قالب مرد و زن و آگاهى از باردارى و زايمان زنان و مقدار عمر آدمى ، كارى آسان براى خداوند

و اللّه خلقكم من تراب ثمّ من نطفة . .. و ما يعمّر من معمّر و لاينقص من عمره إلاّ

مدت عمر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 10

10 - برخى از انسان ها ، پيش از رسيدن به مرحله پيرى ، زندگى را به درود گفته ، از دنيا خواهند رفت .

ثمّ لتكونوا شيوخًا و منكم من يتوفّى من قبل

مدت عمر ساره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 13

13_ ساره همسر ابراهيم ( ع ) ، تا به دنيا آمدن نوه اش يعقوب ، زنده بود .

فبشّرن_ها بإسح_ق و من ورآء إسح_ق يعقوب

بشارت دادن به همسر ابراهيم كه از پسرت اسحاق فرزندى به

نام يعقوب به دنيا خواهد آمد، اين سؤال را به ذهن مى آورد كه چرا به او بشارت داده نشد كه مثلاً از يعقوب نيز فرزندى به نام يوسف به دنيا خواهد آمد؟ در پاسخ اين پرسش مى توان گفت: ياد كردن از خصوص يعقوب اشاره به اين معنا دارد كه ساره او را درك مى كند و جمال او را خواهد ديد; يعنى، تا آن زمان زنده است.

مدت عمر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 13

13 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : { عاش نوح ألفى سنة و ثلاث مائة سنة . منها ثمانمائة و خمسين سنة ، قبل أن يبعث و ألف سنة إلاّ خمسين عاماً و هو فى قومه يدعوهم و خمس مائة عام بعد ما نزل من السفينة . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه نوح(ع)، دو هزار و سيصد سال عمر كرد. كه هشتصد و پنجاه سال آن، پيش از بعثت او بود و نهصدوپنجاه سال، دورانى بود كه در ميان قوم خود مشغول دعوت آنها بود و پانصد سال نيز، بعد از آنكه از كشتى پياده شد، (زندگانى كرد)... .}

مراحل عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 13،14

13- نقش اساسى دوران جنينى و شيرخوارگى ، در رشد و بلوغ فرزند *

و حمله و فص_له ثل_ثون شهرًا حتّى إذا بلغ أشدّه

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه آمدن {بلغ أشدّه} _ در پى {و حمله و فصاله} _ بيانگر ارتباط ميان

اين دو مقطع باشد.

14- چهل سالگى ، مرحله اى ويژه در كمال و رشد انسان

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة

از اين كه {چهل سالگى} اختصاص به ذكر يافته است، نقش ويژه آن در رشد و كمال انسان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 4

4 - انسان ، در هر مرحله اى از مراحل زندگى دنيوى ( كودكى ، نوجوانى ، جوانى ، ميان سالى و پيرى ) ، داراى روحيه و گرايشى متفاوت با مرحله قبل و مرحله بعد است .

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

برداشت ياد شده در صورتى به دست مى آيد كه هر يك از خصلت هاى پنجگانه ياد شده در آيه شريفه، به ترتيب بيانگر يكى از مراحل زندگى انسان باشد.

مراحل عمر انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 8،9،16

8 - پايان اوج مرحله جوانى ( بلوغ اشد ) نقطه آغاز منحنى نزول و سرانجام مرحله پيرى ، نقطه پايان اين منحنى در زندگى انسان است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا . .. لتبلغوا أجلاً مسمّىً

9 - منحنى صعود ، قوس رشد و تكامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا

16 - آفرينشِ انسان و سير تطور و تحوّل وى از خاك تا پيرى و مرگ ، نشانه اى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند است .

هو الذى خلقكم من تراب

. .. و لتبلغوا أجلاً مسمّىً

مراحل عمر دانه گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 14

14 - روييدن از خاك ، رشد و باليدن ، زرد شدن و آن گاه خشك و تبديل به خاشاك شدن ، مراحل عمر دانه هايى است كه كشاورزان كشت مى كنند .

كمثل غيث أعجب الكفّار نباته ثمّ يهيج فتريه مصفرًّا ثمّ يكون حط_مًا

هر يك از {نبات} (روياندن) {هيجان} (حركت)، {اصفرار} (زرد شدن) و {حطام} (خاشاك) اشاره دارد به يكى از مراحل عمر بذرى كه كشاورزان كشت كرده اند.

مراحل عمر يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 1

1_ يوسف ( ع ) روزگار كودكى و نوجوانى را در خانه عزيز مصر به سر برد ، تا به جوانى و رشد جسمى و عقلى رسيد .

أكرمى مثوي_ه . .. و لما بلغ أشدّه

كلمه {أشدّ} چنان چه لسان العرب از سيبويه نقل كرده _ جمع شدّة (توان و قدرت) است. بنابراين {أشدّ} ; يعنى ، توانها و قدرتهاى متعدد كه به مناسبت مورد ، شامل توان جسمى و عقلى است.

منشأ عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 8

8- بهرهورى انسان از نعمت ها و مقدار عمر وى ، در اختيار خداوند و در قلمرو اراده او است .

بل متّعنا ه_ؤلاء . .. أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها أفهم الغ_لبون

منشأ عمر طولانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 -

3

3- دخالت معبود ها و خدايان ، در مقدار عمر و بهرهورى مادى انسان ، پندار باطل مشركان

أم لهم ءالهة تمنعهم . .. بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم العمر

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {بل . ..}، اضراب از {أم لهم آلهة...} باشد. از اين استفاده مى شود كه مشركان به چنين قدرتى براى خدايان خويش اعتقاد داشتند.

موارد تباهى عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 7

7- زندگى بدون تن دادن به تعاليم دين ، سرگرمى و تباهى عمر است .

ذرهم . .. و يلههم الأمل

{لهو} در لغت به معناى چيزى است كه انسان را مشغول مى كند و از مراد و مقصودش باز مى دارد. بنابراين كسى كه از هدفش باز بماند، عمر خود را تباه كرده است.

موانع تباهى عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 10

10 _ باور به تعاليم قرآن و انجام دستورات آن ، راه جلوگيرى از تباه گشتن سرمايه عمر

قد خسروا أنفسهم

جمله {قد خسروا أنفسهم} در توصيف كسانى است كه در دنيا قرآن را باور نكردند و به دستورات آن گردن ننهادند.

نقش عمر طولانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 6

6- بهره مندى از نعمت هاى دنيايى و عمرِ طولانى جوامع و تمدن ها ، دليل بر حقانيت و موفقيت آنان نيست .

بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم العمر . .. أفهم الغ_لبون

وعده عمر طبيعى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 1

1 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر آمرزش گناهان ، مصونيت از عذاب الهى و تداوم زندگى تا فرارسيدن اجل مسمى ( مرگ مقدر ) ، در صورت ايمان آوردن آنان

يغفر لكم من ذنوبكم و يوخّركم إلى أجل مسمًّى

{أجل} به معناى پايان زندگى و نهايت زمان عمر آدمى و {مسمّى} به معناى معين و مشخص است. مقصود از تأخير اجل مسمى، نازل نشدن عذاب الهى و تداوم زندگى تا فرارسيدن مرگ مقدر الهى است كه هر انسانى، حتماً با آن روبه رو خواهد شد.

يهود و عمر طولانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 14

14 - زندگانى در دنيا و داشتن عمرى طولانى ، نجاتبخش يهود از عذاب اخروى نيست .

و ما هو بمزحزحه من العذاب أن يعمر

{أن يعمر} بدل براى {هو} و يا فاعل براى {مزحزح} است. مآل هر دو به يك معناست; معناى جمله {ما هو ...} چنين است: يهوديان ]بر فرض اينكه عمرى هزار ساله داده شوند [آن عمر طولانى، ايشان را از عذاب رها نخواهد ساخت.

عمران از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عمران}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 2

2 _ خدمتكارى فرزندان پسر براى خداوند ، سنّت معمول در جامعه عصر عمران *

قالت ربّ انّى وضعتها اُنثى

شگفتزده شدن همسر عمران، نشانه اين باور است كه دختران براى خدمتكارى گماشته نمى شده اند.

برگزيدگى آل عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 -

آل عمران - 3 - 33 - 1

1 _ آدم ، نوح ، خاندان ابراهيم و خاندان عمران ، برگزيدگان خدا بر همه جهانيان

انَّ اللّه اصطفى ادم و نوحاً و ال ابراهيم و ال عمران على العالمين

حزن همسر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 3

3 _ تأسف و اندوه همسر عمران ، به گمان عدم پذيرش نذرش

انّى نذرت . .. قالت ربّ انّى وضعتها اُنثى

دختر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 10

10 _ مريم ، دختر عمران

امرات عمران . .. و انّى سمّيتها مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 2

2 - حضرت مريم ( ع ) ، دختر عمران بود .

و مريم ابنت عمرن

دعاى همسر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 12

12 _ دعاى همسر عمران در پيشگاه خداوند و درخواست از او ، براى قبولى نذرش

ربّ انّى نذرت لك . .. انّك انت السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 22

22 _ اجابت دعاى همسر عمران ، در مورد حفظ مريم ( س ) و فرزندش از شرّ شيطان

و انّى اعيذها بك و ذريّتها من الشّيطان الرّجيم

رسول خدا (ص): . .. و قال عيسى (ع) فيما يثنى على ربه: و اعاذنى و امّى من الشّيطان الرجيم فلم يكن له علينا سبيل.

_______________________________

الدر المنثور،

ج 2، ص 184.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 2

2 _ اجابت دعاى مادر مريم از سوى خداوند ، درباره حفظ مريم ( س ) از شر شيطان

انّى اعيذها . .. فتقبّلها ... و انبتها نباتاً حسناً

زايمان همسر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 1

1 _ همسر عمران پس از زايمان ، ناباورانه ، نوزاد خويش را دختر يافت .

فلمّا وضعتها قالت ربّ انّى وضعتها اُنثى

مرگ عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 10

10 _ زنده نبودن عمران ، آن زمان كه همسرش ، فرزند خويش را نذر پروردگار كرد . *

اذ قالت امرات عمران ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً

زيرا مادر با وجود پدر، معمولا چنين تصميمى را نسبت به فرزند اتخاذ نمى كند.

مقام آل عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 33 - 2

2 _ آدم ، نوح ، خاندان ابراهيم و خاندان عمران ، داراى شايستگى هاى ويژه

انَّ اللّه اصطفى ادم و نوحاً و ال ابراهيم و ال عمران على العالمين

قطعاً گزينش خداوند، بر اساس شايستگى بوده است; زيرا ترجيح بلا مرجح در مورد خداوند حكيم، محال است.

مقام همسر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 14

14 _ تعالى روحى و معنوى مادرِ حضرت مريم ( همسر عمران )

اذ قالت .

.. ربّ ... انّى سمّيتها مريم و انّى اعيذها

از توجه به خدا، خلوصش در نذر و نامى كه براى فرزند خويش انتخاب كرد (مريم به معنى عابده)، برداشت فوق استفاده شده است.

نبوت آل عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 8

8 _ نذر مخلصانه همسر عمران ، زمينه برگزيدن آل عمران براى نبوّت از سوى خداوند

انّ اللّه اصطفى . .. ال عمران ... اذ قالت امرات عمران ربّ انّى نذرت لك

{اذ} متعلّق به {اصطفى} است; يعنى آنگاه خداوند آل عمران را برگزيد كه همسر عمران، نذرى مخلصانه كرد. و اخلاص، از {لك} استفاده شده است.

نذر همسر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 1،7،8،10،12،19

1 _ همسر عمران ، فرزندى را كه در شكم داشت ، براى خداوند نذر كرد و از هر خدمتى به خود آزاد ساخت .

اذ قالت امرات عمران ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً

7 _ خلوص نيّت همسر عمران ، در نذر فرزندش براى خدمت در راه خدا

ربّ انّى نذرت لك

{لك}، بيانگر خلوص نيّت است.

8 _ نذر مخلصانه همسر عمران ، زمينه برگزيدن آل عمران براى نبوّت از سوى خداوند

انّ اللّه اصطفى . .. ال عمران ... اذ قالت امرات عمران ربّ انّى نذرت لك

{اذ} متعلّق به {اصطفى} است; يعنى آنگاه خداوند آل عمران را برگزيد كه همسر عمران، نذرى مخلصانه كرد. و اخلاص، از {لك} استفاده شده است.

10 _ زنده نبودن عمران ، آن زمان كه همسرش ، فرزند خويش را نذر پروردگار كرد .

*

اذ قالت امرات عمران ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً

زيرا مادر با وجود پدر، معمولا چنين تصميمى را نسبت به فرزند اتخاذ نمى كند.

12 _ دعاى همسر عمران در پيشگاه خداوند و درخواست از او ، براى قبولى نذرش

ربّ انّى نذرت لك . .. انّك انت السميع العليم

19 _ همسر عمران نذر نمود كه جنين خود را براى هميشه خدمتگزار عبادتگاه قرار دهد .

ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً

امام باقر (ع): . .. انّ امراة عمران نذرت ما فى بطنها محرّراً و المحرّر للمسجد يدخله ثمّ لا يخرج منه ابداً ... .

_______________________________

كافى، ج 3، ص 105، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 332، ح 113.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 3

3 _ تأسف و اندوه همسر عمران ، به گمان عدم پذيرش نذرش

انّى نذرت . .. قالت ربّ انّى وضعتها اُنثى

نسل آل عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 34 - 1

1 _ آدم ، نوح ، خاندان ابراهيم و خاندان عمران از نسل و نژادى واحد

انّ اللّه اصطفى . .. ذريّة بعضها من بعض

برداشت فوق را روايت امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمود: الذين اصطفاهم اللّه، بعضهم من نسل بعض.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 735.

همسر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 5،11،13،14،18

5 _ ولايت همسر عمران بر فرزند خويش

ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى

11 _ ولايت همسر عمران بر فرزند خويش

، به هنگام در حيات نبودن عمران *

ربّ انّى نذرت لك

13 _ اعتقاد عميق همسر عمران ، به شنوايى و علم گسترده الهى

ربّ . .. انّك انت السميع العليم

14 _ همسر عمران بر اين باور بود كه حمل او پسر است .

ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً

زيرا چنين مرسوم بود كه پسر را تحرير مى كردند و مادر مريم نذرش را، مشروط به پسر بودن حمل خويش نكرد. و از طرفى پس از زايمان، با تأسف و شگفتى گفت: انى وضعتها انثى.

18 _ وعده خداوند به عمران كه پسرى به تو خواهم داد ، سبب شد كه همسرش گمان كند حمل او پسر خواهد بود .

ربّ انّى نذرت لك . .. فتقبّل منّى

امام صادق (ع): ان اللّه تعالى اوحى الى عمران، انى واهب لك ذكراً سوياً مباركاً . .. فحدث عمران امرأته حنّة بذلك ... .

_______________________________

كافى، ج 1، ص 535، ح 1 ; مجمع البيان، ج 2، ص 737.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 9،21

9 _ همسر عمران ، نوزاد خويش را مريم ناميد .

و انّى سمّيتها مريم

21 _ تأسف همسر عمران ، در پى زادن مريم ( س ) ، از اينكه نذرش محقق نشده و دخترش به دليل حائض شدن نمى تواند در مسجد مانده و محرّر باشد .

ربّ انّى وضعتها اُنثى . .. و ليس الذّكر كالاُنثى

امام صادق (ع): . .. {و ليس الذكّر كالاُنثى} انّ الاُنثى تحيض فتخرج من المسجد و المحرّر لا يخرج من المسجد.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 170، ح 37 ; بحار الانوار، ج

14، ص 204، ح 18.

عمره از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عمره

احكام عمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 2،5

2 - طواف صفا و مروه ( سعى ميان آن دو ) عبادت و از مناسك حج و عمره است .

إن الصفا و المروة . .. فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما

{اعتمار} (مصدر اعتمر) به معناى: زيارت كردن و نيز انجام دادن عمره است. تفريع {من حج البيت ...} بر معرفى صفا و مروه به عنوان علامتى بر جايگاه عبادت، گوياى اين است كه: اولا، طواف صفا و مروه - كه از آن به سعى ميان صفا و مروه تعبير مى كنند - عبادت خداست و ثانياً، اين عبادت از اعمال و مناسك حج و عمره مى باشد.

5 - سعى ميان صفا و مروه ، از اعمال نيك حج و عمره است .

فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما و من تطوع خيراً

مصداق مورد نظر براى {خيراً}، به قرينه جمله قبل، سعى ميان صفا و مروه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 1،2،3،4،11،12،34،35،36،41

1 _ وجوب اِتمام اعمال حج و عمره ، به طور كامل

و اتمّوا الحج و العمرة للّه

2 _ اَداى حج و عمره ، بايد براى خداوند باشد .

و اتمّوا الحج و العمرة للّه

3 _ محصورِ از حج و عمره ، بايد براى خروج از احرام ، چهارپايى ( گاو ، شتر يا گوسفند ) را كه براى او ميسور و آسان باشد ، قربانى كند .

فان أحصرتم فما استيسر من الهدى

محصور،

مُحرِمى است كه به خاطر مرض و يا منع دشمن، نتواند اعمال حج و يا عمره را به پايان رساند.

4 _ اتمام حج و عمره بر محصورِ اِحرام بسته ، واجب نيست .

و اتمّوا الحج . .. فان أحصرتم فما استيسر من الهدى

11 _ حليت محرمات احرام ، پس از اتمام عمره تا شروع مناسك حجّ

فاذا امنتم فمن تمتّع بالعمرة الى الحج

12 _ تقدّم اعمال عمره بر حجّ ، در حجّ تمتّع

فمن تمتّع بالعمرة الى الحج

34 _ تماميّت حج و عمره به پرهيز از كلام ناشايست و نافرمانى و نزاع در حج است .

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام باقر و امام صادق (ع): . .. فانّ تمام الحجّ و العمرة ان لا يرفث و لا يفسق و لا يجادل

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 88، ح 225 ; نورالثقلين، ج 1، ص 181، ح 642.

35 _ تماميّت حج و عمره ، به انجام آن توأم با پرهيز از محرمات احرام است .

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام صادق (ع): . .. يعنى بتمامهما، اداؤهما و اتقاء ما يتقى المحرم فيهما

_______________________________

كافى، ج 4، ص 264، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 193، ح 2.

36 _ عمره ، همانند حج واجب است .

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام صادق (ع): العمرة واجبة على الخلق بمنزلة الحجّ . .. لانّ اللّه عزّ و جل يقول {و اتمّوا الحج و العمرة للّه}

_______________________________

علل الشرايع، ج 2، ص 408، ح 1 ; كافى، ج 4، ص 265، ح 4.

41 _ وجوب بجا آوردن عمره تمتّع ، قبل از انجام اعمال حجّ

فمن تمتع بالعمرة الى الحجّ

امام صادق (ع): انّ الحجّ

متّصل بالعمرة لان اللّه عزّ و جل يقول {فاذا امنتم فمن تمتّع . ..} فليس ينبغى لاحد الاّ ان يتمتّع

_______________________________

علل الشرايع، ج 2، ص 411، ح 1، ب 149 ; نورالثقلين، ج 1، ص 188، ح 669.

اهميت عمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 3

3 - مردم ، بايد پياپى براى زيارت خانه خدا ( حج و عمره ) به سوى آن جايگاه روانه شوند .

و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً و اتخذوا

جمله {إتخذوا . ..} كه جمله اى انشايى و دستورى است مى تواند قرينه بر اين باشد كه مقصود از {جعلنا البيت ...} نيز معنايى انشايى و دستورى است; يعنى، مراد از {جعل}، تشريع قانون است. بنابراين مفاد جمله چنين مى شود: بايد مردم به سوى خانه خدا بيايند و امنيت آن را به شايستگى پاس بدارند.

اهميت قربانى عمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 7

7- قربانىِ حيوان در قربانگاه ، داراى اهميتى ويژه در اعمال عبادى عمره

و الهدىَ معكوفًا أن يبلغ محلّه

تجارت در عمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 15

15 _ كسب مال و تجارت به هنگام سفر بسوى خانه خدا ، امرى مشروع و مجاز بر حاجيان و معتمران

ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم

چنانچه مراد از {فضلا} رزق و روزى و درآمدهاى مادى باشد، ابتغاء فضل به معناى كسب درآمد به وسيله تجارت و مانند آن است.

تقصير(مو) در عمره

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 10

10- تراشيدن سر و كوتاه كردن مو و ناخن ، از اعمال مراسم عمره

لتدخلنّ المسجد الحرام . .. محلّقين رءوسكم و مقصّرين

حلق(سرتراشى) در عمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 10

10- تراشيدن سر و كوتاه كردن مو و ناخن ، از اعمال مراسم عمره

لتدخلنّ المسجد الحرام . .. محلّقين رءوسكم و مقصّرين

شرايط وجوب عمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 21

21 _ وجوب حج و عمره ، بر افراد مستطيع

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: يعنى به الحج و العمرة جميعاً لانّهما مفروضان.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 265، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 302، ح 2.

عمره تمتّع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 41،47

41 _ وجوب بجا آوردن عمره تمتّع ، قبل از انجام اعمال حجّ

فمن تمتع بالعمرة الى الحجّ

امام صادق (ع): انّ الحجّ متّصل بالعمرة لان اللّه عزّ و جل يقول {فاذا امنتم فمن تمتّع . ..} فليس ينبغى لاحد الاّ ان يتمتّع

_______________________________

علل الشرايع، ج 2، ص 411، ح 1، ب 149 ; نورالثقلين، ج 1، ص 188، ح 669.

47 _ زمان انجام عمره تمتّع ، ماه هاى حج مى باشد .

فمن تمتّع بالعمرة الى الحج

امام باقر (ع): انّ العمرة واجبة بمنزلة الحج . .. و العمرة فى اشهر الحج متعة

_______________________________

تفسير عياشى، ج

1، ص 87، ح 219 ; تفسير برهان، ج 1، ص 194، ح 14.

عمره حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 17

17 _ نزديك شدن شكار هاى وحشى به پيامبر ( ص ) و مؤمنان در عمره حديبيه جهت آزمايش آنان

ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: حشرت لرسول(ص) فى عمرة الحديبية الوحوش حتى نالتها ايديهم و رماحهم.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 396، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 671، ح 357.

عمره مفرده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 34

34 _ انجام عمره و زيارت خانه خدا ، امرى مرسوم در نزد مشركان عصر بعثت

و لاءآمين البيت الحرام . .. و لايجرمنكم شنئان قوم ان صدوكم

در شأن نزول آيه آمده است كه مشركان براى عمره و زيارت خانه خدا راهى مكه بودند و مسلمانان خواهان هجوم به آنان شدند، در آن هنگام اين آيه نازل شد. (مجمع البيان) جمله {و لايجرمنكم} اين معنا را تأييد مى كند.

مناسك عمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 2،5

2 - طواف صفا و مروه ( سعى ميان آن دو ) عبادت و از مناسك حج و عمره است .

إن الصفا و المروة . .. فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما

{اعتمار} (مصدر اعتمر) به معناى: زيارت كردن و نيز انجام دادن عمره است. تفريع {من حج البيت ...} بر معرفى صفا و مروه به عنوان علامتى

بر جايگاه عبادت، گوياى اين است كه: اولا، طواف صفا و مروه - كه از آن به سعى ميان صفا و مروه تعبير مى كنند - عبادت خداست و ثانياً، اين عبادت از اعمال و مناسك حج و عمره مى باشد.

5 - سعى ميان صفا و مروه ، از اعمال نيك حج و عمره است .

فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما و من تطوع خيراً

مصداق مورد نظر براى {خيراً}، به قرينه جمله قبل، سعى ميان صفا و مروه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 7

7- قربانىِ حيوان در قربانگاه ، داراى اهميتى ويژه در اعمال عبادى عمره

و الهدىَ معكوفًا أن يبلغ محلّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 10

10- تراشيدن سر و كوتاه كردن مو و ناخن ، از اعمال مراسم عمره

لتدخلنّ المسجد الحرام . .. محلّقين رءوسكم و مقصّرين

عمرة القضا

زمينه عمرة القضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 18

18- فتح خيبر ، پيش درآمدى بر حضور بى دغدغه مسلمانان در { عمرة القضا } *

فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه {فتحاً قريباً} نظر به فتح خيبر داشته باشد; زيرا اين فتح، موقعيت مسلمانان را در منطقه تثبيت كرد و در دل مشركان رعب آفريد; تا پيمان حديبيه را نشكنند و محيط مكه را براى مسلمانان خالى گذارند كه اينان بدونه دغدغه، مراسم عمره به جاى آورند.

فلسفه تأخير عمرة القضا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 14

14- رخداد صلح حديبيه و تأخير عمره مسلمانان ، تدبير عالمانه خدا و داراى اسرارى نهفته بر مؤمنان

فعلم ما لم تعلموا

در آيات پيشين، سخن از منتهى شدن سفر مسلمانان به صلح حديبيه بود و اين كه رؤياى پيامبر(ص) در آن سفر، تعبير نشد. خداوند در اين آيه، پس از اين كه رؤياى آن حضرت را صادق دانسته و ورود مؤمنان را به مسجدالحرام قطعى شمرده است; به آنان ياد آور مى شود: مؤمنان با توجه به اين جريان، در خواهند يافت كه رخداد صلح و تأخير عمره، منافعى داشته كه بر آنان مخفى بوده است.

قصه عمرة القضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 4

4 - درگير نشدن مؤمنان و مكيان با يكديگر در { عمرة القضا } ، نعمتى مهم براى اهل ايمان *

و هو الذى كفّ أيديهم عنكم و أيديكم عنهم ببطن مكّة

برداشت بالا بدان احتمال است كه تعبير {ببطن مكّة} اشاره به {عمرة القضا} داشته باشد كه مسلمانان پس از پيروزى حديبيه براساس قرارداد، سال بعد به شهر مكه وارد شدند و با آرامش كامل، مناسك عمره را به جا آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 11،12

11- وجود نگرانى در مسلمانان ، نسبت به سرنوشت و خطرات { عمرة القضا }

لتدخلنّ المسجد الحرام إن شاء اللّه ءامنين. .. لاتخافون

تعبير {لاتخافون}، در واقع جنبه بشارتى دارد و در مقام اطمينان بخشى به مسلمانان و رفع نگرانى از آنان است.

12-

تضمين الهى به مؤمنان ، در انجام تمامى اعمال { عمرة القضا } با امنيت و آرامش كامل

لتدخلنّ المسجد الحرام إن شاء اللّه ءامنين. .. لاتخافون

تعبير {آمنين} و تكرار آن در قالب {لاتخافون}، مى رساند كه ورود مسلمانان به مكه، همراه با امنيت بوده و پايان مراسم عمره نيز، آميخته با آرامش تضمين شده است.

منت بر حاضران عمرة القضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 5

5- امتنان الهى بر شركت كنندگان در { عمرة القضا } ، با يادآورى ممانعت مكيان از ايشان در سفر حديبيه *

هم الذين كفروا و صدّوكم عن المسجدالحرام و الهدىَ معكوفًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه آيه شريفه خطاب به مؤمنانى باشد كه در سال هفتم هجرى (يك سال پس از صلح حديبيه) براى انجام عمره وارد مسجدالحرام شدند. در چنين شرايطى خداوند، موقعيت دشوار گذشته رابه ياد ايشان آورد تا نعمت ها را از ياد نبرند.

عمل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عمل}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 10

10 _ تفاوت عميق ميان انسان ها و تقسيم بندى آنها بر مبناى جهانبينى ، عقيده ، عمل و اخلاق

و من الناس من يقول . .. ربّنا اتنا ... من يعجبك ... من يشرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 8

8 _ عقيده ، خاستگاه اعمال انسان

يكفرون . .. و يقتلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 12

12 _ اعتقاد به

حضور اعمال نيك و بد آدمى در قيامت ، عامل پرهيز از قهر خداوند

يوم تجد كلّ نفس . .. و يحذركم اللّه نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 34 - 6

6 _ آگاهى گسترده خداوند از عملكرد انسان ها در برابر انبيا

اطيعوا اللّه و الرسول . .. و اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 3

3 _ توجه به ربوبيت خدا ، برانگيزنده انسان به دعا

ربّنا امنا بما انزلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 70 - 6

6 _ نكوهش دوگانگى ميان علم و عمل

لم تكفرون بايات اللّه و انتم تشهدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 13

13 _ توجّه به رجوع قهرى تمامى موجودات به سوى خداوند ، زمينه اى براى پذيرش دين خداوند

افغير دين اللّه . .. و اليه يرجعون

جمله {و اليه . .. } به منزله دليلى است براى لزوم پذيرش دين خداوند، كه از جمله {افغير دين ... } به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 98 - 8

8 _ توجّه به نظارت و آگاهى خداوند بر اعمال انسان ، عامل بازدارنده از كفر به آيات خداوند

و اللّه شهيد على ما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 99 - 12

12 _ نظارت دقيق خداوند بر اعمال

انسانها

و ما اللّه بغافل عمّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 12

12 _ بيان فرجام و آثار مثبت اعمال خير ، از شيوه هاى قرآن براى سوق دادن انسان ها به آن اعمال

و لتكن منكم امة . .. و اولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 1

1 _ بيان آثار و نتايج رفتار انسان ها _ مؤمن و كافر _ در قيامت ، از آيات حق الهى

يوم تسودّ . .. تلك ايات اللّه نتلوها عليك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 10

10 _ توجه به دانايى گسترده و همواره خداوند ، برانگيزنده آدمى به سوى اعمال خير و رعايت تقواى الهى

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه و اللّه عليم بالمتّقين

به نظر مى رسد هدف از تذكر به دانايى خدا و اعمال نيك و پاداش دهى به آن، براى تشويق و ترغيب به آن اعمال نيك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 117 - 1،2،5،7،10

1 _ آنچه اهل كفر در اين دنيا انفاق مى كنند ، همچون باد سرد سُوزانى است كه بر زراعت قوم ستمكارِ بر خويش بوزد و آن را نابود سازد .

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا . .. فاهلكته

2 _ كفر ، موجب محروميّت آدمى از ثمره انفاقات ( اعمال خير ) خويش

انّ الّذين كفروا . .. مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة

الدنيا ... فاهلكته

5 _ بى ثمر بودن انفاق هاى اهل كفر ، نمونه اى از كارا نبودن امكانات مادّى ، در بى نياز ساختن آنان از خدا

انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم . .. من اللّه ... مثل ما ينفقون ... كمثل ري

7 _ انگيزه كافران در انفاق هاى خويش ، رسيدن به زندگى پَست دنياست . *

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا

تقييد انفاق به حيات دنيا، مى تواند گوياى انگيزه كافران به انفاق در محدوده حيات دنيا باشد.

10 _ بى ثمرى انفاق ( اعمال خير ) و دستاورد هاى اهل كفر ، ناشى از عملكرد آنان است و نه از جانب خداوند .

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا كمثل ريح فيها صرّ اصابت حرث قوم . .. و ما ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 14،15

14 _ توجّه به احاطه خداوند بر تمامى اعمال و رفتار دشمنان دين ، از عوامل تقويت روحيه مسلمانان در برخورد با آنان

تمسسكم . .. انّ اللّه بما يعملون محيط

جمله {انّ اللّه . .. }، علاوه بر بيان احاطه علمى خداوند، براى اين هدف نيز بيان شده است كه مبادا مسلمانان پس از اينكه كينه توزى كافران براى آنان افشا شد، مضطرب شوند و روحيه خود را ببازند.

15 _ انسان و اعمال و رفتارش ، در محضر خداوند

انّ اللّه بما يعملون محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 11

11 _ پذيرش ولايت خداوند ، از بين برنده هر نوع سستى در انجام وظايف

دينى

اذ همّت . .. و اللّه وليّهما

{و اللّه وليّهما}، با لحن اعتراض گونه اش (در حالى كه خداوند سرپرست و حمايت كننده شماست، سستى چرا؟) به اين نكته اشاره دارد كه پذيرش ولايت الهى و اعتقاد به آن، مانع از هر گونه سستى در راه انجام وظايف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 133 - 6،7،19

6 _ نيل به آمرزش الهى و بهشت تقواپيشگان ، برانگيزنده اهل ايمان به اطاعت از خدا و رسول ( ص )

يا ايّها الّذين امنوا . .. و اطيعوا اللّه و الرّسول ... سارعوا الى مغفرة من ربّك

جمله {سارعوا الى . .. }، بعد از امر به اطاعت از خدا و رسول(ص)، براى ايجاد انگيزه و نيز تشويق مؤمنان به پيروى از خدا و پيامبرش است.

7 _ اميد نيل به آمرزش الهى و بهشت ، برانگيزنده اهل ايمان براى شركت در نبرد با دشمنان

يا ايّها الّذين امنوا . .. و اطيعوا اللّه و الرّسول ... سارعوا الى مغفرة من ربّك

چون آيات پيشين درباره نبرد و رويارويى با كافران بود، گويا آيات مورد بحث به منظور دستورالعملى است براى اينكه جامعه ايمانى را به گونه اى تربيت كند كه ديگر همچون نبرد اُحُد، دلبسته به دنيا نباشد و دچار دلهره و ترس نگردد تا هميشه بر دشمنان دين غالب شود.

19 _ انجام فرايض دينى ، وسيله آمرزش گناهان

سارعوا الى مغفرة من ربّكم

اميرالمؤمنين على (ع) درباره {سارعوا الى مغفرة من ربّكم} فرمود: الى اداء الفرائض.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 836 ; نورالثقلين، ج 1، ص 389، 354.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 5

5 _ توجّه به سنّت هاى الهى در فرجام شوم تكذيب كنندگان دين خداوند ، از ميان برنده هر گونه حزن و اندوه و سستى از جامعه ايمانى

فسيروا . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين ... و لاتهنوا و لاتحزنوا

اگر جمله {و لا تهنوا . .. }، عطف بر جمله {فانظروا كيف ...} باشد، معناى اين دو آيه چنين مى شود: شما محزون نباشيد، عاقبت تكذيب كنندگانِ آيات الهى (دشمن شما مسلمانان)، نابودى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 9

9 _ اشتياق مؤمنان به حضور در ميدان جهاد و شهادت ، پس از آگاهى از درجات شهداى بدر

و لقد كنتم تمنّون الموت من قبل

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: فانّ المؤمنين لمّا اخبرهم اللّه بالّذى فعل بشهدائهم يوم بدر و منازلهم من الجنّة رغبوا فى ذلك فقالوا اللهمّ ارنا القتال نستشهد فيه.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 119 ; تفسير برهان، ج 1، ص 319، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 15

15 _ سپاسگزارى نعمت هاى الهى ، برانگيزنده آدمى به جهاد و انجام تكاليف دينى

و من يرد ثواب الدّنيا . .. و من يرد ثواب الاخرة ... و سنجزى الشّاكرين

به نظر مى رسد خداوند مجاهدان را به سه دسته تقسيم كرده است و جمله {سنجزى الشّاكرين}، بيانگر دسته سوم مى باشد. يعنى آنان كه نه ثواب دنيا انگيزه جهاد آنهاست و نه ثواب آخرت، بلكه انگيزه

آنان از جهاد تنها سپاسگزارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 10

10 _ توجّه به { ربوبيّت } خداوند ، برانگيزنده انسان به دعا و درخواست از او

ربّنا اغفرلنا ذنوبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 25،26

25 _ آگاهى خداوند به جزئيترين حركت ها و رفتار آدمى

و اللّه خبير بما تعملون

{خبير} به كسى گفته مى شود كه عالم به زواياى مخفى و باطنى باشد.

26 _ توجّه به دانايى خداوند به جزئيترين اعمال ، زمينه ساز پرهيز از رفتار هاى ناپسند ( فرار از جنگ و . . . )

اذ تصعدون و لا تلون . .. و اللّه خبير بما تعملون

جمله {و اللّه . .. }، براى ترغيب مخاطبان به پرهيز از اعمال ناپسند و تشويق به اعمال نيكو و خداپسند است كه با توجّه به مورد آيه، مراد فرار از جنگ و نافرمانى از دستورات نظامى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 14

14 _ بينايى خداوند به رفتار و كردار بندگان

و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 11

11 _ ايمان به مقدّر بودن مرگ و حيات ، و شناخت ارزش والاى شهادت ، آسان كننده حركت به سوى نبرد با دشمنان دين

و اللّه يحيى و يميت . .. و لئن قتلتم فى سبيل الله او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

خداوند با بيان دو نكته

مؤمنان را به جهاد ترغيب مى كند: 1 _ مرگ و حيات به دست خداست و عوامل طبيعى تعيين كننده نيست. 2 _ جان باختگان در راه خدا، آمرزيده و مشمول رحمت خاصّ خداوند هستند. بنابراين، مؤمنان با ايمان به اين دو معنا، هرگز ترديدى براى شركت در جهاد نخواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 163 - 5،7،8

5 _ بينايى كامل خداوند بر رفتار و كردار انسانها

و اللّه بصير بما يعملون

7 _ هشدار خداوند به مردم نسبت به اعمال و رفتارشان

و اللّه بصير بما يعملون

8 _ توجه به بينايى گسترده خداوند بر اعمال و رفتار آدمى ، برانگيزنده وى به جلب رضايت خداوند و پرهيز از موجبات خشم او

افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من اللّه . .. و اللّه بصير بما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 4

4 _ جريان افعال ارادى بندگان به اذن خداوند

قل هو من عند انفسكم . .. و ما اصابكم ... فباذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 9

9 _ تفاوت مؤمنان مجاهد ، از نظر عملكرد و پاداش

لا يضيع اجر المؤمنين. الّذين استجابوا للّه ... للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر ع

اگر {الّذين} صفت براى {المؤمنين} باشد، مؤمنان به دو گروه تقسيم شده اند: آنان كه دعوت پيامبر (ص) را براى جهاد پذيرفتند، ولى از تقوا و احسان لازم برخوردار نبودند; و آنان كه دعوت را پذيرفتند و داراى احسان و تقوا

نيز بوده اند. {اجر عظيم}، مخصوص گروه دوّم است و به دليل {انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين}، گروه اول نيز داراى پاداش هستند; امّا نه پاداش عظيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 177 - 5

5 _ قدرت مطلق خداوند و آسيب ناپذيرى وى از عملكرد كافران

انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان لن يضرّوا اللّه شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 26

26 _ آگاهى كامل و دقيق خداوند به تمامى اعمال و رفتار انسان

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 11

11 _ اختيار آدمى ، در اعمال و رفتار خويش

ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 15

15 _ دنياپرستى از موانع انجام تكاليف و عمل به ميثاق خداوند

لتبيّننّه . .. فنبذوه ... و اشتروا به ثمناً قليلا

ظاهراً جمله {و اشتروا به . .. }، بيانگر علّت رهاسازى كتب آسمانى و وفادار نبودن به پيمان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 1،2

1 _ ناپسندى عجب و شادمانى انسان از اعمال خويش

لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا . .. فلا تحسبنّهم بمفازة من العذاب

2 _ شادمانى عالمان اهل كتاب از كتمان حقايق كتب آسمانى براى مردم

و اذ اخذ اللّه ميثاق . .. و لا تكتمونه ... لا تحسبنّ

الّذين يفرحون بمآ اتوا

برخى برآنند كه مراد از {الّذين}، اهل كتاب هستند ; چنانچه در آيه قبل از آنان سخن رفت. و مراد از {ما اتوا} (آنچه را انجام دادند)، همان كتمان حقايق و پشت سر انداختن كتابهاى آسمانى و ميثاق الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 15

15 _ ناروايى تبعيض بين مرد و زن ، در اجرت كارى يكسان *

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض

آثار اجتماعى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 16

16- دستيابى جامعه به امنيت ، رشد و رفاه اقتصادى و يا ابتلاى آن به فقر ، گرسنگى ، ناامنى و ترس ، در گرو اعمال افراد آن جامعه است .

و ضرب الله مثلاً قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 3

3 - حركت يك فرد جامعه ، در صورت رضايت و تشويق ديگران ، حركتى مستند به تمام افراد آن جامعه است .

انبعث أشقيها . .. فعقروها

در آيات پيشين، از حركت شقى ترين فرد قوم ثمود، سخن به ميان آمد و اين آيه پى كردن را به تمام ثموديان نسبت داده است. از آن جا كه فعل {انبعث}، بيانگر نقش تشويقى ديگران است، بايد گفت: استناد {عقروها} به تمام ثموديان، به جهت رضايت و تحريك آنان بوده است.

آثار اجتماعى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 1

1- ايمان و عمل صالح موجب نفوذ محبوبيت شخص مؤمن در دل هاى مردم است .

إنّ الذين ءامنوا . .. سيجعل لهم الرحمن ودًّا

{ودّ} به معناى ميل و محبت است. و مراد از آن، به قرينه {لهم}، محبتى است كه خداوند براى مؤمنان در دل هاى ديگران قرار مى دهد.

آثار اجتماعى عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 8

8- هلاكت و بدبختى جوامع بشرى ، بازتاب زشت كارى و رفتار نامناسب خود آنها است .

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقن_هم أجمعين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند دو عامل (تكذيب آيات الهى و سوء پيشينه) را موجب هلاكت برشمرد و هر دو عامل را به خود انسان نسبت داد.

آثار اخروى اعراض از عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 3

3 - بى ايمانى و كناره گيرى از اعمال صالح ، ظلمى است كه در قيامت گريبان گير انسان خواهد شد .

و قد خاب من حمل ظلمًا . و من يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن

ظاهر تقابل بين اين آيه و آيه قبل، اين است كه موضوع اين آيه، دسته مقابل ظالمان است.

آثار اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 8

8 - صحنه قيامت ، صحنه مشاهده اعمال دنيوى و ديدن نتايج آن است .

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت

فعل {يرى} مى تواند از رؤيت

به معناى ديدن با چشم باشد. بر اين مبنا معناى جمله {كذلك ...} چنين مى شود: خداوند اعمال مشركان (و يا نتايج اعمالشان) را به آنان نشان خواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 42 - 4

4 - عصيان از فرمان هاى پيامبر ( ص ) ، موجب سرافكندگى و شرمسارى مرگبار در قيامت

و عصوا الرسول لو تسوّى بهم الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 18

18 _ اعمال و رفتار هر يك از گمراهان و هدايت يافتگان داراى بازتاب و سزايى مناسب در قيامت

فينبئكم بما كنتم تعملون

هدف از جمله {فينبئكم بما . ..} ترغيب مردمان به هدايت و پذيرش تعاليم قرآن و تهديد كفرپيشگان و منحرفان به عذاب است و چون مجرد آگاه سازى به اعمال و كردار براى تهديد و ترغيب كافى نيست بنابراين جمله {فينبئكم} كنايه از پاداش دهى و به كيفررسانى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 13

13 _ آدمى در قيامت گرفتار پيامدهاى اعمال خويش است.

و هم يحملون أوزارهم على ظهورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 132 - 2

2 _ درجات اخروى انسان و جن بازتاب اعمال دنيوى ايشان است.

و لكل درجت مما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 9

9 _ عقايد و اعمال آدمى، در روز قيامت دامنگير او خواهد شد.

سيجزيهم وصفهم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 4

4 _ اعمال انسان ، اندوخته ها و پيش فرستاده هايى است كه داراى آثارى مثبت يا منفى در لحظه مرگ و پس از آن است .

ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدمت أيديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 10

10 _ باخبر شدن انسان ها در قيامت از حقيقت و بازتاب اعمال دنيوى خويش

فينبئكم بما كنتم تعملون

مراد از {ما كنتم تعملون} مى تواند ظاهر اعمال نباشد ; چه اينكه انسانها از ظاهر اعمال خويش باخبرند و آنچه را نمى دانند، حقيقت اعمالشان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 8 - 4

4 _ سرنوشت انسان ( سعادت و شقاوت اخروى ) در گرو اعمال و كردار اوست .

أولئك مأويهم النار بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 10

10 _ سرنوشت خوب و بد انسان در آخرت ، بستگى به عملكرد او دارد .

و الذين كسبوا السيئات . .. أولئك أصحب النار هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 30 - 3

3 _ دنيا ، جايگاه عمل براى جهان آخرت است .

هنالك تبلوا كل نفس ما أسلفت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 15

15- كيفر هاى الهى ، در آخرت ، بازتاب اَعمال انسان است .

و وجدوا ما عملوا حاضرًا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 2

2- قيامت ، روز حسرت و افسوس آدميان بر عملكرد خويش در دنيا است .

و أنذرهم يوم الحسرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 68 - 4

4-نزديكى ها و جدايى ها در صحنه قيامت ، بر اساسا سنخيت هاى فكرى و عملى خواهد بود .

لنحشرنّهم والشي_طين ثمّ لنحضرنّهم

پيوستن منكران معاد به صف شياطين در قيامت، به جهت سنخيتى است كه در اين از نظر فكرى و عملى، در بين اين دو طائفه به وجود آمده است. ذكر شياطين در اين آيه، براى بيان همين سنخيت و نتيجه اى است كه از آن در صحنه قيامت بروز مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 69 - 6

6- سركشان و عصيان گران در قيامت ، هر يك براى چشيدن عذاب ، گرفتار مرحله اى مناسب با كردار خويش خواهند بود .

ثمّ لننزعنّ من كلّ شيعة أيّهم أشدّ

جمله {لننزعنّ. ..} دلالت دارد كه بيرون كشيدن فردى كه از ديگران گنه كارتر است، تا آنجا ادامه خواهد يافت كه هر يك از عصيان گران در جايگاه مناسب خويش قرار گيرند و كيفر ببينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 69 - 3

3 - داورى خدا در قيامت ، بر اساس علم كامل او به كردار آدميان است .

اللّه أعلم بما تعملون . اللّه يحكم بينكم يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 102 -

1،4

1 - سنگينى كفه ترازوى اعمال خود انسان ، تنها عامل مؤثر در سرنوشت وى در قيامت

فمن ثقلت موزينه فأُول_ئك هم المفلحون

4 - هر نوع عمل انسان ، داراى معيار و ميزانى مخصوص در قيامت

فمن ثقلت موزينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 103 - 3،5

3 - نقش اساسى ايمان و عملكرد انسان ، در رقم خوردن سرنوشت ابدى اش

فمن ثقلت موزينه فأُول_ئك هم المفلحون . و من خفّت موزينه فأُول_ئك الذين خسروا أنف

5 - بازتاب عادلانه عملكرد دنيوى انسان ها در آخرت

فمن ثقلت موزينه فأُول_ئك هم المفلحون . و من خفّت موزينه ... فى جهنّم خ_لدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 13

13 _ رفتار و كردار خود انسان ها ، تعيين كننده سرنوشت آنان در قيامت

ءأنتم أضللتم . .. أم هم ضلّوا السبيل ... و ل_كن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 23 - 3

3 _ سرنوشت هر كسى به روز رستاخيز ، درگرو اعمال او خواهد بود .

و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلن_ه هباء منثورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 27 - 8

8 _ رستگارى اخروى مردمان ، وامدار چگونگى سير و سلوك آنها در دنيا

ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 13

13 - اعمال آدمى ، تنها معيار ارزش و داورى در قيامت

هل تجزون

إلاّ ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 15

15 - آگاهى يافتن بر اَعمال دنيوى و ديدن نتايج آن ، از اهداف معاد است .

إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 10

10 - عمل ، در كسب مدارج اخروى ، داراى نقشى برتر و اساسى است .

فلهم جنّت المأوى . .. بما كانوا يعملون

با اين كه آيه، ايمان و عمل صالح را با هم آورده است اما در پايان، عمل را با ذكر {باء} سببى عامل ورود به بهشت معرفى مى كند. از اين مطلب استفاده مى شود كه عمل، عمل داراى نقش بيشترى در سعادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 5

5 - رفتار انسان ها در دنيا ، تعيين كننده سرنوشت آنان در آخرت است .

ربّنا أخرجنا نعمل ص_لحًا غير الذى كنّا نعمل أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 12 - 7،11

7 - رفتار و كردار خوب و بد انسان ، در عالم ، موجود بوده و پيشاپيش به جهان آخرت فرستاده مى شود .

و نكتب ما قدّموا و ءاث_رهم

برداشت ياد شده از تعبير {ما قدّموا} (آنچه پيش فرستاده اند) _ كه درباره اعمال انسان ها است _ استفاده شده است. در اين تعبير، اعمال انسان به اشيايى كه به جهان آخرت پيش فرستاده مى شود، تشبيه شده است; همان گونه

كه مسافر، بارهاى خود را از پيش به مقصد مى فرستد.

11 - رفتار و آثار برجاى مانده از انسان در دنيا ، تعيين كننده سرنوشت اخروى او است .

إنّا نحن نحى الموتى و نكتب ما قدّموا . .. أحصين_ه فى إمام مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 54 - 3،5

3 - مقدار مجازات الهى در قيامت ، بسته به ميزان اعمال انسان ها و متناسب با كم و كيف آنها است .

و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون

در برداشت ياد شده {ما} در {ما كنتم} مجرور به مضاف محذوف دانسته شده و تقدير آن مى تواند چنين باشد: {و لاتجزون إلاّ على وفاق ما كنتم تعملون و على مقداره}.

5 - تجسم اعمال آدميان ، به صورت كيفر و پاداش در آخرت

فاليوم لاتظلم نفس شيئًا و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون

آمدن تعبير {لاتجزون إلاّ ما} به جاى {لاتجزون إلاّ بما كنتم تعملون} (با ذكر {باء} مقابله)، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه خودِ اعمال آدمى در روز رستاخيز، به صورت كيفر و پاداش به او برگردانده خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 55 - 3،4

3 - بهشت و نعمت ها و خوشى هاى آن ، نتيجه و پاداش كردار انسان ها در دنيا است .

و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون . إنّ أصح_ب الجنّة اليوم فى شغل ف_كهون

از ارتباط ميان اين آيه _ كه سخن از بهشت و نعمت هاى آن است _ و آيه پيش _ كه درباره پاداش مطابق رفتار و كردار بود _ برداشت

ياد شده به دست مى آيد.

4 - رفتار و كردار انسان ها ، تعيين كننده سرنوشت اخروى آنان است .

و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون . إنّ أصح_ب الجنّة اليوم فى شغل ف_كهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 6

6 - سرنوشت انسان در قيامت ، در گرو نوع تلاش و چگونگى رفتار او در دنيا است .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 74 - 13

13 - عمل ، رقم زننده سرنوشت اخروى انسان

نتبوّأ من الجنّة حيث نشاء فنعم أجر الع_ملين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 2،3

2 - كيفر و پاداش الهى در قيامت ، معلول چگونگى رفتار خوب و بد انسان ها است .

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت

{باء} در {بما كسبت} براى سببيت است; يعنى، {تجزى بسبب ما كسبت و جزاء مناسباً لما كسبت}.

3 - رفتار انسان و استحقاق وى براى كيفر و پاداش ، اساس و مبناى جزاى الهى در آخرت

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت

از اين كه خداوند در پاداش و كيفر، مسأله كسب و تلاش انسان را مطرح ساخته است (بما كسبت) استفاده مى شود كه همين اساس پاداش و كيفر آدميان است; نه چيز ديگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 2

2 - عمل و نوع رفتار آدمى ، معيار كيفر و جزاى اخروى او است .

من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 5

5 - بيم و هراس انسان ها در قيامت ، از عملكرد و دستاورد خود آنان است .

ترى الظ_لمين مشفقين ممّا كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 41 - 2

2- سرنوشت انسان در قيامت ، تنها در گرو عملكرد خود او است .

يوم لايغنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 13

13 - جزاى انسان ها در قيامت ، براساس عملكرد دنيوى آنان است .

اليوم تجزون ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 3،4،14

3- مراتب انسان ها در آخرت ، متناسب با عمل و كاركرد آنان ; بر خلاف مراتب دنيوى ايشان

و لكلّ درج_ت ممّا عملوا

با توجه به اين كه آيه شريفه، در مقام توصيف حالات انسان در آخرت است; انگشت نهادن بر {ممّا عملوا} ممكن است درصدد مقايسه ميان دنيا و آخرت و بيان تفاوت هاى اين دو زندگى باشد.

4- عمل هر فرد ، منشأ و ملاك اصلى تعيين مراتب و جايگاه اخروى او

و لكلّ درج_ت ممّا عملوا

{من} در {ممّا عملوا} مى تواند نشويه باشد.

14- جنيان نيز همانند انسان ها ، داراى درجات اخروى و دريافت كننده نتايج اعمالشان در قيامت

أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس . .. و لكلّ درج_ت ممّا عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 29 - 5

5_ كيفر هاى اخروى نتيجه قهرى عملكرد خود

كافران ، و نه ظلمى از سوى خدا بر ايشان

قدّمت إليكم بالوعيد . .. و ما أنا بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 19 - 6

6 - عملكرد دنيوى آدميان ، ملاك اصلى سعادت و شقاوت اخروى ايشان

إنّما تجزون ما كنتم تعملون . .. هني_ًا بما كنتم تعملون

واژه {كنتم} (با فعل ماضى) اشاره به جهان گذشته (دنيا) دارد و تصريح به اعمال دنيوى، مى رساند كه تأثير اصلى در سعادت و شقاوت عمل آدمى، در دنيا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 6

6 - تأكيد بهشتيان ، به نقش عملكرد دنيوى آنان در سعادت اخروى ايشان

قالوا إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 4،7،8

4 - اعمال آدمى ، پيش فرستاده هاى او به جهان آخرت

و لتنظر نفس ما قدّمت لغد

7 - قيامت ، روز دريافت نتايج اعمال دنيوى است .

و لتنظر نفس ما قدّمت لغد

واژه {غد}، اشاره به قيامت دارد.

8 - روز برخوردارى انسان از نتايج اعمال خويش ( قيامت ) ، چون فردا نزديك است .

و لتنظر نفس ما قدّمت لغد

كاربرد واژه {غد} براى {قيامت}، بيان كننده معناى ياد شده است; چرا كه نزديك ترين روز به انسان {فردا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 43 - 5،6

5 - برخوردارى تقواپيشگان از موهبت هاى بهشت ، نتيجه عملكرد خود آنان است .

كلوا و اشربوا هنيئًا بما كنتم تعملون

6 -

سرنوشت اخروى بشر ، در گرو رفتار و كردار دنيوى او است .

إنّ المتّقين فى ظل_ل . .. هنيئًا بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 26 - 3

3 - سرنوشت انسان در آخرت ، براساس كردار او در دنيا است .

جزاء وفاقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 29 - 4

4 - مجازات هر كس در جهان آخرت ، براساس كردار ها و عقايد او است .

و كلّ شىء أحصين_ه كت_بًا

بيان ثبت همه چيز _ كه مصداق يقينى آن به قرينه آيات پيشين، كردار و عقيده جهنميان است _ در واقع تهديدى براى خطاكاران و هشدار به همه انسان ها است كه افكار و رفتارشان، روزى بر آنان عرضه خواهد شد و ايشان كيفر آن را خواهند ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 7،9،14

7 - كردار انسان _ نيك يا بد _ اندوخته ها و پيش فرستاده هايى است كه در قيامت اثر مى بخشد .

ما قدّمت يداه

مراد از كلمه {يداه} (دو دست او) _ به نحو مجاز _ تمام اعضا و ابزارى است كه انسان اعمال خود را با آن انجام مى دهد.

9 - قيامت ، روز تجسم اعمال و ظهور دست مايه ها و تلاش هاى انسان

يوم ينظر المرء ما قدّمت يداه

14 - كيفر هاى كافران در آخرت ، بر پايه كردار آنان در دنيا است .

ما قدّمت يداه و يقول الكافر ي_ليتنى كنت تربًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 5

5 - كردار هاى دنيايى انسان ، تعيين كننده فرجام اخروى او است .

علمت نفس ما أحضرت

خبردادن از علم انسان به كردار خود در قيامت، هشدار به بازتاب اخروى آن كردار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 5،6،7

5 - انسان در دنيا ، پيش فرستنده دستاورد خويش و ذخيره سازنده آن براى صحنه حسابرسى اعمال

علمت نفس ما قدّمت

6 - انسان در برابر كردار خويش و بازتاب آن ، حتى آنچه پس از مرگ او پديدار مى گردد ، مسؤول است .

علمت نفس ما . .. أخّرت

7 - كردار هاى دنيايى انسان ، در قيامت كارساز و تعيين كننده فرجام اخروى او است .

علمت نفس ما قدّمت و أخّرت

خبر از علم انسان به كردار خود در قيامت، هشدار به بازتاب اخروى آن كردارها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 5

5 - در قيامت ، هر انسانى با كردار خويش ، مواجه شده و سزاى آن را خواهد ديد . *

كدحًا فمل_قيه

ضمير مفعولى در {فملاقيه} ممكن است به {كدحاً} برگردد; در اين صورت احتمال مى رود مراد ملاقات جزاى عمل بوده و از باب مبالغه، به ملاقاتِ خود عمل، تعبير شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 9 - 5

5 - احساس رضايت و خشنود بودن از عاقبت كار و تلاش خويش ، از زمره نعمت هاى الهى در آخرت است .

ناعمة . لسعيها راضية

جمله {لسعيها راضية} و

جمله هاى پس از آن، توضيح وصف {ناعمة} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 5،6،7

5 - انجام دادن كار هاى سودمند براى آخرت ، تنها در دنيا امكان پذير است .

ي_ليتنى قدّمت لحياتى

6 - پى بردن اهل محشر ، به نتيجه بخش بودن كار هاى دنيا در آخرت

يومئذ يتذكّر الإنس_ن . .. يقول ي_ليتنى قدّمت لحياتى

جمله {يقول. ..} يا حال براى {الإنسان} و يا بدل اشتمال براى {يتذكّر} است. در هر دو صورت، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

7 - كردار انسان در دنيا ، ذخيره هايى ماندگار و تعيين كننده فرجام او در آخرت

قدّمت لحياتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 3

3 - جايگاه استقرار مردم در آخرت ، براساس كردارشان ، به آنان اختصاص خواهد يافت .

أُول_ئك أصح_ب الميمنة . .. هم أصح_ب المشئمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 6

6 - پاداش ها و كيفر هاى آخرت ، چيزى جز كردار انسان نيست .

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 3

3 - سرنوشت هر كس در آخرت ، وابسته به كردار او در دنيا است .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 3

3 - سرنوشت هر كس در آخرت ، وابسته به كردار او در دنيا است .

و من يعمل مثقال ذرّة

شرًّا يره

آثار اخروى عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 3

3 - كردار نيك و بد آدمى ، همراه و ملازم وى در صحنه قيامت

من جاء بالحسنة . .. و من جاء بالسيّئة

{با} در {بالحسنة} و {بالسيّئة} مى تواند براى مصاحبت باشد، نه تعديه. بنابراين {من جاء بالحسنة...}; يعنى، كسى كه با كار نيك بيايد و {و من جاء بالسيّئة}; يعنى، كسى كه با كردار بد حاضر شود.

آثار اخروى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 32

32 - هر كار خيرى ، ذخيره اى است كه انسان در اين جهان ، براى حيات اخروى خويش مى فرستد .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا

آثار اخروى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 11

11 - مؤمنان به خدا و قيامت و دارندگان عمل صالح ، در قيامت هيچ ترس و اندوهى نخواهند داشت .

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً . .. و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون

به قرينه {فلهم أجرهم عند ربهم} مى توان گفت: ظرف {لاخوف عليهم . ..} قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 1

1 - مؤمنان ى كه داراى اعمالى صالح باشند ، در قيامت از هرگونه تباهى و كاستى در ثمره كار خويش مصون خواهند بود .

و من يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن فلايخاف ظلمًا

و لاهضمًا

{هضم}; يعنى، ناقص كردن و كاستن (مصباح). بنابراين {لايخاف ظلماًو لاهضماً}; يعنى، نه كسى ستمى بر او روا مى دارد تا به ناحق او را مؤاخذه كند و نه نقصان و كاستى در جزاى عمل او پديد مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 102 - 2

2 - تنها عقايد درست و اعمال صالح ، داراى وزن و مقدار در قيامت

فمن ثقلت موزينه فأُول_ئك هم المفلحون

با توجه به اين كه فلاح و رستگارى در نتيجه ايمان و عمل صالح به دست مى آيد و در اين آيه، تنها كسانى رستگار دانسته شده اند كه از ميزانى سنگين برخوردار باشند، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 1

1 - كار هاى شايسته انسان ، در دنيا داراى ثمره اى برتر براى خود وى در آخرت

من جاء بالحسنة فله خير منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 2

2 - رستگارى و سعادت اخروى ، در گرو توبه ، ايمان و عمل صالح

فأمّا من تاب و ءامن و عمل ص_لحًا فعسى أن يكون من المفلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 6

6 - انجام اعمال صالح ، شرط نجات از دوزخ و آسودگى در آخرت است .

ربّنا أخرجنا نعمل ص_لحًا غير الذى كنّا نعمل أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42

- 22 - 11

11 - امنيت و آرامش در عرصه قيامت ، ره آورد ايمان و عمل صالح است .

ترى الظ_لمين مشفقين . .. و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فى روضات الجنّات

از مقابله دو گروه ستمكاران و مؤمنان و اين كه آيه شريفه هراس را به ستمكاران نسبت داده است، مى توان استفاده كرد كه مؤمنان در عرصه قيامت ترسى نداشته و در امنيت به سر خواهند برد.

آثار اخروى عمل گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 97 - 7

7- تأثير عقيده و عمل گمراهان حق ناپذير ، در قواى ادراكى و حسى ( چشم ، گوش و زبان ) آنان به هنگام حشر در قيامت

و نحشرهم يوم القي_مة على وجوههم عميًا و بكمًا و صمًّا

آثار اخروى عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 11

11 - اعمال نارواى آدميان در قيامت ، به صورت حسرتى مجسم در پيش روى آنان قرار خواهد گرفت .

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت عليهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه: {يرى} از رؤيت قلبى باشد. در اين صورت {حسرات} مفعول سوم براى {يرى} خواهد بود و معناى جمله چنين مى شود: خداوند اعمال مشركان را به صورت حسرتهايى، بر آنان جلوه گر خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 3،5

3 - كردار نيك و بد آدمى ، همراه و ملازم وى در صحنه قيامت

من جاء بالحسنة . .. و من جاء بالسيّئة

{با} در {بالحسنة} و {بالسيّئة} مى

تواند براى مصاحبت باشد، نه تعديه. بنابراين {من جاء بالحسنة...}; يعنى، كسى كه با كار نيك بيايد و {و من جاء بالسيّئة}; يعنى، كسى كه با كردار بد حاضر شود.

5 - كيفر هاى اخروى و آتش دوزخ ، ظهور و بروز كردار بد خود آدمى

هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

جزا ديدن انسان با نفس عمل خود (ما كنتم تعملون) بيانگر اين معنا است كه ماهيت عمل زشت، خود آتش است كه در قيامت براى انسان آشكار مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 4

4 - وارد شدن به جهان آخرت همراه با اعمال بد ، مايه گرفتار شدن به كيفر الهى است .

و من جاء بالسيّئة فلايجزى . .. إلاّ ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 8

8 - كيفر و عذاب الهى در قيامت ، نتيجه و بازتاب رفتار و كردار زشت خود انسان ها است .

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

خداوند متعال در اين جا چشيدن عذاب را به خود رفتار و كردار نسبت داده است. اين مطلب گوياى اين حقيقت است كه عذاب، نتيجه و حاصل خود رفتار آدمى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 9

9 - نتيجه و پيامد اصلى عقايد باطل و رفتار زشت انسان ، در قيامت ظهور و بروز پيدا خواهد كرد .

و لعذاب الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

{عذاب} نتيجه طبيعى عقايد باطل و كردار ناپسند انسان است. بر اين اساس بزرگ تر

بودن عذاب اخروى در مقايسه با عذاب دنيايى، بيانگر اين حقيقت است كه نتيجه اصلى عقايد و رفتار زشت، در آخرت ظاهر خواهد شد و آنچه در دنيا مشاهده مى شود تنها ظهور بخشى از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 1،2

1 - ظهور و بروز تمامى اعمال و دستاورد هاى بد و زشت ستمگران در قيامت

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

2 - عذاب سخت و فوق تصور ستمگران در قيامت ، بازتاب كردار و رفتار خود آنان است .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

آمدن ماده {كسب} به جاى ماده {فعل}، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

آثار استقامت در عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 72 - 2

2 - پايدارى و مداومت در اعمال نيك ، مايه راه يابى به بهشت

و تلك الجنّة . .. بما كنتم تعملون

با توجه به واژه {كنتم} _ كه دلالت بر استمرار دارد _ استفاده مى شود براى دستيابى به نعمت بهشتى، بايد در انجام اعمال نيك مداومت داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 45

45- از ميان اصحاب پيامبر ( ص ) ، تنها پايداران بر طريق ايمان و عمل نيك ، برخوردار از مغفرت و پاداش عظيم الهى اند .

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

در صورتى كه {من} در {منهم} براى تبعيض باشد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه از ميان كسانى كه همراه پيامبرند، تنها بخشى

از آنان _ كه اهل ايمان و عمل صالح بوده و بر اين وصف پايدار مى باشند _ از مغفرت و اجر الهى برخورداراند.

آثار اعراض از عمل لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 1

1 - دستيابى به سعادت اخروى ، مشروط به روى گردانى از كار هاى بيهوده و سخنان بى فايده است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم عن اللغو معرضون

{الذين} در آيه فوق عطف بر {الذين} در آيه پيش و در معناى نعت ديگرى براى {المؤمنون} مى باشد. {لغو} به سخن و كار بيهوده و عبث گفته مى شود. {ال} در {اللغو}، {ال} جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {اللغو} شامل هر سخن بيهوده و هر كار عبث و بى فايده مى شود.

آثار بررسى فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 18

18- بررسى فرجام امور ، داراى نقشى اساسى در ارزش گذارى آن

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و . .. جنّ_ت ... و الذين كفروا ... و النار مثوًى لهم

از تعبير {و النار مثوىً لهم} در پايان آيه، چنين استفاده مى شود كه اگر كسى بخواهد زندگى انسان ها را ارزش گذارى كند، مهم ترين ملاك ارزش گذارى، بررسى فرجام آن است، چنان كه در ارزش گذارى زندگى مؤمنان بايد به سرانجام نيك آنان (جنّات تجرى. ..) توجه كرد.

آثار پيشگامى در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 18،19

18- پيشى گرفتن در كار هاى نيك

، دعاى همراه با رغبت و بيم و نيز خشوع پيامبران ( ع ) ، عامل بهره مندى آنان از موهبت هاى الهى بود .

و لقد ءايتنا موسى و ه_رون . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_ش

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبران بازگردد، چه اين كه آيات پيشين در مورد آنان بود. 2_ جمله {إنّهم كانوا يسارعون...} و جملات بعد، در مقام تعليل باشد.

19- نقش مؤثر پيشى گرفتن در كار هاى نيك و دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، در استجابت دعا

فاستجبنا له . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_شعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 11 - 2

2 - سبقت و پيشتازى در امور خير ، مايه تقرب به درگاه خداوند در جهان آخرت

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون

آثار تباهى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 1

1- زيان زده ترين مردم ، كسانى هستند كه تلاش و اَعمال دنيايى آنان ، پوچ و ضايع است .

الأخسرين أعم_لاً . الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا

{أخسر} افعل تفضيل به معناى {زيان كارترين و خسارت زده ترين} است. {ضلّ}به معناى {ضاع} و {هلك} آمده است. لذا {ضلّ سعيهم} يعنى: {تلاش آن ها ضايع و تباه شده است}.

آثار تجسم عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 17

17-

حضور نفس اَعمال انسان در قيامت ، پشتوانه اجراى عدالت و نفى كمترين ظلم از ساحت خداوند است .

و وجدوا ما عملوا حاضرًا و لايظلم ربّك أحدًا

بيان حضور اعمال و تجسّم آن، علاوه بر ثبت و ضبط در نامه اَعمال، جملگى تأكيدى بر دقيق بودن اَحكام صادره بر قيامت و عادلانه بودن عقوبت هاى است و گوياى اين است كه اَسناد و مدارك كافى و غير قابل انكارى در قيامت عرضه خواهد شد.

آثار تداوم بر عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 6

6 _ استمرار و مداومت بر انجام عمل نيك ، افزون كننده پاداش آن عمل است .

ليجزيهم اللّه أحسن ما كانوا يعملون

به كارگيرى فعل مضارع همراه با {كان} (كانوا يعملون) بيانگر برداشت فوق است.

آثار تداوم عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 3 - 3

3- درنگِ جاودانه مؤمنان در بهشت ، نتيجه مداومت آنان بر اَعمال نيك است .

يعملون الص_لح_ت . .. مكثين فيه أبدًا

ذكر {ماكثين فيه أبداً} پس از جمله {يعملون الصالحات} _ كه بر استمرار دلالت دارد _ مى تواند نشاندهنده اين مطلب باشد كه جاودانگى آنان در بهشت، نتيجه مداومت شان بر اَعمال نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 6

6 - برخوردارى همسران پيامبر از پاداش مضاعف الهى ، منوط به تداوم اطاعت و انجام دادن عمل صالح از سوى آنها است .

و من يقنت منكنّ . .. و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

فعل مضارع {يقنت}

و {تعمل} استمرار را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 72 - 2

2 - پايدارى و مداومت در اعمال نيك ، مايه راه يابى به بهشت

و تلك الجنّة . .. بما كنتم تعملون

با توجه به واژه {كنتم} _ كه دلالت بر استمرار دارد _ استفاده مى شود براى دستيابى به نعمت بهشتى، بايد در انجام اعمال نيك مداومت داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 24 - 3

3 - تداوم بر انجام عمل صالح و پايدار ماندن بر آن تا آخر عمر _ و نه انجام دادن مقطعى آن _ شرط لازم براى دستيابى به مقام قرب الهى در آخرت و بهشت سرشار از نعمت

أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعملون

از تعبير {كانوا يعملون} (ماضى استمرارى) برداشت بالا استفاده مى شود.

آثار تداوم عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 9

9 - مداومت بر اعمال ناشايست ، عامل ابتلا به عذاب ابدى است .

و ذوقوا عذاب الخلد بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 15 - 10

10 - عملكرد بد ، در صورتى كه تداوم يابد و سراسر زندگى انسان را پر كند ، عذاب الهى را در پى خواهد داشت .

إنّهم ساء ما كانوا يعملون

آثار ترس از فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 12

12 - بيم از فرجام

عمل ، نقطه آغازين حركت انسان به سوى تعهّد و حق پذيرى

فذكّر . .. من يخاف وعيد

از اين كه خداوند، پيامبر(ص) را موظّف كرده تا {من يخاف وعيد} با قرآن تذكر دهد; استفاده مى شود كه اعتقاد به قيامت و بيم از فرجام عمل، نخستين مرحله اى است كه فرد را مستعد پذيرش حق مى سازد.

آثار ترك عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 22

22_ { عن على بن الحسين ( ع ) يقول : الذنوب التى تغير النعم ، البغى على الناس و الزوال عن العادة فى الخير ، و اصطناع المعروف ، و كفران النعم ، و ترك الشكر . قال الله عزوجل : { إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم } . . . ;

از امام زين العابدين(ع) روايت شده است كه مى فرمود: گناهانى كه موجب تغيير نعمتها مى شوند عبارتند از: ستمگرى بر مردم، دورى از عادت به كار خير و از انتخاب كردار نيك، كفران نعمتها و ترك شكرگزارى. خداوند عزوجل فرموده: إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم}.

آثار ترك عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 12

12 - كفر به خدا ، انكار قيامت و نداشتن عمل صالح ، موجب غلبه ترس و اندوه بر آدمى است .

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً . .. و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون

مفهوم جمله {من آمن . ..} گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 5

5 - بنى اسرائيل در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن ، مطرود شدن و . . . ) در صورت ايمان نياوردن به قرآن و انجام ندادن اعمال صالح

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

در آيات گذشته (از 41 تا 45 و نيز آيه 62) خداوند بنى اسرائيل را به ايمان و تصديق قرآن و انجام اعمال صالح دعوت كرد و در آيه مورد بحث سرگذشت شوم اسحاب سبت را يادآور شد تا هشدارى باشد به آنها كه مبادا با سرپيچى از دعوت خدا و فرمانهاى او، به سرنوشتى همانند اصحاب سبت گرفتار آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 4

4 - بى ايمانى و ترك عمل صالح ، مايه گرفتار آمدن انسان در پست ترين جايگاه جهان آخرت

ثمّ رددن_ه أسفل س_فلين . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

در آيه قبل گرچه فعل {رددنا} به خداوند استناد يافته بود; ولى اين آيه بيانگر آن است كه بى ايمانى و ترك عمل صالح، دليل تنزّل يافتن افراد به {أسفل سافلين} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 4

4 - كفرورزى ، ترك عمل صالح و بى اعتنايى به ترويج حق و صبر ، زيان كارى است .

لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

آثار ترك عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- شورى - 42 - 37 - 1

1 - پرهيزكنندگان از گناهان بزرگ و زشتى ها ، برخوردار از نعمت هاى جاودان الهى

و ما عند اللّه . .. للذين ءامنوا ... و الذين يجتنبون كب_ئر الإثم و الفوحش

آثار تزيين عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 122 - 12

12 _ زيبا پنداشتن اعمال، مانع رشد و خروج انسان از تاريكى است.

ليس بخارج منها كذلك زين للكفرين ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 8

8 _ زيبا پنداشتن عمل نقشى عمده در انگيزش انسان براى عمل دارد.

زين لكثير من المشركين قتل أولدهم شركاؤهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 10

10 - زيبا جلوه دادن اعمال گمراهان در نظرشان ، از شيوه هاى اغواگرى شيطان

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 13

13 - زيبا جلوه گر شدن رفتار زشت فرعون در ديدگان خود او ، سبب انحراف وى از راه اصلى هدايت و سعادت ( ارائه شده از سوى موسى ( ع ) ) گشت .

كذلك زيّن لفرعون سوء عمله و صدّ عن السبيل

جمله {و صُدّ عن السبيل} به منزله نتيجه براى جمله پيش است; يعنى، رفتار زشت فرعون در ديدگان او زيبا جلوه كرد و همين سبب شد كه او راه اصلى هدايت را پيدا نكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 25

- 8

8- وسوسه ، تزيين و القاى آرمان هاى دروغين ، ابزار شيطان در منحرف ساختن انسان ها

إنّ الذين ارتدّوا . .. الشيط_ن سوّل لهم و أملى لهم

مفهوم {أملى} ممكن است به معناى ايجاد آمال و آرزو باشد.

آثار تزيين عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 43 - 7

7 _ زيبا ديدن كردارهاى زشت، مانع تضرع آدمى به درگاه خداوند، حتى در شدايد است.

فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا و لكن قست قلوبهم و زين لهم الشيطن ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 39 - 6

6- ابليس ، از طريق تزيين اعمال ناپسند و خوب جلوه دادن آنها ، مردم را به گمراهى مى كشاند .

قال ربّ بما أغويتنى لأزيننّ لهم فى الأرض و لأغوينّهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 10

10 - تسويلات نفس ( زيبانمايى كار هاى زشت و ناروا ) ، خطرى در كمين افراد و جوامع

و كذلك سوّلت لى نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 11

11 - خودپسندى و زيبا ديدن رفتار زشت خويش ، جلوه گمراهى كافران

أفمن زيّن له سوء عمله . .. فإنّ اللّه يضلّ من يشاء و يهدى من يشاء

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {فإنّ اللّه يضلّ. ..} در مقام تعليل براى {أفمن زيّن...} است; يعنى، از آن جايى كه آنان رفتار زشت خود را زيبا مى ديدند و به

خود پسندى گرفتار آمدند; خداوند هر كسى را كه بخواهد _ مانند اين دسته _ گمراه خواهد ساخت.

آثار ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 8

8- نقش اساسى ثبت و بايگانى عملكرد ها ، در ضايع نشدن حقوق افراد

فمن يعمل . .. إنّا له ك_تبون

تأكيد خداوند بر تضمين پاداش مؤمنان نيكوكار با ثبت و نوشتن تمامى رفتارها، افاده كننده برداشت بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 17 - 2

2_ فرشتگانِ ثبت كننده اعمال _ علاوه بر علم محيط الهى _ گواهى ديگر بر اعمال انسان *

و نحن أقرب إليه من حبل الوريد . إذ يتلقّى المتلقّيان

در آيه قبل، خداوند علم خويش را به عنوان ملاك محاسبه انسان ها معرفى فرمود و اكنون در اين آيه دريافت هاى دو فرشته را، به عنوان گواهى ديگر بر اعمال آدمى ياد كرده است.

آثار حبط عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 37

37 _ حبط اعمال ، موجب زيان در آخرت خواهد شد .

فقد حبط عمله و هو فى الأخرة من الخسرين

آثار حبط عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 7

7 _ انجام عمل نيك به شرط حبط نشدن تا حضور در صحنه قيامت داراى پاداشى ده چندان است.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها

حرف {باء} در {بالحسنة} هم مى تواند براى تعديه باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى انجام دادن است، و

هم مى تواند براى مصاحبت باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى حاضر شدن است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است. بر اين مبنا جمله {من جاء بالحسنة} (كسى كه با عمل نيكى در قيامت حاضر شود)، اشاره به اين معنا دارد كه پاداش از آن كسى است كه عمل نيكش تا قيامت باقى باشد و با گناه حبط نشده باشد.

آثار حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 10

10 - محاسبه اعمال و مراقبت بر كردار ، هم ريشه در تقوا دارد و هم روحيه تقوا را رشد داده ، شكوفا مى سازد .

و لتنظر نفس . .. و اتّقوا اللّه

از قرار گرفتن عبارت {و لتنظر. ..} در ميان دو {اتّقوا اللّه}، استفاده مى شود كه محاسبه نفس از يك سو، متكى به تقوا است و از سوى ديگر عامل شكوفايى و تكامل آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 10 - 4

4 - حسابرسى و سنجش نهان كارى ها و نيت هاى انسان ، مايه ناتوانى او از هرگونه دفاع و محروميت او از كمترين يار و ياور در قيامت

يوم تبلى السرائر . فما له من قوّة و لا ناصر

حرف {فاء} در {فما له من. ..}، نبود قوت و ناصر را بر {تبلى السرائر} تفريع كرده و آن را نتيجه حسابرسى قرار داده است; يعنى، روز قيامت با متمايز شدن سريره هاى نيك و بد، راهى جز پذيرفتن جزاى آن براى انسان باقى نمى ماند; زيرا نه او را ياراى

انكار است و نه كسى به حمايت از او برخواهد خاست.

آثار دنيوى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 52 - 6

6 _ مجازات انسان در قيامت ، محصول دستاورد هاى دنيوى خود اوست .

هل تجزون إلا بما كنتم تكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 7 - 6

6- برخوردارى انسان ها از دستاورد هاى خود ، محدود به آخرت نيست .

ثمّ رددنا لكم الكرّة . .. إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن أسأتم فلها

مضمون آيه با توجه به آيات قبل كه درباره بازتابهاى دنيوى اعمال بنى اسرائيل است، تنها مربوط به آخرت نيست; بلكه مطلق است و شامل بازتابهاى دنيوى و اخروى اعمال انسان نيز مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 7 - 2

2 - هر انسانى در قيامت ، براساس كردار دنيوى خود ، هم نشينى مناسب خواهد يافت .

و إذا النفوس زوّجت

از جمله معانى {زوج} فردى است كه داراى قرين باشد (لسان العرب). تناسب حكم و موضوع در اين مورد، گوياى آن است كه انسان مؤمن، هم نشينى نظير حورالعين خواهد يافت و غير مؤمن، با شيطان هاى هم رديف خود همراه خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 1

1 - قيامت روز آگاهى هر انسان ، به كردار دنيايى و آثار به جاى مانده از خويش

علمت نفس ما قدّمت و أخّرت

{ماقدّمت} _ در يك احتمال _ ناظر به كردارى است كه انسان خود،

آن را انجام داده است. در مقابل مراد از {ماأخّرت} سنت هاى روا و ناروايى است كه انسان پس از خود، به جاى گذاشته و آثار و تبعات آن براى او ثبت شده است و در روز قيامت با آن مواجه خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 9 - 1

1 - بهره مندان از ناز و نعمت آخرت ، از تلاش هاى خويش در دنيا ، به وجد آمده و نسبت به آن احساس رضايت خواهند كرد .

لسعيها راضية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 10 - 4

4 - بهشت برين ، از نعمت هاى الهى براى انسان هاى كوشا و آخرت طلب

ناعمة . .. فى جنّة عالية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 7 - 2

2 - خشنودى كامل انسان در قيامت ، در گرو ارزشمندى كردار او در دنيا است .

فأمّا من ثقلت موزينه . فهو فى عيشة راضية

آثار ذكر ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 17 - 3

3_ توجه انسان به وجود دو مراقب بر اعمال وى ، زمينه ساز تبعيت نكردن از وسوسه هاى نفس

و نعلم ما توسوس به نفسه . .. إذ يتلقّى المتلقّيان عن اليمين و عن الشمال قعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 52 - 3

3 - توجه به ضبط كردار آدميان در نظام جهان ، بازدارنده آنان از كفر و گناه

فهل

من مدّكر . و كلّ شىء فعلوه فى الزّبر

با توجه به اين كه آيه شريفه در جهت تذكار، بيان شده است; برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 11 - 5

5 - توجّه به حضور محافظان الهى در همه حالات و ثبت رفتار و كردار در نامه عمل ، بازدارنده انسان از ارتكاب گناه

ما غرّك . .. و إنّ عليكم لح_فظين . كرامًا ك_تبين

آثار ذكر حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 12

12 - توجّه به محاسبه دقيق اَعمال در آخرت ، در گرايش انسان به صلاح ، نقش سازنده اى دارد .

ي_بنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه

آثار ذكر فرجام عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 10

10- توجه دادن آدمى به فرجام ناگوار عمل ناپسند ، از عوامل بازدارنده وى از ارتكاب آن است .

و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك و لاتبسطها كلّ البسط فتقعد ملومًا محسورًا

از اينكه خداوند در پى نهى از افراط و تفريط در انفاق، پيامد ناگوار آن را يادآورى مى كند، نكته ياد شده قابل استفاده است.

آثار ذكر ملائكه ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 11 - 5

5 - توجّه به حضور محافظان الهى در همه حالات و ثبت رفتار و كردار در نامه عمل ، بازدارنده انسان از ارتكاب گناه

ما غرّك . .. و إنّ عليكم

لح_فظين . كرامًا ك_تبين

آثار ذكر ناظران عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 13

13 _ توجه انسان به نظارت شدن اعمالش از سوى خدا و رسول خدا ( ص ) ، بازدارنده او از تخلف و كجروى

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

تذكر به نظارت خدا و رسول او، ظاهراً در راستاى دور نمودن متخلفان از انحراف و كجروى است.

آثار رضايت به عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 7 - 5

5 - كارى كه با رضايت يا دستور كسى انجام شود ، كار شخص او به شمار مى آيد .

و هم على ما يفعلون . .. شهود

اصحاب اخدود، با آن كه نشسته و نظاره مى كردند (هم . .. قعود ... شهود); ولى تعبير {يفعلون} كار را به خود آنان نسبت داده است. اين استناد بيانگر برداشت ياد شده است.

آثار رضايت به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 41 - 6

6 _ خرسندى و رضا به اعمال و كردار نيك ديگران ، انسان را در منافع آن سهيم مى كند .

لى عملى و لكم عملكم أنتم بريئون مما أعمل و أنا برىء ممّا تعملون

جمله {أنتم بريئون مما أعمل . .. } مى تواند تعليل براى حصر در جمله هاى {لى عملى} و {لكم عملكم} باشد ; يعنى، چون شما مشركان از اعمال من بيزاريد، منافع اعمال من ويژه خود من و چون من از كردار شما بيزارم، ضررهاى اعمال شما ويژه خود شما خواهد

بود.

آثار رضايت به عمل ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 3

3 - حركت يك فرد جامعه ، در صورت رضايت و تشويق ديگران ، حركتى مستند به تمام افراد آن جامعه است .

انبعث أشقيها . .. فعقروها

در آيات پيشين، از حركت شقى ترين فرد قوم ثمود، سخن به ميان آمد و اين آيه پى كردن را به تمام ثموديان نسبت داده است. از آن جا كه فعل {انبعث}، بيانگر نقش تشويقى ديگران است، بايد گفت: استناد {عقروها} به تمام ثموديان، به جهت رضايت و تحريك آنان بوده است.

آثار رضايت به عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 41 - 7

7 _ خرسندى و رضا به اعمال و كردار بد ديگران ، آدمى را در ضرر هاى آن سهيم مى كند .

لى عملى و لكم عملكم أنتم بريئون مما أعمل و أنا برىء ممّا تعملون

آثار روانى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 9

9 _ تأثير عملكرد انسان در روح و روانش

فأعقبهم نفاقاً . .. بما أخلفوا اللّه

آثار رؤيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 11

11- مجرمان ، هنگام مشاهده كتاب اَعمال شان آرزومند مرگ خويش اند . *

و يقولون ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب

{ويلة} و {ويل} به معناى {هلاكت} است و مؤنث بودن {ويلة} مفيد مبالغه است. منادا قرار گرفتن {ويل} از سوى مجرمان، گوياى اين است كه آنان، با

مشاهده نامه عمل خود، راهى جز هلاك و عذاب براى خود نديده، لذا آن را منادا قرار داده و آمدن اش را مى طلبند و يا اين كه به قدرى حال خود را وخيم مى بينند كه مرگ و هلاكت را، تنها راه رهايى خود از آن وضعيّت مى پندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 11 - 1

1 - مشاهده نامه اعمال در قيامت ، مايه آگاهى به كردار ها و پيش بينى كيفر ها است .

و أمّا من أُوتى . .. فسوف يدعوا ثبورًا

آثار سبقت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 6

6 - شتاب در كار خير و تعجيل در وفاى به وعده ، موجب جلب رضايت خدا است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

هر چند كه موسى(ع) به جهت جدا شدن از مردم، مورد پرس و جوى خداوند قرار گرفت; ولى هدف او از اين تعجيل، مورد نقد قرار نگرفته است; يعنى، تسريع در وفاى به وعده و حضور در ميقات، به خودى خود، كار مطلوبى بوده است.

آثار عقيده به تجسم عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 12

12 - اعتقاد به مواجه شدن با كردار خويش در قيامت ، زمينه ساز پذيرش انذار هاى خداوند و بيمناكى از عذاب قيامت

إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا يوم ينظر المرء ما قدّمت يداه

آثار علم به حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

انشقاق - 84 - 16 - 3

3 - آشنايى با مرحله حسابرسى نامه هاى اعمال ، زمينه ساز باور انسان به تغييرپذير بودن حالات خويش است .

فلا أُقسم

جمله {طبقاً عن طبق} (در آيات بعد) _ كه سوگندهاى مكرر اين آيات مربوط به آن است _ از دگرگونى حالات انسان خبر مى دهد و حرف {فاء} در {فلا اُقسم} اين مجموعه را بر آيات پيشين _ كه درباره محاسبه نامه هاى اعمال بود _ تفريع كرده است; يعنى، حال كه از حساب و كتاب آگاه شديد، بدانيد كه دگرگونى حالات حتمى است.

آثار علم به نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 7

7 - اطلاع بر پرونده اعمال ، راهى براى آگاهى انسان در قيامت بر كردار خويش

و إذا الصحف نشرت . .. علمت نفس ما أحضرت

آثار عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 9

9 - عملكرد انسان داراى نقشى بسزا در چگونگى تدبير امور او از سوى خداوند

يسومونكم سوء العذاب . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم. و إذ فرقنا بكم البحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 5

5 - اعمال و رفتار آدميان ، تعيين كننده فرجام آنان در سراى آخرت است .

بما قدمت أيديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 6

6 - نتيجه عمل هر كس و هر جامعه اى از آن خود اوست و بايد به او بازگردانده

شود .

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 5

5 - قرب و بعد انسان ها به خداوند ، در گرو اعمال و رفتار ايشان است و نه بسته به طايفه و نژادشان

لنا أعملنا و لكم أعملكم

از آن جا كه جمله {و لنا أعمالنا . ..} تعليل براى نابجا بودن محاجه اهل كتاب با مسلمانان درباره خداوند از جهت انتخاب پيامبران مى باشد، به نظر مى رسد مراد از {لنا أعمالنا ...} اين است كه: از نژاد و طايفه اى خاص بودن مايه تقرب به خداوند نيست تا اينكه موجب شود خداوند همواره پيامبران را از ميان آن نژاد برانگيزد; بلكه اعمال انسانها زمينه ساز تقرب به خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 10

10 - خويشاوندى با پيامبران و از نسل ايشان بودن ، در قيامت كارساز نبوده و موجب رهايى از پيامد هاى اعمال نخواهد شد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

بيان اين معنا - كه پاداش عمل پيامبران براى ديگران سودمند نخواهد بود - در خطاب به كسانى كه از نسل پيامبرانى چون: ابراهيم، اسحاق و يعقوب هستند، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 16

16 - اعمال و رفتار آدمى سازنده حقيقت و ماهيت اوست .

و لكن البر من اتقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 0

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 18،23

18 _ ثمره و نتيجه عمل ، از ملاك هاى ارزشگذارى

و لامة مؤمنة خير من مشركة . .. اولئك يدعون الى النار

23 _ عمل به تكاليف الهى ، وسيله رسيدن به بهشت و آمرزش است .

و لا تنكحوا المشركات . .. و اللّه يدعوا الى الجنّة و المغفرة باذنه

بنابراينكه مراد از دعوت الهى به بهشت و مغفرت، بيان احكام شرعى باشد (مانند حرمت ازدواج با مشركان و . ..) كه عمل به آن احكام، موجب آمرزش و درآمدن به بهشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 14

14 _ منافع عمل به احكام الهى ، متوجه انسان مى شود .

فلا تعضلوهنّ . .. ذلكم ازكى لكم و اطهر

{لكم}، اشاره به برداشت فوق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 21

21 _ ميدان عمل ، عرصه شناخت صداقت ادّعاى آدميان

فلما كتب عليهم القتال تولّوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 3،26

3 _ حركت و اقدام عملى ، مقدمه اى براى دعا و استجابت آن

و لمّا برزوا . .. قالوا ربّنا ... فهزموهم

مؤمنانِ به طالوت صرفاً دعا نكردند; بلكه پس از آنكه دست به عمل زدند و خود را مهيّاى جنگ نمودند، دعا كردند و آنگاه دعايشان مستجاب شد.

26 _ كشته شدن جالوت ( سركرده كفر و طغيان ) به دست داود ، از عوامل اعطاى مُلك و سلطنت الهى به وى

و

قتل داوُد جالوت و اتيه اللّه الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 9

9 _ نشان دادن عاقبت و فرجام اعمال نيك و بد ، از روش هاى قرآن براى تربيت آدمى و ترغيب وى به رعايت احكام و مقرّرات دينى

ايودّ احدكم . .. فاحترقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 19

19 _ بازگشت نتايج اعمال خير ، به خودِ عمل كننده

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم . .. يوفّ اليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 12

12 _ كيفر انسان ها ، بازتاب و نتيجه اعمال آنهاست .

و ان تبدوا ما فى انفسكم . .. يحاسبكم به اللّه ... و يعذّب من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 6

6 _ قانونمندى نظام اعمال و بازتاب هاى آن

لها ما كسبت و عليها ما اكتسبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 5،6،7

5 _ اعمال نيك انسان ، داراى ارزش و نتايجى دنيوى و اخروى است .

حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخرة

6 _ عمل نيك ، سرمايه و مددكار دنيوى و اُخروى انسان

حبطت اعمالهم فى الدّنيا و الاخرة و ما لهم من ناصرين

7 _ برخى از اعمال ناشايست ، نابودكننده سوابق نيك

حبطت اعمالهم . .. و ما لهم من ناصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 -

31 - 7

7 _ بهره گيرى قرآن از عواطف و محبّت ها ، براى وادار نمودن به عمل

قل ان كنتم تحبون اللّه فاتبعونى يحببكم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 54 - 8،9

8 _ بازتاب كردار آدمى مشابه و همسان با عملكرد وى

و مكروا و مكر اللّه

9 _ مكر خداوند به انسان ، بازتاب عملِ مكرآميز خود انسان است .

و مكروا و مكر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 86 - 9

9 _ برخوردارى از هدايت خداوند و محروميّت از آن ، نتيجه عمل خود انسان

كيف يهدى اللّه قوماً كفروا بعد ايمانهم و شهدوا ان الرسول حق . .. و اللّه لا يهدى

عدم هدايت از جانب خدا (كيف يهدى اللّه)، پس از تحقق كفر و ارتداد و ظلمِ انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 87 - 5

5 _ واكنش ملائكه در برابر اعمال زشت انسان

اولئك جزاؤهم انّ عليهم . .. و الملئكة و النّاس اجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 1،8

1 _ بيان آثار و نتايج رفتار انسان ها _ مؤمن و كافر _ در قيامت ، از آيات حق الهى

يوم تسودّ . .. تلك ايات اللّه نتلوها عليك بالحق

8 _ عذاب سيه رويان ( كافران ) ، ناشى از اعمال ناپسند ( تفرقه و پراكندگى و كفر ) خود آنان است و نه از ناحيه خداوند

فاما الذين اسودّت وجوههم . ..

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 13

13 _ تأثير گرايش هاى اعتقادى و رفتارى انسان ها ، در سرنوشت آنان

ضربت عليهم الذّلّة . .. ذلك بانّهم كانوا يكفرون ... ذلك بما عصوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 5

5 _ پاداش الهى به اعمال نيك در گرو انجام آن از سوى افراد صالح است .

و اولئك من الصّالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

فاعل در {ما يفعلوا}، ضميرى است كه به {الصالحين} برمى گردد; يعنى اگر صالحان عمل خير انجام دهند پاداش مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 116 - 12

12 _ بيان فرجام اعمال و وعد و وعيد ، از شيوه هاى قرآن براى اصلاح انسان ها و برحذر داشتن آنها از كفر

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 117 - 10

10 _ بى ثمرى انفاق ( اعمال خير ) و دستاورد هاى اهل كفر ، ناشى از عملكرد آنان است و نه از جانب خداوند .

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا كمثل ريح فيها صرّ اصابت حرث قوم . .. و ما ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 16

16 _ عذاب خداوند به بندگان ، نتيجه

عمل خود آنان

او يعذّبهم فانّهم ظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 131 - 10

10 _ بيان فرجام عملكرد اشخاص ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسانها

و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 163 - 6،9

6 _ درجات و جايگاه هاى متفاوت انسان ها در آخرت ، نتيجه عملكرد آنان در دنيا

هم درجات عند اللّه و اللّه بصير بما يعملون

9 _ اعطاى درجات و جايگاه هاى متفاوت از سوى خداوند ، متّكى به بينايى و آگاهى كامل او به عملكرد انسانهاست .

هم درجات عند اللّه و اللّه بصير بما يعملون

جمله {و اللّه بصير بما يعملون} به اين معنا اشاره دارد كه در محاسبه اعمال و اعطاى درجه و مقام بر مبناى آن، اشتباهى رخ نخواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 18

18 _ عملكرد هاى آدمى ، مؤثر در گرايش هاى درونى ( ايمان و كفر ) اوست .

لو نعلم قتالا لاتّبعناكم هم للكفر يومئذ اقرب منهم للايمان

با توجّه به اينكه نفاق يك نوع گرايش است و عملكرد منافقان (ترك پيكار و جهاد)، آنان را به كفر نزديكتر كرده و از ايمان دور ساخته (هم للكفر يومئذ . .. )، معلوم مى شود عملكردها در گرايشها مؤثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 10

10 _ محروميّت و يا برخوردارى از بهره هاى

اخروى ، نتيجه عملكرد انسان

و لا يحزنك الّذين يسارعون الكفر . .. يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة

گر چه خداوند محروم كردن كفرپيشگان را از بهره اخروى به خود نسبت داده است: يريد اللّه . .. ولى اين محروميّت به دليل {يسارعون ... }، نتيجه عملكرد خود آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 7

7 _ برخوردارى از بهره هاى اخروى ، نتيجه اعمال دنيوى انسان

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 9،1،34

9 _ نقش اعمال انسان در استجابت دعا از سوى خداوند

فاستجاب لهم ربّهم انّى لا اضيع عمل عامل منكم

جمله {انّى لا اضيع}، بيان سبب اجابت دعاى خردمندان است. يعنى اجابت دعاى خردمندان به سبب اعمال نيك آنان بوده است.

1 _ اجابت سريع دعاى خردمندان مؤمن از سوى پروردگارشان

لاولى الالباب . .. ربّنا ... فاستجاب لهم ربّهم

برداشت فوق بر اين مبناست كه مفعول {استجاب} در تقدير باشد ; يعنى {فاستجاب دعائهم} ; و حرف {فاء} در {فاستجاب}، دلالت بر نبودن فاصله بين دعاى خردمندان و استجابت آن از سوى خداوند دارد.

34 _ ضايع نشدن اعمال مؤمنان و ثمردهى آن ، به بهره مندى از پاداش هاى الهى ( مغفرت و بهشت ) است .

انّى لا اضيع عمل عامل . .. ثواباً من عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 27

27 _ پاداش مؤمنان از سوى خداوند ، بر اساس درجه ايمان

و عملكرد آنان است .

اولئك لهم اجرهم . .. انّ اللّه سريع الحساب

اگر پاداش بر اساس عملكردها نبود، حسابرسى معنا نداشت ; و با توجّه به مشاراليه {اولئك} معلوم مى شود كه هم ايمان و هم عملكرد مؤمنان، موجب استحقاق پاداش براى آنان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 9 - 6

6 _ قانون عمل و عكس العمل در رفتار ها و كردارها

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً خافوا عليهم

چون مضمون آيه اين است كه اگر حقوق ايتام ديگران را رعايت نكرديد، حقوق ايتام شما رعايت نخواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 4

4 _ كيفر بخيلان و رياكاران ( عذاب ، محروميت از محبت خداوند ، همراهى با شيطان ) ، بازتاب عمل خود آنان است ، نه ستمى از جانب خداوند .

انّ اللّه لا يحبّ . .. الذين يبخلون ... و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس ... و

جمله {انّ اللّه . .. } مى تواند پاسخى باشد براى اين سؤال كه چرا خداوند مردم را به عذاب و ... مبتلا مى كند. خداوند مى فرمايد اين عذابها ناشى از ستم او نيست، بلكه دستاورد خود بخيلان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 14

14 _ عمل داراى تأثير در نفس انسان

و لو انّهم فعلوا . .. اشدّ تثبيتاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 79 - 2

2 _ مصايب و مشكلات ،

از جانب خدا و به سبب اعمال خود انسان است .

قل كلّ من عند اللّه . .. و ما اصابك من سيّئة فمن نفسك

از اينكه در آيه قبل رسيدن خوبيها و ناگواريها از ناحيه خداوند دانسته شده و در اين آيه عامل سيئات را خود انسان شمرده است، معلوم مى شود كه اعمال انسان باعث مى شود كه خداوند حادثه اى ناگوار را براى او ايجاد كند ; بنابراين اين حوادث ناگوار از يكسو به خدا و از سوى ديگر به خود انسان منتسب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 88 - 9

9 _ نقش تعيين كننده عمل انسان در سرنوشت او

و اللّه اركسهم بما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 8

8 _ تفاوت درجات در پيشگاه خداوند ، وابسته به عملكرد انسان

فضّل اللّه المجاهدون باموالهم و انفسهم على القاعدين درجة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 122 - 8

8 _ توجه انسان ها به فرجام اعمال خود ، بازدارنده ايشان از بدى ها و ترغيب كننده آنان به نيكيهاست .

و من يتخذ الشيطن ولياً من دون اللّه فقد خسر . .. و الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 5

5 _ عملكرد مردم ، تعيين كننده كيفر و جزاى الهى است ، نه صرف انتساب به مكتب و يا دينى خاص !

ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب من يعمل سوءاً يجز به

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 9

9 _ ضلالت و گمراهى هر انسان ، نتيجه عمل خود وى و نيز بر اساس و برنامه و سنت خداوند است .

مذبذبين بين ذلك . .. و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 5

5 _ عذاب الهى ، بازتاب و نتيجه عقيده و عمل انسانهاست .

ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم

جمله {ما يفعل}، دلالت مى كند كه خداوند خواهان عذاب بندگان نيست. و جمله {ان شكرتم ...}، مى رساند كه ناسپاسى و بى ايمانى خود انسان عامل عذاب اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 160 - 12

12 _ محروميت آدمى از نعمت هاى الهى و مواهب طبيعى ، نتيجه اعمال خود وى

فبظلم من الذين . .. حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم و بصدّهم عن سبيل اللّه كثيراً

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {تحريم} تحريم تكوينى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 18

18 _ سرنوشت اخروى انسان در گرو موضعگيرى فكرى و عملى وى در دنيا

فاما الذين ءامنوا . .. و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 8،9

8 _ وابستگى برخى مقدرات الهى به عملكرد آدميان ( تقدير معلق )

كتب اللّه لكم . .. فانها محرمة عليهم اربعين سنة

9 _ عملكرد انسان ها

، مى تواند زمينه ساز تغيير مقدرات از جانب خداوند باشد .

كتب اللّه لكم . .. فانها محرمة عليهم اربعين سنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 16

16 _ مؤمنان ، بايد همواره نسبت به ثمردهى ايمان و عمل خويش در مرز بيم و اميد باشند .

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه . .. جهدوا فى سبيله لعلكم تفلحون

كلمه {لعل} رساى به اين حقيقت است كه مؤمنان، هر چند مراحل تقوا و تقرب به خدا و جهاد را گذرانده باشند، نبايد رستگارى و فلاح را براى خويش حتمى بشمارند و در نتيجه به عمل خويش مغرور شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 20

20 _ خداوند ، ايجاد كننده دشمنى و كينه در بين يهود

و القينا بينهم العدوة و البغضاء إلى يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 10

10 _ تأثير متقابل عملكرد و انديشه در يكديگر

فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون . .. و حسبوا الا تكون فتنة فعموا و صموا

باور بنى اسرائيل بر اينكه مجازات نخواهند شد، موجب بى پروايى آنان در تكذيب و كشتن انبيا گرديد. (تأثير انديشه در رفتار) و اين كردار ناروا مايه كورى و كرى آنان شد. (تأثير رفتار در انديشه).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 21

21 _ عملكرد آدمى زمينه ساز جلب محبت خداوند و يا محروميت از آن

إنّ اللّه لايحب المعتدين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 17

17 _ رفتار و كردار انسان در دنيا ، تعيين كننده فرجام او در قيامت

فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 4

4 _ محروميت مشركان حق ناپذير از فهم حقايق و معارف الهى نتيجه عملكرد خود آنهاست.

و جعلنا على قلوبهم أكنة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرا

توصيف مشركان به {فى ءاذانهم وقرا و إن يروا . .. يجادلونك ... } گوياى نقش و تأثير اين عوامل در مهر خوردن به دلهاى آنان است. چنانكه موصول {يقول الذين كفروا} به جاى ضمير براى اشاره به همين جهت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 15

15 _ آگاهى خداوند بر كردارهاى آدمى، هشدارى به او در مورد عملكردش و پيامدهاى آن

ثم ينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 13،14

13 _ آدمى با اعمال، خويش خود را محروم از خير و ثواب مى سازد و به ورطه هلاكت و تباهى مى اندازد.

أن تبسل نفس بما كسبت

{بسل} به معنى منع و حبس است و نتيجه آن هلاكت و تباهى است. در لسان العرب آمده است: {أبسلت فلانا إذا أسلمته للهلكة}.

14 _ يادآورى آثار زيانبار اعمال انسانها، روشى مؤثر در تربيت و تبليغ است.

و ذكر به أن تبسل نفس بما كسبت

جمله {أن تبسل} مفعول له براى {ذكر} مى تواند باشد، در اين صورت چنين معنى مى شود: {ذكر لأن لاتبسل نفس بما كسبت}.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 120 - 5

5 _ مجازات گناهكاران نتيجه عمل خود ايشان است.

إن الذين يكسبون الإثم سيجزون بما كانوا يقترفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 127 - 9

9 _ بهاى بهشت و برخوردارى از ولايت الهى، عمل در پرتو ايمان است.

لهم دارالسلم . .. بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 9

9 _ قرار گرفتن در پرتوى ولايت خداوند و يا ولايت ظالمان، در ارتباط با عملكرد انسان است.

و هو وليهم بما كانوا يعملون . .. نولى بعض الظلمين بعضا بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 132 - 6

6 _ لزوم مراقبت بر اعمال و توجه به نقش تعيين كننده آن در تعيين درجات و دركات آخرت

و لكل درجت مما عملوا و ما ربك بغفل عما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 5

5 _ سعادتمندى و يا تيره بختى اخروى انسان در گرو كردار دنيوى اوست.

اعملوا على مكانتكم إنى عامل فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 9 - 5

5 _ نقش اعمال خود انسان در زيانكارى و سعادتمندى اخروى وى

الذين خسروا أنفسهم بما كانوا بأيتنا يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 8

8 _ عذاب آخرت،

بازتاب عمل انسان، حتى در باور دوزخيان

قالت . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 5

5 _ ايمان و عمل در رساندن آدمى به پاداش هاى والاى الهى مكمل يكديگرند .

لهم درجت عند ربهم و مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 29 - 4

4 _ تأثير عملكرد انسان در بينش او

إن تتقوا اللّه يجعل لكم فرقانا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 1

1 _ شكنجه و عذاب كافران به هنگام مرگ و پس از آن نتيجه اعمال خود آنان است ، نه ظلمى از جانب خداوند بر ايشان .

ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم

{ذلك} مى تواند اشاره به خصوص {عذاب الحريق} باشد و مى تواند اشاره به مجموع عذابى باشد كه در آيه قبل بيان شد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق {أن اللّه ... } ناظر به اين حقيقت گرفته شده كه عذاب كافران بيش از استحقاق آنان نيست، نه تعليلى براى ضرورت گرفتارسازى ايشان به عذابهاى الهى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 8

8 _ نقش اصلى عمل خود انسان در جلب نقمت يا نعمت

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 9

9 _ سنت خداوند بر

تعيين سرنوشت انسان ها در پرتو عملكرد خودشان ، با وجود قدرت او بر تعيين قطعى همه امور

إلا تنفروا يعذبكم . .. و لا تضروه شيئاً و اللّه على كل شىء قدير

خداوند، از يك سو مؤمنان را به جهاد بر مى انگيزد و از سوى ديگر بى نيازى خود را از عملكرد آنان اظهار مى كند و اين نشان دهنده سنت او بر نقش دادن به انسان در تعيين سرنوشت خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 7

7 _ كيفر هاى سخت اخروى ، بازتاب عملكرد و موضع گيرى هاى خودِ انسان

من يحادد اللّه و رسوله فان له نار جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 15

15 _ نقش اصلى عملكرد انسان ، در محروميتش از لطف و عنايت الهى

نسوا اللّه فنسيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 16

16 _ هلاكت اقوام كافر ، بازتاب عملكرد خود آنان است نه ظلمى از ناحيه خداوند بر آنها .

فما كان اللّه ليظلمهم و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 2

2 _ شادى اندك و رنج طولانى منافقان در دنيا ، بازتاب عملكرد آنان و كيفر الهى براى ايشان

فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيراً جزاء بما كانوا يكسبون

برداشت فوق بدين احتمال است كه خنده و گريه در {فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيراً} هر دو مربوط به دنيا باشد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 11

11 _ نقش اساسى برخى مواضع و عملكرد هاى نخستين انسان ، در عملكرد و مواضع آينده وى

لن تخرجوا معى . .. إنكم رضيتم بالقعود أول مرّة

تصريح به {أول مرّة} نقش داشتن عملكرد نخستين را در حركتهاى آينده انسان مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 7

7 _ عملكرد انسان ، نشانه ايمان يا عدم ايمان وى به خدا و رسول او

و قعد الذين كذبوا اللّه و رسوله

با توجه به اينكه خداوند عمل متخلفان از جنگ را، بازتاب دروغين بودن ايمان آنان شمرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 8

8 _ عملكرد انسان ، نمايانگر باطن وى و ماهيت ايمان اوست .

سيرى اللّه عملكم و رسوله

از اين آيه شريفه چنين استفاده مى شود كه اظهارات زبانى افراد ثمرى ندارد و آنچه ملاك داورى قرار خواهد گرفت، عملكرد آينده آنهاست كه خدا و رسولش بر آن نظارت دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 9

9 _ نقش عمل خود انسان ، در محروميت از فيض و هدايت الهى

ما كان اللّه ليضل قوماً . .. حتى يبين لهم ما يتقون

از اينكه خداوند هيچ كس را قبل از بيان حكم، در گمراهى رها نمى سازد، استفاده مى شود كه اگر حكمى بيان شد و انسان، على رغم معرفت و شناخت، از گناه پرهيز نكرد، خداوند وى را در گمراهى رها

خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 7

7 _ تحولات تاريخ به دست خدا و نتيجه عملكرد انسانهاست .

و لقد أهلكنا القرون من قبلكم . .. كذلك نجزى القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 14 - 5

5 _ بقا و زوال امت ها ، در گرو اعمال آنان است .

و لقد أهلكنا القرون . .. ثم جعلنكم خلئف ... لننظر كيف تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 30 - 2

2 _ فرجام نيك و بد هر كس در عرصه محشر ، در گرو اعمال اوست .

و يوم نحشر هم جميعاً . .. هنالك تبلوا كل نفس ما أسلفت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 41 - 3

3 _ سود و زيان اعمال و كردار هر شخص تنها عايد و گريبانگير خود آن شخص خواهد شد .

لى عملى و لكم عملكم

حصر در برداشت فوق از تقديم خبر ({لى} و {لكم}) بر مبتدا، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 1،3،6،7

1_ تلاش براى رسيدن به موهبت هاى دنيا و زينت هاى آن ، در همين دنيا نتيجه بخش بوده و ثمره آن بدون هيچ كاستى ، نصيب انسان مى شود .

من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها نوفّ إليهم أعم_لهم فيها و هم فيها لايبخسون

توفية (مصدر نوفّ) به معناى به تمام و كمال پرداختن و ادا كردن

است. مراد از {اعمال} نتيجه و ثمره اعمال مى باشد. {بخس} به معناى نقص است و {لايبخسون}; يعنى ، در اداى حقشان ، كمى و كاستى رخ نخواهد داد.

3_ رسيدن آدمى به بهره هاى دنيوى ، به ميزان تلاش اوست نه آرزو ها و خواسته هاى وى

من كان يريد . .. نوفّ إليهم أعم_لهم

از اينكه قرآن نفرمود: {هر كس دنيا را بخواهد به او مى دهيم}; بلكه با تصريح به كلمه {اعمالهم} بيان كرد كه: خداوند به طالبان دنيا [نتيجه] اعمالشان را اعطا مى كند، از اين نكته معلوم مى شود كه: آنچه در رسيدن به دنيا كارساز است، تلاش آدمى است نه آرزوها و خواسته هاى او.

6_ نتيجه و ثمره اعمال ، صورت و پرتوى از همان اعمال است .

نوفّ إليهم أعم_لهم

گفتن كلمه {اعمال} و اراده كردن نتيجه و ثمره آن ، گوياى اين نكته است كه: نتيجه عمل بازتاب آن و به گونه اى ، خود همان عمل است.

7_ بازدهى تلاش انسانها ، سنتى الهى است .

نوفّ إليهم أعم_لهم فيها و هم فيها لايبخسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 5

5_ هر كس مسؤول عملكرد خويش است و تنها خودش به خاطر گناهش مؤاخذه مى شود .

إن افتريته فعلىّ إجرامى

{إجرام} به معناى ارتكاب و كسب گناه است. تقديم {علىّ} بر {إجرامى} حكايت از حصر دارد; يعنى ، گناه افترا (اگر افترايى باشد) تنها متوجه من است نه ديگرى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 19

19_ اعمال و عقايد جامعه هاى مؤثر در رويداد

هاى طبيعى است .

و ي_قوم استغفروا ربكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 11

11_ { عن أبى بصير عن أبى عبدالله ( ع ) قال : سألته عن قول الله عزوجل : . . . { إلاّ من رحم ربك و لذلك خلقهم } قال : خلقهم ليفعلوا ما يستوجبوا به رحمته فيرحمهم ;

ابوبصير گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {إلاّ من رحم ربك و لذلك خلقهم} سؤال كردم، فرمود: آنان را آفريد تا كارهايى را انجام دهند كه مستحق رحمت الهى شوند و در نتيجه خداوند ايشان را مورد رحمت قرار دهد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 2،4

2_ اعمال و عقايد كفرپيشگان ، موجب گرفتار شدن آنان به عذاب هاى الهى است .

و قل . .. اعملوا على مكانتكم ... وانتظروا

4_ اعمال و عقايد مؤمنان ، موجب دستيابى آنان به فرجامى نيك خواهد شد .

إنا ع_ملون . .. إنا منتظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 8 - 5

5- فايده شكر نعمت و ضرر و زيان كفران آن به خود انسان باز مى گردد .

لئن شكرتم لأزيدنّكم و . .. إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حمي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 3

3- پس از اتمام حسابرسى اعمال اهل جهنّم ، شيطان آنان را سرزنش مى كند و گمراهى آنان را معلول

انديشه و عمل خود آنان معرفى خواهد كرد .

و قال الشيط_ن لمّا قضى الأمر إنّ الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم

مفسّران، از جمله احتمالاتى كه براى {قضى الأمر} برشمرده اند اين است كه وقتى به حسابهاى اهل قيامت رسيدگى شد، شيطان به اهل جهنّم چنين خطابى خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 5،6،9،10

5- سرنوشت انسان و سعادت و شقاوت وى در روز قيامت بسته به چگونگى رفتار او در دنياست .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

6- رفتار انسان و استحقاق وى براى كيفر و پاداش ، اساس و مبناى جزاى الهى در آخرت است .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

از اينكه خداوند در پاداش و كيفر مسأله كسب و تلاش انسان را مطرح ساخت (ما كسبت)، استفاده مى شود كه همين اساس پاداش و كيفر آدميان است نه چيز ديگر.

9- انتقام خداوند به مقتضاى رفتار خود انسان است ، نه برخاسته از خوى انتقام جويى

إن الله عزيز ذو انتقام . .. ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

تصريح به اينكه پاداش و كيفر دادن خداوند در برابر كسب و تلاش خود انسان است، گوياى اين حقيقت است كه انتقام خداوند، كه در آيه قبل مطرح گرديد، بر اساس خوى انتقام جويى نيست، بلكه مطابق رفتار خود آدمى است.

10- كيفر و پاداش الهى تنها در برابر مكتسبات و اعمال ارادى انسان است ، نه در مقابل امور ذاتى و فطرى

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

تصريح به اينكه كيفر و پاداش الهى در برابر كسب و تلاش خود انسان است (ما كسبت)، مى تواند بيانگر مطلب

فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 44 - 7

7- عقيده و عمل انسان ، نقشى تعيين كننده در سرنوشت او دارد .

إلاّ من اتبعك من الغاوين . و إن جهنّم لموعدهم أجمعين . لها سبعة أبوب لكلّ باب من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 3

3- گرفتار شدن انسان به عذاب الهى ، نتيجه فكر ، عقيده و اعمال خود اوست .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر . .. فأخذتهم الصيحة

برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه {فا} در {فأخذتهم} براى تعقيب و سببيت است و بيانگر اين است كه عذاب {صيحه} بر اصحاب حجر، به دنبال تكذيب آنان بوده و اين تكذيب سبب عذابشان گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 93 - 5

5- اعمال و رفتار انسان ، معيار بازپرسى و محاسبه و تعيين كننده سرنوشت او در قيامت

لنسئلنّهم . .. عمّا كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 25 - 9

9- اعمال انسان ها و پيامد آنها ، كاملاً ثبت و ضبط مى شود .

ليحملوا أوزارهم كاملة يوم القي_مة و من أوزار الذين يضلّونهم

اگرچه در اين آيه سخن از گناه به ميان آمده است و اينكه گناه كاران گناه خودشان را بر دوش خواهند كشيد، اما گناه خصوصيتى ندارد و نمونه است براى اينكه اثبات كند: همه اعمال ثبت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16

- 30 - 13

13- عقيده و عمل انسان ، داراى نقشى تعيين كننده در سعادت دنيوى و اخروى او

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

{اتقوا} دلالت بر عمل خوب و پسنديده مى كند و {اذعان به خير محض بودن قرآن} مشعر به عقيده خوب دارد كه مجموعاً موجب دريافت حسنه دنيوى و اخروى مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 15،16

15- اعمال تقواپيشگان ، عامل ورود آنان به بهشت

المتّقين . .. ادخلوا الجنّة بما كنتم تعملون

16- بهشت ، پاداش كردار و اعمال متقين

ادخلوا الجنّة بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 12

12- عقيده و عمل ، داراى نقشى تعيين كننده در سرنوشت انسان

هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم المل_ئكة أو يأتى أمر ربّك كذلك فعل الذين من قبلهم و ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 2،11

2- اعمال انسان ، داراى بازتاب است .

فأصابهم سيئات ما عملوا

11- عمل انسان ها ، داراى نقش تعيين كننده در سرنوشت آنان

فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

از آن جايى كه آيه، گرفتار شدن به عذاب را معلول عمل سوء و نيز استهزاى انبيا معرفى كرده است، به دست مى آيد كه عملكرد خود انسانها در رقم زدن سرنوشت آنها مؤثر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 15

15- عمل انسان ، داراى نقشى

تعيين كننده در سرنوشت اوست .

فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 2

2- مورد عقوبت قرار گرفتن انسان هاى ظالم ، نتيجه عمل خود آنان است .

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 10

10- عمل مستمر خود انسان ، منشأ برخوردارى وى از فضل الهى و نيل به مقام معنوى و سعادت اخروى

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 100 - 3

3- موضع گيرى و عملكرد خود آدميان ، زمينه تسلط يافتن شيطان را فراهم مى آورد .

إنما سلط_نه على الذين يتولّونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 2

2- عملكرد خود آدميان ( كفر و دنياگرايى ) ، عامل محروميت آنان از درك حقايق معنوى است .

من كفر بالله . .. بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا ... أُول_ئك الذين طبع الله على قل

الذين طبع الله . ..} در مقام بيان مجازات كسانى است كه با اختيار خود به كفر گرويدند و دنيا را بر آخرت ترجيح دادند كه در آيه قبل از آن سخن به ميان آمده است. بنابراين همين گزينش و انتخاب _ كه عملى است اختيارى _ موجب مجازات {طبع قلب} مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 13

13- برخوردارى از مغفرت و رحمت الهى ، نيازمند تلاش

و مجاهدت خود انسانهاست .

للذين هاجروا . .. و صبروا إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 8

8- عمل انسان ، تعيين كننده سرنوشت وى در قيامت است .

يوم . .. تج_دل عن نفسها و توفّى كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 9

9- عملكرد خود انسان ها ، عامل ابتلاى آنان به عذاب فراگير الهى است .

فكذّبوه فأخذهم العذاب و هم ظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 8

8- عمل انسان ، نشانگر باور ها ، نيت ها و حالات درونى اوست .

ثمّ تابوا من بعد ذلك و أصلحوا

در آيه شريفه اقدام به اصلاح و صلاح عملى، به عنوان شرط توبه و نشانگر واقعى بودن آن ذكر شده است و اين نشان مى دهد كه تحول درونى انسانها به سوى خدا،نمى تواند جداى از عمل صالح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 8

8- كسب فضايل معنوى و كوشش خودِ انسان ، مؤثر در توفيق يافتن او بر بودن در { صراط مستقيم }

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله حنيفًا . .. هده إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 5

5- كسب فضايل معنوى و كوشش خود انسان ، مؤثر در برخوردارى او از مواهب و نيكى ها در دنيا و مقامات عالى در

آخرت

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله . .. و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 7 - 5

5- برخوردارى حتمى انسان از عمل و آثار عمل خويش ، سنت تغييرناپذير الهى است .

إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن أسأتم فلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 8

8- رحمت الهى ، امرى اصيل و مستمر ، و محروميت از آن نتيجه عملكرد خود انسان است .

عسى ربّكم أن يرحمكم و إن عدتم عدنا

در اين آيه خداوند همه انسانها حتى گنهكاران را به رحمت خود اميدوار ساخته است: {اگر شما به گناه و فساد باز گرديد، كيفر و عذاب ما هم مجدداً به سراغ شما خواهد آمد}. از اين سخن، نتيجه گرفته مى شود كه گرفتار شدن به عذاب خداوند و محروميت از رحمت او، حاصل عملكرد خود انسان است و رحمت خداوند همواره، اصيل و مستمر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 8

8- انسان تنها در پرتو حركت و تلاش مى تواند به روزى هاى خدادادى و نياز هاى خويش دست يابد .

لتبتغوا فضلاً من ربّكم

{إبتغاء} (از باب افتعال) به معناى تلاش و كوشش بسيار براى دستيازى به خواسته هاست (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 13 - 2،3

2- بازتاب و نتيجه اعمال انسان ، همواره دامنگير خود او بوده و از وى جدايى ناپذير است .

و كلّ إنس_ن ألزمن_ه ط_ئره

فى عنقه

اينكه خداوند فرمود: {طائر و كارنامه هر انسانى را به گردن او بسته ايم [و نه به دست او داده ايم]} مى تواند كنايه از ملازمت و تعلق هميشگى اعمال با انسان باشد.

3- سعادت و شقاوت انسان نتيجه مستقيم اعمال خود او بوده و تحت تأثير عوامل اتفاقى چون شانس و اقبال نيست .

و كلّ إنس_ن ألزمن_ه ط_ئره فى عنقه

استعمال واژه {طائر} براى عمل، ممكن است از آن جهت باشد كه بينش غلط جاهلى درباره نقش طيره، شانس و اقبال در سرنوشت انسان نفى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 9

9- عملكرد انسان ها در نابودى و هلاكت آنان ، نقش تعيين كننده دارد .

و إذا أردنا أن نهلك قرية . .. ففسقوا فيها فحقّ عليها القول فدمّرن_ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 10

10- عقيده و عمل انسان ، داراى نقشى تعيين كننده در كشيده شدن او به كام خطرات و مهلكه ها

فيغرقكم بما كفرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 72 - 4

4- فرجام نيك و بد انسان ها در آخرت ، تابع عملكرد و بينش دنيوى آنان است .

و من كان فى ه_ذه أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 15

15- پيامبر ( ص ) نيز در مسير كسب كمالات معنوى برتر ، نيازمند انجام اعمالى مناسب با آن بود .

فتهجّد به نافلة لك عسى

أن يبعثك ربّك مقامًا محمودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 8

8- عمل انسان در دنيا ، تعيين كننده موفّقيت يا شكست وى در آزمون الهى است .

لنبلوهم أيّهم أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 13

13- محروم شدن حقْ ناپذيران از گوش سپارى به آيات الهى و توجه به آن ، بازتاب عملكرد خود آنها است .

فأعرض عنها . .. إنّا جعلنا ... فى ءاذانهم وقرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 8

8- اَعمال انسان ، دستاورد هاى خودِ وى و بازتاب آن نيز متوجه خودِ او است .

لو يؤاخذهم بما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 5

5- اَعمال آدمى ، در سراى دنيا ، دست مايه و سرمايه اصلى او است .

الأخسرين أعم_لاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 5

5- سعى و تلاش آدمى در دنيا ، سرمايه اصلى او است .

الأخسرين أعم_لاً . الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 13

13- ارزش هر انسان ، به اَعمال او است .

فحبطت أعم_لهم فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 63 - 7

7- كردار انسان ، تعيين كننده سرنوشت اخروى او است .

تلك الجنّة .

.. من كان تقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 12

12 - پاداش ديدن و به كيفر رسيدن انسان ها ، محصول كردار و تلاش خود آنها است .

لتجزى كلّ نفس بما تسعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 4

4 - سرنوشت هر ملتى با عقايد و كردار خود آنان رقم مى خورد ; نه با افكار و اعمال نياكانشان .

قال فما بال القرون الأُولى . قال علمها عند ربّى

پاسخ موسى و هارون(ع) اين بود كه اقوام پيشين، آنچه انجام داده اند، نزد خداوند محفوظ است و خود مى داند با آنان چه كند، فرجام آنها هر چه باشد، تأثيرى در سرنوشت تو ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 9،10

9 - كيفيت برانگيختن انسان و جزاى اعمال او در قيامت ، متناسب با عملكرد دنيايى او است .

فنسيتها . .. تنسى

10 - پاداش و كيفر انسان در قيامت ، برخاسته از كردار دنيوى او است .

فنسيتها . .. اليوم تنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 6

6- افول و نابودى بسيارى از تمدن ها ، معلول عملكرد مردم آن جوامع بوده است .

و كم قصمنا من قرية كانت ظلمة

كلمه {كَمْ} در {كم قصمنا} خبريه و به معناى {كثير} است. توصيف قريه ها و امت ها به ظالم بودن، بيانگر سبب هلاكت و نابودى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- انبياء - 21 - 41 - 10

10_ كيفر و عذاب الهى براى انسان ها ، بازتاب و نتيجه عمل خود آنان است .

و لقد استهزئَ . .. فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 9

9- بهره مندى از عنايات خاص الهى ، نيازمند به تلاش و عمل خود انسان است .

كلّ من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 10 - 1

1 - دوزخ و عذاب سخت آن ، دستاورد خود انسان ها است .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 18

18 - عذاب و كيفر الهى ، ره آورد عملكرد خود انسان ها

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنّهم مغرقون

تعبير {الذين ظلموا} اشعار به عليت دارد; يعنى، آنان (قوم نوح) به جهت ستمشان محكوم به عذاب طوفان شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 106 - 7

7 - { عن أبى عبداللّه ( ص ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { قالوا ربّنا غلبت علينا شقوتنا } قال : بأعمالهم شقوا ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره سخن خداوند {قالوا ربّنا غلبت علينا شقوتنا} فرمود: اعمال آنان (جهنميان) موجب شقاوت آنها شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 17

17 - فرجام نيك و بد انسان ها ، در گرو عقيده و

عمل آنان است .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة . .. ليجزيهم اللّه أحسن م

تصريح خداوند بر اعمال مؤمنان (أحسن ما عملوا) و نيز اعمال كافران (أعمالهم كسراب)، حكايت از اين دارد كه علاوه بر عقيده انسان ها(ايمان و كفر)، اعمال آنان نيز در سرنوشت شان مؤثر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 5

5 - هر فردى ، مسؤول رفتار خويش است و پيامد آن ، دامنگير خود او خواهد بود .

قل أطيعوا اللّه . .. فإن تولّوا فإنّما عليه ما حمّل و عليكم ما حملتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 3

3 - خداوند ، پديدآورنده زمينه زوال و نابودى ظالمان به وسيله افكار و تصميم گيرى هاى خود آنان

فأخرجن_هم من جنّ_ت . .. و كنوز و مقام كريم

تصميم فرعونيان مبنى بر تعقيب بنى اسرائيل، در ظاهر طرح و برنامه خود آنان بود; اما از آن جا كه خداوند زمينه هاى چنين تصميم هلاكت بارى را پديد آورده بود، خروج فرعونيان را فعل خود قلمداد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 4

4 - كيفر هاى الهى ، بازتاب عملكرد خود انسان ها است .

فكذّبوه فأخذهم عذاب يوم الظلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 20

20 - بازتاب سپاسگزارى و كفران انسان در برابر نعمت هاى خدا ، تنها متوجه خود او است .

و من شكر

فإنّما يشكر لنفسه و من كفر فإنّ ربّى غنىّ كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 84 - 9

9 - محاكمه شدن كافران به خاطر كردارشان علاوه بر محاكمه آنان به خاطر عقايدشان

أكذّبتم ب_اي_تى . .. أمّاذا كنتم تعملون

عبارت {أكذّبتم بآياتى} دلالت بر محاكمه عقيدتى و تعبير {أمّاذا كنتم تعملون} دلالت بر محاكمه آنان به خاطر كردارشان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 27

27 - تصميم و عمل انسان ها ، نقش تعيين كننده اى در سرنوشت آنان دارد .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم . .. و ل_كن كانوا أن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 36 - 4،10،12

4 - دشوارى ها و ناملايمات زندگى ، پيامد عمل خود انسان ، و برخوردارى از رحمت ، از ناحيه خداوند است .

أذقنا الناس رحمة . .. و إن تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم

10 - دچار شدن مشركان به ناگوارى ، محصول دستاورد خود آنان است .

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. و إن تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم

12 - اعمال انسان ها ، در برخى رخداد هاى تكوينى عالم ، داراى نقش و تأثير است .

تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 5،6

5 - عمل آدمى ، در پيدايش مصائب و بلايا ، داراى تأثير است .

ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما كسبت أيدى الناس

مراد از فساد

در دريا و خشكى، به تناسب موقعيت، ممكن است بلاياى طبيعى و آسيب ديدن روند طبيعت باشد.

6 - عمل انسان ها ، در تحولات عالَم طبيعت ، مؤثر است .

ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما كسبت أيدى الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 11

11 - عقيده و عمل انسان ، داراى نقش تعيين كننده در سرنوشت او است .

سيروا . .. فانظروا

از دعوت به سير و مطالعه در آثار گذشتگان، به دست مى آيد كه انسان، با سير و مطالعه، مى تواند آينده خود را رقم بزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 44 - 5،9

5 - عقيده و عمل آدمى ، در سعادت و شقاوت وى نقش اساسى دارد .

يومئذ يصّدّعون . من كفر فعليه كفره و من عمل ص_لحًا فلأنفسهم يمهدون

9 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : { . . .إنّ عمل المؤمن يذهب فيمهد له فى الجنّة كما يرسل الرجل غلامه فيفرش له } . ثمّ تلا { و من عمل صالحاً فلأنفسهم يمهدون } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: {. ..همانا، عمل مؤمن مى رود و جايگاه او را در بهشت آماده مى سازد، آن گونه كه انسان، غلام اش را مى فرستد و براى او منزلگاه اش را فرش مى كند.}. سپس امام، اين آيه را تلاوت فرمود: و من عمل صالحاً فلأنفسهم يمهدون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 59 - 5

5 - موضع گيرى

و عمل خود آدمى ، زمينه نابود شدن استعداد هدايت در وى است .

و لئن جئتهم بأية ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون . كذلك يطبع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 10

10 - اعمال و عقايد انسان ، در تشكيل ساختار روحى وى ، نقش اساسى دارد .

للمحسنين . .. يقيمون ... يوقنون

از اين كه خداوند، در وصف محسنان به دو صفت عمده _ كه يكى عملى (نماز و انفاق) و ديگرى عقيدتى است _ پرداخته، نشان مى دهد كه عمل و عقيده، در ايجاد روحيه اى خاص نقش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 21

21 - اَعمال دنيوى انسان ها ، تعيين كننده سرنوشت اخروى آنها است .

ثمّ إلىّ مرجعكم فأُنبّئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 8،13

8 - عقيده و عمل ، سازنده آخرت انسان است .

فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا . .. و ذوقوا ... بما كنتم تعملون

13 - ابتلاى انسان به كيفر هاى اخروى ، نتيجه موضع گيرى ها و عملكرد خود وى است .

فذوقوا بما نسيتم . .. بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 8

8 - خود انسان در سعادت اخروى اش داراى نقشى تعيين كننده است .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين جزاء بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

فاطر - 35 - 45 - 5

5 - انسان ، موجودى مختار بوده و رفتار او تعيين كننده سرنوشت او است .

و لو يؤاخذ اللّه الناس بما كسبوا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {با} در {بماكسبوا} براى سببيت است; يعنى، اگر خدا آنان را به سبب رفتارشان مؤاخده كند. .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 19 - 1

1 - پيامبران مردم انطاكيه ، بدبختى و زندگى شوم آنان را ناشى از عمل كرد خود مردم دانستند ، نه ناشى از تذكرات شان به آنان

قالوا ط_ئركم معكم أئن ذكّرتم

همزه در جمله {أئن ذكّرتم} براى استفهام است و فعل مجزوم {ذُكِّر} فعل شرطى است كه خبر آن مقدر مى باشد و تقدير آن، يا {أتشأمون بالتذكر إن ذكرتم} و يا {أتتوعدون إن ذكرتم} است. برداشت ياد شده براساس تقدير نخست مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 65 - 3

3 - دست ها و پا هاى كافران ، در قيامت عليه آنان به سخن آمده و بر دستاوردهايشان ، گواهى خواهند داد .

تكلّمنا أيديهم و تشهد أرجلهم بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 3،4

3 - سعادت و رستگارى بزرگ ( بهشت جاودانه ) ، در سايه عمل و كوشش ميسر است .

إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند براى نيل به فوز عظيم، تنها بر عمل انسان تكيه

كرده و به آن توصيه فرموده است.

4 - منافات نداشتن عمل براى نيل به بهشت جاودانه ، با اخلاص و رسيدن به مقام شامخ عبوديت

إلاّ عباد اللّه المخلصين . .. و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 6

6 - مجموعه عقايد و رفتار خود انسان ، تعيين كننده سرنوشت او است .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از اين كه همسر لوط از عذاب الهى نجات نيافت، مى توان حقيقت يادشده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 28 - 10

10 - عمل ( نيك كردارى و تبه كارى ) ، عنصر تعيين كننده سرنوشت بشر

و عملوا الص_لح_ت كالمفسدين . .. المتّقين كالفجّار

تصريح به عمل صالح و نيز عنوان {مفسدين}، {متقين} و {فجّار}، گوياى اين حقيقت است كه آنچه سرنوشت بشر را رقم مى زند، عمل صالح، فسادگرى، تقواپيشگى و تبه كارى است; كه همگى از سنخ عمل مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 39 - 6

6 - سعادتمندى و يا تيره بختى انسان ها در دنيا و آخرت ، در گرو اعمال و كردار خود آنان است .

اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسوف تعلمون

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه بعد _ كه درباره سرنوشت هلاكت بار كافران در دنيا و آخرت سخن گفته است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 2،4

2 - رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها در سايه تلاش و دانش اقتصادى ، در صورت همراه بودن آن با ناسپاسى و غفلت از منشأ خدايى آنها ، هلاكت و بدبختى در دنيا را در پى خواهد داشت .

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون فأصابهم سيّئات ما كسبوا

4 - سرنوشت انسان ، در گرو چگونگى رفتار خود او است .

فأصابهم سيّئات ماكسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 5

5 - عمل و رفتار انسان ، مبناى داورى خداوند و ملاك جزاى او در قيامت است .

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 8

8 - تمامى رفتار و كردار آدمى در دنيا ، بايد بر پايه حق و مطابق با عدل باشد .

و قضى بينهم بالحقّ

تذكر خداوند بر اين كه داورى ميان مردم در قيامت بر پايه حق و عدل خواهد بود; در واقع توصيه اى است به بندگان كه رفتار خود را مطابق عدل و بر پايه حق بنا نهند; زيرا در قيامت رفتار آنان بر همين اساس سنجيده و جزا داده خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 13

13 - سرنوشت انسان ، در گرو رفتار و كردار خود او است .

فأخذهم اللّه بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 16

16 - گمراه شدن انسان

از سوى خداوند ، نتيجه و پيامد كردار خود او است .

كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف مرتاب

از اين كه خداوند از ميان انسان ها، كسانى را گمراه مى سازد كه دست به اسراف مى زنند و پيوسته در حق ترديد روا مى دارند، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 13،15

13 - زندگى دنيوى ، مجال عمل و انتخاب است ; اما همراه با مسؤوليت و دريافت نتايج .

اعملوا ما شئتم

از تقابل {يلقى فى النار} و {اعملوا ما شئتم} استفاده مى شود كه تحريف گران آيات الهى، تنها در مجال دنيا حق انتخاب دارند و در آخرت مجبور به ورود در آتش اند.

15 - عملكرد انسان ، مبناى كيفر و پاداش الهى است .

اعملوا ما شئتم إنّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 30

30 - تأثير عملكرد آدمى در دستيابى وى به هدايت الهى

و يهدى إليه من ينيب

از آن جا كه انابه و بازگشت به خدا در قالب اعمال و رفتار انسان شكل مى گيرد، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 8

8 - تلاش و اعمال انسان ، بدون نتيجه و بازتاب نخواهد بود .

من كان يريد حرث الأخرة نزد له . .. حرث الدنيا نؤته منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 6

6 - عملكرد انسان ها ، تعيين

كننده سرنوشت آنان در آخرت

ترى الظ_لمين مشفقين ممّا كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 34 - 4

4 - نقش و تأثير عملكرد انسان در بروز حوادث طبيعى

أو يوبقهنّ بما كسبوا

از اين كه انسان هابه واسطه گناهان خود گرفتار طوفان گشته و غرق مى شوند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 3

3 - هدايت و ضلالت الهى نسبت به انسان ، نتيجه اعمال خود او است .

إنّما السبيل على الذين يظلمون الناس و يبغون فى الأرض . .. و من يضلل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 7،8

7 - هدايت و اضلال الهى نسبت به انسان ، محصول عملكرد خود او است .

إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم . .. و من يضلل اللّه

8 - راه هدايت ، براى كسانى كه خداوند ايشان را در اثر عملكردشان گمراه نموده بسته است .

و من يضلل اللّه فما له من سبيل

برداشت ياد شده بر اين پايه است كه آيه شريفه مربوط به وضعيت گمراه شدگان در دنيا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 14

14 - { نعمت ها } برخاسته از لطف و رحمت الهى و { مصائب و سختى ها } نتيجه عملكرد خود آدمى است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة . .. و إن تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

زخرف - 43 - 28 - 10

10 - تأثير عملكرد پدران ، در سرنوشت نسل هاى آينده آنان

و إذ قال إبرهيم . .. و جعلها كلمة باقية فى عقبه

ذكر باقى ماندن توحيد در نسل ابراهيم(ع) _ پس از بيان اعلام شجاعانه برائت از شرك و روى آوردن آن حضرت به توحيد _ مى تواند اشاره به نقش پدران در سرنوشت نسل هاى بعد داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 36 - 8

8 - گمراهى انسان و تسلط شيطان بر وى ، نتيجه عملكرد تباه كننده خود او است .

و من يعش . .. نقيّض له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 3

3 - خشم و انتقام خداوند از انسان ها ، ناشى از عملكرد خود آنان است .

فأطاعوا . .. فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 69 - 5

5 - ارزش ايمان ، به همراهى آن با عمل است .

الذين ءامنوا ب_اي_تنا و كانوا مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 6

6- هلاكت و نابودى جوامع ، ناشى از عملكرد خود آنان است .

أهلكن_هم إنّهم كانوا مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 7،11

7 - اعمال نيك و بد آدمى ، داراى بازتاب در دنيا و درپى دارنده كيفر و پاداش در حيات اخروى

من عمل ص_لحًا . .. ثمّ إلى ربّكم ترجعون

تعبير {ثمّ

إلى ربّكم} _ در پى {من عمل صالحاً. ..} _ مى رساند كه آنچه در صدر آيه شريفه نسبت به بازتاب عمل گفته شده، مربوط به دنيا است و اعمال آدمى پس از آن نيز كيفر و پاداشى در نزد پروردگار خواهد داشت.

11 - فلسفه معاد ، تحقق عدالت الهى و رسيدن انسان به نتيجه عملكرد خود

ثمّ إلى ربّكم ترجعون

مسأله قيامت _ كه از{إلى ربّكم ترجعون} استفاده مى شود _ پس از اصل بازيابى نتايج اعمال، ياد شده است. از اين مطلب فهميده مى شود كه برپايى قيامت نيز در راستاى اجراى عدالت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 4

4 - چگونگى مرگ و زندگى انسان ، در گرو چگونگى اعمال او است .

اجترحوا السيّئات أن نجعلهم كالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سواء محياهم و مماتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 7

7 - روحيه استكبارى كافران در برابر آيات الهى ، معلول عملكرد و جرايم گذشته خود آنان *

فاستكبرتم و كنتم قومًا مجرمين

براساس اين احتمال كه تعبير {و كنتم. ..} در مقام تعليل گرايش كافران به استكبار باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 15

15- برخوردارى از هدايت الهى و يا محروم ماندن از آن ، معلول تلاش و عملكرد خود انسان

كفرتم به . .. و استكبرتم إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

گرچه در اين آيه، فعل {لايهدى} به خداوند نسبت داده شده است; اما از آن جا

كه عدم هدايت، بر كفر و استكبار _ كه عمل اختيارى انسان است _ مترتب شده، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 1،8

1- هر يك از مؤمنان و كافران ، داراى درجات و مراتب مختلف ، متناسب با عملكرد خود

و لكلّ درج_ت ممّا عملوا

{لكلّ} ممكن است نظر به دو دسته داشته باشد: 1_ مؤمنان نيك كردار، 2_ كافران منكر معاد و ممكن است ناظر به هر مؤمن در مقايسه با ديگر مؤمنان و هر كافر در مقايسه با ديگر كافران باشد. براشت ياد شده بر اساس احتمال نخست است.

8- مجال زندگى دنيا ، ناكافى براى برخوردارى انسان از نتايج كامل همه اعمال خويش و نفى هرگونه ظلم

و ليوفّيهم أعم_لهم و هم لايظلمون

از اين كه خداوند، استيفاى همه اعمال و نفى هرگونه ظلم را به مجال آخرت محوّل ساخته است; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 16

16- كيفر الهى در حق كافران ، معلول عملكرد منفى خود آنان و به دور از شائبه ظلم

و هم لايظلمون . .. تجزون عذاب الهون بما كنتم تستكبرون ... و بما كنتم تفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 11

11- بلا ها ، بازتاب عملكرد خود انسان

كذلك نجزى القوم المجرمين

وصف {مجرمين}، مشعر به عليت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 34 - 11

11- كيفر كافران در قيامت ، نتيجه عملكرد خود

آنان

قال فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 26

26- تفاوت فرجام اخروى مؤمنان و كافران ، بازتاب تمايز عملكرد دنيوى آن دو

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون ... الجنّة ال

در اين جا خداوند نخست به تمايزهاى دنيوى اهل ايمان با كافران پرداخته و سپس تفاوت فرجام اخروى آنان را بيان داشته است. از اين ارتباط موجود در آيات، پيوند تنگاتنگ ميان عملكرد دنيوى هر گروه با فرجامشان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 9

9- ابتلاى انسان به لعن الهى و حق نشنوى ، معلول عملكرد خود او است .

فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم . .. أول_ئك الذين لعنهم اللّه فأصمّهم و أعمى أبص_

هر چند فعل هاى {أصمّ} و {أعمى} به خداوند نسبت داده شده، امااين مستلزم جبر نيست; زيرا انسان در ابتدا كر و كور نمى شود; بلكه در پى يك سلسله اعمال منافقانه، محكوم به لعن و نفرين الهى مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 8

8- عذاب به هنگام مرگ و حبط اعمال ، نتيجه عملكرد خود انسان است .

يضربون وجوههم و أدب_رهم . ذلك بأنّهم اتّبعوا... و كرهوا ... فأحبط أعم_لهم

از تعليل موجود در آيه شريفه، استفاده مى شود كه منافق، خود با عملكرد خويش زمينه عذاب و حبط اعمالش را فراهم مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد -

47 - 31 - 4،11

4- اراده خداوند به تعيين مراتب مؤمنان ، براساس عمل ايشان و نه علم ازلى خود

و اللّه يعلم أعم_لكم . و لنبلونّكم حتّى نعلم المج_هدين

روشن است كه خداوند، عالم به تمامى غيب است و اعمال آدميان را قبل از وقوع آن مى داند و چه بسا تعبير {واللّه يعلم أعمالكم} نظر به علم قبل از عمل نيز داشته باشد. از اين رو {حتّى نعلم ...} را بدان معناگرفت كه خداوند، حقيقتاً نمى داند و پس از فعل انسان علم پيدا مى كند. بنابر اين جمع بين {واللّه يعلم} و {لنبلونّكم حتّى نعلم...} مى تواند اين باشد كه خداوند، مراتب مؤمنان را براساس علم ازلى معين نمى سازد; بلكه پس از آزمايش داورى مى كند.

11- اعمال ، بازگو گننده سرّ درون و باور هاى راسخ انسان *

و نبلوا أخباركم

كلمه {أخبار} مى تواند به معناى اعمال باشد; از آن جهت كه عمل، خبر از اسرار نهفته باطن انسان مى دهد. از اطلاق خبر بر عمل به اين عنوان، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 14

14- برخى اعمال انسان ، ازبين برنده و نابودكننده ارزش و اثر ساير اعمال وى

و سيحبط أعم_لهم

بنابراين كه حبط اعمال به معناى پوچ شدن و بى بها گشتن اعمال به ظاهر نيك باشد، از ارتباط {كفروا}، {صدّوا} و {شاقّوا} با {سيحبط أعمالهم} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 8

8- امكان نابود شدن اعمال گذشته انسان ، به وسيله برخى

اعمال و موضع گيرى هاى بعدى وى

و لا تبطلوا أعم_لكم

از {لا تبطلوا أعمالكم} استفاده مى شود كه صدور اعمال نيك از انسان، به معناى بقاى هميشگى آن نيست; بلكه ممكن است اعمال و موضع گيرى هاى بعدى انسان، اعمال نيك گذشته وى را مضمحل كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 6

6- نقش اعمال خود انسان ، در محروميت او از رحمت و غفران بى كران الهى

إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. فلن يغفر اللّه لهم

{فا} در {فلن يغفر اللّه} مى رساند كه عدم غفران، نتيجه فعل خود كافران است (كفروا و صدّوا)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 8

8- آميختگى عقيده و عمل ( ايمان و تقوا ) ، شرط برخوردارى از پاداش الهى

و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم

خداوند، ايمان و تقوا را در كنار هم زمينه دريافت پاداش قرار داده است; از آن جا كه {ايمان}، بيشتر بر عقيده اطلاق مى شود و {تقوا} در عمل تجلى مى يابد، مى توان به مطلب ياد شده پى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 4

4 - آشكار شدن صداقت توبه كنندگان واقعى ، در ميدان عمل و تكاليف دشوار

قل للمخلّفين من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 6

6 - رذيلت هاى اخلاقى ، داراى ريشه در نوع رفتار و انتخاب هاى پيشين انسان

إذ جعل الذين

كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

با توجه به اين كه فاعل {جعل}، {الذين كفروا} است و با الغاى خصوصيت، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 21

21- دستيابى به فضل و خشنودى خداوند ، نيازمند تلاش و عمل

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تريهم ركّعًا سجّدًا يبتغون فضلاً من اللّه و رضونً

در واژه {إبتغاء}، تلاش و كوشش نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 21

21 - { عن حمران بن أعين عن أبى جعفر ( ع ) قال سمعته يقول : الايمان مااستقرّ فى القلب و افضى به إلى اللّه عزّوجلّ و صدّقه العمل بالطاعة للّه و التسليم لأمره و الإسلام ما ظهر من قول او فعل . . . قال اللّه عزّوجلّ { قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا و ل_كن قولوا أسلمنا و لمّا يدخل الإيمان فى قلوبكم . . . ;

حمران بن اعين مى گويد: از امام باقر(ع) شنيدم كه مى فرمود: ايمان عقيده اى است كه در قلب قرار دارد و انسان بهوسيله آن به قرب خداى عزّوجلّ مى رسد و عمل به طاعت خدا و تسليم امر او، آن را تصديق مى كند. اسلام عقيده اى است كه در گفتار و كردار انسان ظاهر مى شود [اگرچه در قلب نباشد] خداى عزّوجلّ فرمود: {قالت الأعراب آمنّا قل لم تؤمنوا و ل_كن قولوا أسلمنا...}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 18 - 3

3 _ اعمال آدميان ، نشانگر ميزان

صداقت آنان در ادّعاى ايمان

يمنّون عليك أن أسلموا . .. و اللّه بصير بما تعملون

با توجه به اين كه سياق آيات، در زمينه كسانى است كه به گزاف مدعى ايمان اند; تعبير {و اللّه بصير بما تعملون} مى تواند نظر به مطلب بالا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 18 - 2

2_ سخنان آدمى ، همانند ساير اعمال او ، مسؤوليت آفرين و مورد محاسبه

ما يلفظ من قول إلاّ لديه رقيب عتيد

در آيه قبل، مسأله محاسبه و ضبط اعمال به صورت مطلق مطرح گرديده است و اكنون دراين آيه، ضبط و محاسبه گفتار، به انسان يادآورى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 11

11 - عمل انسان ، تنها محور سعادت و شقاوت وى

كلّ امرى بما كسب رهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 4

4 - پاداش و كيفر الهى ، بر محور عملكرد نيك و بد آدمى قرار دارد .

ليجزى الذين أس__وا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 2،7

2 - مجازات و پاداش اخروى ، بر محور عملكرد خود انسان است .

و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

ضمير {ه} در {يجزاه} به {سعى} بازمى گردد.

7 - مبتنى بودن جزاى الهى بر عملكرد خود انسان ، پيام مشترك تمامى پيامبران

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ... و أن ليس للإنس_ن

إلاّ ما سعى ... ثمّ

از ارتباط آيات شريفه، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 53 - 4

4 - اعمال خود انسان ، ملاك داورى خداوند درباره او

و كلّ شىء فعلوه فى الزّبر . و كلّ صغير و كبير مستطر

تصريح خداوند به مضبوط بودن اعمال كوچك و بزرگ آدمى، مى رساند كه اعمال خود او نقش اساسى در مسؤوليت و مجازات و محاكمه وى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 24 - 1

1 - اعمال و رفتار انسان ها ، تعيين كننده سرنوشت آنان است .

جزاء بما كانوا يعملون

تصريح به اين كه مقام بلند پيشتازان، پاداش اعمال خود آنان است، حاكى از مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 6 - 7

7 - مبناى داورى و كيفر و پاداش الهى درباره انسان ، عملكرد خود آنان است .

فينبّئهم بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 4 - 5

5 - حكم الهى و تعيين سرنوشت ملت ها ، براساس عملكرد خود آنان

هو الذى أخرج الذين كفروا . .. ذلك بأنّهم شاقّوا اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 6

6 - انتظار بهشتى بودن با داشتن عملى چون دوزخيان ، پندارى ناروا است .

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه . .. لايستوى أصح_ب النار و أصح_ب الجنّة

با توجه به اين كه مخاطب {لاتكونوا} در آيه

قبل، مؤمنان مى باشند. روى سخن اين آيه با مؤمنان است كه نپندارند، در صورت همگون بودن با غافلان از خدا و دوزخيان، مى توانند در زمره بهشتيان باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 13

13 - عمل آدمى ، موجب بروز تغييرات در قلب و فطرت او است .

فلمّا زاغوا أزاغ اللّه قلوبهم

جمله {أزاغ اللّه قلوبهم} جواب {لمّا زاغوا} است; يعنى، تا كسانى خود منحرف نشوند، خداوند دل هاى آنان را منحرف نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 2 - 9،10

9 - رفتار و كردار آدمى ، نشانگر كفر و ايمان و نيز انديشه و باور او است .

فمنكم كافر و منكم مؤمن و اللّه بما تعملون بصير

10 - هشدار خداوند به انسان ها ، درباره رفتار و كردار هاى خويش

و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 7

7 - سرنوشت شوم و عذاب الهى ، ثمره و پيامد رفتار خود انسان است .

فذاقوا و بال أمرهم و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 6

6 - رفتار انسان ها ، تعيين كننده سرنوشت اخروى آنان است .

ثمّ لتنبّؤنّ بما عملتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 6

6 - تأثير رفتار انسان ها در قلب و روح آنان

فقد صغت قلوبكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- حاقه - 69 - 24 - 5

5 - بهشت برين و نعمت هاى آن ، محصول تلاش ها و دستاورد هاى انسان ها در دنيا است .

بما أسلفتم فى الأيّام الخالية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 11 - 4

4 - تأثير استغفار و ايمان ، در تحولات طبيعت و واكنش جهان مادى در برابر عقايد و رفتار انسان ها

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 7

7 - تأثير عقايد و رفتار انسان ها ، در تحولات طبيعت

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 38 - 1،2،3،4

1 - سرنوشت خوب و بد و سعادت و نگون بختى انسان ها ، در گرو چگونگى رفتار و كردار خود آنان است .

كلّ نفس بما كسبت رهينة

2 - رفتار و كردار انسان ، سازنده شخصيت او است .

كلّ نفس بما كسبت رهينة

3 - انسان ، در برابر تمامى رفتار ها و كردار هاى خويش ، مسؤول و در قيامت مورد بازخواست است .

كلّ نفس بما كسبت رهينة

4 - دوزخ ، نتيجه و پيامد رفتار و كردار خود دوزخيان است .

سأصليه سقر . .. كلّ نفس بما كسبت رهينة

با توجه به ارتباط ميان اين آيه و آيات قبل و بعد _ كه درباره دوزخ است _ مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 13 -

5

5 - سرنوشت انسان در قيامت ، در گرو رفتار و كردار دنيايى او است .

ينبّؤا الإنس_ن يومئذ بما قدّم و أخّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 35 - 2

2 - فرجام اخروى هر انسان ، وابسته به كردارى است كه در آن تلاش جدى داشته است .

يوم يتذكّر الإنس_ن ما سعى

به كار بردن ماده {سعى} _ به جاى {عمل} _ ممكن است در بدى ها، ناظر به ناديده گرفتن لغزش هاى خالى از اصرار و در اعمال نيك، توصيه به دريغ نورزيدن از كوشش مداوم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 6

6 - سرنوشت انسان در آخرت ، وابسته به كردار و خصلت هاى او در دنيا است .

و ءاثر الحيوة الدنيا . .. خاف مقام ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 7 - 3

3 - { عن نعمان بن بشير سمعت رسول اللّه ( ص ) يقول : { و إذا النفوس زوّجت } قال : هما الرجلان يعملان العمل ، يدخلان الجنّة و النار ;

از نعمان بن بشير روايت شده كه گفت: از رسول خدا(ص) شنيدم كه اين آيه را قرائت مى فرمود: {و إذا النفوس زوّجت} و فرمود: آنان دو مردى هستند كه هر دو يك عمل را انجام مى دهند و همراه هم داخل بهشت يا جهنم مى شوند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 6

6 - ورود هر انسان به

بهشت يا جهنم ، سزاى كردار او است .

و إذا الجحيم سعّرت . و إذا الجنّة أُزلفت . علمت نفس ما أحضرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 12 - 3

3 - رفتار انسان ، باور هاى او را تحت تأثير قرار مى دهد .

و ما يكذّب به إلاّكلّ معتد أثيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 14 - 7

7 - شناخت ها و كردار انسان ، سرمايه و دستاورد او و مؤثر در گرايش ها و ضعف و قوّت فهم او است .

ما كانوا يكسبون

تعبير {يكسبون} _ كه ناظر به تكذيب اعتدا و گناه كافران است _ بيانگر اين است كه انديشه ها و كردار، سرمايه اى است كه آن را به دست آورده اند; گرچه براى آنان چيزى جز زيان دربرندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 7

7 - دستيابى انسان به فرجام آسوده و راحت ، در گرو كردار او است .

فأمّا من أعطى . .. فسنيسّره لليسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 5

5 - فرجام هر كسى ، وابسته به كردار او است .

فأمّا من أعطى . .. فسنيسّره لليسرى . و أمّا من بخل ... فسنيسّره للعسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 5

5 - كيفر هاى الهى و سقوط انسان به اعماقِ پستى ها ، دستاورد عقيده و كردار خود او است

.

ثمّ رددن_ه أسفل س_فلين . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 9

9 - ايمان و عمل ، مكمل يكديگر در رساندن انسان به بهشت جاويدان

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. جزاؤهم عند ربّهم جنّ_ت عدن ... خ_لدين فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 6 - 3،4

3 - هر يك از رفتار هاى انسان ، داراى مقياسى مخصوص براى ارزيابى در قيامت

فأمّا من ثقلت موزينه

{موازين} يا جمع {ميزان} است و يا جمع {موزون} (كشّاف). در صورت اول، ناظر به تفاوتِ ميزان هر عمل با ميزان ديگر اعمال و عقايد است. برخى آن را ناظر به افرادى دانسته اند كه مورد محاسبه قرار خواهند گرفت. (مفردات راغب)

4 - فرجام انسان در قيامت ، وابسته به رفتار او است .

فأمّا من ثقلت موزينه

اين آيه از {ثقل موازين} در كردار نيك و آيات بعد از {خفّت} آن در كردار بد، سخن گفته است. بنابراين خوبى و بدى كردار، در فرجام اخروى دخيل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 4

4 - فرجام اخروى هر كس ، وابسته به اعمال او است .

فأمّا من ثقلت موزينه . .. و أمّا من خفّت موزينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 9 - 6

6 - فرجام اخروى انسان ، وابسته به كردار او است .

فأمّا من ثقلت موزينه . فهو فى عيشة راضية . و أمّا من

خفّت موزينه . فأُمّه هاوية

آثار عمل اقوام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 10

10- رفتار خوب و بد اقوام ، موجب سرفرازى و يا شرمسارى رهبران آنان

فلما جاء ءال لوط المرسلون . .. و قضينا إليه ذلك الأمر أن دابر ه_ؤلاء مقطوع ... ق

از اينكه فرستادگان خداوند براى اعلام عذاب قوم لوط به منزل لوط(ع) رفتند و آن حضرت قومش را از هر عملى كه موجب شرمسارى او شود نهى فرمود، به دست مى آيد كه لوط(ع) در موقعيت يك رهبر در جامعه تلقى شده است.

آثار عمل امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 11

11 _ تأثير عقايد و اعمال امت ها در تحولات اجتماعى آنان

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

آثار عمل به بخشى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 27

27 - تبعيض در ايمان و عمل به احكام دين ، در پى دارنده ذلت و خوارى در دنيا و عذاب شديد در قيامت است .

ما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا و يوم القيمة يردون إلى أشد الع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 8

8 - كشتن و آواره كردن اهل ايمان و تبعيض در دين ، موجب از دست دادن سراى آخرت و گرفتار شدن به عذاب شديد قيامت است .

أولئك الذين اشتروا . ..

فلا يخفف عنهم العذاب

{ال} در {العذاب} عهد ذكرى و اشاره به {أشد العذاب} در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 20

20 - اكتفا به انجام برخى از تعاليم شريعت ، خطرى براى كليت دين

أقيموا الدين و لا تتفرّقوا فيه

برداشت ياد شده باتوجّه به دو مطلب زير است: الف) مراد از {لاتتفرّقوا} عمل به برخى از دستورات و ترك بعضى ديگر باشد. ب) فعل {لاتتفرّقوا} تفسير و تأكيد براى {أقيموا الدين} باشد.

آثار عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 58 - 13

13 - اجراى فرمان هاى الهى ، زمينه ساز آمرزش گناهان است .

ادخلوا الباب سجداً . .. نغفر لكم خطيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 181 - 9

9 - آدمى در صورت انجام وظيفه خويش در امر وصيت ، در پيشگاه خدا مسؤول نبوده و مؤاخذه نخواهد شد ، هر چند به وصيت هاى او عمل نشود .

فإنما إثمه على الذين يبدلونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 36

36 - عمل به احكام دين و پايبندى به حدود الهى ، زمينه ساز نايل شدن به تقواپيشگى است .

تلك حدود اللّه فلاتقربوها كذلك يبين اللّه ءايته للناس لعلهم يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 12

12 _ پذيرش احكام الهى و عمل به آن ، باعث رشد و طهارت انسان

و اذا طلّقتم النّساء

. .. ذلكم ازكى لكم و اطهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 133 - 19

19 _ انجام فرايض دينى ، وسيله آمرزش گناهان

سارعوا الى مغفرة من ربّكم

اميرالمؤمنين على (ع) درباره {سارعوا الى مغفرة من ربّكم} فرمود: الى اداء الفرائض.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 836 ; نورالثقلين، ج 1، ص 389، 354.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 2،3

2 _ حفظ حريم احكام الهى در ازدواج و مسائل جنسى ، زمينه روى آوردن خداوند به بندگان

حرّمت . .. و المحصنات ... و اللّه يريد ان يتوب عليكم

به نظر مى رسد جمله {يريد اللّه ل_ِ . .. يتوب} در آيه قبل اشاره به انشاء و جعل احكام باشد. و جمله {و اللّه يريد ان يتوب}، ناظر به مرحله عمل به آن احكام است. يعنى در صورت عمل به اين احكام، خداوند عنايتش را نسبت به انسانها تمام خواهد كرد و به ثمر خواهد نشاند.

3 _ عمل به احكام و مقررات الهى ، زمينه بازگشت خداوند به بندگان

و لا تنكحوا . .. حرّمت ... و المحصنات ... و اللّه يريد ان يتوب عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 2

2 _ پايبندى به مقررات الهى در ازدواج و روابط جنسى ، زمينه سبكبارى و دور ماندن جوامع از مشقت ها و رنجهاست .

يريد اللّه ان يخفّف عنكم

بيان خواست الهى به سبكبارى انسانها پس از تبيين احكام و مقررات ازدواج، اشاره به اين است كه دورى جوامع بشرى از

رنجها و مشقتها در گرو پيروى از آن احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 3

3 _ تحقق احكام و مقررات الهى در خانواده و پرهيز زن و شوهر از ناسازگارى ، زمينه ساز عبادت خداوند *

الرجال قوّامون . .. و ان خفتم ... و اعبدوا اللّه

امر به عبادت و پرستش خداوند پس از بيان احكام خانواده، اشاره به اين دارد كه عبادت خالصانه خداوند در پرتو تنظيم صحيح روابط خانوادگى امكان پذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 9،11

9 _ خير و سعادت انسان در گرو عمل به احكام الهى

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به لكان خيراً لهم

11 _ ثبات و پايدارى در ايمان از نتايج عمل به احكام و مواعظ الهى

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به لكان خيراً لهم و اشدّ تثبيتاً

متعلق {تثبيتاً} به قرينه آيات قبل، ايمان گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 68 - 1

1 _ هدايت به صراط مستقيم ، نتيجه عمل به احكام و مواعظ الهى

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به . .. و لهديناهم صراطا مستقيما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 35

35 _ انجام تكاليف الهى ، زمينه ساز سپاسگزارى خداوند

لعلكم تشكرون

در برداشت فوق {لعلكم تشكرون}، علت و غايت براى {فاغسلوا . .. فاطهروا ... فتيمموا}، كه از احكام الهى هستند، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 7

7 _ فرجام ملت ها در گرو كيفيت موضعگيرى ايشان در برابر فرمان هاى خداوند

إنّا لن ندخلها ابداً . .. فانها محرمة عليهم اربعين سنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 4

4 _ آخرت، سرايى خوب براى كسانى كه معاد را تكذيب نكرده و در انجام تكاليف كوتاهى نمى كنند.

و للدار الأخرة خير للذين يتقون

بنابراين كه {خير} صفت مشبهه باشد. يتقون} در اين آيه، به قرينه تقابلى كه با آيه قبل دارد و در آن آيه بحث از تكذيب لقاء اللّه و تفريط در دين و تكاليف الهى بود، به معناى تكذيب نكردن معاد و انجام تكاليف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 8

8 _ التزام عملى به احكام خداوند، نشانه ايمان به آيات اوست.

فكلوا . .. إن كنتم بأيته مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 15

15 _ نيل به تقوا در گرو عمل به احكام دين و پرهيز از قوانين غير الهى است.

ذلكم وصيكم به لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 86 - 5

5_ خير و سعادت امتها ، در ايمان و باور به معارف الهى و عمل به احكام دين است .

بقيّت الله خير لكم

برخى از مفسران مراد از {بقيّت الله} را اطاعت از خدا و برخى مقصود از آن را احكام و معارف دانسته اند. برداشت فوق، براساس اين نظريه

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 4

4 - احكام و مقررات الهى ، در راستاى خير و سعادت انسان

و من يعظّم حرم_ت اللّه فهو خير له عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 4

4 - سلامت جامعه بشرى و مصون ماندن آن از فساد و تباهى ، در گرو اجراى قوانين الهى و ايستادگى در برابر تمايلات حق ستيزان

و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السم_وت و الأرض و من فيهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 9

9 - خداوند ، خواهان برچيدن گناه و منكر ، از طريق عمل به تكاليف شرعى است .

أقم الصلوة إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 7

7- ايمان و كفر و طاعت و معصيتِ خلق ، بى تأثير در ساحت خداوندى *

إنّ الذين كفروا و . .. لن يضرّوا اللّه شيئًا

جمله {لن يضرّوا اللّه شيئاً} مى رساند كه كفر و عصيان خلق در برابر خدا و رسول او، زيانى به خداوند نمى رساند. به قرينه مقابله مى توان استفاده كرد كه ايمان و طاعت آنان نيز، نفعى براى خداوند ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 6

6 - حركت در مسير تكليف الهى ، درپى دارنده امداد هاى خداوند و غيرقابل تحليل با محاسبات بشرى *

إنّا فتحنا لك فتحًامبينًا . ..

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم

خداوند، صلح حديبيه را {فتح مبين} نام داده و در اين آيه تحليل اعراب متخلف را، تحليلى نادرست معرفى كرده است; از اين نكته استفاده مى شود كه سفر حديبيه، طبق محاسبات ظاهرى مى توانسته خطرآفرين باشد; ولى اراده الهى به حمايت از دين و پيامبر(ص) از اين سفر پرخطر، فتحى مبين را پديد آورده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 10،11

10 - نويد خداوند به امكان رفع مشكل زنان مطلّقه و همسرانشان ، در صورت رعايت تعاليم و رهنمود هاى الهى

لينفق ذو سعة من سعته . .. سيجعل اللّه بعد عسر يسرًا

11 - زنان مطلّقه و شوهران تنگ دست آنان _ در صورت رعايت آموزه ها و رهنمود هاى الهى _ مورد عنايت و حمايت خدا قرار مى گيرند .

سيجعل اللّه بعد عسر يسرًا

آثار عمل به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 12

12 - بنى اسرائيل پس از دريافت تورات و عمل به محتواى آن ، به قدرت و حكومت رسيدند . *

ثم توليتم من بعد ذلك

از معانى {تولى} ولايت پيدا كردن و حكومت يافتن است. برداشت فوق ناظر به اين احتمال مى باشد. گفتنى است بر اين مبنا مراد از فضل خدا و رحمت او، همان اعطاى تورات و توفيق عمل به احكام آن مى باشد و مقصود از خسران در {لكنتم من الخاسرين} قرار گرفتن در تحت سيطره حكومتهاى كفر و جور خواهد بود.

آثار عمل به توصيه هاى خدا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 115 - 6

6 - عزم و تصميم جدى براى عمل به توصيه هاى خداوند ، موجب ارزش مندى انسان در پيشگاه خداوند است .

و لم نجد له عزمًا

ضمير فاعلى در {لم نجد}، دلالت دارد كه وجود عزم در آدم(ع) مطلوب خداوند بود و نبود آن، امرى خلاف انتظار بوده است.

آثار عمل به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 14

14 _ فراگيرى معارف و عمل به احكام الهى ، شرط پيروزى قوم موسى بر فاسقان و آزادسازى سرزمين آنان

فخذها . .. يأخذوا بأحسنها سأوريكم دار الفسقين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {ساوريكم} جواب فعل امر {فخذها بقوة و أمر قولك يأخدوا} باشد ; يعنى: {إن تاخذها و يأخذوا سأوريكم دار الفسقين} قابل ذكر است كه مجزوم نشدن {اوريكم}، على رغم اينكه جواب امر قرار گرفته، به سبب وجود {سين} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 14

14 - عمل به مقتضاى دين و اقتدا به پيامبران ، شرط دين دارى و سعادتمندى است .

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

تصريح به اقتدا و پيروى از پيامبران _ به جاى ايمان آوردن به آنان و. .. _ مى تواند حاكى از برداشت ياد شده باشد.

آثار عمل به وصيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 181 - 9

9 - آدمى در صورت انجام وظيفه خويش در امر وصيت ، در پيشگاه خدا مسؤول نبوده

و مؤاخذه نخواهد شد ، هر چند به وصيت هاى او عمل نشود .

فإنما إثمه على الذين يبدلونه

آثار عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 3

3 _ فلاح و رستگارى آدمى در قيامت در گرو داشتن اعمال و عقايد وزين و داراى ثقل است.

فمن ثقلت موزينه فأولئك هم المفلحون

كلمه {موازين} در برداشت فوق جمع موزون گرفته شده است. بنابراين مراد از {موازين} اعمال و عقايدى است كه در قيامت مورد توزين و سنجش قرار مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 11

11_ نتيجه بخش بودن اعمال نيك و پسنديده در دنيا ، سنتى الهى است .

نوفّ إليهم أعم_لهم و هم فيها لايبخسون

مقصود از {اعمال} در جمله {نوف إليهم أعمالهم} مى تواند اعمال نيك، نظير دستگيرى از مستمندان، يارى مظلومان و . .. باشد و مى تواند مراد از آن، تلاشهاى روزمرّه براى كسب معاش همانند تجارت صنعت و ... باشد و مى تواند منظور از آن مطلق اعمال _ چه اعمال نيك و چه اعمال متعارف _ باشد. قابل ذكر است كه ذيل آيه بعد (حبط ما صنعوا فيها و باطل ما كانوا يعملون) احتمال سوم را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 5،6،12،15،16،17،18

5_ انجام كار هاى نيك ، مايه ترك كردن كار هاى ناپسند است .

إن الحسن_ت يذهبن السيئات

زدوده شدن ناپسندها _ كه {يذهبن السيئات} دلالت بر آن دارد _ محتمل است به اين معنا باشد كه: كارهاى

ناپسند تحقق نمى يابد. بر اين اساس جمله {إن الحسنات ...} حاكى از اين است كه: انجام كارهاى نيك روحيه اى در آدمى ايجاد مى كند كه به سراغ كارهاى ناشايست نمى رود.

6_ انجام كار هاى نيك ، موجب آمرزش گناهان است .

إن الحسن_ت يذهبن السيئات

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه مراد از زدوده شدن {سيئات} از ميان رفتن گناهان باشد. بر اين مبنا جمله {إن الحسنات ...}; يعنى ، كارهاى نيك باعث مى شود كه گناهان از ميان برود و آدمى آمرزيده شود.

12_ محو شدن گناهان با انجام كار هاى نيك ، حقيقتى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن است .

إن الحسن_ت يذهبن السيئات ذلك ذكرى للذكرين

15_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول الله عزوجل : { إن الحسنات يذهبن السيئات } قال : صلاة المؤمن بالليل تذهب بما عمل من ذنب بالنهار ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا كه فرموده: {إن الحسنات يذهبن السيئات} روايت شده است كه فرمود: نماز مؤمن در شب هر گناهى را كه در روز انجام داده از بين مى برد}.

16_ { عن على ( ع ) انه قال : الصلوات الخمس كفّارة لما بينهنّ ما اجتنبت الكبائر و هى التى قال الله عزوجل : { إن الحسنات يذهبن السيئات } ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود: نمازهاى پنجگانه كفاره گناهانى است كه در فاصله بين آنها انجام گرفته مادامى كه از گناهان كبيره اجتناب شود و اين است معناى سخن خداوند عز و جل: إن الحسنات يذهبن السيئات}.

17_ { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : .

. . ان الله تعالى يكفّر بكل حسنة سيئة قال الله عزوجل : { إن الحسنات يذهبن السيئات } ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده: . .. خداوند متعال به وسيله هر عمل نيكى گناهى را از بين مى برد ، خداوند عزوجل فرمود: إن الحسنات يذهبن السيئات}.

18_ { عن رسول الله ( ص ) : . . . يهمّ العبد . . . بالسيئة أن يعملها . . . و إن هو عملها اُجّل سبع ساعات و قال صاحب الحسنات لصاحب السيئات . . . لاتعجل عسى أن يتبع ها بحسنة تمحوها فإن الله عزوجل يقول : { إن الحسنات يذهبن السيئات } ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است: . .. [هنگامى كه ]بنده خدا تصميم به انجام كارى ناشايست مى گيرد ... اگر آن گناه را انجام داد، هفت ساعت به او مهلت داده مى شود و فرشته مأمور ثبت كارهاى نيك به فرشته مأمور ثبت گناهان مى گويد: شتاب نكن شايد او در پى اين گناه كار نيكى انجام دهد كه آن گناه را از بين ببرد. خداوند عزوجل مى فرمايد: إن الحسنات يذهبن السيئات}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 13

13_ كار هاى شايسته از ميان برنده گناهان و جبران كننده بديهاست .

والذين . .. يدرءون بالحسنة السيئة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 7 - 1،3

1- اعلام خداوند به بنى اسرائيل پس از بازيابى توان و قدرتشان بر اينكه بازگشت نيكى و بدى كردارشان به خود آنان است .

إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن

أسأتم فلها

3- بازتاب عمل نيك يا بد انسان ، تنها متوجه خود اوست .

إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن أسأتم فلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 12

12- اميد به دستيابى به مقامات رفيع معنوى ، آن گاه امكان پذير است كه رفتار و عملى مناسب خود را از پيش داشته باشد .

و من الّيل فتهجّد به . .. عسى أن يبعثك ربّك مقامًا محمودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 4

4- زيانكار نبودن انسان ، منوط به انجام اَعمالى ماندگار و ثمربخش تا ابديت هستى است .

الأخسرين أعم_لاً الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 11

11 - احسان و علمكرد نيك آدمى ، كفّاره خطا هاى كوچك او *

و يجزى الذين أحسنوا . .. الذين يجتنبون ... إلاّ اللّمم

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه بخشودگى لغزش ها و خطاهاى كوچك محسنان، در اثر عملكرد نيك آنان صورت گرفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 8

8 - اعمال نيك و بد خلق ، بى تأثير در ذات بى نياز و ستوده خداوند

و من يتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحميد

آثار عمل حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 13

13- محروم شدن حقْ ناپذيران از گوش سپارى به آيات الهى و توجه به آن ، بازتاب عملكرد خود

آنها است .

فأعرض عنها . .. إنّا جعلنا ... فى ءاذانهم وقرًا

آثار عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 10

10 - اقامه نماز ، طاعت و بندگى خدا و انجام كار نيك ، مايه فلاح و رستگارى انسان ها است .

اركعوا . .. لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 8

8 - عايد شدن نفع و خير به مكلفان ، از حكمت ها و ملاك هاى لحاظ شده در تشريع احكام الهى

ذلك خير لكم و أطهر

آثار عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 1

1 _ بيان آثار و نتايج رفتار انسان ها _ مؤمن و كافر _ در قيامت ، از آيات حق الهى

يوم تسودّ . .. تلك ايات اللّه نتلوها عليك بالحق

آثار عمل سفيهانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 11

11 _ كردار سفيهانه گروهى از همراهان موسى در ميعادگاه مناجات ، عامل نزول عذاب الهى و به هلاكت رساندن همه آنان شد .

أتهلكنا بما فعل السفهاء منا

گفته شده مراد از كردار سفيهانه برخى از همراهان موسى، تقاضاى رؤيت خدا با چشم بوده است.

آثار عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 3،7

3 _ پاداش الهى اهل انفاق ، نتيجه عمل خير آنها

فلهم اجرهم عند ربّهم

7 _ آرامش درونى ، دستاوردى از انفاق در راه

خداوند

الّذين ينفقون . .. و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 9،10،11،13

9 _ آرامش درونى ، دستاورد ايمان و عمل صالح به ويژه نماز و زكات

انّ الّذين امنوا و عملوا الصّالحات . .. و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

بنابراينكه نداشتن {خوف} و {حزن} (آرامش درونى) علاوه بر آخرت، مربوط به دنيا نيز باشد.

10 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، ترس و اندوهى در رستاخيز ندارند .

انّ الّذين امنوا . .. و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

بنابراينكه عدم {خوف} و {حزن} مربوط به آخرت باشد.

11 _ ايمان ، عمل صالح ، نماز و زكات ، موجب آرامش خاطر

انّ الّذين امنوا . .. و لا هم يحزنون

13 _ ايمان و عمل صالح به ويژه نماز و زكات زمينه نفى ربا در جامعه

يمحق اللّه الرّبوا . .. امنوا و عملوا الصّالحات

ذكر اين آيه پس از آيات قبل (در مورد ربا) رهنمودى است براى از بين بردن ربا در جامعه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 2

2 _ ايمان و اعمال صالح ، دو شرط لازم براى ورود به بهشت

و الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سندخلهم جنّات تجرى من تحتها الانهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 5

5 _ بهره مندى از پاداش بزرگ الهى در گرو انجام اعمال نيك به انگيزه جلب رضايت خداست .

و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 1

1 _ ايمان و عمل صالح ، تضمين كننده ورود به بهشت

و من يعمل من الصلحت . .. و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 1،6،9،10

1 _ ايمان به خدا و قيامت و انجام عمل صالح ، شرط رهايى مسلمانان ، يهوديان ، صائبى ها و نصارا از هرگونه ترس و اندوه

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى . .. و لا هم يحزنون

{صابئى} كه مفرد {صابئون} است به كسى گفته مى شود كه آيين خويش را رها كرده و به آيينى ديگر گرويده باشد ; با توجه به اين معنا مى توان گفت مصداق مورد نظر از {الصبئون} در اين آيه _ به قرينه وقوع آن بين {الذين ءامنوا و الذين هادوا} {و النصرى}، كسانى هستند كه با ترك اسلام و يا يهوديت پذيراى آيين نصارا شده باشند.

6 _ لزوم همراهى ايمان با عمل صالح براى نيل به سعادت و آرامش

من ءامن . .. و عمل صلحاً فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

9 _ ايمان به خدا و قيامت و پيشه نمودن عمل صالح ، پايه هاى سعادت و رستگارى امتها

إنّ الذين ءامنوا . .. و اليوم الاخر و عمل صلحاً فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

10 _ آرامش خاطر و ترس نداشتن از آينده ، در گرو ايمان به خدا و قيامت و عمل صالح

من ءامن باللّه و اليوم الاخر . .. فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 2،5،10،14،19،22

2 _ استفاده مؤمنان نيك كردار از شراب و قمار پيش از حكم خداوند به حرمت آنها ، خالى از سرزنش و گناه

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا

مراد از {ما} در {ما طعموا} شراب و درآمدهاى حاصل از قمار بازى است بنابراين اراده شراب خوارى و مصرف آن درآمدهاى قمار از {طعام} _ كه تنها در مورد خوراكيها به كار برده مى شود _ ميتواند از باب تغليب باشد.

5 _ مؤمنان داراى عمل صالح كه شراب نوشيدند و از درآمد هاى قمار بهره جستند و زمان تحريم آن را درك نكردند _ بر خلاف توهم گروهى از مسلمانان _ اهل نجات و رستگارى هستند .

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا

در برخى از شأن نزولهاى آمده كه آيه {ليس على الذين . ..} رد پندار آن گروه از مسلمانان است كه پس از تصريح به حرمت قمار و شراب و پليد شمردن آنها، نسبت به فرجام مؤمنان صالح حتى شهيدان راه خدا كه شرابى نوشيدند و از عوائد قمار بهره جسستند، تشكيك مى كردند و آنان را از زمره رستگاران نمى شمردند.

10 _ ايمان ، عمل صالح ، تقوا و ايمان عامل رهايى از مؤاخذه بر كردار هاى نارواى گذشته

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. و ءامنوا ثم اتقوا و احسنوا

14 _ ايمان ، عمل صالح ، تقوا و انجام كار هاى نيك به وجه احسن معيار ارزشگذارى بر انسان ها و نقد منزلت و شخصيت آنان

ليس على الذين ءامنوا . ..

ثم اتقوا و احسنوا

19 _ محبوبيت آدمى در پيشگاه خداوند در گرو رعايت تقوا ، ايمان ، انجام اعمال صالح به وجه احسن آن

إذا ما اتقوا و ءامنوا و عملوا الصلحت . .. و احسنوا و اللّه يحب المحسنين

22 _ رشد و فلاح آدمى در پرتو ايمان ، عمل صالح ، تقوا و احسان

ليس على الذين ءامنوا . .. و احسنوا و اللّه يحب المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 9

9 - روزى اهل بهشت ، نتيجه و تجسم عقايد صحيح و اعمال صالحشان است .

كلما رزقوا منها من ثمرة رزقاً قالوا هذا الذى رزقنا من قبل

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مراد از {من قبل} دنيا باشد. بر اين مبنا، جمله {هذا الذى ...} دلالت مى كند كه روزيهاى بهشت همان است كه در دنيا به اهل ايمان داده شده بود. در توجيه اين معنا (عينيت روزى بهشت با روزى دنيا) مى توان گفت، مقصود آن است كه: نعمتهاى بهشت تجسم همان اعمال و عقايد اهل ايمان در دنياست. روشن است كه بر اين مبنا، مراد از {الذى رزقنا} ايمان و عمل صالح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 1،2،9،13

1 - مسلمانان ، يهوديان ، نصرانى ها و صابئان ، در صورت داشتن ايمان راستين به خدا و باور به قيامت و انجام عمل صالح ، از پاداشى گران قدر برخوردار خواهند شد .

إن الذين ءامنوا . .. فلهم أجرهم عند ربهم

مراد از {الذين ءامنوا} مسلمانان هستند. درباره آيين صابئى نظرات

مختلفى ايراد شده است. علامه طباطبايى پس از بيان اقوال گوناگون، تأييد مى كنند كه آيين صابئى، آيينى ممزوج از دين يهود، مجوس و حرانيّه بوده است.

2 - ايمان واقعى به خدا و قيامت و انجام اعمال صالح ، شرط دور ماندن مسلمانان ، يهوديان ، نصارا و صابئان از هرگونه ترس و اندوه

إن الذين ءامنوا . .. و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون

تكرار {ايمان} در {ان الذين آمنوا} و {من آمن} حكايت از آن دارد كه: مراد از ايمان در جمله {من آمن} ايمان واقعى و راستين است نه ايمان صورى و اسمى.

9 - رسيدن به پاداش هاى گران قدر الهى در گرو ايمان به خدا ، باور به قيامت و انجام اعمال صالح است .

من ءامن باللّه . .. فلهم أجرهم عند ربهم

مقيد كردن اجر و پاداش به اينكه نزد خداوند است، اشاره به گران سنگى پاداش دارد.

13 - رهايى يافتن يهود از خوارى و درماندگى و برطرف شدن غضب الهى از آنان ، در گرو ايمان واقعى ايشان به خدا و قيامت و انجام اعمال صالح است .

ضربت عليهم الذلة و المسكنة . .. من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً فلهم أج

در آيه قبل بيان شد كه يهود بر اثر كفر و گناه به خوارى، ذلت و غضب گرفتار شدند. آيه مورد بحث خصوصاً با توجه به اينكه از يهوديان نام برده (والذين هادوا) مى تواند اشاره به اين باشد كه: راه نجات يهود از آن سرنوشت شوم ايمان و عمل صالح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 82

- 1

1 - مؤمنان به پيامبر ( ص ) ، كه داراى اعمال صالح باشند ، اهل بهشت بوده و در آن جاودان خواهند بود .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت أولئك أصحب الجنة هم فيها خلدون

مراد از ايمان در آيه مورد بحث - به قرينه آيه 75 (أفتطمعون أن يؤمنوا لكم) - ايمان به پيامبر(ص) و اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 12

12 _ بيان فرجام و آثار مثبت اعمال خير ، از شيوه هاى قرآن براى سوق دادن انسان ها به آن اعمال

و لتكن منكم امة . .. و اولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 9

9 _ ايمان به خدا و روز واپسين و عمل صالح ، موجب نيل آدمى به تقواپيشگى *

امّة قائمة . .. يؤمنون باللّه و اليوم الاخر ... و اللّه عليم بالمتّقين

تعبير از مؤمنانِ آمر به معروف و . .. به متّقيان يا به جهت اين است كه دارندگان صفات ياد شده تقواپيشه هستند، و يا آن صفات موجب نيل آدمى به تقواپيشگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 11

11 _ جلب محبّت الهى ، در گرو انجام اعمال نيك ، به شيوه اى شايسته

و اللّه يحبّ المحسنين

كلمه {المحسنين}، همان گونه كه گذشت، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه صفات ذكر شده در آيه از مصاديق احسان و نيكوكارى است. و نيز مى تواند بيان صفتى ديگر براى

اهل تقوا باشد; يعنى پرهيزگاران كسانى هستند كه همواره، اعمال را به وجه نيكوى آن انجام مى دهند; اگر انفاق مى كنند به شيوه نيك آن، و ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 7

7 _ ايمان به انبيا، همراه با شايسته ساختن عمل، زمينه سلامت، تعادل و بهداشت روانى

فمن ءامن و أصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون

اندوه و ترس از ويژگيهاى افرادى است كه از سلامت و بهداشت روانى برخوردار نيستند. چون خداوند زمينه دور ماندن از اندوه را در اين آيات بيان فرموده است، مطلب فوق را مى توان برداشت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 2

2 _ پيوستگى ايمان و عمل صالح ، شرط بارورى و ثمردهى هر يك

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. اولئك اصحب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 16

16 _ بهشت تفضلى است از جانب خداوند به مؤمنان نيك كردار ، نه پاداشى همپايه عملكرد آنان

تلكم الجنة اورثتموها بما كنتم تعملون

خداوند از يك سو بهشت را پاداش عملكرد اهل ايمان دانسته (بما كنتم تعملون) و از سوى ديگر آن را ميراث (دستيابى به چيزى بدون عوض) خوانده است تا به اين حقيقت اشاره كند كه اعطاى بهشت همپايه اعمال مؤمنان نيست، بلكه تفضلى است از جانب خداوند به ايشان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 11

11 _ ايمان همراه با عمل

نيك ، شرط دستيابى انسان به نعمت هاى جاودان بهشت و رستگارى عظيم

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت . .. الفوز العظيم

مراد از {المؤمنين و المؤمنت}، با توجه به آيه پيش، زنان و مردان مؤمنى هستند كه اهل عمل صالحند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 3

3 _ وجود عمل صالح در ميان اعمال انسان ، زمينه ساز توبه وى از خطاها *

اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صلحاً

ممكن است بيان {خلطوا عملا صالحاً . ..} بدين منظور باشد كه وجود عمل صالح در روى آوردن آنان به توبه تأثير داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 11

11 _ عمل صالح ، شرط بهره مندى اهل ايمان از پاداش هاى اخروى

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 2

2 _ عمل صالح ، شرط بهره مندى اهل ايمان از پاداش هاى اخروى است .

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. فى جنت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 11

11_ هر كس داراى اعمال صالح بيشترى باشد ، از ناحيه خداوند پاداش افزون ترى دريافت خواهد كرد .

و يؤت كل ذى فضل فضله

مقصود از {فضل} عمل خير افزون بر ديگران است و ضمير در {فضله} به {كل} باز مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 6،7،8

6_ انجام كار هاى شايسته و

پيشه ساختن صبر ، آدمى را از روحيه اى مقاوم بهره مند خواهد ساخت و از تزلزل روحى و روانى نجات خواهد داد .

إنّه ليئوس كفور . .. إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

آيه نهم و دهم ، بيانگر اين بود كه: انسانها تحت تأثير كمترين رفاه و محنت متزلزل شده و خود باخته مى شوند و آيه مورد بحث ، صابرانى را كه اعمال شايسته انجام مى دهند ، از اين خصلت استثنا كرده است.

7_ موفقيت در آزمون هاى الهى ، در گرو صبرپيشگى و انجام كار هاى شايسته است .

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً . .. ل_ئن أذقنا الإنس_ن ... إلاّ الذين صبروا و عملوا ال

8_ كارآيى صبر ، در گرو انجام اعمال صالح است .

إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 1

1_ بهشت از آنِ مؤمنانى است كه اعمال صالح انجام دهند و در برابر خدا خاضع و فروتن باشند .

إن الذين ءامنوا . .. أُول_ئك أصح_ب الجنة

إخبات (مصدر أخبتوا) به معناى خضوع و خشوع و نيز به معناى اطمينان است. برداشت فوق ، براساس معناى اول مى باشد. گفتنى است كه در اين صورت {إلى} به معناى لام است; يعنى: {أخبتوا لربهم; در برابر خدا خاضع هستند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 12،13

12_ ايمان و اعمال صالح ، محور اساسى پيوند و ارتباط پيامبران با انسانهاست .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

13_ اعمال صالح خانواده نوح ( پرستش خدا و .

. . ) مايه نجات آنان از حادثه طوفان بود نه انتسابشان به حضرت نوح ( ع ) .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

تصريح خداوند به اين كه {هلاكت فرزند نوح به خاطر اعمال ناصالحش بوده است} ، اشاره به اين معنا دارد كه: نجات ديگر اعضاى خانواده نوح ، به خاطر انتسابشان به آن حضرت نبوده; بلكه منزه بودنشان از اعمال ناشايست ، مايه نجاتشان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 1،4

1_ مؤمنان به خداى يكتا ، پيامبر ( ص ) و قرآن كه داراى عمل صالح باشند ، از بهترين و پاك ترين زندگى هاى دنيوى بهره مندند .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم

متعلق {ءامنوا} به قرينه آيات گذشته توحيد ، پيامبر(ص) و قرآن است. {طوبى} اسم تفضيل مؤنث اطيب و به معناى بهترين و پاك ترين مى باشد و مراد از آن به قرينه مقابله آن با {مئاب} حيات و زندگانى برتر و پاك تر دنيوى است.

4_ اعمال صالح بدون ايمان ، تضمين كننده سعادت دنيا و آخرت نيست .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم و حسن مئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 17

17- عقيده صحيح و عمل صالح انسان ها ، عامل تعيين كننده سعادت آنان

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا . .. ادخلوا الجنّة بما كنتم تعملو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 3،4،5،8

3- دستيابى انسان به زندگى پاكيزه و

خوشايند ، در گرو عمل صالح ناشى از ايمان است .

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

4- ايمان و عمل صالح ، دو عامل براى دستيابى انسان به كمال و حيات برتر

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

مراد از جمله {نحيينّه حياة طيّبة} حيات معنوى است; چه اينكه روشن است كسانى كه عمل صالح انجام مى دهند، داراى حيات مادى اند و مراد از حيات معنوى، كمال وجودى و رشد و تعالى است.

5- تأثير ايمان و عمل ، در سلامت و دلپذيرى زندگى دنيوى انسان

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {حياة طيّبة} همين زندگى دنيوى باشد.

8- نقش اساسى و محورى عمل صالح ، در دستيابى به سعادت و پاداش اخروى

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... و لنجزينّهم أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

برداشت فوق، به خاطر اين است كه در آغاز آيه اثربخشى عمل، مشروط به ايمان شده است (من عمل صالحاً . .. و هو مؤمن) در عين حال در پايان آيه پاداش اخروى تنها منوط به عمل دانسته شده و از ايمان سخن به ميان نيامده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 98 - 9

9- انسان در هر عمل صالح ، مورد هجوم و وسوسه شيطان و نيازمند استعاذه و پناه بردن به خداوند است . *

من عمل ص_لحًا . .. فإذا قرأت القرءان فاستعذ بالله من الشيط_ن الرجيم

برداشت فوق، بدان احتمال است كه قراءت قرآن به عنوان نمونه اى

از عمل صالح ذكر شده باشد كه در آيه قبل از آن سخن به ميان آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 9 - 6

6- داشتن عمل صالح ، شرط بهره مندى مؤمنان از پاداش بزرگ الهى

و يبشّر المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت أن لهم أجرًا كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 11

11- قرين بودن ايمان با عمل نيك ، شرط ثمربخشى آن است .

المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت أنّ لهم أجرًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 2

2- همراه بودن ايمان و عمل صالح ، شرط ثمربخشى آنها است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت إنّا لانضيع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 7،8

7- صلاح و نيكى پدر يتيمان ، مايه اراده خداوند بر دستيابى آنان به گنج نهفته خويش ، هنگام توان مندى بر بهره گيرى از آن شد .

و كان أبوهما ص_لحًا فأراد ربّك أن يبلغا أشدّهما و يستخرجا كنزهما

اهل لغت، در اين كه كلمه {أشدّ} مفردى است كه وزنى مانند وزن جمع دارد، يا جمعى است كه از لفظ خود مفردى ندارد، اختلاف نظر دارند. برخى، آن را جمع {شدة} دانسته اند (لسان العرب). در هر صورت، مراد، حدّ توان مندى جسمى و عقلى است.

8- برخورد شايسته با فرزندانِ افرادِ صالح ، به پاس نيكى پدران آنان ، لازم است .

و كان أبوهما ص_لحًا فأراد ربّك

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 5

5- همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى از پاداش نيك است .

من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 107 - 4

4- ثمربخشى ايمان و عمل صالح ، در پرتو پيوستگى آن دو با هم است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 1،2

1- توبه ، ايمان واقعى و عمل صالح ، تنها راه رهايى ضايع كنندگان نماز و پيروان شهو ها از عذاب الهى است .

فسوف يلقون غيًّا . إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا

استثنا در {إلاّ من تاب. ..} متصل است و مراد از توبه، پشيمانى از ضايع كردن نماز و پيروى از تمايلات نفسانى است. در مورد ايمان بدان جهت قيد {واقعى} ذكر شده است كه بر حسب ظاهر افراد ياد شده در آيه قبل، در زمره مؤمنان بودند; ولى نماز را ضايع مى كردند; يعنى، ايمان ظاهرى و اسمى را دارا بودند، ولى ايمان واقعى را نداشتند.

2- توبه كنندگان مؤمن و داراى عمل صالح ، به بهشت وارد مى شوند .

إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا فأُولئك يدخلون الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 8،12

8- روى آوردن به انجام عمل صالح ، نشانگر برخوردارى از هدايت هاى ويژه الهى است .

و يزيد اللّه الذين اهتدوا هدًى والبقي_ت الص_لح_ت

12- انجام عمل صالح ، درپى دارنده بهترين بازدهى

والبقي_ت الص_لح_ت

. .. خير مردًّا

{مردّ} مصدر ميمى و به معناى بازگرداندن است. { ...خير مردّاً}; يعنى، اعمال نيك از نظر بازدهى و آنچه از ناحيه عمل به انسان بازمى گردد، بهتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 6

6- پيوستگى ايمان و عمل صالح ، شرط بارورى و ثمردهى كامل آنها

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سيجعل . .. ودًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 76 - 7

7 - ايمان و عمل صالح ، راه تزكيه نفس و رشد آدمى است .

و من يأته مؤمن ا قد عمل الص_لح_ت . .. و ذلك جزاء من تزكّى

{تزكية} به معناى {تطهير} است. به نظر مى رسد مراد از آن در اين آيه، به قرينه آيات پيشين (كه سخن از ايمان و عمل صالح و دورى از كفر و شرك سخن گفته بود) تحصيل ايمان و عمل صالح براى طهارت از كفر و گناه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 2،3،11

2 - توبه كنندگان از شرك ، كفر و عصيان ، با ايمان و عمل صالح و پى گيرى هدايت ، قطعاً مشمول مغفرت خداوند قرار خواهند گرفت .

و إنّى لغفّار لمن تاب و ءامن . .. ثمّ اهتدى

مراد از توبه به قرينه آيه قبل، توبه از گناه تعدى در مأكولات است و چون پس از {تاب}، سخن از ايمان به ميان آمده است، شامل توبه از شرك و كفر نيز مى شود.

3 - توبه ، ايمان ، عمل

صالح ، و پى گيرى هدايت ، زمينه هاى جلب غفران خداوند

و إنّى لغفّار . .. ثمّ اهتدى

با توجه به اين كه توبه، ايمان و عمل صالح، خود حكايت از هدايت يافتگى دارد، {ثمّ اهتدى} براى بيان استمرار بر هدايت و پى گيربودن در مورد آن است.

11 - هدايت افزون تر و رو به رشد ، ره آورد توبه ، ايمان و عمل صالح

لمن تاب و ءامن و عمل ص_لحًا ثمّ اهتدى

ممكن است {ثمّ اهتدى} به مرتبه هاى بالاى هدايت و درجات عالى آن نظر داشته باشد كه در پى توبه، ايمان و عمل صالح، به دست مى آيد. اين نكته با توجه به معناى باب افتعال _ كه مطاوعه است _ بيشتر آشكار مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 6

6- عمل صالح ، وسيله جلب رحمت خاص الهى است .

و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 2

2- بارورى و ثمربخشى عمل صالح ، در پرتو همراه بودن آن با ايمان است .

فمن يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن

جمله {و هو مؤمن} حال براى فاعل {يعمل} است و اين جمله در واقع شرط براى انجام كارهاى نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 9

9- نقش عبوديت خداوند و صلاح و درست كارى در دستيابى به حاكميت زمين

يرثها عبادى الص_لحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 2

2

- همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط ورود به بهشت

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 2،4،5

2 - همراهى ايمان با عمل صالح ، شرط بهره مندى از پاداش هاى الهى

فالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و رزق كريم

4 - ايمان همراه با عمل صالح ، موجب مغفرت و زداينده آثار گناه شرك و كفر

فالذين ءامنوا . .. لهم مغفرة

5 - ايمان به خداى يگانه ( توحيد و نفى شرك ) ، مايه برخوردارى از غفران الهى و عمل صالح ، مايه بهره مندى از نعمت هاى بهشت

فالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و رزق كريم

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {مغفرت} مربوط به ايمان و {رزق كريم} مرتبط با عمل صالح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 56 - 5

5 - دستيابى به نعمت هاى بهشتى در گرو همراهى ايمان و عمل صالح

فالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فى جنّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 2

2 - كافران در هنگام مرگ ، آرزومند يافتن فرصتى دو باره ، براى تدارك فرصت هاى از دست رفته و جبران بدى هاى گذشته خود ، با انجام اعمال نيك

قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 102 - 5

5 - رستگارى و سعادت جاودانى ، تنها از آنِ

دارندگان اعمال صالح و گران وزن

فمن ثقلت موزينه فأُول_ئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 14

14 - نيك كردارى ، پاك دامنى و دورى از فحشا ، باعث جلب مغفرت الهى و بهره مندى از روزىِ نفيس و ارزشمند او است .

و الطيّبون للطّيب_ت أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون لهم مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 5،8،13،18

5 - ايمان و انجام اعمال صالح ، موجب شايستگى انسان براى خلافت در زمين و اداره زندگى بشر

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

8 - ايمان و عمل صالح ، رمز پيروزى فراگير و عامل جلب امداد هاى الهى براى بشر در طول تاريخ

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض كما استخلف الذ

13 - ايمان و عمل صالح ، موجب تثبيت و تحكيم دين در ميان جامعه بشرى

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليمكّننّ لهم دينهم الذى ارتض

18 - ايمان توأم با اعمال صالح ، رمز پيروزى فراگير دين داران و موجب جلب كمك ها و امداد هاى الهى

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض و ليمكّننّ لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 1،2،4،5،6،7

1 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، از عذاب و كيفر

دوچندان و خوار كننده آن گناهان در امان خواهند بود .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

جمله {إلاّ من تاب. ..} استثنا از عموم مستفاد از {من} در {من يفعل...} است.

2 _ توبه ، ايمان و عمل صالح ، موجب مصونيت انسان گناه كار از عذاب و كيفر الهى است .

يض_عف له العذاب . .. إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

4 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند كردار بد آنان را از نامه عملشان محو كرده و به جاى آنها كردار نيك قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

در اين كه مقصود از تبديل {سيئات} به {حسنات} چيست؟ ميان مفسران دو ديدگاه عمده وجود دارد: 1_ تبديل خود اعمال بد به اعمال نيك; به گونه اى كه در پرونده اعمال مؤمنان به جاى {سيئه}، {حسنه} نوشته شود. 2- تبديل آثار و پيامدهاى {سيئات} _ كه عقاب است _ به آثار و پيامدهاى {حسنات} _ كه ثواب است _ . گفتنى است برداشت فوق مبتنى بر ديدگاه نخست است.

5 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند آثار بدى هاى آنان ( عقاب ) را محو و به جاى آنها ، آثار خوبى ها ( ثواب )

قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

6 _ توبه ، ايمان و عمل صالح ، موجب محو شدن گناهان و آثار آنها ( عقاب ) و جايگزين شدن نيكى ها و آثار آنها ( ثواب ) به جاى آن گناهان

إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسن_ت

7 _ توبه ، ايمان و عمل صالح ، موجب غفران رحمت و فضل خداوند است .

إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسن_ت و كان ا

تبديل {حسنات} افرادى كه داراى سه خصوصيت توبه، ايمان و عمل صالح باشند، حاكى از تفضل و رحمت خدا به چنين افرادى است و نيز گوياى اين حقيقت است كه آنچه موجب اين تفضل و رحمت شده است، سه خصوصيت ياد شده مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 71 - 1،2،3

1 _ هركس كه توبه كند و كار نيك انجام دهد ، در حقيقت رو به خدا كرده و به سوى او بازگشته است .

و من تاب و عمل ص_لحًا فإنّه يتوب إلى اللّه متابًا

{متاباً} (مصدر ميمى) به معناى توبه و بازگشت و مفعول مطلق براى {يتوب} است; كه در آيه شريفه، براى تأكيد آمده است; يعنى، توبه و بازگشت كامل و حقيقى.

2 _ توبه و انجام عمل صالح ، وسيله تقرب به خدا و نشان روى كرد حقيقى به او است .

و من تاب و عمل ص_لحًا فإنّه يتوب إلى اللّه متابًا

3 _ عمل صالح ، مظهر توبه

راستين و ركن اصلى آن

و من تاب و عمل ص_لحًا فإنّه يتوب إلى اللّه متابًا

يادآورى عمل صالح پس از توبه _ كه به معناى بازگشت از گناه و روى آوردن به خدا است _ مى تواند گوياى اين نكته باشد كه عمل صالح در معناى توبه نهفته و ركن اصلى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 1،2

1 - ارزش شعر ، در پرتو ايمان ، عمل صالح و ياد خداوند

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و ذكروا اللّه كثيرًا

2 - ارجمندى شاعران مؤمن و نيك كردارِ پيوند خورده با ياد خدا ، در پيشگاه پروردگار

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و ذكروا اللّه كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 11 - 2،7

2 - توبه و انجام عمل صالح ، از ميان برنده آثار سوء ظلم و گناه

إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنَا بعد سوء

{تبديل} (مصدر {بدّل}) به معناى جايگزين كردن است. جايگزينى وقتى تحقق مى يابد كه يكى برود و ديگرى جاى آن را بگيرد. گفتنى است كه مراد از {ظلم} در آيه شريفه، مطلق معصيت است و مراد از {حُسن} هم مى تواند توبه باشد و هم عمل صالح; يعنى، {لكن آنان كه با ارتكاب گناه مرتكب ظلم شدند ولى بعداً توبه [يا عمل صالح] را جايگزين آن نمودند بدانند كه من غفور و رحيم هستم و آنان را مى بخشم و مورد رحمت خويش قرار مى دهم. بنابراين آنان نيز بعد از اين از چيزى نترسند.

7 -

توبه و نيكى پس از گناه و ظلم ، موجب بهره مندى از رحمت و غفران الهى

إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنا بعد سوء فإنّى غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 17،20

17 - عمل صالح و جلب رضاى الهى ، نمود بارز شكر نعمت هاى او

أن أشكر نعمتك . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_ه

عبارت {و أن أعمل. ..} مى تواند عطف تفسيرى براى {أن أشكر نعمتك} باشد; يعنى، پروردگارا به من شكر نعمتت (انجام عمل صالح) را الهام فرما.

20 - قرار گرفتن در زمره صالحان ، منوط به عمل نيك و رحمت ويژه الهى

و أن أعمل ص_لحًا ترض_ه وأدخلنى برحمتك فى عبادك الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 8

8 - عمل نيك ، داراى ماهيتى بالنده و زاينده ارزش ها

من جاء بالحسنة فله خير منها

در صورتى كه {من} در {فله خير منها} نشويه و {منها} صفت {خير} باشد، استفاده مى شود كه خود عمل نيك، چون چشمه اى جوشان است كه زلال ارزش ها از آن مى جوشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 9

9 - همراهى ايمان و عمل صالح ، از شرايط بهرهورى از ثواب اخروى است .

ثواب اللّه خير لمن ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 3

3 - دستيابى به پاداش برتر الهى در جهان آخرت ، در گرو داشتن اعمال نيك است .

من جاء

بالحسنة فله خير منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 2

2 - اثربخشى ايمان و عمل صالح ، به توأم بودن آن دو است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنكفّرنّ عنهم سيّئاتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 9 - 1،3،6

1 - ايمان آورندگانِ داراى عمل صالح ، از سوى خداوند ، در زمره صالحان قرارخواهندگرفت .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لندخلنّهم فى الص_لحين

3 - اثربخشى ايمان و عمل صالح ، در توأم بودن آن دو است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لندخلنّهم فى الص_لحين

6 - خداوند ، مؤمنانِ داراى عمل صالح را ، در جايگاه صالحان ، وارد خواهد كرد .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لندخلنّهم فى الص_لحين

{لندخلنّهم فى مدخل الصالحين}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 58 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط دستيابى به غرفه هاى بهشت است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنبوّئنّهم من الجنّة غرفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 15 - 3

3 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، از عوامل دستيابى به سعادت اخروى است .

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فهم فى روضة يحبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 44 - 3،4،7

3 - عمل صالح ، زمينه تأمين سعادت اخروى است .

و من عمل ص_لحًا فلأنفسهم يمهدون

4 - بازتاب خسارت كفر ،

از آنِ كافر ، و پيامد فوايد ايمان و عمل صالح ، فراگير است . *

من كفر فعليه كفره و من عمل ص_لحًا فلأنفسهم يمهدون

احتمال دارد اين كه در جواب شرط جمله نخست، ضمير مفرد آورده شده و در جواب شرط جمله دوم، به رغم مفرد بودن اسم شرط، ضمير جمع آورده شده است، اشاره به نكته ياد شده باشد.

7 - براى سعادت اخروى ، ايمانِ همراه با عمل صالح ، لازم است .

و من عمل ص_لحًا فلأنفسهم يمهدون

از مقابله {من كفر} با {و من عمل صالحاً} استفاده مى شود كه {من آمن} در آن تضمين شده است. و ذكر نشدن {من آمن} به خاطر تلازم قطعى آن با {عمل صالح} است و بدون آن، عمل صالح، اثرى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 8

8 - ايمان و عمل صالح ، از عوامل جلب محبت خداوند است .

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من فضله إنّه لايحبّ الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 3

3 - ايمان توأم با عمل صالح ، شرط ثمربخشى آن دو ، در سعادت اخروى انسان است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جن_ّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 9

9 - خداوند ، انسان ها را به روى آوردن به انجام دادن عمل شايسته ، جهت نيل به سعادت اخروى تشويق كرده است .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم . .. جزاء بما كانوا يعملون

اعلام مخفى بودن پاداش

مؤمنان و وصف ناپذير بودنش برانگيزاننده انسان ها، جهت دستيابى به آن پاداش است و يادآورى جزاى عمل، مزيد بر تشويق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 9

9 - عقيده و عمل صالح ، در كسب سعادت اخروى نقشى تعيين كننده دارد .

أمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم جنّت المأوى . ..بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 1،2،5

1 - خداوند ، به همسران پيامبر ، در صورت اطاعت خاضعانه آنان از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام عمل صالح ، وعده پاداش دوچندان داده است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

{قنوت} (مصدر {يقنت}) به معناى {اطاعت خاضعانه} است (مفردات راغب).

2 - مهيّا شدن روزى كريمانه از جانب خداوند براى همسران پيامبر در صورت اطاعت خاضعانه آنان از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام دادن عمل صالح است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا . .. و أعتدنا لها رزقًا كريمًا

5 - امتياز همسران پيامبر ، به اطاعت خاضعانه از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام دادن عمل صالح است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، درپى دارنده پاداش در قيامت

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 10،15

10 - آل داوود ، موظف به انجام عمل صالح به منظور اداى شكر به درگاه خداوند

اعملوا ءال داود شكرًا

{اعملوا} مقول قول محذوف است و مفعول {اعملوا} چيزى همانند {عملاًصالحاً} محذوف بوده و {شكراً} مفعولٌ له آن مى باشد.

15 - سليمان ( ع ) ، موظف به انجام عمل صالح به منظور شكرگزارى به درگاه خداوند

و لسليم_ن الريح . .. اعملوا ءال داود شكرًا

اين كه پس از طرح قصه سليمان(ع) و ذكر فضايلى كه خداوند به او داده بود، خطاب {آل داود} آورده شده احتمال دارد به اين منظور باشد كه سليمان(ع) را به عنوان عضوى از خاندان داوود(ع)، موظف به انجام عمل صالح كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 4،10،11

4 - آنچه موجب قرب و منزلت در پيشگاه خداوند است ، ايمان و عمل صالح مى باشد .

و ما أمولكم و لا أول_دكم بالّتى تقرّبكم عندنا زلفى إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا

10 - ثمربخشى هر يك از ايمان و عمل صالح ، منوط به توأم بودن آن دو است .

إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا فأُول_ئك لهم جزاء الضعف

11 - مال و فرزند در صورتى مى توانند نقش معنوى داشته باشند ، كه با ايمان و عمل صالح همراه باشند .

و ما أمولكم و لا أول_دكم بالّتى تقرّبكم عندنا زلفى إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 7 - 4،6

4 - سعادت و برخوردارى از غفران و اجر بزرگ

الهى ، در گرو توأم بودن ايمان و عمل صالح است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر كبير

6 - ايمان همراه با عمل صالح ، از موجبات آمرزش الهى و بهره مند شدن از اجر بزرگ خداوند

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 10،12،13

10 - عمل صالح ، موجب ارزشمندى ايمان ، عقايد و انديشه هاى درست و سبب بارورى آنها است .

إليه يصعد الكلم الطيّب و العمل الص_لح يرفعه

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه ضمير فاعلى (در {يرفع}) به {عمل صالح } و ضمير مفعولى (يرفعه) به {الكلم الطيّب} بازگردد. گفتنى است {رفع} (مانند {صعود}) در اين آيه، كنايه از ارزشمندى و بارورى مى باشد.

12 - ايمان ، انديشه و عقيده درست همراه با عمل صالح ، موجب تقرب به خداوند است .

إليه يصعد الكلم الطيّب و العمل الص_لح يرفعه

برداشت ياد شده از آن جا است كه صعود كلام طيب به پيشگاه رفيع خداوند و پذيرفته شدن عمل صالح در سايه اين كلام، به معناى صعود معنوى صاحبان اين كلام و تقرب آنان به درگاه الهى است.

13 - ايمان و عقيده درست همراه با عمل صالح ، وسيله تحصيل عزت و سربلندى است .

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا إليه يصعد الكلم الطيّب و العمل الص_لح يرف

برداشت ياد شده، با توجه به ارتباط ميان جمله مورد بحث با صدر آيه شريفه (مسأله عزت و صعود كلام و عمل صالح) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 7،8

7 - تنها تعداد اندكى از شريكان و معاشرين ، به خاطر ايمان و نيك كردارى ، در حق يكديگر ستم نمى كنند .

إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و قليل ما هم

8 - ايمان و عمل صالح ، مانع از تجاوز به حقوق ديگران و ستم در حق شريكان

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 7

7 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، موجب ورود به بهشت مى شود ( نه يكى از آنها به تنهايى )

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 3،4

3 - ايمان و عمل صالح ، موجب استحقاق ثواب الهى

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

واژه {أجر} به معناى مزدعمل و مفيد برداشت ياد شده است.

4 - همراه بودن ايمان و عمل صالح ، شرط بهرهورى از اجر بى حساب و بى منت الهى

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 18

18 - { خطب أميرالمؤمنين ( ع ) فحمد اللّه و اثنى عليه و قال : أمّا بعد . . .انّ المال و البنين حرث الدنيا و العمل الصالح حرث الآخرة . . . ;

اميرالمؤمنين در خطبه، بعد از حمد

و ثناى الهى فرمود: . ..مال و فرزند كشت و بهره دنيا است و عمل شايسته كشت و بهره آخرت است...}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 12

12 - بارورى ايمان و عمل صالح ، در گرو همراهى آن دو با يكديگر است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 4

4 - ايمان و عمل صالح ، تجلى عبوديت و بندگى انسان به درگاه خداوند است .

عباده الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

توصيف بندگان خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح، حكايت از آن دارد كه ايمان و عمل صالح، تبلورى از عبوديت و بندگى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 2،6

2 - ايمان و عمل صالح ، شرط پذيرش دعا از سوى خداوند است .

و يستجيب الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

6 - همراه بودن ايمان و عمل صالح ، داراى ارزش و تأثير در نزد خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 2،3

2 - نظام كيفر و پاداش الهى ، نظامى عادلانه و براساس عملكرد نيك و بد خود انسان

ليجزى قومًا بما كانوا يكسبون . من عمل ص_لحًا فلنفسه و من أساء فعليها

3 - كوچك ترين و كم ترين عمل نيك آدمى ، ثمربخش به حال او

من عمل ص_لحًا فلنفسه

از تنوين تقليل در{صالحاً} مى توان به مطلب بالا را به دست

آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 3،5،10

3 - ارزش و مرتبت انسان در پيشگاه خداوند ، در گرو ايمان و عمل صالح است .

أم حسب الذين . .. أن نجعلهم كالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

5 - ثمربخشى ايمان و عمل صالح ، در پرتو پيوستگى آن دو باهم

كالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

10 - بازتاب ايمان و عمل صالح ، در زندگى و مرگ انسان

أن نجعلهم كالذين ءامنوا . .. محياهم و مماتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 6

6 - همراهى ايمان با عمل صالح ، مايه برخوردارى از رحمت خداوند ، در آخرت

فأم_ّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 5

5- آميخته ساختن ايمان با عمل صالح ، شرط بهرهورى مؤمنان از بهشت جاودان

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه . .. أُول_ئك أصح_ب الجنّة ... جزاء بما كانوا يعملون

در آيه قبل، دو عنصر ايمان و استقامت، زمينه ورود به بهشت جاودان معرفى شده است و در اين آيه عمل، به عنوان اساس و ملاك ره يافتن به بهشت جاودان مطرح گشته است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه تجلى عقيده در عمل، براى يكتاپرستان كارساز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 25

25- جلب رضايت و خشنودى خدا ، آرمانى والا و قابل دستيابى با عمل صالح

قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. و

أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

جمله {ترضاه} قيد توضيحى براى {صالحاً} مى باشد و خداوند اين صلاح جويى را به عنوان آرمان انسان كامل ياد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 9

9- عفو الهى نسبت به لغزش هاى انسان ها ، منوط به برخوردارى وى از اعمالى نيك و مورد قبول خداوند

أُول_ئك الذين نتقبّل عنهم . .. و نتجاوز عن سيّئاتهم

موضوع قبول اعمال نيك، قبل از {نتجاوز عن سيّئاتهم} مطرح شده است. از اين نكته استفاده مى شود كه اعمال نيك و مورد قبول خداوند، زمينه عفو لغزش ها را فراهم آورده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 4،18،19

4- عمل نيك ، نمود و مظهر ايمان

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

در صورتى كه عطف در {و عملوا الصالحات}، تفسيرى باشد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه ايمان و عمل صالح، حقيقتى است واحد، گرچه به لحاظ لفظ و اعتبار متغاير مى نمايند. بنابر اين، ايمان واقعى را در قامت عمل بايد جست.

18- گرايش به ايمان و عمل صالح ، زمينه ساز بخشايش و غفران خطا هاى گذشته انسان

و الذين ءامنوا . .. كفّر عنهم سيّئاتهم

{كفّر عنهم سيّئاتهم} مى تواند صرفاً نظر به گناهان قبل از ايمان و اسلام داشته باشد.

19- بخشش لغزش ها از سوى خدا ، منوط به پايبندى انسان به اصول عقيدتى و اعمال ارزشى است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. كفّر عنهم سيّئاتهم

از ترتّب {كفّر عنهم سيّئاتهم} بر {آمنوا و عملوا الصالحات و آمنوا بمانزّل}، مطلب بالا

استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 3

3- پيوستگى ايمان و عمل صالح در زندگى مؤمنان ، شرط بهره مندى آنان از نعمت بهشت

يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 44،49

44- آميختگى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى مؤمنان از مغفرت و پاداش عظيم الهى

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

49- ايمان و عمل صالحِ خود انسان ، ملاك اصلى رستگارى و نه صرف مصاحبت با پيامبر ( ص )

و الذين معه . .. وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيم

چنانچه ضمير {منهم} به {الذين معه} بازگردد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه همراهان و مصاحبان پيامبر(ص)، نه براساس مصاحبت; بلكه بر ملاك ايمان و عمل، از مغفرت و پاداش بهره خواهند برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 5

5 - پيوند نسبى _ علاوه بر عمل نيك خود انسان _ داراى تأثير در تعالى جايگاه اخروى وى

ألحقنا بهم ذرّيّتهم

نسل مؤمنان، به جايگاه عالى نياكان خويش ملحق مى شوند و ارتقاى درجه مى يابند; در حالى كه اگر مقام نيكانشان در درجه آنان تأثير نمى گذاشت، آنها با ايمان و عمل خويش جز به مرتبه اى پايين تر، دست نمى يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 27 - 3

3 - بهره مندى از لطف و رحمت خداوند ، منوط به شايستگى اعمال خود

انسان

إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين . فمنّ اللّه علينا

از ارتباط {فمنّ اللّه. ..} با {كنّا قبل...}، استفاده مى شود كه عمل خود انسان زمينه ساز بهرهورى او از رحمت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 35 - 4

4 - اعتقاد به فلاح و سعادت خويش به اتكال انجام بخش اندك از اعمال نيك ، باورى واهى *

و أعطى قليلاً و أكدى . أعنده علم الغيب فهو يرى

از ارتباط {أعنده. ..} با آيات پيشين مى توان چنين بيان نمود كه: دنيامداران با اعطاى مالى اندك، خويش را فلاح يافته مى انگاشتند و خداوند با نفى علم غيب از آنان، اين انديشه را تخطئه مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 11 - 9

9 - نيك بختى يا بدبختى انسان پس از مرگ ، در گرو اعمال خوب يا بد او است .

و لن يؤخّر اللّه . .. و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9 - 8،9،13،14

8 - ايمان و عمل صالح ، موجب زدايش بدى ها و آمرزش گناهان

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يكفّر عنه سيّئاته

9 - ايمان و عمل صالح ، موجب ورود انسان به بهشت

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا . .. يدخله جنّ_ت

13 - سعادت و كاميابى انسان ، در گرو ايمان و عمل صالح است .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يكفّر عنه سيّئاته . .. ذلك الفوز العظيم

14 - ضرورت توأم بودن ايمان و

عمل صالح ، در به دست آوردن كاميابى اخروى و بهشت جاويدان

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يكفّر عنه سيّئاته . .. ذلك الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 12،14،17،19

12 - ايمان و عمل صالح ، نشانه رهايى از ظلمت ها و هدايت به نور است .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يدخله جنّ_ت

ذكر پاداش بهشت براى مؤمنان نيكوكار _ پس از طرح مسأله ظلمت كفر و نور ايمان _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

14 - ايمان و عمل صالح ، عامل ورود به بهشت

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يدخله جنّ_ت

17 - ضرورت توأم بودن ايمان و عمل صالح ، در به دست آوردن سعادت اخروى و بهشت جاودانه

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يدخله جنّ_ت. .. خ_لدين فيها أبدًا

19 - ايمان و عمل صالح ، موجب بهره مندى از روزى نيكوى الهى در قيامت

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا . .. قد أحسن اللّه له رزقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 3

3 - اعمال نيك انسان ، در پى دارنده پاداش الهى در قيامت

إنّ ه_ذا كان لكم جزاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 1

1 - تلاش براى تزكيه نفس و درست كارى ، مايه ارجمندى انسان و شايستگى او براى احترام افزون تر

و مايدريك لعلّه يزّكّى

{زكاة} در معانى {صلاح}، {پاكيزگى}، {نمو}، {بركت} و {مدح} استعمال شده است (لسان العرب). در اين آيه

_ به قرينه مقام _ مراد صلاح (درست كارى) و پاكسازى درون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 1،2،3،5

1 - مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، از عذاب الهى در امان اند .

فبشّرهم بعذاب أليم . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

{إلاّ} براى استثناى منقطع به كار رفته است و معناى {لكن} را افاده مى كند.

2 - كافران و مكذبان ، در صورت ايمان آوردن و انجام دادن عمل صالح ، گرفتار عذاب نخواهند شد .

فبشّرهم . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

اين احتمال كه فعل هاى {آمنوا} و {عملوا}، شامل ايمان و عمل در زمان آينده نيز باشد، چندان بعيد نيست; زيرا از طرفى براى آينده قطعى ماضى آورده مى شود و از طرف ديگر در قضيه حقيقى، زمان خاصى مورد نظر نيست.

3 - باور داشتن معاد و معارف قرآن و انجام دادن كار هاى صالح ، نجات بخش انسان از عذاب دردناك است .

فبشّرهم بعذاب أليم . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

متعلق {آمنوا} _ به قرينه آيات پيشين _ معاد و قرآن است و {الصالحات} _ كه جمع با حرف {ال} است _ دلالت بر عموم مى كند. در اين موارد، مراد عموم عرفى است; يعنى، تمام صالحاتى كه امكان پذير است.

5 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط تأثيربخشى آنها است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 5،7

5 - توبه سوزانندگان مردان و زنان مؤمن ، به ايمان آوردن و انجام دادن اعمال

صالح است .

ثمّ لم يتوبوا . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

تقابل {اصحاب اخدود}، با {الذين آمنوا و عملوا الصالحات}، بيانگر اين است كه مراد از {لم يتوبوا} (در آيه قبل)، ترك توبه از كفر است.

7 - ايمان به خداوند و اعتقاد به عزّت ، ستودگى ، حاكميت ، مالكيت و گواه بودن او و انجام دادن تمامى اعمال صالح ، مايه بهره بردن از مناظر سبز و پر درخت و زمين آب خيز بهشت است .

إلاّ أن يؤمنوا باللّه العزيز . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت تج

برداشت ياد شده، از ارتباط اين آيه با آيه هشتم و نهم استفاده مى شود. {الصالحات}، جمع محلى به {ال} و مفيد عموم است. عموم در اين موارد، عرفى است; يعنى، تمام آن چه ميسّر است. {جنّة}; يعنى، بوستانى كه با درختان خود زمين را پوشانده باشد. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط تأثير آنها است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 7 - 1،2،3

1 - افراد مؤمن و داراى عمل صالح ، بهترين مردم و برترين موجودات اند .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك هم خير البريّة

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط ثمربخشى آنها است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك هم خير البريّة

3 - مؤمنان نيك كردار ، گرفتار عذاب ابدى جهنم نخواهند شد .

إنّ الذين كفروا . ..

فى نار جهنّم ... إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 7 - 2

2 - خشنودى كامل انسان در قيامت ، در گرو ارزشمندى كردار او در دنيا است .

فأمّا من ثقلت موزينه . فهو فى عيشة راضية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 1،2

1 - تنها مؤمنانى كه كار هاى شايسته انجام داده و يكديگر را به پذيرش حق و شكيبايى توصيه مى كنند ، گرفتار خسارت نخواهند شد .

إنّ الإنس_ن لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصو

2 - ايمان و عمل صالح و پذيرش حق و شكيبايى ، بهره گيرى درست از سرمايه هاى وجودى خويش است .

لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

آثار عمل صالح انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 8

8- تأثير عمل صالح و رفتار شايسته پيامبران در دستيابى آنان به رحمت خاص خداوندى و مقامات برتر

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

آثار عمل صالح كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 11

11 - كافران ، در روز رستاخيز به جاى نيل به ثمره اعمال نيك خويش ، با خدا و كيفر او مواجه خواهند شد .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة . .. حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

و وجد اللّه ع

آثار عمل صالح منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 12

12 - بازگشت از مواضع منافقانه به ايمان و عمل خالصانه ، پيش از فرا رسيدن مرگ ، مورد قبول خداوند و جبران كننده گناه دورويى و نفاق

و ل_كنّكم فتنتم أنفسكم . .. حتّى جاء أمر اللّه

آثار عمل صالح مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 4

4- برخوردارى مؤمنان از پاداش الهى ، از نتايج عمل نيك آنها است .

إِنَّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9 - 15

15 - تنها مؤمنان داراى عمل صالح ، از خسارت عرصه قيامت در امان خواهند بود .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يكفّر عنه سيّئاته . .. ذلك الفوز العظيم

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند، روز قيامت را روز خسارت بار نام گذاشته است; ولى تنها گروهى كه داراى ايمان و عمل صالح باشند از اين قاعده مستثنا شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 13،16

13 - خداوند ، مؤمنان داراى عمل صالح را به بهشت وارد مى سازد .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يدخله جنّ_ت

16 - مؤمنان داراى عمل صالح ، به صورت جاودانه در بهشت خواهند ماند .

خ_لدين فيها أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 -

6 - 1

1 - مؤمنانى كه كار هاى شايسته انجام مى دهند ، كمال هاى برتر خويش را از دست نداده ، از پستى ها دور مانده اند .

أحسن تقويم . .. أسفل س_فلين . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

آثار عمل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 1

1 - لعنت خدا و دورى از رحمت حق ، تنها دست آورد فرعون و سپاهيانش از زندگى دنيوى

و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة

آثار عمل فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 1

1 - لعنت خدا و دورى از رحمت حق ، تنها دست آورد فرعون و سپاهيانش از زندگى دنيوى

و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة

آثار عمل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 10

10 - عذاب و هلاكت قوم ثمود ، ره آورد عملكرد خود آنان

فأخذتهم ص_عقة العذاب . .. بما كانوا يكسبون

آثار عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 6

6 - هلاك و عذاب كافران ، نتيجه عملكرد خود ايشان

و ما أهلكنا من قرية . .. و ما كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 6

6 - مصيبت ها و رنج هاى كافران ، پى آمد عملكرد خود آنان

و لولا أن تصيبهم مصيبة بما قدّمت أيديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت

- 41 - 27 - 7

7 - مجازات و عقوبت كفرپيشگان ، بازتاب و تجسم عملكرد بد خود آنان است .

و لنجزينّهم أسوأ الذى كانوا يعملون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {أسوء الذى. ..} خود جزا و كيفر باشد.

آثار عمل گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 18

18 _ اعمال و رفتار هر يك از گمراهان و هدايت يافتگان داراى بازتاب و سزايى مناسب در قيامت

فينبئكم بما كنتم تعملون

هدف از جمله {فينبئكم بما . ..} ترغيب مردمان به هدايت و پذيرش تعاليم قرآن و تهديد كفرپيشگان و منحرفان به عذاب است و چون مجرد آگاه سازى به اعمال و كردار براى تهديد و ترغيب كافى نيست بنابراين جمله {فينبئكم} كنايه از پاداش دهى و به كيفررسانى خواهد بود.

آثار عمل لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 4

4 - آميختن زندگى به لغو و بيهودگى ، نشانه ضعف ايمان و مايه محروميت از رستگارى است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم عن اللغو معرضون

آثار عمل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 10

10 _ معبود هاى مشركان در روز رستاخيز ، عامل انحراف مشركان را ، كردار و رفتار هلاكت بار خود آنان معرفى خواهند كرد .

و ل_كن . .. و كانوا قومًا بورًا

{بور} يا جمع {بائر} (به معناى هالك) و يا مصدر (به معناى هلاك) است. در صورت دوم، صفت بودن آن براى {قوماً}، از باب مبالغه خواهد

بود.

آثار عمل منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 17

17 _ حكم خداوند به طرد كامل منافقان ، نتيجه مواضع عقيدتى و نيز عملكرد خود آنان بود .

لاتصل . .. إنهم كفروا ... و ماتوا و هم فسقون

آثار عمل مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 18

18 _ اعمال و رفتار هر يك از گمراهان و هدايت يافتگان داراى بازتاب و سزايى مناسب در قيامت

فينبئكم بما كنتم تعملون

هدف از جمله {فينبئكم بما . ..} ترغيب مردمان به هدايت و پذيرش تعاليم قرآن و تهديد كفرپيشگان و منحرفان به عذاب است و چون مجرد آگاه سازى به اعمال و كردار براى تهديد و ترغيب كافى نيست بنابراين جمله {فينبئكم} كنايه از پاداش دهى و به كيفررسانى خواهد بود.

آثار عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 9

9 - اعمال ناشايست آدمى در دنيا ، مايه حسرت و اندوه او در قيامت خواهد شد .

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 225 - 7

7 _ تغيير شخصيّت معنوى انسان ، در اثر كار هاى لغو و بيهوده *

لا يؤاخذكم الله باللغو فى ايمانكم و لكن يؤاخذكم بما كسبت قلوبكم

آيه مزبور احتمالا در صدد تقسيم سوگند به لغو و جِدّ و كفّاره داشتن يكى و نداشتن ديگرى نيست; بلكه در صدد بيان اين است كه اگر چه خداوند در سوگندهاى لغو كيفرى

قرار نداده است; ولى اين عمل حكايت از قلبى بيمار دارد و يا اينكه به تدريج به بيمارى قلب و دل مى انجامد و خداوند بر اين بيمارى مؤاخذه مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 12

12 _ كفر ، اعمال ناشايست ، ترك نماز و نداشتن ارتباط با خدا ، امتناع از پرداخت زكات و حقوق مالى ، موجب اضطراب و سلب آرامش درونى

انّ الّذين امنوا . .. و لا هم يحزنون

از مفهوم آيه برداشت شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 9 - 7

7 _ بى تقوايى آدمى نسبت به حقوق ايتام ديگران ، زمينه ساز پايمال شدن حقوق يتيمان وى از سوى جامعه

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً خافوا عليهم فليتّقوا اللّه

برداشت فوق را فرمايش امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمود: يعنى ليخش ان اخلفه فى ذريّته كما صنع بهؤلاء اليتامى.

_______________________________

كافى، ج 5، ص 128، ح 1 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 238، ح 38.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 88 - 6،7،10

6 _ اعمال نارواى منافقان ، عامل واژگونه شدن فهم و درك آنان

و اللّه اركسهم بما كسبوا

{اركاس} به معناى برگرداندن و وارونه كردن است كه به قرينه {اتريدون . .. }، مراد از آن وارونه شدن درك آنان براى هدايت يافتن است.

7 _ اعمال نارواى منافقان ، عامل برگشت آنان به كفر و ضلالت

و اللّه اركسهم بما كسبوا

با توجه به جمله {بما كفروا} در آيه بعد،

از مصاديق {اركاس} (وارونه شدن)، گرايش آنان به كفر است.

10 _ اضلال آدميان از سوى خداوند ، پيامد و كيفر اعمال نارواى خود آنان است .

و اللّه اركسهم بما كسبوا اتريدون ان تهدوا من اضلّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 15

15 _ كردار نارواى بنى اسرائيل على رغم انتساب آنان به دين يهود ، دليل كارساز نبودن انتساب ظاهرى به اديان الهى در سعادت انسان

إنّ الذين ءامنو و الذين هادوا . .. فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

در آيه قبل بيان شد كه {ان الذين . ..} اشاره دارد به اين كه مجرد انتساب به اديان الهى در سعادت آدمى كارساز نمى باشد و اين آيه به منزله برهانى بر آن حقيقت است، يعنى انتساب يهود و نصارا به يهوديت و نصرانيت چگونه مى تواند مايه سعادت آنان باشد با اينكه پيامبران راتكذيب كردند و گروهى از آنان را كشتند؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 18

18 _ كسانى كه با اعمال نارواى خود، خويشتن را تباه و محروم از خير نموده اند، هيچ دوست و ياور و شفيعى در بين مخلوقات نخواهند داشت.

أن تبسل نفس بما كسبت ليس لها من دون الله ولى و لا شفيع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 73 - 5

5 _ عملكرد غلط مسلمانان ، منشأ فتنه ها و مشكلات اجتماعى آنان

إلا تفعلوه تكن فتنة فى الأرض و فساد كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 82 - 9

9 _ كيفر هاى الهى در قيامت بازتاب كردار ناشايست خود انسانهاست .

و ليبكوا كثيراً جزاء بما كانوا يكسبون

با توجه به اينكه خداوند، گريه و رنج طولانى را كيفر گناهان طولانى و مستمر كافران و منافقان قرار داده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 5

5 _ عملكرد نادرست و تخلف از فرمان هاى الهى ، زمينه ساز مهر شدن قلب انسان و دست نيافتن وى به درك عميق حقايق

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع على قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 8 - 3

3 _ بزهكارى و زشت كردارى ، عامل گرفتار شدن به آتش دوزخ

أولئك مأويهم النار بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 11

11_ سلب پيوند ها و روابط خويشاوندى ، براثر اعمال ناشايست ، در مكاتب الهى

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 13

13_ زوال نعمت ها از ناحيه خداوند است و كردار ناپسند انسان ها زمينه ساز آن

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم و إذا أراد الله بقوم سوءًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 12

12- ارتكاب اعمال زشت و به استهزا گرفتن وعده عذاب الهى ، ظلم به نفس است .

و ما ظلمهم الله و ل_كن

كانوا أنفسهم يظلمون . فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 7 - 1،3

1- اعلام خداوند به بنى اسرائيل پس از بازيابى توان و قدرتشان بر اينكه بازگشت نيكى و بدى كردارشان به خود آنان است .

إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن أسأتم فلها

3- بازتاب عمل نيك يا بد انسان ، تنها متوجه خود اوست .

إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن أسأتم فلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 4،6

4- سابقه زشت كارى قوم نوح ، زمينه ساز تكذيب آيات الهى از سوى آنان بود .

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {إنّهم كانوا. ..} در مقام تعليل براى جمله پيشين باشد. گفتنى است فعل {كانوا} _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر دوام وصف سوء در ميان قوم نوح است و از آن جايى كه فعل ماضى است، از آن به سوء سابقه تعبير شده است.

6- تكذيب آيات الهى ، زشت كارى و سوء پيشينه ، زمينه هاى نزول عذاب الهى و هلاكت

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقن_هم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 9

9 - كيفر هاى الهى ، برخاسته از عملكرد ظالمانه خود انسان ها است .

فأخذتهم الصيحة بالحقّ . .. فبعدًا للقوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 8

8 - رهبانيت و زهدورزى هاى

بى جا ، ارتكاب اعمال ناشايست و شرك ورزى در عبادت ، انحراف از طريقه پيامبران

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت . .. و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 103 - 2

2 - عقايد باطل و كردار هاى بد ، مايه وارد شدن زيان به سرمايه هاى وجودى انسان

و من خفّت موزينه فأُول_ئك الذين خسروا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 3

3 - ارتكاب هر عمل خطا و ناپسند ، ظلم به خويشتن است .

قال ربّ إنّى ظلمت نفسى فاغفرلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 1

1 - عمل ناشايست انسان ها ، عامل رواج فساد و تباهى در پهنه گيتى است .

ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما كسبت أيدى الناس

{بَرّ} (خشكى) و {بحر} (دريا)، كنايه از كره زمين است. لازم به ذكر است كه {باء} در {بما} سببى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 3

3 - بدكردارى و زشت كارى ، داراى نتايج و پيامد هاى هلاكت بار دنيايى

فأصابهم سيّئات ماكسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 11

11 - فريفتگى انسان به دنيا و اعمال ناشايست ، موجب گرفتار شدن به عذاب الهى

فزيّنوا لهم ما بين أيديهم و ما خلفهم و حقّ عليهم القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت

- 41 - 34 - 9

9 - برخورد هاى نامناسب ، عامل تنش و اصطكاك در جامعه

ادفع بالتى هى أحسن . .. كأنّه ولىّ حميم

از مفهوم آيه شريفه استفاده مى شود كه اگر محبت و مهرورزى، اين قدرت را دارد كه دشمن را به دوست واقعى تبديل كند; پس معلوم مى شود ريشه بسيارى از دشمنى ها، برخوردهاى نامناسب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 2

2 - بدكاران ، گرفتار پيامد اعمال ناشايست خويش اند .

من أساء فعليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 34 - 1،3

1 - غرق شدن كشتى ها در اثر عملكرد ناشايست انسان ها ، ناشى از اراده و مشيت خداوند است .

إن يشأ يسكن الريح . .. أو يوبقهنّ بما كسبوا

{إيباق} (مصدر {يوبق}) به معناى اهلاك و كنايه از غرق كردن است.

3 - انسان هاى گنه كار ، مستحق كيفر الهى و در معرض هلاكت و نابودى به واسطه اعمال ناشايست خويش

أو يوبقهنّ بما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 5

5 - ارتكاب گناهان بزرگ و انجام اعمال زشت ، مانع بهره مندى انسان از نعمت هاى جاويدان اخروى

و ما عند اللّه خير . .. الذين يجتنبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 5

5- جهان بينى غلط و نگرش جاهلانه به هستى ، ريشه عملكرد نادرست و مجرمانه انسان در صحنه حيات

إنّهم كانوا مجرمين . .. و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

از

ارتباط اين آيه با عبارت {إنّهم كانوا مجرمين}، استفاده مى شود كه ناآگاهى نسبت به حقانيت آفرينش، عامل گرايش امت هاى نابود شده به جرم پيشگى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 2

2 - نظام كيفر و پاداش الهى ، نظامى عادلانه و براساس عملكرد نيك و بد خود انسان

ليجزى قومًا بما كانوا يكسبون . من عمل ص_لحًا فلنفسه و من أساء فعليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 9

9- كردار زيانبار و عصيانگرانه خود انسان ، عامل قطعى شدن عذاب بر او

و الذى قال لولديه أُفّ . .. فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . أُول_ئك ... كان

{إنّهم كانوا. ..}، بيانگر تعليل است; يعنى، استمرار بر گناه و زيانكارى، موجب حتميت عذاب الهى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 12

12- قلب آدمى ، در سرشت خود ، پذيراى حق و عملكرد و روحيّات منفى او ، عامل جمود آن

طبع اللّه على قلوبهم واتّبعوا أهواءهم

از تعبير {طبع اللّه على قلوبهم} استفاده مى شود كه قلب آدمى در ابتدا، پذيراى سخن حق و قادر به فهم پيام الهى است; ولى در نتيجه عواملى از سوى خود انسان، طبق اراده الهى، قلب كارايى اصلى خود را از دست مى دهد و در برابر حق نفوذناپذير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 12،13

12 _ اعمال نيك انسان ، در معرض حبط و

نابودى به وسيله بعضى از اعمال ناشايست

أن تحبط أعم_لكم و أنتم لاتشعرون

13 _ مترتب شدن كيفر بر بعضى از اعمال ناروا ، حتى با عدم توجه و علم انسان *

أن تحبط أعم_لكم و أنتم لاتشعرون

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {أنتم لاتشعرون} اين باشد كه هر چند شما از روى غفلت مرتكب بى احترامى به پيامبر(ص) مى شويد; اما غفلت، آثار شوم اين عمل را نمى زدايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 28 - 5

5_ انحراف و كفر انسان هاى دوزخى ، ناشى از سوء اختيار خود آنان است ; نه معلول عوامل جبرى .

و قد قدّمت إليكم بالوعيد

تعبير {قد قدّمت إليكم بالوعيد} بدان معنا است كه بر گمراهان، قبلاً اتمام حجت شده است و ديگر مجالى براى جدال و تخاصم نيست. لازمه اتمام حجت و مجرم بودن فرد، اين است كه او مجبور نبوده و به سوء اختيار خود، عليه حجت الهى اقدام كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 15 - 8

8 - عذاب الهى و شدت آن ، پيامد و نتيجه رفتار زشت خود انسان ها است .

إنّهم ساء ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 8

8 - اعمال نيك و بد خلق ، بى تأثير در ذات بى نياز و ستوده خداوند

و من يتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 11 - 9

9 - نيك بختى

يا بدبختى انسان پس از مرگ ، در گرو اعمال خوب يا بد او است .

و لن يؤخّر اللّه . .. و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 3

3 - طغيان گرى ، بازتاب نبود تزكيه و درست كارى در زندگى انسان

إنّه طغى . فقل هل لك إلى أن تزكّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 3

3 - گرفتارى به فرجام سخت ، پيامد كردار ناروا است .

و أمّا من بخل و استغنى . و كذّب بالحسنى . فسنيسّره للعسرى

آثار عمل ناپسند اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 1

1- اعمال سوء كافران اقوام پيشين ، گريبانشان را گرفت و آنان را گرفتار عذاب كرد .

فأصابهم سيئات ما عملوا

{سيئات} (جمع سيئة) به معناى كارهاى قبيح است و اصابه سيئه مجاز عقلى و به تقدير مضاف است. بنابراين مراد از اصابت سيئه به آنان، كيفر شدنشان به گناه آن اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 1

1 - گرفتار شدن قشر مرفه و ناسپاس ملت هاى گذشته به عذاب و پيامد هاى ناگوار رفتار بد خود

إذا خوّلن_ه نعمة منّا . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا

آثار عمل ناپسند ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 7

7 - عذاب دردناك و سخت ستمكاران در قيامت ، بازتاب عملكرد خود آنان است

.

و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم . ترى الظ_لمين مشفقين ممّا كسبوا و هو واقع بهم

چنانچه كه مراد از {ما} در {ما كسبوا} عمل باشد و ضمير {هو} به آن بازگردد، از ارتباط دو آيه ، مى توان استفاده كرد كه {عذاب أليم} چيزى جز عملكرد انسان نيست.

آثار عمل ناپسند كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 16 - 6

6 - آتش دوزخ ، تجسّم و عينيت اعمال نارواى خود كافران براى ايشان *

إنّما تجزون ما كنتم تعملون

تعبير {تجزون ما} _ به جاى {تجزون بما} _ بيانگر اين معنا است كه خود عمل، جزا واقع مى شود و اين در صورتى است كه عمل ناروا تجسّم پيدا كند.

آثار عمل ناپسند مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 1

1 - گرفتار شدن قشر مرفه و ناسپاس ملت هاى گذشته به عذاب و پيامد هاى ناگوار رفتار بد خود

إذا خوّلن_ه نعمة منّا . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا

آثار عمل ناپسند مطلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 13،14

13 - مردان ، مى توانند زنان مطلّقه خود را در صورت ارتكاب عملى بسيار زشت و روشن ( مانند زنا و . . . ) از خانه هاى خويش بيرون كنند .

و لايخرجن إلاّ أن يأتين بف_حشة مبيّنة

به هر عمل و گناهى كه زشتى آن شديد و بزرگ باشد، {فاحشه} اطلاق مى شود; مانند زنا در مورد زنان (برگفته از قاموس المحيط و مفردات راغب).

14 - ارتكاب عمل بسيار

زشت و آشكار از سوى زنان مطلّقه ، موجب سلب حق مسكن آنان از عهده همسران است .

و لايخرجن إلاّ أن يأتين بف_حشة مبيّنة

آثار عمل ناپسند منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 13

13 _ پليدى منافقان و دوزخى بودن آنان ، نتيجه اعمال ناشايست و مستمر خود آنان است .

إنهم رجس و مأويهم جهنم جزاء بما كانوا يكسبون

آثار عمل ناشايست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 13

13 _ بيان فرجام و عاقبت شوم اعمال ناپسند ، از روش هاى قرآن براى بازداشتن انسان ها از آن اعمال

و لا تكونوا كالذين تفرّقوا . .. و اولئك لهم عذاب عظيم

آثار عمل نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 5

5- عملكرد نياكان ، داراى نقشى بس مؤثر در برخوردارى فرزندانشان از هدايت ها و نعمت هاى خداوند

و ءاتينا موسى الكت_ب . .. ذرّية من حملنا مع نوح

در اين برداشت، جمله {ذرّية من. ..} تعليل براى آيه قبل (و آتينا موسى الكتاب...) گرفته شده است; يعنى، چون بنى اسرائيل از فرزندان همراهان نوح(ع) در كشتى بودند، اين افتخار را يافته اند كه از هدايتهاى كتاب آسمانى (تورات) بهره مند شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 4

4 - سرنوشت هر ملتى با عقايد و كردار خود آنان رقم مى خورد ; نه با افكار و اعمال نياكانشان .

قال فما بال القرون الأُولى . قال

علمها عند ربّى

پاسخ موسى و هارون(ع) اين بود كه اقوام پيشين، آنچه انجام داده اند، نزد خداوند محفوظ است و خود مى داند با آنان چه كند، فرجام آنها هر چه باشد، تأثيرى در سرنوشت تو ندارد.

آثار عمل والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 7

7 - تأثير رفتار ها و مواضع فردى و اجتماعى پدران و مادران ، بر رفتار و مواضع فرزندان و نسل هاى آينده

فهم على ءاث_رهم يهرعون

آثار فردى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 17

17 - انسان ، در برابر اعمال خود مسؤول است و مورد بازخواست الهى قرار خواهد گرفت .

فينبّئكم بما كنتم تعملون

مقصود از آگاه ساختن مردم نسبت به اعمالشان، حسابرسى اعمال آنان و كيفر و پاداش به ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 27

27 - خصومت و ستيز پيروان اديان توحيدى با توجه به وحدت پروردگار و بازگشت عمل هر انسان به خودش ، فاقد منطق و توجيه

اللّه ربّنا و ربّكم لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم لا حجّة بيننا و بينكم

بنابراين كه مراد از {لاحجّة}، نفى خصومت و نزاع باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 30 - 1

1 - تمامى گرفتارى ها و مشكلات زندگى آدميان ، نتيجه عملكرد و دستاورد خود آنان است .

و ما أص_بكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 1

1 - بازتاب نتايج اعمال نيك و بد آدمى ، تنها متوجه خود او است .

من عمل ص_لحًا فلنفسه و من أساء فعليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 5

5- هر فرد ، دريافت كننده تمامى اعمال خويش و پاداش و كيفر آن به شكلى كامل ، در جهان آخرت

و ليوفّيهم أعم_لهم و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 13

13- بازتاب نهايى اعمال آدميان ، تنها متوجه خود آنان است .

إنّ الذين كفروا و . .. و سيحبط أعم_لهم

از ارتباط {إنّ الذين كفروا. ..} با {سيحبط أعمالهم} و تأكيد بر {لن يضرّوا اللّه شيئاً} _ با توجه به الغاى خصوصيت _ استفاده مى شود كه اعمال انسان ها، در نهايت به خودشان باز خواهد گشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 10

10 - هر انسانى ، تنها در گرو اعمال خويش و ملازم با آن

كلّ امرى بما كسب رهين

آثار فردى عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 26

26 - پيامد هاى عملكرد نيك و بد انسان ، متوجه خود او است .

لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم

آثار فردى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 1

1 - پيامد عمل نيك انسان ، به خود وى بازمى گردد .

من عمل ص_لحًا

فلنفسه

آثار فردى عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 26

26 - پيامد هاى عملكرد نيك و بد انسان ، متوجه خود او است .

لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم

آثار مراقبت بر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 5

5 - تقوا ، مراقبت بر اعمال و ياد خدا ، عامل رستگارى انسان

اتّقوا اللّه و لتنظر . .. و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه ... أصح_ب الجنّة هم الفائ

آداب عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 8

8 _ لزوم حركت براى خداوند ، توأم با خضوع و اطاعت در برابر وى

و قوموا للّه قانتين

چنانچه گذشت، {قنوت}، اطاعتى است همراه خضوع و خشوع.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 4

4 _ در راه خدا بودنِ عمل ، ملاك ارزش آن

و قاتلوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 9

9 - پيامبر ( ص ) ، مأمور تسبيح و حمد پروردگار ، هم زمان با آغاز هر تلاش

و سبّح بحمد ربّك حين تقوم

درباره {حين تقوم} چندين احتمال از سوى مفسران مطرح شده است. به نظر مى رسد ارتباط {و سبح} با {و اصبر لحكم ربّك} مى تواند قرينه باشد بر اين كه مراد، هنگام برخاستن پيامبر(ص) براى انجام تبليغ و رسالت است.

آداب عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 12،14

12 - اهل ايمان ، بايد اعمال و وظايف الهى خويش ( جهاد ، دفاع ، انفاق و . . . ) را به صورت نيكوى آن انجام دهند .

قتلوا فى سبيل اللّه . .. و أنفقوا فى سبيل اللّه ... و أحسنوا

14 - انجام كار ها و وظايف الهى به صورت نيكوى آن ، موجب جلب محبت خداوند است .

و أحسنوا إن اللّه يحب المحسنين

آداب عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 12

12 - توجه به خداوند در انجام عمل نيك و دعا براى پذيرش آن به درگاه خدا ، از آداب عمل است .

إذ يرفع إبرهيم القواعد . .. ربنا تقبل منا إنك أنت السميع العليم

آرزوى پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 4

4 - كافران ، در آرزو و انتظار نتيجه اعمال نيك خويش اند .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

اين برداشت، از تشبيه سراب به دست مى آيد; زيرا همان گونه كه فرد تشنه در انتظار آب به سر مى برد و هر چه تلاش مى كند، جز شبه آب (سراب) چيزى نمى بيند; كافران نيز در انتظار نتيجه اعمال خود به سر مى برند; هر چند به آن نخواهند رسيد.

آسانى حبط عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 25

25 - حبط عمل صالح غير مؤمنان ، بر

خداوند ، آسان است .

فأحبط اللّه أعم_لهم و كان ذلك على اللّه يسيرًا

در صورتى كه مشاراليه {ذلك} اِحباط باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

آغاز عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 5،6،7

5- پيامبر ( ص ) ، موظف به درخواست از خداوند براى توفيق انجام هر عملى از آغاز تا فرجام ، بر اساس نيتى خالص و آميخته با صدق و راستى

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

6- ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به درستى ، نيازمند استمداد از خدا

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

7- درخواست توفيق از خداوند در نوافل و نماز شب ، براى ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به راستى و درستى ، امرى مطلوب و پسنديده است .

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

آگاهى اخروى از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 13 - 5

5- انسان بر اعمال خود در قيامت ، آگاهى مى يابد .

و كلّ إنس_ن . .. كت_بًا يلق_ه منشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 64 - 9،10

9 - خداوند ، انسان را از نتيجه و حقيقت كارهايى كه در دنيا انجام مى دهد آگاه خواهد ساخت .

و يوم يرجعون إليه فينبّئهم بما عملوا

10 - قيامت ، روز آگاه شدن انسان از حقيقت

و نتيجه اعمال خويش

و يوم يرجعون إليه فينبّئهم بما عملوا

آگاهى از عمل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 5،21

5 - خداوند ناظر بر رفتار انسان ها و آگاه به ضماير ايشان است .

قد نرى تقلب وجهك فى السماء

21 - اعمال انسان ها هرگز مورد غفلت خداوند نخواهد بود .

و ما اللّه بغفل عما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 149 - 6

6 - اعمال انسان ها هرگز مورد غفلت خداوند نيست .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

آگاهى از عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 13

13 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به اعمال انسان ها ، موجب برانگيختن آنان به رعايت دستورات الهى و پرهيز از نافرمانى او است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم و اللّه بما تعملون عليم

سخن تهديدآميز خداوند به مؤمنان (و اللّه بما تعملون عليم)، مى تواند به منظور مطلب فوق ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 14

14 - خداوند ، از تمامى حركات و رفتار انسان ها ، آگاه و باخبر است .

إنّ اللّه خبير بما يصنعون

آگاهى از عمل بدعت گزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 19

19 _ آگاهى دقيق از اهل بدعت در دين و متجاوزان به حدود الهى، جلوه اى از ربوبيت خداوند

إن ربك

هو أعلم بالمعتدين

آگاهى از عمل در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 11

11 _ آگاهى يافتن انسان ها به تمامى اعمال خود ، در جهان پس از مرگ

ثم إلينا مرجعكم فننبئكم بما كنتم تعملون

آگاهى پوست از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 20 - 4

4 - آگاهى گوش ، چشم و پوست آدمى ، از اعمال و رفتار او

شهد عليهم سمعهم و أبص_رهم و جلودهم بما كانوا يعملون

گفتنى است كه گواهى دادن فرع بر آن است كه گواهى دهنده به آنچه گواهى مى دهد آگاه باشد.

آگاهى چشم از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 20 - 4

4 - آگاهى گوش ، چشم و پوست آدمى ، از اعمال و رفتار او

شهد عليهم سمعهم و أبص_رهم و جلودهم بما كانوا يعملون

گفتنى است كه گواهى دادن فرع بر آن است كه گواهى دهنده به آنچه گواهى مى دهد آگاه باشد.

آگاهى گوش از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 20 - 4

4 - آگاهى گوش ، چشم و پوست آدمى ، از اعمال و رفتار او

شهد عليهم سمعهم و أبص_رهم و جلودهم بما كانوا يعملون

گفتنى است كه گواهى دادن فرع بر آن است كه گواهى دهنده به آنچه گواهى مى دهد آگاه باشد.

ابزار عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 4

4 - مال و

امكانات دنيوى ، وسيله اى كارآمد براى انجام اعمال صالح *

قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت

اجتناب از پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 6

6 - ندادن جزاى كامل عمل ، ظلم است .

و هم لايظلمون . و وفّيت كلّ نفس

اجتناب از حبط عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 7

7- هشدار خداوند به مؤمنان ، در پرهيز از فراهم آوردن زمينه هاى بطلان اعمال خويش

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و لا تبطلوا أعم_لكم

اجتناب از زياد شمردن عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 6 - 6

6 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : . . . قال رسول اللّه ( ص ) . . . فى قوله تعالى : { و لاتمنن تستكثر } قال : لاتستكثر ما عملتَ من خير للّه ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: رسول خدا(ص) در توضيح سخن خداى تعالى: {و لاتمنن تستكثر} فرمود: عمل خيرى را كه براى خداوند انجام مى دهى، زياد به حساب نياور}.

اجتناب از سخن بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 3 - 2

2 - لزوم پرهيز أكيد انسان مؤمن ، از گفتن چيزى كه قصد انجام دادن آن را ندارد و يا نمى تواند آن را انجام دهد .

كبر مقتًا عند اللّه أن تقولوا ما لاتفعلون

اجتناب از عمل جاهلانه

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 21

21 - لزوم استعاذه به خدا و يارى جستن از او براى دور ماندن از كردار هاى جاهلانه و لغزش هاى برخاسته از جهل

قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

اجتناب از عمل شيطانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 7،12

7 _ اهل ايمان وظيفه دار دورى جستن از پليد ها و كردار هاى شيطانى

رجس من عمل الشيطن فاجتنبوه

12 _ دورى جستن از پليدى ها و كردار هاى شيطانى زمينه ساز رسيدن به فلاح و رستگارى

رجس من عمل الشيطن فاجتنبوه لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 92 - 5

5 _ گريز از شيطان و پرهيز از كردار هاى شيطانى وظيفه اهل ايمان

يايها الذين ءامنوا انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلم . .. و احذروا

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه متعلق {واحذروا} _ به قرينه آيه قبل _، پيروى از شيطان و انجام كارهاى شيطانى باشد.

اجتناب از عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 8،10

8 - تحصيل تقوا و دورى از اعمال ناروا ، هدف از فراخوانى بنى اسرائيل به پذيرش تورات

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

10 - نيل انسان ها به تقوا و پرهيزشان از عقايد ناصواب و اعمال ناروا ، از اهداف نزول كتاب هاى آسمانى است .

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 23

23 _ توجه به نظارت خداوند بر اعمال ، زمينه پرهيز از تبهكارى و اعمال ناپسند

و اللّه بصير بماتعملون

از اهداف بيان آگاهى خدا به اعمال و رفتار آدميان، اين است كه آنان را متوجه نظارت دايمى خداوند كند تا شايد از اعمال ناروا پرهيز كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 13

13 _ توجه به عقاب ، رحمت و مغفرت الهى زمينه ساز عمل به احكام دين و پرهيز از اعمال ناپسند

و اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

هدف از بيان شدت عقاب، و بيان رحمت و مغفرت الهى پس از تبيين احكام، اين است كه زمينه انجام اوامر خدا و پرهيز از نافرمانى وى در مخاطبان به وجود آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 15

15 _ ضرورت انجام كار هاى شايسته و پرهيز از كار هاى ناشايسته

يأمرهم بالمعروف و ينهيهم عن المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 7،9،10

7 _ تحصيل تقوا و دورى از اعمال ناروا ، هدف دعوت خداوند از بنى اسرائيل به پذيرش تورات

خذوا ما ءاتينكم بقوة . .. لعلكم تتقون

9 _ رسيدن انسان ها به تقوا و پرهيزشان از عقايد ناصواب و اعمال ناروا ، از اهداف نزول كتاب هاى آسمانى بر ايشان است .

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

10 _ صلابت و جديت انسان در ديندارى ، رساننده وى به

تقوا و دورسازنده وى از كردار هاى نارواست .

خذوا ما ءاتينكم بقوة . .. لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 15

15_ پرهيز از عمل جاهلانه ، پند و موعظه خداوند به حضرت نوح ( ع )

إنى أعظك أن تكون من الج_هلين

{موعظة} به معناى پنددادن و نصيحت كردن است. چنان چه متعلق آن رفتار و اخلاق پسنديده باشد ، مفاد آن ترغيب به انجام دادن است و اگر متعلق آن رفتار و اخلاق ناپسند باشد ، مفاد آن توصيه به انجام ندادن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 8

8- انسان نبايد مرتكب عملى شود كه مورد سرزنش قرار گيرد و از كرده خود پشيمان گشته و بر آن حسرت بخورد .

و لاتجعل يدك . .. فتقعد ملومًا محسورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 6

6 - پرهيز از بدكردارى و خطاپيشگى ، از مهم ترين فرمان هاى پيامبران به فرعون و اقوام پس از آنان و قوم لوط

و جاء فرعون . .. بالخاطئة . فعصوا رسول ربّهم

مطرح كردن سرپيچى اقوام ياد شده از فرمان هاى پيامبران _ پس از توصيف آنان به خطاپيشگى _ مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه دستورات پيامبران بر محور پرهيز اين اقوام از خطاپيشگى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 4 - 4

4 - ترك تلاش هاى نادرست و بسنده كردن به كوشش هاى سودمند ، توصيه خداوند

به تمام انسان ها است .

إنّ سعيكم لشتّى

جواب قسم _ كه در حقيقت مجموع شيوه ها و آثارى است كه براى تلاش هاى گوناگون بشر، در آيات بعد آمده است _ در ضمن خود، دعوت كننده مردم به ترك تشتت در تلاش ها و ايجاد وحدت رويّه در كوشش هاى خويش و برگزيدن راهى است كه به {يُسْرى} منتهى شود.

احترام ملائكه ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 11 - 1،2

1 - فرشتگان ناظر و مراقب انسان ها ، شخصيت هايى ارجمند و داراى ارزش و احترام در پيشگاه خداوند

كرامًا

آنچه در مقوله خود داراى شرافت و برجستگى باشد، به كَرَم توصيف مى شود. (مفردات راغب)

2 - لزوم گرامى داشتن و حرمت نهادن به فرشتگان مأمور ثبت و ضبط اعمال

كرامًا

شرافت موجودى نزد خداوند، كاشف از اين است كه احترام ديگران به آن موجود، محبوب خداوند و مطلوب او است.

اختفاى نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 10 - 3

3 - پرونده اعمال هر كس تا قيامت ، بسته است و بر كسى مكشوف نيست .

و إذا الصحف نشرت

اختيار در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 11

11 _ انسان داراى اختيار در عقيده و عمل، و جبرگرايى انديشه اى باطل است.

كذلك كذب الذين من قبلهم حتى ذاقوا بأسنا قل

اخلاص در آغاز عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 12

12- آغاز به كار از روى

صداقت و اخلاص ، تضمين كننده به پايان رساندن آن همراه آن دو نيست .

أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

اخلاص در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 22

22 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده : . . . { إياك نعبد } رغبة و تقرب إلى اللّه تعالى ذكره و إخلاص له بالعمل دون غيره و { إياك نستعين } إستزادة من توفيقه و عبادته و إستدامة لما أنعم اللّه عليه و نصره . . . ;

. .. {إياك نعبد} ابراز رغبت و تقرب جستن عبد به سوى خداى تعالى و اظهار اخلاص در عمل براى اوست و نه غير او و {إياك نستعين} در خواست زياده توفيق خدا و زياده عبادت او و درخواست ادامه نعمتهاى داده شده و يارى خداوند است ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 9

9 _ اعمال و رفتار آدمى ، بايد براى خدا و در جهت او باشد .

و قومواللّه قانتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 2،5

2 _ اعمال انسان بايد براى خدا باشد .

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين للّه

مراد از {قيام} مى تواند انجام تمامى اعمالى باشد كه خداوند به آنها امر كرده است.

5 _ شهادت به قسط ، در گرو عادت آدمى به انجام اعمال براى خداوند است .

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط

تقديم ذكرى {قومين} بر {شهداء} اشاره به اين حقيقت دارد كه شهادت به قسط، متفرع بر قيام

للّه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 7

7 _ لزوم داشتن اخلاص و تقوا ، از نخستين مراحل انجام هر كار

أفمن أسّس بنينه على تقوى

تعبير {أسّس بنيانه} تصريح به مراحل آغازين هر عمل دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 5،8،11

5- پيامبر ( ص ) ، موظف به درخواست از خداوند براى توفيق انجام هر عملى از آغاز تا فرجام ، بر اساس نيتى خالص و آميخته با صدق و راستى

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

8- ارزش اعمال ، در پرتو صداقت و خلوص و عدم آميختگى آن به ريا است .

أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

11- همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) براى داشتن اخلاص و صداقت در عمل ، به امداد ويژه الهى نيازمندند .

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 2،3،4،5

2 - اخلاص در هر كارى ، شايسته و لازم است .

أن تقوموا للّه

3 - مردم ، موظف اند هر كارى را _ چه جمعى باشد و چه فردى _ فقط براى رضاى خدا انجام دهند .

أن تقوموا للّه مثنى و فردى

{مثنى و فرادى} حال براى ضمير فاعلى {تقوموا} است و كلمه {مثنى} كنايه از تعدد مى باشد.

4 - مردم ، موظف اند همديگر را در انجام هر كار خالصانه ، يارى دهند .

أن تقوموا للّه مثنى و فردى

احتمال دارد {مثنى} اشاره به اين

نكته باشد كه مردم دو نفرى به همديگر كمك كنند.

5 - مردم ، موظف اند كار هاى خود را براى رضاى خدا ، يك و يا دو نفره و به دور از غوغا سالارى و هياهو انجام دهند .

أن تقوموا للّه مثنى و فردى

احتمال دارد سفارش به قيام براى خدا به صورت دو نفرى (اقل جمع) و يا يك نفرى، به خاطر پرهيز از هياهو و هرچه خالصانه تر شدن آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 9 - 4

4- اعمال كافران ، به دليل نداشتن انگيزه الهى ، فاقد پاداش در نزد خداوند

كرهوا ما أنزل اللّه فأحبط أعم_لهم

از مجموع آيه استفاده مى شود كه خداوند، در مقام بيان فلسفه حبط اعمال نيك كافران است; فلسفه اى كه براى بشر معقول و قابل فهم است و آن اين كه وقتى كافران به انگيزه هاى نفسانى و غير الهى كارى را انجام داده اند، چگونه ممكن است كه در قبال آن از خداوند پاداش دريافت كنند.

اخلاص در فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 12

12- آغاز به كار از روى صداقت و اخلاص ، تضمين كننده به پايان رساندن آن همراه آن دو نيست .

أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

ارائه نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 15

15 _ خداوند در قيامت انسان ها را به تمامى اعمال دنيويشان آگاه ساخته و دستاوردشان را به آنان نشان خواهد داد .

إلى اللّه مرجعكم

جميعاً فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 5،6،7،9

5 - نامه اعمال همه بندگان در قيامت ، عرضه خواهد شد .

و وضع الكت_ب

{وضع} به معناى نهادن است و در اين جا كنايه از عرضه شدن مى باشد. {كتاب} در آيه شريفه به معناى نامه اعمال است.

6 - تمامى اعمال بندگان ثبت و درج شده و در قيامت به صورت نوشته اى ظاهر خواهد شد .

و وضع الكت_ب

7 - حضور پيامبران در قيامت براى گواهى دادن بر اعمال بندگان ، هنگام عرضه اعمالشان

و جاىء بالنبيّين

مقصود از آوردن پيامبران در قيامت هنگام عرضه نامه اعمال بندگان _ به قرينه آيه {فكيف إذا جئنا من كلّ اُمّة بشهيد و جئنابك على ه_ؤلاء شهيداً (نساء(4)، 41) گواهى دادن آنان است.

9 - احضار شاهدانى چند در عرصه قيامت براى گواهى دادن بر اعمال بندگان ، هنگام عرضه نامه اعمالشان

و الشهداء

{شهدا} جمع {شاهد} (گواه) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 10 - 2،5

2 - قيامت ، روز باز شدن نامه عمل انسان و آگاهى او بر محتواى آن

و إذا الصحف نشرت

{نشر}، مخالف پيچيدن است (لسان العرب). براساس اين معنا، فعل {نشرت}، دلالت دارد كه نامه اعمال پيش از نشر، به شكل طومار است.

5 - نامه هاى اعمال در قيامت ، بر اهل محشر پراكنده و پخش خواهد شد .

و إذا الصحف نشرت

{نشر} به معناى تفريق (پراكنده ساختن) آمده است (تاج العروس). مراد از {نُشرت}، در اين معنا پراكنده شدن نامه ها بر صاحبان آن و رسيدن نامه عمل هر

كس به دست او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 1،6

1 - براى هر انسان ، نامه عملى است كه در قيامت آن را دريافت خواهد كرد .

فأمّا من أُوتى كت_به

6 - انسان ها هنگام حضور در پيشگاه خداوند نامه هاى اعمال خود را در اختيار داشته و به كردار خويش آگاهى يافته اند .

فمل_قيه . فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

{فاء} در {فأمّا} بيانگر ارتباط مفاد اين آيه با ملاقات خداوند است كه در آيه قبل مطرح شده بود.

ارزش اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 16 - 4

4_ اعمال انسان ها در دنيا ، اگر جنبه الهى نداشته باشد ، در سراى آخرت فاقد ارزش بوده و ثمربخش نخواهد بود .

أُول_ئك . .. بطل ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 12

12- در روز قيامت ، اَعمال نيك ، با انگيزه هاى غير الهى ، همانند اَعمال ناشايست ، فاقد وزن و ارزش است .

و هم يحسبون أنّهم يحسنون . .. فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا

ارزش پيشگامى در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 20

20- شتاب و پيشگامى در كار هاى خير ، دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، از ارزش هاى والا و صفات برجسته مردان الهى

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت و يدعوننا رغبًا و رهبًا و كانوا لنا خ_شعين

برداشت ياد

شده به خاطر اين است كه آيه شريفه، در توصيف پيامبران الهى است و از ميان ده ها صفات و ويژگى هاى ايشان، تنها به اين سه صفت و ويژگى اشاره شده است.

ارزش تداوم عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 10

10 _ ارجمندى عمل و تداوم آن، مانع فساد و تباهى آن در صورت آميختگى با شرك نيست.

ذلك هدى الله يهدى . .. و لو أشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون

فاعل {أشركوا} انبياى الهى(ع) و هدايت شدگان به صراط مستقيم هستند. عنايت به اين نكته و همچنين مفاد {كانوا يعملون}، كه ماضى استمرارى است، بر دو نكته ياد شده در برداشت فوق، يعنى {ارجمندى} و {تداوم}، گواه است.

ارزش تداوم عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 6

6 - مداومت بر اعمال شايسته در دنيا ، داراى ارج و پاداشى چشمگير در پيشگاه الهى است .

قرّة أعين جزاء بما كانوا يعملون

ارزش تشويق به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 6

6 - ترغيب به كار خير و وعده پاداش به آن ، مقدّم بر تهديد در امر تربيت

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره . و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

ارزش دقت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 5

5 - حكمت و سنجيده كارى ، خصلتى پسنديده و ارجمند در پيشگاه خداوند

و الذين هم عن اللغو معرضون

ارزش

عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 4

4 - در راه خدا بودن ، معيار ارزش اعمال است .

و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 29

29 _ پايدارى و ثبات در ايمان ، ملاكى براى ارزش اعمال نزد خداوند

و من يرتددكم منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخرة

اعمال آنان كه در ايمانشان راسخ نبودند و سرانجام مرتدّ شوند، حبط مى شود و فاقد ارزش مى گردد. بنابراين از ملاكهاى ارزش اعمال، ثبات در ايمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 4

4 _ اعمال كافران ، قاتلان انبيا و قاتلان عدالتخواهان ، فاقد اعتبار و ارزش اجتماعى *

انّ الذين يكفرون . .. حبطت اعمالهم

به نظر مى رسد حبط عمل در دنيا، به معناى عدم اعتبار آن اعمال و نتايجش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 2،3

2 _ الهى بودن هدف و مسير حركت ، ملاك ارزش اعمال آدمى

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

مسلّماً انسانها يا مى ميرند و يا كشته مى شوند، بنابراين آنچه داراى ارزش است و سعادت آدمى را در پى دارد، معنايى است كه از {فى سبيل اللّه} به دست مى آيد كه از آن تعبير به الهى بودن هدف و مسير حركت شده است.

3 _ نفس هدف در

تعيين رفتار و كردار انسانها

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 20

20 _ دشوارى عمل ، موجب ازدياد ارزش و پاداش آن در پيشگاه خداوند

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

چنانچه {الذين استجابوا} مبتدا باشد، جمله {من بعد ما اصابهم القرح}، _ كه مستلزم دشوارى حركت براى جهاد است _ ، از شرايط وعده به اجر عظيم خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 4

4 _ منزلت و جايگاه اخروى انسان ها ، در گرو اعمال ايشان است ، نه ادّعا ها و آرزو هاى خيالى آنان !

ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب من يعمل سوءاً يجز به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 5

5 _ در راه خدا بودن ، ملاك ارزش اعمال انسان ها در پيشگاه اوست .

جهدوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 20 - 3

3 _ ايمان توأم با عمل ، داراى ارزش در بينش الهى

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. أعظم درجة عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 54 - 4

4 _ ارزش اعمال در پيشگاه خدا ، مشروط به ايمان به او و رسالت پيامبر ( ص )

و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا أنهم كفروا باللّه

و برسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 8

8- عمل همراه با سختى ، مرارت ، صبر و مقاومت ، داراى ارزش برتر

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 7

7- عقيده و بينش انسان ، در ارجمندى يا پوچى اَعمال وى تأثير مستقيم دارد .

كفروا . .. فحبطت أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 84 - 11

11 - ارزش اعمال انسان ، در گرو عقايد و باور هاى وى

أكذّبتم ب_اي_تى . ..أمّاذا كنتم تعملون

در اين آيه، نخست سطحى نگرى كافران مورد مذمت قرار گرفته و سپس با لحنى تحقيرآميز، كردار آنان بى ارزش و حقير شمرده شده است. اين تقدم، نشانگر آن است كه وقتى انديشه غلط باشد، براى عمل ارجى نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 12

12 - ارزش اعمال ، در گرو اخلاص است .

ذلك خير للذين يريدون وجه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 39 - 6

6 - ارزش اَعمال ، در گرو اخلاص است .

و ما ءاتيتم من زكوة تريدون وجه اللّه

ارزش عمل انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 5

5 _ ارجمندى مهاجران و انصار ، مستلزم نفى صدور عمل غير نيك از آنان نيست .

و الذين اتبعوهم بإحسن

خداوند، ارجمندى تابعان

را بدان مشروط كرده كه تنها بر اساس نيكى و در زمينه نيكيها از مهاجران و انصار تبعيت كنند نه در هر گونه عمل و به هر انگيزه اى و اين معنا نشان مى دهد كه مهاجران و انصار مبرا از عمل غير نيك نبودند.

ارزش عمل پسنديده مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 2

2 _ ارزشمندى اعمال نيك مؤمنان هر چند كه اندك و ناچيز باشد .

و لاينفقون نفقة صغيرة و كبيرة . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما كانوا يعملون

ارزش عمل در جوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 3

3- ايمان و عمل در دوران جوانى ، بسيار ارزشمند و سزاوار تقدير است .

إذ أوى الفتية إلى الكهف

تصريح آيه شريف به جوان بودن اصحاب كهف _ بر اين مبنا كه {فتية} به معناى جوانان به لحاظ سنى باشد _ گوياى ارزش ايمان و عمل بر مبناى آن در سنين جوانى است; زيرا، قرآن مجيد، در نقل قصص خود، به اوصاف شخصى و سنّى و جغرافيايى نمى پردازد مگر اين كه پيام و نكته اى را دربرداشته باشد.

ارزش عمل زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 9

9 - برابرى ارزش كار ها و رفتار زنان و مردان

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

ارزش عمل زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71

- 22

22 _ ارزش و پاداش اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

ارزش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 10

10 _ نقش نيّت ( حُسن فاعلى ) ، در ارزشمندى اعمال نيك ( حُسن فعلى )

و مثل الّذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 3

3 _ ايمان ، ملاكى براى ارزش اعمال نيك ، و شرط پاداش خداوند بر انجام آن

انّ الذين يكفرون . .. اولئك الّذين حبطت اعمالهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 4

4 _ اعمال و رفتار نيك آدمى بايد همواره براى خدا و جلب رضايت او انجام گيرد .

و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 4،6

4 _ ايمان و عمل صالح ، معيار ارزش انسانهاست ; نه جنسيت ايشان .

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن

6 _ ايمان ، شرط بارورى اعمال صالح آدمى و ورود وى به بهشت

و من يعمل من الصلحت . .. و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 5

5 _ اعمال صالح انسان ها ، تنها در سايه ايمان به خدا و روز بازپسين ،

ارزش مى يابد .

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه و اليوم الأخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 4،5

4- كار هاى ماندگارِ شايسته ، نزد خدا ، داراى ارزشى برترند .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك

5- ارزش مال و فرزند و زندگى ناپايدار دنيا ، در قبال عملِ صالحِ جاودان ارزشى فرومايه و محدود است .

المال و البنون زينة الحيوة الدنيا و الب_قي_ت الص_لح_ت خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 5

5- كار هاى شايسته ، نزد خداوند داراى ارزش برتر است .

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

قيد {عند ربّك} رساننده يكى از دو معانى زير است: 1_ ثواب اعمال صالح نزد خداوند است و اعطاى آن تضمين شده است. 2_ در پيشگاه خداوند و در تعاليم او، بهتربودن ثواب اعمال صالح قطعى و پذيرفته شده است; گرچه نزد ديگران و در ديدگاه آنان چنين نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 6

6 - ايمان آميخته به عمل صالح ، داراى ارزش در بينش الهى

إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 3

3 - ايمان ، بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان ، در بينش الهى فاقد ارزش است .

ءامن و عمل ص_لحًا

با هم آمدن ايمان و عمل صالح، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده -

32 - 19 - 2

2 - توأم بودن ايمان با اعمال صالح ، داراى ارزش و پاداش است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم جنّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 28 - 6

6 - ايمان همراه با عمل صالح ، از ملاك هاى برترى و ارزشمند آدمى

أم نجعل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت كالمفسدين فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 4

4 - ايمان و نيكوكارى ، از فضايل و ارزش هاى انسانى و الهى

و ما يستوى . .. الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و لا المسىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 6

6 - ارزش انسان ها ، در پرتو توحيد ، عمل صالح و روحيه تسليم در برابر خداوند است .

و من أحسن قولاً ممّن دعا إلى اللّه و عمل ص_لحًا و قال إنّنى من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 6

6 - همراه بودن ايمان و عمل صالح ، داراى ارزش و تأثير در نزد خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 3

3- صلاح پيشگى و حضور در همه ميدان هاى ارزشى ، داراى ارج و ثمربخشى

و الذين . .. عملوا الص_لح_ت ... كفّر عنهم سيّئاتهم

تعبير {الصالحات} با واژه جمع داراى الف و لام _ كه مى تواند فراگيرى و استغراق راافاده كند _

مى رساند كه آنچه مايه تكفير سيّئات و ثمربخشى است، حضور در همه ميدان هاى صلاح و ارزشى است و نه روى آورى مقطعى و كوتاه مدت به بعضى از اعمال نيك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 5

5 - نقش نيت ( حسن فاعلى ) ، در ارزش مندى اعمال نيك ( حسن فعلى )

إلاّ ابتغاء وجه ربّه

ارزش عمل مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 9

9 - برابرى ارزش كار ها و رفتار زنان و مردان

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

ارزش عمل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 22

22 _ ارزش و پاداش اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 10

10 - منافات نداشتن كمال و ارزش عمل مؤمنان ، با داشتن نگرانى از مشكلات آن

رضى اللّه عن المؤمنين . .. فأنزل السكينة عليهم

رضايت الهى، نشانگر ارزش بيعت مؤمنان است. {أنزل السكينة} نيز بيانگر وجود نوعى اضطراب و نگرانى در دل آنان است.

ارزش عمل مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 5

5 _ ارجمندى مهاجران و انصار ، مستلزم نفى صدور عمل غير نيك از آنان نيست .

و الذين

اتبعوهم بإحسن

خداوند، ارجمندى تابعان را بدان مشروط كرده كه تنها بر اساس نيكى و در زمينه نيكيها از مهاجران و انصار تبعيت كنند نه در هر گونه عمل و به هر انگيزه اى و اين معنا نشان مى دهد كه مهاجران و انصار مبرا از عمل غير نيك نبودند.

ارزشگذارى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 8

8 _ نتيجه و فرجام عمل، معيارى تعيين كننده در ارزشگذارى اعمال

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار

چون خداوند براى تبيين ارزش اعمال، پايان آن را معيارى براى تشخيص قرار داده، مى تواند به عنوان الگو و معيارى براى ارزشگذارى اعمال باشد.

ارزيابى اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 1

1 _ قيامت روز سنجش و ارزيابى اعمال و عقايد آدميان است.

و الوزن يومئذ الحق

ارزيابى اخروى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 6 - 2

2 - اعمال نيك انسان ، در قيامت سنجيده خواهد شد .

فأمّا من ثقلت موزينه

ارزيابى اخروى عمل صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 7 - 1

1 - صاحبان كردار گران قدر ، پس از سنجش اعمال در قيامت ، از زندگانى رضايت مندى برخوردار خواهند شد .

فهو فى عيشة راضية

{عيشة}; يعنى، نوعى زندگانى (لسان العرب). توصيف آن به {راضية} (برخوردار از رضايت)، به اعتبار وجود رضايت كامل در آن است. چنين وصفى در حقيقت، با {مرضية} به يك معنا است.

ارزيابى اخروى

عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 8

8- اَعمال پوچ و نابود شده كافران ، غيرقابل سنجش و اعتبارگذارى در قيامت است .

فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا

{وزن}، يا مصدر و به معناى سنجش سنگنى و سبكى است ; و يا به معناى مثقال است; يعنى، چيزى كه با آن وزن سنجيده شود} (لسان العرب). اين كه خداوند، در قيامت، براى برخى كه اَعمال شان حبط شده، وزنى برقرار نمى سازد، كنايه از آن است كه به قدرى اَعمال آنان پوچ است كه ارزش سنجيدن ندارد.

ارزيابى عمل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 1

1 _ قيامت روز سنجش و ارزيابى اعمال و عقايد آدميان است.

و الوزن يومئذ الحق

ارزيابى عمل خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 9 - 2

2 - اعماق جهنم ، تنها پناهگاهى است كه خطاپيشگان را پس از سنجش اعمال آنان در آغوش خواهد گرفت .

فأُمّه هاوية

تعبير {اُمّ}، كنايه از احاطه جهنم بر خطاپيشگان است; بسان مادرى كه طفل خود را در آغوش گرفته است.

ازدياد پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 8

8- زيبا و بهينه انجام دادن عمل صالح ، ملاكى براى كسب و دريافت پاداش بيشتر از جانب خداوند است .

إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

ممكن است كه {أحسن عملاً} وصفى زايد بر عمل صالح باشد، بدان معنا كه ممكن است كسى، عمل صالح انجام دهد،

ولى نه بر وجه شايسته و بهينه، و در مقابل، ممكن است علاوه بر شايستگىِ عمل، آن را بر وجه بهينه انجام دهد خداوند، در اين آيه، علاوه بر تضمين اجر اَعمال صالح، مرتبه برتر آن را نيز متذكر شده و اجر آن را تضمين كرده است. در صورتى كه جمله {إنّا لانضيع} معترضه باشد و خبر {إنّ الذين...}، جمله {أُول_ئك...} _ در آيه بعد _ باشد، اين معنا، روشن تر به نظر مى آيد.

استحكام در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 12

12- انجام كار ها به بهترين و محكم ترين شكل آن ، امرى لازم است . *

أجعل بينكم و بينهم ردمًا

با آن كه مردم درگير با يأجوج و مأجوج، نه پشتوانه اى براى حكومت ذى القرنين به شمار مى آمدند و نه جامعه اى متمدن و سزاوار سرمايگذارى بودند، ولى ذوالقرنين، پا را از طرح پيشنهادى آنان فراتر نهاده و سرمايه اى عظيم را براى حراست آنان از خطر دشمن به كار مى گيرد. اين كار او، مى تواند سرمشقى براى پيش گامان سازندگى باشد.

استقامت در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 5

5 - ترغيب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به صبر و پايدارى در انجام رسالت خويش ، به رغم تكذيب و مخالفت كافران و مشركان

و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم

استقامت در عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93

- 9

9 _ لزوم پايدارى بر ايمان ، تقوا و عمل صالح

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. إذا ما اتقوا و احسنوا

تكرار تقوا، ايمان و عمل صالح مى تواند اشاره به لزوم پايدارى بر اين ويژگيها داشته باشد.

استمداد در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 83 - 2

2 - لزوم استمداد انسان از خداوند در ميدان عقيده و عمل

ربّ هب لى حكمًا و ألحقنى بالصلحين

استنساخ نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 104 - 11

11- { عن أبى جعفر ( ع ) : إنّ فى الهواء ملكاً يقال له إسماعيل على ثلاثمأة ألف ملك كلّ واحد منهم على مائة ألف يحصون أعمال العباد فإذا كان رأس السنة بعث اللّه إليهم ملكاً يقال له : السجلّ فانتسخ ذلك منهم و هو قول اللّه تبارك و تعالى : { يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه در فضا فرشته اى است به نام اسماعيل كه سيصدهزار فرشته تحت فرمان دارد و هر كدام از فرشتگان صدهزار فرشته را فرماندهى مى كند و آنان كارهاى بندگان را احصا مى كنند و با شروع هر سالى خداوند فرشته اى را به نام {سجل} مى فرستد تا از [نامه اعمال ]بندگان [كه در اختيار فرشتگان فضا است] نسخه بردارى كند و اين است سخن خداوند _ تبارك و تعالى _ كه: {يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب}».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 -

29 - 6

6 - نسخه بردارى مداوم و ثبت دقيق اعمال آدميان

إنّا كنّا نستنسخ

اصرار بر عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 7

7 - اصرار و استمرار بر عمل بد تا لحظه مرگ ، درپى دارنده كيفر اخروى است .

فلايجزى . .. إلاّ ما كانوا يعملون

{كانوا يعملون} ماضى استمرارى و بيانگر مطلب بالا است.

اصلاح عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 6

6- اصلاح خطا هاى گذشته و گرايش به صلاح عملى ، نشانگر توبه واقعى و شرط پذيرش آن است .

ثمّ تابوا من بعد ذلك و أصلحوا إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

برداشت فوق به خاطر اين است كه متعلق و مفعول {أصلحوا} ذكر نشده است، ولى به قرينه جمله پيشين (للذين عملوا السوء . ..) _ كه سخن از خطا و زشت كارى به ميان آورده است _ مقصود از آن، اصلاح وضع گذشته و رويكرد به صلاح است.

اصلاح عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 7

7_ اصلاح عقايد و رفتار انسان ها و نيز تعيين حد و مرز اختيار و آزادى آنان ، رسالتى الهى برعهده پيامبران

أصلوتك تأمرك أن نترك . .. قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى

اصلاح عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 19

19 _ لزوم تعجيل در توبه و اصلاح رفتار و كردار در پى آن*

أنه من عمل منكم

سوءاً بجهلة ثم تاب من بعده و أصلح

صورت پذيرفتن توبه پس از گناه امرى روشن است. لذا قيد {من بعده} بايد پيامى غير از {ثم تاب} داشته باشد. و چون {من} ابتدائيه است، گويا خداوند مى فرمايد كه توبه اى مطلوبتر است كه بلافاصله پس از گناه باشد.

اعراض از عمل لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 3

3 - اعراض و روى گردانى از لغو ( بى فايده گويى و بيهوده كارى ) ، توصيه خداوند به اهل ايمان

و الذين هم عن اللغو معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 72 - 8

8 _ گذر از گفتار و كردار لغو و بيهوده و پرهيز از حضور در اين گونه مجالس ، نشان كرامت و بزرگوارى انسان است .

و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا

اقرار به تزيين عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 7

7 - خطاكارى و تسويل نفس ( تزيين داده شدن عمل از سوى نفس ) ، از جمله اعترافات سامرى در هنگام محاكمه

قال بصرت . .. و كذلك سوّلت لى نفسى

{تسويل} به معناى نيكو و زيبا جلوه دادن و محبوب ساختن چيزى در ديدگاه ديگرى است، تا او وادار به گفتن سخنى مخصوص و يا انجام كارى خاص شود (لسان العرب). برخى نيز آن را از {سول} به معناى استرخا (نرمى و آسانى) مشتق دانسته و به معناى آسان ساختن گرفته اند.

اقرار به عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 1

1 _ اعتراف برخى از گنهكاران و متخلفان از جنگ تبوك به زشتى عمل خويش

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم

با توجه به اينكه فرازهاى پيشين، مربوط به جنگ تبوك و تخلف عده اى از شركت در آن جنگ است مى توان گفت كه اين آيه نيز مربوط به برخى از همان متخلفان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 1

1 - اعتراف ضمنى كافران در هنگام مرگ ، به زشتى اعمال گذشته خويش

قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا

امتحان با عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 60 - 5

5 _ عمل ، نشانه ايمان و صحنه آزمون آن

الم تر الى الذين يزعمون . .. يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت و قد امروا ان يكفرو

خداوند بدان جهت ايمان گروهى از مسلمانان را ايمانى ادعايى و پندارى معرفى كرده است كه در مرحله عمل به اقتضاى ايمانشان عمل نكردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 10

10- اعمال مؤمنان ، چونان سخنان و اقرار هاى آنان ، مورد آزمون الهى است . *

و نبلوا أخباركم

كلمه {أخبار} مى تواند به معناى اعمال مؤمنان باشد كه معمولاً در منظر ديد همگان قرار مى گيرد. در اين صورت از ارتباط {نبلوا أخباركم} با صدر آيه، استفاده مى شود كه اولاً مدعيان ايمان، آزمايش مى شوند تا اهل عمل و صبر شناخته شوند و ثانياً اهل عمل و جهاد و صبر نيز آزمايش

مى شوند تا مراتب خلوص و ارزش هر عمل مشخص گردد.

اميدوارى به آثار عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 14

14 - نقش اميد به نتيجه بخش بودن عمل ، در ايجاد انگيزه براى عمل

فليستجيبوا لى و ليؤمنوا بى لعلهم يرشدون

جمله {لعلهم يرشدون} - كه اميد دستيابى به ثمره عمل را مطرح مى كند - مى تواند به منظور ايجاد انگيزه براى اطاعت از خدا مطرح شده باشد. بنابراين اميد به نتيجه عمل، محرك آدمى به سوى آن عمل است.

انبيا و عمل جاهلانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 15

15 - پيامبران ، منزه از كردار هاى جاهلانه هستند .

قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

انتفاع از عمل در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 8

8- كافران ، در آخرت قادر به بهره بردارى از اعمال نيك خويش نخواهند بود و از آن محروم خواهند شد .

أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف لايقدرون ممّا كسبوا على شىء

انتفاع از عمل ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 3،4

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آنِ

ايشان و به سود خودشان است.

4 - بهره مند شدن يهود از پاداش فضيلت ها و اعمال شايسته پيامبرانى چون : ابراهيم ، اسحاق و . . . از باور هاى ناصواب يهود

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

از اينكه خداوند در خطاب به يهوديان اين حقيقت را يادآور مى شود كه دستاورد پيامبران نصيب ديگران نخواهد شد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

انجام عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 8

8 - اقامه نماز ، عبوديت و بندگى خدا و انجام كار هاى نيك ، مشخصه هاى جامعه اسلامى

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و افعلوا الخير

انذار از فرجام عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 5

5 - پند و اندرز به مردم و هشدار دادن به آنان در باره فرجام كردار ناروا ، از رسالت هاى پيامبران

لعلّه يتذكّر أو يخشى

{تذكر} مطاوعه {تذكير} است و در {قاموس} آمده كه {تذكير}، به معناى موعظه كردن است.

انگيزه عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 39

39 - حسن ايجاد انگيزه در انسان هابه كار هاى خير ، براى زمينه سازى بهتر و بيشتر انجام دادن آنها

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

انگيزه عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 3

3 - عبادت و انجام اعمال صالح به منظور دريافت اجر و پاداش

از خداوند ، صحيح و مقبول درگاه الهى بوده و با الهى بودن آنها منافات ندارد .

يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصلوة و أنفقوا . .. ليوفّيهم أجورهم

اهتمام به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 9 - 4

4 - اهتمام ورزيدن به كارهايى كه پاداش اخروى دارد ، مطلوب و مايه خرسندى در قيامت است .

لسعيها راضية

{سعى} به معناى راه رفتن سريع است كه در مورد {جديت در هر كار} نيز استعمال مى شود. (مفردات راغب)

اهتمام به عمل صالح ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 3

3- لزوم پرهيز از ناديده گرفتن نيكى ها و اعمال پسنديده ديگران

فمن يعمل . .. فلاكفران لسعيه

برداشت ياد شده از رفتار خداوند حكيم با مؤمنان نيك كردار به دست مى آيد.

اهميت اخلاص در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 15

15 - { عن عبداللّه بن مسعود قال : . . . قال رسول اللّه ( ص ) : . . . يابن مسعود ! إذا عملت عملاً فاعمله للّه خالصاً ، لأنّه لايقبل من عباده الأعمال إلاّ ما كان خالصاً فإنّه يقول : { و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى . . . } ;

از عبداللّه بن مسعود روايت شده كه گفت: . .. رسول خدا(ص) فرمود: ... اى پسر مسعود! اگر كارى انجام دادى، آن را خالصانه براى خدا انجام ده. چرا كه او اعمال بندگان را

قبول نمى كند; مگر آنچه را كه خالص باشد; زيرا او مى فرمايد: {و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى}...}.

اهميت اصلاح عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 7

7- مؤمنانِ به آيات الهى ، همواره ، بايد نگران اَعمال گذشته خود و درصدد جبران و اصلاح آن باشند .

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها و نسى ما قدّمت يداه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 11

11 - اصلاح انديشه و عقيده ، مقدم بر اصلاح عمل و رفتار

على أن لايشركن باللّه شيئًا و لايسرقن

از اين كه {لايشركن} _ كه امرى عقيدتى است _ بر {و لايسرقن. ..} _ كه امور عملى و رفتارى است _ مقدم شده، مى توان تقدم رتبى جهان بينى بر عملكرد را نتيجه گرفت.

اهميت اعراض از عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 16

16- رعايت عدالت ، احسان ، اداى حق خويشاوندان و دورى از فحشا ، اعمال زشت و ستم ، از موعظه هاى خداوند به انسان است .

إن الله يأمر بالعدل . .. و ينهى عن الفحشاء ... يعظكم

اهميت ايمان به ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 7

7 - لزوم ايمان به ثبت كردار انسان در نامه اعمال و حسابرسى آن در قيامت

و أمّا من أُوتى . .. و أمّا من أُوتى ... فما

لهم لايؤمنون

اهميت ترس از حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 8

8 - ضرورت بيم داشتن از حسابرسى اعمال

و أمّا من خاف مقام ربّه

اهميت ترك عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 13،15

13 - دل نبستن به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و نيك كردارى ، بخشى از اهداف اديان الهى

إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... يرزقون ف

15 - رهايى از وابستگى به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح ، از نشانه هاى دستيابى به راه درست در زندگى

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد . .. إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع ... من عمل سيّئة ..

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه يادشدن مسأله زندگانى دنيا و آخرت، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح _ پس از طرح مسأله هدايت به راه درست زندگى _ مى تواند به عنوان مصداق و مظهر اين هدايت باشد.

اهميت ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 53 - 3

3 - محاكمه آدميان در قيامت ، براساس مدارك مضبوط و انكارناپذير

و كلّ شىء فعلوه فى الزّبر . و كلّ صغير و كبير مستطر

اهميت حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 6

6- توجه هميشگى انسان به اَعمال گذشته خويش و نقد و بررسى آنها

، لازم است .

و من أظلم ممّن . .. نسى ما قدّمت يداه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 3

3 - حساب رسى اعمال ، مهم ترين ويژگى قيامت و فلسفه برپايى آن

إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه

از اين كه از ميان مجموعه مسائل قيامت، مسأله حساب رسى مورد توجه مؤمنان قرار گرفته است; مى توان به حقيقت ياد شده پى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 1

1 - توجه به هشدار هاى قرآن درباره بررسى نامه هاى عمل و پيامد هاى آن ، براى ايمان آوردن كافى است .

فما لهم لايؤمنون

حرف {فاء}، اين آيه را بر مفاد آيه هاى قبل تفريع كرده است; يعنى، پس از گوشزد شدن خطرها ايمان نياوردن توجيه ناپذير است.

اهميت ذكر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 6

6- توجه هميشگى انسان به اَعمال گذشته خويش و نقد و بررسى آنها ، لازم است .

و من أظلم ممّن . .. نسى ما قدّمت يداه

اهميت ذكر عمل متخلفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 11

11 _ لزوم توجه و نظارت خاص رهبر نظام اسلامى ، نسبت به عملكرد منافقان و عناصر متخلف از وظايف اجتماعى

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

اختصاص يافتن رؤيت به خدا و پيامبر(ص) _ با اينكه همه مردم عملكرد متخلفان را شاهد خواهند بود _ شايد از آن جهت باشد كه نظارت آن دو، نقش اساسى

در برخورد با آنان دارد. گفتنى است كه برداشت فوق با الغاى خصوصيت از {رسوله} و تعميم آن به جايگاه اجتماعى پيامبر (ص) است.

اهميت ذكر فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 35 - 7

7- لزوم توجه به عاقبت و فرجام هر كارى

و أوفوا الكيل . .. و أحسن تأويلاً

اهميت صبر درباره عمل اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 24

24- پرهيز از ناشكيبايى و قضاوت عجولانه در زمينه كار هاى شگفت اولياى الهى ، لازم است .

ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

از مجموعه داستان موسى و خضر(ع) استفاده مى شود كه نبايد كار اولياى الهى را با كار خود قياس كرد، بلكه بايد شكيبايى ورزيد و سخنى ناسنجيده بر زبان نراند; زيرا، آگاهى بر اسرار آن، مقدور همه نيست.

اهميت عقيده به پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 13 - 2

2 - اصل اعتقاد به قيامت و جزاى عمل داراى اهميت است ; نه شناخت زمان آن .

يسئلون أيّان يوم الدّين . يوم هم على النار يفتنون

كافران از زمان وقوع قيامت سؤال كرده اند; ولى خداوند پاسخ آنان را با يادآورى اصل وقوع قيامت داده و زمانى را معين نكرده است.

اهميت عقيده به حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 2

2 - اعتقاد به محاسبه اعمال در عالم آخرت ، مهم ترين اصل عقيدتى پس از عقيده به يك

تايى خداوند است .

لاتشرك باللّه . .. ي_بنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة ... يأت بها اللّه

اهميت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 14

14 _ مؤمنانى كه داراى اعمال صالح نباشند ظالم هستند . *

لذا گروه ياد شده در زمره ظالمين قرار مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 14

14 _ لزوم عمل به آموخته هاى برگرفته از كتب آسمانى

كونوا ربّانيّن بما كنتم تعلّمون الكتاب و بما كنتم تدرسون

چون فرمان ربانى شدن را به كسانى مى دهد كه كتب آسمانى را آموخته اند، معلوم مى شود علم به آن كافى نبوده و عمل نيز لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 9

9- تحقق وعده هاى الهى در حق مؤمنان ، منوط به حفظ صلاحيت ايمانى و عملى خويش *

لتدخلنّ . .. إن شاء اللّه

تعبير {إن شاء اللّه} از سوى خداوند مى تواند بيانگر اين واقعيت باشد كه اراده او، آن گاه به امور تعلق مى گيرد كه زمينه و شايستگى كافى براى تحقق يافتن آن، فراهم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 18 - 3

3_ گفتار آدمى ، داراى اهميّتى ويژه در مقايسه با ساير اعمال وى

ما يلفظ من قول إلاّ لديه رقيب عتيد

از اختصاص به ذكر يافتن {ما يلفظ. ..}، اهميت و ويژگى گفتار استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك -

67 - 2 - 17

17 - اهتمام اسلام به كيفيت عمل و رفتار آدمى ; نه به كميت آن

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

مطلب ياد شده از تعبير {أحسن عملاً}به دست مى آيد.

اهميت عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 15

15 _ ضرورت عمل به تكاليف الهى ، هر چند لازمه آن ترك ديار و هجرت به سرزمين ديگر باشد .

قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 62 - 5

5 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود : { وجدنا فى كتاب على بن الحسين ( ع ) { ألا إن أولياء اللّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون } قال : إذا أدوا فرائض اللّه و أخذوا بسنن رسول اللّه ( ص ) ، و تورّعوا عن محارم اللّه و زهدوا فى عاجل زهرة الدنيا و رغبوا فيما عند اللّه و اكتسبوا الطيب من رزق اللّه لا يريدون به التفاخر و التكاثر ثم انفقوا فيما يلزمهم من حقوق واجبة فأولئك الذين بارك اللّه لهم فيما اكتسبوا و يثابون على ما قدموا لأخرتهم ;

در نوشته امام على بن الحسين (ع) يافتيم كه به دنبال ذكر اين آيه شريفه {ألا إن أولياء اللّه . .. } فرموده است: هر گاه [كسانى] واجبات خدا را انجام مى دهند و به سنتهاى رسول خدا (ص) عمل كنند و از حرامهاى خدا پرهيز نمايند و به زرق و برق دنيا بى اعتنا باشند و به آنچه نزد خداست

روى آورند و روزى حلال و پسنديده خدا را كسب كنند و آن را وسيله تفاخر و تكاثر قرار ندهند ; بلكه در مصارف لازمه و حقوق واجبه خود مصرف نمايند، اينانند كه خداوند دستاوردهايشان را با بركت قرار مى دهد براى آنچه پيش فرستاده اند براى آخرتشان، پاداش مى گيرند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 17

17- لئامت و پستى مردم ، نبايد آدمى را از كار خير و انجام وظيفه باز دارد .

استطعما أهلها فأبوا . .. فأقامه

گرچه اهل شهر، مردمى فرومايه و بدرفتار بودند، ولى در عين حال، خضر(ع)، بدون هيچ كراهتى، وظيفه خود را به انجام رساند. و برخورد سرد مردم، باعث سستى و تأخيرى در كار او نشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 41 - 3

3 - مراقبت و سرپرستى خداوند از موسى ( ع ) ، در جهت انجام خواسته ها واجراى دستورات الهى در بين انسان ها بود .

واصطنعتك لنفسى

قيد {لنفسى} گوياى اين نكته است كه خداوند موسى(ع) را براى اهداف خويش پروراند و او را بر عملى كردن خواسته ها و دستورات آسمانى خود نيرومند ساخت. آيه _ بعد كه فرمان رفتن به سوى فرعون را مى دهد _ گواه اين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 11

11- عمل به قوانين و دستورات خداوند ، شرط ايمان راستين به خدا و روز قيامت

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. إن كنتم تؤمنون باللّه و اليوم الأخر

برداشت ياد شده،

از جمله شرطيه {إن كنتم تؤمنون باللّه. ..} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 7

7 - هجرت از دارالكفر ، در صورت مناسب نبودن آن براى انجام دادن تكاليف دينى ، امرى لازم است .

إنّ أرضى وسعة فإيّ_ى فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 5

5 - خداوند براى انسان ها ، اوامر و تكاليفى دارد كه بايد بدون كم و كاست انجام پذيرد .

لمّا يقض ما أمره

{قضاء} در وجوه گوناگونى استعمال دارد كه بازگشت همه آنها، به پايان يافتن و كامل شدن است. اين ماده در معانى {فيصله دادن}، {فراغت يافتن}، {اداكردن} و {به پايان رساندن} كاربرد دارد.(لسان العرب)

اهميت عمل به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 1

1 - خداوند ، براى فراگيرى تورات و عمل به دستورات آن از بنى اسرائيل پيمان گرفت .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم

{ميثاق} به معناى پيمان مؤكد است و جمله {خذوا . ..} بيانگر مورد پيمان مى باشد. گرفتن كتابهاى آسمانى (خذوا ما آتيناكم) به اين معناست كه: پذيرفته شوند و به احكام آنها عمل گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 12

12 - بنى اسرائيل پس از دريافت تورات و عمل به محتواى آن ، به قدرت و حكومت رسيدند . *

ثم توليتم من بعد ذلك

از معانى {تولى} ولايت پيدا كردن و حكومت يافتن است. برداشت فوق ناظر

به اين احتمال مى باشد. گفتنى است بر اين مبنا مراد از فضل خدا و رحمت او، همان اعطاى تورات و توفيق عمل به احكام آن مى باشد و مقصود از خسران در {لكنتم من الخاسرين} قرار گرفتن در تحت سيطره حكومتهاى كفر و جور خواهد بود.

اهميت عمل به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 10

10 _ جديت در فراگيرى معارف الهى به بهترين وجه ، و عمل به احكام دين به نيكوترين صورت ، وظيفه اى بر عهده مردم

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 12

12 - بهره نجستن از عمر و فرصت هاى مناسب ، در جهت شناخت دين و عمل به تعاليم آسمانى ، محكوم و مورد سرزنش و بازخواست خداوند

أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير

اهميت عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 14

14 - ياد كردن از بنيانگذاران عمل نيك ، امرى پسنديده و نيكوست .

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل

{إذ . ..} مفعول براى {اذكروا} است; يعنى، بانيان كعبه را همواره به خاطر داشته باشيد و اين دستور، درسى است به انسانها كه نبايد بنيانگذاران عمل نيك، از يادها بروند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 148 - 5،6

5 - لزوم انجام كار هاى خير و پيشى گرفتن در آنها

فاستبقوا الخيرت

6 - ملاك برترى امت ها ،

پيشى گرفتن در انجام كار هاى نيك است نه داشتن قبله اى خاص

و لكل وجهة هو مولّيها فاستبقوا الخيرت

جمله {فاستبقوا الخيرت} پس از {هو مولّيها} حقيقتى ديگر را درباره نابجايى بحث و مشاجره درباره تغيير و تعيين قبله گوشزد مى كند و آن اين است كه: مجرد رو به سوى قبله داشتن كارساز نيست; آنچه تعيين كننده مى باشد انجام كارهاى نيك است. پس در آنها پيشى بگيريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 6

6 _ خداوند خواهان تلاش آدميان براى دستيابى به كردارهاى شايسته و عقايد صحيح

و الوزن يومئذ الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 35 - 3

3 _ گرايش انسانها به تقوا و درستى كردار، از اهداف رسالت انبيا در ابلاغ پيامهاى خداوند

يقصون عليكم ءايتى فمن اتقى و أصلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 12

12- اعمال نيك انسان ( نماز ، انفاق و . . . ) داد و ستد و دوستى با خداوند است .

يقيموا الصلوة و ينفقوا . .. من قبل أن يأتى يوم لابيع فيه و لاخل_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 8 - 5

5 - رفتار نيك و عادلانه ، امرى شايسته در بينش الهى ، حتى نسبت به كافران

لاينهيكم اللّه . .. أن تبرّوهم و تقسطوا إليهم

اهميت عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ،

اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

اهميت عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 11

11 _ لزوم تهيّه توشه ( كار هاى نيك و تقوا ) براى آخرت

و تزوّدوا فان خير الزاد التقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 122 - 3،4

3 _ خداوند ، وارد كننده مؤمنان داراى اعمال صالح به بهشت

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت سندخلهم جنت

4 _ مؤمنان داراى اعمالِ صالح ، خارج از نفوذِ ولايت شيطان هستند .

و من يتخذ الشيطن ولياً . .. و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

چون پذيرندگان ولايت شيطان، اهل دوزخ شمرده شدند و در مقابل، مؤمنان صالح به بهشت وعده داده شده اند، معلوم مى شود كه مؤمنان هرگز ولايت شيطان را نپذيرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 5

5 _ بهره مندى مردم از پاداش هاى الهى و ورودشان به بهشت ، در گرو ايمان و عمل صالح است ، نه جنسيت و انتساب به مذهب يا فرقه اى خاص .

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 1

1 _ تسليم خدا بودن با تمام وجود به همراه انجام كار هاى نيك و شايسته ، بهترين آيين است .

و

من احسن ديناً ممن اسلم وجهه للّه و هو محسن

مراد از {وجه}، ذات و نفس آدمى است كه از آن به تمام وجود تعبير شده است; {محسن} در برداشت فوق به معناى انجام دهنده كار نيك گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 2،5،8

2 _ مسلمانان ، يهوديان ، مسيحيان و صابئى ها ، سزاوارترين امت ها براى ايمان راستين به خدا و قيامت و انجام عمل صالح

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى من ءامن

نام بردن از ملتهاى مذكور _ با اينكه ايمان راستين از هر امتى (من ءامن . ..) موجب رهايى از ترس و اندوه است _، مى تواند اشاره به اين باشد كه پيروان اين اديان از ديگران سزاوارتر و داراى زمينه بيشترى براى پذيرش ايمان حقيقى هستند.

5 _ لزوم انجام اعمال صالح ، از دستورات تمامى اديان الهى

إنّ الذين ءامنوا . .. من ءامن باللّه و اليوم الاخر و عمل صلحاً

8 _ تنها انتساب به اديان الهى بدون ايمان واقعى به خدا و قيامت و انجام عمل صالح ، سعادت آفرين نخواهد بود .

إنّ الذين ءامنوا . .. من ءامن باللّه و اليوم الاخر و عمل صلحاً فلاخوف

با توجه به اينكه جمله {من ءامن . ..} خبر براى {الذين ءامنوا} است، تكرار ايمان در اين دو فراز و نبود ضمير در جمله خبرى مى رساند كه سعادت، در گرو ايمان حقيقى به خدا و قيامت و انجام عمل صالح مى باشد و در اين جهت ميان منتسبان به اديان آسمانى و غير آنان تفاوتى وجود

ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 2

2 _ ايمان به خدا و قيامت و انجام اعمال صالح ، پيمان خداوند با بنى اسرائيل

من ءامن باللّه و اليوم الاخر و عمل صلحاً . .. لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل

به مقتضاى اين آيه با آيه قبل مى توان گفت مورد ميثاق ايمان به خدا و قيامت و انجام عمل صالح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 3،7

3 - انتساب به اديان الهى بدون ايمان واقعى و انجام اعمال نيك ، سعادت آفرين نيست .

إن الذين ءامنوا . .. من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً فلهم اجرهم

با توجه به اينكه در جمله {من آمن . ..} ضميرى نيست تا به {الذين ...} ارجاع شود و جمله {من آمن ...} را مخصوص مسلمانان، يهوديان و ... كند; معلوم مى شود: هر كس از هر ملتى به خدا و قيامت ايمان راستين داشته باشد و عمل صالح انجام دهد، سعادتمند خواهد شد. بنابراين آوردن عنوانهاى مذكور اشاره به نكاتى دارد، از جمله آنها اينكه: عنوان مسلمانى يا يهودى و يا ... داشتن كافى نيست; آنچه كارساز است ايمان واقعى و عمل صالح مى باشد.

7 - انجام اعمال صالح ، خواسته تمامى اديان الهى است .

إن الذين ءامنوا و الذين هادوا . .. و عمل صلحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 6

6 - انجام كار هاى خير ، توشه انسان براى سراى آخرت است .

و

ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 7

7 _ ايمان بدون انجام عمل صالح سودمند نيست.

لا ينفع نفساً إيمنها لم تكن . .. أو كسبت فى إيمنها خيراً

{كسبت} عطف بر {آمنت} است ; يعنى: {لا ينفع نفساً إيمانها لم تكن كسبت فى إيمانها خيراً}. (كسى كه در ايمان خويش عمل نيكى را به دست نياورده، ايمانش براى او سودى ندارد.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 5

5_ ضرورت انجام كار هاى نيك ، به هنگام رفاه و آسايش و نيز در زمان گرفتار شدن به محنت و رنج

لئن أذقنا الإنسن منا رحمة ثم نزعنها منه إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 3

3_ تأثير ايمان در سعادت دنيا و آخرت آدمى ، در گرو همراهى آن با اعمال صالح است .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم و حسن مئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 2

2- ايمان توأم با عمل صالح ، ثمربخش است .

و أُدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت تجرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 1

1- پاداش مؤمنانِ داراى عمل صالح ، حتمى بوده و از جانب خداوند ، تضمين شده است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 11

11- { عن رسول اللّه ( ص ) [ انه قال ] : . . . يا ابن مسعود ! عليك بذكر اللّه و العمل الصالح ، فإنّ اللّه تعالى يقول { و الباقيات الصالحات خير عند ربّك ثواباً و خير أملاً } ;

از رسول خدا(ص) نقل شده كه فرمود: . .. اى ابن مسعود! بر تو باد ذكر خدا و انجام عمل صالح; زيرا، خداوند متعال مى فرمايد: و الباقيات الصالحات خير...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 17

17- لئامت و پستى مردم ، نبايد آدمى را از كار خير و انجام وظيفه باز دارد .

استطعما أهلها فأبوا . .. فأقامه

گرچه اهل شهر، مردمى فرومايه و بدرفتار بودند، ولى در عين حال، خضر(ع)، بدون هيچ كراهتى، وظيفه خود را به انجام رساند. و برخورد سرد مردم، باعث سستى و تأخيرى در كار او نشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 12

12- تنها راه رسيدن به رضايت خداوند و پاداش هاى او ، انجام دادن اَعمال صالح و پرستش خالصانه او است .

فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً ص_لحًا و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 8

8- لزوم انجام اعمال صالح ، از دستورات تمامى اديان الهى

فخلف من بعدهم . .. إلاّ من ... عمل صلحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

طه - 20 - 82 - 7

7 - لزوم انجام عمل صالح ، از دستور هاى تمامى اديان الهى

و إنّى لغفّار لمن تاب و ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 11

11 - عمل صالح ، شكر استفاده از نعمت هاى الهى

كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 3،8

3 _ ايمان و عمل صالح ، مظهر توبه راستين و شرط پذيرش آن از سوى خدا

إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

ذكر ايمان و عمل صالح پس از توبه، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه خداوند توبه را _ كه به معناى بازگشت از گناه است _ در دفع عذاب كافى ندانسته است; بلكه ايمان و عمل صالح را از شرايط پذيرش توبه و مظهر آن دانسته است.

8 _ عمل صالح ، مظهر ايمان راستين است .

و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 16

16 - در قيامت ، اهميت عمل صالح براى همه انسان ها ، آشكار مى شود .

فارجعنا نعمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 7

7 - داوود ( ع ) و قومش ، به انجام اعمال صالح از سوى خداوند مأمور بودند .

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 11

11 - لزوم

توأم ساختن ايمان ، انديشه و عقيده درست دينى با رفتار مناسب و عمل صالح

إليه يصعد الكلم الطيّب و العمل الصلح يرفعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 15

15 - توصيه به ايمان و عمل صالح و پرهيز از تجاوز به حقوق يكديگر ، از بهترين رهنمود ها به بشر

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و قليل ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 13،15

13 - دل نبستن به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و نيك كردارى ، بخشى از اهداف اديان الهى

إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... يرزقون ف

15 - رهايى از وابستگى به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح ، از نشانه هاى دستيابى به راه درست در زندگى

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد . .. إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع ... من عمل سيّئة ..

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه يادشدن مسأله زندگانى دنيا و آخرت، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح _ پس از طرح مسأله هدايت به راه درست زندگى _ مى تواند به عنوان مصداق و مظهر اين هدايت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 4

4 - حقيقت مسلمانى ، تلاش در جهت گسترش عقيده توحيدى و عمل به صلاح و نيكى است .

و من أحسن قولاً .

.. و قال إنّنى من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 6

6 - { قال رسول اللّه ( ص ) . . . يابن مسعود أَكثِر من الصالحات و البرّ فإنّ المُحسنَ و المُسىء يندمان ، يقول المحسن : يا ليتنى ازْدَدْتُ من المحسنات و يقول المسىء : قصرتُ ، و تصديق ذلك قوله تعالى : { و لااُقسم بالنفس اللوّامة } ;

رسول خدا(ص) فرمود: . ..اى پسر مسعود! اعمال صالح و كارهاى نيك را افزون انجام بده كه در [قيامت ]نيكوكار و بدكار هر دو پشيمان مى شوند. انسان نيكوكار مى گويد: اى كاش كارهاى نيك را زيادتر كرده بودم و انسان بدكار مى گويد: كوتاهى و تقصير كردم. و گواه اين مطلب سخن خداوند است كه فرمود: {و لا أقسم بالنفس اللوّامة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 7

7 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) . . . قوله عزّوجلّ { و يمنعون الماعون } قال : هو القرض يُقْرِضُه و المعروف يصطنعه و متاع البيت يعيره و منه الزكاة ;

امام صادق(ع) [درباره] سخن خداى عزّوجلّ {و يمنعون الماعون} فرمود: ماعون، قرضى است كه [انسان] به ديگرى مى دهد و كار نيكى است كه [درباره ديگران ]انجام مى دهد و وسايل خانه است كه عاريه مى دهد و از [مصاديق] ماعون، زكات است}.

اهميت فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 8

8 - فرجام و عاقبت هر امرى ، ملاك

تعيين كننده در ارزيابى درستى و يا نادرستى آن است .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا

به قرينه اين كه آيات قبل و بعد اين آيه، درباره فرجام مؤمنان و فاسقان است، احتمال قوى دارد كه نفى تساوى آنان، از جهت عاقبت شان باشد. بنابراين، ملاك ارزيابى و داورى درباره عدم تساوى دو گروه ياد شده، توجه به فرجام آنها است و اين نشان مى دهد كه عاقبت، در ارزيابى نقش اساسى دارد.

اهميت مراقبت از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 2

2 - نگه داشتن اعمال نيك تا صحنه قيامت و از دست ندادن آنها در نتيجه گناه ، شرط بهرهورى انسان از ثمرات آن

من جاء بالحسنة فله خير منها

واژه {جاء} مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه اعمال نيك، در صورتى ثمربخش است كه انسان بتواند تا پايان عمر آن را حفظ كرده و با گناهان خود موجبات حبط آن را فراهم نكرد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 11

11 - انسان ها بايد ، حتى بر كوچك ترين و ريزترين اَعمال خويش مراقب باشند .

ي_بنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة من خردل . .. يأت بها اللّه

تبيين احاطه علمى خداوند بر همه اَعمال خُرد و كلان انسان در آيه، هشدارى به انسان ها است كه مواظب اَعمال خود باشند.

اهميت مراقبت بر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 132 - 6

6 _ لزوم مراقبت بر اعمال و توجه به نقش تعيين

كننده آن در تعيين درجات و دركات آخرت

و لكل درجت مما عملوا و ما ربك بغفل عما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 6

6 _ هشدار خداوند به انسان ها ، براى مراقبت از اعمال و حركات نهان و آشكار خويش و سرباز نزدن از فرمان هاى او در خفا و علن

و ستردون إلى علم الغيب و الشهدة فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 5

5 - لزوم حساسيت و مراقبت انسان ، نسبت به اعمال و اندوخته هاى خويش براى آخرت

و لتنظر نفس ما قدّمت لغد

و لتنظر نفس ما قدّمت لغد

اهميت منطق در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 18

18 - به كارگيرى روش صحيح و منطقى در كار ها و انتخاب اسباب درست براى نيل به مقاصد ، فرمان و توصيه خداوند به مسلمانان

ليس البر . .. و أتوا البيوت من أبوبها

جمله {و ليس البر . ..} در بازداشتن مسلمانان از سنت جاهلى (ورود به خانه از پشت آن در مراسم حج) كافى بود. بنابراين جمله {و أوتوا البيوت ...} حاكى از يك دستور كلى و شامل است. در اين جمله مقاصد و آرمانها، به خانه ها و روشهاى رسيدن به آن مقاصد، به دربهاى خانه تشبيه شده است.

اهيمت عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 15

15 _ ضرورت انجام كار هاى شايسته و پرهيز

از كار هاى ناشايسته

يأمرهم بالمعروف و ينهيهم عن المنكر

ايمان به حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 1،5

1 - نامه اعمال معتقدان به قيامت و حساب رسى ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه

5 - ايمان به قيامت و حساب رسى اعمال ، دليل شادمانى و رضايت مندى مؤمنان بهشتى ، هنگام مشاهده نامه اعمال خويش است .

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه . إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّى ظننت. ..} در مقام تعليل براى جمله {فيقول هآؤُم ...} باشد.

ايمان بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 14

14 _ ايمان بدون عمل و عمل من هاى ايمان ، آدمى را به مرحله تقوا نخواهد رساند .

هدًى للمتقين. الذين يؤمنون ... ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 50

50 - علم و ايمان به سراى آخرت ، بدون عمل به مقتضاى آن ، به منزله جهل و بى ايمانى است .

لقد علموا لمن اشتريه ماله فى الأخرة من خلق . .. لو كانوا يعلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {لو كانوا يعلمون} در ارتباط با {لقد علموا . ..} مطرح باشد. بر اين مبنا مفعول {يعلمون} محروميت ساحر از سراى آخرت است. بر اساس اين معنا، خداوند از يكسو آنان را عالم مى داند (لقد علموا )و از

سوى ديگر آنها را جاهل مى شمرد (لو كانوا يعلمون) تا به اين حقيقت اشاره كند كه: علم و ايمان بدون عمل به مقتضاى آن، به منزله جهل و بى ايمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 7

7 _ ايمان بدون انجام عمل صالح سودمند نيست.

لا ينفع نفساً إيمنها لم تكن . .. أو كسبت فى إيمنها خيراً

{كسبت} عطف بر {آمنت} است ; يعنى: {لا ينفع نفساً إيمانها لم تكن كسبت فى إيمانها خيراً}. (كسى كه در ايمان خويش عمل نيكى را به دست نياورده، ايمانش براى او سودى ندارد.)

ايمان بى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 4

4 - ايمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان ، آدمى را به بهشت رهنمون نخواهد شد .

و بشر الذين ءامنوا . .. و عملوا الصلحت أن لهم جنت

عطف {عملوا . ..} بر {آمنوا} - بدون تكرار {الذين} - ظهور در اين دارد كه: دستيابى به بهشت در گرو جمع شدن هر دو وصف (ايمان و عمل) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 10

10 - ايمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان ، كارساز نبوده و مايه سعادت آدمى نخواهد شد .

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 82 - 2

2 - ايمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان ، در

پى دارنده پاداش ( خلود در بهشت ) نخواهد بود .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. هم فيها خلدون

ايمان و عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 2،6،7

2 _ همراهى ايمان با عمل صالح ، شرط نتيجه بخش بودن آن

و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات

6 _ ايمان و عمل صالح ، حقيقت پيروى از رسول الهى ( عيسى ( ع ) )

و اتبعنا الرسول . .. جاعل الذين اتبعوك ... و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات

7 _ ايمان و عمل صالح ، عامل نجات انسان از عذاب الهى در دنيا و آخرت

فامّا الذين كفروا فاعذّبهم عذاباً شديداً فى الدنيا و الاخرة . .. و اما الذين امن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 12

12 - دستيابى به هدايت ، در گرو توأم بودن ايمان به خدا و اطاعت از اوست .

فليستجيبوا لى و ليؤمنوا بى لعلهم يرشدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 4،18

4 _ دلبستگى به جلوه هاى مادى دنيا ، از عوامل تحريف آيات الهى و تبديل نعمت هاى او

و من يبدل . .. زين للذين كفروا

جلمه {زيّن . ..}، بيان علّت براى {و من يبدّل ...} است.

18 _ همراهى ايمان و تقوا ، عامل برترى در قيامت

و يسخرون من الذين امنوا و الذين اتقوا فوقهم يوم القيمة

تبديل {الذين امنوا} به {الذين اتقوا}، براى تفهيم اين معناست كه بايد ايمان، همراه تقوا باشد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 13

13 _ اعتقاد به دانايى خداوند به اسرار انسان ، منشأ پرهيز از مخالفت با قوانين او

و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 7

7 _ توجّه و ايمان به علم مطلق خداوند ، برانگيزاننده آدمى براى اقدام به پيكار در راه او

و قاتلو فى سبيل اللّه و اعلموا انّ اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 25

25 _ توجه به دانايى گسترده خداوند ، زمينه پرهيز آدمى از ظلم و سرپيچى نسبت به فرمان هاى الهى

و اللّه عليم بالظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 1،3

1 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، بهره مندان از پاداش ويژه الهى

ان الذين امنوا و عملوا الصالحات و اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة لهم اجرهم عند ربّه

كلمه {عند ربّهم} اشاره به پاداشى ويژه دارد.

3 _ پاداش الهى براى مؤمنان داراى عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، نتيجه عمل خير آنها

لهم اجرهم عند ربّهم

{اجر} به معناى مزد، در برابر عملكرد شخص به كار برده مى شود; بنابراين پاداش آنان مزد و اجر عملشان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 8

8 _ عقيده ، خاستگاه اعمال انسان

يكفرون . .. و يقتلون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 7،19،20

7 _ اعتقاد به ولايت تكوينى خداوند ، مستلزم پذيرش ولايت مؤمنان در نظام اجتماعى اسلام

قل اللّهم مالك الملك . .. لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء

گويا آيه مورد بحث، نتيجه مترتب بر اعتقاد به مضمون آيه {قل اللّهم . .. } است.

19 _ توجه انسان به بازگشت به خدا و اعتقاد به آن ، عامل مقاومت در برابر ولايت كافران

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و الى اللّه المصير

20 _ اعتقاد به بازگشت انسان به سوى خداوند ، مقتضى پرهيز از قهر او

و يحذّركم اللّه نفسه و الى اللّه المصير

{الى اللّه المصير}، بيانگر احاطه قدرت خداوند بر انسان است; پس بايد از قهر خداوند پرهيز كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 12

12 _ اعتقاد به حضور اعمال نيك و بد آدمى در قيامت ، عامل پرهيز از قهر خداوند

يوم تجد كلّ نفس . .. و يحذركم اللّه نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 13

13 _ توجّه به رجوع قهرى تمامى موجودات به سوى خداوند ، زمينه اى براى پذيرش دين خداوند

افغير دين اللّه . .. و اليه يرجعون

جمله {و اليه . .. } به منزله دليلى است براى لزوم پذيرش دين خداوند، كه از جمله {افغير دين ... } به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 2

2 _ ناسازگارى ايمان با تصرفات ناروا در

اموال مردم

يا ايّها الّذين امنوا لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 13

13 _ ايجاد روحيه اميد به آينده و زندگى برتر معنوى و مادى ، از روش هاى قرآن در ايجاد انگيزه براى عمل

و من يهاجر . .. يجد مراغماً كثيراً وسعة ... فقد وقع اجره على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 122 - 2

2 _ ايمان و عمل ، مكمّل يكديگر در رهنمون ساختن آدمى به سوى بهشت

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت سندخلهم جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 1

1 _ ايمان و عمل صالح ، تضمين كننده ورود به بهشت

و من يعمل من الصلحت . .. و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 14

14 _ ايمان ، آنگاه در بهره مندى از پاداش بزرگ الهى كارساز است كه توأم با عمل باشد .

و المقيمين الصلوة . .. و المؤمنون باللّه و اليوم الاخر أولئك سنؤتيهم أجراً عظيما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 2

2 _ همراهى ايمان و عمل صالح ، زمينه جلب مغفرت و دستيابى به پاداش بزرگ الهى

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لهم مغفرة و اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 7

7 _ ايمان به

انبيا، همراه با شايسته ساختن عمل، زمينه سلامت، تعادل و بهداشت روانى

فمن ءامن و أصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون

اندوه و ترس از ويژگيهاى افرادى است كه از سلامت و بهداشت روانى برخوردار نيستند. چون خداوند زمينه دور ماندن از اندوه را در اين آيات بيان فرموده است، مطلب فوق را مى توان برداشت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 127 - 9

9 _ بهاى بهشت و برخوردارى از ولايت الهى، عمل در پرتو ايمان است.

لهم دارالسلم . .. بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 7،9

7 _ ايمان بدون انجام عمل صالح سودمند نيست.

لا ينفع نفساً إيمنها لم تكن . .. أو كسبت فى إيمنها خيراً

{كسبت} عطف بر {آمنت} است ; يعنى: {لا ينفع نفساً إيمانها لم تكن كسبت فى إيمانها خيراً}. (كسى كه در ايمان خويش عمل نيكى را به دست نياورده، ايمانش براى او سودى ندارد.)

9 _ نجات انسانها در قيامت در گرو ايمان توأم با عمل صالح است.

لا ينفع نفساً إيمنها لم تكن ءامنت من قبل أو كسبت فى إيمنها خيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 5

5 _ ايمان و عمل در رساندن آدمى به پاداش هاى والاى الهى مكمل يكديگرند .

لهم درجت عند ربهم و مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 21 - 1

1 _ نهى خداوند از اظهار ايمان ، بدون عمل بر

طبق آن

و لاتكونوا كالذين قالوا سمعنا و هم لايسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 10

10 _ ايمان به شنوايى مطلق و علم فراگير خدا ، در پى دارنده توكل آدمى بر او

إنه هو السميع العليم

جمله {إنه . .. } تعليلى است براى لزوم توكل بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 11

11 _ دستيابى به خيرات و نعمت هاى الهى ، نيازمند ايمان و عمل

ءامنوا معه جهدوا . .. و أولئك لهم الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 5،6

5 _ ايمان توأم با عمل ، شرط بهره مندى از حمايت و هدايت مستمر و دايم الهى و برخوردار شدن از پاداش هاى اخروى است .

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. فى جنت النعيم

6 _ نقش اساسى و محورى ايمان ، در مقايسه با عمل و رفتار آدمى ، در هدايت و سعادت وى

يهديهم ربهم بإيمنهم

خداوند فرمود: {كسانى را كه داراى ايمان و عمل صالح هستند به سوى بهشت هدايت خواهد كرد. } آن گاه علت و سبب هدايت را ايمان آنان ذكر فرمود ; با آنكه اينان دو ويژگى ايمان و عمل صالح را با هم دارا هستند. اين، حكايت از آن دارد كه ايمان اصل و محور بوده و عمل در مرتبه دوم قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 7

7_ ايمان به خدا و يارى او براى

تحقق خواسته ها و برطرف شدن مشكلات ، بايد با تلاش و كوشش آدمى قرين باشد .

اذهبوا فتحسسوا من يوسف و أخيه و لاتاْيئسوا من روح الله

از آن جا كه يعقوب(ع) فرزندانش را به يارى خدا و رحمت او در يافتن يوسف و بنيامين متوجه مى سازد و علاوه بر آن از آنان مى خواهد كه به مسافرت بروند و براى يافتن آنها تلاش كنند ، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 2

2- ايمان توأم با عمل صالح ، ثمربخش است .

و أُدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت تجرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 9

9 - ايمان و عمل ، مكمل يكديگر در رساندن انسان به بهشت جاويدان

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. جزاؤهم عند ربّهم جنّ_ت عدن ... خ_لدين فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 10

10 _ توجّه به { ربوبيّت } خداوند ، برانگيزنده انسان به دعا و درخواست از او

ربّنا اغفرلنا ذنوبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 20 - 3

3 _ ايمان توأم با عمل ، داراى ارزش در بينش الهى

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. أعظم درجة عند اللّه

ايمان و عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 4

4 _ همراهى ايمان با عمل صالح

، موجب برخوردارى از پاداش و فضل الهى

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 6

6 _ لزوم همراهى ايمان با عمل صالح براى نيل به سعادت و آرامش

من ءامن . .. و عمل صلحاً فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 11

11 _ لزوم همراهى ايمان و عمل صالح براى تأمين رشد و تعالى آدمى

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. ءامنوا و عملوا الصلحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 2

2 _ پيوستگى ايمان و عمل صالح ، شرط بارورى و ثمردهى هر يك

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. اولئك اصحب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 11

11 _ ايمان همراه با عمل نيك ، شرط دستيابى انسان به نعمت هاى جاودان بهشت و رستگارى عظيم

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت . .. الفوز العظيم

مراد از {المؤمنين و المؤمنت}، با توجه به آيه پيش، زنان و مردان مؤمنى هستند كه اهل عمل صالحند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 3

3_ تأثير ايمان در سعادت دنيا و آخرت آدمى ، در گرو همراهى آن با اعمال صالح است .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم و حسن مئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 10

10- همراهى ايمان و عمل صالح ، تضمين كننده سعادت اخروى انسان است .

الذين كفروا بربّهم أعم_لهم . .. لايقدرون ممّا كسبوا على شىء

خداوند در اين آيه كفر را، كه عقيده فاسدى است، موجب حبط عمل صالح دانسته و نتيجه اش شقاوت آلود بودن آخرت آدمى است. از اين جا به دست مى آيد كه عقيده درست، به اضافه عمل صالح، سعادت اخروى را تضمين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 5

5- همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى از پاداش نيك است .

من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 107 - 4

4- ثمربخشى ايمان و عمل صالح ، در پرتو پيوستگى آن دو با هم است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 15

15- در بينش الهى ، ايمان به مبدأ و معاد ، از عمل صالح تفكيك ناپذير است .

إل_هكم إل_ه وحد فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً ص_لحًا

ارتباط جملات اين آيه به هم با حرف {فاء} _ كه معناى تفريع دارد _ بر اين معنا شاهد است كه هريك از اين مراحل، لازمه انفكاك ناپذير مرحله قبل است; يعنى، موحّد بايد به لقاى پروردگار اميدوار باشد و كسى كه اين چنين است، بايستى عمل صالح پيشه كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 -

75 - 3

3 - كثرت عمل صالح ، شرط حتمى در كنار ايمان ، جهت برخوردارى از درجات عالى آخرت است .

و من يأته . .. مؤمن ا قد عمل الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 2

2- بارورى و ثمربخشى عمل صالح ، در پرتو همراه بودن آن با ايمان است .

فمن يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن

جمله {و هو مؤمن} حال براى فاعل {يعمل} است و اين جمله در واقع شرط براى انجام كارهاى نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 3

3 - ايمان به همراه عمل صالح ، شرط ورود به بهشت

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 15

15 - ايمان و عمل صالح ، ( حاكميت دين ) موجب زدايش ترس و اضطراب و عامل امنيت و آرامش

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 2

2 - اثربخشى ايمان و عمل صالح ، به توأم بودن آن دو است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنكفّرنّ عنهم سيّئاتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 58 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط دستيابى به غرفه هاى بهشت است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنبوّئنّهم من

الجنّة غرفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 15 - 3

3 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، از عوامل دستيابى به سعادت اخروى است .

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فهم فى روضة يحبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 3

3 - همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى از پاداش و فضل الهى ، در آخرت است .

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 3

3 - ايمان توأم با عمل صالح ، شرط ثمربخشى آن دو ، در سعادت اخروى انسان است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جن_ّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 2

2 - توأم بودن ايمان با اعمال صالح ، داراى ارزش و پاداش است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم جنّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 10

10 - ثمربخشى هر يك از ايمان و عمل صالح ، منوط به توأم بودن آن دو است .

إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا فأُول_ئك لهم جزاء الضعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 9

9 - لزوم همراه بودن ايمان و عمل صالح

إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 28 - 3،6

3

- لزوم همراه بودن ايمان با عمل صالح

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

6 - ايمان همراه با عمل صالح ، از ملاك هاى برترى و ارزشمند آدمى

أم نجعل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت كالمفسدين فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 7

7 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، موجب ورود به بهشت مى شود ( نه يكى از آنها به تنهايى )

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 3،4

3 - ايمان و عمل صالح ، موجب استحقاق ثواب الهى

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

واژه {أجر} به معناى مزدعمل و مفيد برداشت ياد شده است.

4 - همراه بودن ايمان و عمل صالح ، شرط بهرهورى از اجر بى حساب و بى منت الهى

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 12

12 - بارورى ايمان و عمل صالح ، در گرو همراهى آن دو با يكديگر است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 5

5 - ايمان و عمل نيك ، زمينه بهرهورى از فضل و عنايات فزون تر خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 5

5

- ثمربخشى ايمان و عمل صالح ، در پرتو پيوستگى آن دو باهم

كالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 5

5- آميخته ساختن ايمان با عمل صالح ، شرط بهرهورى مؤمنان از بهشت جاودان

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه . .. أُول_ئك أصح_ب الجنّة ... جزاء بما كانوا يعملون

در آيه قبل، دو عنصر ايمان و استقامت، زمينه ورود به بهشت جاودان معرفى شده است و در اين آيه عمل، به عنوان اساس و ملاك ره يافتن به بهشت جاودان مطرح گشته است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه تجلى عقيده در عمل، براى يكتاپرستان كارساز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 2

2- لزوم پيوستگى ايمان با عمل صالح

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 3

3- پيوستگى ايمان و عمل صالح در زندگى مؤمنان ، شرط بهره مندى آنان از نعمت بهشت

يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9 - 14

14 - ضرورت توأم بودن ايمان و عمل صالح ، در به دست آوردن كاميابى اخروى و بهشت جاويدان

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يكفّر عنه سيّئاته . .. ذلك الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 17

17 - ضرورت توأم بودن ايمان و عمل صالح ، در به دست

آوردن سعادت اخروى و بهشت جاودانه

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يدخله جنّ_ت. .. خ_لدين فيها أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط پاداش آفرينى آن دو است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 2،3

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط تأثير آنها است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

3 - ايمان و عمل صالح ، هماهنگ با ساختار وجودى انسان و نشان باقى ماندن او ، در كامل ترين نظام خلقت است .

أحسن تقويم . .. الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 7 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط ثمربخشى آنها است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك هم خير البريّة

ايمان و عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 20

20 - ادعاى ايمان به كتاب هاى آسمانى و پيامبران الهى ، ناسازگار با گرايش به اعمال نارواست .

بئسما يأمركم به إيمنكم إن كنتم مؤمنين

بازگشت آثار عمل به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 8

8 - سود و زيان عمل هر كس ، تنها به خود وى بازمى گردد .

لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

14 - عنكبوت - 29 - 6 - 1،5

1 - دستاورد تلاش و كوشش هركسى در راه خدا ، از آن خود او است .

و من ج_هد فإنّما يج_هد لنفسه

{إنّ اللّه لغنىّ. ..} قرينه است بر اين كه مراد از تلاش، در آيه، مطلق تلاش نيست و بلكه تلاش در راه خدا است.

5 - بى نيازى مطلق خداوند از همه ، دليل بازگشت دستاورد تلاش هركسى به خود او است .

و من ج_هد فإنّما يج_هد لنفسه إنّ اللّه لغنىّ عن الع_ملين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 5،6،7،8

5 - عبادت و تقوا ، داراى خيرى است كه سودش به عبادت كننده و متقى ، بازمى گردد .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم

6 - توجه دادن مردم به بازگشت خير و منفعت اعمال دينى به خودشان ، از شيوه هاى تبليغى ابراهيم ( ع ) بود .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم

7 - جهل و ناآگاهى ، ريشه بى اطّلاعى انسان از بازگشت خير و منفعت اعمال دينى به خودش است .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

8 - تحريص و تشويق خداوند مردم را به كسب معرفت درباره خير بودن اعمال دينى و بازگشت منفعت آن به خود انسان

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 2

2 - عذاب سخت و فوق تصور ستمگران در قيامت ، بازتاب كردار و رفتار خود آنان است .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

آمدن ماده {كسب}

به جاى ماده {فعل}، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 1،2

1 - پيامد عمل نيك انسان ، به خود وى بازمى گردد .

من عمل ص_لحًا فلنفسه

2 - بدكاران ، گرفتار پيامد اعمال ناشايست خويش اند .

من أساء فعليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 26،27

26 - پيامد هاى عملكرد نيك و بد انسان ، متوجه خود او است .

لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم

27 - خصومت و ستيز پيروان اديان توحيدى با توجه به وحدت پروردگار و بازگشت عمل هر انسان به خودش ، فاقد منطق و توجيه

اللّه ربّنا و ربّكم لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم لا حجّة بيننا و بينكم

بنابراين كه مراد از {لاحجّة}، نفى خصومت و نزاع باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 11

11 - بازتاب گناهان انسان به صورت مشكلات دنيايى ، تدبيرى الهى در جهت بازداشتن انسان از سركشى و تجاوز است .

و ما أص_بكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم . .. و ما أنتم بمعجزين فى الأرض و ما لكم م

سياق آيات، نشانگر بيان گونه هاى مختلف از يك حقيقت است; چه اين كه باران، غفران، ولايت و نصرت گونه هايى از روزى خداوند براى انسان ها است كه از پس خشكسالى، گناه و مصيبت به انسان ارزانى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 1

1

- بازتاب نتايج اعمال نيك و بد آدمى ، تنها متوجه خود او است .

من عمل ص_لحًا فلنفسه و من أساء فعليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 9

9 - بازگشت نتيجه كردار و اندوخته هاى انسان ، به خود وى در دنيا و آخرت

محياهم و مماتهم . .. و لتجزى كلّ نفس بما كسبت

آيه شريفه پاسخ و ردى است بر كسانى كه صالح و ناصالح را در زندگى و مرگ مساوى مى پنداشتند از اين مطلب، استفاده مى شود كه دنيا و آخرت هر دو ميدان جزا و پاداش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 13

13- بازتاب نهايى اعمال آدميان ، تنها متوجه خود آنان است .

إنّ الذين كفروا و . .. و سيحبط أعم_لهم

از ارتباط {إنّ الذين كفروا. ..} با {سيحبط أعمالهم} و تأكيد بر {لن يضرّوا اللّه شيئاً} _ با توجه به الغاى خصوصيت _ استفاده مى شود كه اعمال انسان ها، در نهايت به خودشان باز خواهد گشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 16 - 5

5 - كيفر دوزخ براى تكذيب كنندگان دين ، بازتاب قهرى عملكرد مستمر خود آنان

إنّما تجزون ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 24 - 7

7 - ثمره و منفعت انفاق به خود انفاقگران برمى گردد .

و من يتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله -

58 - 12 - 5

5 - صدقه دادن ، بهترين عمل است و نفع آن به خود صدقه دهنده بازمى گردد .

ذلك خير لكم

كلمه {ذلك} اشاره به اعطاى صدقه دارد. واژه {خير} مى تواند به معناى خوب (در مقابل) بد و يا اسم تفضيل و به معناى بهتر باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 2

2 - كردار هر كس ، تنها گريبان گير شخص او بوده و نامه عمل او با ديگر نامه هاى اعمال ، مشتبه نخواهد شد .

ما سجّين . كت_ب مرقوم

باطن عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 9 - 6

6 - { عن مُعاذ بن جبل قال : سألت رسول اللّه ( ص ) ما ه_ذه السرائر التى تبلى بها العباد فى الآخرة ؟ فقال سرائركم هى أعمالكم من الصلاة و الصيام و الزكاة و الوضوء و الغسل من الجنابة و كلّ مفروض لأنّ الأعمال كلّها سرائر خفية ;

از معاذ بن جبل روايت شده كه گفت: از رسول خدا(ص) سؤال كردم: مراد از {سرائر} _ كه بندگان در آخرت با آن امتحان مى شوند _ چيست؟ حضرت فرمود: سرائر شما، همان اعمال شما از نماز، روزه، زكات، وضو، غسل جنابت و تمام فرايض است; زيرا تمام اعمال باطن هايى ناپيدايند}.

بدترين عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 27 - 5

5 - بدترين عمل كافران ، مبارزه با قرآن و تلاش در

جهت محروم ساختن مردم از دستيابى به معارف آن است .

و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. و لنجزينّهم أسوأ الذى كانوا يعملون

بدعت عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 9

9 _ ابداع كنندگان سنت هاى ناروا و اعمال زشت ، مرتكب گناهى بزرگتر و مستحق ملامتى بيشتر

أتأتون الفحشة ما سبقكم بها من أحد من العلمين

برگزيدگى گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 84 - 6

6- كسانى كه در قيامت بر اعمال امت خويش گواهى مى دهند ، جزء نخبگان و بهترين هاى امت خويشند .

و يوم نبعث من كلّ أُمّة شهيدًا

انتخاب شاهد و گواه از ميان هر امتى، بيانگر آن است كه آنان از نخبگان و خوبان امت خويشند; زيرا اگر آنان هم از افراد گناهكار باشند و بر كار آنان نيز گروه ديگرى شاهد و گواه باشد، انتخابشان براى دادن گواهى لغو و بيهوده خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 4

4- كسانى كه در قيامت بر اعمال امت خويش گواهى مى دهند ، جزء نخبگان و بهترين هاى امت خويشند .

و يوم نبعث فى كلّ أُمّة شهيدًا عليهم من أنفسهم

انتخاب شاهد و گواه از ميان هر امتى، بيانگر آن است كه آنان از نخبگان و خوبان امتند; زيرا اگر آنان هم از افراد گناهكار باشند و بر كار آنان گروه ديگرى شاهد و گواه باشند، انتخاب آنان براى گواهى، لغو و بيهوده خواهد بود.

بقاى عمل

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 6

6 _ لزوم از پيش فرستادن اعمال صالح و ذخيره كردن آن براى آخرت خويش

و قدّموا لانفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 13

13 _ بقاى آنچه به خداوند قرض داده مى شود و بازگشت چندين برابر آن به آدمى

من ذا الّذى يقرض اللّه . .. فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

مُراد از ضمير مفعولى در {يضاعفه} قرض است; يعنى آن مالى كه قرض داده شود، چندين برابر شده و به او باز پس داده مى شود; بنابراين بايد آن مال باقى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 6

6 _ ماندگارى و فناناپذيرى اعمال دنيوى انسان

ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت

چون اسناد {توفّى} به خود اعمال است، نه خصوص پاداش و كيفر آنها; بنابراين اعمال بايد محفوظ و باقى باشد تا دريافت شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 25 - 8،10،11

8 _ قيامت ، روزى كه هر كس اندوخته هاى خود را به تمام و كمال دريافت مى كند .

و وفّيت كل نفس ما كسبت

10 _ حضور و نمود اعمال دنيوى انسان در قيامت

و وفّيت كل نفس ما كسبت

زيرا {وفّيت} به {ما كسبت} نسبت داده شده ; نه به نتيجه آن.

11 _ محو نشدن كردار آدمى در دنيا و محفوظ ماندن آن

و وفّيت كل نفس ما كسبت

دريافت آنچه را انسان كسب كرده، مستلزم اين است كه اين شىء، يعنى {ما كسبت}، وجود داشته

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 1،2،3،4،5،12

1 _ تجلى علم و قدرت حق ، در روزى كه هر كس كردار خويش را حاضر مى يابد .

قل ان تخفوا . .. يعلمه اللّه ... و اللّه على كل شىء قدير. يوم تجد كل نفس ما عملت

بنابراينكه {يوم تجد}، ظرف براى {يعلمه اللّه} و {قدير} باشد.

2 _ بازگشت انسان به سوى خدا ، در روزى كه هر كس كردار خويش را حاضر مى يابد .

و الى اللّه المصير . .. يوم تجد كل نفس ما عملت

بنابراينكه {يوم تجد}، متعلّق به {المصير} در {و الى اللّه المصير} باشد.

3 _ قيامت ، روز تحقق عقاب و قهر الهى و يافتن اعمال خير و شر

و يحذّركم اللّه نفسه . .. يوم تجد كل نفس ما عملت من خير ... من سوء

4 _ بقاى اعمال نيك و بد آدمى ، در نظام هستى

تجد كل نفس ما عملت من خير محضراً . .. من سوء

يافتن خود اعمال در قيامت {تجد كل نفس ما عملت}، فرع بر وجود آن است; بنابراين اعمال انسان در نظام هستى، باقى مى ماند و از بين نمى رود.

5 _ قيامت ، روز حضور نفس اعمال نيك و بد آدمى در پيش او

يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضراً . .. من سوء

چون اسناد احضار به خود اعمال (ما عملت) است ; نه به پاداش و جزاى آن.

12 _ اعتقاد به حضور اعمال نيك و بد آدمى در قيامت ، عامل پرهيز از قهر خداوند

يوم تجد كلّ نفس . .. و يحذركم اللّه نفسه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 11

11 - ثبت اعمال و گفتار انسان و مسؤوليت وى ، در برابر آنها

سنكتب ما قالوا و قتلهم الانبيآء بغير حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 34

34 _ ضايع نشدن اعمال مؤمنان و ثمردهى آن ، به بهره مندى از پاداش هاى الهى ( مغفرت و بهشت ) است .

انّى لا اضيع عمل عامل . .. ثواباً من عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 10،11

10 _ اعمال خوب و بد اشخاص ، محفوظ است و از بين نخواهد رفت .

و كان اللّه على كل شىء مقيتا

بيان نگهبانى خداوند، پس از بيان عملكردهاى خوب و بد اشخاص، اشاره به اين دارد كه اعمال آدمى از بين نخواهد رفت.

11 _ توجّه به حفظ اعمال از سوى خدا ، برانگيزنده انسان به وساطت در كار خير و پرهيز از وساطت در كار شرّ

و من يشفع . .. و كان اللّه على كل شىء مقيتا

جمله {كان اللّه . .. } در حقيقت تشويق و تهديد است و به اين منظور آورده شده كه با توجّه به آن، انگيزه براى انجام اعمال نيك فراهم شود و ترس از انجام اعمال بد به وجود آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 13

13- اَعمال انسان ها ، فانى نمى شود و در قيامت در برابر آنان حاضر و مجسم خواهد بود

.

و وجدوا ما عملوا حاضرًا

ظاهر جمله {و وجدوا. ..} آن است كه تأسيس باشد، نه تأكيد; يعنى، مطلب جديدى را غير از آنچه كه در جملات قبل گفته شد، بيان مى كند و آن اين كه علاوه بر نوشته اَعمال خود آن نيز در برابر آدميان حاضر مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 6

6- اَعمال آدمى ، در پهنه هستى باقى مى ماند . *

ضلّ سعيهم

واژه {ضلّ}، در معناى {خفى} و {غاب}، كاربرد دارد (لسان العرب). پيدا نبودن عمل كافران و گم شدن آن، گوياى اين است كه عمل آنان باقى مى ماند، ولى بهره بردن از آن بر ايشان ممكن نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 9

9- كردار انسان _ چه خوب و چه بد _ ماندگار خواهد بود . *

البقي_ت الص_لح_ت

چنانچه قيد {الصالحات} قيدى احترازى باشد،{باقيات} به دو نوع تقسيم مى شود: {صالحات} و {غير صالحات}. در اين صورت تنها ثواب بهتر مخصوص نوع {صالحات} قرار خواهد گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 7

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { لايخاف ظلماً و لاهضماً } يقول : لاينقص من عمله شىء و أمّا ظلماً يقول : لن يذهب به ;

از امام باقر(ع) در باره قول خدا {لايخاف ظلماً و لاهضماً} روايت شده كه فرمود: خدا مى فرمايد: از اعمال او كاسته نمى شود و اما [كلمه] {ظلماً} [خداوند با اين كلمه ]مى فرمايد: اعمال

او از بين نمى رود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 8

8- اعمال انسان در دنيا ، جاودانه و مصون از زوال و نابودى است .

أتينا بها

تعبير {آوردن اعمال} نشانگر اين نكته است كه كردار انسان ها، وجود دارند و نابود نشده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 8

8 - اَعمال انسان ها ، چه خوب و چه بد ، باقى مى ماند و روزى ، محاسبه مى شود .

فتكن فى صخرة . .. يأت بها اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 12 - 7

7 - رفتار و كردار خوب و بد انسان ، در عالم ، موجود بوده و پيشاپيش به جهان آخرت فرستاده مى شود .

و نكتب ما قدّموا و ءاث_رهم

برداشت ياد شده از تعبير {ما قدّموا} (آنچه پيش فرستاده اند) _ كه درباره اعمال انسان ها است _ استفاده شده است. در اين تعبير، اعمال انسان به اشيايى كه به جهان آخرت پيش فرستاده مى شود، تشبيه شده است; همان گونه كه مسافر، بارهاى خود را از پيش به مقصد مى فرستد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 10

10- اعمال انسان ، فانى نشدنى و باقى در صحنه هستى به كامل ترين صورت آن

و ليوفّيهم أعم_لهم

تعبير {ليوفّيهم أعمالهم} _ در صورتى كه چيزى در تقدير نداشته باشد _ مى نماياند كه انسان در قيامت، نفس اعمالش را بدون كم و كاست دريافت

خواهد كرد; نه صرفاً نتيجه و بازتاب آن را و لازمه اين نكته، بقاى اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 40 - 2

2 - بقا و جاودانگى عملكرد نيك و بد آدمى ، تا روز قيامت

و أنّ سعيه سوف يرى

از آشكار شدن عمل براى انسان در روز قيامت، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 52 - 1

1 - از بين نرفتن كردار كافران ، در طول زمان

و كلّ شىء فعلوه فى الزّبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 29 - 3

3 - هيچ يك از كردار و پندار هاى انسان ها نابود نمى شود و در نامه عمل آنان باقى مى ماند .

و كلّ شىء أحصينه كتبا

{كلّ شىء} ممكن است جمع عرفى باشد; يعنى، هر چيزى كه در ثواب و عقاب مؤثر است. به قرينه دو آيه قبل، باور نداشتن معاد و نيز تكذيب آيات الهى، از جمله آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 4

4 - تمام كردار هاى انسان ، ثبت شده و محفوظ مى ماند .

علمت نفس ما قدّمت و أخّرت

بقاى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 2

2 - كار هاى خير ، هر چند به وزن مورچه اى ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد

شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

{مثقال}; يعنى، وسيله اى كه با آن، وزن چيزى سنجيده شود (مفردات). {ذرّة} (مفرد {ذرّ}) به معناى كوچك ترين نوع مورچه است (صحاح اللغة). برخى آن را يك صدم وزن {جو} دانسته و برخى گفته اند: مراد ذرّاتى است كه در شعاع خورشيد، مشاهده مى شود. (لسان العرب)

بقاى عمل شهيدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 27

27- وعده خداوند ، به حفظ و تداوم اعمال و تلاش هاى شهيدان

و الذين قتلوا فى سبيل اللّه فلن يضلّ أعم_لهم

مراد از {فلن يضلّ} ممكن است هدر نرفتن تلاش ها و ايثارگرى هاى شهيدان، در دنيا باشد; يعنى، گرچه شهيدان خود چشم فرومى بندند; اما خداوند خود آرمان ها و تلاش هايشان را پاس مى دارد.

بقاى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 8،9

8 - اعمال خير آدمى ، هرگز فانى نمى شود و در نزد خداوند باقى مى ماند .

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

9 - خداوند ، خزانه دار اعمال نيك آدمى است .

تجدوه عنداللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 4،7

4- عمل صالح باقى مى ماند و نيكوكاران ، از پاداش آن در پيشگاه خداوند برخوردار مى گردند .

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

{خير} گرچه اسم تفضيل است; ولى همواره اين مفهوم را ندارد كه نقطه مقابل هم، اصل وصف را داراست; بلكه در نظاير اين آيه تفضيل به معناى حقيقى آن وجود ندارد و

گفتن {خير ثواباً} در مقابل پندار دنيامداران است كه به نتيجه كارهايشان دل بسته اند و مراد اين است كه تنها به ثواب عمل صالح مى توان دل بست.

7- تنها كار هاى شايسته ، ( باقيات الصالحات ) ، ثبات داشته و ماندگار خواهد بود .

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك

شيوه رايج سخن در چنين مواردى، اين است كه گفته شود: {الصالحات الباقيات}; زيرا اين اعمال صالح است كه به ماندگارى توصيف مى شود. اين جابه جايى در تعبير، به منظور بيان بقاى عمل صالح، در قبال فناپذيرى مال و منال دنيا است كه در آيات پيشين در باره آن سخن گفته شد.

بقاى عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 2

2 - كار هاى ناروا ، هر چند به وزن مورچه ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

بهانه جويى در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 4

4 _ مشروط نمودن انجام فرايض و صالح شدن ، به برخوردارى از مال و ثروت ، خصلتى است منافقانه .

و منهم من عهد اللّه . .. لنكوننّ من الصلحين

بهترين عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 16

16- حركت جوانمردانه اصحاب كهف در جهت حفظ ايمان ، نمونه اى از برترين عمل هاى ارزشى است .

أيّهم أحسن عملاً . .. إذ أوى الفتية إلى

الكهف

در آيات پيشين، مشخص شد كه {أحسن عملاً} به عنوان هدف آفرينشِ موهبت هاى زمين بيان گرديد و ذكر داستان اصحاب كهف در پى بيان آن غايت و فلسفه، بيان مصداقى از {أحسن عملاً} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 21

21 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً } قال : ليس يعنى أكثر عملاً ، و ل_كن أصوبكم عملاً و إنّما الإصابة خشيةُ اللّه و النيّةُ الصادقة و الحَسَنَة . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً} روايت شده كه فرمود: مقصود [از أحسن عملاً] {أكثر عملاً} (بيشتر از نظر عمل) نيست; بلكه مقصود، آن است كه به صواب نزديك تر باشد و صائب بودن عمل، آن است كه در آن خشيت خدا و نيّت درست و نيكو باشد. ..}.

بهترين عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 7

7 - اقامه نماز و پرداخت زكات ، بهترين كار نيك و ارجمندترين توشه براى سراى آخرت

أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

{خير} (كار نيك و پسنديده) شامل نماز نيز مى شود. بنابراين نام بردن از آنها براى رساندن اين معناست كه: اين دو فريضه، از بهترين كارهاى نيك و سودمندترين توشه ها براى آخرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 8

8 _ نماز ، بهترين و ارزشمندترين عبادت ها

و عمل هاى صالح

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

بهترين عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 6،10

6 - خداوند به محسنان _ به پاس احسان آنان _ مطابق با بهترين عملشان ، پاداش خواهد داد .

و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

10 - فراهم شدن تمامى خواسته هاى محسنان در قيامت ، پاداشى است بر مبناى بهترين عمل آنان .

لهم ما يشاءون عند ربّهم . .. و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {يجزيهم. ..} مى تواند توضيح و بيان براى جمله {لهم ما يشاءون...} باشد; يعنى، برآورده شدن خواسته هاى محسنان در قيامت، همان پاداش مطابق با بهترين عمل ها است كه خداوند براى آنان مقرر داشته است.

بهترين عمل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 17

17 - محبت اهل بيت ، برجسته ترين عمل نيك اهل ايمان

قل لا أسئلكم . .. إلاّالمودة فى القربى و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنًا

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مراد از {حسنة} مودت فى القربى باشد _ چنان كه از سياق آيه استفاده مى شود _ و نيز با توجه به اهميت مودت اهل بيت است كه در فراز قبل مطرح شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 3

3- احسان به والدين ، شكر ، صلاح جويى ، توبه و تسليم ، از جمله برترين اعمال مؤمنان

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا

. .. نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

ارتباط اين آيه با آيه پيشين، گوياى برداشت ياد شده است.

بى ارزشى علماى بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 5 - 4

4 - دانشمندان بى عمل ، فاقد كمترين ارزش در پيشگاه خداوند

مثل الذين حمّلوا . .. كمثل الحمار

بى ارزشى عمل پسنديده دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 16 - 3

3_ اعمال نيك دلبستگان به دنيا و زيبايى هاى آن ، در آخرت حبط شده و در پيشگاه خداوند ارزشى نخواهد داشت .

أُول_ئك . .. و حبط ما صنعوا فيها

ضمير در {فيها} به {الحياة الدنيا} برمى گردد و ظرف {حبط} _ به قرينه {فى الأخرة} در فراز قبل _ جهان آخرت است; يعنى: و حبط فى الأخرة ما صنعوا فى الدنيا. با توجه به معناى صنيعة (عمل خير) به نظر مى رسد، مراد از {ما صنعوا} اعمال نيك، همانند دستگيرى از مستمندان و ... و مقصود از {ما كانوا يعملون} اعمال متعارف، همانند تجارت و ... باشد.

بى ارزشى عمل خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 5

5 - كردار خطاپيشگان ، در قيامت سبك و بى ارزش خواهد بود .

فأمّا من ثقلت موزينه

بى ارزشى عمل صالح كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 4

4 _ نيكوترين عملكرد كافر و مشرك ، فاقد كمترين ارزش در بينش الهى است .

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن

باللّه . .. و اللّه لايهدى الق

برداشت فوق به خاطر دو نكته مهم در آيه شريفه است: 1_ سيراب ساختن حاجيان و آباد كردن مسجدالحرام، بهترين عمل مشركان بود; 2_ خداوند، همين دسته از مشركان به ظاهر نيكوكار را ستمكار معرفى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 1،2

1- عمل نيك كافرانِ به ربوبيت خداوند ، چونان خاكسترى است در معرض تندباد در روز طوفانى

مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف

مراد از {أعمالهم} مى تواند اعمال خير و صالحى باشد كه كافران انجام مى دهند. چه اينكه روشن است عمل زشت و گناه هيچ كس، كافر و مسلمان، ثمرى ندارد تا اينكه حبط گردد و يا به خاكسترِ در معرض باد تشبيه شود.

2- عمل نيك كافران ارزشى ندارد و حبط مى شود .

مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 11

11- اعمال به ظاهر نيك كافران دين ستيز ، پوچ و بى ب ها در نزد خداوند

إنّ الذين كفروا و . .. و سيحبط أعم_لهم

مراد از اعمال، كردار به ظاهر نيكى است كه مشركان يا اهل كتاب، انجام داده و مى دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 7 - 15

15 - اعمال نيك شخص كافر به خدا و رسول او ، در پيشگاه پروردگار فاقد ارزش مى باشد .

فالذين ءامنوا منكم و أنفقوا لهم أجر كبير

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 19

19 - اعمال نيك كافران و منافقان ، از كمترين ارزش در پيشگاه الهى برخوردار نيست .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل

بى ارزشى عمل صالح مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 4

4 _ نيكوترين عملكرد كافر و مشرك ، فاقد كمترين ارزش در بينش الهى است .

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه . .. و اللّه لايهدى الق

برداشت فوق به خاطر دو نكته مهم در آيه شريفه است: 1_ سيراب ساختن حاجيان و آباد كردن مسجدالحرام، بهترين عمل مشركان بود; 2_ خداوند، همين دسته از مشركان به ظاهر نيكوكار را ستمكار معرفى كرد.

بى ارزشى عمل صالح منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 19

19 - اعمال نيك كافران و منافقان ، از كمترين ارزش در پيشگاه الهى برخوردار نيست .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل

بى ارزشى عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 8

8- اَعمال پوچ و نابود شده كافران ، غيرقابل سنجش و اعتبارگذارى در قيامت است .

فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا

{وزن}، يا مصدر و به معناى سنجش سنگنى و سبكى است ; و يا به معناى مثقال است; يعنى، چيزى كه با آن وزن سنجيده شود} (لسان العرب). اين كه خداوند، در قيامت، براى برخى كه اَعمال شان حبط شده، وزنى برقرار نمى سازد، كنايه از آن است

كه به قدرى اَعمال آنان پوچ است كه ارزش سنجيدن ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 2

2 - عمل و رفتار كفرپيشگان ، پوچ و بى ارزش است .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

برداشت ياد شده، از تشبيه سراب به دست آمده است; زيرا سراب، امرى خيالى است كه بر اثر خطاى ديد به ذهن انسان مى آيد; ولى در اصل وجود خارجى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 9 - 4

4- اعمال كافران ، به دليل نداشتن انگيزه الهى ، فاقد پاداش در نزد خداوند

كرهوا ما أنزل اللّه فأحبط أعم_لهم

از مجموع آيه استفاده مى شود كه خداوند، در مقام بيان فلسفه حبط اعمال نيك كافران است; فلسفه اى كه براى بشر معقول و قابل فهم است و آن اين كه وقتى كافران به انگيزه هاى نفسانى و غير الهى كارى را انجام داده اند، چگونه ممكن است كه در قبال آن از خداوند پاداش دريافت كنند.

بى ارزشى عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 6

6 - كردار هاى ناروا ، هنگام حسابرسى در قيامت _ با وجود تهى بودن همه آنها از وزن و ارزش _ گوناگون بوده و ابزار سنجش آنها متفاوت است .

و أمّا من خفّت موزينه

جمع بودن {موازين}; بيانگر تعدد ميزان و موزون و تغاير آنها است.

بيان راز عمل خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 70 - 4،5

4- خضر موسى ( ع ) را از اين كه آنچه انجام خواهد داد ، بى دليل و حكمت نيست ، آگاه ساخت .

حتّى أُحدث لك منه ذكرًا

5- خضر ( ع ) به موسى ( ع ) وعده داد كه در نهايت ، بخشى از اسرار كار خود را براى او تبيين خواهد كرد .

أُحدث لك منه ذكرًا

{من} در {منه} براى تبعيض است و گوياى اين كه خضر، تنها، به بيان گوشه اى از ويژگى هاى كردار خويش وعده داد.

بيان فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 12

12_ توجيه پيشنهاد ها و توصيه ها با بيان فرجام و نتيجه آنها ، امرى شايسته و نيكوست .

لاتاْيئسوا من روح الله إنه لاياْيئس من روح الله إلاّ القوم الك_فرون

جمله {إنه لاياْيئس . ..} تعليل براى {لاتاْيئسوا ...} است. يعقوب(ع) توصيه خويش (مأيوس نشدن از رحمت الهى) را با بيان فرجام آن (سقوط به ورطه كفر) تعليل و توجيه كرد و اين درسى است براى همگان كه توصيه و يا فرمان خويش را با دليل و بيان فرجام آن قرين سازند.

پاداش اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 148 - 11

11 - قيامت زمان برداشت و پاداش اعمال نيك است .

فاستبقوا الخيرت أين ما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً

جمله {أين ما تكونوا . ..} تعليل جمله قبل است; يعنى، چون قيامتى بر شما هست بايد در دنيا به انجام كارهاى نيك بپردازيد. اين تعليل بيانگر آن است كه: سعادت

انسان در آخرت، به اعمال نيك او در دنيا بستگى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 3،7،21

3 _ دريافت سزاى كامل اعمال ، تنها در روز قيامت است .

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

7 _ برخوردارى از بهره هاى اخروى ، نتيجه اعمال دنيوى انسان

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

21 _ بهره هاى دنيا در برابر پاداش هاى كامل اخروى اعمال ، فريبى بيش نيست .

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمُة . .. و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 9

9 _ اعمال نيك آدمى در پى دارنده پاداشى الهى در دنيا و آخرت *

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

بدان احتمال كه مراد از {يضاعفها} پاداش دنيوى و {يؤت من لدنه . .. } ناظر به پاداش اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 20

20 _ قيامت روز پاداش و كيفر اعمال است.

و كذلك زينا لكل أمة عملهم . .. فينبئهم بما كانوا يعملون

مطلع ساختن آدميان بر اعمالشان در قيامت، كنايه از مجازات و يا پاداش آنان مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 147 - 4

4 _ حضور در صحنه قيامت و برخورد با سزاى اعمال دنيوى ، فرجام همه انسانهاست .

لقاء الأخرة

كلمه {لقاء} (رسيدن و برخورد كردن) مصدرى است كه به مفعولش اضافه شده و فاعل آن محذوف است

; يعنى: {و لقائهم الأخرة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 4

4- كيفر و پاداش الهى به انسان ها در قيامت ، كاملاً مطابق و متناسب با كم و كيف رفتار آدمى است .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 7،10

7- همه انسان ها ، سزاى اعمال خويش را در قيامت ، به طور كامل دريافت خواهند كرد .

يوم . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت

{توفّى} (از ماده توفية) به معناى پرداخت و دريافت كامل است.

10- دنيا ، ميدان عمل و آخرت صحنه دريافت پاداش و كيفر است .

يوم تأتى . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 5

5 - پاداش اعمال در قيامت ، عادلانه و به دور از هرگونه نقص و كاستى است .

و من يعمل . .. فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 9

9 - كيفيت برانگيختن انسان و جزاى اعمال او در قيامت ، متناسب با عملكرد دنيايى او است .

فنسيتها . .. تنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 2

2 - قيامت ، روز محاسبه كردار آدميان و مجازات و پاداش در تعليمات ابراهيم

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36

- 54 - 5

5 - تجسم اعمال آدميان ، به صورت كيفر و پاداش در آخرت

فاليوم لاتظلم نفس شيئًا و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون

آمدن تعبير {لاتجزون إلاّ ما} به جاى {لاتجزون إلاّ بما كنتم تعملون} (با ذكر {باء} مقابله)، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه خودِ اعمال آدمى در روز رستاخيز، به صورت كيفر و پاداش به او برگردانده خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 55 - 3

3 - بهشت و نعمت ها و خوشى هاى آن ، نتيجه و پاداش كردار انسان ها در دنيا است .

و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون . إنّ أصح_ب الجنّة اليوم فى شغل ف_كهون

از ارتباط ميان اين آيه _ كه سخن از بهشت و نعمت هاى آن است _ و آيه پيش _ كه درباره پاداش مطابق رفتار و كردار بود _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 53 - 4

4 - قيامت ، روز حسابرسى اعمال و پاداش و جزا

ه_ذا ما توعدون ليوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 16

16 - علم گسترده الهى به عملكرد انسان ها ، پشتوانه كيفر و پاداش اخروى آنان

اعملوا ما شئتم إنّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 10

10 - قيامت ، روز انسان و محصول تلاش و عملكرد او است .

حتّى يل_قوا يومهم الذى

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 7

7 - اعمال نيك و بد آدمى ، داراى بازتاب در دنيا و درپى دارنده كيفر و پاداش در حيات اخروى

من عمل ص_لحًا . .. ثمّ إلى ربّكم ترجعون

تعبير {ثمّ إلى ربّكم} _ در پى {من عمل صالحاً. ..} _ مى رساند كه آنچه در صدر آيه شريفه نسبت به بازتاب عمل گفته شده، مربوط به دنيا است و اعمال آدمى پس از آن نيز كيفر و پاداشى در نزد پروردگار خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 9

9 - بازگشت نتيجه كردار و اندوخته هاى انسان ، به خود وى در دنيا و آخرت

محياهم و مماتهم . .. و لتجزى كلّ نفس بما كسبت

آيه شريفه پاسخ و ردى است بر كسانى كه صالح و ناصالح را در زندگى و مرگ مساوى مى پنداشتند از اين مطلب، استفاده مى شود كه دنيا و آخرت هر دو ميدان جزا و پاداش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 11

11- زندگى دنيا ، صحنه عمل و آخرت ميدان دريافت اعمال و نتايج آن *

و لكلّ درج_ت ممّا عملوا و ليوفّيهم أعم_لهم

بنابراين كه {حقّ عليهم القول} در آيه قبل، عذاب اخروى باشد; از اين آيه استفاده مى شود كه مراد از {درجات} درجه هاى اخروى است و در آن جايگاه، نتايج اعمال استيفا مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 3

3 - قيامت ، روز

حاكميت قانون و جزاى اعمال

أيّان يوم الدّين

{دين} به معناى جزا و {يوم الدّين} به معناى روز جزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 1،3

1 - جزاى كامل اعمال ، نصيب انسان در آخرت ، در پى ديدن و مشاهده عمل

و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

3 - تجسم اعمال انسان ، مجازات و پاداش الهى در آخرت براى او

و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

برداشت ياد شده با توجه به تعبير {يجزاه} _ به جاى {يجزى به} _ استفاده مى شود; زيرا مفاد آن چنين است: {خداوند انسان را به همان عملش جزا مى دهد [و نه در برابر عملش]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 9 - 2،3

2 - نعمت هاى آخرت ، پاداش كار و تلاش در دنيا است .

ناعمة . لسعيها راضية

3 - افرادى كه در قيامت ، در رفاه و خوش گذرانى به سر مى برند ، دستيابى به آن را مرهون تلاش هاى دنيايى خود مى بينند .

ناعمة . لسعيها راضية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 5،7

5 - مشاهده كردار و مواجه شدن با پاداش و كيفر آن ، از اهداف حشر انسان ها در قيامت

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

حرف {لام} در {ليروا}، بيانگر برداشت ياد شده است. مشاهده اعمال، يا به معناى مشاهده پاداش و كيفر آنها است و يا ناظر به تجّسم اعمال و مشهود بودن آن در قيامت است.

7 - مواجه

شدن انسان ها با كردار خود و پاداش يا كيفر آن ، پس از بازگشت آنان از حسابرسى است .

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

پاداش اخروى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 1

1 - انجام دهندگان كار خير ، در قيامت پاداش ديده ، با كردار خويش مواجه خواهند شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

پاداش اخروى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 7

7 _ انجام عمل نيك به شرط حبط نشدن تا حضور در صحنه قيامت داراى پاداشى ده چندان است.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها

حرف {باء} در {بالحسنة} هم مى تواند براى تعديه باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى انجام دادن است، و هم مى تواند براى مصاحبت باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى حاضر شدن است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است. بر اين مبنا جمله {من جاء بالحسنة} (كسى كه با عمل نيكى در قيامت حاضر شود)، اشاره به اين معنا دارد كه پاداش از آن كسى است كه عمل نيكش تا قيامت باقى باشد و با گناه حبط نشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 5

5 - هر عمل نيك در جهان آخرت ، داراى پاداش افزون و هر عمل بد داراى كيفر متناسب با آن خواهد بود .

من جاء بالحسنة . .. و من جاء بالسيّئة

{ال} در {الحسنة} و {السيّئة} براى جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {من

جاء بالحسنة}; يعنى، {هر كس هر عمل نيك بياورد} و {من جاء بالسيّئة}; يعنى، هر كس هر عمل بد بياورد.

پاداش بهترين عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 7،8،9

7 - احسان ، موجب بهره مندى از پاداش بهترين عمل ها

ذلك جزاء المحسنين . .. و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

8 - برخوردار شدن از پاداش بهترين عمل ها ، انگيزه محسنان از احسانشان

ذلك جزاء المحسنين . .. و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

9 - برآورده شدن تمامى خواسته هاى محسنان از سوى خداوند ، به خاطر اعطاى پاداش بهترين عمل ها به آنان

لهم ما يشاءون عند ربّهم . .. و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

پاداش پيشگامان عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 33 - 3

3 - پيشگامان در انجام كار هاى خير و وارثان قرآن كريم ، بهره مند از بهشت پاينده

جنّ_ت عدن يدخلونها

پاداش تداوم عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 6

6 - مداومت بر اعمال شايسته در دنيا ، داراى ارج و پاداشى چشمگير در پيشگاه الهى است .

قرّة أعين جزاء بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 7

7 - عمل صالح و مداومت بر آن ، داراى پاداشى چشمگير در بهشت است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم . .. بما كانوا يعملون

پاداش دنيوى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 5

5 _ دريافت برخى از پاداش ها و جزاى اعمال در غير قيامت ( دنيا و برزخ ) *

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

كلمه {انّما}، دريافت كامل پاداش و جزا را منحصر به روز قيامت مى كند، لذا مفهوم آن، دريافت برخى از جزا و پاداش در غير روز قيامت است و مراد از غير قيامت، مى تواند دنيا و يا برزخ و يا هر دو باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 9

9 _ اعمال نيك آدمى در پى دارنده پاداشى الهى در دنيا و آخرت *

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

بدان احتمال كه مراد از {يضاعفها} پاداش دنيوى و {يؤت من لدنه . .. } ناظر به پاداش اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 10

10- { عن إبن عباس أن النبى ( ص ) قال : معنى الأية من كان يريد ثواب الدنيا بعمله الذى افترضه الله عليه لايريد به وجه الله و الدار الأخرة عجّل له فيها ما يشاء الله من عرض الدنيا و ليس له ثواب فى الأخرة و ذلك ان الله سبحانه و تعالى يؤتيه ذلك ليستعين به على الطاعة فيستعمله فى معصية الله فيعاقبه الله عليه ;

از ابن عباس روايت شده است كه رسول خدا(ص) فرمود: معناى آيه {من كان يريد العاجلة عجّلنا له فيها مان يشاء} اين است كه با انجام اعمالى كه خداوند بر او واجب گردانيده، تقرب به سوى خدا

و روز آخرت را اراده نمى كند; بلكه پاداش دنيوى را اراده مى كند، در دنيا آنچه را كه خداوند بخواهد از نعمتهاى دنيوى به او داده مى شود و براى او در آخرت پاداشى نيست; چون خداوند _ سبحانه و تعالى _ آن را به او داده است تا در طريق طاعت كمكش كند; ولى او در معصيت خداوند آن را به كار مى بندد. پس خداوند او را به خاطر اين كار عذاب مى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 9

9 - بازگشت نتيجه كردار و اندوخته هاى انسان ، به خود وى در دنيا و آخرت

محياهم و مماتهم . .. و لتجزى كلّ نفس بما كسبت

آيه شريفه پاسخ و ردى است بر كسانى كه صالح و ناصالح را در زندگى و مرگ مساوى مى پنداشتند از اين مطلب، استفاده مى شود كه دنيا و آخرت هر دو ميدان جزا و پاداش است.

پاداش دنيوى عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 12

12_ اعمال نيك ، اگر به قصد دستيابى به بهره هاى دنيوى انجام گيرد ، نتايج آن تنها در دنيا عايد انسان مى شود .

من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها نوفّ إليهم أعم_لهم فيها

پاداش سبقت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 10

10 - ربوبيت خداوند ، مقتضى پاداش به دارندگان نيت خير و سبقت گيرندگان در كار نيك

و عجلت إليك ربّ لترضى

پاداش عمل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 5

5 - هر فرد و امتى از پاداش اعمال نيك خويش بهره مند خواهند شد .

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 6

6 - نتيجه عمل هر كس و هر جامعه اى از آنِ خود اوست و بايد به او بازگردانده شود .

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 7

7 _ ضمانت پاداش نيكوكاران از سوى خداوند

و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

جمله {يعلمه اللّه}، علاوه بر بيان احاطه علمى خداوند به كارهاى نيك بندگان، كنايه از ضمانت پاداش در قبال نيكوكارى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 202 - 1،5

1 _ آنان كه خواهان حَسَنه دنيوى و اُخرويند ، از آنچه انجام داده اند ، بهره خواهند برد .

و منهم من يقول ربّنا اتنا . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

5 _ تنها آنان كه پس از انجام حج ، خواهان حسنه دنيوى و اُخروى هستند ، از حج خود بهره خواهند برد .

فاذا قضيتم مناسككم . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

بنابراينكه مراد از {ممّا كسبوا} انجام فريضه حج باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 23

23 _ عمل به تكاليف الهى ، وسيله رسيدن به بهشت و آمرزش است .

و لا تنكحوا المشركات .

.. و اللّه يدعوا الى الجنّة و المغفرة باذنه

بنابراينكه مراد از دعوت الهى به بهشت و مغفرت، بيان احكام شرعى باشد (مانند حرمت ازدواج با مشركان و . ..) كه عمل به آن احكام، موجب آمرزش و درآمدن به بهشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 14

14 _ خداوند ، محاسبه كننده و جزادهنده اعمال

و اعلموا انكم ملاقوه

با توجّه به هشدار در آيه، ملاقات خداوند، كنايه از محاسبه و جزا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 225 - 6

6 _ نيّت ، ملاك ثواب و عقاب عمل

لا يؤاخذكم اللّه باللغو فى ايمانكم و لكن يؤاخذكم بما كسبت قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 13

13 _ بقاى آنچه به خداوند قرض داده مى شود و بازگشت چندين برابر آن به آدمى

من ذا الّذى يقرض اللّه . .. فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

مُراد از ضمير مفعولى در {يضاعفه} قرض است; يعنى آن مالى كه قرض داده شود، چندين برابر شده و به او باز پس داده مى شود; بنابراين بايد آن مال باقى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 13

13 _ خداوند ، به انفاق كنندگان در راه او و مستحقّين پاداش هاى چند برابر ، داناست .

و اللّه يضاعف لمن يشاء و اللّه واسع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 15،19

15 _ دستيابى

به { وجه اللّه } ( خشنودى خدا ) ، در گرو تلاش و اجتهاد جوينده آن

و ما تنفقون الاّ ابتغاء وجه اللّه

با توجّه به واژه {ابتغاء} كه در آن اجتهاد و تلاش ملحوظ است.

19 _ بازگشت نتايج اعمال خير ، به خودِ عمل كننده

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم . .. يوفّ اليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 276 - 1

1 _ خداوند ، سوق دهنده دائمى سرمايه هاى ربوى ، به نقصان و نابودى

يمحق اللّهُ الرّبوا

رو به كاستى رفتن را {مَحق} گويند. (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 1،3

1 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، بهره مندان از پاداش ويژه الهى

ان الذين امنوا و عملوا الصالحات و اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة لهم اجرهم عند ربّه

كلمه {عند ربّهم} اشاره به پاداشى ويژه دارد.

3 _ پاداش الهى براى مؤمنان داراى عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، نتيجه عمل خير آنها

لهم اجرهم عند ربّهم

{اجر} به معناى مزد، در برابر عملكرد شخص به كار برده مى شود; بنابراين پاداش آنان مزد و اجر عملشان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 5،7

5 _ قيامت ، روز دريافت كامل نتيجه اعمال ( كيفر و پاداش )

ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت

{توفّى} به معناى دريافت كامل است.

7 _ پاداش و كيفر كامل اعمال انسان ها ، پس از بازگشت به سوى خداوند در قيامت

و اتّقوا

يوماً ترجعون فيه الى اللّه ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت

برخى مفسّرين برآنند كه مضاف از كلمه {ما كسبت} حذف شده است; يعنى پاداش و كيفر اعمال خويش را دريافت مى كنند، نه خود اعمال و كردار را.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 3

3 _ ايمان ، ملاكى براى ارزش اعمال نيك ، و شرط پاداش خداوند بر انجام آن

انّ الذين يكفرون . .. اولئك الّذين حبطت اعمالهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 25 - 9،12

9 _ دنيا ، محل اندوختن و كسب سرمايه ; و آخرت روز دريافت اندوخته هاست .

و وفّيت كل نفس ما كسبت

12 _ پندار غلط برخى از اهل كتاب ، نسبت به محو اعمال ناشايست آنان در قيامت

لن تمسّنا النار . .. و وفّيت كل نفس ما كسبت

به نظر مى رسد جمله {وفّيت كل . .. }، اشاره به علّت پندارى است كه اهل كتاب داشتند: لن تمسّنا النار.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 6

6 _ قيامت ، روز دريافتِ كيفر و پاداشِ اعمال نيك و بد *

يوم تجد كل نفس ما عملت من خير . .. من سوء

بنابراينكه {ما عملت}، به معناى {جزاء ما عملت} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 4

4 _ پاداش ها در قيامت نيتجه عمل خود انسان است . *

فيوفّيهم اجورهم

استعمال اجر و اجرت، معمولا در قبال عمل انسان

به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 1،2

1 _ قطعى بودن پاداش اعمال خير صالحان ، از سوى خداوند

و اولئك من الصالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

2 _ قطعى بودن پاداش اعمال خير صالحانِ اهل كتاب ، از سوى خداوند

من اهل الكتب . .. و اولئك من الصالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 11،12

11 _ آمرزش الهى و بهشت را به بهاى عمل به اوامر خداوند دهند ، نه به صرف شعار و ادّعا

اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات . .. و نعم اجر العاملين

12 _ آمرزش گناهان و بهشت هاى داراى نهر هاى جارى ، پاداش خوبى براى عمل كنندگان به دستورات الهى

اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و نعم اجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 9،11

9 _ قصد و نيّت عمل كننده كردار هاى نيك ، تعيين كننده برخوردارى وى از نعمت هاى دنيا يا مواهب آخرت

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

11 _ خداوند ، پاداش دهنده اعمال در دنيا و آخرت

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

مراد از اراده پاداش، انجام عمل خير، براى نيل به پاداش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3

- 161 - 13،14،16

13 _ پاداش و جزاىِ كردار آدمى در قيامت بر اساس عدل

ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون

14 _ ضرورت برپايى قيامت و معاد براى دريافت تمامى جزا ها و پاداش هاى اعمال *

و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون

جمله {و هم لا يظلمون} (عدالت الهى)، پس از جمله {توفّى كلّ نفس ما كسبت}، بيانگر اين است كه ستم نشدن بر انسانها در گرو دريافت كامل جزا و پاداش اعمال آنان مى باشد ; و اين معنا تنها در قيامت تحقق مى يابد.

16 _ به مجازات رسيدن خيانتكاران در اموال امام در قيامت

و من يغلل يأت بما غلّ

امام صادق (ع): الغلول كلّ شىء غلّ عن الامام.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 205، ح 148 ; تفسير برهان، ج 1، ص 324، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 14

14 _ تفاوت فرجام آدميان بر مبناى عملكرد آنان ، نمودى از عدل خداوند

توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون. افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من الل

در برداشت فوق جمله {افمن اتّبع . .. } دليل و تعليل عدل الهى در پاداش و جزا گرفته شده است ; يعنى بايد هر نفسى پاداش و جزاى كامل خويش را ببيند ; چرا كه هيچ وجدانى نمى تواند بپذيرد كه انسانهاى نيكوكار همسنگ بزهكاران باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 4،5

4 _ تضمين پاداش عملكرد

مؤمنان ، از سوى خداوند

انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

5 _ ايمان ، شرط ضايع نشدن پاداش عمل

انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

آوردن اسم ظاهر {المؤمنين} به جاى ضمير، بيانگر اين است كه پاداش عملكرد مجاهدان مشروط به ايمان آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 20

20 _ دشوارى عمل ، موجب ازدياد ارزش و پاداش آن در پيشگاه خداوند

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

چنانچه {الذين استجابوا} مبتدا باشد، جمله {من بعد ما اصابهم القرح}، _ كه مستلزم دشوارى حركت براى جهاد است _ ، از شرايط وعده به اجر عظيم خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 10

10 _ محروميّت و يا برخوردارى از بهره هاى اخروى ، نتيجه عملكرد انسان

و لا يحزنك الّذين يسارعون الكفر . .. يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة

گر چه خداوند محروم كردن كفرپيشگان را از بهره اخروى به خود نسبت داده است: يريد اللّه . .. ولى اين محروميّت به دليل {يسارعون ... }، نتيجه عملكرد خود آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 2،4

2 _ وعده خداوند به دريافت كامل سزاى اعمال در روز قيامت

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

{توفّون}، از مصدر {توفيه}، به معناى دريافت كامل و تمام است.

4 _ محاسبه دقيق اعمال انسان و جزاى عادلانه آن در قيامت

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

{توفّون} (اعطاى پاداش كامل و تمام در مقابل عمل)،

حكايت از محاسبه دقيق اعمال دارد و نيز حاكى از عدالت در پرداخت پاداش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 7،8،14،18،34

7 _ خداوند ، هرگز عمل مؤمن را ضايع نكرده و وى را از پاداش اعمالش بهره مند خواهد كرد .

انّى لا اضيع عمل عامل منكم

خطاب {منكم} مى رساند كه اگر انجام دهنده اعمال نيك مؤمن باشد، عمل او ضايع نخواهد شد و در دنيا و آخرت به ثمر خواهد نشست.

8 _ برقرارى نظام پاداش عمل و تباه نشدن اعمال خير ، پرتوى از ربوبيّت خداوند

فاستجاب لهم ربّهم انّى لا اضيع عمل عامل منكم

14 _ در پيشگاه خداوند ، بين زن و مرد در برخوردارى از نتايج اعمال ، تفاوتى نيست .

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى

18 _ يكسانى زن و مرد در ماهيّت و حقيقت انسانى ، فلسفه تساوى آنان در برخوردارى از اجر و پاداش اعمال نيك

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض

34 _ ضايع نشدن اعمال مؤمنان و ثمردهى آن ، به بهره مندى از پاداش هاى الهى ( مغفرت و بهشت ) است .

انّى لا اضيع عمل عامل . .. ثواباً من عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 10

10 _ هر زن و مردى به پاداش اعمال خويش خواهد رسيد .

للرّجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب مما اكتسبن

جمله {للرجال نصيب . .. }، مى تواند به اين معنى باشد كه هر انسانى، چه زن و چه

مرد، بر اساس تكاليفى كه خدا بر عهده او گذاشته، بهره مند از ثواب و پاداش خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 3

3 _ آگاهى كامل خداوند به ناچيزترين اعمال ، تضمين كننده عدالت در مجازات ها و پاداش هاى الهى

كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة

ظاهراً جمله {ان اللّه . .. }، نتيجه اى است مترتب بر آگاهى خداوند. يعنى چون خداوند آگاه به تمامى جهات است، ظلم نمى كند. زيرا از ريشه هاى ظلم، جهل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 3

3 _ ارزشمندى تشويق مردم به جهاد در راه خدا

و حرّض المؤمنين . .. من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

چون تحريك مردم به جهاد، {شفاعة حسنة} ناميده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 126 - 4

4 _ مالكيت و احاطه خداوند بر هستى ، ضامن كيفر و پاداش دهى عادلانه و دقيق وى به اعمال مردم

من يعمل سوءاً يجز به . .. و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض ... محيطاً

برخى بر آنند كه جمله {و لله ما فى السموت}، به منزله تعليل براى جمله هاى {من يعمل سوءا يجز به} و {فأولئك . ..} است; يعنى چون خداوند مالك تمام هستى است، قادر بر كيفر و پاداش بدون كم و كاست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 10

10 _ پاداش

الهى ، داراى تناسب و همگونى با اعمال انسانهاست .

إن شكرتم و ءامنتم و كان اللّه شاكراً عليماً

توصيف خداوند به {شاكرا} كه حكايت از پاداش دهى او در مقابل شكرگزارى بندگان است، مى رساند كه پاداشهاى الهى مناسب با رفتار و كردار نيك انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 12

12 _ تناسب و همگونى پاداش الهى با عمل انسان

أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

خداوند، گذشت و بخشش خويش را پاداش كسانى قرار داده كه اهل عفو و گذشت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 24

24 _ توجه به پاداش عمل ، محرك آدمى بر انجام آن

لئن اقمتم الصلوة . .. لاكفرن عنكم سياتكم و لادخلنكم جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 10

10 _ هابيل ، معتقد به معاد و معارف دين و داراى يقين به بهشت و دوزخ و آگاه به كيفر و پاداش اعمال

انى اخاف اللّه رب العلمين . .. تبوأ باثمى و اثمك فتكون من اصحب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 4

4 _ اعمال و نيات پنهان و آشكار آدمى مورد محاسبه و جزاء و پاداش الهى

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

بيان آگاهى خداوند بر آشكار و نهان انسان هشدارى است به بندگان كه اعمال و رفتار و نيز نيات و حالات آنان محاسبه خواهد شد. و به مقتضاى آن به پاداش و

يا سزاى لازم خواهند رسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 3

3 _ نعمت هاى جاودان اخروى ، اجرت و مزدى است در برابر عملكرد مؤمنان مهاجر و مجاهد .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. جنت لهم ... خلدين فيها أبداً إن اللّه عنده أج

{أجر} اجرت و مزد در برابر عمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 10

10 _ دستيابى مؤمنان به پاداش و ايمان و اعمال شايسته خويش و گرفتارى كافران به كيفر كفر و بزهكارى خود ، فلسفه اساسى معاد و برپايى رستاخيز است .

ثم يعيده ليجزى الذين ءامنوا . .. و الذين كفروا لهم شراب من حميم و عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 6

6 - جزاى اعمال ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 10

10- تمامى اعمال آدميان _ حتى خردترين و سبك ترين آنها _ مورد حسابرسى ، بازخواست و جزاى الهى قرار خواهد گرفت .

و إن كان مثقال حبّة من خردل أتينا بها و كفى بنا ح_سبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 13

13 - گواهى اعضا و جوارح بر گفتار و رفتار انسان ها و جزاى كامل و عادلانه خدا به آنان ، موجب آگاهى آنان به حقانيت خداوند است

.

يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ و يعلمون أنّ اللّه ه

جمله {و يعلمون. ..} عطف بر {يوفّيهم} است و مقصود از {يومئذ} _ به قرينه آيه قبل (يوم تشهد ...) - همان روزى است كه اعضاى بدن عليه انسان گواهى مى دهند. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: روزى كه اعضاى بدن انسان، بر رفتار وى گواهى مى دهند و مردم به جزاى كامل و عادلانه خود مى رسند، در چنين روزى است كه مردم خواهند فهميد كه خدا حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 9

9 - عمل انسان ها ، مبناى پاداش دهى خدا است .

و لنجزينّهم أحسن الذى كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 58 - 11

11 - عمل ، اساس دستيابى به پاداش نيكو است .

نعم أجر الع_ملين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 4

4 - نعمت هاى عظيم اخروى ، پاداش عمل مستمر خود مؤمنان است كه در دنيا انجام مى دهند .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين جزاء بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 29 - 10

10 - موقعيت انسان ها ، در كيفيت پاداش عمل خيرشان ، نقش دارد .

إن كنتنّ تردن اللّه و رسوله . .. فإنّ اللّه أعدّ للمحسن_ت منكنّ أجرًاعظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 12 -

10

10 - انسان در برابر رفتار و آثار برجاى مانده از خود ، مسؤول بوده و با كيفر و پاداش دقيق آن ، رو به رو خواهد شد .

و نكتب ما قدّموا . .. أحصين_ه فى إمام مبين

برداشت ياد شده به سبب اين حقيقت است كه ذكر إحياى مردگان و شمارش و ثبت تمامى اعمال و آثار انسان، از مسؤوليت او در برابر رفتار و كردارش حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 4

4 - تمامى رفتار و كردار انسان ، داراى كيفر و پاداش بوده و او در برابر آن مسؤول است .

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 74 - 9

9 - بهشت ، اجرى نيكو و پسنديده براى اهل عمل و تلاش

نتبوّأ من الجنّة حيث نشاء فنعم أجر الع_ملين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 15

15 - تمامى اعمال نيك آدمى حتى كوچك ترين آنها ، برخوردار از پاداش افزون الهى

و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنًا

تنكير {حسنة} براى تنويع است و شامل تمامى اعمال مؤمنان _ از كوچك ترين تا بزرگ ترين آنها _ مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 10

10 - { عن زيدبن وهب إنّ عليّاً ( ع ) قال : . . .و ل_كنّه جعل الدنيا دار الأعمال و جعل الأخرة دار الجزاء و القرار { ليجزى الذين أساؤا بما

عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى } . . . ;

زيدبنوهب گويد: امام على(ع) فرمود: . ..خداوند دنيا را خانه عمل و آخرت را منزل جزا و آرامش قرار داده است تا بدكاران را به كيفر بدى هايشان برساند و نيكوكاران را پاداش نيك دهد}... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 9

9 - اعتقاد شيطان به جزا و كيفر خلق ، در برابر اعتقاد و عمل *

كمثل الشيطن إذ قال . .. إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين

در صورتى كه {إنّى أخاف . ..} سخنى از روى واقعيت باشد _ و نه توجيه و استهزا _ تعبير {أخاف ...} نشانگر بيم شيطان از بازتاب كفر و اعتقاد او به كيفر و مجازات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 24 - 4

4 - خوردنى ها و نوشيدنى هاى گواراى بهشت ، پاداش اعمال گذشته اهل بهشت است .

بما أسلفتم فى الأيّام الخالية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 6

6 - پاداش اعمال بندگان ، بر خداوند الزامى نيست .

جزاء . .. عطاء

توصيف نعمت هاى اخروى به دو وصف {جزاء} _ كه در مقابل عمل است _ و {عطاء} _ كه بدون توجّه به عمل داده مى شود _ حاكى از آن است كه خداوند آنچه را در آخرت، برابر اعمال انسان به او مى دهد، از روى تفضّل و احسان است; نه اين كه انسان استحقاق آن را داشته باشد.

پاداش عمل اخروى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 4

4 _ قيامت ، عرصه بهره بردارى آدمى ، از نتايج گفتار و كردار خويش

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم

پاداش عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 67 - 2

2 _ پاداش بزرگ الهى ، پيامد تسليم همه جانبه در برابر احكام خداوند و عمل به مواعظ او

و يسلموا تسليما . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به ... و اذاً لأَتيناهم من لدنّا

پاداش عمل به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 2

2 _ خداوند پاداش يهوديان تمسك كننده به تورات و برپا دارنده نماز را تباه نخواهد كرد .

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

چون آيه مورد بحث در سياق آيات مربوط به يهود واقع شده، مى توان گفت مراد از {الذين . .. } يهوديان متعهد هستند، و يا اينكه آنان از مصاديق مورد نظر براى {الذين ... } مى باشند.

پاداش عمل به توصيه هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 4،5

4 - پاداش مؤمنان عمل كننده به توصيه الهى ( توصيه به جا باز كردن براى ديگران در مجالس ) ، حل مشكلات و گشايش در امور زندگى آنان از سوى خداوند است .

فافسحوا يفسح اللّه لكم

در صورتى كه مراد از {يفسح اللّه}، پاداش دنيوى باشد برداشت بالا استفاده مى شود.

5 - خداوند ، در قبال عمل كردن مؤمنان به

توصيه او ( جا باز كردن براى ديگران در مجالس ) جايگاه اخروى آنان را وسيع خواهد كرد .

فافسحوا يفسح اللّه لكم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {يفسح اللّه لكم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

پاداش عمل به كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 3

3 _ چنگ زدن به كتاب هاى آسمانى و برپا داشتن نماز ، داراى پاداشى تضمين شده از جانب خداوند

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

پاداش عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 148 - 11

11 - قيامت زمان برداشت و پاداش اعمال نيك است .

فاستبقوا الخيرت أين ما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً

جمله {أين ما تكونوا . ..} تعليل جمله قبل است; يعنى، چون قيامتى بر شما هست بايد در دنيا به انجام كارهاى نيك بپردازيد. اين تعليل بيانگر آن است كه: سعادت انسان در آخرت، به اعمال نيك او در دنيا بستگى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 8،9

8 - كسانى كه اعمال نيك ( سعى ميان صفا و مروه ) انجام دهند ، از پاداش هاى الهى برخوردار خواهند شد .

و من تطوع خيراً فإن اللّه شاكر عليم

سپاسگزارى خداوند از بندگان، كنايه از پاداش دهى به آنان مى باشد.

9 - علم و آگاهى خداوند به اعمال خير بندگان ، ضامن ضايع نشدن پاداش آنهاست .

و من تطوع خيراً فإن اللّه شاكر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- هود - 11 - 111 - 5

5_ خداوند ، كفر و ايمان و اعمال نيك و بد انسان ها را به صورت پاداش و كيفر متبلور خواهد ساخت .

و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم

گفتن {اعمال} و اراده كردن پاداش و كيفر آنها ، گوياى اين نكته است كه: پاداش و كيفر ، بازتاب اعمال و تبلور يافته آن است; به گونه اى كه گويا پاداش و كيفر اعمال ، همان اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 8

8- نويد اعطاى پاداش براى عمل پسنديده و تهديد به كيفر براى اعمال ناپسند ، از شيوه هاى تربيتى قرآن

لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 4

4- هر عمل نيك ، داراى مراتب مختلف در نيكى و پاداش هاى گوناگون و متناسب است .

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

اينكه خداوند اعمال صابران را به بهترين نوع عمل پاداش مى دهد، نشانگر آن است كه هر عمل نيك داراى انواع و مراتب مختلفى است كه خداوند در مقام جزا، بهترين نوع آنها را ملاك قرار داده و به صابران عطا مى فرمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 17

17 - تشويق انسان ها ، به انجام كار هاى شايسته و نويد پاداش به آنان از سوى خداوند

و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 -

44 - 4

4 - احسان و رفتار خوب انسان ، داراى جزا و پاداش در پيشگاه خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين

پاداش عمل خير وارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 34

34 - انجام هر كار خيرى در حيات خويش ، داراى برترى و پاداشى افزون تر از انجام آن پس از مرگ به وسيله وارثان و يا از طريق وصيت است .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

برخى از مفسران بر آنند كه به قرينه {ما تقدّموا. ..}، جمله اى مانند {من الذى تأخّرونه إلى الوصية عند الموت} در تقدير است.

پاداش عمل زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 22

22 _ ارزش و پاداش اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 6

6 _ وعده پاداش به اهل ايمان داراى عمل صالح از روش هاى قرآن براى ايجاد انگيزه به ايمان و عمل صالح

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 1،5

1 _ مؤمنانِ داراى اعمال صالح ، بهره مند از پاداش كامل خداوند

و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفيهم اجورهم

5 _ مؤمنانِ داراى اعمال صالح از پيروان عيسى ( ع ) ، مشمول پاداش كامل الهى هستند .

جاعل الذين اتبعوك

. .. و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفّيهم اجورهم

مصداق مورد نظر از جمله {فاما الذين امنوا}، به قرينه آيات قبل، مؤمنان به حضرت مسيح (ع) هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 11

11 _ بهشت ، پاداش كامل براى اعمال نيك انسانها

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة فمن زحزح عن النّار و ادخل الجنّة فقد فاز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 6،7،8،9

6 _ خداوند ، اعمال نيك را _ هر چند اندك باشد _ به چندين برابر پاداش مى دهد .

و ان تك حسنة يضاعفها

ضمير {هى} در {تَكُ} به {مثقال} برمى گردد و چون خبر {تك}، يعنى {حسنةً}، مؤنث است، فعل آن به صورت مؤنّث آورده شده است.

7 _ ناديده گرفتن اعمال نيك ديگران _ هر چند اندك باشد _ سزاوار نيست .

و ان تك حسنة يضاعفها

8 _ خداوند با لطف و تفضل خويش ، هر عمل نيكى را پاداشى عظيم عطا خواهد كرد .

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

لطف و تفضل از كلمه {من لدنه} استفاده شده است.

9 _ اعمال نيك آدمى در پى دارنده پاداشى الهى در دنيا و آخرت *

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

بدان احتمال كه مراد از {يضاعفها} پاداش دنيوى و {يؤت من لدنه . .. } ناظر به پاداش اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 1

1 _ بهشت ، پاداش مؤمنان داراى عمل

صالح

و الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سندخلهم جنّات تجرى من تحتها الانهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 14

14 _ اقدام به عمل نيك ، هر چند به انجام نرسد ، موجب برخوردارى از پاداش هاى الهى است . *

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 122 - 1،5

1 _ بهشت ، پاداش مؤمنان داراى اعمالِ صالح

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت سندخلهم جنت

5 _ مؤمنان داراى اعمال صالح ، در بهشت ، جاودان و پاينده اند .

و الذين ءامنوا . .. سندخلهم جنت تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها ابداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 2،3

2 _ راهيابى مؤمنان به بهشت ، منوط به انجام بخشى از اعمال صالح ; و نه مشروط به انجام تمامى كار هاى نيك

و من يعمل من الصلحت . .. و هو مؤمن

بنابر اينكه {من} براى تبعيض باشد.

3 _ زنان و مردان ، همسان در بهره مندى از پاداش ايمان و عمل صالح خويش

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 15

15 _ بهره مندى عالمان از پاداش هاى بزرگ الهى در گرو ايمان و انجام اعمال صالح

لكن الرسخون . .. و المؤمنون باللّه و اليوم الاخر أولئك سنؤتيهم أجراً

عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 3

3 _ ايمان و عمل صالح ، موجب استحقاق پاداش اخروى

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

واژه اجر (مزد و پاداش) دلالت مى كند كه مؤمنان نسبت به پاداش استحقاق دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 3

3 - بهشت و نعمت هاى آن ، پاداش كسانى است كه به قرآن و پيامبر ( ص ) ايمان آورده و اعمال صالح انجام دهند .

و بشر الذين ءامنوا . .. أن لهم جنت تجرى من تحت الأنهر

متعلق {آمنوا} به دليل آيات قبل، قرآن و پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 12

12 - پاداش كار هاى نيك ، تضمين شده از سوى خداوند ، بدون كمترين كاستى

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

در برداشت فوق {تجدوه} - چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند - به يافتن پاداش عمل تفسير شده است. تعبير كردن از {يافتن پاداش عمل} به {يافتن خود عمل} حاوى اين نكته است كه: پاداش اعمال نيك بدون كمترين كاستى، به انسانها اعطا مى شود; به گونه اى كه گويا همان عمل را مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 3،5

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد

.

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آنِ ايشان و به سود خودشان است.

5 - هر فرد و امتى از پاداش اعمال نيك خويش بهره مند خواهد شد .

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 15

15 _ تضمين پاداشِ اعمال نيك انسان از سوى خداوند

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

علم خداوند به اعمال خير (فانّ اللّه به عليم)، كنايه از پاداش الهى به نيكوكاران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 8

8 _ تقواپيشگان بهره مند از پاداش الهى ، در برابر اعمال نيكى كه انجام مى دهند .

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه و اللّه عليم بالمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 1

1 _ هر كار نيك داراى پاداش ده چندان است.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها

{فلا يجزى . .. } دليل بر اين است كه مراد از {عشر أمثالها} پاداش كار نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 18

18 _ برخوردارى مؤمنان از نعمت هاى الهى در بهشت ، نتيجه كردار نيك و مستمر آنان است .

و نودوا أن . .. بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 7

7 _ انجام دهندگان اعمال

صالح از پاداش هاى الهى بهره مند خواهند شد .

إنا لانضيع أجر المصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 10،13،24

10 _ تحمل هر سختى ( تشنگى ، رنج ، گرسنگى و تعرض و ضربه زدن به دشمن ) در راه خدا ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. فى سبيل اللّه ... إلا كتب لهم به عمل صلح

13 _ گام نهادن مؤمنان در هر ميدان و زمينه اى كه خشم كافران را به دنبال داشته باشد ، عمل صالح و داراى اجر است .

و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار . .. إلا كتب لهم به عمل صلح

24 _ كسب پيروزى در راه خدا ، همانند تحمل مشكلات ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. و لا ينالون من عدو نيلا إلا كتب لهم به عمل صلح إن اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از جمله {لا ينالون من عدو نيلا} مى تواند دستيابى به پيروزى بر دشمن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 6،8

6- پاداش عمل صالح ، از طرف خداوند ، تضمين شده است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك

8- پاداش خداوند به كردار نيك ، جلوه اى از ربوبيّت او است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 9

9- توبه كنندگانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند ، در قيامت

پاداشى بدون كمترين نقص دريافت خواهند كرد .

من تاب و ءامن و عمل صلحًا فأُولئك يدخلون الجنّة و لايظلمون شيئًا

{ظلم} ; يعنى، مقرر ساختن چيزى در غير جايگاه و درجه مخصوص آن; چه به گونه اى كمتر و چه به شكلى برتر (مفردات راغب). {لايظلمون}نيز به معناى {لاينقصون} مى باشد و مراد اين است كه: از اجر و مزد عمل آنان به واسطه گذشته بد آنها، چيزى كاسته نشده و به آنان ظلمى روا نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 11

11- ربوبيت خداوند ، مقتضى اعطاى پاداش به اعمال صالح

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 6

6 - ايمان ، شرط ثمربخشى اعمال صالح و بهره بردن از جزاى كامل آن در قيامت

و من يعمل . .. و هو مؤمن فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا

نفى نقصان از پاداش عمل مؤمن در آخرت، اشاره به آن دارد كه در صورت نبود ايمان، عمل صالح انجام شده، دچار كاستى و اضمحلال خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 1

1 - اعمال خوب مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، در پى دارنده پاداشى از نوع پاداش بهترين عمل ها از سوى خداوند

رجال . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 2

2 - نگه داشتن اعمال نيك تا صحنه قيامت و از دست ندادن آنها

در نتيجه گناه ، شرط بهرهورى انسان از ثمرات آن

من جاء بالحسنة فله خير منها

واژه {جاء} مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه اعمال نيك، در صورتى ثمربخش است كه انسان بتواند تا پايان عمر آن را حفظ كرده و با گناهان خود موجبات حبط آن را فراهم نكرد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 58 - 9

9 - پاداش انجام دهندگان عمل صالح ، بس ستايش برانگيز و نيكو است .

نعم أجر الع_ملين

{ال} در {العاملين} مى تواند عهد بوده و اشاره به {الذين آمنوا و عملوا الصالحات} داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 2،3

2 - اعمالِ صالحِ مؤمنان فراهم آورنده زمينه ، براى دريافت پاداش از خداوند ، در قيامت است .

فلأنفسهم يمهدون . ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

{لام} در {ليجزى} تعليل براى {يمهدون} است.

3 - همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى از پاداش و فضل الهى ، در آخرت است .

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 2

2 - توأم بودن ايمان با اعمال صالح ، داراى ارزش و پاداش است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم جنّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 4،7

4 - موقعيت افراد در برخوردارى شان از پاداش مضاعف خداوند در مقابل عمل صالح شان نقش دارد .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا

نؤتها أجرها مرّتين

7 - اعطاى پاداش مضاعف به همسران پيامبر در قبال عمل صالح شان ، نمودى از رحمت خداوند است .

و من يقنت منكنّ . .. نؤتها ... و أعتدنا لها رزقًا كريمًا

اين كه خداوند، به هنگام هشدار به همسران پيامبر در آيه پيش، براى عذاب، عذاب كننده اى را نياورده و تنها فرمود: {بر خداوند، چنين امرى آسان است} و در اين آيه، با فعل هاى {نؤتها} و {أعتدنا} دخالت مستقيم خود را بيان كرده، مى توان نكته بالا را به دست آورد لازم به ذكر است كه التفات از غيبت (يضاعف لها العذاب و كان ذلك على اللّه يسيراً) به خطاب ({نؤتها} و {أعتدنا}) مى تواند مؤيد نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 9

9 - بشارت خداوند به داوود ( ع ) و قومش ، مبنى بر اعطاى پاداش عمل صالح به آنان

اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

يادآورى آگاه بودن خدا از عمل داوود(ع) و قومش، پس از سفارش آنان به انجام عمل صالح، مى تواند به منظور اين حقيقت باشد كه عمل صالح آنان ناديده گرفته نشده و پاداش خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 3

3 - عبادت و انجام اعمال صالح به منظور دريافت اجر و پاداش از خداوند ، صحيح و مقبول درگاه الهى بوده و با الهى بودن آنها منافات ندارد .

يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصلوة و أنفقوا . .. ليوفّيهم أجورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- زخرف - 43 - 72 - 1

1 - بهشت با نعمت هاى فراوان و پايان ناپذير آن ، پاداش عملكرد پرهيزگاران

و تلك الجنّة الّتى أُورثتموها بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 4

4- بهشت جاودان ، پاداش اعمال نيك و مستمر موحدان

أُول_ئك أصح_ب الجنّة . .. جزاء بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 9

9- ثمربخشى اعمال نيك ، منوط به حفظ آن تا پايان عمر و نابود نكردن آن باگناه و نفاق

ذلك بأنّهم اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

{فأحبط أعمالهم}، در حقيقت پاسخ به اين سؤال مقدر است كه: مرتدان و اهل نفاق، گرچه سرانجام به انحراف گراييدند; اما در آغاز، اعمال نيك نيز داشته اند و با وجود آن اعمال، چرا عذاب شوند؟ آيه شريفه پاسخ مى دهد كه نفس انجام نيكى ها، كافى نيست; بلكه بايد آن را از حبط و سقوط مصون داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 19 - 5

5 - بهرهورى متقين از نعمت هاى گواراى بهشت ، پاداش عملكرد نيك و مداوم خود آنان

كلوا و اشربوا هني_ًا بما كنتم تعملون

تعبير {كنتم تعلون}، ماضى استمرارى و دلالت بر مداومت پارسايان بر اعمال نيك دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 24 - 2

2 - برخوردارى پيشتازان ( سابقون ) ، از مقام قرب الهى در جهان آخرت و دستيابى آنان به بهشت سرشار از

نعمت ، پاداش الهى به آنان در قبال اعمال صالح شان

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 6

6 - خداوند ، براى مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، پاداش بزرگى قرار داده است .

لهم أجر

نكره آوردن {أجر}، بيانگر عظمت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 13

13 - رضايت خداوند ، از مؤمنانِ صالح و رضايت آنان از او ، پاداش ايمان و عمل نيك ايشان است .

جزاؤهم . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

پاداش عمل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 6

6 - خداوند ، در قبال هر يك از اعمال مؤمنان ، بهترين پاداش را مى دهد .

و الذين ءامنوا . .. و لنجزينّهم أحسن الذى كانوايعملون

{أحسن} جانشين {مفعول مطلق محذوف} است. تقدير آيه، چنين است: {و لنجزينّهم جزاءاً أحسن الذى...} (ما، پاداش آنان را، بهترين جزايشان، قرار خواهيم داد).

پاداش مضاعف عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 33،34،36

33 - انسان ها ، تمامى كار هاى خير خود را در پيشگاه خداوند ، بهتر از آنچه انجام داده اند ، مى بينند و بيشتر از پاداشى كه انتظارش را داشته و شايسته آن بوده اند ، دريافت مى كنند .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

34

- انجام هر كار خيرى در حيات خويش ، داراى برترى و پاداشى افزون تر از انجام آن پس از مرگ به وسيله وارثان و يا از طريق وصيت است .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

برخى از مفسران بر آنند كه به قرينه {ما تقدّموا. ..}، جمله اى مانند {من الذى تأخّرونه إلى الوصية عند الموت} در تقدير است.

36 - پاداش كار هاى خير از سوى خداوند ، افزون تر از استحقاق و بر پايه تفضل و لطف او است .

تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

مطلب ياد شده، از مقرر شدن پاداش بهتر و افزون تر، استفاده مى شود.

پاداش مضاعف عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 5

5 - هر عمل نيك در جهان آخرت ، داراى پاداش افزون و هر عمل بد داراى كيفر متناسب با آن خواهد بود .

من جاء بالحسنة . .. و من جاء بالسيّئة

{ال} در {الحسنة} و {السيّئة} براى جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {من جاء بالحسنة}; يعنى، {هر كس هر عمل نيك بياورد} و {من جاء بالسيّئة}; يعنى، هر كس هر عمل بد بياورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 23

23 - پاداش مضاعف خداوند به اعمال نيك مؤمنان ، جلوه اى از غفران و سپاسگزارى او است .

و من يقترف . .. إنّ اللّه غفور شكور

پاداش وصيت به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 -

20 - 34

34 - انجام هر كار خيرى در حيات خويش ، داراى برترى و پاداشى افزون تر از انجام آن پس از مرگ به وسيله وارثان و يا از طريق وصيت است .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

برخى از مفسران بر آنند كه به قرينه {ما تقدّموا. ..}، جمله اى مانند {من الذى تأخّرونه إلى الوصية عند الموت} در تقدير است.

پرسش از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 9

9- وادار ساختن مردم به تحقيق و تفكر با طرح پرسش ، در باره عقيده ها و عملكرد هاى شان ، روشى نيكو در تربيت و تبليغ

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

پوچى عمل صالح كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 5

5_ اعمال به ظاهر نيك كافران دين ستيز ، محكوم به پوچى و بطلان در آخرت *

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم

{أضلّ} ممكن است مربوط به جهان آخرت باشد و مراد از {أعمالهم}، كردار به ظاهر نيك كافران در حيات دنيا باشد كه در آخرت حبط خواهد شد.

پوچى عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 7،9

7- كافران ، فريفته و مغرور اَعمال و ساخته هاى پوچ و بى فرجام خويش اند .

و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنعًا

{صنع} به معناى مصدرى و به معناى {مصنوع} آمده است و در آيه، هر دو محتمل است. مفاد {يحسنون صنعاً} اين است كه

آنان _ به پندار خود _ كردار خود را، خوب به سامان مى رسانند.

9- انجام تلاش هاى بى فرجام و دل خوش بودن به آنها ، نشانى از زيانكارى عميق كافران است .

الأخسرين أعم_لاً . الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنع

جمله حاليه {و هم يحسبون . ..} بيانِ علّت {أخسرين} بودن كافران است; زيرا، اين گمان كه انسان، آنچه را انجام داده، از نوع بهترين ها است، سبب مى شود كه هرگز به فكر جبران خسارت خويش برنيايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 12،13

12 - كافران ، به هنگام اطلاع از پوچى اعمالشان در قيامت ، به حقانيت خداوند پى خواهند برد .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا و

13 - قيامت ، روز ظهور و بروز حقايقى همانند حقانيت خداوند و پوچى اعمال كافران

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة . .. حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 2

2 - زندگى ( رفتار و اعمال ) كافران ، داراى فرجامى پوچ و در هاله اى از سردرگمى

و الذين كفروا أعم_لهم . .. أو كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من فوقه موج من فوقه

پيشگامان در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 4

4 - موحدانِ بيمناك از پروردگار و روز قيامت ، پيشتاز در انجام كار هاى نيك

و هم لها س_بفون

{لها} متعلق

به {سابقون} است كه مفعول آن محذوف مى باشد. پس تقدير آن چنين مى شود: {و هم سابقون غيرهم لها}. {سبق} به معناى پيشى گرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 10 - 2

2 - كسانى كه در دنيا در انجام امور خير از ديگران سبقت مى گيرند ، در آخرت نيز پيش از ديگران مشمول رحمت ، پاداش و غفران الهى خواهند بود .

و الس_بقون الس_بقون

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از سبقت در {السابقون} اول، سبقت در انجام امور خير در دنيا و مراد از سبقت در {السابقون} دوم، پيشى گرفتن از ديگران در آخرت در دريافت رحمت و پاداش الهى است.

پيشگامان در عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 20

20 _ عن ابى عبداللّه ( ع ) [ فى قوله تعالى : ] { و السّابقون الأوّلون من المهاجرين و الانصار و الذين اتّبعوهم باحسان . . . } : فبدء بالمهاجرين الاوّلين على درجة سبقهم ثم ثنّى بالأنصار ثم ثلّث بالتّابعين لهم باحسان فوضع كل قوم على قدر درجاتهم و منازلهم عنده . . . . ;

از امام صادق (ع) درباره سخن خداى تعالى: {پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار و كسانى كه با نيكوكارى از آنان پيروى كردند . .. } روايت شده كه فرمود: پس خداى عز و جل مهاجران نخستين را بر اساس سابقه ايمانى آنان، در آغاز ذكر فرمود ; سپس انصار را در رتبه دوم و تابعين به احسان را در رتبه سوم ياد

نمود. بدين ترتيب هر گروه را بر مبناى درجه و منزلتى كه نزد او داشتند [در كلام خود] جاى داد}.

پيشگامان عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 9

9 - پيشتازان در انجام خيرات ، مهم ترين صفت مسلمانان پيرو قرآن و انسان هاى قرآنى

و منهم سابق بالخيرت

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه پيشتازان در تمسك به قرآن و حافظان ارث الهى، در اين آيه به عنوان پيشتازان در خيرات معرفى شده اند.

پيشگامى در عمل به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 12

12 - اذن خداوند ، شرط رسيدن به مقام پيشتازى در دين دارى ، زندگى قرآنى و انجام كار هاى خير

و منهم سابق بالخيرت بإذن اللّه

پيشگامى در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 2،5

2 - شتاب ورزى در انجام كار هاى نيك نشانه مؤمنان راستين

أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت

5 - شتاب در انجام كار هاى نيك و پيشتازى در ميدان ارزش ها ، خصلت هايى ارجمند و مورد توصيه و ستايش خداوند

أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت و هم لها س_بفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 14

14 - توفيق پيشتازى در انجام كار هاى خير ، فضل بزرگ الهى است .

و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرت بإذن اللّه ذلك هو الفضل الكبير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {ذلك} اشاره به {سبق} در {سابق بالخيرات}

باشد.

تأخير در ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 79 - 3

3- ثبت گناهان در نامه اعمال ، فورى نيست و با انجام آن با تأخير صورت مى گيرد .

سنكتب ما يقول

حرف {سين} براى استقبال است و دلالت دارد كه ثبت گفتارى كه از شخص صادر مى شود، با اندكى فرصت انجام مى گيرد. دليل اين تأخير ممكن است احتمال توبه از گناه باشد.

تباهى عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 2

2- كار و تلاش كافران ، هرچند گوناگون و داراى ظاهرى زيبا و فريبنده باشد ، تباه گشته و در قيامت ، براى آنان سودى نخواهد داشت .

الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 6

6- حبط اَعمال كافران ، همان ضايع شدن سعى و تلاش دنيوى آنان است .

الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا . .. فحبطت أعم_لهم

تجسم اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 17

17- حضور نفس اَعمال انسان در قيامت ، پشتوانه اجراى عدالت و نفى كمترين ظلم از ساحت خداوند است .

و وجدوا ما عملوا حاضرًا و لايظلم ربّك أحدًا

بيان حضور اعمال و تجسّم آن، علاوه بر ثبت و ضبط در نامه اَعمال، جملگى تأكيدى بر دقيق بودن اَحكام صادره بر قيامت و عادلانه بودن عقوبت هاى است و گوياى اين است كه اَسناد و مدارك

كافى و غير قابل انكارى در قيامت عرضه خواهد شد.

تجسم اخروى عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 4

4 - تجسّم و قابل رؤيت شدن تمام اعمالِ ناشايست انسان _ حتى سبكوزن ترين آنها _ در آخرت

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

تجسم عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 20

20 _ تجسّم اعمال آدمى در رستاخيز *

و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم

بازگشت ضمير در {يوفّ} به {و ما تنفقوا}، ظاهراً بيانگر اين معناست كه همان چيز انفاق شده در قيامت به طور كامل به انفاق كننده پرداخت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 25 - 10

10 _ حضور و نمود اعمال دنيوى انسان در قيامت

و وفّيت كل نفس ما كسبت

زيرا {وفّيت} به {ما كسبت} نسبت داده شده ; نه به نتيجه آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 7،15

7 _ تجسم رفتار ناپسند خيانتكاران در روز رستاخيز

و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة

برخى برآنند كه مراد از {ما غلّ}، آن مالى كه در دنيا مورد خيانت واقع شده، نيست ; بلكه گناه خيانتكارى در قيامت تجسّم مى يابد و خيانتكار همراه آن گناهِ مجسّم در صحنه قيامت حاضر مى شود.

15 _ هر كس در چيزى خيانت كند ، در قيامت آنرا در جهنّم ديده و بايد در آتش جهنّم رفته و آن را بيرون آورد .

و من

يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. و من غلّ شيئا رآه يوم القيمة فى النّار ثمّ يكلّف ان يدخل اليه فيخرجه من النّار.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 122 ; نورالثقلين، ج 1، ص 406، ح 417.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 12،13،29

12 _ دارايى هاى بخيلان در قيامت ، به صورت طوقى به گردنشان آويخته خواهد شد .

سيطوّقون ما بخلوا به يوم القيمة

13 _ آويخته شدن دارايى هاى بخيلان در قيامت بر گردن آنان ، تبلور شرّ و زيان بخلورزى ايشان

بل هو شرّ لهم سيطوّقون ما بخلوا به يوم القيمة

جمله {سيطوّقون ما بخلوا . .. }، تفسير كلمه {شرّ} است: يعنى به دوش كشى تمام داراييها در قيامت شرّى است كه دامنگير بخيلان خواهد شد. برداشت فوق بر اين اساس است كه معناى ظاهرى {سيطوّقون ... } مراد باشد.

29 _ آويخته شدن اموال مانعان زكات به گردنشان در قيامت ، به صورت اژدهايى از آتش

سيطوّقون ما بخلوا به يوم القيمة

از امام صادق (ع) درباره {سيطوّقون ما بخلوا به . .. } سؤال شد، آن حضرت فرمود: ما من احد يمنع من زكاة ماله شيئاً الّا جعل اللّه عزّوجلّ ذلك يوم القيمة ثعباناً من نار مطوّقاً فى عنقه.

_______________________________

كافى، ج 3، ص 502، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 414، ح 449 و 452.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 35 - 5،6

5 _ طلا ها و نقره هاى گداخته شده در آتش دوزخ ، تجسمى از گنجينه

شدن آنها در دنيا توسط كنزاندوزان

الذين يكنزون الذهب و الفضة . .. يوم يحمى عليها ... هذا ما كنزتم لأنفسكم

6 _ عذاب هاى اخروى ، تجسم اعمال انسان در دنيا

هذا ما كنزتم لأنفسكم فذوقوا ما كنتم تكنزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 6

6_ نتيجه و ثمره اعمال ، صورت و پرتوى از همان اعمال است .

نوفّ إليهم أعم_لهم

گفتن كلمه {اعمال} و اراده كردن نتيجه و ثمره آن ، گوياى اين نكته است كه: نتيجه عمل بازتاب آن و به گونه اى ، خود همان عمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 5

5_ خداوند ، كفر و ايمان و اعمال نيك و بد انسان ها را به صورت پاداش و كيفر متبلور خواهد ساخت .

و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم

گفتن {اعمال} و اراده كردن پاداش و كيفر آنها ، گوياى اين نكته است كه: پاداش و كيفر ، بازتاب اعمال و تبلور يافته آن است; به گونه اى كه گويا پاداش و كيفر اعمال ، همان اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 7

7- كيفر دادن خداوند در قيامت ، عينيت يافتن رفتار خود آدمى و آينه تمام نماى آن است .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

آمدن جمله {ما كسبت} به جاى {بما كسبت} (در مقابل كسب و تلاش)، مى تواند مشعر به اين حقيقت باشد كه ميان كيفرهاى الهى و رفتار آدمى وحدت كامل وجود داد و بلكه مى توان گفت

كه عين يكديگرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 11

11- تجسم عمل ، در قيامت *

يوم . .. توفّى كلّ نفس ما عملت

از اينكه {دريافت} به خود عمل نسبت داده شده نه به پاداش و كيفر آن، مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 101 - 4

4 - عقوبت هاى اخروى ، تجسم اعمال دنيايى است .

فإنّه يحمل يوم القي_مة وزرًا . خ_لدين فيه ... حملاً

خلود گنه كاران در وزر و گناه، بيانگر آن است كه عقوبت ها و گرفتارى هاى قيامت، تجسّم همان اعمال دنيايى است; چرا كه آنان در گناه خويش مخلدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 7

7- اعمال آدميان _ حتى خُردترين آنها _ در روز قيامت ، حضور و بروز پيدا خواهند كرد .

و إن كان مثقال حبّة من خردل أتينا بها

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه از عبارت {أتينا بها} معناى ظاهرى آن اراده شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 9

9 - قيامت ، روز تجسم اعمال آدميان

هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

از اين كه نفس عمل آدمى به عنوان جزا معرفى شده، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 6

6 - آتش دوزخ و نعمت هاى بهشت ، تجسم عينى اعمال آدميان است .

و جعلن_هم أئمة يدعون

إلى النار

آنچه مسلّم است اين كه پيشوايان كفر، مردم را به اعمال بد و ناشايست _ كه اسباب ورود انسان به آتش است _ فرا مى خوانند; نه به خود آتش. بنابراين تعبير {يدعون إلى النار} به جاى {يدعون إلى الضلال} مى تواند اشاره به اين باشد كه اعمال بد در واقع خود آتش دوزخ است كه در آخرت صورت حقيقت آن آشكار خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 6

6 - تبديل شدن اعمال ناپسند بدكاران به صورت كيفر در جهان آخرت

فلايجزى الذين عملوا السيّ_ئات إلاّ ما كانوا يعملون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اعمال بدكاران در اين آيه به عنوان خود جزا مطرح شده است; نه {مجزى به}; يعنى، چيزى كه در مقابل آن جزا داده شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 19

19 - در پيش گاه خداوند ، اعمال انسان ها ، براى شان نشان داده مى شود .

ثمّ إلىّ مرجعكم فأُنبّئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 54 - 5

5 - تجسم اعمال آدميان ، به صورت كيفر و پاداش در آخرت

فاليوم لاتظلم نفس شيئًا و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون

آمدن تعبير {لاتجزون إلاّ ما} به جاى {لاتجزون إلاّ بما كنتم تعملون} (با ذكر {باء} مقابله)، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه خودِ اعمال آدمى در روز رستاخيز، به صورت كيفر و پاداش به او برگردانده خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 39 - 1

1 - عذاب دردناك مشركان و كافران مستكبر در دوزخ ، تجسم اعمال خود آنان و متناسب با رفتار ايشان است .

لذائقوا العذاب الأليم . و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

آيه شريفه، در واقع پاسخ سؤالى است كه از آيه قبل برمى آيد و آن اين كه: چرا عذاب مشركان مستكبر، عذابى دردناك است و آيا اين عذاب عادلانه است؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 2،3

2 - عذاب سخت و فوق تصور ستمگران در قيامت ، بازتاب كردار و رفتار خود آنان است .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

آمدن ماده {كسب} به جاى ماده {فعل}، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

3 - تمامى كردار و رفتار آدميان در روز رستاخير ، در نظر آنان مجسم و ظاهر خواهد شد .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 5

5 - ظهور ارزش احسان ، براى كافران و گنه كاران در قيامت

لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 27 - 7

7 - مجازات و عقوبت كفرپيشگان ، بازتاب و تجسم عملكرد بد خود آنان است .

و لنجزينّهم أسوأ الذى كانوا يعملون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {أسوء الذى. ..} خود جزا و كيفر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 18

18 - كشف

حقيقت و باطن اعمال ، براى انسان در آخرت

فلننبّئنّ الذين كفروا بما عملوا

بنابراين كه {ما} در {ما عملوا} ماى حقيقيه باشد _ با الغاى خصوصيت از كافران _ استفاده مى شود كه انسان ها، از حقيقت اعمال خويش بى اطلاع اند و در روز قيامت براى آنان آشكار خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 8

8 - تجسم اعمال انسان در قيامت

ممّا كسبوا و هو واقع بهم

بنابراين كه مراد از {ما} عمل باشد و {هو} به آن باز گردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 10

10 - قيامت ، روز انسان و محصول تلاش و عملكرد او است .

حتّى يل_قوا يومهم الذى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 44 - 3

3- { درخت زقّوم } ، تجسّم گناهان جرم پيشگان در قيامت *

إنّ شجرت الزقّوم . طعام الأثيم

تعبير {شجرت الزقّوم} و ارتباط ميان دو آيه، ممكن است كنايه از اين باشد كه اين بذر گناه است كه در آخرت {زقّوم} مى روياند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 15

15 - كيفر و پاداش خداوند در قيامت ، چيزى جز حقيقت اعمال انسان در دنيا نيست . *

اليوم تجزون ما كنتم تعملون

از تعبير {تجزون ما كنتم تعملون} مى توان استفاده كرد كه جزاى خداوند در قيامت، همان اعمال خود انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه

- 45 - 34 - 4

4 - تشابه كيفر اخروى با عملكرد دنيوى انسان

ننسيكم كما نسيتم

بنابراين كه {كما} براى تشبيه باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 12

12- تجسم اعمال نيك و بد ، در قيامت *

و ليوفّيهم أعم_لهم

دريافت كامل اعمال، اگر به معناى ظاهرى آن حمل شود، مستلزم تجسم عمل خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 16 - 6

6 - آتش دوزخ ، تجسّم و عينيت اعمال نارواى خود كافران براى ايشان *

إنّما تجزون ما كنتم تعملون

تعبير {تجزون ما} _ به جاى {تجزون بما} _ بيانگر اين معنا است كه خود عمل، جزا واقع مى شود و اين در صورتى است كه عمل ناروا تجسّم پيدا كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 40 - 4

4 - تجسم اعمال انسان ، در قيامت

و أنّ سعيه سوف يرى

با توجه به اين كه نائب فاعل در فعل {يُرى}، ضميرى است كه به {سعى} بر مى گردد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 6 - 6

6 - تك تك اعمال انسان _ با وجود اين كه خود وى آنها را فراموش مى كند _ در نزد خداوند محفوظ بوده و در قيامت به او ارائه خواهد شد .

فينبّئهم بما عملوا أحصيه اللّه و نسوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 18 - 2،3

2

- قيامت ، روز حساب رسى و عرضه شدن نيات ، انگيزه ها ، افكار و رفتار انسان ها به محكمه عدل الهى

يومئذ تعرضون

3 - قيامت ، روز كشف حقايق و بروز و ظهور تمامى ابعاد وجودى انسان ها ( نيات ، انگيزه ها ، افكار و رفتار ها )

لاتخفى منكم خافية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 33

33 - انسان ها ، تمامى كار هاى خير خود را در پيشگاه خداوند ، بهتر از آنچه انجام داده اند ، مى بينند و بيشتر از پاداشى كه انتظارش را داشته و شايسته آن بوده اند ، دريافت مى كنند .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 5

5 - در قيامت ، هر انسانى با كردار خويش ، مواجه شده و سزاى آن را خواهد ديد . *

كدحًا فمل_قيه

ضمير مفعولى در {فملاقيه} ممكن است به {كدحاً} برگردد; در اين صورت احتمال مى رود مراد ملاقات جزاى عمل بوده و از باب مبالغه، به ملاقاتِ خود عمل، تعبير شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 6،8

6 - پاداش ها و كيفر هاى آخرت ، چيزى جز كردار انسان نيست .

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

8 - تجسّم اعمال و قابل رؤيت شدن آنها در آخرت

ليروا أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 10

10 -

حالت انسان در آخرت ، تجسّمى از وضع او در دنيا است .

حمّالة الحطب

شأن نزول آيه شريفه _ كه از هيزم كشى و خار ريختن ام جميل سر راه پيامبر(ص) حكايت دارد _ بيانگر اين است كه آنچه در اين آيه از حالت او در آخرت بيان شده، تجسّم وضع دنياى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 5 - 2

2 - عذاب آخرت ، تجسّمى از گناه در دنيا است .

فى جيدها حبل من مسد

آيه شريفه ترسيمى از آخرت همسر ابولهب ارائه مى دهد; يعنى، او همان طور كه در دنيا بوته هاى خار را برمى داشت و بند آن را به گردن مى انداخت، تا به راه پيامبر(ص) بيفشاند; در آخرت نيز بار گناه خود را برداشته و بند آن را به گردن خواهد انداخت.

تجسم عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 4

4 - تجسّم و قابل رؤيت شدن تمام اعمال نيكِ انسان _ حتى سبكوزن ترين آنها _ در آخرت

خيرًا يره

تجسم عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 10،11

10 - قيامت ، صحنه بروز و ظهور اعمال پسنديده اى است كه آدمى در دنيا انجام داده است .

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

ضمير مفعولى در {تجدوه} (مى يابيد آن را) به كلمه {خير} بر مى گردد و مقتضايش آن است كه: آدمى با همان عمل نيكى كه انجام داده، روبه رو خواهد شد; يعنى، اعمال نيك

آدمى در قيامت، به گونه اى بروز و ظهور دارند.

11 - تجسم اعمال آدمى در قيامت

و ما تقدموا . .. تجدوه عنداللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 8،11

8 - صحنه قيامت ، صحنه مشاهده اعمال دنيوى و ديدن نتايج آن است .

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت

فعل {يرى} مى تواند از رؤيت به معناى ديدن با چشم باشد. بر اين مبنا معناى جمله {كذلك ...} چنين مى شود: خداوند اعمال مشركان (و يا نتايج اعمالشان) را به آنان نشان خواهد داد.

11 - اعمال نارواى آدميان در قيامت ، به صورت حسرتى مجسم در پيش روى آنان قرار خواهد گرفت .

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت عليهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه: {يرى} از رؤيت قلبى باشد. در اين صورت {حسرات} مفعول سوم براى {يرى} خواهد بود و معناى جمله چنين مى شود: خداوند اعمال مشركان را به صورت حسرتهايى، بر آنان جلوه گر خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 13

13- اَعمال انسان ها ، فانى نمى شود و در قيامت در برابر آنان حاضر و مجسم خواهد بود .

و وجدوا ما عملوا حاضرًا

ظاهر جمله {و وجدوا. ..} آن است كه تأسيس باشد، نه تأكيد; يعنى، مطلب جديدى را غير از آنچه كه در جملات قبل گفته شد، بيان مى كند و آن اين كه علاوه بر نوشته اَعمال خود آن نيز در برابر آدميان حاضر مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 100 -

4

4 - قيامت ، روز ظهور اعمال دنيوى انسان است .

من أعرض عنه فإنّه يحمل يوم القي_مة وزرًا

{وزر}،به معناى بارسنگين است و به گناه از آن جهت كه بار سنگينى بر دوش گنه كار است، {وزر} اطلاق مى گردد (مفردات راغب). {حمل وزر} حاكى از آن است كه در قيامت، گناه به صورت بارى بر دوش گناهكار ظهور خواهد يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 9

9 - قيامت ، روز تجسم اعمال و ظهور دست مايه ها و تلاش هاى انسان

يوم ينظر المرء ما قدّمت يداه

تجسم عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 9

9 - روزى اهل بهشت ، نتيجه و تجسم عقايد صحيح و اعمال صالحشان است .

كلما رزقوا منها من ثمرة رزقاً قالوا هذا الذى رزقنا من قبل

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مراد از {من قبل} دنيا باشد. بر اين مبنا، جمله {هذا الذى ...} دلالت مى كند كه روزيهاى بهشت همان است كه در دنيا به اهل ايمان داده شده بود. در توجيه اين معنا (عينيت روزى بهشت با روزى دنيا) مى توان گفت، مقصود آن است كه: نعمتهاى بهشت تجسم همان اعمال و عقايد اهل ايمان در دنياست. روشن است كه بر اين مبنا، مراد از {الذى رزقنا} ايمان و عمل صالح است.

تجسم عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 33 - 2

2 - تجسّم اعمال زشت كافران ، براى آنان در قيامت

و بدا لهم سيّئات

ما عملوا

اضافه {سيّئات} به {ما عملوا} ممكن است اضافه بيانيه باشد. در آن صورت مى توان گفت: آشكار گشتن اعمال به معناى تجسّم آن است.

تحريم عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 1،9

1 _ خداوند كردارهاى زشت و شنيع و رفتارهاى نكوهيده و ستمگرى را تحريم كرده است.

قل إنما حرم ربى الفوحش ما ظهر منها و ما بطن و الإثم و البغى بغير الحق

{فواحش} جمع فاحشة و به معناى كارهاى شنيع (همانند زنا، لواط و . .. ) است و {إثم} به كردارهاى نكوهيده (همانند ميگسارى و ... ) گفته مى شود. (برگرفته از مجمع البيان).

9 _ تحريم كردارهاى زشت و ديگر محرمات، ناشى از ربوبيت خداوند است.

إنما حرم ربى الفوحش . .. ما لا تعلمون

تحسين عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 12

12_ ستودن كار هاى خوب ديگران ، عملى پسنديده است .

إنه حميد

تحسين عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 3

3 _ نيكو پنداشتن اعمال ناهنجار ، نشانى از نفوذ شيطان در افكار آدمى

و إذ زين لهم الشيطن أعملهم

تحقق بهترين عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 4

4- تحقّق يافتن بهترين عمل و برترين عامل ، فلسفه آفرينش انسان و موهبت هاى پيرامون او است .

إنّا جعلنا . .. لنبلوهم أيّهم أحسن عملاً

عبارت {لنبلوهم. ..} در تبيين علّت و فلسفه آفرينش موهبت هاى زمين، به ايجاد

زمينه براى تحقّق يافتن دو شاخصه اشاره كرده است: 1_ بهترين عمل كننده از بين افراد انسان; 2_ بهترين عمل از بين عمل ها.

تحقق عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 8

8- برخى از امور ، در عين ناپسند و منفور خداوند بودن ، وجود خارجى پيدا مى كنند .

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

تحليل زشتى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 4

4 _ نقش جهانبينى در توجيه و تعيين زشتى و زيبايى عمل *

و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم شركاؤهم

تحليل زيبايى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 4

4 _ نقش جهانبينى در توجيه و تعيين زشتى و زيبايى عمل *

و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم شركاؤهم

تداوم ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 13 - 4

4 - تمام نشدن پرونده اعمال انسان ها پس از مرگ

ينبّؤا الإنس_ن يومئذ بما قدّم و أخّر

برداشت ياد شده، براساس احتمال دوم در آيه شريفه است.

تداوم عمل مؤمنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 12

12- مؤمنانِ راستين ، بر انجام اَعمال صالح مداومت دارند .

المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت

فعل مضارع {يعملون} و نيز جمع بودن {الصالحات} مى تواند به مطلب بالا اشاره داشته باشد. لازم به ذكر است در برداشت ياد شده، {الذين} صفت توضيحى براى {المؤمنين}

گرفته شده است.

تذكر حسابرسى اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 4

4- تبيين آيات الهى در طبيعت و تذكر به محاسبه اعمال در قيامت ، براى هدايت آدميان است .

و جعلنا الّيل و النهار ءايتين . .. اقرأ كت_بك ... من اهتدى فإنما يهتدى لنفسه

تذكر حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 17

17 - توجه دادن انسان به محاسبه اعمال اش در نزد خداوند ، زمينه ساز پابندى وى به توحيد و پيروى كردن از انسان هاى خداجو است .

و إن ج_هداك على أن تشرك بى . .. فلاتطعهما ... و اتّبع سبيل من أناب إلىّ ثمّ إلىّ

ترس از رد عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 10

10 - { قال أبو عبداللّه ( ع ) معناه [ و الذين يؤتون ما ءاتوا و قلوبهم وجلة ] خائفة أن لايقبل منهم . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: معناى آيه اين است كه مى ترسند آنچه انجام داده اند، از آنان قبول نشود. ..}. مجمع البيان، ج 7، ص 174.

ترس از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 3

3- در قيامت مجرمان ، هنگام مشاهده نامه عمل ، از كردار خود وحشت و دلهره پيدا مى كنند .

فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

ترك عجله در عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27

- 46 - 5

5 - تشويق قوم ثمود از سوى صالح ( ع ) به استغفار و آمرزش خواهى از خداوند ، به جاى شتابورزى در بدى ها

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. لولا تستغفرون اللّه

ترك عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 5

5 _ هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به عدم اجراى احكام ارث و قوانين الهى

تلك حدود اللّه . .. و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده يدخله ناراً

ترك عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 11

11 _ كفر به خدا و قيامت و نداشتن عمل صالح ، موجب غلبه ترس و اندوه بر آدمى

من ءامن باللّه و اليوم الاخر و عمل صلحاً فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 2

2- گريز از ايمان و عمل صالح ، ظلم است .

قال أمّا من ظلم

مراد از ظلم در اين آيه _ به قرينه آيه بعد كه مؤمنان داراى عمل صالح را در برابر ستم گران قرار داده است _ بى ايمانى و ترك كردار نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 4

4- مردم بى ايمان و فاقد عمل صالح ، در بينش ذوالقرنين ، مردمى ظالم بودند .

قال أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

مقابله بين دو گروه {من ظلم} و {من

ءامن. ..} حكايت از آن دارد كه ترك ايمان و عمل صالح ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 7 - 4

4 - ايمان ، داراى حقيقت و مفهومى سازگار با ترك عمل صالح

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

عطف، نشانه تغاير است و تفكيك ايمان از عمل صالح، بيانگر تفاوت مفهوم و حقيقت هر يك، با ديگرى است.

ترك عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 28

28 _ تعاليم پنجگانه (اجتناب از شرك، احسان به والدين و . ..) تعاليمى مطابق با عقل

ذلكم وصيكم به لعلكم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 14 - 6

6 _ مواظبت بر اعمال نيك و پرهيز از كار هاى ناروا ، توصيه خداوند به انسانها

ثم جعلنكم خلئف . .. لننظر كيف تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 5

5 - براى تصميم به انجام دادن عمل خوب و يا ترك امرى ناپسند ، خوب است كه آن تصميم ، به صورت عهدى با خداوند در ميان گذاشته شود .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه فمنهم من قضى نحبه

تعبير از تكليفى كه مؤمنان انجام دادند به {ما عاهدوا اللّه عليه} و نيز آوردن واژه {نحب} _ كه به معناى {نذر} است _ دلالت مى كند كه مؤمنان، براى انجام دادن تكليف شان، آن را به صورت عهدى با خدا در ميان گذاشتند و خداوند نيز از چنين كارى ستايش كرده است.

اين، نشان مى دهد كه انجام دادن تكليف به صورت عهد بستن با خدا، امرى سزاوار و شايسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 2

2 - پرهيز از بدى ها و گناهان كبيره ، نمود و نشانه ايمان و اتكا به خداوند

للذين ءامنوا و على ربّهم يتوكّلون . و الذين يجتنبون

ترويج عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 11

11 - پرورش انسان هاى نيك كردار و رواج كار هاى شايسته در جامعه ، فلسفه بهره مند شدن از امكانات مادى

و لقد ءاتينا داود مّنا فضلاً . .. و ألنّا له الحديد . أن اعمل س_بغ_ت ... و اعملو

توصيه خداوند به انجام عمل صالح _ پس اعطاى نعمت ها و امكانات فراوان به داوود(ع) _ در واقع جهت دهنده رفتار ايشان و بازگوكننده هدف و فلسفه اين عطاها و بهره مندى ها است.

تزيين عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 13

13 _ زيبا جلوه كردن كارها نشانه حقانيت و درستى آنها نيست.

فيسبوا الله عدوا بغير علم كذلك زينا لكل أمة عملهم

جاهلانه بودن اعمال مشركان، در عين زيبا جلوه نمودن آن براى آنها، نشانگر آن است كه جلوه هاى زيبا نشان حقانيت و درستى چيزى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 122 - 10

10 _ زيبا پنداشتن اعمال و افكار از مهمترين عوامل انگيزش آدمى است.

كذلك زين للكفرين ما كانوا يعملون

تزيين عمل امت

ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 11،12

11 _ زيبا جلوه كردن اعمال امتها در نظر آنان سنت خداوندى است.

كذلك زينا لكل أمة عملهم

جمله {زينا لكل أمة . ..}، كه به صورت كلى و قانون بيان گرديده، نشان از سريان و جريان تزيين براى همه امتها دارد، و اين نشانه سنت بودن آن در نظام آفرينش انسان است.

12 _ هر جامعه و امتى عقايد و اعمال خود را، هر چند ناحق، زيبا مى پندارد.

فيسبوا الله عدوا بغير علم كذلك زينا لكل أمة عملهم

تزيين عمل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 7،8

7 - اعمال زشت فرعون در ديدگان خود او ، زيبا و آراسته جلوه گر مى نمود .

و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

8 - ساختن بناى بلند و رصدخانه ، به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) ، رفتار زشتى بود كه فرعون آن را زيبا و آراسته مى يافت .

ابن لى صرحًا . .. فأطّلع إلى إل_ه موسى ... و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

تزيين عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 2،5،7

2 _ شيطان رفتار هاى ناشايست كافران مكه را در نظرشان زيبا جلوه داد .

و إذ زين لهم الشيطن أعملهم

5 _ لشكركشى براى رويارويى با اهل ايمان ، عملى پسنديده در نظر شيطان زده كفرپيشگان مكه

إذ زين لهم الشيطن أعملهم

از مصاديق مورد نظر براى كلمه {أعملهم}، به قرينه آيات قبل و فرازهاى بعد، لشكركشى كافران

مكه براى حضور در جنگ بدر است.

7 _ سرمستى ، رياكارى و بازداشتن مردم از راه خدا ، رفتارى نيكو در نظر شيطان زده كافران عصر بعثت *

إذ زين لهم الشيطن أعملهم

از مصاديق {أعملهم} به قرينه آيه قبل، سرمستى و رياكارى . .. است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 37 - 9،11

9 _ زيبا جلوه كردن كردار هاى زشت كافران ، در نظر ايشان

زين لهم سوء أعملهم

11 _ { نسىء } ، ( جا به جا كردن ماه هاى حلال و حرام ) ، از اعمال زشت عرب هاى جاهلى و كارى پسنديده و زيبا در ديدگاه آنان

إنما النسىء زيادة فى الكفر . .. زين لهم سوء أعملهم

تزيين عمل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 9

9 _ تعيين سهمى در اموال براى خداوند و سهمى براى شريكان موهوم او و تجويز مصرف سهم خداوند براى شريكان، كارهايى زيبا و شايسته از ديدگاه مشركان عصر جاهليت

و جعلوالله مما ذراً من الحرث . .. كذلك زين لكثير من المشركين

اسم اشاره {كذلك} به آيه قبل اشارت دارد و مفاد {كاف} تشبيه در آن، بيان شباهت تزيين در اين كار (قتل فرزند) با تزيين در آيه قبل (تعيين سهام و . ..) است.

تزيين عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 43 - 6،8

6 _ شيطان اعمال ناروا و ناپسند آدمى را زيبا جلوه مى دهد.

و زين لهم الشيطن ما كانوا يعملون

8 _ زيبا پنداشتن اعمال زشت، موجب هدايت

ناپذيرى و اجابت نكردن دعوت انبيا

فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا . .. و زين لهم الشيطن ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 12

12 _ هر جامعه و امتى عقايد و اعمال خود را، هر چند ناحق، زيبا مى پندارد.

فيسبوا الله عدوا بغير علم كذلك زينا لكل أمة عملهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 122 - 11

11 _ كافران، از آن رو كه در ظلمت و گمراهى هستند، كردار زشت خويش را زيبا مى پندارند.

كمن مثله فى الظلمت . .. كذلك زين للكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 2،3،10،11

2 _ كشتن فرزند در نظر بسيارى از مشركان عصر جاهليت كارى زيبا و شايسته بوده است.

و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

3 _ اعتقاد مشركان به بتها و معبودهاى پندارى، عامل زيبا جلوه نمودن فرزندكشى در نظر ايشان

و كذلك زين . .. قتل أولدهم شركاؤهم

10 _ تزيين اعمال زشت، از ترفندهاى گمراهگران براى به هلاكت افكندن مردم و به اشتباه انداختن آنها در دين

و كذلك زين . .. ليردوهم و ليلبسوا عليهم دينهم

11 _ شريكان موهوم خداوند با تزيين اعمال ناروا موجبات هلاكت و سردرگمى و اشتباه در دين را براى مشركان فراهم مى سازند.

و كذلك زين . .. ليردوهم و ليلبسوا عليهم دينهم

{ردى} به معناى هلاكت و {لبس} به معناى اشتباه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 37 - 9،11

9 _ زيبا جلوه

كردن كردار هاى زشت كافران ، در نظر ايشان

زين لهم سوء أعملهم

11 _ { نسىء } ، ( جا به جا كردن ماه هاى حلال و حرام ) ، از اعمال زشت عرب هاى جاهلى و كارى پسنديده و زيبا در ديدگاه آنان

إنما النسىء زيادة فى الكفر . .. زين لهم سوء أعملهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 7

7_ نفس آدمى بر آراستن كار هاى زشت و ناروا و واداشتن او به ارتكاب آنها تواناست .

قال بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 3،4

3- شيطان ، اعمال زشت امت هاى گذشته را در نظر آنان زيبا جلوه داد .

لقد أرسلنا إلى أُمم من قبلك فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

تزيين كردارها و نيز ذيل آيه {و لهم عذاب أليم} قرينه است بر اينكه مراد از {اعمال}، كردارهاى ناروا و قبيح است.

4- تزيين اعمال ناروا ، از راه هاى اغواگرى شيطان

فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 11

11 - خوب و زيبانمايى كار هاى ناروا ، از جمله ويژگى هاى نفس انسان

و كذلك سوّلت لى نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 8،9،11،14

8 - شيطان ، اعمال نادرست قوم عاد و ثمود ، را براى آنان به صورت خوب جلوه مى داد .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

قرينه حال، دلالت مى كند بر اين كه مراد از {أعمال} كارهاى ناروا و

نادرست بوده است. چه اين كه كار خوب، نياز به تزيين ندارد.

9 - از جمله راه هاى شيطان ، براى فريب مردمان آراستن كار هاى بد به شكلى زيبا است .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم فصدّهم عن السبيل

11 - زيبا جلوه دادن بدكارى ها ، از جمله عوامل بازدارنده از راه خدا است .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم فصدّهم عن السبيل

14 - قوم عاد و ثمود ، پس از انحراف و از دست دادن بصيرت ، مرتكب اعمال زشت مى شدند . و آن را خوب مى دانستند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. و كانوا مستبصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 1،4

1 - برخى از انسان ها ، رفتار زشت خود را زيبا مى بينند .

أفمن زيّن له سوء عمله فرءاه حسنًا

4 - خوب و زيبا جلوه دادن بدى ها و رفتار زشت در نظر مردم ، كارى شيطانى و دشمنى با آنان است .

و لايغرنّكم باللّه الغرور . إنّ الشيط_ن لكم عدوّ ... أفمن زيّن له سوء عمله فرءاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 4

4 - ستمگران اعمال و رفتار هاى بد و زشت خود را در دنيا ، زيبا و خوب پنداشته و يا از بدى و زشتى آنها غافل اند .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

ظاهر شدن اعمال زشت ستمگران در نظر آنان، ممكن است به خاطر اين باشد كه آنها را خوب و زيبا مى دانستند و يا از بدى و زشتى چنين رفتارى، كاملاً غافل بودند.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 7

7 - اعمال زشت فرعون در ديدگان خود او ، زيبا و آراسته جلوه گر مى نمود .

و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 5

5 - زيبا جلوه دادن اعمال زشت و باور هاى نادرست ، شيوه اغواگران و رهزنان ايمان مردم

فزيّنوا لهم ما بين أيديهم و ما خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 25 - 13

13- تزيين ضد ارزش ها ، براى متمايل ساختن انسان ها به آن ، خصلتى شيطانى است .

الشيط_ن سوّل لهم و أملى لهم

چنانچه {تسويل} به معناى زيبا نمايش دادن زشتى ها باشد.

تشبيه عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 2

2 - كار هاى خير ، هر چند به وزن مورچه اى ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

{مثقال}; يعنى، وسيله اى كه با آن، وزن چيزى سنجيده شود (مفردات). {ذرّة} (مفرد {ذرّ}) به معناى كوچك ترين نوع مورچه است (صحاح اللغة). برخى آن را يك صدم وزن {جو} دانسته و برخى گفته اند: مراد ذرّاتى است كه در شعاع خورشيد، مشاهده مى شود. (لسان العرب)

تشبيه عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 11 - 1

1 - انجام دادن بعضى

از كار هاى نيك ، دشوار و بسان افكندن خويش در يك راه كوهستانى و گردنه هاى صعب العبور است .

فلااقتحم العقبة

{اقتحام}; يعنى، بين كارى سخت و هولناك قرار گرفتن (مفردات). زمانى كه شخص بدون فحص و بررسى خود را در ماجرايى بزرگ بيفكند، گفته مى شود: {إقْتَحَمَ} (نهايه ابن اثير). راه دشوارى كه در كوه قرار دارد، {عقبة} ناميده مى شود (مفردات) و نيز {عقبة} به مسير صعب العبورى گفته مى شود كه از آن بر كوه بالا روند (قاموس). اين راه از آن جهت {عقبة} ناميده مى شود كه راه پيمايان، بايد در آن پشت سر هم و به يك ستون حركت كنند.

تشبيه عمل صالح كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 1

1- عمل نيك كافرانِ به ربوبيت خداوند ، چونان خاكسترى است در معرض تندباد در روز طوفانى

مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف

مراد از {أعمالهم} مى تواند اعمال خير و صالحى باشد كه كافران انجام مى دهند. چه اينكه روشن است عمل زشت و گناه هيچ كس، كافر و مسلمان، ثمرى ندارد تا اينكه حبط گردد و يا به خاكسترِ در معرض باد تشبيه شود.

تشبيه عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 1،3

1 - اعمال و رفتار كفرپيشگان ، همانند سرابى است در كوير كه تشنه به پندار آب به سراغ آن مى رود و چيزى به دست نمى آورد .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم

يجده شيئًا

3 - اعمال و رفتار كفرپيشگان ، چون سراب فريبنده است .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 1

1 - اعمال كافران ، به مثابه تاريكى شديد در درياى ژرفناك با امواجى متلاطم و پوشيده از ابر است كه كمترين روزنه اى در آن نيست .

و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من فوقه موج من فوقه سحا

تشبيه عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 2

2 - كار هاى ناروا ، هر چند به وزن مورچه ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

تشخيص حسن عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 8

8- بعضى از افعال ، داراى حسن و قبح ذاتى و كافران گرفتار انحراف در تشخيص آن *

زيّن له سوء عمله

در آيه شريفه ميان بينش فرد كافر و ارزش واقعى اعمال، تفكيك شده است; يعنى، در متن واقع عمل او حقيقتاً بد است; ولى كافر آن را زيبا مى بيند و اين مى نماياند كه واقعيت هر عمل، بدون داورى انسان ها، داراى ارزشى مستقل و اصيل است.

تشخيص عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 9

9 - توانايى انسان بر

شناخت نيك و بد

و افعلوا الخير

در جمله ياد شده خداوند، مؤمنان را به انجام دادن كار نيك توصيه كرده; اما سخنى از اين به ميان نياورده است كه كدام عمل، نيك و كدام عمل، بد است و اصولاً معيار نيكى و بدى در اعمال چيست؟ اين مى تواند بدان جهت باشد كه انسان خود مستقلاً مى تواند حسن و قبح و نيكى و بدى را بشناسد.

تشخيص عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 9

9 - توانايى انسان بر شناخت نيك و بد

و افعلوا الخير

در جمله ياد شده خداوند، مؤمنان را به انجام دادن كار نيك توصيه كرده; اما سخنى از اين به ميان نياورده است كه كدام عمل، نيك و كدام عمل، بد است و اصولاً معيار نيكى و بدى در اعمال چيست؟ اين مى تواند بدان جهت باشد كه انسان خود مستقلاً مى تواند حسن و قبح و نيكى و بدى را بشناسد.

تشخيص قبح عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 8

8- بعضى از افعال ، داراى حسن و قبح ذاتى و كافران گرفتار انحراف در تشخيص آن *

زيّن له سوء عمله

در آيه شريفه ميان بينش فرد كافر و ارزش واقعى اعمال، تفكيك شده است; يعنى، در متن واقع عمل او حقيقتاً بد است; ولى كافر آن را زيبا مى بيند و اين مى نماياند كه واقعيت هر عمل، بدون داورى انسان ها، داراى ارزشى مستقل و اصيل است.

تشخيص نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - مطففين - 83 - 19 - 1

1 - ابزار شناخت ديوان نامه هاى عمل نيكوكاران ، در دسترس همگان نيست .

و ما أدريك ما علّيّون

تشخيص نامه عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 8 - 1

1 - ابزار شناخت ديوان نامه هاى اعمال بد ، در دسترس همگان نيست .

و ما أدريك ما سجّين

تشويق به ترك عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 12

12 - مؤمن آل فرعون ، مردم را به دل نبستن به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح توأم با ايمان ، ترغيب مى كرد .

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... ير

گفته هاى مؤمن آل فرعون با مردم و فرعونيان، در مقام دعوت و تبليغ بود; چنان كه آيه بعد (مالى أدعوكم إلى النجاة . ..) تأييدكننده همين مطلب است.

تشويق به عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 6

6 _ وعده پاداش و تضمين آن ، از روش هاى قرآن براى ترغيب مردم به ايمان و عمل

انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

تشويق به عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 7

7 - پايبند ساختن بشر به نيكى ها و ارزش ها ، عصاره پيام وحى و دعوت قرآن

من جاء بالحسنة فله خير منها

از اين كه خداوند به

جاى هر عمل خاصى، عنوان {الحسنة} را برگزيده و آن را ملاك اصلى رستگارى انسان معرفى كرده است، استفاده مى شود كه همه تكاليف و رهنمودهاى دين، در حقيقتى به نام {حسنه} خلاصه مى شود و وحى الهى با تشويق و رهنمود به نيكى ها، درصدد پايبند ساختن انسان به آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 17

17 - تشويق انسان ها ، به انجام كار هاى شايسته و نويد پاداش به آنان از سوى خداوند

و اللّه بما تعملون بصير

تشويق به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 8

8 _ لزوم بهره گيرى از ابزار هاى تشويق ( پاداش و . . . ) در گرايش دادن انسان ها به اطاعت خدا و هر كار نيك

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة

اينكه خداوند مؤمنان را با نويد بهشت، به جهاد تشويق كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 8

8 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به كار هاى خير و انفاق در راه خداوند

و أقرضوا اللّه . .. يض_عف لهم و لهم أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 35،38

35 - توصيه و ترغيب خداوند به انجام دادن كار هاى خير ، پيش از فرا رسيدن مرگ

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير

تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

38 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق در راه خدا و انجام دادن كار هاى خير

و ءاتوا الزكوة . .. و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، با يادآورى پاداش بزرگ و فراوان، ايجاد انگيزه نموده و از خصلت نفع طلبى انسان ها بهره جسته است.

تشويق به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 18

18 _ بهره گيرى قرآن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، در تشويق آنان به اعمال نيك

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم . .. و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 5

5 _ نقش وعده پاداش و تضمين آن در ترغيب به عمل

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 9

9 _ انتظار ستايش و تشويق در برابر انجام اعمال نيك ، ناپسند نيست . *

لا تحسبنّ الّذين . .. و يحبّون ان يحمدوا بما لم يفعلوا

با توجّه به مفهوم جمله {يحبّون . .. } (در برابر آنچه انجام نداده اند، خواهان ستايش هستند)، مى توان به دست آورد كه در صورت انجام كار نيك، توقع ستايش و تشويق ناپسند نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 127 - 25

25 _ اعتقاد به آگاهى خداوند از اعمال خير ، مشوق انسان به انجام آن نيكيها

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

جمله {و ما تفعلوا . ..} به منظور ترغيب به اعمال خير بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 3،6

3 _ ترغيب انسان ها از سوى خداوند به ايمان و عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

6 _ نويد به پاداش نيك ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسان ها و ترغيب آنان به اعمال صالح

وعد اللّه . .. اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 3

3- حاكميّت ذوالقرنين ، در جهت ترويج ايمان و عمل صالح بود .

قال . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 9

9 - خداوند ، انسان ها را به روى آوردن به انجام دادن عمل شايسته ، جهت نيل به سعادت اخروى تشويق كرده است .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم . .. جزاء بما كانوا يعملون

اعلام مخفى بودن پاداش مؤمنان و وصف ناپذير بودنش برانگيزاننده انسان ها، جهت دستيابى به آن پاداش است و يادآورى جزاى عمل، مزيد بر تشويق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 12

12 - مؤمن آل فرعون ، مردم را به دل نبستن به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار

زشت و انجام عمل صالح توأم با ايمان ، ترغيب مى كرد .

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... ير

گفته هاى مؤمن آل فرعون با مردم و فرعونيان، در مقام دعوت و تبليغ بود; چنان كه آيه بعد (مالى أدعوكم إلى النجاة . ..) تأييدكننده همين مطلب است.

تصميم عمل به عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 115 - 5

5 - عزم و تصميم جدى براى عمل به توصيه هاى خداوند ، خصلتى ارزشمند است .

و لقد عهدنا إلى ءادم . .. فنسى و لم نجد له عزمًا

تعبير {نيافتيم} به جاى {نبود}، گوياى آن است كه دراين موارد، وجود عزم، مطلوب و مورد انتظار است.

تضمين پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 6

6- تضمين پاداش عمل صالح ، از جانب خداوند

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

تعاون در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 4

4 - مردم ، موظف اند همديگر را در انجام هر كار خالصانه ، يارى دهند .

أن تقوموا للّه مثنى و فردى

احتمال دارد {مثنى} اشاره به اين نكته باشد كه مردم دو نفرى به همديگر كمك كنند.

تعجيل در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 10

10 - شتاب در كار خير و در دفاع از دين و مبلغان دينى ، كارى است شايسته و بايسته

.

و جاء من أقصا المدينة رجل يسعى قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

تفاوت عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 4 - 1،2

1 - انسان ها ، در شيوه كار و تلاش و نتيجه آن ، با يكديگر متفاوت اند .

إنّ سعيكم لشتّى

{شتّى} (جمع {شتيت}) به معناى متفرق ها است. {سعى} گرچه مفرد است; ولى به قرينه اضافه شدن به {كم}، در معناى جمع است. اين آيه گرچه جواب قسم هاى پيش است; ولى جواب تفصيلى قسم، مطالبى است كه در آيات بعد آمده است. مراد از تفاوت تلاش ها _ به قرينه آيات بعد _ تفاوت شيوه ها و پى آمدهاى عمل است.

2 - خداوند ، در تأكيد بر گوناگون بودن تلاش هاى انسان ها و شيوه ها و آثار آن ، به شب و روز و به ذات خويش ، سوگند ياد كرده است .

و الّيل . .. إنّ سعيكم لشتّى

تقدير عمل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 19 - 6

6 - توانمندى هاى انسان و ويژگى هاى جسمى ، اخلاقى و رفتارى او ، داراى ميزانى تعيين شده از سوى خداوند

فقدّره

حدّ نهايى و اندازه هر چيزى را {قدر} آن مى گويند (مقاييس اللغة). بنابراين، تقدير; يعنى، اندازه و مقدار چيزى را مشخص ساختن.

تقوا در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 27

27 _ رفتار آدمى هنگامى كه همراه با تقوا و پارسايى باشد ، موجب قرب به خداوند است .

اذ قربا قرباناً

. .. انما يتقبل اللّه من المتقين

{قربان} به عملى گفته مى شود كه با آن قصد تقرب به خدا مى شود. بنابراين قبولى قربانى به معناى حصول تقرب به خداست كه در آيه شريفه مشروط به تقوا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 7

7 _ لزوم تقواپيشگى اهل ايمان در سه بعد رفتارى ، اعتقادى و اخلاقى

إذا ما اتقوا و ءامنوا و عملوا الصلحت ثم اتقوا و ءامنوا ثم اتقوا و احسنوا

با توجه به تكرار {اتقوا} به همراه هر يك از جملات {عملوا الصلحت} (بعد رفتارى) و {ءامنوا} (بعد اعتقادى) و {احسنوا} (بعد اخلاقى)، مى توان گفت مراد از {اتقوا} در هر فراز، فرمان به تقوايى مناسب با ساير جملات آن فراز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 1،2،7

1 _ لزوم بنا نهادن همه كار ها و برنامه هاى زندگى ، بر اساس تقواى الهى و رضاى خدا

أفمن أسّس بنينه على تقوى من اللّه و رضون

برداشت فوق بر اين پايه است كه {بنيانه} به قرينه فراز پيشين _ كه مربوط به عمل انسان است (بناى مسجد قبا و مسجد ضرار) _ به تقدير {عمله} باشد ; يعنى، كسى كه بنيان عملش را بر اساس تقوا قرار دهد.

2 _ اعمال مبتنى بر تقوا و رضايت الهى ، داراى اساسى محكم و استوار و ارزشى خدشه ناپذير

أفمن أسّس . .. أم من أسّس بنينه على شفا جرف

از قرار گرفتن اين بخش از آيه (أفمن أسس بنيانه على تقوى . .. ) در برابر {أم

من أسّس بنيانه على شفا جرف هار} برداشت فوق استفاده مى شود.

7 _ لزوم داشتن اخلاص و تقوا ، از نخستين مراحل انجام هر كار

أفمن أسّس بنينه على تقوى

تعبير {أسّس بنيانه} تصريح به مراحل آغازين هر عمل دارد.

تكبر بر عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 11

11 - مؤمنان ، همواره بايد ميان بيم و اميد به سر برند و به اعمال نيك مغرور نشوند .

ي_أيّها الذين ءامنوا اركعوا . .. لعلّكم تفلحون

تكذيب عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 12

12- كسانى كه با ارتكاب اعمال زشت در دنيا به خود ستم كرده اند ، در قيامت منكر آن اعمال مى شوند .

الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم . .. ما كنّا نعمل من سوء

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه مراد از {ظالمى أنفسهم} _ به قرينه {ما كنّا نعمل من سوء} (ما مرتكب عمل زشت نمى شديم) _ اعمال ناپسند و زشتى باشد كه مرتكبان آنها، آن را از خود نفى مى كنند.

تكذيب كيفر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 8 - 3

3 - تناقض گويى كافران مكه ، در انكار معاد و كيفر كردار

إنّكم لفى قول مختلف

با توجه به اين كه آيات پيشين در مورد معاد و جزاى كردار و آيات بعد در زمينه روز جزا است، ممكن است {قول مختلف} نظر به همين موضوع (معاد) داشته باشد.

تكريمهاى كارگزاران نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 5

5 - واگذاركنندگان نامه عمل به انسان ها در قيامت ، برخى را محترم شمرده و با گروهى ديگر برخوردى تحقيرآميز و خفّت بار خواهند داشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

تلاش در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 11

11 - لزوم تلاش در اجراى فرمان الهى در حد توان ، حتى با معاف بودن از برخى مراتب آن *

ليس على الأعمى حرج . .. و من يطع اللّه و رسوله يدخله جنّ_ت

بيان {من يطع. ..} _ پس از {ليس على الأعمى...} _ ممكن است بيانگر اين نكته باشد كه: گر چه افراد ناتوان، از شركت در جنگ معاف اند; اما آنان با زنده داشتن روح اطاعت و تلاش در اجراى فرمان هاى الهى و شركت در خدمات پشت جبهه، مى توانند به فيض و پاداش جهاد دست يابند.

تناسب پاداش با عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 4،8

4_ پاداش ها و كيفر هاى خداوند ، با اعمال و رفتار آدميان مطابقت داشته و كاستى ندارد .

ليوفينّهم ربك أعم_لهم

{توفية} (مصدر يوفى) به معناى به طور كامل و تمام پرداختن است.

8_ رساندن انسان ها به سزايى كامل و مطابق با اعمال و رفتار آنان ، تنها درخور كسى است كه به تمام اعمال و جزئيات رفتار ايشان آگاه باشد .

ليوفينّهم ربك أعم_لهم إنه بما يعملون خبير

بيان آگاهى خداوند به تمامى اعمال و جزئيات آن

، پس از مطرح ساختن اداى كامل پاداش و كيفر اعمال ، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 4

4- كيفر و پاداش الهى به انسان ها در قيامت ، كاملاً مطابق و متناسب با كم و كيف رفتار آدمى است .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 9

9 - كيفيت برانگيختن انسان و جزاى اعمال او در قيامت ، متناسب با عملكرد دنيايى او است .

فنسيتها . .. تنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 6

6 - هر عمل نيكى ، داراى مراتب مختلف در نيكى و پاداش هاى گوناگون متناسب با آن عمل نيك است .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

اين كه خداوند، اعمال مردمان الهى را به بهترين نوع عمل پاداش مى دهد، نشانگر آن است كه هر عمل نيكى، داراى انواع و مراتب گوناگون است كه خداوند در مقام جزا، بهترين نوع آن را ملاك قرار مى دهد و به مردمان الهى عطا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 12

12 - هر عمل نيكى ، داراى مراتب مختلف در نيكى و پاداش هاى متناسب با آن است .

و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

اين كه خداوند به محسنان مطابق بهترين نوع عملشان پاداش مى دهد، نشانگر آن است كه هر عمل نيكى،

داراى انواع و مراتب گوناگون است كه خداوند در مقام جزا، بهترين نوع آن را ملاك قرار داده و به آنان عطا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 2،3

2 - تناسب و مطابقت كامل كيفر و پاداش الهى ، با رفتار و كردار بندگان

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

حذف مضاف در {ماعملت} _ كه در اصل {جزاء ماعملت} است _ مى تواند گوياى اين نكته باشد كه جزاى الهى، آن چنان با رفتار بندگان تناسب و مطابقت دارد كه گويا، آنچه داده مى شود خود عمل است نه جزاى آن.

3 - پاداش و كيفر مطابق و متناسب با رفتار ، پاداش و كيفرى است عادلانه و به حق .

و هم لايظلمون . و وفّيت كلّ نفس ما عملت

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، به منزله بيان براى جمله {و هم لايظلمون} مى باشد; يعنى، ظلم نشدن در حق بندگان به اين خاطر است كه هر كسى مطابق آنچه انجام داده، جزا خواهد ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 3،8

3 - عمل به توصيه هاى الهى ، داراى پاداش متناسب در پيشگاه خداوند

فافسحوا يفسح اللّه لكم

8 - برخاستن از جاى خود و قرار دادن آن در اختيار ديگران ، داراى پاداشى متناسب در پيشگاه خداوند

و إذا قيل انشزوا فانشزوا يرفع اللّه الذين ءامنوا منكم

برداشت ياد شده بدان سبب است كه خداوند، برخاستن از جاى خود را مايه بالا رفتن درجه و منزلت فرد قرار داده است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 8

8 - پاداش و عطا هاى خداوند به بهشتيان ، داراى نظم و حسابى خاص و مناسب با درجات تقواى آنان است .

إنّ للمتّقين . .. عطاء حسابًا

چنانچه {حساب} به معناى اسم مفعول (محاسبه شده) باشد، مراد از جزاء حساب شده، جزائى است كه با ميزان اعمال تقواپيشگان مناسب باشد.

تناسب عذاب با عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 4

4 - تناسب عذاب اخروى انسان ، با عملكرد دنيوى او *

يصرّ مستكبرًا . .. اتّخذها هزوًا أُول_ئك لهم عذاب مهين

{عذاب مهين} براى مستكبران استهزاگر به آيات الهى، پاسخ خداوند به عملكرد زشت آنان در تحقير و استهزاى آيات او است. بنابراين احتمالاً مى توان نتيجه گرفت كه نوعى همگونى، ميان نوع عذاب و كيفيت عمل انسان وجود دارد.

تناسب عمل و پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 62 - 3

3 - مؤمنان به تناسب عملكرد خويش ، برخوردار از بهشت هاى متفاوت *

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . .. و من دونهما جنّتان

در صورتى كه {دونهما} به معناى مرتبه پايين تر باشد، احتمال مى رود كه دو بهشت قبل مخصوص خائفان و اين دو بهشت فروتر، از آنِ كسانى باشد كه در مرتبه پايين تر قرار دارند.

تناسب فكر و عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 11

11 - التزام آدمى به عمل و پايدارى بر آن ، در گرو تطابق

آن با انديشه و افكار اوست .

و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه أموت بل أحياء

ارائه انديشه براى فراهم كردن زمينه هاى عمل - كه آيه فوق گوياى آن است - بيانگر برداشت فوق مى باشد.

تناسب كيفر با عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 27

27 _ جزاى اعمال در آخرت، متناسب با نوع عمل و روحيات عمل كننده است.

اليوم تجزون عذاب الهون . .. كنتم عن ءايته تسكتبرون

خداوند در برابر روحيه استكبارى و خودبرتربينى ظالمان، آنان را به عذاب خواركننده (الهون) وعده مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 147 - 6

6 _ كيفر هاى الهى همطراز و متعادل با اعمال و رفتار انسانهاست .

هل يجزون إلا ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 4،8

4_ پاداش ها و كيفر هاى خداوند ، با اعمال و رفتار آدميان مطابقت داشته و كاستى ندارد .

ليوفينّهم ربك أعم_لهم

{توفية} (مصدر يوفى) به معناى به طور كامل و تمام پرداختن است.

8_ رساندن انسان ها به سزايى كامل و مطابق با اعمال و رفتار آنان ، تنها درخور كسى است كه به تمام اعمال و جزئيات رفتار ايشان آگاه باشد .

ليوفينّهم ربك أعم_لهم إنه بما يعملون خبير

بيان آگاهى خداوند به تمامى اعمال و جزئيات آن ، پس از مطرح ساختن اداى كامل پاداش و كيفر اعمال ، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 4

4-

كيفر و پاداش الهى به انسان ها در قيامت ، كاملاً مطابق و متناسب با كم و كيف رفتار آدمى است .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 57 - 6

6 - كيفر هاى اخروى ، متناسب با كردار هاى آدميان در دنيا

و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين

تناسب وزنه اخروى با عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 2

2 - وزنه هاى محاسبه اعمال در قيامت ، متناسب با آنها و سنگين يا سبك خواهد بود .

فأمّا من ثقلت موزينه . .. و أمّا من خفّت موزينه

چنانچه كلمه {موازين} جمع {ميزان} (وزنه اى كه با آن متاع را مى سنجند)، باشد، نكته ياد شده استفاده مى شود.

تنفر از عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 19

19- بيزارى از فحشا ، زشتى و ستم ، نهفته در نهاد آدميان

و ينهى عن . .. لعلّكم تذكّرون

{تذكّر} ياد آوردن چيزى است كه قبلاً انسان به نوعى از آن آگاه بوده و يا بدان تمايل داشته است.

توبه از عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 13

13 _ خداوند پذيراى توبه بنى اسرائيل پس از پشيمانى آنان از رفتار ناپسند و واگذاشتن انديشه هاى ناصحيح دينى

ثم تاب اللّه عليهم

موفق ساختن بندگان بر توبه، مستلزم قبول توبه آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

اعراف - 7 - 143 - 23

23 _ ضرورت توبه به درگاه خدا پس از آگاه شدن به ارتكاب امرى ناروا

قال رب أرنى . .. قال سبحنك تبت إليك

توجيه عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 1،4،11

1 _ زشتكاران بى ايمان، پيروى از شيوه پدرانشان را توجيه كننده كردار خويش مى شمردند.

للذين لا يؤمنون. و إذا فعلوا فحشة قالوا وجدنا عليها ءاباءنا

4 _ توجيه ارتكاب كارهاى زشت و ناپسند به پندار اجراى فرمان خداوند، برخاسته از نفوذ و ولايت شيطان است.

إنا جعلنا الشيطين أولياء للذين لا يؤمنون . .. الله أمرنا بها

11 _ انتساب حكمى به خداوند بدون يقين به صدور آن از جانب او، امرى نكوهيده و ناپسند

أتقولون على الله ما لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 20 - 6

6 - تمسّك به { مشيت الهى } ، براى توجيه اعمال نادرست خود ، نشانه ناآگاهى و جهل انسان است .

و قالوا لو شاء الرحم_ن . .. ما لهم بذلك من علم

توجيه عمل ناپسند مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 6

6- مشركان با استدلال مغالطه آميز ، درصدد بودند تا اعمال و عقايد شرك آلود خود را توجيه كنند .

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء

در حالى كه خداوند به طور تشريعى از مشركان خواستار اصلاح عقيده خود و گزينش توحيد شده است، آنان براى نفى اين خواسته، آن را با اراده تكوينى در

هم مى آميزند تا از خود رفع تكليف كنند.

توصيه به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 1

1 _ توصيه شدن گنهكاران توبه كننده از جانب خدا به انجام اعمال خير و استفاده هر چه بيشتر از فرصت ها براى جبران گذشته ها

ألم يعلموا أن اللّه يقبل التوبة . .. و قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 7

7 - انجام دادن كار هاى نيك ، توصيه خداوند به مؤمنان

و افعلوا الخير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 11

11 - توصيه خداوند ، به انجام كارهايى كه موجب خير و سعادت بشر است .

خيرًا لأنفسكم

طبق نظر برخى از مفسران و اديبان (مانند زمخشرى و سيبويه)، نصب {خيراً} به خاطر {مفعولٌ به} بودن آن براى فعل محذوف (مانند {اتوا} و يا {افعلوا}) است; يعنى، {و اتوا خيراً لأنفسكم و افعلوا ما هو خير لها و انفع}.

توصيه به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 9،13

9 - انجام كار هاى شايسته ، توصيه ديگر خداوند به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل . .. و اعملوا ص_لحًا

{عمل} (مصدر {اعملوا}) به معناى انجام دادن و {صالحاً} صفت براى موصوف محذوف است;يعنى، {و اعملوا عملاً صالحاً; و كار شايسته انجام دهيد}.

13 - استفاده از نعمت هاى الهى ، سپاس گزارى از خدا و انجام اعمال شايسته ، رسم و راه زندگى ترسيم شده از

سوى خدا براى يكايك پيامبران و همه مؤمنان

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 6

6 - پيروى از شيوه زندگى پيامبران ( استفاده از نعمت هاى الهى ، داشتن كردار نيك و پرستش خداى يگانه ) توصيه أكيد خدا به يكايك امت ها

و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

برداشت هاى پيشين بر اين اساس بود كه مراد از ضميرهاى خطاب در كلمه هاى {أمّتكم}، {ربّكم} و {فاتّقون} پيامبران باشد. احتمال ديگر اين است مقصود از اين ضميرها، پيروان هر يك از پيامبران باشد. در اين صورت و با توجه به عطف اين آيه به آيه قبل، معناى آن چنين مى شود: ما همان گونه كه شيوه زندگى را به يكايك پيامبران توصيه كرديم، به مردم نيز سفارش نموديم كه به آنان اقتدا كنند و از آيين آنان پيروى نمايند و از تغيير و تبديل در آن و يا اتخاذ شيوه ديگرى غير از آن سخت بپرهيزند. گفتنى است كه آيه بعدى، اين احتمال را تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 14

14 - موعظه و رهنمود داوود ( ع ) به دو برادر متخاصم ، با توصيه به ايمان و نيك كردارى و پرهيز از تجاوز به حقوق يكديگر

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا ... و قليل ما هم

بيان اين نكته مهم و كلى كه {بسيارى از شريكان در حق يكديگر ستم مى كنند و تنها مؤمنان نيك كردار

چنين نيستند}; مى تواند نوعى رهنمود و موعظه از سوى داوود(ع) به دو برادر متخاصم باشد. گفتنى است كه درخواست رهنمود از داوود(ع) از سوى آن دو نفر (و اهدنا إلى سواء الصراط) مؤيد برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 3

3 - انجام دادن تمام كار هاى شايسته ، توصيه خداوند به مؤمنان

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

حرف {ال} در {الصالحات}، آن را بر تمام اعمال صالح تعميم داده است. از آن جا كه هرگاه عموم حقيقى امكان پذير نباشد، عموم عرفى مورد نظر است; مراد اعمال صالحى است كه براى شخص مؤمن مقدور مى باشد.

توصيه عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 10

10 - انجام تكاليف و پايبندى بدان ها ، توصيه خداوند به انسان ها

و لانكلّف نفسًا إلاّ وسعها . .. و هم لايظلمون

نفى تكاليفى سخت از شريعت، بيانگر امتنان الهى نسبت به انسان ها و توصيه اى است به آنان كه از انجام تكاليف و پايبندى به آنها فرو گذار نكنند.

توفيق عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 6

6 - توفيق انجام وظيفه با كمترين صدمه و زيان ، از پاداش هاى الهى به محسنان

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

كلمه {كذلك} متشكل از دو كلمه حرف تشبيه (كاف) و اسم اشاره (ذلك) است و مشاراليه مصدرى است كه از {صدّقت} گرفته شده است; يعنى، {كما جزيناه بالعفو عن ذبح إبنه نجزى المحسنين;

همان گونه كه به ابراهيم با گذشت كردن از قربانى كردن فرزندش، پاداش داديم، به محسنان نيز چنين پاداش خواهيم داد}.

توكل در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 1،5

1 - رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، در توكل بر خداوند براى انجام وظايف دشوار خويش

فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون . و توكّل على العزيز الرحيم

5 - توكل بر خدا ، حقيقتى مطرح در عرصه عمل و انجام وظيفه و نه فرو هشتن تكليف

و توكّل على العزيز الرحيم

با توجه به فرمان هاى {و أنذر عشيرتك}، {و اخفض جناحك لمن اتبعك} و {فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون} معلوم مى گردد كه توكل بر خدا به معناى بر زمين گذاشتن تكليف نيست; بلكه حقيقت توكل در عرصه عمل و انجام وظيفه معنا مى دهد.

ثبت آثار عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 12 - 5

5 - آثار و پى آمد هاى خوب و بد رفتار و كردار انسان ها ، نوشته و ثبت مى شود .

و نكتب . .. ءاث_رهم

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه مقصود از {آثار} آثار و پى آمدهاى اعمال و رفتار انسان ها باشد; يعنى، خداوند هم اعمال و رفتار انسان ها را ثبت مى كند و هم آثار و پى آمدهاى آن ها را در زندگى فردى و اجتماعى شان.

ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 11

11 - ثبت اعمال و

گفتار انسان و مسؤوليت وى ، در برابر آنها

سنكتب ما قالوا و قتلهم الانبيآء بغير حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 6،8

6 _ خداوند خود ثبت كننده گفته ها و توطئه هاى سرى توطئه گران در پرونده اعمال آنان

و اللّه يكتب ما يُبيّتون

8 _ ثبت تمامى رفتار و گفتار آدميان در پرونده اعمالشان

و اللّه يكتب ما يُبيّتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 7

7 _ خداوند ، گناهان مقتول به ناحق را به پاى قاتل او ثبت خواهد كرد .

انى اريد ان تبوا باثمى و اثمك

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {اثمى}، مطلق گناهان باشد. برداشت فوق را فرمايش منقول از امام باقر(ع) تأييد مى كند كه فرمود: من قتل مؤمناً متعمداً اثبت اللّه عليه جميع الذنوب و برى المقتول منها و ذلك قول اللّه تعالى {انى اريد ان تبوا باثمى و اثمك فتكون من اصحب النار}.

_______________________________

ثواب الاعمال و عقاب الاعمال (مترجم)، ص 636، ح 9، باب عقاب من قتل نفساً متعمداً; نورالثقلين، ج 1، ص 613، ح 133.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 17

17 _ تمامى حركات و رفتار آدمى در اين جهان ، ثبت و ضبط خواهد شد .

لا يصيبهم ظمأ . .. إلا كتب لهم به عمل صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 15،16

15 _ اعمال انسان ها توسط فرشتگان مراقب ، ثبت مى شود .

إن

رسلنا يكتبون ما تمكرون

16 _ فرشتگان مراقب اعمالِ مردمان ، از نوشتن هيچ عملى _ هر چند كه كوچك و اندك باشد _ فروگذارى نمى كنند .

إن رسلنا يكتبون ما تمكرون

كلمه {ما} در {ما تمكرون} افاده عموم مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 25 - 9

9- اعمال انسان ها و پيامد آنها ، كاملاً ثبت و ضبط مى شود .

ليحملوا أوزارهم كاملة يوم القي_مة و من أوزار الذين يضلّونهم

اگرچه در اين آيه سخن از گناه به ميان آمده است و اينكه گناه كاران گناه خودشان را بر دوش خواهند كشيد، اما گناه خصوصيتى ندارد و نمونه است براى اينكه اثبات كند: همه اعمال ثبت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 13 - 4

4- خداوند اعمال انسان را در دنيا ثبت كرده و در قيامت ، به صورت كتابى گشوده در برابر او ظاهر خواهد ساخت .

و نخرج له يوم القي_مة كت_بًا يلق_ه منشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 9

9- انسان ها ، عملكرد دنيوى خويش را در قيامت ، به صورت مجموعه اى ثبت شده و مكتوب دريافت مى كنند .

فمن أُوتى كت_به بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 2

2- اَعمال تمام انسان ها ، در كتابى جامع ثبت مى شود .

و وضع الكت_ب فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

چنان چه مراد از {الكتاب} جنس و ماهيّت كتاب باشد. ممكن است، جمله {وضع الكتاب}

دلالت كند كه اعمال همه آدميان، در يك كتاب ثبت شده و در قيامت، به آن ها نشان داده خواهد شد. برداشت بالا، ناظر به اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 5

5 - اعمال آدميان ، در عين منزه بودن خداوند از جهل و فراموشى ، در كتابى بى كم وكاست ( لوح محفوظ ) ثبت و ضبط مى شود .

علمها عند ربّى فى كت_ب لايضلّ ربّى و لاينسى

جمله {لايضلّ. ..} ممكن است در مقام دفع اين توهم باشد كه اگر اعمال آدميان نوشته و ثبت مى گردد، به اين جهت نيست كه چيزى از پروردگار جهان مخفى باشد و يا نسيان در او راه پيدا كند; بلكه جهات ديگرى دارد. نكره آوردن {كتاب} بر تفخيم آن از لحاظ احاله كامل بر جزئيات، دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 6

6- هريك از اعمال صالح مؤمنان به وسيله خداوند ، ثبت و نوشته خواهد شد .

فمن يعمل من الص_لح_ت . .. إنّا له ك_تبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 70 - 4

4 - اعمال مردمان در نامه اى ثبت و نگه دارى مى شود .

اللّه أعلم بما تعملون . .. إنّ ذلك فى كت_ب

{ذلك} اشاره دارد به مضمون جمله {ما تعملون} در آيه 68; يعنى، آنها (اعمال شما)، همگى در كتابى ثبت و ضبط مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62

- 5

5 - ثبت دقيق اعمال آدميان در كتابى نزد خداوند

و لدينا كت_ب ينطق بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 12 - 9

9 - تمامى رفتار و آثار انسان ، در كارنامه روشن و در لوح محفوظ ، شمارش و ثبت مى شود .

و كلّ شىء أحصين_ه فى إمام مبين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {و كلّ شىء. ..} تأكيد براى جمله {و نكتب ما قدّموا...} و مربوط به اعمال انسان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 6

6 - تمامى اعمال بندگان ثبت و درج شده و در قيامت به صورت نوشته اى ظاهر خواهد شد .

و وضع الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 11

11 - گفته ها و باور هاى انسان ، مورد ثبت و ضبط قرار مى گيرد .

ستكتب شه_دتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 7،8

7 - مأموران الهى براى ثبت اعمال ، هميشه در كنار انسان و ناظر بر اعمال او

بلى و رسلنا لديهم يكتبون

8 - ثبت اعمال خلق ، به وسيله مأموران الهى

بلى و رسلنا لديهم يكتبون

با الغاى خصوصيت از مورد آيه شريفه، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 4 - 8

8_ اعمال آدميان ، محفوظ در كتابى نزد خداوند *

و عندنا كت_ب حفيظ

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه صدر آيه

{قد علمنا. ..} نظر به معاد خود انسان و {عندنا...} نظر به احضار و نماياندن اعمال وى داشته باشد; زيرا تعبير {كتاب...} در مورد ثبت اعمال به كار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 18 - 1

1_ دريافت و ثبت حتمى هر سخن آدمى به وسيله توسط مراقبى آماده و گوش بزنگ

ما يلفظ من قول إلاّ لديه رقيب عتيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 52 - 2

2 - ثبت و ضبط تمامى كردار هاى آدميان ، در ديوان اعمال آنان

و كلّ شىء فعلوه فى الزّبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 53 - 1

1 - تمامى اعمال كوچك و بزرگ آدميان ، مكتوب در صحيفه اعمال ايشان

و كلّ صغير و كبير مستطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 33 - 3

3 - انسان ، در برابر عقايد و باور هاى خويش ، مسؤول بوده و همه آنها در نامه اعمال او ثبت است .

من أُوتى كت_به . .. و لم أدر ما حسابيه... خذوه... فاسلكوه . إنّه كان لايؤمن بالل

خداوند علت سرنوشت بد و عذاب كافران را، ايمان نياوردن به خداى بزرگ دانسته است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه انسان در برابر مجموعه عقايد و انديشه هاى خويش، مسؤول است و بايد در برابر خداى بزرگ پاسخگو باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 4

4 - انسان

، در برابر تمامى رفتار هاى فردى و اجتماعى خويش ، مسؤول بوده و همه آنها در نامه اعمال او ثبت است .

من أُوتى كت_به. .. و لم أدر ما حسابيه ... و لايحضّ على طعام المسكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 29 - 3

3 - هيچ يك از كردار و پندار هاى انسان ها نابود نمى شود و در نامه عمل آنان باقى مى ماند .

و كلّ شىء أحصينه كتبا

{كلّ شىء} ممكن است جمع عرفى باشد; يعنى، هر چيزى كه در ثواب و عقاب مؤثر است. به قرينه دو آيه قبل، باور نداشتن معاد و نيز تكذيب آيات الهى، از جمله آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 10 - 1

1 - اعمال انسان ها ، در طومارهايى ، نوشته و ثبت مى گردد .

و إذا الصحف نشرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 4

4 - تمام كردار هاى انسان ، ثبت شده و محفوظ مى ماند .

علمت نفس ما قدّمت و أخّرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 10 - 2

2 - كردار هر انسان ، به وسيله مأموران الهى نگه دارى مى شود .

و إنّ عليكم لح_فظين

مراد از {حفاظت} _ به قرينه آيات بعد _ نگهدارى اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 11 - 3

3 - فرشتگان ناظر بر انسان ، براى محافظت دقيق از كردار

او ، آن را ثبت كرده و از آن سندى مكتوب برمى دارند .

ك_تبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 4

4 - تكذيب كنندگان قرآن و منكران معاد ، خود رقم زننده نامه عمل خويش اند و كردار ناپسند خود را در آن ذخيره مى سازند .

بمايوعون

به قرينه آيات پيشين _ كه درباره نامه هاى اعمال بود _ مى توان گفت: مراد از {وعاء} در {يوعون}، همان نامه عمل است كه منكران معاد آن را ظرف كردار خود ساخته اند.

ثبت عمل انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 7

7 - { روى أنّ بعضَ أصحاب أبى جعفر ( ع ) محمّدبن علىّ الباقر ( ع ) سأله عن قول اللّه تعالى { إلاّ من ارتضى من رسول فإنّه يسلك من بين يديه و من خلفه رصداً } فقال يوكّل اللّهُ بأنبيائه ملائكةً يُحْصُون أعمالَهم ;

روايت شده كه بعضى از اصحاب امام باقر(ع) از ايشان درباره سخن خداوند متعال: {إلاّ من ارتضى من رسول فإنّه يسلك من بين يديه و من خلفه رصداً} سؤال كرد، فرمود: خداوند فرشتگانى را بر پيامبران خود گمارده است تا اعمال آنان را شمارش و ضبط كنند}.

ثبت عمل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 12

12 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه رسول خدا ( ص ) فرمود : { ان الملك ينزل الصحيفة اول النهار و اول الليل يكتب فيهاعمل ابن آدم فاملوا فى

اول ها خيراً و فى آخر ها خيراً فان اللّه يغفر لكم ما بين ذلك انشاء اللّه ، فان اللّه يقول : اذكرونى اذكروكم ;

ملك كارنامه عمل ]انسان[ را در اول روز و اول شب مى آورد و اعمال بنى آدم را ثبت مى كند، پس سعى كنيد در اول روز و اول شب خوبى را املا نماييد كه خداوند ان شاء اللّه ما بين آن را مى بخشد; زيرا خداوند مى فرمايد: {اذكرونى اذكركم}.

ثبت عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 17 - 4

4_ ثبت اعمال نيك انسان ، به وسيله يك فرشته و ثبت اعمال بد وى ، بهوسيله فرشته اى ديگر

إذ يتلقّى المتلقّيان عن اليمين و عن الشمال قعيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه تعيين دو دريافت گر و حضور هر يك در طرفى خاص اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

ثبت عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 14 - 6

6 - كردار بدكاران ، از نظر مأموران الهى مخفى نمانده و در نامه عمل آنان ثبت خواهد شد .

ك_تبين . يعلمون ما تفعلون ... و إنّ الفجّار لفى جحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 3

3 - كردار بدكاران ، ثبت و ضبط شده و در نامه عمل آنان باقى خواهد ماند .

كت_ب الفجّار

{كتاب الفجّار}، صحيفه اى است كه در آن، اعمال فاجران ثبت شده است.

ثبت عمل قلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه -

45 - 29 - 11

11 - { روى عن النبى ( ص ) أنّه قال : إذا ذكر العبد ربّه فى قلبه كتب اللّه له ذلك فى صحيفة ثمّ يعارض الملائكة يوم الخميس فيريهم اللّه ذكر عبده له بقلبه فيقول الملائكة ربّنا عمل ه_ذا العبد قد أحصيناه أمّا ه_ذا العمل فمانعرفه فيقول الربّ إن عبدى قد ذكرنى بقلبه فأثبتُّه فى صحيفته فذلك قوله { إنّا كنّا نستنسخ ما كنتم تعملون } ;

از پيامبر(ص) روايت شده كه فرمود: هرگاه بنده در قلب خود خدا را ياد كند، خداوند آن را در كتابى ثبت مى كند. سپس خداوند، در روز پنج شنبه اين ذكر قلبى را به ملائكه نشان مى دهد. ملائكه مى گويند: پروردگارا! عمل اين بنده را ما احصا نموده ايم; اما اين عمل را ما نمى شناسيم!؟ پروردگار گويد: بنده من، مرا در قلب خود ياد كرد. پس آن را در كتاب عمل وى ثبت نمودم و اين است سخن خداوند كه مى فرمايد: إنّا كنّا نستنسخ ما كنتم تعملون}.

ثبت عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 26 - 3

3 - حساب و نتيجه اعمال كافران دوزخى ، در نامه اعمالشان درج شده و روشن است .

و لم أدر ما حسابيه

ثبت عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 18 - 4

4 - كردار نيكوكاران ، ثبت و ضبط شده ، در نامه عمل آنان باقى خواهد ماند .

كت_ب الأبرار

{كتاب الأبرار} صحيفه اى است كه در آن اعمال نيكوكاران ثبت شده است.

ثبت عمل مؤمنان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 96 - 1

1- سنت الهى بر ثبت اعمال مؤمنان براى پاداش و محروميت هلاك شدگان از بازگشت به دنيا ، تا خروج يأجوج و مأجوج ( انقراض دنيا ) ادامه خواهد داشت .

فمن يعمل . .. و حرم على ... حتّى إذا فتحت يأجوج و مأجوج

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {حتى} معناى غايت را افاده كند. البته ميان اهل ادب در افاده آن براى غايت، اختلاف نظر وجود دارد; ولى از سياق و آهنگ آيه، غايت قابل استفاده است. براين اساس {حتّى إذا فتحت...} غايت براى {فمن يعمل من الصالحات... و حرام قرية...} خواهد بود. گفتنى است كه نوع مفسران بر آنند كه مقصود از يأجوج و مأجوج، دوگروه از مردمى هستند كه در آخر الزمان ظاهر مى شوند و به تاختوتاز و فتوحات دست مى زنند و پس از مرگ آنان، عمر دنيا به پايان مى رسد.

ثبت عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 7

7- اعمال نارواى انسان ها ، ثبت شده و تعداد آن مضبوط مى ماند .

إنّما نعدّ لهم عدًّا

مفعول {نعدّ} (شمارش مى كنيم) محذوف است. برخى آن را لحظات عمر دانسته و عده اى گفته اند: مراد شمارش اعمالى است كه بر اثر مهلت يافتن كافران، از آنان صادر مى شود و بر سيئاتشان افزوده مى گردد. برداشت يادشده براين مبنا است.

ثبت عملناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 17 - 4

4_ ثبت

اعمال نيك انسان ، به وسيله يك فرشته و ثبت اعمال بد وى ، بهوسيله فرشته اى ديگر

إذ يتلقّى المتلقّيان عن اليمين و عن الشمال قعيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه تعيين دو دريافت گر و حضور هر يك در طرفى خاص اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

ثبت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 11 - 5

5 - تكذيب قيامت ، در نامه عمل تكذيب كنندگان ثبت شده و براساس آن كيفر خواهند ديد .

كت_ب مرقوم . ويل يومئذ للمكذّبين . الذين يكذّبون بيوم الدين

جامعيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 5

5- { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله : { اقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم } قال : يذكر بالعبد جميع ما عمل و ما كتب عليه حتى كأنه فعله تلك الساعة فلذلك قالوا : يا ويلتنا ما له_ذا الكتاب لايغادر صغيرة و لا كبيرة إلاّ أحصاها } ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا {اقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم} روايت شده است كه فرمود: همه اعمالى كه بنده انجام داده و بر او نوشته شده است به يادش مى آورند; به گونه اى كه گويى همان لحظه انجام داده است. پس بدين جهت گويند: يا ويلتنا ما له_ذا الكتاب لايغادر صغيرة و لا كبيرة إلاّ أحصاها}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 10،12

10- مجرمان ، از جامعيّت و دقّت كتاب اَعمال آدميان ، شگفت زده و به

شدت نگران خواهند شد .

ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب لايغادر صغيرة و لاكبيرة

12- نامه اَعمال ، دربرگيرنده ريز و درشت كردار ها و به شمارآورنده كمترين عمل انسان است .

لايغادر صغيرة و لاكبيرة إلاّ أحصيها

{غدر} و {مغادرة} به معناى ترك است و {لايغادر. ..} يعنى هيچ كوچك و بزرگى را فروگذار نكرده و نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 33 - 3

3 - انسان ، در برابر عقايد و باور هاى خويش ، مسؤول بوده و همه آنها در نامه اعمال او ثبت است .

من أُوتى كت_به . .. و لم أدر ما حسابيه... خذوه... فاسلكوه . إنّه كان لايؤمن بالل

خداوند علت سرنوشت بد و عذاب كافران را، ايمان نياوردن به خداى بزرگ دانسته است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه انسان در برابر مجموعه عقايد و انديشه هاى خويش، مسؤول است و بايد در برابر خداى بزرگ پاسخگو باشد.

جاودانگى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 8

8 _ ضرورت توجه مجاهدان به ناپايدارى مظاهر دنيوى و جاودانگى مواهب اخروى

تريدون عرض الدنيا و اللّه يريد الأخرة

جاودانگى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 3

3- كار هاى شايسته ، داراى ثبات بوده و ماندگار هستند .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير

طبيعى سخن آن بود كه {الباقيات} وصف براى {الصالحات} باشد; زيرا، اَعمال صالح هستند كه متَّصف به ماندگارى مى شوند، ولى اين جابه جايى در تعبير، به جهت مناسبت با مطالب آيات قبل و

تكيه بر بقاى عمل صالح در برابر اضمحلال حيات دنيا و زينت هاى آن است.

جايگاه نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 19 - 2

2 - جايگاه نامه هاى عمل نيكوكاران ، داراى ويژگى هايى فراتر از حد بيان است .

و ما أدريك ما علّيّون

جبران عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 95 - 1،2

1- عدم امكان بازگشت امت هاى هلاك شده به دنيا و تدارك اعمال خويش

و حرم على قرية أهلكن_ها أنّهم لايرجعون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {حرام} خبر مقدم و مصدر مؤوّل (رجوع) در {أنّهم لايرجعون} مبتداى مؤخّر باشد. هم چنين {لا} در {لايرجعون} زايده و مقصود از رجوع، بازگشت به دنيا باشد.

2- جوامع هلاك شده ، آرزومند بازگشت به دنيا و تدارك اعمال خويش اند .

حرم على قرية أهلكن_ها أنّهم لايرجعون

اگر مراد از بازگشت، بازگشت به دنيا باشد; با توجه به تأكيد خداوند (حرام. .. أنّهم لايرجعون) چنين استفاده مى شود كه امت ها خواهان بازگشت بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 4

4 - بازگشت به دنيا _ حتى براى احسان كردن و جبران گذشته ها _ براى هيچ كس ممكن نيست .

لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين

جبران عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 2،8

2 - كافران در هنگام مرگ ، آرزومند يافتن فرصتى دو باره ، براى تدارك فرصت هاى از دست

رفته و جبران بدى هاى گذشته خود ، با انجام اعمال نيك

قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت

8 - تعهد كافران در هنگام مرگ ، بر تدارك بدى هاى گذشته با انجام نيكى ها ، تعهدى بى پشتوانه و غير عملى

قال ربّ ارجعون . .. كلاَّ إنّها كلمة هو قائلها

در برداشت بالا، جمله {إنّها كلمة هو قائلها} تعليل براى ردّ درخواست كافران گرفته شده است; يعنى، ردّ خواسته آنها، بدان جهت است كه آنان بدان، عمل نخواهند كرد; چون اگر آنها اهل عمل بودند، در گذشته انجام مى دادند.

جبران نقص عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 21

21 - تكميل نقايص عملكرد نيك از سوى خدا ، نشانى از مغفرت بى پايان او است .

و من يقترف . .. إنّ اللّه غفور شكور

جبران نقص عمل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 16

16 - جبران كاستى اعمال نيك مؤمنان ، از سوى خداوند

و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنًا

برداشت ياد شده بنابر نظر عده اى از مفسران است كه {نزد له فيها حسناً} را بدين معنا گرفته اند: اگر در انجام عمل نيك نقص و كاستى باشد، خداوند آن را جبران نموده و بر حسن آن مى افزايد.

جهل به عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 11

11 _ غفلت و جهل انسان نسبت به حقيقت اعمال خود در دنيا

فينبئكم بما كنتم تعملون

حبط اخروى عمل

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 3 - 4

4 - عمل گروهى از مردم ، در قيامت حبط خواهد شد .

عاملة ناصبة

حبط عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 264 - 1،2،4،8،10

1 _ اهل ايمان نبايد صدقات خود را با منّت گذاردن و آزار رسانيدن ، باطل و بى اثر سازند .

يا ايّها الّذين امنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذى

2 _ منّت و آزار ، باطل كننده صدقات

يا ايّها الّذين امنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذى

4 _ منّت و آزار و رياى در عمل ، موجب از بين رفتن طاعات و نتايج اعمالِ نيكِ آدمى

لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذى كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس

8 _ ريا و كفرِ به خدا و قيامت ، موجب بطلان صدقات و اعمال خير

لا تبطلوا . .. كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس و لا يؤمن باللّه و اليوم الاخر

10 _ بى ثمر بودن انفاق هاى همراه با منّت و آزار و يا ريا

فمثله كمثل صفوان . .. لا يقدرون على شىء مما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 3،10

3 _ آزار و ريا و منّت ، موجب از بين رفتن انفاق مى گردد ; به گونه اى كه نه مال انفاق شده و نه آثار با بركت آن را بتوان تدارك كرد .

لا تبطلوا صدقاتكم بالمن . .. ايودّ احدكم ان تكون له جنّة ... فاحترقت

10 _ تباهى اعمال انجام شده براى غير خداوند و اندوه فراوان انجام دهنده آن در قيامت

ايودّ

احدكم . .. فاحترقت

وجه تشبيه بين {اصابه الكبر} و انفاقهاى باطل، ناتوانى جبران گذشته و تأمين آينده است و فرض اين معنا در طرف مشبّه هنگام مرگ و قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 1،4،8

1 _ حَبط و تباهى اعمال كافران و قاتلان پيامبران و عدالتخواهان ، در دنيا و آخرت

انّ الذين يكفرون . .. اولئك الّذين حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخرة

4 _ اعمال كافران ، قاتلان انبيا و قاتلان عدالتخواهان ، فاقد اعتبار و ارزش اجتماعى *

انّ الذين يكفرون . .. حبطت اعمالهم

به نظر مى رسد حبط عمل در دنيا، به معناى عدم اعتبار آن اعمال و نتايجش باشد.

8 _ كافران و قاتلان پيامبران و عدالتخواهان ، هيچگونه ياور و شفيعى در برابر اراده خداوند نسبت به حبط اعمال خود ندارند .

انّ الذين يكفرون . .. حبطت اعمالهم ... و ما لهم من ناصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 15

15 _ تباهى كردار نيك آدمى ، خسران و زيانكارى است .

حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 4

4 _ متخلفان از جنگ ، فاسق و اعمالشان در نزد خداوند بى ارزش است .

إنكم كنتم قوماً فسقين

روى سخن در اين بخش از آيات با منافقانى است كه از شركت در جنگ تبوك خوددارى كردند.

حبط عمل ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 2 - 4

4 - اعمال

ابولهب ، حبط شده و سودى به حال او ندارد .

ما أغنى عنه ماله و ما كسب

تعبير {ما كسب}، بر اعمال و نتيجه آنها صادق است.

حبط عمل پيروان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 13

13- { عن محمدبن مسلم قال : سمعت أباجعفر ( ع ) يقول : . . . ان ائمة الجور و أتباعهم لمعزولون عن دين الله قد ضلّوا و اضلّوا ، فأعمالهم التى يعملونها { كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف . . . } ;

محمدبن مسلم گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: پيشوانان ستمگر و پيروان آنان، از دين خدا جدا شده اند. همانا گمراه گشته و گمراه كننده اند. پس اعمالى را كه انجام مى دهند [همان گونه است كه خداوند فرموده]: كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف...}.

حبط عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 16 - 3

3_ اعمال نيك دلبستگان به دنيا و زيبايى هاى آن ، در آخرت حبط شده و در پيشگاه خداوند ارزشى نخواهد داشت .

أُول_ئك . .. و حبط ما صنعوا فيها

ضمير در {فيها} به {الحياة الدنيا} برمى گردد و ظرف {حبط} _ به قرينه {فى الأخرة} در فراز قبل _ جهان آخرت است; يعنى: و حبط فى الأخرة ما صنعوا فى الدنيا. با توجه به معناى صنيعة (عمل خير) به نظر مى رسد، مراد از {ما صنعوا} اعمال نيك، همانند دستگيرى از مستمندان و ... و مقصود از {ما كانوا يعملون} اعمال متعارف، همانند تجارت و ...

باشد.

حبط عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 147 - 9

9 _ تباه شدن اعمال نيك آدمى و بى ارزش شدن آنها در پيشگاه خدا ، از كيفرهاست .

حبطت أعملهم هل يجزون إلا ما كانوا يعملون

تبيين اين حقيقت كه انسانها سزايى جز بازتاب اعمال خودشان ندارند، پس از بيان تباهى اعمال بر اثر تكذيب آيات، بيانگر اين است كه تباه شدن اعمال نيك نيز به نوبه خود كيفرى است كه بر تكذيب آيات و انكار قيامت مترتب مى شود.

حبط عمل ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 13

13- { عن محمدبن مسلم قال : سمعت أباجعفر ( ع ) يقول : . . . ان ائمة الجور و أتباعهم لمعزولون عن دين الله قد ضلّوا و اضلّوا ، فأعمالهم التى يعملونها { كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف . . . } ;

محمدبن مسلم گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: پيشوانان ستمگر و پيروان آنان، از دين خدا جدا شده اند. همانا گمراه گشته و گمراه كننده اند. پس اعمالى را كه انجام مى دهند [همان گونه است كه خداوند فرموده]: كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف...}.

حبط عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 3

3 _ در قيامت ، كافران از اعمال صالح خويش ، بهره اى نمى برند .

و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفيهم اجورهم

چون پاداش الهى مشروط به توأم بودن ايمان و عمل صالح

است، بنابراين عمل صالح بدون ايمان، پاداش الهى را در پى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 17 - 8

8 _ كفر به خدا ، مايه حبط و بى ارزشى و فاسد شدن اعمال نيك كافران است .

ما كان للمشركين أن يعمروا مسجد اللّه شهدين على أنفسهم بالكفر أولئك حبطت أعملهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 11،13

11 _ حبط و سقوط ارزش و بى ثمر بودن اعمال كافران و منافقان ، در دنيا و آخرت

وعد اللّه المنقين . .. أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة

13 _ بى تأثير ماندن دسيسه هاى منافقان و كافران طول تاريخ ، در از بين بردن ارزش هاى الهى ، عبرتى است براى دنبال كنندگان راه آنان . *

كالذين من قبلكم . .. أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة

با توجه به اينكه منظور از اعمال در {أعمالهم} مى تواند روشهاى خائنانه آنان در قبال اديان الهى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 2،8

2- عمل نيك كافران ارزشى ندارد و حبط مى شود .

مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف

8- كافران ، در آخرت قادر به بهره بردارى از اعمال نيك خويش نخواهند بود و از آن محروم خواهند شد .

أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف لايقدرون ممّا كسبوا على شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14

- 19 - 13

13- آفرينش آسمان ها و زمين ( عالم آفرينش ) ، دليل قدرتمندى خداوند بر تحقق وعده عذاب كافران و حبط عمل نيكشان

من ورائه جهنّم . .. مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح ... ألم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 6،9

6- حبط اَعمال كافران ، همان ضايع شدن سعى و تلاش دنيوى آنان است .

الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا . .. فحبطت أعم_لهم

9- كافران ، به رغم كار و تلاش در دنيا ، در روز قيامت و ملاقات پروردگار ، تهيدست و بى توشه اند .

الذين كفروا . .. فحبطت أعم_لهم فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 106 - 4

4- استهزاى آيات و پيامبران الهى ، شيوه كافران و عامل دوزخى شدن و حبط عمل آنان است .

جزاؤهم جهنّم بما كفروا واتخذوا ءاي_تى و رسلى هزوًا

{هزواً} و {هزءاً} به يك معنا است و مصدرى است كه حمل آن بر {آيات} و {رسل} براى مبالغه است. راغب، آن را {شوخى ناآشكار} و ديگران، آن را {تمسخر} معنا كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 5

5 - اعمال نيك كافران ، حبط شده و براى آنان ثمره اخروى نخواهد داشت .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

اگر سراب گونه بودن اعمال كافران، در رابطه با قيامت باشد، قهراً مى تواند اشاره به حبط اعمالشان باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 25

25 - حبط عمل صالح غير مؤمنان ، بر خداوند ، آسان است .

فأحبط اللّه أعم_لهم و كان ذلك على اللّه يسيرًا

در صورتى كه مشاراليه {ذلك} اِحباط باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 8 - 2

2- فرجام نهايى كافران ، به رو افتادن در خاكِ مذلت و از دست دادن تلاش ها است .

و الذين كفروا فتعسًا لهم و أضلّ أعم_لهم

بنابراين كه جمله {فتعساً لهم} خبريه باشد و با توجه به اين كه {تعس} به معناى به رو در افتادن است _ كه حاكى از نهايت ذلت است _ مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 9 - 1

1- ناخشنودى كافران از پيام وحى ، باعث حبط اعمال آنان و گرفتار آمدنشان به نفرين الهى

فتعساً لهم و أضلّ أعم_لهم . ذلك بأنّهم كرهوا ما أنزل اللّه

بنابراين كه {ذالك} اشاره به {فتعساً لهم و أضلّ أعمالهم} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

حبط عمل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 17 - 7

7 _ اعمال نيك مشركان در نزد پروردگار حبط شده ، بى ارزش و فاسد است .

ما كان للمشركين أن يعمروا مسجد اللّه شهدين على أنفسهم بالكفر

حبط عمل منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 11

11 _ حبط و سقوط ارزش

و بى ثمر بودن اعمال كافران و منافقان ، در دنيا و آخرت

وعد اللّه المنقين . .. أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 22

22 - خداوند ، همه اعمال خير منافقان را حبط مى كند .

فأحبط اللّه أعم_لهم

حتميت پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 4

4 - تمامى آدميان ، بى كمترين ظلم و كاستى به نتايج اعمال خويش خواهند رسيد .

و خلق اللّه . .. و لتجزى كلّ نفس بما كسبت و هم لايظلمون

مجهول آمدن فعل {تجزى} مى نماياند كه هر چند آدميان رغبت به دريافت جزاى اعمال خود نداشته باشند، به ايشان جزا داده خواهد شد.

حتميت پاداش عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 6

6- خداوند ، هيچ يك از اَعمال نيك را بدون اجر و مزد نخواهد گذاشت .

إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

نكره بودن {عملاً} در اين جمله، دال بر اطلاق است، لذا شامل هرگونه عمل كوچك يا بزرگ، كم يا زياد مى شود.

حتميت پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 19

19 _ اجر و پاداش عمل نيك مؤمنان ، در پيشگاه الهى محفوظ بوده و ضايع نخواهد شد .

إن اللّه لا يضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 6

6 - كوچك ترين عملكرد شايسته

و نيك آدمى ، بدون پاداش نخواهد بود .

من عمل ص_لحًا . .. و ما ربّك بظلّ_م للعبيد

از تنكير {صالحاً} _ كه مى تواند براى تقليل باشد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

حتميت حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 2

2- حسابرسى اعمال مردم ، قريب الوقوع و تخلف ناپذير است .

اقترب للناس حسابهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 5 - 5

5 - بازگشت به خداوند جهت محاسبه اعمال ، امرى گريزناپذير است .

و إلى اللّه ترجع الأُمور

به كارگيرى فعل مجهول (ترجع) بيانگر آن است كه مسأله بازگشت به محضر خداوند، دل بخواهى نبوده و انسان ها _ چه بخواهند و چه نخواهند _ به حضور او بازگشت داده خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 18 - 2

2 - حضور مردم در پيشگاه خداوند در قيامت و حسابرسى اعمال آنان ، قطعى و ترديدناپذير است .

يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين . كلاّإنّ كت_ب الفجّار ... كلاّإنّ كت_ب الأبرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 10 - 3

3 - قيامت روز بى ثمر ماندن نيرو هاى درونى و بيرونى انسان ، در برابر حسابرسى كار هاى پنهانى او است .

فما له من قوّة و لا ناصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 26 - 1

1 - خداوند ، حسابرسى اعمال مردم را بر خود لازم شمرده است

.

ثمّ إنّ علينا حسابهم

حتميت رؤيت اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 9

9 - روبه رو شدن با اعمال در قيامت ، تخلّف ناپذير و بيرون از اختيار انسان ها است .

ليروا

مجهول بودن فعل {يُرَوا}، بيانگر آن است كه {ارائه}، وظيفه مأموران الهى است و اعمال انسان ها، خواه ناخواه به آنان نشان داده خواهد شد.

حتميت كيفر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 14

14 - مجازات شدن هر كسى در قبال عمل خودش ، امرى حتمى و تخلف ناپذير است .

يومًا لايجزى والد عن ولده و لا مولود هو جاز عن والده شيئًا إنّ وعد اللّه حقّ

اين برداشت، بنابراين احتمال است كه متعلق {وعد}، عبارت {لايجزى. ..} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 4

4 - تمامى آدميان ، بى كمترين ظلم و كاستى به نتايج اعمال خويش خواهند رسيد .

و خلق اللّه . .. و لتجزى كلّ نفس بما كسبت و هم لايظلمون

مجهول آمدن فعل {تجزى} مى نماياند كه هر چند آدميان رغبت به دريافت جزاى اعمال خود نداشته باشند، به ايشان جزا داده خواهد شد.

حتميت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 4

4 - امتناع كردن از دريافت نامه اعمال در قيامت ، امكان پذير نيست .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

برداشت ياد شده، از مجهول بودن {اُوتى} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 2

2 - امتناع كردن از دريافت نامه عمل در قيامت ، امكان پذير نيست .

و أمّا من أُوتى كت_به

برداشت ياد شده، از مجهول بودن {اُوتى} استفاده شده است.

حرمت عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 21

21 _ هر دو قسم از كردارهاى زشت (صنفى كه معمولا مخفيانه انجام مى گيرد و صنفى كه بناى مردم بر مخفى انجام دادن آن نيست)، از محرمات الهى است.

لاتقربوا الفوحش ما ظهر منها و ما بطن

برداشت فوق بر اين اساس است كه تقسيم {فواحش} به {ما ظهر منها و ما بطن} به اعتبار همه كارهاى شنيع باشد. يعنى كردارهاى زشت بر دو قسم است: صنفى كه معمولا مخفيانه انجام مى گيرد، مانند زنا، و صنفى كه بناى مردم بر مخفى كردن آن نيست، مانند برخى از ظلمها، و هر دو صنف از محرمات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 2،3،7

2 _ هر كردار زشت، چه مخفيانه انجام گيرد و چه آشكارا و علنى، حرام است.

إنما حرم ربى الفوحش ما ظهر منها و ما بطن

تقسيم كارهاى شنيع به دو قسم آشكار و غير آشكار مى تواند ناظر به چگونه انجام شدن آن باشد. يعنى عملى زشت همانند زنا، چه مخفى انجام گيرد و چه آشكارا، حرام است. و نيز مى تواند اين تقسيم ناظر به مجموعه كردارهاى شنيع باشد ; يعنى كردارهاى زشت دو صنف است: صنفى كه معمولاً مخفى انجام مى گيرد، همانند دزدى و زنا، و

صنفى كه بناى مردمان بر مخفى كردن آن نيست، همانند برخى از ظلمها.

3 _ هر دو صنف از كردارهاى زشت (صنفى كه معمولاً مخفيانه انجام مى گيرد و صنفى كه بناى مردم بر مخفى انجام دادن آن نيست) حرام است.

إنما حرم ربى الفوحش ما ظهر منها و ما بطن

7 _ انجام اعمال زشت، رفتارهاى نكوهيده، ستمگرى و افترا بر خداوند، از محرمات الهى در تمامى اديان گذشته است.

قل إنما حرم

فعل ماضى {حرم} مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

حسابرسى اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 15

15 _ خداوند در قيامت انسان ها را به تمامى اعمال دنيويشان آگاه ساخته و دستاوردشان را به آنان نشان خواهد داد .

إلى اللّه مرجعكم جميعاً فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 6

6 _ ياد قيامت و صحنه هاى بررسى اعمال در آن ، زمينه ساز رعايت تقوا و ترس از خداوند

و اتقوا اللّه . .. يوم يجمع اللّه الرسل

چنانچه {يوم} مفعول براى {اذكروا} باشد، جمله {اذكروا يوم . ..} پس از {اتقوا اللّه} مى تواند اشاره به علتى از علل لزوم تقوا و ترس از خدا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 62 - 7،8

7 _ سريعترين نظام محاسبه و رسيدگى به اعمال در قيامت استقرار دارد.

ثم ردوا . .. ألا له الحكم و هو أسرع الحسبين

8 _ قضاوت و صدور حكم در قيامت، بر اساس محاسبه و سنجش اعمال آدميان

است.

ثم ردوا . .. ألا له الحكم و هو أسرع الحسبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 7 - 1

1 _ خداوند در قيامت رفتار و عقايد آدميان را به گونه اى دقيق و عالمانه براى آنان بيان خواهد كرد.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

حرف {باء} به معناى مصاحبت و ملابست است; يعنى: {فلنقصن عليهم مصاحبين و متلبسين بعلم. و نكره بودن {علم} دلالت بر عظمت آن علم دارد كه از آن به {دقيق بودن} تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 7

7 _ سنجش اعمال در قيامت، حق و بر اساس عدل است.

و الوزن يومئذ الحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه {الوزن} به معناى مصدرى، يعنى سنجيدن باشد و {الحق} صفت براى خبر محذوف، كه تقدير آن چنين مى شود: {الوزن يومئذ الوزن الحق}. يعنى: سنجيدن در آن روز، سنجشى حق و بر اساس عدل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 12

12- خداوند ، حسابرسى اعمال انسان را در قيامت با سرعت انجام مى دهد .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت إن الله سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 93 - 1

1- تمامى رفتار و اعمال آدميان ، مورد بازپرسى خداوند در قيامت قرار خواهد گرفت .

لنسئلنّهم . .. عمّا كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 4

4- براى محاسبه عمل

انسان در قيامت ، نيازى به وكيل ، دليل ، شاهد و . . . نيست .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 19

19- حساب رسى و سنجش عادلانه اَعمال آدميان در قيامت ، لازمه ربوبيّت خدا است .

و وضع الكت_ب . .. و لايظلم ربّك أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 11

11- قيامت ، روز سنجش و محاسبه اَعمال است .

فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا

از تعبير موجود در آيه، چنين برمى آيد كه در قيامت، براى سنجش اَعمال آدميان، معيارها و ميزان هايى به كار گرفته مى شود، لكن براى برخى، به جهت فقدان هرگونه عمل ارزشمند، هيچ محاسبه و ميزانى برقرار نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 70 - 6

6 - رسيدگى به همه گفته ها و كرده هاى آدميان در روز رستاخيز

اللّه أعلم بما تعملون . اللّه يحكم بينكم يوم القي_مة... إنّ ذلك فى كت_ب إنّ ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 102 - 3

3 - وجود معيار ها و ميزان هاى متعدد در قيامت ، براى سنجش اعمال انسان ها

فمن ثقلت موزينه

{موازين} جمع {ميزان} است. به كارگيرى جمع، بيانگر اين معنا است كه هر نوع عمل فرد، داراى ميزان مخصوصى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 15

15 - خداوند ، در قيامت اعمال بندگان را

با سرعت حسابرسى خواهد كرد .

و اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 2

2 - قيامت ، روز محاسبه كردار آدميان و مجازات و پاداش در تعليمات ابراهيم

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 10،15

10 - حساب رسى خداوند از اَعمال انسان ها ، در قيامت ، نياز به شاهد ندارد .

إنّها إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه

از اين كه به جاى {يعلمها اللّه} فرموده است {يأت بها اللّه} استفاده مى شود كه خداوند، خود ناظر بر اَعمال بوده و براساس آن، حكم خواهد كرد و نيازى به گواه ندارد. فعل مضارع {يأت} هم مى تواند به وقوع چنين عملى در آينده _ كه همان قيامت است _ دلالت داشته باشد.

15 - علم دقيق و آگاهى عميق خداوند به امور ، پشتوانه قدرت او برگردآورى اَعمال انسان و بروز دادن آن در روز حساب

إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه إنّ اللّه لطيف خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 4

4 - هر كسى در قيامت پاسخگوى كردار و عمل خويش است .

لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 7

7 - خداوند ، حسابرسى اعمال بندگان را در قيامت با سرعت انجام خواهد داد .

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت . .. إنّ اللّه سريع

الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 10

10 - بازخواست و محاسبه شدن رفتار و كردار انسان ها در قيامت

يوم يقوم الأشه_د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 16

16 - قيامت ، صحنه سنجش و محاسبه اعمال و رفتار آدمى است .

اللّه الذى . .. الميزان و ما يدريك لعلّ الساعة قريب

از ارتباط دو قسمت از آيه مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 7

7 - تمامى اعمال انسان ها در دادگاه الهى ، مورد رسيدگى قرار خواهد گرفت .

ثمّ تردّون إلى . .. فينبّئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 5

5 - تمامى رفتار ها و كرده هاى انسان ها در قيامت ، مورد حسابرسى دقيق قرار خواهد گرفت .

ثمّ لتنبّؤنّ بما عملتم

كلمه {ما} (آنچه) افاده عموم مى كند. با خبر كردن انسان ها از تمامى كرده هاى خويش در قيامت، اشاره به حسابرسى و كيفر و پاداش دادن به آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 18 - 2

2 - قيامت ، روز حساب رسى و عرضه شدن نيات ، انگيزه ها ، افكار و رفتار انسان ها به محكمه عدل الهى

يومئذ تعرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 29 - 6

6 - احاطه علمى خداوند به همه موجودات

، پشتوانه دقيق بودن حسابرسى اعمال در قيامت

لايرجون حسابًا . .. و كلّ شىء أحصين_ه كت_بًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 5

5 - انسان در دنيا ، پيش فرستنده دستاورد خويش و ذخيره سازنده آن براى صحنه حسابرسى اعمال

علمت نفس ما قدّمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 10

10 - حركت ها و كردار هاى انسان ، نزد خداوند حسابرسى خواهد شد .

كادح إلى ربّك كدحًا فمل_قيه

ملاقات با خداوند، به معناى حضور در نزد او براى حسابرسى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 3

3 - حاكميت نظمى خاص ، بر حسابرسى اعمال در قيامت

أُوتى كت_به بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 1،5

1 - در قيامت ، اعمال انسان ها حسابرسى خواهد شد .

فسوف يحاسب

5 - در قيامت ، انسان خود ، محاسبه و ارزشيابى خواهد شد .

فسوف يحاسب

فعل {يحاسب} به شخص استناد يافته است; نه به عمل; بنابراين حسابرسى قيامت در مورد خود اشخاص خواهد بود. مى توان گفت: اعمال و نيت هاى انسان براى او، رتبه وجودى خاصى مى بخشد; زيرا ملكه او شده و ابعاد وجودى او را شكل مى دهد و در نتيجه سنجش آن انسان، در حقيقت محاسبه اعمال او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 6 - 5

5 - مرحله سنجش اعمال ، پس از تخريب كوه ها

و گذشت دوران سرگردانى مردم در قيامت است .

يوم يكون الناس كالفراش . .. و تكون الجبال كالعهن المنفوش . فأمّا من ثقلت موزينه

حرف {فاء} در {فأمّا} بيانگر نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 2

2 - وزنه هاى محاسبه اعمال در قيامت ، متناسب با آنها و سنگين يا سبك خواهد بود .

فأمّا من ثقلت موزينه . .. و أمّا من خفّت موزينه

چنانچه كلمه {موازين} جمع {ميزان} (وزنه اى كه با آن متاع را مى سنجند)، باشد، نكته ياد شده استفاده مى شود.

حسابرسى اخروى عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 3،6

3 - محاسبه اعمال ناروا در قيامت

و أمّا من خفّت موزينه

6 - كردار هاى ناروا ، هنگام حسابرسى در قيامت _ با وجود تهى بودن همه آنها از وزن و ارزش _ گوناگون بوده و ابزار سنجش آنها متفاوت است .

و أمّا من خفّت موزينه

جمع بودن {موازين}; بيانگر تعدد ميزان و موزون و تغاير آنها است.

حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 11

11 - عدل الهى ، در رسيدگى به اعمال انسان ها و پاداش دهى به ايشان

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 202 - 7

7 _ محاسبه اعمال تمامى بندگان توسّط خداوند ، يكباره انجام مى گيرد .

واللّه سريع الحساب

اميرالمؤمنين (ع): . .. معناه انه يحاسب الخلق دفعةً كما يرزقهم

دفعةً

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 531 ; نورالثقلين، ج 1، ص 200، ح 731.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 10

10 _ ارزيابى دقيق اعمال از سوى خداوند

انّى لا اضيع عمل عامل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 26

26 _ نظام اجر و پاداش الهى ، قانونمند و داراى محاسبات دقيق و سريع

انّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 6 - 16

16 _ كفايت خداوند در حسابرسى اعمال

و كفى باللّه حسيبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 8

8 _ هر عملى از انسان مورد حسابرسى خداوند قرار مى گيرد .

انّ اللّه كان على كل شىء حسيبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 87 - 4،6

4 _ قيامت ، روز حسابرسى اعمال از سوى خداوند

انّ اللّه كان على كلّ شىء حسيبا . .. ليجمعنّكم الى يوم القيمة

6 _ يگانگى خداوند ، مقتضى برپايى قيامت و حسابرسى اعمال *

انّ اللّه كان على كلّ شىء حسيبا. اللّه لا اله الّا هو ليجمعنّكم الى يوم القيمة

توصيف خداوند به يگانگى و آنگاه بيان برپايى قيامت از سوى او، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه يگانگى خداوند دليل برپايى قيامت از سوى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 10

10 _ تهديد مستكبران و امتناع كنندگان از

بندگى خداوند به احضار در پيشگاه خداوند براى حسابرسى و مجازات

و من يستنكف عن عبادته و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً

جمله {فسيحشرهم} كنايه از حسابرسى و مجازات مستكبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 4

4 _ قيامت ، عرصه پرسش از عملكرد آدميان

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول ماذا اجبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 14

14 _ محاسبه اعمال و برآورد تأثير حضور و يا عدم حضور مؤمنان فقير و ضعيف در كنار پيامبر(ص)، در محدوده وظايف آن حضرت نيست.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغدوة . .. ما عليك من حسابهم من شىء

مرجع ضمير در {من حسابهم} موصول در صدر آيه و مراد از آن همان مؤمنان فقيرند. و {من} بنابر گفته اهل ادب، زايد و مفيد استغراق است. يعنى حساب هيچ عمل و كارى از آنان با تو نيست، كه از جمله آنها برآورد نقش حضور و يا عدم حضور آنان در نزد پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 61 - 2

2 _ خوابانيدن و بيدار كردن تا زمان اجل و سپس بازگشت به خداوند و محاسبه اعمال، نشانه تسلط خداوند بر امور بندگان است.

هو الذى يتوفكم بالّيل . .. و هو القاهر فوق عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 13

13_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله : { و يخافون سوء الحساب } قال : الإستقصاء والمداقة و

قال : يحسب عليهم السيئات و لايحسب لهم الحسنات ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدا: {و يخافون سوء الحساب} روايت شده است كه فرمود: [سوءالحساب ]حسابرسى دقيق و دقت در بررسى اعمال است و [همچنين] فرمود: كارهاى بد آنان عليه ايشان محاسبه مى شود و كارهاى نيكشان به سود آنان به حساب نمى آيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 9

9_ خداوند ، اعمال و رفتار آدميان را محاسبه مى كند و بر اساس آن ، ايشان را سزا مى دهد .

و هو سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 13

13- رفتار آدمى به مجرد صدور آن در دنيا ، بدون تأخير مورد حسابرسى دقيق خداوند قرار مى گيرد .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت إن الله سريع الحساب

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از {سريع الحساب} بودن خداوند حسابرسى اعمال در همين دنيا باشد و اين محاسبه تا روز قيامت به تأخير نمى افتد; بلكه همزمان با صدور اعمال از بندگان محاسبه و ثبت خواهد گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 2

2- هر انسانى در قيامت ، با خواندن پرونده اعمال خويش ، خود حسابگر آنها خواهد بود .

اقرأ كت_بك كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 5

5 - اعمال و باور هاى مشركان ، داراى كيفر و حسابى معلوم و قطعى در نزد پروردگار

و من

يدع مع اللّه . .. فإنّما حسابه عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 23 - 1

1 _ خداوند ، تمامى اعمال و رفتار مجرمان و منكران معاد را ، در روز رستاخيز محاسبه و رسيدگى خواهد كرد .

و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلن_ه هباء منثورًا

فعل {قدمنا} در آيه شريفه _ طبق نظر مفسران _ به معناى {قصدنا} {عمدنا} (قصد آهنگ [كارى ]كرديم) است و مقصود از آن، پرداختن به حساب اعمال مجرمان حساب اعمال مجرمان و بررسى آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 113 - 1،6

1 - محاسبه اعمال گذشته و نهانى گروندگان به دين ، برعهده خدا است ، نه پيامبران .

و ما علمى بما كانوا يعملون . إن حسابهم إلاّ على ربّى

6 - ربوبيت خداوند ، مقتضى حساب رسى از اعمال بندگان است .

إن حسابهم إلاّ على ربّى لو تشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 8 - 14

14 - اعمال دنيوى انسان ها ، مورد حساب رسى خداوند قرار خواهد گرفت .

إلىّ مرجعكم فأنبّئكم بما كنتم تعملون

آگاه كردن خداوند، انسان ها را، از اعمال دنيوى شان، كنايه از مؤاخذه و حساب رسى است و صرف اطلاع رسانى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 16

16 - انسان ها ، پس از مرگ ، در پيشگاه خداوند درباره اعمال دنيوى شان ، مؤاخذه خواهند شد .

إلىّ مرجعكم فأُنبّئكم بما كنتم تعملون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 8،16

8 - اَعمال انسان ها ، چه خوب و چه بد ، باقى مى ماند و روزى ، محاسبه مى شود .

فتكن فى صخرة . .. يأت بها اللّه

16 - خداوند ، حساب رسى اَعمال انسان ها را با دقّت انجام مى دهد .

يأت بها اللّه إنّ اللّه لطيف خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 1،9

1 - پيامبر ( ص ) مأمور ابلاغ پيام خداوند به مشركان ، درباره بازخواست نشدن هركسى از عمل ديگرى

قل لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون

9 - انسان ها در قيامت ، درباره عملشان مورد مؤاخذه و پرسش قرار خواهند گرفت .

قل لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 5 - 4

4 - رسيدگى نهايى به كار مردمان و تعيين كيفر و پاداش براى آنان ، از شؤون خداوند

و إلى اللّه ترجع الأُمور

در صورتى كه مراد از{الأمور} كارهاى مربوط به انسان ها باشد; آيه شريفه به فلسفه قيامت و حضور مردم در پيشگاه خداوند، جهت محاسبه اعمال و مشخص شدن فرجام نهايى شان اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 6

6 - محاسبه اعمال و مراقبت بر آن ، لازمه تقوا است .

اتّقوا اللّه و لتنظر نفس ما قدّمت لغد و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8

- 4

4 - قيامت ، روز حسابرسى اعمال انسان ها و پرسش از رفتار آنان با يكديگر

و إذا الموءودة سئلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 9 - 5

5 - حسابرسى نهان كارى هاى انسان و چشيدن كيفر آن ، از اهداف معاد است .

إنّه على رجعه لقادر . يوم تبلى السرائر

{يوم} ظرف براى {رجعه} و بيانگر آن است كه ارجاع دوباره انسان، روزى به وقوع خواهد پيوست كه از مشخصات آن، محاسبه اعمال پنهانى و نيت هاى انسان براى تشخيص ميزان كيفر او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 7

7 - كمك هاى مالى به مردم _ هر چه باشد _ از ديد خداوند مخفى نمانده و محاسبه خواهد شد .

يقول أهلكت مالاً لبداً . أيحسب أن لم يره أحد

در برداشت ياد شده، مفروض اين است كه گوينده {أهلكت . ..} اهل انفاق بوده; ولى بر تعبير {أهلكت} توبيخ شده است. به اين بيان كه انفاق گران، نبايد مال خود را تلف شده بدانند; زيرا انفاق ها از نظر خداوند مخفى نمى ماند. البته اين افراد نبايد به همين مقدار اكتفا كنند; بلكه براى قرار گرفتن در زمره {أصحاب الميمنة} بايد به عقبه هايى گام نهند كه آيات بعد گوياى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 7

7 - مواجه شدن انسان ها با كردار خود و پاداش يا كيفر آن ، پس از بازگشت آنان از حسابرسى است .

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

حسابرسى عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 26 - 4

4 - تمامى انسان ها در قيامت ، با حساب رسى اعمال خويش روبه رو خواهند شد .

و لم أدر ما حسابيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 4 - 2

2 - افكار و كردار انسان ها ، محفوظ مانده و محاسبه خواهد شد .

إن كلّ نفس لمّا عليها حافظ

خبر از حفاظت و مراقبت بر انسان ها، هشدارى است به آنان كه نپندارند آنچه انجام مى دهند، فانى گشته و پيامدى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 9 - 1

1 - تمام اسرار و اعمال كتمان شده ، در قيامت ارزيابى گشته ، و مورد سنجش و شناسايى قرار خواهد گرفت .

يوم تبلى السرائر

{سرائر} جمع {سريرة} (آنچه كتمان شود) است (قاموس) و چون با حرف {ال} همراه است، بر عموم دلالت دارد. {ابلاء} (مصدر {تبلى}) به معناى امتحان كردن است (مصباح). مراد از آزمودن سرائر، سنجش و محاسبه آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 26 - 4،5

4 - حسابرسى اعمال ، از اهداف احضار همگان در پيشگاه خداوند است .

إنّ إلينا إيابهم . ثمّ إنّ علينا حسابهم

5 - وجود كارگزارانى چند ، براى حسابرسى اعمال مردم در قيامت

ثمّ إنّ علينا حسابهم

برداشت ياد شده، از ضمير {نا} استفاده شده است.

حسابرسى عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 -

12 - 3

3 - وجود جهنم ، پيش از حسابرسى كردار ها در قيامت

و إذا الجحيم سعّرت

برافروختن جهنم در قيامت، حاكى از وجود اصل آن پيش از قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 13 - 2

2 - وجود بهشت ، پيش از حسابرسى كردار ها در قيامت

و إذا الجنّة أُزلفت

حسابرسى عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 26 - 3

3 - حساب و نتيجه اعمال كافران دوزخى ، در نامه اعمالشان درج شده و روشن است .

و لم أدر ما حسابيه

حسابرسى عمل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 16

16 _ مؤمنان وظيفه دار محاسبه اعمال و برخوردهاى پيامبر با ديگران نيستند.

و ما من حسابك عليهم من شىء

حسرت عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 3

3 - پشيمانى دوزخيان از كرده هاى ناشايست خويش و حسرت شديد آنان براى انجام اعمال صالح

ربّنا أخرجنا نعمل ص_لحًا غير الذى كنّا نعمل

آهنگ سخن دوزخيان، به گونه اى است كه نشانگر ندامت شديد آنان بر گذشته هاى خود و حسرتشان براى انجام اعمال نيك است.

حضور اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 4

4 - حاضر بودن كردار در قيامت ، مستند به خود انسان ها است .

علمت نفس ما أحضرت

حقانيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار

- 82 - 12 - 2

2 - نامه عمل سراسر حقيقت و خالى از هرگونه خطا است .

يعلمون ما تفعلون

تصريح به علم كاتبان نامه عمل، توجّه دادن به راستى و درستى آن نامه است.

حقيقت حبط عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 6

6- حبط اَعمال كافران ، همان ضايع شدن سعى و تلاش دنيوى آنان است .

الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا . .. فحبطت أعم_لهم

حقيقت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 14

14 _ دانايى به حقيقت اعمال و واقعيت گناه ، بازدانده آدمى از خطا و گناه *

و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة . .. و علمك ما لم تكن تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 17

17 _ آدمى در دنيا از حقيقت اعمال خود و بازتابهاى آن غافل است.

ثم ينبئكم بما كنتم تعملون

حقيقت عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 17،19

17 _ بازگشت همگان به سوى خداوند و آگاهى يافتن آنان از حقيقت كرده هاى خويش در قيامت، پرتوى از ربوبيت الهى است.

ثم إلى ربهم مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون

19 _ قيامت روز ظهور و برملاشدن اعمال آدمى و حقيقت آن است.

كذلك زينا لكل . .. فينبئهم بما كانوا يعملون

حقيقت عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 10 - 5

5 _ اعمال نيك

و بد انسان ، داراى حقيقتى وراى صورت ظاهرى آن

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً انّما ياكلون فى بطونهم ناراً

حقيقت عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 10 - 5

5 _ اعمال نيك و بد انسان ، داراى حقيقتى وراى صورت ظاهرى آن

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً انّما ياكلون فى بطونهم ناراً

خدا و عمل انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 7

7_ خداوند ، به تمامى اعمال انسان ها و حقيقت آن اعمال آگاه است .

إنه بما يعملون خبير

{خبرت الأمر}; يعنى ، حقيقت آن را شناختم (لسان العرب). بنابراين {إنه بما يعملون خبير}; يعنى ، همانا خداوند به حقيقت و كُنه اعمال شما آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 14

14_ خداوند ، اعمال انسان ها را مى بيند و به همه آنها آگاهى دارد .

إنه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 10

10_ خداوند ، هرگز از اعمال انسان ها غافل نبوده و رفتارشان بر او مخفى نمى ماند .

و ما ربك بغ_فل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 18

18- علم و عقيده ملائكه به آگاهى خداوند از كردار انسانها

بلى إن الله عليم بما كنتم تعملون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بلى إن الله . ..} كلام ملائكه در برابر ادعاى كافران باشد.

خدا و عمل

كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 16

16- خداوند ، قطعاً به اعمال كافران آگاه است .

إن الله عليم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 29 - 2

2- آگاهى خداوند از اعمال زشت كافران ، عامل فرمان او به آنها براى ورود به جهنّم

الك_فرين . .. إن الله عليم بما كنتم تعملون. فادخلوا أبوب جهنّم

{فا} در {فادخلوا} عاطفه است و مسبب را بر سبب (علم خدا) عطف كرده است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: حال كه خداوند چنين آگاهى از كردار شما دارد، پس وارد جهنم شويد.

خشنودى از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 1

1 _ ناپسندى عجب و شادمانى انسان از اعمال خويش

لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا . .. فلا تحسبنّهم بمفازة من العذاب

خلط عمل صالح و عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 13

13 _ ابى بكر حضر مى گويد : { قال محمّد بن سعيد : أسئل ابا عبداللّه ( ع ) فاعرض عليه كلامى و قل له : انى اتوَلّاكم و ابرء من عدوّكم و اقول بالقدر . . . قال : فعرضت كلامه على ابى عبداللّه فحرّك يده ثمّ قال : { خلطوا عملا صالحاً و آخر سيّئاً . . . } ;

محمد بن سعيد گفت: از امام صادق (ع) سؤال كن و سخن مرا بر ايشان عرضه كن و بگو: من

ولايت شما را پذيرفته و از دشمنان شما بيزارم . .. و نيز قائل به {قدر} هستم. حضر مى گويد كلام او را بر امام عرضه كردم، حضرت دست خود را [به علامت انتقاد] حركت داد و فرمود: عمل خوب و بد را در هم آميختند ... }.

درخواست رؤيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 4

4 - مؤمنان بهشتى ، خواستار مشاهده و قرائت شدن نامه اعمالشان در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

{هآؤُم} اسم فعل امر و به معناى {خذوا} (بياييد بگيريد) است.

درخواست عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 13

13 - دعاى سليمان به درگاه الهى براى توفيق در انجام عمل صالح و جلب خشنودى خدا

و أن أعمل ص_لحًا ترض_ه

درخواست قبولى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 4،12

4 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، با دعا به درگاه خدا خواستار پذيرفته شدن عملشان ( ساختن كعبه ) شدند .

ربنا تقبل منا

12 - توجه به خداوند در انجام عمل نيك و دعا براى پذيرش آن به درگاه خدا ، از آداب عمل است .

إذ يرفع إبرهيم القواعد . .. ربنا تقبل منا إنك أنت السميع العليم

درخواست قرائت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 4

4 - مؤمنان بهشتى ، خواستار مشاهده و قرائت شدن نامه اعمالشان در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

{هآؤُم} اسم فعل

امر و به معناى {خذوا} (بياييد بگيريد) است.

دريافت نامه عمل از پشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 3،6

3 - نامه عمل برخى از انسان ها در قيامت ، از پشت سرشان به آنان واگذار خواهد شد .

و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

از ضميمه اين آيه با آيه اى كه از گرفتن نامه عمل با دست چپ سخن گفته است (الحاقه، آيه 25)، به دست مى آيد كه اين گروه، نامه عمل خود را با دست چپ از پشت سر خود تحويل خواهند گرفت.

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . ان اللّه . . . أنزل فى { إذا السماء انشقت } { و أمّا من اُوتى كتابه وراء ظهره . . . } فه_ذا مشرك . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . .. خداوند... در سوره {إذا السماء انشقت} فرمود: {و أمّا من اُوتى كتابه وراء ظهره...}. اين شخص [كه نامه عملش از پشت سر به او داده مى شود] مشرك است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 11 - 2،3،4

2 - گرفتن نامه عمل از پشت سر در قيامت ، سرآغاز گرفتارى در موقعيتى دشوار كه هر كس ، فرياد هلاكت خواهى و آرزوى مرگ سر خواهد داد .

فسوف يدعوا ثبورًا

{ثبور} به معناى هلاكت و تباهى است. (مفردات راغب)

3 - دريافت نامه عمل از پشت سر ، رمز و نشانه محكوميت در عرصه حسابرسى است .

فسوف يحاسب . .. فسوف يدعوا ثبورًا

تقابل

دو گروه دريافت كننده نامه عمل، بيانگر اين است كه هر دو حسابرسى خواهند شد; ولى نتيجه آن در مورد آنان متفاوت است. بنابراين گرچه {فسوف يحاسب} تنها در مورد يك دسته آمده است; ولى دسته ديگر نيز به قرينه حرف {سوف} _ كه بين گرفتن نامه عمل از پشت سر و فرياد واويلاى شخص، فاصله اى را مفروض گرفته _ مورد محاسبه قرار خواهند گرفت.

4 - محاسبه و رسيدگى به اعمال كسانى كه نامه عمل خود را از پشت سر دريافت كرده اند ، سخت و اندوه بار خواهد بود .

حسابًا يسيرًا . .. مسرورًا ... فسوف يدعوا ثبورًا

برداشت ياد شده، از مقابله دو گروه استفاده شده است. از آنجا كه گروه اول حسابى آسان داشته و شادمان خواهند شد، دانسته مى شود كه براى گروه دوم، جز سختى حساب و غمگين شدن نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 12 - 1

1 - كسانى كه نامه عمل خود را از پشت سر دريافت مى كنند ، به آتش برافروخته جهنم گرفتار شده و در آن خواهند سوخت .

و يصلى سعيرًا

{صَلى}; يعنى، حرارت را چشيد (مصباح). در لسان العرب آمده است: صَلِىَ فلان بالنار يَصْلى صُلِيّاً احترق (سوخت). راغب مى گويد: {صَلِىَ بالنار}; يعنى، به آتش مبتلا شد و از برخى اهل لغت نقل مى كند كه: {صلى النار}: دَخَلَ فيها (درون آتش رفت). {سعير} (بر وزن فعيل) به معناى مفعول است; يعنى، داغ و برافروخته. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 5

5

- اعطاى نامه عمل از پشت سر ، فرياد هلاكت خواهى در قيامت و گرفتارى به آتش جهنم ، برخاسته از استبعاد معاد است .

و أمّا من أُوتى . .. إنّه ظنّ أن لن يحور

اين آيه، مى تواند بيانگر علت براى مطالب قبل باشد كه از جمله آنها {اُوتى كتابه وراء ظهره} بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 11،12

11 - كسانى كه در قيامت نامه عمل را از پشت سر دريافت كرده و به دوزخ گرفتار مى شوند ، خود عامل پيدايش چنين سرنوشتى اند .

أمّا من أُوتى كت_به . .. و يصلى سعيرًا ... بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

12 - عذاب دوزخيان و اعطاى نامه عمل به آنان از پشت سرشان ، نظام جزايى آگاهانه و مدبرانه خداوند است .

و أمّا من أُوتى كت_به . .. و يصلى سعيرًا ... بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

حرف {بلى} ممكن است به تمام مشخصات دسته دوم (و أمّا من اُوتى . ..) ارتباط داشته باشد. در اين صورت پندار رجوع نكردن را، پندارى باطل و حوادث پيش آمده (اُوتى كتابه وراء ظهره ... يصلى سعيراً) را، رخدادى ثابت معرفى مى كند. جمله {إنّه ...} بيانگر اين است كه آن حادثه ها، برخاسته از ربوبيت و بصيرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 8

8 - مردم بى ايمان در قيامت ، نامه عمل خويش را از پشت سر دريافت كرده و به آتش جهنم گرفتار خواهند شد .

أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

. .. و يصلى سعيرًا ... فما لهم لايؤمنون

ارتباط مجموع آيات اين سوره، اقتضا مى كند كه مراد از ضمير {هم} و تعبير {الذين كفروا} (در آيات بعد) همان كسانى باشند كه در آيه دهم، با تعبير {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد گرديد. همان طور كه مراد از {الذين آمنوا} (در آيات بعد)، همان {من اُوتى كتابه بيمينه} در آيات پيشين خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 22 - 5

5 - نامه عمل كافر ، از پشت سر به او داده شده و آتش دوزخ فرجام او خواهد بود .

و أمّا من أوتى كت_به وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... بل الذين كفروا

ارتباط مجموع آيات سوره با يكديگر، اقتضا مى كند كه دو دسته آخر سوره (الذين كفروا) و (الذين آمنوا)، همان دو دسته قبل باشند كه با عنوان {من اُوتى كتابه بيمينه} و {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد شد.

دعا براى عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 13

13- پيامبر ( ص ) ، مأمور به دعا و نيايش به درگاه خدا ، براى كسب قدرت و توان در انجام پيروزمندانه رسالت خويش

و قل ربّ . .. و اجعل لى من لدنك سلط_نًا نصيرًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {سلطان} _ آن گونه كه برخى از مفسران گفته اند _ به معناى نيروى قوى و برتر باشد.

دعا و عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 -

بقره - 2 - 202 - 3

3 _ دعاى همراه با تلاش و عمل ، شرط رسيدن به مطلوب

ربّنا اتنا . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

بنابراينكه مراد از {ممّا كسبوا}، همان دعاى آنان باشد.

دعوت به ترك عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 3

3 - انجام نيكى ها و پرهيز از بدى ها ، يكى ديگر از محور هاى تبليغى صالح پيامبر ( ع )

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

دعوت به عمل به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 5

5 - آموختن تعاليم قرآن و پايدارى بر عمل به آن ، دعوت خداوند از همه انسان ها است .

إن هو إلاّ ذكر للع_لمين . لمن شاء منكم أن يستقيم

مخاطبان در {منكم} گرچه همان كسانى اند كه {أين تذهبون} خطاب به آنان بود; ولى به قرينه {للعالمين} اين رهنمود براى عموم مردم است.

دعوت به عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 17

17- انديشه توحيدى ، فراخوان آدمى به عملكردى متناسب با آن

لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 1

1 - موسى ( ع ) از جانب خداوند ، مأمور راهنمايى فرعون به راه تكامل و درست كارى و ترغيب او به پاكسازى خويش از آلودگى ها

فقل هل لك إلى أن تزكّى

زكات به دو معنا است: 1. نمو 2. طهارت (مقاييس اللغة) و به كسى كه

صالح و درست كار شود، مى گويند {تزكيه} شده است. (قاموس)

دعوت به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 2،7

2 _ ارزش والاى نجوا ها و مذاكرات محرمانه ، به انگيزه وادار نمودن ديگران به صدقه و دعوت به كار نيك و اصلاح ميان مردمان

لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلح بين الناس

7 _ نجوا ها و مذاكرات محرمانه براى دعوت مردم به كار هاى نيك ، موجب پاداش بزرگ الهى

من نجويهم . .. و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 21

21- ايمان به توحيد و نبوت و معاد و دعوت به انجام دادن عمل صالح ، چكيده دعوت پيامبر ( ص ) است .

قل إنّما أنا بشر . .. و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جمله {يوحى إلىّ . ..} نبوت و {أنّما إل_هكم...} توحيد و {يرجو لقاء ...} معاد و {عملاً صالحاً} عمل صالح را مطرح كرده است.

دعوت به عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 6،7

6 - دعوتگرى شيطان به بدى ها و بدعتگذارى ها ، نمودى از شيطنت او و دليل دشمنى وى با انسانهاست .

إنه لكم عدو مبين. إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء و أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون

جمله {إنما يأمركم . ..} دليلى است براى {إنه لكم عدو}; يعنى، نشانه و دليل دشمنى شيطان با شما انسانها اين است

كه او شما را به كارهاى ناروا ترغيب مى كند.

7 - فراخوانى مردم به كار هاى ناروا و زشت ، كارى شيطانى و معيارى براى شناسايى دشمنان انسان است .

إنه لكم عدو مبين. إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء

از آن جا كه جمله {إنما يأمركم} استدلالى است و براى {إنه لكم عدو} مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 18

18 _ دعوت به اعمال و رفتار ناشايست ، كارى شيطانى

و لامرنهم فليبتكن . .. و لامرنهم فليغيرن خلق اللّه

دقت در ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 3،4،6

3 - صحيفه اعمال امت ها در قيامت ، بيان كننده تمامى كردار ايشان ، به صورتى دقيق و بدون كمترين كاستى و فزونى

ينطق عليكم بالحقّ

4 - حاكميت تدبير الهى ، بر روند ثبت اعمال آدميان ، مانع راه يافتن كمترين باطل و كاستى در آن

كت_بنا ينطق عليكم بالحقّ

اضافه شدن {كتاب} به ضمير {نا} بيانگر علت اتصاف آن به {ينطق عليكم بالحقّ} است; يعنى، چون ما مطالب آن را ثبت كرده ايم، هرچه گويد حق است.

6 - نسخه بردارى مداوم و ثبت دقيق اعمال آدميان

إنّا كنّا نستنسخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 23 - 3

3_ ارائه اعمال هر فرد ، به گونه اى مضبوط ، به دادگاه الهى

ه_ذا ما لدىّ عتيد

در صورتى كه مراد از {ما} اعمال آدمى باشد; {عتيد} اشاره به آمادگى و نظم و ضبط دقيق آن دارد.

دقت در

حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 7

7 - { عن أبى الجارود عن أبى جعفر ( ع ) قال : قال رسول اللّه ( ص ) كلّ محاسَب معذّب فقال له قائل : يا رسول اللّه فأين قول اللّه عزّوجلّ { فسوف يحاسب حساباً يسيراً } قال : ذلك العَرْضُ يعنى التَصَفُّحَ ;

ابى جارود از امام باقر(ع) روايت نموده كه حضرت فرمود: رسول خدا(ص) فرمودند: هر كس محاسبه شود، در عذاب خواهد بود. شخصى به رسول خدا(ص) گفت: پس كلام خداى عزّوجلّ كه فرموده: {فسوف يحاسب حساباً يسيراً} چه مى شود؟ حضرت فرمود: آن محاسبه [كه گفتم] عرضه شدن [تمام اعمال] است [امام باقر(ع) فرمود: ]مقصود پيامبر(ص) بررسى دقيق[اعمال ]است}.

دقت عمل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 2

2 - مؤمنان راستين ، انسان هايى سنجيده كار و درست گفتاراند0

و الذين هم عن اللغو معرضون

دلايل حقانيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 7

7 - مستند بودن نامه اعمال آدميان ، دليل حق بودن و كاستى نداشتن آن

ينطق عليكم بالحقّ إنّا كنّا نستنسخ

{إنّا كنّا. ..} در مقام تعليل است و تكرار ضماير متكلم و نيز تأكيد به وسيله {إنّ}، مطلب بالا را افاده مى كند.

دنيا محل عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 12

12 _ دنيا ، سراى تلاش است و جهان پس از مرگ ، براى كيفر و

پاداش مى باشد .

إذا هم يبغون . .. متع الحيوة الدنيا ثم إلينا مرجعكم فننبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 1

1 _ دنيا سراى تلاش و آخرت سراى كيفر و پاداش است .

للذين أحسنوا الحسنى . .. و الذين كسبوا السيئات جزاء سيئة بمثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 30 - 3

3 _ دنيا ، جايگاه عمل براى جهان آخرت است .

هنالك تبلوا كل نفس ما أسلفت

دين و عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 5

5 - گرايش به كار هاى بيهوده و صرفاً مايه سرخوشى ، در تضاد با مكتب پيامبران و ناسازگار با بينش الهى

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

ذكر آثار اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 23 - 6

6 - خطاكاران در قيامت با مشاهده جهنم ، فرصت هاى از دست رفته را به ياد آورده و متوجّه آثار و پيامد هاى كردار خويش مى گردند .

يومئذ يتذكّر الإنس_ن

{ال} در الإنسان}، ممكن است عهد ذكرى و اشاره به انسانى باشد كه در آيات پيشين، فريفته نعمت ها و شِكوه گزار تنگدستى ها معرفى شده است. هم چنين مى تواند براى استغراق باشد و تذكر يافتن را به همه انسان ها تعميم دهد. آيات بعد، احتمال نخست را تقويت مى كند.

ذكر بانيان عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 127 - 14

14 - ياد كردن از بنيانگذاران عمل نيك ، امرى پسنديده و نيكوست .

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل

{إذ . ..} مفعول براى {اذكروا} است; يعنى، بانيان كعبه را همواره به خاطر داشته باشيد و اين دستور، درسى است به انسانها كه نبايد بنيانگذاران عمل نيك، از يادها بروند.

ذكر حتميت حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 3

3 - توجه به حتمى بودن حسابرسى اعمال ، زمينه ساز شناخت پروردگار و بازدارنده خلق از كفر و تكذيب

سنفرغ لكم . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند، براى دور ساختن خلق از كفر و تكذيب حق، حتمى بودن حسابرسى اعمال را يادآور شده است.

ذكر عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 37 - 1

1 - طغيان گران با حضور در صحنه قيامت ، كردار خويش را به ياد آورده و جهنم را حاضر خواهند يافت .

يوم يتذكّر . .. و برّزت الجحيم لمن يرى . فأمّا من طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 38 - 1

1 - آنان كه زندگانى دنيا را برگزيده و آن را بر آخرت ترجيح دادند ، كردار خويش را در قيامت به ياد آورده ، جهنم را حاضر خواهند يافت .

يوم يتذكّر . ... و برّزت الجحيم ... و ءاثر الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40

- 2

2 - خداترسان دور از هواپرستى با حضور در صحنه قيامت ، كردار خويش را به ياد آورده و جزاى آن را خواهند ديد .

يوم يتذكّر . .. و أمّا من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى

ذكر گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 1

1- انسان ، وظيفه دار توجه به نظارت گواهان الهى در هر عصرى بر اعمالش

و يوم نبعث فى كلّ أُمّة شهيدًا

تكرار مضمون {يوم نبعث . ..} در ضمن چند آيه و نيز در تقدير بودن {اذكر} يا {اذكروا} بيانگر اهميت موضوع است.

ذكر ناظران عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 4

4 _ توجه انسان به نظارت خدا و رسول و مؤمنان بر اعمالش ، بازدارنده او از خطا و تشويق كننده به نيكيهاست .

قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم و رسوله و المؤمنون

ذلت اخروى فاقدان عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 5 - 2

2 - افرادِ بى ايمان و فاقد عمل صالح ، در آخرت جايگاهى پست تر از تمام انسان هاى فرومايه ، خواهند داشت .

ثمّ رددن_ه أسفل س_فلين

به قرينه {فلهم أجر غير ممنون} (در آيه بعد) مفاد اين آيه نيز، مربوط به جهان آخرت و درباره افرادى است كه آيه بعد، آنان را استثنا نكرده است.

رابطه ايمان و عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 8،9

8 _ توجه به قيامت و بازگشت

به خدا ، زمينه ساز رعايت تقواى الهى

فاذا قضيتم مناسككم . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انكم اليه تحشرون

9 _ توجّه به قيامت ، زمينه ساز عمل به مناسك حج

و اعلموا انكم اليه تحشرون

با توجه به اينكه پس از بيان مناسك حج، مسأله قيامت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 6

6 _ عمل به تكاليف الهى ، لازمه ايمان به خدا و روز قيامت

و لا يحل لهنّ . .. ان كنّ يؤمنّ باللّه و اليوم الاخر

رابطه علم و عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 10

10 _ توجّه آدمى به آگاهى خداوند به انفاق و ايثار ، زمينه ساز انجام آن

لن تنالوا . .. فانّ اللّه به عليم

جلمه {اِن اللّه . .. }، به منظور تشويق ايثارگران و انفاق كنندگان، ايراد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 8،9

8 _ توجه به قيامت و بازگشت به خدا ، زمينه ساز رعايت تقواى الهى

فاذا قضيتم مناسككم . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انكم اليه تحشرون

9 _ توجّه به قيامت ، زمينه ساز عمل به مناسك حج

و اعلموا انكم اليه تحشرون

با توجه به اينكه پس از بيان مناسك حج، مسأله قيامت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 10

10 _ توجه به بازگشت همه چيز به سوى خداوند ، زمينه تسليم شدن در برابر او و پرهيز

از پيروى شيطان

و لا تتبعوا خطوات . .. و الى اللّه ترجع الأمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 13

13 _ توجّه انسان به علم خداوند نسبت به اعمال خير ، مُشوّق او براى انجام آن

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 20

20 _ توجّه انسان به جهل خود و علم خداوند ، زمينه پذيرش احكام الهى

و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 220 - 16

16 _ توجه به آگاهى خداوند ، زمينه ساز اجراى قوانين

و اللّه يعلم المفسد من المصلح

هدف از بيان علم خداوند به نيات و اعمال، تشويق انسانها به انجام وظايف و اجراى احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 37

37 _ خداترسى و توجّه به نظارت او بر اعمال ، عامل رعايت حقوق متقابل مادر ، پدر و دايه

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه و اعلموا ان اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 15

15 _ توجّه به آگاهى خداوند از اعمال انسان ، زمينه عمل به احكام اوست .

و الذين يتوفّون . .. و اللّه بما تعملون خبير

راز عمل خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 68 - 1،2

1- موسى ( ع )

از اسرار نهفته در زندگى و عملكرد خضر ( ع ) و زواياى آن ، اطلاع دقيقى نداشت .

و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

{إحاطة} (مصدر {لم تحط}) يعنى: {به چيزى احاطه و وقوف كامل يافتن} و در آيه مورد بحث، با توجه به كلمه {خبراً} _ كه به معناى {علماً} و تمييز براى نسبت احاطه است _ مراد، احاطه كامل علمى است.

2- خضر ( ع ) بى اطلاعى موسى از زواياى كردار وى را ، دليل ناتوانى موسى از تحمّل عملكرد وى دانست .

إنّك لن تستطيع . .. و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 4،6

4- خضر ، موسى ( ع ) را مطمئن ساخت كه اسرار كار هاى شگفت خويش را پيش از جدايى ، براى او بازگو خواهد كرد .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

6- كار هاى به ظاهر غير قابل توجيه خضر ( ع ) ، داراى باطن و حقيقتى درست بود .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

{تأويل} از ريشه {أوْل} و به معناى {بازگرداندن} است ودر آيه، به معناى {مآل} است و مراد، حقايق و مصالحى است كه كار خضر بر اساس آن انجام پذيرفته و بايد ظاهر ناخوشايند كار خضر(ع) را به آن مصالح بازگرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 21،22

21- موسى ( ع ) ، سرانجام ، به اسرار كار هاى شگفت خضر آگاه شد و توجيه و تأويل برخى حوادث را از او آموخت

.

ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

{لم تسطع} در اصل {لم تستطع} بوده و حرف {تاء} براى تخفيف حذف شده است.

22- رخداد هاى داستان خضر و موسى ( ع ) ، برخاسته از اراده خداوند و داراى تفسيرى پيچيده و نيازمند آگاهى هايى ويژه است كه از جانب او افاضه شود .

و ما فعلته عن أمرى ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

رضايت از عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 13

13 - رضايت خداوند ، از مؤمنانِ صالح و رضايت آنان از او ، پاداش ايمان و عمل نيك ايشان است .

جزاؤهم . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

رضايت از فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 9 - 5

5 - احساس رضايت و خشنود بودن از عاقبت كار و تلاش خويش ، از زمره نعمت هاى الهى در آخرت است .

ناعمة . لسعيها راضية

جمله {لسعيها راضية} و جمله هاى پس از آن، توضيح وصف {ناعمة} است.

رضايت از نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 5

5 - شادمانى و رضايت مندى كامل مؤمنان بهشتى ، از نامه اعمال و كارنامه خويش در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

رضايت خدا در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 1،2

1 _ لزوم بنا نهادن همه كار ها و برنامه هاى زندگى ، بر اساس تقواى الهى و رضاى خدا

أفمن أسّس بنينه

على تقوى من اللّه و رضون

برداشت فوق بر اين پايه است كه {بنيانه} به قرينه فراز پيشين _ كه مربوط به عمل انسان است (بناى مسجد قبا و مسجد ضرار) _ به تقدير {عمله} باشد ; يعنى، كسى كه بنيان عملش را بر اساس تقوا قرار دهد.

2 _ اعمال مبتنى بر تقوا و رضايت الهى ، داراى اساسى محكم و استوار و ارزشى خدشه ناپذير

أفمن أسّس . .. أم من أسّس بنينه على شفا جرف

از قرار گرفتن اين بخش از آيه (أفمن أسس بنيانه على تقوى . .. ) در برابر {أم من أسّس بنيانه على شفا جرف هار} برداشت فوق استفاده مى شود.

رغبت در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 15

15 - تكاليف دينى اگر از سر ميل و رغبت انجام گيرد ، در پى دارنده ثمراتى نيكوست .

فمن تطوع خيراً فهو خير له

{تطوع} از طاعت (پيروى كردن) گرفته شده است و چون متعدى استعمال شده، متضمن معناى {أتى} (انجام داد) نيز مى باشد. بنابراين {فمن تطوع خيراً ...}; يعنى، هر كس كار نيكى را از روى طاعت به جا آورد.

روش برخورد با عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 6

6 - تمجيد خداوند از ايمان آوردگان از اهل كتاب به خاطر رفتار ، گفتار نيك آنان در مقابل گفتار و كردار بد ديگران

و يدروءن بالحسنة السيّئة

{حسنة} و {سيّئة} به معناى {بدى} و {نيكى} است و {ال} در آن دو براى جنس است. بنابراين مراد از {الحسنة} مطلق

نيكى (رفتار و گفتار نيك) است و مراد از {السيئة} مطلق بدى (گفتار و كردار بد) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 35 - 3

3 - برخورد شايسته و نيكو در برابر رفتار ناپسند ديگران ، نشانه بهره مندى فرد از كمالات و ارزش هاى والاى انسانى است .

ادفع بالتى هى أحسن . .. و ما يلقّي_ها إلاّ ذوحظّ عظيم

روش برخورد كارگزاران نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 5

5 - واگذاركنندگان نامه عمل به انسان ها در قيامت ، برخى را محترم شمرده و با گروهى ديگر برخوردى تحقيرآميز و خفّت بار خواهند داشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

روش برخورد ملائكه ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 11 - 4

4 - مراقبان اعمال در ثبت و ضبط آن ، برخوردى كريمانه و اغماض گرانه دارند .

كرامًا ك_تبين

تقارن وصف كرامت و كتابت در يك آيه، گوياى ارتباط آن دو است. بنابراين كرامت ناظران اعمال، به هنگام ثبت آن ظهور مى يابد.

روش تشويق به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 6

6 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به كار هاى خير و انفاق در راه خداوند

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 6

6 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى و خيرجويى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق و انجام كار هاى خير

وأنفقوا خيرًا لأنفسكم . .. إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عفه لكم

روش تشويق به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 7

7 - فراهم آوردن تسهيلات زندگى و نياز هاى طبيعى افراد صالح و درست كار ، از روش هاى مؤثر در تشويق ديگران به درست كارى و اصلاح خويشتن

و أنكحوا. .. و الص_لحين من عبادكم و إمائكم

{الصالحين} به منزله قيد براى {عبادكم و إمائكم} است. بى شك اگر تنها افراد صالح و درست كار جامعه، از كمك و تسهيلات زندگى ديگران برخوردار شوند، افراد ناصالح و نادرست نيز، به صلاح و درست كارى تشويق شده و به آن روى خواهند آورد.

روش تصحيح عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 8

8 _ سنجش و مقايسه بين فرجام دو انديشه و رفتار ، بهترين روش براى گزينش انديشه و رفتارى درست و برتر

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

روش صحيح در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 18،22،23

18 - به كارگيرى روش صحيح و منطقى در كار ها و انتخاب اسباب درست براى نيل به مقاصد ، فرمان و توصيه خداوند به مسلمانان

ليس البر . .. و أتوا البيوت من أبوبها

جمله {و ليس

البر . ..} در بازداشتن مسلمانان از سنت جاهلى (ورود به خانه از پشت آن در مراسم حج) كافى بود. بنابراين جمله {و أوتوا البيوت ...} حاكى از يك دستور كلى و شامل است. در اين جمله مقاصد و آرمانها، به خانه ها و روشهاى رسيدن به آن مقاصد، به دربهاى خانه تشبيه شده است.

22 - موفقيت انسان ها در كار ها ، در گرو انجام دادن آنها از طريق و روش صحيح است .

و أتوا البيوت من أبوبها . ... لعلكم تفلحون

برداشت فوق ناظر به اين است كه: {لعلكم تفلحون} متعلق به {و أوتوا البيوت من أبوابها} باشد.

23 - جابر بن يزيد گويد : { عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله { ليس البر بان تأتوا البيوت من ظهور ها } الآية . قال : يعنى أن يأتى الأمر من وجه ها أىّ الأمور كان ;

امام باقر(ع) فرمود: مراد از {ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها . ..} اين است كه بايد انسان كار را از راهش وارد شود، هر كارى مى خواهد باشد}.

روش عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 16

16 - لزوم پرهيز از جمود و يك سونگرى ، در عمل به وظايف

ما منعك . .. إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

روش نادرست در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 20

20 - به كارگيرى روش هاى نادرست و غيرمنطقى براى انجام كار ها ، خلاف تقواست .

ليس البر بأن تأتوا البيوت من

ظهورها . .. و أتوا البيوت من أبوبها و اتقوا اللّه

فرمان به رعايت تقوا، پس از ارشاد به اتخاذ روش صحيح براى رسيدن به مقصود، بيانگر يكى از اين دو نكته است: 1_ اتخاذ روش و وسيله صحيح و منطقى از مصداقهاى تقواست. 2_ ضرورت رعايت تقوا در پيمودن راهها براى رسيدن به مقاصد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

رؤيت اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 40 - 1،3

1 - انسان شاهد تلاش و عمل خويش ، در روز واپسين

و أنّ سعيه سوف يرى

از به كار رفتن {سوف} و نيز به قرينه آيه بعد، به دست مى آيد كه زمان مشاهده، روز قيامت است.

3 - عملكرد آدمى ، قابل رؤيت و شهود در قيامت ، حتى براى غير خود وى *

و أنّ سعيه سوف يرى

حذف مفعول در {يرى}، ممكن است اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 1

1 - جزاى كامل اعمال ، نصيب انسان در آخرت ، در پى ديدن و مشاهده عمل

و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 5،7،8

5 - مشاهده كردار و مواجه شدن با پاداش و كيفر آن ، از اهداف حشر انسان ها در قيامت

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

حرف {لام} در {ليروا}، بيانگر برداشت ياد شده است. مشاهده اعمال، يا به معناى مشاهده پاداش و كيفر آنها است و يا ناظر به تجّسم اعمال

و مشهود بودن آن در قيامت است.

7 - مواجه شدن انسان ها با كردار خود و پاداش يا كيفر آن ، پس از بازگشت آنان از حسابرسى است .

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

8 - تجسّم اعمال و قابل رؤيت شدن آنها در آخرت

ليروا أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 1،2،6

1 - انجام دهندگان كار خير ، در قيامت پاداش ديده ، با كردار خويش مواجه خواهند شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

2 - كار هاى خير ، هر چند به وزن مورچه اى ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

{مثقال}; يعنى، وسيله اى كه با آن، وزن چيزى سنجيده شود (مفردات). {ذرّة} (مفرد {ذرّ}) به معناى كوچك ترين نوع مورچه است (صحاح اللغة). برخى آن را يك صدم وزن {جو} دانسته و برخى گفته اند: مراد ذرّاتى است كه در شعاع خورشيد، مشاهده مى شود. (لسان العرب)

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { فمن يعمل مثقال ذرّة خيراً يره } يقول إن كان من أهل النار و كان قد عمل فى الدنيا مثقال ذرّة خيراً يره يوم القيامة حسرةً انه كان عمله لغيراللّه } ;

از امام باقر(ع)، درباره سخن خداوند {فمن يعمل مثقال ذرّة خيراً يره} روايت شده كه خداوند [مى فرمايد]: اگر[بنده اى]از اهل آتش بوده و در دنيا به اندازه وزن يك ذره، كار خوب انجام داده باشد، در قيامت آن را مى بيند تا حسرت بخورد كه

چرا اين عمل را براى غير خدا انجام داده بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 1،2

1 - بدكاران در قيامت ، كيفر ديده و با كردار نارواى خود ، روبه رو خواهند شد .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

2 - كار هاى ناروا ، هر چند به وزن مورچه ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

رؤيت اخروى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 4

4 - تجسّم و قابل رؤيت شدن تمام اعمال نيكِ انسان _ حتى سبكوزن ترين آنها _ در آخرت

خيرًا يره

رؤيت اخروى عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 4،7

4 - تجسّم و قابل رؤيت شدن تمام اعمالِ ناشايست انسان _ حتى سبكوزن ترين آنها _ در آخرت

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { . . .و من يعمل مثقال ذرّة شرّاً يره } يقول : إذا كان من أهل الجنّة رأى ذلك الشرّ يوم القيامة ثمّ غفر اللّه تعالى له ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {و من يعمل مثقال ذرّة شرّاً يره} روايت شده كه [خداوند] مى فرمايد: اگر [شخص ]از اهل بهشت باشد [و در دنيا عمل بدى انجام داده باشد] آن عمل بد را در قيامت مى بيند; آن گاه خداوند متعال

او را مى آمرزد}.

رؤيت عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 2

2 - مشاهده كردار ها در عرصه قيامت ، در گرو پيدايش حوادثى تحوّل آفرين در نظام جهان و پديدار شدن رخدادهايى در صحنه قيامت

إذا الشمس . .. و إذا ... و إذا ... علمت نفس ما أحضرت

آيه شريفه، جواب حرف شرط {إذا} است كه از آغاز سوره تكرار شده است.

رؤيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 1،3،7

1- در قيامت ، نامه عمل هر فرد ، در برابر ديدگان او نهاده شده ، آن را مشاهده خواهد كرد .

و وضع الكت_ب . .. و يقولون ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب

مقصود از {الكتاب} به قرينه جملات بعدى، نوشته هايى است كه در آن، همه اَعمال آدميان، ثبت و ضبط شده است. حرف {ال} در {وضع الكتاب}، براى استغراق اَفراد است، يعنى {كلّ كتاب}. در نتيجه، مراد اين است كه همه كتاب ها را در برابر ديدگان آحاد انسان ها قرار خواهند داد و هر فرد، كتاب خودش را ملاحظه خواهد كرد.

3- در قيامت مجرمان ، هنگام مشاهده نامه عمل ، از كردار خود وحشت و دلهره پيدا مى كنند .

فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

7- پرهيز كنندگان از جرم و گناه ، به هنگام مشاهده نامه اَعمال خود در قيامت ، بيم و هراس نخواهند داشت .

و وضع الكت_ب فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

جمله {وضع الكتاب} وضع و مشاهده كتاب را به مجرمان اختصاص نداده است، ولى جمله {فترى المجرمين. ..}

تنها، از ترس مجرمان سخن گفته است، بنابراين، ديگران، با مشاهده كتابِ خود، اضطرابى نخواهند يافت.

ريا در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 10

10- اعمال انسان ، همواره در معرض آميخته شدن به ناخالصيهاست .

ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

از اينكه خداوند به پيامبرش امر مى كند كه {براى كسب اخلاص و صداقت از او استمداد بطلبد} استفاده مى شود كه اعمال آدمى در معرض ابتلا به رياست.

زمان دريافت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 2

2 - مرحله حسابرسى در قيامت ، مرحله اى پس از دريافت نامه هاى اعمال است .

فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

{سوف}، براى وعده دادن به كار مى رود (مصباح) و دلالت بر تأخير دارد. (مقاييس اللغة)

زمينه اجتناب از عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 5،8

5_ انجام كار هاى نيك ، مايه ترك كردن كار هاى ناپسند است .

إن الحسن_ت يذهبن السيئات

زدوده شدن ناپسندها _ كه {يذهبن السيئات} دلالت بر آن دارد _ محتمل است به اين معنا باشد كه: كارهاى ناپسند تحقق نمى يابد. بر اين اساس جمله {إن الحسنات ...} حاكى از اين است كه: انجام كارهاى نيك روحيه اى در آدمى ايجاد مى كند كه به سراغ كارهاى ناشايست نمى رود.

8_ نماز هاى يوميه ، مايه ترك كار هاى ناروا و نيز موجب آمرزش گناهان است .

و أقم الصلوة . .. إن الحسن_ت يذهبن السيئات

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 11 - 10

10 - توجه و اذعان به آگاهى همه جانبه خداوند به اعمال مردمان ، برانگيزاننده انسان به كار هاى نيك و پرهيز از كار هاى ناپسند

و اللّه خبير بما تعملون

زمينه ازدياد عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 39

39 - حسن ايجاد انگيزه در انسان هابه كار هاى خير ، براى زمينه سازى بهتر و بيشتر انجام دادن آنها

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

زمينه اصلاح عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 8 - 4

4 - كتاب موزون طبيعت ، راهنماى انسان در صحنه عقيده و عمل *

و وضع الميزان . ألاّتطغوا فى الميزان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند، براى رهنمون ساختن انسان ها به عقيده توحيدى، نظام دارى و قانون مندى خورشيد، ماه و. .. را به آنان يادآور شده است. هم چنين حاكميت {ميزان} بر هستى را، درسى براى پايبندى عملى آنها به موازين قرار داده است.

زمينه پاداش عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 10

10 - ربوبيت خداوند ، مقتضى پاداش به دارندگان نيت خير و سبقت گيرندگان در كار نيك

و عجلت إليك ربّ لترضى

زمينه ترس از فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 10

10 - توجّه به وابستگى همه چيز به

تدبير خداوند ، زمينه ساز ترس و نگرانى از فرجام كار ها است .

و أمّا من خاف مقام ربّه

زمينه ترك عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 7

7 - تجارت و داد و ستد اقتصادى ، زمينه اى بس خطرناك براى غفلت از ياد خدا و انجام تكاليف الهى

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

زمينه ترك عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 34 - 5

5 - خداگريزى ، زمينه ساز ترك مداومت بر اعمال نيك *

تولّى . و أعطى قليلاً و أكدى

مراد از {تولّى} مى تواند اعراض از ياد خدا باشد. بر اين اساس از ارتباط دو آيه مى توان مطلب بالا را استفاده كرد.

زمينه ترك عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 14

14 _ توجه حاكمان به نظارت خداوند بر اعمال ايشان ، زمينه ساز گرايش آنان به كردار نيك و پرهيزشان از اعمال نارواست .

و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون

هدف از تذكار نظارت خداوند بر اعمال آدمى اين است كه وى با توجه به اين حقيقت از اعمال ناروا بپرهيزد و به اعمال نيك رو آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 14

14 - ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح ، نتيجه درك صحيح از زندگى دنيايى و حيات اخروى

إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل

سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... فأُول_ئك

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مؤمن آل فرعون، در آغاز حقيقت دنيا و آخرت را به مردم شناساند آن گاه از آنان خواست تا رفتار زشت را رها كرده و به عمل صالح روى آورند.

زمينه تصحيح عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 12

12 - نقش سازنده ايمان به معاد و روز جزا ، در تكامل انسان و تصحيح رفتار وى

خلق الموت و الحيوة ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند، پيش از بيان تكامل انسان ها و داشتن دستاورد خوب _ به عنوان فلسفه خلقت انسان _ به حيات اخروى و معاد انسان ها پرداخته است; زيرا بدون برپايى قيامت و پاداش آن روز، انگيزه نيرومندى جهت انجام كار خير و بهترين رفتارها، براى آدميان وجود نخواهد داشت.

زمينه حبط عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 9،12

9- تخلف از فرمان جهاد ، زمينه ساز نابودى اعمال نيك گذشته انسان *

أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول و لا تبطلوا أعم_لكم

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه درباره جهاد بود _ احتمال مى رود كه نهى {لاتبطلوا} بدين معنا باشد كه با تخلف از جهاد، زمينه حبط اعمال خود را فراهم نياوريد.

12- { قال رسول اللّه ( ص ) من قال سبحان اللّه غرس اللّه له بها شجرة فى الجنّة . . . فقال رجل من قريش يا رسول اللّه إنّ شجرنا فى الجنّة لكثير

، قال نعم و ل_كن إيّاكم أن ترسلوا عليها نيراناً فتحرقوها و ذلك انّ اللّه _ عزّوجلّ _ يقول : { يأيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول و لاتبطلوا أعمالكم } . . . ;

رسول خدا(ص) فرمود: هر كس ذكر {سبحان اللّه} بگويد، خداوند به خاطر آن ذكر، درختى در بهشت براى او مى كارد و. .. مردى از قريش گفت: اى رسول خدا! بنابراين درختان ما در بهشت زياد است؟! حضرت فرمود: آرى و ل_كن برحذر باشيد از اين كه آتشى به طرف آن ها بفرستيد و آن ها را بسوزانيد. خداى _ عزّوجلّ _ مى فرمايد: {...و لاتبطلوا أعمالكم}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 12

12 _ اعمال نيك انسان ، در معرض حبط و نابودى به وسيله بعضى از اعمال ناشايست

أن تحبط أعم_لكم و أنتم لاتشعرون

زمينه حبط عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 1

1- ناكامى و پوجى اعمال كافران بازتاب طبيعى باطل گرايى آنان

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم ... ذلك بأنّ الذين كفروا اتّبعواالب_طل

{ذالك} اشاره به فرجام پوچ و اعمال بى ثمر كافران است (أضلّ أعمالهم).

زمينه حبط عمل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 7

7 _ امكان حبط اعمال مؤمنان ، با عدم رعايت حرمت پيامبر ( ص )

لاترفعوا . .. و لاتجهروا له بالقول ... أن تحبط أعم_لكم

زمينه حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 93 - 4

4- ربوبيت الهى ، مقتضى بازپرسى و كيفر و پاداش دادن در برابر اعمال و رفتار آدمى است .

فوربّك لنسئلنّهم أجمعين . عمّا كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 7

7 - ربوبيت خدا ، مقتضى حسابرسى اعمال و كيفر كافران

فإنّما حسابه عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 16

16 - رخداد هاى جهان بر اثر نفخ صور ، زمينه ساز برپايى قيامت و حسابرسى آدميان ، براساس علم دقيق خداوند به اعمال آنان

و يوم ينفخ فى الصور. .. و ترى الجبال... إنّه خبير بما تفعلون

برداشت ياد شده بنابراين فرض است كه {ترى الجبال. ..} ادامه {يوم ينفخ فى الصور...} و بيانگر حوادث جهان در پى دميده شدن در صور باشد. بنابراين جمله پايانى آيه (إنّه خبير بما تفعلون) مى رساند كه قيامت، براى حسابرسى است و اين كار متكى به علم دقيق الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 10

10 - محاسبه اعمال و مراقبت بر كردار ، هم ريشه در تقوا دارد و هم روحيه تقوا را رشد داده ، شكوفا مى سازد .

و لتنظر نفس . .. و اتّقوا اللّه

از قرار گرفتن عبارت {و لتنظر. ..} در ميان دو {اتّقوا اللّه}، استفاده مى شود كه محاسبه نفس از يك سو، متكى به تقوا است و از سوى ديگر عامل شكوفايى و تكامل آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

انسان - 76 - 10 - 5

5 - ربوبيت الهى ، مقتضى برپايى قيامت و حسابرسى اعمال

إنّا نخاف من ربّنا يومًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 2

2 - زلزله زمين ، از مقدّمات حشر مردم و حسابرسى اعمال آنان در قيامت است .

إذا زلزلت الأرض . .. يومئذ يصدر الناس

زمينه رشد عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 3

3- ايمان ، بستر و زمينه رشد و گسترش اَعمال نيك است . *

إِنَّ الذين ءامنوا وعملوا الص_لح_ت

قرآن، در آيات متعددى، بر {عمل صالح} در پى {ايمان} تكيه كرده است. و اين، گواه تلائم بين اين دو، بلكه تأثير ايمان در ايجاد زمينه عمل صالح است. تقدم ذكر {ايمان} بر {عمل صالح} مى تواند اشاره به همين نكته داشته باشد.

زمينه سستى در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 21

21 - ضعف انسان در مرحله عمل ، ناشى از ضعف شناخت وى نسبت به خداوند

قل فمن يملك لكم من اللّه شيئًا إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

اعراب متخلف، در مرحله عمل، گرفتار گناه شدند; ولى خداوند آنان را به نكته اى معرفتى، در زمينه شناخت حاكميت مطلق اراده خويش تذكر داده است و اين مى نماياند كه مشكل اصلى، عدم معرفت بوده است.

زمينه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 1،51

1 _ ايمان ، خاستگاه عمل به احكام الهى

يا ايّها

الذين امنوا اذا تداينتم

51 _ تقوا و ترس از خدا پشتوانه عمل به احكام الهى ، در روابط اقتصادى و مبادلات

و لا يضارّ كاتب و لا شهيد . .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 2

2 _ توجّه به مالكيّت مطلقه الهى ، زمينه اجراى عدل و قسط و اجراى احكام او در روابط مالى و اقتصادى

اذا تداينتم بدين . .. و ان كنتم على سفر ... للّه ما فى السّموات و ما فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 6

6 _ محبّت و دوستى ، مشوق و محرك انسان به عمل

قل ان كنتم تحبون اللّه فاتبعونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 6

6 _ يادآورى علل عدم موفقيت در صحنه هاى اجتماعى ، از شيوه هاى قرآن براى ارشاد مؤمنان به روش حضور پيروزمندانه در آن صحنه ها

اذ تصعدون و لا تلون على احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 11

11 _ ايمان به مقدّر بودن مرگ و حيات ، و شناخت ارزش والاى شهادت ، آسان كننده حركت به سوى نبرد با دشمنان دين

و اللّه يحيى و يميت . .. و لئن قتلتم فى سبيل الله او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

خداوند با بيان دو نكته مؤمنان را به جهاد ترغيب مى كند: 1 _ مرگ و حيات به دست خداست و عوامل طبيعى تعيين

كننده نيست. 2 _ جان باختگان در راه خدا، آمرزيده و مشمول رحمت خاصّ خداوند هستند. بنابراين، مؤمنان با ايمان به اين دو معنا، هرگز ترديدى براى شركت در جهاد نخواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 158 - 3

3 _ ايمان به حشر و بقاى آدمى پس از مرگ ، برانگيزنده وى براى حضور در ميدان كارزار عليه دشمنان دين

و لئن مُتّم او قُتلتم لالى اللّه تحشرون

خداوند با بيان اين معنا كه آدمى با مرگ و يا كشته شدن، چه در راه منافع دنيا و يا راه خدا، به سوى او محشور مى شود، او را به جهاد ترغيب و انگيزه پيكار در راه خدا را در او تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 13

13 _ ترس از خدا ، زمينه مسؤوليت پذيرى ، و ترس از غير خدا ، زمينه گريز از مسؤوليت

الّذين استجابوا . .. فلا تخافوهم و خافون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 60 - 5

5 _ عمل ، نشانه ايمان و صحنه آزمون آن

الم تر الى الذين يزعمون . .. يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت و قد امروا ان يكفرو

خداوند بدان جهت ايمان گروهى از مسلمانان را ايمانى ادعايى و پندارى معرفى كرده است كه در مرحله عمل به اقتضاى ايمانشان عمل نكردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 5

5 - زينت ها و جلوه هاى زمين

، زمينه ساز حركت انسان و بروز عمل او است .

إنّا جعلنا ما على الأرض زينة لها لنبلوهم أيّهم أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 6

6 - اطمينان از حقانيت راه ، مقتضى اقدام و توكل بر خدا و نهراسيدن از مشكلات

فتوكّل على اللّه إنّك على الحقّ المبين

{إنّك. ..} در مقام تعليل است; يعنى، چون تو بر حقى، پس بر خدا توكل كن و از توطئه هاى دشمنان نهراس.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 4

4 - عمل ، فلسفه هرگونه گفت وگو هاى علمى و نظريه پردازى ها است .

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 50 - 4

4- باور ها و عملكرد انسان ، هماهنگ و همسو با يكديگر

طعام الأثيم . .. إنّ ه_ذا ما كنتم به تمترون

برداشت ياد شده از ارتباط ميان دو ويژگى _ كه خداوند براى دوزخيان ياد كرده _ به دست مى آيد; يعنى، {الأثيم} و {كنتم به تمترون} كه اوّلى نوع عمل و دومى چگونگى باور را مى رساند.

زمينه عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 4

4 - صبر و نماز وسايلى كارساز براى موفقيت در انجام دستور هاى خدا ( ايمان به قرآن ، وفا به عهد هاى الهى و . . . )

أوفوا بعهدى . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة

با توجه به آيه هاى قبل مى توان گفت:

متعلق {استعينوا} فرامينى است كه در آن آيه ها بيان شد; يعنى: واستعينوا على ما امرتكم به و نهيتكم عنه بالصبر و الصلاة.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 46 - 4

4 - اقامه نماز براى باورداران به لقاى خدا و بازگشت به او ، امرى سهل و آسان است .

و إنها لكبيرة إلا على الخشعين. الذين يظنون أنهم ملقوا ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 14

14 - ترس از خداوند ، زمينه ساز عمل به احكام اوست .

فولوا وجوهكم شطره . .. فلا تخشوهم واخشونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 180 - 15

15 - تقوا ، زمينه ساز انجام تكاليف الهى است .

كتب عليكم . .. حقاً على المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 10

10 - روزه پشتوانه اجراى ديگر احكام الهى است .

يأيها الذين ءامنوا كتب عليكم الصيام . .. لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 19،22

19 _ تقوا ، زمينه ساز انجام تكاليف الهى

و اتمّوا الحج و العمرة . .. و اتقوا اللّه

22 _ توجّه به شدّت عقاب خداوند ، زمينه ساز انجام كامل تكاليف الهى

و اتمّوا الحج و العمرة . .. و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 9

9 _ توجّه به آگاهى خداوند از

اعمال ، ترغيبى بر انجام اعمال نيك

فمن فرض فيهن الحج . .. و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 6،9

6 _ تقواى الهى ، زمينه ساز انجام فريضه حج

و اتقوا اللّه

با توجّه به اينكه در پايان بيان مناسك حج، مسأله تقوا مطرح شده است.

9 _ توجّه به قيامت ، زمينه ساز عمل به مناسك حج

و اعلموا انكم اليه تحشرون

با توجه به اينكه پس از بيان مناسك حج، مسأله قيامت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 11

11 _ نقش بيان حكمت و فلسفه حكم ، در تسهيل عمل به آن

كتب عليكم القتال . .. و عسى ان تكرهوا

هدف از بيان حكمت و فلسفه قِتال، متعاقب تشريع آن، تسهيل تكليف بر مكلّفين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 220 - 16

16 _ توجه به آگاهى خداوند ، زمينه ساز اجراى قوانين

و اللّه يعلم المفسد من المصلح

هدف از بيان علم خداوند به نيات و اعمال، تشويق انسانها به انجام وظايف و اجراى احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 20،23

20 _ تقوا ، زمينه پذيرش و اجراى احكام الهى است .

فامسكوهنّ بمعروف او سرّحوهنّ بمعروف و لا تمسكوهنّ ضراراً . .. و اتقوا اللّه

23 _ آگاهى از احاطه علمى خداوند بر همه چيز ، زمينه ساز عمل به احكام الهى است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً . .. و اعلموا

انّ اللّه بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 10

10 _ ايمان به خدا و قيامت ، زمينه پذيرش احكام و مواعظ الهى

ذلك يوعظ به من كان منكم يؤمن باللّه و اليوم الاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 15

15 _ توجّه به آگاهى خداوند از اعمال انسان ، زمينه عمل به احكام اوست .

و الذين يتوفّون . .. و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 13،16

13 _ اعتقاد به دانايى خداوند به اسرار انسان ، منشأ پرهيز از مخالفت با قوانين او

و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

16 _ حالت خوف و رجاء در انسان ، زمينه ساز عمل به احكام الهى

و اعلموا انّ اللّه يعلم . .. فاحذروه و اعلموا انّ اللّه غفور حليم

در اين قسمت از آيه، لزوم خوف از خداوند (فاحذروه) و نيز اميد به بخشايش و بردبارى او (غفور حليم) مطرح شده است تا پس از بيان احكام، زمينه عمل به آن را ايجاد كرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 236 - 17

17 _ تحريك احساسات خيرخواهانه ، از روش هاى قرآن ، جهت ايجاد انگيزه براى انجام وظايف

متّعوهنّ . .. حقّاً على المحسنين

معمولا جمله هايى نظير {نيكوكاران چنين و چنان مى كنند} كه حكم، مستند به نيكوكاران و امثال آنان شده، براى تحريك حِسّ خيرخواهى و نيكوكارى است كه خداوند، از

اين روش استفاده كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 17

17 _ توجّه به نظارت خداوند ، زمينه ساز عمل به احكام الهى و كسب تقوا

و ان طلّقتموهنّ . .. ان اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 1

1 _ تأثير اقامه نماز ، در عمل به احكام الهى

حافظوا على الصلوات

توصيه به نماز پس از بيان احكام، مى تواند اشاره به راهى براى تسهيل عمل به احكام الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 7

7 _ توجّه و ايمان به علم مطلق خداوند ، برانگيزاننده آدمى براى اقدام به پيكار در راه او

و قاتلو فى سبيل اللّه و اعلموا انّ اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 8،15

8 _ حُسن ايجاد انگيزه به كار خير ، براى زمينه سازى انجام آن

من ذا الّذى يقرض اللّه قرضاً حسناً فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

خداوند با ذكر پاداش، ايجاد انگيزه نموده و اين مى تواند درسى براى همه مربيان باشد.

15 _ ايمان به بازگشت و رجعت آدمى به سوى خداوند ، برانگيزاننده انسان ها به پيكار در راه او و انفاق

و قاتلوا فى سبيل اللّه . .. من ذا الّذى يقرض اللّه ... و اليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 25

25 _ توجه به دانايى گسترده خداوند ، زمينه پرهيز

آدمى از ظلم و سرپيچى نسبت به فرمان هاى الهى

و اللّه عليم بالظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 254 - 5،9

5 _ توجّه به خدادادى بودن امكانات و دارايى هاىِ انسان ، آسان كننده انفاق

انفقوا ممّا رزقناكم

خداوند با بيان اين حقيقت كه همه داراييهاى آدمى از جانب خداست (رزقناكم) مى خواهد به انسان بفهماند كه نبايد انفاق مشكل باشد; چرا كه همه چيز، در واقع از آنِ خداوند است.

9 _ ايمان و توجّه به ويژگى هاى قيامت ( نبود داد و ستد و دوستى و شفاعت ) برانگيزاننده انسان به انفاق و اعمال خير

انفقوا . .. من قبل ان يأتى يوم لا بيع فيه و لا خلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 14

14 _ توجّه به گستردگى بخشش هاى الهى و دانايى گسترده او ، زمينه ساز انفاق و كار هاى نيك

مثل الّذين ينفقون . .. و اللّه واسع عليم

كلمه {واسع} در برداشت فوق به معناى {واسع فضله} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 9

9 _ نشان دادن عاقبت و فرجام اعمال نيك و بد ، از روش هاى قرآن براى تربيت آدمى و ترغيب وى به رعايت احكام و مقرّرات دينى

ايودّ احدكم . .. فاحترقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 8،13

8 _ به داورى گرفتن وجدان ، از روش هاى قرآن براى پرهيز از كار هاى ناروا و تربيت انسان

ها و رعايت احكام و مقررات دينى

و لا تيمّموا الخبيث منه تنفقون و لستم باخذيه

13 _ توجه به غناى الهى و ستايش وى از انفاق كنندگان ، برانگيزنده آدمى به انفاق از اموال پاكيزه خويش

و اعلموا اَنّ اللّه غنىّ حميد

مقصود از توجه دادن مؤمنان به بى نيازى خداوند و نيز ستايش وى از انفاق كنندگان، ايجاد انگيزه انفاق صحيح در آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 8

8 _ ايمان و تقواى الهى ، زمينه ساز عمل به دستورات الهى

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 10

10 _ پيروى از پيامبر اسلام ( ص ) ، عامل جلب محبّت خداوند و آمرزش همه گناهان

فاتّبعونى يحببكم اللّه و يغفر لكم ذنوبكم

جمع مضاف در {ذنوبكم}، افاده عموم مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 33 - 6

6 _ يادآورى امتياز و برترى انبياى گذشته ، عامل تسهيل پذيرش اطاعت از پيامبر ( ص ) *

اطيعوا اللّه و الرسول . .. انّ اللّه اصطفى

پس از امر به اطاعت از پيامبر (ص)، امتياز انبياى گذشته را يادآور مى شود تا بفهماند كه امّتهاى گذشته نيز مأمور به اطاعت بودند; باشد كه از اين طريق، اطاعت از پيامبر(ص)، آسان گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 11

11 _ پذيرش ولايت خداوند ، از

بين برنده هر نوع سستى در انجام وظايف دينى

اذ همّت . .. و اللّه وليّهما

{و اللّه وليّهما}، با لحن اعتراض گونه اش (در حالى كه خداوند سرپرست و حمايت كننده شماست، سستى چرا؟) به اين نكته اشاره دارد كه پذيرش ولايت الهى و اعتقاد به آن، مانع از هر گونه سستى در راه انجام وظايف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 18

18 _ توجه به سميع و بصير بودن خداوند ، زمينه عمل به احكام و فرامين او

انّ اللّه يامركم . .. انّ اللّه كان سميعاً بصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 10

10 _ اميدآفرينى ، از روش هاى قرآن براى تقويت روحيه مؤمنان و برانگيختن آنان به جهاد

عسى اللّه ان يكفّ بأس الّذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 - 9

9 _ بيان اشتراك تكاليف بين امت هاى گذشته و مسلمانان ، از روش هاى قرآن براى تسهيل عمل به آن تكاليف

و لقد وصينا الذين اوتوا الكتب من قبلكم و اياكم ان اتقوا اللّه

به نظر مى رسد خداوند به منظور تسهيل رعايت تقوا، مسلمانان را متوجه اين حقيقت كرده كه لزوم رعايت تقوا، تكليف همگانى است كه امتهاى پيشين نيز مكلف به آن بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 24

24 _ توجه به پاداش عمل ، محرك آدمى بر انجام آن

لئن اقمتم الصلوة . .. لاكفرن عنكم سياتكم و

لادخلنكم جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 29

29 _ توجه به نبود عظمت براى غير خدا ، مايه پروانكردن از مردم در اجراى احكام الهى

فلاتخشوا الناس و اخشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 19

19 _ بيان فلسفه احكام از روش هاى قرآن جهت زدودن شك و ترديد و ايجاد انگيزه براى عمل به آن احكام

رجس من عمل الشيطن . .. فهل انتم منتهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 11

11 _ باور به قيامت و عذاب دردناك آن موجب ترس از خداوند وعمل به احكام او

ليعلم اللّه يخافه بالغيب

{باء} در بالغيب مى تواند سببيه باشد بر اين مبنا مراد از غيب امورى است كه از نظر شخص خائف و حواس وى پنهان مى باشد و از مصاديق بارز غيب و نهانى كه سبب خوف آدمى از خدا مى شود قيامت و عذاب آخرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 7،13

7 _ انذار و تبشير از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به اجراى احكام الهى

اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

13 _ توجه به عقاب ، رحمت و مغفرت الهى زمينه ساز عمل به احكام دين و پرهيز از اعمال ناپسند

و اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

هدف از بيان شدت عقاب، و بيان رحمت و مغفرت الهى پس از تبيين احكام، اين است كه زمينه

انجام اوامر خدا و پرهيز از نافرمانى وى در مخاطبان به وجود آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 2،4

2 _ توجه به احكام و قوانين شهادت بر وصيت ( نقض شهادت هاى دروغين و بازگشت حق سوگند به ديگران ) ، مايه هراس از اداى شهادت دروغ و زمينه ساز اداى شهادت به راستى و درستى

او يخافون ان ترد أيمن بعد أيمنهم

ضمير در {يخافوا} و {ايمنهم} به شاهدان نخست بر مى گردد و مراد از رد يمين {ترد أيمن) بازگشت حق سوگند به ديگران است. بنابراين {او يخافوا ان ترد...} يعنى تا شاهدان نخست بترسند كه سوگند آنان ناديده انگاشته شده و حق سوگند به ديگران بازگردانده شود.

4 _ رعايت تقوا و ترس از خدا ، ضامن اداى شهادت به درستى و راستى است .

ان يأتوا بالشهدة على وجهها . .. و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 6،9

6 _ مؤمنان به آيات خداوند به احكام و قوانين او گردن مى نهند.

فكلوا مما ذكر اسم الله عليه إن كنتم بأيته مؤمنين

9 _ ايمان به آيات خداوند زمينه التزام عملى به احكام ابلاغ شده از جانب اوست.

فكلوا . .. إن كنتم بأيته مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 5

5 _ اعتقاد راسخ هود به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 13

13 _ توجه به علم كامل خداوند بر انديشه ها ، زمينه ساز اجابت دعوت خدا و رسول و پرهيز از نفاق و دورويى

لاتكونوا كالذين قالوا سمعنا و هم لايسمعون . .. و اعلموا أن اللّه يحول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 11

11- اعتقاد و توجه به علم خداوند به همه اعمال آدميان ، پشتوانه اجراى فرمان هاى اوست .

و أوفوا بعهد الله . .. إن الله يعلم ما تفعلون

برداشت فوق، از تعليل {إن الله يعلم ما تفعلون} به دست مى آيد; يعنى، به عهد و پيمان خود با خدا وفادار باشيد; چون كه خدا از اعمال شما آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 25

25 - لزوم اداى تكاليف الهى ، برخاسته از حق ولايت خداوند بر آدمى

فأقيموا الصلوة . .. هو موليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 13

13 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به اعمال انسان ها ، موجب برانگيختن آنان به رعايت دستورات الهى و پرهيز از نافرمانى او است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم و اللّه بما تعملون عليم

سخن تهديدآميز خداوند به مؤمنان (و اللّه بما تعملون عليم)، مى تواند به منظور مطلب فوق ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 3

3 - توكل بر خداوند ، پشتوانه موفقيت انسان در انجام

وظايف دشوار

فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون . و توكّل على العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 8

8 - يادآورى فلسفه و حكمت حكم تكليفى ، داراى نقشى مؤثر در شايق كردن مكلف به اداى آن است .

أقم الصلوة إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر اللّه أكبر

ذكر فلسفه و حكمت نماز، در پى فرمان به اداى كامل آن، مى تواند ناظر به نكته بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 19

19 - توجه دادن انسان به فرجام حيات خويش ( حضور در پيشگاه خداوند ) زمينه پيدايش تعهد براى عمل به وصاياى الهى است .

و وصّينا الإنس_ن . .. أن اشكرلى و لولديك إلىّ المصير

ذكر {إلىّ المصير} پس از چند توصيه به انسان، از سوى خداوند، مى تواند به منظور ايجاد انگيزه براى عمل به آن سفارش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 17

17 - توجه دادن انسان به محاسبه اعمال اش در نزد خداوند ، زمينه ساز پابندى وى به توحيد و پيروى كردن از انسان هاى خداجو است .

و إن ج_هداك على أن تشرك بى . .. فلاتطعهما ... و اتّبع سبيل من أناب إلىّ ثمّ إلىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 10

10 - ذكر فلسفه حكم ، جهت تفهيم دقيق آن و نيز واداشتن مخاطب به عمل به آن ، روشى مطلوب و روا است

.

و اغضض من صوتك إنّ أنكر الأصوت لصوت الحمير

{إنّ أنكر. ..} تعليل براى امر {اغضض} است و تعليل آوردن براى آن، احتمال دارد به خاطر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 49 - 6

6 - مقتضاى ايمان ، عمل به فرمان هاى خداوند درباره ازدواج و طلاق و عدّه است .

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا نكحتم المؤمن_ت. .. فما لكم عليهنّ من عدّة

خطاب {يا أيّها الذين آمنوا} مى تواند به منظور تشويق و تحريص مؤمنان براى عمل به فرمان هايى كه در آيه ذكر شده است، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 19

19 - توجه دادن به حضور و گواهى خداوند ، زمينه ساز رويكرد بيشترى به عمل به فرمان هاى او است .

و اتّقين اللّه إنّ اللّه كان على كلّ شىء شهيدًا

ذكر {إنّ اللّه كان على . ..} پس از بيان دستورهايى خاص، مى تواند مفيد اين نكته باشد كه مخاطبان دستورها، به حضور و گواهى خداوند توجه پيدا كنند تا تشويق شوند و يا از ترسِ پيامد ناگوار ترك عمل، به سمت عمل به آن دستور بروند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 8

8- لازمه صداقت داشتن با خداوند ، تسليم بودن در برابر تمامى دستورات دين و عمل به آن است .

فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم

تعبير {فلو صدقوا اللّه} _ در پى {فإذا عزم الأمر} _ مى رساند كه لازمه صداقت در برابر خداوند اين است كه هر گاه

فرمانى از جانب شارع به گونه قطعى صادر شد، بى تأمل و بدون استثنا، پذيرفته شده و مورد عمل قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 19

19 - عقيده به حاكميت اراده الهى بر مقدّرات انسان ، زمينه ساز حركت به سوى انجام وظايف الهى و نه ترك مسؤوليت

قل فمن يملك لكم من اللّه شيئًا إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

با توجه به اين كه خداوند، اراده نافذ خويش را به اعراب متخلف يادآور شده است; از آيه شريفه استفاده مى شود كه توجّه به تخلف ناپذيرى اراده خداوند، بايد زمينه اطاعت و تكليف پذيرى را در انسان زنده كند; نه روح سستى و مسؤوليت گريزى را.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 32 - 3

3 - تجلّى تقوا ، در روى آورى هميشگى به درگاه خدا و تحفظ بر وظايف

و أُزلفت الجنّة للمتّقين . .. لكلّ أوّاب حفيظ

با توجه به اين كه در آيه قبل، تنها وصفى كه براى بهشتيان ياد شده وصف {تقوا} بود و اين وصف جامع همه ارزش ها تلقى مى شد. اكنون بيان اوصافى ديگر در اين آيه، مى تواند تفصيلى بر آن اجمال و نمودى از آن حقيقت كلى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 4،9

4 - خداوند ، تمام امكانات لازم را براى اقدام انسان ها به انجام دادن تكاليف الهى ، در اختيار آنان قرار داده است .

لمّا يقض

حرف {لمّا} در موردى به كار مى

رود كه انتظار وقوع كارى بوده; ولى تا كنون انجام نگرفته باشد. قابل انتظار بودن كار، زمانى است كه زمينه انجام آن فراهم باشد.

9 - توجّه به وابستگى آفرينش ، تدبير ، هدايت ، مرگ و قبر انسان به خداوند ، زمينه ساز انجام دادن تكاليف الهى

من نطفة خلقه . .. ثمّ أماته فأقبره ... كلاّ لمّا يقض ما أمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 24 - 1

1 - نگاه به خوراكى ها و توجّه به روند توليد و مصرف آن ، امرى ضرورى و برانگيزنده انسان به انجام دادن فرمان هاى خداوند

فلينظر الإنس_ن إلى طعامه

فرمان به دقت در طعام، با حرف {فاء} بر آيه قبل تفريع شده است تا اين نكته را برساند كه اين انديشه، انسان را به انجام دادن اوامر الهى وادار مى كند. وجود كلمه {الإنسان} در آيات قبل، گرچه از تكرار آن بى نياز مى كرد و اكتفا به ضمير آن ممكن بود; ولى بار ديگر به اين لفظ تصريح شد تا بيانگر تفاوت مصداق انسان در دو آيه باشد. در آيه قبل مراد كافران بود و اين آيه به همه انسان ها نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 15

15 - امداد مردم و پيروز ساختن آنان بر دشمن ، زمينه ساز آمادگى آنان براى پذيرش تكاليف و توجّه به خداوند

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. فسبّح بحمد ربّك و استغفره

زمينه عمل به تكليف سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد

- 90 - 11 - 3

3 - انسان ، به دليل برخوردارى از ابزار هاى شناخت ( توانايى بر ديدن و گفتن و نيز تشخيص راه خير و شر ) توانا بر پذيرش تكاليف دشوار و برداشتن گام هاى سنگين در راه خير

ألم نجعل . .. فلااقتحم العقبة

زمينه عمل به تكليف محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 3

3 - شرح صدر پيامبر ( ص ) ، فراهم سازنده زمينه لازم براى اجراى برنامه هاى سنگين رسالت و انجام دادن تكاليف دشوار

ألم نشرح . .. و وضعنا عنك وزرك

زمينه عمل به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 - 11

11 - توجّه به وقوع حتمى قيامت و از دست رفتن فرصت ها ، زمينه پابندى انسان به دين است .

فأقم . .. من قبل أن يأتى يوم ... يومئذ يصّدّعون

يادآورى وقوع قيامت پس از سفارش به پابندى به دين، مى تواند به منظور ايجاد انگيزه در انسان براى عمل به آن فرمان باشد.

زمينه عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 148 - 15

15 - باور به قيامت و حضور انسان ها در آن ، زمينه ساز گرايش آدمى به انجام كار هاى نيك است .

فاستبقوا الخيرت أين ما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً

يادآورى قيامت پس از فرمان به انجام كارهاى نيك، گوياى اين معناست كه: انسان در صورت باور به قيامت و توجه به آن، در انجام كارهاى خير سستى نخواهد ورزيد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 15

15- توجه به حاكميت عدل بر نظام كيفر و پاداش اخروى ، گرايش دهنده انسان ها به انجام اعمال و رفتار خوب و داراى پاداش

فمن أوتى كت_به بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

از اينكه خداوند، نظام پاداش دهى خود را در قيامت، براى مردم تشريح مى كند، مى تواند به منظور تشويق انسانها به انجام اعمالى باشد كه پاداش الهى را در پى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 12

12 - ايمان به مبدأ يگانه هستى و نيز جهان آخرت ، مستلزم داشتن عملى متناسب با آن *

و ويل للمشركين . الذين لايؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم ك_فرون

مطلب ياد شده با توجه به مفهوم مخالف آيه، به دست مى آيد.

زمينه عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 16

16 _ توجّه به نظارت و بينايى خداوند به كردار آدميان ، برانگيزنده آدمى به نبرد و پيكار در راه خدا ( اعمال پسنديده )

انّ الّذين تولّوا منكم . .. و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 5

5 _ توجّه به از جانب خدا بودن دارايى ها ، آسان كننده انفاق و بخشش و بيانگر زشتى و شناعت بخلورزى

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله

تذكّر خداوند به اينكه داراييهاى شما، فضلى از جانب اوست (بما آتيهم اللّه من فضله)، براى اين

هدف است كه انفاق را بر آدمى آسان كند و زشتى بخل را بر او آشكار سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 14

14 _ توجه حاكمان به نظارت خداوند بر اعمال ايشان ، زمينه ساز گرايش آنان به كردار نيك و پرهيزشان از اعمال نارواست .

و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون

هدف از تذكار نظارت خداوند بر اعمال آدمى اين است كه وى با توجه به اين حقيقت از اعمال ناروا بپرهيزد و به اعمال نيك رو آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 1،6

1 - ترس از خدا و قيامت ، بر انگيزاننده انسان ها به انجام كار هاى نيك

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون . .. أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت

{أُول_ئك} اشاره به موحدانى است كه وصفشان در آيات پيش بيان شد. {مسارعة} (مصدر {يسارعون}) به معناى شتاب كردن است.

6 - خدا ترسى و بيمناك بودن از روز رستاخيز ، برانگيزاننده انسان به پيشتازى در انجام كار هاى نيك

و هم لها س_بفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 12

12 - اذن خداوند ، شرط رسيدن به مقام پيشتازى در دين دارى ، زندگى قرآنى و انجام كار هاى خير

و منهم سابق بالخيرت بإذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 10

10 _ توجه به بازگشت همه چيز به سوى خداوند ، زمينه تسليم شدن در برابر او و پرهيز از پيروى شيطان

و

لا تتبعوا خطوات . .. و الى اللّه ترجع الأمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 13

13 _ توجّه انسان به علم خداوند نسبت به اعمال خير ، مُشوّق او براى انجام آن

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

زمينه عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 8

8 _ حُسن ايجاد انگيزه به كار خير ، براى زمينه سازى انجام آن

من ذا الّذى يقرض اللّه قرضاً حسناً فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

خداوند با ذكر پاداش، ايجاد انگيزه نموده و اين مى تواند درسى براى همه مربيان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 6

6 _ توجّه به پاداش هاى الهى براى انفاق در راه خدا ، برانگيزنده آدمى به انفاق

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 8

8 _ به داورى گرفتن وجدان ، از روش هاى قرآن براى پرهيز از كار هاى ناروا و تربيت انسان ها و رعايت احكام و مقررات دينى

و لا تيمّموا الخبيث منه تنفقون و لستم باخذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 18

18 _ بهره گيرى قرآن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، در تشويق آنان به اعمال نيك

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم . .. و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره

- 2 - 273 - 13

13 _ توجّه به علم خداوند نسبت به انفاق ها و اعمال خير ، برانگيزنده آدمى به انفاق و انجام آن اعمال

و ما تنفقوا من خير فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 5

5 _ نقش وعده به پاداش و تضمين آن ، در ترغيب به عمل خير

فلهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 6

6 _ وعده پاداش به اهل ايمان داراى عمل صالح از روش هاى قرآن براى ايجاد انگيزه به ايمان و عمل صالح

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 12

12 _ آگاهى به فرجام اعمال نيك ( صدقه ، گذشت از وامداران تنگدست و . . . ) برانگيزنده آدمى براى انجام آن اعمال

و ان تصدّقوا خير لكم ان كنتم تعلمون

مفعول {تعلمون} در برداشت فوق خير بودن صدقه گرفته شده است; و جواب شرط (ان كنتم تعلمون) محذوف مى باشد يعنى: اگر به نيكى صدقه آگاه باشيد صدقه خواهيد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 8

8 _ توجه به قيامت و خوف از آن ، بازدارنده آدمى از اعمال ناشايست ( ربا و . . . ) و ترغيب كننده او به اعمال شايسته ( انفاق ، صدقه و . . . )

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا . .. و

ان تصدقوا خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 41

41 _ بيان فلسفه و حكمت احكام ، از روش هاى قرآن براى ترغيب به انجام آن احكام

ان تضلّ احديهما . .. ذلكم اقسط عند اللّه و اقوم للشّهادة و ادنى الاّ ترتابوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 9

9 _ وعد و وعيد از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به ايمان ، عمل صالح و پرهيز از كفر

انّ الّذين كفروا باياتنا سوف . .. و الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سندخلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 10

10 _ توجّه به حسابرسى دقيق و كامل خداوند در هر عمل ، زمينه انجام اعمال نيك و پرهيز از اعمال ناروا

و اذا حيّيتم . .. انّ اللّه كان على كل شىء حسيبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 17

17 _ استفاده از پاداش خواهى انسان از روش هاى قرآن براى ايجاد انگيزه براى تحصيل علم و گرايش به ايمان و عمل صالح

لكن الرسخون . .. أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 15

15 - باور و توجه آدمى به نظارت خداوند بر اعمال نيك ، زمينه ساز آن اعمال است .

إن اللّه بما تعملون بصير

ايجاد زمينه براى انجام كارهاى نيك، از اهداف بيان نظارت خداوند بر اعمال انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 24،25

24 _ اعتقاد انسان به علم الهى ، زمينه ساز رعايت حقوق زنان ، يتيمان و مستضعفان

و المستضعفين من الولدن . .. و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

25 _ اعتقاد به آگاهى خداوند از اعمال خير ، مشوق انسان به انجام آن نيكيها

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

جمله {و ما تفعلوا . ..} به منظور ترغيب به اعمال خير بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 6

6 _ نويد به پاداش نيك ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسان ها و ترغيب آنان به اعمال صالح

وعد اللّه . .. اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 8

8 _ ايمان و عمل شايسته و رسيدن به امنيت خاطر، دستاوردهاى رسالت انبيا

و ما نرسل المرسلين إلا . .. فمن ءامن و أصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 13،14،18

13- باور به معاد ، حتى در حدّ گمان و اميد ، اهرمى كارامد در گرايش به عمل صالح و به دور از شرك و ريا است .

فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً ص_لحًا و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

14- ايمان و عقيده در صحنه عمل تبلور مى يابد .

فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً ص_لحًا

18- صلاح عمل ، تنها در پرتو خلوص و خالى بودن از كمترين

شائبه شرك ميسّر است .

فليعمل عملاً ص_لحًا و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جمله {و لايشرك. ..} مى تواند به منزله تفسير براى {فليعمل...} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 63 - 6

6- توبه ، ايمان و عمل صالح ، از جلوه هاى تقوا

تاب و ءامن و عمل صلحًا فأُولئك يدخلون الجنّة . .. تلك الجنّة التى ... من كان تقي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 4

4- انجام عمل صالح ، نيازمند و سعى و كوشش است .

فمن يعمل . .. فلاكفران لسعيه

تعبير {لسعيه} به جاى {لعمله} مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه عمل صالح با سعى و تلاش عجين شده و جدايى ميان آن دو ممكن نيست و انجام هر عمل صالحى، در گرو سعى و جد و جهد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 12

12 - تغذيه سالم و حلال ، زمينه گرايش انسان به عمل صالح

كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 7

7 - توجه به پاداش هاى عظيم اخروى ، مايه گرايش هر چه بيشتر مؤمنان به عمل شايسته است .

يدعون ربّهم . .. و ممّا رزقن_هم ينفقون . فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 63 - 12

12 - توجه به نزديك بودن زمان وقوع قيامت ، داراى نقشى مؤثر

در رويكرد به خوبى ها است .

و مايدريك لعلّ الساعة تكون قريبًا

عدم اعلام صريح زمان وقوع قيامت و قريب الوقوع دانستن آن، چه بسا به منظور آماده ساختن مردم و هشدار به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 71 - 1

1 - خدا ترسى و تقواى مؤمنان ، سبب مى شود تا خداوند ، آنان را به اعمال صالح موفق كند .

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه . .. يصلح لكم أعم_لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 10

10 - توجه به آگاهى خداوند از تمامى رفتار ها ، برانگيزاننده انسان ها به انجام عمل صالح

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

يادآورى خداوند به آگاه بودنش از تمامى رفتارهاى انسان ها _ پس از توصيه آنان به انجام عمل صالح _ مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 6

6 - اعتقاد به تضمين پاداش كامل و بيش از استحقاق از سوى خداوند ، موجب برانگيخته شدن انسان به انجام خالصانه اعمال نيك ( همچون انفاق )

الذين يتلون كت_ب اللّه . .. و أنفقوا ممّا رزقن_هم سرًّا و علانية ... ليوفّيهم أُ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 14

14 - ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح ، نتيجه درك صحيح از زندگى دنيايى و حيات اخروى

إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا

... فأُول_ئك

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مؤمن آل فرعون، در آغاز حقيقت دنيا و آخرت را به مردم شناساند آن گاه از آنان خواست تا رفتار زشت را رها كرده و به عمل صالح روى آورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 6

6 - ايمان و عمل صالح ، از لوازم و مظاهر يقين به وحى و هدايت آسمانى است .

لقوم يوقنون . .. أن نجعلهم كالذين ءامنوا و عملواالص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 26

26- روحيه شكرگزارى به درگاه خداوند ، اساس گرايش انسان به عمل صالح و جلب رضاى الهى *

قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

از تقدم شكر بر عمل صالح، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 25

25 - آگاهى و ايمان به احاطه علمى خداوند به تمامى رفتار ها ، مشوّق و برانگيزاننده انسان ها به تصحيح رفتار و انجام اعمال خير

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 16

16 - ايمان و توجّه به ويژگى مرگ و بعد از آن ، برانگيزاننده انسان به انفاق و انجام اعمال صالح

من قبل أن يأتى أحدكم . .. و أكن من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 11 - 10

10

- توجه و اذعان به آگاهى همه جانبه خداوند به اعمال مردمان ، برانگيزاننده انسان به كار هاى نيك و پرهيز از كار هاى ناپسند

و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 8،15

8 - دنيا ، بستر مناسب براى رشد و تعالى و انجام كار خير

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

15 - ياد مرگ ، عاملى نيرومند در انگيزش و برانگيختن انسان ها ، به سوى كمال جويى و كردار نيك

الذى خلق الموت و الحيوة ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

ذكر مرگ انسان ها در موضوع فلسفه خلقت آنان _ كه تلاش براى تكامل و بهتر شدن است _ و نيز تقديم آن بر حيات آدميان، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد.

زمينه عمل صالح سخاوتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 1

1 - خداوند ، اهل سخاوت و تقوا و تصديق كنندگان پاداش هاى موعود را ، براى انجام دادن كار هاى خير ، آماده و توانا مى سازد .

فسنيسّره لليسرى

فعل {يسّر}; يعنى، آسان ساخت (قاموس) و توفيق داد (صحاح). {يسرى} وصف براى موصوف محذوفى از قبيل {الطريقة}، {الشريعة} و يا نظاير آن و به معناى سهل تر و آسان تر است. تغيير عبارت از {سنيسّر له اليسرى} به {سنيسّره لليسرى} بيانگر آن است كه خداوند، وعده ايجاد تحولاتى را در درون شخص مى دهد تا با سهولت، پذيراى آسان ترين شريعت ها گردد.

زمينه عمل صالح متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7

- 1

1 - خداوند ، اهل سخاوت و تقوا و تصديق كنندگان پاداش هاى موعود را ، براى انجام دادن كار هاى خير ، آماده و توانا مى سازد .

فسنيسّره لليسرى

فعل {يسّر}; يعنى، آسان ساخت (قاموس) و توفيق داد (صحاح). {يسرى} وصف براى موصوف محذوفى از قبيل {الطريقة}، {الشريعة} و يا نظاير آن و به معناى سهل تر و آسان تر است. تغيير عبارت از {سنيسّر له اليسرى} به {سنيسّره لليسرى} بيانگر آن است كه خداوند، وعده ايجاد تحولاتى را در درون شخص مى دهد تا با سهولت، پذيراى آسان ترين شريعت ها گردد.

زمينه عمل صالح مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 1

1 - خداوند ، اهل سخاوت و تقوا و تصديق كنندگان پاداش هاى موعود را ، براى انجام دادن كار هاى خير ، آماده و توانا مى سازد .

فسنيسّره لليسرى

فعل {يسّر}; يعنى، آسان ساخت (قاموس) و توفيق داد (صحاح). {يسرى} وصف براى موصوف محذوفى از قبيل {الطريقة}، {الشريعة} و يا نظاير آن و به معناى سهل تر و آسان تر است. تغيير عبارت از {سنيسّر له اليسرى} به {سنيسّره لليسرى} بيانگر آن است كه خداوند، وعده ايجاد تحولاتى را در درون شخص مى دهد تا با سهولت، پذيراى آسان ترين شريعت ها گردد.

زمينه عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 8 - 2

2 _ انكار لقاى خدا ، دلبستگى به دنيا و غفلت از آيات الهى ، زمينه ساز اعمال نارواست .

إن الذين لايرجون لقاءنا . .. أولئك مأويهم النار بما

كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 10

10_ نفس آدمى ، بر آراستن كار هاى زشت و ناروا و واداشتن او به ارتكاب آنها تواناست .

بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 10

10 - انكار قيامت و مؤاخذه انسان ها در آن روز ، از زمينه هاى ستم كارى و بدكردارى

الذين لايؤمنون بالأخرة . .. للذين ظلموا ... و بدا لهم سيّئات ما كسبوا و حاق بهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند، منكران روز قيامت و كيفر آن را، ستمكار (ظلموا) و بدكردار (سيئات ماكسبوا) معرفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 17

17 - سطحى نگرى و عدم درك عميق واقعيت ها ، زمينه ساز ناهنجارى كردار و نادرستى مواضع انسان

فسيقولون بل تحسدوننا بل كانوا لايفقهون إلاّ قليلاً

خداوند، پس از اين كه انحراف ها و كاستى هاى عميق اعراب متخلف از حديبيه را يادآور شده، در يك نتيجه گيرى و تحليل كلى، آنان را فاقد درك عميق معرفى كرده است و راز رفتار نادرست آنان را برملا مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 42 - 4

4 - كفر ، زمينه ساز كردار ناشايست

الكفرة الفجرة

تقديم {الكفرة} ممكن است به منظور رساندن تأثير كفر در فجور باشد.

زمينه عمل ناپسند قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74

- 10

10- پيشينه جامعه لوط در فسق و انحراف ، زمينه ساز روى آوردن آنان به كردار پليد و ناشايست و نپذيرفتن دعوت حضرت لوط ( ع )

تعمل الخبئث إنّهم كانوا قوم سوء ف_سقين

جمله {إنّهم كانوا. ..} به منزله تعليل براى جمله {تعمل الخبائث} مى باشد. بنابراين فسق (عصيان و انحراف از مسير حق) موجب رويكرد قوم لوط به خبائث و ناپاكى ها گرديد. گفتنى است فعل {كانوا} _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر تداوم فساد در ميان قوم لوط در گذشته است.

زمينه عمل ناپسندكافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 5

5 - غفلت از نظام ثبت و حسابرسى دقيق اعمال و كيفر و پاداش اخروى ، عامل بيگانگى كافران با اعمال نيك و آلودگى آنان به كردار هاى بد و ناشايست

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا . .. هم لها ع_ملون

زمينه گرايش به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 5

5 - بهره گيرى خداوند از تمايلات طبيعى انسان ها در گرايش دادن آنان به ايمان و عمل صالح

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا . .. جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

زمينه مراقبت بر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 9

9 - توجه به نزديكى قيامت ، عامل حساسيت فزون تر نسبت به اعمال خويش

و لتنظر نفس ما قدّمت لغد

از به كار گرفته شدن واژه {غد} به جاى قيامت، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

زمينه هاى عمل به

تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 10

10 _ توجه به دانايى گسترده و همواره خداوند ، برانگيزنده آدمى به سوى اعمال خير و رعايت تقواى الهى

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه و اللّه عليم بالمتّقين

به نظر مى رسد هدف از تذكر به دانايى خدا و اعمال نيك و پاداش دهى به آن، براى تشويق و ترغيب به آن اعمال نيك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 133 - 6،7

6 _ نيل به آمرزش الهى و بهشت تقواپيشگان ، برانگيزنده اهل ايمان به اطاعت از خدا و رسول ( ص )

يا ايّها الّذين امنوا . .. و اطيعوا اللّه و الرّسول ... سارعوا الى مغفرة من ربّك

جمله {سارعوا الى . .. }، بعد از امر به اطاعت از خدا و رسول(ص)، براى ايجاد انگيزه و نيز تشويق مؤمنان به پيروى از خدا و پيامبرش است.

7 _ اميد نيل به آمرزش الهى و بهشت ، برانگيزنده اهل ايمان براى شركت در نبرد با دشمنان

يا ايّها الّذين امنوا . .. و اطيعوا اللّه و الرّسول ... سارعوا الى مغفرة من ربّك

چون آيات پيشين درباره نبرد و رويارويى با كافران بود، گويا آيات مورد بحث به منظور دستورالعملى است براى اينكه جامعه ايمانى را به گونه اى تربيت كند كه ديگر همچون نبرد اُحُد، دلبسته به دنيا نباشد و دچار دلهره و ترس نگردد تا هميشه بر دشمنان دين غالب شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 -

135 - 4

4 _ ياد خدا ، واداركننده انسان به توبه و استغفار

ذكروا اللّه فاستغفروا لذنوبهم

عطف شدن استغفار بر ذكر خدا با كلمه {فاء}، كه در آن معناى ترتب نهفته است، مى تواند اشاره به رابطه عليّت بين ذكر خدا و استغفار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 9

9 _ اشتياق مؤمنان به حضور در ميدان جهاد و شهادت ، پس از آگاهى از درجات شهداى بدر

و لقد كنتم تمنّون الموت من قبل

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: فانّ المؤمنين لمّا اخبرهم اللّه بالّذى فعل بشهدائهم يوم بدر و منازلهم من الجنّة رغبوا فى ذلك فقالوا اللهمّ ارنا القتال نستشهد فيه.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 119 ; تفسير برهان، ج 1، ص 319، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 15

15 _ سپاسگزارى نعمت هاى الهى ، برانگيزنده آدمى به جهاد و انجام تكاليف دينى

و من يرد ثواب الدّنيا . .. و من يرد ثواب الاخرة ... و سنجزى الشّاكرين

به نظر مى رسد خداوند مجاهدان را به سه دسته تقسيم كرده است و جمله {سنجزى الشّاكرين}، بيانگر دسته سوم مى باشد. يعنى آنان كه نه ثواب دنيا انگيزه جهاد آنهاست و نه ثواب آخرت، بلكه انگيزه آنان از جهاد تنها سپاسگزارى است.

زمينه هاى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 10

10 _ توجّه به { ربوبيّت } خداوند ، برانگيزنده انسان به دعا و درخواست از او

ربّنا

اغفرلنا ذنوبنا

زيادى حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 6 - 6

6 - { قال علىّ ( ع ) . . . و معنى قوله { فمن ثقلت موازينه } و { من خفّت موازينه } فهو قلة الحساب و كثرته ;

على(ع) فرمود: معناى سخن خداوند {فمن ثقلت موازينه} و {من خفّت موازينه}، پس آن [سنگينى و سبكى، به معناى ]كمى و زيادى [مدت] حسابرسى است}.

زيان ترك عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 2 - 3

3 - بى ايمانى و ترك عمل صالح و تبليغ نكردن از حق و صبر ، زيان بزرگى است .

لفى خسر

نكره آمدن كلمه {خسر}، براى بيان عظمت آن است. استثنايى كه در آيه بعد آمده، زيان را به غير افراد مستثنى، اختصاص داده است.

زيان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 8

8 - سود و زيان عمل هر كس ، تنها به خود وى بازمى گردد .

لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم

زيان عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 10

10- تبيين پيامد هاى سوء اعمال ناپسند ، و جدايى نهى از آنها از روش هاى هدايتى _ تبليغى قرآن

و لاتقربوا الزنى إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

سبقت در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 4 - 1

1 - فرشتگان ، در حركت شتابان خود براى

انجام دادن مأموريت هاى الهى ، بر يكديگر سبقت مى گيرند .

فالس_بق_ت سبقًا

{فاء} براى تعقيب بوده و بيانگر اين است كه فرشتگان، پس از خروج از جايگاه خويش و حركت سريع به سوى مأموريتشان، درصدد آنند كه از يكديگر سبقت بگيرند.

سبكى عمل خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 5

5 - كردار خطاپيشگان ، در قيامت سبك و بى ارزش خواهد بود .

فأمّا من ثقلت موزينه

سبكى عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 9 - 2

2 _ سبكى و بىوزنى اعمال آدمى در قيامت نشانه زيانكارى است.

و من خفت موزينه فأولئك الذين خسروا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 1

1 - اعمال برخى از مردم در قيامت ، سبك وزن و بى ارزش است .

و أمّا من خفّت موزينه

{موازين} يا جمع {ميزان} و يا جمع {موزون} است. برداشت ياد شده، با هر دو مبنا سازگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 9 - 1

1 - صاحبان اعمال بىوزن و ارزش ، در قيامت گرفتار جهنم و سقوط كننده در پرتگاه عميق آن

فأُمّه هاوية

{هاوية} _ كه در اين آيه بر {جهنم} تطبيق يافته است _ به معناى هر درّه و يا حفره اى است كه عمق آن معلوم نباشد. (لسان العرب)

سبكى عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 6

6 - كردار هاى

ناروا ، هنگام حسابرسى در قيامت _ با وجود تهى بودن همه آنها از وزن و ارزش _ گوناگون بوده و ابزار سنجش آنها متفاوت است .

و أمّا من خفّت موزينه

جمع بودن {موازين}; بيانگر تعدد ميزان و موزون و تغاير آنها است.

سختى حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 11 - 4

4 - محاسبه و رسيدگى به اعمال كسانى كه نامه عمل خود را از پشت سر دريافت كرده اند ، سخت و اندوه بار خواهد بود .

حسابًا يسيرًا . .. مسرورًا ... فسوف يدعوا ثبورًا

برداشت ياد شده، از مقابله دو گروه استفاده شده است. از آنجا كه گروه اول حسابى آسان داشته و شادمان خواهند شد، دانسته مى شود كه براى گروه دوم، جز سختى حساب و غمگين شدن نخواهد بود.

سختى حسابرسى عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 26 - 2

2 - حسابرسى اعمال در قيامت براى كافران ، از حضور در پيشگاه خداوند دشوارتر است .

ثمّ إنّ علينا حسابهم

حرف {ثمّ}، بر تراخى رتبى دلالت دارد و بيانگر آن است كه مرحله حسابرسى، سخت تر از مرحله رجوع به خداوند است; هر چند هر دو هم زمان باشند.

سختى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 4

4 _ سختى و دشوارى عمل نيك ، معيارى در ارزش گذارى آن بوده و موجب افزونى ثواب و پاداش است .

لقد تاب اللّه على النبى . .. اتبعوه فى ساعة العسرة

سختى عمل صالح

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 11 - 1

1 - انجام دادن بعضى از كار هاى نيك ، دشوار و بسان افكندن خويش در يك راه كوهستانى و گردنه هاى صعب العبور است .

فلااقتحم العقبة

{اقتحام}; يعنى، بين كارى سخت و هولناك قرار گرفتن (مفردات). زمانى كه شخص بدون فحص و بررسى خود را در ماجرايى بزرگ بيفكند، گفته مى شود: {إقْتَحَمَ} (نهايه ابن اثير). راه دشوارى كه در كوه قرار دارد، {عقبة} ناميده مى شود (مفردات) و نيز {عقبة} به مسير صعب العبورى گفته مى شود كه از آن بر كوه بالا روند (قاموس). اين راه از آن جهت {عقبة} ناميده مى شود كه راه پيمايان، بايد در آن پشت سر هم و به يك ستون حركت كنند.

سخن بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 226 - 1،2

1 - گفتار بدون عمل ، از ويژگى هاى شاعران گزافه گوى منحرف

و الشعراء . .. فى كلّ واد يهيمون . و أنّهم يقولون ما لايفعلون

2 - زشتى دوگانگى و تضاد گفتار انسان با رفتار وى

و أنّهم يقولون ما لايفعلون

سرزنش تبعيض در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 11

11 - بسنده كردن به بخشى از فرمان هاى خداوند و به كار نبستن تمام آن ، رفتارى نكوهيده در پيشگاه خداوند

لمّا يقض ما أمره

{لمّايقض} (به پايان نرساند)، گوياى توبيخ كسانى است كه در انجام دادن فرمان هاى خداوند، سنگ تمام نمى گذارند.

سرزنش سخن بى عمل

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 2 - 5،6

5 - خداوند ، آن دسته از مؤمنان صدراسلام را كه به گفته هاى خود عمل نمى كردند ، مورد سرزنش و نكوهش قرار داد .

ي_أيّها الذين ءامنوا لِمَ تقولون ما لاتفعلون

6 - { عن رسول اللّه ( ص ) قال : . . .يابن مسعود : لاتكن ممّن يشدّد على الناس و يخفّف عن نفسه ، يقول اللّه تعالى { لِمَ تقولون ما لاتفعلون } ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: . ..اى پسر مسعود! از كسانى مباش كه [كار را] بر مردم سخت مى گيرند و بر خود آسان. خداى تعالى مى فرمايد: لِمَ تقولون ما لاتفعلون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 3 - 1

1 - گفتار هاى بدون عمل ، بس ناپسند و نفرت انگيز در نزد خداوند

كبر مقتًا عند اللّه أن تقولوا ما لاتفعلون

{مقت}، به معناى بغض و كينه شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 8

8 - كسانى كه شعار جهاد سر مى دهند ولى در عرصه پيكار يا شركت نمى كنند و يا در صورت شركت كردن از خود سستى نشان مى دهند و استقامت نمى كنند ، مورد خشم شديد خداوند هستند .

لِمَ تقولون . .. كبر مقتًا عند اللّه ... إنّ اللّه يحبّ ... كأنّهم بني_ن موصوص

آيات پيشين _ كه در مقام سرزنش مدعيان بدون عمل بود _ تمهيدى براى بيان موضوع جهاد است; چرا كه صحنه جنگ، محل لغزش قدم ها

و آشكار شدن مدعيان از مؤمنان حقيقى است.

سرزنش علماى بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 7

7 - كسانى كه ديگران را به كار هاى نيك دعوت كرده و خود به آن عمل نمى كنند ، @سزاوار توبيخ و سرزنش هستند .

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم

سرزنش عمل بيهوده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 4

4 - ساختن آثار بى ثمر ، خارج از نياز و صرفاً بازيگرانه ، مورد نكوهش در بينش دين و رهبران الهى

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

سرزنش مبلغان بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 6

6 - كتاب هاى آسمانى بنى اسرائيل ، توبيخ كننده مبلغان و ارشادگران بى عمل

أتأمرون الناس . .. و أنتم تتلون الكتب

چون جمله حاليه {و أنتم تتلون الكتاب} (در حالى كه شما كتاب ]تورات يا انجيل [را تلاوت مى كنيد) به عنوان دليل نكوهش و مذمت ارشاد كنندگان بى عمل مطرح شده، معلوم مى شود: در كتابهاى آسمانى بنى اسرائيل بر ناروايى چنين كردارى تأكيد شده است.

سرزنش مدعيان بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 2 - 2

2 - مدعيان بدون عمل ، شايسته نكوهش در بينش الهى

ي_أيّها الذين ءامنوا لِمَ تقولون ما لاتفعلون

سرزنشهاى كارگزاران نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 5

5 - واگذاركنندگان نامه عمل به انسان

ها در قيامت ، برخى را محترم شمرده و با گروهى ديگر برخوردى تحقيرآميز و خفّت بار خواهند داشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

سرعت عمل ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 3 - 1

1 - فرشتگان در انجام دادن وظايف خويش ، پرتحرك و شتابان اند .

و الس_بح_ت سبحًا

{سبح}; يعنى، حركت سريع در آب يا هوا. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 4 - 1

1 - فرشتگان ، در حركت شتابان خود براى انجام دادن مأموريت هاى الهى ، بر يكديگر سبقت مى گيرند .

فالس_بق_ت سبقًا

{فاء} براى تعقيب بوده و بيانگر اين است كه فرشتگان، پس از خروج از جايگاه خويش و حركت سريع به سوى مأموريتشان، درصدد آنند كه از يكديگر سبقت بگيرند.

سستى در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 16

16 _ تعلل در انجام وظايف دينى ، با توجه به مأجور بودن كمترين تلاش و رنج انسان در راه خدا ، شايسته نيست .

ذلك بأنهم لا يصيبهم ظمأ و . .. فى سبيل اللّه ... إلا كتب لهم به عمل صلح

سنگينى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 3

3 _ فلاح و رستگارى آدمى در قيامت در گرو داشتن اعمال و عقايد وزين و داراى ثقل است.

فمن ثقلت موزينه فأولئك هم المفلحون

كلمه {موازين} در برداشت فوق جمع موزون گرفته

شده است. بنابراين مراد از {موازين} اعمال و عقايدى است كه در قيامت مورد توزين و سنجش قرار مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 102 - 6

6 - { عن أبى عبداللّه ( ص ) ( فى قوله تعالى ) : { فمن ثقلت موازينه } قال : فمن رحج عمله . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درمعناى قول خداى تعالى {فمن ثقلت موازينه} فرمود: كسى كه عمل او سنگين و با ارزش باشد. ..}.

سنگينى عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 6 - 1

1 - برخى از مردم در قيامت ، داراى كردارى سنگين و ارجمند در پيشگاه خداوند

فأمّا من ثقلت موزينه

به وزنه هايى كه با آن متاع را مى سنجند و نيز به ابزار سنجش هر چيز، {ميزان} گفته مى شود (برگرفته از لسان العرب). سنگينى وزنه ها در قيامت، بيانگر سنگينى اعمال است كه به تناسب ماهيت آنها، مراد ارج و بهاى فراوان آنها خواهد بود.

سوگند به گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 3 - 4

4 - سوگند خداوند ، به گواهان اعمال انسان ها در قيامت

و شاهد

سوگند به نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 2 - 5

5 - سوگند خداوند ، به نامه اعمال آدميان

و كت_ب مسطور

برخى از مفسران مراد از {كتاب مسطور} را نامه اعمال دانسته اند. برداشت بالا بر پايه اين احتمال

است.

سهولت ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 70 - 5

5 - ثبت و نگه دارى اعمال آدميان ، كارى سهل و آسان براى خداوند

إنّ ذلك على اللّه يسير

{ذلك} در جمله {إنّ ذلك على اللّه يسير} به ثبت و نگه دارى اعمال آدميان (إنّ ذلك فى كتاب) اشاره دارد.

شاعران مؤمن و سخن بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 3

3 - ساحت شاعران مؤمن ، مبرّا از خيال پردازى ، گزافه گويى و گفتار بدون عمل

و الشعراء. .. فى كلّ واد يهيمون... يقولون ما لايفعلون . إلاّ الذين ءامنوا

شرايط ارزشمندى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 1

1- ارزش عمل صالح در پيشگاه خداوند ، مشروط به ايمان است .

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن

شرايط پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 9 - 7

7- ثمربخشى اعمال نيك ، در پرتو پذيرش پيام وحى و گردن نهادن به آن از روى رغبت و ميل

كرهوا ما أنزل اللّه فأحبط أعم_لهم

از مفهوم آيه شريفه، مطلب بالا استفاده مى شود; يعنى، اگر عمل همراه با كراهت و ناخشنودى نباشد; بلكه از روى طوع و رغبت و براى خداوند صورت گيرد، باقى مانده و ثمر خواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ،

شرط پاداش آفرينى آن دو است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

شرايط تأثير عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 2

2- همراه بودن ايمان و عمل صالح ، شرط ثمربخشى آنها است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت إنّا لانضيع

شرايط حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 8

8_ رساندن انسان ها به سزايى كامل و مطابق با اعمال و رفتار آنان ، تنها درخور كسى است كه به تمام اعمال و جزئيات رفتار ايشان آگاه باشد .

ليوفينّهم ربك أعم_لهم إنه بما يعملون خبير

بيان آگاهى خداوند به تمامى اعمال و جزئيات آن ، پس از مطرح ساختن اداى كامل پاداش و كيفر اعمال ، گوياى برداشت فوق است.

شرايط صحت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 2،5،7،11

2 _ عارى بودن انفاق از هر گونه منّت و آزار _ چه هنگام پرداخت و چه پس از آن _ ، از شرايط ارزشمندى ، قبولى و پاداش در مقابل آن

الّذين ينفقون . .. ثمّ لا يتبعون ما انفقوا منّاً و لا اذىً

5 _ انفاق كنندگانِ بدون منّت و آزار ، بهره مند از پاداش هاى والا و ويژه الهى

لهم اجرهم عند ربّهم

كلمه {عند ربّهم}، دلالت بر ويژگى پاداش دارد.

7 _ منّت و آزار _ چه در هنگام عمل و چه پس از آن _ ، از بين برنده ارزش اعمال نيك

ثمّ لا يتبعون ما انفقوا منّاً و لا اذىً

از فعل مضارع

{لا يتبعون} به دست مى آيد كه نبايد انفاق (و يا هر عمل خيرى) در هيچ زمانى منّت و يا آزارى را در پى داشته باشد; چون فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد.

11 _ ضرورت همراهى حُسن فاعلى و حُسن فعلى ، در رفتار و كردار آدمى

الّذين ينفقون . .. ثمّ لا يتبعون ما انفقوا منّاً و لا اذىً

پاداش الهى منوط به حُسن فعلى {انفاق} و نيز حُسن فاعلى (عدم آزار و منّت از سوى انفاق كننده) است; بنابراين همراهى اين دو براى رسيدن به پاداش، ضرورى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 264 - 1،9

1 _ اهل ايمان نبايد صدقات خود را با منّت گذاردن و آزار رسانيدن ، باطل و بى اثر سازند .

يا ايّها الّذين امنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذى

9 _ مَثَل انفاق كنندگانِ از روى منّت و آزار و ريا ، همچون صَخره صافى است كه بر روى آن قشرِ خاكى باشد و بذرهايى در آن افشانده شود و ناگهان ، رگبارى تند بر آن رسد و همه خاك ها را بشويد و آن سنگ را كِشت ناپذير كند .

فمثله كمثل صفوان عليه تراب فاصابه وابل فتركه صلداً لا يقدرون على شىءمما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 4

4 _ انفاق براى جلب رضايت الهى و ثبات نفس و به دور از منّت و آزار و ريا ، داراى نتايج و بهره هاى فراوان

ايودّ احدكم ان تكون له جنّة . .. فيها من كلّ الثّمرات

انفاق، تشبيه به بوستان شده

كه هر گاه ريا و آزارى در پى داشته باشد، بسوزد و چنانچه براى رضاى الهى و خالى از ريا و آزار باشد، دربردارنده نتايج و بهره هاى فراوان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 6

6 _ وجود چيز هاى نامرغوب در بين اموال انفاق شده بدون تعمّد و قصد و نيّت نسبت به آن ، مانعى ندارد .

انفقوا من طيّبات ما كسبتم . .. و لا تيمّموا الخبيث

جمله {و لا تيمّموا . .. } علاوه بر اينكه خود حكم مستقلى است و ضرورت پرهيز از انفاق كالاى نامرغوب را بيان مى كند; به لحاظ اينكه متعلّق نهى، تمايل و قصد به نامرغوب است، مى تواند توضيحى باشد براى {من طيّبات}. يعنى اگر در بين اموال انفاق شده كالاى نامرغوبى نيز يافت شود ولى شما قصد آنرا نداشتيد، از مصداق {انفقوا من طيّبات} خارج نشده ايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 3

3 _ در قيامت ، كافران از اعمال صالح خويش ، بهره اى نمى برند .

و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفيهم اجورهم

چون پاداش الهى مشروط به توأم بودن ايمان و عمل صالح است، بنابراين عمل صالح بدون ايمان، پاداش الهى را در پى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 117 - 4

4 _ ايمان ، شرط بهره مندى آدمى ، از ثمره انفاق هاى خويش *

انّ الّذين كفروا . .. مثل ما ينفقون ... كمثل ريح فيها

صرّ اصابت حرث قوم

از مفهوم {ان الذين كفروا . .. } استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 5

5 _ اصلاح انديشه ، از روش هاى قرآن براى نيل به عملكرد صحيح

و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا بل احيآء عند ربّهم

شرايط عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 111 - 7

7 _ عمل حكيمانه ، مشروط به علم است .

و كان اللّه عليماً حكيماً

شرايط عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 8

8 - خوبى هركار ، علاوه بر صدور آن به نيت خير ، در گرو هماهنگى آن با ساير خواسته ها و دستورات خداوند است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

با وجود آن كه موسى(ع) در تعجيل خود، نيت خير داشته است; ولى بازخواست شدن او دال براين مطلب است كه صرف داشتن نيت خير، براى برترى يافتن عمل كافى نيست; بلكه بايد با ادله ديگر آن عمل را سنجيد. اگر در تعارض نبود، آن گاه بدان اقدام كرد.

شرايط فعليت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 23 - 4

4- فراهم بودن همه شرايط ظاهرىِ انجام دادن يك عمل ، تضمينى بر وقوع آن نخواهد بود .

و لاتقولنّ لشاْىء إنّى فاعل ذلك غدًا

شرايط قبول عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 -

6

6 - ايمان ، شرط باروى عمل صالح

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن

{و هو مؤمن} حال براى {مَنْ} و بيانگر شرط اعتبار و ارزشمندى عمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 1

1- احسان به والدين ، روحيه شكر ، توبه ، صلاح جويى و تسليم ، شرط پذيرش تمام اعمال نيك انسان به درگاه خدا

أُول_ئك الذين نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

مراد از {أحسن. ..} مى تواند اعمال واجب و مستحب _ در قبال اعمال مباح _ باشد. كه در اين صورت از ارتباط دو آيه استفاده مى شود كه اگر كسى از روحيات ياد شده برخوردار بود اعمال نيك او (واجب و مستحب) پذيرفته مى شود.

شرايط قبولى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 21،25

21 _ مشروط بودن پذيرش اعمال نيك به تقوا ، پاسخ هابيل به اعتراض قابيل بر پذيرفته نشدن قربانى او

قال انما يتقبل اللّه من المتقين

25 _ خداوند ، تنها عمل نيكى را مى پذيرد كه همراه با تقوا باشد .

انما يتقبل اللّه من المتقين

برخى برآنند كه مراد از شرطيت تقوا براى پذيرش عمل، رعايت تقوا در خود عمل است، يعنى عمل بايد شرايط تعيين شده از سوى خداوند، همانند خلوص و . .. را دارا باشد.

شرايط قبولى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 5

5- ايمان به پيامبر اسلام و قرآن ، شرط ثمربخشى عقيده به خداوند و عمل صالح

و الذين ءامنوا

. .. و ءامنوا بما نزّل على محمّد

از تكرار {آمنوا. ..} استفاده مى شود كه {آمنوا} _ در {الذين آمنوا} _ به معناى اعتقاد به خداى يگانه است; چه اين كه در {آمنوا بما...} به معناى ايمان به قرآن و رسالت پيامبر(ص) است. از قرين آمدن ايمان و عمل صالح، اعتقاد به پيامبر(ص) و قرآن، مطلب بالا استفاده مى شود.

شفاعت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 11

11 _ توجّه به حفظ اعمال از سوى خدا ، برانگيزنده انسان به وساطت در كار خير و پرهيز از وساطت در كار شرّ

و من يشفع . .. و كان اللّه على كل شىء مقيتا

جمله {كان اللّه . .. } در حقيقت تشويق و تهديد است و به اين منظور آورده شده كه با توجّه به آن، انگيزه براى انجام اعمال نيك فراهم شود و ترس از انجام اعمال بد به وجود آيد.

شفاعت در عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 11

11 _ توجّه به حفظ اعمال از سوى خدا ، برانگيزنده انسان به وساطت در كار خير و پرهيز از وساطت در كار شرّ

و من يشفع . .. و كان اللّه على كل شىء مقيتا

جمله {كان اللّه . .. } در حقيقت تشويق و تهديد است و به اين منظور آورده شده كه با توجّه به آن، انگيزه براى انجام اعمال نيك فراهم شود و ترس از انجام اعمال بد به وجود آيد.

شك در عمل به تكليف

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 45 - 5

5 _ ترديد در انجام تكاليف دينى ، چون جهاد با مال و جان ، نمودار بى ايمانى و نفاق

إنما يستئذنك الذين لايؤمنون باللّه . .. و ارتابت قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 28 - 1

1 - هيچ كس ، حتى مؤمنان راستين ، بر انجام كامل وظايف و تكاليف الهى خود اطمينان ندارد .

إنّ عذاب ربّهم غير مأمون

شگفتى عمل خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 3

3- كار هاى خضر ، براى ديگران ، حتى فردى چون موسى ( ع ) غير قابل تحمّل و درك بود .

قال إنّك لن تستطيع معى صبرًا

تأكيد بر {معى} نشان مى دهد كه صرف تعليم علوم مشكل آفرين نبوده است، بلكه همراه شدن با خضر - كه مستلزم مشاهده رفتارى است كه از علوم وى نشئت گرفته _ غيرقابل تحمّل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 68 - 3

3- اَعمال خضر ( ع ) ، داراى ظاهرى غيرمتعارف و زوايايى ناشناخته ، حتى براى فردى مانند موسى ( ع ) بود .

و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 5

5- موسى ( ع ) از عملكرد خضر ( ع ) در شكافتن بدنه كشتى ، شگفت زده شد و به او اعتراض كرد .

قال أخرقتها لتغرق أهلها

صبر

در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 5

5 - ترغيب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به صبر و پايدارى در انجام رسالت خويش ، به رغم تكذيب و مخالفت كافران و مشركان

و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 22

22 - اجراى فرمان هاى خداوند و سربلندى در آزمايش هاى الهى ، نيازمند صبر و شكيبايى است .

قال ي_أبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

صبر و عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 8

8_ كارآيى صبر ، در گرو انجام اعمال صالح است .

إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صداقت در آغاز عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 12

12- آغاز به كار از روى صداقت و اخلاص ، تضمين كننده به پايان رساندن آن همراه آن دو نيست .

أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

صداقت در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 5،6،7،8،11

5- پيامبر ( ص ) ، موظف به درخواست از خداوند براى توفيق انجام هر عملى از آغاز تا فرجام ، بر اساس نيتى خالص و آميخته با صدق و راستى

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

6- ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن

به درستى ، نيازمند استمداد از خدا

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

7- درخواست توفيق از خداوند در نوافل و نماز شب ، براى ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به راستى و درستى ، امرى مطلوب و پسنديده است .

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

8- ارزش اعمال ، در پرتو صداقت و خلوص و عدم آميختگى آن به ريا است .

أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

11- همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) براى داشتن اخلاص و صداقت در عمل ، به امداد ويژه الهى نيازمندند .

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

صداقت در فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 12

12- آغاز به كار از روى صداقت و اخلاص ، تضمين كننده به پايان رساندن آن همراه آن دو نيست .

أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

ظالمانه ترين عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 22 - 1

1 - روى بر تافتن از آيات پروردگار ، با توجه به الهى بودن آن ، ظالمانه ترين عمل ها است .

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه ثمّ أعرض عنها

ظلم اعراض از عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 3

3 - بى ايمانى و كناره گيرى از اعمال صالح ، ظلمى است كه در

قيامت گريبان گير انسان خواهد شد .

و قد خاب من حمل ظلمًا . و من يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن

ظاهر تقابل بين اين آيه و آيه قبل، اين است كه موضوع اين آيه، دسته مقابل ظالمان است.

ظلم عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 3

3- هر نوع عمل زشت و ناشايست ، ظلم به خويشتن است .

و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . .. للذين عملوا السوء

ظهور حقيقت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 16

16 _ قيامت، روزِ بُروز حقيقت اعمال دنيوى آدميان است.

ثم إليه مرجعكم ثم ينبئكم بما كنتم تعملون

ظهور عمل صالح در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 10

10 - قيامت ، صحنه بروز و ظهور اعمال پسنديده اى است كه آدمى در دنيا انجام داده است .

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

ضمير مفعولى در {تجدوه} (مى يابيد آن را) به كلمه {خير} بر مى گردد و مقتضايش آن است كه: آدمى با همان عمل نيكى كه انجام داده، روبه رو خواهد شد; يعنى، اعمال نيك آدمى در قيامت، به گونه اى بروز و ظهور دارند.

عجز از تكذيب عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 65 - 6

6 - كافران و مجرمان از انكار رفتار و كردار ناپسند خود ناتوان خواهند بود .

تكلّمنا أيديهم و تشهد أرجلهم بما كانوا يكسبون

گواهى دادن دست و پا، مى

تواند كنايه از اين نكته باشد كه كافران از هرگونه انكار رفتار زشت خويش ناتوان خواهند بود.

عجله در عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 2

2 - شتاب ثموديان در اتخاذ روش هاى نادرست و بدفرجام

لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

عذاب طراحان عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 7

7- طراحان و برنامه ريزان كار هاى زشت ، در معرض انواع عذاب هاى الهى اند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب من حيث لايشعر

عذاب علماى بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 6

6 - عالمان بى تعهد و وظيفه نشناس ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة فما أصبر هم على النار

عقلانيت حبط عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 3

3- گم شدن اعمال كافران در سراب { كفر } و شكوفايى اعمال مؤمنان در وادى { ايمان } ، داراى فلسفه اى معقول و برهانى

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا... و أصلح بالهم . ذلك بأنّ الذين

{ذالك} در مقام بيان علّت و فلسفه مطلبى است كه در آيات پيشين بيان شده است; يعنى، پوچى اعمال كافران و ثمربخشى اعمال مؤمنان، امرى برهانى است; زيرا كافر ره باطل پيموده و باطل فرجامى ندارد و مؤمن ره

حق رفته و ثمربخشى عين حقانيت است.

عقيده به حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 6

6 - اعتقاد به قيامت و محاسبه اعمال ، داراى نقشى بنيادين در مجموعه باور هاى دينى

و هم بالأخرة هم يوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 2

2 - اطمينان و اعتقاد به حساب رسى اعمال در قيامت ، مهم ترين ركن اعتقادى مؤمنان

إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه

برداشت ياد شده، از آن جا است كه مسأله حساب رسى اعمال _ در اين آيات _ در رديف نخستين اصل اعتقادى مؤمنان برشمرده شد.

عقيده و عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 5

5 - عقيده و عمل ، پيوسته به يكديگر در نظام ارزشى دين

لتؤمنوا . .. و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه

{لتؤمنوا. ..} ناظر به عقيده و {تعزّروه و...} ناظر به عمل مى باشد.

علم به حقيقت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 4

4 _ روى آوردن نشانه هاى مرگ با عذاب استيصال، موجب پى بردن آدميان به حقيقت اعمال خويش است.

فما كان دعويهم . .. إنا كنا ظلمين

علم به عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 13

13 - كافران ، از تمامى اَعمال دنيوى خويش ، در قيامت ، از سوى خداوند آگاه مى شوند .

إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا

علم به عمل انسان ها

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 8

8_ رساندن انسان ها به سزايى كامل و مطابق با اعمال و رفتار آنان ، تنها درخور كسى است كه به تمام اعمال و جزئيات رفتار ايشان آگاه باشد .

ليوفينّهم ربك أعم_لهم إنه بما يعملون خبير

بيان آگاهى خداوند به تمامى اعمال و جزئيات آن ، پس از مطرح ساختن اداى كامل پاداش و كيفر اعمال ، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 11

11_ آگاهى به اعمال و رفتار انسانها ، از شرايط ربوبيت است .

و ما ربك بغ_فل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 4

4 - امكان آگاهى جن از انديشه ها ، عقايد و رفتار انسان ها

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

علم به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 13 - 3

3 - كاتبان نامه عمل از انجام دادن كار هاى خير ابرار آگاه شده ، آن را ثبت مى كنند .

ك_تبين . يعلمون ما تفعلون . إنّ الأبرار لفى نعيم

علم به عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 15

15 - آگاهى يافتن بر اَعمال دنيوى و ديدن نتايج آن ، از اهداف معاد است .

إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان -

31 - 28 - 9

9 - دليل اين كه خداوند ، در قيامت ، مردم را از اَعمال دنيويشان خبر مى هد ، آگاهى او است .

فننبّئهم بما عملوا . .. إنّ اللّه سميع بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 8

8 - آگاهى يافتن انسان در دادگاه الهى در قيامت ، به تمامى اعمال گذشته خويش

فينبّئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 4

4 - انسان ها ، از تمامى كرده هاى خويش در قيامت آگاه مى شوند .

ثمّ لتنبّؤنّ بما عملتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 13 - 1،2،3،6

1 - آگاه شدن انسان ها در قيامت ، از تمامى كرده هاى خويش در دنيا ، از نخستين تا آخرين آنها

ينبّؤا الإنس_ن يومئذ بما قدّم و أخّر

مفسران در تبيين {بما قدّم و أخّر} سه احتمال بيان كرده اند: 1_ مقصود از{بما قدّم} اعمالى است كه در آغاز زندگى انجام داده نشده و مراد از {أخّر}انجام دادن عمل در پايان عمر است. 2_ مراد از {بما قدّم} اعمالى است كه در دنيا پايان مى پذيرد (مانند نماز) و مقصود از {أخّر} اعمالى است كه ثواب آنها پايان ندارد (مانند صدقه جاريه و سنت حسنه). 3_ مقصود از {بما قدّم} اقدام به عمل و مراد از {أخّر} به تأخير انداختن و انجام ندادن آن است. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

2 - اطلاع يافتن انسان در قيامت ، از تمامى اعمال خود در

طول عمرش و اثر آنها پس از مرگ خويش ( مانند صدقه جاريه و سنت حسنه يا سيئه )

ينبّؤا الإنس_ن يومئذ بما قدّم و أخّر

3 - آگاه شدن انسان ها در قيامت ، از تمامى تكاليفى كه انجام داده و يا وظايفى كه ترك كرده اند .

ينبّؤا الإنس_ن يومئذ بما قدّم و أخّر

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { ينبّؤا الإنسان يومئذ بما قدّم و أخّر } بما قدّم من خير و شرّ و ما أخّر ممّا سَنَّ من سُنّة ليَسْتَنَّ بها مَن بعده فإن كان شرّاً كان عليه مثل وِزْرِهم و لايَنْقُصُ من وزرهم شىءٌ و ان كان خيراً كان له مثل اُجورهم و لاينقص من اُجورهم شىء ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {ينبّؤا الإنسان يومئذ بما قدّم و أخّر} روايت شده كه فرمود: [انسان آگاه مى شود] به آنچه از خوبى و بدى از پيش فرستاده و آنچه در پس خود نهاده و برخاسته از سنت هايى بوده كه بنيان گذارى كرده است تا افراد بعد از او به آن عمل كنند. اگر آن سنت ها بد بوده به اندازه گناه عمل كنندگان براى سنت گذار گناه هست، بدون اين كه از گناه عمل كنندگان كاسته شود و اگر خير بوده، براى او مثل پاداش عمل كنندگان هست; در عين حال كه از پاداش آنان هيچ كاسته نخواهد شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 10 - 2

2 - قيامت ، روز باز شدن نامه عمل انسان و آگاهى او بر محتواى آن

و إذا الصحف نشرت

{نشر}، مخالف پيچيدن

است (لسان العرب). براساس اين معنا، فعل {نشرت}، دلالت دارد كه نامه اعمال پيش از نشر، به شكل طومار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 1

1 - قيامت ، روز آگاهى انسان ها به كردار دنيايى خويش و آثار و نتايج آن

علمت نفس ما أحضرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 1،2

1 - قيامت روز آگاهى هر انسان ، به كردار دنيايى و آثار به جاى مانده از خويش

علمت نفس ما قدّمت و أخّرت

{ماقدّمت} _ در يك احتمال _ ناظر به كردارى است كه انسان خود، آن را انجام داده است. در مقابل مراد از {ماأخّرت} سنت هاى روا و ناروايى است كه انسان پس از خود، به جاى گذاشته و آثار و تبعات آن براى او ثبت شده است و در روز قيامت با آن مواجه خواهد شد.

2 - برپايى قيامت و پى بردن به كردار ها و بازتاب اخروى آن ، در گرو پيدايش حوادثى تحوّل آفرين در نظام جهان

إذا السماء . .. و إذا ... و إذا ... و إذا ... علمت نفس ما قدّمت و أخّرت

جمله {علمت نفس . ..} جزاى شرط هايى است كه در آيات پيشين تكرار شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 6

6 - انسان ها هنگام حضور در پيشگاه خداوند نامه هاى اعمال خود را در اختيار داشته و به كردار خويش آگاهى يافته اند .

فمل_قيه . فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

{فاء} در {فأمّا}

بيانگر ارتباط مفاد اين آيه با ملاقات خداوند است كه در آيه قبل مطرح شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 11 - 1

1 - مشاهده نامه اعمال در قيامت ، مايه آگاهى به كردار ها و پيش بينى كيفر ها است .

و أمّا من أُوتى . .. فسوف يدعوا ثبورًا

علم به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 6

6 - قيامت ، زمان ظهور حقايق و پى بردن انسان ها به نيك و بد اعمال خويش

كلاّ سوف تعلمون

وعده {سوف تعلمون} _ به قرينه {لتسئلنّ يومئذ عن النعيم} _ ناظر به زمان برپايى قيامت است.

علم به عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 21 - 2

2 - مقام قرب خداوند ، والاتر از مقام نيكوكاران ، و مايه شايستگى انسان براى آگاهى از كردار نيكوكاران و مشاهده نامه اعمال آنان است .

يشهده المقرّبون

علم به عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 6

6 - قيامت ، زمان ظهور حقايق و پى بردن انسان ها به نيك و بد اعمال خويش

كلاّ سوف تعلمون

وعده {سوف تعلمون} _ به قرينه {لتسئلنّ يومئذ عن النعيم} _ ناظر به زمان برپايى قيامت است.

علم به نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 26 - 2

2 - كافران دوزخى ، پس از دريافت نامه اعمال خود ، از محتوا و

حكم نهايى آن درباره خويش آگاه خواهند شد .

و لم أدر ما حسابيه

علم توزيع كنندگان نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 5

5 - تحويل دهندگان نامه هاى اعمال به انسان ها در قيامت ، از فرجام آنها آگاه اند .

من أُوتى كت_به بيمينه

علم ملائكه ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 1

1 - كاتبان نامه عمل ، به تمامى كار ها و نيت هاى انسان آگاه اند .

يعلمون ما تفعلون

دانستن تمام ويژگى هاى {عمل}، بدون دانستن انگيزه انجام دادن آن، امكان پذير نيست. بنابراين علم به {ماتفعلون}، علم به هدف از انجام دادن آن نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 13 - 3

3 - كاتبان نامه عمل از انجام دادن كار هاى خير ابرار آگاه شده ، آن را ثبت مى كنند .

ك_تبين . يعلمون ما تفعلون . إنّ الأبرار لفى نعيم

علم و عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 19

19 _ توجه انسان به بازگشت به خدا و اعتقاد به آن ، عامل مقاومت در برابر ولايت كافران

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و الى اللّه المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 29 - 4،5،8

4 _ توجه به علم و قدرت مطلق الهى ، مقتضى پرهيز از قهر او *

و يحذركم اللّه نفسه . ..

قل ان تخفوا ما فى صدوركم ... يعلمه اللّه

5 _ توجه به علم الهى نسبت به آشكار و نهان و قدرت مطلق او ، مانع سوء استفاده از تقيه

الاّ ان تتقوا منهم تقية . .. قل ... و اللّه على كل شىء قدير

8 _ توجه به علم مطلق خداوند و ايمان به آن ، مانع توجيه كارى

الاّ ان تتقوا منهم . .. و يعلم ما فى السموات و ما فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 22،23

22 _ توجّه به شدّت عقاب خداوند ، زمينه ساز انجام كامل تكاليف الهى

و اتمّوا الحج و العمرة . .. و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

23 _ توجّه به شدّت عقاب الهى ، زمينه ساز تقواست .

و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

بنابر اينكه {و اعلموا . ..}، به منزله علّت براى {و اتقوا اللّه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 9

9 _ توجّه به آگاهى خداوند از اعمال ، ترغيبى بر انجام اعمال نيك

فمن فرض فيهن الحج . .. و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 5،6،12

5 _ لغزش ، پس از علم ، پذيرفتنى نيست .

و لا تتبعوا . .. فان زللتم من بعد ما جاءتكم البينات

6 _ مسؤوليت انسان در برابر قانون ، پس از دريافت آن

فان زللتم من بعد ما جاءتكم البيّنات

در برداشت فوق، {بيّنات}، به قوانين تفسير شده است.

12 _ آگاهى از عزت و

حكمت الهى ، زمينه تسليم در برابر خداوند و دورى از متابعت شيطان

ادخلوا فى السلم . .. و لا تتبعوا ... ان اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 8

8 _ توجه به سختى ها و مصائب گذشتگان ، تسلّى بخش مؤمنان در تحمل مشكلات

ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما يأتكم مثل الذين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 23

23 _ آگاهى از احاطه علمى خداوند بر همه چيز ، زمينه ساز عمل به احكام الهى است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً . .. و اعلموا انّ اللّه بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 20

20 _ توجه به دانايى خداوند به اسرار درون ، منشأ پرهيز از نيّات ناشايسته درونى

و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 17

17 _ توجّه به نظارت خداوند ، زمينه ساز عمل به احكام الهى و كسب تقوا

و ان طلّقتموهنّ . .. ان اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 7

7 _ توجّه و ايمان به علم مطلق خداوند ، برانگيزاننده آدمى براى اقدام به پيكار در راه او

و قاتلو فى سبيل اللّه و اعلموا انّ اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 -

25

25 _ توجه به دانايى گسترده خداوند ، زمينه پرهيز آدمى از ظلم و سرپيچى نسبت به فرمان هاى الهى

و اللّه عليم بالظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 20

20 _ بينش محدود آدمى ، منشأ اعتراض وى به افعال الهى

قالوا انى . .. و اللّه واسع عليم

جمله {و اللّه واسع عليم} تعريضى به مُعترضين است كه شما بينشى محدود داريد و لذا اعتراض به گزينش طالوت (افعال الهى) مى كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 14

14 _ توجّه به گستردگى بخشش هاى الهى و دانايى گسترده او ، زمينه ساز انفاق و كار هاى نيك

مثل الّذين ينفقون . .. و اللّه واسع عليم

كلمه {واسع} در برداشت فوق به معناى {واسع فضله} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 6

6 _ توجّه به پاداش هاى الهى براى انفاق در راه خدا ، برانگيزنده آدمى به انفاق

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 13

13 _ توجه به غناى الهى و ستايش وى از انفاق كنندگان ، برانگيزنده آدمى به انفاق از اموال پاكيزه خويش

و اعلموا اَنّ اللّه غنىّ حميد

مقصود از توجه دادن مؤمنان به بى نيازى خداوند و نيز ستايش وى از انفاق كنندگان، ايجاد انگيزه انفاق صحيح در آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 19

19 _ توجه

به مراقبت دايمى خداوند ، زمينه ساز رعايت تقواى الهى و اهتمام به خويشاوندان

و اتّقوا اللّه الّذى تسآءلون به و الارحام انّ اللّه كان عليكم رقيباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 5

5 _ بيان خسارت هاى دشمن در جنگ ، زمينه اى براى تقويت روحيه مجاهدان در رويارويى با آنان

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 39

39 _ ترك عمدى عمل به احكام الهى ، على رغم اقرار به حقانيت آنها ، موجب تباهى عمل آدمى

و من يكفر بالايمن فقد حبط عمله

امام صادق(ع) درباره آيه فوق فرمود: من ترك العمل الذى اقربه . .. .

_______________________________

كافى، ج 2، ص 387، ح 12; نورالثقلين، ج 1، ص 595، ح 67.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 23

23 _ توجه به نظارت خداوند بر اعمال ، زمينه پرهيز از تبهكارى و اعمال ناپسند

و اللّه بصير بماتعملون

از اهداف بيان آگاهى خدا به اعمال و رفتار آدميان، اين است كه آنان را متوجه نظارت دايمى خداوند كند تا شايد از اعمال ناروا پرهيز كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 8

8 _ لزوم توجه دادن خطاكاران به رحمت و آمرزش گسترده الهى براى ترغيب آنان به توبه و استغفار

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

هدف از يادآورى صفت آمرزندگى خداوند و رحمت گسترده او پس از فراخوانى خطاكاران به بازگشت و توبه،

ترغيب آنان به استغفار مى باشد و اين درسى است براى همه كسانى كه خواهان توبه و بازگشت انسانها بسوى خداوند هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 2،9

2 _ شناخت ربوبيت الهى ، مستلزم روى آورى انسان به دعا به درگاه اوست .

إن ربكم اللّه الذى . .. ادعوا ربكم تضرعاً

بيان ضرورت دعا پس از بيان ربوبيت خداوند و تدبير جهان هستى از سوى او مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

9 _ توجه به ربوبيت خداوند ، برانگيزنده آدمى به دعا به درگاه او

ادعوا ربكم

هدف از بيان ربوبيت خدا به انسانها، در ضمن دعوت آنان به دعا به درگاه او، ايجاد انگيزه دعا در ايشان است. يعنى باور به ربوبيت خدا همان و روى آورى به درگاه او همان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 23

23 _ توجه به ربوبيت خدا و علم همه جانبه او ، مستلزم توكل كردن بر وى و پايدارى در برابر تهديد دشمنان

وسع ربنا كل شىء علماً على اللّه توكلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 2

2- عقايد و رفتار آدمى ، بايد بر علم و آگاهى استوار باشد .

و لاتقف ما ليس لك به علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 8

8 - عمل انسان ، الزاماً مطابق با آگاهى ها و دانش هاى او نيست .

و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم

علماى

بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 2،3،9

2 - عالمان بنى اسرائيل ، خود به آنچه مردمان رابه آن فرا مى خواندند ، عمل نمى كردند .

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم

3 - عالمان بنى اسرائيل ، مورد نكوهش و سرزنش خداوند به خاطر عمل نكردن به محتواى دعوت هاى خويش

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم

استفهام در {أتأمرون . ..} استفهام انكار توبيخى است.

9 - عالمانى كه مردم را به نيكى ها فرا مى خوانند و خود به آنها عمل نمى كنند ، مردمى فاقد فهم و درك هستند .

أتأمرون الناس بالبر . .. أفلا تعقلون

علماى بى عمل در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 6

6 - عالمان بى تعهد و وظيفه نشناس ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة فما أصبر هم على النار

عمل اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 163 - 5،7،8

5 _ بينايى كامل خداوند بر رفتار و كردار انسانها

و اللّه بصير بما يعملون

7 _ هشدار خداوند به مردم نسبت به اعمال و رفتارشان

و اللّه بصير بما يعملون

8 _ توجه به بينايى گسترده خداوند بر اعمال و رفتار آدمى ، برانگيزنده وى به جلب رضايت خداوند و پرهيز از موجبات خشم او

افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من اللّه . .. و اللّه بصير بما يعملون

عمل امت

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 17

17 _ خداوند ، امت ها را از كرده هاى هميشگى آنان آگاه خواهد ساخت .

و سوف ينبئهم اللّه بما كانوا يصنعون

عمل امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 41 - 7

7 _ آگاهى پيامبران از اعمال امت هاى خويش

فكيف اذا جئنا . .. على هؤلاء شهيداً

لازمه گواهى دادن بر اعمال نيك و بد مردم، آگاهى به آن اعمال است.

عمل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 18

18 - خداوند ، به تمامى اعمال و رفتار آدميان آگاه است .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 31

31 - خداوند ، آگاه به تمامى اعمال و رفتار انسانهاست .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 13،14

13 - خداوند ، بى نياز از اعمال خير بندگان ( اقامه نماز ، پرداخت زكات و . . . )

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

هدف از آوردن قيد {لأنفسكم} (براى خودتان) توجه دادن انسانها به اين حقيقت است كه: آنچه انجام مى دهيد خود از آن بهره مى گيريد. مبادا خيال كنيد كه خداوند به آنها نيازمند است و سودى عايد او مى شود.

14 - خداوند ، آگاه به اعمال و رفتار نيك آدميان است .

إن اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 13

13 - خداوند از اعمال انسان ها غافل نبوده و به همه آنها آگاهى دارد .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 12

12 _ آگاهى خداوند به كليّه اعمال خير انسان

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 38

38 _ اعمال انسان ، مورد نظارت خداوند است .

و اعلموا انّ اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 13،15

13 _ آگاهى گسترده و همه جانبه الهى به اعمال انسان

و اللّه بما تعملون خبير

15 _ توجّه به آگاهى خداوند از اعمال انسان ، زمينه عمل به احكام اوست .

و الذين يتوفّون . .. و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 16

16 _ بينايى گسترده و عميق خداوند بر اعمال انسانها

ان اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 14

14 _ نظارت دائمى خداوند ، بر اعمال انسان

و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 3

3 _ آگاهى و دانايى خداوند به كوچكترين اعمال بندگان

و ما انفقتم من نفقة . .. فانّ اللّه يعلمه

نكره بودن {نفقه} و {نذر}، دلالت بر هر نوع و هر مقدار از

نفقه و نذر دارد; هر چند بسيار اندك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 8

8 _ آگاهى گسترده خداوند به اعمال انسان

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 283 - 13

13 _ آگاهى همه جانبه و فراگير خداوند به اعمال انسانها

و اللّه بما تعملون عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 7،8،9،14

7 _ خداوند ، مالك انسان و اعمال و نيّات وى

للّه ما فى السّموات و ما فى الارض و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به ال

8 _ مالكيّت مطلق الهى ، علت و دليل سلطه وى به اعمال و نيّات انسان و محاسبه آنها

للّه ما فى السّموات و ما فى الارض و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به ال

جمله {للّه ما فى السّموات . .. } به منزله تمهيدى است براى {ان تبدوا ... } يعنى خداوند مالك حقيقى همه چيز است كه از جمله آنها، اعمال و نيّات انسان مى باشد. و چون مالك حقيقى است، قادر به محاسبه نيّات و اعمال آدمى است.

9 _ خداوند پس از محاسبه اعمال و نيّات انسان ، وى را يا عفو خواهد كرد و يا عذاب .

و ان تبدوا . .. فيغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء

14 _ خداوند ، قادر بر محاسبه اعمال و نيّات انسان و آمرزش و عذاب او

و ان تبدوا . .. يحاسبكم به اللّه فيغفر ... و يعذّب ... و اللّه

على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 6

6 _ قانونمندى نظام اعمال و بازتاب هاى آن

لها ما كسبت و عليها ما اكتسبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 25

25 _ آگاهى خداوند به جزئيترين حركت ها و رفتار آدمى

و اللّه خبير بما تعملون

{خبير} به كسى گفته مى شود كه عالم به زواياى مخفى و باطنى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 14

14 _ بينايى خداوند به رفتار و كردار بندگان

و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 4

4 _ جريان افعال ارادى بندگان به اذن خداوند

قل هو من عند انفسكم . .. و ما اصابكم ... فباذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 21

21 _ توجّه به دانايى خداوند بر راز دل ها و عملكرد هاى آدمى ، زمينه ساز پرهيز از نفاق و ارتكاب اعمال ناپسند

و اللّه اعلم بما يكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 26

26 _ آگاهى كامل و دقيق خداوند به تمامى اعمال و رفتار انسان

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 11

11 _ اختيار آدمى ، در اعمال و رفتار خويش

ذلك بما

قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 25

25 _ آگاهى هميشگى و دقيق خداوند به اعمال انسان و انگيزه هاى او

انّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

{خبير} به كسى گفته مى شود كه به باطن اشيا آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 2،8،9،12

2 _ خيانت پيشگان گنهكار ، ناباور به نظارت و آگاهى خداوند بر اعمال انسانها

يستخفون من الناس و لايستخفون من اللّه

پنهان سازى از خداوند نامعقول است. بنابراين جمله { و لايستخفون من اللّه} مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه گناهكاران، در حقيقت خداوند را ناظر و آگاه به اعمال نمى دانند تا در صدد پنهان سازى اعمال نارواى خويش از او باشند.

8 _ خداوند ، محيط به تمامى اعمال انسان

و كان اللّه بما يعملون محيطاً

9 _ آگاهى كامل خداوند به تمامى گفتار و رفتار آشكار و نهان آدمى

و هو معهم اذ يبيتون ما لايرضى من القول و كان اللّه بما يعملون محيطاً

12 _ توجه به احاطه كامل خداوند به اعمال آدمى ، زمينه پرهيز انسان از كار هاى ناشايست

و كان اللّه بما يعملون محيطاً

تذكر اين معنا كه خداوند آگاه و محيط به تمامى اعمال مى باشد، براى اين منظور است كه انسانها با توجه به اين حقيقت از اعمال ناشايست پرهيز كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 17

17 _ آگاهى خداوند به تمامى اعمال انسانها

فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 24

24 _ آگاهى دقيق و همه جانبه خداوند ، به اعمال و رفتار آدميان

فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 2،19

2 _ اعمال انسان بايد براى خدا باشد .

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين للّه

مراد از {قيام} مى تواند انجام تمامى اعمالى باشد كه خداوند به آنها امر كرده است.

19 _ آگاهى همه جانبه خداوند به تمامى اعمال آدمى

إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 5

5 _ آگاهى خداوند به تمامى اعمال و رفتار انسانها

قال اللّه انى معكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 3

3 _ آگاهى خداوند به اعمال آشكار و مخفى انسان

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

در برداشت فوق {ماتبدون} به اعمال و رفتار آشكار انسان و {ما تكتمون} به رفتارها و كردارهايى كه در نهان و به دور از چشم مردم انجام مى گيرد، تفسير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 16،17

16 _ خداوند آگاه به كردار و رفتار همه انسانهاست .

فينبئكم بما كنتم تعملون

17 _ رفتار و كردار انسان در دنيا ، تعيين كننده فرجام او در قيامت

فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 8،9

8 _ آگاهى خداوند از اعمال انسان

و يعلم

ما تكسبون

9 _ آگاهى خداوند از نتيجه و سرانجام عمل انسان

و يعلم ما تكسبون

مراد از {ما تكسبون} مى تواند جزا و نتيجه عمل باشد كه آدمى آن را با عمل خود به دست مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 13 - 5

5 _ توجه به آگاهى خداوند بر گفتار و كردار آدميان، برانگيزنده آنان به ايمان

فهم لا يؤمنون . .. و هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 5،6،15

5 _ خداوند به عملكرد روزانه آدميان آگاه است.

و يعلم ما جرحتم بالنهار

{جرح} به معناى {كسب} است. (لسان العرب).

6 _ خداوند در عين آگاهى به اعمال روز گذشته آدميان (اعمال ناروا)، آنان را از خواب شب بيدار مى كند و روح را به آنان بازمى گرداند.

هو الذى يتوفكم بالّيل و يعلم ما جرحتم بالنهار ثم يبعثكم فيه

15 _ آگاهى خداوند بر كردارهاى آدمى، هشدارى به او در مورد عملكردش و پيامدهاى آن

ثم ينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 103 - 9

9 _ خداوند در عين آگاهى بر كردارهاى آدميان، به آنان لطف دارد.

هو يدرك الأبصر و هو اللطيف الخبير

از معانى {لطيف} رفق و لطف است و مقتضاى كنار هم آمدن دو صفت لطيف و خبير، خصوصاً در صورتى كه {الخبير} صفت {اللطيف} باشد، برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 17

17 _ كارها و فعاليتهاى جن و انس در قلمرو مشيت

خداوند است.

و لو شاء ربك ما فعلوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 132 - 4،5

4 _ پروردگار هيچگاه از اعمال و رفتار جنيان و انسانها غافل نيست.

و ما ربك بغفل عما يعملون

5 _ درجات و مراتب آخرت بر اساس آگاهى خداوند از اعمال جن و انس و سنجش دقيق آن اعطا مى گردد.

و لكل درجت مما عملوا و ما ربك بغفل عما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 9

9 _ خداوند آگاه به اعمال و رفتار انسانهاست.

ينبئهم بما كانوا يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 10

10 _ خداوند ، بر اعمال و رفتار آدميان نظارت دارد .

فينظر كيف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 4،5،6

4 _ انسان در افعال خويش نه مستقل از اراده خداوند است و نه از سوى او مجبور به انجام افعال خويش

و ما رميت إذ رميت و لكن اللّه رمى

چون از يكسو فعل پيامبر(ص) به خود او استناد داده شده و از سوى ديگر همان فعل به خداوند نسبت داده شده است، معلوم مى شود انسان در انجام افعال، نه از استقلال كامل برخوردار است و نه مجبور به انجام افعال خويش است.

5 _ افعال آدمى در عين انتسابش به وى ، به خداوند نيز منتسب است .

و ما رميت إذ رميت و لكن اللّه رمى

6 _ ضرورت توجه به نقش اصلى خداوند در توفيق آدمى به انجام اعمال

شايسته

فلم تقتلوهم و لكن اللّه قتلهم و ما رميت إذ رميت و لكن اللّه رمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 9

9 _ تمامى اعمال انسان ها تحت نظارت دقيق خداوند

فإن اللّه بما يعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 9،11

9 _ همه اعمال و رفتار آدميان در حيطه سلطنت خداوند است .

و اللّه بمايعملون محيط

11 _ كردار آدميان ، خارج از مشيت خداوند تحقق نخواهد پذيرفت .

و اللّه بمايعملون محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 19

19 _ اعمال انسان ها تحت نظارت كامل خداوند است .

و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 11

11 _ آگاهى عميق خداوند به عملكرد نهان و آشكار آدميان

و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 11

11 _ غفلت و جهل انسان نسبت به حقيقت اعمال خود در دنيا

فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 2

2- نيت ها ، انگيزه ها ، افكار و رفتار آشكار و پنهانى انسان در قلمرو علم خداوند

ربّنا إنك تعلم ما نخفى و ما نعلن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 9،11

9- خداوند ، به همه اعمال آدميان آگاه است .

إن الله يعلم

ما تفعلون

11- اعتقاد و توجه به علم خداوند به همه اعمال آدميان ، پشتوانه اجراى فرمان هاى اوست .

و أوفوا بعهد الله . .. إن الله يعلم ما تفعلون

برداشت فوق، از تعليل {إن الله يعلم ما تفعلون} به دست مى آيد; يعنى، به عهد و پيمان خود با خدا وفادار باشيد; چون كه خدا از اعمال شما آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 8

8- اَعمال انسان ، اختيارى وى و دستاورد خود او است .

ما قدّمت يداه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 68 - 7

7 - خدا ، آگاه به تمامى اعمال آدميان

اللّه أعلم بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 8 - 13

13 - خداوند ، به همه اعمال و رفتار انسان ها ، آگاهى دارد .

فأنبّئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 14

14 - خداوند ، به هر چيز كه انسان ها انجام دهند ، آگاهى دارد .

و اللّه يعلم ما تصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 18

18 - اَعمال انسان ها ، تحت نظارت و آگاهى كامل خداوند است .

فأُنبّئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 18

18 - خداوند ، بر اَعمال و زواياى قلب و انديشه آدميان آگاهى دارد .

إنّ اللّه عليم بذات الصدور

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 14،20

14 - خداوند ، به همه اَعمال انسان ها ، آگاهى دارد .

و أنّ اللّه بما تعملون خبير

20 - توجه ژرف به گردش شب و روز و رام بودن و در مدار مشخص بودن خورشيد و ماه ، انسان را به قابل فهم بودن آگاهى خداوند از اَعمال انسان ها ، رهنمون مى كند .

ألم تر . .. و أنّ اللّه بما تعملون خبير

{أنّ اللّه بما. ..} عطف بر {أنّ اللّه يولج...} است. بنابراين، ارتباط {أنّ اللّه...} با فراز قبلى هم روشن مى شود و آن اين است كه هر كس چنان ساخت و سازى را ببيند، خواهد فهميد كه خداوند، به كردار انسان ها آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 30 - 2،3

2 - نوسان هاى مداوم شب و روز ، حركت منظم و قانون مند خورشيد و ماه ، آگاهى خداوند به اَعمال انسان ها ، بر حق محض بودن او دلالت دارد .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل . .. و يولج النهار ... و سخّر الشمس و ... و أنّ اللّ

{ذلك بأنّ اللّه. ..} مى تواند در جايگاه نتيجه براى دليل هاى ياد شده باشد.

3 - لازمه حقانيت خدا ، آگاهى وى بر اَعمال انسان ها است .

ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 2 - 9

9 - خداوند ، بر همه اعمال انسان ها ، آگاهى كامل دارد .

إنّ اللّه كان بما

تعملون خبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 41 - 8

8 - امكان تفاوت داشتن ظاهر و باطن انسان و ناهم خوانى باور درونى با رفتار ظاهرى

يعبدون الجنّ أكثرهم بهم مؤمنون

خداوند متعال در مسأله عبادت، جن پرستى مشركان را به صورت عام و مطلق ذكر كرده و در ايمان مشركان به جنيان، اكثريت را مطرح ساخته است. احتمال دارد مطرح كردن ايمان اكثريت در كنار عبادت همه، به خاطر نكته بالا باشد. ملائكه نيز به لحاظ حقيقت ياد شده، چنين چيزى را ابراز كرده باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 15،16

15 - تمامى رفتار و دست ساخته هاى انسان ها ، در قلمرو علم خدا است .

إنّ اللّه عليم بما يصنعون

16 - نظام كيفر و پاداش خداوند ، بر اساس علم همه جانبه او به احوال و كردار بندگان است .

الذين كفروا لهم عذاب شديد . .. إنّ اللّه عليم بما يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 5

5 - همه حركت ها و رفتار هاى انسان _ در نهان و آشكار _ در قلمرو علم خداوند است .

نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 7،8

7 - همه رفتار هاى آدمى ، تحت قلمرو علم كامل خداوند قرار دارد .

و هو أعلم بما يفعلون

8 - خداوند ، داناترين آگاهان به رفتار هاى آدمى است .

و هو أعلم بما يفعلون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 2

2 - مقام ربوبيت و پروردگارى خداوند ، مقتضى علم فراگير او نسبت به انسان ها و اعمال آنان

ظننتم أنّ اللّه لايعلم . .. ظننتم بربّكم

لحن انكارآميز آيه و تعبير {ظننتم} و نيز آمدن صفت {ربّ}، نشانگر برداشت يادشده است; يعنى، اين گونه گمان درباره {پروردگار} گمانى بى جا و ناروا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 17

17 - اطلاع دقيق خداوند ، از هر گونه عملكرد آدمى

فلننبّئنّ الذين كفروا بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 29 - 10

10 - انسان در خواسته ها و كار هاى خود ، نه فاقد اراده است و نه داراى استقلال مطلق .

و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه

عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 7

7_ رفتار و كردار انسانها ، خارج از اراده و مشيت خداوند نيست .

إن ربى بما تعملون محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 7

7_ خداوند ، به عملكرد و دستاورد هر انسانى آگاه است .

يعلم ما تكسب كل نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 93 - 3

3- يك دست نبودن همه انسان ها در عقيده و رفتار و وجود تفاوت ميان آنان ، بر اساس خواست و تدبير الهى است .

و لو شاء الله لجعلكم أُمّة

وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 11

11 - تمامى رفتار و كردار انسان ها در قلمرو علم خداوند است .

و اللّه بما تعملون عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 29 - 4

4 - خداوند به رفتار ، كردار ، نيات و اسرار آدميان آگاه است .

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 188 - 2

2 - خداوند ، داراى احاطه علمى بر تمامى اعمال و رفتار بندگان

قال ربّى أعلم بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 25 - 6

6 - خداوند ، آگاه بر اعمال نهان و آشكار آدميان

و يعلم ما تخفون و ما تعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 75 - 2

2 - علم الهى به اسرار و اعمال آدميان ، تنها گوشه اى از علم گسترده او به امور پنهان و آشكار آسمان و زمين

و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ . .. و ما من غائبة ... إلاّ فى كت_ب مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 8،9،10

8 - آگاهى عميق و همه جانبه خداوند به كردار آدميان

إنّه خبير بما تفعلون

9 - آگاهى خداوند به كردار آدميان ، هشدارى است نسبت به موضع گيرى آنان در برابر آيات الهى .

ألم يروا أنّا جعلنا الّيل . .. و ترى الجبال... صنع

اللّه الذى أتقن كلّ شىء إنّه

تذكر به {إنّه خبير. ..} پس از يادآورى آيات توحيدى، هشدارى است به آدميان كه مبادا از كنار اين آيات بى تفاوت بگذرند و آنها را ناديده بگيرند!

10 - انسان ، موجودى سطحى نگر است ; ولى خداوند آگاه به حقايق نهان كردار او است آن گونه كه به اسرار نهفته هستى آگاهى دارد .

و ترى الجبال تحسبها جامدة . .. إنّه خبير بما تفعلون

در صورتى كه {ترى الجبال. ..} بيانگر اسرار نهفته جهان و سطحى نگرى انسان نسبت به هستى باشد، آيه بالا نشان دهنده علم برتر خدا در قبال سطحى نگرى انسان است و تعبير {إنّه خبير بما تفعلون} مى رساند كه خداوند آگاه به اسرار هستى، از پنهانى ترين كردار آدميان آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 3

3 - آگاهى عميق خداوند به اعمال بندگان ، پشتوانه پاداش او به نيك كرداران

إنّه خبير بما تفعلون . من جاء بالحسنة فله خير منها

از ارتباط {من جاء. ..} با بخش پايانى آيه قبل (إنّه خبير بما تفعلون) مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 69 - 2

2 - احاطه علمى خداوند ، به اسرار درون و اعمال و گفته هاى آشكار انسان ها

و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

{إكنان {(مصدر {تكنّ}) به معناى پنهان كردن و {إعلان} (مصدر {يعلنون}) به معناى آشكار كردن است. بنابراين {ما تكنّ صدورهم}; يعنى، آنچه كه سينه هاى آنان در خود پنهان مى كند و

{ما يعلنون}; يعنى، آنچه كه آشكار مى كنند. گفتنى است كه {ما} در {يعلنون} شامل هم گفتار مى شود و هم كردار.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 10

10 - تمامى رفتار و كردار انسان ها در دنيا ، تحت نظارت گروهى شاهد و گواه قرار دارد .

و الشهداء

برداشت ياد شده به خاطر اين مطلب است كه لازمه گواهى شاهدان در قيامت، نظارت و حضور آنان در صحنه هاى اعمال بندگان در دنيا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 14

14 - آگاهى كامل خداوند به تمامى اعمال انسان ها

إنّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 54 - 9

9 - خداوند ، آگاه به همه امور حتى به گرايش هاى قلبى و درونى انسان ها

ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم ألا إنّه بكلّ شىء محيط

ذكر احاطه علمى بر تمامى پديده هاى هستى، در پى بيان ترديد درونى مشركان در حقانيت معاد، مى تواند بيانگر برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 8

8 - خداوند ، آگاه و دانا به تمامى افعال بندگان خويش

و هوالذى . .. و يعلم ما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 9

9 - علم گسترده خداوند بر اعمال خلق ، ملاك داورى ميان آنان در قيامت *

يوم القي_مة يفصل بينكم و اللّه بما تعملون بصير

از

ارتباط {يفصل بينكم} _ درصورتى كه {يفصل} به معناى {يحكم} (داورى خواهد كرد) باشد _ و {واللّه بماتعملون بصير} مطلب بالا استفاده مى شود.

عمل انسان ها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 10

10 - خداوند ، ارائه كننده اعمال دنيوى انسان ها به ايشان در صحنه قيامت

كذلك يريهم اللّه أعملهم

عمل اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 159 - 8

8 _ حضرت عيسى ( ع ) ، گواه بر اعمال اهل كتاب در دنيا

و يوم القيمة يكون عليهم شهيداً

اگر حضرت عيسى(ع) در دنيا گواه بر اعمال نباشد، نمى تواند در قيامت گواهى دهد.

عمل با ارزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 6

6 _ جلب رضاى الهى ، ملاك ارزشمندى اعمال در پيشگاه خداوند

و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه

عمل باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 139 - 4

4 _ اعمال بت پرستان ، اعمالى باطل و بى ثمر در پيشگاه خداوند

و بطل ما كانوا يعملون

عمل برگزيدگان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 11

11 _ كردار سفيهانه گروهى از همراهان موسى در ميعادگاه مناجات ، عامل نزول عذاب الهى و به هلاكت رساندن همه آنان شد .

أتهلكنا بما فعل السفهاء منا

گفته شده مراد از كردار سفيهانه برخى از همراهان موسى، تقاضاى رؤيت خدا با چشم بوده است.

عمل بنى اسرائيل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 21

21 _ نظارت همه جانبه خداوند بر اعمال و رفتار بنى اسرائيل

و اللّه بصير بماتعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 55 - 2

2 - اعمال و رفتار بنى اسرائيل ، هميشه مايه خشم و نگرانى فرعونيان

و إنّهم لنا لغائظون

تعبير{غائظون} (به صيغه وصف) مى تواند بيانگر اين مطلب باشد كه خشم فرعونيان، تنها به علت حركت اخير بنى اسرائيل نبود; بلكه معمولاً حركات بنى اسرائيل مايه خشم و غضب آنان مى شده است.

عمل به احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 19

19 _ لزوم تسليم در برابر احكام الهى

إنّ اللّه يحكم ما يريد

هدف از بيان و يادآورى حاكميت الهى پس از تبيين احكام ياد شده اين است كه مؤمنان با توجه به آن، در برابر احكام ياد شده، تسليم شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 13

13 _ ضرورت بى اعتنايى مبلغان دين به خواسته هاى انحرافى مردمان به هنگام اجراى فرمان هاى الهى و تبليغ احكام دين

بلغ . .. و اللّه يعصمك من الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 26

26 _ عمل به احكام الهى ، سپاسگزارى از خداوند است . *

كذلك يبين اللّه لكم ءايته لعلكم تشكرون

جمله {كذلك . ..} (اين چنين واضح و صريح خداوند احكامش را بيان مى كند) اقتضا مى كند كه پس از

آن آورده شود (لعلكم تعملون) اين جايگزينى مى تواند اشاره به اين باشد كه عمل به احكام الهى شكرگزارى در برابر بيان احكام از سوى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 11

11 _ رعايت تقوا با عمل به احكام خداوند عاملى نيرومند براى حفظ وحدت جامعه ايمانى و زدودن كدورت ها و اختلافات آن

فاتقوا اللّه و أصلحوا ذات بينكم

امر به تقوا پيش از الزام اهل ايمان به زدودن كدورتها، رهنمودى است به راهى اساسى براى دستيابى به اين تكليف اجتماعى.

عمل به ارزش ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 15

15 - ارزش مفاهيم نيكو ، به تحقق يافتن آنها در انسانهاست .

و لكن البر من اتقى

توصيف {برّ} (نيكى) به كسى كه تقواپيشه باشد - با اينكه برحسب ظاهر بايد گفته شود نيكى به تقواپيشگى است - اشاره به اين معنا دارد كه: تقوا آن گاه سزاوار است به نيك بودن توصيف شود كه در افراد محقق شود. (اقتباس از الميزان)

عمل به اقرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 21 - 2

2 _ لزوم پايبندى انسان به اقرار و تعهدات خويش

و لاتكونوا كالذين قالوا سمعنا و هم لايسمعون

عمل به انجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 2

2 _ بهره مندى اهل كتاب از نعمت هاى آسمانى و زمينى ، در صورت باور به معارف تورات و انجيل و عمل به احكام آنها به

همراه ديگر تعاليم نازل شده بر آنان

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم لاكلوا من فوقهم

{اقامة} به معناى برپايى چيزى و يا كارى است با تمام شرايط آن و اقامه كتب آسمانى، باور به معارف آن و انجام تمامى تكاليف آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 3

3 _ دستيابى اهل كتاب به جايگاه ارزشى خويش ، منوط به اقامه تورات ، انجيل و ديگر دستورات الهى است .

قل ياهل الكتب . .. حتّى تقيموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليكم من ربكم

عمل به اوامر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 58 - 13،14،17

13 - اجراى فرمان هاى الهى ، زمينه ساز آمرزش گناهان است .

ادخلوا الباب سجداً . .. نغفر لكم خطيكم

14 - براى استغفار از گناهان و توبه به درگاه خدا ، بايد به دستور ها و آداب تعيين شده از جانب خدا عمل كرد .

و قولوا حطة نغفر لكم خطيكم

17 - اطاعت كنندگان دستورات خدا - در صورت نيكوكار بودن - از پاداشى افزونتر از ديگران ، بهره مند خواهند شد .

و سنزيد المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 11

11 - فهميدن فرمان هاى خدا و موسى ( ع ) و به كار بستن آن فرمان ها ، از پيمان هاى خدا با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثقكم . .. واسمعوا

چون جمله {سمعنا و عصينا} (گوش سپرديم و سرپيچى كرديم) در جواب {اسمعوا} (گوش

بسپاريد) قرار گرفته است، معلوم مى شود مراد از گوش سپارى (اسمعوا) فهميدن و اطاعت كردن است. متعلق {اسمعوا} به قرينه مقام، فرمانهاى خدا و دستورات موسى(ع) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 13

13 - از امام رضا ( ع ) روايت شده كه : { فان قال ] قائل [ فلم تعبّدهم ؟ قيل لئلا يكونوا ناسين لذكره و لاتاركين لأدبه و لالاهين عن أمره و نهيه ;

اگر كسى بگويد: چرا خدا مردم را موظف به عبادت كرده است؟ گفته مى شود: براى اينكه ياد او را فراموش نكنند و ادب را ترك ننمايند و به امر و نهى او بى اعتنا نباشند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 6

6 _ بپاداشتن كتب آسمانى و فرامين الهى در جامعه ، موجب رفاه اقتصادى و بهره مند شدن از نعمت هاى الهى

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل . .. لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 3،6

3 _ دستيابى اهل كتاب به جايگاه ارزشى خويش ، منوط به اقامه تورات ، انجيل و ديگر دستورات الهى است .

قل ياهل الكتب . .. حتّى تقيموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليكم من ربكم

6 _ لزوم برپاداشتن همه جانبه كتب آسمانى و ديگر فرامين الهى و محور قرار دادن آنها در جوامع

لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليكم من ربكم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 8

8 _ تعهد در برابر احكام الهى ، هموار سازنده جريان صحيح اثبات و ايفاى حقوق اجتماعى

و اتقوا اللّه و اسمعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 20

20 _ هشدار خداوند به مؤمنان نسبت به چگونگى اعمالشان در قبال فرمان هاى خداوند

و اللّه بما تعملون بصير

عمل به اوامر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 6

6 _ منحرفان ، ناتوان از گمراه سازى مسلمانانى كه به تعاليم قرآن پايبند بوده و از دستورات پيامبر ( ص ) پيروى كنند .

لايضركم من ضل إذا اهتديتم

برداشت فوق بر اين اساس است كه حرف {لا} در {لايضركم} نافيه باشد.

عمل به اوامر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 11

11 - فهميدن فرمان هاى خدا و موسى ( ع ) و به كار بستن آن فرمان ها ، از پيمان هاى خدا با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثقكم . .. واسمعوا

چون جمله {سمعنا و عصينا} (گوش سپرديم و سرپيچى كرديم) در جواب {اسمعوا} (گوش بسپاريد) قرار گرفته است، معلوم مى شود مراد از گوش سپارى (اسمعوا) فهميدن و اطاعت كردن است. متعلق {اسمعوا} به قرينه مقام، فرمانهاى خدا و دستورات موسى(ع) مى باشد.

عمل به بخشى از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 15،23،24

15 - بنى اسرائيل ، به برخى از دستورات

تورات عمل كرده و برخى را ناديده مى گرفتند .

أفتؤمنون ببعض الكتب و تكفرون ببعض

23 - سزاى يهوديانى كه كتاب آسمانى را تبعيض كردند ( به برخى از تورات عمل كرده و برخى را وانهادند ) ، خفت و خوارى در دنياست .

أفتؤمنون ببعض . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلّا خزى فى الحيوة الدنيا

24 - يهوديانى كه با تبعيض به احكام و معارف تورات برخورد مى كردند ، در قيامت به شديدترين عذاب ها گرفتار خواهند شد .

أفتؤمنون ببعض . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

عمل به بخشى از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 10

10 - دنياطلبى ، از انگيزه هاى تبعيض در دين ( عمل كردن به برخى از دستورات دين و ر ها كردن برخى ديگر از آن ) است .

أفتؤمنون ببعض الكتب و تكفرون ببعض . .. أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 17

17 - لزوم عمل به مجموعه كامل دستورات دين و پرهيز از هر گونه گزينش نسبت به آن

و لاتتفرّقوا فيه

برداشت ياد شده بر اين پايه مبتنى است كه مراد از {تفرّق} در {لاتتفرّقوا فيه} عمل كردن به برخى از دستورات دين و رها كردن بعضى ديگر باشد.

عمل به تعاليم اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 7

7 _ عقايد و دستورهاى اخلاقى و احكام شرعى اديان آسمانى گذشته حجت و قابل عمل است. *

أولئك الذين

هدى الله فبهديهم اقتده

هدايتهاى پيامبران گذشته شامل همه محتواى دعوت آنان مى شود، خصوصاً كه در آيه قبل به ويژگيهاى انبياى الهى _ كه داشتن كتاب و حكم و نبوت است _ اشاره شده است.

عمل به تعاليم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 3

3- خداوند ، فهم كامل و همه جانبه كتاب آسمانى ( تورات ) و عمل قاطعانه بر طبق آن را ، به يحيى ( ع ) فرمان داد .

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

{ال} در {الكتاب} عهد است و ممكن است مراد همان تورات باشد; زيرا كتاب ديگرى كه بر يحيى(ع) نازل شده باشد شناخته شده نيست. فرمان {خذ} كنايه از فهم و تدبر كامل است و {بقوّة} كه حال براى فاعل {خذ} مى باشد، به معناى نيرومندى هم در مقام علم و فراگيرى و هم در مقام عمل است.

عمل به تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 1،2

1 _ دعوت خداوند از اهل كتاب به اقامه تورات ، انجيل و ساير معارف و تعاليم الهى

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم

2 _ بهره مندى اهل كتاب از نعمت هاى آسمانى و زمينى ، در صورت باور به معارف تورات و انجيل و عمل به احكام آنها به همراه ديگر تعاليم نازل شده بر آنان

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم لاكلوا من فوقهم

{اقامة} به معناى برپايى چيزى و يا كارى است با تمام شرايط آن و اقامه كتب آسمانى،

باور به معارف آن و انجام تمامى تكاليف آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 4

4 _ پايبندى به كتاب هاى آسمانى و اديان الهى _ نه مجرد انتساب به آن _ ، تعيين كننده ارزشمندى جوامع

ياهل الكتب لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل

مخاطب قرار دادن يهود و نصارا با عنوان اهل كتاب و سپس تعيين ملاك ارجمندى يعنى پايبندى به كتب آسمانى، اشاره به اين است كه صرف انتساب به دين و آيين الهى كارساز نيست، بلكه پايبندى به آن موجب ارجمندى خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 8

8 _ بنى اسرائيل با نقض پيمان هاى الهى و پيروى از هوا هاى نفسانى ، فاقد پايگاه مطمئن براى اقامه تورات ، انجيل و ديگر معارف الهى

لستم على شىء . .. لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل

بنابر اينكه جمله {لستم على شىء . ..} به اين معنا باشد كه شما پايگاهى نداريد تا بتوانيد تورات و انجيل را اقامه كنيد، مى توان گفت آيه مورد بحث آن پايگاه را تفسير مى كند ; يعنى آن پايگاه عبارت است از تعهد به ميثاق الهى و پرهيز از هواپرستى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 2

2 _ پذيرش و عدم پذيرش رسالتهاى انبيا و نيز عمل به احكام دين، محور بازجويى خداوند از امتهاست.

فلنسئلن الذين أرسل إليهم

توصيف مردم با عنوان {أرسل إليهم} دلالت بر اين دارد كه بازجويى از امتها درباره چگونگى برخورد با

رسالتهاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 8،10،13

8 _ خداوند از موسى ( ع ) خواست تا پيام هاى او را دريافت كند و فراگيرد و اعمال و رفتارش را بر اساس آنها استوار سازد .

فخذ ما ءاتيتك

{أخذ} (مصدر {خذ}) به معناى گرفتن است و گرفتن پيامهاى الهى به اين است كه انسان آنها را فراگيرد و به آنها عمل كند.

10 _ فرمان به دريافت پيام هاى خدا و به كار بستن آنها و سپاسگزارى در برابر نعمت هاى او ، از سخنان خداوند با موسى ( ع ) در ميعادگاه مناجات

قال . .. فخذ ما ءاتيتك و كن من الشكرين

13 _ فراگيرى پيام هاى خدا و به كارگيرى آنها در اعمال و رفتار ، سپاسگزارى از او در برابر نعمت دين است .

فخذ ما ءاتيتك و كن من الشكرين

مطرح كردن سپاسگزارى پس از اعطاى پيامهاى آسمانى، براى رساندن اين حقيقت است كه آن پيامها از نعمتهاست و بايد خداوند را به خاطر اعطاى آنها شاكر بود. فرمان به فراگيرى آنها مى رساند كه شكر اين نعمت به فراگرفتن و به كار بستن آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 12

12 _ لزوم پيشتازى رهبران بر پيروانشان در به كارگيرى تعاليم خويش

فخذها بقوة و أمر قومك يأخذوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 6

6 _ پايبندى به ارزش هاى الهى و پرهيز از خيانت به دين ، داراى پاداشى عظيم نزد خداوند

لاتخونوا

اللّه . .. أنما أمولكم و أولدكم فتنة و أن اللّه عنده أجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 9

9- پايبندى به دين و عمل به دستورهى آن ، معيار ارزشمندى و ملاك ديندارى است ، نه صرف ادعا و سخنورى .

فمن تبعنى فإنه منّى

{تبع} و {اتبع} به معناى گام نهادن در جاى پاى كسى و پيروى كردن همراه با دستورگيرى است (مفردات راغب).

عمل به تعاليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 6

6 _ منحرفان ، ناتوان از گمراه سازى مسلمانانى كه به تعاليم قرآن پايبند بوده و از دستورات پيامبر ( ص ) پيروى كنند .

لايضركم من ضل إذا اهتديتم

برداشت فوق بر اين اساس است كه حرف {لا} در {لايضركم} نافيه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 10

10 _ باور به تعاليم قرآن و انجام دستورات آن ، راه جلوگيرى از تباه گشتن سرمايه عمر

قد خسروا أنفسهم

جمله {قد خسروا أنفسهم} در توصيف كسانى است كه در دنيا قرآن را باور نكردند و به دستورات آن گردن ننهادند.

عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 17

17 _ نقش تقيه ، در تعيين محدوده عمل به تكاليف الهى

الاّ ان تتقوا منهم تقية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 28،29

28 - انجام وظايف عبادى ، اجتماعى و اخلاقى دين ،

تحمل مشكلات و استقامت در راه مبارزه با دشمنان نشانه راستى و درستى ايمان است .

أولئك الذين صدقوا

در برداشت فوق {أولئك} اشاره به صفاتى است كه از جمله {و ءاتى المال . .. و حين البأس} به دست مى آيد و متعلق {صدقوا} به قرينه {من ءامن ...} ايمان به خدا و ... گرفته شده است.

29 - آنان كه ابعاد اعتقادى دين را باور دارند و از اموال خويش براى دستگيرى مستمندان بهره مى گيرند و وظايف عبادى و اجتماعى خويش را انجام مى دهند ، تقواپيشگان حقيقى هستند .

و لكن البر من ءامن . .. و أولئك هم المتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 7

7 _ خوشايندى و ناخوشايندى انسان ، نبايد مانع انجام يا ترك احكام الهى شود .

كتب عليكم القتال و هو كره لكم و عسى ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم و عسى ان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 9

9 _ درك معارف و حقايق دينى و عمل به مقتضاى آن ، حكمتى خدادادى است .

يؤتى الحكمة من يشاء

با در نظر گرفتن ارتباط اين آيه با آيات سابق (كه درباره لزوم انفاق، مصالح و پيامدهاى نيك آن و نيز عوامل ترك انفاق و پيامدهاى شوم آن بود كه يكسره درباره احكام و معارف دينى است)، مى توان گفت كه مراد از حكمت، معارف و حقايق دينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 1،51

1 _ ايمان ، خاستگاه

عمل به احكام الهى

يا ايّها الذين امنوا اذا تداينتم

51 _ تقوا و ترس از خدا پشتوانه عمل به احكام الهى ، در روابط اقتصادى و مبادلات

و لا يضارّ كاتب و لا شهيد . .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 283 - 9،15

9 _ تقوا و ترس از خدا ، زمينه ردّ امانت و اجراى احكام الهى

فليؤدّ الّذى اؤتمن امانته و ليتّق اللّه ربّه

15 _ توجه به آگاهى فراگير خداوند به اعمال انسان ، زمينه اجراى احكام الهى و پرهيز از معصيت او

و اللّه بما تعملون عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 2

2 _ توجّه به مالكيّت مطلقه الهى ، زمينه اجراى عدل و قسط و اجراى احكام او در روابط مالى و اقتصادى

اذا تداينتم بدين . .. و ان كنتم على سفر ... للّه ما فى السّموات و ما فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 6

6 _ يادآورى علل عدم موفقيت در صحنه هاى اجتماعى ، از شيوه هاى قرآن براى ارشاد مؤمنان به روش حضور پيروزمندانه در آن صحنه ها

اذ تصعدون و لا تلون على احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 11

11 _ ايمان به مقدّر بودن مرگ و حيات ، و شناخت ارزش والاى شهادت ، آسان كننده حركت به سوى نبرد با دشمنان دين

و اللّه يحيى و يميت . .. و لئن قتلتم فى

سبيل الله او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

خداوند با بيان دو نكته مؤمنان را به جهاد ترغيب مى كند: 1 _ مرگ و حيات به دست خداست و عوامل طبيعى تعيين كننده نيست. 2 _ جان باختگان در راه خدا، آمرزيده و مشمول رحمت خاصّ خداوند هستند. بنابراين، مؤمنان با ايمان به اين دو معنا، هرگز ترديدى براى شركت در جهاد نخواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 13 - 7

7 _ ترغيب و تشويق مؤمنان به اجراى احكام و قوانين ارث

تلك حدود اللّه و من يطع اللّه و رسوله يدخله جنّات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 4

4 _ عمل به قوانين الهى در مورد خانواده و روابط زن و شوهر ، عبادت خداوند است . *

الرجال قوّامون . .. فان اطعنكم فلا تبغوا ... و ان خفتم ... و اعبدوا اللّه

به مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث و آيات گذشته، مى توان گفت از مصاديق عبادت، عمل كردن به قوانينى است كه در آيات گذشته مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 65 - 12

12 _ تسليم همه جانبه در برابر احكام الهى ، از علايم ايمان

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك . .. و يسلّموا تسليماً

تفريع جمله {فلا و ربّك} بر مطالب بيان شده در آيات پيشين (اطيعوا اللّه . .. )، بيانگر اين است كه ملاك تسليم در برابر احكام قضايى پيامبر (ص) پيروى كردن از فرامين خداوند است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 7

7 _ ضرورت تبليغ و ارشاد مردم ، براى انجام تكاليف الهى

فقاتل فى سبيل اللّه . .. و حرّض المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 36

36 _ التزام به احكام الهى ، ايمان و تخلف از آن ، كفر است .

و من يكفر بالايمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 19،30

19 _ عالمان ربانى و احبار يهود ، وفادار به تكليف حراست از تورات تا عصر بعثت

بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

بنابر اينكه {شهداء} به معناى {رقباء} و {حافظان} باشد، جمله {و كانوا عليه شهداء} دلالت بر تحقق مأموريتى دارد كه بر عهده عالمان يهود گذاشته شده بود كه همان حراست از تورات باشد.

30 _ خداترسان ، دلير و بى باك در برابر خشم مردم از اجراى دستورات خداوند

فلاتخشوا الناس و اخشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 20

20 _ لزوم مبارزه در راه خدا و بى اعتنايى به سرزنش دشمنان ، در انجام وظايف و مسؤوليت هاى الهى

يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 13،14

13 _ اهل ايمان موظف به پاسدارى از ايمان خويش در ميدان عمل

و اتقوا اللّه الذى انتم به مؤمنون

جمله {انتم به مؤمنون} به منزله شرط براى {واتقوا اللّه} است بنابراين بقاى ايمان در گرو

رعايت تقوا با عمل به احكام الهى خواهد بود.

14 _ عمل به احكام الهى نشانگر تقواپيشگى و تجاوز از حدود خداوندى نشانه بى تقوايى است .

و لاتعتدوا . .. و اتقوا اللّه الذى انتم به مؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 10

10 _ عمل به احكام الهى حتى در نهان و به دور از چشم مردم نشانه ترس از خدا مى باشد .

ليعلم اللّه يخافه بالغيب

برداشت فوق بر اين اساس است كه {باء} در بالغيب به معناى {فى} باشد كه در نتيجه {غيب} به معناى نهان از چشم مردمان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 11،13

11 _ عمل به احكام الهى ( مراعات حلال ها و حرام ها ) ، تقواپيشگى است .

احل لكم صيد البحر . .. حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً و اتقوا اللّه

13 _ صحراى محشر عرصه حسابرسى مردم براى تعيين ميزان پايبندى آنان به احكام الهى

احل لكم . .. حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً و اتقوا اللّه الذى إليه تحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 5،13،14

5 _ عمل به قوانين و احكام الهى، راه رسول خداست.

و أن هذا صرطى مستقيماً

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مراد از ضمير متكلم در {صراطى} پيامبر(ص) باشد. بر اين مبنا {صراطى} يعنى راهى كه من مى پيمايم.

13 _ عمل به احكام دين از فلسفه هاى ترغيب خدا به اتحاد جوامع بشرى

فتفرق بكم عن سبيله

14 _

سلوك در صراط مستقيم (عمل به قوانين دين) و پرهيز از حركت در راههاى غير الهى، توصيه خدا به انسانهاست.

ذلكم وصيكم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 3،4

3 _ تكليف و مسؤوليت هر انسان در باور به معارف الهى و انجام تكاليف دين ، به ميزان قدرت و استطاعت اوست .

لانكلف نفساً إلا وسعها

4 _ انسان ها در باورشان به معارف دين و انجام تكاليف الهى ، برخوردار از توانايى هاى متفاوت هستند .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لانكلف نفساً إلا وسعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 8

8 - خوبى هركار ، علاوه بر صدور آن به نيت خير ، در گرو هماهنگى آن با ساير خواسته ها و دستورات خداوند است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

با وجود آن كه موسى(ع) در تعجيل خود، نيت خير داشته است; ولى بازخواست شدن او دال براين مطلب است كه صرف داشتن نيت خير، براى برترى يافتن عمل كافى نيست; بلكه بايد با ادله ديگر آن عمل را سنجيد. اگر در تعارض نبود، آن گاه بدان اقدام كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 12

12 - اطمينان و آرامش در طريق انجام دادن تكاليف الهى ، موهبتى خداوندى است .

رضى اللّه . .. يبايعونك ... فأنزل السكينة عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 7

7 - اداى تكاليف الهى و

پايبندى به تعاليم اسلام ، نشانه ايمان راستين است .

ذلك لتؤمنوا باللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 26

26 - احكام مربوط به زنان مهاجر و زنان كافر ، احكامى الهى و لازم الاجرا است .

ذلكم حكم اللّه يحكم بينكم

مشاراليه {ذلك}، مجموع احكام مطرح شده در آيه شريفه است كه مربوط به زنان مهاجر و كافر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 2 - 1

1 - انسان مؤمن ، بايد به آنچه مى گويد عمل كند .

ي_أيّها الذين ءامنوا لِمَ تقولون ما لاتفعلون

عمل به تكليف ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 106 - 2

2 - آشكار شدن درجه ايمان و خلوص ابراهيم ( ع ) و اسماعيل ( ع ) در جريان قربانى

إنّ ه_ذا لهو البل_ؤا المبين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آزمايش مؤمنان براى نماياندن درجه ايمان و اخلاص آنان است و ابراهيم(ع) و اسماعيل(ع) با سربلند بيرون آمدن از اين آزمايش بزرگ الهى، خلوص خود را در بلندترين مرتبه نشان دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، مردان علم و عمل

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {الأبصار} كنايه از علم و {الأيدى} كنايه از عمل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

نجم - 53 - 37 - 1،8،9

1 - تلاش كامل و پيگير حضرت ابراهيم ( ع ) ، در اداى رسالت

و إبرهيم الذى وفّى

8 - { عن أبى حمزه عن أبى جعفر ( ع ) قال قلت له : ما عنى بقوله { و إبراهيم الذى وفّى } قال كلمات بالغ فيهنّ ، قلت : و ما هنّ قال كان إذا أصبح قال : أصبحت و ربّى محموداً ، أصبحت لا اُشرك باللّه شيئاً و لا أدعوا إل_هاً و لا اتّخذ من دونه وليّاً _ ثلاثاً _ و إذا أمسى قال ها ثلاثاً ، قال : فأنزل اللّه عزّوجلّ فى كتابه { و إبراهيم الذى وفّى } . . . ;

ابى حمزه گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: خداوند از اين سخن {و إبراهيم الذى وفّى} چه قصد كرده است؟ فرمود: كلماتى بود كه ابراهيم(ع) مكرر آنها را مى خواند. عرض كردم: آن كلمات چه بود؟ فرمود: چون وارد صبح مى شد، مى گفت: {أصبحت و ربّى محموداً...} و اين كلمات را [صبحگاهان] سه بار تكرار مى كرد و چون وارد شب مى شد، سه بار همان كلمات را مى گفت. امام فرمود: پس خداوند در كتاب خود نازل فرمود: {و إبراهيم الذى وفّى}.

9 - { عن أبى امامة قال رسول اللّه أتدرون ما قوله { و إبراهيم الذى وفّى } قالوا : اللّه و رسوله أعلم ، قال : وفّى عمل يومه بأربع ركعات كان يصلّيهنّ من أول النهار . . . ;

از ابى امامه نقل شده كه گفت: رسول خدا(ص) فرمود: آيا مى دانيد مراد از اين سخن خدواند {و إبراهيم الذى وفّى}

چيست؟ گفتند: خدا و رسولش آگاه ترند، حضرت فرمود: ابراهيم عمل خود را با چهار ركعت نماز _ كه اول روز مى خواند _ كامل مى كرد. ..}.

عمل به تكليف اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، مردان علم و عمل

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {الأبصار} كنايه از علم و {الأيدى} كنايه از عمل باشد.

عمل به تكليف انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 7

7 - پيامبران و رسولان ، در ابلاغ دعوت خويش و اتمام حجت كوتاهى نداشته اند .

و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم

عمل به تكليف اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 8

8 - مردان الهى ، على رغم تلاش براى برآوردن نياز هاى اقتصادى خويش ، هرگز از ياد خدا و انجام تكاليف فردى ( نماز ) و اجتماعى ( زكات ) غافل نمى شوند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

عمل به تكليف بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 14

14 - بنى اسرائيل مورد توبيخ و سرزنش خدا ، به خاطر تبعيض در برخورد و عمل به دين ( عمل كردن به برخى از دستورات تورات و وانهادن برخى

ديگر )

أفتؤمنون ببعض الكتب و تكفرون ببعض

مراد از ايمان و كفر در {أفتؤمنون} و {تكفرون} عمل كردن و وانهادن است.

عمل به تكليف خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 17

17- همه كار هاى شگفت خضر ( ع ) ، به فرمان خداوند صورت گرفت و ديدگاه شخصى او در آن دخالتى نداشت .

رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

ضمير مفعولى در {مافعلته} به قرينه ذيل آيه، به جامعِ تمام ماجراها برمى گردد، نظير {آنچه ديدى} يا {آنچه انجام دادم}.

عمل به تكليف سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 4

4 - ايمان به آيات الهى ، سفارش يكديگر به استقامت در تكاليف دشوار و اظهار محبت به بردگان ، يتيمان و تنگدستان ، قدردانى از نعمت هاى بينايى ، گويايى و هدايت است .

ألم نجعل له عينين . و لسانًا و شفتين . و هدين_ه النجدين ... ثمّ كان من الذين ءام

{الذين آمنوا} گرچه مطلق است; ولى مصداق بارز آنها _ به قرينه {و الذين كفروا بآياتنا} در آيات بعد _ مؤمنان به آيات الهى است و آيات پيشين _ كه بعضى از تكاليف را {عقبة} ناميده بود _ قرينه بر مراد از {صبر} است و سياق آيات نشان مى دهد كه مراد از {مرحمة}، ترّحم بر {رقبة}، {يتيم} و {مسكين} است. ارتباط اين آيات با آيه هاى پيشين _ كه نعمت هاى الهى را برشمرده _ گوياى برداشت ياد شده است; زيرا {بينايى و بصيرت}، زمينه ساز {ايمان} و {داشتن زبان و

لب}، زمينه ساز توصيه است.

عمل به تكليف سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 7

7 - هدف سليمان ( ع ) از نوشتن نامه به دربار سبا ، ايفاى رسالت الهى و معنوى خود بود ، نه رسيدن به مال و حكومت بزرگ تر .

قال أتمدّونن بمال فما ءاتين اللّه خير ممّا ءاتيكم

عمل به تكليف شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 16

16_ شعيب ( ع ) ، به مردمان اعلام كرد : همواره به تعاليمى كه بيان كرده و مقرراتى كه ابلاغ نموده ، پايبند بوده و بدان ها عمل مى كند .

و ما أُريد أن أُخالفكم إلى ما أنهي_كم عنه

فعل {اُخالفكم} چون با {إلى} متعدى شده ، معناى {اميل} در آن اشراب شده است. بنابراين جمله {ما اُريد ...} چنين معنا مى شود: من نمى خواهم با شما مخالفت كنم و خود به آنچه از آن نهى كرده ام بازگردم.

عمل به تكليف صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 13

13_ تلاش مستمر و بىوقفه صالح ( ع ) در انجام رسالت خويش

مما تدعونا إليه

فعل مضارع {تدعو} دلالت بر استمرار دعوت دارد كه از آن به تلاش مستمر تعبير شد.

عمل به تكليف محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 9

9 - تسليم بودن در برابر خدا و انجام فرمان او ، از ويژگى هاى محسنان است .

فلمّا أسلما . ..

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

عمل به تكليف محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 53 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) ، به امر خدا در جواب سؤال استهزاآميز مشركان ، تهديد خود را تكرار كرده ، وقوع عذاب نابودكننده را حتمى اعلام فرمود .

و يستنبئونك أحق هو قل إى و ربى إنه لحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 2

2- پيامبراسلام ( ص ) ، پيام الهى را به همه مردم رساند و حجت را بر يكايك آنان تمام كرد .

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 2

2 _ پيامبر ( ص ) ، تنها مأمور انجام تكليف بود نه مأمور به نتيجه .

و توكّل على الحىّ الذى لايموت

توصيه شدن پيامبر(ص) به توكل و وانهادن كارها به خداوند، پس از آن كه خداوند آن حضرت را تنها مكلف به انذار و تبشير كرد، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه پيامبر(ص) تنها مأمور به انجام رسالت الهى خويش بود; نه مأمور به ثمر رسانيدن رسالت خود، هر چند با توسل به زور و يا ابزار ديگر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، تابع رهنمود هاى الهى و عمل كننده به آن

إن نتّبع الهدى معك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18

- 6

6 - پيامبر ( ص ) ، موظف به اجراى دقيق شريعت و دستورات دينى

ثمّ جعلن_ك على شريعة من الأمر فاتّبعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 23 - 5

5 - انجام دادن رسالت الهى ، موجب پناه داشتن پيامبر ( ص ) و كوتاهى ايشان ، سبب بى پناهى آن حضرت در برابر عذاب خداوند

و لن أجد من دونه ملتحدًا . إلاّ بل_غًا من اللّه و رس_ل_ته

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه عبارت {إلاّ بلاغاًمن اللّه. ..} استثنا از {ملتحداً} باشد; يعنى، من پناهگاهى در برابر عذاب الهى نمى يابم; جز آن كه با انجام رسالت الهى، پناهى براى خود بيابم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 2

2 - خداوند با امداد هاى ويژه به پيامبر ( ص ) او را به انجام دادن رسالت هاى الهى و اجراى برنامه هاى سنگين اسلام ، موفّق ساخت .

و وضعنا عنك وزرك

عمل به تكليف ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 7

7- همه فرشتگان ، بى چون و چرا و بى درنگ ، از فرمان الهى به سجده در برابر آدم ، اطاعت كردند .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم فسجدوا

حرف فاء در {فسجدوا} بر تعقيب بدون مهلت دلالت دارد; يعنى، فرمان سجده به دون تأخير انجام پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 165 - 1

1 - فرشتگان ، به صف ايستاده در خدمت

اجراى فرمان هاى خداوند هستند .

و إنّا لنحن الصافّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 2 - 4

4 - فرشتگان وحى ، همچون طوفان با سرعت بسيار مأموريت خود را دنبال مى كردند .

فالع_صف_ت عصفًا

{عاصفات} از نظر لغوى، به معناى تندبادها و طوفان ها است و اگر مقصود از آن، فرشتگان باشد، در اين كلام تشبيه و استعاره به كار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 2 - 1

1 - فرشتگان در انجام مأموريت هاى خويش ، سرشار از نشاط و به دور از هرگونه كسالت اند .

و الن_شط_ت نشطًا

نشاط، نقطه مقابل كسالت است و به كسى كه براى انجام كارى طيب نفس داشته باشد، {ناشط} مى گويند. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 3 - 1،2

1 - فرشتگان در انجام دادن وظايف خويش ، پرتحرك و شتابان اند .

و الس_بح_ت سبحًا

{سبح}; يعنى، حركت سريع در آب يا هوا. (مفردات راغب)

2 - سوگند خداوند ، به فرشتگانى كه در اجراى وظايف خويش شتابان اند .

و الس_بح_ت سبحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 4 - 1

1 - فرشتگان ، در حركت شتابان خود براى انجام دادن مأموريت هاى الهى ، بر يكديگر سبقت مى گيرند .

فالس_بق_ت سبقًا

{فاء} براى تعقيب بوده و بيانگر اين است كه فرشتگان، پس از خروج از جايگاه خويش و حركت سريع به سوى مأموريتشان، درصدد آنند كه از يكديگر سبقت بگيرند.

عمل به تكليف موسى(ع)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 20 - 1

1 - موسى ( ع ) به فرمان خداوند عصاى خويش را بر زمين افكند .

فألقيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 1

1 - موسى ( ع ) به فرمان خداوند ، بنى اسرائيل را شبانه از مصر كوچ داد و از دريا گذراند .

أسر بعبادى . .. فأتبعهم

حرف {فاء} در {فأتبعهم} فصيحه است; يعنى، از يك سرى جملات محذوف قبل از خود حكايت مى كند. حاصل آن جملات اين است كه موسى(ع) بنى اسرائيل را از مصر كوچ داد و فرعونيان نيز از حركت آنان آگاه شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 14 - 5

5 - نگرانى موسى ( ع ) از عدم ايفاى كامل رسالت بود ، نه صرف كشته شدن .

أخاف أن يكذّبون . .. فأخاف أن يقتلون

سخنان پيشين موسى، در باره بررسى موانع رسالت و رفع آنهابود. اظهار نگرانى او از كشته شدن نيز مى تواند در آن جهت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 5

5 - تجهيز موسى و هارون ( ع ) به وسيله آيات و معجزات گوناگون الهى براى ايفاى نقش رسالت

فاذهبا ب_اي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 1

1 - موسى ( ع ) با راه يافتن به دربار فرعونيان ، پيام حق الهى را به آنان ارائه كرد .

لقد أرسلنا

موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون ... فلمّا جاءهم بالحقّ من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 14

14 - اقدام سريع و بى درنگ موسى ( ع ) به انجام رسالت الهى خويش ، پس از فرمان خداوند به او

لقد أرسلنا موسى . .. فقال إنّى رسول

از حرف {فاء}، مى توان استفاده كرد كه موسى(ع) پس از دريافت رسالت خويش، بى درنگ و بدون تأخير به انجام آن اقدام نمود.

عمل به تكليف مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 4 - 2

2 - مؤمنان راستين ، آنانى اند كه زكات مال را همواره مى پردازند .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم للزكوة ف_علون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 3

3 - مؤمنان راستين ، در عين انجام تكاليف الهى ، از فرجام كار خويش نگران اند .

و قلوبهم وجلة أنّهم إلى ربّهم رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 3

3 - مؤمنان واقعى ، پايبند به تكاليف فردى و اجتماعى و داراى بينشى ژرف در عقايد دينى

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم يوقنون

{نماز} برقرار ساختن پيوند عبوديت و بندگى با خدا و {زكات} ايجاد ارتباط با مردم پيرامون خود و دستگيرى از نيازمندان جامعه است. بنابراين آوردن {پرداخت زكات} پس از {اقامه صلاة} بيانگر اين حقيقت است كه مؤمنان واقعى تنها به فكر خود نيستند; بلكه

با مردم جامعه خود نيز ارتباطى مسؤولانه دارند. گفتنى است كه {يقين به آخرت} _ كه عبارت از اعتقاد قطعى است _ بيانگر آن است كه مؤمنان واقعى در مسائل اعتقادى داراى بينشى عميق و ترديدناپذيراند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 9

9 - انسان مؤمن ، موظف به انجام تكليف خويش است ، نه مأمور به نتيجه .

و أُفوّض أمرى إلى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 12

12- مؤمنان راستين ، آماده جهاد و پذيراى تكاليف دشوار دين

و يقول الذين ءامنوا لولا نزّلت سورة فإذا أنزلت سورة محكمة و ذكر فيها القتال رأيت

از اين كه خداوند، ترس از جهاد را، بيماردلى، معرفى كرده است، مى توان نتيجه گرفت كه مؤمنان راستين از جهاد بيم ندارند، بلكه از آن استقبال مى كنند.

عمل به تكليف نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 5،7

5_ نوح ( ع ) پس از دريافت فرمان الهى مبنى بر ساختن كشتى ، همه وقت و همّت خويش را مصروف اجراى آن فرمان كرد .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

بديهى است كه تمسخر كفرپيشگان، مخصوص زمانى نبوده كه نوح(ع) را در كارگاه كشتى سازى مشاهده كنند. بنابراين مقيد كردن زمان استهزا به وقتى كه در جايگاه كشتى سازى با او مواجه مى شدند، به اين نكته اشاره دارد كه: كافران آن حضرت را در غير آن مكان نمى يافتند و اين حاكى است كه او،

تمام وقت را در كارگاه مشغول به كار بوده است.

7_ تمسخر و استهزاى كفرپيشگان ، هرگز نوح ( ع ) و پيروانش را از اجراى فرمان خدا باز نداشت .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 9

9 - نوح ( ع ) ، طبق دستور الهى مى بايست از هر حيوان ، تنها يك نر و يك ماده را وارد كشتى كند .

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين

عمل به تكليف هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 16

16 - هارون ( ع ) ، در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه ارشاد ، هشدار ، امر به معروف و نهى از منكر را به نحو وافى انجام داد .

و لقد قال لهم هرون من قبل ي_قوم . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 18

18 - هارون ( ع ) ، در صدد اجراى دقيق فرمان هاى موسى ( ع ) و تخطى نكردن از معيار هاى او ، در طول مدت ميقات موسى ( ع ) و غيبت او

إنّى خشيت أن تقول . .. و لم ترقب قولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 5

5 - تجهيز موسى و هارون ( ع ) به وسيله آيات و معجزات گوناگون الهى براى ايفاى نقش رسالت

فاذهبا ب_اي_تنا

عمل به تكليف

هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 5

5_ هود ( ع ) مصمم به ابلاغ رسالت هاى الهى و تحمل هر گونه گزند و آزار در طريق آن بود .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 2

2_ هود ( ع ) ، پيام هاى الهى را به مردم رسانيد و وظيفه رسالت را به خوبى انجام داد .

فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

عمل به تكليف يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 13 - 11

11- حضرت يحيى ( ع ) ، در عمل به كتاب آسمانى خود و انجام مسؤوليت اجراى احكام الهى ، كمترين كوتاهى روا نداشت .

و كان تقيًّا

متعلق {تقيّاً} به قرينه آيه قبل، مسؤوليت هايى است كه متوجه يحيى شده بود. او آن تكاليف را به گونه اى عمل كرد كه براى خود {وقايه} و {حفاظى} از عذاب الهى قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 8

8- يحيى ( ع ) ، فردى وظيفه شناس و مسؤوليت پذير در قبال خدا ، والدين و جامعه

و كان تقيًّا . و برًّا بولديه و لم يكن جبّارًا عصيًّا

{تقيّاً} نشانِ رابطه يحيى(ع) با خدا و {برّاً بوالديه}، با پدر و مادر و {لم يكن جبّاراً عصيّاً}، با مردم و جامعه است.

عمل به تكليف يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

يوسف - 12 - 68 - 9

9_ يعقوب ( ع ) در فرمان خويش مبنى بر ورود فرزندانش از درب هاى متعدد ، خواسته اى جز انجام وظيفه ( پيشنهاد و راه گريز از خطر ) نداشت .

ما كان يغنى عنهم من الله من شىء إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضي_ها

يعقوب(ع) با اعتقاد به حاكميت اراده خداوند، مى دانست كه تأمين سلامتى فرزندانش به دست خداست و از اختيار او بيرون است ; ولى توجه او به كارآيى اسباب و علّتها در محدوده مشيّت الهى، او را به چاره انديشى واداشت ; اما نتيجه را منوط به خواست خداوند مى ديد. از اين رو حاجت و خواسته آن حضرت چيزى جز انجام وظيفه راهنمايى فرزندان نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، مردان علم و عمل

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {الأبصار} كنايه از علم و {الأيدى} كنايه از عمل باشد.

عمل به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 1،5،6

1 - خداوند ، براى پذيرش تورات و عمل به دستورات آن از بنى اسرائيل پيمان گرفت .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم بقوة

ميثاق به معناى پيمان مؤكد است و جمله {خذوا . ..} بيانگر مورد ميثاق مى باشد. گرفتن كتابهاى آسمانى (خذوا ...) به اين است كه پذيرفته شود و به احكام آن عمل گردد.

5 - بنى اسرائيل

، براى پذيرش تورات و عمل به فرمان هاى آن لجاجت كرده و سرسختى نشان مى دادند .

و رفعنا فوقكم الطور خذوا ما ءاتينكم

از اينكه خداوند با تهديد و ارعاب (قرار دادن كوه بر سر بنى اسرائيل) از قوم موسى خواست تا تورات را بپذيرند و براى عمل كردن به آن پيمان بسپارند. برداشت فوق به دست مى آيد.

6 - پذيرش تورات با جديت تمام و استوارسازى رفتار و انديشه ها بر اساس آن ، فرمان خداوند به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم بقوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 2

2 _ بهره مندى اهل كتاب از نعمت هاى آسمانى و زمينى ، در صورت باور به معارف تورات و انجيل و عمل به احكام آنها به همراه ديگر تعاليم نازل شده بر آنان

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم لاكلوا من فوقهم

{اقامة} به معناى برپايى چيزى و يا كارى است با تمام شرايط آن و اقامه كتب آسمانى، باور به معارف آن و انجام تمامى تكاليف آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 3

3 _ دستيابى اهل كتاب به جايگاه ارزشى خويش ، منوط به اقامه تورات ، انجيل و ديگر دستورات الهى است .

قل ياهل الكتب . .. حتّى تقيموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليكم من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 7،9

7 _ خداوند دعوت كننده موسى ( ع ) به جدّيت در فراگيرى

لوحه هاى دريافتى و به كار بستن آن

فخذها بقوة

9 _ قوم موسى ( ع ) موظف به فراگيرى معارف ثبت شده در الواح ، به بهترين وجه ، و به كار بستن احكام آن به نيكوترين صورت .

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {احسنها} به {قوة} برگردد. بر اين مبنا مفعول {يأخذوا} ضميرى است محذوف كه به {الألواح} برمى گردد. يعنى: {يأخذوا الألواح باحسن القوة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 1

1 _ يهوديانى كه به تورات چنگ زنند و به محتواى آن پايبند باشند و نماز را برپا دارند ، مردمى صلاح پيشه اند .

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

تمسيك (مصدر {يمسكون}) به معناى حفظ كردن و رها ساختن است. محافظت كتاب آسمانى به اين است كه انسان معارف آن را باور داشته و به احكان آن پايبند باشد.

عمل به توصيه هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 29

29 _ عمل به توصيه هاى پنجگانه (پرهيز از شرك و . ..) زمينه ساز شكوفايى عقل و انديشه

ذلكم وصيكم به لعلكم تعقلون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {تعقلون} به منزله فعل لازم بوده و نياز به مفعول نداشته باشد و مراد از توصيه عملكردن به احكام ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 115 - 4

4 - آدم ، فاقد عزم و اراده لازم براى به كار بستن توصيه هاى خداوند

و توجه به آن بود .

و لقد عهدنا إلى ءادم . .. فنسى و لم نجد له عزمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 3

3 - عمل به توصيه هاى الهى ، داراى پاداش متناسب در پيشگاه خداوند

فافسحوا يفسح اللّه لكم

عمل به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 5

5 - رستگارى انسان در گرو ايمان به اصول اعتقادى دين و پايبندى به اركان عملى آن است .

الذين يؤمنون . .. و أولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 6

6 _ سلامت و سعادت جوامع در گرو پيروى از رهبران الهى و عمل به قوانين دين

و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه ما اتخذوهم أولياء

با توجه به آيات گذشته كه در آن جامعه اى منحط از بنى اسرائيل ترسيم گرديده بود، معلوم مى شود آيه مورد بحث، رهنمودى است براى نجات جوامع از انحطاط، بنابراين {ما اتخذوهم أولياء} تنها، بيان يكى از نتايج ترك پيروى از رهبران الهى و عمل به قوانين دينى است و نتايج ديگر كه از آنها به سلامت و سعادت تعبير شد با توجه به آيات گذشته به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 4

4- حفظ معارف و شريعت الهى و اجراى احكام آن ، نيازمند صلابت و توان مندى است .

خذ الكت_ب بقوّة

عمل به سخن خود

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 7

7 - لزوم پايدارى و تلاش افزون تر مبلغان ، در عمل به توصيه هاى خود

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

وظيفه صبر شديد بر نماز، پس از توصيه خانواده به آن، گوياى نكته ياد شده است.

عمل به سنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 21 - 3

3 - سنت پيامبر ( ص ) حجت بوده و عمل به آن ، امر شايسته اى است .

لقد كان لكم فى رسول اللّه أُسوة حسنة

از آن جايى كه خطاب آيه، عام است و شامل دوران حيات و وفات پيامبر(ص) مى شود و نيز آنچه پس از ارتحال آن حضرت مانده، سنت او است، آيه شامل سنت هم مى شود.

عمل به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 14

14 - از امام صادق ( ع ) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد : { الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته } روايت شده كه فرمود : { يرتلون آياته و يتفقهون به و يعملون باحكامه و يرجون وعده و يخافون وعيده و يعتبرون بقصصه و يأتمرون بأوامره و ينتهون بنواهيه . . . ;

آنان قرآن را با ترتيل مى خوانند و تلاش مى كنند تا آيات آن را بفهمند و به احكام آن عمل مى كنند و اميدوار به وعده ها و از وعيد آن ترسان مى باشند، و از قصه هاى آن پند و عبرت مى گيرند و به اوامر آن تن مى دهند و از

نواهى آن دورى مى گزينند . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 14

14 _ اهل كتاب وظيفه دار ايمان به قرآن و اقامه آن د تمام شؤون زندگى *

و لو انهم اقاموا . .. ما أنزل اليهم من ربهم

مى توان گفت مراد از {ما انزل اليهم}، قرآن است و كلمه {اليهم} بيانگر اين معناست كه اهل كتاب بايد خود را از مخاطبان قرآن بدانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 108 - 11

11 _ پذيرش قرآن و عمل به راهنمايى هاى آن هدايت ، و ردّ و انكار آن گمراهى و ضلالت است .

قد جاءكم الحق من ربكم فمن اهتدى فإنما يهتدى لنفسه و من ضل فإنما يضل عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 30 - 5

5 _ مسلمانان ، وظيفه دار به صحنه آوردن و فهم صحيح قرآن و عمل به تعاليم آن .

ي_ربّ إنّ قومى اتّخذوا ه_ذا القرءان مهجورًا

ترديدى نيست كه مهجور و متروك ساختن قرآن، مربوط به ظاهر آن نيست; بلكه مقصود، تأمل نكردن در معارف آن و نشناختن و عمل نكردن به تعاليم آن است. از اين رو آيات بسيارى از قرآن، انسان ها را به تفكر در قرآن و عمل به آموزه هاى آن، فرا خوانده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 1

1 - پيامبر ( ص ) پيش از هر كس ، موظف به پيروى از قرآن و عمل

كردن به دستورات آن بود .

إنّ الذى فرض عليك القرءان

{فَرْض} (مصدر {فَرَضَ}) به معناى واجب كردن است. بنابراين {فرض عليك القرآن}; يعنى، {قرآن را بر تو واجب فرمود}. واجب شدن قرآن بر پيامبر(ص) مى تواند به اين معنا باشد كه عمل كردن به دستورات آن نخست بر خود آن حضرت واجب مى باشد و سپس بر ديگران. هم چنين مى تواند به اين معنا باشد كه پيامبر(ص) وظيفه دارد قرآن را بر مردم تلاوت كند و پيام آن را به مردم ابلاغ نمايد. برداشت فوق بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 55 - 1،7،9

1 - لزوم التزام عملى به قرآن و عينيت بخشيدن به محتواى آن در عرصه زندگى

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل إليكم من ربّكم

مقصود از {أحسن ما اُنزل. ..} قرآن كريم است.

7 - توصيه خداوند به عمل كردن به قرآن ، پيش از دچار شدن به پيامد هاى هلاكت بار ر ها كردن قرآن ( عذاب )

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل . .. من قبل أن يأتيكم العذاب

9 - روى آودن به قرآن و عمل به تعاليم آن ، پس از آمدن عذاب بى فايده است .

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل . .. من قبل أن يأتيكم العذاب بغتة

از اين كه خداوند فرمود: پيش از آمدن عذاب به تعاليم قرآن عمل كنيد، روشن مى شود كه با آمدن عذاب، اين كار بى فايده خواهد بود.

عمل به كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 4

4 - عالمان به كتاب

هاى آسمانى و تلاوت كنندگان آن ، داراى مسؤوليت بيشتر در عمل كردن به كردار هاى نيك ( دستورات كتاب هاى آسمانى )

و تنسون أنفسكم و أنتم تتلون الكتب

روشن است كه هر كس ديگران را به نيكيها فرمان دهد و خود بدانها عمل نكند، سزاوار سرزنش است; چه از عالمان باشد يا از غير آنان، بنابراين جمله حاليه {و أنتم تتلون الكتاب} تأكيدى است در مورد عالمان كتابهاى آسمانى و تلاوت كنندگان آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 16،17،18

16 - پايبندى به همه دستورات كتاب آسمانى ، وظيفه مؤمنان به آن كتاب است .

أفتؤمنون ببعض الكتب و تكفرون ببعض

17 - نشانه ايمان به كتاب آسمانى ، عمل كردن به دستورات آن است .

أفتؤمنون ببعض الكتب

تفريع جمله {أفتؤمنون . ..} به وسيله حرف {فاء} بر جمله {و إن يأتوكم ...} بيانگر برداشت فوق است; يعنى، از آن جا كه شما به حكم تورات در صدد آزادسازى اسيران هستيد، بر مى آيد كه به اين قسمت از تورات ايمان داريد; و از آن جا كه همكيشان خود را بيرون مى رانيد، معلوم مى شود به حرمت اين كار - كه در تورات آمده - كافريد. بنابراين عمل كردن به دستورات دين، نشانه ايمان و وانهادن آنها، به منزله كفر و نشانه آن است.

18 - عمل نكردن به دستورات كتاب آسمانى ، به منزله انكار كردن آن كتاب و نشانه كافر شدن به آن است .

أفتؤمنون . .. و تكفرون ببعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 -

8

8 - پذيرش تعاليم و برنامه هاى كتاب هاى آسمانى و عمل به آنها ، از پيمان هاى خداوند با بندگان است .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم بقوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 6،7،18

6 _ بپاداشتن كتب آسمانى و فرامين الهى در جامعه ، موجب رفاه اقتصادى و بهره مند شدن از نعمت هاى الهى

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل . .. لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم

7 _ نقش برپايى كتب آسمانى در نزول باران و ديگر مواهب آسمانى و رويش گياهان و دستيابى به ديگر نعمت هاى زمين

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل . .. لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم

18 _ تشكيل امت ( جامعه هماهنگ ) شرط لازم براى برپايى كتب آسمانى و احكام الهى

و لو انهم اقاموا التورية . .. منهم امة مقتصدة

ياد كردن از متعهدان به كتب آسمانى با كلمه {امة} مى تواند اشاره به اين باشد كه موفقيت آنان رهين هماهنگيشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 2،4،6

2 _ اهل كتاب مردمى بى اعتنا به كتب آسمانى خويش و رويگردان از اقامه احكام و معارف آن *

لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل

4 _ پايبندى به كتاب هاى آسمانى و اديان الهى _ نه مجرد انتساب به آن _ ، تعيين كننده ارزشمندى جوامع

ياهل الكتب لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل

مخاطب قرار دادن يهود و نصارا با عنوان اهل كتاب و سپس تعيين ملاك ارجمندى

يعنى پايبندى به كتب آسمانى، اشاره به اين است كه صرف انتساب به دين و آيين الهى كارساز نيست، بلكه پايبندى به آن موجب ارجمندى خواهد شد.

6 _ لزوم برپاداشتن همه جانبه كتب آسمانى و ديگر فرامين الهى و محور قرار دادن آنها در جوامع

لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليكم من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 5

5 _ خداترسان با به كار بستن پيام هاى آسمانى ، مشمول رحمت خدا خواهند شد .

و فى نسختها هدى و رحمة للذين هم لربهم يرهبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 5

5 _ اقامه نماز ، زمينه ساز توانايى انسان بر تمسك به كتاب هاى آسمانى و پايبندى به محتواى آنهاست .

و الذين يمسكون بالكتب و أقاموا الصلوة

در بيان تمسك به كتاب از فعل مضارع استفاده شده و در بيان اقامه نماز فعل ماضى به كار رفته است كه اين تفاوت تعبير مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

عمل به محتواى سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 3

3 - استماع سخنان و برگزيدن آنها ، بايد به منظور عمل به مقتضيات آنها باشد ; نه براى صرف دانايى ، سرگرمى فكرى و . . . .

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

خداوند پس از طرح مسأله استماع سخنان، مسأله اتباع و پيروى كردن از بهترين آنها را يادآور شده است. اين مطلب مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

عمل به مواعظ خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 9،10

9 - ايمان به خدا و روز قيامت ، مقتضى پذيرش موعظه هاى الهى و عمل به آنها است .

ذلكم يوعظ به من كان يؤمن باللّه و اليوم الأخر

توصيف موعظه شدگان، به ايمان آورندگان به خدا و روز قيامت، اشاره به مطلب ياد شده دارد.

10 - پذيرش موعظه هاى الهى و عمل به آنها ، نشانه ايمان به خدا و روز قيامت است .

ذلكم يوعظ به من كان يؤمن باللّه و اليوم الأخر

عمل به وصيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 182 - 9

9 - عمل به وصيت هاى ناعادلانه ميت واجب نيست .

فمن خاف من موص جنفاً أو إثماً فاصلح بينهم فلا إثم عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 12 - 10،12،16

10 _ لزوم اهتمام به وصيّت ميت و پرداخت ديون او

من بعد وصيّة يوصين بها او دين . .. من بعد وصيّة توصون بها او دين ... من بعد وصيّ

تكرار مسأله وصيت و دَين، دلالت بر اهميّت ويژه آن دارد.

12 _ وصيّتى كه به ضرر وارث است ، عمل به آن الزامى نيست .

من بعد وصيّة يوصى بها او دين غير مضارّ

كلمه {غير مضارّ} از يكسو وظيفه وصيت كننده را تعيين مى كند كه مبادا وصيّت او باعث ضرر به وارث شود و از سوى ديگر وصيّتهايى را كه موجب ضرر مى گردد، فاقد اعتبار مى شمارد.

16 _ احكام و حدود ارث ، عمل به

وصيّت ميت و پرداخت ديون وى ، وصيّت و سفارش اكيد خداوند به مردم

و لكم نصف ما ترك . .. وصيّة من اللّه

{وصيّة}، مفعول مطلق است و مى تواند تأكيدى بر كليّه قوانين و احكامى باشد كه در آيات پيشين بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 13 - 1

1 _ لزوم عمل به وصيّت ميّت ، اداى دين او ، احكام و قوانين ارث ، حدود الهى است .

تلك حدود اللّه

{تلك}، اشاره به تمامى احكامى است كه در آيات ارث بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 1

1 _ وصيت ( تقاضاى تصرف در مال و غير مال پس از مرگ ) امرى مشروع ، لازم الاجرا و داراى اعتبار قانونى

شهدة بينكم . .. حين الوصية اثنان ذوا عدل منكم

عمل بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 1

1 _ خداوند دل ها و سينه هاى اهل بهشت را از هر كينه و دشمنى پاك خواهد كرد .

و نزعنا ما فى صدورهم من غل

{غل} به معناى كينه است.

عمل بى ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 14

14 _ ايمان بدون عمل و عمل من هاى ايمان ، آدمى را به مرحله تقوا نخواهد رساند .

هدًى للمتقين. الذين يؤمنون ... ينفقون

عمل بيهوده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 2

2 - برج هاى

برپا شده بر بلندى ها به وسيله قوم عاد ، كارى بيهوده و خارج از نياز آنان بود .

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

فعل {تبعثون} از ريشه {عبث} (بيهوده كارى)، حال از ضمير فاعل {تبنون} است; يعنى، شما در حالى به ساختن برج ها مى پردازيد كه به آن نياز نداريد و در نتيجه كارى عبث و بيهوده انجام مى دهيد.

عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 4

4 - كناره گيرى رهبران الهى از جامعه براى مدتى محدود به منظور عبادت خدا ، كارى شايسته و نيكو

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 10،11

10 - زمينه سازى روحى و فكرى در گنهكاران براى پذيرش حدود ، امرى شايسته و نيكوست .

يقوم إنكم ظلمتم أنفسكم . .. فتوبوا إلى بارئكم

11 - اظهار مهربانى و عطوفت ، پيش از انتقاد و نصيحت ، امرى شايسته و نيكوست .

يقوم إنكم ظلمتم أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 14

14 - دعا و مناجات به درگاه خدا براى رفع كمبود آب ( استسقا ) امرى نيكو و شايسته ، و وظيفه اى بر عهده رهبران دين

و إذاستسقى موسى لقومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 13

13 - تلاش براى تبرئه كردن خويش از اتهامات ناروا ، امرى نيكو و شايسته

قالوا أتتخذنا هزواً قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 16

16 - خدمت كردن در مكان هاى عبادى و مهيّا ساختن آنها براى پرستش خدا ، عملى نيكو و شايسته است .

و عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 6

6 - عمل نيك را در پيشگاه خداوند شايسته ذكر ندانستن ، امرى پسنديده است . *

ربنا تقبل منا

مفعول {تقبل} (بپذير) ساختن كعبه است. ابراهيم و اسماعيل (ع) با نياوردن مفعول; يعنى، ياد نكردن از عمل نيكشان، اين نكته را بيان مى دارند كه عملشان در پيشگاه خداوند شايسته ذكر نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 4

4 - دعا براى نيل فرزندان به فراگيرى معالم و احكام الهى و تربيت دينى امرى نيكو و شايسته است .

ربنا وابعث فيهم رسولا . .. و يزكّيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 17

17 - اتخاذ روش ها و قالب هاى گوناگون در تبليغ دين ، امرى شايسته و نيكوست .

إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون . .. إذ قال لبنيه ما تعبدون

آيه قبل و آيه مورد بحث، هر دو گوياى دعوت و سفارش به توحيد است; ولى هر كدام به مقتضاى حال داراى بيان و قالبى خاص و متفاوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 5،8

5 -

سعى ميان صفا و مروه ، از اعمال نيك حج و عمره است .

فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما و من تطوع خيراً

مصداق مورد نظر براى {خيراً}، به قرينه جمله قبل، سعى ميان صفا و مروه است.

8 - كسانى كه اعمال نيك ( سعى ميان صفا و مروه ) انجام دهند ، از پاداش هاى الهى برخوردار خواهند شد .

و من تطوع خيراً فإن اللّه شاكر عليم

سپاسگزارى خداوند از بندگان، كنايه از پاداش دهى به آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 11

11 - تبعيت از قرآن و احكام الهى ، امرى عاقلانه است .

اتبعوا ما أنزل اللّه . .. أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون

بيان ضرورت پيروى از قرآن و احكام الهى و سپس انتقاد از مشركان و غير منطقى خواندن روش آنان در پيروى كردن از نياكانى بى خرد و گمراه، گوياى اين است كه: تبعيت از قرآن و احكام الهى امرى عاقلانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 9

9 - بيان فلسفه قوانين از سوى قانون گذاران امرى شايسته و نيكوست . *

كتب عليكم الصيام . ... لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 21 - 7

7 _ پرهيز از صراحت گويى در بيان مسائل جنسى ، امرى نيكو و پسنديده

و قد افضى بعضكم الى بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 26،27

26 _

مراجعه به خدا و رسول ( ص ) در نزاع ها و كشمكش ها ، امرى پسنديده و داراى بهترين فرجام

فان تنازعتم . .. ذلك خير و احسن تاويلا

27 _ اطاعت از خدا و رسول و اولواالامر ( تبعيّت از قرآن و سنّت ) ، امرى پسنديده و داراى بهترين فرجام

اطيعوا اللّه و اطيعوا الرّسول و اولى الامر . .. ذلك خير و احسن تاويلا

بنابر اينكه {ذلك} اشاره به {اطيعوا اللّه . .. } نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 4،10

4 _ وساطت و شفاعت براى انجام كار هاى نيك ، امرى پسنديده و مورد تشويق خداوند

من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

10 _ اعمال خوب و بد اشخاص ، محفوظ است و از بين نخواهد رفت .

و كان اللّه على كل شىء مقيتا

بيان نگهبانى خداوند، پس از بيان عملكردهاى خوب و بد اشخاص، اشاره به اين دارد كه اعمال آدمى از بين نخواهد رفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 11

11 _ گذشت خانواده مقتول از ديه ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

الّا ان يصدّقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 12،13

12 _ گفتگوى محرمانه در مورد توصيه به قرض الحسنه ، كارى پسنديده و شايسته

لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف

امام صادق(ع) در مورد {معروف} در آيه فوق فرمود: يعنى بالمعروف القرض.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 34، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 549، ح

558.

13 _ ايجاد خوشبينى و اصلاح بين مردم حتى با سخن دروغ ، عملى پسنديده

لا خير فى كثير من نجويهم الا . .. اصلح بين الناس

امام صادق(ع) درباره {اصلاح بين الناس} فرمود: تسمع من الرجل كلاماً يبلغه فتخبث نفسه فتلقاه فتقول سمعت من فلان قال فيك من الخير كذا و كذا خلاف ما سمعت منه.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 341، ح 16; نورالثقلين، ج 1، ص 550، ح 562.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 21

21 _ تلاش براى تجارت و امرار معاش ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

يبتغون فضلا من ربهم

از اينكه تجارت و به دست آوردن درآمدهاى مادى در رديف جلب رضايت الهى قرار گرفته است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 10،14

10 _ خوددارى از قصاص مجرمان در پيشگاه خداوند پسنديده تر از پافشارى بر قصاص آنان است .

فمن تصدق به فهو كفارة له

وعده آمرزش گناهان به كسانى كه از حق قصاص صرفنظر كنند، حاكى از عنايت ويژه خداوند به آنان است.

14 _ ترك انتقام و گذشت از حقوق شخصى ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

فمن تصدق به فهو كفارة له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 107 - 3

3 _ پى جويى نكردن براى اثبات نادرستى شهادت شاهدان وصيت ، امرى شايسته و نيكو است .

فان عثر على انهما استحقا اثماً

گرچه عثار و عُثور به معناى ساقط شدن است ولى مجازاً درباره كسى كه بدون پى

جويى از امر بدان آگاهى مى يابد، استعمال مى شود (برگرفته از مفردات راغب) مجهول بودن فعل {عُثر} نيز مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 2

2 _ حق (نوع شايسته و بايسته رفتار و انديشه ها در پيشگاه خداوند)، وسيله سنجش اعمال و عقايد در قيامت است.

و الوزن يومئذ الحق

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {الحق} خبر براى {الوزن} باشد و كلمه {الوزن} به معناى ميزان (مقياس سنجش) باشد. مانند مثقال و كيلو كه مقياس سنجش و تعيين كننده سبكى و سنگينى اشياء است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 7

7 _ تبيين علل پيكار با دشمن براى نيرو هاى رزمى _ در صورت مشاهده نوعى ترديد و هراس در آنان _ امرى شايسته است .

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 13

13 _ انجام عمل به انگيزه جلب دعاى پيامبر ( ص ) عملى در راستاى تقرب به خداوند است نه عملى شرك آلود .

و صلوت الرسول ألا إنها قربة

از اينكه خداوند، تلاش مؤمنانى را كه در جهت جلب دعاى رسول مورد تأييد قرار داده و آن را وسيله تقرب به خود شمرده است، دانسته مى شود كه اين كار، عملى شرك آلود نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 5

5 _ شكر و سپاسگزارى در برابر

نعمت هاى خداوند ، امرى شايسته و لازم

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 26 - 4

4 _ پرداخت پاداش افزون بر استحقاق ، كارى است شايسته و ارزشمند .

للذين أحسنوا الحسنى و زيادة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 2

2 _ برخورد عاطفى با مردم در دعوت به حق و تبليغ ، امرى پسنديده است .

و قال موسى يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 5

5 _ زندگى در جوار كافران ، امرى نامطلوب و هجرت از بلاد كفر ، امرى پسنديده است .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 12

12 _ درخواست از خداوند براى نابودى ثروت ها و امكاناتى كه سد راه خدا مى باشد ، امرى پسنديده است .

ليضلوا عن سبيلك ربنا اطمس على أمولهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 69 - 6

6_ جواب سلام به وجهى نيكوتر از سلامِ سلام كننده ، امرى پسنديده و از سنت هاى پيامبران است .

قالوا سل_مًا قال سل_م

كلمه {سلاماً} مفعول براى فعلى مقدر همانند {نسلم} است و {سلام} مبتدا و خبر آن كلمه اى محذوف همانند {عليكم} مى باشد. بر اين اساس فرشتگان با جمله فعليه {نسلم سلاماً} به ابراهيم(ع) سلام كردند و ابراهيم(ع) با جمله اسميه {سلام عليكم} _ كه

دلالت بر ثبات و دوام دارد _ پاسخ داد و بدين جهت پاسخ او نيكوتر از سلام فرشتگان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 12

12_ ستودن كار هاى خوب ديگران ، عملى پسنديده است .

إنه حميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 16

16_ تعبير كردن رؤيا ، كارى نيك و احسان به صاحبان رؤيا است .

نبّئنا بتأويله إنا نري_ك من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 19

19_ اظهار بهره مندى از نعمت هاى خدادادى و تفضّلات الهى ، جايز و امرى پسنديده است .

ذلكما مما علمنى ربى . .. ذلك من فضل الله علينا و على الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 16

16_ ارائه برنامه هاى اقتصادى به دولت ها و مردم كافر براى دور ماندنشان از گرسنگى و مصونيت در برابر قحطى ها و دشواريها ، امرى جايز و پسنديده است .

قال تزرعون سبع سنين . .. إلاّ قليلاً مما تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 59 - 10

10_ عدالت در داد و ستد به ويژه در شرايط بحرانى و كمبود ، امرى نيكو و ارزشمند است .

ألا ترون أنى أُوفى الكيل

در آيه 62 (اجعلوا بضاعتهم . ..) معلوم مى شود كه يوسف(ع) سهميه افراد را در برابر بهاى آن پرداخت مى كرد. از اين رو در برداشتها ، معامله و

داد و ستد آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 12

12_ توجيه پيشنهاد ها و توصيه ها با بيان فرجام و نتيجه آنها ، امرى شايسته و نيكوست .

لاتاْيئسوا من روح الله إنه لاياْيئس من روح الله إلاّ القوم الك_فرون

جمله {إنه لاياْيئس . ..} تعليل براى {لاتاْيئسوا ...} است. يعقوب(ع) توصيه خويش (مأيوس نشدن از رحمت الهى) را با بيان فرجام آن (سقوط به ورطه كفر) تعليل و توجيه كرد و اين درسى است براى همگان كه توصيه و يا فرمان خويش را با دليل و بيان فرجام آن قرين سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 17

17_ اميدوار ساختن مردم به مغفرت و رحمت الهى و بخشوده شدن گناهانشان ، شيوه اى پسنديده و از خصلت هاى پيامبران است .

سوف أستغفر لكم ربى إنه هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 3

3- اعتراف به سخن حق ، اگر چه دشمن آن را گفته باشد ، مطلوب و پسنديده است .

قالوا إن أنتم إلاّ بشر مثلنا . .. قالت ... إن نحن إلاّ بشر مثلكم

اينكه انبياى الهى در مقام پاسخ گويى به مخالفان، كلام آنها را درباره بشر بودن خود مورد تأييد قرار مى دادند، حكايت از پسنديده بودن اعتراف به سخن مطابق با واقع مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 6

6- انفاق ، چه در نهان و چه در

آشكار ، پسنديده و ارزشمند است .

قل لعبادى . .. و ينفقوا ممّا رزقن_هم سرًّا و علانية

از اينكه خداوند، انفاق در نهان و آشكار را باهم ستوده است برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 5،6

5- حمد و ستايش خداوند براى نعمت ها و بخشش هاى مهم و غيرمترقبه ، امرى است شايسته و بايسته

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق

6- برشمردن و به زبان آوردن نعمت ها به هنگام حمد و ستايش خداوند ، امرى پسنديده و از آداب دعاست .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 4

4- دعا براى ديگران ، ارزشمند و پسنديداست .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 47 - 10

10- انتقام از ستمگران و سركوبى آنان با استفاده از قدرت و توانايى ها ، امرى روا و پسنديده است .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا . .. فلاتحسبنّ الله مخلف وعده رسله إن الله عزيز ذو

برداشت فوق از عمل خداوند و خورد او با حق ستيزان استفاده مى شود; زيرا يكى از اوصاف خداوند، {منتقم} (انتقام گيرنده) است. ترديدى نيست كه انتقام خداوند براى دفاع از حق و حق باوران است، نه براى شخص خود. بنابراين از عمل خدا مى توان آموخت كه انتقام براى حق عملى است نيكو.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر

- 15 - 32 - 4

4- جويا شدن از انگيزه و علل عصيان و قانون شكنى ، امرى شايسته است .

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع الس_جدين

از اينكه خداوند، از ابليس جوياى انگيزه وى براى تمردش شد _ با اينكه بدون آن هم مى توانست او را كيفر بدهد _ مى تواند مشعر به نكته فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 36 - 7

7- ذكر صفت ربوبيت خدا در دعا ، امرى پسنديده و مطلوب است .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 50 - 6

6- آگاه ساختن از عذاب دردناك الهى و آگاهى از آن ، امرى بس مهم و سودمند

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

{نبأ} به خبر مهم و بسيار سودمند گفته مى شود (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 55 - 5

5- بشارت دادن و اميدوار ساختن افراد بى فرزند به فرزنددار شدن در پرتو لطف و عنايت خداوند ، كارى پسنديده و ارزشمند

إنا نبشّرك بغل_م . .. فلاتكن من الق_نطين ... من رحمة ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 76 - 3

3- مطالعه در آثار گذشتگان و تمدن امت هاى پيشين و شناخت آنها ( باستان شناسى ) ، به منظور درس آموزى و خداشناسى ، امرى شايسته و بايسته

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها ... إن فى ذلك لأي_ت

... و إنها لبسبيل م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 15

15- برخورد كريمانه و عفو و اغماض از آزار و اذيت ديگران _ حتى كافران و دشمنان _ امرى شايسته و پسنديده است .

فاصفح الصفح الجميل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 4

4- قرين و همراه كردن تسبيح پروردگار با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده در ذكر و عبادت

فسبّح بحمد ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 18 - 3

3- تلاش براى اداى حق نعمت هاى خداوند ، امرى شايسته و بايسته است .

و إن تعدّوا نعمة الله لاتحصوها إن الله لغفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 20 - 7

7- رعايت ادب در برخورد با عقايد و مقدسات ديگران _ هر چند باطل باشد _ امرى پسنديده است .

و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئًا و هم يخلقون

كاربرد كلمات {الذين} و {هم} _ كه در ذوى العقول استعمال مى شوند _ براى معبودهاى مشركان _ كه معمولاً از سنگ، چوب و. .. بوده اند _ مى تواند اشاره به نكته ياد شده داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 7

7- گريز از ستم ظالمان ، امرى شايسته و مورد تشويق

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- نحل - 16 - 42 - 6

6- توكل بر خداوند در همه امور ، امرى بس شايسته و پسنديده و داراى ثمرات دنيوى و اخروى

الذين هاجروا . .. و على ربّهم يتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 50 - 8

8- ترس از خداوند و انجام بى چون و چراى فرمان هاى او ، امورى پسنديده و مطلوب است .

يخافون ربّهم . .. و يفعلون ما يؤمرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 19 - 7

7- تشكر و سپاسگزارى از كار نيك ، شيوه اى الهى است .

و من أراد الأخرة . .. فأُول_ئك كان سعيهم مشكورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 11

11- تمسك به ربوبيت الهى در مقام دعا و نيايش ، امرى پسنديده و نيكوست .

قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 7

7- رعايت اعتدال در معيشت و تأمين زندگى و پرهيز از افراط و تفريط در آن ، امرى شايسته و لازم

لاتجعل يدك مغلولة . .. و لاتبسطها كلّ البسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 7

7- درخواست توفيق از خداوند در نوافل و نماز شب ، براى ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به راستى و درستى ، امرى مطلوب و پسنديده است .

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك . ..

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 6 - 9

9_ تأسف خوردن بر حال كافران و سرنوشت بد آنان ، حالت قابل تحسين است .

فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم . .. أسفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 29

29- پاى بندى به ارتزاق از پاكيزه ترين غذا ها ، اصلى پسنديده و مرغوب در زندگى يكتاپرستان است .

فلينظر أيّها أزكى طعامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 17

17- نظر به تهيدستان خداجوى و افكندن نگاه رفاقت و دوستى به چهره آنان ، امرى پسنديده و مطلوب خداوند است .

و لاتعد عيناك عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 4

4- اعتراض به صاحبان انديشه انحرافى و بحث و گفتوگو در جهت اصلاح آن ، شيوه اى پسنديده و مطلوب نزد خداوند است .

و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رُددتُّ . .. أكفرت بالذى خلقك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 6

6- ميزبانى مسافران و اطعام { در راه ماندگان } كارى شايسته است .

استطعما أهلها فأبوا أن يضيّفوهما

موسى و خضر(ع) فقط، طلب غذا كردند، ولى قرآن، مردم آن شهر را توصيف كرد به اين كه از پذيرايى ميهمان سرباز زدند; يعنى، سزاوار بود كه مردم، آن دو را ميهمان خود مى ساختند و حتى از غير غذا نيز

مضايقه نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 11،14

11- باقى گذاردن اندوخته اى براى تأمين آتيه فرزندان نيازمند ، كارى شايسته است .

و كان تحته كنز لهما و كان أبوهما ص_لحًا

در اين برداشت، مفروض اين است كه پدر يتيمان، اموالى را براى آتيه فرزندان خويش، زير ديوار نهاده است. توصيف او به صلاح، اين نكته را به ذهن مى آورد كه دورانديشى او نيز كارى شايسته بوده است و نيز حفاظت خضر(ع) از گنج نهفته و بيان خصوصيات آن ماجرا در قرآن، حاكى از پسنديده بودن تدبير او است.

14- امدادرسانى به ايتام و بازماندگانِ انسان هاى صالح و حفاظت از اموال ايشان ، كارى است مورد پسند خدا .

فأراد ربّك . .. رحمة من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 15

15- سير در زمين و به كيفر رساندن اقوام ناصالح ، امرى پسنديده است .

حتّى إذابلغ . .. إمّا أن تعذّب

گزارش سفر ذى القرنين پس از بيان موهبت هاى الهى به او، نشانه شايسته بودن اقدامات او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 89 - 3

3- سفر به نقاط مختلف زمين و محدود نساختن تلاش خويش به منطقه اى خاص ، در ديدگاه قرآن ، امرى پسنديده و ستوده است .

ثمّ أتبع سببًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 6

6- پرهيز از بدن نمايى و اهتمام به مستور داشتن خويش به هنگام عبادت ،

خصلتى ارزنده براى بانوان است .

فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إليها روحنا

حضرت مريم(س) به مكانى مى رود كه از انظار دور باشد و هنگام عبادت با نامحرمان برخوردى نداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 5

5- تبريك و شادباش گفتن به مادر پس از تولد نوزاد ، كارى پسنديده است .

و قرّى عينًا

چشم روشنى گفتن به مريم(س) از هر ناحيه اى كه صورت گرفته باشد، نشان از و مطلوب بودن آن، در پى زايمان مادران و به دنياآوردن فرزند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 18

18- بيان فضايل و كمالات خود ، به منظور راهنمايى و هدايت ديگران جايز و نيكو است .

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 10 - 7

7 - خدمت به همسر و خانواده و تلاش براى رفع نيازمندى هاى آنان ، رفتارى پسنديده است .

فقال لأهله امكثوا . .. لعلّى ءاتيكم منها بقبس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 18 - 4

4 - عصا در دست گرفتن و تكيه بر آن در راه رفتن و ايستادن ، كارى مطلوب و مفيد است .

هى عصاى أتوكّؤا عليها

تقديم تكيه دادن بر ديگر فوايد عصا _ در سخن نقل شده از موسى(ع) _ نشانِ اهميت اين استفاده در مجموع فوايد ديگر است. اين اهميت با توجه به سلامت جسمانى، بلكه نيرومندى موسى(ع) وضوح بيشترى

مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 35 - 5

5 - دعا به درگاه خداوند و درخواست از او در عين آگاهى و بصيرت او بر حال بندگان ، مطلوب و پسنديده است .

و أشركه فى أمرى . .. إنّك كنت بنا بصيرًا

موسى(ع) در عين سخن از آگاهى خداوند بر احوال خود و هارون به درگاه او دعا كرده و خواسته هاى خود را مطرح كرده است. اين رويه موسى(ع) نشان آن است كه در عين آگاهى خداوند از همه چيز، دعا به درگاه او مطلوب و كارساز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 8

8 - شناسايى و تربيت افراد مستعد از خردسالى و مراقبت مداوم از آنان براى هدف هاى بزرگ ، روشى است خداگونه و مطلوب .

إذ أوحينا إلى أُمّك . .. و فتنّك فتونًا ... و اصطنعتك لنفسى ... اذهبا إلى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 10

10 - نجات مظلومان از يوغ ستم و بردگى و رهايى آنان از سلطه نظام هاى غير توحيدى ، مطلوب خداوند و همسو با اهداف رسولان الهى است .

اذهبا . .. فأرسل معنا بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 15

15 - تسبيح خداوند به وسيله ستايش او بر صفات كمالى اش ، روشى نيكو در تسبيح است .

فسبّح بحمد ربّك

در برداشت ياد شده {باء} در {بحمد ربّك} براى استعانت گرفته شده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 10

10- استمرار و خستگى ناپذيرى در عبادت خداوند ، امرى پسنديده و ارزشمند

و من عنده لايستكبرون عن عبادته و لايستحسرون

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه آيه شريفه، در مقام توصيف و تمجيد مقربان الهى و تشويق بندگان به عبادت پروردگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 27 - 10

10- تسليم كامل و انقياد محض در برابر خداوند ، امرى شايسته و بايسته

لايسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون

برداشت ياد شده از توصيف و تمجيد خداوند از فرشتگان به {منقاد و تسليم بودن} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 10

10- آگاه شدن از تاريخ امت ها و تمدن ها و درس آموختن از آن ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

ماده {رؤيت} هرگاه به دو مفعول متعدى شود، به معناى {علم} خواهد بود (لسان العرب) و در اين آيه به همين معنا به كار رفته است; زيرا جمله {أنّا نأتى. ..} به تأويل مصدر رفته و جانشين دو مفعول شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 6

6- هجرت از محيط آلوده و بلاد كفر و شرك به سرزمين پاك و بركت خيز امرى است بايسته و سزاوار .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 -

58 - 1

1 - ترك شهر و ديار خود و هجرت به ديار غربت به منظور حفظ دين ، عملى شايسته و محبوب خداوند

و الذين هاجروا فى سبيل اللّه . .. ليرزقنّهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 3

3 - ثنا و ستايش خدا در دعا ، با ذكر صفاتى مطابق و متناسب با درخواست و عرض نياز ، امرى پسنديده

و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا و أنت خير المنزلين

{منزل} در اين جا، كنايه از سرزمينى است كه حضرت نوح(ع) خواستار فرود آمدن در آن بود. ذكر جمله {و أنت خير المنزلين} (و تو بهترين ميزبانان هستى) در پايان دعا و متناسب با عرض نياز، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 11

11 - ازدواج ، امرى مطلوب و پسنديده در پيشگاه خداوند و مورد تشويق او

و أنكحوا الأي_مى منكم . .. إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 6

6 - تسبيح و ذكر دايم خدا ، بر پايى نماز و پرداخت زكات ، داراى جايگاهى ويژه و ارزشمند در بين ساير اعمال و موجب بلند پايگى مقام و تكامل معنوى انسان

يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتا

خداوند، در توصيف مردمان الهى و والا مقام تنها سه صفت را مطرح ساخته است: 1_ ذكر خدا، 2_ برپاداشتن نماز، 3_ پرداخت زكات. ذكر سه عمل

ياد شده از ميان صدها عمل نيك ديگر، حاكى از ارزش ويژه آنها و نيز تأثير آنها در تكامل معنوى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 9

9 _ قرين و همراه كردن تسبيح و تنزيه خداوند به حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده

و سبّح بحمده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 7،21

7 _ آرزو و دعا كردن براى داشتن همسر و فرزند ، امرى پسنديده و شايسته

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

21 _ دعا براى صلاح و نيك شدن همسر و فرزندان و خيرخواهى براى ايشان ، از اوصاف بندگان خالص خدا و امرى پسنديده و مورد تشويق خداوند

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 85 - 2

2 - چشمداشت به پاداش الهى ، آرزوى بهشت و درخواست نعمت هاى آن از خداوند ، امرى شايسته و بايسته براى اهل ايمان

و اجعلنى من ورثة جنّة النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 18

18 - اشتغال زنان به كار در بيرون از خانه جهت تأمين نياز زندگى ، در صورت نبود مردى در خانواده ، كارى روا و پسنديده است .

قالتا لانسقى . .. و أبونا شيخ كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 -

25 - 6

6 - پرداختن مزد در برابر كار تبرعى و بدون چشمداشت ديگران ، امرى است نيكو .

ليجزيك أجر ما سقيت لنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 10

10 - احترام گذاشتن و ترتيب اثر دادن به نظرات و پيشنهاد هاى دختران ، رفتارى پسنديده براى پدر

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 53 - 2

2 - اظهار و اقرار كردن ايمان خويش به قرآن به هنگام شنيدن آيات آن ، امرى پسنديده و بايسته در پيشگاه خداوند

و إذا يتلى عليهم قالوا ءامنّا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 7

7 - دفع بدى ديگران با خوبى كردن به آنان ، رفتارى ارزشمند و توصيه خداوند به اهل ايمان

و يدروءن بالحسنة السيّئة

{درء} (مصدر {يدرءون}) به معناى دفع كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 5

5 - رعايت ادب در سخن گفتن و پرهيز از بيهوده گويى ، امرى ستوده و مورد توصيه خداوند

و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 23 - 8

8 - تلاش در راه كسب معيشت ، امرى پسنديده و ارزشمند است .

و من ءاي_ته . .. و ابتغاؤكم من فضله

كاربرد واژه {فضل} براى كسب و كار، حاكى از اهميت و ارزش آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- روم - 30 - 33 - 17

17 - بيان واقعيّت در اظهار نظر ها ، امرى بايسته و پسنديده است .

ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فريق منهم بربّهم يشركون

از اين كه در بيان روى آوردن به شرك، از سوى انسان هاى رهيده از ناملايمات، فرموده است كه {گروهى چنين كردند}، و به همه نسبت نداده است، نكته فوق قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 36 - 14

14 - صبر بر مشكلات و داشتن روحيه اى اميدوار ، به هنگام مبتلا شدن به دشوارى ها ، امرى ارزشمند و پسنديده است .

و إن تصبهم سيّئة . .. إذا هم يقنطون

از مذمت شدن كسانى كه با مبتلا شدن به ناگوارى ها، نااميد مى شوند، استفاده مى شود كه حفظ روحيه اميدوارى، در چنين حالتى مطلوب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 39 - 5

5 - شايسته است كه انسان ، اموال خود را در راه تقرب به خداوند ، مصرف كند .

فأَت ذا القربى حقّه . .. ذلك خير للذين يريدون وجه اللّه ... و ما ءاتيتم من زكوة

ياد آورى اين نكته كه اموال خرج شده در غير راه جلب رضاى خدا، ثمرِ الهى ندارد و سپس ذكر اين نكته كه طالبان رضاى خدا، در راه او انفاق مى كنند، تشويقى است به اين كه خوب است، كه انسان، مال اش را در راه تقرّب به خدا، مصرف كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 -

9

9 - بهره بردارى ازحوادث ناگوار طبيعى ، براى تنبّه انسان ها ، امرى شايسته است .

ظهر الفساد . .. ليذيقهم ... لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 4

4 - اداى كامل و دائمى نماز و پرداخت دائم زكات ، از اعمال پسنديده و تكليف هاى شايسته است .

للمحسنين . الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

اقامه چيزى، در لغت به معناى {اداى كامل حقوق آن} معنا شده است (مفردات راغب). مراد از اداى كامل حقِّ نماز، اتيان آن، با رعايت شرايط اش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 2

2 - اهتمام پدر به ترتيب دينى و اصلاح فرزند خويش ، امرى بايسته و پسنديده است .

و إذ قال لقم_ن لإبنه و هو يعظه

از اين كه خداوند، پند دادن لقمان به پسرش را، امرى شايسته يادآورى مى داند، استفاده مى شود كه چنين اهتمامى، عملى شايسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 21 - 3

3 - سنت پيامبر ( ص ) حجت بوده و عمل به آن ، امر شايسته اى است .

لقد كان لكم فى رسول اللّه أُسوة حسنة

از آن جايى كه خطاب آيه، عام است و شامل دوران حيات و وفات پيامبر(ص) مى شود و نيز آنچه پس از ارتحال آن حضرت مانده، سنت او است، آيه شامل سنت هم مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 34 - 5

5 - به خاطر

داشتن آيات خدا و حكمت ، امرى شايسته و بايسته است .

و اذكرن ما يتلى . .. من ءاي_ت اللّه و الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 12

12 - شكرگزارى زياد به درگاه خداوند ، امرى پسنديده و ارزشمند است .

و قليل من عبادى الشكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 15 - 5

5 - شكرگزارى به درگاه خداوند به خاطر اعطاى نعمت ، امرى بايسته و لازم

كلوا من رزق ربّكم و اشكروا له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 6،8

6 - رعايت ادب در گفتار دينى با دشمنان ، امرى مطلوب و پسنديده است .

قل لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون

از سفارش خداوند به پيامبر(ص) مبنى بر رعايت ادب مناظره با مشركان، نكته ياد شده استفاده مى شود.

8 - ناديده گرفتن خطا هاى طرف مقابل در گفتار دينى با او و خود را هم سنگ او دانستن به منظور جلب نظر وى ، امرى پسنديده است .

قل لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون

مفسران برآنند كه آوردن فعل ماضى {أجرمنا} آن هم از ماده جرم _ كه دلالت بر تحقق جرم مى كند _ و ذكر {تعملون} براى مشركان _ كه خطاى محرزى دارند _ به دستور خداوند و براى جلب نظر آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 12

12 - مشورت و هم فكرى در راستاى اقدام خالصانه براى خدا ،

امرى شايسته و اطمينان بخش تر از كار فردى است .

أن تقوموا للّه مثنى و فردى

تقديم {مثنى} بر {فرادى} _ بنابراين كه {مثنى} كنايه از استعانت باشد _ اشاره به اين نكته دارد كه استعانت براى فهميدن حقيقت، بهتر از اقدام فردى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 12

12 - سپاس گزارى از عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان مخلص و گذشت از لغزش هاى آنان ، رفتارى ارزشمند و خدايى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چگونگى رفتار خداوند با اين دسته از انسان ها، مى تواند براى همگان آموزنده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 10،13

10 - شتاب در كار خير و در دفاع از دين و مبلغان دينى ، كارى است شايسته و بايسته .

و جاء من أقصا المدينة رجل يسعى قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

13 - داشتن ملاطفت و برخورد محبت آميز ، روشى پسنديده و بايسته در تبليغِ دين و برخورد با افراد خاطى و گناه كار

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 2

2 - اظهار ايمان به خداى يكتا و دفاع از پيامبران و دين الهى تا مرز شهادت ، در محيط خفقان آور شرك و كفر ، امرى پسنديده و عامل سعادت اخروى ( بهشت ) است .

قال

ي_قوم اتّبعوا المرسلين . .. إنّى ءامنت بربّكم فاسمعون . قيل ادخل الجنّة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه داستان مؤمن انطاكيه همانند ديگر داستان هاى ياد شده در قرآن، به منظور الگوگيرى و درس آموزى نقل مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 79 - 5

5 - سلام و تحيت بر بندگان خدا چون پيامبران ، امرى پسنديده و ارزشمند

سل_م على نوح فى الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 109 - 4

4 - سلام و تحيت بر بندگان خدا ( چون پيامبران ) ، امرى پسنديده و ارزشمند

سل_م على إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 120 - 4

4 - سلام و تحيت بر بندگان خدا ( چون پيامبران ) ، امرى پسنديده و ارزشمند

سل_م على موسى و ه_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 130 - 4

4 - سلام و تحيت بر بندگان خدا ( چون پيامبران ) ، امرى پسنديده و ارزشمند

سل_م على إل ياسين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 181 - 3

3 - سلام و تحيت بر بندگان خدا ، امرى ارزشمند و پسنديده

و سل_م على المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 8

8 - توصيه شاكيان و نزاع كنندگان به داوران ، مبنى بر رعايت حق و عدل در داورى ، امرى بايسته و

سزاوار

فاحكم بيننا بالحقّ و لاتشطط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 31 - 4

4 - سان ديدن از نيرو هاى مسلح ، امرى پسنديده و شايسته براى فرماندهان و رهبران

إذ عرض عليه بالعشىّ الص_فن_ت الجياد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 33 - 4،5،6

4 - رژه رفتن نيرو هاى مسلح و سان ديدن فرماندهان و رهبران از آنها ، امرى پسنديده و شايسته است .

ردّوها علىّ فطفق مسحًا بالسوق و الأعناق

5 - نوازش اسب هاى نجيب و تيزرو ، پس از استفاده از آنها ، كارى پسنديده و شايسته است .

ردّوها علىّ فطفق مسحًا بالسوق و الأعناق

6 - اظهار محبت و تشويق نيرو هاى مسلح ، پس از رژه رفتن آنها ، از سوى فرماندهان و رهبران ، امرى پسنديده و شايسته است .

ردّوها علىّ فطفق مسحًا بالسوق و الأعناق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 2،10

2 - به زبان آوردن استغفار ، امرى پسنديده و از آداب دعا است .

قال ربّ اغفرلى

10 - دعا براى امور دنيوى ( مانند داشتن قدرت سياسى و رهبرى ) در صورت داشتن هدف الهى از آن ، امرى پسنديده براى مردان الهى است .

و هب لى ملكًا لاينبغى لأحد من بعدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 12

12 - دعا براى رفع گرفتارى و مشكلات دنيوى ، كارى شايسته است .

إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الشيط_ن بنصب و عذاب

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 79 - 7

7 - ذكر صفت ربوبيت خدا در دعا ، امرى پسنديده و مطلوب

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 12

12 - غفران و بخشش لغزش ها در عين عزت و قدرتمندى ، رفتارى پسنديده و شايسته

ألا هو العزيز الغفّ_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 2

2 - قرين و همراه كردن تسبيح و تنزيه خداوند با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده است .

يسبّحون بحمد ربّهم

{با} در {بحمد} براى مصاحبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 2

2 - همراه ساختن تسبيح و تنزيه خداوند با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده

يسبّحون بحمد ربّهم

{با} در {بحمد} براى مصاحبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 2

2 - نفوذ و راه يافتن به مراكز قدرت و حكومت هاى استكبارى ، به منظور رساندن پيام الهى به آنان و دفاع كردن از حق ، كارى روا و پسنديده است .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون ... فلمّا جاءهم بالحقّ من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 16

16 - گذشت از خطا ها در عين توانمندى بر انتقام و كيفر ، كارى است شايسته و خداپسندانه .

أنا

أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در عين اين كه عزيز و شكست ناپذير است، با گذشت و آمرزنده نيز مى باشد و همه بندگان گناه كارش را به توبه فرامى خواند; در حالى كه توانايى هرگونه انتقام گرفتن از آنان را دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 10

10 - اخلاص در تسبيح و عبادت ، امرى شايسته و ارزشمند است .

فالذين عند ربّك يسبّحون له

از آمدن عبارت {يسبّحون له} به جاى {يسبّحونه}، اخلاص فرشتگان فهميده مى شود و از اين كه خداوند اخلاص فرشتگان را به رخ انسان ها مى كشد، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 3

3 - تلاش انسان براى هدايت نسل هاى آينده خويش ، اقدامى پسنديده و روشى ابراهيمى است .

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

چنانچه فاعل {جعل} ابراهيم(ع) باشد، از اسوه بودن عمل آن حضرت، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 11

11 - تلاش براى تحصيل روزى و دستيابى به نعمت هاى مادى ، مطلوب و مورد ترغيب الهى

سخّر لكم . .. و لتبتغوا من فضله

{لام} در {لتبتغوا} براى غايت و هدف است و چون تلاش انسان براى دستيابى به نعمت ها، از اهداف فعل خدا(سخّر) شمرده شده، مطلوبيت {إبتغاء} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 27 - 3،4

3 -

در دسترس قرار دادن غذا و تقاضا ار ميهمانان براى تناول آن ، كارى پسنديده و از آداب ميهمان نوازى است .

فقربّه إليهم قال ألاتأكلون

4 - مباشرت ميزبان در پذيرايى از ميهمانان _ هر چند او در اوج موقعيت اجتماعى و معنوى قرار داشته باشد _ عملى شايسته و از آداب مهمان نوازى است .

فقربّه إليهم قال ألاتأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 9

9 - جزاى عادلانه به بدكرداران و پاداش برتر و افزون بر استحقاق به نيكوكاران ، عملى ارزشمند و خداپسندانه

ليجزى الذين أس__وا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 78 - 2

2 - تبرك جستن به نام خداوند در همه امور ، امرى شايسته و پسنديده

تب_رك اسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 5

5 - وام دادن به خداوند ( صدقه و انفاق در راه او ) ، قرضى نيكو و بس با ارزش است .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا

وصف {حسناً}، مى تواند قيد توضيحى و يا قيد تخصيصى باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 6،11

6 - برخاستن از مجالس و جاى خويش را به ديگران دادن ، از آداب نيكو در معاشرت و روابط اجتماعى

و إذا قيل انشزوا فانشزوا

11 - برخاستن از جاى خويش در مجالس و قرار دادن آن در اختيار ديگران ، براى دانشمندان

و فرهيختگان بسى زيبنده تر از ديگران است .

فانشزوا يرفع اللّه الذين ءامنوا منكم و الذين أُوتوا العلم درج_ت

با اين كه تعبير {الذين آمنوا} شامل عالمان نيز مى شود، اختصاص به ذكر عالمان گوياى اين حقيقت است كه رعايت آداب معاشرت، از هر مؤمنى پسنديده است و از عالمان مؤمن پسنديده تر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 1،5

1 - صدقه دادن ، امرى بس پسنديده در بينش الهى

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. فقدّموا بين يدى نجويكم صدقة

واجب شدن صدقه _ و نه هر عمل پسنديده ديگر _ بر كسانى كه مى خواستند با پيامبر(ص) نجوا كنند و با آن حضرت گفت وگوى محرمانه داشته باشند; بيانگر مطلب بالا است.

5 - صدقه دادن ، بهترين عمل است و نفع آن به خود صدقه دهنده بازمى گردد .

ذلك خير لكم

كلمه {ذلك} اشاره به اعطاى صدقه دارد. واژه {خير} مى تواند به معناى خوب (در مقابل) بد و يا اسم تفضيل و به معناى بهتر باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 10

10 - خوار ساختن فاسقان و پرده دران حريم ارزش ها ، برنامه اى الهى و پسنديده

فبإذن اللّه و ليخزى الف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 6

6 - برخورد كريمانه با همسران خطاكار خويش و به رخ نكشيدن همه اشتباهات آنان ، امرى شايسته و بجا است .

عرّف بعضه و أعرض عن بعض

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 29 - 3

3 - عفّت و پاكدامنى ، خصلتى شايسته و عملى بايسته

و الذين هم لفروجهم ح_فظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 33 - 2

2 - اداى شهادت و گواهى ، اقدامى شايسته و بايسته

و الذين هم بشه_دتهم قائمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 34 - 2

2 - اهميت دادن به نماز و مراقبت بر به جاى آوردن به موقع آن ، امرى شايسته و بايسته

و الذين هم على صلاتهم يحافظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 4

4 - نفرين عليه كافران و بت پرستان حق ناپذير _ پس از نااميدى از هدايت آنان _ امرى پسنديده و روا

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 12،16

12 - دعا و آمرزش خواهى براى پدر و مادر ، اعضاى خانواده و عموم مردان و زنان مؤمن ، عملى پسنديده و شايسته

ربّ اغفر لى و لولدىّ . و للمؤمنين و المؤمن_ت

16 - توأم كردن آمرزش خواهى با نفرين به وقت نيايش و دعا به درگاه الهى ، كارى پسنديده و شايسته است .

ربّ اغفر لى و لولدىّ . .. و للمؤمنين و المؤمن_ت و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 21 - 6

6 - اقدام بى درنگ

به دفن جنازه مردگان ، مطلوب خداوند است .

فأقبره

حرف {فاء} در {فأقبره} بر نبود فاصله بين مرگ و دفن دلالت دارد. از آن جا كه تمام شيوه هاى برخورد با اموات (از قبيل {سوزاندن} و غير آن) در حقيقت مستند به خداوند و وابسته به مسبب الاسباب است; اكتفا به استناد مراسم خاك سپارى به خداوند، حاكى از ناهنجارى آن شيوه ها و مطلوب بودن دفن مردگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 13 - 1

1 - تلاوت آيات قرآن و آموختن معارف آن به مردم ، حركتى مطلوب و شايسته پى گيرى است .

إذا تتلى عليه ءاي_تنا

تداوم، از فعل مضارع {تتلى} استفاده مى شود; زيرا در مواردى كه سخن درباره كارهاى گذشته افراد و يا بيان حالت آنان است، فعل مضارع بر استمرار دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 21 - 7

7 - سجود و به خاك افتادن هنگام شنيدن آيات قرآن ، رفتارى شايسته و مطلوب است . *

و إذا قرىء عليهم القرءان لايسجدون

كلمه {سجود} در برداشت ياد شده، به معناى اصطلاحى آن گرفته شده است. اين آيه هر چند از آياتى نيست كه سجده واجب دارند; ولى مفاد آن مندوب بودن سجده به هنگام شنيدن هر يك از آيات قرآن و يا خصوص آياتى است كه در آن فرمان سجود آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 9 - 4

4 - اهتمام ورزيدن به كارهايى كه پاداش اخروى دارد ، مطلوب و مايه خرسندى

در قيامت است .

لسعيها راضية

{سعى} به معناى راه رفتن سريع است كه در مورد {جديت در هر كار} نيز استعمال مى شود. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 19 - 5

5 - پاسخ احسان و نيكى ديگران _ هر چند اندك باشد _ شايسته و مطلوب خداوند است .

نعمة تجزى

نكره بودن {نعمة} آن را بر تمام مصاديقش تعميم داده است. توصيف {نعمة} با جمله {تجزى} (جزا داده مى شود)، نشانگر اين است كه اصل پاسخ گويى، لازم و قطعى تلقى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 5،7

5 - آغاز كار ها با نام خدا ، شايسته و مطلوب است .

اقرأ باسم ربّك

توصيه به آغاز قرائت قرآن با نام خدا و مطرح شدن ذكر نام او در اولين خطاب الهى به پيامبر(ص)، نشانگر اهميت آن است و اين نكته را به مخاطب القا مى كند كه نام خداوند، بايد سرآغاز هر كارى قرار گيرد.

7 - توانايى بر خواندن مكتوبات ، امرى پسنديده و مطلوب در پيشگاه خداوند

اقرأ

اولين فرمان خداوند به پيامبر(ص)، فرمان {اقرء} است. بنابراين قرائت، از اهميتى والا برخوردار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 14

14 - تلاش براى ايجاد امنيت ، پيش از تبليغ خداپرستى ، كارى الهى و از بين برنده بهانه مشركان در ترك عبادت است .

فليعبدوا . .. و ءامنهم من خوف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 1 -

7

7 - آرزوى مرگ و زيان كارى براى دشمن دين و نفرين بر او ، كارى پسنديده است .

تبّت يدا أبى لهب و تبّ

عمل پسنديده اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 16

16- حركت جوانمردانه اصحاب كهف در جهت حفظ ايمان ، نمونه اى از برترين عمل هاى ارزشى است .

أيّهم أحسن عملاً . .. إذ أوى الفتية إلى الكهف

در آيات پيشين، مشخص شد كه {أحسن عملاً} به عنوان هدف آفرينشِ موهبت هاى زمين بيان گرديد و ذكر داستان اصحاب كهف در پى بيان آن غايت و فلسفه، بيان مصداقى از {أحسن عملاً} است.

عمل پسنديده اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 12

12_ انجام دادن كار هاى شايسته به جبران بدى ها و گناهان ، خصلتى نيكو و از ويژگى هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألب_ب . .. والذين ... يدرءون بالحسنة السيئة

{درأ} (مصدر يدرءون) به معناى دفع كردن و برطرف كردن است. مراد از {السيئة} مى تواند بديها و گناهانى باشد كه شخص نيكوكار مرتكب شده و محتمل است مقصود از آن بديها و ستمهايى باشد كه ديگران در حق او انجام داده اند، برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

عمل پسنديده اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 9

9 - در دست داشتن قدرت سياسى و رهبرى جامعه ، امرى پسنديده و شايسته براى مردان الهى

و هب لى ملكًا لاينبغى لأحد من بعدى

عمل پسنديده جبرئيل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 19 - 4

4 - جبرئيل ، داراى ويژگى ها و رفتارى پسنديده و فرستاده اى بزرگوار براى ابلاغ قرآن

رسول كريم

{كرم} واژه اى است كه در مورد زيبايى هاى والا و كارهاى پسنديده كاربرد دارد. (مفردات راغب)

عمل پسنديده داوطلبانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 0

عمل پسنديده صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 3

3- خداوند ، به هر يك از اعمال نيك صابران ، مطابق بهترين نوع آنها پاداش مى دهد .

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

عمل پسنديده متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 21

21- متقين ، داراى عقيده صحيح و عمل خوبند .

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا للذين أحسنوا . .. المتّقين

عمل پسنديده محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 6 - 8

8- اندوهناك بودن پيامبر ( ص ) بر حال كافران ، در پيشگاه خداوند ، حالتى ستوده و فراتر از حدّ انتظار است .

فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم إن لم يؤمنوا به_ذا الحديث أسفًا

آيه شريف، گرچه پيامبر(ص) را از اين كه به سبب اندوه، خود را به هلاكت و مشقّت بيندازد، برحذر داشته است، ولى با عنايتى لطيف، از آن، تقدير كرده است; زيرا، اصل تأسّف خوردن را مذموم ندانسته، بلكه مرحله اى از آن را غير لازم

شمرده است.

عمل پسنديده مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 17 - 7

7 _ اعمال نيك مشركان در نزد پروردگار حبط شده ، بى ارزش و فاسد است .

ما كان للمشركين أن يعمروا مسجد اللّه شهدين على أنفسهم بالكفر

عمل پسنديده مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 4

4 - تقيه مؤمن آل فرعون و كتمان كردن ايمانش ، كارى پسنديده و به جا بود .

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه

عمل پسنديده مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 4

4 _ جهاد و تحمل هزينه هاى جنگ ، از جمله برترين اعمال مؤمنان

و لاينفقون . .. و لايقطعون وادياً إلا كتب لهم ليجزيهم اللّه أحسن ما كانوا يعملون

{أحسن} مى تواند منصوب به نزع خافض و به تقدير {بأحسن ما كانوا يعملون} باشد، در اين صورت {أحسن} وصف و عنوانى است براى انفاق و پيمودن راه براى جهاد در راه خدا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 16،17

16 - جبران كاستى اعمال نيك مؤمنان ، از سوى خداوند

و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنًا

برداشت ياد شده بنابر نظر عده اى از مفسران است كه {نزد له فيها حسناً} را بدين معنا گرفته اند: اگر در انجام عمل نيك نقص و كاستى باشد، خداوند آن را جبران نموده و بر حسن آن مى افزايد.

17 - محبت اهل بيت ، برجسته ترين

عمل نيك اهل ايمان

قل لا أسئلكم . .. إلاّالمودة فى القربى و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنًا

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مراد از {حسنة} مودت فى القربى باشد _ چنان كه از سياق آيه استفاده مى شود _ و نيز با توجه به اهميت مودت اهل بيت است كه در فراز قبل مطرح شده بود.

عمل پسنديده مؤمنان اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 6

6 - تمجيد خداوند از ايمان آوردگان از اهل كتاب به خاطر رفتار ، گفتار نيك آنان در مقابل گفتار و كردار بد ديگران

و يدروءن بالحسنة السيّئة

{حسنة} و {سيّئة} به معناى {بدى} و {نيكى} است و {ال} در آن دو براى جنس است. بنابراين مراد از {الحسنة} مطلق نيكى (رفتار و گفتار نيك) است و مراد از {السيئة} مطلق بدى (گفتار و كردار بد) مى باشد.

عمل پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 2

2 _ علم خداوند به كردار و گفتار مخفيانه آدميان

يعلم سرّهم و نجويهم

عمل پنهانى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 10

10 - خداوند ، به اعمال نهانى انسان ها آگاه است .

علم اللّه أنكم كنتم تختانون أنفسكم

عمل پنهانى دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 6

6 - رفتار پنهان و آشكار دين ستيزان ، تحت نظارت مستقيم خداوند و نيز در نظرگاه كاتبان و مأموران الهى

أم يحسبون

أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم بلى و رسلنا لديهم يكتبون

عمل جاهلانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 20

20 - استهزا و مسخره كردن مردم كردارى جاهلانه است .

أتتخذنا هزواً قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 7

7 _ ناسزاگويى به خداوند، عملى جاهلانه و تجاوز به حريم قدس الهى است.

فيسبوا الله عدوا بغير علم

{عدوا} از ريشه {عدى} به معنى ظلم و تجاوز و فرا رفتن از حد است. (قاموس اللغة).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 6

6 _ ناديده گرفتن فرمان هاى خدا و رسول پس از دريافت آن ، امرى ناپسند و به دور از خرد

و لاتولوا عنه و أنتم تسمعون

مراد از شنيدن، به قرينه آيه بعد، فهميدن و اذعان كردن است و جمله حاليه {و أنتم تسمعون} به منزله بيان دليلى بر لزوم اطاعت و پرهيز از رويگردانى است. يعنى شما خود دستورات خدا و رسول او را مى شنويد و بدان باور داريد، پس چگونه مى توانيد از آن اعراض كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 8

8 _ سستى و ناپايدارى در مسير حق طلبى و خداخواهى ، عملى جاهلانه و پيمودن راه جاهلان است .

فاستقيما و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 2،7

2- پيمان شكنى ، كارى نابخردانه و

غير قابل توجيه

و لاتكونوا كالتى نقضت غزلها من بعد قوّة أنك_ثاً

گسستن رشته پس از بافتن آن، نمونه اى روشن از نقض غرض است و بديهى است نقض غرض كارى نابخردانه مى باشد.

7- شكستن پيمان با گروهى به خاطر پيمان بستن با گروهى نيرومندتر ، حرام و به دور از خرد است .

و لاتكونوا . .. تتّخذون أيم_نكم دخلاً بينكم أن تكون أُمّة هى أربى من أُمّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 11

11 - پرستش بت به جاى عبادت نيكوترين آفريدگار ، عملى نابخردانه و سرزنش آميز

أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ_لقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 149 - 4

4 - انتساب دختر به خدا ، در عين عقيده به برتر بودن پسر بر دختر ، عملى نابخردانه و به دور از منطق

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 12

12 - غرور و سركشى انسان در برابر خالق و آفريننده خويش ، امرى جاهلانه و به دور از خرد

أَوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلقهم هو أشدّ منهم قوّة

از استفهام در {أَوَلم يروا} استفاده مى شود كه سركشى انسان در برابر خداوند، از روى جهل و نادانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 52 - 6

6 - مخالفت با قرآن ، با احتمال نزول آن از سوى خداوند ، امرى به دور از عقل و خرد

قل أرءيتم إن كان من عند اللّه

بنا بر

اين كه مراد از {أرأيتم} تفكر و تعقل باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

عمل جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 14

14- جنيان نيز همانند انسان ها ، داراى درجات اخروى و دريافت كننده نتايج اعمالشان در قيامت

أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس . .. و لكلّ درج_ت ممّا عملوا

عمل جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 132 - 4،5

4 _ پروردگار هيچگاه از اعمال و رفتار جنيان و انسانها غافل نيست.

و ما ربك بغفل عما يعملون

5 _ درجات و مراتب آخرت بر اساس آگاهى خداوند از اعمال جن و انس و سنجش دقيق آن اعطا مى گردد.

و لكل درجت مما عملوا و ما ربك بغفل عما يعملون

عمل حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 4،5

4 _ رفتار و كردار بازدارنده از خير و ثواب، از محرمات الهى است.

إنما حرم ربى . .. الإثم

كلمه {الإثم} به معناى افعالى است كه مايه تأخير در رسيدن به ثواب مى شود. (مفردات راغب).

5 _ تلاش براى تسلط ناروا بر مردم، از محرمات الهى است.

إنما حرم ربى . .. و البغى بغير الحق

از معانى {بغى} سلطه جويى است ; در اين صورت {بغير الحق} احترازى خواهد بود.

عمل حكيمانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 111 - 6،7

6 _ بازگرداندن آثار زيانبار گناه به گنهكاران ، كارى حكيمانه

فانما يكسبه على نفسه و كان اللّه عليماً حكيماً

7 _

عمل حكيمانه ، مشروط به علم است .

و كان اللّه عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 15

15 _ تأليف قلوب مؤمنان ، كارى است حكيمانه .

ألف بين قلوبهم . .. إنه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 15،17

15 _ پرهيز از گرفتن اسير در ميدان نبرد تا پيش از سركوبى كامل دشمن ، امرى حكيمانه و موجب پيروزى دشمنان دين است .

ما كان لنبى . .. و اللّه عزيز حكيم

توصيف خداوند به عزتمندى و كاردانى پس از تأكيد بر حرمت گرفتن اسير پيش از سركوبى دشمن، اشاره به اين دارد كه اين حكم، حكمى حكيمانه است و اجراى آن زمينه ساز عزتمندى و پيروزى مسلمانان است.

17 _ سركوبى دشمنان دين و پرهيز از گرفتن اسير در ميدان نبرد تا پيش از استقرار حكومت حق ، زمينه ساز پيروزى دين و امرى حكيمانه است .

و اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 8 - 4

4 - جزا دادن به اعمال ، كارى بس حكيمانه و لازمه بى نظير بودن قضاوت هاى خداوند است .

فما يكذّبك بعد بالدين . أليس اللّه بأحكم الح_كمين

برداشت ياد شده، ناظر به ارتباط اين آيه با آيه قبل است كه در آن، كلمه {دين} آمده بود، راغب در {مفردات} مى گويد: كلمه {دين} در مورد {طاعت} و {جزا} گفته مى شود و در معناى {شريعت} نيز به صورت استعاره به كار مى رود.

عمل خير

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 11

11 _ توجّه دادن به ثبت كار هاى نيك انسان ، از روش هاى قرآن براى تشويق به نيكيها

لن تنالوا . .. فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 11

11 - پرداختن به كار هاى خير ، مانند انفاق به نيازمندان _ با توجّه به دستاورد بدِ كار هاى نادرست _ لازم است .

تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم . .. فأَت ذا القربى حقّه

{فا} در {فآت} مى تواند فصيحه و مربوط به فراز {إن تصبهم} در آيات قبل باشد; يعنى: {حال كه سيّئه، در پى دارنده ناگوارى است، پس، از آن پرهيز و حقوق خويشاوندان و. .. را ادا كنيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 5

5 - براى تصميم به انجام دادن عمل خوب و يا ترك امرى ناپسند ، خوب است كه آن تصميم ، به صورت عهدى با خداوند در ميان گذاشته شود .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه فمنهم من قضى نحبه

تعبير از تكليفى كه مؤمنان انجام دادند به {ما عاهدوا اللّه عليه} و نيز آوردن واژه {نحب} _ كه به معناى {نذر} است _ دلالت مى كند كه مؤمنان، براى انجام دادن تكليف شان، آن را به صورت عهدى با خدا در ميان گذاشتند و خداوند نيز از چنين كارى ستايش كرده است. اين، نشان مى دهد كه انجام دادن تكليف به صورت عهد بستن با خدا، امرى سزاوار و شايسته

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 10

10 - تمسّك به قرآن و پيروى از رهنمود هاى آن ، به خير و صلاح جامعه و ترك آن ظلم به خويشتن است .

ثمّ أورثنا الكت_ب . .. فمنهم ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 8

8 - نيت عملِ خير و فراهم ساختن زمينه هاى انجام آن ، برابر است با انجام كامل آن در بينش الهى

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) به قصد قربانى كردن فرزندش اسماعيل، تمامى مقدمات آن را تا خواباندن وى بر زمين و به دست گرفتن كارد انجام داد و خداوند همين مقدار از تلاش آن حضرت را، انجام كامل ذبح تلقى فرمود و از ايشان قبول كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 6

6 - صدقه دادن به نيازمندان ، عملى سراسر خير و نيكى در بينش الهى

ذلك خير

در صورتى كه {خير} در مقابل {شرّ} باشد; معناى {ذلك خير} اين خواهد بود كه صدقه صرفاً خير است و هيچ بدى در آن راه ندارد.

عمل خير ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11،12

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

12- خداوند ، به ابراهيم ، اسحاق

و يعقوب ( ع ) كار هاى نيك را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طريق وحى به آنان آموخت .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {فعل الخيرات} به خاطر مفعول بودن آن براى {أوحينا} باشد. براين اساس وحى و الهام فعل خيرات مى تواند به اين معنا باشد كه خدا هر آن چه در ميزان الهى و در واقع، كار خير است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها را از طريق وحى به آنان آموخت. و به سخن ديگر {أوحينا} متضمن معناى {علّمنا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 4

4 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و إنّهم . .. الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

عمل خير ادريس(ع)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11،12

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

12- خداوند ، به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) كار هاى نيك را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طريق وحى به آنان آموخت .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {فعل الخيرات} به خاطر مفعول بودن آن براى {أوحينا} باشد. براين اساس وحى و الهام فعل خيرات مى تواند به اين معنا باشد كه خدا هر آن چه در ميزان الهى و در واقع، كار خير است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها را از طريق وحى به آنان آموخت. و به سخن ديگر {أوحينا} متضمن معناى {علّمنا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه

و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 4

4 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و إنّهم . .. الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

عمل خير اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 3

3 - اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و كلّ من

الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر فرض نخست است.

عمل خير اليسع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 3

3 - اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و كلّ من الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر فرض نخست است.

عمل خير انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15،18

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

18- پيشى گرفتن در كار هاى نيك ، دعاى همراه با رغبت و بيم و نيز خشوع پيامبران ( ع ) ، عامل بهره مندى آنان از موهبت هاى الهى بود .

و لقد ءايتنا موسى و ه_رون . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_ش

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است:

1_ ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبران بازگردد، چه اين كه آيات پيشين در مورد آنان بود. 2_ جمله {إنّهم كانوا يسارعون...} و جملات بعد، در مقام تعليل باشد.

عمل خير اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 20

20- شتاب و پيشگامى در كار هاى خير ، دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، از ارزش هاى والا و صفات برجسته مردان الهى

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت و يدعوننا رغبًا و رهبًا و كانوا لنا خ_شعين

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه آيه شريفه، در توصيف پيامبران الهى است و از ميان ده ها صفات و ويژگى هاى ايشان، تنها به اين سه صفت و ويژگى اشاره شده است.

عمل خير ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 34 - 9

9 - سپاس گزارى بهشتيان از خداوند ، به خاطر آمرزش خطا هاى آنان و قدردانى از كار هاى نيكشان

و قالوا

الحمد للّه . .. إنّ ربّنا لغفور شكور

جمله {إنّ ربّنا لغفور شكور} بيان ديگرى از فلسفه سپاس گزارى از خداوند است.

عمل خير داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 3

3 - اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و كلّ من الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل

{شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر فرض نخست است.

عمل خير زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12،13،15

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

13- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) بود .

و زكريّا . .. و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

فعل مضارع {يسارعون} و فعل {كانوا} پيش از آن بيانگر استمرار و تداوم است و متعدى شدن فعل {يسارعون} به {فى} حكايت از جدّيت و علاقه به كار دارد.

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ،

هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 3

3 - انجام كار هاى خير ، سيره هميشگى مؤمنان راستين است ، نه امرى مقطعى

و موقت .

أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت

از به كارگيرى فعل مضارع (يسارعون) _ كه بيانگر استمرار است _ برداشت فوق استفاده مى شود.

عمل خير نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12،13

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع

در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

13- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) بود .

و زكريّا . .. و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

فعل مضارع {يسارعون} و فعل {كانوا} پيش از آن بيانگر استمرار و تداوم است و متعدى شدن فعل {يسارعون} به {فى} حكايت از جدّيت و علاقه به كار دارد.

عمل خير يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12،13،15

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

13- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) بود .

و زكريّا . .. و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

فعل مضارع {يسارعون} و فعل {كانوا} پيش از آن بيانگر استمرار و تداوم است و متعدى شدن فعل {يسارعون} به {فى} حكايت از جدّيت و علاقه به كار دارد.

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ،

داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11،12

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

12- خداوند ، به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) كار هاى نيك را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طريق وحى به آنان آموخت .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {فعل الخيرات} به خاطر مفعول بودن آن براى {أوحينا} باشد. براين اساس وحى و الهام فعل خيرات مى تواند به اين معنا باشد كه خدا هر آن چه در ميزان الهى و در واقع، كار خير است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها را از طريق وحى به آنان آموخت. و به سخن ديگر {أوحينا} متضمن معناى {علّمنا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود

.

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 4

4 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و إنّهم . .. الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

عمل خير يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 10

10 _ دنيا ، ميدان عمل براى آخرت

و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 8 - 12

12 - خداوند ، انسان ها را ، پس از حضور در پيشگاه خود ، از همه اعمال شان آگاه خواهد ساخت .

إلىّ مرجعكم فأنبّئكم بما كنتم

تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 14

14 - در قيامت ، مجال عمل صالح ، فراهم نيست .

ربّنا. .. فارجعنا نعمل ص_لحًا

عمل دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 9

9 _ نظارت دقيق خداوند بر اعمال و گفتار دنياپرستان

من كان يريد ثواب الدنيا . .. و كان اللّه سميعاً بصيراً

عمل رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 6

6 - لزوم هماهنگى بين گفتار و كردار رهبران جامعه

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

عمل زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 14،15،18

14 _ در پيشگاه خداوند ، بين زن و مرد در برخوردارى از نتايج اعمال ، تفاوتى نيست .

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى

15 _ ناروايى تبعيض بين مرد و زن ، در اجرت كارى يكسان *

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض

18 _ يكسانى زن و مرد در ماهيّت و حقيقت انسانى ، فلسفه تساوى آنان در برخوردارى از اجر و پاداش اعمال نيك

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض

عمل سفهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 3

3 _ انديشه توحيدى و مبرا از شرك ، سفيهانه و نامعقول در نظر كافران قوم هود

قال الملأ الذين كفروا من قومه إنا لنريك فى سفاهة

عمل

سفيهانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 7

7- بت پرستى ، عملى بى خردانه و ابلهانه است .

أُفّ لكم و لماتعبدون من دون اللّه أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 60 - 7،9

7 - برگزيدن زندگى دنيوى به بهاى از دست دادن سعادت اخروى ، عملى نابخردانه است .

و ما أوتيتم من شىء فمت_ع الحيوة الدنيا. .. أفلاتعقلون

9 - نكوهش خداوند از مشركان بهانه جو ، به خاطر انتخاب نابخردانه آنان ( انتخاب زندگى دنيوى به بهانه از دست دادن سعادت اخروى )

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا . .. و ما أوتيتم من شىء فمت_ع الحيوة

عمل شاعران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 226 - 1

1 - گفتار بدون عمل ، از ويژگى هاى شاعران گزافه گوى منحرف

و الشعراء . .. فى كلّ واد يهيمون . و أنّهم يقولون ما لايفعلون

عمل شرك آلود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 32 - 8

8 - قبول بخشى از دين و ر ها ساختن جنبه هاى ديگر آن ، عملى مشركانه است .

و لاتكونوا من المشركين . من الذين فرّقوا دينهم و كانوا شيعًا

مراد از {دين} مى تواند اسلام باشد. متفرق ساختن آن، به معناى پذيرش بخشى از آن و قبول نكردن بخشى ديگر است. لازم به ذكر است كه فعل ماضى {فرّقوا} در صورت ياد شده منسلخ از زمان مى باشد.

عمل شيطان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 8

8 _ شيطان ، موجودى با كردار هاى پليد و ناپاك

رجس من عمل الشيطن

عمل شيطانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 7،8

7 - فراخوانى مردم به كار هاى ناروا و زشت ، كارى شيطانى و معيارى براى شناسايى دشمنان انسان است .

إنه لكم عدو مبين. إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء

از آن جا كه جمله {إنما يأمركم} استدلالى است و براى {إنه لكم عدو} مى توان به برداشت فوق دست يافت.

8 - تلاش براى واداشتن مردم به بدعتگذارى و افترا بر خدا ، كارى شيطانى و ملاكى براى تشخيص دشمنان انسان است .

إنه لكم عدو مبين. إنما يأمركم ... أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 83 - 12

12 _ انتشار اخبار امنيّتى پيش از تحليل آنها از سوى رهبران و صلاحديد انتشار آنها ، كارى شيطانى است .

اذاعوا به . .. لاتبعتم الشيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 18

18 _ دعوت به اعمال و رفتار ناشايست ، كارى شيطانى

و لامرنهم فليبتكن . .. و لامرنهم فليغيرن خلق اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 2

2 _ شراب خوارى ، قمار بازى ، گرايش به مظاهر شرك و تفأل هاى مرسوم در جاهليت ، كردارى شيطانى است

انما الخمر . .. من عمل الشيطن

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 24

24_ ايجاد فساد ميان خويشاوندان و واداشتن آدميان به قطع رحم ، كارى شيطانى است .

من بعد أن نزغ الشيط_ن بينى و بين إخوتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 7

7- فريب ديگران با ظاهرسازى ، امرى شيطانى و مذموم

فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 27 - 2،7

2- به هدر دادن امكانات ، كارى شيطانى است .

إن المبذّرين كانوا إخون الشي_طين

7- ناسپاسى در برابر لطف مربى ، شيوه اى شيطانى است .

و كان الشيط_ن لربّه كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 15 - 12

12 - در ديدگاه موسى ( ع ) قتل ناخواسته مرد قبطى ، عملكرد شيطان بود .

قال ه_ذا من عمل الشيط_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 4

4 - خوب و زيبا جلوه دادن بدى ها و رفتار زشت در نظر مردم ، كارى شيطانى و دشمنى با آنان است .

و لايغرنّكم باللّه الغرور . إنّ الشيط_ن لكم عدوّ ... أفمن زيّن له سوء عمله فرءاه

عمل صادقانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 9

9 - پذيرفتن تعاليم انبيا ، رفتارى صادقانه ، و قبول نكردن آن ، حق پوشى است .

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم . .. ليسئل الص_دقين عن صدقهم و أعدّ للك_فرين عذاب

متعلق {صدق} در آيه،

مى تواند قبول تعاليم انبيا و متعلق {كفر} قبول نكردن آن باشد.

عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 6

6 _ احاطه علم الهى به تمامىِ اعمال نيك انسان

و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 6،9

6 _ لزوم از پيش فرستادن اعمال صالح و ذخيره كردن آن براى آخرت خويش

و قدّموا لانفسكم

9 _ لزوم بهره گيرى از روابط زناشويى و خانوادگى ، در جهت ذخيره و تقديم اعمال خير براى آخرت

فاتوا حرثكم انى شئتم و قدّموا لانفسكم

از اينكه در پى سخن از {حرث} بودن زنان توصيه به پيش فرستادن اعمال خير شده است، به دست مى آيد كه زندگى از نظر قرآن بايد در مسير رسيدن به بهره هاى اخروى و انجام اعمال نيك قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 224 - 2،12

2 _ سوگند به خداوند ، نبايد مانع انجام كار هاى نيك ، تقوا و اصلاح ميان مردم قرار گيرد .

و لا تجعلوا اللّه عُرضةُ لايمانكم ان تبرّوا و تتقوا و تصلحوا بين الناس

بنابر اينكه {عرضة} به معناى مانع باشد.

12 _ يكى از مصاديق حرمت سوگند خوردن به خدا بر ترك كار هاى خير سوگند بر سخن نگفتن با برادر و با مادر است .

و لا تجعلوا اللّه عُرضة لايمانكم

امام باقر (ع) درباره آيه {و لا تجعلوا اللّه عرضة لايمانكم} فرمود: يعنى الرجل يحلف ان لا يكلّم اخاه و ما اشبه ذلك او لا يكلّم امّه

_______________________________

تفسير

عياشى، ص 112، ج 339 ; نور الثقلين، ج 1، ص 218، ح 836.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 14

14 _ منافع عمل به احكام الهى ، متوجه انسان مى شود .

فلا تعضلوهنّ . .. ذلكم ازكى لكم و اطهر

{لكم}، اشاره به برداشت فوق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 9

9 _ درك معارف و حقايق دينى و عمل به مقتضاى آن ، حكمتى خدادادى است .

يؤتى الحكمة من يشاء

با در نظر گرفتن ارتباط اين آيه با آيات سابق (كه درباره لزوم انفاق، مصالح و پيامدهاى نيك آن و نيز عوامل ترك انفاق و پيامدهاى شوم آن بود كه يكسره درباره احكام و معارف دينى است)، مى توان گفت كه مراد از حكمت، معارف و حقايق دينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 1

1 _ صدقه آشكار ، عملى نيك و ارزشمند

ان تبدوا الصّدقات فنعمّا هى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 19

19 _ بازگشت نتايج اعمال خير ، به خودِ عمل كننده

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم . .. يوفّ اليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 3،4،8

3 _ پاداش الهى براى مؤمنان داراى عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، نتيجه عمل خير آنها

لهم اجرهم عند ربّهم

{اجر} به معناى مزد، در برابر عملكرد شخص به كار برده

مى شود; بنابراين پاداش آنان مزد و اجر عملشان خواهد بود.

4 _ منزلت والاى مؤمنان داراى عمل صالح ، نزد خداوند

لهم اجرهم عند ربّهم

ظاهراً اضافه {ربّ} به ضمير، تشريفيه است. چنانچه آلوسى گفته كه در تعبير {عند ربّهم}، افزونى لطف و شرافت به چشم مى خورد.

8 _ برپادارى نماز و پرداخت زكات از بهترين نمونه هاى عمل صالح

و عملوا الصّالحات و اقاموا الصّلوة و اتوا الزكوة

ذكر نماز و زكات پس از عمل صالح، در حاليكه خود عمل صالحند، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 5،6

5 _ اعمال نيك انسان ، داراى ارزش و نتايجى دنيوى و اخروى است .

حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخرة

6 _ عمل نيك ، سرمايه و مددكار دنيوى و اُخروى انسان

حبطت اعمالهم فى الدّنيا و الاخرة و ما لهم من ناصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 3،4،10

3 _ قيامت ، روز تحقق عقاب و قهر الهى و يافتن اعمال خير و شر

و يحذّركم اللّه نفسه . .. يوم تجد كل نفس ما عملت من خير ... من سوء

4 _ بقاى اعمال نيك و بد آدمى ، در نظام هستى

تجد كل نفس ما عملت من خير محضراً . .. من سوء

يافتن خود اعمال در قيامت {تجد كل نفس ما عملت}، فرع بر وجود آن است; بنابراين اعمال انسان در نظام هستى، باقى مى ماند و از بين نمى رود.

10 _ انسان در انجام اعمال نيك و بد ، مجبور نيست .

تودّ لو انّ بينها و

بينه امداً بعيداً

در روز قيامت كه روز كشف حقايق است، قبول عمل به عنوان كرده خويش، دليل بر عدم جبر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 6،7،8،13

6 _ ايمان و عمل صالح ، حقيقت پيروى از رسول الهى ( عيسى ( ع ) )

و اتبعنا الرسول . .. جاعل الذين اتبعوك ... و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات

7 _ ايمان و عمل صالح ، عامل نجات انسان از عذاب الهى در دنيا و آخرت

فامّا الذين كفروا فاعذّبهم عذاباً شديداً فى الدنيا و الاخرة . .. و اما الذين امن

8 _ اجر كامل خداوند ، از آنِ مؤمنانى است كه عامل به تمامى اعمال صالح باشند .

و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفّيهم اجورهم

كلمه {الصالحات}، جمع و داراى الف و لام است كه دلالت بر عموم مى كند; يعنى تمام اعمال صالح را انجام دهند.

13 _ مؤمنانِ داراى اعمال صالح ، محبوب خدا هستند .

و اللّه لا يحبّ الظالمين

بنابراينكه جمله {و اللّه لا يحبّ الظالمين}، تعليل براى جمله {فاما الذين كفروا} و {و اما الذين امنوا} باشد كه از آن چنين استفاده مى شود كه كافران به علّت ظلم، مبغوض خدا هستند. و مفهوم آن، اين است كه مؤمنان داراىِ عمل صالح، محبوب خدايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 6 - 11

11 _ استفاده نكردن ولىّ غنى از اموال يتيمان در قبال خدمت به آنان ، امرى نيكو و پسنديده ( مستحب )

و من كان غنيّاً فليستعفف

در برداشت فوق {فليستعفف} (بايد از تصرف

در اموال يتيم بپرهيزد)، بر معناى استحبابى حمل شده است ; چون مقابل {فلياكل} قرار گرفته كه دلالت بر وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 7

7 _ ايمان به وحدانيت خدا و قيامت و انجام اعمال صالح ، نشانه عبوديت و بندگى خدا

و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً. فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

خداوند از كسانى كه استنكاف نمى كنند و او را عبادت مى كنند، به مؤمنان داراى اعمال صالح تعبير كرد. متعلق ايمان به دليل آيات گذشته، قيامت (فسيحشرهم) و وحدانيت خدا (انما اللّه اله واحد) است.

عمل صالح آل داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 10

10 - آل داوود ، موظف به انجام عمل صالح به منظور اداى شكر به درگاه خداوند

اعملوا ءال داود شكرًا

{اعملوا} مقول قول محذوف است و مفعول {اعملوا} چيزى همانند {عملاًصالحاً} محذوف بوده و {شكراً} مفعولٌ له آن مى باشد.

عمل صالح امام حسن(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 9

9 - تقدير و سپاس گزارى خداوند از اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ) ، در قبال نيك كردارى آنان

إنّ الأبرار . .. و كان سعيكم مشكورًا

عمل صالح امام حسين(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 9

9 - تقدير و سپاس گزارى خداوند از اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع )

) ، در قبال نيك كردارى آنان

إنّ الأبرار . .. و كان سعيكم مشكورًا

عمل صالح امام على(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 9

9 - تقدير و سپاس گزارى خداوند از اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ) ، در قبال نيك كردارى آنان

إنّ الأبرار . .. و كان سعيكم مشكورًا

عمل صالح انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 1

1 - يكى بودن شيوه زندگى همه پيامبران ، در بهره گيرى سالم و حلال از نعمت هاى الهى ، كردار نيك و پرستش خداى يگانه

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت . .. و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

{ه_ذه} اشاره به طريقه زندگى است كه از سوى خدا به يكايك پيامبران توصيه شده بود (يا أيّها الرسل كلوا من الطّيّبات و اعملوا صالحاً). {أُمّة} نيز به معناى طريقه، شيوه و آيين است.

عمل صالح انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 22

22 _ آگاهى همه جانبه خداوند به اعمال نيك آدميان

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

عمل صالح بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 147 - 3

3 _ اعمال نيك بنى اسرائيل در صورت تكذيب تورات و باور نداشتن قيامت براى آنان سودبخش نخواهد بود .

و الذين كذبوا . .. حبطت أعملهم

مصداق مورد نظر براى {الذين كذبوا . .. } با

توجه به آيات پيشين، بنى اسرائيل است.

عمل صالح بى ارزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 8

8 - اعمال نيكى كه جهت خدايى ( حسن فاعلى ) ندارد ، بى ثمر و فاقد ارزش است .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

مقصود از اعمال كافران در آيه شريفه كردار خوب آنان است; چرا كه اعمال بد نتيجه خوبى ندارد تا گفته شود كه مثل سراب بى فايده است. اما جهت خدايى و حسن فاعلى اعمال، از وصف {الذين كفروا} استفاده شده است; يعنى، چون خدا را انكار مى كنند و براى او كار نمى كنند اعمالشان بى ثمر است.

عمل صالح بى ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 4

4 - ايمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان ، آدمى را به بهشت رهنمون نخواهد شد .

و بشر الذين ءامنوا . .. و عملوا الصلحت أن لهم جنت

عطف {عملوا . ..} بر {آمنوا} - بدون تكرار {الذين} - ظهور در اين دارد كه: دستيابى به بهشت در گرو جمع شدن هر دو وصف (ايمان و عمل) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 10

10 - ايمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان ، كارساز نبوده و مايه سعادت آدمى نخواهد شد .

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 82 - 2

2 - ايمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان ، در پى دارنده پاداش ( خلود در بهشت ) نخواهد بود .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 8

8 _ عمل صالح بدون ايمان سودبخش نخواهد بود.

لا ينفع نفساً إيمنها لم تكن ءامنت من قبل أو كسبت فى إيمنها خيراً

قيد {فى إيمانها} در جمله {أو كسبت فى إيمانها خيرا} بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 4

4_ اعمال صالح بدون ايمان و اطمينان به ربوبيت خدا ، كارساز نيست .

إن الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و أخبتوا إلى ربهم أُول_ئك أصح_ب الجنة

عمل صالح پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 24 - 2

2 - برخوردارى پيشتازان ( سابقون ) ، از مقام قرب الهى در جهان آخرت و دستيابى آنان به بهشت سرشار از نعمت ، پاداش الهى به آنان در قبال اعمال صالح شان

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعم

عمل صالح خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 13

13_ اعمال صالح خانواده نوح ( پرستش خدا و . . . ) مايه نجات آنان از حادثه طوفان بود نه انتسابشان به حضرت نوح ( ع ) .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

تصريح خداوند به

اين كه {هلاكت فرزند نوح به خاطر اعمال ناصالحش بوده است} ، اشاره به اين معنا دارد كه: نجات ديگر اعضاى خانواده نوح ، به خاطر انتسابشان به آن حضرت نبوده; بلكه منزه بودنشان از اعمال ناشايست ، مايه نجاتشان بوده است.

عمل صالح داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 7

7 - داوود ( ع ) و قومش ، به انجام اعمال صالح از سوى خداوند مأمور بودند .

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

عمل صالح در آسايش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 5

5_ ضرورت انجام كار هاى نيك ، به هنگام رفاه و آسايش و نيز در زمان گرفتار شدن به محنت و رنج

لئن أذقنا الإنسن منا رحمة ثم نزعنها منه إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و

عمل صالح در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 8

8- لزوم انجام اعمال صالح ، از دستورات تمامى اديان الهى

فخلف من بعدهم . .. إلاّ من ... عمل صلحًا

عمل صالح در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 5

5_ ضرورت انجام كار هاى نيك ، به هنگام رفاه و آسايش و نيز در زمان گرفتار شدن به محنت و رنج

لئن أذقنا الإنسن منا رحمة ثم نزعنها منه إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و

عمل صالح در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- نحل - 16 - 97 - 6

6- زندگى واقعى و ارزشمند ، حيات همراه با ايمان و عمل صالح است .

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است: الف) بنابر اينكه {حياة طيّبة} زندگى دنيوى باشد. ب) زنده شدن انسان مؤمن و نيك كردار در زندگى دنيا، اشاره به اين معنا دارد كه زندگى بدون ايمان، در حقيقت زندگى شايسته و درخور شأن انسان نيست و حيات واقعى به ايمان و عمل صالح است.

عمل صالح در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 5

5_ ضرورت انجام كار هاى نيك ، به هنگام رفاه و آسايش و نيز در زمان گرفتار شدن به محنت و رنج

لئن أذقنا الإنسن منا رحمة ثم نزعنها منه إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و

عمل صالح در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 3 - 5

5 - { عن حُمران أنّه سأل أباجعفر ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { . . .ليلة القدر خير من ألف شهر } أىّ شىء عنى بذلك ، فقال العمل الصالح فيها من الصلاة و الزكاة و أنواع الخير خير من العمل فى ألف شهر ليس فيها ليلة القدر ;

از حمران روايت شده كه از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {. ..ليلة القدر خير من ألف شهر} سؤال كرد كه مقصود از اين [بهترى بر هزار ماه] چيست؟ حضرت فرمود: عمل صالح در شب قدر، از قبيل نماز و

زكات و انواع كارهاى خوب، بهتر است از عمل در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد}.

عمل صالح در شعر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 1

1 - ارزش شعر ، در پرتو ايمان ، عمل صالح و ياد خداوند

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و ذكروا اللّه كثيرًا

عمل صالح زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 3

3 _ زنان و مردان ، همسان در بهره مندى از پاداش ايمان و عمل صالح خويش

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

عمل صالح سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 15

15 - سليمان ( ع ) ، موظف به انجام عمل صالح به منظور شكرگزارى به درگاه خداوند

و لسليم_ن الريح . .. اعملوا ءال داود شكرًا

اين كه پس از طرح قصه سليمان(ع) و ذكر فضايلى كه خداوند به او داده بود، خطاب {آل داود} آورده شده احتمال دارد به اين منظور باشد كه سليمان(ع) را به عنوان عضوى از خاندان داوود(ع)، موظف به انجام عمل صالح كند.

عمل صالح صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 45

45- از ميان اصحاب پيامبر ( ص ) ، تنها پايداران بر طريق ايمان و عمل نيك ، برخوردار از مغفرت و پاداش عظيم الهى اند .

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و

أجرًا عظيمًا

در صورتى كه {من} در {منهم} براى تبعيض باشد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه از ميان كسانى كه همراه پيامبرند، تنها بخشى از آنان _ كه اهل ايمان و عمل صالح بوده و بر اين وصف پايدار مى باشند _ از مغفرت و اجر الهى برخورداراند.

عمل صالح فاسدان اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 4

4- برخى از پيشينيان فاسد ، از ناديده گرفتن تعاليم پيامبران ، توبه كردند و با ايمانى راسخ به كار هاى شايسته روى آوردند .

خلف أضاعوا الصلوة . .. إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا

ماضى بودن فعل ها در هر دو آيه، به وقوع آن در زمان گذشته دلالت دارد.

عمل صالح فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 9

9 - تقدير و سپاس گزارى خداوند از اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ) ، در قبال نيك كردارى آنان

إنّ الأبرار . .. و كان سعيكم مشكورًا

عمل صالح قوم داود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 7

7 - داوود ( ع ) و قومش ، به انجام اعمال صالح از سوى خداوند مأمور بودند .

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

عمل صالح كاتبان وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 16 - 2

2 - نويسندگان قرآن در صحيفه هاى پاك و والا مرتبه ، كاتبانى راست

گفتار ، مطيع خداوند و درست كرداراند .

بأيدى سفرة . .. بررة

{بررة} و {ابرار} به يك معنا است; جز اين كه {بررة} مبالغه بيشترى دارد; زيرا جمع {بَرّ} است و {بَرّ} مبالغه بيشترى از كلمه {بارّ} (مفرد {ابرار}) دارد (مفردات راغب). از جمله معانى اى كه براى {بِرّ} ذكر شده، {صلاح و درست كارى}، {اطاعت} و {صداقت} است. (لسان العرب)

عمل صالح كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 117 - 1،2،5،7،10

1 _ آنچه اهل كفر در اين دنيا انفاق مى كنند ، همچون باد سرد سُوزانى است كه بر زراعت قوم ستمكارِ بر خويش بوزد و آن را نابود سازد .

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا . .. فاهلكته

2 _ كفر ، موجب محروميّت آدمى از ثمره انفاقات ( اعمال خير ) خويش

انّ الّذين كفروا . .. مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا ... فاهلكته

5 _ بى ثمر بودن انفاق هاى اهل كفر ، نمونه اى از كارا نبودن امكانات مادّى ، در بى نياز ساختن آنان از خدا

انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم . .. من اللّه ... مثل ما ينفقون ... كمثل ري

7 _ انگيزه كافران در انفاق هاى خويش ، رسيدن به زندگى پَست دنياست . *

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا

تقييد انفاق به حيات دنيا، مى تواند گوياى انگيزه كافران به انفاق در محدوده حيات دنيا باشد.

10 _ بى ثمرى انفاق ( اعمال خير ) و دستاورد هاى اهل كفر ، ناشى از عملكرد آنان است و نه از جانب خداوند .

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة

الدنيا كمثل ريح فيها صرّ اصابت حرث قوم . .. و ما ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 7

7 _ كافران ، محروم از ورود به بهشت ، هر چند داراى اعمال صالح باشند .

و من يعمل من الصلحت . .. و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

قيد {و هو مؤمن} مى رساند كه ايمان، شرط ثمربخشى اعمال نيك است; بنابراين اعمال نيك، بدون ايمان و در حال كفر، پاداش بهشت ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 13

13- آفرينش آسمان ها و زمين ( عالم آفرينش ) ، دليل قدرتمندى خداوند بر تحقق وعده عذاب كافران و حبط عمل نيكشان

من ورائه جهنّم . .. مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح ... ألم

عمل صالح مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 2

2 - ارزش دعوت به سوى خدا و تبليغ آيين الهى ، در گرو نيك كردارى دعوت كنندگان و مبلغان آن است .

و من أحسن قولاً ممّن دعا إلى اللّه و عمل ص_لحًا

عمل صالح متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 20

20 _ خداوند ، عمل نيك را تنها از پرهيزگاران مى پذيرد .

انما يتقبل اللّه من المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 19 - 5

5 - بهرهورى متقين از نعمت هاى گواراى بهشت ، پاداش عملكرد نيك و مداوم

خود آنان

كلوا و اشربوا هني_ًا بما كنتم تعملون

تعبير {كنتم تعلون}، ماضى استمرارى و دلالت بر مداومت پارسايان بر اعمال نيك دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 43 - 5

5 - برخوردارى تقواپيشگان از موهبت هاى بهشت ، نتيجه عملكرد خود آنان است .

كلوا و اشربوا هنيئًا بما كنتم تعملون

عمل صالح محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 5

5 - هدايت گرى ، عمل صالح و روحيه تسليم در برابر خداوند ، از برجسته ترين ويژگى هاى پيامبر ( ص )

و من أحسن قولاً . .. إنّنى من المسلمين

بنابراين كه آيه مربوط به پيامبر(ص) باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

عمل صالح مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 10

10- ساحل نشينان غرب سرزمين ذوالقرنين ، براى ايمان و عمل صالح و ترك ستم كارى ، از زمينه مساعدى برخودار بودند .

أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا

عمل صالح موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 17 - 6

6- موسى ( ع ) ، پيامبرى برخوردار از اخلاق و اعمالى شايسته و ارزشمند

و جاءهم رسول كريم

وصف كَرَم هنگامى كه در توصيف خداوند به كار رود، به معناى احسان و انعام آشكار او است و چون در مقام توصيف انسان به كار رود، به معناى اخلاق و افعال شايسته او است(مفردات راغب).

عمل صالح مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 7

7 _ جاودانگى مؤمنانِ داراى اعمال صالح در بهشت

و الذين امنوا . .. خالدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 2

2 _ راهيابى مؤمنان به بهشت ، منوط به انجام بخشى از اعمال صالح ; و نه مشروط به انجام تمامى كار هاى نيك

و من يعمل من الصلحت . .. و هو مؤمن

بنابر اينكه {من} براى تبعيض باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 1،2،19

1 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، برخوردار از اجر كامل و فضل خداوند در قيامت

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

2 _ خداوند خود پاداش دهنده به مؤمنان داراى عمل صالح

فيوفيهم أجورهم

19 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، بهره مند از نعمت بهشت و داراى حق شفاعت براى كسانى كه در دنيا به ايشان نيكى كرده اند .

فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

رسول خدا(ص) درباره {اجورهم} در آيه فوق فرمود: يدخلهم الجنة و درباره {يزيدهم من فضله} فرمود: الشفاعة فيمن وجبت لهم النار ممن صنع اليهم المعروف فى الدنيا.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 752.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 1

1 _ وعده الهى به مؤمنان داراى عمل صالح ، به آمرزش و پاداش بزرگ

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لهم مغفرة و اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 18

18

_ برخوردارى مؤمنان از نعمت هاى الهى در بهشت ، نتيجه كردار نيك و مستمر آنان است .

و نودوا أن . .. بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 6

6- هريك از اعمال صالح مؤمنان به وسيله خداوند ، ثبت و نوشته خواهد شد .

فمن يعمل من الص_لح_ت . .. إنّا له ك_تبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 1،3،5،7

1 - فلسفه برپايى قيامت ، پاداش دادن به مؤمنان داراى عمل صالح است .

لتأتينّكم . .. ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

{ل} در {ليجزى}، تعليل براى فعل {تأتى} در آيه قبل است.

3 - خداوند ، پاداش مؤمنان داراى عمل صالح را خواهد داد .

ليجزى الذين ءامنوا

ضمير فاعلى {ليجزى} به {عالم الغيب} بازمى گردد.

5 - مؤمنان داراى عمل صالح ، قطعاً مشمول آمرزش خداونداند .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك لهم مغفرة

7 - مؤمنان داراى عمل صالح ، قطعاً از روزى كريمانه اى در قيامت برخوردار خواهند بود .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك لهم . .. رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 2

2- بهترين و ارزشمندترين عمل نيك مؤمن ، معيار و ملاك سنجش و پاداش الهى به ديگر اعمال نيك وى *

أُول_ئك الذين نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه در آيه شريفه چيزى در تقديرى باشد; به اين صورت: {نتقبّل عنهم حسناتهم بأحسن ما عملوا}; زيرا مسلّماً تعبير {أحسن} بدان معنا نيست كه خداوند بهترين

اعمال را قبول مى كند و اعمال ديگر را ناديده مى گيرد; هر چند نيك باشد! از طرفى آيه شريفه در مقام امتنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 10

10- مؤمن واقعى ، در پى اعمال نيك است ; نه غوطهور در لذّت و هوسرانى .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأن

خداوند، مؤمنان را متصف به {عملوا الصالحات} كرده و كافران را مشمول {يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنعام} دانسته است. از اين تقابل، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 26،44

26- آثار روح عبوديت و اعمال ارزشى ، آشكار در سيماى اهل ايمان

سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

سجده، مظهر روحيه بندگى و نيايش انسان به درگاه الهى است و اين روحيه در پرتو مظاهر آن، در اندام ظاهرى انسان (چهره) تأثير مى گذارد.

44- آميختگى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى مؤمنان از مغفرت و پاداش عظيم الهى

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9 - 7،11

7 - خداوند ، گناهان و بدى هاى مؤمنان داراى عمل صالح را زدوده و مى آمرزد .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يكفّر عنه سيّئاته

11 - مؤمنانِ داراى عمل صالح ، در بهشت جاودانه اند .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا . .. يدخله جنّ_ت... خ_لدين فيها أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق

- 65 - 11 - 18

18 - خداوند ، روزى مؤمنانِ داراى عمل صالح را در قيامت به وجه نيك و شايسته خواهد داد .

قد أحسن اللّه له رزقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 6،7

6 - خداوند ، براى مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، پاداش بزرگى قرار داده است .

لهم أجر

نكره آوردن {أجر}، بيانگر عظمت آن است.

7 - پاداش مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، هرگز كاسته يا قطع نخواهد شد .

لهم أجر غير ممنون

از معانى {منّ} قطع است و معناى {نقص} نيز براى آن گفته شده است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 6،7،8

6 - مؤمنان داراىِ عمل صالح ، از پاداشى بزرگ برخوردار خواهند شد .

إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم أجر غير ممنون

نكره بودن {أجر}، بر عظمت آن دلالت دارد.

7 - پاداش مؤمنان نيك كردار ، هرگز كاهش نيافته و پايان نمى پزيرد .

فلهم أجر غير ممنون

{مَنّ} (مصدر {ممنون})، به معناى {قطع كردن} است و معناى {كاهش دادن} نيز براى آن گفته شده است. (صحاح اللغة)

8 - پاداش مؤمنانِ داراى عمل صالح ، پاداشى بى منت و به دور از محاسبه و محدوديت

فلهم أجر غير ممنون

در {قاموس} آمده است كه {غير ممنون}; يعنى، بدون محاسبه و صاحب {مصباح} مى گويد: {مننتَ عليه منّاً}; يعنى، آنچه از نيكى ها براى كسى انجام داده اى، بر او شماره كردى. {راغب} در {مفردات}، اين كار را منّت زبانى و امرى نكوهيده خوانده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - تين - 95 - 7 - 5

5 - دستيابى مؤمنان داراى عمل صالح به پاداش بى منّت و پايان ناپذير ، حقيقتى انكارناپذير و غير قابل تكذيب است .

فما يكذّبك بعد بالدين

چنانچه {دين} به معناى جزا باشد (مفردات)، از مصاديق بارز آن اجرى خواهد بود كه در آيه قبل، به مؤمنان بشارت داده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 8 - 8

8 - داورى بى نظير خداوند ، پشتوانه اجر بى پايان مؤمنان شايسته كردار

فلهم أجر غير ممنون . .. أليس اللّه بأحكم الح_كمين

عمل صالح و اطمينان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 9

9 _ آرامش درونى ، دستاوردى از انفاق در راه خدا

الّذين ينفقون . .. و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 4

4 _ تأثير اعمال نيك در ثبات و اطمينان روحى *

مثل الّذين . .. تثبيتاً من انفسهم

عمل صالح و ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 8

8 _ عمل صالح بدون ايمان سودبخش نخواهد بود.

لا ينفع نفساً إيمنها لم تكن ءامنت من قبل أو كسبت فى إيمنها خيراً

قيد {فى إيمانها} در جمله {أو كسبت فى إيمانها خيرا} بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 4

4_ اعمال صالح بدون ايمان ، تضمين كننده سعادت دنيا و آخرت نيست

.

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم و حسن مئاب

عمل صالح همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 1،2،5،6،7

1 - خداوند ، به همسران پيامبر ، در صورت اطاعت خاضعانه آنان از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام عمل صالح ، وعده پاداش دوچندان داده است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

{قنوت} (مصدر {يقنت}) به معناى {اطاعت خاضعانه} است (مفردات راغب).

2 - مهيّا شدن روزى كريمانه از جانب خداوند براى همسران پيامبر در صورت اطاعت خاضعانه آنان از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام دادن عمل صالح است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا . .. و أعتدنا لها رزقًا كريمًا

5 - امتياز همسران پيامبر ، به اطاعت خاضعانه از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام دادن عمل صالح است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

6 - برخوردارى همسران پيامبر از پاداش مضاعف الهى ، منوط به تداوم اطاعت و انجام دادن عمل صالح از سوى آنها است .

و من يقنت منكنّ . .. و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

فعل مضارع {يقنت} و {تعمل} استمرار را مى رساند.

7 - اعطاى پاداش مضاعف به همسران پيامبر در قبال عمل صالح شان ، نمودى از رحمت خداوند است .

و من يقنت منكنّ . .. نؤتها ... و أعتدنا لها رزقًا كريمًا

اين كه خداوند، به هنگام هشدار به همسران پيامبر در آيه پيش، براى عذاب، عذاب كننده اى را نياورده و تنها

فرمود: {بر خداوند، چنين امرى آسان است} و در اين آيه، با فعل هاى {نؤتها} و {أعتدنا} دخالت مستقيم خود را بيان كرده، مى توان نكته بالا را به دست آورد لازم به ذكر است كه التفات از غيبت (يضاعف لها العذاب و كان ذلك على اللّه يسيراً) به خطاب ({نؤتها} و {أعتدنا}) مى تواند مؤيد نكته ياد شده باشد.

عمل صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 3

3 _ اعمال خير صالحان هرگز از جانب خداوند ، كفران نخواهد شد و مورد ناسپاسى قرار نخواهد گرفت .

و اولئك من الصالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 3

3 _ پرداخت زكات و صدقه ، از اعمال و نشانه هاى صالحين است .

لنصدقنّ و لنكوننّ من الصلحين

عمل ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 7

7 - خداوند ، به اعمال ستمگران كاملاً آگاه است .

و اللّه عليم بالظ_لمين

عمل علماى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 2،3

2 - عالمان بنى اسرائيل ، خود به آنچه مردمان رابه آن فرا مى خواندند ، عمل نمى كردند .

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم

3 - عالمان بنى اسرائيل ، مورد نكوهش و سرزنش خداوند به خاطر عمل نكردن به محتواى دعوت هاى خويش

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم

استفهام در {أتأمرون . ..} استفهام انكار توبيخى است.

عمل عوامل

طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 15

15 _ حاكميت خداوند بر اسباب و علل طبيعى

أنزل من السماء ماء فأخرج به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 6

6 - خداوند ، حاكم بر عوامل طبيعى است .

و إذ فرقنا بكم البحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 12

12 - خداوند ، حاكم بر عوامل طبيعى است .

يخرج لنا مما تنبت الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 14

14 _ عوامل طبيعى، مسخر اراده الهى و در قلمرو قدرت اوست.

كم أهلكنا . .. مكنهم ... و أرسلنا السماء ... و جعلنا الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 13،14،18

13 _ ابراهيم(ع) ترس مفروض از پديده هاى جهان را به خواست و مشيت خداوند دانست، نه تأثير مستقل پديده ها و ربوبيت آنها

و لا أخاف ما تشركون به إلا أن يشاء ربى شيئا

14 _ خوف انگيز بودن برخى پديده ها و رخدادهاى جهان به مشيت خداوند است، نه ربوبيت پديده ها و تأثير آنها.

و لا أخاف ما تشركون به إلا أن يشاء ربى

18 _ تأثير و نقش هر پديده اى در جهان هستى مرهون مشيت و اذن پروردگار است.

إلا أن يشاء ربى شيئا و سع ربى كل شىء علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 5

5 _

خداوند در اداره امور عالم طبيعت و چرخش حيات آن از طريق اسباب عمل مى كند.

أنزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات كل شىء

حرف جرّ در {به} معناى وسيله و ابزار دارد، يعنى ما به وسيله آب روييدنيها را از دانه و هسته بيرون مى آوريم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 6

6 _ تأثير عوامل طبيعى و افعال آدميان با مشيت و اراده الهى است.

قد أنزلنا

بديهى است تهيه لباس علاوه بر مواد اصلى، كه به وسيله عوامل طبيعى به دست مى آيد، به عملكرد انسانها نيز وابسته است. قرآن همه اين اعمال را به خدا نسبت داده (أنزلنا ... ) تا به اين حقيقت اشاره كند كه عوامل طبيعى و افعال آدميان، همه و همه، در اختيار خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 8

8 _ هماهنگى و پيوستگى عوامل طبيعى و عملكرد آنها در پرتو اراده خداوند است .

و هو الذى يرسل الريح بشراً . .. فاخرجنا به من كل الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 10

10 _ عملكرد عوامل طبيعى به اراده خداوند و در اختيار اوست .

فكثركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 5

5 _ موجودات هستى و عوامل طبيعى در اختيار خدا و افعال آنها بسته به اراده اوست .

فأرسلنا عليهم الطوفان و الجراد و القمل و الضفادع و الدم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 5

5- عمل عوامل طبيعى در گرو اذن و فرمان خداوند است .

تؤتى أكلها كلّ حين بإذن ربّها

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {تؤتى أكلها كلّ حين} ادامه مشبه به باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 7

7- عمل عوامل طبيعى ، تحت اراده و قدرت خداوند است .

و أرسلنا الري_ح لوقح فأنزلنا من السّماء ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 32 - 5

5- عملكرد عوامل طبيعى و روند عادى امور هستى ، فعل خداوند است .

جعلنا لأحدهما جنّتين . .. و حففن_هما بنخل

دو فعل متكلّم {جعلنا} و {حففنا} به اين نكته اشاره دارد كه علل و اسباب طبيعى، در تأثير، مستقل نبوده و جملگى، مرهون مشيّت و خواست خداوندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 15

15 - عملكرد عوامل طبيعى ، فعل خدا است .

فأخرجنا به أزوجًا من نبات شتّى

ضميرهاى غايب (جعل، سلك و أنزل)، در ادامه آيه به ضمير متكلم (أخرجنا) تغيير يافته است تا تأكيدى بر اين نكته باشد كه گرچه كشاورزى شما، بعضى از گياهان را پديد آورده است; ولى همان نيز بسته به تدبير و قدرت خداوند است و غير او نقشى در پديدآوردن آنها ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 7

7 - خواست و مشيّت خداوند ، مقدَّم بر عوامل مادّى است .

ينصر من يشاء و هو العزيز الرحيم

با آن

كه روميان شكست خورده بودند و انتظار پيروزى سريع آنان با عوامل مادى نمى رفت، وعده پيروزى قريب الوقوع آنان به امداد الهى، حاكى از اين است كه خواست خداوند بر ساير عوامل حاكم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 24 - 9

9 - استفاده از كاركرد عوامل طبيعى در طبيعت براى اثبات وجود خداوند ، از شيوه هاى تبليغى قرآن كريم است .

و من ءاي_ته يريكم البرق خوفًا و طمعًا و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض بعد م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 16

16 - عوامل طبيعى ، تحت تدبير خداوند است .

و أنزلنا من السماء ماء فأنبتنا فيها

{فاء} در {فأنبتنا} تفريع است و حكايت از آن دارد كه نزول باران، در رويش گياهان نقش دارد. چنين نقشى را، خداوند به خود نسبت داده است و اين، نشان مى دهد كه عوامل طبيعى با تدبير خداوند عمل مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 15

15 - عمل عوامل طبيعى ، عمل خدا است .

أنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. كلّ يجرى إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 5 - 5

5 - عملكرد عوامل طبيعى ، فعل خداوند است .

و الذى أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى

عمل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 14

14_ كردار كفر

پيشگان قوم عاد و كيفر آنان ، تحت حسابرسى دقيق خداوند بود .

إن ربى على كل شىء حفيظ

عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 1،4،8

1 _ حَبط و تباهى اعمال كافران و قاتلان پيامبران و عدالتخواهان ، در دنيا و آخرت

انّ الذين يكفرون . .. اولئك الّذين حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخرة

4 _ اعمال كافران ، قاتلان انبيا و قاتلان عدالتخواهان ، فاقد اعتبار و ارزش اجتماعى *

انّ الذين يكفرون . .. حبطت اعمالهم

به نظر مى رسد حبط عمل در دنيا، به معناى عدم اعتبار آن اعمال و نتايجش باشد.

8 _ كافران و قاتلان پيامبران و عدالتخواهان ، هيچگونه ياور و شفيعى در برابر اراده خداوند نسبت به حبط اعمال خود ندارند .

انّ الذين يكفرون . .. حبطت اعمالهم ... و ما لهم من ناصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 1

1 _ بيان آثار و نتايج رفتار انسان ها _ مؤمن و كافر _ در قيامت ، از آيات حق الهى

يوم تسودّ . .. تلك ايات اللّه نتلوها عليك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 177 - 5

5 _ قدرت مطلق خداوند و آسيب ناپذيرى وى از عملكرد كافران

انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان لن يضرّوا اللّه شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 122 - 13

13 _ رضايت از عملكرد خويش، از ويژگيهاى كافران است.

كذلك زين للكفرين ما كانوا يعملون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 7

7 _ خداوند با بيان نظارت خويش بر اعمال كافرانِ دست كشيده از مبارزه عليه اسلام ، مسلمانان صدر اسلام را از غافلگير شدن در توطئه هاى آنان ايمنى بخشيد .

فإن انتهوا فإن اللّه بما يعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 8

8 _ خداوند به تمامى جوانب و زواياى اعمال كفرپيشگان آگاه است .

و اللّه بمايعملون محيط

احاطه خداوند به اعمال بندگان به معناى تسلط كامل او بر اعمال ايشان است و از مصاديق اين سلطه و حاكميت، علم و آگاهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 2

2_ اعمال و عقايد كفرپيشگان ، موجب گرفتار شدن آنان به عذاب هاى الهى است .

و قل . .. اعملوا على مكانتكم ... وانتظروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 84 - 9

9 - محاكمه شدن كافران به خاطر كردارشان علاوه بر محاكمه آنان به خاطر عقايدشان

أكذّبتم ب_اي_تى . .. أمّاذا كنتم تعملون

عبارت {أكذّبتم بآياتى} دلالت بر محاكمه عقيدتى و تعبير {أمّاذا كنتم تعملون} دلالت بر محاكمه آنان به خاطر كردارشان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 55 - 4

4 - عذاب فراگير دوزخ ، سزاى اعمال نارواى خود كافران است .

ذوقوا ما كنتم تعملون

برداشت بالا، بنابر تقدير {جزا} به عنوان معناى {ما}ى موصول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- فصلت - 41 - 50 - 19

19 - باور و رفتار كافران ، براساس ظن و گمان است ; نه يقين و برهان .

و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه كافران از يك سو برپايى قيامت را مورد ترديد قرار مى دهند و از سوى ديگر فرض وجود قيامت را مطرح مى نمايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 6

6 - گفتار و روش كافران ، با ادراك هاى عقلى و فطرى آنان همساز نيست .

و كم أرسلنا . .. و لئن سألتهم من خلق ... ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

خداوند در اين آيه مى فرمايد: اگر از مشركان و دين ناباوران سؤال شود كه آفريدگار هستى كيست؟ آنان به دليل عقل يا اعتقاد خود مى گويند: {آفريدگارى عزيز و دانا}. در حالى كه اگر آنان به راستى لوازم اين باور را مى فهميدند، جا نداشت كه وحى قرآنى را مورد خدشه قرار دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 34 - 11

11- كيفر كافران در قيامت ، نتيجه عملكرد خود آنان

قال فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 6 - 5

5 - خداوند ، در روز قيامت تمامى اعمال كافران را به آنان خبر خواهد داد .

فينبّئهم بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 20 - 2

2 - كردار و حالت هاى كافران ، در

احاطه علمى خداوند است .

و اللّه من ورائهم محيط

عمل كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 8

8 - مشركان ناسپاس ، از زشتى كار خود ، آگاهى خواهند يافت .

هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم ... فسوف يعلمون

عمل كودكانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 64 - 2

2 - در پى دنيا بودن ، كار كودكانه است .

و ما ه_ذه الحيوة الدنياإلاّ لهو و لعب

با توجه به اين كه لهو و لعب، كار كودكان است، لهو و لعب معرفى كردن زندگى دنيا، القاكننده چنين نكته اى است.

عمل گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 11

11 _ اهل ايمان بر رفتار و كردار نارواى گمراهان و عقايد ناصواب ايشان مؤاخذه نخواهند شد .

يايها الذين ءامنوا . .. لايضركم من ضل إذا اهتديتم إلى اللّه مرجعكم جميعاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {لايضركم . ..} در ارتباط با عذابهاى الهى مطرح باشد بر اين مبنا جمله {عليكم انفسكم لايضركم ...} يعنى مراقب ايمان خويش باشيد، شما بر بى ايمانى كافران و اعمالشان مؤاخذه نخواهيد شد و بدين سبب ضررى از ناحيه آنان متوجه شما نمى شود.

عمل متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 4

4 _ متخلفان از جنگ ، فاسق و اعمالشان در نزد خداوند بى ارزش است .

إنكم كنتم قوماً فسقين

روى سخن در اين بخش از آيات با منافقانى

است كه از شركت در جنگ تبوك خوددارى كردند.

عمل متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 74 - 11،12

11 - تقواپيشگان ، اهل عمل و تلاش اند .

الذين اتّقوا ربّهم . .. فنعم أجر الع_ملين

12 - بهشت ، پاداش و بهاى عمل و تلاش تقواپيشگان است كه آن را به بهانه نمى دهند .

نتبوّأ من الجنّة حيث نشاء فنعم أجر الع_ملين

عمل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 32 - 11

11 _ حجّيّت گفتار و رفتار پيامبر ( ص )

ان كنتم تحبّون اللّه فاتّبعونى . .. اطيعوا اللّه و الرسول

حجيّت فعل از {اتبعونى}، استنباط مى شود. بنابراينكه مراد از اتباع، اتباع عملى باشد; به قرينه {اطيعوا} كه اتباع از گفتار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 9

9 _ حب و بغض خداوند ، تعيين كننده حركت ها و عملكرد هاى پيامبر ( ص )

و لاتجدل . .. إنّ اللّه لايحب من كان خواناً اثيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 19

19 _ نه پيامبر(ص) مسؤوليت عمل و انديشه هاى مشركان و مخالفان را بر عهده دارد و نه مشركان پاسخگوى عمل پيامبرند.

ما عليك من حسابهم من شىء و ما من حسابك عليهم من شىء

در اين برداشت مرجع دو ضمير جمع در {حسابهم} و {عليهم} مشركان است و در {حسابهم} اضافه مصدر به فاعل خويش است ; يعنى: {حساب المشركين}.

عمل مربيان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 6

6 - لزوم هماهنگى بين گفتار و كردار رهبران جامعه

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

عمل مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 10

10 _ گفتار و كردار مريم ( ع ) هماهنگ با يكديگر و مطابق با واقع

امه صديقة

{صديق} به كسى گفته مى شود كه سخن و اعتقادش مطابق واقع باشد و راستگويى خودش را با كردارش ثابت كند. (اين معنا را راغب از برخى اهل لغت نقل كرده است).

عمل مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 9 - 10

10 - خداوند ، همواره بر همه كردار هاى مسلمان ها آگاهى دارد .

و كان اللّه بما تعملون بصيرًا

عمل مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 16

16 _ خداوند ، مسيحيان را از كرده هاى هميشگى آنان آگاه خواهد ساخت .

و سوف ينبئهم اللّه بما كانوا يصنعون

فعل مضارع {يصنعون} چون پس از {كانوا} واقع شده، دلالت بر استمرار دارد.

عمل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 19

19 _ نه پيامبر(ص) مسؤوليت عمل و انديشه هاى مشركان و مخالفان را بر عهده دارد و نه مشركان پاسخگوى عمل پيامبرند.

ما عليك من حسابهم من شىء و ما من حسابك عليهم من شىء

در اين برداشت مرجع دو ضمير جمع در {حسابهم} و {عليهم} مشركان است و در {حسابهم} اضافه مصدر به فاعل خويش است ; يعنى:

{حساب المشركين}.

عمل مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 6

6 - خداوند ، به افكار و كردار منكران معاد و تكذيب كنندگان قرآن ، داناتر از هر كس ديگر است .

و اللّه أعلم بما يوعون

عمل مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 6

6 - خداوند ، به افكار و كردار منكران معاد و تكذيب كنندگان قرآن ، داناتر از هر كس ديگر است .

و اللّه أعلم بما يوعون

عمل ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 1

1- خداوند به تمامى گفتار و كردار ملائكه و گذشته و حال آنان آگاه است .

يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

عمل منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 20

20 _ افشاگرى و تهديد خداوند عليه عملكرد هاى كفرآميز منافقان

يقولون بافواههم ما ليس فى قلوبهم و اللّه اعلم بما يكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 3

3 _ عذرتراشى هاى بى پايه منافقان ، در مورد عملكرد نارواى خود در برابر پيامبر ( ص )

ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً. اولئك الّذين يعلم اللّه ما فى قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 88 - 6،7

6 _ اعمال نارواى منافقان ، عامل واژگونه شدن فهم و درك آنان

و اللّه اركسهم بما كسبوا

{اركاس} به معناى برگرداندن

و وارونه كردن است كه به قرينه {اتريدون . .. }، مراد از آن وارونه شدن درك آنان براى هدايت يافتن است.

7 _ اعمال نارواى منافقان ، عامل برگشت آنان به كفر و ضلالت

و اللّه اركسهم بما كسبوا

با توجه به جمله {بما كفروا} در آيه بعد، از مصاديق {اركاس} (وارونه شدن)، گرايش آنان به كفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 15

15 _ عملكرد ، مواضع اجتماعى و خصلت هاى مؤمنان و منافقان ، كاملاً متفاوت و متضاد است .

المنفقون و المنفقت . .. يأمرون بالمنكر ... و المؤمنون و المؤمنت ... يأمرون بالمع

با توجه به تقابل اين آيه با آيه 67 _ كه در مورد خصلتهاى منافقان بود _ برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 9

9 - چهره جدى و مصمم منافقان ، در مقام سخن و فاقد واقعيت در مرحله عمل

الذين نافقوا يقولون . .. لنخرجنّ ... و اللّه يشهد إنّهم لك_ذبون

تأكيدهاى مكرر در {لنخرجنّ} و {لننصرنّكم}، چهره قاطع منافقان را در مرحله سخن مى نماياند و گواهى خداوند به سخن كذب آنان، عمل نكردن آنان را بيان مى كند.

عمل منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 24،26

24 - رفتار هاى بيمارگونه منافقان مدينه ، ناشى از بى ايمانى آنان بود .

أشحّة عليكم فإذا جاء الخوف . .. تدور أعينهم ... فإذا ذهب الخوف سلقوكم بألسنة حدا

26 - رفتار هاى بيمارگونه منافقان مدينه ، امرى

پيش پا افتاده بود و نمى توانست مشكلى ايجاد كند .

أشحّة عليكم . .. سلقوكم ... و كان ذلك على اللّه يسيرًا

احتمال دارد مشاراليه {ذلك} حال و وضع منافقان مدينه، يعنى تلاش آنان براى بازداشتن مسلمانان از شركت در جهاد و آزار زبانى شان باشد در اين صورت، سهل بودن آن كارها براى خدا، به معناى اين خواهد بود كه آن تلاش ها، مشكلى ايجاد نمى كند و امورى سهل و پيش پا افتاده است.

عمل موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 4 - 6

6- توجه به علم همه جانبه خداوند به گفتار و اعمال موجودات جهان ، بازدارنده آدمى از حق ستيزى و گناه

أسرّوا النجوى . .. قال ربّى يعلم القول فى السماء والأرض و هو السميع العليم

خداوند در پاسخ به توطئه ها و سخنان سرّى مشركان عليه اسلام، به پيامبر(ص) فرمان داد كه علم همه جانبه الهى را به آنان گوشزد كند. اين حقيقت مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

عمل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 1

1 _ بيان آثار و نتايج رفتار انسان ها _ مؤمن و كافر _ در قيامت ، از آيات حق الهى

يوم تسودّ . .. تلك ايات اللّه نتلوها عليك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 9

9 _ تفاوت مؤمنان مجاهد ، از نظر عملكرد و پاداش

لا يضيع اجر المؤمنين. الّذين استجابوا للّه ... للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر ع

اگر {الّذين} صفت

براى {المؤمنين} باشد، مؤمنان به دو گروه تقسيم شده اند: آنان كه دعوت پيامبر (ص) را براى جهاد پذيرفتند، ولى از تقوا و احسان لازم برخوردار نبودند; و آنان كه دعوت را پذيرفتند و داراى احسان و تقوا نيز بوده اند. {اجر عظيم}، مخصوص گروه دوّم است و به دليل {انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين}، گروه اول نيز داراى پاداش هستند; امّا نه پاداش عظيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 7،34

7 _ خداوند ، هرگز عمل مؤمن را ضايع نكرده و وى را از پاداش اعمالش بهره مند خواهد كرد .

انّى لا اضيع عمل عامل منكم

خطاب {منكم} مى رساند كه اگر انجام دهنده اعمال نيك مؤمن باشد، عمل او ضايع نخواهد شد و در دنيا و آخرت به ثمر خواهد نشست.

34 _ ضايع نشدن اعمال مؤمنان و ثمردهى آن ، به بهره مندى از پاداش هاى الهى ( مغفرت و بهشت ) است .

انّى لا اضيع عمل عامل . .. ثواباً من عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 7

7 _ خداوند ، مؤمنان متوكل بر وى را بر دشمنانشان پيروز و كار هاى آنان را حكيمانه سامان خواهد بخشيد .

و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

جواب شرط {و من يتوكل على اللّه} حذف شده و جمله {فان اللّه . .. } جانشين آن شده و دلالت بر آن دارد كه تقدير جمله چنين است: و من يتوكل على اللّه ي_____نصره و يحكم أمره ف__ان اللّه ... .

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 20

20 _ هشدار خداوند به مؤمنان نسبت به چگونگى اعمالشان در قبال فرمان هاى خداوند

و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 15،22

15 _ عملكرد ، مواضع اجتماعى و خصلت هاى مؤمنان و منافقان ، كاملاً متفاوت و متضاد است .

المنفقون و المنفقت . .. يأمرون بالمنكر ... و المؤمنون و المؤمنت ... يأمرون بالمع

با توجه به تقابل اين آيه با آيه 67 _ كه در مورد خصلتهاى منافقان بود _ برداشت فوق استفاده مى شود.

22 _ ارزش و پاداش اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 4

4_ اعمال و عقايد مؤمنان ، موجب دستيابى آنان به فرجامى نيك خواهد شد .

إنا ع_ملون . .. إنا منتظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 3

3- لزوم هماهنگى گفتار و كردارِ مؤمنان ، در راستاى طاعت خداوند *

طاعة و قول معروف

در صورتى كه {طاعة و قول معروف} مبتدا براى خبر محذوف باشد; از مجزا آمدن {طاعة} و {قول معروف} استفاده مى شود كه آنچه خداوند از انسان مى خواهد، صرف طاعت عملى نيست; بلكه بايد سخن انسان همراه با عمل وى، نيك و پسنديده باشد و در ضمنِ طاعت، اظهار ناراحتى نكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 10

10- اعمال مؤمنان ، چونان سخنان و اقرار هاى آنان ، مورد آزمون الهى است . *

و نبلوا أخباركم

كلمه {أخبار} مى تواند به معناى اعمال مؤمنان باشد كه معمولاً در منظر ديد همگان قرار مى گيرد. در اين صورت از ارتباط {نبلوا أخباركم} با صدر آيه، استفاده مى شود كه اولاً مدعيان ايمان، آزمايش مى شوند تا اهل عمل و صبر شناخته شوند و ثانياً اهل عمل و جهاد و صبر نيز آزمايش مى شوند تا مراتب خلوص و ارزش هر عمل مشخص گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 24،26

24 - خداوند ، به تمامى اعمال مؤمنان آگاه است .

و اللّه بما تعملون خبير

خطاب در آيه شريفه، متوجه مؤمنان است و مفهوم {ما} در {بما تعملون} عام و دربرگيرنده همه اعمال مى باشد.

26 - احاطه علمى خداوند ، به تمامى اعمال مؤمنان ، تضمين كننده پاداش هاى اخروى آنها

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

يادآورى احاطه علمى خداوند به همه اعمال _ پس از وعده پاداش برتر به همه مؤمنان _ مى تواند براى ايجاد و اطمينان در مؤمنان باشد و نيز آنان به اين يقين داشته باشند كه خداوند به هر عمل نيك آنان، آگاه است. همچنين اعمال نيك آنان _ هر چند كوچك باشد _ ضايع نخواهد شد.

عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 4

4 - نقض پيمان ، بويژه پس از تأكيد بر آن ، امرى ناپسند و

نكوهيده است .

الذين ينقضون عهد اللّه من بعد ميثقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 15

15 - نسبت دادن حكم و سخنى به خداوند ، در صورتى كه او آن را بيان نكرده باشد ، نسبتى دروغ و امرى نارواست .

أتخذتم عند اللّه عهداً . .. أم تقولون على اللّه ما لاتعلمون

برداشت فوق، مقتضاى معادله ميان دو جمله {أتخذتم عند اللّه عهداً} و {أم تقولون على اللّه . ..} است; يعنى، سخن يا حكمى كه به خداوند نسبت مى دهيد يا خود خدا آن را بيان كرده كه در اين صورت، نسبتى روا و صحيح است و اگر نه دروغى است كه به خداوند نسبت مى دهيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 16

16 - خودفريبى و تجاهل در برخورد با حقايق ، امرى نكوهيده و ناروا

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب . .. كأنهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 136 - 9،12

9 - ايمان داشتن به برخى از پيامبران و كافر شدن به برخى ديگر ، مايه هدايت نبوده و ناروا مى باشد .

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا . .. لانفرق بين أحد منهم

12 - تسليم غير خدا شدن ، امرى نكوهيده و ناشايست

ملة إبرهيم حنيفاً و ما كان من المشركين

تقديم {له} بر {مسلمون} گوياى حصر است. بنابراين جمله {نحن له مسلمون} بيانگر دو حقيقت است: 1_ تسليم خدا بودن; 2_ تسليم غير او نشدن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 148 - 8

8 - مشاجره و مجادله بر سر قبله و احكام فرعى دين ، از مصداق هاى خير نيست .

و لكل وجهة هو مولّيها فاستبقوا الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 5،11

5 - اظهار نظر درباره احكام دين ( فتوا دادن ) بدون علم ، امرى نكوهيده و حرام است .

و أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون

11 - پرهيز از نعمت هاى حلال و طيب ، استفاده از پليدى ها و حرام خوارى ، از كار هاى بد و ناپسند است .

كلو مما فى الأرض حلالا طيباً . .. إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 6،10

6 - تعصب هاى نژادى و فاميلى ، امرى نكوهيده و زمينه ساز حق ناپذيرى است .

و إذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

10 - پيروى از بى خردان و هدايت نيافتگان و تقليد از آنان ، امرى ناروا و نكوهيده است .

أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 13

13 - زهد گرايى با تحريم طيبات و مواهب الهى بر خويش ، امرى نابجا و ناشايست .

يأيها الذين ءامنوا كلوا من طيبت . .. إن كنتم إياه تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 3،7

3 - پرداخت رشوه به قاضيان ، ناروا و

حرام است .

و تدلوا بها إلى الحكام

{تدلوا} عطف بر {تأكلوا} است و لذا مجزوم به {لا}ى ناهيه مى باشد; يعنى: و لاتدلوا . .; ادلاء (مصدر تدلوا) به معناى فرستادن دلو در چاه است و در آيه كنايه از وسيله قرار دادن مى باشد. بنابراين {تدلوا بها ...}; يعنى، به قاضيان اموالى را نپردازيد تا بدين وسيله به اموال مردم چنگ اندازى كنيد. گفتنى است كه به دست آوردن مال خصوصيتى ندارد و لذا مى توان حرمت رشوه را در همه مواردى كه حقى ضايع شود استفاده كرد. كلمه {بالأثم} مؤيد اين حقيقت است.

7 - ناروايى و حرمت پرداخت رشوه به منظور جلب نظر حاكمان و قضاوت ايشان به سود رشوه دهنده ، حكمى معلوم براى همگان

و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم و أنتم تعلمون

مفعول {تعلمون} مى تواند حرمت رشوه پرداختن به حاكمان باشد و نيز مى تواند حرمت تصرف در اموال ديگران باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 225 - 5

5 _ ناپسندى سوگند هاى بيهوده و لغو *

لا يؤاخذكم اللّه باللغو فى ايمانكم . .. و اللّه غفور حليم

از آيه مزبور استفاده مى شود كه يادكننده سوگندهاى بيهوده، استحقاق مؤاخذه را دارد; ولى خداوند تفضّلا او را مؤاخذه نمى كند. اين برداشت، مخصوصاً با تكيه بر صفت {غفور} كه در پايان آيه آمده است، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 4،14

4 _ شيطان ، ترغيب كننده آدميان به زشتيها

و

يأمركم بالفحشاء

14 _ انفاق نكردن و نيز انفاق از اموال خبيث ( غير مرغوب ) ، از مصاديق فحشا و زشتى

انفقوا من طيّبات ما كسبتم . .. الشّيطان يعدكم الفقر و يأمركم بالفحشاء

جمله {يأمركم بالفحشاء}، تفسيرى از وسوسه شيطان، مبنى بر ترك انفاق و نيز انفاق از مال خبيث است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 15

15 _ نظارت و بينايى خداوند به كردار بندگان ، هشدارى به ترك كنندگان جهاد

انّ الّذين تولّوا منكم . .. و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 3

3 _ ترساندن مؤمنان از دشمن و بازداشتن آنان از جهاد ، عملى است شيطانى .

انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم . .. انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 1،2

1 _ عذاب سخت يهود در آخرت ، دستاورد اعمال نارواى آنان ( نسبت دادن فقر به خدا و كشتن انبيا )

ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدّمت ايديكم

2 _ عذاب و كيفر اخروى انسان ها ، نتيجه عملكرد خود آنان

ذلك بما قدّمت ايديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 6،8،10

6 _ انتظار ستايش بدون عملى شايسته ، امرى مذموم و ناپسند

لا تحسبنّ الّذين . .. و يحبّون ان يحمدوا بما لم يفعلوا

8 _ ترك عمل به وظيفه و ادعاى انجام آن و انتظار ستايش در برابر عملى كه انجام نشده

، ناپسند و موجب عذاب دنيا و آخرت است .

و يحبّون ان يحمدوا . .. فلا تحسبنّهم بمفازة من العذاب و لهم عذاب اليم

تكرار كلمه عذاب دلالت بر اين دارد كه آنها به دو عذاب گرفتار مى شوند، و به نظر مى رسد يكى از آن دو، عذاب دنيوى و ديگرى عذاب اخروى باشد.

10 _ واهى بودن پندار نجات عالمان اهل كتاب از عذاب الهى ، با وجود عملكرد ناشايست آنان ( كتمان حقايق و . . . )

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

كلمه {مفازة}، مصدر ميمى و به معناى خلاص و نجات يافتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 13

13 _ ضايع كردن كار ديگران ، نارواست . *

انّى لا اضيع عمل عامل منكم

چون خداوند ضايع نكردن اعمال نيك را به عنوان خويى پسنديده مطرح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 5

5 _ زنا و مساحقه ، عملى بسيار زشت

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم

فاحشه در لغت به معنى عمل بسيار زشت است و در آيه فوق از زنا و مساحقه به فاحشه تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 20 - 6

6 _ پس گيرى مهريّه از سوى شوهران ، كارى باطل و گناهى آشكار است .

فلا تاخذوا منه شيئاً اتأخذونه بهتاناً و اثماً مبيناً

در برداشت فوق، {بهتاناً} و {اثماً}، حال براى {اَخْذ} (كه از {تأخذونه} استفاده مى شود) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 21 - 1

1 _ بازپس گيرى مهريّه زنان ، دور از انسانيّت و خلاف انصاف است .

و كيف تأخذونه و قد افضى بعضكم الى بعض

در آيه قبل، بازپس گيرى مهريه، ظلم و گناه شمرده شد و اين آيه با طرح سؤال، وجدان انسانى را به قضاوت برمى انگيزاند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 22 - 7

7 _ ازدواج با همسر پدر ( و يا زنى كه پدر با او آميزش كرده ) ، زشت و مورد خشم خدا و روشى ناپسند است .

و لا تنكحوا ما نكح اباءُوكم . .. انّه كان فاحشةً و مقتاً و ساء سبيلاً

{مقت}، به معناى خشم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 4

4 _ چشمداشت به نعمت هاى ديگران ، كارى زشت و نكوهيده

و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه به بعضكم على بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 37 - 2،7

2 _ خداوند ، كسانى را كه مردم را به بخلورزى دعوت كنند ، دوست ندارد .

انّ اللّه لا يحبّ . .. الذين يبخلون و يأمرون النّاس بالبخل

7 _ توجه به نقش فضل الهى در بهره مندى انسان از نعمت ها ، بيانگر زشتى بخل و پنهان ساختن داراييها

الذين يبخلون و يأمرون النّاس بالبخل و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 2

2 _ ظلم و ستم

به ديگران ، به هر اندازه كه باشد ، نارواست .

انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 49 - 7،8

7 _ پاك و پيراسته دانستن خويش و يا ديگران ، بدون دليلى مستند به خداوند ، ناروا و دخالت در شؤون خداوند است .

الم تر الى الذين يزكّون انفسهم بل اللّه يزكّى من يشاء

8 _ ناپسندى خودستايى و ادعاى رشديافتگى و كمال

الم تر الى الذين يزكّون انفسهم بل اللّه يزكّى من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 10

10 _ اعمال خوب و بد اشخاص ، محفوظ است و از بين نخواهد رفت .

و كان اللّه على كل شىء مقيتا

بيان نگهبانى خداوند، پس از بيان عملكردهاى خوب و بد اشخاص، اشاره به اين دارد كه اعمال آدمى از بين نخواهد رفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 20

20 _ كشتار و تعرض نابجا به افراد به خاطر دستيابى به غنيمت ، از روش هاى ناپسند دوران جاهليت

و لا تقولوا . .. لست مؤمناً تبتغون عرض الحيوة الدّنيا ... كذلك كنتم من قبل

ظاهراً {كذلك} اشاره است به جمله {تبتغون عرض . .. } بر اين اساس، مقصود از {من قبل}، قبل از اسلام، يعنى دوران جاهليت است كه به خاطر مال دنيا، بدون هيچ دليلى ديگران را مى كشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 11

11 _ هشدار خداوند به انسان در مورد

اعمال و كار هاى ناشايست نهانى او

اذ يبيتون . .. و كان اللّه بما يعملون محيطاً

از مصاديق مورد نظر براى {مايعلمون}، به قرينه جمله {اذ يبيتون}، اعمال پنهانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 109 - 1

1 _ دفاع از خائن ، عملى نكوهيده و مورد توبيخ خداوند

هأنتم هؤلاء جدلتم عنهم فى الحيوة الدنيا

كلمه {هولاء}، اشاره به خيانتكاران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 12

12 _ حرمت تغيير در آفرينش طبيعى و اوليه موجودات به انگيزه هاى شيطانى

و لامرنهم فليغيرن خلق اللّه

ظاهراً {خلق}، به معناى مخلوق و آفريده هاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 2

2 _ نشوز شوهر و عدم تأمين حقوق همسر ، امرى ناروا و ناپسند

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً فلاجناح عليهما ان يصلحا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 5

5 _ اصلاح گذشته ، مشروط به توبه و پشيمانى از اعمال نارواست و اطاعت خالصانه از خداوند در گرو اعتصام به اوست .

الا الذين تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه و أخلصوا دينهم

ظاهراً جمله {اصلحوا} و {اعتصموا} و {اخلصوا}، هر يك مترتب بر ديگرى است. يعنى بدون بازگشت از نفاق، اصلاح ممكن نيست، و بدون اصلاح، اعتصام به خدا امكان ندارد، و بدون اعتصام به خدا، رهايى از ريا غير ممكن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162

- 8

8 _ خواسته هاى نابجا ، اعمال ناروا و رذايل اخلاقى يهود ، نشأت گرفته از جهل آنان و ناباورى ايشان نسبت به تعاليم دين

يسئلك أهل الكتب . .. لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون

توصيف صالحان يهود با عنوان عالمان ژرفنگر و مؤمنان واقعى، بيانگر اين حقيقت است كه جهل و ناباورى به تعاليم انبيا مايه گرايش عامه يهود به اعمال ناروا و رذايل اخلاقى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 169 - 2

2 _ كفر ، گرايش به اديان باطل و انجام كردار هاى ناروا ، راهى است به سوى دوزخ .

و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از ظرف و زمان هدايت در جمله {و لاليهديهم . ..} حيات دنيا باشد ; بر اين مبنا مقصود از هدايت كافران به راه جهنم، فراهم سازى زمينه هاى كفرپيشگى و اعمال ناروا براى آنان است كه سرانجام آن دوزخ خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 28

28 _ اسراف و قانونشكنى ، با وجود تعاليم انبيا ، بسى ناروا و ناپسند

ثم ان كثيراً منهم بعد ذلك فى الارض لمسرفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 3

3 _ گريز از احكام الهى و گرايش به احكام جاهلى ، شيوه و منشى ناپسند

افحكم الجهلية يبغون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 9

9 _ زشتى و ناروايى گناه ،

تجاوز و حرام خوارى

يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت لبئس ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 10

10 _ سكوت عالمان يهود و نصارا در برابر منكرات جامعه خويش ، بسيار زشت و ناپسند

لبئس ما كانوا يصنعون

ظاهراً مراد از ضمير در {كانوا} و {يصنعون}، {ربانيون} و {احبار} مى باشد نه توده اهل كتاب ; قابل ذكر است كه در برداشت فوق مراد از {ما}ى موصوله، سكوت عالمان اهل كتاب در برابر گناهان دانسته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 9

9 _ ترك نهى از منكر عملى زشت و ناپسند

كانوا لايتناهون . .. لبئس ما كانوا يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 6

6 _ پذيرش ولايت مشركان و دوستى با آنان از جمله اعمال ناپسند و رايج در بين انبوهى از يهوديان عصر پيامبر ( ص )

لبئس ما كانوا يفعلون. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا

جمله {يتولون الذين كفروا} مصداقى براى جمله {لبئس ما كانوا يفعلون} است. وبه قرينه آيه 82 (و لتجدن اقربهم مودة ...) كه مسيحيان را دوستار مسلمانان معرفى كرده است، معلوم مى شود، مراد از بنى اسرائيل در اين بخش از آيات، يهوديان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 2

2 _ شراب خوارى ، قمار بازى ، گرايش به مظاهر شرك و تفأل هاى مرسوم در جاهليت ، كردارى شيطانى است

انما الخمر . ..

من عمل الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 103 - 11

11 _ محروم نمودن خويش و يا ديگران از حلال هاى الهى به نام دين و ديندارى ، حرام و ناپسند است .

ما جعل اللّه من بحيرة . .. و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 14

14 _ تقليد از جاهلان گمراه كارى ناپسند و باطل

او لو كان ءاباؤهم لايعلمون شيئاً و لايهتدون

لحن مذمت بار آيه دلالت بر بطلان و زشتى تقليد از جاهلان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 3،28

3 _ سهل انگارى در وصيت به هنگام مشاهده آثار مرگ _ هر چند در سفر و ديار كافران _ امرى ناشايست براى اهل ايمان

إذا حضر احدكم الموت حين الوصية

{حين الوصية} بدل از {اذا} مى باشد، يعنى هنگام مشاهده آثار مرگ هنگام پرداختن به وصيت است نه انجام كارى ديگر و اين گوياى تأكيد الهى بر امر وصيت مى باشد.

28 _ كتمان شهادت و تغيير آن ، حرام و امرى ناروا در اديان الهى

لانشترى به ثمناً و لو كان ذا قربى و لانكتم شهدة اللّه إنّا اذاً لمن الاثمين

جمله {انا اذاً . ..} سخنى است كه شاهدان غير مسلمان نيز بايد آن را در پايان سوگند خويش بيان دارند و در حقيقت اعتراف كنند كه در صورت كتمان شهادت گنهكار هستند و اين نشان مى دهد كه پيروان ديگر اديان الهى نيز شهادت هاى دروغين را حرام و

ناروا مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 5 - 2

2 _ تكذيب حق (قرآن)، بدون تأمل در آن، مورد سرزنش خداوند است.

فقد كذّبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 15

15 _ كتمان معارف و حقايق كتب آسمانى امرى نكوهيده است.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 113 - 7

7 _ دل سپردن و رضايت دادن و عمل كردن، مراحل تأثير تبليغات شيطانى است.

و لتصغى . .. و ليرضوه و ليقترفوا

{اقتراف} به معنى به دستاوردن چيزى است و غالباً در مواردى به كار مى رود كه آن كار ناپسند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 114 - 14

14 _ ارجاع داورى به غير خداوند از سوى كسى كه حقانيت و اعجاز قرآن را دريافته، كارى بس نكوهيده و نارواست.

أفغير الله أبتغى حكما . .. فلا تكونن من الممترين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 8

8 _ خوردن روزى خداوند و پيروى كردن از شيطان، كارى است ناشايست و نكوهيده.

كلوا مما رزقكم الله و لا تتبعوا خطوت الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 1

1 _ پذيرش بخشى از دين و رها كردن بخشى ديگر، امرى ناروا و مانند نپذيرفتن همه دين است.

إن الذين فرقوا دينهم . .. لست منهم فى

شىء

مراد از {دين}، دين الهى است و متفرق ساختن دين به معناى پذيرش بخشى از آن و نپذيرفتن بخشى ديگر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 2

2 _ كردارهاى زشت و شنيع، خارج از دايره قسط

قل إن الله لا يأمر بالفحشاء . .. قل أمر ربى بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 17

17 _ فسادانگيزى و فسادگرى در زمين ، امرى حرام و بسيار ناپسند

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

{لا تعثوا} خود به معناى {فساد نكنيد} است. بنابراين {مفسدين} حال مؤكد خواهد بود و همان نهى را تأكيد مى كند. لذا جمله {لا تعثوا ... } دلالت بر شدت ناپسندى و حرمت فسادانگيزى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 6

6 _ لوط با توصيف لواط به عنوان كردارى بسيار زشت ، قوم خويش را به سبب ارتكاب آن نكوهش كرد .

أتأتون الفحشة

{فاحشة} به عمل بسيار شنيع گفته مى شود. استفهام در جمله {أتأتون ... } انكار توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 139 - 4

4 _ اعمال بت پرستان ، اعمالى باطل و بى ثمر در پيشگاه خداوند

و بطل ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 13

13 _ انتساب امورى ناحق به خداوند ، امرى نكوهيده و حرام

أن لا يقولوا على اللّه إلا الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

6 - اعراف - 7 - 196 - 7

7 _ شركورزى و پرستش غير خدا ، كردارى ناشايسته و مايه محروميت از ولايت و حمايت هاى خداوند است .

و هو يتولى الصلحين

مصداق مورد نظر براى صلاح و صالحان، به قرينه آيات گذشته، توحيد و مؤمنان موحد است و در مقابل آن شرك و مشركان خواهد بود. بنابراين مفهوم جمله {و هو ... } عدم حمايت خداوند از مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 7

7 _ غفلت از ياد خدا ، امرى نكوهيده و نارواست .

و لاتكن من الغفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 1،16

1 _ گرفتن اسير در ميدان نبرد ، پيش از غلبه بر دشمن و سركوبى كامل او ، امرى بس ناروا و حرام است .

ما كان لنبى أن يكون له أسرى حتى يثخن فى الأرض

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفعول {يثخن} كلمه اى همانند {العدو} باشد كه به قرينه مقام حذف شده است و {ال} در {الأرض} نيز جانشين مضاف إليه باشد، يعنى أرض المعركه (منطقه جنگ). گفتنى است كه اثخان عدو، چنانچه در لسان العرب آمده، به معناى غلبه بر دشمن با كشتار وسيع آنان است. بنابراين جمله {ما كان ... } بيانگر اين معناست كه اسير گرفتن از دشمن پيش از غلبه بر او جايز نيست.

16 _ پيامبران تا پيش از استقرار دين و حكومتشان بر زمين ، از گرفتن اسير در ميدان نبرد پرهيز داشته و آن را ناروا مى دانستند .

ما كان

لنبى . .. و اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه مفعول {يثخن} كلمه اى همانند {دينه} و يا {حكومته} باشد. بر اين مبنا اثخان به معناى تثبيت و محكم كردن است. بنابراين جمله {ما كان لنبى ... } مى رساند كه پيامبران تا زمانى كه حكومت و دينشان در زمين تثبيت نمى شد، از اسير گرفتن در ميدان نبرد امتناع مى كردند. قابل ذكر است اگر مجاهدا از اين امر تخلف كنند و اسير بگيرند، به دليل آيه 70، نمى توان گفت بايد آن اسيران كشته شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 9 - 8

8 _ سوداگرى بر سر آيات الهى و دين حق ، از كردار هاى بد آدمى

اشتروا بأيت اللّه ثمناً قليلا . .. إنهم ساء ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 2

2 _ همسنگ قرار دادن كافر و مشرك نيك كردار با مؤمن مجاهد ، عملى ناصواب و شايسته ملامت و توبيخ است .

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه و اليوم الأخر و جهد فى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 37 - 1،11

1 _ جا به جا كردن ماه حرام و ماه حلال ( انتقال دادن حرمت ماه محرم به ماه صفر و حليت ماه صفر به محرم ) از كار هاى نادرست عرب هاى جاهلى

إنما النسىء زيادة فى الكفر

براى عربهاى جاهلى كه با داشتن خوى جنگ طلبى و غارتگرى، تحمل ترك جنگ در سه

ماه متوالى (ذيقعده، ذيحجه و محرم) بسيار شاق و دشوار بود، به زعم خود، ماههاى محرّم و صفر را پس و پيش مى كردند; يعنى، در ماه محرّم الحرام مى جنگيدند و در ماه صفر متاركه جنگ داشتند; سال بعد دوباره محرّم را به جاى خود بر مى گرداندند و به اين كار {نسىء} (تأخير انداختن) مى گفتند.

11 _ { نسىء } ، ( جا به جا كردن ماه هاى حلال و حرام ) ، از اعمال زشت عرب هاى جاهلى و كارى پسنديده و زيبا در ديدگاه آنان

إنما النسىء زيادة فى الكفر . .. زين لهم سوء أعملهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 9

9 _ دلخوش كردن به زندگى دنيوى و ترجيح دادن آن بر حيات اخروى ، امرى است ناپسند و مورد نكوهش خداوند .

أرضيتم بالحيوة الدنيا من الأخرة فما متع الحيوة الدنيا فى الأخرة إلا قليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 4

4 _ كيفر هر كار بد در قيامت ، كيفرى متناسب با همان كار بد خواهد بود .

جزاء سيئة بمثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 7

7 _ روى برتافتن از توحيد و يكتاپرستى و گرايش به شرك و بت پرستى ، كارى شگفت و در پى دارنده نكوهش سخت خداوند

فذلكم اللّه ربكم الحق . .. فأنى تصرفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 68 - 12

12 _ نسبت دادن چيزى

به خداوند ، بدون دليل قاطع و بى اطلاع از درستى و نادرستى آن ، امرى ناپسند و مورد نكوهش خداوند است .

قالوا اتخذ اللّه ولداً . .. إن عندكم من سلطن بهذا أتقولون على اللّه ما لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 94 - 10

10 _ ترديد و شك در الهى و حق بودن قرآن ، امرى ناروا و خلاصى نفس از آن ، ضرورى و لازم است .

لقد جاءك الحق من ربك فلاتكونن من الممترين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 1

1_ نوح ( ع ) ، از تقاضاى نجات فرزند ناصالحش منصرف شد و آن را امرى نابه جا دانست .

فقال رب إن ابنى من أهلى . .. قال رب إنى أعوذبك أن أسئلك ما ليس لى به علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 8

8_ خيانت به مردم ، گناه و رفتارى نكوهيده است .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 4

4_ يوسف ( ع ) پس از اعتراف برادرانش به خطا ، هر گونه سرزنش آنان را از ناحيه خويش و ديگران ، ناروا شمرد .

لاتثريب عليكم اليوم

كلمه {تثريب} نكره است و پس از حرف نفى (لا) قرار گرفته است. از اين رو شامل هر گونه ملامت مى شود. ياد نكردن از فاعل (سرزنش كننده) دلالت بر عموم دارد ; يعنى، هيچ كس نه من

و نه ديگرى. جمله {لاتثريب عليكم اليوم} جمله اى خبرى و در مقام انشا و دستور است ; يعنى، نبايد شما ملامت شويد و يا نبايد هيچ كس شما را ملامت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 14 - 2

2_ خواندن معبود هاى دروغين و درخواست كردن از آنها ، كردارى بيهوده و باطل است .

له دعوة الحق

تقديم {له} بر {دعوة الحق} حاكى از حصر است ; يعنى ، دعوت حق تنها از آنِ اوست نه از آن غير او. و مراد از غير او به قرينه جمله بعد معبودهايى است كه مشركان آنان را مى خواندند و مى پرستيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 4

4_ نقض پيمان به ويژه پس از تأكيد بر آن ، امرى ناروا و نكوهيده است .

و الذين ينقضون عهد الله من بعد ميث_قه . .. أُول_ئك لهم اللعنة و لهم سوء الدار

{ميثاق} در {من بعد ميثاقه} مصدر و به معناى استحكام بخشيدن است و ضمير در {ميثاقه} به {عهد} برمى گردد. بنابراين {من بعد ميثاقه} ; يعنى ، پس از استحكام بخشيدن به عهد و تأكيد بر پايبندى به آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 8

8- متمركز كردن تمامى همّ و تلاش بر بهرهورى هر چه بيشتر از تمتعات و لذت هاى دنيوى و دل بستن به آرزو هاى واهى ، امرى ناپسند و محكوم است .

ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا و يلههم

آيه، تعريض است به اينكه: كافرانِ هدايت

ناپذير، تمام همّشان تمتعات دنيوى است; لذا بايد آنان را به حال خود رها كرد و اين حاكى از ناخرسندى خداوند از آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 6

6- تعرّض و اهانت به مهمان ديگران ، عملى ناپسند و ممنوع است .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 8

8- تعرّض و اهانت به مهمان ديگران ، عملى ناپسند و به دور از تقواپيشگى

قال إن ه_ؤلاء ضيفى . .. و اتقوا الله و لاتخزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 6

6- چشم دوختن و غبطه خوردن به مال و منال دنيا ، امرى نكوهيده و ناپسند

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 8

8- بى توجهى به غير قابل قياس بودن خالق با غير خالق ، مذموم و ناپسند است .

أفمن يخلق كمن لايخلق أفلاتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 15

15- اسطوره خواندن قرآن ، توطئه عليه دين الهى و انتخاب كفر ، اعمالى زشت و ناپسند

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 2،5

2- شبهه اندازى درباره معاد و پيامبرى رسول اكرم ( ص ) ، عملى

زشت و نكوهيده است .

و أقسموا بالله جهد أيم_نهم لايبعث الله من يموت . .. و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجا

{سيّئات} (جمع سيّئة) به معناى هر عمل زشت است و مراد از {السيّئات} در آيه _ به قرينه {فأصابهم سيّئات ما عملوا} _ مى تواند شبهاتى باشد كه در آيات قبل از سوى مشركان مطرح شده بود.

5- هرگونه تلاشى براى بازداشتن پيامبر ( ص ) از هدف خويش ، زشت است .

أفأمن الذين مكروا السيّئات

{مكر} در لغت به معناى بازداشتن شخص از هدفش است و {السيّئات} مفعولٌ به براى {مكروا} مى باشد و متضمن معناى فعلى متعدى مثل {عملوا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 7

7- فريب ديگران با ظاهرسازى ، امرى شيطانى و مذموم

فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 11

11- اعراض از تشكيل خانواده ، فرزنددارى ، تعاون اجتماعى و بهرهورى از روزى هاى حلال الهى ، شيوه اى باطل و نادرست است . *

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا . .. أفبالب_طل يؤمنون

بدان احتمال كه "و الله جعل لكم. .." در مقام بيان ارزش دادن به موضوع همسرى و ... باشد و در پايان بيان اعتراض آميز "أفبالباطل يؤمنون" در ردّ كسانى باشد كه از پذيرش اين ارزشها روى گردانند، اين برداشت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 4

4- فريبكارى و خدعه با مردم ، عملى نكوهيده در بينش الهى

تتّخذون أيم_نكم دخلاً

بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 10

10- عقاب و كيفر دادن بر هر عملى بدون بيان زشتى و خلاف بودن آن عمل ، زشت و ناپسند است .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً

اينكه خداوند فرمود: {ما بدون اينكه رسولى براى تبيين حقايق براى مردم بفرستيم، عذاب و كيفرشان نمى كنيم} احتمال دارد به جهت اين داورى عقل باشد كه: {عقاب بدون بيان زشت و قبيح است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 27 - 6

6- تبذير و كفران نعمت هاى پروردگار ، عملى بس نكوهيده و ناشايسته است .

إن المبذّرين . .. لربّه كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 7

7- عمل ناشايست زنا ، داراى فرجامى بد و ناگوار براى فرد و جامعه

و ساء سبيلاً

از جمله {راههاى بد} راهى است كه منتهى اليه و فرجام آن، ناشايست باشد. بنابراين {ساء سبيلاً} مى تواند مشعر به اين معنا باشد كه: زنا نه تنها خود فاحشه است; بلكه راهى است بد كه فرجام و پيامد آن براى فرد و جامعه نيز، بد و ناپسند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 2،4

2- شرك به خدا ، پرخاش به والدين ، تبذير ، فرزندكشى ، زنا ، قتل ناحق ، خوردن مال يتيم ، پيروى از راهى كه پشتوانه علمى ندارد و مغرورانه راه رفتن ، اعمال ناپسند و منفور خداوند

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

4-

انسان ها ، حتى در برابر اعمال ناپسند و مورد نفرت خداوند ، آزادى و اختيار عمل دارند .

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

از اينكه خداوند، پس از برشمردن كارهاى زشت، از آنها نهى كرده و سپس فرموده است: {سيئه عند ربك مكروهاً} به دست مى آيد كه منفور خداوند بودن باعث جلوگيرى تكوينى از وقوع آنها به دست بشر نمى كند. و اين، خود حكايت از اختيار عمل انسان مى نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 11

11- با وجود تسبيح و ثناگويى تمامى موجودات آفرينش براى خداوند ، شرك به او و تنقيصش ، كارى ناروا و غير منطقى است .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين . .. تسبّح له السموت السبع و الأرض

ذكر {تسبح له السماوات و الأرض} پس از {أفأصفاكم ربّكم بالبنين و اتّخذ من الملائكة إناثاً} به اين معناست كه: وقتى تمامى موجودات تسبيح گوى خداوندند، شريك گرفتن براى او عملى ناشايست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 9

9- ضايع ساختن اجر و مزد نيكوكاران ، امرى نكوهيده و ناپسند است .

إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 - 7

7- تحقير ديگران از سوى ثروت مندان و دارايى هاى خود را به رخ آنان كشيدن ، كارى مذموم و ناپسند است .

أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 19،28

19- پذيرش ولايت

شيطان و نسل او از سوى برخى مردم ، با وجود عداوت شياطين با آدميان ، كارى ناشايست و شگفت انگيز و سزاوار سرزنش است .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى و هم لكم عدوٌّ

همزه {استفهام} در {أفتتّخذونه} مفيد معناى انكار همراه با تعجب است.

28- گزينش ولايت شيطان به جاى ولايت خدا ، انتخابى ظالمانه و زشت است .

أفتتّخذونه . .. بئس للظ_لمين بدلاً

مخصوص به {ذم} در فعل {بئس} ابليس است. و {بدلاً} تميز براى آن، لذا معناى جمله، چنين مى شود كه: {شيطان، بدجايگزينى است (به جاى خداوند) براى ظالمان}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 11

11- استفاده از نيرو هاى گمراه و گمراه كننده در مديريت ها و مراكز تصميم گيرى جامعه ، امرى ناروا و شيوه اى غيرالهى است .

و ما كنت متّخذ المضلّين عضدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 12

12- جدال به باطل و استهزا و تمسخر ، از روش هاى ناپسند در برخورد با مسائل فكرى و عقيدتى است .

و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ واتخذوا ءاي_تى و ما أُنذروا هزوًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 9

9- آسيب رساندن به جان مردم ، امرى بس نكوهيده و ناروا است .

أخرقتها لتغرق أهلها لقد جئت شيئًا إمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 10

10- كشتن فرد بى گناه ، كارى زشت و ناروا است .

لقد جئت شيئًا

نكرًا

{نكر} صفت مشبه و به معناى {منكَر} است {يعنى كار قبيح و ناپسند و خلاف معروف}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 9،12

9- اطاعت و پيروى از گنه پيشگان و سرپيچى كنندگان از فرمان خداوند ، امرى ناروا و ناسپاسى نعمت هاى او است .

لاتعبد الشيط_ن إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

12- اصرار بر عصيان خداوند در عين رحمت گسترده او ، كارى ناموجه و ناروا است .

لاتعبد الشيط_ن إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 13

13 - دل بستن به زندگى گذراى دنيوى و مغرور شدن به آن ، كارى ناروا است .

إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 7

7 - تحريم نعمت ها و موهبت هاى الهى بر خويش ، عملى ناروا و پرهيزى نابه جا است .

كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم

توصيه به استفاده كردن از طيبات، برترى اين كار را در برابر رياضت هاى افراطى نشان مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 5

5 - چشم دوختن و غبطه خوردن بر مال و منال دنياداران ، امرى نكوهيده ونارو است .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 78 - 4

4- مشورت در امر قضاوت ، امرى است پسنديده و شايسته .

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث

. .. و كنّا لحكمهم ش_هدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 55 - 3

3 _ كارى كه نه سودآور باشد و نه دور كننده زيان ، عملى ناپسند و ناشايست است .

و يعبدون من دون اللّه ما لاينفعهم و لايضرّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 7

7 _ توكل به غير خداوند ، كارى ناشايست و غير منطقى

و توكّل على الحىّ الذى لايموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 67 - 3

3 _ افراط و زياده روى در هر كارى _ حتى در امور خيريه چون بخشش _ امرى مذموم و ناپسند

و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قوامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 72 - 2

2 _ حضور در مجالسى كه به باطل و دروغ پردازى مى گذرد ، ناپسند و ممنوع است .

و الذين لايشهدون الزور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 18 - 9

9 - برخورد و درگيرى با فرعونيان ، راهى نادرست و برخلاف مصالح اسرائيليان در ديدگاه موسى ( ع )

قال له موسى إنّك لغوىّ مبين

{غوى} به كسى گفته مى شود كه از راه درست و صواب منحرف شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 6

6 - مقابله به مثل كردن در برابر ياوه گويى جاهلان ، امرى نكوهيده

در بينش الهى و به دور از شأن مؤمنان

و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 4

4 - تجمل و آرايش براى خودنمايى ، فخرفروشى ، رفتارى است ناپسند و مردود .

فخرج على قومه فى زينته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 10

10 - فسادانگيزى ، امرى ناشايست و ناروا است .

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 67 - 11

11 - امنيت ، نعمتى الهى است و ناامنى و جوّ آدم ربايى ، امرى نامطلوب و نكوهيده است .

أَوَلم يروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا و يتخطّف الناس من حولهم أفبالب_طل . .. و بنع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 10 - 2

2 - تكذيب پيامبران الهى و بيّنات آنان عملى زشت و داراى فرجامى ناگوار است .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فما كان اللّه ليظلمهم . .. ثمّ كان ع_قبة الذين أس_ئوا ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 32 - 6

6 - اختلاف در دين و ايجاد دسته بندى ، امرى نكوهيده و مذموم است .

بل اتّبع الذين ظلموا أهواءهم . .. و لاتكونوا من ... الذين فرّقوا دينهم و كانوا ش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 7

7 - خشونت و درشتى در سخن گفتن با مردم ، عملى بسيار

زشت است .

و اغضض من صوتك إنّ أنكر الأصوت لصوت الحمير

در آيه، به جاى كاربرد تشبيه، از استعاره استفاده شده است. آوردن استعاره به جاى تشبيه، براى مبالغه در مذمت و بيان ناهنجارى و مستهجن بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 11

11 - پيروى از رسوم و آيين نياكان ، بدون دليل و منطق صحيح ، امرى مذموم و ناروا است .

قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

نقل چنين كلامى از مجادله گرانِ حق ناپذير، در پاسخ دعوت به دين و نيز ذكر استفهام انكارى پس از آن، به سرزنش شدن آن انديشه و عمل، دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 15

15 - فرار از جبهه جهاد ، امرى مذموم و ناپسند است .

يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة إن يريدون إلاّ فرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 9

9 - حضور كم در جبهه جهاد ، مادامى كه جهاد با دشمن داير است ، امرنكوهيده اى است .

قد يعلم اللّه . .. و لايأتون البأس إلاّ قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 58 - 9

9 - آزار بى جهت ، امرى محكوم و ناپسند است .

و الذين يؤذون المؤمنين . .. فقد احتملوا بهت_نًا و إثمًا مبينًا

قيد {مبين} براى گناه، مى تواند اشعار به اين نكته داشته باشد كه چنين عملى، گناه بودن اش نه تنها در نظر

خدا، بلكه براى ديگران هم روشن و آشكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 60 - 11

11 - اطاعت از دشمن ، امرى است مذموم و ناپسند .

ألم أعهد إليكم . .. إنّه لكم عدوٌّ مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 15

15 - ر ها كردن تقواپيشگى و احسان ، به خاطر دلبستگى به وطن و محل سكونت ، عملى ناپسند و عذرى ناپذيرفتنى

ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم . .. و أرض اللّه وسعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 12

12 - خلف وعده و قرارشكنى ، عملى زشت و غيرخدا پسندانه

لايخلف اللّه الميعاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 9

9 - يأس و نااميدى از رحمت خداوند ، در عين وعده او به آمرزش تمامى گناهان بندگان ، امرى بى جا و نامعقول است .

لاتقنطوا من رحمة اللّه إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعًا

جمله {إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعاً} به منزله تعليل براى جمله {لاتقنطوا. ..} مى باشد; يعنى، از رحمت خدا مأيوس نشويد; چون او همه گناهان را مى آمرزد. با اين حساب يأس از رحمت خدا، امرى بى جا و نامعقول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 5

5 - انكار آيات ونشانه هاى الهى ، در عين روشن و قابل شناخت بودن آنها ، عملى است در خور سرزنش و تقبيح .

فأىّ

ءاي_ت اللّه تنكرون

استفهام (أىّ) براى توبيخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 42 - 3

3 - ظلم و تجاوز به حقوق مردم _ حتى انسان هاى غير مؤمن _ امرى ناشايست و سزاوار پيگرد و انتقام است .

إنّما السبيل على الذين يظلمون الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 9

9 - اسراف و استفاده بى رويه از نعمت هاى الهى ، امرى ناشايست *

أن كنتم قومًا مسرفين

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه مراد از اسراف، اسراف مصطلح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 12

12 - اقتدا به آثار پيشينيان در زمينه مسائل اعتقادى ، شيوه اى غلط و ناكارآمد

و كذلك ما أرسلنا . .. و إنّا على ءاث_رهم مقتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 8

8 - موضع گيرى عجولانه و مسخره آميز در برابر مسائل ، امرى نكوهيده و ناپسند

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً إذا قومك منه يصدّون

با توجه به واژه {إذا} استفاده مى شود كه مشركان بدون تأمل و تعقل در برابر داستان عيسى(ع)، موضع گيرى مى كردند و خداوند اين را مورد سرزنش قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 18

18 - نسبت دادن اهل ايمان به فسق و نهادن القاب فاسقانه بر ايشان ، عملى زشت و ناروا

و لا تنابزوا بالألق_ب بئس الاسم الفسوق بعد الإيم_ن

برداشت ياد

شده بنابراين نكته است كه {بئس الإسم . ..} در مقام بيان مراد از {الألقاب} باشد; يعنى، القاب زشت عبارت است از نسبت دادن عناوين فاسقانه به كسانى كه مؤمن اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 20

20 - ستايش از خويشتن و دعوى پاكى ، با وجود زمينه هاى طبيعى آلودگى به گناه ، امرى ناروا و ناشايست *

هو أعلم بكم . .. و إذ أنتم أجنّة فى بطون أُمّه_تكم فلاتزكّوا أنفسكم

ذكر {أنشأكم من الأرض} و {أنتم أجنّة} احتمالاً براى آن است كه انسان خاكى _ كه دوران جنينى را گذرانده و از عوامل مختلف تأثير پذيرفته است _ چگونه مى تواند ادعاى پاكى و خطاناپذيرى، داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 60 - 2

2 - بى تفاوت بودن در برابر احسان ديگران ، امرى نكوهيده در پيشگاه خداوند و عقل

هل جزاء الإحس_ن إلاّالإحس_ن

پرسش در آيه شريفه در حقيقت به داورى كشاندن عقل است و نيز مهر تأييدى از جانب خداوند بر داورى هاى عقل سليم مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 24 - 4

4 - بخلورزى و توصيه مردم به آن ، امرى بس ناپسند و نكوهيده

و اللّه لايحبّ . .. الذين يبخلون و يأمرون الناس بالبخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 14 - 12

12 - سوگند دروغ ، امرى ناپسند و نكوهيده در بينش الهى

و يحلفون على الكذب و هم يعلمون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 5 - 5

5 - تكذيب آيات الهى ، بس زشت و ناپسند در نزد خداوند

بئس مثل القوم الذين كذّبوا ب_اي_ت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 1 - 6

6 - محروم ساختن خويش از مباحات و حلال هاى الهى ، براى جلب رضايت ديگران ، عملى ناپسند و شايسته سرزنش

لِمَ تحرّم ما أحلّ اللّه لك تبتغى مرضات أزوجك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 10 - 3

3 - عادت به سوگند ياد كردن و بى مبالاتى در اين امر ، عملى مذموم و ناپسند

و لاتطع كلّ حلاّف

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام مذمت و محكوميت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 9

9 - پناه بردن به جنيان و استمداد از آنان ، كارى ناپسند و مردود در نگاه وحى

كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ فزادوهم رهقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 2 - 4

4 - { سؤال برانگيز } جلوه دادن حوادث جهان آخرت ، كارى ناشايست است .

عمّ يتساءلون . عن النبأ العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 11

11 - خوددارى از ارشاد كسانى كه در مسير خودسازى قرار دارند و استنكاف از راهنمايى پندپذيران ، كردارى نكوهيده و ناروا است .

عبس . .. و

ما يدريك لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 11

11 - بسنده كردن به بخشى از فرمان هاى خداوند و به كار نبستن تمام آن ، رفتارى نكوهيده در پيشگاه خداوند

لمّا يقض ما أمره

{لمّايقض} (به پايان نرساند)، گوياى توبيخ كسانى است كه در انجام دادن فرمان هاى خداوند، سنگ تمام نمى گذارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 9

9 - بى توجّهى به فرصت هاى مناسب و از كف دادن آنها ، امرى ناپسند و مايه افسوس خوردن بر آن در آخرت

علمت نفس ما . .. أخّرت

بيان آگاهى به آنچه از دست رفته (ما أخّرت)، نظر به ندامتى دارد كه پس از آگاهى پيدا مى شود; زيرا آيه شريفه در مقام هشدار است و صرف {آگاه شدن از چيزى} هشدار نمى خواهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 3 - 3

3 - روا داشتن عملى بر ديگران ، به رغم ناپسند شمردن آن براى خود ، رفتارى نكوهيده و مذموم

إذا اكتالوا على الناس يستوفون . و إذا كالوهم أو وزنوهم يخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 10

10 - خودپسندى و احساس شرافت مندى بر اثر ثروت ، حالتى نكوهيده و ناشايست است .

فيقول ربّى أكرمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 2

2 - افتخار به بذل و بخشش ها و خودنمايى در

تأمين نيازمندى هاى مالى جامعه ، مذموم و مورد نكوهش خداوند است .

يقول أهلكت مالاً لبدًا

در آيه شريفه مورد مصرف اموال مشخص نشده است; ولى به قرينه آيات بعد (فكّ رقبة أو إطعام . ..) مى توان گفت: مراد هزينه كردن آن، در مصارف عمومى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 2،5

2 - راندن سائل از خود و بازداشتن او از تقاضاى كمك ، رفتارى ناپسند و مورد نهى خداوند

و أمّا السائل فلاتنهر

5 - از خود راندن اهل تحقيق و بى پاسخ گذاشتن سؤالات آنان ، نكوهيده و ناروا است .

و أمّا السائل فلاتنهر

{سائل}، كلمه اى است مطلق و بر پرسشگران و اهل تحقيق نيز قابل تطبيق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 6 - 4

4 - افراط در گناه و طغيان گرى ، در كنار بهره بردن از نعمت ها و كرم الهى ، دور از انتظار و امرى ناشايسته است .

كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى

مى توان گفت: حرف {كلاّ} ناظر به جمله هاى بعد است; نه آيه هاى قبل، زيرا زمان نزول آنها با زمان نزول اين آيه و آيات پس از آن، فاصله زيادى داشته است. در اين صورت مفاد {كلاّ}، باز داشتن انسان از طغيان و ساير كارهايى است كه تا {كلاّ لئن لم تنته ...} آمده است. در نتيجه حرف {كلاّ} در آن آيه نيز، تأكيد اين كلمه خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 7 - 6

6 - گرفتارى به طغيان

، براى كسانى كه در سايه كرم خداوند و به كمك علوم خدادادى ، به ثروت رسيده و خود را بى نياز مى بينند ، خلاف انتظار و واكنشى ناشايست در برابر نعمت هاى الهى است .

الأكرم . الذى علّم ... كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى . أن رءاه استغنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 2

2 - تكذيب فرمان هاى متقى پرور ، ناروا است .

أو أمر بالتّقوى . أرءيت إن كذّب ... كلاّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 2 - 2

2 - پرخاش به يتيمان و از خود راندن آنان ، رفتارى نكوهيده است .

فذلك الذى يدعّ اليتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 4

4 - بى توجّهى نمازگزاران به نماز خويش ، نكوهيده تر از آزار يتيمان و فراموش كردن بينوايان است .

فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون

اين آيه، مانند آيات ديگر اين سوره، بيانگر خصلت هاى تكذيب گران كيفر الهى است. آوردن حرف {فاء} در خصلت سوم به بعد و تغيير سياق كلام، بيانگر ترتيب رتبى و نكوهيده تر بودن آنها است.

عمل ناپسند آشكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 21

21 _ هر دو قسم از كردارهاى زشت (صنفى كه معمولا مخفيانه انجام مى گيرد و صنفى كه بناى مردم بر مخفى انجام دادن آن نيست)، از محرمات الهى است.

لاتقربوا الفوحش ما ظهر منها و ما بطن

برداشت فوق بر اين

اساس است كه تقسيم {فواحش} به {ما ظهر منها و ما بطن} به اعتبار همه كارهاى شنيع باشد. يعنى كردارهاى زشت بر دو قسم است: صنفى كه معمولا مخفيانه انجام مى گيرد، مانند زنا، و صنفى كه بناى مردم بر مخفى كردن آن نيست، مانند برخى از ظلمها، و هر دو صنف از محرمات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 7

7 - قوم لوط ، در ملأ عام ، منكرات انجام مى دادند .

أئنّكم . .. و تأتون فى ناديكم المنكر

عمل ناپسند استهزاگران انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 6

6- كافران منكر حقانيت كتاب هاى آسمانى و استهزا كننده پيامبران ، داراى اعمال زشت متعددى بودند .

فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

عمل ناپسند انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 7

7 _ خداوند با وجود كارهاى بد آدميان به آنان مهلت مى دهد.

هو الذى يتوفكم بالّيل و يعلم ما جرحتم بالنهار ثم يبعثكم فيه

جمله حاليه {و يعلم}، به قرينه جملات قبل و بعد، نوعى تهديد و توبيخ است ; اگر چه تصريحى به بدكارى آدميان ندارد.

عمل ناپسند اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 22،23

22 _ بسيارى از اهل كتاب در عصر پيامبر ( ص ) داراى اعمال و رفتارى ناپسند

و كثير منهم ساء ما يعملون

23 _ بى اعتنايى اهل كتاب به كتب آسمانى

خويش ، كردارى نكوهيده و ناپسند

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل . .. و كثير منهم ساء ما يعملون

عمل ناپسند بدكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 1

1 - بدكاران در قيامت ، كيفر ديده و با كردار نارواى خود ، روبه رو خواهند شد .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

عمل ناپسند برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 12

12_ يعقوب ( ع ) مصمم بر شكيبا بودن در فراق يوسف ( ع ) و بردبارى كردن بر رفتار ناهنجار فرزندانش

فصبر جميل

متعلق صبر ، به قرينه جمله هاى قبل ، فراق يوسف(ع) و نيز عملكرد ناصواب و صحنه سازيهاى دروغين فرزندانش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 89 - 9

9_ يوسف ( ع ) ضمن اعتراض به عملكرد ناصواب برادرانش ، عذر تقصيرشان ( جهل و نادانى ) را به آنان القا كرد .

إذ أنتم ج_هلون

يوسف(ع) با مقيد كردن عملكرد ناصواب برادرانش به زمان جهل آنان (إذ أنتم جاهلون) اشاره به اين معنا دارد كه: من شما را معذور مى شمرم چرا كه در زمانى مرتكب خلاف شديد كه نادان بوديد.

عمل ناپسند بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 15

15 _ كردار نارواى بنى اسرائيل على رغم انتساب آنان به دين يهود ، دليل كارساز نبودن انتساب ظاهرى به اديان الهى در سعادت انسان

إنّ الذين ءامنو و الذين

هادوا . .. فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

در آيه قبل بيان شد كه {ان الذين . ..} اشاره دارد به اين كه مجرد انتساب به اديان الهى در سعادت آدمى كارساز نمى باشد و اين آيه به منزله برهانى بر آن حقيقت است، يعنى انتساب يهود و نصارا به يهوديت و نصرانيت چگونه مى تواند مايه سعادت آنان باشد با اينكه پيامبران راتكذيب كردند و گروهى از آنان را كشتند؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 17

17 _ بسيارى از بنى اسرائيل با شكستن توبه بينش بازيافته خويش را از دست داده و به اعمال ناروا گراييدند .

فعموا و صموا ثم تاب اللّه عليهم ثم عموا و صموا . .. و اللّه بصير بماتعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 8

8 _ ترك نهى از منكر از اعمال زشت و ناپسند گروهى از بنى اسرائيل

كانوا لايتناهون . .. لبئس ما كانوا يفعلون

عمل ناپسند پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 21

21 _ هر دو قسم از كردارهاى زشت (صنفى كه معمولا مخفيانه انجام مى گيرد و صنفى كه بناى مردم بر مخفى انجام دادن آن نيست)، از محرمات الهى است.

لاتقربوا الفوحش ما ظهر منها و ما بطن

برداشت فوق بر اين اساس است كه تقسيم {فواحش} به {ما ظهر منها و ما بطن} به اعتبار همه كارهاى شنيع باشد. يعنى كردارهاى زشت بر دو قسم است: صنفى كه معمولا مخفيانه انجام مى گيرد، مانند زنا،

و صنفى كه بناى مردم بر مخفى كردن آن نيست، مانند برخى از ظلمها، و هر دو صنف از محرمات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 2،3

2 _ هر كردار زشت، چه مخفيانه انجام گيرد و چه آشكارا و علنى، حرام است.

إنما حرم ربى الفوحش ما ظهر منها و ما بطن

تقسيم كارهاى شنيع به دو قسم آشكار و غير آشكار مى تواند ناظر به چگونه انجام شدن آن باشد. يعنى عملى زشت همانند زنا، چه مخفى انجام گيرد و چه آشكارا، حرام است. و نيز مى تواند اين تقسيم ناظر به مجموعه كردارهاى شنيع باشد ; يعنى كردارهاى زشت دو صنف است: صنفى كه معمولاً مخفى انجام مى گيرد، همانند دزدى و زنا، و صنفى كه بناى مردمان بر مخفى كردن آن نيست، همانند برخى از ظلمها.

3 _ هر دو صنف از كردارهاى زشت (صنفى كه معمولاً مخفيانه انجام مى گيرد و صنفى كه بناى مردم بر مخفى انجام دادن آن نيست) حرام است.

إنما حرم ربى الفوحش ما ظهر منها و ما بطن

عمل ناپسند تاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 2 - 3

3 - مراقبت شديد بر كم نبودن كالا هنگام خريد آن ، شيوه اى نكوهيده براى ترازوداران *

ويل للمطفّفين . الذين إذا اكتالوا على الناس يستوفون

گرچه ظاهر اين آيه و آيه بعد، مذمت كسانى است كه با فروشنده و خريدار برخورد دوگانه اى دارند; يعنى، از فروشنده كامل مى گيرند و به خريدار ناقص مى دهند; ولى اين احتمال نيز وجود دارد

كه دقت نظر در كامل بودن كالا هنگام خريد آن در اين آيه، اخلاق ناهنجارى دانسته شده است.

عمل ناپسند خويشاوندان صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 8

8- صدور كردار ناروا از فرزندان انسان هاى صالح و خويشاوندانِ شخصيت هاى برجسته ، نكوهيده تر و شرم آورتر از ارتكاب آن از سوى ديگران است .

ي_أخت ه_رون ما كان أبوك امرأ سوء و ما كانت أُمّك بغيًّا

عمل ناپسند در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 5

5- اعمال زشت و ناپسند ، در همه اديان آسمانى ناپسند است .

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

{كان} فعل ماضى است و بر كراهت و نهى ديرينه الهى، از محرمات در اديان پيشين دلالت دارد.

عمل ناپسند در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 8

8 _ شيوع كردار زشت، رفتار نكوهيده، ستمگرى، شرك و افترا بر خدا در ميان مردم جاهلى

قل من حرم زينة الله . .. إنما حرم ربى الفوحش ... و أن تقولوا على الله ما لا تعلم

مراد از حصر در جمله {انما حرم . .. } مى تواند حصر حقيقى باشد. يعنى اساس محرمات الهى منحصر در آن پنج امر ذكر شده است و ديگر محرمات به اين امور بازمى گردند. و نيز مى تواند مراد از آن، حصر قلب، كه از اقسام حصر اضافى است،$باشد. اين گونه حصر نظارت بر اعتقاد و روش مخاطب دارد و به هدف رد پندار و روش

او و اثبات عكس آن ايراد مى شود. يعنى زينتها و روزيهايى كه شما تحريم كرده ايد و از آن پرهيز داريد، حلال است و فواحش و ... حرام است.

عمل ناپسند در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 3

3 - امتناع ميهمان از خوردن غذاى صاحب خانه ، امرى منفى و نگران كننده در فرهنگ مردم عصر ابراهيم ( ع ) *

قال ألا تأكلون . فأوجس منهم خيفة

نگران شدن ابراهيم(ع)، نشانگر اين است كه از نظر مردم عصر آن حضرت، نخوردن غذا به منزله تهديد به حساب مى آمده است.

عمل ناپسند ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 12

12- كسانى كه با ارتكاب اعمال زشت در دنيا به خود ستم كرده اند ، در قيامت منكر آن اعمال مى شوند .

الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم . .. ما كنّا نعمل من سوء

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه مراد از {ظالمى أنفسهم} _ به قرينه {ما كنّا نعمل من سوء} (ما مرتكب عمل زشت نمى شديم) _ اعمال ناپسند و زشتى باشد كه مرتكبان آنها، آن را از خود نفى مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 1،4

1 - ظهور و بروز تمامى اعمال و دستاورد هاى بد و زشت ستمگران در قيامت

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

4 - ستمگران اعمال و رفتار هاى بد و زشت خود را در دنيا ، زيبا و خوب پنداشته و يا از بدى و

زشتى آنها غافل اند .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

ظاهر شدن اعمال زشت ستمگران در نظر آنان، ممكن است به خاطر اين باشد كه آنها را خوب و زيبا مى دانستند و يا از بدى و زشتى چنين رفتارى، كاملاً غافل بودند.

عمل ناپسند فرزندان صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 8

8- صدور كردار ناروا از فرزندان انسان هاى صالح و خويشاوندانِ شخصيت هاى برجسته ، نكوهيده تر و شرم آورتر از ارتكاب آن از سوى ديگران است .

ي_أخت ه_رون ما كان أبوك امرأ سوء و ما كانت أُمّك بغيًّا

عمل ناپسند فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 7،8،13

7 - اعمال زشت فرعون در ديدگان خود او ، زيبا و آراسته جلوه گر مى نمود .

و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

8 - ساختن بناى بلند و رصدخانه ، به منظور اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) ، رفتار زشتى بود كه فرعون آن را زيبا و آراسته مى يافت .

ابن لى صرحًا . .. فأطّلع إلى إل_ه موسى ... و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

13 - زيبا جلوه گر شدن رفتار زشت فرعون در ديدگان خود او ، سبب انحراف وى از راه اصلى هدايت و سعادت ( ارائه شده از سوى موسى ( ع ) ) گشت .

كذلك زيّن لفرعون سوء عمله و صدّ عن السبيل

جمله {و صُدّ عن السبيل} به منزله نتيجه براى جمله پيش است; يعنى، رفتار زشت فرعون در ديدگان او زيبا جلوه كرد و همين سبب

شد كه او راه اصلى هدايت را پيدا نكند.

عمل ناپسند قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 13

13- قوم ثمود ، نسبت به معجزه الهى ( ناقه ) عكس العمل ناروا داشته و با آن ظالمانه برخورد كردند .

و ءاتينا ثمود الناقة مبصرة فظلموا بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 1

1 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به خاطر بدكردارى آنان

قال يقوم لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

استفهام در {لم تستعجلون. ..} و {لولا تستغفرون} استفهام توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 8،14

8 - شيطان ، اعمال نادرست قوم عاد و ثمود ، را براى آنان به صورت خوب جلوه مى داد .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

قرينه حال، دلالت مى كند بر اين كه مراد از {أعمال} كارهاى ناروا و نادرست بوده است. چه اين كه كار خوب، نياز به تزيين ندارد.

14 - قوم عاد و ثمود ، پس از انحراف و از دست دادن بصيرت ، مرتكب اعمال زشت مى شدند . و آن را خوب مى دانستند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. و كانوا مستبصرين

عمل ناپسند قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 8،14

8 - شيطان ، اعمال نادرست قوم عاد و ثمود ، را براى آنان به صورت خوب جلوه مى داد .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

قرينه حال، دلالت مى

كند بر اين كه مراد از {أعمال} كارهاى ناروا و نادرست بوده است. چه اين كه كار خوب، نياز به تزيين ندارد.

14 - قوم عاد و ثمود ، پس از انحراف و از دست دادن بصيرت ، مرتكب اعمال زشت مى شدند . و آن را خوب مى دانستند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. و كانوا مستبصرين

عمل ناپسند قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 4،6

4- قوم لوط ، به انواع پليدى ها و ناپاكى هاى گسترده و اعمال و خصال پست و ناپسند مبتلا بودند .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

{خبائث} (جمع {خبيثة}) و از ماده {خبث} به معناى انواع پليدى ها، ناپاكى ها، اعمال و خصال پست و ناپسند است (لسان العرب).

6- اذيت و آزار شديد روحى لوط ( ع ) ، از اعمال ناپسند جامعه خويش

و لوطًا . .. و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) نجات در موردى به كار مى رود كه سابقه گرفتارى باشد. ب) وصف {تعمل الخبائث} براى قريه، نشان دهنده آن است كه كردار آنان، ناخوشايند لوط بود و موجب اذيت و آزار وى مى گشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 7،8،9

7 - قوم لوط ، در ملأ عام ، منكرات انجام مى دادند .

أئنّكم . .. و تأتون فى ناديكم المنكر

8 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به جهت ارتكاب عمل لواط و راهزنى و ارتكاب

آشكار منكر ، سرزنش كرد .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر

9 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به خاطر ارتكاب عمل لواط ، راهزنى و ارتكاب علنى منكر ، به عذاب الهى وعده داد .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 4

4 - لوط ( ع ) ، براى بازداشتن قوم اش از كردار زشت ، با آنان به مبارزه برخاست .

أئنّكم لتأتون الرجال و . .. ربّ انصرنى على القوم المفسدين

طلب نصرت از خدا بر ضد قوم مفسد، براى بيان اين است كه لوط(ع) با آنان به مبارزه برخاست و در مبارزه اش، نياز به امداد الهى داشت.

عمل ناپسند قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 6

6_ نوح ( ع ) ، همواره رنجيده خاطر از رفتار ناپسند قوم خويش و اندوهناك از اصرار آنان بر كفر و انكار رسالت

فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

إبتئاس (مصدر تبتئس) به معناى محزون و ناراحت شدن است و مراد از {ما كانوا يفعلون} شرك ورزى و اصرار آنان بر انكار رسالت و ديگر كارهاى نارواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 3،5

3- قوم نوح ، مردمى زشت كار و ناشايست بودند .

إنّهم كانوا قوم سوء

5- خداوند ، تمامى افراد قوم نوح را به خاطر تكذيب آيات الهى ، زشت كارى و سوء پيشينه غرق كرد

.

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقن_هم أجمعين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {إنّهم كانوا. ..} ضمن اين كه تعليل براى جمله پيشين است، مقدمه اى براى جمله {فأغرقناهم...} نيز باشد.

عمل ناپسند كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 6

6 _ كافران زشتكردار عصر جاهلى از سر جهل، انجام كارهاى زشت و ناپسند را اجراى فرمان خدا مى پنداشتند.

و إذا فعلوا فحشة قالوا . .. الله أمرنا بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 2

2_ كفرورزى كافران و اعمال ايشان ( افترا بر خداوند ، بازدارى از راه خدا و . . . ) خارج از حاكميت خداوند نيست .

و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا . .. أُولئك لم يكونوا معجزين

ماضى بودن معناى جمله {أُول_ئك لم يكونوا . ..} (آنان هيچ گاه ازحاكميت خدا خارج نبوده اند) مى رساند كه: گرايش كافران به كفر نيز تحت حاكميت خدا صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 11،21

11- كافران پس از مرگ ، به كلى منكر اعمال زشت دنيوى خويش مى شوند .

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ... ما كنّا نعمل من سوء

21- كافرانى كه با حالت كفر از دنيا مى روند ، همواره در دنيا در مسير نادرست بوده و مرتكب اعمال زشت مى شوند .

ما كنّا نعمل من سوء بلى إن الله عليم بما كنتم تعملون

دو عبارت {ما كنّا نعمل} و {ما كنتم تعملون} دلالت بر ماضى

استمرارى دارد. عبارت اول سخن كافران است كه با آن به كلى منكر ارتكاب عمل زشت هستند و عبارت دوم جواب به آنهاست كه بر استمرار عمل زشت آنها دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 15

15- به استهزا گرفتن وعده عذاب خداوند ، از زشت ترين اعمال كافران

فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

بى شك استهزاى وعده عذاب خداوند، از جمله كارهاى بد (سيئات) كافران بود; اما ذكر خاص آن پس از عام (سيئات) نشان دهنده اهميت ويژه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 101 - 11

11- { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله تعالى : { الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى و كانوا لايستطيعون سمعاً } قال : { . . . لم يعبهم بما صنع فى قلوبهم و ل_كن عابهم بما صنعوا } ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداوند {الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى . ..} روايت شده كه فرمود: ... خداوند، (كافران را) به آنچه كه ذات اقدس او درباره دل ها و قلب هاشان انجام داده، نكوهش نكرده، بلكه به خاطر اَعمال خودشان نكوهش كرده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 4

4 - كافران ، بيگانه با اعمال خير و آلوده به كار هاى ناشايست

و لهم أعم_ل من دون ذلك هم لها ع_ملون

{ذلك} اشاره دارد به كارهاى نيك مؤمنان (أُول_ئك يسارعون فى الخيرات); يعنى، براى كافران،

اعمال ديگرى غير از آن اعمال (اعمال نيك) وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 11

11 - خودپسندى و زيبا ديدن رفتار زشت خويش ، جلوه گمراهى كافران

أفمن زيّن له سوء عمله . .. فإنّ اللّه يضلّ من يشاء و يهدى من يشاء

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {فإنّ اللّه يضلّ. ..} در مقام تعليل براى {أفمن زيّن...} است; يعنى، از آن جايى كه آنان رفتار زشت خود را زيبا مى ديدند و به خود پسندى گرفتار آمدند; خداوند هر كسى را كه بخواهد _ مانند اين دسته _ گمراه خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 27 - 4

4 - بدترين عملكرد كافران ، مبناى مؤاخذه و مجازات الهى نسبت به آنان است .

و لنجزينّهم أسوأ الذى كانوا يعملون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {أسوء} منصوب به نزع خافض و به تقدير {لنجزينّهم على أسوء الذى كانوا يعملون} باشد; يعنى، ما بى ترديد در مقابل بدترين عملشان كيفر خواهيم داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 16

16 - آگاهى قطعى كافران به وسيله خداوند ، از مجموعه عملكرد ناشايست خويش در قيامت

فلننبّئنّ الذين كفروا بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 33 - 1

1 - آشكار گشتن زشتى هاى اعمال كافران ، براى آنان در قيامت

و بدا لهم سيّئات ما عملوا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 52 - 1

1 - از بين نرفتن كردار كافران ، در طول زمان

و كلّ شىء فعلوه فى الزّبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 15 - 1،3

1 - كافران در روز قيامت ، براى اعمال ناپسند خود عذر خواهند آورد .

و لو ألقى معاذيره

3 - بى نتيجه بودن توجيه و عذرتراشى انسان ها ، نسبت به رفتار خويش در قيامت

و لو ألقى معاذيره

عمل ناپسند مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 73 - 5

5 _ عملكرد غلط مسلمانان ، منشأ فتنه ها و مشكلات اجتماعى آنان

إلا تفعلوه تكن فتنة فى الأرض و فساد كبير

عمل ناپسند مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 7

7 _ مشركان، آنچه از اموال را كه سهم خداوند مى شمردند، براى شريكان (بتها) مصرف مى كردند.

فما كان لله فهو يصل إلى شركائهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 28 - 1

1 _ مشركان ، مردمانى بد كردارند .

و الذين كسبوا السيئات . .. و يوم نحشرهم

ضمير {هم} در {نحشرهم} به {الذين احسنوا} و {الذين كسبوا السيئات} برمى گردد. جمله {ثم نقول للذين أشركوا ... } قرينه است بر اينكه مشركان يكى از مصداقهاى مورد نظر در جمله {الذين كسبوا السيئات ... } مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 9

9- ايجاد شبهه در ذهن مردم درباره

خدا ، معاد و پيامبر ( ص ) ، از راه كار هاى بسيار زشت مشركان جهت بازداشتن پيامبر ( ص ) از هدف خويش

قالوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و أقسموا بالله ... لايبعث الله من

اين برداشت بنابر صفت بودن {سيئات} براى مصدر محذوفى كه مفعول مطلق فعل {مكروا} بوده، مى باشد. بنابراين مراد از مكرهاى بد و سوء همين نكته هايى است كه از سوى مشركان در باره خدا، معاد و پيامبر(ص) گفته مى شد.

عمل ناپسند مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 9 - 7

7 _ مشركان صدر اسلام ، مردمانى نابكار و بدكردار

إنهم ساء ما كانوا يعملون

عمل ناپسند مفتريان به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 25 - 16

16- اسطوره تلقى كنندگان قرآن ، نيازمند به هشدار الهى ، به خاطر بى خبرى از پيامد گناه و كيفر عمل زشت خويش

قالوا أس_طر الأولين . ليحملوا أوزارهم ... ألا ساء ما يزرون

عمل ناپسند مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 4 - 1،3

1 - انسان هاى ناباور به جهان آخرت ، مغرور و سرخوش از كردار هاى زشت خويش

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة زيّنّا لهم أعم_لهم

{تزيين} (مصدر {زيّنّا}) به معناى آراستن و زيبا جلوه دادن است. عبارت {زيّنّا لهم أعمالهم}; يعنى، اعمال آنان را به گونه اى مى آراييم كه مجذوب آن شوند.

3 - بينش غلط منكران آخرت در تشخيص زشتى كردار خويش ، كيفرى الهى

براى آنان

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة زيّنّا لهم أعم_لهم

تعبير {زيّنّا} (ما آراستيم) اشاره به اين حقيقت دارد كه بينش نادرست كافران در عرصه ارزش گذارى، نتيجه اى است كه خداوند در ازاى حق ناپذيرى آنان مقرر فرموده است.

عمل ناپسند مكذبان كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 6

6- كافران منكر حقانيت كتاب هاى آسمانى و استهزا كننده پيامبران ، داراى اعمال زشت متعددى بودند .

فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

عمل ناپسند منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 11 - 2

2 - اعمال ناپسند و مفسدانه منافقان عصرِ بعثت ، مورد اعتراض مسلمانان آن عصر

و إذا قيل لهم لاتفسدوا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 65 - 1

1 _ منافقان ، در صورت بازخواست از عملكرد و سخنان ناروايشان ، به دروغ آن را شوخى و سرگرمى مى نمايانند .

يقولون هو أذن . .. و لئن سألتهم ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 1

1 _ عذرخواهى منافقان صدر اسلام از عملكرد ناشايست خود ، پس از افشاى اسرار خائنانه شان

لا تعتذروا قد كفرتم بعد إيمنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 7

7 _ ناتوانى منافقان از درك عميق زشتى مواضع و عملكرد خويش و نيز ارزش جهاد در راه خدا

و طبع . .. فهم

لايفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 2

2 - منافقان ، از نجوا هاى آزاردهنده شان نهى و از آنان خواسته شده بود تا از آن كار زشت دست بكشيد .

ألم تر إلى الذين نهوا عن النجوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 15 - 4،5،6

4 - منافقان ، عناصرى زشت كردار

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا . .. إنّهم ساء ما كانوا يعملون

5 - برقرارى رابطه دوستى منافقان با يهوديان ، مصداق بارز زشت كارى آنان و سبب دچار شدنشان به عذاب سخت الهى

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا . .. إنّهم ساء ما كانوا يعملون

6 - تداوم و استمرار بخشى منافقان ، بر اعمال رشت و كردار ناپسند خويش

انّهم ساء ما كانوا يعملون

{كانوا يعملون} ماضى استمرارى و بيانگر پافشارى و تداوم بخشيدن منافقان به اعمال ناپسند خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 2 - 8

8 - سراسر زندگى منافقان ، آكنده از زشتى و نابه كارى است .

إنّهم ساء ما كانوا يعملون

عمل ناپسند يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 18

18 - اعمال نارواى يهود در طول تاريخ ( كشتن پيامبران ، گوساله پرستى و . . . ) نشانه ايمان نداشتن آنان حتى به پيامبران بنى اسرائيل و كتاب هاى آسمانى خويش است .

قالوا نؤمن بما أنزل علينا . .. قل بئسما يأمركم به إيمنكم إن كنتم مؤمنين

چون جمله {قل بئسما . ..}

(اگر ايمان داريد، ايمانتان شما را به كارهاى ناروايى واداشته است) در جواب {نؤمن بما أنزل علينا} قرار گرفته، بيانگر آن است كه: شما يهوديان به كتابهاى آسمانى ايمان نداريد كه چنين اعمال ناپسندى را مرتكب مى شويد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 3

3 - يهود ، مردمى گنهكار و داراى كردارهايى ناروا

و لن يتمنوه أبداً بما قدمت أيديهم

مراد از {ما} در {ما قدمت أيديهم} (آنچه را پيش فرستادند) گناهان و اعمال نارواست.

عمل ناشايست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 9

9 _ كشتن پيامبران الهى ، عملى ناحق و غير قابل توجيه

و يقتلون النّبيّن بغير حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 7

7 _ برخى از اعمال ناشايست ، نابودكننده سوابق نيك

حبطت اعمالهم . .. و ما لهم من ناصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 3،4،7،8،10،14

3 _ قيامت ، روز تحقق عقاب و قهر الهى و يافتن اعمال خير و شر

و يحذّركم اللّه نفسه . .. يوم تجد كل نفس ما عملت من خير ... من سوء

4 _ بقاى اعمال نيك و بد آدمى ، در نظام هستى

تجد كل نفس ما عملت من خير محضراً . .. من سوء

يافتن خود اعمال در قيامت {تجد كل نفس ما عملت}، فرع بر وجود آن است; بنابراين اعمال انسان در نظام هستى، باقى مى ماند و از بين نمى رود.

7 _ بدكاران

در قيامت آرزو مى كنند كاش ميان آنان و عملشان ، زمان بى حدى فاصله بود .

و ما عملت من سوء تودّ لو اَنّ بينها و بينه امداً بعيدا

8 _ بيزارى شديد بدكاران ، از كردار خويش در قيامت

تودّ لو انّ بينها و بينه امداً بعيداً

10 _ انسان در انجام اعمال نيك و بد ، مجبور نيست .

تودّ لو انّ بينها و بينه امداً بعيداً

در روز قيامت كه روز كشف حقايق است، قبول عمل به عنوان كرده خويش، دليل بر عدم جبر است.

14 _ ترس از خدا ، مايه ترك كردار بد

و ما عملت من سوء تودّ . .. و يحذركم اللّه نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 87 - 5

5 _ واكنش ملائكه در برابر اعمال زشت انسان

اولئك جزاؤهم انّ عليهم . .. و الملئكة و النّاس اجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 99 - 14

14 _ توجه به آگاهى خداوند نسبت به اعمال ، بازدارنده انسان از كردار زشت

و ما اللّه بغافل عمّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 14

14 _ عذاب اُخروى آدمى ، نتيجه كفر و اعمال بد او

فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون

{تكفرون . .. }، مى تواند هم شامل كفر عملى و هم اعتقادى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 8

8 _ عذاب سيه رويان ( كافران ) ، ناشى از اعمال ناپسند ( تفرقه و

پراكندگى و كفر ) خود آنان است و نه از ناحيه خداوند

فاما الذين اسودّت وجوههم . .. و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 5

5 _ ناشايستگىِ عمل نكردن به شعار ها و ادعا هاى پسنديده

و لقد كنتم تمنّون الموت . .. فقد رايتموه و انتم تنظرون

لحن عتاب آميز در آيه شريفه، حكايت از مذمت و سرزنش كسانى دارد كه آرزوى كشته شدن داشتند و به هنگام مواجه شدن با آن، هراسناك شدند و اقدامى نكردند.

عمل نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 8

8 - انسان ها مسؤول اعمال گذشتگان خويش نبوده و به سبب آنها مؤاخذه نخواهند شد .

و لاتسئلون عما كانوا يعملون

عمل نياكان يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 9

9 - مؤاخذه يهود به خاطر رفتار ناصواب نياكانى از آنان ، از پندار هاى باطل ايشان *

و لاتسئلون عما كانوا يعملون

مخاطب قرار دادن يهوديان و يادآور شدن اين حقيقت كه شما مسؤول اعمال گذشتگان نيستيد، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

عمل و عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 29 - 4

4 _ تأثير عملكرد انسان در بينش او

إن تتقوا اللّه يجعل لكم فرقانا

عمل يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 16

16 - خداوند ، ناظر بر رفتار و كردار برخاسته از دنياپرستى

يهود است .

و اللّه بصير بما يعملون

عموميت حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 4

4 - تمامى انسان ها در قيامت ، با حساب رسى اعمال خويش روبه رو مى شوند .

إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه

عموميت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 1

1 - براى هر انسان ، نامه عملى است كه آن را در قيامت دريافت خواهد كرد .

ي_أيّها الإنس_ن . .. فأمّا من أُوتى كت_به ... و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

عوامل اخلاص در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 7

7 _ ايمان واقعى به خدا و قيامت ، موجب داشتن اخلاص در عمل و انفاق كردن با ميل و رغبت

و من الأعراب من يؤمن باللّه و اليوم الأخر و يتخذ ما ينفق قربت عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 14

14- حفظ صداقت و راستى در انجام كار ها از آغاز تا انجام ، نيازمند قدرت و توانى خدادادى

أدخلنى . .. و اجعل لى من لدنك سلط_نًا نصيرًا

عوامل ازدياد پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 2

2 - آخرت گرايى ، موجب افزايش آثار و بركات عمل انسان است .

من كان يريد حرث الأخرة نزد له فى حرثه

عوامل ازدياد عمل ناپسند جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - جن - 72 - 6 - 5

5 - پناه بردن برخى از انسان ها به جن ، موجب افزايش گناه و زشت كارى جن بود .

فزادوهم رهقًا

معناى گناه و فعل قبيح، از معانى مشهور واژه {رَهَق} است كه مفسران نيز بر آن تأكيد دارند.

عوامل اصلاح عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 71 - 3

3 - راست و درست گفتارىِ ايمان آوردگان ، سبب مى شود كه اعمال آنان از سوى خداوند رو به صلاح رود .

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و قولوا قولاً سديدًا . يصلح لكم أعم_لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 27 - 6

6 - نقش محورى ايمان به آخرت ، در تصحيح باور ها ، گرايش ها و رفتار هاى انسان

إن هى إلاّ أسماء . .. إنّ الذين لايؤمنون

از مفهوم آيه شريفه، به ضميمه ارتباط آن با آيات پيشين _ كه ويژگى هاى شخصتى مشركان را بازگو مى كند _ مطلب بالا استفاده مى شود.

عوامل اعراض از عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 5

5 - غفلت از نظام ثبت و حسابرسى دقيق اعمال و كيفر و پاداش اخروى ، عامل بيگانگى كافران با اعمال نيك و آلودگى آنان به كردار هاى بد و ناشايست

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا . .. هم لها ع_ملون

عوامل تداوم عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 11

11 - التزام آدمى به

عمل و پايدارى بر آن ، در گرو تطابق آن با انديشه و افكار اوست .

و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه أموت بل أحياء

ارائه انديشه براى فراهم كردن زمينه هاى عمل - كه آيه فوق گوياى آن است - بيانگر برداشت فوق مى باشد.

عوامل تزيين عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 13

13 _ زيبا جلوه كردن اعمال زشت ، پيامد رفاه و آسايش بسيار ، اسراف پيشگى ، بيگانگى با خدا و غفلت از ياد او

فلما كشفنا عنه ضرّه . .. كذلك زيّن للمسرفين ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 11

11 - روح تكبر و تجاوزگرى ، سبب ارزيابى نادرست رفتار { خوب و بد } و { زشت و زيبا } مى شود .

كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار . .. و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

از ارتباط اين آيه با آيه پيش _ كه در آن فرعون فردى متكبر و جبار معرفى شده _ برداشت بالا به دست مى آيد.

عوامل تصحيح عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 16

16- اميدِ به آينده اى برتر ، در تنظيم زندگى سالم و تصحيح رفتار و باور هاى انسان ، نقش دارد .

فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً ص_لحًا و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 7

7 - توجه به فرجام

امور ، در تصحيح عقيده و كردار ، نقش چشمگيرى دارد .

فبشّره بعذاب أليم . .. لهم جن_ّ_ت النعيم

ياد آورى سرانجام بد معرضان از آيات خدا و نيز يادآورى پايان خوش مؤمنان، به منظور تنبّه دادن به انسان ها است، لذا مى توان برداشت بالا را داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 18

18 - ياد قيامت ، مؤثر در تصحيح رفتار و بازداشتن انسان از انحراف

أفمن يلقى فى النار خير أم من يأتى ءامنًا يوم القي_مة . .. إنّه بما تعملون بصير

عوامل ثمر دهى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 9

9 _ توحيد، زمينه و شرط اصلى براى به ثمر نشستن و بازدهى اعمال خوب آدمى است.

و لو أشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون

عوامل جاودانگى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 7

7_ راه خدا ، راه بقا و جاودانگى اعمال نيك انسان

و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم

چنانچه {أضلّ أعمالهم} بيان اين واقعيت باشد كه انحراف از مسير خدا، به طور طبيعى و ناگزير به حبط عمل و پوچى منتهى مى گردد. مفهوم آن اين خواهد بود كه پيمودن راه خدا سبب بقا و ثمربخشى اعمال ارزشمند آدمى، در گستره جهان آخرت است.

عوامل حبط عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 27،33

27 _ كسانى كه مرتدّ بميرند ، اعمالشان در دنيا و آخرت تباه ( حَبط ) مى

گردد .

و من يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخرة

33 _ كفر و ارتداد ، موجب خُلود در جهنّم و حَبط عمل در دنيا و آخرت

و من يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم . .. و اولئك اصحاب ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 1،7

1 _ حَبط و تباهى اعمال كافران و قاتلان پيامبران و عدالتخواهان ، در دنيا و آخرت

انّ الذين يكفرون . .. اولئك الّذين حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخرة

7 _ برخى از اعمال ناشايست ، نابودكننده سوابق نيك

حبطت اعمالهم . .. و ما لهم من ناصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 6،7

6 _ پيامبران و رهنوردان صراط مستقيم نيز اگر شرك بورزند، اعمال آنان تباه و فاسد مى شود.

ذلك هدى الله يهدى . .. و لو أشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون

7 _ شرك به خداوند موجب تباه و فاسد گشتن اعمال آدمى مى شود.

و لو أشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 147 - 3،7

3 _ اعمال نيك بنى اسرائيل در صورت تكذيب تورات و باور نداشتن قيامت براى آنان سودبخش نخواهد بود .

و الذين كذبوا . .. حبطت أعملهم

مصداق مورد نظر براى {الذين كذبوا . .. } با توجه به آيات پيشين، بنى اسرائيل است.

7 _ تباه شدن اعمال نيك ، جزايى مناسب براى تكذيب آيات الهى و روز قيامت

است .

حبطت أعملهم هل يجزون إلا ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 17 - 8

8 _ كفر به خدا ، مايه حبط و بى ارزشى و فاسد شدن اعمال نيك كافران است .

ما كان للمشركين أن يعمروا مسجد اللّه شهدين على أنفسهم بالكفر أولئك حبطت أعملهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 6

6 _ فسق و انحراف از حق ، موجب بى ارزش شدن اعمال در پيشگاه خداوند

أنفقوا . .. لن يتقبل منكم إنكم كنتم قوماً فسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 54 - 8

8 _ ميل و رغبت ، شرط پذيرش انفاق و كراهت و بى ميلى ، عامل بى ارزش شدن آن در پيشگاه خداست .

و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا . .. و لاينفقون إلا و هم كرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 16 - 3

3_ اعمال نيك دلبستگان به دنيا و زيبايى هاى آن ، در آخرت حبط شده و در پيشگاه خداوند ارزشى نخواهد داشت .

أُول_ئك . .. و حبط ما صنعوا فيها

ضمير در {فيها} به {الحياة الدنيا} برمى گردد و ظرف {حبط} _ به قرينه {فى الأخرة} در فراز قبل _ جهان آخرت است; يعنى: و حبط فى الأخرة ما صنعوا فى الدنيا. با توجه به معناى صنيعة (عمل خير) به نظر مى رسد، مراد از {ما صنعوا} اعمال نيك، همانند دستگيرى از مستمندان و ... و مقصود

از {ما كانوا يعملون} اعمال متعارف، همانند تجارت و ... باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 5،7

5- اَعمال آدمى ، در نتيجه كفر به آيات پروردگار و انكار معاد ، تباه شده و در قيامت سودى نخواهد بخشيد .

الذين كفروا بأي_ت ربّهم و لقائه فحبطت أعم_لهم

{حبط} به معناى {هدر رفتن و تباه شدن و فساد عمل} است.

7- عقيده و بينش انسان ، در ارجمندى يا پوچى اَعمال وى تأثير مستقيم دارد .

كفروا . .. فحبطت أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 23 - 2

2 _ كفر و انكار معاد ، موجب حبط و بى ثمر شدن عمل آدمى

و قال الذين لايرجون لقاءنا و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلن_ه هباء منثورًا

{هباء} به معناى ذرات بسيار ريزى است كه در حال عادى ديده نمى شود و تنها به وقت تابش نور آفتاب، از روزنه اى به داخل مكان تاريك مشاهده مى گردد و {منثوراً} اسم مفعول از ماده {نثر} و به معناى پراكنده شده است. اين تعبير، حاكى از بى ارزش بودن اعمال مجرمان است كه چون گرد و غبار پراكنده، هيچ ارزش و خاصيتى نداشته و حبط خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 2

2 - نگه داشتن اعمال نيك تا صحنه قيامت و از دست ندادن آنها در نتيجه گناه ، شرط بهرهورى انسان از ثمرات آن

من جاء بالحسنة فله خير منها

واژه {جاء} مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه اعمال

نيك، در صورتى ثمربخش است كه انسان بتواند تا پايان عمر آن را حفظ كرده و با گناهان خود موجبات حبط آن را فراهم نكرد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 23

23 - بى ايمانى ، باعث حبط عمل صالح مى شود .

أُول_ئك لم يؤمنوا فأحبط اللّه أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 5

5 - شرك ، باعث حبط عمل خوب ( بى اثر شدن و به هدر رفتن تلاش هاى پسنديده ) مى شود .

لئن أشركت ليحبطنّ عملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 8 - 4

4- كفر ، موجب سقوط انسان و از بين رفتن اعمال نيك وى *

و الذين كفروا فتعساً لهم و أضلّ أعم_لهم

برداشت بالا بدان احتمال است كه {أضلّ أعمالهم} نظر به حبط عمل داشته باشد; يعنى، اگر كافران عمل نيكى هم داشته باشند، پس از مرگ به كار آنان نخواهد آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 9 - 1،3

1- ناخشنودى كافران از پيام وحى ، باعث حبط اعمال آنان و گرفتار آمدنشان به نفرين الهى

فتعساً لهم و أضلّ أعم_لهم . ذلك بأنّهم كرهوا ما أنزل اللّه

بنابراين كه {ذالك} اشاره به {فتعساً لهم و أضلّ أعمالهم} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

3- ناخشنودى از پيام هاى وحى و انكار آن از روى هوس ، مايه حبط تمامى اعمال

كرهوا ما أنزل اللّه فأحبط أعم_لهم

با توجه به اطلاق كلمه {أعمالهم}، حبط تمامى

اعمال از آيه برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 5،8

5- حركت در مسير خشم الهى و بيزارى از رضاى او ، مايه حبط اعمال

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

8- عذاب به هنگام مرگ و حبط اعمال ، نتيجه عملكرد خود انسان است .

يضربون وجوههم و أدب_رهم . ذلك بأنّهم اتّبعوا... و كرهوا ... فأحبط أعم_لهم

از تعليل موجود در آيه شريفه، استفاده مى شود كه منافق، خود با عملكرد خويش زمينه عذاب و حبط اعمالش را فراهم مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 8،14

8- كفر و ستيزه جويى با دين و پيامبر ( ص ) ، از عوامل حبط عمل و نابودى اعمال نيك انسان

إنّ الذين كفروا و . .. و سيحبط أعم_لهم

14- برخى اعمال انسان ، ازبين برنده و نابودكننده ارزش و اثر ساير اعمال وى

و سيحبط أعم_لهم

بنابراين كه حبط اعمال به معناى پوچ شدن و بى بها گشتن اعمال به ظاهر نيك باشد، از ارتباط {كفروا}، {صدّوا} و {شاقّوا} با {سيحبط أعمالهم} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 8،10

8- امكان نابود شدن اعمال گذشته انسان ، به وسيله برخى اعمال و موضع گيرى هاى بعدى وى

و لا تبطلوا أعم_لكم

از {لا تبطلوا أعمالكم} استفاده مى شود كه صدور اعمال نيك از انسان، به معناى بقاى هميشگى آن نيست; بلكه ممكن است اعمال و موضع گيرى هاى بعدى انسان، اعمال نيك گذشته وى

را مضمحل كند.

10- تخلف از فرمان خدا و رسول او ، داراى تأثير در حبط اعمال گذشته انسان

أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول و لا تبطلوا أعم_لكم

از ارتباط {أطيعوا اللّه . ..} با {لاتبطلوا أعمالكم}، استفاده مى شود كه عدم اطاعت موجب بطلان و حبط اعمال گذشته انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 8

8 _ بى حرمتى به پيامبر ( ص ) ، باعث حبط اعمال انسان ، بدون توجه و آگاهى وى

لاترفعوا أصوتكم . .. و لاتجهروا له بالقول ... أن تحبط أعم_لكم

عوامل حبط عمل منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 54 - 1

1 _ كفر منافقان به خدا و انكار رسالت پيامبر ( ص ) ، عامل بى ارزش گشتن انفاق هاى آنان و پذيرفته نشدن آن در پيشگاه خداوند

و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا أنهم كفروا باللّه و برسوله

عوامل ذكر عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 17

17 _ درماندگى ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه به خاطر آمدن كرده هاى زشت ، اظهار ندامت و شرمسارى در پيشگاه خدا و پوزش طلبى انسان از آن خطا ها و ناسپاسيها

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه . .. لنكوننّ من الشكرين

عوامل صداقت در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 14

14- حفظ صداقت و راستى در انجام كار ها از آغاز تا انجام ،

نيازمند قدرت و توانى خدادادى

أدخلنى . .. و اجعل لى من لدنك سلط_نًا نصيرًا

عوامل عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 16

16 _ هراس از خدا و نترسيدن از غير او ، زمينه ساز پايبندى به عهد اوست .

أوفوا بعهدى . .. و إبى فارهبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 6

6 _ اقامه نماز و انفاق در راه خدا ، تجلى خشيت قلب و فزونى ايمان و توكل بر خدا

وجلت قلوبهم . .. زادتهم إيمنا ... الذين يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

تكرار {الذين}، بدون حرف عطف، براى رساندن اين معناست كه اقامه نماز انفاق نمود خارجى و تجلى صفات برشمرده شده در آيه قبل است.

عوامل عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 6

6 _ عقايد شرك آلود و جاهلانه موجب گرايش انسان به اعمال ناشايست و خلاف فطرت و وجدان است.

و كذلك زين . .. قتل أولدهم شركاؤهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 180 - 11

11 _ پندار نقص و كاستى در خداوند در پى دارنده اعمال و رفتارى ناشايست *

و ذروا الذين . .. سيجزون ما كانوا يعملون

{ما كانوا يعملون} بيانگر اين است كه الحادكنندگان در اسماء به خاطر اعمالشان كيفر مى بينند، در حالى كه الحاد در اسماء الهى يعنى ناميدن و توصيف خدا به اوصافى كه دلالت بر كمال مطلق ندارد و يا ناميدن غير خدا

به نامهاى خاص خداوند از مقوله عمل نيست. لذا اين احتمال به نظر مى رسد كه الحاد در اسماء الهى، مستلزم اعمال نارواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 4

4 _ خداشناسى ناقص و غلط ، موجب عملكرد نادرست است .

أخلفوا اللّه ما وعدوه . .. ألم يعلموا أن اللّه يعلم

{ألم يعلموا} مى رساند كه اگر منافقان به علم گسترده الهى آگاهى مى داشتند، از وظايف خويش تخلف نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 16

16 - ترس و واهمه ، باعث مى شود كه از انسان در صورت محذور داشتن ، رفتارى غير صادقانه سرزند .

ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا و يستئذن فريق منهم . .. يقولون إنّ بيوتنا عورة و م

از بهانه گيرى منافقان براى فرار از جهاد، به دست مى آيد كه آنان، از طرفى مى ترسيدند و از طرفى نمى توانستند معركه جنگ را ترك كنند. نفسِ بهانه گيرى به جاى موضع گيرى صريح، رفتارى غير صادقانه از روى ترس است.

عوامل قبول عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 7

7- عقيده انسان داراى نقشى تعيين كننده در قبول و ردّ اعمال وى در پيشگاه خداوند

الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف

عوامل گرايش به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 9

9 - بهره گيرى قرآن از تمايلات طبيعى انسان ها ، در گرايش

دادن آنان به ايمان و عمل صالح

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا . .. و لباسهم فيها حرير

عوامل مؤثر در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 3

3 - معاشران و همدمان ، داراى نقشى اساسى در عقيده ، عمل و سرنوشت انسان

و قيّضنا لهم قرناء فزيّنوا لهم ما بين أيديهم و ما خلفهم و حقّ عليهم القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 7 - 5

5 - بينش انسان ، رفتارساز و شكل دهنده كردار او است .

ليطغى . أن رءاه استغنى

عوامل مؤثر در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 32 - 6

6 - توجه دادن زنان پيامبر ، به موقعيت و جايگاه شان برانگيزاننده آنان به انجام دادن تكليف هاى واگذار شده است .

ي_نساء النبىّ لستنّ كأحد من النساء إن اتّقيتنّ فلاتخضعن بالقول

خطاب مستقيم {يا نساء النبىّ} مى تواند گوياى اين نكته باشد كه آنان، با توجه به جايگاه خود، دستورالعمل هاى مربوط شان را به خوبى انجام مى دادند.

غفلت از آثار عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 17

17 _ آدمى در دنيا از حقيقت اعمال خود و بازتابهاى آن غافل است.

ثم ينبئكم بما كنتم تعملون

غفلت از حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 4

4 - غفلت از محاسبه اعمال ، زمينه ساز فراموشى از ياد خداوند *

ي_أيّها الذين

ءامنوا . .. و لتنظر إنّ اللّه خبير بما تعملون. و لاتكونوا كالذين ن

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه تقدم {و لتنظر. ..} بر {و لاتكونوا كالذين...} نظر به تقدم رتبى داشته باشد.

غفلت از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 35 - 4

4 - غفلت انسان ، از كردار خويش و فراموش كردن آن پيش از برپايى قيامت

يوم يتذكّر الإنس_ن ما سعى

غفلت از ناظران عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 22 - 2

2 - غفلت انسان از شهادت اعضا و جوارح ، عامل جرأت وى بر گناه و معصيت

و ما كنتم تستترون أن يشهد عليكم سمعكم و لا أبص_ركم و لا جلودكم

فراموشى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 35 - 4

4 - غفلت انسان ، از كردار خويش و فراموش كردن آن پيش از برپايى قيامت

يوم يتذكّر الإنس_ن ما سعى

فراموشى عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 5

5- از ياد بردن اَعمال و دستاورد هاى ناروا و به فراموشى سپردن گناهان گذشته خود ، بزرگ ترين ستم انسان بر خويش است .

و يج_دل . .. و من أظلم ... و نسى ما قدّمت يداه

{نسى ما قدّمت يداه} يعنى: {فراموش كرد كردار پيشين خود را. }. مقصود از {ما} _ به قرينه آيه قبل _ جدال به باطل در برابر حق و استهزاى آيات الهى است.

فرجام اخروى عمل

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 60 - 3

3 _ قيامت ، روزى است كه در آن ، عاقبت كار انسان ها مشخص مى شود .

و ما ظن الذين يفترون . .. يوم القيمة

فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 30

30 _ توجه به عاقبت و فرجام كار ها ، از معيار هاى ارزشگذارى آنها

ذلك خير و احسن تاويلا

خداوند، عاقبت نيك و فرجام خوش {اطاعت از خدا و . .. } را ملاك لزوم عمل به آنها قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 122 - 8

8 _ توجه انسان ها به فرجام اعمال خود ، بازدارنده ايشان از بدى ها و ترغيب كننده آنان به نيكيهاست .

و من يتخذ الشيطن ولياً من دون اللّه فقد خسر . .. و الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 5،6،7

5- پيامبر ( ص ) ، موظف به درخواست از خداوند براى توفيق انجام هر عملى از آغاز تا فرجام ، بر اساس نيتى خالص و آميخته با صدق و راستى

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

6- ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به درستى ، نيازمند استمداد از خدا

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

7- درخواست توفيق از خداوند در نوافل و نماز شب ، براى ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن

به راستى و درستى ، امرى مطلوب و پسنديده است .

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 76 - 2

2 - فرجام همه كار ها در اختيار خداوند است .

و إلى اللّه ترجع الأُمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 35 - 1

1 - تمام انسان ها ، در صحنه قيامت حاضر شده ; كردار هاى فراموش گشته خويش و اهداف آن تلاش ها را به خاطر خواهند آورد .

يوم يتذكّر الإنس_ن ما سعى

{ما} در {ما سعى} موصول و عائد آن حذف شده است; يعنى، {ما سعى له}. اين تعبير بر اهدافى منطبق است كه سعى انسان، براى دستيابى به آن بوده است. ممكن است {ما} مصدريه باشد; يعنى، {سعيه}. در اين صورت آنچه به ياد انسان خواهد آمد، نفس سعى و تلاش او است.

فرجام عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 7 - 15

15- { قال الرضا ( ع ) فى قول الله عزّوجلّ : { إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن أسأتم فلها } : إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن أسأتم فلها ربّ يغفر لها ;

امام رضا(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ {إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن أسأتم فلها} فرمود: اگر نيكويى كنيد، براى خودتان نيكويى كرده ايد و اگر بدى كنيد، پس براى آن پروردگارى هست كه آن را مى بخشد}.

فرجام عمل ناپسند

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 1

1 _ لزوم خوف آدمى از فرجام اعمال ناشايست خويش در قيامت

و اتّقوا يوماً ترجعون فيه الى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 5

5 _ بازگشت نتايج اعمال نيك و بد انسان ، به خود او

لها ما كسبت و عليها ما اكتسبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 6

6 - غافل بودن از حقيقت و بيم نداشتن از فرجام كردار ناروا ، طغيان گرى است .

إنّه طغى . .. لعلّه يتذكّر أو يخشى

خداوند، براى بازداشتن فرعون از طغيان، به موسى و هارون(ع) راه ايجاد تذكر و خشيت را مى آموزد. بنابراين نبود اين دو خصلت، مايه طغيان گرى فرعون بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 103 - 4

4 - جاودانگى در عذاب دوزخ ، فرجام زيان كاران فاقد عمل صالح و گران وزن

و من خفّت موزينه . .. فى جهنّم خ_لدون

فرجام غفلت از پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 9

9 - تباهى و هلاكت ، فرجام بى توجهى به آخرت و بى اعتنايى به جزاى اعمال است .

فلايصدّنك عنها . .. فتردى

{تردى} از {ردى} به معناى هلاكت مشتق است و پى آمد شبهه افكنى هاى منكران معاد را بيان مى كند.

فرجام غفلت از كيفر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه

- 20 - 16 - 9

9 - تباهى و هلاكت ، فرجام بى توجهى به آخرت و بى اعتنايى به جزاى اعمال است .

فلايصدّنك عنها . .. فتردى

{تردى} از {ردى} به معناى هلاكت مشتق است و پى آمد شبهه افكنى هاى منكران معاد را بيان مى كند.

فرصت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 12

12 _ دنيا ، سراى تلاش است و جهان پس از مرگ ، براى كيفر و پاداش مى باشد .

إذا هم يبغون . .. متع الحيوة الدنيا ثم إلينا مرجعكم فننبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 1

1 _ دنيا سراى تلاش و آخرت سراى كيفر و پاداش است .

للذين أحسنوا الحسنى . .. و الذين كسبوا السيئات جزاء سيئة بمثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 30 - 3

3 _ دنيا ، جايگاه عمل براى جهان آخرت است .

هنالك تبلوا كل نفس ما أسلفت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 15

15- تنها زندگى دنيا ، ظرف عمل و بستر تأمين سعادت اخروى است .

يقيموا الصلوة و ينفقوا . .. من قبل أن يأتى يوم لابيع فيه و لاخل_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 6

6- دنيا ، جايگاه عمل براى آخرت است .

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا

در صورتى كه {فى ه_ذه الدنيا} متعلق به {أحسنوا} باشد، مفيد معناى

فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 10

10- دنيا ، ميدان عمل و آخرت صحنه دريافت پاداش و كيفر است .

يوم تأتى . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 3

3- دنيا ، ظرفى مناسب براى تلاش هاى سودمند و كفر ، مايه بهره نبردن از فرصت هاى موجود در آن است .

ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 4

4- قيامت ، روز پايان فرصت ها و جبران ناپذيرى خطا ها و انحرافات است .

و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر

مراد از {الأمر} به قرينه {يوم الحسرة} فرصت هايى است كه از كف دادن آن موجب حسرت شده است و {قضى} از {قضاء}به معناى فيصله دادن و به پايان رساندن است، به گونه اى كه مورد آن جبران پذير نباشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 10

10 - دنيا ، محل تلاش و آخرت جاى كيفر و پاداش و مواجه شدن با نتيجه تلاش است .

إنّ الساعة ءاتية . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 5

5 - زندگى دنيوى ، تنها فرصت عمل و كسب ارزش ها

قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون

- 23 - 108 - 5

5 - دنيا ، يگانه ميدان عمل

ربّنا أخرجنا منها . .. قال اخسئوا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 15

15 - دنيا ، مجال تهيه توشه براى آخرت است .

فارجعنا نعمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 4

4 - آخرت ، عرصه عمل و محلِ تدارك از دست داده ها و تصحيح رفتار ها نيست .

ربّنا أخرجنا نعمل ص_لحًا غير الذى كنّا نعمل أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر

برداشت ياد شده، از جواب منفى خداوند به درخواست كافران دوزخى به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 10

10 - دنيا ، عرصه تلاش و كوشش و جهان آخرت ، عرصه اجر و پاداش

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 55 - 7،9

7 - توصيه خداوند به عمل كردن به قرآن ، پيش از دچار شدن به پيامد هاى هلاكت بار ر ها كردن قرآن ( عذاب )

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل . .. من قبل أن يأتيكم العذاب

9 - روى آودن به قرآن و عمل به تعاليم آن ، پس از آمدن عذاب بى فايده است .

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل . .. من قبل أن يأتيكم العذاب بغتة

از اين كه خداوند فرمود: پيش از آمدن عذاب به تعاليم قرآن عمل كنيد، روشن مى شود كه با آمدن عذاب، اين كار بى

فايده خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 7

7 - در قيامت ، راهى براى جبران گذشته ها و انجام هيچ عملى نيست .

لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين

از اين كه كافران و گنه كاران براى جبران كوتاهى هاى خود، تقاضاى بازگشت به دنيا را دارند، مى توان به اين حقيقت رسيد كه قيامت روز عمل و تلاش نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 13

13 - زندگى دنيوى ، مجال عمل و انتخاب است ; اما همراه با مسؤوليت و دريافت نتايج .

اعملوا ما شئتم

از تقابل {يلقى فى النار} و {اعملوا ما شئتم} استفاده مى شود كه تحريف گران آيات الهى، تنها در مجال دنيا حق انتخاب دارند و در آخرت مجبور به ورود در آتش اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 3

3 - دنيا ، جايگاه تلاش و كوشش و مزرعه اى براى آخرت است .

من كان يريد حرث الأخرة نزد له فى حرثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 11

11- زندگى دنيا ، صحنه عمل و آخرت ميدان دريافت اعمال و نتايج آن *

و لكلّ درج_ت ممّا عملوا و ليوفّيهم أعم_لهم

بنابراين كه {حقّ عليهم القول} در آيه قبل، عذاب اخروى باشد; از اين آيه استفاده مى شود كه مراد از {درجات} درجه هاى اخروى است و در آن جايگاه، نتايج اعمال استيفا مى شود.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 16 - 6

6 - تنها دنيا ، سراى عمل و اندوختن توشه آخرت است .

كانوا قبل ذلك محسنين

تصريح به {قبل ذلك}، مى رساند كه متقين، قبل از حضور در صحنه قيامت (در زندگى دنيا) توشه عمل برگرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 10

10 - { عن زيدبن وهب إنّ عليّاً ( ع ) قال : . . .و ل_كنّه جعل الدنيا دار الأعمال و جعل الأخرة دار الجزاء و القرار { ليجزى الذين أساؤا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى } . . . ;

زيدبنوهب گويد: امام على(ع) فرمود: . ..خداوند دنيا را خانه عمل و آخرت را منزل جزا و آرامش قرار داده است تا بدكاران را به كيفر بدى هايشان برساند و نيكوكاران را پاداش نيك دهد}... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 2،4

2 - انسان ها ، بايد دنيا را ميدان مسابقه جهت دست يافتن به بهشت و آمرزش الهى قرار دهند .

و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور . سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

4 - دنيا ، عرصه مسابقه و تلاش براى كسب سعادت اخروى ( بهشت پهناور ) است ; نه ميدان بازى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى .

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 9،11

9 - دنيا ، عرصه عمل و كسب توشه اخروى است .

و

أنفقوا . .. من قبل أن يأتى أحدكم الموت

11 - با فرارسيدن مرگ ، راه براى عمل بسته مى شود .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 35

35 - توصيه و ترغيب خداوند به انجام دادن كار هاى خير ، پيش از فرا رسيدن مرگ

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 8

8 - دنيا ، فرصتى مناسب براى تهيه نيازمندى هاى آخرت و پيش فرستادن آن

ما قدّمت يداه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 35 - 3

3 - دنيا ، محل تلاش و آخرت ، جاى بهره مندى از تلاش ها است .

فإذا جاءت الطامّة الكبرى . يوم يتذكّر الإنس_ن ما سعى

بيان {يادآورى اعمال در قيامت}، صرفاً به منظور خبر از آينده نيست; بلكه بشارت دادن و انذار انسان ها نسبت به فرجام اعمالشان است.

فرصت عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 8

8 _ حيات آخرت ، فاقد هر گونه زمينه و فرصت براى انجام اعمال نيك

او نرد فنعمل غير الذين كنا نعمل

آرزوى برگشت به دنيا براى انجام اعمال نيك و تدارك گذشته ها، دلالت بر اين دارد كه در آخرت فرصت براى انجام عمل نيك و تدارك گذشته ها نيست.

فريبندگى عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 3

3 -

اعمال و رفتار كفرپيشگان ، چون سراب فريبنده است .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

فضايل پيشگامان در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 7

7 - پيشتازان در انجام كار هاى خير ، از بهترين مردم و والاترين آنان در پيشگاه خداوند

و منهم سابق بالخيرت

از تقسيم بندى سه گانه مردم در تمسّك به قرآن و دين دارى (ضعيف، قوى و. ..) و آمدن گروه پيشتاز در انجام خيرات به عنوان آخرين و قوى ترين گروه، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

فضيلت سرعت در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 3 - 4

4 - تسريع در انجام فرمان هاى الهى ، فضيلتى درخور تحسين است .

و الس_بح_ت سبحًا

سوگند خداوند به {سابحات}، حاكى از فضل شتابگران و نيكو شمردن كار آنان است.

فضيلت عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 5

5 - جايگاه والاى ايمان و عمل صالح در پيشگاه خدا

و الذين ءامنوا و . .. الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

با توجه به تأكيد خدا در اين آيه و آيه قبل درباره ايمان و عمل صالح، ارزش و اهميت آن استفاده مى شود.

فلسفه تجسم عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 3،4

3 - تجسم اعمال انسان ، مجازات و پاداش الهى در آخرت براى او

و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ

يجزيه الجزاء الأوفى

برداشت ياد شده با توجه به تعبير {يجزاه} _ به جاى {يجزى به} _ استفاده مى شود; زيرا مفاد آن چنين است: {خداوند انسان را به همان عملش جزا مى دهد [و نه در برابر عملش]}.

4 - مجازات انسان با عملكرد تجسم يافته خويش ، تجلى عدالت الهى در نظام جزا

و أنّ سعيه . .. ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

با توجه به اين كه ضمير مفعولى در {يجزاه} به {سعى} بازمى گردد، مى توان استفاده كرد كه عادلانه بودن نظام مجازات الهى، نتيجه آن است كه كيفر و پاداش در قيامت، چيزى جز عمل خود انسان نيست.

فلسفه ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 1،3

1 _ ثبت همه انفاق هاى كوچك و بزرگ مؤمنان ، به منظور اعطاى پاداش به آنان

و لاينفقون نفقة صغيرة و كبيرة . .. إلا كتب لهم ليجزيهم

3 _ ثبت هر گام مؤمنان در پيمودن مسير الهى ، به منظور اعطاى پاداش به آنان

و لايقطعون وادياً إلا كتب لهم ليجزيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 7

7 - ثبت دقيق اعمال انسان ها ، تضمينى است بر روا نشدن كمترين ظلم بر آنان .

و لدينا كت_ب . .. و هم لايظلمون

فلسفه حبط عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 3

3- گم شدن اعمال كافران در سراب { كفر } و شكوفايى اعمال مؤمنان در وادى { ايمان } ، داراى فلسفه اى معقول و برهانى

الذين كفروا

. .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا... و أصلح بالهم . ذلك بأنّ الذين

{ذالك} در مقام بيان علّت و فلسفه مطلبى است كه در آيات پيشين بيان شده است; يعنى، پوچى اعمال كافران و ثمربخشى اعمال مؤمنان، امرى برهانى است; زيرا كافر ره باطل پيموده و باطل فرجامى ندارد و مؤمن ره حق رفته و ثمربخشى عين حقانيت است.

فلسفه عمل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 40 - 10

10 - كار هاى پيامبراكرم ( ص ) مانند ازدواج با زينب ، جنبه رسالى داشته و از پيش خود نبوده است .

ما كان محمّد أبا أحد من رجالكم و ل_كن رسول اللّه

احتمال دارد كه ذكر {و ل_كن رسول اللّه} پس از نفى اُبوّت پيامبر(ص) براى مردان، به منظور يادآورى اين نكته باشد كه كارهاى او، بر اساس رسالت الهى بوده و از پيش خود اقدام نكرده است.

فوايد اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 3

3 - كردارى كه ذخيره آخرت باشد ، در قيامت اطمينان آور و مايه آرامش خاطر انسان خواهد بود .

ي_ليتنى قدّمت لحياتى . .. ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

تقابل دو دسته اى كه در اين مجموعه آيات از آنان ياد شده است، بيانگر برداشت ياد شده است.

قاطعيت در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 11،12

11 - مسلمانان نبايد به خاطر هراس از دشمنان دين و به بهانه احساس خطر از ناحيه آنها ، در اجراى احكام الهى

كوتاهى كنند .

فولوا وجوهكم شطره . .. إلا الذين ظلموا منهم فلا تخشوهم

12 - مسلمانان در عمل به احكام الهى و مواضع به حق خويش ، نبايد از تبليغات و جار و جنجال دشمنان هراسى به خود راه دهند .

فلا تخشوهم

قانونمندى پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 10

10 - بهره مندى انسان از نتيجه اعمال و تلاش هاى خويش ، قانون و مشيتى الهى است .

من كان . .. نزد له فى حرثه و من كان ... نؤته منها

لحن آيه و انتساب فعل هاى {نزد} و {نؤته} به خداوند، حكايت از تدبير، برنامه ريزى و مشيت او دارد كه در آيه قبل تحت عنوان {يرزق من يشاء} آمده است.

قبول عمل پسنديده مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 20

20 - پذيرش كمترين عمل نيك مؤمنان از سوى خداوند ، نشانى از ارج گذارى او به بندگان خود

و من يقترف حسنة . .. إنّ اللّه غفور شكور

قبول عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 20،25

20 _ خداوند ، عمل نيك را تنها از پرهيزگاران مى پذيرد .

انما يتقبل اللّه من المتقين

25 _ خداوند ، تنها عمل نيكى را مى پذيرد كه همراه با تقوا باشد .

انما يتقبل اللّه من المتقين

برخى برآنند كه مراد از شرطيت تقوا براى پذيرش عمل، رعايت تقوا در خود عمل است، يعنى عمل بايد شرايط تعيين شده از سوى خداوند، همانند خلوص و . .. را

دارا باشد.

قبولى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 14

14 _ مقبوليّت انفاق در پيشگاه خداوند و ثمردهى آن ، در گرو نيّت و قصد قربت انفاق كننده

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم و ما تنفقون الاّ ابتغاء وجه اللّه

بنابراينكه جمله {و ما تنفقون} حال براى {و ما تنفقوا فلانفسكم} باشد; يعنى آنگاه انفاق به سود شماست كه براى {ابتغاء وجه اللّه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 12

12 _ دعاى همسر عمران در پيشگاه خداوند و درخواست از او ، براى قبولى نذرش

ربّ انّى نذرت لك . .. انّك انت السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 5

5 _ ايمان ، شرط ضايع نشدن پاداش عمل

انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

آوردن اسم ظاهر {المؤمنين} به جاى ضمير، بيانگر اين است كه پاداش عملكرد مجاهدان مشروط به ايمان آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 15

15 _ بارورى اعمال ، در گرو احسان و تقوا

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

بنابر اينكه {الّذين}، مبتدا باشد ; نه صفت براى {المؤمنين}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 28

28 _ آتش گرفتن قربانى بنى اسرائيل ، علامت قبولى آن در پيشگاه خداوند

حتّى ياتينا بقربان تاكله النار

امام صادق (ع) فرمود: كانت بنواسرائيل اذا قربت القربان

تخرج نار تأكل قربان مَنْ قُبلَ منه . .. .

_______________________________

كافى، ج 4، ص 335، ح 16 ; نورالثقلين، ج 1، ص 417، ح 462.

قدرت بر ثبت عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 5 - 2

2 - شناخت مراحل آغازين خلقت انسان ، زمينه ساز پى بردن به تحت مراقبت بودن وى و مايه شناخت قدرت خداوند بر ثبت كردار او است .

عليها حافظ . فلينظر الإنس_ن ممّ خلق

ارتباط دو آيه، با توجّه به حرف {فاء} در {فلينظر}، بيانگر برداشت ياد شده است.

قرائت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 1،2

1- خداوند ، فراخوان انسان ها در قيامت ، به خواندن نامه عمل خويش

و نخرج له يوم القي_مة كت_بًا . .. اقرأ كت_بك

2- هر انسانى در قيامت ، با خواندن پرونده اعمال خويش ، خود حسابگر آنها خواهد بود .

اقرأ كت_بك كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

قصور در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 11

11 - مسلمانان نبايد به خاطر هراس از دشمنان دين و به بهانه احساس خطر از ناحيه آنها ، در اجراى احكام الهى كوتاهى كنند .

فولوا وجوهكم شطره . .. إلا الذين ظلموا منهم فلا تخشوهم

كافران و تكذيب عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 11

11- كافران پس از مرگ ، به كلى منكر اعمال زشت دنيوى خويش مى شوند .

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم

المل_ئكة ... ما كنّا نعمل من سوء

كفر عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 9

9 _ بدكاران ، گرفتار كيفرِ كردار ناپسند خويش خواهند شد .

من يعمل سوءاً يجز به

كمى حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 6 - 6

6 - { قال علىّ ( ع ) . . . و معنى قوله { فمن ثقلت موازينه } و { من خفّت موازينه } فهو قلة الحساب و كثرته ;

على(ع) فرمود: معناى سخن خداوند {فمن ثقلت موازينه} و {من خفّت موازينه}، پس آن [سنگينى و سبكى، به معناى ]كمى و زيادى [مدت] حسابرسى است}.

كيفر اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 2

2 _ عذاب و كيفر اخروى انسان ها ، نتيجه عملكرد خود آنان

ذلك بما قدّمت ايديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 18

18 _ اعمال و رفتار هر يك از گمراهان و هدايت يافتگان داراى بازتاب و سزايى مناسب در قيامت

فينبئكم بما كنتم تعملون

هدف از جمله {فينبئكم بما . ..} ترغيب مردمان به هدايت و پذيرش تعاليم قرآن و تهديد كفرپيشگان و منحرفان به عذاب است و چون مجرد آگاه سازى به اعمال و كردار براى تهديد و ترغيب كافى نيست بنابراين جمله {فينبئكم} كنايه از پاداش دهى و به كيفررسانى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 -

27

27 _ جزاى اعمال در آخرت، متناسب با نوع عمل و روحيات عمل كننده است.

اليوم تجزون عذاب الهون . .. كنتم عن ءايته تسكتبرون

خداوند در برابر روحيه استكبارى و خودبرتربينى ظالمان، آنان را به عذاب خواركننده (الهون) وعده مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 20

20 _ قيامت روز پاداش و كيفر اعمال است.

و كذلك زينا لكل أمة عملهم . .. فينبئهم بما كانوا يعملون

مطلع ساختن آدميان بر اعمالشان در قيامت، كنايه از مجازات و يا پاداش آنان مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 147 - 4،5

4 _ حضور در صحنه قيامت و برخورد با سزاى اعمال دنيوى ، فرجام همه انسانهاست .

لقاء الأخرة

كلمه {لقاء} (رسيدن و برخورد كردن) مصدرى است كه به مفعولش اضافه شده و فاعل آن محذوف است ; يعنى: {و لقائهم الأخرة}.

5 _ كيفر انسان ها در قيامت ، بازتاب اعمال خود آنان است .

هل يجزون إلا ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 4

4 _ كيفر هر كار بد در قيامت ، كيفرى متناسب با همان كار بد خواهد بود .

جزاء سيئة بمثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 4

4- كيفر و پاداش الهى به انسان ها در قيامت ، كاملاً مطابق و متناسب با كم و كيف رفتار آدمى است .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- نحل - 16 - 111 - 7،10

7- همه انسان ها ، سزاى اعمال خويش را در قيامت ، به طور كامل دريافت خواهند كرد .

يوم . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت

{توفّى} (از ماده توفية) به معناى پرداخت و دريافت كامل است.

10- دنيا ، ميدان عمل و آخرت صحنه دريافت پاداش و كيفر است .

يوم تأتى . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 15

15- كيفر هاى الهى ، در آخرت ، بازتاب اَعمال انسان است .

و وجدوا ما عملوا حاضرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 5

5 - پاداش اعمال در قيامت ، عادلانه و به دور از هرگونه نقص و كاستى است .

و من يعمل . .. فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 2

2 - قيامت ، روز محاسبه كردار آدميان و مجازات و پاداش در تعليمات ابراهيم

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 54 - 5

5 - تجسم اعمال آدميان ، به صورت كيفر و پاداش در آخرت

فاليوم لاتظلم نفس شيئًا و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون

آمدن تعبير {لاتجزون إلاّ ما} به جاى {لاتجزون إلاّ بما كنتم تعملون} (با ذكر {باء} مقابله)، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه خودِ اعمال آدمى در روز رستاخيز، به صورت كيفر و پاداش به او برگردانده خواهد شد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 53 - 4

4 - قيامت ، روز حسابرسى اعمال و پاداش و جزا

ه_ذا ما توعدون ليوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 16

16 - علم گسترده الهى به عملكرد انسان ها ، پشتوانه كيفر و پاداش اخروى آنان

اعملوا ما شئتم إنّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 7

7 - اعمال نيك و بد آدمى ، داراى بازتاب در دنيا و درپى دارنده كيفر و پاداش در حيات اخروى

من عمل ص_لحًا . .. ثمّ إلى ربّكم ترجعون

تعبير {ثمّ إلى ربّكم} _ در پى {من عمل صالحاً. ..} _ مى رساند كه آنچه در صدر آيه شريفه نسبت به بازتاب عمل گفته شده، مربوط به دنيا است و اعمال آدمى پس از آن نيز كيفر و پاداشى در نزد پروردگار خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 3

3 - تجسم اعمال انسان ، مجازات و پاداش الهى در آخرت براى او

و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

برداشت ياد شده با توجه به تعبير {يجزاه} _ به جاى {يجزى به} _ استفاده مى شود; زيرا مفاد آن چنين است: {خداوند انسان را به همان عملش جزا مى دهد [و نه در برابر عملش]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 15 - 2

2 - قيامت ، روز مواجه شدن

با سزاى اعمال است .

يوم الدين

{دين}; يعنى، جزا و به معناى طاعت نيز آمده است (مفردات راغب) و چون معناى اول با قيامت تناسب دارد، در آيه شريفه به معناى جزا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 18 - 4

4 - قيامت ، روز كيفر دادن اعمال است .

يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 11 - 1

1 - قيامت ، روز جزاى اعمال است .

الذين يكذّبون بيوم الدين

{دين} در معانى {طاعت} و {جزاء} استعمال مى شود و معناى مجازى آن {شريعت} است (مفردات راغب). تناسب معناى {جزاء} با قيامت، دليل برگزيدن اين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 5،7

5 - مشاهده كردار و مواجه شدن با پاداش و كيفر آن ، از اهداف حشر انسان ها در قيامت

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

حرف {لام} در {ليروا}، بيانگر برداشت ياد شده است. مشاهده اعمال، يا به معناى مشاهده پاداش و كيفر آنها است و يا ناظر به تجّسم اعمال و مشهود بودن آن در قيامت است.

7 - مواجه شدن انسان ها با كردار خود و پاداش يا كيفر آن ، پس از بازگشت آنان از حسابرسى است .

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 8

8 _ ترك عمل به وظيفه و ادعاى انجام آن و انتظار ستايش در برابر عملى كه انجام نشده ، ناپسند و موجب عذاب دنيا و

آخرت است .

و يحبّون ان يحمدوا . .. فلا تحسبنّهم بمفازة من العذاب و لهم عذاب اليم

تكرار كلمه عذاب دلالت بر اين دارد كه آنها به دو عذاب گرفتار مى شوند، و به نظر مى رسد يكى از آن دو، عذاب دنيوى و ديگرى عذاب اخروى باشد.

كيفر اخروى عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 12

12 _ عذاب اخروى بازتاب اعمال ناشايست و مداوم آدمى است.

ثم ينبئهم بما كانوا يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 52 - 7

7 _ بين كردار انسان و مجازات او در آخرت ، تناسب كامل وجود دارد .

ذوقوا عذاب الخلد هل تجزون إلا بما كنتم تكسبون

{باء} در جمله {هل تجزون إلا بما كنتم تكسبون} براى مقابله است و اين جمله مى تواند پاسخ اين سؤال باشد كه: چرا كافران به عذاب ابدى دچار خواهند شد؟ (ذوقوا العذاب الخلد) خداوند پاسخ مى فرمايد: اين حكم در مقابل رفتار و متناسب با گناهان خود آنان است. بنابراين بين كيفر (عذاب ابدى) و عمل آدمى، ارتباط و تناسب وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 6

6 - تبديل شدن اعمال ناپسند بدكاران به صورت كيفر در جهان آخرت

فلايجزى الذين عملوا السيّ_ئات إلاّ ما كانوا يعملون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اعمال بدكاران در اين آيه به عنوان خود جزا مطرح شده است; نه {مجزى به}; يعنى، چيزى كه در مقابل آن جزا داده شوند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 33 - 3

3 - قيامت ، صحنه ظهور عواقب گناه و بدكارى

و بدا لهم سيّئات ما عملوا

چنانچه قبل از {سيّئات} مضاف حذف شده و تقدير آن {جزاء يا عقوبة سيّئات. ..} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

كيفر بى ارزشى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 9 - 3

3 - گرفتارى به جهنم ، كيفر كردار هاى بى ارزش است .

و أمّا من خفّت موزينه . فأُمّه هاوية

كيفر تداوم عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 36 - 1

1 - عذاب هاى كافران در قيامت ، كيفر مداومت آنان بر كردار زشت خويش در دنيا است .

هل ثوّب الكفّار ما كانوا يفعلون

{ثواب}; يعنى، جزا و {تثويب} به معناى جزا دادن است (قاموس). فعل {كانوا} _ كه بر مضارع داخل شده است _ بر استمرار دلالت دارد.

كيفر تظاهر به عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 30 - 4

4 - تظاهر به كار هاى ناشايست ، موجب تشديد عذاب مى شود .

من يأت منكنّ بف_حشة مبيّنة يض_عف لها العذاب ضعفين

كيفر دنيوى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 5

5 _ دريافت برخى از پاداش ها و جزاى اعمال در غير قيامت ( دنيا و برزخ ) *

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

كلمه {انّما}، دريافت كامل پاداش و جزا را منحصر به روز قيامت

مى كند، لذا مفهوم آن، دريافت برخى از جزا و پاداش در غير روز قيامت است و مراد از غير قيامت، مى تواند دنيا و يا برزخ و يا هر دو باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 8

8 _ ترك عمل به وظيفه و ادعاى انجام آن و انتظار ستايش در برابر عملى كه انجام نشده ، ناپسند و موجب عذاب دنيا و آخرت است .

و يحبّون ان يحمدوا . .. فلا تحسبنّهم بمفازة من العذاب و لهم عذاب اليم

تكرار كلمه عذاب دلالت بر اين دارد كه آنها به دو عذاب گرفتار مى شوند، و به نظر مى رسد يكى از آن دو، عذاب دنيوى و ديگرى عذاب اخروى باشد.

كيفر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 12

12 _ كيفر انسان ها ، بازتاب و نتيجه اعمال آنهاست .

و ان تبدوا ما فى انفسكم . .. يحاسبكم به اللّه ... و يعذّب من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 9 - 5

5 _ هدف از گردآوردن انسان ها در دنيا ، حضور آنان در قيامت و دادن جزاى اعمال است . *

ربّنا انّك جامع الناس ليوم لا ريب فيه

بنابراينكه {لام} در {ليوم}، غايت باشد; نه به معناى {فى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 54 - 8

8 _ بازتاب كردار آدمى مشابه و همسان با عملكرد وى

و مكروا و مكر اللّه

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 13،14

13 _ پاداش و جزاىِ كردار آدمى در قيامت بر اساس عدل

ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون

14 _ ضرورت برپايى قيامت و معاد براى دريافت تمامى جزا ها و پاداش هاى اعمال *

و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون

جمله {و هم لا يظلمون} (عدالت الهى)، پس از جمله {توفّى كلّ نفس ما كسبت}، بيانگر اين است كه ستم نشدن بر انسانها در گرو دريافت كامل جزا و پاداش اعمال آنان مى باشد ; و اين معنا تنها در قيامت تحقق مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 9

9 _ عذاب دوزخيان ، هرگز فزونتر از اقتضاى عملكرد آنان نخواهد بود .

ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 10

10 _ دوزخ ، جزايى كامل براى اعمال ناپسند انسانها

و انّما توفّون . .. فمن زحزح عن النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 3

3 _ آگاهى كامل خداوند به ناچيزترين اعمال ، تضمين كننده عدالت در مجازات ها و پاداش هاى الهى

كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة

ظاهراً جمله {ان اللّه . .. }، نتيجه اى است مترتب بر آگاهى خداوند. يعنى چون خداوند آگاه به تمامى جهات است،

ظلم نمى كند. زيرا از ريشه هاى ظلم، جهل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 126 - 4

4 _ مالكيت و احاطه خداوند بر هستى ، ضامن كيفر و پاداش دهى عادلانه و دقيق وى به اعمال مردم

من يعمل سوءاً يجز به . .. و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض ... محيطاً

برخى بر آنند كه جمله {و لله ما فى السموت}، به منزله تعليل براى جمله هاى {من يعمل سوءا يجز به} و {فأولئك . ..} است; يعنى چون خداوند مالك تمام هستى است، قادر بر كيفر و پاداش بدون كم و كاست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 19

19 _ مسيحيان پيمان شكن ، مورد تهديد خداوند به عذاب و كيفر اعمال خويش

و سوف ينبئهم اللّه بما كانوا يصنعون

جمله {ينبئهم اللّه . ..}، كنايه از كيفر دادن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 10

10 _ هابيل ، معتقد به معاد و معارف دين و داراى يقين به بهشت و دوزخ و آگاه به كيفر و پاداش اعمال

انى اخاف اللّه رب العلمين . .. تبوأ باثمى و اثمك فتكون من اصحب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 4

4 _ اعمال و نيات پنهان و آشكار آدمى مورد محاسبه و جزاء و پاداش الهى

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

بيان آگاهى خداوند بر آشكار و نهان انسان هشدارى است به

بندگان كه اعمال و رفتار و نيز نيات و حالات آنان محاسبه خواهد شد. و به مقتضاى آن به پاداش و يا سزاى لازم خواهند رسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 7

7 _ عذاب اخروى پيروان شرك و كفر، سزاى اعمالشان در دنياست.

فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 7

7 _ كيفر هاى سخت اخروى ، بازتاب عملكرد و موضع گيرى هاى خودِ انسان

من يحادد اللّه و رسوله فان له نار جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 5

5- گرفتار شدن به كيفر عمل خويش ، نمود و مظهر ظلم به نفس است .

و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . فأصابهم سيئات ما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 6

6 - جزاى اعمال ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 10

10- تمامى اعمال آدميان _ حتى خردترين و سبك ترين آنها _ مورد حسابرسى ، بازخواست و جزاى الهى قرار خواهد گرفت .

و إن كان مثقال حبّة من خردل أتينا بها و كفى بنا ح_سبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 13

13 - گواهى اعضا و جوارح بر گفتار و رفتار انسان ها و جزاى كامل و

عادلانه خدا به آنان ، موجب آگاهى آنان به حقانيت خداوند است .

يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ و يعلمون أنّ اللّه ه

جمله {و يعلمون. ..} عطف بر {يوفّيهم} است و مقصود از {يومئذ} _ به قرينه آيه قبل (يوم تشهد ...) - همان روزى است كه اعضاى بدن عليه انسان گواهى مى دهند. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: روزى كه اعضاى بدن انسان، بر رفتار وى گواهى مى دهند و مردم به جزاى كامل و عادلانه خود مى رسند، در چنين روزى است كه مردم خواهند فهميد كه خدا حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 11

11 - در قيامت ، بار عمل هر كس ، تنها بر دوش خود او است .

لايجزى والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 12 - 10

10 - انسان در برابر رفتار و آثار برجاى مانده از خود ، مسؤول بوده و با كيفر و پاداش دقيق آن ، رو به رو خواهد شد .

و نكتب ما قدّموا . .. أحصين_ه فى إمام مبين

برداشت ياد شده به سبب اين حقيقت است كه ذكر إحياى مردگان و شمارش و ثبت تمامى اعمال و آثار انسان، از مسؤوليت او در برابر رفتار و كردارش حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 4

4 - تمامى رفتار و كردار انسان ، داراى كيفر و پاداش بوده

و او در برابر آن مسؤول است .

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 10

10 - { عن زيدبن وهب إنّ عليّاً ( ع ) قال : . . .و ل_كنّه جعل الدنيا دار الأعمال و جعل الأخرة دار الجزاء و القرار { ليجزى الذين أساؤا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى } . . . ;

زيدبنوهب گويد: امام على(ع) فرمود: . ..خداوند دنيا را خانه عمل و آخرت را منزل جزا و آرامش قرار داده است تا بدكاران را به كيفر بدى هايشان برساند و نيكوكاران را پاداش نيك دهد}... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 9

9 - اعتقاد شيطان به جزا و كيفر خلق ، در برابر اعتقاد و عمل *

كمثل الشيطن إذ قال . .. إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين

در صورتى كه {إنّى أخاف . ..} سخنى از روى واقعيت باشد _ و نه توجيه و استهزا _ تعبير {أخاف ...} نشانگر بيم شيطان از بازتاب كفر و اعتقاد او به كيفر و مجازات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 17 - 4

4 - قيامت ، روز جزا و رسيدگى به اعمال است .

يوم الدين

{دين} به معناى شريعت، طاعت و جزا است و از آن جا كه دين به معناى {شريعت}، در قيامت مورد ندارد، {يوم الدين}، به معناى روز جزا خواهد بود و لازمه جزا دادن به بندگان، رسيدگى و محاسبه اعمال آنان است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 9 - 5

5 - حسابرسى نهان كارى هاى انسان و چشيدن كيفر آن ، از اهداف معاد است .

إنّه على رجعه لقادر . يوم تبلى السرائر

{يوم} ظرف براى {رجعه} و بيانگر آن است كه ارجاع دوباره انسان، روزى به وقوع خواهد پيوست كه از مشخصات آن، محاسبه اعمال پنهانى و نيت هاى انسان براى تشخيص ميزان كيفر او است.

كيفر عمل بدكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 36 - 4

4 - كردار بدكاران در قيامت ، به صورت كيفر براى آنان ظاهر خواهد شد . *

هل ثوّب الكفّار ما كانوا يفعلون

{ما} در {ما كانوا. ..} مفعول دوم براى {ثوّب} است; يعنى، كافران با همان كردار خود، كيفر داده شدند.

كيفر عمل جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 13

13- وجود كيفر كردار براى جن ، همانند آدميان

قالوا ي_قومنا . .. ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب أليم

از تعبير {يجركم. ..}، استفاده مى شود كه اگر غفران و پناه الهى نباشد، گناه آنان نيز همانند آدميان داراى كيفرى سخت خواهد بود.

كيفر عمل دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 7 - 5

5 - مجازات انسان ها در قيامت ، بازتاب و محصول كردار دنيايى خود آنان است .

إنّما تجزون ما كنتم تعملون

كيفر عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 -

1

1 _ شكنجه و عذاب كافران به هنگام مرگ و پس از آن نتيجه اعمال خود آنان است ، نه ظلمى از جانب خداوند بر ايشان .

ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم

{ذلك} مى تواند اشاره به خصوص {عذاب الحريق} باشد و مى تواند اشاره به مجموع عذابى باشد كه در آيه قبل بيان شد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق {أن اللّه ... } ناظر به اين حقيقت گرفته شده كه عذاب كافران بيش از استحقاق آنان نيست، نه تعليلى براى ضرورت گرفتارسازى ايشان به عذابهاى الهى.

كيفر عمل منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 7

7 _ تحير منافقان ، كيفر شوم عملكرد ( خدعه ها و . . . ) آنان است .

مذبذبين بين ذلك . .. فلن تجد له سبيلا

چون اضلال خداوند همواره جنبه كيفرى دارد و كيفر نيز به اقتضاى رفتار نارواست، معلوم مى شود گمراهى منافقان و از آن جمله _ تحير آنان _ كيفرى الهى است و اين كيفر برخاسته از اعمال نارواى آنان (خدعه، كسالت در نماز و . ..) است.

كيفر عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 20

20 - انسان هاى گنهكار و داراى رفتار و كردار ناروا ، در خطر گرفتار شدن به كيفر و مجازات الهى هستند .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 10

10 _ دوزخ ، جزايى كامل

براى اعمال ناپسند انسانها

و انّما توفّون . .. فمن زحزح عن النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 88 - 10

10 _ اضلال آدميان از سوى خداوند ، پيامد و كيفر اعمال نارواى خود آنان است .

و اللّه اركسهم بما كسبوا اتريدون ان تهدوا من اضلّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 15

15 _ بلا ها و مشكلات دنيوى ( مالى و جانى ) ، كفاره گناهان آدمى و از جمله عوامل نابود كننده اعمال زشت اوست .

ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب من يعمل سوءاً يجز به

رسول خدا(ص) درباره { من يعمل سوءاً يجز به} در آيه فوق فرمود: اما تبتلون فى اموالكم و انفسكم و ذراريكم؟ قالوا: بلى قال: هذا مما . .. يمحو به السيئات.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 277، ح 278; نورالثقلين، ج 1، ص 553، ح 576.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 11

11 _ اعمال نارواى آدمى هر يك داراى كيفرى مناسب ، در پيشگاه خداوند

قل هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 21

21 _ عذاب قيامت و محروميت از شفاعت، بازتاب اعمال انسان است.

ليس لها من دون الله . .. أولئك الذين أبسلوا بما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 2

2 _ عمل ناشايست داراى كيفرى مانند آن و نه

بيشتر

من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 10،14

10 _ جوامع كفرپيشه گذشته بر اثر تكذيب انبيا و مداومت بر اعمال ناپسند به عذاب الهى مبتلا شدند و به هلاكت رسيدند .

و لكن كذبوا فأخذنهم بما كانوا يكسبون

مراد از {ما كانوا يكسبون} گناهانى است كه تكذيب انبيا از جمله آنهاست، نه اينكه مراد از آن فقط تكذيب انبيا باشد و گر نه جمله به اين گونه بيان مى شد: و لكن كذبوا فأخذنهم بما كانوا يكذبون.

14 _ گرفتارى هاى جوامع انسانى ، كيفر اعمال ناشايست خود آنان است .

فأخذنهم بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 180 - 12

12 _ كيفر هاى الهى بازتاب اعمال نارواى گناهكاران است .

سيجزون ما كانوا يعملون

{ما} در {ما كانوا يعملون} مصدريه است و مفاد آيه اين مى شود كه {سيجزون عملهم}. مطرح شدن عمل به عنوان جزا حاكى از اين است كه كيفر ملحدان چيزى جز چهره ديگر همان عمل نارواى آنان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 5

5_ خداوند ، كفر و ايمان و اعمال نيك و بد انسان ها را به صورت پاداش و كيفر متبلور خواهد ساخت .

و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم

گفتن {اعمال} و اراده كردن پاداش و كيفر آنها ، گوياى اين نكته است كه: پاداش و كيفر ، بازتاب اعمال و تبلور يافته آن است; به گونه اى كه گويا پاداش و كيفر اعمال ، همان

اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 8

8- نويد اعطاى پاداش براى عمل پسنديده و تهديد به كيفر براى اعمال ناپسند ، از شيوه هاى تربيتى قرآن

لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 5

5- خداوند ، تمامى افراد قوم نوح را به خاطر تكذيب آيات الهى ، زشت كارى و سوء پيشينه غرق كرد .

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقن_هم أجمعين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {إنّهم كانوا. ..} ضمن اين كه تعليل براى جمله پيشين است، مقدمه اى براى جمله {فأغرقناهم...} نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 25

25 - گرفتار شدن به غل ها در قيامت ، نتيجه اعمال بدكاران است .

و جعلنا الأغل_ل فى أعناق الذين كفروا هل يجزون إلاّ ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 2

2 - عذاب دائمى دوزخ ، كيفر رفتار ناشايست انسان ها است .

نعمل ص_لحًا غير الذى كنّا نعمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 4

4 - بسيارى از اقوام كافر پيش از بعثت پيامبراسلام ، ثمره تلخ كردار خويش را چشيده و نابود شده اند .

فذاقوا و بال أمرهم

كيفراخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 9

9 -

كيفيت برانگيختن انسان و جزاى اعمال او در قيامت ، متناسب با عملكرد دنيايى او است .

فنسيتها . .. تنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 8

8 _ ترك عمل به وظيفه و ادعاى انجام آن و انتظار ستايش در برابر عملى كه انجام نشده ، ناپسند و موجب عذاب دنيا و آخرت است .

و يحبّون ان يحمدوا . .. فلا تحسبنّهم بمفازة من العذاب و لهم عذاب اليم

تكرار كلمه عذاب دلالت بر اين دارد كه آنها به دو عذاب گرفتار مى شوند، و به نظر مى رسد يكى از آن دو، عذاب دنيوى و ديگرى عذاب اخروى باشد.

كيفيت درخواست قبولى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 6

6 - عمل نيك را در پيشگاه خداوند شايسته ذكر ندانستن ، امرى پسنديده است . *

ربنا تقبل منا

مفعول {تقبل} (بپذير) ساختن كعبه است. ابراهيم و اسماعيل (ع) با نياوردن مفعول; يعنى، ياد نكردن از عمل نيكشان، اين نكته را بيان مى دارند كه عملشان در پيشگاه خداوند شايسته ذكر نيست.

كيفيت عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 18 - 8

8 - در عمل به خواسته هاى خداوند ، بايد تمامى احتمالات انجام پذيرد .

ما تلك . .. هى عصاى أتوكّؤا ... ولى فيها مَ__َاربّ اخرى

در باره اكتفا نكردن موسى(ع) به {هى عصاى} گفته شده است: واضح بودن اين جواب، موسى(ع) را به اين انديشه واداشت كه شايد مراد، فوايد عصا باشد و همين

احتمال سبب شد كه پاسخ هاى بعدى را به زبان آورد.

گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 5

5 - مسلمانان ، گواه بر اعمال ساير مردمان و پيامبر گواه بر اعمال مسلمانان است .

لتكونوا شهداء على الناس و يكون الرسول عليكم شهيداً

در اينكه مراد از {شهداء} و {شهيد} در آيه شريفه چيست، چند نظر ابراز شده است، از جمله گواهى بر اعمال است; يعنى، امت اسلامى و يا گروهى از آنان اعمال ديگر امتها را مشاهده مى كنند و در قيامت بر آن شهادت مى دهند و پيامبر(ص) نيز ناظر اعمال مسلمانان است و در آخرت بر آن شهادت مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 98 - 6

6 _ خداوند ، گواه اعمال انسانها

و اللّه شهيد على ما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 33 - 12

12 _ خداوند ، گواه بر همه عهد ها و پيمان ها و اعمال انسان

و الذين عقدت ايمانكم فاتوهم نصيبهم انّ اللّه كان على كل شىء شهيداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 41 - 1

1 _ هر امتى گواه و ناظرى بر اعمال خويش به همراه دارد .

فكيف اذا جئنا من كل امّة بشهيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 11

11 _ مقام والاى انبيا ، صديقان ، شاهدان ( گواهان اعمال يا عالمان يا كشته شدگان در

راه خدا ) و صالحان

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين و الصديقين و الشّهداء و الصالحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 14

14 _ سلمة بن اكوع گويد : مرّ ( رسول اللّه ( ص ) _ ظ _ ) بجنازة فاثنى على ها فقال وجبت . . . فسئل عن ذالك فقال : ان الملاتكة شهداء اللّه فى السماء و انتم شهداء اللّه فى الارض فما شهدتم عليه من شىء وجب ، و ذلك قول اللّه : { و قل اعلموا فسيرى اللّه عملكم و رسوله و المؤمنون } ;

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 46 - 7

7 _ خداوند ، بر تمام اعمال مردم شاهد و گواه است .

ثم اللّه شهيد على ما يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 61 - 5

5 _ تمامى اعمال آدميان ، از لحظه آغاز ، در منظر گواهانى است كه از سوى خداوند جهت نظارت بر آنان ، گمارده شده اند .

و ما تكون فى شأن و ما تتلوا منه من قرءان و لا تعملون من عمل إلا كنا عليكم شهوداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 8،9،12،13

8_ اعمال آدميان در دنيا ، تحت نظارت شاهدان و گواهانى از ناحيه خداوند ، قرار دارد .

يقول الأشه_د ه_ؤلاء الذين كذبوا على ربهم

9_ شاهدان اعمال در محضر خداوند ، عليه آنان كه به خدا دروغ بسته اند ، گواهى

خواهند داد .

أُول_ئك يعرضون على ربهم و يقول الأشه_د ه_ؤلاء الذين كذبوا على ربهم

12_ گواهان اعمال در قيامت ، دورى ستمگران از رحمت الهى را به همگان اعلام مى كنند .

ألا لعنة الله على الظ_لمين

13_ گواهان اعمال ، از كارگزاران صحنه قيامتند .

و يقول الأشهد . .. ألا لعنة الله على الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 84 - 4

4- در ميان تمامى امت ها در هر عصرى ، افرادى از جانب خداوند بر اعمال مردمان نظارت دارند .

و يوم نبعث من كلّ أُمّة شهيدًا

برداشت فوق به خاطر اين نكته است كه نظارت كردن، لازمه گواهى دادن است; زيرا تا نظارت بر چيزى انجام نگيرد، گواهى بر آن ممكن نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 96 - 9

9- گواهى و نظارت خداوند بر اعمال بندگان ، متكى بر علم و اطلاع گسترده او به احوال آنان است .

كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم إنه كان بعباده خبيرًا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 24 - 4

4 - گواهى اعضاى بدن انسان به تمامى رفتار و گفتار او در دنيا

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. يوم تشهد عليهم ألسنتهم ... بما كانوا يعملون

برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه شهادت و گواهى بر هر چيزى، آن گاه متصور و صادق است كه شعور و آگاهى بر صحنه شهادت وجود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 45 -

2

2 - پيامبر ( ص ) ، شاهد و گواهى از سوى خداوند بر اعمال مردم است .

أرسلنك ش_هدًا

متعلق {شاهداً} در آيه، ذكر نشده است و لكن به قرينه {مبشّر} و {نذير} و نيز آيات ديگرى مانند {لتكونوا شهداء على الناس} [2/143] متعلق آن، مردم اند و چون اعمال آنان مورد بازخواست قرار خواهند گرفت، مراد از گواهى بر مردم هم مى تواند گواهى بر اعمال آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 7،9،10

7 - حضور پيامبران در قيامت براى گواهى دادن بر اعمال بندگان ، هنگام عرضه اعمالشان

و جاىء بالنبيّين

مقصود از آوردن پيامبران در قيامت هنگام عرضه نامه اعمال بندگان _ به قرينه آيه {فكيف إذا جئنا من كلّ اُمّة بشهيد و جئنابك على ه_ؤلاء شهيداً (نساء(4)، 41) گواهى دادن آنان است.

9 - احضار شاهدانى چند در عرصه قيامت براى گواهى دادن بر اعمال بندگان ، هنگام عرضه نامه اعمالشان

و الشهداء

{شهدا} جمع {شاهد} (گواه) است.

10 - تمامى رفتار و كردار انسان ها در دنيا ، تحت نظارت گروهى شاهد و گواه قرار دارد .

و الشهداء

برداشت ياد شده به خاطر اين مطلب است كه لازمه گواهى شاهدان در قيامت، نظارت و حضور آنان در صحنه هاى اعمال بندگان در دنيا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 9

9 - وجود گواهان و شاهدان ، بر رفتار و كردار انسان ها در دنيا

يوم يقوم الأشه_د

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه لازمه گواهى دادن بر هر چيزى، گواه و ناظر بودن بر

آن از پيش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 1،2،4

1 - پيامبر ( ص ) ، فرستاده الهى براى گواهى بر خلق و بشارت و انذار آنان

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا و نذيرًا

2 - گواه بودن بر اعمال خلق و تبشير و انذار آنان ، از وظايف مهم پيامبر اسلام

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا مبشّرًا و نذيرًا

اهميت وظايف ياد شده، از تخصيص يافتن به ذكر استفاده مى شود.

4- پيامبر ( ص ) ، گواه و ناظر بر اعمال امت خويش در طول تاريخ

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا

در صورتى كه مراد از {شاهداً} شهادت بر اعمال امت در قيامت باشد، از مطلق آمدن {شاهداً} گواهى و نظارت آن حضرت بر تمام اعمال امت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 17 - 2

2_ فرشتگانِ ثبت كننده اعمال _ علاوه بر علم محيط الهى _ گواهى ديگر بر اعمال انسان *

و نحن أقرب إليه من حبل الوريد . إذ يتلقّى المتلقّيان

در آيه قبل، خداوند علم خويش را به عنوان ملاك محاسبه انسان ها معرفى فرمود و اكنون در اين آيه دريافت هاى دو فرشته را، به عنوان گواهى ديگر بر اعمال آدمى ياد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 6 - 9

9 - خداوند ، بر هر چيزى شاهد و گواه است .

و اللّه على كلّ شىء شهيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 14 - 2

2 - هر انسانى در عرصه

قيامت ، خود شاهد و گواه بر محكوميت خويش خواهد بود .

بل الإنس_ن على نفسه بصيرة

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {بصيرة} صفت براى موصوف محذوفى (مانند {حجّة}) باشد. در اين صورت مفاد اين آيه مانند آيه 24 از سوره {نور} است (يوم تشهد عليهم ألسنتهم و أيديهم و أرجلهم بما كانوا يعملون).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 159 - 8

8 _ حضرت عيسى ( ع ) ، گواه بر اعمال اهل كتاب در دنيا

و يوم القيمة يكون عليهم شهيداً

اگر حضرت عيسى(ع) در دنيا گواه بر اعمال نباشد، نمى تواند در قيامت گواهى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 9،11

9 _ عيسى ( ع ) ، گواه و ناظر بر عقايد و رفتار امت خويش ، به هنگام حضور در ميان آنان

و كنت عليهم شهيداً مادمت فيهم

11 _ پيامبران به هنگام حضور در ميان امت هاى خويش ، گواه و ناظر بر اعمال و عقايد آنان

و كنت عليهم شهيداً مادمت فيهم

گواهان عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 1

1 - گواهى پيامبر ( ص ) ، بر تمامى حركات و رفتار هاى امت خويش در قيامت

إنّا أرسلنا إليكم رسولاً ش_هدًا عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 3 - 3،4

3 - قيامت ، روز حضور گواهان اعمال و شهادت دادن آنها است .

و شاهد

راغب پس از آن كه شهادت را به

معناى حضور با مشاهده آورده است، معناى گواهى را براى آن ذكر كرده و مى گويد: شهادت، گفتارى است كه از روى علم سرزده باشد. (مفردات راغب)

4 - سوگند خداوند ، به گواهان اعمال انسان ها در قيامت

و شاهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 7 - 9

9 - اصحاب اخدود در قيامت ، بر كردار خويش شهادت خواهند داد .

و هم على ما يفعلون بالمؤمنين شهود

آيات {و اليوم الموعود} و {و شاهد و مشهود} در آغاز سوره، مى تواند قرينه بر نكته ياد شده باشد.

گواهان عمل و ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 12

12_ گواهان اعمال در قيامت ، دورى ستمگران از رحمت الهى را به همگان اعلام مى كنند .

ألا لعنة الله على الظ_لمين

لجاجت مكذبان حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 3

3 - گروهى از مردم با وجود هشدار هاى قرآن ، همچنان بر بى ايمانى خود باقى اند و ربوبيت و بصيرت الهى را انكار كرده و معاد و حسابرسى اعمال را نمى پذيرند .

إنّ ربّه كان به بصيرًا . .. فما لهم لايؤمنون

متعلق {لايؤمنون}، ممكن است معارفى باشد كه در آيات پيشين بيان شد; از قبيل: ربوبيت و بصيرت الهى، نامه هاى اعمال، محاسبه و . .. .

مبغوضيت مدعيان بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 3 - 3

3 - مدعيان بى عمل ، مبغوض خداوند و بى

بهره از لطف و مهر او

كبر مقتًا عند اللّه أن تقولوا ما لاتفعلون

{بغض} نقطه مقابل {حبّ} است. به همين جهت در آيه بعد، نسبت به مؤمنانى كه به گفته هاى خود پايبند مى باشند، فعل {يحبّ} به كار رفته است.

مثل علماى بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 5 - 3

3 - مَثَل عالمان بى عمل يهود در پيشگاه خداوند ، مَثَل الاغى است كه بار كتاب حمل مى كند ; ولى از آن بهره اى ندارد .

مثل الذين حمّلوا التورية . .. كمثل الحمار يحمل أسفارًا

محافظت از عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 4 - 2

2 - افكار و كردار انسان ها ، محفوظ مانده و محاسبه خواهد شد .

إن كلّ نفس لمّا عليها حافظ

خبر از حفاظت و مراقبت بر انسان ها، هشدارى است به آنان كه نپندارند آنچه انجام مى دهند، فانى گشته و پيامدى نخواهد داشت.

محافظت از نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 4

4 - نامه عمل فاجران ، در ديوانى تغييرناپذير و زندانى منحطّ ، بايگانى و حفاظت مى شود .

إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

سجّين همان سجن (زندان) است، علاوه بر رساندن معناى خلود; زيرا اين وزن براى مبالغه است (مجمع البيان). تفسير آن به {كتاب مرقوم} _ در دو آيه بعد _ دلالت دارد كه {سجّين} كتابى است كه نامه عمل فاجران، به گونه اى در آن قرار داده شده است كه گويا نوشته

ها در آن حبس شده است. مقابله آن با {علّيين} _ كه در آيات بعد آمده است _ بيانگر انحطاط و پستى آن است.

محافظت از نامه عمل كم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 6

6 - نامه عمل كم فروشان ، در جايگاهى پست نگه دارى خواهد شد .

ويل للمطفّفين . .. إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

محافظت از نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 18 - 5

5 - نامه عمل نيكوكاران ، در ديوانى تغييرناپذير و جايگاهى رفيع ، ( علّيّين ) ، بايگانى و حفاظت مى شود .

إنّ كت_ب الأبرار لفى علّيّين

{علّيّين} گرچه به لفظ جمع آمده است; ولى به قرينه {كتاب مرقوم} و ضمير مفرد در {يشهده المقرّبون}، معناى مفرد دارد. لسان العرب از ابو اسحاق نقل كرده است: چون {علّيّين} در لفظ به صورت جمع است، اِعراب جمع دارد. برخى از اهل لغت، آن را جمع {عِلّىّ} و به معناى سلسله مراتب رفيع تا بى نهايت مى دانند. (مقاييس اللغة)

محدوده عمل ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 4

4 - فرشتگان ، بدون اذن و فرمان خدا ، امرى را انجام نمى دهند .

فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه

محدوديّت عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 84 - 4

4- انسان ، در حصار روحيات و ملكات نفسانى و باور هاى درونى خويش است .

قل كلّ يعمل

على شاكلته

{شاكلة} در لغت هم به معناى ملكات نفسانى و هم به معناى طريقه و روشى است كه انسان برگزيده آمده است (قاموس المحيط). در هر صورت حكايت از اين حقيقت مى كند كه آدمى، محصور روحيات و باورهاى خود است.

محروميت علماى بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 6

6 - عالمان بى تعهد و وظيفه نشناس ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة فما أصبر هم على النار

مدت حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 6 - 6

6 - { قال علىّ ( ع ) . . . و معنى قوله { فمن ثقلت موازينه } و { من خفّت موازينه } فهو قلة الحساب و كثرته ;

على(ع) فرمود: معناى سخن خداوند {فمن ثقلت موازينه} و {من خفّت موازينه}، پس آن [سنگينى و سبكى، به معناى ]كمى و زيادى [مدت] حسابرسى است}.

مدعيان بى عمل در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 2 - 3

3 - وجود برخى از مدعيان بى عمل ، در ميان مسلمانان صدراسلام

ي_أيّها الذين ءامنوا لِمَ تقولون ما لاتفعلون

خطاب {يا أيّها الذين آمنوا} قطعاً متوجه همه مؤمنان صدراسلام نيست; بلكه ناظر به برخى از آنان است كه نوعى ضعف در ايمانشان وجود داشت. خداوند در اين آيه يادآورى مى كند كه ايمان واقعى، با ادعاهاى بدون عمل سازگارى ندارد.

مراتب عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 4

4- هر عمل نيك ، داراى مراتب مختلف در نيكى و پاداش هاى گوناگون و متناسب است .

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

اينكه خداوند اعمال صابران را به بهترين نوع عمل پاداش مى دهد، نشانگر آن است كه هر عمل نيك داراى انواع و مراتب مختلفى است كه خداوند در مقام جزا، بهترين نوع آنها را ملاك قرار داده و به صابران عطا مى فرمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 12

12 - هر عمل نيكى ، داراى مراتب مختلف در نيكى و پاداش هاى متناسب با آن است .

و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

اين كه خداوند به محسنان مطابق بهترين نوع عملشان پاداش مى دهد، نشانگر آن است كه هر عمل نيكى، داراى انواع و مراتب گوناگون است كه خداوند در مقام جزا، بهترين نوع آن را ملاك قرار داده و به آنان عطا مى كند.

مراتب عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 8

8 _ ايمان ، تقوا و عمل صالح ، داراى درجات و مراحل مختلف

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. ثم اتقوا و ءامنوا ثم اتقوا

تكرار {اتقوا} و {ءامنوا} و {عملوا الصلحت} مى تواند حكايت از مراحل تقوا، ايمان و عمل صالح داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 6

6 - هر عمل نيكى ، داراى مراتب مختلف در نيكى و

پاداش هاى گوناگون متناسب با آن عمل نيك است .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

اين كه خداوند، اعمال مردمان الهى را به بهترين نوع عمل پاداش مى دهد، نشانگر آن است كه هر عمل نيكى، داراى انواع و مراتب گوناگون است كه خداوند در مقام جزا، بهترين نوع آن را ملاك قرار مى دهد و به مردمان الهى عطا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 18

18 - خوبى ها و نيكى ها ، داراى درجات گوناگون و نيك كرداران و خوبان ، داراى مراتب مختلف

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

مراتب عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 5

5 - زشتى اعمال و كردار آدمى ، داراى مراتب گوناگون است .

ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا

مراقب عمل دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 6

6 - خداوند ، مراقب كردار مخالفان پيامبر ( ص ) و در كمين آنان است .

ألم تر . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

مراقبت از عمل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 1،8

1 - خداوند ، مراقب كردار انسان و آگاه به آن است .

إنّ ربّك لبالمرصاد

{مرصاد}; يعنى، راه و مكانى كه در آن مراقب دشمن شده و به انتظار او مى نشينند (قاموس). حرف {باء} در {بالمرصاد} به معناى {فى} و حرف {ال} در آن، براى جنس

و فهماندن عموم است; يعنى، در كمين تمامى انسان ها.

8 - خداوند ، براى تأكيد مراقبت خويش بر كردار بندگان ، به فجر ، شب هاى ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، سوگند ياد كرده است .

و الفجر . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

در برداشت ياد شده جمله {إنّ ربّك} مى تواند جواب سوگندهايى باشد كه در آغاز سوره آمده بود. بر اين اساس بيان سرنوشت عاد، ثمود و فرعون، جمله هايى معترضه و نوعى استدلال بر مقصود است.

مراقبت از عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 4 - 3

3 - خداوند ، با سوگند به آسمان و ستارگان ، بر مراقبت از انسان و افكار و كردار او ، تأكيد ورزيده است .

و السماء و الطارق . .. إن كلّ نفس لمّا عليها حافظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 4

4 - آزمايش هاى متعدد خداوند از انسان ها ، كمين هاى او براى مراقبت رفتار آنان است .

إنّ ربّك لبالمرصاد . فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه ربّه

حرف {فاء} در {فأمّا الإنسان}، اين آيه را به آيه قبل مرتبط ساخته و ابتلا را مصداق آن قرار داده است.

مراقبت بر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 2

2 _ توبه كنندگان ، پس از توبه ، نيازمند مراقبت بيشتر نسبت به اعمال آينده خويش

أن اللّه هو التواب الرحيم. و قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم و رسوله

با توجه به فرازهاى پيشين،

طرف سخن در {اعملوا . ..} آن دسته از متخلفان جنگ تبوك بودند كه به گناه خود اعتراف كرده و درخواست بخشودگى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 14 - 6

6 _ مواظبت بر اعمال نيك و پرهيز از كار هاى ناروا ، توصيه خداوند به انسانها

ثم جعلنكم خلئف . .. لننظر كيف تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 61 - 6

6 _ انسان ، موظف به مراقبت و مواظبت بر تمامى اعمال خويش است .

و ما تتلوا منه من قرءان و لا تعملون من عمل إلا كنا عليكم شهوداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 6

6 - محاسبه اعمال و مراقبت بر آن ، لازمه تقوا است .

اتّقوا اللّه و لتنظر نفس ما قدّمت لغد و اتّقوا اللّه

مزد عمل تبرعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 6

6 - پرداختن مزد در برابر كار تبرعى و بدون چشمداشت ديگران ، امرى است نيكو .

ليجزيك أجر ما سقيت لنا

مسابقه در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 5

5 - رقابت در كار هاى پسنديده ، امرى است شايسته و مورد سفارش خداوند .

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم

مسلمانان و عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 5

5 - مسلمانان در انجام كار هاى خير

، به سه دسته ستمكار ، ميانه رو و پيشتاز تقسيم مى شوند .

فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرت

اين برداشت، براساس ديدگاه برخى از مفسران است كه اظهار داشته اند: قيد {بالخيرات} در {سابق بالخيرات} قرينه بر اين كه ظلم به نفس و يا ميانه روى، در مقايسه با {خيرات} سنجيده شده است. و به قرينه آمدن اين قيد در {سابق بالخيرات}، از جمله هاى {ظالم لنفسه} و {منهم مقتصد} حذف شده است.

مسوول عمل كارگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 12

12 - فرمان روايان ، مسؤول كردار زيردستان خود هستند .

لاتعذّبهم

ترديدى نيست كه فرعون، در شكنجه كردن بنى اسرائيل مباشرت نداشته است; ولى در عين حال خداوند عذاب كردن بنى اسرائيل را به او نسبت داده است; زيرا فرعون سردمدار حكومت بوده و فرمان شكنجه را صادر مى كرده است.

مسؤول عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 18

18 _ هر كس مسؤول عمل خويش است.

ما عليك من حسابهم من شىء و ما من حسابك عليهم من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 107 - 7

7 _ پيامبر(ص) وكيل و پاسخگوى ايمان و شرك مردم نيست.

و ما أنت عليهم بوكيل

{وكيل} به كسى گفته مى شود كه از جانب ديگرى انجام كارى را بر عهده گيرد. وكيل نبودن پيامبر(ص) بر مردم به اين معنى مى تواند باشد كه خداوند به خاطر اعمال و عقايد مردم پيامبر را مورد سؤال و مؤاخذه

قرار نخواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 3

3 _ انسان داراى مسؤوليت در برابر اعمال خويش است.

اعملوا على مكانتكم إنى عامل فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 164 - 5

5 _ هر انسانى در پيشگاه خدا مسؤول اعمال و رفتار خويش است.

و لاتكسب كل نفس إلا عليها

مفعول {لاتكسب} كلمه {شيئا} و يا {عملا} است. {عليها} متعلق به فعلى محذوف، مانند {يحمل} مى باشد; يعنى: {لاتكسب كل نفس عملا إلا يحمل عليها}. و اين كنايه از مسؤوليت هر كسى در برابر عمل خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 3

3_ هود ( ع ) ، پس از ابلاغ پيام هاى الهى و اتمام حجت بر مردم ، خويشتن را مسؤول اعراض آنان نمى دانست .

فإن تولّوا فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

روشن است كه جمله {فقد أبلغتكم . ..} نمى تواند جواب شرط {فإن تولّوا ...} باشد; زيرا هود(ع) رسالت خويش را ابلاغ كرده بود _ چه مردم اعراض كنند و چه ايمان آورند _ بلكه آن جمله سببِ جواب و جانشين آن مى باشد; يعنى، اگر اعراض كنيد، من مسؤوليتى ندارم و مؤاخذه اى بر من نيست; زيرا آنچه را كه به خاطر آن به سوى شما فرستاده شده بودم، به شما ابلاغ كردم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 93 - 3

3- همه انسان ها در برابر اعمال و رفتار خويش ، مسؤولند

.

لنسئلنّهم . .. عمّا كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 93 - 6

6- انسان ها در قبال اعمال خويش ، متعهد و مسؤولند .

و لتسئلنّ عمّا كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 13 - 1

1- هر انسانى در قبال اعمال خويش مسؤول است

و كلّ إنس_ن ألزمن_ه ط_ئره فى عنقه

مراد از {طائر} عمل انسان است چه خير باشد و چه شرّ.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 5

5- هيچ انسانى بار عمل ديگرى را بر دوش نخواهد كشيد .

و لاتزر وازرة وزر أخرى

{وزر} به معناى چيز سنگين و كنايه از گناه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 8

8- اَعمال انسان ، دستاورد هاى خودِ وى و بازتاب آن نيز متوجه خودِ او است .

لو يؤاخذهم بما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 9

9 - انسان ، دربرابر تلاش ها و كردار هاى پى گير و مداوم خويش ، مسؤول است .

لتجزى كلّ نفس بما تسعى

ماده {سعى} به جاى {عمل} ممكن است در بدى ها، ناظر به ناديده گرفتن لغزش هاى خالى از اصرار و در اعمال نيك، توصيه به كوشش مداوم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 6

6- انسان در برابر رفتار و كردار خويش ، مسؤول بوده و در قيامت مورد مؤاخذه

و بازخواست قرار خواهد گرفت .

اقترب للناس حسابهم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه حسابرسى آن گاه معقول و متصور است كه مسؤوليت و بازخواهى در كار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 5

5 - هر فردى ، مسؤول رفتار خويش است و پيامد آن ، دامنگير خود او خواهد بود .

قل أطيعوا اللّه . .. فإن تولّوا فإنّما عليه ما حمّل و عليكم ما حملتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 93 - 13

13 - انسان ، در قبال اعمال خويش مسؤول است .

و ما ربّك بغ_فل عمّا تعملون

تعبير {و ما ربّك بغافل. ..} دربردارنده تهديد است و اين تهديد در صورتى صحيح است كه انسان، در برابر اعمال خود مسؤول و پاسخگو باشد; و گرنه غفلت و عدم غفلت خداوند، فرقى نخواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 4

4 - هر كسى در قيامت پاسخگوى كردار و عمل خويش است .

لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 6

6 - هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى كشد و هر كس مسؤول عقايد و رفتار خويش است .

فمن كفر فعليه كفره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 12 - 10

10 - انسان در برابر رفتار و آثار برجاى مانده از خود ، مسؤول بوده و با

كيفر و پاداش دقيق آن ، رو به رو خواهد شد .

و نكتب ما قدّموا . .. أحصين_ه فى إمام مبين

برداشت ياد شده به سبب اين حقيقت است كه ذكر إحياى مردگان و شمارش و ثبت تمامى اعمال و آثار انسان، از مسؤوليت او در برابر رفتار و كردارش حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 32 - 3

3 - انسان ها در برابر رفتار و كردار هاى خود ، مسؤول بوده و در قيامت بايد پاسخگو باشند .

و إن كلّ لمّا جميع لدينا محضرون

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه احضار انسان ها به پيشگاه خداوند، حاكى از مسؤول بودن آنان در برابر رفتار خود و مجبور شدنشان به پاسخگويى درباره آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 9،10،17

9 - هيچ كس ، توان بر دوش گرفتن بار گناه ديگران را نداشته و شفاعت كننده و نجات بخش گناه كاران نخواهد بود .

و لاتزر وازرة وزر أُخرى

جمله {و لاتزر وازرة. ..} مى تواند كنايه و اشاره به كسانى داشته باشد كه به اميد شفاعت و دستگيرى ديگران، در انجام وظايف الهى كوتاهى مى كنند و يا به گناهان آلوده مى شوند.

10 - هر كس ، مسؤول اعمال خويش است .

و لاتزر وازرة وزر أُخرى

17 - انسان ، در برابر اعمال خود مسؤول است و مورد بازخواست الهى قرار خواهد گرفت .

فينبّئكم بما كنتم تعملون

مقصود از آگاه ساختن مردم نسبت به اعمالشان، حسابرسى اعمال آنان و كيفر و پاداش به ايشان است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 39 - 5

5 - تمامى انسان ها ، در برابر اعمال و كردار خويش ، مسؤول اند .

اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 4

4 - تمامى رفتار و كردار انسان ، داراى كيفر و پاداش بوده و او در برابر آن مسؤول است .

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 4

4 - انسان ، موجودى مختار و در برابر تمامى تلاش ها و رفتارهايش ، مسؤول است .

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 3

3 - مسؤوليت انسان ، در برابر اعمال خويش

من عمل ص_لحًا فلنفسه و من أساء فعليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 6

6 - هر انسانى ، خود مسؤول عملكرد و باور هاى خويش است .

فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا

آيه شريفه مى تواند در مقام بيان اين نكته باشد كه پيامبر(ص) مسؤول نافرمانى امت خويش نيست; بلكه هر كسى مسؤوليت تخلف خويش را خود برعهده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 13

13 - انسان ، مسؤول باور ها و اعمال خويش

ستكتب شه_دتهم و يسئلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 38 -

3،4

3 - مسؤوليت هر كس تنها در برابر عمل خود _ و نه عملكرد ديگران _ ديدگاه مشترك تمامى اديان آسمانى است .

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ... ألاّتزر وازرة وزر أُخرى

4 - ترك انفاق به انگيزه وانهادن مسؤوليت آن به ديگران ، مخالف تعاليم پيامبران الهى است .

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . .. ألاّتزر وازرة وزر أُخرى

از مجموع آيات شريفه _ به ضميمه شأن نزول آنها _ مى توان استفاده كرد كه گروهى از ادامه دادن انفاق سرباز مى زدند; چون برخى مدعى شده بودند كه گناهان آنان را بر دوش خواهند كشيد. خداوند در اين آيات ضمن تخطئه آن پندار، بر اهيمت اصل مسؤوليت هر فرد در برابر عملكرد خويش تأكيد فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 39 - 1

1 - همه انسان ها _ جز اصحاب اليمين _ اسير و گرفتار كردار خويش اند .

إلاّ أصح_ب اليمين

تعبير {رهينة}، مى رساند كه انسان ها به سبب رفتارشان، در قيد اسارت اند و به مقتضاى استثناى {إلاّ أصحاب اليمين} استفاده مى شود كه تنها، اصحاب اليمين (گروه نيك كردار و خوبان)، از اين قيد آزاداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 6

6 - انسان در برابر كردار خويش و بازتاب آن ، حتى آنچه پس از مرگ او پديدار مى گردد ، مسؤول است .

علمت نفس ما . .. أخّرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 -

4

4 - تكذيب كنندگان قرآن و منكران معاد ، خود رقم زننده نامه عمل خويش اند و كردار ناپسند خود را در آن ذخيره مى سازند .

بمايوعون

به قرينه آيات پيشين _ كه درباره نامه هاى اعمال بود _ مى توان گفت: مراد از {وعاء} در {يوعون}، همان نامه عمل است كه منكران معاد آن را ظرف كردار خود ساخته اند.

مسؤول عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 7

7 - پيامبر ( ص ) پس از راهنمايى مردم ، مسؤول عملكرد آنان نبوده و بر كفرپيشگى ايشان مؤاخذه نخواهد شد .

و لاتسئل عن أصحب الجحيم

مسؤوليت در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 4

4 - انسان ، در برابر تمامى رفتار هاى فردى و اجتماعى خويش ، مسؤول بوده و همه آنها در نامه اعمال او ثبت است .

من أُوتى كت_به. .. و لم أدر ما حسابيه ... و لايحضّ على طعام المسكين

مسؤوليت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 53 - 2

2 - مسؤوليت انسان در برابر تمامى اعمال ، حتى كوچك ترين عمل خود

و كلّ صغير و كبير مستطر

مشركان و عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 9

9 _ دشنام به خدا براى دفاع از باورهاى خويش، عملى شايسته و زيبا در نظر مشركان است.

فيسبوا الله عدوا بغير علم كذلك زينا لكل أمة عملهم

مطالعه نامه عمل

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 13

13- سعادتمندان ، نامه اعمال خويش را در قيامت ، خود مورد مطالعه قرار مى دهند .

فمن أوتى كت_به بيمينه فأُول_ئك يقرءون كت_بهم

معرضان از عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 4

4 - كافران ، بيگانه با اعمال خير و آلوده به كار هاى ناشايست

و لهم أعم_ل من دون ذلك هم لها ع_ملون

{ذلك} اشاره دارد به كارهاى نيك مؤمنان (أُول_ئك يسارعون فى الخيرات); يعنى، براى كافران، اعمال ديگرى غير از آن اعمال (اعمال نيك) وجود دارد.

مقابله به مثل در عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 4

4 - جواز مقابله به مثل ، در برابر برخورد هاى ناپسند *

ادفع بالتى هى أحسن

از واژه {أحسن} _ كه صفت تفضيلى است _ مى توان استفاده كرد كه برخورد نيك در برابر اعمال نادرست، بهترين روش و شيوه احسن است و اين بدان معنا نيست كه مقابله به مثل، در برابر بدى فاقد حسن باشد.

مقامات ملائكه ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 11 - 1

1 - فرشتگان ناظر و مراقب انسان ها ، شخصيت هايى ارجمند و داراى ارزش و احترام در پيشگاه خداوند

كرامًا

آنچه در مقوله خود داراى شرافت و برجستگى باشد، به كَرَم توصيف مى شود. (مفردات راغب)

مقامات ناظران عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 11 - 1

1

- فرشتگان ناظر و مراقب انسان ها ، شخصيت هايى ارجمند و داراى ارزش و احترام در پيشگاه خداوند

كرامًا

آنچه در مقوله خود داراى شرافت و برجستگى باشد، به كَرَم توصيف مى شود. (مفردات راغب)

مقهوريت عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 4

4- كردار انسان ها ، مقهور خواست خداوند و مستند به خود ايشان است .

إنّى فاعل . .. إلاّ أن يشاء اللّه

چنان چه كسى بگويد: {به خواست خداوند، من، در آينده، چنين كارى را انجام خواهم داد} _ براساس آيه شريف _ گفتارى صحيح و مُجاز، به زبان آورده است. بنابراين، خواست خداوند، مانع استناد كار به خود انسان نيست.

مكان پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 10

10- دنيا ، ميدان عمل و آخرت صحنه دريافت پاداش و كيفر است .

يوم تأتى . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 10

10 - دنيا ، عرصه تلاش و كوشش و جهان آخرت ، عرصه اجر و پاداش

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

مكان حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 4 - 3

3 - زمين پس از تحوّلاتى در سه مرحله ( { لرزش ويرانگر در پايان عمر دنيا } ، { اخراج مردگان از درون خود در آغاز قيامت } و { اظهار اطلاعات بايگانى شده در خود } ) ، مكان حسابرسى اعمال

انسان ها خواهد شد .

إذا زلزلت . .. و أخرجت ... تحدّث أخبارها

آيات اين سوره مى تواند بيانگر حوادث آخرت باشد كه از پايان نظام موجود، شروع مى شود. تعبير {يومئذ} _ در اين احتمال _ نشانگر وقوع تمام آن حوادث، در يك زمان گسترده است.

مكان كيفر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 10

10- دنيا ، ميدان عمل و آخرت صحنه دريافت پاداش و كيفر است .

يوم تأتى . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت

مكان نامه عمل كم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 6

6 - نامه عمل كم فروشان ، در جايگاهى پست نگه دارى خواهد شد .

ويل للمطفّفين . .. إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

ملاك ارزش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 4

4 _ تأثير نيت و انگيزه انسان در ارزش اعمال و انفاقهايش نزد خداوند

ما ينفق مغرماً . .. و يتخذ ما ينفق قربت عند اللّه و صلوت الرسول ألا إنها قربة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 4

4 _ انگيزه و هدف انسان ها ، تعيين كننده ارزش اعمال و دستاورد هاى آنان

و الذين اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقاً . .. و ليحلفن إن أردنا إلا الحسنى

برداشت فوق بر اين اساس است كه منافقان گر چه مسجد ساختند ; ولى چون انگيزه غلطى داشتند، هم عملشان و هم نتيجه عملشان (مسجدشان) فاقد

ارزش و تقدس بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 2

2 _ اعمال مبتنى بر تقوا و رضايت الهى ، داراى اساسى محكم و استوار و ارزشى خدشه ناپذير

أفمن أسّس . .. أم من أسّس بنينه على شفا جرف

از قرار گرفتن اين بخش از آيه (أفمن أسس بنيانه على تقوى . .. ) در برابر {أم من أسّس بنيانه على شفا جرف هار} برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 8

8- ارزش اعمال ، در پرتو صداقت و خلوص و عدم آميختگى آن به ريا است .

أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 12

12- در روز قيامت ، اَعمال نيك ، با انگيزه هاى غير الهى ، همانند اَعمال ناشايست ، فاقد وزن و ارزش است .

و هم يحسبون أنّهم يحسنون . .. فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 1،2،3

1 - نيت و انگيزه افراد ، معيار ارزش اعمال آنان در نزد خداوند

لن ينال اللّه لحومها . .. و ل_كن يناله التقوى منكم

ضمير {لحومها} و {دماؤها} به {بُدن} بازمى گردد. {بدن} نيز به معناى شتران درشت و فربه است. بنابراين معناى {لن ينال اللّه لحومها...التقوى منكم} چنين مى شود: {هرگز گوشت ها و خون هاى شتران قربانى شده، به خدا نخواهد رسيد; بلكه آن تقوا و خدا ترسى شما است

كه به خدا مى رسد}. به نظر مى رسد آيه ياد شده هشدارى است به همه مؤمنان كه بايد توجه داشته باشند تنها چيزى كه مايه قرب آنها به خدا مى شود و سبب مى گردد كه خداوند از آنها بپذيرد و راضى شود، تقوا و خداترسى است; نه ظاهر اعمال، هرچند بزرگ و زياد باشد; زيرا فرشتگان گزارشگر هيچ گاه ظواهر اعمال را به خدا گزارش نمى كنند; بلكه آنچه آنان گزارش مى دهند مربوط به باطن عمل است.

2 - پيكر ظاهرى اعمال انسان _ هرچند بسيار خوب و شايسته هم باشد _ بدون در نظر گرفتن انگيزه و نيت صاحب آن ، فاقد كمترين ارزش

لن ينال اللّه لحومها . .. و ل_كن يناله التقوى منكم

3 - تقوا و خداترسى ، مايه ارزش اعمال در پيشگاه خداوند

لن ينال اللّه . .. و ل_كن يناله التقوى منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 23 - 4

4 _ ايمان ، شرط ارزشمندى و اثر بخشى اعمال در روز رستاخيز

و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلن_ه هباء منثورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 7

7 - تنها تلاش و عمل در سايه توحيد و يكتاپرستى ، ثمربخش و سودآور است .

لئن أشركت ليحبطنّ عملك . .. بل اللّه فاعبد و كن من الش_كرين

از مقابله ميان شرك و توحيد و تأثير آن دو در رفتار آدمى و نتايج آن، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40

- 40 - 9

9 - برابرى ارزش كار ها و رفتار زنان و مردان

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 9

9 - نقش اساسى نيت و انگيزه ، در ارزش اعمال آدمى و اثربخشى آنها

من كان يريد . .. و من كان يريد

تعبير به {يريد} اشاره به تأثير نيت هاى مردم در اعمال و ارزش آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 4

4- ملاك اصلى ارزش اعمال ، پيروى از قرآن و تعاليم الهى است .

و ءامنوا بما نزّل على محمّد و هو الحقّ من ربّهم كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بالهم

تعبير {الحقّ من ربّهم} هر چند مطلق است; ولى با توجه به آيه قبل _ كه تعبير {الحقّ} در مورد قرآن و {و ما نزّل على محمّد} به كار رفته _ مى رساند كه مصداق بارز حق {قرآن} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 9 - 5

5- انگيزه ها و محرك هاى درونى انسان ، تعيين كننده ارزش عمل وى در نزد خداوند *

ذلك بأنّهم كرهوا ما أنزل اللّه فأحبط أعم_لهم

از ارتباط ميان {كرهوا} و {أحبط}، استفاده مى شود كه هرگاه اعمال نه براى خشنودى خدا و اطاعت از او; بلكه به انگيزه هاى ديگر صورت گيرد، حبط شده و بى پاداش خواهد بود. اين نكته نقش اساسى انگيزه و نيت را در ارزش اعمال نزد خداوند مى

رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 6

6- عمل به انگيزه اى جز جلب رضاى الهى ، فاقد ارزش و اعتبار

و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

{فاء} براى تفريع و نتيجه است. از تفريع {أحبط أعمالهم} بر {كرهوا رضوانه} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 13

13 - امكان تفاوت يافتن ارج و ارزش يك عمل ، در دو زمان مختلف

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل . .. من الذين أنفقوا من بعد و ق_تلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 3

3 - انجام دادن اعمال و تكاليف دينى ( خواندن نماز ، گرفتن روزه و . . . ) ، بدون ايمان و اعتقاد ، فاقد ارزش در جهان آخرت

فضرب بينهم بسور . .. ينادونهم ألم نكن معكم

ملاك ارزش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 7

7- ارزش و ثمربخشى اعمال نيك ، در پرتو انگيزه صحيح و جلب رضاى الهى

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه اعمال نيك در صورتى حبط نخواهد شد كه در جهت جلب رضايت خداوند باشد.

ملاك ارزيابى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 11

11 _ حب و بغض خداوند ، معيار سنجش و ارزيابى عملكردها

و لاتجدل عن الذين يختانون انفسهم إنّ

اللّه لايحب من كان خواناً اثيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 4،5

4 _ مطابقت اعمال و عقايد آدمى با حق نشانه وزين و ثقيل بودن آن عقايد است.

و الوزن يومئذ الحق فمن ثقلت موزينه فأولئك هم المفلحون

5 _ هر يك از رفتارها و عقايد آدمى داراى مقياسى مخصوص براى ارزيابى آنها در قيامت است.

و الوزن يومئذ الحق فمن ثقلت موزينه

كلمه {موازين} (جمع موزون) مى رساند كه هر يك از اعمال و عقايد آدمى مورد سنجش قرار مى گيرد و چون اعمال و عقايد مختلف است، مقياس و وسيله سنجش آن نيز متفاوت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 9 - 3

3 _ همطراز نبودن اعمال و عقايد آدمى با حق بيانگر بىوزنى و سبكى اعمال و عقايد است.

و الوزن يومئذ الحق . .. و من خفت موزينه فأولئك الذين خسروا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 5

5- نيّت ، نقشى تعيين كننده ، در ارزيابى عمل آدمى دارد .

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

آنچه در درون و قلب انسان مى گذرد نيتها، افكار، تخيلات و . .. اوست و خداوند قبل از نويد دادن به پذيرش توبه صالحان به اهميت انگيزه هاى درونى انسان و نقش تعيين كننده آن در پذيرش توبه، اشاره كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 13

13 - تمامى رفتار و كردار آدمى در دنيا ، بايد برپايه حق

و مطابق با عدل باشد .

و قضى بينهم بالحقّ و هم لايظلمون

تذكر خداوند به اين كه داورى ميان مردم در قيامت، بر پايه حق و عادلانه خواهد بود، در واقع توصيه اى است به بندگان كه رفتار خود را مطابق عدل و برپايه حق بنا نهند; زيرا در قيامت رفتار آنان بر همين اساس سنجيده و جزا داده خواهد شد.

ملاك پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 3

3 - پاداش و كيفر اعمال در قيامت ، براساس نامه عمل و كردار انسان در دنيا است .

يعلمون ما تفعلون

ملاك تشخيص عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 3 - 2

2 - ناپسند ديدن رفتارى خاص در رابطه با خويش ، معيار و قاعده اى اخلاقى در تشخيص كردار ناپسند

إذا اكتالوا على الناس يستوفون . و إذا كالوهم أو وزنوهم يخسرون

روش دوگانه تاجر و فرق گذاشتن او بين خود و ديگران، در اين آيه محكوم شده است. اين نكوهش برخاسته از پذيرفته بودن قاعده اى است كلى كه آنچه بر خود نمى پسندى، بر ديگران روا مدار.

ملاك حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 21 - 4

4_ محاسبه كردار بندگان و جزا دهى به آنان ، متّكى بر شهادت گواهان

كلّ نفس معها سائق و شهيد

ملاك حقانيت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 4

4 _ مطابقت اعمال و عقايد آدمى با حق نشانه وزين

و ثقيل بودن آن عقايد است.

و الوزن يومئذ الحق فمن ثقلت موزينه فأولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 10

10 - تعاليم دين ، معيار حقانيت و بطلان باور ها و اعمال است .

أنزل الكت_ب بالحقّ و الميزان

بنابراين احتمال كه عطف {الميزان} بر {الكتاب} تفسيرى بوده و مراد از {الكتاب} دين باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

ملاك رد عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 26،28

26 _ پذيرش و رد اعمال از سوى خداوند ، بر اساس ملاك و معيارى معين

انما يتقبل اللّه من المتقين

28 _ بى تأثيرى نسب و پيوند خويشى با انبيا و اوليا در پذيرش و رد اعمال از سوى خدا

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق . .. انما يتقبل اللّه من المتقين

ملاك سنگينى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 4

4 _ مطابقت اعمال و عقايد آدمى با حق نشانه وزين و ثقيل بودن آن عقايد است.

و الوزن يومئذ الحق فمن ثقلت موزينه فأولئك هم المفلحون

ملاك صحت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 9

9 _ حب و بغض خداوند ، تعيين كننده حركت ها و عملكرد هاى پيامبر ( ص )

و لاتجدل . .. إنّ اللّه لايحب من كان خواناً اثيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 8

8 - فرجام و عاقبت هر امرى

، ملاك تعيين كننده در ارزيابى درستى و يا نادرستى آن است .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا

به قرينه اين كه آيات قبل و بعد اين آيه، درباره فرجام مؤمنان و فاسقان است، احتمال قوى دارد كه نفى تساوى آنان، از جهت عاقبت شان باشد. بنابراين، ملاك ارزيابى و داورى درباره عدم تساوى دو گروه ياد شده، توجه به فرجام آنها است و اين نشان مى دهد كه عاقبت، در ارزيابى نقش اساسى دارد.

ملاك عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 5

5- حكم و عمل انسان ، بر اساس آنچه صرفاً شنيده ، يا ديده و يا به قلبش راه يافته ، قبل از رسيدن به مرحله علم و آگاهى ، ممنوع است .

و لاتقف ما ليس لك به علم إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُول_ئك كان عنه مسئولاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه معمولاً حركتهاى غير علمى، نشأت يافته از شنيده ها، ديده ها و باورهاى سطحى است و خداوند، براى دور كردن انسان از حركت غير علمى، به او هشدار داده است كه ديده ها و . .. تا زمانى كه به مبناى علمى و يقينى منتهى نشود، قابل اعتماد نيست و در صورت اعتماد نمودن، محاكمه خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 7 - 5

5 - كارى كه با رضايت يا دستور كسى انجام شود ، كار شخص او به شمار مى آيد .

و هم على ما يفعلون . .. شهود

اصحاب اخدود، با آن كه نشسته و نظاره

مى كردند (هم . .. قعود ... شهود); ولى تعبير {يفعلون} كار را به خود آنان نسبت داده است. اين استناد بيانگر برداشت ياد شده است.

ملاك عمل به قانون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 7

7 - صرفِ از جانب خداوند بودن دستورى ، براى عمل كردن ، كافى است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه

دعوت از قومى براى تبعيت از حكم و فرمانى، بى آن كه دليلى براى آن اقامه شود و صرفاً يادآورى گردد كه از جانب خداوند است، حكايت مى كند كه از جانب خداوند بودن يك حكم، كافى است كه انسان به آن عمل كند.

ملاك عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 15

15 _ نقش انگيزه و هدف انسان در حسن و قبح عملش و ارزش گذارى آن

إذا نصحوا . .. ما على المحسنين من سبيل

ملاك عمل رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 6

6- لزوم ژرف انديشى عالمان و رهبران دينى در كتاب هاى آسمانى و استوارسازى كردار خويش برپايه آن

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 8

8- فرمان خداوند ، ملاك عمل رهبران الهى است ; نه سليقه هاى شخصى آنان و آراو خواسته هاى نفسانى مردم .

و جعلن_هم أئمة يهدون بأمرنا

ملاك عمل علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 -

12 - 6

6- لزوم ژرف انديشى عالمان و رهبران دينى در كتاب هاى آسمانى و استوارسازى كردار خويش برپايه آن

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

ملاك عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 15

15 _ نقش انگيزه و هدف انسان در حسن و قبح عملش و ارزش گذارى آن

إذا نصحوا . .. ما على المحسنين من سبيل

ملاك قبول عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 16

16 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : . . .إذا عرفت الحقّ فاعمل ما شئت من خير يقبل منك ، انّ اللّه عزّوجلّ يقول : { من عمل صالحاً من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغيرحساب } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: . ..هرگاه حق را شناختى پس هر عمل خيرى كه مى خواهى انجام بده كه خدا از تو قبول مى كند. خداوند عزّوجلّ مى فرمايد: {من عمل صالحاً من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغيرحساب}...}.

ملاك قبولى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 26،28

26 _ پذيرش و رد اعمال از سوى خداوند ، بر اساس ملاك و معيارى معين

انما يتقبل اللّه من المتقين

28 _ بى تأثيرى نسب و پيوند خويشى با انبيا و اوليا در پذيرش و رد اعمال از سوى خدا

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق . .. انما يتقبل اللّه من المتقين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 54 - 6

6 _ اهميت نماز در ميان ساير عبادت ها و نقش آن در پذيرش ساير اعمال

و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا . .. لايأتون الصلوة إلا و هم كسالى

ملاك كيفر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 3

3 - پاداش و كيفر اعمال در قيامت ، براساس نامه عمل و كردار انسان در دنيا است .

يعلمون ما تفعلون

ملاكهاى ارزشمندى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 147 - 2

2 _ تصديق آيات الهى و ايمان به روز قيامت از شرايط ارزشمندى اعمال نيك در پيشگاه خداوند است .

و الذين كذبوا بايتنا و لقاء الأخرة حبطت أعملهم

ملاكهاى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 5

5 - نيت نيك ، در نيكويى عمل كافى نيست .

لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا

بديهى است كه مسلمانان با گفتن كلمه {راعنا} نيت سوئى نداشتند; ولى خداوند آنان را از به كارگيرى آن كلمه - به خاطر جلوگيرى از سوء استفاده دشمنان - باز مى دارد.

ملاكهاى قبولى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 7

7 _ اعمال نيكى كه داراى ريشه ها و انگيزه هاى غير الهى باشد ، در محضر خدا پذيرفته نيست .

أنفقوا . .. لن يتقبل منكم إنكم كنتم قوماً فسقين

ملائكه ثبت عمل

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 10 - 3

3 - فرشتگانى متعدد ، مأمور نظارت بر كردار انسان ها و محفوظ نگه داشتن آن هستند .

و إنّ عليكم لح_فظين

تعدّد حافظان، ممكن است به اعتبار هر انسان و يا به لحاظ تمام انسان ها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 12

12 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه رسول خدا ( ص ) فرمود : { ان الملك ينزل الصحيفة اول النهار و اول الليل يكتب فيهاعمل ابن آدم فاملوا فى اول ها خيراً و فى آخر ها خيراً فان اللّه يغفر لكم ما بين ذلك انشاء اللّه ، فان اللّه يقول : اذكرونى اذكروكم ;

ملك كارنامه عمل ]انسان[ را در اول روز و اول شب مى آورد و اعمال بنى آدم را ثبت مى كند، پس سعى كنيد در اول روز و اول شب خوبى را املا نماييد كه خداوند ان شاء اللّه ما بين آن را مى بخشد; زيرا خداوند مى فرمايد: {اذكرونى اذكركم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 104 - 11

11- { عن أبى جعفر ( ع ) : إنّ فى الهواء ملكاً يقال له إسماعيل على ثلاثمأة ألف ملك كلّ واحد منهم على مائة ألف يحصون أعمال العباد فإذا كان رأس السنة بعث اللّه إليهم ملكاً يقال له : السجلّ فانتسخ ذلك منهم و هو قول اللّه تبارك و تعالى : { يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه

در فضا فرشته اى است به نام اسماعيل كه سيصدهزار فرشته تحت فرمان دارد و هر كدام از فرشتگان صدهزار فرشته را فرماندهى مى كند و آنان كارهاى بندگان را احصا مى كنند و با شروع هر سالى خداوند فرشته اى را به نام {سجل} مى فرستد تا از [نامه اعمال ]بندگان [كه در اختيار فرشتگان فضا است] نسخه بردارى كند و اين است سخن خداوند _ تبارك و تعالى _ كه: {يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب}».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 9

9 - نقش كارگزاران الهى ، در ثبت و ضبط اعمال آدميان *

كت_بنا . .. إنّا كنّا نستنسخ

ضماير متكلم مع الغير در اين آيه، ممكن است از آن جهت به كار رفته باشد كه خداوند، برنامه هاى خويش را در نظام تكوين، از طريق عوامل و كارگزارانش عملى مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 17 - 1،4،6

1_ دو فرشته از چپ و راست ، همواره در كمين دريافت و ضبط كردار آدمى

إذ يتلقّى المتلقّيان عن اليمين و عن الشمال قعيد

4_ ثبت اعمال نيك انسان ، به وسيله يك فرشته و ثبت اعمال بد وى ، بهوسيله فرشته اى ديگر

إذ يتلقّى المتلقّيان عن اليمين و عن الشمال قعيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه تعيين دو دريافت گر و حضور هر يك در طرفى خاص اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

6_ { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه تبارك تعالى { إذ يتلق_ّى المتلق_ّيان عن اليمين و عن الشمال قعيد

} قال هما الملكان . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند تبارك و تعالى (إذ يتلق_ّى المتلق_ّيان) روايت شده كه فرمود: آنان همان دو فرشته اند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 18 - 4،5

4_ { رقيب } و { عتيد } ، دو فرشته ناظر بر اعمال هر انسان *

عن اليمين و عن الشمال قعيد . .. لديه رقيب عتيد

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {رقيب} و {عتيد}، اسم دو فرشته باشد كه يكى از سمت راست و ديگرى از سمت چپ، ناظر و نگارنده اعمال اند. در اين صورت {واو} عطف محذوف است.

5_ { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : إنّ المؤمنين إذا اعتنقا غمرتهما الرحمة . . . فإذا أقبلا على المسائلة قالت الملائكة بعضها لبعض تنحّوا عنهما فإنّ لهما سرّاً و قد ستر اللّه عليهما . قال اسحاق : فقلت : جعلت فداك فلايكتب عليهما لفظهما و قد قال اللّه عزّوجلّ : { ما يلفظ من قول إلاّ لديه رقيب عتيد . . . } ؟ قال يا اسحاق إنّ اللّه تبارك و تعالى إنّما أمر الملائكة أن تعتزل عن المؤمنين إذا التقيا إجلالاً لهما . . . و يحفظه عليهما عالم السرّ و أخفى . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: هر گاه دو نفر مؤمن معانقه كردند، رحمت خدا آنان را فرا مى گيرد و هر گاه براى گفتوگو روبه رو شدند، فرشتگان بعضى به بعضى ديگر مى گويند: از نزد آن دو كنار برويد; زيرا آن دو سرّى دارند كه خداوند آن

را مستور داشته است. اسحاق بن عمار مى گويد: به امام (ع) گفتم: فدايت شوم پس لفظ آنان نوشته نمى شود با اين كه خداوند فرموده است: {ما يلفظ من قول إلاّ لديه رقيب عتيد...}؟ امام فرمود: خداوند _ تبارك و تعالى _ فرشتگان را امر فرموده كه از مؤمنان هنگام ملاقات با يكديگر (كه جز رضاى خدا منظور نبوده)، از نزد آنان كنار روند و اين امر براى تجليل از مؤمنان است...; ولى الفاظ آنان را [خود خداوند] كه عالم نهان و نهان تر [از اسرار ]است، محفوظ مى دارد...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 7

7 - { روى أنّ بعضَ أصحاب أبى جعفر ( ع ) محمّدبن علىّ الباقر ( ع ) سأله عن قول اللّه تعالى { إلاّ من ارتضى من رسول فإنّه يسلك من بين يديه و من خلفه رصداً } فقال يوكّل اللّهُ بأنبيائه ملائكةً يُحْصُون أعمالَهم ;

روايت شده كه بعضى از اصحاب امام باقر(ع) از ايشان درباره سخن خداوند متعال: {إلاّ من ارتضى من رسول فإنّه يسلك من بين يديه و من خلفه رصداً} سؤال كرد، فرمود: خداوند فرشتگانى را بر پيامبران خود گمارده است تا اعمال آنان را شمارش و ضبط كنند}.

ملائكه ثبت عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 21 - 5

5_ دو فرشته ثبت كننده اعمال آدمى در دنيا ، همراهان وى در قيامت *

إذ يتلقّى المتلقّيان . .. و جاءت كلّ نفس معها سائق و شهيد

در آيات پيشين، سخن از فرشتگانى بود كه

مأمور ضبط كردار آدميان بودند; اكنون در اين آيه ممكن است تعبير {سائق}، نظر به يكى از آن دو و تعبير {شهيد} ناظر به ديگرى باشد.

ملائكه و عمل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 6

6 - فرشتگان داراى ارتباطى تنگاتنگ با انسان ها و اعمال ايشان

أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة

منافقان و كتمان عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 3

3 _ سوء استفاده منافقان از ارزش هاى معنوى ، به منظور پنهان كردن كردار زشت خويش

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم

منشأ احضار عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 4

4 - حاضر بودن كردار در قيامت ، مستند به خود انسان ها است .

علمت نفس ما أحضرت

منشأ اصلاح عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 71 - 5

5 - اصلاح اعمال و آمرزش گناهان ، در دست خداوند است .

يصلح لكم أعم_لكم و يغفر لكم ذنوبكم

منشأ پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 12

12 - مشيت خداوند ، برخوردارى انسان ها از دستاورد تلاش و انگيزه خود آنان است .

يرزق من يشاء . .. من كان يريد ... و من كان يريد

منشأ تزيين عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 10

10_ نفس آدمى ، بر آراستن كار

هاى زشت و ناروا و واداشتن او به ارتكاب آنها تواناست .

بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 2،3

2 - شيطان ، زيبا جلوه دهنده رفتار زشت مردم در نگاه آنان است .

و لايغرنّكم باللّه الغرور . إنّ الشيط_ن لكم عدوّ... أفمن زيّن له سوء عمله فرءاه

فعل {زُيّن} مجهول و فاعل آن ذكر نشده است ولى به قرينه آيات پيشين، به دست مى آيد كه فاعل و تزيين كننده، شيطان مى باشد.

3 - تزيين اعمال زشت و ناروا ، از راه هاى اغواگرى شيطان و نمودى از دشمنى او نسبت به انسان

و لايغرنّكم باللّه الغرور . إنّ الشيط_ن لكم عدوّ... أفمن زيّن له سوء عمله فرءاه

منشأ تسهيل عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 8

8 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { . . . فسنيسّره لليسرى } قال : لايريد شيئاً من الخير إلاّ يسّره اللّه له ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {فسنيسّره لليسرى} روايت شده كه فرمود: [هر كه در راه خدا بخشش كند و تقوا پيشه سازد و نيكوترين پاداش الهى را تصديق كند ]هيچ خيرى را اراده نمى كند، جز آن كه خداوند انجام دادن آن را براى او آسان مى سازد}.

منشأ ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 12 - 3

3 - تمام رفتار ها و كردار هاىِ پيش فرستاده انسان ها ، به اراده

خدا نوشته و ثبت خواهد شد .

و نكتب ما قدّموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 1

1 - خداوند ثبت كننده اعمال امت ها در نامه عمل شان

ه_ذا كت_بنا

در صورتى كه {ه_ذا} اشاره به نامه عمل باشد; از اضافه {كتاب} به {نا} استفاده مى شود كه ثبت اعمال آدميان مستند به خداوند است.

منشأ حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 5

5 - ربوبيت الهى در حق جن و انس ، مستلزم برپا داشتن نظام حسابرسى اعمال براى آنان

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط {ربّكما} با محتواى آيه قبل، بيانگر مطلب ياد شده است.

منشأ علم به عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 7

7 - اطلاع بر پرونده اعمال ، راهى براى آگاهى انسان در قيامت بر كردار خويش

و إذا الصحف نشرت . .. علمت نفس ما أحضرت

منشأ عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 5

5 _ رفتار و اعمال آدمى ، برخاسته از جهانبينى اوست .

إنما المؤمنون . .. الذين يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 2،4،5

2 _ حركت هاى پيروزى آفرين پيامبر ( ص ) در جنگ بدر در حقيقت فعل الهى بود .

فلم تقتلوهم و لكن اللّه قتلهم و ما رميت

{رمى} به معناى پرتاب كردن است و در

اينجا مى تواند كنايه از تمامى حركتهايى باشد كه پيامبر(ص) در جنگ بدر انجام داد.

4 _ انسان در افعال خويش نه مستقل از اراده خداوند است و نه از سوى او مجبور به انجام افعال خويش

و ما رميت إذ رميت و لكن اللّه رمى

چون از يكسو فعل پيامبر(ص) به خود او استناد داده شده و از سوى ديگر همان فعل به خداوند نسبت داده شده است، معلوم مى شود انسان در انجام افعال، نه از استقلال كامل برخوردار است و نه مجبور به انجام افعال خويش است.

5 _ افعال آدمى در عين انتسابش به وى ، به خداوند نيز منتسب است .

و ما رميت إذ رميت و لكن اللّه رمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 74 - 6

6 - كردار و گفتار ظاهرى آدميان ، داراى ريشه در اعماق روح و باطن آنان

و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

تقدم {ما تكنّ} بر {ما يعلنون} مى تواند از آن جهت باشد كه نيت ها و انگيزه هاى درونى، منشأ اصلى كردار و گفتار آدمى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 42 - 1،4

1 - سررشته تمامى امور ، تنها در اختيار خداوند است .

و أنّ إلى ربّك المنتهى

4 - منتهى شدن سررشته امور به خداوند ، پيام مشترك انبياى بزرگ الهى ; چون ابراهيم و موسى ( ع )

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . .. و أنّ إلى ربّك المنتهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53

- 43 - 2

2 - بازگشت تمامى افعال انسان _ حتى خنده و گريه او _ به خداوند ، نمودى از تدبير مطلقه الهى

و أنّ إلى ربّك المنتهى . و أنّه هو أضحك و أبكى

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

منشأ عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 4

4- كردار انسان ها ، مقهور خواست خداوند و مستند به خود ايشان است .

إنّى فاعل . .. إلاّ أن يشاء اللّه

چنان چه كسى بگويد: {به خواست خداوند، من، در آينده، چنين كارى را انجام خواهم داد} _ براساس آيه شريف _ گفتارى صحيح و مُجاز، به زبان آورده است. بنابراين، خواست خداوند، مانع استناد كار به خود انسان نيست.

منشأ عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 5

5 - توفيق انسان در انجام دادن تكاليف دينى ، نيازمندِ امداد هاى ويژه خداوند

فسنيسّره لليسرى

منشأ عمل به تكليف محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 1

1 - خداوند به پيامبر ( ص ) ، شرح صدر عنايت كرده و قواى باطنى آن حضرت را پذيراى حقيقت قرار داد و توانمندى هاى او را ، براى تحمّل سختى ها و تكاليف ، فزونى بخشيد .

ألم نشرح لك صدرك

شرح صدر، گنجايش دادن آن براى قبول حق است (لسان العرب). {صدر} و {قلب}، كنايه از نفس انسان است كه داراى فهم و درك است. گفته شده {صدر} اعم از {قلب}

است; زيرا شامل تمام قواى انسان مى شود. (برگرفته شده از مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 14

14 - خداوند ، با يادآورى عطاى ويژه خويش به پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را آماده دريافت فرمان نماز و قربانى ساخت .

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك وانحر

منشأ عمل به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 30 - 3

3 - تصميم انسان بر پيمودن راه دين و پذيرش تعاليم قرآن ، وابسته به مشيّت و خواست خداوند است .

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً . و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه

يكى از مصاديق {ما تشاءون}، مشيّت انسان در انتخاب راه خدا است كه در آيه پيش بيان شده است (فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً).

منشأ عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 14

14 _ ايمان و اعتقاد راسخ ، زيربناى موضعگيرى هاى مثبت و اعمال ارزشى انسان

فاتقوا اللّه و أصلحوا . .. و أطيعوا اللّه و رسوله إن كنتم مؤمنين

منشأ عمل خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 17

17- همه كار هاى شگفت خضر ( ع ) ، به فرمان خداوند صورت گرفت و ديدگاه شخصى او در آن دخالتى نداشت .

رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

ضمير مفعولى در {مافعلته} به قرينه ذيل آيه، به جامعِ تمام ماجراها برمى گردد، نظير {آنچه ديدى} يا {آنچه انجام

دادم}.

منشأ عمل ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 10

10- اقدامات ذوالقرنين ، در پرتو رهنمود هاى الهى بود .

قلنا ي_ذاالقرنين إمّا أن تعذّب و إمّا أن تتّخذ

منشأ عمل عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 130 - 6

6 _ اراده خداوند حاكم بر طبيعت و عوامل آن

و لقد أخذنا ءال فرعون بالسنين و نقص من الثمرت

منشأ عمل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 17

17 - حركت هاى دينى _ اجتماعى پيامبر ( ص ) ، مستند به رهنمود هاى وحى

ي_أيّها النبىّ إذا جاءك . .. فبايعهنّ

منشأ عمل ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 64 - 7

7- وجود ملائكه و مراحل مقدماتى پيدايش آنها و كارهايى كه از آنان صادر مى شود ، همه مملوك خداوند و در احاطه قدرت او است . *

له ما بين أيدينا و ما خلفنا و ما بين ذلك

گفته شده است: {ما بين أيدينا} (آنچه پيش روى ما است) اشاره به آثار وجودى ملائكه و {ما خلفنا} (آنچه پشت سر نهاده و از آن گذشتيم) اشاره به عناصر اوليه و مقدمات پيدايش آنها و {ما بين ذلك} (آنچه هم اكنون وجود دارد) اشاره به هستى آنان دارد. اين توجيه و تفسير با نوع ملائكه _ كه زمان و مكان درباره آنان بى معنا است _ تناسب دارد.

منشأ عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 18

18 _ ارتكاب گناه و اعمال ناروا ريشه در نادانى دارد. *

أنه من عمل منكم سوءاً بجهلة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 5

5- جهل و ناآگاهى به حقايق ، ريشه هر گناه و بدكارى

للذين عملوا السوء بجه_لة

كلمه {بجهالة} بدكاران را به دو دسته تقسيم نمى كند; بلكه احتمالاً در مقام توضيح و تبيين ماهيت بدكاران است كه هر بدكارى قطعاً جاهل و نابخرد است; چه اينكه اگر خرد مى داشت، خود را به عواقب شوم گناه مبتلا نمى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 5

5 - ظلم ، منشأ بدى ها و سرچشمه زشت كارى ها

و لو أنّ للذين ظلموا . .. و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

توصيف بدكاران و زشت كاران به صفت ستمگران (للذين ظلموا)، بيانگر حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 5

5 - خداگريزى و دنيامدارى ، سرچشمه اصلى بدكردارى در انسان

تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا . .. ليجزى الذين أس__وا بما عملوا

از ارتباط آيات شريفه، استفاده مى شود كه منشأ عملكرد ناشايست، گرايش هاى خداگريزانه و دنيامحورانه است.

منشأ عمل ناپسند منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 3 - 1

1 - عملكرد بد منافقان ، ناشى از كفر و بى ايمانى آنان است .

ذلك بأنّهم ءامنوا ثمّ كفروا

{ذالك} به جمله {إنّهم ساء ما

كانوا يعملون} در آيه قبل اشاره دارد.

منفعت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 8

8 - سود و زيان عمل هر كس ، تنها به خود وى بازمى گردد .

لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم

موارد عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 7

7_ نماز هاى شبانه روزى ، از بارزترين كار هاى نيك است .

و أقم الصلوة . .. إن الحسن_ت يذهبن السيئات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 7

7_ پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان گرى ، تكيه نكردن بر ستمگران و اقامه نماز ، نيكوكارى و درپى دارنده اجر و پاداش الهى است .

فاستقم . .. و لاتركنوا ... أقم الصلوة ... فإن الله لايضيع أجر المحسنين

موارد عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 10

10 _ اداى امانت به صاحبان آن و رعايت عدالت در قضاوت ، از مصاديق اعمال صالح

و الذين امنوا و عملوا الصالحات . .. انّ اللّه يأمركم ان تؤدّوا الامانات الى اهله

ظاهراً جمله {انّ اللّه} پس از جمله {عملوا الصالحات}، اشاره به برخى از مصاديق اعمال صالح دارد كه همان اداى امانت و قضاوت عادلانه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 17،18

17 - يكتا پرستى و احسان به والدين ، خويشان ، يتيمان و درماندگان ، از مصاديق اعمال شايسته است .

و

عملوا الصلحت . .. لاتعبدون إلا اللّه و بالولدين إحساناً ... و المسكين

آيه مورد بحث در حقيقت تفسيرى براى آيه پيشين و بيان مصاديقى از {الصالحات} مى باشد.

18 - معاشرت نيكو با مردم اقامه نماز و اداى زكات ، از مصداق هاى اعمال شايسته است .

و عملوا الصلحت . .. و قولوا للناس حسناً و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 4

4 _ قيام براى خدا ، شهادت به قسط و اجراى عدالت ، از مصاديق عمل صالح

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط . .. و عملوا الصلحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 10،13،15،24

10 _ تحمل هر سختى ( تشنگى ، رنج ، گرسنگى و تعرض و ضربه زدن به دشمن ) در راه خدا ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. فى سبيل اللّه ... إلا كتب لهم به عمل صلح

13 _ گام نهادن مؤمنان در هر ميدان و زمينه اى كه خشم كافران را به دنبال داشته باشد ، عمل صالح و داراى اجر است .

و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار . .. إلا كتب لهم به عمل صلح

15 _ دفاع از جان پيامبر ( ص ) و تحمل سختى در راه اطاعت از آن حضرت ، حركت در راه خدا و عمل صالح است .

و لا يرغبوا بأنفسهم عن نفسه ذلك بأنهم لا يصيبهم ظمأ و . .. فى سبيل اللّه ... إلا

24 _ كسب پيروزى در راه خدا ، همانند

تحمل مشكلات ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. و لا ينالون من عدو نيلا إلا كتب لهم به عمل صلح إن اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از جمله {لا ينالون من عدو نيلا} مى تواند دستيابى به پيروزى بر دشمن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 59 - 3

3 - صبر پيشگى و توكّل ، دو مظهر عمل صالح اند .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. نعم أجر الع_ملين . الذين صبروا و على ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 5

5 - انفاق در راه خداوند ( پرداخت زكات ) ، نشانگر ايمان و نمونه گوياى عمل صالح

و ويل للمشركين . الذين لا يؤتون الزكوة ... إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 5

5 - عفو و گذشت از كافران به هنگام ضرورت ، امرى شايسته و عمل صالح است .

يغفروا للذين لا يرجون . .. من عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 5

5 - توصيه ديگران به پذيرش حق و شكيبايى در راه آن ، مصداق بارز عمل صالح است .

عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

عطف توصيه به حق و صبر _ كه مصداق عمل صالح است _ بر انجام اعمال صالح، عطف خاص بر عام و نشانه اهميت ويژه خاص است.

موانع

حبط عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 10

10 _ ارجمندى عمل و تداوم آن، مانع فساد و تباهى آن در صورت آميختگى با شرك نيست.

ذلك هدى الله يهدى . .. و لو أشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون

فاعل {أشركوا} انبياى الهى(ع) و هدايت شدگان به صراط مستقيم هستند. عنايت به اين نكته و همچنين مفاد {كانوا يعملون}، كه ماضى استمرارى است، بر دو نكته ياد شده در برداشت فوق، يعنى {ارجمندى} و {تداوم}، گواه است.

موانع سخن بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 2 - 4

4 - ايمان راستين و قوى ، ناسازگار با گفتار هاى فاقد پشتوانه عملى

ي_أيّها الذين ءامنوا لِمَ تقولون ما لاتفعلون

موانع ضعف در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 5

5- توجّه رهبران الهى به نداشتن مسؤوليتى در برابر كفر مردم پس از انجام وظيفه انذار و تبشير ، مايه عدم احساس ناتوانى و شكست در ايفاى وظيفه خويش است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

موانع عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 15

15 _ دنياپرستى از موانع انجام تكاليف و عمل به ميثاق خداوند

لتبيّننّه . .. فنبذوه ... و اشتروا به ثمناً قليلا

ظاهراً جمله {و اشتروا به . .. }، بيانگر علّت رهاسازى كتب آسمانى و وفادار نبودن به پيمان الهى است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 16

16 _ جبر محيط با توان خروج از آن ، عذرى غير قابل قبول براى ترك تكاليف الهى

قالوا كنّا مستضعفين فى الارض قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 24،39

24 _ هراس از مردم ، مانعى در عمل به احكام و مقررات كتب آسمانى

يحكم بها . .. فلاتخشوا الناس

39 _ سودجويى و طمعورزى ، از عوامل ناديده گرفتن احكام الهى و حكم نكردن بر اساس آن

يحكم بها . .. و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 4

4 - علاقه و دلبستگى به اموال و اولاد ، نبايد مانع از دين دارى و انجام تكاليف الهى شود .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

برداشت ياد شده، با توجه به تاريخ و شأن نزول آيات است كه در آيه قبل توضيح داده شد.

موانع عمل به كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 24

24 _ هراس از مردم ، مانعى در عمل به احكام و مقررات كتب آسمانى

يحكم بها . .. فلاتخشوا الناس

موانع عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 21

21 _ توجّه به دانايى خداوند بر راز دل ها و عملكرد هاى آدمى ، زمينه ساز پرهيز از نفاق و ارتكاب اعمال ناپسند

و اللّه اعلم بما يكتمون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 10

10 _ توجّه به حسابرسى دقيق و كامل خداوند در هر عمل ، زمينه انجام اعمال نيك و پرهيز از اعمال ناروا

و اذا حيّيتم . .. انّ اللّه كان على كل شىء حسيبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 12

12 _ توجه به احاطه كامل خداوند به اعمال آدمى ، زمينه پرهيز انسان از كار هاى ناشايست

و كان اللّه بما يعملون محيطاً

تذكر اين معنا كه خداوند آگاه و محيط به تمامى اعمال مى باشد، براى اين منظور است كه انسانها با توجه به اين حقيقت از اعمال ناشايست پرهيز كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 10

10- توجه دادن آدمى به فرجام ناگوار عمل ناپسند ، از عوامل بازدارنده وى از ارتكاب آن است .

و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك و لاتبسطها كلّ البسط فتقعد ملومًا محسورًا

از اينكه خداوند در پى نهى از افراط و تفريط در انفاق، پيامد ناگوار آن را يادآورى مى كند، نكته ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 8

8 - عقل ، ارزشمند بوده و در شناخت حقايق و پيشگيرى از نابكارى ها نقشى مهم و اساسى دارد .

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 11

11 - عقل و خرد ، گوهرى ارزشمند و بازدارنده

انسان از كار هاى ناروا

إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

{نهى} يا جمع {نهية} (عقل) است و يا لفظى است مفرد و به معناى عقل (قاموس). از آن جهت اين نام بر عقل نهاده شده است كه بازدارنده و نهى كننده آدمى از زشتى ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 10

10 - اعتقاد باطل ، زاينده عمل و رفتار ناصحيح *

و ويل للمشركين . الذين لايؤتون الزكوة

برداشت بالا بدان احتمال است كه تقدم لفظى شرك بر عدم انفاق زكات، بيانگر تأثير و سببيّت آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 17

17 - توجه به آگاهى مطلق خداوند ، بازدارنده آدمى از اعمال ناشايست

لايخفون علينا . .. إنّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 8

8 - توجه به نظام مجازات و پاداش الهى در آخرت ، گرايش دهنده انسان به نيكى ها و بازدارنده وى از زشتى ها

ليجزى الذين أس__وا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 46 - 6

6 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { و لمن خاف مقام ربّه جنّتان } قال : من علم أنّ اللّه يراه و يسمع ما يقول . . . فيحجزه ذلك عن القبيح من الأعمال فذلك الذى خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه

درباره {و لمن خاف مقام ربّه جنّتان} فرمود: آن كس كه بداند خداوند او را مى بيند و كلام وى را مى شنود. .. و اين دانستن، او را از اعمال زشت بازدارد; اين همان كسى است كه از مقام خداوند ترسيده و نفس خود را از هواپرستى بازداشته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 15

15 - توجه به ناظر بودن خداوند بر اعمال انسان ها ، بازدارنده شخص از ارتكاب كار هاى ناروا

و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 11،20

11 - ترس از خداوند ، بازدارنده انسان از سركشى در برابر او است .

فأمّا من طغى . .. و أمّا من خاف مقام ربّه

تقابل طغيان گران و خداترسان در فرجام خويش، گوياى ناسازگارى خداترسى با طغيان گرى است.

20 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) . . . قال : من علم أنّ اللّه يراه و يسمع مايقول و يعلم ما يعمله من خير أو شرّ فيحجزه ذلك عن القبيح من الأعمال فذلك الذى { خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: . .. كسى كه بداند خدا او را مى بيند و آنچه را مى گويد، مى شنود و از آنچه عمل مى كند _ خوب يا بد _ آگاه است و اين دانستن مانع كارهاى زشت او گردد; اين شخص كسى است كه از مقام پروردگارش ترسيده و نفس را از هوا بازداشته است}.

موجبات حبط عمل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 30،31،32،33،39

30 _ كفر به احكام الهى ، موجب حبط عمل و زيان اخروى است .

و من يكفر بالايمن فقد حبط عمله و هو فى الأخرة من الخسرين

منظور از {ايمان} مى تواند به معناى مصدرى آن (باورها) باشد و نيز مى تواند معارف و مسائلى باشد كه ايمان به آنها لازم است، مراد از آن معارف، به قرينه فرازهاى پيشين آيه، احكام دينى است.

31 _ انكار جواز مبادله با اهل كتاب و انكار حليت طعام آنان ، كفر و موجب حبط عمل است .

و طعام الذين اوتوا الكتب حل لكم . .. و من يكفر بالايمن فقد حبط عمله

از مصاديق مورد نظر براى ايمان، معارف و احكامى است كه در آيه مورد بحث، مطرح شده است، همانند حليت طعام اهل كتاب و . .. .

32 _ انكار جواز ازدواج با زنان اهل كتاب ، كفر و موجب حبط عمل است .

و المحصنت من الذين اوتوا الكتب . .. و من يكفر بالايمن فقد حبط عمله

33 _ ارتداد ، موجب حبط عمل و زيان اخروى است .

و من يكفر بالايمن فقد حبط عمله و هو فى الأخرة من الخسرين

ظاهر جمله {من يكفر بالإيمن} اين است كه ايمان تحقق يابد و آنگاه به آن كفر ورزيده شود و مورد انكار قرار گيرد، چنين كفرى را ارتداد مى گويند.

39 _ ترك عمدى عمل به احكام الهى ، على رغم اقرار به حقانيت آنها ، موجب تباهى عمل آدمى

و من يكفر بالايمن فقد حبط عمله

امام صادق(ع) درباره آيه فوق فرمود: من ترك العمل الذى

اقربه . .. .

_______________________________

كافى، ج 2، ص 387، ح 12; نورالثقلين، ج 1، ص 595، ح 67.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 12،13،14

12 _ روابط دوستانه گروهى از مسلمانان عصر پيامبر ( ص ) ، با يهود و نصارا ، موجب تباهى اعمال نيك گذشته آنان

حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

13 _ برقرارى پيوند هاى دوستى با كافران از سوى اهل ايمان ، تباه كننده اعمال نيك آنان

حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

14 _ محرومان از هدايت الهى ، در خطر تباهى اعمال نيك و زيان ديدن از كردار خويش

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين . .. حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 147 - 1

1 _ تكذيب آيات الهى و انكار قيامت ، موجب تباه شدن همه اعمال نيك آدمى است .

و الذين كذبوا بايتنا و لقاء الأخرة حبطت أعملهم

{حبط} به معناى تباه شدن و هدر رفتن است و مراد از {اعمال}، كردار و رفتار نيك است. زيرا تباه شدن اعمال ناپسند موجب منفعت آدمى در دنيا و آخرت خواهد شد. چون {اعمال}، به صورت جمع آمده و به كلمه بعد اضافه شده، مفيد استغراق و شمول است. بنابراين {اعمالهم} يعنى تمام كارهاى نيك آنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 106 - 4

4- استهزاى آيات و پيامبران الهى ، شيوه كافران و عامل دوزخى شدن و حبط عمل آنان است .

جزاؤهم جهنّم بما كفروا واتخذوا ءاي_تى و رسلى هزوًا

{هزواً} و {هزءاً} به يك معنا است و مصدرى

است كه حمل آن بر {آيات} و {رسل} براى مبالغه است. راغب، آن را {شوخى ناآشكار} و ديگران، آن را {تمسخر} معنا كرده اند.

موجبات عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 1

1 - نجات از عذاب الهى و دستيابى به زندگى جاودانه بهشتى و رستگارى بزرگ ، سزاوار هرگونه عمل و تلاش است .

و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

{لام} در {لمثل} براى تعليل و {ه_ذا} اشاره به مضامين آيات گذشته است كه درباره رهايى از عذاب الهى و نيل به بهشت جاودان بود.

موجبات عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 16

16 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به حركات و رفتار انسان ها ، موجب برانگيختن آنان به رعايت دستورات خدا و پرهيز از نافرمانى او است .

قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون

سخن تهديدآميز خداوند به مؤمنان (إنّ اللّه خبير بما يصنعون)، مى تواند به منظور اين مطلب، ادا شده باشد.

موجبات عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 12

12 _ رهيابى به ايمان و عمل صالح ، جز در پرتو هدايت و توفيق الهى ميسر نيست .

و ما كنا لنهتدى لو لا أن هدينا اللّه

متعلَّق {لنهتدى} و {هدينا}، به قرينه آيه قبل، مى تواند ايمان به آيات الهى و انجام اعمال صالح باشد. يعنى: ما كنا لنهتدى إلى الايمان و الاعمال الصالحة لو لا أن

هدانا اللّه إلى ذلك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 24 - 4

4_ بينايى و شنوايى باطنى انسان ( توانايى درك و فهم حقايق ) گرايش دهنده او به توحيد ، ايمان به قرآن و انجام اعمال صالح

مَثل الفريقين كالأعمى والأصمّ والبصير والسميع

موجبات عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 169 - 3

3 _ خداوند ، راهنماى كافران ستم پيشه به كفرپيشگى و انجام اعمال ناروا

إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 6

6 _ هواى نفس آدمى ، گرايش دهنده او به اعمال ناپسند

فطوعت له نفسه قتل اخيه

موفقيت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 26

26_ موفقيت آدمى در انجام كار هاى نيك ، در گرو امداد و يارى خداوند است .

و ما توفيقى إلاّ بالله

مؤمنان بى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 14

14 _ مؤمنانى كه داراى اعمال صالح نباشند ظالم هستند . *

لذا گروه ياد شده در زمره ظالمين قرار مى گيرد.

مؤمنان و عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 51 - 7

7 _ مؤمنان راستين در انديشه انجام وظيفه و تسليم بودن به مشيت خدا و پذيراى هر پيروزى و شكست در راه او

إن تصبك

حسنة تسؤهم قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لنا هو مولينا

ميزان در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 9 - 3

3 _ همطراز نبودن اعمال و عقايد آدمى با حق بيانگر بىوزنى و سبكى اعمال و عقايد است.

و الوزن يومئذ الحق . .. و من خفت موزينه فأولئك الذين خسروا أنفسهم

ميزان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 100 - 6

6 - قرآن ، محور و ميزان سنجش اعمال در قيامت است .

من أعرض عنه فإنّه يحمل يوم القي_مة وزرًا

منطوق آيه دلالت مى كند كه اعراض از قرآن وزرآور است و مفهوم آيه مى رساند كه روى آوردن به قرآن، مايه نجات مى باشد. بنابراين ارزش اعمال و عقايد آدميان در روز قيامت، به دورى و نزديكى آنان به قرآن، وابسته است و بدين وسيله براى آنها تعيين درجات و يا دركات مى شود.

ناپسندى عمل بى تأثير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 55 - 3

3 _ كارى كه نه سودآور باشد و نه دور كننده زيان ، عملى ناپسند و ناشايست است .

و يعبدون من دون اللّه ما لاينفعهم و لايضرّهم

ناپسندى عمل خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 8

8- آسيب رساندن خضر ( ع ) به كشتى ، امرى بس ناروا و غيرقابل توجيه در نظر موسى ( ع ) بود .

لقد جئت شيئًا إمرًا

{إمر} به معناى {منكَر عظيم} و نيز {منكَر عجيب}

آمده است. (لسان العرب).

ناظر عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 188 - 1

1 - هشدار شعيب ( ع ) به مردم حق ناپذير { اَيكه } ، درباره نظارت خداوند بر رفتار و اعمال ناشايست آنان

قال ربّى أعلم بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 93 - 14

14 - نظارت بىوقفه و فراگير خداوند نسبت به كردار بندگان ، تهديدى براى گمراهان و مايه دلگرمى هدايت يافتگان است .

فمن اهتدى . .. و من ضلّ ... و ما ربّك بغ_فل عمّا تعملون

با توجه به آيات پيشين كه در آن سخن از هدايت يافتگان و گمراهان به ميان آمده است، تأكيد بر غافل نبودن خدا از عملكرد مردمان، دلگرم كننده هدايت يافتگان از يكسو و مايه تشويش خاطر گمراهان از سوى ديگر است.

ناظر عمل شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 82 - 7،8

7- كنترل و نظارت خداوند بر شياطين ، در فرمان بردارى آنان از سليمان ( ع )

و من الشي_طين . .. و كنّا لهم ح_فظين

8- شياطين ، همواره دركمند نظارت و كنترل و مراقبت الهى .

من الشي_طين . .. و كنّا لهم ح_فظين

ناظران عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 14

14 _ سلمة بن اكوع گويد : مرّ ( رسول اللّه ( ص ) _ ظ _ ) بجنازة فاثنى على ها فقال وجبت . . . فسئل عن ذالك فقال :

ان الملاتكة شهداء اللّه فى السماء و انتم شهداء اللّه فى الارض فما شهدتم عليه من شىء وجب ، و ذلك قول اللّه : { و قل اعلموا فسيرى اللّه عملكم و رسوله و المؤمنون } ;

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 14 - 4

4 _ خدا ، ناظر اعمال آدميان است .

لننظر كيف تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 61 - 5،7

5 _ تمامى اعمال آدميان ، از لحظه آغاز ، در منظر گواهانى است كه از سوى خداوند جهت نظارت بر آنان ، گمارده شده اند .

و ما تكون فى شأن و ما تتلوا منه من قرءان و لا تعملون من عمل إلا كنا عليكم شهوداً

7 _ خداوند ، بر تمامى اعمال انسان ها از لحظه آغاز حاضر و ناظر است .

و لا تعملون من عمل إلا كنا عليكم شهوداً إذ تفيضون فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 18

18 - اَعمال انسان ها ، تحت نظارت و آگاهى كامل خداوند است .

فأُنبّئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 8،10

8 - روح پيامبران ، حاضر و ناظر بر تمامى رفتار بندگان در دنيا است .

و جاىء بالنبيّين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه لازمه گواهى دادن بر اعمال، نظارت و حضور در صحنه عمل است.

10 - تمامى رفتار و كردار انسان ها در دنيا ، تحت نظارت گروهى شاهد و

گواه قرار دارد .

و الشهداء

برداشت ياد شده به خاطر اين مطلب است كه لازمه گواهى شاهدان در قيامت، نظارت و حضور آنان در صحنه هاى اعمال بندگان در دنيا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 22 - 1،3

1 - كفرپيشگان و گنه كاران ، غافل از آگاهى و نظارت اعضا و جوارح بر اعمالشان

و ما كنتم تستترون أن يشهد عليكم سمعكم و لا أبص_ركم و لا جلودكم

{أن يشهد} به تقدير {مخافة} (براى ترس) است. بنابراين مفاد {ما كنتم...} اين است كه شما براى ترس از شهادت گوش، چشم و پوستتان خود را مخفى نمى كرديد; زيرا غافل بوديد و نمى دانستيد كه آنها شاهد بر اعمال شما هستند.

3 - اعضا و جوارح آدمى ، ناظر و مراقب عملكرد او هستند .

و ما كنتم تستترون أن يشهد عليكم سمعكم و لا أبص_ركم و لا جلودكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 1

1 - خداوند ، ناظر و مراقب اعمال كژانديشان و تحريف گران آيات الهى است .

إنّ الذين يلحدون فى ءاي_تنا لايخفون علينا

{الحاد} (مصدر {يلحدون}) به معناى ميل و انحراف است. منظور از آيات در {يلحدون فى آياتنا} آيه هاى قرآن كريم و يا دلايل و نشانه هاى ربوبيت خدا در جهان است كه در صورت دوم الحاد در آيات به معناى نگاه استقلالى به آيات و غفلت از جنبه نشانه بودن آنها خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 6 - 1

1 - خداوند ، ناظر

و مراقب عملكرد نهان و آشكار كسانى است كه غير او را ولى و سرپرست خويش بر مى گزينند .

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء اللّه حفيظ عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 6،7،10

6 - رفتار پنهان و آشكار دين ستيزان ، تحت نظارت مستقيم خداوند و نيز در نظرگاه كاتبان و مأموران الهى

أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم بلى و رسلنا لديهم يكتبون

7 - مأموران الهى براى ثبت اعمال ، هميشه در كنار انسان و ناظر بر اعمال او

بلى و رسلنا لديهم يكتبون

10 - نظارت خداوند بر اعمال بندگان ، داراى نظامى مستحكم و خدشه ناپذير

فإنّا مبرمون . أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم بلى و رسلنا لديهم يكتبون

از ارتباط دو آيه، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 15

15- انسان در تمامى حركات و سكنات خويش ، تحت اشراف و نظارت خداوند

و اللّه يعلم متقلّبكم و مثوي_كم

{متقلّب} مصدر ميمى به معناى انتقال از حالى به حال ديگر و {مثوى} نيز مصدر ميمى به معناى استقرار و سكون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 9

9- نظارت دقيق خداوند بر تلاش مجاهدان ، تضمين كننده پاداش كامل آنان

و اللّه معكم و لن يتركم أعم_لكم

از ارتباط {واللّه معكم} با {لن يتركم} استفاده مى شود: چون خداوند همه جا با شما است و تلاش مجدانه شما را مى بيند، هرگز در پاداشتان كاستى رخ نخواهد داد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 4،5

4- پيامبر ( ص ) ، گواه و ناظر بر اعمال امت خويش در طول تاريخ

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا

در صورتى كه مراد از {شاهداً} شهادت بر اعمال امت در قيامت باشد، از مطلق آمدن {شاهداً} گواهى و نظارت آن حضرت بر تمام اعمال امت استفاده مى شود.

5- پيامبر ( ص ) ، حتى پس از رحلت خود ، داراى آگاهى و قدرت نظارت بر عملكرد امت خويش

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا

اگر منظور از {شاهداً} شهادت بر اعمال همه امت در صحنه قيامت باشد، مطلب بالا استفاده مى شود; زيرا كه شهادت بدون آگاهى و نظارت فاقد اعتبار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 9

9 - اعمال انسان ها ، در معرض ديد و نظارت عميق خداوند

و كان اللّه بما تعملون بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 13

13 - خداوند ، به تمامى اعمال مردمان بينا است .

و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 6 - 8،9

8 - هر عملى كه انسان انجام مى دهد ، در مشهد و منظر خداوند قرار دارد .

فينبّئهم بما عملوا . .. و اللّه على كلّ شىء شهيد

9 - خداوند ، بر هر چيزى شاهد و گواه است .

و اللّه على كلّ شىء شهيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 7

7 - خداوند ، داراى نظارت

دقيق بر اعمال انسان ها

و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 2 - 7

7 - خداوند ، نسبت به تمامى رفتار هاى آدمى ، بينا است .

و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 4 - 3

3 - خداوند ، به تمامى حركت ها و رفتار هاى نهانى و آشكاراى انسان ها آگاه است .

و يعلم ما تسرّون و ما تعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 2

2 - نظارت كامل پيامبر ( ص ) ، بر تمامى حركات و رفتار هاى امت خود در دنيا

إنّا أرسلنا إليكم رسولاً ش_هدًا عليكم

برداشت ياد شده، با توجه به اين حقيقت است كه لازمه گواهى پيامبر(ص) بر امت در قيامت، ناظر بودن آن حضرت در دنيا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 10

10 - انسان ، خود ناظر دسترنج خويش در قيامت

يوم ينظر المرء ما قدّمت يداه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 10 - 1،3

1 - مأموران الهى ، انسان ها را زير نظر داشته ، و مراقب كردار اويند .

و إنّ عليكم لح_فظين

3 - فرشتگانى متعدد ، مأمور نظارت بر كردار انسان ها و محفوظ نگه داشتن آن هستند .

و إنّ عليكم لح_فظين

تعدّد حافظان، ممكن است به اعتبار هر انسان و يا به لحاظ تمام انسان ها باشد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 11 - 4

4 - مراقبان اعمال در ثبت و ضبط آن ، برخوردى كريمانه و اغماض گرانه دارند .

كرامًا ك_تبين

تقارن وصف كرامت و كتابت در يك آيه، گوياى ارتباط آن دو است. بنابراين كرامت ناظران اعمال، به هنگام ثبت آن ظهور مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 1

1 - خداوند ، ناظر گفتار و كردار انسان ها است .

ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

ناظران عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 21 - 1

1 - مقرّبان درگاه خداوند ، شاهد و ناظر ديوان اعمال نيكوكاران اند .

يشهده المقرّبون

ظاهر آن است كه مراد از {مقرّبون}، افرادى غير از {أبرار} است. اين گروه _ با توجّه به {عيناً يشرب بها المقرّبون} در آيات بعد _ ممكن است كسانى باشند كه گوى سبقت را از ابرار ربوده و به مقام قرب الهى رسيده اند. نظارت و مشاهده اعمال ابرار _ كه از كارهاى مقرّبان شمرده شده _ بيانگر برترى مقام آنان از مقام ابرار است.

نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 70 - 4

4 - اعمال مردمان در نامه اى ثبت و نگه دارى مى شود .

اللّه أعلم بما تعملون . .. إنّ ذلك فى كت_ب

{ذلك} اشاره دارد به مضمون جمله {ما تعملون} در آيه 68; يعنى، آنها (اعمال شما)، همگى در كتابى ثبت و ضبط مى شوند.

نامه عمل اصحاب شمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - واقعه - 56 - 41 - 2

2 - كسانى كه در قيامت نامه عملشان را در دست چپ داشته باشند ، اصحاب الشمال هستند .

و أصح_ب الشمال ما أصح_ب الشمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 1

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

نامه عمل اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 11

11- برخى از انسان ها پس از حضور در قيامت ، نامه اعمال خود را با دست راست خويش دريافت مى كنند .

يوم ندعوا . .. فمن أُوتى كت_به بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 27 - 1،2

1 - در قيامت ، نامه اعمال دسته اى از مردم در دست راستشان خواهد بود .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

{يمين} در مقابل {شمال} و به معناى دست راست است با توجه به آيه 19 سوره {حاقه} (فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه. ..) بايد گفت: {أصحاب اليمين}; يعنى، آنان كه نامه عمل خود را در دست راست دارند.

2 - آنان كه در قيامت نامه عمل خود را در دست راست دارند ، { اصحاب اليمين } هستند .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 90 - 1،2

1 - دسته اى از مردم در قيامت ، نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود

.

و أمّا إن كان من أصح_ب اليمين

{اصحاب اليمين} (ياران دست راست) كسانى اند كه در سوره هاى {اسراء}، {حاقه} و {انشقاق} از آنان به {من اُتى كتابه بيمينه} (كسانى كه نامه اعمالشان را به دست راست آنان داده اند) تعبير شده است.

2 - به كسانى كه در قيامت ، نامه عمل خويش را در دست راست گيرند ، { اصحاب اليمين } گفته مى شود .

و أمّا إن كان من أصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 1

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 21 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، از زندگى پسنديده و رضايت مندى در آخرت برخوردار خواهند بود .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. فهو فى عيشة راضية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 22 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، در بهشت برين جاى خواهند داشت .

إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه . .. فى جنّة عالية

{عالية} هم مى تواند بيانگر علوّ قدر و منزلت باشد و هم به علوّ مكانى اشاره داشته باشد. در اين صورت مقصود از آن، مسرّت آفرين بودن بوستان هاى بهشتى است; زيرا صاحبان آنها به خوبى بر همه مناظر آن اشراف داشته و از اين رهگذر لذت برده و

مسرور خواهند شد. برداشت بالا براساس معناى نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 2

2 - برخى از انسان ها در قيامت ، نامه عمل خود را با دست راست دريافت خواهند كرد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

نامه عمل امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 8،9

8 - فراخوانده شدن هر امت ، به سوى نامه اعمال خويش در قيامت

كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها

9 - هر امّت ، داراى نامه عملى ويژه و گروهى ، در قيامت

كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها

بازگشت ضمير {كتابها} به امت، ظهور در اين معنا دارد كه هر جامعه و امت _ به عنوان يك جمع و گروه _ كتاب و پرونده اى ويژه و مخصوص به خود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 3

3 - صحيفه اعمال امت ها در قيامت ، بيان كننده تمامى كردار ايشان ، به صورتى دقيق و بدون كمترين كاستى و فزونى

ينطق عليكم بالحقّ

نامه عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 3

3 - هر انسانى ، داراى كارنامه و پرونده اى مستقل در محكمه عدل الهى

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 3

3 - هر انسانى ، داراى كارنامه و پرونده اى مستقل در محكمه عدل الهى

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

نامه عمل

بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 2،4

2 - نامه اعمال مؤمنان بهشتى در قيامت ، در دست راست آنان قرار دارد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

از اوصاف بيان شده براى اين گروه در آيات بعدى به دست مى آيد كه آنان مؤمنانى بهشتى و از همان گروهى اند كه در آيه 38 سوره {واقعه}، از آنان به {اصحاب اليمين} نام برده شده است.

4 - مؤمنان بهشتى ، خواستار مشاهده و قرائت شدن نامه اعمالشان در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

{هآؤُم} اسم فعل امر و به معناى {خذوا} (بياييد بگيريد) است.

نامه عمل بى ايمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 8

8 - مردم بى ايمان در قيامت ، نامه عمل خويش را از پشت سر دريافت كرده و به آتش جهنم گرفتار خواهند شد .

أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... فما لهم لايؤمنون

ارتباط مجموع آيات اين سوره، اقتضا مى كند كه مراد از ضمير {هم} و تعبير {الذين كفروا} (در آيات بعد) همان كسانى باشند كه در آيه دهم، با تعبير {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد گرديد. همان طور كه مراد از {الذين آمنوا} (در آيات بعد)، همان {من اُوتى كتابه بيمينه} در آيات پيشين خواهد بود.

نامه عمل جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 2

2 - نامه اعمال كافران دوزخى در قيامت ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من

أُوتى كت_به بشماله

از اوصاف ياد شده براى اين گروه در آيات بعدى، استفاده مى شود كه آنان كافران دوزخى و از همان گروهى اند كه در آيه 41 سوره {واقعه} از آنان به {أصحاب الشمال} ياد شده است.

نامه عمل در دست چپ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 41 - 1،2

1 - در قيامت دسته اى از مردم ، نامه عملشان را در دست چپ خواهند داشت .

و أصح_ب الشمال ما أصح_ب الشمال

{شمال} (در مقابل {يمين}) به معناى دست چپ است. طبق آيه 25 سوره {حاقه} (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول ياليتنى لم اُوت كتابيه) اصحاب الشمال، كسانى اند كه نامه عملشان در دست چپ آنان خواهد بود.

2 - كسانى كه در قيامت نامه عملشان را در دست چپ داشته باشند ، اصحاب الشمال هستند .

و أصح_ب الشمال ما أصح_ب الشمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 1،2،6

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

2 - نامه اعمال كافران دوزخى در قيامت ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

از اوصاف ياد شده براى اين گروه در آيات بعدى، استفاده مى شود كه آنان كافران دوزخى و از همان گروهى اند كه در آيه 41 سوره {واقعه} از آنان به {أصحاب الشمال} ياد شده است.

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . و أنزل فى الحاقّة ، {

و أمّا من أُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه . . . } فه_ذا مشرك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند در سوره {الحاقّه} مى فرمايد: (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه...) اين [كسى كه كتابش را به دست چپش مى دهند ]مشرك است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 4

4 - كافران در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست چپ ، دريافت خواهند كرد .

هم أصح_ب المشئمة

{سمت چپ و راست} در قيامت، ممكن است به معناى حقيقى آن نباشد تا از وجود جايگاهى حكايت كند كه داراى سمت چپ و راست است; بلكه كنايه از مطلبى باشد كه در آيات ديگر قرآن، با صراحت آمده است. بدين صورت كه برخى نامه عمل خود را با دست راست و برخى با دست چپ دريافت مى كنند; در نتيجه دسته اول به {اصحاب اليمين} و {اصحاب الميمنة} نام گذارى شده و دسته دوم {اصحاب الشمال} و {اصحاب المشأمة}نام گرفته اند.

نامه عمل در دست راست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 12

12- در دست راست داشتن نامه عمل در قيامت ، نشانه سعادت و نيك فرجامى است .

فمن أوتى كت_به بيمينه فأُول_ئك يقرءون كت_بهم و لايظلمون فتيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 27 - 1،2

1 - در قيامت ، نامه اعمال دسته اى از مردم در دست راستشان خواهد بود .

و أصح_ب اليمين

ما أصح_ب اليمين

{يمين} در مقابل {شمال} و به معناى دست راست است با توجه به آيه 19 سوره {حاقه} (فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه. ..) بايد گفت: {أصحاب اليمين}; يعنى، آنان كه نامه عمل خود را در دست راست دارند.

2 - آنان كه در قيامت نامه عمل خود را در دست راست دارند ، { اصحاب اليمين } هستند .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 90 - 1،2

1 - دسته اى از مردم در قيامت ، نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود .

و أمّا إن كان من أصح_ب اليمين

{اصحاب اليمين} (ياران دست راست) كسانى اند كه در سوره هاى {اسراء}، {حاقه} و {انشقاق} از آنان به {من اُتى كتابه بيمينه} (كسانى كه نامه اعمالشان را به دست راست آنان داده اند) تعبير شده است.

2 - به كسانى كه در قيامت ، نامه عمل خويش را در دست راست گيرند ، { اصحاب اليمين } گفته مى شود .

و أمّا إن كان من أصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 1،2

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

2 - نامه اعمال مؤمنان بهشتى در قيامت ، در دست راست آنان قرار دارد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

از اوصاف بيان شده براى اين گروه در آيات بعدى به دست مى آيد كه آنان مؤمنانى بهشتى و از همان گروهى اند كه در آيه 38 سوره {واقعه}،

از آنان به {اصحاب اليمين} نام برده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 1

1 - نامه اعمال معتقدان به قيامت و حساب رسى ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 21 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، از زندگى پسنديده و رضايت مندى در آخرت برخوردار خواهند بود .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. فهو فى عيشة راضية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 22 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، در بهشت برين جاى خواهند داشت .

إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه . .. فى جنّة عالية

{عالية} هم مى تواند بيانگر علوّ قدر و منزلت باشد و هم به علوّ مكانى اشاره داشته باشد. در اين صورت مقصود از آن، مسرّت آفرين بودن بوستان هاى بهشتى است; زيرا صاحبان آنها به خوبى بر همه مناظر آن اشراف داشته و از اين رهگذر لذت برده و مسرور خواهند شد. برداشت بالا براساس معناى نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 2

2 - برخى از انسان ها در قيامت ، نامه عمل خود را با دست راست دريافت خواهند كرد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 3،4

3 - كسانى كه نامه عمل آنان به دست راستشان داده شود ، حسابرسىِ آسانى خواهند داشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

{يسير} دو معنا دارد: 1. آسان، 2. قليل (مفردات راغب). در آيه شريفه، اولين معنا مناسب است.

4 - اعطاى نامه عمل به دست راست حاضرانِ در قيامت ، رمز و نشانه چشم پوشى از لغزش هاى آنان است . *

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

ناديده گرفتن {سيئات} _ كه در بعضى از سوره هاى ديگر درباره گروهى از حاضران قيامت مطرح شده _ مصداق حساب آسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 9 - 1،3

1 - اعطاى نامه عمل به دست راست انسان در قيامت و حسابرسى آسان از او ، فرح بخش و شادى آفرين است .

و ينقلب إلى أهله مسرورًا

3 - دريافت كنندگان نامه عمل با دست راست ، با آسان گذراندن مرحله حسابرسى ، شادمان به نزد خويشاوندان خود بر خواهند گشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و ينقلب إلى أهله مسرورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 18 - 4

4 - مؤمنان در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست راست ، دريافت خواهند كرد .

أُول_ئك أصح_ب الميمنة

اين احتمال وجود دارد كه اصحاب الميمنه بودن كنايه از گرفتن نامه اعمال با دست راست (يمين) باشد.

نامه عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف

- 7 - 7 - 1،2

1 _ خداوند در قيامت رفتار و عقايد آدميان را به گونه اى دقيق و عالمانه براى آنان بيان خواهد كرد.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

حرف {باء} به معناى مصاحبت و ملابست است; يعنى: {فلنقصن عليهم مصاحبين و متلبسين بعلم. و نكره بودن {علم} دلالت بر عظمت آن علم دارد كه از آن به {دقيق بودن} تعبير شد.

2 _ خداوند در قيامت سرگذشت پيامبران را در ابلاغ رسالت به گونه اى دقيق براى آنان بيان خواهد كرد.

و لنسئلن المرسلين. فلنقصن عليهم بعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 27 - 1

1 - در قيامت ، نامه اعمال دسته اى از مردم در دست راستشان خواهد بود .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

{يمين} در مقابل {شمال} و به معناى دست راست است با توجه به آيه 19 سوره {حاقه} (فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه. ..) بايد گفت: {أصحاب اليمين}; يعنى، آنان كه نامه عمل خود را در دست راست دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 41 - 1

1 - در قيامت دسته اى از مردم ، نامه عملشان را در دست چپ خواهند داشت .

و أصح_ب الشمال ما أصح_ب الشمال

{شمال} (در مقابل {يمين}) به معناى دست چپ است. طبق آيه 25 سوره {حاقه} (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول ياليتنى لم اُوت كتابيه) اصحاب الشمال، كسانى اند كه نامه عملشان در دست چپ آنان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 -

3،5

3 - هر انسانى ، داراى كارنامه و پرونده اى مستقل در محكمه عدل الهى

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

5 - شادمانى و رضايت مندى كامل مؤمنان بهشتى ، از نامه اعمال و كارنامه خويش در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 1،3،6

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

3 - هر انسانى ، داراى كارنامه و پرونده اى مستقل در محكمه عدل الهى

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . و أنزل فى الحاقّة ، { و أمّا من أُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه . . . } فه_ذا مشرك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند در سوره {الحاقّه} مى فرمايد: (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه...) اين [كسى كه كتابش را به دست چپش مى دهند ]مشرك است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 10 - 4،5

4 - بسته ماندن و باز شدن نامه اعمال انسان در قيامت ، در اختيار او نيست .

و إذا الصحف نشرت

مجهول بودن {نشرت}، گوياى برداشت ياد شده است.

5 - نامه هاى اعمال در قيامت ، بر اهل محشر پراكنده و پخش خواهد شد .

و إذا الصحف نشرت

{نشر} به معناى تفريق (پراكنده ساختن) آمده است (تاج العروس). مراد از {نُشرت}، در اين معنا پراكنده شدن نامه ها بر

صاحبان آن و رسيدن نامه عمل هر كس به دست او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 3

3 - پاداش و كيفر اعمال در قيامت ، براساس نامه عمل و كردار انسان در دنيا است .

يعلمون ما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 1

1 - براى هر انسان ، نامه عملى است كه در قيامت آن را دريافت خواهد كرد .

فأمّا من أُوتى كت_به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 3

3 - نامه عمل برخى از انسان ها در قيامت ، از پشت سرشان به آنان واگذار خواهد شد .

و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

از ضميمه اين آيه با آيه اى كه از گرفتن نامه عمل با دست چپ سخن گفته است (الحاقه، آيه 25)، به دست مى آيد كه اين گروه، نامه عمل خود را با دست چپ از پشت سر خود تحويل خواهند گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 11 - 3

3 - دريافت نامه عمل از پشت سر ، رمز و نشانه محكوميت در عرصه حسابرسى است .

فسوف يحاسب . .. فسوف يدعوا ثبورًا

تقابل دو گروه دريافت كننده نامه عمل، بيانگر اين است كه هر دو حسابرسى خواهند شد; ولى نتيجه آن در مورد آنان متفاوت است. بنابراين گرچه {فسوف يحاسب} تنها در مورد يك دسته آمده است; ولى دسته ديگر نيز به قرينه حرف {سوف} _ كه بين گرفتن

نامه عمل از پشت سر و فرياد واويلاى شخص، فاصله اى را مفروض گرفته _ مورد محاسبه قرار خواهند گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 4

4 - كافران در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست چپ ، دريافت خواهند كرد .

هم أصح_ب المشئمة

{سمت چپ و راست} در قيامت، ممكن است به معناى حقيقى آن نباشد تا از وجود جايگاهى حكايت كند كه داراى سمت چپ و راست است; بلكه كنايه از مطلبى باشد كه در آيات ديگر قرآن، با صراحت آمده است. بدين صورت كه برخى نامه عمل خود را با دست راست و برخى با دست چپ دريافت مى كنند; در نتيجه دسته اول به {اصحاب اليمين} و {اصحاب الميمنة} نام گذارى شده و دسته دوم {اصحاب الشمال} و {اصحاب المشأمة}نام گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 13 - 4،9

4- خداوند اعمال انسان را در دنيا ثبت كرده و در قيامت ، به صورت كتابى گشوده در برابر او ظاهر خواهد ساخت .

و نخرج له يوم القي_مة كت_بًا يلق_ه منشورًا

9- { عن النبى قال : الكتب كلّها تحت العرش فإذا كان يوم القيامة بعث الله تبارك و تعالى ريحاً تطيرها بالأيمان و الشمائل أوّل حرفه : { إقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيباً } ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: تمام نامه ها زير عرش قرار دارند و آن گاه كه روز قيامت فرا رسد، خداوند _ تبارك و تعالى _ بادى را برمى انگيزد تا آنها را

به پرواز درآورد و به دستهاى چپ و راست مردم برساند و اولين حرف آن كتاب اين است: إقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيباً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 1،3،5

1- خداوند ، فراخوان انسان ها در قيامت ، به خواندن نامه عمل خويش

و نخرج له يوم القي_مة كت_بًا . .. اقرأ كت_بك

3- حساب انسان در پرونده عمل وى در قيامت ، روشن و آشكار است .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

از اينكه خداوند فرموده است: {خودت براى حسابرسى عمل خود كافى هستى} نشان مى دهد كه اعمال و حسابرسى آنها روشن و آشكار است و نياز به تبيين از سوى كسى ندارد.

5- { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله : { اقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم } قال : يذكر بالعبد جميع ما عمل و ما كتب عليه حتى كأنه فعله تلك الساعة فلذلك قالوا : يا ويلتنا ما له_ذا الكتاب لايغادر صغيرة و لا كبيرة إلاّ أحصاها } ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا {اقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم} روايت شده است كه فرمود: همه اعمالى كه بنده انجام داده و بر او نوشته شده است به يادش مى آورند; به گونه اى كه گويى همان لحظه انجام داده است. پس بدين جهت گويند: يا ويلتنا ما له_ذا الكتاب لايغادر صغيرة و لا كبيرة إلاّ أحصاها}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 9،10،11،12،22

9- انسان ها ، عملكرد دنيوى خويش را در قيامت ، به صورت مجموعه اى ثبت شده و

مكتوب دريافت مى كنند .

فمن أُوتى كت_به بيمينه

10- محاكمه انسان ها در قيامت ، بر اساس دلايل و اسناد مكتوب است .

ندعوا . .. فمن أُوتى كت_به بيمينه

11- برخى از انسان ها پس از حضور در قيامت ، نامه اعمال خود را با دست راست خويش دريافت مى كنند .

يوم ندعوا . .. فمن أُوتى كت_به بيمينه

12- در دست راست داشتن نامه عمل در قيامت ، نشانه سعادت و نيك فرجامى است .

فمن أوتى كت_به بيمينه فأُول_ئك يقرءون كت_بهم و لايظلمون فتيلاً

22- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . أما المؤمن فيعطى كتابه بيمينه قال الله عزّوجلّ : . . . { من أُوتى كتابه بيمينه فأُول_ئك يقرؤن كتابهم . . . } . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. اما مؤمن كتاب او به دست راستش داده مى شود. خداوند عزّوجلّ مى فرمايد:... {من أوتى كتابه بيمينه فأُول_ئك يقرؤن كتابهم...}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 1

1- در قيامت ، نامه عمل هر فرد ، در برابر ديدگان او نهاده شده ، آن را مشاهده خواهد كرد .

و وضع الكت_ب . .. و يقولون ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب

مقصود از {الكتاب} به قرينه جملات بعدى، نوشته هايى است كه در آن، همه اَعمال آدميان، ثبت و ضبط شده است. حرف {ال} در {وضع الكتاب}، براى استغراق اَفراد است، يعنى {كلّ كتاب}. در نتيجه، مراد اين است كه همه كتاب ها را در برابر ديدگان آحاد انسان ها قرار خواهند داد و هر فرد، كتاب خودش را ملاحظه

خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 5،6،9،14

5 - نامه اعمال همه بندگان در قيامت ، عرضه خواهد شد .

و وضع الكت_ب

{وضع} به معناى نهادن است و در اين جا كنايه از عرضه شدن مى باشد. {كتاب} در آيه شريفه به معناى نامه اعمال است.

6 - تمامى اعمال بندگان ثبت و درج شده و در قيامت به صورت نوشته اى ظاهر خواهد شد .

و وضع الكت_ب

9 - احضار شاهدانى چند در عرصه قيامت براى گواهى دادن بر اعمال بندگان ، هنگام عرضه نامه اعمالشان

و الشهداء

{شهدا} جمع {شاهد} (گواه) است.

14 - داورى خداوند ميان بندگان در قيامت ، بر پايه مستندات پرونده اعمال ، گواهى پيامبران و گواهانى چند خواهد بود .

و وضع الكت_ب و جاىء بالنبيّين و الشهداء و قضى بينهم بالحقّ و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 9

9 - هر امّت ، داراى نامه عملى ويژه و گروهى ، در قيامت

كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها

بازگشت ضمير {كتابها} به امت، ظهور در اين معنا دارد كه هر جامعه و امت _ به عنوان يك جمع و گروه _ كتاب و پرونده اى ويژه و مخصوص به خود دارد.

نامه عمل سعادتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 13

13- سعادتمندان ، نامه اعمال خويش را در قيامت ، خود مورد مطالعه قرار مى دهند .

فمن أوتى كت_به بيمينه فأُول_ئك يقرءون كت_بهم

نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - انفطار - 82 - 14 - 6

6 - كردار بدكاران ، از نظر مأموران الهى مخفى نمانده و در نامه عمل آنان ثبت خواهد شد .

ك_تبين . يعلمون ما تفعلون ... و إنّ الفجّار لفى جحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 3

3 - كردار بدكاران ، ثبت و ضبط شده و در نامه عمل آنان باقى خواهد ماند .

كت_ب الفجّار

{كتاب الفجّار}، صحيفه اى است كه در آن، اعمال فاجران ثبت شده است.

نامه عمل فاسقان در سجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 4

4 - نامه عمل فاجران ، در ديوانى تغييرناپذير و زندانى منحطّ ، بايگانى و حفاظت مى شود .

إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

سجّين همان سجن (زندان) است، علاوه بر رساندن معناى خلود; زيرا اين وزن براى مبالغه است (مجمع البيان). تفسير آن به {كتاب مرقوم} _ در دو آيه بعد _ دلالت دارد كه {سجّين} كتابى است كه نامه عمل فاجران، به گونه اى در آن قرار داده شده است كه گويا نوشته ها در آن حبس شده است. مقابله آن با {علّيين} _ كه در آيات بعد آمده است _ بيانگر انحطاط و پستى آن است.

نامه عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 8

8- خداوند ، پرونده كردار كافران و مشركان را مورد حسابرسى دقيق قرار خواهد داد .

إنّما نعدّ لهم عدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 -

25 - 2،4،5

2 - نامه اعمال كافران دوزخى در قيامت ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

از اوصاف ياد شده براى اين گروه در آيات بعدى، استفاده مى شود كه آنان كافران دوزخى و از همان گروهى اند كه در آيه 41 سوره {واقعه} از آنان به {أصحاب الشمال} ياد شده است.

4 - كافران دوزخى ، از عرضه شدن نامه اعمالشان اظهار ناخورسندى مى كنند .

فيقول ي_ليتنى لم أُوت كت_بيه

5 - ناراحتى و اندوه شديد كافران دوزخى ، از نامه اعمال و كارنامه خويش در عرصه قيامت

فيقول ي_ليتنى لم أُوت كت_بيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 26 - 1

1 - كافران دوزخى ، از آگاه شدنشان نسبت به حساب و محتواى پرونده اعمال خود اظهار ناخرسندى مى كنند .

فيقول ي_ليتنى . .. و لم أدر ما حسابيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 22 - 5

5 - نامه عمل كافر ، از پشت سر به او داده شده و آتش دوزخ فرجام او خواهد بود .

و أمّا من أوتى كت_به وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... بل الذين كفروا

ارتباط مجموع آيات سوره با يكديگر، اقتضا مى كند كه دو دسته آخر سوره (الذين كفروا) و (الذين آمنوا)، همان دو دسته قبل باشند كه با عنوان {من اُوتى كتابه بيمينه} و {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 4

4 - كافران در

آخرت ، نامه عمل خويش را با دست چپ ، دريافت خواهند كرد .

هم أصح_ب المشئمة

{سمت چپ و راست} در قيامت، ممكن است به معناى حقيقى آن نباشد تا از وجود جايگاهى حكايت كند كه داراى سمت چپ و راست است; بلكه كنايه از مطلبى باشد كه در آيات ديگر قرآن، با صراحت آمده است. بدين صورت كه برخى نامه عمل خود را با دست راست و برخى با دست چپ دريافت مى كنند; در نتيجه دسته اول به {اصحاب اليمين} و {اصحاب الميمنة} نام گذارى شده و دسته دوم {اصحاب الشمال} و {اصحاب المشأمة}نام گرفته اند.

نامه عمل گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 10،11

10- مجرمان ، از جامعيّت و دقّت كتاب اَعمال آدميان ، شگفت زده و به شدت نگران خواهند شد .

ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب لايغادر صغيرة و لاكبيرة

11- مجرمان ، هنگام مشاهده كتاب اَعمال شان آرزومند مرگ خويش اند . *

و يقولون ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب

{ويلة} و {ويل} به معناى {هلاكت} است و مؤنث بودن {ويلة} مفيد مبالغه است. منادا قرار گرفتن {ويل} از سوى مجرمان، گوياى اين است كه آنان، با مشاهده نامه عمل خود، راهى جز هلاك و عذاب براى خود نديده، لذا آن را منادا قرار داده و آمدن اش را مى طلبند و يا اين كه به قدرى حال خود را وخيم مى بينند كه مرگ و هلاكت را، تنها راه رهايى خود از آن وضعيّت مى پندارند.

نامه عمل متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49

- 7

7- پرهيز كنندگان از جرم و گناه ، به هنگام مشاهده نامه اَعمال خود در قيامت ، بيم و هراس نخواهند داشت .

و وضع الكت_ب فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

جمله {وضع الكتاب} وضع و مشاهده كتاب را به مجرمان اختصاص نداده است، ولى جمله {فترى المجرمين. ..} تنها، از ترس مجرمان سخن گفته است، بنابراين، ديگران، با مشاهده كتابِ خود، اضطرابى نخواهند يافت.

نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 18 - 4

4 - كردار نيكوكاران ، ثبت و ضبط شده ، در نامه عمل آنان باقى خواهد ماند .

كت_ب الأبرار

{كتاب الأبرار} صحيفه اى است كه در آن اعمال نيكوكاران ثبت شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 20 - 2

2 - نامه هاى عمل نيكوكاران در ديوان جامع ( علّيّين ) ، با يك ديگر مشتبه نخواهد شد .

كت_ب مرقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 21 - 3

3 - مقرّبان درگاه خداوند گواهان نامه اعمال نيكوكاران اند .

يشهده المقرّبون

فعل {يشهد}، يا از {شهود} به معناى حضور است و يا از {شهادة} كه ابن اثير در نهايه آن را {خبر دادن از مشاهدات خويش} معنا كرده است; در هر صورت گواه بودن {مقرّبون} استفاده مى شود; زيرا در معناى اول حضور و نظارت آنان به منظور گواهى دادن است و معناى دوم _ كه در آن صورت {يشهده} به معناى {يشهد به} خواهد بود _ صريح در نكته ياد شده است.

نامه عمل مشركان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 8

8- خداوند ، پرونده كردار كافران و مشركان را مورد حسابرسى دقيق قرار خواهد داد .

إنّما نعدّ لهم عدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 6

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . و أنزل فى الحاقّة ، { و أمّا من أُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه . . . } فه_ذا مشرك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند در سوره {الحاقّه} مى فرمايد: (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه...) اين [كسى كه كتابش را به دست چپش مى دهند ]مشرك است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 6

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . ان اللّه . . . أنزل فى { إذا السماء انشقت } { و أمّا من اُوتى كتابه وراء ظهره . . . } فه_ذا مشرك . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . .. خداوند... در سوره {إذا السماء انشقت} فرمود: {و أمّا من اُوتى كتابه وراء ظهره...}. اين شخص [كه نامه عملش از پشت سر به او داده مى شود] مشرك است}.

نامه عمل مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 4

4 - تكذيب كنندگان قرآن و منكران معاد ، خود رقم زننده نامه

عمل خويش اند و كردار ناپسند خود را در آن ذخيره مى سازند .

بمايوعون

به قرينه آيات پيشين _ كه درباره نامه هاى اعمال بود _ مى توان گفت: مراد از {وعاء} در {يوعون}، همان نامه عمل است كه منكران معاد آن را ظرف كردار خود ساخته اند.

نامه عمل مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 11 - 5

5 - تكذيب قيامت ، در نامه عمل تكذيب كنندگان ثبت شده و براساس آن كيفر خواهند ديد .

كت_ب مرقوم . ويل يومئذ للمكذّبين . الذين يكذّبون بيوم الدين

نامه عمل مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 4

4 - تكذيب كنندگان قرآن و منكران معاد ، خود رقم زننده نامه عمل خويش اند و كردار ناپسند خود را در آن ذخيره مى سازند .

بمايوعون

به قرينه آيات پيشين _ كه درباره نامه هاى اعمال بود _ مى توان گفت: مراد از {وعاء} در {يوعون}، همان نامه عمل است كه منكران معاد آن را ظرف كردار خود ساخته اند.

نامه عمل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 22

22- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . أما المؤمن فيعطى كتابه بيمينه قال الله عزّوجلّ : . . . { من أُوتى كتابه بيمينه فأُول_ئك يقرؤن كتابهم . . . } . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. اما مؤمن كتاب او به دست راستش داده مى شود. خداوند عزّوجلّ مى

فرمايد:... {من أوتى كتابه بيمينه فأُول_ئك يقرؤن كتابهم...}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 2،4

2 - نامه اعمال مؤمنان بهشتى در قيامت ، در دست راست آنان قرار دارد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

از اوصاف بيان شده براى اين گروه در آيات بعدى به دست مى آيد كه آنان مؤمنانى بهشتى و از همان گروهى اند كه در آيه 38 سوره {واقعه}، از آنان به {اصحاب اليمين} نام برده شده است.

4 - مؤمنان بهشتى ، خواستار مشاهده و قرائت شدن نامه اعمالشان در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

{هآؤُم} اسم فعل امر و به معناى {خذوا} (بياييد بگيريد) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 1

1 - نامه اعمال معتقدان به قيامت و حساب رسى ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 6

6 - { قاسم بن محمد عن على قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : إنّ اللّه تبارك و تعالى إذا أراد أن يحاسب المؤمن أعطاه كتابه بيمينه و حاسبه فيما بينه و بينه فيقول : عبدى ! فعلت كذا . . . قد غفرتها لك و ابدلتها حسنات . . . و هو قول اللّه عزّوجلّ { فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه فسوف يحاسب حساباً يسيراً } ;

قاسم بن محمد از على [بن أبى حمزه] روايت نموده كه گفت: از امام صادق(ع)

شنيدم كه مى فرمود: خداى _ تبارك و تعالى _ زمانى كه بخواهد مؤمنى را محاسبه كند، نامه عملش را به دست راست وى مى دهد و او را در آنچه بين خود و او است محاسبه كرده، مى فرمايد: بنده من فلان كار را كردى؟ . .. من آن را براى تو بخشيدم و آن را به حسنه هايى تبديل كردم ... و اين سخن خداى عزّوجلّ است {فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه . فسوف يحاسب حساباً يسيراً}».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 18 - 4

4 - مؤمنان در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست راست ، دريافت خواهند كرد .

أُول_ئك أصح_ب الميمنة

اين احتمال وجود دارد كه اصحاب الميمنه بودن كنايه از گرفتن نامه اعمال با دست راست (يمين) باشد.

نزديكى حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 2

2- حسابرسى اعمال مردم ، قريب الوقوع و تخلف ناپذير است .

اقترب للناس حسابهم

نشاط در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 6

6 - سخاوت مندى ، انفاق ، تقواپيشگى و تصديق وعده هاى الهى ، زمينه ساز امداد هاى ويژه خداوند و مايه نشاط انسان در انجام دادن تكاليف دينى است .

فأمّا من أعطى . .. فسنيسّره لليسرى

نشانه هاى سبكى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 9 - 3

3 _ همطراز نبودن اعمال و عقايد آدمى با حق بيانگر بىوزنى

و سبكى اعمال و عقايد است.

و الوزن يومئذ الحق . .. و من خفت موزينه فأولئك الذين خسروا أنفسهم

نشانه هاى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 10

10 - ياد خدا و عدالت خواهى از بارزترين نمود هاى ايمان و عمل صالح

إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و ذكروا اللّه كثيرًا و انتصروا من بعد ما ظلمو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 27،31

27- شكر نعمت هاى الهى ، نمود بارز عمل صالح و زمينه رضايت او *

أن أشكر . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

بنابراين كه عطف {و أن أعمل} بر {أن أشكر} تفسيرى باشد; اختصاص به ذكر يافتن شكر و سپاس از ميان تمامى اعمال صالح، نمايانگر اهميت آن است.

31- نسل صالح ، نمودى از عمل صالح و مورد رضاى الهى

و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه و أصلح لى فى ذرّيّتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 47

47- قاطعيت با كافران و رأفت با مؤمنان و ركوع و سجود در برابر خداوند ، نمود هاى آشكار عمل صالح

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تريهم ركّعًا سجّدًا . .. وعد اللّه الذين ءامنوا و

نشانه هاى نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 20 - 1

1 - ديوان نامه هاى عمل نيكوكاران ، نوشته اى خوانا و نشانه دار است .

كت_ب مرقوم

{مرقوم}; يعنى، داراى علامت و به معناى واضح و درشت خط نيز آمده

است.

نظارت بر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 17 - 7

7 - گرايش هاى فكرى و عقيدتى و رفتار و اعمال آدمى ، تحت نظارت و آگاهى دقيق خداوند

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا . .. إنّ اللّه على كلّ شىء شهيد

نظارت بر عمل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 4

4 - زير نظر داشتن كار هاى بندگان ، لازمه ربوبيت خداوند بر آنان است .

إنّ ربّك لبالمرصاد

نظارت بر نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 21 - 2

2 - مقام قرب خداوند ، والاتر از مقام نيكوكاران ، و مايه شايستگى انسان براى آگاهى از كردار نيكوكاران و مشاهده نامه اعمال آنان است .

يشهده المقرّبون

نظارت كاتبان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 6

6 - رفتار پنهان و آشكار دين ستيزان ، تحت نظارت مستقيم خداوند و نيز در نظرگاه كاتبان و مأموران الهى

أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم بلى و رسلنا لديهم يكتبون

نعمت حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 2

2 - اصل حسابرسى اعمال خلق در نظام جهان ، نعمتى الهى ، انكارناپذير و غير قابل تكذيب

سنفرغ لكم . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تعبير {سنفرغ لكم. ..}، مى تواند نويدى باشد به از بين نرفتن اعمال خلق و به حساب آمدن نهايى آن و {ءالآء}

نيز بر اين نعمت الهى اطلاق شده باشد.

نقش اخروى گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 13

13_ گواهان اعمال ، از كارگزاران صحنه قيامتند .

و يقول الأشهد . .. ألا لعنة الله على الظ_لمين

نقش بهترين عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 2

2- بهترين و ارزشمندترين عمل نيك مؤمن ، معيار و ملاك سنجش و پاداش الهى به ديگر اعمال نيك وى *

أُول_ئك الذين نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه در آيه شريفه چيزى در تقديرى باشد; به اين صورت: {نتقبّل عنهم حسناتهم بأحسن ما عملوا}; زيرا مسلّماً تعبير {أحسن} بدان معنا نيست كه خداوند بهترين اعمال را قبول مى كند و اعمال ديگر را ناديده مى گيرد; هر چند نيك باشد! از طرفى آيه شريفه در مقام امتنان است.

نقش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 8

8 - نسخه بردارى از اعمال آدميان ، هم زمان با صدور عمل از سوى آنان *

إنّا كنّا نستنسخ

تعبير {إنّا كنّا. ..} با {ما كنتم...} هم وزن و هر دو ماضى استمرارى است. اين هماهنگى تعبيرها، افاده مى كند كه استنساخ عمل، هم زمان با خود عمل صورت گرفته است.

نقش عمل امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 6

6- رفتار و عقايد پيشينيان و نياكان ، در محروميت و يا برخوردارى از امكانات معنوى و

مادى آيندگان و اسلاف ، نقش اساسى دارد .

و ما منعنا أن نرسل بالأي_ت إلاّ أن كذّب بها الأوّلون

نقش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 7

7- ايمان و عمل صالح ، مصداق بارز كار نيكو است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا . .. أجر من أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 7

7 - احتمال درستكارى افراد ، كافى در مُجاز نبودن نهى آنان

أرءيت الذى ينهى . .. أرءيت إن كان على الهدى

نقش عمل نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 6

6- رفتار و عقايد پيشينيان و نياكان ، در محروميت و يا برخوردارى از امكانات معنوى و مادى آيندگان و اسلاف ، نقش اساسى دارد .

و ما منعنا أن نرسل بالأي_ت إلاّ أن كذّب بها الأوّلون

نقش گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 21 - 4

4_ محاسبه كردار بندگان و جزا دهى به آنان ، متّكى بر شهادت گواهان

كلّ نفس معها سائق و شهيد

نقش ملائكه ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 23 - 2

2_ گزارش اعمال انسان در قيامت ، از سوى قرين وى به دادگاه عدل الهى

و قال قرينه ه_ذا ما لدىّ عتيد

برداشت بالا بنابراين نكته است كه قرين انسان، همان ملكى باشد كه شاهد اعمال او است و {ما} اشاره باشد به اعمال آدمى كه در

نزد وى ثبت و ضبط گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 24 - 1

1_ دو فرشته موكّل بر كافران معاند ، مأمور افكندن آنان به دوزخ

ألقيا فى جهنّم كلّ كفّار عنيد

دو فرشته اى كه مخاطب {ألقيا} قرار مى گيرند; يا {رقيب} و {عتيد}ند كه در دنيا همراه انسان بودند و يا {سائق} و {شهيد}اند كه در صحنه قيامت آدمى را همراهى خواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 11 - 3

3 - فرشتگان ناظر بر انسان ، براى محافظت دقيق از كردار او ، آن را ثبت كرده و از آن سندى مكتوب برمى دارند .

ك_تبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 14 - 6

6 - كردار بدكاران ، از نظر مأموران الهى مخفى نمانده و در نامه عمل آنان ثبت خواهد شد .

ك_تبين . يعلمون ما تفعلون ... و إنّ الفجّار لفى جحيم

نقش ملائكه كاتب عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 15،16

15 _ اعمال انسان ها توسط فرشتگان مراقب ، ثبت مى شود .

إن رسلنا يكتبون ما تمكرون

16 _ فرشتگان مراقب اعمالِ مردمان ، از نوشتن هيچ عملى _ هر چند كه كوچك و اندك باشد _ فروگذارى نمى كنند .

إن رسلنا يكتبون ما تمكرون

كلمه {ما} در {ما تمكرون} افاده عموم مى كند.

نقش ناظران عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 11 - 3

3 - فرشتگان

ناظر بر انسان ، براى محافظت دقيق از كردار او ، آن را ثبت كرده و از آن سندى مكتوب برمى دارند .

ك_تبين

نقش نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 79 - 6

6- عذاب آدميان ، مستند به اسنادى مكتوب و ثبت شده است .

سنكتب ما يقول و نمدّ له من العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 7

7- تنظيم نامه عمل براى هر يك از انسان ها از سوى خدا ، پشتوانه تضمين پاداش كامل آنان است .

فمن يعمل . .. إنّا له ك_تبون

جمله {إنّا له كاتبون} عطف بر جمله {فلاكفران لسعيه} و تأكيد كننده مضمون آن است و در حقيقت، بيانگر اين نكته است كه چون اعمال همه انسان ها را مى نويسيم، پس بدون كم و كاست، پاداش آنان را خواهيم داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 14

14 - داورى خداوند درباره امت ها ، براساس نامه عمل شان

تدعى إلى كت_بها اليوم تجزون ما كنتم تعملون

از اين كه پس از فراخوانى انسان ها به نامه عمل خويش، مسأله جزاى آنان مطرح شده است; به دست مى آيد كه نامه عمل شان ملاك داورى حق خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 2،3

2 - احتجاج الهى در قيامت با امت ها ، براساس مدرك و سند

ه_ذا كت_بنا

3 - صحيفه اعمال امت ها در قيامت ، بيان كننده تمامى كردار ايشان ،

به صورتى دقيق و بدون كمترين كاستى و فزونى

ينطق عليكم بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 3

3 - پاداش و كيفر اعمال در قيامت ، براساس نامه عمل و كردار انسان در دنيا است .

يعلمون ما تفعلون

نگرانى از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 4

4 - لزوم نگرانى همواره انسان از كردار و فرجام كار خويش و مطمئن نبودن به آمرزش الهى

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

وقتى حضرت ابراهيم(ع) خود را صرفاً اميدوار به مغفرت الهى معرفى كند، جاى اطمينانى براى ديگران نخواهد بود.

نگرانى از عمل گذشته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 7

7- مؤمنانِ به آيات الهى ، همواره ، بايد نگران اَعمال گذشته خود و درصدد جبران و اصلاح آن باشند .

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها و نسى ما قدّمت يداه

نگرانى از كيفيت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 3

3 - لزوم نگرانى هميشگى انسان ، از چگونگى عملكرد خود در برابر خدا

و قل ربّ اغفر و ارحم

از اين كه خداوند به صورت رهنمودى كلى، پيامبر(ص) و بالتبع همه انسان ها را به استغفار فرا خوانده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

نورانيت عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 12،13

12 - ايمان و عمل صالح ، نور است .

قيل

ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورًا

{إلتماس} (مصدر {التمسوا}) به معناى تحصيل و به دست آوردن است. در صورتى كه مراد از {ورائكم} دنيا باشد، مقصود اين خواهد بود كه به دنيا برگرديد و با ايمان و عمل صالح، براى آخرت خود نور به دست آوريد.

13 - قيامت ، روز جلوه گر شدن حقيقت نورانى ايمان و عمل صالح

قيل ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورًا

نهى از عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 5

5- ارائه راه حل عملى و مشروع ، هم زمان با طرح مشكل و نهى از اعمال نامشروع ، از شيوه هاى دعوت انبياى الهى

فلاتفضحون . .. و لاتخزون ... قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 8،9

8- خداوند از ارتكاب فحشا و اعمال ناپسند و ستم و سركشى نهى كرده است .

و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى

9- نهى از ارتكاب فحشا و زشتى و ستم ، از مهم ترين تحذير هاى قرآن و نواهى خداوند است .

و نزّلنا عليك الكت_ب . .. إن الله ... ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 3

3- نهى خداوند از ناپسندى ها ، در جهت تربيت ، رشد و كمال آدميان است .

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

خداوند، پس از نهى از چندين عمل ناپسند مى فرمايد: همه اينها در نزد پروردگارت ناپسند است. ذكر صفت {ربّ} به جاى اسم ذات و يا هر

صفت ديگرى مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه آن در راستاى پرورش انسانهاست، چه اينكه {ربّ} به معناى پرورش آمده است.

نيت در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 12

12- در روز قيامت ، اَعمال نيك ، با انگيزه هاى غير الهى ، همانند اَعمال ناشايست ، فاقد وزن و ارزش است .

و هم يحسبون أنّهم يحسنون . .. فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 1،2

1 - نيت و انگيزه افراد ، معيار ارزش اعمال آنان در نزد خداوند

لن ينال اللّه لحومها . .. و ل_كن يناله التقوى منكم

ضمير {لحومها} و {دماؤها} به {بُدن} بازمى گردد. {بدن} نيز به معناى شتران درشت و فربه است. بنابراين معناى {لن ينال اللّه لحومها...التقوى منكم} چنين مى شود: {هرگز گوشت ها و خون هاى شتران قربانى شده، به خدا نخواهد رسيد; بلكه آن تقوا و خدا ترسى شما است كه به خدا مى رسد}. به نظر مى رسد آيه ياد شده هشدارى است به همه مؤمنان كه بايد توجه داشته باشند تنها چيزى كه مايه قرب آنها به خدا مى شود و سبب مى گردد كه خداوند از آنها بپذيرد و راضى شود، تقوا و خداترسى است; نه ظاهر اعمال، هرچند بزرگ و زياد باشد; زيرا فرشتگان گزارشگر هيچ گاه ظواهر اعمال را به خدا گزارش نمى كنند; بلكه آنچه آنان گزارش مى دهند مربوط به باطن عمل است.

2 - پيكر ظاهرى اعمال انسان _ هرچند بسيار خوب و شايسته هم

باشد _ بدون در نظر گرفتن انگيزه و نيت صاحب آن ، فاقد كمترين ارزش

لن ينال اللّه لحومها . .. و ل_كن يناله التقوى منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 10

10 _ نقش نيّت ( حُسن فاعلى ) ، در ارزشمندى اعمال نيك ( حُسن فعلى )

و مثل الّذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات اللّه

نيت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 8

8 - خوبى هركار ، علاوه بر صدور آن به نيت خير ، در گرو هماهنگى آن با ساير خواسته ها و دستورات خداوند است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

با وجود آن كه موسى(ع) در تعجيل خود، نيت خير داشته است; ولى بازخواست شدن او دال براين مطلب است كه صرف داشتن نيت خير، براى برترى يافتن عمل كافى نيست; بلكه بايد با ادله ديگر آن عمل را سنجيد. اگر در تعارض نبود، آن گاه بدان اقدام كرد.

نيت عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 8

8 - نيت عملِ خير و فراهم ساختن زمينه هاى انجام آن ، برابر است با انجام كامل آن در بينش الهى

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) به قصد قربانى كردن فرزندش اسماعيل، تمامى مقدمات آن را تا خواباندن وى بر زمين و به دست گرفتن كارد انجام داد و خداوند همين مقدار از تلاش آن حضرت را، انجام

كامل ذبح تلقى فرمود و از ايشان قبول كرد.

وساطت در عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 5،7

5 _ وساطت در انجام كار هاى ناپسند ، موجب سهيم شدن در پيامد هاى ناگوار آن

من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

{كفل} به معناى نصيب و بهره است.

7 _ حرمت وساطت در كار بد و ناپسند

من يشفع شفاعة سيّئة يكن له كفل منها

چون وساطت كنندگان كارهاى ناپسند، سهيم در پيامدهاى آن _ از جمله كيفرهاى اخروى _ هستند، حرمت اين گونه وساطتها استفاده مى شود.

وضوح ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 10

10 - اعمال ثبت شده در نامه عمل انسان ، گويا و غير قابل انكار از سوى او

ه_ذا كت_بنا . .. إنّا كنّا نستنسخ

تأكيد بر {ينطق . .. بالحقّ} و نيز {إنّا كنّا نستنسخ}، در حقيقت اين پيام را به مخاطب مى رساند كه آنچه در نامه عملش ثبت شده، چنان متقن است كه راهى براى انكار آن نيست.

وضوح نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 3

3- حساب انسان در پرونده عمل وى در قيامت ، روشن و آشكار است .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

از اينكه خداوند فرموده است: {خودت براى حسابرسى عمل خود كافى هستى} نشان مى دهد كه اعمال و حسابرسى آنها روشن و آشكار است و نياز به تبيين از سوى كسى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه -

45 - 29 - 5

5 - نامه اعمال امت ها ، خود گويا و بى نياز از شرح و تفسير

ينطق عليكم بالحقّ

واژه {نطق} _ چه در معناى حقيقى (سخن گفتن) باشد و چه در معناى كنايى (گويايى و روشنى) _ بى نيازى از تفسير و توضيح را مى رساند.

وضوح نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 1

1 - ديوان نامه هاى عمل بدكاران ، نوشته اى خوانا و علامت دار و بى ابهام است .

كت_ب مرقوم

{كتاب} خبر براى ضمير محذوفى است كه به {سجّين} برمى گردد. {مرقوم} _ از ريشه {رَقْم} (علامت و ماركى كه بر پارچه زده شود) (مصباح) _ يعنى، داراى علامتى كه تشخيص آن را آسان سازد. ماده {رقم} به معناى {خط درشت} و {برطرف ساختن ابهام نوشته} نيز آمده است. (مفردات راغب)

وعده پاداش عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 6

6 - ترغيب به كار خير و وعده پاداش به آن ، مقدّم بر تهديد در امر تربيت

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره . و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

وعده قبول عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 11

11- قبولى اعمال نيك و ورود در زمره بهشتيان ، وعده هميشگى و تخلف ناپذير الهى به اهل تسليم ، صلاح و شكر

وعد الصدق الذى كانوا يوعدون

وقت پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 148

- 11

11 - قيامت زمان برداشت و پاداش اعمال نيك است .

فاستبقوا الخيرت أين ما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً

جمله {أين ما تكونوا . ..} تعليل جمله قبل است; يعنى، چون قيامتى بر شما هست بايد در دنيا به انجام كارهاى نيك بپردازيد. اين تعليل بيانگر آن است كه: سعادت انسان در آخرت، به اعمال نيك او در دنيا بستگى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 9

9- برخوردارى هر فرد ، از نتايج اعمال خويش و برقرارى عدالت كامل ، از اهداف معاد و برپايى قيامت

و لكلّ درج_ت ممّا عملوا و ليوفّيهم أعم_لهم و هم لايظلمون

لام در {ليوفّيهم}، بيانگر غايت و هدف است و اين كه با {واو} آمده است (و ليوفّيهم) نشان مى دهد كه اهداف چندى براى وجود معاد در كار است كه به ذكر يكى از آنها اكتفا شده است و آن نفى ظلم در نظام پاداش و كيفر و برخوردارى انسان ها از نتايج اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 6 - 1

1 - قيامت ، روز برانگيخته شدن انسان ها براى محاكمه و كيفر و پاداش

يوم يبعثهم اللّه جميعًا فينبّئهم بما عملوا

وقت ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 8

8 - نسخه بردارى از اعمال آدميان ، هم زمان با صدور عمل از سوى آنان *

إنّا كنّا نستنسخ

تعبير {إنّا كنّا. ..} با {ما كنتم...} هم وزن و هر دو ماضى استمرارى است. اين هماهنگى تعبيرها، افاده مى

كند كه استنساخ عمل، هم زمان با خود عمل صورت گرفته است.

وقت كيفر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 9

9- برخوردارى هر فرد ، از نتايج اعمال خويش و برقرارى عدالت كامل ، از اهداف معاد و برپايى قيامت

و لكلّ درج_ت ممّا عملوا و ليوفّيهم أعم_لهم و هم لايظلمون

لام در {ليوفّيهم}، بيانگر غايت و هدف است و اين كه با {واو} آمده است (و ليوفّيهم) نشان مى دهد كه اهداف چندى براى وجود معاد در كار است كه به ذكر يكى از آنها اكتفا شده است و آن نفى ظلم در نظام پاداش و كيفر و برخوردارى انسان ها از نتايج اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 6 - 1

1 - قيامت ، روز برانگيخته شدن انسان ها براى محاكمه و كيفر و پاداش

يوم يبعثهم اللّه جميعًا فينبّئهم بما عملوا

ويژگيهاى مكان نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 8 - 2

2 - مخزن نامه هاى عمل بدكاران ، داراى ويژگى هايى فراتر از حد بيان است و پستى و گريزناپذير بودن آن قابل توصيف نيست .

و ما أدريك ما سجّين

ريشه كلمه {سجّين} بر زندان بودن جايگاه نامه عمل بدكاران دلالت دارد و پستىِ آن، از تقابل با {علّيّين} در آيات بعد استفاده مى شود.

ويژگيهاى نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 3 - 2

2 - اعمال آدميان ، مدون در صحيفه اى

باز و گسترده

و كت_ب مسطور . فى رقّ منشور

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از {كتاب مسطور} نامه اعمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 2

2 - كردار هر كس ، تنها گريبان گير شخص او بوده و نامه عمل او با ديگر نامه هاى اعمال ، مشتبه نخواهد شد .

ما سجّين . كت_ب مرقوم

ويژگيهاى نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 1

1 - ديوان نامه هاى عمل بدكاران ، نوشته اى خوانا و علامت دار و بى ابهام است .

كت_ب مرقوم

{كتاب} خبر براى ضمير محذوفى است كه به {سجّين} برمى گردد. {مرقوم} _ از ريشه {رَقْم} (علامت و ماركى كه بر پارچه زده شود) (مصباح) _ يعنى، داراى علامتى كه تشخيص آن را آسان سازد. ماده {رقم} به معناى {خط درشت} و {برطرف ساختن ابهام نوشته} نيز آمده است. (مفردات راغب)

ويژگيهاى نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 20 - 1

1 - ديوان نامه هاى عمل نيكوكاران ، نوشته اى خوانا و نشانه دار است .

كت_ب مرقوم

{مرقوم}; يعنى، داراى علامت و به معناى واضح و درشت خط نيز آمده است.

هدايت به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 11

11 _ خداوند هدايت كننده مردم به ايمان و انجام اعمال صالح براى رساندن آنان به بهشت و مواهب آن

و قالوا الحمد للّه الذى هدينا لهذا

برداشت

فوق بر اين اساس است كه متعلّق {هدينا}، به قرينه آيه پيشين، ايمان و عمل صالح و {لام} در {لهذا} بيانگر هدف و غايت هدايت باشد. يعنى: هدانا إلى الايمان لنكون من أصحاب الجنة.

هدف عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 13

13 _ نيل به تقوا ، هدف از اعمال خير

و ان تعفوا اقرب للتقوى

هماهنگى پاداش با عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 9

9 - خداوند ، پاداش دهنده و مجازات كننده ملت ها ، براساس عملكرد خود آنان

ليجزى قومًا بما كانوا يكسبون

{قوماً} ممكن است به تمامى ملت ها (اعم از مؤمن و كافر) نظر داشته باشد.

هماهنگى سخن با عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 6

6 - لزوم هماهنگى بين گفتار و كردار رهبران جامعه

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 14

14 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { إنّما يخشى اللّه من عباده العلماء } قال يعنى بالعلماء من صدّق فعله قوله ، و من لم يصدّق فعله قوله فليس بعالم ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {إنّما يخشى اللّه من عباده العلماء} روايت شده كه فرمود: مقصود از علما كسانى اند كه فعل آنان قولشان را تصديق كند و كسى كه كارهاى او، سخنانش را تصديق نكند، عالم نيست}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 3

3- لزوم هماهنگى گفتار و كردارِ مؤمنان ، در راستاى طاعت خداوند *

طاعة و قول معروف

در صورتى كه {طاعة و قول معروف} مبتدا براى خبر محذوف باشد; از مجزا آمدن {طاعة} و {قول معروف} استفاده مى شود كه آنچه خداوند از انسان مى خواهد، صرف طاعت عملى نيست; بلكه بايد سخن انسان همراه با عمل وى، نيك و پسنديده باشد و در ضمنِ طاعت، اظهار ناراحتى نكند.

هماهنگى سخن و عمل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 226 - 3

3 - هماهنگى عميق گفتار و كردار پيامبر ( ص ) ، نمود اصالت پيام هاى آن حضرت

و أنّهم يقولون ما لايفعلون

خداوند _ تبارك و تعالى _ در مذمت شاعران، سرگردانى و دوگانگى گفتار و رفتار آنان را مطرح ساخته است; تا انسان ها در پيام وحى و سخنان و كردار پيامبر(ص) بينديشند و از هماهنگى گفتار و كردار آن حضرت، به واقعيت و اصالت آن پيام پى برده و دريابند كه قرآن وحى آسمانى است، نه بافته هايى شعرگونه و وهمى.

هماهنگى كيفر با عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 28 - 10

10 - جاودانگى عذاب كافران ، متناسب با نوع عملكرد آنان است .

لهم فيها دار الخلد جزاء بما كانوا بأي_تنا يجحدون

{باء} در {بما كانوا} براى مقابله است; يعنى، جاودانگى كافران در دوزخ، در برابر شيوه مستمر آنان در عناد و لجاجت با پيامبر(ص) و آيات الهى است.

همراهى ملائكه ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 11 - 6

6 - { قال رسول اللّه ( ص ) إنّ اللّه ينهاكم عن التعرّى فاستحيوا من ملائكة اللّه الذين معكم الكرام الكاتبين الذين لايفارقونكم إلاّ عند ثلاث حاجات الغائط و الجنابة و الغسل ;

رسول خدا(ص) فرمود: خداوند شما را از عريان بودن نهى فرموده است. پس حيا كنيد از فرشتگان خدا كه با شما هستند; همان {كرام الكاتبين} كه ارجمند و نويسنده اعمال اند. آنان كه از شما جدا نمى شوند; مگر در سه مورد كه رفع نياز مى كنيد: هنگام تخلّى، جنابت و غسل}.

همنشينى با گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 1

1 _ مصاحبت با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و گواهان اعمال و صالحان ، پاداش اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول . .. و الصّالحين

{صدّيق}، يعنى بسيار راستگو و شايد مبالغه بودن آن اشاره به صداقت آنان در گفتار و عمل باشد. برخى برآنند كه مقصود از صديقين، اولين كسانى هستند كه پيامبران را تصديق كردند و شاهدان، يا به معناى كشته شدگان در راه خدا و يا گواهان بر اعمال انسانها و يا عالمان واقعى دين است.

عمل خير

آثار اخروى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 32

32 - هر كار خيرى ، ذخيره اى است كه انسان در اين جهان ، براى حيات اخروى خويش مى فرستد .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا

آثار پيشگامى در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 18،19

18- پيشى گرفتن در كار هاى نيك ، دعاى همراه با رغبت و بيم و نيز خشوع پيامبران ( ع ) ، عامل بهره مندى آنان از موهبت هاى الهى بود .

و لقد ءايتنا موسى و ه_رون . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_ش

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبران بازگردد، چه اين كه آيات پيشين در مورد آنان بود. 2_ جمله {إنّهم كانوا يسارعون...} و جملات بعد، در مقام تعليل باشد.

19- نقش مؤثر پيشى گرفتن در كار هاى نيك و دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، در استجابت دعا

فاستجبنا له . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_شعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 11 - 2

2 - سبقت و پيشتازى در امور خير ، مايه تقرب به درگاه خداوند در جهان آخرت

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون

آثار ترك عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 22

22_ { عن على بن الحسين ( ع ) يقول : الذنوب التى تغير النعم ، البغى على الناس و الزوال عن العادة فى الخير ، و اصطناع المعروف ، و كفران النعم ، و ترك الشكر . قال الله عزوجل : { إن الله لايغيّر ما بقوم حتى

يغيّروا ما بأنفسهم } . . . ;

از امام زين العابدين(ع) روايت شده است كه مى فرمود: گناهانى كه موجب تغيير نعمتها مى شوند عبارتند از: ستمگرى بر مردم، دورى از عادت به كار خير و از انتخاب كردار نيك، كفران نعمتها و ترك شكرگزارى. خداوند عزوجل فرموده: إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم}.

آثار رضايت به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 41 - 6

6 _ خرسندى و رضا به اعمال و كردار نيك ديگران ، انسان را در منافع آن سهيم مى كند .

لى عملى و لكم عملكم أنتم بريئون مما أعمل و أنا برىء ممّا تعملون

جمله {أنتم بريئون مما أعمل . .. } مى تواند تعليل براى حصر در جمله هاى {لى عملى} و {لكم عملكم} باشد ; يعنى، چون شما مشركان از اعمال من بيزاريد، منافع اعمال من ويژه خود من و چون من از كردار شما بيزارم، ضررهاى اعمال شما ويژه خود شما خواهد بود.

آثار سبقت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 6

6 - شتاب در كار خير و تعجيل در وفاى به وعده ، موجب جلب رضايت خدا است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

هر چند كه موسى(ع) به جهت جدا شدن از مردم، مورد پرس و جوى خداوند قرار گرفت; ولى هدف او از اين تعجيل، مورد نقد قرار نگرفته است; يعنى، تسريع در وفاى به وعده و حضور در ميقات، به خودى خود، كار مطلوبى بوده

است.

آثار عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 10

10 - اقامه نماز ، طاعت و بندگى خدا و انجام كار نيك ، مايه فلاح و رستگارى انسان ها است .

اركعوا . .. لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 8

8 - عايد شدن نفع و خير به مكلفان ، از حكمت ها و ملاك هاى لحاظ شده در تشريع احكام الهى

ذلك خير لكم و أطهر

اجتناب از زياد شمردن عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 6 - 6

6 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : . . . قال رسول اللّه ( ص ) . . . فى قوله تعالى : { و لاتمنن تستكثر } قال : لاتستكثر ما عملتَ من خير للّه ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: رسول خدا(ص) در توضيح سخن خداى تعالى: {و لاتمنن تستكثر} فرمود: عمل خيرى را كه براى خداوند انجام مى دهى، زياد به حساب نياور}.

ارزش پيشگامى در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 20

20- شتاب و پيشگامى در كار هاى خير ، دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، از ارزش هاى والا و صفات برجسته مردان الهى

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت و يدعوننا رغبًا و رهبًا و كانوا لنا خ_شعين

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه آيه شريفه، در توصيف

پيامبران الهى است و از ميان ده ها صفات و ويژگى هاى ايشان، تنها به اين سه صفت و ويژگى اشاره شده است.

ارزش تشويق به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 6

6 - ترغيب به كار خير و وعده پاداش به آن ، مقدّم بر تهديد در امر تربيت

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره . و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

انجام عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 8

8 - اقامه نماز ، عبوديت و بندگى خدا و انجام كار هاى نيك ، مشخصه هاى جامعه اسلامى

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و افعلوا الخير

انگيزه عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 39

39 - حسن ايجاد انگيزه در انسان هابه كار هاى خير ، براى زمينه سازى بهتر و بيشتر انجام دادن آنها

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

اهميت عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

بقاى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 2

2 - كار هاى خير ، هر چند به وزن مورچه اى ريز

و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

{مثقال}; يعنى، وسيله اى كه با آن، وزن چيزى سنجيده شود (مفردات). {ذرّة} (مفرد {ذرّ}) به معناى كوچك ترين نوع مورچه است (صحاح اللغة). برخى آن را يك صدم وزن {جو} دانسته و برخى گفته اند: مراد ذرّاتى است كه در شعاع خورشيد، مشاهده مى شود. (لسان العرب)

پاداش اخروى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 1

1 - انجام دهندگان كار خير ، در قيامت پاداش ديده ، با كردار خويش مواجه خواهند شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

پاداش پيشگامان عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 33 - 3

3 - پيشگامان در انجام كار هاى خير و وارثان قرآن كريم ، بهره مند از بهشت پاينده

جنّ_ت عدن يدخلونها

پاداش سبقت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 10

10 - ربوبيت خداوند ، مقتضى پاداش به دارندگان نيت خير و سبقت گيرندگان در كار نيك

و عجلت إليك ربّ لترضى

پاداش عمل خير وارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 34

34 - انجام هر كار خيرى در حيات خويش ، داراى برترى و پاداشى افزون تر از انجام آن پس از مرگ به وسيله وارثان و يا از طريق وصيت است .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه

عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

برخى از مفسران بر آنند كه به قرينه {ما تقدّموا. ..}، جمله اى مانند {من الذى تأخّرونه إلى الوصية عند الموت} در تقدير است.

پاداش مضاعف عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 33،34،36

33 - انسان ها ، تمامى كار هاى خير خود را در پيشگاه خداوند ، بهتر از آنچه انجام داده اند ، مى بينند و بيشتر از پاداشى كه انتظارش را داشته و شايسته آن بوده اند ، دريافت مى كنند .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

34 - انجام هر كار خيرى در حيات خويش ، داراى برترى و پاداشى افزون تر از انجام آن پس از مرگ به وسيله وارثان و يا از طريق وصيت است .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

برخى از مفسران بر آنند كه به قرينه {ما تقدّموا. ..}، جمله اى مانند {من الذى تأخّرونه إلى الوصية عند الموت} در تقدير است.

36 - پاداش كار هاى خير از سوى خداوند ، افزون تر از استحقاق و بر پايه تفضل و لطف او است .

تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

مطلب ياد شده، از مقرر شدن پاداش بهتر و افزون تر، استفاده مى شود.

پيشگامان در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 4

4 - موحدانِ بيمناك از پروردگار و روز قيامت ، پيشتاز در انجام كار هاى نيك

و هم لها س_بفون

{لها} متعلق به

{سابقون} است كه مفعول آن محذوف مى باشد. پس تقدير آن چنين مى شود: {و هم سابقون غيرهم لها}. {سبق} به معناى پيشى گرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 10 - 2

2 - كسانى كه در دنيا در انجام امور خير از ديگران سبقت مى گيرند ، در آخرت نيز پيش از ديگران مشمول رحمت ، پاداش و غفران الهى خواهند بود .

و الس_بقون الس_بقون

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از سبقت در {السابقون} اول، سبقت در انجام امور خير در دنيا و مراد از سبقت در {السابقون} دوم، پيشى گرفتن از ديگران در آخرت در دريافت رحمت و پاداش الهى است.

پيشگامان عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 9

9 - پيشتازان در انجام خيرات ، مهم ترين صفت مسلمانان پيرو قرآن و انسان هاى قرآنى

و منهم سابق بالخيرت

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه پيشتازان در تمسك به قرآن و حافظان ارث الهى، در اين آيه به عنوان پيشتازان در خيرات معرفى شده اند.

پيشگامى در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 2،5

2 - شتاب ورزى در انجام كار هاى نيك نشانه مؤمنان راستين

أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت

5 - شتاب در انجام كار هاى نيك و پيشتازى در ميدان ارزش ها ، خصلت هايى ارجمند و مورد توصيه و ستايش خداوند

أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت و هم لها س_بفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر

- 35 - 32 - 14

14 - توفيق پيشتازى در انجام كار هاى خير ، فضل بزرگ الهى است .

و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرت بإذن اللّه ذلك هو الفضل الكبير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {ذلك} اشاره به {سبق} در {سابق بالخيرات} باشد.

تجسم عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 4

4 - تجسّم و قابل رؤيت شدن تمام اعمال نيكِ انسان _ حتى سبكوزن ترين آنها _ در آخرت

خيرًا يره

تشبيه عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 2

2 - كار هاى خير ، هر چند به وزن مورچه اى ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

{مثقال}; يعنى، وسيله اى كه با آن، وزن چيزى سنجيده شود (مفردات). {ذرّة} (مفرد {ذرّ}) به معناى كوچك ترين نوع مورچه است (صحاح اللغة). برخى آن را يك صدم وزن {جو} دانسته و برخى گفته اند: مراد ذرّاتى است كه در شعاع خورشيد، مشاهده مى شود. (لسان العرب)

تشخيص عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 9

9 - توانايى انسان بر شناخت نيك و بد

و افعلوا الخير

در جمله ياد شده خداوند، مؤمنان را به انجام دادن كار نيك توصيه كرده; اما سخنى از اين به ميان نياورده است كه كدام عمل، نيك و كدام عمل، بد است و اصولاً معيار نيكى و بدى

در اعمال چيست؟ اين مى تواند بدان جهت باشد كه انسان خود مستقلاً مى تواند حسن و قبح و نيكى و بدى را بشناسد.

تشويق به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 8

8 _ لزوم بهره گيرى از ابزار هاى تشويق ( پاداش و . . . ) در گرايش دادن انسان ها به اطاعت خدا و هر كار نيك

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة

اينكه خداوند مؤمنان را با نويد بهشت، به جهاد تشويق كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 8

8 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به كار هاى خير و انفاق در راه خداوند

و أقرضوا اللّه . .. يض_عف لهم و لهم أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 35،38

35 - توصيه و ترغيب خداوند به انجام دادن كار هاى خير ، پيش از فرا رسيدن مرگ

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

38 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق در راه خدا و انجام دادن كار هاى خير

و ءاتوا الزكوة . .. و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، با يادآورى پاداش بزرگ

و فراوان، ايجاد انگيزه نموده و از خصلت نفع طلبى انسان ها بهره جسته است.

تعجيل در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 10

10 - شتاب در كار خير و در دفاع از دين و مبلغان دينى ، كارى است شايسته و بايسته .

و جاء من أقصا المدينة رجل يسعى قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

تكبر بر عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 11

11 - مؤمنان ، همواره بايد ميان بيم و اميد به سر برند و به اعمال نيك مغرور نشوند .

ي_أيّها الذين ءامنوا اركعوا . .. لعلّكم تفلحون

توصيه به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 1

1 _ توصيه شدن گنهكاران توبه كننده از جانب خدا به انجام اعمال خير و استفاده هر چه بيشتر از فرصت ها براى جبران گذشته ها

ألم يعلموا أن اللّه يقبل التوبة . .. و قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 7

7 - انجام دادن كار هاى نيك ، توصيه خداوند به مؤمنان

و افعلوا الخير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 11

11 - توصيه خداوند ، به انجام كارهايى كه موجب خير و سعادت بشر است .

خيرًا لأنفسكم

طبق نظر برخى از مفسران و اديبان (مانند زمخشرى و سيبويه)، نصب {خيراً} به خاطر {مفعولٌ به} بودن آن براى فعل

محذوف (مانند {اتوا} و يا {افعلوا}) است; يعنى، {و اتوا خيراً لأنفسكم و افعلوا ما هو خير لها و انفع}.

روش تشويق به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 6

6 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به كار هاى خير و انفاق در راه خداوند

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 6

6 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى و خيرجويى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق و انجام كار هاى خير

وأنفقوا خيرًا لأنفسكم . .. إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عفه لكم

رؤيت اخروى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 4

4 - تجسّم و قابل رؤيت شدن تمام اعمال نيكِ انسان _ حتى سبكوزن ترين آنها _ در آخرت

خيرًا يره

زمينه ازدياد عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 39

39 - حسن ايجاد انگيزه در انسان هابه كار هاى خير ، براى زمينه سازى بهتر و بيشتر انجام دادن آنها

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

زمينه پاداش عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 10

10 - ربوبيت خداوند ، مقتضى پاداش به دارندگان نيت خير

و سبقت گيرندگان در كار نيك

و عجلت إليك ربّ لترضى

زمينه عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 10

10 _ توجه به بازگشت همه چيز به سوى خداوند ، زمينه تسليم شدن در برابر او و پرهيز از پيروى شيطان

و لا تتبعوا خطوات . .. و الى اللّه ترجع الأمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 13

13 _ توجّه انسان به علم خداوند نسبت به اعمال خير ، مُشوّق او براى انجام آن

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 16

16 _ توجّه به نظارت و بينايى خداوند به كردار آدميان ، برانگيزنده آدمى به نبرد و پيكار در راه خدا ( اعمال پسنديده )

انّ الّذين تولّوا منكم . .. و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 5

5 _ توجّه به از جانب خدا بودن دارايى ها ، آسان كننده انفاق و بخشش و بيانگر زشتى و شناعت بخلورزى

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله

تذكّر خداوند به اينكه داراييهاى شما، فضلى از جانب اوست (بما آتيهم اللّه من فضله)، براى اين هدف است كه انفاق را بر آدمى آسان كند و زشتى بخل را بر او آشكار سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 14

14 _ توجه حاكمان

به نظارت خداوند بر اعمال ايشان ، زمينه ساز گرايش آنان به كردار نيك و پرهيزشان از اعمال نارواست .

و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون

هدف از تذكار نظارت خداوند بر اعمال آدمى اين است كه وى با توجه به اين حقيقت از اعمال ناروا بپرهيزد و به اعمال نيك رو آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 1،6

1 - ترس از خدا و قيامت ، بر انگيزاننده انسان ها به انجام كار هاى نيك

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون . .. أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت

{أُول_ئك} اشاره به موحدانى است كه وصفشان در آيات پيش بيان شد. {مسارعة} (مصدر {يسارعون}) به معناى شتاب كردن است.

6 - خدا ترسى و بيمناك بودن از روز رستاخيز ، برانگيزاننده انسان به پيشتازى در انجام كار هاى نيك

و هم لها س_بفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 12

12 - اذن خداوند ، شرط رسيدن به مقام پيشتازى در دين دارى ، زندگى قرآنى و انجام كار هاى خير

و منهم سابق بالخيرت بإذن اللّه

زمينه هاى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 10

10 _ توجّه به { ربوبيّت } خداوند ، برانگيزنده انسان به دعا و درخواست از او

ربّنا اغفرلنا ذنوبنا

سختى عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 4

4 _ سختى و دشوارى عمل نيك ، معيارى در ارزش گذارى آن بوده و موجب

افزونى ثواب و پاداش است .

لقد تاب اللّه على النبى . .. اتبعوه فى ساعة العسرة

شرايط عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 8

8 - خوبى هركار ، علاوه بر صدور آن به نيت خير ، در گرو هماهنگى آن با ساير خواسته ها و دستورات خداوند است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

با وجود آن كه موسى(ع) در تعجيل خود، نيت خير داشته است; ولى بازخواست شدن او دال براين مطلب است كه صرف داشتن نيت خير، براى برترى يافتن عمل كافى نيست; بلكه بايد با ادله ديگر آن عمل را سنجيد. اگر در تعارض نبود، آن گاه بدان اقدام كرد.

شفاعت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 11

11 _ توجّه به حفظ اعمال از سوى خدا ، برانگيزنده انسان به وساطت در كار خير و پرهيز از وساطت در كار شرّ

و من يشفع . .. و كان اللّه على كل شىء مقيتا

جمله {كان اللّه . .. } در حقيقت تشويق و تهديد است و به اين منظور آورده شده كه با توجّه به آن، انگيزه براى انجام اعمال نيك فراهم شود و ترس از انجام اعمال بد به وجود آيد.

علم به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 13 - 3

3 - كاتبان نامه عمل از انجام دادن كار هاى خير ابرار آگاه شده ، آن را ثبت مى كنند .

ك_تبين . يعلمون ما

تفعلون . إنّ الأبرار لفى نعيم

عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 11

11 _ توجّه دادن به ثبت كار هاى نيك انسان ، از روش هاى قرآن براى تشويق به نيكيها

لن تنالوا . .. فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 11

11 - پرداختن به كار هاى خير ، مانند انفاق به نيازمندان _ با توجّه به دستاورد بدِ كار هاى نادرست _ لازم است .

تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم . .. فأَت ذا القربى حقّه

{فا} در {فآت} مى تواند فصيحه و مربوط به فراز {إن تصبهم} در آيات قبل باشد; يعنى: {حال كه سيّئه، در پى دارنده ناگوارى است، پس، از آن پرهيز و حقوق خويشاوندان و. .. را ادا كنيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 5

5 - براى تصميم به انجام دادن عمل خوب و يا ترك امرى ناپسند ، خوب است كه آن تصميم ، به صورت عهدى با خداوند در ميان گذاشته شود .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه فمنهم من قضى نحبه

تعبير از تكليفى كه مؤمنان انجام دادند به {ما عاهدوا اللّه عليه} و نيز آوردن واژه {نحب} _ كه به معناى {نذر} است _ دلالت مى كند كه مؤمنان، براى انجام دادن تكليف شان، آن را به صورت عهدى با خدا در ميان گذاشتند و خداوند نيز از چنين كارى ستايش كرده است. اين، نشان مى دهد كه انجام دادن

تكليف به صورت عهد بستن با خدا، امرى سزاوار و شايسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 10

10 - تمسّك به قرآن و پيروى از رهنمود هاى آن ، به خير و صلاح جامعه و ترك آن ظلم به خويشتن است .

ثمّ أورثنا الكت_ب . .. فمنهم ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 8

8 - نيت عملِ خير و فراهم ساختن زمينه هاى انجام آن ، برابر است با انجام كامل آن در بينش الهى

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) به قصد قربانى كردن فرزندش اسماعيل، تمامى مقدمات آن را تا خواباندن وى بر زمين و به دست گرفتن كارد انجام داد و خداوند همين مقدار از تلاش آن حضرت را، انجام كامل ذبح تلقى فرمود و از ايشان قبول كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 6

6 - صدقه دادن به نيازمندان ، عملى سراسر خير و نيكى در بينش الهى

ذلك خير

در صورتى كه {خير} در مقابل {شرّ} باشد; معناى {ذلك خير} اين خواهد بود كه صدقه صرفاً خير است و هيچ بدى در آن راه ندارد.

عمل خير ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11،12

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و

إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

12- خداوند ، به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) كار هاى نيك را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طريق وحى به آنان آموخت .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {فعل الخيرات} به خاطر مفعول بودن آن براى {أوحينا} باشد. براين اساس وحى و الهام فعل خيرات مى تواند به اين معنا باشد كه خدا هر آن چه در ميزان الهى و در واقع، كار خير است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها را از طريق وحى به آنان آموخت. و به سخن ديگر {أوحينا} متضمن معناى {علّمنا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 4

4 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و إنّهم . .. الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت

ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

عمل خير ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11،12

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

12- خداوند ، به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) كار هاى نيك را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طريق وحى به آنان آموخت .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {فعل الخيرات} به خاطر مفعول بودن آن براى {أوحينا} باشد. براين اساس وحى و الهام فعل خيرات مى تواند به اين معنا باشد كه خدا هر آن چه در ميزان الهى و در واقع، كار خير است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها را از طريق وحى به آنان آموخت. و به سخن ديگر {أوحينا} متضمن معناى {علّمنا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21

- 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 4

4 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و إنّهم . .. الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

عمل خير اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 3

3 - اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام

) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و كلّ من الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر فرض نخست است.

عمل خير اليسع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 3

3 - اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و كلّ من الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر فرض نخست است.

عمل خير انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15،18

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

18- پيشى گرفتن در كار هاى نيك ، دعاى همراه با رغبت و بيم و نيز خشوع پيامبران ( ع ) ، عامل بهره مندى آنان از موهبت هاى الهى بود .

و لقد ءايتنا موسى و ه_رون . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و

كانوا لنا خ_ش

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبران بازگردد، چه اين كه آيات پيشين در مورد آنان بود. 2_ جمله {إنّهم كانوا يسارعون...} و جملات بعد، در مقام تعليل باشد.

عمل خير اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 20

20- شتاب و پيشگامى در كار هاى خير ، دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، از ارزش هاى والا و صفات برجسته مردان الهى

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت و يدعوننا رغبًا و رهبًا و كانوا لنا خ_شعين

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه آيه شريفه، در توصيف پيامبران الهى است و از ميان ده ها صفات و ويژگى هاى ايشان، تنها به اين سه صفت و ويژگى اشاره شده است.

عمل خير ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 34 - 9

9 - سپاس گزارى بهشتيان از خداوند ، به خاطر

آمرزش خطا هاى آنان و قدردانى از كار هاى نيكشان

و قالوا الحمد للّه . .. إنّ ربّنا لغفور شكور

جمله {إنّ ربّنا لغفور شكور} بيان ديگرى از فلسفه سپاس گزارى از خداوند است.

عمل خير داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 3

3 - اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و كلّ من الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار

است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر فرض نخست است.

عمل خير زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12،13،15

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

13- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) بود .

و زكريّا . .. و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

فعل مضارع {يسارعون} و فعل {كانوا} پيش از آن بيانگر استمرار و تداوم است و متعدى شدن فعل {يسارعون} به {فى} حكايت از جدّيت و علاقه به كار دارد.

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير

، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 3

3 - انجام كار هاى

خير ، سيره هميشگى مؤمنان راستين است ، نه امرى مقطعى و موقت .

أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت

از به كارگيرى فعل مضارع (يسارعون) _ كه بيانگر استمرار است _ برداشت فوق استفاده مى شود.

عمل خير نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12،13

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون

فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

13- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) بود .

و زكريّا . .. و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

فعل مضارع {يسارعون} و فعل {كانوا} پيش از آن بيانگر استمرار و تداوم است و متعدى شدن فعل {يسارعون} به {فى} حكايت از جدّيت و علاقه به كار دارد.

عمل خير يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12،13،15

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

13- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) بود .

و زكريّا . .. و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

فعل مضارع {يسارعون} و فعل {كانوا} پيش از آن بيانگر استمرار و تداوم است و متعدى شدن فعل {يسارعون} به {فى} حكايت از جدّيت و علاقه به كار دارد.

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون

، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11،12

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

12- خداوند ، به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) كار هاى نيك را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طريق وحى به آنان آموخت .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {فعل الخيرات} به خاطر مفعول بودن آن براى {أوحينا} باشد. براين اساس وحى و الهام فعل خيرات مى تواند به اين معنا باشد كه خدا هر آن چه در ميزان الهى و در واقع، كار خير است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها را از طريق وحى به آنان آموخت. و به سخن ديگر {أوحينا} متضمن معناى {علّمنا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ،

يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 4

4 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و إنّهم . .. الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

عمل خير يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

فضايل پيشگامان در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 7

7 - پيشتازان در انجام كار هاى خير ، از بهترين مردم و والاترين آنان در پيشگاه خداوند

و منهم سابق بالخيرت

از تقسيم بندى سه گانه مردم در تمسّك به قرآن و دين دارى (ضعيف، قوى و. ..) و آمدن گروه پيشتاز در انجام خيرات به عنوان آخرين و

قوى ترين گروه، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

مسابقه در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 5

5 - رقابت در كار هاى پسنديده ، امرى است شايسته و مورد سفارش خداوند .

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم

مسلمانان و عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 5

5 - مسلمانان در انجام كار هاى خير ، به سه دسته ستمكار ، ميانه رو و پيشتاز تقسيم مى شوند .

فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرت

اين برداشت، براساس ديدگاه برخى از مفسران است كه اظهار داشته اند: قيد {بالخيرات} در {سابق بالخيرات} قرينه بر اين كه ظلم به نفس و يا ميانه روى، در مقايسه با {خيرات} سنجيده شده است. و به قرينه آمدن اين قيد در {سابق بالخيرات}، از جمله هاى {ظالم لنفسه} و {منهم مقتصد} حذف شده است.

موفقيت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 26

26_ موفقيت آدمى در انجام كار هاى نيك ، در گرو امداد و يارى خداوند است .

و ما توفيقى إلاّ بالله

نيت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 8

8 - خوبى هركار ، علاوه بر صدور آن به نيت خير ، در گرو هماهنگى آن با ساير خواسته ها و دستورات خداوند است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

با وجود آن كه موسى(ع)

در تعجيل خود، نيت خير داشته است; ولى بازخواست شدن او دال براين مطلب است كه صرف داشتن نيت خير، براى برترى يافتن عمل كافى نيست; بلكه بايد با ادله ديگر آن عمل را سنجيد. اگر در تعارض نبود، آن گاه بدان اقدام كرد.

نيت عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 8

8 - نيت عملِ خير و فراهم ساختن زمينه هاى انجام آن ، برابر است با انجام كامل آن در بينش الهى

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) به قصد قربانى كردن فرزندش اسماعيل، تمامى مقدمات آن را تا خواباندن وى بر زمين و به دست گرفتن كارد انجام داد و خداوند همين مقدار از تلاش آن حضرت را، انجام كامل ذبح تلقى فرمود و از ايشان قبول كرد.

وعده پاداش عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 6

6 - ترغيب به كار خير و وعده پاداش به آن ، مقدّم بر تهديد در امر تربيت

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره . و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

عمل صالح

{عمل صالح}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 12

12 _ آگاهى خداوند به كليّه اعمال خير انسان

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 16 - 9

9 _ درخواست از مقام ربوبيّت حق و عدم اتّكاى

به عمل صالح خويش ، ادب دعا

ربّنا انّنا امنّا

همواره در قرآن، ايمان و عمل صالح با هم ذكر مى شود; ولى در اينجا چون مقام دعاست، گوينده على رغم دارا بودن عمل صالح {تقوا}، يادى از آن نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 4،5

4 _ قيام به طاعت خدا ، تلاوت آيات وى در شب هنگام در حال سجده ، ايمان به خدا و معاد ، امر به معروف ، نهى از منكر و شتاب در نيكى ها ، از اعمال خير

من اهل الكتب امّة قائمة . .. و ما يفعلوا من خير

5 _ پاداش الهى به اعمال نيك در گرو انجام آن از سوى افراد صالح است .

و اولئك من الصّالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

فاعل در {ما يفعلوا}، ضميرى است كه به {الصالحين} برمى گردد; يعنى اگر صالحان عمل خير انجام دهند پاداش مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 98 - 8

8- قراءت قرآن ، عملى صالح و داراى اهميتى ويژه *

من عمل ص_لحًا . .. فإذا قرأت القرءان فاستعذ

برداشت فوق، از ارتباط ميان آيه قبل، كه درباره عمل صالح به صورت عموم بود و آيه فوق كه در رابطه با يكى از اعمال با ارزش (قراءت قرآن) است، به دست آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 10

10 - سپاس گزارى بدرگاه خداوند و يادكرد عظمت و كبريايى او ، از كار هاى نيك و مورد توصيه

خداوند .

لتكبّروا اللّه . .. و بشّر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 5

5 - ارتباط با خدا ، رسيدگى به محرومان جامعه و فرامان برى از رهبرى جامعه اسلامى ، از مصداق هاى مهم و بارز اعمال صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه فريضه نماز، زكات و اطاعت از رسول خدا(ص) كه جزو اعمال صالح مى باشد، اختصاص به ذكر يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 14

14 - انفاق ، مصداق بارز عمل صالح و نيك كردارى است .

و أنفقوا من مّا رزقن_كم . .. أكن من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 1

1 - به زبان آوردن نام خداوند ، درست كارى و مايه نجات است .

قد أفلح من . .. و ذكر اسم ربّه

ذكر دو نوع است: ذكر با قلب و ذكر با زبان (مفردات راغب) و مراد از آن در آيه شريفه _ به قرينه كلمه {اسم} _ ذكر با زبان است.

آثار اجتماعى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 1

1- ايمان و عمل صالح موجب نفوذ محبوبيت شخص مؤمن در دل هاى مردم است .

إنّ الذين ءامنوا . .. سيجعل لهم الرحمن ودًّا

{ودّ} به معناى ميل و محبت است. و مراد از آن، به قرينه {لهم}،

محبتى است كه خداوند براى مؤمنان در دل هاى ديگران قرار مى دهد.

آثار اخروى اعراض از عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 3

3 - بى ايمانى و كناره گيرى از اعمال صالح ، ظلمى است كه در قيامت گريبان گير انسان خواهد شد .

و قد خاب من حمل ظلمًا . و من يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن

ظاهر تقابل بين اين آيه و آيه قبل، اين است كه موضوع اين آيه، دسته مقابل ظالمان است.

آثار اخروى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 11

11 - مؤمنان به خدا و قيامت و دارندگان عمل صالح ، در قيامت هيچ ترس و اندوهى نخواهند داشت .

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً . .. و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون

به قرينه {فلهم أجرهم عند ربهم} مى توان گفت: ظرف {لاخوف عليهم . ..} قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 1

1 - مؤمنان ى كه داراى اعمالى صالح باشند ، در قيامت از هرگونه تباهى و كاستى در ثمره كار خويش مصون خواهند بود .

و من يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا

{هضم}; يعنى، ناقص كردن و كاستن (مصباح). بنابراين {لايخاف ظلماًو لاهضماً}; يعنى، نه كسى ستمى بر او روا مى دارد تا به ناحق او را مؤاخذه كند و نه نقصان و كاستى در جزاى عمل او پديد مى آيد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 102 - 2

2 - تنها عقايد درست و اعمال صالح ، داراى وزن و مقدار در قيامت

فمن ثقلت موزينه فأُول_ئك هم المفلحون

با توجه به اين كه فلاح و رستگارى در نتيجه ايمان و عمل صالح به دست مى آيد و در اين آيه، تنها كسانى رستگار دانسته شده اند كه از ميزانى سنگين برخوردار باشند، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 1

1 - كار هاى شايسته انسان ، در دنيا داراى ثمره اى برتر براى خود وى در آخرت

من جاء بالحسنة فله خير منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 2

2 - رستگارى و سعادت اخروى ، در گرو توبه ، ايمان و عمل صالح

فأمّا من تاب و ءامن و عمل ص_لحًا فعسى أن يكون من المفلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 6

6 - انجام اعمال صالح ، شرط نجات از دوزخ و آسودگى در آخرت است .

ربّنا أخرجنا نعمل ص_لحًا غير الذى كنّا نعمل أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 11

11 - امنيت و آرامش در عرصه قيامت ، ره آورد ايمان و عمل صالح است .

ترى الظ_لمين مشفقين . .. و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فى روضات الجنّات

از مقابله دو گروه ستمكاران و مؤمنان و اين كه آيه شريفه

هراس را به ستمكاران نسبت داده است، مى توان استفاده كرد كه مؤمنان در عرصه قيامت ترسى نداشته و در امنيت به سر خواهند برد.

آثار استقامت در عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 72 - 2

2 - پايدارى و مداومت در اعمال نيك ، مايه راه يابى به بهشت

و تلك الجنّة . .. بما كنتم تعملون

با توجه به واژه {كنتم} _ كه دلالت بر استمرار دارد _ استفاده مى شود براى دستيابى به نعمت بهشتى، بايد در انجام اعمال نيك مداومت داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 45

45- از ميان اصحاب پيامبر ( ص ) ، تنها پايداران بر طريق ايمان و عمل نيك ، برخوردار از مغفرت و پاداش عظيم الهى اند .

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

در صورتى كه {من} در {منهم} براى تبعيض باشد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه از ميان كسانى كه همراه پيامبرند، تنها بخشى از آنان _ كه اهل ايمان و عمل صالح بوده و بر اين وصف پايدار مى باشند _ از مغفرت و اجر الهى برخورداراند.

آثار تداوم عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 3 - 3

3- درنگِ جاودانه مؤمنان در بهشت ، نتيجه مداومت آنان بر اَعمال نيك است .

يعملون الص_لح_ت . .. مكثين فيه أبدًا

ذكر {ماكثين فيه أبداً} پس از جمله {يعملون الصالحات} _ كه بر استمرار دلالت دارد _ مى تواند نشاندهنده اين مطلب

باشد كه جاودانگى آنان در بهشت، نتيجه مداومت شان بر اَعمال نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 6

6 - برخوردارى همسران پيامبر از پاداش مضاعف الهى ، منوط به تداوم اطاعت و انجام دادن عمل صالح از سوى آنها است .

و من يقنت منكنّ . .. و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

فعل مضارع {يقنت} و {تعمل} استمرار را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 72 - 2

2 - پايدارى و مداومت در اعمال نيك ، مايه راه يابى به بهشت

و تلك الجنّة . .. بما كنتم تعملون

با توجه به واژه {كنتم} _ كه دلالت بر استمرار دارد _ استفاده مى شود براى دستيابى به نعمت بهشتى، بايد در انجام اعمال نيك مداومت داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 24 - 3

3 - تداوم بر انجام عمل صالح و پايدار ماندن بر آن تا آخر عمر _ و نه انجام دادن مقطعى آن _ شرط لازم براى دستيابى به مقام قرب الهى در آخرت و بهشت سرشار از نعمت

أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعملون

از تعبير {كانوا يعملون} (ماضى استمرارى) برداشت بالا استفاده مى شود.

آثار ترك عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 12

12 - كفر به خدا ، انكار قيامت و نداشتن عمل صالح ، موجب غلبه ترس و اندوه بر آدمى است .

من ءامن باللّه و اليوم

الأخر و عمل صلحاً . .. و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون

مفهوم جمله {من آمن . ..} گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 5

5 - بنى اسرائيل در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن ، مطرود شدن و . . . ) در صورت ايمان نياوردن به قرآن و انجام ندادن اعمال صالح

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

در آيات گذشته (از 41 تا 45 و نيز آيه 62) خداوند بنى اسرائيل را به ايمان و تصديق قرآن و انجام اعمال صالح دعوت كرد و در آيه مورد بحث سرگذشت شوم اسحاب سبت را يادآور شد تا هشدارى باشد به آنها كه مبادا با سرپيچى از دعوت خدا و فرمانهاى او، به سرنوشتى همانند اصحاب سبت گرفتار آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 4

4 - بى ايمانى و ترك عمل صالح ، مايه گرفتار آمدن انسان در پست ترين جايگاه جهان آخرت

ثمّ رددن_ه أسفل س_فلين . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

در آيه قبل گرچه فعل {رددنا} به خداوند استناد يافته بود; ولى اين آيه بيانگر آن است كه بى ايمانى و ترك عمل صالح، دليل تنزّل يافتن افراد به {أسفل سافلين} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 4

4 - كفرورزى ، ترك عمل صالح و بى اعتنايى به ترويج حق و صبر ، زيان كارى است .

لفى

خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

آثار حبط عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 7

7 _ انجام عمل نيك به شرط حبط نشدن تا حضور در صحنه قيامت داراى پاداشى ده چندان است.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها

حرف {باء} در {بالحسنة} هم مى تواند براى تعديه باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى انجام دادن است، و هم مى تواند براى مصاحبت باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى حاضر شدن است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است. بر اين مبنا جمله {من جاء بالحسنة} (كسى كه با عمل نيكى در قيامت حاضر شود)، اشاره به اين معنا دارد كه پاداش از آن كسى است كه عمل نيكش تا قيامت باقى باشد و با گناه حبط نشده باشد.

آثار عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 9

9 - روزى اهل بهشت ، نتيجه و تجسم عقايد صحيح و اعمال صالحشان است .

كلما رزقوا منها من ثمرة رزقاً قالوا هذا الذى رزقنا من قبل

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مراد از {من قبل} دنيا باشد. بر اين مبنا، جمله {هذا الذى ...} دلالت مى كند كه روزيهاى بهشت همان است كه در دنيا به اهل ايمان داده شده بود. در توجيه اين معنا (عينيت روزى بهشت با روزى دنيا) مى توان گفت، مقصود آن است كه: نعمتهاى بهشت تجسم همان اعمال و عقايد اهل ايمان در دنياست. روشن است كه بر

اين مبنا، مراد از {الذى رزقنا} ايمان و عمل صالح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 1،2،9،13

1 - مسلمانان ، يهوديان ، نصرانى ها و صابئان ، در صورت داشتن ايمان راستين به خدا و باور به قيامت و انجام عمل صالح ، از پاداشى گران قدر برخوردار خواهند شد .

إن الذين ءامنوا . .. فلهم أجرهم عند ربهم

مراد از {الذين ءامنوا} مسلمانان هستند. درباره آيين صابئى نظرات مختلفى ايراد شده است. علامه طباطبايى پس از بيان اقوال گوناگون، تأييد مى كنند كه آيين صابئى، آيينى ممزوج از دين يهود، مجوس و حرانيّه بوده است.

2 - ايمان واقعى به خدا و قيامت و انجام اعمال صالح ، شرط دور ماندن مسلمانان ، يهوديان ، نصارا و صابئان از هرگونه ترس و اندوه

إن الذين ءامنوا . .. و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون

تكرار {ايمان} در {ان الذين آمنوا} و {من آمن} حكايت از آن دارد كه: مراد از ايمان در جمله {من آمن} ايمان واقعى و راستين است نه ايمان صورى و اسمى.

9 - رسيدن به پاداش هاى گران قدر الهى در گرو ايمان به خدا ، باور به قيامت و انجام اعمال صالح است .

من ءامن باللّه . .. فلهم أجرهم عند ربهم

مقيد كردن اجر و پاداش به اينكه نزد خداوند است، اشاره به گران سنگى پاداش دارد.

13 - رهايى يافتن يهود از خوارى و درماندگى و برطرف شدن غضب الهى از آنان ، در گرو ايمان واقعى ايشان به خدا و قيامت و انجام اعمال صالح است .

ضربت عليهم الذلة و المسكنة

. .. من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً فلهم أج

در آيه قبل بيان شد كه يهود بر اثر كفر و گناه به خوارى، ذلت و غضب گرفتار شدند. آيه مورد بحث خصوصاً با توجه به اينكه از يهوديان نام برده (والذين هادوا) مى تواند اشاره به اين باشد كه: راه نجات يهود از آن سرنوشت شوم ايمان و عمل صالح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 82 - 1

1 - مؤمنان به پيامبر ( ص ) ، كه داراى اعمال صالح باشند ، اهل بهشت بوده و در آن جاودان خواهند بود .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت أولئك أصحب الجنة هم فيها خلدون

مراد از ايمان در آيه مورد بحث - به قرينه آيه 75 (أفتطمعون أن يؤمنوا لكم) - ايمان به پيامبر(ص) و اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 12

12 _ بيان فرجام و آثار مثبت اعمال خير ، از شيوه هاى قرآن براى سوق دادن انسان ها به آن اعمال

و لتكن منكم امة . .. و اولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 9

9 _ ايمان به خدا و روز واپسين و عمل صالح ، موجب نيل آدمى به تقواپيشگى *

امّة قائمة . .. يؤمنون باللّه و اليوم الاخر ... و اللّه عليم بالمتّقين

تعبير از مؤمنانِ آمر به معروف و . .. به متّقيان يا به جهت اين است كه دارندگان صفات ياد شده تقواپيشه

هستند، و يا آن صفات موجب نيل آدمى به تقواپيشگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 11

11 _ جلب محبّت الهى ، در گرو انجام اعمال نيك ، به شيوه اى شايسته

و اللّه يحبّ المحسنين

كلمه {المحسنين}، همان گونه كه گذشت، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه صفات ذكر شده در آيه از مصاديق احسان و نيكوكارى است. و نيز مى تواند بيان صفتى ديگر براى اهل تقوا باشد; يعنى پرهيزگاران كسانى هستند كه همواره، اعمال را به وجه نيكوى آن انجام مى دهند; اگر انفاق مى كنند به شيوه نيك آن، و ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 7

7 _ ايمان به انبيا، همراه با شايسته ساختن عمل، زمينه سلامت، تعادل و بهداشت روانى

فمن ءامن و أصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون

اندوه و ترس از ويژگيهاى افرادى است كه از سلامت و بهداشت روانى برخوردار نيستند. چون خداوند زمينه دور ماندن از اندوه را در اين آيات بيان فرموده است، مطلب فوق را مى توان برداشت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 2

2 _ پيوستگى ايمان و عمل صالح ، شرط بارورى و ثمردهى هر يك

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. اولئك اصحب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 16

16 _ بهشت تفضلى است از جانب خداوند به مؤمنان نيك كردار ، نه

پاداشى همپايه عملكرد آنان

تلكم الجنة اورثتموها بما كنتم تعملون

خداوند از يك سو بهشت را پاداش عملكرد اهل ايمان دانسته (بما كنتم تعملون) و از سوى ديگر آن را ميراث (دستيابى به چيزى بدون عوض) خوانده است تا به اين حقيقت اشاره كند كه اعطاى بهشت همپايه اعمال مؤمنان نيست، بلكه تفضلى است از جانب خداوند به ايشان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 11

11 _ ايمان همراه با عمل نيك ، شرط دستيابى انسان به نعمت هاى جاودان بهشت و رستگارى عظيم

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت . .. الفوز العظيم

مراد از {المؤمنين و المؤمنت}، با توجه به آيه پيش، زنان و مردان مؤمنى هستند كه اهل عمل صالحند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 3

3 _ وجود عمل صالح در ميان اعمال انسان ، زمينه ساز توبه وى از خطاها *

اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صلحاً

ممكن است بيان {خلطوا عملا صالحاً . ..} بدين منظور باشد كه وجود عمل صالح در روى آوردن آنان به توبه تأثير داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 11

11 _ عمل صالح ، شرط بهره مندى اهل ايمان از پاداش هاى اخروى

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 2

2 _ عمل صالح ، شرط بهره مندى اهل ايمان از پاداش هاى اخروى است .

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. فى جنت النعيم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 11

11_ هر كس داراى اعمال صالح بيشترى باشد ، از ناحيه خداوند پاداش افزون ترى دريافت خواهد كرد .

و يؤت كل ذى فضل فضله

مقصود از {فضل} عمل خير افزون بر ديگران است و ضمير در {فضله} به {كل} باز مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 6،7،8

6_ انجام كار هاى شايسته و پيشه ساختن صبر ، آدمى را از روحيه اى مقاوم بهره مند خواهد ساخت و از تزلزل روحى و روانى نجات خواهد داد .

إنّه ليئوس كفور . .. إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

آيه نهم و دهم ، بيانگر اين بود كه: انسانها تحت تأثير كمترين رفاه و محنت متزلزل شده و خود باخته مى شوند و آيه مورد بحث ، صابرانى را كه اعمال شايسته انجام مى دهند ، از اين خصلت استثنا كرده است.

7_ موفقيت در آزمون هاى الهى ، در گرو صبرپيشگى و انجام كار هاى شايسته است .

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً . .. ل_ئن أذقنا الإنس_ن ... إلاّ الذين صبروا و عملوا ال

8_ كارآيى صبر ، در گرو انجام اعمال صالح است .

إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 1

1_ بهشت از آنِ مؤمنانى است كه اعمال صالح انجام دهند و در برابر خدا خاضع و فروتن باشند .

إن الذين ءامنوا . .. أُول_ئك أصح_ب الجنة

إخبات (مصدر أخبتوا) به معناى خضوع و خشوع و

نيز به معناى اطمينان است. برداشت فوق ، براساس معناى اول مى باشد. گفتنى است كه در اين صورت {إلى} به معناى لام است; يعنى: {أخبتوا لربهم; در برابر خدا خاضع هستند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 12،13

12_ ايمان و اعمال صالح ، محور اساسى پيوند و ارتباط پيامبران با انسانهاست .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

13_ اعمال صالح خانواده نوح ( پرستش خدا و . . . ) مايه نجات آنان از حادثه طوفان بود نه انتسابشان به حضرت نوح ( ع ) .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

تصريح خداوند به اين كه {هلاكت فرزند نوح به خاطر اعمال ناصالحش بوده است} ، اشاره به اين معنا دارد كه: نجات ديگر اعضاى خانواده نوح ، به خاطر انتسابشان به آن حضرت نبوده; بلكه منزه بودنشان از اعمال ناشايست ، مايه نجاتشان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 1،4

1_ مؤمنان به خداى يكتا ، پيامبر ( ص ) و قرآن كه داراى عمل صالح باشند ، از بهترين و پاك ترين زندگى هاى دنيوى بهره مندند .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم

متعلق {ءامنوا} به قرينه آيات گذشته توحيد ، پيامبر(ص) و قرآن است. {طوبى} اسم تفضيل مؤنث اطيب و به معناى بهترين و پاك ترين مى باشد و مراد از آن به قرينه مقابله آن با {مئاب} حيات و زندگانى برتر و پاك تر دنيوى است.

4_ اعمال صالح بدون ايمان ، تضمين كننده سعادت دنيا و آخرت

نيست .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم و حسن مئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 17

17- عقيده صحيح و عمل صالح انسان ها ، عامل تعيين كننده سعادت آنان

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا . .. ادخلوا الجنّة بما كنتم تعملو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 3،4،5،8

3- دستيابى انسان به زندگى پاكيزه و خوشايند ، در گرو عمل صالح ناشى از ايمان است .

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

4- ايمان و عمل صالح ، دو عامل براى دستيابى انسان به كمال و حيات برتر

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

مراد از جمله {نحيينّه حياة طيّبة} حيات معنوى است; چه اينكه روشن است كسانى كه عمل صالح انجام مى دهند، داراى حيات مادى اند و مراد از حيات معنوى، كمال وجودى و رشد و تعالى است.

5- تأثير ايمان و عمل ، در سلامت و دلپذيرى زندگى دنيوى انسان

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {حياة طيّبة} همين زندگى دنيوى باشد.

8- نقش اساسى و محورى عمل صالح ، در دستيابى به سعادت و پاداش اخروى

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... و لنجزينّهم أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

برداشت فوق، به خاطر اين است كه در آغاز آيه اثربخشى عمل، مشروط به ايمان شده است (من عمل صالحاً . .. و هو مؤمن) در عين حال در پايان

آيه پاداش اخروى تنها منوط به عمل دانسته شده و از ايمان سخن به ميان نيامده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 98 - 9

9- انسان در هر عمل صالح ، مورد هجوم و وسوسه شيطان و نيازمند استعاذه و پناه بردن به خداوند است . *

من عمل ص_لحًا . .. فإذا قرأت القرءان فاستعذ بالله من الشيط_ن الرجيم

برداشت فوق، بدان احتمال است كه قراءت قرآن به عنوان نمونه اى از عمل صالح ذكر شده باشد كه در آيه قبل از آن سخن به ميان آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 9 - 6

6- داشتن عمل صالح ، شرط بهره مندى مؤمنان از پاداش بزرگ الهى

و يبشّر المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت أن لهم أجرًا كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 11

11- قرين بودن ايمان با عمل نيك ، شرط ثمربخشى آن است .

المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت أنّ لهم أجرًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 2

2- همراه بودن ايمان و عمل صالح ، شرط ثمربخشى آنها است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت إنّا لانضيع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 7،8

7- صلاح و نيكى پدر يتيمان ، مايه اراده خداوند بر دستيابى آنان به گنج نهفته خويش ، هنگام توان مندى بر بهره گيرى از آن شد .

و كان أبوهما ص_لحًا فأراد ربّك

أن يبلغا أشدّهما و يستخرجا كنزهما

اهل لغت، در اين كه كلمه {أشدّ} مفردى است كه وزنى مانند وزن جمع دارد، يا جمعى است كه از لفظ خود مفردى ندارد، اختلاف نظر دارند. برخى، آن را جمع {شدة} دانسته اند (لسان العرب). در هر صورت، مراد، حدّ توان مندى جسمى و عقلى است.

8- برخورد شايسته با فرزندانِ افرادِ صالح ، به پاس نيكى پدران آنان ، لازم است .

و كان أبوهما ص_لحًا فأراد ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 5

5- همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى از پاداش نيك است .

من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 107 - 4

4- ثمربخشى ايمان و عمل صالح ، در پرتو پيوستگى آن دو با هم است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 1،2

1- توبه ، ايمان واقعى و عمل صالح ، تنها راه رهايى ضايع كنندگان نماز و پيروان شهو ها از عذاب الهى است .

فسوف يلقون غيًّا . إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا

استثنا در {إلاّ من تاب. ..} متصل است و مراد از توبه، پشيمانى از ضايع كردن نماز و پيروى از تمايلات نفسانى است. در مورد ايمان بدان جهت قيد {واقعى} ذكر شده است كه بر حسب ظاهر افراد ياد شده در آيه قبل، در زمره مؤمنان بودند; ولى نماز را ضايع مى كردند; يعنى، ايمان ظاهرى و اسمى را دارا

بودند، ولى ايمان واقعى را نداشتند.

2- توبه كنندگان مؤمن و داراى عمل صالح ، به بهشت وارد مى شوند .

إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا فأُولئك يدخلون الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 8،12

8- روى آوردن به انجام عمل صالح ، نشانگر برخوردارى از هدايت هاى ويژه الهى است .

و يزيد اللّه الذين اهتدوا هدًى والبقي_ت الص_لح_ت

12- انجام عمل صالح ، درپى دارنده بهترين بازدهى

والبقي_ت الص_لح_ت . .. خير مردًّا

{مردّ} مصدر ميمى و به معناى بازگرداندن است. { ...خير مردّاً}; يعنى، اعمال نيك از نظر بازدهى و آنچه از ناحيه عمل به انسان بازمى گردد، بهتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 6

6- پيوستگى ايمان و عمل صالح ، شرط بارورى و ثمردهى كامل آنها

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سيجعل . .. ودًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 76 - 7

7 - ايمان و عمل صالح ، راه تزكيه نفس و رشد آدمى است .

و من يأته مؤمن ا قد عمل الص_لح_ت . .. و ذلك جزاء من تزكّى

{تزكية} به معناى {تطهير} است. به نظر مى رسد مراد از آن در اين آيه، به قرينه آيات پيشين (كه سخن از ايمان و عمل صالح و دورى از كفر و شرك سخن گفته بود) تحصيل ايمان و عمل صالح براى طهارت از كفر و گناه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 -

2،3،11

2 - توبه كنندگان از شرك ، كفر و عصيان ، با ايمان و عمل صالح و پى گيرى هدايت ، قطعاً مشمول مغفرت خداوند قرار خواهند گرفت .

و إنّى لغفّار لمن تاب و ءامن . .. ثمّ اهتدى

مراد از توبه به قرينه آيه قبل، توبه از گناه تعدى در مأكولات است و چون پس از {تاب}، سخن از ايمان به ميان آمده است، شامل توبه از شرك و كفر نيز مى شود.

3 - توبه ، ايمان ، عمل صالح ، و پى گيرى هدايت ، زمينه هاى جلب غفران خداوند

و إنّى لغفّار . .. ثمّ اهتدى

با توجه به اين كه توبه، ايمان و عمل صالح، خود حكايت از هدايت يافتگى دارد، {ثمّ اهتدى} براى بيان استمرار بر هدايت و پى گيربودن در مورد آن است.

11 - هدايت افزون تر و رو به رشد ، ره آورد توبه ، ايمان و عمل صالح

لمن تاب و ءامن و عمل ص_لحًا ثمّ اهتدى

ممكن است {ثمّ اهتدى} به مرتبه هاى بالاى هدايت و درجات عالى آن نظر داشته باشد كه در پى توبه، ايمان و عمل صالح، به دست مى آيد. اين نكته با توجه به معناى باب افتعال _ كه مطاوعه است _ بيشتر آشكار مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 6

6- عمل صالح ، وسيله جلب رحمت خاص الهى است .

و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 2

2- بارورى و ثمربخشى عمل صالح ، در پرتو همراه بودن

آن با ايمان است .

فمن يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن

جمله {و هو مؤمن} حال براى فاعل {يعمل} است و اين جمله در واقع شرط براى انجام كارهاى نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 9

9- نقش عبوديت خداوند و صلاح و درست كارى در دستيابى به حاكميت زمين

يرثها عبادى الص_لحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 2

2 - همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط ورود به بهشت

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 2،4،5

2 - همراهى ايمان با عمل صالح ، شرط بهره مندى از پاداش هاى الهى

فالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و رزق كريم

4 - ايمان همراه با عمل صالح ، موجب مغفرت و زداينده آثار گناه شرك و كفر

فالذين ءامنوا . .. لهم مغفرة

5 - ايمان به خداى يگانه ( توحيد و نفى شرك ) ، مايه برخوردارى از غفران الهى و عمل صالح ، مايه بهره مندى از نعمت هاى بهشت

فالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و رزق كريم

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {مغفرت} مربوط به ايمان و {رزق كريم} مرتبط با عمل صالح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 56 - 5

5 - دستيابى به نعمت هاى بهشتى در گرو همراهى ايمان و عمل صالح

فالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فى جنّ_ت النعيم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 2

2 - كافران در هنگام مرگ ، آرزومند يافتن فرصتى دو باره ، براى تدارك فرصت هاى از دست رفته و جبران بدى هاى گذشته خود ، با انجام اعمال نيك

قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 102 - 5

5 - رستگارى و سعادت جاودانى ، تنها از آنِ دارندگان اعمال صالح و گران وزن

فمن ثقلت موزينه فأُول_ئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 14

14 - نيك كردارى ، پاك دامنى و دورى از فحشا ، باعث جلب مغفرت الهى و بهره مندى از روزىِ نفيس و ارزشمند او است .

و الطيّبون للطّيب_ت أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون لهم مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 5،8،13،18

5 - ايمان و انجام اعمال صالح ، موجب شايستگى انسان براى خلافت در زمين و اداره زندگى بشر

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

8 - ايمان و عمل صالح ، رمز پيروزى فراگير و عامل جلب امداد هاى الهى براى بشر در طول تاريخ

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض كما استخلف الذ

13 - ايمان و عمل صالح ، موجب تثبيت و تحكيم دين در ميان جامعه بشرى

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليمكّننّ لهم دينهم الذى ارتض

18 - ايمان توأم

با اعمال صالح ، رمز پيروزى فراگير دين داران و موجب جلب كمك ها و امداد هاى الهى

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض و ليمكّننّ لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 1،2،4،5،6،7

1 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، از عذاب و كيفر دوچندان و خوار كننده آن گناهان در امان خواهند بود .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

جمله {إلاّ من تاب. ..} استثنا از عموم مستفاد از {من} در {من يفعل...} است.

2 _ توبه ، ايمان و عمل صالح ، موجب مصونيت انسان گناه كار از عذاب و كيفر الهى است .

يض_عف له العذاب . .. إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

4 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند كردار بد آنان را از نامه عملشان محو كرده و به جاى آنها كردار نيك قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

در اين كه مقصود از تبديل {سيئات} به {حسنات} چيست؟ ميان مفسران دو ديدگاه عمده وجود دارد: 1_ تبديل خود اعمال بد به اعمال نيك; به گونه اى كه در پرونده اعمال مؤمنان به جاى {سيئه}، {حسنه} نوشته شود.

2- تبديل آثار و پيامدهاى {سيئات} _ كه عقاب است _ به آثار و پيامدهاى {حسنات} _ كه ثواب است _ . گفتنى است برداشت فوق مبتنى بر ديدگاه نخست است.

5 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند آثار بدى هاى آنان ( عقاب ) را محو و به جاى آنها ، آثار خوبى ها ( ثواب ) قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

6 _ توبه ، ايمان و عمل صالح ، موجب محو شدن گناهان و آثار آنها ( عقاب ) و جايگزين شدن نيكى ها و آثار آنها ( ثواب ) به جاى آن گناهان

إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسن_ت

7 _ توبه ، ايمان و عمل صالح ، موجب غفران رحمت و فضل خداوند است .

إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسن_ت و كان ا

تبديل {حسنات} افرادى كه داراى سه خصوصيت توبه، ايمان و عمل صالح باشند، حاكى از تفضل و رحمت خدا به چنين افرادى است و نيز گوياى اين حقيقت است كه آنچه موجب اين تفضل و رحمت شده است، سه خصوصيت ياد شده مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 71 - 1،2،3

1 _ هركس كه توبه كند و كار نيك انجام دهد ، در حقيقت رو به خدا كرده و به

سوى او بازگشته است .

و من تاب و عمل ص_لحًا فإنّه يتوب إلى اللّه متابًا

{متاباً} (مصدر ميمى) به معناى توبه و بازگشت و مفعول مطلق براى {يتوب} است; كه در آيه شريفه، براى تأكيد آمده است; يعنى، توبه و بازگشت كامل و حقيقى.

2 _ توبه و انجام عمل صالح ، وسيله تقرب به خدا و نشان روى كرد حقيقى به او است .

و من تاب و عمل ص_لحًا فإنّه يتوب إلى اللّه متابًا

3 _ عمل صالح ، مظهر توبه راستين و ركن اصلى آن

و من تاب و عمل ص_لحًا فإنّه يتوب إلى اللّه متابًا

يادآورى عمل صالح پس از توبه _ كه به معناى بازگشت از گناه و روى آوردن به خدا است _ مى تواند گوياى اين نكته باشد كه عمل صالح در معناى توبه نهفته و ركن اصلى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 1،2

1 - ارزش شعر ، در پرتو ايمان ، عمل صالح و ياد خداوند

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و ذكروا اللّه كثيرًا

2 - ارجمندى شاعران مؤمن و نيك كردارِ پيوند خورده با ياد خدا ، در پيشگاه پروردگار

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و ذكروا اللّه كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 11 - 2،7

2 - توبه و انجام عمل صالح ، از ميان برنده آثار سوء ظلم و گناه

إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنَا بعد سوء

{تبديل} (مصدر {بدّل}) به معناى جايگزين كردن است. جايگزينى وقتى تحقق مى يابد كه يكى برود و

ديگرى جاى آن را بگيرد. گفتنى است كه مراد از {ظلم} در آيه شريفه، مطلق معصيت است و مراد از {حُسن} هم مى تواند توبه باشد و هم عمل صالح; يعنى، {لكن آنان كه با ارتكاب گناه مرتكب ظلم شدند ولى بعداً توبه [يا عمل صالح] را جايگزين آن نمودند بدانند كه من غفور و رحيم هستم و آنان را مى بخشم و مورد رحمت خويش قرار مى دهم. بنابراين آنان نيز بعد از اين از چيزى نترسند.

7 - توبه و نيكى پس از گناه و ظلم ، موجب بهره مندى از رحمت و غفران الهى

إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنا بعد سوء فإنّى غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 17،20

17 - عمل صالح و جلب رضاى الهى ، نمود بارز شكر نعمت هاى او

أن أشكر نعمتك . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_ه

عبارت {و أن أعمل. ..} مى تواند عطف تفسيرى براى {أن أشكر نعمتك} باشد; يعنى، پروردگارا به من شكر نعمتت (انجام عمل صالح) را الهام فرما.

20 - قرار گرفتن در زمره صالحان ، منوط به عمل نيك و رحمت ويژه الهى

و أن أعمل ص_لحًا ترض_ه وأدخلنى برحمتك فى عبادك الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 8

8 - عمل نيك ، داراى ماهيتى بالنده و زاينده ارزش ها

من جاء بالحسنة فله خير منها

در صورتى كه {من} در {فله خير منها} نشويه و {منها} صفت {خير} باشد، استفاده مى شود كه خود عمل نيك، چون چشمه اى جوشان است كه زلال ارزش

ها از آن مى جوشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 9

9 - همراهى ايمان و عمل صالح ، از شرايط بهرهورى از ثواب اخروى است .

ثواب اللّه خير لمن ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 3

3 - دستيابى به پاداش برتر الهى در جهان آخرت ، در گرو داشتن اعمال نيك است .

من جاء بالحسنة فله خير منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 2

2 - اثربخشى ايمان و عمل صالح ، به توأم بودن آن دو است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنكفّرنّ عنهم سيّئاتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 9 - 1،3،6

1 - ايمان آورندگانِ داراى عمل صالح ، از سوى خداوند ، در زمره صالحان قرارخواهندگرفت .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لندخلنّهم فى الص_لحين

3 - اثربخشى ايمان و عمل صالح ، در توأم بودن آن دو است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لندخلنّهم فى الص_لحين

6 - خداوند ، مؤمنانِ داراى عمل صالح را ، در جايگاه صالحان ، وارد خواهد كرد .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لندخلنّهم فى الص_لحين

{لندخلنّهم فى مدخل الصالحين}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 58 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط دستيابى به غرفه هاى بهشت است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنبوّئنّهم من الجنّة غرفًا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 15 - 3

3 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، از عوامل دستيابى به سعادت اخروى است .

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فهم فى روضة يحبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 44 - 3،4،7

3 - عمل صالح ، زمينه تأمين سعادت اخروى است .

و من عمل ص_لحًا فلأنفسهم يمهدون

4 - بازتاب خسارت كفر ، از آنِ كافر ، و پيامد فوايد ايمان و عمل صالح ، فراگير است . *

من كفر فعليه كفره و من عمل ص_لحًا فلأنفسهم يمهدون

احتمال دارد اين كه در جواب شرط جمله نخست، ضمير مفرد آورده شده و در جواب شرط جمله دوم، به رغم مفرد بودن اسم شرط، ضمير جمع آورده شده است، اشاره به نكته ياد شده باشد.

7 - براى سعادت اخروى ، ايمانِ همراه با عمل صالح ، لازم است .

و من عمل ص_لحًا فلأنفسهم يمهدون

از مقابله {من كفر} با {و من عمل صالحاً} استفاده مى شود كه {من آمن} در آن تضمين شده است. و ذكر نشدن {من آمن} به خاطر تلازم قطعى آن با {عمل صالح} است و بدون آن، عمل صالح، اثرى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 8

8 - ايمان و عمل صالح ، از عوامل جلب محبت خداوند است .

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من فضله إنّه لايحبّ الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 -

3

3 - ايمان توأم با عمل صالح ، شرط ثمربخشى آن دو ، در سعادت اخروى انسان است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جن_ّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 9

9 - خداوند ، انسان ها را به روى آوردن به انجام دادن عمل شايسته ، جهت نيل به سعادت اخروى تشويق كرده است .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم . .. جزاء بما كانوا يعملون

اعلام مخفى بودن پاداش مؤمنان و وصف ناپذير بودنش برانگيزاننده انسان ها، جهت دستيابى به آن پاداش است و يادآورى جزاى عمل، مزيد بر تشويق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 9

9 - عقيده و عمل صالح ، در كسب سعادت اخروى نقشى تعيين كننده دارد .

أمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم جنّت المأوى . ..بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 1،2،5

1 - خداوند ، به همسران پيامبر ، در صورت اطاعت خاضعانه آنان از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام عمل صالح ، وعده پاداش دوچندان داده است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

{قنوت} (مصدر {يقنت}) به معناى {اطاعت خاضعانه} است (مفردات راغب).

2 - مهيّا شدن روزى كريمانه از جانب خداوند براى همسران پيامبر در صورت اطاعت خاضعانه آنان از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام دادن عمل صالح است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا . .. و

أعتدنا لها رزقًا كريمًا

5 - امتياز همسران پيامبر ، به اطاعت خاضعانه از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام دادن عمل صالح است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، درپى دارنده پاداش در قيامت

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 10،15

10 - آل داوود ، موظف به انجام عمل صالح به منظور اداى شكر به درگاه خداوند

اعملوا ءال داود شكرًا

{اعملوا} مقول قول محذوف است و مفعول {اعملوا} چيزى همانند {عملاًصالحاً} محذوف بوده و {شكراً} مفعولٌ له آن مى باشد.

15 - سليمان ( ع ) ، موظف به انجام عمل صالح به منظور شكرگزارى به درگاه خداوند

و لسليم_ن الريح . .. اعملوا ءال داود شكرًا

اين كه پس از طرح قصه سليمان(ع) و ذكر فضايلى كه خداوند به او داده بود، خطاب {آل داود} آورده شده احتمال دارد به اين منظور باشد كه سليمان(ع) را به عنوان عضوى از خاندان داوود(ع)، موظف به انجام عمل صالح كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 4،10،11

4 - آنچه موجب قرب و منزلت در پيشگاه خداوند است ، ايمان و عمل صالح مى باشد .

و ما أمولكم و لا أول_دكم بالّتى تقرّبكم عندنا زلفى إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا

10 - ثمربخشى هر يك از ايمان و عمل صالح ، منوط

به توأم بودن آن دو است .

إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا فأُول_ئك لهم جزاء الضعف

11 - مال و فرزند در صورتى مى توانند نقش معنوى داشته باشند ، كه با ايمان و عمل صالح همراه باشند .

و ما أمولكم و لا أول_دكم بالّتى تقرّبكم عندنا زلفى إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 7 - 4،6

4 - سعادت و برخوردارى از غفران و اجر بزرگ الهى ، در گرو توأم بودن ايمان و عمل صالح است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر كبير

6 - ايمان همراه با عمل صالح ، از موجبات آمرزش الهى و بهره مند شدن از اجر بزرگ خداوند

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 10،12،13

10 - عمل صالح ، موجب ارزشمندى ايمان ، عقايد و انديشه هاى درست و سبب بارورى آنها است .

إليه يصعد الكلم الطيّب و العمل الص_لح يرفعه

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه ضمير فاعلى (در {يرفع}) به {عمل صالح } و ضمير مفعولى (يرفعه) به {الكلم الطيّب} بازگردد. گفتنى است {رفع} (مانند {صعود}) در اين آيه، كنايه از ارزشمندى و بارورى مى باشد.

12 - ايمان ، انديشه و عقيده درست همراه با عمل صالح ، موجب تقرب به خداوند است .

إليه يصعد الكلم الطيّب و العمل الص_لح يرفعه

برداشت ياد شده از آن جا است كه صعود كلام طيب به پيشگاه رفيع خداوند و پذيرفته شدن عمل

صالح در سايه اين كلام، به معناى صعود معنوى صاحبان اين كلام و تقرب آنان به درگاه الهى است.

13 - ايمان و عقيده درست همراه با عمل صالح ، وسيله تحصيل عزت و سربلندى است .

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا إليه يصعد الكلم الطيّب و العمل الص_لح يرف

برداشت ياد شده، با توجه به ارتباط ميان جمله مورد بحث با صدر آيه شريفه (مسأله عزت و صعود كلام و عمل صالح) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 7،8

7 - تنها تعداد اندكى از شريكان و معاشرين ، به خاطر ايمان و نيك كردارى ، در حق يكديگر ستم نمى كنند .

إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و قليل ما هم

8 - ايمان و عمل صالح ، مانع از تجاوز به حقوق ديگران و ستم در حق شريكان

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 7

7 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، موجب ورود به بهشت مى شود ( نه يكى از آنها به تنهايى )

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 3،4

3 - ايمان و عمل صالح ، موجب استحقاق ثواب الهى

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

واژه {أجر} به معناى مزدعمل و مفيد برداشت ياد شده است.

4 - همراه بودن ايمان

و عمل صالح ، شرط بهرهورى از اجر بى حساب و بى منت الهى

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 18

18 - { خطب أميرالمؤمنين ( ع ) فحمد اللّه و اثنى عليه و قال : أمّا بعد . . .انّ المال و البنين حرث الدنيا و العمل الصالح حرث الآخرة . . . ;

اميرالمؤمنين در خطبه، بعد از حمد و ثناى الهى فرمود: . ..مال و فرزند كشت و بهره دنيا است و عمل شايسته كشت و بهره آخرت است...}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 12

12 - بارورى ايمان و عمل صالح ، در گرو همراهى آن دو با يكديگر است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 4

4 - ايمان و عمل صالح ، تجلى عبوديت و بندگى انسان به درگاه خداوند است .

عباده الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

توصيف بندگان خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح، حكايت از آن دارد كه ايمان و عمل صالح، تبلورى از عبوديت و بندگى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 2،6

2 - ايمان و عمل صالح ، شرط پذيرش دعا از سوى خداوند است .

و يستجيب الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

6 - همراه بودن ايمان و عمل صالح ، داراى ارزش و تأثير در نزد خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 2،3

2 - نظام كيفر و پاداش الهى ، نظامى عادلانه و براساس عملكرد نيك و بد خود انسان

ليجزى قومًا بما كانوا يكسبون . من عمل ص_لحًا فلنفسه و من أساء فعليها

3 - كوچك ترين و كم ترين عمل نيك آدمى ، ثمربخش به حال او

من عمل ص_لحًا فلنفسه

از تنوين تقليل در{صالحاً} مى توان به مطلب بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 3،5،10

3 - ارزش و مرتبت انسان در پيشگاه خداوند ، در گرو ايمان و عمل صالح است .

أم حسب الذين . .. أن نجعلهم كالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

5 - ثمربخشى ايمان و عمل صالح ، در پرتو پيوستگى آن دو باهم

كالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

10 - بازتاب ايمان و عمل صالح ، در زندگى و مرگ انسان

أن نجعلهم كالذين ءامنوا . .. محياهم و مماتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 6

6 - همراهى ايمان با عمل صالح ، مايه برخوردارى از رحمت خداوند ، در آخرت

فأم_ّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 5

5- آميخته ساختن ايمان با عمل صالح ، شرط بهرهورى مؤمنان از بهشت جاودان

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه . .. أُول_ئك أصح_ب الجنّة ... جزاء بما كانوا يعملون

در آيه قبل، دو عنصر ايمان و استقامت، زمينه

ورود به بهشت جاودان معرفى شده است و در اين آيه عمل، به عنوان اساس و ملاك ره يافتن به بهشت جاودان مطرح گشته است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه تجلى عقيده در عمل، براى يكتاپرستان كارساز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 25

25- جلب رضايت و خشنودى خدا ، آرمانى والا و قابل دستيابى با عمل صالح

قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

جمله {ترضاه} قيد توضيحى براى {صالحاً} مى باشد و خداوند اين صلاح جويى را به عنوان آرمان انسان كامل ياد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 9

9- عفو الهى نسبت به لغزش هاى انسان ها ، منوط به برخوردارى وى از اعمالى نيك و مورد قبول خداوند

أُول_ئك الذين نتقبّل عنهم . .. و نتجاوز عن سيّئاتهم

موضوع قبول اعمال نيك، قبل از {نتجاوز عن سيّئاتهم} مطرح شده است. از اين نكته استفاده مى شود كه اعمال نيك و مورد قبول خداوند، زمينه عفو لغزش ها را فراهم آورده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 4،18،19

4- عمل نيك ، نمود و مظهر ايمان

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

در صورتى كه عطف در {و عملوا الصالحات}، تفسيرى باشد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه ايمان و عمل صالح، حقيقتى است واحد، گرچه به لحاظ لفظ و اعتبار متغاير مى نمايند. بنابر اين، ايمان واقعى را در قامت عمل بايد جست.

18- گرايش به

ايمان و عمل صالح ، زمينه ساز بخشايش و غفران خطا هاى گذشته انسان

و الذين ءامنوا . .. كفّر عنهم سيّئاتهم

{كفّر عنهم سيّئاتهم} مى تواند صرفاً نظر به گناهان قبل از ايمان و اسلام داشته باشد.

19- بخشش لغزش ها از سوى خدا ، منوط به پايبندى انسان به اصول عقيدتى و اعمال ارزشى است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. كفّر عنهم سيّئاتهم

از ترتّب {كفّر عنهم سيّئاتهم} بر {آمنوا و عملوا الصالحات و آمنوا بمانزّل}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 3

3- پيوستگى ايمان و عمل صالح در زندگى مؤمنان ، شرط بهره مندى آنان از نعمت بهشت

يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 44،49

44- آميختگى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى مؤمنان از مغفرت و پاداش عظيم الهى

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

49- ايمان و عمل صالحِ خود انسان ، ملاك اصلى رستگارى و نه صرف مصاحبت با پيامبر ( ص )

و الذين معه . .. وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيم

چنانچه ضمير {منهم} به {الذين معه} بازگردد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه همراهان و مصاحبان پيامبر(ص)، نه براساس مصاحبت; بلكه بر ملاك ايمان و عمل، از مغفرت و پاداش بهره خواهند برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 5

5 - پيوند نسبى _ علاوه بر عمل نيك خود انسان _ داراى تأثير

در تعالى جايگاه اخروى وى

ألحقنا بهم ذرّيّتهم

نسل مؤمنان، به جايگاه عالى نياكان خويش ملحق مى شوند و ارتقاى درجه مى يابند; در حالى كه اگر مقام نيكانشان در درجه آنان تأثير نمى گذاشت، آنها با ايمان و عمل خويش جز به مرتبه اى پايين تر، دست نمى يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 27 - 3

3 - بهره مندى از لطف و رحمت خداوند ، منوط به شايستگى اعمال خود انسان

إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين . فمنّ اللّه علينا

از ارتباط {فمنّ اللّه. ..} با {كنّا قبل...}، استفاده مى شود كه عمل خود انسان زمينه ساز بهرهورى او از رحمت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 35 - 4

4 - اعتقاد به فلاح و سعادت خويش به اتكال انجام بخش اندك از اعمال نيك ، باورى واهى *

و أعطى قليلاً و أكدى . أعنده علم الغيب فهو يرى

از ارتباط {أعنده. ..} با آيات پيشين مى توان چنين بيان نمود كه: دنيامداران با اعطاى مالى اندك، خويش را فلاح يافته مى انگاشتند و خداوند با نفى علم غيب از آنان، اين انديشه را تخطئه مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 11 - 9

9 - نيك بختى يا بدبختى انسان پس از مرگ ، در گرو اعمال خوب يا بد او است .

و لن يؤخّر اللّه . .. و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9

- 8،9،13،14

8 - ايمان و عمل صالح ، موجب زدايش بدى ها و آمرزش گناهان

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يكفّر عنه سيّئاته

9 - ايمان و عمل صالح ، موجب ورود انسان به بهشت

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا . .. يدخله جنّ_ت

13 - سعادت و كاميابى انسان ، در گرو ايمان و عمل صالح است .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يكفّر عنه سيّئاته . .. ذلك الفوز العظيم

14 - ضرورت توأم بودن ايمان و عمل صالح ، در به دست آوردن كاميابى اخروى و بهشت جاويدان

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يكفّر عنه سيّئاته . .. ذلك الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 12،14،17،19

12 - ايمان و عمل صالح ، نشانه رهايى از ظلمت ها و هدايت به نور است .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يدخله جنّ_ت

ذكر پاداش بهشت براى مؤمنان نيكوكار _ پس از طرح مسأله ظلمت كفر و نور ايمان _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

14 - ايمان و عمل صالح ، عامل ورود به بهشت

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يدخله جنّ_ت

17 - ضرورت توأم بودن ايمان و عمل صالح ، در به دست آوردن سعادت اخروى و بهشت جاودانه

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يدخله جنّ_ت. .. خ_لدين فيها أبدًا

19 - ايمان و عمل صالح ، موجب بهره مندى از روزى نيكوى الهى در قيامت

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا . .. قد أحسن اللّه له رزقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- انسان - 76 - 22 - 3

3 - اعمال نيك انسان ، در پى دارنده پاداش الهى در قيامت

إنّ ه_ذا كان لكم جزاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 1

1 - تلاش براى تزكيه نفس و درست كارى ، مايه ارجمندى انسان و شايستگى او براى احترام افزون تر

و مايدريك لعلّه يزّكّى

{زكاة} در معانى {صلاح}، {پاكيزگى}، {نمو}، {بركت} و {مدح} استعمال شده است (لسان العرب). در اين آيه _ به قرينه مقام _ مراد صلاح (درست كارى) و پاكسازى درون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 1،2،3،5

1 - مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، از عذاب الهى در امان اند .

فبشّرهم بعذاب أليم . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

{إلاّ} براى استثناى منقطع به كار رفته است و معناى {لكن} را افاده مى كند.

2 - كافران و مكذبان ، در صورت ايمان آوردن و انجام دادن عمل صالح ، گرفتار عذاب نخواهند شد .

فبشّرهم . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

اين احتمال كه فعل هاى {آمنوا} و {عملوا}، شامل ايمان و عمل در زمان آينده نيز باشد، چندان بعيد نيست; زيرا از طرفى براى آينده قطعى ماضى آورده مى شود و از طرف ديگر در قضيه حقيقى، زمان خاصى مورد نظر نيست.

3 - باور داشتن معاد و معارف قرآن و انجام دادن كار هاى صالح ، نجات بخش انسان از عذاب دردناك است .

فبشّرهم بعذاب أليم . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

متعلق {آمنوا} _ به قرينه آيات پيشين _ معاد و

قرآن است و {الصالحات} _ كه جمع با حرف {ال} است _ دلالت بر عموم مى كند. در اين موارد، مراد عموم عرفى است; يعنى، تمام صالحاتى كه امكان پذير است.

5 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط تأثيربخشى آنها است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 5،7

5 - توبه سوزانندگان مردان و زنان مؤمن ، به ايمان آوردن و انجام دادن اعمال صالح است .

ثمّ لم يتوبوا . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

تقابل {اصحاب اخدود}، با {الذين آمنوا و عملوا الصالحات}، بيانگر اين است كه مراد از {لم يتوبوا} (در آيه قبل)، ترك توبه از كفر است.

7 - ايمان به خداوند و اعتقاد به عزّت ، ستودگى ، حاكميت ، مالكيت و گواه بودن او و انجام دادن تمامى اعمال صالح ، مايه بهره بردن از مناظر سبز و پر درخت و زمين آب خيز بهشت است .

إلاّ أن يؤمنوا باللّه العزيز . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت تج

برداشت ياد شده، از ارتباط اين آيه با آيه هشتم و نهم استفاده مى شود. {الصالحات}، جمع محلى به {ال} و مفيد عموم است. عموم در اين موارد، عرفى است; يعنى، تمام آن چه ميسّر است. {جنّة}; يعنى، بوستانى كه با درختان خود زمين را پوشانده باشد. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط تأثير آنها است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 7 - 1،2،3

1 - افراد مؤمن و داراى عمل صالح ، بهترين مردم و برترين موجودات اند .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك هم خير البريّة

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط ثمربخشى آنها است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك هم خير البريّة

3 - مؤمنان نيك كردار ، گرفتار عذاب ابدى جهنم نخواهند شد .

إنّ الذين كفروا . .. فى نار جهنّم ... إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 7 - 2

2 - خشنودى كامل انسان در قيامت ، در گرو ارزشمندى كردار او در دنيا است .

فأمّا من ثقلت موزينه . فهو فى عيشة راضية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 1،2

1 - تنها مؤمنانى كه كار هاى شايسته انجام داده و يكديگر را به پذيرش حق و شكيبايى توصيه مى كنند ، گرفتار خسارت نخواهند شد .

إنّ الإنس_ن لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصو

2 - ايمان و عمل صالح و پذيرش حق و شكيبايى ، بهره گيرى درست از سرمايه هاى وجودى خويش است .

لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 3،7

3 _ پاداش الهى اهل انفاق ، نتيجه عمل خير آنها

فلهم اجرهم عند ربّهم

7 _

آرامش درونى ، دستاوردى از انفاق در راه خداوند

الّذين ينفقون . .. و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 9،10،11،13

9 _ آرامش درونى ، دستاورد ايمان و عمل صالح به ويژه نماز و زكات

انّ الّذين امنوا و عملوا الصّالحات . .. و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

بنابراينكه نداشتن {خوف} و {حزن} (آرامش درونى) علاوه بر آخرت، مربوط به دنيا نيز باشد.

10 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، ترس و اندوهى در رستاخيز ندارند .

انّ الّذين امنوا . .. و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

بنابراينكه عدم {خوف} و {حزن} مربوط به آخرت باشد.

11 _ ايمان ، عمل صالح ، نماز و زكات ، موجب آرامش خاطر

انّ الّذين امنوا . .. و لا هم يحزنون

13 _ ايمان و عمل صالح به ويژه نماز و زكات زمينه نفى ربا در جامعه

يمحق اللّه الرّبوا . .. امنوا و عملوا الصّالحات

ذكر اين آيه پس از آيات قبل (در مورد ربا) رهنمودى است براى از بين بردن ربا در جامعه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 2

2 _ ايمان و اعمال صالح ، دو شرط لازم براى ورود به بهشت

و الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سندخلهم جنّات تجرى من تحتها الانهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 5

5 _ بهره مندى از پاداش بزرگ الهى در گرو انجام اعمال نيك به انگيزه جلب رضايت خداست .

و من يفعل ذلك ابتغاء

مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 1

1 _ ايمان و عمل صالح ، تضمين كننده ورود به بهشت

و من يعمل من الصلحت . .. و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 1،6،9،10

1 _ ايمان به خدا و قيامت و انجام عمل صالح ، شرط رهايى مسلمانان ، يهوديان ، صائبى ها و نصارا از هرگونه ترس و اندوه

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى . .. و لا هم يحزنون

{صابئى} كه مفرد {صابئون} است به كسى گفته مى شود كه آيين خويش را رها كرده و به آيينى ديگر گرويده باشد ; با توجه به اين معنا مى توان گفت مصداق مورد نظر از {الصبئون} در اين آيه _ به قرينه وقوع آن بين {الذين ءامنوا و الذين هادوا} {و النصرى}، كسانى هستند كه با ترك اسلام و يا يهوديت پذيراى آيين نصارا شده باشند.

6 _ لزوم همراهى ايمان با عمل صالح براى نيل به سعادت و آرامش

من ءامن . .. و عمل صلحاً فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

9 _ ايمان به خدا و قيامت و پيشه نمودن عمل صالح ، پايه هاى سعادت و رستگارى امتها

إنّ الذين ءامنوا . .. و اليوم الاخر و عمل صلحاً فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

10 _ آرامش خاطر و ترس نداشتن از آينده ، در گرو ايمان به خدا و قيامت و عمل صالح

من ءامن باللّه و اليوم الاخر . .. فلاخوف

عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 2،5،10،14،19،22

2 _ استفاده مؤمنان نيك كردار از شراب و قمار پيش از حكم خداوند به حرمت آنها ، خالى از سرزنش و گناه

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا

مراد از {ما} در {ما طعموا} شراب و درآمدهاى حاصل از قمار بازى است بنابراين اراده شراب خوارى و مصرف آن درآمدهاى قمار از {طعام} _ كه تنها در مورد خوراكيها به كار برده مى شود _ ميتواند از باب تغليب باشد.

5 _ مؤمنان داراى عمل صالح كه شراب نوشيدند و از درآمد هاى قمار بهره جستند و زمان تحريم آن را درك نكردند _ بر خلاف توهم گروهى از مسلمانان _ اهل نجات و رستگارى هستند .

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا

در برخى از شأن نزولهاى آمده كه آيه {ليس على الذين . ..} رد پندار آن گروه از مسلمانان است كه پس از تصريح به حرمت قمار و شراب و پليد شمردن آنها، نسبت به فرجام مؤمنان صالح حتى شهيدان راه خدا كه شرابى نوشيدند و از عوائد قمار بهره جسستند، تشكيك مى كردند و آنان را از زمره رستگاران نمى شمردند.

10 _ ايمان ، عمل صالح ، تقوا و ايمان عامل رهايى از مؤاخذه بر كردار هاى نارواى گذشته

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. و ءامنوا ثم اتقوا و احسنوا

14 _ ايمان ، عمل صالح ، تقوا و انجام كار هاى نيك به وجه احسن معيار ارزشگذارى بر انسان ها و نقد منزلت

و شخصيت آنان

ليس على الذين ءامنوا . .. ثم اتقوا و احسنوا

19 _ محبوبيت آدمى در پيشگاه خداوند در گرو رعايت تقوا ، ايمان ، انجام اعمال صالح به وجه احسن آن

إذا ما اتقوا و ءامنوا و عملوا الصلحت . .. و احسنوا و اللّه يحب المحسنين

22 _ رشد و فلاح آدمى در پرتو ايمان ، عمل صالح ، تقوا و احسان

ليس على الذين ءامنوا . .. و احسنوا و اللّه يحب المحسنين

آثار عمل صالح انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 8

8- تأثير عمل صالح و رفتار شايسته پيامبران در دستيابى آنان به رحمت خاص خداوندى و مقامات برتر

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

آثار عمل صالح كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 11

11 - كافران ، در روز رستاخيز به جاى نيل به ثمره اعمال نيك خويش ، با خدا و كيفر او مواجه خواهند شد .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة . .. حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا و وجد اللّه ع

آثار عمل صالح منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 12

12 - بازگشت از مواضع منافقانه به ايمان و عمل خالصانه ، پيش از فرا رسيدن مرگ ، مورد قبول خداوند و جبران كننده گناه دورويى و نفاق

و ل_كنّكم فتنتم أنفسكم . .. حتّى جاء أمر اللّه

آثار عمل صالح مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 4

4- برخوردارى مؤمنان از پاداش الهى ، از نتايج عمل نيك آنها است .

إِنَّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9 - 15

15 - تنها مؤمنان داراى عمل صالح ، از خسارت عرصه قيامت در امان خواهند بود .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يكفّر عنه سيّئاته . .. ذلك الفوز العظيم

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند، روز قيامت را روز خسارت بار نام گذاشته است; ولى تنها گروهى كه داراى ايمان و عمل صالح باشند از اين قاعده مستثنا شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 13،16

13 - خداوند ، مؤمنان داراى عمل صالح را به بهشت وارد مى سازد .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يدخله جنّ_ت

16 - مؤمنان داراى عمل صالح ، به صورت جاودانه در بهشت خواهند ماند .

خ_لدين فيها أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 1

1 - مؤمنانى كه كار هاى شايسته انجام مى دهند ، كمال هاى برتر خويش را از دست نداده ، از پستى ها دور مانده اند .

أحسن تقويم . .. أسفل س_فلين . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

آثار فردى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 1

1 - پيامد عمل نيك انسان ، به خود وى بازمى

گردد .

من عمل ص_لحًا فلنفسه

آرزوى پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 4

4 - كافران ، در آرزو و انتظار نتيجه اعمال نيك خويش اند .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

اين برداشت، از تشبيه سراب به دست مى آيد; زيرا همان گونه كه فرد تشنه در انتظار آب به سر مى برد و هر چه تلاش مى كند، جز شبه آب (سراب) چيزى نمى بيند; كافران نيز در انتظار نتيجه اعمال خود به سر مى برند; هر چند به آن نخواهند رسيد.

ابزار عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 4

4 - مال و امكانات دنيوى ، وسيله اى كارآمد براى انجام اعمال صالح *

قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت

ارزش تداوم عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 6

6 - مداومت بر اعمال شايسته در دنيا ، داراى ارج و پاداشى چشمگير در پيشگاه الهى است .

قرّة أعين جزاء بما كانوا يعملون

ارزش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 5

5 _ اعمال صالح انسان ها ، تنها در سايه ايمان به خدا و روز بازپسين ، ارزش مى يابد .

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه و اليوم الأخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 -

46 - 4،5

4- كار هاى ماندگارِ شايسته ، نزد خدا ، داراى ارزشى برترند .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك

5- ارزش مال و فرزند و زندگى ناپايدار دنيا ، در قبال عملِ صالحِ جاودان ارزشى فرومايه و محدود است .

المال و البنون زينة الحيوة الدنيا و الب_قي_ت الص_لح_ت خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 5

5- كار هاى شايسته ، نزد خداوند داراى ارزش برتر است .

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

قيد {عند ربّك} رساننده يكى از دو معانى زير است: 1_ ثواب اعمال صالح نزد خداوند است و اعطاى آن تضمين شده است. 2_ در پيشگاه خداوند و در تعاليم او، بهتربودن ثواب اعمال صالح قطعى و پذيرفته شده است; گرچه نزد ديگران و در ديدگاه آنان چنين نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 6

6 - ايمان آميخته به عمل صالح ، داراى ارزش در بينش الهى

إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 3

3 - ايمان ، بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان ، در بينش الهى فاقد ارزش است .

ءامن و عمل ص_لحًا

با هم آمدن ايمان و عمل صالح، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 2

2 - توأم بودن ايمان با اعمال صالح ، داراى ارزش و پاداش است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم جنّت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - ص - 38 - 28 - 6

6 - ايمان همراه با عمل صالح ، از ملاك هاى برترى و ارزشمند آدمى

أم نجعل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت كالمفسدين فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 4

4 - ايمان و نيكوكارى ، از فضايل و ارزش هاى انسانى و الهى

و ما يستوى . .. الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و لا المسىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 6

6 - ارزش انسان ها ، در پرتو توحيد ، عمل صالح و روحيه تسليم در برابر خداوند است .

و من أحسن قولاً ممّن دعا إلى اللّه و عمل ص_لحًا و قال إنّنى من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 6

6 - همراه بودن ايمان و عمل صالح ، داراى ارزش و تأثير در نزد خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 3

3- صلاح پيشگى و حضور در همه ميدان هاى ارزشى ، داراى ارج و ثمربخشى

و الذين . .. عملوا الص_لح_ت ... كفّر عنهم سيّئاتهم

تعبير {الصالحات} با واژه جمع داراى الف و لام _ كه مى تواند فراگيرى و استغراق راافاده كند _ مى رساند كه آنچه مايه تكفير سيّئات و ثمربخشى است، حضور در همه ميدان هاى صلاح و ارزشى است و نه روى آورى مقطعى و كوتاه مدت به بعضى

از اعمال نيك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 5

5 - نقش نيت ( حسن فاعلى ) ، در ارزش مندى اعمال نيك ( حسن فعلى )

إلاّ ابتغاء وجه ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 10

10 _ نقش نيّت ( حُسن فاعلى ) ، در ارزشمندى اعمال نيك ( حُسن فعلى )

و مثل الّذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 3

3 _ ايمان ، ملاكى براى ارزش اعمال نيك ، و شرط پاداش خداوند بر انجام آن

انّ الذين يكفرون . .. اولئك الّذين حبطت اعمالهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 4

4 _ اعمال و رفتار نيك آدمى بايد همواره براى خدا و جلب رضايت او انجام گيرد .

و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 4،6

4 _ ايمان و عمل صالح ، معيار ارزش انسانهاست ; نه جنسيت ايشان .

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن

6 _ ايمان ، شرط بارورى اعمال صالح آدمى و ورود وى به بهشت

و من يعمل من الصلحت . .. و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

ارزيابى اخروى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 6 - 2

2 -

اعمال نيك انسان ، در قيامت سنجيده خواهد شد .

فأمّا من ثقلت موزينه

ازدياد پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 8

8- زيبا و بهينه انجام دادن عمل صالح ، ملاكى براى كسب و دريافت پاداش بيشتر از جانب خداوند است .

إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

ممكن است كه {أحسن عملاً} وصفى زايد بر عمل صالح باشد، بدان معنا كه ممكن است كسى، عمل صالح انجام دهد، ولى نه بر وجه شايسته و بهينه، و در مقابل، ممكن است علاوه بر شايستگىِ عمل، آن را بر وجه بهينه انجام دهد خداوند، در اين آيه، علاوه بر تضمين اجر اَعمال صالح، مرتبه برتر آن را نيز متذكر شده و اجر آن را تضمين كرده است. در صورتى كه جمله {إنّا لانضيع} معترضه باشد و خبر {إنّ الذين...}، جمله {أُول_ئك...} _ در آيه بعد _ باشد، اين معنا، روشن تر به نظر مى آيد.

استقامت در عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 9

9 _ لزوم پايدارى بر ايمان ، تقوا و عمل صالح

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. إذا ما اتقوا و احسنوا

تكرار تقوا، ايمان و عمل صالح مى تواند اشاره به لزوم پايدارى بر اين ويژگيها داشته باشد.

اصلاح عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 19

19 _ لزوم تعجيل در توبه و اصلاح رفتار و كردار در پى آن*

أنه من عمل منكم سوءاً بجهلة ثم تاب من

بعده و أصلح

صورت پذيرفتن توبه پس از گناه امرى روشن است. لذا قيد {من بعده} بايد پيامى غير از {ثم تاب} داشته باشد. و چون {من} ابتدائيه است، گويا خداوند مى فرمايد كه توبه اى مطلوبتر است كه بلافاصله پس از گناه باشد.

انگيزه عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 3

3 - عبادت و انجام اعمال صالح به منظور دريافت اجر و پاداش از خداوند ، صحيح و مقبول درگاه الهى بوده و با الهى بودن آنها منافات ندارد .

يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصلوة و أنفقوا . .. ليوفّيهم أجورهم

اهتمام به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 9 - 4

4 - اهتمام ورزيدن به كارهايى كه پاداش اخروى دارد ، مطلوب و مايه خرسندى در قيامت است .

لسعيها راضية

{سعى} به معناى راه رفتن سريع است كه در مورد {جديت در هر كار} نيز استعمال مى شود. (مفردات راغب)

اهتمام به عمل صالح ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 3

3- لزوم پرهيز از ناديده گرفتن نيكى ها و اعمال پسنديده ديگران

فمن يعمل . .. فلاكفران لسعيه

برداشت ياد شده از رفتار خداوند حكيم با مؤمنان نيك كردار به دست مى آيد.

اهميت عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 3،7

3 - انتساب به اديان الهى بدون ايمان واقعى و انجام اعمال نيك ، سعادت آفرين نيست .

إن الذين ءامنوا . ..

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً فلهم اجرهم

با توجه به اينكه در جمله {من آمن . ..} ضميرى نيست تا به {الذين ...} ارجاع شود و جمله {من آمن ...} را مخصوص مسلمانان، يهوديان و ... كند; معلوم مى شود: هر كس از هر ملتى به خدا و قيامت ايمان راستين داشته باشد و عمل صالح انجام دهد، سعادتمند خواهد شد. بنابراين آوردن عنوانهاى مذكور اشاره به نكاتى دارد، از جمله آنها اينكه: عنوان مسلمانى يا يهودى و يا ... داشتن كافى نيست; آنچه كارساز است ايمان واقعى و عمل صالح مى باشد.

7 - انجام اعمال صالح ، خواسته تمامى اديان الهى است .

إن الذين ءامنوا و الذين هادوا . .. و عمل صلحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 6

6 - انجام كار هاى خير ، توشه انسان براى سراى آخرت است .

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 7

7 _ ايمان بدون انجام عمل صالح سودمند نيست.

لا ينفع نفساً إيمنها لم تكن . .. أو كسبت فى إيمنها خيراً

{كسبت} عطف بر {آمنت} است ; يعنى: {لا ينفع نفساً إيمانها لم تكن كسبت فى إيمانها خيراً}. (كسى كه در ايمان خويش عمل نيكى را به دست نياورده، ايمانش براى او سودى ندارد.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 5

5_ ضرورت انجام كار هاى نيك ، به هنگام رفاه و آسايش و نيز در زمان

گرفتار شدن به محنت و رنج

لئن أذقنا الإنسن منا رحمة ثم نزعنها منه إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 3

3_ تأثير ايمان در سعادت دنيا و آخرت آدمى ، در گرو همراهى آن با اعمال صالح است .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم و حسن مئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 2

2- ايمان توأم با عمل صالح ، ثمربخش است .

و أُدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت تجرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 1

1- پاداش مؤمنانِ داراى عمل صالح ، حتمى بوده و از جانب خداوند ، تضمين شده است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 11

11- { عن رسول اللّه ( ص ) [ انه قال ] : . . . يا ابن مسعود ! عليك بذكر اللّه و العمل الصالح ، فإنّ اللّه تعالى يقول { و الباقيات الصالحات خير عند ربّك ثواباً و خير أملاً } ;

از رسول خدا(ص) نقل شده كه فرمود: . .. اى ابن مسعود! بر تو باد ذكر خدا و انجام عمل صالح; زيرا، خداوند متعال مى فرمايد: و الباقيات الصالحات خير...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 17

17- لئامت و پستى مردم

، نبايد آدمى را از كار خير و انجام وظيفه باز دارد .

استطعما أهلها فأبوا . .. فأقامه

گرچه اهل شهر، مردمى فرومايه و بدرفتار بودند، ولى در عين حال، خضر(ع)، بدون هيچ كراهتى، وظيفه خود را به انجام رساند. و برخورد سرد مردم، باعث سستى و تأخيرى در كار او نشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 12

12- تنها راه رسيدن به رضايت خداوند و پاداش هاى او ، انجام دادن اَعمال صالح و پرستش خالصانه او است .

فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً ص_لحًا و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 8

8- لزوم انجام اعمال صالح ، از دستورات تمامى اديان الهى

فخلف من بعدهم . .. إلاّ من ... عمل صلحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 7

7 - لزوم انجام عمل صالح ، از دستور هاى تمامى اديان الهى

و إنّى لغفّار لمن تاب و ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 11

11 - عمل صالح ، شكر استفاده از نعمت هاى الهى

كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 3،8

3 _ ايمان و عمل صالح ، مظهر توبه راستين و شرط پذيرش آن از سوى خدا

إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

ذكر ايمان و عمل صالح پس از توبه، مى

تواند گوياى اين حقيقت باشد كه خداوند توبه را _ كه به معناى بازگشت از گناه است _ در دفع عذاب كافى ندانسته است; بلكه ايمان و عمل صالح را از شرايط پذيرش توبه و مظهر آن دانسته است.

8 _ عمل صالح ، مظهر ايمان راستين است .

و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 16

16 - در قيامت ، اهميت عمل صالح براى همه انسان ها ، آشكار مى شود .

فارجعنا نعمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 7

7 - داوود ( ع ) و قومش ، به انجام اعمال صالح از سوى خداوند مأمور بودند .

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 11

11 - لزوم توأم ساختن ايمان ، انديشه و عقيده درست دينى با رفتار مناسب و عمل صالح

إليه يصعد الكلم الطيّب و العمل الصلح يرفعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 15

15 - توصيه به ايمان و عمل صالح و پرهيز از تجاوز به حقوق يكديگر ، از بهترين رهنمود ها به بشر

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و قليل ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 13،15

13 - دل نبستن به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و نيك كردارى

، بخشى از اهداف اديان الهى

إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... يرزقون ف

15 - رهايى از وابستگى به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح ، از نشانه هاى دستيابى به راه درست در زندگى

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد . .. إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع ... من عمل سيّئة ..

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه يادشدن مسأله زندگانى دنيا و آخرت، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح _ پس از طرح مسأله هدايت به راه درست زندگى _ مى تواند به عنوان مصداق و مظهر اين هدايت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 4

4 - حقيقت مسلمانى ، تلاش در جهت گسترش عقيده توحيدى و عمل به صلاح و نيكى است .

و من أحسن قولاً . .. و قال إنّنى من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 6

6 - { قال رسول اللّه ( ص ) . . . يابن مسعود أَكثِر من الصالحات و البرّ فإنّ المُحسنَ و المُسىء يندمان ، يقول المحسن : يا ليتنى ازْدَدْتُ من المحسنات و يقول المسىء : قصرتُ ، و تصديق ذلك قوله تعالى : { و لااُقسم بالنفس اللوّامة } ;

رسول خدا(ص) فرمود: . ..اى پسر مسعود! اعمال صالح و كارهاى نيك را افزون انجام بده كه در [قيامت ]نيكوكار و بدكار هر دو پشيمان مى شوند. انسان نيكوكار مى گويد: اى كاش كارهاى نيك

را زيادتر كرده بودم و انسان بدكار مى گويد: كوتاهى و تقصير كردم. و گواه اين مطلب سخن خداوند است كه فرمود: {و لا أقسم بالنفس اللوّامة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 7

7 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) . . . قوله عزّوجلّ { و يمنعون الماعون } قال : هو القرض يُقْرِضُه و المعروف يصطنعه و متاع البيت يعيره و منه الزكاة ;

امام صادق(ع) [درباره] سخن خداى عزّوجلّ {و يمنعون الماعون} فرمود: ماعون، قرضى است كه [انسان] به ديگرى مى دهد و كار نيكى است كه [درباره ديگران ]انجام مى دهد و وسايل خانه است كه عاريه مى دهد و از [مصاديق] ماعون، زكات است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 11

11 _ لزوم تهيّه توشه ( كار هاى نيك و تقوا ) براى آخرت

و تزوّدوا فان خير الزاد التقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 122 - 3،4

3 _ خداوند ، وارد كننده مؤمنان داراى اعمال صالح به بهشت

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت سندخلهم جنت

4 _ مؤمنان داراى اعمالِ صالح ، خارج از نفوذِ ولايت شيطان هستند .

و من يتخذ الشيطن ولياً . .. و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

چون پذيرندگان ولايت شيطان، اهل دوزخ شمرده شدند و در مقابل، مؤمنان صالح به بهشت وعده داده شده اند، معلوم مى شود كه مؤمنان هرگز ولايت شيطان را نپذيرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 124 - 5

5 _ بهره مندى مردم از پاداش هاى الهى و ورودشان به بهشت ، در گرو ايمان و عمل صالح است ، نه جنسيت و انتساب به مذهب يا فرقه اى خاص .

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 1

1 _ تسليم خدا بودن با تمام وجود به همراه انجام كار هاى نيك و شايسته ، بهترين آيين است .

و من احسن ديناً ممن اسلم وجهه للّه و هو محسن

مراد از {وجه}، ذات و نفس آدمى است كه از آن به تمام وجود تعبير شده است; {محسن} در برداشت فوق به معناى انجام دهنده كار نيك گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 2،5،8

2 _ مسلمانان ، يهوديان ، مسيحيان و صابئى ها ، سزاوارترين امت ها براى ايمان راستين به خدا و قيامت و انجام عمل صالح

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى من ءامن

نام بردن از ملتهاى مذكور _ با اينكه ايمان راستين از هر امتى (من ءامن . ..) موجب رهايى از ترس و اندوه است _، مى تواند اشاره به اين باشد كه پيروان اين اديان از ديگران سزاوارتر و داراى زمينه بيشترى براى پذيرش ايمان حقيقى هستند.

5 _ لزوم انجام اعمال صالح ، از دستورات تمامى اديان الهى

إنّ الذين ءامنوا . .. من ءامن باللّه و اليوم الاخر و عمل صلحاً

8 _ تنها انتساب به اديان الهى

بدون ايمان واقعى به خدا و قيامت و انجام عمل صالح ، سعادت آفرين نخواهد بود .

إنّ الذين ءامنوا . .. من ءامن باللّه و اليوم الاخر و عمل صلحاً فلاخوف

با توجه به اينكه جمله {من ءامن . ..} خبر براى {الذين ءامنوا} است، تكرار ايمان در اين دو فراز و نبود ضمير در جمله خبرى مى رساند كه سعادت، در گرو ايمان حقيقى به خدا و قيامت و انجام عمل صالح مى باشد و در اين جهت ميان منتسبان به اديان آسمانى و غير آنان تفاوتى وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 2

2 _ ايمان به خدا و قيامت و انجام اعمال صالح ، پيمان خداوند با بنى اسرائيل

من ءامن باللّه و اليوم الاخر و عمل صلحاً . .. لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل

به مقتضاى اين آيه با آيه قبل مى توان گفت مورد ميثاق ايمان به خدا و قيامت و انجام عمل صالح است.

ايمان بى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 4

4 - ايمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان ، آدمى را به بهشت رهنمون نخواهد شد .

و بشر الذين ءامنوا . .. و عملوا الصلحت أن لهم جنت

عطف {عملوا . ..} بر {آمنوا} - بدون تكرار {الذين} - ظهور در اين دارد كه: دستيابى به بهشت در گرو جمع شدن هر دو وصف (ايمان و عمل) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 10

10

- ايمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان ، كارساز نبوده و مايه سعادت آدمى نخواهد شد .

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 82 - 2

2 - ايمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان ، در پى دارنده پاداش ( خلود در بهشت ) نخواهد بود .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. هم فيها خلدون

ايمان و عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 4

4 _ همراهى ايمان با عمل صالح ، موجب برخوردارى از پاداش و فضل الهى

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 6

6 _ لزوم همراهى ايمان با عمل صالح براى نيل به سعادت و آرامش

من ءامن . .. و عمل صلحاً فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 11

11 _ لزوم همراهى ايمان و عمل صالح براى تأمين رشد و تعالى آدمى

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. ءامنوا و عملوا الصلحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 2

2 _ پيوستگى ايمان و عمل صالح ، شرط بارورى و ثمردهى هر يك

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. اولئك اصحب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 11

11 _ ايمان همراه با عمل نيك ، شرط دستيابى انسان به نعمت هاى جاودان بهشت و رستگارى عظيم

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت . .. الفوز العظيم

مراد از {المؤمنين و المؤمنت}، با توجه به آيه پيش، زنان و مردان مؤمنى هستند كه اهل عمل صالحند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 3

3_ تأثير ايمان در سعادت دنيا و آخرت آدمى ، در گرو همراهى آن با اعمال صالح است .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم و حسن مئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 10

10- همراهى ايمان و عمل صالح ، تضمين كننده سعادت اخروى انسان است .

الذين كفروا بربّهم أعم_لهم . .. لايقدرون ممّا كسبوا على شىء

خداوند در اين آيه كفر را، كه عقيده فاسدى است، موجب حبط عمل صالح دانسته و نتيجه اش شقاوت آلود بودن آخرت آدمى است. از اين جا به دست مى آيد كه عقيده درست، به اضافه عمل صالح، سعادت اخروى را تضمين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 5

5- همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى از پاداش نيك است .

من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 107 - 4

4- ثمربخشى ايمان و عمل صالح ، در پرتو پيوستگى آن دو با هم است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 15

15- در بينش الهى ، ايمان به مبدأ و معاد ، از عمل صالح تفكيك ناپذير است .

إل_هكم إل_ه وحد فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً ص_لحًا

ارتباط جملات اين آيه به هم با حرف {فاء} _ كه معناى تفريع دارد _ بر اين معنا شاهد است كه هريك از اين مراحل، لازمه انفكاك ناپذير مرحله قبل است; يعنى، موحّد بايد به لقاى پروردگار اميدوار باشد و كسى كه اين چنين است، بايستى عمل صالح پيشه كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 75 - 3

3 - كثرت عمل صالح ، شرط حتمى در كنار ايمان ، جهت برخوردارى از درجات عالى آخرت است .

و من يأته . .. مؤمن ا قد عمل الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 2

2- بارورى و ثمربخشى عمل صالح ، در پرتو همراه بودن آن با ايمان است .

فمن يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن

جمله {و هو مؤمن} حال براى فاعل {يعمل} است و اين جمله در واقع شرط براى انجام كارهاى نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 3

3 - ايمان به همراه عمل صالح ، شرط ورود به بهشت

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 15

15 - ايمان و عمل صالح ، ( حاكميت دين

) موجب زدايش ترس و اضطراب و عامل امنيت و آرامش

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 2

2 - اثربخشى ايمان و عمل صالح ، به توأم بودن آن دو است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنكفّرنّ عنهم سيّئاتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 58 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط دستيابى به غرفه هاى بهشت است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنبوّئنّهم من الجنّة غرفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 15 - 3

3 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، از عوامل دستيابى به سعادت اخروى است .

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فهم فى روضة يحبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 3

3 - همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى از پاداش و فضل الهى ، در آخرت است .

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 3

3 - ايمان توأم با عمل صالح ، شرط ثمربخشى آن دو ، در سعادت اخروى انسان است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جن_ّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 2

2 - توأم بودن ايمان با

اعمال صالح ، داراى ارزش و پاداش است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم جنّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 10

10 - ثمربخشى هر يك از ايمان و عمل صالح ، منوط به توأم بودن آن دو است .

إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا فأُول_ئك لهم جزاء الضعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 9

9 - لزوم همراه بودن ايمان و عمل صالح

إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 28 - 3،6

3 - لزوم همراه بودن ايمان با عمل صالح

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

6 - ايمان همراه با عمل صالح ، از ملاك هاى برترى و ارزشمند آدمى

أم نجعل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت كالمفسدين فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 7

7 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، موجب ورود به بهشت مى شود ( نه يكى از آنها به تنهايى )

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 3،4

3 - ايمان و عمل صالح ، موجب استحقاق ثواب الهى

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

واژه {أجر} به معناى مزدعمل و مفيد برداشت ياد شده است.

4 - همراه بودن ايمان و عمل صالح ، شرط بهرهورى از اجر بى حساب و بى منت

الهى

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 12

12 - بارورى ايمان و عمل صالح ، در گرو همراهى آن دو با يكديگر است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 5

5 - ايمان و عمل نيك ، زمينه بهرهورى از فضل و عنايات فزون تر خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 5

5 - ثمربخشى ايمان و عمل صالح ، در پرتو پيوستگى آن دو باهم

كالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 5

5- آميخته ساختن ايمان با عمل صالح ، شرط بهرهورى مؤمنان از بهشت جاودان

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه . .. أُول_ئك أصح_ب الجنّة ... جزاء بما كانوا يعملون

در آيه قبل، دو عنصر ايمان و استقامت، زمينه ورود به بهشت جاودان معرفى شده است و در اين آيه عمل، به عنوان اساس و ملاك ره يافتن به بهشت جاودان مطرح گشته است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه تجلى عقيده در عمل، براى يكتاپرستان كارساز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 2

2- لزوم پيوستگى ايمان با عمل صالح

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد -

47 - 12 - 3

3- پيوستگى ايمان و عمل صالح در زندگى مؤمنان ، شرط بهره مندى آنان از نعمت بهشت

يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9 - 14

14 - ضرورت توأم بودن ايمان و عمل صالح ، در به دست آوردن كاميابى اخروى و بهشت جاويدان

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يكفّر عنه سيّئاته . .. ذلك الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 17

17 - ضرورت توأم بودن ايمان و عمل صالح ، در به دست آوردن سعادت اخروى و بهشت جاودانه

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يدخله جنّ_ت. .. خ_لدين فيها أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط پاداش آفرينى آن دو است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 2،3

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط تأثير آنها است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

3 - ايمان و عمل صالح ، هماهنگ با ساختار وجودى انسان و نشان باقى ماندن او ، در كامل ترين نظام خلقت است .

أحسن تقويم . .. الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 7 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط ثمربخشى آنها

است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك هم خير البريّة

بقاى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 8،9

8 - اعمال خير آدمى ، هرگز فانى نمى شود و در نزد خداوند باقى مى ماند .

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

9 - خداوند ، خزانه دار اعمال نيك آدمى است .

تجدوه عنداللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 4،7

4- عمل صالح باقى مى ماند و نيكوكاران ، از پاداش آن در پيشگاه خداوند برخوردار مى گردند .

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

{خير} گرچه اسم تفضيل است; ولى همواره اين مفهوم را ندارد كه نقطه مقابل هم، اصل وصف را داراست; بلكه در نظاير اين آيه تفضيل به معناى حقيقى آن وجود ندارد و گفتن {خير ثواباً} در مقابل پندار دنيامداران است كه به نتيجه كارهايشان دل بسته اند و مراد اين است كه تنها به ثواب عمل صالح مى توان دل بست.

7- تنها كار هاى شايسته ، ( باقيات الصالحات ) ، ثبات داشته و ماندگار خواهد بود .

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك

شيوه رايج سخن در چنين مواردى، اين است كه گفته شود: {الصالحات الباقيات}; زيرا اين اعمال صالح است كه به ماندگارى توصيف مى شود. اين جابه جايى در تعبير، به منظور بيان بقاى عمل صالح، در قبال فناپذيرى مال و منال دنيا است كه در آيات پيشين در باره آن سخن گفته شد.

بهترين عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 110 - 7

7 - اقامه نماز و پرداخت زكات ، بهترين كار نيك و ارجمندترين توشه براى سراى آخرت

أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

{خير} (كار نيك و پسنديده) شامل نماز نيز مى شود. بنابراين نام بردن از آنها براى رساندن اين معناست كه: اين دو فريضه، از بهترين كارهاى نيك و سودمندترين توشه ها براى آخرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 8

8 _ نماز ، بهترين و ارزشمندترين عبادت ها و عمل هاى صالح

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

بى ارزشى عمل صالح كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 4

4 _ نيكوترين عملكرد كافر و مشرك ، فاقد كمترين ارزش در بينش الهى است .

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه . .. و اللّه لايهدى الق

برداشت فوق به خاطر دو نكته مهم در آيه شريفه است: 1_ سيراب ساختن حاجيان و آباد كردن مسجدالحرام، بهترين عمل مشركان بود; 2_ خداوند، همين دسته از مشركان به ظاهر نيكوكار را ستمكار معرفى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 1،2

1- عمل نيك كافرانِ به ربوبيت خداوند ، چونان خاكسترى است در معرض تندباد در روز طوفانى

مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف

مراد از {أعمالهم} مى تواند اعمال خير و صالحى باشد كه كافران انجام مى دهند. چه اينكه روشن است عمل زشت و گناه هيچ كس، كافر

و مسلمان، ثمرى ندارد تا اينكه حبط گردد و يا به خاكسترِ در معرض باد تشبيه شود.

2- عمل نيك كافران ارزشى ندارد و حبط مى شود .

مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 11

11- اعمال به ظاهر نيك كافران دين ستيز ، پوچ و بى ب ها در نزد خداوند

إنّ الذين كفروا و . .. و سيحبط أعم_لهم

مراد از اعمال، كردار به ظاهر نيكى است كه مشركان يا اهل كتاب، انجام داده و مى دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 7 - 15

15 - اعمال نيك شخص كافر به خدا و رسول او ، در پيشگاه پروردگار فاقد ارزش مى باشد .

فالذين ءامنوا منكم و أنفقوا لهم أجر كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 19

19 - اعمال نيك كافران و منافقان ، از كمترين ارزش در پيشگاه الهى برخوردار نيست .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل

بى ارزشى عمل صالح مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 4

4 _ نيكوترين عملكرد كافر و مشرك ، فاقد كمترين ارزش در بينش الهى است .

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه . .. و اللّه لايهدى الق

برداشت فوق به خاطر دو نكته مهم در آيه شريفه است: 1_ سيراب ساختن حاجيان و آباد كردن مسجدالحرام، بهترين عمل مشركان بود; 2_ خداوند،

همين دسته از مشركان به ظاهر نيكوكار را ستمكار معرفى كرد.

بى ارزشى عمل صالح منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 19

19 - اعمال نيك كافران و منافقان ، از كمترين ارزش در پيشگاه الهى برخوردار نيست .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل

پاداش اخروى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 7

7 _ انجام عمل نيك به شرط حبط نشدن تا حضور در صحنه قيامت داراى پاداشى ده چندان است.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها

حرف {باء} در {بالحسنة} هم مى تواند براى تعديه باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى انجام دادن است، و هم مى تواند براى مصاحبت باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى حاضر شدن است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است. بر اين مبنا جمله {من جاء بالحسنة} (كسى كه با عمل نيكى در قيامت حاضر شود)، اشاره به اين معنا دارد كه پاداش از آن كسى است كه عمل نيكش تا قيامت باقى باشد و با گناه حبط نشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 5

5 - هر عمل نيك در جهان آخرت ، داراى پاداش افزون و هر عمل بد داراى كيفر متناسب با آن خواهد بود .

من جاء بالحسنة . .. و من جاء بالسيّئة

{ال} در {الحسنة} و {السيّئة} براى جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {من جاء بالحسنة}; يعنى، {هر كس هر عمل نيك بياورد} و {من

جاء بالسيّئة}; يعنى، هر كس هر عمل بد بياورد.

پاداش تداوم عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 6

6 - مداومت بر اعمال شايسته در دنيا ، داراى ارج و پاداشى چشمگير در پيشگاه الهى است .

قرّة أعين جزاء بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 7

7 - عمل صالح و مداومت بر آن ، داراى پاداشى چشمگير در بهشت است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم . .. بما كانوا يعملون

پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 3

3 - بهشت و نعمت هاى آن ، پاداش كسانى است كه به قرآن و پيامبر ( ص ) ايمان آورده و اعمال صالح انجام دهند .

و بشر الذين ءامنوا . .. أن لهم جنت تجرى من تحت الأنهر

متعلق {آمنوا} به دليل آيات قبل، قرآن و پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 12

12 - پاداش كار هاى نيك ، تضمين شده از سوى خداوند ، بدون كمترين كاستى

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

در برداشت فوق {تجدوه} - چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند - به يافتن پاداش عمل تفسير شده است. تعبير كردن از {يافتن پاداش عمل} به {يافتن خود عمل} حاوى اين نكته است كه: پاداش اعمال نيك بدون كمترين كاستى، به انسانها اعطا مى شود; به گونه اى كه گويا همان عمل را مى يابند.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 3،5

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم {لها} بر {كسبت} گوياى حصر است. بنابراين {لها ما كسبت}; يعنى، دستاورد آنان تنها از آنِ ايشان و به سود خودشان است.

5 - هر فرد و امتى از پاداش اعمال نيك خويش بهره مند خواهد شد .

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 15

15 _ تضمين پاداشِ اعمال نيك انسان از سوى خداوند

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

علم خداوند به اعمال خير (فانّ اللّه به عليم)، كنايه از پاداش الهى به نيكوكاران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 8

8 _ تقواپيشگان بهره مند از پاداش الهى ، در برابر اعمال نيكى كه انجام مى دهند .

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه و اللّه عليم بالمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 1

1 _ هر كار نيك داراى پاداش ده چندان است.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها

{فلا يجزى . .. } دليل بر اين است كه مراد از {عشر أمثالها} پاداش كار نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 18

18 _ برخوردارى

مؤمنان از نعمت هاى الهى در بهشت ، نتيجه كردار نيك و مستمر آنان است .

و نودوا أن . .. بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 7

7 _ انجام دهندگان اعمال صالح از پاداش هاى الهى بهره مند خواهند شد .

إنا لانضيع أجر المصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 10،13،24

10 _ تحمل هر سختى ( تشنگى ، رنج ، گرسنگى و تعرض و ضربه زدن به دشمن ) در راه خدا ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. فى سبيل اللّه ... إلا كتب لهم به عمل صلح

13 _ گام نهادن مؤمنان در هر ميدان و زمينه اى كه خشم كافران را به دنبال داشته باشد ، عمل صالح و داراى اجر است .

و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار . .. إلا كتب لهم به عمل صلح

24 _ كسب پيروزى در راه خدا ، همانند تحمل مشكلات ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. و لا ينالون من عدو نيلا إلا كتب لهم به عمل صلح إن اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از جمله {لا ينالون من عدو نيلا} مى تواند دستيابى به پيروزى بر دشمن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 6،8

6- پاداش عمل صالح ، از طرف خداوند ، تضمين شده است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك

8- پاداش خداوند به كردار نيك

، جلوه اى از ربوبيّت او است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 9

9- توبه كنندگانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند ، در قيامت پاداشى بدون كمترين نقص دريافت خواهند كرد .

من تاب و ءامن و عمل صلحًا فأُولئك يدخلون الجنّة و لايظلمون شيئًا

{ظلم} ; يعنى، مقرر ساختن چيزى در غير جايگاه و درجه مخصوص آن; چه به گونه اى كمتر و چه به شكلى برتر (مفردات راغب). {لايظلمون}نيز به معناى {لاينقصون} مى باشد و مراد اين است كه: از اجر و مزد عمل آنان به واسطه گذشته بد آنها، چيزى كاسته نشده و به آنان ظلمى روا نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 11

11- ربوبيت خداوند ، مقتضى اعطاى پاداش به اعمال صالح

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 6

6 - ايمان ، شرط ثمربخشى اعمال صالح و بهره بردن از جزاى كامل آن در قيامت

و من يعمل . .. و هو مؤمن فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا

نفى نقصان از پاداش عمل مؤمن در آخرت، اشاره به آن دارد كه در صورت نبود ايمان، عمل صالح انجام شده، دچار كاستى و اضمحلال خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 1

1 - اعمال خوب مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، در پى دارنده پاداشى از نوع

پاداش بهترين عمل ها از سوى خداوند

رجال . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 2

2 - نگه داشتن اعمال نيك تا صحنه قيامت و از دست ندادن آنها در نتيجه گناه ، شرط بهرهورى انسان از ثمرات آن

من جاء بالحسنة فله خير منها

واژه {جاء} مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه اعمال نيك، در صورتى ثمربخش است كه انسان بتواند تا پايان عمر آن را حفظ كرده و با گناهان خود موجبات حبط آن را فراهم نكرد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 58 - 9

9 - پاداش انجام دهندگان عمل صالح ، بس ستايش برانگيز و نيكو است .

نعم أجر الع_ملين

{ال} در {العاملين} مى تواند عهد بوده و اشاره به {الذين آمنوا و عملوا الصالحات} داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 2،3

2 - اعمالِ صالحِ مؤمنان فراهم آورنده زمينه ، براى دريافت پاداش از خداوند ، در قيامت است .

فلأنفسهم يمهدون . ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

{لام} در {ليجزى} تعليل براى {يمهدون} است.

3 - همراهى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى از پاداش و فضل الهى ، در آخرت است .

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 2

2 - توأم بودن ايمان با اعمال صالح ، داراى ارزش و پاداش است .

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم جنّت

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 4،7

4 - موقعيت افراد در برخوردارى شان از پاداش مضاعف خداوند در مقابل عمل صالح شان نقش دارد .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

7 - اعطاى پاداش مضاعف به همسران پيامبر در قبال عمل صالح شان ، نمودى از رحمت خداوند است .

و من يقنت منكنّ . .. نؤتها ... و أعتدنا لها رزقًا كريمًا

اين كه خداوند، به هنگام هشدار به همسران پيامبر در آيه پيش، براى عذاب، عذاب كننده اى را نياورده و تنها فرمود: {بر خداوند، چنين امرى آسان است} و در اين آيه، با فعل هاى {نؤتها} و {أعتدنا} دخالت مستقيم خود را بيان كرده، مى توان نكته بالا را به دست آورد لازم به ذكر است كه التفات از غيبت (يضاعف لها العذاب و كان ذلك على اللّه يسيراً) به خطاب ({نؤتها} و {أعتدنا}) مى تواند مؤيد نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 9

9 - بشارت خداوند به داوود ( ع ) و قومش ، مبنى بر اعطاى پاداش عمل صالح به آنان

اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

يادآورى آگاه بودن خدا از عمل داوود(ع) و قومش، پس از سفارش آنان به انجام عمل صالح، مى تواند به منظور اين حقيقت باشد كه عمل صالح آنان ناديده گرفته نشده و پاداش خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 3

3 - عبادت و انجام اعمال

صالح به منظور دريافت اجر و پاداش از خداوند ، صحيح و مقبول درگاه الهى بوده و با الهى بودن آنها منافات ندارد .

يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصلوة و أنفقوا . .. ليوفّيهم أجورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 72 - 1

1 - بهشت با نعمت هاى فراوان و پايان ناپذير آن ، پاداش عملكرد پرهيزگاران

و تلك الجنّة الّتى أُورثتموها بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 4

4- بهشت جاودان ، پاداش اعمال نيك و مستمر موحدان

أُول_ئك أصح_ب الجنّة . .. جزاء بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 9

9- ثمربخشى اعمال نيك ، منوط به حفظ آن تا پايان عمر و نابود نكردن آن باگناه و نفاق

ذلك بأنّهم اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

{فأحبط أعمالهم}، در حقيقت پاسخ به اين سؤال مقدر است كه: مرتدان و اهل نفاق، گرچه سرانجام به انحراف گراييدند; اما در آغاز، اعمال نيك نيز داشته اند و با وجود آن اعمال، چرا عذاب شوند؟ آيه شريفه پاسخ مى دهد كه نفس انجام نيكى ها، كافى نيست; بلكه بايد آن را از حبط و سقوط مصون داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 19 - 5

5 - بهرهورى متقين از نعمت هاى گواراى بهشت ، پاداش عملكرد نيك و مداوم خود آنان

كلوا و اشربوا هني_ًا بما كنتم تعملون

تعبير {كنتم تعلون}، ماضى استمرارى و دلالت بر

مداومت پارسايان بر اعمال نيك دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 24 - 2

2 - برخوردارى پيشتازان ( سابقون ) ، از مقام قرب الهى در جهان آخرت و دستيابى آنان به بهشت سرشار از نعمت ، پاداش الهى به آنان در قبال اعمال صالح شان

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 6

6 - خداوند ، براى مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، پاداش بزرگى قرار داده است .

لهم أجر

نكره آوردن {أجر}، بيانگر عظمت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 13

13 - رضايت خداوند ، از مؤمنانِ صالح و رضايت آنان از او ، پاداش ايمان و عمل نيك ايشان است .

جزاؤهم . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 6

6 _ وعده پاداش به اهل ايمان داراى عمل صالح از روش هاى قرآن براى ايجاد انگيزه به ايمان و عمل صالح

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 1،5

1 _ مؤمنانِ داراى اعمال صالح ، بهره مند از پاداش كامل خداوند

و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفيهم اجورهم

5 _ مؤمنانِ داراى اعمال صالح از پيروان عيسى ( ع ) ، مشمول پاداش كامل الهى هستند .

جاعل الذين اتبعوك .

.. و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفّيهم اجورهم

مصداق مورد نظر از جمله {فاما الذين امنوا}، به قرينه آيات قبل، مؤمنان به حضرت مسيح (ع) هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 11

11 _ بهشت ، پاداش كامل براى اعمال نيك انسانها

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة فمن زحزح عن النّار و ادخل الجنّة فقد فاز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 6،7،8،9

6 _ خداوند ، اعمال نيك را _ هر چند اندك باشد _ به چندين برابر پاداش مى دهد .

و ان تك حسنة يضاعفها

ضمير {هى} در {تَكُ} به {مثقال} برمى گردد و چون خبر {تك}، يعنى {حسنةً}، مؤنث است، فعل آن به صورت مؤنّث آورده شده است.

7 _ ناديده گرفتن اعمال نيك ديگران _ هر چند اندك باشد _ سزاوار نيست .

و ان تك حسنة يضاعفها

8 _ خداوند با لطف و تفضل خويش ، هر عمل نيكى را پاداشى عظيم عطا خواهد كرد .

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

لطف و تفضل از كلمه {من لدنه} استفاده شده است.

9 _ اعمال نيك آدمى در پى دارنده پاداشى الهى در دنيا و آخرت *

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

بدان احتمال كه مراد از {يضاعفها} پاداش دنيوى و {يؤت من لدنه . .. } ناظر به پاداش اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 1

1 _ بهشت ، پاداش مؤمنان داراى عمل صالح

و

الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سندخلهم جنّات تجرى من تحتها الانهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 14

14 _ اقدام به عمل نيك ، هر چند به انجام نرسد ، موجب برخوردارى از پاداش هاى الهى است . *

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 122 - 1،5

1 _ بهشت ، پاداش مؤمنان داراى اعمالِ صالح

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت سندخلهم جنت

5 _ مؤمنان داراى اعمال صالح ، در بهشت ، جاودان و پاينده اند .

و الذين ءامنوا . .. سندخلهم جنت تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها ابداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 2،3

2 _ راهيابى مؤمنان به بهشت ، منوط به انجام بخشى از اعمال صالح ; و نه مشروط به انجام تمامى كار هاى نيك

و من يعمل من الصلحت . .. و هو مؤمن

بنابر اينكه {من} براى تبعيض باشد.

3 _ زنان و مردان ، همسان در بهره مندى از پاداش ايمان و عمل صالح خويش

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 15

15 _ بهره مندى عالمان از پاداش هاى بزرگ الهى در گرو ايمان و انجام اعمال صالح

لكن الرسخون . .. و المؤمنون باللّه و اليوم الاخر أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 3

3 _ ايمان و عمل صالح ، موجب استحقاق پاداش اخروى

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

واژه اجر (مزد و پاداش) دلالت مى كند كه مؤمنان نسبت به پاداش استحقاق دارند.

پاداش مضاعف عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 5

5 - هر عمل نيك در جهان آخرت ، داراى پاداش افزون و هر عمل بد داراى كيفر متناسب با آن خواهد بود .

من جاء بالحسنة . .. و من جاء بالسيّئة

{ال} در {الحسنة} و {السيّئة} براى جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {من جاء بالحسنة}; يعنى، {هر كس هر عمل نيك بياورد} و {من جاء بالسيّئة}; يعنى، هر كس هر عمل بد بياورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 23

23 - پاداش مضاعف خداوند به اعمال نيك مؤمنان ، جلوه اى از غفران و سپاسگزارى او است .

و من يقترف . .. إنّ اللّه غفور شكور

پاداش وصيت به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 34

34 - انجام هر كار خيرى در حيات خويش ، داراى برترى و پاداشى افزون تر از انجام آن پس از مرگ به وسيله وارثان و يا از طريق وصيت است .

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

برخى از مفسران بر آنند كه به قرينه {ما تقدّموا. ..}،

جمله اى مانند {من الذى تأخّرونه إلى الوصية عند الموت} در تقدير است.

پوچى عمل صالح كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 5

5_ اعمال به ظاهر نيك كافران دين ستيز ، محكوم به پوچى و بطلان در آخرت *

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم

{أضلّ} ممكن است مربوط به جهان آخرت باشد و مراد از {أعمالهم}، كردار به ظاهر نيك كافران در حيات دنيا باشد كه در آخرت حبط خواهد شد.

پيشگامان در عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 20

20 _ عن ابى عبداللّه ( ع ) [ فى قوله تعالى : ] { و السّابقون الأوّلون من المهاجرين و الانصار و الذين اتّبعوهم باحسان . . . } : فبدء بالمهاجرين الاوّلين على درجة سبقهم ثم ثنّى بالأنصار ثم ثلّث بالتّابعين لهم باحسان فوضع كل قوم على قدر درجاتهم و منازلهم عنده . . . . ;

از امام صادق (ع) درباره سخن خداى تعالى: {پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار و كسانى كه با نيكوكارى از آنان پيروى كردند . .. } روايت شده كه فرمود: پس خداى عز و جل مهاجران نخستين را بر اساس سابقه ايمانى آنان، در آغاز ذكر فرمود ; سپس انصار را در رتبه دوم و تابعين به احسان را در رتبه سوم ياد نمود. بدين ترتيب هر گروه را بر مبناى درجه و منزلتى كه نزد او داشتند [در كلام خود] جاى داد}.

تجسم عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 9

9 - روزى اهل بهشت ، نتيجه و تجسم عقايد صحيح و اعمال صالحشان است .

كلما رزقوا منها من ثمرة رزقاً قالوا هذا الذى رزقنا من قبل

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مراد از {من قبل} دنيا باشد. بر اين مبنا، جمله {هذا الذى ...} دلالت مى كند كه روزيهاى بهشت همان است كه در دنيا به اهل ايمان داده شده بود. در توجيه اين معنا (عينيت روزى بهشت با روزى دنيا) مى توان گفت، مقصود آن است كه: نعمتهاى بهشت تجسم همان اعمال و عقايد اهل ايمان در دنياست. روشن است كه بر اين مبنا، مراد از {الذى رزقنا} ايمان و عمل صالح است.

ترك عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 2

2- گريز از ايمان و عمل صالح ، ظلم است .

قال أمّا من ظلم

مراد از ظلم در اين آيه _ به قرينه آيه بعد كه مؤمنان داراى عمل صالح را در برابر ستم گران قرار داده است _ بى ايمانى و ترك كردار نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 4

4- مردم بى ايمان و فاقد عمل صالح ، در بينش ذوالقرنين ، مردمى ظالم بودند .

قال أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

مقابله بين دو گروه {من ظلم} و {من ءامن. ..} حكايت از آن دارد كه ترك ايمان و عمل صالح ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - بينه - 98 - 7 - 4

4 - ايمان ، داراى حقيقت و مفهومى سازگار با ترك عمل صالح

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

عطف، نشانه تغاير است و تفكيك ايمان از عمل صالح، بيانگر تفاوت مفهوم و حقيقت هر يك، با ديگرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 11

11 _ كفر به خدا و قيامت و نداشتن عمل صالح ، موجب غلبه ترس و اندوه بر آدمى

من ءامن باللّه و اليوم الاخر و عمل صلحاً فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

ترويج عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 11

11 - پرورش انسان هاى نيك كردار و رواج كار هاى شايسته در جامعه ، فلسفه بهره مند شدن از امكانات مادى

و لقد ءاتينا داود مّنا فضلاً . .. و ألنّا له الحديد . أن اعمل س_بغ_ت ... و اعملو

توصيه خداوند به انجام عمل صالح _ پس اعطاى نعمت ها و امكانات فراوان به داوود(ع) _ در واقع جهت دهنده رفتار ايشان و بازگوكننده هدف و فلسفه اين عطاها و بهره مندى ها است.

تشبيه عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 11 - 1

1 - انجام دادن بعضى از كار هاى نيك ، دشوار و بسان افكندن خويش در يك راه كوهستانى و گردنه هاى صعب العبور است .

فلااقتحم العقبة

{اقتحام}; يعنى، بين كارى سخت و هولناك قرار گرفتن (مفردات). زمانى كه شخص بدون فحص و بررسى خود را در ماجرايى بزرگ بيفكند، گفته

مى شود: {إقْتَحَمَ} (نهايه ابن اثير). راه دشوارى كه در كوه قرار دارد، {عقبة} ناميده مى شود (مفردات) و نيز {عقبة} به مسير صعب العبورى گفته مى شود كه از آن بر كوه بالا روند (قاموس). اين راه از آن جهت {عقبة} ناميده مى شود كه راه پيمايان، بايد در آن پشت سر هم و به يك ستون حركت كنند.

تشبيه عمل صالح كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 1

1- عمل نيك كافرانِ به ربوبيت خداوند ، چونان خاكسترى است در معرض تندباد در روز طوفانى

مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف

مراد از {أعمالهم} مى تواند اعمال خير و صالحى باشد كه كافران انجام مى دهند. چه اينكه روشن است عمل زشت و گناه هيچ كس، كافر و مسلمان، ثمرى ندارد تا اينكه حبط گردد و يا به خاكسترِ در معرض باد تشبيه شود.

تشويق به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 25

25 _ اعتقاد به آگاهى خداوند از اعمال خير ، مشوق انسان به انجام آن نيكيها

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

جمله {و ما تفعلوا . ..} به منظور ترغيب به اعمال خير بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 3،6

3 _ ترغيب انسان ها از سوى خداوند به ايمان و عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

6 _ نويد به پاداش نيك ، از روش هاى قرآن براى

تربيت انسان ها و ترغيب آنان به اعمال صالح

وعد اللّه . .. اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 3

3- حاكميّت ذوالقرنين ، در جهت ترويج ايمان و عمل صالح بود .

قال . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 9

9 - خداوند ، انسان ها را به روى آوردن به انجام دادن عمل شايسته ، جهت نيل به سعادت اخروى تشويق كرده است .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم . .. جزاء بما كانوا يعملون

اعلام مخفى بودن پاداش مؤمنان و وصف ناپذير بودنش برانگيزاننده انسان ها، جهت دستيابى به آن پاداش است و يادآورى جزاى عمل، مزيد بر تشويق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 12

12 - مؤمن آل فرعون ، مردم را به دل نبستن به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح توأم با ايمان ، ترغيب مى كرد .

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... ير

گفته هاى مؤمن آل فرعون با مردم و فرعونيان، در مقام دعوت و تبليغ بود; چنان كه آيه بعد (مالى أدعوكم إلى النجاة . ..) تأييدكننده همين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 18

18 _ بهره گيرى قرآن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، در تشويق آنان

به اعمال نيك

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم . .. و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 5

5 _ نقش وعده پاداش و تضمين آن در ترغيب به عمل

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 9

9 _ انتظار ستايش و تشويق در برابر انجام اعمال نيك ، ناپسند نيست . *

لا تحسبنّ الّذين . .. و يحبّون ان يحمدوا بما لم يفعلوا

با توجّه به مفهوم جمله {يحبّون . .. } (در برابر آنچه انجام نداده اند، خواهان ستايش هستند)، مى توان به دست آورد كه در صورت انجام كار نيك، توقع ستايش و تشويق ناپسند نباشد.

تضمين پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 6

6- تضمين پاداش عمل صالح ، از جانب خداوند

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

توصيه به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 9،13

9 - انجام كار هاى شايسته ، توصيه ديگر خداوند به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل . .. و اعملوا ص_لحًا

{عمل} (مصدر {اعملوا}) به معناى انجام دادن و {صالحاً} صفت براى موصوف محذوف است;يعنى، {و اعملوا عملاً صالحاً; و كار شايسته انجام دهيد}.

13 - استفاده از نعمت هاى الهى ، سپاس گزارى از خدا و انجام اعمال شايسته ، رسم و راه زندگى ترسيم شده از سوى خدا براى يكايك پيامبران و همه مؤمنان

ي_أيّها الرسل كلوا من

الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 6

6 - پيروى از شيوه زندگى پيامبران ( استفاده از نعمت هاى الهى ، داشتن كردار نيك و پرستش خداى يگانه ) توصيه أكيد خدا به يكايك امت ها

و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

برداشت هاى پيشين بر اين اساس بود كه مراد از ضميرهاى خطاب در كلمه هاى {أمّتكم}، {ربّكم} و {فاتّقون} پيامبران باشد. احتمال ديگر اين است مقصود از اين ضميرها، پيروان هر يك از پيامبران باشد. در اين صورت و با توجه به عطف اين آيه به آيه قبل، معناى آن چنين مى شود: ما همان گونه كه شيوه زندگى را به يكايك پيامبران توصيه كرديم، به مردم نيز سفارش نموديم كه به آنان اقتدا كنند و از آيين آنان پيروى نمايند و از تغيير و تبديل در آن و يا اتخاذ شيوه ديگرى غير از آن سخت بپرهيزند. گفتنى است كه آيه بعدى، اين احتمال را تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 14

14 - موعظه و رهنمود داوود ( ع ) به دو برادر متخاصم ، با توصيه به ايمان و نيك كردارى و پرهيز از تجاوز به حقوق يكديگر

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا ... و قليل ما هم

بيان اين نكته مهم و كلى كه {بسيارى از شريكان در حق يكديگر ستم مى كنند و تنها مؤمنان نيك كردار چنين نيستند}; مى تواند نوعى رهنمود و موعظه از سوى داوود(ع)

به دو برادر متخاصم باشد. گفتنى است كه درخواست رهنمود از داوود(ع) از سوى آن دو نفر (و اهدنا إلى سواء الصراط) مؤيد برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 3

3 - انجام دادن تمام كار هاى شايسته ، توصيه خداوند به مؤمنان

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

حرف {ال} در {الصالحات}، آن را بر تمام اعمال صالح تعميم داده است. از آن جا كه هرگاه عموم حقيقى امكان پذير نباشد، عموم عرفى مورد نظر است; مراد اعمال صالحى است كه براى شخص مؤمن مقدور مى باشد.

جاودانگى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 3

3- كار هاى شايسته ، داراى ثبات بوده و ماندگار هستند .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير

طبيعى سخن آن بود كه {الباقيات} وصف براى {الصالحات} باشد; زيرا، اَعمال صالح هستند كه متَّصف به ماندگارى مى شوند، ولى اين جابه جايى در تعبير، به جهت مناسبت با مطالب آيات قبل و تكيه بر بقاى عمل صالح در برابر اضمحلال حيات دنيا و زينت هاى آن است.

حبط عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 147 - 9

9 _ تباه شدن اعمال نيك آدمى و بى ارزش شدن آنها در پيشگاه خدا ، از كيفرهاست .

حبطت أعملهم هل يجزون إلا ما كانوا يعملون

تبيين اين حقيقت كه انسانها سزايى جز بازتاب اعمال خودشان ندارند، پس از بيان تباهى اعمال بر اثر تكذيب آيات، بيانگر اين است كه تباه شدن اعمال نيك نيز به نوبه

خود كيفرى است كه بر تكذيب آيات و انكار قيامت مترتب مى شود.

حتميت پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 19

19 _ اجر و پاداش عمل نيك مؤمنان ، در پيشگاه الهى محفوظ بوده و ضايع نخواهد شد .

إن اللّه لا يضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 6

6 - كوچك ترين عملكرد شايسته و نيك آدمى ، بدون پاداش نخواهد بود .

من عمل ص_لحًا . .. و ما ربّك بظلّ_م للعبيد

از تنكير {صالحاً} _ كه مى تواند براى تقليل باشد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

حسرت عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 3

3 - پشيمانى دوزخيان از كرده هاى ناشايست خويش و حسرت شديد آنان براى انجام اعمال صالح

ربّنا أخرجنا نعمل ص_لحًا غير الذى كنّا نعمل

آهنگ سخن دوزخيان، به گونه اى است كه نشانگر ندامت شديد آنان بر گذشته هاى خود و حسرتشان براى انجام اعمال نيك است.

حقيقت عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 10 - 5

5 _ اعمال نيك و بد انسان ، داراى حقيقتى وراى صورت ظاهرى آن

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً انّما ياكلون فى بطونهم ناراً

خلط عمل صالح و عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 13

13 _ ابى بكر حضر مى گويد : { قال محمّد

بن سعيد : أسئل ابا عبداللّه ( ع ) فاعرض عليه كلامى و قل له : انى اتوَلّاكم و ابرء من عدوّكم و اقول بالقدر . . . قال : فعرضت كلامه على ابى عبداللّه فحرّك يده ثمّ قال : { خلطوا عملا صالحاً و آخر سيّئاً . . . } ;

محمد بن سعيد گفت: از امام صادق (ع) سؤال كن و سخن مرا بر ايشان عرضه كن و بگو: من ولايت شما را پذيرفته و از دشمنان شما بيزارم . .. و نيز قائل به {قدر} هستم. حضر مى گويد كلام او را بر امام عرضه كردم، حضرت دست خود را [به علامت انتقاد] حركت داد و فرمود: عمل خوب و بد را در هم آميختند ... }.

درخواست عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 13

13 - دعاى سليمان به درگاه الهى براى توفيق در انجام عمل صالح و جلب خشنودى خدا

و أن أعمل ص_لحًا ترض_ه

دعوت به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 21

21- ايمان به توحيد و نبوت و معاد و دعوت به انجام دادن عمل صالح ، چكيده دعوت پيامبر ( ص ) است .

قل إنّما أنا بشر . .. و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جمله {يوحى إلىّ . ..} نبوت و {أنّما إل_هكم...} توحيد و {يرجو لقاء ...} معاد و {عملاً صالحاً} عمل صالح را مطرح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 2،7

2 _ ارزش

والاى نجوا ها و مذاكرات محرمانه ، به انگيزه وادار نمودن ديگران به صدقه و دعوت به كار نيك و اصلاح ميان مردمان

لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلح بين الناس

7 _ نجوا ها و مذاكرات محرمانه براى دعوت مردم به كار هاى نيك ، موجب پاداش بزرگ الهى

من نجويهم . .. و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

ذلت اخروى فاقدان عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 5 - 2

2 - افرادِ بى ايمان و فاقد عمل صالح ، در آخرت جايگاهى پست تر از تمام انسان هاى فرومايه ، خواهند داشت .

ثمّ رددن_ه أسفل س_فلين

به قرينه {فلهم أجر غير ممنون} (در آيه بعد) مفاد اين آيه نيز، مربوط به جهان آخرت و درباره افرادى است كه آيه بعد، آنان را استثنا نكرده است.

رضايت از عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 13

13 - رضايت خداوند ، از مؤمنانِ صالح و رضايت آنان از او ، پاداش ايمان و عمل نيك ايشان است .

جزاؤهم . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

روش تشويق به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 7

7 - فراهم آوردن تسهيلات زندگى و نياز هاى طبيعى افراد صالح و درست كار ، از روش هاى مؤثر در تشويق ديگران به درست كارى و اصلاح خويشتن

و أنكحوا. .. و الص_لحين من عبادكم و إمائكم

{الصالحين} به

منزله قيد براى {عبادكم و إمائكم} است. بى شك اگر تنها افراد صالح و درست كار جامعه، از كمك و تسهيلات زندگى ديگران برخوردار شوند، افراد ناصالح و نادرست نيز، به صلاح و درست كارى تشويق شده و به آن روى خواهند آورد.

زمينه رشد عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 3

3- ايمان ، بستر و زمينه رشد و گسترش اَعمال نيك است . *

إِنَّ الذين ءامنوا وعملوا الص_لح_ت

قرآن، در آيات متعددى، بر {عمل صالح} در پى {ايمان} تكيه كرده است. و اين، گواه تلائم بين اين دو، بلكه تأثير ايمان در ايجاد زمينه عمل صالح است. تقدم ذكر {ايمان} بر {عمل صالح} مى تواند اشاره به همين نكته داشته باشد.

زمينه عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 15

15 - باور و توجه آدمى به نظارت خداوند بر اعمال نيك ، زمينه ساز آن اعمال است .

إن اللّه بما تعملون بصير

ايجاد زمينه براى انجام كارهاى نيك، از اهداف بيان نظارت خداوند بر اعمال انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 24،25

24 _ اعتقاد انسان به علم الهى ، زمينه ساز رعايت حقوق زنان ، يتيمان و مستضعفان

و المستضعفين من الولدن . .. و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

25 _ اعتقاد به آگاهى خداوند از اعمال خير ، مشوق انسان به انجام آن نيكيها

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

جمله {و ما تفعلوا . ..}

به منظور ترغيب به اعمال خير بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 6

6 _ نويد به پاداش نيك ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسان ها و ترغيب آنان به اعمال صالح

وعد اللّه . .. اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 8

8 _ ايمان و عمل شايسته و رسيدن به امنيت خاطر، دستاوردهاى رسالت انبيا

و ما نرسل المرسلين إلا . .. فمن ءامن و أصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 13،14،18

13- باور به معاد ، حتى در حدّ گمان و اميد ، اهرمى كارامد در گرايش به عمل صالح و به دور از شرك و ريا است .

فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً ص_لحًا و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

14- ايمان و عقيده در صحنه عمل تبلور مى يابد .

فمن كان يرجوا لقاء ربّه فليعمل عملاً ص_لحًا

18- صلاح عمل ، تنها در پرتو خلوص و خالى بودن از كمترين شائبه شرك ميسّر است .

فليعمل عملاً ص_لحًا و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جمله {و لايشرك. ..} مى تواند به منزله تفسير براى {فليعمل...} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 63 - 6

6- توبه ، ايمان و عمل صالح ، از جلوه هاى تقوا

تاب و ءامن و عمل صلحًا فأُولئك يدخلون الجنّة . .. تلك الجنّة التى ... من كان تقي

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 4

4- انجام عمل صالح ، نيازمند و سعى و كوشش است .

فمن يعمل . .. فلاكفران لسعيه

تعبير {لسعيه} به جاى {لعمله} مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه عمل صالح با سعى و تلاش عجين شده و جدايى ميان آن دو ممكن نيست و انجام هر عمل صالحى، در گرو سعى و جد و جهد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 12

12 - تغذيه سالم و حلال ، زمينه گرايش انسان به عمل صالح

كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 7

7 - توجه به پاداش هاى عظيم اخروى ، مايه گرايش هر چه بيشتر مؤمنان به عمل شايسته است .

يدعون ربّهم . .. و ممّا رزقن_هم ينفقون . فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 63 - 12

12 - توجه به نزديك بودن زمان وقوع قيامت ، داراى نقشى مؤثر در رويكرد به خوبى ها است .

و مايدريك لعلّ الساعة تكون قريبًا

عدم اعلام صريح زمان وقوع قيامت و قريب الوقوع دانستن آن، چه بسا به منظور آماده ساختن مردم و هشدار به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 71 - 1

1 - خدا ترسى و تقواى مؤمنان ، سبب مى شود تا خداوند ، آنان را به اعمال صالح موفق كند .

ي_أيّها

الذين ءامنوا اتّقوا اللّه . .. يصلح لكم أعم_لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 10

10 - توجه به آگاهى خداوند از تمامى رفتار ها ، برانگيزاننده انسان ها به انجام عمل صالح

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

يادآورى خداوند به آگاه بودنش از تمامى رفتارهاى انسان ها _ پس از توصيه آنان به انجام عمل صالح _ مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 6

6 - اعتقاد به تضمين پاداش كامل و بيش از استحقاق از سوى خداوند ، موجب برانگيخته شدن انسان به انجام خالصانه اعمال نيك ( همچون انفاق )

الذين يتلون كت_ب اللّه . .. و أنفقوا ممّا رزقن_هم سرًّا و علانية ... ليوفّيهم أُ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 14

14 - ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح ، نتيجه درك صحيح از زندگى دنيايى و حيات اخروى

إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... فأُول_ئك

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مؤمن آل فرعون، در آغاز حقيقت دنيا و آخرت را به مردم شناساند آن گاه از آنان خواست تا رفتار زشت را رها كرده و به عمل صالح روى آورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 6

6 - ايمان و عمل صالح ، از لوازم و مظاهر يقين به وحى و هدايت

آسمانى است .

لقوم يوقنون . .. أن نجعلهم كالذين ءامنوا و عملواالص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 26

26- روحيه شكرگزارى به درگاه خداوند ، اساس گرايش انسان به عمل صالح و جلب رضاى الهى *

قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

از تقدم شكر بر عمل صالح، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 25

25 - آگاهى و ايمان به احاطه علمى خداوند به تمامى رفتار ها ، مشوّق و برانگيزاننده انسان ها به تصحيح رفتار و انجام اعمال خير

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 16

16 - ايمان و توجّه به ويژگى مرگ و بعد از آن ، برانگيزاننده انسان به انفاق و انجام اعمال صالح

من قبل أن يأتى أحدكم . .. و أكن من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 11 - 10

10 - توجه و اذعان به آگاهى همه جانبه خداوند به اعمال مردمان ، برانگيزاننده انسان به كار هاى نيك و پرهيز از كار هاى ناپسند

و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 8،15

8 - دنيا ، بستر مناسب براى رشد و تعالى و انجام كار خير

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

15 - ياد مرگ ، عاملى نيرومند در انگيزش و برانگيختن

انسان ها ، به سوى كمال جويى و كردار نيك

الذى خلق الموت و الحيوة ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

ذكر مرگ انسان ها در موضوع فلسفه خلقت آنان _ كه تلاش براى تكامل و بهتر شدن است _ و نيز تقديم آن بر حيات آدميان، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 8

8 _ حُسن ايجاد انگيزه به كار خير ، براى زمينه سازى انجام آن

من ذا الّذى يقرض اللّه قرضاً حسناً فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

خداوند با ذكر پاداش، ايجاد انگيزه نموده و اين مى تواند درسى براى همه مربيان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 6

6 _ توجّه به پاداش هاى الهى براى انفاق در راه خدا ، برانگيزنده آدمى به انفاق

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 8

8 _ به داورى گرفتن وجدان ، از روش هاى قرآن براى پرهيز از كار هاى ناروا و تربيت انسان ها و رعايت احكام و مقررات دينى

و لا تيمّموا الخبيث منه تنفقون و لستم باخذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 18

18 _ بهره گيرى قرآن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، در تشويق آنان به اعمال نيك

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم . .. و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 -

273 - 13

13 _ توجّه به علم خداوند نسبت به انفاق ها و اعمال خير ، برانگيزنده آدمى به انفاق و انجام آن اعمال

و ما تنفقوا من خير فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 5

5 _ نقش وعده به پاداش و تضمين آن ، در ترغيب به عمل خير

فلهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 6

6 _ وعده پاداش به اهل ايمان داراى عمل صالح از روش هاى قرآن براى ايجاد انگيزه به ايمان و عمل صالح

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 12

12 _ آگاهى به فرجام اعمال نيك ( صدقه ، گذشت از وامداران تنگدست و . . . ) برانگيزنده آدمى براى انجام آن اعمال

و ان تصدّقوا خير لكم ان كنتم تعلمون

مفعول {تعلمون} در برداشت فوق خير بودن صدقه گرفته شده است; و جواب شرط (ان كنتم تعلمون) محذوف مى باشد يعنى: اگر به نيكى صدقه آگاه باشيد صدقه خواهيد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 8

8 _ توجه به قيامت و خوف از آن ، بازدارنده آدمى از اعمال ناشايست ( ربا و . . . ) و ترغيب كننده او به اعمال شايسته ( انفاق ، صدقه و . . . )

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا . .. و ان تصدقوا خير

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 41

41 _ بيان فلسفه و حكمت احكام ، از روش هاى قرآن براى ترغيب به انجام آن احكام

ان تضلّ احديهما . .. ذلكم اقسط عند اللّه و اقوم للشّهادة و ادنى الاّ ترتابوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 9

9 _ وعد و وعيد از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به ايمان ، عمل صالح و پرهيز از كفر

انّ الّذين كفروا باياتنا سوف . .. و الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سندخلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 10

10 _ توجّه به حسابرسى دقيق و كامل خداوند در هر عمل ، زمينه انجام اعمال نيك و پرهيز از اعمال ناروا

و اذا حيّيتم . .. انّ اللّه كان على كل شىء حسيبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 17

17 _ استفاده از پاداش خواهى انسان از روش هاى قرآن براى ايجاد انگيزه براى تحصيل علم و گرايش به ايمان و عمل صالح

لكن الرسخون . .. أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

زمينه عمل صالح سخاوتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 1

1 - خداوند ، اهل سخاوت و تقوا و تصديق كنندگان پاداش هاى موعود را ، براى انجام دادن كار هاى خير ، آماده و توانا مى سازد .

فسنيسّره لليسرى

فعل {يسّر}; يعنى، آسان ساخت (قاموس) و توفيق داد (صحاح). {يسرى}

وصف براى موصوف محذوفى از قبيل {الطريقة}، {الشريعة} و يا نظاير آن و به معناى سهل تر و آسان تر است. تغيير عبارت از {سنيسّر له اليسرى} به {سنيسّره لليسرى} بيانگر آن است كه خداوند، وعده ايجاد تحولاتى را در درون شخص مى دهد تا با سهولت، پذيراى آسان ترين شريعت ها گردد.

زمينه عمل صالح متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 1

1 - خداوند ، اهل سخاوت و تقوا و تصديق كنندگان پاداش هاى موعود را ، براى انجام دادن كار هاى خير ، آماده و توانا مى سازد .

فسنيسّره لليسرى

فعل {يسّر}; يعنى، آسان ساخت (قاموس) و توفيق داد (صحاح). {يسرى} وصف براى موصوف محذوفى از قبيل {الطريقة}، {الشريعة} و يا نظاير آن و به معناى سهل تر و آسان تر است. تغيير عبارت از {سنيسّر له اليسرى} به {سنيسّره لليسرى} بيانگر آن است كه خداوند، وعده ايجاد تحولاتى را در درون شخص مى دهد تا با سهولت، پذيراى آسان ترين شريعت ها گردد.

زمينه عمل صالح مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 1

1 - خداوند ، اهل سخاوت و تقوا و تصديق كنندگان پاداش هاى موعود را ، براى انجام دادن كار هاى خير ، آماده و توانا مى سازد .

فسنيسّره لليسرى

فعل {يسّر}; يعنى، آسان ساخت (قاموس) و توفيق داد (صحاح). {يسرى} وصف براى موصوف محذوفى از قبيل {الطريقة}، {الشريعة} و يا نظاير آن و به معناى سهل تر و آسان تر است. تغيير عبارت از {سنيسّر له اليسرى} به {سنيسّره

لليسرى} بيانگر آن است كه خداوند، وعده ايجاد تحولاتى را در درون شخص مى دهد تا با سهولت، پذيراى آسان ترين شريعت ها گردد.

زمينه گرايش به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 5

5 - بهره گيرى خداوند از تمايلات طبيعى انسان ها در گرايش دادن آنان به ايمان و عمل صالح

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا . .. جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

زيان ترك عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 2 - 3

3 - بى ايمانى و ترك عمل صالح و تبليغ نكردن از حق و صبر ، زيان بزرگى است .

لفى خسر

نكره آمدن كلمه {خسر}، براى بيان عظمت آن است. استثنايى كه در آيه بعد آمده، زيان را به غير افراد مستثنى، اختصاص داده است.

سختى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 11 - 1

1 - انجام دادن بعضى از كار هاى نيك ، دشوار و بسان افكندن خويش در يك راه كوهستانى و گردنه هاى صعب العبور است .

فلااقتحم العقبة

{اقتحام}; يعنى، بين كارى سخت و هولناك قرار گرفتن (مفردات). زمانى كه شخص بدون فحص و بررسى خود را در ماجرايى بزرگ بيفكند، گفته مى شود: {إقْتَحَمَ} (نهايه ابن اثير). راه دشوارى كه در كوه قرار دارد، {عقبة} ناميده مى شود (مفردات) و نيز {عقبة} به مسير صعب العبورى گفته مى شود كه از آن بر كوه بالا روند (قاموس). اين راه از آن جهت {عقبة} ناميده مى شود كه راه

پيمايان، بايد در آن پشت سر هم و به يك ستون حركت كنند.

شرايط ارزشمندى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 1

1- ارزش عمل صالح در پيشگاه خداوند ، مشروط به ايمان است .

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن

شرايط پاداش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 9 - 7

7- ثمربخشى اعمال نيك ، در پرتو پذيرش پيام وحى و گردن نهادن به آن از روى رغبت و ميل

كرهوا ما أنزل اللّه فأحبط أعم_لهم

از مفهوم آيه شريفه، مطلب بالا استفاده مى شود; يعنى، اگر عمل همراه با كراهت و ناخشنودى نباشد; بلكه از روى طوع و رغبت و براى خداوند صورت گيرد، باقى مانده و ثمر خواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 2

2 - توأم بودن ايمان و عمل صالح ، شرط پاداش آفرينى آن دو است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

شرايط تأثير عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 2

2- همراه بودن ايمان و عمل صالح ، شرط ثمربخشى آنها است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت إنّا لانضيع

شرايط قبول عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 6

6 - ايمان ، شرط باروى عمل صالح

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن

{و هو مؤمن} حال براى {مَنْ} و

بيانگر شرط اعتبار و ارزشمندى عمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 1

1- احسان به والدين ، روحيه شكر ، توبه ، صلاح جويى و تسليم ، شرط پذيرش تمام اعمال نيك انسان به درگاه خدا

أُول_ئك الذين نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

مراد از {أحسن. ..} مى تواند اعمال واجب و مستحب _ در قبال اعمال مباح _ باشد. كه در اين صورت از ارتباط دو آيه استفاده مى شود كه اگر كسى از روحيات ياد شده برخوردار بود اعمال نيك او (واجب و مستحب) پذيرفته مى شود.

شرايط قبولى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 5

5- ايمان به پيامبر اسلام و قرآن ، شرط ثمربخشى عقيده به خداوند و عمل صالح

و الذين ءامنوا . .. و ءامنوا بما نزّل على محمّد

از تكرار {آمنوا. ..} استفاده مى شود كه {آمنوا} _ در {الذين آمنوا} _ به معناى اعتقاد به خداى يگانه است; چه اين كه در {آمنوا بما...} به معناى ايمان به قرآن و رسالت پيامبر(ص) است. از قرين آمدن ايمان و عمل صالح، اعتقاد به پيامبر(ص) و قرآن، مطلب بالا استفاده مى شود.

صبر و عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 8

8_ كارآيى صبر ، در گرو انجام اعمال صالح است .

إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

ظلم اعراض از عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 3

3 -

بى ايمانى و كناره گيرى از اعمال صالح ، ظلمى است كه در قيامت گريبان گير انسان خواهد شد .

و قد خاب من حمل ظلمًا . و من يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن

ظاهر تقابل بين اين آيه و آيه قبل، اين است كه موضوع اين آيه، دسته مقابل ظالمان است.

ظهور عمل صالح در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 10

10 - قيامت ، صحنه بروز و ظهور اعمال پسنديده اى است كه آدمى در دنيا انجام داده است .

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

ضمير مفعولى در {تجدوه} (مى يابيد آن را) به كلمه {خير} بر مى گردد و مقتضايش آن است كه: آدمى با همان عمل نيكى كه انجام داده، روبه رو خواهد شد; يعنى، اعمال نيك آدمى در قيامت، به گونه اى بروز و ظهور دارند.

علم به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 6

6 - قيامت ، زمان ظهور حقايق و پى بردن انسان ها به نيك و بد اعمال خويش

كلاّ سوف تعلمون

وعده {سوف تعلمون} _ به قرينه {لتسئلنّ يومئذ عن النعيم} _ ناظر به زمان برپايى قيامت است.

عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 6

6 _ احاطه علم الهى به تمامىِ اعمال نيك انسان

و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 6،9

6 _ لزوم از پيش فرستادن اعمال

صالح و ذخيره كردن آن براى آخرت خويش

و قدّموا لانفسكم

9 _ لزوم بهره گيرى از روابط زناشويى و خانوادگى ، در جهت ذخيره و تقديم اعمال خير براى آخرت

فاتوا حرثكم انى شئتم و قدّموا لانفسكم

از اينكه در پى سخن از {حرث} بودن زنان توصيه به پيش فرستادن اعمال خير شده است، به دست مى آيد كه زندگى از نظر قرآن بايد در مسير رسيدن به بهره هاى اخروى و انجام اعمال نيك قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 224 - 2،12

2 _ سوگند به خداوند ، نبايد مانع انجام كار هاى نيك ، تقوا و اصلاح ميان مردم قرار گيرد .

و لا تجعلوا اللّه عُرضةُ لايمانكم ان تبرّوا و تتقوا و تصلحوا بين الناس

بنابر اينكه {عرضة} به معناى مانع باشد.

12 _ يكى از مصاديق حرمت سوگند خوردن به خدا بر ترك كار هاى خير سوگند بر سخن نگفتن با برادر و با مادر است .

و لا تجعلوا اللّه عُرضة لايمانكم

امام باقر (ع) درباره آيه {و لا تجعلوا اللّه عرضة لايمانكم} فرمود: يعنى الرجل يحلف ان لا يكلّم اخاه و ما اشبه ذلك او لا يكلّم امّه

_______________________________

تفسير عياشى، ص 112، ج 339 ; نور الثقلين، ج 1، ص 218، ح 836.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 14

14 _ منافع عمل به احكام الهى ، متوجه انسان مى شود .

فلا تعضلوهنّ . .. ذلكم ازكى لكم و اطهر

{لكم}، اشاره به برداشت فوق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2

- 269 - 9

9 _ درك معارف و حقايق دينى و عمل به مقتضاى آن ، حكمتى خدادادى است .

يؤتى الحكمة من يشاء

با در نظر گرفتن ارتباط اين آيه با آيات سابق (كه درباره لزوم انفاق، مصالح و پيامدهاى نيك آن و نيز عوامل ترك انفاق و پيامدهاى شوم آن بود كه يكسره درباره احكام و معارف دينى است)، مى توان گفت كه مراد از حكمت، معارف و حقايق دينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 1

1 _ صدقه آشكار ، عملى نيك و ارزشمند

ان تبدوا الصّدقات فنعمّا هى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 19

19 _ بازگشت نتايج اعمال خير ، به خودِ عمل كننده

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم . .. يوفّ اليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 3،4،8

3 _ پاداش الهى براى مؤمنان داراى عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، نتيجه عمل خير آنها

لهم اجرهم عند ربّهم

{اجر} به معناى مزد، در برابر عملكرد شخص به كار برده مى شود; بنابراين پاداش آنان مزد و اجر عملشان خواهد بود.

4 _ منزلت والاى مؤمنان داراى عمل صالح ، نزد خداوند

لهم اجرهم عند ربّهم

ظاهراً اضافه {ربّ} به ضمير، تشريفيه است. چنانچه آلوسى گفته كه در تعبير {عند ربّهم}، افزونى لطف و شرافت به چشم مى خورد.

8 _ برپادارى نماز و پرداخت زكات از بهترين نمونه هاى عمل صالح

و عملوا الصّالحات و اقاموا الصّلوة و اتوا الزكوة

ذكر نماز و زكات

پس از عمل صالح، در حاليكه خود عمل صالحند، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 5،6

5 _ اعمال نيك انسان ، داراى ارزش و نتايجى دنيوى و اخروى است .

حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخرة

6 _ عمل نيك ، سرمايه و مددكار دنيوى و اُخروى انسان

حبطت اعمالهم فى الدّنيا و الاخرة و ما لهم من ناصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 3،4،10

3 _ قيامت ، روز تحقق عقاب و قهر الهى و يافتن اعمال خير و شر

و يحذّركم اللّه نفسه . .. يوم تجد كل نفس ما عملت من خير ... من سوء

4 _ بقاى اعمال نيك و بد آدمى ، در نظام هستى

تجد كل نفس ما عملت من خير محضراً . .. من سوء

يافتن خود اعمال در قيامت {تجد كل نفس ما عملت}، فرع بر وجود آن است; بنابراين اعمال انسان در نظام هستى، باقى مى ماند و از بين نمى رود.

10 _ انسان در انجام اعمال نيك و بد ، مجبور نيست .

تودّ لو انّ بينها و بينه امداً بعيداً

در روز قيامت كه روز كشف حقايق است، قبول عمل به عنوان كرده خويش، دليل بر عدم جبر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 6،7،8،13

6 _ ايمان و عمل صالح ، حقيقت پيروى از رسول الهى ( عيسى ( ع ) )

و اتبعنا الرسول . .. جاعل الذين اتبعوك ... و اما الذين امنوا و

عملوا الصالحات

7 _ ايمان و عمل صالح ، عامل نجات انسان از عذاب الهى در دنيا و آخرت

فامّا الذين كفروا فاعذّبهم عذاباً شديداً فى الدنيا و الاخرة . .. و اما الذين امن

8 _ اجر كامل خداوند ، از آنِ مؤمنانى است كه عامل به تمامى اعمال صالح باشند .

و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفّيهم اجورهم

كلمه {الصالحات}، جمع و داراى الف و لام است كه دلالت بر عموم مى كند; يعنى تمام اعمال صالح را انجام دهند.

13 _ مؤمنانِ داراى اعمال صالح ، محبوب خدا هستند .

و اللّه لا يحبّ الظالمين

بنابراينكه جمله {و اللّه لا يحبّ الظالمين}، تعليل براى جمله {فاما الذين كفروا} و {و اما الذين امنوا} باشد كه از آن چنين استفاده مى شود كه كافران به علّت ظلم، مبغوض خدا هستند. و مفهوم آن، اين است كه مؤمنان داراىِ عمل صالح، محبوب خدايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 6 - 11

11 _ استفاده نكردن ولىّ غنى از اموال يتيمان در قبال خدمت به آنان ، امرى نيكو و پسنديده ( مستحب )

و من كان غنيّاً فليستعفف

در برداشت فوق {فليستعفف} (بايد از تصرف در اموال يتيم بپرهيزد)، بر معناى استحبابى حمل شده است ; چون مقابل {فلياكل} قرار گرفته كه دلالت بر وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 7

7 _ ايمان به وحدانيت خدا و قيامت و انجام اعمال صالح ، نشانه عبوديت و بندگى خدا

و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً. فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

خداوند از كسانى كه استنكاف

نمى كنند و او را عبادت مى كنند، به مؤمنان داراى اعمال صالح تعبير كرد. متعلق ايمان به دليل آيات گذشته، قيامت (فسيحشرهم) و وحدانيت خدا (انما اللّه اله واحد) است.

عمل صالح آل داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 10

10 - آل داوود ، موظف به انجام عمل صالح به منظور اداى شكر به درگاه خداوند

اعملوا ءال داود شكرًا

{اعملوا} مقول قول محذوف است و مفعول {اعملوا} چيزى همانند {عملاًصالحاً} محذوف بوده و {شكراً} مفعولٌ له آن مى باشد.

عمل صالح امام حسن(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 9

9 - تقدير و سپاس گزارى خداوند از اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ) ، در قبال نيك كردارى آنان

إنّ الأبرار . .. و كان سعيكم مشكورًا

عمل صالح امام حسين(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 9

9 - تقدير و سپاس گزارى خداوند از اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ) ، در قبال نيك كردارى آنان

إنّ الأبرار . .. و كان سعيكم مشكورًا

عمل صالح امام على(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 9

9 - تقدير و سپاس گزارى خداوند از اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ) ، در قبال نيك كردارى آنان

إنّ الأبرار . .. و كان سعيكم مشكورًا

عمل صالح انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 1

1 - يكى بودن شيوه زندگى همه پيامبران ، در بهره گيرى سالم و حلال از نعمت هاى الهى ، كردار نيك و پرستش خداى يگانه

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت . .. و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

{ه_ذه} اشاره به طريقه زندگى است كه از سوى خدا به يكايك پيامبران توصيه شده بود (يا أيّها الرسل كلوا من الطّيّبات و اعملوا صالحاً). {أُمّة} نيز به معناى طريقه، شيوه و آيين است.

عمل صالح انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 22

22 _ آگاهى همه جانبه خداوند به اعمال نيك آدميان

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

عمل صالح بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 147 - 3

3 _ اعمال نيك بنى اسرائيل در صورت تكذيب تورات و باور نداشتن قيامت براى آنان سودبخش نخواهد بود .

و الذين كذبوا . .. حبطت أعملهم

مصداق مورد نظر براى {الذين كذبوا . .. } با توجه به آيات پيشين، بنى اسرائيل است.

عمل صالح بى ارزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 8

8 - اعمال نيكى كه جهت خدايى ( حسن فاعلى ) ندارد ، بى ثمر و فاقد ارزش است .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

مقصود از اعمال كافران در آيه شريفه كردار خوب

آنان است; چرا كه اعمال بد نتيجه خوبى ندارد تا گفته شود كه مثل سراب بى فايده است. اما جهت خدايى و حسن فاعلى اعمال، از وصف {الذين كفروا} استفاده شده است; يعنى، چون خدا را انكار مى كنند و براى او كار نمى كنند اعمالشان بى ثمر است.

عمل صالح بى ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 4

4 - ايمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان ، آدمى را به بهشت رهنمون نخواهد شد .

و بشر الذين ءامنوا . .. و عملوا الصلحت أن لهم جنت

عطف {عملوا . ..} بر {آمنوا} - بدون تكرار {الذين} - ظهور در اين دارد كه: دستيابى به بهشت در گرو جمع شدن هر دو وصف (ايمان و عمل) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 10

10 - ايمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان ، كارساز نبوده و مايه سعادت آدمى نخواهد شد .

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 82 - 2

2 - ايمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان ، در پى دارنده پاداش ( خلود در بهشت ) نخواهد بود .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 8

8 _ عمل صالح بدون ايمان سودبخش نخواهد بود.

لا ينفع نفساً إيمنها لم تكن ءامنت

من قبل أو كسبت فى إيمنها خيراً

قيد {فى إيمانها} در جمله {أو كسبت فى إيمانها خيرا} بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 4

4_ اعمال صالح بدون ايمان و اطمينان به ربوبيت خدا ، كارساز نيست .

إن الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و أخبتوا إلى ربهم أُول_ئك أصح_ب الجنة

عمل صالح پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 24 - 2

2 - برخوردارى پيشتازان ( سابقون ) ، از مقام قرب الهى در جهان آخرت و دستيابى آنان به بهشت سرشار از نعمت ، پاداش الهى به آنان در قبال اعمال صالح شان

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعم

عمل صالح خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 13

13_ اعمال صالح خانواده نوح ( پرستش خدا و . . . ) مايه نجات آنان از حادثه طوفان بود نه انتسابشان به حضرت نوح ( ع ) .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

تصريح خداوند به اين كه {هلاكت فرزند نوح به خاطر اعمال ناصالحش بوده است} ، اشاره به اين معنا دارد كه: نجات ديگر اعضاى خانواده نوح ، به خاطر انتسابشان به آن حضرت نبوده; بلكه منزه بودنشان از اعمال ناشايست ، مايه نجاتشان بوده است.

عمل صالح داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 7

7 - داوود ( ع ) و قومش

، به انجام اعمال صالح از سوى خداوند مأمور بودند .

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

عمل صالح در آسايش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 5

5_ ضرورت انجام كار هاى نيك ، به هنگام رفاه و آسايش و نيز در زمان گرفتار شدن به محنت و رنج

لئن أذقنا الإنسن منا رحمة ثم نزعنها منه إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و

عمل صالح در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 8

8- لزوم انجام اعمال صالح ، از دستورات تمامى اديان الهى

فخلف من بعدهم . .. إلاّ من ... عمل صلحًا

عمل صالح در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 5

5_ ضرورت انجام كار هاى نيك ، به هنگام رفاه و آسايش و نيز در زمان گرفتار شدن به محنت و رنج

لئن أذقنا الإنسن منا رحمة ثم نزعنها منه إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و

عمل صالح در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 6

6- زندگى واقعى و ارزشمند ، حيات همراه با ايمان و عمل صالح است .

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است: الف) بنابر اينكه {حياة طيّبة} زندگى دنيوى باشد. ب) زنده شدن انسان مؤمن و نيك كردار در زندگى دنيا، اشاره به اين معنا دارد كه زندگى بدون ايمان، در حقيقت زندگى

شايسته و درخور شأن انسان نيست و حيات واقعى به ايمان و عمل صالح است.

عمل صالح در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 5

5_ ضرورت انجام كار هاى نيك ، به هنگام رفاه و آسايش و نيز در زمان گرفتار شدن به محنت و رنج

لئن أذقنا الإنسن منا رحمة ثم نزعنها منه إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و

عمل صالح در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 3 - 5

5 - { عن حُمران أنّه سأل أباجعفر ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { . . .ليلة القدر خير من ألف شهر } أىّ شىء عنى بذلك ، فقال العمل الصالح فيها من الصلاة و الزكاة و أنواع الخير خير من العمل فى ألف شهر ليس فيها ليلة القدر ;

از حمران روايت شده كه از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {. ..ليلة القدر خير من ألف شهر} سؤال كرد كه مقصود از اين [بهترى بر هزار ماه] چيست؟ حضرت فرمود: عمل صالح در شب قدر، از قبيل نماز و زكات و انواع كارهاى خوب، بهتر است از عمل در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد}.

عمل صالح در شعر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 1

1 - ارزش شعر ، در پرتو ايمان ، عمل صالح و ياد خداوند

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و ذكروا اللّه كثيرًا

عمل صالح زن

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 3

3 _ زنان و مردان ، همسان در بهره مندى از پاداش ايمان و عمل صالح خويش

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

عمل صالح سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 15

15 - سليمان ( ع ) ، موظف به انجام عمل صالح به منظور شكرگزارى به درگاه خداوند

و لسليم_ن الريح . .. اعملوا ءال داود شكرًا

اين كه پس از طرح قصه سليمان(ع) و ذكر فضايلى كه خداوند به او داده بود، خطاب {آل داود} آورده شده احتمال دارد به اين منظور باشد كه سليمان(ع) را به عنوان عضوى از خاندان داوود(ع)، موظف به انجام عمل صالح كند.

عمل صالح صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 45

45- از ميان اصحاب پيامبر ( ص ) ، تنها پايداران بر طريق ايمان و عمل نيك ، برخوردار از مغفرت و پاداش عظيم الهى اند .

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

در صورتى كه {من} در {منهم} براى تبعيض باشد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه از ميان كسانى كه همراه پيامبرند، تنها بخشى از آنان _ كه اهل ايمان و عمل صالح بوده و بر اين وصف پايدار مى باشند _ از مغفرت و اجر الهى برخورداراند.

عمل صالح فاسدان اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60

- 4

4- برخى از پيشينيان فاسد ، از ناديده گرفتن تعاليم پيامبران ، توبه كردند و با ايمانى راسخ به كار هاى شايسته روى آوردند .

خلف أضاعوا الصلوة . .. إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا

ماضى بودن فعل ها در هر دو آيه، به وقوع آن در زمان گذشته دلالت دارد.

عمل صالح فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 9

9 - تقدير و سپاس گزارى خداوند از اهل بيت ( على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ) ، در قبال نيك كردارى آنان

إنّ الأبرار . .. و كان سعيكم مشكورًا

عمل صالح قوم داود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 7

7 - داوود ( ع ) و قومش ، به انجام اعمال صالح از سوى خداوند مأمور بودند .

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

عمل صالح كاتبان وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 16 - 2

2 - نويسندگان قرآن در صحيفه هاى پاك و والا مرتبه ، كاتبانى راست گفتار ، مطيع خداوند و درست كرداراند .

بأيدى سفرة . .. بررة

{بررة} و {ابرار} به يك معنا است; جز اين كه {بررة} مبالغه بيشترى دارد; زيرا جمع {بَرّ} است و {بَرّ} مبالغه بيشترى از كلمه {بارّ} (مفرد {ابرار}) دارد (مفردات راغب). از جمله معانى اى كه براى {بِرّ} ذكر شده، {صلاح و درست كارى}، {اطاعت} و {صداقت} است. (لسان العرب)

عمل صالح كافران

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 117 - 1،2،5،7،10

1 _ آنچه اهل كفر در اين دنيا انفاق مى كنند ، همچون باد سرد سُوزانى است كه بر زراعت قوم ستمكارِ بر خويش بوزد و آن را نابود سازد .

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا . .. فاهلكته

2 _ كفر ، موجب محروميّت آدمى از ثمره انفاقات ( اعمال خير ) خويش

انّ الّذين كفروا . .. مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا ... فاهلكته

5 _ بى ثمر بودن انفاق هاى اهل كفر ، نمونه اى از كارا نبودن امكانات مادّى ، در بى نياز ساختن آنان از خدا

انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم . .. من اللّه ... مثل ما ينفقون ... كمثل ري

7 _ انگيزه كافران در انفاق هاى خويش ، رسيدن به زندگى پَست دنياست . *

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا

تقييد انفاق به حيات دنيا، مى تواند گوياى انگيزه كافران به انفاق در محدوده حيات دنيا باشد.

10 _ بى ثمرى انفاق ( اعمال خير ) و دستاورد هاى اهل كفر ، ناشى از عملكرد آنان است و نه از جانب خداوند .

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا كمثل ريح فيها صرّ اصابت حرث قوم . .. و ما ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 7

7 _ كافران ، محروم از ورود به بهشت ، هر چند داراى اعمال صالح باشند .

و من يعمل من الصلحت . .. و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

قيد {و هو مؤمن} مى رساند كه ايمان، شرط ثمربخشى اعمال نيك

است; بنابراين اعمال نيك، بدون ايمان و در حال كفر، پاداش بهشت ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 13

13- آفرينش آسمان ها و زمين ( عالم آفرينش ) ، دليل قدرتمندى خداوند بر تحقق وعده عذاب كافران و حبط عمل نيكشان

من ورائه جهنّم . .. مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح ... ألم

عمل صالح مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 2

2 - ارزش دعوت به سوى خدا و تبليغ آيين الهى ، در گرو نيك كردارى دعوت كنندگان و مبلغان آن است .

و من أحسن قولاً ممّن دعا إلى اللّه و عمل ص_لحًا

عمل صالح متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 20

20 _ خداوند ، عمل نيك را تنها از پرهيزگاران مى پذيرد .

انما يتقبل اللّه من المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 19 - 5

5 - بهرهورى متقين از نعمت هاى گواراى بهشت ، پاداش عملكرد نيك و مداوم خود آنان

كلوا و اشربوا هني_ًا بما كنتم تعملون

تعبير {كنتم تعلون}، ماضى استمرارى و دلالت بر مداومت پارسايان بر اعمال نيك دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 43 - 5

5 - برخوردارى تقواپيشگان از موهبت هاى بهشت ، نتيجه عملكرد خود آنان است .

كلوا و اشربوا هنيئًا بما كنتم تعملون

عمل صالح محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 5

5 - هدايت گرى ، عمل صالح و روحيه تسليم در برابر خداوند ، از برجسته ترين ويژگى هاى پيامبر ( ص )

و من أحسن قولاً . .. إنّنى من المسلمين

بنابراين كه آيه مربوط به پيامبر(ص) باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

عمل صالح مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 10

10- ساحل نشينان غرب سرزمين ذوالقرنين ، براى ايمان و عمل صالح و ترك ستم كارى ، از زمينه مساعدى برخودار بودند .

أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا

عمل صالح موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 17 - 6

6- موسى ( ع ) ، پيامبرى برخوردار از اخلاق و اعمالى شايسته و ارزشمند

و جاءهم رسول كريم

وصف كَرَم هنگامى كه در توصيف خداوند به كار رود، به معناى احسان و انعام آشكار او است و چون در مقام توصيف انسان به كار رود، به معناى اخلاق و افعال شايسته او است(مفردات راغب).

عمل صالح مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 7

7 _ جاودانگى مؤمنانِ داراى اعمال صالح در بهشت

و الذين امنوا . .. خالدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 2

2 _ راهيابى مؤمنان به بهشت ، منوط به انجام بخشى از اعمال صالح ; و نه مشروط به انجام تمامى كار هاى نيك

و من يعمل من

الصلحت . .. و هو مؤمن

بنابر اينكه {من} براى تبعيض باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 1،2،19

1 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، برخوردار از اجر كامل و فضل خداوند در قيامت

فاما الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

2 _ خداوند خود پاداش دهنده به مؤمنان داراى عمل صالح

فيوفيهم أجورهم

19 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، بهره مند از نعمت بهشت و داراى حق شفاعت براى كسانى كه در دنيا به ايشان نيكى كرده اند .

فيوفيهم أجورهم و يزيدهم من فضله

رسول خدا(ص) درباره {اجورهم} در آيه فوق فرمود: يدخلهم الجنة و درباره {يزيدهم من فضله} فرمود: الشفاعة فيمن وجبت لهم النار ممن صنع اليهم المعروف فى الدنيا.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 752.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 1

1 _ وعده الهى به مؤمنان داراى عمل صالح ، به آمرزش و پاداش بزرگ

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لهم مغفرة و اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 18

18 _ برخوردارى مؤمنان از نعمت هاى الهى در بهشت ، نتيجه كردار نيك و مستمر آنان است .

و نودوا أن . .. بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 6

6- هريك از اعمال صالح مؤمنان به وسيله خداوند ، ثبت و نوشته خواهد شد .

فمن يعمل من الص_لح_ت . .. إنّا له ك_تبون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 1،3،5،7

1 - فلسفه برپايى قيامت ، پاداش دادن به مؤمنان داراى عمل صالح است .

لتأتينّكم . .. ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

{ل} در {ليجزى}، تعليل براى فعل {تأتى} در آيه قبل است.

3 - خداوند ، پاداش مؤمنان داراى عمل صالح را خواهد داد .

ليجزى الذين ءامنوا

ضمير فاعلى {ليجزى} به {عالم الغيب} بازمى گردد.

5 - مؤمنان داراى عمل صالح ، قطعاً مشمول آمرزش خداونداند .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك لهم مغفرة

7 - مؤمنان داراى عمل صالح ، قطعاً از روزى كريمانه اى در قيامت برخوردار خواهند بود .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك لهم . .. رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 2

2- بهترين و ارزشمندترين عمل نيك مؤمن ، معيار و ملاك سنجش و پاداش الهى به ديگر اعمال نيك وى *

أُول_ئك الذين نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه در آيه شريفه چيزى در تقديرى باشد; به اين صورت: {نتقبّل عنهم حسناتهم بأحسن ما عملوا}; زيرا مسلّماً تعبير {أحسن} بدان معنا نيست كه خداوند بهترين اعمال را قبول مى كند و اعمال ديگر را ناديده مى گيرد; هر چند نيك باشد! از طرفى آيه شريفه در مقام امتنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 10

10- مؤمن واقعى ، در پى اعمال نيك است ; نه غوطهور در لذّت و هوسرانى .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون

كما تأكل الأن

خداوند، مؤمنان را متصف به {عملوا الصالحات} كرده و كافران را مشمول {يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنعام} دانسته است. از اين تقابل، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 26،44

26- آثار روح عبوديت و اعمال ارزشى ، آشكار در سيماى اهل ايمان

سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

سجده، مظهر روحيه بندگى و نيايش انسان به درگاه الهى است و اين روحيه در پرتو مظاهر آن، در اندام ظاهرى انسان (چهره) تأثير مى گذارد.

44- آميختگى ايمان و عمل صالح ، شرط برخوردارى مؤمنان از مغفرت و پاداش عظيم الهى

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9 - 7،11

7 - خداوند ، گناهان و بدى هاى مؤمنان داراى عمل صالح را زدوده و مى آمرزد .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يكفّر عنه سيّئاته

11 - مؤمنانِ داراى عمل صالح ، در بهشت جاودانه اند .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا . .. يدخله جنّ_ت... خ_لدين فيها أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 18

18 - خداوند ، روزى مؤمنانِ داراى عمل صالح را در قيامت به وجه نيك و شايسته خواهد داد .

قد أحسن اللّه له رزقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 6،7

6 - خداوند ، براى مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، پاداش بزرگى قرار داده است .

لهم أجر

نكره آوردن {أجر}، بيانگر عظمت آن است.

7

- پاداش مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، هرگز كاسته يا قطع نخواهد شد .

لهم أجر غير ممنون

از معانى {منّ} قطع است و معناى {نقص} نيز براى آن گفته شده است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 6،7،8

6 - مؤمنان داراىِ عمل صالح ، از پاداشى بزرگ برخوردار خواهند شد .

إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم أجر غير ممنون

نكره بودن {أجر}، بر عظمت آن دلالت دارد.

7 - پاداش مؤمنان نيك كردار ، هرگز كاهش نيافته و پايان نمى پزيرد .

فلهم أجر غير ممنون

{مَنّ} (مصدر {ممنون})، به معناى {قطع كردن} است و معناى {كاهش دادن} نيز براى آن گفته شده است. (صحاح اللغة)

8 - پاداش مؤمنانِ داراى عمل صالح ، پاداشى بى منت و به دور از محاسبه و محدوديت

فلهم أجر غير ممنون

در {قاموس} آمده است كه {غير ممنون}; يعنى، بدون محاسبه و صاحب {مصباح} مى گويد: {مننتَ عليه منّاً}; يعنى، آنچه از نيكى ها براى كسى انجام داده اى، بر او شماره كردى. {راغب} در {مفردات}، اين كار را منّت زبانى و امرى نكوهيده خوانده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 5

5 - دستيابى مؤمنان داراى عمل صالح به پاداش بى منّت و پايان ناپذير ، حقيقتى انكارناپذير و غير قابل تكذيب است .

فما يكذّبك بعد بالدين

چنانچه {دين} به معناى جزا باشد (مفردات)، از مصاديق بارز آن اجرى خواهد بود كه در آيه قبل، به مؤمنان بشارت داده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين -

95 - 8 - 8

8 - داورى بى نظير خداوند ، پشتوانه اجر بى پايان مؤمنان شايسته كردار

فلهم أجر غير ممنون . .. أليس اللّه بأحكم الح_كمين

عمل صالح و اطمينان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 9

9 _ آرامش درونى ، دستاوردى از انفاق در راه خدا

الّذين ينفقون . .. و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 4

4 _ تأثير اعمال نيك در ثبات و اطمينان روحى *

مثل الّذين . .. تثبيتاً من انفسهم

عمل صالح و ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 8

8 _ عمل صالح بدون ايمان سودبخش نخواهد بود.

لا ينفع نفساً إيمنها لم تكن ءامنت من قبل أو كسبت فى إيمنها خيراً

قيد {فى إيمانها} در جمله {أو كسبت فى إيمانها خيرا} بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 4

4_ اعمال صالح بدون ايمان ، تضمين كننده سعادت دنيا و آخرت نيست .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم و حسن مئاب

عمل صالح همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 1،2،5،6،7

1 - خداوند ، به همسران پيامبر ، در صورت اطاعت خاضعانه آنان از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام عمل صالح ، وعده پاداش دوچندان داده است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل

ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

{قنوت} (مصدر {يقنت}) به معناى {اطاعت خاضعانه} است (مفردات راغب).

2 - مهيّا شدن روزى كريمانه از جانب خداوند براى همسران پيامبر در صورت اطاعت خاضعانه آنان از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام دادن عمل صالح است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا . .. و أعتدنا لها رزقًا كريمًا

5 - امتياز همسران پيامبر ، به اطاعت خاضعانه از خدا و پيامبر ( ص ) و انجام دادن عمل صالح است .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

6 - برخوردارى همسران پيامبر از پاداش مضاعف الهى ، منوط به تداوم اطاعت و انجام دادن عمل صالح از سوى آنها است .

و من يقنت منكنّ . .. و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

فعل مضارع {يقنت} و {تعمل} استمرار را مى رساند.

7 - اعطاى پاداش مضاعف به همسران پيامبر در قبال عمل صالح شان ، نمودى از رحمت خداوند است .

و من يقنت منكنّ . .. نؤتها ... و أعتدنا لها رزقًا كريمًا

اين كه خداوند، به هنگام هشدار به همسران پيامبر در آيه پيش، براى عذاب، عذاب كننده اى را نياورده و تنها فرمود: {بر خداوند، چنين امرى آسان است} و در اين آيه، با فعل هاى {نؤتها} و {أعتدنا} دخالت مستقيم خود را بيان كرده، مى توان نكته بالا را به دست آورد لازم به ذكر است كه التفات از غيبت (يضاعف لها العذاب و كان ذلك على اللّه يسيراً) به خطاب ({نؤتها} و {أعتدنا}) مى تواند مؤيد نكته ياد شده باشد.

عوامل اعراض از عمل صالح

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 5

5 - غفلت از نظام ثبت و حسابرسى دقيق اعمال و كيفر و پاداش اخروى ، عامل بيگانگى كافران با اعمال نيك و آلودگى آنان به كردار هاى بد و ناشايست

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا . .. هم لها ع_ملون

عوامل جاودانگى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 7

7_ راه خدا ، راه بقا و جاودانگى اعمال نيك انسان

و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم

چنانچه {أضلّ أعمالهم} بيان اين واقعيت باشد كه انحراف از مسير خدا، به طور طبيعى و ناگزير به حبط عمل و پوچى منتهى مى گردد. مفهوم آن اين خواهد بود كه پيمودن راه خدا سبب بقا و ثمربخشى اعمال ارزشمند آدمى، در گستره جهان آخرت است.

عوامل گرايش به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 9

9 - بهره گيرى قرآن از تمايلات طبيعى انسان ها ، در گرايش دادن آنان به ايمان و عمل صالح

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا . .. و لباسهم فيها حرير

فرصت عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 8

8 _ حيات آخرت ، فاقد هر گونه زمينه و فرصت براى انجام اعمال نيك

او نرد فنعمل غير الذين كنا نعمل

آرزوى برگشت به دنيا براى انجام اعمال نيك و تدارك گذشته ها، دلالت بر اين دارد كه در آخرت فرصت براى انجام عمل نيك و تدارك گذشته ها نيست.

فضيلت

عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 5

5 - جايگاه والاى ايمان و عمل صالح در پيشگاه خدا

و الذين ءامنوا و . .. الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

با توجه به تأكيد خدا در اين آيه و آيه قبل درباره ايمان و عمل صالح، ارزش و اهميت آن استفاده مى شود.

قبول عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 20،25

20 _ خداوند ، عمل نيك را تنها از پرهيزگاران مى پذيرد .

انما يتقبل اللّه من المتقين

25 _ خداوند ، تنها عمل نيكى را مى پذيرد كه همراه با تقوا باشد .

انما يتقبل اللّه من المتقين

برخى برآنند كه مراد از شرطيت تقوا براى پذيرش عمل، رعايت تقوا در خود عمل است، يعنى عمل بايد شرايط تعيين شده از سوى خداوند، همانند خلوص و . .. را دارا باشد.

مراتب عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 6

6 - هر عمل نيكى ، داراى مراتب مختلف در نيكى و پاداش هاى گوناگون متناسب با آن عمل نيك است .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

اين كه خداوند، اعمال مردمان الهى را به بهترين نوع عمل پاداش مى دهد، نشانگر آن است كه هر عمل نيكى، داراى انواع و مراتب گوناگون است كه خداوند در مقام جزا، بهترين نوع آن را ملاك قرار مى دهد و به مردمان الهى عطا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 18

18 - خوبى ها و نيكى ها ، داراى درجات گوناگون و نيك كرداران و خوبان ، داراى مراتب مختلف

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 8

8 _ ايمان ، تقوا و عمل صالح ، داراى درجات و مراحل مختلف

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. ثم اتقوا و ءامنوا ثم اتقوا

تكرار {اتقوا} و {ءامنوا} و {عملوا الصلحت} مى تواند حكايت از مراحل تقوا، ايمان و عمل صالح داشته باشد.

مشركان و عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 9

9 _ دشنام به خدا براى دفاع از باورهاى خويش، عملى شايسته و زيبا در نظر مشركان است.

فيسبوا الله عدوا بغير علم كذلك زينا لكل أمة عملهم

معرضان از عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 4

4 - كافران ، بيگانه با اعمال خير و آلوده به كار هاى ناشايست

و لهم أعم_ل من دون ذلك هم لها ع_ملون

{ذلك} اشاره دارد به كارهاى نيك مؤمنان (أُول_ئك يسارعون فى الخيرات); يعنى، براى كافران، اعمال ديگرى غير از آن اعمال (اعمال نيك) وجود دارد.

ملاك ارزش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 7

7- ارزش و ثمربخشى اعمال نيك ، در پرتو انگيزه صحيح و جلب رضاى الهى

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى

شود كه اعمال نيك در صورتى حبط نخواهد شد كه در جهت جلب رضايت خداوند باشد.

ملاك قبول عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 16

16 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : . . .إذا عرفت الحقّ فاعمل ما شئت من خير يقبل منك ، انّ اللّه عزّوجلّ يقول : { من عمل صالحاً من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغيرحساب } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: . ..هرگاه حق را شناختى پس هر عمل خيرى كه مى خواهى انجام بده كه خدا از تو قبول مى كند. خداوند عزّوجلّ مى فرمايد: {من عمل صالحاً من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغيرحساب}...}.

ملاكهاى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 5

5 - نيت نيك ، در نيكويى عمل كافى نيست .

لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا

بديهى است كه مسلمانان با گفتن كلمه {راعنا} نيت سوئى نداشتند; ولى خداوند آنان را از به كارگيرى آن كلمه - به خاطر جلوگيرى از سوء استفاده دشمنان - باز مى دارد.

منشأ تسهيل عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 8

8 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { . . . فسنيسّره لليسرى } قال : لايريد شيئاً من الخير إلاّ يسّره اللّه له ;

از امام باقر(ع) درباره سخن

خداى عزّوجلّ {فسنيسّره لليسرى} روايت شده كه فرمود: [هر كه در راه خدا بخشش كند و تقوا پيشه سازد و نيكوترين پاداش الهى را تصديق كند ]هيچ خيرى را اراده نمى كند، جز آن كه خداوند انجام دادن آن را براى او آسان مى سازد}.

موارد عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 17،18

17 - يكتا پرستى و احسان به والدين ، خويشان ، يتيمان و درماندگان ، از مصاديق اعمال شايسته است .

و عملوا الصلحت . .. لاتعبدون إلا اللّه و بالولدين إحساناً ... و المسكين

آيه مورد بحث در حقيقت تفسيرى براى آيه پيشين و بيان مصاديقى از {الصالحات} مى باشد.

18 - معاشرت نيكو با مردم اقامه نماز و اداى زكات ، از مصداق هاى اعمال شايسته است .

و عملوا الصلحت . .. و قولوا للناس حسناً و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 4

4 _ قيام براى خدا ، شهادت به قسط و اجراى عدالت ، از مصاديق عمل صالح

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط . .. و عملوا الصلحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 10،13،15،24

10 _ تحمل هر سختى ( تشنگى ، رنج ، گرسنگى و تعرض و ضربه زدن به دشمن ) در راه خدا ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. فى سبيل اللّه ... إلا كتب لهم به عمل صلح

13 _ گام نهادن مؤمنان در هر ميدان

و زمينه اى كه خشم كافران را به دنبال داشته باشد ، عمل صالح و داراى اجر است .

و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار . .. إلا كتب لهم به عمل صلح

15 _ دفاع از جان پيامبر ( ص ) و تحمل سختى در راه اطاعت از آن حضرت ، حركت در راه خدا و عمل صالح است .

و لا يرغبوا بأنفسهم عن نفسه ذلك بأنهم لا يصيبهم ظمأ و . .. فى سبيل اللّه ... إلا

24 _ كسب پيروزى در راه خدا ، همانند تحمل مشكلات ، عمل صالح و داراى اجر است .

ذلك بأنهم لا يصيبهم . .. و لا ينالون من عدو نيلا إلا كتب لهم به عمل صلح إن اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از جمله {لا ينالون من عدو نيلا} مى تواند دستيابى به پيروزى بر دشمن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 59 - 3

3 - صبر پيشگى و توكّل ، دو مظهر عمل صالح اند .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. نعم أجر الع_ملين . الذين صبروا و على ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 5

5 - انفاق در راه خداوند ( پرداخت زكات ) ، نشانگر ايمان و نمونه گوياى عمل صالح

و ويل للمشركين . الذين لا يؤتون الزكوة ... إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 5

5 - عفو و گذشت از كافران به هنگام ضرورت

، امرى شايسته و عمل صالح است .

يغفروا للذين لا يرجون . .. من عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 5

5 - توصيه ديگران به پذيرش حق و شكيبايى در راه آن ، مصداق بارز عمل صالح است .

عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

عطف توصيه به حق و صبر _ كه مصداق عمل صالح است _ بر انجام اعمال صالح، عطف خاص بر عام و نشانه اهميت ويژه خاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 10

10 _ اداى امانت به صاحبان آن و رعايت عدالت در قضاوت ، از مصاديق اعمال صالح

و الذين امنوا و عملوا الصالحات . .. انّ اللّه يأمركم ان تؤدّوا الامانات الى اهله

ظاهراً جمله {انّ اللّه} پس از جمله {عملوا الصالحات}، اشاره به برخى از مصاديق اعمال صالح دارد كه همان اداى امانت و قضاوت عادلانه مى باشد.

موجبات عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 12

12 _ رهيابى به ايمان و عمل صالح ، جز در پرتو هدايت و توفيق الهى ميسر نيست .

و ما كنا لنهتدى لو لا أن هدينا اللّه

متعلَّق {لنهتدى} و {هدينا}، به قرينه آيه قبل، مى تواند ايمان به آيات الهى و انجام اعمال صالح باشد. يعنى: ما كنا لنهتدى إلى الايمان و الاعمال الصالحة لو لا أن هدانا اللّه إلى ذلك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 24 - 4

4_ بينايى

و شنوايى باطنى انسان ( توانايى درك و فهم حقايق ) گرايش دهنده او به توحيد ، ايمان به قرآن و انجام اعمال صالح

مَثل الفريقين كالأعمى والأصمّ والبصير والسميع

نشانه هاى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 10

10 - ياد خدا و عدالت خواهى از بارزترين نمود هاى ايمان و عمل صالح

إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و ذكروا اللّه كثيرًا و انتصروا من بعد ما ظلمو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 27،31

27- شكر نعمت هاى الهى ، نمود بارز عمل صالح و زمينه رضايت او *

أن أشكر . .. و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه

بنابراين كه عطف {و أن أعمل} بر {أن أشكر} تفسيرى باشد; اختصاص به ذكر يافتن شكر و سپاس از ميان تمامى اعمال صالح، نمايانگر اهميت آن است.

31- نسل صالح ، نمودى از عمل صالح و مورد رضاى الهى

و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه و أصلح لى فى ذرّيّتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 47

47- قاطعيت با كافران و رأفت با مؤمنان و ركوع و سجود در برابر خداوند ، نمود هاى آشكار عمل صالح

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تريهم ركّعًا سجّدًا . .. وعد اللّه الذين ءامنوا و

نقش بهترين عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 2

2- بهترين و ارزشمندترين عمل نيك مؤمن ، معيار و ملاك سنجش و پاداش الهى به ديگر اعمال نيك وى

*

أُول_ئك الذين نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه در آيه شريفه چيزى در تقديرى باشد; به اين صورت: {نتقبّل عنهم حسناتهم بأحسن ما عملوا}; زيرا مسلّماً تعبير {أحسن} بدان معنا نيست كه خداوند بهترين اعمال را قبول مى كند و اعمال ديگر را ناديده مى گيرد; هر چند نيك باشد! از طرفى آيه شريفه در مقام امتنان است.

نقش عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 7

7- ايمان و عمل صالح ، مصداق بارز كار نيكو است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا . .. أجر من أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 7

7 - احتمال درستكارى افراد ، كافى در مُجاز نبودن نهى آنان

أرءيت الذى ينهى . .. أرءيت إن كان على الهدى

نورانيت عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 12،13

12 - ايمان و عمل صالح ، نور است .

قيل ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورًا

{إلتماس} (مصدر {التمسوا}) به معناى تحصيل و به دست آوردن است. در صورتى كه مراد از {ورائكم} دنيا باشد، مقصود اين خواهد بود كه به دنيا برگرديد و با ايمان و عمل صالح، براى آخرت خود نور به دست آوريد.

13 - قيامت ، روز جلوه گر شدن حقيقت نورانى ايمان و عمل صالح

قيل ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورًا

وعده قبول عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 11

11- قبولى اعمال نيك و

ورود در زمره بهشتيان ، وعده هميشگى و تخلف ناپذير الهى به اهل تسليم ، صلاح و شكر

وعد الصدق الذى كانوا يوعدون

هدايت به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 11

11 _ خداوند هدايت كننده مردم به ايمان و انجام اعمال صالح براى رساندن آنان به بهشت و مواهب آن

و قالوا الحمد للّه الذى هدينا لهذا

برداشت فوق بر اين اساس است كه متعلّق {هدينا}، به قرينه آيه پيشين، ايمان و عمل صالح و {لام} در {لهذا} بيانگر هدف و غايت هدايت باشد. يعنى: هدانا إلى الايمان لنكون من أصحاب الجنة.

هدف عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 13

13 _ نيل به تقوا ، هدف از اعمال خير

و ان تعفوا اقرب للتقوى

عمل ناشايست

آثار عمل ناشايست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 13

13 _ بيان فرجام و عاقبت شوم اعمال ناپسند ، از روش هاى قرآن براى بازداشتن انسان ها از آن اعمال

و لا تكونوا كالذين تفرّقوا . .. و اولئك لهم عذاب عظيم

عمل ناشايست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 9

9 _ كشتن پيامبران الهى ، عملى ناحق و غير قابل توجيه

و يقتلون النّبيّن بغير حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 22 - 7

7 _ برخى از اعمال ناشايست ، نابودكننده سوابق نيك

حبطت اعمالهم . .. و ما

لهم من ناصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 3،4،7،8،10،14

3 _ قيامت ، روز تحقق عقاب و قهر الهى و يافتن اعمال خير و شر

و يحذّركم اللّه نفسه . .. يوم تجد كل نفس ما عملت من خير ... من سوء

4 _ بقاى اعمال نيك و بد آدمى ، در نظام هستى

تجد كل نفس ما عملت من خير محضراً . .. من سوء

يافتن خود اعمال در قيامت {تجد كل نفس ما عملت}، فرع بر وجود آن است; بنابراين اعمال انسان در نظام هستى، باقى مى ماند و از بين نمى رود.

7 _ بدكاران در قيامت آرزو مى كنند كاش ميان آنان و عملشان ، زمان بى حدى فاصله بود .

و ما عملت من سوء تودّ لو اَنّ بينها و بينه امداً بعيدا

8 _ بيزارى شديد بدكاران ، از كردار خويش در قيامت

تودّ لو انّ بينها و بينه امداً بعيداً

10 _ انسان در انجام اعمال نيك و بد ، مجبور نيست .

تودّ لو انّ بينها و بينه امداً بعيداً

در روز قيامت كه روز كشف حقايق است، قبول عمل به عنوان كرده خويش، دليل بر عدم جبر است.

14 _ ترس از خدا ، مايه ترك كردار بد

و ما عملت من سوء تودّ . .. و يحذركم اللّه نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 87 - 5

5 _ واكنش ملائكه در برابر اعمال زشت انسان

اولئك جزاؤهم انّ عليهم . .. و الملئكة و النّاس اجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 99 - 14

14 _ توجه به آگاهى خداوند نسبت به اعمال ، بازدارنده انسان از كردار زشت

و ما اللّه بغافل عمّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 14

14 _ عذاب اُخروى آدمى ، نتيجه كفر و اعمال بد او

فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون

{تكفرون . .. }، مى تواند هم شامل كفر عملى و هم اعتقادى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 8

8 _ عذاب سيه رويان ( كافران ) ، ناشى از اعمال ناپسند ( تفرقه و پراكندگى و كفر ) خود آنان است و نه از ناحيه خداوند

فاما الذين اسودّت وجوههم . .. و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 5

5 _ ناشايستگىِ عمل نكردن به شعار ها و ادعا هاى پسنديده

و لقد كنتم تمنّون الموت . .. فقد رايتموه و انتم تنظرون

لحن عتاب آميز در آيه شريفه، حكايت از مذمت و سرزنش كسانى دارد كه آرزوى كشته شدن داشتند و به هنگام مواجه شدن با آن، هراسناك شدند و اقدامى نكردند.

عمو از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عمو

خوردن از خانه عمو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس

على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

عموى پدرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 12،20

12 - جد و عموى انسان ، به منزله پدر اوست .

نعبد إلهك و إله ءابائك إبرهيم و إسمعيل

ابراهيم(ع)، جدّ يعقوب و اسماعيل عموى او بوده است و قرآن كلمه {أب} (پدر) را براى آنان به كار برده است. حقيقت ياد شده يا حكايت از آن دارد كه در زبان عرب كلمه {أب} به جد و عمو نيز اطلاق مى شود و يا جدّ و عمو به منزله پدر هستند. برداشت فوق ناظر به احتمال دوم است.

20 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه : { . . . قال تعالى فى قصة يعقوب { قالوا نعبد إلهك و إله أبائك ابراهيم و اسماعيل و اسحاق } و اسماعيل كان عمّ يعقوب ( ع ) و قد سماه أباً فى هذه الاية ;

. .. خداوند در قصه يعقوب فرموده: ]فرزندان يعقوب در جواب پدر [ گفتند: ما خداى تو و پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق را مى پرستيم. و اسماعيل عموى يعقوب بود، در حالى كه خداوند او را در اين آيه، پدر خوانده است}.

عمه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عمه

خوردن از خانه عمه

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 3،10

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

محدوده حجاب عمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 19

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخ

عنايت خدا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار عنايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 7

7- نجات از خطراتى كه مرگ قطعى براى انسان مى آورد ، تنها به عنايت خداوند امكان پذير است .

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه فلمّا نج_ّكم إلى البرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 6

6- عنايات خداوند به

عيسى ( ع ) ، او را فردى حق پذير ، خوش بخت و نرم خو ساخته بود .

و لم يجعلنى جبّارًا شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 12

12 - بهره مندى ساكنان مكه از امنيت و آسايش كامل ، در سايه عنايت و توجه خداوند به آن سرزمين

أوَلم نمكّن لهم حرمًا ءامنًا

زمينه جلب عنايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 2

2 - به ياد خدا بودن ، مايه جلب رضايت و توجه خاص خداوند است .

فاذكرونى أذكركم

فعل {أذكر} در جواب امر قرار گرفته و لذا با حرف شرطى مقدر، مجزوم شده است. در نتيجه جمله با تقدير آن چنين مى شود: {فاذكرونى ان تذكرونى أذكركم; به ياد من باشيد، اگر به ياد من باشيد به ياد شما خواهم بود.} ياد كردن خدا از بندگان، به معناى عنايت و توجه خاص به آنهاست.

زمينه عنايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 4

4- انتساب بنى اسرائيل به همراهان نوح ( ع ) ، موجب شايستگى آنان به عنايت خدا براى هدايتشان گرديد .

و ءاتينا موسى . .. ذرّية من حملنا مع نوح

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه نصب {ذرية} به تقدير فعل {اخص} و مجموع جمله {ذرّية من حملنا. ..} در مقام تعليل براى آيه قبل (و آتينا موسى...) باشد; يعنى، ما با نزول تورات، خواستار هدايت بنى اسرائيل بوديم; چون آنان از فرزندان همراهان حضرت نوح(ع) بودند.

محرومان از

عنايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 35 - 4

4- ابليس ، مغضوب خداوند و محروم از توفيق و فيض او

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

{لعن} در لغت به معناى طرد شخص از روى غضب است و لعن خداوند; يعنى، عقوبت اخروى و قطع توفيق و فيض دنيوى است (مفردات راغب).

مشمولان عنايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 7

7- مؤمنان داراى عمل صالح ، مورد عنايت پروردگار خويش بوده و ورود و جاودان ماندنشان در بهشت برخاسته از ربوبيت اوست .

أُدخل الذين ءامنوا . .. جنّ_ت ... خ_لدين فيها بإذن ربّهم

اضافه شدن {ربّ} به ضمير {هم}، كه مرجع آن {الذين آمنوا} است، مشعر به معناى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 25 - 4

4- پيامبر ( ص ) ، مورد توجه و عنايت خاص خداوند

و إن ربّك هو يحشرهم

از اينكه براى بيان حشر اخروى انسانها، صفت {رب} به كاف خطاب _ كه پيامبر(ص) است _ اضافه شده است، مى تواند به خاطر نكته فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 37 - 10

10- هدايت شدگان ، از عنايت خداوند و از مددكار و ياورانى برخوردار خواهند بود .

فمنهم من هدى الله و منهم من حقّت عليه الضل_لة . .. فإن الله لايهدى من يضلّ و ما

از آن جايى كه خداوند مردم را دو گروه هدايت پذير و گمراه معرفى كرده و گمراهان را

محروم از هدايت خدا و يار و ياور دانسته است، به قرينه مقابله مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 5

5- صابران ، برخوردار از عنايت و فضل ويژه الهى

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 2،9

2- خداوند ، نسبت به مهاجرانى كه با هجرت ، جهاد و صبر ، دين خود را حفظ كردند ، بسيار بخشنده و مهربان است .

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثمّ ج_هدوا و صبروا

خبر {إن ربّك للذين . ..} محذوف است كه {لغفور رحيم} بر آن دلالت دارد.

9- هجرت كنندگان رنج ديده ، جهادگر و مقاوم ، مورد عنايت خاص خداوند و برخوردار از نصرت او *

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثمّ ج_هدوا و صبروا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {ربّك} اسم {إن} بوده و لام حرف جر و {الذين} متعلق به خبر محذوفى مانند {هو ناصر لهم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 3

3- حضرت لوط ( ع ) از عنايت ويژه الهى برخوردار بود .

و لوطًا ءاتين_ه حكمًا و علمًا

جمله {و لوطاً آتيناه. ..} عطف بر جمله {لقد آتينا إبراهيم...} است و تقدم {لوطاً} كه مفعول فعل {آتيناه}است _ بيانگر اين نكته است كه لوط(ع) مورد عنايت ويژه خداوند بود; زيرا در آيه قبل، خداوند از لوط(ع) به تبع داستان

ابراهيم(ع) ياد كرد; ولى دراين آيه به طور جداگانه از آن حضرت ياد نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 6

6 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، خود را مورد توجه ويژه پروردگار مى دانست .

إنّى مهاجر إلى ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 6

6 - محسنان ، برپادارنده نماز و پرداخت كننده زكات و اهل يقين به عالم آخرت و برخوردار از عنايت خاص خداوندند .

للمحسنين . .. أُول_ئك على هدًى من ربّهم

اضافه {ربّ} به ضمير {هم} _ كه مرجع آن، محسنان است _ اشاره به نكته ياد شده مى كند.

عنايتهاى خدا

آثار عنايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 18

18_ پرهيز از شرك و گرايش به توحيد ، تنها در پرتو عنايت ها و امداد هاى الهى ميسّر است .

ما كان لنا أن نشرك . .. ذلك من فضل الله علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 6

6- مؤمنان بدون عنايت خداوند در معرض لغزشند .

يثبّت الله الذين ءامنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة

از اينكه خداوند فرمود: مؤمنان را با سخن استوار ثابت قدم مى داريم و تثبيت را به خود نسبت داده است، استفاده مى شود كه مؤمنان نيازمند به تثبيت هستند و بى عنايت خداوند در معرض لغزش و تزلزل خواهند بود.

آثار محروميت از عنايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - طه - 20 - 126 - 8

8 - نابينايى و بسته بودن راه درك انسان در قيامت ، تبلور محروميت او از توجه و عنايت خداوند

لم حشرتنى أعمى . .. كذلك اليوم تنسى

اهميت عنايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 4

4- استوار ماندن بر ايمان و ثمربخشى دنيوى و اخروى آن ، در گرو تأييد و عنايت خاص خداوند است .

يثبّت الله الذين ءامنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة

عوامل محروميت از عنايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 7

7 - غفلت از آيات و هدايت هاى خداوند و به فراموشى سپردن آنها ، از عوامل محروميت انسان از توجه و عنايت او ، در قيامت

أتتك ءاي_تنا فنسيتها و كذلك اليوم تنسى

مراد از نسيان در {نسيتها} به قرينه {من أعرض عن ذكرى} (در آيات پيشين) بى توجهى و روى گردانى از آيات الهى است. و تقابل آن با {تنسى}، گوياى اين نكته است كه نسيان در آن كلمه نيز، به معناى اعراض و ترك مى باشد.

محرومان از عنايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 3

3 - اسراف كنندگان و روى گردانان از ايمان به آيات الهى ، از عنايت و توجه خداوند در قيامت محروم خواهند بود .

و كذلك اليوم تنسى . و كذلك نجزى من أسرف و لم يؤمن ب_َاي_ت ربّه

مشمولان عنايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

طه - 20 - 129 - 7

7 - مهلت خداوند به كافران و گمراهان عصر بعثت ، مرتبط با عنايت ويژه او نسبت به پيامبر ( ص ) بود .

ربّك

اضافه شدن نام مقدس {ربّ} به ضميرى كه خطاب به پيامبر(ص) است، مى تواند به نقش عنايت خداوند به پيامبر(ص) در تأخير عذاب و مهلت به كافران اشاره داشته باشد; چنان كه در سوره اى ديگر فرموده است: {و ما كان اللّه ليعذّبهم و أنت فيهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 20

20 - رزق ويژه خداوند به پيامبر ( ص ) ، پرتويى از ربوبيت و عنايت او به آن حضرت است .

و رزق ربّك

موجبات عنايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 7

7_ پيروى يوسف ( ع ) از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موجب عنايت خدا به وى و آموزش علم غيب و دانش تعبير رؤيا به او شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت . .. واتبعت ملّة ءاباءِى

جمله {اتبعت . ..} عطف بر {تركت} در آيه قبل است. بنابراين دلالت مى كند كه: پيروى از آيين ابراهيم نيز در بهره مند شدن يوسف(ع) از علوم الهى ، نقش داشته است.

عنكبوت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تشبيه به عنكبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 41 - 1،2

1 - دوست گيرندگان غيرخدا ، همانند عنكبوت اند كه خانه اى بس سست و بى بنياد ، براى خود ساخته است .

مثل الذين اتّخذوا

من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

2 - انتخاب كنندگان ولىّ و كارسازى غير از خدا ، همانند عنكبوت اند كه براى خود خانه اى بى بنياد ، بنا كرده است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

تمثيل به خانه عنكبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 43 - 8

8 - تمثيلِ بى بنيادىِ شرك به خانه عنكبوت ناشى از علم و برهان است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا . .. و تلك الأم

سستى خانه عنكبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 41 - 1،2،6

1 - دوست گيرندگان غيرخدا ، همانند عنكبوت اند كه خانه اى بس سست و بى بنياد ، براى خود ساخته است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

2 - انتخاب كنندگان ولىّ و كارسازى غير از خدا ، همانند عنكبوت اند كه براى خود خانه اى بى بنياد ، بنا كرده است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

6 - خانه عنكبوت ، بى بنياد و سست ترين خانه ها است .

و إنّ أوهن البيوت لبيت العنكبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 42 - 3

3 - تشريح بى بنيادى شرك _ همانند بى بنيادى خانه عنكبوت _ برخاسته از علم خداوند است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا . .. إنّ اللّه

عواطف از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار تحريك عواطف

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 15

15 _ تحريك عواطف ، از روش هاى مؤثر در فرونشاندن غضب *

رجع موسى إلى قومه غضبن . .. قال ابن أم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 6

6 - استفاده فرعون از احساسات و عواطف قومى ، در جهت مبارزه با موسى ( ع )

و نادى فرعون فى قومه قال ي_قوم

به كار رفتن واژه {يا قوم} در تبليغات فرعون، حاكى از بهره گيرى فرعون از احساسات قومى و نژادى مردم مصر (قبطيان) است.

آثار عواطف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 10

10- عواطف غريزى انسان ، تأثيرى بسزا در گرايش هاى معنوى و ايمانى وى دارد .

فكان أبواه مؤمنين فخشينا أن يرهقهما طغي_نًا و كفرًا

خضر(ع) فرزند را از پدر و مادر مى گيرد تا آنان به واسطه علقه ها و روابط عاطفى، به كفر و طغيان گرايش پيدا نكنند. اين نكته، گوياى اثرپذيرى گرايش ها از عواطف است.

آثار عواطف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 85 - 1

1_ يعقوب ( ع ) ، همواره به ياد فرزندش يوسف ( ع ) و دردمند فراق او بود .

قالوا تالله تفتؤا تذكر يوسف

{تفتؤا} از افعال ناقصه و به تقدير {لا} ى نافيه است. بنابراين {تفتؤا تذكر يوسف} ; يعنى ، پيوسته يوسف(ع) را ياد مى كنى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 3

3

- عواطف خانوادگى و خويشاوندى ، از زمينه هاى انحراف و تمايل به دشمنان خداوند

تسرّون إليهم بالمودّة . .. لن تنفعكم أرحامكم و لا أول_دكم

آثار عواطف خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1،4

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

آثار عواطف در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 5

5 _ صالح ( ع ) با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم

آثار عواطف مادرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 4

4 - انس گرفتن پيشين موسى با آغوش و شير مادر ، باعث امتناع او از خوردن شير دايگان شد .

و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه . .. و حرّمنا عليه المراضع من قبل

خداوند پيش از اين،

به مادر موسى فرمان داد وى را شير دهد. از تعبير {حرّمنا عليه المراضع من قبل} استفاده مى شود كه فلسفه آن دستور، اين بود كه ذائقه موسى(ع)، تنها با پستان و شير مادرش شكل بگيرد، تا از گرفتن پستان ديگران امتناع ورزد.

ارزش عواطف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 32

32- روابط و عواطف خانوادگى ، امرى اصيل و ارزشمند و مورد توجه دين

و أصلح لى فى ذرّيّتى

تعبير {أصلح لى. ..} گرچه در متن آيه به صورت گزارش از دعاهاى انسان كامل نقل شده است; اما در حقيقت دستورى است كه خداوند، با بيانى ويژه انسان را به سوى آنها رهنمون ساخته است و اين نشان مى دهد كه دعا براى والدين و فرزندان و نسل و دلسوزى براى آنها، امرى اصيل و پذيرفته شده در بينش الهى است.

اهميت تحكيم عواطف دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 5

5- خداوند ، خواهان استحكام پايه هاى مودّت و عواطف انسانى ، در ميان امت اسلام

و الذين معه . .. رحماء بينهم

لحن آيه شريفه بيان ارزش هاى واقعى مؤمنان و همگامان پيامبر(ص) است و در حقيقت اخبارى است كه انشاى مؤكد را مى رساند.

اهميت رعايت عواطف خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 13

13- توجه به عواطف خويشاوندان و مستمندان و پرهيز از رنجيده ساختن آنان ، امرى لازم و شايسته است .

و إمّا تعرضنّ . .. فقل لهم قولاً ميسورًا

اهميت رعايت

عواطف فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 13

13- توجه به عواطف خويشاوندان و مستمندان و پرهيز از رنجيده ساختن آنان ، امرى لازم و شايسته است .

و إمّا تعرضنّ . .. فقل لهم قولاً ميسورًا

اهميت عواطف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 17

17 _ لزوم توجه به عواطف و ارج نهادن به روحيات مردم ، در اعمال قوانين اجتماعى و دينى

خذ من أمولهم صدقة . .. و صل عليهم إن صلوتك سكن لهم

اهميت عواطف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 14،17

14 - ضرورت معاشرت نزديك و تنگاتنگ فرزندان نابالغ با پدر و مادر خود و مشقت اجازه خواستن ، فلسفه و دليل عدم لزوم اذن خواستن از والدين ، براى رفت و آمد نزديك باآنان در غير از سه وقت مقرر است .

ليستئذنكم . .. ثلث عورت لكم ليس عليكم و لا عليهم جناح بعدهنّ طوّفون عليكم بعضكم

جمله {طوّافون عليكم. ..} جمله اى است تعليليه كه بيانگر علت و فلسفه جواز رفت و آمد نزديك فرزندان با پدر و مادرشان در اتاق ها و محل استراحت آنان است; يعنى، چون فرزندان بايد با پدر و مادرشان رفت و آمد نزديك داشته باشند و اجازه خواستن براى اين كار، براى فرزندان مشقت بار است، پس اذن طلبيدن لازم نيست.

17 - اهتمام اسلام به رفت و آمد و معاشرت نزديك و تنگاتنگ پدران و مادران با فرزندان نابالغ و مميز خويش در محيط

خانه

طوّفون عليكم بعضكم على بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 5

5- اسلام ، احياكننده ارزش ها و عواطف انسانى و استحكام بخش بنياد هاى خانواده و جامعه بشرى

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا

سفارش خداوند نسبت به ارج و مقام والدين، بيانگر اين حقيقت است كه اسلام دينى محدود به ابعاد عبادى و فردى نيست; بلكه به تمامى ابعاد حيات انسان توجه دارد; از جمله تقويت عواطف انسانى كه نهايتاً به تحكيم بنياد خانواده و جامعه منتهى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 5

5 - ارزش هاى دينى ، مقدّم بر روابط خويشاوندى و عواطف خانوادگى

لاتتّخذوا عدوّى . .. لن تنفعكم أرحامكم و لا أول_دكم يوم القي_مة

بى تأثيرى عواطف در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 35 - 2

2 - قيامت ، روز بى اثر بودن عواطف و روابط و جاذبه نداشتن پدر و مادر در چشم فرزندان

و أمّه و أبيه

تأثير عواطف در رفتار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 16

16 _ تأثير عواطف در شيوه هاى رفتارى انبيا

قال ابن أم

تحريك عواطف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 15

15 - تحريك عواطف از روش هاى قرآن براى ترغيب به انجام اعمال نيك

إن اللّه يحب المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 14

14

_ هارون با تحريك عواطف موسى ( ع ) در صدد تسكين غضب او و مطمئن ساختنش بر انجام وظايف و مسؤوليت هاى خويش در برابر منحرفان بنى اسرائيل برآمد .

قال ابن أم إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

به نظر مى رسد هارون با انتخاب {اى فرزند مادرم} در خطاب به موسى، در صدد تحريك عواطف وى به سوى خود بوده است.

تحريك عواطف انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 6

6 - تأثير عواطف در شيوه هاى رفتارى پيامبران

قال ي_بنؤُمّ

تحريك عواطف در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 5

5_ شعيب ( ع ) با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال ي_قوم اعبدوا الله

خطاب {يا قوم} (اى مردم من) تحريك كننده عواطف مخاطبان است.

تحريك عواطف فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 6

6 - استفاده فرعون از احساسات و عواطف قومى ، در جهت مبارزه با موسى ( ع )

و نادى فرعون فى قومه قال ي_قوم

به كار رفتن واژه {يا قوم} در تبليغات فرعون، حاكى از بهره گيرى فرعون از احساسات قومى و نژادى مردم مصر (قبطيان) است.

تحريك عواطف موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 5

5 - هارون ( ع ) با مشاهده غضب موسى ( ع ) ، سعى در فرونشاندن خشم آن حضرت و جلب محبت و تحريك عواطف او داشت .

قال ي_بنؤُمّ

مخاطب قرار

دادن موسى(ع) با نداى {يابن أمِّ} گوياى اين نكته است كه هارون(ع) سعى داشت با برانگيختن احساسات موسى، غضب او را فرونشانده و سپس توضيحات خود را بيان كند. در باره مفتوح بودن كلمه {أُمّ} توجيهاتى بيان شده است; از جمله اين كه اصل آن {يابن أمّاه} بوده و براى تخفيف چنين شده است.

تحريك عواطف يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 78 - 2

2_ فرزندان يعقوب با تحريك عواطف يوسف ( ع ) درصدد جلب رضايت او براى آزادسازى بنيامين برآمدند .

قالوا ي_أيها العزيز إن له أبًا شيخًا كبيرًا

تعديل عواطف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 3

3 _ عواطف و احساسات فاميلى ، بايد تحت الشعاع روابط دينى و مكتبى باشد .

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين و لو كانوا أولى قربى

تهييج عواطف در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 5

5 _ شعيب با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم اعبدوا اللّه

شعيب با نسبت دادن مردم مدين به خويشتن با گفتن {يقومِ} (اى قوم من) در صدد تحريك عواطف آنان بوده تا به اين وسيله به آنان تفهيم كند كه رسالتش در جهت منافع ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 9

9 - بهره بردارى فرعونيان از علاقه قبطيان به وطن و سرزمين و احساسات ملى و مذهبى آنان ، در تبليغات خود عليه

موسى ( ع )

يخرجاكم من أرضكم . .. بطريقتكم المثلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 198 - 4

4 - لزوم توجه به احساسات ملى جوامع ، در تبليغ و هدايت

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين

به كارگيرى واژه {لو} _ كه براى امتناع است _ نشان مى دهد كه اگر خداوند قرآن را بر شخصيتى غير عرب زبان نازل مى كرد، بى ترديد مردم عرب از ايمان آوردن به غير آن سر باز مى زدند و اين نبود مگر به خاطر احساسات قومى وملى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 6

6 - حضرت شعيب ( ع ) در ابلاغ پيام هاى خود به مردم مدين ، از احساسات و تعلّقات خويشاوندى بهره مى گرفت .

ي_قوم اعبدوا اللّه

خطاب به قوم و نسبت دادن آنها به خود، مى تواند به منظور امر ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 3

3 - لازم است كه تبليغ معارف دين ، به محبّت و تحريك احساس و عاطفه مخاطب آميخته گردد .

ي_بنىّ إنّها إن تك

تهييج عواطف در موعظه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 3

3 - ضرورت آميخته شدن نصيحت و هدايت كردن با محبت و تحريك احساس و عاطفه مخاطب

قال لقم_ن لإبنه و هو يعظه ي_بنىّ

مصغّر آوردن {بُنىّ} براى مهرورزى و شفقت است و از آن، نكته ياد شده، استفاده مى شود.

تهييج عواطف در هدايت

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 3

3 _ استفاده نوح ( ع ) از عواطف قومى براى هدايت مردم خويش

فقال يقوم اعبدوا اللّه

نوح با نسبت دادن مردمان به خويشتن با اضافه كلمه {قوم} به {يا} متكلم (يا قوم، يعنى اى مردم من)، در صدد برانگيختن عواطف آنان به سوى خود

تهييج عواطف فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 9

9 - بهره بردارى فرعونيان از علاقه قبطيان به وطن و سرزمين و احساسات ملى و مذهبى آنان ، در تبليغات خود عليه موسى ( ع )

يخرجاكم من أرضكم . .. بطريقتكم المثلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 3

3 - فرعون با تحريك احساسات قومى و ميهنى اطرافيان خود ، درصدد تهييج آنان عليه موسى ( ع ) بود .

قال . .. يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

تهييج عواطف موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 24 - 1

1 - برانگيخته شدن عواطف موسى ( ع ) با شنيدن پاسخ دختران شعيب

قالتا لانسقى . .. فسقى لهما

جايگاه عواطف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 7

7 - { دل } كانون عواطف و احساسات آدمى و مركز بيم ، اندوه ، اميد و شادمانى وى

و أصبح فؤاد أُمّ موسى ف_رغًا

دين و عواطف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26

- 5

5- دستورات دين در اداى حقوق ديگران ، همخوان و همسو با عواطف طبيعى انسان است .

و بالولدين إحس_نًا . .. و ءات ذاالقربى حقّه

مقدم شمردن حق پدر و مادر و خويشان و رسيدگى به مشكلات آنان، گرايش طبيعى انسان است و خدا همين را مورد تأييد قرار داده است.

زمينه بروز عواطف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 5

5 - وجود پيوند عميق روحى _ عاطفى در مادر ، نسبت به فرزند خود و بروز آن به هنگام احساس خطر براى وى

و أصبح فؤاد أُمّ موسى فرغا إن كادت لتبدى به لولا أن ربطنا على قلبها

زمينه تضعيف عواطف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 17

17 _ حسد ، زمينه ساز سستى مناسبات و روابط عاطفى در ميان انسانها

نبأ ابنى ءادم . .. قال لاقتلنك

با توجه به اينكه حسادت قابيل، باعث ناديده گرفتن عاطفه برادرى خود نسبت به هابيل شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 9،11

9- قدرت و امكانات در دست انسان هاى ناصالح ، ابزار فسادانگيزى و گسستن عواطف انسانى

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

بنابراين كه {تولّيتم} به معناى عهده دارى امور باشد; در حقيقت آيه شريفه هشدارى به بيماردلان سست ايمان است كه اگر روزى، قدرت و حكومت در دستشان قرار گيرد، فسادگرى آنان گسترش يافته و پهنه زمين را آلوده مى سازند.

11- گسترش فساد در جامعه ، زمينه گسستن عواطف خويشاوندى *

تفسدوا فى الأرض

و تقطّعوا أرحامكم

برداشت بالا بدان احتمال است كه تقدم {تفسدوا فى الأرض} بر {تقطّعوا أرحامكم}، اشاره به تقدم معنوى و تأثير فساد در قطع رحم، داشته باشد.

زمينه عواطف به والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 8

8- توجه انسان به ضعف ها و نياز هاى دوران كودكى و خدمات و زحمات پدر و مادر ، برانگيزنده عواطف وى نسبت به آنان است .

و قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

سوءاستفاده از عواطف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 64 - 1

1- تحريك و انگيزش ، شيوه اصلى ابليس براى منحرف ساختن آدميان

و استفزز من استطعت منهم

بسيارى از مفسّران برآنند كه تعبيرهاى {استفزز . .. بصوتك} و {أجلب عليهم بخيلك و رجلك} تمثيل است كه در آن شيطان به فرمانده لشكرى كه با فريادش، بسيج عمومى اعلان مى دارد و لشكركشى مى كند، تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 10

10 - سوء استفاده فرعون ، از اعتقادات و احساسات مذهبى مردم

أقتل موسى . .. إنّى أخاف أن يبدّل دينكم

عواطف انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 6

6 _ توجه اسلام به عواطف انسان ، در مصارف انفاق

فللوالدين و الاقربين و اليتامى و المساكين و ابن السبيل

از اينكه در ابتدا {والدين} ذكر شده است سپس {اقربين} و پس از آن {يتامى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4

- 21 - 5

5 _ تحريك عواطف انسانى از روش هاى قرآن براى جلوگيرى از ظلم و گناه

اثماً مبيناً. و كيف تأخذونه و قد افضى بعضكم الى بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 7

7 - فرمان هاى دين در رسيدگى مالى به ديگران ، با عواطف طبيعى انسان ، هماهنگ است .

فأَت ذا القربى حقّه و المسكين و ابن السبيل

تقدم اداى حقوق خويشان بر ديگران، مى تواند با توجه به اين نكته باشد كه انسان، به صورت فطرى و طبيعى، رسيدگى به خويشان را در اولويت قرار مى دهد.

عواطف برادرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 8

8 _ توانايى هواى نفس در سركوبى عواطف برادرى و انسانى

فطوعت له نفسه قتل اخيه

تصريح به كلمه {اخيه} براى رساندن اين است كه حتى عواطف برادرى نيز نتوانست نفس قابيل را از خواسته خويش (كشتن هابيل) باز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 60 - 8

8_ اشتياق وافر يوسف ( ع ) به بنيامين و ديدار او

ائتونى بأخ لكم . .. فإن لم تأتونى به فلاكيل لكم عندى و لاتقربون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 3

3_ فرزندان يعقوب با اظهار محبت به بنيامين از پدرشان خواستند او را به همراه آنان روانه مصر كند .

فأرسل معنا أخانا

هدف فرزندان يعقوب از نام نبردن بنيامين و ياد كردن از او به عنوان {أخانا} (برادرمان) اظهار محبت به اوست.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 69 - 2

2_ يوسف ( ع ) در پى ملاقات با برادرانش ، بنيامين را فراخواند و او را در كنار خويش جاى داد .

و لما دخلوا . .. ءاوى إليه أخاه

عواطف پدرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 1

1_ نوح ( ع ) در پى حايل شدن امواج آب ميان او و فرزندش ، با شفاعت به درگاه خدا ، خواستار نجات وى شد .

و حال بينهما الموج . .. و نادى نوح ربه فقال رب إن ابنى من أهلى

جمله {فلاتسئلن} (در آيه چهل و ششم) حاكى است كه: نوح(ع) خواستار نجات فرزندش از غرق شدن بود. براين اساس دعا و التجاى آن حضرت پيش از غرق شدن فرزندش بود و لذا برخى از مفسران جمله {نادى نوح ربه ...} را بر {حال بينهما الموج} عطف گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 2،3

2_ يعقوب ( ع ) همه فرزندان خويش را گرامى مى داشت و به همه آنان محبت مى كرد .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منّا

افعل تفضيل (أحبّ) گوياى برداشت فوق است.

3_ يوسف ( ع ) و بنيامين محبوب تر از ديگر فرزندان يعقوب در نزد آن حضرت

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا

مراد از {أخوه} چنانچه مفسران گفته اند بنيامين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 13 - 3

3_ يعقوب ( ع )

به فرزندش يوسف ( ع ) بسيار علاقه مند بود و از فراق او آزرده خاطر و محزون مى شد .

قال إنى ليحزننى أن تذهبوا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 61 - 1

1_ يعقوب ( ع ) به فرزندش بنيامين علاقه اى ويژه داشت .

قالوا سنرود عنه أباه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 4

4_ يعقوب ( ع ) در سفر دوم فرزندانش به مصر ، حادثه اى را در كمين آنان احساس مى كرد و نگران پيشامدى ناگوار براى آنان بود .

لاتدخلوا من باب وحد . .. ما أُغنى عنكم من الله من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 8،10

8_ توصيه يعقوب ( ع ) به فرزندانش ( لزوم اختيار كردن دروازه هاى متعدد براى ورود به مصر ) جز تلاش براى سلامتى فرزندانش ، اثر ديگرى نداشت .

ما كان يغنى عنهم من الله من شىء إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضي_ها

استثنا در عبارت {إلاّ حاجة . ..} استثناى منقطع است. ظاهر آن است كه ضمير فاعلى در {قضاها} به يعقوب(ع) باز گردد. بر اين اساس معناى {ما كان يغنى ... إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضاها} چنين مى شود: تدبير يعقوب(ع) هرگز بازدارنده آنچه از ناحيه خداوند مقدر شده بود نشد ; لكن يعقوب(ع) خواسته اى داشت كه با دستور خويش (ادخلوا من أبواب متفرقة) عملى ساخت. بر اساس اين معنا مراد از خواسته او (حاجة) انجام وظيفه است و آن راهنمايى

فرزندان به اسباب رهايى از خطرات احتمالى است.

10_ يعقوب ( ع ) آنچه وظيفه او براى تأمين سلامت فرزندانش بوده ، به كار بست .

إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضي_ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 84 - 1

1_ يعقوب ( ع ) پس از شنيدن خبر بازداشت بنيامين و مقصر دانستن فرزندانش ، بر آنان خشم گرفت و از ايشان روى برتافت .

و تولى عنهم

{تولى} به معناى روى گردانى است. روى گردانى يعقوب(ع) از فرزندانش به قرينه {فهو كظيم} از سر خشم و غضب بر آنان بوده است.

عواطف خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 15

15_ علاقه به فرزندان ، خصلتى نيكو و اظهار آن امرى پسنديده است .

ي_أبت . .. قال ي_بنىّ لاتقصص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 2

2_ يعقوب ( ع ) همه فرزندان خويش را گرامى مى داشت و به همه آنان محبت مى كرد .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منّا

افعل تفضيل (أحبّ) گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 8

8- توجه انسان به ضعف ها و نياز هاى دوران كودكى و خدمات و زحمات پدر و مادر ، برانگيزنده عواطف وى نسبت به آنان است .

و قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 9

9 - وجود عواطف دوستانه ميان

اعضاى خانواده و نيز مهرورزى آنها به هم از آيات الهى است .

و جعل بينكم مودّة و رحمة

احتمال دارد عبارت {و جعل بينكم. ..} ادامه عبارت پيشين و ناظر به شفقت و مهر و ترحمى باشد كه از ناحيه والدين به فرزندان، و بر عكس اعمال مى گردد.

عواطف خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 3

3 _ عواطف و احساسات فاميلى ، بايد تحت الشعاع روابط دينى و مكتبى باشد .

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين و لو كانوا أولى قربى

عواطف خويشاوندى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 7

7- اهتمام زكريا به حفظ يادگار هاى به جامانده از اجداد خويش *

فهب لى من لدنك وليًّا . يرثنى و يرث من ءال يعقوب

عواطف خويشاوندى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 13

13 - بهره گيرى از عواطف خويشاوندى براى ترغيب مشركان مكّه به گرويدن به اسلام

و ما جعل عليكم فى الدين من حرج ملّة أبيكم إبرهيم

عواطف در اداى حقوق

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 5

5- دستورات دين در اداى حقوق ديگران ، همخوان و همسو با عواطف طبيعى انسان است .

و بالولدين إحس_نًا . .. و ءات ذاالقربى حقّه

مقدم شمردن حق پدر و مادر و خويشان و رسيدگى به مشكلات آنان، گرايش طبيعى انسان است و خدا همين را مورد تأييد قرار داده است.

عواطف در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 5

5 _ هود با برانگيختن عواطف قومى مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 10

10- لزوم توجه به جنبه هاى عقلى ، برهانى ، عاطفى و احساسى انسان در امر تبليغ دين

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

برداشت فوق، با توجه به معناى لغوى {حكمت} و {موعظة} است: حكمت; يعنى، دستيابى به حق در پرتو علم و عقل و موعظة; يعنى، تذكر به خير آن گونه كه باعث رقّت قلب شود (مفردات راغب).

عواطف زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 33

33 _ استفاده از عواطف زن ، زمينه اى مناسب براى اصلاح رفتار هاى ناهنجار وى

و اهجروهنّ فى المضاجع

ترك همخوابگى، يك مسأله عاطفى است كه در مورد اصلاح زنان سفارش شده است.

عواطف قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 3

3 _ استفاده نوح ( ع ) از عواطف قومى براى هدايت مردم خويش

فقال يقوم اعبدوا اللّه

نوح با

نسبت دادن مردمان به خويشتن با اضافه كلمه {قوم} به {يا} متكلم (يا قوم، يعنى اى مردم من)، در صدد برانگيختن عواطف آنان به سوى خود

عواطف مادرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 27 - 1

1- مريم ( س ) پس از دريافت رهنمود هاى نوزادش عيسى ( ع ) ، او را آشكارا در آغوش خود گرفت و نزد قومش برد .

فأتت به قومها تحمله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 5

5- پيوند ميان مادر و كودك شيرخوارش ، از محكم ترين پيوند هاى موجود ميان انسان ها است .

يوم ترونها تذهل كلّ مرضعة عمّا أرضعت

ذكر {رها شدن كودك شيرخوار از دامن مادر و غافل گشتن مادر از او} در ترسيم شدت و بزرگى زلزله زمين در آستانه برپايى قيامت، بيانگر اين معنا است كه: پيوند مهر ميان مادر و كودك شيرخوارش، با اين كه از محكم ترين پيوندهاى موجود ميان آدميان است و مادر شير دهنده در هر شرايطى كودكش را رها نخواهد ساخت; اما در آن زلزله هر مادر شيردهنده اى فرزندش را بى اختيار رها خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 5،6

5 - وجود پيوند عميق روحى _ عاطفى در مادر ، نسبت به فرزند خود و بروز آن به هنگام احساس خطر براى وى

و أصبح فؤاد أُمّ موسى فرغا إن كادت لتبدى به لولا أن ربطنا على قلبها

6 - احساس خطر مرگ براى فرزند ، ضربه اى سهمگين بر

مادر و مايه پريشانى خاطر وى

إن كادت لتبدى به لولا أن ربطنا على قلبها

مراد از برداشت ياد شده اين است كه اگر خداوند دل مادر موسى را محكم نكرده بود، وى به خاطر احساس خطرى كه براى موسى(ع) داشت، ممكن بود از خود بى خود شده و ناله سر دهد و راز موسى(ع) را فاش سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 8

8 - حضور كودك در كنار مادر ، مايه سرور و روشنى ديدگان و فراق او ، موجب اندوه و نگرانى مادر

فرددن_ه إلى أُمّه كى تقرّ عينها و لاتحزن

عواطف مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 27 - 1

1- مريم ( س ) پس از دريافت رهنمود هاى نوزادش عيسى ( ع ) ، او را آشكارا در آغوش خود گرفت و نزد قومش برد .

فأتت به قومها تحمله

عواطف و عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 10

10 - رابطه احساسات و عواطف با اعتقادات و باورها

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً يحبونهم . .. و الذين ءامنوا أشد حباً الل

عواطف همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 5،8

5 - پيدايش همزيستى مسالمت آميز ميان زن و مرد ، پس از ازدواج و بر انگيخته شدن عواطف ظريف دوستانه ميان آنان ، از آيات الهى است .

خلق لكم من أنفسكم أزوجًا لتسكنوا إليها و جعل بينكم مودّة و رحمة

برداشت

بالا بنابراين است كه عبارت {و جعل بينكم . ..} ارائه كلام سابق باشد. در اين صورت {و جعل بينكم...} درصدد بيان اين مهم است كه زن و مرد ناآشنا، چگونه پس از ازدواج، الفت و انس و زندگى محبت آميزى پيدا مى كنند.

8 - وجود مهر و عواطف دوستانه ميان زن و شوهر ، عنايت خدادادى و از آيات الهى است .

و من ءاي_ته . .. و جعل بينكم مودّة و رحمة

عواطف يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 13 - 1

1- خداوند ، روحيه رحمت و عطوفتى ژرف به يحيى عطا نمود .

ءاتين_ه . .. و حنانًا من لدنّا

{حنان} مصدر و به معناى شفقت و مهربانى است (مصباح). تنوين آن براى تفخيم است. اين كلمه عطف بر {الحكم} _ در آيه قبل _ است.

عوامل تضعيف عواطف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 8

8 _ توانايى هواى نفس در سركوبى عواطف برادرى و انسانى

فطوعت له نفسه قتل اخيه

تصريح به كلمه {اخيه} براى رساندن اين است كه حتى عواطف برادرى نيز نتوانست نفس قابيل را از خواسته خويش (كشتن هابيل) باز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 3

3- فقر و تهى دستى ، در تضعيف وجدان آدمى و از ميان بردن حتى قوى ترين عواطف انسانى ، چون مهر به فرزند ، تأثير دارد .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

كنترل عواطف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5

- 2 - 33

33 _ احساسات دينى نبايد بهانه تعدى و ظلم شود .

و لايجرمنكم شنئان قوم ان صدوكم عن المسجدالحرام ان تعتدوا

بنابر اينكه {ان صدوكم} به تقدير {لام}، بيانگر علت كينه مسلمانان نسبت به مشركان باشد. يعنى جلوگيرى از ورود به مسجدالحرام، كه يك مسأله دينى است و موجب دشمنى شده، نبايد بهانه تعدى و تجاوز قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 13

13 _ احساسات بايد تحت الشعاع عدالت باشد .

و لايجر منكم شنئان قوم على الا تعدلوا اعدلوا

موانع تأثير عواطف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 9

9- ايمان راستين به خدا و قيامت ، ضامن پياده شدن كامل و قاطع حدود و كيفر هاى الهى در جامعه و مانع تأثير پذيرى از احساسات و عواطف به هنگام اجراى آنها

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و لاتأخذكم بهما رأفة فى دين اللّه إن كنتم تؤمنون با

پيام و مفهوم جمله {فاجلدوا. .. إن كنتم تؤمنون باللّه و اليوم الآخر; تازيانه بزنيد... اگر به خدا و روز واپسين ايمان داريد} اين است كه: اگر ايمان راستين وجود داشته باشد، حدود الهى اجرا خواهد شد و هرگز احساسات و عواطف و تعلقات شخصى، جلوگير آنها نخواهد شد. گفتنى است جواب جمله شرطيه {إن كنتم...} جمله اى مقدر مانند: (فلاتأخذكم بهما رأفة) مى باشد.

نشانه هاى عواطف مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 16

16 - گذشت از قصاص ، مظهر عواطف ايمانى و اخوت اسلامى

است .

فمن عفى له من أخيه شىء

نقش عواطف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 9 - 3،4

3 _ عواطف انسانى ، از زمينه هاى ايجاد انگيزه براى رعايت حقوق يتيمان جامعه

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً خافوا عليهم

4 _ تحريك عواطف ، از روش هاى قرآن براى ترغيب به رعايت حقوق ديگران

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً خافوا عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 33

33 _ استفاده از عواطف زن ، زمينه اى مناسب براى اصلاح رفتار هاى ناهنجار وى

و اهجروهنّ فى المضاجع

ترك همخوابگى، يك مسأله عاطفى است كه در مورد اصلاح زنان سفارش شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 7

7 _ بهره گيرى قرآن از عواطف انسانى براى بسيج نيروها

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين من الرّجال و النّساء و الولدان

نقش عواطف خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 7

7- استفاده از گرايش ها و عواطف خويشاوندى براى هدايت مردم ، از روش هاى هدايتى قرآن

ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً. ذرّية من حملنا مع نوح

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {ذرّية من حملنا. ..} از سخنان قرآن باشد نه آموزه هاى تورات.

نقش عواطف خويشاوندى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 6

6- استفاده { تورات } از گرايش ها و

عواطف خويشاوندى بنى اسرائيل ، جهت هدايت و گرايش آنان به توحيد

و ءاتينا موسى . .. ذرّية من حملنا مع نوح

اين برداشت با توجه به دو نكته است ذيل است: 1_ بنابراين كه نصب {ذرّية} به حرف نداى محذوف و ادامه كلام تورات در آيه قبل باشد (و آتينا موسى الكتاب . ..ألاّتتخذوا ... يا ذرّية من حملنا مع نوح). 2- آيه در پى دعوت از بنى اسرائيل به توحيد، به آنان يادآورى مى كند كه آنها از فرزندان همراهان نجات يافته نوح هستند، تا به اين وسيله ايشان را به قبول دعوت برانگيزاند.

هماهنگى اسلام با عواطف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 11

11- راه خدا و اسلام ، سازگار با عقل ، علم و عواطف انسانى

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

عواطف و احساسات

{عواطف و احساسات}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 10

10 _ پيروى از پيامبر اسلام ( ص ) ، عامل جلب محبّت خداوند و آمرزش همه گناهان

فاتّبعونى يحببكم اللّه و يغفر لكم ذنوبكم

جمع مضاف در {ذنوبكم}، افاده عموم مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 11

11 _ قلب ، كانون روابط و پيوند هاى عاطفى ( عداوت و محبّت ) ، ميان افراد جامعه

اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 10

10 _ تحريك عواطف و احساسات ، از

روش هاى قرآن براى برانگيختن اهل ايمان به نيكوكارى

يا ايّها الّذين امنوا . .. و اللّه يحبّ المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 23

23 _ بهره گيرى از عواطف انسانى ، از روش هاى قرآن براى تربيت مردم

و اللّه لايحبّ الظّالمين

خداوند با تذكر اينكه محبّت الهى (كه انگيزه اى عاطفى است)، شامل ستمگران نخواهد شد، بر آن است تا معتقدان به خود را از ظلم بازدارد.

عوامل طبيعى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عوامل طبيعى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 20،23

20 _ دفع فساد و تجاوزطلبى انسان ها به وسيله يكديگر ، پرتويى از تفضّلِ جهانشمولِ الهى

و لو لا دفع اللّه . .. و لكنّ اللّه ذو فضل على العالمين

23 _ تحقّق اراده الهى ، به وسيله عوامل طبيعى

و لو لا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض

كلمه {لو لا} حاكى از اراده الهى بر عدم فراگيرى فساد در زمين است و خداوند اين خواست خويش را با مبارزه انسانهاى حقجو عليه متجاوزان، صورت مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 15،18،26

15 _ تأثير علل و اسباب در نظام هستى ، به اذن خداوند است .

من ذاالّذى يشفع عنده الاّ باذنه

مراد از شفاعت، مى تواند شفاعت تكوينى نيز باشد; يعنى هيچكس در عرض خداوند، قدرت مستقلّى ندارد و اگر هم تأثيرى داشته باشد، به اذن اوست.

18 _ تأثير علل و اسباب نظام هستى ، بر حيطه علم مطلق الهى

من ذاالّذى يشفع عنده الاّ باذنه يعلم ما بين ايدهم

و ما خلفهم

بنابراينكه مراد از {شفاعت}، تأثير علل و اسباب نظام هستى باشد.

26 _ عدم غفلت در تدبير عالم ، مالكيت ، علم و قدرت مطلق و اذن به تأثير اسباب و علل ، نشانه و دليل قيّوميّت خداوند

الحىّ القيّوم . .. وسع كرسيّه السّموات و الارض

تمام مطالبى كه پس از صفت {القيّوم} آمده است، مى تواند توضيح دهنده آن صفت و نيز برهانى براى اثبات آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 5

5 _ تمامى قدرت ها و عوامل ، مقهور اراده و خواست خداست .

و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 14

14 _ عوامل طبيعى ، تحت سيطره خداوند و رام فرمان اوست .

فأخذتهم الصعقة بظلمهم

اراده خدا و عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 16

16_ حاكميت اراده خداوند بر اسباب و علل ، از تعاليم خداوند به يعقوب ( ع )

ادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء . .. و إنه لذو علم لما علّم

استفاده از عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 20

20- اتكاى بر خداوند ، با بهره گيرى از اسباب و وسايل ، تنافى ندارد .

فابعثوا أحدكم بورقكم

اصحاب كهف، هنگام روى آوردن به غار _ چنان كه در آيه 16 بيان شد _ به رحمت خداوند و امداد او در رفع مشكلات

شان اطمينان داشتند، با اين حال، با خود، سكه هايى آورده بودند و قصد خريد و تأمين نيازمندى هاى خويش را داشتند. بنابراين، مى توان گفت كه اعتماد بر خداوند، مستلزم ترك ابزار مادّى نيست.

انقياد عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 5

5_ زمين ، آسمان و همه عوامل هستى ، در اختيار خدا و گوش به فرمان او هستند .

ي_أرض ابلعى ماءك و ي_سماء أقلعى و غيض الماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 7

7 - عوامل طبيعى ، تحت امر خدا و مجارى تحقق اراده او است .

ألم تر أنّ اللّه سخّر لكم ما فى الأرض . .. و يمسك السماء أن تقع على الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 6

6 - عملكرد عوامل طبيعى ، در پرتو فرمان و اراده الهى

اللّه الذى سخّر لكم . .. بأمره

انتساب جريان كشتى ها به امر الهى _ با اين كه حركت كشتى بر آب طبق قوانين طبيعى و خواص فيزيكى صورت مى گيرد _ بيانگر مطلب ياد شده است.

اهميت نقش عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 15

15_ توكل بر خدا و اعتقاد به حاكمت مطلق الهى نبايد موجب ناديده انگاشتن اسباب و علل طبيعى شود .

ادخلوا من أبوب متفرقة . .. إن الحكم إلاّ لله عليه توكلت

توكل كردن يعقوب(ع) بر خداوند (عليه توكلت) او را از چاره انديشى و

جست و جوى اسباب (لاتدخلوا من باب واحد . ..) باز نداشت. و اين درسى براى همگان است كه نه تنها تدارك اسباب با توكل تنافى ندارد ; بلكه بايد اسباب و علّتها را فراهم آورد و بر خداوند نيز توكل داشت.

تأثير عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 11،12

11 _ تأثير اسباب و موجبات و زمينه هاى گرايش به ايمان منوط به مشيت الهى است.

ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله

12 _ برخى مشركان و كافران عنود، با نقش مشيت الهى در تأثير اسباب آشنا بودند.

ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله و لكن أكثرهم يجهلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 69 - 2

2- خاصيت و لوازم طبيعى اشيا و فعل و انفعالات آنها ، در قلمرو اراده خداوند و قابل تغيير به قدرت او است .

قلنا ي_نار كونى بردًا و سل_مًا على إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 11 - 2

2 - تأثير و كارسازى عوامل و اسباب طبيعى ، در چارچوب اراده و رخصت خداوند است .

ما أصاب من مصيبه إلاّ بإذن اللّه

تسخير عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 5

5_ زمين ، آسمان و همه عوامل هستى ، در اختيار خدا و گوش به فرمان او هستند .

ي_أرض ابلعى ماءك و ي_سماء أقلعى و غيض الماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17

- 18 - 3

3- عوامل طبيعت ، در كنترل اراده و مشيت الهى است .

من كان يريد العاجلة عجّلنا له فيها ما نشاء

دنياطلبان، خواسته هاى خود را از طريق عوامل طبيعى به دست مى آورند و خداوند تقدير امكانات دنيوى را براى آنان به خود اسناد داده است. چنين اسنادى گوياى آن است كه عوامل طبيعت تحت كنترل خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 5

5- عوامل و اسباب طبيعى ، تحت اراده خدا است .

كماء أنزلن_ه من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 5

5 - اراده خدا ، حاكم بر عوامل طبيعى

فأرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأسفلين

برداشت ياد شده از آن جا است كه مشركان از همه عوامل طبيعى، براى نابودى ابراهيم(ع) بهره گرفتند; ولى خداوند همه آن عوامل، از جمله آتش را از تأثير انداخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 33 - 4

4 - عوامل طبيعت ، مقهور اراده الهى است .

لنرسل عليهم حجارة من طين

با اين كه سنگ و خاك بر زمين نشسته و معمولاً آنچه از آسمان مى بارد باران است _ و نه تكه هاى سنگ _ اما خداوند با اين آيات فهمانده كه براى او ريختن سنگ از آسمان، همانند ريختن قطره هاى باران، آسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 11 - 4

4 - عوامل طبيعى ، مسخر فرمان و اراده الهى

ففتحنا أبوب السّماء بماء منهمر

توحيد و استمداد

از عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 3

3_ اعتقاد توحيدى با بهره جستن از اسباب ، تنافى ندارد .

قال للذى ظنّ أنه ناج منهما اذكرنى عند ربك

توحيد و عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 64 - 9

9 _ اتكا بر مؤمنان راستين براى مبارزه با شرك و كفر ، منافاتى با توحيد و اتكا بر خدا ندارد .

حسبك اللّه و من اتبعك من المؤمنين

توكل و عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 12،15

12_ حاكميت خدا بر هستى ، لزوم اتكا به خداوند و تنافى نداشتن توكل با تدارك اسباب و علتها ، از تعاليم يعقوب ( ع ) به فرزندان خويش

وادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء

15_ توكل بر خدا و اعتقاد به حاكمت مطلق الهى نبايد موجب ناديده انگاشتن اسباب و علل طبيعى شود .

ادخلوا من أبوب متفرقة . .. إن الحكم إلاّ لله عليه توكلت

توكل كردن يعقوب(ع) بر خداوند (عليه توكلت) او را از چاره انديشى و جست و جوى اسباب (لاتدخلوا من باب واحد . ..) باز نداشت. و اين درسى براى همگان است كه نه تنها تدارك اسباب با توكل تنافى ندارد ; بلكه بايد اسباب و علّتها را فراهم آورد و بر خداوند نيز توكل داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 18

18_ توصيه هاى يعقوب ( ع ) به

فرزندان خويش ( لزوم توكل بر خدا و به كارگيرى اسباب و علل ) جلوه اى از علم ويژه او بود .

ادخلوا من أبوب متفرقة . .. و عليه فليتوكل المتوكلون ... إنه لذو علم لما علّمن_ه

جريان عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 8

8 _ جريان عوامل طبيعى به اراده خداوند و در اختيار اوست .

فانجينه . .. و أغرقنا الذين كذبوا

حاكم عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 4

4_ حاكميت خداوند بر جهان و علل و عوامل آن

نوفّ إليهم أعم_لهم فيها

بديهى است كه علل و عوامل طبيعى در رسيدن انسان به نتايج تلاشهايش دخيل و مؤثر است; ولى خداوند با جمله {نوف إليهم اعمالهم}(نتيجه تلاش آنها را به ايشان مى رسانيم) اعطاى نتايج را به خود نسبت داد تا به حاكميت خويش بر جهان اشاره كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 28

28_ خداوند هر آنچه را بخواهد با لطافت تحقق مى بخشد و بر هستى و عوامل و اسباب آن سيطره دارد .

إن ربى لطيف لما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 12 - 5

5_ عوامل طبيعى در اختيار خداوند است و تنها او حاكم بر آنهاست .

هو الذى يريكم البرق . .. و ينشىء السحاب الثقال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 11 - 6

6- اراده الهى ، حاكم بر

روابط و عوامل طبيعى و مادّى حيات است .

فضربنا على ءاذانهم فى الكهف سنين عددًا

خدا و عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 5

5 _ عملكرد عوامل طبيعى به اراده خداوند و در اختيار اوست .

لفتحنا عليهم بركت من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 62 - 9

9 _ تحقق تأييدات الهى ، از طريق عوامل طبيعى و غير طبيعى

أيدك بنصره و بالمؤمنين

مراد از {بنصره} عوامل غير طبيعى، همانند امداد به وسيله فرشتگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 28

28_ خداوند هر آنچه را بخواهد با لطافت تحقق مى بخشد و بر هستى و عوامل و اسباب آن سيطره دارد .

إن ربى لطيف لما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 12 - 5

5_ عوامل طبيعى در اختيار خداوند است و تنها او حاكم بر آنهاست .

هو الذى يريكم البرق . .. و ينشىء السحاب الثقال

ذكر وابستگى عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 31 - 4

4 - وابستگى تمام علل و اسباب به خداوند

أشدّد به أزرى

موسى(ع) بهره بردن از كمك هارون(ع) را نيز از خداوند طلب مى كند، اين درخواست نشان مى دهد كه همه علل و اسباب، تنها به خواست خداوند مؤثراند.

زمينه سلطه بر عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 -

40 - 3

3 - امكان سلطه بر قوانين طبيعت با در اختيار داشتن گوشه اى از دانش كتاب الهى ( لوح محفوظ )

قال الذى عنده علم من الكت_ب أنا ءاتيك به قبل أن يرتدّ إليك طرفك

عمل عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 15

15 _ حاكميت خداوند بر اسباب و علل طبيعى

أنزل من السماء ماء فأخرج به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 6

6 - خداوند ، حاكم بر عوامل طبيعى است .

و إذ فرقنا بكم البحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 12

12 - خداوند ، حاكم بر عوامل طبيعى است .

يخرج لنا مما تنبت الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 14

14 _ عوامل طبيعى، مسخر اراده الهى و در قلمرو قدرت اوست.

كم أهلكنا . .. مكنهم ... و أرسلنا السماء ... و جعلنا الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 13،14،18

13 _ ابراهيم(ع) ترس مفروض از پديده هاى جهان را به خواست و مشيت خداوند دانست، نه تأثير مستقل پديده ها و ربوبيت آنها

و لا أخاف ما تشركون به إلا أن يشاء ربى شيئا

14 _ خوف انگيز بودن برخى پديده ها و رخدادهاى جهان به مشيت خداوند است، نه ربوبيت پديده ها و تأثير آنها.

و لا أخاف ما تشركون به إلا أن يشاء ربى

18 _ تأثير و نقش هر پديده

اى در جهان هستى مرهون مشيت و اذن پروردگار است.

إلا أن يشاء ربى شيئا و سع ربى كل شىء علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 5

5 _ خداوند در اداره امور عالم طبيعت و چرخش حيات آن از طريق اسباب عمل مى كند.

أنزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات كل شىء

حرف جرّ در {به} معناى وسيله و ابزار دارد، يعنى ما به وسيله آب روييدنيها را از دانه و هسته بيرون مى آوريم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 6

6 _ تأثير عوامل طبيعى و افعال آدميان با مشيت و اراده الهى است.

قد أنزلنا

بديهى است تهيه لباس علاوه بر مواد اصلى، كه به وسيله عوامل طبيعى به دست مى آيد، به عملكرد انسانها نيز وابسته است. قرآن همه اين اعمال را به خدا نسبت داده (أنزلنا ... ) تا به اين حقيقت اشاره كند كه عوامل طبيعى و افعال آدميان، همه و همه، در اختيار خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 8

8 _ هماهنگى و پيوستگى عوامل طبيعى و عملكرد آنها در پرتو اراده خداوند است .

و هو الذى يرسل الريح بشراً . .. فاخرجنا به من كل الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 10

10 _ عملكرد عوامل طبيعى به اراده خداوند و در اختيار اوست .

فكثركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 -

133 - 5

5 _ موجودات هستى و عوامل طبيعى در اختيار خدا و افعال آنها بسته به اراده اوست .

فأرسلنا عليهم الطوفان و الجراد و القمل و الضفادع و الدم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 5

5- عمل عوامل طبيعى در گرو اذن و فرمان خداوند است .

تؤتى أكلها كلّ حين بإذن ربّها

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {تؤتى أكلها كلّ حين} ادامه مشبه به باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 7

7- عمل عوامل طبيعى ، تحت اراده و قدرت خداوند است .

و أرسلنا الري_ح لوقح فأنزلنا من السّماء ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 32 - 5

5- عملكرد عوامل طبيعى و روند عادى امور هستى ، فعل خداوند است .

جعلنا لأحدهما جنّتين . .. و حففن_هما بنخل

دو فعل متكلّم {جعلنا} و {حففنا} به اين نكته اشاره دارد كه علل و اسباب طبيعى، در تأثير، مستقل نبوده و جملگى، مرهون مشيّت و خواست خداوندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 15

15 - عملكرد عوامل طبيعى ، فعل خدا است .

فأخرجنا به أزوجًا من نبات شتّى

ضميرهاى غايب (جعل، سلك و أنزل)، در ادامه آيه به ضمير متكلم (أخرجنا) تغيير يافته است تا تأكيدى بر اين نكته باشد كه گرچه كشاورزى شما، بعضى از گياهان را پديد آورده است; ولى همان نيز بسته به تدبير و قدرت خداوند است و غير او نقشى در پديدآوردن

آنها ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 7

7 - خواست و مشيّت خداوند ، مقدَّم بر عوامل مادّى است .

ينصر من يشاء و هو العزيز الرحيم

با آن كه روميان شكست خورده بودند و انتظار پيروزى سريع آنان با عوامل مادى نمى رفت، وعده پيروزى قريب الوقوع آنان به امداد الهى، حاكى از اين است كه خواست خداوند بر ساير عوامل حاكم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 24 - 9

9 - استفاده از كاركرد عوامل طبيعى در طبيعت براى اثبات وجود خداوند ، از شيوه هاى تبليغى قرآن كريم است .

و من ءاي_ته يريكم البرق خوفًا و طمعًا و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض بعد م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 16

16 - عوامل طبيعى ، تحت تدبير خداوند است .

و أنزلنا من السماء ماء فأنبتنا فيها

{فاء} در {فأنبتنا} تفريع است و حكايت از آن دارد كه نزول باران، در رويش گياهان نقش دارد. چنين نقشى را، خداوند به خود نسبت داده است و اين، نشان مى دهد كه عوامل طبيعى با تدبير خداوند عمل مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 15

15 - عمل عوامل طبيعى ، عمل خدا است .

أنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. كلّ يجرى إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 5 - 5

5

- عملكرد عوامل طبيعى ، فعل خداوند است .

و الذى أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى

عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 5

5 _ تأثير اسباب و عوامل مادى ، در گروِ اذن و اراده خداوند است .

اذ تحسّونهم باذنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 4

4 _ گمانِ حاكميّت عوامل مادّى بر مقدّرات الهى ، پندارى كفرآميز

لاتكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و ما قتلوا

خداوند با كفرآميز خواندن اين انديشه كه جنگ و مسافرت (عوامل مادّى) تعيين كننده مرگ آدمى است، به مؤمنان تعليم مى دهد كه آن عوامل، تعيين كننده مرگ آدمى، كه از مقدّرات الهى است، نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 3

3 _ خداوند ، تنها قدرت غالب بر جهان هستى و همه عوامل و نيرو ها در حيطه قدرت اوست .

ان ينصركم اللّه . .. و ان يخذلكم فمن ذا الّذى ينصركم من بعده

در آيه شريفه، يارى و نصرت را تنها از آن خدا مى داند و چون به طور قطع، ديگر عوامل طبيعى و غيرطبيعى نيز در پيروزيها دخيل هستند، به اين نتيجه مى رسيم كه قدرت و يارى ديگر عوامل، در احاطه خدا و به خواست اوست.

عوامل طبيعى و جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 14،18

14 _ ريزش باران در آستانه جنگ بدر ، از

عوامل مؤثر در پيروزى مسلمانان در آن جنگ

و ينزل عليكم . .. و يثبت به الأقدام

18 _ استحكام اردوگاه مسلمانان و استوارى گام هاى آنان بر شنزار محل اقامتشان ، از اهداف نزول باران در آستانه جنگ بدر

ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم . .. و يثبت به الأقدام

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {الاقدام} گامهاى مجاهدان باشد. بنابراين {و يثبت به الاقدام} يعنى هدف از نزول باران اين بود كه خداوند گامهاى شما را استوار سازد و از لغزش و فرو رفتن در شنزارها بازدارد.

عوامل طبيعى و غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 14

14_ تدارك اسباب نبايد موجب غفلت آدمى از حاكميت مطلق خدا شود .

ادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء إن الحكم إلاّ لله

يعقوب(ع) پس از تدبيرش در جهت جلوگيرى از حادثه ناگوار براى فرزندانش، بيان مى دارد كه: با اين همه نمى توانم از مقدرات الهى جلوگيرى كنم ; زيرا حكم و فرمان تنها از آنِ خداوند است ; يعنى، بايد توجه داشت كه اسباب و علّتها در دايره حكومت و خواست الهى عمل مى كنند.

فلسفه خلقت عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 13

13 _ پى بردن انسان ها به قدرت خداوند و توجه همواره به آن ، از اهداف آفرينش نيرو هاى طبيعى در هستى است .

هو الذى يرسل الريح . .. لعلكم تذكرون

در برداشت فوق {لعلكم . .. } غايت براى {يرسل الريح} و جمله هاى

پس از آن گرفته شده است. يعنى از اهداف آفرينش اين اسباب و مسببات تذكر يافتن انسانهاست. قابل ذكر است كه {تذكر} به معناى دريافتن و پيوسته در ذهن داشتن است.

محدوده نقش عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 15

15 _ هر گونه دخل و تصرف در امور نظام هستى از سوى وسايط و عوامل ( شفيعان ) در گرو اذن خداوند است .

يدبر الأمر ما من شفيع إلا من بعد إذنه

مقهوريت عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 13

13_ حاكميت بر تمام هستى و علل و اسباب ، از آنِ خداوند است و جملگى مقهور حكم و تقدير اويند .

وادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء إن الحكم إلاّ لله

منشأ تأثير عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 2

2 - اراده الهى ، محرك اصلى عوامل طبيعى در انهدام جوامع حق ستيز

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا

تأكيد بر انتساب يافتن عذاب و كيفر به مبدأ الهى (إنّا أرسلنا)، بيانگر مطلب ياد شده است.

منشأ عمل عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 130 - 6

6 _ اراده خداوند حاكم بر طبيعت و عوامل آن

و لقد أخذنا ءال فرعون بالسنين و نقص من الثمرت

نقش عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 14

14 _ تحقق افعال

الهى در طبيعت از طريق اسباب و علل طبيعى

فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 73 - 3

3 - تحقق فعل خدا با جريان اسباب و علل

فقلنا اضربوه ببعضها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 14

14 _ اسباب و وسايط ، مجارى تحقق اراده خداوند

و أيّده بجنود لم تروها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 14

14 _ وجود وسايط و عوامل ( شفيعان ) براى خدا در تدبير امور نظام هستى

يدبر الأمر ما من شفيع إلا من بعد إذنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 3

3 _ عوامل طبيعى ، مجارى فعل خدايند .

هو الذى يسيركم فى البر و البحر حتى إذا كنتم فى الفلك و جرين بهم بريح طيبة

اسناد فعل {يسير} به {خدا}، با وجود اينكه مى دانيم پيمودن بيابانها و درنورديدن درياها مستقيماً توسط مركبها و وزش باد انجام مى گيرد، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 7

7_ جريان مشيت الهى ، از طريق اسباب و علل طبيعى

واصنع الفلك بأعيننا و وحينا

روشن است كه خداوند بدون سببى همانند كشتى نيز توانا بر نجات نوح و همراهانش بود. بنابراين فرمان او مبنى بر ساخت كشتى، اشاره به دو نكته دارد: يكى اينكه خداوند امور جهان را معمولاً از طريق اسباب و علل اداره مى كند و دوم

آنكه درسى باشد براى مؤمنان كه براى پيشبرد اهداف ايمانى خويش، اسباب و علل را به كار گيرند و همواره منتظر امور غيبى نباشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 17

17_ عوامل طبيعى و فعل و انفعالات در هستى ، به دست خدا و در اختيار اوست .

يرسل السماء عليكم مدرارًا و يزدكم قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 6

6_ جريان اسباب و علّتها ، به دست خدا و در اختيار اوست .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 21

21_ بيشتر مردم به اسباب و علل چشم مى دوزند و از حاكميت اراده خدا و لزوم توكل بر او ، ناآگاهند .

و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 18،19

18_ اسباب و عوامل طبيعى ، تحت تدبير و مشيّت الهى است .

ما كان ليأخذ أخاه فى دين الملك إلاّ أن يشاء الله

19_ جريان مشيّت الهى با اسباب و علل طبيعى

ما كان ليأخذ أخاه فى دين الملك إلاّ أن يشاء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 10

10- عوامل طبيعى ، مجراى فعل خداوند است .

و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت

با آنكه همه پديده هاى عالم تحت فرمان خداوند و به اراده او پديد مى آيند، خداوند آب را منشأ به ثمر نشستن درختان

دانسته است. ذكر اين حقيقت، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 14

14- نقش مؤثر دعا در كنار ديگر عوامل طبيعى ، براى تأمين نياز ها و خواسته هاى انسان

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق إن ربّى لسميع الدعاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 20 - 7

7- عوامل طبيعى ، مجراى اراده خداوند است .

و الأرض مددنها . .. و جعلنا لكم فيها مع_يش و من لستم له برزقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 6

6- عامل هاى طبيعى ، مجراى اراده و افعال خداوند

و أرسلنا الري_ح لوقح فأنزلنا من السّماء ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 26 - 3

3- خداوند ، اراده خود را در عالم طبيعت ، از راه عامل هاى طبيعى محقق و عملى مى سازد .

و لقد خلقنا الإنس_ن من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 27 - 4

4- خداوند ، اراده خود را در عالم طبيعت از طريق عامل هاى طبيعى محقق و عملى مى سازد .

و الجانّ خلقن_ه من قبل من نار السموم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 7

7- خداوند ، خواسته خود را در عالم طبيعت ، از طريق عامل هاى طبيعى محقق و عملى مى سازد .

إنى خ_لق بشرًا

من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 33 - 8

8- خداوند ، مشيت و خواسته خود را در عالم طبيعت ، از طريق عامل هاى طبيعى محقق و عملى مى سازد .

لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 2

2- عوامل طبيعى ( چون باد ، غرش و . . . ) ، مجراى اراده خداوند

فأخذتهم الصيحة مشرقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 4 - 3

3- عوامل طبيعى ، مجراى اراده خداوند است .

خلق الإنس_ن من نطفة

با آنكه خداوند ماده اصلى پيدايش انسان را نطفه معرفى مى كند، در عين حال خلقت او را به خود نسبت مى دهد و اين، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه عوامل طبيعى، مجراهاى تحقق اراده خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 4

4- اسباب و عوامل طبيعى ، مجراى اراده خداوند است .

هو الذى أنزل من السّماء ماء . .. ينبت لكم به الزرع

آيه شريفه تصريح مى كند كه فاعل فعل {ينبت} خداوند است و ديگر عوامل مانند {آب} به عنوان اسبابى در جهت جريان يافتن فعل خدا، مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 14

14- عوامل طبيعى مجارى تحقق اراده خداوند در تأمين نياز هاى انسان

و هو الذى سخ_ّر البحر لتأكلوا منه لحمًا طريًّا و تستخرجوا منه

حلية تلبسونها و تر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 18 - 7

7- انسان ، داراى موقعيتى ويژه در جهان و همه عوامل طبيعى در خدمت وى

و الأنع_م خلقها لكم . .. ما ذرأ لكم ... سخ_ّر لكم ... و إن تعدّوا نعمة الله لاتح

با توجه به اينكه از آيه 5 تا 16 نعمتهاى ارزانى شده به انسان ذكر گرديده و سرانجام غير قابل شمارش بودن نعمتهاى الهى بيان شده است، مطلب فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 54 - 8

8- رفع گرفتارى از انسان هاى گرفتار به وسيله خداوند ، از طريق اسباب و علل ظاهرى است . *

ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم إذا فريق منكم بربّهم يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 56 - 2،16

2- مشركان ، براى اسباب و علل ظاهرى در انجام امور ، نقش مستقل قائل بودند .

بربّهم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم ... و يجعلون لما لايعلمون نصيبًا ممّا رزقن_

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه {ما}ى موصول اسباب و عواملى باشد كه مشركان آنها را در نجات خود از ناگواريها دخيل مى دانستند، در حالى كه خبر از وضعيت آنها هم نداشتند و از اينكه خداوند مشركان را به خاطر چنين تفكرى مورد سرزنش قرار داده است، استفاده مى شود كه آنان براى چنين اسبابى نقش مستقل قائل بوده اند و گرنه جاى سرزنش و توبيخ نداشت.

16- نقش استقلالى قائل شدن به ابزار و عوامل ، افترايى

است كه مؤاخذه در پى دارد .

و يجعلون لما لايعلمون نصيبًا . .. تالله لتسئلنّ عمّا كنتم تفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 65 - 6

6- عوامل طبيعى ، مجراى اراده و خواست خداوند است .

و الله أنزل من السّماء ماء فأحيا به الأرض بعد موتها

اينكه خداوند زمين را به وسيله آب احيا كرد (فأحيا به الأرض) مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 66 - 6

6- عوامل طبيعى ، مجراى تحقق اراده و خواست خداوند

نسقيكم ممّا فى بطونه . .. لبنًا خالصًا سائغًا

اينكه خداوند از ميان خون، سرگين شتر و . .. شيرى خالص براى انسان مقرر كرد، مى تواند گوياى نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 16

16- خداوند ، شفاى امراض انسان را از راه علل و اسباب طبيعى ، مقدر كرده است .

شراب مختلف ألونه فيه شفاء للناس

برداشت فوق، به خاطر اين است كه خداوند بهبودى بيمارى انسان را به وسيله عسل _ كه از راههاى طبيعى به دست مى آيد و خود از عوامل طبيعت است _ قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 79 - 5

5- عوامل طبيعى ، مجراى اراده و قدرت خداست .

ألم يروا إلى الطير . .. ما يمسكهنّ إلاّ الله

با آنكه پرواز پرندگان به خاطر توانايى خاصى است كه در وجود آنها نهفته است، اما خداوند اين توانايى را به

خود نسبت مى دهد; پس معلوم مى شود كه همه عوامل طبيعى به اراده خدا در كارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 5 - 2

2 - خداوند ، از عوامل طبيعى و بندگان خويش براى سركوبى سركشان زمين ، استفاده مى كند .

بعثنا عليكم عبادًا لنا أُولى بأس شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 11

11- خداوند ، خواست و اراده خويش را در تحولات اجتماعى ، از طريق اسباب طبيعى انجام مى دهد .

و أمددن_كم بأمول و بنين و جعلن_كم أكثر نفيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 5

5- اراده الهى ، از طريق اسباب و مسببات تحقق مى پذيرد .

و إذا أردنا . .. ففسقوا فيها فحقّ عليها القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 5

5- زمين و ساير مظاهر طبيعت ، مجراى اراده خداوند

أفأمنتم أن يخسف بكم جانب البرّ أو يرسل عليكم حاصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 6

6- عوامل طبيعت ، مجراى تحقق اراده الهى

فأغرقن_ه و من معه جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 18 - 18

18- خداوند ، امور اين جهان را از طريق اسباب و علل به انجام مى رساند .

و تحسبهم أيقاظًا و هم رقود و نقلّبهم . .. و لملئت منهم رعبًا

خداوند، براى حفاظت از اصحاب كهف، جسم

آنان را پهلو به پهلو مى كرد و منظره آنان را منظره افرادى بيدار و با هيبت قرار داد. به كاراندازى اين اسباب طبيعى، بدون نياز به آن، نشان دهنده سنت خداوند بر نقش دادن به اسباب و علل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 19

19- خداوند در فعليت دادن به اراده خود و عملى ساختن آن ، اسباب و علل را به كار مى گيرد .

فأردنا أن يبدلهما . .. فأراد ربّك ... رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

خداوند، ربوبيّت خويش را نسبت به مؤمنان و فرزندان ايشان و نيز محرومان، از طريق مأمور ساختن خضر(ع) به شكافتن كشتى و. .. عملى ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 6،8

6- نظام طبيعت ، مبتنى بر ايجاد اشيا و تحقّق امور از طريق سلسله علل و اسباب است .

و ءاتينه من كلّ شىء سببًا

موفقيت {ذوالقرنين} در تصرّفات خويش، مرهون استفاده او از اسباب و وسائل بوده است. بيان اين موضوع در آيه، اشاره به حاكميت علل و اسباب بر امور جهان است.

8- خداوند ، بر همه علل و اسباب طبيعى حاكم است .

و ءاتينه من كلّ شىء سببًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 9،13

9- زكريا ، طبق عوامل عادى و طبيعى ، از فرزنددار شدن خود ، نااميد بود .

و كانت امرأتى عاقرًا فهب لى من لدنك وليًّا

13- اراده الهى ، در بينش موحدان راستين ، بر عوامل طبيعى ،

حاكم است .

و كانت امرأتى عاقرًا فهب لى من لدنك وليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 3،4،5،12،13

3- قوانين طبيعى و علل عادى ، محدود كننده قدرت و اراده خداوند نيست .

قال كذلك قال ربّك هو علىَّ هيّن

4- علل طبيعى در حوادث عالم ، علت منحصر نيست .

قال كذلك قال ربّك هو علىَّ هيّن

5- نظر دوختن به اسباب و علل طبيعى ، حجابى براى توجه به اراده خداوند و خواست او

أنّى يكون لى غل_م . .. هو علىَّ هيّن

12- تفكر در چگونگى آفرينش انسان زداينده هرگونه ترديد در حاكميت اراده و قدرت خدا بر اسباب و علل طبيعت

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

13- قدرت خداوند بر اعطاى وجود به معدوم مطلق ، نشانگر محدود نبودن آن در دائره علل و اسباب طبيعى است .

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

مراد از {لم تك شيئاً}، نيستى مطلق است و تطبيق آن بر زكريا كه پيدايش او به پيدايش حضرت آدم از خاك منتهى مى شود، به اعتبار زمانى است كه اولين مخلوق از كتم عدم به وجود آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 13

13- اراده الهى ، حاكم بر عوامل طبيعت است .

قال ربّ اجعل . .. ءايتك ألاّ تكلّم الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 5،6،8

5- علل و اسباب عادى و مجارى طبيعى امور ، محدودكننده اراده و قدرت خداوند نيست .

قال

ربّك هو علىَّ هيّن

مشكلى كه براى تولد فرزندى بدون پدر متصور است، از ناحيه فقدان برخى اسباب طبيعى است، ولى خداوند حركت بر خلاف اين مسير مأنوس را امرى ساده و آسان مى شمارد. پيام اين قضيه همان حاكميت خداوند بر علل و اسباب طبيعى است.

6- علل و اسباب حوادث عالم ، منحصر به علل طبيعى و عادى نيست .

قال ربّك هو علىَّ هيّن

8- نظر دوختن به اسباب و علل طبيعى ، حجابى براى توجه به اراده خداوند و خواست او است .

أنّى يكون لى غل_م . .. هو علىَّ هيّن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 9

9- عملكرد عوامل طبيعى ، عمل خداوند است .

قد جعل ربّك تحتك سريًّا

اِسناد فراهم آوردن نهر آب به خداوند، مى تواند ناظر به اين نكته باشد كه چون عوامل طبيعى، مجراى ظهور افعال خداوند هستند، پس كار آنها در حقيقت كار خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 10 - 9

9 - امور طبيعى ، مجراى عملى شدن اراده خداوند در باره اعطاى رسالت به پيامبران است .

إذ رءا نارًا . .. لعلّى ءاتيكم منها بقبس

كشاندن موسى(ع) به كوه طور _ كه از آيات بعد استفاده مى شود _ با فراهم آوردن مقدماتى طبيعى (از قبيل گم كردن راه، احساس نياز به آتش و. ..)، گوياى نكته مذكور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 21 - 6

6 - امكان ارتباط و وابستگى تحقق معجزه ، به امور عادى و طبيعى

ألقها

. .. فإذا هى حيّة ... خذها... سنعيدها سيرتها الأولى

مار شدن عصا، برافكندن آن تفريع گرديد و عصا شدن مار برگرفتن آن از سوى موسى(ع); اين مرحله بندى، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 7

7 - عوامل طبيعى ، تحت حاكميت خدا و مجرى فرامين اويند .

فليلقه اليمّ بالساحل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 7

7- عوامل طبيعى ، مجارى تحقق اراده خداوند

الذين كذّبوا ب_ايتنا . .. فأغرقن_هم أجمعين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند خواست خود مبنى بر هلاكت قوم نوح را، با فرستادن طوفان تحقق بخشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 34

34 - عوامل طبيعى ، مجارى فعل و اراده خداوند

فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 14

14 - عوامل طبيعى و انسانى ، در خدمت اجراى اراده الهى

و لولا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 63 - 4

4 - عملكرد علل طبيعى و مادى ، مجراى تحقق اراده الهى

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء فتصبح الأرض مخضرّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 7

7 - عوامل طبيعى ، تحت امر خدا و مجارى تحقق اراده او است .

ألم تر أنّ اللّه سخّر لكم

ما فى الأرض . .. و يمسك السماء أن تقع على الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 3

3 - عوامل طبيعى ، مجارى تحقق اراده خداوند

فأنشأنا لكم به جنّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 9

9 - علت ها و عوامل طبيعى ، مجارى تحقق اراده خداوند

و هو الذى يحى . .. و النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 12

12 - عوامل طبيعى ، مجراى اراده خداوند است .

ألم تر انّ اللّه يزجى سحابًا . .. فترى الودق يخرج من خل_له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 4

4 - عوامل طبيعى ، مجراى اراده الهى است .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

آيه شريفه، خداوند را خالق هر موجود جاندارى معرفى كرده است; ولى در عين حال آب (يا جسم مايع) را منشأ و عنصر نخستين آنها شناسانده است. حقيقت ياد شده مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه: اراده الهى در هر امرى (مانند آفرينش طبيعت) از مجراى عوامل طبيعى چون آب و... تحقق مى پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 46 - 3

3 _ تحولات و فعل و انفعالات موجود در جهان طبيعت ، تحت قدرت خدا و مجراى اراده و مشيت او است .

ألم تر إلى ربّك كيف مدّ الظلّ . .. ثمّ قبضن_ه إلينا قبضًا يسيرًا

ترديدى نيست كه حركت سايه

ها و بلند و كوتاه شدن آنها، ناشى از تابش خورشيد است و اين حقيقت را خود قرآن به صراحت بيان فرموده است: {جعلنا الشمس عليه دليلاً}; ولى در عين حال خداوند آن را به خود نسبت مى دهد و امتداد سايه ها و قبض و بسط آن را كارِ خود قلمداد مى كند، اين حاكى از آن است كه همه تحولات جهان طبيعت، تحت قلمرو قدرت خدا و مجراى اراده و مشيت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 8

8 _ علل و اسباب طبيعى ، مجراى اراده خداوند در عالم طبيعت

و هو الذى أرسل . .. و أنزلنا من السماء ماء طهورًا . لنحيى به بلدة ميتًا و نسقيه

برداشت فوق، با توجه به اين نكته به دست مى آيد كه خداوند، حركت بادهاى باران زا، نزول باران براى احياى زمين و سيراب شدن انسان و چهارپايان را، به خود نسبت داده و كار خويش دانسته است (و هو الذى أرسل الرياح . .. و أنزلنا من السماء ماء طهوراً . لنحيى...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 7 - 5

5 - عوامل طبيعى ، مجارى فعل خدا

كم أنبتنا فيها من كلّ زوج كريم

گفتنى است آب، آفتاب و خاك مستقيماً در رويش گياهان دخالت دارد بنابراين اسناد {انبات} به خداوند بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 2

2 - تأثير عوامل طبيعت در سلامتى انسان ، به تدبير و هدايت تكوينى

خداوند

و إذا مرضت فهو يشفين

انسان براى درمان بيمارى خود، نيازمند مصرف دارو است. بنابراين نسبت داده شدن شفاى مريض به خداوند، بيانگر آن است كه نقش دارو در درمان انسان، به اراده و تدبير خدا بستگى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 6

6 - عوامل طبيعى ، در خدمت تحقق اراده الهى

فأخذهم عذاب يوم الظلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 4،7

4 - ارتباط و هماهنگى مظاهر و پديده هاى هستى ، نشان دهنده يگانگى مدبر آن

خلق السم_وت و الأرض و أنزل لكم من السماء. .. ذات بهجة

ذكر آفرينش آسمان ها و زمين و اشاره به ارتباط، هماهنگى و پيوستگى عناصر آن (بدين صورت كه باران از آسمان ببارد، گياهان از زمين برويد، طراوت و زيبايى از آن پديد آيد و انسان با ديدن آن شادمان گردد) نشانه اى از يگانگى خالق و مدبر آن است.

7 - نقش وسايط در تحقق اراده الهى

فأنبتنا به حدائق

با اين كه فعل {إنبات} به خداوند نسبت داده شده است، به نقش عوامل نيز اشاره شده و با تعبير {به} وساطت باران را در رويش گياهان هم مطرح گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 4

4 - همه علل و عوامل طبيعى ، مقهور خواست و اراده خداوند

أمّن يجيب المضط_ّر إذا دعاه

{اضطرار} به معناى كوتاه شدن دست انسان از همه عوامل عادى و مادى است. بنابراين اجابت دعاى مضطر از سوى خدا به اين معنا است كه خدا

با اراده خويش همه علل و عوامل مادى را در جهتى قرار مى دهد كه انسان بتواند با تسلط بر آنها و بهره گيرى از آنها، به حل مشكلات و رفع گرفتارى هاى خود بپردازد. جمله {و يجعلكم خلفاء الأرض} در بيان همين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 11

11 - خواست خداوند ، حاكم و مقدم بر تصميم ها و كاركرد عوامل طبيعى است .

قالوا اقتلوه أو حرّقوه فأنج_يه اللّه من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 37 - 8

8 - گاهى ، فرجام انسان ها را عوامل ويران گر طبيعى ، رقم مى زند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 12،13

12 - گاهى عوامل ويران گر طبيعى ، فرجام انسان ها را رقم مى زنند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم من أرسلنا عليه حاصبًا و منهم من أخذته الصيحة و منهم من

13 - عوامل طبيعى ، مجارى تحقّق اراده خداوندند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم من أرسلنا عليه حاصبًا و منهم من أخذته الصيحة و منهم من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 5

5 - عوامل طبيعى ، مجارى تحقق اراده خداوندند .

من نزّل من السماء ماء فأحيا به الأرض من بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 24 - 4

4 - عوامل طبيعى ، مجارى مشيّت و اراده

الهى اند .

و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض بعد موتها

از اين كه خداوند، با آب باران، زمين را حيات مى بخشد و بدون واسطه، چنين كارى را به انجام نمى رساند، معلوم مى شود كه عوامل طبيعى، مجرايى براى تحقّق مشيّت خداوندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 40 - 2

2 - عوامل طبيعى ، مجارى تحقق اراده خداوندند .

اللّه الذى خلقكم ثمّ رزقكم

بى شك، انسان ها، از طريق طبيعى خلق مى شوند و همين طور، از طريق عوامل طبيعى، تأمين روزى مى شوند. اسناد خلقت و رزق، به صورت مستقيم به خداوند، حكايت از اين حقيقت مى كند كه عوامل طبيعى، مجارى تحقق اراده خداوندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 13

13 - عوامل طبيعى ، مجارى تحقق اراده الهى است .

يرسل الرياح . .. و لتجرى الفلك بأمره و لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 48 - 8

8 - عوامل طبيعى ، مجارى تحقق اراده خداوند است .

اللّه الذى يرسل الرياح . .. كيف يشاء و يجعله كسفًا

از اين كه بادها، در تشكيل پراكندگى و جابه جايى ابرها نقش دارند و خداوند، آنها را به خود نسبت مى دهد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 9

9 - عوامل طبيعى ، مجارى تحقق اراده و خواست خداوند است .

فترى الودق يخرج من خل_له . .. فانظر

إلى ءاث_ر رحمت اللّه كيف يحى الأرض

در اين آيه، فاعل احيا، خداوند، معرفى شده است، در حالى كه به حسب ظاهر، نزول باران چنين نقشى را ايفا مى كند. چنين اسنادى، اشاره به نكته ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 27 - 5

5 - عوامل طبيعى مجراى اراده خداوندند .

أنّا نسوق الماء . .. فنخرج به زرعًا

نسبت دادن جريان آب ها و نيز رويش كشت زارها به خداوند، با اين كه در عالم واقع آب ها باعث رويش گياهان مى شوند، دلالت بر اين مى كند كه اين عوامل، در جهت اجراى اراده الهى عمل مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 5

5 - عوامل طبيعى ، مجارى فعل خداوند است .

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض قل اللّه

{من} در {من السماوات} نشويه است. ذكر آسمان ها و زمين به عنوان منبع روزى و سپس ذكر خداوند به عنوان منشأ آن، نشان دهنده اين حقيقت است كه خداوند روزى دهى خود را از مجارى طبيعى انجام مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 6

6 - عوامل طبيعى ، مجراى اراده خداوند در طبيعت است .

و اللّه الذى أرسل الري_ح فتثير سحابًا . .. فأحيينا به الأرض بعد موتها

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند، احياى زمين را از راه فرستادن بادها، تشكيل ابرها و نزول باران تقدير كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 5،13

5 - عوامل طبيعى ، مجراى اراده خداوند

و اللّه خلقكم من تراب ثمّ من نطفة

13 - وجود عواملى چند ( بيرون از عوامل طبيعى ) ، براى كم و زياد شدن عمر انسان ها

و ما يعمّر من معمّر و لاينقص من عمره إلاّ فى كت_ب

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه اين آيه، به عوامل غير طبيعى اشاره دارد كه در كم و زياد شده عمر آدمى مؤثر مى باشد; مانند: صله رحم كه در ازدياد عمر طبيعى انسان ها و گناه زنا كه در كاسته شدن آن و يا مرگ ناگهانى تأثير مى گذارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 8

8 - عوامل طبيعى ، مجراى اراده و فعل خداوند

أنّ اللّه أنزل من السماء ماء فأخرجنا به ثمرت مختلفًا ألونها

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند، براى بهره مند ساختن انسان ها از انواع ميوه ها، باران را سبب پديد آمدن آنها قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 15

15 - عوامل طبيعى ، مجراى اراده خداوند در آفرينش

يخلقكم فى بطون أُمّه_تكم . .. فى ظلم_ت ثل_ث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 10

10 - عوامل طبيعى ، مجراى اراده خداوند

أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ يخرج به زرعًا

ترديدى نيست كه نزول باران، چوشيدن چشمه ها و رويش كشت ها، در اثر عوامل طبيعى انجام مى پذيرد; چنان كه

خداوند در همين آيه، عامل رويش كشت ها را، آب دانسته است (ثمّ يخرج به زرعاً). در عين حال خداوند تمامى اين كارها را به خود نسبت داده است ({أنزل}، {فسلكه}، {يخرج به} و {يجعله}). مطلب ياد شده بيانگر اين حقيقت است كه همه عوامل طبيعى، در طول اراده خدا و مجراى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 5

5 - عوامل طبيعى جهان ، در اختيار خداوند و مجارى تحقق اراده او است .

فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 10

10 - عوامل طبيعى جهان هستى ، مجراى روزى رسانى خداوند به انسان ها

له مقاليد السم_وت و الأرض يبسط الرزق لمن يشاء

از اين كه گفته شده كليد آسمان ها و زمين در اختيار خداوند است، مى توان استفاده كرد كه گشايش و تنگنايى روزى به وسيله خداوند، از طريق عوامل طبيعى صورت مى پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 28 - 5

5 - عوامل طبيعى جهان هستى ، تحقق بخش مقدرات و مشيت الهى است .

ينزّل بقدر ما يشاء . .. و ينشر رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 33 - 4

4 - عوامل طبيعى ، مجراى اراده الهى

إن يشأ يسكن الريح فيظللن رواكد على ظهره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 11 - 3،5

3 - قوانين طبيعى مربوط به نزول

باران ، نمودى از عزت و دانايى مطلق خداوند

خلقهنّ العزيز العليم . .. و الذى نزّل من السماء ماء بقدر

5 - عوامل طبيعى ، در خدمت اجراى مشيت و اراده الهى است .

و الذى نزّل . .. فأنشرنا به بلدة ميتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 8

8 - دستيابى انسان به مال و ثروت ، تنها در پرتو استفاده وى از قوانين طبيعى و اجتماعى است .

و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة

چنانچه مراد از {امت واحده} تساوى انسان ها در برابر بهره گيرى از اسباب و وسايل در تأمين معيشت باشد، مفاد آيه اين خواهد شد كه اگر نه اين بود كه همه مردم امت واحده هستند و در برابر قوانين طبيعت يكسانند، ما براى كافران استثنا قائل شده و آنها را از ثروت چشمگيرى بهره مند مى ساختيم; ولى همه با هم يكسانند و هر شخصى چه مؤمن باشد و چه كافر، تنها از ابزار مادى بايد بهره بگيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 7

7 - عوامل طبيعى در خدمت تحقق اراده الهى

و ه_ذه الأنه_ر تجرى من تحتى . .. فأغرقن_هم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 6

6- عوامل و اسباب طبيعى ، مورد توجه ، در تدبير و برنامه هاى الهى

فأسر بعبادى ليلاً

خداوند در هر شرايطى، قادر به عملى ساختن برنامه هايش مى باشد. با اين حال در رهاسازى بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان، نقش عوامل طبيعى (ليلاً) را

ناديده نگرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 9

9- عوامل طبيعى ، در خدمت تحقق اراده الهى

و اترك البحر رهوًا إنّهم جند مغرقون

خداوند، دريا را براى بنى اسرائيل گذرگاهى آرام قرار داد و همان دريا را غرق گاه فرعونيان ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 3

3- عوامل طبيعى ، در خدمت تحقق اراده الهى

ريح . .. تدمّر كلّ شىء بأمر ربّها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 17

17 - اسباب و امكانات طبيعى ، عوامل اجراى اراده الهى

أنزل السكينة . .. و للّه جنود السم_وت و الأرض

تعبير {جنود} مى نماياند كه خداوند، براى محقق ساختن اراده خود (أنزل السكينة)، قوايى را كه خود در نظام هستى به وجود آورده، به كار مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 7 - 2

2 - تحقق اراده الهى بر انجام دادن امور جهان ، از طريق علل و وسايط

و للّه جنود السم_وت و الأرض

تعبير {للّه جنود} مى رساند كه قوانين و قواى نهفته در طبيعت مسخّر خدا بوده و در جهت اراده الهى به كار گرفته مى شوند. اصولاً طرح جنود از آن جهت است كه در تحقق اراده الهى نقش دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 29

29- مشيّت الهى بر جريان امور ، از طريق علل و اسباب عادى و طبيعى

ليدخل اللّه فى رحمته من

يشاء لو تزيّلوا لعذّبنا

خداوند، براساس قدرت مطلقه خود، مى توانست به شكلى غيرعادى، تنها كافران جامعه را مجازات كند; اما از شيوه هاى غيرطبيعى استفاده نكرد. بر اين اساس آميختگى مؤمنان و كافران را، مانع تعلق عذاب به كافران دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 9 - 5

5_ عوامل طبيعى ، در خدمت تحقق اراده خداوند

فأنبتنا به جنّ_ت و حبّ الحصيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 9

9_ كارايى و تأثير وسايط طبيعى ، در تحقق معاد و حيات مجدد انسان ها *

و أحيينا به بلدة ميتًا كذلك الخروج

از اين كه در {مشبّه به} تعبير {به} آمده است _ كه واسطه بودن باران در حيات زمين را مى رساند _ اين احتمال جان مى گيرد كه در {مشبّه} نيز وسايط مؤثّر باشند; يعنى، معاد انسان ها نيز، در نتيجه تحولاتى طبيعى به تدبير و اراده خداوند صورت مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 17 - 5

5_ تحقق اراده خداوند در نظام تكوين ، از طريق وسايط همراه با تقسيم كارها

إذ يتلقّى المتلقّيان عن اليمين و عن الشمال قعيد

به كار گرفته شدن عناصر دريافت گر و تعدد آنها و نظارت بر دو سوى مختلف يا دوگونه عمل، حكايت از مطلب ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 43 - 2

2 - عوامل و وسايط الهى ، داراى نقش در شكل گيرى مرگ و حيات موجودات *

إنّا

نحن نحيى و نميت

برداشت بالا بدان احتمال است كه ضمير جمع در {إنّا}، از جهت تعظيم نباشد; بلكه از آن جهت باشد كه نقش عوامل و اسباب را در تحقق اراده الهى بنماياند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 32 - 5

5 - تحقق اراده الهى در نظام جهان ، از طريق عوامل و وسايط

إنّا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند در تحقق اراده خويش بى نياز از فرشتگان است; اما براى مجازات قوم لوط، فرشتگان را گسيل داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 41 - 3،4

3 - عوامل حيات آفرين طبيعت ، مايه نابودى ملت ها در نتيجه كفر و گناه

أرسلنا عليهم الريح العقيم

تعبير {الريح العقيم} (باد نازا) مى رساند كه باد، آثار مختلفى دارد و اصولاً در نظام طبيعت، يكى از عوامل گسترش حيات به شمار مى آيد. اما همين نيروى طبيعى به اراده الهى و در نتيجه كفر مردم، نه تنها زاينده حيات نخواهد بود; بلكه زداينده آن خواهد شد.

4 - عوامل نظام طبيعت ، در خدمت تحقق اراده خداوند

أرسلنا عليهم الريح العقيم

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه خداوند براى مجازات قوم عاد، نيروى طبيعى باد را به كار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 44 - 4

4 - تأثير غير خدا در روند مرگ و حيات ، در طول اراده و قدرت خداوند است ; نه مستقل از او .

و أنّه هو

أمات و أحيا

با توجه به اين كه اسباب و عوامل طبيعى _ و حتى خود انسان ها _ در شكل گيرى مرگ و حيات به نوعى مؤثراند، انحصار يافتن ميراندن و زنده كردن به خداوند، از آن جهت است كه اراده الهى، حاكم بر نظام مرگ و حيات است و ديگران _ هر نقشى كه دارند _ در پرتو اراده الهى و به افاضه و تدبير او داراى آن نقش هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 12 - 5

5 - عوامل طبيعى ، مجراى اراده الهى

ففتحنا أبوب السّماء بماء منهمر . و فجّرنا الأرض ... على أمر قد قدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 13 - 2

2 - نقش عوامل و اسباب طبيعى ، در تحقق اراده الهى براى نجات نوح ( ع )

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

تعبير {و حملناه على ذات ألواح . ..} بيانگر اين معنا است كه: {خداوند براى تحقق اراده خويش، عوامل طبيعى (كشتى) را به كار مى گيرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 2

2 - عوامل طبيعى ، در خدمت اراده الهى ، براى كيفر اقوام حق ستيز

فكيف كان عذابى . .. إنّا أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 7

7 - عوامل طبيعى ، تحقق بخش اراده الهى در كيفر حق ستيزان

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 35 - 5

5 - تحقق اراده الهى در قيامت ، از طريق اسباب و علل

يرسل عليكما شواظ من نار و نحاس فلاتنتصران

برداشت ياد شده با توجه به دو مطلب زير به دست مى آيد: الف) آيه شريفه مربوط به قيامت باشد. ب) خداوند {شواظ} و {نحاس} را وسيله منع نفوذ و گريز خلق قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 16 - 4

4 - عوامل طبيعى ، مجراى اراده خداوند

ءأمنتم من فى السماء أن يخسف بكم الارض فإذا هى تمور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، عذاب كافران را با لرزش زمين تقدير فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 17 - 4

4 - عوامل طبيعى ، مجراى اراده خداوند

أم أمنتم من فى السماء أن يرسل عليكم حاصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 5 - 4

4 - عوامل طبيعى ، مجراى تحقق اراده خداوند

فأُهلكوا بالطاغية

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اراده خداوند بر هلاكت قوم ثمود از راه فرود صاعقه _ كه يك عامل طبيعى است _ تحقق يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 3

3 - عوامل طبيعى ، مجراى تحقق اراده خداوند

فأُهلكوا بريح صرصر عاتية . سخّرها عليهم... كأنّهم أعجاز نخل خاوية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 -

21

21 - مشيت الهى ، از راه علل و عوامل موجود در جهان تحقق مى پذيرد .

و ما يعلم جنود ربّك إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 20 - 3

3 - عوامل طبيعى ، مجراى اراده خداوند

ألم نخلقكم من ماء مهين

برداشت ياد شده، با توجه به اين مطلب است كه خداوند در بيان چگونگى آفرينش انسان ها، نقش عامل نطفه را يادآور شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 14 - 4

4 - عملكرد عوامل طبيعى ، مستند به خداوند است .

و أنزلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 5

5 - عوامل طبيعى ، اسباب و مجارى افعال خداوند است .

لنخرج به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 29 - 4

4 - عملكرد عوامل طبيعى ، عمل خداوند است .

و أغطش . .. و أخرج

با آن كه پيدايش شب و روز عوامل طبيعى خاص خود را دارد; ولى به خداوند نسبت داده شده تا بيانگر اين نكته باشد كه همه كارها، منتسب به او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 21 - 10

10 - كار طبيعت و عوامل مؤثر در آن ، در حقيقت كار خداوند است .

ثمّ أماته فأقبره

نسبت يافتن ميراندن و دفن انسان به خداوند _ با آن كه دخالت عوامل طبيعى در آن بديهى است _ مى رساند كه طبيعت مجراى افعال خداوند است. فعل هاى

{أمات} و {أقبر} گرچه ماضى است; ولى به قرينه ارتباط آن به {جنس انسان}، هر سه زمان را شامل مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 26 - 5

5 - كار طبيعت و عوامل مؤثر در آن ، در حقيقت كار خداوند است .

ثمّ شققنا الأرض شقًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 6

6 - پيدايش ناقه صالح ، معجزه و باقى ماندن آن ، براساس علل و عوامل طبيعى بود .

ناقة اللّه و سقي_ها . .. فعقروها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 2 - 5

5 - علل و عوامل طبيعى ، مجراى فعل خداوند

خلق الإنس_ن من علق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 4 - 9

9 - علل و عوامل طبيعى ، تجلّى گاه افعال خداوند و مجراى انجام يافتن آنها است .

علّم بالقلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 3 - 3

3 - عوامل طبيعى ، در اختيار خداوند و مجراى اراده او در كيفر هاى دنيوى مخالفان

و أرسل عليهم طيرًا أبابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 4 - 3

3 - خداوند ، به كارگيرنده عوامل طبيعى در عذاب مخالفان

ترميهم بحجارة من سجّيل

وابستگى عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 4

4 _ شدايد و سختى ها زمينه ساز

توجه آدمى به وابستگى عوامل طبيعى به اراده و مشيت خداوند است .

أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء لعلهم يضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 44 - 4

4 - تأثير غير خدا در روند مرگ و حيات ، در طول اراده و قدرت خداوند است ; نه مستقل از او .

و أنّه هو أمات و أحيا

با توجه به اين كه اسباب و عوامل طبيعى _ و حتى خود انسان ها _ در شكل گيرى مرگ و حيات به نوعى مؤثراند، انحصار يافتن ميراندن و زنده كردن به خداوند، از آن جهت است كه اراده الهى، حاكم بر نظام مرگ و حيات است و ديگران _ هر نقشى كه دارند _ در پرتو اراده الهى و به افاضه و تدبير او داراى آن نقش هستند.

هماهنگى عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 8

8 _ هماهنگى و پيوستگى عوامل طبيعى و عملكرد آنها در پرتو اراده خداوند است .

و هو الذى يرسل الريح بشراً . .. فاخرجنا به من كل الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 12 - 3

3 - هماهنگى عوامل طبيعى در آسمان و زمين ، براى عذاب قوم نوح ، براساس برنامه دقيق الهى

فالتقى الماء على أمر قد قدر

يأس از عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 9،10،15

9- نقش مؤثر دعا در فرزنددار شدن انسان ، حتى در سالخوردگى و هنگام يأس از

تأثير عوامل طبيعى

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق إن ربّى لسميع الدعاء

10- امكان فرزنددار شدن انسان در سالخوردگى و هنگام يأس از تأثير عوامل طبيعى ، با اراده و مشيت الهى

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق إن ربّى لسميع الدعاء

15- دعا ، راه اميدى براى مأيوس شدگان از عوامل طبيعى و عادى در رسيدن به مطلوب خويش

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق إن ربّى لسميع الدعاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 4

4- در لحظه هاى دشوار ، كارآمد نبودن قدرت هاى غير الهى برملا مى شود و از اسباب ظاهرى قطع اميد مى گردد .

و إذا مسّكم . .. ضلّ من تدعون

عورت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عورت

اجتناب از نگاه به عورت ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 3

3 - مردان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از چشم دوختن و خيره شدن به شرمگاه ديگرانند .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم

مقصود از چشم فرو بستن (يغضّوا من أبصارهم) _ به قرينه {و يحفظوا فروجهم} _ مى تواند چشم فرو بستن از عورت و شرمگاه ديگران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 3،37

3 - زنان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از چشم دوختن به عورت و شرمگاه ديگران

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

37 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) : قال اللّه تبارك و تعالى { و قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهنّ و يحفظن

فروجهنّ } من أن تنظر أحداهنّ إلى فرج أختها و تحفظ فرجها من أن ينظر إليها . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه خداوند فرمود: {و قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهنّ و يحفظن فروجهنّ} [; يعنى، زنان خوددارى كنند] از اينكه به عورت زن ديگرى نگاه كنند و نيز عورت خود را از نگاه ديگران حفظ نمايند.

احكام ستر عورت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 5

5 - پوشاندن عورت و شرمگاه خويش از ديد ديگران ، بر مردان واجب و كشف آن حرام است .

قل للمؤمنين . .. يحفظوا فروجهم

{فرج} و {فرجة} در اصل به معناى شكاف ميان دو شىء است; ولى در اصطلاح متعارف به معناى عورت و شرمگاه مى باشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 5

5 - پوشاندن عورت و شرمگاه خويش از ديد ديگران ، بر زنان واجب و كشف آن ، حرام است .

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

استتار عورت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 8

8 _ تلاش آدم و همسرش در پوشاندن شرمگاهشان با برگ درختهاى بهشت

و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنة

كلمه {طفق} از افعال مقاربه، و به معناى {شروع كرد} است. قرار دادن قسمتى از دو يا چند چيز را بر يكديگر و به هم دوختن آنها را خصف مى گويند و چون {يخصفان} به {على} متعدى شده، معناى نهادن نيز در آن تضمين شده است. يعنى آدم

و حوا برگها را به يكديگر متصل كردند و آنها را بر شرمگاه خويش نهادند.

استتار عورت حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 8

8 _ تلاش آدم و همسرش در پوشاندن شرمگاهشان با برگ درختهاى بهشت

و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنة

كلمه {طفق} از افعال مقاربه، و به معناى {شروع كرد} است. قرار دادن قسمتى از دو يا چند چيز را بر يكديگر و به هم دوختن آنها را خصف مى گويند و چون {يخصفان} به {على} متعدى شده، معناى نهادن نيز در آن تضمين شده است. يعنى آدم و حوا برگها را به يكديگر متصل كردند و آنها را بر شرمگاه خويش نهادند.

اهميت استتار عورت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 4

4 _ مستور داشتن شرمگاه و زشتيهاى بدن، امرى لازم و ضرورى

قد أنزلنا عليكم لباسا يورى سوءتكم و ريشا و لباس التقوى ذلك خير

توصيف كلمه {لباسا} به {يوارى سوءاتكم} مى رساند كه از اهداف آفرينش لباس، پوشانيدن شرمگاه است. و اين معنا با وجهى بليغ حكايت از ضرورت پوشش شرمگاه دارد.

اهميت ستر عورت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 9

9 _ آدمى ذاتاً برخوردار از حيا و شرمسار از مكشوف بودن شرمگاه خويش

بدت لهما سوءتهما و طفقا يخصفان عليهما

حرمت كشف عورت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 5

5 - پوشاندن عورت و شرمگاه خويش از ديد ديگران ، بر

مردان واجب و كشف آن حرام است .

قل للمؤمنين . .. يحفظوا فروجهم

{فرج} و {فرجة} در اصل به معناى شكاف ميان دو شىء است; ولى در اصطلاح متعارف به معناى عورت و شرمگاه مى باشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 5

5 - پوشاندن عورت و شرمگاه خويش از ديد ديگران ، بر زنان واجب و كشف آن ، حرام است .

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

حرمت نگاه به عورت ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 4

4 - حرمت خيره شدن و چشم دوختن به عورت و شرمگاه ديگران

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 4

4 - حرمت خيره شدن و چشم دوختن به عورت و شرمگاه ديگران

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

ستر عورت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 8

8 _ آدم و حوا داراى پوشش عورت، قبل از فريفته شدن به وسوسه هاى شيطان

ينزع عنهما لباسهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 8،13،23

8 - عورت و شرمگاه آدم و حوا ، پيش از تناول از درخت ممنوع بر آنان پوشيده بود .

فأكلا منها فبدت لهما سوءتهما

{سوأة} به معناى عورت و شرم گاه است (لسان العرب) و {بدت لهما} ممكن است به اين معنا باشد كه عورت هر يك براى ديگرى آشكار شد و

ممكن است مراد اين باشد كه عورت آنان براى خودشان آشكار شد. بر مبناى دومين احتمال، عورت آدم و حوا قبل از خوردن ميوه ممنوع، بر خود آنان نيز پوشيده بود.

13 - آدم و حوا ( ع ) ، به طور غريزى يا از روى عادت به پوشاندن عورت _ حتى از همسر خويش _ ملتزم بودند .

و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنّة

23 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله : { بدت لهما سوأتهما } قال : كانت سوأتهما لاتبدو لهما ; يعنى ، كانت داخلة ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا {بدت لهما سوأتهما} روايت شده: عورت آن دو (آدم و همسرش) قبلاً براى آنان آشكار نبود، چون عورت آنان در داخل [پوست بدنشان ]بود}.

ستر عورت با برگ درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 12

12 - آدم و حوا درپى مكشوف شدن عورت هايشان ، سعى در پوشاندن آن با برگ درختان داشتند .

فبدت لهما سوءتهما و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنّة

{طفقا}; يعنى، آغاز كردند و {خصف} هرگاه با {على} متعدى شود، به معناى به هم دوختن چيزهايى و نهادن آن بر جايى خواهد بود; يعنى، آدم و حوا، برگ ها را به يكديگر متصل كرده و آن را بر خود گرفتند.

ستر عورت حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 8

8 _ آدم و حوا داراى پوشش عورت، قبل از فريفته شدن به وسوسه هاى شيطان

ينزع عنهما لباسهما

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 8،13،23

8 - عورت و شرمگاه آدم و حوا ، پيش از تناول از درخت ممنوع بر آنان پوشيده بود .

فأكلا منها فبدت لهما سوءتهما

{سوأة} به معناى عورت و شرم گاه است (لسان العرب) و {بدت لهما} ممكن است به اين معنا باشد كه عورت هر يك براى ديگرى آشكار شد و ممكن است مراد اين باشد كه عورت آنان براى خودشان آشكار شد. بر مبناى دومين احتمال، عورت آدم و حوا قبل از خوردن ميوه ممنوع، بر خود آنان نيز پوشيده بود.

13 - آدم و حوا ( ع ) ، به طور غريزى يا از روى عادت به پوشاندن عورت _ حتى از همسر خويش _ ملتزم بودند .

و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنّة

23 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله : { بدت لهما سوأتهما } قال : كانت سوأتهما لاتبدو لهما ; يعنى ، كانت داخلة ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا {بدت لهما سوأتهما} روايت شده: عورت آن دو (آدم و همسرش) قبلاً براى آنان آشكار نبود، چون عورت آنان در داخل [پوست بدنشان ]بود}.

عوامل كشف عورت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 9،10

9 - تناول از درخت منع شده ، موجب عريانى و آشكار شدن شرمگاه آدم و حوا گرديد .

فأكلا منها فبدت لهما سوءتهما

10 - نافرمانى آدم و حوا ، مايه محروميت آنان از وعده خداوند به تأمين پوشاك آنان در بهشت شد .

إنّ لك . .. لاتعرى ... فبدت لهما سوءتهما

عوامل

كشف عورت حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 9،10

9 - تناول از درخت منع شده ، موجب عريانى و آشكار شدن شرمگاه آدم و حوا گرديد .

فأكلا منها فبدت لهما سوءتهما

10 - نافرمانى آدم و حوا ، مايه محروميت آنان از وعده خداوند به تأمين پوشاك آنان در بهشت شد .

إنّ لك . .. لاتعرى ... فبدت لهما سوءتهما

عورت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 20

20 _ عن أبى عبدالله(ع) فى قوله: {بدت لهما سوءاتهما} قال: كانت سوءاتهما لا تبدو لهما يعنى كانت داخلة.

از امام صادق(ع) درباره اين جمله از آيه {بدت لهما سوءاتهما} روايت شده است: عورت آدم و حوا نمايان نبود، يعنى: داخل بدنشان قرار داشت (و بعد از خوردن از درخت ممنوعه پديدار شد).

عورت حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 20

20 _ عن أبى عبدالله(ع) فى قوله: {بدت لهما سوءاتهما} قال: كانت سوءاتهما لا تبدو لهما يعنى كانت داخلة.

از امام صادق(ع) درباره اين جمله از آيه {بدت لهما سوءاتهما} روايت شده است: عورت آدم و حوا نمايان نبود، يعنى: داخل بدنشان قرار داشت (و بعد از خوردن از درخت ممنوعه پديدار شد).

كشف عورت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 2

2 _ نمايان سازى شرمگاه آدم و حوا، از اهداف شيطان در فريبكارى و توطئه عليه آنان

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 4

4 _ شرمگاه آدم و حوا به مجرد چشيدن از شجره نهى شده براى آنان آشكار شد.

فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 9

9 _ نشان دادن شرمگاه آدم و حوا به آنان از اهداف شيطان در فريفتن و برهنه كردن ايشان

ينزع عنهما لباسهما ليريهما سوءتهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 12،24

12 - آدم و حوا درپى مكشوف شدن عورت هايشان ، سعى در پوشاندن آن با برگ درختان داشتند .

فبدت لهما سوءتهما و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنّة

{طفقا}; يعنى، آغاز كردند و {خصف} هرگاه با {على} متعدى شود، به معناى به هم دوختن چيزهايى و نهادن آن بر جايى خواهد بود; يعنى، آدم و حوا، برگ ها را به يكديگر متصل كرده و آن را بر خود گرفتند.

24 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) ( فى حديث ) : فلمّا أسكن اللّه عزّوجلّ آدم و زوجته الجنّة قال لهما : . . . و لاتقربا ه_ذه الشجرة . . . فلمّا أكلا من الشجرة طار الحلىّ و الحلل عن أجسادهما و بقيا عريانين ;

از امام صادق(ع) [ضمن حديثى]روايت شده كه فرمود: چون خداوند _ عزّوجلّ _ آدم و همسرش را در بهشت جاى داد، به آنان گفت: . .. نزديك اين درخت نشويد ... و آنان چون از آن درخت خوردند، زيور و جامه ها از اندام آنان پريد

و آنها عريان ماندند}.

كشف عورت حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 2

2 _ نمايان سازى شرمگاه آدم و حوا، از اهداف شيطان در فريبكارى و توطئه عليه آنان

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 4

4 _ شرمگاه آدم و حوا به مجرد چشيدن از شجره نهى شده براى آنان آشكار شد.

فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 9

9 _ نشان دادن شرمگاه آدم و حوا به آنان از اهداف شيطان در فريفتن و برهنه كردن ايشان

ينزع عنهما لباسهما ليريهما سوءتهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 12،24

12 - آدم و حوا درپى مكشوف شدن عورت هايشان ، سعى در پوشاندن آن با برگ درختان داشتند .

فبدت لهما سوءتهما و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنّة

{طفقا}; يعنى، آغاز كردند و {خصف} هرگاه با {على} متعدى شود، به معناى به هم دوختن چيزهايى و نهادن آن بر جايى خواهد بود; يعنى، آدم و حوا، برگ ها را به يكديگر متصل كرده و آن را بر خود گرفتند.

24 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) ( فى حديث ) : فلمّا أسكن اللّه عزّوجلّ آدم و زوجته الجنّة قال لهما : . . . و لاتقربا ه_ذه الشجرة . . . فلمّا أكلا من الشجرة طار الحلىّ و الحلل عن أجسادهما

و بقيا عريانين ;

از امام صادق(ع) [ضمن حديثى]روايت شده كه فرمود: چون خداوند _ عزّوجلّ _ آدم و همسرش را در بهشت جاى داد، به آنان گفت: . .. نزديك اين درخت نشويد ... و آنان چون از آن درخت خوردند، زيور و جامه ها از اندام آنان پريد و آنها عريان ماندند}.

كيفر نگاه به عورت ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 15

15 - كسانى كه از نگاه كردن به نامحرمان و شرمگاه ديگران ابايى ندارند ، به مجازات الهى تهديد شده اند .

قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون

جمله {إنّ اللّه خبير بما يصنعون} _ كه آگاهى همه جانبه الهى به بشر را يادآورى مى كند _ هشدارى است به كسانى كه احكام يادشده را رعايت نكنند.

مستورى عورت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 3،4

3 _ شرمگاه آدم و حوا مستور از ديد يكديگر پيش از خوردن از شجره نهى شده

ليبدى لهما ما وُرى عنهما

4 _ شرمگاه آدم و حوا مستور بر خود آنان تا پيش از خوردن از شجره نهى شده

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

جمله {ورى عنهما} مى تواند دلالت كند بر اين كه شرمگاه آدم و حوا علاوه بر اين كه بر يكديگر مستور بوده، براى خودشان نيز مخفى بوده است.

مستورى عورت حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 3،4

3 _ شرمگاه آدم و حوا مستور از ديد يكديگر

پيش از خوردن از شجره نهى شده

ليبدى لهما ما وُرى عنهما

4 _ شرمگاه آدم و حوا مستور بر خود آنان تا پيش از خوردن از شجره نهى شده

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

جمله {ورى عنهما} مى تواند دلالت كند بر اين كه شرمگاه آدم و حوا علاوه بر اين كه بر يكديگر مستور بوده، براى خودشان نيز مخفى بوده است.

ناپسندى عورت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 14

14 - طبيعت انسان ، از مكشوف بودن شرمگاه خود متنفر است و آن را زشت مى شمارد . *

و طفقا يخصفان عليهما

تلاش آدم و حوا(ع) براى پوشاندن خود، حاكى از ناپسند شمردن برهنگى است.

وجوب ستر عورت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 5

5 - پوشاندن عورت و شرمگاه خويش از ديد ديگران ، بر زنان واجب و كشف آن ، حرام است .

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

عهد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عهد

آثار ذكر پرسش از عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 18

18- توجه به مورد سؤال قرار گرفتن انسان در قبال تعهدات خويش ، زمينه ساز پايبندى بيشتر به آن است .

و أوفوا بالعهد إن العهد كان مسئولاً

از اينكه خداوند، پس از دستور به رعايت عهدها و معاهدات، فرموده است: {انسانها، در قبال آنها بازخواست خواهند شد} به دست مى آيد كه توجه دادن به اين نكته، خود نوعى ايجاد انگيزش براى رعايت آنهاست.

آثار ذكر عهد خدا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 6

6 - توجه به عهد ها و فرمان هاى الهى و به ياد داشتن همواره آن ، حفاظت كننده آدمى از گرفتار شدن در دام وسوسه هاى شيطانى است .

و لقد عهدنا . .. فنسى ... فأكلا منها

آثار عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 11

11- سوگند و پيمان انسان با ديگران ، زمينه آزمايش الهى براى وى

تتّخذون أيم_نكم . .. إنما يبلوكم الله به

آثار عهد با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 1

1- آگاهى از غيب و يا صدور پيمانى از جانب خداوند ، از راه هاى وقوف بر پى امد هاى كفر و ايمان و آثار آنها است .

لأُتينّ . .. أطّلع الغيب أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

همزه در {أطّلع} _ كه در اصل أإطّلع بوده _ براى استفهام انكارى است و فاعل فعل ضميرى است كه به {الذى} در آيه قبل بازمى گردد. از اين رو مضمون آيه چنين مى شود: آيا آن كافرى كه مدعى شد كفر، موجب دستيابى به مال و فرزند است، بر غيب آگاهى يافته و يا عهدى از جانب خداوند دريافت كرده است؟! مراد از عهد، نوشته و يا بيانى است كه از ناحيه خداوند صادر گرديده باشد.

آثار عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 87 - 9

9- تنها كسانى در قيامت مشمول شفاعت مى شوند كه در باره آن عهدى از

جانب خداوند داشته باشند .

لايملكون الشف_عة إلاّ من اتّخذ عند الرحمن عهدًا

دراين برداشت {الشفاعة}، مصدر مجهول معنا شده است; از اين رو {لايملكون الشفاعة}; يعنى، مالك شفاعت شدن نيستند.

آثار عهد شكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 154 - 3

3 _ نقض ميثاق از سوى يهود ، سبب شد تا خداوند بر آنان خشم گيرد و كوه طور را بر سر آنان بالا برد .

و رفعنا فوقهم الطور بميثقهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه نقض ميثاق و تصميم بر ادامه نقض ميثاق علت برافراشتن كوه طور باشد ; بنابراين جمله {و رفعنا . ..} يعنى بدان سبب كه پيمان الهى را شكستند و تصميم بر ادامه پيمان شكنى داشتند، به عنوان تهديد، كوه طور را بر سر آنان بالا برده و مسلط ساختيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 9

9 _ يهود ، مورد نفرين و غضب خداوند به سبب پيمان شكنى ، انكار آيات الهى و كشتن پيامبران

فبما نقضهم ميثقهم . .. و قتلهم الأنبياء

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بما نقضهم . ..} به قرينه آيات مشابه، متعلق به فعلى محذوف همانند {لعناهم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 4

4 _ يهوديان مدينه در عصر بعثت نمونه پست ترين جنبندگان به سبب اصرارشان بر كفر و از ميان بردن زمينه هاى ايمان در خويش و شكستن پيمانها

إن شر الدواب عنداللّه الذين كفروا . .. الذين عهدت منهم ثم ينقضون عهدهم

آثار

عهد شكنى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 6

6 - بنى اسرائيل بر اثر شكستن پيمان الهى ، در آستانه زيانكارى و تباه كردن هستى خويش ، قرار گرفتند .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته لكنتم من الخسرين

آثار وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 14

14 _ وفاى خداوند به عهدى كه انسان ها در نزد خدا دارند ، مشروط به پايبندى آنان به عهد هاى الهى است .

و أوفوا بعهدى أوف بعهدكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 76 - 10

10 _ اهل كتاب چنانچه وفاى به عهد نمايند و تقوا پيشه كنند ، محبوب خدا هستند .

و من اهل الكتاب . .. بلى من اوفى بعهده و اتقى فانّ اللّه يحب المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 19

19_ وفاداران به عهد هاى الهى و برقرار كنندگان پيوندهايى كه خدا به آنها فرمان داده ، از فرجامى نيك بهره مند خواهند شد .

الذين يوفون بعهد الله . .. والذين يصلون ما أمرالله به أن يوصل ... أُول_ئك لهم عق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 6

6- پايبندى به تعهدات و پيمان ها ، موجب برخوردارى از پاداش هاى برتر الهى است .

و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً . .. و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانو

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 9

9- وفاى به وعده و امر به معروف ، زمينه ساز رضايت خداوند است .

إنّه كان صادق الوعد . .. و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة و كان عند ربّه مرضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 8 - 1

1 - دستيابى به رستگارى اخروى ، در گرو داشتن خصلت امانت دارى و پايبندى به عهد و پيمان

قدأفلح المؤمنون. ..والذين هم لأم_ن_تهموعهدهم رعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 10 - 3

3 _ خشوع در نماز ، اجتناب از لغو ( گفتاربيهوده و كردار عبث ) ، پرداخت زكات ، عفت و پاك دامنى ، امانت دارى ، پايبندى به عهد و پيمان و اهميت دادن به نماز و انجام به موقع آن ، تضمين كننده رستگارى اخروى و دستيابى مؤمنان به بهشت

قد أفلح المؤمنون . الذين هم ... أُول_ئك هم الورثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 12

12 - صلح حديبيه و فتح مكه ، پاداش بزرگ الهى به ثابت قدمان بر پيمان با پيامبر ( ص ) *

و من أوفى . .. فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

با توجّه به اين كه پيمان ياد شده، قبل از انعقاد صلح حديبيه صورت گرفته است; احتمال مى رود كه نويد {فسيؤتيه. ..} بر صلح حديبيه و فتح مكه منطبق شود كه پس از اين پيمان رخ داده است; زيرا اگر آن بيعت و پايدارى نبود، نوبت به چنان

پيروزى هايى نمى رسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 7

7 - صلح حديبيه و فتح خيبر ، در پى وفادارى مؤمنان ، نمودى از عزت و حكمت خداوند

و أث_بهم فتحًا قريبًا . و مغانم كثيرة ... و كان اللّه عزيزًا حكيمًا

از ارتباط {كان اللّه. ..} با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 35 - 5

5 - پاكدامنى ، رعايت امانت ، وفاى به عهد ، اداى شهادت و مراقبت از نماز ، از موجبات ورود به بهشت

و الذين هم لفروجهم ح_فظون . .. و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون . و الذين هم بش

آداب عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 6

6- در تعهّد ها و تضمين انجام كارى در آينده ، همواره ، بايد متذكّر مشيّت الهى بود .

ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

احكام عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 1

1 _ وجوب وفا به تمامى عقد ها و پيمان ها ( فردى ، اجتماعى ، بين المللى و پيمان هاى الهى )

يايها الذين ءامنوا اوفوا بالعقود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 10

10 _ جواز پيمان بستن با خداوند

لئن أنجنا . .. لنكونن

نقل پيمان بستن مشركان با خداوند و مردود ندانستن آن، دليل جواز آن است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 18

18 _ پيمان بستن با كافران ( پيمان عدم تعرض و . . . ) امرى جايز و پايبندى به آن واجب است .

إلا على قوم بينكم و بينهم ميثق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 5

5 _ وفاى به عهد ، واجب است .

إلا عن موعدة وعدها إياه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 7،8،9،12

7_ هنگام سوگند ياد$ كردن و پيمان بستن با خدا ، شايسته است صورت ناتوانى از پايبند بودن به پيمان و سوگند استثنا شود .

لتأتنّنى به إلاّ أن يحاط بكم

كردن و پيمان بستن با خدا، شايسته است صورت ناتوانى از پايبند بودن به پيمان و سوگند استثنا شود.

8_ وفا نكردن به عهد و قسم در صورت استثناى موارد عذر و ناتوانى ، پيامدى ( عقوبت ، كفاره و . . . ) نخواهد داشت .

لتأتنّنى به إلاّ أن يحاط بكم . .. قال الله على ما نقول وكيل

9_ استطاعت شرط لزوم وفا به عهد ، قسم و تكاليف الهى است .

إلاّ أن يحاط بكم

12_ لزوم پايبندى به عهد و قسم و عمل به مقتضاى آن

حتى تؤتون موثقًا من الله لتأتنّنى به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 20 - 4

4_ حرمت شكستن پيمان ها و عهد ها ( پيمانهايى كه خدا با انسان دارد ، پيمانهايى كه آدمى با خدا دارد و پيمانهايى كه انسان ها با يكديگر دارند

)

و لاينقضون الميث_ق

{ميثاق} به معناى عهد و پيمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 1،2

1- وجوب پايبندى انسان ، به عهد ها و ميثاق هاى خود با خداوند

و أوفوا بعهد الله إذا ع_هدتّم

2- عهد بستن انسان با خدا ، امرى مشروع و مورد پذيرش دين

و أوفوا بعهد الله إذا ع_هدتّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 6،7

6- نقض عهد و پيمان با ديگران ، هر چند سود فراوان داشته باشد ، حرام است .

و لاتكونوا . .. تتّخذون أيم_نكم دخلاً بينكم أن تكون أُمّة هى أربى من أُمّة

7- شكستن پيمان با گروهى به خاطر پيمان بستن با گروهى نيرومندتر ، حرام و به دور از خرد است .

و لاتكونوا . .. تتّخذون أيم_نكم دخلاً بينكم أن تكون أُمّة هى أربى من أُمّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 15

15- وفاى به عهد و پيمان ، لازم و واجب است .

و أوفوا بالعهد

احكامعهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 2،3

2_ حرمت شكستن عهد ها و پيمانهايى كه خداوند برعهده انسان ها قرار داده است .

والذين ينقضون عهد الله . .. أُول_ئك لهم اللعنة و لهم سوء الدار

3_ حرمت شكستن پيمانهايى كه آدميان با خدا دارند .

و الذين ينقضون عهد الله

ادعاى عهد با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 2

2- كسى كه كفرورزى

را مايه فراوانى مال و اولاد مى داند ، مانند كسى سخن گفته است كه يا به غيب آگاه شده و يا از خداوند پيمان گرفته است .

كفر بأي_تنا و قال . .. أطّلع الغيب أم اتّخذ عندالرحمن عهدًا

ارزش وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 4

4 _ ارزش و اهميت تعهد ها و پيمان ها ، و وفاى به آن

يايها الذين ءامنوا اوفوا بالعقود

خطاب مستقيم خداوند به مؤمنان و سپس فرمان به پايبندى به تعهدها و قراردادها، حاكى از اهميت و ارزش آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 6

6- صداقت در وعده ، خصلتى نيكو و بسيار ارزشمند است .

واذكر فى الكت_ب . .. إنّه كان صادق الوعد

ستودن اسماعيل به {صادق الوعد} بودن علاوه بر تمجيد از موصوف، تمجيد از وصف نيز به شمار مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 37 - 6

6 - وفاى به عهد الهى ، ملاك ارزش و تعالى بخش انسان

و إبرهيم الذى وفّى

امتحان با وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 10

10- دستور خداوند به رعايت پيمان ها و سوگند ها و پرهيز از نقض عهد و سوگندشكنى ، تنها براى آزمايش انسان است .

و أوفوا بعهد الله . .. و لاتكونوا ... تتّخذون أيم_نكم دخلاً بينكم ... إنما يبلوك

انتظار وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 8،9

8 - برخى از صاحبان عهد با خدا ، از مسلمانان مدينه ، در انتظار فرا رسيدن فرصتى مناسب براى عمل به عهد خويش بودند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه . .. و منهم من ينتظر

9 - بعضى از مؤمنانِ صاحب عهد با خدا ، در انتظار فرا رسيدن موقعيتى مناسب ، براى عمل كردن به آن عهدند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه . .. و منهم من ينتظر

اهتمام لاوى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 7،8

7_ فرزند بزرگ يعقوب ، بازگشت كاروان بدون همراه داشتن بنيامين را تخلف از عهد و سوگند پيشين خود و برادرانش خواند .

قال كبيرهم ألم تعلموا أن أباكم قد أخذ عليكم موثقًا من الله

لاوى با تفريع جمله {فلن أبرح . ..} بر {ألم تعلموا أن أباكم قد أخذ عليكم موثقًا} بيان داشت كه: با توجه به عهد و پيمانمان با يعقوب(ع)، سزاوار نيست بدون همراه داشتن بنيامين باز گرديم [اگر شما تصميم به بازگشت داريد خود مى دانيد]، ولى من باز نخواهم گشت.

8_ فرزند ارشد يعقوب نسبت به ديگر برادرانش ، متعهدتر و به عهد و پيمان خويش پايبندتر بود .

قال كبيرهم ألم تعلموا أن أباكم قد أخذ عليكم موثقًا من الله . .. فلن أبرح الأرض

اهميت عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 2

2 _ مسؤوليت انسان در برابر عهد ها و پيمان هاى خويش

يايها الذين ءامنوا اوفوا بالعقود

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 9

9- سوگند و پيمان ، ارزشى است كه نبايد در معاملات مادى تحت الشعاع قرار گيرد .

دخلاً بينكم أن تكون أُمّة هى أربى من أُمّة

اهميت وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 2،3

2 - ضرورت پايبندى به عهد ها و پيمانهايى كه خداوند بر عهده انسان ها قرار داده است .

الذين ينقضون عهد اللّه

3 - ضرورت وفا كردن به پيمانهايى كه آدمى با خدا مى بندد .

الذين ينقضون عهد اللّه من بعد ميثقه

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مراد از {عهد اللّه} تعهداتى باشد كه انسان با سوگند و مانند آن، رعايت آنها را بر خود لازم كرده است. {ميثاق} مصدر و به معناى استحكام بخشيدن است. ضمير {ميثاقه} به {عهد} بر مى گردد; يعنى، بعد از آنكه عهد خويش را محكم كرده و بر وفادارى به آن تأكيد كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 13

13 _ ضرورت پايبندى به عهدهايى كه خداوند با آدميان دارد .

أوفوا بعهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 3

3 - ضرورت پايبندى به پيمانهايى كه خداوند با انسان ها دارد .

ثم توليتم من بعد ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 100 - 4

4 - ضرورت پايبندى به عهد ها و پيمان هاى الهى

أو كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم

سرزنش

و توبيخ خداوند از عهد شكنان، دلالت بر ضرورت و وجوب پايبندى به عهدها و پيمانها مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 21 - 10

10 _ برانگيختن وجدان انسانى از روش هاى قرآن براى ايجاد تعهد نسبت به رعايت پيمان هاى زناشويى

و كيف تأخذونه . .. و اخذن منكم ميثاقاً غليظاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 3

3 _ لزوم وفادارى جامعه اسلامى به همپيمان ها و معاهده هاى بين المللى خود

الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 17

17 _ اهتمام اسلام به رعايت عهد و پيمان و لزوم پيشگيرى از زمينه هاى نقض آن *

و ان كان من قوم بينكم و بينهم ميثاق فدية مسلّمة الى اهله و تحرير رقبة مؤمنة

از تقديم حكم ديه بر آزادسازى برده در مورد كافران همپيمان (با آنكه در مورد مسلمانان آن را در رتبه دوّم قرار داد)، احتمالا چنين برمى آيد كه پرداخت ديه در رعايت و حفظ پيمان مؤثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 4

4 _ ارزش و اهميت تعهد ها و پيمان ها ، و وفاى به آن

يايها الذين ءامنوا اوفوا بالعقود

خطاب مستقيم خداوند به مؤمنان و سپس فرمان به پايبندى به تعهدها و قراردادها، حاكى از اهميت و ارزش آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 -

12 - 11

11 _ امداد هاى خاص خداوند به بندگان ، مشروط به وفادارى آنان نسبت به پيمان هاى اوست . *

لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل . .. و قال اللّه انى معكم

عطف جمله {قال اللّه} بر {لقد اخذ اللّه}، مى رساند كه امداد خاص خداوند در صورت تعهد به پيمان اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 6

6 _ خداوند با برطرف سازى عذاب از فرعونيان براى وفاى آنان به عهد هاى خويش مهلتى را تعيين كرد .

فلما كشفنا عنهم الرجز إلى أجل

{إلى أجل} متعلق به {كشفنا} است ; يعنى ما عذاب را برطرف كرديم، ولى نه براى هميشه، بلكه براى مدتى محدود. گفتنى است كه متعلق شدن {إلى أجل} به {كشفنا} به اعتبار استمرار كشف است نه تحقق آن ; زيرا تحقق كشف عذاب داراى مهلت نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 15،17

15 _ مسلمانان نبايد حتى به خاطر دفاع از مؤمنانى كه مورد هجوم كافران قرار گرفتند پيمان خويش را با آن كافران ناديده انگارند و آن را نقض كنند .

فعليكم النصر إلا على قوم بينكم و بينهم ميثق

17 _ اهميت ويژه پايبندى به پيمان ، حتى در صورت كافر بودن طرف مقابل

فعليكم النصر إلا على قوم بينكم و بينهم ميثق

هر چند مراد از {ميثق} در آيه شريفه پيمان متاركه جنگ است، ولى روشن است كه پيمان متاركه جنگ خصوصيتى ندارد. بنابراين مى توان آيه شريفه را در همه پيمانهاى مجاز، سارى و جارى دانست.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 12،17

12_ لزوم پايبندى به عهد و قسم و عمل به مقتضاى آن

حتى تؤتون موثقًا من الله لتأتنّنى به

17_ يعقوب ( ع ) براى واداشتن فرزندانش به پايبندى به سوگند و پيمانشان ، آنان را متوجه نظارت و شهادت خدا كرد .

الله على ما نقول وكيل

از جمله {الله . ..} در صورتى كه آن را جمله اى خبرى بدانيم ، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 20 - 2،3

2_ ضرورت پايبندى به عهد ها و پيمانهايى كه خداوند بر عهده انسان ها قرار داده است .

الذين يوفون بعهد الله

از آن جايى كه در مقابل وفا كنندگان به عهدهاى الهى ، نقض كنندگان قرار داده شده است و آنان به لعنت خدا و فرجام ناگوار تهديد شده اند (آيه 25) معلوم مى شود وفاى به عهد لازم و ضرورى است.

3_ ضرورت وفا كردن به پيمانهايى كه آدمى با خدا دارد .

الذين يوفون بعهد الله

برداشت فوق ، مبتنى بر اين است كه مقصود از {عهد الله} تعهّداتى باشد كه انسانها با سوگند و مانند آن رعايت آنها را بر خود لازم كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 7

7_ كسانى كه به پيمان هاى الهى پايبند نباشند ، به لعنت خدا و دورى از رحمت او گرفتار خواهند شد .

والذين ينقضون عهد الله . .. أُول_ئك لهم اللعنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 -

92 - 5،8،14

5- عمل به مفاد سوگند و پيمان ، امرى لازم و از اصول مهم در روابط اجتماعى است .

و لاتكونوا كالتى نقضت غزلها . .. تتّخذون أيم_نكم دخلاً بينكم

8- اهل پيمان ، با مشاهده ضعف در طرف مقابل ، نبايد به پيمان شكنى روى آورند .

تتّخذون أيم_نكم دخلاً بينكم أن تكون أُمّة هى أربى من أُمّة

14- هشدار خداوند به نقض كنندگان عهد و سوگندشكنان ، مبنى بر مؤاخذه شدن آنان در قيامت

و أوفوا بعهد الله . .. تتّخذون أيم_نكم دخلاً ... و ليبيّننّ لكم يوم القي_مة ما ك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 2

2- متاع دنيا ، هر چند به ظاهر بزرگ و بسيار باشد ، در قبال ضرر و زيان نقض عهد و پيمان الهى ، ناچيز و بى ارزش است .

و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 16

16- انسان ، در قبال عهد و پيمان خويش مسؤول است .

إن العهد كان مسئولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 8 - 3

3 - امانت دارى و پايبندى به پيمان ، توصيه خدا به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 12

12 - وفادار ماندن بر پيمان با خدا و تغيير ندادن آن ، امرى بس شايسته و سزاوار تمجيد است .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا

اللّه عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و

بنى اسرائيل و عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 10

10 _ بى اعتنايى بنى اسرائيل به پيمان خداوند ، با تكذيب رسولان الهى و كشتن آنان

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

پاداش وفاداران به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 8

8- وفا كنندگان به عهد الهى ، داراى پاداشى محفوظ نزد خداوند

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 2

2 - خداوند ، مؤمنان وفادار به عهد خود را پاداش خواهد داد .

رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه . .. ليجزى اللّه الص_دقين بصدقهم

پاداش وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 28

28 _ عمل كنندگان به ميثاق و فرمان هاى الهى ; هر يك بهره مند از بهشتى خاص هستند .

لقد اخذ اللّه ميثق . .. لئن اقمتم الصلوة ... لادخلنكم جنت

بهره گيرى عمل كنندگان به فرمانهاى الهى از بهشتهاى متعدد (جنت)، مى تواند به اين صورت باشد كه هر كس به بهشت مخصوص خويش راه مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 2

2_ بهشت عدن ، پاداش وفا كردن به پيمان هاى الهى ، نشكستن عهد ها و برقرار كردن

پيوندهايى كه خدا به برقرارى آن امر كرده است .

الذين يوفون بعهد الله . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 10

10 - پاداش عظيم الهى ، به وفاكنندگان به پيمان خويش با خداوند و پيامبر ( ص )

و من أوفى . .. فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

تشويق به وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 11

11 - مؤمنان ، مورد تشويق خداوند ، براى پايدارى بر پيمان هاى الهى و دينى خويش

و من أوفى بما ع_هد عليه اللّه فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

تصميم عمل به عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 115 - 5

5 - عزم و تصميم جدى براى عمل به توصيه هاى خداوند ، خصلتى ارزشمند است .

و لقد عهدنا إلى ءادم . .. فنسى و لم نجد له عزمًا

تعبير {نيافتيم} به جاى {نبود}، گوياى آن است كه دراين موارد، وجود عزم، مطلوب و مورد انتظار است.

حتميت عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 8

8- عهد خداوند ، تخلف ناپذير است .

أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

حُسن فرجام وفاداران به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 19

19_ وفاداران به عهد هاى الهى و برقرار كنندگان پيوندهايى كه خدا به آنها فرمان داده ، از فرجامى نيك بهره مند خواهند شد .

الذين يوفون بعهد

الله . .. والذين يصلون ما أمرالله به أن يوصل ... أُول_ئك لهم عق

حقيقت عهد با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 7

7- عهد بستن با خدا و سوگند خوردن به او ، در حقيقت ضامن و كفيل گرفتن خداوند بر خويش است .

و أوفوا بعهد الله . .. و قد جعلتم الله عليكم كفيلاً

درخواست وفاى به عهد از موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 8

8 - فرعون از موسى ( ع ) خواست به وى اطمينان دهد كه او نيز در ميعادگاه حاضر خواهد شد .

و لا أنت

ذكر عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 9

9 - داستان پيمان گرفتن خداوند از بنى اسرائيل ، داستانى شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل

{إذ} مفعول براى فعل {أذكر} (ياد كن) است. فرمان خداوند به يادآورى، نشانه اهميت خاص موضوعى است كه بايد متذكر آن بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 11

11 _ يادآورى نعمت ها و پيمان هاى الهى ، زمينه تقواپيشگى است . *

و اذكروا نعمة اللّه . .. و اتقوا اللّه

فرمان به يادآورى نعمتها و پيمانهاى الهى و سپس امر به تقوا، بيانگر آن است كه ياد نعمتها و پيمانهاى الهى، نقش مؤثرى در نيل به تقوا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7

- 1،9

1 - به يادآوردن پيمان گرفتن هاى سخت خداوند از پيامبران پيشين و از خود پيامبراسلام ( ص ) ، از جمله فرمان هاى خداوند به پيامبراكرم ( ص )

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم و منك

{إذ} مفعول فعل مقدر {اُذكر} است. بنابراين، استفاده مى شود كه پيامبر(ص) بايد يادآور نكات و يا نكته اى كه در آيه آمده، باشد.

9 - پيمان گرفتن سخت خداوند از انبياى خود ، امرى شايسته ياد و يادآورى است .

و إذا أخذنا من النبيّن . .. و أخذنا منهم ميث_قًا غليظًا

زمينه عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 154 - 13

13 _ وجود زمينه هاى تخلف و پيمان شكنى در يهود

و أخذنا منهم ميثقاً غليظاً

زمينه عهد با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 7

7 _ روى آوردن انسان به درگاه خدا و بستن عهد با او ، به هنگام احساس نياز

و منهم من عهد اللّه لئن ءاتينا من فضله

زمينه وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 16

16 _ هراس از خدا و نترسيدن از غير او ، زمينه ساز پايبندى به عهد اوست .

أوفوا بعهدى . .. و إبى فارهبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 10

10 _ رعايت تقوا ، ضامن اجراى پيمان هاى الهى

و ميثقه الذى . .. و اتقوا اللّه

امر به تقوا پس از فرمان به يادآورى پيمانهاى الهى، مى تواند

اشاره به اين حقيقت باشد كه داشتن تقوا و ترس از خدا، ضامن اجراى آن تعهدات و پيمانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 18

18- توجه به مورد سؤال قرار گرفتن انسان در قبال تعهدات خويش ، زمينه ساز پايبندى بيشتر به آن است .

و أوفوا بالعهد إن العهد كان مسئولاً

از اينكه خداوند، پس از دستور به رعايت عهدها و معاهدات، فرموده است: {انسانها، در قبال آنها بازخواست خواهند شد} به دست مى آيد كه توجه دادن به اين نكته، خود نوعى ايجاد انگيزش براى رعايت آنهاست.

سوء استفاده از عهد با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 1

1- سوداگرى با عهد و پيمان الهى و زير پا نهادن آن در برابر بهاى ناچيز دنيوى ، ممنوع و گناهى نابخشودنى است .

و لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً . .. و لكم عذاب عظيم . و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلا

ممنوعيت سوداگرى با عهد و پيمان الهى، از نهى {لاتشتروا} و بزرگ بودن گناه آن، از ذيل آيه قبل (و لكم عذاب عظيم) _ كه به عذاب بزرگ تهديد شدند _ استفاده مى شود.

شرايط وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 9

9_ استطاعت شرط لزوم وفا به عهد ، قسم و تكاليف الهى است .

إلاّ أن يحاط بكم

شرايط وفاى به عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 17

17 _ پايدارى مؤمنان بر

اجرا و حفظ حدود الهى ، شرط خداوند در وفا نمودن به عهد خويش

و من أوفى بعهده من اللّه . .. التّئبون العبدون ... و بشّر المؤمنين

تأكيد بر اعمال فردى و اجتماعى و حفظ حدود الهى پس از بيان وفاى خداوند به عهد خويش، مى تواند مشعر به اين حقيقت باشد كه پاسدارى انسان از حدود الهى، شرط بهرهورى از وعده هاى خداوندى است.

شرايط وفاى عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 8،14

8 - وفاى خدا به عهد خويش با بنى اسرائيل ، مشروط به پايبندى آنان به عهد هاى الهى است .

أوفوا بعهدى أوف بعهدكم

14 _ وفاى خداوند به عهدى كه انسان ها در نزد خدا دارند ، مشروط به پايبندى آنان به عهد هاى الهى است .

و أوفوا بعهدى أوف بعهدكم

عجز در وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 7،8

7_ هنگام سوگند ياد$ كردن و پيمان بستن با خدا ، شايسته است صورت ناتوانى از پايبند بودن به پيمان و سوگند استثنا شود .

لتأتنّنى به إلاّ أن يحاط بكم

كردن و پيمان بستن با خدا، شايسته است صورت ناتوانى از پايبند بودن به پيمان و سوگند استثنا شود.

8_ وفا نكردن به عهد و قسم در صورت استثناى موارد عذر و ناتوانى ، پيامدى ( عقوبت ، كفاره و . . . ) نخواهد داشت .

لتأتنّنى به إلاّ أن يحاط بكم . .. قال الله على ما نقول وكيل

عوامل عهد شكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 12

12 _ جامعه يهود در عصر پيامبر ( ص ) ، جامعه اى به دور از تقوا و پرهيزگارى *

و هم لايتقون

برداشت فوق بر اين اساس است كه متعلق {لايتقون}، اللّه باشد ; يعنى يهوديان ترسى از خداوند ندارند و تقواى الهى را رعايت نمى كنند.

عهد آدم(ع) با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 13

13 _ آدم ( ع ) و حوا در پيشگاه خداوند ملتزم شدند كه در صورت دارا شدن فرزندى سالم و شايسته همواره از سپاسگزاران وى باشند .

دعوا اللّه ربهما لئن ءاتيتنا صلحاً لنكونن من الشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 5

5 _ آدم ( ع ) و حوا به عهد خويش با خدا ( سپاسگزارى از او در صورت اعطاى فرزند صالح ) وفا نكردند .

لنكونن من الشكرين. فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء

عهد امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 3

3 _ امت هاى گذشته با پيامبران خويش عهد بستند كه با مشاهده معجزه ، آنان را تصديق كرده و به حقايق و معارف الهى ايمان آورند .

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد

با توجه به آنچه درباره مضاف إليه كلمه {قبل} در آيه پيشين گذشت، مى توان گفت مراد از {عهد} وعده ايمان و تصديق بوده است. يعنى امتها تعهد مى كردند كه با ديدن معجزه ايمان خواهند آورد، ولى اكثر آنان به عهد خويش

وفا نكردند.

عهد انسان با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 9

9 _ آدمى در شدايد با خداوند يگانه پيمان مى بندد كه در صورت نجات سپاسگزار او باشد.

لئن أنجنا من هذه لنكونن من الشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 5

5 _ آدمى پس از نجات از شدايد، على رغم پيمان عدم شرك و سپاسگزارى از خداوند، پيمان شكنى مى كند و مجدداً شرك مىورزد.

لئن أنجنا . .. قل الله ينجيكم ... ثم أنتم تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 15

15 _ انسان هاى ناسپاس ، به هنگام احساس خطر مرگ ( غرق شدن و . . . ) با خدا پيمان مؤكد مى بندند كه : اگر از آن ورطه نجات يابند ، هرگز گرد گناه نگردند و به جرگه بندگان شاكر و سپاسگزارش بپيوندند .

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه . .. لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من الشكرين

عهد انسان ها با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 8

8 _ انسان ها پس از نيايش به درگاه خدا و دستيابى به نياز ها و آرمان هاى خويش ، پيمان ها و تعهدات خويش را با خدا فراموش و آنها را نقض مى كنند .

لئن ءاتيتنا صلحاً . .. فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء

عهد با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 -

آل عمران - 3 - 81 - 1،4،6،8،9،16،17

1 _ پيمان الهى از پيامبران و پيروان آنان براى ايمان به پيامبر بعدى و يارى وى

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. ثم جاءكم رسول ... لتؤمننّ به و لتنصرنّه

{ميثاق النبيّن}، مى تواند ميثاقى باشد كه خدا از پيامبران گرفته و يا از مردم براى پيامبران گرفته است.

4 _ پيامبر اكرم ( ص ) ، مأمور يادآورى ميثاق الهى از انبياى پيشين ، مبنى بر لزوم ايمان به پيامبران بعدى

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. لتؤمننّ به

بنابراينكه {اذ}، متعلق به {اذكر} باشد.

6 _ وحدت امّت ها در پرتو پيروى از پيامبر واحد ، ميثاق الهى از انبيا

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. لتؤمننّ به و لتنصرنّه

لزوم ايمان و تبعيّت از پيامبر بعدى، بيانگر آن است كه در هر زمان، يك پيامبر محور بوده كه بر اساس پيروى از او، امّتها، متّحد خواهند شد.

8 _ ميثاق الهى از انبيا ، قبل از دادن كتاب و حكمت به آنها

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن لما اتيتكم من كتاب و حكمة

بنابراينكه {لما}، شرطيه باشد.

9 _ ايمان به پيامبر اسلام ( ص ) و يارى كردن او ، ميثاقى الهى از انبياى گذشته و پيروان آنان

ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم

بنابراين كه آيه، خطاب به اهل كتاب و مراد از {رسول}، پيامبر اكرم (ص) باشد.

16 _ اعتراف انبيا و امت هاى گذشته نسبت به ميثاق الهى درباره ايمان و يارى كردن رسولان بعدى

قال ءاقررتم و اخذتم على ذلكم اصرى قالوا اقررنا

{ءاقررتم}، گرفتن اقرار از انبياست و {اخذتم}، گرفتن ميثاق از امّتهاست توسط پيامبران و {اقررنا}، اقرار

همه انبيا و همه امّتهاست.

17 _ دستور خداوند به پيامبران و امت هاى آنان ، به تحمل و اداى شهادت بر ميثاق گرفته شده از آنان

قالوا اقررنا قال فاشهدوا و انا معكم من الشاهدين

جمله {فاشهدوا . .. } مى تواند هم دلالت بر تحمل شهادت كند و هم بر اداى شهادت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 85 - 1

1 _ پذيرش دين اسلام ، ميثاق خداوند از پيامبران و مردم

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. و من يبتغ غير الاسلام ديناً

بنابر اينكه مراد از {الاسلام}، شريعت پيامبر (ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 3

3 _ امت هاى گذشته با پيامبران خويش عهد بستند كه با مشاهده معجزه ، آنان را تصديق كرده و به حقايق و معارف الهى ايمان آورند .

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد

با توجه به آنچه درباره مضاف إليه كلمه {قبل} در آيه پيشين گذشت، مى توان گفت مراد از {عهد} وعده ايمان و تصديق بوده است. يعنى امتها تعهد مى كردند كه با ديدن معجزه ايمان خواهند آورد، ولى اكثر آنان به عهد خويش وفا نكردند.

عهد با بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 1،8،13

1 _ ميثاق خداوند از بنى اسرائيل بر اطاعت كامل از فرامين او

و لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل

به مقتضاى ارتباط اين آيه با آيه هفتم، معلوم مى شود كه خداوند از بنى اسرائيل نيز بر اطاعت كامل پيمان گرفته بود.

8

_ پيمان الهى از بنى اسرائيل بر اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و انفاق در راه خدا

و لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل . .. و اقرضتم اللّه قرضاً حسناً

به نظر مى رسد از جمله موارد ميثاق و پيمان الهى با بنى اسرائيل، مسائلى است كه جمله {لئن اقمتم . ..} آن را بيان مى كند.

13 _ ايمان به پيامبرانى كه بعد از موسى ( ع ) مبعوث خواهند شد ، از مواد پيمان نامه خداوند با بنى اسرائيل

لئن اقمتم الصلوة و ءاتيتم الزكوة و ءامنتم برسلى

تأخير ذكرى ايمان به پيامبران و يارى آنان از الزام به اقامه نماز و زكات، بيانگر اين معناست كه مراد از رسل، پيامبرانى هستند كه پس از موسى(ع) مبعوث مى شوند. زيرا در واقع، ايمان به آنها و يارى ايشان پس از اين است كه وجوب نماز و زكات به وسيله موسى(ع) به آنها ابلاغ شده است.

عهد با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 3

3 - ضرورت وفا كردن به پيمانهايى كه آدمى با خدا مى بندد .

الذين ينقضون عهد اللّه من بعد ميثقه

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مراد از {عهد اللّه} تعهداتى باشد كه انسان با سوگند و مانند آن، رعايت آنها را بر خود لازم كرده است. {ميثاق} مصدر و به معناى استحكام بخشيدن است. ضمير {ميثاقه} به {عهد} بر مى گردد; يعنى، بعد از آنكه عهد خويش را محكم كرده و بر وفادارى به آن تأكيد كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 -

آل عمران - 3 - 187 - 1،17

1 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور توجّه دادن عالمان اهل كتاب به ميثاقشان با خداوند

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب

17 _ ناآگاهى عالمان اهل كتاب ( دين فروشان ) از ارزش والاى دين و تعهّد به پيمان هاى الهى

فنبذوه . .. و اشتروا به ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 10

10 _ جواز پيمان بستن با خداوند

لئن أنجنا . .. لنكونن

نقل پيمان بستن مشركان با خداوند و مردود ندانستن آن، دليل جواز آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 18

18 _ وجوب پايبندى به پيمانهايى كه آدمى با خدا دارد.

و بعهدالله أوفوا

برداشت فوق بر اين اساس است كه كلمه {عهد} اضافه به مفعولش شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 2

2 _ نيكى به پدر و مادر، عدالت در داد و ستد، پايبند بودن به پيمانهاى الهى و به عدل سخن گفتن، راهى است راست براى حركت به سوى خدا.

و بالولدين إحسناً . .. و أن هذا صرطى مستقيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 87 - 11

11- { عن أبى عبداللّه : . . . قيل : يارسول اللّه ( ص ) و كيف يوصى الميت عند الموت قال إذا حضرته الوفاة قال : . . . اللّهم إنّى أعهد إليك فى دارالدنيا أنّى أشهد أن لا إل_ه إلاّ أنت وحدك

لاشريك لك و أشهد أنّ محمداً عبدك و رسولك و أنّ الجنّة حق و أنّ النار حقّ و أنّ البعث حقّ . . . و أنّ الدين كما وصفت . . . و أنّ القرآن كما أنزلت . . . واجعل لى عهداً يوم ألقاك منشوراً . . . و تصديق ه_ذه الوصية فى القرآن فى السورة التى يذكر فى ها مريم ( س ) فى قوله _ عزّوجلّ _ { لايملكون الشفاعة إلاّ من اتّخذ عند الرحمن عهداً } فه_ذا عهد الميت ;

از امام صادق(ع) روايت شده است:. .. به رسول خدا(ص) گفته شد: انسان هنگام مرگ چگونه وصيت كند؟ فرمود: آن گاه كه مرگش مى رسد، بگويد:... خدايا من با تو در دنيا اين را عهد مى كنم كه شهادت مى دهم معبودى جز تو نيست تو يگانه اى و شريكى براى تو نيست و شهادت مى دهم كه محمد(ص) بنده و رسول تو است و اين كه بهشت حق است و آتش حق است و برانگيخته شدن حق است ... و اين كه دين همان گونه است كه تو وصف كرده اى... و اين كه قرآن همان گونه است كه تو نازل كرده اى... [اين اقرار را] براى من در روزى كه تو را ملاقات مى كنم عهدى سرگشاده قرار بده ... و گواه [بر لزوم] اين وصيت در قرآن در سوره اى است كه نام مريم(س) در آن ذكرمى شود در كلام خداى عزّوجلّ: {لايملكون الشفاعة إلاّ من اتّخذ عند الرحمن عهداً} اين عهد همان عهد ميت است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4

- 155 - 2

2 _ لزوم پايبندى به پيمان هاى الهى

فبما نقضهم ميثقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 6،8

6 _ تعهد فطرى انسان با خداوند ، بر اطاعت كامل از او

و ميثقه الذى و اثقكم به اذ قلتم سمعنا و اطعنا

چون مخاطبان آيه، همه مسلمانان، بلكه همه انسانها تا روز قيامت هستند، مقصود از ميثاق، پيمانى است كه همه انسانها با خدا دارند و آن لزوم اطاعت از اوست كه فطرت و عقل هر انسانى بدان حكم مى كند.

8 _ ميثاق با پيامبر ( ص ) ، ميثاق با خداست .

ميثقه الذى و اثقكم به

بنابر اينكه مراد از {ميثاق}، پيمانهاى رسول خدا با مسلمانان باشد و قرآن، اين پيمانها را پيمان الهى ناميده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 3

3 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) ، مصداقى روشن از نقض پيمان مسيحيان با خدا

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 1

1 _ پيمان بستن برخى از منافقان صدر اسلام با خدا مبنى بر پرداخت زكات و صدقه و قرار گرفتن در صف صالحان ، در صورت برخوردارى از مال و فضل الهى

و منهم من عهد اللّه . .. و لنكوننّ من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 76 - 1،4

1 _ بخل ورزى منافقان از پرداخت صدقات به هنگام برخوردار شدن از مال و

فضل الهى ، على رغم تهعدشان با خدا

و منهم من عهد اللّه . .. فلما ءاتيهم من فضله بخلوا به

4 _ پيمان شكنى منافقان ، على رغم تعهد هاى مؤكدشان با خداوند

و منهم من عهد اللّه . ... فلما ءاتيهم من فضله بخلوا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 7،11،13

7_ هنگام سوگند ياد$ كردن و پيمان بستن با خدا ، شايسته است صورت ناتوانى از پايبند بودن به پيمان و سوگند استثنا شود .

لتأتنّنى به إلاّ أن يحاط بكم

كردن و پيمان بستن با خدا، شايسته است صورت ناتوانى از پايبند بودن به پيمان و سوگند استثنا شود.

11_ مشروعيت سوگند به خدا و پيمان بستن با او در اديان گذشته و لزوم پايبندى به آنها

حتى تؤتون موثقًا

13_ فرزندان يعقوب سوگند ياد كردند و با خدا پيمان بستند كه در حد استطاعت ، از بنيامين مراقبت كنند و او را به نزد پدر باز گردانند .

حتى تؤتون موثقًا . .. فلما ءاتوه موثقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 20 - 3

3_ ضرورت وفا كردن به پيمانهايى كه آدمى با خدا دارد .

الذين يوفون بعهد الله

برداشت فوق ، مبتنى بر اين است كه مقصود از {عهد الله} تعهّداتى باشد كه انسانها با سوگند و مانند آن رعايت آنها را بر خود لازم كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 2

2_ بهشت عدن ، پاداش وفا كردن به پيمان هاى الهى ، نشكستن عهد ها و برقرار كردن

پيوندهايى كه خدا به برقرارى آن امر كرده است .

الذين يوفون بعهد الله . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 1

1- وجوب پايبندى انسان ، به عهد ها و ميثاق هاى خود با خداوند

و أوفوا بعهد الله إذا ع_هدتّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 15 - 6

6 - همه عهد ها با خداوند ، قطعاً مورد حساب كشى خواهد بود .

و كان عهد اللّه مسئولاً

آوردن فعل ماضى براى بيان تحقق امرى كه در آينده خواهد بود، حكايت از وقوع قطعى آن مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 1،2،4،5،6،9،11،12

1 - برخى از مسلمانان مدينه ، بر سر پيمان خود با خداى خويش ، وفادار ماندند و از جهاد نگريختند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه

به قرينه آيه پانزده _ كه درباره عهد منافقان مبنى بر فرار نكردن از صحنه جنگ است _ مراد از {ما عاهدوا} مى تواند عهد بستن بر فرار نكردن از جهاد باشد.

2 - مسلمانان مدينه ، با خدا ، عهد بسته بودند كه از جهاد و رويارويى با دشمن نگريزند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه

4 - برخى از مؤمنان ، به عهد خويش با خداى خود ، وفادار مانده و بر آن پا مى فشارند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه

5 - براى تصميم به انجام دادن عمل خوب و يا ترك امرى ناپسند ، خوب است

كه آن تصميم ، به صورت عهدى با خداوند در ميان گذاشته شود .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه فمنهم من قضى نحبه

تعبير از تكليفى كه مؤمنان انجام دادند به {ما عاهدوا اللّه عليه} و نيز آوردن واژه {نحب} _ كه به معناى {نذر} است _ دلالت مى كند كه مؤمنان، براى انجام دادن تكليف شان، آن را به صورت عهدى با خدا در ميان گذاشتند و خداوند نيز از چنين كارى ستايش كرده است. اين، نشان مى دهد كه انجام دادن تكليف به صورت عهد بستن با خدا، امرى سزاوار و شايسته است.

6 - برخى از مسلمانان مدينه ، در عمل به عهد خود با خدا ، تا پاى جان پيش رفتند .

فمنهم من قضى نحبه

{نحب} در لغت، به معناى {نذر واجب} است (مفردات راغب). {قضى نحبه} كنايه از مرگ و يا كشته شدن است.

9 - بعضى از مؤمنانِ صاحب عهد با خدا ، در انتظار فرا رسيدن موقعيتى مناسب ، براى عمل كردن به آن عهدند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه . .. و منهم من ينتظر

11 - صاحبان عهد با خداوند ، از مسلمانان مدينه ، بر خلاف منافقانِ آن ديار ، هيچ گاه از زير بار عهد خود شانه خالى نكردند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه . .. و ما بدّلوا تبديلاً

12 - وفادار ماندن بر پيمان با خدا و تغيير ندادن آن ، امرى بس شايسته و سزاوار تمجيد است .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 10،11

10 - پاداش عظيم الهى ، به وفاكنندگان به پيمان خويش با خداوند و پيامبر ( ص )

و من أوفى . .. فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

11 - مؤمنان ، مورد تشويق خداوند ، براى پايدارى بر پيمان هاى الهى و دينى خويش

و من أوفى بما ع_هد عليه اللّه فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

عهد با عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 11

11 _ تبليغ حقانيت رسالت عيسى ( ع ) ، پس از نزول مائده آسمانى ، تعهد و ميثاق حواريون با وى

قالوا . .. و نكون عليها من الشهدين

عهد با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 7،8

7 _ پيمان مؤمنان با پيامبر ( ص ) ، بر اطاعت كامل از وى

اذكروا . .. ميثقه الذى و اثقكم به اذ قلتم سمعنا و اطعنا

برخى برآنند كه مراد از {ميثاق} در اين آيه، به قرينه دو جمله {سمعنا و اطعنا}، پيمانهايى است كه رسول خدا(ص) به هنگام بيعت عقبه و بيعت رضوان و . .. از مؤمنان گرفته است.

8 _ ميثاق با پيامبر ( ص ) ، ميثاق با خداست .

ميثقه الذى و اثقكم به

بنابر اينكه مراد از {ميثاق}، پيمانهاى رسول خدا با مسلمانان باشد و قرآن، اين پيمانها را پيمان الهى ناميده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 10،12

10 - پاداش عظيم الهى ، به وفاكنندگان به پيمان خويش با خداوند و پيامبر ( ص

)

و من أوفى . .. فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

12 - صلح حديبيه و فتح مكه ، پاداش بزرگ الهى به ثابت قدمان بر پيمان با پيامبر ( ص ) *

و من أوفى . .. فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

با توجّه به اين كه پيمان ياد شده، قبل از انعقاد صلح حديبيه صورت گرفته است; احتمال مى رود كه نويد {فسيؤتيه. ..} بر صلح حديبيه و فتح مكه منطبق شود كه پس از اين پيمان رخ داده است; زيرا اگر آن بيعت و پايدارى نبود، نوبت به چنان پيروزى هايى نمى رسيد.

عهد با مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 1

1 _ ميثاق الهى با مدعيان نصرانيت ( مسيحيان )

و من الذين قالوا إنّا نصرى اخذنا ميثقهم

عهد با مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 4

4 _ اطاعت مطلق از خداوند ، پيمان الهى از مؤمنان

و اذكروا . .. ميثقه الذى و اثقكم به اذ قلتم سمعنا و اطعنا

عهد با يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 61 - 5،6

5_ برادران يوسف ، با او عهد كردند كه بنيامين را در نوبت بعد به حضور وى بياورند .

سنرود عنه أباه و إنا لف_علون

6_ برادران يوسف ، با او عهد كردند كه پدرشان يعقوب ( ع ) را براى روانه ساختن بنيامين متقاعد كنند .

قالوا سنرود عنه أباه و إنا لف_علون

{مراوده} (مصدرنراود) به معناى درخواست با لطف و مداراست و {عنه} دلالت به مورد درخواست دارد. و مفاد {سنرود

...} چنين است، همانا با ملاطفت و مدارا از پدرش (پدر بنيامين) خواهيم خواست كه وى را در سفر آينده با ما همراه سازد.

عهد باكافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 8،9

8 _ رهبران جامعه اسلامى مجاز در پيمان بستن با جوامع كفرپيشه

الذين عهدت منهم ثم ينقضون

9 _ نقض پيمان هاى گذشته از سوى جوامع كفرپيشه ، مانع جواز معاهده جديد نخواهد شد .

الذين عهدت منهم ثم ينقضون عهدهم فى كل مرة

عهد برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 61 - 5،6

5_ برادران يوسف ، با او عهد كردند كه بنيامين را در نوبت بعد به حضور وى بياورند .

سنرود عنه أباه و إنا لف_علون

6_ برادران يوسف ، با او عهد كردند كه پدرشان يعقوب ( ع ) را براى روانه ساختن بنيامين متقاعد كنند .

قالوا سنرود عنه أباه و إنا لف_علون

{مراوده} (مصدرنراود) به معناى درخواست با لطف و مداراست و {عنه} دلالت به مورد درخواست دارد. و مفاد {سنرود ...} چنين است، همانا با ملاطفت و مدارا از پدرش (پدر بنيامين) خواهيم خواست كه وى را در سفر آينده با ما همراه سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 4

4_ فرزندان يعقوب بر حفاظت از بنيامين ، در طول سفرشان به مصر متعهّد شدند و بر آن تأكيد كردند .

فأرسل معنا أخانا نكتل و إنا له لح_فظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 65 -

11

11_ تعهد مجدد و محبت آميز فرزندان يعقوب براى حفاظت از برادرشان بنيامين در سفر به مصر

نمير أهلنا و نحفظ أخانا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 2،13

2_ يعقوب ( ع ) روانه ساختن بنيامين به سفر مصر را ، منوط به آن دانست كه فرزندانش وثيقه اى الهى بسپارند ( با خدا پيمان ببندند و به نام او سوگند ياد كنند ) .

لن أُرسله معكم حتى تؤتون موثقًا من الله

{موثق} به معناى عهد و پيمان است كه به دليل {لام} قسم در {لتأتنّنى} عهد و پيمانى است همراه با سوگند. {من الله} بيانگر اين است كه بايد سوگند به نام خدا و پيمان و عهد با او باشد. آوردن سوگند و پيمان (حتى تؤتون موثقًا) ; يعنى، سوگند ياد كردن و پيمان بستن.

13_ فرزندان يعقوب سوگند ياد كردند و با خدا پيمان بستند كه در حد استطاعت ، از بنيامين مراقبت كنند و او را به نزد پدر باز گردانند .

حتى تؤتون موثقًا . .. فلما ءاتوه موثقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 3

3_ فرزندان يعقوب بر باز گرداندن بنيامين از سفر مصر ، با پدرشان يعقوب پيمان بسته و سوگند ياد كرده بودند .

أن أباكم قد أخذ عليكم موثقًا من الله

عهد بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 24

24 _ تنها گروهى اندك از بنى اسرائيل ، وفادار به پيمان هاى الهى ، وارسته از تحريفگرى و خيانت و پايبند

به دستورات خداوند

فبما نقضهم ميثقهم . .. و لاتزال تطلع على خائنة منهم إلاّ قليلا

{الا قليلا} استثناء از تمامى صفاتى است كه درباره بنى اسرائيل بيان شد.

عهد بنى اسرائيل با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 5،8

5 - وجود پيمان و عهدى متقابل ميان خداوند و بنى اسرائيل

أوفوا بعهدى أوف بعهدكم

{عهدى}; يعنى، پيمان و التزامى كه خداوند بر عهده مردمان نهاده است و مراد از {عهدكم} وعده هايى است كه خداوند به بندگان خويش داده و خود را به انجام آنها ملتزم دانسته است.

8 - وفاى خدا به عهد خويش با بنى اسرائيل ، مشروط به پايبندى آنان به عهد هاى الهى است .

أوفوا بعهدى أوف بعهدكم

عهد جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 10

10 _ جواز پيمان بستن با خداوند

لئن أنجنا . .. لنكونن

نقل پيمان بستن مشركان با خداوند و مردود ندانستن آن، دليل جواز آن است.

عهد حوا با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 13

13 _ آدم ( ع ) و حوا در پيشگاه خداوند ملتزم شدند كه در صورت دارا شدن فرزندى سالم و شايسته همواره از سپاسگزاران وى باشند .

دعوا اللّه ربهما لئن ءاتيتنا صلحاً لنكونن من الشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 5

5 _ آدم ( ع ) و حوا به عهد خويش با خدا ( سپاسگزارى از او در صورت اعطاى فرزند صالح

) وفا نكردند .

لنكونن من الشكرين. فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء

عهد حواريون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 11

11 _ تبليغ حقانيت رسالت عيسى ( ع ) ، پس از نزول مائده آسمانى ، تعهد و ميثاق حواريون با وى

قالوا . .. و نكون عليها من الشهدين

عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 1،2

1 - خداوند ، انسان ها را به عهد ها و پيمانهايى ملزم ساخته است .

الذين ينقضون عهد اللّه من بعد ميثقه

{عهد} به معناى پيمان است و مراد از عهد اللّه (پيمان خدا) مى تواند وظايف و تكاليفى باشد كه خداوند آنها را بر دوش انسانها گذاشته است. همچنين مراد از آن مى تواند تعهداتى باشد كه آدمى خويشتن را ملتزم به رعايت آنها كرده و به گونه اى - همانند سوگند به خدا - آنها رابه خداوند مرتبط كرده است. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

2 - ضرورت پايبندى به عهد ها و پيمانهايى كه خداوند بر عهده انسان ها قرار داده است .

الذين ينقضون عهد اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 5،7،8،13،14

5 - وجود پيمان و عهدى متقابل ميان خداوند و بنى اسرائيل

أوفوا بعهدى أوف بعهدكم

{عهدى}; يعنى، پيمان و التزامى كه خداوند بر عهده مردمان نهاده است و مراد از {عهدكم} وعده هايى است كه خداوند به بندگان خويش داده و خود را به انجام آنها ملتزم دانسته است.

7 - بنى اسرائيل زمان پيامبر

( ص ) آگاه به عهد و پيمانى كه خداوند با آنان داشت .

أوفوا بعهدى أوف بعهدكم

8 - وفاى خدا به عهد خويش با بنى اسرائيل ، مشروط به پايبندى آنان به عهد هاى الهى است .

أوفوا بعهدى أوف بعهدكم

13 _ ضرورت پايبندى به عهدهايى كه خداوند با آدميان دارد .

أوفوا بعهدى

14 _ وفاى خداوند به عهدى كه انسان ها در نزد خدا دارند ، مشروط به پايبندى آنان به عهد هاى الهى است .

و أوفوا بعهدى أوف بعهدكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 3

3 - ايمان به قرآن و كافر نشدن به آن ، از عهد هاى خدا با بنى اسرائيل

أوفوا بعهدى . .. و ءامنوا بما أنزلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 42 - 1

1 - خداوند از بنى اسرائيل خواست تا حق و باطل را به هم نياميخته و با ارائه باطل ها ، حق را بر مردم مشتبه نكنند .

و لاتلبسوا الحق بالبطل

{لبس} (مصدر لاتلبسوا) به معناى: آميختن و نيز مشتبه كردن است. بر اساس معناى اول {باء} در {بالباطل} براى تعديه و بر اساس معناى دوم {با}ى استعانت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 4

4 - صبر و نماز وسايلى كارساز براى موفقيت در انجام دستور هاى خدا ( ايمان به قرآن ، وفا به عهد هاى الهى و . . . )

أوفوا بعهدى . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة

با توجه به آيه هاى قبل مى توان

گفت: متعلق {استعينوا} فرامينى است كه در آن آيه ها بيان شد; يعنى: واستعينوا على ما امرتكم به و نهيتكم عنه بالصبر و الصلاة.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 1

1 - خداوند ، براى فراگيرى تورات و عمل به دستورات آن از بنى اسرائيل پيمان گرفت .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم

{ميثاق} به معناى پيمان مؤكد است و جمله {خذوا . ..} بيانگر مورد پيمان مى باشد. گرفتن كتابهاى آسمانى (خذوا ما آتيناكم) به اين معناست كه: پذيرفته شوند و به احكام آنها عمل گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 1،3،8،11

1 - خداوند ، براى پذيرش تورات و عمل به دستورات آن از بنى اسرائيل پيمان گرفت .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم بقوة

ميثاق به معناى پيمان مؤكد است و جمله {خذوا . ..} بيانگر مورد ميثاق مى باشد. گرفتن كتابهاى آسمانى (خذوا ...) به اين است كه پذيرفته شود و به احكام آن عمل گردد.

3 - پذيرش ميثاق الهى ، هدف از بر افراشتن كوه طور بر سر بنى اسرائيل بود .

و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور

وقوع جمله {رفعنا . ..} در ميان جمله هاى {أخذنا ميثاقكم} و {خذوا ما اتيناكم} و بيان نكردن هدف و غايتى براى برافراشتن كوه مى نماياند كه: همان پذيرش ميثاق و اطاعت از فرمان الهى (خذوا ...) هدف و غايت بر افراشتن كوه باشد. (اقتباس از الميزان)

8 - پذيرش تعاليم و برنامه هاى كتاب هاى آسمانى و عمل

به آنها ، از پيمان هاى خداوند با بندگان است .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم بقوة

11 - فهميدن فرمان هاى خدا و موسى ( ع ) و به كار بستن آن فرمان ها ، از پيمان هاى خدا با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثقكم . .. واسمعوا

چون جمله {سمعنا و عصينا} (گوش سپرديم و سرپيچى كرديم) در جواب {اسمعوا} (گوش بسپاريد) قرار گرفته است، معلوم مى شود مراد از گوش سپارى (اسمعوا) فهميدن و اطاعت كردن است. متعلق {اسمعوا} به قرينه مقام، فرمانهاى خدا و دستورات موسى(ع) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 11

11 - امامت ، عهد و منصبى است والا و الهى و عطا كننده آن خداوند است .

إنى جاعلك للناس إماماً . .. لاينال عهدى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 15

15 - فرمان هاى خدا به انسان ها ، عهد او با آنان است .

عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل أن طهرا بيتى

تعبير كردن از دستور و فرمان با فعل {عهدنا} گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 3،4،5،6،7،8،9،11،12،14،15،16،17،18،20

3 _ امانتدارى و حقوق اجتماعى ، عهد الهى است . *

و منهم من ان تأمنه بدينار لا يؤدّه اليك . .. انّ الّذين يشترون بعهد اللّه

4 _ عالمان يهود ، داراى اهداف دنيوى در كتمان و تحريف عهد خدا ( حقايق مربوط به پيامبر ( ص ) )

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه

و ايمانهم

با توجّه به شأن نزول، مقصود از {عهد اللّه}، حقايق مربوط به پيامبر اكرم (ص) در تورات است كه به دست عالمان يهود تحريف گشته.

5 _ دنياپرستى ، ريشه سوداگرى بر سر عهد الهى و مسؤوليّت هاى ناشى از آن

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. ثمناً قليلا

6 _ كم ارزش بودن عهد الهى و مسؤوليت هاى آن ، در نزد علماى اهل كتاب

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. ثمناً قليلا

فروختن پيمانهاى الهى به بهاى كم، نشانگر كم ارزش دانستن آن است.

7 _ دريافت بهاى دنيوى در قبال سوداگرى بر سر عهد الهى ، هر چند زياد باشد ، اندك است .

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم ثمناً قليلا

ظاهراً ثمنى (رياستها و ثروتها) كه سوداگران آيات الهى مى گرفتند، اندك نبود; ولى خداوند آن را اندك معرفى كرده است.

8 _ محروميّت عالمان يهود ، سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، از بهره هاى اخروى

انّ الّذين يشترون . .. اولئك لا خلاق لهم فى الاخرة

9 _ پايبندى به عهد الهى و پيمان هاى خود ، عامل بهره مندى از مواهب اُخروى

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم . .. لا خلاق لهم فى الاخرة

11 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، مورد غضب الهى و محروم از سخن گفتن و توجه نمودن خداوند به آنان در آخرت

انّ الّذين يشترون . .. و لا يكلّمهم اللّه و لا ينظر اليهم يوم القيمة

12 _ پايبندى به عهد الهى و پيمان هاى خود ، زمينه بهره مندى از سخن و نظر الهى در قيامت

انّ الّذين يشترون . .. و لا يكلّمهم اللّه و لا

ينظر اليهم يوم القيمة

14 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، محروم از پاك شدن و رشد يافتن به دست خداوند .

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. و لا يزكّيهم

تزكيه از ماده {زكَوَ} و يا {زكَىَ}، به معناى پاك شدن و نيز به معناى رشد يافتن مى باشد.

15 _ علماى اهل كتاب به لحاظ سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مورد غضب خداوند ، و محروم از سخن و نظر او در قيامت و بى بهره از تزكيه او

و منهم من ان تأمنه بدينار . .. انّ الذين يشترون ... و لا يكلّمهم اللّه و لا ينظر

16 _ پايبندى به عهد الهى و پيمان هاى خود ، زمينه بهره مندى از تزكيه خداوند

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم . .. و لا يزكّيهم

از مفهوم آيه استفاده شده است.

17 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت

انّ الّذين يشترون . .. و لهم عذاب اليم

18 _ علماى اهل كتاب به خاطر سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت

و من اهل الكتاب . .. انّ الذين يشترون ... و لهم عذاب اليم

20 _ سوداگران با شكستن عهد الهى و سوگند هاى خويش از گناهان بزرگ

انّ الذين يشترون . .. و لهم عذاب اليم

كيفر سخت، نشانه بزرگى گناه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 78 - 3

3 _ كتب الهى ، عهد خداوند در ميان مردم

انّ الذين يشترون بعهد اللّه . .. و انّ منهم لفريقاً يلون السنتهم

بالكتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 81 - 1،2،4،6،8،9،17،18،19،22

1 _ پيمان الهى از پيامبران و پيروان آنان براى ايمان به پيامبر بعدى و يارى وى

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. ثم جاءكم رسول ... لتؤمننّ به و لتنصرنّه

{ميثاق النبيّن}، مى تواند ميثاقى باشد كه خدا از پيامبران گرفته و يا از مردم براى پيامبران گرفته است.

2 _ احتجاج خداوند عليه اهل كتاب ، با يادآورى ميثاق الهى از انبياى گذشته درباره رسالت پيامبر ( ص )

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن

بنابر اين كه {اذ} متعلّق به {اذكروا} باشد و اهل كتاب _ به قرينه آيات گذشته _ مخاطب آن باشند.

4 _ پيامبر اكرم ( ص ) ، مأمور يادآورى ميثاق الهى از انبياى پيشين ، مبنى بر لزوم ايمان به پيامبران بعدى

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. لتؤمننّ به

بنابراينكه {اذ}، متعلق به {اذكر} باشد.

6 _ وحدت امّت ها در پرتو پيروى از پيامبر واحد ، ميثاق الهى از انبيا

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. لتؤمننّ به و لتنصرنّه

لزوم ايمان و تبعيّت از پيامبر بعدى، بيانگر آن است كه در هر زمان، يك پيامبر محور بوده كه بر اساس پيروى از او، امّتها، متّحد خواهند شد.

8 _ ميثاق الهى از انبيا ، قبل از دادن كتاب و حكمت به آنها

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن لما اتيتكم من كتاب و حكمة

بنابراينكه {لما}، شرطيه باشد.

9 _ ايمان به پيامبر اسلام ( ص ) و يارى كردن او ، ميثاقى الهى از انبياى گذشته و پيروان آنان

ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم

بنابراين

كه آيه، خطاب به اهل كتاب و مراد از {رسول}، پيامبر اكرم (ص) باشد.

17 _ دستور خداوند به پيامبران و امت هاى آنان ، به تحمل و اداى شهادت بر ميثاق گرفته شده از آنان

قالوا اقررنا قال فاشهدوا و انا معكم من الشاهدين

جمله {فاشهدوا . .. } مى تواند هم دلالت بر تحمل شهادت كند و هم بر اداى شهادت.

18 _ عظمت و بزرگى پيمان الهى ، در مورد ايمان آوردن به انبيا و يارى كردن آنان

و اذ اخذ اللّه . .. قال فاشهدوا

گرفتن پيمان و سپس دستور به تحمل و اداى شهادت بر آن، گواه عظمت آن است.

19 _ خداوند و انبيا ، گواهان بر ميثاق الهى در مورد ايمان آوردن به انبيا و يارى كردن آنان

و انا معكم من الشاهدين

22 _ پيامبران موظّفند مردم را در جريان ميثاق اكيد الهى از آنان ، در مورد ايمان به انبيا و نصرت آنان ، بگذارند .

و اخذتم على ذلكم اصرى . .. فاشهدوا و انا معكم من الشّاهدين

بنابراينكه {فاشهدوا}، يعنى شهادت دهيد در برابر امّتهاى خود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 2

2 _ عمل نمودن به ميثاق الهى ( ايمان به پيامبران و يارى كردن آنان ) ، دين خداوند است .

و اذ اخذ اللّه ميثاق . .. افغير دين اللّه يبغون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 5

5 _ ايمان به همه پيامبران و كتب آسمانى ، عمل به ميثاق الهى است .

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. قل

امنا باللّه و ما انزل ... و النّبيّون من ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 85 - 1

1 _ پذيرش دين اسلام ، ميثاق خداوند از پيامبران و مردم

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. و من يبتغ غير الاسلام ديناً

بنابر اينكه مراد از {الاسلام}، شريعت پيامبر (ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 4،23

4 _ يهود ، مدعى وفادارى خويش به پيمان هاى الهى

انّ اللّه عهد الينا الّا نؤمن لرسول

23 _ تكذيب عهد خداوند با يهود در مورد ايمان نياوردن به پيامبر ( ص ) ، جز با ارائه قربانى كه آتشى از غيب آن را بسوزاند .

انّ اللّه عهد الينا الّا نؤمن . .. فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين

اگر ادعاى يهود صحيح بود، بايد پيامبر (ص) خواسته آنان را عملى مى كرد، و نيز نبايد از عهد، به {الّذى قلتم} (آنچه را گفتيد) تعبير مى كرد ; بلكه مى فرمود: بالعهد الّذى عهد اللّه عليكم. چون اگر ادعاى آنان حقيقت داشت، عهدى بود الهى ; نه گفتار آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 2،20

2 _ تبيين محتواى كتب آسمانى و كتمان نكردن آن ، ميثاق سنگين خداوند از علماى اهل كتاب

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه

ضمير مفعولى در {لتبيّننّه}، به كتاب برمى گردد.

20 _ بيان و اظهار نبوّت پيامبر اسلام ( ص ) توسط اهل كتاب پس از بعثت ايشان ،

پيمان خداوند از آنان

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: انّ اللّه اخذ ميثاق الّذين اوتوا الكتاب فى محمّد (ص) {لتبيّننّه للناس} اذا خرج و لا يكتمونه . .. .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 128 ; بحارالانوار، ج 9، ص 192، ح 35.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 154 - 5

5 _ پيمان هاى الهى و پايبندى به آن ، داراى اهميتى خاص در پيشگاه خداست .

و رفعنا فوقهم الطور بميثقهم

تهديد بنى اسرائيل به خاطر تصميم آنان بر پيمان شكنى و يا گرفتن ميثاق، حكايت از اهميت خاص آن ميثاق و وفاى به پيمانهاى الهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 1

1 _ وجوب وفا به تمامى عقد ها و پيمان ها ( فردى ، اجتماعى ، بين المللى و پيمان هاى الهى )

يايها الذين ءامنوا اوفوا بالعقود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 1،4،5،10

1 _ مؤمنان ، موظف به يادآورى نعمت ها و پيمان هاى الهى

و اذكروا نعمة اللّه عليكم و ميثقه

4 _ اطاعت مطلق از خداوند ، پيمان الهى از مؤمنان

و اذكروا . .. ميثقه الذى و اثقكم به اذ قلتم سمعنا و اطعنا

5 _ مؤمنان در صدر اسلام ، پذيراى پيمان خداوند با اظهار اطاعت از او

ميثقه الذى و اثقكم به اذ قلتم سمعنا و اطعنا

10 _ رعايت تقوا ، ضامن اجراى پيمان هاى الهى

و ميثقه الذى . .. و

اتقوا اللّه

امر به تقوا پس از فرمان به يادآورى پيمانهاى الهى، مى تواند اشاره به اين حقيقت باشد كه داشتن تقوا و ترس از خدا، ضامن اجراى آن تعهدات و پيمانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 1،8،11،13،29

1 _ ميثاق خداوند از بنى اسرائيل بر اطاعت كامل از فرامين او

و لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل

به مقتضاى ارتباط اين آيه با آيه هفتم، معلوم مى شود كه خداوند از بنى اسرائيل نيز بر اطاعت كامل پيمان گرفته بود.

8 _ پيمان الهى از بنى اسرائيل بر اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و انفاق در راه خدا

و لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل . .. و اقرضتم اللّه قرضاً حسناً

به نظر مى رسد از جمله موارد ميثاق و پيمان الهى با بنى اسرائيل، مسائلى است كه جمله {لئن اقمتم . ..} آن را بيان مى كند.

11 _ امداد هاى خاص خداوند به بندگان ، مشروط به وفادارى آنان نسبت به پيمان هاى اوست . *

لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل . .. و قال اللّه انى معكم

عطف جمله {قال اللّه} بر {لقد اخذ اللّه}، مى رساند كه امداد خاص خداوند در صورت تعهد به پيمان اوست.

13 _ ايمان به پيامبرانى كه بعد از موسى ( ع ) مبعوث خواهند شد ، از مواد پيمان نامه خداوند با بنى اسرائيل

لئن اقمتم الصلوة و ءاتيتم الزكوة و ءامنتم برسلى

تأخير ذكرى ايمان به پيامبران و يارى آنان از الزام به اقامه نماز و زكات، بيانگر اين معناست كه مراد از رسل، پيامبرانى هستند كه پس از

موسى(ع) مبعوث مى شوند. زيرا در واقع، ايمان به آنها و يارى ايشان پس از اين است كه وجوب نماز و زكات به وسيله موسى(ع) به آنها ابلاغ شده است.

29 _ كفر ، پس از ميثاق خداوند و بيان احكام از جانب او ، انحراف از راه ميانه است .

و لقد اخذ اللّه ميثق . .. فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل سواء السبيل

در برداشت فوق {ذلك} اشاره به جمله {لقد اخذ اللّه} و {قال اللّه . .. لئن اقمتم الصلوة ...}، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 1

1 _ شكستن ميثاق الهى از سوى بنى اسرائيل پس از مدتى كوتاه

و لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل . .. فبما نقضهم ميثقهم

كلمه {فاء} در {فبما نقضهم} دلالت مى كند به اينكه بين گرفتن پيمان و شكستن آن، زمانى زيادى فاصله نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 1

1 _ ميثاق الهى با مدعيان نصرانيت ( مسيحيان )

و من الذين قالوا إنّا نصرى اخذنا ميثقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 12

12 _ مخالفت و رويارويى با انبيا و شكستن ميثاق الهى ، برخاسته از هواپرستى انسانها

كلما جاءهم رسول . .. فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 17

17 _ وجوب پايبند بودن به پيمانهايى كه خدا بر عهده آدمى نهاده است.

و بعهدالله أوفوا

كلمه {عهد} هم مى

تواند اضافه به فاعل شده باشد، كه در اين صورت از {عهدالله} پيمانى است كه خدا با انسانها دارد، و هم مى تواند اضافه به مفعول شده باشد، كه در اين صورت مراد از {عهدالله} پيمان است كه انسانها به خداوند مى سپارند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 115 - 1

1 - قرآن حاوى عهد ها و توصيه هاى خداوند

و كذلك أنزلن_ه . .. لعلّهم ... و لقد عهدنا إلى ءادم من قبل

{عهد}; يعنى، وصيت و سفارش (قاموس)، {واو} در {و لقد عهدنا} داستان آدم را به مطالب قبل (و كذلك أنزلناه)، عطف كرده است، ارتباط عهد خداوند با آدم به نازل كردن قرآن، گوياى آن است كه قرآن در پى آموختن عهدها و توصه هاى خداوند، به مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 10

10 - رعايت تقواى الهى و اطاعت نكردن از كافران و منافقان ، از جمله پيمان هايى است كه خداوند از انبياى خويش گرفته است .

ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه و لاتطع . .. و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم

احتمال دارد كه {و إذ أخذنا. ..} عطف جمله به جمله باشد. در اين صورت، معناى آيه چنين است: {آنچه به تو _ اى پيامبراسلام! _ فرمان داده شده، پيمانى است كه از سَلَف تو نيز گرفته شده است و آن، همانا تقوا و اطاعت نكردن از كافران و منافقان است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 -

39 - 1،2،4

1 - هيچ انسانى براى آزادى مطلق و عنان گسيخته خويش در برابر گزينش راه درست يا نادرست ، از خداوند تضمين و تعهد نگرفته است .

أم لكم أيم_ن علينا ب_لغة إلى يوم القي_مة إنّ لكم لما تحكمون

2 - خداوند ، براى آزادى مطلق و عنان گسيخته هيچ انسانى ، تعهد نسپرده و تضمين نكرده است .

أم لكم أيم_ن . .. إنّ لكم لما تحكمون

4 - عهد و پيمان الهى ، از مبانى و ملاك هاى داورى درباره معارف و مسائل دينى

أم لكم أيم_ن . .. إنّ لكم لما تحكمون

از اين كه خداوند به مشركان تعهدى بر عقايدشان نسپرده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 4

4 - تعهّد خداوند به هدايت انسان ها ، دليل هشدار هاى او به آنان درباره خطر گرفتارى به آتش جهنم است .

إنّ علينا للهدى . .. فأنذرتكم نارًا تلظّى

حرف {فاء} در {فأنذرتكم}، آن را بر {إنّ علينا للهدى} تفريع كرده است; يعنى، حال كه هدايت بر عهده ما است، پس انذار كرده و بيم مى دهيم.

عهد خدا با ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 3

3 - خداوند ، از پيامبراسلام ( ص ) و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى ( ع ) پيمان و تعهّدى شديد ، گرفته است .

و إذا أخذنا . .. و منك و من نوح و إبرهيم و موسى و عيسى ابن مريم و أخذنا منهم ميث

عهد خدا

با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 1،2،4،7،9،11،12

1 - به يادآوردن پيمان گرفتن هاى سخت خداوند از پيامبران پيشين و از خود پيامبراسلام ( ص ) ، از جمله فرمان هاى خداوند به پيامبراكرم ( ص )

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم و منك

{إذ} مفعول فعل مقدر {اُذكر} است. بنابراين، استفاده مى شود كه پيامبر(ص) بايد يادآور نكات و يا نكته اى كه در آيه آمده، باشد.

2 - خداوند ، از همه انبيا ، پيمان گرفته كه به رسالت خويش ، عمل كنند .

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم

آوردن {النبيين} مى تواند بيان كننده اين نكته باشد كه ميثاق، مربوط به نبوت و رسالت انبيا بوده است.

4 - تبعيت از وحى و توكل بر خداوند ، از جمله پيمان هاى خداوند با انبياى خويش است .

و اتّبع ما يوحى إليك . .. و توكّل على اللّه ... وإذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم

7 - ذكر نمونه مشابه در پيمان گرفتن از انبياى پيشين ، براى پيامبر ( ص ) ، به منظور ترغيب آن حضرت ، به انجام رسالت خويش بود .

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم و منك و من نوح. .. و أخذنا منهم ميث_قًا غليظًا

9 - پيمان گرفتن سخت خداوند از انبياى خود ، امرى شايسته ياد و يادآورى است .

و إذا أخذنا من النبيّن . .. و أخذنا منهم ميث_قًا غليظًا

11 - { عن ابن سنان قال : قال أبوعبداللّه ( ع ) . . . فأوّل ما أخذ اللّه عزّوجلّ الميثاق على الأنبياء له بالربوبية و هو قوله { و

إذ أخذنا من النبيّين ميثاقهم } فذكر جملة الأنبياء ثمّ أبرز أفضلهم بالأسامى فقال : و منك يا محمد ( ص ) ! فقدّم رسول اللّه لأنّه أفضلهم و من نوح و إبراهيم و موسى و عيسى بن مريم فه_ؤلاء الخمسة أفضل الأنبياء و رسول اللّه أفضلهم . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: . ..نخستين پيمانى كه خداوند، از انبيا براى خود گرفت، در مورد ربوبيت خود بود. و آن اين سخن خداوند است {و إذ أخذنا من النبيّين ميثاقهم} كه تمام انبيا را ذكر كرد، سپس برترين ها را نام برد و فرمود: {و منك يا محمد!} و بدين گونه رسول خدا را مقدم داشته; زيرا او افضل آنان بوده است. (و سپس فرمود:) {و من نوح و...} پس اين پنج نفر، افضل انبيا هستند و رسول خدا(ص) افضل آنان است}.

12 - { إنّ أعرابيّاً قال : يا رسول ! ما أوّل نبوّتك ؟ قال : أخذ اللّه منّى الميثاق كما أخذ من النبيّين ميثاقهم . ثمّ تلا : { و إذ أخذنا من النبيّين ميثاقهم و منك و من نوح . . . } ;

باديه نشينى، از رسول خدا(ص) پرسيد: آغاز نبوت تو، چه بوده است؟ فرمود: آغاز نبوت من، پيمان گرفتن خدا از من بود. همان طورى كه از ديگر پيامبران نيز پيمان گرفت سپس اين آيه را تلاوت فرمود: و إذ أخذنا من النبيّين ميثاقهم...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 3

3 - مفاد پيمان گرفته شده از پيامبران ، ابلاغ پيام الهى به مردم است .

و إذا أخذنا من النبيّن

ميث_قهم . .. ليسئل الص_دقين عن صدقهم و أعدّ للك_فرين عذاب

از تعليل، به دست مى آيد كه مفاد پيمان، چيزى بوده است كه با آن، جمعى به مؤمنان مى پيوندند و پاداش مى گيرند و جمعى نيز به آن پشت مى كنند و عذاب مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 11

11 - مجازات حق ناپذيران ، پيمان خداوند با پيامبران خويش

ادع لنا ربّك بما عهد عندك إنّنا لمهتدون

با توجه به سياق آيات _ كه راجع به عذاب است _ استفاده مى شود كه عهد الهى همان عذاب هدايت ناپذيران است.

عهد خدا با انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 1،2

1 - خداوند ، انسان ها را به عهد ها و پيمانهايى ملزم ساخته است .

الذين ينقضون عهد اللّه من بعد ميثقه

{عهد} به معناى پيمان است و مراد از عهد اللّه (پيمان خدا) مى تواند وظايف و تكاليفى باشد كه خداوند آنها را بر دوش انسانها گذاشته است. همچنين مراد از آن مى تواند تعهداتى باشد كه آدمى خويشتن را ملتزم به رعايت آنها كرده و به گونه اى - همانند سوگند به خدا - آنها رابه خداوند مرتبط كرده است. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

2 - ضرورت پايبندى به عهد ها و پيمانهايى كه خداوند بر عهده انسان ها قرار داده است .

الذين ينقضون عهد اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 13،14

13 _ ضرورت پايبندى به عهدهايى كه

خداوند با آدميان دارد .

أوفوا بعهدى

14 _ وفاى خداوند به عهدى كه انسان ها در نزد خدا دارند ، مشروط به پايبندى آنان به عهد هاى الهى است .

و أوفوا بعهدى أوف بعهدكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 3

3 - ضرورت پايبندى به پيمانهايى كه خداوند با انسان ها دارد .

ثم توليتم من بعد ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 19

19 - تكاليف دينى ، پيمان هاى خدا با مردم است .

و إذ خذنا ميثق بنى إسرءيل . .. و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 8

8 - پذيرش تعاليم و برنامه هاى كتاب هاى آسمانى و عمل به آنها ، از پيمان هاى خداوند با بندگان است .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم بقوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 15

15 - فرمان هاى خدا به انسان ها ، عهد او با آنان است .

عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل أن طهرا بيتى

تعبير كردن از دستور و فرمان با فعل {عهدنا} گوياى برداشت فوق است.

عهد خدا با انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 20 - 2،5

2_ ضرورت پايبندى به عهد ها و پيمانهايى كه خداوند بر عهده انسان ها قرار داده است .

الذين يوفون بعهد الله

از آن جايى كه در مقابل وفا كنندگان به عهدهاى الهى ، نقض

كنندگان قرار داده شده است و آنان به لعنت خدا و فرجام ناگوار تهديد شده اند (آيه 25) معلوم مى شود وفاى به عهد لازم و ضرورى است.

5_ اعتقاد به يگانگى خدا و پذيرش آنچه از ناحيه خداوند به پيامبر ( ص ) نازل شده ، عهد ها و پيمان هاى خداوند با آدميان است .

الذين يوفون بعهد الله و لاينقضون الميث_ق

آيه قبل _ كه سخن از حقانيّت قرآن و تعاليم آن داشت_ و آيات پيش از آن _ كه درباره توحيد و نفى شرك بود_ بيانگر مصاديقى بارز از عهد و پيمان خداوند با بندگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 2

2_ حرمت شكستن عهد ها و پيمانهايى كه خداوند برعهده انسان ها قرار داده است .

والذين ينقضون عهد الله . .. أُول_ئك لهم اللعنة و لهم سوء الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 7

7 - توحيد ربوبى ، ميثاق تمامى انسان ها با خدا *

و الذين يحاجّون فى اللّه من بعد ما استجيب له

{ما} در {ما استجيب له} موصول حرفى است كه با مابعد خود به تأويل مصدر مى رود. ضمير {له} به {اللّه} باز مى گردد; يعنى، {من بعد استجابتهم اللّه}. اين قيد مى تواند به ميثاق بنى آدم با خدا در عالم ذر اشاره داشته باشد; يعنى، مشركان پس از آن كه خود در پيشگاه خدا به ربوبيت بى همتاى او اعتراف كرده اند، هر دليلى بر رد ربوبيت او بياورند، در پيشگاه او پوچ و بى اعتبار است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 7،9

7 - ايمان آوردن به خدا و سرنهادن در پيشگاه ربوبيت يگانه او ، ميثاق فطرى انسان ها با خداوند

لتؤمنوا بربّكم و قد أخذ ميث_قكم

ضمير فاعل در {أخذ} به خدا بازمى گردد و مراد از ميثاق، ظاهراً همان ميثاق فطرت است كه در روايات از آن به {عالم ذر} تعبير شده است. براى اطلاع بيشتر به آيه 172 سوره {اعراف} مراجعه شود.

9 - باور كردن موضوع ميثاق فطرت ( پيمانى كه خداوند از همه انسان ها در عالم ذر گرفته ، ) براى كافران امرى دشوار است .

و قد أخذ ميث_قكم إن كنتم مؤمنين

عهد خدا با اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 11

11 - ايمان به پيامبر اسلام از عهد هاى خداوند با اهل كتاب

أو كلما عهدوا عهداً . .. و لما جاءهم رسول ... نبذ فريق

بيان انكار رسالت پيامبر(ص) و ناديده گرفتن حقايق ذكر شده در تورات - پس از ياد كردن از عهدهاى يهود با خدا و نقض آنها - اشاره به برداشت فوق دارد.

عهد خدا با بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 5،7،8

5 - وجود پيمان و عهدى متقابل ميان خداوند و بنى اسرائيل

أوفوا بعهدى أوف بعهدكم

{عهدى}; يعنى، پيمان و التزامى كه خداوند بر عهده مردمان نهاده است و مراد از {عهدكم} وعده هايى است كه خداوند به بندگان خويش داده و خود را به انجام آنها ملتزم دانسته است.

7

- بنى اسرائيل زمان پيامبر ( ص ) آگاه به عهد و پيمانى كه خداوند با آنان داشت .

أوفوا بعهدى أوف بعهدكم

8 - وفاى خدا به عهد خويش با بنى اسرائيل ، مشروط به پايبندى آنان به عهد هاى الهى است .

أوفوا بعهدى أوف بعهدكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 3

3 - ايمان به قرآن و كافر نشدن به آن ، از عهد هاى خدا با بنى اسرائيل

أوفوا بعهدى . .. و ءامنوا بما أنزلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 42 - 1

1 - خداوند از بنى اسرائيل خواست تا حق و باطل را به هم نياميخته و با ارائه باطل ها ، حق را بر مردم مشتبه نكنند .

و لاتلبسوا الحق بالبطل

{لبس} (مصدر لاتلبسوا) به معناى: آميختن و نيز مشتبه كردن است. بر اساس معناى اول {باء} در {بالباطل} براى تعديه و بر اساس معناى دوم {با}ى استعانت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 1،3

1 - خداوند ، براى فراگيرى تورات و عمل به دستورات آن از بنى اسرائيل پيمان گرفت .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم

{ميثاق} به معناى پيمان مؤكد است و جمله {خذوا . ..} بيانگر مورد پيمان مى باشد. گرفتن كتابهاى آسمانى (خذوا ما آتيناكم) به اين معناست كه: پذيرفته شوند و به احكام آنها عمل گردد.

3 - هدف از برافراشتن كوه طور بر سر بنى اسرائيل ، پذيرش ميثاق الهى بود .

و إذ أخذنا ميثقكم

و رفعنا فوقكم الطور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 6

6 - بنى اسرائيل بر اثر شكستن پيمان الهى ، در آستانه زيانكارى و تباه كردن هستى خويش ، قرار گرفتند .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته لكنتم من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 1،2،3،4،5،6،7،8،9،21

1 - بنى اسرائيل ، از ناحيه خداوند عهد ها و پيمانهايى را بر عهده داشتند .

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل

2 - پرستش خداى يگانه و پرهيز از پرستش غير او ، از عهد ها و پيمان هاى خداوند با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل لاتعبدون إلا اللّه

3 - احسان به پدر و مادر ، خويشان ، يتيمان و درماندگان ، از جمله پيمان هاى خداوند با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل لاتعبدون إلا اللّه و بالولدين إحساناً و ذى القربى و ا

{إحساناً} مفعول مطلق براى فعل محذوف {تحسنون} يا {احسنوا} مى باشد. كلمات {ذى القربى و ...} عطف بر {الوالدين} است.

4 - با مردمان به نيكى سخن گفتن و معاشرت نيكو داشتن ، از عهد ها و پيمان هاى خداوند با بنى اسرائيل

و قولوا للناس حسناً

{حسناً} مصدر است به معناى وصف (حَسَناً = نيكو) اين كلمه مى تواند صفت براى مفعول مطلق و جانشين آن باشد; يعنى: {قولوا للناس قولا حسناً; با مردم سخن نيكو بگوييد}. در الميزان آمده كه جمله مذكور كنايه از معاشرت نيك است.

5 - بيان كار هاى نيك براى مردم ( امر به معروف ، ارشاد به نيكى ها

و . . . ) از عهد هاى خداوند با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل . .. و قولوا للناس حسناً

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {حسناً} مفعولٌ به براى قولوا باشد. بنابراين {قولوا ...}; يعنى، نيكيها را براى مردم بگوييد و بيان كنيد.

6 - گفتار نيك و معاشرت نيكو با ساير اقوام و ملت ها ، ميثاق خدا با بنى اسرائيل

و قولوا للناس حسناً

مراد از {الناس} مى تواند همان اسرائيليان باشد و مى تواند اقوام و ملتهاى ديگر هم باشد. برداشت فوق مبتنى بر دومين احتمال است.

7 - بر پا داشتن نماز و پرداختن زكات ، از عهد ها و پيمان هاى خدا با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

8 - آيين بنى اسرائيل ، داراى ابعاد اعتقادى ، اجتماعى ، عبادى و اقتصادى

لاتعبدون إلا اللّه و بالولدين إحساناً . .. و ءاتوا الزكوة

9 - داستان پيمان گرفتن خداوند از بنى اسرائيل ، داستانى شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل

{إذ} مفعول براى فعل {أذكر} (ياد كن) است. فرمان خداوند به يادآورى، نشانه اهميت خاص موضوعى است كه بايد متذكر آن بود.

21 - تنها اندكى از بنى اسرائيل به پيمان هاى الهى وفادار ماندند و به تكاليف دينى عمل كردند .

ثم توليتم إلا قليلا منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 84 - 1،2،3،5

1 - بنى اسرائيل ، از ناحيه خداوند عهد ها و پيمانهايى را بر عهده داشتند .

و إذ أخذنا ميثقكم

2 - پرهيز از كشتن و ريختن خون

يكديگر ، از عهد ها و پيمان هاى خداوند با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثقكم لاتسفكون دماءكم

جمله {لاتسفكون دماءكم} (خون ]همكيشان[ خود را نريزيد) جمله اى خبرى است و مراد از آن انشا مى باشد; يعنى، خونريزى نكنيد.

3 - آواره نساختن و بيرون نكردن ديگران از ديار و كاشانه ، از پيمان هاى خدا با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثقكم . .. لاتخرجون أنفسكم من ديركم

{دار} به معناى خانه است. به شهر و محله نيز {دار} گفته مى شود. بنابراين ديار (جمع دار) به معناى خانه ها، شهرها و محله هاست.

5 - بنى اسرائيل به عهدهايى كه خداوند با آنان داشت معترف بوده ، بر آن گواهى مى دهند .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. ثم أقررتم و أنتم تشهدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 1

1 - بنى اسرائيل عصر بعثت ، على رغم اعترافشان به پيمان الهى ( پرهيز از خونريزى ) ، همديگر را مى كشتند .

ثم اقررتم . .. ثم أنتم هؤلاء تقتلون أنفسكم

كلمه {هؤلاء} در جمله {ثم أنتم هؤلاء} (شما همانانى هستيد) اشاره به اين معنا دارد كه: آنچه را آيه مورد بحث مى خواهد بيان كند مربوط به بنى اسرائيل عصر بعثت است و خطابهاى آيه نظير خطابهاى گذشته نيست كه صفت گذشتگان را با عنايتى به موجودين نسبت مى داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 1،3،11

1 - خداوند ، براى پذيرش تورات و عمل به دستورات آن از بنى اسرائيل پيمان گرفت .

و إذ أخذنا ميثقكم .

.. خذوا ما ءاتينكم بقوة

ميثاق به معناى پيمان مؤكد است و جمله {خذوا . ..} بيانگر مورد ميثاق مى باشد. گرفتن كتابهاى آسمانى (خذوا ...) به اين است كه پذيرفته شود و به احكام آن عمل گردد.

3 - پذيرش ميثاق الهى ، هدف از بر افراشتن كوه طور بر سر بنى اسرائيل بود .

و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور

وقوع جمله {رفعنا . ..} در ميان جمله هاى {أخذنا ميثاقكم} و {خذوا ما اتيناكم} و بيان نكردن هدف و غايتى براى برافراشتن كوه مى نماياند كه: همان پذيرش ميثاق و اطاعت از فرمان الهى (خذوا ...) هدف و غايت بر افراشتن كوه باشد. (اقتباس از الميزان)

11 - فهميدن فرمان هاى خدا و موسى ( ع ) و به كار بستن آن فرمان ها ، از پيمان هاى خدا با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثقكم . .. واسمعوا

چون جمله {سمعنا و عصينا} (گوش سپرديم و سرپيچى كرديم) در جواب {اسمعوا} (گوش بسپاريد) قرار گرفته است، معلوم مى شود مراد از گوش سپارى (اسمعوا) فهميدن و اطاعت كردن است. متعلق {اسمعوا} به قرينه مقام، فرمانهاى خدا و دستورات موسى(ع) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 1،2

1 _ تصديق رسولان الهى و پيروى از آنان ، ميثاق خداوند از بنى اسرائيل

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل و ارسلنا اليهم رسلا

جمله {و ارسلنا اليهم رسلا} مى رساند كه مورد ميثاق تصديق رسولان الهى است.

2 _ ايمان به خدا و قيامت و انجام اعمال صالح ، پيمان خداوند با بنى اسرائيل

من ءامن باللّه و اليوم الاخر و عمل

صلحاً . .. لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل

به مقتضاى اين آيه با آيه قبل مى توان گفت مورد ميثاق ايمان به خدا و قيامت و انجام عمل صالح است.

عهد خدا با عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 3

3 - خداوند ، از پيامبراسلام ( ص ) و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى ( ع ) پيمان و تعهّدى شديد ، گرفته است .

و إذا أخذنا . .. و منك و من نوح و إبرهيم و موسى و عيسى ابن مريم و أخذنا منهم ميث

عهد خدا با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 1،3،8،12

1 - به يادآوردن پيمان گرفتن هاى سخت خداوند از پيامبران پيشين و از خود پيامبراسلام ( ص ) ، از جمله فرمان هاى خداوند به پيامبراكرم ( ص )

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم و منك

{إذ} مفعول فعل مقدر {اُذكر} است. بنابراين، استفاده مى شود كه پيامبر(ص) بايد يادآور نكات و يا نكته اى كه در آيه آمده، باشد.

3 - خداوند ، از پيامبراسلام ( ص ) و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى ( ع ) پيمان و تعهّدى شديد ، گرفته است .

و إذا أخذنا . .. و منك و من نوح و إبرهيم و موسى و عيسى ابن مريم و أخذنا منهم ميث

8 - پيامبران ، وظيفه دار عمل به تعهّدات الهى خويش و مسؤول در مقابل آن تعهّدات هستند .

و إذا أخذنا من النبيّن . .. و أخذنا منهم ميث_قًا غليظًا

تكرار

{أخذنا منهم ميثاقاً} با تأكيد {غليظاً} نشان دهنده اين نكته است كه پيمان خداوند، بسيار سخت است و آنان، در برابر آن پيمان، مسؤوليت دارند.

12 - { إنّ أعرابيّاً قال : يا رسول ! ما أوّل نبوّتك ؟ قال : أخذ اللّه منّى الميثاق كما أخذ من النبيّين ميثاقهم . ثمّ تلا : { و إذ أخذنا من النبيّين ميثاقهم و منك و من نوح . . . } ;

باديه نشينى، از رسول خدا(ص) پرسيد: آغاز نبوت تو، چه بوده است؟ فرمود: آغاز نبوت من، پيمان گرفتن خدا از من بود. همان طورى كه از ديگر پيامبران نيز پيمان گرفت سپس اين آيه را تلاوت فرمود: و إذ أخذنا من النبيّين ميثاقهم...}.

عهد خدا با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 3

3 - خداوند ، از پيامبراسلام ( ص ) و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى ( ع ) پيمان و تعهّدى شديد ، گرفته است .

و إذا أخذنا . .. و منك و من نوح و إبرهيم و موسى و عيسى ابن مريم و أخذنا منهم ميث

عهد خدا با مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 14

14 _ حليت خوردن گوشت برخى از چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخى ديگر و حرمت صيد و شكار در حال احرام ، از عهد ها و پيمان هاى الهى با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم غير محلى الصيد

عهد خدا با نوح(ع)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 3

3 - خداوند ، از پيامبراسلام ( ص ) و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى ( ع ) پيمان و تعهّدى شديد ، گرفته است .

و إذا أخذنا . .. و منك و من نوح و إبرهيم و موسى و عيسى ابن مريم و أخذنا منهم ميث

عهد خدا با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 154 - 1،11،12

1 _ خداوند ، با برافراشتن كوه طور بر سر يهود به منظور تهديد آنان ، از ايشان پيمان گرفت .

و رفعنا فوقهم الطور بميثقهم

{طور} علم است براى كوهى مخصوص و گفته شده {طور} به معناى مطلق كوه است (مفردات)، باء در {بميثقهم} سببيه است و بديهى است كه خود ميثاق نمى تواند دليل و سبب باشد بر اينكه خداوند كوه طور را بر سر آنان برافرازد. بنابراين مى توان گفت گرفتن ميثاق علت براى برافراشتن كوه طور بوده است.

11 _ خداوند براى اجراى فرامين و رعايت حدود خويش ، از يهوديان پيمانى محكم گرفت .

و قلنا لهم . .. و أخذنا منهم ميثقاً غليظاً

12 _ ورود خاضعانه به بيت المقدس و رعايت قانون تعطيلى روز شنبه ، از جمله پيمان هاى خداوند با يهود

و قلنا لهم ادخلوا . .. و أخذنا منهم ميثقاً غليظاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 10

10 _ نسبت ندادن امور ناروا به خدا ، از پيمان هاى خداوند با يهوديان

ألم يؤخذ عليهم ميثق الكتب أن

لا يقولوا على اللّه إلا الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 9

9 - خداوند ، هرگز اندك بودن عذاب يهود را تضمين نكرده و با آنان در اين باره عهد و پيمانى نبسته است .

أتخذتم عند اللّه عهداً

همزه استفهام در {أتخذتم} انكار ابطالى است; يعنى، چنين عهد و پيمانى نزد خدا نداريد.

عهد در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 11

11_ مشروعيت سوگند به خدا و پيمان بستن با او در اديان گذشته و لزوم پايبندى به آنها

حتى تؤتون موثقًا

عهد شكنى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 5

5 _ آدمى پس از نجات از شدايد، على رغم پيمان عدم شرك و سپاسگزارى از خداوند، پيمان شكنى مى كند و مجدداً شرك مىورزد.

لئن أنجنا . .. قل الله ينجيكم ... ثم أنتم تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 2،4

2 _ مردم پس از رهايى از اضطرار و خطر مرگ ، پيمان خود را با خدا مى شكنند و به ناسپاسى و تجاوز از حق مى پردازند .

لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من الشكرين. فلما أنجيهم إذا هم يبغون فى الأرض بغير ال

4 _ انسان ، عنصرى سست پيمان و عهدشكن

لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من الشكرين. فلما أنجيهم إذا هم يبغون فى الأرض بغير ال

عهد شكنى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف -

7 - 190 - 8

8 _ انسان ها پس از نيايش به درگاه خدا و دستيابى به نياز ها و آرمان هاى خويش ، پيمان ها و تعهدات خويش را با خدا فراموش و آنها را نقض مى كنند .

لئن ءاتيتنا صلحاً . .. فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء

عهد شكنى با بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 12 - 1

1 - خبر دادن خداوند ، به همگام نشدن منافقان با يهود بنى نضير در مسير تبعيد آنان

لئن أُخرجوا لايخرجون معهم

عهد شكنى با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 9،10،11،14،15،18

9 _ شكستن پيمان الهى ( تبيين محتواى كتب آسمانى و كتمان نكردن آن ) ، از سوى عالمان اهل كتاب

فنبذوه ورآء ظهورهم

10 _ ر ها ساختن و پشت سر انداختن كتاب هاى آسمانى و ميثاق الهى از سوى عالمان اهل كتاب

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب . .. فنبذوه ورآء ظهورهم

ضمير مفعولى در {فنبذوه} به كتاب برمى گردد و چون بيان كتاب، ميثاق و پيمان الهى است، مراد از آن ضمير، پيمان الهى نيز مى باشد ; يعنى كتاب و بيان آن را ترك كردند.

11 _ سرزنش عالمان اهل كتاب از سوى خداوند به سبب ناديده گرفتن پيمان الهى و دين فروشى

فنبذوه ورآء ظهورهم و اشتروا به ثمناً قليلا

14 _ سوداگرى عالمان اهل كتاب با كتب آسمانى و ميثاق الهى در برابر بهره هاى ناچيز

و اشتروا به ثمناً قليلاً

15 _ دنياپرستى از موانع انجام تكاليف و عمل به ميثاق

خداوند

لتبيّننّه . .. فنبذوه ... و اشتروا به ثمناً قليلا

ظاهراً جمله {و اشتروا به . .. }، بيانگر علّت رهاسازى كتب آسمانى و وفادار نبودن به پيمان الهى است.

18 _ ناچيز و بى ارزش بودن هر آنچه ( دنيا و لذائذ و زخارف آن و . . . ) در مقابل از دست دادن دين و رهاسازى كتاب آسمانى و بىوفايى به پيمان الهى باشد .

و اشتروا به ثمناً قليلا

آنچه عالمان اهل كتاب در مقابل دين فروشى مى گرفتند، به اعتقاد خودشان اندك نبوده است ; چون با كتمان حقانيّت پيامبر (ص)، به خواسته هاى دنيوى، رياست بر مردم و . .. مى رسيدند ; ولى در عين حال خداوند همه آنها را به بى ارزشى و ناچيزى توصيف كرد.

عهد شكنى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 1،2،4،5

1 - بنى اسرائيل از دستورات تورات اعراض كرده و پيمان الهى را شكستند .

أخذنا ميثقكم . .. ثم توليتم من بعد ذلك

{تولى} (مصدر توليتم) به معناى اعراض كردن است و متعلق آن - به قرينه آيه قبل - پيمان بنى اسرائيل بر پذيرش تورات و عمل به احكام آن مى باشد.

2 - پيمان شكنى بنى اسرائيل ، على رغم مشاهده معجزه اى چون برافراشته شدن كوه ، امرى سنگين ، شگفت و نامتوقع بود .

أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور . .. ثم توليتم من بعد ذلك

{ثم} در جمله {ثم توليتم} حاكى از ترتيب رتبى است; زيرا {من بعد ذلك} رساننده ترتيب زمانى مى باشد و آن گاه كه {ثم} براى ترتيب رتبى به

كار رود حكايت از عظمت، شگفتى و . .. مضمون جمله بعد دارد.

4 - خداوند ، گناه پيمان شكنى بنى اسرائيل را بخشود .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته

شمول فضل و رحمت الهى پس از بيان خطا و گناه، كنايه از عفو و گذشت است.

5 - خداوند ، بنى اسرائيل را - على رغم پيمان شكنى و اعراضشان از فرامين تورات - مورد تفضل و رحمت خويش قرار داد .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته لكنتم من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 20،24

20 - اكثريت بنى اسرائيل با اعراض از تكاليف دينى ، عهد ها و پيمان هاى الهى را شكستند .

ثم توليتم إلا قليلا منكم و أنتم معرضون

{تولى} و {اعراض} به معناى رويگردانى و مراد از آن سرپيچى و تمرد است. جمله {و أنتم معرضون} چنانچه حال براى فاعل {توليتم} باشد - به دليل هم معنا بودن {اعراض} و {تولى} - حال مؤكده است و حكايت از شدت تمرد و سرپيچى بنى اسرائيل دارد.

24 - شكستن پيمان هاى الهى و تمرد از فرمان هاى خدا ، عادت روزمره بنى اسرائيل است .

و أنتم معرضون

برخى از مفسران برآنند كه جمله {و أنتم معرضون} (شما ]از عهدها و پيمانها [رويگردان هستيد) جمله معترضه است و اشاره به اين معنا دارد كه: بنى اسرائيل نه تنها پيمانهاى ياد شده را شكستند بلكه رويه و عادت آنها چنين است كه به عهدها و پيمانها پايبند نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 1،2

1 - بنى اسرائيل

عصر بعثت ، على رغم اعترافشان به پيمان الهى ( پرهيز از خونريزى ) ، همديگر را مى كشتند .

ثم اقررتم . .. ثم أنتم هؤلاء تقتلون أنفسكم

كلمه {هؤلاء} در جمله {ثم أنتم هؤلاء} (شما همانانى هستيد) اشاره به اين معنا دارد كه: آنچه را آيه مورد بحث مى خواهد بيان كند مربوط به بنى اسرائيل عصر بعثت است و خطابهاى آيه نظير خطابهاى گذشته نيست كه صفت گذشتگان را با عنايتى به موجودين نسبت مى داد.

2 - بنى اسرائيل با بيرون راندن گروهى از همكيشان خود از خانه و ديارشان ، پيمان الهى را نقض كردند .

ثم أنتم هؤلاء . .. تخرجون فريقاً منكم من ديرهم

آيه مورد بحث اشاره به جنگها و خونريزيهايى دارد كه پيش از هجرت پيامبر(ص) به مدينه بين طوايف يهود واقع مى شد. يهوديان بنى النضير با بنى قريظه درگير مى شدند; هر كدام غالب مى شد ديگرى را از خانه و كاشانه اش اخراج مى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 12

12 - قوم موسى ، على رغم اظهار پذيرش تورات و پيشمانشان بر گوش سپارى به فرمان هاى خدا و موسى ( ع ) ، تمرد كرده و عصيانگر شدند .

قالوا سمعنا و عصينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 10،20

10 _ پايبندى بنى اسرائيل زمان طالوت به پيكار در راه خدا ، مورد ترديد پيامبرشان ( اشموئيل ) بود .

قال هل عسيتم ان كتب عليكم القتال الاّ تقاتلوا

20 _ نافرمانى اكثر بنى اسرائيل زمان طالوت از

دستور خداوند به پيكار در راه او ، على رغم پيشنهاد و درخواست آنان براى پيكار

اذ قالوا لنبى . .. فلما كُتب عليهم القتال تولّوا

ظاهراً فاعل محذوف از جمله {كتب عليهم}، اللّه است كه به جهت تعظيم حذف شده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 6

6 _ تهديد خداوند به بنى اسرائيل در مورد شكستن پيمان الهى و ترغيب آنان به وفادارى و تعهد

لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل . .. و قال اللّه انى معكم

بنابر اينكه معيت در آيه مورد بحث، كنايه از علم و قدرت باشد. يعنى خداوند به شما و اعمالتان كاملا آگاه است ; اگر به ميثاق پايبند بوديد به شما پاداش مى دهد واگر تخلف كرديد مجازات مى شويد و در هر حال مقهور خداوند هستيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 1،4،16

1 _ شكستن ميثاق الهى از سوى بنى اسرائيل پس از مدتى كوتاه

و لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل . .. فبما نقضهم ميثقهم

كلمه {فاء} در {فبما نقضهم} دلالت مى كند به اينكه بين گرفتن پيمان و شكستن آن، زمانى زيادى فاصله نشده است.

4 _ گرفتارى بنى اسرائيل به لعن الهى و قساوت قلب ، كيفر پيمان شكنى آنان

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

16 _ شكستن پيمان الهى از سوى بنى اسرائيل ، زمينه تحريفگرى و فراموشى بخشى از تذكار هاى خداوند

فبما نقضهم . .. نسوا حظاً مما ذكروا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 -

7،8

7 _ بنى اسرائيل ، مردمى پيمان شكن و هواپرست

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. كلما جاءهم رسول بما لاتهوى انفسهم

8 _ بنى اسرائيل با نقض پيمان هاى الهى و پيروى از هوا هاى نفسانى ، فاقد پايگاه مطمئن براى اقامه تورات ، انجيل و ديگر معارف الهى

لستم على شىء . .. لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل

بنابر اينكه جمله {لستم على شىء . ..} به اين معنا باشد كه شما پايگاهى نداريد تا بتوانيد تورات و انجيل را اقامه كنيد، مى توان گفت آيه مورد بحث آن پايگاه را تفسير مى كند ; يعنى آن پايگاه عبارت است از تعهد به ميثاق الهى و پرهيز از هواپرستى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 6،24

6 _ بى پروايى بنى اسرائيل در شكستن پيمان الهى ، تكذيب انبيا و كشتن آنان ، برخاسته از باور آنان به مصونيت از عذاب

فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون. و حسبوا الا تكون فتنة

24 _ هشدار خداوند به بنى اسرائيلِ زمان پيامبر ( ص ) ، نسبت به تكرار رفتار پيشينيان خويش ( نقض ميثاق _ تكذيب و قتل انبيا )

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. و اللّه بصير بماتعملون

فعل مضارع {يعملون} _ على رغم ماضى آوردن فعل هاى گذشته {حسبوا}، {عموا و صموا} _، مى رساند كه جمله {و اللّه بصير . ..} ناظر بر بنى اسرائيل زمان پيامبر(ص) نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 14

14 - موسى ( ع ) ، گوساله پرستان بنى اسرائيل

را مردمى عهدشكن توصيف كرده و آنها را به عذاب سخت الهى هشدار داد .

أم أردتّم أن يحلّ عليكم غضب من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 87 - 2،3

2 - بنى اسرائيل ، به پيمان شكنى و تخلف از قول و قرار خود با موسى ( ع ) معترف بودند .

ما أخلفنا موعدك بملكنا

3 - بى اختيار قلمداد كردن خود ، از بهانه هاى بنى اسرائيل براى توجيه پيمان شكنى با موسى ( ع ) و پذيرش گوساله پرستى در ميان خود

ما أخلفنا موعدك بملكنا

{موعد} مصدر و به معناى {وعد} است. {ملك} نيز مصدر است و مراد بنى اسرائيل، نفى مالك بودن امور خويش است. از همين رو معناى {ما أخلفنا...} چنين مى شود: ما از پيمان و وعده تو، به اختيار خود تخلف نكرديم.

عهد شكنى قلب بيمار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 10

10 _ نقض پيمان و شكستن سوگند ، خصيصه بيماردلان سست ايمان

اهولاء الذين اقسموا باللّه جهد ايمنهم

عهد شكنى مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 6،9،18،19

6 _ نصارا پيمان خود با خداوند را به فراموشى سپرده و نقض كردند .

اخذنا ميثقهم فنسوا حظاً مما ذكروا به

9 _ كينه و دشمنى دايمى مسيحيان با يكديگر ، كيفر نقض پيمان و فراموشى تذكار هاى خداوند

و من الذين قالوا إنّا نصرى اخذنا ميثقهم فنسوا حظاً . .. فاغرينا بينهم العداوة

18 _ مسيحيان بر اثر نقض پيمان الهى و اختلافات داخلى ، زندگى

فلاكت بارى را براى خويش خواهند ساخت .

فاغرينا . .. و سوف ينبئهم اللّه بما كانوا يصنعون

بر اساس اين احتمال كه {سوف ينبئهم}، بيان كيفر دنيوى مسيحيان باشد. بر اين مبنا، {ما كانوا يصنعون}، اشاره به گرفتاريهايى است كه آنان به خاطر كينه و دشمنى با يكديگر براى خويش به وجود مى آورند.

19 _ مسيحيان پيمان شكن ، مورد تهديد خداوند به عذاب و كيفر اعمال خويش

و سوف ينبئهم اللّه بما كانوا يصنعون

جمله {ينبئهم اللّه . ..}، كنايه از كيفر دادن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 7،8

7 _ يهود و نصارا هرگز به تعهدات و روابط خويش با مسلمانان پايبند نخواهند بود .

بعضهم أولياء بعض

8 _ پايبند نبودن يهود و نصارا به تعهدات خويش نسبت به مسلمانان ، فلسفه حرمت ايجاد روابط با آنان

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء بعضهم أولياء بعض

عهد فرعونيان با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 10،11

10 _ فرعونيان با موسى ( ع ) پيمان بستند و سوگند ياد كردند كه در صورت برطرف ساختن عذاب شديد از آنان ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد سازند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

11 _ فرعونيان پس از وقوع هر يك از عذاب هاى پنجگانه ( طوفان . . . ) با موسى پيمان بستند كه در صورت برطرف ساختن آن ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد كنند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك

بنى إسراءيل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ال} در {الرجز} عهد ذكرى باشد. در اين صورت {الرجز} اشاره به عذابهاى پنجگانه در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 8،9

8 _ فرعونيان ، على رغم پيمان مؤكدشان با موسى ( ع ) ( تصديق رسالت او و آزادسازى بنى اسرائيل پس از برطرف شدن عذاب ) ، حتى لحظه اى به وى ايمان نياوردند و بنى اسرائيل را آزاد نكردند .

فلما كشفنا عنهم الرجز . .. إذا هم ينكثون

9 _ پيمان شكنى فرعونيان و پايبند نبودن آنان به عهد هاى خويش با موسى ( ع )

إذا هم ينكثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 3

3 _ فرعونيان به دليل شكستن پيمانشان با موسى ( ع ) ( ايمان به وى و آزادسازى بنى اسرائيل ) سزاوار انتقام الهى و غرق شدن در دريا گشتند .

إذا هم ينكثون. فانتقمنا منهم

تفريع جمله {فانتقمنا} بر جمله {إذا هم ينكثون} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه پيمان شكنى فرعونيان در انتقام الهى از آنان دخيل بوده است.

عهد فطرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 6

6 _ تعهد فطرى انسان با خداوند ، بر اطاعت كامل از او

و ميثقه الذى و اثقكم به اذ قلتم سمعنا و اطعنا

چون مخاطبان آيه، همه مسلمانان، بلكه همه انسانها تا روز قيامت هستند، مقصود از ميثاق، پيمانى است كه همه انسانها با خدا دارند و آن لزوم اطاعت از

اوست كه فطرت و عقل هر انسانى بدان حكم مى كند.

عهد محمد(ص) با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) بار ها از يهوديان پيمان گرفت و آنان همواره پيمان خويش را شكستند .

الذين عهدت منهم ثم ينقضون عهدهم فى كل مرة

برخى برآنند كه مراد از {الذين عهدت} مشركان مكه هستند، ولى مشهور مفسران گفته اند مقصود يهوديانى هستند كه در عصر بعثت در اطراف مدينه سكونت گزيده بودند.

عهد مسلمانان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 2،6،8،11

2 - مسلمانان مدينه ، با خدا ، عهد بسته بودند كه از جهاد و رويارويى با دشمن نگريزند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه

6 - برخى از مسلمانان مدينه ، در عمل به عهد خود با خدا ، تا پاى جان پيش رفتند .

فمنهم من قضى نحبه

{نحب} در لغت، به معناى {نذر واجب} است (مفردات راغب). {قضى نحبه} كنايه از مرگ و يا كشته شدن است.

8 - برخى از صاحبان عهد با خدا ، از مسلمانان مدينه ، در انتظار فرا رسيدن فرصتى مناسب براى عمل به عهد خويش بودند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه . .. و منهم من ينتظر

11 - صاحبان عهد با خداوند ، از مسلمانان مدينه ، بر خلاف منافقانِ آن ديار ، هيچ گاه از زير بار عهد خود شانه خالى نكردند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه . .. و ما بدّلوا تبديلاً

عهد مسيحيان با خدا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 3

3 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) مصداقى روشن از نقض پيمان مسيحيان با خدا

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

عهد مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 109 - 1

1 _ مشركان مكه سوگند اكيد ياد كردند كه در صورت مشاهده معجزه مورد نظر خود ايمان مى آورند.

و أقسموا بالله جهد أيمنهم لئن جاءتهم ءاية

عهد منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 1

1 _ پيمان بستن برخى از منافقان صدر اسلام با خدا مبنى بر پرداخت زكات و صدقه و قرار گرفتن در صف صالحان ، در صورت برخوردارى از مال و فضل الهى

و منهم من عهد اللّه . .. و لنكوننّ من الصلحين

عهد منافقان مدينه براى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 15 - 1،3

1 - منافقان حاضر در صحنه غزوه احزاب ، و مصمم به فرار از آن ، پيش تر در غزوه اُحد تعهد كرده بودند كه از جهاد با دشمن نگريزند .

و لقد كانوا ع_هدوا اللّه من قبل لايولّون الأدب_ر

مرجع ضمير در {كانوا} گروهى از منافقان اند كه در غزوه اُحد ترسيدند و تصميم به فرار گرفتند، ولى عهد كردند كه ديگربار چنين نكنند.

3 - عهد منافقان مدينه با خدا براى فرار نكردن از جهاد ، مورد حساب كشى

خداوند است .

و لقد كانوا ع_هدوا اللّه من قبل . .. و كان عهد اللّه مسئولاً

عهد موسى(ع) با بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 11

11 - موسى ( ع ) قبل از عزيمت به ميقات ، توصيه هاى لازم را به بنى اسرائيل ارائه كرده و قول و قرار هاى لازم را براى حفظ ايمان ، با آنان گذاشته بود .

فأخلفتم موعدى

{موعد} در اين آيه مصدر و به معناى {وعده} است. از اين رو {فأخلفتم موعدى}; يعنى، شما از وعده و عهد خود با من تخلف كرديد. از اين جمله برمى آيد كه موسى(ع) قبل از رفتن به ميقات، پيش بينى هاى لازم را كرده بود و از اين نظر حجت را بر بنى اسرائيل تمام نموده بود.

عهد موسى(ع) با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 17 - 5

5 - پيمان موسى با خداوند بر پاس داشتن نعمت او و پرهيز از پشتيبانى مجرمان و تبه كاران

قال ربّ بما أنعمت علىّ فلن أكون ظهيرًا للمجرمين

{ظهير} به معناى معين و ياور است.

عهد موسى(ع) و خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 3

3- تخلّف موسى از عهد خويش با خضر ( ع ) ، ناشى از فراموشى بود .

قال لاتؤاخذنى بما نسيت

عهد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 7

7 _ پيمان مؤمنان با پيامبر ( ص ) ، بر اطاعت كامل

از وى

اذكروا . .. ميثقه الذى و اثقكم به اذ قلتم سمعنا و اطعنا

برخى برآنند كه مراد از {ميثاق} در اين آيه، به قرينه دو جمله {سمعنا و اطعنا}، پيمانهايى است كه رسول خدا(ص) به هنگام بيعت عقبه و بيعت رضوان و . .. از مؤمنان گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 9

9 - بعضى از مؤمنانِ صاحب عهد با خدا ، در انتظار فرا رسيدن موقعيتى مناسب ، براى عمل كردن به آن عهدند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه . .. و منهم من ينتظر

عهد يهود با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 100 - 1

1 - يهوديان ، در طول تاريخ خويش عهد ها و پيمانهايى را با خدا و پيامبران بسته بودند .

أو كلما عهدوا عهداً

جمله {كلما عاهدوا . ..} (هرگاه عهدى مى بندند) دلالت بر عهدها و پيمانهاى متعدد دارد. قرينه هايى همانند {بل أكثرهم لايؤمنون} دلالت بر آن دارد كه مراد از عهدهاى مطرح شده در آيه، عهدهايى است كه يهود با خدا و پيامبران داشتند.

عهد يهود با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 100 - 1،3

1 - يهوديان ، در طول تاريخ خويش عهد ها و پيمانهايى را با خدا و پيامبران بسته بودند .

أو كلما عهدوا عهداً

جمله {كلما عاهدوا . ..} (هرگاه عهدى مى بندند) دلالت بر عهدها و پيمانهاى متعدد دارد. قرينه هايى همانند {بل أكثرهم لايؤمنون} دلالت بر آن دارد كه مراد

از عهدهاى مطرح شده در آيه، عهدهايى است كه يهود با خدا و پيامبران داشتند.

3 - يهود ، مورد توبيخ و سرزنش خداوند به جهت عهدشكنى و نقض پيمان هاى الهى

أو كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم

استفهام در {أو كلما . ..} انكار توبيخى است.

فراموشى عهد با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 6

6 _ نصارا پيمان خود با خداوند را به فراموشى سپرده و نقض كردند .

اخذنا ميثقهم فنسوا حظاً مما ذكروا به

فراموشى عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 5

5 - تأثيرپذيرى آدم از وسوسه شيطان و تناول از درخت ممنوع ، نمودى از فراموش كارى آدم از عهد الهى بود .

و لقد عهدنا . .. فنسى ... فأكلا منها

بيان داستان آدم و حوا، و خوردن از درخت ممنوع و پى آمدهاى آن، جملگى در توضيح نخستين آيه اين مجموعه و بيان فراموش كارى آدم(ع) در مورد عهد الهى و نبودن عزم جدى در او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 14

14 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله إبراهيم صلوات الله عليه {لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين}: اى ناس للميثاق.

از امام باقر(ع) درباره {لئن لم يهدنى . .. من القوم الضالين} روايت شده است: (مراد از {القوم الضالين} در آيه فوق)، فراموش كنندگان ميثاق الهى هستند.

فضيلت وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 32

- 2

2 - امانت دارى و پايبندى به عهد و پيمان ، از خصلت هاى شايسته و بايسته

و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

فلسفه عهد خدا با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 1،2

1 - فلسفه پيمان گرفتن خداوند از پيامبران ، پاداش دادن به مؤمنان و كيفر دادن به كافران است .

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم . .. ليسئل الص_دقين عن صدقهم ... و أعدّ للك_فرين

{لام} در {ليسئل. ..} لامِ تعليل يا لام غايت است. مراد از {الصادقين} به قرينه مقابله با {الكافرين} مؤمنان اند. لازم به ذكر است كه برداشت بالا، _ علاوه بر نكته ياد شده _ مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير در {صدقهم} واژه {الصادقين} باشد و علت پرسش از صداقت مؤمنان، پاداش دادن به آنها است.

2 - فلسفه پيمان گرفتن خداوند از پيامبران ، اين است كه ميزان صداقت مؤمنان بروز كند .

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم . .. ليسئل الص_دقين عن صدقهم

آنچه از پرسش مذكور در آيه، به ذهن خطور مى كند، اين است كه مؤمنان، مورد سؤال قرار مى گيرند تا صداقت شان معلوم شود.

قبول عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 3

3 - هدف از برافراشتن كوه طور بر سر بنى اسرائيل ، پذيرش ميثاق الهى بود .

و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور

قرآن و عهد شكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 9

9 - قرآن كسانى

را به گمراهى مى كشاند كه : عهد هاى الهى را نقض كنند ، پيوندهايى كه خداوند به برقرارى آنها فرمان داده بگسلند و در زمين به فسادگرى بپردازند .

و ما يضل به إلا الفسقين. الذين ... يفسدون فى الأرض

كيفر منافقان عهد شكن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 2

2 _ ابتلاى قلب منافقان عهدشكن و بخيل به نفاقى مزمن ، كيفر خداوند براى آنان

فأعقبهم نفاقاً فى قلوبهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {أعقب} به {اللّه} در فراز پيشين بازگردد; يعنى، خداوند منافقان را در پى شكستن عهدشان با او و امتناع ورزيدن از پرداخت زكات، به نفاق مزمنى گرفتار كرد كه تا روز قيامت از آن رهايى نخواهند يافت.

كيفر نقض عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 17

17 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت

انّ الّذين يشترون . .. و لهم عذاب اليم

گواه عهد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 28 - 7

7 - موسى ( ع ) خدا را بر قرارداد ميان خود و شعيب ( ع ) گواه گرفت .

قال ذلك بينى و بينك . .. و اللّه على ما نقول وكيل

گواهان بر عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 33 - 12

12 _ خداوند ، گواه بر همه عهد ها و پيمان ها و اعمال انسان

و الذين عقدت ايمانكم

فاتوهم نصيبهم انّ اللّه كان على كل شىء شهيداً

محروميت منافقان عهد شكن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 3

3 _ منافقان استهزاگر و عهدشكن ، محروم از غفران الهى

إن تستغفر لهم سبعين مرة فلن يغفر اللّه لهم

مشروعيت عهد با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 2

2- عهد بستن انسان با خدا ، امرى مشروع و مورد پذيرش دين

و أوفوا بعهد الله إذا ع_هدتّم

مقامات وفاداران به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 3

3 - وفادارانِ به عهد خود ، از مسلمانان مدينه ، مردانى مورد ستايش خداوندند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه

آوردن {رجال} _ به صورت نكره _ براى زيادت در تعريف و تمجيد است.

ناپسندى عهد شكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 5

5 _ پيمان شكنى ، كردارى بس ناروا و زشت

إن شر الدواب . .. ثم ينقضون

نقض عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 16

16 _ بدعتگذارى ، وسيله اى براى توجيه ستم و نقض تعهّدات اجتماعى

و منهم من ان تأمنه بدينار لا يؤدّه اليك . .. و يقولون على اللّه الكذب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 8،11،14،20

8 _ محروميّت عالمان يهود ، سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، از

بهره هاى اخروى

انّ الّذين يشترون . .. اولئك لا خلاق لهم فى الاخرة

11 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، مورد غضب الهى و محروم از سخن گفتن و توجه نمودن خداوند به آنان در آخرت

انّ الّذين يشترون . .. و لا يكلّمهم اللّه و لا ينظر اليهم يوم القيمة

14 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، محروم از پاك شدن و رشد يافتن به دست خداوند .

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. و لا يزكّيهم

تزكيه از ماده {زكَوَ} و يا {زكَىَ}، به معناى پاك شدن و نيز به معناى رشد يافتن مى باشد.

20 _ سوداگران با شكستن عهد الهى و سوگند هاى خويش از گناهان بزرگ

انّ الذين يشترون . .. و لهم عذاب اليم

كيفر سخت، نشانه بزرگى گناه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 82 - 4

4 _ نقض ميثاق هاى الهى ، فسق است و نقض كنندگان ، فاسق هستند .

و اذ اخذ اللّه ميثاق . .. فمن تولّى بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون

وجوب وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 17،18

17 _ وجوب پايبند بودن به پيمانهايى كه خدا بر عهده آدمى نهاده است.

و بعهدالله أوفوا

كلمه {عهد} هم مى تواند اضافه به فاعل شده باشد، كه در اين صورت از {عهدالله} پيمانى است كه خدا با انسانها دارد، و هم مى تواند اضافه به مفعول شده باشد، كه در اين صورت مراد از {عهدالله} پيمان است كه انسانها به خداوند مى سپارند. برداشت فوق بر اساس

احتمال اول است.

18 _ وجوب پايبندى به پيمانهايى كه آدمى با خدا دارد.

و بعهدالله أوفوا

برداشت فوق بر اين اساس است كه كلمه {عهد} اضافه به مفعولش شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 18

18 _ پيمان بستن با كافران ( پيمان عدم تعرض و . . . ) امرى جايز و پايبندى به آن واجب است .

إلا على قوم بينكم و بينهم ميثق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 5

5 _ وفاى به عهد ، واجب است .

إلا عن موعدة وعدها إياه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 20 - 1

1_ خداوند ، انسان ها را به رعايت عهد ها و پيمانهايى ملزم ساخته است .

الذين يوفون بعهد الله

{عهد} به معناى پيمان است و مراد از {عهدالله} (پيمان خدا) مى تواند وظايف و تكاليفى باشد كه خداوند آنها را بر عهده انسانها گذاشته است و مى تواند مراد از آن تعهداتى باشد كه آدمى خويشتن را ملتزم به رعايت آن كرده است و به گونه اى$_ همانند سوگند به خدا و . .. _ آنها را به خداوند مرتبط كرده است. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 1

1_ خداوند انسان ها را به عهد ها و پيمانهايى ملزم ساخته است .

والذين ينقضون عهد الله

مراد از {عهد الله} _ چنان چه در آيه 20 گذشت _ عهدها و پيمانهايى است

كه خداوند با انسانها دارد و يا عهدها و پيمانهايى است كه آدميان با خداوند مى بندد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 1

1- وجوب پايبندى انسان ، به عهد ها و ميثاق هاى خود با خداوند

و أوفوا بعهد الله إذا ع_هدتّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 15

15- وفاى به عهد و پيمان ، لازم و واجب است .

و أوفوا بالعهد

وفا به عهد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 29 - 1

1 - اقامت موسى در مدين تا پايان مدت قراردادش با شعيب ( ع )

فلمّا قضى موسى الأجل

{قضاء} (مصدر {قضى}) به معناى تمام كردن و به پايان رساندن است. {الأجل} اشاره به مدتى دارد كه ميان موسى و شعيب(ع) مقرر شده بود.

وفا به عهد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 8 - 2

2 - مؤمنان راستين ، انسان هايى امانت دار و پايبند به عهد و پيمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 6

6 - وفا كردن به عهد هاى الهى ، از فرامين و سفارش هاى خداوند به بنى اسرائيل

و أوفوا بعهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 4

4 - صبر و نماز وسايلى كارساز براى موفقيت در

انجام دستور هاى خدا ( ايمان به قرآن ، وفا به عهد هاى الهى و . . . )

أوفوا بعهدى . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة

با توجه به آيه هاى قبل مى توان گفت: متعلق {استعينوا} فرامينى است كه در آن آيه ها بيان شد; يعنى: واستعينوا على ما امرتكم به و نهيتكم عنه بالصبر و الصلاة.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 6،26

6 - برپايى نماز ، پرداخت زكات ، وفاى به عهد ، صبر در مشكلات و استقامت در نبرد از وظايف اهل ايمان و از مسائل اساسى دين

ليس البر أن تولوا وجوهكم . .. و لكن البر من ... و أقام الصلوة ... والصبرين فى ال

26 - برپايى نماز ، پرداخت زكات ، پايبندى به عهد ها و صبر و پايدارى در تنگنا ها و شدايد از ويژگى هاى نيكان

و لكن البر من . .. أقام الصلوة ... والصبرين فى البأساء و الضراء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 76 - 2،3،4،5،7

2 _ اهميّت و ارزش امانتدارى و وفاى به عهد

بلى من اوفى بعهده

3 _ وفاى به عهد و امانتدارى و پرهيز از خيانت ، از نشانه هاى تقواست .

بلى من اوفى بعهده و اتّقى فان اللّه يحبّ المتّقين

جمله {يحب المتّقين}، بيانگر اين است كه وفاى به عهد، نشانه تقواست.

4 _ وفاى به عهد و رعايت تقوا ، ملاك ارزش انسان در پيشگاه خداوند ; نه انتساب به نژادى خاص

ذلك بانّهم قالوا ليس علينا . .. بلى من اوفى بعهده و اتّقى

فان اللّه يحب المتّقين

5 _ وفاى به عهد و امانتدارى و تقوا ، زمينه جلب محبّت خداوند

بلى من اوفى بعهده و اتّقى فانّ اللّه يحب المتّقين

7 _ وفاى به عهد خداوند و پرهيز از خيانت ، زمينه جلب محبّت او

بلى من اوفى بعهده و اتّقى فان اللّه يحب المتّقين

بنابراينكه ضمير {بعهده}، به قرينه آيه بعد، به {اللّه} در آيه قبل برگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 9،12،16

9 _ پايبندى به عهد الهى و پيمان هاى خود ، عامل بهره مندى از مواهب اُخروى

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم . .. لا خلاق لهم فى الاخرة

12 _ پايبندى به عهد الهى و پيمان هاى خود ، زمينه بهره مندى از سخن و نظر الهى در قيامت

انّ الّذين يشترون . .. و لا يكلّمهم اللّه و لا ينظر اليهم يوم القيمة

16 _ پايبندى به عهد الهى و پيمان هاى خود ، زمينه بهره مندى از تزكيه خداوند

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم . .. و لا يزكّيهم

از مفهوم آيه استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 4

4 _ يهود ، مدعى وفادارى خويش به پيمان هاى الهى

انّ اللّه عهد الينا الّا نؤمن لرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 4

4 _ وفاى خداوند به وعده هاى خويش ، جلوه اى از ربوبيّت او

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 -

نساء - 4 - 33 - 10

10 _ وارث بايد حقوقى را كه به واسطه عقد و پيمان بر مال ميّت است ، پرداخت كند .

و الذين عقدت ايمانكم فاتوهم نصيبهم

چنانچه جمله {و الذين . .. } مستأنفه باشد، مراد از {الذين}، وارثان نخواهند بود ; بلكه كسانى هستند كه با ميت پيمان مالى بسته اند. البتّه مخاطبان به پرداخت حقوق آنان، همان ورثه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 - 3

3 _ مالكيت خداوند بر هستى ، پشتوانه وفاى او به وعده هاى خويش

يغن اللّه كلا . .. و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض

جمله {و لله ما فى السموت . ..}، تعليل جمله {يغن اللّه كلا من سعته} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 154 - 5

5 _ پيمان هاى الهى و پايبندى به آن ، داراى اهميتى خاص در پيشگاه خداست .

و رفعنا فوقهم الطور بميثقهم

تهديد بنى اسرائيل به خاطر تصميم آنان بر پيمان شكنى و يا گرفتن ميثاق، حكايت از اهميت خاص آن ميثاق و وفاى به پيمانهاى الهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 2

2 _ لزوم پايبندى به پيمان هاى الهى

فبما نقضهم ميثقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 6،33

6 _ تهديد خداوند به بنى اسرائيل در مورد شكستن پيمان الهى و ترغيب آنان به وفادارى و تعهد

لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل . .. و

قال اللّه انى معكم

بنابر اينكه معيت در آيه مورد بحث، كنايه از علم و قدرت باشد. يعنى خداوند به شما و اعمالتان كاملا آگاه است ; اگر به ميثاق پايبند بوديد به شما پاداش مى دهد واگر تخلف كرديد مجازات مى شويد و در هر حال مقهور خداوند هستيد.

33 _ اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و نصرت آنان ، انفاق در راه خدا و وفادارى به پيمان هاى او ، راه ميانه است .

لئن اقمتم الصلوة . .. سواء السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 24

24 _ تنها گروهى اندك از بنى اسرائيل ، وفادار به پيمان هاى الهى ، وارسته از تحريفگرى و خيانت و پايبند به دستورات خداوند

فبما نقضهم ميثقهم . .. و لاتزال تطلع على خائنة منهم إلاّ قليلا

{الا قليلا} استثناء از تمامى صفاتى است كه درباره بنى اسرائيل بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 20

20 _ ضايع نساختن اموال يتيمان، عدالت در داد و ستد، پرهيز از سخنان نابحق و پايبند بودن به پيمانهاى الهى، از توصيه هاى خداوند به انسانها

و لاتقربوا مال اليتيم . .. ذلكم وصيكم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 2

2 _ نيكى به پدر و مادر، عدالت در داد و ستد، پايبند بودن به پيمانهاى الهى و به عدل سخن گفتن، راهى است راست براى حركت به سوى خدا.

و بالولدين إحسناً . .. و أن هذا صرطى مستقيماً

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 2

2 _ برخى از امت هاى گذشته با مشاهده معجزات پيامبران ايمان آوردند و به عهد خويش ( تصديق پيامبران در صورت ارائه معجزه ) وفا كردند .

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 21 - 2

2 _ لزوم پايبندى انسان به اقرار و تعهدات خويش

و لاتكونوا كالذين قالوا سمعنا و هم لايسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 6

6 _ پايبندى به پيمان از ملاك هاى انسانيت انسان

إن شر الدواب . .. ثم ينقضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 16

16 _ مسلمانان عصر بعثت با گروههايى از كافران پيمان عدم تعرض داشته و به آن وفادار بودند .

إلا على قوم بينكم و بينهم ميثق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 20 - 6

6_ پايبندى به عهد ها و پيمان ها از نشانه هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألب_ب. الذين يوفون بعهد الله و لاينقضون الميث_ق

در وجه تركيبى {الذين . ..} دو احتمال گفته شده است: 1_ صفت براى {اُولُوا الألباب} است. 2_مبتداست و خبر آن {اُول_ئك لهم عقبى الدار}. احتمال نخست صريح در برداشت فوق است.

وفاى به عهد اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 5

5- صداقت در وعده ، رسالت و نبوت اسماعيل

( ع ) ، علت گرامى داشت ياد و نام او در قرآن

واذكر فى الكت_ب إسم_عيل إنّه كان صادق الوعد و كان رسولاً نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 8

8- وفاداربودن اسماعيل ( ع ) به وعده ها و اصرار او بر پاى بندى بستگانش به نماز ، زكات و انفاق ، مايه جلب رضايت خداوند

إنّه كان صادق الوعد . .. و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة و كان عند ربّه مرضيًّا

وفاى به عهد با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 100 - 4

4 - ضرورت پايبندى به عهد ها و پيمان هاى الهى

أو كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم

سرزنش و توبيخ خداوند از عهد شكنان، دلالت بر ضرورت و وجوب پايبندى به عهدها و پيمانها مى كند.

وفاى به عهد بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 21

21 - تنها اندكى از بنى اسرائيل به پيمان هاى الهى وفادار ماندند و به تكاليف دينى عمل كردند .

ثم توليتم إلا قليلا منكم

وفاى به عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 10

10 - خداوند ، عهد و پيمان خويش را هرگز نقض نخواهد كرد .

فلن يخلف اللّه عهده

{فاء} در جمله فوق، به اصطلاح {فاء} فصيحه است و حكايت از شرطى مقدر دارد; يعنى: {إن أتخذتم عند اللّه عهداً فلن يخلف اللّه عهده}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

بقره - 2 - 85 - 26

26 - پايبندى گروهى از يهوديان عصر بعثت به تورات با عمل كردن به پيمان هاى الهى و پرهيز از كشتن و بيرون راندن همكيشان خود

فما جزاء من يفعل ذلك منكم

سياق خطابهاى گذشته اقتضا مى كرد كه جمله {فما جزاء . ..} بدين گونه ايراد شود: {فما جزاءكم بما تفعلون إلا خزى}. اين تغيير سياق اشاره به اين دارد كه همه يهوديان مرتكب اعمال نارواى مذكور نشدند. من تبعيضيه در {منكم} مؤيد اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 7

7 - پايبندى به ميثاق هاى خدا ، از وظايف ضرورى بندگان است .

و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور خذوا ما ءاتينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 22

22 _ خداوند ، وفادارترين وفاكنندگان به عهد

و من أوفى بعهده من اللّه

وفاى به عهد مسلمانان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 1،3،11

1 - برخى از مسلمانان مدينه ، بر سر پيمان خود با خداى خويش ، وفادار ماندند و از جهاد نگريختند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه

به قرينه آيه پانزده _ كه درباره عهد منافقان مبنى بر فرار نكردن از صحنه جنگ است _ مراد از {ما عاهدوا} مى تواند عهد بستن بر فرار نكردن از جهاد باشد.

3 - وفادارانِ به عهد خود ، از مسلمانان مدينه ، مردانى مورد ستايش خداوندند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه

آوردن {رجال} _ به

صورت نكره _ براى زيادت در تعريف و تمجيد است.

11 - صاحبان عهد با خداوند ، از مسلمانان مدينه ، بر خلاف منافقانِ آن ديار ، هيچ گاه از زير بار عهد خود شانه خالى نكردند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه . .. و ما بدّلوا تبديلاً

وفاى به عهد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 4،7

4 - برخى از مؤمنان ، به عهد خويش با خداى خود ، وفادار مانده و بر آن پا مى فشارند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه عليه

7 - بعضى از مؤمنان ، براى وفا كردن به عهد خود ، تا پاى جان مى ايستند .

فمنهم من قضى نحبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 3،7

3 - پاداش هاى مادى و معنوى خداوند ، به مؤمنان وفادار و مورد رضايت خويش

لقد رضى اللّه . .. فأنزل السكينة عليهم ... و مغانم كثيرة يأخذونها

{أنزل السكينة} اشاره به پاداش معنوى و {مغانم. ..} نظر به پاداش هاى مادى دارد.

7 - صلح حديبيه و فتح خيبر ، در پى وفادارى مؤمنان ، نمودى از عزت و حكمت خداوند

و أث_بهم فتحًا قريبًا . و مغانم كثيرة ... و كان اللّه عزيزًا حكيمًا

از ارتباط {كان اللّه. ..} با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 32 - 1

1 - رعايت امانت و پايبندى به عهد و پيمان خويش ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين

و

الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

وفاى خدا به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 6

6- وفاى خداوند به عهد هاى خويش ، جلوه اى از رحمانيت او است .

أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

وفاى عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 1

1 _ وجوب وفا به تمامى عقد ها و پيمان ها ( فردى ، اجتماعى ، بين المللى و پيمان هاى الهى )

يايها الذين ءامنوا اوفوا بالعقود

يعقوب(ع) و عهد برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 2

2_ يعقوب ( ع ) به تعهد و تأكيد فرزندانش درباره حفاظت از بنيامين ، اطمينان نكرد .

قال هل ءامنكم عليه إلاّ كما أمنتكم على أخيه من قبل

استفهام در {هل ءامنكم . ..} استفهام انكارى و به منزله نفى است. {أمن} (مصدر ءامن) به معناى اطمينان كردن و امين شمردن است. بنابراين {هل ءامنكم ...} ; يعنى ، من شما را درباره بنيامين امين نمى دانم و به قول و قرار شما اطمينانى ندارم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 14

14_ يعقوب ( ع ) خداوند را وكيل خويش بر ميثاق و تعهد فرزندان قرار داد .

قال الله على ما نقول وكيل

يهود و عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 100 - 5

5 - عهد ها و پيمان هاى الهى در ديدگاه بسيارى از

يهوديان ، امرى بى مقدار و كم ارزش

نبذه فريق منهم

برداشت فوق بر اساس معنايى است كه {راغب} در كلمه {نبذ} بيان كرده است. او در {المفردات} مى گويد: {نبذ} انداختن و دور افكندن چيزى است به خاطر كم ارزش شمردن آن.

عهدشكنان

{عهدشكنان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 20

20 - اكثريت بنى اسرائيل با اعراض از تكاليف دينى ، عهد ها و پيمان هاى الهى را شكستند .

ثم توليتم إلا قليلا منكم و أنتم معرضون

{تولى} و {اعراض} به معناى رويگردانى و مراد از آن سرپيچى و تمرد است. جمله {و أنتم معرضون} چنانچه حال براى فاعل {توليتم} باشد - به دليل هم معنا بودن {اعراض} و {تولى} - حال مؤكده است و حكايت از شدت تمرد و سرپيچى بنى اسرائيل دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 7

7 _ بنى اسرائيل ، مردمى پيمان شكن و هواپرست

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. كلما جاءهم رسول بما لاتهوى انفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 1،7

1 _ اكثر امت هاى پيشين ، كافر و بر عهد هاى خويش با خدا و پيامبران او ناپايدار بودند .

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد

7 _ كفرپيشگان ، مردمى فاسق و بى اعتنا به عهد هاى الهى

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

انذار عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 14

14- هشدار خداوند

به نقض كنندگان عهد و سوگندشكنان ، مبنى بر مؤاخذه شدن آنان در قيامت

و أوفوا بعهد الله . .. تتّخذون أيم_نكم دخلاً ... و ليبيّننّ لكم يوم القي_مة ما ك

حسابرسى اخروى عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 9

9_ قطع پيوندهايى كه خداوند به برقرار كردن آنها امر كرده ، موجب مواجه شدن با حساب سخت و ناگوار قيامت خواهد شد .

والذين يصلون . .. و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب

خيانت عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 7

7 _ پيمان شكنان و كسانى كه در انديشه شكستن پيمان هاى خويشند ، خائن و محروم از محبت خداوند هستند .

إن اللّه لايحب الخائنين

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {إن اللّه . .. } تعليل براى {فانبذ إليهم} باشد ; يعنى كسانى كه در صدد پيمان شكنى هستند، خائنند و چون خداوند خائنان را دوست ندارد، تو اى پيامبر(ص) موظف هستى معاهده آنان را لغو كنى تا راه براى نبرد با آنان باز شود.

دنياطلبى عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 5

5 - دستيابى به مزاياى دنيا ، انگيزه آنان كه پيمان هاى الهى را ناديده گرفته و آنها را نقض مى كنند .

أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 4

4- پيمان شكنان و نقض كنندگان سوگند و عهد الهى ، مردمى دنياپرست ، كوتاه

نگر و دون همتند .

لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً بينكم . .. و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً

از تعبير {ثمناً قليلاً} (بهاى كم و ناچيز) كوتاه نظرى و دون همتى استفاده مى شود; زيرا هيچ عاقل و صاحب فكرى، كالايش را به بهاى كم و ناچيز و كمتر از ارزش واقعى آن نمى فروشد.

روش برخورد با عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 1

1 _ مسلمانان موظفند در صورت ظهور نشانه اى حاكى از تصميم كافران بر پيمان شكنى ، معاهدات فيمابين را الغا كنند و آن را بى اعتبار بشمارند .

و إما تخافن من قوم خيانة فانبذ إليهم

مراد از {خيانة} به قرينه سياق پيمان شكنى است و ترس از پيمان شكنى به معناى آشكار شدن شواهد و اماراتى است بر اينكه طرف مقابل نقض پيمان را در سر مى پروراند. {نبذ} به معناى انداختن و مفعول {فانبذ} {عهدهم} است كه به خاطر وضوحش در كلام نيامده است.

سختى حسابرسى عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 10

10_ شكستن پيمان ها و پايبند نبودن به عهدها ، در پى دارنده حساب سخت و ناگوار قيامت است .

الذين يوفون بعهد الله و لاينقضون الميث_ق . .. و يخافون سوء الحساب

شدت كيفر عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 6

6 _ عبرت گرفتن از سرنوشت پيمان شكنان جنگ آفرين عليه پيامبر ( ص ) و جامعه اسلامى ، از اهداف فرمان خداوند بر شدت مجازات آنان

فشردبهم من

خلفهم لعلهم يذكرون

{تذكر} (مصدر يذكرون) به معناى دريافتن و همواره به خاطر داشتن است. جمله {لعلهم يذكرون} تعليل براى {فشردبهم} است. يعنى هدف از شدت مجازات اين است كه كفرپيشگان، توان مسلمين را دريابند و همواره به خاطر بسپارند تا در آينده عليه جامعه اسلامى توطئه نكنند.

عبرت از فرجام عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 6

6 _ عبرت گرفتن از سرنوشت پيمان شكنان جنگ آفرين عليه پيامبر ( ص ) و جامعه اسلامى ، از اهداف فرمان خداوند بر شدت مجازات آنان

فشردبهم من خلفهم لعلهم يذكرون

{تذكر} (مصدر يذكرون) به معناى دريافتن و همواره به خاطر داشتن است. جمله {لعلهم يذكرون} تعليل براى {فشردبهم} است. يعنى هدف از شدت مجازات اين است كه كفرپيشگان، توان مسلمين را دريابند و همواره به خاطر بسپارند تا در آينده عليه جامعه اسلامى توطئه نكنند.

عهدشكنان با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 87 - 2

2 - بنى اسرائيل ، به پيمان شكنى و تخلف از قول و قرار خود با موسى ( ع ) معترف بودند .

ما أخلفنا موعدك بملكنا

عهدشكنان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 3

3 _ خداوند ، پيمان شكنان بنى اسرائيل را از رحمت خويش دور ساخت و دل هاى آنان را از پذيرش حق بازداشت .

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

عهدشكنان جنگ افروز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57

- 6

6 _ عبرت گرفتن از سرنوشت پيمان شكنان جنگ آفرين عليه پيامبر ( ص ) و جامعه اسلامى ، از اهداف فرمان خداوند بر شدت مجازات آنان

فشردبهم من خلفهم لعلهم يذكرون

{تذكر} (مصدر يذكرون) به معناى دريافتن و همواره به خاطر داشتن است. جمله {لعلهم يذكرون} تعليل براى {فشردبهم} است. يعنى هدف از شدت مجازات اين است كه كفرپيشگان، توان مسلمين را دريابند و همواره به خاطر بسپارند تا در آينده عليه جامعه اسلامى توطئه نكنند.

عهدشكنان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 11

11_ سراى شوم ( دوزخ ) از آنِ كسانى است كه پيمان هاى الهى را نقض كنند و پيوندهايى كه خداوند به برقرارى آنها فرمان داده ، ناديده انگارند .

والذين ينقضون عهد الله . .. و يقطعون ما أمرالله ... لهم سوء الدار

عهدشكنان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 10

10_ شكستن پيمان ها و پايبند نبودن به عهدها ، در پى دارنده حساب سخت و ناگوار قيامت است .

الذين يوفون بعهد الله و لاينقضون الميث_ق . .. و يخافون سوء الحساب

عهدشكنان مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 4

4 _ فزونى پيمان شكنان يهود نسبت به پيمان شكنان نصارا

فبما نقضهم . .. و من الذين قالوا إنّا نصرى

{من الذين} خبر مبتداى محذوف است. يعنى {من الذين قالوا انا نصارى قوم اخذنا ميثاقهم}، بنابراين آيه شريفه، تنها سخن از پيمان شكنى گروهى ازمسيحيان را مطرح كرده است.

به خلاف آنچه درباره يهود بيان داشت كه همه آنها، جز اندكى، پيمان شكن بودند.

عهدشكنان و محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 6

6 _ عبرت گرفتن از سرنوشت پيمان شكنان جنگ آفرين عليه پيامبر ( ص ) و جامعه اسلامى ، از اهداف فرمان خداوند بر شدت مجازات آنان

فشردبهم من خلفهم لعلهم يذكرون

{تذكر} (مصدر يذكرون) به معناى دريافتن و همواره به خاطر داشتن است. جمله {لعلهم يذكرون} تعليل براى {فشردبهم} است. يعنى هدف از شدت مجازات اين است كه كفرپيشگان، توان مسلمين را دريابند و همواره به خاطر بسپارند تا در آينده عليه جامعه اسلامى توطئه نكنند.

عهدشكنان يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 4

4 _ فزونى پيمان شكنان يهود نسبت به پيمان شكنان نصارا

فبما نقضهم . .. و من الذين قالوا إنّا نصرى

{من الذين} خبر مبتداى محذوف است. يعنى {من الذين قالوا انا نصارى قوم اخذنا ميثاقهم}، بنابراين آيه شريفه، تنها سخن از پيمان شكنى گروهى ازمسيحيان را مطرح كرده است. به خلاف آنچه درباره يهود بيان داشت كه همه آنها، جز اندكى، پيمان شكن بودند.

فرجام شوم عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 11

11_ سراى شوم ( دوزخ ) از آنِ كسانى است كه پيمان هاى الهى را نقض كنند و پيوندهايى كه خداوند به برقرارى آنها فرمان داده ، ناديده انگارند .

والذين ينقضون عهد الله . .. و يقطعون ما أمرالله ... لهم سوء الدار

قتل عهدشكنان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 91 - 10

10 _ ضرورت تعقيب و كشتن كسانى كه على رغم امضاى پيمان ترك تعرض ، بدان وفا نكنند .

فان لم يعتزلوكم . .. فخذوهم و اقتلوهم

قضاوت عليه عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 28 - 4

4 - داورى قطعى خدا در قيامت ، عليه طرف تخلف كننده از قرارداد

و اللّه على ما نقول وكيل

كوته بينى عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 4

4- پيمان شكنان و نقض كنندگان سوگند و عهد الهى ، مردمى دنياپرست ، كوتاه نگر و دون همتند .

لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً بينكم . .. و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً

از تعبير {ثمناً قليلاً} (بهاى كم و ناچيز) كوتاه نظرى و دون همتى استفاده مى شود; زيرا هيچ عاقل و صاحب فكرى، كالايش را به بهاى كم و ناچيز و كمتر از ارزش واقعى آن نمى فروشد.

كيفر عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 91 - 10

10 _ ضرورت تعقيب و كشتن كسانى كه على رغم امضاى پيمان ترك تعرض ، بدان وفا نكنند .

فان لم يعتزلوكم . .. فخذوهم و اقتلوهم

لعن بر عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 7

7_ كسانى كه به پيمان هاى الهى پايبند نباشند ، به لعنت خدا و دورى از رحمت او گرفتار خواهند شد .

والذين ينقضون عهد الله . ..

أُول_ئك لهم اللعنة

محروميت عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 4

4 - نقض كنندگان پيمان هاى الهى ، از سراى آخرت و نعمت هاى آن نصيبى نخواهند داشت .

إذ أخذنا ميثقكم . .. أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالأخرة

{أولئك} اشاره به همه گروههايى است كه در آيه قبل، اعمال و رفتار ناپسندشان بيان شد; از جمله: نقض كنندگان پيمان الهى، قاتلان همكيشان و . ..

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 3

3 _ خداوند ، پيمان شكنان بنى اسرائيل را از رحمت خويش دور ساخت و دل هاى آنان را از پذيرش حق بازداشت .

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 7

7 _ پيمان شكنان و كسانى كه در انديشه شكستن پيمان هاى خويشند ، خائن و محروم از محبت خداوند هستند .

إن اللّه لايحب الخائنين

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {إن اللّه . .. } تعليل براى {فانبذ إليهم} باشد ; يعنى كسانى كه در صدد پيمان شكنى هستند، خائنند و چون خداوند خائنان را دوست ندارد، تو اى پيامبر(ص) موظف هستى معاهده آنان را لغو كنى تا راه براى نبرد با آنان باز شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 9

9 - نقض كنندگان پيمان دين ، در معرض قهر الهى و محروم از حمايت او

يد اللّه فوق أيديهم فمن نكث فإنّما ينكث

على نفسه

{فاء} در {فمن. ..} مى رساند كه لازمه {يداللّه فوق...}، اين است كه پيمان شكنان به خود زيان مى زنند; زيرا با پيمان شكنى از سايه حمايت خدا بيرون شده، در معرض انتقام و قدرت قاهر او قرار گرفته اند.

مغضوبيت عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 9

9 - نقض كنندگان پيمان دين ، در معرض قهر الهى و محروم از حمايت او

يد اللّه فوق أيديهم فمن نكث فإنّما ينكث على نفسه

{فاء} در {فمن. ..} مى رساند كه لازمه {يداللّه فوق...}، اين است كه پيمان شكنان به خود زيان مى زنند; زيرا با پيمان شكنى از سايه حمايت خدا بيرون شده، در معرض انتقام و قدرت قاهر او قرار گرفته اند.

مؤاخذه اخروى عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 13،14

13- پيمان شكنان ، مورد مؤاخذه و داورى خداوند در قيامت ، قرار خواهند گرفت .

تتّخذون أيم_نكم دخلاً . .. و ليبيّننّ لكم يوم القي_مة ما كنتم فيه تختلفون

14- هشدار خداوند به نقض كنندگان عهد و سوگندشكنان ، مبنى بر مؤاخذه شدن آنان در قيامت

و أوفوا بعهد الله . .. تتّخذون أيم_نكم دخلاً ... و ليبيّننّ لكم يوم القي_مة ما ك

هشدار به عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 12

12 _ هشدار خداوند به مسلمانان ، در مورد شكستن پيمان الهى و سرپيچى از فرامين خدا و رسول و فراموشى نعمتها

و اذكروا نعمة اللّه عليكم و ميثقه . .. و اتقوا اللّه

متعلق

{اتقوا}، به قرينه فرازهاى قبلى، همان ياد نعمتها و رعايت پيمانهاى الهى است. يعنى جانب خدا را در مورد نعمتها و پيمانهاى او نگهداريد و از مخالفت با او بپرهيزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 9

9 _ هشدار خداوند نسبت به شكنندگان پيمان او

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

عهدشكنى

آثار اصرار بر عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 46 - 2

2 - اصرار و پافشارى { اصحاب الشمال } بر پيمان شكنى ، عامل دوزخى شدن آنها

و كانوا يصرّون على الحنث العظيم

آثار عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 9،11

9 - قرآن كسانى را به گمراهى مى كشاند كه : عهد هاى الهى را نقض كنند ، پيوندهايى كه خداوند به برقرارى آنها فرمان داده بگسلند و در زمين به فسادگرى بپردازند .

و ما يضل به إلا الفسقين. الذين ... يفسدون فى الأرض

11 - شكستن پيمان هاى الهى ، گسستن روابطى كه خداوند به برقرارى آنها فرمان داده و فسادگرى در زمين ، زيان واقعى انسان را در پى دارد .

الذين ينقضون عهد اللّه . .. أولئك هم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 30،32

30 _ كفر ( شكستن پيمان خدا ، ترك نماز و . . . ) پس از دريافت وعده بهشت و آمرزش گناهان ، ضلالت و انحراف است .

لاكفرن عنكم سياتكم . .. فمن كفر بعد ذلك

منكم فقد ضل سواء السبيل

بنابر اينكه مشاراليه {ذلك}، جمله {لاكفرن . .. و لادخلنكم} باشد.

32 _ شكستن پيمان هاى الهى ، كفر و گمراهى است .

و لقد اخذ اللّه ميثق . .. فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 16،23

16 _ شكستن پيمان الهى از سوى بنى اسرائيل ، زمينه تحريفگرى و فراموشى بخشى از تذكار هاى خداوند

فبما نقضهم . .. نسوا حظاً مما ذكروا به

23 _ نقض پيمان هاى الهى ، زمينه خيانت پيشگى

فبما نقضهم . .. على خائنة منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 11،18

11 _ شكستن پيمان الهى و فراموشى تذكار هاى خداوند ، زمينه كينه و دشمنى ميان پيروان اديان

اخذنا ميثقهم فنسوا حظاً مما ذكروا به فاغرينا بينهم العداوة و البغضاء

18 _ مسيحيان بر اثر نقض پيمان الهى و اختلافات داخلى ، زندگى فلاكت بارى را براى خويش خواهند ساخت .

فاغرينا . .. و سوف ينبئهم اللّه بما كانوا يصنعون

بر اساس اين احتمال كه {سوف ينبئهم}، بيان كيفر دنيوى مسيحيان باشد. بر اين مبنا، {ما كانوا يصنعون}، اشاره به گرفتاريهايى است كه آنان به خاطر كينه و دشمنى با يكديگر براى خويش به وجود مى آورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 8

8 _ بنى اسرائيل با نقض پيمان هاى الهى و پيروى از هوا هاى نفسانى ، فاقد پايگاه مطمئن براى اقامه تورات ، انجيل و ديگر معارف الهى

لستم على شىء . ..

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل

بنابر اينكه جمله {لستم على شىء . ..} به اين معنا باشد كه شما پايگاهى نداريد تا بتوانيد تورات و انجيل را اقامه كنيد، مى توان گفت آيه مورد بحث آن پايگاه را تفسير مى كند ; يعنى آن پايگاه عبارت است از تعهد به ميثاق الهى و پرهيز از هواپرستى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 5

5 _ وفا نكردن به عهد ها و پيمان هاى الهى گناه و موجب فسق است .

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

در چگونگى ارتباط جمله {ما وجدنا . .. } با جمله {إن وجدنا ... } از جهت تقدم و تأخر رتبى دو نظر ابراز شده است: وفا نكردن به عهدهاى الهى موجب فسق است ; فسق پيشين زمينه ساز پايدار نماندن به عهدهاى الهى است. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 76 - 5

5 _ عهدشكنى ، از نشانه هاى نفاق است .

و منهم من عهد اللّه . ... فلما ءاتيهم من فضله بخلوا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 4،7،10

4 _ وجود خطر مبتلا شدن انسان به نفاق ، در نتيجه شكستن پيمان هاى خويش با خدا

فأعقبهم نفاقاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {فأعقبهم نفاقاً} به پيدايش اصل نفاق اشاره داشته باشد; يعنى، قبلا منافق نبوده اند ولى در نتيجه عملكردشان منافق شده اند.

7 _ زير پا نهادن عهد

خويش با خدا و عادت كردن به دروغ گويى ، مايه گرفتار شدن آدمى به نفاق مزمن و هميشگى

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما كانوا يكذبون

{كانوا يكذبون} بر استمرار دلالت دارد; زيرا فعل مضارع آن گاه كه همراه با فعل {كان} و نظاير آن باشد، بر استمرار دلالت مى كند.

10 _ پيمان شكنى ، از مصاديق دروغ گويى

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما كانوا يكذبون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بما كانوا يكذبون} عطف تفسير و بيان ديگرى از {بما اخلفوا اللّه ما وعدوه} باشد نه امرى مستقل از آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 94 - 10

10- شكستن سوگند و پيمان ، داراى بازتاب هاى ناگوار دنيوى و عذاب بزرگ اخروى

و لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً . .. و تذوقوا السوء بما صددتّم عن سبيل الله و لكم عذاب

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {تذوقوا. ..} اشاره به ناگواريهاى دنيوى و {عذاب عظيم} اشاره به عذاب اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 8 - 4

4 - خيانت كارى و پيمان شكنى ، نشانه ضعف ايمان و مايه محروميت از سعادت اخروى

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

آثار عهدشكنى با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 13

13 - عهدشكنى با پيامبران و تخلف از قول و قرار با آنان ، زمينه ساز گرفتار شدن به غضب الهى است .

أم أردتّم أن يحلّ عليكم غضب من ربّكم

فأخلفتم موعدى

آثار عهدشكنى با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 8

8 - شكستن پيمان هاى الهى ، مايه زيانكار شدن آدمى و تباه كردن هستى خويش است .

ثم توليتم من بعد ذلك فلولا فضل اللّه . .. لكنتم من الخسرين

{ذلك} اشاره به پيمان و التزام به پذيرش كتاب آسمانى و تنظيم كردن عقايد و معارف بر اساس آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 11

11_ سراى شوم ( دوزخ ) از آنِ كسانى است كه پيمان هاى الهى را نقض كنند و پيوندهايى كه خداوند به برقرارى آنها فرمان داده ، ناديده انگارند .

والذين ينقضون عهد الله . .. و يقطعون ما أمرالله ... لهم سوء الدار

آثار عهدشكنى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 8

8 - نتايج ناگوار پيمان شكنى با پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى ، تنها متوجه خود انسان است .

فمن نكث فإنّما ينكث على نفسه

آثار عهدشكنى با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 8

8 - نتايج ناگوار پيمان شكنى با پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى ، تنها متوجه خود انسان است .

فمن نكث فإنّما ينكث على نفسه

افشاى عهدشكنى كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 4

4 - بيان سرسختى سازش خواهان كافر و وفا نكردن آنان به

وعده ايمانِ مشروط خويش ، از اخبار غيبى قرآن

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

بى منطقى عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 2،7

2- پيمان شكنى ، كارى نابخردانه و غير قابل توجيه

و لاتكونوا كالتى نقضت غزلها من بعد قوّة أنك_ثاً

گسستن رشته پس از بافتن آن، نمونه اى روشن از نقض غرض است و بديهى است نقض غرض كارى نابخردانه مى باشد.

7- شكستن پيمان با گروهى به خاطر پيمان بستن با گروهى نيرومندتر ، حرام و به دور از خرد است .

و لاتكونوا . .. تتّخذون أيم_نكم دخلاً بينكم أن تكون أُمّة هى أربى من أُمّة

ترك عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 14

14 _ لزوم پرهيز ، حتى از قصد و نيت شكستن پيمان هاى خداوند *

و اذكروا نعمة اللّه عليكم و ميثقه . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه عليم بذات الصدور

تشبيه عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 1

1- شكستن عهد و پيمان قطعى ، همانند گسستن رشته اى است ، پس از بافتن محكم آن

أوفوا بعهد الله . .. و لاتنقضوا ... و لاتكونوا كالتى نقضت غزلها من بعد قوّة أنك_

حرمت عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 20 - 4

4_ حرمت شكستن پيمان ها و عهد ها ( پيمانهايى كه خدا با انسان دارد ، پيمانهايى كه آدمى با خدا دارد و پيمانهايى كه انسان ها با يكديگر دارند

)

و لاينقضون الميث_ق

{ميثاق} به معناى عهد و پيمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 2،3

2_ حرمت شكستن عهد ها و پيمانهايى كه خداوند برعهده انسان ها قرار داده است .

والذين ينقضون عهد الله . .. أُول_ئك لهم اللعنة و لهم سوء الدار

3_ حرمت شكستن پيمانهايى كه آدميان با خدا دارند .

و الذين ينقضون عهد الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 6،7

6- نقض عهد و پيمان با ديگران ، هر چند سود فراوان داشته باشد ، حرام است .

و لاتكونوا . .. تتّخذون أيم_نكم دخلاً بينكم أن تكون أُمّة هى أربى من أُمّة

7- شكستن پيمان با گروهى به خاطر پيمان بستن با گروهى نيرومندتر ، حرام و به دور از خرد است .

و لاتكونوا . .. تتّخذون أيم_نكم دخلاً بينكم أن تكون أُمّة هى أربى من أُمّة

حرمت عهدشكنى با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 19

19 _ نقض پيمانهاى الهى از محرمات دين

أتل ما حرم ربكم . .. و بعهدالله أوفوا

زمينه با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 6

6- كوتاه نگرى ، دون همتى و دنياطلبى ، ريشه گرايش انسان به شكستن پيمان هاى الهى و ترجيح دادن دنيا بر آخرت است .

و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً

زمينه عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 12

12 _ مخالفت و

رويارويى با انبيا و شكستن ميثاق الهى ، برخاسته از هواپرستى انسانها

كلما جاءهم رسول . .. فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 8

8 _ انسان ها پس از نيايش به درگاه خدا و دستيابى به نياز ها و آرمان هاى خويش ، پيمان ها و تعهدات خويش را با خدا فراموش و آنها را نقض مى كنند .

لئن ءاتيتنا صلحاً . .. فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 5

5 - جامعه گريزى و سطح پايين فرهنگ اجتماعى ، عامل سستى در تعهدات اجتماعى و پايبندى به قوانين *

المخلّفون من الأعراب

وصف {الأعراب} ممكن است مشعر به عليت باشد; يعنى، باديه نشينى در تخلف آنان نقش داشته است.

زيان با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 2

2- متاع دنيا ، هر چند به ظاهر بزرگ و بسيار باشد ، در قبال ضرر و زيان نقض عهد و پيمان الهى ، ناچيز و بى ارزش است .

و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً

سرزنش عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 4

4 - نقض پيمان ، بويژه پس از تأكيد بر آن ، امرى ناپسند و نكوهيده است .

الذين ينقضون عهد اللّه من بعد ميثقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 33 - 15

15 _ هشدار خداوند به كسانى

كه وفادار به پيمان هاى خود نيستند .

و لكل . .. و الذين عقدت ايمانكم فاتوهم نصيبهم انّ اللّه كان على كل شىء شهيداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 7

7 - پيمان شكنى ، امرى نكوهيده

فلمّا كشفنا عنهم العذاب إذا هم ينكثون

عذاب اخروى عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 94 - 10

10- شكستن سوگند و پيمان ، داراى بازتاب هاى ناگوار دنيوى و عذاب بزرگ اخروى

و لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً . .. و تذوقوا السوء بما صددتّم عن سبيل الله و لكم عذاب

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {تذوقوا. ..} اشاره به ناگواريهاى دنيوى و {عذاب عظيم} اشاره به عذاب اخروى باشد.

عوامل عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 100 - 9

9 - فقدان ايمان ، از علل پايبند نبودن آدمى به عهد ها و پيمان هاى الهى است .

أو كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم بل اكثرهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 21 - 9

9 _ بازپس گيرى مهريّه زنان ، شكستن پيمان محكمى است كه همسران با شوهران خويش بسته اند .

و كيف تأخذونه و قد افضى بعضكم الى بعض و اخذن منكم ميثاقاً غليظاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 6

6 _ فسق و عصيانگرى امت هاى گذشته ، ريشه وفادار نماندن آنان به پيمان ها و عهد هاى خويش با

خداوند

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله {إن وجدنا . .. } بيانگر علت وفا نكردن امتهاى گذشته به پيمانهاى خويش با پيامبران باشد.

عهدشكنى آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 5

5 _ آدم ( ع ) و حوا به عهد خويش با خدا ( سپاسگزارى از او در صورت اعطاى فرزند صالح ) وفا نكردند .

لنكونن من الشكرين. فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 115 - 3،7

3 - آدم ( ع ) ، سفارش و عهد خداوند را ناديده گرفت و به آن عمل نكرد .

و لقد عهدنا إلى ءادم من قبل فنسى

مراد از {نسيان} به قرينه سخن شيطان به آدم (ما نهاكما ربّكما. .. اعراف / 20) فراموشى حقيقى نبوده است; بلكه لازمه آن (ترك عمل) اراده شده است.

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إنّ اللّه تبارك و تعالى عهد إلى آدم ( ع ) أن لايقرب الشجرة . . . نسى فأكل منها و هو قول اللّه تبارك و تعالى : { و لقد عهدنا إلى آدم من قبل فنسى و لم نجد له عزماً } ;

از امام باقر(ع) روايت شده: خداوند _ تبارك و تعالى _ به آدم دستور داد كه به آن درخت نزديك نشود . .. او دستور را فراموش كرد و از آن درخت خورد و اين است سخن خداوند: {و لقد عهدنا...}».

عهدشكنى اصحاب شمال

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 46 - 2

2 - اصرار و پافشارى { اصحاب الشمال } بر پيمان شكنى ، عامل دوزخى شدن آنها

و كانوا يصرّون على الحنث العظيم

عهدشكنى اكثريت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 100 - 10

10 - اكثر يهوديانى كه به عهد هاى الهى وفا نكردند ، به آن عهد و پيمان ها ، ايمان و اعتقاد نداشتند .

كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم بل اكثرهم لايؤمنون

اين برداشت بدان احتمال است كه متعلق {يؤمنون} عهدها و پيمانها باشد; يعنى، اكثر عهدشكنان، آن عهد و پيمانها را به قلب و دل خويش نپذيرفته بودند اگر چه تظاهر به پذيرش آن مى كردند. گفتنى است كه در برداشت فوق ضمير در {أكثرهم} به {فريق} برگردانده شده است.

عهدشكنى امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 6

6 _ فسق و عصيانگرى امت هاى گذشته ، ريشه وفادار نماندن آنان به پيمان ها و عهد هاى خويش با خداوند

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله {إن وجدنا . .. } بيانگر علت وفا نكردن امتهاى گذشته به پيمانهاى خويش با پيامبران باشد.

عهدشكنى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 1،15،18

1 _ دين فروشى و پيمان شكنى اهل كتاب ( عالمان آنان ) ، براى رسيدن به اهداف دنيوى

انّ الّذين يشترون

بعهد اللّه و ايمانهم ثمناً قليلا

از مصاديق بارز {ان الّذين . .. }، به قرينه آيات سابق، اهل كتاب هستند; و چون دين فروشى و بدعت معمولا به دست عالمان دين است، در برداشت فوق، كلمه {عالمان} اضافه شده است.

15 _ علماى اهل كتاب به لحاظ سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مورد غضب خداوند ، و محروم از سخن و نظر او در قيامت و بى بهره از تزكيه او

و منهم من ان تأمنه بدينار . .. انّ الذين يشترون ... و لا يكلّمهم اللّه و لا ينظر

18 _ علماى اهل كتاب به خاطر سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت

و من اهل الكتاب . .. انّ الذين يشترون ... و لهم عذاب اليم

عهدشكنى با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 1

1 _ اكثر امت هاى پيشين ، كافر و بر عهد هاى خويش با خدا و پيامبران او ناپايدار بودند .

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد

عهدشكنى با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 9

9 - دنيا پرستى ، دشمنى با فرشتگان ، ارتكاب گناهانى همچون كشتن انبيا و رهبران دينى و شكستن پيمان هاى الهى ، از مصداق هاى فسق است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

آيات گذشته (از آيه 74 - 98) موانعى را براى ايمان آوردن يهود به قرآن و پيامبر ذكر كرده و در آيه مورد بحث ريشه انكار قرآن و پيامبر(ص) را فسق پيشگى

دانسته است. بنابراين آنچه در آن آيات از موانع ايمان آوردن شمرده شده، از نظر قرآن مصداق فسق و بيانگر معناى آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 100 - 2،3،9

2 - تاريخ يهود ، آكنده از عهدشكنى و بى اعتنايى به پيمان هاى الهى است .

أو كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم

{نبذ} به معناى انداختن و رها كردن است و در آيه شريفه كنايه از شكستن و نقض كردن مى باشد.

3 - يهود ، مورد توبيخ و سرزنش خداوند به جهت عهدشكنى و نقض پيمان هاى الهى

أو كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم

استفهام در {أو كلما . ..} انكار توبيخى است.

9 - فقدان ايمان ، از علل پايبند نبودن آدمى به عهد ها و پيمان هاى الهى است .

أو كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم بل اكثرهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 5

5 _ آدمى پس از نجات از شدايد، على رغم پيمان عدم شرك و سپاسگزارى از خداوند، پيمان شكنى مى كند و مجدداً شرك مىورزد.

لئن أنجنا . .. قل الله ينجيكم ... ثم أنتم تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 4،7،11

4 _ وجود خطر مبتلا شدن انسان به نفاق ، در نتيجه شكستن پيمان هاى خويش با خدا

فأعقبهم نفاقاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {فأعقبهم نفاقاً} به پيدايش اصل نفاق اشاره داشته باشد; يعنى، قبلا منافق نبوده اند ولى در نتيجه عملكردشان منافق شده اند.

7 _ زير

پا نهادن عهد خويش با خدا و عادت كردن به دروغ گويى ، مايه گرفتار شدن آدمى به نفاق مزمن و هميشگى

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما كانوا يكذبون

{كانوا يكذبون} بر استمرار دلالت دارد; زيرا فعل مضارع آن گاه كه همراه با فعل {كان} و نظاير آن باشد، بر استمرار دلالت مى كند.

11 _ شكستن پيمان خود با خدا و دروغ گويى مستمر ، نشانه منافقان است .

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما كانوا يكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 20 - 4

4_ حرمت شكستن پيمان ها و عهد ها ( پيمانهايى كه خدا با انسان دارد ، پيمانهايى كه آدمى با خدا دارد و پيمانهايى كه انسان ها با يكديگر دارند )

و لاينقضون الميث_ق

{ميثاق} به معناى عهد و پيمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 3،7

3_ حرمت شكستن پيمانهايى كه آدميان با خدا دارند .

و الذين ينقضون عهد الله

7_ كسانى كه به پيمان هاى الهى پايبند نباشند ، به لعنت خدا و دورى از رحمت او گرفتار خواهند شد .

والذين ينقضون عهد الله . .. أُول_ئك لهم اللعنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 1،5،6،7

1 _ اكثر امت هاى پيشين ، كافر و بر عهد هاى خويش با خدا و پيامبران او ناپايدار بودند .

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد

5 _ وفا نكردن به عهد ها و پيمان هاى الهى گناه و موجب فسق است .

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و

إن وجدنا أكثرهم لفسقين

در چگونگى ارتباط جمله {ما وجدنا . .. } با جمله {إن وجدنا ... } از جهت تقدم و تأخر رتبى دو نظر ابراز شده است: وفا نكردن به عهدهاى الهى موجب فسق است ; فسق پيشين زمينه ساز پايدار نماندن به عهدهاى الهى است. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

6 _ فسق و عصيانگرى امت هاى گذشته ، ريشه وفادار نماندن آنان به پيمان ها و عهد هاى خويش با خداوند

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله {إن وجدنا . .. } بيانگر علت وفا نكردن امتهاى گذشته به پيمانهاى خويش با پيامبران باشد.

7 _ كفرپيشگان ، مردمى فاسق و بى اعتنا به عهد هاى الهى

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 6،8

6- انسان ، در معرض شكستن عهد و پيمان هاى خويش با خداست .

و أوفوا بعهد الله إذا ع_هدتّم و لاتنقضوا الأيم_ن بعد توكيدها

8- شكستن عهد و سوگند خود با خدا ، به منزله خيانت به ضمانت الهى است .

و لاتنقضوا الأيم_ن بعد توكيدها و قد جعلتم الله عليكم كفيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 115 - 3،7

3 - آدم ( ع ) ، سفارش و عهد خداوند را ناديده گرفت و به آن عمل نكرد .

و لقد عهدنا إلى ءادم من قبل فنسى

مراد از {نسيان} به قرينه سخن شيطان به آدم (ما نهاكما ربّكما. .. اعراف

/ 20) فراموشى حقيقى نبوده است; بلكه لازمه آن (ترك عمل) اراده شده است.

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إنّ اللّه تبارك و تعالى عهد إلى آدم ( ع ) أن لايقرب الشجرة . . . نسى فأكل منها و هو قول اللّه تبارك و تعالى : { و لقد عهدنا إلى آدم من قبل فنسى و لم نجد له عزماً } ;

از امام باقر(ع) روايت شده: خداوند _ تبارك و تعالى _ به آدم دستور داد كه به آن درخت نزديك نشود . .. او دستور را فراموش كرد و از آن درخت خورد و اين است سخن خداوند: {و لقد عهدنا...}».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 11

11 - صاحبان عهد با خداوند ، از مسلمانان مدينه ، بر خلاف منافقانِ آن ديار ، هيچ گاه از زير بار عهد خود شانه خالى نكردند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه . .. و ما بدّلوا تبديلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 8

8 - كفر ورزيدن به خداوند و انكار ربوبيت يگانه او ، خروج از فطرت و شكستن ميثاق است .

و ما لكم لاتؤمنون باللّه . .. و قد أخذ ميث_قكم

عهدشكنى با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 18

18- سخنِ شِكوه آميز موسى ( ع ) به خضر ( ع ) در مورد نگرفتن مزد ، سومين تخلّف وى از پيمان خويش بود .

قال

لو شئت لتّخذت عليه أجرًا

عهدشكنى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 10

10 - اظهار ايمان و خداترسى منافقان ، ابزارى در دست آنان براى توجيه پيمان شكنى خود با كافران

كمثل الشيط_ن . .. قال إنّى برىء منك إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين

از تشبيه منافقان به شيطان _ با توجه به ادعاى خداترسى وى _ مطلب بالا استفاده مى شود.

عهدشكنى با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 59 - 6

6 _ پندار غلبه بر خدا با كفرورزى و تمرّد از دستورات او و شكستن پيمان هاى پيامبر ( ص ) ، پندار يهوديان كفرپيشه و انديشه اى ناصواب

و لايحسبن الذين كفروا سبقوا

چنانچه در آيه 56 گذشت، مشهور مفسران برآنند كه مراد از نقض كنندگان پيمان در اين بخش از آيات، يهوديان هستند. بنابراين يهوديان مصداق مورد نظر از {الذين كفروا} هستند.

عهدشكنى باخضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 1

1- سومين تخلّف موسى ( ع ) از عهد خويش با خضر ( ع ) ( مطرح ساختن گرفتن مزد ) ، آغاز جدايى آن دو از هم بود .

قال لو شئت لتّخذت . .. قال ه_ذا فراق بينى و بينك

در باره اين كه {ه_ذا} اشاره به چيست، احتمالاتى وجود دارد، از جمله اين كه اشاره به قول موسى(ع) باشد; يعنى، ه_ذا القول سبب فراق بيننا

عهدشكنى ثعلبة بن حاطب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

76 - 9

9 _ از امام باقر ( ع ) درباره آيه { و منهم من عاهد اللّه . . . } روايت شده : { هو ثعلبة بن خاطب بن عمروبن عوف كان محتاجاً فعاهد اللّه فلما آتاه اللّه بخل به ;

كسى كه در زمان نيازمندى با خدا پيمان بست [كه اگر از فضل خدا برخوردار شود صدقه دهد . ..] و آن گاه كه خدا به او عطا كرد بخل ورزيد، ثعلبة بن خاطب عمرو بن عوف بود}.

عهدشكنى حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 5

5 _ آدم ( ع ) و حوا به عهد خويش با خدا ( سپاسگزارى از او در صورت اعطاى فرزند صالح ) وفا نكردند .

لنكونن من الشكرين. فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء

عهدشكنى دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 91 - 1،5

1 _ اِخبار خداوند به مسلمانان صدر اسلام كه در آينده اى نزديك گروهى از دشمنان ، على رغم پيمان ترك تعرض ، به پيمان خويش وفادار نبوده ، در هر آشوبى عليه آنان شركت خواهند كرد .

ستجدون اخرين يريدون ان يَامنوكم و يَامنوا قومهم كلّما ردّوا الى الفتنة اركسوا في

5 _ ضرورت پذيرش پيمان عدم تعرض با مخالفان ، على رغم روحيه ستيزه جويى و پيمان شكنى آنان

ستجدون اخرين يريدون ان يَامنوكم و يَامنوا قومهم كلّما ردّوا الى الفتنة اركسوا في

عهدشكنى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 11

11 _ شيطان به هنگام

شروع جنگ بدر با اعلان بيزارى از كافران ، عهد خويش ( يارى سپاه كفر ) را گسست .

فلما تراءت الفئتان . .. قال إنى برىء منكم

عهدشكنى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 6

6 - فرعون و فرعونيان ، مردمانى پيمان شكن و فرصت طلب

فلمّا كشفنا عنهم العذاب إذا هم ينكثون

عهدشكنى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 8،9،10

8 _ فرعونيان ، على رغم پيمان مؤكدشان با موسى ( ع ) ( تصديق رسالت او و آزادسازى بنى اسرائيل پس از برطرف شدن عذاب ) ، حتى لحظه اى به وى ايمان نياوردند و بنى اسرائيل را آزاد نكردند .

فلما كشفنا عنهم الرجز . .. إذا هم ينكثون

9 _ پيمان شكنى فرعونيان و پايبند نبودن آنان به عهد هاى خويش با موسى ( ع )

إذا هم ينكثون

10 _ امتناع فرعونيان از وفا كردن به پيمان مؤكد خويش ، به دور از انتظار و امرى شگفت آور

فلما كشفنا . .. إذا هم ينكثون

{إذا}ى فجائيه دلالت مى كند كه نقض پيمان از سوى فرعونيان امرى غيرمنتظره بوده است. گفتنى است كه غيرمنتظره بودن به لحاظ كسانى است كه شاهد ماجراى پيمان سپردن بوده و يا به طريقى به آن داستان آگاه شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 3

3 _ فرعونيان به دليل شكستن پيمانشان با موسى ( ع ) ( ايمان به وى و آزادسازى بنى اسرائيل ) سزاوار انتقام الهى و غرق

شدن در دريا گشتند .

إذا هم ينكثون. فانتقمنا منهم

تفريع جمله {فانتقمنا} بر جمله {إذا هم ينكثون} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه پيمان شكنى فرعونيان در انتقام الهى از آنان دخيل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 5،6

5 - پيمان شكنى سريع فرعونيان ، پس از برطرف شدن عذاب و بلا از ايشان

فلم_ّا كشفنا عنهم العذاب إذا هم ينكثون

{نكث} (مصدر {ينكثون} ) در اصل به معناى نقض و شكستن است كه به صورت استعاره در مورد پيمان شكنى، به كار رفته است.

6 - فرعون و فرعونيان ، مردمانى پيمان شكن و فرصت طلب

فلمّا كشفنا عنهم العذاب إذا هم ينكثون

عهدشكنى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 102 - 7

7 _ كفرپيشگان ، مردمى فاسق و بى اعتنا به عهد هاى الهى

و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 2،9

2 _ كفرپيشگانى كه بر پيمانشان با پيامبر ( ص ) وفادار نماندند از پست ترين جنبندگان هستند .

إن شر الدواب . .. الذين عهدت منهم ثم ينقضون

{الذين عهدت منهم} مى تواند بدل و يا عطف بيان براى {الذين كفروا} در آيه قبل باشد، و نيز مى تواند مبتدا و خبر آن {فاما تثقفنهم . .. } در آيه بعد باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

9 _ نقض پيمان هاى گذشته از سوى جوامع كفرپيشه ، مانع جواز معاهده جديد نخواهد شد .

الذين عهدت

منهم ثم ينقضون عهدهم فى كل مرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 58 - 1

1 _ مسلمانان موظفند در صورت ظهور نشانه اى حاكى از تصميم كافران بر پيمان شكنى ، معاهدات فيمابين را الغا كنند و آن را بى اعتبار بشمارند .

و إما تخافن من قوم خيانة فانبذ إليهم

مراد از {خيانة} به قرينه سياق پيمان شكنى است و ترس از پيمان شكنى به معناى آشكار شدن شواهد و اماراتى است بر اينكه طرف مقابل نقض پيمان را در سر مى پروراند. {نبذ} به معناى انداختن و مفعول {فانبذ} {عهدهم} است كه به خاطر وضوحش در كلام نيامده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 59 - 1،3،5

1 _ هيچ حركت و رفتارى ، حتى كفرورزى كافران و پيمان شكنى آنان ، خارج از اراده خداوند نيست .

و لايحسبن الذين كفروا سبقوا إنهم لايعجزون

جمله {لايحسبن . .. } در صدد رفع پندار ناصوابى است كه كفرپيشگان آن را در خيال خويش مى پروراندند كه با توجه به آيات قبل مى توان گفت آن پندار برخاسته از كفرورزى و ستيزه جويى عليه پيامبر(ص) و شكستن پيمانهاى او بوده است. آنان بر اين پندار بودند كه اگر دستورات پيامبر(ص) از جانب خدا و خواست اوست، آنان با مخالفتهاى خويش بر خداى محمد(ص) چيره شده اند. جمله {لايحسبن ... } بيان مى دارد كه اين پندار ناصواب است. زيرا هيچ چيز خداوند را ناتوان نمى سازد. مفاد اين جمله با توجه به آنچه گذشت اين است كه هيچ حركت و رفتارى

بيرون از اراده و خواست خداوند نيست.

3 _ كافران هرگز با نقض پيمان و خيانت به رسول اكرم ( ص ) نخواهند توانست بر پيامبر ( ص ) پيشى گيرند و وى را از ادامه رسالت ناتوان سازند .

و إما تخافن من قوم خيانة . .. و لايحسبن الذين كفروا سبقوا إنهم لايعجزون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفعول {سبقوا} و {لايعجزون} پيامبر(ص) باشد.

5 _ كافران با پيمان شكنى و خيانت هاى خود ، قادر به كسب پيروزى پايدار نخواهند بود .

و إما تخافن من قوم خيانة . .. و لايحسبن الذين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 18

18 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) در برابر دشمنى ها و كارشكنى هاى كافران گمراه

فلاتذهب نفسك عليهم حسرت إنّ اللّه عليم بما يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 82 - 4

4 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و ايمان آورندگان به آن حضرت در برابر دشمنان و كارشكنى هاى مشركان و كافران

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . .. و لقد نادينا نوح ... ثمّ أغرقنا الأخرين

برداشت ياد شده از آن جا است كه ذكر داستان نوح(ع) و قومش، پس از توصيه خداوند به پيامبر(ص) مبنى بر تأمل و درس آموزى از سرنوشت مردمى است كه اخطارهاى پيامبران را دريافت كردند; ولى به مخالفت با آنها پرداختند. اين توصيه مى تواند براى دلدارى به پيامبر(ص) و ايمان آورندگان به آن حضرت باشد كه در شرايط دشوار مكه به سر مى بردند.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 8

8 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان اندك او ، در برابر كارشكنى ها و دشمنى هاى كافران و مشركان

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. إن فى صدورهم إلاّ كبر ما هم بب_لغيه

از اين آيه و آيات قبل و بعد آن، استفاده مى شود كه خداوند درصدد دلدارى به پيامبر(ص) و ايمان آورندگان اندك به آن حضرت در مكه مى باشد.

عهدشكنى مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 3

3 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) ، مصداقى روشن از نقض پيمان مسيحيان با خدا

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 3

3 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) مصداقى روشن از نقض پيمان مسيحيان با خدا

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

عهدشكنى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 82 - 4

4 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و ايمان آورندگان به آن حضرت در برابر دشمنان و كارشكنى هاى مشركان و كافران

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . .. و لقد نادينا نوح ... ثمّ أغرقنا الأخرين

برداشت ياد شده از آن جا است كه ذكر داستان نوح(ع) و قومش، پس از توصيه خداوند به پيامبر(ص) مبنى بر تأمل و درس آموزى از سرنوشت

مردمى است كه اخطارهاى پيامبران را دريافت كردند; ولى به مخالفت با آنها پرداختند. اين توصيه مى تواند براى دلدارى به پيامبر(ص) و ايمان آورندگان به آن حضرت باشد كه در شرايط دشوار مكه به سر مى بردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 8

8 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان اندك او ، در برابر كارشكنى ها و دشمنى هاى كافران و مشركان

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. إن فى صدورهم إلاّ كبر ما هم بب_لغيه

از اين آيه و آيات قبل و بعد آن، استفاده مى شود كه خداوند درصدد دلدارى به پيامبر(ص) و ايمان آورندگان اندك به آن حضرت در مكه مى باشد.

عهدشكنى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 76 - 1،4

1 _ بخل ورزى منافقان از پرداخت صدقات به هنگام برخوردار شدن از مال و فضل الهى ، على رغم تهعدشان با خدا

و منهم من عهد اللّه . .. فلما ءاتيهم من فضله بخلوا به

4 _ پيمان شكنى منافقان ، على رغم تعهد هاى مؤكدشان با خداوند

و منهم من عهد اللّه . ... فلما ءاتيهم من فضله بخلوا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 11،13

11 _ شكستن پيمان خود با خدا و دروغ گويى مستمر ، نشانه منافقان است .

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما كانوا يكذبون

13 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده : المنافق اذا حدّث عن اللّه و عن

رسوله كذب و اذا وعد اللّه و رسوله اخلف . . . و ذلك قول اللّه عزوجل { فأعقبهم نفاقاً فى قلوبهم . . . بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما كانوا يكذبون } . . . ;

منافق، هرگاه از خدا و رسولش سخن گويد، دروغ مى گويد و اگر به خدا و رسول او وعده دهد، خلف وعده مى كند . .. و اين است سخن خداوند كه مى فرمايد: پس خداوند، نفاق را تا روزى كه او را ملاقات كنند در دلهاى آنان قرار داد، بدين علت كه با خدا خلف وعده كردند و همواره دروغ مى گفتند ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 10

10 - اظهار ايمان و خداترسى منافقان ، ابزارى در دست آنان براى توجيه پيمان شكنى خود با كافران

كمثل الشيط_ن . .. قال إنّى برىء منك إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين

از تشبيه منافقان به شيطان _ با توجه به ادعاى خداترسى وى _ مطلب بالا استفاده مى شود.

عهدشكنى منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 76 - 7

7 _ بخل ورزى منافقان صدر اسلام از پرداخت صدقات ، روى گردانى از تعهد و اعراض از قرار گرفتن در صف صالحان بود .

و منهم من عهد اللّه . ... و تولوا و هم معرضون

عهدشكنى منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 15 - 7،2

7 - منافقان مدينه ، از سوى خداوند ، به خاطر شكستن عهد

خود تهديد شدند .

و لقد كانوا ع_هدوا اللّه من قبل . .. و كان عهد اللّه مسئولاً

2 - منافقان مدينه ، پيمان خود را براى فرار نكردن از جهاد ، شكستند .

إن يريدون إلاّ فرارًا . .. و لقد كانوا ع_هدوا اللّه من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 11

11 - صاحبان عهد با خداوند ، از مسلمانان مدينه ، بر خلاف منافقانِ آن ديار ، هيچ گاه از زير بار عهد خود شانه خالى نكردند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما ع_هدوا اللّه . .. و ما بدّلوا تبديلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 10

10 - اطمينان بخشى خداوند به مؤمنان ، در وفا نكردن منافقان به پيمان خويش باكافران ( يهود بنى نضير )

و اللّه يشهد إنّهم لك_ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 12 - 1،2

1 - خبر دادن خداوند ، به همگام نشدن منافقان با يهود بنى نضير در مسير تبعيد آنان

لئن أُخرجوا لايخرجون معهم

2 - خبر دادن خداوند ، از پايبند نبودن منافقان به تعهّد خويش ، در يارى بنى نضير به هنگام جنگ

و لئن قوتلوا لاينصرونهم

عهدشكنى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 2،3،7

2- موسى ( ع ) به دليل تخلّف از شرط همراهى با خضر ( ع ) و اعتراض ناروا به او ، خود را سزاوار مؤاخذه ديد و از خضر ( ع ) تقاضاى چشم پوشى

كرد .

قال لاتؤاخذنى بما نسيت

3- تخلّف موسى از عهد خويش با خضر ( ع ) ، ناشى از فراموشى بود .

قال لاتؤاخذنى بما نسيت

7- موسى ( ع ) عفو و عدم سخت گيرى خضر بر او را به خاطر نسيان و تخلّف از عهد خويش ، تقاضا كرد .

قال لاتؤاخذنى بما نسيت و لاترهقنى من أمرى عسرًا

{إرهاق} به معناى {تحميل كارى طاقت سوز بر ديگرى} است. (قاموس) و مفاد {لاترهقنى...} اين است كه كارى دشوار(مانند جدا شدن و لغو رخصت همراهى) را بر من تحميل مكن و مرا به زحمت مينداز. لازم به ذكر است كه {عسراً} مفعول دوم براى {لاترهقنى} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 76 - 5

5- موسى ( ع ) به معذور بودن خضر ( ع ) در جدا شدن از وى با مشاهده تخلّف او از پيمان سكوت در برابر كار هاى آن حضرت ، اعتراف كرد .

قال إن سألتك . .. قد بلغت من لدنّى عذرًا

جمله {قد بلغت من لدنّى عذراً} يعنى: {از ديدگاه من، به عذرى قابل قبول جهت ترك مصاحبت دست يافتى. }. اين جمله، به قرينه {قد}، مربوط به {إن سألتك...} نيست، بلكه اعتراف موسى(ع) به اين است ترك مصاحبت تو با من، هم اكنون نيز دليل موجهى دارد، ولى طالب مهلتى ديگر هستم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 18

18- سخنِ شِكوه آميز موسى ( ع ) به خضر ( ع ) در مورد نگرفتن مزد ، سومين تخلّف وى از پيمان خويش بود .

قال لو

شئت لتّخذت عليه أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 1

1- سومين تخلّف موسى ( ع ) از عهد خويش با خضر ( ع ) ( مطرح ساختن گرفتن مزد ) ، آغاز جدايى آن دو از هم بود .

قال لو شئت لتّخذت . .. قال ه_ذا فراق بينى و بينك

در باره اين كه {ه_ذا} اشاره به چيست، احتمالاتى وجود دارد، از جمله اين كه اشاره به قول موسى(ع) باشد; يعنى، ه_ذا القول سبب فراق بيننا

عهدشكنى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 100 - 2،3،8

2 - تاريخ يهود ، آكنده از عهدشكنى و بى اعتنايى به پيمان هاى الهى است .

أو كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم

{نبذ} به معناى انداختن و رها كردن است و در آيه شريفه كنايه از شكستن و نقض كردن مى باشد.

3 - يهود ، مورد توبيخ و سرزنش خداوند به جهت عهدشكنى و نقض پيمان هاى الهى

أو كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم

استفهام در {أو كلما . ..} انكار توبيخى است.

8 - رواج عهدشكنى در ميان يهود ، نشانه فقدان ايمان در اكثريت آنان است .

أو كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم بل اكثرهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 154 - 3،13

3 _ نقض ميثاق از سوى يهود ، سبب شد تا خداوند بر آنان خشم گيرد و كوه طور را بر سر آنان بالا برد .

و رفعنا فوقهم الطور بميثقهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه نقض ميثاق و

تصميم بر ادامه نقض ميثاق علت برافراشتن كوه طور باشد ; بنابراين جمله {و رفعنا . ..} يعنى بدان سبب كه پيمان الهى را شكستند و تصميم بر ادامه پيمان شكنى داشتند، به عنوان تهديد، كوه طور را بر سر آنان بالا برده و مسلط ساختيم.

13 _ وجود زمينه هاى تخلف و پيمان شكنى در يهود

و أخذنا منهم ميثقاً غليظاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 1،9

1 _ يهود ، مردمى پيمان شكن و قاتل پيامبران

فبما نقضهم ميثقهم و كفرهم بايت اللّه و قتلهم الأنبياء بغير حق

9 _ يهود ، مورد نفرين و غضب خداوند به سبب پيمان شكنى ، انكار آيات الهى و كشتن پيامبران

فبما نقضهم ميثقهم . .. و قتلهم الأنبياء

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بما نقضهم . ..} به قرينه آيات مشابه، متعلق به فعلى محذوف همانند {لعناهم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 7

7 _ عالمان ژرفنگر يهود ، خواسته نابجا از پيامبر اسلام ( ص ) نداشته و از صفات زشت و اعمال نارواى يهوديان ( پيمان شكنى ، انكار آيات الهى و . . . ) بر حذر بودند .

يسئلك أهل الكتب . .. لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون يؤمنون

خداوند در آيه 153 تا آيه مورد بحث بهانه گيريها و صفات زشت اهل كتاب و به خصوص يهوديان را بيان نموده و آيه مورد بحث با كلمه {لكن} مؤمنان واقعى و عالمان ژرفنگر را، استثنا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 8

8 _ هشدار خداوند به يهوديان نسبت به شكستن پيمان الهى

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 7،8

7 _ يهود و نصارا هرگز به تعهدات و روابط خويش با مسلمانان پايبند نخواهند بود .

بعضهم أولياء بعض

8 _ پايبند نبودن يهود و نصارا به تعهدات خويش نسبت به مسلمانان ، فلسفه حرمت ايجاد روابط با آنان

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء بعضهم أولياء بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 12

12 _ يهوديان به تورات و پيمان هاى الهى پايبند نبودند .

ألم يؤخذ عليهم ميثق الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 3،10

3 _ پيامبر ( ص ) بار ها از يهوديان پيمان گرفت و آنان همواره پيمان خويش را شكستند .

الذين عهدت منهم ثم ينقضون عهدهم فى كل مرة

برخى برآنند كه مراد از {الذين عهدت} مشركان مكه هستند، ولى مشهور مفسران گفته اند مقصود يهوديانى هستند كه در عصر بعثت در اطراف مدينه سكونت گزيده بودند.

10 _ بى پروايى يهوديان كفرپيشه از پيمان شكنى هاى مكرر

و هم لايتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 59 - 6

6 _ پندار غلبه بر خدا با كفرورزى و تمرّد از دستورات او و شكستن پيمان هاى پيامبر ( ص ) ، پندار يهوديان كفرپيشه و انديشه اى ناصواب

و لايحسبن الذين كفروا سبقوا

چنانچه در آيه 56

گذشت، مشهور مفسران برآنند كه مراد از نقض كنندگان پيمان در اين بخش از آيات، يهوديان هستند. بنابراين يهوديان مصداق مورد نظر از {الذين كفروا} هستند.

عهدشكنى يهود با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 11

11 _ يهوديان عصر بعثت بى هيچ ترس و پروايى از پيامبر ( ص ) و مسلمانان ، پيمانهايشان را نقض مى كردند .

و هم لايتقون

براى فعل {يتقون} چندين متعلق مى توان لحاظ كرد ; از جمله ضمير {ك} كه خطاب به پيامبر(ص) باشد و يا كلمه اى همانند {المؤمنين}.

عهدشكنى يهود با مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 11

11 _ يهوديان عصر بعثت بى هيچ ترس و پروايى از پيامبر ( ص ) و مسلمانان ، پيمانهايشان را نقض مى كردند .

و هم لايتقون

براى فعل {يتقون} چندين متعلق مى توان لحاظ كرد ; از جمله ضمير {ك} كه خطاب به پيامبر(ص) باشد و يا كلمه اى همانند {المؤمنين}.

عهدشكنى يهود مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 4

4 _ يهوديان مدينه در عصر بعثت نمونه پست ترين جنبندگان به سبب اصرارشان بر كفر و از ميان بردن زمينه هاى ايمان در خويش و شكستن پيمانها

إن شر الدواب عنداللّه الذين كفروا . .. الذين عهدت منهم ثم ينقضون عهدهم

فلسفه عهدشكنى با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 5

5 - دستيابى به مزاياى دنيا ، انگيزه آنان

كه پيمان هاى الهى را ناديده گرفته و آنها را نقض مى كنند .

أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالأخرة

كيفر عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 4،5

4 _ گرفتارى بنى اسرائيل به لعن الهى و قساوت قلب ، كيفر پيمان شكنى آنان

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

5 _ لعن الهى ( دورى از رحمت خداوند ) و قساوت دل ، كيفر شكستن پيمان الهى

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 9،14

9 _ كينه و دشمنى دايمى مسيحيان با يكديگر ، كيفر نقض پيمان و فراموشى تذكار هاى خداوند

و من الذين قالوا إنّا نصرى اخذنا ميثقهم فنسوا حظاً . .. فاغرينا بينهم العداوة

14 _ هشدار خداوند به مسلمانان با بيان مجازات يهود و نصارا به خاطر نقض پيمان الهى

فبما نقضهم ميثقهم . .. و من الذين قالوا إنّا نصرى اخذنا ميثقهم فنسوا

بيان مجازات مسيحيان و يهوديان به خاطر پيمان شكنى آنان پس از {اذكروا . .. ميثقه} (اى مسلمين پيمان الهى را به ياد داشته باشيد)، هشدارى است به مسلمانان كه مبادا همانند اهل كتاب پيمان الهى را نقض كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 7

7 _ پندار رهايى از مجازات نقض ميثاق و تكذيب و كشتن انبيا ، از باور هاى بى اساس بنى اسرائيل

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. و حسبوا الا تكون فتنة

دربرداشت فوق {فتنة} به معناى عذاب گرفته شده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 12

12 _ بخل ، روى گردانى از حق ، پيمان شكنى و دروغ ، گناه و داراى كيفر

فلما ءاتيهم . .. بخلوا به و تولوا ... بما أخلفوا اللّه ... و بما كانوا يكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 15

15_ يعقوب ( ع ) فرزندانش را به مجازات هاى الهى در صورت شكستن سوگند و پيمانشان ، هشدار داد .

قال الله على ما نقول وكيل

سياق آيه دلالت دارد كه غرض يعقوب(ع) از وكيل قرار دادن خداوند و توجه دادن فرزندانش به وكالت او ، هشدار دادن آنان به مجازات الهى است.

كيفر عهدشكنى با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 19،21

19 - سزاى يهوديانى كه پيمان هاى الهى را نقض كردند ، خوارى و خفت در دنياست .

إذ أخذنا ميثقكم . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا

{ذلك} اشاره به همه كارهايى است كه آيه شريفه از يهوديان نقل كرد و آنها را ناپسند شمرد; از جمله: پايبند نبودن به پيمانهاى الهى، كشتن همكيشان و . ..

21 - شديدترين عذاب هاى اخروى ، كيفر يهوديانى است كه پيمان هاى الهى را شكستند .

إذ أخذنا ميثقكم . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

اضافه {أشد} (سخت ترين) به {العذاب} اضافه صفت به موصوف است; يعنى، {العذاب الأشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86

- 4

4 - نقض كنندگان پيمان هاى الهى ، از سراى آخرت و نعمت هاى آن نصيبى نخواهند داشت .

إذ أخذنا ميثقكم . .. أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالأخرة

{أولئك} اشاره به همه گروههايى است كه در آيه قبل، اعمال و رفتار ناپسندشان بيان شد; از جمله: نقض كنندگان پيمان الهى، قاتلان همكيشان و . ..

گناه با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 1

1- سوداگرى با عهد و پيمان الهى و زير پا نهادن آن در برابر بهاى ناچيز دنيوى ، ممنوع و گناهى نابخشودنى است .

و لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً . .. و لكم عذاب عظيم . و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلا

ممنوعيت سوداگرى با عهد و پيمان الهى، از نهى {لاتشتروا} و بزرگ بودن گناه آن، از ذيل آيه قبل (و لكم عذاب عظيم) _ كه به عذاب بزرگ تهديد شدند _ استفاده مى شود.

گناه عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 4

4 - خداوند ، گناه پيمان شكنى بنى اسرائيل را بخشود .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته

شمول فضل و رحمت الهى پس از بيان خطا و گناه، كنايه از عفو و گذشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 12

12 _ بخل ، روى گردانى از حق ، پيمان شكنى و دروغ ، گناه و داراى كيفر

فلما ءاتيهم . .. بخلوا به و تولوا ... بما أخلفوا اللّه ... و بما كانوا يكذبون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 16

16_ شكستن سوگند و وفا نكردن به پيمان هاى الهى ، گناه و موجب عقوبت از ناحيه خداوند است .

الله على ما نقول وكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 13

13_ { دخل عمرو بن عبيد على أبى عبدالله ( ع ) فلما سلّم و جلس . . . قال : اُحبّ أن أعرف الكبائر من كتاب الله عزوجل ، فقال : . . . منها : . . . نقض العهد و قطيعة الرحم لأن الله عزوجل يقول : { اُول_ئك لهم اللعنة و لهم سوء الدار } . . . ;

عمرو بن عبيد بر امام صادق(ع) وارد شد و بعد از سلام نشست . .. و گفت: دوست دارم گناهان كبيره را از كتاب خدا بشناسم، پس حضرت فرمود:... يكى از آن گناهان ... عهدشكنى و قطع رحم است ; چون خداوند عزوجل مى فرمايد: أُول_ئك لهم اللعنة و لهم سوء الدار ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 46 - 1

1 - عظمت گناه پيمان شكنى در بينش الهى

و كانوا يصرّون على الحنث العظيم

{حنث} در مطلق گناه و نيز خصوص شكستن پيمان و خلف قسم به كار مى رود. گفتنى است كه توصيف {حنث} به وصف {عظيم}، بيانگر آن است كه شكستن پيمان در همه موارد گناهى بزرگ است.

گواهان عهدشكنى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 8

8 - گواهى خداوند بر ماهيت

دروغ پرداز منافقان و بى تعهدى آنان در قبال هر پيمان

و اللّه يشهد إنّهم لك_ذبون

مبارزه با عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 100 - 6

6 - مسؤوليت همه افراد يك ملت در برابر عهدشكنى گروهى از آنان *

أو كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم

آيه شريفه، همه يهوديان را به خاطر عهدشكنى گروهى از ايشان ملامت كرده است و اين بيانگر آن است كه وظيفه شناسان بايد با امر به معروف و نهى از منكر و . .. ديگران را از عهد شكنى بازدارند و گر نه سزاوار ملامت هستند.

محمد(ص) و عهدشكنى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 7

7 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را بر روحيه پيمان شكنى يهوديان عصر خويش آگاه ساخت .

ثم ينقضون عهدهم فى كل مرة

به كارگيرى فعل مضارع {ينقضون} به جاى فعل ماضى، با اينكه سياق آيه اقتضا مى كرد كه گفته شود {ثم نقضوا}، اشاره به اين است كه پيمان شكنى يك حالت مستمر براى يهوديان است.

ممنوعيت عهدشكنى با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 1

1- سوداگرى با عهد و پيمان الهى و زير پا نهادن آن در برابر بهاى ناچيز دنيوى ، ممنوع و گناهى نابخشودنى است .

و لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً . .. و لكم عذاب عظيم . و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلا

ممنوعيت سوداگرى با عهد و پيمان الهى، از نهى {لاتشتروا} و بزرگ بودن گناه آن، از ذيل آيه قبل (و

لكم عذاب عظيم) _ كه به عذاب بزرگ تهديد شدند _ استفاده مى شود.

منشأ عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 32 - 3

3 - خيانت در امانت و پيمان شكنى ، نشانه ضعف ايمان

و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

موارد عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 3

3 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) ، مصداقى روشن از نقض پيمان مسيحيان با خدا

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 3

3 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) مصداقى روشن از نقض پيمان مسيحيان با خدا

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

موانع عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 189 - 3

3 _ توجّه به مالكيّت و فرمانروايى مطلق خداوند ، زمينه پرهيز از شكستن ميثاق ، كتمان حقايق ، دين فروشى و خودپسندى

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه . .. و لا تكتمونه ... و اشتروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 17

17 _ اهتمام اسلام به رعايت عهد و پيمان و لزوم پيشگيرى از زمينه هاى نقض آن *

و ان كان من قوم بينكم و بينهم ميثاق فدية مسلّمة الى اهله و تحرير رقبة مؤمنة

از تقديم حكم ديه بر آزادسازى

برده در مورد كافران همپيمان (با آنكه در مورد مسلمانان آن را در رتبه دوّم قرار داد)، احتمالا چنين برمى آيد كه پرداخت ديه در رعايت و حفظ پيمان مؤثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 15

15 _ اعتقاد به علم همه جانبه الهى ، زمينه ساز تقواپيشگى و پرهيز از ناديده گرفتن پيمان هاى الهى

و اذكروا نعمة اللّه عليكم و ميثقه . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 10

10- توجه انسان به احاطه علمى خداوند بر رفتارش ، مانع شكستن عهد و سوگند است .

و أوفوا . .. و لاتنقضوا ... إن الله يعلم ما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 17

17- توجه و اعتقاد انسان به قيامت ، مانع پيمان شكنى وى خواهد شد .

و أوفوا بعهد الله . .. تتّخذون أيم_نكم دخلاً بينكم ... و ليبيّننّ لكم يوم القي_م

تذكر خداوند به تبيين حقايق در قيامت، پس از طرح مسأله پيمان و سوگندشكنى، مى تواند اشعار به مطلب فوق داشته باشد.

موانع عهدشكنى با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 32

32 - توجه و باور به آگاهى خدا بر اعمال ، بازدارنده آدمى از گناهان و شكستن پيمان هاى اوست .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

هدف از بيان آگاهى و نظارت خدا بر رفتار بندگان، اين است كه: آنان توجه به

نظارت خدا داشته باشند تا از كردار ناروا پرهيز كنند. بنابراين توجه به آگاهى و نظارت خداوند چنين اقتضايى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 9

9- توجه به پاداش برتر الهى ، مانع روى گردانى انسان از تعهدات خويش با خداوند است .

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

موجبات عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 2

2 _ كفر و گمراهى بنى اسرائيل به علت نقض پيمان هاى الهى

فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل . .. فبما نقضهم ميثقهم لعنهم

به مقتضاى آيه قبل (و لقد اخذ اللّه . .. فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل سواء السبيل)، نقض ميثاق الهى، كفر و گمراهى است. و آيه مورد بحث، بنى اسرائيل را نقض كننده پيمان الهى معرفى مى كند.

ناپسندى عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 4

4 - نقض پيمان ، بويژه پس از تأكيد بر آن ، امرى ناپسند و نكوهيده است .

الذين ينقضون عهد اللّه من بعد ميثقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 4

4_ نقض پيمان به ويژه پس از تأكيد بر آن ، امرى ناروا و نكوهيده است .

و الذين ينقضون عهد الله من بعد ميث_قه . .. أُول_ئك لهم اللعنة و لهم سوء الدار

{ميثاق} در {من بعد ميثاقه} مصدر و به معناى استحكام بخشيدن است و ضمير در

{ميثاقه} به {عهد} برمى گردد. بنابراين {من بعد ميثاقه} ; يعنى ، پس از استحكام بخشيدن به عهد و تأكيد بر پايبندى به آن.

نيّت عهدشكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 14

14 _ لزوم پرهيز ، حتى از قصد و نيت شكستن پيمان هاى خداوند *

و اذكروا نعمة اللّه عليكم و ميثقه . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه عليم بذات الصدور

عيب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عيب

آثار اجتناب از عيب جويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 3،16

3 - صلح و صفاى اجتماعى ، در گرو پرهيز اعضاى جامعه از استهزا ، عيب جويى و نسبت دادن عناوين زشت به يكديگر

إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم . .. لايسخر قوم من قوم ... و لا تلمزوا أن

16 - صلح ، برادرى و صفاى اجتماعى ، در گرو پرهيز اعضاى جامعه از استهزاگرى ، عيب جويى و نسبت دادن عناوين زشت به يكديگر

إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم . .. لايسخر قوم من قوم ... و لا تلمزوا أن

آثار عيب جويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 13

13 - عيب جويى انسان از ديگران زمينه قرار گرفتن وى در معرض عيب جويى متقابل آنان *

و لا تلمزوا أنفسكم

چون عيب جويى از ديگران، باعث انگيزش آنان به اقدام متقابل مى شود; پس در حقيقت عيب جويى از ديگران، عيب جويى از خود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 16

- 3

3 - تكذيب عمدى دين و رذايل اخلاقى ( همچون سوگند دروغ ، پستى ، عيب جويى ، سخن چينى ، مانع خير شدن ، گناه پيشگى ، درشت خويى و بى تبارى ) ، از زمينه هاى ابتلا به عذاب خفّت بار الهى

فلاتطع المكذّبين . .. كلّ حلاّف مهين ... عتلّ بعد ذلك زنيم ... سنسمه على الخرطوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 8 - 3

3 - غيبت ، عيب جويى و انباشتن ثروت ، زمينه محبوس ماندن در آتشى مسلّط و فراگير در جهنم

إنّها عليهم مؤصدة

حرف {على} در {عليهم}، بر احاطه و سلطه دلالت دارد.

افشاى عيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 10

10 _ خداوند ، شنواى سخنانى كه بدى ها و زشتى هاى مردم را آشكار مى كند و موجب هتك حرمت آنان گردد .

لايحب اللّه الجهر بالسوء . .. و كان اللّه سميعاً عليماً

تجزيه بدن عيب جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 6 - 3

3 - خداوند ، مالك و صاحب اختيار آتشى است كه در قيامت ، زراندوزان غيبت كننده و عيب جو را درهم مى شكند .

و ما أدريك ما الحطمة . نار اللّه

{نار اللّه}، خبر است براى ضمير محذوف كه به {الحطمة} برمى گردد.

تهديد افشاگران عيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 12

12 _ هشدار و تهديد خداوند به افشا كنندگان عيوب مردم و هتك كنندگان

حرمت آنان

لايحب اللّه الجهر بالسوء . .. و كان اللّه سميعاً عليماً

توصيف خداوند به شنوايى و آگاهى، پس از بيان اوامر و نواهى، غالباً براى تهديد به كيفر و عقاب آورده مى شود.

حرمت اطاعت از عيب جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 11 - 2

2 - اطاعت و اجابت خواسته هاى افراد عيب جو ، ممنوع و حرام است .

و لاتطع كلّ . .. همّاز

حرمت افشاى عيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 3

3 _ هتك حرمت و برملاساختن عيب ها و نقايص مردم ، حرام و موجب ناخشنودى خداوند است .

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم

ناخشنودى خداوند (لايحب اللّه)، كنايه از نهى الهى و جعل حرمت است. گفتنى است كه سخن و كلام در اين مقام، خصوصيتى ندارد، بلكه مراد اظهار عيب ديگران است، البته اين عمل غالباً با سخن و گفته صورت مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 3

3 - حرمت فاش كردن عيب هاى مردم ، در غياب يا حضور آنان

ويل لكلّ همزة لمزة

وعده عذاب، نشانه حرمت است. {هُمَزَة} نزد برخى از اهل لغت به معناى كسى است كه در غياب ديگرى از او خرده گيرد و {لمزة} به معناى كسى است كه روبه روى ديگران، عيب آنان را فاش كند. (مجمع البيان)

خدا و عيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 12

12_ خداوند از هر

عيب و نقصى منزّه و از داشتن شريك مبرّاست .

و سبح_ن الله و ما أنا من المشركين

{سبحان} به معناى تسبيح (منزّه دانستن از نقص و عيب) است. اين كلمه مفعول مطلق براى فعل محذوف (اسبح و يا نسبح) مى باشد ; يعنى: اسبح و يا نسبح الله تسبيحاً. از مصاديق مورد نظر براى عيب و نقص، شريك داشتن است. قابل ذكر است كه جمله {سبحان الله} عطف بر {ه_ذه سبيلى} است ; يعنى: {قل سبحان الله}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 6

6_ خداوند منزه از هر عيب و نقص و شايسته حمد و ستايش است .

و يسبّح الرعد بحمده و المل_ئكة من خيفته

{تسبيح} (مصدر يسبح) به معناى منزّه دانستن از هر عيب و نقص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 17 - 6

6 - خداوند ، تنزيه كننده خويش از هر عيب و نقصى است .

فسبح_ن اللّه حين تمسون و حين تصبحون

احتمال دارد {فسبحان اللّه} تفريع بر آياتى باشد كه در آنها، مشركان، به دليل عدم تفكر درباره مخلوقات خدا، توبيخ شده بودند و نيز آياتى كه در آنها ديدگاه مشركان درباره انكار عالم آخرت (آيه 8) و قرار دادن شريك براى خدا آمده بود (آيه 13). در اين آيه، خداوند خود را از چنين نسبت هايى منزّه اعلام مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزه و مبرّا از هر عيب و نقص

فسبّح باسم ربّك العظيم

{تسبيح} به معناى

تنزيه كردن از هر نقص و كاستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 96 - 1،2

1 - ساحت خداوند ، منزه و مبرّا از هر عيب و نقص است .

فسبّح باسم ربّك العظيم

{تسبيح}، به معناى تنزيه كردن از هر نقص و كاستى است.

2 - برپا ساختن قيامت براى كيفر و پاداش ، نمودى از كمال خداوند و مبرّا بودن ساحت او از هر نقص و كاستى

فسبّح باسم ربّك العظيم

تفريع {فسبّح باسم ربّك} بر مطالب پيشين (فأمّا إن كان من المقرّبين. ..) حاكى از مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 1 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزّه از هر عيب و نقص

سبّح للّه ما فى السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 24 - 10

10 - هر يك از مظاهر هستى ، گواهى بر مبرّا بودن آفريدگار آن ، از هر عيب و كاستى

يسبّح له ما فى السم_وت و الأرض

برداشت ياد شده، بدان اعتبار است كه مراد از {تسبيح}، تسبيح وجودى و به زبان حال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزّه و مبرّا از هر عيب و نقص است .

سبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

{تسبيح} (مصدر {سبّح}) به معناى تنزيه و مبرّا كردن از نقص و كاستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 1 -

5

5 - ساحت خداوند ، مبرّا از هر نقص و عيب

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

{تسبيح} (مصدر {يسبّح}) به معناى تنزيه و مبرّا كردن از هر نقص و كاستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 2

2 - تمامى موجودات هستى ، شاهدى گويا بر منزّه بودن خداوند از هر عيب و نقص

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه تسبيح در آيه شريفه، تسبيح تكوينى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 52 - 1،4

1 - ساحت خداوند ، منزّه و مبرّا از هر عيب و نقص

فسبّح باسم ربّك

{تسبيح}، به معناى تنزيه كردن از هر نقص و عيب است.

4 - پيامبر ( ص ) ، موظّف به تسبيح خدا و اعلام مبرّا بودن او از هر عيب و نقص

فسبّح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 2،3،9،12،13،14

2 - خداوند ، از هر عيب و نقصى مبرّا است .

سبّح اسم ربّك

لزوم منزّه قرار دادن نام، بيانگر منزّه بودن صاحب نام است.

3 - اعتراف به پاك بودن خداوند از هر عيب و نقصى ، وظيفه اى الهى بر عهده همه انسان ها است .

سبّح اسم ربّك

خطاب {سبّح}، ممكن است ويژه پيامبر(ص) نباشد; گرچه روى سخن با آن حضرت است; زيرا مفاد آيات قرآن بدون توجه به آيه هاى قبل و بعد نيز مراد بوده و در محتواى عام خود قابل تمسك هستند.

9 - باور به ربوبيت خداوند ،

زمينه ساز پرهيز از همراه ساختن نام او با هرگونه وصف ناشايست .

سبّح اسم ربّك

12 - اختصاص والاترين مقام ها به خداوند ، دليل لزوم تنزيه نام او از هر عيب و نقص است .

سبّح اسم ربّك الأعلى

وصف {الأعلى}، در مقام تعليل براى {سبّح} است.

13 - ملاك شايستگى اسامى و اوصاف براى خداوند ، دلالت آنها بر بى عيب بودن خداوند و سازگارى شان با مقام والاى او است .

سبّح اسم ربّك الأعلى

14 - خداوند ، داراى نام هايى منزّه از دلالت بر كمترين عيب و سازگار با مقام والاى او است .

سبّح اسم ربّك الأعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 2 - 4

4 - نبودن افراط و تفريط در ساختار مخلوقات ، دليل لزوم تسبيح خداوند و اعتراف به دور بودن او از هر عيب و نقص

سبّح اسم ربّك . .. الذى خلق فسوّى

وصف {الذى . ..}، بيانگر علت تسبيح است و حرف {فاء} در {فسوّى} دلالت دارد كه غرض اصلى از توصيف خداوند با جمله {خلق فسوّى}، بيان تسويه است و ذكر خلقت، به عنوان مقدمه براى بيان تسويه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 4 - 2

2 - توجّه به قدرت خداوند بر روياندن گياهان و به وجود آوردن چراگاه ها ، مايه منزّه دانستن او از هر عيب و نقص و پيراستن نام او ، از هر وصف ناروا است .

سبّح اسم . .. و الذى أخرج المرعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 -

5 - 4

4 - دور بودن خداوند از هر عيب و نقص ، در تغييرات و تحولات آفريده هاى او جلوه گر است .

سبّح . .. الذى أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 3،6

3 - خداوند ، مبرّا و منزّه از هر عيب و نقص و شايسته ستودن و تمجيد كردن

فسبّح بحمد ربّك

6 - ستايشِ خداوند ، تنها با سخنى شايسته است كه كمترين شائبه عيب شمارى و تنقيص در آن نباشد .

فسبّح بحمد ربّك

حمد، زمانى مى تواند وسيله تسبيح باشد كه در الفاظ و عبارت هاى برگزيده آن، منزّه دانستن خداوند از عيب ها جلوه گر باشد.

ذلت عيب جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 7

7 - غيبت كنندگان ، عيب جويان و زراندوزان ، مردمى خوار و بى ارزش در پيشگاه خداوند

همزة لمزة . الذى جمع مالاً ... لينبذنّ

{نَبْذ}، به معناى افكندن و دور انداختن چيزى، بر اثر بى اعتنايى به آن است. (مفردات)

رد خواسته هاى عيب جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 11 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى افراد عيب جو

و لاتطع كلّ . .. همّاز

{همّاز}، مرادف {عيّاب} و به معناى عيب جو است.

زمينه عيب جويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 13

13 - عيب جويى انسان از ديگران زمينه قرار گرفتن وى در معرض

عيب جويى متقابل آنان *

و لا تلمزوا أنفسكم

چون عيب جويى از ديگران، باعث انگيزش آنان به اقدام متقابل مى شود; پس در حقيقت عيب جويى از ديگران، عيب جويى از خود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 2 - 2،4

2 - ثروت اندوزى ، زمينه ساز تحقير مردم و عيب جويى از آنان است .

ويل لكلّ همزة لمزة الذى جمع مالاً و عدّده

4 - ذخيره سازى ثروت براى پيشگيرى از حوادث احتمالى زندگانى ، ناپسند و زمينه ساز ريشخند كردن و بدنام ساختن ديگران است .

ويل لكلّ همزة لمزة . الذى جمع مالاً و عدّده

جمله {عدّده}; يعنى، آن را ذخيره روزگار ساخت. (قاموس)

زمينه عيب جويى از مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 30 - 2

2 - عيب جويى از مؤمنان و اشاره هاى تمسخرآميز به آنان و نشان دادن عيوب ايشان به ديگران ، خوى ناپسند و برخاسته از گنه پيشگى است .

إنّ الذين أجرموا . .. و إذا مرّوا بهم يتغامزون

سرزنش عيب جويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 4

4 - وسيله تمسخر قرار دادن مشخصات جسمى و اخلاقى هر قوم ، كارى نكوهيده و مورد نهى الهى است . *

لايسخر قوم من قوم

احتمال مى رود واژه {قوماً}، اشاره به عيب جويى هاى گروهى باشد كه معمولاً طايفه اى براى طايفه ديگر، شهرى براى شهر ديگر و نژادى براى نژاد ديگر معمول مى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

قلم - 68 - 11 - 3

3 - عيب جويى ، صفتى مذموم و ناپسند

و لاتطع كلّ . .. همّاز

عوامل عيب جويى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 8

8 _ منافع شخصى منافقان ، ملاك داورى آنان درباره پيامبر ( ص ) و عامل طعن و خرده گيرى از آن حضرت

و منهم من يلمزك فى الصدقت فإن أعطوا منها رضوا

عيب جوى از فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 10

10 _ شيوه دوگانه منافقان در عيب جويى از مؤمنان توانمند و مؤمنان تهيدست

الذين يلمزون المطوّعين . .. فيسخرون منهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يلمز} درباره توانمندان و {يسخرون} درباره تهيدستان باشد و ضمير {منهم} به {الذين يجدون . ..} برگردد; يعنى، منافقان، مؤمنان توانمند و اهل انفاق را مورد طعن و مؤمنان تهيدست انفاقگر را مورد استهزا و ريشخند قرار مى دادند.

عيب جويان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 2

2 - جهنم ، جايگاه عيب جويان و غيبت كنندگان است .

ويل لكلّ . .. لمزة

{لَمْز} (مصدر {لمزة})، به معناى غيبت كردن و تلاش براى كشف عيوب ديگران است (مفردات). {ويل} كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. و نيز نام وادى يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن مى باشد. (قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 -

3

3 - عيب جويان ، غيبت كنندگان ، سخن چينان ، بدگويان ، تمسخركنندگان مردم و زراندوزان ، در آتش جهنم افكنده خواهند شد .

لينبذنّ فى الحطمة

آيات بعد، بيانگر آن است كه مراد از {حطمة}، آتش جهنم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 6 - 3

3 - خداوند ، مالك و صاحب اختيار آتشى است كه در قيامت ، زراندوزان غيبت كننده و عيب جو را درهم مى شكند .

و ما أدريك ما الحطمة . نار اللّه

{نار اللّه}، خبر است براى ضمير محذوف كه به {الحطمة} برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 7 - 4

4 - احاطه آتش دوزخ بر قلب عيب جويان ، كيفرى مناسب براى گناه افكار نارواى آنان درباره مردم

لمزة . .. الّتى تطّلع على الأفئدة

عيب جويى از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 1،8

1 _ طعن و خرده گيرى برخى از منافقان نسبت به پيامبر ( ص ) در نحوه تقسيم صدقات

و منهم من يلمزك فى الصدقت

{لَمْز} (مصدر يلمز) به معناى غر زدن و خرده گرفتن است.

8 _ منافع شخصى منافقان ، ملاك داورى آنان درباره پيامبر ( ص ) و عامل طعن و خرده گيرى از آن حضرت

و منهم من يلمزك فى الصدقت فإن أعطوا منها رضوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 3

3 _ آزار پيامبر ( ص ) و عيب جويى از آن حضرت ، موضع گيرى

خصمانه در برابر خداست .

و منهم الذين يؤذون النبى . .. من يحادد اللّه و رسوله

برداشت فوق بدان جهت است كه خداوند، پس از بيان كارهاى نادرست منافقان، از همه كارهاى آنان با جمله {يحادد اللّه و رسوله} ياد كرده است.

عيب جويى از مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 10،13

10 _ شيوه دوگانه منافقان در عيب جويى از مؤمنان توانمند و مؤمنان تهيدست

الذين يلمزون المطوّعين . .. فيسخرون منهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يلمز} درباره توانمندان و {يسخرون} درباره تهيدستان باشد و ضمير {منهم} به {الذين يجدون . ..} برگردد; يعنى، منافقان، مؤمنان توانمند و اهل انفاق را مورد طعن و مؤمنان تهيدست انفاقگر را مورد استهزا و ريشخند قرار مى دادند.

13 _ خرده گيرى و مسخره كردن مؤمن گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب سخت الهى است .

فيسخرون منهم سخر اللّه منهم و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 30 - 1

1 - گناه پيشگان كافر ، با چشمك زدن و اشاره به يكديگر ، هنگام عبور بر مؤمنان نيكوكار ، به عيب جويى از آنان مى پردازند .

و إذا مرّوا بهم يتغامزون

{غمز}; يعنى، عيب جويى از ديگران با پلك زدن و اشاره دست (مفردات راغب). ضمير {مرّوا} به مجرمان برمى گردد. برخى احتمال داده اند كه ضمير به مؤمنان برگردد و مراد اين باشد كه هنگام عبور مؤمنان بر كافران، آنان با چشمك زدن و علامت دادن به يكديگر به عيب جويى از مؤمنان مى پردازند.

عيب

جويى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 11 - 7

7 - عيب جويى و سخن چينى ، از ويژگى هاى كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )

فلاتطع المكذّبين . .. همّاز مشّاء بنميم

عيب جويى مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 11 - 7

7 - عيب جويى و سخن چينى ، از ويژگى هاى كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )

فلاتطع المكذّبين . .. همّاز مشّاء بنميم

عيب جويى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 1،4

1 _ طعن و خرده گيرى برخى از منافقان نسبت به پيامبر ( ص ) در نحوه تقسيم صدقات

و منهم من يلمزك فى الصدقت

{لَمْز} (مصدر يلمز) به معناى غر زدن و خرده گرفتن است.

4 _ رهبران جامعه اسلامى _ هر چند عادل باشد _ در معرض عيب جويى منافقان هستند .

و منهم من يلمزك فى الصدقت

وقتى كه پيامبر اسلام (ص)، با همه عدالت و پاكى اش، مورد طعن و ايراد منافقان قرار گيرد، ديگران نيز بى ترديد از عيب جويى آنان در امان نخواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 10

10 _ شيوه دوگانه منافقان در عيب جويى از مؤمنان توانمند و مؤمنان تهيدست

الذين يلمزون المطوّعين . .. فيسخرون منهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يلمز} درباره توانمندان و {يسخرون} درباره تهيدستان باشد و ضمير {منهم} به {الذين يجدون . ..} برگردد; يعنى، منافقان، مؤمنان توانمند

و اهل انفاق را مورد طعن و مؤمنان تهيدست انفاقگر را مورد استهزا و ريشخند قرار مى دادند.

عيب جويى منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 1

1 _ طعن و خرده گيرى منافقان صدر اسلام ، از مؤمنانى كه از سر ميل و رغبت و بيش از مقدار واجب ، انفاق مى كردند .

الذين يلمزون المطوّعين من المؤمنين . .. فيسخرون منهم

{لمز} (مصدر يلمزون) به معناى عيب جويى، خرده گيرى و طعن است و {سخرة} و {سخرية} (مصدر يسخرون) به معناى استهزا و ريشخند مى باشد.

كيفر عيب جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 2

2 - جهنم ، جايگاه عيب جويان و غيبت كنندگان است .

ويل لكلّ . .. لمزة

{لَمْز} (مصدر {لمزة})، به معناى غيبت كردن و تلاش براى كشف عيوب ديگران است (مفردات). {ويل} كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. و نيز نام وادى يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن مى باشد. (قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 7 - 4

4 - احاطه آتش دوزخ بر قلب عيب جويان ، كيفرى مناسب براى گناه افكار نارواى آنان درباره مردم

لمزة . .. الّتى تطّلع على الأفئدة

كيفر عيب جويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 13

13 _ خرده گيرى و مسخره كردن مؤمن گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب

سخت الهى است .

فيسخرون منهم سخر اللّه منهم و لهم عذاب أليم

گناه عيب جويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 13

13 _ خرده گيرى و مسخره كردن مؤمن گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب سخت الهى است .

فيسخرون منهم سخر اللّه منهم و لهم عذاب أليم

ممنوعيت اطاعت از عيب جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 11 - 2

2 - اطاعت و اجابت خواسته هاى افراد عيب جو ، ممنوع و حرام است .

و لاتطع كلّ . .. همّاز

ممنوعيت عيب جويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 10

10 - ممنوعيت طعنه زدن به ديگران و عيب جويى از ايشان

و لا تلمزوا أنفسكم

{لمز} (مصدر {تلمزوا}) به معناى عيب جويى كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 10

10 - ممنوعيت تجسّس و جستار ، در عيوب و كاستى هاى زندگى مؤمنان

و لاتجسّسوا

منشأ رفع عيب در موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 27 - 5

5 - خداوند ، قادر به دفع امراض و رفع هرگونه نقص و عيب از موجودات است .

واحلل عقدة من لسانى

ناپسندى عيب جويى از مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 30 - 2

2 - عيب جويى از مؤمنان و اشاره هاى تمسخرآميز به آنان و نشان دادن عيوب ايشان به ديگران

، خوى ناپسند و برخاسته از گنه پيشگى است .

إنّ الذين أجرموا . .. و إذا مرّوا بهم يتغامزون

نهى از عيب جويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 4

4 - وسيله تمسخر قرار دادن مشخصات جسمى و اخلاقى هر قوم ، كارى نكوهيده و مورد نهى الهى است . *

لايسخر قوم من قوم

احتمال مى رود واژه {قوماً}، اشاره به عيب جويى هاى گروهى باشد كه معمولاً طايفه اى براى طايفه ديگر، شهرى براى شهر ديگر و نژادى براى نژاد ديگر معمول مى دارند.

هشدار به افشاگران عيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 12

12 _ هشدار و تهديد خداوند به افشا كنندگان عيوب مردم و هتك كنندگان حرمت آنان

لايحب اللّه الجهر بالسوء . .. و كان اللّه سميعاً عليماً

توصيف خداوند به شنوايى و آگاهى، پس از بيان اوامر و نواهى، غالباً براى تهديد به كيفر و عقاب آورده مى شود.

عيب جويان

تجزيه بدن عيب جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 6 - 3

3 - خداوند ، مالك و صاحب اختيار آتشى است كه در قيامت ، زراندوزان غيبت كننده و عيب جو را درهم مى شكند .

و ما أدريك ما الحطمة . نار اللّه

{نار اللّه}، خبر است براى ضمير محذوف كه به {الحطمة} برمى گردد.

حرمت اطاعت از عيب جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 11 - 2

2 - اطاعت و اجابت خواسته هاى افراد عيب

جو ، ممنوع و حرام است .

و لاتطع كلّ . .. همّاز

ذلت عيب جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 7

7 - غيبت كنندگان ، عيب جويان و زراندوزان ، مردمى خوار و بى ارزش در پيشگاه خداوند

همزة لمزة . الذى جمع مالاً ... لينبذنّ

{نَبْذ}، به معناى افكندن و دور انداختن چيزى، بر اثر بى اعتنايى به آن است. (مفردات)

رد خواسته هاى عيب جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 11 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى افراد عيب جو

و لاتطع كلّ . .. همّاز

{همّاز}، مرادف {عيّاب} و به معناى عيب جو است.

عيب جويان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 2

2 - جهنم ، جايگاه عيب جويان و غيبت كنندگان است .

ويل لكلّ . .. لمزة

{لَمْز} (مصدر {لمزة})، به معناى غيبت كردن و تلاش براى كشف عيوب ديگران است (مفردات). {ويل} كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. و نيز نام وادى يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن مى باشد. (قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 3

3 - عيب جويان ، غيبت كنندگان ، سخن چينان ، بدگويان ، تمسخركنندگان مردم و زراندوزان ، در آتش جهنم افكنده خواهند شد .

لينبذنّ فى الحطمة

آيات بعد، بيانگر آن است كه مراد از {حطمة}، آتش

جهنم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 6 - 3

3 - خداوند ، مالك و صاحب اختيار آتشى است كه در قيامت ، زراندوزان غيبت كننده و عيب جو را درهم مى شكند .

و ما أدريك ما الحطمة . نار اللّه

{نار اللّه}، خبر است براى ضمير محذوف كه به {الحطمة} برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 7 - 4

4 - احاطه آتش دوزخ بر قلب عيب جويان ، كيفرى مناسب براى گناه افكار نارواى آنان درباره مردم

لمزة . .. الّتى تطّلع على الأفئدة

كيفر عيب جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 2

2 - جهنم ، جايگاه عيب جويان و غيبت كنندگان است .

ويل لكلّ . .. لمزة

{لَمْز} (مصدر {لمزة})، به معناى غيبت كردن و تلاش براى كشف عيوب ديگران است (مفردات). {ويل} كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. و نيز نام وادى يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن مى باشد. (قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 7 - 4

4 - احاطه آتش دوزخ بر قلب عيب جويان ، كيفرى مناسب براى گناه افكار نارواى آنان درباره مردم

لمزة . .. الّتى تطّلع على الأفئدة

ممنوعيت اطاعت از عيب جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 11 - 2

2 - اطاعت و اجابت خواسته هاى افراد عيب جو

، ممنوع و حرام است .

و لاتطع كلّ . .. همّاز

عيب جويى

آثار اجتناب از عيب جويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 3،16

3 - صلح و صفاى اجتماعى ، در گرو پرهيز اعضاى جامعه از استهزا ، عيب جويى و نسبت دادن عناوين زشت به يكديگر

إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم . .. لايسخر قوم من قوم ... و لا تلمزوا أن

16 - صلح ، برادرى و صفاى اجتماعى ، در گرو پرهيز اعضاى جامعه از استهزاگرى ، عيب جويى و نسبت دادن عناوين زشت به يكديگر

إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم . .. لايسخر قوم من قوم ... و لا تلمزوا أن

آثار عيب جويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 13

13 - عيب جويى انسان از ديگران زمينه قرار گرفتن وى در معرض عيب جويى متقابل آنان *

و لا تلمزوا أنفسكم

چون عيب جويى از ديگران، باعث انگيزش آنان به اقدام متقابل مى شود; پس در حقيقت عيب جويى از ديگران، عيب جويى از خود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 16 - 3

3 - تكذيب عمدى دين و رذايل اخلاقى ( همچون سوگند دروغ ، پستى ، عيب جويى ، سخن چينى ، مانع خير شدن ، گناه پيشگى ، درشت خويى و بى تبارى ) ، از زمينه هاى ابتلا به عذاب خفّت بار الهى

فلاتطع المكذّبين . .. كلّ حلاّف مهين ... عتلّ بعد ذلك زنيم ... سنسمه على الخرطوم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 8 - 3

3 - غيبت ، عيب جويى و انباشتن ثروت ، زمينه محبوس ماندن در آتشى مسلّط و فراگير در جهنم

إنّها عليهم مؤصدة

حرف {على} در {عليهم}، بر احاطه و سلطه دلالت دارد.

زمينه عيب جويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 13

13 - عيب جويى انسان از ديگران زمينه قرار گرفتن وى در معرض عيب جويى متقابل آنان *

و لا تلمزوا أنفسكم

چون عيب جويى از ديگران، باعث انگيزش آنان به اقدام متقابل مى شود; پس در حقيقت عيب جويى از ديگران، عيب جويى از خود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 2 - 2،4

2 - ثروت اندوزى ، زمينه ساز تحقير مردم و عيب جويى از آنان است .

ويل لكلّ همزة لمزة الذى جمع مالاً و عدّده

4 - ذخيره سازى ثروت براى پيشگيرى از حوادث احتمالى زندگانى ، ناپسند و زمينه ساز ريشخند كردن و بدنام ساختن ديگران است .

ويل لكلّ همزة لمزة . الذى جمع مالاً و عدّده

جمله {عدّده}; يعنى، آن را ذخيره روزگار ساخت. (قاموس)

زمينه عيب جويى از مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 30 - 2

2 - عيب جويى از مؤمنان و اشاره هاى تمسخرآميز به آنان و نشان دادن عيوب ايشان به ديگران ، خوى ناپسند و برخاسته از گنه پيشگى است .

إنّ الذين أجرموا . .. و إذا مرّوا بهم يتغامزون

سرزنش عيب جويى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 4

4 - وسيله تمسخر قرار دادن مشخصات جسمى و اخلاقى هر قوم ، كارى نكوهيده و مورد نهى الهى است . *

لايسخر قوم من قوم

احتمال مى رود واژه {قوماً}، اشاره به عيب جويى هاى گروهى باشد كه معمولاً طايفه اى براى طايفه ديگر، شهرى براى شهر ديگر و نژادى براى نژاد ديگر معمول مى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 11 - 3

3 - عيب جويى ، صفتى مذموم و ناپسند

و لاتطع كلّ . .. همّاز

عوامل عيب جويى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 8

8 _ منافع شخصى منافقان ، ملاك داورى آنان درباره پيامبر ( ص ) و عامل طعن و خرده گيرى از آن حضرت

و منهم من يلمزك فى الصدقت فإن أعطوا منها رضوا

عيب جويى از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 1،8

1 _ طعن و خرده گيرى برخى از منافقان نسبت به پيامبر ( ص ) در نحوه تقسيم صدقات

و منهم من يلمزك فى الصدقت

{لَمْز} (مصدر يلمز) به معناى غر زدن و خرده گرفتن است.

8 _ منافع شخصى منافقان ، ملاك داورى آنان درباره پيامبر ( ص ) و عامل طعن و خرده گيرى از آن حضرت

و منهم من يلمزك فى الصدقت فإن أعطوا منها رضوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 3

3 _ آزار پيامبر (

ص ) و عيب جويى از آن حضرت ، موضع گيرى خصمانه در برابر خداست .

و منهم الذين يؤذون النبى . .. من يحادد اللّه و رسوله

برداشت فوق بدان جهت است كه خداوند، پس از بيان كارهاى نادرست منافقان، از همه كارهاى آنان با جمله {يحادد اللّه و رسوله} ياد كرده است.

عيب جويى از مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 10،13

10 _ شيوه دوگانه منافقان در عيب جويى از مؤمنان توانمند و مؤمنان تهيدست

الذين يلمزون المطوّعين . .. فيسخرون منهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يلمز} درباره توانمندان و {يسخرون} درباره تهيدستان باشد و ضمير {منهم} به {الذين يجدون . ..} برگردد; يعنى، منافقان، مؤمنان توانمند و اهل انفاق را مورد طعن و مؤمنان تهيدست انفاقگر را مورد استهزا و ريشخند قرار مى دادند.

13 _ خرده گيرى و مسخره كردن مؤمن گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب سخت الهى است .

فيسخرون منهم سخر اللّه منهم و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 30 - 1

1 - گناه پيشگان كافر ، با چشمك زدن و اشاره به يكديگر ، هنگام عبور بر مؤمنان نيكوكار ، به عيب جويى از آنان مى پردازند .

و إذا مرّوا بهم يتغامزون

{غمز}; يعنى، عيب جويى از ديگران با پلك زدن و اشاره دست (مفردات راغب). ضمير {مرّوا} به مجرمان برمى گردد. برخى احتمال داده اند كه ضمير به مؤمنان برگردد و مراد اين باشد كه هنگام عبور مؤمنان بر كافران، آنان با چشمك زدن و علامت

دادن به يكديگر به عيب جويى از مؤمنان مى پردازند.

عيب جويى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 11 - 7

7 - عيب جويى و سخن چينى ، از ويژگى هاى كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )

فلاتطع المكذّبين . .. همّاز مشّاء بنميم

عيب جويى مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 11 - 7

7 - عيب جويى و سخن چينى ، از ويژگى هاى كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )

فلاتطع المكذّبين . .. همّاز مشّاء بنميم

عيب جويى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 1،4

1 _ طعن و خرده گيرى برخى از منافقان نسبت به پيامبر ( ص ) در نحوه تقسيم صدقات

و منهم من يلمزك فى الصدقت

{لَمْز} (مصدر يلمز) به معناى غر زدن و خرده گرفتن است.

4 _ رهبران جامعه اسلامى _ هر چند عادل باشد _ در معرض عيب جويى منافقان هستند .

و منهم من يلمزك فى الصدقت

وقتى كه پيامبر اسلام (ص)، با همه عدالت و پاكى اش، مورد طعن و ايراد منافقان قرار گيرد، ديگران نيز بى ترديد از عيب جويى آنان در امان نخواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 10

10 _ شيوه دوگانه منافقان در عيب جويى از مؤمنان توانمند و مؤمنان تهيدست

الذين يلمزون المطوّعين . .. فيسخرون منهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يلمز} درباره توانمندان و {يسخرون} درباره تهيدستان باشد و ضمير

{منهم} به {الذين يجدون . ..} برگردد; يعنى، منافقان، مؤمنان توانمند و اهل انفاق را مورد طعن و مؤمنان تهيدست انفاقگر را مورد استهزا و ريشخند قرار مى دادند.

عيب جويى منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 1

1 _ طعن و خرده گيرى منافقان صدر اسلام ، از مؤمنانى كه از سر ميل و رغبت و بيش از مقدار واجب ، انفاق مى كردند .

الذين يلمزون المطوّعين من المؤمنين . .. فيسخرون منهم

{لمز} (مصدر يلمزون) به معناى عيب جويى، خرده گيرى و طعن است و {سخرة} و {سخرية} (مصدر يسخرون) به معناى استهزا و ريشخند مى باشد.

كيفر عيب جويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 13

13 _ خرده گيرى و مسخره كردن مؤمن گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب سخت الهى است .

فيسخرون منهم سخر اللّه منهم و لهم عذاب أليم

گناه عيب جويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 13

13 _ خرده گيرى و مسخره كردن مؤمن گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب سخت الهى است .

فيسخرون منهم سخر اللّه منهم و لهم عذاب أليم

ممنوعيت عيب جويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 10

10 - ممنوعيت طعنه زدن به ديگران و عيب جويى از ايشان

و لا تلمزوا أنفسكم

{لمز} (مصدر {تلمزوا}) به معناى عيب جويى كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات

- 49 - 12 - 10

10 - ممنوعيت تجسّس و جستار ، در عيوب و كاستى هاى زندگى مؤمنان

و لاتجسّسوا

ناپسندى عيب جويى از مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 30 - 2

2 - عيب جويى از مؤمنان و اشاره هاى تمسخرآميز به آنان و نشان دادن عيوب ايشان به ديگران ، خوى ناپسند و برخاسته از گنه پيشگى است .

إنّ الذين أجرموا . .. و إذا مرّوا بهم يتغامزون

نهى از عيب جويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 4

4 - وسيله تمسخر قرار دادن مشخصات جسمى و اخلاقى هر قوم ، كارى نكوهيده و مورد نهى الهى است . *

لايسخر قوم من قوم

احتمال مى رود واژه {قوماً}، اشاره به عيب جويى هاى گروهى باشد كه معمولاً طايفه اى براى طايفه ديگر، شهرى براى شهر ديگر و نژادى براى نژاد ديگر معمول مى دارند.

عيد غدير از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{عيد غدير}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 19

19 _ اعلام ولايت على ( ع ) در روز غدير خم توسط پيامبر ( ص ) به امر خداوند

يايها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك

امام باقر(ع): . .. فاوحى اللّه عزوجل اليه {يايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك ...} ... فقام بولاية على(ع) يوم غدير خم ... .

_______________________________

كافى، ج 1، ص 289، ح 4; نورالثقلين، ج 1، ص 652، ح 291.

عيد فطر

تكبير عيد فطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 185 - 39

39 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { التكبير فى العيدين واجب ، اما فى الفطر ففى خمس صلوات يبتدأ به من صلاة المغرب ليلة الفطر إلى صلاة العصر من يوم الفطر و هو ان يقال { اللّه اكبر ، اللّه اكبر ، لا إله إلا اللّه و اللّه اكبر ، اللّه اكبر ، و للّه الحمد ، اللّه اكبر على ما هدانا ، و الحمد للّه على ما أبلانا } لقوله عز و جل { و لتكملوا العدة و لتكبروا اللّه على ما هداكم } . . . ;

تكبير در عيد فطر و عيد قربان واجب است; اما در عيد فطر در هنگام نمازهاى پنجگانه - كه از نماز مغرب در شب عيد فطر شروع مى شود و تا نماز عصر در روز عيد فطر ادامه مى يابد - و تكبير اين است كه بگويد {اللّه اكبر، اللّه اكبر . ..} و اين ]تكبيرها[ به خاطر آن واجب است كه خداى عز و جل فرموده: هدف اين است كه عدّه روزها را تكميل نمائيد و خدا را براى اينكه شما را هدايت كرده بزرگ شماريد ... }.

نماز عيد فطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 10

10 - { قيل له ( الصادق ( ع ) ) { و ذكر اسم ربّه فصلّى } قال خرج إلى الجَبّانة فصلّى ;

به امام صادق(ع) گفته شد: [معناى] {و ذكر اسم ربّه فصلّى} [چيست] فرمود: [يعنى] به سوى صحرا بيرون رود و نماز [عيد ]بخواند}.

عيد قربان

{عيد قربان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 15

15 _ معاوية بن عمار گويد : { سألت أباعبداللّه ( ع ) عن يوم الحج الأكبر فقال : هو يوم النحر . . . ;

از امام صادق (ع) پرسيدم: روز حج اكبر چه روزى است؟ فرمود: روز عيد قربان است . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 20

20 _ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه : { فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشركين حيث وجدتموهم } قال : هى يوم النحر إلى عشر مضين من شهر ربيع الأخر ;

از امام باقر (ع) درباره سخن خداوند {فإذا انسلخ الأشهر الحرم . ..} روايت شده است: ماههاى حرام، از روز عيد قربان است تا ده روز از ماه ربيع الأخر بگذرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 3 - 4

4 - { [ فى المجمع ] قيل : الشفع يوم النحر و الوتر يوم عرفة . . . و هى رواية جابر عن النبىّ ( ص ) ;

[در مجمع البيان آمده است:]گفته شده كه شفع روز {قربانى} و وتر روز {عرفه} است . .. و اين روايت جابر از پيامبر(ص) است}.

تكبير عيد قربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 39

39 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { التكبير فى العيدين واجب ، اما فى الفطر ففى خمس

صلوات يبتدأ به من صلاة المغرب ليلة الفطر إلى صلاة العصر من يوم الفطر و هو ان يقال { اللّه اكبر ، اللّه اكبر ، لا إله إلا اللّه و اللّه اكبر ، اللّه اكبر ، و للّه الحمد ، اللّه اكبر على ما هدانا ، و الحمد للّه على ما أبلانا } لقوله عز و جل { و لتكملوا العدة و لتكبروا اللّه على ما هداكم } . . . ;

تكبير در عيد فطر و عيد قربان واجب است; اما در عيد فطر در هنگام نمازهاى پنجگانه - كه از نماز مغرب در شب عيد فطر شروع مى شود و تا نماز عصر در روز عيد فطر ادامه مى يابد - و تكبير اين است كه بگويد {اللّه اكبر، اللّه اكبر . ..} و اين ]تكبيرها[ به خاطر آن واجب است كه خداى عز و جل فرموده: هدف اين است كه عدّه روزها را تكميل نمائيد و خدا را براى اينكه شما را هدايت كرده بزرگ شماريد ... }.

روز عيد قربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 3 - 6

6 - { عن النبىّ ( ص ) انّه سُئل عن الشفع و الوتر فقال : يومان و ليلة يوم عرفة و يوم النحر ، و الوتر ليلة النحر ليلة جُمَع ;

از پيامبر(ص) از شفع و وتر سؤال شد; آن حضرت فرمود: دو روز و يك شب است روز عرفه و روز قربانى و وتر شب قربانى است كه شب مشعر است}.

سوگند به عيد قربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

بروج - 85 - 3 - 9

9 - { عن علىّ ( ع ) قال : . . . و الشاهد يوم الجمعة و المشهود يوم النحر ;

از امام على(ع) روايت شده كه فرمود: شاهد روز جمعه و مشهود روز قربانى (دهم ذى الحجه) است}.

شب عيد قربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 3 - 6

6 - { عن النبىّ ( ص ) انّه سُئل عن الشفع و الوتر فقال : يومان و ليلة يوم عرفة و يوم النحر ، و الوتر ليلة النحر ليلة جُمَع ;

از پيامبر(ص) از شفع و وتر سؤال شد; آن حضرت فرمود: دو روز و يك شب است روز عرفه و روز قربانى و وتر شب قربانى است كه شب مشعر است}.

نماز عيد قربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 18

18 - لزوم تأخير قربانى از نماز عيد ، در عيد قربان *

فصلّ لربّك وانحر

تطبيق نماز و قربانى در آيه، بر نماز عيد قربان و قربانى در آن، يكى از احتمالات موجود در اين آيه است. عطف به {واو} گر چه بر ترتيب تصريح ندارد; ولى ترتيب ذكرى مى تواند بيانگر ترتيب واقعى باشد.

عيد نوروز

{عيد نوروز}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 12

12_ { عن الصادق ( ع ) انه قال : يوم النيروز هو اليوم الذى استوت فيه سفينة نوح ( ع ) على الجودى ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: روز نوروز روزى است

كه كشتى نوح بر كوه جودى استقرار يافت}.

عيسي (ع) از ديدگاه قرآن در تفسيرراهنما

عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 16

16 _ مريم ، زنى كه از ميان زنان جهان ، براى زادن عيسى بدون پدر برگزيده شد .

و اصفيك على نساء العالمين

امام باقر (ع) در معنى آيه فوق فرمود: . .. اصطفيك لولادة عيسى من غير فحل.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 746 ; نورالثقلين، ج 1، ص 336، ح 130.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 45 - 7

7 _ مريم ، مادرى ارزشمند و افتخارآفرين براى عيسى ( ع ) *

عيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 47 - 1،2،12

1 _ شگفتى مريم از بشارت اعطاى عيسى ( ع ) ، به او به اينكه مردى با او تماس نداشته است .

قالت ربّ انّى يكون لى ولد و لم يمسسنى بشر

2 _ طلب آگاهى مريم از خداوند ، در مورد چگونگى اعطاى مسيح به وى

قالت ربّ انّى يكون لى ولد

كلمه {انّى}، علاوه بر اشاره به شگفتى، معناى كيفيّت را نيز دربردارد.

12 _ اراده قطعى خدا در مورد اعطاى عيسى ( ع ) به مريم ، بدون تماس بشرى با او

كذلك اللّه يخلق ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 15

15 _ شيوع بيمارى كورى مادرزاد و پيسى ، در زمان حضرت عيسى ( ع ) *

و أبرىء الاكمه و الابرص

شفاى كورى و پيسى از

ميان تمام بيماريهايى كه در آن زمان قابل علاج نبود، حكايت از شيوع اين دو بيمارى در آن زمان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 56 - 3

3 _ عدم تبعيّت يهود از حضرت عيسى ( ع ) ، موجب عذاب سخت آنان در دنيا و آخرت

فاما الذين كفروا فاعذّبهم عذاباً شديداً فى الدنيا و الاخرة

مصداق مورد نظر از جمله {فامّا الذين كفروا}، كافران به حضرت عيسى (ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 10

10 _ كافران به عيسى ( ع ) ( يهوديان ) ، ظالم و محروم از محبّت خداوند هستند .

فاما الذين كفروا . .. و اللّه لا يحبّ الظالمين

از مصاديق مورد نظر از كلمه {الظالمين}، به قرينه آيات قبل، يهوديانى هستند كه به حضرت عيسى (ع) ايمان نياوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 4

4 _ احتجاج و لجاجت نصارا با پيامبر ( ص ) ، پس از اقامه برهان براى آنان در مورد حضرت عيسى ( ع )

فمن حاجّك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 62 - 1،4

1 _ تنها آنچه در قرآن درباره حضرت عيسى ( ع ) بيان شد ، حق است ; نه آنچه مسيحيان مى پندارند .

انّ هذا لهو القصص الحق

حَصر، از ضمير فصل استفاده شده و قصر در اين جمله، قصر قلب است.

4 _

نفى الوهيّت از حضرت مسيح

انّ مثل عيسى عند اللّه كمثل ادم خلقه من تراب . .. و ما من اله الا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 63 - 7

7 _ اعتقاد به الوهيت حضرت مسيح ( ع ) و عدم پذيرش توحيد ، برخاسته از افساد و تباهيگرى *

فان تولّوا فانّ اللّه عليم بالمفسدين

احتمال دارد كلمه {بالمفسدين}، اشاره به علت و زمينه شرك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 7

7 _ نفى الوهيّت حضرت مسيح ( ع )

و لا نشرك به شيئاً

جمله {و لا نشرك . .. }، تعريض به مسيحيان است.

آثار ولادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 23 - 13

13- اشتهار مريم ( س ) به عفت و پاكدامنى در بين مردم ، فزاينده نگرانى او از بازتاب منفى تولد عيسى ( ع ) در افكار عمومى جامعه

ي_ليتنى متّ قبل ه_ذا و كنت نسيًا منسيًّا

{نَسْى}، چيزى است كه اهميت چندانى ندارد، گرچه هنوز از خاطرها محو نشده باشد (مفردات راغب). توصيف آن به {منسيّاً} (فراموش شده) گوياى آن است كه صرف شايستگى براى فراموشى، مطلوب مريم نبوده; بلكه تحقق فراموشى را آرزو مى كرده است. اين آرزو نشان مى دهد كه آن حضرت، پيش از اين به عنوان شخصيتى آبرومند در جامعه مطرح بوده و از اين كه اين حادثه بازتاب هاى منفى در مردم داشته باشد، نگران بوده است.

آسايش دنيوى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 10

10 - برخوردارى حضرت عيسى و مريم ( ع ) ، از امكانات و آسايش زندگى

و ءاوين_هما إلى ربوة ذات قرار و معين

آفرينش عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 59 - 3

3 _ عيسى ، همانند آدم ( ع ) مخلوق خداوند نه فرزند او .

انّ مثل عيسى عنداللّه كمثل ادم خلقه من تراب

چون اين آيه پس از سرگذشت حضرت عيسى (ع) آمده است، اشاره به پندار مسيحيان و ردّ آن است كه عيسى (ع) را به دليل نداشتن پدر، فرزند خداوند مى شمردند.

اجابت دعاى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 115 - 1

1 _ تأكيد خداوند بر اجابت دعاى حضرت مسيح ( ع ) با فرو فرستادن مائده آسمانى بر حواريون .

قال اللّه انى منزلها عليكم

اسم فاعل {منزّل} حكايت از تحقق نزول مائده دارد نه وعده به نزول آن در آينده يعنى همان گاه كه خداوند اجابت دعوت مسيح(ع) را به وى اعلام كرد، مائده آسمانى نيز در حال نزول بسوى حواريون بود.

اجابت دعوت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 9

9 - حواريون به دعوت عيسى ( ع ) ، پاسخ مثبت داده و براى يارى او اعلام آمادگى كردند .

قال الحواريّون نحن أنصار اللّه

احترام عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 13

13 _ عظمت و احترام ويژه عيسى ( ع

) در پيشگاه خداوند *

و أوحينا إلى . .. عيسى و ايوب و يونس و هرون و سليمن

پيامبران شمرده شده پس از عيسى، از نظر زمان مقدم بر او هستند ولى خداوند وى را قبل از آنان ذكر كرده تا به عظمت ويژه وى اشاره كند.

احزاب دوران عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 3

3 - وجود گروه ها و احزاب مختلف اجتماعى و قومى در جامعه عصر عيسى ( ع )

فاختلف الأحزاب من بينهم

جمله {فاختلف الأحزاب} گوياى اين نكته است كه مردمان در عصر عيسى(ع)، به گروه ها و احزاب مختلفى تقسيم شده بودند كه بعد از بعثت آن حضرت، گرفتار اختلافاتى نوين شدند.

اختلاف بنى اسرائيل دوران عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 1،2

1 - بنى اسرائيل ، گرفتار اختلافات جديد پس از ظهور عيسى ( ع )

فاختلف الأحزاب من بينهم

از فاء تفريع استفاده مى شود كه پس از ظهور عيسى(ع)، اختلافات نوينى (غير از اختلافات قبل) بروز كرد.

2 - شخصيت عيسى ( ع ) ، مورد اختلاف بنى اسرائيل پس از بعثت آن حضرت *

و لمّا جاء عيسى . .. فاختلف الأحزاب من بينهم

برداشت ياشد شده بدين احتمال است كه مورد اختلاف، شخصيت عيسى(ع) بوده است كه عده اى درباره ايشان انديشه هاى غلوآميز پيدا كردند و گروهى وى را به بدترين اتهامات متهم كردند.

اختلاف در عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 37 - 1

1- طايفه هايى از مردم زمان

مريم ، پيروان على رغم سخنان روشن عيسى ( ع ) در باره او به اختلاف نظر و كشمكش پرداختند .

فاختلف الأحزاب من بينهم

با توجه به آيات گذشته كه در باره فرزند مريم(س) بودن عيسى(ع) و نفى گزينش فرزند از جانب خداوند بود، چنين برمى آيد كه اختلاف طايفه ها و گروه ها در باره ماهيت حضرت مسيح(ع) بوده است.

اختلاف درباره عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 2

2 - شخصيت عيسى ( ع ) ، مورد اختلاف بنى اسرائيل پس از بعثت آن حضرت *

و لمّا جاء عيسى . .. فاختلف الأحزاب من بينهم

برداشت ياشد شده بدين احتمال است كه مورد اختلاف، شخصيت عيسى(ع) بوده است كه عده اى درباره ايشان انديشه هاى غلوآميز پيدا كردند و گروهى وى را به بدترين اتهامات متهم كردند.

اختلاف يهود دوران عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 7

7 - ربوبيت الهى ، محور اصلى اختلافات يهوديان در عصر عيسى ( ع )

الذى تختلفون فيه . .. إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، به دست مى آيد كه آنچه مورد اختلاف يهوديان بوده است، مسأله ربوبيت الهى مى باشد.

استمداد عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 7،13

7 _ درخواست عيسى ( ع ) از بنى اسرائيل ، براى يارى وى جهت حركت به سوى خدا

قال من انصارى الى اللّه

13 _ حواريون ، تنها اجابت كنندگان دعوت عيسى

( ع ) ، براى يارى وى در جهت حركت به سوى خدا

من انصارى الى اللّه قال الحواريّون نحن انصار اللّه

استهزاى عبوديت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 2

2 - تأكيد قرآن بر بندگى و عبوديت عيسى ( ع ) در برابر خداوند ، مورد تمسخر و استهزاى مشركان

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً إذا قومك منه يصدّون

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مراد از {لمّا ضرب ابن مريم مثلاً} تكيه قرآن بر بندگى عيسى باشد; به قرينه اين كه در آيات بعد (إن هو إلاّ عبد) بر اين مسأله تكيه شده است.

استهزاى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 3

3 _ استهزاى يهود نسبت به پيامبرى حضرت عيسى ( ع ) *

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {رسول اللّه} گفتار يهوديان باشد، بر اين اساس به نظر مى رسد اقرار آنان به رسالت عيسى(ع) به منظور تمسخر بوده است.

استهزاى ولادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 3

3 - موضع گيرى استهزاآميز مشركان مكه ، نسبت به بيان قرآن درباره تولد و زندگى عيسى بن مريم ( ع )

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً إذا قومك منه يصدّون

{صديد} (مصدر {يصدّون}) به معناى خنديدن و فرياد كشيدن و سر و صدا راه انداختن است. اين امور معمولاً به هنگام استهزا، تحقق پيدا مى كند.

اصرار بر الوهيت عيسى(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 20

20 _ اصرار مسيحيان بر تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) على رغم استدلال هاى روشن قرآن بر بطلان عقيده آنان

انظر كيف نبين لهم الايت ثم انظر انى يؤفكون

{يوفكون} از مصدر {افك} به معناى بازگرداندن است. و {انى} به معناى كجا و چگونه است، بنابراين جمله {انظر انى يوفكون} يعنى بنگر آنان _ على رغم بيان دلايلى روشن بر واهى بودن تثليث و الوهيت مسيح(ع) _ چگونه از حق منحرف مى شوند و به كجا نگون مى گردند.

اضرار به عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 32،34،35

32 _ بنى اسرائيل در صدد آسيب رسانى به حضرت مسيح ( ع ) ، پس از مشاهده معجزات و دلايل روشن آن حضرت بر رسالت خويش

و اذ كففت بنى اسرءيل عنك اذ جثتهم بالبينت

مراد از {بينات} _ به قرينه ذيل آيه (ان هذا الا سحر مبين} _ معجزات عيسى(ع) است.

34 _ خداوند ، نگه دارنده عيسى ( ع ) از آسيب بنى اسرائيل

و اذ كففت بنى اسرءيل عنك

35 _ بنى اسرائيل در قلمرو و مخاطب رسالت حضرت مسيح ( ع )

و اذ كففت بنى اسرءيل عنك اذ جثتهم بالبينت

اطاعت از عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 9

9 - بنى اسرائيل ، موظف به پيروى از عيسى ( ع ) در عصر رسالت آن حضرت

و جعلن_ه مثلاً لبنى إسرءيل

اين كه عيسى(ع) الگو و مثلى براى بنى اسرائيل قرار داده شده، نشانگر

اين حقيقت است كه آنان موظف به پيروى از آن حضرت بوده اند.

اعتراف عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 1

1 _ حضرت مسيح ، معترف به بندگى خويش براى خداوند در تمامى مراحل زندگى

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه

{استنكاف} به معناى امتناع كردن است.

اعجاز ولادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 11

11- تجلّى عظمت و قدرت الهى در باردارى مريم ( س ) و تولد اعجاز آميز عيسى ( ع )

و جعلنها و ابنها ءاية للع_لمين

اقرار عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 8

8- حضرت عيسى ( ع ) همانند ديگر انسان ها ، داراى تولد ، مرگ و رستاخيز و خود معترف به آن است .

يوم ولدت و يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

الگوگيرى از عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 8

8 - حضرت عيسى ( ع ) ، نمونه و الگوى الهى براى بنى اسرائيل

و جعلن_ه مثلاً لبنى إسرءيل

الوهيت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 3

3 _ نفى الوهيّت حضرت عيسى ( ع ) ازسوى خداوند

انّ مثل عيسى عند اللّه . .. (آيه 59) ما كان لبشر ان يؤتيه اللّه الكتاب

از مصاديق مورد نظر براى آيه شريفه، حضرت مسيح است ; چون آيات قبل درباره اهل كتاب مى باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 14

14 _ حضرت عيسى ( ع ) ، مخلوق و مملوك خداست ، نه خدا و فرزند خدا .

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه و كلمته

برخى بر آنند كه مراد از {كلمة اللّه} همان كلمه {كن} است كه خداوند با آن مخلوقات را ايجاد مى كند و از جمله با اين كلمه، حضرت مسيح(ع) را ايجاد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 1،2،3،6،7،8،11،20،28،31

1 _ ادعاى گروهى از مسيحيان به انحصار الوهيت در حضرت مسيح ( ع )

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

2 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) ، كفر است و مدعيان آن كافرند .

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

3 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) ، مصداقى روشن از نقض پيمان مسيحيان با خدا

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح

6 _ فرزندى مسيح ( ع ) براى مريم ( ع ) ، دليلى بر خدا نبودن وى

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

نقل اعتراف مسيحيان به اينكه مسيح(ع) فرزند مريم است، براى توجه دادن آنهاست به اين حقيقت كه فرزند بودن (مخلوق بودن) با خدا بودن تنافى دارد.

7 _ ادعاى الوهيت مسيح ( ع ) ، على رغم اعتراف به فرزند بودن وى ، تنها يك سخن است و نمى تواند اعتقاد قلبى باشد .

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

از اينكه ادعاى آنان با لفظ {قالوا} (گفتند) بيان شده، نه با الفاظى همانند {امنوا}

يا {اعتقدوا}، معلوم مى شود اين ادعا، شايستگى باور و اعتقاد قلبى را ندارد.

8 _ پيامبر ( ص ) مأمور محاجه با مسيحيان مدعى الوهيت مسيح

الذين قالوا إنّ اللّه . .. قل فمن يملك

11 _ ناتوانى مسيح ( ع ) و مادرش و تمامى اهل زمين در برابر اراده الهى ، دليل بطلان ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع )

لقد كفر الذين . .. ان اراد ان يهلك المسيح ابن مريم و امه و من فى الأرض جميعاً

20 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) ، نشانه ضعف شناخت مسيحيان از خدا و قدرت مطلق اوست .

الذين قالوا . .. و للّه ملك السموت

28 _ خلقت ويژه حضرت مسيح ( ع ) ، نبايد موجب پيدايش شبهه الوهيت در مورد وى گردد .

لقد كفر الذين . .. يخلق ما يشاء

گويا جمله {يخلق ما يشاء}، در رد پندار كسانى است كه به خاطر نحوه خاص آفرينش حضرت مسيح(ع)، قائل به الوهيت وى شدند.

31 _ برخورد منطقى و استدلالى قرآن با مسيحيان ، در مورد پندار الوهيت براى مسيح ( ع )

الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. و اللّه على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 1،2،3،13،14،21،24

1 _ اعتقاد گروهى از نصارا به انحصار الوهيت در مسيح ( ع )

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

با توجه به اينكه آيه بعد نظر مسيحيان را درباره عيسى و خدايى او را به گونه اى ديگر غير از انحصار الوهيت به وى مطرح ساخته معلوم مى شود اعتقاد ياد شده

در اين آيه، باور برخى از مسيحيان بوده است نه همه آنان. در مجمع البيان آمده اين عقيده فرقه {يعقوبيه} مى باشد ; آنان معتقد بودند كه خداوند با مسيح در ذات متحد شد و يك چيز گشتند.

2 _ كسانى كه مسيح ( ع ) را خدا مى پندارند ، بدون ترديد كافرند .

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح

3 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) مصداقى روشن از نقض پيمان مسيحيان با خدا

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

13 _ مسيحيان معتقد به الوهيت مسيح ( ع ) ، رويگردان از تعاليم آن حضرت

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. يبنى اسرءيل اعبدو اللّه

14 _ مسيحيان معتقد به الوهيت مسيح ( ع ) مردمى كافر و مشرك

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم . .. انه من يشرك باللّه

21 _ معتقدان به الوهيت مسيح ( ع ) محروم از بهشت و گرفتار به آتش دوزخ

قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. فقد حرم اللّه عليه الجنة مأويه النار

24 _ باور به الوهيت مسيح ( ع ) ظلم است .

إنّ اللّه هو المسيح . .. و ما للظلمين من انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 1،2

1 _ دعوت خداوند از معتقدان به تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) ، براى استغفار و بازگشت به خدا

افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

به قرينه آيات پيشين (قالوا ان اللّه هو المسيح . .. قالوا ان اللّه ثالث

ثلثة) فاعل {يتوبون ...} مسيحيان هستند و متعلق توبه و استغفار، عقيده به الوهيت مسيح(ع) و تثليث مى باشد.

2 _ مسيحيان به خاطر پافشارى به عقايد باطل خويش ( الوهيت مسيح ( ع ) و تثليث ) مورد توبيخ خداوند

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. افلا يتوبون إلى اللّه

استفهام توبيخى در {افلا يتوبون . ..} براى سرزنش مسيحيان بر ترك توبه و استغفار از عقايد كفرآميز بكار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 5

5 _ پندار تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) و مادرش مريم ، مصداق روشن گزافه گويى و غلو مسيحيان در دين خويش

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

از مصاديق مورد نظر از گزافه گويى مسيحيان _ به قرينه آيات گذشته _ اعتقاد آنان به تثليث و الوهيت مسيح(ع) و مادرش مريم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 3،5

3 _ مسيح ( ع ) و مادرش مريم خدايانى همتاى خداوند جهان در پندار گروهى از مسيحيان

ءانت قلت للناس اتخذونى و امى الهين من دون اللّه

5 _ پرستش مسيح ( ع ) و مادرش مريم و اعتقاد به الوهيت آنها ، خواسته حضرت عيسى ( ع ) ، در پندار باطل مسيحيان *

ءانت قلت للناس اتخذونى و امى الهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 118 - 1،5

1 _ معتقدان و مدعيان الوهيت عيسى ( ع ) و مادرش مريم ، مستحق عذاب الهى

ان تعذبهم فانهم عبادك

5 _ خداوند

، اختياردار عذاب و آمرزش معتقدان به الوهيت عيسى ( ع ) و مادرش مريم ( ع ) است .

ان تعذبهم . .. و إن تغفر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 13

13 _ از امام باقر ( ع ) درباره آيه { اتخذوا احبارهم و رهبانهم ارباباً من دون اللّه و المسيح بن مريم } روايت شده است : { اما المسيح فعصوه و عظموه فى أنفسهم حتى زعموا انه اله و انه ابن اللّه و طائفة منهم قالوا ثالث ثلاثة و طائفة منهم قالوا هو اللّه . . . ;

اما مسيح را نافرمانى كردند او را در انديشه خود تا آن جا بزرگ دانستند كه گمان كردند او معبود و فرزند خداست و گروهى از آنان گفتند: وى يكى از سه معبود است و گروهى گفتند: او خداست . .. }.

امداد به عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 7،8،9

7 _ حضرت مسيح بهره مند از پشتيبانى و تأييد خداوند در دوران حيات خويش

اذكر نعمتى عليك . .. اذ ايدتك بروح القدس

اتصال دو جمله {تكلم الناس . .} و {ايدتك ...} بدون حرف عطف شاهد بر اين است كه جمله {تكلم الناس ...} تفسير جمله ايدتك است. و مى رساند كه عيسى(ع) در كودكى و بزرگسالى مورد تأييد خداوند بوده است.

8 _ جبرئيل ( ع ) ، پشتيبان عيسى ( ع ) ، از جانب خداوند

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

جمله {تكلم . ..} مى رساند كه

سخنان و تعاليم عيسى(ع) در دوران حيات خويش برخاسته از كمكها و وساطت روح القدس بوده است و چون ابلاغ وحى به تمامى پيامبران توسط جبرئيل انجام گرفته مى توان گفت: روح القدس همان جبرئيل است.

9 _ برخوردارى عيسى ( ع ) از تأييد و پشتيبانى خداوند از جمله نعمت هاى خاص و ارزانى شده بر وى

اذكر نعمتى عليك . .. اذ ايدتك بروح القدس

امكانات مادى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 10

10 - برخوردارى حضرت عيسى و مريم ( ع ) ، از امكانات و آسايش زندگى

و ءاوين_هما إلى ربوة ذات قرار و معين

امنيت اخروى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 1،3

1- حضرت عيسى ( ع ) در گهواره ، برخوردارى خود را از سلامت و امنيت كامل ، در مراحل تولد ، مرگ و رستاخيز ، اعلام كرد .

والسل_م علىّ يوم ولدت و يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

{ال} در {السلام} براى استغراق خصوصيات است، يعنى سلام كامل جامع و داراى همه خصوصيات، از همين جهت اين سلام با سلام در مورد حضرت يحيى(ع) از نظر خصوصيات متفاوت است.

3- سلامت و امنيت كامل براى عيسى ( ع ) در لحظه مرگ و هنگامه رستاخيز ، تضمين شده و تغيير ناپذير است .

والسل_م علىّ . .. يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

امنيت دنيوى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 1

1- حضرت عيسى ( ع ) در گهواره ،

برخوردارى خود را از سلامت و امنيت كامل ، در مراحل تولد ، مرگ و رستاخيز ، اعلام كرد .

والسل_م علىّ يوم ولدت و يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

{ال} در {السلام} براى استغراق خصوصيات است، يعنى سلام كامل جامع و داراى همه خصوصيات، از همين جهت اين سلام با سلام در مورد حضرت يحيى(ع) از نظر خصوصيات متفاوت است.

انبياى بعد از عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 7

7 - رسول اكرم ( ص ) ، تنها پيامبر مبعوث شده بعد از عيسى ( ع )

و مبشّرًا برسول يأتى من بعدى اسمه أحمد

انبياى قبل از عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 2

2 - تاريخ ، شاهد بعثت پى درپى پيامبران ، از زمان موسى ( ع ) تا ظهور عيسى ( ع )

ثمّ قفّينا على ءاث_رهم برسلنا

{تقفية} (مصدر {قفّينا}) به معناى چيزى را به دنبال چيزى قرار دادن است. بنابراين {قفّينا برسلنا}; يعنى، پيامبران خود را يكى پس از ديگرى مبعوث كرديم.

انكار رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 37،38

37 _ گروهى از بنى اسرائيل عصر عيسى ( ع ) ، رسالت وى را منكر و در زمره كافران بودند .

فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين

38 _ انكار رسالت عيسى ( ع ) كفر است .

فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين

انگيزه عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 -

مائده - 5 - 114 - 9

9 _ برجاى ماندن نشانه و آيتى الهى در جامعه مسيحيت با نزول مائده آسمانى ، از انگيزه هاى مسيح براى درخواست آن از خداوند

أنزل علينا مائدة من السماء تكون . .. ءاية منك

اهداف عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 10

10 _ بهره مندى از رزق و روزى خداوند ، از اهداف حضرت مسيح ( ع ) ، در تقاضاى مائده آسمانى

و ارزقنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 6

6 - رفع اختلافات دينى ، از اهداف عمده رسالت عيسى ( ع )

لأُبيّن لكم بعض الذى تختلفون فيه

اهل كتاب و عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 159 - 1،3

1 _ همه اهل كتاب ، قبل از مرگ حضرت عيسى ( ع ) ، به او ايمان مى آورند .

و إن من أهل الكتب إلاّ ليؤمننّ به قبل موته

كلمه {ان} نافيه است و كلمه {احد} كه مبتداى جمله است، حذف شده ; يعنى (ان احد من اهل الكتاب . ..) و ضمير در موته مى تواند به {عيسى} ارجاع داده شود و مى تواند به {احد} برگردانده شود، برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است. گفتنى است بنابراين احتمال مراد از {اهل كتاب} كسانى از آنان هستند كه زمان ظهور وى را درك مى كنند.

3 _ همه اهل كتاب قبل از مرگشان ، رسالت حضرت مسيح ( ع ) را تصديق خواهند كرد .

و إن من أهل الكتب

إلاّ ليؤمننّ به قبل موته

بدان احتمال كه ضمير در {موته} به {احد} كه قبل از {من اهل} مقدر است برگردد. مؤيد برداشت فوق فرمايش رسول خدا(ص) است كه درباره آيه فوق فرمود: ... انه لايموت رجل يفترى على عيسى(ع) حتى يؤمن به قبل موته و يقول فيه الحق حيث لاينفعه ذلك شيئا ... .

_______________________________

تفسير فرات كوفى، ص 116، ح 119، ذيل آيه; بحارالانوار، ج 6، ص 194، ح 44.

ايمان به تعاليم عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 136 - 4

4 - لزوم ايمان به تورات ، انجيل و احكام و معارف آسمانىِ اعطا شده به موسى و عيسى ( ع )

ءامنا باللّه . .. و ما أوتى موسى و عيسى

ايمان به عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 159 - 1،3

1 _ همه اهل كتاب ، قبل از مرگ حضرت عيسى ( ع ) ، به او ايمان مى آورند .

و إن من أهل الكتب إلاّ ليؤمننّ به قبل موته

كلمه {ان} نافيه است و كلمه {احد} كه مبتداى جمله است، حذف شده ; يعنى (ان احد من اهل الكتاب . ..) و ضمير در موته مى تواند به {عيسى} ارجاع داده شود و مى تواند به {احد} برگردانده شود، برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است. گفتنى است بنابراين احتمال مراد از {اهل كتاب} كسانى از آنان هستند كه زمان ظهور وى را درك مى كنند.

3 _ همه اهل كتاب قبل از مرگشان ، رسالت حضرت مسيح ( ع ) را تصديق خواهند كرد .

و إن

من أهل الكتب إلاّ ليؤمننّ به قبل موته

بدان احتمال كه ضمير در {موته} به {احد} كه قبل از {من اهل} مقدر است برگردد. مؤيد برداشت فوق فرمايش رسول خدا(ص) است كه درباره آيه فوق فرمود: ... انه لايموت رجل يفترى على عيسى(ع) حتى يؤمن به قبل موته و يقول فيه الحق حيث لاينفعه ذلك شيئا ... .

_______________________________

تفسير فرات كوفى، ص 116، ح 119، ذيل آيه; بحارالانوار، ج 6، ص 194، ح 44.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 111 - 1

1 _ خداوند در الهام به حواريون پس از قصه مائده ، آنان را به ايمان به خود و رسولش مسيح فراخواند .

و اذ اوحيت إلى الحواريون ان ءامنوا بى و برسولى

ظاهراً {اذ قال . ..} در آيه بعد كه بيانگر داستان نزول مائده آسمانى است ظرف براى {اوحيت} مى باشد بنابراين مفاد آيه چنين مى شود: الهام خداوند به حواريون پس از جريان مائده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 5،7

5 _ حواريون عيسى پيش از داستان مائده نيز از زمره مدعيان ايمان به رسالت عيسى ( ع ) بودند .

قال اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

چنانچه {اتقوا اللّه} فرمان به پرهيز از درخواست معجزه ويژه باشد، مراد از ايمان در {ان كنتم مؤمنين} ايمان به رسالت عيسى(ع) خواهد بود.

7 _ حواريون عيسى خواهان معجزه اى ويژه ( نزول مائده آسمانى ) على رغم ادعاى ايمان به رسالت مسيح ( ع )

هل يستطيع ربك ان ينزل علينا مائدة من السماء قال اتقوا اللّه ان كنتم

مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 2

2 _ يقين به رسالت عيسى ( ع ) و تبليغ آن با گواه بودن بر نزول مائده از انگيزه هاى حواريون براى درخواست مائده آسمانى

و نكون عليها من الشهدين

ايمان عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 2

2 _ عيسى ( ع ) ، خود را چون همه مردم ، موجودى نيازمند به ربوبيّت خدا مى دانست .

انّ اللّه ربّى و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 17

17 _ نصارا على رغم ادّعاىِ الوهيّت حضرت عيسى ( ع ) و فرزندى او براى خداوند ، خود به آن اعتقاد نداشتند .

انّ مثل عيسى . .. فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين

مراد از {الكاذبين}، مسيحيان هستند و نسبت كذب به آنان، نشانگر اين است كه آنان به ادعاى خود اعتقاد نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 11

11 _ علم و ايمان حضرت عيسى ( ع ) و فرشتگان مقرب الهى به قيامت و محشور شدن به پيشگاه خداوند ، مانع استكبار آنان از بندگى خدا

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة . .. فسيحشرهم إليه جميعاً

جمله {و من . ..} جمله حاليه و بيان علت از جمله سابق است. يعنى امكان ندارد مسيح و فرشتگان از عبادت خدا امتناع كنند ; چون حشر انسان و ملائكه به سوى خدا حتمى است و مسيح

و فرشتگان از آن آگاهند.

برترى ملائكه بر عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 58 - 4

4 - مشركان مكه ، معتقد به برترى فرشتگان بر عيسى ( ع ) *

و جعلوا المل_ئكة . .. و قالوا لو شاء الرحم_ن ما عبدن_هم ... ءألهتنا خير أم هو

از آيه نوزده و بيست همين سوره استفاده مى شود كه مصداق مورد نظر مشركان از {الهة} ملائكه بوده است.

بركت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 1،2،13،14

1- خداوند حضرت عيسى ( ع ) را پيامبرى خجسته ، خوش قدم و مايه خير و بركت قرار داد .

و جعلنى مباركًا أين ما كنت

{بركة}، يعنى افزونى و فراوانى (مصباح) و {مبارك}، يعنى منشأ خير فراوان (لسان العرب) و تعبير {أين ما كنت} حاكى از خوش قدمى عيسى(ع) است، به گونه اى كه هر جا قرار گيرد، خير و بركت در آن نقطه افزونى خواهد يافت.

2- عيسى ( ع ) در كودكى ، فرخندگى و فزايندگى خير و خوبى را از صفات خدادادى خويش برشمرد .

و جعلنى مباركًا أين ما كنت

13- { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال فى قول اللّه _ عزّوجلّ _ : { و جعلنى مباركاً أين ما كنت } قال : نفاعاً ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه در باره سخن خداى عزّوجلّ (از زبان عيسى(ع)) {و جعلنى مباركاً. ..} فرمود: مقصود از {مبارك} بسيار نفع رساننده است}.

14- { عن النبى ( ص ) : { و جعلنى مباركاً أين ما كنت } قال : معلّماً

و مؤدباً ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: {جعلنى مباركاً. ..}، يعنى خدا مرا تعليم دهنده و ادب آموز قرار داد}.

بشارت ولادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 14

14- { قال الباقر ( ع ) : إنّها ( مريم ) بشرت بعيسى فبينا هى فى المحراب إذ تمثّل لها الروح الأمين بشراً سويّاً ;

امام باقر(ع) فرمود: همانا او (مريم) به ولادت عيسى(ع) بشارت داده شد، پس در حالى كه در محراب بود، ناگهان روح الامين به شكل انسانى كامل اندام بر او ظاهر گشت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 2

2- مأمور ويژه الهى با بشارت فرزند به مريم ( س ) ، خود را مأمور بخشيدن پسرى پاك نهاد به وى معرفى كرد .

قال إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غل_مًا زكيًّا

اسناد {هبه فرزند} به جبرئيل به خاطر وساطت او در بخشش الهى است. {زكىّ} از ريشه {زكاء} به معناى صلاح گرفته شده است (مصباح). {تزكية} و {زكاة} در معانى {طهارت} و {نموّ} و {بركت} و {مدح} استعمال دارد و در هر مورد، معناى مناسب آن مورد نظر است. طهارت و صلاح كودك به شايستگى هاى ذاتى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 2

2- جبرئيل در پاسخ به سؤال و نگرانى مريم بر حتمى بودن وعده الهى و حامله شدن او به عيسى ( ع ) تأكيد كرد .

قال كذلك

چنان چه مشاراليه {ذلك} مضمون رسالت جبرئيل باشد، در اين

صورت تأكيدى بر تحقق حتمى بشارت است; يعنى {موضوع همان گونه است كه گفتم}.

بشارتهاى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 5

5- عيسى ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به روان شدن جويبارى در پايين دست او بشارت داد .

فنادي_ها . .. قد جعل ربّك تحتك سريًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 6،13

6 - بشارت مردم به بعثت پيامبراسلام در آينده ، از سرفصل هاى مهم پيام و دعوت عيسى ( ع )

و مبشّرًا برسول يأتى من بعدى اسمه أحمد

ذكر موضوع بشارت به رسالت پيامبراكرم(ص) در دعوت عيسى(ع)، نشان از جايگاه مهم آن در برنامه حضرت عيسى(ع) دارد.

13 - بنى اسرائيل ، به رغم در دست داشتن بشارت عيسى ( ع ) ، در برابر رسول اكرم ( ص ) موضع گيرى كرده و رسالت آن حضرت را نپذيرفتند .

و مبشّرًا برسول يأتى من بعدى اسمه . .. فلمّا جاءهم بالبيّن_ت قالوا ه_ذا سحر مبين

بشر بودن عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 45 - 12

12 _ عيسى ( ع ) ، فرزند مريم است . نه فرزند خدا

عيسى ابن مريم

تأكيد خداوند بر اينكه او را فرزند مريم مى خواند، براى ردّ پندار كسانى است كه او را فرزند خدا مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 66 - 2

2 _ احتجاج بحق يهود با نصارا

، درباره عدم الوهيّت عيسى ( ع ) و پسر خدا نبودن وى

حاججتم فيما لكم به علم

احتجاج يهود در موردى كه علم داشتند، عبارت بود از عدم الوهيّت حضرت عيسى (ع) و . .. كه اين احتجاج، بحق بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 15،22

15 _ عيسى ( ع ) و مادرش مريم ، انسانهايى همانند ديگر انسانها

ان يهلك المسيح ابن مريم و امه و من فى الأرض جميعاً

آوردن {من فى الارض} با وجود اينكه استدلال، بدون آن نيز تمام است، مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه از جهت مملوكيت و ناتوانى در برابر خدا، بين مسيح(ع) و ديگران تفاوتى نيست.

22 _ مالكيت خداوند بر هستى ، دليل توانايى وى بر نابود ساختن مسيح ( ع ) ، مريم ( ع ) و تمامى اهل زمين و نفى هرگونه قدرت در برابر قدرت اوست .

فمن يملك من اللّه شيئاً ان اراد ان يهلك . .. و للّه ملك السموت و الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 4،5،6

4 _ مسيح ( ع ) فرزند مريم نه خدا و نه زده او

المسيح ابن مريم

5 _ اعتراف مسيحيان به فرزندى مسيح ( ع ) براى مريم

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

6 _ زاده شدن مسيح ( ع ) از مريم ( ع ) گواهى روشن بر خدا نبودن او

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

تصريح به فرزندى مسيح(ع) براى مريم، براى بيان اين حقيقت است كه فرزند بودن (مخلوق

بودن) با الوهيت تنافى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 1،2،4،6

1 _ مسيح ( ع ) فرزند مريم و فرستاده خداوند

ما المسيح ابن مريم الا رسول

2 _ مسيح ( ع ) نه خداست و نه فرزند خدا .

ما المسيح ابن مريم الا رسول

حصر اضافى در جمله {ما المسيح . ..} ناظر به پندارهايى است كه مسيحيان درباره حضرت مسيح(ع) اظهار مى داشتند كه در آيات قبل پاره اى از آنها ذكر شد.

4 _ زاده شدن مسيح ( ع ) از مادر ، دليل روشن بر خدا نبودن او

قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. ما المسيح ابن مريم

توصيف مسيح(ع) به فرزندى او براى مريم _ پس از بيان ادعاى الوهيت مسيح(ع) _ رد پندار خدا بودن اوست.

6 _ مسيح ( ع ) نيز همانند ديگر پيامبران الهى ، انسانى فناپذير

ما المسيح ابن مريم الا رسول قد خلت من قبله الرسل

يادآورى رحلت پيامبرانى در گذشته تاريخ پس از توصيف مسيح(ع) به رسالت، اشاره به امكان مرگ و رحلت براى مسيح(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 8

8- حضرت عيسى ( ع ) همانند ديگر انسان ها ، داراى تولد ، مرگ و رستاخيز و خود معترف به آن است .

يوم ولدت و يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 34 - 7

7- در باره ماهيت حضرت عيسى ( ع ) ( بشربودن و تكوين يافتن او بدون پدر ) در طول

تاريخ ترديدهايى ناروا وجود داشته است .

ذلك عيسى ابن مريم . .. الذى فيه يمترون

{الذى} وصف است براى {عيسى} يا {قول الحقّ} و {إمتراء} (مصدر {يمترون}) به معناى شك و ترديد كردن است. غايب ذكرشدن صيغه {يمترون} از آن حكايت دارد كه كسانى غير از مسلمانان در باره حضرت عيسى(ع) به عقايدى پاى بند بودند كه برپايه يقين استوار نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 37 - 4

4- آنان كه عيسى ( ع ) را فرزند مريم ( س ) ، بنده خدا و پيامبر او نمى دانند ، كافراند .

فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين كفروا

بطلان الوهيت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 19

19 _ مالكيت و سلطنت خداوند نسبت به مسيح ( ع ) و مادرش ، دليل بطلان ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع )

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم . .. و للّه ملك السموت و الارض

بعثت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 3،7

3 _ بقاى نشانه ها و آيين پيامبران يهود تا زمان بعثت عيسى ( ع )

و قفينا على ءاثرهم بعيسى ابن مريم

{ءاثرهم} مى رساند كه شريعت و آثارى از پيامبران پيشين باقى بوده است.

7 _ بعثت عيسى ( ع ) ، گواه و تأييدى بر حقانيت تورات

و قفينا . .. بعيسى ابن مريم مصدقاً لما بين يديه من التورية

با در نظر گرفتن اينكه در تورات نويد بعثت عيسى(ع) داده شده بود، بعثت عيسى(ع) خود

گواه راستى و درستى تورات خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 9

9 _ بعثت داود ( ع ) قبل از بعثت عيسى ( ع )

على لسان داود و عيسى ابن مريم

تقديم ذكر داود بر عيسى حاكى از سبقت زمانى حضرت داود است.

بنى اسرائيل دوران عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 10

10 _ گروهى از بنى اسرائيل زمان داود و عيسى عصيان پيشه و تجاوزگر بودند .

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

بنى اسرائيل و رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 35

35 _ بنى اسرائيل در قلمرو و مخاطب رسالت حضرت مسيح ( ع )

و اذ كففت بنى اسرءيل عنك اذ جثتهم بالبينت

بنى اسرائيل و عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 32،33،34،36

32 _ بنى اسرائيل در صدد آسيب رسانى به حضرت مسيح ( ع ) ، پس از مشاهده معجزات و دلايل روشن آن حضرت بر رسالت خويش

و اذ كففت بنى اسرءيل عنك اذ جثتهم بالبينت

مراد از {بينات} _ به قرينه ذيل آيه (ان هذا الا سحر مبين} _ معجزات عيسى(ع) است.

33 _ پيامبرى و رسالت عيسى ( ع ) برانگيزنده دشمنى بنى اسرائيل با وى

و اذ كففت بنى اسرءيل عنك اذ جثتهم بالبينت

{اذ جثتهم بالبينت} رساى به اين معناست كه علت دشمنى بنى اسرائيل با عيسى(ع) بعثت او به

پيامبرى و دعوت آنان به ايمان بوده است.

34 _ خداوند ، نگه دارنده عيسى ( ع ) از آسيب بنى اسرائيل

و اذ كففت بنى اسرءيل عنك

36 _ ناكامى بنى اسرائيل در آسيب رسانى به مسيح ( ع ) ، از نعمت هاى خاص خداوند بر آن حضرت

اذكر نعمتى عليك . .. اذ كففت بنى اسرءيل عنك

بنى اسرائيل و معجزه عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 39،40

39 _ كافران بنى اسرائيل معجزات حضرت مسيح ( ع ) را سحر و جادويى روشن قلمداد كردند .

فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين

40 _ كافران بنى اسرائيل پس از مشاهده معجزات عيسى ( ع ) ، وى را ساحرى زبردست معرفى كردند .

فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين

در برداشت فوق {هذا} اشاره به مسيح(ع) گرفته شده است، بر اين مبنا اطلاق سحر به آن حضرت از باب مبالغه و حاكى از اين است كه كافران وى را ساحرى زبردست مى پنداشتند به گونه اى كه گويا خود آن حضرت، سحر است.

بينات عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 1

1 - رسالت عيسى ( ع ) ، متكى به ادله و براهين آشكار

و لمّا جاء عيسى بالبيّن_ت

{بيّنات} (جمع {بيّنة}) به معناى دلايل و حجت هاى روشن و آشكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 8

8 - معجزات و دلايل روشن ، پشتوانه رسالت عيسى ( ع ) بود .

فلمّا جاءهم

بالبيّن_ت

{بيّنه} (مفرد {بيّنات}) به معناى دليل روشن است. از مصاديق بينات، معجزات مى باشد.

بينش عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 2

2- بندگى خداوند ، اولين اعتراف عيسى ( ع ) و بالاترين مقام در ديدگاه آن حضرت

قال إنّى عبداللّه

تقديم وصف بندگى، حتى بر نبوت و داشتن كتاب آسمانى، نشانه اين است كه در ديدگاه عيسى(ع)، اين وصف برتر از ساير مقام هاى اوبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 2

2- عيسى ( ع ) در كودكى ، فرخندگى و فزايندگى خير و خوبى را از صفات خدادادى خويش برشمرد .

و جعلنى مباركًا أين ما كنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 2

2- عيسى ( ع ) در گهواره ، خود را فرزندى خوش رفتار و نيكوكار براى مادرش مريم ( س ) خواند و اين ويژگى را عطيه خداوند دانست .

و برًّا بولدتى

تقدير {و برّاً بوالدتى} به قرينه آيه قبل {و جعلنى برّاً بوالدتى} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 2

2- عيسى ( ع ) ، خود را چون همه مردم ، موجودى نيازمند به ربوبيت خدا دانست و آن را به همگان اعلام كرد .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

پرسش از عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 1

1 _ خداوند در قيامت و در حضور پيامبران از مسيح (

ع ) خواهد پرسيد كه آيا وى مردمان را به پرستش خويش و مادرش مريم فراخوانده است ؟

و اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم ءانت قلت للناس اتخذونى و امى الهين

با توجه به آيات بعد همانند {قال اللّه هذا يوم . ..} آيه 119 و توجه به اين حقيقت كه در زمان حضور مسيح(ع) در ميان امت خويش كسى معتقد به الوهيت وى و مريم(ع) نبوده است، معلوم مى شود اين پرسش و پاسخ در قيامت اتفاق خواهد افتاد. گفتنى است كه تعبير از آينده با فعل ماضى (قال) براى رساندن تحقق قطعى آن صحنه است.

پيروان عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 1،11،13

1 _ توفّى ( نجات ) ، عروج ، تطهير حضرت عيسى ( ع ) و غلبه پيروان آن حضرت بر دشمنان ، مكر خداوند در برابر مكر كافران

و مكروا و مكر اللّه . .. اذ قال اللّه يا عيسى انّى متوفّيك ... فوق الذين كفروا

بنابراينكه {اذ}، متعلّق به {مكر اللّه} باشد، يعنى مكر خداوند هنگام بوده كه عيسى را بسوى خويش عروج داد و . .. .

11 _ وعده خداوند به عيسى ( ع ) در مورد غلبه پيروان راستين آن حضرت بر كافران ( يهوديان ) تا قيامت

و جاعل الذين اتبعوك فوق الذين كفروا الى يوم القيمة

13 _ برترى پيروان حضرت عيسى ( ع ) بر يهوديان تا روز قيامت

و جاعل الذين اتبعوك فوق الذين كفروا الى يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 56 - 4

4 _

برترى پيروان عيسى ( ع ) بر يهوديان ، موجب عذاب سخن دنيوى يهوديان

و جاعل الذين اتبعوك . .. فاما الذين كفروا

بنابراينكه جمله {فاما الذين . .. }، به قرينه ذكر عذاب دنيوى، نتيجه جمله {جاعل الّذين ... } باشد; يعنى عذاب دنيوى يهود نتيجه تفوّق نصارا بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 5

5 _ مؤمنانِ داراى اعمال صالح از پيروان عيسى ( ع ) ، مشمول پاداش كامل الهى هستند .

جاعل الذين اتبعوك . .. و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفّيهم اجورهم

مصداق مورد نظر از جمله {فاما الذين امنوا}، به قرينه آيات قبل، مؤمنان به حضرت مسيح (ع) هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 58 - 1

1 _ سرگذشت حضرت زكريا ، مريم ، يحيى و عيسى ( ع ) و پيروان آن حضرت ، آيات الهى و پند هاى حكيمانه

ذلك نتلوه عليك من الايات و الذّكر الحكيم

{ذلك}، اشاره به سرگذشت كسانى است كه در آيات پيشين مطرح شده است.

تأييد عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 6،8

6 _ اعطاى نشانه هاى روشن از جانب خداوند ، به عيسى بن مريم ( ع ) و تأييد او به روح القدس ( جبرئيل )

و اتينا عيسى ابن مريم البيّنات و ايّدناه بروح القدس

8 _ امتياز حضرت عيسى ( ع ) در ميان انبيا ، به دليل برخوردارى از بيّنات فراوان و تأييدش به روح القدس

تلك الرّسل فضلنا .

.. و اتينا عيسى ابن مريم البيّنات و ايّدناه بروح القدس

تأييد عيسى(ع) با روح القدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 11،12

11 - خداوند ، عيسى ( ع ) را با { روح القدس } تأييد و تقويت مى كرد .

و أيدنه بروح القدس

{تأييد} (مصدر أيدناه) به معناى تقويت كردن و نيرو دادن است.

12 - تأييد شدن عيسى ( ع ) با روح القدس ، از ويژگى هاى آن حضرت

و أيدنه بروح القدس

تاريخ دوران عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 3

3 _ بقاى نشانه ها و آيين پيامبران يهود تا زمان بعثت عيسى ( ع )

و قفينا على ءاثرهم بعيسى ابن مريم

{ءاثرهم} مى رساند كه شريعت و آثارى از پيامبران پيشين باقى بوده است.

تاريخ ولادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 22 - 4

4- { عن الرضا ( ع ) قال : ليلة خمس و عشرين من ذى القعدة . . . ولد فيها عيسى بن مريم ( ع ) . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده كه فرمود: شب بيست و پنجم ذى القعده عيسى(ع) تولد يافت}.

تبليغ رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 11

11 _ تبليغ حقانيت رسالت عيسى ( ع ) ، پس از نزول مائده آسمانى ، تعهد و ميثاق حواريون با وى

قالوا . .. و نكون عليها من الشهدين

تبيين قصه عيسى(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 1

1- توجه ويژه به آيات سرگذشت مريم و تشريح داستان تولد عيسى در قرآن ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

واذكر فى الكت_ب مريم

{اذكر} خطاب به پيامبر(ص) است. آن حضرت بدون دستور خاص نيز آيات نازل شده را در قرآن بيان مى كرد. هدف از تأكيد بر ذكر اين آيات، بيان اهميت ماجراى باردارى مريم به عيسى و تأثير عميق آن در جامعه آن روز است.

تربيت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 3

3 - رشد و تربيت عيسى ( ع ) ، در كنار مادر و تحت نظارت خداوند

و ءاوين_هما إلى ربوة

تضمين پاكى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 5

5- پاكى و رشد معنوى حضرت عيسى ( ع ) ، قبل از تولد وى ، از سوى خداوند تضمين شده بود .

إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غل_مًا زكيًّا

تعاليم عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 2

2 _ عيسى ( ع ) ، همكيش پيامبران يهود و پيگير رسالت و تعاليم آنان در دوران رسالت خويش

و قفينا على ءاثرهم بعيسى ابن مريم

{اثر} به معناى چيزى است كه از چيز ديگر حاصل مى شود و دلالت بر وجود آن چيز دارد، همانند جاى پا كه دلالت بر رونده دارد. بنابراين مراد از جمله {قفينا} اين است كه عيسى(ع) همان راهى را طى كرده كه

موسى(ع) و ديگر پيامبران يهود رفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 12

12 _ حضرت مسيح ( ع ) در حضور بنى اسرائيل ، خود و تمامى انسان ها را مملوك خدا ، بنده او و تحت تدبير وى دانست .

يبنى اسرءيل اعبدو اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 5

5 _ بيان ربوبيت خداوند بر مسيح ( ع ) و تمامى انسان ها از برجسته ترين تعاليم حضرت مسيح ( ص )

ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 8

8- عيسى ( ع ) ، شيوه برخورد با مردم و چگونگى واكنش در برابر بهتان آنان را به مادرش مريم ( س ) آموخت .

فإمّا ترينّ من البشر أحدًا فقولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 14

14- { عن النبى ( ص ) : { و جعلنى مباركاً أين ما كنت } قال : معلّماً و مؤدباً ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: {جعلنى مباركاً. ..}، يعنى خدا مرا تعليم دهنده و ادب آموز قرار داد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 9

9 - عيسى ( ع ) ، پيام آور رأفت و رحمت

و جعلنا فى قلوب الذين اتّبعوه رأفة و رحمة

تعدد معجزات عيسى(ع)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 3

3 - عيسى ( ع ) ، داراى معجزات گوناگون و متعدد

و لمّا جاء عيسى بالبيّن_ت

بنابراين كه مراد از {بيّنات} معجزات باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

تعليم عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 48 - 4

4 _ خداوند به عيسى ( ع ) ، كتاب ( قوانين الهى ) ، حكمت ( معارف الهى ) ، تورات و انجيل را آموخت .

و يعلّمه الكتاب و الحكمة و التورية و الانجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 19

19 _ تورات و انجيل ، ارجمندترين كتاب هاى آموخته شده به عيسى ( ع )

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

مراد از {الكتب}، به قرينه ذكر تورات و انجيل پس از آن، مى تواند كتاب يا كتابهاى آسمانى ديگرى غير از تورات و انجيل باشد. در اين صورت تصريح به نام تورات و انجيل با آنكه لفظ {الكتب} مى توانست آن دو را نيز شامل شود نشانه اهميت فزونتر اين دو كتاب مى باشد.

تقرب عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 158 - 4

4 _ مقام و منزلت خاص حضرت عيسى ( ع ) نزد خداوند

بل رفعه اللّه إليه

تكامل عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 5

5- پاكى و رشد معنوى حضرت عيسى ( ع ) ، قبل از تولد وى

، از سوى خداوند تضمين شده بود .

إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غل_مًا زكيًّا

تكذيب عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 18

18 - يهوديان ، پيامبرى عيسى ( ع ) را ، على رغم برخوردارى او از معجزات و دلايل آشكار ، نپذيرفتند .

و ءاتينا عيسى ابن مريم البينت . .. فقريقاً كذبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 3

3 _ يهود ، مرتدانى كه با انكار عيسى ( ع ) كافر شدند و با انكار حضرت محمد ( ص ) ، بر كفر خويش افزودند .

لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم سبيلا

در شأن نزول آمده كه مقصود آيه، يهوديان هستند كه به حضرت موسى(ع) ايمان آوردند و سپس با گوساله پرستى كافر شدند و پس از مراجعه ى آن حضرت(ع) از طور، دوباره مؤمن شدند. تا آنگاه كه به حضرت عيسى(ع) كفر ورزيدند و با انكار رسول اللّه(ص)، بر كفر خويش افزودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 156 - 3،7

3 _ يهوديان ، منكر رسالت حضرت مسيح ( ع )

و بكفرهم

تكرار {كفر} كه در اين بخش از آيات به يهوديان نسبت داده شده، حكايت از تعدد موارد كفرورزى آنان دارد. در برداشت فوق كفر _ به قرينه فرازهاى بعد _ انكار رسالت عيسى(ع) گرفته شده است.

7 _ كفرورزى يهود با انكار رسالت حضرت مسيح ( ع ) ، موجب گرفتار شدن آنان به لعنت خداوند

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

برداشت

فوق بر اساس اين احتمال است كه {بكفرهم} عطف بر {بنقضهم} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا {بكفرهم} متعلق به فعل محذوف {لعناهم} خواهد بود.

تكلم عيسى(ع) در نوزادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 10،11،12،13،14

10 _ عيسى ( ع ) برخوردار از توان سخن گويى در دوران نوزادى و خردسالى خويش

تكلم الناس فى المهد

11 _ سخنان عيسى ( ع ) در كودكى گفتارى حكيمانه و همسنگ با سخنان او در دوران كهولت و كمال رشد

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

بديهى است كه سخن گفتن عيسى(ع) در سن كهولت نعمتى خاص براى وى نيست بنابراين عطف {كهلا} بر {فى المهد} مى تواند اشاره به اين باشد كه سخن گفتن او به هنگام نوزادى همانند دوران رشد يافتگى وى بوده است.

12 _ روح القدس ، توانايى بخش عيسى ( ع ) براى گفتگوى با مردم در گهواره به هنگام بزرگسالى و آغاز دوران پيرى

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

{كهل} به مردى گفته مى شود كه دوران جوانى را سپرى كرده و در آغاز دوران پيرى است جمله {تكلم الناس . ..} بيان مصداقى است از جمله {ايدتك بروح القدس}.

13 _ توان مسيح ( ع ) بر سخن گفتن با مردم در تمامى مراحل حيات خويش _ دوران شيرخوارگى و بزرگسالى _ از جمله نعمت هاى خاص خداوند بر آن حضرت

اذكر نعمتى عليك . .. تكلم الناس فى المهد و كهلا

14 _ گفتگوى عيسى ( ع ) با مردم در گهواره ، از نعمت هاى خاص الهى به

مادرش مريم .

اذكر نعمتى عليك و على ولدتك . .. تكلم الناس فى المهد و كهلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 2،3،14

2- حضرت عيسى ( ع ) در شرايط سخت روحى و جسمى مادرش مريم ( س ) پس از زايمان با وى سخن گفت و او را دل دارى داد .

فحملته . .. فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى

مراد از ضمير فاعلى در {نادى} _ به قرينه ضمائر {فحملته فانتبذت به} در آيات قبل _ حضرت عيسى(ع) است و مراد از ضمير {من تحتها} همانند ضمير {فناداها} حضرت مريم(س) است. برخى فاعل {نادى} را جبرئيل دانسته و ضمير {من تحتها} را به {نخلة} يا {مريم} ارجاع داده اند; ولى سياق آيات با آنچه گفته شد سازگارتر است.

3- عيسى ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به اندوهگين نبودن توصيه كرد .

فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى

14- { قال رسول اللّه ( ص ) : . . . و ه_ذا عيسى ابن مريم ( ع ) قال اللّه عزّوجلّ فيه { فناداها من تحتها ألاّتحزنى . . . } فكلّم أمّه وقت مولده ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: . .. اين عيسى بن مريم(ع) است كه خداوند _ عزّوجلّ _ در باره او فرمود {فناداها من تحتها ألاّتحزنى ...} پس عيسى(ع) با مادرش به هنگام ولادت سخن گفت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 1

1- عيسى ( ع ) ، در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را

به تكان دادن درخت خرما و استفاده از ميوه آن راهنمايى كرد .

و هزّى إليك بجذع النخلة تس_قط عليك رطبًا جنيًّا

{هزّ} به معناى حركت دادن به چپ و راست است و به قرينه {إليك} در آن معناى {متمايل ساختن} نيز تضمين شده است. بنابراين {هزّى إليك}، يعنى درخت را به جانب خود بكش و به چپ و راست تكان ده اين راهنمايى چنان چه از آيه بعد پيدا است، به منظور تأمين غذاى مريم(س) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 1،3،7

1- حضرت عيسى ( ع ) در آغاز تولد خويش ، مادرش مريم ( س ) را به خوردن خرماى تازه و نوشيدن از آب نهر فرا خواند .

فنادي_ها من تحتها . .. تحتك سريًّا ... رطبًا جنيًّا . فكلى واشربى

3- سخن گفتن عيسى ( ع ) با مادر خود و تأمين آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمينه هاى مسّرت و چشم روشنى مريم ( س ) و رفع نگرانى او از آينده بود .

فنادي_ها . .. فكلى و اشربى و قرّى عينًا

{عيناً} تمييز و بيانگر مراد جدى از فاعل است و {قرّى} از ماده {قرار} (آرام گرفتن) و يا {قُرّ} (سرد شدن) است. در صورت اول جمله {قرّى عيناً}، يعنى {چشم آرميده باش} و در صورت دوم، يعنى {خنك چشم باش} (چشمت از اشك سوزان به دور باشد) و در هر صورت، كنايه از خوش دلى و شادمانى است كه چشم از نگرانى و اضطراب باز مى ايستد و از سوزش اشك اندوه، مصون مى ماند. ارتباط جمله {قرّى

عيناً} با جملات قبل، گوياى برداشت فوق است.

7- عيسى ( ع ) ، وظيفه دفاع از مادر خويش در مقابل تهمت هاى مردم را به عهده گرفت .

فإمّاترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

توصيه مادر به سكوت از جانب عيسى(ع) بدان معنا بود كه او نگران دفاع از خود نباشد، چرا كه عيسى(ع) خود آن را انجام خواهد داد. سخن گفتن عيسى(ع) با مادر پس از ولادت، اين اطمينان را به مريم داده بود كه او براين كار كاملاً توانا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 27 - 6

6- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : لمّا قالت العواتق . . . لمريم ( ع ) : { لقد جئت شيئاً فريّاً } أنطق اللّه تعالى عيسى ( ع ) عند ذلك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: چون دختران نورس به مريم گفتند: {لقد جئت شيئاً فريّاً} خداوند در آن هنگام زبان عيسى(ع) را به سخن گفتن گشود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 29 - 3

3- حضرت مريم ( س ) به قدرت نوزادش عيسى ( ع ) در سخن گفتن و رفع اتهامات يقين داشت .

فأشارت إليه

آمدن مريم به ميان قوم خويش، آوردن علنى و آشكار فرزند و اشاره كردن به سوى نوزاد به جاى پاسخ گويى به اتهامات، بيانگر يقين او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 1،5،11

1- نوزاد مريم ( س ) با اشاره مادرش و در

حضور مردم شروع به سخن گفتن كرد .

فأشارت إليه . .. قال إنّى عبداللّه

5- تكلم عيسى ( ع ) در گهواره و معرفى خود ، از معجزات او و برهانى كافى بر پاكدامنى مريم ( س ) و مبرّابودن او از اتهامات مردم بود .

فأشارت إليه . .. قال إنّى عبداللّه

11- { عن رسول اللّه ( ص ) : . . . و ه_ذا عيسى بن مريم ( ع ) . . . حين أشارت إليه . . . قال : إنّى عبداللّه آتانى الكتاب } . . . أُعطى كتاب النبوة و أُوصى بالصلاة والزكاة فى ثلاثة أيّام من مولده و كلّمهم فى اليوم الثانى من مولده . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: . .. و اين عيسى بن مريم(ع) است كه وقتى مريم به او اشاره كرد گفت: {إنّى عبداللّه آتانى الكتاب} ... كتابِ نبوت به او داده شد و به نماز و زكات سفارش گرديد (و اين همه) ظرف سه روز پس از ولادت او بود و در روز دوم ولادت با مردم سخن گفت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 1

1- حضرت عيسى ( ع ) در گهواره ، برخوردارى خود را از سلامت و امنيت كامل ، در مراحل تولد ، مرگ و رستاخيز ، اعلام كرد .

والسل_م علىّ يوم ولدت و يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

{ال} در {السلام} براى استغراق خصوصيات است، يعنى سلام كامل جامع و داراى همه خصوصيات، از همين جهت اين سلام با سلام در مورد حضرت يحيى(ع) از نظر خصوصيات

متفاوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 2،14

2- توهم فرزند بودن عيسى ( ع ) براى خداوند ، برخاسته از تحليل نادرست ماجراى تولد و سخن گفتن معجزنماى او بود .

ذلك عيسى ابن مريم . .. ما كان للّه أن يتّخذ من ولد

نفى فرزند از خداوند پس از بيان قصه تولد عيسى(ع) مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه گروهى اين نوع امور معجزه آسا را دليل فرزند خدابودن او قرار داده اند.

14- ماجراى تولد و سخن گفتن عيسى ( ع ) ، نمودى از حاكميت اراده الهى بر هستى است ; نه نشان فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. إذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 1،3

1- حضرت عيسى ( ع ) در گهواره ، خداوند را پروردگار خود و ديگر انسان ها معرفى كرد .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

جمله {إنّ اللّه ربّى . ..} عطف بر {إنّى عبد اللّه} در آيات قبل است. اين آيه نيز نقل بخشى از گفته هاى عيسى(ع) در گهواره است و آيات {ذلك عيسى ... كن فيكون} در اين بين معترضه مى باشد. تشابه اين جمله با آنچه در سوره آل عمران و زخرف از عيسى(ع) نقل شده، تأييد كننده اين نكته است.

3- دعوت همه مردم به پذيرش توحيد ربوبى و پرستش خداى يگانه ، از جمله سخنان عيسى ( ع ) در گهواره

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

فاعبدوه

تنزيه عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 10

10 _ پيراسته بودن مسيح ( ع ) از دعوت مردم به پرستش خويش

اعبدو اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 14

14 _ عيسى ( ع ) بدور از انديشه همتايى با خداوند

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق . .. تعلم ما فى نفسى

جمله {ما يكون لى ان اقول . ..} بيان اين جهت است كه عيسى(ع) هرگز چيزى را كه سزاوار وى نيست اظهار نداشته و جمله {تعلم ما فى نفسى} اشاره به اين دارد كه در انديشه و افكار وى نيز چنين چيزى يعنى شايستگى الوهيت و همتايى با خداوند، خطور نكرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 118 - 7

7 _ عيسى ( ع ) منزه از هرگونه نقشى در گرايش هاى شرك آلود امت خويش

ان تعذبهم . .. و إن تغفر لهم

مسيح(ع) با جداسازى سرنوشت مسيحيان مشرك از سرنوشت خويش با جمله {ان تعذبهم . ..} و نه {ان تعذبنا} اشاره به اين دارد كه وى هيچگونه نقشى در گرايش امت خويش به شرك نداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 5

5- حضرت عيسى ( ع ) منزه از استبداد ، سركشى ، سلطه گرى و به دور از رنج و ناكامى

و لم يجعلنى جبّارًا شقيًّا

{جبّار} به كسى گفته مى شود كه با خود برتربينى براى

كسى برخود حقى قائل نباشد (قاموس) و نيز به كسى كه از پذيرش حق سرباز زند و كسى كه ديگرى را تحت سيطره خود درآورد اطلاق مى گردد (مفردات راغب) و {شقاوت}، يعنى سختى و شدت (قاموس) و نيز در معناى مقابل سعادت (كاميابى) به كار مى رود (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 4

4- عيسى ( ع ) با سالم خواندن مرحله ولادت خويش از هر عيب و ناپسندى ، بر مبرّابودن مادرش مريم ( س ) از اتهامات نارواى مردم تأكيد كرد .

والسل_م علىّ يوم ولدت

توصيه به عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 5

5- اقامه نماز و پرداخت زكات در تمامى عمر ، از توصيه هاى خداوند به عيسى ( ع ) در نخستين روز هاى زندگى او

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

توصيه هاى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 3

3- عيسى ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به اندوهگين نبودن توصيه كرد .

فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 10

10- عيسى ( ع ) ، مادرش مريم ( س ) را به نذر روزه سكوت ، هنگام مواجهه با مردم توصيه كرد .

فإمّا ترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

توطئه قتل عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء

- 4 - 158 - 1،3

1 _ عدم حضور حضرت مسيح ( ع ) در بين مردم ، پس از توطئه قتل وى توسط يهود

و ما قتلوه. بل رفعه اللّه إليه

چنانچه عيسى(ع) پس از توطئه قتل در بين مردمان حضور مى داشت، همگان به اشتباه خويش پى مى بردند و واهى بودن قصه صليب بر مدعيان آن روشن مى گشت و جمله {رفعه اللّه اليه} در حقيقت جواب اين سؤال است كه اگر وى كشته نشد چرا پس از واقعه قتل در بين مردمان ديده نشد.

3 _ نجات حضرت مسيح ( ع ) از توطئه قتل ، با معراج وى به سوى خدا

و ما قتلوه و ما صلبوه . .. بل رفعه اللّه إليه

توفّى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 12،13

12 _ خداوند عهده دار وفات و بر گرفتن عيسى ( ع ) از ميان امت او

فلما توفيتنى

13 _ تنها خداوند ، نگاهبان و مراقب مسيحيان ، پس از برگرفتن عيسى ( ع ) از ميان ايشان

فلما توفيتنى كنت انت الرقيب عليهم

تولد عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 45 - 1،3،15

1 _ سخن گفتن ملائكه با مريم و بشارت به او ، درباره عيسى ( ع )

اذ قالت الملئكة يا مريم انّ اللّه يبشرك بكلمة منه اسمه المسيح عيسى ابن مريم

3 _ بشارت تولد عيسى ( ع ) به مريم ( س ) از جانب خداوند ، توسط فرشتگان

اذ قالت الملئكة يا مريم انّ اللّه يبشرك بكلمة . .. عيسى ابن مريم

15

_ خداوند مريم را آگاه ساخت كه فرزندى بدون پدر خواهد آورد .

انّ اللّه يبشّرك بكلمة منه . .. عيسى ابن مريم

چون معمولاً فرزند را به پدر نسبت مى دهند، خداوند با نسبت دادن عيسى (ع) به مادر (عيسى ابن مريم)، به مريم تفهيم كرد كه فرزندش بدون پدر زاده خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 47 - 3

3 _ آفرينش عيسى ( ع ) ، امرى خارق العاده

ربّ انّى يكون لى ولد و لم يمسسنى بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 59 - 1،2،3،11

1 _ شباهت خلقت حضرت عيسى ( ع ) به خلقت آدم ( ع )

انّ مثل عيسى عنداللّه كمثل ادم

2 _ آفرينش استثنايى عيسى و آدم ( ع )

انّ مثل عيسى عنداللّه كمثل ادم

3 _ عيسى ، همانند آدم ( ع ) مخلوق خداوند نه فرزند او .

انّ مثل عيسى عنداللّه كمثل ادم خلقه من تراب

چون اين آيه پس از سرگذشت حضرت عيسى (ع) آمده است، اشاره به پندار مسيحيان و ردّ آن است كه عيسى (ع) را به دليل نداشتن پدر، فرزند خداوند مى شمردند.

11 _ حضرت عيسى مانند آدم ( ع ) ، بدون پدر متولّد شد .

انّ مثل عيسى . .. خلقه من تراب

رسول خدا (ص): . .. ان عيسى عبد مخلوق ... قالوا: فمن ابوه؟ ... فقال: قل لهم ما تقولون فى ادم اَكان عبداً مخلوقاً ... فقالوا: نعم. قال: فمن ابوه فبُهتوا ... فانزل اللّه {انّ مَثَل عيسى ... }.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 104

; نورالثقلين، ج 1، ص 347، ح 157.

تهمت به عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 9

9 _ تنزيه حضرت عيسى ( ع ) از تهمت هاى نارواى كافران ، توسّط خداوند

و مطهّرك من الذين كفروا

بنابراينكه متعلّق تطهير به قرينه آيات سابق، اتهاماتى باشد كه به حضرتش زدند و {من}، نشويّه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 40

40 _ كافران بنى اسرائيل پس از مشاهده معجزات عيسى ( ع ) ، وى را ساحرى زبردست معرفى كردند .

فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين

در برداشت فوق {هذا} اشاره به مسيح(ع) گرفته شده است، بر اين مبنا اطلاق سحر به آن حضرت از باب مبالغه و حاكى از اين است كه كافران وى را ساحرى زبردست مى پنداشتند به گونه اى كه گويا خود آن حضرت، سحر است.

تهمت جادوگرى به عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 10،11

10 - بنى اسرائيل ، معجزات و دلايل روشن عيسى ( ع ) را سحرى آشكار خواندند .

فلمّا جاءهم بالبيّن_ت قالوا ه_ذا سحر مبين

11 - اتهام سحر و ساحرى ، از حربه هاى تبليغاتى دشمنان عيسى ( ع ) عليه آن حضرت

فلمّا جاءهم بالبيّنت قالوا ه_ذا سحر مبين

تهمتهاى دشمنان عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 11

11 - اتهام سحر و ساحرى ، از حربه هاى تبليغاتى دشمنان عيسى ( ع )

عليه آن حضرت

فلمّا جاءهم بالبيّنت قالوا ه_ذا سحر مبين

جبرئيل و عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 8

8 _ جبرئيل ( ع ) ، پشتيبان عيسى ( ع ) ، از جانب خداوند

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

جمله {تكلم . ..} مى رساند كه سخنان و تعاليم عيسى(ع) در دوران حيات خويش برخاسته از كمكها و وساطت روح القدس بوده است و چون ابلاغ وحى به تمامى پيامبران توسط جبرئيل انجام گرفته مى توان گفت: روح القدس همان جبرئيل است.

جنس پرنده عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 42

42 _ پرنده آفريده شده از گل _ به اذن خدا _ توسط عيسى ( ع ) از جنس خفاش بود .

و اذ تخلق من الطين كهيئة الطير باذنى

اميرالمؤمنين(ع): در پاسخ سؤال از جاندارانى كه بدون قرار گرفتن در رحم آفريده شدند فرمود: {. .. و الخفاش الذى عمله عيسى بن مريم فطار باذن اللّه عزوجل.}

_______________________________

خصال صدوق، ص 322، ح 8، باب الستة; نورالثقلين، ج 1، ص 343، ح 147.

جهل عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 20

20 _ دانايى خداوند به درون عيسى ( ع ) و بى خبرى عيسى ( ع ) از درون خداوند ، دليل نفى الوهيت عيسى ( ع ) و حصر آن به خداوند .

سبحنك . .. تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك انك انت علّم الغيوب

جمله {سبحنك ما يكون

لى . .}، بيانگر يگانگى خداوند و نفى الوهيت از عيسى(ع) است و جمله {تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ...} كه حاكى از محدوديت علمى عيسى(ع) و علم مطلق خداوند است، به منزله دليل آن مى باشد.

حالات عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 17

17 _ مسيح ( ع ) آگاه و معتقد به احاطه علمى خداوند بر وى و تمامى انديشه ها و صفات نفسانى او

تعلم ما فى نفسى

حتميت امنيت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 3

3- سلامت و امنيت كامل براى عيسى ( ع ) در لحظه مرگ و هنگامه رستاخيز ، تضمين شده و تغيير ناپذير است .

والسل_م علىّ . .. يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

حتميت سلامتى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 3

3- سلامت و امنيت كامل براى عيسى ( ع ) در لحظه مرگ و هنگامه رستاخيز ، تضمين شده و تغيير ناپذير است .

والسل_م علىّ . .. يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

حتميت ولادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 13

13- تولد عيسى ( ع ) بدون پدر و نشانه بودن او براى قدرد خداوند و رحمت الهى بودن او ، از مقدرات خداوند و غير قابل تغيير بود .

كذلك . .. و لنجعله ءاية للناس و رحمة منّا و كان أمرًا مقضيًّا

جمله {كان أمراً مقضيّاً} ممكن است تنها

در باره تولد عيسى(ع) باشد و ممكن است به هر سه موضوعى كه در آيه ذكر شده است، مربوط باشد. {مقضيّاً} اسم مفعول از {قضاء} است; يعنى آنچه قطعى شده و فيصله يافته باشد. {أمر} در معانى {فرمان} و {حادثه} استعمال مى شود. كلمه {مقضيّاً} قرينه بر اراده معناى دوم است.

حشر عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 8

8- حضرت عيسى ( ع ) همانند ديگر انسان ها ، داراى تولد ، مرگ و رستاخيز و خود معترف به آن است .

يوم ولدت و يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

حقانيت دعوت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 4

4 - محتواى دعوت عيسى ( ع ) و ديگر پيامبران الهى ، غيرقابل خدشه و ترديدناپذير

قال قد جئتكم بالحكمة

واژه {حكمت} به معناى معارف و احكام متقن و قطعى است.

حقانيت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 8

8 _ نزول مائده آسمانى از ميان برنده شك و ترديد در حقانيت مسيح و معجزه اى كافى براى همه مسيحيان

و نعلم ان قد صدقتنا . .. أنزل علينا مائدة من السماء

حكمت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 16،18

16 _ حضرت مسيح عالمِ به كتاب ، حكمت ، تورات و انجيل

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

18 _ آگاهى مسيح به كتاب و حكمت و تورات و انجيل ، از نعمت هاى

خاص خدا به آن حضرت

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

حواريون عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 13،14،18،20،22،23،25

13 _ حواريون ، تنها اجابت كنندگان دعوت عيسى ( ع ) ، براى يارى وى در جهت حركت به سوى خدا

من انصارى الى اللّه قال الحواريّون نحن انصار اللّه

14 _ حواريون در پى دعوت عيسى ( ع ) ، حمايت و ايمان خود را اظهار داشتند .

من انصارى الى اللّه . .. قال الحواريّون نحن انصار اللّه

18 _ حواريون ، پيشتازان ايمان به خدا و يارى كردن عيسى ( ع )

قال الحواريّون نحن انصار اللّه

20 _ درخواست حواريون از عيسى ( ع ) ، مبنى بر شهادت و گواهى او بر مقام تسليم آنان

امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون

22 _ ايمان و اعتقاد حواريون به رستاخيز و حسابرسى در قيامت *

و اشهد بانّا مسلمون

چون شاهد گرفتن حواريون در دنيا ظاهراً ثمرى براى آنان ندارد، لذا اين استشهاد براى استفاده در آخرت خواهد بود.

23 _ اعتقاد حواريون به مفيد بودن شهادت انبياى الهى در رستاخيز *

و اشهد بانّا مسلمون

25 _ حواريون ، ياوران مخلص و پاك عيسى ( ع ) و مبلّغ دين و موعظه كننده مردم

قال الحواريّون نحن انصار اللّه

از امام رضا (ع) سؤال شد: لم سمّى الحواريون الحواريين؟ آن حضرت فرمود: . .. لانّهم كانوا مخلَصين فى انفسهم و مخلِصين لغيرهم من اوساخ الذنوب بالوعظ و التّذكير.

_______________________________

عيون اخبارالرضا (ع)، ج 2، ص 79، ح 10 ; علل الشرايع، ج 1، ص 80، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 5

5 _ اصحاب عيسى ( ع ) ، در برهه اى از زمان دچار كمبود مواد غذايى *

قالوا نريد ان نأكل منها

درخواست نزول مائده به انگيزه تغذيه در صورتى مى تواند توجيهى براى آن درخواست به حساب آيد كه دستيابى به خوراكيها از راههاى معمول براى آنان بسيار مشكل باشد.

حواريون و عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 111 - 7،9

7 _ تسليم در برابر دستورات خداوند و رسولش مسيح ( ع ) از ويژگى هاى بارز حواريون مسيح

و اشهد باننا مسلمون

جمله {ءامنوا بى و برسولى} حكايت از آن دارد كه متعلق {مسلمون} اوامر خدا و رسول او حضرت مسيح است.

9 _ حواريون عيسى ( ع ) از وى خواستند تا به تسليمشان در برابر خدا و رسولش گواه باشد .

قالوا ءامنا و اشهد باننا مسلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مخاطب فعل {اشهد} حضرت عيسى(ع) باشد. نياوردن ربنا و مانند آن در مقام درخواست از خداوند مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 1،4

1 _ ميهمانى بر سفره غذايى آسمانى و نازل شده از جانب خداوند ، درخواست حواريون از عيسى ( ع )

اذ قال الحواريون . .. هل يستطيع ربك ان ينزل علينا مائدة من السماء

كلمه {مائدة} به معناى غذا و سفره اى است كه بر آن غذا نهاده شده باشد.

4 _ حواريون ، خواستار معجزه اى اختصاصى براى خويش افزون بر ساير معجزات عيسى ( ع )

ان

ينزل علينا مائدة

كلمه {علينا} به قرينه {نأكل} و {قلوبنا} و {نعلم} و {نكون} در آيه بعد نشانگر اين است كه حواريون خواستار معجزه اى بودند كه تنها خودشان از آن بهره مند گردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 11

11 _ تبليغ حقانيت رسالت عيسى ( ع ) ، پس از نزول مائده آسمانى ، تعهد و ميثاق حواريون با وى

قالوا . .. و نكون عليها من الشهدين

حيات اخروى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 11

11- حضرت عيسى ( ع ) داراى حياتى ويژه در آخرت

و يوم أُبعث حيًّا

با اين كه فعل {أُبعث} بر زنده شدن دلالت دارد، تصريح به {حيّاً} ممكن است به خاطر ويژگى حيات اخروى عيسى(ع) در مقايسه با ديگران باشد.

حيات جسمانى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 159 - 5

5 _ حضرت عيسى ( ع ) ، هم اكنون زنده و داراى حياتى جسمانى است .

و إن من أهل الكتب إلاّ ليؤمننّ به قبل موته

با توجه به مضارع بودن فعل {ليؤمننّ} كه اِخبار از آينده است و در طول تاريخ گذشته چنين نبوده كه تمامى اهل كتاب به حضرت عيسى(ع) ايمان آورده باشند، معلوم مى شود آن حضرت هنوز زنده است.

حيات عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 9،14

9 _ حيات و مرگ مسيح ( ع ) و مادرش مريم و تمامى اهل زمين ، در قبضه قدرت

خداوند

قل فمن يملك من اللّه شيئاً ان اراد ان يهلك . .. و من فى الأرض جميعاً

14 _ زنده بودن مسيح ( ع ) و مادرش مريم در عصر پيامبر ( ص ) *

فمن يملك من اللّه شيئاً ان اراد ان يهلك المسيح ابن مريم و امه

مفهوم جمله {ان اراد . ..} اين است كه آن دو بزرگوار در زمان نزول آيه زنده بوده اند.

خدا و عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 48 - 1

1 _ خداوند ، معلّم عيسى ( ع )

و يعلّمه الكتاب و الحكمة

خلقت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 14،17

14 _ حضرت عيسى ( ع ) ، مخلوق و مملوك خداست ، نه خدا و فرزند خدا .

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه و كلمته

برخى بر آنند كه مراد از {كلمة اللّه} همان كلمه {كن} است كه خداوند با آن مخلوقات را ايجاد مى كند و از جمله با اين كلمه، حضرت مسيح(ع) را ايجاد كرد.

17 _ حضرت عيسى ( ع ) ، نفخه الهى است كه در حضرت مريم دميده شد . *

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه و كلمته القها إلى مريم و روح منه

كلمه {روح} عطف بر {كلمته} است و به مقتضاى عطف، {روح منه} مى تواند به جمله {القها الى مريم} توصيف گردد ; يعنى {. .. و روح منه القها الى مريم} و در اين صورت _ چنانچه برخى از مفسران گفته اند _ {روح} به معناى نفخه است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 13،28

13 _ مسيح ( ع ) ، فاقد پدر

هو المسيح ابن مريم . .. المسيح ابن مريم و امه

28 _ خلقت ويژه حضرت مسيح ( ع ) ، نبايد موجب پيدايش شبهه الوهيت در مورد وى گردد .

لقد كفر الذين . .. يخلق ما يشاء

گويا جمله {يخلق ما يشاء}، در رد پندار كسانى است كه به خاطر نحوه خاص آفرينش حضرت مسيح(ع)، قائل به الوهيت وى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 60 - 6

6 - خداوند ، قادر به آفرينش انسان هايى فرشته صفت هم چون عيسى ( ع ) *

و لو نشاء لجعلنا منكم مل_ئكة

گروهى از مفسران منظور از اين آيه را، ايجاد انسان هايى فرشته صفت دانسته اند كه در صدد رفع استبعاد مشركان نسبت به قدرت ويژه انسان هايى هم چون عيسى(ع) كه مى توانست مردگان را زنده كند و بيماران را شفا بخشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 61 - 3

3 - آفرينش عيسى ( ع ) ، دليلى بس روشن و آشكار بر امكان برپايى قيامت

و لمّا ضرب ابن مريم . .. و إنّه لعلم للساعة

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مقصود از آيه شريفه اين باشد كه آفرينش شگفت عيسى(ع) به وسيله خداوند نشانگر قدرت و توانايى او بر برپايى قيامت است.

خواسته عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 1،6،7،9

1 _ حضرت مسيح (

ع ) با پذيرش تقاضاى حواريون ، از خداوند خواست سفره غذايى از آسمان فرو فرستد .

قال عيسى ابن مريم اللّهم ربنا أنزل علينا مائدة من السماء

6 _ برجاى ماندن خاطره اى سرورانگيز در جامعه مسيحيت از انگيزه هاى عيسى ( ع ) براى درخواست مائده آسمانى

أنزل علينا مائدة من السماء تكون لنا عيداً لاوّلنا و ءاخرنا

7 _ مسيح ( ع ) خواهان عيد قرار گرفتن روز نزول مائده آسمانى در جامعه مسيحيت

أنزل علينا مائدة من السماء تكون لنا عيداً لاوّلنا و ءاخرنا

9 _ برجاى ماندن نشانه و آيتى الهى در جامعه مسيحيت با نزول مائده آسمانى ، از انگيزه هاى مسيح براى درخواست آن از خداوند

أنزل علينا مائدة من السماء تكون . .. ءاية منك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 115 - 9

9 _ نزول نان و گوشت ( مائده آسمانى ) بر حواريين از سوى خداوند پس از درخواست حضرت عيسى ( ع )

قال اللّه انى منزلها عليكم

رسول خدا(ص) در توصيف مائده اى كه بر حواريين نازل شد فرمود: نزلت المائدة خبزاً و لحماً . .. .

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 410; نورالثقلين، ج 1، ص 691، ح 437.

خوش رفتارى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 2

2- عيسى ( ع ) در گهواره ، خود را فرزندى خوش رفتار و نيكوكار براى مادرش مريم ( س ) خواند و اين ويژگى را عطيه خداوند دانست .

و برًّا بولدتى

تقدير {و برّاً بوالدتى} به قرينه آيه قبل {و جعلنى برّاً بوالدتى} است.

خوش قدمى

عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 1

1- خداوند حضرت عيسى ( ع ) را پيامبرى خجسته ، خوش قدم و مايه خير و بركت قرار داد .

و جعلنى مباركًا أين ما كنت

{بركة}، يعنى افزونى و فراوانى (مصباح) و {مبارك}، يعنى منشأ خير فراوان (لسان العرب) و تعبير {أين ما كنت} حاكى از خوش قدمى عيسى(ع) است، به گونه اى كه هر جا قرار گيرد، خير و بركت در آن نقطه افزونى خواهد يافت.

خوشنامى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 7

7 - عيسى بن مريم ( ع ) ، شخصيتى شناخته شده و نامى آشنا در مكه عصر بعثت

و لمّا ضرب ابن مريم

دعاى حواريون عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 7

7 _ حواريون از خداوند درخواست كردند كه همواره _ در دنيا و آخرت _ ، همراه گواهان ( انبيا ) باشند .

فاكتبنا مع الشاهدين

دعوت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 5

5 _ معجزات روشنگر عيسى ( ع ) ، دليل صدق دعوت او

انّى قد جئتكم باية من ربّكم

چون عيسى (ع) مدعى رسالت بود، نخست مى بايست آن را اثبات كند. بنابراين منظور از آيه و نشانه در {باية من ربّكم}، نشانه نبوت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 7

7 _ محور دعوت عيسى (

ع ) ، بيان ربوبيّت خدا و هدايت مردم به پرستش او

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 13

13 _ حواريون ، تنها اجابت كنندگان دعوت عيسى ( ع ) ، براى يارى وى در جهت حركت به سوى خدا

من انصارى الى اللّه قال الحواريّون نحن انصار اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 9،10،11

9 _ دعوت مسيح ( ع ) از بنى اسرائيل به پرستش خداى يگانه و توحيد ربوبى

و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو اللّه ربى و ربكم

10 _ پيراسته بودن مسيح ( ع ) از دعوت مردم به پرستش خويش

اعبدو اللّه ربى و ربكم

11 _ دعوت مسيح ( ع ) به پرستش خداى يگانه ، دليل و گواهى روشن بر خدا نبودن او

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو

جمله حاليه {و قال المسيح} استدلالى است بر رد پندار الوهيت براى مسيح(ع).

دعوتهاى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 3،11

3- دعوت همه مردم به پذيرش توحيد ربوبى و پرستش خداى يگانه ، از جمله سخنان عيسى ( ع ) در گهواره

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

11- عيسى ( ع ) ، دعوت كننده مردم به صراط مستقيم

ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 7

7 - عيسى بن مريم ( ع ) ، از حواريون خواست او را

در هدايت خلق به سوى خداوند يارى كنند .

كما قال عيسى ابن مريم للحواريّين من أنصارى إلى اللّه

دلايل نبوت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 5

5 - عيسى ( ع ) از پيامبران الهى و برخوردار از معجزات و دلايلى روشن بر پيامبرى خويش

و ءاتينا عيسى ابن مريم البينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 1

1 - رسالت عيسى ( ع ) ، متكى به ادله و براهين آشكار

و لمّا جاء عيسى بالبيّن_ت

{بيّنات} (جمع {بيّنة}) به معناى دلايل و حجت هاى روشن و آشكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 8

8 - معجزات و دلايل روشن ، پشتوانه رسالت عيسى ( ع ) بود .

فلمّا جاءهم بالبيّن_ت

{بيّنه} (مفرد {بيّنات}) به معناى دليل روشن است. از مصاديق بينات، معجزات مى باشد.

دلجويى از عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 15

15 _ دلجويى خداوند از حضرت عيسى ( ع ) ، در برابر نگرانى آن حضرت از مكر كافران

فلمّا احسّ عيسى . .. قال ... انى متوفّيك و رافعك ... و جاعل الّذين اتبعوك فوق ال

دلدارى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 2

2- حضرت عيسى ( ع ) در شرايط سخت روحى و جسمى مادرش مريم ( س ) پس از زايمان با وى سخن گفت و او را دل

دارى داد .

فحملته . .. فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى

مراد از ضمير فاعلى در {نادى} _ به قرينه ضمائر {فحملته فانتبذت به} در آيات قبل _ حضرت عيسى(ع) است و مراد از ضمير {من تحتها} همانند ضمير {فناداها} حضرت مريم(س) است. برخى فاعل {نادى} را جبرئيل دانسته و ضمير {من تحتها} را به {نخلة} يا {مريم} ارجاع داده اند; ولى سياق آيات با آنچه گفته شد سازگارتر است.

ديدگاه عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 11

11 _ منزلت والاتر جنبه هاى معنوى نزول مائده آسمانى بر جنبه هاى مادى آن ، در نگرش عيسى ( ع )

تكون لنا عيداً لاوّلنا و ءاخرنا ءاية منك و ارزقنا

دين عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 16

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 4،13

4 - نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراسلام ( ص ) ، پيامبران اولواالعزم و داراى شريعت

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و موسى و عيسى

13 - شرايع آسمانى ، منحصر در شريعت نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراكرم ( ص ) است .

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و عيسى

از اين كه خداوند به يادآورى شريعت هاى ياد شده بسنده نموده، برداشت بالا به دست مى آيد.

ذكر قصه عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 16 - 1

1- توجه ويژه به آيات سرگذشت مريم و تشريح داستان تولد عيسى در قرآن ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

واذكر فى الكت_ب مريم

{اذكر} خطاب به پيامبر(ص) است. آن حضرت بدون دستور خاص نيز آيات نازل شده را در قرآن بيان مى كرد. هدف از تأكيد بر ذكر اين آيات، بيان اهميت ماجراى باردارى مريم به عيسى و تأثير عميق آن در جامعه آن روز است.

رأفت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 9

9 - عيسى ( ع ) ، پيام آور رأفت و رحمت

و جعلنا فى قلوب الذين اتّبعوه رأفة و رحمة

رحمت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 12،13

12- حضرت عيسى ( ع ) ، تبلور رحمتى بزرگ از جانب خداوند براى مردم

و لنجعله . .. و رحمة منّا

به قرينه عطف {رحمة} بر {آية للناس} مراد رحمت بر مردم است.

13- تولد عيسى ( ع ) بدون پدر و نشانه بودن او براى قدرد خداوند و رحمت الهى بودن او ، از مقدرات خداوند و غير قابل تغيير بود .

كذلك . .. و لنجعله ءاية للناس و رحمة منّا و كان أمرًا مقضيًّا

جمله {كان أمراً مقضيّاً} ممكن است تنها در باره تولد عيسى(ع) باشد و ممكن است به هر سه موضوعى كه در آيه ذكر شده است، مربوط باشد. {مقضيّاً} اسم مفعول از {قضاء} است; يعنى آنچه قطعى شده و فيصله يافته باشد. {أمر} در معانى {فرمان} و {حادثه} استعمال مى شود. كلمه {مقضيّاً} قرينه

بر اراده معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 9

9 - عيسى ( ع ) ، پيام آور رأفت و رحمت

و جعلنا فى قلوب الذين اتّبعوه رأفة و رحمة

رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 10

10 _ معجزات عيسى ( ع ) ، نشانه اى از سوى پروردگار ، براى اثبات رسالت او و صحّت تغيير برخى احكام الهى توسط وى

و لاحلّ لكم . .. و جئتكم باية من ربّكم

جمله {و جئتكم باية}، پس از بيان تغيير برخى احكام، تذكر به اين معناست كه تغيير احكام بايد تنها از جانب پيامبران _ با ارائه معجزه براى اثبات نبوّت _ صورت گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 8

8 _ مسيح ( ع ) پيامبرى فرستاده شده به سوى بنى اسرائيل

و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 1،5

1 _ مسيح ( ع ) فرزند مريم و فرستاده خداوند

ما المسيح ابن مريم الا رسول

5 _ مسيح ( ع ) رسولى همانند رسولان گذشته كه نه خدا بودند و نه فرزند او

ما المسيح ابن مريم الا رسول قد خلت من قبله الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 33

33 _ پيامبرى و رسالت عيسى ( ع ) برانگيزنده دشمنى بنى اسرائيل با وى

و اذ

كففت بنى اسرءيل عنك اذ جثتهم بالبينت

{اذ جثتهم بالبينت} رساى به اين معناست كه علت دشمنى بنى اسرائيل با عيسى(ع) بعثت او به پيامبرى و دعوت آنان به ايمان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 2،4،10

2 _ عيسى ( ع ) ، وفادار به حريم رسالت خويش ، در ابلاغ فرامين خداوند

ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه

4 _ دعوت مردمان به توحيد و پرستش خداوند يكتا از اساسى ترين وظائف و رسالت هاى عيسى ( ع )

ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

تفسير {ما امرتنى به} به {ان اعبدوا اللّه} _ با اينكه حضرت عيسى(ع) به جز فرمان به عبادت خدا پيامهاى ديگر نيز داشت _ گوياى اين است كه ابلاغ فرمان توحيد از اساسى ترين وظايف مسيح(ع) بوده است.

10 _ عيسى ( ع ) _ به هنگام حضور در ميان امت خويش _ بازدارنده آنان از گرايش به شرك بود .

و كنت عليهم شهيداً مادمت فيهم

كلمه {شهيداً} به قرينه كلمه {رقيب} در فراز بعد مى تواند علاوه بر گواهى عيسى(ع) بر امت خويش، حاكى از مراقبت وى براى راه نيافتن انحراف در عقايد آنان نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 10

10- { عن يزيد الكناسى قال : سألت أباجعفر ( ع ) أكان عيسى بن مريم حين تكلّم فى المهد حجة اللّه على أهل زمانه ؟ فقال : كان يومئذ نبيّاً حجة اللّه غير مرسل ، أما تسمع لقوله حين قال : { إنّى

عبداللّه آتانى الكتاب و جعلنى نبيّاً } . . . فلمّا بلغ عيسى سبع سنين تكلّم بالنبوة والرسالة حين أوحى اللّه تعالى إليه ;

از يزيد كناسى نقل شده كه گفت: از امام باقر(ع) سؤال كردم آيا عيسى بن مريم(ع) آن گاه كه در گهواره بود حجت خدا بر اهل زمانش بود؟ فرمود: (عيسى(ع)) در آن زمان پيامبر و حجت خدا بود، اما مأموريت رسالت نداشت، آيا سخن او را نمى شنوى آن گاه كه گفت: {. .. و جعلنى نبيّاً} ... پس آن گاه كه به هفت سالگى رسيد، ابراز نبوت و رسالت كرد، همان هنگام كه خدا به او وحى كرد.}.

رستگارى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 14

14 _ مسيح ( ع ) انسانى رستگار و نايل به فوزى بس عظيم

ذلك الفوز العظيم

رضايت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 10

10 _ حضرت مسيح ( ع ) ، همواره خشنود از خداوند و از زمره جلب كنندگان رضايت الهى و اهل بهشت است .

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

از مصاديق مورد نظر براى اين آيه _ به قرينه آيات گذشته _ حضرت مسيح(ع) است.

روزى حلال عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 18

18 - { عن النبى ( ص ) فى قوله { ياأيّهاالرسل كلوا من الطّيّبات } ( الآية ) قال : ذاك عيسى بن مريم يأكل من غزل أُمّه ;

از

رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند {يا أيّها الرسل. ..} روايت شده است كه فرمود: يكى از پيامبران _ كه از طيبات مى خورد _ عيسى بن مريم است. او از دستمزد نخ ريسى مادرش ارتزاق مى كرد}.

روش مبارزه دشمنان عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 11

11 - اتهام سحر و ساحرى ، از حربه هاى تبليغاتى دشمنان عيسى ( ع ) عليه آن حضرت

فلمّا جاءهم بالبيّنت قالوا ه_ذا سحر مبين

زمينه تكامل عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 2

2- حضرت عيسى ( ع ) در زمان تولد ، داراى جسم و روحى سالم و آماده رشد و كمال بود .

والسل_م علىّ يوم ولدت

زمينه رشد عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 2

2- حضرت عيسى ( ع ) در زمان تولد ، داراى جسم و روحى سالم و آماده رشد و كمال بود .

والسل_م علىّ يوم ولدت

زمينه عيسى(ع) پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 76 - 7

7 _ پندار قدرت مسيح ( ع ) و مريم بر سود و زيان رسانى به مردم ، از عوامل پرستش آن دو ، از سوى مسيحيان *

قل اتعبدون من دون اللّه ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً

استدلال بر ناروايى پرستش مسيح(ع) و مادرش مريم به ناتوانى آنان از ضرر رسانى و نفع بخشى، مى تواند اشاره به ريشه و عامل پرستش مسيح(ع) و مريم، از

سوى نصارا داشته باشد.

سازماندهى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 9

9 _ تلاش عيسى ( ع ) براى تشكّل بخشيدن و سازماندهى به جبهه مؤمنان ، عليه جبهه كفر

فلمّا احسّ . .. قال من انصارى الى اللّه

سجده عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 16

16- زكريا ، يحيى ، مريم ( س ) ، عيسى ، ابراهيم ، اسحق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل ، و ادريس ( ع ) ، هنگام شنيدن آيات الهى به سجده مى افتادند و در حال سجود اشك مى ريختند .

أُول_ئك . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

سرزنشهاى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 10،13،14

10 _ حواريون عيسى مورد توبيخ وى به خاطر ترديدشان در توانمندى خداوند

هل يستطيع ربك . .. قال اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

جمله {اتقوا اللّه . ..} حاكى از انتقاد و اعتراض عيسى(ع) به حواريون است ناظر به مطالبى است كه از {هل يستطيع ربك ...} به دست مى آيد كه از جمله آنها ترديد در توانمندى خداوند است.

13 _ حواريون عيسى مورد سرزنش وى به خاطر رعايت نكردن ادب در يادكردن از نام خدا

هل يستطيع ربك . .. قال اتقوا اللّه

رعايت ادب در مورد آيه اين بود كه حواريون به جاى {ربك} (پروردگارت) بگويند: ربنا

14 _ حواريون عيسى مورد سرزنش وى به خاطر پيشنهاد معجزه ويژه و نزول مائده آسمانى ،

على رغم مشاهده معجزات فراوان

قال اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

آيات پيشين دلالت مى كند كه عيسى حتى در كودكى و قبل از دعوت مردمان به ايمان، معجزاتى را به مردمان ارائه مى كرد. بنابراين مى توان گفت انتقاد و اعتراض حضرت مسيح(ع) بدين جهت بوده كه چرا با وجود معجزات فراوان باز هم از وى درخواست معجزه دارند.

سرنوشت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 9

9- عيسى ( ع ) به برخى از حوادث آينده خويش آگاه بود .

والسل_م علىّ . .. يوم أموت

سلامتى دنيوىعيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 1

1- حضرت عيسى ( ع ) در گهواره ، برخوردارى خود را از سلامت و امنيت كامل ، در مراحل تولد ، مرگ و رستاخيز ، اعلام كرد .

والسل_م علىّ يوم ولدت و يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

{ال} در {السلام} براى استغراق خصوصيات است، يعنى سلام كامل جامع و داراى همه خصوصيات، از همين جهت اين سلام با سلام در مورد حضرت يحيى(ع) از نظر خصوصيات متفاوت است.

سلامتى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 2،4

2- حضرت عيسى ( ع ) در زمان تولد ، داراى جسم و روحى سالم و آماده رشد و كمال بود .

والسل_م علىّ يوم ولدت

4- عيسى ( ع ) با سالم خواندن مرحله ولادت خويش از هر عيب و ناپسندى ، بر مبرّابودن مادرش مريم ( س ) از اتهامات نارواى مردم تأكيد كرد .

والسل_م

علىّ يوم ولدت

سلامتىاخروىعيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 1،3

1- حضرت عيسى ( ع ) در گهواره ، برخوردارى خود را از سلامت و امنيت كامل ، در مراحل تولد ، مرگ و رستاخيز ، اعلام كرد .

والسل_م علىّ يوم ولدت و يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

{ال} در {السلام} براى استغراق خصوصيات است، يعنى سلام كامل جامع و داراى همه خصوصيات، از همين جهت اين سلام با سلام در مورد حضرت يحيى(ع) از نظر خصوصيات متفاوت است.

3- سلامت و امنيت كامل براى عيسى ( ع ) در لحظه مرگ و هنگامه رستاخيز ، تضمين شده و تغيير ناپذير است .

والسل_م علىّ . .. يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

سيره عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 1

1- رفتار نيك با مادر و گرامى داشت وى ، سيرت الهى و خوى خدادادى عيسى ( ع ) ، از آغاز ميلاد

و برًّا بولدتى

شخصيت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 20

20 _ شخصيت فوق العاده حضرت عيسى ( ع ) زمينه غلو و گزافه گويى مسيحيان در مورد ايشان

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 5

5 _ شخصيت والاى مسيح ( ع ) و مقام بلند فرشتگان ، مانع آنها از بندگى خداوند نيست .

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً

للّه و لاالملئكة المقربون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 10

10 _ عيسى ( ع ) شخصيتى بدور از ادعاى گزاف آميز درباره خويش و مادرش مريم

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق

شرك ربوبى يهود دوران عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 3

3 - يهوديان در عصر عيسى ( ع ) ، گرفتار شرك در ربوبيت و دور ماندن از پرستش پروردگار يگانه

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

از تأكيد عيسى(ع) بر ربوبيت الهى، مطلب بالا استفاده مى شود.

شرك عبادى يهود دوران عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 3

3 - يهوديان در عصر عيسى ( ع ) ، گرفتار شرك در ربوبيت و دور ماندن از پرستش پروردگار يگانه

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

از تأكيد عيسى(ع) بر ربوبيت الهى، مطلب بالا استفاده مى شود.

شريعت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 9

9 - عيسى ( ع ) داراى شريعتى جديد ، نه تابع شريعت موسى ( ع ) و مبلغ آن

و لقد ءاتينا موسى الكتب . .. و ءاتينا عيسى ابن مريم البينت

نامبردن از عيسى(ع) و اكتفا نكردن به جمله {قفينا . ..} - با وجود اينكه او نيز پس از موسى (ع) مبعوث شد و جمله مذكور مى توانست شامل او نيز بشود - اشاره به نكاتى دارد; از جمله اينكه پيامبران پس از موسى(ع) تابع

شريعت او بوده و شريعت و كتاب مستقلى نداشتند، ولى عيسى(ع) داراى شريعت و كتاب مستقلى بود.

شفاعت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 25

25 _ مسيح ( ع ) هرگز مشركان امت خويش را شفاعت نخواهد كرد .

قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. و ما للظلمين من انصار

جمله {و ما الظلمين من انصار} مى تواند حاكى از اعتقاد مسيحيان مبنى بر شفاعت مسيح(ع) از آنان و نجاتشان از دوزخ باشد.

شك در رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 8

8 _ حواريون در آغاز رسالت مسيح ، محروم از ايمان راستين و گرفتار شك و ترديد در حقانيت رسالت عيسى ( ع )

قالوا . .. و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا

شك در عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 34 - 7

7- در باره ماهيت حضرت عيسى ( ع ) ( بشربودن و تكوين يافتن او بدون پدر ) در طول تاريخ ترديدهايى ناروا وجود داشته است .

ذلك عيسى ابن مريم . .. الذى فيه يمترون

{الذى} وصف است براى {عيسى} يا {قول الحقّ} و {إمتراء} (مصدر {يمترون}) به معناى شك و ترديد كردن است. غايب ذكرشدن صيغه {يمترون} از آن حكايت دارد كه كسانى غير از مسلمانان در باره حضرت عيسى(ع) به عقايدى پاى بند بودند كه برپايه يقين استوار نبود.

شگفتى تكلم عيسى(ع) در نوزادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 -

29 - 5

5- مردم ، از واگذارشدن پاسخ اتهامات از سوى مريم ( س ) به نوزادش عيسى ( ع ) ، شگفت زده شده و آن را باور نكردند .

فأشارت إليه قالوا كيف نكلّم من كان فى المهد صبيًّا

استفهام در آيه انكارى است. اين انكار را چندين تأكيد نيز همراهى مى كند: 1) فعل {كان} كه در اين موارد بر ماضى دلالت ندارد، بلكه استقرار و ثبوت را مى فهماند; 2) قيد {فى المهد} كه نشانه ناتوانى عيسى(ع) از هرگونه حركتى است; 3) قيد {صبيّاً} كه با وجود {فى المهد} نيازى به آن نبود، ولى گويندگان آن را به منظور تأكيد انكار و تعجبشان افزودند.

صداقت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 5

5 _ معجزات روشنگر عيسى ( ع ) ، دليل صدق دعوت او

انّى قد جئتكم باية من ربّكم

چون عيسى (ع) مدعى رسالت بود، نخست مى بايست آن را اثبات كند. بنابراين منظور از آيه و نشانه در {باية من ربّكم}، نشانه نبوت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 2،3

2 _ عيسى ( ع ) از زمره راستگويان و درست كرداران

هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم

از مصاديق مورد نظر براى {الصدقين} _ به قرينه آيات گذشته _ حضرت مسيح(ع) است.

3 _ خداوند ، گواه بر راستگويى عيسى ( ع ) در انجام رسالت هاى الهى خويش و اظهار برائت از ادعاى الوهيت

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم

از مصاديق مورد نظر براى {صدقهم} سخنان نقل شده از عيسى(ع) در آيات پيشين

است كه ابلاغ توحيد و يكتاپرستى، نفى ادعاى الوهيت براى خويش و مادرش مريم(ع) و نداشتن هيچ نقشى در گرايش امت به شرك از جمله آنهاست.

صفات عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 60 - 6

6 - خداوند ، قادر به آفرينش انسان هايى فرشته صفت هم چون عيسى ( ع ) *

و لو نشاء لجعلنا منكم مل_ئكة

گروهى از مفسران منظور از اين آيه را، ايجاد انسان هايى فرشته صفت دانسته اند كه در صدد رفع استبعاد مشركان نسبت به قدرت ويژه انسان هايى هم چون عيسى(ع) كه مى توانست مردگان را زنده كند و بيماران را شفا بخشد.

صليب عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 11

11 _ صليب و به دار آويخته شدن حضرت مسيح ، پايه و اساسى جز گمان ندارد .

و قولهم إنّا قتلنا المسيح . .. و ما قتلوه و ما صلبوه و لكن شبه لهم

ضعف عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 11

11 _ ناتوانى مسيح ( ع ) و مادرش و تمامى اهل زمين در برابر اراده الهى ، دليل بطلان ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع )

لقد كفر الذين . .. ان اراد ان يهلك المسيح ابن مريم و امه و من فى الأرض جميعاً

طعام عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 14،16

14 _ تغذيه ، نياز روزمره مسيح ( ع ) و مادرش مريم (

ع )

كانا يأكلان الطعام

فعل مضارع {يأكلان} دلالت بر استمرار دارد و حاكى از نياز دائمى آنان به غذاست.

16 _ نيازمندى مسيح ( ع ) و مادرش مريم ( ع ) به تغذيه ، دليلى روشن بر خدا نبودن آنها

كانا يأكلان الطعام

جمله {كانا يأكلان الطعام} برهانى عليه اعتقاد به الوهيت مسيح(ع) و مادرش مريم است ; يعنى آنها به اين دليل نمى توانند خدا باشند كه گرسنه مى شوند و نياز به تغذيه و دفع فضولات آن دارند.

طهارت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 1،4،9

1 _ توفّى ( نجات ) ، عروج ، تطهير حضرت عيسى ( ع ) و غلبه پيروان آن حضرت بر دشمنان ، مكر خداوند در برابر مكر كافران

و مكروا و مكر اللّه . .. اذ قال اللّه يا عيسى انّى متوفّيك ... فوق الذين كفروا

بنابراينكه {اذ}، متعلّق به {مكر اللّه} باشد، يعنى مكر خداوند هنگام بوده كه عيسى را بسوى خويش عروج داد و . .. .

4 _ نجات و تطهير حضرت عيسى ( ع ) ، توسّط خداوند

انّى متوفّيك . .. و مطهّرك

9 _ تنزيه حضرت عيسى ( ع ) از تهمت هاى نارواى كافران ، توسّط خداوند

و مطهّرك من الذين كفروا

بنابراينكه متعلّق تطهير به قرينه آيات سابق، اتهاماتى باشد كه به حضرتش زدند و {من}، نشويّه باشد.

ظهور عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 159 - 2

2 _ حضرت مسيح ( ع ) پس از حضور مجدد در بين امت خويش ، خواهد مرد .

إلاّ ليؤمننّ به

قبل موته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 61 - 2

2 - ظهور عيسى ( ع ) ، نشانه قطعى بر وقوع قيامت

و إنّه لعلم للساعة

برداشت بالا بدين احتمال است كه آيه ناظر به حضور مجدد عيسى(ع) در آخرالزمان بر روى زمين باشد. كه در اين صورت مفاد آيه شريفه اين خواهد بود كه ظهور عيسى(ع) از {اشراط الساعه} مى باشد.

عبرت از قصه عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 6

6 - يادكرد داستان عيسى ( ع ) در قرآن ، اقدامى هدايتگرانه و مثلى درس آموز

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً

با توجه به كاربرد واژه {مَثَل} _ كه داستان عيسى(ع) را به عنوان نمونه و سمبل ذكر كرده است _ برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 3

3 - داستان رسالت عيسى ( ع ) و بر خورد بنى اسرائيل با آن حضرت ، دربردارنده درس هاى سازنده و عبرت آموز

و إذ قال عيسى ابن مريم . .. فلمّا جاءهم بالبيّن_ت قالوا ه_ذا سحر مبين

عبرت از ولادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 11

11 - چگونگى تولد و زندگى عيسى ( ع ) ، پيامدار آموزه هايى چند براى بنى اسرائيل

و جعلن_ه مثلاً لبنى إسرءيل

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه مراد از {مثل} قرار گرفتن عيسى(ع)، نحوه خلقت و آفرينش آن حضرت باشد.

عبوديت عيسى(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 1،3،5

1 _ حضرت مسيح ، معترف به بندگى خويش براى خداوند در تمامى مراحل زندگى

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه

{استنكاف} به معناى امتناع كردن است.

3 _ حضرت مسيح از آنجا كه هرگز از بندگى خدا ابايى نداشت نه خداست و نه فرزند او .

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه

جمله {لن يستنكف} تعليل و احتجاج ديگرى است بر اينكه مسيح(ع) نه خداست و نه فرزند او يعنى او خود را از بندگان خدا مى داند چگونه ممكن است خدا يا فرزند او و يا يكى از اقانيم ثلاثه باشد.

5 _ شخصيت والاى مسيح ( ع ) و مقام بلند فرشتگان ، مانع آنها از بندگى خداوند نيست .

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة المقربون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 8

8 _ اعتراف علنى عيسى ( ع ) به بندگى خداوند ، دليل وى بر پوچى ادعاى مسيحيان مشرك ( همتايى وى با خداوند )

ءانت قلت . .. ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 2،4

2- بندگى خداوند ، اولين اعتراف عيسى ( ع ) و بالاترين مقام در ديدگاه آن حضرت

قال إنّى عبداللّه

تقديم وصف بندگى، حتى بر نبوت و داشتن كتاب آسمانى، نشانه اين است كه در ديدگاه عيسى(ع)، اين وصف برتر از ساير مقام هاى اوبود.

4- حضرت عيسى ( ع ) در خردسالى

، خود را بنده خدا ، صاحب كتاب آسمانى و پيامبرى الهى معرفى كرد .

قال إنّى عبداللّه ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 37 - 4

4- آنان كه عيسى ( ع ) را فرزند مريم ( س ) ، بنده خدا و پيامبر او نمى دانند ، كافراند .

فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 1

1 - عبوديت و بندگى خداوند ، بارزترين ويژگى حضرت عيسى ( ع )

إن هو إلاّ عبد أنعمنا عليه

عروج جسمانى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 158 - 2

2 _ خداوند ، حضرت عيسى ( ع ) را با جسم و جانش به سوى خود بالا برد .

بل رفعه اللّه إليه

چون جمله {بل رفعه اللّه اليه} رد اين پندار يهود است كه عيسى(ع) كشته شده است، بايد مراد از {رفعه اللّه اليه} بالا بردن وى با جسم و جان باشد چون پرواز روحانى با مردن، منافاتى با كشته شدن ندارد.

عروج عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 1،5

1 _ توفّى ( نجات ) ، عروج ، تطهير حضرت عيسى ( ع ) و غلبه پيروان آن حضرت بر دشمنان ، مكر خداوند در برابر مكر كافران

و مكروا و مكر اللّه . .. اذ قال اللّه يا عيسى انّى متوفّيك ... فوق الذين كفروا

بنابراينكه {اذ}، متعلّق به {مكر اللّه} باشد،

يعنى مكر خداوند هنگام بوده كه عيسى را بسوى خويش عروج داد و . .. .

5 _ خداوند ، عروج دهنده حضرت عيسى ( ع ) به سوى خويش

انّى متوفّيك و رافعك الىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 158 - 3،6،8

3 _ نجات حضرت مسيح ( ع ) از توطئه قتل ، با معراج وى به سوى خدا

و ما قتلوه و ما صلبوه . .. بل رفعه اللّه إليه

6 _ معراج حضرت مسيح ( ع ) امرى حكيمانه و پرتوى از عزتمندى خداوند

بل رفعه اللّه إليه و كان اللّه عزيزاً حكيماً

بيان عزتمندى و كاردانى خداوند پس از جمله {بل رفعه اللّه اليه} براى اشاره به اين است كه بالا بردن عيسى(ع) برخاسته از حكمت و عزت خداوند بوده است.

8 _ شب بيست و يكم رمضان ، هنگام عروج حضرت عيسى ( ع ) به سوى خداوند

بل رفعه اللّه إليه

امام باقر(ع): . .. و ليلة احدى و عشرين (من شهر رمضان) ... و فيها رفع عيسى بن مريم ... .

_______________________________

خصال صدوق، ص 508، ح 1، باب السبعة عشر; نورالثقلين، ج 1، ص 346، ح 155.

عصمت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 5

5- حضرت عيسى ( ع ) منزه از استبداد ، سركشى ، سلطه گرى و به دور از رنج و ناكامى

و لم يجعلنى جبّارًا شقيًّا

{جبّار} به كسى گفته مى شود كه با خود برتربينى براى كسى برخود حقى قائل نباشد (قاموس) و نيز به كسى كه از پذيرش حق سرباز زند و كسى كه

ديگرى را تحت سيطره خود درآورد اطلاق مى گردد (مفردات راغب) و {شقاوت}، يعنى سختى و شدت (قاموس) و نيز در معناى مقابل سعادت (كاميابى) به كار مى رود (مفردات راغب).

عطوفت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 118 - 8

8 _ عطوفت عيسى ( ع ) ، نسبت به همه مردمان حتى به گمراهان امت خويش *

ان تعذبهم فانهم عبادك و إن تغفر لهم فانك انت العزيز الحكيم

عظمت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 13

13 _ عظمت و احترام ويژه عيسى ( ع ) در پيشگاه خداوند *

و أوحينا إلى . .. عيسى و ايوب و يونس و هرون و سليمن

پيامبران شمرده شده پس از عيسى، از نظر زمان مقدم بر او هستند ولى خداوند وى را قبل از آنان ذكر كرده تا به عظمت ويژه وى اشاره كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 19

19 _ عظمت و ارزش والاى حضرت عيسى ( ع ) در پيشگاه خداوند

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه و كلمته القها إلى مريم

از اينكه خداوند عيسى(ع) را به مسيح (مبارك) لقب داده، و نيز او را كلمه و روح خود شمرده، عظمت و قداست او نزد خداوند به دست مى آيد.

عظمت منافع ولادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 10

10- پيدايش حضرت عيسى ( ع ) بدون پدر و اسباب متعارف ، كارى هدف

مند و داراى منافع گسترده و بسيار بود .

هو علىَّ هيّن و لنجعله ءاية للناس

متحمل است عبارت {لنجعله. ..} عطف بر علّتى محذوف باشد; يعنى {خلقناه من غير أب لأغراض لا مجال لذكرها و لنجعله} فايده اين حذف {ايهام} است; يعنى به قدرى اغراض اين كار بزرگ و گسترده است كه گويا در كلام نمى گنجد.

عقيده به الوهيت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 58 - 3

3 - وجود اعتقاد و باور به الوهيت عيسى ( ع ) در جامعه عصر بعثت

و قالوا ءألهتنا خير أم هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 2

2 - اعتقاد به الوهيت عيسى ( ع ) ، باورى موهون و خرافى و ناسازگار با شخصيت واقعى آن حضرت

إن هو إلاّ عبد

عقيده عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 1

1 _ حضرت مسيح ، معترف به بندگى خويش براى خداوند در تمامى مراحل زندگى

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه

{استنكاف} به معناى امتناع كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 8،10،13،14،16،17

8 _ عيسى ( ع ) خود معتقد و معترف به تنزيه خداوند از داشتن هرگونه شريكى شايسته الوهيت و پرستش

قال سبحنك

10 _ عيسى ( ع ) شخصيتى بدور از ادعاى گزاف آميز درباره خويش و مادرش مريم

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق

13 _ اعتراف عيسى ( ع ) به شايسته نبودن خويش و مادرش

مريم براى خدايى ، دليل واهى بودن عقيده مسيحيان به الوهيت آنان

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق

14 _ عيسى ( ع ) بدور از انديشه همتايى با خداوند

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق . .. تعلم ما فى نفسى

جمله {ما يكون لى ان اقول . ..} بيان اين جهت است كه عيسى(ع) هرگز چيزى را كه سزاوار وى نيست اظهار نداشته و جمله {تعلم ما فى نفسى} اشاره به اين دارد كه در انديشه و افكار وى نيز چنين چيزى يعنى شايستگى الوهيت و همتايى با خداوند، خطور نكرده است.

16 _ آگاه نبودن خداوند به ادعاى الوهيت عيسى ( ع ) _ على رغم آگاهى مطلق او _ دليل روشن بر نبود چنين ادعايى در گفته هاى عيسى ( ع )

ان كنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى

17 _ مسيح ( ع ) آگاه و معتقد به احاطه علمى خداوند بر وى و تمامى انديشه ها و صفات نفسانى او

تعلم ما فى نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 8

8 _ اعتراف علنى عيسى ( ع ) به بندگى خداوند ، دليل وى بر پوچى ادعاى مسيحيان مشرك ( همتايى وى با خداوند )

ءانت قلت . .. ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

علم عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 18

18 _ عيسى ( ع ) ، برخوردار از علم غيب و نهان

و اُنبّئكم بما تأكلون و ما تدّخرون

فى بيوتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 11

11 _ علم و ايمان حضرت عيسى ( ع ) و فرشتگان مقرب الهى به قيامت و محشور شدن به پيشگاه خداوند ، مانع استكبار آنان از بندگى خدا

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة . .. فسيحشرهم إليه جميعاً

جمله {و من . ..} جمله حاليه و بيان علت از جمله سابق است. يعنى امكان ندارد مسيح و فرشتگان از عبادت خدا امتناع كنند ; چون حشر انسان و ملائكه به سوى خدا حتمى است و مسيح و فرشتگان از آن آگاهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 16،18

16 _ حضرت مسيح عالمِ به كتاب ، حكمت ، تورات و انجيل

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

18 _ آگاهى مسيح به كتاب و حكمت و تورات و انجيل ، از نعمت هاى خاص خدا به آن حضرت

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 17

17 _ مسيح ( ع ) آگاه و معتقد به احاطه علمى خداوند بر وى و تمامى انديشه ها و صفات نفسانى او

تعلم ما فى نفسى

علم غيب عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 9

9- عيسى ( ع ) به برخى از حوادث آينده خويش آگاه بود .

والسل_م علىّ . .. يوم أموت

عهد با عيسى(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 11

11 _ تبليغ حقانيت رسالت عيسى ( ع ) ، پس از نزول مائده آسمانى ، تعهد و ميثاق حواريون با وى

قالوا . .. و نكون عليها من الشهدين

عهد خدا با عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 3

3 - خداوند ، از پيامبراسلام ( ص ) و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى ( ع ) پيمان و تعهّدى شديد ، گرفته است .

و إذا أخذنا . .. و منك و من نوح و إبرهيم و موسى و عيسى ابن مريم و أخذنا منهم ميث

عيسى(ع) از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 11،13

11- حضرت عيسى ( ع ) و آفرينش او بدون پدر ، نشانه اى بزرگ براى پى بردن مردم به قدرت خداوند

و لنجعله ءاية للناس

ضمير مفعولى {لنجعله} به عيسى(ع) بازمى گردد. تنوين {آيةً}، مفيد تفخيم است; يعنى بدان جهت عيسى(ع) را به تو عطا كرديم كه او را براى مردم آيتى بزرگ قرار دهيم.

13- تولد عيسى ( ع ) بدون پدر و نشانه بودن او براى قدرد خداوند و رحمت الهى بودن او ، از مقدرات خداوند و غير قابل تغيير بود .

كذلك . .. و لنجعله ءاية للناس و رحمة منّا و كان أمرًا مقضيًّا

جمله {كان أمراً مقضيّاً} ممكن است تنها در باره تولد عيسى(ع) باشد و ممكن است به هر سه موضوعى كه در آيه ذكر شده است، مربوط باشد. {مقضيّاً} اسم

مفعول از {قضاء} است; يعنى آنچه قطعى شده و فيصله يافته باشد. {أمر} در معانى {فرمان} و {حادثه} استعمال مى شود. كلمه {مقضيّاً} قرينه بر اراده معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 10

10- مريم ( س ) و فرزندش عيسى ( ع ) ، آيت الهى و نشانه رمز و راز آفرينش خداوندى براى جهانيان

و جعلنها و ابنها ءاية للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 1

1 - حضرت عيسى و مادرش مريم ( ع ) ، نشانه اى الهى براى امت پس از حضرت موسى ( ع )

ثمّ أرسلنا موسى . .. و جعلنا ابن مريم و أُمّه ءاية

عيسى(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

عيسى(ع) در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 12

12 _ حضرت مسيح ( ع ) در حضور بنى اسرائيل ، خود و تمامى انسان ها را مملوك خدا ، بنده او و تحت تدبير وى دانست .

يبنى اسرءيل اعبدو اللّه ربى و ربكم

عيسى(ع) در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 159 - 6

6 _ گواهى حضرت عيسى ( ع ) بر اهل كتاب در

روز قيامت

و يوم القيمة يكون عليهم شهيداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 4

4 _ خداوند ، در روز قيامت و در مجمع پيامبران ، نعمت هاى ارزانى شده به عيسى و مادرش مريم رابه وى يادآورى خواهد كرد .

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول . .. اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم اذكر نعمتى عليك و عل

كلمه {اذ} در {اذ قال اللّه} بدل اشتمال براى كلمه {يوم . ..} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 1،9

1 _ خداوند در قيامت و در حضور پيامبران از مسيح ( ع ) خواهد پرسيد كه آيا وى مردمان را به پرستش خويش و مادرش مريم فراخوانده است ؟

و اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم ءانت قلت للناس اتخذونى و امى الهين

با توجه به آيات بعد همانند {قال اللّه هذا يوم . ..} آيه 119 و توجه به اين حقيقت كه در زمان حضور مسيح(ع) در ميان امت خويش كسى معتقد به الوهيت وى و مريم(ع) نبوده است، معلوم مى شود اين پرسش و پاسخ در قيامت اتفاق خواهد افتاد. گفتنى است كه تعبير از آينده با فعل ماضى (قال) براى رساندن تحقق قطعى آن صحنه است.

9 _ عيسى ( ع ) در قيامت منكر ادعاى گزاف الوهيت براى خود و مادرش مريم

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق

عيسى(ع) فرزند مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 8

8 - عيسى ( ع ) زاده

مريم ( ع ) و فرزند او ، نه فرزند خدا

عيسى ابن مريم

از نكاتى كه مى تواند هدف از نسبت دادن عيسى(ع) به مادرش شمرده شود، رد پندار مسيحيان است كه وى را فرزند خداى سبحان مى خواندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 6،7

6 _ اعطاى نشانه هاى روشن از جانب خداوند ، به عيسى بن مريم ( ع ) و تأييد او به روح القدس ( جبرئيل )

و اتينا عيسى ابن مريم البيّنات و ايّدناه بروح القدس

7 _ عيسى ( ع ) ، على رغم منزلت و فضيلت والايش ، فرزند مريم است ; نه فرزند خداوند .

و اتينا عيسى ابن مريم البيّنات

عيسى(ع) مسيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 10

10 _ مسيح ، لقب حضرت عيسى ، و عيسى ، اسم او *

انما المسيح عيسى ابن مريم

معمولا اسم را توصيف به {ابن} مى كنند بنابراين {عيسى} اسم آن حضرت و در نتيجه {مسيح} لقب او خواهد بود.

عيسى(ع) و انجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 48 - 4

4 _ خداوند به عيسى ( ع ) ، كتاب ( قوانين الهى ) ، حكمت ( معارف الهى ) ، تورات و انجيل را آموخت .

و يعلّمه الكتاب و الحكمة و التورية و الانجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 16،18،19

16 _ حضرت مسيح عالمِ به كتاب ، حكمت ، تورات و انجيل

و

اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

18 _ آگاهى مسيح به كتاب و حكمت و تورات و انجيل ، از نعمت هاى خاص خدا به آن حضرت

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

19 _ تورات و انجيل ، ارجمندترين كتاب هاى آموخته شده به عيسى ( ع )

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

مراد از {الكتب}، به قرينه ذكر تورات و انجيل پس از آن، مى تواند كتاب يا كتابهاى آسمانى ديگرى غير از تورات و انجيل باشد. در اين صورت تصريح به نام تورات و انجيل با آنكه لفظ {الكتب} مى توانست آن دو را نيز شامل شود نشانه اهميت فزونتر اين دو كتاب مى باشد.

عيسى(ع) و اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 159 - 6،8

6 _ گواهى حضرت عيسى ( ع ) بر اهل كتاب در روز قيامت

و يوم القيمة يكون عليهم شهيداً

8 _ حضرت عيسى ( ع ) ، گواه بر اعمال اهل كتاب در دنيا

و يوم القيمة يكون عليهم شهيداً

اگر حضرت عيسى(ع) در دنيا گواه بر اعمال نباشد، نمى تواند در قيامت گواهى دهد.

عيسى(ع) و بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 1،2،21،23

1 _ عيسى ( ع ) ، فرستاده و رسولى از جانب خداوند ، به سوى بنى اسرائيل

و رسولا الى بنى اسرائيل

2 _ بنى اسرائيل ، مخاطبان اصلى رسالت عيسى ( ع ) *

و رسولا الى بنى اسرائيل

21 _ مخاطبان عيسى ( ع ) ( بنى اسرائيل

) مدّعى ايمان به خدا

ان كنتم مؤمنين

برخى مفسّران برآنند كه {ان كنتم مؤمنين} يعنى: اگر ايمان به خدا داريد اين معجزات نشانه نبوّت من (عيسى) خواهد بود.

23 _ خبر دادن غيبى حضرت عيسى ( ع ) ، از مأكولات و ذخاير بنى اسرائيل در خانه هايشان ، از سن هفت يا هشت سالگى

و انبّئكم بما تأكلون و ما تدّخرون فى بيوتكم

امام صادق (ع): . .. و مكث عيسى (ع) حتّى بلغ سبع سنين او ثمانياً فجعل يخبرهم بما يأكلون و ما يدّخرون فى بيوتهم.

_______________________________

بحار الانوار، ج 14، ص 251، ح 43 ; تفسير برهان، ج 1، ص 284، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 5،11

5 _ وعده عيسى ( ع ) به بنى اسرائيل ، دربرداشتن حرمت برخى از محرمات شريعت موسى ( ع )

و لاحلّ لكم بعض الذى حرّم عليكم

11 _ عيسى ( ع ) پس از ارائه معجزات ، بنى اسرائيل را از مخالفت با خدا بر حذر داشت و به اطاعت خويش دعوت كرد .

و جئتكم باية من ربّكم فاتقوا اللّه و اطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 1

1 _ عيسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را به توحيد ربوبى و پرستش خدا دعوت كرد .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 1،2،3،4،6،7،26

1 _ كفر و انكار بنى اسرائيل به رسالت عيسى ( ع ) ، على رغم مشاهده معجزات

او

انّى قد جئتكم باية من ربّكم . .. فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر

2 _ يقين عيسى ( ع ) به ايمان نياوردن بنى اسرائيل و اصرار آنان بر كفر

فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر

با وجود اينكه كفر، امرى قلبى است و قابل حسّ نيست، كلمه احساس به كار برده شده تا اشاره به شدت كفر آنان باشد. يعنى گويا مى توان كفرشان را احساس كرد; لذا در برداشت فوق از احساس، تعبير به يقين شده است.

3 _ كفر آشكار بنى اسرائيل به رسالت عيسى ( ع )

فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر

4 _ عيسى ( ع ) با مشاهده كفر بنى اسرائيل ، در صدد اتمام حجّت و متمايز كردن جبهه حق از جبهه كفر شد .

فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر قال من انصارى الى اللّه

6 _ عدم رعايت تقواى الهى ، ترك اطاعت انبيا و بندگى خداوند ، كفر است .

فاتقوا اللّه و اطيعون . .. فاعبدوه ... فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر

آيات قبل نشان دهنده مصاديق كفر بنى اسرائيل است.

7 _ درخواست عيسى ( ع ) از بنى اسرائيل ، براى يارى وى جهت حركت به سوى خدا

قال من انصارى الى اللّه

26 _ شنيدن و ديدن حضرت عيسى ( ع ) سخنان و اعمال كفرآميز از بنى اسرائيل

فلمّا احسّ منهم الكفر

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: اى لما سمع و رأى انّهم يكفرون.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 103 ; بحار الانوار، ج 14، ص 272، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 54 - 1،2،5

1 _ مكر بنى اسرائيل عليه عيسى ( ع )

فلمّا

احس عيسى منهم الكفر . .. و مكروا

2 _ مكر و تلاش كافران بنى اسرائيل ، براى كشتن عيسى ( ع )

و مكروا . .. اذ قال اللّه يا عيسى انى متوفيك

با توجه به آيه بعد كه سخن از عروج عيسى (ع) به ميان آمده، معلوم مى شود كه مكرشان در جهت كشتن عيسى (ع) بوده است.

5 _ شكست مكر بنى اسرائيل عليه عيسى ( ع )

و مكروا و مكر اللّه و اللّه خير الماكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 8،9

8 _ مسيح ( ع ) پيامبرى فرستاده شده به سوى بنى اسرائيل

و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو اللّه ربى و ربكم

9 _ دعوت مسيح ( ع ) از بنى اسرائيل به پرستش خداى يگانه و توحيد ربوبى

و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو اللّه ربى و ربكم

عيسى(ع) و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 48 - 4

4 _ خداوند به عيسى ( ع ) ، كتاب ( قوانين الهى ) ، حكمت ( معارف الهى ) ، تورات و انجيل را آموخت .

و يعلّمه الكتاب و الحكمة و التورية و الانجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 1،2،3

1 _ عيسى ( ع ) ، تصديق كننده تورات

و مصدقاً لما بين يدىّ من التورية

2 _ عدم تحريف تورات تا عصر حضرت عيسى ( ع ) *

و مصدقاً لما بين يدىّ من التورية

به نظر مى رسد جمله {لما بين يدىّ من التورية}، اشاره باشد

به تورات متداولى كه در دسترس مردم بوده است. لذا تصديق آن، دلالت بر عدم تحريف تورات موجود در آن عصر دارد.

3 _ نسخ بعضى از احكام تورات ، توسط حضرت عيسى ( ع )

و لاحلّ لكم بعض الذى حرّم عليكم

چون مخاطبان عيسى (ع)، بنى اسرائيل بودند، و شريعت بنى اسرائيل تا قبل از عيسى (ع)، شريعت حضرت موسى (ع) بوده، بنابراين چيزهايى كه عيسى (ع) براى آنان حلال مى كند، چيزهايى است كه تورات آنها را تحريم كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 6

6 _ گواهى و تأييد عيسى ( ع ) بر راستى و درستى تورات موجود در عصر خويش

و قفينا . .. بعيسى ابن مريم مصدقاً لما بين يديه من التورية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 16،18،19

16 _ حضرت مسيح عالمِ به كتاب ، حكمت ، تورات و انجيل

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

18 _ آگاهى مسيح به كتاب و حكمت و تورات و انجيل ، از نعمت هاى خاص خدا به آن حضرت

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

19 _ تورات و انجيل ، ارجمندترين كتاب هاى آموخته شده به عيسى ( ع )

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

مراد از {الكتب}، به قرينه ذكر تورات و انجيل پس از آن، مى تواند كتاب يا كتابهاى آسمانى ديگرى غير از تورات و انجيل باشد. در اين صورت تصريح به نام تورات و انجيل با آنكه لفظ {الكتب} مى

توانست آن دو را نيز شامل شود نشانه اهميت فزونتر اين دو كتاب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 4

4 - حضرت عيسى ( ع ) ، تصديق كننده تورات

مصدّقًا لما بين يدىّ من التورية

عيسى(ع) و حواريون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 9

9 _ حضرت مسيح ( ع ) با بيان ناسازگارى درخواست حواريون با ايمان و تقوا در صدد بازداشتن آنان از درخواست نزول مائده

قال اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

عيسى(ع) و خفاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 42

42 _ پرنده آفريده شده از گل _ به اذن خدا _ توسط عيسى ( ع ) از جنس خفاش بود .

و اذ تخلق من الطين كهيئة الطير باذنى

اميرالمؤمنين(ع): در پاسخ سؤال از جاندارانى كه بدون قرار گرفتن در رحم آفريده شدند فرمود: {. .. و الخفاش الذى عمله عيسى بن مريم فطار باذن اللّه عزوجل.}

_______________________________

خصال صدوق، ص 322، ح 8، باب الستة; نورالثقلين، ج 1، ص 343، ح 147.

عيسى(ع) و خلقت پرنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 40

40 _ كافران بنى اسرائيل پس از مشاهده معجزات عيسى ( ع ) ، وى را ساحرى زبردست معرفى كردند .

فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين

در برداشت فوق {هذا} اشاره به مسيح(ع) گرفته شده است، بر اين مبنا اطلاق سحر به آن حضرت از باب مبالغه و حاكى

از اين است كه كافران وى را ساحرى زبردست مى پنداشتند به گونه اى كه گويا خود آن حضرت، سحر است.

عيسى(ع) و شرك مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 10

10 _ عيسى ( ع ) _ به هنگام حضور در ميان امت خويش _ بازدارنده آنان از گرايش به شرك بود .

و كنت عليهم شهيداً مادمت فيهم

كلمه {شهيداً} به قرينه كلمه {رقيب} در فراز بعد مى تواند علاوه بر گواهى عيسى(ع) بر امت خويش، حاكى از مراقبت وى براى راه نيافتن انحراف در عقايد آنان نيز باشد.

عيسى(ع) و فرزندى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 34 - 4

4- عيسى ( ع ) ، فرزند خداوند نيست .

عيسى ابن مريم

انتساب عيسى(ع) به مادرش مريم(س)، تعريضى است به آنان كه او را فرزند خداوند مى دانند; يعنى او را به كسى جز مادرش مريم(س) نبايد نسبت داد. آيه بعد قرينه بر نكته ياد شده است.

عيسى(ع) و كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 4

4 _ داود و عيسى ( ع ) ، مأيوس از ايمان كفرپيشگان قوم خويش *

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى ابن مريم

طرد ولعن كافران بنى اسرائيل از سوى داود و عيسى(ع) حكايت از يأس و نوميديشان از هدايت يافتن آن گروه دارد.

عيسى(ع) و گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 118 - 8

8 _ عطوفت عيسى

( ع ) ، نسبت به همه مردمان حتى به گمراهان امت خويش *

ان تعذبهم فانهم عبادك و إن تغفر لهم فانك انت العزيز الحكيم

عيسى(ع) و مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 111 - 10

10 _ عيسى ( ع ) ، گواه بر كيفيت برخورد مردمان با تعاليم و فرمان هاى الهى

و اشهد باننا مسلمون

عيسى(ع) و مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 59 - 4

4 _ احتجاج خداوند با مسيحيان در ردّ پندار غلط آنان ( فرزند خدا بودن حضرت عيسى ( ع ) )

انّ مثل عيسى عنداللّه كمثل ادم خلقه من تراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 62 - 6

6 _ مسيحيان مدّعى الوهيّت حضرت عيسى ( ع ) ، و تخطئه آن از سوى خداوند

ان مثل عيسى عند اللّه كمثل ادم خلقه من تراب . .. و ما من اله الا اللّه

جمله {و ما من اله الا اللّه} كه بيانگر تخصيص الوهيت به خداوند است، به قرينه آيات قبل، تعريض به مسيحيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 1،9

1 _ تعليمات عيسى ( ع ) و دستورات وى به امت خويش به تمامى برگرفته شده از فرامين خداوند

ما قلت لهم الا ما امرتنى به

9 _ عيسى ( ع ) ، گواه و ناظر بر عقايد و رفتار امت خويش ، به هنگام حضور در ميان آنان

و كنت عليهم شهيداً مادمت فيهم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 118 - 7،8

7 _ عيسى ( ع ) منزه از هرگونه نقشى در گرايش هاى شرك آلود امت خويش

ان تعذبهم . .. و إن تغفر لهم

مسيح(ع) با جداسازى سرنوشت مسيحيان مشرك از سرنوشت خويش با جمله {ان تعذبهم . ..} و نه {ان تعذبنا} اشاره به اين دارد كه وى هيچگونه نقشى در گرايش امت خويش به شرك نداشته است.

8 _ عطوفت عيسى ( ع ) ، نسبت به همه مردمان حتى به گمراهان امت خويش *

ان تعذبهم فانهم عبادك و إن تغفر لهم فانك انت العزيز الحكيم

عيسى(ع) و مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 9

9 _ تلاش عيسى ( ع ) براى تشكّل بخشيدن و سازماندهى به جبهه مؤمنان ، عليه جبهه كفر

فلمّا احسّ . .. قال من انصارى الى اللّه

عيسى(ع) هنگام استماع آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 16

16- زكريا ، يحيى ، مريم ( س ) ، عيسى ، ابراهيم ، اسحق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل ، و ادريس ( ع ) ، هنگام شنيدن آيات الهى به سجده مى افتادند و در حال سجود اشك مى ريختند .

أُول_ئك . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

غلو درباره عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 4

4 - وجود باور هاى افراطى و غلوآميز درباره

عيسى ( ع ) ، در عصر خود آن حضرت *

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم

تأكيد بر تعبير {ربّى}، مى تواند در راستاى تخطئه گرايش ها و باورهاى غلوآميز مردم آن زمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 6

6 - افراط و تفريط درباره شخصيت عيسى ( ع ) ، كارى ستمگرانه و مستحق عذاب طاقت فرساى قيامت

فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين ظلموا

فضايل عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 7،8

7 _ عيسى ( ع ) ، على رغم منزلت و فضيلت والايش ، فرزند مريم است ; نه فرزند خداوند .

و اتينا عيسى ابن مريم البيّنات

8 _ امتياز حضرت عيسى ( ع ) در ميان انبيا ، به دليل برخوردارى از بيّنات فراوان و تأييدش به روح القدس

تلك الرّسل فضلنا . .. و اتينا عيسى ابن مريم البيّنات و ايّدناه بروح القدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 158 - 4

4 _ مقام و منزلت خاص حضرت عيسى ( ع ) نزد خداوند

بل رفعه اللّه إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 13

13 _ عظمت و احترام ويژه عيسى ( ع ) در پيشگاه خداوند *

و أوحينا إلى . .. عيسى و ايوب و يونس و هرون و سليمن

پيامبران شمرده شده پس از عيسى، از نظر زمان مقدم بر او هستند ولى خداوند وى را قبل از آنان ذكر كرده تا به عظمت

ويژه وى اشاره كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 16،17،19

16 _ حضرت عيسى ( ع ) ، روحى از ناحيه خداوند .

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه . .. و روح منه

17 _ حضرت عيسى ( ع ) ، نفخه الهى است كه در حضرت مريم دميده شد . *

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه و كلمته القها إلى مريم و روح منه

كلمه {روح} عطف بر {كلمته} است و به مقتضاى عطف، {روح منه} مى تواند به جمله {القها الى مريم} توصيف گردد ; يعنى {. .. و روح منه القها الى مريم} و در اين صورت _ چنانچه برخى از مفسران گفته اند _ {روح} به معناى نفخه است.

19 _ عظمت و ارزش والاى حضرت عيسى ( ع ) در پيشگاه خداوند

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه و كلمته القها إلى مريم

از اينكه خداوند عيسى(ع) را به مسيح (مبارك) لقب داده، و نيز او را كلمه و روح خود شمرده، عظمت و قداست او نزد خداوند به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 1،5،7،8،9،10،11،12،13،16،18،31،36

1 _ عيسى ( ع ) و مادرش مريم بهره مند از نعمت هاى خاص الهى

اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم اذكر نعمتى عليك و على ولدتك

5 _ نعمت هاى ويژه ارزانى شده به عيسى ( ع ) ، به منزله نعمتهايى الهى براى مادرش مريم

اذكر نعمتى عليك و على ولدتك

نعمتهاى شمرده شده در اين بخش از آيات نعمتهايى است كه خداوند به عيسى(ع)

عطا كرده است و از نعمتهاى ويژه خداوند به مريم سخنى به ميان نيامده است، بنابراين مى توان گفت عطاى آن نعمتها به عيسى(ع) به منزله عطاى آنها به مادرش مريم است.

7 _ حضرت مسيح بهره مند از پشتيبانى و تأييد خداوند در دوران حيات خويش

اذكر نعمتى عليك . .. اذ ايدتك بروح القدس

اتصال دو جمله {تكلم الناس . .} و {ايدتك ...} بدون حرف عطف شاهد بر اين است كه جمله {تكلم الناس ...} تفسير جمله ايدتك است. و مى رساند كه عيسى(ع) در كودكى و بزرگسالى مورد تأييد خداوند بوده است.

8 _ جبرئيل ( ع ) ، پشتيبان عيسى ( ع ) ، از جانب خداوند

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

جمله {تكلم . ..} مى رساند كه سخنان و تعاليم عيسى(ع) در دوران حيات خويش برخاسته از كمكها و وساطت روح القدس بوده است و چون ابلاغ وحى به تمامى پيامبران توسط جبرئيل انجام گرفته مى توان گفت: روح القدس همان جبرئيل است.

9 _ برخوردارى عيسى ( ع ) از تأييد و پشتيبانى خداوند از جمله نعمت هاى خاص و ارزانى شده بر وى

اذكر نعمتى عليك . .. اذ ايدتك بروح القدس

10 _ عيسى ( ع ) برخوردار از توان سخن گويى در دوران نوزادى و خردسالى خويش

تكلم الناس فى المهد

11 _ سخنان عيسى ( ع ) در كودكى گفتارى حكيمانه و همسنگ با سخنان او در دوران كهولت و كمال رشد

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

بديهى است كه سخن گفتن عيسى(ع) در سن كهولت نعمتى خاص براى وى نيست بنابراين عطف {كهلا} بر {فى

المهد} مى تواند اشاره به اين باشد كه سخن گفتن او به هنگام نوزادى همانند دوران رشد يافتگى وى بوده است.

12 _ روح القدس ، توانايى بخش عيسى ( ع ) براى گفتگوى با مردم در گهواره به هنگام بزرگسالى و آغاز دوران پيرى

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

{كهل} به مردى گفته مى شود كه دوران جوانى را سپرى كرده و در آغاز دوران پيرى است جمله {تكلم الناس . ..} بيان مصداقى است از جمله {ايدتك بروح القدس}.

13 _ توان مسيح ( ع ) بر سخن گفتن با مردم در تمامى مراحل حيات خويش _ دوران شيرخوارگى و بزرگسالى _ از جمله نعمت هاى خاص خداوند بر آن حضرت

اذكر نعمتى عليك . .. تكلم الناس فى المهد و كهلا

16 _ حضرت مسيح عالمِ به كتاب ، حكمت ، تورات و انجيل

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

18 _ آگاهى مسيح به كتاب و حكمت و تورات و انجيل ، از نعمت هاى خاص خدا به آن حضرت

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

31 _ توانايى عيسى ( ع ) بر ارائه معجزاتى همانند روح بخشى به مجسمه ها ، درمان كورى و پيسى و احياى مردگان ، از نعمت هاى ويژه خداوند به آن حضرت

اذكر نعمتى . .. و تبرى الاكمه و الابرص باذنى و اذ تخرج الموتى باذنى

36 _ ناكامى بنى اسرائيل در آسيب رسانى به مسيح ( ع ) ، از نعمت هاى خاص خداوند بر آن حضرت

اذكر نعمتى عليك . .. اذ كففت بنى اسرءيل عنك

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 111 - 6

6 _ ايمان خالصانه حواريون از جمله نعمت هاى ارزانى شده خداوند بر حضرت مسيح ( ع )

اذكر نعمتى . .. و اذ اوحيت إلى الحواريون ان ءامنوا بى و برسولى قالوا ءامنا

امام رضا(ع) در پاسخ سؤال از سبب نامگذارى حواريون به اين نام فرمود: . .. لانهم كانوا مخلصين فى انفسهم و مخلصين لغيرهم من اوساخ الذنوب بالوعظ و التذكير ... . }

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 79، ح 10، ب 32; نورالثقلين، ج 1، ص 690، ح 435.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 1،2

1 _ تعليمات عيسى ( ع ) و دستورات وى به امت خويش به تمامى برگرفته شده از فرامين خداوند

ما قلت لهم الا ما امرتنى به

2 _ عيسى ( ع ) ، وفادار به حريم رسالت خويش ، در ابلاغ فرامين خداوند

ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 10

10 _ حضرت مسيح ( ع ) ، همواره خشنود از خداوند و از زمره جلب كنندگان رضايت الهى و اهل بهشت است .

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

از مصاديق مورد نظر براى اين آيه _ به قرينه آيات گذشته _ حضرت مسيح(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 4

4 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، پيامبرانى

برترى يافته بر همه مردم عصر خويش

و زكريا و يحيى . .. و كلا فضلنا على العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 5

5- پاكى و رشد معنوى حضرت عيسى ( ع ) ، قبل از تولد وى ، از سوى خداوند تضمين شده بود .

إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غل_مًا زكيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 1،2،3،13

1- خداوند حضرت عيسى ( ع ) را پيامبرى خجسته ، خوش قدم و مايه خير و بركت قرار داد .

و جعلنى مباركًا أين ما كنت

{بركة}، يعنى افزونى و فراوانى (مصباح) و {مبارك}، يعنى منشأ خير فراوان (لسان العرب) و تعبير {أين ما كنت} حاكى از خوش قدمى عيسى(ع) است، به گونه اى كه هر جا قرار گيرد، خير و بركت در آن نقطه افزونى خواهد يافت.

2- عيسى ( ع ) در كودكى ، فرخندگى و فزايندگى خير و خوبى را از صفات خدادادى خويش برشمرد .

و جعلنى مباركًا أين ما كنت

3- خير و بركت وجود عيسى ( ع ) ، به مكان و يا مردمى خاص محدود نيست .

و جعلنى مباركًا أين ما كنت

13- { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال فى قول اللّه _ عزّوجلّ _ : { و جعلنى مباركاً أين ما كنت } قال : نفاعاً ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه در باره سخن خداى عزّوجلّ (از زبان عيسى(ع)) {و جعلنى مباركاً. ..} فرمود: مقصود از {مبارك} بسيار نفع رساننده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- مريم - 19 - 32 - 1،2،5،6

1- رفتار نيك با مادر و گرامى داشت وى ، سيرت الهى و خوى خدادادى عيسى ( ع ) ، از آغاز ميلاد

و برًّا بولدتى

2- عيسى ( ع ) در گهواره ، خود را فرزندى خوش رفتار و نيكوكار براى مادرش مريم ( س ) خواند و اين ويژگى را عطيه خداوند دانست .

و برًّا بولدتى

تقدير {و برّاً بوالدتى} به قرينه آيه قبل {و جعلنى برّاً بوالدتى} است.

5- حضرت عيسى ( ع ) منزه از استبداد ، سركشى ، سلطه گرى و به دور از رنج و ناكامى

و لم يجعلنى جبّارًا شقيًّا

{جبّار} به كسى گفته مى شود كه با خود برتربينى براى كسى برخود حقى قائل نباشد (قاموس) و نيز به كسى كه از پذيرش حق سرباز زند و كسى كه ديگرى را تحت سيطره خود درآورد اطلاق مى گردد (مفردات راغب) و {شقاوت}، يعنى سختى و شدت (قاموس) و نيز در معناى مقابل سعادت (كاميابى) به كار مى رود (مفردات راغب).

6- عنايات خداوند به عيسى ( ع ) ، او را فردى حق پذير ، خوش بخت و نرم خو ساخته بود .

و لم يجعلنى جبّارًا شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 34 - 6

6- عيسى ( ع ) ، كلمه خداوند و پديدار شده به فرمان او بود .

ذلك عيسى ابن مريم قول الحقّ

منصوب بودن {قول} ممكن است به جهت حال بودن آن باشد و نيز محتمل است كه منصوب به فعل مدح محذوف باشد. براساس اين دو احتمال، مراد از {قول الحقّ} گفتار خداوند در خلقت

عيسى(ع) (فرمان {كن}) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 1

1- زكريا ، يحيى ، مريم ، عيسى ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل و ادريس ( ع ) برخوردار از نعمت ويژه خداوند

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم

{ؤُول_ئك} اشاره به تمامى موارد ذكر شده در سوره مريم از آغاز تا اين آيه است و روشن است كه مراد از نعمت در جمله {أنعم اللّه . ..} نعمت هاى معمولى و متعارف نيست، چرا كه افراد ديگر نيز از اين گونه نعمت ها برخوردارند. پس نعمتى كه با لسان امتنان بر اين گروه بيان گرديده، نعمتى ويژه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 10

10- مريم ( س ) و فرزندش عيسى ( ع ) ، آيت الهى و نشانه رمز و راز آفرينش خداوندى براى جهانيان

و جعلنها و ابنها ءاية للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 2

2 - تولد عيسى از مريم بدون پدر ، معجزه بزرگ الهى بود .

و جعلنا ابن مريم و أُمّه ءاية

نكره آمدن {آية} براى تفخيم است و آن به معناى نشانه اى بزرگ مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 3،7،8

3 - حضرت عيسى ( ع ) ، بهره مند از نعمت هاى ويژه الهى

إن هو إلاّ عبد أنعمنا عليه

7 - تنها امتياز عيسى ( ع ) بر ساير بنى اسرائيل ،

برخوردارى آن حضرت از نعمت خدادادى نبوت بود .

إن هو إلاّ عبد أنعمنا عليه

8 - حضرت عيسى ( ع ) ، نمونه و الگوى الهى براى بنى اسرائيل

و جعلن_ه مثلاً لبنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 60 - 6

6 - خداوند ، قادر به آفرينش انسان هايى فرشته صفت هم چون عيسى ( ع ) *

و لو نشاء لجعلنا منكم مل_ئكة

گروهى از مفسران منظور از اين آيه را، ايجاد انسان هايى فرشته صفت دانسته اند كه در صدد رفع استبعاد مشركان نسبت به قدرت ويژه انسان هايى هم چون عيسى(ع) كه مى توانست مردگان را زنده كند و بيماران را شفا بخشد.

فلسفه ذكر قصه عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 6

6 - يادكرد داستان عيسى ( ع ) در قرآن ، اقدامى هدايتگرانه و مثلى درس آموز

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً

با توجه به كاربرد واژه {مَثَل} _ كه داستان عيسى(ع) را به عنوان نمونه و سمبل ذكر كرده است _ برداشت بالا به دست مى آيد.

فلسفه ولادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 10

10- پيدايش حضرت عيسى ( ع ) بدون پدر و اسباب متعارف ، كارى هدف مند و داراى منافع گسترده و بسيار بود .

هو علىَّ هيّن و لنجعله ءاية للناس

متحمل است عبارت {لنجعله. ..} عطف بر علّتى محذوف باشد; يعنى {خلقناه من غير أب لأغراض لا مجال لذكرها و لنجعله} فايده اين حذف {ايهام} است; يعنى به

قدرى اغراض اين كار بزرگ و گسترده است كه گويا در كلام نمى گنجد.

قتل عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 11

11 _ صليب و به دار آويخته شدن حضرت مسيح ، پايه و اساسى جز گمان ندارد .

و قولهم إنّا قتلنا المسيح . .. و ما قتلوه و ما صلبوه و لكن شبه لهم

قحطى در دوران عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 5

5 _ اصحاب عيسى ( ع ) ، در برهه اى از زمان دچار كمبود مواد غذايى *

قالوا نريد ان نأكل منها

درخواست نزول مائده به انگيزه تغذيه در صورتى مى تواند توجيهى براى آن درخواست به حساب آيد كه دستيابى به خوراكيها از راههاى معمول براى آنان بسيار مشكل باشد.

قدرت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 76 - 5،7

5 _ مسيح ( ع ) و مادرش مريم ، مالك هيچ سود و زيانى براى مردم نيستند .

اتعبدون من دون اللّه ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً

7 _ پندار قدرت مسيح ( ع ) و مريم بر سود و زيان رسانى به مردم ، از عوامل پرستش آن دو ، از سوى مسيحيان *

قل اتعبدون من دون اللّه ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً

استدلال بر ناروايى پرستش مسيح(ع) و مادرش مريم به ناتوانى آنان از ضرر رسانى و نفع بخشى، مى تواند اشاره به ريشه و عامل پرستش مسيح(ع) و مريم، از سوى نصارا داشته باشد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 20،24،25،26،31

20 _ مسيح ( ع ) توانمند بر آفرينش مجسمه اى از گل به شكل پرندگان كه با دميدنش در آن به پرواز در مى آمد

و اذ تخلق من الطين كهيئة الطير باذنى فتنفخ فيها فتكون طيراً باذنى

24 _ حضرت مسيح توانا بر بيناسازى كور هاى مادرزاد و شفابخشى مبتلايان به پيسى

و تبرى الاكمه و الابرص باذنى

25 _ توانايى حضرت مسيح بر زنده كردن مردگان مدفون شده در خاك

و اذ تخرج الموتى باذنى

مراد از اخراج مردگان (تخرج الموتى) زنده كردن آنهاست و به كارگيرى كلمه اخراج براى رساندن اين معناست كه عيسى(ع) قادر بود حتى مردگان مدفون در خاك را نيز زنده كند و از خاكها بيرون كشد.

26 _ عيسى ( ع ) ، برخوردار از ولايت تكوينى

و اذ تخلق من الطين . .. و تبرى الاكمه و الابرص باذنى و اذ تخرج الموتى باذنى

31 _ توانايى عيسى ( ع ) بر ارائه معجزاتى همانند روح بخشى به مجسمه ها ، درمان كورى و پيسى و احياى مردگان ، از نعمت هاى ويژه خداوند به آن حضرت

اذكر نعمتى . .. و تبرى الاكمه و الابرص باذنى و اذ تخرج الموتى باذنى

قصه عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 8

8 - عيسى ( ع ) زاده مريم ( ع ) و فرزند او ، نه فرزند خدا

عيسى ابن مريم

از نكاتى كه مى تواند هدف از نسبت دادن عيسى(ع) به مادرش شمرده شود، رد پندار مسيحيان است كه وى را فرزند خداى سبحان مى

خواندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 46 - 2

2 _ بشارت خدا به مريم ، در مورد زنده ماندن عيسى ( ع ) تا ميانسالى

يبشرك . .. و يكلم الناس ... و كهلا

{كهل} به معناى ميانسالى است. (مجمع البيان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 8

8 _ وجود اعتقاد به خداوند و تورات و احكام آن ، در ميان بنى اسرائيل ، در عصر حضرت عيسى ( ع )

و لاحلّ لكم بعض الذى حرّم عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 58 - 1،3،7

1 _ سرگذشت حضرت زكريا ، مريم ، يحيى و عيسى ( ع ) و پيروان آن حضرت ، آيات الهى و پند هاى حكيمانه

ذلك نتلوه عليك من الايات و الذّكر الحكيم

{ذلك}، اشاره به سرگذشت كسانى است كه در آيات پيشين مطرح شده است.

3 _ بيان سرگذشت حضرت مريم ، زكريا ، يحيى و عيسى ( ع ) ، از معجزات و نشانه هاى صدق پيامبر اكرم ( ص )

ذلك نتلوه عليك من الايات

بنابراينكه منظور از {الايات}، با توجه به معناى لغوى آن (علامتها)، نشانه هاى صداقت پيامبر اكرم (ص) باشد.

7 _ داستان حضرت عيسى ، زكريّا ، مريم و يحيى ، سراسر حكمت و مايه تذكّر است .

ذلك نتلوه عليك من الايات و الذّكر الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 60 - 1،6

1 _ سرگذشت زكريا ، عيسى ، مريم ،

يحيى و بيان خلقت آدم در قرآن ، حق و از جانب پروردگار است .

الحق من ربّك

كلمه {الحق}، خبر است براى مبتداى محذوف كه {هو} است و مراد از آن، سرگذشت مريم و پيامبرانى است كه در آيات سابق بيان شد.

6 _ كيفيّت خلقت عيسى و دروغ پردازى هاى نصارا در مورد آن ، زمينه ايجاد شبهه

فلا تكن من الممترين

آنچه مى تواند براى مخاطبين قرآن در مورد حضرت مسيح، ترديد ايجاد كند، همان خلقت استثنايى آن حضرت است كه با توجّه به {انّ مثل . .. }، اين شبهه از بين مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 2

2 _ علم و آگاهى پيامبر ( ص ) به حقيقت داستان عيسى ( ع ) و مريم ( س ) پس از بيان سرگذشت آنان از طريق وحى

فمن حاجّك فيه من بعد ما جاءك من العلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 158 - 1،2،3

1 _ عدم حضور حضرت مسيح ( ع ) در بين مردم ، پس از توطئه قتل وى توسط يهود

و ما قتلوه. بل رفعه اللّه إليه

چنانچه عيسى(ع) پس از توطئه قتل در بين مردمان حضور مى داشت، همگان به اشتباه خويش پى مى بردند و واهى بودن قصه صليب بر مدعيان آن روشن مى گشت و جمله {رفعه اللّه اليه} در حقيقت جواب اين سؤال است كه اگر وى كشته نشد چرا پس از واقعه قتل در بين مردمان ديده نشد.

2 _ خداوند ، حضرت عيسى ( ع ) را با جسم

و جانش به سوى خود بالا برد .

بل رفعه اللّه إليه

چون جمله {بل رفعه اللّه اليه} رد اين پندار يهود است كه عيسى(ع) كشته شده است، بايد مراد از {رفعه اللّه اليه} بالا بردن وى با جسم و جان باشد چون پرواز روحانى با مردن، منافاتى با كشته شدن ندارد.

3 _ نجات حضرت مسيح ( ع ) از توطئه قتل ، با معراج وى به سوى خدا

و ما قتلوه و ما صلبوه . .. بل رفعه اللّه إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 159 - 2،5

2 _ حضرت مسيح ( ع ) پس از حضور مجدد در بين امت خويش ، خواهد مرد .

إلاّ ليؤمننّ به قبل موته

5 _ حضرت عيسى ( ع ) ، هم اكنون زنده و داراى حياتى جسمانى است .

و إن من أهل الكتب إلاّ ليؤمننّ به قبل موته

با توجه به مضارع بودن فعل {ليؤمننّ} كه اِخبار از آينده است و در طول تاريخ گذشته چنين نبوده كه تمامى اهل كتاب به حضرت عيسى(ع) ايمان آورده باشند، معلوم مى شود آن حضرت هنوز زنده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 7،11

7 _ حضرت مسيح بهره مند از پشتيبانى و تأييد خداوند در دوران حيات خويش

اذكر نعمتى عليك . .. اذ ايدتك بروح القدس

اتصال دو جمله {تكلم الناس . .} و {ايدتك ...} بدون حرف عطف شاهد بر اين است كه جمله {تكلم الناس ...} تفسير جمله ايدتك است. و مى رساند كه عيسى(ع) در كودكى و بزرگسالى مورد تأييد خداوند بوده

است.

11 _ سخنان عيسى ( ع ) در كودكى گفتارى حكيمانه و همسنگ با سخنان او در دوران كهولت و كمال رشد

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

بديهى است كه سخن گفتن عيسى(ع) در سن كهولت نعمتى خاص براى وى نيست بنابراين عطف {كهلا} بر {فى المهد} مى تواند اشاره به اين باشد كه سخن گفتن او به هنگام نوزادى همانند دوران رشد يافتگى وى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 2،3،13،14

2- حضرت عيسى ( ع ) در شرايط سخت روحى و جسمى مادرش مريم ( س ) پس از زايمان با وى سخن گفت و او را دل دارى داد .

فحملته . .. فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى

مراد از ضمير فاعلى در {نادى} _ به قرينه ضمائر {فحملته فانتبذت به} در آيات قبل _ حضرت عيسى(ع) است و مراد از ضمير {من تحتها} همانند ضمير {فناداها} حضرت مريم(س) است. برخى فاعل {نادى} را جبرئيل دانسته و ضمير {من تحتها} را به {نخلة} يا {مريم} ارجاع داده اند; ولى سياق آيات با آنچه گفته شد سازگارتر است.

3- عيسى ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به اندوهگين نبودن توصيه كرد .

فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى

13- { عن أبى جعفر ( ع ) : ضرب عيسى ( ع ) برجله فظهرت عين ماء تجرى ;

از امام باقر(ع) روايت شده: عيسى(ع) (هنگام ولادت) پاى خود را بر زمين زد، پس چشمه آب روانى ظاهر شد}.

14- { قال رسول اللّه ( ص ) : . . . و ه_ذا

عيسى ابن مريم ( ع ) قال اللّه عزّوجلّ فيه { فناداها من تحتها ألاّتحزنى . . . } فكلّم أمّه وقت مولده ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: . .. اين عيسى بن مريم(ع) است كه خداوند _ عزّوجلّ _ در باره او فرمود {فناداها من تحتها ألاّتحزنى ...} پس عيسى(ع) با مادرش به هنگام ولادت سخن گفت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 1

1- عيسى ( ع ) ، در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به تكان دادن درخت خرما و استفاده از ميوه آن راهنمايى كرد .

و هزّى إليك بجذع النخلة تس_قط عليك رطبًا جنيًّا

{هزّ} به معناى حركت دادن به چپ و راست است و به قرينه {إليك} در آن معناى {متمايل ساختن} نيز تضمين شده است. بنابراين {هزّى إليك}، يعنى درخت را به جانب خود بكش و به چپ و راست تكان ده اين راهنمايى چنان چه از آيه بعد پيدا است، به منظور تأمين غذاى مريم(س) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 1،3،7،8،10

1- حضرت عيسى ( ع ) در آغاز تولد خويش ، مادرش مريم ( س ) را به خوردن خرماى تازه و نوشيدن از آب نهر فرا خواند .

فنادي_ها من تحتها . .. تحتك سريًّا ... رطبًا جنيًّا . فكلى واشربى

3- سخن گفتن عيسى ( ع ) با مادر خود و تأمين آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمينه هاى مسّرت و چشم روشنى مريم ( س ) و

رفع نگرانى او از آينده بود .

فنادي_ها . .. فكلى و اشربى و قرّى عينًا

{عيناً} تمييز و بيانگر مراد جدى از فاعل است و {قرّى} از ماده {قرار} (آرام گرفتن) و يا {قُرّ} (سرد شدن) است. در صورت اول جمله {قرّى عيناً}، يعنى {چشم آرميده باش} و در صورت دوم، يعنى {خنك چشم باش} (چشمت از اشك سوزان به دور باشد) و در هر صورت، كنايه از خوش دلى و شادمانى است كه چشم از نگرانى و اضطراب باز مى ايستد و از سوزش اشك اندوه، مصون مى ماند. ارتباط جمله {قرّى عيناً} با جملات قبل، گوياى برداشت فوق است.

7- عيسى ( ع ) ، وظيفه دفاع از مادر خويش در مقابل تهمت هاى مردم را به عهده گرفت .

فإمّاترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

توصيه مادر به سكوت از جانب عيسى(ع) بدان معنا بود كه او نگران دفاع از خود نباشد، چرا كه عيسى(ع) خود آن را انجام خواهد داد. سخن گفتن عيسى(ع) با مادر پس از ولادت، اين اطمينان را به مريم داده بود كه او براين كار كاملاً توانا است.

8- عيسى ( ع ) ، شيوه برخورد با مردم و چگونگى واكنش در برابر بهتان آنان را به مادرش مريم ( س ) آموخت .

فإمّا ترينّ من البشر أحدًا فقولى

10- عيسى ( ع ) ، مادرش مريم ( س ) را به نذر روزه سكوت ، هنگام مواجهه با مردم توصيه كرد .

فإمّا ترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 27 - 1،6

1- مريم

( س ) پس از دريافت رهنمود هاى نوزادش عيسى ( ع ) ، او را آشكارا در آغوش خود گرفت و نزد قومش برد .

فأتت به قومها تحمله

6- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : لمّا قالت العواتق . . . لمريم ( ع ) : { لقد جئت شيئاً فريّاً } أنطق اللّه تعالى عيسى ( ع ) عند ذلك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: چون دختران نورس به مريم گفتند: {لقد جئت شيئاً فريّاً} خداوند در آن هنگام زبان عيسى(ع) را به سخن گفتن گشود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 29 - 3،5

3- حضرت مريم ( س ) به قدرت نوزادش عيسى ( ع ) در سخن گفتن و رفع اتهامات يقين داشت .

فأشارت إليه

آمدن مريم به ميان قوم خويش، آوردن علنى و آشكار فرزند و اشاره كردن به سوى نوزاد به جاى پاسخ گويى به اتهامات، بيانگر يقين او است.

5- مردم ، از واگذارشدن پاسخ اتهامات از سوى مريم ( س ) به نوزادش عيسى ( ع ) ، شگفت زده شده و آن را باور نكردند .

فأشارت إليه قالوا كيف نكلّم من كان فى المهد صبيًّا

استفهام در آيه انكارى است. اين انكار را چندين تأكيد نيز همراهى مى كند: 1) فعل {كان} كه در اين موارد بر ماضى دلالت ندارد، بلكه استقرار و ثبوت را مى فهماند; 2) قيد {فى المهد} كه نشانه ناتوانى عيسى(ع) از هرگونه حركتى است; 3) قيد {صبيّاً} كه با وجود {فى المهد} نيازى به آن نبود، ولى گويندگان آن را به منظور

تأكيد انكار و تعجبشان افزودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 1،11

1- نوزاد مريم ( س ) با اشاره مادرش و در حضور مردم شروع به سخن گفتن كرد .

فأشارت إليه . .. قال إنّى عبداللّه

11- { عن رسول اللّه ( ص ) : . . . و ه_ذا عيسى بن مريم ( ع ) . . . حين أشارت إليه . . . قال : إنّى عبداللّه آتانى الكتاب } . . . أُعطى كتاب النبوة و أُوصى بالصلاة والزكاة فى ثلاثة أيّام من مولده و كلّمهم فى اليوم الثانى من مولده . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: . .. و اين عيسى بن مريم(ع) است كه وقتى مريم به او اشاره كرد گفت: {إنّى عبداللّه آتانى الكتاب} ... كتابِ نبوت به او داده شد و به نماز و زكات سفارش گرديد (و اين همه) ظرف سه روز پس از ولادت او بود و در روز دوم ولادت با مردم سخن گفت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 6

6- عيسى ( ع ) در معرفى خويش به مردم ، دريافت فرمان خداوند به نماز و زكات را از ويژگى هاى خويش برشمرد .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 3

3- عيسى ( ع ) در برشمردن ويژگى هايش ، بر پيدايش خود بدون پدر تأكيد ورزيد .

و برًّا بولدتى

عيسى(ع) در مورد نيكى كردن، تنها از

مادر خود ياد كرد و ذكرى از پدر به ميان نياورد تا در گفتار هم اين مطلب را كه مادرش پاكدامن است، تأييد كرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 4

4- عيسى ( ع ) با سالم خواندن مرحله ولادت خويش از هر عيب و ناپسندى ، بر مبرّابودن مادرش مريم ( س ) از اتهامات نارواى مردم تأكيد كرد .

والسل_م علىّ يوم ولدت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 34 - 1

1- قرآن ترسيم كننده سيما و سرگذشت واقعى عيسى ( ع )

ذلك عيسى ابن مريم قول الحقّ

{ذلك} اشاره به دارنده اوصافى است كه در آيات گذشته تشريح شد. و {قول الحقّ} مفعول براى فعل محذوف (أقول) است، يعنى سخن درستى مى گويم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 14

14- ماجراى تولد و سخن گفتن عيسى ( ع ) ، نمودى از حاكميت اراده الهى بر هستى است ; نه نشان فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. إذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 1

1- حضرت عيسى ( ع ) در گهواره ، خداوند را پروردگار خود و ديگر انسان ها معرفى كرد .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

جمله {إنّ اللّه ربّى . ..} عطف بر {إنّى عبد اللّه} در آيات قبل است. اين آيه نيز نقل بخشى

از گفته هاى عيسى(ع) در گهواره است و آيات {ذلك عيسى ... كن فيكون} در اين بين معترضه مى باشد. تشابه اين جمله با آنچه در سوره آل عمران و زخرف از عيسى(ع) نقل شده، تأييد كننده اين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 37 - 2

2- گروهى از مردم زمان مريم به عيسى ( ع ) و گفته هاى او ايمان آوردند و گروهى كفر ورزيدند .

فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 4،5،10

4 - نقل مكان كردن مريم به همراه نوزادش ( عيسى ) ، به محلى ديگر غير از زادگاه او

و ءاوين_هما إلى ربوة

{إيواء} (مصدر {آوينا}) به معناى امكان و جاى دادن است. {ربوة} نيز به تپه و هر زمين بلند گفته مى شود. {ذات قرار} (مرادف {مستقر}) به معناى جاى زيست است و {معين} به آبى كه بر روى زمين جارى باشد، گفته مى شود.

5 - استقرار مريم و نوزادش ( عيسى ) ، در سرزمينى بلند ، آرام و داراى آبى روان

و ءاوين_هما إلى ربوة ذات قرار و معين

10 - برخوردارى حضرت عيسى و مريم ( ع ) ، از امكانات و آسايش زندگى

و ءاوين_هما إلى ربوة ذات قرار و معين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 7

7 - عيسى بن مريم ( ع ) ، شخصيتى شناخته شده و نامى آشنا در مكه عصر بعثت

و لمّا ضرب ابن مريم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 11

11 - فرزند حضرت مريم ( س ) ( عيسى ( ع ) ) ، پرتو روح الهى و داراى مقامى بس بلند در پيشگاه خداوند

فنفخنا فيه من روحنا

اضافه {روح} به {نا}، اضافه تشريفى و براى بيان شرافت و عظمت اين روح است.

قضاوت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

قياس بت ها با عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 58 - 1،6

1 - مجادله مشركان مكه با پيامبر ( ص ) ، در مقايسه معبود هاى خويش با عيسى ( ع )

و قالوا ءألهتنا خير أم هو

6 - مقايسه ميان بت ها و عيسى بن مريم ( ع ) ، حركتى جدلى از سوى مشركان مكه

ما ضربوه لك إلاّ جدلاً

در مكتب پيامبر(ص) سخن از الوهيت عيسى(ع) به ميان نيامده بود تا مشركان او را با آلهه خود مقايسه كنند.

كتاب آسمانى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 3،4

3- حضرت عيسى ( ع ) در دوران نوزادى ، داراى كتاب الهى و مقام نبوت بوده است .

ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

4- حضرت عيسى ( ع ) در خردسالى ، خود را بنده خدا ، صاحب كتاب آسمانى و پيامبرى الهى

معرفى كرد .

قال إنّى عبداللّه ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 7،8

7 - اعطاى كتاب از سوى خداوند به عيسى ( ع )

و ءاتين_ه الإنجيل

8 - انجيل ، نام كتاب آسمانى عيسى ( ع )

و ءاتين_ه الإنجيل

كتاب عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 3

3 _ موسى و عيسى از انبياى الهى و داراى كتاب

و ما اُوتى موسى و عيسى

ظاهراً مراد از {ما اُوتى}، كتاب است.

كفر به رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 115 - 4

4 _ عذاب سهمگين و بى نظير الهى سزاى آنانكه پس از مشاهده مائده آسمانى به قدرت خداوند ، رسالت عيسى ( ع ) و معجزه بودن آن مائده كافر شوند .

فمن يكفر بعد منكم فانى اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً من العلمين

متعلق {يكفر} مى تواند، رسالت عيسى(ع)، قدرت خداوند و معجزه بودن مائده آسمانى باشد. ضمير در {لااعذبه} مفعول مطلق نوعى است و مرجع آن كلمه {عذاباً} مى باشد يعنى لااعذب قبل هذا العذاب احداً

كفر به عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 10

10 _ كافران به عيسى ( ع ) ( يهوديان ) ، ظالم و محروم از محبّت خداوند هستند .

فاما الذين كفروا . .. و اللّه لا يحبّ الظالمين

از مصاديق مورد نظر از كلمه {الظالمين}، به قرينه آيات قبل، يهوديانى هستند كه به حضرت عيسى (ع)

ايمان نياوردند.

كيفيت ولادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 11

11 - چگونگى تولد و زندگى عيسى ( ع ) ، پيامدار آموزه هايى چند براى بنى اسرائيل

و جعلن_ه مثلاً لبنى إسرءيل

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه مراد از {مثل} قرار گرفتن عيسى(ع)، نحوه خلقت و آفرينش آن حضرت باشد.

گروه هاى اجتماعى دوران عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 3

3 - وجود گروه ها و احزاب مختلف اجتماعى و قومى در جامعه عصر عيسى ( ع )

فاختلف الأحزاب من بينهم

جمله {فاختلف الأحزاب} گوياى اين نكته است كه مردمان در عصر عيسى(ع)، به گروه ها و احزاب مختلفى تقسيم شده بودند كه بعد از بعثت آن حضرت، گرفتار اختلافاتى نوين شدند.

گريه عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 16

16- زكريا ، يحيى ، مريم ( س ) ، عيسى ، ابراهيم ، اسحق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل ، و ادريس ( ع ) ، هنگام شنيدن آيات الهى به سجده مى افتادند و در حال سجود اشك مى ريختند .

أُول_ئك . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

گواهى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 20

20 _ درخواست حواريون از عيسى ( ع ) ، مبنى بر شهادت و گواهى او بر مقام تسليم آنان

امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 159 - 6،8

6 _ گواهى حضرت عيسى ( ع ) بر اهل كتاب در روز قيامت

و يوم القيمة يكون عليهم شهيداً

8 _ حضرت عيسى ( ع ) ، گواه بر اعمال اهل كتاب در دنيا

و يوم القيمة يكون عليهم شهيداً

اگر حضرت عيسى(ع) در دنيا گواه بر اعمال نباشد، نمى تواند در قيامت گواهى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 6

6 _ گواهى و تأييد عيسى ( ع ) بر راستى و درستى تورات موجود در عصر خويش

و قفينا . .. بعيسى ابن مريم مصدقاً لما بين يديه من التورية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 111 - 9،10

9 _ حواريون عيسى ( ع ) از وى خواستند تا به تسليمشان در برابر خدا و رسولش گواه باشد .

قالوا ءامنا و اشهد باننا مسلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مخاطب فعل {اشهد} حضرت عيسى(ع) باشد. نياوردن ربنا و مانند آن در مقام درخواست از خداوند مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.

10 _ عيسى ( ع ) ، گواه بر كيفيت برخورد مردمان با تعاليم و فرمان هاى الهى

و اشهد باننا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 9

9 _ عيسى ( ع ) ، گواه و ناظر بر عقايد و رفتار امت خويش ، به هنگام حضور در ميان آنان

و كنت عليهم شهيداً مادمت فيهم

گهواره عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 12،14

12 _ روح القدس ، توانايى بخش عيسى ( ع ) براى گفتگوى با مردم در گهواره به هنگام بزرگسالى و آغاز دوران پيرى

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

{كهل} به مردى گفته مى شود كه دوران جوانى را سپرى كرده و در آغاز دوران پيرى است جمله {تكلم الناس . ..} بيان مصداقى است از جمله {ايدتك بروح القدس}.

14 _ گفتگوى عيسى ( ع ) با مردم در گهواره ، از نعمت هاى خاص الهى به مادرش مريم .

اذكر نعمتى عليك و على ولدتك . .. تكلم الناس فى المهد و كهلا

لعن عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 1،2،11،14،15

1 _ كافران بنى اسرائيل با نفرين داود ( ع ) و عيسى ( ع ) به لعنت و دورى از رحمت خداوند گرفتار شدند .

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى

فاعل محذوف از {لعن} داود(ع) و عيسى(ع) مى باشد. بنابراين جمله {لعن ... على لسان داود و عيسى} به اين معناست كه كافران بنى اسرائيل مورد لعنت داود(ع) و عيسى(ع) قرار گرفتند گفتنى است، آنگاه كه لعنت بر زبان انسان جارى شود به معناى درخواست انقطاع از رحمت الهى از لعنت شونده است.

2 _ داود و عيسى ( ع ) ، پيام آوران لعن و نفرين الهى بر كافران بنى اسرائيل *

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى ابن مريم

بدان احتمال كه فاعل محذوف {لعن}، اللّه باشد. گفتنى است كه لعنت خداوند نسبت

به كافران بنى اسرائيل بر لسان داود(ع) و عيسى(ع) به معناى ابلاغ لعنت خداوند به واسطه آن پيامبران است.

11 _ گرفتارى كافران بنى اسرائيل به لعنت داود و عيسى ( ع ) ، برخاسته از عصيان پيشگى و تجاوزگرى آنان

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق {ذلك} اشاره به {لعنت} گرفته شده است.

14 _ مورد لعن قرار گرفتن گروهى از بنى اسرائيل از سوى حضرت عيسى ( ع ) ، به دليل كفر آنان پس از نزول مائده آسمانى

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل . .. عيسى ابن مريم

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما عيسى فلعن الذين انزلت عليهم المائدة ثم كفروا بعد ذلك.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 609; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

15 _ مسخ گروهى از بنى اسرائيل بصورت خوك ، در اثر لعن حضرت داود ( ع ) و بصورت ميمون ، در اثر لعن حضرت عيسى ( ع )

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى

از امام صادق(ع) درباره آيه فوق روايت شده: الخنازير على لسان داود(ع) و القردة على لسان عيسى ابن مريم(ع).

_______________________________

كافى، ج 8، ص 200، ح 240; نورالثقلين، ج 1، ص 660، ح 311.

لقب عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 45 - 8

8 _ مسيح ، از القاب عيسى ( ع )

اسمه المسيح عيسى ابن مريم

چون يك فرد، دو اسم (به معناى مصطلح) ندارد، بنابراين يكى از آن دو لقب اوست; و چون معمولا اسم (به معناى مصطلح) را

توصيف به {ابن} مى كنند، بنابراين اسم او عيسى و لقب او مسيح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 10

10 _ مسيح ، لقب حضرت عيسى ، و عيسى ، اسم او *

انما المسيح عيسى ابن مريم

معمولا اسم را توصيف به {ابن} مى كنند بنابراين {عيسى} اسم آن حضرت و در نتيجه {مسيح} لقب او خواهد بود.

مادر عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 8

8 - عيسى ( ع ) زاده مريم ( ع ) و فرزند او ، نه فرزند خدا

عيسى ابن مريم

از نكاتى كه مى تواند هدف از نسبت دادن عيسى(ع) به مادرش شمرده شود، رد پندار مسيحيان است كه وى را فرزند خداى سبحان مى خواندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 5

5 _ حضرت عيسى ( ع ) ، فرزند مريم ( ع ) و رسولى از جانب خداست .

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 18

18 _ مسيح ( ع ) ، فرزند مريم ( ع ) و هر دو مملوك خداوند

المسيح ابن مريم و امه . .. و للّه ملك السموت و الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 4

4 _ مسيح ( ع ) فرزند مريم نه خدا و نه زده او

المسيح ابن مريم

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 5

5 _ نعمت هاى ويژه ارزانى شده به عيسى ( ع ) ، به منزله نعمتهايى الهى براى مادرش مريم

اذكر نعمتى عليك و على ولدتك

نعمتهاى شمرده شده در اين بخش از آيات نعمتهايى است كه خداوند به عيسى(ع) عطا كرده است و از نعمتهاى ويژه خداوند به مريم سخنى به ميان نيامده است، بنابراين مى توان گفت عطاى آن نعمتها به عيسى(ع) به منزله عطاى آنها به مادرش مريم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 34 - 2

2- حضرت عيسى ( ع ) فرزند مريم ( ع ) و داراى منزلتى والا است .

ذلك عيسى ابن مريم

{ذلك} براى اشاره به بعيد به كار مى رود. به كار بردن آن در جايى كه مورد اشاره نزديك باشد، بيانگر برجستگى منزلت مورد اشاره و بزرگداشت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 4

4 - عيسى ( ع ) ، فرزند مريم است و نه خدا .

و لمّا ضرب ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 5

5 - عيسى ( ع ) ، پسر مريم است .

و قفّينا بعيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 1

1 - حضرت عيسى ( ع ) ، پسر حضرت مريم ( ع ) است .

و إذ قال عيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 6

6 - عيسى ( ع ) ، پسر مريم ( س ) است .

كما قال عيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 11

11 - فرزند حضرت مريم ( س ) ( عيسى ( ع ) ) ، پرتو روح الهى و داراى مقامى بس بلند در پيشگاه خداوند

فنفخنا فيه من روحنا

اضافه {روح} به {نا}، اضافه تشريفى و براى بيان شرافت و عظمت اين روح است.

مجادله درباره عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 1

1 - مجادله مشركان مكه درباره عيسى ( ع ) ، اقدامى در جهت تخطئه آيات قرآن

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً

تأمل در آيات بعد، نشان مى دهد كه مَثَل مذكور در اين آيه، از ناحيه مشركان و براى توجيه روى آورى آنان به پرستش بت ها و انكار مورد عذاب واقع شدن معبودهاى شرك بوده است; چنان كه در آيه بعد مى فرمايد: {ما ضربوه إلاّ جدلاً. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 58 - 1

1 - مجادله مشركان مكه با پيامبر ( ص ) ، در مقايسه معبود هاى خويش با عيسى ( ع )

و قالوا ءألهتنا خير أم هو

محافظت از عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 34

34 _ خداوند ، نگه دارنده عيسى ( ع ) از آسيب بنى اسرائيل

و اذ كففت بنى اسرءيل عنك

محدوده رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 35

35 _ بنى اسرائيل در قلمرو و مخاطب رسالت حضرت مسيح ( ع )

و اذ كففت بنى اسرءيل عنك اذ جثتهم بالبينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 4

4 - اعتقاد مشركان عرب ، به محدود بودن قلمرو رسالت پيامبران الهى چون ابراهيم ، موسى و عيسى ( ع ) به امت ها و اقوام غير ايشان

و أقسموا باللّه . .. لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

از اين كه مشركان، آمدن پيامبرى ويژه براى خود را; شرط ايمان خود برمى شمردند، مى توان استفاده كرد كه آنان اعتقاد نداشتند كه قلمرو اديان الهى در گذشته شامل آنان نيز مى شود; وگرنه اين تقاضا لغو و غير منطقى بود.

مربى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 1

1- حضرت عيسى ( ع ) در گهواره ، خداوند را پروردگار خود و ديگر انسان ها معرفى كرد .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

جمله {إنّ اللّه ربّى . ..} عطف بر {إنّى عبد اللّه} در آيات قبل است. اين آيه نيز نقل بخشى از گفته هاى عيسى(ع) در گهواره است و آيات {ذلك عيسى ... كن فيكون} در اين بين معترضه مى باشد. تشابه اين جمله با آنچه در سوره آل عمران و زخرف از عيسى(ع) نقل شده، تأييد كننده اين نكته است.

مرگ عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 157 - 14

14 _ پندار غلط و خلافگويى يهود ، در مورد تولد و مرگ حضرت عيسى ( ع )

قولهم على مريم بهتناً عظيماً. و قولهم إنّا قتلنا المسيح ... ما لهم به من علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 159 - 1،2

1 _ همه اهل كتاب ، قبل از مرگ حضرت عيسى ( ع ) ، به او ايمان مى آورند .

و إن من أهل الكتب إلاّ ليؤمننّ به قبل موته

كلمه {ان} نافيه است و كلمه {احد} كه مبتداى جمله است، حذف شده ; يعنى (ان احد من اهل الكتاب . ..) و ضمير در موته مى تواند به {عيسى} ارجاع داده شود و مى تواند به {احد} برگردانده شود، برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است. گفتنى است بنابراين احتمال مراد از {اهل كتاب} كسانى از آنان هستند كه زمان ظهور وى را درك مى كنند.

2 _ حضرت مسيح ( ع ) پس از حضور مجدد در بين امت خويش ، خواهد مرد .

إلاّ ليؤمننّ به قبل موته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 9

9 _ حيات و مرگ مسيح ( ع ) و مادرش مريم و تمامى اهل زمين ، در قبضه قدرت خداوند

قل فمن يملك من اللّه شيئاً ان اراد ان يهلك . .. و من فى الأرض جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 7

7 _ روا بودن مرگ براى مسيح ( ع ) نشانه خدا نبودن وى

قالوا إنّ

اللّه هو المسيح . .. الا رسول قد خلت من قبله الرسل

جمله {قد خلت من قبله الرسل} كه اشاره به امكان رحلت و مرگ مسيح(ع) دارد، برهانى براى رد پندار الوهيت آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 8

8- حضرت عيسى ( ع ) همانند ديگر انسان ها ، داراى تولد ، مرگ و رستاخيز و خود معترف به آن است .

يوم ولدت و يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

مريم(س) و عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 11

11 _ مريم ( ع ) با اعتقاد به رسالت فرزندش مسيح ( ع ) ، نه وى را ابدى مى پنداشت و نه فرزند خدا

امه صديقة

{صديق} چنانچه جوهرى در {الصحاح} آورده است _ به كسى گفته مى شود كه بسيار تصديق كننده باشد و متعلق تصديق _ به قرينه صدر آيه _ رسالت مسيح، فناپذيرى او و فرزند نبودن وى براى خداست.

مسؤوليت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 46 - 3

3 _ تبليغ و ارشاد مردم ، رسالت مسيح ( ع ) در سراسر عمرش

و يكلّم الناس فى المهد و كهلا

چون صرف سخن گفتن در بزرگسالى فضيلت ويژه اى براى مسيح نيست، الزاماً بايد سخنى خاص باشد كه به مناسبت مقام پيامبرى، اين سخن، همان ارشاد و تبليغ خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 2

2 _ بنى اسرائيل ،

مخاطبان اصلى رسالت عيسى ( ع ) *

و رسولا الى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 2

2 _ حضرت مسيح ( ع ) ، وظيفه دار ياد كرد نعمت هاى ارزانى شده بر وى و مادرش مريم

اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم اذكر نعمتى عليك و على ولدتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 4،5

4 _ دعوت مردمان به توحيد و پرستش خداوند يكتا از اساسى ترين وظائف و رسالت هاى عيسى ( ع )

ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

تفسير {ما امرتنى به} به {ان اعبدوا اللّه} _ با اينكه حضرت عيسى(ع) به جز فرمان به عبادت خدا پيامهاى ديگر نيز داشت _ گوياى اين است كه ابلاغ فرمان توحيد از اساسى ترين وظايف مسيح(ع) بوده است.

5 _ بيان ربوبيت خداوند بر مسيح ( ع ) و تمامى انسان ها از برجسته ترين تعاليم حضرت مسيح ( ص )

ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

مسيحيان و ربوبيت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 4

4 _ مسيح ( ع ) ، برخوردار از ربوبيت و پروردگارى ، در بينش نادرست نصارا

اتخذوا . .. أرباباً من دون اللّه و المسيح ابن مريم

مسيحيان و عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 9

9 _ پندار مسيحيان درباره مسيح ، پندارى غلوآميز

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

. .. انما المسيح عيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 2

2 _ غلو مسيحيان درباره حضرت عيسى با نقض شمردن بندگى او براى خدا

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه

جمله {لن يستنكف} اشاره به اين معنا دارد كه مسيحيان بندگى مسيح را براى خداوند انكار مى كردند و گويا شان وى را بالاتر از بندگى مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 5

5 _ اعتراف مسيحيان به فرزندى مسيح ( ع ) براى مريم ( ع )

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

ظاهراً توصيف مسيح(ع) به {ابن مريم} از كلام مسيحيان است. يعنى به اين حقيقت كه مسيح(ع) فرزند مريم است، معترف هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 2،3،4

2 _ نصارا ، { مسيح } ( ع ) را فرزند خدا خواندند .

و قالت النصرى المسيح ابن اللّه

3 _ فرزند خدا خواندن { عزير } و { مسيح } ، سخنان نسنجيده و باطلى بود كه يهود و نصارا به زبان آوردند .

و قالت . .. ذلك قولهم بأفوههم

4 _ پندار فرزند خدا بودن { عزير } و { مسيح } ، پندارى است سابقه دار در تاريخ يهود و نصارا .

يضهئون قول الذين كفروا من قبل

مشركان و عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 58 - 7

7 - فهم نادرست و بيان مغالطه

آميز مشركان ، از نظريه قرآن درباره عيسى بن مريم ( ع )

ما ضربوه لك إلاّ جدلاً

بيان قرآن درباره تولد، زندگى و مرگ عيسى(ع)، شائبه الوهيت ندارد تا مشركان او را با آلهه خود مقايسه كنند.

معارفه عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 6

6- عيسى ( ع ) در معرفى خويش به مردم ، دريافت فرمان خداوند به نماز و زكات را از ويژگى هاى خويش برشمرد .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

معبوديت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 76 - 3

3 _ مسيح ( ع ) و مادرش مريم ، معبود برخى مسيحيان

قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. قل اتعبدون من دون اللّه

مصداق مورد نظر از {من دون اللّه} _ به قرينه آيات گذشته _ مسيح(ع) و مادرش مريم است.

معجزات عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 46 - 1

1 _ عيسى ( ع ) ، در گهواره ، همانند زمان بزرگسالى ، با مردم سخن مى گفت .

و يكلم النّاس فى المهد و كهلا و من الصالحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 5،8،13،14،16،19،22،23

5 _ معجزات روشنگر عيسى ( ع ) ، دليل صدق دعوت او

انّى قد جئتكم باية من ربّكم

چون عيسى (ع) مدعى رسالت بود، نخست مى بايست آن را اثبات كند. بنابراين منظور از آيه و نشانه در {باية من ربّكم}، نشانه نبوت اوست.

8 _ ساختن پرنده از

گِل و دميدن در آن و پرنده گشتن آن به اذن خدا از معجزات عيسى ( ع )

انّى اخلق لكم من الطين كهيئة الطير فانفخ فيه

13 _ بينايى بخشيدن به كور مادرزاد و شفاى پيسى ، معجزه عيسى ( ع )

و أبرىء الاكمه و الابرص

14 _ حيات بخشيدن به مردگان در پرتو اذن خدا ، معجزه عيسى ( ع )

و احى الموتى باذن اللّه

16 _ خبر دادن از آنچه مردم خورده و در خانه ذخيره كرده اند ، معجزه حضرت عيسى ( ع )

و انبئكم بما تأكلون و ما تدّخرون فى بيوتكم

19 _ كافى بودن معجزات عيسى ( ع ) ، براى هدايت يافتن كسانى كه در پى حقيقت و ايمان بدان بودند .

انّ فى ذلك لاية لكم ان كنتم مؤمنين

جمله {ان كنتم مؤمنين}، ظاهراً به معناى در پى حقيقت بودن است. زيرا اگر به معناى تحقق ايمان باشد، الزامى به آوردن آيه نيست; چون هدف از آيه، ايمان آوردن و گرايش است.

22 _ معجزه شفاى بيماران توسط حضرت عيسى ( ع ) ، متناسب با زمان خويش بجهت شيوع بيمارى ها و احتياج مردم آن زمان به طب

و ابرىء الاكمه و الابرص و احى الموتى باذن اللّه

امام رضا (ع): . .. انّ اللّه تبارك و تعالى بعث عيسى (ع) فى وقت ظهرت فيه الزمانات و احتاج النّاس الى الطّب ... بما احيالهم الموتى و ابرء [لهم] الاكمه و الابرص.

_______________________________

عيون اخبارالرضا (ع)، ج 2، ص 80، ح 12، ب 32 ; علل الشرايع، ص 121، ح 6، باب 99.

23 _ خبر دادن غيبى حضرت عيسى ( ع ) ، از مأكولات و ذخاير بنى اسرائيل

در خانه هايشان ، از سن هفت يا هشت سالگى

و انبّئكم بما تأكلون و ما تدّخرون فى بيوتكم

امام صادق (ع): . .. و مكث عيسى (ع) حتّى بلغ سبع سنين او ثمانياً فجعل يخبرهم بما يأكلون و ما يدّخرون فى بيوتهم.

_______________________________

بحار الانوار، ج 14، ص 251، ح 43 ; تفسير برهان، ج 1، ص 284، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 10،11

10 _ معجزات عيسى ( ع ) ، نشانه اى از سوى پروردگار ، براى اثبات رسالت او و صحّت تغيير برخى احكام الهى توسط وى

و لاحلّ لكم . .. و جئتكم باية من ربّكم

جمله {و جئتكم باية}، پس از بيان تغيير برخى احكام، تذكر به اين معناست كه تغيير احكام بايد تنها از جانب پيامبران _ با ارائه معجزه براى اثبات نبوّت _ صورت گيرد.

11 _ عيسى ( ع ) پس از ارائه معجزات ، بنى اسرائيل را از مخالفت با خدا بر حذر داشت و به اطاعت خويش دعوت كرد .

و جئتكم باية من ربّكم فاتقوا اللّه و اطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 1

1 _ كفر و انكار بنى اسرائيل به رسالت عيسى ( ع ) ، على رغم مشاهده معجزات او

انّى قد جئتكم باية من ربّكم . .. فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر

معجزه عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 5،6

5 - عيسى ( ع ) از پيامبران الهى و برخوردار از معجزات و

دلايلى روشن بر پيامبرى خويش

و ءاتينا عيسى ابن مريم البينت

6 - خداوند ، عطا كننده معجزات و دلايل فراوان و روشن به عيسى ( ع )

و ءاتينا عيسى ابن مريم البينت

{بينة} به معناى حجت و دليل واضح و روشن است و معجزه از مصداقهاى مورد نظر آن مى باشد. {ال} در {البينات} يا عهد ذهنى است و اشاره به دلايل و معجزاتى از قبيل زنده كردن مردگان، بينا كردن نابينايان و ... دارد و يا براى استغراق است و حكايت از كثرت و فراوانى بينات دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 20،21،24،25،27،30،31،42

20 _ مسيح ( ع ) توانمند بر آفرينش مجسمه اى از گل به شكل پرندگان كه با دميدنش در آن به پرواز در مى آمد

و اذ تخلق من الطين كهيئة الطير باذنى فتنفخ فيها فتكون طيراً باذنى

21 _ حيات بخشى به موجودات جامد از معجزات حضرت عيسى ( ع )

و اذ تخلق من الطين كهيئة الطير باذنى فتنفخ فيها فتكون طيراً باذنى

24 _ حضرت مسيح توانا بر بيناسازى كور هاى مادرزاد و شفابخشى مبتلايان به پيسى

و تبرى الاكمه و الابرص باذنى

25 _ توانايى حضرت مسيح بر زنده كردن مردگان مدفون شده در خاك

و اذ تخرج الموتى باذنى

مراد از اخراج مردگان (تخرج الموتى) زنده كردن آنهاست و به كارگيرى كلمه اخراج براى رساندن اين معناست كه عيسى(ع) قادر بود حتى مردگان مدفون در خاك را نيز زنده كند و از خاكها بيرون كشد.

27 _ عيسى ( ع ) ، ارائه كننده معجزات خويش ( حيات بخشى به اجسام بى جان ، درمان كورى

و پيسى و زنده كردن مردگان ) ، در بسيارى از مواقع

اذ تخلق . .. و تبرى الاكمه و الابرص باذنى و اذ تخرج

برداشت فوق از فعل مضارع {تخلق} و {تبرى} و {تخرج} كه حاكى از استمرار انجام كار مى باشد، استفاده شده است.

30 _ توجه به وابستگى معجزات عيسى ( ع ) به اذن خداوند ، از ميان برنده پندار الوهيت وى

اذ تخلق . .. فتكون طيراً باذنى و تبرى الاكمه و الابرص باذنى

معجزاتى همچون حيات بخشى به اجسام بى جان و زنده كردن مردگان زمينه ساز پندار الوهيت براى ارائه كننده چنين معجزاتى است، تكرار كلمه {باذنى} در فرازهاى مختلف آيه مورد بحث براى برطرف كردن چنين پندارى مى باشد.

31 _ توانايى عيسى ( ع ) بر ارائه معجزاتى همانند روح بخشى به مجسمه ها ، درمان كورى و پيسى و احياى مردگان ، از نعمت هاى ويژه خداوند به آن حضرت

اذكر نعمتى . .. و تبرى الاكمه و الابرص باذنى و اذ تخرج الموتى باذنى

42 _ پرنده آفريده شده از گل _ به اذن خدا _ توسط عيسى ( ع ) از جنس خفاش بود .

و اذ تخلق من الطين كهيئة الطير باذنى

اميرالمؤمنين(ع): در پاسخ سؤال از جاندارانى كه بدون قرار گرفتن در رحم آفريده شدند فرمود: {. .. و الخفاش الذى عمله عيسى بن مريم فطار باذن اللّه عزوجل.}

_______________________________

خصال صدوق، ص 322، ح 8، باب الستة; نورالثقلين، ج 1، ص 343، ح 147.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 4

4 _ حواريون ، خواستار معجزه اى اختصاصى براى خويش افزون بر

ساير معجزات عيسى ( ع )

ان ينزل علينا مائدة

كلمه {علينا} به قرينه {نأكل} و {قلوبنا} و {نعلم} و {نكون} در آيه بعد نشانگر اين است كه حواريون خواستار معجزه اى بودند كه تنها خودشان از آن بهره مند گردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 13

13- { عن أبى جعفر ( ع ) : ضرب عيسى ( ع ) برجله فظهرت عين ماء تجرى ;

از امام باقر(ع) روايت شده: عيسى(ع) (هنگام ولادت) پاى خود را بر زمين زد، پس چشمه آب روانى ظاهر شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 5

5- تكلم عيسى ( ع ) در گهواره و معرفى خود ، از معجزات او و برهانى كافى بر پاكدامنى مريم ( س ) و مبرّابودن او از اتهامات مردم بود .

فأشارت إليه . .. قال إنّى عبداللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 61 - 1

1 - معجزه عيسى ( ع ) در احياى مردگان ، دليلى آشكار بر امكان معاد

و إنّه لعلم للساعة

ضمير در {إنّه} به عيسى(ع) برمى گردد. آن حضرت از آن جهت دليل بر امكان معاد است كه مى توانسته مردگان را زنده كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 8

8 - معجزات و دلايل روشن ، پشتوانه رسالت عيسى ( ع ) بود .

فلمّا جاءهم بالبيّن_ت

{بيّنه} (مفرد {بيّنات}) به معناى دليل روشن است. از مصاديق بينات، معجزات مى باشد.

معجزه ولادت عيسى(ع)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 4،11،13

4- تولد عيسى ( ع ) ، امرى خارق العاده و اعجازآميز بود .

قال ربّك هو علىَّ هيّن

11- حضرت عيسى ( ع ) و آفرينش او بدون پدر ، نشانه اى بزرگ براى پى بردن مردم به قدرت خداوند

و لنجعله ءاية للناس

ضمير مفعولى {لنجعله} به عيسى(ع) بازمى گردد. تنوين {آيةً}، مفيد تفخيم است; يعنى بدان جهت عيسى(ع) را به تو عطا كرديم كه او را براى مردم آيتى بزرگ قرار دهيم.

13- تولد عيسى ( ع ) بدون پدر و نشانه بودن او براى قدرد خداوند و رحمت الهى بودن او ، از مقدرات خداوند و غير قابل تغيير بود .

كذلك . .. و لنجعله ءاية للناس و رحمة منّا و كان أمرًا مقضيًّا

جمله {كان أمراً مقضيّاً} ممكن است تنها در باره تولد عيسى(ع) باشد و ممكن است به هر سه موضوعى كه در آيه ذكر شده است، مربوط باشد. {مقضيّاً} اسم مفعول از {قضاء} است; يعنى آنچه قطعى شده و فيصله يافته باشد. {أمر} در معانى {فرمان} و {حادثه} استعمال مى شود. كلمه {مقضيّاً} قرينه بر اراده معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 2

2 - تولد عيسى از مريم بدون پدر ، معجزه بزرگ الهى بود .

و جعلنا ابن مريم و أُمّه ءاية

نكره آمدن {آية} براى تفخيم است و آن به معناى نشانه اى بزرگ مى باشد.

معلم عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 17

17

_ خداوند آموزگار مسيح در فراگيرى علوم ، معارف دين و كتب آسمانى

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

مقام عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 11

11 _ حضرت مسيح ( ع ) ، كلمه اى از جانب خداوند

بكلمة من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 45 - 4،5،9،13،14

4 _ عظمت و اهميّت بشارت اعطاى عيسى به مريم

اذ قالت الملئكة يا مريم انّ اللّه يبشرك

چون جمعى از فرشتگان اين بشارت را آوردند و نه يك فرشته، عظمت و اهميّت آن استفاده مى شود.

5 _ عيسى ( ع ) ، كلمه اى والا ، از جانب خداوند

انّ اللّه يبشرك بكلمة منه اسمه المسيح عيسى ابن مريم

{كلمة} به صورت نكره، دلالت بر عظمت آن دارد. گويا كلمه اى است كه به جهت عظمت آن، ناشناخته است.

9 _ وجاهت و آبرومندى حضرت مسيح در دنيا و آخرت

اسمه المسيح عيسى ابن مريم وجيهاً فى الدنيا و الاخرة

13 _ عيسى ( ع ) ، از مقربان درگاه الهى

عيسى ابن مريم . .. و من المقربين

14 _ عظمت عيسى ( ع ) ، نزد خداوند

يبشّرك بكلمة منه . .. وجيهاً ... و من المقربين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 46 - 4،5،6

4 _ حضرت عيسى ( ع ) ، انسانى ممتاز و استثنايى

و يكلّم الناس فى المهد و كهلا

سخن گفتن عيسى (ع) در گهواره، نشانگر شخصيّت ممتاز و استثنايى اوست.

5 _ عيسى ( ع ) ،

صالحى از نسل صالحان

اسمه المسيح عيسى ابن مريم . .. و من الصالحين

6 _ صلاح و شايستگى عيسى ( ع ) ، مژده خداوند به مريم

يبشرك بكلمة منه . .. و من الصالحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 6

6 _ مقام والاى حضرت عيسى ( ع ) و تقرّب وى در پيشگاه خداوند

انّى متوفّيك و رافعك الىّ

{رافعك الىّ}، كنايه از قُرب آن حضرت نزد خداست; چون قُرب مكانى براى خداوند، تصوّر ندارد.

مقامات عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 20

20 _ شخصيت فوق العاده حضرت عيسى ( ع ) زمينه غلو و گزافه گويى مسيحيان در مورد ايشان

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 5

5 _ شخصيت والاى مسيح ( ع ) و مقام بلند فرشتگان ، مانع آنها از بندگى خداوند نيست .

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة المقربون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 4

4 _ حضرت عيسى ( ع ) ، داراى منزلتى والا و ارجمند در پيشگاه خدا

و قفينا على ءاثرهم بعيسى ابن مريم

نام بردن عيسى(ع) از ميان انبياى بنى اسرائيل، حكايت از ويژگى مقام آن حضرت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع،

يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 2،3،4

2- بندگى خداوند ، اولين اعتراف عيسى ( ع ) و بالاترين مقام در ديدگاه آن حضرت

قال إنّى عبداللّه

تقديم وصف بندگى، حتى بر نبوت و داشتن كتاب آسمانى، نشانه اين است كه در ديدگاه عيسى(ع)، اين وصف برتر از ساير مقام هاى اوبود.

3- حضرت عيسى ( ع ) در دوران نوزادى ، داراى كتاب الهى و مقام نبوت بوده است .

ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

4- حضرت عيسى ( ع ) در خردسالى ، خود را بنده خدا ، صاحب كتاب آسمانى و پيامبرى الهى معرفى كرد .

قال إنّى عبداللّه ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 34 - 2

2- حضرت عيسى ( ع ) فرزند مريم ( ع ) و داراى منزلتى والا است .

ذلك عيسى ابن مريم

{ذلك} براى اشاره به بعيد به كار مى رود. به كار بردن آن در جايى كه مورد اشاره نزديك باشد، بيانگر برجستگى منزلت مورد اشاره و بزرگداشت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 9

9- فرزند مريم ( س ) ( عيسى ( ع ) ) ، پرتو روح الهى و داراى مقامى بس بلند در پيشگاه خداوند

فنفخنا فيها من روحنا

اضافه {روح} به {نا} اضافه تشريفى و براى بيان شرافت و عظمت اين روح است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 5

5 - پيامبر اسلام ( ص ) و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى ( ع ) چهره هاى شاخص انبياى الهى اند .

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم و منك و من نوح و إبرهيم و موسى و عيسى ابن مريم

ذكر نام اين انبيا پس از آوردن واژه {النبيّين} ذكر خاص پس از عام بوده و مى تواند نشانه برترى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 4

4 - نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراسلام ( ص ) ، پيامبران اولواالعزم و داراى شريعت

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و موسى و عيسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 4

4 - عيسى ( ع ) ، از پيامبران الهى

و قفّينا بعيسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 11

11 - فرزند حضرت مريم ( س ) ( عيسى ( ع ) ) ، پرتو روح الهى و داراى مقامى بس بلند در پيشگاه خداوند

فنفخنا فيه من روحنا

اضافه {روح} به {نا}، اضافه تشريفى و براى بيان شرافت و عظمت اين روح است.

مكان استقرار عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 5،12،13

5 - استقرار مريم و نوزادش ( عيسى ) ، در سرزمينى بلند ، آرام و داراى

آبى روان

و ءاوين_هما إلى ربوة ذات قرار و معين

12 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : قال أميرالمؤمنين ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { و آديناهما إلى ربوة ذات قرار و معين } قال الربوة الكوفة و القرار المسجد و المعين الفرات ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه اميرالمؤمنين(ع) درباره سخن خداى _ عزّوجلّ _ {و آويناهما إلى ربوة ذات قرار و معين} فرمود: مراد از {ربوة} كوفه و {قرار} مسجد [كوفه] و {معين} فرات است}.

13 - { عن النبى ( ص ) انّه تلا ه_ذه الآية { و آويناهما إلى ربوة ذات قرار و و معين } . . . قال : هى بالشام بأرض يقال لها الغوطة ، مدينة يقال لها دمشق هى خير مدن الشام ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه آن حضرت آيه {و آويناهما إلى ربوة ذات قرار و معين} را قرائت كرد و فرمود: اين (ربوه) در شام است در سرزمينى بنام غوطه. آن شهرى است به نام دمشق كه بهترين شهرهاى شام است}.

مكذبان عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 37 - 2

2- گروهى از مردم زمان مريم به عيسى ( ع ) و گفته هاى او ايمان آوردند و گروهى كفر ورزيدند .

فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 9

9 - بنى اسرائيل ، به رغم روشن بودن معجزات و دلايل حقانيت رسالت عيسى ( ع ) ، آنها را نپذيرفتند .

فلمّا جاءهم بالبيّن_ت قالوا ه_ذا

سحر

مكذبان عيسى(ع) در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 37 - 3

3- قيامت ، روزى سخت و هلاكت بار براى كفرورزان به عيسى ( ع ) و گفته هاى او

فويل للذين كفروا من مشهد يوم عظيم

{ويل}، يعنى عذاب و هلاكت (لسان العرب). هلاكت بار بودن قيامت كنايه از شدت عذاب است، در حدى كه اگر در قيامت نيز مرگ وجود مى داشت گرفتاران به عذاب، زنده نمى ماندند.

منشأ استبعاد خلقت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 60 - 7

7 - بعيد شمردن شيوه آفرينش عيسى ( ع ) ، نشأت يافته از بى توجهى به قدرت بى نهايت خداوند است .

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً . .. إن هو إلاّ عبد أنعمنا ... و لو نشاء لجعلنا منكم م

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) {لمّا ضرب ابن مريم} نظر به جنبه خلقت عيسى(ع) دارد. ب) اين آيه در مقام رفع استبعاد و انكار مشركان مكه است كه براى خداوندى كه قادر به آفرينش تمامى انسان ها به صورت ملك است، خلقت عيسى(ع) بدون پدر امرى ساده مى باشد.

منشأ امنيت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 1

1- حضرت عيسى ( ع ) در گهواره ، برخوردارى خود را از سلامت و امنيت كامل ، در مراحل تولد ، مرگ و رستاخيز ، اعلام كرد .

والسل_م علىّ يوم ولدت و يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

{ال} در {السلام} براى استغراق

خصوصيات است، يعنى سلام كامل جامع و داراى همه خصوصيات، از همين جهت اين سلام با سلام در مورد حضرت يحيى(ع) از نظر خصوصيات متفاوت است.

منشأ تعاليم عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 1

1 _ تعليمات عيسى ( ع ) و دستورات وى به امت خويش به تمامى برگرفته شده از فرامين خداوند

ما قلت لهم الا ما امرتنى به

منشأ حق پذيرى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 6

6- عنايات خداوند به عيسى ( ع ) ، او را فردى حق پذير ، خوش بخت و نرم خو ساخته بود .

و لم يجعلنى جبّارًا شقيًّا

منشأ خلقت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 34 - 6

6- عيسى ( ع ) ، كلمه خداوند و پديدار شده به فرمان او بود .

ذلك عيسى ابن مريم قول الحقّ

منصوب بودن {قول} ممكن است به جهت حال بودن آن باشد و نيز محتمل است كه منصوب به فعل مدح محذوف باشد. براساس اين دو احتمال، مراد از {قول الحقّ} گفتار خداوند در خلقت عيسى(ع) (فرمان {كن}) است.

منشأ سعادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 6

6- عنايات خداوند به عيسى ( ع ) ، او را فردى حق پذير ، خوش بخت و نرم خو ساخته بود .

و لم يجعلنى جبّارًا شقيًّا

منشأ سلامتى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم

- 19 - 33 - 1

1- حضرت عيسى ( ع ) در گهواره ، برخوردارى خود را از سلامت و امنيت كامل ، در مراحل تولد ، مرگ و رستاخيز ، اعلام كرد .

والسل_م علىّ يوم ولدت و يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

{ال} در {السلام} براى استغراق خصوصيات است، يعنى سلام كامل جامع و داراى همه خصوصيات، از همين جهت اين سلام با سلام در مورد حضرت يحيى(ع) از نظر خصوصيات متفاوت است.

مؤمنان به عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 37 - 2

2- گروهى از مردم زمان مريم به عيسى ( ع ) و گفته هاى او ايمان آوردند و گروهى كفر ورزيدند .

فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين كفروا

مهمترين رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 1

1 - پيام اصلى و بنيادين عيسى ( ع ) ، دعوت مردم به توحيد در ربوبيت و پرستش خداوند يكتا است .

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 8

8 - دعوت به سوى خدا ، محور مسؤوليت حضرت عيسى ( ع )

من أنصارى إلى اللّه

نام عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 10

10 _ مسيح ، لقب حضرت عيسى ، و عيسى ، اسم او *

انما المسيح عيسى ابن مريم

معمولا اسم را توصيف به {ابن} مى كنند بنابراين {عيسى} اسم آن حضرت و در نتيجه {مسيح} لقب

او خواهد بود.

نامگذارى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 45 - 6

6 _ نامگذارى فرزند مريم به عيسى و مسيح ، از جانب خداوند

اسمه المسيح عيسى ابن مريم

نبوت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 10،14

10 _ يحيى ، تصديق كننده و مبلغ رسالت و نبوت عيسى بن مريم ( س )

مصدقاً بكلمة من اللّه

{كلمة اللّه}، عيسى بن مريم است; به دليل آيه چهل و پنجم از سوره آل عمران.

14 _ اعتقاد به نبوّت عيسى ( ع ) ، ارزشى براى يحيى

مصدقاً بكلمة من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 66 - 1

1 _ احتجاج بحقّ نصارا ، با يهود ، درباره اثبات نبوّت حضرت عيسى ( ع )

حاججتم فيما لكم به علم

احتجاج نصارا در موردى كه علم داشتند، عبارت بود از نبوّت حضرت عيسى (ع) كه اين احتجاج، حق بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 3

3 _ موسى و عيسى از انبياى الهى و داراى كتاب

و ما اُوتى موسى و عيسى

ظاهراً مراد از {ما اُوتى}، كتاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 5

5 _ حضرت عيسى ( ع ) ، فرزند مريم ( ع ) و رسولى از جانب خداست .

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 4

4 _ ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، عيسى ، ايوب ، يونس ، هارون و سليمان عليهم السلام از پيامبران پس از نوح ( ع ) و مخاطب وحى

و أوحينا إلى إبرهيم . .. و سليمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 8

8 _ حضرت عيسى ( ع ) ، فرزند مريم و پيامبر خداست .

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 1

1 _ حضرت عيسى ( ع ) ، فرستاده اى از جانب خدا پس از پيامبران يهود

و قفينا على ءاثرهم بعيسى ابن مريم

{قفينا} از مصدر {تقفية} به معناى چيزى را به دنبال چيزى ديگر آوردن است و ضمير {ءاثرهم} به {النبيين} بر مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 8

8 _ حضرت داود ( ع ) و عيسى ( ع ) از پيامبران بنى اسرائيل مى باشند .

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 -

3،4،11

3- حضرت عيسى ( ع ) در دوران نوزادى ، داراى كتاب الهى و مقام نبوت بوده است .

ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

4- حضرت عيسى ( ع ) در خردسالى ، خود را بنده خدا ، صاحب كتاب آسمانى و پيامبرى الهى معرفى كرد .

قال إنّى عبداللّه ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

11- { عن رسول اللّه ( ص ) : . . . و ه_ذا عيسى بن مريم ( ع ) . . . حين أشارت إليه . . . قال : إنّى عبداللّه آتانى الكتاب } . . . أُعطى كتاب النبوة و أُوصى بالصلاة والزكاة فى ثلاثة أيّام من مولده و كلّمهم فى اليوم الثانى من مولده . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: . .. و اين عيسى بن مريم(ع) است كه وقتى مريم به او اشاره كرد گفت: {إنّى عبداللّه آتانى الكتاب} ... كتابِ نبوت به او داده شد و به نماز و زكات سفارش گرديد (و اين همه) ظرف سه روز پس از ولادت او بود و در روز دوم ولادت با مردم سخن گفت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 7،12

7 - تنها امتياز عيسى ( ع ) بر ساير بنى اسرائيل ، برخوردارى آن حضرت از نعمت خدادادى نبوت بود .

إن هو إلاّ عبد أنعمنا عليه

12 - عيسى ( ع ) ، پيامبرى مبعوث شده براى بنى اسرائيل *

و جعلن_ه مثلاً لبنى إسرءيل

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه ذكر {مثلاً لبنى اسرائيل} از اين باب باشد كه عيسى(ع) تنها براى بنى اسرائيل مبعوث شده

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 20

20- { سماعة بن مهران قال : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) قول اللّه عزّوجلّ { فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل } فقال : نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد ( ص ) . . . ;

سماعة بن مهران مى گويد: از امام صادق(ع) درباره آيه {فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل} سؤال كردم، حضرت فرمود: آنان نوح، ابراهيم، موسى، عيسى (ع) و محمد(ص) هستند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 4،6

4 - عيسى ( ع ) ، از پيامبران الهى

و قفّينا بعيسى

6 - بعثت عيسى ( ع ) ، پس از موسى ( ع ) و پيامبران بعد از او بوده است .

ثمّ قفّينا على ءاث_رهم برسلنا و قفّينا بعيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 2

2 - عيسى ( ع ) ، پيامبرى مبعوث شده براى بنى اسرائيل

ي_بنى إسرءيل إنّى رسول اللّه إليكم

نجات عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 1،2،3،4،7

1 _ توفّى ( نجات ) ، عروج ، تطهير حضرت عيسى ( ع ) و غلبه پيروان آن حضرت بر دشمنان ، مكر خداوند در برابر مكر كافران

و مكروا و مكر اللّه . .. اذ قال اللّه يا عيسى انّى متوفّيك ... فوق الذين كفروا

بنابراينكه {اذ}، متعلّق به {مكر اللّه} باشد، يعنى مكر خداوند هنگام

بوده كه عيسى را بسوى خويش عروج داد و . .. .

2 _ بشارت خداوند به عيسى ( ع ) بر نجات آن حضرت از مكر كافران

فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر . .. و مكروا و مكر اللّه ... اذ قال اللّه يا عيسى انّ

3 _ خاطره نجات حضرت عيسى ( ع ) از دست كافران ، سرگذشتى شايسته تذكر براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

اذ قال اللّه يا عيسى انّى متوفّيك

بنابراينكه {اذ}، مفعول به براى {اذكر} يا {اذكروا} كه در تقدير است، باشد.

4 _ نجات و تطهير حضرت عيسى ( ع ) ، توسّط خداوند

انّى متوفّيك . .. و مطهّرك

7 _ خداوند ، حضرت عيسى ( ع ) را از جامعه آلوده به كفر ، نجات داد .

و رافعك الىّ و مطهّرك من الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 158 - 3

3 _ نجات حضرت مسيح ( ع ) از توطئه قتل ، با معراج وى به سوى خدا

و ما قتلوه و ما صلبوه . .. بل رفعه اللّه إليه

نزول انجيل بر عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 7

7 - اعطاى كتاب از سوى خداوند به عيسى ( ع )

و ءاتين_ه الإنجيل

نسب عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 5

5- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( زكريا ، يحيى ، عيسى ، موسى و هارون ( ع ) ) از نسل اسرائيل ( يعقوب ) بودند .

من

النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

نصرت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 9

9 - حواريون به دعوت عيسى ( ع ) ، پاسخ مثبت داده و براى يارى او اعلام آمادگى كردند .

قال الحواريّون نحن أنصار اللّه

نعمت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 15

15 _ عيسى ( ع ) و مشخصات بارز و برجسته او ، نعمتى الهى براى مريم

اذكر نعمتى عليك و على ولدتك اذ ايدتك بروح القدس . .. اذ جثتهم بالبينت

به نظر مى رسد ياد نكردن از نعمتهاى داده شده به مريم، با آنكه عنوان {نعمتى عليك و ولدتك} مقتضى ياد كردن از آنها نيز بود، اشاره به اين حقيقت دارد كه خود عيسى(ع) و مشخصات ياد شده وى همان نعمتى است كه خداوند به مريم (ع) عطا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 4

4- عيسى ( ع ) ، موهبتى ويژه از جانب خداوند به مريم ( س ) بود .

إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غل_مًا زكيًّا

با وجود آن كه القاى روح عيسى(ع) به مريم(س) با وسائط ديگر هم امكان پذير بوده است، ولى فرستادن جبرئيل و بشارت به مريم و برشمردن ويژگى هاى آن موهبت، جملگى بر ويژه بودن آن موهبت دلالت دارد.

نعمتهاى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 2،4،5،18

2 _ حضرت مسيح ( ع ) ، وظيفه دار

ياد كرد نعمت هاى ارزانى شده بر وى و مادرش مريم

اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم اذكر نعمتى عليك و على ولدتك

4 _ خداوند ، در روز قيامت و در مجمع پيامبران ، نعمت هاى ارزانى شده به عيسى و مادرش مريم رابه وى يادآورى خواهد كرد .

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول . .. اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم اذكر نعمتى عليك و عل

كلمه {اذ} در {اذ قال اللّه} بدل اشتمال براى كلمه {يوم . ..} مى باشد.

5 _ نعمت هاى ويژه ارزانى شده به عيسى ( ع ) ، به منزله نعمتهايى الهى براى مادرش مريم

اذكر نعمتى عليك و على ولدتك

نعمتهاى شمرده شده در اين بخش از آيات نعمتهايى است كه خداوند به عيسى(ع) عطا كرده است و از نعمتهاى ويژه خداوند به مريم سخنى به ميان نيامده است، بنابراين مى توان گفت عطاى آن نعمتها به عيسى(ع) به منزله عطاى آنها به مادرش مريم است.

18 _ آگاهى مسيح به كتاب و حكمت و تورات و انجيل ، از نعمت هاى خاص خدا به آن حضرت

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 1

1- زكريا ، يحيى ، مريم ، عيسى ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل و ادريس ( ع ) برخوردار از نعمت ويژه خداوند

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم

{ؤُول_ئك} اشاره به تمامى موارد ذكر شده در سوره مريم از آغاز تا اين آيه است و روشن است كه مراد از نعمت در جمله {أنعم اللّه . ..}

نعمت هاى معمولى و متعارف نيست، چرا كه افراد ديگر نيز از اين گونه نعمت ها برخوردارند. پس نعمتى كه با لسان امتنان بر اين گروه بيان گرديده، نعمتى ويژه است.

نفى الوهيت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 3

3 _ حضرت مسيح از آنجا كه هرگز از بندگى خدا ابايى نداشت نه خداست و نه فرزند او .

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه

جمله {لن يستنكف} تعليل و احتجاج ديگرى است بر اينكه مسيح(ع) نه خداست و نه فرزند او يعنى او خود را از بندگان خدا مى داند چگونه ممكن است خدا يا فرزند او و يا يكى از اقانيم ثلاثه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 5

5 _ عيسى ( ع ) ، پسر مريم ( نه فرزند خدا )

و قفينا على ءاثرهم بعيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 4،6،11

4 _ مسيح ( ع ) فرزند مريم نه خدا و نه زده او

المسيح ابن مريم

6 _ زاده شدن مسيح ( ع ) از مريم ( ع ) گواهى روشن بر خدا نبودن او

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

تصريح به فرزندى مسيح(ع) براى مريم، براى بيان اين حقيقت است كه فرزند بودن (مخلوق بودن) با الوهيت تنافى دارد.

11 _ دعوت مسيح ( ع ) به پرستش خداى يگانه ، دليل و گواهى روشن بر خدا نبودن او

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم و

قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو

جمله حاليه {و قال المسيح} استدلالى است بر رد پندار الوهيت براى مسيح(ع).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 2،4،5،7،16

2 _ مسيح ( ع ) نه خداست و نه فرزند خدا .

ما المسيح ابن مريم الا رسول

حصر اضافى در جمله {ما المسيح . ..} ناظر به پندارهايى است كه مسيحيان درباره حضرت مسيح(ع) اظهار مى داشتند كه در آيات قبل پاره اى از آنها ذكر شد.

4 _ زاده شدن مسيح ( ع ) از مادر ، دليل روشن بر خدا نبودن او

قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. ما المسيح ابن مريم

توصيف مسيح(ع) به فرزندى او براى مريم _ پس از بيان ادعاى الوهيت مسيح(ع) _ رد پندار خدا بودن اوست.

5 _ مسيح ( ع ) رسولى همانند رسولان گذشته كه نه خدا بودند و نه فرزند او

ما المسيح ابن مريم الا رسول قد خلت من قبله الرسل

7 _ روا بودن مرگ براى مسيح ( ع ) نشانه خدا نبودن وى

قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. الا رسول قد خلت من قبله الرسل

جمله {قد خلت من قبله الرسل} كه اشاره به امكان رحلت و مرگ مسيح(ع) دارد، برهانى براى رد پندار الوهيت آن حضرت است.

16 _ نيازمندى مسيح ( ع ) و مادرش مريم ( ع ) به تغذيه ، دليلى روشن بر خدا نبودن آنها

كانا يأكلان الطعام

جمله {كانا يأكلان الطعام} برهانى عليه اعتقاد به الوهيت مسيح(ع) و مادرش مريم است ; يعنى آنها به اين دليل نمى توانند خدا باشند كه گرسنه مى شوند و نياز به تغذيه و

دفع فضولات آن دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 6،30

6 _ عيسى ( ع ) ، فرزند مريم و نه فرزند خدا

اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم

به نظر مى رسد تصريح به فرزندى عيسى براى مريم در برابر اين ادعاى مسيحيان مى باشد كه وى فرزند خداست.

30 _ توجه به وابستگى معجزات عيسى ( ع ) به اذن خداوند ، از ميان برنده پندار الوهيت وى

اذ تخلق . .. فتكون طيراً باذنى و تبرى الاكمه و الابرص باذنى

معجزاتى همچون حيات بخشى به اجسام بى جان و زنده كردن مردگان زمينه ساز پندار الوهيت براى ارائه كننده چنين معجزاتى است، تكرار كلمه {باذنى} در فرازهاى مختلف آيه مورد بحث براى برطرف كردن چنين پندارى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 9،13،16،20

9 _ عيسى ( ع ) در قيامت منكر ادعاى گزاف الوهيت براى خود و مادرش مريم

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق

13 _ اعتراف عيسى ( ع ) به شايسته نبودن خويش و مادرش مريم براى خدايى ، دليل واهى بودن عقيده مسيحيان به الوهيت آنان

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق

16 _ آگاه نبودن خداوند به ادعاى الوهيت عيسى ( ع ) _ على رغم آگاهى مطلق او _ دليل روشن بر نبود چنين ادعايى در گفته هاى عيسى ( ع )

ان كنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى

20 _ دانايى خداوند به درون عيسى ( ع ) و بى خبرى عيسى ( ع ) از

درون خداوند ، دليل نفى الوهيت عيسى ( ع ) و حصر آن به خداوند .

سبحنك . .. تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك انك انت علّم الغيوب

جمله {سبحنك ما يكون لى . .}، بيانگر يگانگى خداوند و نفى الوهيت از عيسى(ع) است و جمله {تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ...} كه حاكى از محدوديت علمى عيسى(ع) و علم مطلق خداوند است، به منزله دليل آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 8

8 _ اعتراف علنى عيسى ( ع ) به بندگى خداوند ، دليل وى بر پوچى ادعاى مسيحيان مشرك ( همتايى وى با خداوند )

ءانت قلت . .. ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

نقش عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 7

7- عيسى ( ع ) ، وظيفه دفاع از مادر خويش در مقابل تهمت هاى مردم را به عهده گرفت .

فإمّاترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

توصيه مادر به سكوت از جانب عيسى(ع) بدان معنا بود كه او نگران دفاع از خود نباشد، چرا كه عيسى(ع) خود آن را انجام خواهد داد. سخن گفتن عيسى(ع) با مادر پس از ولادت، اين اطمينان را به مريم داده بود كه او براين كار كاملاً توانا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 14

14- { عن النبى ( ص ) : { و جعلنى مباركاً أين ما

كنت } قال : معلّماً و مؤدباً ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: {جعلنى مباركاً. ..}، يعنى خدا مرا تعليم دهنده و ادب آموز قرار داد}.

نقل مكان عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 4

4 - نقل مكان كردن مريم به همراه نوزادش ( عيسى ) ، به محلى ديگر غير از زادگاه او

و ءاوين_هما إلى ربوة

{إيواء} (مصدر {آوينا}) به معناى امكان و جاى دادن است. {ربوة} نيز به تپه و هر زمين بلند گفته مى شود. {ذات قرار} (مرادف {مستقر}) به معناى جاى زيست است و {معين} به آبى كه بر روى زمين جارى باشد، گفته مى شود.

نوزادى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 10،11،12،13،14

10 _ عيسى ( ع ) برخوردار از توان سخن گويى در دوران نوزادى و خردسالى خويش

تكلم الناس فى المهد

11 _ سخنان عيسى ( ع ) در كودكى گفتارى حكيمانه و همسنگ با سخنان او در دوران كهولت و كمال رشد

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

بديهى است كه سخن گفتن عيسى(ع) در سن كهولت نعمتى خاص براى وى نيست بنابراين عطف {كهلا} بر {فى المهد} مى تواند اشاره به اين باشد كه سخن گفتن او به هنگام نوزادى همانند دوران رشد يافتگى وى بوده است.

12 _ روح القدس ، توانايى بخش عيسى ( ع ) براى گفتگوى با مردم در گهواره به هنگام بزرگسالى و آغاز دوران پيرى

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

{كهل} به مردى گفته مى شود

كه دوران جوانى را سپرى كرده و در آغاز دوران پيرى است جمله {تكلم الناس . ..} بيان مصداقى است از جمله {ايدتك بروح القدس}.

13 _ توان مسيح ( ع ) بر سخن گفتن با مردم در تمامى مراحل حيات خويش _ دوران شيرخوارگى و بزرگسالى _ از جمله نعمت هاى خاص خداوند بر آن حضرت

اذكر نعمتى عليك . .. تكلم الناس فى المهد و كهلا

14 _ گفتگوى عيسى ( ع ) با مردم در گهواره ، از نعمت هاى خاص الهى به مادرش مريم .

اذكر نعمتى عليك و على ولدتك . .. تكلم الناس فى المهد و كهلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 3،4

3- حضرت عيسى ( ع ) در دوران نوزادى ، داراى كتاب الهى و مقام نبوت بوده است .

ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

4- حضرت عيسى ( ع ) در خردسالى ، خود را بنده خدا ، صاحب كتاب آسمانى و پيامبرى الهى معرفى كرد .

قال إنّى عبداللّه ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 2،5

2- عيسى ( ع ) در كودكى ، فرخندگى و فزايندگى خير و خوبى را از صفات خدادادى خويش برشمرد .

و جعلنى مباركًا أين ما كنت

5- اقامه نماز و پرداخت زكات در تمامى عمر ، از توصيه هاى خداوند به عيسى ( ع ) در نخستين روز هاى زندگى او

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

نيازهاى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75

- 14،16

14 _ تغذيه ، نياز روزمره مسيح ( ع ) و مادرش مريم ( ع )

كانا يأكلان الطعام

فعل مضارع {يأكلان} دلالت بر استمرار دارد و حاكى از نياز دائمى آنان به غذاست.

16 _ نيازمندى مسيح ( ع ) و مادرش مريم ( ع ) به تغذيه ، دليلى روشن بر خدا نبودن آنها

كانا يأكلان الطعام

جمله {كانا يأكلان الطعام} برهانى عليه اعتقاد به الوهيت مسيح(ع) و مادرش مريم است ; يعنى آنها به اين دليل نمى توانند خدا باشند كه گرسنه مى شوند و نياز به تغذيه و دفع فضولات آن دارند.

نيازهاى معنوى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 2

2- عيسى ( ع ) ، خود را چون همه مردم ، موجودى نيازمند به ربوبيت خدا دانست و آن را به همگان اعلام كرد .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

نيكى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 1

1- رفتار نيك با مادر و گرامى داشت وى ، سيرت الهى و خوى خدادادى عيسى ( ع ) ، از آغاز ميلاد

و برًّا بولدتى

وحى به عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 6

6- عيسى ( ع ) در معرفى خويش به مردم ، دريافت فرمان خداوند به نماز و زكات را از ويژگى هاى خويش برشمرد .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

وضوح معجزات عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 9

9 -

بنى اسرائيل ، به رغم روشن بودن معجزات و دلايل حقانيت رسالت عيسى ( ع ) ، آنها را نپذيرفتند .

فلمّا جاءهم بالبيّن_ت قالوا ه_ذا سحر

وفادارى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 2

2 _ عيسى ( ع ) ، وفادار به حريم رسالت خويش ، در ابلاغ فرامين خداوند

ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه

ولادت تكوينى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 26

26 _ عيسى ( ع ) ، برخوردار از ولايت تكوينى

و اذ تخلق من الطين . .. و تبرى الاكمه و الابرص باذنى و اذ تخرج الموتى باذنى

ولادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 156 - 10

10 _ اتهام ارتباط نامشروع مريم ( ع ) با مردى نجار به نام يوسف ، و باردار شدن وى به عيسى ( ع ) ، بهتان بزرگ يهود به ساحت پاك مريم

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

امام صادق(ع): . .. الم ينسبوا مريم بنت عمران الى انها حملت بعيسى من رجل نجار اسمه يوسف ... .

_______________________________

امالى صدوق، ص 92، ح 3، مجلس 22; تفسير برهان، ج 1، ص 426، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 4،6

4 _ مسيح ( ع ) فرزند مريم نه خدا و نه زده او

المسيح ابن مريم

6 _ زاده شدن مسيح ( ع ) از مريم ( ع ) گواهى روشن

بر خدا نبودن او

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم

تصريح به فرزندى مسيح(ع) براى مريم، براى بيان اين حقيقت است كه فرزند بودن (مخلوق بودن) با الوهيت تنافى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 4

4 _ زاده شدن مسيح ( ع ) از مادر ، دليل روشن بر خدا نبودن او

قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. ما المسيح ابن مريم

توصيف مسيح(ع) به فرزندى او براى مريم _ پس از بيان ادعاى الوهيت مسيح(ع) _ رد پندار خدا بودن اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 1

1- توجه ويژه به آيات سرگذشت مريم و تشريح داستان تولد عيسى در قرآن ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

واذكر فى الكت_ب مريم

{اذكر} خطاب به پيامبر(ص) است. آن حضرت بدون دستور خاص نيز آيات نازل شده را در قرآن بيان مى كرد. هدف از تأكيد بر ذكر اين آيات، بيان اهميت ماجراى باردارى مريم به عيسى و تأثير عميق آن در جامعه آن روز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 4

4- خداوند ، هم زمان با ولادت عيسى ( ع ) ، در نقطه اى پايين تر از مكان استقرار مريم ( س ) ، جويبارى پديدار ساخت .

فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى قد جعل ربّك تحتك سريًّا

{سرىّ} به معناى نهر كوچك است و به معناى {رفيع} نيز استعمال شده است، ولى جمله {اشربى} _ در آيات بعد _ قرينه بر

اراده معناى اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 2،8

2- حضرت عيسى ( ع ) در زمان تولد ، داراى جسم و روحى سالم و آماده رشد و كمال بود .

والسل_م علىّ يوم ولدت

8- حضرت عيسى ( ع ) همانند ديگر انسان ها ، داراى تولد ، مرگ و رستاخيز و خود معترف به آن است .

يوم ولدت و يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 2،14

2- توهم فرزند بودن عيسى ( ع ) براى خداوند ، برخاسته از تحليل نادرست ماجراى تولد و سخن گفتن معجزنماى او بود .

ذلك عيسى ابن مريم . .. ما كان للّه أن يتّخذ من ولد

نفى فرزند از خداوند پس از بيان قصه تولد عيسى(ع) مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه گروهى اين نوع امور معجزه آسا را دليل فرزند خدابودن او قرار داده اند.

14- ماجراى تولد و سخن گفتن عيسى ( ع ) ، نمودى از حاكميت اراده الهى بر هستى است ; نه نشان فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. إذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 6

6 - باردارى مريم ( س ) و تولد مسيح ( ع ) ، با دميده شدن روح الهى در او

فنفخنا فيه من روحنا

ولايت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 -

آل عمران - 3 - 49 - 17

17 _ عيسى ( ع ) ، برخوردار از ولايت تكوينى

انّى اخلق لكم . .. فانفخ فيه فيكون طيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 14

14 _ پندار غلط و خلافگويى يهود ، در مورد تولد و مرگ حضرت عيسى ( ع )

قولهم على مريم بهتناً عظيماً. و قولهم إنّا قتلنا المسيح ... ما لهم به من علم

ويژگى خلقت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 12

12 _ خلقت حضرت عيسى ( ع ) ، خلقتى خارق العاده و بدون پدر

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه و كلمته القها إلى مريم

انتساب مسيح(ع) به مادرش مريم(ع) دلالت بر خلقت او بدون واسطه پدر دارد.

ويژگى معجزه عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 41

41 _ معجزه حضرت عيسى ( ع ) در شفاى بيماران و زنده كردن مردگان متناسب با شيوع بيمارى در آن زمان و نياز شديد مردم به طب بود .

و تبرى الاكمه و الابرص باذنى و اذ تخرج الموتى باذنى

امام رضا(ع): . .. {ان اللّه تبارك و تعالى بعث عيسى فى وقت ظهرت فيه الزمانات و احتاج الناس الى الطب فاتاهم من عند اللّه تعالى بما لم يكن عندهم مثله، و بما احيى الهم الموتى و ابرء الاكمه و الابرص باذن اللّه ... .

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 80، ح 12، ب 32; نورالثقلين، ج 1، ص 342، ح 145.

ويژگيهاى بركت عيسى(ع)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 3

3- خير و بركت وجود عيسى ( ع ) ، به مكان و يا مردمى خاص محدود نيست .

و جعلنى مباركًا أين ما كنت

ويژگيهاى حشر عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 3

3- سلامت و امنيت كامل براى عيسى ( ع ) در لحظه مرگ و هنگامه رستاخيز ، تضمين شده و تغيير ناپذير است .

والسل_م علىّ . .. يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

ويژگيهاى خلقت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 7

7 - عيسى ( ع ) انسانى تكوين يافته بدون واسطه پدر

و ءاتينا عيسى ابن مريم

قرآن با تصريح به اينكه عيسى(ع) فرزند مريم(ع) است - بر خلاف آنچه متعارف است كه انسان را به پدرش منسوب مى كنند - اشاره به نكاتى دارد; از جمله، پيدايش عيسى(ع) بدون واسطه پدر و رد پندار نارواى يهوديان كه او را به مردى نجار نسبت مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 3

3- عيسى ( ع ) در برشمردن ويژگى هايش ، بر پيدايش خود بدون پدر تأكيد ورزيد .

و برًّا بولدتى

عيسى(ع) در مورد نيكى كردن، تنها از مادر خود ياد كرد و ذكرى از پدر به ميان نياورد تا در گفتار هم اين مطلب را كه مادرش پاكدامن است، تأييد كرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19

- 34 - 3،7

3- عيسى ( ع ) ، بدون پدر تكوين يافته بود .

ذلك عيسى ابن مريم

نسبت دادن عيسى(ع) به مادرش مريم _ با توجه به غير متعارف بودن انتساب به مادر _ گوياى برداشت ياد شده است.

7- در باره ماهيت حضرت عيسى ( ع ) ( بشربودن و تكوين يافتن او بدون پدر ) در طول تاريخ ترديدهايى ناروا وجود داشته است .

ذلك عيسى ابن مريم . .. الذى فيه يمترون

{الذى} وصف است براى {عيسى} يا {قول الحقّ} و {إمتراء} (مصدر {يمترون}) به معناى شك و ترديد كردن است. غايب ذكرشدن صيغه {يمترون} از آن حكايت دارد كه كسانى غير از مسلمانان در باره حضرت عيسى(ع) به عقايدى پاى بند بودند كه برپايه يقين استوار نبود.

ويژگيهاى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 12

12 - تأييد شدن عيسى ( ع ) با روح القدس ، از ويژگى هاى آن حضرت

و أيدنه بروح القدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 11

11- ويژگى هاى حضرت عيسى ( ع ) ، از اولين لحظه ميلاد او بروز كرد .

فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى قد جعل ربّك تحتك سريًّا

كلمه {من تحتها} (از پايين او) دلالت مى كند كه حضرت عيسى(ع) هنگامى اين سخنان را گفته كه هنوز مادرش، حتى او را به آغوش نگرفته و بر دامن خويش ننشانده بود، شناخت حالات مادر و پى بردن به نيازهاى روحى او، بيانگر عمق توان مندى هاى حضرت عيسى(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- مريم - 19 - 31 - 6

6- عيسى ( ع ) در معرفى خويش به مردم ، دريافت فرمان خداوند به نماز و زكات را از ويژگى هاى خويش برشمرد .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 11

11- حضرت عيسى ( ع ) داراى حياتى ويژه در آخرت

و يوم أُبعث حيًّا

با اين كه فعل {أُبعث} بر زنده شدن دلالت دارد، تصريح به {حيّاً} ممكن است به خاطر ويژگى حيات اخروى عيسى(ع) در مقايسه با ديگران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 1

1 - عبوديت و بندگى خداوند ، بارزترين ويژگى حضرت عيسى ( ع )

إن هو إلاّ عبد أنعمنا عليه

ويژگيهاى مرگ عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 3

3- سلامت و امنيت كامل براى عيسى ( ع ) در لحظه مرگ و هنگامه رستاخيز ، تضمين شده و تغيير ناپذير است .

والسل_م علىّ . .. يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

ويژگيهاى نبوت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 1

1 - رسالت عيسى ( ع ) ، متكى به ادله و براهين آشكار

و لمّا جاء عيسى بالبيّن_ت

{بيّنات} (جمع {بيّنة}) به معناى دلايل و حجت هاى روشن و آشكار است.

ويژگيهاى ولادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 11

11- ويژگى هاى حضرت عيسى ( ع )

، از اولين لحظه ميلاد او بروز كرد .

فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى قد جعل ربّك تحتك سريًّا

كلمه {من تحتها} (از پايين او) دلالت مى كند كه حضرت عيسى(ع) هنگامى اين سخنان را گفته كه هنوز مادرش، حتى او را به آغوش نگرفته و بر دامن خويش ننشانده بود، شناخت حالات مادر و پى بردن به نيازهاى روحى او، بيانگر عمق توان مندى هاى حضرت عيسى(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 4

4- عيسى ( ع ) با سالم خواندن مرحله ولادت خويش از هر عيب و ناپسندى ، بر مبرّابودن مادرش مريم ( س ) از اتهامات نارواى مردم تأكيد كرد .

والسل_م علىّ يوم ولدت

هدايت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 4

4 _ زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از هدايت خاص خداوند بهره مند بودند.

و كلا هدينا . .. و من ذريته ... و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

هدايتگرى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 15

15 _ حضرت عيسى ( ع ) ، هدايتگر و احياگر انسانها *

انما المسيح . .. رسول اللّه و كلمته القها إلى مريم و روح منه

گفته شده مسيح را از آن جهت خداوند كلمه خويش خوانده كه همانند كلامش مايه هدايت مردمان است. و از آن جهت او را روح ناميد كه عامل حيات معنوى و نيز حيات مادى انسانها مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم

- 19 - 25 - 1

1- عيسى ( ع ) ، در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به تكان دادن درخت خرما و استفاده از ميوه آن راهنمايى كرد .

و هزّى إليك بجذع النخلة تس_قط عليك رطبًا جنيًّا

{هزّ} به معناى حركت دادن به چپ و راست است و به قرينه {إليك} در آن معناى {متمايل ساختن} نيز تضمين شده است. بنابراين {هزّى إليك}، يعنى درخت را به جانب خود بكش و به چپ و راست تكان ده اين راهنمايى چنان چه از آيه بعد پيدا است، به منظور تأمين غذاى مريم(س) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 13

13- مريم ( س ) با راهنمايى فرزندش عيسى ( ع ) ، روزه خود را در ارتباط با برخوردارى از رحمت گسترده خداوند ، اعلام كرد .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 7،12

7 - عيسى بن مريم ( ع ) ، از حواريون خواست او را در هدايت خلق به سوى خداوند يارى كنند .

كما قال عيسى ابن مريم للحواريّين من أنصارى إلى اللّه

12 - تلاش حواريون به همراه عيسى ( ع ) ، براى هدايت بنى اسرائيل

ف_امنت طائفة من بنى اسرءيل و كفرت طائفة

هشدار عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 18

18 _ هشدار مسيح ( ع ) به بنى اسرائيل در مورد فرجام ناميمون شرك

قال المسيح . .. انه من يشرك باللّه فقد حرم

اللّه عليه الجنة

ظاهراً جمله {انه من يشرك . ..} گفتار حضرت مسيح(ع) مى باشد.

يأس عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 4

4 _ داود و عيسى ( ع ) ، مأيوس از ايمان كفرپيشگان قوم خويش *

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى ابن مريم

طرد ولعن كافران بنى اسرائيل از سوى داود و عيسى(ع) حكايت از يأس و نوميديشان از هدايت يافتن آن گروه دارد.

يهود دوران عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 5

5 - يهوديان ، گرفتار اختلافات پردامنه مذهبى در عصر بعثت عيسى ( ع )

لأُبيّن لكم بعض الذى تختلفون فيه

يهود و عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 156 - 3،7

3 _ يهوديان ، منكر رسالت حضرت مسيح ( ع )

و بكفرهم

تكرار {كفر} كه در اين بخش از آيات به يهوديان نسبت داده شده، حكايت از تعدد موارد كفرورزى آنان دارد. در برداشت فوق كفر _ به قرينه فرازهاى بعد _ انكار رسالت عيسى(ع) گرفته شده است.

7 _ كفرورزى يهود با انكار رسالت حضرت مسيح ( ع ) ، موجب گرفتار شدن آنان به لعنت خداوند

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {بكفرهم} عطف بر {بنقضهم} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا {بكفرهم} متعلق به فعل محذوف {لعناهم} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 2،3،6،14

2 _

يهود ، مردمى كفرپيشه و طغيانگر عليه عيسى ( ع ) ، على رغم اذعان به رسالت الهى وى

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

بر اين مبنا كه {رسول اللّه} دنباله سخن يهوديان {انا قتلنا . ..} باشد مى توان گفت اعتراف آنان به رسالت عيسى اعترافى واقعى و حقيقى بوده ولى در عين حال اقرار به كشتن وى داشته و اين حكايت از شدت خباثت آنان دارد.

3 _ استهزاى يهود نسبت به پيامبرى حضرت عيسى ( ع ) *

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {رسول اللّه} گفتار يهوديان باشد، بر اين اساس به نظر مى رسد اقرار آنان به رسالت عيسى(ع) به منظور تمسخر بوده است.

6 _ يهود _ بر خلاف پندارشان _ حضرت عيسى ( ع ) را نكشتند و به دار نيز نياويختند .

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم . .. و ما قتلوه و ما صلبوه

14 _ پندار غلط و خلافگويى يهود ، در مورد تولد و مرگ حضرت عيسى ( ع )

قولهم على مريم بهتناً عظيماً. و قولهم إنّا قتلنا المسيح ... ما لهم به من علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 158 - 1

1 _ عدم حضور حضرت مسيح ( ع ) در بين مردم ، پس از توطئه قتل وى توسط يهود

و ما قتلوه. بل رفعه اللّه إليه

چنانچه عيسى(ع) پس از توطئه قتل در بين مردمان حضور مى داشت، همگان به اشتباه خويش پى مى بردند و واهى بودن قصه صليب بر مدعيان آن

روشن مى گشت و جمله {رفعه اللّه اليه} در حقيقت جواب اين سؤال است كه اگر وى كشته نشد چرا پس از واقعه قتل در بين مردمان ديده نشد.

يهود و قتل عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 1،4،7،8،10،15،16

1 _ يهود ، مدعى كشتن حضرت مسيح ( ع )

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

4 _ ادعاى كشتن حضرت مسيح ( ع ) _ على رغم اعتراف به پيامبرى وى _ مايه گرفتارى يهود به لعنت و غضب خداوند

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

بدان احتمال كه {قولهم} عطف بر {نقضهم} در آيه 155 باشد.

7 _ يهوديان ، به اشتباه شخص ديگرى را به جاى حضرت عيسى ( ع ) به دار آويخته و كشتند .

و ما قتلوه و ما صلبوه و لكن شبه لهم

استدارك در جمله {و لكن شبه لهم} رساى به اين است كه يهوديان شخصى را به گمان اينكه حضرت عيسى(ع) است به دار آويخته و او را به قتل رساندند.

8 _ اختلاف يهود ، در اصل رخداد قتل و به دار آويخته شدن عيسى ( ع )

إنّ الذين اختلفوا فيه

10 _ ادعاى يهود در مورد كشته شدن حضرت عيسى ( ع ) ، بر پايه گمان بود ، نه علم و يقين .

إنّ الذين اختلفوا فيه لفى شك منه ما لهم به من علم الا اتباع الظن

15 _ يهوديان ، قطعاً حضرت عيسى ( ع ) را نكشتند .

و ما قتلوه يقيناً

16 _ يهود به جاى حضرت عيسى ( ع ) جوانى را كه

به شكل آن حضرت در آمده بود كشتند وبه صليب كشيدند .

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه و ما قتلوه

امام باقر(ع): . .. و اخذوا الشاب الذى القى عليه شبح عيسى فقتل و صلب ... .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 103; نورالثقلين، ج 1، ص 569، ح 653.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109