علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد نوزدهم - حرف ظ

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد نوزدهم - حرف ظ/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع، تعريف،هدف، فايده،

پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات هرمنوتیک ومتودولوژی

می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین زمینه مراکز

قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به مجله بینات

شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن را درمنظومه

این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و نقش آن

درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن و صدها

نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست و يكم

سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به آنچه فرو

فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات وبينات است

و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقه

اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن

بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل نطق ظاهر

كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) – وجود لفظي

( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می کند و

حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی و کسانیکه

می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

ظالمان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ظالمان

{ظالمان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 13

13 _ هشدار خداوند به آدم ( ع ) و حوا به اين كه در صورت تناول از شجره ممنوعه ، از ستمكاران خواهند شد .

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 14

14 - ستمكارى ، عادت و رويه بنى اسرائيل

و أنتم ظلمون

برداشت فوق، بر اين اساس است كه: جمله {و أنتم ظالمون} جمله اى معترضه باشد نه حاليه; يعنى، شما مردمى ستم پيشه هستيد و گوساله پرستى نمودى از آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 9

9 - يهود ، مردمى ستم پيشه و ظالمند .

و أنتم ظلمون

جمله {و أنتم ظالمون} (و شما ستمكار بوديد) را مى توان جمله اى معترضه دانست. بر اين مبنا جمله مذكور بيانگر آن است كه: يهود نه تنها در مورد گوساله پرستى ستمكارى كردند، بلكه عادت و رويه آنها ستمگرى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 7،8

7 - يهود ، مردمى ستم پيشه اند .

و اللّه عليم بالظلمين

از مصداقهاى {الظالمين} - به قرينه صدر آيه و آيات پيشين - يهوديان مى باشد.

8 - گنهكاران ، ستمكارند .

بما قدمت أيديهم و اللّه عليم بالظلمين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 16،19

16 - خداوند به پيامبر ( ص ) هشدار داد كه در صورت پيروى از آراى يهود و نصارا ، از زمره ستمگران خواهد شد .

لئن اتبعت اهواءهم . .. إنك إذاً لمن الظلمين

19 - پيشوايان دين اسلام در صورت سازش كردن با پيروان ديگر اديان بر سر مسائل دينى ، از زمره ستگرانند .

و لئن اتبعت اهواءهم . .. إنك إذاً لمن الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 17

17 - كسانى كه براى خداوند مثل و مانندى بپندارند ، از ظالمانند .

و لو يرى الذين ظلموا

مقصود از {الذين ظلموا} مشركان مى باشد. تعبير كردن از مشركان به {الذين ظلموا} براى رساندن اين حقيقت است كه شرك ورزى، ظلم و تعدى به حق خداوند، (ضرورت يكتا دانستن او) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 7

7 - كافران محارب ، فتنه انگيزان و بازدارندگان از گسترش و حاكميت دين الهى ، ظالم هستند .

فلا عدون إلا على الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 23

23 _ ستمكاران ، فقط كسانى هستند كه از حدود الهى تعدّى كنند .

و من يتعد حدود اللّه فاولئك هم الظالمون

ضَمير فَصل {هُم} گوياى حَصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 23

23 _ دانايى گسترده خداوند به ستمگران

و اللّه عليم بالظّالمين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 254 - 12

12 _ كافران ، مصداق كامل ظالمان هستند .

و الكافرون هم الظالمون

مسلّماً تنها كافران ظالم نيستند; بنابراين مراد از حصر در جمله فوق، مى تواند اشاره به مصداقى كامل از ظلم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 21،24

21 _ عجز و واماندگى كافران و ستمگران ، در استدلال بر ربوبيّت غير خداوند

فبهت الّذى كفر و اللّه لا يهدى القوم الظّالمين

توصيف نمرود به {الّذى كفر} اشاره به علت بهت است ; يعنى نه تنها نمرود در انكار ربوبيّت خداوند وامانده شد; بلكه هر كافرى در مقابل برهان ابراهيم (ع) و متمسكان به قرآن، عاجز مى گردد.

24 _ ظالمان ، محروم از هدايت الهى

و اللّه لا يهدى القوم الظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 5

5 _ ستمگران ، محروم از هر گونه ياور

يا ايّها الّذين امنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذى . .. و لا تيمّموا الخبيث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 12،14

12 _ كفر ( انكار پيامبر ) ، ظلم است و كافران ، ظالم هستند .

فاما الذين كفروا . .. و اللّه لا يحبّ الظالمين

بنابراينكه جمله {و اللّه لا يحب الظالمين}، تعليل براى كيفر كافران باشد; يعنى چون كافران ظالم هستند، مستحق كيفرند.

14 _ مؤمنانى كه داراى اعمال صالح نباشند ظالم هستند . *

لذا گروه ياد شده در زمره ظالمين قرار مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

2 - آل عمران - 3 - 94 - 3

3 _ يهوديان ، بدعتگذار و دروغپردازانى سخت ستمگر

قل فاتوا بالتورية . .. فمن افترى ... فاولئك هم الظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 13

13 _ رويارويى و نبرد با اهل ايمان ، ظلم است و محاربانِ با اهل ايمان ، ظالم هستند .

ليقطع طرفاً من الّذين كفروا . .. فانّهم ظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 14

14 _ خداوند ، آگاه به ستمگران و ستمديدگان و آگاه به دادخواهى مظلومان است .

لايحب اللّه . .. إلاّ من ظلم و كان اللّه سميعاً عليماً

متعلق علم، مى تواند مطالبى باشد كه در آيه مطرح شده است، همانند ظالم، مظلوم و مقدار ستمى كه شده و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 160 - 1،3،10

1 _ ظلم يهود ، موجب حرام گشتن برخى از نعمت هاى پاكيزه و حلال بر آنان

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم

3 _ ظلم يهود ، موجب محروميت آنان از برخى نعمت هاى پاكيزه *

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم

بدان احتمال كه مراد از تحريم، تحريم تكوينى باشد ; بنابراين {حرمنا . ..} به اين معنا است كه خداوند يهود را از دستيابى به برخى طيبات محروم ساخت.

10 _ يهود ، ظالمانى منحرف و بسيار اغواگر

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و بصدّهم عن سبيل اللّه كثيراً

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 169 - 7

7 _ جاودانگى در جهنم ، كيفر كافران ستمگر

إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. خلدين فيها ابداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 16،23

16 _ كسانى كه بر مبناى مقررات و قوانين الهى حكم نكنند ، ستمكارند .

و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الظلمون

23 _ ستم پيشگى برخى از عالمان و سران يهود عصر پيامبر ( ص ) ، به دليل خوددارى آنان از قضاوت بر اساس تورات

فأولئك هم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 15،16

15 _ يهود و نصارا ، مردمى گمراه و ستمگر

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين

از مصاديق مورد نظر براى {الظلمين} _ به قرينه صدر آيه _ ، يهود و نصارا هستند.

16 _ مسلمانانِ پذيراى ولايت يهود و نصارا ، گمراه و از زمره ستمگرانند .

و من يتولهم منكم فانه منهم إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 8

8 _ بيماردلان سست ايمان ، از زمره ستمگران

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 107 - 9

9 _ شاهدان جايگزين در امر وصيت بايد در خاتمه سوگند خويش تأكيد كنند كه در صورت خيانت در شهادت از ستمكاران محسوب مى شوند .

فيقسمان باللّه إنّا اذاً لمن الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 1،2،8

1 _ افترازنندگان به خداوند، ظالمترين مردم هستند.

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا

2 _ تكذيب كنندگان آيات خداوند، ستمگرترين مردم هستند.

و من أظلم ممن . .. أو كذب بايته

8 _ علماى اهل كتاب، تكذيب كنندگان آيات الهى و ستمگرانى محروم از سعادت و رستگارى

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه . .. و من أظلم ... إنه لايفلح الظلمون

مراد از ضمير در {آتيناهم} به قرينه حكم و موضوع، عالمان اهل كتاب مى تواند باشد كه دريافت كنندگان كتب آسمانى هستند، نه مردم معمولى از يهود و نصارا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 20،21،23

20 _ پيامبر اكرم(ص) نبايد با طرد مؤمنان مستمند و فقير از اطراف خويش، خود را در جرگه ظالمان قرار دهد.

فتطردهم فتكون من الظلمين

21 _ رهبران و مبلغان دينى در صورت طرد مؤمنان مستمند و ضعيف از اطراف خويش، ستمكارند.

فتطردهم فتكون من الظلمين

23 _ كسانى كه از پيامبر(ص) خواهان طرد مؤمنان مستمند و ضعيف بودند، ستمگرند.

فتطردهم فتكون من الظلمين

در صورتى كه ال در {الظالمين} عهد باشد، گزينش عنوان ستمگر براى مذكورين در آيه (درخواست كنندگان طرد) تصريح به ستمگر بودن آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 17

17 _ مغالطه گران و ياوه گويان و جدل كنندگان در مورد قرآن و آيات الهى ستمكارند.

الذين يخوضون فى ءايتنا . .. مع القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 2،4،5

2 _ ظالمترين مردم كسانى

هستند كه به دروغ چيزى را به خداوند نسبت دهند و به او افترا زنند.

و من أظلم ممن افترى على الله كذبا

4 _ يهوديان به سبب ادعاى نازل نشدن وحى بر هيچيك از بشر ظالمترين مردم هستند.

إذ قالوا ما أنزل الله على بشر من شىء . .. و من أظلم ممن افترى على

5 _ مدعيان دروغى نزول وحى بر خود (متنبيان) ظالمترين مردمانند.

و من أظلم . .. أو قال أوحى إلىّ و لم يوح إليه شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 3،4

3 _ گمراه كنندگان و گمراه شوندگان هر دو ظالمند.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا

مراد از {بعض} گمراه كنندگان و مراد از {بعضا} گمراه شوندگانند كه هر دو متصف به ظلم شده اند. گفتنى است تنوين {بعضا} عوض مضاف اليه است، يعنى: {نولى بعض الظالمين بعضهم}.

4 _ جنيان اغواگر و آدميان اغواشده، هر دو از ظالمانند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس . .. و كذلك نولى بعض الظلمين بعضها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 12

12 _ خداوند كسانى را كه با كفرورزى، خويش را در زمره ستمكاران قرار داده اند، رستگار نمى سازد.

إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 13

13 _ كسانى كه با افترا به خداوند احكام دروغين جعل مى كنند، ستمگر و محروم از هدايت خداوندند.

إن الله لا يهدى القوم الظلمين

{ال} در {القوم} عهد است و با توجه به آيات قبل مراد از {قوم} همان كسانى هستند كه

با افترا به خداوند موجبات گمراهى مردم را فراهم مى سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 25

25 _ عن أبى عبدالله(ع) فى قوله: {فمن اضطر غير باغ و لاعاد} قال: الباغى الظالم و العادى الغاصب.

از امام صادق(ع) درباره آيه {فمن اضطر غير باغ و لاعاد} روايت شده است: مراد از {باغى}، ستمگر و مراد از {عادى}، غاصب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 2

2 _ جوامع بى اعتنا به قوانين دين و اعراض كنندگان از ولايت خداوند، از ظالمان هستند.

اتبعوا . .. قالوا إنا كنا ظلمين

ظالم خواندن اقوام هلاك شده پيشين پس از فرمان به تبعيت از قوانين دين و بر حذر داشتن مردم از پذيرش ولايت غير خدا، بيانگر آن است كه پذيرش ولايت غير خدا و پيروى نكردن از قوانين دين، ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 5

5 _ هشدار خداوند به آدم و حوا كه در صورت خوردن از شجره نهى شده از ستمكاران خواهند بود.

و لا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 1

1 _ افترازنندگان بر خدا و تكذيب كنندگان آيات الهى، ستمكارترين مردمند.

فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا أو كذب بأيته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 41 - 5،6

5 _ مجرمان از ستمكاران هستند.

كذلك نجزى الظلمين

6 _ آنان كه آيات

الهى را دروغ بشمارند و از سر تكبّر آنها را انكار كنند، از ستم پيشگانند.

إن الذين كذبوا . .. كذلك نجزى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 45 - 1،2،3،4،6

1 _ اعراض كنندگان از راه خدا ( دين و معارف الهى ) از زمره ستمكارانند .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين يصدون عن سبيل اللّه

{صدّ} مصدر {يصدّون} مى تواند به معناى اعراض كردن باشد و مى تواند به معناى مانع شدن و باز داشتن به كار رود. در صورت اول {يصدّون} فعلى لازم است و در صورت دوم فعلى است متعدى. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

2 _ كسانى كه مردم را از پيوستن به راه خدا باز دارند ، ستمكارند .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين يصدون عن سبيل اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يصدون} از {صدّ} به معناى بازداشتن باشد. قابل ذكر است كه بر اين مبنا كلمه اى همانند {الناس} مفعول آن خواهد بود كه به خاطر وضوحش در كلام نيامده است.

3 _ آنانكه در پى كج و ناهنجار جلوه دادن راه خدا هستند ، از گروه ظالمانند .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين ... يبغونها عوجاً

بغى به معناى خواستن و جستجو كردن است. {ها} در {يبغونها} به تقدير لام مى باشد و عوجا (كجى و انحراف)، مفعول به است بنابراين {الذين يبغونها عوجاً} يعنى: آنانكه در جستجوى كجى براى دين الهى هستند حال يا در لابلاى معارف دينى در جستجوى مواردى هستند كه آنها را نكاتى انحرافى بنمايانند و يا اينكه با تحريف حقايق دين، آنها را به مسائلى

انحرافى تبديل مى كنند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

4 _ آنانكه در پى ناهنجار كردن و منحرف ساختن راه خدايند ، از زمره ستمكارانند و در قيامت مورد لعنت خدا قرار خواهند گرفت .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين ... يبغونها عوجاً

برداشت فوق بر اساس دومين مصداقى است كه در توضيح برداشت قبل براى پى جويى اعوجاج در دين بيان شده است.

6 _ منكران قيامت از زمره ستمكارانند و در قيامت از رحمت خدا محروم خواهند بود .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين ... و هم بالأخرة كفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 148 - 11

11 _ بنى اسرائيلِ زمان موسى بر اثر ارتداد و گرايش به گوساله پرستى از ستمكاران شدند .

اتخذوه و كانوا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 28

28 _ شرك ، ظلم است و مشركان مردمى ظالم هستند .

و لاتجعلنى مع القوم الظلمين

مراد از {الظلمين} همان مشركان و گوساله پرستان هستند. بنابراين هدف از آوردن كلمه {الظلمين} به جاى {المشركين} ظالم خواندن مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 30

30 _ ناسپاسى قوم موسى و تمرد ايشان از فرمان هاى خدا ، ستمى بود كه آنان بر خود روا داشتند .

و قطّعنهم . .. و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 6

6 _ يهوديان متخلف از حكم روز شنبه ( حرمت

تلاش براى كسب مال و صيد ماهى ) مردمانى فاسق و ظالم در پيشگاه خداوند

و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 177 - 2

2 _ كفرپيشگان با تكذيب آيات الهى همواره بر خويش ستم مى كنند .

و أنفسهم كانوا يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 3

3 _ كفار قريش برخوردار از روحيه زورمدارى و سلطه جويى

أنتم قليل مستضعفون . .. تخافون أن يتخطفكم الناس

چون آيه ناظر به حالات مسلمانان تا پيش از هجرت است، مصداق مورد نظر از {الناس}، مشركان مكه و كفار قريش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 8،10

8 _ تكذيب كنندگان آيات و نشانه هاى خداوند ظالم هستند .

كذبوا بايت ربهم . .. و كل كانوا ظلمين

10 _ فرعونيان ، امت هاى پيش از آنان و كفرپيشگان مكه ، از زمره ظالمان

و كل كانوا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 8

8 _ كافران و مشركان ، مردمانى ستم پيشه اند .

و اللّه لايهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 5

5 _ مسلمانانى كه با كفار و دشمنان اسلام پيوند دوستى و موالات مى بندند ، مردمانى ستم پيشه اند .

إن استحبوا الكفر على الإيمن و من يتولهم منكم فأولئك هم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 47 - 11

11 _ متخلفان جنگ تبوك ، مردمى ستم پيشه

لو خرجوا . .. و اللّه عليم بالظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 13،15

13 _ منافقان ، زيان زننده به جامعه اسلامى ، مروج كفر ، تفرقه افكن ميان مؤمنان ، ظالم و دوزخى اند .

اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقاً . .. و إرصاداً ... فانهار به فى نار جهنم

15 _ بناكنندگان مسجد ضرار ، از ظالمان و سقوط كنندگان در آتش دوزخند .

و الذين اتخذوا مسجداً ضراراً . .. فانهار به فى نار جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 52 - 2،3

2 _ مردمى كه با عذاب استيصال نابود مى شوند ، مردمى ظالم و ستم پيشه بوده و در عذاب جاودان اخروى ، معذّب خواهند بود .

أثم إذا ما وقع . .. ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد

3 _ مشركان تكذيب كننده پيامبر ( ص ) و قرآن ، مردمى ظالم و ستم پيشه اند .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به . .. ثم قيل للذين ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 4

4 _ فرعون و اشراف اطراف او ، مردمى ددمنش و ستم پيشه بودند .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 106 - 7

7 _ كسانى كه غير خداوند را نيايش و عبادت كنند ، ظالم هستند .

و لاتدع من

دون اللّه . .. فإنك إذاً من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 1،2،4،6،7

1_ كسانى كه مردم را از پيوستن به راه خدا ( دين و معارف الهى ) بازدارند ، از زمره ستمكارانند .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

فعل {يصدون} به معناى باز مى دارند و نيز به معناى اعراض مى كنند، آمده است. برداشت فوق براساس معناى اول است.

2_ اعراض كنندگان از راه خدا ، از ستمكارانند .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

4_ آنان كه در پى ناهنجار نشان دادن راه خدا هستند ، ستمكارند .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين ... يبغونها عوجًا

{يبغونها عوجاً}; يعنى ، در جست و جوى انحراف براى راه خدا هستند. جست و جوى انحراف براى راه خدا ، گاهى به ايجاد انحراف در آن است و گاهى منحرف جلوه دادن آن مى باشد. برداشت ياد شده ناظر به دومين شيوه است.

6_ كسانى كه درپى منحرف ساختن دين و معارف الهى هستند ، ستمكارند و در آخرت به لعنت خدا گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين ... يبغونها عوجًا

7_ منكران آخرت از ستمكارانند و در قيامت از رحمت خداوند ، محروم خواهند بود .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين ... هم بالأخرة هم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 15

15_ ظلم و ستم سران و اشراف قوم نوح به محرومان و مستضعفان آن قوم

لاأقول للذين تزدرى أعينكم . .. إنى إذًا لمن الظ_لمين

جمله {إنى إذًا

لمن الظالمين} تعريضى است به سران و اشراف قوم نوح كه شما با اين پندار _ كه محرومان شايسته خير نيستند _ در حق آنان ستم مى كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 8

8_ كفر ، ستمگرى است و كفر پيشگان ستمگرند .

و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 2

2_ قوم ثمود ، مردمانى ستمكار بودند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 4

4_ قوم لوط ، به خاطر آلوده بودن به عمل شنيع لواط ، در پيشگاه خداوند مردمى ستمكار محسوب مى شدند .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 8

8_ قوم شعيب ، مردمانى ستمكار بودند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

مقصود از {الذين ظلموا} قوم شعيب است كه به شركورزى ، انكار رسالت شعيب(ع) و كم فروشى و بى عدالتى در داد و ستد اصرار مىورزيدند. تعبير كردن از آنان به ستمكاران ، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 3،5

3_ شركورزى ، انكار پيامبران و ارتكاب گناه ، ستمهايى است كه مشركان ، كافران و گنه كاران در حقِ خود روا مى دارند .

و ل_كن ظلموا أنفسهم

مقصود از ظلم به نفس _ كه جمله {ظلموا أنفسهم} گوياى آن است _ هم گناهان و هم آثار

و تبعات آن مى باشد. برداشت فوق ناظر به لِحاظ نخست است.

5_ اقوام هلاك شده گذشته : قوم نوح ، عاديان ، ثموديان ، قوم شعيب و لوط و فرعونيان ، با شركورزى و انكارِ رسالت پيامبران ، بر خويش ستم كردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

مراد از ضمير {هم} و مانند آن در آيه مورد بحث ، اقوامى است كه سرگذشت آنان در سوره هود بيان شده است; يعنى: قوم نوح ، عادو . ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 10

10- نقش تعيين كننده خداوند در تحولات تاريخ بشرى و نجات مردمان از ظلم و ستم

إذ أنج_كم من ءال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 10

10- اقوام كافرى كه با تعاليم انبيا به مخالفت برخاستند ، مردمانى ستمگر بودند .

و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم . .. فأوحى إليهم ... لنهلكنّ الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 8

8- كافرانى كه در برابر بينات و برهان هاى روشن انبيا لجاجت كرده و در مقابل آنان ايستادند ، مردمانى جبّار و منحرف بودند .

و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم . .. و خاب كلّ جبّار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 9

9- كفر ، ظلم است و كافران ، ظالمند .

يثبّت الله الذين ءامنوا . .. و يضلّ الله الظ_لمين

از مقابله {الظالمين} با {الذين آمنوا} استفاده مى شود كه ظالمان

همان كافران هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 78 - 1

1- مردم { ايكه } ( قوم شعيب ) مردمى ستم پيشه بودند .

و إن كان أصح_ب الأيكة لظ_لمين

نوع مفسران بر آنند كه مقصود از {ايكه} همان قوم شعيب هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 1

1- كافران ، كسانى اند كه با كفر خود ، به خويش ستم مى كنند .

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم

{الذين} صفت {الكافرين} و {ظالمى} حال براى آن است. مراد از {ظالمى أنفسهم} به قرينه لفظ {الكافرين} ظلم كنندگان به خود با انتخاب كفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 8

8- كافران ، با انكار حقانيت كتاب هاى آسمانى ، به خود ستم كردند .

و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 85 - 2

2- كافران ، ظالمند .

لايؤذن للذين كفروا . .. و إذا رءا الذين ظلموا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 7،8

7- نسبت دهندگان سحرزدگى به پيامبر ( ص ) ، مردمانى ستمكارند .

إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

8- كافران حق ناپذير ، مردمانى ظالم و ستم پيشه اند .

الذين لايؤمنون بالأخرة . .. إذ يقول الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 82 - 11

11- كافران حق ناپذير

، ظالمند و از موهبت رحمت و شفابخشى قرآن ، تنها خسارت و زيان به ارمغان مى برند .

شفاء و رحمة للمؤمنين و لايزيد الظ_لمين إلاّ خسارًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {ظالمين} _ به قرينه مقابله با {مؤمنين} _ كافران باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 11،12

11- افترا بر خداوند ، گناهى بزرگ است و افترازنندگان به او ، ستم كارترين مردمان اند .

فمن أظلم ممّن افترى على اللّه كذبًا

12- شرك ، گناهى بزرگ است و مشركان ، ظالم ترين مردمان اند .

اتّخذوا من دونه ءالهة . .. فمن أظلم ممّن افترى على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 20 - 7

7- حكومت ، در زمان زندگى اصحاب كهف ، حكومتى مستبد و ظالم بود .

إنّهم إن يظهروا عليكم يرجموكم أو يعيدوكم فى ملّتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 12

12- كافرانِ به حقايق نازل شده از سوى خداوند ، ظالم ، و سزاوار آتش اند .

الحقّ من ربّكم . .. و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 29

29- پيروان شيطان و گزينش كنندگان ولايت او ، ظالم اند .

بئس للظ_لمين بدلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 7

7- ساحل نشينان غرب سرزمين ذى القرنين ، مردمى كفرپيشه و ستم كار بودند

.

قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب

تعبير {تعذّب} نشانگر آن است كه آنان مستحق كيفر بوده اند و دليل آن _ به قرينه آيات بعد _ ستم گرى و كفر آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 4

4- مردم بى ايمان و فاقد عمل صالح ، در بينش ذوالقرنين ، مردمى ظالم بودند .

قال أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

مقابله بين دو گروه {من ظلم} و {من ءامن. ..} حكايت از آن دارد كه ترك ايمان و عمل صالح ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 38 - 7

7- كافران از زمره ستم كاران و گمراهان اند .

فويل للذين كفروا . .. ل_كن الظ_لمون اليوم فى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 7

7- منكران معاد ، در زمره ستم كاراند .

و يقول الإنس_ن . .. و نذر الظ_لمين فيها جثيًّا

از منكران معاد به عنوان {ظالم} ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 5

5- ظلم ، اسراف است و جوامع ستمگر ، مصداق بارز مسرفان تاريخ اند .

و أهلكنا المسرفين . .. و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة

خداوند در دو آيه قبل، دشمنان پيامبران را به مسرفان توصيف كرد (و أهلكنا المسرفين) و در اين آيه بسيارى از اقوامى را كه به خاطر دشمنى با دين الهى، نابود شده اند، به ظالمان

توصيف فرمود. از ارتباط اين دو آيه، مى توان فهميد كه ظالمان همان مسرفان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 4

4- رفاه زدگان و خوشگذرانان جوامع ، ظالم و ستمگراند .

قرية كانت ظالمة . .. ما أُترفتم فيه ... إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 29 - 6

6- ادعاى الوهيت ظلم است و مدعيان خدايى ، ظالم اند .

و من يقل منهم إنّى إل_ه . .. كذلك نجزى الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 53 - 4

4 - بيمار دلان و افراد سنگ دل ، مردمانى ظالم و بى دادگر

للذين فى قلوبهم مرض و القاسية قلوبهم و إنّ الظ_لمين لفى شقاق بعيد

مراد از {ستمگران} افراد بيمار دل و قسى القلب است و {شقاق} به معناى مخالفت و ستيزه جويى مى باشد. {بعيد} صفت {شقاق} و به معناى دور و دراز است; يعنى، اين گروه ستمگر، در ستيزجويى دور و درازى با حق هستند; مقصود اين كه فاصله ميان آنها و حق، چنان زياد است كه نبايد هيچ گونه اميدى به دست برداشتن آنها از مخالفت و ستيزه جويى با آن داشت. در واقع، اين توصيه اى است به پيامبر(ص) كه از آنها قطع اميد كند و به ايمان آوردن آنان دل نبندد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 3

3 - مشركان عصر بعثت ، مردمى ظالم و ستمگر

ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 8

8 - بى گمان منافقان ، ظالم و ستمگراند .

بل أُول_ئك هم الظ_لمون

معرفه آمدن مبتدا و خبر، همراه با ضمير فصل (هم) و آمدن مبتدا در قالب اسم اشاره (أُول_ئك)، همگى بر تأكيدى بر اين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 8،9

8 _ مشركان ، مردمانى ستمگر

و قال الذين كفروا . .. و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

9 _ هرگونه اتهام ناروا به پيامبر ( ص ) ( همچون سحر زدگى و . . . ) ظلم است و اتهام زنندگان ظالم اند .

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 7

7 _ تكذيب آيات و رسولان الهى ، ظلم است و تكذيب كنندگان ، مردمانى ظالم اند .

الذين كذّبوا بأي_تنا . .. كذّبوا الرسل ... و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا

مراد از {الظالمين} در آيه همان تكذيب كنندگان آيات و انبيا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 2

2 _ قوم عاد ، ثمود و اصحاب رسّ ، مردمانى ظالم و ستمگر و گرفتار عذاب دردناك الهى در قيامت

و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا . و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 4

4 - فرعونيان ، مردمى ستمگر و ظالم

أن ائت القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 21 - 6

6 - فرعون و دار و دسته اش ، عناصرى بيدادگر و ستم پيشه

ربّ نجّنى من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 11

11 - فرعون و دارودسته وى ، مردمى ظالم و بيدادگر بودند .

نجوت من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 37 - 8

8 - فرعونيان ، گروهى بيدادگر و ظالم بودند .

و قال موسى . .. إنّه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 7

7 - دشمنان دين خدا و كتاب هاى آسمانى ، عناصرى هواپرست و ظالم

و من أضلّ ممّن اتّبع هويه . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 8

8 - قوم لوط ، مردمى ظالم و ستم پيشه بودند .

إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 49 - 9

9 - مشركان مكه ، مردمى ستم پيشه و منكر آيات الهى بودند .

ما يجحد بأي_تنا إلاّ الك_فرون . .. و ما يجحد بأي_تنا إلاّ الظ_لمون

{ال} در {الظالمون} عهد بوده و اشاره به {الكافرون} در آيه چهل و هفت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 29 - 2

2 - مشركان ، مردمانى ظالم و ستم گرند و شرك ، از موارد

ستم است .

بل اتّبع الذين ظلموا أهواءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 57 - 4

4 - كافران ، مردمانى ظالم و ستم پيشه اند .

و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا . .. فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 12

12 - مشركان ، مردمانى ظالم اند .

فأرونى ماذا خلق الذين من دونه بل الظ_لمون

{ال} در {الظالمون} مى تواند عهد و اشاره به مشركان باشد كه مخاطب خداوند در آيه اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 8،12،19

8 - مشركان ، مردمانى ظالم اند .

و قال الذين كفروا لن نؤمن . .. و لو ترى إذ الظ_لمون

12 - كافران به قرآن ، مردمانى ظالم اند .

و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و لو ترى إذ الظ_لمون

19 - مستضعفان و مستكبران كافر ، هر دو ظالم اند .

و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّهم . .. يقول الذين استضعفوا للذين استكبروا

خداوند، پس از آن كه مشركان را مردمانى ظالم معرفى كرد به بيان تفضيلى مشاجره آنان پرداخت. اين نشان مى دهد كه مشركان ظالم به دو گروه مستضعف و مستكبر تقسيم مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 42 - 5

5 - مشركان ، مردمانى ظالم اند .

و يوم يحشرهم . .. أه_ؤلاء إيّاكم كانوا يعبدون ... نقول للذين ظلموا

به قرينه سياق، مراد از {الذين ظلموا} همان كسانى

اند كه غير خدا را مى پرستيده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 15

15 - كفر و نپذيرفتن دعوت پيامبران ، ظلم است و كافران ظالم اند .

و الذين كفروا لهم نار جهنّم . .. فما للظ_لمين من نصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 11

11 - شرك ، ظلم است و مشركان ، ظالم اند .

بل إن يعد الظ_لمون بعضهم بعضًا إلاّ غرورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 22 - 3

3 - شرك و تكذيب معاد ظلم است و مشركان و تكذيب گران معاد ، ظالم اند .

ه_ذا يوم الفصل الذى كنتم به تكذّبون . احشروا الذين ظلموا

برداشت ياد شده از ستم پيشه خواندن مشركان و تكذيب كنندگان معاد، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 63 - 3

3 - انكار قيامت ، ظلم است و منكران قيامت ظالم اند .

أءنّك لمن المصدّقين . .. إنّا جعلن_ها فتنة للظ_لمين

آيه شريفه در سلسله آيات مربوط به منكران قيامت قرار دارد كه آنان را به رنج و عذاب تهديد مى كند. تعبير كردن از آنها به خصوصيت ستم كار بودن، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 6

6 - منكران قيامت ، از زمره ستمگران اند .

الذين لايؤمنون بالأخرة . .. و لو أنّ للذين ظلموا

برداشت ياد شده به خاطر اين

نكته است كه خداوند، از منكران قيامت تعبير به ظالم كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 5

5 - مرفهان و برخورداران ناسپاس جامعه ، از ستمگران اند .

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء

{و الذين ظلموا من ه_ؤلاء}، هر چند اشاره به مرفهان ناسپاس در آغاز، بعثت دارد; ولى آيه شريفه بيانگر حكمى عامى و فراتر از مورد خاص نزول مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 11

11 - سرپيچى كنندگان از پيام وحى و روى گردانان از ياد قيامت ، ظالم و ستمگرند .

و كذلك أوحينا . .. و تنذر يوم الجمع ... و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 1

1 - ستم پيشگان متجاوز به حقوق مردم ، عرضه شونده به دوزخ و نزديك شونده به آن بدون هيچ اختيار

و تري_هم يعرضون عليها خ_شعين من الذلّ ينظرون من طرف خفىّ

تعبير {يعرضون عليها} به صيغه مجهول، ناگزيرى و بى اختيارى ظالمان در عرصه قيامت را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 8

8 - تفرقه گرايان در دين و راه انبيا ، انسان هايى ستمگر و مستحق عذاب اخروى

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم . .. فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين ظلموا من عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 21

21 - توبه نكردن

از استهزا ، طعن و نسبت دادن القاب زشت به مؤمنان ، باعث ورود حتمى فرد در زمره ظالمان

لايسخر قوم من قوم . .. و من لم يتب فأول_ئك هم الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 2

2 - كافران و اعراض كنندگان از عبادت خداوند ، ستمكار و ظالم اند .

و ما خلقت . .. إلاّ ليعبدون ... فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيش _ كه در زمينه هدف آفرينش و عبوديت بندگان به درگاه خداوند بود _ مطلب بالا استقاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 9 - 5

5 - برقراركنندگان روابط دوستانه و مسالمت آميز ، با كسانى كه به دين و سرزمين مسلمانان هجوم آورده اند ، ظالمان واقعى هستند .

و من يتولّهم فأُول_ئك هم الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 5 - 9

9 - قوم يهود ، گروهى ظالم و محروم از هدايت خداوند

الذين كذّبوا ب_اي_ت اللّه و اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 2

2 - يهوديان ، مردمى ظالم و ستمگراند .

و لايتمنّونه . .. و اللّه عليم بالظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 12

12 - قبطيان و كارگزاران فرعون ، مردمى ستمگر بودند .

و نجّنى من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

انسان - 76 - 31 - 8

8 - كفر و نپيمودن راه خدا ، ظلم است و كافران ظالم اند .

و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًاأليمًا

مقصود از {ظالمين} _ به قرينه آيات گذشته _ كافرانى هستند كه راه خدا را نمى پيمايند.

آثار اطاعت از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 2

2 - پيروى از جباران و ستم پيشگان ، درپى دارنده خشم و عذاب الهى است .

فأطاعوا . .. فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم

آثار اعتماد به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 2

2_ تمايل به ستمگران و اتكاى بر آنان ، موجب گرفتار شدن به آتش دوزخ است .

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا فتمسكم النار

آثار باستانى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 9

9- آثار به جا مانده از ستمگران گذشته ، عبرت انگيز و درس آموز است .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. و ضربنا لكم الأمثال

در برداشت فوق {مساكن} در جمله {و سكنتم فى مساكن الذين ظلموا أنفسهم . ..} كنايه از آثار به جا مانده گرفته شده است.

آثار پيروى از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 17

17_ انكار ربوبيت خدا ، مخالفت با پيامبران و برنامه هاى آنان و پيروى از ستمگران و سركشان ، درپى دارنده عذاب سهمگين قيامت

و نجّين_هم من عذاب غليظ. و تلك عاد جحدوا ... واتبعوا أمر كل جبار عنيد

آيه

مورد بحث ، بيانگر گناهانى است كه قوم عاد را به عذاب دنيوى و اخروى گرفتار ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 6

6 - پيروى از تمايلات جاهلانه ظالمان ، به معناى پذيرش ولايت و رهبرى آنان است .

و لاتتّبع أهواء . .. و إنّ الظ_لمين بعضهم أولياء بعض

با توجه به اين كه {إنّ الظالمين بعضهم أولياء. ..} تعليل براى نهى {لاتتبع} است، مفاد آيه شريفه چنين خواهد بود: اگر پيامبر يا موحد ديگرى، در برابر خواسته يا خواسته هاى هواپرستان جاهل تسليم شود، در حقيقت رهبرى و ولايت آن هواپرستان ظالم را پذيرفته است.

آثار تأثير از هدايت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 8

8 - نفرين بر ظالمان و گمراه كنندگان جامعه _ پس از نااميدى از هدايت آنان _ كارى پسنديده و روا

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

آثار ترس اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 2

2- ستمگران بر اثر وحشت روز قيامت ، از حركت پلك هاى چشم ناتوان و دلشان تهى از تدبير و چاره جويى خواهد بود .

يعمل الظ_لمون . .. لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 4

4 - آثار ترس و دلهره ، آشكار در چهره ستمكاران و منكران معاد ، در قيامت

ترى الظ_لمين مشفقين

واژه {ترى} اشعار به مطلب ياد شده دارد.

آثار ترك گرايش به ظالمان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 7

7_ پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان گرى ، تكيه نكردن بر ستمگران و اقامه نماز ، نيكوكارى و درپى دارنده اجر و پاداش الهى است .

فاستقم . .. و لاتركنوا ... أقم الصلوة ... فإن الله لايضيع أجر المحسنين

آثار حكومت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 5

5 - هلاكت دنيوى و آتش دوزخ ، پى آمد حكومت هاى مستكبر ، ستمگر و فاسد ( چونان فرعونيان )

إنّهم كانوا قومًا ف_سقين . .. إنّه لايفلح الظ_لمون ... و استكبر هو ... و جعلن_هم

آثار عذاب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 85 - 7

7 - باز ايستادن ظالمان تكذيب گر از نطق و سخن ، با مشاهده نزول عذاب الهى بر آنان

و وقع القول عليهم . .. فهم لاينطقون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از {وقع القول. ..} حلول عذاب باشد.

آثار عمل ناپسند ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 7

7 - عذاب دردناك و سخت ستمكاران در قيامت ، بازتاب عملكرد خود آنان است .

و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم . ترى الظ_لمين مشفقين ممّا كسبوا و هو واقع بهم

چنانچه كه مراد از {ما} در {ما كسبوا} عمل باشد و ضمير {هو} به آن بازگردد، از ارتباط دو آيه ، مى توان استفاده كرد كه {عذاب أليم} چيزى جز عملكرد انسان نيست.

آثار كيفر

دنيوى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 7

7- در صورت تصميم خداوند بر عقوبت و مؤاخذه دنيوى ظالمان ، همه انسان ها به هلاكت مى رسيدند و نسلشان منقرض مى شد . *

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابّة

احتمال دارد به قرينه {الناس} و {بظلمهم} و نيز تناسب كيفر با گناه گناهكار، مراد از {دابّة} انسانها باشد.

آثار گرايش به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 2،15

2_ تمايل به ستمگران و اتكاى بر آنان ، موجب گرفتار شدن به آتش دوزخ است .

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا فتمسكم النار

15_ { عن رسول الله ( ص ) : . . . من مدح سلطاناً جائراً و تخفّف و تضعضع له طمعاً فيه كان قرينه إلى النار . . . قال الله عزوجل : { و لاتركنوا إلى الذين ظلموا فتمسكم النار . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است: . .. كسى كه سلطان ستمگرى را به خاطر طمع داشتن به او، ستايش كند و در برابر او كوچكى و تواضع نمايد در آتش همنشين او گردد ... خداوند عزوجل فرمود: و لاتركنوا ...}.

آثار مرگ ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 1

1 - لحظه مرگ ، لحظه پايان يافتن شرارت ها و حق ستيزى هاى كافران و ستمگران

حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون

{حتى} براى بيان غايت شرارت ها و ستمگرى هاى كافران است.

آثار مؤاخذه

دنيوى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 7

7- در صورت تصميم خداوند بر عقوبت و مؤاخذه دنيوى ظالمان ، همه انسان ها به هلاكت مى رسيدند و نسلشان منقرض مى شد . *

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابّة

احتمال دارد به قرينه {الناس} و {بظلمهم} و نيز تناسب كيفر با گناه گناهكار، مراد از {دابّة} انسانها باشد.

آثار همنشينى با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 5

5 - حضور در جمع ظالمان ، دربردارنده خطر شمول عذاب آنها بر انسان

ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

آمرزش ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 10

10_ گناه كاران و ستم پيشگان نبايد از مغفرت الهى نااميد شده و خويشتن را سزاوار آمرزش ندانند .

إن ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم

{على} در {على ظلمهم} به معناى {مع} است.

ابزار مبارزه با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 8

8 - هنر شعر ، از ابزار كارآمد مبارزه با ظلم و ستمگران و حمايت از مظلومان

و انتصروا من بعد ما ظلموا

اتمام حجت با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 14

14- اتمام حجت خداوند پيش از فرستادن عذاب بر ستمگران

يوم يأتيهم العذاب . .. و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا

اينكه خداوند فرمود: ما چگونگى برخورد خود با

ستمگران را براى شمابيان كرديم (تبين لكم كيف فعلنا بهم)، مى تواند بيانگر اتمام حجت خداوند براى همه ستمگران پيش از عذاب باشد، به ويژه اينكه خداوند اين سخن را در پاسخ مهلت خواهى آنان مى فرمايد.

اجبار اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 1

1 - ستم پيشگان متجاوز به حقوق مردم ، عرضه شونده به دوزخ و نزديك شونده به آن بدون هيچ اختيار

و تري_هم يعرضون عليها خ_شعين من الذلّ ينظرون من طرف خفىّ

تعبير {يعرضون عليها} به صيغه مجهول، ناگزيرى و بى اختيارى ظالمان در عرصه قيامت را مى رساند.

اجتناب از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 41 - 7

7 _ پرهيز از پيوستن به ستمكاران و گرفتار شدن به كيفر آنان، هشدار خداوند به تمامى انسانها

و كذلك نجزى الظلمين

احتضار ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 12،18

12 _ مجازات اخروى ستمكاران بزرگ از نخستين لحظات احتضار و مرگ آغاز خواهد شد.

و لو ترى إذ الظلمون فى غمرت الموت

18 _ جان كندن ستمگران، همراه با تمسخر ملائكه قبض روح نسبت به آنان و بيان عجز آنان براى رهايى از مرگ است.

أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

ارزش دورى از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 3

3- دستيابى انسان ها به زندگى آرام و امن و به دور از سلطه جبّاران ، امرى بس مهم و ارزشمند

فأغرقن_ه و من معه .

.. اسكنوا الأرض

ازدياد گمراهى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 5

5 - افزودن گمراهى ، از عذاب هاى الهى براى ظالمان و گمراه كنندگان جامعه

و قد أضلّوا كثيرًا و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه پيامبران براى هدايت مردمان مبعوث شدند و افزودن گمراهى گمراه كنندگان، جنبه مجازاتى دارد نه ابتدايى.

استمداد اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 1

1 - ستمگران در قيامت ، براى رهايى خود از عذاب سخت الهى ، حاضراند دو چندان ثروت ها و دارايى هاى زمين را فدا كنند .

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض جميعًا و مثله معه لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم

استمداد از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 5

5_ مسلمانان نبايد در پايدارى بر دين و پيشبرد اهداف آن بر ستمگران ، اتكا كنند و از آنان يارى طلبند .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك . .. و لاتركنوا إلى الذين ظلموا

نهى از تمايل به ستمگران و اتكاى بر آنان ، پس از امر به استقامت در راه دين ، توجه دادن مؤمنان است به اين كه مبادا براى رسيدن به اين مقصود (استقامت در راه دين و پيشبرد اهداف آن) بر ستمگران تكيه كنند و از آنان يارى بخواهند.

استمهال ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 8،10

8- سرزنش

شدن ستمگران از جانب خداوند ، هنگام مهلت خواهى آنان در وقت نزول عذاب استيصال

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل ما لكم من زو

10- ستمگران در مهلت خواهى خويش از خداوند ، به هنگام مشاهده عذاب الهى ، براى پذيرش اسلام و پيروى از پيامبر ( ص ) راستگو نيستند .

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل

از پاسخ خداوند به مهلت خواهى ستمگران كه فرمود: شما على رغم وجود آيات و دلايل روشن، بر زوال ناپذيرى خود تأكيد داشتيد، به دست مى آيد كه اگر خداوند به آنان مهلت دهد باز هم به راه باطل خود ادامه خواهند داد.

استهزاهاى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 7

7 - عذاب قيامت ، همواره مورد انكار و استهزاى مشركان و ستمگران است .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

طبق نظر مفسران آنچه مورد استهزا قرار مى گرفت، قيامت و عذاب آن روز بود. گفتنى است آمدن فعل {كانوا} و كاربرد {يستهزءون} به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار دارد.

استهزاى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 18

18 _ جان كندن ستمگران، همراه با تمسخر ملائكه قبض روح نسبت به آنان و بيان عجز آنان براى رهايى از مرگ است.

أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 1

1- فرار نكردن و بازگشتن به زندگى مرفّه

، سخن استهزا آميز خداوند با مترفان ستمگر ، به هنگام نزول عذاب استيصال بر آنان

لاتركضوا وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

{الترف} به معناى تنعّم و برخوردارى از نعمت و {الترفه} به معناى خود نعمت است. و {مترف} نيز به كسى گويند كه از نعمت فراوان و رفاه بسيار برخوردار باشد، به گونه اى كه او را مغرور سازد (لسان العرب) و يا آن چنان در ناز و نعمت باشد كه كسى جلوگير او نباشد و هر چه دلش خواست آزادنه انجام دهد (قاموس المحيط). گفتنى است نهى و امر در جمله {لاتركضوا} و {إرجعوا...} براى طلب حقيقى نيست; بلكه مجاز و از باب تهكّم و استهزا است.

اصلاح ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 12

12 _ خداوند ، ترغيب كننده ستمكاران و گنهكاران به توبه و اصلاح خويش ( خودسازى )

فمن تاب . .. فإنّ اللّه يتوب عليه إنّ اللّه غفور رحيم

توجه دادن ستمكاران به مغفرت، رحمت و توبه پذيرى خداوند مى تواند به منظور ترغيب آنان به توبه و اصلاح باشد.

اضطراب اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 7

7 - نگاه ترس آلود و مضطرب ستمكاران به جهنم ، در كناره آتش دوزخ

ينظرون من طرف خفىّ

نگاه زير چشمى به جهنم ، كنايه از ترس و وحشت است .

اضطراب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 10

10- ستم پيشگان ، بى بهره از ثبات آرامش و فاقد اصول ثابت و سخن

استوار در زندگى دنيا و آخرتند .

يثبّت الله الذين ءامنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة و يضلّ الله ا

از مقايسه صدر و ذيل آيه و مقابله ظالمان با مؤمنان مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 12 - 3

3- وحشت و اضطراب شديد و ناگهانى جوامع ستمگر ، هنگام ظهور علايم و نشانه هاى عذاب الهى

فلمّا أحسّوا . .. إذا هم منها يركضون

مطلب ياد شده از {إذا}ى فجائيه _ كه دلالت بر امر ناگهانى و به دور از انتظار مى كند _ استفاده شده است; زيرا فرار ناگهانى دليل بر وجود نوعى اضطراب و وحشت است.

اضلال ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 7

7- ايجاد انحراف در دين ، از شيوه ها و ابزار هاى دنياپرستان و صاحبان زر و زور براى نيل به هدف هاى مادى خود

و أحلّوا قومهم . .. و جعلوا لله أندادًا ... قل تمتّعوا

اعتماد به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 6

6_ تكيه بر ستمگران براى گسترش توحيد و دين ، طغيان و خروج از حد و مرز تعيين شده است .

فاستقم كما أُمرت . .. لاتطغوا ... و لاتركنوا إلى الذين ظلموا

عبارت {و لاتركنوا . ..} مى تواند بيانگر مصداقى از {لاتطغوا} باشد و تفسيرى براى {كما اُمرت} تلقى گردد.

افساد ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 8

8 - ظلم

و جاه طلبى ، فسادگرى است .

ظلمًا و علوًّا . فانظر كيف كان ع_قبة المفسدين

افشاگرى از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 5،6

5 _ مظلوم ، مجاز به دشنام دادن ظالم و افشاگرى عليه اوست .

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم

6 _ مظلوم ، مجاز به هتك حرمت ظالم و آشكار ساختن خصلت هاى ظالمانه وى ، براى مردم

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم

مناسبت حكم و موضوع اقتضا مى كند كه گفته شود مراد از اظهار عيوب ظالم گفتارى است كه مظلوم به وسيله آن ستمگرىِ ظالم را نسبت به خودش بيان كند، بنابراين مظلوم حق ندارد بديهاى ظالم را كه هيچ رابطه اى با وى ندارد، افشا كند.

اقامتگاه اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 9

9- دوزخ ، گذرگاهى براى تقواپيشگان و اقامت گاهى براى ستم كاران است .

ثمّ ننجّى الذين اتقوا و نذر الظ_لمين فيها

اقرار ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 1،7

1 _ ستم پيشگان، به هنگام مواجه شدن با عذابهاى دنيوى (عذاب استيصال)، معترف به ظلمهاى گذشته خويش شدند

فما كان دعويهم . .. إنا كنا ظلمين

7 _ اعتراف ظالمان به ظلم خويش پس از آمدن عذاب الهى بى ثمر است.

كم من قرية أهلكنها . .. قالوا إنا كنا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 8

8_ عقوبت و سرزنش كسانى

كه در حق آدمى ستم كرده اند پس از اعترافشان به گناه و توبه از آن ، به دور از شأن نيكوكاران است .

لاتثريب عليكم اليوم

{اليوم} ظرف و متعلق به {تثريب} است و مراد از آن زمانى است كه برادران يوسف به خطاى خويش اعتراف نموده و از گناه خود توبه كردند (و إن كنّا لخاطئين).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 1

1- رفاه زدگان جوامع ستم پيشه ، به ظلم و ستم خويش پس از احساس عذاب الهى اعتراف مى كنند .

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

امتحان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 7

7 _ از امام باقر و امام صادق _ عليهما السلام _ روايت شده است كه درباره سخن خداوند : { ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظالمين } فرمود : لا تسلطهم علينا فتفتنهم بنا ;

پروردگارا! گروه ستمگران را بر ما مسلط مكن كه ما را وسيله آزمايش آنان قرار دهى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 63 - 2

2 - درخت زقّوم ، وسيله آزمايش كافران و ستم كاران

أم شجرة الزقّوم . إنّا جعلن_ها فتنة للظ_لمين

آزمايش، يكى از معانى {فتنة} است و برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است. در تأييد اين مطلب گفتنى است كه مفسران در شأن نزول آيه شريفه نقل كرده اند: ابوجهل هنگامى كه كلمه {زقوم} را با اوصافى كه قرآن براى آن نقل مى كند شنيد، آن را به مسخره

گرفت.

امتنان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 1

1 - به رخ كشيدن انفاق اموالى انبوه و مباهات به آن ، ورد زبان قلدر مآبان گردنكش

يقول أهلكت مالاً لبدًا

{يقول} مضارعى است كه استمرار را مى رساند. فاعل آن كسى است كه در آيه قبل، به {فريفته قدرت خويش} توصيف شده است. {لبداً}; يعنى، انباشته (مفردات راغب). مفاد آيه شريفه اين است كه گوينده اين سخن، اهل انفاق بوده است; ولى به دليل تفاخر يا رياكارى و يا اتلاف ناميدن انفاق، مورد مذمت قرار گرفته است و يا اين كه او به دروغ، ادعاى انفاق مى كند. آيه بعد نيز با اين احتمال ها سازگار است.

امداد به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 14

14 - ستمگران ، شايسته ترحم و يارى شدن نيستند .

فما للظ_لمين من نصير

آيه بالا هرچند درباره روز قيامت است; ولى مى توان از آن اين مطلب را استنباط كرد كه يارى نشدن ظالمان در قيامت، به خاطر عدم شايستگى آنان است و اين عدم لياقت، در دنيا نيز صادق است.

امدادهاى دنيوى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 4

4 - ياورى ظالمان نسبت به يكديگر ، منحصر به دنيا و بى ثمر در آخرت *

و إنّ الظ_لمين بعضهم أولياء بعض

در صورتى كه تعبير {من اللّه} داراى مضاف محذوف و تقدير آن {من عذاب اللّه} باشد; مى توان استفاده كرد، {لن يغنوا} نظر به آخرت و كيفر و پاداش

الهى دارد و {بعضهم أولياء بعض} نظر به هميارى هاى دنيوى و مادى ظالمان.

انتقام از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 12

12 - انتقام از ستمگران در حضور ستمديدگان ، امرى است شايسته و نيكو

و أغرقنا ءال فرعون و أنتم تنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 47 - 10

10- انتقام از ستمگران و سركوبى آنان با استفاده از قدرت و توانايى ها ، امرى روا و پسنديده است .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا . .. فلاتحسبنّ الله مخلف وعده رسله إن الله عزيز ذو

برداشت فوق از عمل خداوند و خورد او با حق ستيزان استفاده مى شود; زيرا يكى از اوصاف خداوند، {منتقم} (انتقام گيرنده) است. ترديدى نيست كه انتقام خداوند براى دفاع از حق و حق باوران است، نه براى شخص خود. بنابراين از عمل خدا مى توان آموخت كه انتقام براى حق عملى است نيكو.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 48 - 1،8

1- انتقام خداوند از ستمگران و عذاب كردن آنان در روزى است كه اين آسمان و زمين ، به آسمان و زمين ديگرى تبديل شوند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. إن الله عزيز ذو انتقام . يوم تبدّل الأر

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {يوم تبدل . ..} ظرف براى انتقام باشد.

8- قيامت ، روز احضار ستمگران و انتقام خداوند از آنان

و أنذر الناس . .. الذين ظلموا ... إن الله عزيز ذو انتقام .

يوم تبدّل الأرض ... و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 61 - 1

1 - توانايى خداوند بر جا به جا كردن شب و روز ، دليلى است گويا براى توانايى او بر يارى رساندن به ستمديدگان در انتقام گرفتن آنان از ستمگران .

ذلك بأنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. و أنّ اللّه سميع بصير

در آيه پيش، خداوند به آن مسلمانى كه مورد ستم و تجاوز مشركان قرار گرفته بود، وعده قطعى داد كه او را يارى خواهد كرد تا انتقامش را از متجاوزان بازستاند در اين آيه، براى اين كه كسى در توانايى خدا بر تحقق بخشيدن به وعدهايش و در حمايت و پشتيبانى از ستم ديدگان ترديدى نكند، گوشه اى از قدرت نهايت خود را بيان كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 22 - 7

7 - انتقام خداوند از مجرمان ، پى آمد ظلم آنان به آيات الهى است .

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه ثمّ أعرض عنها إنّا من المجرمين منتقمون

{إنّا من المجرمين. ..} به منزله تعليل براى عذاب تكذيب كنندگان آيات خدا و اعراض كنندگان از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 41 - 1

1 - انتقام گرفتن از متجاوزان و ستمگران ، حق مشروع و مسلّم انسان هاى ستمديده است .

و لمن انتصر بعد ظلمه فأول_ئك ما عليهم من سبيل

انذار به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 -

13

13- قرآن ، بيم دهنده به ستمكاران و بشارت دهنده به نيك كرداران

لينذر الذين ظلموا و بشرى للمحسنين

انذار ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 1

1- هشدار خداوند به ستمگران درباره سرنوشت شوم ستم پيشگى

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون

انذار ظالمان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 6

6- گرفتارى به عذاب هلاكت بار ، هشدار خداوند به گنه كاران و كافران و ستم پيشگان عصر بعثت بود .

و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا و جعلنا لمهلكهم موعدًا

انقراض ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 19

19 _ نابود ساختن ستمكاران از زمين، كارى در خود ستايش

فقطع دابر القوم الذين ظلموا و الحمد للّه

اهميت تبرى از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 11

11_ لزوم پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان و سركشى و تمايل نداشتن و تكيه نكردن بر ستمگران ، از مواعظ و پند هاى مهم خداوند است .

فاستقم كما أُمرت . .. و لاتطغوا ... و لاتركنوا إلى الذين ظلموا... ذلك ذكرى للذكر

اهميت دورى از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 3

3- دستيابى انسان ها به زندگى آرام و امن و به دور از سلطه جبّاران ، امرى بس مهم و ارزشمند

فأغرقن_ه و من معه . .. اسكنوا الأرض

ايمان ظالمان مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 4

4- ذوالقرنين ، به ايمان آوردن ظالمان ساحل دريا و دست برداشتن آنان از ظلم و فساد ، اميدوار بود و در مجازات آنان شتابى نداشت .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

حرف {سوف} براى آينده است و فعل هاى شرط ({آمن} و {عمل}) در آيه بعد، قرينه اين است كه ذى القرنين، به احتمال ايمان آوردن ظالمان، در مجازات آنان تعجيل نكرده است.

بارش سنگ بر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 7

7_ جوامع ستمگر ، در معرض گرفتار شدن به كيفر هاى دنيوى و در خطر هدف قرار گرفتن سنگ هاى عذاب

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

{هى} مى تواند به قريه يا قريه هايى كه از سياق كلام برمى آيد، باز گردد و مى تواند به {حجارة} در آيه قبل ارجاع شود. معناى جمله {و ما هى ...} بنابر احتمال دوم چنين است: آن سنگهاى كذايى دور از ستمگران نيست; يعنى، ستمگران در معرض چنين عذابهايى اند و آن گونه سنگها براى آنان مهياست.

بد فرجامى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 9

9 _ فرجام نيك از آن پيامبر(ص) و مؤمنان است. و ظالمان محروم از آن مى باشند.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار إنه لايفلح الظلمون

بدگويى از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 6،8،15

6 _ مظلوم ، مجاز به هتك حرمت ظالم و

آشكار ساختن خصلت هاى ظالمانه وى ، براى مردم

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم

مناسبت حكم و موضوع اقتضا مى كند كه گفته شود مراد از اظهار عيوب ظالم گفتارى است كه مظلوم به وسيله آن ستمگرىِ ظالم را نسبت به خودش بيان كند، بنابراين مظلوم حق ندارد بديهاى ظالم را كه هيچ رابطه اى با وى ندارد، افشا كند.

8 _ تبليغ و بدگويى آشكار ، از روش هاى مجاز براى مبارزه عليه ظلم و ظالم است .

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم

15 _ توجه به علم و آگاهى خداوند ، مانع سوء استفاده انسان ، از خصلت هاى الهى به مظلومان در بدگويى ظالمان

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم و كان اللّه سميعاً عليماً

جمله {كان اللّه . ..}، مى تواند هشدارى به مظلومان باشد كه مبادا از حكم الهى سوء استفاده كنند و در بدگويى و غيبت ظالم از حد تجاوز نمايند و يا هشدار به كسانى باشد كه مظلوم نيستند و به بهانه اين كه مظلومند، عليه بى گناهى افشاگرى كنند.

بهانه جويى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 9

9 - تنها ستم پيشگان پس از تعيين مسجدالحرام به عنوان قبله ، دست از بهانه جويى برنداشته و به دشمنى خويش عليه مسلمانان ادامه مى دادند .

لئلا يكون للناس عليكم حجة إلا الذين ظلموا منهم

بى پناهى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 22

22 _ ستمكاران هيچ ياورى براى نجات از آتش دوزخ

ندارند .

و ما للظلمين من انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 7

7 _ قطع هر گونه امداد الهى به ظالمانِ تكذيب كننده آيات الهى*

فقطع دابر

{دابر} به معنى پشت و عقب است و از معانى محتمل كنايى در آيه قطع هر گونه امداد و فيض الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 10

10 - هنگامه عذاب ، لحظه ظهور و بروز بى پناهى گمراهان ستم پيشه است .

فما له من ولىّ من بعده و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب يقولون هل إلى مردّ من سبي

بى تأثيرى عذرخواهى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 1

1 - عذرخواهى ستمگران در قيامت ، بى نتيجه بوده و سودى به حال آنان نخواهد داشت .

يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم

بى تأثيرى مكر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 5،6

5- ستمگران پيشين براى نجات خويش از عذاب استيصال به انواع گوناگون مكر و چاره انديشى متوسل شدند ; ولى از آنها هيچ نتيجه اى نگرفتند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم . .. و قد مكروا مك

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {و قد مكروا مكرهم . ..} حال براى ضمير {بهم} باشد; يعنى، با اينكه آنان به انواع حيله ها و چاره انديشيها براى نجات از عذاب متوسل مى شدند گرفتار آن شدند.

6- مكر ها و چاره

انديشى هاى ستمگران ، هر چند گسترده و كوه شكن باشد ، در برابر نيروى حق بى ثمر و ناموفق خواهد بود .

و قد مكروا مكرهم و عند الله مكرهم و إن كان مكرهم لتزول منه الجبال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 47 - 6

6- خنثى و بى نتيجه كردن مكر و ترفند هاى ستمگران ، وعده خداوند به رسولان خويش

و قد مكروا مكرهم و عند الله مكرهم و إن كان مكرهم لتزول منه الجبال . فلاتحسبنّ ال

بى تأثيرى مهلت به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 9

9- هلاكت جوامع ، نتيجه تداوم يافتن ستم پيشگى آنان و سود نبردن از مُهلت ها است .

تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا و جعلنا لمهلكهم موعدًا

بى لياقتى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 11

11_ ستمكاران ، شايسته ولايت و سرپرستى نيستند .

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا . .. و ما لكم من دون الله من أولياء

بى ياورى اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 13

13 - ستمگران در قيامت ، محروم از هرگونه نصرت و يارى

فما للظ_لمين من نصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 9

9 - محروميت ستمكاران در قيامت ، از يارى دوست و نزديكان دلسوز و شفاعت شفيعان

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

{حميم} در لغت به معناى دوست

(العين) و به {القريب المشفق} (نزديك دلسوز) معنا شده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 10

10 - ستم پيشگان ، محروم از هرگونه ولىّ و ياورى در قيامت

و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 1

1 - ستمگران ، فاقد هرگونه ياور و پشتيبان براى نجات از عذاب الهى

ألا إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم . و ما كان لهم من أولياء ينصرونهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 4

4 - ياورى ظالمان نسبت به يكديگر ، منحصر به دنيا و بى ثمر در آخرت *

و إنّ الظ_لمين بعضهم أولياء بعض

در صورتى كه تعبير {من اللّه} داراى مضاف محذوف و تقدير آن {من عذاب اللّه} باشد; مى توان استفاده كرد، {لن يغنوا} نظر به آخرت و كيفر و پاداش الهى دارد و {بعضهم أولياء بعض} نظر به هميارى هاى دنيوى و مادى ظالمان.

بى ياورى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 11،14

11 - محروميت ستمگران به هنگام دشوارى مرگ از هرگونه يارى دوست و نزديكان دلسوز خود و شفاعت شفيعان

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

14 - { عن موسى بن جعفر ( ع ) . . . ما من مؤمن يرتكب ذنباً إلاّ ساء ذلك و ندم عليه . . . فإن لم يندم على ذنب يرتكبه فليس بمؤمن و لم تجب له الشفاعة

و كان ظالماً و اللّه تعالى يقول : { ما للظالمين من حميم و لا شفيع يطاع } ;

از امام كاظم(ع) روايت شده است: . ..هيچ مؤمنى نيست كه پس از ارتكاب گناه ناراحت و پشيمان نشود... و اگر بر گناه خود پشيمان نشود، مؤمن نيست و شفاعت براى او نخواهد بود و او ظالم است. خداوند تعالى مى فرمايد: ماللظالمين من حميم و لاشفيع يطاع }.

بيان فرجام ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 15

15- بيان سرگذشت ستم پيشگان كيفر شده و نيز داستان هاى مثال زدنى و درس آموز ، در قلمرو موضوعات قرآن

و سكنتم فى مس_كن الذين . .. و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثال

بينش ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 9

9- سوگند ستمگران در دنيا بر پايدارى و زوال ناپذيرى قدرت خويش

الذين ظلموا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل ما لكم من زوال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 16 - 5

5- مرفهان ستمگر ، جهان را بازيچه و بى هدف مى پندارند .

قرية كانت ظالمة . .. وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه ... و ما خلقنا السماء والأرض و م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 4

4 - ستمگران اعمال و رفتار هاى بد و زشت خود را در دنيا ، زيبا و خوب پنداشته و يا از بدى و زشتى آنها غافل

اند .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

ظاهر شدن اعمال زشت ستمگران در نظر آنان، ممكن است به خاطر اين باشد كه آنها را خوب و زيبا مى دانستند و يا از بدى و زشتى چنين رفتارى، كاملاً غافل بودند.

پايان حق ستيزى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 1

1 - لحظه مرگ ، لحظه پايان يافتن شرارت ها و حق ستيزى هاى كافران و ستمگران

حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون

{حتى} براى بيان غايت شرارت ها و ستمگرى هاى كافران است.

پشيمانى اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 27 - 1،3،4

1 _ ستم گران در قيامت ، از عملكرد خويش به شدت پشيمان خواهند بود .

و يوم يعضّ الظالم على يديه

جمله {يعضّ الظالم على يديه; ستم كار دو دست خويش به دندان گزد} از كنايات است و به قرينه سياق آيه، اين جمله كنايه از پشيمانى و ندامت مى باشد. گفتنى است تعديه فعل {يعضّ} به وسيله {على} _ با آن كه خود از افعال متعدى است _ براى تأكيد مضمون آن فعل است; يعنى، پشيمانى آنان بسيار شديد خواهد بود.

3 _ ستم گران ، در روز رستاخيز ، از نپيمودن راه پيامبر ( ص ) و دورى از روش او ، به شدت پشيمان و متأسف خواهند بود .

الظالم . .. يقول ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

4 _ نپيمودن راه پيامبر ( ص ) و دورى از روش او ، مايه تأسف و ندامت در قيامت

يقول ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 28 - 1

1 _ اظهار تأسف و ناراحتى شديد ستم گران در قيامت ، از دوستى با افراد ناباب در دنيا

الظالم . .. ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً

{خليل} به معناى صديق و دوست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 10

10 - ستمگران با ديدن عذاب الهى در قيامت ، از انتخاب عقيده كفرآلود ، پشيمان شده و آن را مخفى خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 11

11 - عجز و پشيمانى ستمكاران در قيامت ، آشكار و نمايان است .

و ترى الظ_لمين . .. يقولون

از واژه هاى {ترى} و {يقولون}، استفاده مى شود كه ظالمان ندامت و آرزوى بازگشت را پنهان نمى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 4

4 - پشيمانى ستمكاران در صحنه قيامت و پس از مشاهده عذاب ، بى تأثير به حال آنان

يقولون هل إلى مردّ من سبيل . و تري_هم يعرضون عليها

پشيمانى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 14

14 _ { عن حماد بن عيسى عمن رواه عن ابى عبداللّه ( ع ) قال : سئل عن قول اللّه : { و اسروا الندامة . . . } قال : قيل له : و ما

ينفعهم اسرار الندامة و هم فى العذاب ؟ قال : كرهوا شماتة الأعداء ;

حماد بن عيسى از شخصى روايت مى كند كه از امام صادق (ع) درباره سخن خدا كه مى فرمايد: {پشيمانى خود را در دل نهان مى كنند . ..} سؤال شد: پنهان كردن پشيمانى براى آنان چه سودى دارد، در حالى كه در عذاب هستند؟ فرمود: سرزنش دشمنان را ناخوش دارند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 15 - 1

1- مرفهانِ ستمگر در تأسف و پشيمانى ، از زمان احساس عذاب تا هنگامه هلاكت و نابودى

فما زالت تلك دعويهم حتّى جعلن_هم حصيدًا خ_مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 6

6 - ستمكاران ، خواهان بازگشت به دنيا و جبران گناهان گذشته خود به هنگام مشاهده عذاب

و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب يقولون هل إلى مردّ من سبيل

پوچگرايى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 16 - 5

5- مرفهان ستمگر ، جهان را بازيچه و بى هدف مى پندارند .

قرية كانت ظالمة . .. وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه ... و ما خلقنا السماء والأرض و م

پيروزى بر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 16

16 _ پيروزى حتمى بنى اسرائيل بر جباران ، در صورت يورش بر آنان از دروازه سرزمين مقدس

ادخلوا عليهم الباب فاذا دخلتموه فانكم غلبون

پيروزى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3

- 140 - 24

24 _ پيروزى ظالمين در پيكار با مؤمنان ، دليل محبوبيّت آنها نزد خداوند نيست .

و لاتهنوا . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا ... و اللّه لايحبّ الظّالمين

بنابر اينكه مراد از ظالمان، همان پيروزمندان جنگ احد باشد، خداوند به مؤمنان يادآور مى شود كه پيروزى مشركان، حاكى از محبّت الهى به ايشان نخواهد بود.

تأخير عذاب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 47 - 4

4- تأخير عذاب ستمگران به معناى تخلف وعده الهى به رسولان خويش نيست .

و قد مكروا مكرهم و عند الله مكرهم . .. فلاتحسبنّ الله مخلف وعده رسله

جمله {فلاتحسبنّ الله . ..} مى تواند پاسخ به اين سؤال مقدر باشد كه: چرا برخى از ستمگران هنوز دچار عذاب استيصال نشده اند، پس وعده خدا ممكن است تخلف پيدا كند؟

تأخير كيفر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 9،13

9- عفو موقت و تأخير در مؤاخذه و عقوبت ظالمان ، به معناى ر ها كردن هميشگى آنان نيست .

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابّة و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى

13- تعيين اجل مقرر براى انسان ها و تصميم به مؤاخذه و عقوبت كردن ظالمان و يا تأخير آن ، به دست خداوند است .

و لو يؤاخذ الله الناس . .. و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى

تجاوز به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 3

3 - انتقام جويى ، كينه توزى و تجاوز

از حد در مسير مجازات ستمگر ، ممنوع و نامشروع است .

و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها

تجاوزگرى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 5

5 - ذلت و خوارى ظالمان در قيامت ، پيامد خوى تجاوزگرى و توسعه طلبى آنان است .

إنّما السبيل على الذين يظلمون . .. و تري_هم يعرضون عليها خ_شعين من الذلّ

تحقير اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 11

11 - ظالمان ، مورد سرزنش و تحقير در قيامت

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

تعبير {بچشيد. ..} براى سرزنش و تحقير مى باشد.

ترس اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 6

6- خيره شدن چشمان ستمگران و مبهوت ماندن آنان از شدت ترس در روز قيامت

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 1،3

1- ستمگران ، در قيامت ، شتابان و با ترس و ذلت سر برافراشته و چشم دوخته ، محشور خواهند شد .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم

{اهطاع} به معناى حركت سريع همراه با ترس است و {اقناع} به معناى سر برافراشتن و خيره شدن چشم به چيزى با حالت ذلت و خوارى است (لسان العرب).

3- شدت وحشت و اضطراب و بهت زدگى غير قابل توصيف ستمگران در قيامت

يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم

هوآء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 1

1 - ستم پيشگان ، هراسناك از عملكرد خويش در صحنه قيامت

ترى الظ_لمين مشفقين ممّا كسبوا و هو واقع بهم

به قرينه ذيل اين آيه _ كه در مورد قيامت است _ به دست مى آيد كه صدر آيه ترسيم كننده صحنه اى از قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 3،7

3 - خشوع و فروتنى ظالمان در قيامت ، خشوعى ذليلانه و از سر ترس و هراس

و تري_هم . .. خ_شعين من الذلّ ينظرون من طرف خفىّ

7 - نگاه ترس آلود و مضطرب ستمكاران به جهنم ، در كناره آتش دوزخ

ينظرون من طرف خفىّ

نگاه زير چشمى به جهنم ، كنايه از ترس و وحشت است .

ترس از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 13

13 _ ترك نهى از منكر در برابر ستمگران ، از سوى علماى اهل كتاب ، به انگيزه حفظ منافع شخصى _ تأمين شده از ناحيه آن ستمگران _ و يا ترس از تهديداتشان

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار

از امام حسين(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و انما عاب اللّه ذلك عليهم لانهم كانوا يرون من الظلمة الذين بين اظهرهم المنكر و الفساد فلاينهونهم عن ذلك رغبة فيما كانوا ينالون منهم و رهبة مما يحذرون ... .

_______________________________

تحف العقول، ص 137; بحارالانوار، ج 100، ص 79، ح 37.

ترس ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس

- 10 - 54 - 3

3 _ ترس و وحشت ستمگران ، به هنگام نزول عذاب قيامت ، تا درجه اى است كه اگر از هر يك از آنان به اندازه تمام آنچه در زمين است براى رهاييشان درخواست شود ، اگر مى داشتند ، بى درنگ نثار مى كردند .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 12 - 3

3- وحشت و اضطراب شديد و ناگهانى جوامع ستمگر ، هنگام ظهور علايم و نشانه هاى عذاب الهى

فلمّا أحسّوا . .. إذا هم منها يركضون

مطلب ياد شده از {إذا}ى فجائيه _ كه دلالت بر امر ناگهانى و به دور از انتظار مى كند _ استفاده شده است; زيرا فرار ناگهانى دليل بر وجود نوعى اضطراب و وحشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 3

3 - ظالمان ، در هراس از مرگ و گريزان از آن

و لايتمنّونه . .. و اللّه عليم بالظ_لمين

ترك گرايش به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 3

3_ پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان گرى و تمايل نداشتن و تكيه نكردن بر ستمگران ، امورى نيازمند به صبرپيشگى

فاستقم كما أُمرت . .. و لاتركنوا إلى الذين ظلموا ... واصبر

تزلزل ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 10

10- ستم پيشگان ، بى بهره از ثبات آرامش و فاقد اصول ثابت و

سخن استوار در زندگى دنيا و آخرتند .

يثبّت الله الذين ءامنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة و يضلّ الله ا

از مقايسه صدر و ذيل آيه و مقابله ظالمان با مؤمنان مطلب فوق استفاده مى شود.

تشابه برخوردهاى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 2،

2- ستمگران عصر بعثت در رفتار و كردار ، چنان ستمگران اقوام پيشين بودند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا

تفاخر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 1

1 - به رخ كشيدن انفاق اموالى انبوه و مباهات به آن ، ورد زبان قلدر مآبان گردنكش

يقول أهلكت مالاً لبدًا

{يقول} مضارعى است كه استمرار را مى رساند. فاعل آن كسى است كه در آيه قبل، به {فريفته قدرت خويش} توصيف شده است. {لبداً}; يعنى، انباشته (مفردات راغب). مفاد آيه شريفه اين است كه گوينده اين سخن، اهل انفاق بوده است; ولى به دليل تفاخر يا رياكارى و يا اتلاف ناميدن انفاق، مورد مذمت قرار گرفته است و يا اين كه او به دروغ، ادعاى انفاق مى كند. آيه بعد نيز با اين احتمال ها سازگار است.

تقليد ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 1،2،3

1 - تقليد از پدران و اجداد در عقايد دينى باطل و مبانى فكرى غلط ، از ويژگى هاى دوزخيان ستمگر

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

مفسران برآنند كه در اين جا ظاهر آيه شريفه (كافران پداران شان را گمراه يافتند) مراد نيست; بلكه اين خداوند است كه

آنان را گمراه خوانده است و كافران تنها پدران خود را بر آيينى يافتند و بى تأمل و انديشه از آنان تقليد كردند. مفاد اين آيه، مانند مفاد آيه 23 سوره زخرف است كه مى فرمايد: {إنّا وجدنا ءاباءنا على امّة و إنّا على ءاثارهم مقتدون}.

2 - تقليد دوزخيان ستمگر از پدران خود در عقايد دينى و مبانى فكرى ، تقليدى كوركورانه بود .

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

3 - تقليد كوركورانه دوزخيان ستمگر در عقايد دينى و مبانى فكرى از پدران خود ، موجب دوزخى شدن آنان گرديد .

ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم . إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنهم ألفوا. ..} تعليل براى جملات پيشين (عذاب شدن و دوزخى گشتن كافران) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 1

1 - دوزخيان ستمگر ، بدون تعقّل و بى اختيار از رفتار و كردار پدران خود ، تقليد كرده و پيروى مى كردند .

فهم على ءاث_رهم يهرعون

مقصود از {آثار} رفتار و كردار و {اهراع} (ماده {يهرعون}) به معناى با سرعت دويدن است. اين كنايه از بى تأمل اقدام كردن و بى اختيار عمل كردن است.

تقليد كوركورانه از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 7

7 - تسليم كوركورانه در برابر قدرت هاى ستم پيشه ، نشانه خفت و سبك مغزى انسان است .

فاستخفّ قومه فأطاعوه

از تفريع {فأطاعوه} بر {فاستخفّ}، مطلب بالا استفاده مى شود.

تكذيبگرى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29

- 49 - 8

8 - آيات الهى را ، جز ظالمان ، انكار نمى كنند .

و ما يجحد بأي_تنا إلاّ الظ_لمون

تنوع مكر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 5

5- ستمگران پيشين براى نجات خويش از عذاب استيصال به انواع گوناگون مكر و چاره انديشى متوسل شدند ; ولى از آنها هيچ نتيجه اى نگرفتند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم . .. و قد مكروا مك

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {و قد مكروا مكرهم . ..} حال براى ضمير {بهم} باشد; يعنى، با اينكه آنان به انواع حيله ها و چاره انديشيها براى نجات از عذاب متوسل مى شدند گرفتار آن شدند.

توبه ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 3،12

3 _ اصلاح ، شرط پذيرش توبه ستمكار و بازگشت رحمت الهى به او

فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

12 _ خداوند ، ترغيب كننده ستمكاران و گنهكاران به توبه و اصلاح خويش ( خودسازى )

فمن تاب . .. فإنّ اللّه يتوب عليه إنّ اللّه غفور رحيم

توجه دادن ستمكاران به مغفرت، رحمت و توبه پذيرى خداوند مى تواند به منظور ترغيب آنان به توبه و اصلاح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 8

8_ عقوبت و سرزنش كسانى كه در حق آدمى ستم كرده اند پس از اعترافشان به گناه و توبه از آن ، به دور از شأن

نيكوكاران است .

لاتثريب عليكم اليوم

{اليوم} ظرف و متعلق به {تثريب} است و مراد از آن زمانى است كه برادران يوسف به خطاى خويش اعتراف نموده و از گناه خود توبه كردند (و إن كنّا لخاطئين).

توطئه ظالمان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 6،7

6- مشركانِ ستم پيشه ، داراى حركت هاى جمعى و متشكل عليه دعوت پيامبر ( ص )

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا

{أسرّوا} (از مصدر {اسرار}); يعنى، پنهان مى داشتند و {نجوى} به معناى گفتوگوهاى پنهانى و مفعول براى {أسرّوا} است. بنابراين نجواكردن، دليل بر حركت جمعى و متشكل است و پنهان داشتن آن بيانگر سعى و تلاش بر دور ماندن اين حركت از انظار ديگران (مسلمانان) است.

7- توطئه چينى گروهى خاص از مشركان ستم پيشه عليه پيامبر ( ص ) و دعوت او

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {الذين ظلموا} قيد احترازى باشد; يعنى، آن دسته از مشركانى كه ستم پيشه اند و خوى تجاوزگرى دارند.

تهديد ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 5

5 _ هشدار خداوند به ظالمان پندناپذير و تهديد آنان به عذابهاى دوزخ

إنا كنا ظلمين. فلنسئلن الذين أرسل إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 3

3- تهديد شدن جوامع ستمگر و مشركان ، به هلاكت و نابودى از سوى خداوند

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 13

13

- تهديد ظالمان و كفرپيشگان از سوى خدا به كيفرى حتمى و نه چندان دور

و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون

تهديد ظالمان دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 1،8

1- ذوالقرنين ، از كيفر ساحل نشينان غرب ، چشم پوشى كرد و تنها كسانى را كه بر ستم كارى خود باقى بمانند ، به مجازات تهديد كرد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

8- ذوالقرنين ، ظالمان ساحل دريا را علاوه بر تهديد به مجازات و كيفر هاى خويش ، از عذاب سخت آخرت ، بيم داد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

جانشينى از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 8

8 _ اگر خداوند بخواهد مردم ستمگر و كافر را نابود مى كند و نسلهاى ديگرى را جانشين آنان مى سازد.

إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم ما يشاء

جنگ با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 10

10 _ هشدار موسى ( ع ) به زيانكارى قوم خويش در صورت فرار و عقب نشينى به هنگام رويارويى با جباران سرزمين مقدس

و لاترتدوا على ادباركم فتنقلبوا خسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 22 - 1،2

1 _ تأكيد بنى اسرائيل بر كناره گيرى از نبرد با زورگويان سرزمين مقدس ، على رغم فرمان موسى ( ع )

قالوا يموسى ان فيها قوماً جبارين و إنّا لن ندخلها

2 _ هراس قوم

موسى ( بنى اسرائيل ) از برخورد و رويارويى با زورگويان قدرتمند حاكم بر سرزمين مقدس

قالوا يموسى ان فيها قوماً جبارين و إنّا لن ندخلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 3

3 _ ياران موسى ( ع ) و وفاداران به او براى نبرد با زورگويان سرزمين مقدس ، جمعى اندك و ناچيز

ان فيها قوماً جبارين . .. قال رجلان من الذين يخافون

جهاد با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 3

3 - پيكار با دشمن مهاجم و ستم پيشه ، حق مشروع ستمديدگان

أُذن للذين يق_تلون بأنّهم ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 3

3 - جنگ و پيكار آوارگان با زورگويانى كه آنان را به جرم ايمان و خداخواهى از سرزمين شان بيرون كردند ، حقى است مشروع كه خدا به آنان داده بود .

أُذن للذين يق_تلون . .. الذين أُخرجوا من دي_رهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 14

14 - لزوم جهاد و پيكار بى امان با دشمنان دين و عدالت

و أنزلنا معهم الكت_ب و الميزان . .. و أنزلنا الحديد

واژه {حديد} در آيه شريفه مجازاً در معناى جهاد و قتال به كار رفته است; يعنى، ما فرمان قتال با دشمنان را، به همراه پيامبران نازل كرديم.

جهل اكثريت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 4

4 - بيشتر ظالمان ، بى

خبر از كيفر هاى دنيوى و اخروى خويش

و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

جهل ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 13

13- ظالمان ، از ارزش و اجرت هجرت در راه خدا بى خبرند .

من بعد ما ظلموا . .. لو كانوا يعلمون

برداشت فوق بنابراين احتمال است كه مرجع ضمير {يعلمون} فاعل محذوف فعل {ظلموا} باشد.

حاكميت بر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 6

6 _ حاكميت يافتن ستمگران بر مردم ستم پيشه از سنتهاى خداوند در جوامع انسانى است.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا

حاكميت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 6

6 _ حاكميت يافتن ستمگران بر مردم ستم پيشه از سنتهاى خداوند در جوامع انسانى است.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا

حبط عمل پيروان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 13

13- { عن محمدبن مسلم قال : سمعت أباجعفر ( ع ) يقول : . . . ان ائمة الجور و أتباعهم لمعزولون عن دين الله قد ضلّوا و اضلّوا ، فأعمالهم التى يعملونها { كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف . . . } ;

محمدبن مسلم گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: پيشوانان ستمگر و پيروان آنان، از دين خدا جدا شده اند. همانا گمراه گشته و گمراه كننده اند. پس اعمالى را كه انجام مى دهند [همان گونه است كه خداوند فرموده]: كرماد اشتدّت به الريح فى يوم

عاصف...}.

حبط عمل ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 13

13- { عن محمدبن مسلم قال : سمعت أباجعفر ( ع ) يقول : . . . ان ائمة الجور و أتباعهم لمعزولون عن دين الله قد ضلّوا و اضلّوا ، فأعمالهم التى يعملونها { كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف . . . } ;

محمدبن مسلم گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: پيشوانان ستمگر و پيروان آنان، از دين خدا جدا شده اند. همانا گمراه گشته و گمراه كننده اند. پس اعمالى را كه انجام مى دهند [همان گونه است كه خداوند فرموده]: كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف...}.

حتميت عذاب اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 6

6 - ستمگران ، گرفتار عذاب سخت و گريزناپذير در قيامت

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

حتميت عذاب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 85 - 1

1- ظالمان پس از قطعى شدن عذابشان ، محروم از كمترين تخفيف و مهلت

و إذا رءا الذين ظلموا العذاب فلايخفّف عنهم

مقصود از رؤيت در آيه شريفه ديدن با چشم نيست; بلكه معناى كنايى آن مقصود است; يعنى، قطعى شدن عذاب.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 2

2- كيفر و عذاب جوامع ستمگر و مترف ، گريزناپذير است و فرار از آن نتيجه اى ندارد .

لاتركضوا وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 7

7 - عذاب سخت و گريزناپذير ستمگران ، نتيجه رفتار و كردار خود آنان است .

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 3

3 - كيفر عذاب سخت براى ستمگران در قيامت ، قطعى و غيرقابل گريز است .

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 1

1 - ستمگران ، فاقد هرگونه ياور و پشتيبان براى نجات از عذاب الهى

ألا إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم . و ما كان لهم من أولياء ينصرونهم

حتميت كيفر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 11

11- عقوبت و مؤاخذه انسان هاى ظالم ، در وقت و موعد مقرر انجام مى شود .

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم . .. و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 8

8- نظام كيفرى خدا براى مجازات دنيوى امّت هاى ستم پيشه ، نظامى زمان بندى شده و داراى موعدى تخلّف ناپذير است .

و جعلنا لمهلكهم موعدًا

{مهلك} مصدر ميمى و {موعد} اسم زمان است; يعنى، براى هلاكت ظالمان، زمانى معيَّن در نظر گرفته شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 19 - 4

4 _ چشيدن عذاب بزرگ الهى ،

كيفر حتمى ستم كاران

و من يظلم منكم نذقه عذابًا كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 13

13 - تهديد ظالمان و كفرپيشگان از سوى خدا به كيفرى حتمى و نه چندان دور

و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 4

4 - كيفر كافران و ستم پيشگان ، سنت تغييرناپذير الهى در طول تاريخ

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم

از مجموع آيه شريفه، آيه استفاده مى شود كه مجازات امت هاى گذشته، منحصر به آنان نبوده است; بلكه قانونى كلى است كه شامل تمام ستم پيشگان مى شود.

حتميت هلاكت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 7

7- در پى تهديد شدن انبيا از سوى كفار ، خداوند به پيامبران وحى كرد كه قطعاً ستمگران را هلاك خواهد كرد .

قالوا . .. لنخرجنّكم ... فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 3

3 - نابودى قدرت هاى جبار ، با تمامى اقتدار و شكوه ، سنت حتمى الهى است .

فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

معرفى كردن سرنوشت فرعونيان به عنوان عبرتى براى آيندگان، نشانگر آن است كه چنين سرنوشتى، در انتظار همه جباران تاريخ است.

حرمت اعتماد بر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 1

1_ تمايل به ستمگران و اتكاى بر آنان ، حرام و گناهى بزرگ است

.

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا

{الركون إلى شىء}; يعنى ، گرايش پيدا كردن به چيزى و اعتماد كردن بر آن.

حرمت گرايش به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 1

1_ تمايل به ستمگران و اتكاى بر آنان ، حرام و گناهى بزرگ است .

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا

{الركون إلى شىء}; يعنى ، گرايش پيدا كردن به چيزى و اعتماد كردن بر آن.

حسابرسى اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 9

9- آخرت ، زمان بازگردانده شدن ستم گران و كافران و افراد ناصالح به پيش گاه خداوند و حساب رسى كردار آنها است .

ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

حسرت اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 5

5- حسرت كافران و ستم گران در قيامت ، به خاطر از دست دادن فرصت ها در دنيا

و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر

{إذ} در {إذ قضى الأمر} بيانگر {يوم الحسرة} است و مراد اين است كه روز حسرت، هنگامى است كه موضوع خاتمه يافته باشد.

حسرت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 2

2- مرفهان ستمگر ، با مشاهده عذاب الهى در حسرت و ندامت فرو مى روند .

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

حشر اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 3

3 _ خداوند گردآورنده تمامى ستمگران (اهل كتاب و

مشركان) در قيامت

إنه لايفلح الظلمون . .. و يوم نحشرهم جميعا

چون در آيات گذشته سخن از مشركان و اهل كتاب به ميان آمده بود، در برداشت اين دو گروه به عنوان مصاديقى بارز از ظالمان مشخص شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 1

1- ستمگران ، در قيامت ، شتابان و با ترس و ذلت سر برافراشته و چشم دوخته ، محشور خواهند شد .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم

{اهطاع} به معناى حركت سريع همراه با ترس است و {اقناع} به معناى سر برافراشتن و خيره شدن چشم به چيزى با حالت ذلت و خوارى است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 48 - 8

8- قيامت ، روز احضار ستمگران و انتقام خداوند از آنان

و أنذر الناس . .. الذين ظلموا ... إن الله عزيز ذو انتقام . يوم تبدّل الأرض ... و

حشر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 22 - 1

1 - گرد آمدن مشركان ستم پيشه و هم فكران و معبود هاى آنان ، در عرصه قيامت به فرمان خداوند

احشروا الذين ظلموا و أزوجهم و ما كانوا يعبدون

{ازواج} مى تواند به معناى {اقران} (هم نشينان و هم فكران) باشد و نيز مى تواند جمع {زوج} (به معناى همسر) باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

حق ستيزى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 53 -

6

6 - بى دادگران كفرپيشه تاريخ ، مردمانى حق ستيز و غير قابل آشتى با آيات وحى و رسولان الهى

و إنّ الظ_لمين لفى شقاق بعيد

حق ناپذيرى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 78 - 2

2 - حق گريزى و تنفر از پيام حق ، ويژگى بارز بيشتر مجرمان ستم پيشه

و ل_كنّ أكثركم للحقّ ك_رهون

حقارت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 15 - 2

2 - ظالمان و منحرفان از حق ، مردمى حقير و فاقد ارزش هاى انسانى در پيشگاه خداوند

و أمّا الق_سطون فكانوا لجهنّم حطبًا

{حطب}، به معناى چوب خشك و هيزم است. تشبيه ظالمان و منحرفان از حق به آن، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

خدا و ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 2،3

2- غافل پنداشتن خداوند از عملكرد ستمگران ، پندارى باطل است .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون

3- ستمگران در كمند خداوندند و رفتارشان تحت نظر دقيق اوست .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون

خشوع اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 2،3

2 - گردن فرازان ستمگر ، خاشع و سرافكنده در صحنه قيامت

و تري_هم . .. خ_شعين من الذلّ

3 - خشوع و فروتنى ظالمان در قيامت ، خشوعى ذليلانه و از سر ترس و هراس

و تري_هم . .. خ_شعين من الذلّ ينظرون من طرف خفىّ

خطر هلاكت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 14

14 - جوامع ستم پيشه در معرض عذاب قهر الهى

و ما كنّا مهلكى القرى إلاّ و أهلها ظ_لمون

خواسته هاى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 6

6 - ستمكاران ، خواهان بازگشت به دنيا و جبران گناهان گذشته خود به هنگام مشاهده عذاب

و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب يقولون هل إلى مردّ من سبيل

خوشگذرانى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 4

4- غوطهورى در زندگى مادى و خوش گذرانى ، شيوه زندگى در جوامع ستمگر

قرية كانت ظالمة . .. وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

خيرگى چشم ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 1،2،3

1- ستمگران ، در قيامت ، شتابان و با ترس و ذلت سر برافراشته و چشم دوخته ، محشور خواهند شد .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم

{اهطاع} به معناى حركت سريع همراه با ترس است و {اقناع} به معناى سر برافراشتن و خيره شدن چشم به چيزى با حالت ذلت و خوارى است (لسان العرب).

2- ستمگران بر اثر وحشت روز قيامت ، از حركت پلك هاى چشم ناتوان و دلشان تهى از تدبير و چاره جويى خواهد بود .

يعمل الظ_لمون . .. لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

3- شدت وحشت و اضطراب و بهت زدگى غير قابل توصيف ستمگران در قيامت

يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

درخواست ازدياد گمراهى

ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 3

3 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه الهى ، مبنى بر افزودن گمراهى ظالمان و گمراه كنندگان جامعه

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

دروغگويى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 10

10- ستمگران در مهلت خواهى خويش از خداوند ، به هنگام مشاهده عذاب الهى ، براى پذيرش اسلام و پيروى از پيامبر ( ص ) راستگو نيستند .

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل

از پاسخ خداوند به مهلت خواهى ستمگران كه فرمود: شما على رغم وجود آيات و دلايل روشن، بر زوال ناپذيرى خود تأكيد داشتيد، به دست مى آيد كه اگر خداوند به آنان مهلت دهد باز هم به راه باطل خود ادامه خواهند داد.

دشمن ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 60 - 5

5 - خداوند ، حامى و پشتيبان ستمديدگان و دشمن ستمگران و متجاوزان است .

و من عاقب بمثل ما عوقب به ثمّ بغى عليه لينصرنّه اللّه

دشمنى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 9

9 - تنها ستم پيشگان پس از تعيين مسجدالحرام به عنوان قبله ، دست از بهانه جويى برنداشته و به دشمنى خويش عليه مسلمانان ادامه مى دادند .

لئلا يكون للناس عليكم حجة إلا الذين ظلموا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22

- 53 - 6

6 - بى دادگران كفرپيشه تاريخ ، مردمانى حق ستيز و غير قابل آشتى با آيات وحى و رسولان الهى

و إنّ الظ_لمين لفى شقاق بعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 6

6 - ستمگران ، طيف مخالف پيامبران و مؤمنان در طول تاريخ

إنّا لننصر رسلنا . .. فى الحيوة الدنيا و يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين

دشمنى ظالمان اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 10

10- ستمگران و مترفان جوامع پيشين ، در خط مقدم مبارزه و مخالفت با رسولان الهى

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة . .. ارجعوا إلى ما أُترفتم فيه و مس_كنكم لعلّكم تس

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه و دو آيه قبلى در توصيف كسانى است كه به خاطر مخالفت با پيامبران به عذاب الهى گرفتار شدند.

دعاى نجات از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 7

7 _ از امام باقر و امام صادق _ عليهما السلام _ روايت شده است كه درباره سخن خداوند : { ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظالمين } فرمود : لا تسلطهم علينا فتفتنهم بنا ;

پروردگارا! گروه ستمگران را بر ما مسلط مكن كه ما را وسيله آزمايش آنان قرار دهى}.

دنياطلبى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 4

4- غوطهورى در زندگى مادى و خوش گذرانى ، شيوه زندگى در

جوامع ستمگر

قرية كانت ظالمة . .. وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

دوستان بد ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 1

1 _ ظالمان در روز رستاخيز ، دوستان ناباب را عامل گمراهى خود خواهند شمرد .

و يوم يعضّ الظالم على يديه يقول ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول . .. لم أتّخذ فلانًا خل

دوستى با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 20

20 _ غضب خدا و عذاب هميشگى ، پيامد دوستى بسيارى از بنى اسرائيل با پادشاهان ستمگر و زيبا جلوه دادن هوا هاى نفسانى آنان ، به اميد دستيابى به بهره هاى دنيايى آنان

ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا . .. و فى العذاب هم خلدون

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: يتولون الملوك الجبارين و يزيّنون لهم اهوائهم ليصيبوا من دنياهم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 611; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 10

10 - تقواپيشگان ، مبرّا از ظلم و دوستى با ظالمان

و إنّ الظ_لمين بعضهم أولياء بعض و اللّه ولىّ المتّقين

از اين كه {المتقين} در مقابل {الظالمين} قرار گرفته، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

ذكر حالات اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 27 - 2

2 _ وضعيت تأسف بار ظالمان در قيامت و واكنش آنان در آن روز ، شايان ياد و يادآورى

و يوم يعضّ الظالم على يديه

برداشت فوق، مبتنى بر

اين است كه {يوم} متعلق به فعلى محذوف مانند {اذكر} باشد.

ذلت اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 6

6 _ بازخواست ذلتبار مشركان و ستمگران در روز قيامت، نشانگر محروميت آنها از سعادت و رستگارى است.

إنه لايفلح الظلمون. و يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين أشركواأين شركاؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 1

1- ستمگران ، در قيامت ، شتابان و با ترس و ذلت سر برافراشته و چشم دوخته ، محشور خواهند شد .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم

{اهطاع} به معناى حركت سريع همراه با ترس است و {اقناع} به معناى سر برافراشتن و خيره شدن چشم به چيزى با حالت ذلت و خوارى است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 4

4- ستم كاران در حضيض ذلت و زبونى ، گرفتار دوزخ خواهند شد .

و نذر الظ_لمين فيها جثيًّا

كاربرد فعل {نذر} در مواردى است كه چيزى را به جهت بى اهميتى و فرومايگى آن رها كنند. اين مفهوم و نيز حالت نيم خيزبودن ظالمان، جملگى حكايت از ذلت، زبونى و سرگردانى آنان در دوزخ دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 2،3،5

2 - گردن فرازان ستمگر ، خاشع و سرافكنده در صحنه قيامت

و تري_هم . .. خ_شعين من الذلّ

3 - خشوع و فروتنى ظالمان در قيامت ، خشوعى ذليلانه و از سر ترس و

هراس

و تري_هم . .. خ_شعين من الذلّ ينظرون من طرف خفىّ

5 - ذلت و خوارى ظالمان در قيامت ، پيامد خوى تجاوزگرى و توسعه طلبى آنان است .

إنّما السبيل على الذين يظلمون . .. و تري_هم يعرضون عليها خ_شعين من الذلّ

ذوالقرنين و كيفر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 1،4

1- ذوالقرنين ، از كيفر ساحل نشينان غرب ، چشم پوشى كرد و تنها كسانى را كه بر ستم كارى خود باقى بمانند ، به مجازات تهديد كرد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

4- ذوالقرنين ، به ايمان آوردن ظالمان ساحل دريا و دست برداشتن آنان از ظلم و فساد ، اميدوار بود و در مجازات آنان شتابى نداشت .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

حرف {سوف} براى آينده است و فعل هاى شرط ({آمن} و {عمل}) در آيه بعد، قرينه اين است كه ذى القرنين، به احتمال ايمان آوردن ظالمان، در مجازات آنان تعجيل نكرده است.

رد توبه ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 11

11- توبه و پشيمانى ستمگران هنگام قطعى شدن عذاب دنيوى آنان ، بى ثمر و غير قابل قبول است .

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل

رد عذر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 10

10 - پذيرفته نشدن عذر ستمگران ، دورى آنان از رحمت خداوند و جاى گرفتن در سرايى بد ، مظهر نصرت الهى به پيامبران و

مؤمنان در قيامت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين معذر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، بيانگر چگونگى نصرت الهى در قيامت از رسولان و مؤمنان است كه در آيه پيش (يوم يقوم الأشه_د) به آن اشاره شده بود.

روش برخورد با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 14

14 - ستمگران ، شايسته ترحم و يارى شدن نيستند .

فما للظ_لمين من نصير

آيه بالا هرچند درباره روز قيامت است; ولى مى توان از آن اين مطلب را استنباط كرد كه يارى نشدن ظالمان در قيامت، به خاطر عدم شايستگى آنان است و اين عدم لياقت، در دنيا نيز صادق است.

روش برخورد ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 11

11- وحدت مواضع ، روش و راه و رسم زندگى ستم پيشگان در طول تاريخ

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. و ضربنا لكم الأمثال

ممكن است مقصود از مسكن و سكونت در جمله {و سكنتم فى مساكن الذين ظلموا . ..} منزل و محل سكونت ستمگران گذشته نباشد; بلكه مراد همپايى و هم عقيده شدن با آنان و كنايه از پذيرش راه و رسم زندگى آنها باشد.

روش زندگى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 4

4- غوطهورى در زندگى مادى و خوش گذرانى ، شيوه زندگى در جوامع ستمگر

قرية كانت ظالمة . .. وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

روش كيفر

ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 3

3 - انتقام جويى ، كينه توزى و تجاوز از حد در مسير مجازات ستمگر ، ممنوع و نامشروع است .

و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها

روش مبارزه با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 8

8 _ تبليغ و بدگويى آشكار ، از روش هاى مجاز براى مبارزه عليه ظلم و ظالم است .

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم

رؤيت ظالمان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 11

11 - عرضه گمراهان و ستمكاران بر دوزخ ، در برابر ديد اهل ايمان و قابل مشاهده براى آنان

و تري_هم يعرضون عليها . .. و قال الذين ءامنوا إنّ الخ_سرين

رهبرى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 27

27 - امام رضا ( ع ) ] در ضمن حديثى [ فرمودند : . . . { قال اللّه تبارك و تعالى { لاينال عهدى الظالمين } فابطلت هذه الاية إمامة كل ظالم إلى يوم القيامة و صارت فى الصفوة . . . ;

خداوند مى فرمايد: {لاينال عهدى الظالمين} و اين آيه امامت هر ستمگرى را تا قيامت مردود دانسته و امامت را در ]انسانهاى [ پاك و برگزيده قرار داد . ..}.

زمينه آمرزش ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 16

16_ گذشت ستم ديدگان از

ستم پيشگان ، زمينه ساز شمول مغفرت الهى بر ستمكاران است .

لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم

زمينه حاكميت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 14

14_ نپذيرفتن ربوبيت خداوند و مخالفت با پيامبران و برنامه هاى ايشان ، زمينه ساز نظام استبدادى و حاكميت ستمگران *

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم . .. واتبعوا أمر كل جبار عنيد

برداشت فوق ، براساس اين احتمال است كه ترتيب ذكرى جمله {اتبعوا . ..} بر جمله هاى سابق ، حاكى از ترتب خارجى آن باشد.

زمينه ظلم ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 3

3 _ قوم موسى پس از اتكال بر خدا ، دست به نيايش برداشته و از درگاه او خواستند تا ضعف و ناتوانى را _ كه تشويق كننده ظالمان به ستمگرى است _ از ميان آنان بردارد .

فقالوا على اللّه توكلنا ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

همان گونه كه مال، اولاد و دنيا _ به خاطر داشتن جاذبه _ فتنه است و آدميان را مفتون خود مى كند، ضعف و ناتوانى مردم نيز براى زورگويان فتنه است و آنان را بر تجاوز به آنان، ترغيب مى كند.

زمينه عذاب همنشينان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 5

5 - حضور در جمع ظالمان ، دربردارنده خطر شمول عذاب آنها بر انسان

ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

زمينه نفرين ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24

- 8

8 - نفرين بر ظالمان و گمراه كنندگان جامعه _ پس از نااميدى از هدايت آنان _ كارى پسنديده و روا

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

زمينه ولايت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 9

9 _ قرار گرفتن در پرتوى ولايت خداوند و يا ولايت ظالمان، در ارتباط با عملكرد انسان است.

و هو وليهم بما كانوا يعملون . .. نولى بعض الظلمين بعضا بما كانوا يكسبون

زندگى اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 10

10- ستم پيشگان ، بى بهره از ثبات آرامش و فاقد اصول ثابت و سخن استوار در زندگى دنيا و آخرتند .

يثبّت الله الذين ءامنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة و يضلّ الله ا

از مقايسه صدر و ذيل آيه و مقابله ظالمان با مؤمنان مطلب فوق استفاده مى شود.

زندگى دنيوى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 10

10- ستم پيشگان ، بى بهره از ثبات آرامش و فاقد اصول ثابت و سخن استوار در زندگى دنيا و آخرتند .

يثبّت الله الذين ءامنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة و يضلّ الله ا

از مقايسه صدر و ذيل آيه و مقابله ظالمان با مؤمنان مطلب فوق استفاده مى شود.

زيان دنيوى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 5

5- هر جبّار منحرفى دچار خسارت دنيوى است .

و خاب كلّ جبّار عنيد

{خاب} در لغت به معناى

{خسر} و {عنيد} به معناى عدول كننده از درستى آمده است.

زيانكارى اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 12

12 - قيامت ، روز ظهور خسران و زيان كارى عميق ستم پيشگان و گمراهان

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

سختگيرى بر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 8

8- برخورد شديد با ظالمان متجاوز و نرمش در برابر مؤمنان صالح ، روشى نيكو در نظام حكومتى و شيوه برگزيده ذوالقرنين در حكومت خويش بود .

أمّا من ظلم فسوف نعذّبه . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا

ذوالقرنين، پس از شنيدن وحى الهى كه در برخورد با ساحل نشينان غرب، دو راه پيش روى او قرار داد: يكى تعذيب، و ديگرى روش نيكو، شقّ دوم را انتخاب كرد و آن را چنين ترسيم كرد كه ظالمان را عقوبت و مؤمنان را پاداش نيك خواهد داد.

سختى عذاب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 2

2 - عذاب ستمگران در قيامت ، بسيار سخت و غير قابل تحمل براى آنان

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

فدا كردن دو برابر ثروت هاى موجود در كره زمين براى نجات خود از عذاب الهى، بيانگر مطلب ياد شده است.

سختى كيفر اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 60 - 3

3 - قيامت ، روزِ سختِ

كيفر الهى ، براى كافران ستم پيشه

للذين ظلموا . .. فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوعدون

مراد از {يومهم. ..}، مى تواند روز قيامت و يا روز نزول عذاب بر كافران در دنيا باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال اول است.

سختى مرگ ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 11

11 - محروميت ستمگران به هنگام دشوارى مرگ از هرگونه يارى دوست و نزديكان دلسوز خود و شفاعت شفيعان

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

سرزنش اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 57 - 5

5 - ظالمان ، در روز قيامت ، راهى براى رهايى از وضعيّت رقّت بار و مذمت آلود خويش ندارند .

الذين ظلموا. .. و لاهم يستعتبون

{إستعتاب} _ مصدر {يستعتبون} _ به معناى اين است كه از شخص خاطى، خواسته شود كه وى از خطايش بازگردد (مفردات راغب) و نيز به معناى طلب رضايت آمده است (المنجد).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 11

11 - ظالمان ، مورد سرزنش و تحقير در قيامت

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

تعبير {بچشيد. ..} براى سرزنش و تحقير مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 9

9 - گمراهان ستمكار ، در روز قيامت ، مورد سرزنش اهل ايمان خواهند بود .

و قال الذين ءامنوا إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم

سرزنش ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 92 - 8

8_ عقوبت و سرزنش كسانى كه در حق آدمى ستم كرده اند پس از اعترافشان به گناه و توبه از آن ، به دور از شأن نيكوكاران است .

لاتثريب عليكم اليوم

{اليوم} ظرف و متعلق به {تثريب} است و مراد از آن زمانى است كه برادران يوسف به خطاى خويش اعتراف نموده و از گناه خود توبه كردند (و إن كنّا لخاطئين).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 8

8- سرزنش شدن ستمگران از جانب خداوند ، هنگام مهلت خواهى آنان در وقت نزول عذاب استيصال

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل ما لكم من زو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 1

1- سرزنش خداوند از ستمگرانى كه از كيفر ستم پيشگان پيش از خود و مثل هاى الهى ، پند نگرفتند و درس نياموختند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثا

سرزنش گرايش به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 18

18_ { عن النبى ( ص ) قال : . . . و قال لقمان لإبنه : يا بنىّ . . . إن كنت صالحاً فابعد من الأشرار و السفهاء ، فربما أصابهم الله بعذاب فيصيبك معهم ، فقد أفصح الله سبحانه و تعالى بقوله : . . . و . . . و قال سبحانه : { و لاتركنوا إلى الذين ظلموا فتمسكم

النار } . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: . .. لقمان به فرزندش گفت: اى پسرك من! ... اگر انسان شايسته اى هستى از اشرار و سبك مغزان دورى كن، چه بسا خداوند بر آنان عذابى بفرستد و تو را هم با آنان فرا گيرد ... خداوند در گفتار خود به روشنى فرموده: ... و ...{و لاتركنوا إلى الذين ...}...}.

سركوبى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 47 - 10

10- انتقام از ستمگران و سركوبى آنان با استفاده از قدرت و توانايى ها ، امرى روا و پسنديده است .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا . .. فلاتحسبنّ الله مخلف وعده رسله إن الله عزيز ذو

برداشت فوق از عمل خداوند و خورد او با حق ستيزان استفاده مى شود; زيرا يكى از اوصاف خداوند، {منتقم} (انتقام گيرنده) است. ترديدى نيست كه انتقام خداوند براى دفاع از حق و حق باوران است، نه براى شخص خود. بنابراين از عمل خدا مى توان آموخت كه انتقام براى حق عملى است نيكو.

سرگردانى اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 12

12 - تجاوزگران به حقوق مردم ، حيران و سرگردان در صحنه قيامت

يظلمون الناس و يبغون فى الأرض بغير الحقّ . .. و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب يق

سرنوشت خانواده ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 14

14 - تأثير منفى و زيانبار گمراهان و ستمكاران ، بر سرنوشت خود و خانواده

خويش

خسروا أنفسهم و أهليهم

سرنوشت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 14

14 - تأثير منفى و زيانبار گمراهان و ستمكاران ، بر سرنوشت خود و خانواده خويش

خسروا أنفسهم و أهليهم

سرور ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 7

7 _ كاميابى خودكامگان و بيدادگران ، محدود به زندگى زودگذر دنيوى است .

إذا هم يبغون فى الأرض بغير الحق . .. متع الحيوة الدنيا

سلطه ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 1

1 _ خداوند، همان گونه كه شيطانهاى جن را بر آدميان مسلط مى كند، برخى از ظالمان را بر برخى ديگر مسلط مى سازد.

يمعشر الجن قد استكثرتم . .. و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا

{كذلك} تشبيه تسلط ظالمان بر ظالمان به سلطه جنيان بر آدميان است. يعنى همان گونه كه جنيان را بر آدميان مسلط مى سازيم، مردم ظالم را بر گروه ظالم ديگر ولايت مى دهيم.

سنت كيفر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 4

4 - كيفر كافران و ستم پيشگان ، سنت تغييرناپذير الهى در طول تاريخ

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم

از مجموع آيه شريفه، آيه استفاده مى شود كه مجازات امت هاى گذشته، منحصر به آنان نبوده است; بلكه قانونى كلى است كه شامل تمام ستم پيشگان مى شود.

سوگند ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 9

9-

سوگند ستمگران در دنيا بر پايدارى و زوال ناپذيرى قدرت خويش

الذين ظلموا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل ما لكم من زوال

شدت عذاب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 3

3- كافران جبّار ، دچار چنان عذاب هاى مرگبارى در جهنّمند كه هر كدام از آنها به تنهايى براى مرگشان كافى است .

و يأتيه الموت من كلّ مكان

شدت كيفر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 7

7- تأخير كيفر ستمگران از سوى خداوند تا روز قيامت ، جهت تشديد مجازات آنان است .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

از اينكه خداوند متعال كيفر ستمگران را تا روزى سخت و هولناك به تأخير انداخت، حكايت از شدت مجازات آنان دارد; چون اگر آن مجازات در دنيا اتفاق مى افتاد به اين مقدار سخت نبود. بنابراين، تأخير كيفر ظالمان به نفع آنان نيست.

شرايط آمرزش ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 15

15_ گذشت مظلوم از ظالم كافى در آمرزش او نيست و به مغفرت و رحمت الهى نيز منوط است .

لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم و هو أرحم الرحمين

از اينكه يوسف(ع) پس از گذشتن از حق خويش و بخشودن برادرانش از خداوند مى خواهد گناه آنان را بيامرزد ، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

شرايط مبارزه با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 -

75 - 14

14 _ نيروى انسانى و فرماندهى ، دو شرط اساسى براى مبارزه با ستمگران

اخرجنا من هذه القرية الظّالم اهلها و اجعل لنا من لدنك وليّاً و اجعل لنا من لدنك

صفات ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 3

3 - خشوع و فروتنى ظالمان در قيامت ، خشوعى ذليلانه و از سر ترس و هراس

و تري_هم . .. خ_شعين من الذلّ ينظرون من طرف خفىّ

ضعف اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 6

6 - ستمكاران در قيامت ، تاب مشاهده مستقيم آتش دوزخ را ندارند .

ينظرون من طرف خفىّ

ظالمان اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 168 - 6،7

6 _ كفرپيشگى و ستمگرى گروهى از اهل كتاب مايه محروميت آنان از مغفرت و هدايت الهى

إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً

مصداق مورد نظر از {الذين كفروا و ظلموا} _ به دليل آيات گذشته _ گروهى از اهل كتاب هستند.

7 _ گروهى از اهل كتاب ، مردمى كفرپيشه و ستمگر

إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً

ظالمان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 1،12

1 - گروهى از قوم موسى پيش از ورودشان به بيت المقدس ، ستمكار و آلوده به گناه بودند .

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

12 - از امام باقر ( ع ) روايت

شده : { . . . { و اما الذين ظلموا } فزعموا حنطة حمراء فبدلوا . . . ;

. .. اما كسانى كه ستم كردند لفظ {حطة} را از روى غرض به {حنطة حمراء} (گندم قرمز) تبديل كردند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 5

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 1

1 _ گروهى از قوم موسى داراى پيشينه اى آلوده به گناه و ستم ، پيش از ورودشان به بيت المقدس

فبدل الذين ظلموا . .. بما كانوا يظلمون

ظالمان بنى تميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 4 - 7

7 _ { عن سعد بن عبداللّه انّ النبى ( ص ) سئل عن قوله { إنّ الذين ينادونك من وراء الحجرات أكثرهم لايعقلون } قال : هم الجفاة من بنى تميم ;

از سعدبن عبداللّه روايت شده كه از رسول اكرم(ص) درباره قول خدا {إنّ الذين ينادونك من وراء الحجرات أكثرهم لايعقلون} سؤال شد، فرمود: آنان جفاكاران از بنى تميم مى باشند}.

ظالمان به هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 1

1 _ ستم پيشگان، به هنگام مواجه شدن با عذابهاى دنيوى (عذاب استيصال)، معترف به ظلمهاى گذشته خويش شدند

فما كان دعويهم . .. إنا كنا ظلمين

ظالمان در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 9

9 _ زيان بيدادگرى و خودكامگى ، گريبانگير خودكامگان

و بيدادگران در جهان پس از مرگ

إنما بغيكم على أنفسكم . .. ثم إلينا مرجعكم

ظالمان در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 10

10 _ تاريخ بشر ، شاهد مخالفت و رويارويى بيدادگران با رسولان الهى

كذلك كذب الذين من قبلهم فانظر كيف كان عقبة الظلمين

ظالمان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 3،7

3 _ خداوند ، گرفتاركننده ستمكاران به آتش دوزخ و خواركننده آنان

انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار

7 _ گرفتاران به آتش دوزخ ، داراى پيشينه ستمكارى در دنيا

ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 8

8 _ وارد نمودن تجاوزكاران و ستمگران به دوزخ و بريان كردن آنان ، كارى آسان براى خداوند

و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً . .. و كان ذلك على اللّه يسيراً

{صلى} از مصدر {صَلْى}، و به معناى بريان كردن است. (القاموس المحيط).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 22

22 _ ستمكاران هيچ ياورى براى نجات از آتش دوزخ ندارند .

و ما للظلمين من انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 3

3_ ستم پيشگان ، به آتش دوزخ درخواهند افتاد .

فتمسكم النار

جمله {فتمسكم النار} بيان مى كند كه اتكاى بر ستمگران، درپى دارنده آتش است. اين معنا مى رساند

كه خود ستمگران نيز به آتش درخواهند افتاد. تعبير {فتمسكم} مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه: ستمگران آتش هستند و با اعتماد و تكيه به آنان، آتش با شما تماس پيدا خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 16 - 1،2

1- جبّاران منحرف ، علاوه بر هلاكت دنيوى ، در آخرت نيز گرفتار جهنّم مى شوند .

و خاب كلّ جبّار عنيد . من ورائه جهنّم

2- به جبّاران منحرف ، در جهنّم ، آبى چركين و متعفن نوشانده مى شود .

من ورائه جهنّم و يسقى من ماء صديد

{صديد} به معناى چركى است كه بين گوشت و پوست به وجود مى آيد. اين واژه در نوشيدنيهاى جهنّميان استعمال مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 1،2،5،7

1- جبّاران منحرف ، آب چركين جهنّم را جرعه جرعه با كراهت تمام خواهند نوشيد .

يسقى من ماء صديد. يتجرّعه و لايكاد يسيغه

{إساغة} به معناى ريختن شراب در حلق است. بنابراين مراد از {لايكاد يسيغه} اين است كه آنان نمى خواهند به چنين نوشيدنى نزديك شوند.

2- تشنگى شديد جبّاران منحرف در جهنّم به حدى است كه على رغم كراهت و بى ميلى شديد ، از آب چركين خواهند نوشيد .

يسقى من ماء صديد . يتجرّعه و لايكاد يسيغه

5- كافران جبّار گرفتار در جهنّم ، با وجود ابتلا به انواع عذاب هاى مرگبار ، هيچ گاه نمى ميرند و از عذاب رهايى نمى يابند .

يأتيه الموت من كلّ مكان و ما هو بميت

7- براى كافران جبّار ، در جهنّم ، فراتر

از نوشيدن اجبارى آب چركين و عذاب هاى مختلف مرگبار ، عذابى خشن و غيرقابل تصور نيز وجود دارد .

و من ورائه عذاب غليظ

مرجع ضمير {ورائه} احتمال دارد {عذاب} باشد كه از عبارت قبلى به دست مى آيد. در اين صورت، با توجه به مفهوم بودن و سخت بودن عذابهاى ياد شده، {عذاب غليظ} بايد عذابى بسيار سخت و غير قابل تصور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 10

10- دوزخ ، از هم اكنون براى ظالمان آماده و مهيا است . *

إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 4

4- ستم كاران در حضيض ذلت و زبونى ، گرفتار دوزخ خواهند شد .

و نذر الظ_لمين فيها جثيًّا

كاربرد فعل {نذر} در مواردى است كه چيزى را به جهت بى اهميتى و فرومايگى آن رها كنند. اين مفهوم و نيز حالت نيم خيزبودن ظالمان، جملگى حكايت از ذلت، زبونى و سرگردانى آنان در دوزخ دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 29 - 7

7- جهنم ، كيفر تمامى ستمگران است .

نجزيه جهنّم كذلك نجزى الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 42 - 4

4 - عذاب شدن ظالمان با آتش در روز قيامت ، به فرمان خداوند

نقول . .. ذوقوا عذاب النار الّتى كنتم بها تكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 66 - 1،2،3،4

1 - درخت زقّوم ، غذا

و خوراك دوزخيان ستمگر است .

شجرة الزقّوم . .. للظ_لمين ... فإنّهم لأكلون منها

2 - دوزخيان ستمگر ، شكم هاى خود را از درخت زقّوم پرخواهند كرد .

فمالئون منها البطون

3 - دوزخيان ستمگر ، در حال گرسنگى شديد به سر خواهند برد .

فمالئون منها البطون

پر كردن شكم از خوراكى هاى بسيار ناگوار، نشانه شدت گرسنگى است.

4 - خورد و خوراك دوزخيان ستمگر ، خود وسيله عذاب آنان است .

فإنّهم لأكلون منها فمالئون منها البطون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 67 - 1،2

1 - آميزه اى از آب داغ ، نوشيدنى دوزخيان ستمگر پس از خوردن غذاى زقّوم

ثمّ إنّ لهم عليها لشوبًا من حميم

{شوب} مصدر سماعى از فعل {شابه} (آن را مخلوط كرد) است كه گاهى بر اسم مفعول (مشوب) اطلاق مى شود (مثل {خلق} و {مخلوق}). در آيه شريفه نيز به همين معنا آمده است. {حميم} به معناى آب پرحرارت است.

2 - دوزخيان ستمگر ، بر اثر خوردن غذاى { زقّوم } به تشنگى شديد دچار خواهند گشت .

شجرة الزقّوم . .. فمالئون منها البطون . ثمّ إنّ لهم عليها لشوبًا من حميم

برداشت ياد شده از تعبير {عليها} (به معناى {بعدها})، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 10

10 - جهنم ، جايگاه هميشگى ستمكارترين انسان ها است .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه . .. أليس فى جهنّم مثوًى للك_فرين

{ال} در {الكافرين} براى جنس و مفيد استغراق است كه شامل همه افراد كافران مى شود; ولى مى توان گفت مصداق بارز و اصلى

كفرپيشگان، همان افرادى است كه در صدر آيه از آنان به ستمكارترين انسان ها ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 8

8 - ستمگران ، داراى سرايى بد ( دوزخ ) در قيامت

و لهم سوء الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 12

12 - دوزخ ، سرنوشت نهايى ستم پيشگان

فريق فى السعير . .. و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 6،7،20

6 - ستمكاران در قيامت ، تاب مشاهده مستقيم آتش دوزخ را ندارند .

ينظرون من طرف خفىّ

7 - نگاه ترس آلود و مضطرب ستمكاران به جهنم ، در كناره آتش دوزخ

ينظرون من طرف خفىّ

نگاه زير چشمى به جهنم ، كنايه از ترس و وحشت است .

20 - ستم پيشگان ، در عذاب جاودان جهنم ، خواهند ماند .

ألا إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 2

2 - جاودانگى ظالمان و گمراهان ، در دوزخ ، نتيجه محروميت آنان از ولايت خدا و تكيه بر ولايت غير او است .

إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم . و ما كان لهم من أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 5

5 - خلود در آتش ، جزاى ستمكاران و ظالمان

أنّهما فى النار خ_لدَين فيها و ذلك جزؤا الظ_لمين

ظالمان در حكومت ذوالقرنين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 8

8- برخورد شديد با ظالمان متجاوز و نرمش در برابر مؤمنان صالح ، روشى نيكو در نظام حكومتى و شيوه برگزيده ذوالقرنين در حكومت خويش بود .

أمّا من ظلم فسوف نعذّبه . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا

ذوالقرنين، پس از شنيدن وحى الهى كه در برخورد با ساحل نشينان غرب، دو راه پيش روى او قرار داد: يكى تعذيب، و ديگرى روش نيكو، شقّ دوم را انتخاب كرد و آن را چنين ترسيم كرد كه ظالمان را عقوبت و مؤمنان را پاداش نيك خواهد داد.

ظالمان در عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 25

25 _ ظالمان و مستكبران در برزخ به عذاب گرفتار خواهند بود.

و لو ترى إذ الظلمون . .. اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم ... عن ءايته تستكبرون

ظاهراً مراد از {اليوم} زمان پس از مرگ و قبل از قيامت است كه برزخ نام دارد.

ظالمان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 6،10

6 _ ستمكاران محروم از هر گونه ياور در قيامت

و ما للظّالمين من انصار

{انصار}، جمع ناصر (به معناى ياور) است و {مِنْ} زايده، تأكيد بر نبودن ياور در آن روز است.

10 _ محروميّت ستمگران در قيامت از يارى امامانى كه آنها را يارى كنند .

و ما للظّالمين من انصار

امام باقر (ع) در تفسير آيه فوق فرمود: ما لهم من ائمّة يسمّونهم باسمائهم.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 211، ح 175 ; تفسير

برهان، ج 1، ص 333، ح 8.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 3

3 _ خداوند گردآورنده تمامى ستمگران (اهل كتاب و مشركان) در قيامت

إنه لايفلح الظلمون . .. و يوم نحشرهم جميعا

چون در آيات گذشته سخن از مشركان و اهل كتاب به ميان آمده بود، در برداشت اين دو گروه به عنوان مصاديقى بارز از ظالمان مشخص شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 134 - 2

2 _ احضار ظالمان در قيامت و بازخواست و كيفر ايشان از وعده هاى تخلف ناپذير خداوند

و ينذرونكم لقاء يومكم هذا . .. إن ما توعدون لأت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 44 - 7

7 _ ندا دهنده اى در قيامت مأمور اعلام گرفتارى ظالمان به لعنت خداوند است .

فاذن مؤذن بينهم أن لعنة اللّه على الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 45 - 4

4 _ آنانكه در پى ناهنجار كردن و منحرف ساختن راه خدايند ، از زمره ستمكارانند و در قيامت مورد لعنت خدا قرار خواهند گرفت .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين ... يبغونها عوجاً

برداشت فوق بر اساس دومين مصداقى است كه در توضيح برداشت قبل براى پى جويى اعوجاج در دين بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 18

18- { عن أبى عبدالله جعفربن محمد ( ع ) قال : . . . ان الله

تبارك و تعالى يضلّ الظالمين يوم القيامة عن دار كرامته . . . كما قال عزّوحلّ : { و يضلّ الله الظالمين و يفعل الله ما يشاء } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: همانا خداوند _ تبارك و تعالى _ ستمگران را در روز قيامت از سراى كرامت خويش گمراه مى كند . .. چنان چه مى فرمايد: {يضلّ الله الظالمين...} ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 6،7

6- خيره شدن چشمان ستمگران و مبهوت ماندن آنان از شدت ترس در روز قيامت

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

7- تأخير كيفر ستمگران از سوى خداوند تا روز قيامت ، جهت تشديد مجازات آنان است .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

از اينكه خداوند متعال كيفر ستمگران را تا روزى سخت و هولناك به تأخير انداخت، حكايت از شدت مجازات آنان دارد; چون اگر آن مجازات در دنيا اتفاق مى افتاد به اين مقدار سخت نبود. بنابراين، تأخير كيفر ظالمان به نفع آنان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 1،2،3

1- ستمگران ، در قيامت ، شتابان و با ترس و ذلت سر برافراشته و چشم دوخته ، محشور خواهند شد .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم

{اهطاع} به معناى حركت سريع همراه با ترس است و {اقناع} به معناى سر برافراشتن و خيره شدن چشم به چيزى با حالت ذلت و خوارى

است (لسان العرب).

2- ستمگران بر اثر وحشت روز قيامت ، از حركت پلك هاى چشم ناتوان و دلشان تهى از تدبير و چاره جويى خواهد بود .

يعمل الظ_لمون . .. لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

3- شدت وحشت و اضطراب و بهت زدگى غير قابل توصيف ستمگران در قيامت

يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 4

4- ظالمان به وقت مشاهده عذاب در قيامت خواستار مهلتى كوتاه براى بازگشت به دنيا جهت پاسخ گويى به دعوت خداوند و پيروى از رسولان الهى مى شوند . *

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا إلى أجل قريب نجب دعوتك و نتّبع

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از {يوم يأتيهم العذاب} روز قيامت باشد، نه عذاب استيصال.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 48 - 8

8- قيامت ، روز احضار ستمگران و انتقام خداوند از آنان

و أنذر الناس . .. الذين ظلموا ... إن الله عزيز ذو انتقام . يوم تبدّل الأرض ... و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 12

12- كسانى كه با ارتكاب اعمال زشت در دنيا به خود ستم كرده اند ، در قيامت منكر آن اعمال مى شوند .

الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم . .. ما كنّا نعمل من سوء

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه مراد از {ظالمى أنفسهم} _ به قرينه {ما كنّا نعمل من سوء} (ما مرتكب عمل زشت نمى

شديم) _ اعمال ناپسند و زشتى باشد كه مرتكبان آنها، آن را از خود نفى مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 9

9- آخرت ، زمان بازگردانده شدن ستم گران و كافران و افراد ناصالح به پيش گاه خداوند و حساب رسى كردار آنها است .

ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 27 - 1،2

1 _ ستم گران در قيامت ، از عملكرد خويش به شدت پشيمان خواهند بود .

و يوم يعضّ الظالم على يديه

جمله {يعضّ الظالم على يديه; ستم كار دو دست خويش به دندان گزد} از كنايات است و به قرينه سياق آيه، اين جمله كنايه از پشيمانى و ندامت مى باشد. گفتنى است تعديه فعل {يعضّ} به وسيله {على} _ با آن كه خود از افعال متعدى است _ براى تأكيد مضمون آن فعل است; يعنى، پشيمانى آنان بسيار شديد خواهد بود.

2 _ وضعيت تأسف بار ظالمان در قيامت و واكنش آنان در آن روز ، شايان ياد و يادآورى

و يوم يعضّ الظالم على يديه

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {يوم} متعلق به فعلى محذوف مانند {اذكر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 57 - 2،5

2 - عذرخواهى ستم پيشگان ، در روز قيامت ، سودى ندارد .

فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم

5 - ظالمان ، در روز قيامت ، راهى براى رهايى از وضعيّت رقّت بار و مذمت آلود خويش ندارند .

الذين ظلموا. .. و لاهم يستعتبون

{إستعتاب} _ مصدر

{يستعتبون} _ به معناى اين است كه از شخص خاطى، خواسته شود كه وى از خطايش بازگردد (مفردات راغب) و نيز به معناى طلب رضايت آمده است (المنجد).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 10

10 - مؤاخذه شدن ظالمان در پيشگاه پروردگار در قيامت

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم يرجع بعضهم إلى بعض القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 10

10 - ستمگران با ديدن عذاب الهى در قيامت ، از انتخاب عقيده كفرآلود ، پشيمان شده و آن را مخفى خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 13

13 - ستمگران در قيامت ، محروم از هرگونه نصرت و يارى

فما للظ_لمين من نصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 23 - 1

1 - فرمان خداوند در قيامت ، مبنى بر راندن مشركان ستم پيشه و هم فكران و معبود هاى آنان به راه دوزخ

احشروا الذين . .. يعبدون . من دون اللّه فاهدوهم إلى صرط الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 1،2،3،7

1 - ستمگران در قيامت ، براى رهايى خود از عذاب سخت الهى ، حاضراند دو چندان ثروت ها و دارايى هاى زمين را فدا كنند .

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض جميعًا و

مثله معه لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم

2 - عذاب ستمگران در قيامت ، بسيار سخت و غير قابل تحمل براى آنان

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

فدا كردن دو برابر ثروت هاى موجود در كره زمين براى نجات خود از عذاب الهى، بيانگر مطلب ياد شده است.

3 - كيفر عذاب سخت براى ستمگران در قيامت ، قطعى و غيرقابل گريز است .

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

7 - عذاب مشركان و ستمگران در قيامت ، بسيار بزرگ و فراتر از تصورشان است .

و بدا لهم من اللّه ما لم يكونوا يحتسبون

{إحتساب} (مصدر {يحتسبون}) مبالغه در حساب و به معناى {ظن} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 2

2 - عذاب سخت و فوق تصور ستمگران در قيامت ، بازتاب كردار و رفتار خود آنان است .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

آمدن ماده {كسب} به جاى ماده {فعل}، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 9

9 - محروميت ستمكاران در قيامت ، از يارى دوست و نزديكان دلسوز و شفاعت شفيعان

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

{حميم} در لغت به معناى دوست (العين) و به {القريب المشفق} (نزديك دلسوز) معنا شده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 1

1 - عذرخواهى ستمگران در قيامت ،

بى نتيجه بوده و سودى به حال آنان نخواهد داشت .

يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 16

16 - نابود شدن دوستى ها و پيوند هاى ظالمان با يكديگر در قيامت

و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {ولىّ} و {نصير}، دوست و ياور دنيايى ظالمان باشد كه در آخرت آن دوستى ها و يارى ها وجود نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 1

1 - ستم پيشگان ، هراسناك از عملكرد خويش در صحنه قيامت

ترى الظ_لمين مشفقين ممّا كسبوا و هو واقع بهم

به قرينه ذيل اين آيه _ كه در مورد قيامت است _ به دست مى آيد كه صدر آيه ترسيم كننده صحنه اى از قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 11

11 - عجز و پشيمانى ستمكاران در قيامت ، آشكار و نمايان است .

و ترى الظ_لمين . .. يقولون

از واژه هاى {ترى} و {يقولون}، استفاده مى شود كه ظالمان ندامت و آرزوى بازگشت را پنهان نمى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 2،3،4،5،9،12،23

2 - گردن فرازان ستمگر ، خاشع و سرافكنده در صحنه قيامت

و تري_هم . .. خ_شعين من الذلّ

3 - خشوع و فروتنى ظالمان در قيامت ، خشوعى ذليلانه و از سر ترس و هراس

و تري_هم . .. خ_شعين من الذلّ ينظرون من طرف خفىّ

4

- پشيمانى ستمكاران در صحنه قيامت و پس از مشاهده عذاب ، بى تأثير به حال آنان

يقولون هل إلى مردّ من سبيل . و تري_هم يعرضون عليها

5 - ذلت و خوارى ظالمان در قيامت ، پيامد خوى تجاوزگرى و توسعه طلبى آنان است .

إنّما السبيل على الذين يظلمون . .. و تري_هم يعرضون عليها خ_شعين من الذلّ

9 - گمراهان ستمكار ، در روز قيامت ، مورد سرزنش اهل ايمان خواهند بود .

و قال الذين ءامنوا إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم

12 - قيامت ، روز ظهور خسران و زيان كارى عميق ستم پيشگان و گمراهان

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

23 - سرنوشت شوم ستمگران در قيامت ، هشدارى براى متجاوزان به حقوق مردم است .

ألا إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم

كلمه {ألا} _ كه براى هشدار است _ رساننده مطلب بالا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 4،5

4 - قيامت ، روزى بس سخت و دشوار براى ستمگران

من عذاب يوم أليم

بنابراين كه {أليم} صفت {يوم} باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

5 - ستم پيشگان ، گرفتار عذابى دردناك در قيامت

فويل للذين ظلموا من عذاب يوم أليم

ظالمان در محضر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 10

10 - مؤاخذه شدن ظالمان در پيشگاه پروردگار در قيامت

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم يرجع بعضهم إلى بعض القول

ظالمان سرزمين مقدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 22 - 2،3

2 _ هراس قوم موسى

( بنى اسرائيل ) از برخورد و رويارويى با زورگويان قدرتمند حاكم بر سرزمين مقدس

قالوا يموسى ان فيها قوماً جبارين و إنّا لن ندخلها

3 _ خروج جباران از سرزمين مقدس ، شرط اعلام شده از سوى قوم موسى ( ع ) براى ورود به آن سرزمين

و إنّا لن ندخلها حتّى يخرجوا منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 4،8

4 _ خروج جباران از سرزمين مقدس ، شرط اعلام شده از سوى بنى اسرائيل براى ورود به آن سرزمين

إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فيها

8 _ بنى اسرائيل ، گستاخانه خواهان رهسپارى موسى ( ع ) و خدايش به نبرد با زورگويان سرزمين مقدس

قالوا . .. فاذهب انت و ربك فقتلا

ظالمان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 2

2- ستمگران عصر بعثت در رفتار و كردار ، چنان ستمگران اقوام پيشين بودند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا

ظالمان گمراهگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 2

2 _ انسانهايى ظالم در صدد گمراه كردن و منحرف ساختن انسانهاى ديگرند.

يمعشر الجن قد استكثرتم . .. و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا

در آيه پيشين سخن از اغواگرى جنيان در مورد آدميان بود. مقتضاى تشبيه {كذلك} شباهت روابط متقابل آدميان و جنيان با روابط ميان ظالمان است. يعنى همان گونه كه جنيان به اغواى مردم مى پردازند، ظالمان نيز در صدد اغواى ظالمان ديگرند.

ظالمان نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 113 - 2

2 - از نسل ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام ) ، برخى نيكوكار و برخى ظالم به خويشتن گشتند .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

ظالمان نسل اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 2

2 - از نسل ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام ) ، برخى نيكوكار و برخى ظالم به خويشتن گشتند .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

ظالمان و آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 33 - 6

6 _ ستمكاران آيات الهى را انكار مى كنند.

و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون

ظالمان و ارزش هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 13

13- ظالمان ، از ارزش و اجرت هجرت در راه خدا بى خبرند .

من بعد ما ظلموا . .. لو كانوا يعلمون

برداشت فوق بنابراين احتمال است كه مرجع ضمير {يعلمون} فاعل محذوف فعل {ظلموا} باشد.

ظالمان و انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 10

10 _ تاريخ بشر ، شاهد مخالفت و رويارويى بيدادگران با رسولان الهى

كذلك كذب الذين من قبلهم فانظر كيف كان عقبة الظلمين

ظالمان و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 7

7_ ستمگران هرگز اهل ايمان را در رسيدن به هدف هاى توحيدى شان يارى نخواهند كرد .

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا . .. ما لكم من دون الله من أولياء

ظالمان و عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 14

14_ كفرپيشگان و ستمگران ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون

ظالمان و قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 14

14 - ظالمان از قدرت خداوند غافلند .

و لو يرى الذين ظلموا . .. أن القوة للّه جميعاً

ظالمان و محمّد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 13

13 _ ستمگران از مقابله با خدا و پيامبر(ص) طرفى نبسته و به اهداف خويش نخواهند رسيد.

قل أى شىء أكبر شهدة . .. الذين ءاتينهم الكتب ... إنه لايفلح الظلمون

مستفاد از ربط بين آيات و اطلاق ظالم بر مشركين و اهل كتاب كه در صدد مقابله با خدا و پيامبر(ص) بوده اند. و از {لايفلح الظالمون} فهميده مى شود كه آنها به دنبال اهدافى بوده اند كه موفق نشده و نخواهند شد.

ظالمان و مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 7

7_ ستمگران هرگز اهل ايمان را در رسيدن به هدف هاى توحيدى شان يارى نخواهند كرد .

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا . .. ما لكم من دون الله من أولياء

ظالمان و ولايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 11

11_ ستمكاران ، شايسته ولايت و سرپرستى نيستند .

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا . .. و ما

لكم من دون الله من أولياء

ظالمان هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 8،10،11

8- سرزنش شدن ستمگران از جانب خداوند ، هنگام مهلت خواهى آنان در وقت نزول عذاب استيصال

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل ما لكم من زو

10- ستمگران در مهلت خواهى خويش از خداوند ، به هنگام مشاهده عذاب الهى ، براى پذيرش اسلام و پيروى از پيامبر ( ص ) راستگو نيستند .

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل

از پاسخ خداوند به مهلت خواهى ستمگران كه فرمود: شما على رغم وجود آيات و دلايل روشن، بر زوال ناپذيرى خود تأكيد داشتيد، به دست مى آيد كه اگر خداوند به آنان مهلت دهد باز هم به راه باطل خود ادامه خواهند داد.

11- توبه و پشيمانى ستمگران هنگام قطعى شدن عذاب دنيوى آنان ، بى ثمر و غير قابل قبول است .

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 85 - 4

4- كافران ظالم ، پس از مشاهده عذاب الهى و قطعيت كيفر ، خواهان تخفيف و تأخير مجازات خويشند .

فلايخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون

تذكر الهى به عدم تخفيف عذاب و دادن مهلت به ظالمان، اشاره اى به تخفيف و مهلت خواهى آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 12 - 1،3

1-

اقوام و جوامع ستمگر ، هنگام احساس نزول عذاب الهى مى گريختند .

فلمّا أحسّوا بأسنا إذا هم منها يركضون

{ركض} (مصدر {يركضون}) در اصل به معناى {پا به زمين زدن} است و آن گاه كه به فردى نسبت داده شود به معناى فرار و حركت سريع خواهد بود.

3- وحشت و اضطراب شديد و ناگهانى جوامع ستمگر ، هنگام ظهور علايم و نشانه هاى عذاب الهى

فلمّا أحسّوا . .. إذا هم منها يركضون

مطلب ياد شده از {إذا}ى فجائيه _ كه دلالت بر امر ناگهانى و به دور از انتظار مى كند _ استفاده شده است; زيرا فرار ناگهانى دليل بر وجود نوعى اضطراب و وحشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 3

3- مترفان ستمگر هنگام نزول عذاب ، دارايى ها و خانه هاى خود را ر ها نموده و از شهر و ديار خود مى گريزند .

وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه و مس_كنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 1،2

1- رفاه زدگان جوامع ستم پيشه ، به ظلم و ستم خويش پس از احساس عذاب الهى اعتراف مى كنند .

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

2- مرفهان ستمگر ، با مشاهده عذاب الهى در حسرت و ندامت فرو مى روند .

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 15 - 1

1- مرفهانِ ستمگر در تأسف و پشيمانى ، از زمان احساس عذاب تا هنگامه هلاكت و نابودى

فما

زالت تلك دعويهم حتّى جعلن_هم حصيدًا خ_مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 10

10 - ستمگران با ديدن عذاب الهى در قيامت ، از انتخاب عقيده كفرآلود ، پشيمان شده و آن را مخفى خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 6،10

6 - ستمكاران ، خواهان بازگشت به دنيا و جبران گناهان گذشته خود به هنگام مشاهده عذاب

و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب يقولون هل إلى مردّ من سبيل

10 - هنگامه عذاب ، لحظه ظهور و بروز بى پناهى گمراهان ستم پيشه است .

فما له من ولىّ من بعده و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب يقولون هل إلى مردّ من سبي

ظالمان هنگام عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 3

3- مهلت خواهى ستمگران به هنگام مشاهده عذاب استيصال ، جهت پاسخ گويى به دعوت خداوند و پيروى از رسولان الهى

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا إلى أجل قريب نجب دعوتك و نتّبع

ظالمترين مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 4،5

4 - كسانى كه مردم را از حضور در مساجد ، به انگيزه ياد نشدن نام خدا ، بازدارند ، ستمكارترين مردمند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

5 - كسانى كه در پى تخريب مساجد برآيند از ستمكارترين مردمند

.

و من أظلم ممن . .. سعى فى خرابها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 7،9

7 - ظالمترين مردم كسى است كه حقايق دينى و معارف الهى را كتمان كرده و از ارائه آنها به ديگران خوددارى كند .

و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه

{من اللّه} همانند {عنده} صفت براى {شهادة} است. بنابراين {شهادة عنده من اللّه}; يعنى، شهادتى كه در نزد اوست از ناحيه خدا دريافت كرده است. مقصود از شهادت كه از ناحيه خدا در اختيار انسان مى باشد، حقايق دينى و معارف الهى است.

9 - يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايقى درباره ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) و نوادگان يعقوب ، از ظالمترين مردم هستند .

أم تقولون إن إبراهيم . .. و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه

از مصداقهاى مورد نظر براى {شهادة من اللّه} به قرينه صدر آيه، حقايقى است درباره ابراهيم(ع) و ساير پيامبران ياد شده در آيه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 10،11،12

10 _ تكذيب كنندگان قرآن ستمكارترين مردمند.

فمن أظلم ممن كذب بأيت الله

11 _ كسانى كه از قرآن رويگردان باشند، ستمكارترين مردمند.

فمن أظلم ممن . .. صدف عنها

{صدف} (مصدر صدف) به معناى اعراض كردن و منصرف ساختن آمده است. (برگرفته از قاموس المحيط). برداشت فوق بر اساس معناى اول است.

12 _ كسانى كه ديگران را از ايمان به قرآن و آيات الهى باز دارند، ستمكارترين مردمند.

فمن أظلم ممن . .. صدف عنها

در برداشت فوق {صدف} فعلى متعدى

(به معناى منصرف ساخت) گرفته شده است. گفتنى است بر اين مبنا مفعول آن كلمه اى مانند {الناس} است كه به سبب وضوحش در جمله ذكر نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 11،12

11- افترا بر خداوند ، گناهى بزرگ است و افترازنندگان به او ، ستم كارترين مردمان اند .

فمن أظلم ممّن افترى على اللّه كذبًا

12- شرك ، گناهى بزرگ است و مشركان ، ظالم ترين مردمان اند .

اتّخذوا من دونه ءالهة . .. فمن أظلم ممّن افترى على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 68 - 1

1 - ظالم ترين افراد ، كسانى اند كه به خداوند دروغ ببندند .

و من أظلم ممّن افترى على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 22 - 2

2 - ظالم ترين مردم ، كسانى اند كه پس از توجه به آيات خدا ، از آن روى بگردانند .

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه ثمّ أعرض عنها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 - 3،7

3 - افترا زنندگان به خداوند ، از ستمكارترين مردمان اند .

و من أظلم ممّن افترى على اللّه الكذب

7 - كسانى كه از پذيرش دعوت پيامبر ( ص ) خوددارى ورزيده و آن حضرت را با داشتن معجزات و دلايل روشن ، به سحر و ساحرى متهم كردند ، افترازنندگان به خدا و از ستمكارترين مردم اند .

فلمّا جاءهم بالبيّن_ت . .. و

من أظلم ممّن افترى على اللّه الكذب

ظلم پيروى از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 7

7- پيروى از تمايلات ظالم ، خود ستمگرى است .

و لاتتّبع أهواء . .. و إنّ الظ_لمين بعضهم أولياء بعض

با توجه به اين كه تعبير {ظالم} در اين آيه، منطبق بر كسى است كه خواهش جاهلانه عناصر غير الهى را پذيرفته است، ظالم بودن پيروى كننده و پيروى شونده استفاده مى شود.

ظلم تخفيف كيفر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 29 - 7

7- تغيير حكم و تخفيف كيفر بايسته ظالمان ، ظلمى به ديگران و دور از ساحت خدا *

ما يبدّل القول لدىّ و ما أنا بظلّ_م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه {و ما أنا بظلاّم. ..} تعليل {ما يبدّل...} باشد; يعنى، چون تبديل حكم و تخفيف مجازات به حق مجرمان، موجب ظلم به بندگان صالح و ستمديده مى شود، در نظام الهى _ چون ظلمى نيست _ تبديل قول هم نخواهد بود.

ظلم عفو ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 29 - 7

7- تغيير حكم و تخفيف كيفر بايسته ظالمان ، ظلمى به ديگران و دور از ساحت خدا *

ما يبدّل القول لدىّ و ما أنا بظلّ_م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه {و ما أنا بظلاّم. ..} تعليل {ما يبدّل...} باشد; يعنى، چون تبديل حكم و تخفيف مجازات به حق مجرمان، موجب ظلم به بندگان صالح و ستمديده مى شود، در نظام الهى _ چون ظلمى

نيست _ تبديل قول هم نخواهد بود.

عبرت از سرنوشت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 23

23 - سرنوشت شوم ستمگران در قيامت ، هشدارى براى متجاوزان به حقوق مردم است .

ألا إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم

كلمه {ألا} _ كه براى هشدار است _ رساننده مطلب بالا مى باشد.

عبرت از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 9

9- آثار به جا مانده از ستمگران گذشته ، عبرت انگيز و درس آموز است .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. و ضربنا لكم الأمثال

در برداشت فوق {مساكن} در جمله {و سكنتم فى مساكن الذين ظلموا أنفسهم . ..} كنايه از آثار به جا مانده گرفته شده است.

عبرت از فرجام ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 13

13 _ مطالعه در سرگذشت بيدادگران تاريخ و فرجام شوم آنان ، امرى ضرورى و مايه عبرت است .

فانظر كيف كان عقبة الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 9

9_ خداوند ، انسان ها را به مطالعه آثار گذشتگان و عبرت گيرى از فرجام شوم ستم كاران ، فرا خوانده است .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

بر اساس اينكه مراد از ضمير {هى} آباديهاى قوم لوط باشد ، هدف از جمله {ما هى . ..} ترغيب انسانها به گذر كردن بر ديار قوم لوط و ديدن آثار عذاب الهى است; تا بدين وسيله عبرت گيرند.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 3

3- سرگذشت ستمگران هلاك شده و كيفر ديده پيشين ، عبرت انگيز و درس آموز است .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثا

عبرت از كيفر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 1

1- سرزنش خداوند از ستمگرانى كه از كيفر ستم پيشگان پيش از خود و مثل هاى الهى ، پند نگرفتند و درس نياموختند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثا

عبرت از مرگ ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 13

13 _ صحنه جان كندن ظالمان بزرگ، عبرت آموز و تماشايى است.

و لو ترى إذ الظلمون فى غمرت الموت

عجب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 1

1 - به رخ كشيدن انفاق اموالى انبوه و مباهات به آن ، ورد زبان قلدر مآبان گردنكش

يقول أهلكت مالاً لبدًا

{يقول} مضارعى است كه استمرار را مى رساند. فاعل آن كسى است كه در آيه قبل، به {فريفته قدرت خويش} توصيف شده است. {لبداً}; يعنى، انباشته (مفردات راغب). مفاد آيه شريفه اين است كه گوينده اين سخن، اهل انفاق بوده است; ولى به دليل تفاخر يا رياكارى و يا اتلاف ناميدن انفاق، مورد مذمت قرار گرفته است و يا اين كه او به دروغ، ادعاى انفاق مى كند. آيه

بعد نيز با اين احتمال ها سازگار است.

عجز اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 2

2- ستمگران بر اثر وحشت روز قيامت ، از حركت پلك هاى چشم ناتوان و دلشان تهى از تدبير و چاره جويى خواهد بود .

يعمل الظ_لمون . .. لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 11

11 - عجز و پشيمانى ستمكاران در قيامت ، آشكار و نمايان است .

و ترى الظ_لمين . .. يقولون

از واژه هاى {ترى} و {يقولون}، استفاده مى شود كه ظالمان ندامت و آرزوى بازگشت را پنهان نمى دارند.

عجز ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 17،18

17 _ ظالمان نمى توانند خود را از مهلكه مردن و عذاب خواركننده پس از آن رهايى بخشند.

و الملئكة باسطوا أيديهم أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

جمله {أخرجوا انفسكم} خطاب ملائكه به ظالمان است، كه اگر مى توانيد خود را از اين مهلكه نجات بخشيد. اين سخن ملائكه از سر استهزا و بيان عجز ظالمان است.

18 _ جان كندن ستمگران، همراه با تمسخر ملائكه قبض روح نسبت به آنان و بيان عجز آنان براى رهايى از مرگ است.

أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

عجله اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 1

1- ستمگران ، در قيامت ، شتابان و با ترس و ذلت سر برافراشته و چشم دوخته ، محشور خواهند شد

.

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم

{اهطاع} به معناى حركت سريع همراه با ترس است و {اقناع} به معناى سر برافراشتن و خيره شدن چشم به چيزى با حالت ذلت و خوارى است (لسان العرب).

عدالت با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 4

4 - لزوم رعايت عدالت ، حتى در انتقام گرفتن از متجاوزان ستمگر

إذا أصابهم البغى هم ينتصرون . و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها

عذاب اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 15

15 - ستمگران در قيامت به عذابى شديد گرفتار خواهند شد .

و لو يرى الذين ظلموا . .. و أن اللّه شديد العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 17

17 _ ظالمان نمى توانند خود را از مهلكه مردن و عذاب خواركننده پس از آن رهايى بخشند.

و الملئكة باسطوا أيديهم أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

جمله {أخرجوا انفسكم} خطاب ملائكه به ظالمان است، كه اگر مى توانيد خود را از اين مهلكه نجات بخشيد. اين سخن ملائكه از سر استهزا و بيان عجز ظالمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 6

6 _ ستمگران و اعراض كنندگان از قوانين دين، علاوه بر عذابهاى دنيوى به عذابهاى آخرت نيز گرفتار خواهند شد.

و كم من قرية أهلكنها . .. إنا كنا ظلمين. فلنسئلن الذين أرسل إليهم

هدف از بيان بازجويى در قيامت، تهديد ظالمان به عذابهاى اخروى

است،$و كلمه {فاء} در {فلنسئلن} بيانگر آن است كه عذابهاى دنيا پايان مجازات آنان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 52 - 1

1 _ جاودانه و هميشگى بودن عذاب ظالمان ، در جهان آخرت به آنان اعلام خواهد شد .

ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 3،12

3 _ ترس و وحشت ستمگران ، به هنگام نزول عذاب قيامت ، تا درجه اى است كه اگر از هر يك از آنان به اندازه تمام آنچه در زمين است براى رهاييشان درخواست شود ، اگر مى داشتند ، بى درنگ نثار مى كردند .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

12 _ عذاب ستمگران ، مجازاتى بر پايه قسط بوده و بر آنان ستمى روا نمى شود .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب و قضى بينهم بالقسط و ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 7

7_ گرفتار شدن كفرپيشگان و ستمكاران به عذاب دنيوى ، موجب رهايى آنان از عذاب اخروى نيست .

فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

بيان عذاب اخروى كفرپيشگان ، پس از بيان گرفتارى آنان به عذاب دنيوى ، اشاره به اين نكته دارد كه: نبايد گمان شود اگر كافران به كيفر دنيوى و عذاب استيصال گرفتار شدند ، از عذابهاى اخروى رهايى خواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

ابراهيم - 14 - 44 - 4

4- ظالمان به وقت مشاهده عذاب در قيامت خواستار مهلتى كوتاه براى بازگشت به دنيا جهت پاسخ گويى به دعوت خداوند و پيروى از رسولان الهى مى شوند . *

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا إلى أجل قريب نجب دعوتك و نتّبع

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از {يوم يأتيهم العذاب} روز قيامت باشد، نه عذاب استيصال.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 5،10،14

5- ستم كاران ، در قيامت ، به عذابى سخت گرفتار خواهند شد .

فيعذّبه عذابًا نكرًا

10- ذوالقرنين عذاب اخروى ظالمان را ، از كيفر دنيوى آنان ، شديدتر و سنگين تر دانست .

قال . ..ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

{نكر} به معناى {منكَر} صفت مشبهه و توصيفِ عذاب جهنم است; يعنى، عذاب آخرت، بسيار ناگوار و ميزان دشوارى آن ناشناخته است.

14- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . { أمّا من ظلم } و لم يؤمن بربّه { فسوف نعذّبه } فى الدنيا بعذاب الدنيا { ثمّ يردّ إلى ربّه } فى مرجعه { فيعذّبه عذاباً نكراً } ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه (مقصود آيه اين است) {اما كسى كه ستم كرده} و به پروردگارش ايمان نياورده است {به زودى} در دنيا، به عذاب دنيوى {او را عذاب خواهيم كرد، سپس در معاد خويش به سوى پروردگارش بازگشت داده مى شود و خدا، او را به عذابى سخت گرفتار خواهد كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 7

7

- عذاب اخروى در پى هلاكت و عذاب دنيوى ، در انتظار ستمگران است .

و كأيّن من قرية . .. و إلىّ المصير

جمله {إلىّ المصير} مى تواند تهديد به عذاب اخروى در پى عذاب دنيوى (ثمّ أخذتها) ظالمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 66 - 4

4 - خورد و خوراك دوزخيان ستمگر ، خود وسيله عذاب آنان است .

فإنّهم لأكلون منها فمالئون منها البطون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 1،2،3،5،7

1 - ستمگران در قيامت ، براى رهايى خود از عذاب سخت الهى ، حاضراند دو چندان ثروت ها و دارايى هاى زمين را فدا كنند .

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض جميعًا و مثله معه لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم

2 - عذاب ستمگران در قيامت ، بسيار سخت و غير قابل تحمل براى آنان

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

فدا كردن دو برابر ثروت هاى موجود در كره زمين براى نجات خود از عذاب الهى، بيانگر مطلب ياد شده است.

3 - كيفر عذاب سخت براى ستمگران در قيامت ، قطعى و غيرقابل گريز است .

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

5 - پى بردن مشركان و ظالمان به بى ارزشى دنيا ، هنگام روبه رو شدن با عذاب قيامت

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته

است كه مشركان و ستمگران، بيشتر براى تقويت دنياى خود از آخرت روى گردان هستند و در صورت مشاهده عذاب الهى حاضر مى شوند تمامى دنيا را فداى نجات خود كنند.

7 - عذاب مشركان و ستمگران در قيامت ، بسيار بزرگ و فراتر از تصورشان است .

و بدا لهم من اللّه ما لم يكونوا يحتسبون

{إحتساب} (مصدر {يحتسبون}) مبالغه در حساب و به معناى {ظن} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 8

8 - عذاب قيامت ، تمامى وجود ستمگران را فرا خواهد گرفت .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 9

9 - ظالمان و سيه كاران ، مستحق عذاب دردناك آخرت اند .

و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 7

7 - عذاب دردناك و سخت ستمكاران در قيامت ، بازتاب عملكرد خود آنان است .

و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم . ترى الظ_لمين مشفقين ممّا كسبوا و هو واقع بهم

چنانچه كه مراد از {ما} در {ما كسبوا} عمل باشد و ضمير {هو} به آن بازگردد، از ارتباط دو آيه ، مى توان استفاده كرد كه {عذاب أليم} چيزى جز عملكرد انسان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 1

1 - ستمگران ، فاقد هرگونه ياور و پشتيبان براى نجات از عذاب الهى

ألا إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم . و ما كان لهم من أولياء

ينصرونهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 5

5 - ستم پيشگان ، گرفتار عذابى دردناك در قيامت

فويل للذين ظلموا من عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 1

1 - ظالمان ، گرفتار عذاب دنيوى و برزخ ، علاوه بر عذاب هاى اخروى

يل_قوا يومهم . .. و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك

در صورتى كه {يومهم. ..} در دو آيه پيش، نظر به روز قيامت داشته باشد، {ذلك} در اين آيه اشاره به عذاب اخروى خواهد بود و {دون ذلك} (به غير آن عذاب) نظر به عذاب دنيا يا برزخ خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 5

5 - ظالمان در قيامت ، گرفتار عذاب دردناك الهى اند .

و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

عذاب استيصال ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 6

6 _ عذاب استيصال الهى در كمين جوامع كفرپيشه و بيدادگران مجرم

و لقد أهلكنا . .. لما ظلموا و جاءتهم رسلهم ... كذلك نجزى القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 52 - 2

2 _ مردمى كه با عذاب استيصال نابود مى شوند ، مردمى ظالم و ستم پيشه بوده و در عذاب جاودان اخروى ، معذّب خواهند بود .

أثم إذا ما وقع . .. ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- هود - 11 - 94 - 10

10_ ستمگران ، مشركان و آنان كه در مبادلات كم فروشى كرده و عدل و انصاف را رعايت نكنند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

عذاب برزخى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 1

1 - ظالمان ، گرفتار عذاب دنيوى و برزخ ، علاوه بر عذاب هاى اخروى

يل_قوا يومهم . .. و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك

در صورتى كه {يومهم. ..} در دو آيه پيش، نظر به روز قيامت داشته باشد، {ذلك} در اين آيه اشاره به عذاب اخروى خواهد بود و {دون ذلك} (به غير آن عذاب) نظر به عذاب دنيا يا برزخ خواهد داشت.

عذاب پيروان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 4

4 - پيروان ستمگران ، همانند آنان مستحق عذاب الهى اند .

فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم فأغرقن_هم أجمعين

عذاب تدريجى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 12 - 4

4- عذاب نازل بر جوامع ستمگر ، تدريجى بود .

فلمّا أحسّوا . .. يركضون

باتوجه به اين كه در آيه شريفه، از فرار عذاب شوندگان حكايت شده است، به دست مى آيد كه بين آغاز احساس عذاب و نابودى آنان _ كه در سه آيه بعد از آن ياد مى شود _ فاصله اى وجود داشته است.

عذاب دنيوى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7

- 6 - 6

6 _ ستمگران و اعراض كنندگان از قوانين دين، علاوه بر عذابهاى دنيوى به عذابهاى آخرت نيز گرفتار خواهند شد.

و كم من قرية أهلكنها . .. إنا كنا ظلمين. فلنسئلن الذين أرسل إليهم

هدف از بيان بازجويى در قيامت، تهديد ظالمان به عذابهاى اخروى است،$و كلمه {فاء} در {فلنسئلن} بيانگر آن است كه عذابهاى دنيا پايان مجازات آنان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 6

6 _ گنهكاران و ستم پيشگان در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى هستند .

فأرسلنا عليهم رجزاً من السماء بما كانوا يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 7

7_ گرفتار شدن كفرپيشگان و ستمكاران به عذاب دنيوى ، موجب رهايى آنان از عذاب اخروى نيست .

فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

بيان عذاب اخروى كفرپيشگان ، پس از بيان گرفتارى آنان به عذاب دنيوى ، اشاره به اين نكته دارد كه: نبايد گمان شود اگر كافران به كيفر دنيوى و عذاب استيصال گرفتار شدند ، از عذابهاى اخروى رهايى خواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 6

6_ ستمگران ، مشركان و كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 10

10_ ستمگران ، مشركان و آنان كه در مبادلات كم فروشى كرده و عدل و انصاف

را رعايت نكنند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 1

1- هلاكت و عذاب دنيوى ستم پيشگان تاريخ از سوى خداوند ، على رغم مكر و چاره انديشى هاى فراوان و قدرتمندانه آنان

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا . .. و قد مكروا مكرهم ... و إن كان مكرهم لتزول منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 10،14

10- ذوالقرنين عذاب اخروى ظالمان را ، از كيفر دنيوى آنان ، شديدتر و سنگين تر دانست .

قال . ..ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

{نكر} به معناى {منكَر} صفت مشبهه و توصيفِ عذاب جهنم است; يعنى، عذاب آخرت، بسيار ناگوار و ميزان دشوارى آن ناشناخته است.

14- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . { أمّا من ظلم } و لم يؤمن بربّه { فسوف نعذّبه } فى الدنيا بعذاب الدنيا { ثمّ يردّ إلى ربّه } فى مرجعه { فيعذّبه عذاباً نكراً } ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه (مقصود آيه اين است) {اما كسى كه ستم كرده} و به پروردگارش ايمان نياورده است {به زودى} در دنيا، به عذاب دنيوى {او را عذاب خواهيم كرد، سپس در معاد خويش به سوى پروردگارش بازگشت داده مى شود و خدا، او را به عذابى سخت گرفتار خواهد كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 1

1 - ظالمان ،

گرفتار عذاب دنيوى و برزخ ، علاوه بر عذاب هاى اخروى

يل_قوا يومهم . .. و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك

در صورتى كه {يومهم. ..} در دو آيه پيش، نظر به روز قيامت داشته باشد، {ذلك} در اين آيه اشاره به عذاب اخروى خواهد بود و {دون ذلك} (به غير آن عذاب) نظر به عذاب دنيا يا برزخ خواهد داشت.

عذاب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 9

9 _ عذاب ستمگران و تجاوزكاران ، در راستاى رحمت الهى *

انّ اللّه كان بكم رحيماً. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً

عذاب ستمگران پس از بيان رحمت مطلق الهى، اشاره به اين است كه عذابهاى الهى، جلوه اى از رحمت او بر انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 7

7 _ اعتراف ظالمان به ظلم خويش پس از آمدن عذاب الهى بى ثمر است.

كم من قرية أهلكنها . .. قالوا إنا كنا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 9

9 _ ستم پيشگان و تكذيب كنندگان آيات الهى ، در خطر هلاكت و نابودى با عذاب هاى الهى

كذبوا بايت ربهم . .. و كل كانوا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 7،12

7 _ ظالمان و ستم پيشگان ، سزاوار عذابند .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

جمله {ظلمت} در {لكل نفس ظلمت} مشعر به عليت ظلم و بيانگر

استحقاق ظالمان نسبت به عذاب است.

12 _ عذاب ستمگران ، مجازاتى بر پايه قسط بوده و بر آنان ستمى روا نمى شود .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب و قضى بينهم بالقسط و ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 2،4

2_ امت هاى ستم پيشه ( جوامع كفرپيشه و مشرك ) در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال هستند .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة

4_ نزول عذاب بر ستم پيشگان ( كافران و مشركان ) پرتوى از ربوبيت خدا در جهت تدبير امور انسانهاست .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 15

15_ گنه كاران و ستم پيشگان كه مشمول مغفرت الهى نشوند ، به عذاب هاى سهمگين الهى گرفتار خواهند شد .

إن ربك لذو مغفرة . .. و إن ربك لشديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 16 - 2

2- به جبّاران منحرف ، در جهنّم ، آبى چركين و متعفن نوشانده مى شود .

من ورائه جهنّم و يسقى من ماء صديد

{صديد} به معناى چركى است كه بين گوشت و پوست به وجود مى آيد. اين واژه در نوشيدنيهاى جهنّميان استعمال مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 21

21- ستمگران قطعاً در عذابى سخت و بس دردناك گرفتار خواهند

شد .

إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 14

14- اتمام حجت خداوند پيش از فرستادن عذاب بر ستمگران

يوم يأتيهم العذاب . .. و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا

اينكه خداوند فرمود: ما چگونگى برخورد خود با ستمگران را براى شمابيان كرديم (تبين لكم كيف فعلنا بهم)، مى تواند بيانگر اتمام حجت خداوند براى همه ستمگران پيش از عذاب باشد، به ويژه اينكه خداوند اين سخن را در پاسخ مهلت خواهى آنان مى فرمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 47 - 9

9- قدرت شكست ناپذير خدا و صاحب انتقام بودن او ، دليل تخلف ناپذيرى وعده هايش در يارى رسولان و عذاب كردن ستمگران

فلاتحسبنّ الله مخلف وعده رسله إن الله عزيز ذو انتقام

جمله {إن الله عزيز ذو انتقام} به منزله تعليل براى بخش اول آيه (فلاتحسبنّ . ..) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 48 - 1

1- انتقام خداوند از ستمگران و عذاب كردن آنان در روزى است كه اين آسمان و زمين ، به آسمان و زمين ديگرى تبديل شوند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. إن الله عزيز ذو انتقام . يوم تبدّل الأر

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {يوم تبدل . ..} ظرف براى انتقام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 93 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور التجا

به خداوند براى ايمن ماندن از عذاب دامنگير ظالمان

قل ربّ إمّا ترينّى ما يوعدون

{إمّا} مركب از {إن} شرطيه و {ماى} زايده و {ما} در {ما يوعدون} كنايه از عذاب است. جواب شرط نيز در آيه بعد آمده است: {ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظالمين; پروردگارا! پس مرا در جمع ظالمان قرار مده}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 4

4 - عذاب الهى ، دامنگير ظالمان و ستمگران

قل ربّ إمّا ترينّى ما يوعدون . ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 6

6 _ خداوند ، براى ستم گران عذابى دردناك مهيّا ساخته است .

و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 42 - 5

5 - ستم پيشگان و متجاوزان ، مستحق عذابى سخت و دردناك اند .

الذين يظلمون الناس . .. أول_ئك لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 7

7 - مشاهده عذاب ، خود نوعى عذاب براى ستمكاران است .

و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 4

4 - پيروان ستمگران ، همانند آنان مستحق عذاب الهى اند .

فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم فأغرقن_هم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 1

1 - كافران و ستمكاران ، داراى بهره اى عظيم از عذاب الهى ، همانند

كافران و ستم پيشگان گذشته تاريخ

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم

{ذنوب} در معانى {دلو بزرگ چاه هنگامى كه از آب پر شده باشد} و نيز {نصيب و بهره} به كار مى رود. در آيه شريفه مراد معناى دوم است. گفتنى است كه تعبير {نصيبى عظيم} در برداشت بالا، از نكره آمدن {ذنوباً} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 5

5 - افزودن گمراهى ، از عذاب هاى الهى براى ظالمان و گمراه كنندگان جامعه

و قد أضلّوا كثيرًا و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه پيامبران براى هدايت مردمان مبعوث شدند و افزودن گمراهى گمراه كنندگان، جنبه مجازاتى دارد نه ابتدايى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 10

10 - رحمت و لطف خداوند به مؤمنان و كيفر و عذاب ظالمان از سوى او ، براساس علم و حكمت او است .

إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا . يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أ

برداشت ياد شده، بر اين فرض مبتنى است كه جمله {يدخل من يشاء. ..}، خبر براى {إنّ} در {إنّ اللّه} و جمله {كان اللّه عليماً حكيماً}، معترضه و يا حال باشد. بر اين اساس توصيف خداوند به علم و حكمت، اشاره به اين دارد كه كار خدا (رحمت يا عذاب)، مبتنى بر علم و حكمت است.

عذرخواهى اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 57 - 2

2 - عذرخواهى ستم پيشگان

، در روز قيامت ، سودى ندارد .

فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 1

1 - عذرخواهى ستمگران در قيامت ، بى نتيجه بوده و سودى به حال آنان نخواهد داشت .

يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم

عصيان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 2

2- خداوند از جبهه مظلومانِ حق طلب در برابر سركشى ظالمان حق ستيز ، دفاع و حمايت مى كند .

و قال الذين كفروا . .. لنخرجنّكم من أرضنا... فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

عفو از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 16

16_ گذشت ستم ديدگان از ستم پيشگان ، زمينه ساز شمول مغفرت الهى بر ستمكاران است .

لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم

عقيده باطل ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 10

10 - ستمگران با ديدن عذاب الهى در قيامت ، از انتخاب عقيده كفرآلود ، پشيمان شده و آن را مخفى خواهند كرد .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

علم خدا به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 9

9 - خداوند ، آگاه به ستمكارى ستمگران است .

و اللّه عليم بالظلمين

عمل ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 7

7 - خداوند ، به

اعمال ستمگران كاملاً آگاه است .

و اللّه عليم بالظ_لمين

عمل ناپسند ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 12

12- كسانى كه با ارتكاب اعمال زشت در دنيا به خود ستم كرده اند ، در قيامت منكر آن اعمال مى شوند .

الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم . .. ما كنّا نعمل من سوء

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه مراد از {ظالمى أنفسهم} _ به قرينه {ما كنّا نعمل من سوء} (ما مرتكب عمل زشت نمى شديم) _ اعمال ناپسند و زشتى باشد كه مرتكبان آنها، آن را از خود نفى مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 1،4

1 - ظهور و بروز تمامى اعمال و دستاورد هاى بد و زشت ستمگران در قيامت

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

4 - ستمگران اعمال و رفتار هاى بد و زشت خود را در دنيا ، زيبا و خوب پنداشته و يا از بدى و زشتى آنها غافل اند .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

ظاهر شدن اعمال زشت ستمگران در نظر آنان، ممكن است به خاطر اين باشد كه آنها را خوب و زيبا مى دانستند و يا از بدى و زشتى چنين رفتارى، كاملاً غافل بودند.

عوامل انقراض ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 2

2 _ ظلم، موجب نابودى ملتهاى ظالم و تمدن آنها

فقطع دابر القوم الذين ظلموا

در آيه شريفه مى شد به جاى {الذين ظلموا} از ضمير استفاده شود، ولى توصيف آن قوم هلاك شده به

{كسانى كه ظلم كردند}، سبب و زمينه نابودى و عذاب آنان را بيان مى كند.

عوامل پشيمانى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 8

8 - تنها مشاهده عذاب ، عامل اظهار پشيمانى ظالمان است .

و ترى الظ_لمين لمّا رأوا العذاب

عوامل حاكميت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 7

7 _ حاكميت و ولايت يافتن ظالمان معلول كردار ظالمانه مردم جامعه است.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا بما كانوا يكسبون

عوامل زيان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 82 - 10

10- ظالمان نه تنها از رحمت و شفاى قرآن بهره اى نمى گيرند ; بلكه تنها ، مايه خسران و زيان آنان مى شود .

و لايزيد الظ_لمين إلاّ خسارًا

عوامل زيانكارى خانواده ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 16

16 - ستمكاران ، عامل خسران و بدبختى خود و محروميت از خانواده خويش

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {خسروا. .. أهليهم} به معناى از دست دادن خانواده باشد.

عوامل زيانكارى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 16

16 - ستمكاران ، عامل خسران و بدبختى خود و محروميت از خانواده خويش

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {خسروا. .. أهليهم} به معناى از دست دادن خانواده باشد.

عوامل

سختى عذاب اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 2

2 - عذاب سخت و فوق تصور ستمگران در قيامت ، بازتاب كردار و رفتار خود آنان است .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

آمدن ماده {كسب} به جاى ماده {فعل}، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

عوامل سلطه ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 5

5 _ ظلم انسانها عامل تسلط حكومتهاى ظالمانه بر آنان مى گردد.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا

تعليق حكم بر وصف اشعار به عليت دارد. در آيه شريفه تعليق حكم {نولى} بر وصف {الظالمين} اشاره به نقش و تأثير وصف ظلم در جريان يافتن فعل دارد.

عوامل عذاب اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 63 - 1

1 - درخت زقّوم ، مايه رنج و عذاب كافران و ستم گران از جانب خداوند

أم شجرة الزقّوم . إنّا جعلن_ها فتنة للظ_لمين

يكى از معانى {فتنة}، رنج و عذاب است.

عوامل گمراهى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 1

1 _ ظالمان در روز رستاخيز ، دوستان ناباب را عامل گمراهى خود خواهند شمرد .

و يوم يعضّ الظالم على يديه يقول ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول . .. لم أتّخذ فلانًا خل

عوامل نجات از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 12

12 _ ايمان و اقامه نماز ، در رهايى از فتنه گرى ستمگران

، نقشى بسزا دارد .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين . .. و أقيموا الصلوة و بشّر المؤمنين

عوامل ولايت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 7

7 _ حاكميت و ولايت يافتن ظالمان معلول كردار ظالمانه مردم جامعه است.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا بما كانوا يكسبون

غفلت اكثريت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 8

8 - بلا هاى دنيوى ، هشدارى به ظالمان ; ولى بيشتر ايشان بى خبر از پيام هشدارى آن *

و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

در صورتى كه {دون ذلك} به معناى عذاب هاى خفيف دنيوى در قبال عذاب سنگين آخرت باشد، ممكن است سبكى اين عذاب ها براى مجال دادن به ظالمان براى انابه باشد; ولى افسوس كه بيشتر ستمگران اين درس ها را نمى آموزند.

غفلت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 14

14 - ظالمان از قدرت خداوند غافلند .

و لو يرى الذين ظلموا . .. أن القوة للّه جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 4

4 - ستمگران اعمال و رفتار هاى بد و زشت خود را در دنيا ، زيبا و خوب پنداشته و يا از بدى و زشتى آنها غافل اند .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

ظاهر شدن اعمال زشت ستمگران در نظر آنان، ممكن است به خاطر اين باشد كه آنها را خوب و زيبا مى دانستند

و يا از بدى و زشتى چنين رفتارى، كاملاً غافل بودند.

فرار ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 12 - 1

1- اقوام و جوامع ستمگر ، هنگام احساس نزول عذاب الهى مى گريختند .

فلمّا أحسّوا بأسنا إذا هم منها يركضون

{ركض} (مصدر {يركضون}) در اصل به معناى {پا به زمين زدن} است و آن گاه كه به فردى نسبت داده شود به معناى فرار و حركت سريع خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 3

3- مترفان ستمگر هنگام نزول عذاب ، دارايى ها و خانه هاى خود را ر ها نموده و از شهر و ديار خود مى گريزند .

وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه و مس_كنكم

فرجام اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 9

9- كافران جبّار ، مردمى بدفرجام در دنيا و آخرتند .

و خاب كلّ جبّار عنيد . من ورائه جهنّم و يسقى من ماء صديد ... من ورائه عذاب غليظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 12

12 - دوزخ ، سرنوشت نهايى ستم پيشگان

فريق فى السعير . .. و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 6

6 - فرجام بد اخروى در انتظار ستمگران

و اللّه عليم بالظ_لمين

فرجام امداد به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103

- 9

9- تأييد ، همراهى و تقويت عناصر فاسد و حاكميت هاى ظالم ، داراى فرجامى هلاكت بار و مشترك با آنها

فأغرقن_ه و من معه جميعًا

فرجام شوم ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 9

9- كافران جبّار ، مردمى بدفرجام در دنيا و آخرتند .

و خاب كلّ جبّار عنيد . من ورائه جهنّم و يسقى من ماء صديد ... من ورائه عذاب غليظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 4،5

4 - هشدار موسى ( ع ) به خاندان فرعون نسبت به فرجام شوم ستم كارى ، مأموريتى از سوى خداوند

أن ائت . .. قوم فرعون ألايتّقون

عبارت {ألايتّقون} مقول براى قول محذوف است; يعنى،{فقل لهم ألايتّقون}. گفتنى است كه مفعول {يتّقون} در اين آيه حذف شده و تقدير آن به قرينه آيه قبل چنين است: {ألايتّقون عاقبة ظلمهم}.

5 - ظلم و ستم كارى داراى پيامدى شوم و نكبت بار

أن ائت القوم الظ_لمين . قوم فرعون ألايتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 8،10

8 - ستمگران ، داراى سرايى بد ( دوزخ ) در قيامت

و لهم سوء الدار

10 - پذيرفته نشدن عذر ستمگران ، دورى آنان از رحمت خداوند و جاى گرفتن در سرايى بد ، مظهر نصرت الهى به پيامبران و مؤمنان در قيامت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين معذر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، بيانگر چگونگى نصرت الهى در

قيامت از رسولان و مؤمنان است كه در آيه پيش (يوم يقوم الأشه_د) به آن اشاره شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 23

23 - سرنوشت شوم ستمگران در قيامت ، هشدارى براى متجاوزان به حقوق مردم است .

ألا إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم

كلمه {ألا} _ كه براى هشدار است _ رساننده مطلب بالا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 6

6 - فرجام شوم كافران و ستمگران هلاك شده تاريخ ، هشدارى به كفرپيشگان و ظالمان هر عصر

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم

آيات پايانى اين سوره، در مقام نتيجه گيرى از آيات گذشته است كه به تفصيل سرنوشت هلاكت بار كافران گذشته تاريخ را بيان داشته است. از اين نكته استفاده مى شود كه تعبير {مثل ذنوب أصحابهم}، در واقع تذكر و هشدارى نهايى به كافران هر عصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 6

6 - فرجام بد اخروى در انتظار ستمگران

و اللّه عليم بالظ_لمين

فرجام ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 20،21

20 _ آتش دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم ستم پيشگان

و ماويهم النّار و بئس مثوى الظّالمين

21 _ كافران ، ستم پيشگانى شوم فرجام

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرعب . .. و بئس مثوى الظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 10 - 7

7 _ آتشى سوزان و

برافروخته ، فرجام پايمال كنندگان اموال يتيمان

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً . .. و سيصلون سعيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 8

8 _ فرجام شوم امتهاى ظالم گذشته، هشدارى الهى به تمامى امتهاست.

فقطع دابر القوم الذين ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 3

3_ ستم پيشگان ، به آتش دوزخ درخواهند افتاد .

فتمسكم النار

جمله {فتمسكم النار} بيان مى كند كه اتكاى بر ستمگران، درپى دارنده آتش است. اين معنا مى رساند كه خود ستمگران نيز به آتش درخواهند افتاد. تعبير {فتمسكم} مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه: ستمگران آتش هستند و با اعتماد و تكيه به آنان، آتش با شما تماس پيدا خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 12

12 - گرفتار شدن به خشم و قهر الهى ، فرجام كار ستم پيشگان

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 9

9 - هلاكت و نابودى ، فرجام ملت هاى ذلت پذير و پيرو كفر و ستم

فاستخفّ قومه . .. فأغرقن_هم أجمعين

از اين كه فرعونيان با ضعف و زبونى در برابر دستگاه جبار فرعونى سرانجام به هلاكت رسيدند، مطلب بالا استفاده مى شود.

فلسفه استمهال ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 3،4

3- مهلت خواهى ستمگران به هنگام مشاهده عذاب استيصال ، جهت پاسخ گويى

به دعوت خداوند و پيروى از رسولان الهى

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا إلى أجل قريب نجب دعوتك و نتّبع

4- ظالمان به وقت مشاهده عذاب در قيامت خواستار مهلتى كوتاه براى بازگشت به دنيا جهت پاسخ گويى به دعوت خداوند و پيروى از رسولان الهى مى شوند . *

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا إلى أجل قريب نجب دعوتك و نتّبع

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از {يوم يأتيهم العذاب} روز قيامت باشد، نه عذاب استيصال.

فلسفه تأخير كيفر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 7

7- تأخير كيفر ستمگران از سوى خداوند تا روز قيامت ، جهت تشديد مجازات آنان است .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

از اينكه خداوند متعال كيفر ستمگران را تا روزى سخت و هولناك به تأخير انداخت، حكايت از شدت مجازات آنان دارد; چون اگر آن مجازات در دنيا اتفاق مى افتاد به اين مقدار سخت نبود. بنابراين، تأخير كيفر ظالمان به نفع آنان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 12

12- اجل مقرر داشتن انسان هاى ظالم ، دليل به تعويق افتادن مؤاخذه و عقوبت آنان

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم . .. و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى

فلسفه مهلت به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 3،12

3- در صورت مورد مؤاخذه دنيوى قرار گرفتن ظالمان از سوى خداوند ، هيچ جنبنده اى بر

روى زمين باقى نخواهد ماند .

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابّة

12- اجل مقرر داشتن انسان هاى ظالم ، دليل به تعويق افتادن مؤاخذه و عقوبت آنان

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم . .. و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 2

2- تعجيل نكردن ذوالقرنين در كيفر ظالمان كافر ، مهلتى براى گرايش آنان به ايمان بود . *

أمّا من ظلم فسوف نعذّبه . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

مراد از {من ءامن و. ..} (هركس ايمان بياورد و...) كسانى اند كه از ظلم و كفر، دست برداشته و ايمان آورند، نه آنان كه هنگام ورود ذوالقرنين مؤمن بودند; زيرا، معنا ندارد كه او، بين عذاب و يا رفتار نيك با مؤمنان مخيّر باشد! بنابراين، درنگ ذوالقرنين در عذاب ظالمان (سوف نعذّبه) ايجاد فرصتى براى تغيير رويه آنان بوده است.

قانونمندى هلاكت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 16 - 3

3- بعثت پيامبران و هلاكت جوامع ستمگر و دين ستيز ، براساس هدف دارى نظام هستى است .

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة . .. و ما خلقنا السماء والأرض و ما بينهما ل_عبين

يادآورى هدفمندى جهان _ پس از ذكر هلاكت اقوام ستمگر _ مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه وقتى جهان هدفمند بود، هلاكت اقوام ستم پيشه نيز جزئى از هدف دارى و بازيچه نبودن هستى خواهد بود.

قبض روح ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 13،15،16

13 _ صحنه جان كندن ظالمان بزرگ، عبرت آموز و تماشايى است.

و لو ترى إذ الظلمون فى غمرت الموت

15 _ ملائكه، جان ستمكاران را با قدرت و شدتى تمام مى گيرند.

و لو ترى إذ الظلمون فى غمرت الموت و الملئكة باسطوا أيديهم

جمله {باسطوا أيديهم} ممكن است كنايه از قدرت و شدتى باشد كه ملائكه به هنگام قبض روح ستمكاران به كار مى گيرند.

16 _ ملائكه قابض ارواح داراى دستانى هستند كه به هنگام گرفتن جان ظالمان آنها را مى گشايند.

إذ الظلمون فى غمرت الموت و الملئكة باسطوا أيديهم

قبول توبه ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 10

10 _ پذيرش توبه ستمكاران ، جلوه اى از غفران و رحمت الهى

فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه إنّ اللّه غفور رحيم

قبول ولايت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 6

6 - پيروى از تمايلات جاهلانه ظالمان ، به معناى پذيرش ولايت و رهبرى آنان است .

و لاتتّبع أهواء . .. و إنّ الظ_لمين بعضهم أولياء بعض

با توجه به اين كه {إنّ الظالمين بعضهم أولياء. ..} تعليل براى نهى {لاتتبع} است، مفاد آيه شريفه چنين خواهد بود: اگر پيامبر يا موحد ديگرى، در برابر خواسته يا خواسته هاى هواپرستان جاهل تسليم شود، در حقيقت رهبرى و ولايت آن هواپرستان ظالم را پذيرفته است.

قدرت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 9

9- سوگند ستمگران

در دنيا بر پايدارى و زوال ناپذيرى قدرت خويش

الذين ظلموا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل ما لكم من زوال

قدرت مكر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 1،4،6

1- هلاكت و عذاب دنيوى ستم پيشگان تاريخ از سوى خداوند ، على رغم مكر و چاره انديشى هاى فراوان و قدرتمندانه آنان

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا . .. و قد مكروا مكرهم ... و إن كان مكرهم لتزول منه

4- تسلى و دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) در برابر ترفند ها و مكر هاى گوناگون و كوه شكن ستم پيشگان جامعه

و قد مكروا مكرهم و عند الله مكرهم و إن كان مكرهم لتزول منه الجبال

6- مكر ها و چاره انديشى هاى ستمگران ، هر چند گسترده و كوه شكن باشد ، در برابر نيروى حق بى ثمر و ناموفق خواهد بود .

و قد مكروا مكرهم و عند الله مكرهم و إن كان مكرهم لتزول منه الجبال

قضاوت درباره ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 11

11 _ قضاوت و داورى خداوند درباره ستمگران ، قضاوتى است بر پايه قسط و عدل .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. و أسروا الندامة لما رأوا العذاب و قضى بينهم بالقسط

كيفر اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 12

12 _ مجازات اخروى ستمكاران بزرگ از نخستين لحظات احتضار و مرگ آغاز خواهد شد.

و لو ترى إذ الظلمون فى غمرت الموت

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 8

8- كيفر ستمگران در قيامت بسيار شديد و هولناك است .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 7،11

7- ذوالقرنين ، به معاد و وجود كيفر سخت اخروى براى ظالمان ، معتقد بود .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

11- كيفر اخروى ستم كاران ، جلوه اى از ربوبيّت الهى است .

يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 4

4 - بيشتر ظالمان ، بى خبر از كيفر هاى دنيوى و اخروى خويش

و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

كيفر اخروى گرايش به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 5

5- كمترين تمايل به كافران از سوى رهبران دينى ، گناهى نابخشودنى و داراى كيفرى مضاعف در دنيا و آخرت

لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات

كيفر امداد به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 7

7- كيفر الهى به هنگام نزول ، فراگير همه ظالمان و همراهان و ياوران آنان است .

فأغرقن_ه و من معه جميعًا

كيفر دنيوى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 7

7_ جوامع ستمگر ، در معرض گرفتار شدن به كيفر

هاى دنيوى و در خطر هدف قرار گرفتن سنگ هاى عذاب

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

{هى} مى تواند به قريه يا قريه هايى كه از سياق كلام برمى آيد، باز گردد و مى تواند به {حجارة} در آيه قبل ارجاع شود. معناى جمله {و ما هى ...} بنابر احتمال دوم چنين است: آن سنگهاى كذايى دور از ستمگران نيست; يعنى، ستمگران در معرض چنين عذابهايى اند و آن گونه سنگها براى آنان مهياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 14

14- مصلحت بقاى حيات در زمين ، مهمتر از مصلحت عقوبت دنيوى ظالمان

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابّة و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 14

14 - انحراف از حق و تجاوز به حقوق ديگران در محيط مسجد الحرام ، گناهى است بس بزرگ و كج روان و ستم كاران بايد در انتظار كيفر سخت دنيوى باشند .

و من يرد فيه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب أليم

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مقصود از {عذاب أليم} كيفر دنيوى نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 4

4 - بيشتر ظالمان ، بى خبر از كيفر هاى دنيوى و اخروى خويش

و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

كيفر دنيوى گرايش به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 5

5- كمترين تمايل به كافران از سوى رهبران دينى ،

گناهى نابخشودنى و داراى كيفرى مضاعف در دنيا و آخرت

لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات

كيفر ذلت بار ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 17

17 _ ظالمان نمى توانند خود را از مهلكه مردن و عذاب خواركننده پس از آن رهايى بخشند.

و الملئكة باسطوا أيديهم أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

جمله {أخرجوا انفسكم} خطاب ملائكه به ظالمان است، كه اگر مى توانيد خود را از اين مهلكه نجات بخشيد. اين سخن ملائكه از سر استهزا و بيان عجز ظالمان است.

كيفر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 11

11 - خداوند ، ستمكاران را به سزاى اعمالشان خواهد رساند .

و اللّه عليم بالظلمين

هدف از بيان آگاهى خداوند به ستمكاران، تهديد آنان به عذاب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 20

20 _ آتش دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم ستم پيشگان

و ماويهم النّار و بئس مثوى الظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 12

12 _ مجازات نكردن ستمگران ، ظلم بر ستمديدگان است .

ذوقوا عذاب الحريق . .. ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

برداشت فوق مبتنى است بر احتمال اوّل (عطف {انّ اللّه . .. } بر {ما قدّمت})، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 10 - 7

7 _ آتشى سوزان

و برافروخته ، فرجام پايمال كنندگان اموال يتيمان

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً . .. و سيصلون سعيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 11

11 _ آتش همواره دوزخ ، جزاى ستمگران و كيفرى مناسب براى آنان

فتكون من اصحب النار و ذلك جزؤا الظلمين

{جزاء} در لغت به معنى كيفر و پاداشى است كه كافى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 134 - 2

2 _ احضار ظالمان در قيامت و بازخواست و كيفر ايشان از وعده هاى تخلف ناپذير خداوند

و ينذرونكم لقاء يومكم هذا . .. إن ما توعدون لأت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 41 - 4

4 _ گرفتار شدن ستمكاران به آتش دوزخ، سنت خداوند در كيفر آنان

و كذلك نجزى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 13

13 _ در نظام جزايى خداوند ، حتى به ستمگران هم ظلم نخواهد شد .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. قضى بينهم بالقسط و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 6

6_ كيفر و مجازات ستمگران ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

أُول_ئك يعرضون على ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 3

3_ كيفر ستم كاران و گنه پيشگان ، مقتضاى ربوبيت خداوند و در جهت تدبير امور انسانهاست .

مسوّمة عند ربك

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 2

2_ امت هاى ستم پيشه ( جوامع كفرپيشه و مشرك ) در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال هستند .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 8

8_ عقوبت و سرزنش كسانى كه در حق آدمى ستم كرده اند پس از اعترافشان به گناه و توبه از آن ، به دور از شأن نيكوكاران است .

لاتثريب عليكم اليوم

{اليوم} ظرف و متعلق به {تثريب} است و مراد از آن زمانى است كه برادران يوسف به خطاى خويش اعتراف نموده و از گناه خود توبه كردند (و إن كنّا لخاطئين).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 5

5- تأخير كيفر اصلى ظالمان به روز قيامت ، از سنت هاى خداوند است .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 2

2- مورد عقوبت قرار گرفتن انسان هاى ظالم ، نتيجه عمل خود آنان است .

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 7،8

7- كيفر الهى به هنگام نزول ، فراگير همه ظالمان و همراهان و ياوران آنان است .

فأغرقن_ه و من معه جميعًا

8- خداوند ، ستمگران و شريكان آنان را در ستم ، همسان كيفر مى دهد .

فأغرقن_ه و

من معه جميعًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مراد از {و من معه} ياران و شريكان فرعون در ستم باشند نه صرفاً همراهان وى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 29 - 7

7- جهنم ، كيفر تمامى ستمگران است .

نجزيه جهنّم كذلك نجزى الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 11 - 1

1 - تنها ظالمان و گنه كاران در معرض خطر كيفر و عقاب الهى

إنّى لايخاف لدىّ المرسلون . إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنَا

از مفهوم {لايخاف لدىّ المرسلون} استفاده مى شود كه غير از رسولان، هيچ شخص ديگرى از عقاب الهى در امان نيست. عبارت {إلاّ من ظلم...} استثنا از اين مفاد است; يعنى، همه ظالمان در معرض خطر قرار دارند، مگر كسانى كه ستم كردند ولى آن را با انجام خوبى ها جبران نمودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 42 - 1

1 - ستم پيشگان و تجاوزگران به حقوق مردم ، سزاوار پيگرد ، مؤاخذه و مجازات مى باشند .

إنّما السبيل على الذين يظلمون الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 5

5 - خلود در آتش ، جزاى ستمكاران و ظالمان

أنّهما فى النار خ_لدَين فيها و ذلك جزؤا الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 10

10 - رحمت و لطف خداوند به مؤمنان و كيفر و عذاب ظالمان از سوى او ، براساس علم و حكمت او

است .

إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا . يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أ

برداشت ياد شده، بر اين فرض مبتنى است كه جمله {يدخل من يشاء. ..}، خبر براى {إنّ} در {إنّ اللّه} و جمله {كان اللّه عليماً حكيماً}، معترضه و يا حال باشد. بر اين اساس توصيف خداوند به علم و حكمت، اشاره به اين دارد كه كار خدا (رحمت يا عذاب)، مبتنى بر علم و حكمت است.

كيفر ظالمان دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 4

4- ذوالقرنين ، به ايمان آوردن ظالمان ساحل دريا و دست برداشتن آنان از ظلم و فساد ، اميدوار بود و در مجازات آنان شتابى نداشت .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

حرف {سوف} براى آينده است و فعل هاى شرط ({آمن} و {عمل}) در آيه بعد، قرينه اين است كه ذى القرنين، به احتمال ايمان آوردن ظالمان، در مجازات آنان تعجيل نكرده است.

كيفر همكاران ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 8

8- خداوند ، ستمگران و شريكان آنان را در ستم ، همسان كيفر مى دهد .

فأغرقن_ه و من معه جميعًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مراد از {و من معه} ياران و شريكان فرعون در ستم باشند نه صرفاً همراهان وى.

كيفر همكارى با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 7،9

7- كيفر الهى به هنگام نزول ، فراگير همه ظالمان و همراهان و ياوران آنان است .

فأغرقن_ه و

من معه جميعًا

9- تأييد ، همراهى و تقويت عناصر فاسد و حاكميت هاى ظالم ، داراى فرجامى هلاكت بار و مشترك با آنها

فأغرقن_ه و من معه جميعًا

كيفيت ورود ظالمان به جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 3

3- خداوند ، ستم پيشگان را در جهنم ، به صورت زانو بر زمين زده ، ر ها خواهد ساخت .

و نذر الظ_لمين فيها جثيًّا

{جثىّ}; يعنى، بر زانونشستگان، اين گونه نشستن، نمودى از دلهره و حقارت و ناتوانى است.

گرايش به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 14

14_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول الله عزوجل : { ولاتركنوا إلى الذين ظلموا . . . } قال : هو الرجل يأتى السلطان فيحب بقائه إلى أن يدخل يده إلى كيسه فيعطيه ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدا كه فرموده: {و لاتركنوا إلى الذين ظلموا . ..} روايت شده است: ركون به ظالم اين است كه شخص نزد سلطان [ظالم ]برود و دوست بدارد كه او زنده بماند تا دست در كيسه اش كند و چيزى به او بدهد}.

گمراهى اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 18

18- { عن أبى عبدالله جعفربن محمد ( ع ) قال : . . . ان الله تبارك و تعالى يضلّ الظالمين يوم القيامة عن دار كرامته . . . كما قال عزّوحلّ : { و يضلّ الله الظالمين و يفعل الله ما يشاء } .

. . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: همانا خداوند _ تبارك و تعالى _ ستمگران را در روز قيامت از سراى كرامت خويش گمراه مى كند . .. چنان چه مى فرمايد: {يضلّ الله الظالمين...} ...}.

گمراهى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 7

7_ مشاهده برهان الهى ( درك حقايقى نظير ربوبيت خدا ، دريافت زشتىِ گناه ، باور به عدم رستگارى ظالمان و گنه كاران و . . . ) عامل عصمت پيامبران است .

و همّ بها لولا أن رءا بره_ن ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 7

7- خداوند ، ستمگران را به گمراهى مى كشاند .

و يضلّ الله الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 13

13 - همه ظالمان ، در گمراهى آشكارند .

بل الظ_لمون فى ضل_ل مبين

{الظالمون}، جمع و داراى الف و لام است و در جاى خود گفته شده كه اين گونه جمع ها، عموميت را مى رساند.

گناه گرايش به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 1

1_ تمايل به ستمگران و اتكاى بر آنان ، حرام و گناهى بزرگ است .

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا

{الركون إلى شىء}; يعنى ، گرايش پيدا كردن به چيزى و اعتماد كردن بر آن.

گواهان عمل و ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 12

12_ گواهان اعمال در قيامت

، دورى ستمگران از رحمت الهى را به همگان اعلام مى كنند .

ألا لعنة الله على الظ_لمين

گواهى عليه ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 7

7_ در قيامت ، گواهانى متعدد بر ستمگرى ستمكاران و دروغ بافى افترازنندگان به خدا ، شهادت خواهند داد .

و يقول الأشه_د ه_ؤلاء الذين كذبوا على ربهم

{أشهاد} جمع شاهد و به معناى گواهان است.

لالى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 13

13- انسان فاقد روحيه عدالت خواهى ، انسانى گنگ و بى ارزش در بينش الهى *

أحدهما أبكم . .. و من يأمر بالعدل

از تقابل {يأمر بالعدل} با {أبكم} مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 85 - 7

7 - باز ايستادن ظالمان تكذيب گر از نطق و سخن ، با مشاهده نزول عذاب الهى بر آنان

و وقع القول عليهم . .. فهم لاينطقون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از {وقع القول. ..} حلول عذاب باشد.

لعن اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 10

10_ ستمگران در قيامت ، از رحمت خداوند محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين

لعن بر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 44 - 7

7 _ ندا دهنده اى در قيامت مأمور اعلام گرفتارى ظالمان به لعنت خداوند است .

فاذن مؤذن بينهم

أن لعنة اللّه على الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 14

14_ { عن رسول الله ( ص ) : . . . وأما الكافر فيقرأ ذنوبه على رؤوس الأشهاد ، { ه_ؤلاء الذين كذبوا على ربّهم ألا لعنة الله على الظالمين } ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: . .. اما كافر پس گناهان او در ملأ عام و در حضور گواهان خوانده مى شود: اينانند كسانى كه به پروردگار خود دروغ بستند. آگاه باشيد لعنت خدا بر ستمكاران باد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 6

6 - ستم كاران ، مورد لعن و نفرين خداوند

فبعدًا للقوم الظ_لمين

نصب {بُعداً} به عنوان مفعول مطلق براى فعل محذوف مى باشد; يعنى، {بعدوا بُعداً}. گفتنى است كه {بُعداً} از جمله مصدرهايى است كه همواره به جاى فعل مى آيد; يعنى، دور باد[از رحمت خدا] گروه ستم كاران!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 7

7 - ستمگران ، گروهى مطرود و محروم از رحمت خداوند در قيامت

و لهم اللعنة

مبارزه با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 11،14،24

11 _ گستاخى و بى پروايى قوم موسى ( ع ) در برابر خداوند ، زمينه سرپيچى آنان از فرمان موسى ( ع ) ( ورود به سرزمين مقدس و مبارزه با جباران )

إنّا لن ندخلها . .. قال رجلان من الذين يخافون انعم اللّه عليهما ادخلوا

14 _

تاختن بر جباران سرزمين مقدس و گشودن دروازه آن ، طرح پيشنهادى يوشع و كالب براى فتح بى درنگ آن سرزمين

قال رجلان . .. ادخلوا عليهم الباب فاذا دخلتموه فانكم غلبون

24 _ تبليغات ياوران خداترس موسى ( ع ) ( يوشع و كالب ) به هدف برانگيختن و بسيج بنى اسرائيل براى هجوم به سرزمين مقدس و نبرد با زورگويان

قال رجلان . .. ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 1،3،13

1 _ اصرار و تأكيد بنى اسرائيل بر كناره گيرى از پيكار با زورگويان سرزمين مقدس ، على رغم فرمان موسى ( ع )

قالوا يموسى إنّا لن ندخلها ابداً

3 _ بى اعتنايى قوم موسى ( ع ) به فراخوانى يوشع و كالب براى يارى موسى ( ع ) در مبارزه با جباران

ادخلوا عليهم الباب . .. قالوا يموسى إنّا لن ندخلها

بنى اسرائيل پس از شنيدن سخنان يوشع و كالب، حضرت موسى(ع) را مخاطب قرار دادند تا بى اعتنايى و بى توجهى خود را به دعوت آن دو نفر اعلام كرده باشند.

13 _ اصرار بنى اسرائيل بر كناره گيرى از نبرد با جباران و جاخوش كردن در كاشانه خويش

إنّا ههنا قعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 1،2،3

1 _ عذر خواستن موسى ( ع ) در پيشگاه پروردگار ، از ناتوانى خويش در بسيج بنى اسرائيل براى مبارزه با جباران

قال رب انى لااملك الا نفسى و اخى

2 _ نااميدى موسى ( ع ) از حركت بنى اسرائيل و مبارزه با جباران براى ورود به

سرزمين مقدس

قال رب انى لااملك الا نفسى و اخى

3 _ شكايت موسى ( ع ) به پيشگاه پروردگار ، از تمرد بنى اسرائيل در مبارزه با جباران

قال رب انى لااملك الا نفسى و اخى

مبارزه ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 13

13 _ ستمگران از مقابله با خدا و پيامبر(ص) طرفى نبسته و به اهداف خويش نخواهند رسيد.

قل أى شىء أكبر شهدة . .. الذين ءاتينهم الكتب ... إنه لايفلح الظلمون

مستفاد از ربط بين آيات و اطلاق ظالم بر مشركين و اهل كتاب كه در صدد مقابله با خدا و پيامبر(ص) بوده اند. و از {لايفلح الظالمون} فهميده مى شود كه آنها به دنبال اهدافى بوده اند كه موفق نشده و نخواهند شد.

متقين و ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 11

11 - متقين ، نفوذناپذير و مصون در برابر تمايلات هواپرستانه ستمكاران

و لاتتّبع أهواء . .. و إنّ الظ_لمين ... و اللّه ولىّ المتّقين

يادكرد وصف {تقوا} براى كسانى كه در پرتو ولايت حق قرار دارند و با اطاعت از خدا، از آمال جاهلانه و ظالمانه تبعيت نمى كنند، بيانگر برداشت ياد شده است.

مجادله با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 46 - 5

5 - پيامبر ( ص ) و مسلمانان ، وظيفه ندارند كه با ظالمان اهل كتاب ، به جدال أحسن بپردازند .

و لاتج_دلوا أهل الكت_ب إلاّ بالتى هى أحسن إلاّ الذين ظلموا منهم

محاكمه اخروى ظالمان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 6

6 _ بازخواست ذلتبار مشركان و ستمگران در روز قيامت، نشانگر محروميت آنها از سعادت و رستگارى است.

إنه لايفلح الظلمون. و يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين أشركواأين شركاؤكم

محروميت اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 10،12

10_ ستمگران در قيامت ، از رحمت خداوند محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين

12_ گواهان اعمال در قيامت ، دورى ستمگران از رحمت الهى را به همگان اعلام مى كنند .

ألا لعنة الله على الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 11

11 - ستم گران ( در قيامت ) از اذن خداوند براى شفاعت شدن و شفاعت كردن ، محروم خواهند بود .

يومئذ لاتنفع الشف_عة . .. و قد خاب من حمل ظلمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 13

13 - ستمگران در قيامت ، محروم از هرگونه نصرت و يارى

فما للظ_لمين من نصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 9

9 - محروميت ستمكاران در قيامت ، از يارى دوست و نزديكان دلسوز و شفاعت شفيعان

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

{حميم} در لغت به معناى دوست (العين) و به {القريب المشفق} (نزديك دلسوز) معنا شده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 10

10 -

ستم پيشگان ، محروم از هرگونه ولىّ و ياورى در قيامت

و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

محروميت اخروى ظالمان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 6

6_ دورى از رحمت خدا در سراى آخرت ، امرى تقدير شده براى كفرپيشگان و ستمگران قوم نوح

فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

{بُعداً} مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) مى باشد و جمله در اصل چنين بوده: و قيل ليبعد بُعداً القوم الظالمون; يعنى، و گفته شد كه ستمگران قوم نوح بايد از رحمت خدا دور باشند و از آن جا كه آنان در دنيا عذاب شدند، معلوم مى شود مراد از جمله {و قيل . ..} دورى از رحمت خدا در آخرت است.

محروميت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 11

11 _ ظالمان ، محروم از محبّت و پاداش هاى خداوند

و اما الذين امنوا . .. فيوفّيهم اجورهم و اللّه لا يحبّ الظالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 20،21

20 _ ظالمين ، محروم از محبّت الهى

و اللّه لا يحبّ الظالمين

21 _ بى ايمانى و سستى در رويارويى با دشمنان دين ، ظلم است .

و لاتهنوا . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا ... و اللّه لايحبّ الظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 6،10

6 _ ستمكاران محروم از هر گونه ياور در قيامت

و ما للظّالمين من

انصار

{انصار}، جمع ناصر (به معناى ياور) است و {مِنْ} زايده، تأكيد بر نبودن ياور در آن روز است.

10 _ محروميّت ستمگران در قيامت از يارى امامانى كه آنها را يارى كنند .

و ما للظّالمين من انصار

امام باقر (ع) در تفسير آيه فوق فرمود: ما لهم من ائمّة يسمّونهم باسمائهم.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 211، ح 175 ; تفسير برهان، ج 1، ص 333، ح 8.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 14

14 _ ستمكاران ، محروم از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 9

9 _ گرايش بى حد و مرز گروهى از مسلمانان بيمار دل به سوى يهود و نصارا ، دليلى روشن براى محروميت ستمگران از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

تفريع جمله {فترى} بر جمله {ان اللّه . ..}، مى رساند كه گرايش عميق بيماردلان، بيان مصداقى براى جمله {ان اللّه لايهدى ...} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 12

12 _ ستمگران، از سعادت و رستگارى محروم هستند.

إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 22

22 _ ستمگران و متجاوزان، محروم از رحمت و مغفرت الهى

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فإن ربك غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 44 - 6

6 _ ظالمان از رحمت خداوند دور

هستند .

أن لعنة اللّه على الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 9

9 _ ستم پيشگان ، از هدايت الهى محرومند .

و اللّه لايهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 12

12 _ ظالمان ، محروم از هدايت الهى

و اللّه لا يهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 27

27_ ستمگران ، هرگز رستگار و موفق نخواهند شد .

إنه لايفلح الظ_لمون

ضمير در {إنه} ضمير شأن است و دلالت بر تأكيد مفاد جمله دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 10

10- ستم پيشگان ، بى بهره از ثبات آرامش و فاقد اصول ثابت و سخن استوار در زندگى دنيا و آخرتند .

يثبّت الله الذين ءامنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة و يضلّ الله ا

از مقايسه صدر و ذيل آيه و مقابله ظالمان با مؤمنان مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 37 - 9

9 - ظالمان و بيدادگران ، از فلاح و رستگارى بى بهره اند .

إنّه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 9

9 - هواپرستان و ظالمان ، محروم از هدايت خداوند

و من أضلّ ممّن اتّبع هويه . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر -

40 - 18 - 11،14

11 - محروميت ستمگران به هنگام دشوارى مرگ از هرگونه يارى دوست و نزديكان دلسوز خود و شفاعت شفيعان

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

14 - { عن موسى بن جعفر ( ع ) . . . ما من مؤمن يرتكب ذنباً إلاّ ساء ذلك و ندم عليه . . . فإن لم يندم على ذنب يرتكبه فليس بمؤمن و لم تجب له الشفاعة و كان ظالماً و اللّه تعالى يقول : { ما للظالمين من حميم و لا شفيع يطاع } ;

از امام كاظم(ع) روايت شده است: . ..هيچ مؤمنى نيست كه پس از ارتكاب گناه ناراحت و پشيمان نشود... و اگر بر گناه خود پشيمان نشود، مؤمن نيست و شفاعت براى او نخواهد بود و او ظالم است. خداوند تعالى مى فرمايد: ماللظالمين من حميم و لاشفيع يطاع }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 10

10 - پذيرفته نشدن عذر ستمگران ، دورى آنان از رحمت خداوند و جاى گرفتن در سرايى بد ، مظهر نصرت الهى به پيامبران و مؤمنان در قيامت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين معذر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، بيانگر چگونگى نصرت الهى در قيامت از رسولان و مؤمنان است كه در آيه پيش (يوم يقوم الأشه_د) به آن اشاره شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 10،11

10 - ظالمان و متجاوزان ، محروم از محبت الهى

إنّه

لايحبّ الظ_لمين

11 - مجريان احكام الهى ، در صورت زياده روى از حد عدالت و مقابله به مثل ، خود ستمگر و محروم از محبت خدا خواهند بود .

جزؤا سيّئة سيّئة مثلها . .. إنّه لايحبّ الظ_لمين

ممكن است {إنّه لايحبّ الظالمين} ناظر به قانون مقابله به مثل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 13

13- ستمكاران ، محروم از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 - 9

9 - ظالمان ، از هدايت الهى محروم اند .

و اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 5 - 8

8 - ظالمان ، از هدايت الهى محروم اند .

و اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 6

6 - ظالمان ، از رحمت الهى محروم اند .

و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

برداشت ياد شده، به قرينه مقابله {الظالمين. ..} با {يدخل من يشاء فى رحمته} استفاده شده است.

محروميت ظالمان از هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 12

12 _ ظلم زمينه و موجب محروميت ظالمان از هدايتهاى خداوند است.

فمن أظلم . .. إن الله لا يهدى القوم الظلمين

محروميت ظالمان غافل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 11 - 8

8 - ظالمان و گنه كارانِ غافل از جبران بدى هاى خويش ،

از بخشش و رحمت خداوند محروم اند .

إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنا بعد سوء فإنّى غفور رحيم

از اين كه خداوند، تنها به توبه كنندگان و جبران كنندگان بدى هاى خويش، نويد غفران و رحمت داده است، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

محمد(ص) و ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 9

9- دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) در برابر ستم ظالمان

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً . .. إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مخاطب در آيه پيامبر(ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 95 - 4

4 - دلدارى خدا به پيامبر ( ص ) ، در قبال ستيزه جويى هاى ظالمان

ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين . و إنّا على أن نريك ... لق_درون

مرگ ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 12،18

12 _ مجازات اخروى ستمكاران بزرگ از نخستين لحظات احتضار و مرگ آغاز خواهد شد.

و لو ترى إذ الظلمون فى غمرت الموت

18 _ جان كندن ستمگران، همراه با تمسخر ملائكه قبض روح نسبت به آنان و بيان عجز آنان براى رهايى از مرگ است.

أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

مسلمانان و ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 5

5_ مسلمانان نبايد در پايدارى بر دين و پيشبرد اهداف آن بر ستمگران ، اتكا كنند و از آنان يارى طلبند .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك . ..

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا

نهى از تمايل به ستمگران و اتكاى بر آنان ، پس از امر به استقامت در راه دين ، توجه دادن مؤمنان است به اين كه مبادا براى رسيدن به اين مقصود (استقامت در راه دين و پيشبرد اهداف آن) بر ستمگران تكيه كنند و از آنان يارى بخواهند.

مطالعه در سرنوشت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 13

13 _ مطالعه در سرگذشت بيدادگران تاريخ و فرجام شوم آنان ، امرى ضرورى و مايه عبرت است .

فانظر كيف كان عقبة الظلمين

مطالعه سرنوشت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 3

3 - مطالعه در سرگذشت جوامع بى دادگر و كفرپيشه تاريخ و مشاهده شهر ها و سرزمين هاى ويران شده آنها ( شهرهايى كه با عذاب قهر الهى زيرورو شدند ) بسترى مناسب براى عبرت گرفتن و زمينه اى كارساز براى بيدارى دل ها

أفلم يسيروا فى الأرض فتكون . ..و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور

مطالعه فرجام ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 9

9_ خداوند ، انسان ها را به مطالعه آثار گذشتگان و عبرت گيرى از فرجام شوم ستم كاران ، فرا خوانده است .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

بر اساس اينكه مراد از ضمير {هى} آباديهاى قوم لوط باشد ، هدف از جمله {ما هى . ..} ترغيب انسانها به گذر كردن بر ديار قوم لوط و ديدن آثار عذاب الهى است; تا بدين وسيله عبرت

گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 2

2 - سياحت در زمين براى مشاهده شهر هاى ويران شده و مطالعه در سرنوشت و فرجام شوم ستمگران تاريخ ، توصيه خداوند به گردنكشان و حق ستيزان

أفلم يسيروا فى الأرض فتكون لهم قلوب يعقلون بها

مغضوبيت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 12

12 - گرفتار شدن به خشم و قهر الهى ، فرجام كار ستم پيشگان

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

مقهوريّت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 11

11- اراده خداوند ، حاكم بر اراده فرعونيان و جبّاران تاريخ است .

فأراد أن يستفزّهم من الأرض فأغرقن_ه و من معه جميعًا

مكر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 2

2- خداوند به تمامى ترفند ها و مكر هاى ستمگران آگاهى كامل دارد .

و قد مكروا مكرهم و عند الله مكرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 47 - 7

7- تسلى و دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) در برابر مكر ها و ترفند هاى دشمنان ستمگر

و قد مكروا مكرهم و عند الله مكرهم . .. فلاتحسبنّ الله مخلف وعده رسله

منشأ عذاب اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 42 - 4

4 - عذاب شدن ظالمان با آتش در روز قيامت ، به فرمان خداوند

نقول .

.. ذوقوا عذاب النار الّتى كنتم بها تكذبون

منشأ كيفر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 13

13- تعيين اجل مقرر براى انسان ها و تصميم به مؤاخذه و عقوبت كردن ظالمان و يا تأخير آن ، به دست خداوند است .

و لو يؤاخذ الله الناس . .. و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 3

3 - نقش خود ظالمان در ابتلا به كيفر و نقمت ، به جاى بهرهورى از روزى و نعمت خداوند

إنّ اللّه هو الرزّاق . .. فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا

از اين كه {ظلم} به خود افراد نسبت داده شده و كيفر به عنوان پيامد كار خودشان، مطرح گشته است، مطلب بالا استفاده مى شود.

منشأ گمراهى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 14

14- ثابت قدم كردن مؤمنان و افزايش گمراهى ستم پيشگان از سوى خداوند ، بسته به مشيت اوست .

يثبّت الله الذين ءامنوا . .. و يفعل الله ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 13

13 - اضلال خداوند ، شامل حال ظالمان و ستمكاران است .

و من يضلل اللّه . .. و ترى الظ_لمين

{الظالمين} هم بر {من يضلل اللّه} منطبق شده و هم بر {الذين يظلمون الناس} در آيه قبل. از مجموع استفاده مى شود كه {إضلال} در حق ظالمان صورت مى گيرد.

منشأ هلاكت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 3

3 - خداوند ، پديدآورنده زمينه زوال و نابودى ظالمان به وسيله افكار و تصميم گيرى هاى خود آنان

فأخرجن_هم من جنّ_ت . .. و كنوز و مقام كريم

تصميم فرعونيان مبنى بر تعقيب بنى اسرائيل، در ظاهر طرح و برنامه خود آنان بود; اما از آن جا كه خداوند زمينه هاى چنين تصميم هلاكت بارى را پديد آورده بود، خروج فرعونيان را فعل خود قلمداد كرده است.

موانع حاكميت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 15

15_ پذيرش ربوبيت خدا و پيروى از برنامه هاى پيامبران ، مانع از حاكميت و سلطه ستمگران و سركشان *

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم . .. واتبعوا أمر كل جبار عنيد

موانع نجات اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 5

5 - راه نجات از عذاب جهنم ، بر روى ستمكاران و گمراه شدگان از سوى خدا ، مسدود است .

و من يضلل اللّه فما له من سبيل

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه آيه شريفه، ناظر به وضعيت گمراه شدگان در قيامت باشد.

موقعيت اجتماعى ظالمان اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 8

8- موقعيت ممتاز اجتماعى و اقتصادى مرفهان جوامع ستمگر

ارجعوا . .. لعلّكم تس_لون

در اين كه سؤال در {تسئلون} چيست و سؤال كنندگان چه كسانى اند، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد. از جمله آنها اين است كه سؤال كنندگان مردم هستند و

مراد از سؤال، مشورت در مسائل اجتماعى و كمك و درخواست در مسائل اقتصادى است.

موقعيت اقتصادى ظالمان اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 8

8- موقعيت ممتاز اجتماعى و اقتصادى مرفهان جوامع ستمگر

ارجعوا . .. لعلّكم تس_لون

در اين كه سؤال در {تسئلون} چيست و سؤال كنندگان چه كسانى اند، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد. از جمله آنها اين است كه سؤال كنندگان مردم هستند و مراد از سؤال، مشورت در مسائل اجتماعى و كمك و درخواست در مسائل اقتصادى است.

مؤاخذه اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 134 - 2

2 _ احضار ظالمان در قيامت و بازخواست و كيفر ايشان از وعده هاى تخلف ناپذير خداوند

و ينذرونكم لقاء يومكم هذا . .. إن ما توعدون لأت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 10

10 - مؤاخذه شدن ظالمان در پيشگاه پروردگار در قيامت

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم يرجع بعضهم إلى بعض القول

مؤاخذه ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 11

11- مرفهان ستمگر ، در قبال تنعّم و بهره مندى از نعمت هاى الهى ، مورد مؤاخذه و سؤال قرار خواهند گرفت .

ارجعوا إلى ما أُترفتم فيه و مس_كنكم لعلّكم تس_لون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 42 - 1

1 - ستم پيشگان و تجاوزگران به حقوق مردم ، سزاوار پيگرد ،

مؤاخذه و مجازات مى باشند .

إنّما السبيل على الذين يظلمون الناس

مؤمنان و ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 20 - 4

4 - روشنگرى هاى قرآن ، بى نياز كننده مؤمنان از طرح ها و ايده هاى جاهلانه و هواپرستانه ظالمان

و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون . .. ه_ذا بصائر للناس

مهلت به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 11

11 _ بى نيازى و رحمت خداوند موجب امهال به جوامع كفر و ستم پيشه و نابود ساختن آنان است.

و ربك الغنى ذو الرحمة إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 5

5- تأخير كيفر اصلى ظالمان به روز قيامت ، از سنت هاى خداوند است .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 1،9،14

1- خداوند ، به انسان هاى ظالم مهلت مى دهد و آنها را در قبال كار خلافشان بلافاصله به هلاكت نمى رساند .

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابّة و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى

مراد از {ظلم} با توجه به معناى آن _ كه قرار دادن اشياء در غير جايگاه مناسب خود است _ هر عمل خطا و ناشايستى مى باشد.

9- عفو موقت و تأخير در مؤاخذه و عقوبت ظالمان ، به معناى ر ها كردن هميشگى آنان نيست .

و لو يؤاخذ الله

الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابّة و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى

14- مصلحت بقاى حيات در زمين ، مهمتر از مصلحت عقوبت دنيوى ظالمان

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابّة و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى

ناكامى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 13

13 _ ستمگران از مقابله با خدا و پيامبر(ص) طرفى نبسته و به اهداف خويش نخواهند رسيد.

قل أى شىء أكبر شهدة . .. الذين ءاتينهم الكتب ... إنه لايفلح الظلمون

مستفاد از ربط بين آيات و اطلاق ظالم بر مشركين و اهل كتاب كه در صدد مقابله با خدا و پيامبر(ص) بوده اند. و از {لايفلح الظالمون} فهميده مى شود كه آنها به دنبال اهدافى بوده اند كه موفق نشده و نخواهند شد.

نجات از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 6

6 _ مقام ربوبيت خداوند ، سزاوار درخواست يارى از او ، براى رهايى از چنگال ستمگران است .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 5

5- رهايى از چنگال ظالمان با هلاك شدنشان و سكونت در جاى آنان ، تنها براى كسانى ميسّر است كه از مقام و وعيد خداوند بترسند .

لنهلكنّ الظ_لمين . و لنسكننّكم الأرض من بعدهم ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 4

4 - نجات نوح ( ع ) و

خاندان و همراهان او از شر ستمگران ، به اراده خداوند

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

نزديكى عذاب ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 10

10_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . قال الله عزوجل لمحمد ( ص ) : { و ما هى من الظالمين ببعيد } من ظالمى أمتك إن عملوا ما عمل قوم لوط . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. خداوند به حضرت محمد(ص) فرمود: آن سنگها از ظالمان به دور نيست; يعنى ، ظالمان امت تو اگر عمل قوم لوط را انجام دادند}.

نعمت نجات از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 8

8- روز نجات بنى اسرائيل از نظام ظالمانه فرعونيان ، از { ايام الله } است .

و ذكّرهم بأيّ_م الله . .. و إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم م

كلمه {اذكروا} در اين آيه مى تواند از مصداقهاى تذكر به {أيام الله} باشد كه موسى(ع) مأمور به ابلاغ آن بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 12

12 - نجات از چنگال دشمن ستمگر و نابودى او ، اعطاى مكتب و برنامه زندگى و تأمين ارزاق ، از بزرگ ترين نعمت هاى الهى است .

أنجين_كم . .. وعدن_كم ... نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

امتنان به بنى اسرائيل در قالب سه نوع نعمت در آيه بيان شده است: نجات، اعطاى برنامه زندگى در طور (تورات)

و تأمين رزق آنان. از اين رو معلوم مى شود كه اين سه امر، از نعمت هاى بزرگ الهى است.

نعمت هلاكت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 4

4 - نابودى ملت هاى كافر و ستم پيشه ، خود نعمتى الهى بر ساير انسان ها *

و أنّه أهلك . .. فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

در صورتى كه {آلاء} نظر به هلاكت قوم عاد، ثمود و. .. داشته و بر اين امور عنوان {آلاء} منطبق شده باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

نفرين بر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 6

6 _ ريشه كن شدن نسل ظالمان، نفرينى الهى بر آنان است.

فقطع دابر القوم الذين ظلموا

اگر جمله {فقطع دابر} انشايى باشد، نفرينى است در حق ظالمان در تمامى تاريخ.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 7

7 - ظالمان و گمراه كنندگان جامعه ، مستحق نفرين اند .

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 13،15

13 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه الهى ، مبنى بر افزودن هلاكت و بدبختى ستمگران حق ناپذير

و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

{تبار}، به معناى هلاكت و نابودى است.

15 - ظالمان حق ناپذير ، مستحق نفرين و نابودى اند .

و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

نفى رهبرى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 3

3 - عناصر مستكبر

و سركش ، فاقد صلاحيت رهبرى بر مردم اند .

و استكبر هو و جنوده فى الأرض بغير الحقّ

نقش ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 6

6- مترفان و ستمگران جامعه ، عامل نابودى تمدن ها و هلاكت افراد جامعه

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة . .. ارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

مخاطبان اين آيات، گروه خاصى از مردم اند; زيرا خداوند در توصيف آنان دو صفت ستمگرى و تنعّم را مطرح ساخته است و اين دو صفت نوعاً در قشر خاصى از جامعه وجود دارد و بيشتر مردم نه ظالم اند و نه مترف.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 14

14 - تأثير منفى و زيانبار گمراهان و ستمكاران ، بر سرنوشت خود و خانواده خويش

خسروا أنفسهم و أهليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 3

3 - نقش خود ظالمان در ابتلا به كيفر و نقمت ، به جاى بهرهورى از روزى و نعمت خداوند

إنّ اللّه هو الرزّاق . .. فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا

از اين كه {ظلم} به خود افراد نسبت داده شده و كيفر به عنوان پيامد كار خودشان، مطرح گشته است، مطلب بالا استفاده مى شود.

نهى از اعتماد به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 5

5_ مسلمانان نبايد در پايدارى بر دين و پيشبرد اهداف آن بر ستمگران ، اتكا كنند و از آنان يارى طلبند .

فاستقم كما أُمرت و

من تاب معك . .. و لاتركنوا إلى الذين ظلموا

نهى از تمايل به ستمگران و اتكاى بر آنان ، پس از امر به استقامت در راه دين ، توجه دادن مؤمنان است به اين كه مبادا براى رسيدن به اين مقصود (استقامت در راه دين و پيشبرد اهداف آن) بر ستمگران تكيه كنند و از آنان يارى بخواهند.

نهى از شفاعت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 16

16 - خداوند ، نوح ( ع ) را از وساطت براى نجات ظالمان از عذاب طوفان ، نهى كرد .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا

نهى از گرايش به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 5

5_ مسلمانان نبايد در پايدارى بر دين و پيشبرد اهداف آن بر ستمگران ، اتكا كنند و از آنان يارى طلبند .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك . .. و لاتركنوا إلى الذين ظلموا

نهى از تمايل به ستمگران و اتكاى بر آنان ، پس از امر به استقامت در راه دين ، توجه دادن مؤمنان است به اين كه مبادا براى رسيدن به اين مقصود (استقامت در راه دين و پيشبرد اهداف آن) بر ستمگران تكيه كنند و از آنان يارى بخواهند.

ورود ظالمان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 1،11

1 - ستم پيشگان متجاوز به حقوق مردم ، عرضه شونده به دوزخ و نزديك شونده به آن بدون هيچ اختيار

و تري_هم يعرضون عليها خ_شعين من الذلّ ينظرون

من طرف خفىّ

تعبير {يعرضون عليها} به صيغه مجهول، ناگزيرى و بى اختيارى ظالمان در عرصه قيامت را مى رساند.

11 - عرضه گمراهان و ستمكاران بر دوزخ ، در برابر ديد اهل ايمان و قابل مشاهده براى آنان

و تري_هم يعرضون عليها . .. و قال الذين ءامنوا إنّ الخ_سرين

وسعت قدرت طلبى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 5

5 - فزون خواهى قدرت ها ، نامحدود به قلمرو آنان و منتهى به سلطه گرى بر ساير جوامع

هم أشدّ منهم بطشًا فنقّبوا فى البل_د

{فاء} در {فنقّبوا} براى نتيجه است; يعنى، قدرت، منتهى به نفوذ و تجاوز به ديگران است.

وعيد به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 47 - 2

2- عذاب و هلاكت ستم پيشگان و پيروزى رسولان ، وعده خداوند به آنان

و أنذر الناس يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا . .. و قد مكروا مكرهم ... فلاتح

برداشت فوق از ارتباط اين آيه با آيات قبل، كه درباره عذاب ستمگران بود، استفاده مى شود. گفتنى است {فاء} تفريع در {فلاتحسبنّ} مؤيد اين ارتباط است.

ويژگى امدادهاى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 4

4 - ياورى ظالمان نسبت به يكديگر ، منحصر به دنيا و بى ثمر در آخرت *

و إنّ الظ_لمين بعضهم أولياء بعض

در صورتى كه تعبير {من اللّه} داراى مضاف محذوف و تقدير آن {من عذاب اللّه} باشد; مى توان استفاده كرد، {لن يغنوا} نظر به آخرت و كيفر و پاداش الهى دارد و

{بعضهم أولياء بعض} نظر به هميارى هاى دنيوى و مادى ظالمان.

ويژگيهاى دوستان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 5

5 - ظالمان ، دوست و ياور كسانى كه همچون خودشان ، ظالم و سيه كاراند .

و إنّ الظ_لمين بعضهم أولياء بعض

ويژگيهاى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 66 - 4

4 - ستم پيشگان و دين ستيزان ، غفلت زدگان از ياد قيامت اند .

فويل للذين ظلموا . .. هل ينظرون إلاّ الساعة

هشدار به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 38

38 _ هشدار خداوند به مردان ستمكار و متجاوز به حقوق همسران خويش

فلا تبغوا عليهنّ سبيلاً انّ اللّه كان عليّاً كبيراً

جمله {انّ اللّه . .. } در مقام تهديد شوهران ستمكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 2

2 _ ظالمان در معرض نابودى با عذاب الهى هستند.

إن أتيكم عذاب اللّه بغتة أو جهرة هل يهلك إلا القوم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 58 - 8

8 _ خداوند داناترين كس در مورد شناخت ستمگران است.

و الله أعلم بالظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 12

12 _ خطر انقراض و نابودى نسل يك جامعه، هشدار خداوند به جوامع كافر ستم پيشه

إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 5

5 _ هشدار خداوند به ظالمان پندناپذير و تهديد آنان به عذابهاى دوزخ

إنا كنا ظلمين. فلنسئلن الذين أرسل إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 66 - 1

1 - هشدار الهى به ستم پيشگان غافل ، از وقوع ناگهانى قيامت

هل ينظرون إلاّ الساعة أن تأتيهم بغتة و هم لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 6

6 - فرجام شوم كافران و ستمگران هلاك شده تاريخ ، هشدارى به كفرپيشگان و ظالمان هر عصر

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم

آيات پايانى اين سوره، در مقام نتيجه گيرى از آيات گذشته است كه به تفصيل سرنوشت هلاكت بار كافران گذشته تاريخ را بيان داشته است. از اين نكته استفاده مى شود كه تعبير {مثل ذنوب أصحابهم}، در واقع تذكر و هشدارى نهايى به كافران هر عصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 8

8 - بلا هاى دنيوى ، هشدارى به ظالمان ; ولى بيشتر ايشان بى خبر از پيام هشدارى آن *

و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

در صورتى كه {دون ذلك} به معناى عذاب هاى خفيف دنيوى در قبال عذاب سنگين آخرت باشد، ممكن است سبكى اين عذاب ها براى مجال دادن به ظالمان براى انابه باشد; ولى افسوس كه بيشتر ستمگران اين درس ها را نمى آموزند.

هلاكت دنيوى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- انفال - 8 - 54 - 9

9 _ ستم پيشگان و تكذيب كنندگان آيات الهى ، در خطر هلاكت و نابودى با عذاب هاى الهى

كذبوا بايت ربهم . .. و كل كانوا ظلمين

هلاكت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 2،4

2 _ ظالمان در معرض نابودى با عذاب الهى هستند.

إن أتيكم عذاب اللّه بغتة أو جهرة هل يهلك إلا القوم الظلمون

4 _ هلاكت با عذاب الهى تنها دامنگير اقوام ستمگر مى شود.

هل يهلك إلا القوم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 17

17 _ ظالمان نمى توانند خود را از مهلكه مردن و عذاب خواركننده پس از آن رهايى بخشند.

و الملئكة باسطوا أيديهم أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

جمله {أخرجوا انفسكم} خطاب ملائكه به ظالمان است، كه اگر مى توانيد خود را از اين مهلكه نجات بخشيد. اين سخن ملائكه از سر استهزا و بيان عجز ظالمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 8،14

8 _ اگر خداوند بخواهد مردم ستمگر و كافر را نابود مى كند و نسلهاى ديگرى را جانشين آنان مى سازد.

إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم ما يشاء

14 _ پديد آوردن نسلها و جوامع موجود به جاى اقوام پيشين، نشان قدرت الهى بر نابود ساختن جوامع ستم پيشه

إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 7

7 _ نابودى ستمگران

و حاكميت مستضعفان از سنت هاى خداوند است .

و أورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون . .. و تمت كلمت ربك الحسنى

خداوند به جاى كلمه كوتاهى مانند بنى اسرائيل پس از {أورثنا}، وصف آنان، يعنى {القوم الذين . .. }، را مى آورد تا به اين نكته اشاره كند كه حمايت خداوند مخصوص بنى اسرائيل نبوده، بلكه سنت خدا بر اين است كه مستضعفان را بر مستكبران پيروزى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 8،14

8- حمايت از انبيا ، با هلاكت مخالفان ستمگر آنان ، مقتضاى ربوبيت خداوند

فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

14- هلاكت و سقوط ستمگران از سنت هاى خداوند

لنهلكنّ الظ_لمين

آوردن {لنهلكنّ الظالمين} با قيدهاى تأكيدى لام و نون و فعل مضارع، كه دلالت بر استمرار مى كند، مى تواند براى بيان سنّت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 5

5- رهايى از چنگال ظالمان با هلاك شدنشان و سكونت در جاى آنان ، تنها براى كسانى ميسّر است كه از مقام و وعيد خداوند بترسند .

لنهلكنّ الظ_لمين . و لنسكننّكم الأرض من بعدهم ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 16 - 1

1- جبّاران منحرف ، علاوه بر هلاكت دنيوى ، در آخرت نيز گرفتار جهنّم مى شوند .

و خاب كلّ جبّار عنيد . من ورائه جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 1

1- هلاكت و عذاب دنيوى

ستم پيشگان تاريخ از سوى خداوند ، على رغم مكر و چاره انديشى هاى فراوان و قدرتمندانه آنان

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا . .. و قد مكروا مكرهم ... و إن كان مكرهم لتزول منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 47 - 2

2- عذاب و هلاكت ستم پيشگان و پيروزى رسولان ، وعده خداوند به آنان

و أنذر الناس يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا . .. و قد مكروا مكرهم ... فلاتح

برداشت فوق از ارتباط اين آيه با آيات قبل، كه درباره عذاب ستمگران بود، استفاده مى شود. گفتنى است {فاء} تفريع در {فلاتحسبنّ} مؤيد اين ارتباط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 7

7- خداوند ، پس از نابود كردن اقوام ستمگر ، مردم ديگرى را از نو پديدآورد و جايگزين آنان ساخت .

و أنشأنا بعدها قومًا ءاخرين

{إنشاء} (مصدر {أنشأنا}) به معناى ايجاد و پديد آوردن شىء جان دار و تربيت آن است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 12 - 2

2- ظهور علايم و نشانه هاى عذاب ، قبل از هلاكت و نابودى جوامع ستمگر

فلمّا أحسّوا بأسنا

برداشت ياد شده مبتنى براين نكته است كه مقصود از احساس عذاب، مشاهده علايم و نشانه هاى عذاب باشد. فرار عذاب شوندگان دراين هنگام، مؤيد همين مطلب است; زيرا اگر خودِ عذاب احساس مى شد، فرصت و راهى براى فرار وجود نمى داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 -

18 - 8

8- هلاكت و نابودى جوامع ستمگرگذشته ، نمونه اى از پيروزى حق بر باطل

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة. .. بل نقذف بالحقّ على الب_طل فيدمغه فإذا هو زاهق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 1

1 - هلاكت و نابودى بسيارى از جوامع ستم پيشه در طول تاريخ با عذاب خداوند

فكأيّن من قرية أهلكن_ها و هى ظالمة

جمله {أهلكناها} به تقدير {أهلكنا أهلها} مى باشد. {خَواء} (مصدر {خاوية}) به معناى سقوط كردن و فرو ريختن و {عرش} مفرد ({عروش}) به معناى سقف است. {شَيد} (مصدر {مشيد}) نيز براى دو معنا به كار مى رود: ساختمان سفيد را گچ كارى كردن و بنايى را بلند و برافراشته ساختن. بنابراين {قصرمشيد} مى تواند به معناى كوشك برافراشته و بلند و يا به معناى كاخ سفيد و گچ كارى شده باشد; يعنى، كم نيستند شهرها و سرزمين هايى كه مردمشان را به خاطر ظلم و بى دادگرى، نابود كرديم و اكنون ديوارهاى خانه هايشان روى سقف فرو ريخته و چاه هاى متروك و كاخ هاى سفيد برافراشته، كه بى صاحب مانده است. گفتنى است كه آيه ياد شده متضمن توصيه به مشركان صدراسلام است كه در فرجام كار جوامع پيشين بنگرند و ببيند كه قهر الهى بر سر آنها و شهرهايشان چه آورده است و از آن عبرت بگيرند و دست از مخالفت با پيامبر(ص) بردارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 7

7 - عذاب اخروى در پى هلاكت و عذاب دنيوى ، در انتظار ستمگران

است .

و كأيّن من قرية . .. و إلىّ المصير

جمله {إلىّ المصير} مى تواند تهديد به عذاب اخروى در پى عذاب دنيوى (ثمّ أخذتها) ظالمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 9

9 - هلاكت و نابودى ، فرجام ملت هاى ذلت پذير و پيرو كفر و ستم

فاستخفّ قومه . .. فأغرقن_هم أجمعين

از اين كه فرعونيان با ضعف و زبونى در برابر دستگاه جبار فرعونى سرانجام به هلاكت رسيدند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 15

15 - ظالمان حق ناپذير ، مستحق نفرين و نابودى اند .

و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

هواپرستى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 11

11 - متقين ، نفوذناپذير و مصون در برابر تمايلات هواپرستانه ستمكاران

و لاتتّبع أهواء . .. و إنّ الظ_لمين ... و اللّه ولىّ المتّقين

يادكرد وصف {تقوا} براى كسانى كه در پرتو ولايت حق قرار دارند و با اطاعت از خدا، از آمال جاهلانه و ظالمانه تبعيت نمى كنند، بيانگر برداشت ياد شده است.

ظاهرسازى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تبرى انبيا از ظاهرسازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 7

7 - پرهيز از هرگونه تكلف و ظاهرسازى در زندگى ، از ويژگى هاى پيامبران

و ما أنا من المتكلّفين

تعبير پيامبر(ص) به اين كه او از زمره {متكلفان} نيست، مى رساند كه اصولاً پيامبران اهل تكلف نبودند.

تبرى محمد(ص) از ظاهرسازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - ص - 38 - 86 - 10

10 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم در امر رسالت و بى تكلف و تصنع بودن پيامبراسلام ( ص ) ، نشانه حقانيت آن حضرت است .

قل ما أسئلكم عليه من أجر و ما أنا من المتكلّفين

از آيه بعد كه قرآن را تنها مايه ذكر براى جهانيان معرفى مى كند (إن هو إلاّ ذكر للعالمين)، استفاده مى شود كه آيه مورد بحث _ با طرح مسأله نداشتن چشم داشت مادى و بى تكلف بودن پيامبر اسلام(ص) _ درصدد اثبات رسالت و راستى آن حضرت است.

سرزنش ظاهرسازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 9

9 - تكلف و ظاهرسازى ، عملى ناپسند و مذموم

و ما أنا من المتكلّفين

ظاهرسازى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 8

8 - دعوت مردم به دين ، بايد بدون تكلف و ظاهرسازى باشد .

و ما أنا من المتكلّفين

محمد(ص) و ظاهرسازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 6

6 - اجتناب پيامبر ( ص ) از تكلف و ظاهرسازى در مسير رسالت خويش

و ما أنا من المتكلّفين

{تكليف} (ريشه {متكلّفين}) به معناى تصنع و ظاهرسازى و تعهد به انجام كارى است كه شخص شايستگى انجام آن را ندارد.

ظاهربينى

آثار ظاهربينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 8

8 _ ظاهر نگرى و سست انديشى ، مايه دلخوشى انسان به مظاهر زندگى دنيوى و

بى توجهى به جهاد و مصالح نهفته در آن

و جهدوا بأمولكم و أنفسكم فى سبيل اللّه ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

تهمت ظاهربينى به پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 11

11_ اشراف قوم نوح ، ايمان توده هاى مستضعف را ايمانى سطحى و برخاسته از خوش باورى و عدم تفكر مى شمردند .

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

{بادى} از {بدوّ} و به معناى ظاهر است. {ظاهر الرأى}; يعنى، ديد سطحى و انديشه خالى از تفكر و تأمل. {بادى الرأى} مى تواند ظرف براى {اتبعك} باشد. براين اساس معناى جمله {مانريك ...} چنين است: مى بينيم كه أراذل از تو پيروى كرده اند و پيروى آنان سطحى و بدون تأمل در درستى و نادرستى ادعاى تو بوده است.

ظلم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{ظلم}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 86 - 6

6 _ بازگشت به كفر ( ارتداد ) پس از ايمان آگاهانه ، ظلم است .

كيف يهدى اللّه قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. و اللّه لا يهدى القوم الظالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 94 - 2

2 _ افترا و دروغ بستن آگاهانه به خداوند ( بدعت ) ، ظلمى است بزرگ .

فمن افترى . .. فاولئك هم الظالمون

ضمير فَصل، دلالت بر بزرگى ظلم مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 7،9

7 _ خداوند ، مُنزّه از اراده هر

گونه ظلم نسبت به موجودات

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين

9 _ دستورات الهى به دور از هر گونه شائبه ظلم و بى عدالتى نسبت به بندگان است .

و اعتصموا بحبل اللّه . .. تلك ايات اللّه نتلوها عليك بالحق و ما اللّه يريد ظلماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 109 - 4،10

4_ مالكيّت انحصارى خداوند نسبت به تمام هستى ، دليل نفى اراده ظلم و ستم از ساحت اوست .

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين. و للّه ما فى السموات و ما فى الارض

10 _ بازگشت همه امور هستى به خداوند ، دليل نفى اراده ظلم و ستم از ساحت اوست .

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين . .. و الى اللّه ترجع الامور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 16

16 _ كفر ، جنايت و تجاوز ، سيره دائمى اهل كتاب ( يهود )

ذلك بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه و يقتلون . .. و كانوا يعتدون

فعل مضارع پس از فعل ماضى از ماده {كَوْنْ} دلالت بر استمرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 117 - 9

9 _ خداوند به اهل كفر ستمى روا ندارد ، بلكه آنها ، خود بر خويشتن ستم روا مى دارند .

و ما ظلمهم اللّه و لكن انفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 6،7،8،10

6 _ نفى ظلم از جانب خدا نسبت به بندگان خويش

و انّ اللّه

ليس بظلاّم للعبيد

7 _ عدالت خداوند و دورى ساحت وى از ظلم ، مقتضى مجازات بخيلان و قاتلان انبيا

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون . .. ذوقوا عذاب الحريق ... و انّ اللّه ليس بظلاّم للعب

جمله {و اَنّ اللّه . .. } عطف بر {ما قدّمت} مى باشد. بنابراين دليل ديگرى براى گرفتار شدن بخيلان و قاتلان انبيا به دوزخ است. يعنى عدالت خداوند اقتضا مى كند كه ستمگران را عذاب كند، ورنه به ستمديده ظلم شده است.

8 _ عذاب دوزخيان ، هرگز ستمى از سوى خداوند بر آنها نيست .

ذوقوا عذاب الحريق . .. و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

بنابر اينكه {انّ اللّه . .. }، خبر براى مبتدايى محذوف باشد (الأمر و الشّأن انّ اللّه ليس ... )، بر اين مبنا، مراد از ستم نكردن خداوند _ به قرينه {ذلك بما قدّمت ايديكم} _ اين است كه خداوند در كيفر دادن ستم نمى كند.

10 _ خداوند ، هرگز بندگانش را بدون ارتكاب گناه مجازات نمى كند .

ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 7

7 _ گرفتاران به آتش دوزخ ، داراى پيشينه ستمكارى در دنيا

ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار

آثار اجتماعى ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 25 - 1،2

1 _ آثار شوم برخى از گناهان و ظلم ها تنها دامنگير گناهكار و ظالم ، و برخى داراى آثارى فراگير بر گنهكار و بى گناه

و اتقوا فتنة لاتصيبن

2

_ برخى از گناهان و ستمكارى ها در جامعه ايمانى مايه گرفتار شدن همگان ( مرتكبان گناه و غير آنها ، يعنى ظالم و غير ظالم ) به عذاب هاى الهى است .

و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة

{لا} در {لاتصيبن} نافيه و {خاصة} حال براى {الذين} است. جمله {لاتصيبن الذين ... } تبيين و توضيحى است براى {فتنة}. و مراد از اتقاء فتنة، پرهيز از عامل آن مى باشد كه به قرينه {ظلموا}، ستمكارى است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: اى اهل ايمان از گناهانى كه موجب فتنه اى عظيم مى شود بپرهيزيد ; آن گونه فتنه اى كه نه تنها دامنگير گناهكار مى شود، بلكه همگان را در شعله هاى خود خواهد سوزانيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 5

5- فراگيرى جرم و جنايت در جامعه ، موجب انحطاط و زوال آن خواهد شد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

از اينكه ملائكه عذاب قوم لوط به آن حضرت اعلام مى كنند كه: {أن دابره_ؤلاء مقطوع} (نسل آن قوم قطع مى شود) و نمى گويند: نسل گنهكاران قطع مى شود و نيز در آيه بعد كار {آمدن} به همه اهل شهر نسبت داده شده (و جاء أهل المدينة)، حاكى است كه همه مردم شهر قوم لوط آلوده به گناه بوده اند. تعبير {مجرم} از آنان و نجات خانواده لوط(ع) از عذاب به جز همسر او نيز مؤيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 -

7

7 - ظلم و فساد در ميان اقشار جامعه ، داراى تأثير در سرنوشت همگان

ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

از اين كه پيامبر(ص) از خدا مى خواهد كه به هنگام نزول عذاب بر ظالمان، در جمع آنان نباشد، رساننده به اين حقيقت است كه پيامبر(ص)، با اين كه هرگز ظالم نبوده است، اما ممكن بود با قرار داشتن در ميان جامعه ظالم، از عذاب آنان چيزى دامنگير آن حضرت نيز بشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 3

3 - ظلم و گناه ، بنيان برافكن جوامع بشرى

ي_قوم لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة. .. فتلك بيوتهم خاوية بما ظلموا

ثموديان، به صورت جامعه اى متشكل بودند كه در نتيجه ظلم و گناه خود به گونه دسته جمعى و فراگير هلاك شدند و اين نشان مى دهد كه هر جامعه اى كه معصيت و ستم در آن رواج پيدا كند، در معرض خطر نابودى قرار مى گيرد.

آثار اجتناب از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 82 - 7

7 _ كمال ايمان و درجات آن، وابسته به ميزان پالايش آن از شرك و ظلم است.

الذين ءامنوا و لم يلبسوا إيمنهم بظلم

آثار اخروى ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 3

3 - بى ايمانى و كناره گيرى از اعمال صالح ، ظلمى است كه در قيامت گريبان گير انسان خواهد شد .

و قد خاب من حمل ظلمًا . و من يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن

ظاهر تقابل بين اين آيه

و آيه قبل، اين است كه موضوع اين آيه، دسته مقابل ظالمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 11

11 - ظلم ، درپى دارنده مؤاخذه در قيامت

و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّهم

وضع اسم ظاهر {الظالمون} به جاى ضمير، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه ظلم باعث مؤاخذه شدن است.

آثار استمرار بر ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 11

11- تقوا ، موجب نجات از جهنم و پايدارى بر ظلم ، موجب بقاى در آن

ثمّ ننجّى الذين اتقوا و نذر الظ_لمين فيها

{اتقوا} فعل و نشان دهنده حدوث است; ولى {ظالمين} اسم و دال كننده بر ثبوت است بنابرگفته برخى از مفسران، اين تفاوت به جهت بيان رحمت گسترده الهى است كه اگر كسى فعل تقوا به او منتسب گردد، نجات مى يابد; ولى تا كسى به وصف ظلم متصف نگردد و عنوان {ظالم} بر او صدق نكند، در دوزخ ماندگار نخواهد بود.

آثار اصرار بر ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 21،22

21 _ نزول عذاب بر امت هاى كافر پيشين ، پس از اصرار و مداومت آنان بر ظلم و حق ناپذيرى

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

فعل {كانوا} به همراه {يظلمون} افاده استمرار مى كند.

22 _ اصرار بر ظلم و گناه ، عامل نزول عذاب الهى

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

آثار اقرار به ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 3

3-

نقش تهليل و تسبيح خدا و اقرار به ظلم به خويشتن ، در استجابت دعا و رهايى از غم ها

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين . فاستجبنا له و ن

آثار تدوام ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 9

9- هلاكت جوامع ، نتيجه تداوم يافتن ستم پيشگى آنان و سود نبردن از مُهلت ها است .

تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا و جعلنا لمهلكهم موعدًا

آثار شيوع ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 5

5- فراگيرى جرم و جنايت در جامعه ، موجب انحطاط و زوال آن خواهد شد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

از اينكه ملائكه عذاب قوم لوط به آن حضرت اعلام مى كنند كه: {أن دابره_ؤلاء مقطوع} (نسل آن قوم قطع مى شود) و نمى گويند: نسل گنهكاران قطع مى شود و نيز در آيه بعد كار {آمدن} به همه اهل شهر نسبت داده شده (و جاء أهل المدينة)، حاكى است كه همه مردم شهر قوم لوط آلوده به گناه بوده اند. تعبير {مجرم} از آنان و نجات خانواده لوط(ع) از عذاب به جز همسر او نيز مؤيد برداشت فوق است.

آثار ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 4

4 - ستمگرى ، زمينه ساز تمرد از دستورات خداوند است .

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 61 - 32

32 - عصيان و تجاوز گرى بنى اسرائيل ، ريشه گرايش آنان به كفر و جرئتشان بر كشتن پيامبران بود .

يكفرون بأيت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

مشاراليه {ذلك} در {ذلك بما عصوا} كفر به آيات خدا و كشتن پيامبران است. قابل ذكر است كه برخى از مفسران، ذلك در {ذلك بما عصوا} را اشاره به {ذلت و ...} دانسته اند و در نتيجه عصيان و تجاوز را نيز علت {ذلت و ...} شمرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 28

28 _ سركشى و ظلم ( بَغى ) عالمان دين ، مانع تحقق اهداف انبيا ( اتحاد مردم بر اساس دين حقّ )

و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البيّنات بغياً بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 8

8 _ ظلم به ديگران ، ظلم به خويشتن است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً لتعتدوا و من يفعل ذلك فقد ظلم نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 27

27 _ كفر و ستمگرى ، مانع پذيرش حقّ و خضوع در برابر دلايل روشن آن

فبهت الّذى كفر و اللّه لا يهدى القوم الظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 5

5 _ ستمگران ، محروم از هر گونه ياور

يا ايّها الّذين امنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذى . .. و لا تيمّموا الخبيث

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 11

11 _ ظالمان ، محروم از محبّت و پاداش هاى خداوند

و اما الذين امنوا . .. فيوفّيهم اجورهم و اللّه لا يحبّ الظالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 86 - 5

5 _ ظلم ، موجب محروميّت از هدايت خداوند

و اللّه لا يهدى القوم الظالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 17،18

17 _ عصيان اهل كتاب ( يهود ) و تجاوز مداومشان ، باعث كفرشان به آيات الهى و كشتن پيامبران

ذلك بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

بنابر اينكه مشاراليه {ذلك بما عصوا}، كفر به آيات الهى و كشتن پيامبران باشد.

18 _ گناه ، عصيان ، تعدّى و تجاوز مداوم ، موجب كفر به آيات الهى

بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه و يقتلون الانبياء بغير حقّ ذلك بما عصوا و كانوا

بنابر اينكه مشاراليه {ذلك} در {ذلك بما عصوا}، كفر به آيات الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 15،16

15 _ ظلم ، موجب گرفتار شدن به عذاب الهى

او يعذّبهم فانّهم ظالمون

16 _ عذاب خداوند به بندگان ، نتيجه عمل خود آنان

او يعذّبهم فانّهم ظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 5

5 _ گناه و تجاوز از حدّ ، موجب فاصله گرفتن مجاهدان راه خدا ، از پيروزى *

و ما كان قولهم الّا ان قالوا

ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 8

8 _ ستمكارى ، موجب ورود آدمى به آتش دوزخ و بى ياورى وى در قيامت

ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار

مراد از كلمه {للظّالمين} همان دوزخيان هستند. بنابراين به كارگيرى اسم ظاهر به جاى ضميرِ {ما لهم} براى رساندن اين معناست كه ستمكارى علّت شده كه خداوند آنان را به آتش كشاند و از يارى ياوران محروم باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 10

10 _ ظلم ، موجب گرفتار شدن به كيفر الهى در دنياست .

فأخذتهم الصعقة بظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 160 - 1،3،4،11

1 _ ظلم يهود ، موجب حرام گشتن برخى از نعمت هاى پاكيزه و حلال بر آنان

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم

3 _ ظلم يهود ، موجب محروميت آنان از برخى نعمت هاى پاكيزه *

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم

بدان احتمال كه مراد از تحريم، تحريم تكوينى باشد ; بنابراين {حرمنا . ..} به اين معنا است كه خداوند يهود را از دستيابى به برخى طيبات محروم ساخت.

4 _ ظلم ، زمينه ساز محروميت انسان از مواهب خدادادى *

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم

برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: من زرع حنطة فى ارض فلم يزك زرعه او خرج زرعه كثير الشعير فبظلم عمله . ..

او بظلم لمزارعيه و اكرته لان اللّه عزوجل يقول: فبظلم من الذين هادوا حرمنا عليهم طيبت ... .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 306، ح 9; نورالثقلين، ج 1، ص 572، ح 665.

11 _ ظلم و جلوگيرى از راه خدا ، موجب عقوبت و كيفر الهى

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت . .. و بصدّهم عن سبيل اللّه كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 18

18 _ ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، رباخوارى و به ناحق خوردن مال مردم ، موجب گرايش آدمى به كفر

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

مراد از {للكفرين منهم} همان يهوديانى هستند كه مرتكب گناهان ذكر شده در اين آيه و آيه قبل بودند، بنابراين صفات ياد شده كفر است و يا موجب كفر خواهد شد. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 168 - 6

6 _ كفرپيشگى و ستمگرى گروهى از اهل كتاب مايه محروميت آنان از مغفرت و هدايت الهى

إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً

مصداق مورد نظر از {الذين كفروا و ظلموا} _ به دليل آيات گذشته _ گروهى از اهل كتاب هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 169 - 5

5 _ كفر و ظلم گروهى از اهل كتاب ، موجب خلود آنها در جهنم

إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم خلدين فيها

با توجه به

آيات قبل مصداق مورد نظر از آيه كافران اهل كتاب مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 4،12

4 _ ظلم، معيارى اساسى در سنجش رتبه گناهان و درجه بندى آنها

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته

12 _ ستمگران، از سعادت و رستگارى محروم هستند.

إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 33 - 10

10 _ انكار آيات الهى نشأت گرفته از روح سركش و ستمگر كافران است، نه جهل و ناآگاهى آنان

فإنهم لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون

{جحد} به انكارى كه بر خلاف اعتقاد قلبى باشد گفته مى شود. محتمل است ستمكار شمردن منكران در آيه به جهت مخالفت آگاهانه آنان با پيامبر(ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 2

2 _ ظلم، موجب نابودى ملتهاى ظالم و تمدن آنها

فقطع دابر القوم الذين ظلموا

در آيه شريفه مى شد به جاى {الذين ظلموا} از ضمير استفاده شود، ولى توصيف آن قوم هلاك شده به {كسانى كه ظلم كردند}، سبب و زمينه نابودى و عذاب آنان را بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 5

5 _ ظلم موجب نابودى و هلاكت اقوام است.

هل يهلك إلا القوم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 82 - 2

2 _ ظلم موجب كاهش مرتبه و ارزش ايمان مى شود.

الذين ءامنوا و لم يلبسوا إيمنهم

بظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 8

8 _ ظلم، معيار سنجش ميزان زشتى گناهان و داراى مراتب است.

و من أظلم ممن افترى على الله كذبا

گزينش واژه {أظلم} به جاى {أذنب} و {أعصى} و مانند آن مى تواند بدان جهت باشد كه اولا ظلم بودن افترا را گوشزد كند و ثانياً به ريشه گناه بودن افترا اشاره نمايد. بنابراين ظلم معيارى براى شناخت گناه و مرتبه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 5،7

5 _ ظلم انسانها عامل تسلط حكومتهاى ظالمانه بر آنان مى گردد.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا

تعليق حكم بر وصف اشعار به عليت دارد. در آيه شريفه تعليق حكم {نولى} بر وصف {الظالمين} اشاره به نقش و تأثير وصف ظلم در جريان يافتن فعل دارد.

7 _ حاكميت و ولايت يافتن ظالمان معلول كردار ظالمانه مردم جامعه است.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 12

12 _ ظلم زمينه و موجب محروميت ظالمان از هدايتهاى خداوند است.

فمن أظلم . .. إن الله لا يهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 7

7 _ فسق و ستمگرىِ يهوديان ايله ، مايه نزول عذاب الهى بر آنان شد .

أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون

{ما} در {بما كانوا} مصدريه و {باء} سببيه است _ يعنى: أخذناهم بسبب فسقهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 11

11 _ هلاكت فرعونيان و امت هاى كافر پيشين ، نمودى از زوال نعمت ها در نتيجه ظلم و گناه

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا . .. و كل كانوا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 2،4

2 _ ستم پيشگى اقوام پيشين و ايستادگى در برابر پيامبران ، عامل گرفتار شدن آنان به عذاب استيصال الهى

و لقد أهلكنا القرون من قبلكم لما ظلموا و جاءتهم رسلهم بالبينت و ما كانوا ليؤمنوا

4 _ تاريخ بشر ، شاهد بعثت پيامبران در پى گسترش ظلم و بى عدالتى

لما ظلموا و جاءتهم رسلهم بالبينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 12

12 _ ظلم و بيدادگرى ، زمينه ساز انكار قيامت و تكذيب دين و پيامبران

بل كذبوا بما لم يحيطوا بعلمه . .. فانظر كيف كان عقبة الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 52 - 5

5 _ ابتلاى ستم پيشگان به عذاب ابدى در قيامت ، تنها نتيجه ستم مستمر خود آنان است .

ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد هل تجزون إلا بما كنتم تكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 17

17_ انكار ربوبيت خدا ، مخالفت با پيامبران و برنامه هاى آنان و پيروى از ستمگران و سركشان ، درپى دارنده عذاب سهمگين قيامت

و نجّين_هم من عذاب غليظ. و تلك عاد جحدوا ...

واتبعوا أمر كل جبار عنيد

آيه مورد بحث ، بيانگر گناهانى است كه قوم عاد را به عذاب دنيوى و اخروى گرفتار ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 23

23_ پرستش غير خدا ، شرك در عبادت و ظلم و اجحاف در مبادلات ، درپى دارنده عذاب قيامت است .

اعبدوا الله . .. و لاتنقصوا المكيال ...إنى أخاف عليكم عذاب يوم محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 3

3_ عذاب هاى الهى آن گاه بر شهر ها و آبادى ها فرو مى ريزد كه عموم افرادش ستم پيشه بوده و آثار كفر و شرك در همه جا مشهود باشد .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة

نسبت دادن ظلم به آباديها (و هى ظالمة) نسبتى مجازى است و هدف از آن رساندن اين معناست كه: همه و يا اكثر قريب به اتفاق اهل آن آباديها ، ستمكار بودند; به گونه اى كه گويا ستم كارى در هر كوى و برزن نمايان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 9

9_ ظلم و ستم كارى مردم ، مانع رحمت گسترى خداوند نخواهد شد .

إن ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 22

22_ { عن على بن الحسين ( ع ) يقول : الذنوب التى تغير النعم ، البغى على الناس و الزوال عن العادة فى الخير ، و اصطناع المعروف ،

و كفران النعم ، و ترك الشكر . قال الله عزوجل : { إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم } . . . ;

از امام زين العابدين(ع) روايت شده است كه مى فرمود: گناهانى كه موجب تغيير نعمتها مى شوند عبارتند از: ستمگرى بر مردم، دورى از عادت به كار خير و از انتخاب كردار نيك، كفران نعمتها و ترك شكرگزارى. خداوند عزوجل فرموده: إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 23

23- ستمگرى در پى دارنده عذابى بس دردناك

إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 8

8- افزايش گمراهى ، كيفر و پيامد ستم پيشگى است .

و يضلّ الله الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 12

12- روحيه ستم پيشگى و ناسپاسى انسان ، فلسفه دريغ نمودن خداوند از برآوردن تمامى درخواست ها و تقاضا هاى او

و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه . .. إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} در {من كلّ} براى تبعيض و مقصود از سؤال درخواست زبانى باشد و نيز جمله {إن الإنسان لظلوم كفّار} تعليل براى جملات پيشين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 7

7- ظلم ، گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب الهى در دنيا

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. و أنذر الناس يوم يأتيهم

العذاب في

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 6

6- ستم پيشگى موجب هلاكت و كيفر الهى در دنياست .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. و ضربنا لكم الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 3

3- رواج فحشا ( لواط و همجنس بازى ) و ظلم و بيدادگرى ، زمينه ساز انتقام الهى است .

و إن كان أصح_ب الأيكة لظ_لمين . فانتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 85 - 3

3- ظلم ، گناهى بزرگ و نابخشودنى و عامل اصلى ابتلاى انسان به عذاب اخروى است .

و إذا رءا الذين ظلموا العذاب

برداشت فوق به خاطر اين نكته است كه با آنكه آيه در صدد بيان وضعيت كافران در قيامت است، ولى از آنان به ظالمان توصيف كرده است و وصف مشعر به عليت است. گفتنى است وعده عذاب اخروى، بيانگر بزرگى و نابخشودنى بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 118 - 8

8- نقش عملكرد ظالمانه و دائمى خود انسان ها ، در ابتلا به دشواريها

و ما ظلمن_هم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

فعل مضارع {يظلمون} به ضميمه فعل {كانوا} _ كه براى تأكيد مضمون {يظلمون} آمده است _ دلالت بر استمرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 11

11- ظلم و گناه ، مانع از برخوردارى انسان از غفران و رحمت گسترده خدا

كانوا أنفسهم

يظلمون . .. ثمّ تابوا ... إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

تعبير و قيد {من بعدها} مى رساند كه قبل از توبه واقعى، انسان نمى تواند از بخشش و رحمت الهى با همه گستردگى آن سود جويد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 12

12- ستم پيشگى ، زمينه ساز كفر و انكار آيات الهى است .

فأبى الظ_لمون إلاّ كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 2،3،4

2- ستم گرى و كفر برخى از جوامع پيشين ، مايه هلاكت آنان با عذاب ويران كننده الهى است .

أهلكن_هم لمّا ظلموا

مراد از ظلم در {ظلموا} _ به قرينه آيات قبل _ اِعراض از آيات خدا است.

3- كفر و ستم ، باعث سقوط و هلاك ملتّ ها است .

و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا

4- نابود ساختن جوامع ، در نتيجه گناه و ستم شان ، سنّت ديرينه الهى در كيفر ظالمان است .

و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 5،8

5- ترك تقوا ، ظلم است و ظلم نشانه بى تقوايى .

ثمّ ننجّى الذين اتقوا و نذر الظ_لمين

در اين آيه، مردم به دودسته تقسم شده اند: متقى يا ظالم. براين اساس شخص بى تقوا از ظالمان است و ظلم نيز نشانه بى تقوايى خواهد بود.

8- ظلم ، موجب استحقاق دوزخ است .

و نذر الظ_لمين فيها جثيًّا

تكيه بر عنوان {ظلم} براى باقى ماندگان در دوزخ، از نقش ظلم در استحقاق آن كيفر حكايت دارد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 8

8 - ظلم ، موجب زيان كارى و محروميت انسان ، در قيامت خواهد شد .

و قد خاب من حمل ظلمًا

{خيبة}; يعنى، از كف دادن مطلوب (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 1،2،5

1- خداوند ، بسيارى از شهر ها و آبادى ها را به خاطر ستم مردمانشان به شدت در هم شكست و نابود كرد .

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة

{قَصْم} (مصدر {قصمنا}) به معناى شكستن شديد شىء است، به گونه اى كه به اجزا و قطعات پراكنده تبديل شود (لسان العرب). مقصود از آن در اين آيه، نابودى و هلاكت است.

2- ظلم و ستم ، عامل انحطاط و انهدام كامل جوامع و تمدن ها است .

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة

توصيف {قرية} (مردم شهرها) به {ظالمة} (ستمكار) بيانگر نقش ظلم در نابودى و انهدام است.

5- ظلم ، اسراف است و جوامع ستمگر ، مصداق بارز مسرفان تاريخ اند .

و أهلكنا المسرفين . .. و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة

خداوند در دو آيه قبل، دشمنان پيامبران را به مسرفان توصيف كرد (و أهلكنا المسرفين) و در اين آيه بسيارى از اقوامى را كه به خاطر دشمنى با دين الهى، نابود شده اند، به ظالمان توصيف فرمود. از ارتباط اين دو آيه، مى توان فهميد كه ظالمان همان مسرفان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 5

5- ظلم مستمر ، عامل نابودى و نزول عذاب الهى

فلمّا أحسّوا بأسنا

. .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 9،10

9- ستم پيشگى ، عامل اصلى دورى از حق ، گرايش به كفر و بدبختى در جهان آخرت است .

ي_ويلنا قد كنّا فى غفلة من ه_ذا بل كنّا ظ_لمين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {بل} در {بل كنّا. ..} اضراب ابطالى باشد; يعنى، حقيقت اين نيست كه در آغاز گفتيم كه ما در غفلت به سر مى برديم; بلكه حقيقت اين است كه ما از ظالمان و ستم پيشگان بوديم.

10- ظلم و غفلت در دنيا ، موجب حسرت و ندامت انسان در قيامت

ي_ويلنا قد كنّا فى غفلة من ه_ذا بل كنّا ظ_لمين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {بل} در {بل كنّا. ..} براى اضراب انتقالى باشد; يعنى، سخنان كافران در قيامت دو چيز است: 1_ اعتراف به غافل بودن خود; 2_ اعتراف به ستمگربودن خويش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 7

7 - ظلم و بيدادگرى ، مايه دور شدن از رحمت خدا و گرفتار شدن به خشم و غضب او

فبعدًا للقوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 9

9 _ ظلم ، درپى دارنده هلاكت دنيوى و عذاب دردناك اخروى

و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا

مقصود از {ظالمين} همان تكذيب كنندگان آيات الهى و انبيا هستند. بنابراين آمدن آن به صورت اسم ظاهر، براى بيان اين نكته است كه علت هلاكت دنيوى و عذاب اخروى آنان ظلم خود آنها

بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 85 - 4

4 - ظلم و گناه خود انسان ، مايه ابتلاى وى به عذاب الهى

و وقع القول عليهم بما ظلموا

{با} در {بما ظلموا} براى سببيت و نشانگر آن است كه سبب اصلى محكوميت كافران به عذاب الهى، ظلم و ستم خود آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 6

6 - ظلم و بيدادگرى ، پى آمدى شوم و سرنوشتى هلاكت بار در دنيا

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 13،14

13 - ظلم و بيدادگرى ، عامل نابودى جوامع پيشين با عذاب استيصال

و ما كنّا مهلكى القرى إلاّ و أهلها ظ_لمون

14 - جوامع ستم پيشه در معرض عذاب قهر الهى

و ما كنّا مهلكى القرى إلاّ و أهلها ظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 10

10 - طغيان ، سرمستى ، فسادانگيزى ، فخرفروشى و خودنمايى ، از عوامل هلاكت و نابودى

إنّ ق_رون . .. فبغى ... لاتفرح ... و لاتبغ الفساد ... فخرج على قومه فى زينته ...

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند پس از برشمردن تعدادى از اوصاف ناپسند قارون، مسأله نابودى وى را مطرح فرمود. اين نكته مى رساند كه اوصاف ياد شده در نابودى وى مؤثر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت -

29 - 31 - 10

10 - ظلم قوم لوط با لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، در پى دارنده هلاكت و عذاب براى آنان

أئنّكم لتأتون الرجال و . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 9

9 - ظلم و جهل آدمى ، سبب شد كه امانت الهى را بپذيرد .

الأمانة . .. و حملها الإنس_ن إنّه كان ظلومًا جهولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 7،10

7 - عذاب سخت و گريزناپذير ستمگران ، نتيجه رفتار و كردار خود آنان است .

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

10 - ظلم ، موجب عذاب سخت الهى

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 5

5 - ظلم ، منشأ بدى ها و سرچشمه زشت كارى ها

و لو أنّ للذين ظلموا . .. و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

توصيف بدكاران و زشت كاران به صفت ستمگران (للذين ظلموا)، بيانگر حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 12

12 - ظلم ، موجب محروميت از يارى دوست و نزديكان دلسوز و شفاعت شفيعان در هنگام مرگ و روز قيامت

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

از ياد شدن كافران و مشركان با عنوان ظالمان، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر -

40 - 52 - 9

9 - ستم پيشگى ، موجب پذيرفته نشدن عذر آدمى از گناه ، محروميت از رحمت خدا و جاى گرفتن در سراى بد

يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم و لهم اللعنة و لهم سوء الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 17

17 - ظلم و ستم پيشگى ، انسان را از رحمت الهى و ورود به بهشت ، محروم مى سازد .

فريق فى الجنّة و فريق فى السعير . .. و ل_كن يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمون ما

از مقابله دو گروه (فريق فى الجنّة و فريق فى السعير) استفاده مى شود كه ستم پيشگان محروم از بهشت و رحمت الهى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 9

9 - ستم و تجاوز به حقوق مردم ، موجب محروميت از هدايت و افتادن در گرداب گمراهى

و من يضلل اللّه . .. و ترى الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 76 - 4

4 - گناه پيشگى و ظلم مستمر ، باعث دوزخى شدن انسان

إنّ المجرمين فى عذاب جهنّم . .. و ل_كن كانوا هم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 77 - 11

11 - خلود و جاودانگى در جهنم ، نتيجه ظلم و ستم پيشگى است .

كانوا هم الظ_لمين . .. إنّكم م_كثون

با توجه به واژه {ماكثون} و ارتباط اين آيه با آيات قبل، استفاده مى شود كه خلود، نتيجه ظلم مجرمان است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 3

3 - ظلم ، در پى دارنده عذاب و كيفر الهى

و إنّ للذين ظلموا عذابًا

وصف {ظلموا} مشعر به عليت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 3

3 - ظلم و طغيان ، از عوامل هلاكت ملت ها و اقوام

و أنّه أهلك . .. و قوم نوح ... هم أظلم و أطغى

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه عبارت {إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى} در مقام تعليل براى {أهلك} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 45 - 2

2 - گذراندن زندگى دنيا همراه با بى پروايى ، سرمست شدن به ثروت و مكنت و بى رحمى و آدم كشى ، درپى دارنده قطعى عذاب هولناك دوزخ

فى سموم و حميم . .. إنّهم كانوا قبل ذلك مترفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 - 10

10 - ظلم ، موجب محروميت آدمى از هدايت الهى است .

و اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 5

5 - دستاورد زشت و ظلم و ستم يهوديان ، سبب ترس و هراس آنان از مرگ

و لايتمنّونه أبدًا بما قدّمت أيديهم و اللّه عليم بالظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 32 - 6

6 - ظلم و طغيان و نپرداختن سهم بينوايان از اموال خويش

، سبب زوال نعمت ها و توبه و اميد به خداوند ، زمينه ساز بازگشت آنها است .

أن لايدخلنّها اليوم عليكم مسكين . .. إنّا كنّا ظ_لمين ... إنّا كنّا ط_غين . عسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 15 - 3

3 - ظلم و انحراف از مسير حق ، از موجبات دوزخى شدن

و أمّا الق_سطون فكانوا لجهنّم حطبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 7

7 - ظلم ، موجب محروميت از رحمت خداوند و گرفتار آمدن به عذاب دردناك الهى است .

يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أليمًا

آثار ظلم آگاهانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 5،6

5 _ ارتكاب ظلم و گناه در عين آگاهى، موجب هلاكت جامعه مى شود.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

جمله {و أهلها غافلون}، يعنى خداوند جامعه ستمكارى را كه اهل آن از تعاليم انبيا غافل بوده اند و پيام آنان را دريافت نكرده باشند، هلاك نمى كند.

6 _ ستمگرى آگاهانه جوامع بشرى، نقشى تعيين كننده در تحولات تاريخى دارد.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

نابودى جوامع بزرگترين نمونه تحولات تاريخى است. خداوند در اين آيه ظلم آگاهانه را موجب اين تحول مى داند. لذا بين اين دو پديده رابطه اى تنگاتنگ برقرار است.

آثار ظلم اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 7

7 _ حاكميت و ولايت

يافتن ظالمان معلول كردار ظالمانه مردم جامعه است.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 6

6 _ ستمگرى آگاهانه جوامع بشرى، نقشى تعيين كننده در تحولات تاريخى دارد.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

نابودى جوامع بزرگترين نمونه تحولات تاريخى است. خداوند در اين آيه ظلم آگاهانه را موجب اين تحول مى داند. لذا بين اين دو پديده رابطه اى تنگاتنگ برقرار است.

آثار ظلم اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 2

2- آلودگى قوم لوط به فحشا و انحراف جنسى ( لواط و همجنس بازى ) و ظلم و بيدادگرى مردم { ايكه } ، موجب انتقام الهى از آنان شد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط ... و إن كان أصح_ب الأيكة لظ_لمين . فا

آثار ظلم اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 2

2 - ظلم و بى دادگرى جوامع پيشين ، سبب گرفتار شدن آنان به خشم خداوند و هلاكت و نابوديشان با عذاب او

و إن يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم. .. فكأيّن من قرية أهلكن_ها و هى ظالمة

آثار ظلم امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 3

3 _ ستمگرى امتهاى پيشين، عامل نابودى آنان با كيفرهاى دنيوى (عذاب استيصال) شد.

كم من قرية أهلكنها . .. قالوا إنا كنا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 5

5- هلاكت و عذاب اقوام و جوامع پيشين از سوى خداوند ، بر اثر ستم پيشگى آنها

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 9

9- هلاكت جوامع ، نتيجه تداوم يافتن ستم پيشگى آنان و سود نبردن از مُهلت ها است .

تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا و جعلنا لمهلكهم موعدًا

آثار ظلم امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 2

2- ستم گرى و كفر برخى از جوامع پيشين ، مايه هلاكت آنان با عذاب ويران كننده الهى است .

أهلكن_هم لمّا ظلموا

مراد از ظلم در {ظلموا} _ به قرينه آيات قبل _ اِعراض از آيات خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 2

2 - ظلم و بى دادگرى ، عامل اصلى هلاكت جوامع پيشين و باعث گرفتار شدن آنها به عذاب خشم الهى ( استيصال )

و كأيّن من قرية أمليت لها و هى ظالمة ثمّ أخذتها

آثار ظلم برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 89 - 11

11_ ذلت و مسكنت برادران يوسف در برابر وى ، نتيجه و پيامد ستم هاى آنان به او بود .

تصدق علينا . .. هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه

از اينكه يوسف(ع) در پاسخ اظهارات ذلت آميز برادرانش يادآور ستمهاى آنان

به وى مى شود ، مى توان دريافت كه يوسف(ع) درصدد است به اين نكته اشاره كند كه ذلت امروز برادرانش در مقابل وى ، نتيجه ستم ديروز آنان در حق اوست.

آثار ظلم به آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 22 - 7

7 - انتقام خداوند از مجرمان ، پى آمد ظلم آنان به آيات الهى است .

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه ثمّ أعرض عنها إنّا من المجرمين منتقمون

{إنّا من المجرمين. ..} به منزله تعليل براى عذاب تكذيب كنندگان آيات خدا و اعراض كنندگان از آن است.

آثار ظلم به بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 4

4- غرق شدن فرعون و تمامى همراهانش به اراده خداوند ، در پى تصميم ظالمانه وى عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل

فأراد . .. فأغرقن_ه و من معه جميعًا

آثار ظلم به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 44 - 3

3 _ حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران ، پيامد ظلمى است كه آنان بر خودشان كرده اند .

و منهم من يستمعون إليك . .. و منهم من ينظر إليك ... و لكن الناس أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 7

7- ظلم به نفس در پى دارنده هلاكت و كيفر الهى در دنيا

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. و ضربنا لكم الأمثال

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه:

مقصود از {ظلموا أنفسهم} ظلم به نفس باشد نه ظلم به ديگران چنان كه از ظاهر آن به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 5،9

5- ظلم به خويش ، داراى پى آمد هاى اندوه بار و رهايى از آن نيازمند امداد الهى است .

إنّى كنت من الظ_لمين . فاستجبنا له و نجّين_ه من الغمّ

9- ظلم به نفس ، موجب گرفتارى انسان به غم و اندوه است .

فظنّ أن لن نقدر عليه . .. إنّى كنت من الظ_لمين ... و نجّين_ه من الغمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 24

24 - عذاب و كيفر جوامع تكذيب كننده ، نتيجه ظلم و ستم آنان به خودشان بود .

فما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 9

9 - سباييان با ظلم به خويش ، باعث از هم فروپاشى كامل خود شدند .

و ظلموا أنفسهم فجعلن_هم أحاديث و مزّقن_هم كلّ ممزّق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 4

4 - ظلم به خويشتن ، نشانه كفر و مصداق بارز بى دينى است .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 4

4 - ظلم آدمى بر خويشتن ، مايه ابتلاى او به عذاب اخروى و نبود راه رهايى براى وى

و لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 76 - 1

1 - جاودانگى مجرمان در دوزخ ، نتيجه ظلم آنان به خودشان

و ما ظلمن_هم

آثار ظلم به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 4

4- غرق شدن فرعون و تمامى همراهانش به اراده خداوند ، در پى تصميم ظالمانه وى عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل

فأراد . .. فأغرقن_ه و من معه جميعًا

آثار ظلم جاهلانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 4

4 _ خداوند مردم جامعه اى را كه از روى غفلت و ناآگاهى ستم كنند، به عذاب دنيوى نابود نمى كند.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

براى جار و مجرور {بظلم} متعلقهاى مختلفى مى توان در نظر گرفت، از آن جمله اينكه متعلق به {مهلك} باشد. يعنى: {مهلك القرى بسبب ظلم}. برداشت فوق بر اين اساس است.

آثار ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 4

4- غرق شدن فرعون و تمامى همراهانش به اراده خداوند ، در پى تصميم ظالمانه وى عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل

فأراد . .. فأغرقن_ه و من معه جميعًا

آثار ظلم فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 4

4- غرق شدن فرعون و تمامى همراهانش به اراده خداوند ، در پى تصميم ظالمانه وى عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل

فأراد . ..

فأغرقن_ه و من معه جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 2

2 - زوال نعمت هاى گسترده فرعونيان ، در نتيجه پافشارى آنان بر ظلم و استكبار

أن أسر بعبادى إنّكم متّبعون . .. فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون . و كنوز و مقام كريم

تفريع {فأخرجناهم. ..} بر مطالب پيشين بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 3

3 - روحيه ستمگرى و جاه طلبى فرعونيان ، عامل موضع گيرى آنان در برابر آيات الهى

و جحدوا بها. .. ظلمًا و علوًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 7

7 - فرجام تلخ فرعونيان ، پى آمد ظلم و بيدادگرى آنان بود .

فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

آثار ظلم قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 2

2 - هلاكت قارون ، بازتاب طغيان و رفتار ظالمانه وى با مردم خويش بود .

إنّ ق_رون كان من قوم موسى فبغى عليهم . .. فخسفنا به و بداره الأرض

برداشت ياد شده با توجه به تفريع {فخسفنا} بر {فبغى عليهم} به دست مى آيد.

آثار ظلم قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 3

3_ ستمكارى قوم ثمود ، موجب گرفتارى آنان به عذاب الهى شد .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 8

8 -

بيدادگرى جامعه پس از نوح ، عامل نابود شدن آنان با عذاب قهر الهى

فبعدًا للقوم الظ_لمين

به كارگيرى اسم ظاهر (القوم الظالمين) به جاى ضمير (لهم) بيانگر اين نكته است كه جامعه پس از نوح، به جهت آن كه مردمى ستم كار بودند، گرفتار عذاب الهى شده و از بين رفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 2

2 - هلاكت قوم ثمود ، بازتاب ظلم و حق ستيزى خود آنان

فتلك بيوتهم خاوية بما ظلموا

قيد {بما ظلموا} بيان علت هلاكت قوم ثمود است; يعنى، آنان بدان سبب كه ستم كردند. .. .

آثار ظلم قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 9

9 - سباييان با ظلم به خويش ، باعث از هم فروپاشى كامل خود شدند .

و ظلموا أنفسهم فجعلن_هم أحاديث و مزّقن_هم كلّ ممزّق

آثار ظلم قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 8

8 - بيدادگرى جامعه پس از نوح ، عامل نابود شدن آنان با عذاب قهر الهى

فبعدًا للقوم الظ_لمين

به كارگيرى اسم ظاهر (القوم الظالمين) به جاى ضمير (لهم) بيانگر اين نكته است كه جامعه پس از نوح، به جهت آن كه مردمى ستم كار بودند، گرفتار عذاب الهى شده و از بين رفتند.

آثار ظلم قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 53 - 3

3 - ظلم و طغيان ، عامل نابودى شهر هاى قوم لوط

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى . و

المؤتفكة أهوى

از اين كه در آيه قبل، قوم نوح {أظلم} و {أطغى} معرفى شده اند، اصل ظلم و طغيان براى اقوام ديگرى كه در اين بخش آمده اند، ثابت مى شود.

آثار ظلم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 44 - 3

3 _ حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران ، پيامد ظلمى است كه آنان بر خودشان كرده اند .

و منهم من يستمعون إليك . .. و منهم من ينظر إليك ... و لكن الناس أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 16 - 7

7 - عذاب دوزخ ، ستمى از سوى كافران به خويش و نه از جانب خداوند

إنّما تجزون ما كنتم تعملون

آثار ظلم يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 118 - 4

4- تحريم برخى از حلال ها بر يهود ، كيفر و بازتاب عملكرد ظالمانه خود آنان بود نه برخاسته از ستم الهى .

و على الذين هادوا حرّمنا . .. و ما ظلمن_هم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

آثار فردى ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 25 - 1

1 _ آثار شوم برخى از گناهان و ظلم ها تنها دامنگير گناهكار و ظالم ، و برخى داراى آثارى فراگير بر گنهكار و بى گناه

و اتقوا فتنة لاتصيبن

آثار نجات از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 33 - 8

8- رهايى از ستم و دستيابى امت ها به

پيروزى ، مقدمه آزمون آنان از سوى خداوند

و لقد نجّينا بنى إسرءيل . .. ما فيه بل_ؤا مبين

از ترتب آزمايش بر آزادى بنى اسرائيل، مطلب بالا استفاده مى شود.

ابراهيم(ع) و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 19

19 - ابراهيم ( ع ) ، از هرگونه ستمكارى مبرا و منزه بود .

إنى جاعلك للناس إماماً . .. قال لاينال عهدى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 7

7- حضرت ابراهيم ( ع ) به خاطر شكستن بت ها ، در پندار قومش ظالم و ستمگر بود .

قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا إنّه لمن الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 4

4- بت پرستان قوم ابراهيم ، به ظلم خويش و تبرئه ابراهيم ( ع ) از آن اعتراف كردند .

فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون

ضمير منفصل {أنتم} تأكيد براى {كم} است و جمله {إنّكم أنتم. ..} دلالت بر حصر دارد. اين حصر از نوع حصر اضافى است; يعنى، منحصراً شما ظالم هستيد نه حضرت ابراهيم(ع).

ابزار ظلم ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 8

8 - هنر شعر ، از ابزار كارآمد مبارزه با ظلم و ستمگران و حمايت از مظلومان

و انتصروا من بعد ما ظلموا

اجتناب از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 82 - 5،6

5 _ جامعه ايمانى به دور از هر گونه شرك و

ظلم، از خشم و عذاب خداوند در امان است.

فأى الفريقين أحق بالأمن . .. الذين ءامنوا ... أولئك لهم الأمن

چون در آيه قبل از موحدان و مشركان به عنوان دو گروه ياد شده و در اين آيه نيز از موحدان با صيغه ها و ضماير جمع ياد شده، چنين برمى آيد كه امنيت از آن جامعه با هويت جمعى آن است، گر چه آحاد نيز مشمول آن باشند.

6 _ دستاورد ايمان افراد جامعه به دور از هر گونه ظلم و شرك، امنيت است. *

الذين ءامنوا و لم يلبسوا . .. أولئك لهم الأمن

گر چه {ظلم} در اين آيه، به قرينه آيات گذشته، به شرك تفسير شده، ولى منافاتى با عموميت مفاد {ظلم} و {الامن} ندارد. بنابراين جامعه ايمانى در صورت دورى از ظلم به امنيت همه جانبه خواهد رسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 10

10- اهتمام اسلام به سالم سازى روابط اجتماعى انسان ها و تحكيم بخشيدن به آن و پاك سازى جامعه از فحشا ، بزهكارى ، ستم و سركشى

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و . .. و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 7

7- لزوم پرهيز از زورگويى ، سلطه گرى و آنچه موجب تيره بختى است .

و لم يجعلنى جبّارًا شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 13

13 - اجتناب از هر عمل و عقيده ظالمانه ، امرى لازم است .

لاتشرك باللّه إنّ

الشرك لظلم عظيم

تعليلِ نهى از شرك به ظالمانه بودن آن، حكايت دارد كه ظلم، چيزى است كه بايد اجتناب شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 15

15- هدف اساسى قرآن ، دور داشتن انسان ها از ظلم و تباهى و ترغيب آنان به نيكى و احسان

لينذر الذين ظلموا و بشرى للمحسنين

{لام} در {لينذر} غايت و هدف را مى رساند.

اجتناب از ظلم به شريك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 6

6 - تنها ، مؤمنان نيكوكار از ظلم در حق شريكان و معاشرين خود پرهيز مى كنند .

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى بعضهم على بعض إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

استعاذه از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 8،9

8_ استعاذه يوسف ( ع ) به خداوند از روا داشتن ظلم و ستم

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون

9_ لزوم پناه بردن به خداوند ، براى دور ماندن از گناه و ستمگرى

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون

استغفار از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 3

3 _ توبه و استغفار از ستم و تجاوز به خود و يا ديگران ، موجب آمرزش است .

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {سوءاً}، تجاوز و تعدى به ديگران است و مراد از {يظلم نفسه} ستم نمودن به خويشتن.

افساد رهبران ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 2،3،8،9،11،12

2 _ تكبّر ، غرور و سرسختى ، در قبال دعوت به تقوا ، از نشانه هاى حاكمان ناصالح و مفسد

و اذا تولّى سعى . .. و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

در صورتى كه {تولى}، به معناى پذيرش حكومت باشد.

3 _ سرسختى ، غرور و تكبّر برخاسته از گناه ، مانع نصيحت پذيرى حاكمان مفسد

و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {بالاثم}، متعلق به {العزّة} باشد.

8 _ حاكمان مُفسد ، در حِصار سرسختى ، تكبّر و غرور برخاسته از گناه خويش هستند .

و اذا تولّى . .. اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {تولى}، به معناى پذيرش حكومت باشد و {باء} در {بالاثم}، سببيّه و متعلّق به {العزّة} باشد.

9 _ حاكمان مفسد در برابر دعوت به تقوا ، به خاطر سرسختى ، تكبر و غرور ، آلوده به گناه مى شوند .

اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {باء} سببيه در {بالإثم}، متعلق به {اخذته} باشد.

11 _ هيچ كيفرى جز عذاب جهنّم ، نمى تواند حاكمان مفسد ، سرسخت ، متكبّر و مغرور را رام كند .

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنم

12 _ جهنّم ، كيفر حاكمان مفسد ، سرسخت و حق ناپذير

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنّم

اقرار به ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 1،7

1 _ ستم پيشگان، به هنگام مواجه شدن با عذابهاى دنيوى (عذاب استيصال)، معترف به ظلمهاى گذشته خويش شدند

فما كان دعويهم . .. إنا كنا ظلمين

7 _

اعتراف ظالمان به ظلم خويش پس از آمدن عذاب الهى بى ثمر است.

كم من قرية أهلكنها . .. قالوا إنا كنا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 1

1- رفاه زدگان جوامع ستم پيشه ، به ظلم و ستم خويش پس از احساس عذاب الهى اعتراف مى كنند .

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 15 - 2

2- ايمان آوردن و اعتراف به ظلم و گناه ، پس از ديدن علايم و نشانه هاى عذاب الهى ، بى ثمر است .

إنّا كنّا ظ_لمين . فمازالت تلك دعويهم حتّى جعلن_هم حصيدًا

اين كه خداوند فرمود: {گناه كاران از وقت مشاهده عذاب تا وقت هلاكت دائماً اعتراف به ظلم خويش مى كردند}، نشان مى دهد كه اعتراف به گناه در وقت مشاهده عذاب، مؤثر نيست و توبه بايد پيش از ديدن آن انجام گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 2

2- اعتراف و اقرار كافران به ستم كارى خويش پس از گرفتارى به اندك عذاب الهى

و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 4

4- بت پرستان قوم ابراهيم ، به ظلم خويش و تبرئه ابراهيم ( ع ) از آن اعتراف كردند .

فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون

ضمير منفصل {أنتم} تأكيد براى {كم} است و جمله {إنّكم أنتم. ..} دلالت بر حصر دارد.

اين حصر از نوع حصر اضافى است; يعنى، منحصراً شما ظالم هستيد نه حضرت ابراهيم(ع).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 17

17- خضوع يونس ( ع ) به درگاه الهى و اعتراف وى به ظلم و نادرستى رفتار عجولانه خود

فنادى . .. إنّى كنت من الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 11

11- اعتراف كافران در قيامت ، به ظلم و ستم پيشگى خويش در دنيا

بل كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 29 - 4

4 - اعتراف باغداران يمنى ، به ستمكار بودن خويش بر اثر بخل ورزى و محروم ساختن بينوايان

إنّا كنّا ظ_لمين

الله و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 117 - 9

9 _ خداوند به اهل كفر ستمى روا ندارد ، بلكه آنها ، خود بر خويشتن ستم روا مى دارند .

و ما ظلمهم اللّه و لكن انفسهم يظلمون

امامت و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 17،18

17 - پيراسته بودن از ظلم و ستمكارى ، از شرايط دستيابى به مقام امامت و پيشوايى مردم

قال لاينال عهدى الظلمين

18 - ستمكاران ، شايسته و سزاوار امامت و رهبرى نيستند .

لاينال عهدى الظلمين

انبيا و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 11 - 6

6 - رسولان الهى ، مبرّا از ظلم و گناه

إنّى لايخاف

لدىّ المرسلون . إلاّمن ظلم

انتقام از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 42 - 3

3 - ظلم و تجاوز به حقوق مردم _ حتى انسان هاى غير مؤمن _ امرى ناشايست و سزاوار پيگرد و انتقام است .

إنّما السبيل على الذين يظلمون الناس

انذار از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 17

17- انذار هاى الهى ، متوجه كمترين گناه و ظلم و بشارت هاى او مخصوص پايداران بر طريق ارزش ها *

لينذر الذين ظلموا و بشرى للمحسنين

خداوند، براى انذارْ صرف ظلم را كافى شمرده است; زيرا با يك ظلم عنوان {الذين ظلموا} صدق مى كند. ولى در زمينه بشارت، واژه {محسنين} را به كار برده است و اين عنوان بر كسانى صدق مى كند كه متخلق به ارزش ها باشند. آيه بعد (ثمّ استقاموا) مؤيد اين معنا است).

اهميت اجتناب از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 82 - 8

8 _ مؤمنانى كه ايمان خويش را به هيچگونه شرك و ظلمى نياميزند، برخوردار از هدايت كاملند.

الذين ءامنوا و لم يلبسوا . .. أولئك لهم الأمن و هم مهتدون

در آيه شريفه، مؤمنانى كه ايمانشان خالى از هر گونه ظلم باشد، هدايت يافته شمرده شده اند. با توجه به اينكه مؤمن در هر مرتبه اى كه باشد، از هدايتى نسبى برخوردار است، به نظر مى رسد مراد از {هم مهتدون} هدايت كامل اين گروه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 79 - 11

11_ ضرورت پرهيز حاكمان از ظلم و ستم

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 10

10- لزوم كسب تقوا و پرهيز از ظلم

ثمّ ننجّى الذين اتقوا و نذر الظ_لمين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 10

10 - لزوم پرهيز از هرگونه ظلم و ستم در حق خود و يا ديگران

و قد خاب من حمل ظلمًا

اهميت اعراض از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 16

16- رعايت عدالت ، احسان ، اداى حق خويشاوندان و دورى از فحشا ، اعمال زشت و ستم ، از موعظه هاى خداوند به انسان است .

إن الله يأمر بالعدل . .. و ينهى عن الفحشاء ... يعظكم

اهميت رفع ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 9 - 11

11 - خداوند ، خواهان رعايت عدل و انصاف و از بين بردن ظلم در همه زمينه ها

فأصلحوا بينهما بالعدل و أقسطوا إنّ اللّه يحبّ المقسطين

تعبير {و أقسطوا. ..} پس از {بالعدل}، يا تأكيد بر لزوم رعايت عدالت و يا فرمان به از بين بردن ظلم است. در صورت دوم {اقساط} از ريشه {قَسط} (ظلم و جور) و در معناى ازاله جور و ستم به كار رفته است. بيانگر مطلب بالا است.

اهميت مبارزه با ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 -

9

9- پرداختن حكومت هاى الهى به مبارزه با ظلم و نيز تلاش براى سبك بار ساختن مقررات اجتماعى مؤمنان ، امرى لازم است .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه . .. و أمّا من ءامن ... سنقول له من أمرنا يسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 7

7 - مبارزه با ظلم و احياى عدالت ، داراى اولويت نخست در مبارزه اجتماعى و در رأس مسائلى كه رهبران الهى بايد به آن بپردازند .

و إذ نادى ربّك موسى أن ائت القوم الظ_لمين

بزرگترين ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 3،5،9،10

3 _ افتراى به خداوند و تكذيب آيات الهى، بزرگترين ظلم است.

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته

5 _ كتمان حقانيت پيامبر اكرم(ص)، مصداق بارز تكذيب آيات الهى و از بزرگترين ظلمهاست.

الذين ءاتينهم الكتب . .. و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته

در آيه قبل سخن از تكذيب پيامبر(ص) بود و اين آيه در مقام هشدار به تكذيب كنندگان آن حضرت است. چرا كه وى مصداقى روشن براى آيات الهى است.

9 _ بدعت در دين، از بزرگترين ظلمها و مانع سعادت و رستگارى است.

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته إنه لايفلح الظلمون

10 _ شرك به خدا، بزرگترين ظلم و مانع سعادت و رستگارى است.

و إننى برىء مما تشركون . .. و من أظلم ممن افترى ... إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6

- 93 - 1،6

1 _ افترا به خداوند بالاترين ظلم و از بزرگترين گناهان است.

و من أظلم ممن افترى على الله كذبا

6 _ ادعاى آوردن همانندى براى وحى و كتب آسمانى از بالاترين ظلمهاست.

و من أظلم . .. و من قال سأنزل مثل ما أنزل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 7،10

7 _ تحريمهاى بى دليل، افترا به خدا و از بزرگترين ستمهاست.

قل ءالذكرين حرم . .. فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا

10 _ گمراه ساختن مردم ناآگاه با جعل احكام دروغين، از بزرگترين ستمهاست.

فمن أظلم . .. ليضل الناس بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 2،22

2 _ بدعت در دين الهى، همانند تكذيب آيات خداوند، بزرگترين ستم است.

فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا أو كذب بأيته

22 _ كفر و شرك از بزرگترين ستمهاست.

فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا أو كذب . .. أنهم كانوا كفرين

جمله {أين ما كنتم . ..} كه بيان شرك مشركان است، توضيح مصداقى براى {فمن أظلم ...} مى باشد. بنابراين شرك از ستمهاى بزرگ است و چون مشركان در ذيل آيه كافر ناميده شده اند، كفر نيز از ستمهاى بزرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 1

1_ دروغ بستن به خداوند ، بزرگترين ظلم است .

و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 10

10- افترا بستن بر

خداوند ، بزرگ ترين ظلم ها است .

فمن أظلم ممّن افترى على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 1،5

1- روى گردانى از آيات پروردگار پس از تذكّر يافتن و آگاهى به آن ، بزرگ ترين ظلم است .

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها

{ذكر} يعنى، شناختى كه در حافظه حاضر باشد (برگرفته شده از مفردات راغب).

5- از ياد بردن اَعمال و دستاورد هاى ناروا و به فراموشى سپردن گناهان گذشته خود ، بزرگ ترين ستم انسان بر خويش است .

و يج_دل . .. و من أظلم ... و نسى ما قدّمت يداه

{نسى ما قدّمت يداه} يعنى: {فراموش كرد كردار پيشين خود را. }. مقصود از {ما} _ به قرينه آيه قبل _ جدال به باطل در برابر حق و استهزاى آيات الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 68 - 2،4،6

2 - تكذيب حق ، بزرگ ترين ظلم ها است .

و من أظلم ممّن . .. أو كذّب بالحقّ

4 - شرك به خدا ، بزرگ ترين ظلم است .

هم يشركون . .. ممّن افترى على اللّه كذبًا

6 - تكذيب قرآن ، بزرگ ترين ظلم است .

و من أظلم ممّن . .. أو كذّب بالحقّ لمّا جاءه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 1،3،4

1 - دروغ بستن به خدا و تكذيب قرآن و دين حق ، بزرگ ترين نوع ظلم است .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق

مقصود از {صدق} قرآن

و دين حق مى باشد.

3 - دروغ پنداشتن و رد كردن سخن حق ( قرآن ) ، بدون تأمل و انديشه و در آغاز دريافت آن ، بزرگ ترين ظلم است .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق إذ جاءه

{إذ} براى ظرف زمان ماضى است و گوياى آن است كه انكار و تكذيب قرآن، مقارن و همزمان با آمدن اين كتاب بود و هيچ فاصله اى ميان دريافت قرآن و تكذيب آن وجود نداشت. اين حقيقت مى رساند كه تكذيب كافران، بدون تأمل و تفكر و با شتاب بود.

4 - شرك ، افترا و دروغ بستن به خداوند ، بزرگ ترين ظلم به شمار مى رود .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق

يكى از مصاديق مورد نظر دروغ بستن به خدا _ با توجه به اين كه آيه شريفه در رديف آيات مربوط به مشركان قرار دارد و نيز اين سوره از سوره هاى مكى است و مردم مكه بيشتر مشرك بودند _ شريك قائل شدن براى خداوند يكتا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 - 1

1 - افترا و نسبت دروغ به خدا بستن ، بالاترين ظلم و بدترين گناه است .

و من أظلم ممّن افترى على اللّه الكذب

تقبيح افترا بر خداوند با تعبير {أظلم} (صيغه اسم تفضيل)، نشان از بزرگى گناه آن دارد.

بشارت نجات از ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 10

10 _ خداوند به موسى ( ع ) فرمان داد تا رهايى بنى اسرائيل از

چنگال فرعون را به آنان بشارت دهد .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين . .. و بشّر المؤمنين

پشيمانى از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 1

1- حسرت و ندامت كافران از ستم كارى خويش ، به هنگام احساس و لمس اندكى از عذاب الهى

ولئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

{نفحة} در لغت به معناى وزيدنى و يا يك وزيدن است كه نوعاً در امور خير به كار مى رود و گاهى هم در امور شرّ استعمال مى شود. از نظر مفسران اين كلمه در آيه شريفه، به سه دليل دلالت تقليل را مى رساند: 1_ ماده {نفحة} دال بر تقليل است; 2_ بر وزن و بناء {مرّة} مى باشد; 3_ به صورت نكره آمده است. گفتنى است كسى واژه {ويل} را مى گويد كه دچار بدبختى و هلاكت شده و از روى تأسف و تحسّر اين لفظ را ادا كرده باشد.

تاريخ ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 12

12- ظلم ، داراى پيشينه در تاريخ انسان

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. و ضربنا لكم الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 4

4 - رواج ستم و تجاوز به حق ، در ميان بسيارى از شريكان در عصر داوود ( ع )

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى بعضهم على بعض

تحريم ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 -

33 - 1

1 _ خداوند كردارهاى زشت و شنيع و رفتارهاى نكوهيده و ستمگرى را تحريم كرده است.

قل إنما حرم ربى الفوحش ما ظهر منها و ما بطن و الإثم و البغى بغير الحق

{فواحش} جمع فاحشة و به معناى كارهاى شنيع (همانند زنا، لواط و . .. ) است و {إثم} به كردارهاى نكوهيده (همانند ميگسارى و ... ) گفته مى شود. (برگرفته از مجمع البيان).

تكبّر رهبران ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 2،8،9،11

2 _ تكبّر ، غرور و سرسختى ، در قبال دعوت به تقوا ، از نشانه هاى حاكمان ناصالح و مفسد

و اذا تولّى سعى . .. و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

در صورتى كه {تولى}، به معناى پذيرش حكومت باشد.

8 _ حاكمان مُفسد ، در حِصار سرسختى ، تكبّر و غرور برخاسته از گناه خويش هستند .

و اذا تولّى . .. اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {تولى}، به معناى پذيرش حكومت باشد و {باء} در {بالاثم}، سببيّه و متعلّق به {العزّة} باشد.

9 _ حاكمان مفسد در برابر دعوت به تقوا ، به خاطر سرسختى ، تكبر و غرور ، آلوده به گناه مى شوند .

اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {باء} سببيه در {بالإثم}، متعلق به {اخذته} باشد.

11 _ هيچ كيفرى جز عذاب جهنّم ، نمى تواند حاكمان مفسد ، سرسخت ، متكبّر و مغرور را رام كند .

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنم

تنفر از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 19

19- بيزارى از فحشا ، زشتى و

ستم ، نهفته در نهاد آدميان

و ينهى عن . .. لعلّكم تذكّرون

{تذكّر} ياد آوردن چيزى است كه قبلاً انسان به نوعى از آن آگاه بوده و يا بدان تمايل داشته است.

توبه از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 3

3 _ توبه و استغفار از ستم و تجاوز به خود و يا ديگران ، موجب آمرزش است .

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {سوءاً}، تجاوز و تعدى به ديگران است و مراد از {يظلم نفسه} ستم نمودن به خويشتن.

تهمت ظلم به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 19 - 6

6 - متهم شدن موسى ( ع ) از سوى مرد اسرائيلى به داشتن انگيزه هاى جبارانه و روحيه ظلم و تجاوزگرى

إن تريد إلاّ أن تكون جبّارًا فى الأرض

حاكمان و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 11

11_ ضرورت پرهيز حاكمان از ظلم و ستم

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون

حرمت ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 19

19 _ حرمت تصرف در اموال به دست آمده از راه ربا ، قمار ، كم فروشى و ظلم

لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل

امام باقر(ع) در مورد {بالباطل} در آيه فوق فرمود: بالرّبا و القمار و البخس و الظلم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 178 ; مجمع البيان، ج 3، ص 59

; تفسير برهان، ج 1، ص 363، ح 10 ; نورالثقلين، ج 1، ص 472، ح 198.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 9

9 _ بى عدالتى حتى در مورد دشمنان ، ناپسند و حرام است .

و لايجر منكم شنئان قوم على الا تعدلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 7

7 _ انجام اعمال زشت، رفتارهاى نكوهيده، ستمگرى و افترا بر خداوند، از محرمات الهى در تمامى اديان گذشته است.

قل إنما حرم

فعل ماضى {حرم} مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

حقيقت ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 16 - 4

4- ستمگرى و مخالفت با پيامبران ، حركتى بر ضدّ نظام قانون مند هستى است .

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة . .. و ما خلقنا السماء والأرض و ما بينهما ل_عبين

تذكر خداوند به بيهوده نبودن آفرينش جهان _ پس از يادآورى نابودى ستمگران_ مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه آفرينش قانون مندِ هستى، اقتضا دارد كه انسان، راه حق را بپيمايد و ظلم نكند و ستمگرى، جهتى بر ضدّ حركت هدفمند جهان است.

خدا و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 7،9

7 _ خداوند ، مُنزّه از اراده هر گونه ظلم نسبت به موجودات

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين

9 _ دستورات الهى به دور از هر گونه شائبه ظلم و بى عدالتى نسبت به بندگان است .

و اعتصموا بحبل اللّه

. .. تلك ايات اللّه نتلوها عليك بالحق و ما اللّه يريد ظلماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 109 - 4،10

4_ مالكيّت انحصارى خداوند نسبت به تمام هستى ، دليل نفى اراده ظلم و ستم از ساحت اوست .

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين. و للّه ما فى السموات و ما فى الارض

10 _ بازگشت همه امور هستى به خداوند ، دليل نفى اراده ظلم و ستم از ساحت اوست .

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين . .. و الى اللّه ترجع الامور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 1،4،5

1 _ خداوند ، حتى اندكى ستم به كسى روا نمى دارد .

انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة

{مثقال} به معناى {وزن} است و {ذرّة} به معناى مورچه كوچك و يا غبار معلق در هوا.

4 _ كيفر بخيلان و رياكاران ( عذاب ، محروميت از محبت خداوند ، همراهى با شيطان ) ، بازتاب عمل خود آنان است ، نه ستمى از جانب خداوند .

انّ اللّه لا يحبّ . .. الذين يبخلون ... و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس ... و

جمله {انّ اللّه . .. } مى تواند پاسخى باشد براى اين سؤال كه چرا خداوند مردم را به عذاب و ... مبتلا مى كند. خداوند مى فرمايد اين عذابها ناشى از ستم او نيست، بلكه دستاورد خود بخيلان است.

5 _ مجازات هاى الهى ، عادلانه و به دور از هر گونه ظلم

انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة و ان تك حسنة يضاعفها

جمله {و ان تك حسنة}

عطف بر جمله اى مقدر است ; يعنى {ان تك سيئةً فلا يجزى الا مثلها و ان تك حسنة . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 49 - 10،12،14،15

10 _ خداوند ، ذره اى ستم به كسى روا نمى دارد .

و لا يظلمون فتيلا

12 _ خداوند ، در اعطاى رشد و كمال لايق به انسان ها ، هيچ ستمى نمى كند .

بل اللّه يزكّى من يشاء و لا يظلمون فتيلا

14 _ شهادت خدا بر ناپاكى يهوديان كفرپيشه ، هرگز ستمى به آنها نيست .

الم تر . .. بل اللّه يزكّى من يشاء و لا يظلمون فتيلا

15 _ خداوند در اعطا نكردن كمال و پاك ننمودن يهوديان كفرپيشه ، هرگز ستمى به آنها نكرده است .

الم تر . .. بل اللّه يزكّى من يشاء و لا يظلمون فتيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 33،35

33 _ خداوند ، ذرّه اى ستم بر بندگان روانمى دارد .

و لا تظلمون فتيلا

{فتيل} به نخ بسيار باريك گفته مى شود، و اشياى بسيار حقير را به آن تشبيه مى كنند.

35 _ نظام جزا و پاداش الهى ، به دور از هر گونه ستم

فلمّا كتب عليهم القتال . .. و لا تظلمون فتيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 8

8 _ در نظام جزا و پاداش الهى كمترين ستمى راه ندارد .

من يعمل سوءاً يجز به . .. فأولئك يدخلون الجنة و لايظلمون نقيراً

{نقير} به فرو رفته گى در هسته خرما

گفته مى شود و كنايه از چيز اندك و حقير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 1

1 _ خداوند هيچگاه از سر ظلم جامعه اى را نابود و مردمى را مجازات نكرده و نخواهد كرد.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 1،2،3،5،6،7

1 _ شكنجه و عذاب كافران به هنگام مرگ و پس از آن نتيجه اعمال خود آنان است ، نه ظلمى از جانب خداوند بر ايشان .

ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم

{ذلك} مى تواند اشاره به خصوص {عذاب الحريق} باشد و مى تواند اشاره به مجموع عذابى باشد كه در آيه قبل بيان شد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق {أن اللّه ... } ناظر به اين حقيقت گرفته شده كه عذاب كافران بيش از استحقاق آنان نيست، نه تعليلى براى ضرورت گرفتارسازى ايشان به عذابهاى الهى.

2 _ كيفر الهى در مورد گنهكاران ، عادلانه و به دور از هر گونه ظلم

ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

3 _ گرفتار نشدن كفرپيشگان به عذاب الهى ، ستمى است از جانب خدا بر بندگان مؤمن

ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {أن اللّه . .. } عطف بر {ما قدمت} و بيانگر علتى ديگر براى گرفتار سازى كافران به عذاب حريق باشد. بر اين اساس مفهوم آيه چنين مى شود: اگر خدا كفرپيشگان را عذاب

نكند ستم كرده است. و چون عذاب نكردن آنان ستمى به خود آنان محسوب نمى شود، بايد گفت اين ستم نسبت به بندگان مؤمن است.

5 _ خداوند منزه از اعمال كمترين ظلم به بندگان خويش

و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

با توجه به اينكه {أن اللّه . .. } در مقام استدلال بر اين حقيقت است كه گرفتارى كافران به عذاب حريق ستمى به آنها نيست، بايد مراد از ظلام نبودن خدا، نفى كمترين ظلم از ساحت قدس وى باشد، و گر نه استدلال تمامى نيست. و بسيار ستمگر نبودن، نمى تواند دليل باشد بر اينكه آتش سوزان ستمى بر گرفتاران به آن نيست.

6 _ كمترين ستم از جانب خدا ، ستمى بزرگ است و وى منزه از آن مى باشد .

و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

با توجه به اينكه مراد از ظلام نبودن خدا، نفى كمترين ظلم از جانب اوست، به كارگيرى صيغه مبالغه مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه حتى كوچكترين ستم از ناحيه خدا ستمى بزرگ محسوب مى شود.

7 _ ستم خداوند بر يك فرد ملازم با ستم بر همگان است .

و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

به كارگيرى كلمه اى همانند {لاحد} به جاى {للعبيد} مى توانست وافى به معناى مقصود باشد. بنابراين آوردن {للعبيد} (همه بندگان) مى تواند اشاره به اين باشد كه اگر خدا به احدى ستم كند به همگان ستم كرده و خدا منزه از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 17

17 _ خداوند هرگز در پاداش دادن به بندگان خويش ستم روانمى دارد .

و أنتم

لاتظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 16،17،20

16 _ هلاكت اقوام كافر ، بازتاب عملكرد خود آنان است نه ظلمى از ناحيه خداوند بر آنها .

فما كان اللّه ليظلمهم و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

17 _ كيفر انسان ها ، قبل از تبيين حق و باطل براى آنان ، ظلم و دور از ساحت قدس خداست .

أتتهم رسلهم بالبيّنت فما كان اللّه ليظلمهم

نفى ظلم از خدا و متفرع شدن آن بر وجود بينات، بيانگر اين نكته است كه: درصورت ارائه نشدن دلايل روشن، به هلاكت رساندن انسانها ظلم مى باشد.

20 _ ظلم در نظام كيفرى خداوند راه ندارد .

فما كان اللّه ليظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 44 - 1،6

1 _ خداوند ، بر هيچ كس كمترين ظلمى روا نمى دارد .

إن اللّه لايظلم الناس شيئاً

6 _ از امام هادى ( ع ) روايت شده است : { . . . من زعم ان اللّه عزوجل أجبر العباد على المعاصى و عاقبهم على ها . . . فقد ظلّم اللّه فى حكمه و كذّبه و رد عليه قوله : . . . { إن اللّه لايظلم الناس شيئاً } . . . ;

. .. هر كس گمان كند كه خداى عزوجل، بندگان را بر ارتكاب گناهان مجبور ساخته و در عين حال آنان را كيفر مى كند، به خدا در حكمش اسناد ظلم داده و قول او را كه فرموده: {خدا به مردم هيچ ظلمى نمى كند} رد نموده و خدا را تكذيب كرده است ... }.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 13

13 _ در نظام جزايى خداوند ، حتى به ستمگران هم ظلم نخواهد شد .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. قضى بينهم بالقسط و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 1

1_ خداوند ، بر بندگانش ستم نمى كند .

و ما ظلمن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 1،5

1_ خداوند ، هيچ گاه ظالمانه و بدون دليل جوامع بشرى را به عذاب هاى دنيوى گرفتار نساخته و نخواهد ساخت .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم

حرف {باء} در {بظلم} براى ملابست است. براين اساس جمله {ما كان ...} چنين معنا مى شود: هرگز خداوند مردم آباديها را از سر ظلم به هلاكت نمى رساند. نسبت دادن هلاكت به آباديها، گوياى اين نكته است كه مراد از هلاكت، هلاكت دنيوى و عذاب استيصال است.

5_ ستم به انسان ها و به هلاكت رساندن جوامع درستكار ، ناسازگار با مقام ربوبيت خدا و مدبر بودن اوست .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم و أهلها مصلحون

برداشت فوق از {رب} _ كه به معناى مدبر و مربى است - استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 118 - 4،7

4- تحريم برخى از حلال ها بر يهود ، كيفر و بازتاب عملكرد ظالمانه خود آنان بود نه برخاسته از ستم الهى .

و على الذين هادوا حرّمنا . .. و ما ظلمن_هم

و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

7- خداوند در تكاليف دينى ، از بى عدالتى و ظلم به بندگان مبرّاست .

و على الذين هادوا حرّمنا . .. و ما ظلمن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 16،17

16- خداوند ، در قيامت ، به هيچ كس ، ظلمى روا نخواهد داشت .

و لايظلم ربّك أحدًا

17- حضور نفس اَعمال انسان در قيامت ، پشتوانه اجراى عدالت و نفى كمترين ظلم از ساحت خداوند است .

و وجدوا ما عملوا حاضرًا و لايظلم ربّك أحدًا

بيان حضور اعمال و تجسّم آن، علاوه بر ثبت و ضبط در نامه اَعمال، جملگى تأكيدى بر دقيق بودن اَحكام صادره بر قيامت و عادلانه بودن عقوبت هاى است و گوياى اين است كه اَسناد و مدارك كافى و غير قابل انكارى در قيامت عرضه خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 11،12

11- خداوند ، ذره اى ستم بر بندگان روا نمى دارد .

و لايظلمون شيئًا

12- نظام جزا و پاداش الهى ، به دور از هرگونه ستم

و لايظلمون شيئًا

{شيئاً} مى تواند كنايه از {ظلماً} و حاكى از اين باشد كه هيچ ظلمى در قيامت صورت نخواهدپذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 4

4 - خداوند در مؤاخذه بندگان ، هرگز از حق تجاوز نمى كند .

فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا

در باره فرق {ظلم} و {هضم} احتمالاتى داده شده است; از جمله اين كه ظلم; يعنى، بيش از حق مطالبه كردن و هضم; يعنى، از حق كم گذاشتن.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 5

5- حسابرسى خداوند در قيامت به گونه اى است كه به هيچ كس اندكى ظلم نمى شود .

و نضع الموزين . .. فلاتظلم نفس شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 10 - 3،5

3 - كيفر هاى الهى در آخرت ، برپايه عدل و بدون كمترين ظلمى در حق كيفر شوندگان

أنّ اللّه ليس بظلّ_م للعبيد

5 - خدا ، پروردگارى عادل و مبرّا از ستم كردن به بندگان خود

و أنّ اللّه ليس بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 6

6 - نظام حسابرسى خداوند ، مبرا از كمترين ظلم به آدميان

و لدينا كت_ب . .. و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 9

9 - خدا و رسول او ، در داورى و حكمشان به احدى ، حتى منافقان ، ستم روا نمى دارند .

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله بل أُول_ئك هم الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 4،7

4 - ساحت خداوندى ، مبرا از كمترين ظلم به بندگان

و ما كنّا ظ_لمين

7 - مؤاخذه بندگان ، قبل از بيان و اتمام حجت بر ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند است .

و ما أهلكنا من قرية . .. ذكرى و ما كنّا ظ_لمين

مفاد مطلب ياد شده، همان {قبح عقاب بلابيان} است كه از آيه مورد

بحث استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 15

15 - آنچه خداوند با اقوام عاد و ثمود و نيز با قارون و فرعون و هامان كرد ، ظلم خدا به آنان نبود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 23،25،26

23 - ساحت قدس الهى ، به دور از هرگونه ظلم و ستم است .

فما كان اللّه ليظلمهم

25 - عذاب شدن جوامع تكذيب كننده ، ستمى از ناحيه خداوند بر آنان نبود .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فما كان اللّه ليظلمهم

26 - نظام جزايى الهى ، از هرگونه ظلم و ستم ، دور است .

فما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 54 - 2

2 - كيفر و پاداش الهى در قيامت ، عادلانه بوده و ذره اى به كسى ستم نخواهد شد .

فاليوم لاتظلم نفس شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 5

5 - در نظام كيفر و پاداش الهى در قيامت ، به كسى كمترين ستمى نخواهد شد .

لا ظلم اليوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 10

10 - خداوند ، هيچ ظلمى براى بندگانش نخواسته و در حق آنان روا نداشته است .

و مااللّه يريد ظلمًا للعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت

- 41 - 46 - 4،7

4 - پروردگار ، پيراسته از هر گونه ظلم و ستمى نسبت به بندگان خويش

و ما ربّك بظلّ_م للعبيد

7 - { عن إبراهيم بن أبى محمود قال : سألت أباالحسن الرضا ( ع ) . . . هل يكلف ( اللّه ) عباده ما لايطيقون فقال : كيف ذالك ؟ و هو يقول : { و ما ربّك بظلاّم للعبيد . . . ;

ابراهيم بن ابى محمود مى گويد: از امام رضا(ع) سؤال كردم. .. آيا خدا بندگانش را به چيزى كه قدرت بر آن ندارند تكليف مى كند؟ فرمود: چگونه چنين كارى را مى كند در حالى كه فرموده: {و ما ربّك بظلاّم للعبيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 76 - 2

2 - خداوند ، منزّه از ظلم به انسان ها

و ما ظلمن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 29 - 4،5،6،7

4_ خداوند ، منزّه از كم ترين ظلم و اعمال كيفر هاى ناروا ، بر بندگان

و ما أنا بظلّ_م للعبيد

5_ كيفر هاى اخروى نتيجه قهرى عملكرد خود كافران ، و نه ظلمى از سوى خدا بر ايشان

قدّمت إليكم بالوعيد . .. و ما أنا بظلّ_م للعبيد

6- كيفر گمراهان قبل از اتمام حجت ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند *

و قد قدّمت إليكم بالوعيد . .. و ما أنا بظلّ_م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه دو بخش اين آيه، متفرع بر {قد قدّمت. ..} باشد; يعنى، چون قبلاً اتمام حجت بر ايشان شده است، نه حكم تغيير خواهد كرد

و نه اجراى حكم ظلم تلقى خواهد شد; زيرا ظلم آن جا است كه عقاب، بدون حجت باشد.

7- تغيير حكم و تخفيف كيفر بايسته ظالمان ، ظلمى به ديگران و دور از ساحت خدا *

ما يبدّل القول لدىّ و ما أنا بظلّ_م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه {و ما أنا بظلاّم. ..} تعليل {ما يبدّل...} باشد; يعنى، چون تبديل حكم و تخفيف مجازات به حق مجرمان، موجب ظلم به بندگان صالح و ستمديده مى شود، در نظام الهى _ چون ظلمى نيست _ تبديل قول هم نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 16 - 7

7 - عذاب دوزخ ، ستمى از سوى كافران به خويش و نه از جانب خداوند

إنّما تجزون ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 4،7

4 - فرمانروايى خداوند بر هستى ، آكنده از پاكى و تقدس و به دور از كمترين ظلم و كاستى است .

الملك القدّوس

وصف {القدوس}، در پى {الملك}، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه فرمانروايى خداوند، از هر گونه آلودگى، ناپاكى، ظلم و كاستى مبرّا است.

7 - خداوندگار جهان و فرمانرواى مطلق هستى ، منزّه از هرگونه ستم و زيان رسانى به خلق

هو اللّه . .. الملك ... السل_م

وصف {السلام}، بيانگر ارتباط خدا با خلق است.

درخواست نجات از ظلم قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 5

5 - نوح ( ع ) ، نجات خود و خاندانش را از دست ستم و

اذيت و آزار قوم خود ، از خداوند خواستار شده بود .

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

دعاى نجات از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 10،15

10 _ دعاى مسلمانان مظلوم و مستضعف مكّه به درگاه پروردگار براى رهايى از ستم حاكم بر آنان

و المستضعفين . .. الّذين يقولون ربّنا اخرجنا من هذه القرية الظّالم اهلها

15 _ مسلمانان مستضعف صدر اسلام ، خواستار فرمانده و نيروى انسانى از جانب خداوند براى رهايى از ستم كفرپيشگان مكّه

و اجعل لنا من لدنك وليّاً و اجعل لنا من لدنك نصيراً

راههاى فرار از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 9

9- هجرت از جوامع ستم پيشه ، از راه هاى گريز از ستم و زمينه ساز پيروزى

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا

رفع ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 3

3 _ رفع بيدادگرى فرعون از بنى اسرائيل ، انتظار آنان از بعثت موسى ( ع )

قالوا أوذينا من قبل أن تأتينا و من بعد ما جئتنا

روش مبارزه با ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 2

2 - لزوم متوجه ساختن پيكان مبارزه به سمت كانون هاى اصلى فساد و ستم در جامعه .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه موسى و هارون(ع) در مرحله

نخست، موظف شدند براى مبارزه با ستم، به سراغ فرعون بروند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 4

4- انسان بى اتكا به پروردگار ، ناتوان از مبارزه با ظلم و كفر

و إنّى عذت بربّى و ربّكم

موسى(ع) با اين كه در سير دعوت به توحيد و رهايى بندگان براى رفع استثمار و ترويج توحيد، از {سلطان مبين} برخوردار بود; با اين حال خويش را در برابر هجوم دشمنان نيازمند به حمايت و امداد پروردگار مى ديد.

رهبرى و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 17،18

17 - پيراسته بودن از ظلم و ستمكارى ، از شرايط دستيابى به مقام امامت و پيشوايى مردم

قال لاينال عهدى الظلمين

18 - ستمكاران ، شايسته و سزاوار امامت و رهبرى نيستند .

لاينال عهدى الظلمين

زمينه اجتناب از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 25 - 6

6 _ توجه به شدت عقاب الهى ، زمينه ساز پرهيز از گناهان و ستمگريها

و اتقوا فتنة . .. و اعلموا أن اللّه شديد العقاب

زمينه ترك ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 10

10 _ سلامت دل و ايمان راسخ ، زمينه پرهيز از ستمگرى و عصيان و موجب برخوردارى از هدايت خاص الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

زمينه ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 16

16 _

بدعتگذارى ، وسيله اى براى توجيه ستم و نقض تعهّدات اجتماعى

و منهم من ان تأمنه بدينار لا يؤدّه اليك . .. و يقولون على اللّه الكذب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 31

31 _ خشم و كينه ، زمينه تجاوز و ستم به ديگران

و لايجرمنكم شنئان قوم . .. ان تعتدوا

بنابر اينكه {قوم} مفعول براى {شنئان} باشد و فاعل آن (كم) حذف شده باشد يعنى خشم و كينه شما نسبت به طائفه اى نبايد باعث تجاوز و تعدى به آنان شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 5

5 _ رفاه فراوان، زمينه ظلم است. *

فتحنا عليهم أبوب كل شىء . .. فقطع دابر القوم الذين ظلموا

توصيف تكذيب كنندگان آيات الهى به {الذين ظلموا} پس از بيان گشوده شدن درهاى نعمت بر آنان (فتحنا عليهم) اشاره به اين نكته مى تواند باشد كه گشايش و آسايش زمينه ظلم آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 85 - 10

10_ جوامع مرفّه ، در خطر انحرافات اقتصادى و گسترش دادن ظلم و ستم در پهنه گيتى

إنى أري_كم بخير . .. أوفوا المكيال ... و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 16

16_ رفاه و دلبستگى به لذّت هاى دنيا ، زمينه ساز ستمگرى و گرايش به جرم و گناه است .

واتبع الذين ظلموا ما أُترفوا فيه و كانوا مجرمين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 11

11- رعايت نكردن عدالت در جامعه ، خوددارى از احسان و قطع رابطه با خويشاوندان ، زمينه ساز رواج فحشا ، بزهكارى ، ستم و سركشى در جامعه است . *

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى و ينهى عن الفحشاء و المنكر و ا

برداشت فوق، از مقابله عدل و . .. با فحشا و ... استفاده گرديد; يعنى، اگر عدل و ... در جامعه باشد، زمينه رواج فحشا و ... از بين مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 10

10 - انكار قيامت و مؤاخذه انسان ها در آن روز ، از زمينه هاى ستم كارى و بدكردارى

الذين لايؤمنون بالأخرة . .. للذين ظلموا ... و بدا لهم سيّئات ما كسبوا و حاق بهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند، منكران روز قيامت و كيفر آن را، ستمكار (ظلموا) و بدكردار (سيئات ماكسبوا) معرفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 9 - 5

5 - مبادلات اقتصادى ، از لغزش گاه هاى مهم و زمينه ساز ابتلاى انسان به بى عدالتى

ألاّتطغوا فى الميزان . و أقيموا الوزن بالقسط و لاتخسروا الميزان

تذكرهاى مكرر خداوند، مى نماياند كه آدمى از اين ناحيه در معرض لغزش جدى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 9 - 7

7 - هشدار خداوند به امكان تحقق ظلم ، در پرتو عنوان هاى جذاب نيكى و مسالمت ميان

ملت ها

أن تبرّوهم و تقسطوا إليهم . .. و من يتولّهم فأُول_ئك هم الظ_لمون

از اين آيه و آيه قبل، استفاده مى شود كه قسط و نيكى به معاندان حق، خود ظلم واقعى است و نبايد تحت تأثير جذابيت ظاهرى اين عناوين قرار گرفت.

زمينه ظلم به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 16

16 - تجاوز از حدود الهى و مرز هاى دينى ، ظلم به نفس است .

و من يتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه

زمينه ظلم به يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 9 - 3

3 - يتيمان ، در معرض مجبور شدن به اجراى دستور هاى ديگران و نيازمند امداد و حمايت در برابر تجاوزگران

فأمّا اليتيم فلاتقهر

زمينه ظلم در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 12

12_ آزادى بى قيد و شرط مالكان در تصرف اموال خويش ، زمينه ساز رعايت نكردن قسط و عدالت در مبادلات است .

أوفوا المكيال و الميزان بالقسط . .. أو أن نفعل فى أمولنا مانش_ؤا

زمينه ظلم ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 3

3 _ قوم موسى پس از اتكال بر خدا ، دست به نيايش برداشته و از درگاه او خواستند تا ضعف و ناتوانى را _ كه تشويق كننده ظالمان به ستمگرى است _ از ميان آنان بردارد .

فقالوا على اللّه توكلنا ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

همان گونه كه مال، اولاد و

دنيا _ به خاطر داشتن جاذبه _ فتنه است و آدميان را مفتون خود مى كند، ضعف و ناتوانى مردم نيز براى زورگويان فتنه است و آنان را بر تجاوز به آنان، ترغيب مى كند.

زمينه نجات از ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 9

9 _ ايمان و اقامه نماز ، زمينه ساز نجات بنى اسرائيل از سلطه فرعون بود .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين. و نجنا برحمتك ... و أقيموا الصلوة و بشّر المؤ

سختى عذاب ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 8

8 - شرك و ظلم ، گناهى بس بزرگ و پيام دار عذابى سخت و فوق تصور بشر

و بدا لهم من اللّه ما لم يكونوا يحتسبون

سرزنش ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 11

11 - { و روى أنّه سُئِلَ النبىُّ ( ص ) عن { العتلّ الزنيم } فقال : هو الشديدُ الخُلق ، الشحيح ، الأكول ، الشروب ، الواجد للطّعام و الشّراب ، الظلوم للنّاس ، الرحيب الجوف ;

روايت شده كه از پيامبر(ص) درباره معناى {عتلّ زنيم} سؤال شد فرمود: او تندخو، بخيل، پرخور و پرنوش است; همواره داراى خوراكى و نوشيدنى است بسيار به مردم ستم مى كند و شكم بزرگ است (به آسانى شكمش از غذا پر نمى شود)}.

سنگينى اخروى ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 7

7 - هرگونه ظلم

و ستم در دنيا ، در روز قيامت بارى گران بر دوش ظالمان خواهد بود .

من حمل ظلمًا

صالحان و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 10

10 - انسان هاى مؤمن ، نيك كردار و پرهيز كننده از ظلم به ديگران ، بسيار اندك اند .

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و قليل ما

تنكير {قليل} و اضافه شدن {ما}ى مبهمه، بر مبالغه در قلت دلالت دارد.

صبر بر ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 12

12 _ صبر و مقاومت بنى اسرائيل زمان موسى در برابر ستمگرى هاى فرعون ، موجب تحقق وعده الهى بر پيروزى آنان و نابودى دشمنانشان

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل بما صبروا

حرف {باء} در {بما صبروا} سببيه است و {ما}، مصدريه. يعنى: {تمت ... بسبب صبرهم}.

صبر بر ظلم فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 1

1 _ موسى ( ع ) پس از تصميم فرعون به سركوبى بنى اسرائيل ، مردمش را به استعانت از خدا و صبر و مقاومت در برابر آزار هاى فرعونيان فراخواند .

قال موسى لقومه استعينوا باللّه و اصبروا

صبر بر ظلم مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 1

1- مسلمانان مهاجر از ستم مشركان مكه ، مردمانى صبور بودند كه در برابر ستم ظالمان شكيبايى پيشه كردند .

و الذين هاجروا فى الله

. .. الذين صبروا

{الذين} عطف بيان براى {الذين} در آيه سابق است.

ظلم آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 2

2 _ خطا و لغزش آدم و حوا ستمى بود كه آنان بر خويشتن روا داشتند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

ظلم آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 10

10- نقش تعيين كننده خداوند در تحولات تاريخ بشرى و نجات مردمان از ظلم و ستم

إذ أنج_كم من ءال فرعون

ظلم اختلاف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 23

23 - هر حركت منفى و تهديدكننده اخوت اجتماعى مؤمنان ، ظلم و ستم كارى است . *

إنّما المؤمنون إخوة . .. و من لم يتب فأول_ئك هم الظ_لمون

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه اطلاق گناه و ظلم بر استهزا و. ..، نه صرفاً به لحاظ احترام فردى مؤمن نباشد; بلكه به لحاظ خدشه دار شدن اخوت ايمانى جامعه نيز باشد.

ظلم اختلاف افكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 8

8 - تفرقه گرايان در دين و راه انبيا ، انسان هايى ستمگر و مستحق عذاب اخروى

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم . .. فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين ظلموا من عذاب

ظلم اخراج از وطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 2

2 - اخراج نارواى مردم از موطن و سرزمين خويش ، از آشكارترين ظلم ها

بأنّهم

ظلموا . .. الذين أُخرجوا من دي_رهم

با توجه به اين كه از ميان تمام اذيت و آزارهاى مسلمانان صدراسلام، آوارگى آنان اختصاص به ذكر شده، برداشت فوق استفاده مى شود.

ظلم ادعاى الوهيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 29 - 6

6- ادعاى الوهيت ظلم است و مدعيان خدايى ، ظالم اند .

و من يقل منهم إنّى إل_ه . .. كذلك نجزى الظ_لمين

ظلم ارتداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 10

10 - ارتداد قوم موسى و گرايش آنان به گوساله پرستى ، از جمله ستم هاى آنان

ثم أتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 86 - 6

6 _ بازگشت به كفر ( ارتداد ) پس از ايمان آگاهانه ، ظلم است .

كيف يهدى اللّه قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. و اللّه لا يهدى القوم الظالمين

ظلم استكبار با قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 14

14- استكبار در برابر قرآن ، ظلم و مايه محروميت از هدايت الهى

و استكبرتم إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

از منطبق شدن عنوان ظالم بر {مستكبر}، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

ظلم استهزاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 6

6- كفر ، شرك و استهزاى پيامبران ، ظلم و ستمى آشكار است .

ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

اعتراف مشركان و كافران استهزاگر به ستم كار بودن

خود، حكايت از اين دارد كه كفر و شرك و استهزاى پيامبران، ظلم است.

ظلم اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 4

4 _ فرعون و اشراف اطراف او ، مردمى ددمنش و ستم پيشه بودند .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

ظلم اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 15

15_ ظلم و ستم سران و اشراف قوم نوح به محرومان و مستضعفان آن قوم

لاأقول للذين تزدرى أعينكم . .. إنى إذًا لمن الظ_لمين

جمله {إنى إذًا لمن الظالمين} تعريضى است به سران و اشراف قوم نوح كه شما با اين پندار _ كه محرومان شايسته خير نيستند _ در حق آنان ستم مى كنيد.

ظلم اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 29 - 4

4 - اعتراف باغداران يمنى ، به ستمكار بودن خويش بر اثر بخل ورزى و محروم ساختن بينوايان

إنّا كنّا ظ_لمين

ظلم اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 78 - 1

1- مردم { ايكه } ( قوم شعيب ) مردمى ستم پيشه بودند .

و إن كان أصح_ب الأيكة لظ_لمين

نوع مفسران بر آنند كه مقصود از {ايكه} همان قوم شعيب هستند.

ظلم اصحاب رس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 2

2 _ قوم عاد ، ثمود و اصحاب رسّ ، مردمانى ظالم و ستمگر و گرفتار عذاب دردناك الهى در قيامت

و

أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا . و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ

ظلم اصحاب شمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 45 - 1

1 - اصحاب شمال ، مجموعه اى از انسان هاى بى پروا ، متنعمان سرمست و جباران ( انسان هاى بى رحم و آدم كش )

إنّهم كانوا قبل ذلك مترفين

{مترف} (مفرد {مترفين}) در معانى زير به كار مى رود: الف) انسان يله و رهايى كه بدون هيچ مانعى هرچه دلش بخواهد انجام مى دهد (بى پروا); ب) كسى كه تنعم و رفاه او را سرمست كرده باشد; ج) جبار و ستمگر (قاموس المحيط).

ظلم اعراض از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 1

1- روى گردانى از آيات پروردگار پس از تذكّر يافتن و آگاهى به آن ، بزرگ ترين ظلم است .

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها

{ذكر} يعنى، شناختى كه در حافظه حاضر باشد (برگرفته شده از مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 3

3 - مشاهده آيات مختلف خداوند و ناديده گرفتن آنها ، ظلمى غيرقابل بخشش

و وقع القول عليهم بما ظلموا . .. ألم يروا ... إنّ فى ذلك لأي_ت

آيه ياد شده مى تواند تفسير و توضيحى باشد بر آنچه در آيه پيش به عنوان {ظلم} مطرح شده است.

ظلم اعراض از ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 3

3 - بى ايمانى و كناره گيرى

از اعمال صالح ، ظلمى است كه در قيامت گريبان گير انسان خواهد شد .

و قد خاب من حمل ظلمًا . و من يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن

ظاهر تقابل بين اين آيه و آيه قبل، اين است كه موضوع اين آيه، دسته مقابل ظالمان است.

ظلم اعراض از حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 78 - 5

5 - حق گريزى ، ظلم و ستم آدمى به خويشتن است .

و ل_كن كانوا هم الظ_لمين . .. و ل_كنّ أكثركم للحقّ ك_رهون

از ارتباط آيات مى توان استفاده كرد كه ظلم و ستم مجرمان، چيزى جز حق گريزى آنان نيست.

ظلم اعراض از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 3

3 - خدافراموشى و روى گرداندن از ياد او ، ظلم و ستم آدمى بر خويشتن است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. إذ ظلمتم

از ارتباط آيه شريفه با جمله {و من يعش عن ذكر الرحمان. ..} استفاده مى شود كه اعراض از ياد خدا، ظلم بر خويشتن است.

ظلم اعراض از عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 3

3 - بى ايمانى و كناره گيرى از اعمال صالح ، ظلمى است كه در قيامت گريبان گير انسان خواهد شد .

و قد خاب من حمل ظلمًا . و من يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن

ظاهر تقابل بين اين آيه و آيه قبل، اين است كه موضوع اين آيه، دسته مقابل ظالمان است.

ظلم اعراض از

قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 9

9 - اعراض از قرآن ، ظلم است .

و قد خاب من حمل ظلمًا

مراد از ظلم به قرينه آيات پيشين، روى گردانى از قرآن است كه از آن به {وزر} تعبير شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 6

6 - كفر به قرآن و روى گردانى از آن ، ظلم و گناهى غيرقابل بخشش است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. و لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم أنّكم فى العذاب مشتركون

برداشت ياد شده بر اين مبنا است كه مراد از {ذكر الرحمان} قرآن باشد.

ظلم افترا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 17

17_ سخن نابحق گفتن درباره مردم و نالايق شمردن آنان بدون هيچ دليل و برهان ، ظلم به آنان است .

لا أقول . .. الله أعلم بما فى أنفسهم إنى إذًا لمن الظ_لمين

ظلم افترا به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 1،3

1 _ افترازنندگان به خداوند، ظالمترين مردم هستند.

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا

3 _ افتراى به خداوند و تكذيب آيات الهى، بزرگترين ظلم است.

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 1

1 _ افترا به خداوند بالاترين ظلم و از بزرگترين گناهان است.

و من أظلم ممن افترى على الله

كذبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 1

1 _ افترازنندگان بر خدا و تكذيب كنندگان آيات الهى، ستمكارترين مردمند.

فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا أو كذب بأيته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 17 - 1

1 _ افترا بستن به خدا ( چيزى را به دروغ به خدا نسبت دادن ) بدترين نوع بيدادگرى است .

فمن أظلم ممن افترى على اللّه كذباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 1

1_ دروغ بستن به خداوند ، بزرگترين ظلم است .

و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 5

5- نسبت دادن امور ناروا به خداوند و كشتن دختران ، عملى ظالمانه است .

كنتم تفترون . و يجعلون لله البن_ت سبح_نه ... أم يدسّه فى التراب ... و لو يؤاخذ ا

به قرينه سياق آيات _ كه درباره مشركان و عقايد باطل آنها درباره خداوند بود _ ممكن است مراد از {الناس} مشركان باشد و {ال} در {الناس} عهد ذكرى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 68 - 1

1 - ظالم ترين افراد ، كسانى اند كه به خداوند دروغ ببندند .

و من أظلم ممّن افترى على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 1،4

1 - دروغ بستن به خدا و تكذيب قرآن و دين

حق ، بزرگ ترين نوع ظلم است .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق

مقصود از {صدق} قرآن و دين حق مى باشد.

4 - شرك ، افترا و دروغ بستن به خداوند ، بزرگ ترين ظلم به شمار مى رود .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق

يكى از مصاديق مورد نظر دروغ بستن به خدا _ با توجه به اين كه آيه شريفه در رديف آيات مربوط به مشركان قرار دارد و نيز اين سوره از سوره هاى مكى است و مردم مكه بيشتر مشرك بودند _ شريك قائل شدن براى خداوند يكتا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 - 1

1 - افترا و نسبت دروغ به خدا بستن ، بالاترين ظلم و بدترين گناه است .

و من أظلم ممّن افترى على اللّه الكذب

تقبيح افترا بر خداوند با تعبير {أظلم} (صيغه اسم تفضيل)، نشان از بزرگى گناه آن دارد.

ظلم افترا به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 17 - 2

2 _ تكذيب قرآن و ساختگى خواندن آن _ على رغم اعتقاد به الهى بودنش _ اوج بيدادگرى است .

فمن أظلم ممن . .. أو كذّب بأيته

ظلم افراط در انتقام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 12

12 - ستمديده اى كه در گرفتن انتقام افراط كند ، خود ستمگر است .

جزؤا سيّئة . .. إنّه لايحبّ الظ_لمين

ظلم اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس -

10 - 13 - 2

2 _ ستم پيشگى اقوام پيشين و ايستادگى در برابر پيامبران ، عامل گرفتار شدن آنان به عذاب استيصال الهى

و لقد أهلكنا القرون من قبلكم لما ظلموا و جاءتهم رسلهم بالبينت و ما كانوا ليؤمنوا

ظلم اقوام كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 21

21 _ نزول عذاب بر امت هاى كافر پيشين ، پس از اصرار و مداومت آنان بر ظلم و حق ناپذيرى

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

فعل {كانوا} به همراه {يظلمون} افاده استمرار مى كند.

ظلم اكثريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 3

3_ عذاب هاى الهى آن گاه بر شهر ها و آبادى ها فرو مى ريزد كه عموم افرادش ستم پيشه بوده و آثار كفر و شرك در همه جا مشهود باشد .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة

نسبت دادن ظلم به آباديها (و هى ظالمة) نسبتى مجازى است و هدف از آن رساندن اين معناست كه: همه و يا اكثر قريب به اتفاق اهل آن آباديها ، ستمكار بودند; به گونه اى كه گويا ستم كارى در هر كوى و برزن نمايان بود.

ظلم امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 10

10 _ فرعونيان ، امت هاى پيش از آنان و كفرپيشگان مكه ، از زمره ظالمان

و كل كانوا ظلمين

ظلم امتناع از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 -

13

13- منع از پاداش اخروى ، هرچند اندكى از آن ، ظلم است .

و لايظلمون شيئًا

ظلم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 13،14،18

13- انسان در برابر نعمت هاى بيكران الهى ، بسيار ستم پيشه و ناسپاس است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

{ظلوم} و {كفّار} صيغه مبالغه است و بر كثرت و فراوانى معناى خود دلالت دارد.

14- انسان به خويشتن ستمكار و در برابر نعمت و احسان ، بسيار ناسپاس است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

مقصود از {ظلوم} بودن انسان، به قرينه بيان نعمتها و داده هاى الهى به وى، ظلم به خويشتن است.

18- سرشت انسان با نوعى از ظلم به خويشتن و ناسپاسى عجين است .

إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 8

8 - انسان ، موجودى ظلم پيشه و بس نادان است .

و حملها الإنس_ن إنّه كان ظلومًا جهولاً

ظلم اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 16

16 _ كفر ، جنايت و تجاوز ، سيره دائمى اهل كتاب ( يهود )

ذلك بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه و يقتلون . .. و كانوا يعتدون

فعل مضارع پس از فعل ماضى از ماده {كَوْنْ} دلالت بر استمرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 169 - 5

5 _ كفر و ظلم گروهى از اهل كتاب ، موجب خلود آنها در جهنم

إنّ

الذين كفروا و ظلموا . .. و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم خلدين فيها

با توجه به آيات قبل مصداق مورد نظر از آيه كافران اهل كتاب مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 10

10 _ نكوهش شديد خداوند از اهل كتاب ، بخاطر آلودگى آنان به گناه ، ستمگرى و حرام خوارى

يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت لبئس ما كانوا يعملون

ظلم اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 8

8_ قوم شعيب ، مردمانى ستمكار بودند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

مقصود از {الذين ظلموا} قوم شعيب است كه به شركورزى ، انكار رسالت شعيب(ع) و كم فروشى و بى عدالتى در داد و ستد اصرار مىورزيدند. تعبير كردن از آنان به ستمكاران ، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 5

5_ اقوام هلاك شده گذشته : قوم نوح ، عاديان ، ثموديان ، قوم شعيب و لوط و فرعونيان ، با شركورزى و انكارِ رسالت پيامبران ، بر خويش ستم كردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

مراد از ضمير {هم} و مانند آن در آيه مورد بحث ، اقوامى است كه سرگذشت آنان در سوره هود بيان شده است; يعنى: قوم نوح ، عادو . ...

ظلم بانيان مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 15

15 _ بناكنندگان مسجد ضرار ، از ظالمان و سقوط كنندگان

در آتش دوزخند .

و الذين اتخذوا مسجداً ضراراً . .. فانهار به فى نار جهنم

ظلم بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 5

5- بت پرستى و شرك ، از ديد فطرت انسانى ، ظلم و ستم است .

فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از {أنفسهم} به خود آمدن و ضمير و وجدان آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 71 - 8

8 - شرك و بت پرستى ظلم است .

و يعبدون من دون اللّه . .. و ما للظ_لمين من نصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 14

14 - شرك ، بت پرستى و گمراه گرى ، ظلم است .

و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

مطلب ياد شده، از تعبير {ظالمان} درباره بت پرستان و گمراه كنندگان به دست مى آيد.

ظلم بدعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 9

9 _ بدعت در دين، از بزرگترين ظلمها و مانع سعادت و رستگارى است.

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 10

10 _ گمراه ساختن مردم ناآگاه با جعل احكام دروغين، از بزرگترين ستمهاست.

فمن أظلم . .. ليضل الناس بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 -

2

2 _ بدعت در دين الهى، همانند تكذيب آيات خداوند، بزرگترين ستم است.

فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا أو كذب بأيته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 8

8 _ بدعت و تحريف حقايق دينى ظلم است .

فبدل الذين ظلموا منهم قولا غير الذى قيل لهم فأرسلنا . .. بما كانوا يظلمون

از مصاديق {ما كانوا يظلمون} تبديل و تحريف سخنى است كه خداوند به بنى اسرائيل آموخت تا به هنگام ورود به بيت المقدس آن را به زبان جارى كنند (قولوا حطة). خداوند آن تبديل و تحريف را ظلم شمرده است. بنابراين تحريف و تبديل سخنان الهى كه همان حقايق دينى است، از مصاديق ظلم مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 8

8 - دنيامدارى ، شرك ، بدعت در دين ، ظلم و سياه كارى است .

أم لهم شرك_ؤا . .. و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم

ظلم بدعت گذارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 94 - 2

2 _ افترا و دروغ بستن آگاهانه به خداوند ( بدعت ) ، ظلمى است بزرگ .

فمن افترى . .. فاولئك هم الظالمون

ضمير فَصل، دلالت بر بزرگى ظلم مى كند.

ظلم بدعت گزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 13

13 _ كسانى كه با افترا به خداوند احكام دروغين جعل مى كنند، ستمگر و محروم از هدايت خداوندند.

إن الله لا يهدى القوم الظلمين

{ال} در {القوم} عهد

است و با توجه به آيات قبل مراد از {قوم} همان كسانى هستند كه با افترا به خداوند موجبات گمراهى مردم را فراهم مى سازند.

ظلم بدنمايانى سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 4

4_ آنان كه در پى ناهنجار نشان دادن راه خدا هستند ، ستمكارند .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين ... يبغونها عوجًا

{يبغونها عوجاً}; يعنى ، در جست و جوى انحراف براى راه خدا هستند. جست و جوى انحراف براى راه خدا ، گاهى به ايجاد انحراف در آن است و گاهى منحرف جلوه دادن آن مى باشد. برداشت ياد شده ناظر به دومين شيوه است.

ظلم بر بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 3

3 _ فرعون و سپاهيانش ، از سرِ ستم و كينه توزى ، بنى اسرائيل را تعقيب كردند .

فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

ظلم برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 1

1_ يعقوب ( ع ) از ستم فرزندانش در حق خويش درگذشت و آنان را بخشود .

قال سوف أستغفر لكم ربى

ظلم بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 6

6 _ كمترين ستم از جانب خدا ، ستمى بزرگ است و وى منزه از آن مى باشد .

و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

با توجه به اينكه مراد از ظلام نبودن خدا، نفى كمترين ظلم از جانب اوست، به كارگيرى صيغه مبالغه

مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه حتى كوچكترين ستم از ناحيه خدا ستمى بزرگ محسوب مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 10

10 - شرك ، ظلمى بس بزرگ است .

إنّ الشرك لظلم عظيم

ظلم بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 14،15

14 - ستمكارى ، عادت و رويه بنى اسرائيل

و أنتم ظلمون

برداشت فوق، بر اين اساس است كه: جمله {و أنتم ظالمون} جمله اى معترضه باشد نه حاليه; يعنى، شما مردمى ستم پيشه هستيد و گوساله پرستى نمودى از آن مى باشد.

15 - گوساله پرستى بنى اسرائيل از جمله ستمكارى هاى آنان بود .

ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 1،2

1 - قوم موسى با گوساله پرستى ، بر خويشتن ستم كرده و مستحق كيفر شدند .

يقوم إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل

2 - موسى ( ع ) با بيان ستمكارى قومش ، به آنان فرمان داد تا روى به درگاه خدا آورده ، توبه كنند .

و إذ قال موسى لقومه . .. فتوبوا إلى بارئكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 12،17

12 - قوم موسى با بهره گيرى حرام از { منّ } و { سلوى } مرتكب گناه شده ، بر خود ستم كردند . *

كلوا من طيبت ما رزقنكم و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جمله {و لكن كانوا .

..} دلالت بر آن دارد كه قوم موسى مرتكب حرام خوارى شدند. به نظر مى رسد از مصداقهاى حرام خوارى آنان - به قرينه وقوع جمله مذكور پس از بيان نزول منّ و سلوى - بهره گيرى حرام از منّ و سلوى، همانند تجاوز به سهم ديگران باشد.

17 - ناسپاسى قوم موسى و تمردشان از فرمان هاى خدا ، ستمى بود كه آنان بر خودشان روا داشتند .

و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 10

10 - ارتداد قوم موسى و گرايش آنان به گوساله پرستى ، از جمله ستم هاى آنان

ثم أتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 160 - 13

13 _ گوشت شتر ، گاو و گوسفند ، طيبات حرام شده بر بنى اسرائيل از سوى خداوند بخاطر ظلم آنان

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم

امام صادق(ع) درباره {طيبت} در آيه فوق فرمود: . .. يعنى لحوم الابل و البقر و الغنم ... .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 306، ح 9; نورالثقلين، ج 1، ص 572، ح 665.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 148 - 11

11 _ بنى اسرائيلِ زمان موسى بر اثر ارتداد و گرايش به گوساله پرستى از ستمكاران شدند .

اتخذوه و كانوا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 30

30 _ ناسپاسى قوم موسى و تمرد ايشان از فرمان هاى

خدا ، ستمى بود كه آنان بر خود روا داشتند .

و قطّعنهم . .. و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

ظلم به آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 14

14- تكذيب معجزات و آيات الهى ، ظلم به آنهاست .

كذّب بها الأوّلون . .. فظلموا بها

ظلم به اقوام صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 4

4_ نزول عذاب بر امت هاى درستكار ، ظلم به آنهاست .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم و أهلها مصلحون

كلمه {مصلح} هم به معناى اصلاح كننده خويش و هم به معناى اصلاح كننده ديگران است. برداشت فوق ، ناظر به معناى اول مى باشد.

ظلم به انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 20

20 - ظلم به بندگان ، جزء سنّت هاى خداوند نيست .

و ما كان اللّه ليظلمهم

ظلم به بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 1

1 _ بنى اسرائيل در مدت زمانى طولانى تحت سيطره فرعونيان به ضعف و ناتوانى كشانه شده بودند .

و أورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون

استعمال فعل مضارع همراه {كان} و أمثال آن دلالت بر استمرار آن فعل در گذشته دارد. بنابراين {كانوا يستضعفون} مى رساند كه استضعاف بنى اسرائيل به دست فرعونيان داراى سابقه طولانى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 2

2 _ بنى

اسرائيل در زمان بعثت موسى ( ع ) ، ساكن مصر و گرفتار ستم و آزار فرعونيان بودند .

فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

نهى شدن فرعون از عذاب و شكنجه بنى اسرائيل، بيانگر رنج و سختى آنان در مصر آن زمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 1

1 - انتقاد صريح موسى ( ع ) از فرعون به خاطر به بردگى كشاندن بنى اسرائيل

و تلك نعمة . .. أن عبّدتّ بنى إسرءيل

جمله {و تلك نعمة. ..} استفهامى و به تقدير {أوَتلك...} است. {أن عبّدتّ} مى تواند عطف بيان براى اسم اشاره {تلك} و يا منصوب به نزع خافض (لام تعليل) و به تقدير {لأن عبّدتّ} باشد. {تعبيد} (مصدر {عبّدتّ}) به معناى برده و بنده [خود] ساختن است; يعنى، آيا اين كه فرزندان اسرائيل را بنده خود ساخته اى، اين نعمتى است كه منّت آن را بر من مى نهى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 76 - 3

3 - رفتار ظالمانه و تجاوزكارانه قارون عليه بنى اسرائيل ، على رغم پيوند نژادى وى با آنان

إنّ ق_رون كان من قوم موسى فبغى عليهم

ظلم به بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 89 - 5

5_ يوسف ( ع ) جهل و نادانى برادرانش را منشأ ستم آنان به وى و بنيامين دانست .

هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه إذ أنتم ج_هلون

ظلم به پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7

- 129 - 1

1 _ قوم موسى مورد ستم نظام فرعونى قبل از بعثت وى و پس از آن

قالوا أوذينا من قبل أن تأتينا و من بعد ما جئتنا

مراد از اتيان و مجىء {تأتينا} و {جئتنا} بعثت موسى(ع) به پيامبرى است و بيان آن به دو تعبير مى تواند به جهت تفنن در عبارت باشد.

ظلم به پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 11

11 - نوح ( ع ) و يارانش ، گرفتار ظلم و بيدادگرى قوم خويش

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

ظلم به جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 9

9 _ شكستن حرمت ماه هاى حرام ( پرداختن به جنگ در آن ) ، ظلم به خويش و جامعه بشرى است .

فلا تظلموا فيهن أنفسكم

ظلم به جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 2

2 _ تلاش دشمنان اسلام براى تجاوز به حريم جامعه اسلامى در صدر اسلام

اذ همّ قوم ان يبسطوا اليكم ايديهم

ظلم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 17

17- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله عزّوجلّ : { لن ندعوا من دونه إل_هاً لقد قلنا إذاً شططاً } يعنى : جوراً على اللّه إنْ قلنا إنّ له شريكاً ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا {لن ندعوا من دونه إل_هاً لقد قلنا إذاً شططاً} روايت شده: مقصود آيه، اين است

كه اگر بگوييم براى او شريكى هست، ستم بر خدا است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 10

10- افترا بستن بر خداوند ، بزرگ ترين ظلم ها است .

فمن أظلم ممّن افترى على اللّه كذبًا

ظلم به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 1،3

1 - قوم موسى با گوساله پرستى ، بر خويشتن ستم كرده و مستحق كيفر شدند .

يقوم إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل

3 - آدمى ، با شرك ورزى و پرستش غير خدا به خود ستم مى كند .

إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 12،17،19

12 - قوم موسى با بهره گيرى حرام از { منّ } و { سلوى } مرتكب گناه شده ، بر خود ستم كردند . *

كلوا من طيبت ما رزقنكم و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جمله {و لكن كانوا . ..} دلالت بر آن دارد كه قوم موسى مرتكب حرام خوارى شدند. به نظر مى رسد از مصداقهاى حرام خوارى آنان - به قرينه وقوع جمله مذكور پس از بيان نزول منّ و سلوى - بهره گيرى حرام از منّ و سلوى، همانند تجاوز به سهم ديگران باشد.

17 - ناسپاسى قوم موسى و تمردشان از فرمان هاى خدا ، ستمى بود كه آنان بر خودشان روا داشتند .

و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

19 - تخلف از فرمان هاى خدا و ناسپاسى در برابر نعمت هاى او ، ظلمى است

از ناحيه انسان به خويشتن

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 10

10 - ارتداد قوم موسى و گرايش آنان به گوساله پرستى ، از جمله ستم هاى آنان

ثم أتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 2،3

2 _ خطا و لغزش آدم و حوا ستمى بود كه آنان بر خويشتن روا داشتند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

3 _ گناه و عصيان، ظلمى است از ناحيه انسان به خويشتن.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 30،31

30 _ ناسپاسى قوم موسى و تمرد ايشان از فرمان هاى خدا ، ستمى بود كه آنان بر خود روا داشتند .

و قطّعنهم . .. و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

31 _ تخلف از فرمان خدا و ناسپاسى در برابر نعمت هاى او ، ظلمى است از ناحيه انسان به خويشتن

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 177 - 2،5

2 _ كفرپيشگان با تكذيب آيات الهى همواره بر خويش ستم مى كنند .

و أنفسهم كانوا يظلمون

5 _ كسانى كه با تكذيب آيات الهى بر خود ستم مى كنند ، حالتى شوم و ناهنجار دارند .

ساء مثلا القوم الذين . .. أنفسهم كانوا يظلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {أنفسهم كانوا يظلمون} عطف بر {كذبوا بأيتنا} باشد ; يعنى: {ساء مثلا القوم الذين أنفسهم كانوا يظلمون}.

قابل ذكر است كه در برداشتهاى گذش__ته جم___له {أنفسهم كانوا يظلمون} عطف بر جمله {ساء مثلا ... } گرفته شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 9

9 _ شكستن حرمت ماه هاى حرام ( پرداختن به جنگ در آن ) ، ظلم به خويش و جامعه بشرى است .

فلا تظلموا فيهن أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 18

18 _ كفرورزى و انكار دلايل روشن انبيا ، ظلم انسان به خويش و پيامد آن دامنگير خود اوست .

أتتهم رسلهم بالبيّنت فما كان اللّه ليظلمهم و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 13

13 _ از زيد بن اسلم نقل شده كه رسول خدا ( ص ) فرمود : { لا يؤخر اللّه عقوبة البغى فان اللّه قال : { إنما بغيكم على أنفسكم } ;

خداوند، كيفر ستم را به تأخير نمى اندازد ; زيرا خدا فرمود: همانا ستم شما بر خود شماست}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 3،4،5

3_ شركورزى ، انكار پيامبران و ارتكاب گناه ، ستمهايى است كه مشركان ، كافران و گنه كاران در حقِ خود روا مى دارند .

و ل_كن ظلموا أنفسهم

مقصود از ظلم به نفس _ كه جمله {ظلموا أنفسهم} گوياى آن است _ هم گناهان و هم آثار و تبعات آن مى باشد. برداشت فوق ناظر به لِحاظ نخست است.

4_ گرفتارى كافران ، مشركان و

گنه كاران به عذاب هاى الهى ، ستم و كيفرى است كه آنان خود براى خويشتن فراهم مى كنند .

و ل_كن ظلموا أنفسهم

چنان چه گذشت، مقصود از {ظلم به نفس} گناهان و نيز آثار و تبعات گناهان مى باشد; برداشت فوق ناظر به دومين لحاظ است. بنابراين {ظلموا أنفسهم...}; يعنى، نزول عذاب بر كافران _ كه از آثار و تبعات گناهانشان است _ ستمى بود كه آنان بر خود روا داشتند.

5_ اقوام هلاك شده گذشته : قوم نوح ، عاديان ، ثموديان ، قوم شعيب و لوط و فرعونيان ، با شركورزى و انكارِ رسالت پيامبران ، بر خويش ستم كردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

مراد از ضمير {هم} و مانند آن در آيه مورد بحث ، اقوامى است كه سرگذشت آنان در سوره هود بيان شده است; يعنى: قوم نوح ، عادو . ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 14،17،18

14- انسان به خويشتن ستمكار و در برابر نعمت و احسان ، بسيار ناسپاس است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

مقصود از {ظلوم} بودن انسان، به قرينه بيان نعمتها و داده هاى الهى به وى، ظلم به خويشتن است.

17- كفران و ناسپاسى نعمت هاى الهى ، ظلم به خويشتن است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

18- سرشت انسان با نوعى از ظلم به خويشتن و ناسپاسى عجين است .

إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 1،2،3،4،12

1- كافران ، كسانى اند كه

با كفر خود ، به خويش ستم مى كنند .

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم

{الذين} صفت {الكافرين} و {ظالمى} حال براى آن است. مراد از {ظالمى أنفسهم} به قرينه لفظ {الكافرين} ظلم كنندگان به خود با انتخاب كفر است.

2- كافرانى كه با حالت ظلم به نفس ( كفر ) از دنيا بروند ، در قيامت گرفتار خوارى و ذلت خواهند شد .

إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم

3- كفر ، ظلم به نفس است .

الك_فرين . الذين ... ظالمى أنفسهم

4- شرك ، ظلم به نفس است .

و يقول أين شركاءى . .. الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم

12- كسانى كه با ارتكاب اعمال زشت در دنيا به خود ستم كرده اند ، در قيامت منكر آن اعمال مى شوند .

الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم . .. ما كنّا نعمل من سوء

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه مراد از {ظالمى أنفسهم} _ به قرينه {ما كنّا نعمل من سوء} (ما مرتكب عمل زشت نمى شديم) _ اعمال ناپسند و زشتى باشد كه مرتكبان آنها، آن را از خود نفى مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 29 - 12

12- كافران ظالم به نفس خويش ، متكبرند .

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... فلبئس مثوى المتكبّرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 4

4- تقواپيشگان ، به هنگام قبض روح از هرگونه ظلم به نفس به دورند .

المتّقين . .. الذين تتوفّ_هم المل_ئكة طيّبين

به قرينه مقابله با آيه {الكافرين

. الذين تتوفّيهم الملائكة ظالمى أنفسهم} احتمال دارد مراد از طيب (پاكى) به دور بودن از ظلم به نفس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 8،9،10

8- كافران ، با انكار حقانيت كتاب هاى آسمانى ، به خود ستم كردند .

و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

9- كفر به وحى و كتاب هاى آسمانى ، ظلم به خويش است .

هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم المل_ئكة أو يأتى أمر ربّك كذلك فعل الذين من قبلهم و ما

10- ظلمى كه به كافران از ناحيه ايستادگى در برابر كتاب هاى آسمانى شده است ، از ناحيه خداوند نبوده و از سوى خود آنان بوده است .

و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 12

12- ارتكاب اعمال زشت و به استهزا گرفتن وعده عذاب الهى ، ظلم به نفس است .

و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 3

3- هر نوع عمل زشت و ناشايست ، ظلم به خويشتن است .

و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . .. للذين عملوا السوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 2،3

2- خودبرتربينى و تحقير ديگران ، ظلم بر خويشتن است .

أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا . .. و دخل جنّته و هو ظالم لنفسه

3- فريفتگى به

جلوه هاى مادّى دنيا ، ستم انسان بر خويش است .

أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا . .. و هو ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 5

5- از ياد بردن اَعمال و دستاورد هاى ناروا و به فراموشى سپردن گناهان گذشته خود ، بزرگ ترين ستم انسان بر خويش است .

و يج_دل . .. و من أظلم ... و نسى ما قدّمت يداه

{نسى ما قدّمت يداه} يعنى: {فراموش كرد كردار پيشين خود را. }. مقصود از {ما} _ به قرينه آيه قبل _ جدال به باطل در برابر حق و استهزاى آيات الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 18

18- در ديدگاه يونس ( ع ) ، خروج از ميان قوم خود بدون اذن الهى ، ظلمى به خويش بود .

إذ ذهب مغ_ضبًا . .. إنّى كنت من الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 3

3- نقش تهليل و تسبيح خدا و اقرار به ظلم به خويشتن ، در استجابت دعا و رهايى از غم ها

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين . فاستجبنا له و ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 17

17 - { عن75 أبى الصباح الكنانى قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : و من يرد فيه بالحاد بظلم نذقه من عذاب أليم } فقال : كلّ ظلم يظلمه

الرجل نفسه بمكّة من سرقه أو ظلم أحد أو شىء من الظلم فإنّى أراه ألحاداً ;

ابى الصباح كنانى گفت: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و من يرد فيه بالحاد بظلم نذقه من عذاب أليم} سؤال كردم فرمود: هر ظلمى كه شخص در مكّه بر خويش كند; خواه دزدى باشد، يا ستم به ديگرى و يا هرگونه ستمى، من آن را الحاد و انحراف مى بينم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 11

11 - شرك و پيمودن راه باطل ، ستم بر خويش است .

وجدتها و قومها يسجدون للشمس . .. قالت ربّ إنّى ظلمت نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 1،3

1 - قتل مرد قبطى ، ظلم موسى ( ع ) به خود و باعث به خطر افتادن جان او از سوى فرعونيان

فوكزه موسى فقضى عليه . .. قال ربّ إنّى ظلمت نفسى

موسى(ع) در پيشگاه پروردگار اعتراف كرد كه مرتكب خطاى بزرگى شده و با كشتن مرد قبطى، در معرض خطرى جدى قرار گرفته است.

3 - ارتكاب هر عمل خطا و ناپسند ، ظلم به خويشتن است .

قال ربّ إنّى ظلمت نفسى فاغفرلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 14،16،19

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود ، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم

يظلمون

16 - آلوده شدن به گناه ، ستم به خويش است .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

19 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، با آلودگى مداومِ به گناه ، همواره به خود ، ستم روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 22،28

22 - انجام دادن عملى كه منجر به گرفتار شدن در عذاب الهى شود ، ستم بر خويش است .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانواأنفسهم يظلمون

28 - انكار و تكذيب پيامبران و دلايل شان ، ستم به خويشتن است .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 3،4

3 - سباييان ، نعمت امنيت راه ها و نزديكى منزل گاه هاى سفر را كفران نموده و به خويش ستم روا داشتند .

فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفارنا و ظلموا أنفسهم

4 - برنتابيدن وفور نعمت و امنيت و آسايش ، ستم بر خويش است .

و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا فيها قرًى ظ_هرة . ..سيروا فيها ... ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 10

10 - تمسّك به قرآن و پيروى از رهنمود هاى آن ، به خير و صلاح جامعه و ترك آن ظلم به خويشتن است .

ثمّ أورثنا الكت_ب . .. فمنهم ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 16

16 - بهره نبردن از عمر و فرصت هاى مناسب ، در جهت دين دارى و در سايه تعاليم آسمانى ، ظلم به خويشتن است .

و الذين كفروا . .. أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير فذوقوا فم

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه خداوند كسانى را كه به قرآن و كتاب هاى آسمانى ايمان نياورده اند و از انذار پيامبران پند نگرفته و به دعوت آنان پاسخ مثبت نداده اند، با عنوان ظالم ياد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 2،5

2 - از نسل ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام ) ، برخى نيكوكار و برخى ظالم به خويشتن گشتند .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

5 - كفر و شرك ، ظلم به خويشتن است .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

تعبير {ظالم به نفس} درباره كافران و مشركان، رساننده مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 9

9 - ناتوانى انسان ها در دنيا ، از دفع عذاب الهى و پيامد هاى هلاكت بار ستم خويش

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا و ما هم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 5

5 - گناه ، جنايتى عليه خود و تعدى به جان خويشتن است .

قل ي_عبادى الذين أسرفوا على أنفسهم

برداشت بالا از تعبير {أنفسهم} به همراه {على} به دست مى آيد. از اين

رو بسيارى از مفسران عبارت {أسرفوا على أنفسهم} را به {جنوا عليها} معناكردند (روح المعانى آلوسى و الكشاف زمخشرى).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 9 - 3

3 - اعتقاد انسان به ولايت غيرخدا ، ظلم و ستم بر خويشتن

و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير . أم اتّخذوا من دونه أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 3

3 - خدافراموشى و روى گرداندن از ياد او ، ظلم و ستم آدمى بر خويشتن است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. إذ ظلمتم

از ارتباط آيه شريفه با جمله {و من يعش عن ذكر الرحمان. ..} استفاده مى شود كه اعراض از ياد خدا، ظلم بر خويشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 7

7 - نافرمانى در برابر دعوت پيامبران و روى آورى به شرك ، ظلم آدمى به خويشتن

فاتّقوا اللّه و أطيعون . .. فاعبدوه ... فويل للذين ظلموا من عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 16 - 7

7 - عذاب دوزخ ، ستمى از سوى كافران به خويش و نه از جانب خداوند

إنّما تجزون ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 18

18 - رعايت نكردن احكام و حدود الهى درباره طلاق از سوى همسران ، ظلم به نفس و زيان رساندن به خويشتن است .

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. و من يتعدّ

حدود اللّه فقد ظلم نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 29 - 4،5

4 - اعتراف باغداران يمنى ، به ستمكار بودن خويش بر اثر بخل ورزى و محروم ساختن بينوايان

إنّا كنّا ظ_لمين

5 - نپرداختن سهم بينوايان از امولال خود ، ظلم به خويشتن است .

إنّا كنّا ظ_لمين

ظلم به خويش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 5

5 _ گناه ، ستم بر خويشتن است .

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه

ظلم به دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 9

9 _ بى عدالتى حتى در مورد دشمنان ، ناپسند و حرام است .

و لايجر منكم شنئان قوم على الا تعدلوا

ظلم به زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 39

39 _ توجه به علوّ و عظمت خداوند ، زمينه پرهيز مردان از ستم بر همسران خويش

فلا تبغوا . .. انّ اللّه كان عليّاً كبيراً

ظلم به زنان مؤمن صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 11

11 - كافران صدراسلام ، مردمى سنگدل بودند كه حتى بر زنان مؤمن نيز رحم نكردند .

فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت

ظلم به شريك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 4

4 - رواج ستم و تجاوز به حق ، در ميان بسيارى از شريكان در عصر داوود (

ع )

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى بعضهم على بعض

ظلم به صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 5

5_ ستم به انسان ها و به هلاكت رساندن جوامع درستكار ، ناسازگار با مقام ربوبيت خدا و مدبر بودن اوست .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم و أهلها مصلحون

برداشت فوق از {رب} _ كه به معناى مدبر و مربى است - استفاده مى شود.

ظلم به فقراى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 15

15_ ظلم و ستم سران و اشراف قوم نوح به محرومان و مستضعفان آن قوم

لاأقول للذين تزدرى أعينكم . .. إنى إذًا لمن الظ_لمين

جمله {إنى إذًا لمن الظالمين} تعريضى است به سران و اشراف قوم نوح كه شما با اين پندار _ كه محرومان شايسته خير نيستند _ در حق آنان ستم مى كنيد.

ظلم به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 4

4- برپايى جلسات سرّى و گفتوگو هاى مشورتى ، از سوى مشركان ستمگر عليه پيامبر ( ص )

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 2

2- دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در قبال ستم مشركان و ناگزيرى آن حضرت به ترك سرزمين خويش

و كأيّن من قرية هى أشدّ قوّة من قريتك الّتى أخرجتك أهلكن_هم

يادآورى خداوند به فرجام هلاكت بار مشركان، در حقيقت مرهمى بر آلام پيامبر(ص) از ستم مشركان است.

ظلم به مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 19

19 _ گرفتن مال مردم به زور ، همراه با زدن آنان _ در كشور اسلامى ، _ محاربه با خدا و رسول است .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه

از امام صادق(ع) درباره كسانى كه در كشور اسلامى با زدن مردم به غارت اموالشان بپردازند، روايت شده: هولاء من اهل هذه الاية {انما جزؤا الذين . .. }

_______________________________

كافى، ج 7، ص 245، ح 2; تفسير برهان، ج 1، ص 465، ح 3.

ظلم به مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 3

3- مسلمانان در مكه ، مورد ظلم و ستم مشركان بودند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 4

4 - مسلمانان صدراسلام ، مورد ستم و تهاجم مستمر و پى درپى دشمنان كافر

أُذن للذين يق_تلون بأنّهم ظلموا

به كارگيرى فعل مضارع (يقاتلون) نشان مى دهد كه مسلمانان صدراسلام، به طور مستمر و پياپى، مورد تهاجم و تجاوز قرار مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 7

7 - ناگزيرى مسلمانان به ترك اموال و خانه هاى خويش و اقدام به هجرت و رهايى از ستم مشركان

أُخرجوا من دي_رهم و أمولهم

از ماده {إخراج} و نيز مجهول آمدن فعل {أُخرجوا}، اضطرار و ناگزيرى استفاده مى شود.

ظلم به مظلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل

عمران - 3 - 182 - 12

12 _ مجازات نكردن ستمگران ، ظلم بر ستمديدگان است .

ذوقوا عذاب الحريق . .. ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

برداشت فوق مبتنى است بر احتمال اوّل (عطف {انّ اللّه . .. } بر {ما قدّمت})، است.

ظلم به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 3

3 _ گرفتار نشدن كفرپيشگان به عذاب الهى ، ستمى است از جانب خدا بر بندگان مؤمن

ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {أن اللّه . .. } عطف بر {ما قدمت} و بيانگر علتى ديگر براى گرفتار سازى كافران به عذاب حريق باشد. بر اين اساس مفهوم آيه چنين مى شود: اگر خدا كفرپيشگان را عذاب نكند ستم كرده است. و چون عذاب نكردن آنان ستمى به خود آنان محسوب نمى شود، بايد گفت اين ستم نسبت به بندگان مؤمن است.

ظلم به نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 6،7،8

6 _ رجوع مرد به زن مُطلّقه با قصد آزار ، ظلم به خويشتن است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً لتعتدوا و من يفعل ذلك فقد ظلم نفسه

7 _ تعدّى از حدود الهى ، ظلم به خويشتن است .

لتعتدوا و من يفعل ذلك فقد ظلم نفسه

8 _ ظلم به ديگران ، ظلم به خويشتن است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً لتعتدوا و من يفعل ذلك فقد ظلم نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2

- 254 - 17

17 _ محروميّت از بهره هاى اخروى ، تاوان ستمى است كه ترك كنندگان انفاق ، خود بر خويشتن روا داشته اند .

انفقوا ممّا رزقناكم من قبل . .. و الكافرون هم الظّالمون

خداوند با بيان اينكه در قيامت تجارتى نيست، در واقع به ترك كنندگان انفاق هشدار مى دهد كه از مواهب آخرت بى نصيبند كه در نتيجه بر خود ستم كرده و به مقتضاى حصر در جمله {و الكافرون . .. }، اين ستمكارى را از ناحيه خود آنان شمرده است، نه از ناحيه خداوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 117 - 6،8،9

6 _ كفر آدمى ، ظلم به خويشتن

انّ الذين كفروا حرث قوم ظلموا انفسهم . .. و ما ظلمهم اللّه و لكن انفسهم يظلمون

8 _ انگيزه قرار دادن دنيا در انفاق ، ستمى است بر خويشتن . *

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا كمثل ريح فيها صرّ اصابت حرث قوم ظلموا انفسهم

9 _ خداوند به اهل كفر ستمى روا ندارد ، بلكه آنها ، خود بر خويشتن ستم روا مى دارند .

و ما ظلمهم اللّه و لكن انفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 6،7

6 _ مراجعه به طاغوت و دادگاه هاى ناصالح براى داورى ، ستم به خويشتن است .

يريدون ان يتحاكموا . .. و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم

7 _ سرپيچى از فرامين پيامبر ( ص ) ، گناه ، نفاق و ستم بر خويشتن است .

و ما ارسلنا من رسول الّا ليطاع باذن اللّه

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم

مراد از ظلم در {اذ ظلموا} به قرينه {ليطاع}، مخالفت با رسول خدا (ص) است و با توجّه به آيات قبل كه اعراض كنندگان از رسول (ص) را منافق شمرده، مى توان گفت هر گونه مخالفتى با رسول خدا (ص) و اعراض از او، نوعى نفاق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 5،14

5 _ ماندن در سيطره مشركان و كافران و ترك هجرت ، ظلم به نفس است .

انّ الّذين توفّيهم الملئكة ظالمى انفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنّا مستضعفين فى ال

بنابر اينكه توبيخ ملائكه بر اصل هجرت نكردن باشد، نه اينكه ترك هجرت باعث عمل نكردن به تكاليف الهى مى شده است.

14 _ عمل نكردن به تكاليف الهى ، ستم به خويشتن است .

انّ الّذين توفّيهم الملئكة ظالمى انفسهم . .. قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاج

بنابر اينكه توبيخ ملائكه از ترك كنندگان هجرت، براى اين باشد كه چرا با ماندن در محيط كفر تكاليف الهى را ترك كرده ايد، نه اينكه سرزنش آنان به جهت خصوص ترك هجرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 10

10 _ ناآگاهى از معارف دينى با وجود امكان يادگيرى آن ، گناه و ستم بر خويشتن است .

ظالمى انفسهم . .. قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها .. الّا المستضعفين

ظلم به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 11

11 - نوح ( ع ) و يارانش ،

گرفتار ظلم و بيدادگرى قوم خويش

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

ظلم به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 89 - 5،11

5_ يوسف ( ع ) جهل و نادانى برادرانش را منشأ ستم آنان به وى و بنيامين دانست .

هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه إذ أنتم ج_هلون

11_ ذلت و مسكنت برادران يوسف در برابر وى ، نتيجه و پيامد ستم هاى آنان به او بود .

تصدق علينا . .. هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه

از اينكه يوسف(ع) در پاسخ اظهارات ذلت آميز برادرانش يادآور ستمهاى آنان به وى مى شود ، مى توان دريافت كه يوسف(ع) درصدد است به اين نكته اشاره كند كه ذلت امروز برادرانش در مقابل وى ، نتيجه ستم ديروز آنان در حق اوست.

ظلم بى عفتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 29

29_ ارتكاب زنا و شكستن حريم عفاف ، ستم كارى است .

قال معاذ الله . .. إنه لايفلح الظ_لمون

مفاد {معاذ الله} اين است كه ارتكاب فحشا گناه است و مفهوم {إنه ربى . ..} اين است كه ارتكاب گناه و فحشا، ناسپاسى در برابر خدا و قدرناشناسى اوست. از آن رو كه {إنه لايفلح الظالمون} تعليل براى اين مفاهيم است، معلوم مى شود ارتكاب فحشا و نيز ناسپاسى خدا با ارتكاب گناه، از مصداقهاى ظلم مى باشد.

ظلم بيماردلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 53 - 4

4 - بيمار دلان و افراد سنگ دل ،

مردمانى ظالم و بى دادگر

للذين فى قلوبهم مرض و القاسية قلوبهم و إنّ الظ_لمين لفى شقاق بعيد

مراد از {ستمگران} افراد بيمار دل و قسى القلب است و {شقاق} به معناى مخالفت و ستيزه جويى مى باشد. {بعيد} صفت {شقاق} و به معناى دور و دراز است; يعنى، اين گروه ستمگر، در ستيزجويى دور و درازى با حق هستند; مقصود اين كه فاصله ميان آنها و حق، چنان زياد است كه نبايد هيچ گونه اميدى به دست برداشتن آنها از مخالفت و ستيزه جويى با آن داشت. در واقع، اين توصيه اى است به پيامبر(ص) كه از آنها قطع اميد كند و به ايمان آوردن آنان دل نبندد.

ظلم پادشاه قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 7،8

7- در زمان وقوع داستان موسى و خضر ( ع ) ، حكومتى ستم گر و غاصب وجود داشته است .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

{وراء} به هر مكان مستور و پوشيده اى گر چه روبه رو باشد، اطلاق مى گردد. (قاموس) بنابراين، سلطان غاصب، يا پشت سر مساكين و در تعقيب كشتى داران بوده است و يا در پيش روى آنان بوده آن ها در مسير خود با او برخورد مى كردند.

8- مقارن با وقوع داستان موسى و خضر ( ع ) ، پادشاهى ، كلّيه كشتى هاى سالم را در آن منطقه ، مصادره مى كرد .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

مراد از {كلّ سفينة} _ به قرينه {أن أعيبها} {كلّ سفينة صالحة} بوده است.

ظلم پيروان شيطان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 29

29- پيروان شيطان و گزينش كنندگان ولايت او ، ظالم اند .

بئس للظ_لمين بدلاً

ظلم پيروى از شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 24

24- اطاعت از شيطان عملى ظالمانه است .

بما أشركتمون من قبل إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

ظلم پيروى از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 7

7- پيروى از تمايلات ظالم ، خود ستمگرى است .

و لاتتّبع أهواء . .. و إنّ الظ_لمين بعضهم أولياء بعض

با توجه به اين كه تعبير {ظالم} در اين آيه، منطبق بر كسى است كه خواهش جاهلانه عناصر غير الهى را پذيرفته است، ظالم بودن پيروى كننده و پيروى شونده استفاده مى شود.

ظلم تبليغ باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 14

14 - ترويج باطل و مبارزه با دين در قالب شعر ، ظلم بوده و داراى عقوبتى سخت است .

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون

ظلم تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 3

3 _ تصرف نامشروع و باطل در اموال ديگران ، تجاوز و ظلم است .

و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً

بنابر اينكه {عدواناً و ظلماً} قيد توضيحى باشد.

ظلم تحريف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 -

6

6 - تغيير و تبديل اوامر خداوند ، ظلم و در پى دارنده عذاب الهى است .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء

مراد از {الذين ظلموا} در جمله فوق، كسانى هستند كه به جاى گفتن {حطة} (خدايا! آمرزش گناهان را از تو خواهانيم) سخنى ديگر بر زبان جارى ساختند.

ظلم تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 8

8 _ بدعت و تحريف حقايق دينى ظلم است .

فبدل الذين ظلموا منهم قولا غير الذى قيل لهم فأرسلنا . .. بما كانوا يظلمون

از مصاديق {ما كانوا يظلمون} تبديل و تحريف سخنى است كه خداوند به بنى اسرائيل آموخت تا به هنگام ورود به بيت المقدس آن را به زبان جارى كنند (قولوا حطة). خداوند آن تبديل و تحريف را ظلم شمرده است. بنابراين تحريف و تبديل سخنان الهى كه همان حقايق دينى است، از مصاديق ظلم مى باشد.

ظلم تخريب مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 5

5 - كسانى كه در پى تخريب مساجد برآيند از ستمكارترين مردمند .

و من أظلم ممن . .. سعى فى خرابها

ظلم تخفيف كيفر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 29 - 7

7- تغيير حكم و تخفيف كيفر بايسته ظالمان ، ظلمى به ديگران و دور از ساحت خدا *

ما يبدّل القول لدىّ و ما أنا بظلّ_م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه {و ما أنا بظلاّم. ..} تعليل {ما يبدّل...} باشد; يعنى، چون تبديل حكم و تخفيف مجازات به

حق مجرمان، موجب ظلم به بندگان صالح و ستمديده مى شود، در نظام الهى _ چون ظلمى نيست _ تبديل قول هم نخواهد بود.

ظلم تخلفات اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 9

9_ شركورزى ، انكار رسالت پيامبران و رعايت نكردن عدل و انصاف در مبادلات ، ستمگرى است .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

ظلم ترك تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 4

4 _ سنگدلى و تضرع نكردن به درگاه خداوند، حتى در دشواريها، ظلم است.

فلولا . .. تضرعوا و لكن قست قلوبهم ... فقطع دابر القوم الذين ظلموا

در آيه شريفه هدف از آمدن سختيها را تضرع و روى آوردن به خدا دانسته، و به دنبال آن گروهى را معرفى كرده كه حتى در شدت و سختى منفعل نمى شوند، و سرانجام از اين گروه با عنوان {ظالمان} ياد كرده است، بنابراين سنگدلى و تضرع نكردن آنان ظلم است.

ظلم ترك هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 5

5 _ ماندن در سيطره مشركان و كافران و ترك هجرت ، ظلم به نفس است .

انّ الّذين توفّيهم الملئكة ظالمى انفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنّا مستضعفين فى ال

بنابر اينكه توبيخ ملائكه بر اصل هجرت نكردن باشد، نه اينكه ترك هجرت باعث عمل نكردن به تكاليف الهى مى شده است.

ظلم تكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 2

2 - افزون طلبى و تصاحب

مال ديگران ، ظلم است .

قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك إلى نعاجه

ظلم تكذيب آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 2،3

2 _ تكذيب كنندگان آيات خداوند، ستمگرترين مردم هستند.

و من أظلم ممن . .. أو كذب بايته

3 _ افتراى به خداوند و تكذيب آيات الهى، بزرگترين ظلم است.

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 2

2 _ بدعت در دين الهى، همانند تكذيب آيات خداوند، بزرگترين ستم است.

فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا أو كذب بأيته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 177 - 2

2 _ كفرپيشگان با تكذيب آيات الهى همواره بر خويش ستم مى كنند .

و أنفسهم كانوا يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 7

7 _ تكذيب آيات و رسولان الهى ، ظلم است و تكذيب كنندگان ، مردمانى ظالم اند .

الذين كذّبوا بأي_تنا . .. كذّبوا الرسل ... و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا

مراد از {الظالمين} در آيه همان تكذيب كنندگان آيات و انبيا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 85 - 3

3 - تكذيب آيات الهى بدون ارائه دليل علمى ، ظلمى نابخشودنى و غيرقابل اعتذار

أكذّبتم ب_اي_تى و لم تحيطوا بها علمًا . .. و وقع القول عليهم بما ظلموا

برداشت ياد شده با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل به

دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 5 - 7

7 - تكذيب آيات الهى ، ظلم است .

الذين كذّبوا ب_اي_ت اللّه و اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

ظلم تكذيب انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 18

18 _ كفرورزى و انكار دلايل روشن انبيا ، ظلم انسان به خويش و پيامد آن دامنگير خود اوست .

أتتهم رسلهم بالبيّنت فما كان اللّه ليظلمهم و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 13

13_ پرستش غير خدا ، انكار رسالت پيامبران و مخالفت با پيام هاى آنان ظلم است .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا

مقصود از {الذين ظلموا} همان مشركان و منكران رسالت نوح هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 5

5_ شركورزى و انكار رسالت پيامبران ، ستمگرى است .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

مقصود از {الذين ظلموا} مشركان و انكاركنندگان رسالت صالحند. تعبير كردن از آنان به ستمكاران ، اشاره اى است به برداشت فوق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 9

9_ شركورزى ، انكار رسالت پيامبران و رعايت نكردن عدل و انصاف در مبادلات ، ستمگرى است .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 3

3_ شركورزى ، انكار پيامبران و ارتكاب گناه ، ستمهايى است كه مشركان ، كافران و گنه

كاران در حقِ خود روا مى دارند .

و ل_كن ظلموا أنفسهم

مقصود از ظلم به نفس _ كه جمله {ظلموا أنفسهم} گوياى آن است _ هم گناهان و هم آثار و تبعات آن مى باشد. برداشت فوق ناظر به لِحاظ نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 17

17 - شرك ، حق ناپذيرى و تكذيب پيامبران ، ظلمى است هلاكت بار .

فقال الملؤا الذين كفروا . .. و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنّهم مغرقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 7

7 _ تكذيب آيات و رسولان الهى ، ظلم است و تكذيب كنندگان ، مردمانى ظالم اند .

الذين كذّبوا بأي_تنا . .. كذّبوا الرسل ... و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا

مراد از {الظالمين} در آيه همان تكذيب كنندگان آيات و انبيا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 15

15 - كفر و نپذيرفتن دعوت پيامبران ، ظلم است و كافران ظالم اند .

و الذين كفروا لهم نار جهنّم . .. فما للظ_لمين من نصير

ظلم تكذيب حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 68 - 2

2 - تكذيب حق ، بزرگ ترين ظلم ها است .

و من أظلم ممّن . .. أو كذّب بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 3

3 - دروغ پنداشتن و رد كردن سخن حق ( قرآن ) ، بدون تأمل و انديشه و

در آغاز دريافت آن ، بزرگ ترين ظلم است .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق إذ جاءه

{إذ} براى ظرف زمان ماضى است و گوياى آن است كه انكار و تكذيب قرآن، مقارن و همزمان با آمدن اين كتاب بود و هيچ فاصله اى ميان دريافت قرآن و تكذيب آن وجود نداشت. اين حقيقت مى رساند كه تكذيب كافران، بدون تأمل و تفكر و با شتاب بود.

ظلم تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 1

1 - دروغ بستن به خدا و تكذيب قرآن و دين حق ، بزرگ ترين نوع ظلم است .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق

مقصود از {صدق} قرآن و دين حق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 2

2 - شركورزيدن به خدا و انكار دين و پيامبر ( ص ) ، ظلم است .

و إنّ للذين ظلموا عذابًا

برداشت ياد شده از آن جا است كه عنوان {ظلموا} در آيه شريفه، بر منكران پيامبر و مشركان اطلاق شده است.

ظلم تكذيب قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 10

10- انكار معاد و ناديده گرفتن قدرت عظيم الهى در آفرينش جهان ، عملى ظالمانه است .

أو لم يروا . .. فأبى الظ_لمون إلاّ كفورًا

ظلم تكذيب قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 17 - 2

2 _ تكذيب قرآن و ساختگى خواندن آن _ على رغم

اعتقاد به الهى بودنش _ اوج بيدادگرى است .

فمن أظلم ممن . .. أو كذّب بأيته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 52 - 4

4 _ تكذيب و انكار قرآن ، ظلم و موجب مخلد شدن مكذبان و منكران در عذاب اخروى است .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به . .. ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 68 - 6

6 - تكذيب قرآن ، بزرگ ترين ظلم است .

و من أظلم ممّن . .. أو كذّب بالحقّ لمّا جاءه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 1

1 - دروغ بستن به خدا و تكذيب قرآن و دين حق ، بزرگ ترين نوع ظلم است .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق

مقصود از {صدق} قرآن و دين حق مى باشد.

ظلم تكذيب قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 45 - 6

6 _ منكران قيامت از زمره ستمكارانند و در قيامت از رحمت خدا محروم خواهند بود .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين ... و هم بالأخرة كفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 63 - 3

3 - انكار قيامت ، ظلم است و منكران قيامت ظالم اند .

أءنّك لمن المصدّقين . .. إنّا جعلن_ها فتنة للظ_لمين

آيه شريفه در سلسله آيات مربوط به منكران قيامت قرار دارد كه آنان را به رنج و عذاب تهديد مى

كند. تعبير كردن از آنها به خصوصيت ستم كار بودن، گوياى برداشت ياد شده است.

ظلم تكذيب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 17

17- تكذيب پيامبر ( ص ) و نسبت هاى ناروا ( جادوگرى و . . . ) به او ظلم است .

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا هل ه_ذا إلاّبشر. .. أفتأتون السحر و أنتم تبصرون

جمله {هل ه_ذا إلاّ بشر. .. أفتأتون السحر...} بدل براى {النجوى} است; يعنى، محتواى نجواى ستمگران اين بود كه نسبت سحر به پيامبر(ص) مى دادند. با توصيف اين افراد به {ظالمان}، نشانگر اين است كه نسبت ناروا به پيامبر(ص)، مصداق بارز ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 2

2 - شركورزيدن به خدا و انكار دين و پيامبر ( ص ) ، ظلم است .

و إنّ للذين ظلموا عذابًا

برداشت ياد شده از آن جا است كه عنوان {ظلموا} در آيه شريفه، بر منكران پيامبر و مشركان اطلاق شده است.

ظلم تكذيب معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 10

10- انكار معاد و ناديده گرفتن قدرت عظيم الهى در آفرينش جهان ، عملى ظالمانه است .

أو لم يروا . .. فأبى الظ_لمون إلاّ كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 22 - 3

3 - شرك و تكذيب معاد ظلم است و مشركان و تكذيب گران معاد ، ظالم اند .

ه_ذا يوم الفصل الذى كنتم به تكذّبون . احشروا الذين

ظلموا

برداشت ياد شده از ستم پيشه خواندن مشركان و تكذيب كنندگان معاد، به دست مى آيد.

ظلم تهمت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 7

7- نسبت دهندگان سحرزدگى به پيامبر ( ص ) ، مردمانى ستمكارند .

إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 9

9 _ هرگونه اتهام ناروا به پيامبر ( ص ) ( همچون سحر زدگى و . . . ) ظلم است و اتهام زنندگان ظالم اند .

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

ظلم جالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 19

19 _ جالوت ، زمامدار ستمگر عصر بنى اسرائيل پس از حضرت موسى ( ع )

لا طاقة لنا اليوم بجالوت

ظلم جنيان اغواگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 4

4 _ جنيان اغواگر و آدميان اغواشده، هر دو از ظالمانند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس . .. و كذلك نولى بعض الظلمين بعضها

ظلم جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 7

7 _ گرفتاران به آتش دوزخ ، داراى پيشينه ستمكارى در دنيا

ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 47 - 10

10 _ ستمگرى ، ويژگى مشترك همه دوزخيان است .

إذا

صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا لاتجعلنا مع القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 23 - 4

4 - ظلم ، مهم ترين مشخصه دوزخيان

احشروا الذين ظلموا. .. فاهدوهم إلى صرط الجحيم

توصيف مشركان دوزخى به ستم پيشگان، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 2

2- زورمدارى ، برترى جويى و اشرافى گرى در دنيا ، از ويژگى هاى عمده گنه كاران دوزخى

ذق إنّك أنت العزيز الكريم

تحقير، تمسخر و توبيخ شدن دوزخيان، با تعابير {العزيز} و {الكريم}، اشعار به اين نكته دارد كه تحقيرشوندگان، از جمله كسانى اند كه در دنيا براى خويش عزت و جايگاهى رفيع قائل بودند.

ظلم حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 82 - 11

11- كافران حق ناپذير ، ظالمند و از موهبت رحمت و شفابخشى قرآن ، تنها خسارت و زيان به ارمغان مى برند .

شفاء و رحمة للمؤمنين و لايزيد الظ_لمين إلاّ خسارًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {ظالمين} _ به قرينه مقابله با {مؤمنين} _ كافران باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 11

11- تنها شيوه حق ناپذيران ستم پيشه در برخورد با آيات الهى ، انكار آنهاست .

فأبى الظ_لمون إلاّ كفورًا

ظلم حق ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 17

17 - شرك ، حق ناپذيرى و تكذيب

پيامبران ، ظلمى است هلاكت بار .

فقال الملؤا الذين كفروا . .. و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنّهم مغرقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 10

10 - انكار بدون دليل حق ، ظلم و برخاسته از هواپرستى

فلمّا جاءهم الحقّ . .. قالوا سحران تظ_هرا ... إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

ظلم حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 2

2 _ خطا و لغزش آدم و حوا ستمى بود كه آنان بر خويشتن روا داشتند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

ظلم خودكشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 6

6 _ خودكشى ، تجاوز و ستمگرى است و موجب گرفتارى به عذاب دوزخ . *

و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك ... فسوف نُصليه ناراً

ظلم خوشگذران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 4

4- رفاه زدگان و خوشگذرانان جوامع ، ظالم و ستمگراند .

قرية كانت ظالمة . .. ما أُترفتم فيه ... إنّا كنّا ظ_لمين

ظلم دختركشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 5

5- نسبت دادن امور ناروا به خداوند و كشتن دختران ، عملى ظالمانه است .

كنتم تفترون . و يجعلون لله البن_ت سبح_نه ... أم يدسّه فى التراب ... و لو يؤاخذ ا

به قرينه سياق آيات _ كه درباره مشركان و عقايد باطل آنها درباره خداوند بود _ ممكن است مراد از {الناس} مشركان

باشد و {ال} در {الناس} عهد ذكرى باشد.

ظلم در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 8

8 _ شيوع كردار زشت، رفتار نكوهيده، ستمگرى، شرك و افترا بر خدا در ميان مردم جاهلى

قل من حرم زينة الله . .. إنما حرم ربى الفوحش ... و أن تقولوا على الله ما لا تعلم

مراد از حصر در جمله {انما حرم . .. } مى تواند حصر حقيقى باشد. يعنى اساس محرمات الهى منحصر در آن پنج امر ذكر شده است و ديگر محرمات به اين امور بازمى گردند. و نيز مى تواند مراد از آن، حصر قلب، كه از اقسام حصر اضافى است،$باشد. اين گونه حصر نظارت بر اعتقاد و روش مخاطب دارد و به هدف رد پندار و روش او و اثبات عكس آن ايراد مى شود. يعنى زينتها و روزيهايى كه شما تحريم كرده ايد و از آن پرهيز داريد، حلال است و فواحش و ... حرام است.

ظلم در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 4

4 - رواج ستم و تجاوز به حق ، در ميان بسيارى از شريكان در عصر داوود ( ع )

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى بعضهم على بعض

ظلم در قضاوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 7،17

7 _ يهود ، خائن به امانت ها و داورانى ستمگر

يقولون . .. هؤلاء اهدى من الذين امنوا ... اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل

جمله {ان تحكموا بالعدل}

مى تواند اشاره باشد به حكومت و قضاوت ناعادلانه يهود درباره مؤمنان ; آنگاه كه راه مشركان را به صواب نزديكتر معرفى كردند.

17 _ هشدار خداوند به خيانتكاران در امانت و ستمگران در قضاوت

انّ اللّه . .. انّ اللّه كان سميعاً بصيراً

ظلم در قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 9

9- تعرض به بت ها ، ظلمى بزرگ و گناهى نابخشودنى در پندار قوم بت پرست ابراهيم

قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا إنّه لمن الظ_لمين

ظالم و ستم پيشه به كسى گويند كه بارها به ستم دست بزند. بنابراين توصيف ابراهيم به ستمكار بودن از جانب بت پرستان _ در حالى كه او تنها يك بار به بت ها تعرض كرده بود _ گوياى اين نكته است كه تعرض به بت ها در نظر بت پرستان ظلمى بزرگ محسوب مى شد.

ظلم در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 12

12 _ در قيامت به حق هيچ كس ظلمى نخواهد شد .

و هم لا يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 9

9 _ در قيامت به كسى ستم نمى شود . ( نه از ثواب او كاسته و نه بر عقاب او افزوده مى گردد . )

توفّى كل نفس ما كسبت و هم لا يظلمون

ظلم دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 2

2 _ دزدى ، گناه و ستمكارى است .

فمن تاب من

بعد ظلمه

مراد از {ظلم} به قرينه آيه قبل، همان دزدى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 3

3_ سرقت ، نمونه اى بارز از ستم كارى است .

من وجد فى رحله فهو جزؤه كذلك نجزى الظ_لمين

مراد از {ظالمين} خصوص سرقت كنندگان مى باشد; زيرا بديهى است كه هر نوع ستمى كيفر ياد شده را نداشت. نام بردن از سارق به {ظالم} اشاره به اين معنا دارد كه سرقت ، نمونه اى بارز از ظلم و ستمگرى است.

ظلم دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 10

10- اقوام كافرى كه با تعاليم انبيا به مخالفت برخاستند ، مردمانى ستمگر بودند .

و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم . .. فأوحى إليهم ... لنهلكنّ الظ_لمين

ظلم دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 10

10- اقوام كافرى كه با تعاليم انبيا به مخالفت برخاستند ، مردمانى ستمگر بودند .

و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم . .. فأوحى إليهم ... لنهلكنّ الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 7

7 - دشمنان دين خدا و كتاب هاى آسمانى ، عناصرى هواپرست و ظالم

و من أضلّ ممّن اتّبع هويه . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

ظلم دشمنان كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 7

7 - دشمنان دين خدا و كتاب هاى آسمانى ، عناصرى هواپرست و ظالم

و

من أضلّ ممّن اتّبع هويه . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

ظلم دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 8

8 - دنيامدارى ، شرك ، بدعت در دين ، ظلم و سياه كارى است .

أم لهم شرك_ؤا . .. و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم

ظلم دين ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 14

14 - ترويج باطل و مبارزه با دين در قالب شعر ، ظلم بوده و داراى عقوبتى سخت است .

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون

ظلم راهزنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 9

9 - لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، عملى ظالمانه است .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

ظلم ربا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 10

10 _ رباخوارى ، ستمگرى است .

و ان تبتم فلكم رؤس اموالكم لا تظلمون

مفهوم جمله {فلكم رؤس اموالكم لا تظلمون} (آنگاه كه فقط اصل سرمايه را بگيريد، ستمكار نيستيد) اين است كه در صورت گرفتن ربا، ستمكار هستيد.

ظلم زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 29

29_ ارتكاب زنا و شكستن حريم عفاف ، ستم كارى است .

قال معاذ الله . .. إنه لايفلح الظ_لمون

مفاد {معاذ الله} اين است كه ارتكاب فحشا گناه است و

مفهوم {إنه ربى . ..} اين است كه ارتكاب گناه و فحشا، ناسپاسى در برابر خدا و قدرناشناسى اوست. از آن رو كه {إنه لايفلح الظالمون} تعليل براى اين مفاهيم است، معلوم مى شود ارتكاب فحشا و نيز ناسپاسى خدا با ارتكاب گناه، از مصداقهاى ظلم مى باشد.

ظلم سازش در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 19

19 - پيشوايان دين اسلام در صورت سازش كردن با پيروان ديگر اديان بر سر مسائل دينى ، از زمره ستگرانند .

و لئن اتبعت اهواءهم . .. إنك إذاً لمن الظلمين

ظلم ستيزى اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 10

10 - مبارزه پيامبران و اديان توحيدى با نظام طبقاتى و پديده استضعاف و استكبار در جامعه

و ي_قوم ما لى أدعوكم إلى النجوة . .. فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم

ظلم ستيزى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 8

8- اسلام ، آيين ظلم ستيز و تعاليم قرآن در جهت زدودن ظلم و سيه كارى از چهره جامعه است .

ما يأتيهم من ذكر من ربّهم محدث إلاّاستمعوه و هم يلعبون. .. و أسرّوا النجوى الذين

توطئه و مخالفت گروه ستم پيشه با پيامبر(ص) و قرآن، بيانگر اين نكته است كه اسلام در جهت زدودن ظلم از جامعه و قطع منافع ظالمانه طبقه استثمارگر است; وگرنه چه دليلى داشت كه تنها اين قشر به مخالفت با اسلام برخيزند.

ظلم ستيزى انبيا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 3

3 _ نجات ستمديدگان از بيدادگرى بيدادگران ، هدف خداوند از بعثت پيامبران در طول تاريخ

لما ظلموا و جاءتهم رسلهم بالبينت

ذكر جمله {جاءتهم رسلهم} بعد از {لما ظلموا} حكايت از اين حقيقت دارد كه بعثت پيامبران در پى گسترش ظلم و بيدادگرى و به منظور رهايى مظلومان از شرّ ظالمان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 11

11 _ بعثت پيامبران الهى ، در راستاى نجات مظلومان از ستم بيدادگران

كذلك كذب الذين من قبلهم فانظر كيف كان عقبة الظلمين

رويارويى بيدادگران با رسولان الهى در طول تاريخ، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 4

4 - پيام و رسالت پيامبران الهى ، ناسازگار با روحيه ظلم و جاه طلبى

و جحدوا بها و استيقنتها أنفسهم ظلمًا و علوًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 10

10 - مبارزه پيامبران و اديان توحيدى با نظام طبقاتى و پديده استضعاف و استكبار در جامعه

و ي_قوم ما لى أدعوكم إلى النجوة . .. فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم

ظلم ستيزى اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 12

12- اولياى خاص الهى ، درصدد ناكام ساختن حاكمان غاصب و حفظ حقوق محرومان بوده اند .

فأردت أن أعيبها و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

ظلم ستيزى حكومت دينى

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 9

9- پرداختن حكومت هاى الهى به مبارزه با ظلم و نيز تلاش براى سبك بار ساختن مقررات اجتماعى مؤمنان ، امرى لازم است .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه . .. و أمّا من ءامن ... سنقول له من أمرنا يسرًا

ظلم ستيزى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 6

6- حاكميّت ذوالقرنين ، در جهت ظلم زدايى و كفرستيزى بود .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 7

7- ذوالقرنين ، داراى روحيه توحيدى و انسان دوستى و ستيز با متجاوزان بود .

ما مكّنّى فيه ربّى خير فأعينونى بقوّة

ذوالقرنين، در عين پيشنهاد مردم براى دريافت كارمزد براى ساختن سدّ، از پذيرفتن آن امتناع كرده و با امكانات و قدرت خدادادى، در حمايت از آسيب پذيران، به ساختن سدّ مى پردازد. اين برخورد، بشان دهنده روحيات ذوالقرنين است.

ظلم ستيزى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 8

8- اسلام ، آيين ظلم ستيز و تعاليم قرآن در جهت زدودن ظلم و سيه كارى از چهره جامعه است .

ما يأتيهم من ذكر من ربّهم محدث إلاّاستمعوه و هم يلعبون. .. و أسرّوا النجوى الذين

توطئه و مخالفت گروه ستم پيشه با پيامبر(ص) و قرآن، بيانگر اين نكته است كه اسلام در جهت زدودن ظلم از جامعه و قطع منافع ظالمانه طبقه استثمارگر است; وگرنه چه دليلى داشت كه تنها اين قشر به

مخالفت با اسلام برخيزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 10

10 - قرآن ، كتابى يادآور و بيدارگر

بل أتين_هم بذكرهم فهم عن ذكرهم معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 15

15- هدف اساسى قرآن ، دور داشتن انسان ها از ظلم و تباهى و ترغيب آنان به نيكى و احسان

لينذر الذين ظلموا و بشرى للمحسنين

{لام} در {لينذر} غايت و هدف را مى رساند.

ظلم ستيزى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 5

5 - مبارزه باظلم و ظالمان و ايجاد عدالت اجتماعى ، در رأس وظايف موسى ( ع ) قرار داشت .

و إذ نادى . .. أن ائت القوم الظ_لمين

تعبير {أن ائت القوم الظالمين} به جاى {ائت فرعون و قومه} نشان مى دهد كه هدف الهى از رسالت موسى، مبارزه با ظلم و بى عدالتى است كه جامعه فرعونى گرفتار آن شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 9

9 - مبارزه با فسق و تجاوز ، هدف اساسى موسى ( ع ) در رويارويى با فرعون و دارودسته وى

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 5،10

5 - مبارزه با عوامل و سردمداران كفر و فساد و اصلاح نظام اجتماعى حاكم ، سرلوحه رسالت موسى ( ع ) و مرحله نخستين نهضت او

لقد أرسلنا موسى . ..

إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون

10 - رسالت موسى ، داراى محتوايى ضد استكبارى و مخالف منافع صاحبان زر و زور

ولقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون فقالوا س_حر كذّاب

اعزام موسى(ع) از سوى خداوند به سوى مستكبران و صاحبان زر و زور (مانند فرعون، هامان و قارون) و مخالفت شديد آنان با آن حضرت حاكى از مطلب يادشده است.

ظلم ستيزى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 39 - 1،2،5

1 - مؤمنان ، اهل ايستادگى و مقاومت در برابر ظلم و تجاوز

للذين ءامنوا . .. و الذين إذا أصابهم البغى هم ينتصرون

{إنتصار} (مصدر {ينتصرون}) مى تواند به معناى ايستادگى در برابر ظالم و زير بار ظلم او نرفتن باشد: {انتصر الرجل إذا امتنع من ظالمه}،(لسان العرب).

2 - مؤمنان ، داراى عزم دينى و حضور مؤثر اجتماعى و هميارى نسبت به يكديگر در قبال متجاوزان

و الذين إذا أصابهم البغى هم ينتصرون

برخى از مفسران {إنتصار} را به معناى {تناصر} (تعاون و هميارى) گرفته اند; يعنى، مؤمنان راستين آنانند كه هر گاه مورد ستم و تجاوز قرار گيرند _ براى دفع آن _ به يارى هم برمى خيزند.

5 - سكوت و بى تفاوتى در برابر ظلم و ستم ، دور از ساحت اهل ايمان

و الذين إذا أصابهم البغى هم ينتصرون

ظلم ستيزى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 10

10_ تعاليم هود ( ع ) ، ناسازگار با منافع سران جبار و سركش قوم عاد

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد

ظلم سختدلان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 53 - 4

4 - بيمار دلان و افراد سنگ دل ، مردمانى ظالم و بى دادگر

للذين فى قلوبهم مرض و القاسية قلوبهم و إنّ الظ_لمين لفى شقاق بعيد

مراد از {ستمگران} افراد بيمار دل و قسى القلب است و {شقاق} به معناى مخالفت و ستيزه جويى مى باشد. {بعيد} صفت {شقاق} و به معناى دور و دراز است; يعنى، اين گروه ستمگر، در ستيزجويى دور و درازى با حق هستند; مقصود اين كه فاصله ميان آنها و حق، چنان زياد است كه نبايد هيچ گونه اميدى به دست برداشتن آنها از مخالفت و ستيزه جويى با آن داشت. در واقع، اين توصيه اى است به پيامبر(ص) كه از آنها قطع اميد كند و به ايمان آوردن آنان دل نبندد.

ظلم سلب حيات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 17

17 - سلب حيات انسان ها ، بدون دليل و حجت ، عمل ظالمانه اى است .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

ظلم شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 3

3 - آدمى ، با شرك ورزى و پرستش غير خدا به خود ستم مى كند .

إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 17

17 - كسانى كه براى خداوند مثل و مانندى بپندارند ، از ظالمانند .

و لو يرى الذين ظلموا

مقصود از {الذين ظلموا}

مشركان مى باشد. تعبير كردن از مشركان به {الذين ظلموا} براى رساندن اين حقيقت است كه شرك ورزى، ظلم و تعدى به حق خداوند، (ضرورت يكتا دانستن او) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 23

23 _ كفر و شرك ، ستمكارى است .

انه من يشرك باللّه . .. و ما للظلمين من انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 6

6 _ شرك و تسليم نشدن در برابر آيات روشن قرآن، ظلم است.

انظر كيف نصرف الأيت ثم هم يصدفون . .. هل يهلك إلا القوم الظلمون

مخاطب فعل {أرءيتم} همان كسانى هستند كه از آيات الهى اعراض كردند كه از آنان به عنوان ظالم ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 82 - 3،9

3 _ شرك، به هر صورت و در هر مرحله كه باشد، ظلم است.

و لم يلبسوا إيمنهم بظلم

آيات پيشين جملگى در مورد توحيد و ابطال شرك بود. اين آيه به منزله جمع بندى و نتيجه اى در پى آن مجموعه است. لذا مراد از {ظلم} در اين آيه، به قرينه آيات گذشته، شرك است.

9 _ عن أبى عبدالله(ع) (فى حديث فى قوله تعالى {بظلم}) قال: هو الشرك . .. .

از امام صادق(ع) ضمن حديثى آمده است: مراد از {ظلم}، در {و لم يلبسوا ايمانهم بظلم} شرك است . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 22

22 _ كفر و شرك از

بزرگترين ستمهاست.

فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا أو كذب . .. أنهم كانوا كفرين

جمله {أين ما كنتم . ..} كه بيان شرك مشركان است، توضيح مصداقى براى {فمن أظلم ...} مى باشد. بنابراين شرك از ستمهاى بزرگ است و چون مشركان در ذيل آيه كافر ناميده شده اند، كفر نيز از ستمهاى بزرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 28

28 _ شرك ، ظلم است و مشركان مردمى ظالم هستند .

و لاتجعلنى مع القوم الظلمين

مراد از {الظلمين} همان مشركان و گوساله پرستان هستند. بنابراين هدف از آوردن كلمه {الظلمين} به جاى {المشركين} ظالم خواندن مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 5

5_ شركورزى و انكار رسالت پيامبران ، ستمگرى است .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

مقصود از {الذين ظلموا} مشركان و انكاركنندگان رسالت صالحند. تعبير كردن از آنان به ستمكاران ، اشاره اى است به برداشت فوق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 9

9_ شركورزى ، انكار رسالت پيامبران و رعايت نكردن عدل و انصاف در مبادلات ، ستمگرى است .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 3

3_ شركورزى ، انكار پيامبران و ارتكاب گناه ، ستمهايى است كه مشركان ، كافران و گنه كاران در حقِ خود روا مى دارند .

و ل_كن ظلموا أنفسهم

مقصود از ظلم به نفس _ كه جمله {ظلموا أنفسهم} گوياى آن است _ هم

گناهان و هم آثار و تبعات آن مى باشد. برداشت فوق ناظر به لِحاظ نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 4

4_ شرك و پرستش غير خدا ، ظلم و درپى دارنده آتش دوزخ است .

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا فتمسكم النار

از مصداقهاى مورد نظر براى ظلم _ به قرينه آيات پيشين _ شركورزى و پرستش غيرخداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 17

17- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله عزّوجلّ : { لن ندعوا من دونه إل_هاً لقد قلنا إذاً شططاً } يعنى : جوراً على اللّه إنْ قلنا إنّ له شريكاً ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا {لن ندعوا من دونه إل_هاً لقد قلنا إذاً شططاً} روايت شده: مقصود آيه، اين است كه اگر بگوييم براى او شريكى هست، ستم بر خدا است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 6

6- كفر ، شرك و استهزاى پيامبران ، ظلم و ستمى آشكار است .

ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

اعتراف مشركان و كافران استهزاگر به ستم كار بودن خود، حكايت از اين دارد كه كفر و شرك و استهزاى پيامبران، ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 5

5- بت پرستى و شرك ، از ديد فطرت انسانى ، ظلم و ستم است .

فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از {أنفسهم} به خود آمدن و

ضمير و وجدان آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 71 - 8

8 - شرك و بت پرستى ظلم است .

و يعبدون من دون اللّه . .. و ما للظ_لمين من نصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 17

17 - شرك ، حق ناپذيرى و تكذيب پيامبران ، ظلمى است هلاكت بار .

فقال الملؤا الذين كفروا . .. و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنّهم مغرقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 19 - 5

5 _ كفر و شرك ، ظلم است .

و من يظلم منكم نذقه عذابًا كبيرًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه مخاطب {من يظلم منكم} كافران و مشركان اند كه خداوند آنان را ستم كار دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 68 - 4

4 - شرك به خدا ، بزرگ ترين ظلم است .

هم يشركون . .. ممّن افترى على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 29 - 2

2 - مشركان ، مردمانى ظالم و ستم گرند و شرك ، از موارد ستم است .

بل اتّبع الذين ظلموا أهواءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 10،12

10 - شرك ، ظلمى بس بزرگ است .

إنّ الشرك لظلم عظيم

12 - ظالمانه بودن شرك ، دليل لزوم اجتناب از آن است .

لاتشرك باللّه إنّ الشرك

لظلم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 11

11 - شرك ، ظلم است و مشركان ، ظالم اند .

بل إن يعد الظ_لمون بعضهم بعضًا إلاّ غرورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 9

9 - كفر و شرك ، ظلم است .

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

مقصود از {ظالمان}، كافران و مشركان است. توصيف آنان با صفت ظلم، بيانگر اين حقيقت است كه كفر و شرك ظلم است و همين ظلم، موجب دوزخى شدن آنان مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 4

4 - شرك ، افترا و دروغ بستن به خداوند ، بزرگ ترين ظلم به شمار مى رود .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق

يكى از مصاديق مورد نظر دروغ بستن به خدا _ با توجه به اين كه آيه شريفه در رديف آيات مربوط به مشركان قرار دارد و نيز اين سوره از سوره هاى مكى است و مردم مكه بيشتر مشرك بودند _ شريك قائل شدن براى خداوند يكتا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 13

13 - كفر و شرك ، ظلم است و كافران و مشركان ، از هرگونه يارى دوست و نزديكان دلسوز خود و شفاعت شفيعان محروم اند .

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيات، در سلسله آياتى قرار دارد كه

درباره كافران و مشركان سخن مى گويد و مقصود از {ظالمين} آنان مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 5

5 - كفر و شرك ، ستمى غيرقابل بخشش و عذرناپذير در پيشگاه خداوند

يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم

مقصود از {الظالمين} _ به قرينه آيات گذشته _ كافران و مشركان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 8

8 - دنيامدارى ، شرك ، بدعت در دين ، ظلم و سياه كارى است .

أم لهم شرك_ؤا . .. و إنّ الظ_لمين لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 2

2 - شركورزيدن به خدا و انكار دين و پيامبر ( ص ) ، ظلم است .

و إنّ للذين ظلموا عذابًا

برداشت ياد شده از آن جا است كه عنوان {ظلموا} در آيه شريفه، بر منكران پيامبر و مشركان اطلاق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 14

14 - شرك ، بت پرستى و گمراه گرى ، ظلم است .

و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

مطلب ياد شده، از تعبير {ظالمان} درباره بت پرستان و گمراه كنندگان به دست مى آيد.

ظلم شرك عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 16

16 - پرستش غير خداوند ، ظلم است .

ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 92 - 11

11 - پرستش غير خدا ظلم است .

ثم أتخذتم العجل . .. و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 148 - 12

12 _ پرستش غير خدا و گرايش هاى شرك آلود ، ستمكارى است .

اتخذوه و كانوا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 106 - 7

7 _ كسانى كه غير خداوند را نيايش و عبادت كنند ، ظالم هستند .

و لاتدع من دون اللّه . .. فإنك إذاً من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 13

13_ پرستش غير خدا ، انكار رسالت پيامبران و مخالفت با پيام هاى آنان ظلم است .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا

مقصود از {الذين ظلموا} همان مشركان و منكران رسالت نوح هستند.

ظلم شعر باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 14

14 - ترويج باطل و مبارزه با دين در قالب شعر ، ظلم بوده و داراى عقوبتى سخت است .

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون

ظلم صدّ از سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 18

18 _ ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، رباخوارى و به ناحق خوردن مال مردم ، موجب گرايش آدمى به كفر

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

مراد از {للكفرين منهم} همان يهوديانى هستند كه مرتكب گناهان ذكر

شده در اين آيه و آيه قبل بودند، بنابراين صفات ياد شده كفر است و يا موجب كفر خواهد شد. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 168 - 4

4 _ بازداشتن مردم از پيوستن به راه خدا ظلم است .

إنّ الذين كفروا و صدوا عن سبيل اللّه . .. إنّ الذين كفروا و ظلموا

مراد از ظلم _ به قرينه آيه قبل _ بازداشتن ديگران از راه خداست.

ظلم طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 60 - 17

17 _ مراجعه به طاغوت ها براى داورى ، ايمان به آنان و تأييد ظلم و تجاوزگرى آنان است .

يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت و قد امروا ان يكفروا به

ظلم عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 13

13_ پرستش غير خدا ، انكار رسالت پيامبران و مخالفت با پيام هاى آنان ظلم است .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا

مقصود از {الذين ظلموا} همان مشركان و منكران رسالت نوح هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 4

4_ شرك و پرستش غير خدا ، ظلم و درپى دارنده آتش دوزخ است .

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا فتمسكم النار

از مصداقهاى مورد نظر براى ظلم _ به قرينه آيات پيشين _ شركورزى و پرستش غيرخداست.

ظلم عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 10

10 - تمرد از

فرمان هاى الهى ظلم است .

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 3

3 _ گناه و عصيان، ظلمى است از ناحيه انسان به خويشتن.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

ظلم عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 7

7 _ تمرد از فرمان هاى الهى ظلم است .

فبدل الذين ظلموا

ظلم عفو ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 29 - 7

7- تغيير حكم و تخفيف كيفر بايسته ظالمان ، ظلمى به ديگران و دور از ساحت خدا *

ما يبدّل القول لدىّ و ما أنا بظلّ_م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه {و ما أنا بظلاّم. ..} تعليل {ما يبدّل...} باشد; يعنى، چون تبديل حكم و تخفيف مجازات به حق مجرمان، موجب ظلم به بندگان صالح و ستمديده مى شود، در نظام الهى _ چون ظلمى نيست _ تبديل قول هم نخواهد بود.

ظلم علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 28

28 _ سركشى و ظلم ( بَغى ) عالمان دين ، مانع تحقق اهداف انبيا ( اتحاد مردم بر اساس دين حقّ )

و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البيّنات بغياً بينهم

ظلم علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 8

8 _ علماى اهل كتاب، تكذيب كنندگان آيات الهى و ستمگرانى محروم از سعادت

و رستگارى

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه . .. و من أظلم ... إنه لايفلح الظلمون

مراد از ضمير در {آتيناهم} به قرينه حكم و موضوع، عالمان اهل كتاب مى تواند باشد كه دريافت كنندگان كتب آسمانى هستند، نه مردم معمولى از يهود و نصارا.

ظلم علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 10

10 _ داورى ظالمانه علماى يهود نسبت به مسلمانان

الم تر الى الّذين . .. و يقولون للّذين كفروا هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 23

23 _ ستم پيشگى برخى از عالمان و سران يهود عصر پيامبر ( ص ) ، به دليل خوددارى آنان از قضاوت بر اساس تورات

فأولئك هم الظلمون

ظلم عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 3

3- هر نوع عمل زشت و ناشايست ، ظلم به خويشتن است .

و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . .. للذين عملوا السوء

ظلم غصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 3

3 _ تصرف نامشروع و باطل در اموال ديگران ، تجاوز و ظلم است .

و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً

بنابر اينكه {عدواناً و ظلماً} قيد توضيحى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 2

2 - افزون طلبى و تصاحب مال ديگران ، ظلم است .

قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك إلى نعاجه

ظلم غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 3

3 - خدافراموشى و روى گرداندن از ياد او ، ظلم و ستم آدمى بر خويشتن است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. إذ ظلمتم

از ارتباط آيه شريفه با جمله {و من يعش عن ذكر الرحمان. ..} استفاده مى شود كه اعراض از ياد خدا، ظلم بر خويشتن است.

ظلم غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 6

6 - ناسپاسى و ناديده گرفتن نقش خداوند در برخوردارى از نعمت ها ، ظلم است .

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء

توصيف مرفهان ناسپاس به ستمگران، حاكى از مطلب ياد شده است.

ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 1،2

1 _ قوم موسى مورد ستم نظام فرعونى قبل از بعثت وى و پس از آن

قالوا أوذينا من قبل أن تأتينا و من بعد ما جئتنا

مراد از اتيان و مجىء {تأتينا} و {جئتنا} بعثت موسى(ع) به پيامبرى است و بيان آن به دو تعبير مى تواند به جهت تفنن در عبارت باشد.

2 _ موسى ( ع ) مورد انتقام قوم خويش به سبب استمرار بيدادگرى فرعون پس از بعثت وى

قالوا أوذينا من قبل أن تأتينا و من بعد ما جئتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 12

12 _ صبر و مقاومت بنى اسرائيل زمان موسى در برابر ستمگرى هاى فرعون ، موجب تحقق وعده الهى بر پيروزى

آنان و نابودى دشمنانشان

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل بما صبروا

حرف {باء} در {بما صبروا} سببيه است و {ما}، مصدريه. يعنى: {تمت ... بسبب صبرهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 4

4 _ فرعون و اشراف اطراف او ، مردمى ددمنش و ستم پيشه بودند .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 3

3 _ فرعون و سپاهيانش ، از سرِ ستم و كينه توزى ، بنى اسرائيل را تعقيب كردند .

فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 16

16- تحميل بدترين شكنجه ها ، سر بريدن پسران و زنده نگه داشتن زنان از سوى فرعونيان ، آزمايشى بزرگ از جانب خداوند براى بنى اسرائيل

يسومونكم سوء العذاب . .. و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مشاراليه {ذلكم} شكنجه هاى فرعونيان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 3

3 - بنى اسرائيل در حكومت فرعون ، زندگى سختى داشتند و جان پسران آنها در خطر بود .

أن اقذفيه فى التابوت فاقذفيه فى اليمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 23

23 - اتهام ، توجيهى براى خشونت و كيفر هاى ظالمانه ، در رژيم فرعون

ءامنتم . .. إنّه لكبيركم ... فلأقطّعنّ ... أشدّ عذابًا و أبقى

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 2

2 - خويشاوندان فرعون ، چونان خود وى اشخاصى ستم پيشه و بيدادگر

أن ائت القوم الظ_لمين . قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 9،11

9 - اقدام فرعون به كشتار وسيع و بى رحمانه پسران بنى اسرائيل

يستضعف طائفة منهم يذبّح أبناءهم

به كارگيرى فعل مضارع باب تفعيل (يذبّح)، بيانگر وسعت و گستردگى كشتار است.

11 - زنده نگه داشتن دختران بنى اسرائيل على رغم كشتن پسران آنان ، اقدام بى رحمانه ديگر فرعون عليه آن قوم

يذبّح أبناءهم و يستحيى نساءهم

{نساء} مقابل {رجال} و به معناى زنان است و قرار گرفتن آن در مقابل {أبناء} (پسران)، نشان مى دهد كه مقصود از آن در اين جا {بنات} (دختران) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 21 - 6

6 - فرعون و دار و دسته اش ، عناصرى بيدادگر و ستم پيشه

ربّ نجّنى من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 11

11 - فرعون و دارودسته وى ، مردمى ظالم و بيدادگر بودند .

نجوت من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 9

9 - مبارزه با فسق و تجاوز ، هدف اساسى موسى ( ع ) در رويارويى با فرعون و دارودسته وى

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39

- 1

1 - فرعون ، حاكمى مستكبر و سركش

و استكبر هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 14،19

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود ، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

19 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، با آلودگى مداومِ به گناه ، همواره به خود ، ستم روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

ظلم فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 1

1 _ بنى اسرائيل در مدت زمانى طولانى تحت سيطره فرعونيان به ضعف و ناتوانى كشانه شده بودند .

و أورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون

استعمال فعل مضارع همراه {كان} و أمثال آن دلالت بر استمرار آن فعل در گذشته دارد. بنابراين {كانوا يستضعفون} مى رساند كه استضعاف بنى اسرائيل به دست فرعونيان داراى سابقه طولانى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 6

6 _ فرعونيان ، پسران بنى اسرائيل را مى كشتند و زنانشان را زنده باقى مى گذاشتند .

يقتلون أبناءكم و يستحيون نساءكم

{تقتيل} (مصدر يقتلون) به معناى كثرت كشتار است و {استحياء} به معناى باقى گذاردن بر زندگانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 10

10 _ فرعونيان ، امت

هاى پيش از آنان و كفرپيشگان مكه ، از زمره ظالمان

و كل كانوا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 3

3 _ فرعون و سپاهيانش ، از سرِ ستم و كينه توزى ، بنى اسرائيل را تعقيب كردند .

فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 5

5_ اقوام هلاك شده گذشته : قوم نوح ، عاديان ، ثموديان ، قوم شعيب و لوط و فرعونيان ، با شركورزى و انكارِ رسالت پيامبران ، بر خويش ستم كردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

مراد از ضمير {هم} و مانند آن در آيه مورد بحث ، اقوامى است كه سرگذشت آنان در سوره هود بيان شده است; يعنى: قوم نوح ، عادو . ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 10،12

10- نقش تعيين كننده خداوند در تحولات تاريخ بشرى و نجات مردمان از ظلم و ستم

إذ أنج_كم من ءال فرعون

12- فرعونيان ، پسران قوم موسى ( بنى اسرائيل ) را به طور گسترده سر مى بريدند و زنان آنان را زنده نگه مى داشتند .

و يذبّحون أبناءكم و يستحيون نساءكم

كاربرد فعل {يذبّحون} از باب تفعيل، كه به معناى تكثير هم آمده است، احتمالاً بيانگر منظور فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 2

2 _ بنى اسرائيل در زمان بعثت موسى ( ع ) ، ساكن مصر و گرفتار ستم و

آزار فرعونيان بودند .

فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

نهى شدن فرعون از عذاب و شكنجه بنى اسرائيل، بيانگر رنج و سختى آنان در مصر آن زمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 4

4 - فرعونيان ، مردمى ستمگر و ظالم

أن ائت القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 2

2 - خويشاوندان فرعون ، چونان خود وى اشخاصى ستم پيشه و بيدادگر

أن ائت القوم الظ_لمين . قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 21 - 6

6 - فرعون و دار و دسته اش ، عناصرى بيدادگر و ستم پيشه

ربّ نجّنى من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 11

11 - فرعون و دارودسته وى ، مردمى ظالم و بيدادگر بودند .

نجوت من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 9

9 - مبارزه با فسق و تجاوز ، هدف اساسى موسى ( ع ) در رويارويى با فرعون و دارودسته وى

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 37 - 8

8 - فرعونيان ، گروهى بيدادگر و ظالم بودند .

و قال موسى . .. إنّه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 12

12 - قبطيان و كارگزاران فرعون ،

مردمى ستمگر بودند .

و نجّنى من القوم الظ_لمين

ظلم قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 5

5 _ جنايت و برادركشى قابيل ، موجب سختگيرى خداوند در مجازات قتل بر بنى اسرائيل

فقتله . .. من اجل ذلك كتبنا على بنى اسرءيل انه من قتل نفساً بغير نفس

{ذلك} اشاره است به داستان هابيل و قابيل.

ظلم قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 76 - 3

3 - رفتار ظالمانه و تجاوزكارانه قارون عليه بنى اسرائيل ، على رغم پيوند نژادى وى با آنان

إنّ ق_رون كان من قوم موسى فبغى عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 12

12 - قارون ، فرد قدرتمند و زورمدار جامعه خويش بود .

من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 14،19

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود ، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

19 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، با آلودگى مداومِ به گناه ، همواره به خود ، ستم روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

ظلم قتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 -

4

4 _ آدمكشى ، تجاوز و ظلم است .

و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً

برخى برآنند كه {عدواناً} و {ظلماً}، قيد توضيحى است و اشاره به علت عقوبت دارد. يعنى چون آدمكشى و انتحار، تجاوز و ظلم است، موجب عقوبت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 12

12 _ قتل و برادر كشى ، ظلم و موجب ورود به آتش دوزخ

قال لاقتلنك قال . .. و ذلك جزؤا الظلمين

ظلم قتل بى گناهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 2

2 - تهاجم بى دليل به انسان ها و كشتار آنها ، ظلم است .

أُذن للذين يق_تلون بأنّهم ظلموا

ظلم قساوت قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 4

4 _ سنگدلى و تضرع نكردن به درگاه خداوند، حتى در دشواريها، ظلم است.

فلولا . .. تضرعوا و لكن قست قلوبهم ... فقطع دابر القوم الذين ظلموا

در آيه شريفه هدف از آمدن سختيها را تضرع و روى آوردن به خدا دانسته، و به دنبال آن گروهى را معرفى كرده كه حتى در شدت و سختى منفعل نمى شوند، و سرانجام از اين گروه با عنوان {ظالمان} ياد كرده است، بنابراين سنگدلى و تضرع نكردن آنان ظلم است.

ظلم قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 2،4

2_ قوم ثمود ، مردمانى ستمكار بودند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

4_ كشتن ناقه صالح

، از ستمگرى هاى قوم ثمود بود .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

از آن جا كه كشتن ناقه صالح نيز در نزول عذاب دخيل بود ، معلوم مى شود ظلم در {الذين ظلموا} اشاره به كشتن ناقه نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 5

5_ اقوام هلاك شده گذشته : قوم نوح ، عاديان ، ثموديان ، قوم شعيب و لوط و فرعونيان ، با شركورزى و انكارِ رسالت پيامبران ، بر خويش ستم كردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

مراد از ضمير {هم} و مانند آن در آيه مورد بحث ، اقوامى است كه سرگذشت آنان در سوره هود بيان شده است; يعنى: قوم نوح ، عادو . ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 13

13- قوم ثمود ، نسبت به معجزه الهى ( ناقه ) عكس العمل ناروا داشته و با آن ظالمانه برخورد كردند .

و ءاتينا ثمود الناقة مبصرة فظلموا بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 2

2 _ قوم عاد ، ثمود و اصحاب رسّ ، مردمانى ظالم و ستمگر و گرفتار عذاب دردناك الهى در قيامت

و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا . و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 19

19 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، با آلودگى مداومِ به گناه ، همواره به خود ، ستم

روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 51 - 3

3 - قوم ثمود ، مردمى ستم كار و طغيانگر

و أنّه أهلك . .. و ثموداْ ... و قوم نوح ... هم أظلم و أطغى

از اين كه در آيه بعد، قوم نوح {أظلم} و {أطغى} معرفى شده اند، اصل ظلم و طغيان براى قوم ثمود ثابت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 4

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير {هم} به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

ظلم قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 3

3 - سباييان ، نعمت امنيت راه ها و نزديكى منزل گاه هاى سفر را كفران نموده و به خويش ستم روا داشتند .

فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفارنا و ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 20 - 9

9 - ابليس ، عامل كفران مردم سبأ و برانگيزنده آنان به ظلم به نفس

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

در عبارت {صدّق عليهم. .. ظنّه} ايجاز به حذف وجود دارد; براى اين كه صدق ظن، فرع بر دعوت و جواب مثبت دادن مردم است. بنابراين، معلوم مى شود كه ابليس از

آنان خواسته و آنان نيز او را اجابت نموده و نعمت هاى خدا را كفران كرده اند.

ظلم قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 5

5_ اقوام هلاك شده گذشته : قوم نوح ، عاديان ، ثموديان ، قوم شعيب و لوط و فرعونيان ، با شركورزى و انكارِ رسالت پيامبران ، بر خويش ستم كردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

مراد از ضمير {هم} و مانند آن در آيه مورد بحث ، اقوامى است كه سرگذشت آنان در سوره هود بيان شده است; يعنى: قوم نوح ، عادو . ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 2

2 _ قوم عاد ، ثمود و اصحاب رسّ ، مردمانى ظالم و ستمگر و گرفتار عذاب دردناك الهى در قيامت

و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا . و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 130 - 2،3

2 - قوانين و مجازات هاى رايج در ميان قوم عاد ، ظالمانه و خارج از اعتدال بود .

و إذا بطشتم بطشتم جبّارين

3 - نكوهش قوم عاد از سوى هود ( ع ) ، به خاطر خشونت و زورگويى آنان

و إذا بطشتم بطشتم جبّارين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 19

19 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، با آلودگى مداومِ به گناه ، همواره به خود ، ستم روا داشتند

.

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 50 - 3

3 - قوم عاد ، مردمى ستم كار و طغيانگر

عادًا الأُولى . .. و قوم نوح ... هم أظلم و أطغى

از اين كه در آيات بعد، قوم نوح {أظلم} و {أطغى} معرفى شده اند، اصل ظلم و طغيان براى قوم عاد ثابت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 4

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير {هم} به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

ظلم قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 4

4_ قوم لوط ، به خاطر آلوده بودن به عمل شنيع لواط ، در پيشگاه خداوند مردمى ستمكار محسوب مى شدند .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 5

5_ اقوام هلاك شده گذشته : قوم نوح ، عاديان ، ثموديان ، قوم شعيب و لوط و فرعونيان ، با شركورزى و انكارِ رسالت پيامبران ، بر خويش ستم كردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

مراد از ضمير {هم} و مانند آن در آيه مورد بحث ، اقوامى است كه سرگذشت آنان در سوره هود بيان شده است; يعنى: قوم نوح ، عادو .

...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 8،10

8 - قوم لوط ، مردمى ظالم و ستم پيشه بودند .

إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

10 - ظلم قوم لوط با لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، در پى دارنده هلاكت و عذاب براى آنان

أئنّكم لتأتون الرجال و . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

ظلم قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 5

5_ اقوام هلاك شده گذشته : قوم نوح ، عاديان ، ثموديان ، قوم شعيب و لوط و فرعونيان ، با شركورزى و انكارِ رسالت پيامبران ، بر خويش ستم كردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

مراد از ضمير {هم} و مانند آن در آيه مورد بحث ، اقوامى است كه سرگذشت آنان در سوره هود بيان شده است; يعنى: قوم نوح ، عادو . ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 10،11،13

10 - قوم نوح ، مردمى ظالم و ستم پيشه بودند .

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

11 - نوح ( ع ) و يارانش ، گرفتار ظلم و بيدادگرى قوم خويش

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

13 - شدت خشم الهى ، نسبت به قوم ستم پيشه نوح

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا . .. فإذا استويت ... فقل الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 4

4 - شِكوه نوح ( ع )

به درگاه خدا از ستم قوم خويش ، پس از اتمام حجت و به بن بست رسيدن همه راه هاى تبليغى بود .

إن أنا إلاّ نذير مبين . .. إنّ قومى كذّبون ... فافتح بينى و بينهم فتحًا و نجّنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 4

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير {هم} به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

ظلم كارگزاران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 12

12 - قبطيان و كارگزاران فرعون ، مردمى ستمگر بودند .

و نجّنى من القوم الظ_لمين

ظلم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 117 - 9

9 _ خداوند به اهل كفر ستمى روا ندارد ، بلكه آنها ، خود بر خويشتن ستم روا مى دارند .

و ما ظلمهم اللّه و لكن انفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 8

8 _ گروهى از مسلمانان در صدر اسلام ، از مكّه هجرت نكردند و همچنان تحت ستم كافران باقى ماندند .

انّ الّذين توفّيهم الملئكة . .. قالوا كنّا مستضعفين فى الارض

ابن عباس گويد: گروهى از اهل مكّه ايمان آوردند، ولى به علت ترس، از هجرت سر باز زدند و اين آيه درباره آنان نازل شد. (روح المعانى، ذيل آيه).

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 33 - 10

10 _ انكار آيات الهى نشأت گرفته از روح سركش و ستمگر كافران است، نه جهل و ناآگاهى آنان

فإنهم لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون

{جحد} به انكارى كه بر خلاف اعتقاد قلبى باشد گفته مى شود. محتمل است ستمكار شمردن منكران در آيه به جهت مخالفت آگاهانه آنان با پيامبر(ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 177 - 2

2 _ كفرپيشگان با تكذيب آيات الهى همواره بر خويش ستم مى كنند .

و أنفسهم كانوا يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 8

8 _ كافران و مشركان ، مردمانى ستم پيشه اند .

و اللّه لايهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 8

8_ كفر ، ستمگرى است و كفر پيشگان ستمگرند .

و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 8

8- كافرانى كه در برابر بينات و برهان هاى روشن انبيا لجاجت كرده و در مقابل آنان ايستادند ، مردمانى جبّار و منحرف بودند .

و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم . .. و خاب كلّ جبّار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 9

9- كفر ، ظلم است و كافران ، ظالمند .

يثبّت الله الذين ءامنوا . .. و يضلّ الله الظ_لمين

از مقابله {الظالمين} با {الذين آمنوا}

استفاده مى شود كه ظالمان همان كافران هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 1

1- كافران ، كسانى اند كه با كفر خود ، به خويش ستم مى كنند .

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم

{الذين} صفت {الكافرين} و {ظالمى} حال براى آن است. مراد از {ظالمى أنفسهم} به قرينه لفظ {الكافرين} ظلم كنندگان به خود با انتخاب كفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 8

8- كافران ، با انكار حقانيت كتاب هاى آسمانى ، به خود ستم كردند .

و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 85 - 2

2- كافران ، ظالمند .

لايؤذن للذين كفروا . .. و إذا رءا الذين ظلموا العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 82 - 11

11- كافران حق ناپذير ، ظالمند و از موهبت رحمت و شفابخشى قرآن ، تنها خسارت و زيان به ارمغان مى برند .

شفاء و رحمة للمؤمنين و لايزيد الظ_لمين إلاّ خسارًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {ظالمين} _ به قرينه مقابله با {مؤمنين} _ كافران باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 12

12- كافرانِ به حقايق نازل شده از سوى خداوند ، ظالم ، و سزاوار آتش اند .

الحقّ من ربّكم . .. و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 6

6 _ سحر زدگى ، اتهام ظالمانه مشركان به پيامبر ( ص )

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 57 - 4

4 - كافران ، مردمانى ظالم و ستم پيشه اند .

و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا . .. فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 19

19 - مستضعفان و مستكبران كافر ، هر دو ظالم اند .

و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّهم . .. يقول الذين استضعفوا للذين استكبروا

خداوند، پس از آن كه مشركان را مردمانى ظالم معرفى كرد به بيان تفضيلى مشاجره آنان پرداخت. اين نشان مى دهد كه مشركان ظالم به دو گروه مستضعف و مستكبر تقسيم مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 2

2 - كافران و اعراض كنندگان از عبادت خداوند ، ستمكار و ظالم اند .

و ما خلقت . .. إلاّ ليعبدون ... فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيش _ كه در زمينه هدف آفرينش و عبوديت بندگان به درگاه خداوند بود _ مطلب بالا استقاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 5

5 - عدالت خواهى و حق طلبى ، از اوصاف مسلمانان و پيرو قرآن و ظلم و انحراف از مسير حق ، از

اوصاف كافران

و أنّا منّا المسلمون و منّا الق_سطون

با توجه به معناى{قَسْط} (جور) و نيز تقابل {قاسطون} با {مسلمون}، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

ظلم كافران حق ناپذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 8

8- كافران حق ناپذير ، مردمانى ظالم و ستم پيشه اند .

الذين لايؤمنون بالأخرة . .. إذ يقول الظ_لمون

ظلم كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 4

4 - مسلمانان صدراسلام ، مورد ستم و تهاجم مستمر و پى درپى دشمنان كافر

أُذن للذين يق_تلون بأنّهم ظلموا

به كارگيرى فعل مضارع (يقاتلون) نشان مى دهد كه مسلمانان صدراسلام، به طور مستمر و پياپى، مورد تهاجم و تجاوز قرار مى گرفتند.

ظلم كافران قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 3

3 _ كفار قريش برخوردار از روحيه زورمدارى و سلطه جويى

أنتم قليل مستضعفون . .. تخافون أن يتخطفكم الناس

چون آيه ناظر به حالات مسلمانان تا پيش از هجرت است، مصداق مورد نظر از {الناس}، مشركان مكه و كفار قريش است.

ظلم كافران محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 7

7 - كافران محارب ، فتنه انگيزان و بازدارندگان از گسترش و حاكميت دين الهى ، ظالم هستند .

فلا عدون إلا على الظلمين

ظلم كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 9،15

9 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، تحت سيطره ستم

كافران مكه

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين . .. يقولون ربّنا اخرجنا من هذه ا

بسيارى از مفسران برآنند كه آيه مورد بحث درباره مسلمانانى است كه تا قبل از فتح مكّه در آنجا بودند و از مهاجرت آنان جلوگيرى مى شد.

15 _ مسلمانان مستضعف صدر اسلام ، خواستار فرمانده و نيروى انسانى از جانب خداوند براى رهايى از ستم كفرپيشگان مكّه

و اجعل لنا من لدنك وليّاً و اجعل لنا من لدنك نصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 10

10 _ فرعونيان ، امت هاى پيش از آنان و كفرپيشگان مكه ، از زمره ظالمان

و كل كانوا ظلمين

ظلم كتمان حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 7

7 - ظالمترين مردم كسى است كه حقايق دينى و معارف الهى را كتمان كرده و از ارائه آنها به ديگران خوددارى كند .

و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه

{من اللّه} همانند {عنده} صفت براى {شهادة} است. بنابراين {شهادة عنده من اللّه}; يعنى، شهادتى كه در نزد اوست از ناحيه خدا دريافت كرده است. مقصود از شهادت كه از ناحيه خدا در اختيار انسان مى باشد، حقايق دينى و معارف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 5

5 _ كتمان حقانيت پيامبر اكرم(ص)، مصداق بارز تكذيب آيات الهى و از بزرگترين ظلمهاست.

الذين ءاتينهم الكتب . .. و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته

در آيه قبل سخن از تكذيب

پيامبر(ص) بود و اين آيه در مقام هشدار به تكذيب كنندگان آن حضرت است. چرا كه وى مصداقى روشن براى آيات الهى است.

ظلم كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 9

9- كفر ، ظلم است و كافران ، ظالمند .

يثبّت الله الذين ءامنوا . .. و يضلّ الله الظ_لمين

از مقابله {الظالمين} با {الذين آمنوا} استفاده مى شود كه ظالمان همان كافران هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 23

23 _ كفر و شرك ، ستمكارى است .

انه من يشرك باللّه . .. و ما للظلمين من انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 22

22 _ كفر و شرك از بزرگترين ستمهاست.

فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا أو كذب . .. أنهم كانوا كفرين

جمله {أين ما كنتم . ..} كه بيان شرك مشركان است، توضيح مصداقى براى {فمن أظلم ...} مى باشد. بنابراين شرك از ستمهاى بزرگ است و چون مشركان در ذيل آيه كافر ناميده شده اند، كفر نيز از ستمهاى بزرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 18

18 _ كفرورزى و انكار دلايل روشن انبيا ، ظلم انسان به خويش و پيامد آن دامنگير خود اوست .

أتتهم رسلهم بالبيّنت فما كان اللّه ليظلمهم و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 6

6- كفر ، شرك و استهزاى پيامبران

، ظلم و ستمى آشكار است .

ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

اعتراف مشركان و كافران استهزاگر به ستم كار بودن خود، حكايت از اين دارد كه كفر و شرك و استهزاى پيامبران، ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 19 - 5

5 _ كفر و شرك ، ظلم است .

و من يظلم منكم نذقه عذابًا كبيرًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه مخاطب {من يظلم منكم} كافران و مشركان اند كه خداوند آنان را ستم كار دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 15

15 - كفر و نپذيرفتن دعوت پيامبران ، ظلم است و كافران ظالم اند .

و الذين كفروا لهم نار جهنّم . .. فما للظ_لمين من نصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 9

9 - كفر و شرك ، ظلم است .

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

مقصود از {ظالمان}، كافران و مشركان است. توصيف آنان با صفت ظلم، بيانگر اين حقيقت است كه كفر و شرك ظلم است و همين ظلم، موجب دوزخى شدن آنان مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 13

13 - كفر و شرك ، ظلم است و كافران و مشركان ، از هرگونه يارى دوست و نزديكان دلسوز خود و شفاعت شفيعان محروم اند .

ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيات، در سلسله آياتى

قرار دارد كه درباره كافران و مشركان سخن مى گويد و مقصود از {ظالمين} آنان مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 5

5 - كفر و شرك ، ستمى غيرقابل بخشش و عذرناپذير در پيشگاه خداوند

يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم

مقصود از {الظالمين} _ به قرينه آيات گذشته _ كافران و مشركان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 60 - 2

2 - كفر به خداوند و روى گردانى از عبادت او ، ظلمى بدفرجام

ليعبدون . .. فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا ... فويل للذين كفروا من يومهم

برداشت بالا از آن جا است كه در اين آيه و آيه قبل، كفر و ظلم هم سنخ شناخته شده و در قبال {ليعبدون} مطرح گشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 8

8 - كفر و نپيمودن راه خدا ، ظلم است و كافران ظالم اند .

و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًاأليمًا

مقصود از {ظالمين} _ به قرينه آيات گذشته _ كافرانى هستند كه راه خدا را نمى پيمايند.

ظلم كفر به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 6

6 - كفر به قرآن و روى گردانى از آن ، ظلم و گناهى غيرقابل بخشش است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. و لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم أنّكم فى العذاب مشتركون

برداشت ياد شده بر اين مبنا است كه مراد از {ذكر الرحمان} قرآن باشد.

ظلم كفران كنندگان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 5

5 - مرفهان و برخورداران ناسپاس جامعه ، از ستمگران اند .

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء

{و الذين ظلموا من ه_ؤلاء}، هر چند اشاره به مرفهان ناسپاس در آغاز، بعثت دارد; ولى آيه شريفه بيانگر حكمى عامى و فراتر از مورد خاص نزول مى باشد.

ظلم كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 30

30_ ناديده گرفتن نعمت هاى الهى و ناسپاسى خدا ، با ارتكاب گناه ، ظلم است .

إنه ربى أحسن مثواى إنه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 6

6 - ناسپاسى و ناديده گرفتن نقش خداوند در برخوردارى از نعمت ها ، ظلم است .

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء

توصيف مرفهان ناسپاس به ستمگران، حاكى از مطلب ياد شده است.

ظلم كيفر بى بيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 17

17 _ كيفر انسان ها ، قبل از تبيين حق و باطل براى آنان ، ظلم و دور از ساحت قدس خداست .

أتتهم رسلهم بالبيّنت فما كان اللّه ليظلمهم

نفى ظلم از خدا و متفرع شدن آن بر وجود بينات، بيانگر اين نكته است كه: درصورت ارائه نشدن دلايل روشن، به هلاكت رساندن انسانها ظلم مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 7

7 - مؤاخذه بندگان ، قبل از بيان و اتمام حجت بر ايشان ، ظلم و

دور از ساحت خداوند است .

و ما أهلكنا من قرية . .. ذكرى و ما كنّا ظ_لمين

مفاد مطلب ياد شده، همان {قبح عقاب بلابيان} است كه از آيه مورد بحث استفاده مى شود.

ظلم كيفر بى گناهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 12

12_ مجازات بى گناهان به جاى مجرمان ، گناه و از مصاديق ظلم است .

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون

ظلم گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 3،4

3 _ گمراه كنندگان و گمراه شوندگان هر دو ظالمند.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا

مراد از {بعض} گمراه كنندگان و مراد از {بعضا} گمراه شوندگانند كه هر دو متصف به ظلم شده اند. گفتنى است تنوين {بعضا} عوض مضاف اليه است، يعنى: {نولى بعض الظالمين بعضهم}.

4 _ جنيان اغواگر و آدميان اغواشده، هر دو از ظالمانند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس . .. و كذلك نولى بعض الظلمين بعضها

ظلم گمراهگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 3

3 _ گمراه كنندگان و گمراه شوندگان هر دو ظالمند.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا

مراد از {بعض} گمراه كنندگان و مراد از {بعضا} گمراه شوندگانند كه هر دو متصف به ظلم شده اند. گفتنى است تنوين {بعضا} عوض مضاف اليه است، يعنى: {نولى بعض الظالمين بعضهم}.

ظلم گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 82 - 11

11 _ عنه فى قوله: {و لم يلبسوا ايمانهم بظلم} قال:

الضلال فما فوقه.

از امام صادق(ع) روايت شده كه مراد از {ظلم}، در آيه فوق گمراهى و بالاتر از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 85 - 5

5 - انحرافات عقيدتى و عملى انسان ، مصداق ظلم و ستم

أكذّبتم ب_اي_تى . .. أمّاذا كنتم تعملون . و وقع القول عليهم بما ظلموا

از اين كه خداوند تنها علت عذاب كافران را، ظلم آنان معرفى كرده است، استفاده مى شود كه آنچه در آيه قبل به عنوان تكذيب گرى و نيز اعمال نادرست مطرح شده، داخل در عنوان ظلم است.

ظلم گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 20

20 - ارتكاب گناه پس از آگاهى به آن ظلم است .

و لئن اتبعت اهواءهم من بعد جاءك من العلم إنك إذاً لمن الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 5

5 _ گناه ، ستم بر خويشتن است .

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 3

3 _ گناه و عصيان، ظلمى است از ناحيه انسان به خويشتن.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 3

3_ شركورزى ، انكار پيامبران و ارتكاب گناه ، ستمهايى است كه مشركان ، كافران و گنه كاران در حقِ خود روا مى دارند .

و ل_كن ظلموا أنفسهم

مقصود از ظلم به نفس _ كه جمله

{ظلموا أنفسهم} گوياى آن است _ هم گناهان و هم آثار و تبعات آن مى باشد. برداشت فوق ناظر به لِحاظ نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 30

30_ ناديده گرفتن نعمت هاى الهى و ناسپاسى خدا ، با ارتكاب گناه ، ظلم است .

إنه ربى أحسن مثواى إنه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 57 - 3

3 - جرم و گناه ، عملى ظالمانه است .

يقسم المجرمون . .. فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم

ظلم گناه آشكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 9

9 - لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، عملى ظالمانه است .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

ظلم گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 8

8 - گنهكاران ، ستمكارند .

بما قدمت أيديهم و اللّه عليم بالظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 2

2- زورمدارى ، برترى جويى و اشرافى گرى در دنيا ، از ويژگى هاى عمده گنه كاران دوزخى

ذق إنّك أنت العزيز الكريم

تحقير، تمسخر و توبيخ شدن دوزخيان، با تعابير {العزيز} و {الكريم}، اشعار به اين نكته دارد كه تحقيرشوندگان، از جمله كسانى اند كه در دنيا براى خويش عزت و جايگاهى رفيع قائل بودند.

ظلم گوساله پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

اعراف - 7 - 148 - 11

11 _ بنى اسرائيلِ زمان موسى بر اثر ارتداد و گرايش به گوساله پرستى از ستمكاران شدند .

اتخذوه و كانوا ظلمين

ظلم لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 8

8_ همجنس بازى ، ظلم است و جوامع مبتلا به آن ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

مصداق مورد نظر براى {الظالمين} به قرينه آيات گذشته ، همجنس بازان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 9

9 - لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، عملى ظالمانه است .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

ظلم مانعان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 1

1_ كسانى كه مردم را از پيوستن به راه خدا ( دين و معارف الهى ) بازدارند ، از زمره ستمكارانند .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

فعل {يصدون} به معناى باز مى دارند و نيز به معناى اعراض مى كنند، آمده است. برداشت فوق براساس معناى اول است.

ظلم مانعان از سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 1

1_ كسانى كه مردم را از پيوستن به راه خدا ( دين و معارف الهى ) بازدارند ، از زمره ستمكارانند .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

فعل {يصدون} به معناى باز مى دارند

و نيز به معناى اعراض مى كنند، آمده است. برداشت فوق براساس معناى اول است.

ظلم متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 11

11 _ متخلفان جنگ تبوك ، مردمى ستم پيشه

لو خرجوا . .. و اللّه عليم بالظلمين

ظلم مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 41 - 5

5 _ مجرمان از ستمكاران هستند.

كذلك نجزى الظلمين

ظلم مخالفان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 53 - 5

5 - مخالفان پيامبر ( ص ) در صدراسلام ، مردمانى بودند بيمار دل ، قسى القلب و ستم پيشه .

ليجعل ما يلقى الشيط_ن . .. و إنّ الظ_لمين لفى شقاق بعيد

ظلم مخالفت با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 13

13_ پرستش غير خدا ، انكار رسالت پيامبران و مخالفت با پيام هاى آنان ظلم است .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا

مقصود از {الذين ظلموا} همان مشركان و منكران رسالت نوح هستند.

ظلم مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 7

7- ساحل نشينان غرب سرزمين ذى القرنين ، مردمى كفرپيشه و ستم كار بودند .

قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب

تعبير {تعذّب} نشانگر آن است كه آنان مستحق كيفر بوده اند و دليل آن _ به قرينه آيات بعد _ ستم گرى و كفر آنان بوده است.

ظلم مرفهان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 4

4- رفاه زدگان و خوشگذرانان جوامع ، ظالم و ستمگراند .

قرية كانت ظالمة . .. ما أُترفتم فيه ... إنّا كنّا ظ_لمين

ظلم مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 19

19 - مستضعفان و مستكبران كافر ، هر دو ظالم اند .

و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّهم . .. يقول الذين استضعفوا للذين استكبروا

خداوند، پس از آن كه مشركان را مردمانى ظالم معرفى كرد به بيان تفضيلى مشاجره آنان پرداخت. اين نشان مى دهد كه مشركان ظالم به دو گروه مستضعف و مستكبر تقسيم مى شوند.

ظلم مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 19

19 - مستضعفان و مستكبران كافر ، هر دو ظالم اند .

و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّهم . .. يقول الذين استضعفوا للذين استكبروا

خداوند، پس از آن كه مشركان را مردمانى ظالم معرفى كرد به بيان تفضيلى مشاجره آنان پرداخت. اين نشان مى دهد كه مشركان ظالم به دو گروه مستضعف و مستكبر تقسيم مى شوند.

ظلم مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 9

9 - يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايقى درباره ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) و نوادگان يعقوب ، از ظالمترين مردم هستند .

أم تقولون إن إبراهيم . .. و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه

از مصداقهاى مورد نظر براى {شهادة من اللّه} به قرينه صدر

آيه، حقايقى است درباره ابراهيم(ع) و ساير پيامبران ياد شده در آيه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 15

15 _ يهود و نصارا ، مردمى گمراه و ستمگر

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين

از مصاديق مورد نظر براى {الظلمين} _ به قرينه صدر آيه _ ، يهود و نصارا هستند.

ظلم مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 58 - 9

9 _ مشركان و منكران رسالت پيامبر(ص) ستمگرند.

و الله أعلم بالظلمين

چون آيات گذشته در مقام احتجاج با مشركان است، مصداق مورد نظر از ستمگران، آنان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 8

8 _ كافران و مشركان ، مردمانى ستم پيشه اند .

و اللّه لايهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 52 - 3

3 _ مشركان تكذيب كننده پيامبر ( ص ) و قرآن ، مردمى ظالم و ستم پيشه اند .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به . .. ثم قيل للذين ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 12

12- شرك ، گناهى بزرگ است و مشركان ، ظالم ترين مردمان اند .

اتّخذوا من دونه ءالهة . .. فمن أظلم ممّن افترى على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 8

8 _ مشركان ، مردمانى ستمگر

و قال الذين كفروا . .. و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً

مسحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 12

12 - مشركان ، مردمانى ظالم اند .

فأرونى ماذا خلق الذين من دونه بل الظ_لمون

{ال} در {الظالمون} مى تواند عهد و اشاره به مشركان باشد كه مخاطب خداوند در آيه اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 8

8 - مشركان ، مردمانى ظالم اند .

و قال الذين كفروا لن نؤمن . .. و لو ترى إذ الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 42 - 5

5 - مشركان ، مردمانى ظالم اند .

و يوم يحشرهم . .. أه_ؤلاء إيّاكم كانوا يعبدون ... نقول للذين ظلموا

به قرينه سياق، مراد از {الذين ظلموا} همان كسانى اند كه غير خدا را مى پرستيده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 11

11 - شرك ، ظلم است و مشركان ، ظالم اند .

بل إن يعد الظ_لمون بعضهم بعضًا إلاّ غرورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 22 - 3

3 - شرك و تكذيب معاد ظلم است و مشركان و تكذيب گران معاد ، ظالم اند .

ه_ذا يوم الفصل الذى كنتم به تكذّبون . احشروا الذين ظلموا

برداشت ياد شده از ستم پيشه خواندن مشركان و تكذيب كنندگان معاد، به دست مى آيد.

ظلم مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 3

3 - مشركان عصر بعثت ،

مردمى ظالم و ستمگر

ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 7

7 - ناگزيرى مسلمانان به ترك اموال و خانه هاى خويش و اقدام به هجرت و رهايى از ستم مشركان

أُخرجوا من دي_رهم و أمولهم

از ماده {إخراج} و نيز مجهول آمدن فعل {أُخرجوا}، اضطرار و ناگزيرى استفاده مى شود.

ظلم مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 2،3

2- عده اى از مسلمانان صدراسلام براى رهايى از ظلم و ستم مشركان مكه ، از آن شهر هجرت كردند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا

به دليل اينكه سوره نحل در مكه نازل شده است، احتمال دارد مراد از {الذين هاجروا} مسلمانانى باشد كه از مكه هجرت كرده و به حبشه يا مدينه رفتند.

3- مسلمانان در مكه ، مورد ظلم و ستم مشركان بودند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 15

15 - مشركان مكه ، مردمانى ستم پيشه

و ما كنّا مهلكى القرى إلاّ و أهلها ظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 49 - 9

9 - مشركان مكه ، مردمى ستم پيشه و منكر آيات الهى بودند .

ما يجحد بأي_تنا إلاّ الك_فرون . .. و ما يجحد بأي_تنا إلاّ الظ_لمون

{ال} در {الظالمون} عهد بوده و اشاره به {الكافرون} در آيه چهل و هفت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

محمد - 47 - 13 - 2

2- دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در قبال ستم مشركان و ناگزيرى آن حضرت به ترك سرزمين خويش

و كأيّن من قرية هى أشدّ قوّة من قريتك الّتى أخرجتك أهلكن_هم

يادآورى خداوند به فرجام هلاكت بار مشركان، در حقيقت مرهمى بر آلام پيامبر(ص) از ستم مشركان است.

ظلم معرضان از توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 11

11- { عن النبى ( ص ) قال : كلّ جبّار عنيد من أبى أن يقول : لا إله إلاّ الله ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: [مراد از ]گردنكش كينه توز، كسى است كه از گفتن {لا إله إلاّ الله} دريغ داشته باشد}.

ظلم معرضان از سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 2

2_ اعراض كنندگان از راه خدا ، از ستمكارانند .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

ظلم معرضان از عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 2

2 - كافران و اعراض كنندگان از عبادت خداوند ، ستمكار و ظالم اند .

و ما خلقت . .. إلاّ ليعبدون ... فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيش _ كه در زمينه هدف آفرينش و عبوديت بندگان به درگاه خداوند بود _ مطلب بالا استقاده مى شود.

ظلم معرضان از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 11

11 _

كسانى كه از قرآن رويگردان باشند، ستمكارترين مردمند.

فمن أظلم ممن . .. صدف عنها

{صدف} (مصدر صدف) به معناى اعراض كردن و منصرف ساختن آمده است. (برگرفته از قاموس المحيط). برداشت فوق بر اساس معناى اول است.

ظلم مغالطه در آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 17

17 _ مغالطه گران و ياوه گويان و جدل كنندگان در مورد قرآن و آيات الهى ستمكارند.

الذين يخوضون فى ءايتنا . .. مع القوم الظلمين

ظلم مغالطه در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 17

17 _ مغالطه گران و ياوه گويان و جدل كنندگان در مورد قرآن و آيات الهى ستمكارند.

الذين يخوضون فى ءايتنا . .. مع القوم الظلمين

ظلم مفتريان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 11

11- افترا بر خداوند ، گناهى بزرگ است و افترازنندگان به او ، ستم كارترين مردمان اند .

فمن أظلم ممّن افترى على اللّه كذبًا

ظلم مفتريان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 2

2 _ ظالمترين مردم كسانى هستند كه به دروغ چيزى را به خداوند نسبت دهند و به او افترا زنند.

و من أظلم ممن افترى على الله كذبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 13

13 _ كسانى كه با افترا به خداوند احكام دروغين جعل مى كنند، ستمگر و محروم از هدايت خداوندند.

إن الله لا

يهدى القوم الظلمين

{ال} در {القوم} عهد است و با توجه به آيات قبل مراد از {قوم} همان كسانى هستند كه با افترا به خداوند موجبات گمراهى مردم را فراهم مى سازند.

ظلم مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 7

7 - كافران محارب ، فتنه انگيزان و بازدارندگان از گسترش و حاكميت دين الهى ، ظالم هستند .

فلا عدون إلا على الظلمين

ظلم مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 7

7_ منكران آخرت از ستمكارانند و در قيامت از رحمت خداوند ، محروم خواهند بود .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين ... هم بالأخرة هم ك_فرون

ظلم مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 1

1 _ افترازنندگان بر خدا و تكذيب كنندگان آيات الهى، ستمكارترين مردمند.

فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا أو كذب بأيته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 177 - 2،5

2 _ كفرپيشگان با تكذيب آيات الهى همواره بر خويش ستم مى كنند .

و أنفسهم كانوا يظلمون

5 _ كسانى كه با تكذيب آيات الهى بر خود ستم مى كنند ، حالتى شوم و ناهنجار دارند .

ساء مثلا القوم الذين . .. أنفسهم كانوا يظلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {أنفسهم كانوا يظلمون} عطف بر {كذبوا بأيتنا} باشد ; يعنى: {ساء مثلا القوم الذين أنفسهم كانوا يظلمون}. قابل ذكر است كه در برداشتهاى گذش__ته جم___له {أنفسهم كانوا يظلمون} عطف بر

جمله {ساء مثلا ... } گرفته شده بود.

ظلم مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 10

10 _ تكذيب كنندگان قرآن ستمكارترين مردمند.

فمن أظلم ممن كذب بأيت الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 52 - 3

3 _ مشركان تكذيب كننده پيامبر ( ص ) و قرآن ، مردمى ظالم و ستم پيشه اند .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به . .. ثم قيل للذين ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 12

12 - كافران به قرآن ، مردمانى ظالم اند .

و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و لو ترى إذ الظ_لمون

ظلم مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 6

6 - منكران قيامت ، از زمره ستمگران اند .

الذين لايؤمنون بالأخرة . .. و لو أنّ للذين ظلموا

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند، از منكران قيامت تعبير به ظالم كرده است.

ظلم مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 58 - 9

9 _ مشركان و منكران رسالت پيامبر(ص) ستمگرند.

و الله أعلم بالظلمين

چون آيات گذشته در مقام احتجاج با مشركان است، مصداق مورد نظر از ستمگران، آنان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 52 - 3

3 _ مشركان تكذيب كننده پيامبر ( ص ) و قرآن ، مردمى ظالم

و ستم پيشه اند .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به . .. ثم قيل للذين ظلموا

ظلم مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 7

7- منكران معاد ، در زمره ستم كاراند .

و يقول الإنس_ن . .. و نذر الظ_لمين فيها جثيًّا

از منكران معاد به عنوان {ظالم} ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 22 - 3

3 - شرك و تكذيب معاد ظلم است و مشركان و تكذيب گران معاد ، ظالم اند .

ه_ذا يوم الفصل الذى كنتم به تكذّبون . احشروا الذين ظلموا

برداشت ياد شده از ستم پيشه خواندن مشركان و تكذيب كنندگان معاد، به دست مى آيد.

ظلم منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 8

8 - بى گمان منافقان ، ظالم و ستمگراند .

بل أُول_ئك هم الظ_لمون

معرفه آمدن مبتدا و خبر، همراه با ضمير فصل (هم) و آمدن مبتدا در قالب اسم اشاره (أُول_ئك)، همگى بر تأكيدى بر اين مطلب است.

ظلم منحرف كنندگان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 6

6_ كسانى كه درپى منحرف ساختن دين و معارف الهى هستند ، ستمكارند و در آخرت به لعنت خدا گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين ... يبغونها عوجًا

ظلم نمرود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 25

25 _ پادشاه عصر ابراهيم ( ع ) ( نمرود )

، حاكمى كافر و ستمگر

فبهت الّذى كفر و اللّه لا يهدى القوم الظّالمين

ظلم هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 14،19

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود ، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

19 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، با آلودگى مداومِ به گناه ، همواره به خود ، ستم روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

ظلم همجنس بازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 8

8_ همجنس بازى ، ظلم است و جوامع مبتلا به آن ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

مصداق مورد نظر براى {الظالمين} به قرينه آيات گذشته ، همجنس بازان مى باشد.

ظلم همگانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 7

7 _ ستم خداوند بر يك فرد ملازم با ستم بر همگان است .

و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

به كارگيرى كلمه اى همانند {لاحد} به جاى {للعبيد} مى توانست وافى به معناى مقصود باشد. بنابراين آوردن {للعبيد} (همه بندگان) مى تواند اشاره به اين باشد كه اگر خدا به احدى ستم كند به همگان ستم كرده و خدا منزه از آن است.

ظلم هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 8

8 - هواپرستى ، ظلم و موجب محروميت از هدايت خداوند

إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

ظلم يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 17،18،21

17- خضوع يونس ( ع ) به درگاه الهى و اعتراف وى به ظلم و نادرستى رفتار عجولانه خود

فنادى . .. إنّى كنت من الظ_لمين

18- در ديدگاه يونس ( ع ) ، خروج از ميان قوم خود بدون اذن الهى ، ظلمى به خويش بود .

إذ ذهب مغ_ضبًا . .. إنّى كنت من الظ_لمين

21- { قال المأمون للرضا ( ع ) فأخبرنى عن قول اللّه عزّوجلّ : { و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر عليه } فقال الرضا ( ع ) : ذاك يونس بن متى ( ع ) ذهب مغاضباً لقومه { فظنّ } بمعنى إستيقن { أن لن نقدر عليه } أى لن نضيق عليه رزقه . . . { فنادى فى الظلمات } أى ظلمة الليل و ظلمة البحر و ظلمة بطن الحوت : { أن لا إل_ه إلاّ أنت سبحانك إنّى كنت من الظالمين } بتركى مثل ه_ذه العبادة التى قد فرغتنى ل ها فى بطن الحوت ;

در روايت آمده است كه] مأمون به امام رضا(ع) گفت: مرا خبر ده از سخن خداى عزّوجلّ {و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر عليه} امام فرمود: او يونس بن متى بود، كه در حالى كه بر قوم خود غضبناك بود، از ميان آنان برفت. {ظنّ} در كلام خدا به معناى {إستيقن} و {لن نقدر عليه} به

معناى {لن نضيق عليه رزقه} ... مى باشد. {فنادى فى الظلمات}; يعنى، در ميان سه تاريكى (تاريكى شب، تاريكى دريا و تاريكى شكم ماهى) ندا كرد: {...سبحانك إنّى كنت من الظالمين}; يعنى، ... من از ستم كارانم; زيرا مثل چنين عبادتى را _ كه اكنون مرا براى آن در شكم ماهى فارغ گردانيده اى _ در گذشته ترك كرده بودم}.

ظلم يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 9

9 - يهود ، مردمى ستم پيشه و ظالمند .

و أنتم ظلمون

جمله {و أنتم ظالمون} (و شما ستمكار بوديد) را مى توان جمله اى معترضه دانست. بر اين مبنا جمله مذكور بيانگر آن است كه: يهود نه تنها در مورد گوساله پرستى ستمكارى كردند، بلكه عادت و رويه آنها ستمگرى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 7

7 - يهود ، مردمى ستم پيشه اند .

و اللّه عليم بالظلمين

از مصداقهاى {الظالمين} - به قرينه صدر آيه و آيات پيشين - يهوديان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 9

9 - يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايقى درباره ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) و نوادگان يعقوب ، از ظالمترين مردم هستند .

أم تقولون إن إبراهيم . .. و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه

از مصداقهاى مورد نظر براى {شهادة من اللّه} به قرينه صدر آيه، حقايقى است درباره ابراهيم(ع) و ساير پيامبران ياد شده در آيه.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 10

10 _ كافران به عيسى ( ع ) ( يهوديان ) ، ظالم و محروم از محبّت خداوند هستند .

فاما الذين كفروا . .. و اللّه لا يحبّ الظالمين

از مصاديق مورد نظر از كلمه {الظالمين}، به قرينه آيات قبل، يهوديانى هستند كه به حضرت عيسى (ع) ايمان نياوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 16

16 _ كفر ، جنايت و تجاوز ، سيره دائمى اهل كتاب ( يهود )

ذلك بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه و يقتلون . .. و كانوا يعتدون

فعل مضارع پس از فعل ماضى از ماده {كَوْنْ} دلالت بر استمرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 160 - 1،3،10

1 _ ظلم يهود ، موجب حرام گشتن برخى از نعمت هاى پاكيزه و حلال بر آنان

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم

3 _ ظلم يهود ، موجب محروميت آنان از برخى نعمت هاى پاكيزه *

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم

بدان احتمال كه مراد از تحريم، تحريم تكوينى باشد ; بنابراين {حرمنا . ..} به اين معنا است كه خداوند يهود را از دستيابى به برخى طيبات محروم ساخت.

10 _ يهود ، ظالمانى منحرف و بسيار اغواگر

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و بصدّهم عن سبيل اللّه كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 15

15 _ يهود و نصارا ، مردمى گمراه و ستمگر

إنّ اللّه

لايهدى القوم الظلمين

از مصاديق مورد نظر براى {الظلمين} _ به قرينه صدر آيه _ ، يهود و نصارا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 4

4 _ يهوديان به سبب ادعاى نازل نشدن وحى بر هيچيك از بشر ظالمترين مردم هستند.

إذ قالوا ما أنزل الله على بشر من شىء . .. و من أظلم ممن افترى على

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 5 - 9

9 - قوم يهود ، گروهى ظالم و محروم از هدايت خداوند

الذين كذّبوا ب_اي_ت اللّه و اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 2،5

2 - يهوديان ، مردمى ظالم و ستمگراند .

و لايتمنّونه . .. و اللّه عليم بالظ_لمين

5 - دستاورد زشت و ظلم و ستم يهوديان ، سبب ترس و هراس آنان از مرگ

و لايتمنّونه أبدًا بما قدّمت أيديهم و اللّه عليم بالظ_لمين

ظلم يهود ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 7

7 _ فسق و ستمگرىِ يهوديان ايله ، مايه نزول عذاب الهى بر آنان شد .

أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون

{ما} در {بما كانوا} مصدريه و {باء} سببيه است _ يعنى: أخذناهم بسبب فسقهم.

عذاب دنيوى ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 21

21 _ ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، به ناحق خوردن مال مردم ، موجب عقوبت هاى دنيوى و عذاب

اخروى

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 7

7- ظلم ، گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب الهى در دنيا

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. و أنذر الناس يوم يأتيهم العذاب في

عوامل ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 109 - 3

3 _ نيازمندى و كمبود ، انگيزه اى براى ستم و تعدّى

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين. و للّه ما فى السموات و ما فى الارض

جمله {و للّه ما فى السموات . .. }، در مقام تعليل براى ظلم نكردن خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 12،13،14

12 _ مجازات نكردن ستمگران ، ظلم بر ستمديدگان است .

ذوقوا عذاب الحريق . .. ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

برداشت فوق مبتنى است بر احتمال اوّل (عطف {انّ اللّه . .. } بر {ما قدّمت})، است.

13 _ مجازات بى گناهان ، ظلمى بزرگ است .

و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

برداشت فوق مبتنى است بر احتمال دوّم (تقدير مبتدا براى {انّ اللّه . .. })، است.

14 _ مجازات افزون بر گناه ، ظلمى بزرگ است .

و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 16

16 _ كسانى كه بر مبناى مقررات و قوانين الهى حكم نكنند ، ستمكارند .

و من لم يحكم بما

أنزل اللّه فأولئك هم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 7

7 _ نيازمندى و قساوت دو عامل گرايش به ظلم و رعايت نكردن عدل است.

لكل درجت مما عملوا . .. و ربك الغنى ذو الرحمة

ذكر دو صفت غنا و رحمت، پس از بيان عدم ظلم خداوند در پاداش بندگان، بيانگر اين است كه ظلم برخاسته از نياز و يا شقاوت و قساوت است كه در مورد خدا اين دو منتفى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 4 - 5

5 _ ستمگرى ، باطل گرايى و دروغ پردازى ، از نتايج و اثرات كفر به خدا و انكار رسالت پيامبر ( ص )

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك . .. فقد جاءو ظلمًا و زورًا

{زور} به معناى سخن باطل و دروغ است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 29 - 5

5 - نپرداختن سهم بينوايان از امولال خود ، ظلم به خويشتن است .

إنّا كنّا ظ_لمين

عوامل ظلم به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 20 - 9

9 - ابليس ، عامل كفران مردم سبأ و برانگيزنده آنان به ظلم به نفس

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

در عبارت {صدّق عليهم. .. ظنّه} ايجاز به حذف وجود دارد; براى اين كه صدق ظن، فرع بر دعوت و جواب مثبت دادن مردم است. بنابراين، معلوم مى شود كه ابليس از آنان خواسته

و آنان نيز او را اجابت نموده و نعمت هاى خدا را كفران كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 76 - 6

6 - گام نهادن آدمى در وادى كفر ، شرك و گناه ، در حقيقت ظلم آدمى به خويشتن است .

إنّ المجرمين . .. و ما ظلمن_هم و ل_كن كانوا هم الظ_لمين

به كار رفتن واژه {ظالم} به جاى {مجرم}، حاكى از آن است كه جرم و گناه بيان شده در آيات پيشين، همان ظلم و ستم آدمى به خويش است.

عوامل ظلم فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 3

3 - غفلت از ياد خدا و احساس ايمنى از كيفر او ، عامل رواج يافتن ظلم و ستم بر مردم در خاندان فرعون

أن ائت القوم الظ_لمين . قوم فرعون ألايتّقون

از مجموع دو آيه استفاده مى شود كه تقوا (بيم داشتن از خشم خدا و كيفر كردار) مانع ظلم و تباهى است و خاندان فرعون به دليل بى بهره بودن از عنصر تقوا، گرفتار ظلم و تباهى گشته بودند.

فرار از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 7

7- گريز از ستم ظالمان ، امرى شايسته و مورد تشويق

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة

فرجام اخروى ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 107 - 5

5 - گرفتار شدن در تنگناى عذاب دوزخ ، فرجام ظلم و تجاوز

ربّنا أخرجنا منها

فإن عدنا فإنّا ظ_لمون

فرجام شوم ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 1

1- هشدار خداوند به ستمگران درباره سرنوشت شوم ستم پيشگى

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون

كارگزاران يوسف(ع) و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 10

10_ يوسف ( ع ) و كارگزارانش به هنگام اقتدار و حكومت در مصر ، از هر$ گونه ظلم و ستم اجتناب مى كردند .

قال معاذ الله ان . .. إنا إذًا لظ_لمون

مقصود يوسف از ضميرهاى متكلم مع الغير {نا} و {نحن} در حقايقى كه مطرح كرد (أن نأخذ . .. إنا إذًا لظالمون) خود او و كارگزارانش مى باشد.

كافران و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 14

14 _ عن أبى ابراهيم قال: . .. {ثم الذين كفروا بربهم يعدلون} قال: يعدلون بين الظلمات و النور و بين الجور و العدل.

امام كاظم(ع) درباره آيه {ثم الذين . .. } فرمود: (كافرانى كه براى خدا انباز مى گيرند)، ظلمت و نور و ظلم و عدل را برابر قرار مى دهند.

كثرت ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 9

9 _ فرعون ، در شكنجه و آزار ديگران ، حد و مرزى نمى شناخت .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم . .. و انّه

كيفر اخروى ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- نساء - 4 - 161 - 21

21 _ ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، به ناحق خوردن مال مردم ، موجب عقوبت هاى دنيوى و عذاب اخروى

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

كيفر دنيوى ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 6

6 - ظلم و بيدادگرى ، پى آمدى شوم و سرنوشتى هلاكت بار در دنيا

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

كيفر رهبران ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 11،12

11 _ هيچ كيفرى جز عذاب جهنّم ، نمى تواند حاكمان مفسد ، سرسخت ، متكبّر و مغرور را رام كند .

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنم

12 _ جهنّم ، كيفر حاكمان مفسد ، سرسخت و حق ناپذير

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنّم

كيفر ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 11

11 - خداوند ، ستمكاران را به سزاى اعمالشان خواهد رساند .

و اللّه عليم بالظلمين

هدف از بيان آگاهى خداوند به ستمكاران، تهديد آنان به عذاب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 1،2

1 _ قتل و آدمكشى از سر ظلم و تجاوز ، موجب گرفتارى به عذاب دوزخ

و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً

در برداشت فوق {ذلك} اشاره به {قتل نفس} گرفته شده است.

2 _ تصرف

به ناحق در اموال ديگران از سر ظلم و تجاوز ، موجب گرفتارى به آتش دوزخ

و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً

بنابر اينكه {ذلك} اشاره به {لا تاكلوا} و يا مجموع {لا تاكلوا . .. و لا تقتلوا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 21

21 _ حاكم اسلامى ، وظيفه دار برگزيدن يكى از مجازات هاى چهارگانه محارب ، با رعايت تناسب بين مجازات و جنايت وى

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او ينفوا من الارض

از امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق روايت شده: ذلك الى الامام يفعل به ما يشاء، قلت: فمفوض ذلك اليه؟ قال: لا، و لكن نحو الجناية.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 246، ح 5; نورالثقلين، ج 1، ص 622، ح 164.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 6

6 _ ستمگران و اعراض كنندگان از قوانين دين، علاوه بر عذابهاى دنيوى به عذابهاى آخرت نيز گرفتار خواهند شد.

و كم من قرية أهلكنها . .. إنا كنا ظلمين. فلنسئلن الذين أرسل إليهم

هدف از بيان بازجويى در قيامت، تهديد ظالمان به عذابهاى اخروى است،$و كلمه {فاء} در {فلنسئلن} بيانگر آن است كه عذابهاى دنيا پايان مجازات آنان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 9

9 _ ترك نهى از منكر و سكوت در برابر منحرفان و فسق و ستمگرى ، داراى كيفرى شديد است .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا

الذين ظلموا بعذاب بئيس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 23

23- ستمگرى در پى دارنده عذابى بس دردناك

إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 8

8- افزايش گمراهى ، كيفر و پيامد ستم پيشگى است .

و يضلّ الله الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 4

4- ظلم ، گناهى بزرگ و نابخشودنى و موجب كيفر سخت الهى در قيامت است .

يعمل الظ_لمون . .. ليوم تشخص فيه الأبص_ر . مهطعين مقنعى رءوسهم لايرتدّ إليهم طرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 8

8 - شرك و ظلم ، گناهى بس بزرگ و پيام دار عذابى سخت و فوق تصور بشر

و بدا لهم من اللّه ما لم يكونوا يحتسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 9

9 - ناتوانى انسان ها در دنيا ، از دفع عذاب الهى و پيامد هاى هلاكت بار ستم خويش

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا و ما هم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 42 - 3

3 - ظلم و تجاوز به حقوق مردم _ حتى انسان هاى غير مؤمن _ امرى ناشايست و سزاوار پيگرد و انتقام است .

إنّما السبيل على الذين يظلمون الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 -

45 - 22

22 - ظلم و ستمگرى ، موجب جاودانگى انسان در آتش دوزخ است .

ألا إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم

كيفر ظلم جاهلانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 9

9 _ خداوند، ستم و گناهى را كه از سر غفلت و ناآگاهى باشد، كيفر نمى دهد.

أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

گناه ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 4

4- ظلم ، گناهى بزرگ و نابخشودنى و موجب كيفر سخت الهى در قيامت است .

يعمل الظ_لمون . .. ليوم تشخص فيه الأبص_ر . مهطعين مقنعى رءوسهم لايرتدّ إليهم طرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 7

7- ظلم ، گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب الهى در دنيا

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. و أنذر الناس يوم يأتيهم العذاب في

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 4

4- ظلم و بيدادگرى ، گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب الهى است .

و إن كان أصح_ب الأيكة لظ_لمين . فانتقمنا منهم

انتقام خداوند از {اصحاب ايكه} به خاطر ظلم آنها، بيانگر اين نكته است كه ظلم و بيدادگرى گناهى نيست كه قابل عفو و آمرزش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 85 - 3

3- ظلم ، گناهى بزرگ و نابخشودنى و عامل اصلى ابتلاى انسان به عذاب اخروى است .

و إذا

رءا الذين ظلموا العذاب

برداشت فوق به خاطر اين نكته است كه با آنكه آيه در صدد بيان وضعيت كافران در قيامت است، ولى از آنان به ظالمان توصيف كرده است و وصف مشعر به عليت است. گفتنى است وعده عذاب اخروى، بيانگر بزرگى و نابخشودنى بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 8

8 - شرك و ظلم ، گناهى بس بزرگ و پيام دار عذابى سخت و فوق تصور بشر

و بدا لهم من اللّه ما لم يكونوا يحتسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 4

4 - ستم پيشگى ، گناهى نابخشودنى و عذرناپذير در قيامت

يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم

آمدن كلمه {الظالمين} به صورت وصفى، بيانگر اين نكته است كه مقصود از آن، فردى نيست كه در زندگى اندكى ستم كرده باشد; بلكه كسى است كه چنان به اين گناه آلوده شده كه به آن شهرت يافته و عادت كرده است.

گناه ظلم به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 5

5_ ستم به پيامبران گناهى قابل آمرزش

سوف أستغفر لكم ربى

گناه ظلم در مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 17

17 - { عن75 أبى الصباح الكنانى قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : و من يرد فيه بالحاد بظلم نذقه من عذاب أليم } فقال : كلّ ظلم يظلمه الرجل نفسه بمكّة من سرقه أو ظلم أحد أو

شىء من الظلم فإنّى أراه ألحاداً ;

ابى الصباح كنانى گفت: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و من يرد فيه بالحاد بظلم نذقه من عذاب أليم} سؤال كردم فرمود: هر ظلمى كه شخص در مكّه بر خويش كند; خواه دزدى باشد، يا ستم به ديگرى و يا هرگونه ستمى، من آن را الحاد و انحراف مى بينم}.

لاوى و ظلم برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 9

9_ فرزند بزرگ يعقوب با يادآور شدن ظلم و ستم برادرانش به يوسف ، بازگشت به نزد پدر را بدون همراه داشتن بنيامين ناروا شمرد .

ألم تعلموا . .. من قبل ما فرّطتم فى يوسف

{ما} در {ما فرّطتم} مصدريه است و عبارت {من قبل ما فرّطتم . ..} عطف بر {أنّ أباكم ...} مى باشد ; يعنى: {ألم تعلموا تفريطكم فى يوسف من قبل}. تفريط به معناى كوتاهى كردن و رها كردن چيزى تا نابود شدن آن است (لسان العرب).

مبارزه با حاكمان ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 13

13 _ لزوم مبارزه تا سر حدّ جان دادن ، با فساد و حاكمان فاسد

و من الناس من يعجبك . .. و اذا تولى سعى فى الأرض ... و من الناس من يشرى نفسه

از اينكه پس از بيان خصلتهاى حاكمان مُفسد، بى درنگ ستايش از كسانى شده است كه جان خويش را در راه خدا مى دهند، برداشت فوق استفاده مى شود.

متقين و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه

- 45 - 19 - 10

10 - تقواپيشگان ، مبرّا از ظلم و دوستى با ظالمان

و إنّ الظ_لمين بعضهم أولياء بعض و اللّه ولىّ المتّقين

از اين كه {المتقين} در مقابل {الظالمين} قرار گرفته، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

مراتب ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 7

7 - ظالمترين مردم كسى است كه حقايق دينى و معارف الهى را كتمان كرده و از ارائه آنها به ديگران خوددارى كند .

و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه

{من اللّه} همانند {عنده} صفت براى {شهادة} است. بنابراين {شهادة عنده من اللّه}; يعنى، شهادتى كه در نزد اوست از ناحيه خدا دريافت كرده است. مقصود از شهادت كه از ناحيه خدا در اختيار انسان مى باشد، حقايق دينى و معارف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 13،14

13 _ مجازات بى گناهان ، ظلمى بزرگ است .

و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

برداشت فوق مبتنى است بر احتمال دوّم (تقدير مبتدا براى {انّ اللّه . .. })، است.

14 _ مجازات افزون بر گناه ، ظلمى بزرگ است .

و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 1،2،3،5،9،10

1 _ افترازنندگان به خداوند، ظالمترين مردم هستند.

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا

2 _ تكذيب كنندگان آيات خداوند، ستمگرترين مردم هستند.

و من أظلم ممن . .. أو كذب بايته

3 _ افتراى به خداوند و تكذيب آيات الهى، بزرگترين ظلم است.

و من أظلم ممن

افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته

5 _ كتمان حقانيت پيامبر اكرم(ص)، مصداق بارز تكذيب آيات الهى و از بزرگترين ظلمهاست.

الذين ءاتينهم الكتب . .. و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته

در آيه قبل سخن از تكذيب پيامبر(ص) بود و اين آيه در مقام هشدار به تكذيب كنندگان آن حضرت است. چرا كه وى مصداقى روشن براى آيات الهى است.

9 _ بدعت در دين، از بزرگترين ظلمها و مانع سعادت و رستگارى است.

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته إنه لايفلح الظلمون

10 _ شرك به خدا، بزرگترين ظلم و مانع سعادت و رستگارى است.

و إننى برىء مما تشركون . .. و من أظلم ممن افترى ... إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 1،8

1 _ افترا به خداوند بالاترين ظلم و از بزرگترين گناهان است.

و من أظلم ممن افترى على الله كذبا

8 _ ظلم، معيار سنجش ميزان زشتى گناهان و داراى مراتب است.

و من أظلم ممن افترى على الله كذبا

گزينش واژه {أظلم} به جاى {أذنب} و {أعصى} و مانند آن مى تواند بدان جهت باشد كه اولا ظلم بودن افترا را گوشزد كند و ثانياً به ريشه گناه بودن افترا اشاره نمايد. بنابراين ظلم معيارى براى شناخت گناه و مرتبه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 2

2 _ بدعت در دين الهى، همانند تكذيب آيات خداوند، بزرگترين ستم است.

فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا أو كذب بأيته

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 17 - 1،2،3

1 _ افترا بستن به خدا ( چيزى را به دروغ به خدا نسبت دادن ) بدترين نوع بيدادگرى است .

فمن أظلم ممن افترى على اللّه كذباً

2 _ تكذيب قرآن و ساختگى خواندن آن _ على رغم اعتقاد به الهى بودنش _ اوج بيدادگرى است .

فمن أظلم ممن . .. أو كذّب بأيته

3 _ ظلم و بيدادگرى ، داراى مراتب است .

فمن أظلم ممن افترى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 1،3

1_ دروغ بستن به خداوند ، بزرگترين ظلم است .

و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا

3_ ستمگرى داراى مراتب

و من أظلم ممن افترى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 1

1- روى گردانى از آيات پروردگار پس از تذكّر يافتن و آگاهى به آن ، بزرگ ترين ظلم است .

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها

{ذكر} يعنى، شناختى كه در حافظه حاضر باشد (برگرفته شده از مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 1،3،4،8

1 - دروغ بستن به خدا و تكذيب قرآن و دين حق ، بزرگ ترين نوع ظلم است .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق

مقصود از {صدق} قرآن و دين حق مى باشد.

3 - دروغ پنداشتن و رد كردن سخن حق ( قرآن ) ، بدون تأمل و انديشه و در آغاز دريافت آن ، بزرگ ترين ظلم است .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه

و كذّب بالصدق إذ جاءه

{إذ} براى ظرف زمان ماضى است و گوياى آن است كه انكار و تكذيب قرآن، مقارن و همزمان با آمدن اين كتاب بود و هيچ فاصله اى ميان دريافت قرآن و تكذيب آن وجود نداشت. اين حقيقت مى رساند كه تكذيب كافران، بدون تأمل و تفكر و با شتاب بود.

4 - شرك ، افترا و دروغ بستن به خداوند ، بزرگ ترين ظلم به شمار مى رود .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق

يكى از مصاديق مورد نظر دروغ بستن به خدا _ با توجه به اين كه آيه شريفه در رديف آيات مربوط به مشركان قرار دارد و نيز اين سوره از سوره هاى مكى است و مردم مكه بيشتر مشرك بودند _ شريك قائل شدن براى خداوند يكتا است.

8 - ظلم ، داراى مراتب گوناگون است .

فمن أظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 4

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير {هم} به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 - 1،4

1 - افترا و نسبت دروغ به خدا بستن ، بالاترين ظلم و بدترين گناه است .

و من أظلم ممّن افترى على اللّه الكذب

تقبيح افترا بر خداوند با تعبير {أظلم} (صيغه اسم تفضيل)، نشان از بزرگى گناه آن دارد.

4 - ظلم ، داراى درجات و

مراتب شدت و ضعف

و من أظلم ممّن افترى على اللّه الكذب

مرفهان و گسترش ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 85 - 10

10_ جوامع مرفّه ، در خطر انحرافات اقتصادى و گسترش دادن ظلم و ستم در پهنه گيتى

إنى أري_كم بخير . .. أوفوا المكيال ... و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

ممانعت از ظلم دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 20

20 _ بازداشتن دشمنان از هجوم به جامعه ايمانى و ستمكارى آنان ، از منافع جهاد و تأمين هزينه ادوات آن است . *

و ما تنفقوا . .. و أنتم لاتظلمون

برخى برآنند كه {يوف إليكم} و {أنتم لاتظلمون} بيانگر ثمرات توان نظامى جامعه در دنياست. يعنى اگر هزينه جهاد را تأمين كنيد و بنيه نظامى جامعه اسلامى را به حدى برسانيد كه دشمنان وحشت كنند، در نتيجه به شما هجوم نخواهند آورد تا ضررهايى را بر شما تحميل نمايند. و اگر چنين كرديد بر شما مسلط نخواهند شد تا بتوانند ستمى بر شما روا بدارند.

منشأ آمرزش ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 8

8_ خداوند ، بخشاينده گناهان و ستم كارى هاى مردم است .

و إن ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم

منشأ بزرگترين ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 3

3- بزرگ ترين ظلم ها و جنايت ها در تاريخ بشر ، داراى ريشه در انكار آيات الهى و غفلت از كيفر اَعمال

است . *

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها و نسى ما قدّمت يداه

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه منظور از ظلم در {من أظلم} صرفاً، ظلم به نفس نباشد، بلكه علاوه بر آن، شامل ظلم به غير نيز بشود و جمله {نسى ما قدمت يداه} كنايه از عدم اعتقاد به كيفر كردار و بقاى عمل باشد.

منشأ ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 22

22 _ خودخواهى ، وابستگى فاميلى و ملاحظه فقر و غناى افراد ، ريشه بسيارى از بى عدالتى ها و شهادت هاى نابحق و تهديدى براى عدالت اجتماعى است .

كونوا . .. شهداء للّه و لو على أنفسكم او الولدين و الاقربين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 44 - 2

2 _ هر ستمى كه به انسان مى رسد ، از ناحيه خود اوست .

و لكن الناس أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 89 - 7

7_ ارتكاب گناهان و ستمكاريها ، برخاسته و نشأت گرفته از جهل است .

هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه إذ أنتم ج_هلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 5

5 - بى ايمانى به جهان آخرت ، ريشه سركشى و بى عدالتى انسان ها است .

و استكبر هو . .. و ظنّوا أنّهم إلينا لايرجعون

منشأ ظلم برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 89 -

5

5_ يوسف ( ع ) جهل و نادانى برادرانش را منشأ ستم آنان به وى و بنيامين دانست .

هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه إذ أنتم ج_هلون

منشأ ظلم به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 10

10- ظلمى كه به كافران از ناحيه ايستادگى در برابر كتاب هاى آسمانى شده است ، از ناحيه خداوند نبوده و از سوى خود آنان بوده است .

و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

منشأ نجات از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 11

11- تحميل بدترين شكنجه ها و آزار بر قوم موسى ( بنى اسرائيل ) ، شيوه مستمر فرعونيان

يسومونكم سوء العذاب

{يسومون} از {سوم}، به معناى تحميل شكنجه و عذاب، است و فعل مضارع آوردن آن، مى تواند اشاره به تداوم آن باشد.

موارد ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 13،19

13 _ هشدار خداوند به آدم ( ع ) و حوا به اين كه در صورت تناول از شجره ممنوعه ، از ستمكاران خواهند شد .

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

19 _ سرپيچى از فرامين خدا ، ظلم است .

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 15،16

15 - گوساله پرستى بنى اسرائيل از جمله ستمكارى هاى آنان بود .

ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

16 - پرستش غير خداوند ، ظلم است .

ثم اتخذتم

العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 1،3

1 - قوم موسى با گوساله پرستى ، بر خويشتن ستم كرده و مستحق كيفر شدند .

يقوم إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل

3 - آدمى ، با شرك ورزى و پرستش غير خدا به خود ستم مى كند .

إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 6،10

6 - تغيير و تبديل اوامر خداوند ، ظلم و در پى دارنده عذاب الهى است .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء

مراد از {الذين ظلموا} در جمله فوق، كسانى هستند كه به جاى گفتن {حطة} (خدايا! آمرزش گناهان را از تو خواهانيم) سخنى ديگر بر زبان جارى ساختند.

10 - تمرد از فرمان هاى الهى ظلم است .

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 10،11

10 - ارتداد قوم موسى و گرايش آنان به گوساله پرستى ، از جمله ستم هاى آنان

ثم أتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

11 - پرستش غير خدا ظلم است .

ثم أتخذتم العجل . .. و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 4

4 - كسانى كه مردم را از حضور در مساجد ، به انگيزه ياد نشدن نام خدا ، بازدارند ، ستمكارترين مردمند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 12

12 - اداى شهادت واجب و كتمان آن ظلم است .

و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 17،20

17 - پيروى از آرا و قوانين مبتنى بر هوا هاى نفسانى - با وجود قوانين الهى - ظلم است .

لئن اتبعت اهواءهم من بعد جاءك من العلم إنك إذاً لمن الظلمين

20 - ارتكاب گناه پس از آگاهى به آن ظلم است .

و لئن اتبعت اهواءهم من بعد جاءك من العلم إنك إذاً لمن الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 22

22 _ تجاوز از حدود و احكام الهى ، ظلم است .

و من يتعدّ حدود اللّه فاولئك هم الظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 5

5 _ رجوع مرد به زن به قصد آزار و اذيّت ، تعدّى به حدود الهى و ظلم است .

تلك حدود اللّه فلا تعتدوها و من يتعد حدود اللّه فاولئك هم الظالمون . .. و لا تمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 22

22 _ نافرمانى از دستور خداوند به پيكار عليه تجاوز و اسارت ، ستمگرى است .

فلما كتب عليهم . .. و اللّه عليم بالظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 254 - 13

13 _ خوددارى از انفاق ، كفران نعمت و ستمگرى است .

انفقوا

ممّا رزقناكم . .. و الكافرون هم الظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 26

26 _ كفر همراه با عناد و ايستادگى در برابر حق ، ستمگرى است .

فبهت الّذى كفر و اللّه لا يهدى القوم الظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 6

6 _ ترك انفاق و يا انفاق را به ريا و منّت و آزار آلودن و نيز انفاق كردن از خبايث و عمل نكردن به نذر ، ستمگرى است .

لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذى . .. انفقوا من طيّبات ... و ما للظالمين من انصا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 10،11

10 _ رباخوارى ، ستمگرى است .

و ان تبتم فلكم رؤس اموالكم لا تظلمون

مفهوم جمله {فلكم رؤس اموالكم لا تظلمون} (آنگاه كه فقط اصل سرمايه را بگيريد، ستمكار نيستيد) اين است كه در صورت گرفتن ربا، ستمكار هستيد.

11 _ باز پس ندادن اصل سرمايه رباخوارانى كه توبه كردند ، ستمى بر آنان است .

فلكم رؤس اموالكم لا تَظلمون و لا تُظلمون

ولى اگر اصل سرمايه هم به شما باز پس داده نشود، مورد ستم واقع شده ايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 10،12،15

10 _ كافران به عيسى ( ع ) ( يهوديان ) ، ظالم و محروم از محبّت خداوند هستند .

فاما الذين كفروا . .. و اللّه لا يحبّ الظالمين

از مصاديق مورد نظر از كلمه {الظالمين}، به قرينه

آيات قبل، يهوديانى هستند كه به حضرت عيسى (ع) ايمان نياوردند.

12 _ كفر ( انكار پيامبر ) ، ظلم است و كافران ، ظالم هستند .

فاما الذين كفروا . .. و اللّه لا يحبّ الظالمين

بنابراينكه جمله {و اللّه لا يحب الظالمين}، تعليل براى كيفر كافران باشد; يعنى چون كافران ظالم هستند، مستحق كيفرند.

15 _ ندادن اجر كامل در برابر عمل ، ظلم است .

و اللّه لا يحبّ الظالمين

بنابراينكه جمله {و اللّه لا يحب الظالمين}، تعليل براى جمله {فيوفّيهم اجورهم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 13

13 _ رويارويى و نبرد با اهل ايمان ، ظلم است و محاربانِ با اهل ايمان ، ظالم هستند .

ليقطع طرفاً من الّذين كفروا . .. فانّهم ظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 21

21 _ بى ايمانى و سستى در رويارويى با دشمنان دين ، ظلم است .

و لاتهنوا . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا ... و اللّه لايحبّ الظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 10 - 9

9 _ تصرف سرپرست يتيم در مال وى ، به انگيزه شخصى و با قصد عدم پرداخت آن ، ظلم است .

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً

امام كاظم (ع) در پاسخ سؤال از تصرف در مال يتيم فرمود: . .. لا ينبغى له ان يأكل الّا القصد ... فان كان من نيّته ان لا يردّه عليهم فهو بالمنزل الذى قال اللّه عزّ و جل: {انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى

ظلماً}.

_______________________________

كافى، ج 5، ص 128، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 450، ح 90.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 3،4،6

3 _ تصرف نامشروع و باطل در اموال ديگران ، تجاوز و ظلم است .

و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً

بنابر اينكه {عدواناً و ظلماً} قيد توضيحى باشد.

4 _ آدمكشى ، تجاوز و ظلم است .

و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً

برخى برآنند كه {عدواناً} و {ظلماً}، قيد توضيحى است و اشاره به علت عقوبت دارد. يعنى چون آدمكشى و انتحار، تجاوز و ظلم است، موجب عقوبت مى شود.

6 _ خودكشى ، تجاوز و ستمگرى است و موجب گرفتارى به عذاب دوزخ . *

و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك ... فسوف نُصليه ناراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 6

6 _ مراجعه به طاغوت و دادگاه هاى ناصالح براى داورى ، ستم به خويشتن است .

يريدون ان يتحاكموا . .. و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 9

9 _ كاستن از اجر و مزد كار ديگران ، حتى به كمترين مقدار ستم است .

و من يعمل من الصلحت . .. يدخلون الجنة و لايظلمون نقيراً

خداوند، كاستن از پاداش را هر چند بسيار اندك باشد، ظلم دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 -

16

16 _ پذيرايى ناشايسته از مهمان دعوت شده ، ظلم و بازگويى آن توسط مهمان ، جايز است .

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: من اضاف قوماً فاساء ضيافتهم فهم ممن ظلم فلاجناح عليهم فيما قالوا فيه.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 283، ح 296; تفسير برهان، ج 1، ص 425، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 5،11

5 _ درخواست ديدن خداوند از سوى يهود ، درخواستى ظالمانه و موجب گرفتار شدن آنان به صاعقه

فقالوا أرنا اللّه جهرة فأخذتهم الصعقة بظلمهم

11 _ نگرش مادى در مورد خداوند و بهانه جويى در مقابل پيامبران ، از مصاديق بارز ظلم و موجب گرفتارى به عذاب الهى است .

يسئلك أهل الكتب . .. فأخذتهم الصعقة بظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 168 - 4

4 _ بازداشتن مردم از پيوستن به راه خدا ظلم است .

إنّ الذين كفروا و صدوا عن سبيل اللّه . .. إنّ الذين كفروا و ظلموا

مراد از ظلم _ به قرينه آيه قبل _ بازداشتن ديگران از راه خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 12

12 _ قتل و برادر كشى ، ظلم و موجب ورود به آتش دوزخ

قال لاقتلنك قال . .. و ذلك جزؤا الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 19،20،22،23

19 _ خوددارى از قضاوت بر اساس احكام الهى ، ظلم است .

*

و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الظلمون

20 _ خوددارى از قانونگذارى بر پايه مقررات الهى ، ظلم است . *

و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الظلمون

22 _ بى اعتنايى به قانون قصاص ، ستمگرى است .

و كتبنا عليهم فيها . .. و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الظلمون

23 _ ستم پيشگى برخى از عالمان و سران يهود عصر پيامبر ( ص ) ، به دليل خوددارى آنان از قضاوت بر اساس تورات

فأولئك هم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 17

17 _ دوستى با يهود و نصارا و پذيرش ولايت آنان ، ظلم و موجب محروميت از هدايت الهى

و من يتولهم منكم فانه منهم إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 23،24

23 _ كفر و شرك ، ستمكارى است .

انه من يشرك باللّه . .. و ما للظلمين من انصار

24 _ باور به الوهيت مسيح ( ع ) ظلم است .

إنّ اللّه هو المسيح . .. و ما للظلمين من انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 107 - 10

10 _ شهادت به ناحق و قسم دروغ ، تجاوز به حقوق ديگران و ستمكارى در حق ايشان است .

و ما اعتدينا إنّا اذاً لمن الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 3،5،9،10

3 _ افتراى به خداوند و تكذيب آيات الهى، بزرگترين ظلم است.

و من

أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته

5 _ كتمان حقانيت پيامبر اكرم(ص)، مصداق بارز تكذيب آيات الهى و از بزرگترين ظلمهاست.

الذين ءاتينهم الكتب . .. و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته

در آيه قبل سخن از تكذيب پيامبر(ص) بود و اين آيه در مقام هشدار به تكذيب كنندگان آن حضرت است. چرا كه وى مصداقى روشن براى آيات الهى است.

9 _ بدعت در دين، از بزرگترين ظلمها و مانع سعادت و رستگارى است.

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته إنه لايفلح الظلمون

10 _ شرك به خدا، بزرگترين ظلم و مانع سعادت و رستگارى است.

و إننى برىء مما تشركون . .. و من أظلم ممن افترى ... إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 33 - 7،8

7 _ انكار آيات الهى، ستم است.

فإنهم لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون

ممكن است ستمكار خواندن منكران به اين اعتبار باشد كه آنان با انكار خويش در زمره ستمگران قرار گرفتند، نه اينكه ستم مسبوق بر انكار باشد.

8 _ پيامبر(ص)، آيت الهى و تكذيب رسالت وى انكار آيات خداوند و ستم است.

فإنهم لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 3،4

3 _ بى توجهى به هشدارهاى الهى ظلم است.

فلما نسوا ما ذكروا به . .. فقطع دابر القوم الذين ظلموا

4 _ سنگدلى و تضرع نكردن به درگاه خداوند، حتى در دشواريها، ظلم است.

فلولا . .. تضرعوا و لكن قست قلوبهم ... فقطع

دابر القوم الذين ظلموا

در آيه شريفه هدف از آمدن سختيها را تضرع و روى آوردن به خدا دانسته، و به دنبال آن گروهى را معرفى كرده كه حتى در شدت و سختى منفعل نمى شوند، و سرانجام از اين گروه با عنوان {ظالمان} ياد كرده است، بنابراين سنگدلى و تضرع نكردن آنان ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 6

6 _ شرك و تسليم نشدن در برابر آيات روشن قرآن، ظلم است.

انظر كيف نصرف الأيت ثم هم يصدفون . .. هل يهلك إلا القوم الظلمون

مخاطب فعل {أرءيتم} همان كسانى هستند كه از آيات الهى اعراض كردند كه از آنان به عنوان ظالم ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 20،21،22،24

20 _ پيامبر اكرم(ص) نبايد با طرد مؤمنان مستمند و فقير از اطراف خويش، خود را در جرگه ظالمان قرار دهد.

فتطردهم فتكون من الظلمين

21 _ رهبران و مبلغان دينى در صورت طرد مؤمنان مستمند و ضعيف از اطراف خويش، ستمكارند.

فتطردهم فتكون من الظلمين

22 _ طرد كردن مؤمنان به سبب نداشتن پايگاه اجتماعى، ستمگرى است.

فتطردهم فتكون من الظلمين

24 _ تبعيض در روابط اجتماعى بر مبناى ارزشگذارى غلط، ستمگرى است.

فتطردهم فتكون من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 17

17 _ مغالطه گران و ياوه گويان و جدل كنندگان در مورد قرآن و آيات الهى ستمكارند.

الذين يخوضون فى ءايتنا . .. مع القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام

- 6 - 82 - 3،9،10،11

3 _ شرك، به هر صورت و در هر مرحله كه باشد، ظلم است.

و لم يلبسوا إيمنهم بظلم

آيات پيشين جملگى در مورد توحيد و ابطال شرك بود. اين آيه به منزله جمع بندى و نتيجه اى در پى آن مجموعه است. لذا مراد از {ظلم} در اين آيه، به قرينه آيات گذشته، شرك است.

9 _ عن أبى عبدالله(ع) (فى حديث فى قوله تعالى {بظلم}) قال: هو الشرك . .. .

از امام صادق(ع) ضمن حديثى آمده است: مراد از {ظلم}، در {و لم يلبسوا ايمانهم بظلم} شرك است . .. .

10 _ عن أبى بصير قال: سألت أبا عبدالله(ع) عن قول الله عز و جل: {الذين امنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم} قال: بشك.

ابو بصير گويد: از امام صادق(ع) درباره {الذين آمنوا . .. } پرسيدم فرمود: مراد از {ظلم}، در آيه شك است. (مقصود از {شك} مذكور در روايت، شك غير اختيارى كه مقدمه رسيدن به حق مى باشد، نيست. بلكه مى تواند مراد، شك حاصل از رفتن در پى شبهه با مقدمات اختيارى و يا تشكيك در حق باشد.)

11 _ عنه فى قوله: {و لم يلبسوا ايمانهم بظلم} قال: الضلال فما فوقه.

از امام صادق(ع) روايت شده كه مراد از {ظلم}، در آيه فوق گمراهى و بالاتر از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 1

1 _ افترا به خداوند بالاترين ظلم و از بزرگترين گناهان است.

و من أظلم ممن افترى على الله كذبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135

- 11

11 _ كفر و مخالفت با راه انبيا، ظلم و مانع رستگارى است.

اعملوا على مكانتكم . .. إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 10

10 _ گمراه ساختن مردم ناآگاه با جعل احكام دروغين، از بزرگترين ستمهاست.

فمن أظلم . .. ليضل الناس بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 10،11،12

10 _ تكذيب كنندگان قرآن ستمكارترين مردمند.

فمن أظلم ممن كذب بأيت الله

11 _ كسانى كه از قرآن رويگردان باشند، ستمكارترين مردمند.

فمن أظلم ممن . .. صدف عنها

{صدف} (مصدر صدف) به معناى اعراض كردن و منصرف ساختن آمده است. (برگرفته از قاموس المحيط). برداشت فوق بر اساس معناى اول است.

12 _ كسانى كه ديگران را از ايمان به قرآن و آيات الهى باز دارند، ستمكارترين مردمند.

فمن أظلم ممن . .. صدف عنها

در برداشت فوق {صدف} فعلى متعدى (به معناى منصرف ساخت) گرفته شده است. گفتنى است بر اين مبنا مفعول آن كلمه اى مانند {الناس} است كه به سبب وضوحش در جمله ذكر نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 2

2 _ جوامع بى اعتنا به قوانين دين و اعراض كنندگان از ولايت خداوند، از ظالمان هستند.

اتبعوا . .. قالوا إنا كنا ظلمين

ظالم خواندن اقوام هلاك شده پيشين پس از فرمان به تبعيت از قوانين دين و بر حذر داشتن مردم از پذيرش ولايت غير خدا، بيانگر آن است كه پذيرش ولايت غير خدا و پيروى نكردن از قوانين دين، ظلم است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 2،22

2 _ بدعت در دين الهى، همانند تكذيب آيات خداوند، بزرگترين ستم است.

فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا أو كذب بأيته

22 _ كفر و شرك از بزرگترين ستمهاست.

فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا أو كذب . .. أنهم كانوا كفرين

جمله {أين ما كنتم . ..} كه بيان شرك مشركان است، توضيح مصداقى براى {فمن أظلم ...} مى باشد. بنابراين شرك از ستمهاى بزرگ است و چون مشركان در ذيل آيه كافر ناميده شده اند، كفر نيز از ستمهاى بزرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 45 - 2،6

2 _ كسانى كه مردم را از پيوستن به راه خدا باز دارند ، ستمكارند .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين يصدون عن سبيل اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يصدون} از {صدّ} به معناى بازداشتن باشد. قابل ذكر است كه بر اين مبنا كلمه اى همانند {الناس} مفعول آن خواهد بود كه به خاطر وضوحش در كلام نيامده است.

6 _ منكران قيامت از زمره ستمكارانند و در قيامت از رحمت خدا محروم خواهند بود .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين ... و هم بالأخرة كفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 9

9 _ ناديده گرفتن آيات الهى و تكذيب آنها ، ظلم است .

فظلموا بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 148 - 12

12 _ پرستش غير خدا و گرايش هاى

شرك آلود ، ستمكارى است .

اتخذوه و كانوا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 28

28 _ شرك ، ظلم است و مشركان مردمى ظالم هستند .

و لاتجعلنى مع القوم الظلمين

مراد از {الظلمين} همان مشركان و گوساله پرستان هستند. بنابراين هدف از آوردن كلمه {الظلمين} به جاى {المشركين} ظالم خواندن مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 31

31 _ تخلف از فرمان خدا و ناسپاسى در برابر نعمت هاى او ، ظلمى است از ناحيه انسان به خويشتن

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 7،8

7 _ تمرد از فرمان هاى الهى ظلم است .

فبدل الذين ظلموا

8 _ بدعت و تحريف حقايق دينى ظلم است .

فبدل الذين ظلموا منهم قولا غير الذى قيل لهم فأرسلنا . .. بما كانوا يظلمون

از مصاديق {ما كانوا يظلمون} تبديل و تحريف سخنى است كه خداوند به بنى اسرائيل آموخت تا به هنگام ورود به بيت المقدس آن را به زبان جارى كنند (قولوا حطة). خداوند آن تبديل و تحريف را ظلم شمرده است. بنابراين تحريف و تبديل سخنان الهى كه همان حقايق دينى است، از مصاديق ظلم مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 8

8 _ تخلف از احكام الهى و مداومت بر آن ، فسق و ظلم و در پى دارنده كيفر شديد الهى است .

و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا

يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 18،19

18 _ كاستى در پاداش انفاق ها و ناديده گرفتن انفاق هاى ناچيز ، ستمكارى است .

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم و أنتم لاتظلمون

19 _ پرداخت مزد كار ها به كمتر از مقدار استحقاق ، ستمكارى است .

يوف إليكم و أنتم لاتظلمون

{توفية} مصدر {يوف} به معناى پرداخت كامل و تمام است و جمله {أنتم لاتظلمون} حال براى ضمير در {إليكم} است. مفهوم اين دو جمله همان است كه در برداشت فوق آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 9

9 _ شكستن حرمت ماه هاى حرام ( پرداختن به جنگ در آن ) ، ظلم به خويش و جامعه بشرى است .

فلا تظلموا فيهن أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 14

14 _ قرار دادن پايگاه و امكانات در اختيار دشمن خدا و دين ، ظلم و موجب سقوط در آتش است .

و إرصاداً لمن حارب اللّه . .. فانهار به فى نار جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 52 - 4

4 _ تكذيب و انكار قرآن ، ظلم و موجب مخلد شدن مكذبان و منكران در عذاب اخروى است .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به . .. ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 5

5 _ پافشارى

بر شرك ، تكذيب پيامبر ( ص ) و انكار قرآن ، ظلم بوده و در پى دارنده عذاب است .

و إن كذبوك . .. أثم إذا ما وقع ءامنتم به ... و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 17

17_ سخن نابحق گفتن درباره مردم و نالايق شمردن آنان بدون هيچ دليل و برهان ، ظلم به آنان است .

لا أقول . .. الله أعلم بما فى أنفسهم إنى إذًا لمن الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 13

13_ پرستش غير خدا ، انكار رسالت پيامبران و مخالفت با پيام هاى آنان ظلم است .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا

مقصود از {الذين ظلموا} همان مشركان و منكران رسالت نوح هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 8

8_ كفر ، ستمگرى است و كفر پيشگان ستمگرند .

و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 4،5

4_ كشتن ناقه صالح ، از ستمگرى هاى قوم ثمود بود .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

از آن جا كه كشتن ناقه صالح نيز در نزول عذاب دخيل بود ، معلوم مى شود ظلم در {الذين ظلموا} اشاره به كشتن ناقه نيز دارد.

5_ شركورزى و انكار رسالت پيامبران ، ستمگرى است .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

مقصود از {الذين ظلموا} مشركان و انكاركنندگان رسالت صالحند. تعبير كردن از آنان به ستمكاران ، اشاره

اى است به برداشت فوق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 4،8

4_ قوم لوط ، به خاطر آلوده بودن به عمل شنيع لواط ، در پيشگاه خداوند مردمى ستمكار محسوب مى شدند .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

8_ همجنس بازى ، ظلم است و جوامع مبتلا به آن ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

مصداق مورد نظر براى {الظالمين} به قرينه آيات گذشته ، همجنس بازان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 9

9_ شركورزى ، انكار رسالت پيامبران و رعايت نكردن عدل و انصاف در مبادلات ، ستمگرى است .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 3

3_ شركورزى ، انكار پيامبران و ارتكاب گناه ، ستمهايى است كه مشركان ، كافران و گنه كاران در حقِ خود روا مى دارند .

و ل_كن ظلموا أنفسهم

مقصود از ظلم به نفس _ كه جمله {ظلموا أنفسهم} گوياى آن است _ هم گناهان و هم آثار و تبعات آن مى باشد. برداشت فوق ناظر به لِحاظ نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 4

4_ شرك و پرستش غير خدا ، ظلم و درپى دارنده آتش دوزخ است .

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا فتمسكم النار

از مصداقهاى مورد نظر براى ظلم _ به قرينه آيات پيشين _ شركورزى و پرستش غيرخداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - هود - 11 - 117 - 4

4_ نزول عذاب بر امت هاى درستكار ، ظلم به آنهاست .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم و أهلها مصلحون

كلمه {مصلح} هم به معناى اصلاح كننده خويش و هم به معناى اصلاح كننده ديگران است. برداشت فوق ، ناظر به معناى اول مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 28،29،30

28_ يوسف ( ع ) ، تسليم شدن در برابر تمناى نامشروع زليخا را ، مصداقى از ستم كارى مى دانست .

إنه لايفلح الظ_لمون

29_ ارتكاب زنا و شكستن حريم عفاف ، ستم كارى است .

قال معاذ الله . .. إنه لايفلح الظ_لمون

مفاد {معاذ الله} اين است كه ارتكاب فحشا گناه است و مفهوم {إنه ربى . ..} اين است كه ارتكاب گناه و فحشا، ناسپاسى در برابر خدا و قدرناشناسى اوست. از آن رو كه {إنه لايفلح الظالمون} تعليل براى اين مفاهيم است، معلوم مى شود ارتكاب فحشا و نيز ناسپاسى خدا با ارتكاب گناه، از مصداقهاى ظلم مى باشد.

30_ ناديده گرفتن نعمت هاى الهى و ناسپاسى خدا ، با ارتكاب گناه ، ظلم است .

إنه ربى أحسن مثواى إنه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 3

3_ سرقت ، نمونه اى بارز از ستم كارى است .

من وجد فى رحله فهو جزؤه كذلك نجزى الظ_لمين

مراد از {ظالمين} خصوص سرقت كنندگان مى باشد; زيرا بديهى است كه هر نوع ستمى كيفر ياد شده را نداشت. نام بردن از سارق به {ظالم} اشاره به اين

معنا دارد كه سرقت ، نمونه اى بارز از ظلم و ستمگرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 12

12_ مجازات بى گناهان به جاى مجرمان ، گناه و از مصاديق ظلم است .

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 11

11_ انكار معاد ، انكار ربوبيت خدا و استهزاى عذاب هاى موعود الهى ، از مصاديق ظلم است .

و إن ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم

از مصداقهاى مورد نظر براى {ظلمهم} به قرينه {يستعجلونك} _ كه گوياى استهزاست _ و به قرينه آيه قبل _ كه درباره انكار معاد و ربوبيت خدا بود _ مواردى است كه در برداشت ذكر شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 11

11- كفر به تعاليم انبيا و ستيزه جويى با آنان ، ظلم است .

و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم . .. فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 24

24- اطاعت از شيطان عملى ظالمانه است .

بما أشركتمون من قبل إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 9

9- كفر ، ظلم است و كافران ، ظالمند .

يثبّت الله الذين ءامنوا . .. و يضلّ الله الظ_لمين

از مقابله {الظالمين} با {الذين آمنوا} استفاده مى شود كه ظالمان همان كافران هستند.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 5

5- نسبت دادن امور ناروا به خداوند و كشتن دختران ، عملى ظالمانه است .

كنتم تفترون . و يجعلون لله البن_ت سبح_نه ... أم يدسّه فى التراب ... و لو يؤاخذ ا

به قرينه سياق آيات _ كه درباره مشركان و عقايد باطل آنها درباره خداوند بود _ ممكن است مراد از {الناس} مشركان باشد و {ال} در {الناس} عهد ذكرى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 8

8- تكذيب رسولان و رهبران الهى ، ظلم بوده و موجب عذاب و مشكلات دنيوى است .

رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب و هم ظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 10

10- انكار معاد و ناديده گرفتن قدرت عظيم الهى در آفرينش جهان ، عملى ظالمانه است .

أو لم يروا . .. فأبى الظ_لمون إلاّ كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 28

28- گزينش ولايت شيطان به جاى ولايت خدا ، انتخابى ظالمانه و زشت است .

أفتتّخذونه . .. بئس للظ_لمين بدلاً

مخصوص به {ذم} در فعل {بئس} ابليس است. و {بدلاً} تميز براى آن، لذا معناى جمله، چنين مى شود كه: {شيطان، بدجايگزينى است (به جاى خداوند) براى ظالمان}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 2

2- نينديشيدن در آيات الهى ( قرآن ) و گذر كردن از آن بدون تأمل و انديشه ، ستم كارى است .

و من

أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها

عطف {أعرض} به وسيله حرف {فاء} گوياى آن است كه برخى، بدون تأمل و درنگ، پس از گوشزدشدن آيات الهى به آنان، از آن رومى گردانند و همين، موجب ورود آنان به زمره ستم كاران مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 5

5- اِعراض از آيات الهى و نشنيده انگاشتن آن و غفلت از گناهان گذشته خويش ، ستم ، و موجب سقوط و نابودى امّت ها است .

و من أظلم . .. و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا

مراد از ظلم در {لم ا ظلموا} _ به دليل ارتباط اين آيه با آيات قبل _ همان امورى است كه در آيه پنجاه و هفت بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 2

2- گريز از ايمان و عمل صالح ، ظلم است .

قال أمّا من ظلم

مراد از ظلم در اين آيه _ به قرينه آيه بعد كه مؤمنان داراى عمل صالح را در برابر ستم گران قرار داده است _ بى ايمانى و ترك كردار نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 4

4- مردم بى ايمان و فاقد عمل صالح ، در بينش ذوالقرنين ، مردمى ظالم بودند .

قال أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

مقابله بين دو گروه {من ظلم} و {من ءامن. ..} حكايت از آن دارد كه ترك ايمان و عمل صالح ظلم است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 38 - 6

6- گمان فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند ، پندارى ظالمانه و ضلالتى آشكار است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. ل_كن الظ_لمون اليوم فى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 9

9- باور نداشتن قيامت و غفلت از حسرت باربودن آن ستم گرى است .

ل_كن الظ_لمون . .. هم فى غفلة و هم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 5،6

5- ترك تقوا ، ظلم است و ظلم نشانه بى تقوايى .

ثمّ ننجّى الذين اتقوا و نذر الظ_لمين

در اين آيه، مردم به دودسته تقسم شده اند: متقى يا ظالم. براين اساس شخص بى تقوا از ظالمان است و ظلم نيز نشانه بى تقوايى خواهد بود.

6- استكبار و گردن فرازى در برابر حقايق و معارف الهى ، ظلم است .

على الرحمن عتيًّا . .. و نذر الظ_لمين فيها

در آيات پيشين سخن از احضار مستكبران و تعيين اولويت هاى آنان براى ورود به جهنم بود. مقتضاى ارتباط اين آيه با آيات گذشته، آن است كه از جمله ظالمان مطرح شده در اين آيه، مستكبران و عصيان گران هستند كه آيات قبل در باره آنان سخن گفته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 5،17

5- برخورد ناشايست با وحى و بازى با آن ، از مصداق هاى ظلم و ستم

و هم يلعبون . لاهية قلوبهم ... الذين ظلموا

17-

تكذيب پيامبر ( ص ) و نسبت هاى ناروا ( جادوگرى و . . . ) به او ظلم است .

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا هل ه_ذا إلاّبشر. .. أفتأتون السحر و أنتم تبصرون

جمله {هل ه_ذا إلاّ بشر. .. أفتأتون السحر...} بدل براى {النجوى} است; يعنى، محتواى نجواى ستمگران اين بود كه نسبت سحر به پيامبر(ص) مى دادند. با توصيف اين افراد به {ظالمان}، نشانگر اين است كه نسبت ناروا به پيامبر(ص)، مصداق بارز ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 4

4- مخالفت و مبارزه با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) ، مصداق آشكار ظلم و ستم است .

لقد أنزلنا إليكم. .. و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة

خداوند، پس از بيان نزول قرآن و فراخواندن مردم به تعقل در آن و نيز طرح نابودى بسيارى از اقوام گذشته به خاطر ظلمشان، مخالفان اسلام و قرآن را به عذاب و نابودى تهديد كرد و اين مى رساند كه مخالفت با اسلام و قرآن، مصداق روشن ظلم و موجب نابودى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 29 - 6

6- ادعاى الوهيت ظلم است و مدعيان خدايى ، ظالم اند .

و من يقل منهم إنّى إل_ه . .. كذلك نجزى الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 6

6- كفر ، شرك و استهزاى پيامبران ، ظلم و ستمى آشكار است .

ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

اعتراف مشركان و كافران استهزاگر به ستم كار بودن خود، حكايت از اين

دارد كه كفر و شرك و استهزاى پيامبران، ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 5

5- بت پرستى و شرك ، از ديد فطرت انسانى ، ظلم و ستم است .

فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از {أنفسهم} به خود آمدن و ضمير و وجدان آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 12

12- كفر و سرپيچى از عبوديت حق ، مصداق بارز ظلم است .

أبص_ر الذين كفروا . .. بل كنّا ظ_لمين

توصيف كردن كافران به ظالم بودن خود به جاى كافر بودن، بيانگر يكى بودن اين دو وصف است و هر كافرى در حقيقت ظالم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 27 - 5

5 _ نپيمودن راه پيامبر ( ص ) و دورى از روش آن حضرت ، ظلم است .

الظالم . .. يقول ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

برداشت فوق، از آن جا است كه افرادى كه راه پيامبر(ص) را نپيمودند، ظالم معرفى شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 11 - 5

5 - ارتكاب گناه ، ظلم و درپى دارنده كيفر الهى

لايخاف لدىّ المرسلون . إلاّمن ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 7

7 - توطئه عليه خط رسالت و رهبران الهى ، بارزترين نمود ظلم

قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله . .. فتلك بيوتهم خاوية

بما ظلموا

با توجه به ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيشين و اين كه در آيات گذشته، تصميم گروه هاى نُه گانه فسادگر مبنى بر ترور صالح پيامبر(ع) و خانواده اش، به عنوان مهم ترين فسادگرى مطرح شده، قيد {بما ظلموا} بيانگر آن است كه توطئه، بارزترين و مهم ترين مصداق ظلم نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 9

9 - لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، عملى ظالمانه است .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 57 - 3

3 - جرم و گناه ، عملى ظالمانه است .

يقسم المجرمون . .. فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 10،11

10 - اعتقاد به شرك ، ظلم و سيه كارى است .

ماذا خلق الذين من دونه بل الظ_لمون فى ضل_ل

11 - چشم بستن بر مظاهر يك تايى خدا در هستى ، ظلم و گمراهى آشكار است .

ه_ذا خلق اللّه . .. بل الظ_لمون فى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 10

10 - شرك ، ظلمى بس بزرگ است .

إنّ الشرك لظلم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 6

6 - ندادن جزاى كامل عمل ، ظلم است .

و هم لايظلمون . و وفّيت كلّ نفس

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 8

8 - تأخير در داورى و كيفر و پاداش ، كارى ظالمانه و به دور از عدالت است .

لا ظلم اليوم إنّ اللّه سريع الحساب

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّ اللّه سريع الحساب} در مقام تعليل براى {لاظلم اليوم} مى باشد; يعنى، در محكمه عدل الهى به كسى ستم نمى شود; چون خداوند با سرعت به حساب بندگانش رسيدگى خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 6

6 - كفرورزى و دعوت به آن ، از مصاديق ظلم

قال للإنس_ن اكفر فلمّا كفر . .. فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها و ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 9 - 6

6 - نيكى و مسالمت با كافران معاند و همدستان آنان ، مصداق واقعى ظلم است .

أن تبرّوهم و تقسطوا إليهم . .. إنّما ينهيكم ... و من يتول_ّهم فأُول_ئك هم الظ_لم

از مجموع دو آيه، استفاده مى شود كه نيكى و قسط، اصولاً در مورد كافران معاند، مفهوم واقعى ندارد و نبايد تحت عنوان عدالت و انسان دوستى، به دشمنان حق روى خوش نشان داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 6

6 - گمراه كردن مردم ، ظلم است .

و قد أضلّوا كثيرًا و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

برداشت ياد شده، از تعبير {ظالمان} درباره {گمراه گران} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 14

14 - شرك ، بت پرستى و گمراه گرى ، ظلم است .

و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

مطلب ياد شده، از تعبير {ظالمان} درباره بت پرستان و گمراه كنندگان به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 4

4 - تسليم نشدن در برابر تعاليم قرآن ، ظلم و انحراف از مسير حق است .

و أنّا منّا المسلمون و منّا الق_سطون

با توجه به مقابله {قاسطون} با {مسلمون} مطلب ياد شده استفاده مى شود.

موارد ظلم به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 8

8- كفر و تكذيب رسولان الهى ، ظلم به نفس مى باشد و پيامد آن متوجه خود انسان است .

نجب دعوتك و نتّبع الرسل . .. و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم

موانع ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 25

25 _ توجه به دانايى گسترده خداوند ، زمينه پرهيز آدمى از ظلم و سرپيچى نسبت به فرمان هاى الهى

و اللّه عليم بالظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 21 - 5

5 _ تحريك عواطف انسانى از روش هاى قرآن براى جلوگيرى از ظلم و گناه

اثماً مبيناً. و كيف تأخذونه و قد افضى بعضكم الى بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 39

39 _ توجه به علوّ و عظمت خداوند ، زمينه پرهيز

مردان از ستم بر همسران خويش

فلا تبغوا . .. انّ اللّه كان عليّاً كبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 10

10 _ خداترسى ، جلوگير آدمى از جنايت و آدمكشى

ما إنّا بباسط يدى إليك لاقتلك انى اخاف اللّه رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 13

13 _ خوف از خداوند و يا معاد ، مانع ظلم و گناه و گرفتار آمدن به عذاب دوزخ

انى اخاف اللّه رب العلمين. انى اريد ان تبوا باثمى ... فتكون من اصحب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 4

4- توجه به آگاهى همه جانبه خداوند از اعمال و رفتار ستم پيشگان و كيفر شدنشان در روز قيامت ، بازدارنده آدمى از ستم و تعدى

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 8

8 - آگاهى و ايمان به علم همه جانبه خداوند ، به تمامى حقايق عالم و راز هاى دل آدم ، بازدارنده انسان از حق گريزى و ستم كارى

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت . .. عليم بذات الصدور

يادآورى علم همه جانبه خداوند در اين آيه _ پس از نقل سرگذشت ستم كاران دوزخى و كافران حق ناپذير در آيات پيشين _ مى تواند حاكى از مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 7

7

- قضاوت به حق و عادلانه ، مانع ستم و تجاوز به حقوق ديگران است .

فاحكم بيننا بالحقّ و لاتشطط

تقدم توصيه به داورى عادلانه و به حق، بر توصيه به پرهيز از افراط و ستم روا داشتن در امر قضاوت، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 5

5 - آگاهى و اعتقاد به احاطه علمى خداوند بر وجود انسان ها ، بازدارنده آنان از هرگونه گناه و ستم

و ما للظ_لمين من حميم . .. يعلم خائنة الأعين و ما تخفى الصدور

ذكر شدن آگاهى همه جانبه خداوند از احوال انسان ها _ پس از يادكردن از ستمكاران _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 7

7 - ناسازگارى دين الهى ، با ظلم و بى عدالتى

و أنزلنا معهم الكت_ب و الميزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 34 - 5

5 - تقواپيشگى ، مانع از ظلم و طغيان و متقين مبرّا از آن

إنّا كنّا ظ_لمين . .. ط_غين ... إنّ للمتّقين

مطلب ياد شده، از مقابله متقين با {اصحاب الجنّة} _ كه به ظلم و طغيان آلوده شده بودند _ استفاده مى شود.

موانع ظلم به شريك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 7،8

7 - تنها تعداد اندكى از شريكان و معاشرين ، به خاطر ايمان و نيك كردارى ، در حق يكديگر ستم نمى كنند .

إلاّ

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و قليل ما هم

8 - ايمان و عمل صالح ، مانع از تجاوز به حقوق ديگران و ستم در حق شريكان

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

موانع كيفر ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 11 - 2

2 - توبه و انجام عمل صالح ، از ميان برنده آثار سوء ظلم و گناه

إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنَا بعد سوء

{تبديل} (مصدر {بدّل}) به معناى جايگزين كردن است. جايگزينى وقتى تحقق مى يابد كه يكى برود و ديگرى جاى آن را بگيرد. گفتنى است كه مراد از {ظلم} در آيه شريفه، مطلق معصيت است و مراد از {حُسن} هم مى تواند توبه باشد و هم عمل صالح; يعنى، {لكن آنان كه با ارتكاب گناه مرتكب ظلم شدند ولى بعداً توبه [يا عمل صالح] را جايگزين آن نمودند بدانند كه من غفور و رحيم هستم و آنان را مى بخشم و مورد رحمت خويش قرار مى دهم. بنابراين آنان نيز بعد از اين از چيزى نترسند.

موسى(ع) و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 1

1 - قتل مرد قبطى ، ظلم موسى ( ع ) به خود و باعث به خطر افتادن جان او از سوى فرعونيان

فوكزه موسى فقضى عليه . .. قال ربّ إنّى ظلمت نفسى

موسى(ع) در پيشگاه پروردگار اعتراف كرد كه مرتكب خطاى بزرگى شده و با كشتن مرد قبطى، در معرض خطرى جدى قرار گرفته است.

مؤمنان و ظلم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 10

10 - انسان هاى مؤمن ، نيك كردار و پرهيز كننده از ظلم به ديگران ، بسيار اندك اند .

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و قليل ما

تنكير {قليل} و اضافه شدن {ما}ى مبهمه، بر مبالغه در قلت دلالت دارد.

ناپسندى ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 2

2 _ ظلم و ستم به ديگران ، به هر اندازه كه باشد ، نارواست .

انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 12

12- ستم و تعدى به حقوق ديگران ، داراى قبحى فزون تر در مقايسه با ساير زشتيها

و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {بغى} _ كه خود از منكرات است _ اختصاص به ذكر يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 10 - 6

6 - ستم به ديگران ، كارى است بسيار زشت و ناروا .

و أنّ اللّه ليس بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 68 - 5

5 - كار ظالمانه ، امرى قبيح و نكوهيده است .

و من أظلم ممّن افترى على اللّه كذبًا

طرح ظلم بودن افترا به خدا، بى آن كه سخنى از قبح آن به ميان آيد، خود، دلالت بر قبح آن در نزد مردم مى كند.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 42 - 3،4

3 - ظلم و تجاوز به حقوق مردم _ حتى انسان هاى غير مؤمن _ امرى ناشايست و سزاوار پيگرد و انتقام است .

إنّما السبيل على الذين يظلمون الناس

4 - ظلم و تجاوز در تمامى اشكال آن ، ناروا و توجيه ناپذير است .

يظلمون الناس و يبغون فى الأرض بغير الحقّ

تعبير به {بغير الحقّ}، تأكيدى بر ناروايى هرگونه تعدى و تجاوز به حقوق مردمان است كه راه را بر هرگونه احتمال حقانيت و بايستگى در تجاوز مسدود مى كند.

نجات از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 6

6 - حضور مؤمنان در بين كافران و ظالمان ، بلايى سخت و رهايى از آن لطفى بزرگ و الهى

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

نجات از ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 1

1 - رهانيدن بنى اسرائيل از سلطه و ستم فرعونى ، در رأس اهداف موسى ( ع ) و هارون ( ع ) قرار داشت .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون فقولا... أن أرسل معنا بنى إسرءيل

مقصود از {إرسال} (فرستادن) در اين جا آزاد كردن و رها ساختن بنى اسرائيل است. بنابراين از آيه ياد شده استفاده مى شود كه اساسى ترين مأموريت موسى(ع) اين بود كه بنى اسرائيل را از سرزمين فرعونيان خارج كند و آنان را از بند اسارت و بردگى مصريان آزاد سازد.

نشانه هاى ظلم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 23 - 4

4 _ ايجاد پيوند دوستى و موالات با كفار و دشمنان اسلام ، نشانه وجود روحيه ستم پيشگى است .

إن استحبوا الكفر على الإيمن و من يتولهم منكم فأولئك هم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 13

13 _ اخلالگرى و فتنه انگيزى در سپاه اسلام ، نشانه ستم پيشگى است .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا . .. يبغونكم الفتنة و اللّه عليم بالظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 37 - 7

7 - رد دعوت پيامبران ، نشانه روحيه ظلم و بيدادگرى است .

ربّى أعلم بمن جاء بالهدى . .. إنّه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 7

7 - نفاق و همسويى با كافران ، نمودى از ظلم

فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار . .. و ذلك جزؤا الظ_لمين

چنانكه گفته شد آيه بر منافقان و كافران نيز تطبيق شود.

نشانه هاى ظلم به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 5

5- گرفتار شدن به كيفر عمل خويش ، نمود و مظهر ظلم به نفس است .

و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . فأصابهم سيئات ما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 78 - 5

5 - حق گريزى ، ظلم و ستم آدمى به خويشتن است .

و ل_كن كانوا هم الظ_لمين . .. و ل_كنّ

أكثركم للحقّ ك_رهون

از ارتباط آيات مى توان استفاده كرد كه ظلم و ستم مجرمان، چيزى جز حق گريزى آنان نيست.

نعمت نجات از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 20

20- آزمايش هاى خداوند از بندگان داراى مراتب است .

و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

نفى ظلم در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 5

5 _ در قيامت به گنهكاران ستم نخواهد شد.

و هم لا يظلمون

ذيل آيه قبل (ثم ينبئهم . .. ) بيانگر اين است كه ظرف پاداش و جزاى مطرح شده در اين آيه روز قيامت است.

نهى از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 8،9

8- خداوند از ارتكاب فحشا و اعمال ناپسند و ستم و سركشى نهى كرده است .

و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى

9- نهى از ارتكاب فحشا و زشتى و ستم ، از مهم ترين تحذير هاى قرآن و نواهى خداوند است .

و نزّلنا عليك الكت_ب . .. إن الله ... ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى

وضوح قبح ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 11

11 - قبيح بودن ظلم ، امرى شناخته شده براى افراد بشر است .

إنّ الشرك لظلم عظيم

از اين كه گفته شده: {از شرك به خاطر ظالمانه بودن اش، بايد پرهيز كرد. } و قبيح بودن شرك را، به خاطر ظلم بودن آن معرفى كرده، استفاده مى شود كه

قبح و زشتى ظلم، امرى شناخته شده است.

وضوح ناپسندى ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 10

10- زشتى و ناپسندى ظلم ، براى همه انسان ها قابل درك و مورد پذيرش است .

فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه قوم ابراهيم، على رغم عدم اعتقاد به شريعتى خاص از شرايع الهى، قبح ظلم را اصلى مفروض مى دانستند.

يوسف(ع) و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 8،10

8_ استعاذه يوسف ( ع ) به خداوند از روا داشتن ظلم و ستم

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون

10_ يوسف ( ع ) و كارگزارانش به هنگام اقتدار و حكومت در مصر ، از هر$ گونه ظلم و ستم اجتناب مى كردند .

قال معاذ الله ان . .. إنا إذًا لظ_لمون

مقصود يوسف از ضميرهاى متكلم مع الغير {نا} و {نحن} در حقايقى كه مطرح كرد (أن نأخذ . .. إنا إذًا لظالمون) خود او و كارگزارانش مى باشد.

يوسف(ع) و ظلم برادران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 1

1_ يوسف ( ع ) ستم هاى برادرانش را در حق خويش ناديده گرفت و آنان را بخشود .

قال لاتثريب عليكم

روا نداشتن سرزنش برادران كه جمله {لاتثريب . ..} گوياى آن است ، مى رساند كه يوسف(ع) آنان را مورد عفو خويش قرار داد.

ظلم به نفس

{ظلم به نفس}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران

- 3 - 135 - 1،3

1 _ ياد خدا و طلب آمرزش ( توبه ) شيوه پارسايان ، در صورت ارتكاب كارى ناشايست ( زنا يا مطلق گناه كبيره ) و يا ستم بر خويش

اعدّت للمتّقين . .. و الّذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا اللّه فاستغفر

برخى گفته اند مراد از {فاحشة}، زنا و مقصود از ظلم در اين آيه، ساير گناهان _ چه صغيره و چه كبيره _ است. برخى ديگر گفته اند كه مراد از {فاحشة}، گناهان كبيره و مقصود از ظلم، گناهان صغيره است.

3 _ گناه ، ستم بر خويشتن است .

او ظلموا انفسهم . .. فاستغفروا لذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 2

2 _ آنان كه پشيمان از كرده هاى ناشايست و ستم بر خويش هستند و اصرارى بر گناهان ندارند ، بهره مند از آمرزش الهى و بهشت جاودانه خواهند بود .

و الّذين اذا فعلوا . .. اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات ... خالدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 15

15 _ پشت كردن به خط رسالت انبيا و بازگشت از اسلام به كفر ، زيان رساندن به خويشتن است .

و ما محمّد الّا رسول . .. و من ينقلب على عقبيه فلن يضرّ اللّه شيئا

كفر و ارتداد، قطعا دربردارنده زيان است و به حكم {فلن يضرّ اللّه}، اين زيان، متوجه خداوند سبحان نخواهد شد ; بنابراين الزاماً دامنگير فرد و جامعه مرتد و كافر خواهد شد.

ظلم به نفس

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 6،7،8

6 _ رجوع مرد به زن مُطلّقه با قصد آزار ، ظلم به خويشتن است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً لتعتدوا و من يفعل ذلك فقد ظلم نفسه

7 _ تعدّى از حدود الهى ، ظلم به خويشتن است .

لتعتدوا و من يفعل ذلك فقد ظلم نفسه

8 _ ظلم به ديگران ، ظلم به خويشتن است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً لتعتدوا و من يفعل ذلك فقد ظلم نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 254 - 17

17 _ محروميّت از بهره هاى اخروى ، تاوان ستمى است كه ترك كنندگان انفاق ، خود بر خويشتن روا داشته اند .

انفقوا ممّا رزقناكم من قبل . .. و الكافرون هم الظّالمون

خداوند با بيان اينكه در قيامت تجارتى نيست، در واقع به ترك كنندگان انفاق هشدار مى دهد كه از مواهب آخرت بى نصيبند كه در نتيجه بر خود ستم كرده و به مقتضاى حصر در جمله {و الكافرون . .. }، اين ستمكارى را از ناحيه خود آنان شمرده است، نه از ناحيه خداوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 117 - 6،8،9

6 _ كفر آدمى ، ظلم به خويشتن

انّ الذين كفروا حرث قوم ظلموا انفسهم . .. و ما ظلمهم اللّه و لكن انفسهم يظلمون

8 _ انگيزه قرار دادن دنيا در انفاق ، ستمى است بر خويشتن . *

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا كمثل ريح فيها صرّ اصابت حرث قوم ظلموا انفسهم

9 _ خداوند به

اهل كفر ستمى روا ندارد ، بلكه آنها ، خود بر خويشتن ستم روا مى دارند .

و ما ظلمهم اللّه و لكن انفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 6،7

6 _ مراجعه به طاغوت و دادگاه هاى ناصالح براى داورى ، ستم به خويشتن است .

يريدون ان يتحاكموا . .. و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم

7 _ سرپيچى از فرامين پيامبر ( ص ) ، گناه ، نفاق و ستم بر خويشتن است .

و ما ارسلنا من رسول الّا ليطاع باذن اللّه و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم

مراد از ظلم در {اذ ظلموا} به قرينه {ليطاع}، مخالفت با رسول خدا (ص) است و با توجّه به آيات قبل كه اعراض كنندگان از رسول (ص) را منافق شمرده، مى توان گفت هر گونه مخالفتى با رسول خدا (ص) و اعراض از او، نوعى نفاق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 5،14

5 _ ماندن در سيطره مشركان و كافران و ترك هجرت ، ظلم به نفس است .

انّ الّذين توفّيهم الملئكة ظالمى انفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنّا مستضعفين فى ال

بنابر اينكه توبيخ ملائكه بر اصل هجرت نكردن باشد، نه اينكه ترك هجرت باعث عمل نكردن به تكاليف الهى مى شده است.

14 _ عمل نكردن به تكاليف الهى ، ستم به خويشتن است .

انّ الّذين توفّيهم الملئكة ظالمى انفسهم . .. قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاج

بنابر اينكه توبيخ ملائكه از ترك كنندگان هجرت، براى اين باشد كه چرا با ماندن در محيط كفر

تكاليف الهى را ترك كرده ايد، نه اينكه سرزنش آنان به جهت خصوص ترك هجرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 10

10 _ ناآگاهى از معارف دينى با وجود امكان يادگيرى آن ، گناه و ستم بر خويشتن است .

ظالمى انفسهم . .. قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها .. الّا المستضعفين

ظلمت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ظلمت

آثار انغماس در ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 2

2 _ درك نكردن و غوطهور بودن در تاريكى جهل و گمراهى، ريشه تكذيب آيات الهى است.

و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظلمت

{صم و بكم} (كرى و لالى)، علاوه بر بيان حقيقت حال تكذيب كنندگان، اشاره به ريشه تكذيب آيات نيز مى تواند باشد.

اخراج مؤمنان از ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 2،6

2 - اعطاى رحمت ويژه خداوند به مؤمنان ، به منظور بيرون بردن آنان از ظلمت هاو رساندن شان به نور است .

هو الذى يصلّى عليكم . .. ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

6 - دعا و تحيت ملائكه بر مؤمنان ، زمينه ساز بيرون بردن آنان از ظلمت ها به نور است .

هو الذى يصلّى عليكم و مل_ئكته ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

انغماس در ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 5

5 _ كسانى كه نتوانند از جنبندگان و شكل زندگى آنها به توانمندى خداوند پى ببرند، مانند كر و لالهايى فرو

رفته در تاريكى هستند.

و ما من دابة فى الأرض . .. إلى ربهم يحشرون. و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظ

مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث با آيه قبل مى تواند اين مضمون باشد كه همين آيات موجود در طبيعت براى هدايت كافى است و كسانى كه نتوانند از همين آيات توانمندى خداوند را (إن اللّه قادر على ان ينزل) دريابند، كر و لالهايى ظلمت زده هستند.

تنوع ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 8،12

8- انسان ها ، بدون تعاليم دين و آموزه هاى قرآن ، گرفتار انواع ظلمت ها گمراهيهايند .

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

خداوند، هدف از نزول كتاب خويش را بيرون آوردن مردم از ظلمتها معرفى مى كند و براى ظلمتها نيز هيچ گونه قيدى نياورده است كه مشخص كند مراد از آنها چيست و اين، حكايت از آن دارد كه بدون تعاليم دين، زندگى انسانها در ظلمت است.

12- مردم در عصر بعثت پيامبر ( ص ) ، در انواع ظلمت ها بسر مى بردند .

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

خروج از ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 10

10 _ خداوند ، خارج كننده انسان ها از ظلمت و تاريكى به نور و هدايت

يخرجهم من الظلمت إلى النور

بنابر اينكه ضمير فاعلى در {يخرجهم} به {اللّه} برگردانده شود. بر اين مبنا {باذنه} به معناى {بعلمه} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 4،5،11،12

4 - هدف از نزول

قرآن ، بيرون آوردن مردم از ظلمت ها و رهنمونى آنان به نور و روشنايى ها است .

ليخرج الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

5 - پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار هدايت مردم به سوى نور و خارج كردن آنان از ظلمت ها ( گمراهى ها ) در پرتو تعاليم قرآن كريم

ليخرج الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

11 - سنت پيامبر ( ص ) ، همگام و همتراز قرآن ، در نجات مردم از ظلمت ها و هدايت آنان به سوى نور

ليخرج الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خارج ساختن مردم از ظلمت كفر و هدايت آنان به نور ايمان، هدفى دائمى است. از سوى ديگر پيامبر(ص) همچون ساير انسان ها، از دنيا خواهد رفت. بنابراين تنها سنت آن حضرت، مى تواند همواره چنين نقشى را ايفا كند.

12 - ايمان و عمل صالح ، نشانه رهايى از ظلمت ها و هدايت به نور است .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يدخله جنّ_ت

ذكر پاداش بهشت براى مؤمنان نيكوكار _ پس از طرح مسأله ظلمت كفر و نور ايمان _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

خلقت ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 5

5 - پيدايش مستمر روز و شب و نور و ظلمت ، از نشانه هاى قدرت مطلق و ربوبيت يگانه خداوند است .

يكوّر الّيل على النهار و يكوّر النهار على الّيل

در ظلمت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 18 - 1،4،5

1 - منافق ر ها شده در ظلمت و گمراهى بسان شخص كر و لال و نابيناست .

تركهم فى ظلمت لايبصرون. صم بكم عمى

صم، بكم و عمى به ترتيب: جمع أصم (كر)، أبكم (لال) و أعمى (كور) است. كلمات ياد شده خبر براى مبتداى محذوف، يعنى ضمير {هم} است كه به توصيف شدگان در آيه قبل (منافقان رها شده در ظلمت) بر مى گردد.

4 - عجز و ناتوانى از شنيدن ، ديدن و گفتن حقايق ، ظلمتهايى است كه منافقان در آن گرفتارند .

تركهم فى ظلمت لايبصرون. صم بكم عمى

آيه مورد بحث مى تواند تفسيرى براى كلمه {ظلمات} و جمله {لايبصرون} در آيه قبل باشد.

5 - منافقان ر ها شده در ظلمتِ گمراهى ها ، راه نجاتى ندارند و به ايمان راستين باز نخواهند گشت .

صم بكم عمى فهم لايرجعون

زمينه ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 8

8- انسان ها ، بدون تعاليم دين و آموزه هاى قرآن ، گرفتار انواع ظلمت ها گمراهيهايند .

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

خداوند، هدف از نزول كتاب خويش را بيرون آوردن مردم از ظلمتها معرفى مى كند و براى ظلمتها نيز هيچ گونه قيدى نياورده است كه مشخص كند مراد از آنها چيست و اين، حكايت از آن دارد كه بدون تعاليم دين، زندگى انسانها در ظلمت است.

ظلمت جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 3

3 _ درك نكردن و غوطهور شدن در تاريكيهاى جهل و گمراهى، پيامد

تكذيب آيات الهى است.

و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظلمت من يشإاللّه يضللّه

كرى و لالى تكذيب كنندگان، كنايه از درك نكردن و سردرگمى آنان است. محتمل است اين حالت كيفرى از جانب خداوند براى آنان باشد; چنانچه جمله {من يشإاللّه} شاهد بر آن است.

ظلمت كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 13

13 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله: {الذين كذبوا باياتنا صم و بكم} يقول: {صم} عن الهدى و {بكم} لايتكلمون بخير {فى الظلمات} يعنى ظلمات الكفر . .. .

از امام باقر(ع) درباره آيه {الذين كذبوا باياتنا . ..} روايت شده است: تكذيب كنندگان آيات الهى {كرانند} از (شنيدن آيات) هدايت، {لالند} از سخن خير گفتن، {در تاريكيها قرار دارند} يعنى تاريكيهاى كفر ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 122 - 3

3 _ ايمان، حيات است و مولد نور و كفر، مرگ است و تاريكى.

أو من كان ميتا فأحيينه . .. كمن مثله فى الظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 9

9- كفر ، ظلمت و راه خدا ، نور است .

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

به قرينه آيات بعد، كه درباره كافران و سدّ كنندگان راه خداست، مراد از {ظلمات}، كفر و مراد از {نور}، راه خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 5

5- كفر ، ظلمت و راه خدا ، نور است .

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

از آن جايى

كه هدف پيامبران و از جمله موسى(ع) هدايت مردم بوده است; احتمالاً، مراد از خارج كردن مردم از ظلمت، نجات از كفر و بردن آنان به سوى نور، هدايت آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 20 - 2

2 - ايمان چون نور ، مايه هدايت و روشنايى و كفر ، همچون ظلمت ، مايه گمراهى و تاريك بينى

و لا الظلم_ت و لا النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 7

7 - كفر ، ظلمت و راه خدا ، نور است .

من الظلم_ت إلى النور

از اين قرينه كه مقصود از نور قرآن و راه خدا است; استفاده مى شود كه مراد از ظلمات، راه هاى كفر است.

ظلمت گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 18 - 5

5 - منافقان ر ها شده در ظلمتِ گمراهى ها ، راه نجاتى ندارند و به ايمان راستين باز نخواهند گشت .

صم بكم عمى فهم لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 3

3 _ درك نكردن و غوطهور شدن در تاريكيهاى جهل و گمراهى، پيامد تكذيب آيات الهى است.

و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظلمت من يشإاللّه يضللّه

كرى و لالى تكذيب كنندگان، كنايه از درك نكردن و سردرگمى آنان است. محتمل است اين حالت كيفرى از جانب خداوند براى آنان باشد; چنانچه جمله {من يشإاللّه} شاهد بر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

حديد - 57 - 9 - 8

8 - { ضلالت و گمراهى } ، ظلمت و تاريكى و { هدايت و رهيابى } ، نور و روشنايى است .

ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

استعاره آوردن {ظلمت} براى ضلالت و {نور} براى هدايت بيانگر مطلب ياد شده است.

ظلمت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 17

17_ خداوند ، حقيقتى بصير و پرفروغ است و معبود هاى اهل شرك كور و تاريكند .

قل هل يستوى الأعمى والبصير أم هل تستوى الظلم_ت والنور

برداشت فوق بر اين مبناست كه {أعمى} و {ظلمات} اوصاف معبودهاى اهل شرك و {بصير} و {نور} وصف خداوند باشد.

ظلمت مكذّبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 1

1 _ تكذيب كنندگان آيات الهى (قرآن)، كرها و لالهايى فرو رفته در ظلمتها هستند.

و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظلمت

ظلمت مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 1

1 _ تكذيب كنندگان آيات الهى (قرآن)، كرها و لالهايى فرو رفته در ظلمتها هستند.

و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظلمت

عوامل انغماس در ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 3

3 _ درك نكردن و غوطهور شدن در تاريكيهاى جهل و گمراهى، پيامد تكذيب آيات الهى است.

و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظلمت من يشإاللّه يضللّه

كرى و لالى تكذيب كنندگان، كنايه از درك نكردن و سردرگمى آنان است.

محتمل است اين حالت كيفرى از جانب خداوند براى آنان باشد; چنانچه جمله {من يشإاللّه} شاهد بر آن است.

عوامل ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 16

16_ پذيرش ولايت و ربوبيت غير خدا ، فرو رفتن در تاريكيهاست و پذيرش ولايت و ربوبيت خدا ، راهيابى به نور است .

قل من رب السموت . .. أم هل تستوى الظلم_ت والنور

كافران در ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 122 - 4،11

4 _ كافران گمراهگر، در چنان ظلماتى اسيرند كه اميدى به رهايى آنان نيست.

كمن مثله فى الظلمت ليس بخارج منها

11 _ كافران، از آن رو كه در ظلمت و گمراهى هستند، كردار زشت خويش را زيبا مى پندارند.

كمن مثله فى الظلمت . .. كذلك زين للكفرين

كافران و ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 14

14 _ عن أبى ابراهيم قال: . .. {ثم الذين كفروا بربهم يعدلون} قال: يعدلون بين الظلمات و النور و بين الجور و العدل.

امام كاظم(ع) درباره آيه {ثم الذين . .. } فرمود: (كافرانى كه براى خدا انباز مى گيرند)، ظلمت و نور و ظلم و عدل را برابر قرار مى دهند.

مراتب ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 17 - 7

7 _ خداوند ، با محروم ساختن منافقان از نور ايمان ، آنان را به ظلمتهايى شديد گرفتار مى سازد .

ذهب اللّه بنورهم و تركهم فى ظلمت لايبصرون

نكره بودن {ظلمات}

حاكى از شدت ظلمت است.

منافقان در ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 17 - 7،10

7 _ خداوند ، با محروم ساختن منافقان از نور ايمان ، آنان را به ظلمتهايى شديد گرفتار مى سازد .

ذهب اللّه بنورهم و تركهم فى ظلمت لايبصرون

نكره بودن {ظلمات} حاكى از شدت ظلمت است.

10 _ ر ها كردن منافقان در ظلمت و گمراهى پس از روشنايى گذرا ، استهزاى خداوند نسبت به آنهاست .

اللّه يستهزئ بهم . .. فلمّا أضاءت ما حوله ذهب اللّه بنورهم

جمله {فلمّا أضاءت ما حوله . ..} مى تواند توضيحى در قالب مثل براى {اللّه يستهزئ بهم و يمدّهم ...} باشد.

موارد ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 18 - 4،5

4 - عجز و ناتوانى از شنيدن ، ديدن و گفتن حقايق ، ظلمتهايى است كه منافقان در آن گرفتارند .

تركهم فى ظلمت لايبصرون. صم بكم عمى

آيه مورد بحث مى تواند تفسيرى براى كلمه {ظلمات} و جمله {لايبصرون} در آيه قبل باشد.

5 - منافقان ر ها شده در ظلمتِ گمراهى ها ، راه نجاتى ندارند و به ايمان راستين باز نخواهند گشت .

صم بكم عمى فهم لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 9

9- كفر ، ظلمت و راه خدا ، نور است .

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

به قرينه آيات بعد، كه درباره كافران و سدّ كنندگان راه خداست، مراد از {ظلمات}، كفر و مراد از {نور}، راه خداست.

موانع خروج از ظلمت

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 122 - 12

12 _ زيبا پنداشتن اعمال، مانع رشد و خروج انسان از تاريكى است.

ليس بخارج منها كذلك زين للكفرين ما كانوا يعملون

نجات از ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 1

1 _ خداوند، نجاتبخش گرفتاران در تاريكيها و تنگناهاى هول انگيز خشكى و درياست.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 5،6

5- هدف از نزول قرآن ، خارج ساختن مردم از ظلمت ها و رهنمونى آنان به نور است .

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

6- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار هدايت مردم به سوى نور و خارج كردن آنان از ظلمت ها ( گمراهى ها ) ، با تعاليم قرآن كريم

أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

نور و ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 257 - 3،4،6،7،9،11

3 _ خداوند ، هدايتگر اهل ايمان ، از تاريكى ها به سوى نور

اللّه ولىّ الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور

4 _ هدايت مؤمنان از تاريكى ها به نور ، پرتويى از ولايت الهى بر آنان

اللّه ولىّ الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور

جمله {يخرجهم . .. } پس از طرح ولايت الهى نسبت به مؤمنان، به منزله بيان و يا ارائه نمونه اى است از ولايت خداوندى.

6 _ ايمان به خداوند ، زمينه ساز راهيابى انسان به نور

اللّه ولّى الّذين امنوا

يخرجهم من الظّلمات الى النّور

7 _ انسان ، همواره بر سر دوراهى نور و ظلمت

يخرجهم من الظّلمات الى النّور . .. يخرجونهم من النّور الى الظّلمات

9 _ كفر ، زمينه ساز سرپرستى و حاكميّت طاغوت و انحراف از نور به ظلمتها

و الّذين كفروا اولياؤهم الطّاغوت يخرجونهم من النّور الى الظّلمات

11 _ حاكميّت طاغوت ، منحرف كننده جامعه ، به سوى ظلمت ها و تباهيها

اولياؤهم الطّاغوت يخرجونهم من النّور الى الظّلمات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 9

9 _ قرآن و پيامبر ( ص ) ، خارج كننده انسان ها از تاريكى و گمراهى به نور و هدايت با اذن خداوند

و يخرجهم من الظلمت إلى النور باذنه

در برداشت فوق {باذنه} متعلق به {يخرجهم} گرفته شده است. بر اين مبنا ضمير در {يخرجهم} بايد به {نور} و {كتاب} برگردانده شود، نه به {اللّه}، چون معنا ندارد كه خدا با اذن خودش كارى انجام دهد.

ظن از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ظن

آثار تبعيت از ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 6

6 _ تكيه بر گمان در مسائل اصولى و زيربنايى موجب گمراهى مى شود.

يضلوك عن سبيل الله إن يتبعون إلا الظن

آثار سوء ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 9،11،14

9 - رواج بدگمانى در جامعه مؤمنان ، تهديدى براى اخوت ايمانى آنان

إنّما المؤمنون إخوة . .. ي_أيّها الذين ءامنوا اجتنبوا كثيرًا من الظنّ

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه {إنّما المؤمنون إخوة}، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

11- بدگمانى به

مؤمنان ، زمينه كشيده شدن انسان به تجسّس و كنجكاوى هاى ممنوع

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا

14 - بدگمانى و تجسّس ، زمينه كشيده شدن انسان به غيبت

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا

بنابراين كه ترتيب لفظى بخش هاى آيه، بيانگر ترتيب حقيقى و رتبى آنها باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

آثار ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 20 - 7

7 - حدس و گمان ، سرچشمه اصلى باور هاى خرافى و جاهلانه

إن هم إلاّ يخرصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 2

2 - شرك و حق ستيزى ، امرى مبتنى بر حدس و گمان و فاقد دلايل مستند

أم يحسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 4،7

4 - بعضى از گمان ها ، قرار دهنده انسان در معرض گناه و عكس العمل ناشايست

إنّ بعض الظنّ إثم

7 - مترتب شدن گناه بر بعضى از گمان ها ، مقتضى اجتناب هر چه بيشتر انسان از بدگمانى به مؤمنان

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ إنّ بعض الظنّ إثم

با توجه به اين كه {إنّ بعض الظنّ. ..} در مقام تعليل براى {اجتنبوا...} است، برداشت بالا به دست مى آيد.

آثار ظن به آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 3

3_ آدمى حتى با احتمال وجود سراى آخرت ، از عذاب هاى استيصال عبرت مى گيرد و دلالت آنها را بر وجود سراى آخرت

مى پذيرد .

إن فى ذلك لأية لمن خاف عذاب الأخرة

برداشت فوق ، از كلمه {خاف} _ كه در آيه فوق متضمن معناى احتمال دادن است _ استفاده مى شود.

آثار ظن به قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 4 - 3

3 - اعتقاد به معاد ، حتى در حد گمان ، بازدارنده انسان از خيانت در سنجش كالاى ديگران

ألا يظنّ أُول_ئك أنّهم مبعوثون

آثار ظن در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 7

7 - تكيه بر گمان و پندار ، در زمينه مسائل اعتقادى ، مايه زيان و خسران آدمى

و ذلكم ظنّكم . .. فأصبحتم من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 24 - 4

4 - تكيه بر پندار و گمان هاى ناروا درباره خداوند ، درپى دارنده فرجامى شوم در آخرت

ذلكم ظنّكم . .. فالنار مثوًى لهم

آثار ظن ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 6

6 - گمان هاى بى جا و ناروا نسبت به خداوند ، عامل هلاكت و خسران آدمى

ذلكم ظنّكم . .. بربّكم أرديكم فأصبحتم من الخ_سرين

اتكاى به ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 10

10 _ گمان و حدس تنها تكيه گاه مشركان در پذيرش شريك براى خداوند

أين شركاؤكم الذين كنتم تزعمون

اجتناب از سوء ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49

- 12 - 2،7

2 - لزوم حاكميت روح خوشبينى ، در زندگى اجتماعى مؤمنان و پرهيز از بدگمانى و شك

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ

7 - مترتب شدن گناه بر بعضى از گمان ها ، مقتضى اجتناب هر چه بيشتر انسان از بدگمانى به مؤمنان

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ إنّ بعض الظنّ إثم

با توجه به اين كه {إنّ بعض الظنّ. ..} در مقام تعليل براى {اجتنبوا...} است، برداشت بالا به دست مى آيد.

اجتناب از ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 12

12 _ ضرورت پرهيز از گفتار ها و ادعا هاى مبتنى بر ظن و گمان *

ما لهم به من علم الا اتباع الظن

جمله {ان الذين . .. الا اتباع الظن} داراى لحنى است مذمت آميز نسبت به كسانى كه باورهايشان مبنى بر ظن و گمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 9،10،11

9 _ قرآن راهنماى كامل و تمام براى مصون ماندن از انحراف در عقايد و افكار و اسير شدن در دام گمان

و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا . .. و إن تطع أكثر من فى الأرض يضلوك عن سبيل الله

10 _ جواز پيروى از كسانى كه آراى آنها عالمانه و به دور از گمان است.

و إن تطع أكثر من فى الأرض . .. إن يتبعون إلا الظن

چون جمله {إن يتبعون . .. } بيان فلسفه ممنوعيت اطاعت از اكثر مردم است، در موردى كه چنين فلسفه اى موجود نباشد، حكم ممنوعيت نيز وجود نخواهد داشت. به عبارت ديگر چون حكم منصوص العلة است،

در موردى كه آن علت تحقق نيابد حكم نيز به كار نمى آيد.

11 _ خداوندِ شنوا و دانا شايسته پيروى است، نه اكثريت تابع گمانهاى واهى

و هو السميع العليم. و إن تطع أكثر من فى الأرض ... إن يتبعون إلا الظن

احكام ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 36 - 3،4،5

3 _ پيروى از ظن و گمان امرى است نكوهيده و ممنوع .

و ما يتبع أكثرهم إلا ظناً

4 _ ظن و گمان از رساندن انسان به حقايق ، ناتوان و بى اعتبار است .

إن الظن لايغنى من الحق شيئاً

5 _ ظن و گمان ، در ارائه حق ، هرگز نمى تواند جانشين علم و يقين شود .

إن الظن لايغنى من الحق شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 6

6 - كافى نبودن گمان ، براى متهم ساختن انسان مؤمن و داورى عليه او

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ إنّ بعض الظنّ إثم

ارزش ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 4

4 _ تكذيب هود از سوى كافران قومش ، مبتنى بر حدس و گمان ، و نه علم و يقين *

إنا لنظنك من الكذبين

اهميت اجتناب از ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 10 - 4

4 - لزوم مبتنى ساختن مبانى عقيدتى ، بر بنيان علم و يقين و پرهيز از اتكا به گمان

قتل الخرّصون

معناى لغوى {خَرْص} اتكا به گمان است. از اين كه تكيه بر گمان مورد نكوهش

واقع شده استفاده مى شود كه ضد آن (اتكا بر علم) ضرورى و بايسته است.

اهميت حسن ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 2

2 - لزوم حاكميت روح خوشبينى ، در زندگى اجتماعى مؤمنان و پرهيز از بدگمانى و شك

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ

بى ارزشى ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 16

16 _ گمان در حيطه مسائل عقيدتى و بنيادى فاقد ارزش و اعتبار است.

إن تتبعون إلا الظن و إن أنتم إلا تخرصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 8

8 - ظن و گمان در زمينه مسائل بنيادى و اعتقادى ، فاقد ارزش و اعتبار

ذلكم ظنّكم . .. بربّكم أرديكم فأصبحتم من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 20 - 8

8 - ظن و گمان در حوزه مسائل اعتقادى ، بى ارزش و بدون اعتبار است .

ما لهم بذلك من علم إن هم إلاّ يخرصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 24 - 11

11 - پيروى از گمان و پندار ، فاقد اعتبار و ارزش در زمينه اصول اعتقادى و معارف بنيادين

و ما لهم بذلك من علم إن هم إلاّ يظنّون

لحن آيه شريفه توبيخى است و خداوند مشركان طبيعت گرا و منكر معاد را به خاطر پيروى از گمان، نكوهش كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 -

28 - 5

5 - كارايى نداشتن حدس و گمان ، براى دستيابى انسان به حق و حقيقت

و إنّ الظنّ لايغنى من الحقّ شيئًا

بى اعتبارى ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 13

13 _ بى اعتبارى ظن و گمان در وقايع تاريخى

ما لهم به من علم الا اتباع الظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 12،13

12 _ آرا و عقايد اكثريت مردم به جهت مبتنى بودن آن بر گمان فاقد اعتبار است.

إن يتبعون إلا الظن و إن هم إلا يخرصون

13 _ گمان در عقايد و الهيات، فاقد اعتبار است.

إن يتبعون إلا الظن و إن هم إلا يخرصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 36 - 4،5

4 _ ظن و گمان از رساندن انسان به حقايق ، ناتوان و بى اعتبار است .

إن الظن لايغنى من الحق شيئاً

5 _ ظن و گمان ، در ارائه حق ، هرگز نمى تواند جانشين علم و يقين شود .

إن الظن لايغنى من الحق شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 6

6 - كافى نبودن گمان ، براى متهم ساختن انسان مؤمن و داورى عليه او

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ إنّ بعض الظنّ إثم

پيروى از ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 12

12 - مشركان ، گرفتار هواپرستى و پيروى از حدس و گمان ، به رغم تجلى انوار هدايت الهى در

حق ايشان

إن يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوى الأنفس و لقد جاءهم من ربّهم الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 27 - 5

5 - پيروى از هوا و گمان و آرزوپردازى هاى بى حاصل ، از ويژگى هاى ناباوران به آخرت

إن هى إلاّ أسماء سمّيتموها . .. إن يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوى الأنفس ... أم لل

ارتباط آيات، نشانگر اين است كه منكران آخرت، از ويژگى هاى ياد شده برخوردارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 28 - 1،3

1 - اظهارات مشركان در مورد فرشتگان ، بى بهره از واقعيت و متكى بر حدس و گمان

ليسمّون المل_ئكة . .. و ما لهم به من علم إن يتّبعون إلاّ الظنّ

3 - پندارگريى و گمان محورى ، شالوده هويت مشركان بى باور به آخرت

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة . .. إن يتّبعون إلاّ الظنّ

با توجه به حصر در {إن يتّبعون إلاّ الظنّ}، مطلب بالا استفاده مى شود.

تبعيت از ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 3

3 _ اغلب مردم زمين، گمراه و تابع گمانهاى نادرست در عقايد خود هستند.

و إن تطع أكثر من فى الأرض يضلوك عن سبيل الله

تحقق ظن ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 20 - 1،3

1 - ابليس ، گمان خود را درباره گمراه كردن انسان ها ، درباره قوم سبأ محقق شده يافت .

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه

در اين كه مرجع ضمير {عليهم} آيا

همه انسان ها هستند و يا قوم سبأ _ كه در آيات پيش از آنها سخن به ميان آمده است _ دو احتمال وجود دارد. برداشت ياد شده بنا بر احتمال دوم است. لازم به ذكر است كه مراد از ظن ابليس _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ تصميمى است كه وى در اغواى مردم داشت و آن را اعلام كرده بود.

3 - با پيروى مردم از ابليس ، او گمان و حدسش را درباره اغواى مردم تحقق يافته ديد .

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه فاتّبعوه

توبه از سوء ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 21،24

21 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، بى تقوايى ، گناه و نيازمند توبه است .

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... و اتّقوا اللّه

24 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، قابل جبران با توبه به درگاه خداوند *

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... إنّ اللّه توّا

با توجه به اين كه در آيه شريفه، از مؤمنان خواسته شده تا به جبران خطاها اقدام كنند و به توبه روآورند. (إنّ اللّه توّاب رحيم)، برداشت بالا استفاده مى شود.

حُسن ظن به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 12 - 8

8 - جامعه اسلامى ، وظيفه دار رعايت حسن ظن نسبت به يكديگر

لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمن_ت بأنفسهم خيرًا و قالوا ه_ذا إفك مبين

سرزنش پيروى

از ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 13

13 - نكوهش مضاعف هواپرستى و پيروى از حدس و گمان ، در شرايط وضوح و تجلى حقيقت

إن يتّبعون . .. و لقد جاءهم من ربّهم الهدى

ضميمه شدن ذيل آيه شريفه، مى تواند بيانگر اين باشد كه هواپرستى و متابعت مشركان از حدس و گمان در شرايط وضوح حقيقت، داراى زشتى فزون ترى است.

سرزنش تبعيت از ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 36 - 3

3 _ پيروى از ظن و گمان امرى است نكوهيده و ممنوع .

و ما يتبع أكثرهم إلا ظناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 66 - 11

11 _ پيروى از ظن و تخمين در امور اعتقادى ، مذموم و ممنوع است .

إن يتبعون إلا الظن و إن هم إلا يخرصون

سوء ظن به همسر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 12 - 1

1 - خداوند ، مسلمانان را به خاطر بدگمانى به همسر پيامبر ( ص ) و موضع گيرى ترديدآميز نسبت به شايعه { افك } و رد نكردن صريح آن ، مورد سرزنش قرار داد .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمن_ت بأنفسهم خيرًا

سوء ظن قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 18

18- ترديد قوم نوح ، عاد و ثمود به دعوت انبياى خويش ، توأم

با بدبينى بود .

إنا لفى شكّ ممّا تدعوننا إليه مريب

ذكر {مريب} پس از {شكّ} اگر چه براى تأكيد آن است، اما بين آن دو تفاوتى وجود دارد و آن اين است كه: در {ريب} شك توأم با بدبينى است (فروق اللغوية).

سوء ظن منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 9

9 - رخداد صلح حديبيه ، پاسخى قاطع به بدگمانى منافقان و مشركان درباره موفقيت هاى اسلام *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . ليغفر لك ... و يعذّب المن_فقين و ... الظانّين باللّ

چنانچه {و يعذّب. ..} عطف بر {ليغفر لك...} باشد; آيه شريفه مى تواند بيانگراين مطلب باشد كه منافقان و مشركان، به سرنوشت اسلام بدگمان بودند و مى پنداشتند كه خداوند از مؤمنان حمايت نخواهد كرد; ولى صلح پيروزمند حديبيه، نادرستى پندار آنان را اثبات كرد.

ظن ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 20 - 2

2 - تصميم ابليس بر اغواى مردم ، براساس علم و آگاهى نبود و صرفاً مبتنى بر گمان و حدس بود .

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه

تعبير {راست يافت ابليس گمانش را. ..} نشانگر اين است كه در بدو امر، چنين تصديقى براى او وجود نداشت و صرفاً حدس و گمان بوده است.

ظن برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 82 - 3

3_ فرزندان يعقوب ، بر اين گمان بودند كه پدرشان داستان سرقت بنيامين را تصديق نخواهد كرد .

وسئل القرية . .. والعير التى أقبلنا فيها

ظن به لقاءالله

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 46 - 5

5 - گمان به لقاى خدا و بازگشت به او ، در ايجاد روحيه خشوع و فروتنى كافى است .

الذين يظنون أنهم ملقوا ربهم و أنهم إليه رجعون

به كارگيرى {يظنون} (گمان دارند) در مسأله رجوع به خداوند - كه هر مسلمانى بايد اعتقاد جزمى به آن داشته باشد - اشاره به اين دارد كه: حتى گمان به قيامت و رجوع به خداوند نيز در زايل ساختن خود بزرگ بينى تأثير بسزايى داشته و مايه فروتنى خواهد شد.

ظن در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 3

3 _ اعتماد بنى اسرائيل بر حدس و گمان در بينش ها و انديشه هاى دينى

و حسبوا الا تكون فتنة

ظن در شناخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 9

9 - حدس و گمان در شناخت محتواى كتاب هاى آسمانى ، طريقى است نادرست و بى اعتبار .

لايعلمون الكتب إلا امانى و إن هم إلا يظنون

ظن در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 7،13

7 - پذيرش خيالات واهى به جاى محتواى كتاب آسمانى و پايه قرار دادن حدس و گمان در تفكرات و معتقدات دينى ، از دلايل نابجا بودن انتظار ايمان از عوام يهود

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و منهم أميون ... إن هم إلا يظنون

13 - بازداشتن مردم از حدس و گمان در رسيدن به حقايق دينى

، شرطى لازم براى ايجاد زمينه ايمان در آنان

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. إن هم إلا يظنون

جمله {إن هم إلا يظنون} همانند جمله قبل، در صدد بيان علل و ريشه هاى ايمان نياوردن يهود است. بنابراين رساى به اين نكته است كه تا مردم به حدس و گمان براى رسيدن به حقايق دينى اكتفا مى كنند، انتظار ايمان از آنان نابجاست و بر داعيان است كه آنان را از اين روش باز دارند تا زمينه ايمان واقعى در آنان فراهم شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 16،17

16 _ گمان در حيطه مسائل عقيدتى و بنيادى فاقد ارزش و اعتبار است.

إن تتبعون إلا الظن و إن أنتم إلا تخرصون

17 _ سخن و ادعاهاى مشركان در مورد مشيت الهى و نتيجه گيرى جبر از آن، جز گمان و دروغپردازى نيست.

سيقول الذين أشركوا . .. إن تتبعون إلا الظن و إن أنتم إلا تخرصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 66 - 11

11 _ پيروى از ظن و تخمين در امور اعتقادى ، مذموم و ممنوع است .

إن يتبعون إلا الظن و إن هم إلا يخرصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 6،8

6 - گمان هاى بى جا و ناروا نسبت به خداوند ، عامل هلاكت و خسران آدمى

ذلكم ظنّكم . .. بربّكم أرديكم فأصبحتم من الخ_سرين

8 - ظن و گمان در زمينه مسائل بنيادى و اعتقادى ، فاقد ارزش و اعتبار

ذلكم ظنّكم . .. بربّكم أرديكم فأصبحتم

من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 20 - 8

8 - ظن و گمان در حوزه مسائل اعتقادى ، بى ارزش و بدون اعتبار است .

ما لهم بذلك من علم إن هم إلاّ يخرصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 24 - 11

11 - پيروى از گمان و پندار ، فاقد اعتبار و ارزش در زمينه اصول اعتقادى و معارف بنيادين

و ما لهم بذلك من علم إن هم إلاّ يظنّون

لحن آيه شريفه توبيخى است و خداوند مشركان طبيعت گرا و منكر معاد را به خاطر پيروى از گمان، نكوهش كرده است.

ظن در قضاوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 11

11 _ داورى و سخن گفتن درباره خداوند، آنگاه كه مبتنى بر حدس و گمان باشد، كارى نكوهيده است.

و جعلوالله . .. ساء ما يحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 6

6 - كافى نبودن گمان ، براى متهم ساختن انسان مؤمن و داورى عليه او

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ إنّ بعض الظنّ إثم

ظن قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 60 - 1

1- ابراهيم ( ع ) در نظر قوم خود ، مظنون به شكستن بت ها بود .

قالوا سمعنا فتًى يذكرهم يقال له إبرهيم

ظن كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 19

19 - باور و رفتار

كافران ، براساس ظن و گمان است ; نه يقين و برهان .

و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه كافران از يك سو برپايى قيامت را مورد ترديد قرار مى دهند و از سوى ديگر فرض وجود قيامت را مطرح مى نمايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 2 - 4

4- دليل كافران ، بر انكار رسالت پيامبر ( ص ) ، دليلى از جنس گمان بود ; نه از مقوله برهان .

بل عجبوا أن جاءهم . .. فقال الك_فرون ه_ذا شىء عجيب

بنابراين كه {ه_ذا} اشاره به {منذر منهم} باشد; برداشت بالا به دست مى آيد; يعنى، تنها منطق كافران همين بود كه مى گفتند: انتخاب بشر براى رسالت بعيد مى نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 1،2

1 - گمان كافران ، به برانگيخته نشدن انسان ها در قيامت

زعم الذين كفروا أن لن يبعثوا

2 - اعتقاد كافران به برانگيخته نشدن انسان ها در قيامت ، مبتنى بر گمان است ; نه يقين و علم .

زعم الذين كفروا أن لن يبعثوا

برداشت ياد شده، به اين دليل است كه ماده {زعم}، بيشتر در معناى {ظن} (گمان) و نيز درباره چيزى كه مورد ترديد بوده و اثبات نشده است، به كار مى رود.

ظن كافران قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 4

4 _ تكذيب هود از سوى كافران قومش ، مبتنى بر حدس و گمان ، و

نه علم و يقين *

إنا لنظنك من الكذبين

ظن مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 3،4

3 - انكار قيامت از سوى جن و انس ، مبتنى بر ظن و گمان است ; نه علم و يقين .

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

از به كار رفتن ماده {ظن} در اين آيه و آيات مشابه، در مورد نفى و انكار قيامت، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

4 - هيچ كس در انكار قيامت ، علم و يقين ندارد .

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

ظن منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 9

9 - ظن و گمان منافقان و بيماردلان مدينه ، در غزوه احزاب ، اين بود كه وعده خدا و پيامبرش ، جز فريب نيست .

و تظنّون باللّه الظنونا . .. و إذ يقول المن_فقون ... ما وعدنا اللّه و رسوله إلاّ

{و إذ يقول} مى تواند تفسير {الظنونا} باشد.

ظن يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 5،6،22

5- گمان يونس ( ع ) در سخت نگرفتن خداوند بر وى ، نسبت به ترك قوم خويش

إذ ذهب مغ_ضبًا فظنّ أن لن نقدر عليه

يكى از معناهاى {قدر}، سخت گرفتن و تنگ گرفتن(ضيق) است (مفردات راغب). برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.

6- گمان يونس ( ع ) به مجازات نشدن او از جانب خداوند ، در زمينه بيرون آمدنش از ميان قوم خود و هجرت

به سرزمينى ديگر

فظنّ أن لن نقدر عليه

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {قدر} به معناى {قضا} و {حكم} باشد. گفتنى است كه ذيل آيه (إنّى كنت من الظالمين) مؤيد همين برداشت است.

22 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً } يقول : من أعمال قومه { فظنّ أن لن نقدر عليه } يقول : ظنّ أن لن يعاقب بما صنع ;

از امام باقر(ع) در باره قول خدا {و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً} روايت شده كه: غضب يونس(ع) از اعمال قومش بود [و در معناى] {فظنّ أن لن نقدر عليه} فرمود: يونس(ع) گمان كرد كه او در برابر آن چه انجام داده مجازات نمى شود}.

گناه سوء ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 5،21

5 - بعضى از گمان ها ، حتى در صورت منتهى نشدن به عمل ، گناه به شمار مى آيد . *

إنّ بعض الظنّ إثم

حصول گمان در ذهن انسان، معمولاً در اختيار وى نيست. بر اين اساس مفسران نهى از ظن را، نهى از عمل بر طبق ظن دانسته اند كه امرى اختيارى است. با اين حال احتمال مى رود كه در آيه شريفه چيزى مقدر نباشد و واقعاً بعضى از گمان هاى بد _ حتى با منتهى نشدن به عمل _ گناه به شمار آيد.

21 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، بى تقوايى ، گناه و نيازمند توبه است .

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... و اتّقوا اللّه

ممنوعيت

تبعيت از ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 66 - 11

11 _ پيروى از ظن و تخمين در امور اعتقادى ، مذموم و ممنوع است .

إن يتبعون إلا الظن و إن هم إلا يخرصون

موارد جواز پيروى از ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 3

3 - جواز تكيه كردن بر گمان ، در بعضى از موارد

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ

مفهوم {كثيراً} اين است كه در همه جا، تكيه كردن بر گمان ممنوع نيست، زيرا چه بسا موارد مهمى كه ناديده گرفتن گمان، موجب وارد شدن صدمه فراوان به فرد يا جامعه است.

موانع حُسن ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 12 - 5

5 - شايعات و پخش خبر هاى دروغ ، از ميان برنده اعتماد متقابل و حسن ظن افراد جامعه نسبت به يكديگر

لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمن_ت بأنفسهم خيرًا و قالوا ه_ذا إفك مبين

موانع سوء ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 20

20 - تقواى الهى ، مستلزم پرهيز از بدگمانى و تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم ... و اتّقوا اللّه

نهى از سوء ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 1

1 - بسيارى از بدگمانى هاى مؤمنان نسبت به يكديگر ، نادرست و مورد نهى الهى است .

ي_أيّها الذين ءامنوا اجتنبوا

كثيرًا من الظنّ

واژه {الظنّ} مطلق گمان هاى نيك و بد را شامل مى شود; اما نهى {اجتنبوا} مى رساند كه مراد از آن بدگمانى نسبت به مؤمنان است; زيرا اين بدگمانى ها در بيشتر مواقع نادرست مى باشد.

ظهار از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ظهار

آثار رجوع در ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 3

3 - ظهاركننده ، در صورت رجوع از آن ، بايد كفّاره بدهد .

و الذين يظ_هرون . .. ثمّ يعودون ... فتحرير رقبة

آثار ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 6،9،13

6 - ظِهار ، هيچ گاه ، همسر مرد را ، در مقام مادر او ، قرار نخواهد داد .

و ما جعل أزوجكم الّ__ى تظ_هرون منهنّ أمّه_تكم

9 - در عصر جاهليت ، مردان ، با ظِهار همسر خود ، او را در رديف مادر خود قرار داده و با او ، ترك مراوده مى كردند .

و ما جعل أزوجكم الّ__ى تظ_هرون منهنّ أمّه_تكم

اين كه خداوند فرموده است، ظِهار، همسر را در منزلت مادر قرار نمى دهد، به دست مى آيد كه مردان، با ظِهارِ همسر، مى خواسته اند با آنان ترك مراوده كنند; چون، بر اين باور بودند كه خلوت با مادر قطعاً، امر نادرستى است.

13 - ظِهار همسر ، تنها سخنى بيش نيست و در واقعيت تأثير ندارد .

و ما جعل أزوجكم الّ__ى تظ_هرون منهنّ أمّه_تكم . .. ذلكم قولكم بأفوهكم

آميزش در ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 4

4 - كفّاره ظهار

، بايد پيش از تماس و آميزش با زن داده شود .

فتحرير رقبة من قبل أن يتماسّا

{تماس} در تعبير قرآن، كنايه از آميزش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 4

4 - ظهاركننده ، روزه ظهار را بايد پيش از تماس و آميزش با زنش بگيرد .

فصيام شهرين متتابعين من قبل أن يتماسّا

احكام ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 13

13 - ظِهار همسر ، تنها سخنى بيش نيست و در واقعيت تأثير ندارد .

و ما جعل أزوجكم الّ__ى تظ_هرون منهنّ أمّه_تكم . .. ذلكم قولكم بأفوهكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 2 - 1،2،6،7

1 - زنانى كه ظهار مى شوند ، براى شوهرانشان حكم مادر را پيدا نمى كنند .

الذين يظ_هرون منكم من نسائهم ما هن أُمّه_تهم

2 - { ظهار } ، در شريعت اسلام طلاق نيست .

الذين يظ_هرون منكم . .. ما هنّ أُمّه_تهم

6 - ظهار ( انشاى صيغه اى كه در آن زن در حكم مادر قرار داده مى شود ) ، سخنى باطل و نكوهيده است .

و إنّهم ليقولون منكرًا من القول و زورًا

7 - ظهار كردن زن ، حرام و گناه است .

و إنّهم ليقولون منكرًا من القول و زورًا و إنّ اللّه لعفوّ غفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 1،2،3،4،11

1 - ظهار ، سبب گسستن پيوند زناشويى نمى شود .

و الذين يظ_هرون . .. فتحرير رقبة

از اين كه

ظهاركننده، مى تواند آن را نقض كرده و رجوع كند _ با اين شرط كه قبل از آميزش با زن كفّاره بدهد _ معلوم مى شود كه ظهار، باعث از هم گسيخته شدن پيوند زن و شوهرى نمى شود.

2 - كسى كه زنش را ظهار كرده ، مى تواند در صورت پشيمان شدن ، آن را نقض كرده و رجوع كند .

و الذين يظ_هرون من نسائهم ثمّ يعودون

{عود} (مصدر {يعودون}) به معناى رجوع و بازگشتن است. بازگشت ظهاركننده به آنچه گفته، بدين معنا است كه ظهاركننده، گفته خود را نقض كند و از آنچه گفته پشيمان شود و براى ادامه زناشويى با همسر خود، به او رجوع نمايد.

3 - ظهاركننده ، در صورت رجوع از آن ، بايد كفّاره بدهد .

و الذين يظ_هرون . .. ثمّ يعودون ... فتحرير رقبة

4 - كفّاره ظهار ، بايد پيش از تماس و آميزش با زن داده شود .

فتحرير رقبة من قبل أن يتماسّا

{تماس} در تعبير قرآن، كنايه از آميزش است.

11 - { عن زرارة قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن الظهار فقال : هو من كلّ ذى محرم اُمّ أو اُخت أو عمّة أو خالة . . . يقول الرجل لإمرئته و هى طاهر من غير جماع : أنت علىّ حرام مثل ظهر اُمّى أو اُختى ;

زراره گويد: از امام باقر(ع) درباره ظهار سؤال كردم، فرمود: [در اجراى صيغه ظهار با تشبيه زن] به هر كدام از محارم: مادر، خواهر، عمه و يا خاله [ظهار واقع مى شود. به اين گونه كه] مرد در حالى كه همسرش از حيض پاك است و در آن پاكى جماعى

صورت نگرفته، مى گويد: تو بر من حرام باشى مانند مادر يا خواهرم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 1،4

1 - ظهاركننده ، در صورتى كه آزاد كردن بنده برايش مقدور نباشد ، بايد دو ماه روزه بگيرد .

فمن لم يجد فصيام شهرين

4 - ظهاركننده ، روزه ظهار را بايد پيش از تماس و آميزش با زنش بگيرد .

فصيام شهرين متتابعين من قبل أن يتماسّا

بدعت ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 8

8 - ظِهار ، از بدعت هاى عصر جاهلى بود و منشأ الهى نداشت .

و ما جعل أزوجكم الّ__ى تظ_هرون منهنّ أمّه_تكم. .. ذلكم قولكم بأفوهكم

اين كه خداوند ظِهار را از خود نفى كرده، حاكى است كه چنين امرى، از بدعت هاى دوران جاهليت بوده است.

بطلان ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 2 - 3،6

3 - ابراز ناخرسندى از سوى يك زن ، سبب شد خداوند ، رسم جاهلى ظهار را _ كه تا آن زمان در ميان مسلمانان رواج داشت _ ملغا اعلام كند .

قد سمع اللّه قول الّتى . .. الذين يظ_هرون منكم ... ما هنّ أُمّه_تهم

6 - ظهار ( انشاى صيغه اى كه در آن زن در حكم مادر قرار داده مى شود ) ، سخنى باطل و نكوهيده است .

و إنّهم ليقولون منكرًا من القول و زورًا

بى اعتنايى به كفاره ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 -

13

13 - رعايت نكردن حدود الهى در ظهار ، درپى دارنده عذاب دردناك الهى است .

و تلك حدود اللّه و للك_فرين عذاب أليم

پرداخت كفاره ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 6

6 - ادا كردن كفّاره ظهار ، نشانه ايمان راستين ظهاركننده به خدا و پيامبر ( ص ) است .

ذلك لتؤمنوا باللّه و رسوله

{ذلك} اشاره به حكم ظهار و تعيين كفّاره آن است; يعنى، اين حكم بدان علت وضع شده تا شما به خدا و رسول او ايمان بياوريد. بنابراين كسى كه خود را به دادن كفّاره پايبند مى كند، بدين معنا است كه وى به خدا و رسول او ايمان راستين دارد.

تخلف از كفاره ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 10

10 - تخلف كنندگان از كفّاره ظهار ، مورد تهديد خداوند به كيفر و مجازات

فتحرير رقبة . .. و اللّه بما تعملون خبير

جمله {و اللّه بما تعملون. ..} پيامدار اين حقيقت است كه ظهاركننده، بايد بداند كه در صورت تخلف و فرار از دادن كفّاره ظهار، خداوند به عمل او آگاهى داشته و سزاى وى را خواهد داد.

تكذيب كفاره ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 10

10 - انكار حكم ظهار و تجاوز به حدود آن ، در حكم كفر است .

و تلك حدود اللّه و للك_فرين عذاب أليم

حقيقت ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 2 - 2

2 -

{ ظهار } ، در شريعت اسلام طلاق نيست .

الذين يظ_هرون منكم . .. ما هنّ أُمّه_تهم

رجوع در ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 2

2 - كسى كه زنش را ظهار كرده ، مى تواند در صورت پشيمان شدن ، آن را نقض كرده و رجوع كند .

و الذين يظ_هرون من نسائهم ثمّ يعودون

{عود} (مصدر {يعودون}) به معناى رجوع و بازگشتن است. بازگشت ظهاركننده به آنچه گفته، بدين معنا است كه ظهاركننده، گفته خود را نقض كند و از آنچه گفته پشيمان شود و براى ادامه زناشويى با همسر خود، به او رجوع نمايد.

صيغه ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 11

11 - { عن زرارة قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن الظهار فقال : هو من كلّ ذى محرم اُمّ أو اُخت أو عمّة أو خالة . . . يقول الرجل لإمرئته و هى طاهر من غير جماع : أنت علىّ حرام مثل ظهر اُمّى أو اُختى ;

زراره گويد: از امام باقر(ع) درباره ظهار سؤال كردم، فرمود: [در اجراى صيغه ظهار با تشبيه زن] به هر كدام از محارم: مادر، خواهر، عمه و يا خاله [ظهار واقع مى شود. به اين گونه كه] مرد در حالى كه همسرش از حيض پاك است و در آن پاكى جماعى صورت نگرفته، مى گويد: تو بر من حرام باشى مانند مادر يا خواهرم}.

ظهار در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 -

7،8،9

7 - در جاهليت ، ظِهار همسر از سوى شوهر ، امرى رايج بوده است .

و ما جعل أزوجكم الّ__ى تظ_هرون منهنّ أمّه_تكم

از كاربرد فعل مضارع {تظاهرون} _ كه دلالت بر استمرار دارد _ استفاده مى شود كه ظِهار، امر متداولى بوده است.

8 - ظِهار ، از بدعت هاى عصر جاهلى بود و منشأ الهى نداشت .

و ما جعل أزوجكم الّ__ى تظ_هرون منهنّ أمّه_تكم. .. ذلكم قولكم بأفوهكم

اين كه خداوند ظِهار را از خود نفى كرده، حاكى است كه چنين امرى، از بدعت هاى دوران جاهليت بوده است.

9 - در عصر جاهليت ، مردان ، با ظِهار همسر خود ، او را در رديف مادر خود قرار داده و با او ، ترك مراوده مى كردند .

و ما جعل أزوجكم الّ__ى تظ_هرون منهنّ أمّه_تكم

اين كه خداوند فرموده است، ظِهار، همسر را در منزلت مادر قرار نمى دهد، به دست مى آيد كه مردان، با ظِهارِ همسر، مى خواسته اند با آنان ترك مراوده كنند; چون، بر اين باور بودند كه خلوت با مادر قطعاً، امر نادرستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 2 - 3،4

3 - ابراز ناخرسندى از سوى يك زن ، سبب شد خداوند ، رسم جاهلى ظهار را _ كه تا آن زمان در ميان مسلمانان رواج داشت _ ملغا اعلام كند .

قد سمع اللّه قول الّتى . .. الذين يظ_هرون منكم ... ما هنّ أُمّه_تهم

4 - در طلاق از نوع ظهار ، پندار مردم جزيرة العرب اين بود كه زن ظهار شده ، براى شوهرش حكم مادر را پيدا كرده و حرام

مؤبّد مى شود .

الذين يظ_هرون منكم من نسائهم ما هنّ أُمّه_تهم

عتق در ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 7

7 - آزاد كردن بنده ، وظيفه اى مهم بر عهده ظهاركننده است و او نبايد آن را سرسرى گرفته و به آن بى توجهى كند .

فتحرير رقبة . .. ذلكم توعظون به

توصيه خداوند به آزاد كردن بنده _ پس از اين كه در {فتحرير رقبة} فرمان آن را داده است _ شايد بدان منظور است كه ظهاركننده مى تواند آن را جدى نگيرد و احياناً با بى توجهى از كنار آن بگذرد.

قصه ظهار خوله بنت ثعلبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 1 - 1،2،3،5،9

1 - خداوند ، خواسته زنى را كه شوهرش او را ظهار كرده بود ، استجابت كرد .

قد سمع اللّه قول الّتى تج_دلك فى زوجها

{ظهار} نوعى طلاق بود كه از عرب جاهلى باقى مانده و تا قبل از نزول اين بخش از آيات، در ميان مسلمانان نيز به آن عمل مى شد. در اين نوع از طلاق، هر گاه شوهر به زنش مى گفت: {أنت علىّ كظهر اُمّى} زن حكم مادرش را پيدا مى كرد و بر او حرام مؤبّد مى شد. آيه شريفه درباره زنى بود كه شوهرش او را ظهار كرد. آن زن كه نمى خواست از شوهرش جدا شود، براى حل مشكل خود به محضر پيامبراكرم(ص) آمد و درخواست كرد كه براى او چاره انديشى كند. خداوند با ملغى كردن اين رسم جاهلى، خواسته زن را اجابت فرمود.

بنابراين {قد سمع اللّه} به معناى {قد استجاب اللّه} مى باشد و اين كنايه اى رايج است.

2 - زن ظهار شده ، مايل نبود از شوهرش جدا شده و كانون خانواده اش متلاشى گردد .

قد سمع اللّه قول الّتى تج_دلك فى زوجها

3 - زن ظهار شده ، براى يافتن راه چاره به محضر رسول اكرم ( ص ) رسيد و با آن حضرت درباره شوهرش گفتوگو كرد .

قد سمع اللّه قول الّتى تج_دلك فى زوجها

5 - زن ظهار شده ، در حضور رسول اكرم ( ص ) از حادثه اى كه برايش پيش آمده بود به خداوند شكايت برده ، خواستار حل مشكل خويش شده بود .

تج_دلك فى زوجها و تشتكى إلى اللّه

9 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إنّ امرأة من المسلمات أتت النبىّ ( ص ) فقالت : يا رسول اللّه إنّ فلاناً زوجى . . . أشكوه إليك فقال : فيم تشكينه قالت : إنّه قال أنت علىّ حرام كظهر اُمّى . . . فسمع اللّه تبارك و تعالى مجادلتها لرسول اللّه فى ما شكت إليه و أنزل اللّه فى ذلك قرآناً { . . .قد سمع اللّه قول الّتى تجادلك فى زوجها . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: زنى از زنان مسلمين نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! فلانى همسر من است. .. شكايت او را براى تو آورده ام. رسول خدا(ص) فرمود: در چه چيز از او شكايت دارى؟ گفت: [مرا با {ظهار} بر خود حرام كرده] و گفته است: {أنت علىّ حرام كظهر أمّى} ...پس خداى تبارك و

تعالى مجادله او را درباره همسرش با رسول خدا(ص) شنيد و در اين باره آيه اى نازل فرمود (قد سمع اللّه قول الّتى تجادلك فى زوجها)}.

كفاره ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 3،4،5،6

3 - ظهاركننده ، در صورت رجوع از آن ، بايد كفّاره بدهد .

و الذين يظ_هرون . .. ثمّ يعودون ... فتحرير رقبة

4 - كفّاره ظهار ، بايد پيش از تماس و آميزش با زن داده شود .

فتحرير رقبة من قبل أن يتماسّا

{تماس} در تعبير قرآن، كنايه از آميزش است.

5 - كفّاره ظهار ، ابتدا آزاد كردن يك بنده است .

فتحرير رقبة من قبل أن يتماسّا

6 - آزاد كردن بنده ، سفارش خداوند به ظهاركننده

ذلكم توعظون به

مشاراليه {ذلكم}، {فتحرير رقبة} مى باشد و ضمير {به} به {ذلكم} بازمى گردد. {وعظ} (مصدر {توعظون}) به معناى توصيه به اطاعت است (مصباح المنير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 1،3،4،5،8

1 - ظهاركننده ، در صورتى كه آزاد كردن بنده برايش مقدور نباشد ، بايد دو ماه روزه بگيرد .

فمن لم يجد فصيام شهرين

3 - دو ماه روزه اى كه به عنوان كفّاره ظهار گرفته مى شود ، بايد پى درپى باشد .

فمن لم يجد فصيام شهرين متتابعين

4 - ظهاركننده ، روزه ظهار را بايد پيش از تماس و آميزش با زنش بگيرد .

فصيام شهرين متتابعين من قبل أن يتماسّا

5 - در صورتى كه گرفتن روزه براى ظهاركننده مقدور نباشد ، بايد شصت مسكين را اطعام كند .

فمن لم يستطع فإطعام ستّين مسكينًا

8 - كفّاره

هاى تعيين شده براى ظهار ، حدود الهى بوده و رعايت آنها بر همگان لازم است .

و تلك حدود اللّه

گناه ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 2 - 7

7 - ظهار كردن زن ، حرام و گناه است .

و إنّهم ليقولون منكرًا من القول و زورًا و إنّ اللّه لعفوّ غفور

منشأ ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 8

8 - ظِهار ، از بدعت هاى عصر جاهلى بود و منشأ الهى نداشت .

و ما جعل أزوجكم الّ__ى تظ_هرون منهنّ أمّه_تكم. .. ذلكم قولكم بأفوهكم

اين كه خداوند ظِهار را از خود نفى كرده، حاكى است كه چنين امرى، از بدعت هاى دوران جاهليت بوده است.

ظهاركنندگان

آمرزش ظهاركنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 2 - 8

8 - اعلام عفو و آمرزش از سوى خداوند نسبت به كسانى كه تا قبل از تحريم ظهار ، مرتكب آن شدند .

الذين يظ_هرون منكم . .. و إنّ اللّه لعفوّ غفور

تكليف ظهاركنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 7

7 - آزاد كردن بنده ، وظيفه اى مهم بر عهده ظهاركننده است و او نبايد آن را سرسرى گرفته و به آن بى توجهى كند .

فتحرير رقبة . .. ذلكم توعظون به

توصيه خداوند به آزاد كردن بنده _ پس از اين كه در {فتحرير رقبة} فرمان آن را داده است _ شايد بدان منظور است كه ظهاركننده مى تواند آن را

جدى نگيرد و احياناً با بى توجهى از كنار آن بگذرد.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109