علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد شانزدهم - حرف ص

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد شانزدهم - حرف ص/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع، تعريف،هدف، فايده،

پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات هرمنوتیک ومتودولوژی

می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین زمینه مراکز

قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به مجله بینات

شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن را درمنظومه

این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و نقش آن

درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن و صدها

نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست و يكم

سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به آنچه فرو

فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات وبينات است

و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقه

اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن

بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل نطق ظاهر

كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) – وجود لفظي

( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می کند و

حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی و کسانیکه

می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

صابئان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

صابئان

آثار ايمان صابئان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 2

2 - ايمان واقعى به خدا و قيامت و انجام اعمال صالح ، شرط دور ماندن مسلمانان ، يهوديان ، نصارا و صابئان از هرگونه ترس و اندوه

إن الذين ءامنوا . .. و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون

تكرار {ايمان} در {ان الذين آمنوا} و {من آمن} حكايت از آن دارد كه: مراد از ايمان در جمله {من آمن} ايمان واقعى و راستين است نه ايمان صورى و اسمى.

ايمان صابئان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 1

1 _ ايمان به خدا و قيامت و انجام عمل صالح ، شرط رهايى مسلمانان ، يهوديان ، صائبى ها و نصارا از هرگونه ترس و اندوه

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى . .. و لا هم يحزنون

{صابئى} كه مفرد {صابئون} است به كسى گفته مى شود كه آيين خويش را رها كرده و به آيينى ديگر گرويده باشد ; با توجه به اين معنا مى توان گفت مصداق مورد نظر از {الصبئون} در اين آيه _ به قرينه وقوع آن بين {الذين ءامنوا و الذين هادوا} {و النصرى}، كسانى هستند كه با ترك اسلام و يا يهوديت پذيراى آيين نصارا شده باشند.

پاداش صابئان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 -

11

11 - مؤمنان به خدا و قيامت و دارندگان عمل صالح ، در قيامت هيچ ترس و اندوهى نخواهند داشت .

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً . .. و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون

به قرينه {فلهم أجرهم عند ربهم} مى توان گفت: ظرف {لاخوف عليهم . ..} قيامت است.

دين صابئان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 6

6 - آيين يهود ، نصارا و صابئان ، از اديان الهى و آسمانى است .

إن الذين ءامنوا . .. و الصبئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 3

3 _ آيين يهود ، نصارا و صابئين ، از اديان رسمى و الهى

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى . .. فلاخوف عليهم

درباره آيين صابئيها نظرات مختلفى بيان شده است، علامه طباطبايى در تفسير {الميزان} پس از اشاره به اقوالى گوناگون تأييد مى كند كه آيين صابئى آيينى ممزوج از دين يهود، مجوس و حرانيه بوده است.

رسميت دين صابئان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 8

8 - دين يهود ، نصارا و صابئان از آيين هاى به رسميت شناخته شده در قرآن

إن الذين ءامنوا و الذين هادوا و النصرى و الصبئين

از نكته هايى كه مى تواند توجيه كننده آوردن عناوين مذكور باشد، اعلام رسميت آيينهاى ياد شده است.

عقيده صابئان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 7

7 _ صابئى ها نسبت

به ديگر پيروان اديان الهى داراى زمينه كمترى براى گرايش به ايمان واقعى *

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى

مرفوع بودن كلمه {الصبئون}، نشان مى دهد كه تأكيد مستفاد از {انّ} در مورد صابئيها وجود ندارد.

مسؤوليت صابئان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 4

4 - مسلمانان ، يهوديان ، مسيحيان و صابئى ها سزاوارترين امت ها براى برخوردار شدن از ايمان راستين و انجام عمل صالح

إن الذين ءامنوا . .. من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً

نام بردن از ملتهاى مذكور - با وجود اين كه ايمان راستين چنانچه گذشت از هر فرد و ملتى پذيرفته است - مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه: پيروان آيينهاى ياد شده داراى زمينه بيشترى براى ايمان حقيقى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 4

4 _ ايمان به خدا و قيامت و رسالت انبيا ، از اصول مشترك اديان آسمانى

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون . .. من ءامن باللّه و اليوم الاخر

ايمان به رسولان الهى، از عناوين مذكور در آيه (الذين ءامنوا . .. النصرى) استفاده شده است.

صائبيت

تاريخ صائبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 17 - 3

3 - ظهور آيين صابئى ، در حد فاصل ميان يهوديت و مسيحيت

و الذين هادوا و الص_بئين و النص_رى

ذكر {صابئين} بين {يهود} و {نصارا}، اشعار به برداشت فوق دارد.

صابران از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

صابران

{صابران}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3

- آل عمران - 3 - 120 - 17

17 _ خداوند ، حافظ صابران تقواپيشه ، از حيله ها و كينه هاى دشمنان دين

و ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً انّ اللّه بما يعملون محيط

از اينكه جمله {انّ اللّه . .. } علت براى {لا يضرّكم} است، معلوم مى شود كه خداوند با احاطه كامل به اعمال و كيدهاى دشمنان، مانع ضرررسانى آنان خواهد شد. در نتيجه، حافظِ مؤمنان است; به شرط اينكه آنها صبر و تقوا را پيشه خود سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 11

11 _ بنى اسرائيلِ زمان موسى در دوران حكومت فرعون ، مردمى صبور و مقاوم در برابر دشمنان دين بودند .

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل بما صبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 14

14_ نوح ( ع ) و پيروان او ، صبرپيشگانى مقاوم در برابر ناملايمات راه ايمان

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر

دعوت به صبر و مقاومت ، پس از بيان سرگذشت نوح(ع) و پيروانش ، اشاره به اين حقيقت دارد كه: آن حضرت و پيروانش ، در برابر ناملايمات صبور و شكيبا بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 6

6_ آنان كه بر اطاعت فرمان هاى خدا صبورى كنند ، از محسنانند .

واصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 16،18

16_ يعقوب ( ع ) شخصيتى

صبور و موحد كه تنها خداوند را بر يارى رسانى توانا مى دانست .

والله المستعان على ما تصفون

18_ توكل كنندگان بر خداوند ، انسانهايى صبور و مقاومند .

فصبر جميل والله المستعان على ما تصفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 16

16_ اميدواران به امداد هاى الهى ، انسانهايى صبور و مقاومند .

فصبر جميل عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 7

7_ يوسف ( ع ) و بنيامين از تقواپيشگان صبور و از زمره محسنان بودند .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 1

1- مسلمانان مهاجر از ستم مشركان مكه ، مردمانى صبور بودند كه در برابر ستم ظالمان شكيبايى پيشه كردند .

و الذين هاجروا فى الله . .. الذين صبروا

{الذين} عطف بيان براى {الذين} در آيه سابق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 14

14- پيامبر ( ص ) ، از بالاترين مرتبه صبر و تحمل در برابر اذيت ، آزار و تعديات دشمن ، برخوردار بود .

و اصبر . .. و لاتحزن عليهم و لاتك فى ضيق ممّا يمكرون

از اينكه پيامبر(ص) اختصاصاً به صبر مأمور گشت و صبر او تنها در پرتو عنايت و كمك خداوند ميسر مى شد، به دست مى آيد كه صبر آن حضرت، صبرى ويژه و بسيار بزرگ بود.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 1

1- اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) از صابران و بردباران بودند .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 7

7- مؤمنان راستين ، اهل جهاد و شكيبا در برابر همه مشكلات زندگى

و لنبلونّكم حتّى نعلم المج_هدين منكم و الص_برين

وصف {الصابرين} علاوه بر صبر در جهاد، مى تواند به همه زمينه هاى صبر و شكيبايى نظر داشته باشد.

آثار ذكر صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 11

11 - به ياد آوردن بندگان خالص ، شكيبا ، نيرومند و پرمراجعه به خداوند ، سازنده و درس آموز است .

اصبر . .. و اذكر عبدنا داود ذاالأيد إنّه أوّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 11

11- توجّه به اسوه هاى صبر و خداجويى ، تقويت كننده روحيه شكيبايى در انسان

فاصبر كما صبر أولوا العزم من الرسل

توصيه خداوند به پيامبر(ص) در شكيبا بودن همچون پيامبران اولواالعزم و بازگويى آن توصيه براى انسان ها; مى تواند پيامدار اين نكته باشد كه اسوه هاى مقاومت و ديندارى، خود وسيله اى براى تقويت صبر در راستاى پايبندى به دين و ارزش ها است.

آمرزش صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 9

9_ صبرپيشگان داراى اعمال صالح ، از مغفرت الهى بهره مند شده و گناهشان آمرزيده مى شود .

أُول_ئك لهم

مغفرة

احتضار صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 14

14 - { فى المجمع فى قوله تعالى { تتنزّل عليهم الملائكة } يعنى عند الموت . . . و روى ذالك عن أبى عبداللّه ( ع ) ;

در مجمع البيان درباره قول خداى تعالى {تتنزّل عليهم الملائكة} آمده است: مقصود نزول ملائكة هنگام مرگ است . .. و اين مطلب از امام صادق(ع) روايت شده است}.

اقتدار صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 12

12_ اقتدار و عزت تقواپيشگان صبور و نيكوكار ، از نعمت هاى بزرگ الهى به آنان است .

قالوا ي_أيها العزيز . .. قد منّ الله علينا

مصداق مورد نظر براى نعمت الهى به يوسف(ع) عزت و اقتدار در سرزمين مصر است.

الگوى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 5

5 - داوود ( ع ) ، مظهر صبر و مقاومت و الگوى صابران و بردباران تاريخ

واذكر عبدنا داود

توصيه شدن پيامبراسلام(ص) به يادآورى سرگذشت حضرت داوود(ع)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

امداد به صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 153 - 5

5 - خداوند ياور صبرپيشگان و مقاومان راه ايمان است .

إن اللّه مع الصبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 13

13 _ زمان يارى و امداد الهى به مؤمنان صبور و مقاوم در برابر گرفتارى ها ، نزديك است .

الا انّ

نصر اللّه قريب

به قرينه جملات سابق (مستهم البأساء . ..) به دست مى آيد كه زمان نصرت الهى به مؤمنان صبور نزديك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 9

9- هجرت كنندگان رنج ديده ، جهادگر و مقاوم ، مورد عنايت خاص خداوند و برخوردار از نصرت او *

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثمّ ج_هدوا و صبروا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {ربّك} اسم {إن} بوده و لام حرف جر و {الذين} متعلق به خبر محذوفى مانند {هو ناصر لهم} باشد.

امنيت صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 8

8 - فرشتگان الهى ، پيامدار امن و سرور براى يكتاپرستان پايدار بر حق

تتنزّل عليهم المل_ئكة ألاّتخافوا و لاتحزنوا

اميدوارى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 1

1_ صبر پيشگانِ داراى اعمال صالح به هنگام زوال نعمت و روى آورى فقر و تنگدستى ، از رحمت خدامأيوس نمى گردند و به تدبير او در هستى كافر نمى شوند .

إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

ايمان صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 1

1_ صبر پيشگانِ داراى اعمال صالح به هنگام زوال نعمت و روى آورى فقر و تنگدستى ، از رحمت خدامأيوس نمى گردند و به تدبير او در هستى كافر نمى شوند .

إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

برگزيدگى

صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 16

16- صبرپيشگى و شكرگزارى ، داراى ارزشى والا و صبرپيشگان و شكرگزاران ، مردمانى برجسته و نخبه

إن فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

بشارت به صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 13،14

13 - پيامبر ( ص ) وظيفه دار اعلام بشارت هاى الهى به صبر پيشگان

و بشر الصبرين

14 - رهبران دينى بايد صبرپيشگان را به بهره مند شدن از رحمت هاى الهى بشارت دهند .

و بشر الصبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 7

7 - نيل به هدايت و دستيابى به رحمت و الطاف الهى ، بشارت و مژده خداوند به صبرپيشگان راه ايمان

و بشر الصبرين . .. أولئك ... هم المهتدون

جمله {أولئك عليهم . ..} مى تواند بيانگر بشارت و مژده اى باشد كه {و بشر الصابرين} بدان اشاره داشت; يعنى: بشرهم بأن عليهم صلوات و ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 10

10- هجرت كنندگان مجاهد و صابر ، بشارت داده شده به مغفرت و رحمت گسترده الهى

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا . .. إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 11

11 - فرشتگان ، بشارت دهنده موحدان پايدار بر حق ، به بهشت موعود

و أبشروا بالجنّة الّتى كنتم توعدون

{الإبشار} (مصدر {أبشروا}) به معناى مسرور بودن است. بنابراين {أبشروا بالجنّة};

يعنى، به بهشت مسرور و خوشنود باشيد.

پاداش اخروى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 10

10_ صابران داراى اعمال صالح ، از پاداش بزرگ الهى ( بهشت ) برخوردار خواهند شد .

أُول_ئك لهم مغفرة و أجر كبير

بنا به گفته گروهى از مفسران ، مراد از {أجركبير} بهشت و موهبتهاى اخروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 1

1 - مؤمنان شكيبا ، برخوردار از پاداش حتمى خداوند در قيامت

إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا

{جزاء} (مصدر {جزيت}) به معناى پاداش دادن است. {باء} در {بما صبروا} سببيه و {ما} موصول حرفى است; يعنى، {بسبب صبرهم}. {فوز} (مصدر {فائرون}) دستيابى به مقصود را مى گويند. فعل {جزيت} دو مفعول بر مى دارد. بنابراين {هم}، مفعول اول آن و {أنّهم هم الفائزون} _ به تأويل {فوزهم} _ مفعول دوم آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 5

5 _ بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت گاه نيكوى آن ، پاداش صابران است .

يجزون الغرفة بما صبروا . .. خ_لدين فيها حسنت مستقرًّا و مقامًا

پاداش بى شمار صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 17

17 - دريافت اجر و پاداش بى شمار الهى ، تنها از آنِ صابران است .

إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

برداشت بالا از كلمه {إن_ّما} _ كه دلالت بر حصر مى كند _ قابل استفاده است.

پاداش صابران

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 13

13 _ محبّت خدا ، پاداش پايمردى شكيبايان در رويارويى و نبرد با دشمنان دين خدا

فما وهنوا لما اصابهم . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 2

2 _ ثبات قدم ( پايمردى ) و پيروزى بر دشمنان ، پاداش دنيوى خداوند به مجاهدان صابر و نيايشگر

ربّنا . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 67 - 4

4 _ ثابت قدمان در ايمان ، بهره مند از پاداش بزرگ و ويژه خداوند

اشدّ تثبيتاً. و اذاً لأَتيناهم من لدنّا اجراً عظيماً

در برداشت فوق، {اذاً لأَتيناهم . .. }، نتيجه {اشدّ تثبيتاً} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 3

3- خداوند ، به هر يك از اعمال نيك صابران ، مطابق بهترين نوع آنها پاداش مى دهد .

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 59 - 1

1 - پاداش صبرپيشگان متوكل بر خدا ، بسى ستوده و نيكو است .

نعم أجر الع_ملين . الذين صبروا و على ربّهم يتوكّلون

{الذين} بدل براى {العاملين} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 16،22،23

16 - صابران ، برخوردار از اجر و پاداش كامل و بى

شمار

إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

{توفية} (مصدر {يوفّى}) به معناى پرداخت كامل است.

22 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قال رسول اللّه ( ص ) إذا نشرت الدواوين و نصبت الموازين لم ينصب لأهل البلاء ميزان و لم ينشر لهم ديوان ثمّ تلا ه_ذه الأية { إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغيرحساب } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: هنگامى كه نامه هاى اعمال گشوده مى شود و ميزان ها [براى سنجش اعمال] برپا مى گردد، براى اهل مصيبت و بلا [كه صابر بوده اند] ميزانى برپا نشده و نامه عملى گشوده نخواهد شد. آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود: إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغير حساب}.

23 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . قال اللّه عزّوجلّ . . . إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغيرحساب ، فما أعطاهم اللّه فى الدنيا لم يحاسبهم به فى الأخرة . . . ;

از امام على(ع) روايت شده: . ..خداى عزّوجلّ فرمود: {إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغير حساب} آنچه را خدا در دنيا به صابران داده است، در قيامت حساب آن را از آنان نمى خواهد}.

تفضل به صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 5

5- صابران ، برخوردار از عنايت و فضل ويژه الهى

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

حامى اخروى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 1

1 - يكتاپرستان پايدار بر توحيد ، بهره مند از حمايت و يارى فرشتگان در دنيا و

آخرت

نحن أولياؤكم فى الحيوة الدّنيا و فى الأخرة

حامى دنيوى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 1

1 - يكتاپرستان پايدار بر توحيد ، بهره مند از حمايت و يارى فرشتگان در دنيا و آخرت

نحن أولياؤكم فى الحيوة الدّنيا و فى الأخرة

حتميت پاداش صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 9،10

9_ حفظ عزت بنيامين و درمانده و خوار نگشتن او به مانند ديگر برادرانش ، نشانه ضايع نشدن پاداش تقواپيشگان صبور و نيكوكار است .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

10_ اقتدار و عزت يوسف ( ع ) نشانه اى روشن بر ضايع نشدن پاداش تقواپيشگان صبور و نيكوكار است .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

حسابرسى اخروى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 22

22 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قال رسول اللّه ( ص ) إذا نشرت الدواوين و نصبت الموازين لم ينصب لأهل البلاء ميزان و لم ينشر لهم ديوان ثمّ تلا ه_ذه الأية { إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغيرحساب } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: هنگامى كه نامه هاى اعمال گشوده مى شود و ميزان ها [براى سنجش اعمال] برپا مى گردد، براى اهل مصيبت و بلا [كه صابر بوده اند] ميزانى برپا نشده و نامه عملى گشوده نخواهد شد. آن گاه اين آيه را تلاوت

فرمود: إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغير حساب}.

حسن فرجام صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 17

17_ فرجام نيك از آنِ صبرپيشگان ، برپادارندگان نماز ، انفاق گران و جبران كنندگان اعمال بد با اعمال شايسته است .

والذين صبروا . .. و يدرءون بالحسنة السيئة أُول_ئك لهم عقبى الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 24 - 6

6_ عاقبت و فرجام حيات دنيا ( بهشت ) براى صبرپيشگان بر طاعت خدا عاقبتى خوش و نيكوست .

فنعم عقبى الدار

حمايت از صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 9

9 - اعطاى حيات ويژه به شهيدان ، جلوه اى از همراهى و حمايت خداوند از صبرپيشگان راه ايمان است .

إن اللّه مع الصبرين. و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه أموت

خوش اخلاقى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 35 - 1

1 - پاسخ نيك به رفتار ناپسند مخالفان و معاندان ، تنها در توان صاحبان صبر و شكيبايى است .

ادفع بالتى هى أحسن . .. و ما يلقّي_ها إلاّ الذين صبروا

ذكر دائمى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 2

2_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، همواره و در هر حال خداوند را فراموش نكرده و به درگاه او شاكرند .

ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة . .. إنّه ليئوس كفور. إلاّ الذين صبروا

در برداشت فوق ، اين احتمال منظور

شده است كه {كفور} از كفران (ناسپاسى) باشد.

رستگارى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 3

3 - مؤمنان صابر ، تنها گروه رستگار در قيامت

أنّهم هم الفائزون

ذكر ضمير فصل (هم)، بيانگر حصر است.

زمينه تشخيص صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 2

2- تكليف جهاد ، وسيله آزمايش مؤمنان و تمايز مجاهدان و صابران از ديگران

و لنبلونّكم حتّى نعلم المج_هدين منكم و الص_برين

با توجه به واژه {المجاهدين} معلوم مى شود كه موضوع اصلى آزمايش {جهاد} است. به علاوه محور اصلى اين آيات فرمان قتال با كافران و جهاد در راه خدا مى باشد (إذا أنزلت سورة محكمة و ذكر فيها القتال ...).

سرور صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 8

8 - فرشتگان الهى ، پيامدار امن و سرور براى يكتاپرستان پايدار بر حق

تتنزّل عليهم المل_ئكة ألاّتخافوا و لاتحزنوا

شرح صدر صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 35 - 1،2

1 - پاسخ نيك به رفتار ناپسند مخالفان و معاندان ، تنها در توان صاحبان صبر و شكيبايى است .

ادفع بالتى هى أحسن . .. و ما يلقّي_ها إلاّ الذين صبروا

2 - آزمودگان ميدان صبر ، برخوردار از سعه صدر و توان تحمل مخالفان

ادفع بالتى هى أحسن . .. و ما يلقّي_ها إلاّ الذين صبروا

فعل ماضى {صبروا} مى رساند كه افرادى مى توانند به بدگويى و بدرفتارى مخالفان پاسخ نيك دهند كه قبلاً اهل صبر و

بردبارى بوده و در آن ميدان موفق شده اند.

شكرگزارى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 2

2_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، همواره و در هر حال خداوند را فراموش نكرده و به درگاه او شاكرند .

ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة . .. إنّه ليئوس كفور. إلاّ الذين صبروا

در برداشت فوق ، اين احتمال منظور شده است كه {كفور} از كفران (ناسپاسى) باشد.

صابران از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 7

7- صبرپيشگان ، انسان هايى شايسته و در زمره صالحان اند .

كلّ من الص_برين . إنّهم من الص_لحين

خداوند، در آيه قبل _ كه در توصيف برخى از پيامبران بود _ آنان را از صابران معرفى كرده و در اين آيه، آنان را از صالحان دانسته است. از مجموع دو آيه استفاده مى شود كه افراد صبرپيشه، از صالحان و خوبان اند.

صابران در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 5

5 _ بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت گاه نيكوى آن ، پاداش صابران است .

يجزون الغرفة بما صبروا . .. خ_لدين فيها حسنت مستقرًّا و مقامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 32 - 1

1 - يكتاپرستان پايدار بر توحيد ، ميهمانان خداوند در بهشت

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا . .. نزلاً من غفور رحيم

{نُزُل} به چيزى گفته مى شود كه براى پذيرايى از ميهمان آماده مى كنند.

صابران

در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 1

1_ صبر پيشگانِ داراى اعمال صالح به هنگام زوال نعمت و روى آورى فقر و تنگدستى ، از رحمت خدامأيوس نمى گردند و به تدبير او در هستى كافر نمى شوند .

إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صابران در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 3

3 - مؤمنان صابر ، تنها گروه رستگار در قيامت

أنّهم هم الفائزون

ذكر ضمير فصل (هم)، بيانگر حصر است.

صابران و ايام الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 14

14- ايام الله و رويداد هاى آن ، دربردارنده نشانه ها و آيات الهى براى مردمان صبرپيشه و شكرگزار

إن فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

مشاراليه {ذلك}، {ذكر} و متعلق {ذكر}، {أيام الله} است و اين حكايت از آن دارد كه {أيام الله} حاوى آيات خداوندى است.

صابران و تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 3

3_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، به هنگام رفاه و آسايش و برخوردارى از موهبت هاى دنيا ، هرگز تكبر نكرده و فخرفروشى و شادمانى نمى كنند .

إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صابران و تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 3

3_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، به هنگام رفاه و آسايش و برخوردارى از موهبت هاى دنيا ،

هرگز تكبر نكرده و فخرفروشى و شادمانى نمى كنند .

إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صابران و سرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 3

3_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، به هنگام رفاه و آسايش و برخوردارى از موهبت هاى دنيا ، هرگز تكبر نكرده و فخرفروشى و شادمانى نمى كنند .

إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صابران و قصه قوم سبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 12

12 - قصه مردم سبا و فروپاشى كامل آنان در پى كفران نعمت هاى الهى ، دربردارنده آيات خدا براى صبرپيشگان شكرگزار است .

إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

صابران هنگام آسايش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 3

3_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، به هنگام رفاه و آسايش و برخوردارى از موهبت هاى دنيا ، هرگز تكبر نكرده و فخرفروشى و شادمانى نمى كنند .

إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صابران هنگام رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 3

3_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، به هنگام رفاه و آسايش و برخوردارى از موهبت هاى دنيا ، هرگز تكبر نكرده و فخرفروشى و شادمانى نمى كنند .

إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صابران هنگام سلب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 1

1_

صبر پيشگانِ داراى اعمال صالح به هنگام زوال نعمت و روى آورى فقر و تنگدستى ، از رحمت خدامأيوس نمى گردند و به تدبير او در هستى كافر نمى شوند .

إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

عزت صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 12

12_ اقتدار و عزت تقواپيشگان صبور و نيكوكار ، از نعمت هاى بزرگ الهى به آنان است .

قالوا ي_أيها العزيز . .. قد منّ الله علينا

مصداق مورد نظر براى نعمت الهى به يوسف(ع) عزت و اقتدار در سرزمين مصر است.

عفوهاى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 43 - 4

4 - تنها انسان هاى صابر و شكيبا ، قادر به عفو و بخشش خطاكاران اند .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

ذكر صبر قبل از غفران، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه اگر روحيه شكيبايى نباشد; آتش انتقام در انسان شعلهور شده و مانع عفو و گذشت مى شود.

عقيده صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 156 - 34

عمل پسنديده صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 3

3- خداوند ، به هر يك از اعمال نيك صابران ، مطابق بهترين نوع آنها پاداش مى دهد .

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

فرجام صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49

- 11

11_ پيروزى نوح ( ع ) و يارانش بر مخالفان ، نشان و دليلى بر غلبه نهايى تقواپيشگان مقاوم و صبور ، بر كفرپيشگان است .

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

فضايل اخروى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 32 - 1

1 - يكتاپرستان پايدار بر توحيد ، ميهمانان خداوند در بهشت

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا . .. نزلاً من غفور رحيم

{نُزُل} به چيزى گفته مى شود كه براى پذيرايى از ميهمان آماده مى كنند.

فضايل صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 29

29 _ خداوند ، همراه و ياور شكيبايان

و اللّه مع الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 16

16- صبرپيشگى و شكرگزارى ، داراى ارزشى والا و صبرپيشگان و شكرگزاران ، مردمانى برجسته و نخبه

إن فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 9

9- هجرت كنندگان رنج ديده ، جهادگر و مقاوم ، مورد عنايت خاص خداوند و برخوردار از نصرت او *

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثمّ ج_هدوا و صبروا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {ربّك} اسم {إن} بوده و لام حرف جر و {الذين} متعلق به خبر محذوفى مانند {هو ناصر لهم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 4

4- ارزش مندى صبر و جايگاه

والاى صابران ، در پيشگاه خداوند

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 7

7- صبرپيشگان ، انسان هايى شايسته و در زمره صالحان اند .

كلّ من الص_برين . إنّهم من الص_لحين

خداوند، در آيه قبل _ كه در توصيف برخى از پيامبران بود _ آنان را از صابران معرفى كرده و در اين آيه، آنان را از صالحان دانسته است. از مجموع دو آيه استفاده مى شود كه افراد صبرپيشه، از صالحان و خوبان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 26

26 - صبر ، صفتى بس ارزشمند و صابران ، داراى جايگاهى رفيع در پيشگاه خداوند

ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

اين سخن اسماعيل(ع) كه: {مرا از زمره صابران خواهى يافت} گوياى ارزش والاى صبر و رفعت مقام صابران است; زيرا او _ كه از بزرگان و پيامبر زادگان است _ خود را در زمره صابران يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 6

6 - يكتاپرستان استوار بر طريق ايمان ، برخوردار از جايگاهى ويژه در پيشگاه خداوند

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا تتنزّل عليهم المل_ئكة

نزول پياپى فرشتگان _ كه از فعل مضارع {تتنزّل} فهميده مى شود _ نشانگر عنايت ويژه خداوند به موحدان پايدار بر توحيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 35 - 1،2

1 - پاسخ نيك به رفتار ناپسند مخالفان و معاندان ، تنها در توان صاحبان

صبر و شكيبايى است .

ادفع بالتى هى أحسن . .. و ما يلقّي_ها إلاّ الذين صبروا

2 - آزمودگان ميدان صبر ، برخوردار از سعه صدر و توان تحمل مخالفان

ادفع بالتى هى أحسن . .. و ما يلقّي_ها إلاّ الذين صبروا

فعل ماضى {صبروا} مى رساند كه افرادى مى توانند به بدگويى و بدرفتارى مخالفان پاسخ نيك دهند كه قبلاً اهل صبر و بردبارى بوده و در آن ميدان موفق شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 33 - 6

6 - انسان هاى صبور و شاكر ، بهره مند از فهم و درك نشانه هاى قدرت الهى در حركت و سكون كشتى ها

و من ءاي_ته . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

با توجه به اين كه لام در {لكلّ صبّار شكور} لام انتفاع است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 43 - 4،5

4 - تنها انسان هاى صابر و شكيبا ، قادر به عفو و بخشش خطاكاران اند .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

ذكر صبر قبل از غفران، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه اگر روحيه شكيبايى نباشد; آتش انتقام در انسان شعلهور شده و مانع عفو و گذشت مى شود.

5 - انسان هاى برخوردار از اراده قوى و خويشتن دار و اهل گذشت ارزشى والا دارند .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

فهم صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 12

12

- تنها صبرپيشگان ، زمينه دار فهم و دريافت سخنان اهل معرفت اند .

و قال الذين أُوتوا العلم . .. و لايلقّيها إلاّالص_برون

ضمير {يلقّاها} به سخنان فرزانگان بازمى گردد; يعنى، {و لايلقّى ه_ذه المقالة إلاّالصابرون}.

مراد از صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 16

16 - قال رسول اللّه ( ص ) : . . . يابن مسعود قول اللّه . . . { و لنبلونكم بشىء من الخوف . . . و بشر الصابرين } قلنا يا رسول اللّه فمن الصابرون ؟ قال : الذين يصبرون على طاعة اللّه واجتنبوا معصية ، الذين كسبوا طيباً و انفقوا قصداً و قدموا فضلا فافلحوا . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده . .. كه فرمود: اى پسر مسعود ... سخن خداوند است: {و لنبلونكم بشىء من الخوف ... و بشر الصابرين}، به آن حضرت عرض كرديم: صابران چه كسانى هستند؟ فرمود: كسانى كه بر اطاعت خدا صبر مى نمايند و از گناهان دورى كرده اند، كسانى كه روزى پاكيزه كسب كرده و در انفاق ميانه رو هستند و زيادى درآمد خود را انفاق نموده اند، پس آنان رستگار گشته اند.

مقام صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 12

12 _ خداوند دوستدار پايمردان در جنگ و شكيبايان در برابر هجوم حوادث آن

فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 11

11 _ پيكارگران

شكيبا و نيايشگران به درگاه خدا ، نيكوكار و محبوب خداوند هستند .

و كايّن من نبىّ قاتل . .. ربّنا ... و اللّه يحبّ المحسنين

مقامات صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 5

5- صابران ، برخوردار از عنايت و فضل ويژه الهى

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 6

6 - ارزش والاى صبر و مؤمنان شكيبا ، در نزد خداوند

إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا

از آن جايى كه خداوند، خود پاداش مؤمنان صابر را متكفل شده است، ارجمندى صبر و مؤمنان شكيبا در نزد خدا، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 20

20 - صابران ، برخوردار از جايگاهى والا و ويژه در پيشگاه خداوند

إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

اعطاى پاداش بى شمار به صابران و منحصر دانستن اين پاداش به آنان، گوياى برداشت ياد شده است.

نزول ملائكه بر صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 7،14

7 - نزول فرشتگان الهى ، بر غير پيامبران ( اهل ايمان و پايدارى )

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه . .. تتنزّل عليهم المل_ئكة

14 - { فى المجمع فى قوله تعالى { تتنزّل عليهم الملائكة } يعنى عند الموت . . . و روى ذالك عن أبى عبداللّه ( ع ) ;

در مجمع البيان درباره قول خداى تعالى {تتنزّل عليهم الملائكة} آمده است: مقصود نزول ملائكة هنگام

مرگ است . .. و اين مطلب از امام صادق(ع) روايت شده است}.

نعمتهاى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 12

12_ اقتدار و عزت تقواپيشگان صبور و نيكوكار ، از نعمت هاى بزرگ الهى به آنان است .

قالوا ي_أيها العزيز . .. قد منّ الله علينا

مصداق مورد نظر براى نعمت الهى به يوسف(ع) عزت و اقتدار در سرزمين مصر است.

وعده به صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 12

12 - بهشت ، وعده مكرر خداوند به يكتاپرستان پايدار بر توحيد

و أبشروا بالجنّة الّتى كنتم توعدون

ويژگيهاى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 156 - 3

3 - صابران كسانى هستند كه به هنگام مواجه شدن با مشكلات ، تسليم قضاى الهى بوده و همه شؤون خويش را از خدا دانسته و آن را ابراز مى كنند .

و بشر الصبرين. الذين ... قالوا إنا للّه و إنا إليه رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 1،2،3

1_ صبر پيشگانِ داراى اعمال صالح به هنگام زوال نعمت و روى آورى فقر و تنگدستى ، از رحمت خدامأيوس نمى گردند و به تدبير او در هستى كافر نمى شوند .

إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

2_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، همواره و در هر حال خداوند را فراموش نكرده و به درگاه او شاكرند .

ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة . .. إنّه ليئوس كفور.

إلاّ الذين صبروا

در برداشت فوق ، اين احتمال منظور شده است كه {كفور} از كفران (ناسپاسى) باشد.

3_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، به هنگام رفاه و آسايش و برخوردارى از موهبت هاى دنيا ، هرگز تكبر نكرده و فخرفروشى و شادمانى نمى كنند .

إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 17

17 - دريافت اجر و پاداش بى شمار الهى ، تنها از آنِ صابران است .

إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

برداشت بالا از كلمه {إن_ّما} _ كه دلالت بر حصر مى كند _ قابل استفاده است.

هدايت صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 8

8 - مؤمنانى كه در مصيبت ها و سختى ها صابر و تسليم قضاى الهى باشند ، تنها كسانى هستند كه به هدايت دست يافته اند .

و بشر الصبرين. الذين ... و أولئك هم المهتدون

ضمير فصل (هم) و معرفه بودن خبر (المهتدون) حاكى از حصر است.

صادقان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{صادقان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 2

2 _ عيسى ( ع ) از زمره راستگويان و درست كرداران

هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم

از مصاديق مورد نظر براى {الصدقين} _ به قرينه آيات گذشته _ حضرت مسيح(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 6،12

6 _ مؤمنان با تقوا ، مؤمنان راستين و صادق در ايمانند .

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه و كونوا مع الصدقين

ذكر {صادقين}، پس

از امر به رعايت تقوا، مى تواند براى بيان مصداق مؤمنان متقى باشد.

12 _ { عن جعفر بن محمد ( ع ) فى قوله عز و جل : { اتقوا اللّه و كونوا مع الصادقين } قال : محمد و على _ عليهما السلام _ ;

از امام صادق (ع) روايت شده كه درباره {الصادقين} در آيه شريفه فرمود: منظور محمد و على _ عليهما السلام _ مى باشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 84 - 5

5 - پيامبران الهى ، گويندگانى صادق و راستگو براى مردمان

و اجعل لى لسان صدق فى الأخرين

اطاعت از صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 13

13 _ { روى المعلى بن خنيس عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قوله : { كونوا مع الصادقين } : بطاعتهم ;

معلى بن خنيس از امام صادق (ع) درباره قول خدا كه فرموده {با صادقان باشيد} روايت كرده: بودن با صادقان به معناى اطاعت از آنان است}.

برگزيدگى صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 11

11 _ { صادقين } گروهى برگزيده و داراى مقام عصمت *

و كونوا مع الصدقين

از اينكه خداوند به طور مطلق به همراه و همگام بودن با{صادقين} فرمان داده است، احتمال مى رود كه {صادقين} گروهى خاصِ باشند كه در همه اعمال و افكار خويش به مقام عصمت رسيده اند و فرمان به تبعيت مطلق از آنان، بدين جهت صورت گرفته است.

پاداش صادقان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 5

5 _ بهشت پاداش راستگويان و راست كرداران است .

هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم لهم جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 1،13

1 - خداوند ، به راستگويان ، به خاطر صداقت شان ، پاداش مى دهد .

ليجزى اللّه الص_دقين بصدقهم

لام در {ليجزى} لام عاقبت است.

13 - اعطاى پاداش از ناحيه خداوند به راستگويان ، از آمرزگارى و رحمت او است .

ليجزى اللّه الص_دقين . .. إنّ اللّه كان غفورًا رحيمًا

پيروزى صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 13

13 _ رستگارى و پيروزى بزرگ در قيامت ، ويژه راستگويان و راستكرداران

هذا يوم ينفع الصدقين . .. ذلك الفوز العظيم

رستگارى صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 13

13 _ رستگارى و پيروزى بزرگ در قيامت ، ويژه راستگويان و راستكرداران

هذا يوم ينفع الصدقين . .. ذلك الفوز العظيم

رضايت صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 8

8 _ خداوند ، خشنود از راستگويان و راستكرداران و آنان ، خشنود از خداوند .

رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

زمينه تشخيص صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 9

9- لحظه عمل به تكاليف دشوار دين ، لحظه جدا شدن صف صادقان از مدعيان صداقت

فإذا عزم الأمر فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم

از آيه شريفه استفاده

مى شود كه پس از قطعيت يافتن فرمان هاى الهى به تكاليف دشوارى چون جهاد، صادقان راستين از مدعيان دروغين صداقت متمايز مى شوند و بدين جهت خداوند فرموده است: {فلو صدقوا اللّه لكان خيراً لهم}.

صادقان در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 120 - 7

7 _ مالكيت خداوند بر آسمان ها و زمين و توانايى مطلق وى ، ضامن اعطاى بهشت جاودانه به صادقان

ينفع الصدقين صدقهم لهم جنت . .. و ما فيهن و هو على كل شىء قدير

بيان مالكيت خداوند بر هستى و توانايى مطلق او پس از وعده بهشتى جاويدان به صدق پيشگان، مى تواند اشاره به اين باشد كه تحقق بخشيدن به اين وعده هرگز از توان خداوند خارج نيست.

صادقان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 1،13

1 _ راستگويان و راستكرداران ، بهره مند از آثار صدق خويش ، در قيامت

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم

13 _ رستگارى و پيروزى بزرگ در قيامت ، ويژه راستگويان و راستكرداران

هذا يوم ينفع الصدقين . .. ذلك الفوز العظيم

عصمت صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 11

11 _ { صادقين } گروهى برگزيده و داراى مقام عصمت *

و كونوا مع الصدقين

از اينكه خداوند به طور مطلق به همراه و همگام بودن با{صادقين} فرمان داده است، احتمال مى رود كه {صادقين} گروهى خاصِ باشند كه در همه اعمال و افكار خويش به مقام عصمت رسيده اند و فرمان به تبعيت

مطلق از آنان، بدين جهت صورت گرفته است.

فضايل صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 13

13 _ رستگارى و پيروزى بزرگ در قيامت ، ويژه راستگويان و راستكرداران

هذا يوم ينفع الصدقين . .. ذلك الفوز العظيم

مقامات صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 8،11

8 _ مرتبه { صادقين } برترين مرتبه ايمان و ديندارى

اتقوا اللّه و كونوا مع الصدقين

دستور خدا به همراهى و همگامى با صادقان _ پس از توصيه به تقواپيشگى _ بيانگر اين حقيقت است كه {مرتبه صادقين} مرتبه اى فراتر از مرتبه كسانى است كه در راه تقوا گام مى نهند و به تعبير ديگر {صادقين} كسانى هستند كه در اوج رعايت تقوايند.

11 _ { صادقين } گروهى برگزيده و داراى مقام عصمت *

و كونوا مع الصدقين

از اينكه خداوند به طور مطلق به همراه و همگام بودن با{صادقين} فرمان داده است، احتمال مى رود كه {صادقين} گروهى خاصِ باشند كه در همه اعمال و افكار خويش به مقام عصمت رسيده اند و فرمان به تبعيت مطلق از آنان، بدين جهت صورت گرفته است.

مؤمنان و مقامات صادقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 9

9 _ دستيابى به مرتبه صادقين ، آرمانى ارزشمند براى مؤمنان

اتقوا اللّه و كونوا مع الصدقين

صاعقه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

صاعقه

ابتلا به صاعقه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 13

13_ گرفتار شدن به صاعقه ها برخاسته از مشيّت خداوند

است .

يرسل الصوعق فيصيب بها من يشاء

{اصابة} (مصدر يصيب) به معانى رسيدن، فرو ريختن و نيز مصيبت وارد كردن آمده است. بنابر معناى اول و دوم حرف {باء} در {بها} براى تعديه است و بنابر معناى سوم حرف {باء} براى بيان آلت و وسيله است. و جمله {يصيب بها من يشاء} بر اساس معانى مذكور چنين معنا مى شود: {خداوند صاعقه ها را به هر كسى كه بخواهد مى رساند}، {خداوند صاعقه هارا بر هر كس كه بخواهد فرو مى ريزد} و {خداوند به وسيله صاعقه ها به هر كس كه بخواهد مصيبت وارد مى سازد}.

سرعت صاعقه عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 45 - 2

2 - سرعت و شدت صاعقه ، از بين برنده توان تصميم گيرى ثموديان

فأخذتهم الص_عقة . .. فما استط_عوا من قيام

صاعقه زدگى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 5

5 - نزول { منّ } و { سلوى } بر بنى اسرائيل و نجاتشان از حرارت شديد خورشيد با ابر هاى سايه گستر ، پس از حادثه صاعقه زدگى و زنده شدن آنان بود .

ثم بعثنكم . .. و ظللنا عليكم الغمام

عطف جمله {ظللنا . ..} بر {بعثناكم ...} اقتضا مى كند كه گفته شود: داستان سايه گستر شدن ابرها و نزول {منّ} و {سلوى} پس از داستان صاعقه، تحقق يافته باشد.

صاعقه زدگى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 4،5

4 - صاعقه فراگير و نيرومند

، عامل نابودى قوم ثمود

فأخذتهم الص_عقة

5 - فراگيرى صاعقه بر قوم ثمود ، در عين هشيارى و در مقابل چشمان آنان

فأخذتهم الص_عقة و هم ينظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 45 - 1،2

1 - ناتوانى و بى پناهى كامل قوم ثمود ، در برابر صاعقه عذاب

فما استط_عوا من قيام و ما كانوا منتصرين

2 - سرعت و شدت صاعقه ، از بين برنده توان تصميم گيرى ثموديان

فأخذتهم الص_عقة . .. فما استط_عوا من قيام

صاعقه عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 6،13،14

6 - صاعقه آسمانى ، موجب به هلاكت رسيدن قوم موسى شد .

فأخذتكم الصعقة

صاعقه آتشى است از آسمان كه به هنگام رعد شديد پديد مى آيد.

13 - قوم موسى ، در پى تقاضاى رؤيت خدا ، شاهد فرود آمدن صاعقه بر خود بودند .

فأخذتكم الصعقه و أنتم تنظرون

مفعول {تنظرون} (نگاه مى كرديد) فرود آمدن صاعقه است.

14 - داستان تقاضاى رؤيت خدا و اظهار ناباورى بنى اسرائيل به سخنان موسى ( ع ) و فرود آمدن صاعقه بر آنان ، داستانى آموزنده و شايسته به خاطر داشتن

و إذ قلتم يموسى لن نؤمن لك . .. و أنتم تنظرون

{إذ قلتم} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {اذكروا إذ قلتم . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 56 - 1،3

1 - خداوند ، قوم موسى را پس از هلاكتشان با صاعقه ، حياتى دوباره بخشيد و آنان را زنده كرد .

ثم بعثنكم من بعد موتكم

3 - زنده

شدن قوم موسى پس از هلاكتشان با صاعقه ، از نعمت هاى خداوند به آنان

اذكروا نعمتى التى أنعمت . .. ثم بعثنكم من بعد موتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 4،5

4 - صاعقه فراگير و نيرومند ، عامل نابودى قوم ثمود

فأخذتهم الص_عقة

5 - فراگيرى صاعقه بر قوم ثمود ، در عين هشيارى و در مقابل چشمان آنان

فأخذتهم الص_عقة و هم ينظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 45 - 1

1 - ناتوانى و بى پناهى كامل قوم ثمود ، در برابر صاعقه عذاب

فما استط_عوا من قيام و ما كانوا منتصرين

عذاب با صاعقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 3

3 - عذاب قوم ثمود ، همراه با صاعقه اى عظيم و كشنده *

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

با توجه به اين كه خشك شدن بدن قوم ثمود، بيش از آن كه متأثر از صداى مهيب باشد، معلول صاعقه است; احتمال مى رود صيحه در اين آيه، بدان جهت آمده باشد كه همواره پس از صاعقه صدايى شنيده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 5 - 1

1 - قوم ثمود ، به وسيله صاعقه كوبنده و سركش به هلاكت رسيدند .

فأمّا ثمود فأُهلكوا بالطاغية

{طاغية} در اصل، به معناى سركش و متجاوز از حد و مرز است; ولى مقصود از آن در آيه شريفه _ برابر نظر مفسران _ صاعقه است. البته در آيه 13 سوره

{فصلت} بدان تصريح شده است.

عذاب صاعقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 5

5 _ درخواست ديدن خداوند از سوى يهود ، درخواستى ظالمانه و موجب گرفتار شدن آنان به صاعقه

فقالوا أرنا اللّه جهرة فأخذتهم الصعقة بظلمهم

عوامل مصونيت از صاعقه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 23

23_ { عن أبى عبدالله ( ع ) انه قال : لاتملّوا من قراءة إذا زلزلت الأرض زلزالها فإنه من كانت قراءته بها فى نوافله لم يصبه الله عزوجل بزلزلة أبداً و لم يمت بها و لا بصاعقة ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: از خواندن سوره {إذا زلزلت الأرض زلزالها} خسته نشويد ; زيرا كسى كه آن را در نافله هاى خود بخواند، خداى عزوجل هيچ گاه او را با زلزله آسيب نمى رساند و به وسيله زلزله و صاعقه به هلاكت نمى رساند}.

كيفر با صاعقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 17

17 _ گرفتارى يهود به صاعقه ، از بينات الهى براى آنان

فأخذتهم الصعقة بظلمهم ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 3،5،6

3 - صاعقه آسمانى ، كيفر روى گردانى از آيات روشن الهى است .

قل أئنّكم لتكفرون بالّذى . .. فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة

5 - صاعقه آسمانى ، كيفر تخلّف قوم عاد و ثمود از دعوت پيامبران خويش

أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و

ثمود

6 - صاعقه از كيفر هاى دنيوى خداوند ، براى برخى از امت هاى مشرك پيشين

أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

محدوده صاعقه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 22

22_ { عن أبى جعفرالباقر ( ع ) : ان الصواعق تصيب المسلم و غير المسلم و لاتصيب ذاكراً ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: صاعقه ها [ممكن است] به مسلمان و يا غير مسلمان اصابت كند ; ولى به كسى كه مشغول ذكر خداست اصابت نمى كند}.

منشأ صاعقه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 12

12_ خداوند فرستنده صاعقه هاى آسمانى است .

هو الذى يريكم . .. و يرسل الصوعق

{صواعق} جمع صاعقه است و صاعقه را برخى از اهل لغت به آتشى كه از رعد پديد مى آيد معنا كرده اند و برخى گفته اند: صداى شديدى است كه از جو شنيده مى شود و برخى آن را به غرشى از رعد كه آتشى همراه آن فرو ريزد ، تفسير كرده اند.

هلاكت با صاعقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 6

6 _ بنى اسرائيل در پى تقاضاى آشكارا ديدن خداوند ، با صاعقه به هلاكت رسيدند .

فأخذتهم الصعقة بظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 7

7 - هلاكت قوم ثمود ، با صاعقه خواركننده و خفت آور

فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون

صاعقه آسمانى

ابتلا به صاعقه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 13

13_ گرفتار شدن به صاعقه ها برخاسته از مشيّت خداوند است .

يرسل الصوعق فيصيب بها من يشاء

{اصابة} (مصدر يصيب) به معانى رسيدن، فرو ريختن و نيز مصيبت وارد كردن آمده است. بنابر معناى اول و دوم حرف {باء} در {بها} براى تعديه است و بنابر معناى سوم حرف {باء} براى بيان آلت و وسيله است. و جمله {يصيب بها من يشاء} بر اساس معانى مذكور چنين معنا مى شود: {خداوند صاعقه ها را به هر كسى كه بخواهد مى رساند}، {خداوند صاعقه هارا بر هر كس كه بخواهد فرو مى ريزد} و {خداوند به وسيله صاعقه ها به هر كس كه بخواهد مصيبت وارد مى سازد}.

عوامل مصونيت از صاعقه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 23

23_ { عن أبى عبدالله ( ع ) انه قال : لاتملّوا من قراءة إذا زلزلت الأرض زلزالها فإنه من كانت قراءته بها فى نوافله لم يصبه الله عزوجل بزلزلة أبداً و لم يمت بها و لا بصاعقة ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: از خواندن سوره {إذا زلزلت الأرض زلزالها} خسته نشويد ; زيرا كسى كه آن را در نافله هاى خود بخواند، خداى عزوجل هيچ گاه او را با زلزله آسيب نمى رساند و به وسيله زلزله و صاعقه به هلاكت نمى رساند}.

محدوده صاعقه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 22

22_ { عن أبى جعفرالباقر ( ع ) : ان الصواعق تصيب

المسلم و غير المسلم و لاتصيب ذاكراً ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: صاعقه ها [ممكن است] به مسلمان و يا غير مسلمان اصابت كند ; ولى به كسى كه مشغول ذكر خداست اصابت نمى كند}.

منشأ صاعقه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 12

12_ خداوند فرستنده صاعقه هاى آسمانى است .

هو الذى يريكم . .. و يرسل الصوعق

{صواعق} جمع صاعقه است و صاعقه را برخى از اهل لغت به آتشى كه از رعد پديد مى آيد معنا كرده اند و برخى گفته اند: صداى شديدى است كه از جو شنيده مى شود و برخى آن را به غرشى از رعد كه آتشى همراه آن فرو ريزد ، تفسير كرده اند.

صالح از ديدگاه قرآن در تفسيرراهنما

صالح(ع)

آب آشاميدنى شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 155 - 4

4 - آب آشاميدنى منطقه ثمود ، يك روز به ناقه صالح اختصاص داشت و يك روز به خود ثموديان .

لها شرب و لكم شرب يوم معلوم

{شرب} به يك نوبت از آب گفته مى شود تقدير آيه چنين است: {لها شرب يوم معلوم و لكم شرب يوم معلوم; نوبتى از آب در روزى معين از آن او و نوبتى از آن در روزى معين از آن شما است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 156 - 3

3 - اختصاص يافتن نوبتى از آب به ناقه ، موجب ناخرسندى ثموديان *

لها شرب و لكم شرب يوم معلوم . و لاتمسّوها بسوء

با توجه به ارتباط آيه

بالا با آيه پيش، احتمال مى رود كه تقسيم آب، زمينه بدانديشى و نارضايتى را در ميان ثموديان، نسبت به ناقه پديد آورده باشد و {لاتمسّوها} هشدارى به اين موضع گيرى است.

آب دهى شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 5

5 - بهره مند ساختن ناقه صالح از آب آشاميدنى ، داراى برنامه اى خاص بود .

و سقي_ها

{سَقْى} و {سُقْيا}، به معناى در اختيار نهادن نوشيدنى است (مفردات) و {سُقْيا} اسم مصدر براى {سَقْى} مى باشد (العين). اضافه اين كلمه به ضمير {ناقة} و نيز برحذر داشتن قوم ثمود از بى توجّهى به آن، نشانه آن است كه مردم درباره آب آشاميدنى ناقه، وظيفه خاصى داشتند.

آثار اذيت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 6

6_ صالح ( ع ) ، قوم خود را در صورت آزاررسانى به ناقه و بازداشتن آن از چرا ، به عذابى زودرس هشدار داد .

و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب قريب

آثار ايمان به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 9

9 - قبول پيامبرى صالح ( ع ) ، مايه تيره بختى در نگاه قوم ثمود

إنّا إذًا لفى . .. سعر

در صورتى كه {سعر} جمع {سعير} (آتش افروخته) باشد، مراد از آن در آيه شريفه، گرفتار شدن در آتش حسرت و تيره بختى خواهد بود.

آثار بشر بودن صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 3

3

- ويژگى هاى بشرى صالح ( ع ) ، مانع از رسالت وى در ديدگاه ثموديان

قالوا . .. ما أنت إلاّ بشر مثلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 1

1 - بشر بودن صالح پيامبر ( ع ) ، بهانه قوم ثمود ، براى تكذيب رسالت آن حضرت

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه

آثار تقواى پيروان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 2

2 - پايبندى مستمر مؤمنان ثمود به تقوا و پرهيز از گناه ، عامل نجات آنان از عذاب الهى

و أنجينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جمله {كانوا يتّقون} ماضى استمرارى است; يعنى، راز نجات مؤمنان در تقواى مستمر آنان نهفته است.

آثار تكذيب صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 2

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم ثمود بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) ، عذابى سخت بر آنان نازل كرد .

فلما جاء أمرنا

مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم ثمود است. اضافه آن به ضمير {نا} حاكى از بزرگى آن عذاب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 5

5 - باور نداشتن رسالت صالح ( ع ) و بى اعتمادى به هشدار هاى او در مورد ناقه و آب شرب آن ، مايه اقدام بى پرواى قوم ثمود به از ميان بردن ناقه شد .

فكذّبوه فعقروها

آثار دعوتهاى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- نمل - 27 - 47 - 3

3 - پديد آمدن دو دستگى و خصومت هاى اجتماعى در پى دعوت صالح ( ع ) ، زمينه بد يُمن خوانده شدن وى از سوى كافران

فإذا هم فريقان يختصمون . .. قالوا اطّيّرنا بك

احتمالاً آنچه كافران به عنوان شومى و نامباركى از آن ياد كرده اند، همان دو دستگى و اختلافات اجتماعى باشد كه درپى دعوت صالح(ع) و پيدايش مؤمن و كافر به وجود آمده بود.

آثار عقر شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، پس از پى كردن ناقه صالح

فتعاطى فعقر . .. إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة

آثار قتل شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 2،3

2_ قوم ثمود ، با پى كردن ناقه صالح و از ميان بردن آيت رسالت او ، عذاب الهى را براى خويش قطعى ساختند .

فعقروها فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

3_ قوم ثمود ، پس از كشتن ناقه صالح ، بيش از سه روز مهلت ماندن در دنيا و بهره بردن از متاع آن را نداشتند .

فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 2

2 - ندامت و پشيمانى ثموديان ، به دنبال پى كردن ناقه صالح و مشاهده نشانه هاى عذاب

فعقروها فأصبحوا ن_دمين

{فاء} در {فأصبحوا} فصيحه و بيانگر حذف جمله اى است كه به خاطر معلوم بودنش حذف شده و تقدير آن چنين است:

{فعقروها فرأوا اشراط العذاب فأصبحوا نادمين; ناقه را پى كردند پس نشانه هاى عذاب را ديدند، پس پشيمان شدند}.

آثار نبوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 5

5 - تصريح صالح ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع ثموديان در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده، با توجه به قيد {لكم} (همراه با لام انتفاع) استفاده مى شود.

آثار نبوغ صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 3

3_ قوم ثمود ، صالح ( ع ) را به خاطر ويژگى ها و استعدادهايش ، مايه ترقى و تعالى آن قوم مى دانستند .

قد كنت فينا مرجوًّا

آزادى شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 9

9_ آزادى ناقه صالح براى چريدن ، در تضاد با منافع قوم ثمود

فذروها تأكل فى أرض الله و لاتمسوها بسوء

تهديد شدن قوم ثمود به عذاب در صورت بازدارى ناقه از چريدن، نشان مى دهد كه سلامتى ناقه ازسوى آنان، درخطر بود وآنها آزادى ناقه را براى چرا، به سودخويش نمى ديدند.

اتمام حجت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 5

5 _ صالح ( ع ) هنگام خروجش از ميان قوم ثمود ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسالة ربى

اجابت دعاى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون

- 23 - 40 - 1

1 - استجابت دعاى ( نصرت خواهى ) پيامبرِ پس از نوح از سوى خداوند

قال ربّ انصرنى . .. قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

{عن} در {عمّا قليل} به معناى {بَعد} و {ما} نكره موصوفه و كنايه از {زمان} مى باشد. {قليل} نيز صفت {ما} است; يعنى، {بعد زمان قليل}. {عمّا قليل} متعلق به {يصبحنّ} و {إصباح} (مصدر يصبحنّ) به معناى صيرورت و شدن است.

احتجاج صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 25

25 _ مالكيت خدا بر زمين ، دليل صالح ( ع ) بر لزوم آزادگذارى ناقه براى چريدن در هر كجاى زمين

هذه ناقة اللّه . .. فذروها تأكل فى أرض اللّه

انتساب زمين به خداوند (أرض اللّه) پس از انتساب ناقه به او (ناقة اللّه) استدلالى است از سوى صالح بر لزوم آزادگذارى آن براى چريدن. يعنى چون ناقه از آن خداست و زمين نيز از آن اوست، روا نيست از چريدن بازداشته شود. تفريع جم___له {ذروها ... } به وسيله فاء بر جمله {هذه ناقة اللّه} نيز دلالت بر اين معنا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 8

8_ مالكيت خداوند بر چراگاهها ، دليل صالح ( ع ) بر لزوم آزاد گذاشتن ناقه براى چريدن در هر كجاى زمين

ه_ذه ناقة الله . .. فذروها تأكل فى أرض الله

تعبيرهاى {ناقه خدا} و {زمين خدا} در حقيقت استدلال صالح(ع) بر لزوم آزادگذارى ناقه براى چريدن بود; يعنى ، چون ناقه از آنِ خداست و زمين نيز از آنِ اوست

، روا نيست ناقه را از چريدن باز داريد.

اخلاص صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 1

1 - تصريح صالح ( ع ) ، به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

استعدادهاى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 2

2_ قوم ثمود ، معترف به ويژگى هاى مثبت و استعدادى خاص در صالح ( ع )

قالوا ي_ص_لح قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا

استمداد صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 2

2 - فرستاده الهى پس از نوح خواستارى يارى خدا در برابر تكذيب گرى هاى قومش بود .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 1

1 - استجابت دعاى ( نصرت خواهى ) پيامبرِ پس از نوح از سوى خداوند

قال ربّ انصرنى . .. قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

{عن} در {عمّا قليل} به معناى {بَعد} و {ما} نكره موصوفه و كنايه از {زمان} مى باشد. {قليل} نيز صفت {ما} است; يعنى، {بعد زمان قليل}. {عمّا قليل} متعلق به {يصبحنّ} و {إصباح} (مصدر يصبحنّ) به معناى صيرورت و شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 1

1 - نزول عذابى فراگير بر نخستين جامعه پس از نوح ، در پى استمداد پيامبر آنان از خداوند

قال ربّ

انصرنى . .. فأخذتهم الصيحة

اشراف قوم ثمود و صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 2،5

2 _ گروهى از اشراف و بزرگان قوم صالح رسالت وى را پذيرفتند و به وى ايمان آوردند و گروهى ديگر از آنان به وى كافر شدند .

قال الملأ الذين استكبروا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {الذين . .. } وصفى احترازى باشد. يعنى ملأ قوم ثمود در برابر رسالت صالح دو طايفه شدند: مستكبران و غير مستكبران.

5 _ مبارزه اشراف كفرپيشه ثمود با صالح ( ع ) ، على رغم مشاهده معجزه و دليل روشن بر رسالت آن حضرت

قال الملأ الذين استكبروا من قومه . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

اصلاح طلبى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 152 - 6

6 - اصلاح جامعه و از ميان بردن فساد ، از اهداف صالح ( ع )

و أطيعون . و لاتطيعوا أمر المسرفين . الذين يفسدون فى الأرض و لايصلحون

اضرار به شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 21

21 _ صالح ( ع ) برحذردارنده قوم ثمود از زيان رساندن به ناقه

و لاتمسوها بسوء

اطمينان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 17

17_ افزايش اطمينان صالح ( ع ) به زيان كارى كافران ثمود ، تنها دستاورد اصرار آنان بر انصراف او از دعوت به توحيد

فما تزيدوننى غير تخسير

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است

كه {تخسير} به معناى نسبت دادن خسارت و تباهى باشد، همانند تكفير و تفسيق كه به معناى نسبت دادن كفر و فسق مى باشد. بر اين مبنا، فاعل {تخسير} حضرت صالح(ع) است و مفاد جمله {فما تزيدوننى ...} چنين خواهد شد: آنچه اصرار شما بر ترك دعوت به توحيد، بر من مى افزايد اين است كه شما را در خسارت و تباهى ببينم.

اظهار بى اطلاعى از قتل صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 7

7 - چاره انديشى توطئه گران عليه صالح ، براى انكار جنايت خويش و گريز از قصاص يا پرداخت خونبها

ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله و إنّا لص_دقون

طرح اظهار بى خبرى از قتل صالح(ع) و خانواده وى، نشان مى دهد كه گروه هاى مزبور مى انديشيده اند تا راهى پيدا كنند و در نتيجه آن از خونخواهى ولىّ دم يا پرداخت خونبها شانه خالى كنند.

اظهار خيرخواهى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 5

5 - تصريح صالح ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع ثموديان در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده، با توجه به قيد {لكم} (همراه با لام انتفاع) استفاده مى شود.

اعتماد به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 2

2 - فراخوانى صالح ( ع ) قومش را ، به پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند

از ريشه {أمن} و به معناى {مأمون}; (يعنى، فرد مورد اعتماد) باشد. بنابراين آوردن اين قيد دعوتى است از جانب صالح(ع) كه به او اعتماد كنند و به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدى بگيرند.

اعجاز خلقت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 4

4 - آفرينش ناقه صالح ، به طور غيرعادى و خارج از اسباب و علل طبيعى بود .

ناقة اللّه

از آن جا كه همه موجودات، مملوك خدايند، اضافه {ناقة} به نام جلاله {اللّه}، بيانگر ويژگى آن است و از دخالت مستقيم خداوند، در پيدايش آن حكايت دارد.

اعجاز شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 6

6 - پيدايش ناقه صالح ، معجزه و باقى ماندن آن ، براساس علل و عوامل طبيعى بود .

ناقة اللّه و سقي_ها . .. فعقروها

اعراض از انذارهاى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 6

6 - مردمِ جامعه پس از نوح ، هشدار عذاب را جدى نگرفتند و فرستاده الهى را به دروغ گويى متهم كردند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

التجاى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 1،4

1 - التجاى پيامبرِ پس از نوح به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از تأثير تبليغاتش در مردم

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

ظرف {قال} محذوف است; يعنى، {قال بعد ما ايس من إيمانهم}. {باء} در {بما كذّبون} سببيه و {ما} مصدريه (موصول حرفى

) است. بنابراين {بما كذّبون} به تأويل {بتكذيبهم إيّاى} مى باشد.

4 - التجاى فرستادهء الهى پس از نوح به درگاه پروردگار ، براى نزول عذاب استيصال

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

{باء} در{بماكذّبون} مى تواند براى آليت باشد. در اين صورت {ما} اسم موصول و به معناى {الذى} بوده و عايد آن محذوف است; يعنى، {ربّ انصرنى بالذى كذّبونى به} (پرودگارا! مرا با همان چيزى كه[دروغش پنداشتند و] تكذيبم كردند، يارى فرما).

امانتدارى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 3،6

3 - تأكيد صالح ( ع ) بر امانت دارى خويش در ابلاغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه {أمين} از ريشه {أمانة} (مقابل {خيانة}) مشتق شده باشد.

6 - صالح ( ع ) ، شخصيتى خوشنام و امانت دار در ميان ثموديان

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد صالح(ع) بر امين بودن خود، در صورتى ثمربخش است كه وى از پيشينه اى همراه با خوشنامى و امانت دارى برخوردار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 2

2 - صالح ( ع ) ، خواهان اطاعت ثموديان از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقوا اللّه} بر{إنّى لكم رسول أمين} مى تواند مفيد اين مطلب باشد.

امتحان با شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 1

1 - فرستادن ناقه صالح به سوى قوم ثمود ، وعده الهى براى آزمايش ايشان

إنّا مرسلوا الناقة

فتنة لهم

انبياى بعد از صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 1

1 - تاريخ ، شاهد بعثت پياپى پيامبران ، پس از نابودى قوم ثمود

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرين . .. ثمّ أرسلنا رسلنا تترا

{تترا} به معناى پياپى آمدن است. گفتنى است كه {تترا} در اين آيه، مصدر به معناى فاعل است كه در محل نصب و حال است براى {أرسلنا} مى باشد. بنابراين تقدير آن چنين است: {ثمّ أرسلنا جائين واحداً بعد واحد} (پس فرستادگان خود را يكى پس از ديگرى، روانه كرديم).

انذارهاى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 6

6_ صالح ( ع ) ، مردمان را از پرستش غير خدا برحذر مى داشت و عليه شركورزى قوم ثمود مبارزه مى كرد .

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 6

6_ صالح ( ع ) ، قوم خود را در صورت آزاررسانى به ناقه و بازداشتن آن از چرا ، به عذابى زودرس هشدار داد .

و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب قريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 1

1_ كافران قوم ثمود ، با ناديده گرفتن هشدار هاى صالح ( ع ) ، ناقه او را پى كردند و آن را هلاك ساختند .

فعقروها

{عقر} (مصدر عقروا) در اصل به معناى پى كردن شتر و قطع پاهاى آن با شمشير است; به نحر كردن و كشتن شتر نيز

{عقر} گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 10

10 - پيامبر پس از نوح ( هود يا صالح ) ، قوم خود را به عواقب شوم شركورزى هشدار داد .

ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 2

2 - انذار پيوسته مردم به معاد ، از سوى پيامبر جامعه پس از نوح

هيهات هيهات لما توعدون

به كارگيرى فعل مضارع، بيانگر اين نكته است كه پيامبران جامعه پس از نوح، مردم را مستمراً نسبت به مسأله قيامت و معاد، بيم مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 5

5 - هشدار قبلى مردم به عذاب استيصال ، از سوى پيامبرِ پس از نوح

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 156 - 1،4

1 - هشدار صالح ( ع ) به ثموديان ، نسبت به رساندن هرگونه گزندى به ناقه

و لاتمسّوها بسوء . .. يوم عظيم

{مس} (مصدر {لاتمسّوا}) با {باء} تعديه به معناى رساندن و وارد كردن است. {سوء} نيز معادلِ آسيب، بدى و گزند است و قرار گرفتن آن در سياق نهى، افاده عموم مى كند; يعنى، مبادا به او گزندى برسانيد.

4 - تهديد ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به عذاب و كيفر سخت الهى در صورت رساندن هرگونه گزندى به ناقه

و لاتمسّوها بسوء فيأخذكم عذاب يوم عظيم

اهانت به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 8

8 - تحقير پيامبر پس از نوح و توهين به او ، از سوى اشراف و سران قومش

ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

به كارگيرى {ه_ذا} _ كه براى اشاره به نزديك است _ بيانگر نوعى توهين و تحقير نسبت به پيامبر و مقام رسالت او است.

اهداف صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 152 - 6

6 - اصلاح جامعه و از ميان بردن فساد ، از اهداف صالح ( ع )

و أطيعون . و لاتطيعوا أمر المسرفين . الذين يفسدون فى الأرض و لايصلحون

اهميت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 17

17 _ ناقه صالح آيه و معجزه اى بزرگ و داراى اهميتى خاص بود .

هذه ناقة اللّه لكم ءاية

اضافه {ناقة} به {اللّه} بيانگر برداشت فوق است.

اهميت معجزه صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 17

17 _ ناقه صالح آيه و معجزه اى بزرگ و داراى اهميتى خاص بود .

هذه ناقة اللّه لكم ءاية

اضافه {ناقة} به {اللّه} بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 2

2_ ناقه صالح ، آيه و معجزه اى بزرگ و داراى اهميتى خاص بود .

ه_ذه ناقة الله لكم ءاية

اضافه {ناقة} به {الله} علاوه بر اينكه اشاره به پيدايش ناقه صالح بدون جريان علل عادى دارد ، گوياى عظمت و بزرگى ناقه نيز مى باشد.

ايمان به صالح(ع)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 2،4،6،8

2 _ گروهى از اشراف و بزرگان قوم صالح رسالت وى را پذيرفتند و به وى ايمان آوردند و گروهى ديگر از آنان به وى كافر شدند .

قال الملأ الذين استكبروا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {الذين . .. } وصفى احترازى باشد. يعنى ملأ قوم ثمود در برابر رسالت صالح دو طايفه شدند: مستكبران و غير مستكبران.

4 _ گروهى از مستضعفان قوم ثمود رسالت صالح ( ع ) را تصديق كرده و به وى ايمان آوردند .

للذين استضعفوا لمن ءامن منهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير {منهم} به {الذين} در {للذين استضعفوا} برگردد، نه به {قومه}. در اين صورت {لمن ءامن} بدل بعض از كل براى {للذين استضعفوا} است و مفاد آن تقسيم مستضعفان به دو طايفه مؤمنان و غير مؤمنان خواهد بود.

6 _ اشراف كفرپيشه قوم ثمود براى ايجاد ترديد در مؤمنان ، از باور و اطمينان آنان به رسالت صالح پرسش كردند .

قال الملأ . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

8 _ مستضعفان مؤمن قوم ثمود با پاسخى قاطع به كفرپيشگان ، ايمان و باور خويش را به صالح و تمامى رسالت هاى وى اعلان كردند .

أتعلمون . .. قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 4

4 - اشراف جامعه پس از نوح ، نگران گرايش توده مردم به پيامبرشان

هيهات هيهات لما توعدون

تأكيدهاى مكرر اشراف و اصرار شديد آنان بر دروغ بودن ادعاهاى پيامبر جامعه پس از

نوح، حكايت از آن دارد كه وحشت آنان از اين بود كه مبادا توده هاى مردم، تحت تأثير سخنان آن پيامبر قرار گرفته و به او گرايش پيدا كنند.

ايمان خانواده صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 5

5 - خانواده صالح ، جملگى مؤمنان به وى و مورد خشم عميق كافران

لنبيّتنّه و أهله

برادرى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 4

4 - موضع صالح ( ع ) در ميان جامعه خود ، موضعى برادرانه و خيرخواهانه

و لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

واژه {أخاهم} چه دلالت بر خويشاوندى داشته باشد يا نداشته باشد، در هر صورت عطوفت و رحمت صالح پيامبر را نسبت به قومش مى رساند.

بشارت به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 2

2 - نزديك بودن زمان نزول عذاب ، نويد خداوند به نخستين پيامبرِ پس از نوح

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

بشر بودن صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 5

5 - برخوردارى صالح ( ع ) از ويژگى هاى بشرى ، دستاويز ثموديان در رد رسالت وى

قالواإنّما أنت من المسحّرين

{مسحّر} مى تواند مشتق از {سحر} باشد. {سحر} نيز مرادف {رئه} (شُش) است. بنابراين واژه {مسحر} به معناى موجود داراى شُش است كه از خصوصيات بشرى مى باشد. گفتنى است برپايه اين معنا، آيه بعد، توضيح و تفسير همين تعبير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 2

2 - حضرت صالح ( ع ) چونان ديگر مردمان ، داراى تمامى خصوصيات بشرى

ما أنت إلاّ بشر مثلنا

بى اعتنايى به هشدارهاى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 5

5 - باور نداشتن رسالت صالح ( ع ) و بى اعتمادى به هشدار هاى او در مورد ناقه و آب شرب آن ، مايه اقدام بى پرواى قوم ثمود به از ميان بردن ناقه شد .

فكذّبوه فعقروها

بى تأثيرى انذارهاى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 1

1 - اقدام ثموديان به پى كردن ناقه صالح ، على رغم هشدار وى

و لاتمسّوها بسوء . .. فعقروها

{عَقْر} (مصدر {عقروا}) به معناى پى كردن و {اصبحوا} معادل {صاروا} است.

بينات صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 1

1_ صالح ( ع ) ، برخوردار از معجزه و دليلى روشن بر پيامبرى خويش

قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 11

11- رسولان الهى با دلايل و براهين روشن در ميان اقوام مختلف و از جمله قوم نوح ، عاد و ثمود ، مبعوث شدند .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت

بينش صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 9،15

9_ صالح ( ع ) به مردم خويش اعلام كرد : در صورت پذيرش خواسته آنان ( ترك

دعوت به توحيد ) گنه كار و مستحق عذاب الهى خواهد بود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

15_ صالح ( ع ) ، توجه كردن به درخواست كافران قومش ( ترك ابلاغ توحيد ) را ، مايه خسارت و تباهى خويش دانست .

فما تزيدوننى غير تخسير

{تخسير} به معناى خسارت زدن مى باشد و فاعل آن قوم ثمود است.

پشيمانى مكذبان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 3

3 - پشيمانى سخت تكذيب گران پيامبر جامعه پس از نوح ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

تاريخ صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 9

9_ فاصله زمانى ميان عصر شعيب با عصر نوح ، هود و صالح ( ع ) زياد بوده است .

مثل ما أصاب قوم نوح أو قوم هود أو قوم ص_لح و ما قوم لوط منكم ببعيد

از اينكه شعيب(ع) از ميان اقوام ياد شده تنها قوم لوط را به نزديك بودن با مردم مدين (عصر خويش) توصيف كرد ، برداشت فوق استفاده مى شود.

تبليغ صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 4

4 _ صالح ( ع ) پيام الهى را به مردمش ابلاغ كرد و در هدايت و ارشاد آنان بسيار كوشيد .

لقد أبلغتكم رسالة ربى و نصحت لكم

لام تأكيد در {لقد}، كه دلالت بر قسم مقدر دارد، و نيز كلمه {قد}، كه گوياى تأكيد است، مى رساند كه صالح(ع) در ابلاغ رسالت الهى كوتاهى نكرد و در اين

راه تلاش بسيار نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 6

6_ صالح ( ع ) ، مردمان را از پرستش غير خدا برحذر مى داشت و عليه شركورزى قوم ثمود مبارزه مى كرد .

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 3

3 - تأكيد صالح ( ع ) بر امانت دارى خويش در ابلاغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه {أمين} از ريشه {أمانة} (مقابل {خيانة}) مشتق شده باشد.

تشكل مخالفان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 48 - 3

3 - فسادگران مخالف صالح ، سازمان يافته در نُه گروه

و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون فى الأرض

تشويقهاى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 5

5 - تشويق قوم ثمود از سوى صالح ( ع ) به استغفار و آمرزش خواهى از خداوند ، به جاى شتابورزى در بدى ها

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. لولا تستغفرون اللّه

تطير به پيروان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 1

1 - اتهام شومى و نامباركى به صالح پيامبر ( ع ) و پيروان او ، از سوى كافران ثمود

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك

{تطيّر} (مصدر {اطيّرنا}) مقابل تفأل و به معناى فال بد زدن است; يعنى، چيزى يا كسى را مايه شومى و بدبختى خود انگاشتن.

بنابراين {اطيّرنا بك و بمن معك}; يعنى، ما تو و پيروانت را مايه بدبختى خود مى دانيم.

تطير به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 1

1 - اتهام شومى و نامباركى به صالح پيامبر ( ع ) و پيروان او ، از سوى كافران ثمود

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك

{تطيّر} (مصدر {اطيّرنا}) مقابل تفأل و به معناى فال بد زدن است; يعنى، چيزى يا كسى را مايه شومى و بدبختى خود انگاشتن. بنابراين {اطيّرنا بك و بمن معك}; يعنى، ما تو و پيروانت را مايه بدبختى خود مى دانيم.

تعاليم صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 5،20

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

20_ طلب بخشايش گناهان از خدا ، حركت به سوى او و استغفار از شرك ، توصيه ها و پيام هاى صالح ( ع ) به قوم ثمود

قال ي_قوم . .. فاستغفروه ثم توبوا إليه

تكذيب برترى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 3

3 - قوم ثمود ، هرگونه امتياز صالح ( ع ) ، بر ايشان را منكر بودند .

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه

برداشت بالا در صورتى است كه تعبير {منّا} نه براى بيان هم خونى و نژادى; بلكه در مقام تأكيد بشر بودن و معمولى بودن و امتياز نداشتن باشد، مضافاً بر اين كه قيد {واحداً} نيز مى تواند

تأكيد دوباره اى بر عدم امتياز باشد.

تكذيب صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 1

1 - ناباورى قوم ثمود نسبت به انتخاب فردى چون { صالح ( ع ) } ، از ميان همه قوم ، براى دريافت وحى

أءلقى الذكر عليه من بيننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 1

1 - دلجويى خداوند از صالح پيامبر ( ع ) ، در قبال تكذيب ها و اتهام هاى قومش نسبت به ايشان

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر

تلاش صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 13

13_ تلاش مستمر و بىوقفه صالح ( ع ) در انجام رسالت خويش

مما تدعونا إليه

فعل مضارع {تدعو} دلالت بر استمرار دعوت دارد كه از آن به تلاش مستمر تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 151 - 2

2 - تلاش صالح ( ع ) براى بازداشتن قوم خويش از اطاعت اسراف گران و متجاوزان

و لاتطيعوا أمر المسرفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 8

8 - تلاش دلسوزانه صالح ( ع ) براى رفع گرفتارى ها از قوم خويش و جلب رحمت الهى براى آنان

قال يقوم لم تستعجلون . .. لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

توطئه عليه صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 4

4 - مبارزه با صالح پيامبر و از ميان

بردن وى ، محور اتحاد و همكارى گروه هاى فسادگر على رغم داشتن اختلاف

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

نُه گانه بودن گروه هاى مزبور، خود دليل تمايزات و وجود نقطه هاى افتراق ميان آنان است; با اين حال براى از ميان بردن صالح باهم متّحد شدند.

توطئه قتل صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 1،4،7

1 - توطئه و هم قسمى گروه هاى نُه گانه فسادگر ، براى قتل شبانه صالح ( ع ) و خانواده اش

و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون . .. قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

{تقاسم} (مصدر {تقاسموا}) به مشاركت كردن در قسم و {تبييت} (مصدر {نبيّتنّ}) به سوء قصد شبانه گفته مى شود.

4 - مبارزه با صالح پيامبر و از ميان بردن وى ، محور اتحاد و همكارى گروه هاى فسادگر على رغم داشتن اختلاف

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

نُه گانه بودن گروه هاى مزبور، خود دليل تمايزات و وجود نقطه هاى افتراق ميان آنان است; با اين حال براى از ميان بردن صالح باهم متّحد شدند.

7 - چاره انديشى توطئه گران عليه صالح ، براى انكار جنايت خويش و گريز از قصاص يا پرداخت خونبها

ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله و إنّا لص_دقون

طرح اظهار بى خبرى از قتل صالح(ع) و خانواده وى، نشان مى دهد كه گروه هاى مزبور مى انديشيده اند تا راهى پيدا كنند و در نتيجه آن از خونخواهى ولىّ دم يا پرداخت خونبها شانه خالى كنند.

تهديدهاى صالح(ع)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 6

6 _ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، پاسخى بود به ناباورى آنان نسبت به تحقق تهديد هاى صالح ( ع )

ائتنا بما تعدنا . .. فأخذتهم الرجفة

از حقايقى كه در آيه قبل مطرح شده و مى تواند {أخذتهم الرجفة} بر آن مترتب باشد، ناباورى قوم ثمود به تهديدهاى حضرت صالح(ع) است، كه از جمله {ائتنا بما تعدنا} به دست مى آيد.

تهمت به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 1،4

1 - دلجويى خداوند از صالح پيامبر ( ع ) ، در قبال تكذيب ها و اتهام هاى قومش نسبت به ايشان

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر

4 - متهم كنندگان صالح ( ع ) به دروغ گويى و خودخواهى ، خود دروغ گويان و خودخواهان واقعى اند .

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر

تهمت تكبر به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 4

4 - تأكيد قوم ثمود بر دروغ گويى ، قدرت طلبى و خودخواهى صالح ( ع ) ، در ادعاى پيامبرى

بل هو كذّاب أشر

{أشر} به معناى متكبر و خودخواه است.

تهمت جادوزدگى به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 1

1 - اتهام جنون و سحرزدگى به صالح ( ع ) از سوى ثموديان

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

{مسحّر} (مفرد {مسحّرين}) به كسى گفته مى شود كه به شدت افسون شده باشد.

تهمت جنون به صالح(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 1

1 - اتهام جنون و سحرزدگى به صالح ( ع ) از سوى ثموديان

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

{مسحّر} (مفرد {مسحّرين}) به كسى گفته مى شود كه به شدت افسون شده باشد.

تهمت دروغگويى به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 1

1 - فرستاده الهى پس از نوح ، متهم به دروغ گويى از سوى اشراف و عناصر مرفه قومش

و قال الملأ من قومه . .. إن هو إلاّ رجل افترى ... و ما نحن له بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 6

6 - مردمِ جامعه پس از نوح ، هشدار عذاب را جدى نگرفتند و فرستاده الهى را به دروغ گويى متهم كردند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 4

4 - تأكيد قوم ثمود بر دروغ گويى ، قدرت طلبى و خودخواهى صالح ( ع ) ، در ادعاى پيامبرى

بل هو كذّاب أشر

{أشر} به معناى متكبر و خودخواه است.

تهمت شومى به پيروان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 1

1 - اتهام شومى و نامباركى به صالح پيامبر ( ع ) و پيروان او ، از سوى كافران ثمود

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك

{تطيّر} (مصدر {اطيّرنا}) مقابل تفأل و به معناى فال بد زدن است; يعنى، چيزى يا كسى را مايه شومى و

بدبختى خود انگاشتن. بنابراين {اطيّرنا بك و بمن معك}; يعنى، ما تو و پيروانت را مايه بدبختى خود مى دانيم.

تهمت شومى به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 1،3

1 - اتهام شومى و نامباركى به صالح پيامبر ( ع ) و پيروان او ، از سوى كافران ثمود

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك

{تطيّر} (مصدر {اطيّرنا}) مقابل تفأل و به معناى فال بد زدن است; يعنى، چيزى يا كسى را مايه شومى و بدبختى خود انگاشتن. بنابراين {اطيّرنا بك و بمن معك}; يعنى، ما تو و پيروانت را مايه بدبختى خود مى دانيم.

3 - پديد آمدن دو دستگى و خصومت هاى اجتماعى در پى دعوت صالح ( ع ) ، زمينه بد يُمن خوانده شدن وى از سوى كافران

فإذا هم فريقان يختصمون . .. قالوا اطّيّرنا بك

احتمالاً آنچه كافران به عنوان شومى و نامباركى از آن ياد كرده اند، همان دو دستگى و اختلافات اجتماعى باشد كه درپى دعوت صالح(ع) و پيدايش مؤمن و كافر به وجود آمده بود.

تهمت قدرت طلبى به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 4

4 - تأكيد قوم ثمود بر دروغ گويى ، قدرت طلبى و خودخواهى صالح ( ع ) ، در ادعاى پيامبرى

بل هو كذّاب أشر

{أشر} به معناى متكبر و خودخواه است.

چراى شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 20،22،23،25

20 _ صالح از قوم خويش خواست تا ناقه را براى چريدن آزاد بگذراند .

فذروها

تأكل فى أرض اللّه

22 _ صالح ( ع ) قوم خويش را به گرفتار آمدن به عذابى دردناك ، در صورت زيان رساندن به ناقه و يا بازدارى آن از چريدن ، هشدار داد .

فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب أليم

23 _ آزادى ناقه صالح براى چريدن ، در تضاد با منافع قوم ثمود

فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء

نهى از آزار رساندن به ناقه پس از فرمان به رها ساختن آن در علفزارها، گوياى اين است كه تحمل ناقه آزاد براى قوم ثمود آسان نبوده و با منافع آنان در تضاد بوده است.

25 _ مالكيت خدا بر زمين ، دليل صالح ( ع ) بر لزوم آزادگذارى ناقه براى چريدن در هر كجاى زمين

هذه ناقة اللّه . .. فذروها تأكل فى أرض اللّه

انتساب زمين به خداوند (أرض اللّه) پس از انتساب ناقه به او (ناقة اللّه) استدلالى است از سوى صالح بر لزوم آزادگذارى آن براى چريدن. يعنى چون ناقه از آن خداست و زمين نيز از آن اوست، روا نيست از چريدن بازداشته شود. تفريع جم___له {ذروها ... } به وسيله فاء بر جمله {هذه ناقة اللّه} نيز دلالت بر اين معنا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 4،8

4_ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا ناقه را براى چريدن آزاد بگذارند .

فذروها تأكل فى أرض الله

8_ مالكيت خداوند بر چراگاهها ، دليل صالح ( ع ) بر لزوم آزاد گذاشتن ناقه براى چريدن در هر كجاى زمين

ه_ذه ناقة الله . .. فذروها تأكل فى

أرض الله

تعبيرهاى {ناقه خدا} و {زمين خدا} در حقيقت استدلال صالح(ع) بر لزوم آزادگذارى ناقه براى چريدن بود; يعنى ، چون ناقه از آنِ خداست و زمين نيز از آنِ اوست ، روا نيست ناقه را از چريدن باز داريد.

حامى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 4

4 - حمايت خدا از صالح پيامبر ( ع ) ، در سرنوشت سازترين مراحل و در اوج مكر كافران

لنبيّتنّه و أهله . .. و مكروا مكرًا و مكرنا مكرًا و هم لايشعرون

حيات شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 6

6 - پيدايش ناقه صالح ، معجزه و باقى ماندن آن ، براساس علل و عوامل طبيعى بود .

ناقة اللّه و سقي_ها . .. فعقروها

خاستگاه صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 4

4 - صالح پيامبر ( ع ) ، برخاسته از ميان قوم ثمود و داراى پيوند نژادى با آنان

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا

احتمال دارد تعبير {منّا}، نظر به هم خونى و پيوند قومى و نژادى داشته باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

خواسته هاى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 20

20 _ صالح از قوم خويش خواست تا ناقه را براى چريدن آزاد بگذراند .

فذروها تأكل فى أرض اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 3

3 _ صالح (

ع ) از قوم خويش خواست تا نعمت خلافت و سكونت گزيدن در سرزمين حجر را نعمتى از جانب خدا بدانند و آن را همواره به خاطر داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 4

4_ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا ناقه را براى چريدن آزاد بگذارند .

فذروها تأكل فى أرض الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 2

2 - صالح ( ع ) ، خواهان اطاعت ثموديان از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقوا اللّه} بر{إنّى لكم رسول أمين} مى تواند مفيد اين مطلب باشد.

خوشنامى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 6

6 - صالح ( ع ) ، شخصيتى خوشنام و امانت دار در ميان ثموديان

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد صالح(ع) بر امين بودن خود، در صورتى ثمربخش است كه وى از پيشينه اى همراه با خوشنامى و امانت دارى برخوردار باشد.

خويشاوندان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 3

3_ خويشاوندى صالح ( ع ) با قوم ثمود

و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

تصريح به اينكه صالح(ع) ، برادر قوم ثمود بود (أخاهم صالحاً) مى تواند اشاره اى باشد به خويشاوندى صالح(ع) با قوم ثمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

نمل - 27 - 45 - 3

3 - رابطه خويشاوندى صالح پيامبر با قوم ثمود

و لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

قيد {أخاهم} هر چند كنايه از رحمت و عطوفت است; لكن با توجه به اين كه اين تعبير در مورد برخى از پيامبران به كار نرفته است _ با اين كه همه پيامبران نسبت به قومشان رحمت و عطوفت داشته اند _ مى توان گفت واژه ياد شده اشاره به پيوند خويشاوندى نيز دارد.

خويشاوندى صالح(ع) با قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 3

3 _ وجود رابطه خويشاوندى ميان صالح و قوم ثمود

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 1

1 - صالح ( ع ) ، پيامبرى از نژاد ثموديان و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم ص_لح

قيد {أخوهم} مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى صالح(ع) با قومش و نيز تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آن قوم باشد.

خويشاوندى قوم ثمود با صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 3

3 - رابطه خويشاوندى صالح پيامبر با قوم ثمود

و لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

قيد {أخاهم} هر چند كنايه از رحمت و عطوفت است; لكن با توجه به اين كه اين تعبير در مورد برخى از پيامبران به كار نرفته است _ با اين كه همه پيامبران نسبت به قومشان رحمت و عطوفت داشته اند _ مى توان گفت واژه ياد شده اشاره

به پيوند خويشاوندى نيز دارد.

خيرخواهى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 6

6 _ صالح ، پيامبرى دلسوز و خيرخواه مردم

و نصحت لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 4

4 - موضع صالح ( ع ) در ميان جامعه خود ، موضعى برادرانه و خيرخواهانه

و لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

واژه {أخاهم} چه دلالت بر خويشاوندى داشته باشد يا نداشته باشد، در هر صورت عطوفت و رحمت صالح پيامبر را نسبت به قومش مى رساند.

درخواست اطاعت از صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 2

2 - صالح ( ع ) ، خواهان اطاعت ثموديان از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقوا اللّه} بر{إنّى لكم رسول أمين} مى تواند مفيد اين مطلب باشد.

درخواست معجزه از صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 6

6 - ثموديان ، ايمان به صالح را منوط به ارائه معجزه اى از سوى او مى دانستند .

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 2

2 - قوم ثمود ، تقاضامند معجزه اى ( ناقه ) از صالح پيامبر ( ع )

إنّا مرسلوا الناقة

جمله {إنّا مرسلوا الناقة} در مقام وعده و اخبار از آينده است. {الف و لام} در {الناقة} براى عهد بوده

و اشاره به همان معجزه مورد درخواست قوم ثمود دارد.

دروغگويى مخالفان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 9

9 - دروغ و تزوير ، وسيله اى در دست مخالفان صالح براى پيشبرد اهداف خويش

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله

دشمنان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 2

2 - پيشگامى سران و اشراف جامعه پس از نوح ، در مخالفت با پيامبرشان

و قال الملأ من قومه

دشمنى با خانواده صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 5

5 - خانواده صالح ، جملگى مؤمنان به وى و مورد خشم عميق كافران

لنبيّتنّه و أهله

دشمنى با شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 156 - 2

2 - ناقه صالح ، در معرض كينه و دشمنى ثموديان

و لاتمسّوها بسوء

دشمنى با صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 34 - 1

1 - مبارزه اشراف جامعه پس از نوح با پيامبرشان ، در چهره خير انديشى و مصلحت طلبى براى مردم

و لئن أطعتم بشرًا . .. لخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 1

1 - بدبخت ترين فرد قوم ثمود ، به طغيان در برابر رسول الهى تحريك شد .

بطغويها . إذ انبعث أشق_يها

{بعث}، به معناى برانگيختن چيزى و جهت دادن به آن است (مفردات). {انبعاث} مطاوعه

آن و به معناى تحريك شدن و ارسال و روانه شدن است. {شقاوة} نقطه مقابل {سعادة} است و مانند آن به {اخروى و دنيوى} و {نفسانى و بدنى و خارجى} تقسيم مى شود. (مفردات)

دعوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 5،6،13

5 _ صالح ( ع ) با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال يقوم اعبدوا اللّه

13 _ صالح پيامبر ، دعوت كننده قوم ثمود به توحيد با تكيه بر دليل و معجزه اى آشكار از جانب خداوند

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره قد جاءتكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 4،12

4 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا سرنوشت شوم قوم عاد را همواره به ياد داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد

12 _ صالح ( ع ) از مردم خويش خواست تا همواره تمامى نعمت هاى الهى را به خاطر داشته باشند .

فاذكروا ءالاء اللّه

{الاء} جمع {إلى} و به معناى نعمتهاست.

دعوتهاى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 -

62 - 7،10،13،15

7_ حضرت صالح ( ع ) ، مورد اعتراض و سرزنش قوم ثمود به خاطر فراخوانى آنان به يكتاپرستى و نفى خدايان دروغين

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در {أتنه_نا أن نعبد . ..} استفهام توبيخى است.

10_ جوانان و ميانسالان قوم ثمود ، مخاطبان اصلى حضرت صالح ( ع ) در دعوت به توحيد ويكتاپرستى

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

فعل مضارع {يعبد} گوياى اين است كه مخاطبان صالح ، كسانى اند كه پدرانشان زنده بودند و به پرستش خدايان مشغول بودند.

13_ تلاش مستمر و بىوقفه صالح ( ع ) در انجام رسالت خويش

مما تدعونا إليه

فعل مضارع {تدعو} دلالت بر استمرار دعوت دارد كه از آن به تلاش مستمر تعبير شد.

15_ دعوت به توحيد و بيان ضرورت يكتاپرستى از سوى حضرت صالح ( ع ) ، مايه ترديد قوم ثمود در خردمندى و هوشيارى او

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

{مريب} (ترديدافكن) صفت براى {شك} است و متعلق آن _ به قرينه جمله {قد كنت فينا مرجوّاً} _ خردمندى و هوشيارى صالح(ع) مى باشد. بنابراين جمله {إنّنا لفى ...}; يعنى، ما در درستى تعاليم تو شك داريم، آن چنان شكى كه باعث شده درباره خردمندى و هوشيارى ات نيز ترديدكنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 2

2 - فراخوانى صالح ( ع ) قومش را ، به پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند از ريشه {أمن} و به معناى {مأمون}; (يعنى، فرد مورد اعتماد) باشد. بنابراين آوردن اين قيد

دعوتى است از جانب صالح(ع) كه به او اعتماد كنند و به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدى بگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 1

1 - دعوت مجدد صالح ( ع ) از ثموديان براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 1

1 - فراخوانى مجدّد صالح ثموديان را براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

دلايل آزادى شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 8

8_ مالكيت خداوند بر چراگاهها ، دليل صالح ( ع ) بر لزوم آزاد گذاشتن ناقه براى چريدن در هر كجاى زمين

ه_ذه ناقة الله . .. فذروها تأكل فى أرض الله

تعبيرهاى {ناقه خدا} و {زمين خدا} در حقيقت استدلال صالح(ع) بر لزوم آزادگذارى ناقه براى چريدن بود; يعنى ، چون ناقه از آنِ خداست و زمين نيز از آنِ اوست ، روا نيست ناقه را از چريدن باز داريد.

دلايل نبوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 15،16،18

15 _ خداوند بدون جريان اسباب و علل عادى ، شترى آفريد تا معجزه اى باشد بر اثبات رسالت صالح ( ع )

هذه ناقة اللّه لكم ءاية

چون ناقه نشانه اى بر رسالت صالح(ع) بود، معلوم مى شود به گونه اى خارق

العاده به وجود آمده بود.

16 _ ناقه صالح ، شاهد و دليلى آشكار بر حقانيت رسالت آن حضرت

قد جاءتكم بينة من ربكم

18 _ قوم ثمود در انتظار دليل و معجزه اى از جانب خداوند براى اثبات رسالت صالح ( ع )

قد جاءتكم بينة من ربكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {قد} در {قد جاءتكم} براى توقع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 5

5 _ مبارزه اشراف كفرپيشه ثمود با صالح ( ع ) ، على رغم مشاهده معجزه و دليل روشن بر رسالت آن حضرت

قال الملأ الذين استكبروا من قومه . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 1

1_ صالح ( ع ) ، برخوردار از معجزه و دليلى روشن بر پيامبرى خويش

قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 1

1_ پيدايش شترى به اراده خداوند و بدون جريان اسباب و علل عادى ، معجزه صالح ( ع ) براى اثبات رسالت خويش

و ي_قوم ه_ذه ناقة الله لكم ءاية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 2

2 - ناقه صالح ، معجزه الهى و نشانه رسالت آن حضرت بود .

فقال لهم رسول اللّه ناقة اللّه

اضافه {ناقة} به {اللّه} _ پس از بيان رسالت صالح(ع) _ بيانگر معجزه بودن آن براى اثبات رسالت او است.

دلدارى به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 1

1 - دلجويى خداوند از صالح پيامبر ( ع ) ، در قبال تكذيب ها و اتهام هاى قومش نسبت به ايشان

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر

دلسوزى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 4

4 _ صالح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز و با محبت نسبت به مردم خويش ( قوم ثمود )

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

تصريح به اينكه صالح برادر قوم ثمود بوده است، مى تواند اشاره به اين باشد كه وى براى آنان، حتى پيش از نبوتش، انسانى دلسوز بوده و نسبت به آنان محبت داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 2،6

2 _ صالح ( ع ) با دريغ و دلسوزى بر ثموديان مشرف به هلاكت از ميان آنان رفت .

فتولى عنهم و قال يقوم

لحن آيه و نيز اضافه كلمه {قوم} به ياء متكلم، بيانگر تحسر و دلسوزى صالح نسبت به مردم خويش است.

6 _ صالح ، پيامبرى دلسوز و خيرخواه مردم

و نصحت لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 2

2 - سخن دلسوزانه صالح ( ع ) با ثموديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 8

8 -

تلاش دلسوزانه صالح ( ع ) براى رفع گرفتارى ها از قوم خويش و جلب رحمت الهى براى آنان

قال يقوم لم تستعجلون . .. لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

رحمت به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 6

6_ خداوند ، صالح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

و ءات_نى منه رحمة

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام نبوت و پيامبرى است.

رسالت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 13

13_ تلاش مستمر و بىوقفه صالح ( ع ) در انجام رسالت خويش

مما تدعونا إليه

فعل مضارع {تدعو} دلالت بر استمرار دعوت دارد كه از آن به تلاش مستمر تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 8

8_ صالح ( ع ) ، موظف به ابلاغ توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستى بود .

إن كنت على بيّنة من ربى . .. فمن ينصرنى من الله إن عصيته

جمله {إن عصيته} (اگر خداوند را نافرمانى كنم) مى رساند كه جمله اى همانند {و أمرنى بإبلاغ رسالاته} قبل از {فمن ينصرنى} در تقدير است. بر اين اساس، حاصل معناى {إن كنت ...} چنين مى شود: [شما خود قضاوت كنيد] اگر من پيامبر باشم و خداوند مرا به ابلاغ رسالتهايى فرمان داده باشد، اگر نافرمانى كنم و به ابلاغ رسالتهاى الهى همّت نگمارم، چه كسى مرا از عقوبت هاى الهى نجات خواهد داد؟

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 1

1 - تأكيد صالح ( ع ) بر رسالت الهى خويش براى قومش

إنّى لكم رسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 2

2 - فرستادگان الهى ( هود و صالح ) ، مبلغ توحيد در ميان قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل . .. ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

روش برخورد صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 5

5_ برخورد حضرت صالح ( ع ) با مشركان و كافران ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .

ي_قوم أرءيتم

تعبير {يا قوم} (اى مردم من) حكايت از شفقت و ترحم صالح(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 4

4 - موضع صالح ( ع ) در ميان جامعه خود ، موضعى برادرانه و خيرخواهانه

و لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

واژه {أخاهم} چه دلالت بر خويشاوندى داشته باشد يا نداشته باشد، در هر صورت عطوفت و رحمت صالح پيامبر را نسبت به قومش مى رساند.

روش برخورد مخالفان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 9

9 - دروغ و تزوير ، وسيله اى در دست مخالفان صالح براى پيشبرد اهداف خويش

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله

روش تبليغ صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 5

5 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى و

سرنوشت پيشينيان ، از روش هاى تبليغى صالح ( ع ) براى گرايش دادن آنان به پرستش خداى يگانه

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 3

3_ صالح ( ع ) با برخوردى عاطفى ، قوم خويش را با خصوصيات معجزه خويش آشنا ساخت .

و ي_قوم ه_ذه ناقة الله

تعبير {يا قوم} (اى مردم من) حكايت از مهربانى و عطوفت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 2

2 - سخن دلسوزانه صالح ( ع ) با ثموديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

زمينه تكذيب صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 1

1 - بشر بودن صالح پيامبر ( ع ) ، بهانه قوم ثمود ، براى تكذيب رسالت آن حضرت

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه

زيان به شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 43 - 4

4 - قطعى شدن عذاب بر ثموديان ، پس از آسيب رساندن به ناقه صالح

و فى ثمود إذ قيل لهم تمتّعوا حتّى حين

سختى عقر شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 5

5 - عملى ساختن قتل ناقه صالح ، امرى دشوار براى قوم ثمود

فنادوا صاحبهم

فتعاطى فعقر

از اين كه قوم ثمود، براى عملى ساختن توطئه خويش، به فرد خاصى مراجعه كردند; استفاده مى شود كه آنان يا بيم داشتند كه شخصاً وارد عمل شوند و يا توان جسمى آن كار را نداشتند.

سرزنش صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 7

7_ حضرت صالح ( ع ) ، مورد اعتراض و سرزنش قوم ثمود به خاطر فراخوانى آنان به يكتاپرستى و نفى خدايان دروغين

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در {أتنه_نا أن نعبد . ..} استفهام توبيخى است.

سرزنشهاى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 6

6 - ثموديان ، مورد سرزنش صالح ( ع ) به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

استفهام در جمله {ألا تتّقون} مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 5

5 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) به خاطر غفلت آنان از مرگ و بى توجهى به ناپايدار بودن امكانات دنيايى

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 4

4 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به خاطر ساختن خانه ها در دل كوه ها و خوش گذرانى در آن

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

برداشت يادشده بدان احتمال است كه اين آيه به قرينه واقع شدن در حيز استفهام (استفهام در{أتتركون فى ما ه_هنا}) جمله استفهامى بوده

و به تقدير {أو تنحتون. ..} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 1

1 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به خاطر بدكردارى آنان

قال يقوم لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

استفهام در {لم تستعجلون. ..} و {لولا تستغفرون} استفهام توبيخى است.

سهم آب شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 28 - 1،3،4،6،7

1 - تقسيم آب در سرزمين قوم ثمود ، ميان ايشان و ناقه صالح ، به فرمان خداوند

و نبّئهم أنّ الماء قسمة بينهم

3 - اختصاص يافتن سهمى از آب سرزمين ثمود به ناقه صالح ، براى ايشان دشوار بود و مايه امتحان براى آنان

إنّا مرسلوا الناقة فتنة لهم . .. أنّ الماء قسمة بينهم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه درصدد تدارك زمينه امتحانى است كه در آيه قبل با تعبير {فتنة} آمده است.

4 - اختصاص يافتن نيمى از آب سرزمين ثمود ، به ناقه صالح ( ع ) *

أنّ الماء قسمة بينهم

ظاهر اين است كه عبارت {قسمة بينهم} نظر به قسمت مساوى داشته باشد; زيرا در غير آن صورت بايد سهم، مشخص مى شد.

6 - قوم ثمود ، موظف به رعايت قانون و تجاوز نكردن به سهم ناقه از آب

كلّ شرب محتضر

7 - مجاز نبودن قوم ثمود ، براى حضور در كناره هاى آب در زمان اختصاص يافته به ناقه صالح

قسمة بينهم كلّ شرب محتضر

ظاهراً واژه {محتضر} علاوه بر دخالت نكردن هر يك در سهم ديگرى، اين معنا را نيز افاده مى كند كه حتى

حضور يافتن هر كدام در كنار نهر يا چشمه، محدود به زمان خاص خودشان بود.

شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 15،16

15 _ خداوند بدون جريان اسباب و علل عادى ، شترى آفريد تا معجزه اى باشد بر اثبات رسالت صالح ( ع )

هذه ناقة اللّه لكم ءاية

چون ناقه نشانه اى بر رسالت صالح(ع) بود، معلوم مى شود به گونه اى خارق العاده به وجود آمده بود.

16 _ ناقه صالح ، شاهد و دليلى آشكار بر حقانيت رسالت آن حضرت

قد جاءتكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 10

10_ { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إن رسول الله ( ص ) سأل جبرئيل ( ع ) : . . . فقال : يا محمد ( ص ) ان صالحاً بعث إلى قومه . . . قالوا : يا صالح ادع لنا ربك يخرج لنا من ه_ذا الجبل الساعة ناقة حمراء شقراء وبراء عشراء بين جنبيها ميل . . . فسأل الله تعالى صالح ذلك فانصدع الجبل صدعاً . . . ثم اضطرب ذلك الجبل . . . ثم لم يفجأهم إلاّ رأسها . . . ثم خرج سائر جسد ها ثم استوت قائمة على الأرض . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه رسول خدا از جبرئيل [درباره قوم صالح] سؤال فرمود ، . .. جبرئيل گفت: اى محمد! صالح به سوى قومش مبعوث شد ... به او گفتند: اى صالح! براى ما از پروردگارت بخواه

كه همين لحظه از اين كوه شترى بيرون آورد قرمز پررنگ و پركرك كه ده ماه از حملش گذشته و بين دو پهلويش يك ميل فاصله باشد ... آن گاه صالح اين را از خدا خواست و كوه شكاف بزرگى برداشت ... سپس به لرزه درآمد ... ناگهان سر شتر از كوه بيرون آمد ... سپس باقى جسدش خارج شد و روى زمين ايستاد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 11،13

11- تقاضاى قوم ثمود در اعطاى معجزه مورد نظرشان ( ناقه = شتر ماده ) از سوى خداوند اجابت شد .

و ءاتينا ثمود الناقة

13- قوم ثمود ، نسبت به معجزه الهى ( ناقه ) عكس العمل ناروا داشته و با آن ظالمانه برخورد كردند .

و ءاتينا ثمود الناقة مبصرة فظلموا بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 155 - 3

3 - ناقه ( شتر ماده ) ، معجزه صالح پيامبر

قال ه_ذه ناقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 2

2 - قوم ثمود ، تقاضامند معجزه اى ( ناقه ) از صالح پيامبر ( ع )

إنّا مرسلوا الناقة

جمله {إنّا مرسلوا الناقة} در مقام وعده و اخبار از آينده است. {الف و لام} در {الناقة} براى عهد بوده و اشاره به همان معجزه مورد درخواست قوم ثمود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 2

2 - ناقه صالح ، معجزه الهى و نشانه رسالت آن حضرت بود .

فقال

لهم رسول اللّه ناقة اللّه

اضافه {ناقة} به {اللّه} _ پس از بيان رسالت صالح(ع) _ بيانگر معجزه بودن آن براى اثبات رسالت او است.

شترصالح(ع) از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 16

16- ناقه قوم ثمود ، از جمله آيات الهى براى اخطار به آنان به خاطر حق ناپذيريشان

و ءاتينا ثمود الناقة . .. و ما نرسل بالأي_ت إلاّ تخويفًا

شرك ستيزى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 6،7،8

6_ صالح ( ع ) ، مردمان را از پرستش غير خدا برحذر مى داشت و عليه شركورزى قوم ثمود مبارزه مى كرد .

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

7_ حضرت صالح ( ع ) ، مورد اعتراض و سرزنش قوم ثمود به خاطر فراخوانى آنان به يكتاپرستى و نفى خدايان دروغين

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در {أتنه_نا أن نعبد . ..} استفهام توبيخى است.

8_ قوم ثمود ، اميد هاى خويش درباره صالح ( ع ) را به خاطر مبارزه او عليه شرك ، بر باد رفته مى ديدند .

قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

قيد {قبل ه_ذا} دلالت بر قطع اميد قوم ثمود از صالح(ع) دارد و جمله {أتنه_نا} بيانگر دليل و علت آن است.

شك در صداقت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 7

7 - ثموديان در توانايى صالح ( ع ) براى ارائه معجزه بر اثبات درستى ادعايش ، ترديد داشتند .

فأت بئاية إن كنت

من الص_دقين

برداشت ياد شده از به كار گرفتن {إن} _ كه در موارد ترديد به كار مى رود _ استفاده مى شود.

شك در نبوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 7

7 - ثموديان در توانايى صالح ( ع ) براى ارائه معجزه بر اثبات درستى ادعايش ، ترديد داشتند .

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين

برداشت ياد شده از به كار گرفتن {إن} _ كه در موارد ترديد به كار مى رود _ استفاده مى شود.

صالح(ع) قبل از نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 4

4_ صالح ( ع ) ، دلسوز براى قوم خويش و با محبت نسبت به آنان ، حتى پيش از بعثتش به پيامبرى

و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

مراد از اخوّت صالح(ع) براى قوم ثمود ، مى تواند مهربانى و دلسوزى او نسبت به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 1

1_ صالح ( ع ) ، حتى پيش از نبوتش ، انسانى فرزانه و داراى استعدادى ويژه در ميان قوم ثمود

قالوا ي_ص_لح قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است: الف) جمله {قوم ثمود به تو اميدها داشتند} _ كه مضمون جمله {قدكنت . ..} است _ حكايت از نبوغ صالح(ع) و استعدادهاى خاص و سابقه نيك او دارد. ب) مشاراليه {ه_ذا} ادعاى نبوت صالح(ع)و اعلام توحيد ولزوم يكتاپرستى از سوى اوست.

صالح(ع) و خواسته هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 9،15

9_ صالح ( ع ) به مردم خويش اعلام كرد : در صورت پذيرش خواسته آنان ( ترك دعوت به توحيد ) گنه كار و مستحق عذاب الهى خواهد بود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

15_ صالح ( ع ) ، توجه كردن به درخواست كافران قومش ( ترك ابلاغ توحيد ) را ، مايه خسارت و تباهى خويش دانست .

فما تزيدوننى غير تخسير

{تخسير} به معناى خسارت زدن مى باشد و فاعل آن قوم ثمود است.

صالح(ع) و قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 4،13

4 _ صالح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز و با محبت نسبت به مردم خويش ( قوم ثمود )

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

تصريح به اينكه صالح برادر قوم ثمود بوده است، مى تواند اشاره به اين باشد كه وى براى آنان، حتى پيش از نبوتش، انسانى دلسوز بوده و نسبت به آنان محبت داشته است.

13 _ صالح پيامبر ، دعوت كننده قوم ثمود به توحيد با تكيه بر دليل و معجزه اى آشكار از جانب خداوند

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره قد جاءتكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 12،16

12 _ صالح ( ع ) از مردم خويش خواست تا همواره تمامى نعمت هاى الهى را به خاطر داشته باشند .

فاذكروا ءالاء اللّه

{الاء} جمع {إلى} و به معناى نعمتهاست.

16 _ صالح ( ع ) مردم خويش را از فسادگرى در زمين بر حذر داشت

.

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

{لا تعثوا} از {عثى يعثى عثوا} است، يعنى فساد نكنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 2

2 _ صالح ( ع ) با دريغ و دلسوزى بر ثموديان مشرف به هلاكت از ميان آنان رفت .

فتولى عنهم و قال يقوم

لحن آيه و نيز اضافه كلمه {قوم} به ياء متكلم، بيانگر تحسر و دلسوزى صالح نسبت به مردم خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 3،4،20،25

3_ خويشاوندى صالح ( ع ) با قوم ثمود

و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

تصريح به اينكه صالح(ع) ، برادر قوم ثمود بود (أخاهم صالحاً) مى تواند اشاره اى باشد به خويشاوندى صالح(ع) با قوم ثمود.

4_ صالح ( ع ) ، دلسوز براى قوم خويش و با محبت نسبت به آنان ، حتى پيش از بعثتش به پيامبرى

و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

مراد از اخوّت صالح(ع) براى قوم ثمود ، مى تواند مهربانى و دلسوزى او نسبت به آنان باشد.

20_ طلب بخشايش گناهان از خدا ، حركت به سوى او و استغفار از شرك ، توصيه ها و پيام هاى صالح ( ع ) به قوم ثمود

قال ي_قوم . .. فاستغفروه ثم توبوا إليه

25_ { جاء رجل من أهل الشام إلى على بن الحسين ( ع ) فقال : أنت على بن الحسين ؟ قال : نعم ، قال : أبوك الذى قتل المؤمنين ؟ . . . فقال : ويلك كيف قطعت على أبى أنه قتل المؤمنين ؟ قال : قوله : إخواننا قد بغوا علينا فقاتلناهم على

بغيهم . فقال : ويلك أما تقرأ القرآن ؟ قال : بلى . قال : فقد قال الله تعالى . . . { و إلى ثمود أخاهم صالحاً } أفكانوا إخوانهم فى دينهم أو فى عشيرتهم ؟ قال له الرجل : لا بل فى عشيرتهم . قال ( ع ) : فهؤلاء إخوانهم فى عشيرتهم و ليسوا إخوانهم فى دينهم . . . ;

مردى از اهل شام نزد على بن الحسين(ع) آمد و گفت: تو على بن الحسين هستى؟ فرمود: آرى. او گفت: پدرت كسى است كه مؤمنين را كشت ...، فرمود: واى بر تو چگونه حكم قطعى كردى كه پدرم مؤمنين را كشت؟ آن شخص گفت: سخن او (أميرالمؤمنين(ع)) كه گفت:برادران ما عليه ما سركشى كردند، پس ما هم به خاطر اين سركشى باآنان جنگ كرديم؟فرمود: واى بر تو! آيا قرآن نمى خوانى؟ گفت: چرا، فرمود: خداوند مى فرمايد: {... و إلى ثمود أخاهم صالحاً} آيا صالح برادر دينى قوم ثمود بود يا برادر فاميلى آنان؟ گفت: برادر فاميلى آنان بود. فرمود: اينان نيز برادران فاميلى بودند نه برادران دينى ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 5

5_ برخورد حضرت صالح ( ع ) با مشركان و كافران ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .

ي_قوم أرءيتم

تعبير {يا قوم} (اى مردم من) حكايت از شفقت و ترحم صالح(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 3،4،5،8

3_ صالح ( ع ) با برخوردى عاطفى ، قوم خويش را با خصوصيات معجزه خويش آشنا ساخت .

و

ي_قوم ه_ذه ناقة الله

تعبير {يا قوم} (اى مردم من) حكايت از مهربانى و عطوفت دارد.

4_ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا ناقه را براى چريدن آزاد بگذارند .

فذروها تأكل فى أرض الله

5_ صالح ( ع ) ، برحذر دارنده قوم ثمود از ايجاد هرگونه مزاحمت و آزاررسانى به ناقه

و لاتمسوها بسوء

8_ مالكيت خداوند بر چراگاهها ، دليل صالح ( ع ) بر لزوم آزاد گذاشتن ناقه براى چريدن در هر كجاى زمين

ه_ذه ناقة الله . .. فذروها تأكل فى أرض الله

تعبيرهاى {ناقه خدا} و {زمين خدا} در حقيقت استدلال صالح(ع) بر لزوم آزادگذارى ناقه براى چريدن بود; يعنى ، چون ناقه از آنِ خداست و زمين نيز از آنِ اوست ، روا نيست ناقه را از چريدن باز داريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 4

4 - صالح پيامبر ( ع ) ، برخاسته از ميان قوم ثمود و داراى پيوند نژادى با آنان

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا

احتمال دارد تعبير {منّا}، نظر به هم خونى و پيوند قومى و نژادى داشته باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

صالح(ع) و كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 5

5_ برخورد حضرت صالح ( ع ) با مشركان و كافران ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .

ي_قوم أرءيتم

تعبير {يا قوم} (اى مردم من) حكايت از شفقت و ترحم صالح(ع) دارد.

صالح(ع) و گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 9

9_ صالح (

ع ) به مردم خويش اعلام كرد : در صورت پذيرش خواسته آنان ( ترك دعوت به توحيد ) گنه كار و مستحق عذاب الهى خواهد بود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

صالح(ع) و مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 5

5_ برخورد حضرت صالح ( ع ) با مشركان و كافران ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .

ي_قوم أرءيتم

تعبير {يا قوم} (اى مردم من) حكايت از شفقت و ترحم صالح(ع) دارد.

صبر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 6

6 - صالح پيامبر ( ع ) ، موظف به صبر و انتظار براى مشاهده عكس العمل قومش در برابر معجزه ( ناقه )

إنّا مرسلوا الناقة . .. فارتقبهم و اصطبر

صداقت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 2

2 - صالح ( ع ) ، خواهان اطاعت ثموديان از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقوا اللّه} بر{إنّى لكم رسول أمين} مى تواند مفيد اين مطلب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 5

5 - ثموديان ، خواستار نشانه و معجزه اى از صالح ( ع ) براى پى بردن به صدق ادعاى وى

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين

صفات جسمانى شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 28 - 5

5

- ناقه صالح ، حيوانى خارق العاده در هيكل و مصرف آب *

أنّ الماء قسمة بينهم

برداشت ياد شده در صورتى است كه نيمى از آب سهم ناقه باشد و ناقه آن سهم را تماماً مصرف كرده باشد.

عاقر شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 4،6،8،9

4 - انتخاب فردى خاص و استمداد از او از سوى قوم ثمود ، براى كشتن ناقه صالح

فنادوا صاحبهم

6 - كشنده ناقه صالح ، پذيراى پيشنهاد قوم ثمود ، در كشتن ناقه بدون هيچ تأمل *

فتعاطى فعقر

كاربرد عبارت هاى {فتعاطى} و {فعقر} با {فاء}، بيانگر عدم تراخى در قبول و سرعت در عملى ساختن قتل ناقه مى باشد.

8 - تحقق توطئه كشتن ناقه صالح ، به وسيله فردى واحد

فعقر

واژه {عقر} (به صورت مفرد) مى رساند كه هر چند جمع كثيرى در توطئه قتل ناقه شركت داشتند، اما اجراى آن به وسيله فردى واحد صورت گرفت.

9 - { عن أصبغ بن نباته ، قال : سمعت أميرالمؤمنين ( ع ) . . . يقول : إنّما يجمع الناس الرضا و الغضب ، أيّها الناس إنّما عقر ناقة ثمود واحد فأصابهم اللّه بعذابه بالرضا و آية ذلك قوله جلّوعزّ { فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر } . . . ;

اصبغ بن نباته گويد: از اميرالمؤمنين(ع) شنيدم. .. كه مى فرمود: رضايت و غضب مردم [به امرى كه انجام مى گيرد] سبب مى شود [كه ثواب و عقاب آن] همه را فراگيرد. اى مردم! ناقه ثمود را يك نفر پى كرد; ولى خداوند همه آن قوم را گرفتار عذاب كرد; زيرا همه راضى

بودند و نشانه اين مطلب قول خداى جلّوعزّ است كه مى فرمايد: فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 5

5 - همدستان كشنده ناقه صالح ، شريك جرم او و مبتلا به عذابى همسان

فتعاطى فعقر . .. فكانوا كهشيم المحتظر

مفرد بودن {فقعر} مى رساند كه كشنده ناقه يك نفر بود; ولى تعبير {أرسلنا علهيم} افاده مى كند كه عذاب الهى _ علاوه بر كشنده ناقه _ شامل همه كسانى بود كه به صورت غير مستقيم، نوعى هم فكرى و هماهنگى با وى داشته اند.

عظمت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 155 - 5

5 - ناقه صالح ، داراى جثه اى خارق العاده و بس عظيم *

قال ه_ذه ناقة لها شرب و لكم شرب يوم معلوم

از اين كه آب آشاميدنى منطقه ثمود، سهميه بندى مى شود (يك روز سهم ناقه صالح و روز ديگر سهم همه مردم ثمود) مى توان دريافت كه آن ناقه از جثه اى چنان بزرگ برخوردار بود كه به تنهايى به اندازه همه ثموديان و چهارپايانشان، آب مى نوشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 3

3 - ناقه صالح ، حيوانى با عظمت و داراى حرمتى ويژه در پيشگاه خداوند

ناقة اللّه

استناد {ناقة} به {اللّه} و عنايت ويژه به آزار نديدن آن و توصيه به دستبرد نزدن مردم به سهميه آب آن، بيانگر احترام و ارج مندى خاص آن حيوان، در نزد خداوند است.

عقر شتر صالح(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 1،2،4

1 _ كافران قوم ثمود ناقه صالح را پى كردند و آن را هلاك ساختند .

فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم

{عقر} به معناى مجروح ساختن است و آنگاه كه گفته شود {عقر الفرس و البعير}، يعنى پاى آن را قطع كرد. (برگرفته از لسان العرب) و در مجمع البيان آمده {عَقْر} به جراحتى گفته مى شود كه مايه هلاكت گردد.

2 _ كافران قوم ثمود با پى كردن ناقه صالح ، فرمان خداوند را سرپيچى كردند و مردمى متجاوز شناخته شدند .

فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم

مراد از {أمر ربهم} همان است كه در آيه 73 مطرح شده بود يعنى: زيان نرساندن به ناقه و آزادگذارى آن براى چريدن.

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود پس از كشتن ناقه صالح ، از وى خواستند تا تهديدش ( نزول عذاب دردناك ) را به اجرا گذارد .

قالوا يصلح ائتنا بما تعدنا إن كنت من المرسلين

مراد از {ما تعدنا} عذابى است كه در آيه 73 (فيأخذكم عذاب أليم) بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 5

5 _ كافران قوم ثمود پس از تمام شدن حجت بر آنان و اصرارشان بر كفرورزى و از ميان بردن ناقه صالح به هلاكت رسيدند .

قال الملأ الذين استكبروا . .. فأخذتهم الرجفة

كلمه {فاء} در {فأخذتهم} نزول عذاب را بر حقايق بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد كه از آنهاست كفرورزى قوم صالح، پى كردن ناقه و . .. .

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 1

1 _ صالح ( ع ) پس از حتمى شدن نزول عذاب الهى بر اثر پى كردن ناقه ، از قوم خويش فاصله گرفت و به ديارى ديگر شتافت .

فتولى عنهم

جمله {تولى عنهم} عطف بر {فعقروا الناقة} در آيه 77 است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 1،3،4،6،8

1 - توطئه قوم ثمود ، براى از ميان بردن ناقه صالح

فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر

3 - تصميم بدون انديشه و به دور از تدبير قوم ثمود ، در از ميان بردن معجزه الهى ( ناقه ) *

فنادوا صاحبهم

به كار رفتن {فاء} در {فنادوا} _ به جاى {ثمّ} يا حرف ديگر _ احتمال دارد بيانگر بى تأملى قوم ثمود در كشتن ناقه باشد.

4 - انتخاب فردى خاص و استمداد از او از سوى قوم ثمود ، براى كشتن ناقه صالح

فنادوا صاحبهم

6 - كشنده ناقه صالح ، پذيراى پيشنهاد قوم ثمود ، در كشتن ناقه بدون هيچ تأمل *

فتعاطى فعقر

كاربرد عبارت هاى {فتعاطى} و {فعقر} با {فاء}، بيانگر عدم تراخى در قبول و سرعت در عملى ساختن قتل ناقه مى باشد.

8 - تحقق توطئه كشتن ناقه صالح ، به وسيله فردى واحد

فعقر

واژه {عقر} (به صورت مفرد) مى رساند كه هر چند جمع كثيرى در توطئه قتل ناقه شركت داشتند، اما اجراى آن به وسيله فردى واحد صورت گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 7

7 - { عن عبد اللّه بن زَمعَة قال : خطب رسول اللّه ( ص

) فذكر الناقة و ذكر الذى عقرها فقال : { إذ انبعث أشقاها } قال : انبعث لها رجل عارم عزيز منيع فى رهطه ;

عبداللّه بن زَمعة روايت كرده كه رسول خدا(ص) خطبه خواند و از ناقه [ثمود]و كسى كه آن را پى كرد، سخن گفت و فرمود: [خداوند فرموده] {إذ انبعث أشقاها} مردى براى پى كردن ناقه [صالح] تحريك شد كه زشت خو و مردم آزار و در قبيله خود عزيز و مورد حمايت بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 2

2 - قوم ثمود ، ناقه صالح را پى كرده ، آن را به هلاكت رساندند .

فعقروها

زمانى كه با شمشير بر پاهاى شتر يا اسب، ضربه وارد كنند، گفته مى شود: {عَقَرْتُ} (صحاح اللغة). گاهى فعل {عقر} در موردى به كار مى رود كه آن را {نحر} كرده باشند. (مصباح)

عمل به تكليف صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 13

13_ تلاش مستمر و بىوقفه صالح ( ع ) در انجام رسالت خويش

مما تدعونا إليه

فعل مضارع {تدعو} دلالت بر استمرار دعوت دارد كه از آن به تلاش مستمر تعبير شد.

عوامل تكذيب صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 12

12 - انكار بُعد معنوى انسان و منحصر پنداشتن او در بعد حيوانى ( چون خوردن و آشاميدن ) ، عامل تكذيب رسالت پيامبرِ پس از نوح ، از سوى اشراف

ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم يأكل ممّا تأكلون منه و يشرب ممّا تشربون

تكيه اشراف

برخوردن و آشاميدن براى انكار رسالت پيامبرشان، نشانگر اين حقيقت است كه آنان، انسان را موجودى در حد حيوان مى پنداشتند و منكر بعد معنوى او بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 11 - 8

8 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { كذّبت ثمود بطغواها } يقول الطغيان حملها على التكذيب ;

از امام باقر(ع) درباره قول خدا {كذّبت ثمود بطغواها} روايت شده كه [خداوند ]مى فرمايد: طغيان و سركشى، قوم ثمود را به تكذيب [صالح] كشاند}.

عوامل نجات پيروان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 2

2 - پايبندى مستمر مؤمنان ثمود به تقوا و پرهيز از گناه ، عامل نجات آنان از عذاب الهى

و أنجينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جمله {كانوا يتّقون} ماضى استمرارى است; يعنى، راز نجات مؤمنان در تقواى مستمر آنان نهفته است.

فضايل صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 4

4 _ صالح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز و با محبت نسبت به مردم خويش ( قوم ثمود )

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

تصريح به اينكه صالح برادر قوم ثمود بوده است، مى تواند اشاره به اين باشد كه وى براى آنان، حتى پيش از نبوتش، انسانى دلسوز بوده و نسبت به آنان محبت داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 6

6 _ صالح ، پيامبرى دلسوز و خيرخواه مردم

و نصحت لكم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 4

4_ صالح ( ع ) ، دلسوز براى قوم خويش و با محبت نسبت به آنان ، حتى پيش از بعثتش به پيامبرى

و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

مراد از اخوّت صالح(ع) براى قوم ثمود ، مى تواند مهربانى و دلسوزى او نسبت به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 1،2

1_ صالح ( ع ) ، حتى پيش از نبوتش ، انسانى فرزانه و داراى استعدادى ويژه در ميان قوم ثمود

قالوا ي_ص_لح قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است: الف) جمله {قوم ثمود به تو اميدها داشتند} _ كه مضمون جمله {قدكنت . ..} است _ حكايت از نبوغ صالح(ع) و استعدادهاى خاص و سابقه نيك او دارد. ب) مشاراليه {ه_ذا} ادعاى نبوت صالح(ع)و اعلام توحيد ولزوم يكتاپرستى از سوى اوست.

2_ قوم ثمود ، معترف به ويژگى هاى مثبت و استعدادى خاص در صالح ( ع )

قالوا ي_ص_لح قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 6

6 - صالح ( ع ) ، شخصيتى خوشنام و امانت دار در ميان ثموديان

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد صالح(ع) بر امين بودن خود، در صورتى ثمربخش است كه وى از پيشينه اى همراه با خوشنامى و امانت دارى برخوردار باشد.

فلسفه تكذيب صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 5

5 - برخوردارى صالح ( ع ) از ويژگى هاى

بشرى ، دستاويز ثموديان در رد رسالت وى

قالواإنّما أنت من المسحّرين

{مسحّر} مى تواند مشتق از {سحر} باشد. {سحر} نيز مرادف {رئه} (شُش) است. بنابراين واژه {مسحر} به معناى موجود داراى شُش است كه از خصوصيات بشرى مى باشد. گفتنى است برپايه اين معنا، آيه بعد، توضيح و تفسير همين تعبير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 3،4

3 - ويژگى هاى بشرى صالح ( ع ) ، مانع از رسالت وى در ديدگاه ثموديان

قالوا . .. ما أنت إلاّ بشر مثلنا

4 - برخوردار نبودن صالح ( ع ) از موقعيت برتر اجتماعى و طبقاتى ، مانع از پذيرش رسالت وى از سوى ثموديان

قالوا . .. ما أنت إلاّ بشر مثلنا

تعبير {مثلنا} مى تواند به معناى مثليت در بشر بودن نباشد; بلكه مراد مثل بودن از جهت موقعيت اجتماعى و طبقاتى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 10

10 - قوم ثمود ، مدعى ارزش خواهى و سعادت جويى ، در تكذيب پيامبرى صالح ( ع )

إنّا إذًا لفى ضل_ل و سعر

قوم ثمود با گفتن {إنّا إذًا. ..}، در حقيقت مدعى بودند كه ما اكنون در گمراهى و شقاوت نيستيم و چنانچه از صالح(ع) پيروى كنيم، گمراه و تيره بخت خواهيم شد و ما گمراهى و تيره بختى را براى خويش نمى پسنديم.

فلسفه معجزه صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 16

16- ناقه قوم ثمود ، از جمله آيات الهى براى اخطار به آنان

به خاطر حق ناپذيريشان

و ءاتينا ثمود الناقة . .. و ما نرسل بالأي_ت إلاّ تخويفًا

قبول هشدارهاى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 2

2 - فراخوانى صالح ( ع ) قومش را ، به پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند از ريشه {أمن} و به معناى {مأمون}; (يعنى، فرد مورد اعتماد) باشد. بنابراين آوردن اين قيد دعوتى است از جانب صالح(ع) كه به او اعتماد كنند و به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدى بگيرند.

قتل شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 1،7

1_ كافران قوم ثمود ، با ناديده گرفتن هشدار هاى صالح ( ع ) ، ناقه او را پى كردند و آن را هلاك ساختند .

فعقروها

{عقر} (مصدر عقروا) در اصل به معناى پى كردن شتر و قطع پاهاى آن با شمشير است; به نحر كردن و كشتن شتر نيز {عقر} گفته مى شود.

7_ { عن أبى عبدالله ( ع ) ( فى حديث قوم صالح ) . . . قالوا : اعقروا ه_ذه الناقة . . . ثم قالوا : من الذى يلى قتلها و نجعل له جعلاً ما أحب ، فجائهم رجل . . . شقى من الأشقياء . . . فجعلوا له جعلاً . . . فقعد لها فى طريقها فضربها بالسيف ضربة فلم تعمل شيئاً فضربها ضربة اُخرى فقتلها . . . و أقبل قوم صالح فلم يبق أحد منهم إلاّ

شركه فى ضربته . . . فأوحى الله تبارك و تعالى إلى صالح ( ع ) . . . قل لهم : إنى مرسل عليكم عذابى إلى ثلاثة أيام فإنهم تابوا و رجعوا قبلت توبتهم و صددت عنهم . . . فأتاهم صالح ( ع ) فقال لهم : . . . يا قوم إنكم تصبحون غداً و وجوهكم مصفرّة واليوم الثانى وجوهكم محمرّة واليوم الثالث وجوهكم مسودّة . . . ;

از امام صادق(ع) [در داستان قوم صالح] روايت شده كه [قوم او]گفتند: اين شتر را از پاى درآوريد . .. سپس گفتند: چه كسى داوطلب كشتن آن مى شود ما براى او دستمزدى كه دلخواهش باشد قرار مى دهيم. پس مردى كه از اشقيا بود، نزد آنان آمد ... و دستمزدى براى او قرار دادند. پس آن مرد در راه شتر كمين كرد و ضربتى بر آن وارد كرد كه كارساز نبود و با ضربتى ديگر او را كشت ... و قوم صالح آمدند و تمامى آنها [با پرداخت اجرت] در ضربه اى كه آن مرد زده بود، خود را سهيم كردند ... پس خدا به صالح وحى كرد كه به آنان بگو من تا سه روز عذاب خود را بر شما خواهم فرستاد. پس اگر [در اين سه روز] آنان توبه كردند و برگشتند، توبه آنها را مى پذيرم و از [عذاب ]آنان منصرف مى شوم ... پس صالح نزد قومش آمد و گفت...اى قوم! فردا صبح صورتهاى شما زرد مى شود و روز دوم سرخ و روز سوم سياه مى گردد...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 66 - 1

1_ قوم ثمود ، بدون بهره گرفتن از مهلت سه روزه ، از كشتن ناقه اظهار ندامت نكردند و بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) اصرار ورزيدند .

فلما جاء أمرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 4

4_ كشتن ناقه صالح ، از ستمگرى هاى قوم ثمود بود .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

از آن جا كه كشتن ناقه صالح نيز در نزول عذاب دخيل بود ، معلوم مى شود ظلم در {الذين ظلموا} اشاره به كشتن ناقه نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 1،3،8

1 - اقدام ثموديان به پى كردن ناقه صالح ، على رغم هشدار وى

و لاتمسّوها بسوء . .. فعقروها

{عَقْر} (مصدر {عقروا}) به معناى پى كردن و {اصبحوا} معادل {صاروا} است.

3 - هم دلى و هم گامى ثموديان در كشتن ناقه صالح

فعقروها فأصبحوا ن_دمين

با توجه به اين كه ناقه صالح، تنها به وسيله يك تن از ثموديان پى شد، جمع آمدن {عقروا} و نيز {أصبحوا نادمين}، مى رساند كه همه قوم ثمود در كشتن ناقه دست داشتند و يا بدان راضى بودند.

8 - { عن على ( ع ) : . . . إنّما عقر ناقة ثمود رجل واحد فعمّهم اللّه بالعذاب لماعموه بالرضى فقال سبحانه { فعقروها فأصحبوا نادمين } . . . ;

از حضرت على(ع) روايت شده است:. .. پى كننده ناقه قوم ثمود يك نفر بود; در حالى كه خداوند عذاب را بر همه آنان فرستاد; چون آنان به عمل آن

يك نفر راضى بودند. خداوند سبحان مى فرمايد: {فعقروها فأصبحوا نادمين}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 2

2 - نتيجه بخش نبودن پشيمانى ثموديان ، پس از كشتن ناقه صالح

فعقروها فأصبحوا ن_دمين . فأخذهم العذاب

قداست شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 3

3 - ناقه صالح ، حيوانى با عظمت و داراى حرمتى ويژه در پيشگاه خداوند

ناقة اللّه

استناد {ناقة} به {اللّه} و عنايت ويژه به آزار نديدن آن و توصيه به دستبرد نزدن مردم به سهميه آب آن، بيانگر احترام و ارج مندى خاص آن حيوان، در نزد خداوند است.

قصه صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 1،3،5،6،13،15،18،20،21،22،23،25

1 _ صالح ( ع ) ، از انبيا و فرستادگان الهى

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

{إلى ثمود} عطف بر {إلى قومه} و {أخاهم} عطف بر {نوحاً} در آيه 59 است، يعنى: أرسلنا إلى ثمود أخاهم صالحاً.

3 _ وجود رابطه خويشاوندى ميان صالح و قوم ثمود

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

5 _ صالح ( ع ) با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال يقوم اعبدوا اللّه

13 _ صالح پيامبر ، دعوت كننده قوم ثمود به توحيد با تكيه بر دليل و معجزه اى آشكار از جانب خداوند

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره قد جاءتكم بينة من ربكم

15 _ خداوند بدون جريان اسباب و

علل عادى ، شترى آفريد تا معجزه اى باشد بر اثبات رسالت صالح ( ع )

هذه ناقة اللّه لكم ءاية

چون ناقه نشانه اى بر رسالت صالح(ع) بود، معلوم مى شود به گونه اى خارق العاده به وجود آمده بود.

18 _ قوم ثمود در انتظار دليل و معجزه اى از جانب خداوند براى اثبات رسالت صالح ( ع )

قد جاءتكم بينة من ربكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {قد} در {قد جاءتكم} براى توقع باشد.

20 _ صالح از قوم خويش خواست تا ناقه را براى چريدن آزاد بگذراند .

فذروها تأكل فى أرض اللّه

21 _ صالح ( ع ) برحذردارنده قوم ثمود از زيان رساندن به ناقه

و لاتمسوها بسوء

22 _ صالح ( ع ) قوم خويش را به گرفتار آمدن به عذابى دردناك ، در صورت زيان رساندن به ناقه و يا بازدارى آن از چريدن ، هشدار داد .

فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب أليم

23 _ آزادى ناقه صالح براى چريدن ، در تضاد با منافع قوم ثمود

فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء

نهى از آزار رساندن به ناقه پس از فرمان به رها ساختن آن در علفزارها، گوياى اين است كه تحمل ناقه آزاد براى قوم ثمود آسان نبوده و با منافع آنان در تضاد بوده است.

25 _ مالكيت خدا بر زمين ، دليل صالح ( ع ) بر لزوم آزادگذارى ناقه براى چريدن در هر كجاى زمين

هذه ناقة اللّه . .. فذروها تأكل فى أرض اللّه

انتساب زمين به خداوند (أرض اللّه) پس از انتساب ناقه به او (ناقة اللّه) استدلالى است از سوى صالح بر لزوم آزادگذارى آن

براى چريدن. يعنى چون ناقه از آن خداست و زمين نيز از آن اوست، روا نيست از چريدن بازداشته شود. تفريع جم___له {ذروها ... } به وسيله فاء بر جمله {هذه ناقة اللّه} نيز دلالت بر اين معنا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 3،4،12،16

3 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا نعمت خلافت و سكونت گزيدن در سرزمين حجر را نعمتى از جانب خدا بدانند و آن را همواره به خاطر داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

4 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا سرنوشت شوم قوم عاد را همواره به ياد داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد

12 _ صالح ( ع ) از مردم خويش خواست تا همواره تمامى نعمت هاى الهى را به خاطر داشته باشند .

فاذكروا ءالاء اللّه

{الاء} جمع {إلى} و به معناى نعمتهاست.

16 _ صالح ( ع ) مردم خويش را از فسادگرى در زمين بر حذر داشت .

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

{لا تعثوا} از {عثى يعثى عثوا} است، يعنى فساد نكنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 1،2،5،11

1 _ صالح ( ع ) ، از پيامبران الهى

أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

2 _ گروهى از اشراف و بزرگان قوم صالح رسالت وى را پذيرفتند و به وى ايمان آوردند و گروهى ديگر از آنان به وى كافر شدند .

قال الملأ الذين استكبروا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {الذين .

.. } وصفى احترازى باشد. يعنى ملأ قوم ثمود در برابر رسالت صالح دو طايفه شدند: مستكبران و غير مستكبران.

5 _ مبارزه اشراف كفرپيشه ثمود با صالح ( ع ) ، على رغم مشاهده معجزه و دليل روشن بر رسالت آن حضرت

قال الملأ الذين استكبروا من قومه . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

11 _ تلاش تبليغاتى كفرپيشگان قوم ثمود براى ايجاد شك در رسالت صالح ، تلاشى بى ثمر بود .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 76 - 2

2 _ مستكبران قوم ثمود ، در پاسخ مستضعفان ، مخالف صريح خويش را با رسالت صالح و كفرشان را به پيام هاى او ابراز داشتند .

قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 1

1 _ كافران قوم ثمود ناقه صالح را پى كردند و آن را هلاك ساختند .

فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم

{عقر} به معناى مجروح ساختن است و آنگاه كه گفته شود {عقر الفرس و البعير}، يعنى پاى آن را قطع كرد. (برگرفته از لسان العرب) و در مجمع البيان آمده {عَقْر} به جراحتى گفته مى شود كه مايه هلاكت گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 1،2،4،5

1 _ صالح ( ع ) پس از حتمى شدن نزول عذاب الهى بر اثر پى كردن ناقه ، از قوم خويش فاصله گرفت و به ديارى ديگر شتافت .

فتولى عنهم

جمله {تولى عنهم} عطف

بر {فعقروا الناقة} در آيه 77 است.

2 _ صالح ( ع ) با دريغ و دلسوزى بر ثموديان مشرف به هلاكت از ميان آنان رفت .

فتولى عنهم و قال يقوم

لحن آيه و نيز اضافه كلمه {قوم} به ياء متكلم، بيانگر تحسر و دلسوزى صالح نسبت به مردم خويش است.

4 _ صالح ( ع ) پيام الهى را به مردمش ابلاغ كرد و در هدايت و ارشاد آنان بسيار كوشيد .

لقد أبلغتكم رسالة ربى و نصحت لكم

لام تأكيد در {لقد}، كه دلالت بر قسم مقدر دارد، و نيز كلمه {قد}، كه گوياى تأكيد است، مى رساند كه صالح(ع) در ابلاغ رسالت الهى كوتاهى نكرد و در اين راه تلاش بسيار نمود.

5 _ صالح ( ع ) هنگام خروجش از ميان قوم ثمود ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسالة ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 6،13

6_ صالح ( ع ) ، مردمان را از پرستش غير خدا برحذر مى داشت و عليه شركورزى قوم ثمود مبارزه مى كرد .

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

13_ تلاش مستمر و بىوقفه صالح ( ع ) در انجام رسالت خويش

مما تدعونا إليه

فعل مضارع {تدعو} دلالت بر استمرار دعوت دارد كه از آن به تلاش مستمر تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 9،14،15

9_ صالح ( ع ) به مردم خويش اعلام كرد : در صورت پذيرش خواسته آنان ( ترك دعوت به توحيد ) گنه كار

و مستحق عذاب الهى خواهد بود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

14_ كفرپيشگان قوم ثمود از صالح ( ع ) مى خواستند كه از ادعاى خويش دست بردارد و از فراخوانى مردم به توحيد منصرف شود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته فما تزيدوننى غير تخسير

{فاء} در {فما تزيدوننى . ..} فاى فصيحه است و حاكى از جمله اى مقدر مى باشد و _ به قرينه {أتنه_نا ...} در آيه قبل _ مفاد آيه چنين است: بنابراين اگر به خواسته شما (ترك ابلاغ توحيد) گردن نهم، شما جز خسارت زدن چيزى بر من نخواهيد افزود.

15_ صالح ( ع ) ، توجه كردن به درخواست كافران قومش ( ترك ابلاغ توحيد ) را ، مايه خسارت و تباهى خويش دانست .

فما تزيدوننى غير تخسير

{تخسير} به معناى خسارت زدن مى باشد و فاعل آن قوم ثمود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 4،5،6،8،10

4_ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا ناقه را براى چريدن آزاد بگذارند .

فذروها تأكل فى أرض الله

5_ صالح ( ع ) ، برحذر دارنده قوم ثمود از ايجاد هرگونه مزاحمت و آزاررسانى به ناقه

و لاتمسوها بسوء

6_ صالح ( ع ) ، قوم خود را در صورت آزاررسانى به ناقه و بازداشتن آن از چرا ، به عذابى زودرس هشدار داد .

و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب قريب

8_ مالكيت خداوند بر چراگاهها ، دليل صالح ( ع ) بر لزوم آزاد گذاشتن ناقه براى چريدن در هر كجاى زمين

ه_ذه ناقة الله . .. فذروها تأكل فى أرض الله

تعبيرهاى {ناقه خدا} و {زمين

خدا} در حقيقت استدلال صالح(ع) بر لزوم آزادگذارى ناقه براى چريدن بود; يعنى ، چون ناقه از آنِ خداست و زمين نيز از آنِ اوست ، روا نيست ناقه را از چريدن باز داريد.

10_ { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إن رسول الله ( ص ) سأل جبرئيل ( ع ) : . . . فقال : يا محمد ( ص ) ان صالحاً بعث إلى قومه . . . قالوا : يا صالح ادع لنا ربك يخرج لنا من ه_ذا الجبل الساعة ناقة حمراء شقراء وبراء عشراء بين جنبيها ميل . . . فسأل الله تعالى صالح ذلك فانصدع الجبل صدعاً . . . ثم اضطرب ذلك الجبل . . . ثم لم يفجأهم إلاّ رأسها . . . ثم خرج سائر جسد ها ثم استوت قائمة على الأرض . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه رسول خدا از جبرئيل [درباره قوم صالح] سؤال فرمود ، . .. جبرئيل گفت: اى محمد! صالح به سوى قومش مبعوث شد ... به او گفتند: اى صالح! براى ما از پروردگارت بخواه كه همين لحظه از اين كوه شترى بيرون آورد قرمز پررنگ و پركرك كه ده ماه از حملش گذشته و بين دو پهلويش يك ميل فاصله باشد ... آن گاه صالح اين را از خدا خواست و كوه شكاف بزرگى برداشت ... سپس به لرزه درآمد ... ناگهان سر شتر از كوه بيرون آمد ... سپس باقى جسدش خارج شد و روى زمين ايستاد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 -

65 - 1،2،3،7

1_ كافران قوم ثمود ، با ناديده گرفتن هشدار هاى صالح ( ع ) ، ناقه او را پى كردند و آن را هلاك ساختند .

فعقروها

{عقر} (مصدر عقروا) در اصل به معناى پى كردن شتر و قطع پاهاى آن با شمشير است; به نحر كردن و كشتن شتر نيز {عقر} گفته مى شود.

2_ قوم ثمود ، با پى كردن ناقه صالح و از ميان بردن آيت رسالت او ، عذاب الهى را براى خويش قطعى ساختند .

فعقروها فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

3_ قوم ثمود ، پس از كشتن ناقه صالح ، بيش از سه روز مهلت ماندن در دنيا و بهره بردن از متاع آن را نداشتند .

فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

7_ { عن أبى عبدالله ( ع ) ( فى حديث قوم صالح ) . . . قالوا : اعقروا ه_ذه الناقة . . . ثم قالوا : من الذى يلى قتلها و نجعل له جعلاً ما أحب ، فجائهم رجل . . . شقى من الأشقياء . . . فجعلوا له جعلاً . . . فقعد لها فى طريقها فضربها بالسيف ضربة فلم تعمل شيئاً فضربها ضربة اُخرى فقتلها . . . و أقبل قوم صالح فلم يبق أحد منهم إلاّ شركه فى ضربته . . . فأوحى الله تبارك و تعالى إلى صالح ( ع ) . . . قل لهم : إنى مرسل عليكم عذابى إلى ثلاثة أيام فإنهم تابوا و رجعوا قبلت توبتهم و صددت عنهم . . . فأتاهم صالح ( ع ) فقال لهم : . . . يا قوم إنكم تصبحون غداً و

وجوهكم مصفرّة واليوم الثانى وجوهكم محمرّة واليوم الثالث وجوهكم مسودّة . . . ;

از امام صادق(ع) [در داستان قوم صالح] روايت شده كه [قوم او]گفتند: اين شتر را از پاى درآوريد . .. سپس گفتند: چه كسى داوطلب كشتن آن مى شود ما براى او دستمزدى كه دلخواهش باشد قرار مى دهيم. پس مردى كه از اشقيا بود، نزد آنان آمد ... و دستمزدى براى او قرار دادند. پس آن مرد در راه شتر كمين كرد و ضربتى بر آن وارد كرد كه كارساز نبود و با ضربتى ديگر او را كشت ... و قوم صالح آمدند و تمامى آنها [با پرداخت اجرت] در ضربه اى كه آن مرد زده بود، خود را سهيم كردند ... پس خدا به صالح وحى كرد كه به آنان بگو من تا سه روز عذاب خود را بر شما خواهم فرستاد. پس اگر [در اين سه روز] آنان توبه كردند و برگشتند، توبه آنها را مى پذيرم و از [عذاب ]آنان منصرف مى شوم ... پس صالح نزد قومش آمد و گفت...اى قوم! فردا صبح صورتهاى شما زرد مى شود و روز دوم سرخ و روز سوم سياه مى گردد...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 2،3،5،6

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم ثمود بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) ، عذابى سخت بر آنان نازل كرد .

فلما جاء أمرنا

مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم ثمود است. اضافه آن به ضمير {نا} حاكى از بزرگى آن عذاب مى باشد.

3_ عذاب نازل شده بر قوم

ثمود ، عذابى ذلت آور و خوار كننده بود .

نجّينا ص_لحًا . .. و من خزى يومئذ

5_ گروهى از قوم ثمود ، توحيد را پذيرفتند و به رسالت صالح ( ع ) ايمان آوردند .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه

6_ خداوند ، صالح ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر قوم ثمود رهانيد و آنان را از ننگ آن عقوبت دور ساخت .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه . .. و من خزى يومئذ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 1

1 - فرستاده الهى پس از نوح ، متهم به دروغ گويى از سوى اشراف و عناصر مرفه قومش

و قال الملأ من قومه . .. إن هو إلاّ رجل افترى ... و ما نحن له بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 1،2،4،5،6

1 - التجاى پيامبرِ پس از نوح به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از تأثير تبليغاتش در مردم

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

ظرف {قال} محذوف است; يعنى، {قال بعد ما ايس من إيمانهم}. {باء} در {بما كذّبون} سببيه و {ما} مصدريه (موصول حرفى ) است. بنابراين {بما كذّبون} به تأويل {بتكذيبهم إيّاى} مى باشد.

2 - فرستاده الهى پس از نوح خواستارى يارى خدا در برابر تكذيب گرى هاى قومش بود .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

4 - التجاى فرستادهء الهى پس از نوح به درگاه پروردگار ، براى نزول عذاب استيصال

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

{باء} در{بماكذّبون} مى تواند براى آليت باشد. در اين صورت {ما} اسم موصول و به معناى

{الذى} بوده و عايد آن محذوف است; يعنى، {ربّ انصرنى بالذى كذّبونى به} (پرودگارا! مرا با همان چيزى كه[دروغش پنداشتند و] تكذيبم كردند، يارى فرما).

5 - هشدار قبلى مردم به عذاب استيصال ، از سوى پيامبرِ پس از نوح

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

6 - مردمِ جامعه پس از نوح ، هشدار عذاب را جدى نگرفتند و فرستاده الهى را به دروغ گويى متهم كردند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 1

1 - استجابت دعاى ( نصرت خواهى ) پيامبرِ پس از نوح از سوى خداوند

قال ربّ انصرنى . .. قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

{عن} در {عمّا قليل} به معناى {بَعد} و {ما} نكره موصوفه و كنايه از {زمان} مى باشد. {قليل} نيز صفت {ما} است; يعنى، {بعد زمان قليل}. {عمّا قليل} متعلق به {يصبحنّ} و {إصباح} (مصدر يصبحنّ) به معناى صيرورت و شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 141 - 1

1 - تكذيب رسالت صالح ( ع ) از سوى قوم ثمود

كذّبت ثمود المرسلين

عده اى مفسران برآنند كه {ثمود} نام جد اعلاى قوم صالح مى باشد. بنابراين تسميه آن قوم به ثمود از باب تسميه يك قبيله به نام نياى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 6

6 - ثموديان ، مورد سرزنش صالح ( ع ) به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

استفهام در جمله {ألا تتّقون} مى تواند براى توبيخ و سرزنش

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 2،5

2 - فراخوانى صالح ( ع ) قومش را ، به پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند از ريشه {أمن} و به معناى {مأمون}; (يعنى، فرد مورد اعتماد) باشد. بنابراين آوردن اين قيد دعوتى است از جانب صالح(ع) كه به او اعتماد كنند و به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدى بگيرند.

5 - تصريح صالح ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع ثموديان در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده، با توجه به قيد {لكم} (همراه با لام انتفاع) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 1،2

1 - دعوت مجدد صالح ( ع ) از ثموديان براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

2 - صالح ( ع ) ، خواهان اطاعت ثموديان از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقوا اللّه} بر{إنّى لكم رسول أمين} مى تواند مفيد اين مطلب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 1

1 - تصريح صالح ( ع ) ، به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 4

4 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به خاطر ساختن خانه ها در دل كوه ها و خوش گذرانى در آن

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

برداشت يادشده بدان احتمال است كه اين آيه به قرينه واقع شدن در حيز استفهام (استفهام در{أتتركون فى ما ه_هنا}) جمله استفهامى بوده و به تقدير {أو تنحتون. ..} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 151 - 2

2 - تلاش صالح ( ع ) براى بازداشتن قوم خويش از اطاعت اسراف گران و متجاوزان

و لاتطيعوا أمر المسرفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 1،2،3،5

1 - اتهام جنون و سحرزدگى به صالح ( ع ) از سوى ثموديان

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

{مسحّر} (مفرد {مسحّرين}) به كسى گفته مى شود كه به شدت افسون شده باشد.

2 - موضع گيرى خصمانه ثموديان در برابر نصيحت هاى صالح ( ع )

قالواإنّما أنت من المسحّرين

چنان كه گفته شد، {مسحّر} به كسى گفته مى شود كه به شدت گرفتار سحر و افسون شده است. اين تهمت سخت، بيانگر عمق دشمنى ثموديان با صالح(ع)است.

3 - سرمستى ، رفاه زدگى ، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان ، مانع درك آنان از مفاهيم بلند و آسمانى پيام صالح ( ع )

قالواإنّما أنت من المسحّرين

بيان رفاه مندى، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان، پيش از ذكر موضع گيرى آنان در مقابل صالح(ع)، مى تواند نشان دهنده اين حقيقت باشد كه آنچه سبب شد، ثموديان مفاهيم مهم معرفتى صالح(ع) را،

كلماتى جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آوردند و او را فردى افسون شده بخوانند; اين بود كه آنان گرفتار غرور، سرمستى، اسراف و فسادگرى شده بودند.

5 - برخوردارى صالح ( ع ) از ويژگى هاى بشرى ، دستاويز ثموديان در رد رسالت وى

قالواإنّما أنت من المسحّرين

{مسحّر} مى تواند مشتق از {سحر} باشد. {سحر} نيز مرادف {رئه} (شُش) است. بنابراين واژه {مسحر} به معناى موجود داراى شُش است كه از خصوصيات بشرى مى باشد. گفتنى است برپايه اين معنا، آيه بعد، توضيح و تفسير همين تعبير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 4،5،6،7

4 - برخوردار نبودن صالح ( ع ) از موقعيت برتر اجتماعى و طبقاتى ، مانع از پذيرش رسالت وى از سوى ثموديان

قالوا . .. ما أنت إلاّ بشر مثلنا

تعبير {مثلنا} مى تواند به معناى مثليت در بشر بودن نباشد; بلكه مراد مثل بودن از جهت موقعيت اجتماعى و طبقاتى باشد.

5 - ثموديان ، خواستار نشانه و معجزه اى از صالح ( ع ) براى پى بردن به صدق ادعاى وى

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين

6 - ثموديان ، ايمان به صالح را منوط به ارائه معجزه اى از سوى او مى دانستند .

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين

7 - ثموديان در توانايى صالح ( ع ) براى ارائه معجزه بر اثبات درستى ادعايش ، ترديد داشتند .

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين

برداشت ياد شده از به كار گرفتن {إن} _ كه در موارد ترديد به كار مى رود _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - شعراء - 26 - 155 - 1،4

1 - پاسخ مثبت صالح ( ع ) ، به معجزه خواهى ثموديان

فأت ب_اية . .. قال ه_ذه ناقة ... شرب يوم معلوم

4 - آب آشاميدنى منطقه ثمود ، يك روز به ناقه صالح اختصاص داشت و يك روز به خود ثموديان .

لها شرب و لكم شرب يوم معلوم

{شرب} به يك نوبت از آب گفته مى شود تقدير آيه چنين است: {لها شرب يوم معلوم و لكم شرب يوم معلوم; نوبتى از آب در روزى معين از آن او و نوبتى از آن در روزى معين از آن شما است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 156 - 1،2،3،4

1 - هشدار صالح ( ع ) به ثموديان ، نسبت به رساندن هرگونه گزندى به ناقه

و لاتمسّوها بسوء . .. يوم عظيم

{مس} (مصدر {لاتمسّوا}) با {باء} تعديه به معناى رساندن و وارد كردن است. {سوء} نيز معادلِ آسيب، بدى و گزند است و قرار گرفتن آن در سياق نهى، افاده عموم مى كند; يعنى، مبادا به او گزندى برسانيد.

2 - ناقه صالح ، در معرض كينه و دشمنى ثموديان

و لاتمسّوها بسوء

3 - اختصاص يافتن نوبتى از آب به ناقه ، موجب ناخرسندى ثموديان *

لها شرب و لكم شرب يوم معلوم . و لاتمسّوها بسوء

با توجه به ارتباط آيه بالا با آيه پيش، احتمال مى رود كه تقسيم آب، زمينه بدانديشى و نارضايتى را در ميان ثموديان، نسبت به ناقه پديد آورده باشد و {لاتمسّوها} هشدارى به اين موضع گيرى است.

4 - تهديد ثموديان از سوى صالح ( ع )

، به عذاب و كيفر سخت الهى در صورت رساندن هرگونه گزندى به ناقه

و لاتمسّوها بسوء فيأخذكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 1،2،3،8

1 - اقدام ثموديان به پى كردن ناقه صالح ، على رغم هشدار وى

و لاتمسّوها بسوء . .. فعقروها

{عَقْر} (مصدر {عقروا}) به معناى پى كردن و {اصبحوا} معادل {صاروا} است.

2 - ندامت و پشيمانى ثموديان ، به دنبال پى كردن ناقه صالح و مشاهده نشانه هاى عذاب

فعقروها فأصبحوا ن_دمين

{فاء} در {فأصبحوا} فصيحه و بيانگر حذف جمله اى است كه به خاطر معلوم بودنش حذف شده و تقدير آن چنين است: {فعقروها فرأوا اشراط العذاب فأصبحوا نادمين; ناقه را پى كردند پس نشانه هاى عذاب را ديدند، پس پشيمان شدند}.

3 - هم دلى و هم گامى ثموديان در كشتن ناقه صالح

فعقروها فأصبحوا ن_دمين

با توجه به اين كه ناقه صالح، تنها به وسيله يك تن از ثموديان پى شد، جمع آمدن {عقروا} و نيز {أصبحوا نادمين}، مى رساند كه همه قوم ثمود در كشتن ناقه دست داشتند و يا بدان راضى بودند.

8 - { عن على ( ع ) : . . . إنّما عقر ناقة ثمود رجل واحد فعمّهم اللّه بالعذاب لماعموه بالرضى فقال سبحانه { فعقروها فأصحبوا نادمين } . . . ;

از حضرت على(ع) روايت شده است:. .. پى كننده ناقه قوم ثمود يك نفر بود; در حالى كه خداوند عذاب را بر همه آنان فرستاد; چون آنان به عمل آن يك نفر راضى بودند. خداوند سبحان مى فرمايد: {فعقروها فأصبحوا نادمين}...}.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 1،8

1 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به خاطر بدكردارى آنان

قال يقوم لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

استفهام در {لم تستعجلون. ..} و {لولا تستغفرون} استفهام توبيخى است.

8 - تلاش دلسوزانه صالح ( ع ) براى رفع گرفتارى ها از قوم خويش و جلب رحمت الهى براى آنان

قال يقوم لم تستعجلون . .. لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 1،3،4،10

1 - اتهام شومى و نامباركى به صالح پيامبر ( ع ) و پيروان او ، از سوى كافران ثمود

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك

{تطيّر} (مصدر {اطيّرنا}) مقابل تفأل و به معناى فال بد زدن است; يعنى، چيزى يا كسى را مايه شومى و بدبختى خود انگاشتن. بنابراين {اطيّرنا بك و بمن معك}; يعنى، ما تو و پيروانت را مايه بدبختى خود مى دانيم.

3 - پديد آمدن دو دستگى و خصومت هاى اجتماعى در پى دعوت صالح ( ع ) ، زمينه بد يُمن خوانده شدن وى از سوى كافران

فإذا هم فريقان يختصمون . .. قالوا اطّيّرنا بك

احتمالاً آنچه كافران به عنوان شومى و نامباركى از آن ياد كرده اند، همان دو دستگى و اختلافات اجتماعى باشد كه درپى دعوت صالح(ع) و پيدايش مؤمن و كافر به وجود آمده بود.

4 - مشكلات ثموديان ، بنا به تقدير الهى و در جهت آزمايش آنان بود ، نه معلول وجود صالح ( ع ) و پيروان او .

قال ط_ئركم عند اللّه بل أنتم قوم تفتنون

عبارت {طائركم. ..}; يعنى، آنچه كه

باعث بروز مشكلات و گرفتارى براى شما شده، نزد خدا است. مقصود اين است كه وجود من تأثيرى در پيدايش مشكلات شما ندارد; بلكه مشكلات تان بر اساس برنامه و تقدير الهى است كه در راستاى آزمايش شما تدارك ديده شده است. گفتنى است كه در برداشت ياد شده، {فتنة} در جمله {بل أنتم قوم تفتنون} به معناى آزمايش گرفته شده است.

10 - برخورد هاى خصمانه ثموديان با صالح پيامبر ( ع ) ، ناشى از فريب آنان توسط عوامل خدعه گر

بل أنتم قوم تفتنون

{تفتنون} مى تواند از {فتنة} به معناى خدعه و فريب باشد. بنابراين {تفتنون} معادل {تخدعون} است; يعنى، اين سخنان از خود شما نيست; بلكه عناصرى مرموز و خدعه گر آنها را به شما تلقين كرده و شما را فريب مى دهند. آيه بعد اين احتمال را تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 48 - 3

3 - فسادگران مخالف صالح ، سازمان يافته در نُه گروه

و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 1،2،4،5،6،7،9

1 - توطئه و هم قسمى گروه هاى نُه گانه فسادگر ، براى قتل شبانه صالح ( ع ) و خانواده اش

و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون . .. قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

{تقاسم} (مصدر {تقاسموا}) به مشاركت كردن در قسم و {تبييت} (مصدر {نبيّتنّ}) به سوء قصد شبانه گفته مى شود.

2 - فسادانگيزى گروه هاى نُه گانه مخالف صالح ، على رغم اظهار اعتقادشان به خدا

يفسدون فى الأرض

. .. قالوا تقاسموا باللّه

سوگند خوردن به خدا، حكايت از نوعى باور به خدا دارد.

4 - مبارزه با صالح پيامبر و از ميان بردن وى ، محور اتحاد و همكارى گروه هاى فسادگر على رغم داشتن اختلاف

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

نُه گانه بودن گروه هاى مزبور، خود دليل تمايزات و وجود نقطه هاى افتراق ميان آنان است; با اين حال براى از ميان بردن صالح باهم متّحد شدند.

5 - خانواده صالح ، جملگى مؤمنان به وى و مورد خشم عميق كافران

لنبيّتنّه و أهله

6 - توطئه گران عليه صالح ، نگران عكس العمل و مقاومت ياران وى در قبال هجوم علنى آنان

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله

طرح هجوم شبانه و انديشه كردن در چگونگى پاسخ به ولىّ دم، نشانگر نگرانى آنان است.

7 - چاره انديشى توطئه گران عليه صالح ، براى انكار جنايت خويش و گريز از قصاص يا پرداخت خونبها

ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله و إنّا لص_دقون

طرح اظهار بى خبرى از قتل صالح(ع) و خانواده وى، نشان مى دهد كه گروه هاى مزبور مى انديشيده اند تا راهى پيدا كنند و در نتيجه آن از خونخواهى ولىّ دم يا پرداخت خونبها شانه خالى كنند.

9 - دروغ و تزوير ، وسيله اى در دست مخالفان صالح براى پيشبرد اهداف خويش

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 1

1 - مكر و حيله مخالفان صالح پيامبر عليه وى و خانواده اش

قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و

أهله . .. و مكروا مكرًا

متعلق {مكروا} حذف شده و تقدير آن با توجه به آيه قبل چنين است: {و مكروا به و بأهله مكراً; آنان عليه او و خانواده اش خدعه كردند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 4

4 - كيفر الهى براى توطئه گران عليه صالح ، دامنگير تمامى كافران ثمود

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 1،2

1 - نجات يافتن مؤمنان پيرو صالح ، از عذاب نازل شده بر ثموديان به اراده الهى

و أنجينا الذين ءامنوا

2 - پايبندى مستمر مؤمنان ثمود به تقوا و پرهيز از گناه ، عامل نجات آنان از عذاب الهى

و أنجينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جمله {كانوا يتّقون} ماضى استمرارى است; يعنى، راز نجات مؤمنان در تقواى مستمر آنان نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 4

4 - تأكيد قوم ثمود بر دروغ گويى ، قدرت طلبى و خودخواهى صالح ( ع ) ، در ادعاى پيامبرى

بل هو كذّاب أشر

{أشر} به معناى متكبر و خودخواه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 2

2 - قوم ثمود ، تقاضامند معجزه اى ( ناقه ) از صالح پيامبر ( ع )

إنّا مرسلوا الناقة

جمله {إنّا مرسلوا الناقة} در مقام وعده و اخبار از آينده است. {الف و لام} در {الناقة} براى عهد بوده و اشاره به همان معجزه مورد درخواست قوم ثمود دارد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 28 - 1

1 - تقسيم آب در سرزمين قوم ثمود ، ميان ايشان و ناقه صالح ، به فرمان خداوند

و نبّئهم أنّ الماء قسمة بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 5

5 - بهره مند ساختن ناقه صالح از آب آشاميدنى ، داراى برنامه اى خاص بود .

و سقي_ها

{سَقْى} و {سُقْيا}، به معناى در اختيار نهادن نوشيدنى است (مفردات) و {سُقْيا} اسم مصدر براى {سَقْى} مى باشد (العين). اضافه اين كلمه به ضمير {ناقة} و نيز برحذر داشتن قوم ثمود از بى توجّهى به آن، نشانه آن است كه مردم درباره آب آشاميدنى ناقه، وظيفه خاصى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 17

17 - { عن ابن نُباتة قال : سمعت أميرالمؤمنين ( ع ) على منبر الكوفة يقول : . . .أيّها الناس إنّما عَقَر ناقةَ صالح واحد فأصابهم اللّه بعذابه بالرضا و آية ذلك قوله عزّوجلّ { . . .فعقروها فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم فسوّيها . . . } ;

اَصْبَغ بن نُباتَة گويد: شنيدم از اميرالمؤمنين(ع) كه بر منبر كوفه مى فرمود: {. ..اى مردم! همانا ناقه صالح را يك نفر [از قوم ثمود ]پى كرد; ولى خداوند همه آن قوم را به عذاب خود دچار كرد; چون به كار آن شخص راضى بودند و دليل اين مطلب سخن خداوند _ عزّوجلّ _ است {...فعقروها فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم فسوّاها...}».

قوم ثمود و تكذيب صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 1

1_ قوم ثمود ، بدون بهره گرفتن از مهلت سه روزه ، از كشتن ناقه اظهار ندامت نكردند و بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) اصرار ورزيدند .

فلما جاء أمرنا

قوم ثمود و شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 21

21 _ صالح ( ع ) برحذردارنده قوم ثمود از زيان رساندن به ناقه

و لاتمسوها بسوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 1،2

1_ كافران قوم ثمود ، با ناديده گرفتن هشدار هاى صالح ( ع ) ، ناقه او را پى كردند و آن را هلاك ساختند .

فعقروها

{عقر} (مصدر عقروا) در اصل به معناى پى كردن شتر و قطع پاهاى آن با شمشير است; به نحر كردن و كشتن شتر نيز {عقر} گفته مى شود.

2_ قوم ثمود ، با پى كردن ناقه صالح و از ميان بردن آيت رسالت او ، عذاب الهى را براى خويش قطعى ساختند .

فعقروها فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 1

1_ قوم ثمود ، بدون بهره گرفتن از مهلت سه روزه ، از كشتن ناقه اظهار ندامت نكردند و بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) اصرار ورزيدند .

فلما جاء أمرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 6،7،8

6 - صالح پيامبر ( ع ) ، موظف به صبر

و انتظار براى مشاهده عكس العمل قومش در برابر معجزه ( ناقه )

إنّا مرسلوا الناقة . .. فارتقبهم و اصطبر

7 - تذكر خداوند به صالح ( ع ) ، براى آماده بودن در قبال عكس العمل ناشايست قوم ثمود پس از مشاهده معجزه

فارتقبهم و اصطبر

امر {فارتقبهم و اصطبر} در حقيقت تذكر به صالح(ع) است كه انتظار نداشته باشد قوم حق ستيز ثمود با ديدن معجزه او، دست از عناد و لجاج بردارند; بلكه [شايسته است] وى به نظارت بنشيند و آماده عكس العمل هاى نارواى آنان باشد و خويشتن دارى كند.

8 - اخبار الهى از برخورد هاى توطئه آميز و مخفيانه قوم ثمود ، در برابر معجزه الهى *

فارتقبهم

با توجه به اين كه در واژه {فارتقب} ريزنگرى و نظارت دقيق نهفته است، احتمال مى رود اين فرمان، در مقام بيان حركت هاى مرموز قوم ثمود در برابر معجزه اى باشد كه براى آنان عطا خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 2

2 - نارضايتى قوم ثمود ، از وجود ناقه و سهميه بندى آب

أنّ الماء قسمة بينهم . .. فنادوا صاحبهم

{فاء} در {فنادوا} تصميم قتل ناقه را متفرع بر {أنّ الماء قسمة} كرده است; يعنى، چون چنين قانونى وضع شد، آنان بر آشفتند و كمر به قتل ناقه بستند.

قوم ثمود و صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 5

5 _ قوم ثمود ، ناباور به رسالت حضرت صالح ( ع )

إن كنت من المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- هود - 11 - 62 - 1،2،3،7،8،9،15

1_ صالح ( ع ) ، حتى پيش از نبوتش ، انسانى فرزانه و داراى استعدادى ويژه در ميان قوم ثمود

قالوا ي_ص_لح قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است: الف) جمله {قوم ثمود به تو اميدها داشتند} _ كه مضمون جمله {قدكنت . ..} است _ حكايت از نبوغ صالح(ع) و استعدادهاى خاص و سابقه نيك او دارد. ب) مشاراليه {ه_ذا} ادعاى نبوت صالح(ع)و اعلام توحيد ولزوم يكتاپرستى از سوى اوست.

2_ قوم ثمود ، معترف به ويژگى هاى مثبت و استعدادى خاص در صالح ( ع )

قالوا ي_ص_لح قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا

3_ قوم ثمود ، صالح ( ع ) را به خاطر ويژگى ها و استعدادهايش ، مايه ترقى و تعالى آن قوم مى دانستند .

قد كنت فينا مرجوًّا

7_ حضرت صالح ( ع ) ، مورد اعتراض و سرزنش قوم ثمود به خاطر فراخوانى آنان به يكتاپرستى و نفى خدايان دروغين

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در {أتنه_نا أن نعبد . ..} استفهام توبيخى است.

8_ قوم ثمود ، اميد هاى خويش درباره صالح ( ع ) را به خاطر مبارزه او عليه شرك ، بر باد رفته مى ديدند .

قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

قيد {قبل ه_ذا} دلالت بر قطع اميد قوم ثمود از صالح(ع) دارد و جمله {أتنه_نا} بيانگر دليل و علت آن است.

9_ پايبندى به آداب و رسوم پدران و نياكان ، از انگيزه هاى مخالفت قوم ثمود با صالح ( ع ) و تعاليم او

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

مراد از {ما}

بتها و معبودهاى پندارى مشركان است. توصيف آنها با جمله {يعبد ءاباؤُنا} اشاره به علت حكم قبل (نعبد) دارد; يعنى ، ما بتها را مى پرستيم ، چون پدرانمان آنها را مى پرستند.

15_ دعوت به توحيد و بيان ضرورت يكتاپرستى از سوى حضرت صالح ( ع ) ، مايه ترديد قوم ثمود در خردمندى و هوشيارى او

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

{مريب} (ترديدافكن) صفت براى {شك} است و متعلق آن _ به قرينه جمله {قد كنت فينا مرجوّاً} _ خردمندى و هوشيارى صالح(ع) مى باشد. بنابراين جمله {إنّنا لفى ...}; يعنى، ما در درستى تعاليم تو شك داريم، آن چنان شكى كه باعث شده درباره خردمندى و هوشيارى ات نيز ترديدكنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 14

14_ كفرپيشگان قوم ثمود از صالح ( ع ) مى خواستند كه از ادعاى خويش دست بردارد و از فراخوانى مردم به توحيد منصرف شود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته فما تزيدوننى غير تخسير

{فاء} در {فما تزيدوننى . ..} فاى فصيحه است و حاكى از جمله اى مقدر مى باشد و _ به قرينه {أتنه_نا ...} در آيه قبل _ مفاد آيه چنين است: بنابراين اگر به خواسته شما (ترك ابلاغ توحيد) گردن نهم، شما جز خسارت زدن چيزى بر من نخواهيد افزود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 1

1 - ثموديان ، منكر هرگونه امتياز و شايستگى صالح ( ع ) ، براى رسالت الهى

قالوا . .. ما أنت إلاّ بشر مثلنا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 2

2 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، پيوسته با دعوت پيامبران خود به مخالفت برمى خاستند .

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 3

3 - قوم ثمود ، هرگونه امتياز صالح ( ع ) ، بر ايشان را منكر بودند .

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه

برداشت بالا در صورتى است كه تعبير {منّا} نه براى بيان هم خونى و نژادى; بلكه در مقام تأكيد بشر بودن و معمولى بودن و امتياز نداشتن باشد، مضافاً بر اين كه قيد {واحداً} نيز مى تواند تأكيد دوباره اى بر عدم امتياز باشد.

قوم ثمود و نبوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 11

11 _ تلاش تبليغاتى كفرپيشگان قوم ثمود براى ايجاد شك در رسالت صالح ، تلاشى بى ثمر بود .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

كفر به نبوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 5

5 _ قوم ثمود ، ناباور به رسالت حضرت صالح ( ع )

إن كنت من المرسلين

كفر به نوبت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 76 - 2

2 _ مستكبران قوم ثمود ، در پاسخ مستضعفان ، مخالف صريح خويش را با رسالت صالح و كفرشان را به پيام هاى او ابراز داشتند

.

قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

كيفر اذيت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 156 - 4

4 - تهديد ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به عذاب و كيفر سخت الهى در صورت رساندن هرگونه گزندى به ناقه

و لاتمسّوها بسوء فيأخذكم عذاب يوم عظيم

كيفر اضرار به شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 22

22 _ صالح ( ع ) قوم خويش را به گرفتار آمدن به عذابى دردناك ، در صورت زيان رساندن به ناقه و يا بازدارى آن از چريدن ، هشدار داد .

فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب أليم

كيفر توطئه عليه صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 4

4 - كيفر الهى براى توطئه گران عليه صالح ، دامنگير تمامى كافران ثمود

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين

كيفر عقر شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 17

17 - { عن ابن نُباتة قال : سمعت أميرالمؤمنين ( ع ) على منبر الكوفة يقول : . . .أيّها الناس إنّما عَقَر ناقةَ صالح واحد فأصابهم اللّه بعذابه بالرضا و آية ذلك قوله عزّوجلّ { . . .فعقروها فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم فسوّيها . . . } ;

اَصْبَغ بن نُباتَة گويد: شنيدم از اميرالمؤمنين(ع) كه بر منبر كوفه مى فرمود: {. ..اى مردم! همانا ناقه صالح را يك نفر [از قوم ثمود ]پى كرد;

ولى خداوند همه آن قوم را به عذاب خود دچار كرد; چون به كار آن شخص راضى بودند و دليل اين مطلب سخن خداوند _ عزّوجلّ _ است {...فعقروها فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم فسوّاها...}».

كيفر قتل شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 1

1 - نزول عذاب فراگير الهى بر ثموديان ، در پى كشتن ناقه صالح

فعقروها . .. فأخذهم العذاب

كيفر هلاكت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 8

8 - خداوند ، بر قوم ثمود به جهت كشتن ناقه ، عذابى فراگير نازل كرده ، اعضاى بدن آنان را از هم متلاشى ساخت .

فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم

اطلاق {دمدمة} _ كه بر پوشاندن و فراگيرى دلالت دارد _ بر هلاكت ثموديان، به جهت آن بود كه خداوند، آنان را با عذاب و هلاكت پوشاند (مقاييس). جمله {دمدمت الشىء} _ كه گاهى با حرف {على} و گاهى بدون آن استعمال مى شود (قاموس) _ زمانى كار برد دارد كه چيزى را به زمين كوبيده و آن را شكسته و قطعه هاى آن را پراكنده سازند. (صحاح اللغة)

گناه عقر شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 9

9 - كشتن ناقه صالح ، گناهى بزرگ و دامنگير تمام ثموديان

فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم

بزرگى گناه قوم ثمود، از كيفر سنگين آنان به دست مى آيد.

مبارزه با صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 5

5

_ مبارزه اشراف كفرپيشه ثمود با صالح ( ع ) ، على رغم مشاهده معجزه و دليل روشن بر رسالت آن حضرت

قال الملأ الذين استكبروا من قومه . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 4

4 - مبارزه با صالح پيامبر و از ميان بردن وى ، محور اتحاد و همكارى گروه هاى فسادگر على رغم داشتن اختلاف

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

نُه گانه بودن گروه هاى مزبور، خود دليل تمايزات و وجود نقطه هاى افتراق ميان آنان است; با اين حال براى از ميان بردن صالح باهم متّحد شدند.

مبارزه با مكر مخالفان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 2

2 - مقابله خداوند با حيله و نيرنگ مخالفان صالح

و مكرنا مكرًا

محافظت از شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 7

7 - لزوم حفاظت از ناقه صالح و رعايت برنامه شرب آن ، دستورى از جانب خداوند بود .

فقال لهم رسول اللّه ناقة اللّه و سقي_ها

وصف {رسول اللّه}، نشانگر الهى بودن دستور است.

محدوده رسالت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 2

2 _ رسالت صالح ( ع ) در محدوده قوم ثمود

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 2

2_ رسالت صالح ( ع )

، محدود به قوم ثمود بود .

و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

مخاطبان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 10

10_ جوانان و ميانسالان قوم ثمود ، مخاطبان اصلى حضرت صالح ( ع ) در دعوت به توحيد ويكتاپرستى

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

فعل مضارع {يعبد} گوياى اين است كه مخاطبان صالح ، كسانى اند كه پدرانشان زنده بودند و به پرستش خدايان مشغول بودند.

مخالفان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 3

3 - مخالفت همگانى قوم نوح ، عاد و ثمود با پيامبرانشان ( نوح ، هود و صالح )

و ان يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

مخالفت با صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 76 - 2

2 _ مستكبران قوم ثمود ، در پاسخ مستضعفان ، مخالف صريح خويش را با رسالت صالح و كفرشان را به پيام هاى او ابراز داشتند .

قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

مردمدارى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 4

4 _ صالح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز و با محبت نسبت به مردم خويش ( قوم ثمود )

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

تصريح به اينكه صالح برادر قوم ثمود بوده است، مى تواند اشاره به اين باشد كه وى براى آنان، حتى پيش از نبوتش، انسانى دلسوز بوده و نسبت به آنان محبت داشته است.

مزد رسالت صالح(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 1

1 - تصريح صالح ( ع ) ، به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

مسؤوليت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 10

10 _ مبارزه با شرك ، از وظايف اصلى صالح ( ع )

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 6

6 - صالح پيامبر ( ع ) ، موظف به صبر و انتظار براى مشاهده عكس العمل قومش در برابر معجزه ( ناقه )

إنّا مرسلوا الناقة . .. فارتقبهم و اصطبر

معجزه صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 13،15،16،18

13 _ صالح پيامبر ، دعوت كننده قوم ثمود به توحيد با تكيه بر دليل و معجزه اى آشكار از جانب خداوند

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره قد جاءتكم بينة من ربكم

15 _ خداوند بدون جريان اسباب و علل عادى ، شترى آفريد تا معجزه اى باشد بر اثبات رسالت صالح ( ع )

هذه ناقة اللّه لكم ءاية

چون ناقه نشانه اى بر رسالت صالح(ع) بود، معلوم مى شود به گونه اى خارق العاده به وجود آمده بود.

16 _ ناقه صالح ، شاهد و دليلى آشكار بر حقانيت رسالت آن حضرت

قد جاءتكم بينة من ربكم

18 _ قوم ثمود در انتظار دليل و معجزه اى از جانب خداوند براى

اثبات رسالت صالح ( ع )

قد جاءتكم بينة من ربكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {قد} در {قد جاءتكم} براى توقع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 5

5 _ مبارزه اشراف كفرپيشه ثمود با صالح ( ع ) ، على رغم مشاهده معجزه و دليل روشن بر رسالت آن حضرت

قال الملأ الذين استكبروا من قومه . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 1

1_ صالح ( ع ) ، برخوردار از معجزه و دليلى روشن بر پيامبرى خويش

قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 1،10

1_ پيدايش شترى به اراده خداوند و بدون جريان اسباب و علل عادى ، معجزه صالح ( ع ) براى اثبات رسالت خويش

و ي_قوم ه_ذه ناقة الله لكم ءاية

10_ { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إن رسول الله ( ص ) سأل جبرئيل ( ع ) : . . . فقال : يا محمد ( ص ) ان صالحاً بعث إلى قومه . . . قالوا : يا صالح ادع لنا ربك يخرج لنا من ه_ذا الجبل الساعة ناقة حمراء شقراء وبراء عشراء بين جنبيها ميل . . . فسأل الله تعالى صالح ذلك فانصدع الجبل صدعاً . . . ثم اضطرب ذلك الجبل . . . ثم لم يفجأهم إلاّ رأسها . . . ثم خرج سائر جسد ها ثم استوت قائمة على

الأرض . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه رسول خدا از جبرئيل [درباره قوم صالح] سؤال فرمود ، . .. جبرئيل گفت: اى محمد! صالح به سوى قومش مبعوث شد ... به او گفتند: اى صالح! براى ما از پروردگارت بخواه كه همين لحظه از اين كوه شترى بيرون آورد قرمز پررنگ و پركرك كه ده ماه از حملش گذشته و بين دو پهلويش يك ميل فاصله باشد ... آن گاه صالح اين را از خدا خواست و كوه شكاف بزرگى برداشت ... سپس به لرزه درآمد ... ناگهان سر شتر از كوه بيرون آمد ... سپس باقى جسدش خارج شد و روى زمين ايستاد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 7

7 - ثموديان در توانايى صالح ( ع ) براى ارائه معجزه بر اثبات درستى ادعايش ، ترديد داشتند .

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين

برداشت ياد شده از به كار گرفتن {إن} _ كه در موارد ترديد به كار مى رود _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 155 - 1،3

1 - پاسخ مثبت صالح ( ع ) ، به معجزه خواهى ثموديان

فأت ب_اية . .. قال ه_ذه ناقة ... شرب يوم معلوم

3 - ناقه ( شتر ماده ) ، معجزه صالح پيامبر

قال ه_ذه ناقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 6

6 - صالح پيامبر ( ع ) ، موظف به صبر و انتظار براى مشاهده عكس العمل قومش

در برابر معجزه ( ناقه )

إنّا مرسلوا الناقة . .. فارتقبهم و اصطبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 2

2 - ناقه صالح ، معجزه الهى و نشانه رسالت آن حضرت بود .

فقال لهم رسول اللّه ناقة اللّه

اضافه {ناقة} به {اللّه} _ پس از بيان رسالت صالح(ع) _ بيانگر معجزه بودن آن براى اثبات رسالت او است.

مقامات صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 1

1_ صالح ( ع ) ، از پيامبران و رسولان الهى بود .

و لقد أرسلنا . .. و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

{إلى ثمود} عطف بر {إلى قومه} و {أخاهم} عطف بر {نوحاً} در آيه بيست و پنجم است; يعنى: لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم صالحاً.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 6

6_ خداوند ، صالح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

و ءات_نى منه رحمة

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام نبوت و پيامبرى است.

مكذبان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 80 - 3

3- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) رسالت حضرت صالح ( ع ) را مورد تكذيب قرار دادند .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين

برداشت فوق بنابراين احتمال است كه مراد از {المرسلين} حضرت صالح(ع) باشد كه پيامبر قوم ثمود بود و جمع آورده شدن {المرسلين} مى تواند به اين دليل باشد كه آن قوم با تكذيب صالح(ع)

در حقيقت همه انبياى الهى را مورد تكذيب قرار مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 141 - 1

1 - تكذيب رسالت صالح ( ع ) از سوى قوم ثمود

كذّبت ثمود المرسلين

عده اى مفسران برآنند كه {ثمود} نام جد اعلاى قوم صالح مى باشد. بنابراين تسميه آن قوم به ثمود از باب تسميه يك قبيله به نام نياى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 1،3

1 - ثموديان ، منكر هرگونه امتياز و شايستگى صالح ( ع ) ، براى رسالت الهى

قالوا . .. ما أنت إلاّ بشر مثلنا

3 - ويژگى هاى بشرى صالح ( ع ) ، مانع از رسالت وى در ديدگاه ثموديان

قالوا . .. ما أنت إلاّ بشر مثلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 4

4 - دو قوم عاد و ثمود ، پيامبرانى داشتند و آنان را تكذيب كردند .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا . .. فكذّبوه فأخذتهم الرجفة...و عادًا و ثمودًا و قد تبيّ

به قرينه سياق، احتمال دارد كه جمله، حذف به ايجاز داشته باشد; يعنى، چنين باشد: {و لقد أرسلنا إلى عاد و ثمود رسلهم فكذّبوهم فأخذتهم الرجفة}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 4

4 - { عن أبى بصير عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قلت له : { كذّبت ثمود بالنّذر . . . } قال ه_ذا كان بما كذّبوا صالحاً . . . ;

ابى

بصير از امام صادق(ع) درباره آيه {كذّبت ثمود بالنّذر. ..} سؤال نمود... امام فرمود: اين زمانى بود كه صالح(ع) را تكذيب كردند...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 1

1 - قوم صالح ، رسالت او را تكذيب كرده ، فرمان رعايت ناقه و شرب آن را دروغ انگاشتند .

فكذّبوه

مكر عليه خانواده صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 1

1 - مكر و حيله مخالفان صالح پيامبر عليه وى و خانواده اش

قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله . .. و مكروا مكرًا

متعلق {مكروا} حذف شده و تقدير آن با توجه به آيه قبل چنين است: {و مكروا به و بأهله مكراً; آنان عليه او و خانواده اش خدعه كردند}.

مكر عليه صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 1

1 - مكر و حيله مخالفان صالح پيامبر عليه وى و خانواده اش

قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله . .. و مكروا مكرًا

متعلق {مكروا} حذف شده و تقدير آن با توجه به آيه قبل چنين است: {و مكروا به و بأهله مكراً; آنان عليه او و خانواده اش خدعه كردند}.

مكر عليه مخالفان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 2

2 - مقابله خداوند با حيله و نيرنگ مخالفان صالح

و مكرنا مكرًا

مكر مخالفان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 10

10 - تلاش در جهت كشتن

انبيا و محو پيام آنان ، بارزترين نمود فسادگرى در زمين

يفسدون فى الأرض . .. قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه

از اين كه خداوند از ميان همه فسادگرى هاى گروه هاى مورد بحث، تصميم ايشان به قتل پيامبر را مطرح ساخته است، معلوم مى شود كه اين تصميم، خطرناك ترين و خائنانه ترين برنامه اى است كه مى تواند از سوى مفسدان عملى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 1

1 - مكر و حيله مخالفان صالح پيامبر عليه وى و خانواده اش

قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله . .. و مكروا مكرًا

متعلق {مكروا} حذف شده و تقدير آن با توجه به آيه قبل چنين است: {و مكروا به و بأهله مكراً; آنان عليه او و خانواده اش خدعه كردند}.

ممانعت از ايمان به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 3

3 - اشراف جامعه پس از نوح ، مردم را از گرويدن به فرستاده الهى برحذر مى داشتند .

و ما نحن له بمؤمنين

اعلام اشراف مبنى بر اين كه به اين مرد (فرستاده الهى) ايمان ندارند، مى تواند دستورى ضمنى به مردم باشد كه بايد از آنان پيروى كنند و به فرستاده الهى گرايش نداشته باشند.

منشأ دشمنى با صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 10

10 - برخورد هاى خصمانه ثموديان با صالح پيامبر ( ع ) ، ناشى از فريب آنان توسط عوامل خدعه گر

بل أنتم قوم تفتنون

{تفتنون} مى تواند از {فتنة} به معناى خدعه

و فريب باشد. بنابراين {تفتنون} معادل {تخدعون} است; يعنى، اين سخنان از خود شما نيست; بلكه عناصرى مرموز و خدعه گر آنها را به شما تلقين كرده و شما را فريب مى دهند. آيه بعد اين احتمال را تقويت مى كند.

منشأ نجات پيروان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 1

1 - نجات يافتن مؤمنان پيرو صالح ، از عذاب نازل شده بر ثموديان به اراده الهى

و أنجينا الذين ءامنوا

منشأ هلاكت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 5

5 - باور نداشتن رسالت صالح ( ع ) و بى اعتمادى به هشدار هاى او در مورد ناقه و آب شرب آن ، مايه اقدام بى پرواى قوم ثمود به از ميان بردن ناقه شد .

فكذّبوه فعقروها

مواعظ صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 2

2 - موضع گيرى خصمانه ثموديان در برابر نصيحت هاى صالح ( ع )

قالواإنّما أنت من المسحّرين

چنان كه گفته شد، {مسحّر} به كسى گفته مى شود كه به شدت گرفتار سحر و افسون شده است. اين تهمت سخت، بيانگر عمق دشمنى ثموديان با صالح(ع)است.

موانع درك تعاليم صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 3

3 - سرمستى ، رفاه زدگى ، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان ، مانع درك آنان از مفاهيم بلند و آسمانى پيام صالح ( ع )

قالواإنّما أنت من المسحّرين

بيان رفاه مندى، اسراف گرى و

فسادانگيزى ثموديان، پيش از ذكر موضع گيرى آنان در مقابل صالح(ع)، مى تواند نشان دهنده اين حقيقت باشد كه آنچه سبب شد، ثموديان مفاهيم مهم معرفتى صالح(ع) را، كلماتى جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آوردند و او را فردى افسون شده بخوانند; اين بود كه آنان گرفتار غرور، سرمستى، اسراف و فسادگرى شده بودند.

موقعيت اجتماعى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 4

4 - برخوردار نبودن صالح ( ع ) از موقعيت برتر اجتماعى و طبقاتى ، مانع از پذيرش رسالت وى از سوى ثموديان

قالوا . .. ما أنت إلاّ بشر مثلنا

تعبير {مثلنا} مى تواند به معناى مثليت در بشر بودن نباشد; بلكه مراد مثل بودن از جهت موقعيت اجتماعى و طبقاتى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 5

5 - صالح پيامبر ( ع ) ، فاقد پايگاه اجتماعى از نظر قوم ثمود

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {واحداً}، نظر به عدم برخوردارى صالح(ع) از عِدّه و عُدّه و قدرت اجتماعى، داشته باشد.

مؤمنان به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 8

8 _ مستضعفان مؤمن قوم ثمود با پاسخى قاطع به كفرپيشگان ، ايمان و باور خويش را به صالح و تمامى رسالت هاى وى اعلان كردند .

أتعلمون . .. قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 76 - 1

1 _ مجادله

كفرپيشگان مستكبر قوم ثمود با مستضعفان مؤمن به صالح

استضعفوا لمن . .. مؤمنون. قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 5

5_ گروهى از قوم ثمود ، توحيد را پذيرفتند و به رسالت صالح ( ع ) ايمان آوردند .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 5

5 - خانواده صالح ، جملگى مؤمنان به وى و مورد خشم عميق كافران

لنبيّتنّه و أهله

مهربانى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 4

4_ صالح ( ع ) ، دلسوز براى قوم خويش و با محبت نسبت به آنان ، حتى پيش از بعثتش به پيامبرى

و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

مراد از اخوّت صالح(ع) براى قوم ثمود ، مى تواند مهربانى و دلسوزى او نسبت به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 5

5_ برخورد حضرت صالح ( ع ) با مشركان و كافران ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .

ي_قوم أرءيتم

تعبير {يا قوم} (اى مردم من) حكايت از شفقت و ترحم صالح(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 3

3_ صالح ( ع ) با برخوردى عاطفى ، قوم خويش را با خصوصيات معجزه خويش آشنا ساخت .

و ي_قوم ه_ذه ناقة الله

تعبير {يا قوم} (اى مردم من) حكايت از مهربانى و عطوفت دارد.

مهمترين تعاليم

صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 35 - 3

3 - وعده معاد و حيات دوباره انسان ها در قيامت ، يكى ديگر از مهم ترين پيام هاى پيامبر جامعه پس از نوح

أيعدكم . .. و كنتم ترابًا و عظ_مًا انّكم مخرجون

مهمترين دعوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 4

4 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، اولين و مهم ترين پيام نخستين پيامبر پس از نوح ( هود يا صالح )

أن اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

{أن} براى تفسير پيامى است كه پيامبر (پيامبرى كه براى جامعه پس از طوفان نوح برانگيخته شده بود)، مأمور ابلاغ آن به مردم بود.

مهمترين رسالت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى صالح پيامبر

إذ قال لهم أخوهم ص_لح . .. ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 5

5 - دعوت به پرستش خداى يگانه ، مهم ترين و نخستين پيام صالح براى ثموديان

و لقد أرسلنا إلى ثمود . .. أن اعبدوا اللّه

اهميت پيام و نخستين بودن آن از اين جهت استفاده مى شود كه آيه شريفه دعوت به خداپرستى را در رأس همه پيام ها و قبل از هر پيام ديگر آورده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 3

3 - انجام نيكى

ها و پرهيز از بدى ها ، يكى ديگر از محور هاى تبليغى صالح پيامبر ( ع )

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

نبوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 1

1 _ صالح ( ع ) ، از انبيا و فرستادگان الهى

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

{إلى ثمود} عطف بر {إلى قومه} و {أخاهم} عطف بر {نوحاً} در آيه 59 است، يعنى: أرسلنا إلى ثمود أخاهم صالحاً.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 1،6،8

1 _ صالح ( ع ) ، از پيامبران الهى

أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

6 _ اشراف كفرپيشه قوم ثمود براى ايجاد ترديد در مؤمنان ، از باور و اطمينان آنان به رسالت صالح پرسش كردند .

قال الملأ . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

8 _ مستضعفان مؤمن قوم ثمود با پاسخى قاطع به كفرپيشگان ، ايمان و باور خويش را به صالح و تمامى رسالت هاى وى اعلان كردند .

أتعلمون . .. قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 1

1 _ خداوند ، موسى ( ع ) را پس از نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب به پيامبرى مبعوث كرد .

ثم بعثنا من بعدهم موسى

مراد از ضمير در {من بعدهم} پيامبرانى است كه داستانشان در آيات پيشين مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 1

1_ صالح ( ع ) ، از

پيامبران و رسولان الهى بود .

و لقد أرسلنا . .. و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

{إلى ثمود} عطف بر {إلى قومه} و {أخاهم} عطف بر {نوحاً} در آيه بيست و پنجم است; يعنى: لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم صالحاً.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 6

6_ خداوند ، صالح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

و ءات_نى منه رحمة

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام نبوت و پيامبرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 4

4 - نوح ، هود و صالح ( ع ) ، از پيامبران الهى

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 1

1 - صالح ( ع ) ، رسول و فرستاده خدا به سوى قوم ثمود

و لقد أرسلنا إلى ثمود . .. ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 3

3 - قوم ثمود ، براساس ملاك هاى مادى خود ، معتقد به وجود افرادى شايسته تر از صالح ( ع ) براى پيامبرى

أءلقى الذكر عليه من بيننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 1

1 - حضرت صالح ( ع ) ، رسول خدا و پيامبر قوم ثمود بود .

فقال لهم رسول اللّه

ذكر وصف {رسالت} به جاى نام صالح(ع) تأكيد بر الهى بودن گفته هاى

آن حضرت است.

نبوغ صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 1

1_ صالح ( ع ) ، حتى پيش از نبوتش ، انسانى فرزانه و داراى استعدادى ويژه در ميان قوم ثمود

قالوا ي_ص_لح قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است: الف) جمله {قوم ثمود به تو اميدها داشتند} _ كه مضمون جمله {قدكنت . ..} است _ حكايت از نبوغ صالح(ع) و استعدادهاى خاص و سابقه نيك او دارد. ب) مشاراليه {ه_ذا} ادعاى نبوت صالح(ع)و اعلام توحيد ولزوم يكتاپرستى از سوى اوست.

نجات پيروان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 6،7

6_ خداوند ، صالح ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر قوم ثمود رهانيد و آنان را از ننگ آن عقوبت دور ساخت .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه . .. و من خزى يومئذ

7_ نجات صالح ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه برحمة منا

نجات صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 6،7

6_ خداوند ، صالح ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر قوم ثمود رهانيد و آنان را از ننگ آن عقوبت دور ساخت .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه . .. و من خزى يومئذ

7_ نجات صالح ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند

بر آنان بود .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه برحمة منا

نژاد صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 1

1 - صالح ( ع ) ، پيامبرى از نژاد ثموديان و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم ص_لح

قيد {أخوهم} مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى صالح(ع) با قومش و نيز تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آن قوم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 4

4 - صالح پيامبر ( ع ) ، برخاسته از ميان قوم ثمود و داراى پيوند نژادى با آنان

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا

احتمال دارد تعبير {منّا}، نظر به هم خونى و پيوند قومى و نژادى داشته باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

نقش شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 12،16

12- { ناقة } معجزه اى روشنگر و اثبات كننده حق براى قوم ثمود بود .

و ءاتينا ثمود الناقة مبصرة

{مبصرة} به صيغه اسم فاعل و متعدى است و معناى آن چنين است: ناقه ثمود براى ايجاد بينش و بصيرت در مردم بود.

16- ناقه قوم ثمود ، از جمله آيات الهى براى اخطار به آنان به خاطر حق ناپذيريشان

و ءاتينا ثمود الناقة . .. و ما نرسل بالأي_ت إلاّ تخويفًا

نقش صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 4

4 - مشكلات ثموديان ، بنا به تقدير الهى و در جهت آزمايش آنان

بود ، نه معلول وجود صالح ( ع ) و پيروان او .

قال ط_ئركم عند اللّه بل أنتم قوم تفتنون

عبارت {طائركم. ..}; يعنى، آنچه كه باعث بروز مشكلات و گرفتارى براى شما شده، نزد خدا است. مقصود اين است كه وجود من تأثيرى در پيدايش مشكلات شما ندارد; بلكه مشكلات تان بر اساس برنامه و تقدير الهى است كه در راستاى آزمايش شما تدارك ديده شده است. گفتنى است كه در برداشت ياد شده، {فتنة} در جمله {بل أنتم قوم تفتنون} به معناى آزمايش گرفته شده است.

نقش معجزه صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 3

3 - اعطاى معجزه به صالح پيامبر ( ع ) ، زمينه ساز نزول عذاب بر قوم حق ستيز ثمود

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر . إنّا مرسلوا الناقة فتنة لهم

با توجه به ارتباط {إنّا مرسلوا الناقة} با آيه قبل، استفاده مى شود كه ظهور حقانيت صالح و كذب و غرور قوم ثمود، امرى محقق شدنى است; اما پس از اتمام آخرين حجت ها و اعطاى معجزه به ايشان.

نگرانى از استقامت پيروان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 6

6 - توطئه گران عليه صالح ، نگران عكس العمل و مقاومت ياران وى در قبال هجوم علنى آنان

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله

طرح هجوم شبانه و انديشه كردن در چگونگى پاسخ به ولىّ دم، نشانگر نگرانى آنان است.

نواهى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73

- 21

21 _ صالح ( ع ) برحذردارنده قوم ثمود از زيان رساندن به ناقه

و لاتمسوها بسوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 16

16 _ صالح ( ع ) مردم خويش را از فسادگرى در زمين بر حذر داشت .

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

{لا تعثوا} از {عثى يعثى عثوا} است، يعنى فساد نكنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 5

5_ صالح ( ع ) ، برحذر دارنده قوم ثمود از ايجاد هرگونه مزاحمت و آزاررسانى به ناقه

و لاتمسوها بسوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 6

6 - حضرت صالح ( ع ) ، قوم ثمود را از بى توجّهى به ناقه و برنامه آب خوردن آن ، برحذر داشت .

فقال لهم رسول اللّه ناقة اللّه و سقي_ها

عامل نصب {ناقة اللّه}، فعلى است كه بر تحذير دلالت دارد (نظير {احذروا). كلمه {سقياها} عطف بر آن است و مراد، برحذر داشتن مردم از آزاررسانى و منع آب است.

نهى از اذيت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 5

5_ صالح ( ع ) ، برحذر دارنده قوم ثمود از ايجاد هرگونه مزاحمت و آزاررسانى به ناقه

و لاتمسوها بسوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 156 - 1

1 - هشدار صالح ( ع ) به ثموديان ، نسبت به رساندن هرگونه گزندى به ناقه

و لاتمسّوها بسوء . .. يوم

عظيم

{مس} (مصدر {لاتمسّوا}) با {باء} تعديه به معناى رساندن و وارد كردن است. {سوء} نيز معادلِ آسيب، بدى و گزند است و قرار گرفتن آن در سياق نهى، افاده عموم مى كند; يعنى، مبادا به او گزندى برسانيد.

نهى از بى اعتنايى به شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 6

6 - حضرت صالح ( ع ) ، قوم ثمود را از بى توجّهى به ناقه و برنامه آب خوردن آن ، برحذر داشت .

فقال لهم رسول اللّه ناقة اللّه و سقي_ها

عامل نصب {ناقة اللّه}، فعلى است كه بر تحذير دلالت دارد (نظير {احذروا). كلمه {سقياها} عطف بر آن است و مراد، برحذر داشتن مردم از آزاررسانى و منع آب است.

وحى به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 1

1 - ناباورى قوم ثمود نسبت به انتخاب فردى چون { صالح ( ع ) } ، از ميان همه قوم ، براى دريافت وحى

أءلقى الذكر عليه من بيننا

وعده به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 6

6_ نزول عذاب بر قوم ثمود ، وعده اى از ناحيه خداوند به حضرت صالح ( ع )

ذلك وعد غير مكذوب

ولايت اولياى مقتول در دوران صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 8

8 - وجود قانون ولايت اولياى مقتول براى خونخواهى وى ، در عصر صالح پيامبر

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك

أهله

ويژگيهاى شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 155 - 5

5 - ناقه صالح ، داراى جثه اى خارق العاده و بس عظيم *

قال ه_ذه ناقة لها شرب و لكم شرب يوم معلوم

از اين كه آب آشاميدنى منطقه ثمود، سهميه بندى مى شود (يك روز سهم ناقه صالح و روز ديگر سهم همه مردم ثمود) مى توان دريافت كه آن ناقه از جثه اى چنان بزرگ برخوردار بود كه به تنهايى به اندازه همه ثموديان و چهارپايانشان، آب مى نوشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 28 - 5

5 - ناقه صالح ، حيوانى خارق العاده در هيكل و مصرف آب *

أنّ الماء قسمة بينهم

برداشت ياد شده در صورتى است كه نيمى از آب سهم ناقه باشد و ناقه آن سهم را تماماً مصرف كرده باشد.

هجرت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 1،2،5

1 _ صالح ( ع ) پس از حتمى شدن نزول عذاب الهى بر اثر پى كردن ناقه ، از قوم خويش فاصله گرفت و به ديارى ديگر شتافت .

فتولى عنهم

جمله {تولى عنهم} عطف بر {فعقروا الناقة} در آيه 77 است.

2 _ صالح ( ع ) با دريغ و دلسوزى بر ثموديان مشرف به هلاكت از ميان آنان رفت .

فتولى عنهم و قال يقوم

لحن آيه و نيز اضافه كلمه {قوم} به ياء متكلم، بيانگر تحسر و دلسوزى صالح نسبت به مردم خويش است.

5 _ صالح ( ع ) هنگام خروجش از ميان قوم

ثمود ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسالة ربى

هدايتگرى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 4

4 _ صالح ( ع ) پيام الهى را به مردمش ابلاغ كرد و در هدايت و ارشاد آنان بسيار كوشيد .

لقد أبلغتكم رسالة ربى و نصحت لكم

لام تأكيد در {لقد}، كه دلالت بر قسم مقدر دارد، و نيز كلمه {قد}، كه گوياى تأكيد است، مى رساند كه صالح(ع) در ابلاغ رسالت الهى كوتاهى نكرد و در اين راه تلاش بسيار نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى صالح پيامبر

إذ قال لهم أخوهم ص_لح . .. ألاتتّقون

هشدار به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 7

7 - تذكر خداوند به صالح ( ع ) ، براى آماده بودن در قبال عكس العمل ناشايست قوم ثمود پس از مشاهده معجزه

فارتقبهم و اصطبر

امر {فارتقبهم و اصطبر} در حقيقت تذكر به صالح(ع) است كه انتظار نداشته باشد قوم حق ستيز ثمود با ديدن معجزه او، دست از عناد و لجاج بردارند; بلكه [شايسته است] وى به نظارت بنشيند و آماده عكس العمل هاى نارواى آنان باشد و خويشتن دارى كند.

هشدار صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 22

22 _ صالح ( ع ) قوم خويش را

به گرفتار آمدن به عذابى دردناك ، در صورت زيان رساندن به ناقه و يا بازدارى آن از چريدن ، هشدار داد .

فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب أليم

هشدارهاى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 4

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود پس از كشتن ناقه صالح ، از وى خواستند تا تهديدش ( نزول عذاب دردناك ) را به اجرا گذارد .

قالوا يصلح ائتنا بما تعدنا إن كنت من المرسلين

مراد از {ما تعدنا} عذابى است كه در آيه 73 (فيأخذكم عذاب أليم) بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 1

1 - هشدار صالح ( ع ) به ثموديان ، درباره پايدار نبودن زندگى دنيوى و نعمت ها و آسايش آن

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

استفهام در آيه بالا، انكارى و مفاد آن نفى است; يعنى، {أتتركون فى ما ه_هنا آمنين; شما در نعمتهاى اين جا آسوده رها نخواهيد شد}. مقصود اين است كه اين برخوردارى ها شما را نفريبد و از مرگ غافل نكند; زيرا روزى پنجه هاى مرگ گريبان تان را خواهد گرفت و شما را از آنها جدا خواهد كرد. همچنين بر فرض كه مرگ در نرسد، خود رفاه و امنيت اين جا، پايدار نيست و ممكن است ناگهان اوضاع دگرگون شود و همه آنچه كه از آن برخوردار هستيد، از دستتان برود.

هلاكت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 2،4،7

2 - قوم ثمود ،

ناقه صالح را پى كرده ، آن را به هلاكت رساندند .

فعقروها

زمانى كه با شمشير بر پاهاى شتر يا اسب، ضربه وارد كنند، گفته مى شود: {عَقَرْتُ} (صحاح اللغة). گاهى فعل {عقر} در موردى به كار مى رود كه آن را {نحر} كرده باشند. (مصباح)

4 - قوم ثمود ، براى دستيابى به آب اختصاصىِ ناقه صالح ، آن را هلاك كردند .

و سقي_ها . .. فعقروها

بيان هشدار به ثموديان، در مورد آب شربِ ناقه و آن گاه سخن گفتن از تكذيب و عقر، نشانگر آن است كه انگيزه قوم ثمود از پى كردن ناقه، چشم داشت آنان به آب مورد نياز آن بوده است.

7 - كشتن ناقه صالح ، جلوه طغيان گرى قوم ثمود

كذّبت ثمود بطغويها . .. فكذّبوه فعقروها

هماهنگى عاقر شتر صالح(ع) و قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 7

7 - صورت گرفتن نوعى مبادله و تفاهم ، ميان قوم ثمود و كشنده ناقه صالح ، قبل از اجراى توطئه *

فتعاطى فعقر

با توجه به اين كه واژه {فتعاطى} _ در ساختار باب تفاعل _ بيانگر نوعى داد و ستد متقابل است; احتمال مى رود كه قبل از كشتن ناقه ميان قوم ثمود و كشنده ناقه، قرار دادى خاص صورت گرفته باشد.

هوشيارى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 15

15_ دعوت به توحيد و بيان ضرورت يكتاپرستى از سوى حضرت صالح ( ع ) ، مايه ترديد قوم ثمود در خردمندى و هوشيارى او

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

{مريب}

(ترديدافكن) صفت براى {شك} است و متعلق آن _ به قرينه جمله {قد كنت فينا مرجوّاً} _ خردمندى و هوشيارى صالح(ع) مى باشد. بنابراين جمله {إنّنا لفى ...}; يعنى، ما در درستى تعاليم تو شك داريم، آن چنان شكى كه باعث شده درباره خردمندى و هوشيارى ات نيز ترديدكنيم.

صالحان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{صالحان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 8

8 - ابراهيم ( ع ) از برگزيدگان خدا در دنيا و از صالحان و شايستگان سراى آخرت

و لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 13

13 _ حضرت يحيى ، بزرگوار و شريف و دورى گزين از زنان ، به جهت پاكدامنى و عفت ، و پيامبرى از تبار صالحان

انّ اللّه يبشرك بيحيى . .. و سيداً و حصورا و نبياً من الصالحين

{حصور} به كسى گفته مى شود كه از زنان دورى گزيند، يا بجهت ناتوانى جنسى و يا بجهت عفت و كنترل تمايلات جنسى. (مفردات راغب) و چون آيه در مقام ستايش از يحيى (ع) است دورى وى از زنان بجهت پاكدامنى بوده و نه ناتوانى. برداشت فوق را روايت امام باقر (ع) تأييد مى كند كه فرمود: {وسيداً و حصوراً} و الحصور الذى يأبى النساء ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 172، ح 45 ; مجمع البيان، ج 2، ص 742.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 46 - 5

5 _ عيسى ( ع ) ،

صالحى از نسل صالحان

اسمه المسيح عيسى ابن مريم . .. و من الصالحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 7،15

7 _ گروهى از اهل كتاب كه مؤمن به خدا و روز واپسين و امركننده به معروف و نهى كننده از منكر و شتاب كنندگان به نيكى ها هستند ، از تبار صالحان هستند .

من اهل الكتب امة . .. يؤمنون باللّه ... و اولئك من الصالحين

15 _ عبداللّه بن سلام و گروهى از اهل كتاب ، به اسلام گرويدند و از زمره صالحان گرديدند .

من اهل الكتب امّة قائمة . .. و اولئك من الصالحين

در شأن نزول آمده است: چون عبداللّه بن سلام و گروهى اسلام آوردند; احبار يهود گفتند تنها اشرار ما به پيامبر(ص) ايمان آوردند. (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 8

8 _ زندگى با فاسقان ، دشوار و ناخوشايند بر بندگان شايسته خداوند

فافرق بيننا و بين القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 2

2 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، از زمره صالحان و برخوردار از هدايت ويژه خداوند بودند.

كلاً هدينا . .. و من ذريته ... كل من الصلحين ... و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 196 - 5

5 _ پيامبر ( ص ) از زمره بندگان صالح خدا و برخوردار از حمايت هاى بى دريغ او

إن ولى اللّه . ..

و هو يتولى الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 3

3 - مؤمنان نيكوكار باافرادبدكردار ، از نظر شخصيت و سرنوشت برابر و هم سنگ نيستند .

و ما يستوى . .. و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و لا المسىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 4

4 - حضرت نوح و لوط ( ع ) ، دو بنده صالح و شايسته خداوند

عبدين من عبادنا ص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 16

16 - از تبار نيكان و خداپرستان بودن ، از فضايل و كمالات آدمى

و كانت من الق_نتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 3

3 - كسانى كه انفاق كرده و زكات مال خود را ادا كنند ، انسان هايى صالح و نجات يافته اند .

قد أفلح من تزكّى

برخى از لغت دانان، فعل {تزكّى} را به معناى {تصدق} مى دانند. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 3

3 - خداوند ، به راه خير و شرّ و رهروان هر يك ، آگاه است .

و هدين_ه النجدين

اسناد هدايت به خداوند در {هدينا} _ با توجّه به {أيحسب أن لم يره أحد} در آيات پيشين _ بيانگر آن است كه چون خداوند راه خير و شرّ را به ديگران شناسانده است; پس خود به آن آگاه است و رهروان آنان بر او مشتبه نمى شوند تا

مدعيان حقيقىِ انفاق را، از غير آنهاتشخيص ندهد.

آثار قياس صالحان با مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 28 - 2

2 - برابر دانستن صالحان با مفسدان و تقواپيشگان با تبه كاران ، به معناى باطل و بى هدف شمردن جهان آفرينش است .

و ما خلقنا السماء . .. ب_طلاً... أم نجعل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت كالمفسدين

آمرزش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 9

9_ صبرپيشگان داراى اعمال صالح ، از مغفرت الهى بهره مند شده و گناهشان آمرزيده مى شود .

أُول_ئك لهم مغفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 8

8 - غفران خداوند در باره مؤمنان تائب و نيك كردار ، مغفرتى گسترده و پر دامنه است .

و إنّى لغفّار لمن تاب

{غفّار} صيغه مبالغه است و بر گستردگى غفران خداوند در مورد توبه كنندگان مؤمن و نيك كردار دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 1

1 - مغفرت الهى و رزق گوارا ، پاداش مؤمنان نيك كردار در جهان آخرت

فالذين ءامنوا و عملوا . .. و رزق كريم

{رزق كريم} يعنى روزى طيب و گوارا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 5

5 - مؤمنان داراى عمل صالح ، قطعاً مشمول آمرزش خداونداند .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك لهم مغفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47

- 2 - 1،13

1_ مؤمنان صلاح پيشه و معتقد به حقانيت راه محمد ( ص ) ، مورد غفران و لطف الهى

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بالهم

13- آمرزش گناهان و سامان يافتن شؤون حيات ، پاداش الهى به مؤمنان صالح پيرو قرآن

و الذين ءامنوا . .. كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بالهم

{أصلح بالهم} يا به معناى اصلاح مطلق شؤون زندگى و يا اصلاح قلب و دل مؤمنان است، برداشت ياد شده براساس معناى اول است.

ابراهيم(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 8،10

8 - ابراهيم ( ع ) از برگزيدگان خدا در دنيا و از صالحان و شايستگان سراى آخرت

و لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

10 - اخلاص ابراهيم ( ع ) و گزينشش از سوى خداوند و نيز شايستگى او براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت ، دليل هاى لزوم پيروى از آيين اوست .

و من يرغب . .. لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جمله هاى {لقد اصطفيناه} و {إنه فى الأخرة . ..} به منزله دليلى براى {و من يرغب ...} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 9

9 - تسليم بودن ابراهيم ( ع ) در برابر خدا ، دليل گزينش وى و شايستگى او براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت

لمن الصلحين. إذ قال له ربه أسلم قال أسلمت

{إذ} در جمله {إذ قال . ..} حرف تعليل است، بيانگر علت گزينش

ابراهيم و شايستگى او براى وارد شدن به جرگه صالحان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 2

2- ابراهيم ( ع ) ، از جمله صالحان در آخرت است .

و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 6

6- ابراهيم ، يعقوب و اسحاق ( ع ) ، از زمره صالحان اند .

و كلاًّ جعلنا ص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 8

8 - ابراهيم ( ع ) در آخرت ، در زمره صالحان و شايستگان است .

و إنّه فى الأخرة لمن الص_لحين

اجابت دعاى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 1،3

1 - خداوند ، دعا ها و خواسته هاى مؤمنان نيك كردار را اجابت مى كند .

و يستجيب الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

3 - خداوند ، بيش از خواسته ها و دعا هاى مؤمنان نيك كردار ، به آنان عطا خواهد كرد .

و يزيدهم من فضله

احترام اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 1

1- نويد الهى به ورود مؤمنان نيك كردار ، به باغ

هاى بهشت با تكريم و اجلال

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

واژه {يدخل} و اسناد فعل به خداوند، مى رساند كه مؤمنان با تكريم و اجلال و در سايه لطف و اراده الهى، گام در بهشت مى نهند.

احترام صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 43

43- صالحان و مردان الهى ، پس از مرگ نيز شايسته احترام اند و آرامگاه آنان داراى منزلتى والا است .

لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 8

8- برخورد شايسته با فرزندانِ افرادِ صالح ، به پاس نيكى پدران آنان ، لازم است .

و كان أبوهما ص_لحًا فأراد ربّك

احترام فرزندان صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 8

8- برخورد شايسته با فرزندانِ افرادِ صالح ، به پاس نيكى پدران آنان ، لازم است .

و كان أبوهما ص_لحًا فأراد ربّك

ادريس(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 4

4- اسماعيل ، ادريس و ذاالكفل ( ع ) ، در زمره صالحان اند .

و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

ارزش مقامات صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 23

23 - شكوه و اقتدار مادى ، رنگ باخته و غيرقابل اتكا در مقايسه با مقام صالحان ، در نزد مردان الهى

و أدخلنى برحمتك فى عبادك الص_لحين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه سليمان(ع)

با داشتن همه امكانات، باز آرزوى مقام صالحان را داشت.

ارزش همنشينى با صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 16

16 _ ارزش همنشين شدن با صالحان و جويندگان طهارت ، و تأثير آن در رشد و كمال معنوى انسان

فيه رجال يحبون أن يتطهروا

{فيه رجال . .. } به منزله دليلى است براى سزاوارى اقامه نماز در مسجد قبا ; يعنى، چون در اين مسجد مردم صالح و جويندگان پاكى وجود دارند، شايسته است كه ديگران با اينان همنشين شوند، زيرا همنشينى با صالحان و پاكان داراى تأثير مثبت است.

ارزيابى اخروى عمل صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 7 - 1

1 - صاحبان كردار گران قدر ، پس از سنجش اعمال در قيامت ، از زندگانى رضايت مندى برخوردار خواهند شد .

فهو فى عيشة راضية

{عيشة}; يعنى، نوعى زندگانى (لسان العرب). توصيف آن به {راضية} (برخوردار از رضايت)، به اعتبار وجود رضايت كامل در آن است. چنين وصفى در حقيقت، با {مرضية} به يك معنا است.

ازدياد پاداش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 11

11_ هر كس داراى اعمال صالح بيشترى باشد ، از ناحيه خداوند پاداش افزون ترى دريافت خواهد كرد .

و يؤت كل ذى فضل فضله

مقصود از {فضل} عمل خير افزون بر ديگران است و ضمير در {فضله} به {كل} باز مى گردد.

استمرار پاداش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 1

1

- مؤمنان نيك كردار ، برخوردار از پاداش بى حساب و هميشگى خداوند

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {غير ممنون} به معناى غير منقطع و يا غير قابل محاسبه باشد.

استهزاى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 7

7 _ طعنه زدن به مؤمنان انفاقگر و استهزاى آنان ، از خصلت منافقان است .

الذين يلمزون المطوّعين

اسحاق(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 6

6- ابراهيم ، يعقوب و اسحاق ( ع ) ، از زمره صالحان اند .

و كلاًّ جعلنا ص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 112 - 3

3 - اسحاق ( ع ) ، مظهر صلاح و مصداق روشن صالحان

و بشّرن_ه بإسح_ق نبيًّا من الص_لحين

اسماعيل(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 2

2 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، از زمره صالحان و برخوردار از هدايت ويژه خداوند بودند.

كلاً هدينا . .. و من ذريته ... كل من الصلحين ... و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- انبياء - 21 - 86 - 4

4- اسماعيل ، ادريس و ذاالكفل ( ع ) ، در زمره صالحان اند .

و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

اصلاح زندگى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 13

13- آمرزش گناهان و سامان يافتن شؤون حيات ، پاداش الهى به مؤمنان صالح پيرو قرآن

و الذين ءامنوا . .. كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بالهم

{أصلح بالهم} يا به معناى اصلاح مطلق شؤون زندگى و يا اصلاح قلب و دل مؤمنان است، برداشت ياد شده براساس معناى اول است.

اعراض منافقان از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 76 - 7

7 _ بخل ورزى منافقان صدر اسلام از پرداخت صدقات ، روى گردانى از تعهد و اعراض از قرار گرفتن در صف صالحان بود .

و منهم من عهد اللّه . ... و تولوا و هم معرضون

الياس(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

اليسع(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 2

2 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، از زمره صالحان و برخوردار از هدايت ويژه خداوند بودند.

كلاً هدينا . .. و من ذريته ... كل من الصلحين ... و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

امداد به

بازماندگان صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 14

14- امدادرسانى به ايتام و بازماندگانِ انسان هاى صالح و حفاظت از اموال ايشان ، كارى است مورد پسند خدا .

فأراد ربّك . .. رحمة من ربّك

امداد به صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 196 - 4

4 _ خداوند سرپرست و يارى دهنده همه صالحان است .

و هو يتولى الصلحين

امنيت اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 6

6 - مؤمنان داراى عمل صالح ، همواره در غرفه هاى بهشت ، در امنيت خواهند بود .

إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا . .. و هم فى الغرف_ت ءامنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 9

9 - مؤمنان نيك كردار ، ايمن در قيامت و برخوردار از بوستان هاى بهشت

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فى روضات الجنّات

از تقابل {ترى الظالمين} با {و الذين ءامنوا} مطلب ياد شده استفاده مى شود.

امنيت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 14،20

14 - تبديل و جايگزين كردن ترس و اضطراب به امنيت و آرامش ، وعده خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

20 - عبادت خداى واحد و دورى از شرك ، دليل و سبب وعده كردن خداوند به مؤمنان صدراسلام براى اعطاى خلافت ،

پيروزى و امنيت به آنان

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى. ..} حال براى ضماير غايب گذشته و يا جمله اى استينافيه بيانيه باشد; كه در هر صورت بيانگر علت و دليل اعطاى خلافت پيروزى و امنيت به مؤمنان از سوى خداوند است.

انبيا از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 112 - 4،5

4 - پيامبران ، انسان هاى صالح

نبيًّا من الص_لحين

5 - صالح بودن ، برجسته ترين صفت پيامبران الهى

نبيًّا من الص_لحين

توصيف اسحاق(ع) به صالح بودن _ در حالى كه پيامبران داراى اوصاف پسنديده ديگرى نيز هستند _ مى رساند كه صالح بودن مهم ترين و برجسته ترين صفت براى آنان است.

انقياد صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 103 - 3

3 - تسليم در برابر فرمان خداوند ، از نشانه هاى صالحان

ربّ هب لى من الص_لحين . .. فلمّا أسلما و تلّه للجبين

اهميت تربيت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 11

11 - پرورش انسان هاى نيك كردار و رواج كار هاى شايسته در جامعه ، فلسفه بهره مند شدن از امكانات مادى

و لقد ءاتينا داود مّنا فضلاً . .. و ألنّا له الحديد . أن اعمل س_بغ_ت ... و اعملو

توصيه خداوند به انجام عمل صالح _ پس اعطاى نعمت ها و امكانات فراوان به داوود(ع) _ در واقع جهت دهنده رفتار ايشان و بازگوكننده هدف و فلسفه اين عطاها و بهره مندى

ها است.

اهميت مقامات صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 83 - 3

3 - برخوردارى از حكمت و معرفت و قرار گرفتن در زمره صالحان ، اوج كمال و سعادت انسان

ربّ هب لى حكمًا وألحقنى بالصلحين

با توجه به اين كه حضرت ابراهيم(ع)، به عنوان بزرگ ترين آرمان هاى ارزشى، اين دو را از درگاه خدا تمنا كرده است، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

ايمان صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 1

1_ صبر پيشگانِ داراى اعمال صالح به هنگام زوال نعمت و روى آورى فقر و تنگدستى ، از رحمت خدامأيوس نمى گردند و به تدبير او در هستى كافر نمى شوند .

إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

ايوب(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

برترى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 28 - 4

4 - مؤمنان نيكوكار در نگاه نظام ارزشى خدا با مفسدان برابر نيستند ، بلكه آنان برترند .

أم نجعل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت كالمفسدين فى الأرض

بشارت به صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 12

12- خداوند نويدبخش انسان هاى صالح ، به غفران لغزش هاى ناخواسته

آنان در حقوق والدين

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم إن تكونوا صلحين فإنه كان للأوّبين غفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 1

1 - فضل و بخشش بى كران الهى در بهشت ، بشارت خداوند به مؤمنان نيك كردار

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. ذلك الذى يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا و ع

{ذلك} اشاره به بهشت و تفضل الهى دارد كه در آيه قبل ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 12

12 - معاد ، نويدى به مؤمنان صالح و هشدارى به كافران بدكردار

من عمل ص_لحًا فلنفسه و من أساء فعليها ثمّ إلى ربّكم ترجعون

پيام آيه شريفه، نويد به نيكوكاران و هشدار به بدكاران است. تعبير {ثمّ إلى ربّكم...} نيز _ كه اشاره به معاد دارد _ در راستاى همين معنا آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 13

13- قرآن ، بيم دهنده به ستمكاران و بشارت دهنده به نيك كرداران

لينذر الذين ظلموا و بشرى للمحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 1

1- نويد الهى به ورود مؤمنان نيك كردار ، به باغ هاى بهشت با تكريم و اجلال

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

واژه {يدخل} و اسناد فعل به خداوند، مى رساند كه مؤمنان با تكريم و اجلال و در سايه لطف و اراده الهى، گام در بهشت مى نهند.

بشارت حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 6

6- بشارت الهى ، نسبت به حاكميت صالحان بر زمين

أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون

بصيرت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 5

5 - مؤمنان نيك كردار ، گروهى روشن بين و اهل بصيرت و كافران بدكردار ، گروهى كوردل و غافل اند .

و ما يستوى الأعمى و البصير و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و لا المسىء

{الأعمى} و {البصير} تمثيلى براى مؤمنان نيك كردار و كافران بد كرداراست.

بى تأثيرى خويشاوندى با صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 11

11 - بى تأثير بودن پيوند خويشاوندى با نيكان و صالحان ( همچون پيامبران الهى ) ، در سرنوشت اخروى انسان ها

قيل ادخلا النار مع الدخلين

پاداش اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 6

6 _ وجود خانه هاى عالى و پاكيزه براى مؤمنان نيك كردار در { جنات عدن }

و مسكن طيبة فى جنت عدن

{جنات عدن} مى تواند نامى خاص باشد و غير از {جنات تجرى . .. } به شمار آيد. برداشت فوق برگرفته از اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 10

10_ صابران داراى اعمال صالح ، از پاداش بزرگ الهى ( بهشت ) برخوردار خواهند شد .

أُول_ئك لهم مغفرة و أجر كبير

بنا به گفته گروهى از مفسران ، مراد از {أجركبير} بهشت و موهبتهاى اخروى است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 1

1- استقرار در باغ هاى بهشت ، از جمله پاداش هاى مؤمنان نيك كردار است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. أُولئك لهم جنّ_ت عدن

جمله {أُول_ئك. ..} يا خبر يكم براى {إنّ} در صدر آيه قبل است و يا خبر دوم و احتمال سوم آن است كه جمله مستأنفه باشد در هر صورت، مشاراِليه {أُول_ئك} {الذين امنوا...} در آيه قبل است. {عَدنْ} به معناى اقامت گزيدن و مستقر شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 1

1 - مغفرت الهى و رزق گوارا ، پاداش مؤمنان نيك كردار در جهان آخرت

فالذين ءامنوا و عملوا . .. و رزق كريم

{رزق كريم} يعنى روزى طيب و گوارا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 8

8 - پاداش هاى اخروى خداوند ، ويژه مؤمنان شايسته كردار

ثواب اللّه خير لمن ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 2

2 - اعطاى پاداش به مؤمنان و نيك كرداران در قيامت ، قبل از حسابرسى بدكرداران *

فأمّاالذين ءامنوا . .. و أمّا الذين كفروا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم در بيان، بيانگر تقدم خارجى نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 1

1 - مؤمنان داراى عمل صالح ، برخوردار از بوستان هايى متعدد ، در آخرت

إنّ الذين ءامنوا و عملوا

الص_لح_ت لهم جنّ_ت

پاداش بزرگ صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 6

6 - خداوند ، براى مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، پاداش بزرگى قرار داده است .

لهم أجر

نكره آوردن {أجر}، بيانگر عظمت آن است.

پاداش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 1،2،3

1 _ قطعى بودن پاداش اعمال خير صالحان ، از سوى خداوند

و اولئك من الصالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

2 _ قطعى بودن پاداش اعمال خير صالحانِ اهل كتاب ، از سوى خداوند

من اهل الكتب . .. و اولئك من الصالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

3 _ اعمال خير صالحان هرگز از جانب خداوند ، كفران نخواهد شد و مورد ناسپاسى قرار نخواهد گرفت .

و اولئك من الصالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 5

5 _ بهشت پاداش راستگويان و راست كرداران است .

هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم لهم جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 6

6 _ هدايت ويژه، پاداش خداوند به صالحان است.

كلا هدينا . .. كل من الصلحين

در آيه پيشين سخن از هدايت ويژه براى پيامبران بود و اين آيه آنان را از زمره صالحان مى شمارد. بنابراين وصف مذكور بايد در حصول هدايت ويژه داراى نقش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 1

1- ذوالقرنين

، به اعطاى پاداش نيك ، به مؤمنان نيك كردار ، وعده داد .

و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

{جزاء} حال است و بيانِ اين كه رفتار نيكو (الحسنى) پاداش ايمان و عمل صالح شخص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 4

4- عمل صالح باقى مى ماند و نيكوكاران ، از پاداش آن در پيشگاه خداوند برخوردار مى گردند .

والبقي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا

{خير} گرچه اسم تفضيل است; ولى همواره اين مفهوم را ندارد كه نقطه مقابل هم، اصل وصف را داراست; بلكه در نظاير اين آيه تفضيل به معناى حقيقى آن وجود ندارد و گفتن {خير ثواباً} در مقابل پندار دنيامداران است كه به نتيجه كارهايشان دل بسته اند و مراد اين است كه تنها به ثواب عمل صالح مى توان دل بست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 2

2- محبوبيت در دل هاى مردم ، از جمله پاداش هاى خداوند به مؤمنان داراى كردار نيك .

إنّ الذين ءامنوا . .. سيجعل لهم الرحمن ودًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 1

1 - بهشت ، پاداش خدا به مؤمنان نيك كردار

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 56 - 4

4 - بهشت ، پاداشت مؤمنان نيك كردار

فالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فى جنّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 -

عنكبوت - 29 - 58 - 1،10

1 - خداوند ، بهشت را ، براى مؤمنان داراى عمل صالح ، تضمين كرده است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنبوّئنّهم من الجنّة غرفًا

لام تأكيد و نون ثقيله در {لنبوّئنّ} دلالت بر ضمانت مى كند.

10 - بهشت جاودان ، براى مؤمنان داراى عمل صالح ، پاداشى نيكو است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنبوّئنّهم من الجنّة . .. خ_لدين فيها نعم أجر ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 15 - 1

1 - بوستان عظيم بهشتى ، پاداش مؤمنان نيك كردار است .

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فهم فى روضة

نكره آورده شدن {روضة} دلالت بر عظمت آن مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 1،4

1 - خداوند پاداش دهنده مؤمنانِ داراى عمل صالح در قيامت

ليجزى الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

4 - پاداش دهى خداوند به مؤمنانِ داراى عمل صالح ، فراتر از استحقاق عمل آنها است .

ليجزى الذين ءامنوا . .. من فضله

ذكر {من فضله} براى بيان اين نكته است كه پاداش در نظر گرفته شده براى مؤمنان، براساس استحقاق نيست، بلكه فزون تر از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 1،2

1 - بهشت هاى سرشار از نعمت ، پاداش مؤمنانِ داراى اعمال صالح است .

إنّ الذين ءامنوا . .. لهم جن_ّ_ت النعيم

2 - مؤمنان به آيات خدا و انجام دهندگان عمل صالح ، جايگاه شان بهشت است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

لهم جن_ّ_ت النعيم

به قرينه مقابله با آيه قبل، متعلق {آمنوا} در اين آيه كسانى اند كه به آيات الهى ايمان آورده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 9 - 1

1 - جاودانگى در بهشت سراسر نعمت ، پاداش مؤمنان داراى عمل صالح است .

إنّ الذين ءامنوا . .. جن_ّ_ت النعيم خ_لدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 1

1 - باغ هاى بهشتى مهيّا براى پذيرايى ، پاداش مؤمنان نيك كردار است .

أمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم جنّت المأوى نزلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 7 - 2

2 - مؤمنانِ داراى عمل صالح ، شايسته غفران و پاداش الهى اند .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 2

2 - خداوند در پاداش دادن به مؤمنان نيك كردار ، هيچ گونه منّتى بر آنان نخواهد گذاشت .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم أجر غير ممنون

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه {ممنون} از ماده {منت} اشتقاق يافته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 13

13- آمرزش گناهان و سامان يافتن شؤون حيات ، پاداش الهى به مؤمنان صالح پيرو قرآن

و الذين ءامنوا . .. كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بالهم

{أصلح بالهم} يا به معناى اصلاح مطلق شؤون زندگى و يا اصلاح قلب و دل مؤمنان

است، برداشت ياد شده براساس معناى اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 1،2

1 - استقرار در باغ هاى بهشت و جاودانگى در آن ، پاداش تضمين شده خداوند براى مؤمنان نيكوكردار

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. جزاؤهم عند ربّهم جنّ_ت عدن تجرى من تحتها الأن

2 - پاداشِ مؤمنان شايسته كردار ، جلوه ربوبيت خداوند بر آنان است .

عند ربّهم

پاداش كامل صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 7

7 - پاداش مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، هرگز كاسته يا قطع نخواهد شد .

لهم أجر غير ممنون

از معانى {منّ} قطع است و معناى {نقص} نيز براى آن گفته شده است. (لسان العرب)

پاداش مضاعف صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 5

5 - پاداش مؤمنان داراى عمل صالح ، دوچندان است .

إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا فأُول_ئك لهم جزاء الضعف

پذيرايى اخروى از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 107 - 2

2- باغ هاى سرسبز آخرت ، وسيله پذيرايى از مؤمنان نيك كردار است .

كانت لهم جنّت الفردوس نزلاً

يكى از معانى {نزل}، {غذا} و يا {امكانات ديگرى است كه براى پذيرايى از ميهمان آماده مى شود. }.

پذيرايى از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 1

1 - باغ هاى بهشتى مهيّا براى پذيرايى ، پاداش مؤمنان نيك كردار است .

أمّا الذين

ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فلهم جنّت المأوى نزلاً

پشيمانى اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 6

6 - { قال رسول اللّه ( ص ) . . . يابن مسعود أَكثِر من الصالحات و البرّ فإنّ المُحسنَ و المُسىء يندمان ، يقول المحسن : يا ليتنى ازْدَدْتُ من المحسنات و يقول المسىء : قصرتُ ، و تصديق ذلك قوله تعالى : { و لااُقسم بالنفس اللوّامة } ;

رسول خدا(ص) فرمود: . ..اى پسر مسعود! اعمال صالح و كارهاى نيك را افزون انجام بده كه در [قيامت ]نيكوكار و بدكار هر دو پشيمان مى شوند. انسان نيكوكار مى گويد: اى كاش كارهاى نيك را زيادتر كرده بودم و انسان بدكار مى گويد: كوتاهى و تقصير كردم. و گواه اين مطلب سخن خداوند است كه فرمود: {و لا أقسم بالنفس اللوّامة}.

پيروزى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 2

2- پيش گويى پيروزى و حاكميت انسان هاى صالح در سطح زمين در كتاب زبور

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {من بعد الذكر} متعلق به {كائن} باشد در نتيجه شامل پيش گويى در تورات نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 7،20

7 - خداوند ، كافران حاكم پيش از اسلام را ، شكست داد و پيامبران و مؤمنان نيكوكار را ، پيروز كرده و جايگزين آنان در سطح زمين قرار داد .

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. كما

استخلف الذين من قبلهم

20 - عبادت خداى واحد و دورى از شرك ، دليل و سبب وعده كردن خداوند به مؤمنان صدراسلام براى اعطاى خلافت ، پيروزى و امنيت به آنان

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى. ..} حال براى ضماير غايب گذشته و يا جمله اى استينافيه بيانيه باشد; كه در هر صورت بيانگر علت و دليل اعطاى خلافت پيروزى و امنيت به مؤمنان از سوى خداوند است.

تأمين خواسته هاى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 13

13 - تمامى خواسته هاى مادى و معنوى مؤمنان نيك كردار ، در بهشت فراهم است .

لهم ما يشاءون عند ربّهم

تأمين نيازهاى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 7

7 - فراهم آوردن تسهيلات زندگى و نياز هاى طبيعى افراد صالح و درست كار ، از روش هاى مؤثر در تشويق ديگران به درست كارى و اصلاح خويشتن

و أنكحوا. .. و الص_لحين من عبادكم و إمائكم

{الصالحين} به منزله قيد براى {عبادكم و إمائكم} است. بى شك اگر تنها افراد صالح و درست كار جامعه، از كمك و تسهيلات زندگى ديگران برخوردار شوند، افراد ناصالح و نادرست نيز، به صلاح و درست كارى تشويق شده و به آن روى خواهند آورد.

تبيين خط مشى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 55 - 4،5

4 _ ترسيم راه و روش صالحان، از اهداف تبيين آيات قرآن

و كذلك نفصل

الأيت و لتستبين سبيل المجرمين

بيان راه و روش مجرمان، با بيان راه و روش مجرمان، با بيان راه و روش صالحان، كه نقطه مقابل مجرمان است، ملازمه دارد و بيان يكى از دو ضد، مآلا بيان ديگرى نيز خواهد بود. لذا برخى گفته اند جمله {و لتستبين} عطف بر جمله محذوف {لتستبين سبيل المؤمنين} است.

5 _ ترسيم راه و روش صالحان و مجرمان بايد از محورهاى اساسى تبليغ باشد.

و كذلك نفصل الأيت و لتستبين سبيل المجرمين

چون در آيه ترسيم راه و روش مجرمان و صالحان به عنوان هدفى بارز براى تفصيل آيات بيان شده، مى توان اين پيام را در موضوع تبليغ از آن دريافت كرد.

تشخيص صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 3

3 - آگاهى از صالح يا ناصالح بودن افراد ، براى همگان مقدور نيست .

و مايدريك

{ما} براى استفهام است و جمله {مايدريك. ..} (چه چيز تو را آگاه مى سازد)، نشانگر بسته بودن راه آگاهى براى مخاطب است.

تضمين پاداش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 1

1- پاداش تلاش هاى مؤمنان نيك كردار ، از سوى خداوند تضمين شده و بى كم وكاست به آنان داده مى شود .

فمن يعمل من الص_لح_ت و هو مؤمن فلاكفران لسعيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 9

9 - قدرت مطلق و نامحدود الهى ، پشتوانه و تضمين كننده پاداش مؤمنان نيك كردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل

- 27 - 89 - 3

3 - آگاهى عميق خداوند به اعمال بندگان ، پشتوانه پاداش او به نيك كرداران

إنّه خبير بما تفعلون . من جاء بالحسنة فله خير منها

از ارتباط {من جاء. ..} با بخش پايانى آيه قبل (إنّه خبير بما تفعلون) مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

تفاوت صالحان و خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 11

11 - برابر پنداشتن افراد صلاح پيشه و خطاكار ، حكمى ناروا است .

أم حسب . .. ساء ما يحكمون

تفضل به صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 3

3 - خداوند ، بيش از خواسته ها و دعا هاى مؤمنان نيك كردار ، به آنان عطا خواهد كرد .

و يزيدهم من فضله

تقرب صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 15

15 - مؤمنان نيك كردار ، برخوردار از قرب خداوند و مورد عنايت ويژه او در جهان آخرت

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 2

2 - اهل ايمان و عمل صالح ، بندگان خاص و مقرب خداوند

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

از اضافه {عباده} به ضمير راجع به {اللّه} _ كه اضافه تشريفيه است _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

تكفير گناه صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 1،5

1 -

خداوند ، گناهان مؤمنانِ داراى عمل صالح را ناديده مى گيرد .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنكفّرنّ عنهم سيّئاتهم

{تكفير} مصدر فعل {نكفّر} به معناى {پوشاندن} است (لسان العرب) و مراد از آن، ناديده گرفتن گناهان است.

5 - تكفير و ناديده گرفته شدن گناهان مؤمنانِ داراى عمل صالح ، وعده حتمى خداوند است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنكفّرنّ عنهم سيّئاتهم

لام و نون تأكيد {لنكفّرنّ} دلالت بر قطعيت مى كنند.

تنزيه صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 10

10 - انسان هاى مؤمن ، نيك كردار و پرهيز كننده از ظلم به ديگران ، بسيار اندك اند .

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و قليل ما

تنكير {قليل} و اضافه شدن {ما}ى مبهمه، بر مبالغه در قلت دلالت دارد.

توبه صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 16

16- صالحان ، برخوردار از روحيه توبه اند .

إن تكونوا صلحين فإنه كان للأوّبين غفورًا

در جواب شرط به جاى گفتن {إنه كان للصالحين} آمده است: {إنه كان للأوّابين}; يعنى، {الأوّابين} به جاى {الصالحين} آمده و دربردارنده معناى آن است.

توحيد عبادى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 19

19 - خداوند ، به مؤمنان نيكوكار وعده داده است كه در كمال امنيت و آرامش و بى هيچ ترسى از دشمنان ديانت ، تنها خدا را عبادت كنند .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من

بعد خوفهم أمنً

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى. ..} استينافيه و بيانگر نتيجه و بازتاب تبديل ترس و اضطراب به امنيت و آرامش باشد; يعنى، مؤمنان آن چنان در امنيت و آرامش قرار مى گيرند كه بى هيچ ترس و اضطرابى از ناحيه دشمنان ديانت، به عبادت خداى واحد مى پردازند.

جاودانگى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 9 - 1

1 - جاودانگى در بهشت سراسر نعمت ، پاداش مؤمنان داراى عمل صالح است .

إنّ الذين ءامنوا . .. جن_ّ_ت النعيم خ_لدين فيها

حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 2

2- پيش گويى پيروزى و حاكميت انسان هاى صالح در سطح زمين در كتاب زبور

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {من بعد الذكر} متعلق به {كائن} باشد در نتيجه شامل پيش گويى در تورات نمى شود.

حامى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 4

4 _ مؤمنان نيك كردار ، در كنف حمايت و هدايت مستمر و دايم الهى

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت يهديهم ربهم

حتميت پاداش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 1

1- پاداش مؤمنانِ داراى عمل صالح ، حتمى بوده و از جانب خداوند ، تضمين شده است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- انشقاق - 84 - 25 - 7

7 - پاداش مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، هرگز كاسته يا قطع نخواهد شد .

لهم أجر غير ممنون

از معانى {منّ} قطع است و معناى {نقص} نيز براى آن گفته شده است. (لسان العرب)

حسابرسى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 3

3 - شمول رحمت و حمايت خداوند ، نسبت به اهل ايمان و عمل صالح ، پس از حسابرسى آنان

كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها . .. فأمّا الذين ءامنوا و عملواالص_لح_ت فيدخلهم ربّهم ف

حسن فرجام صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 2

2_ فرجام نيكو ( سعادت اخروى ) از آنِ مؤمنانِ داراى عمل صالح است .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم و حسن مئاب

{مئاب} مصدر ميمى و به معناى بازگشت است و مراد از آن سراى آخرت مى باشد. قابل ذكر است كه {طوبى} مبتدا و {حسن مئاب} عطف بر آن و {لهم} خبر براى آن دو مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 13

13- بهترين عاقبت ، در انتظار انجام دهندگان عمل صالح است .

و خير مردًّا

{مردّاً} مى تواند اسم مكان و به معناى {مرجع} باشد (البحر المحيط). در اين صورت مراد از {خير مردّاً} بهترين فرجام خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 18

18 - صالحان ، داراى فرجامى نيك در جهان آخرت

لولا أخّرتنى . .. و أكن من

الص_لحين

حكومت جهانى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 11

11- حكومت واحد جهانى به دست بندگان صالح خدا ، فرجام نهايى زندگى بشر در زمين

أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون

حلم صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 8،9

8 - حلم و بردبارى ، برجسته ترين نشانه صالح بودن فرزندان

ربّ هب لى من الص_لحين . فبشّرن_ه بغل_م حليم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه ابراهيم(ع) از خداوند، فرزندى صالح درخواست كرده بود و خداوند در پاسخ فرمود: به تو فرزندى حليم و بردبار عطا مى كنم. ذكر اين خصوصيت در واقع بيانگر ويژگى صالح بودن فرزند است.

9 - حلم و بردبارى ، از ويژگى هاى انسان هاى صالح

ربّ هب لى من الص_لحين . فبشّرن_ه بغل_م حليم

خشيت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 16

16 - مؤمنان داراى عمل صالح ، هراسان از فرجام خويش و نگران از كوتاهى در برابر عظمت خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. ذلك لمن خشى ربّه

ترس از خداوند، به معناى نگرانى و هراس از فرجام خويش هنگام روبه رو شدن با او است.

خضوع صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 4

4 - مؤمنانِ نيكوكار ، با شنيدن آيات قرآن ، در برابر آن سر تسليم فرود آورده ، خضوع مى كنند .

فما لهم . .. و إذا قرىء عليهم القرءان لايسجدون ... إلاّ الذين ءامنوا

و عملوا الص

خلافت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 6،20

6 - خداوند ، پيامبران و مؤمنان نيكوكار پيش از اسلام را ، خليفه و جانشين خود در زمين قرار داده بود .

وعد اللّه الذين ءامنوا. .. كما استخلف الذين من قبلهم

20 - عبادت خداى واحد و دورى از شرك ، دليل و سبب وعده كردن خداوند به مؤمنان صدراسلام براى اعطاى خلافت ، پيروزى و امنيت به آنان

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى. ..} حال براى ضماير غايب گذشته و يا جمله اى استينافيه بيانيه باشد; كه در هر صورت بيانگر علت و دليل اعطاى خلافت پيروزى و امنيت به مؤمنان از سوى خداوند است.

داود(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 12

12 - داوود ( ع ) ، داورى عادل ، راهنمايى مطمئن در زندگى و مرجعى صالح براى رسيدگى به امور اجتماعى در نظر مردم عصر خود

هل أتي_ك نبؤا الخصم . .. إذ دخلوا على داود... خصمان بغى بعضنا على بعض فاحكم بينن

درخواست بهشت براى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 1

1

- وارد كردن مؤمنان تائب و پيرو راه خدا و نيز پدران ، همسران و فرزندان صالح آنان به بوستان هاى ماندگار بهشت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش از درگاه الهى

ربّنا و أدخلهم جن_ّت. .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

{مَن} در {و من صلح. ..} مى تواند عطف بر ضمير {هم} در {أدخلهم...} و يا عطف بر ضمير{هم} در {وعدتهم} باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

درخواست مقامات صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 18

18 - دعاى سليمان به درگاه خدا ، براى قرار گرفتن در زمره بندگان صالح

و أدخلنى برحمتك فى عبادك الص_لحين

دعا براى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 1

1 - وارد كردن مؤمنان تائب و پيرو راه خدا و نيز پدران ، همسران و فرزندان صالح آنان به بوستان هاى ماندگار بهشت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش از درگاه الهى

ربّنا و أدخلهم جن_ّت. .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

{مَن} در {و من صلح. ..} مى تواند عطف بر ضمير {هم} در {أدخلهم...} و يا عطف بر ضمير{هم} در {وعدتهم} باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 1

1 - نگه داشتن مؤمنان تائب و صالحان ، از بدى ها و ناراحتى هاى روز قيامت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش الهى از خداوند

و قهم السيّئات

الف و لام جنس در

{السيّئات} مفيد استغراق و عموم است و مقصود از آن در آيه شريفه، بدى ها و ناراحتى هايى است كه يا بر اثر گناهان و لغزش هاى خود انسان و يا به خاطر شرايط سخت روز قيامت براى آدمى پديد مى آيد.

دعوتهاى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 10

10- تنها انسان درست كردار و ايستاده بر صراط مستقيم ، شايستگى دعوت ديگران به عدل را دارد .

و من يأمر بالعدل و هو على صرط مستقيم

توصيف امر كننده به عدل به اينكه خود در صراط مستقيم باشد، در حقيقت بيان شرط شايستگى براى چنين مسؤوليت است.

ذكر خير صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 21

21 _ يادكرد از عناصر صالح يك امت به هنگام سرزنش از ناصالحان ايشان ، امرى لازم و پسنديده

و لو انهم اقاموا التورية . .. منهم امة مقتصدة و كثير منهم ساء ما يعملون

ذكر دائمى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 2

2_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، همواره و در هر حال خداوند را فراموش نكرده و به درگاه او شاكرند .

ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة . .. إنّه ليئوس كفور. إلاّ الذين صبروا

در برداشت فوق ، اين احتمال منظور شده است كه {كفور} از كفران (ناسپاسى) باشد.

ذوالكفل(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 4

4- اسماعيل ، ادريس و ذاالكفل ( ع ) ،

در زمره صالحان اند .

و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

رحمت بر صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 1،4،8

1 - مؤمنان نيك كردار ، مشمول رحمت پروردگار در قيامت

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

4 - مؤمنان نيك كردار ، مشمول رحمت حق در پى مشاهده نگرانى هاى همگانى قيامت *

و ترى كلّ أمّة جاثية . .. فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم

برداشت بالا بدان احتمال است كه {فأمّا الذين. ..} تفريع بر {ترى كلّ أمّة جاثية} باشد.

8 - شمول رحمت حق در قيامت نسبت به مؤمنان صلاح پيشه ، نمودى از ربوبيت او

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

به كار رفتن واژه {ربّ} و اضافه آن به {هم}، بيانگر مطلب ياد شده است.

رستگارى اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 4

4 - فلاح و راستگارى اخروى براى مؤمنان شايسته كردار ، از سوى خداوند تضمين شده است .

من . .. ءامن و عمل ص_لحًا فعسى أن يكون من المفلحين

برخى از مفسران برآنند كه كريمان عادت دارند كه وعده هايشان را در قالب {عسى أن يكون. ..} بيان كنند. بنابراين {عسى} در اين آيه، براى تحقيق است و نه ترجّى. برداشت ياد شده بر پايه همين احتمال است.

رستگارى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 102 - 5

5 - رستگارى و سعادت جاودانى ، تنها از آنِ دارندگان اعمال صالح و گران وزن

فمن ثقلت موزينه

فأُول_ئك هم المفلحون

رضايت اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 7 - 1

1 - صاحبان كردار گران قدر ، پس از سنجش اعمال در قيامت ، از زندگانى رضايت مندى برخوردار خواهند شد .

فهو فى عيشة راضية

{عيشة}; يعنى، نوعى زندگانى (لسان العرب). توصيف آن به {راضية} (برخوردار از رضايت)، به اعتبار وجود رضايت كامل در آن است. چنين وصفى در حقيقت، با {مرضية} به يك معنا است.

رضايت از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 11،17

11 - رضايت خداوند ، از مؤمنان شايسته كردار در جهان آخرت

رضى اللّه عنهم

17 - خشيت از خداوند ، شرط رضايت مندى او از مؤمنان داراى عمل صالح

رضى اللّه عنهم . .. ذلك لمن خشى ربّه

رضايت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 8

8 _ خداوند ، خشنود از راستگويان و راستكرداران و آنان ، خشنود از خداوند .

رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 12،13

12 - رضايت مؤمنان شايسته كردار ، از خداوند در آخرت

و رضوا عنه

13 - رضايت خداوند ، از مؤمنانِ صالح و رضايت آنان از او ، پاداش ايمان و عمل نيك ايشان است .

جزاؤهم . .. رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

رفع ترس از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 14

14 - تبديل و جايگزين كردن

ترس و اضطراب به امنيت و آرامش ، وعده خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

روزى اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 1

1 - مغفرت الهى و رزق گوارا ، پاداش مؤمنان نيك كردار در جهان آخرت

فالذين ءامنوا و عملوا . .. و رزق كريم

{رزق كريم} يعنى روزى طيب و گوارا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 7

7 - مؤمنان داراى عمل صالح ، قطعاً از روزى كريمانه اى در قيامت برخوردار خواهند بود .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك لهم . .. رزق كريم

زكريا(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

زمينه آمرزش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 8

8- صلاح پيشگان و توبه كنندگان از لغزش ها ، داراى زمينه برخوردارى از غفران و آمرزش

إن تكونوا صلحين فإنه كان للأوّبين غفورًا

زمينه حكومت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 107 - 5

5- تحقق حكومت جهانى صالحان ، در پرتو دين اسلام و رسالت پيامبراكرم ( ص ) است .

و لقد كتبنا فى الزبور . .. و ما

أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين

با توجه به ارتباط دو آيه _ كه در آيه اوّلى حكومت جهانى و در اين آيه رسالت جهانى پيامبر(ص) را مطرح مى كند _ برداشت ياد شده قابل استفاده است.

زمينه لغزش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 10

10- انسان ها حتى صالحان ، در معرض لغزش و كوتاهى نسبت به حقوق پدر و مادرند .

و اخفض لهما جناح الذلّ . .. ربّكم أعلم ... إن تكونوا صلحين فإنه كان للأوّبين غفو

زمينه مقامات صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 20

20 - قرار گرفتن در زمره صالحان ، منوط به عمل نيك و رحمت ويژه الهى

و أن أعمل ص_لحًا ترض_ه وأدخلنى برحمتك فى عبادك الص_لحين

زندگى دنيوى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 1

1_ مؤمنان به خداى يكتا ، پيامبر ( ص ) و قرآن كه داراى عمل صالح باشند ، از بهترين و پاك ترين زندگى هاى دنيوى بهره مندند .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم

متعلق {ءامنوا} به قرينه آيات گذشته توحيد ، پيامبر(ص) و قرآن است. {طوبى} اسم تفضيل مؤنث اطيب و به معناى بهترين و پاك ترين مى باشد و مراد از آن به قرينه مقابله آن با {مئاب} حيات و زندگانى برتر و پاك تر دنيوى است.

سرور اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 15 - 2

2 - مؤمنان نيك كردار ، در

بهشت ، در سرور و شادمانى مستمر بسر مى برند .

فهم فى روضة يحبرون

{حِبر} درلغت به معناى اثر تحسين برانگيز است (مفردات راغب) و {فى روضة يحبرون} يعنى در باغى شادمانند.

سعادت اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 2

2_ فرجام نيكو ( سعادت اخروى ) از آنِ مؤمنانِ داراى عمل صالح است .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم و حسن مئاب

{مئاب} مصدر ميمى و به معناى بازگشت است و مراد از آن سراى آخرت مى باشد. قابل ذكر است كه {طوبى} مبتدا و {حسن مئاب} عطف بر آن و {لهم} خبر براى آن دو مى باشد.

سليمان(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

شرايط همنشينى با صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 27

27_ فرمانبردارى از خداوند و تسليم او بودن ، شرط درآمدن به جرگه صالحان است .

توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_لحين

شعيب(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 17

17 - شعيب ( ع ) ، شخصيتى از زمره صالحان

ستجدنى . .. من الص_لحين

شكرگزارى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 2

2_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، همواره و

در هر حال خداوند را فراموش نكرده و به درگاه او شاكرند .

ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة . .. إنّه ليئوس كفور. إلاّ الذين صبروا

در برداشت فوق ، اين احتمال منظور شده است كه {كفور} از كفران (ناسپاسى) باشد.

صابران از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 7

7- صبرپيشگان ، انسان هايى شايسته و در زمره صالحان اند .

كلّ من الص_برين . إنّهم من الص_لحين

خداوند، در آيه قبل _ كه در توصيف برخى از پيامبران بود _ آنان را از صابران معرفى كرده و در اين آيه، آنان را از صالحان دانسته است. از مجموع دو آيه استفاده مى شود كه افراد صبرپيشه، از صالحان و خوبان اند.

صالحان امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 84 - 7

7- وجود انسانى صالح و مصون از هر گناه و خطا ، در هر عصر و زمان

و يوم نبعث من كلّ أُمّة شهيدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 5

5- وجود انسانى صالح و مصون از هر گناه و خطا ، در هر عصر و زمان

و يوم نبعث فى كلّ أُمّة شهيدًا عليهم من أنفسهم

صالحان امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 6

6 - خداوند ، پيامبران و مؤمنان نيكوكار پيش از اسلام را ، خليفه و جانشين خود در زمين قرار داده بود .

وعد اللّه الذين ءامنوا. .. كما استخلف الذين من قبلهم

صالحان اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 6،14

6 _ گروهى از اهل كتاب كه اطاعت خدا نمودند و به هنگام شب آيات الهى را تلاوت كردند و سجده به درگاهش نمودند ، از زمره صالحان هستند .

من اهل الكتب امة قائمة . .. و اولئك من الصالحين

14 _ صالحان از اهل كتاب ، آسوده از ذلّت و مسكنت و ايمن از غضب الهى

ضربت عليهم الذّلّة . .. ليسوا سواءً من اهل الكتب امّة قائمة ... و اولئك من الصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 2

2 _ قطعى بودن پاداش اعمال خير صالحانِ اهل كتاب ، از سوى خداوند

من اهل الكتب . .. و اولئك من الصالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 - 12

12 _ فسق ( ناديده گرفتن دستورات خداوند ) ، ريشه استهزاى دين و شعاير الهى

اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. و إن اكثركم فسقون

مصداق جمله {هل تنقمون . ..} همان استهزاى نماز و احكام دين است. بنابراين {فسق} كه علت براى {تنقمون} گرفته شده است، در حقيقت علت استهزاى دين نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 8

8 _ گروهى از اهل كتاب مردانى صالح ، پرهيز كننده از گناه ، و بدور از تجاوز و حرام خوارى

و ترى كثيراً منهم يسرعون فى الاثم و العدون و

اكلهم السحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 16

16 _ گروهى از اهل كتاب ، مردمانى وارسته از موضعگيرى كفرآميز و خصمانه در برابر قرآن

و ليزيدن كثيراً منهم ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً

صالحان ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 1

1 _ يهوديان ساكن در ايله متشكل از سه گروه بودند : تجاوزگران فاسق ، صالحان موعظه گر و نهى كننده از منكرات ، تاركان نهى از منكر .

إذ قالت أمة منهم لم تعظون قوماً

مقصود از موعظه، به دليل {الذين ينهون عن السوء} در آيه بعد، نهى از منكر است.

صالحان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 20

20 _ برخوردارى گروهى از بنى اسرائيل بر اثر پايبندى به توبه خويش ، از بينش ها و نعمت هاى صحيح دينى

ثم عموا و صموا كثير منهم

صالحان در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 11

11 - حضور گروهى از انسان هاى برتر در آخرت با عنوان صالحان و شايستگان

و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 9،10

9 - تسليم بودن ابراهيم ( ع ) در برابر خدا ، دليل گزينش وى و شايستگى او براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت

لمن الصلحين. إذ قال له ربه أسلم قال أسلمت

{إذ} در جمله {إذ قال . ..} حرف

تعليل است، بيانگر علت گزينش ابراهيم و شايستگى او براى وارد شدن به جرگه صالحان مى باشد.

10 - درآمدن به جرگه صالحان سراى آخرت ، در گرو تسليم بودن و اطاعت كردن از خداوند است .

و إنه فى الأخرة لمن الصلحين. إذ قال له ربه أسلم قال أسلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 2

2- ابراهيم ( ع ) ، از جمله صالحان در آخرت است .

و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 10

10 - صالحان ، در جهان آخرت ، مردمى ممتاز و برجسته اند .

و إنّه فى الأخرة لمن الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 15

15 - مؤمنان نيك كردار ، برخوردار از قرب خداوند و مورد عنايت ويژه او در جهان آخرت

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 11،12

11 - رضايت خداوند ، از مؤمنان شايسته كردار در جهان آخرت

رضى اللّه عنهم

12 - رضايت مؤمنان شايسته كردار ، از خداوند در آخرت

و رضوا عنه

صالحان در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 84 - 4

4 _ مسيحيان مؤمن به قرآن و پيامبر ( ص ) آرزومند همراهى با صالحان در بهشت

و نطمع ان يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين

برداشت فوق بر اين اساس است كه مفعول حذف شده از

{يدخلنا} به قرينه مقام و نيز آيه بعد {الجنة} باشد يعنى {نطمع ان يدخلنا الجنة مع القوم الصالحين}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 85 - 8

8 _ صالحان بهره مند از بهشت جاويدان

و نطمع ان يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين. فاثبهم اللّه بما قالوا جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 7

7_ بهشت جايگاه صالحان است .

و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذريّ_تهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 1

1- استقرار در باغ هاى بهشت ، از جمله پاداش هاى مؤمنان نيك كردار است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. أُولئك لهم جنّ_ت عدن

جمله {أُول_ئك. ..} يا خبر يكم براى {إنّ} در صدر آيه قبل است و يا خبر دوم و احتمال سوم آن است كه جمله مستأنفه باشد در هر صورت، مشاراِليه {أُول_ئك} {الذين امنوا...} در آيه قبل است. {عَدنْ} به معناى اقامت گزيدن و مستقر شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 108 - 1

1- مؤمنان نيك كردار ، در باغ هاى بهشت برين ، جاودانه اند .

جنّت الفردوس نزلاً . خ_لدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 58 - 6

6 - مؤمنان داراى عمل صالح ، در بهشت ، جاودانه خواهند بود .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنبوّئنّهم من الجنّة. ..خ_لدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

14 - روم - 30 - 15 - 2

2 - مؤمنان نيك كردار ، در بهشت ، در سرور و شادمانى مستمر بسر مى برند .

فهم فى روضة يحبرون

{حِبر} درلغت به معناى اثر تحسين برانگيز است (مفردات راغب) و {فى روضة يحبرون} يعنى در باغى شادمانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 1

1 - بهشت هاى سرشار از نعمت ، پاداش مؤمنانِ داراى اعمال صالح است .

إنّ الذين ءامنوا . .. لهم جن_ّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 9 - 4

4 - وعده ورود مؤمنان داراى عمل صالح به بهشت و خلود در آن ، وعده اى تخلف ناپذير است .

لهم جن_ّ_ت النعيم خ_لدين فيها وعد اللّه حقًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 3

3 - زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، اهل بهشت اند .

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 9،13

9 - مؤمنان نيك كردار ، ايمن در قيامت و برخوردار از بوستان هاى بهشت

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فى روضات الجنّات

از تقابل {ترى الظالمين} با {و الذين ءامنوا} مطلب ياد شده استفاده مى شود.

13 - تمامى خواسته هاى مادى و معنوى مؤمنان نيك كردار ، در بهشت فراهم است .

لهم ما يشاءون عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 -

14 - 6

6- بهره مندى هماره و سهل موحدان نيكوكار ، از نعمت هاى الهى در بهشت

أُول_ئك أصح_ب الجنّة

تعبير به {أصحاب} اشاره به همنشينى دائم و هميشگى يكتاپرستان استوار بر طريق ايمان، با نعمت هاى بهشتى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 2

2- ره يافتن مؤمنان نيك كردار به بهشت ، نمودى از ولايت الهى بر آنان

ذلك بأنّ اللّه مولى الذين ءامنوا . .. إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح

صالحان در بهشت عدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 61 - 3

3- بهشت هاى عدن ، جايگاه توبه كنندگان مؤمن و داراى عمل صالح

فأُولئك يدخلون الجنّة . .. جنّت عدن

صالحان در حكومت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 8

8- برخورد شديد با ظالمان متجاوز و نرمش در برابر مؤمنان صالح ، روشى نيكو در نظام حكومتى و شيوه برگزيده ذوالقرنين در حكومت خويش بود .

أمّا من ظلم فسوف نعذّبه . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا

ذوالقرنين، پس از شنيدن وحى الهى كه در برخورد با ساحل نشينان غرب، دو راه پيش روى او قرار داد: يكى تعذيب، و ديگرى روش نيكو، شقّ دوم را انتخاب كرد و آن را چنين ترسيم كرد كه ظالمان را عقوبت و مؤمنان را پاداش نيك خواهد داد.

صالحان در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 1

1_ صبر پيشگانِ داراى اعمال صالح به

هنگام زوال نعمت و روى آورى فقر و تنگدستى ، از رحمت خدامأيوس نمى گردند و به تدبير او در هستى كافر نمى شوند .

إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صالحان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 11

11 - مؤمنان به خدا و قيامت و دارندگان عمل صالح ، در قيامت هيچ ترس و اندوهى نخواهند داشت .

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً . .. و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون

به قرينه {فلهم أجرهم عند ربهم} مى توان گفت: ظرف {لاخوف عليهم . ..} قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 12

12 - بندگان خالص و برگزيده خدا در قيامت به گروه صالحان ملحق خواهند شد .

و لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 1

1 _ راستگويان و راستكرداران ، بهره مند از آثار صدق خويش ، در قيامت

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 5

5- خداوند ، مؤمنان نيك كردار را در صحنه قيامت از رنج تنهايى نجات خواهد داد .

و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا . إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سيجعل

چنان كه برخى از مفسران گفته اند، اين آيه مى تواند در ارتباط با مضمون آيه قبل و مربوط به صحنه قيامت باشد; زيرا

همگان در صحنه قيامت تنها و بى ياورند (و كلّهم ءاتيه يوم القيامة فرداً). اين آيه بشارتى است براى مؤمنان كه خداوند آنان را در آن روز، تنها نخواهد گذاشت و به زودى آنان را از انس و محبت ديگران برخوردار خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 4

4 - نيك كرداران ، ايمن از هراس و وحشت روز رستاخيز

و هم من فزع يومئذ ءامنون

نكره آمدن {فزع} بيانگر بزرگ بودن وحشت آن روز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 4

4 - نجات مؤمنان و صالحان از بدى ها و ناراحتى هاى روز قيامت ، برخاسته از رحمت و لطف الهى است ; نه از استحقاق آنان .

و من تق السيّئات يومئذ فقد رحمته

يادآورى و تصريح فرشتگان به اين كه حفظ مؤمنان از ناراحتى هاى قيامت نشانگر اين است كه آنان مورد رحمت و لطف الهى قرار گرفته اند; مى تواند حكايت از حقيقت ياد شده داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 6

6 - { قال رسول اللّه ( ص ) . . . يابن مسعود أَكثِر من الصالحات و البرّ فإنّ المُحسنَ و المُسىء يندمان ، يقول المحسن : يا ليتنى ازْدَدْتُ من المحسنات و يقول المسىء : قصرتُ ، و تصديق ذلك قوله تعالى : { و لااُقسم بالنفس اللوّامة } ;

رسول خدا(ص) فرمود: . ..اى پسر مسعود! اعمال صالح و كارهاى نيك را افزون انجام بده كه در [قيامت

]نيكوكار و بدكار هر دو پشيمان مى شوند. انسان نيكوكار مى گويد: اى كاش كارهاى نيك را زيادتر كرده بودم و انسان بدكار مى گويد: كوتاهى و تقصير كردم. و گواه اين مطلب سخن خداوند است كه فرمود: {و لا أقسم بالنفس اللوّامة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 7 - 1

1 - صاحبان كردار گران قدر ، پس از سنجش اعمال در قيامت ، از زندگانى رضايت مندى برخوردار خواهند شد .

فهو فى عيشة راضية

{عيشة}; يعنى، نوعى زندگانى (لسان العرب). توصيف آن به {راضية} (برخوردار از رضايت)، به اعتبار وجود رضايت كامل در آن است. چنين وصفى در حقيقت، با {مرضية} به يك معنا است.

صالحان و زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 3

3 _ پرداخت زكات و صدقه ، از اعمال و نشانه هاى صالحين است .

لنصدقنّ و لنكوننّ من الصلحين

صالحان و صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 3

3 _ پرداخت زكات و صدقه ، از اعمال و نشانه هاى صالحين است .

لنصدقنّ و لنكوننّ من الصلحين

صالحان و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 10

10 - انسان هاى مؤمن ، نيك كردار و پرهيز كننده از ظلم به ديگران ، بسيار اندك اند .

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و قليل ما

تنكير {قليل} و اضافه شدن {ما}ى مبهمه، بر مبالغه در قلت

دلالت دارد.

صالحان و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 84 - 10

10 _ صالحان ، گواهان عينى بر حقانيت قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) *

فاكتبنا مع الشهدين . .. ان يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين

جمله {نطمع ان يدخلنا . ..} مى تواند اشاره به آرزو و درخواستى باشد كه مسيحيان آن را با جمله {فاكتبنا مع الشهدين} از خداوند تقاضا كردند. بنابراين درخواست همراهى با شاهدان همان آرزوى همنشينى با صالحان خواهد بود. و لذا مى توان گفت شاهدان همان صالحان هستند.

صالحان و محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 84 - 10

10 _ صالحان ، گواهان عينى بر حقانيت قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) *

فاكتبنا مع الشهدين . .. ان يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين

جمله {نطمع ان يدخلنا . ..} مى تواند اشاره به آرزو و درخواستى باشد كه مسيحيان آن را با جمله {فاكتبنا مع الشهدين} از خداوند تقاضا كردند. بنابراين درخواست همراهى با شاهدان همان آرزوى همنشينى با صالحان خواهد بود. و لذا مى توان گفت شاهدان همان صالحان هستند.

صالحان هنگام آسايش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 3

3_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، به هنگام رفاه و آسايش و برخوردارى از موهبت هاى دنيا ، هرگز تكبر نكرده و فخرفروشى و شادمانى نمى كنند .

إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صالحان هنگام رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 11 - 3

3_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، به هنگام رفاه و آسايش و برخوردارى از موهبت هاى دنيا ، هرگز تكبر نكرده و فخرفروشى و شادمانى نمى كنند .

إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صالحان هنگام سلب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 1

1_ صبر پيشگانِ داراى اعمال صالح به هنگام زوال نعمت و روى آورى فقر و تنگدستى ، از رحمت خدامأيوس نمى گردند و به تدبير او در هستى كافر نمى شوند .

إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صالحان يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 168 - 3

3 _ برخى از امت هاى پراكنده شده يهود ، مردمى صالح و گروههايى از آنان ناصالح هستند .

منهم الصلحون و منهم دون ذلك

{دون} به معناى غير مى باشد و {ذلك} اشاره است به صالح كه از {الصلحون} به دست مى آيد، يعنى: {منهم غير صالحين}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 1،4

1 _ يهوديانى كه به تورات چنگ زنند و به محتواى آن پايبند باشند و نماز را برپا دارند ، مردمى صلاح پيشه اند .

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

تمسيك (مصدر {يمسكون}) به معناى حفظ كردن و رها ساختن است. محافظت كتاب آسمانى به اين است كه انسان معارف آن را باور داشته و به احكان آن پايبند باشد.

4 _ گروهى از يهوديان نسل هاى پيشين ، بر

خلاف دنياگرايان ايشان ، به محتواى تورات و ميثاق هاى آن پايبند بودند و نماز را به پا داشتند .

و الذين يمسكون بالكتب و أقاموا الصلوة

صبر صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 23

23 - صبر و شكيبايى ، از ويژگى هاى صالحان

ربّ هب لى من الص_لحين . .. ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

برداشت ياد شده از آن جا است كه حضرت ابراهيم(ع)، از خداوند خواستار فرزندى صالح شد و خداوند به او، اسماعيل(ع) را عنايت كرد و اين فرزند، خود را از صابران خواند.

ظلم به صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 5

5_ ستم به انسان ها و به هلاكت رساندن جوامع درستكار ، ناسازگار با مقام ربوبيت خدا و مدبر بودن اوست .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم و أهلها مصلحون

برداشت فوق از {رب} _ كه به معناى مدبر و مربى است - استفاده مى شود.

عبادت كنار قبور صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 38

38- ساختن مسجد بر اقامت گاه صالحان و مزار آنان ، جايز بوده و عبادت در كنار قبر آنان شايسته است .

لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

هرگاه قرآن، از جوامع و اديان پيشين، سخن و عملى را با لحنى نقل كند كه نشانه تمجيد و عنايت خاص خداوند باشد، معلوم مى شود كه قرآن، آن گفته و كردار را صحيح و پسنديده تلقّى كرده است.

عبوديت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- انبياء - 21 - 105 - 10

10- صالحان ، بندگان خاص خداوند

عبادى الص_لحون

بنابراين كه {الصالحون} قيد توضيحى براى {عبادى} باشد برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 2

2 - اهل ايمان و عمل صالح ، بندگان خاص و مقرب خداوند

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

از اضافه {عباده} به ضمير راجع به {اللّه} _ كه اضافه تشريفيه است _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

عذاب صالحان ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 4

4 _ خداوند حتى آن گروه از يهوديان ايله را كه خود صالح بودند ، ولى متجاوزان را موعظه نكردند ، به عذابى شديد گرفتار ساخت .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

در آيه قبل در مقام تقسيم يهوديان ايله از نظر عملكرد، آنان را به سه گروه تقسيم كرد و آيه مورد بحث در مقام بيان سرنوشت آنان است و ايشان را در دو گروه قرار داده است. اين مقايسه نشان مى دهد كه خداوند ترك كنندگان نهى از منكر را از گروه ظالمان (الذين ظلموا) شمرده است.

عقلانيت برترى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 28 - 5

5 - يكسان نبودن صالحان با مفسدان و تقواپيشگان با تبه كاران ، امرى بديهى در نگاه عقل و منطق

أم نجعل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. كالفجّار

برداشت ياد شده از استفهام انكارى مستفاد از جمله {أم نجعل. ..} به

دست مى آيد.

عقيده به حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 4

4- تأثير اعتقاد به حاكميت نهايى صالحان بر زمين ، در عبوديت و بندگى خدا

و لقد كتبنا فى الزبور . .. إنّ فى ه_ذا لبل_غًا لقوم ع_بدين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {ه_ذا} اشاره به مسأله حاكميت صالحان داشته باشد.

عقيده صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 196 - 6

6 _ توجه صالحان به ولايت و سرپرستى خدا بر ايشان ، عامل مقاومت آنها در مبارزه با اهل شرك و نهراسيدن از توطئه هاى ايشان

ثم كيدون فلاتنظرون . .. هو يتولى الصلحين

از اهداف بيان ولايت خدا بر صالحان، پس از طرح توطئه مشركان، اين است كه صالحان همواره توجه به يارى خدا داشته باشند و هرگز از مكرهاى مشركان نهراسند.

عمل صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 3

3 _ اعمال خير صالحان هرگز از جانب خداوند ، كفران نخواهد شد و مورد ناسپاسى قرار نخواهد گرفت .

و اولئك من الصالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 3

3 _ پرداخت زكات و صدقه ، از اعمال و نشانه هاى صالحين است .

لنصدقنّ و لنكوننّ من الصلحين

عمل ناپسند خويشاوندان صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 8

8- صدور كردار ناروا از فرزندان انسان هاى

صالح و خويشاوندانِ شخصيت هاى برجسته ، نكوهيده تر و شرم آورتر از ارتكاب آن از سوى ديگران است .

ي_أخت ه_رون ما كان أبوك امرأ سوء و ما كانت أُمّك بغيًّا

عمل ناپسند فرزندان صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 8

8- صدور كردار ناروا از فرزندان انسان هاى صالح و خويشاوندانِ شخصيت هاى برجسته ، نكوهيده تر و شرم آورتر از ارتكاب آن از سوى ديگران است .

ي_أخت ه_رون ما كان أبوك امرأ سوء و ما كانت أُمّك بغيًّا

عوامل محافظت از منافع صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 10

10- عوامل غيبى الهى ، در حفظ منافع صالحان و فرزندان آنان ، دخالت دارد .

فأراد ربّك أن يبلغا أشدّهما و يستخرجا كنزهما رحمة من ربّك

داستان تعمير ديوار و حفظ منافع يتيمان، گرچه در موردى خاص بوده، ولى پيام آيه، كلّى است و آن اين كه به مناسبت عمل صالح پدران، منافع فرزندان نيز محفوظ مى ماند.

عوامل محافظت از منافع فرزندان صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 10

10- عوامل غيبى الهى ، در حفظ منافع صالحان و فرزندان آنان ، دخالت دارد .

فأراد ربّك أن يبلغا أشدّهما و يستخرجا كنزهما رحمة من ربّك

داستان تعمير ديوار و حفظ منافع يتيمان، گرچه در موردى خاص بوده، ولى پيام آيه، كلّى است و آن اين كه به مناسبت عمل صالح پدران، منافع فرزندان نيز محفوظ مى ماند.

عيسى(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

فاسدان و صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 8

8 - انسان هاى صالح و پاكدامن ، عناصرى مزاحم و غيرقابل تحمل براى فاسدان و منحرفان

أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

موضع گيرى مفسدان در قبال لوط(ع) و خاندانش، نشان مى دهد كه آنان تلاش هاى خيرخواهانه وى را برنتابيدند و او را به عنوان عنصرى مزاحم محكوم به اخراج كردند.

فرجام اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 18

18 - صالحان ، داراى فرجامى نيك در جهان آخرت

لولا أخّرتنى . .. و أكن من الص_لحين

فرجام صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 107 - 1

1- بوستان هاى فردوس ، منزل گاهى تضمين شده براى نيك كردارانِ مؤمنِ به آيات الهى و قيامت است .

إنّ الذين ءامنوا . .. نزلاً

متعلق ايمان در {آمنوا} به قرينه آيات قبل _ كه درباره كفر به آيات و لقاى پروردگار بود _ ايمان به آيات و قيامت است. {فردوس} يعنى {وادى سرسبز}. برخى از زبان شناسان، آن را كلمه اى رومى مى دانند كه به زبان عرب وارد شده است (تاج العروس) كلمه {نزل} در معانى {منزل} و {وسايل پذيرايى} و... استعمال مى شود. برداشت ياد شده، براساس معناى نخست

است. فعل ماضى (كانت) درباره حوادث آينده، بر وقوع حتمى و تضمين شده آن حوادث دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 12 - 1

1 - خداوند ، آگاه ساختن انسان ها را با خوبى و بدى و رساندن خوبان و بدكاران را به فرجام شايسته آنان ، بر خود لازم شمرده است .

إنّ علينا للهدى

{هدى} مصدر و به معناى ارشاد و راهنمايى است (قاموس). مراد از هدايت ممكن است اعم از هدايت فطرى و تشريعى و نيز رساندن به مقصد باشد. جملات {سنيسّره لليسرى} و {سنيسّره للعسرى} (در آيات پيشين) مؤيد تعميم است.

فرزند صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 9

9 _ امكان ناصالح شدن فرزندان ، از پدران و مادران خوب و شايسته

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است _ كه عبادالرحمان كه خود از بهترين ها جامعه اند _ براى سرنوشت و آينده خوب فرزندانشان دعا مى كنند و از خداوند خواستار صلاح و نيكى آنان مى شوند.

فضايل اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 9

9 - مؤمنان نيك كردار ، ايمن در قيامت و برخوردار از بوستان هاى بهشت

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فى روضات الجنّات

از تقابل {ترى الظالمين} با {و الذين ءامنوا} مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 1،4،8

1 -

مؤمنان نيك كردار ، مشمول رحمت پروردگار در قيامت

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

4 - مؤمنان نيك كردار ، مشمول رحمت حق در پى مشاهده نگرانى هاى همگانى قيامت *

و ترى كلّ أمّة جاثية . .. فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم

برداشت بالا بدان احتمال است كه {فأمّا الذين. ..} تفريع بر {ترى كلّ أمّة جاثية} باشد.

8 - شمول رحمت حق در قيامت نسبت به مؤمنان صلاح پيشه ، نمودى از ربوبيت او

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت فيدخلهم ربّهم فى رحمته

به كار رفتن واژه {ربّ} و اضافه آن به {هم}، بيانگر مطلب ياد شده است.

فضايل صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 30

30 _ امير المؤمنين ( ع ) فرمود : { . . . قالت الملائكة : سبحانك { أتجعل فى ها من يفسد فى ها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك } . . . فاجعله منّا فانا لانفسد فى الأرض و لانسفك الدماء . قال جلّ جلاله . . . { إنى أعلم ما لاتعلمون } انّى اريد ان اخلق خلقاً بيدى اجعل ذريته انبياء مرسلين و عباداً صالحين و ائمة مهتدين اجعلهم خلفائى فى ارضى . . . ;

. .. ملائكه گفتند: پروردگارا منزهى تو {آيا قرار مى دهى در زمين كسى را كه فساد و خونريزى مى كند و ما تسبيح و حمد تو را به جا مى آوريم و تقديست مى كنيم}. پس خليفه را از ما قرار بده كه ما نه در زمين فساد مى كنيم و

نه خونريزى مى نماييم. خداوند جل جلاله فرمود: من چيزى را مى دانم كه شما نمى دانيد; من اراده نموده ام كه با دست خود خلقى را بيافرينم كه از نسل او پيامبران مرسل، بندگان صالح و پيشوايان هدايت يافته به وجود آيند كه آنان را جانشينان خود بر مخلوقاتم در زمين قرار بدهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 4،5،7،8،10،11

4 _ پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان برخوردار از نعمت عظيم الهى

و من يطع اللّه و الرّسول فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم . .. و الصالحين

تصريح به اسم جلاله {اللّه} در جمله {انعم اللّه عليهم}، دلالت بر عظمت آن نعمت دارد.

5 _ پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان ، رهروان صراط مستقيم و برخورداران از هدايت خاصّ

و لهديناهم صراطاً مستقيماً. و من يطع اللّه و الرّسول فاولئك مع الذين انعم اللّه

با توجّه به آيه قبل، كه اطاعت كنندگان را راه يافته به صراط مستقيم مى داند و در اين آيه آنان را همراهان پيامبران و . .. قلمداد مى كند معلوم مى شود پيامبران و ... رهروان صراط مستقيم هستند.

7 _ پيامبرى ، صدّيق ، شاهد و صالح بودن ، مقامى رفيع و نعمتى بزرگ *

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين . .. و الصّالحين

بنابراين احتمال كه مراد از نعمت در {انعم اللّه عليهم}، همان مقام نبوّت و . .. باشد.

8 _ مقام برتر پيامبران بر صدّيقان ، و صديقان بر شاهدان ، و شاهدان بر صالحان

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين . .. و الصّالحين

ترتيب درجات

از ترتيب در ذكر استفاده شده است.

10 _ مقام پيروان ، صديقين ، شاهدان و صالحان بالاتر از مقام اطاعت كنندگان از خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول فاولئك . .. الصالحين

11 _ مقام والاى انبيا ، صديقان ، شاهدان ( گواهان اعمال يا عالمان يا كشته شدگان در راه خدا ) و صالحان

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين و الصديقين و الشّهداء و الصالحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 70 - 3

3 _ پيامبران ، صديقان ، شاهدان و صالحان ، بهره مند از تفضّل خاص الهى

من النبيّين و الصديقين . .. ذلك الفضل من اللّه

بنابر اينكه {ذلك} اشاره به انعام مستفاد از جمله {الذين انعم اللّه عليهم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 4

4 _ مؤمنان نيك كردار ، در كنف حمايت و هدايت مستمر و دايم الهى

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت يهديهم ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 5

5- خداوند ، مؤمنان نيك كردار را در صحنه قيامت از رنج تنهايى نجات خواهد داد .

و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا . إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سيجعل

چنان كه برخى از مفسران گفته اند، اين آيه مى تواند در ارتباط با مضمون آيه قبل و مربوط به صحنه قيامت باشد; زيرا همگان در صحنه قيامت تنها و بى ياورند (و كلّهم ءاتيه يوم القيامة فرداً). اين آيه بشارتى است براى مؤمنان كه خداوند

آنان را در آن روز، تنها نخواهد گذاشت و به زودى آنان را از انس و محبت ديگران برخوردار خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 75 - 4

4- صالحان ، از رحمت خاص الهى ، بهره منداند .

و أدخلن_ه فى رحمتنا إنّه من الص_لحين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّه من الصالحين} تعليل براى {أدخلناه. ..} است و تعليل، موجب تعميم حكم و شمول ديگر افراد مورد بحث مى شود; يعنى، هركس صالح باشد، در رحمت الهى وارد خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 8

8- وراثت زمين براى صالحان ، در پرتو عنايت خداوند به آنان

و لقد كتبنا . .. أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 2

2 - تهى گشتن جامعه از تمامى افراد مؤمن و صالح ، زمينه ساز ابتلاى آن به عذاب الهى

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين . ثمّ دمّرنا الأخرين

از آن جا كه پس از خروج لوط(ع) و خاندان مؤمن وى، عذاب بر قوم او نازل گرديد، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 4

4 - نيك كرداران ، ايمن از هراس و وحشت روز رستاخيز

و هم من فزع يومئذ ءامنون

نكره آمدن {فزع} بيانگر بزرگ بودن وحشت آن روز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ

- 34 - 37 - 6،7

6 - مؤمنان داراى عمل صالح ، همواره در غرفه هاى بهشت ، در امنيت خواهند بود .

إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا . .. و هم فى الغرف_ت ءامنون

7 - در بهشت ، غرفه هاى گوناگون و متعددى براى يك مؤمن داراى عمل صالح هست .

و هم فى الغرف_ت ءامنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 7 - 2

2 - مؤمنانِ داراى عمل صالح ، شايسته غفران و پاداش الهى اند .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 100 - 9

9 - انسان صالح ، انسان كامل و آرمانىِ مكتب وحى

ربّ هب لى من الص_لحين

از اين كه حضرت ابراهيم(ع) فرزند مورد علاقه اش را از ميان انسان هاى صالح خواسته است، مى توان استفاده كرد كه آنچه براى ابراهيم(ع) مهم و به صورت يك آرمان تلقى مى شد; انسان كامل و صالح بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 112 - 8

8 - انسان صالح ، انسان كامل و آرمانى در مكتب وحى

نبيًّا من الص_لحين

از اين كه ابراهيم(ع) فرزند مورد علاقه اش را از ميان انسان هاى صالح درخواست كرد (ربّ هب لى من الصالحين) و خداوند هم فرزندى با صفت صالح به ايشان عطا فرمود، مى توان استفاده كرد كه آنچه براى ابراهيم(ع) مهم و به صورت يك آرمان تلقّى مى شد، انسان كامل و صالح بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 2

2 - مؤمنان تائب و صالحان ، مشمول رحمت الهى در قيامت در سايه دعا و درخواست فرشتگان

و قهم السيّئات و من تق السيّئات يومئذ فقد رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 3

3 - شمول رحمت و حمايت خداوند ، نسبت به اهل ايمان و عمل صالح ، پس از حسابرسى آنان

كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها . .. فأمّا الذين ءامنوا و عملواالص_لح_ت فيدخلهم ربّهم ف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 1

1- نويد الهى به ورود مؤمنان نيك كردار ، به باغ هاى بهشت با تكريم و اجلال

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت

واژه {يدخل} و اسناد فعل به خداوند، مى رساند كه مؤمنان با تكريم و اجلال و در سايه لطف و اراده الهى، گام در بهشت مى نهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 50 - 6،7

6 - صالح بودن ، محور فضيلت ها و اساس ارزش هاى الهى و انسانى

فجعله من الص_لحين

توصيف يونس(ع) به صالح بودن _ پس از برگزيدگى او _ مى تواند حاكى از مطلب ياد شده باشد.

7 - اجتناب صالحان و برگزيدگان الهى ، از ترك اولى

فجعله من الص_لحين

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند يونس(ع) را _ پس از توبه و پشيمانى او از ترك اولى _ به مقام صالحان رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 7

- 1،3

1 - افراد مؤمن و داراى عمل صالح ، بهترين مردم و برترين موجودات اند .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك هم خير البريّة

3 - مؤمنان نيك كردار ، گرفتار عذاب ابدى جهنم نخواهند شد .

إنّ الذين كفروا . .. فى نار جهنّم ... إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت أُول_ئك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 16

16 - مؤمنان داراى عمل صالح ، هراسان از فرجام خويش و نگران از كوتاهى در برابر عظمت خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. ذلك لمن خشى ربّه

ترس از خداوند، به معناى نگرانى و هراس از فرجام خويش هنگام روبه رو شدن با او است.

قداست قبور صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 43

43- صالحان و مردان الهى ، پس از مرگ نيز شايسته احترام اند و آرامگاه آنان داراى منزلتى والا است .

لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

قياس صالحان با مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 28 - 4،5

4 - مؤمنان نيكوكار در نگاه نظام ارزشى خدا با مفسدان برابر نيستند ، بلكه آنان برترند .

أم نجعل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت كالمفسدين فى الأرض

5 - يكسان نبودن صالحان با مفسدان و تقواپيشگان با تبه كاران ، امرى بديهى در نگاه عقل و منطق

أم نجعل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. كالفجّار

برداشت ياد شده از استفهام انكارى مستفاد از جمله {أم نجعل. ..} به دست مى آيد.

كمى صالحان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 13

13 - انسان هاى داراى عمل صالح زياد ، اندك هستند .

اعملوا ءال داود شكرًا و قليل من عبادى الشكور

بنابراين كه {شكر} مفعولٌ له {اعملوا} باشد، {قليل من عبادى الشكور} اشعار به اين نكته دارد: كسانى كه به منظور اداى شكر عمل صالح انجام دهند، كم هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 10

10 - انسان هاى مؤمن ، نيك كردار و پرهيز كننده از ظلم به ديگران ، بسيار اندك اند .

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و قليل ما

تنكير {قليل} و اضافه شدن {ما}ى مبهمه، بر مبالغه در قلت دلالت دارد.

لوط(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 2

2 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، از زمره صالحان و برخوردار از هدايت ويژه خداوند بودند.

كلاً هدينا . .. و من ذريته ... كل من الصلحين ... و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 75 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) ، از صالحان و شايستگان بود .

إنّه من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 4

4 - حضرت نوح و لوط ( ع ) ، دو بنده صالح و شايسته خداوند

عبدين من عبادنا ص_لحين

محافظت از مال بازماندگان صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 14

14- امدادرسانى به ايتام و بازماندگانِ انسان هاى صالح و حفاظت از اموال ايشان ، كارى است مورد پسند خدا .

فأراد ربّك . .. رحمة من ربّك

محبوبيت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 1،2،7

1- ايمان و عمل صالح موجب نفوذ محبوبيت شخص مؤمن در دل هاى مردم است .

إنّ الذين ءامنوا . .. سيجعل لهم الرحمن ودًّا

{ودّ} به معناى ميل و محبت است. و مراد از آن، به قرينه {لهم}، محبتى است كه خداوند براى مؤمنان در دل هاى ديگران قرار مى دهد.

2- محبوبيت در دل هاى مردم ، از جمله پاداش هاى خداوند به مؤمنان داراى كردار نيك .

إنّ الذين ءامنوا . .. سيجعل لهم الرحمن ودًّا

7- محبوبيت يافتن مؤمنان نيك كردار در دل ها ، جلوه اى از رحمت گسترده خداوند است .

إنّ الذين ءامنوا . .. سيجعل لهم الرحمن ودًّا

محدوده حكومت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 6

6_ حاكمان صالح بر پدر و مادر خويش حكومت و فرمانروايى نمى كنند .

و رفع أبويه على العرش

يوسف(ع) با نشاندن پدر و مادرش بر تخت خويش ، علاوه بر احترام ويژه اش به آنان ، درصدد بيان اين نكته بود كه هرگز بر پدر و مادرش حكمرانى و فرمانروايى نخواهد كرد ; بلكه مطيع و فرمانبردار ايشان خواهد بود.

محمد(ص) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 196 - 5

5 _ پيامبر ( ص

) از زمره بندگان صالح خدا و برخوردار از حمايت هاى بى دريغ او

إن ولى اللّه . .. و هو يتولى الصلحين

مراتب صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 18

18 - خوبى ها و نيكى ها ، داراى درجات گوناگون و نيك كرداران و خوبان ، داراى مراتب مختلف

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

مريم(س) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 15

15 - مريم ( س ) ، از تبار طاعت پيشگان و از نسل نيكان و خداپرستان

و كانت من الق_نتين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {من} در {من القانتين} نشويه باشد; يعنى، مريم(س) برآمده از قانتان بود.

مصونيت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 9

9 - مؤمنان داراى عمل صالح ، از عذاب الهى درامان اند .

و ما نحن بمعذّبين . .. و ما أمولكم ... تقرّبكم عندنا... إلا من ءامن ... و هم ...

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {آمنون} در اين آيه، تعريض به {ما نحن بمعذّبين} در آيه 35 باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 4

4 - نجات مؤمنان و صالحان از بدى ها و ناراحتى هاى روز قيامت ، برخاسته از رحمت و لطف الهى است ; نه از استحقاق آنان .

و من تق السيّئات يومئذ فقد رحمته

يادآورى و تصريح فرشتگان به اين كه حفظ مؤمنان از ناراحتى هاى قيامت نشانگر اين است كه آنان

مورد رحمت و لطف الهى قرار گرفته اند; مى تواند حكايت از حقيقت ياد شده داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 25 - 1

1 - مؤمنانى كه عمل صالح دارند ، از عذاب الهى در امان اند .

فبشّرهم بعذاب أليم . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

{إلاّ} براى استثناى منقطع به كار رفته است و معناى {لكن} را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 14 - 2

2 - خداوند ، مؤمنان نيكوكار را از گرفتارى به عذاب مصون داشته و با آنان مهربان است .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و هو الغفور الودود

{غفر} (ريشه {غفور}); يعنى، پوشاندن لباسى كه شخص را از آلودگى ها محفوظ دارد و غفران خداوند، ايجاد مصونيت از عذاب براى بندگان است (مفردات راغب). جمله {هو الغفور} در ارتباط با {إنّ بطش...} _ كه تهديد كافران بود _ نويدى به مؤمنان و بيانگر مصونيت آنان، از گرفتارى به دام عذاب است.

مقامات اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 4

4- مرتبه و جايگاه صالحان در آخرت ، مرتبه اى ويژه و متعالى

و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

از اينكه خداوند در مقام امتنان بر حضرت ابراهيم(ع)، ايشان را از زمره صالحان برشمرده است، نشان مى دهد كه مقام و منزلت صالحان بس بلند و عالى است و افرادى چون ابراهيم(ع) شايسته چنين مقامى اند (و إنه فى الأخرة لمن الصالحين).

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - طه - 20 - 75 - 1

1 - مؤمنان داراى عمل صالح ، از درجات و مراتب بلندى در آخرت برخوردارند .

و من يأته مؤمن ا . .. لهم الدرجت العلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 76 - 5

5 - خلود در بهشت عدن ، تبلور درجات عالى مؤمنان داراى عمل صالح در آخرت

لهم الدرجت العلى . جنّت عدن ... خ_لدين

{جنّات عدن} بدل براى {الدرجات العلى} است; يعنى، آن درجات بلند، همان باغ هاى بهشت عدن است.

مقامات صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 12

12 - بندگان خالص و برگزيده خدا در قيامت به گروه صالحان ملحق خواهند شد .

و لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 10

10 - درآمدن به جرگه صالحان سراى آخرت ، در گرو تسليم بودن و اطاعت كردن از خداوند است .

و إنه فى الأخرة لمن الصلحين. إذ قال له ربه أسلم قال أسلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 84 - 6،7،8

6 _ صالحان داراى مقامى رفيع در پيشگاه خداوند

نطمع ان يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين

7 _ ايمان به خدا ، قرآن و پيامبر ( ص ) زمينه عروج به درجه صالحان

و ما لنا لانؤمن باللّه وما جاءنا من الحق . .. يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين

جمله {و نطمع . ..} مى رساند كه حتى پس از اعتراف به

خداى يگانه نمى توان به همنشينى باصالحان يقين داشت بلكه ايمان مذكور تنها مى تواند زمينه ساز نيل به درجه صالحان باشد.

8 _ رسيدن به درجه و مقام صالحان در پرتو خواست و عنايت الهى است .

نطمع ان يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 6

6 _ هدايت ويژه، پاداش خداوند به صالحان است.

كلا هدينا . .. كل من الصلحين

در آيه پيشين سخن از هدايت ويژه براى پيامبران بود و اين آيه آنان را از زمره صالحان مى شمارد. بنابراين وصف مذكور بايد در حصول هدايت ويژه داراى نقش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 196 - 4

4 _ خداوند سرپرست و يارى دهنده همه صالحان است .

و هو يتولى الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 43

43- صالحان و مردان الهى ، پس از مرگ نيز شايسته احترام اند و آرامگاه آنان داراى منزلتى والا است .

لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 75 - 5

5 - مؤمنان داراى عمل صالح در پيشگاه پروردگارشان شأن و مقامى رفيع دارند .

و من يأته . .. فأولئك لهم الدرجت

اسم اشاره {أُول_ئك} كه براى اشاره بعيد به كار مى رود، حاوى تكريم و بزرگداشت مؤمنان از سوى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 10

10- صالحان ، بندگان خاص خداوند

عبادى الص_لحون

بنابراين كه {الصالحون}

قيد توضيحى براى {عبادى} باشد برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 21

21 - مقام بندگان صالح ، بالاترين جايگاه كمالى انسان

أن أشكر نعمتك . .. و أن أعمل ص_لحًا... و أدخلنى برحمتك فى عبادك الص_لحين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه سليمان(ع) مقام {عباد صالح} را به عنوان آخرين و عالى ترين آرزوى خود مطرح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 9 - 1،5،6

1 - ايمان آورندگانِ داراى عمل صالح ، از سوى خداوند ، در زمره صالحان قرارخواهندگرفت .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لندخلنّهم فى الص_لحين

5 - صالحان ، در پيشگاه خداوند ، مقامى ارجمند دارند .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لندخلنّهم فى الص_لحين

اين كه خداوند، به مؤمنانِ شايسته كردار، وعده حتمى داده است كه آنان را، وارد زمره صالحان بكند، نكته بالا، فهميده مى شود.

6 - خداوند ، مؤمنانِ داراى عمل صالح را ، در جايگاه صالحان ، وارد خواهد كرد .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لندخلنّهم فى الص_لحين

{لندخلنّهم فى مدخل الصالحين}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 2

2 - اهل ايمان و عمل صالح ، بندگان خاص و مقرب خداوند

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

از اضافه {عباده} به ضمير راجع به {اللّه} _ كه اضافه تشريفيه است _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

منافقان و صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 75 - 1

1 _ پيمان بستن برخى از منافقان صدر اسلام با خدا مبنى بر پرداخت زكات و صدقه و قرار گرفتن در صف صالحان ، در صورت برخوردارى از مال و فضل الهى

و منهم من عهد اللّه . .. و لنكوننّ من الصلحين

منشأ آمرزش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 18

18- مغفرت و محو كاستى هاى اعمال و لغزش هاى صالحان ، جلوه اى از ربوبيت الهى است .

و مغفرة من ربّهم

از ارتباط غفران با وصف ربوبيت خدا، مى توان نتيجه گرفت كه خطاپوشى خداوند نسبت به مؤمنان نيك كردار متقى، ناشى از مقام ربوبيت و پروردگارى او است.

منشأ حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 8

8- وراثت زمين براى صالحان ، در پرتو عنايت خداوند به آنان

و لقد كتبنا . .. أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون

موسى(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

مهمترين پاداش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 6

6 - ايمنى از وحشت روز جزا ، مهم ترين پاداش الهى به نيك كرداران

من جاء بالحسنة فله خير منها و هم من فزع يومئذ ءامنون

اختصاص به ذكر يافتن {و هم من فزع يومئذ

آمنون} _ با اين كه {له خير منها} دربرگيرنده آن نيز هست _ نشان مى دهد كه ايمنى از وحشت روز رستاخيز، مهم ترين لطف و عنايت الهى در حق نيك كرداران است.

نجات اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 5

5- خداوند ، مؤمنان نيك كردار را در صحنه قيامت از رنج تنهايى نجات خواهد داد .

و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا . إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سيجعل

چنان كه برخى از مفسران گفته اند، اين آيه مى تواند در ارتباط با مضمون آيه قبل و مربوط به صحنه قيامت باشد; زيرا همگان در صحنه قيامت تنها و بى ياورند (و كلّهم ءاتيه يوم القيامة فرداً). اين آيه بشارتى است براى مؤمنان كه خداوند آنان را در آن روز، تنها نخواهد گذاشت و به زودى آنان را از انس و محبت ديگران برخوردار خواهد ساخت.

نجات از تنهايى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 5

5- خداوند ، مؤمنان نيك كردار را در صحنه قيامت از رنج تنهايى نجات خواهد داد .

و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا . إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سيجعل

چنان كه برخى از مفسران گفته اند، اين آيه مى تواند در ارتباط با مضمون آيه قبل و مربوط به صحنه قيامت باشد; زيرا همگان در صحنه قيامت تنها و بى ياورند (و كلّهم ءاتيه يوم القيامة فرداً). اين آيه بشارتى است براى مؤمنان كه خداوند آنان را در آن روز، تنها نخواهد گذاشت و به زودى آنان

را از انس و محبت ديگران برخوردار خواهد ساخت.

نجات صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 8

8_ خداوند ، پيش از نازل كردن عذاب استيصال ، مؤمنان و صالحان را از مهلكه خارج مى سازد تا عذاب دامنگير آنان نشود . *

و لما جاءنا أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 12

12_ خداوند ، تقواپيشگان و درستكاران را از عذاب هاى استيصال نجات مى بخشد .

فنجى من نشاء

از مصاديق مورد نظر براى {من نشاء} علاوه بر پيامبران ، تقواپيشگان و درستكاران است. آيه قبل (أفلم يسيروا ... و لدار الأخرة خير للذين اتقوا) و ذيل آيه مورد بحث (و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين) قرينه بر اين معناست.

نشانه هاى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 3

3 _ پرداخت زكات و صدقه ، از اعمال و نشانه هاى صالحين است .

لنصدقنّ و لنكوننّ من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 103 - 3

3 - تسليم در برابر فرمان خداوند ، از نشانه هاى صالحان

ربّ هب لى من الص_لحين . .. فلمّا أسلما و تلّه للجبين

نعمت همنشينى با صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 22

22_ زيستن با صالحان در سراى آخرت از نعمت هاى گران سنگ الهى است .

و ألحقنى بالص_لحين

جمله {ألحقنى} پس از {توفنى مسلماً} مى رساند

كه مراد از الحاق ، الحاق در قيامت و سراى آخرت است.

نعمتهاى اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 7

7 - در بهشت ، غرفه هاى گوناگون و متعددى براى يك مؤمن داراى عمل صالح هست .

و هم فى الغرف_ت ءامنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 22 - 1

1 - انسان هاى درست كار ، راست گفتار و مطيع خداوند ، در انبوه نعمت هاى وصف ناپذير آخرت جاى خواهند گرفت .

إنّ الأبرار لفى نعيم

از جمله معانى بيان شده براى {برّ}، {صلاح و درست كارى}، {اطاعت} و {صداقت} است (لسان العرب). {نعيم}; يعنى، نعمت فراوان (مفردات راغب). نكره بودن آن، دلالت دارد كه وصف نعمت ها امكان پذير نيست. مراد از آن _ به قرينه آيات بعد _ نعمت هاى آخرت است.

نقش اجتماعى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 2

2 - تهى گشتن جامعه از تمامى افراد مؤمن و صالح ، زمينه ساز ابتلاى آن به عذاب الهى

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين . ثمّ دمّرنا الأخرين

از آن جا كه پس از خروج لوط(ع) و خاندان مؤمن وى، عذاب بر قوم او نازل گرديد، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

نقش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 6

6- صنعت اسلحه سازى و توليد سلاح ، بايد در اختيار افراد صالح و تحت نظارت رهبران جامعه دينى قرار

گيرد .

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

از اين كه خداوند براى دفاع مردم از منافع خويش در برابر دشمن، صنعت اسلحه سازى را تنها به داوود(ع) آموخت، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 8

8 - انسان هاى صالح و پاكدامن ، عناصرى مزاحم و غيرقابل تحمل براى فاسدان و منحرفان

أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

موضع گيرى مفسدان در قبال لوط(ع) و خاندانش، نشان مى دهد كه آنان تلاش هاى خيرخواهانه وى را برنتابيدند و او را به عنوان عنصرى مزاحم محكوم به اخراج كردند.

نقش صالحان امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 7

7- وجود انسان هاى شايسته و متعالى در هر عصر و در ميان هر گروه ، مايه اتمام حجت خداوند بر ديگران است .

و يوم نبعث فى كلّ أُمّة شهيدًا عليهم من أنفسهم

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه منظور از شهادت و گواهى، شهادت و گواهى قولى نباشد; بلكه شهادت عملى باشد; يعنى، وجود صالحان خود وسيله اى قرار گيرد براى اتمام حجت بر ديگران و اينكه آنان نيز مى توانستند صالح باشند.

نگرانى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 16

16 - مؤمنان داراى عمل صالح ، هراسان از فرجام خويش و نگران از كوتاهى در برابر عظمت خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. ذلك لمن خشى ربّه

ترس از خداوند، به

معناى نگرانى و هراس از فرجام خويش هنگام روبه رو شدن با او است.

نوح(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 4

4 - حضرت نوح و لوط ( ع ) ، دو بنده صالح و شايسته خداوند

عبدين من عبادنا ص_لحين

نهى از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 7

7 - احتمال درستكارى افراد ، كافى در مُجاز نبودن نهى آنان

أرءيت الذى ينهى . .. أرءيت إن كان على الهدى

وراثت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 1،7

1- به ارث بردن زمين و تسلط بر منافع آن به وسيله بندگان صالح ، امرى ثبت شده در كتاب تورات و زبور

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر أن الأرض يرثها عبادى الص_لحون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه: 1_ الف و لام {الزبور} براى عهد و مقصود از آن كتاب آسمانى داوود(ع) باشد; چنان كه در آيه 163، سوره {نساء} آمده است (و آتينا داوود زبوراً); 2_ مقصود از {الذكر} تورات باشد; چنان كه اين نام در قرآن بر تورات اطلاق شده است (انبيا، آيه 48); 3_ {من بعد الذكر} متعلق به {كتبنا} باشد.

7- بشارت خداوند به وراثت

بهشت براى بندگان صالح خويش

أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {الأرض} بهشت باشد، چنان كه در برخى از آيات به صراحت چنين آمده است: {و أورثنا الأرض نتبؤأ من الجنّة حيث نشاء فنعم أجر العاملين} (سوره زمر (39) آيه 74).

وعده به صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 1

1- ذوالقرنين ، به اعطاى پاداش نيك ، به مؤمنان نيك كردار ، وعده داد .

و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

{جزاء} حال است و بيانِ اين كه رفتار نيكو (الحسنى) پاداش ايمان و عمل صالح شخص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 3،9،10،14،16،19،20

3 - خداوند ، شكست و هلاكت كافران و مشركان حاكم و جايگزين آنان شدن را ، به مؤمنان نيكوكار صدراسلام ، وعده كرده است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

9 - خداوند ، استقرار و تثبيت دين مورد پسند خويش را به مؤمنان نيكوكار صدراسلام ، وعده كرده است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليمكّننّ لهم دينهم الذى ارتض

10 - وعده أكيد خداوند به استقرار و تثبيت دين مورد پسند خويش به سود مؤمنان نيكوكار

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليمكّننّ لهم دينهم الذى ارتض

14 - تبديل و جايگزين كردن ترس و اضطراب به امنيت و آرامش ، وعده خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . ..

و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

16 - وعده خداوند به مؤمنان نيكوكار صدراسلام ، به تبديل و دگرگون كردن ترس و اضطراب آنان به امنيت و آرامش

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

19 - خداوند ، به مؤمنان نيكوكار وعده داده است كه در كمال امنيت و آرامش و بى هيچ ترسى از دشمنان ديانت ، تنها خدا را عبادت كنند .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى. ..} استينافيه و بيانگر نتيجه و بازتاب تبديل ترس و اضطراب به امنيت و آرامش باشد; يعنى، مؤمنان آن چنان در امنيت و آرامش قرار مى گيرند كه بى هيچ ترس و اضطرابى از ناحيه دشمنان ديانت، به عبادت خداى واحد مى پردازند.

20 - عبادت خداى واحد و دورى از شرك ، دليل و سبب وعده كردن خداوند به مؤمنان صدراسلام براى اعطاى خلافت ، پيروزى و امنيت به آنان

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى. ..} حال براى ضماير غايب گذشته و يا جمله اى استينافيه بيانيه باشد; كه در هر صورت بيانگر علت و دليل اعطاى خلافت پيروزى و امنيت به مؤمنان از سوى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 11

11- قبولى اعمال نيك و ورود در زمره بهشتيان ، وعده هميشگى و تخلف ناپذير الهى به اهل تسليم ، صلاح و شكر

وعد الصدق الذى

كانوا يوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 43

43- وعده الهى به بهره مندى مؤمنانِ نيك كردار ، از مغفرت و پاداشى عظيم

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

وعده پيروزى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 4

4 - شكست كافران و پايان داده شدن به سلطه آنان و پيروزى مؤمنان داراى عمل صالح ، با در دست گرفتن اداره سرنوشت بشر در زمين ، وعده أكيد خداوند

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

وعده حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 2،4

2 - خلافت و سلطه در زمين و اداره آن ، وعده أكيد خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

4 - شكست كافران و پايان داده شدن به سلطه آنان و پيروزى مؤمنان داراى عمل صالح ، با در دست گرفتن اداره سرنوشت بشر در زمين ، وعده أكيد خداوند

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

وعده خلافت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 1،2

1 - خلافت و جانشين خود قرار دادن در زمين ، وعده أكيد خداوند به مؤمنان نيكوكار

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

{خلافت}، به معناى نيابت از غير است (مفردات راغب). در اين كه خلافت و نيابت در آيه شريفه،

از طرف چه كسى و يا چه كسانى است، ميان مفسران چند نظريه وجود دارد: 1_ برخى آن را خلافت و جانشينى از خدا در زمين مى دانند. 2_ عده اى ديگر آن را نيابت و جانشينى اقوام هلاكت شده و يا شكست خورده مى شمرند كه با هلاكت و يا شكست آنان مؤمنان نيكوكار جانشين آنها در اداره سرزمين هايشان مى شوند. برداشت ياد شده، مبتنى بر نظريه نخست است.

2 - خلافت و سلطه در زمين و اداره آن ، وعده أكيد خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

وفور نعمت اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 4

4 - زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، برخوردار از روزى ها و نعمت هاى بى اندازه و بسيار در بهشت

و من عمل ص_لحًا . .. فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغير حساب

وقت پاداش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 2

2 - اعطاى پاداش به مؤمنان و نيك كرداران در قيامت ، قبل از حسابرسى بدكرداران *

فأمّاالذين ءامنوا . .. و أمّا الذين كفروا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم در بيان، بيانگر تقدم خارجى نيز باشد.

ويژگيهاى روزى اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 8

8 - روزى مؤمنان داراى عمل صالح در قيامت ، از هرگونه رنج و منّتى به دور است .

الذين ءامنوا . .. أُول_ئك لهم ...

رزق كريم

مقصود از رزق كريم _ چنان كه در روح المعانى آمده است _ روزى بى رنج و بى منّت است; زيرا روزى ها يا با تلاش خود انسان ها به دست مى آيد كه همراه با زحمت است و يا از سوى ديگران مى رسد كه نوعاً توأم با نوعى منّت مى باشد; ولى روزى خدا چنين نيست.

ويژگيهاى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 9

9 - حلم و بردبارى ، از ويژگى هاى انسان هاى صالح

ربّ هب لى من الص_لحين . فبشّرن_ه بغل_م حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 23

23 - صبر و شكيبايى ، از ويژگى هاى صالحان

ربّ هب لى من الص_لحين . .. ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

برداشت ياد شده از آن جا است كه حضرت ابراهيم(ع)، از خداوند خواستار فرزندى صالح شد و خداوند به او، اسماعيل(ع) را عنايت كرد و اين فرزند، خود را از صابران خواند.

هارون(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

هدايت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 6

6 _ هدايت ويژه، پاداش خداوند به صالحان است.

كلا هدينا . .. كل من الصلحين

در آيه پيشين سخن از هدايت ويژه براى پيامبران بود و

اين آيه آنان را از زمره صالحان مى شمارد. بنابراين وصف مذكور بايد در حصول هدايت ويژه داراى نقش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 4،7

4 _ مؤمنان نيك كردار ، در كنف حمايت و هدايت مستمر و دايم الهى

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت يهديهم ربهم

7 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى دستگيرى و هدايت پيوسته مؤمنان نيك كردار

إن الذين ءامنوا . .. يهديهم ربهم

همنشينى اخروى با صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 22،23،24،25

22_ زيستن با صالحان در سراى آخرت از نعمت هاى گران سنگ الهى است .

و ألحقنى بالص_لحين

جمله {ألحقنى} پس از {توفنى مسلماً} مى رساند كه مراد از الحاق ، الحاق در قيامت و سراى آخرت است.

23_ ملحق شدن به صالحان در سراى آخرت ، از تقاضا هاى يوسف ( ع ) در نيايشش به درگاه خداوند

و ألحقنى بالص_لحين

24_ انسان بايد براى تسليم بودن در برابر خدا و عاقبت به خير شدن و زيستن با صالحان در سراى آخرت ، دعا كرده و به درگاه خدا نيايش كند .

توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_لحين

25_ پذيرش ولايت خداوند ، زمينه ساز تسليم شدن در برابر خدا و شايسته بودن براى همزيستى با صالحان در سراى آخرت

أنت ولىّ فى الدنيا و الأخرة توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_لحين

همنشينى با صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 1،6،9،12

1 _ مصاحبت با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و گواهان اعمال و صالحان ، پاداش اطاعت

از خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول . .. و الصّالحين

{صدّيق}، يعنى بسيار راستگو و شايد مبالغه بودن آن اشاره به صداقت آنان در گفتار و عمل باشد. برخى برآنند كه مقصود از صديقين، اولين كسانى هستند كه پيامبران را تصديق كردند و شاهدان، يا به معناى كشته شدگان در راه خدا و يا گواهان بر اعمال انسانها و يا عالمان واقعى دين است.

6 _ پيروان خدا و رسول ( ص ) ، از همنشينان بهشتى پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان خواهند بود .

و من يطع اللّه . .. فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين ... و الصّالحين

چون مصاحبت و همنشينى با پيامبران براى همه پيروان آنان در دنيا تحقق نمى يابد، بنابراين زمان آن، آخرت و مكانش بهشت است.

9 _ همنشينى و مصاحبت با پيامبران ، صديقين ، شاهدان و صالحان ، از نعمت هاى الهى در بهشت

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم

از اينكه همنشينى با پيامبران و . .. پاداشى براى پيروان خدا و رسول (ص) شمرده شده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

12 _ پيامبران ، صديقين ، شاهدان و صالحان ، رفيقان و همنشينانى نيكو براى پيروان خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول . .. و حسن اولئك رفيقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 70 - 1،2

1 _ معاشرت و همنشينى با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان ، داراى فضيلتى كامل

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين . .. ذلك الفضل من اللّه

بنابر اينكه

{ذلك}، اشاره به معيّت و رفاقت در آيه قبل باشد، و فضيلت كامل بر اين مبناست كه {الفضل} خبر براى {ذلك} باشد.

2 _ معاشرت و همنشينى با پيامبران ، صديقان ، شاهدان و صالحان ، تفضّلى الهى براى اطاعت كنندگان از خدا و رسول ( ص )

فاولئك مع الّذين . .. ذلك الفضل من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 71 - 5

5 _ مجاهدان راه خدا ، همنشين با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم . .. يا ايّها الّذين امنوا خذوا حذركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 84 - 5

5 _ همنشينى و همراهى با صالحان آرمانى مقدس و ارزشمند

و نطمع ان يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين

يحيى(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

يعقوب(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 6

6- ابراهيم ، يعقوب و اسحاق ( ع ) ، از زمره صالحان اند

.

و كلاًّ جعلنا ص_لحين

يوسف(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

يوسف(ع) و صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 23

23_ ملحق شدن به صالحان در سراى آخرت ، از تقاضا هاى يوسف ( ع ) در نيايشش به درگاه خداوند

و ألحقنى بالص_لحين

يونس(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 2

2 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، از زمره صالحان و برخوردار از هدايت ويژه خداوند بودند.

كلاً هدينا . .. و من ذريته ... كل من الصلحين ... و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 50 - 4،5

4 - يونس ( ع ) ، به عنايت خداوند از صالحان كامل و راستين بود .

فجعله من الص_لحين

5 - برگزيدگى يونس ( ع ) به رسالت و از صالحان شدن او ، جلوه عنايت و لطف ويژه خداوند به ايشان

لولا أن تدركه نعمة . .. فجعله من الص_لحين

صبح از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

صبح

استيذان قبل از نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 2

2 - بردگان ، بايد براى ورود به اتاق و محل استراحت صاحبان خود ، در سه وقت اذن بطلبند :

1_ پيش از نماز بامداد ، 2_ به وقت استراحت نيمروزى ( ظهر ) ، 3_ پس از نماز عشا ( هنگام خواب شب ) .

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. ثلث مرّت من قبل صلوة الفجر و حين تضعون ثيابكم

اصحاب الجنة هنگام صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 21 - 1

1 - صاحبان بوستان يمنى در سپيده صبح ، همديگر را صدا زده و در يك جا اجتماع كردند .

فتنادوا مصبحين

{مصبح} (مفرد {مصبحين}) به كسى گويند كه در آغاز طلوع فجر (سپيده صبح) وارد شده باشد.

اهميت صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 34 - 2

2 - ظهور سپيده صبح ، از پديده هاى عظيم و با اهميت براى بشر

و الصبح إذا أسفر

اهميت نافله صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 13

13- { عن أبى عبدالله ( ع ) انه سئل عن قول الله عزّوجلّ : { و قرآن الفجر إن قرآن الفجر كان مشهوداً } قال : هو الركعتان قبل صلاة الفجر ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {و قرآن الفجر إن قرآن الفجر كان مشهوداً} سؤال شد، حضرت در جواب فرمود: آن دو ركعت (نماز نافله)، قبل از نماز صبح است}.

اهميت نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 6،10

6- اهميت و جايگاه ويژه نماز صبح نسبت به ساير نمازها

أقم الصلوة . .. و قرءان الفجر إن قرءان الفجر كان

مشهودًا

10- لزوم اهتمام به اقامه نماز صبح ، در منظر همگان و همراه با جماعت *

إن قرءان الفجر كان مشهودًا

احتمال دارد كه ذكر صفت {مشهود} براى نماز صبح، نوعى تشويق به اين باشد كه شايسته است انجام آن در معرض شهود و ديد همگان باشد. لازم به ذكر است كه فعل {كان} در آيه براى تثبيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 39

39- { عن أبى جعفر و أبى عبداللّه عليهما السّلام فى قوله : { واصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم بالغداة والعشىّ } قال : إنّما عنى بها الصلاة ;

از امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) در باره اين سخن خدا: {. .. يدعون ربّهم بالغداة و العشىّ} روايت شده كه فرمود: همانا از تعبيرِ {خواندن خدا در صبح و عصر} نماز، قصد شده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 6

6 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر اقامه نماز در سپيده دم و پسين گاه

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

مقصود از ذكر در اين آيه _ بنابر نظر مفسران _ ممكن است نماز باشد.

تسبيح خدا در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 12،15

12- زكريا ( ع ) با اشاره از قوم خويش خواست ، سپيده دم و پسين گاه به تسبيح خداوند بپردازند .

فأوحى إليهم أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

{بكرة} به فاصله بين نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان

العرب). {عشيّاً} يا به معناى {ظهر تا غروب} است و يا {آخر روز} و از برخى اهل لغت معانى ديگرى نيز نقل شده است (لسان العرب).

15- سپيده دم و پسين گاه ، زمان هاى مناسب براى تسبيح خداوند

أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

تسبيح خدا قبل از صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور تسبيح و ستايش پروردگار ، قبل از طلوع خورشيد و قبل از غروب آن

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب

تسبيح در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 10،13

10 - منزل هاى عظمت يافته به اذن خداوند ، محل تسبيح شبانه روزى مردمان شايسته است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. يسبّح له فيها بالغدوّ و الأصال

13 - صبح و شب ، موقعيت هاى بسيار مناسب براى تسبيح و تقديس خداوند

يسبّح له فيها بالغدوّ و الأصال

قيد {بالغدوّ و الأصال} براى اين نيست كه تسبيح را به دو وقت صبح و شب مقيد سازد. بنابراين اختصاص به ذكر يافتن اين دو وقت از ميان ديگر وقت ها بيانگر مناسب تر بودن آن دو، براى تسبيح و عبادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 17 - 3،4

3 - تسبيح و تنزيه خداوند ، در هر صبح و شام ، لازم است .

فسبح_ن اللّه حين تمسون و حين تصبحون

برداشت بالا، بنابراين است كه {سبحان} بدل از فعل امر باشد.

4 - صبح گاهان

و شام گاهان ، لحظه هايى ويژه و مناسب براى تسبيح و عبادت خدا است .

فسبح_ن اللّه حين تمسون و حين تصبحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 42 - 1،3

1 - مؤمنان ، موظف به تسبيح خداوند در هر صبح و شام اند .

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و سبّحوه بكرة و أصيلاً

3 - صبح گاهان و شام گاهان ، وقت هايى مناسب براى ذكر و تسبيح خداوندند .

اذكروا اللّه . .. و سبّحوه بكرة و أصيلاً

بنابراين كه {بكرة} و {أصيلاً} به همان معناى حقيقى خود به كار رفته باشند، نه معناى كنايه اى، معناى ياد شده فهميده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 2،6

2 - كوه ها ، در هر صبح و شام با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .

إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

6 - شبانگاه و بامداد ، بهترين وقت براى تسبيح پروردگار جهان

يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه تصريح به شبانگاه و بامداد به خاطر خصوصيت ويژه اى باشد كه در آن دو زمان وجود دارد و قهراً اين خصوصيت مى تواند حاكى از برترى و امتياز آن دو وقت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 12،16

12 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر تسبيح همراه با حمد خدا در هر صبح و شام

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

16 - شبان گاهان و

بامدادان ، دو وقت مناسب و شايسته براى ذكر خدا و تسبيح و حمد او

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن دو وقت يادشده براى تسبيح و حمد به دست مى آيد.

تشبيه به صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 46 - 1،2

1 - فاصله ولادت تا قيامت _ در ديدگاه اهل محشر _ فاصله اى ناچيز و همسان با عصر يك روز و يا وقت چاشت آن

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضح_ها

مراد از {لَبْث} در {لم يلبثوا}، درنگى است كه در دنيا و برزخ رخ مى دهد. اين زمان گرچه زياد باشد، در مقايسه با آنچه انسان پس از حشر با آن مواجه خواهد شد، اندك است. براى {عشيّة} معانى متفاوتى ذكر شده است; از قبيل: {ظهر تا غروب}، {آخر روز} و {ظهر تا صبح فردا} (مصباح). {ضحى}; يعنى، گسترش نور خورشيد و پهناور شدن روز (مفردات راغب). اضافه {ضحى} به {عشيّة}، براى بيان اين نكته است كه مقدار صبح يا عصر از يك روز مراد است.

2 - فاصله قيامت و دنيا _ هرچند طولانى باشد _ در برابر عظمت حوادث قيامت ناچيز و بسان گذشت نيمروز از عمر دنيا است .

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضحيها

مفاد {يرونها} ممكن است در ناچيز ديدن دوران گذشته، دخيل باشد; يعنى، ديدن قيامت و رخدادهاى آن، اين ذهنيت را در انسان ايجاد مى كند كه فاصله طولانى دنيا و برزخ، در نظر او اندك آيد.

تشريع نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - طور - 52 - 49 - 4،5

4- دستور نماز مغرب ، عشا و صبح ، به پيامبر ( ص ) *

و من الّيل فسبّحه و إدب_ر النجوم

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {من الّيل}، نظر به نماز مغرب و عشا و {إدبار النجوم} نظر به نماز صبح داشته باشد، چه اين كه {حين تقوم} در آيه شريفه قبل مى تواند نظر به نماز نيمروز داشته باشد. بر اين اساس نمازهاى پنجگانه در اين دو آيه، مورد اشاره قرار گرفته است.

5 - { عن زراره ، عن أبى جعفر ( ع ) قال : قلت له . . . { و إدبار النجوم } قال : ركعتان قبل الصبح . . . ;

از زراره روايت شده كه گفت: به امام باقر(ع) عرض كردم: . ..[مراد از تسبيح در] {إدبار النجوم} چيست؟ فرمود: مراد دو ركعت نماز قبل از صبح است}.

تظاهر به نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 10

10- لزوم اهتمام به اقامه نماز صبح ، در منظر همگان و همراه با جماعت *

إن قرءان الفجر كان مشهودًا

احتمال دارد كه ذكر صفت {مشهود} براى نماز صبح، نوعى تشويق به اين باشد كه شايسته است انجام آن در معرض شهود و ديد همگان باشد. لازم به ذكر است كه فعل {كان} در آيه براى تثبيت است.

چراى چهارپايان در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 1،3

1- بردن دام ها در صبحگاهان به چرا و باز گرداندن آنان در پايان روز

، داراى منظره اى زيبا و بهجت انگيز

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

3- زيبايى و جمال دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) در شبانگاه به هنگام بازگشت از چراگاه ، بيشتر از صبحگاهان به هنگام رفتن به آن جاست .

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

روشن است كه حيوانات، صبحگاهان خارج مى شوند و شامگاهان برمى گردند و ترتيب ذكرى معمولاً مناسب با ترتيب خارجى است; ولى در اين جا ترتيب ذكرى برخلاف ترتيب خارجى است و شايد نكته اش همان برداشت فوق باشد; خصوصاً كه كلمه {حين} تكرار شده و آهنگ لفظ {تريحون} و {تسرحون} با آيات قبل و بعد سازگار است.

حمد در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 12،16

12 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر تسبيح همراه با حمد خدا در هر صبح و شام

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

16 - شبان گاهان و بامدادان ، دو وقت مناسب و شايسته براى ذكر خدا و تسبيح و حمد او

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن دو وقت يادشده براى تسبيح و حمد به دست مى آيد.

خضوع سايه در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 15 - 7

7_ خضوع سايه ها در برابر خدا و فرمانبرى آنها به هنگام صبح و عصر ، نمود بيشتر و روشن ترى دارد .

و ظل_لهم بالغدو و الأصال

{غدو} (جمع غداة) به معناى صبحگاهها و {آصال} (جمع

اصيل) به معناى عصرهاست. سجده سايه ها كه به معناى پيروى آنها از قوانين الهى در تكوين است، در همه زمانهاست نه خصوص صبح و يا عصر. از اين رو به نظر مى رسد آوردن آن دو قيد به خاطر وضوح و روشنى اين دو هنگام براى فرمانبرى سايه هااز قوانين الهى است.

دعا در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 7،8،11،29

7- گروهى از مؤمنان عصر بعثت ، با وجود محروميّت هاى مادّى ، همواره و در صبح و پسين ، بر دعا و نيايش خود به درگاه خداوند مراقبت داشتند .

الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ

{غداة} _ براساس يكى از معانى ذكر شده در {قاموس} _ به فاصله زمانى بين نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود و {عشىّ} را، برخى، {ميان ظهر تا غروب} و برخى، {فاصله ظهر تا صبح فردا} معنى كرده اند. ( ر.ك: المصباح المنير).

8- سپيده دم و پسين ، فرصت هايى مناسب براى دعا به درگاه خداوند است .

بالغدوة و العشىّ

مراد از {غداة و عشىّ} ممكن است دو زمان مخصوص باشد و احتمال مى رود تمام ساعات شبانه روز مورد نظر باشد. برداشت بالا، ناظر به نخستين معنا است.

11- خو گرفتن به دعا و نيايش در صبح و پسين ، مايه ارجمندى نزد خداوند و شايستگى براى همنشينى با پيامبر ( ص ) است .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ

فعل {يدعون} مضارع و براى استمرار است.

29- دعاى خالصانه در سپيده دم و پسين ، نشانه حضور ياد خدا در قلب انسان است .

الذين

يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ . .. و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

ذكر خدا در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 9

9 - قبل از طلوع و غروب خورشيد ، لحظه هايى مناسب براى ياد خدا *

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب

ذكر در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 5،8

5 _ انسان ها بايد در دل و جان به ياد خدا بوده و در هر صبح و عصر لب به ذكر او گشايند .

و اذكر ربك . .. بالغدو و الاصال

{غدوة} (مفرد غدو) به معناى صبح (زمان طلوع فجر تا طلوع خورشيد) است. {آصال} جمع و يا جمع الجمع {اصيل} است و اصيل به زمان ميان عصر تا مغرب گفته مى شود. قابل ذكر است كه {ال} در {الغدو} و {الأصال} براى استغراق است و افاده عموم مى كند ; يعنى هر صبح و عصر.

8 _ ياد كردن خدا در هر صبح و عصر ، انسان را از زمره غافلان بيرون مى كند .

و اذكر ربك . .. بالغدو و الاصال و لاتكن من الغفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 42 - 3

3 - صبح گاهان و شام گاهان ، وقت هايى مناسب براى ذكر و تسبيح خداوندند .

اذكروا اللّه . .. و سبّحوه بكرة و أصيلاً

بنابراين كه {بكرة} و {أصيلاً} به همان معناى حقيقى خود به كار رفته باشند، نه معناى كنايه اى، معناى ياد شده

فهميده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 16

16 - شبان گاهان و بامدادان ، دو وقت مناسب و شايسته براى ذكر خدا و تسبيح و حمد او

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن دو وقت يادشده براى تسبيح و حمد به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 1،5

1 - ذكر نام پروردگار و ياد او در سپيده دم و پسين گاه ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

{بكرة}، هم به فاصله ميان نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان العرب) و هم به آغاز روز (مفردات راغب). {اصيلاً} به فاصله ميان عصر و مغرب گفته مى شود (صحاح اللغة) و نيز به معناى آخر روز آمده است (العين). {ذكر} هم دو نوع است: ذكر با قلب و ذكر با زبان. (مفردات راغب)

5 - سپيده دم و پسين گاه ، از اوقات مناسب براى ذكر و ياد خداوند

و اذكر اسم ربّك بكرة و$ أصيلاً

أصيلاً

زيبايى صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 18 - 3

3 - هنگام دميدن صبح ، لحظه اى جالب و رضايت بخش

و الصبح إذا تنفّس

سوگند خداوند، حاكى از عظمت چيزى است كه به آن ياد مى شود. عظمت صبحدم در رابطه با انسان ها، فرحناك و به كام بودن آن است.

سوگند به صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- مدثر - 74 - 34 - 1

1 - سوگند خداوند به سپيده صبح

و الصبح إذا أسفر

عبارت {سفر الصبح} و يا {أسفر الصبح}، به معناى {أضاء} (روشن شد) و {أشرق} (درخشيد) است. (قاموس المحيط)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 18 - 1،2

1 - سوگند خداوند به بامداد ; زمانى كه سپيده صبح در آسمان گسترده مى شود .

و الصبح إذا تنفّس

{تنفّس روز} به معناى توسّع و گسترده شدن آن است. (مفردات راغب)

2 - سوگند خداوند به سپيده دم ; زمانى كه نفس تازه كند .

و الصبح إذا تنفّس

از معانى {تنفّس} وارد ساختن نفس به درون و خارج ساختن آن است (مصباح). نفس تازه كردن صبح، كنايه از رفع موانع نور خورشيد است; به گونه اى كه گويا روز از حبس شب رها شده و در هواى آزاد نفس مى كشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 19 - 5

5 - خداوند ، در تأكيد بر مأموريت جبرئيل در ابلاغ قرآن به پيامبر ( ص ) ، به ستارگان و شب و سپيده دم سوگند ياد كرده است .

فلاأُقسم بالخنّس . .. و الّيل ... و الصبح ... إنّه لقول رسول كريم

صبح در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 62 - 7

7- در زندگى بهشتيان ، تنوع زمان ( بامداد و پسين ) وجود دارد .

لهم رزقهم فيها بكرة و عشيًّا

طلوع صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 -

1،5

1 _ خداوند شكافنده صبح از دل تيره شب است.

فالق الإصباح

5 _ شكافته شدن صبح، آرامش شب و نظم و حساب خورشيد و ماه، بر اساس برنامه ريزى خداوند عزيز و داناست.

فالق الإصباح . .. ذلك تقدير العزيز العليم

عبادت در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 3

3- زكريا ( ع ) ، در مدت سكوت سه روزه ، دخول وقت عبادت را در صبح و عصر ، با اشاره به مردم اعلام مى كرد .

فخرج على قومه من المحراب فأوحى إليهم أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

احتمال مى رود جمله {فخرج . ..} در باره خروج زكريا(ع) در مدت سه روز باشد. در اين صورت، {بكرة و عشيّاً} ظرف براى فعل هاى {خرج} و {أوحى} خواهد بود و مفاد آيه چنين مى شود: چون زكريا(ع) وظيفه اعلام دخول وقت عبادت را برعهده داشت، در صبح و عصر آن سه روز كه نمى توانست با مردم سخن بگويد، دستور {سبّحوا} را با اشاره به آنان تفهيم مى كرد.

عذاب در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 23،28

23_ صبحگاهِ ورود فرشتگان به ديار قوم لوط ، زمان مقرر شده براى نزول عذاب بر آن قوم

إن موعدهم الصبح

{ال} در {الصبح} جانشين مضاف اليه است. بنابراين {إن موعدهم الصبح}; يعنى: پگاه امشب ، زمان عذاب موعود قوم لوط مى باشد.

28_ { عن أبى بصير و غيره عن أحدهما عليهما السلام : . . . لما قال جبرئيل : { إنا رسل ربك } قال له لوط :

يا جبرئيل عجّل ، قال : نعم ، قال : يا جبرئيل عجّل ، قال : { إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب } . . . فأدخل جناحه تحتها حتّى إذا استعلت قلّبها عليهم و رمى جدران المدينة بحجار من سجّيل و سمعت إمرأة لوط الهَدّة فهلكت منها ;

ابوبصير و غير او از امام باقر يا امام صادق _عليهما السلام_ روايت كرده اند كه فرمود: هنگامى كه جبرئيل به لوط گفت: ما فرشتگان، فرستادگان پروردگار تو هستيم، لوط به او گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: باشد. لوط گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: {موعد هلاكت آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟}... پس بال خود را به زير زمين آن ديار فرو برد، آن گاه كه آن آبادى بالا رفت آن را به روى آنان واژگون كرد و ديوارهاى شهر را با سجيل (سنگ گِل) سنگباران كرد. همسر لوط صداى شديد فرو ريختن ديوارها را شنيد و از آن صدا به هلاكت رسيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 4

4- عذاب و هلاكت قوم لوط ، در صبحگاهان تحقق پذيرفت .

أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 1

1- قوم لوط ، در پى اصرار بر تداوم انحراف جنسى خود ، صبحگاهان گرفتار صدايى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

قال ه_ؤلاء بناتى . .. فأخذتهم الصيحة مشرقين

{صيحة} به معناى صدا بلند كردن و فرياد است و چون اين صدا همراه با فزع و ترس است، از اين رو به صداى وحشتناك و

غرش سهمگين تعبير شده است. {شرق} (مصدر مشرقين) به معناى طلوع خورشيد است. وزن فاعلى آن به معناى آنان داخل صبح شدند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 1

1- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) پس از تكذيب رسولان و اعراض از معجزات و آيات الهى ، صبحگاهان گرفتار صداى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين . و ءاتين_هم ءاي_تنا ... معرضين ... فأخذتهم الصي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 38 - 1،2

1 - نزول عذاب بر قوم لوط ، در صبحگاهان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

2 - وزش طوفان شن بر قوم لوط ، در نخستين ساعات روز

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا . .. و لقد صبّحهم بكرة عذاب

عظمت صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 34 - 2

2 - ظهور سپيده صبح ، از پديده هاى عظيم و با اهميت براى بشر

و الصبح إذا أسفر

غار اصحاب كهف هنگام صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 17 - 1

1- غار اصحاب كهف ، به گونه اى بود كه خورشيد ، صبح گاهان به سمت راست آن و عصر ، به جانب چپ آن مى تابيد .

و ترى الشمس إذا طلعت تزور عن كهفهم ذات اليمين و إذا غربت تقرضهم ذات الشمال

{تزاوُر} به معناى منحرف شدن و مايل گشتن است (لسان العرب). بنابراين، مفاد عبارت {إذا طلعت تزاور عن كهفهم ...} اين است

كه خورشيد، به هنگام طلوع، به جانب راست غار متمايل مى گشت. {قرض} به معناى بريدن و قطع كردن است، از اين رو، جمله {و إذا غربت تقرضهم ذات الشمال} يعنى، خورشيد، به هنگام غروب، در جانب چپ از آنان درمى گذشت.

فضيلت نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 27

27 - { عن النبى ( ص ) فى قوله : { و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها } قال : { قبل طلوع الشمس } صلاة الصبح { و قبل غروبها } صلاة العصر ;

از نبى اكرم(ص) روايت شده كه در باره قول خدا: {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها} فرمود: قبل طلوع الشمس} [وقت] نماز صبح است و {قبل غروبها} [وقت] نماز عصر است}.

گواهان نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 15

15- { عن إسحاق بن عمار قال : قلت لأبى عبدالله ( ع ) : أخبرنى بأفضل المواقيت فى صلاة الفجر ؟ فقال : مع طلوع الفجر ان الله عزّوجلّ يقول : { و قرآن الفجر إن قرآن الفجر كان مشهوداً } يعنى صلاة الفجر تشهده ملائكة الليل و ملائكة النهار فإذا صلّى العبد الصبح مع طلوع الفجر ثبتت له مرّتين اثبت ها ملائكة الليل و ملائكة النهار ;

اسحاق بن عمار گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: مرا از با فضيلت ترين اوقات نماز صبح خبر ده، حضرت فرمود: نمازى است كه همگام با طلوع فجر باشد. همانا خداوند _ عزّوجلّ

_ مى فرمايد:{ و قرآن الفجر إن قرآن الفجر كان مشهوداً} مقصود نماز طلوع فجر است كه فرشتگان مأمور شب و فرشتگان مأمور روز همگى با هم در آن هنگام حضور دارند و بر آن شهادت مى دهند. پس زمانى كه بنده نماز صبح را همگام با طلوع فجر به جا مى آورد، نماز صبح او دو بار ثبت مى شود: يك بار [توسط] فرشتگان مأمور شب و بار ديگر [به وسيله ]فرشتگان مأمور روز}.

مناجات در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 5،9

5 _ حضور مؤمنانى در اطراف پيامبر(ص) كه هر بامداد و شامگاه به درگاه خداوند نيايش خالصانه داشتند.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغدوة و العشىّ يريدون وجهه

9 _ بامدادان و شامگاهان، فرصتهايى مناسب براى نيايش و دعاست.

يدعون ربهم بالغدوة و العشىّ

نظارت بر نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 9

9- نماز صبح در اول فجر ، مورد شهود و نظاره اى ويژه

إن قرءان الفجر كان مشهودًا

چنان كه از روايات استفاده مى شود {شهود ويژه} عبارت است از شهود ملائكه شب و ملائكه روز كه هر دوى آنان، شاهد نماز صبح نمازگزارند.

نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 10

10 - { عن النبى ( ص ) فى قوله { و سب_ّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب } قال : قبل طلوع الشمس صلاة الصبح ، و قبل الغروب صلاة العصر ;

از رسول خدا(ص) درباره

سخن خداوند {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس. ..} روايت شده است كه فرمود: [مراد از تسبيح] قبل از طلوع خورشيد {نماز صبح} و [مراد از تسبيح] قبل از غروب {نماز عصر} است}.

نماز صبح با جماعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 10

10- لزوم اهتمام به اقامه نماز صبح ، در منظر همگان و همراه با جماعت *

إن قرءان الفجر كان مشهودًا

احتمال دارد كه ذكر صفت {مشهود} براى نماز صبح، نوعى تشويق به اين باشد كه شايسته است انجام آن در معرض شهود و ديد همگان باشد. لازم به ذكر است كه فعل {كان} در آيه براى تثبيت است.

وقت فضيلت نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 8،15

8- مطلوبيت و فضيلت اقامه نماز صبح در اول وقت ( طلوع فجر )

و قرءان الفجر

با اينكه وقت نماز صبح نيز موسع است و از طلوع فجر تا طلوع آفتاب مجال دارد، اضافه شدن نماز به {فجر} اهميت و فضيلت اول وقت را مى رساند.

15- { عن إسحاق بن عمار قال : قلت لأبى عبدالله ( ع ) : أخبرنى بأفضل المواقيت فى صلاة الفجر ؟ فقال : مع طلوع الفجر ان الله عزّوجلّ يقول : { و قرآن الفجر إن قرآن الفجر كان مشهوداً } يعنى صلاة الفجر تشهده ملائكة الليل و ملائكة النهار فإذا صلّى العبد الصبح مع طلوع الفجر ثبتت له مرّتين اثبت ها ملائكة الليل و ملائكة النهار ;

اسحاق بن عمار گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: مرا از با

فضيلت ترين اوقات نماز صبح خبر ده، حضرت فرمود: نمازى است كه همگام با طلوع فجر باشد. همانا خداوند _ عزّوجلّ _ مى فرمايد:{ و قرآن الفجر إن قرآن الفجر كان مشهوداً} مقصود نماز طلوع فجر است كه فرشتگان مأمور شب و فرشتگان مأمور روز همگى با هم در آن هنگام حضور دارند و بر آن شهادت مى دهند. پس زمانى كه بنده نماز صبح را همگام با طلوع فجر به جا مى آورد، نماز صبح او دو بار ثبت مى شود: يك بار [توسط] فرشتگان مأمور شب و بار ديگر [به وسيله ]فرشتگان مأمور روز}.

وقت نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 37

37 - { عن على بن مهزيار قال : كتب ابوالحسن بن الحصين إلى أبى جعفر الثانى ( ع ) معى جعلت فداك ، قد اختلفت موالوك فى صلاة الفجر فمنهم من يصلى إذا طلع الفجر الأول المستطيل فى السماء و منهم من يصلى إذا اعترض فى أسفل الأفق و استبان . . . فكتب ( ع ) بخطه و قرأته : الفجر - يرحمك اللّه - هو الخيط الأبيض المتعرض ليس هو الأبيض صعداً . . . فقال : كلوا واشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر . . . ;

على بن مهزيار مى گويد: ابوالحسن بن حصين در نامه اى كه توسط من به امام جواد(ع) فرستاد، نوشت: فدايت شوم، دوستان و شيعيان شما در وقت نماز صبح اختلاف دارند; گروهى از آنان، وقتى سپيده اول (فجر كاذب) كه در آسمان كشيده مى شود

طلوع نمود، نماز صبح مى خوانند و بعضى نيز وقتى سپيده در پايين افق پخش و آشكار شد نماز مى خوانند. امام (ع) با خط خود نوشت و من آن را خواندم كه فجر همان نوار سفيدى است كه در عرض افق ظاهر مى شود و آن سفيدى كه به طرف بالا مى رود نيست; خداوند فرموده: كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 2،14

2_ دو طرف روز ( صبح و عصر يا صبح و مغرب ) و اوايل شب ، از اوقات مقرر شده براى نماز است .

و أقم الصلوة طرفى النهار و زلفًا من الّيل

{طرف} به معناى جانب و ناحيه است. دو جانب روز منطبق است بر صبح و عصر و يا صبح و مغرب. {زُلَف} (جمع زلفة) به معناى ساعات اوليه شب است كه وقت نماز مغرب و عشا مى باشد.

14_ { عن أبى جعفر ( ع ) [ فى حديث ] : . . . و قال تبارك و تعالى : . . . { أقم الصلاة طرفى النهار } و طرفاه صلاة المغرب و الغداة . { و زلفاً من الليل } فهى صلاة العشاء الأخرة . . . ;

از امام باقر(ع) ضمن حديثى روايت شده است: . .. خداوند تبارك و تعالى فرمود: {أقم الصلاة طرفى النهار} دو طرف آن، نماز مغرب و صبح است. [و فرمود ]{زلفاً من الليل} آن نماز عشاء است...}.

هجوم در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

عاديات - 100 - 3 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به اسبان مجاهدان كه هنگام صبحدم بر دشمنان تاخته و آنان را غافلگير كرده اند .

فالمغيرت صبحًا

{اغارة} (مصدر {مغيرات})، به معناى تاختن سريع اسب براى غارت كردن يا غير آن است (قاموس). {صبحاً} ظرف و تاختن در صبحگاه، كنايه از غافلگير كردن دشمن است.

2 - هجوم غافلگيرانه بر دشمن در صبحگاه ، پس از حركت سريع سپاهيان در شب ، شيوه اى كارساز در جهاد

فالمغيرت صبحًا

هلاكت در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 9

9_ كفرپيشگان قوم ثمود ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاه به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

چنان چه {أصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصباح} باشد دلالت مى كند كه هلاكت آنان ، در صبحدم بوده است. در نتيجه صيحه و غرش _ به قرينه فاء در {فأصبحوا} _ پيش از صبح; يعنى در شب بر قوم ثمود نازل شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 13

13_ كفرپيشگان قوم شعيب ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند .

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{أصبحوا} مى تواند به معناى {دخلوا فى الصباح} (به صبح وارد شدند) باشد و نيز مى تواند به معناى {صاروا} (شدند و گشتند) باشد. بر اساس معناى نخست، جمله {فأصبحوا} دلالت مى كند كه هلاكت قوم شعيب در آغاز صبحدم بوده است و صيحه و غرش _ به قرينه {فاء} در {فأصبحوا} _ پيش از صبح; يعنى، در

شب تحقق يافته است.

صبحگاهان

سوگند به صبحگاهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 1 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به چاشت گاه و به گسترش نور خورشيد در آن زمان

و الضحى

{ضحى} در معانى گسترش نور خورشيد و {پهناور شدن روز} (مفردات راغب) و {اندكى پس از بالا آمدن روز} (قاموس) به كار مى رود.

2 - وقت چاشت و زمان پرتو افشانى خورشيد ، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و الضحى

عظمت صبحگاهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 1 - 2

2 - وقت چاشت و زمان پرتو افشانى خورشيد ، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و الضحى

مدبر صبحگاهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 3،5

3 - خداوند ، تدبيركننده صبحدم و صاحب اختيار طلوع فجر است .

بربّ الفلق

{فلق}، به معناى صبح يا فجر است (قاموس). تناسب اين كلمه با معناى {فَلْق} (شكافتن)، از اين جهت است كه طلوع فجر، تاريكى را مى شكافد.

5 - توصيف خداوند به { تدبيركننده صبحدم } ، از آداب استعاذه به خداوند

قل أعوذ بربّ الفلق

صبر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{صبر}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 4

4 _ دعوت و تشويق اهل ايمان به پيشه ساختن صبر و تقوا ، در رويارويى با دشمن

ان تصبروا و تتّقوا و يأتوكم من فورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 12،15

12 _ خداوند دوستدار پايمردان در جنگ

و شكيبايان در برابر هجوم حوادث آن

فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

15 _ ناشكيبايى در برابر هجوم حوادث ، از عوامل عمده شكست مردم در عرصه هاى زندگى

و كايّن من نبىّ قاتل . .. فما وهنوا ... و اللّه يحبّ الصّابرين

آثار بى صبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 60 - 8

8 - ناشكيبايى در برابر دشمن ، زمينه خفيف و خوار شدن است . *

فاصبر . .. و لايستخفّنّك الذين لايوقنون

احتمال دارد مراد از {إستخفاف} خفيف كردن و موهون كردن باشد، چنان چه در لسان العرب آمده است: {واستخفّه: طَلَبَ خِفَّتَه}. ذكر {و لايستخفّنّك} پس از دستور به صبر، مى تواند اشاره به اين حقيقت باشد كه عدم صبر، خفت مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 19 - 4

4 - زر اندوزى و انباشتن ثروت ، برخاسته از روح ناشكيبايى و آزمندى انسان

و جمع فأوعى . إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا

جمله {إنّ االإنسان. ..}، مى تواند در مقام تعليل براى جمله قبلى (و جمع فأوعى) باشد. برداشت ياد شده، براساس اين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 20 - 3

3 - بى صبرى و ناشكيبايى در برابر شرور و بدى ها ، نشانه وجود خصلت حرص و آزمندى در انسان است .

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . إذا مسّه الشرّ جزوعًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه عبارت {إذا مسّه الشرّ جزوعاً}، مى تواند توضيح صفت {هلوع} و نيز

بيان نشانه هاى آن باشد; زيرا حريص، فزون طلب است و چون شرور، مانع نيل به اين خواسته است، قهراً در برابر آن ناشكيبا خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 24 - 10

10 - ضعف روح صبر و شكيبايى ، از موجبات عدول از مواضع دينى و تسليم و سازش در برابر خواسته هاى گناه پيشگان و بيگانگان كافر

فاصبر لحكم ربّك و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا

از توصيف شدن پيامبر(ص) به صبر و شكيبايى در امر رسالت _ پيش از دريافت هشدار نسبت به اطاعت از گروه هاى گناه كار و ناسپاس _ مطلب ياد شده به دست مى آيد.

آثار ترك تبليغ صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 4

4 - كفرورزى ، ترك عمل صالح و بى اعتنايى به ترويج حق و صبر ، زيان كارى است .

لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

آثار ترك صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 13

13 _ بى صبرى در برابر مشكلات ، سستى در مقابل دشمنان و حفاظت نكردن از مرز هاى كشور اسلامى ، بى تقوايى است .

اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

آثار صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 3،4،5

3 - پيشه ساختن صبر و اقامه نماز ، طريق هاى موفقيت و پيروزى بر مشكلات و ناملايمات

و استعينوا بالصبر و

الصلوة

4 - صبر و نماز وسايلى كارساز براى موفقيت در انجام دستور هاى خدا ( ايمان به قرآن ، وفا به عهد هاى الهى و . . . )

أوفوا بعهدى . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة

با توجه به آيه هاى قبل مى توان گفت: متعلق {استعينوا} فرامينى است كه در آن آيه ها بيان شد; يعنى: واستعينوا على ما امرتكم به و نهيتكم عنه بالصبر و الصلاة.

5 - صبر و نماز عوامل كارآمد براى موفق شدن در پرهيز از محرمات الهى ( كفر به قرآن ، دين فروشى ، كتمان حق و . . . )

و لاتكونوا أول كافر به . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 153 - 3،4،6،7

3 - پيشه ساختن صبر و اقامه نماز ، دو طريق كارساز براى موفقيت و پيروزى بر مشكلات و ناملايمات راه ايمان

يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

4 - صبر و نماز ، عامل جلب حمايت هاى الهى است .

يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

6 - صبر و نماز ، مددكار مؤمنان براى به ياد خدا بودن و زدودن غفلت ايشان از ياد خداوند است . *

فاذكرونى أذكركم . .. يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

برداشت فوق و نيز برداشت بعدى، بيانگر وجه ارتباط ميان آيه مورد بحث و آيه پيشين است; يعنى، آيه مورد بحث در حقيقت رهنمودى است براى اينكه، چگونه مى توان غفلت از ياد خدا را، از دلها زدود و روحيه سپاسگزارى در برابر خداوند را، در قلبها گنجانيد.

7 - صبر و نماز دو عامل

كارساز براى ايجاد روحيه سپاسگزارى به درگاه خدا و دورى از كفرورزى به او *

و اشكروا لى و لاتكفرون. يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 6

6 - پيشه ساختن صبر و برپايى نماز ، دو وسيله كارساز براى تحمل ترس ها ، گرسنگى ها ، زيان هاى مالى و جانى و كمبود هاى به وجود آمده براى سالكان راه ايمان

يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر والصلوة . .. و لنبلونكم بشىء من الخوف ... و ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 31

31 _ پيكارگران صابر و استوار ، از سوى خداوند مأذون به پيروزى و غلبه بر دشمنانند . *

كم من فئة . .. باذن اللّه و اللّه مع الصّابرين

جمله {واللّه مع الصّابرين} مى تواند بيانى باشد براى {باذن اللّه}; يعنى شكيبايان در نبرد، عامل جلب اذن الهى براى پيروزى و غلبه هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 1

1 _ صبر ، ثبات قدم و نصرت الهى ، از عوامل پيروزى بر دشمنان

قالوا ربّنا افرغ علينا صبراً . .. فهزموهم باذن اللّه

فاء تفريع در {فهزموهم} بيانگر اين است كه پيروزى اهل ايمان و هزيمت جالوتيان، نتيجه مطالب گذشته (صبر، ثبات قدم و . .. ) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 6،8

6 _ صبر و تقواى اهل ايمان ، موجب ايمن شدن آنان در

برابر توطئه ها و دسيسه دشمنان

و ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً

8 _ صبر و پايدارى در برابر ناگوارى هاى ناشى از قطع رابطه دوستى با دشمنان دين ، عامل مصون ماندن جامعه ايمانى از كيد و خيانت آنان

لا تتخذوا بطانة من دونكم . .. و ان تصبروا و تتقوا لايضرّكم كيدهم شيئاً

در برداشت فوق، متعلق {تتقوا} به قرينه صدر آيه، پرهيز از دوستى با دشمنان گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 2،3،13

2 _ صبر و تقواى مؤمنان ، دو عامل اساسى فرود آمدن فرشتگان امدادگر ، به هنگام يورش شتابان دشمن

ان تصبروا و تتّقوا و يأتوكم من فورهم هذا يمددكم ربّكم

3 _ در هنگام ضرورت ( همانند يورش شتابان دشمنان دين ) ، صبر و تقوا ، تضمين كننده نزول فرشتگان براى امداد مؤمنان

ان تصبروا و تتّقوا و يأتوكم من فورهم هذا يمددكم ربّكم بخسمة الاف

13 _ مشكلات و اضطرار ، زمينه امداد هاى ويژه غيبى براى مؤمنان صابر و تقواپيشه

ان تصبروا و تتّقوا و يأتوكم من فورهم هذا يمددكم ربّكم

جمله {و يأتوكم من فورهم هذا}، مى تواند اشاره به موارد اضطرار باشد و شرطى براى امداد خداوند به وسيله فرشتگانى كه به نفع مسلمانان به پيكار برخيزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 12

12 _ جهاد و مقاومت در جنگ ، موجب برخوردارى از پاداش دنيوى و اخروى

و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين . .. و من يرد ثواب الدّنيا

با توجّه به

آيات قبل، از مصاديق مورد نظر براى اعمال خير، جهاد و مبارزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 14

14 _ جهاد ، صبر ، دعا ، استغفار و بينش خدامحورى ، از عوامل جلب محبّت الهى

قاتل معه . .. و اللّه يحبّ الصّابرين ... ربّنا اغفر لنا ... و انصرنا ... و اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 13

13 _ دستيابى به صفت توكّل و اعتماد كامل به كفايت خداوند ، در گرو اطاعت از خدا و رسول ، پيشه ساختن صبر و تقوا و نيكوكارى است .

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا ... و قالوا حسبنا اللّه و

به نظر مى رسد صفات ياد شده در آيه قبل، رهنمودى باشد براى رسيدن آدمى به مقامى كه خداوند را وكيل خود دانسته و به كفايت او مطمئن گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 14

14 _ ايمان به خدا و پيامبر ( ص ) و اطاعت از آنان ، صبر و جهاد ، تقوا و احسان و توكّل ، موجب رضايت كامل الهى و برخوردارى از فضل بزرگ وى

المؤمنين. الّذين استجابوا ... و اتّبعوا رضوان اللّه و اللّه ذو فضل عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 20،22

20 _ صبر توأم با تقوا ، شرط موفقيّت در آزمايش هاى الهى

لتبلونّ . .. و ان تصبروا و

تتّقوا فانّ ذلك من عزم الامور

22 _ صبر توأم با تقوا ، دژ مستحكم مؤمنان در برابر آزار هاى دشمنان

و لتسمعنّ . .. و ان تصبروا و تتّقوا فانّ ذلك من عزم الامور

در برداشت فوق، {عزم} به معناى محكم گرفته شده، چنانچه مجمع البيان نقل كرده است كه: قيل من محكم الامور.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 6،10،11،18

6 _ صبر در برابر مشكلات ، زمينه ساز پايدارى در برابر دشمن *

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

تقدّم ذكرى {اصبروا} بر {صابروا}، مى تواند حاكى از اين معنا باشد كه تا در برابر مشكلات فردى صبور نباشيد، نمى توانيد در مقابل دشمنان دين مقاومت كنيد.

10 _ صبر و شكيبايى ، زمينه اى براى استحكام پيوند هاى اجتماعى

اصبروا و صابروا و رابطوا

بيان لزوم ارتباط و هماهنگى افراد با يكديگر، پس از طرح ضرورت صبر و شكيبايى، مى تواند اشاره به نفس صبر در ايجاد ارتباط و پيوند بين افراد جامعه ايمانى داشته باشد.

11 _ حفاظت از مرز هاى كشور اسلامى ، در گرو صبر و شكيبايى مسلمانان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا

بر اين مبنا كه {رابطوا}، به معناى لزوم مرزبانى باشد، تقدّم صبر بر آن حكايت از نقش صبر در حفاظت از مرزها دارد.

18 _ صبر در برابر مشكلات ، مقاومت در برابر دشمن ، حفاظت از مرز هاى جامعه اسلامى و تقواپيشگى ، زمينه پيروزى و سعادت

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا لعلّكم تفلحون

{فلاح}، به معناى نيل به نجات و پيروزى است (لسان العرب).

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 6،7،10،12،16

6 _ پيروزى، پايانى شيرين براى صبر انبيا در برابر تكذيب و آزار مخالفان بود.

فصبروا على ما كذبوا و أوذوا حتى أتهم نصرنا

7 _ نويد خداوند به يارى پيامبر اكرم(ص) در صورت پايدارى و مقاومت

و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا . .. حتى أتهم نصرنا

10 _ نويد الهى به نصرت مؤمنان در سايه صبر و مقاومت

و لقد كذبت . .. فصبروا على ما كذبوا و أوذوا حتى أتهم نصرنا

12 _ تحقق اهداف و رسالت انبيا و پيمودن راه حق، مستلزم تحمل مشكلات است.

قد نعلم إنه ليحزنك الذى يقولون . .. لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا ... حتى أتهم نصر

16 _ پيروزى در سايه صبر و مقاومت، سنت تغييرناپذير خداوند است.

فصبروا على ما كذبوا و أذوا حتى أتهم نصرنا و لا مبدل لكلمت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 4

4 _ صبر در راه ايمان ، مقدمه پيروزى و مايه فرارسيدن فرج از جانب خداوند

فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 8

8 _ حاكميت مؤمنان بر زمين در گرو استعانت آنان از خدا و صبر ايشان در طريق ايمان است .

استعينوا باللّه و اصبروا إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده

چون موسى(ع) پيش از بشارت به نابودى فرعونيان و حاكميت يافتن بنى اسرائيل مردمش را به استعانت جستن از خدا و صبر فراخوانده است، معلوم مى شود اين دو فضيلت از شرايط تحقق آن وعده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 12،13

12 _ صبر و مقاومت بنى اسرائيل زمان موسى در برابر ستمگرى هاى فرعون ، موجب تحقق وعده الهى بر پيروزى آنان و نابودى دشمنانشان

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل بما صبروا

حرف {باء} در {بما صبروا} سببيه است و {ما}، مصدريه. يعنى: {تمت ... بسبب صبرهم}.

13 _ صبر و مقاومت مستضعفان شرط تحقق امداد هاى الهى براى پيروزى آنان است .

تمت كلمت ربك . .. بما صبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 6،7

6_ انجام كار هاى شايسته و پيشه ساختن صبر ، آدمى را از روحيه اى مقاوم بهره مند خواهد ساخت و از تزلزل روحى و روانى نجات خواهد داد .

إنّه ليئوس كفور . .. إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

آيه نهم و دهم ، بيانگر اين بود كه: انسانها تحت تأثير كمترين رفاه و محنت متزلزل شده و خود باخته مى شوند و آيه مورد بحث ، صابرانى را كه اعمال شايسته انجام مى دهند ، از اين خصلت استثنا كرده است.

7_ موفقيت در آزمون هاى الهى ، در گرو صبرپيشگى و انجام كار هاى شايسته است .

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً . .. ل_ئن أذقنا الإنس_ن ... إلاّ الذين صبروا و عملوا ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 12

12_ صبر و تقوا ، دو شرط اساسى براى پيروزى نهايى بر كافران و نايل شدن به فرجامى نيكوست .

فاصبر إن الع_قبة

للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 13

13_ تقواپيشگى و صبورى موجب بهره مند شدن از پاداش هاى الهى است .

إنه من يتق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جواب شرط (من يتّق . ..) محذوف است و جمله {فإن الله ...} جانشين و گوياى آن محذوف است ; يعنى: من يتق و يصبر فهو من المحسنين و لايضيع الله أجره لأن الله لايضيع أجر المحسنين.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 15

15- صبر پيشه كردن در برابر مشكلات و بلايا و شكرگزارى در مقابل نعمت هاى الهى ، مايه رشد معرفت آدمى و درك بهتر آيات و نشانه هاى خدا

إن فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 12

12- توكل به خداوند و صبر پيشه كردن در برابر آزار و اذيت كافران ، زمينه ساز برخوردارى از حمايت الهى

و على الله فليتوكل المؤمنون . .. و لنصبرنّ على ما ءاذيتمونا ... فأوحى إليهم ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 3

3- صبرپيشگى و توكل بر خداوند ، از جمله شرايط و عوامل سعادت دنيوى و اخروى مهاجران راه خدا

و الذين هاجروا فى الله . .. لنبوّئنّهم فى الدنيا ... و لأجر الأخرة أكبر ... الذي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 7،8،9

7- گذشتن از ماديات به اميد رسيدن به پاداش

هاى جاودان الهى ، نيازمند صبر و شكيبايى است .

ما عندكم ينفد و ما عند الله باق و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملو

تذكر به فناپذيرى ماديات و جاودانگى معنويات و سپس مطرح ساختن صبر و شكيبايى، مى رساند كه گذشتن از ماديات و دل بستن به نعمتهاى اخروى، نيازمند صبر است.

8- عمل همراه با سختى ، مرارت ، صبر و مقاومت ، داراى ارزش برتر

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

9- صبر و مقاومت ، داراى نقش اساسى در سعادت انسان و نيل به مقام والا در پيشگاه الهى

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

ذكر صفت صبر و مقاومت به صورت اختصاصى از ميان ديگر اوصاف خوب و ارزشمند مؤمنان، جهت پاداش و نيل به مقام معنوى، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 11،15،16

11- هجرت ، جهاد و صبر ، موجب جلب بخشش و رحمت گسترده الهى

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا . .. إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

15- مرتدان ، در صورت توبه ، هجرت و جهاد در راه خدا و صبر و مقاومت در برابر كافران ، مورد غفران و رحمت الهى قرار مى گيرند .

من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. ثمّ ... إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

16- پذيرش عذر بر زبان راندن كلمات كفرآميز در شرايط سخت و ناچارى ، مشروط به نشان دادن صداقت خويش با هجرت ، جهاد و مقاومت در راه خداست .

من كفر بالله . .. إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن ...

إن ربّك للذين هاجروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 7

7- منفعت برتر و خير مؤمنان به هنگام دعوت به اسلام ، در صبر و عدم تعجيل در انتقام از دشمنان و مقابله به مثل با آنان است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم فعاقبوا ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 19

19 - پذيرش مقدرات الهى با ديده رضايت و خشنودى ، بازتاب شكيبايى و بى عيب و نقص خواندن خداوند در ساعات شبانه روز

و لولا كلمة سبقت من ربّك . .. و سبّح بحمد ربّك ... لعلّك ترضى

متعلق كلمه {ترضى} به قرينه آيه قبل _ سنت امهال كافران است و مفاد آيه اين است كه به وسيله صبر و تسبيح و مداومت بر ثناى خداوند، محبت كارهاى او در نفس انسان رسوخ مى كند. در نتيجه مهلتى كه به كافران داده مى شود و نيز ديگر سنت هاى الهى را خواهد پسنديد. حرف {لعلّ} نيز بيانگر به وجود آمدن زمينه رضايت، پس از تسبيح مكرر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 3

3- صبر ، زمينه بهره مندى انسان از رحمت خاص الهى است .

من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 2،5

2 - صبر و شكيبايى در راه دين ، در پى دارنده پاداش حتمى خداوند

إنّى جزيتهم اليوم

بما صبروا أنّهم هم الفائزون

5 - دستيابى به پيروزى واقعى و رستگارى اخروى ، در گرو صبر و تحمل مشكلات در راه دين

إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا أنّهم هم الفائزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 20 - 8

8 _ صبر ، رمز موفقيت انسان در برابر آزمايش الهى

و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 2

2 _ صبر و شكيبايى بندگان خالص خدا ، عامل برخوردار شدن آنان از بنا ها و درجات عالى بهشت است .

أُول_ئك يجزون الغرفة بما صبروا

گفتنى است {با} در {بما} براى سببيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 2،3

2 - صبر و بردبارى ايمان آوردگان از اهل كتاب ، در برابر فشار هاى هم كيشان سابق خود و نيز تحمل آزار هاى مشركان ، عامل برخوردار شدن آنان از اجر دو برابر الهى

أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين بما صبروا

{باء} در {بما صبروا} سبيبه و {ما} مصدريه است; يعنى، {بسبب صبرهم}. گفتنى است در اين كه اشخاص مورد بحث در برابر چه چيزى از خود صبر و تحمل نشان دادند، چند نظر اظهار شده است; از جمله آنها صبر آنان در برابر فشار اهل كتاب و مشركان مى باشد. برداشت ياد شده بر پايه همين احتمال است.

3 - صبر مضاعف اهل ايمان در برابر فشار هاى زياد ايمان سوزان ، در پى دارنده پاداش مضاعف از سوى خداى سبحان است .

أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين بما صبروا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 13،14

13 - چشم پوشى از زخارف دنيا ، نيازمند صبر و شكيبايى است .

ثواب اللّه خير . .. و لايلقّيها إلاّ الص_برون

مفاد سخنان فرزانگان بنى اسرائيل اين است كه مردم نبايد فريفته دنيا شوند; بلكه بايد به ثواب اخروى خداوند دل ببندند. البته اين امر نياز به صبر و شكيبايى دارد تا بتوان با خواهش هاى نفسانى مبارزه كرد و بر انجام اعمال صالح توفيق يافت.

14 - دستيابى به سعادت و پاداش هاى اخروى ، در گرو صبر و شكيبايى است .

ويلكم ثواب اللّه خير . .. و لايلقّيها إلاّالص_برون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 31 - 8

8 - استفاده از آيات الهى ، در سايه بردبار بودن بر دشوارى هاى راه بهرهورى از آنها است .

ليريكم من ءاي_ته إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

تعليل ذيل آيه، احتمال دارد به اين معنا باشد كه استفاده از آيات الهى، داراى رنج و سختى است و تنها كسانى به خوبى مى توانند از آن آيات بهره ببرند كه آن سختى ها را بر خود هموار سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 6

6 - صبر و يقين برخى از پيروان موسى ( ع ) به آيات الهى ، زمينه ساز گزينش آنان از سوى خدا براى پيشوايى بنى اسراييل بود .

و جعلنا منهم أئمّة . .. لمّا صبروا و كانوا بأي_تنا يوقنون

بنابراين احتمال كه در {لمّا} معناى جزا باشد; يعنى، آنان به رهبرى

انتخاب شدند، به پاداش صبرى كه پيشه كردند و يقينى كه به آيات الهى پيدا كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 18

18 - شكيبايى و فروتنى ، زمينه آمرزش را فراهم مى آورد .

و الص_برين . .. و الخ_شعين ... أعدّ اللّه لهم مغفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 15

15 - بهرهورى از آيات الهى براى كسانى ميسر است كه در سختى فهم آنها ، صبر پيشه كنند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار

اين كه در اين آيه، آيات متعدد ماجراى اهل سبأ، براى صبرپيشگان و شكرگزاران دانسته شده است; مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه قبول آيت بودن آنها، نياز به فهم و معرفتى درخور دارد. به تناسب ذكر صفت صبر، استفاده مى شود كه فهم و قبول آيات خداوندى، احتياج به صبر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 25

25 - صبر و شكيبايى در دوران نوجوانى ، امرى بس ارزشمند و سرنوشت ساز براى نوجوانان

فبشّرن_ه بغل_م حليم . .. ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 18

18 - نقش ممتاز صبر و شكيبايى ، در سعادت و بهره مندى انسان از پاداش هاى الهى و مقامات معنوى

إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 8

8 - صبر و شكيبايى در

برابر آزار ها و كارشكنى هاى دشمنان ، زمينه ساز پيروزى و جلب نصرت الهى

فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 33 - 7،9

7 - ويژگى ها و خصايل اخلاقى ( چون صبر و شكر ) ، مؤثر در فهم معارف توحيدى

إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

با توجه به اين كه صبر و شكر از فضايل اخلاقى مى باشد، از تعليق فهم آيات الهى بر صبر و شكر استفاده مى شود كه ويژگى هاى اخلاقى، داراى نقشى مهم و اساسى براى درك معارف است.

9 - مطالعه در اسرار آفرينش ، نيازمند صبر و شكيبايى و برخوردارى از روحيه سپاس و قدردانى

و من ءاي_ته . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 2

2 - دستيابى به اهداف دينى ، محتاج به صبر و شكيبايى و پرهيز از حركت هاى شتابزده است .

اللّه الذى سخّر لكم . .. و سخّر لكم ما فى السم_وت ... قل للذين ءامنوا يغفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 5،6

5- جهاد و صبر در مسير فرمان هاى وحى ، ملاك امتياز و از مهم ترين ارزش ها است .

و لنبلونّكم حتّى نعلم المج_هدين منكم و الص_برين

اهميت، از تخصيص به ذكر يافتن جهاد و صبر استفاده مى شود.

6- تفاوت مرتبه مجاهدان ، در پرتو صبر و شكيبايى آنان در ميدان جهاد *

و لنبلونّكم حتّى نعلم المج_هدين منكم و الص_برين

برداشت ياد شده بدان

احتمال است كه وصف {الصابرين} صرفاًتوضيح و تفسير {المجاهدين} نباشد; بلكه ملاك دوم به شمار آيد; يعنى، مدعيان ايمان در پرتو جهاد از يكديگر متمايز مى شوند و مجاهدان در پرتو صبر و شكيبايى بر يكديگر شرافت مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 14

14 - آرامش و بردبارى ، سلاحى كارآمد و سازنده در رويارويى با خشم و تعصب جاهلانه

فى قلوبهم الحميّة . .. فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

از اين كه خداوند، در قبال لجاجت و خشم جاهلانه مشركان، پيامبر(ص) و مؤمنان را به سلاح آرامش و طمأنينه مجهز ساخته است; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 16 - 3

3 - صبر در طريق تقوا و آزمون هاى زندگى دنيوى ، داراى اثر است و نه صبر در آتش دوزخ . *

فاصبروا أو لاتصبروا سواء عليكم

احتمال دارد كه يادآورى صبر در چنين آيه اى، اشاره داشته باشد به اين كه به جاى صبر بر آتش دوزخ _ كه تأثيرى ندارد _ شايسته است كه آدميان، صبر را در همين دنيا و در طريق تقوا، به كار گيرند كه منشأ آثار فراوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) و حمايت خداوند از ايشان ، پاداش صبر آن حضرت در قبال ناسپاسى هاى قومش

تجرى بأعيننا جزاء لمن كان كفر

مراد از {لمن كان كفر} نوح است كه مورد كفران مستمر قومش قرار

گرفته بود و الطاف الهى در حق ايشان پاداش شكيبايى هاى آن حضرت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 5،6

5 - نقش اساسى و محورى صبر در راه خدا ، در رسيدن انسان به مقام ابرار

إنّ الأبرار . .. جزيهم بما صبروا جنّة و حريرًا

6 - صبر در راه خدا ، از موجبات ورود به بهشت و بهره مندى از موهبت هاى آن است .

و جزيهم بما صبروا جنّة و حريرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 1،2،8

1 - تنها مؤمنانى كه كار هاى شايسته انجام داده و يكديگر را به پذيرش حق و شكيبايى توصيه مى كنند ، گرفتار خسارت نخواهند شد .

إنّ الإنس_ن لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصو

2 - ايمان و عمل صالح و پذيرش حق و شكيبايى ، بهره گيرى درست از سرمايه هاى وجودى خويش است .

لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

8 - { صبر } ، نشان حق پذيرى است و سفارش ديگران به آن ، نمونه بارز ترغيب مردم به حق است .

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است كه عطف {تواصوا بالصبر} بر جمله قبل، عطف خاص بر عام باشد. تكرار فعل {تواصوا}، اين ارتباط را تأييد مى كند; زيرا در تعبيرى نظير {تواصوا بالحقّ و الصبر}، تفاوت حق و صبر نمايان تر است.

آثار صبر ابرار

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 2

2 - صبر و شكيبايى ابرار در راه خدا ، سبب بهره مندى آنان از بهشت و موهبت هاى آن است .

و جزيهم بما صبروا جنّة و حريرًا

آثار صبر ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 2

2- مقام صبر در اسماعيل ، ادريس و ذاالكفل ( ع ) ، زمينه ساز بهره مندى آنان از رحمت ويژه الهى

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا

آثار صبر اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 2

2- مقام صبر در اسماعيل ، ادريس و ذاالكفل ( ع ) ، زمينه ساز بهره مندى آنان از رحمت ويژه الهى

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا

آثار صبر بر ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 13

13 _ پايدارى در طريق ايمان ، زمينه جلب رأفت و رحمت الهى

اتبعوه فى ساعة العسرة . .. إنه بهم رءوف رحيم

آثار صبر بر حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 7

7 _ صبر در مسير حق ، وسيله جلب حمايت الهى است .

و اتبع ما يوحى إليك و اصبر حتى يحكم اللّه

آثار صبر بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 2،3،4

2 _ صبر و شكيبايى بندگان خالص خدا ،

عامل برخوردار شدن آنان از بنا ها و درجات عالى بهشت است .

أُول_ئك يجزون الغرفة بما صبروا

گفتنى است {با} در {بما} براى سببيت است.

3 _ صبر و شكيبايى بندگان خالص خدا ، در انجام تكاليف الهى چون فروتنى ، و شب زنده دارى ، حلم ، ترس ازقيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق و دعا و نيايش ، سبب برخوردار شدن آنان از نعمت ها و درجات عالى بهشت

الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين يقولون ربّنا... أُول_ئك يجزون الغرفة بم

متعلق و موارد صبر هر چند در آيه شريفه ذكر نشده است، ولى مقصود از آن _ به قرينه آيات گذشته كه در بيان تكاليف بندگان خالص و محرماتى است كه آنان مى بايست ترك مى كردند _ مجموعه مسائلى است كه خداوند به انجام آنها امر كرده و يا از انجام آنها باز داشته است; زيرا انجام چنين تكاليفى و يا ترك محرمات الهى، صبر و شكيبايى در برابر هواى نفس را نيازمند است.

4 _ صبر و شكيبايى بندگان خالص خدا در ترك محرمات الهى چون اسراف و يا تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت ها و درجات عالى بهشت

و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا . .. و لايزنون ... و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

آثار صبر در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 5

5 _ صبر و شكيبايى در انجام تكاليف و ترك محرمات الهى ، عامل بهره مندى از نعمت ها و

درجات عالى بهشت

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا ... و الذين لايشهدو

آثار صبر در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 15

15_ يعقوب ( ع ) پيشه ساختن صبر و بردبارى را زمينه ساز يارى خداوند در رفع مشكلات مى دانست .

فصبر جميل عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا

آثار صبر ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 2

2- مقام صبر در اسماعيل ، ادريس و ذاالكفل ( ع ) ، زمينه ساز بهره مندى آنان از رحمت ويژه الهى

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا

آثار صبر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 22

22 - نيل پيامبر ( ص ) به مقام رضا ، درگرو صبر ، تسبيح و حمد مداوم پروردگار

فاصبر . .. و سبّح ... لعلّك ترضى

اخلاص در صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 2،3

2_ ارجمندى صبر و شكيبايى در گرو جهت خدايى داشتن آن است .

والذين صبروا ابتغاء وجه ربهم

3_ صبر و استقامت براى كسب رضايت خدا ، از ويژگى هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألب_ب . .. الذين صبروا ابتغاء وجه ربهم

ارزش صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 6

6 _ صبر ، صداقت ، خضوع ، انفاق و استغفارِ در سحرگاهان

، از ارزش هاى اخلاقى و معنوى مورد توجّه اسلام

الصابرين . .. و المستغفرين بالاسحار

برداشت فوق، از ذكر اين صفات به عنوان ارزش براى بندگان برگزيده، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 18

18 _ ارزش كامل صبر و استقامت در راه خدا ، در گرو احسان و تقوا

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح للّذين احسنوا منهم و اتّقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 21،23

21 _ ارزش والاى صبر توأم با تقوا

و ان تصبروا و تتّقوا فانّ ذلك من عزم الامور

كلمه {عزم} مصدر و به معناى مفعول است و {عزم الامور}، اضافه صفت به موصوف است ; يعنى {الامور المعزومة}، و معزوم، به هدف و مقصود ارجمندى گويند كه بايد به سوى آن حركت كرد. بنابراين، معناى آيه چنين مى شود كه صبر و تقوا از امورى است كه بايد به خاطر كمال و شرف آن، به سويش حركت كرد. و از اينكه اسم اشاره مفرد {ذلك} براى اشاره به صبر و تقوا به كار برده شده، لزوم توأم بودن آن دو استفاده مى شود.

23 _ پرداخت زكات ، مصداق آزمايش در اموال و واداشتن خويش به صبر ، آزمايش در انفس است .

لتبلونّ فى اموالكم و انفسكم

امام رضا (ع) پس از تلاوت آيه فوق فرمود: {لتبلونّ فى اموالكم} باخراج الزكاة و {فى انفسكم} بتوطين الانفس على الصبر.

_______________________________

عيون اخبار الرّضا (ع)، ج 2، ص 89، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 421، ح 474.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 13

13_ صبر و شكيبايى در برابر دشوارى ها و حوادث تلخ ، خصلتى نيكو ، زيبا و ارجمند

فصبر جميل

برداشت فوق ، مبتنى بر اين است كه {صبر} مبتدا و {جميل} خبر آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 16

16- صبرپيشگى و شكرگزارى ، داراى ارزشى والا و صبرپيشگان و شكرگزاران ، مردمانى برجسته و نخبه

إن فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 8

8- عمل همراه با سختى ، مرارت ، صبر و مقاومت ، داراى ارزش برتر

و لنجزينّ الذين صبروا أجرهم بأحسن ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 5

5- صبر و شكيبايى ، مفيدتر و ارزشمندتر از قصاص و مقابله به مثل است .

و إن عاقتبم فعاقبوا . .. و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 6

6 - ارزش والاى صبر و مؤمنان شكيبا ، در نزد خداوند

إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا

از آن جايى كه خداوند، خود پاداش مؤمنان صابر را متكفل شده است، ارجمندى صبر و مؤمنان شكيبا در نزد خدا، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 6

6 _ صبر و شكيبايى ، رمز سعادت و داراى جايگاهى ويژه در ميان

مجموعه ارزش هاى الهى

الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

برداشت فوق از آن جا است كه خداوند پس از برشمردن بيش از ده صفت ارزشمند براى عبادالرحمان، هيچ كدام آنها را سبب برخوردار شدن ايشان از نعمت هاى بهشت جاودان نمى داند و بلكه صبر و شكيبايى را علت آن مى داند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 59 - 2،3

2 - صبر پيشه كردن و به خداوند توكل كردن ، امورى ارزش مند و مهم است .

نعم أجر الع_ملين . الذين صبروا و على ربّهم يتوكّلون

3 - صبر پيشگى و توكّل ، دو مظهر عمل صالح اند .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. نعم أجر الع_ملين . الذين صبروا و على ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 12

12 - نماز و امر به معروف و نهى از منكر و صبر ، از زيربنايى ترين ارزش ها است .

إنّ ذلك من عزم الأُمور

بنابراين كه {ذلك} اشاره به كلّ محتواى سخن لقمان در اين آيه باشد، مشاراليه {ذلك}، جملات {أقم . .. و أمُر ... و انْهَ...} است و {عَزْم} مصدر و به معناى مفعولى، و {عزم الأُمور} اضافه صفت به موصوف است; يعنى، {الأُمور المعزوم}. امر معزوم به هدف شايسته اى گويند كه لازم است بر آن دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 31 - 11

11 - روحيه بردبارى و سپاسگزارى دائم از خدا ، روحيه

اى ارزش مند و ستودنى است .

إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 25،26

25 - صبر و شكيبايى در دوران نوجوانى ، امرى بس ارزشمند و سرنوشت ساز براى نوجوانان

فبشّرن_ه بغل_م حليم . .. ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

26 - صبر ، صفتى بس ارزشمند و صابران ، داراى جايگاهى رفيع در پيشگاه خداوند

ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

اين سخن اسماعيل(ع) كه: {مرا از زمره صابران خواهى يافت} گوياى ارزش والاى صبر و رفعت مقام صابران است; زيرا او _ كه از بزرگان و پيامبر زادگان است _ خود را در زمره صابران يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 35 - 4

4 - { صبر و شكيبايى } ، از برجسته ترين ارزش ها و كمالات وجودى انسان است .

و ما يلقّي_ها إلاّ الذين صبروا و ما يلقّي_ها إلاّ ذوحظّ عظيم

در قسمت اول آيه گفته شده كه تنها صابران توانايى برخورد شايسته با بدرفتاران را دارند و در قسمت نهايى آيه مطرح شده كه تنها بهرهوران از ارزش هاى انسانى قادر بدان رفتار هستند. از اين مطلب به دست مى آيد كه صابران همان بهره مندان از كمالات والاى انسانى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 43 - 1،5

1 - شكيبايى و بخشش خطاكار ، امرى ارزشمند و نيازمند اراده قوى است .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

اضافه {عزم} به {أمور}، از باب اضافه صفت

به موصوف است; يعنى، {من الأمور المعزومة} معناى اين تركيب در آيه _ چنان كه مفسران گفته اند _ اين است كه صبر و گذشت، از امورى است كه نيازمند به تصميم و اراده استوار، مى باشد.

5 - انسان هاى برخوردار از اراده قوى و خويشتن دار و اهل گذشت ارزشى والا دارند .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

ارزش صبر بر ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 3

3 _ استوار ماندن بر حق و پايدارى بر ايمان ، در تنگنا ها و شرايط دشوار ، داراى ارزشى والا و پاداشى ويژه

لقد تاب اللّه على النبى و . .. الذين اتبعوه فى ساعة العسرة

ارزش صبر بر حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 3

3 _ استوار ماندن بر حق و پايدارى بر ايمان ، در تنگنا ها و شرايط دشوار ، داراى ارزشى والا و پاداشى ويژه

لقد تاب اللّه على النبى و . .. الذين اتبعوه فى ساعة العسرة

استمداد از صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 8،10

8 - استعانت از صبر و نماز براى موفقيت و پيروزى ، امرى دشوار جز براى خاشعان

و استعينوا بالصبر و الصلوة و إنها لكبيرة إلا على الخشعين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در {إنها} به {استعانت} بر گردد.

10 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عز و جل { و استعينوا بالصبر و الصلوة }

قال : الصبر الصوم إذا نزلت بالرجل النازلة و الشديدة ، فليصم فان اللّه عز و جل يقول : استعينوا بالصبر يعنى الصيام ;

از امام صادق(ع) درباره قول خداى عز و جل {و استعينو ابالصبر و الصلاة} روايت شده كه فرمود: مراد از صبر روزه است هنگامى كه سختى با گرفتارى شديد به شخص وارد شد روزه بگيرد; زيرا خدا عز و جل مى فرمايد: از صبر يارى بجوييد، يعنى از روزه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 8

8 - پيكار در راه خدا و مصيبت هاى آن ، از مشكلات راه ايمان ، كه بايد با استعانت از صبر و نماز آن را تحمل كرده و بر ايمان خود ، راسخ قدم ماند .

استعينوا بالصبر والصلوة . .. و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه

اقسام صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 5 - 3

3 - صبر ، در فرهنگ قرآن ، دو گونه است : { نيكو و به جا } ، { ناپسند و نابه جا } .

فاصبر صبرًا جميلاً

صبر درباره هر چيزى، ممكن است به جا و نابه جا و نيكو و يا ناشايست باشد. آمدن {جميلاً} ممكن است به همين نكته اشاره داشته باشد.

اندوه و صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 84 - 10

10_ گريه و اندوه ، با بردبارى و شكيبايى منافاتى ندارد .

فصبر جميل . .. و قال ي_أسفى على يوسف وابيضت عيناه من الحزن

اهتمام يعقوب(ع) به صبر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 15

15_ يعقوب ( ع ) پيشه ساختن صبر و بردبارى را زمينه ساز يارى خداوند در رفع مشكلات مى دانست .

فصبر جميل عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا

اهميت تشويق به صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 3

3 - ايمان آوردن و تشويق يكديگر به صبر و ترحّم ، برتر از اقدام به آزادسازى بردگان و تغذيه يتيمان و مساكين است .

ثمّ كان من الذين

حرف {ثمّ} براى تراخى رتبى است و دلالت دارد كه آنچه بعد از آن آمده، در مرتبه اى والاتر از كارهاى قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 18 - 3

3 - گروه سمت راست در آخرت ، مجموعه اى سامان يافته از مؤمنانى كه حامى بردگان و يتيمان و مسكينان بوده و مردم را به صبر و ترّحم ترغيب كرده اند .

و ما أدريك ما العقبة . .. أُول_ئك أصح_ب الميمنة

{أيْمَن} و {ميمنة}، نقطه مقابل {أيْسَر} و {مَيْسَرة} (سمت چپ) است (صحاح اللغة). تقابل اين دسته با {أصحاب المشأمة} _ با توجه به اين كه {مشأمة} در يك احتمال به معناى {مَيْسَرة} است (صحاح) _ بيانگر آن است كه قرار گرفتن در سمت راست يا چپ در آخرت، نشانگر فرجام افراد است.

اهميت توصيه به صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 18 - 1

1 - آزادكنندگان برده و غذادهندگان به يتيمان و مستمندان ، در

صورت ايمان آوردن و توصيه به صبر و رحمت ، در آخرت قرين نيك بختى و سرشار از خير و بركت خواهند بود .

أُول_ئك أصح_ب الميمنة

{يُمْن} و {ميمنة} به معناى بركت است (قاموس). مصاحبت با بركت، كنايه از سرشارى و تداوم آن است.

اهميت صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 1،5

1 - پيشه ساختن صبر و برپايى نماز ، سفارش و توصيه خداوند

و استعينوا بالصبر و الصلوة

5 - صبر و نماز عوامل كارآمد براى موفق شدن در پرهيز از محرمات الهى ( كفر به قرآن ، دين فروشى ، كتمان حق و . . . )

و لاتكونوا أول كافر به . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 153 - 1

1 - صبرپيشگى و برپايى نماز ، توصيه و فرمان خدا به مؤمنان

يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 8

8 - پيكار در راه خدا و مصيبت هاى آن ، از مشكلات راه ايمان ، كه بايد با استعانت از صبر و نماز آن را تحمل كرده و بر ايمان خود ، راسخ قدم ماند .

استعينوا بالصبر والصلوة . .. و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 16

16 - صبر و استقامت ، داراى جايگاهى ويژه و اهميتى خاص در ميان ديگر فضيلتها

و الصبرين فى البأساء و الضراء و

حين البأس

سياق كلام اقتضا مى كرد كه {الصابرين} همانند {الموفون} مرفوع باشد. منصوب آوردن آن بيانگر تقدير فعل {امدح} (ستايس مى كنم) است; يعنى: و الصابرون امدح الصابرين. چنين تقديرى در كلام عرب گوياى اهتمام متكلم به موردى است كه براى آن، فعل {امدح} را در تقدير گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 15

15 _ لزوم تحمّل سختى ها بر مؤمنان

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما يأتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 250 - 1

1 _ صبر ، استوارى قدم و نصرت بر كافران ، درخواست پيكارگران برگزيده طالوت از خداوند ، به هنگام رويارويى با جالوت

و لمّا برزوا . .. و انصرنا على القوم الكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 7

7 _ نبرد احد ، نمونه اى از بى صبرى و بى تقوايى دو گروه از مسلمانان و زيان ديدن از توطئه هاى دشمنان

و ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً . .. اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 6،8

6 _ تعلق نصرت الهى به اهل ايمان ، در گرو همّت آنان ( پيشه ساختن صبر و تقوا ) است .

ان تصبروا و تتّقوا . .. يمددكم ربّكم

8 _ وعده الهى به نزول پنجهزار فرشته براى يارى رزمندگان بدر و يا احد و يا حمراءالاسد ، در صورت صابر بودن و تقوا

داشتن

ان تصبروا و تتّقوا . .. يمددكم ربّكم بخسمة الاف من الملئكة

برخى مفسّران به قرينه جمله {يأتوكم من فورهم هذا}، آيه مورد بحث را درباره قضيه حمراءالاسد دانسته اند كه مشركان پس از غلبه در احد و انصراف از معركه، پشيمان شدند و تصميم بر يورش به مدينه را داشتند كه پيامبر(ص) پس از دريافت اين خبر، مسلمانان را براى رويارويى با آنان فراخواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 142 - 2،5

2 _ پندار غلط ورود به بهشت بدون جهاد و صبر ، در ميان مسلمانان صدر اسلام

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

5 _ بدون مجاهده و صبر ، نمى توان به بهشت دست يافت .

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 17،18

17 _ لزوم پيشه كردن صبر و تقوا در برابر آزمايش هاى الهى و آزار هاى دشمنان

لتبلونّ . .. و لتسمعنّ ... و ان تصبروا و تتّقوا فانّ ذلك من عزم الامور

18 _ صبر و مقاومت ، حتّى در برابر دشمن ، بايد آميخته با تقوا و رعايت حدود الهى باشد .

و لتسمعنّ . .. اذًى كثيراً و ان تصبروا و تتّقوا

از ذكر تقوا پس از صبر، معلوم مى شود كه در برابر اذيّتهاى دشمن نبايد دستورات الهى را ناديده گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 4،9

4

_ لزوم بردبارى و تحمّل متقابل ، در بين مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

جمله {صابروا}، مى تواند به اين معنا باشد كه مؤمنان موظّفند مشكلات به وجود آمده از ناحيه يكديگر را تحمّل كنند و نسبت به هم شكيبا و بردبار باشند.

9 _ لزوم پيشه ساختن صبر و شكيبايى ، قبل از دعوت ديگران به صبر و استقامت *

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

برداشت فوق مبتنى بر اين معناست كه مراد از {صابروا}، دعوت يكديگر به صبر و استقامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 2

2 _ شعيب ( ع ) ، دعوتگر مؤمنان قوم خويش به صبر در برابر كفرپيشگان

إن كان طائفة منكم ءامنوا بالذى أرسلت به . .. فاصبروا

در اينكه مخاطب {فاصبروا} چه كسانى هستند سه احتمال وجود دارد: خصوص مؤمنان، خصوص كافران، هر دو طايفه. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. در اين صورت متعلق صبر، آزارها و اذيتهاى كافران است. يعنى: فاصبروا على ما يصيبكم من الكفار. (اى اهل ايمان در برابر آزار كافران صبر كنيد و بر ديندارى خويش استقامت ورزيد.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 8

8 _ خداوند ، فراخوان مؤمنان به صبر و تحمل مشكلات پيش آمده از نبرد با دشمنان

و اصبروا إن اللّه مع الصبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 5،8

5 _ پيروزى بيست مؤمن مقاوم بر دويست دشمن و صد مؤمن مقاوم بر هزار دشمن نويدى تضمين شده از

جانب خداوند

إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين و إن يكن منكم مائة يغلبوا ألفا

بيان دستور به پايدارى و پيروزى بر دشمن در قالب جمله خبرى مى تواند نوميدى به تحقق آن دستور در خارج باشد. بنابراين جمله {يغلبوا}، يعنى بايد پيروز شويد كه خواهيد شد.

8 _ صبر و مقاومت در صحنه كارزار از عوامل مهم پيروزى مؤمنان بر كافران

إن يكن منكم عشرون صبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 13

13 _ خداوند ياور مؤمنانى است كه در انجام كار ها و فعاليت ها صبور و مقاومند .

و اللّه مع الصبرين

{ال} در {الصبرين} هم مى تواند عهد ذكرى و اشاره به صابران در ميدان نبرد باشد و هم مى تواند {ال} براى استغراق باشد. در اين صورت مراد از {الصبرين}، بر خلاف احتمال اول، خصوص صابران در جنگ نخواهد بود، بلكه شامل هر مسلمانى است كه در انجام كارهاى اجتماعى و غير آن صبور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 20 - 10

10 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده كه فرمود : { ما احسن الصبر و انتظار الفرج أما سمعت قول اللّه عز و جل : { . . . فانتظروا إنى معكم من المنتظرين } فعليكم بالصبر فانه انما يجىء الفرج على اليأس . . . ;

چه نيكوست شكيبايى و انتظار فرج. آيا نشنيده اى سخن خداى عز و جل را [كه به پيغمبر خود دستور مى دهد بگو ]{پس منتظر باشيد من نيز همراه شما از منتظرانم}؟ پس بر شما

باد شكيبايى ; زيرا فرج بعد از نوميدى فرامى رسد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 9

9_ از هدف هاى بيان سرگذشت نوح ( ع ) در قرآن ، ترغيب پيامبر ( ص ) و اهل ايمان به صبر و مقاومت است .

تلك من أنباء الغيب نوحيها إليك . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

خداوند، با تفريع جمله {إصبر. ..} به وسيله حرف {فاء} بر نقل داستان نوح(ع) ، به اين نكته اشاره مى كند كه: مقصود از شرح ماجراى حضرت نوح (ع) ، قصه سرايى نيست; بلكه هدف از آن ، هدايت و تربيت مخاطبان قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 1،2،3،4

1_ خداوند ، پيامبرش را به صبرپيشگى و شكيبايى فرا خواند .

واصبر

2_ لزوم پيشه ساختن صبر در مشكلات راه دين

فاستقم كما أُمرت . .. واصبر

3_ پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان گرى و تمايل نداشتن و تكيه نكردن بر ستمگران ، امورى نيازمند به صبرپيشگى

فاستقم كما أُمرت . .. و لاتركنوا إلى الذين ظلموا ... واصبر

4_ برپا كردن نماز در اوقات مقرر آن ، نيازمند صبرپيشگى است .

و أقم الصلوة طرفى النهار . .. واصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 15

15_ پيشه كردن تقوا و شكيبا بودن بر راه تقواپيشگى ، از مصداق هاى بارز احسان و نيكوكارى است .

إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - ابراهيم - 14 - 12 - 9

9- توكل بر خدا و صبرپيشگى ، دو ابزار لازم براى ابلاغ رسالت الهى

و ما لنا ألاّ نتوكّل على الله . .. و لنصبرنّ على ما ءاذيتمونا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 7

7- منفعت برتر و خير مؤمنان به هنگام دعوت به اسلام ، در صبر و عدم تعجيل در انتقام از دشمنان و مقابله به مثل با آنان است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم فعاقبوا ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 10

10 - اقامه نماز و امر به معروف و نهى از منكر و صبر ، از فرمان هاى بس مهم خداوند است .

أقم الصلوة . .. إنّ ذلك من عزم الأُمور

{عَزْم} ممكن است به معناى {تصميم قطعى و جزمى} باشد كه در اين صورت، {عزم} به خداوند اسناد داده مى شود. صاحب كشاف، چنين معنايى را اختيار كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 7

7 - برخوردارى از روحيه صبر و بردبارى و نيز يقين به آيات الهى ، از شرايط رهبرى و امامت دينى است .

و جعلنا منهم أئمّة . .. لمّا صبروا و كانوا بأي_تنا يوقنون

{لمّا} زمانى است و دلالت مى كند بر اين كه برگزيدگان بنى اسراييل، زمانى كه به مقام صبر و يقين رسيدند، به پيشوايى انتخاب شدند و اين، نشان مى دهد كه رهبران دينى بايد چنين

مقامى را براى خود تحصيل كنند و يا واجد آن دو باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 4

4 - مقام تبليغ دين و رهبرى امت ، نيازمند صبر و شكيبايى

فاصبر على ما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 7

7 - ترويج دين و گسترش دين دارى در جامعه ، مستلزم سعه صدر ، صبر و خويشتن دارى است .

و اصبر . .. و اهجرهم هجرًا جميلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 5

5 - نقش اساسى و محورى صبر در راه خدا ، در رسيدن انسان به مقام ابرار

إنّ الأبرار . .. جزيهم بما صبروا جنّة و حريرًا

اهميت صبر در آسايش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 4

4_ ضرورت صبر و شكيبايى ، به هنگام روى آوردن مشكلات و ناملايمات و نيز به گاه رفاه و آسايش

ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة . .. إلاّ الذين صبروا

اهميت صبر در اطاعت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 7

7- لزوم شكيبايى و پايدارى در عبادت و اطاعتِ خداوند يگانه و پرهيز از هرگونه شرك

فاعبده واصطبر لعب_دته هل تعلم له سميًّا

{اصطبار} نوعاً با {على} متعدّى مى شود. تعديه آن به {لام} دراين آيه، به جهت تضمين معناى {ثبات} است. جمله {هل تعلم} نيز قرينه است براين كه مراد از {واصطبر...}، صبر بر توحيد

در عبادت و اجتناب از پرستش غير او است.

اهميت صبر در انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 2

2 - مؤمنان ، تنها در صورتى دشوارترين راه هاى انفاق را مى پيمايند كه يكديگر را به شكيبايى و مهرورزى سفارش كنند .

ثمّ كان من الذين ءامنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة

{مرحمة}، مصدر ميمى و به معناى {رحمت} (رقّت، مغفرت و عطوفت داشتن) است (قاموس). تكرار {تواصوا} براى تأكيد بوده و ممكن است اشاره به اين نكته باشد كه سفارش به صبر و توصيه به محبت، دو وظيفه مستقل و در عرض هم است و با ترك يكى، زمينه ديگرى از بين نرفته و تكليف ساقط نمى شود.

اهميت صبر در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 5

5 - لزوم صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين ، براى مبلغان و رهبران جامعه اسلامى

قم فأنذر . .. و لربّك فاصبر

اهميت صبر در تبليغ حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 6

6 - لزوم حق پذيرى ، شناختن و شناساندن حق و پايدارى و شكيبايى براى تحقق آن

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

ترغيب مؤمنان به توصيه ديگران بر حق و صبر، بيانگر لزوم پايبندى خود به آن دو است.

اهميت صبر در تحصيل علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 5

5- دستيابى به گوشه اى از دانش خضر و بندگان

خاص خداوند ، نيازمند صبر و تحمّل فراوان است .

قال إنّك لن تستطيع معى صبرًا

هشدار خضر به موسى(ع) در حقيقت، بيان اين نكته نيز هست كه براى همراه شدن با خضر و كسب معارف از او، صبر پولادين مورد نياز است.

اهميت صبر در توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 7

7- لزوم شكيبايى و پايدارى در عبادت و اطاعتِ خداوند يگانه و پرهيز از هرگونه شرك

فاعبده واصطبر لعب_دته هل تعلم له سميًّا

{اصطبار} نوعاً با {على} متعدّى مى شود. تعديه آن به {لام} دراين آيه، به جهت تضمين معناى {ثبات} است. جمله {هل تعلم} نيز قرينه است براين كه مراد از {واصطبر...}، صبر بر توحيد در عبادت و اجتناب از پرستش غير او است.

اهميت صبر در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 8

8- صبر و مقاومت ، عنصرى مهم و ضرورى در مسير هجرت و جهاد

للذين هاجروا . .. ثمّ ج_هدوا و صبروا

از آن جايى كه هجرت و جهاد همواره همراه با مشكلات است و صبر و مقاومت بسيارى را مى طلبد، در عين حال خداوند به صبر و مقاومت توصيه فرموده است; مى توان گفت: اين توصيه گوياى نقش ويژه صبر در ميدان هجرت و جهاد است.

اهميت صبر در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 4

4 - دين دارى و نيل به كمالات معنوى و سعادت ابدى ، نيازمند به صبر و شكيبايى است .

جزيهم بما صبروا جنّة و

حريرًا

اهميت صبر در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 4

4_ ضرورت صبر و شكيبايى ، به هنگام روى آوردن مشكلات و ناملايمات و نيز به گاه رفاه و آسايش

ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة . .. إلاّ الذين صبروا

اهميت صبر در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 12

12 - مؤمنانى كه بر دشوارى ها و سختى هاى راه ايمان صبر كنند ، از پاداشى گرانقدر برخوردار خواهند شد .

و بشر الصبرين

نياوردن متعلق بشارت و مشخص نكردن مژدگانى صابران، به فخامت و ارجمندى آن اشاره دارد. (اقتباس از الميزان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 4

4_ ضرورت صبر و شكيبايى ، به هنگام روى آوردن مشكلات و ناملايمات و نيز به گاه رفاه و آسايش

ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة . .. إلاّ الذين صبروا

اهميت صبر در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 9

9- عبادت و پايدارى بر آن ، توصيه فرشتگان به پيامبر ( ص )

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك . .. فاعبده واصطبر لعب_دته

آيه مورد بحث بر حسب ظاهر، در ادامه سخنان فرشتگان با پيامبر(ص) در آيه پيش است.

اهميت صبر در نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 7 - 9

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 9

9 - {

قال رسول اللّه ( ص ) . . . يابن مسعود ! دع نعيم الدنيا و أكلها و حلاوت ها و حارّها و باردها و لينها و طيّبها و ألزم نفسك الصبر عنها فإنّك مسؤول عن ذلك كلّه قال اللّه تعالى : { ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم } ;

رسول خدا(ص) [به عبداللّه بن مسعود] فرمود: اى پسر مسعود! رها كن نعمت هاى دنيا و خوردنى هاى آن و شيرينى، گرم و سرد، نرم و گواراى آن را و نفس خود را وادار كن كه در برابر آنها، صبر پيشه كند زيرا تو از تمامى آنها، سؤال خواهى شد. خداى تعالى فرموده: {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم}.

اهميت صبر در هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 8

8- صبر و مقاومت ، عنصرى مهم و ضرورى در مسير هجرت و جهاد

للذين هاجروا . .. ثمّ ج_هدوا و صبروا

از آن جايى كه هجرت و جهاد همواره همراه با مشكلات است و صبر و مقاومت بسيارى را مى طلبد، در عين حال خداوند به صبر و مقاومت توصيه فرموده است; مى توان گفت: اين توصيه گوياى نقش ويژه صبر در ميدان هجرت و جهاد است.

اهميت صبر درباره عمل اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 24

24- پرهيز از ناشكيبايى و قضاوت عجولانه در زمينه كار هاى شگفت اولياى الهى ، لازم است .

ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

از مجموعه داستان موسى و خضر(ع) استفاده مى شود كه نبايد كار اولياى الهى را با كار

خود قياس كرد، بلكه بايد شكيبايى ورزيد و سخنى ناسنجيده بر زبان نراند; زيرا، آگاهى بر اسرار آن، مقدور همه نيست.

اهميت صبر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 4

4 - وعده خداوند به يارى پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى همه رهبران و مبلغان دينى ، در برابر آزار ها و كارشكنى هاى دشمنان است .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. فاصبر

اهميت صبر مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 4

4 - وعده خداوند به يارى پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى همه رهبران و مبلغان دينى ، در برابر آزار ها و كارشكنى هاى دشمنان است .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. فاصبر

اهميت صبر مهاجران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 60 - 1

1 - بردبارى و خويشتن دارى مؤمنان و مهاجران ، در برابر فشار ها و آزار هاى مشركان و پرهيز از انتقام گيرى ، امرى مهم ، سرنوشت ساز و مورد توصيه مؤكد خداوند ( در اوايل هجرت از مكّه به مدينه )

و الذين هاجروا . .. و إنّ اللّه لعليم حليم . ذلك

{ذلك} خبر براى مبتداى محذوف و اشاره است به توصيه خدا به مؤمنان و مهاجران صدراسلام مبنى بر اين كه در برابر فشارها و آزارهاى مشركان، خويشتن دارى كنند و بردبارى را از دست ندهند. گفتنى است كه در چنين مواردى معمولاً از كلمه {ه_ذا} استفاده

مى كنند. بنابراين به كارگيرى {ذلك} _ كه براى اشاره به دور است _ بيانگر اهميت خويشتن دارى در برابر آزارهاى مشركان صدراسلام در آن مقطع خاص مى باشد; مقطعى كه ظاهراً هنوز مؤمنان از نيروى كافى براى برخورد قهرآميز با دشمن، برخوردار نبودند.

بى ثمرى صبر جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 24

24- { النبى ( ص ) . . . فى قوله : { سواء علينا أجزعنا أم صبرنا ما لنا من محيص } قال : يقول أهل النار : هلّموا ، فلنصبر ، فيصبرون خمسمائة عام فلمّا رأوا ذلك لاينفعهم قالوا : هلّموا فلنجزع . . . فيبكون خمسمائة عام فلمّا رأوا ذلك لاينفعهم قالوا { سواء علينا أجزعنا أم صبرنا ما لنا من محيص } ;

از رسول خدا(ص) در باره سخن خدا {سواء علينا أجزعنا. ..} روايت شده است كه فرمود: اهل آتش [به يكديگر] مى گويند: بياييد صبر كنيم; پس پانصد سال صبر مى كنند. آن گاه كه ديدند اين صبر سودى برايشان نداشت، گويند: بياييد بى تابى كنيم ... پس پانصد سال مى گريند. آن گاه كه ديدند اين گريه [هم] سودى نبخشيد، مى گويند: سواء علينا أجزعنا أم صبرنا ما لنا من محيص}.

بى ثمرى صبر رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 21

21- رهبران مستكبر ، در قيامت ، درمى يابند كه صبر و نيز جزع ، عذاب الهى را از آنان برطرف نخواهد كرد .

قالوا . .. سواء علينا أجزعنا أم صبرنا

پاداش صبر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 1،2

1 _ بهشت ، از آنِ كسانى است كه در مقابل آزمايش هاى الهى شكيبا باشند .

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة

2 _ ورود به بهشت ، بدون تحمّل سختى ها و مصائب ، پندارى بيش نيست .

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 8

8_ نيل يوسف ( ع ) به عزيزى و اقتدار و حاكميت وى در ديار مصر ، پاداشى بر تقواپيشگى ، صبر و نيكوكارى او بود .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 3

3_ بهشت عدن ، پاداش صبر و استقامت بر فرمان هاى الهى ، برپا داشتن نماز و انفاق كردن

والذين صبروا . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 7

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و جزاهم بما صبروا جنّة و حريراً } قال : بما صبروا على الفقر و مصائب الدنيا ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {و جزاهم بما صبروا جنّة و حريرًا} روايت شده كه فرمود: [اين پاداش] براى اين است كه بر فقر و مصيبت هاى دنيا صبر كرده اند}.

پاداش صبر بر ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 -

3

3 _ استوار ماندن بر حق و پايدارى بر ايمان ، در تنگنا ها و شرايط دشوار ، داراى ارزشى والا و پاداشى ويژه

لقد تاب اللّه على النبى و . .. الذين اتبعوه فى ساعة العسرة

پاداش صبر بر حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 3

3 _ استوار ماندن بر حق و پايدارى بر ايمان ، در تنگنا ها و شرايط دشوار ، داراى ارزشى والا و پاداشى ويژه

لقد تاب اللّه على النبى و . .. الذين اتبعوه فى ساعة العسرة

پاداش صبر در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 15

15 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { . . . من صبر كرهاً . . . نصيبه ما قال اللّه عز و جل : { و بشر الصابرين } اى بالجنة و المغفرة . . . ;

. .. كسى كه در مشكلات صبر كند پاداش وى همان بهشت و مغفرت الهى است كه در سخن خداى عز و جل {و بشر الصابرين} به آن بشارت داده شده است ... }.

تشويق به صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 5

5 _ مؤمنان ، موظّفند يكديگر را به صبر و شكيبايى در برابر مشكلات ترغيب كنند .

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

به نظر مى رسد الف مفاعله در {صابروا}، براى متعدّى كردن {صَبَرَ} به كار رفته باشد ; بنابراين {صابروا}، يعنى ديگران را به صبر واداريد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 5

5 _ ترغيب و دعوت پيامبر(ص) و مؤمنان از جانب خداوند به صبر و پايدارى در برابر مخالفان

و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا . .. حتى أتهم نصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 9

9_ از هدف هاى بيان سرگذشت نوح ( ع ) در قرآن ، ترغيب پيامبر ( ص ) و اهل ايمان به صبر و مقاومت است .

تلك من أنباء الغيب نوحيها إليك . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

خداوند، با تفريع جمله {إصبر. ..} به وسيله حرف {فاء} بر نقل داستان نوح(ع) ، به اين نكته اشاره مى كند كه: مقصود از شرح ماجراى حضرت نوح (ع) ، قصه سرايى نيست; بلكه هدف از آن ، هدايت و تربيت مخاطبان قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 5

5 _ تشويق پيامبر ( ص ) و مؤمنان از سوى خدا ، به صبر و پايدارى در برابر دشمنان تبه كارشان همچون انبياى گذشته

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 5

5 - ترغيب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به صبر و پايدارى در انجام رسالت خويش ، به رغم تكذيب و مخالفت كافران و مشركان

و إن يكذّبوك فقد كذّبت رسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 5

5 - ترغيب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به صبر و پايدارى در انجام رسالت خويش ، به رغم تكذيب و مخالفت كافران و مشركان

و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 21

21 - تشويق و ترغيب خداوند به صبر و تحمل سختى ها و مشكلات ناشى از هجرت

و أرض اللّه وسعة إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

توصيه به صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 7

7 - صبر و شكيبايى در برابر آزار هاى روحى كافران ، توصيه خداوند به مؤمنان صدراسلام

فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون . إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا

ذكر فرجام خوش مؤمنان شكيبا در قيامت و اعلام رستگارى قطعى آنان، نشانگر تشويقى است از سوى خداوند به مؤمنان صدراسلام; كه در برابر آزارهاى كافران مقاومت كنند و بدانند كه خداوند آنان را فراموش نخواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 1

1 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به صبر در برابر مخالفت هاى كافران حق ناپذير و تداوم رسالت خويش فرا خواند .

فاصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 7،9

7- رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، براى شكيبا بودن و عجله نورزيدن در گرايش كافران به ايمان يا مجازات ايشان از سوى خداوند

فاصبر .

.. و لاتستعجل لهم

9- پيامبر ( ص ) ، در معرض دشمنى عميق كافران و نيازمند دل جويى و رهنمود به صبر از سوى خداوند

فاصبر . .. و لاتستعجل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 1

1 - دعوت پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، به صبر در برابر گفتار نارواى كافران

فاصبر على ما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 5 - 2

2 - صبر در برابر موضع گيرى هاى تكذيب گرانه و استهزاآميز شرك پيشگان صدراسلام ، توصيه خداوند به پيامبراكرم ( ص )

سأل سائل بعذاب واقع . .. فاصبر صبرًا جميلاً

توصيه به صبر _ پس از بيان بعضى از گفته ها و درخواست هاى كافران _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 1

1 - سعه صدر ، صبر و خويشتن دارى در برابر سخنان ناشايست ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اصبر على ما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 2

2 - مؤمنان ، تنها در صورتى دشوارترين راه هاى انفاق را مى پيمايند كه يكديگر را به شكيبايى و مهرورزى سفارش كنند .

ثمّ كان من الذين ءامنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة

{مرحمة}، مصدر ميمى و به معناى {رحمت} (رقّت، مغفرت و عطوفت داشتن) است (قاموس). تكرار {تواصوا} براى تأكيد بوده و ممكن است اشاره به اين نكته باشد كه

سفارش به صبر و توصيه به محبت، دو وظيفه مستقل و در عرض هم است و با ترك يكى، زمينه ديگرى از بين نرفته و تكليف ساقط نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 1،5،8

1 - تنها مؤمنانى كه كار هاى شايسته انجام داده و يكديگر را به پذيرش حق و شكيبايى توصيه مى كنند ، گرفتار خسارت نخواهند شد .

إنّ الإنس_ن لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصو

5 - توصيه ديگران به پذيرش حق و شكيبايى در راه آن ، مصداق بارز عمل صالح است .

عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

عطف توصيه به حق و صبر _ كه مصداق عمل صالح است _ بر انجام اعمال صالح، عطف خاص بر عام و نشانه اهميت ويژه خاص است.

8 - { صبر } ، نشان حق پذيرى است و سفارش ديگران به آن ، نمونه بارز ترغيب مردم به حق است .

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است كه عطف {تواصوا بالصبر} بر جمله قبل، عطف خاص بر عام باشد. تكرار فعل {تواصوا}، اين ارتباط را تأييد مى كند; زيرا در تعبيرى نظير {تواصوا بالحقّ و الصبر}، تفاوت حق و صبر نمايان تر است.

درخواست صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 9

9 _ صبر در برابر تحمل شكنجه هاى فرعون و تسليم خدا بودن تا آخرين لحظه حيات ، درخواست ساحران مؤمن در دعا به درگاه خداوند

ربنا أفرغ علينا صبراً

و توفنا مسلمين

درخواست صبر از خانواده موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 29 - 8

8 - موسى ( ع ) از خانواده اش خواست كه تا بازگشت وى از وادى طور درنگ كنند .

قال لأهله امكثوا . .. لعلّى ءاتيكم منها بخبر أو جذوة من النار

دعوت به صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 9

9 _ لزوم پيشه ساختن صبر و شكيبايى ، قبل از دعوت ديگران به صبر و استقامت *

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

برداشت فوق مبتنى بر اين معناست كه مراد از {صابروا}، دعوت يكديگر به صبر و استقامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 1

1 _ موسى ( ع ) پس از تصميم فرعون به سركوبى بنى اسرائيل ، مردمش را به استعانت از خدا و صبر و مقاومت در برابر آزار هاى فرعونيان فراخواند .

قال موسى لقومه استعينوا باللّه و اصبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 8

8_ خداوند ، فراخوان پيامبر ( ص ) به صبر و شكيبايى در امر رسالت و مقاومت در برابر مشركان و آزار هاى آنان

فاصبر

بيان سرگذشت نوح(ع) و سپس دعوت كردن پيامبر(ص) به صبر و مقاومت ، گوياى اين است كه: مصداق مورد نظر براى {صبر} تحمل مشكلات و مشقتهاى تبليغ رسالت و مقاومت در برابر آزارها و كارشكنيهاى مخالفان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - هود - 11 - 115 - 1

1_ خداوند ، پيامبرش را به صبرپيشگى و شكيبايى فرا خواند .

واصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 16

16_ يوسف ( ع ) برادرانش را به تقوا و صبر و درآمدن در زمره محسنان فراخواند .

إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 1،2

1 - اهتمام به برپايى نماز و امر به معروف و نهى از منكر و شكيبايى در بلا ها ، از مواعظ لقمان به پسر خويش بود .

ي_بنىّ أقم الصلوة . .. و اصبر على ما أصابك

2 - توصيه به برپايى نماز و امر به معروف و نهى از منكر و صبر ، نمودى از حكمت لقمان

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال ... ي_بنىّ أقم الصلوة

زمينه تأثير صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 8

8_ كارآيى صبر ، در گرو انجام اعمال صالح است .

إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

زمينه صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 16

16 _ ايمان ، زمينه شكيبايى در برابر مشكلات و پايدارى در مقابل دشمن و حفظ مرز ها و رعايت تقواست .

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

مخاطب قرار دادن مسلمانان به وصف ايمان و آنگاه امر به شكيبايى و . .. بيانگر آن است كه ايمان زمينه

تحقق مسائل مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 9

9 _ باور به همراهى خدا با مجاهدان صابر ، زمينه ساز تحمل سختى هاى نبرد و صبر در برابر ناملايمات آن

و اصبروا إن اللّه مع الصبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 13

13_ توجه و باور به پيروزى اهل تقوا ، زمينه ساز پيشه ساختن صبر و مقاومت در برابر مشكلات راه تقوا و ايمان

فاصبر إن الع_قبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 68 - 5

5- آگاهى و شناخت ، زمينه ساز صبر و شكيبايى است .

و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 15

15 - توجه به رازقيت خداوند و مكلف نبودن با تأمين خواروبار ، زمينه سازانجام وظيفه عبادت و نماز و پايدارى بر آن

وأمر أهلك بالصلوة . .. لانس_َلك رزقًا نحن نرزقك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 20 - 15

15 _ توجه و اعتقاد به بصيرت و بينا بودن خداوند ( به احوال بندگان ) ، برانگيزنده آدمى به صبر و شكيبايى

و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون و كان ربّك بصيرًا

جمله {و كان ربّك بصيراً} درصدد تحريك و تشويق مردم به صبر و شكيبايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 60 - 4

4 - ايمان به

وعده الهى به نصرت جبهه حق ، زمينه ساز پيدايش روحيه صبر و شكيبايى است .

فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

يادآورى {إنّ وعد اللّه حقّ} كه به منزله تعليل براى فرمان به صبر است، مى تواند براى مطمئن ساختن پيامبر(ص) به ثمره صبر باشد. در نتيجه، در صورتى كه ايمان حاصل شود كه وعده خدا تخلف ندارد، شخص، آمادگى بيشترى براى صبر در راه خدا پيدا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 3

3 - تدبر در سرگذشت ايوب ( ع ) ، مايه تقويت نيروى صبر و شكيبايى در برابر مشكلات

و اذكر عبدنا أيوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الشيط_ن بنصب و عذاب

ابتلاى ايوب(ع) به مشكلات و رنج هاى طاقت فرسا و صبر و شكيبايى او، مهم ترين بخش سرگذشت آن حضرت است. بنابراين يادآورى آن، مى تواند سبب دميدن روح مقاومت و شكيبايى در انسان گرفتار گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 43 - 1

1 - شكيبايى و بخشش خطاكار ، امرى ارزشمند و نيازمند اراده قوى است .

و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

اضافه {عزم} به {أمور}، از باب اضافه صفت به موصوف است; يعنى، {من الأمور المعزومة} معناى اين تركيب در آيه _ چنان كه مفسران گفته اند _ اين است كه صبر و گذشت، از امورى است كه نيازمند به تصميم و اراده استوار، مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 11

11- توجّه به اسوه هاى صبر

و خداجويى ، تقويت كننده روحيه شكيبايى در انسان

فاصبر كما صبر أولوا العزم من الرسل

توصيه خداوند به پيامبر(ص) در شكيبا بودن همچون پيامبران اولواالعزم و بازگويى آن توصيه براى انسان ها; مى تواند پيامدار اين نكته باشد كه اسوه هاى مقاومت و ديندارى، خود وسيله اى براى تقويت صبر در راستاى پايبندى به دين و ارزش ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 6

6 - تسبيح و ستايش ( عبادت ) پروردگار ، زمينه استوارى روح و دستيابى به صبر در برابر ناگوارى ها *

فاصبر على ما يقولون و سب_ّح بحمد رب_ّك

از ارتباط {سبّح بحمد ربّك} با {فاصبر. ..}، مى توان تأثير عبادت در تكامل روح و استوارى اراده را نتيجه گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 10

10 - التجا به پروردگار ، هنگام حركت در مسير دين و مسؤوليت ، ضامن شكيبايى و موفقيت

و اصبر . .. و سبّح بحمد ربّك حين تقوم

از ارتباط {و سبّح} با {و اصبر}، مى توان به مطلب بالا ره برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 8

8 - ايمان به كارساز بودن خداوند و توكّل به او ، همواركننده راه صبر و شكيبايى در برابر مشكلات و سختى ها است .

فاتّخذه وكيلاً . و اصبر ... و اهجرهم هجرًا جميلاً

{واصبر} عطف بر {فاتّخذوه وكيلاً} است. اين عطف مى تواند به اين مناسبت باشد كه اتكال به خدا، موجب تقويت روح صبر و مقاومت در انسان مى

شود.

زمينه صبر در تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 6

6 - توجه مبلغان دينى به حضور حمايت و لطف الهى ، مايه شكيبايى آنان بر مشكلات راه

و اصبر . .. فإنّك بأعيننا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پيامبر(ص) به عنوان مبلغ وحى مورد هجوم كافران، قرار گرفته و خداوند براى پايدارى بخشيدن به او نظارت و حمايت خويش را به آن حضرت يادآور شده است.

زمينه صبر در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 9

9 _ باور به همراهى خدا با مجاهدان صابر ، زمينه ساز تحمل سختى هاى نبرد و صبر در برابر ناملايمات آن

و اصبروا إن اللّه مع الصبرين

زمينه صبر در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 5

5 - آگاهى از سنت هاى الهى و فلسفه آن ، زمينه ساز صبر و تحمل بيشتر درسختى ها و نگرانى ها

و لولا كلمة . .. فاصبر على ما يقولون

زمينه صبر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 7

7 - تخلف ناپذير بودن وعده خداوند به نصرت پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى رهبران دينى و مؤمنان طرفدار آنان در برابر مشكلات و آزار هاى دشمنانِ دين است .

إنّا لننصر رسلنا . .. فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّ وعد اللّه حقّ} در مقام

تعليل براى {فاصبر} مى باشد; يعنى، {صبر پيشه كن چون وعده خداوند به پيروزى و نصرت، حق است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 5

5- توجه به كيفر حتمى كافران در قيامت ، زمينه ساز صبر و شكيبايى رهبران الهى در برابر عنادورزى هاى مخالفان

يعرض الذين كفروا على النار . .. فاصبر كما صبر أولواالعزم من الرسل

{فاء} در {فاصبر}، تفريع را افاده مى كند و ارتباط اين آيه با آيه قبل، صبر را فرع و نتيجه توجه به عذاب كافران قرار داده است.

زمينه صبر مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 6

6 - توجه مبلغان دينى به حضور حمايت و لطف الهى ، مايه شكيبايى آنان بر مشكلات راه

و اصبر . .. فإنّك بأعيننا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پيامبر(ص) به عنوان مبلغ وحى مورد هجوم كافران، قرار گرفته و خداوند براى پايدارى بخشيدن به او نظارت و حمايت خويش را به آن حضرت يادآور شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 4

4 - مطالعه تاريخ امت ها و پيامبران گذشته ، مايه صبر و مقاومت مبلغان الهى در برابر دشمنان دين

كذّبت قبلهم قوم نوح فكذّبوا عبدنا

زمينه صبر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 6

6- شكيبايى پيامبر ( ص ) در قبال تجاوزات دشمن ، نيازمند امداد و توفيق الهى بود .

و اصبر و ما صبرك إلاّ

بالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 24 - 2

2 - نزول قرآن بر پيامبر ( ص ) ، مستلزم صبر و شكيبايى آن حضرت در جهت تبليغ و اجراى تعاليم آن

إنّا نحن نزّلنا عليك القرءان تنزيلاً . فاصبر لحكم ربّك

از تفريع فرمان به صبر (فاصبر)، بر نزول قرآن بر پيامبر(ص) (نزّلنا عليك القرآن) مطلب ياد شده به دست مى آيد.

زمينه صبر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 7

7 - تخلف ناپذير بودن وعده خداوند به نصرت پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى رهبران دينى و مؤمنان طرفدار آنان در برابر مشكلات و آزار هاى دشمنانِ دين است .

إنّا لننصر رسلنا . .. فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّ وعد اللّه حقّ} در مقام تعليل براى {فاصبر} مى باشد; يعنى، {صبر پيشه كن چون وعده خداوند به پيروزى و نصرت، حق است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 3

3 - تسبيح و حمد پروردگار ، در تكاپوى روزانه و آرامش شب و سحرگاهان ، شكيبايى آفرين براى مؤمنان *

و اصبر . .. و سبّح بحمد ربّك حين تقوم . و من الّيل فسبّحه و إدب_ر النجوم

برداشت ياد شده با توجه به نكات زير است: 1_ {حين تقوم} اشاره به تلاش هاى روزانه {و من الّيل. ..} نظر به لحظه هاى آرام شب داشته باشد. 2_ آيه شريفه را با {واصبر...} _ كه در آيه قبل

آمده _ ملاحظه كنيم.

زيان ترك تبليغ صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 2 - 3

3 - بى ايمانى و ترك عمل صالح و تبليغ نكردن از حق و صبر ، زيان بزرگى است .

لفى خسر

نكره آمدن كلمه {خسر}، براى بيان عظمت آن است. استثنايى كه در آيه بعد آمده، زيان را به غير افراد مستثنى، اختصاص داده است.

صبر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 18

18 _ بردبارى و شكيبايى ابراهيم ( ع ) در راه هدايت مردم و انجام تكاليف الهى

إن إبرهيم لأوّه حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 12

12- برخورد ابراهيم ( ع ) با بت پرستان ، همراه با شكيبايى و سعه صدر بود .

سل_م عليك سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 111 - 7

7 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، اسوه و الگوى مقاومت و شكيبايى در برابر دشمنان و مخالفان دعوت الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم . .. قالوا ابنوا له بني_نًا فألقوه فى الجحيم ... إنّه من

بيان داستان ابراهيم(ع) براى پيامبراسلام وايمان آورندگان به آن حضرت در مكه، مى تواند براى ارائه الگو در مسير دعوت الهى باشد.

صبر ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 1،2،3

1- اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) از صابران و بردباران بودند .

و إسم_عيل . .. كلّ

من الص_برين

2- سرگذشت اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) و صبر و شكيبايى آنان ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {اسماعيل} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

3- اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) ، الگو و سرمشق براى مردمان در صبر و شكيبايى

و إسم_عيل و إدريس و ذاالكفل كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در مقام تربيت و هدايت مردم عصر بعثت، هر سه پيامبر را با وصف {صابران} معرفى كرده است.

صبر اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 1،2،3

1- اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) از صابران و بردباران بودند .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

2- سرگذشت اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) و صبر و شكيبايى آنان ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {اسماعيل} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

3- اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) ، الگو و سرمشق براى مردمان در صبر و شكيبايى

و إسم_عيل و إدريس و ذاالكفل كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در مقام تربيت و هدايت مردم عصر بعثت، هر سه پيامبر را با وصف {صابران} معرفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 -

102 - 16،24

16 - وعده شكيبايى اسماعيل ( ع ) به پدرش ( ابراهيم ( ع ) ) به هنگام انجام مأموريت ذبح

ي_أبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

24 - صبر و شكيبايى اسماعيل ( ع ) در داستان ذبح شدنش به دست پدر ، نشانه حلم و بردبارى او است .

فبشّرن_ه بغل_م حليم . .. ي_أبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

از ارتباط ميان وصف شدن اسماعيل(ع) به حلم و بردبارى از سوى خداوند و مسأله شناساندن خود به عنوان فردى صابر و شكيبا، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

صبر الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 132 - 7

7 - الياس ( ع ) ، اسوه و الگوى مقاومت و شكيبايى در برابر دشمنان و مخالفان دعوت الهى

و إنّ إلياس لمن المرسلين . .. فكذّبوه ...إنّه من عبادنا المؤمنين

ذكر داستان الياس(ع) براى پيامبر اسلام و ايمان آورندگان به آن حضرت در مكه، مى تواند براى ارائه الگو در مسير دعوت الهى باشد.

صبر انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 4،6،8،18

4 _ پيامبران گذشته در برابر تكذيب و آزارهاى مخالفان خويش پايدارى مى كردند.

فصبروا على ما كذبوا و أوذوا

6 _ پيروزى، پايانى شيرين براى صبر انبيا در برابر تكذيب و آزار مخالفان بود.

فصبروا على ما كذبوا و أوذوا حتى أتهم نصرنا

8 _ تاريخ پيامبران گذشته و بيان پايداريهاى آنان، درس آموز و سازنده است.

و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا . .. حتى أتهم نصرنا

18

_ آياتى از قرآن در تشريح و سرگذشت انبياى پيشين و صبر و مقاومت و پيروزى آنها قبل از سوره انعام بر پيامبر خدا نازل شده است.

فصبروا على ما كذبوا . .. و لقد جاءك من نبإى المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 12 - 8

8- پيامبران اقوام پيشين بصراحت به آنان اعلام كردند كه در برابر هرگونه آزار و اذيتشان ، شكيبايى پيشه خواهند كرد .

و لنصبرنّ على ما ءاذيتمونا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 5

5- درجات تحمّل و نيز نوع عملكرد پيامبران و اوليا ، با هم متفاوت است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 11

11- پيامبران ، مأمور پايدارى در مسير تبليغ و ماندن در ميان مردم و جامعه خويش تا آخرين مرحله

و ذاالنون إذ ذهب مغ_ضبًا فظنّ أن لن نقدر عليه

توبيخ شدن يونس(ع) به خاطر ترك قوم خويش، قبل از اين كه فرمانى دراين زمينه از جانب خداوند دريافت كند; براين نكته دلالت دارد كه پيامبران مجاز به ترك مأموريت و مردم خود، قبل از آمدن فرمان و رخصت از جانب خداوند نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 6،7

6 _ پيامبران الهى ، الگو و مظهر صبر و پايدارى در برابر دشمنان حق ستيز و تبه كار

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

7 _ تفكر در

تاريخ پيامبران و صبر و پايدارى آنان در برابر دشمنانشان ، نيروبخش و تقويت كننده روح مقاومت است .

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 3

3 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر تأسى كردن از پيامبران گذشته در صبر و شكيبايى در برابر مشكلات رسالت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا . .. فاصبر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {فاصبر. ..} تفريع بر جمله {إن_ّا لننصر رسلنا...} است.

صبر انبياى انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 16 - 2

2 - پيامبران مردم انطاكيه ، برخوردار از صبر و پايدارى بر مواضع خويش ، به رغم روبه رو شدن با تكذيب و مخالفت هاى سخت

قالوا ربّنا يعلم إنّا إليكم لمرسلون

تأكيد پيامبران بر راستى ادعاهاى خود، على رغم تكذيب شدن شان، گوياى برداشت ياد شده است.

صبر انبياى اولواالعزم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 3،6

3- برخى از رسولان الهى ، اولواالعزم و داراى صبر و شكيبايى بيشتر بودند .

فاصبر كما صبر أولوا العزم من الرسل

بنابراين كه {من} در {من الرسل} براى تبعيض باشد; استفاده مى شود كه همه رسولان، اولواالعزم نبوده اند.

6- تمامى رسولان صاحب شريعت ، برخوردار از صبر و استقامتى بزرگ

فاصبر كما صبر أولوا العزم من الرسل

{اولواالعزم} مى تواند به معناى صاحب شريعت باشد; زيرا در معناى {عزم}، {عزيمة} به

معناى شريعت را ياد كرده اند.

صبر اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 3

3_ صبر و استقامت براى كسب رضايت خدا ، از ويژگى هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألب_ب . .. الذين صبروا ابتغاء وجه ربهم

صبر اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 5

5- درجات تحمّل و نيز نوع عملكرد پيامبران و اوليا ، با هم متفاوت است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

صبر ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 13

13 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : لمّا طال بلاء أيوب و رأى إبليس صبره أتى إلى أصحاب له كانوا رهباناً فى الجبال فقال لهم : مرّوا بنا إلى ه_ذا العبد المبتلى و نسأله عن بليته . . . و قالوا يا أيوب لو أخبرتنا بذنبك فلانرى تبتلى إلاّ لأمر كنت تستره . . . فعند ذلك دعا ربّه و قال : { ربّ أنّى مسّنى الشيطان بنصب و عذاب } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: چون ابتلاى ايوب(ع) طولانى گشت و ابليس صبر او را ديد، نزد ديرنشينانى كه از اصحاب وى بودند آمد و به آنان گفت: بياييد تا نزد اين بنده مبتلا برويم و از او درباره ابتلايش سؤال كنيم. .. آنان گفتند: اى ايوب! كاش گناهى را كه انجام داده اى به ما مى گفتى؟ ما را عقيده بر آن است كه تو

تنها به خاطر چيزى (گناهى) كه از ما پنهان مى كنى، مبتلا شده اى... پس در آن موقع پروردگارش را خواند و گفت: (ربّ أنّى مسّنى الشيطان بنصب و عذاب)}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 8،9،16

8 - ايوب ( ع ) ، انسانى صبور و شكيبا در پيشگاه خداوند

إنّا وجدن_ه صابرًا

9 - ايوب ( ع ) ، الگوى بزرگ صبر و شكيبايى

إنّا وجدنه صابرًا

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد ارائه الگويى از صبر و شكيبايى براى پيامبراسلام(ص) و ياران مؤمن او است كه در مكه در اوج سختى ها و رنج هاى ناشى از دين دارى قرار داشتند.

16 - صبر ايوب ( ع ) ، جلوه اى از عبوديت و خداخواهى او

و اذكر عبدنا أيّوب . .. نعم العبد إنّه أوّاب

صبر بر اذيتهاى دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 3

3 - اقامه نماز و اداى زكات ، عامل شكيبايى بر آزار هاى دشمنان و زمينه ساز مدارا كردن با ايشان است .

فاعفوا و اصفحوا . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

در برداشت فوق، جمله {أقيموا الصلاة . ..} در ارتباط با {فاعفوا واصفحوا} ملاحظه شده است. در اين لحاظ هدف از تأكيد بر اقامه نماز و پرداخت زكات، ايجاد توان براى اطاعت امر خداوند (لزوم عفو و گذشت و مدارا كردن با دشمنان) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 8،9

8- گذشت از دشمن و

ناديده گرفتن اذيت و آزارش ، امرى دشوار و نيازمند شكيبايى است .

و إن عاقبتم فعاقبوا . .. و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

9- { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . و أما حق من ساءك القضاء على يديه بقول أو فعل فإن كان تعمدها كان العفو أولى بك لما فيه له من القمع و حسن الأدب . . . قال عزّوجلّ : { . . . و لئن صبرتم لهو خير للصابرين } . . . فإن لم يكن عمداً لم تظلمه . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است كه:. .. اما حق كسى كه از جانب او سخن يا عمل به تو بدى رسيده اين است كه: اگر بدى او عمدى باشد، گذشت از او براى تو بهتر است; زيرا اين گذشت موجب منصرف شدن آن شخص از بدى كردن و ادب نيكو براى او مى شود ... خداى عزّوجلّ فرمود: {... و لئن صبرتم لهو خير للصابرين} ... و اگر بدى او عمدى نبوده (با اين گذشت) به او ظلم نكرده اى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 1،2،4،5،14

1- پيامبر ( ص ) در برابر اذيت و آزار دشمنان به آن حضرت ، تنها مأمور به صبر و شكيبايى گرديد و نه مجاز براى مقابله به مثل

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم فعاقبوا ... و اصبر

خداوند، در آيه قبل همه مسلمانان را مجاز به مقابله به مثل دانسته است; ولى در اين آيه شخص پيامبر(ص) را مخاطب قرار داده و به او

اختصاصاً فرمان صبر و مقاومت داده است. از ارتباط اين دو آيه، برداشت فوق به دست مى آيد.

2- مبلغان دينى ، موظف به پايدارى در راه تبليغ و استقامت در برابر اذيت و آزار دشمنانند .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و لئن صبرتم لهو خير للص_برين . و اصبرو ما صبرك إلاّ بالله

4- صبر و مقاومت در برابر اذيت و آزار دشمنان دين ، مؤثرترين روش برخورد با آنان و بهترين راه تبليغ اسلام است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين . و اصبر

5- صبر و مقاومت در برابر اذيت ها و آزار دشمنان دين ، تنها در پرتو عنايت و كمك خداوند ميسر است .

و لئن صبرتم لهو خير للص_برين . و اصبر و ما صبرك إلاّ بالله

14- پيامبر ( ص ) ، از بالاترين مرتبه صبر و تحمل در برابر اذيت ، آزار و تعديات دشمن ، برخوردار بود .

و اصبر . .. و لاتحزن عليهم و لاتك فى ضيق ممّا يمكرون

از اينكه پيامبر(ص) اختصاصاً به صبر مأمور گشت و صبر او تنها در پرتو عنايت و كمك خداوند ميسر مى شد، به دست مى آيد كه صبر آن حضرت، صبرى ويژه و بسيار بزرگ بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 7،8

7 - تخلف ناپذير بودن وعده خداوند به نصرت پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى رهبران دينى و مؤمنان طرفدار آنان در برابر مشكلات و آزار هاى دشمنانِ دين است .

إنّا لننصر رسلنا . .. فاصبر إنّ وعد

اللّه حقّ

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّ وعد اللّه حقّ} در مقام تعليل براى {فاصبر} مى باشد; يعنى، {صبر پيشه كن چون وعده خداوند به پيروزى و نصرت، حق است}.

8 - صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى دشمنان ، زمينه ساز پيروزى و جلب نصرت الهى

فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 1

1 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به صبر در برابر مخالفت هاى كافران حق ناپذير و تداوم رسالت خويش فرا خواند .

فاصبر

صبر بر اذيتهاى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 12

12- توكل به خداوند و صبر پيشه كردن در برابر آزار و اذيت كافران ، زمينه ساز برخوردارى از حمايت الهى

و على الله فليتوكل المؤمنون . .. و لنصبرنّ على ما ءاذيتمونا ... فأوحى إليهم ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 3

3 - صبر در برابر گفته ها و فشار هاى تبليغاتى و روانى كافران ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

فاصبر على مايقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 174 - 3

3 - پيامبر ( ص ) و ياران ايشان ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى مشركان و كافران معاند

فتولّ عنهم حتّى حين

توصيه به اعراض و بى اعتنايى، در شرايطى كه پيامبر(ص) و ياران آن حضرت،

مورد آزار و شكنجه دشمنان كافر قرار داشتند، در حقيقت توصيه به صبر و شكيبايى بيشتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 178 - 3

3 - پيامبراسلام ( ص ) و ياران ايشان ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى مشركان و كافران معاند

و تولّ عنهم حتّى حين

توصيه به اعراض و بى اعتنايى در شرايطى كه پيامبر(ص) و يارانش مورد آزار و شكنجه دشمنان كافر قرار داشتند، در حقيقت توصيه به صبر و شكيبايى بيشتر است.

صبر بر اذيتهاى كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 59 - 4

4 - توصيه خداوند به مؤمنان و مهاجران صدراسلام ، مبنى بر اينكه در برابر فشار ها و آزار هاى كافران ، بردبار باشند و خويشتن دارى را از دست ندهند .

و الذين هاجروا . .. ثمّ قتلوا ... و إنّ اللّه لعليم حليم

متعلق {عليم} در جمله {و إنّ اللّه لعليم حليم} محذوف است و تقدير آن به قرينه مقام چنين مى باشد: {إنّ اللّه لعليم بما فعل المشركون بالمؤمنين من إخراجهم من ديارهم و قتلهم المهاجرين حليم يمهلهم و لاينتقم منهم إلى حين; خدا به آنچه كه مشركان عليه مؤمنان انجام دادند، آگاه است و چون حليم و بردبار است، به آنان فرصت مى دهد}. گفتنى است كه جمله فوق، در واقع توصيه اى است از جانب خداوند به مؤمنان صدراسلام كه فشارهاى كافران آنان را بى حوصله نكند; بلكه همان طور كه خدا حليم و بردبار است، بردبارى كنند و خويشتن

دارى را از دست ندهند.

صبر بر اذيتهاى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 174 - 3

3 - پيامبر ( ص ) و ياران ايشان ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى مشركان و كافران معاند

فتولّ عنهم حتّى حين

توصيه به اعراض و بى اعتنايى، در شرايطى كه پيامبر(ص) و ياران آن حضرت، مورد آزار و شكنجه دشمنان كافر قرار داشتند، در حقيقت توصيه به صبر و شكيبايى بيشتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 178 - 3

3 - پيامبراسلام ( ص ) و ياران ايشان ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى مشركان و كافران معاند

و تولّ عنهم حتّى حين

توصيه به اعراض و بى اعتنايى در شرايطى كه پيامبر(ص) و يارانش مورد آزار و شكنجه دشمنان كافر قرار داشتند، در حقيقت توصيه به صبر و شكيبايى بيشتر است.

صبر بر اذيتهاى مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 60 - 1

1 - بردبارى و خويشتن دارى مؤمنان و مهاجران ، در برابر فشار ها و آزار هاى مشركان و پرهيز از انتقام گيرى ، امرى مهم ، سرنوشت ساز و مورد توصيه مؤكد خداوند ( در اوايل هجرت از مكّه به مدينه )

و الذين هاجروا . .. و إنّ اللّه لعليم حليم . ذلك

{ذلك} خبر براى مبتداى محذوف و اشاره است به توصيه خدا به مؤمنان و مهاجران صدراسلام مبنى بر اين كه در برابر فشارها

و آزارهاى مشركان، خويشتن دارى كنند و بردبارى را از دست ندهند. گفتنى است كه در چنين مواردى معمولاً از كلمه {ه_ذا} استفاده مى كنند. بنابراين به كارگيرى {ذلك} _ كه براى اشاره به دور است _ بيانگر اهميت خويشتن دارى در برابر آزارهاى مشركان صدراسلام در آن مقطع خاص مى باشد; مقطعى كه ظاهراً هنوز مؤمنان از نيروى كافى براى برخورد قهرآميز با دشمن، برخوردار نبودند.

صبر بر استهزاهاى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

صبر بر استهزاهاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

صبر بر استهزاهاى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 4،7

4 - مقاومت روحى در برابر استهزا و مضحكه كافران و حق ستيزان و پايبندى بر ارزش هاى دينى و الهى ، از مصداق هاى بارز صبر و شكيبايى

فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون . إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا

7 - صبر و شكيبايى در برابر آزار هاى روحى كافران ، توصيه خداوند به مؤمنان صدراسلام

فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون . إنّى جزيتهم اليوم بما

صبروا

ذكر فرجام خوش مؤمنان شكيبا در قيامت و اعلام رستگارى قطعى آنان، نشانگر تشويقى است از سوى خداوند به مؤمنان صدراسلام; كه در برابر آزارهاى كافران مقاومت كنند و بدانند كه خداوند آنان را فراموش نخواهد كرد.

صبر بر اوامر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 48 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور صبر و شكيبايى در برابر فرمان هاى الهى

فاصبر لحكم ربّك

صبر بر ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 4

4 _ صبر در راه ايمان ، مقدمه پيروزى و مايه فرارسيدن فرج از جانب خداوند

فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 8،9

8 _ حاكميت مؤمنان بر زمين در گرو استعانت آنان از خدا و صبر ايشان در طريق ايمان است .

استعينوا باللّه و اصبروا إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده

چون موسى(ع) پيش از بشارت به نابودى فرعونيان و حاكميت يافتن بنى اسرائيل مردمش را به استعانت جستن از خدا و صبر فراخوانده است، معلوم مى شود اين دو فضيلت از شرايط تحقق آن وعده است.

9 _ پايدارى مردم بر طريق ايمان و مقاومت در برابر آزار دشمنان ، در گرو تحكيم مبانى عقيدتى آنان است .

استعينوا باللّه و اصبروا إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده

صبر بر دشمنى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 8

8 - وانهادن كافران و تحمل عداوت

آنان ، تكليفى الهى براى پيامبر ( ص )

فذرهم . .. و اصبر لحكم ربّك

بنابراين كه {و اصبر} عطف بر {فذرهم} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

صبر بر سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 15

15- صبر پيشه كردن در برابر مشكلات و بلايا و شكرگزارى در مقابل نعمت هاى الهى ، مايه رشد معرفت آدمى و درك بهتر آيات و نشانه هاى خدا

إن فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 35 - 4

4 - مؤمنان راستين ، شخصيت هايى صبور در برابر مصيبت ها و ناملايمات زندگى

و بشّر المخبتين . .. و الص_برين على ما أصابهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 11

11 - عبادت و شب زنده دارى ، نيروبخش و مقاومت آفرين ، در برابر مشكلات و سختى ها

فاصبر لحكم ربّك . .. و من الّيل فاسجد له و سبّحه ليلاً طويلاً

صبر بر سخن ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 1

1 - سعه صدر ، صبر و خويشتن دارى در برابر سخنان ناشايست ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اصبر على ما يقولون

صبر بر سخنان كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 1

1 - دعوت پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، به صبر در برابر گفتار نارواى كافران

فاصبر على ما

يقولون

صبر بر شكنجه هاى دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 4

4- هجرت برخى از مسلمانان صدراسلام ( به حبشه ) ، پس از تحمل رنج و شكنجه دشمنان

للذين هاجروا من بعد ما فتنوا

يكى از معانى {فتنة} آزار و شكنجه مى باشد (مفردات راغب) و برداشت فوق مبتنى بر اين معناست.

صبر بر ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 12

12 _ صبر و مقاومت بنى اسرائيل زمان موسى در برابر ستمگرى هاى فرعون ، موجب تحقق وعده الهى بر پيروزى آنان و نابودى دشمنانشان

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل بما صبروا

حرف {باء} در {بما صبروا} سببيه است و {ما}، مصدريه. يعنى: {تمت ... بسبب صبرهم}.

صبر بر ظلم فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 1

1 _ موسى ( ع ) پس از تصميم فرعون به سركوبى بنى اسرائيل ، مردمش را به استعانت از خدا و صبر و مقاومت در برابر آزار هاى فرعونيان فراخواند .

قال موسى لقومه استعينوا باللّه و اصبروا

صبر بر ظلم مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 1

1- مسلمانان مهاجر از ستم مشركان مكه ، مردمانى صبور بودند كه در برابر ستم ظالمان شكيبايى پيشه كردند .

و الذين هاجروا فى الله . .. الذين صبروا

{الذين} عطف بيان براى {الذين} در آيه سابق است.

صبر بر عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 25

25 _ صبر بر انجام نماز هاى پنجگانه و صبر در جنگ مسلّحانه با دشمنان و پاسدارى در راه خداوند ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

پيامبر اسلام (ص) درباره { . .. اصبروا و صابروا و رابطوا ... } فرمود: اصبروا على الصلوات الخمس، و صابروا على قتال عدوّكم بالسّيف، و ربطوا فى سبيل اللّه لعلّكم تفلحون.

_______________________________

الدّر المنثور، ج 2، ص 418.

صبر بر عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 24 - 2

2 - تحمل صبورانه عذاب و يا پشيمانى و عذرخواهى دشمنان خدا در قيامت ، بى تأثير در رهايى آنان از دوزخ

فإن يصبروا فالنار مثوًى لهم و إن يستعتبوا فما هم من المعتبين

{إستعتاب} (مصدر {يستعتبوا}) به معناى درخواست رضايت است كه لازمه عذرخواهى مى باشد.

صبر بر فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 24 - 8

8_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى قوله تعالى : ] { سلام عليكم بما صبرتم } على الفقر فى الدنيا . . . ;

از امام صادق(ع) درباره [سخن خداوند متعال:] {سلام عليكم بما صبرتم} روايت شده است كه: [مراد شكيبايى ورزيدن است] بر تنگدستى در دنيا}.

صبر بر مشكلات حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 6

6 _ تبعيت محض از حق و وحى الهى ، و صبر و بردبارى در برابر مشكلات آن ، از شرايط رهبرى الهى است .

قد جاءكم الحق من

ربكم . .. و اتبع ما يوحى إليك و اصبر حتى يحكم اللّه

صبر بر مشكلات وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 6

6 _ تبعيت محض از حق و وحى الهى ، و صبر و بردبارى در برابر مشكلات آن ، از شرايط رهبرى الهى است .

قد جاءكم الحق من ربكم . .. و اتبع ما يوحى إليك و اصبر حتى يحكم اللّه

صبر بر مصايب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 3،4،8

3 - مؤمنانى كه از سر باور به { از خدا بودن و به او بازگشتن } مصايب راه ايمان را تحمل مى كنند ، از مقامى والا در پيشگاه خداوند برخوردارند .

قالوا إنا للّه و إنا إليه راجعون. أولئك عليهم صلوت من ربهم

4 - مؤمنانى كه در مصيبت هاى راه ايمان صابرند ، به هدايت واقعى نايل خواهند شد .

قالوا إنا للّه و إنا إليه راجعون . .. و أولئك هم المهتدون

8 - مؤمنانى كه در مصيبت ها و سختى ها صابر و تسليم قضاى الهى باشند ، تنها كسانى هستند كه به هدايت دست يافته اند .

و بشر الصبرين. الذين ... و أولئك هم المهتدون

ضمير فصل (هم) و معرفه بودن خبر (المهتدون) حاكى از حصر است.

صبر بر مصيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 20

20 _ صبر در انجام فرائض و در برابر مصائب و آمادگى براى پيروى از دستورات ائمّه ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا

و صابروا

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: اصبروا على الفرائض و صابروا على المصائب و رابطوا على الأئمّة.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 81، ح 3 ; تفسير برهان، ج 1، ص 334، ح 2 و 6 و 11.

صبر بر وعده هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 1 - 3

3- مؤمنان ، وظيفه دار صبر و شكيبايى و پرهيز از درخواست تحقق سريع وعده هاى خداوند

أتى أمر الله فلاتستعجلوه سبح_نه و تع_لى عمّا يشركون

با توجه به اينكه {لاتستعجلوه} مخاطب و {يشركون} غايب است، به نظر مى رسد مخاطب فعل اول مؤمنان باشد.

صبر بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 11

11 _ بنى اسرائيلِ زمان موسى در دوران حكومت فرعون ، مردمى صبور و مقاوم در برابر دشمنان دين بودند .

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل بما صبروا

صبر بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 7

7_ يوسف ( ع ) و بنيامين از تقواپيشگان صبور و از زمره محسنان بودند .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

صبر بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 24 - 7

7_ { قال [ أبوعبدالله ( ع ) ] : إن طائفة من الملائكة عابوا ولد آدم فى اللّذات و الشهوات . . . فإذا كان يوم القيامة و صار أهل الجنة فى الجنة ، إستأذن أُولئك الملائكة على

أهل الجنة فيؤذن لهم فيدخلون عليهم فيسلّمون عليهم و يقولون لهم : { سلام عليكم بما صبرتم } فى الدنيا عن اللّذات والشهوات الحلال ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: همانا عده اى از فرشتگان، آدميان را به خاطر گرايش به لذات و شهوات، عيب جويى مى كردند . .. پس آن گاه كه روز قيامت برپا شود و بهشتيان در بهشت قرار گيرند، آن فرشتگان براى ورود بر بهشتيان اجازه مى خواهند، پس به آنان اذن داده مى شود و آن گاه فرشتگان با سلام بر آنان وارد مى شوند و به ايشان مى گويند: سلام بر شما باد به خاطر اينكه شكيبايى ورزيديد و از لذتها و شهوتهاى حلال چشم پوشى كرديد}.

صبر پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 5 - 3

3 - صبر ، در فرهنگ قرآن ، دو گونه است : { نيكو و به جا } ، { ناپسند و نابه جا } .

فاصبر صبرًا جميلاً

صبر درباره هر چيزى، ممكن است به جا و نابه جا و نيكو و يا ناشايست باشد. آمدن {جميلاً} ممكن است به همين نكته اشاره داشته باشد.

صبر پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 14

14_ نوح ( ع ) و پيروان او ، صبرپيشگانى مقاوم در برابر ناملايمات راه ايمان

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر

دعوت به صبر و مقاومت ، پس از بيان سرگذشت نوح(ع) و پيروانش ، اشاره به اين حقيقت دارد كه: آن حضرت و پيروانش ، در برابر

ناملايمات صبور و شكيبا بودند.

صبر جميل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 13

13_ صبر و شكيبايى در برابر دشوارى ها و حوادث تلخ ، خصلتى نيكو ، زيبا و ارجمند

فصبر جميل

برداشت فوق ، مبتنى بر اين است كه {صبر} مبتدا و {جميل} خبر آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 5 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور صبرى نيكو و شايسته در انجام دادن رسالت خويش

فاصبر صبرًا جميلاً

صبر داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 5

5 - داوود ( ع ) ، مظهر صبر و مقاومت و الگوى صابران و بردباران تاريخ

واذكر عبدنا داود

توصيه شدن پيامبراسلام(ص) به يادآورى سرگذشت حضرت داوود(ع)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

صبر در اجتناب از اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

صبر در اجتناب از زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه

، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

صبر در اجتناب از سخن باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

صبر در اجتناب از شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

صبر در اطاعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 16

16 - قال رسول اللّه ( ص ) : . . . يابن مسعود قول اللّه . . . { و لنبلونكم بشىء من الخوف . . . و بشر الصابرين } قلنا يا رسول اللّه

فمن الصابرون ؟ قال : الذين يصبرون على طاعة اللّه واجتنبوا معصية ، الذين كسبوا طيباً و انفقوا قصداً و قدموا فضلا فافلحوا . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده . .. كه فرمود: اى پسر مسعود ... سخن خداوند است: {و لنبلونكم بشىء من الخوف ... و بشر الصابرين}، به آن حضرت عرض كرديم: صابران چه كسانى هستند؟ فرمود: كسانى كه بر اطاعت خدا صبر مى نمايند و از گناهان دورى كرده اند، كسانى كه روزى پاكيزه كسب كرده و در انفاق ميانه رو هستند و زيادى درآمد خود را انفاق نموده اند، پس آنان رستگار گشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 6

6_ آنان كه بر اطاعت فرمان هاى خدا صبورى كنند ، از محسنانند .

واصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 24 - 6

6_ عاقبت و فرجام حيات دنيا ( بهشت ) براى صبرپيشگان بر طاعت خدا عاقبتى خوش و نيكوست .

فنعم عقبى الدار

صبر در اطاعت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 6

6- توحيد در عبادت و اطاعت خداوند ، امرى دشوار و نيازمند صبر و تحمل است .

فاعبده واصطبر لعب_دته هل تعلم له سميًّا

{اصطبار}; يعنى، براى چيزى صبر قراردادن (لسان العرب). فرمان به كارگيرى صبر براى عبادت، گوياى مشكلات و موانعى است كه بر سر راه عبادت خداوند وجود دارد و گذر از آن، نيازمند بهره گرفتن از صبر است.

صبر در امتحان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 17،20

17 _ لزوم پيشه كردن صبر و تقوا در برابر آزمايش هاى الهى و آزار هاى دشمنان

لتبلونّ . .. و لتسمعنّ ... و ان تصبروا و تتّقوا فانّ ذلك من عزم الامور

20 _ صبر توأم با تقوا ، شرط موفقيّت در آزمايش هاى الهى

لتبلونّ . .. و ان تصبروا و تتّقوا فانّ ذلك من عزم الامور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 1

1 _ بهشت ، از آنِ كسانى است كه در مقابل آزمايش هاى الهى شكيبا باشند .

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 20 - 7،8،9

7 _ شكيبا سازى و توانمند كردن روحيه مردمان ، فلسفه آزمايش آنان از سوى خداوند

و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون

از ديدگاه برخى از مفسران مانند زمخشرى، جمله {أتصبرون} پس از ذكر {فتنة}، همانند {أيّكم} بعد از{ابتلاء} (در آيه {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً}) است كه در مقام بيان فلسفه مطلب ياد شده در عبارت پيشين مى باشد.

8 _ صبر ، رمز موفقيت انسان در برابر آزمايش الهى

و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون

9 _ انسان ها ، وظيفه دار صبر و شكيبايى در برابر آزمايش هاى الهى

و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون

استفهام در جمله {أتصبرون} استفهام حقيقى نيست; بلكه در معناى {امر} به كار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 19،22

19 - بدون كمك و عنايت خداوند ،

صبر و شكيبايى در برابر آزمايش هاى بزرگ همچون كشته شدن در راه خداوند ، ممكن نيست .

إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. قال ي_أبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من

مسأله ذبح اسماعيل(ع) _ چنان كه در آيه بعد به صراحت آمده است _ يك آزمايش الهى بود. براين اساس، مشروط كردن موفقيت اين آزمايش به مشيت و عنايت خداوند (ستجدنى إن شاء اللّه من الصابرين)، گوياى برداشت ياد شده است.

22 - اجراى فرمان هاى خداوند و سربلندى در آزمايش هاى الهى ، نيازمند صبر و شكيبايى است .

قال ي_أبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

صبر در امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 8،13

8 - امر به معروف و نهى از منكر ، مشكلاتى در پى دارد كه بايد آنها را تحمل كرد .

و أمر بالمعروف و انه عن المنكر و اصبر على ما أصابك

احتمال دارد دستور به صبر پس از سه فرمان اقامه نماز و امر به معروف و نهى از منكر، همانند آن سه، فرمانى عام باشد و احتمال دارد فرمانى ويژه و مربوط به امر به معروف و نهى از منكر باشد. در صورت دوم، نشان مى دهد كه امر به معروف و نهى از منكر، مشكلاتى به همراه دارد كه بايد آن را تحمل كرد.

13 - { فى مجمع البيان { و اصبر على ماأصابك } من المشقة و الأذى فى الأمر بالمعروف و النهى عن المنكر عن على ( ع ) ;

در مجمع البيان از امام على(ع) درباره {و

اصبر على ما أصابك} روايت شده: در برابر سختى ها و اذيت هايى كه در راه امر به معروف و نهى از منكر مى بينى، بردبار باش}.

صبر در انتقام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 7

7- منفعت برتر و خير مؤمنان به هنگام دعوت به اسلام ، در صبر و عدم تعجيل در انتقام از دشمنان و مقابله به مثل با آنان است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم فعاقبوا ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

صبر در برابر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 59 - 2

2_ پيامبر ( ص ) ، مأمور به برگزيدن شيوه صبر و انتظار در برابر كافران ، در پى اتمام حجت بر ايشان *

فإنّما يسّرن_ه . .. فارتقب

با توجه به شرايط دشوار پيامبر(ص) در مكه، چه بسا تعبير {فارتقب} بيانگر لزوم صبر و انتظار تا لحظه تغيير شرايط است.

صبر در برابر مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 5 - 2

2 - صبر در برابر موضع گيرى هاى تكذيب گرانه و استهزاآميز شرك پيشگان صدراسلام ، توصيه خداوند به پيامبراكرم ( ص )

سأل سائل بعذاب واقع . .. فاصبر صبرًا جميلاً

توصيه به صبر _ پس از بيان بعضى از گفته ها و درخواست هاى كافران _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

صبر در برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 -

4

4_ برپا كردن نماز در اوقات مقرر آن ، نيازمند صبرپيشگى است .

و أقم الصلوة طرفى النهار . .. واصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 5

5 - مراقبت و مداومت بر اقامه نماز ، نيازمند صبر و مقيّد ساختن نفس بر آن است .

واصطبر عليها

صبر در تأخير پيروزى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 48 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور صبر و شكيبايى در مدت مهلت يافتن كافران تكذيب گر و به تأخير افتادن نصرت و پيروزى مسلمانان بر آنان

و أُملى لهم . .. فاصبر لحكم ربّك

به گفته مفسران، آيه شريفه اشاره به مسأله مهلت يافتن مشركان است كه در آيه پيش ذكر شده است.

صبر در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 6

6 _ مبلغان دين بايد دلسوز مردم و آراسته به شكيبايى در ابلاغ احكام و معارف الهى باشند .

إنى أخاف عليكم . .. قال يقوم ليس بى ضللة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 5

5 _ مبلغان دين بايد دلسوز مردم و آراسته به شكيبايى در ابلاغ معارف الهى باشند .

قال يقوم ليس بى سفاهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 6،7

6- تبليغ دين و هدايت مردمان ، پيامدار اذيت و آزار دشمنان و نيازمند مقاومت ، شكيبايى و گذشت است .

ادع إلى سبيل ربّك .

.. و إن عاقبتم ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

7- منفعت برتر و خير مؤمنان به هنگام دعوت به اسلام ، در صبر و عدم تعجيل در انتقام از دشمنان و مقابله به مثل با آنان است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم فعاقبوا ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 2

2- مبلغان دينى ، موظف به پايدارى در راه تبليغ و استقامت در برابر اذيت و آزار دشمنانند .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و لئن صبرتم لهو خير للص_برين . و اصبرو ما صبرك إلاّ بالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 4

4- صبر در راه تبليغ دين و هدايت مردم ، تقواپيشگى و احسان است .

ادع إلى سبيل . .. و اصبر ... إن الله مع الذين اتّقوا و الذين هم محسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 11

11- پيامبران ، مأمور پايدارى در مسير تبليغ و ماندن در ميان مردم و جامعه خويش تا آخرين مرحله

و ذاالنون إذ ذهب مغ_ضبًا فظنّ أن لن نقدر عليه

توبيخ شدن يونس(ع) به خاطر ترك قوم خويش، قبل از اين كه فرمانى دراين زمينه از جانب خداوند دريافت كند; براين نكته دلالت دارد كه پيامبران مجاز به ترك مأموريت و مردم خود، قبل از آمدن فرمان و رخصت از جانب خداوند نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 -

48 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، نيازمند رهنمود و دلجويى از جانب خداوند براى پايدارى در طريق تبليغ

و اصبر لحكم ربّك فإنّك بأعيننا

چنانكه گفته شد: تعبير {بأعيننا} پيامدار حمايت مى باشد، از اين تعبير و از فرمان {و اصبر} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 4

4 - ارزشمندى صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين ، بسته به خلوص و جهت خدايى آن است .

و لربّك فاصبر

صبر در تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 7

7 - تبليغ پيام الهى ، نيازمند تحمل دشوارى ها و مشكلات

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 4

4 - مقام تبليغ دين و رهبرى امت ، نيازمند صبر و شكيبايى

فاصبر على ما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 1،2

1 - فرمان پايدارى و شكيبايى از سوى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در راستاى تبليغ دين

و اصبر لحكم ربّك

مراد از {لحكم ربّك} مى تواند حكم رسالت و تبليغ دين باشد. در اين صورت پيامبر(ص) مأمور شده است تا در برابر اذيت و آزار تكذيب كنندگان، صبر پيشه كند و تحمل خويش را از دست ندهد.

2 - تبليغ دين و انجام رسالت الهى ، نيازمند شكيبايى

و اصبر لحكم ربّك

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 7

7 - ترويج دين و گسترش دين دارى در جامعه ، مستلزم سعه صدر ، صبر و خويشتن دارى است .

و اصبر . .. و اهجرهم هجرًا جميلاً

صبر در تبليغ قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 24 - 5

5 - تبليغ و اجراى تعاليم قرآن ، مستلزم صبر و شكيبايى است .

فاصبر لحكم ربّك

صبر در تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 7

7- شكيبا بودن و اطاعت از معلم ، ادب و شرط تعلّم است .

و لا أعصى لك أمرًا

صبر در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 20

20 _ صبر در انجام فرائض و در برابر مصائب و آمادگى براى پيروى از دستورات ائمّه ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: اصبروا على الفرائض و صابروا على المصائب و رابطوا على الأئمّة.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 81، ح 3 ; تفسير برهان، ج 1، ص 334، ح 2 و 6 و 11.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 1

1_ لزوم استقامت ورزيدن و صبر پيشه ساختن در اجراى احكام و فرمان هاى الهى

والذين صبروا

عبارت {ابتغاء وجه ربهم} (براى دستيابى به رضايت خدا) مى رساند كه متعلق {صبروا} احكام و فرمانهاى خداست ; يعنى: {صبروا على ما أمرهم الله به و عمّا نهاهم عنه}.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 24 - 4،5

4_ صبر و استقامت بر پيروى از فرمان هاى خدا درپى دارنده ورود به بهشت

سل_م عليكم بما صبرتم

حرف {باء} در {بما صبرتم} سببيه و {ما} در آن مصدريه است. متعلق {صبرتم} امورى است كه در آيات گذشته ({الذين يوفون} تا {يدرءون بالحسنة السيئة}) مطرح شد كه مى توان از آنها به {طاعة الله} تعبير كرد. بنابراين بما صبرتم ; يعنى: {بسبب صبركم على طاعة الله}.

5_ التزام به فرمان هاى خدا ، نيازمند صبر و استقامت است .

بما صبرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 5

5- جهاد و صبر در مسير فرمان هاى وحى ، ملاك امتياز و از مهم ترين ارزش ها است .

و لنبلونّكم حتّى نعلم المج_هدين منكم و الص_برين

اهميت، از تخصيص به ذكر يافتن جهاد و صبر استفاده مى شود.

صبر در تواضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

صبر در توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو

كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

صبر در توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 6

6- توحيد در عبادت و اطاعت خداوند ، امرى دشوار و نيازمند صبر و تحمل است .

فاعبده واصطبر لعب_دته هل تعلم له سميًّا

{اصطبار}; يعنى، براى چيزى صبر قراردادن (لسان العرب). فرمان به كارگيرى صبر براى عبادت، گوياى مشكلات و موانعى است كه بر سر راه عبادت خداوند وجود دارد و گذر از آن، نيازمند بهره گرفتن از صبر است.

صبر در تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

صبر در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 25

25 _ صبر بر انجام نماز هاى پنجگانه و صبر در جنگ مسلّحانه با دشمنان و پاسدارى در راه خداوند ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

پيامبر اسلام (ص) درباره { . .. اصبروا

و صابروا و رابطوا ... } فرمود: اصبروا على الصلوات الخمس، و صابروا على قتال عدوّكم بالسّيف، و ربطوا فى سبيل اللّه لعلّكم تفلحون.

_______________________________

الدّر المنثور، ج 2، ص 418.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 15،27،28،31

15 - صبر و مقاومت در نبرد با دشمنان دين ، وظيفه اى بر عهده مجاهدان

و الصبرين . .. حين البأس

27 - استقامت و پايدارى در جنگ عليه دشمنان دين ، از مشخصه هاى ابرار

و لكن البر من . .. الصبرين فى البأساء و الضراء حين البأس

28 - انجام وظايف عبادى ، اجتماعى و اخلاقى دين ، تحمل مشكلات و استقامت در راه مبارزه با دشمنان نشانه راستى و درستى ايمان است .

أولئك الذين صدقوا

در برداشت فوق {أولئك} اشاره به صفاتى است كه از جمله {و ءاتى المال . .. و حين البأس} به دست مى آيد و متعلق {صدقوا} به قرينه {من ءامن ...} ايمان به خدا و ... گرفته شده است.

31 - مجاهدانى كه در نبرد با دشمنان دين استقامت مىورزند ، تقواپيشگان حقيقى هستند .

الصبرين . .. حين البأس ... أولئك هم المتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 4

4 _ دعوت و تشويق اهل ايمان به پيشه ساختن صبر و تقوا ، در رويارويى با دشمن

ان تصبروا و تتّقوا و يأتوكم من فورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 8

8 _ صبر و مقاومت در صحنه كارزار از عوامل مهم پيروزى مؤمنان بر كافران

إن يكن

منكم عشرون صبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 6

6- تفاوت مرتبه مجاهدان ، در پرتو صبر و شكيبايى آنان در ميدان جهاد *

و لنبلونّكم حتّى نعلم المج_هدين منكم و الص_برين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه وصف {الصابرين} صرفاًتوضيح و تفسير {المجاهدين} نباشد; بلكه ملاك دوم به شمار آيد; يعنى، مدعيان ايمان در پرتو جهاد از يكديگر متمايز مى شوند و مجاهدان در پرتو صبر و شكيبايى بر يكديگر شرافت مى يابند.

صبر در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 16 - 2،3

2 - قرار و بى قرارى تكذيب گران در آتش دوزخ ، بى تأثير در تغيير كيفر آنان

فاصبروا أو لاتصبروا سواء عليكم

3 - صبر در طريق تقوا و آزمون هاى زندگى دنيوى ، داراى اثر است و نه صبر در آتش دوزخ . *

فاصبروا أو لاتصبروا سواء عليكم

احتمال دارد كه يادآورى صبر در چنين آيه اى، اشاره داشته باشد به اين كه به جاى صبر بر آتش دوزخ _ كه تأثيرى ندارد _ شايسته است كه آدميان، صبر را در همين دنيا و در طريق تقوا، به كار گيرند كه منشأ آثار فراوان است.

صبر در حق پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى

صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

صبر در حلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

صبر در دعوت به اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 7

7- منفعت برتر و خير مؤمنان به هنگام دعوت به اسلام ، در صبر و عدم تعجيل در انتقام از دشمنان و مقابله به مثل با آنان است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم فعاقبوا ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

صبر در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 2،3

2_ لزوم پيشه ساختن صبر در مشكلات راه دين

فاستقم كما أُمرت . .. واصبر

3_ پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان گرى و تمايل نداشتن و تكيه نكردن بر ستمگران ، امورى نيازمند به صبرپيشگى

فاستقم كما أُمرت . .. و لاتركنوا إلى الذين ظلموا ... واصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 1

1_ لزوم استقامت ورزيدن و صبر پيشه ساختن در اجراى احكام و فرمان هاى

الهى

والذين صبروا

عبارت {ابتغاء وجه ربهم} (براى دستيابى به رضايت خدا) مى رساند كه متعلق {صبروا} احكام و فرمانهاى خداست ; يعنى: {صبروا على ما أمرهم الله به و عمّا نهاهم عنه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 24 - 4

4_ صبر و استقامت بر پيروى از فرمان هاى خدا درپى دارنده ورود به بهشت

سل_م عليكم بما صبرتم

حرف {باء} در {بما صبرتم} سببيه و {ما} در آن مصدريه است. متعلق {صبرتم} امورى است كه در آيات گذشته ({الذين يوفون} تا {يدرءون بالحسنة السيئة}) مطرح شد كه مى توان از آنها به {طاعة الله} تعبير كرد. بنابراين بما صبرتم ; يعنى: {بسبب صبركم على طاعة الله}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 2

2 - دستيابى به اهداف دينى ، محتاج به صبر و شكيبايى و پرهيز از حركت هاى شتابزده است .

اللّه الذى سخّر لكم . .. و سخّر لكم ما فى السم_وت ... قل للذين ءامنوا يغفروا

صبر در رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 4

4 - مقام تبليغ دين و رهبرى امت ، نيازمند صبر و شكيبايى

فاصبر على ما يقولون

صبر در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 1،3،5،6،14،16،18

1 _ مؤمنان ، موظّف به صبر در برابر مشكلات

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا

3 _ مؤمنان ، موظّف به پايدارى و مقاومت در برابر دشمنان سرسخت و ستيزه جو

يا ايّها الّذين امنوا . .. صابروا

{صابروا} از

باب مفاعله، دلالت بر مقاومت طرفينى دارد و اين معنا غالبا بين دو خصم تصوّر مى شود.

5 _ مؤمنان ، موظّفند يكديگر را به صبر و شكيبايى در برابر مشكلات ترغيب كنند .

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

به نظر مى رسد الف مفاعله در {صابروا}، براى متعدّى كردن {صَبَرَ} به كار رفته باشد ; بنابراين {صابروا}، يعنى ديگران را به صبر واداريد.

6 _ صبر در برابر مشكلات ، زمينه ساز پايدارى در برابر دشمن *

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

تقدّم ذكرى {اصبروا} بر {صابروا}، مى تواند حاكى از اين معنا باشد كه تا در برابر مشكلات فردى صبور نباشيد، نمى توانيد در مقابل دشمنان دين مقاومت كنيد.

14 _ شكيبايى مؤمنان در برابر مشكلات ، پايدارى آنان در مقابل دشمن و حفاظت از مرز هاى اسلامى ، نشانه تقواپيشگى است .

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

16 _ ايمان ، زمينه شكيبايى در برابر مشكلات و پايدارى در مقابل دشمن و حفظ مرز ها و رعايت تقواست .

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

مخاطب قرار دادن مسلمانان به وصف ايمان و آنگاه امر به شكيبايى و . .. بيانگر آن است كه ايمان زمينه تحقق مسائل مطرح شده است.

18 _ صبر در برابر مشكلات ، مقاومت در برابر دشمن ، حفاظت از مرز هاى جامعه اسلامى و تقواپيشگى ، زمينه پيروزى و سعادت

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا لعلّكم تفلحون

{فلاح}، به معناى نيل به نجات و پيروزى است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 156 - 5

5 - جهان بينى مؤمنان صابر ( از خدا بودن و به سوى او بازگشتن ) دليل صبر و استقامت آنان در برابر دشوارى هاى راه ايمان

الذين إذا أصبتهم مصيبة قالوا إنا للّه و إنا إليه رجعون

{الذين . .. قالوا ...} علاوه بر بيان اوصاف و ويژگى صابران، حكايتگر دليل و علت صبر آنان نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 8

8 - مؤمنانى كه در مصيبت ها و سختى ها صابر و تسليم قضاى الهى باشند ، تنها كسانى هستند كه به هدايت دست يافته اند .

و بشر الصبرين. الذين ... و أولئك هم المهتدون

ضمير فصل (هم) و معرفه بودن خبر (المهتدون) حاكى از حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 6،14،26،28

6 - برپايى نماز ، پرداخت زكات ، وفاى به عهد ، صبر در مشكلات و استقامت در نبرد از وظايف اهل ايمان و از مسائل اساسى دين

ليس البر أن تولوا وجوهكم . .. و لكن البر من ... و أقام الصلوة ... والصبرين فى ال

14 - اهل ايمان به هنگام گرفتار شدن به فقر و تنگدستى و نيز روى آورى مشكلات و ناهنجارى ها ، بايد صبور و پايدار باشند .

و الصبرين فى البأساء و الضراء

26 - برپايى نماز ، پرداخت زكات ، پايبندى به عهد ها و صبر و پايدارى در تنگنا ها و شدايد از ويژگى هاى نيكان

و لكن البر من . .. أقام الصلوة ... والصبرين فى البأساء و الضراء

28 - انجام

وظايف عبادى ، اجتماعى و اخلاقى دين ، تحمل مشكلات و استقامت در راه مبارزه با دشمنان نشانه راستى و درستى ايمان است .

أولئك الذين صدقوا

در برداشت فوق {أولئك} اشاره به صفاتى است كه از جمله {و ءاتى المال . .. و حين البأس} به دست مى آيد و متعلق {صدقوا} به قرينه {من ءامن ...} ايمان به خدا و ... گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 2،5،15

2 _ ورود به بهشت ، بدون تحمّل سختى ها و مصائب ، پندارى بيش نيست .

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة

5 _ مقاومت و صبر پيروان انبياى گذشته در برابر سختى هاى جنگ و مشكلات

ام حسبتم . .. مسّتهم البأساء و الضراء

درخواست نصرت الهى از جانب پيامبران و مؤمنان پس از آزار جنگ و مصائب و مشكلات، بيانگر مقاومت آنان است.

15 _ لزوم تحمّل سختى ها بر مؤمنان

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما يأتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 2

2 _ مؤمنان وظيفه دار استعانت از خدا و پيشه سازى صبر و مقاومت در برابر مشكلات راه ايمان

استعينوا باللّه و اصبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 8،9

8 _ خداوند ، فراخوان مؤمنان به صبر و تحمل مشكلات پيش آمده از نبرد با دشمنان

و اصبروا إن اللّه مع الصبرين

9 _ باور به همراهى خدا با مجاهدان صابر ، زمينه ساز تحمل سختى هاى نبرد و صبر در برابر ناملايمات آن

و اصبروا إن اللّه

مع الصبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 13

13_ توجه و باور به پيروزى اهل تقوا ، زمينه ساز پيشه ساختن صبر و مقاومت در برابر مشكلات راه تقوا و ايمان

فاصبر إن الع_قبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 2

2_ لزوم پيشه ساختن صبر در مشكلات راه دين

فاستقم كما أُمرت . .. واصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 13

13_ صبر و شكيبايى در برابر دشوارى ها و حوادث تلخ ، خصلتى نيكو ، زيبا و ارجمند

فصبر جميل

برداشت فوق ، مبتنى بر اين است كه {صبر} مبتدا و {جميل} خبر آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 10،26

10_ صبر و شكيبايى در برابر مشكلات و حوادث تلخ ، خصلتى زيباست .

فصبر جميل

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه {صبر} مبتدا و {جميل} خبر آن باشد. احتمال ديگر در تركيب {فصبر جميل} اين است كه {صبر} خبر براى مبتدايى محذوف و جميل صفت براى {صبر} باشد ; يعنى، [امرى] صبر جميل و يا [صبرى] صبر جميل و يا ... .

26_ باور و توجه به عالمانه و حكيمانه بودن افعال الهى ، آدمى را به صبر و شكيبايى در تنگنا ها و حوادث دشوار ، وامى دارد .

فصبر جميل . .. إنه هو العليم الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 2

2- صبر در

برابر ناملايمات ، داراى ثمرات دنيوى و اخروى است .

لنبوّئنّهم فى الدنيا . .. و لأجر الأخرة أكبر ... الذين صبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 10

10 - مؤمنان راستين ، محكم و بردبار در هنگامه هاى سخت و دشوار زندگى

لولا أن ربطنا على قلبها لتكون من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 36 - 14

14 - صبر بر مشكلات و داشتن روحيه اى اميدوار ، به هنگام مبتلا شدن به دشوارى ها ، امرى ارزشمند و پسنديده است .

و إن تصبهم سيّئة . .. إذا هم يقنطون

از مذمت شدن كسانى كه با مبتلا شدن به ناگوارى ها، نااميد مى شوند، استفاده مى شود كه حفظ روحيه اميدوارى، در چنين حالتى مطلوب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 60 - 5

5 - لزوم صبر و شكيبايى در برابر تلاش ها و تبليغات سوء

و لئن جئتهم بأية ليقولنّ الذين كفروا. .. فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 11

11 - صبر و شكيبايى بر مشكلات ، امرى اساسى و نيازمند اراده اى محكم است .

و اصبر على ما أصابك إنّ ذلك من عزم الأُمور

{عَزْم} در لغت به معناى {تصميم قطعى قلب بر انجام دادن كار} است. (مفردات راغب) چنين معنايى، حكايت از اراده محكم مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 3

3

- تدبر در سرگذشت ايوب ( ع ) ، مايه تقويت نيروى صبر و شكيبايى در برابر مشكلات

و اذكر عبدنا أيوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الشيط_ن بنصب و عذاب

ابتلاى ايوب(ع) به مشكلات و رنج هاى طاقت فرسا و صبر و شكيبايى او، مهم ترين بخش سرگذشت آن حضرت است. بنابراين يادآورى آن، مى تواند سبب دميدن روح مقاومت و شكيبايى در انسان گرفتار گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 10

10 - منافات نداشتن دعا و درخواست از خداوند براى رفع گرفتارى با مقام صبر و شكيبايى

إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الشيط_ن . .. إنّا وجدن_ه صابرًا

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند، ايوب(ع) را _ كه درخواست رفع گرفتارى از خود را داشت _ به صبور و شكيبا بودن توصيف و ستايش كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 1،3

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر مشكلات رسالت

فاصبر

3 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر تأسى كردن از پيامبران گذشته در صبر و شكيبايى در برابر مشكلات رسالت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا . .. فاصبر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {فاصبر. ..} تفريع بر جمله {إن_ّا لننصر رسلنا...} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 3

3 - پيامبر ( ص ) مكلف به استقامت و پايدارى دربرابر مشكلات و

دشوارى هاى دعوت

فادع و استقم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 7

7- مؤمنان راستين ، اهل جهاد و شكيبا در برابر همه مشكلات زندگى

و لنبلونّكم حتّى نعلم المج_هدين منكم و الص_برين

وصف {الصابرين} علاوه بر صبر در جهاد، مى تواند به همه زمينه هاى صبر و شكيبايى نظر داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 41 - 6

6 - صبر بر ناگوارى ها ، عبادت در برابر پروردگار و ايمان به قيامت ، تكليف تمامى مؤمنان

فاصبر . .. و سب_ّح ... و استمع يوم يناد المناد

هر چند واژه هاى {اصبر}، {سبّح} و {استمع} ظاهراً خطاب به پيامبر(ص) است; ولى در حقيقت تكليفى است براى همگان و پيامبر(ص) از آن جهت كه الگوى امت است، به تنهايى مخاطب قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 8

8 - ايمان به كارساز بودن خداوند و توكّل به او ، همواركننده راه صبر و شكيبايى در برابر مشكلات و سختى ها است .

فاتّخذه وكيلاً . و اصبر ... و اهجرهم هجرًا جميلاً

{واصبر} عطف بر {فاتّخذوه وكيلاً} است. اين عطف مى تواند به اين مناسبت باشد كه اتكال به خدا، موجب تقويت روح صبر و مقاومت در انسان مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 7

7 - نماز و ارتباط با خدا ، موجب تقويت روح صبر و شكيبايى انسان در برابر مشكلات و سختى ها

فاصبر . .. و

اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

صبر در سختى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 12،15

12 _ خداوند دوستدار پايمردان در جنگ و شكيبايان در برابر هجوم حوادث آن

فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

15 _ ناشكيبايى در برابر هجوم حوادث ، از عوامل عمده شكست مردم در عرصه هاى زندگى

و كايّن من نبىّ قاتل . .. فما وهنوا ... و اللّه يحبّ الصّابرين

صبر در سلوك راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 9

9 - حركت در مسير خدا و احياى ارزش ها ، درپى دارنده دشوارى ها و نيازمند شكيبايى است .

أقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنكر . .. و اصبر على ما أصابك

صبر در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 5

5- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار پرستش خداوند و صبر و تحمل در راه عبادت او

فاعبده واصطبر لعب_دته

صبر در عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

صبر در

عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 5

5 - ترغيب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به صبر و پايدارى در انجام رسالت خويش ، به رغم تكذيب و مخالفت كافران و مشركان

و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 22

22 - اجراى فرمان هاى خداوند و سربلندى در آزمايش هاى الهى ، نيازمند صبر و شكيبايى است .

قال ي_أبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

صبر در فراق يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 12،14

12_ يعقوب ( ع ) مصمم بر شكيبا بودن در فراق يوسف ( ع ) و بردبارى كردن بر رفتار ناهنجار فرزندانش

فصبر جميل

متعلق صبر ، به قرينه جمله هاى قبل ، فراق يوسف(ع) و نيز عملكرد ناصواب و صحنه سازيهاى دروغين فرزندانش مى باشد.

14_ شكيبايى يعقوب ( ع ) در فراق يوسف ( ع ) ، ستودنى و درخور تحسين بود .

فصبر جميل

چنان چه {جميل} صفت براى {صبر} باشد ، در تقدير گرفتن مبتدا (صبرى صبر جميل) و يا خبر (صبر جميل أحسن) ضرورى است. برداشت فوق ناظر به اين احتمال است.

صبر در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 14

14 - اهل ايمان به هنگام گرفتار شدن به فقر و تنگدستى و نيز روى آورى مشكلات و ناهنجارى ها ، بايد صبور و

پايدار باشند .

و الصبرين فى البأساء و الضراء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 7

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و جزاهم بما صبروا جنّة و حريراً } قال : بما صبروا على الفقر و مصائب الدنيا ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {و جزاهم بما صبروا جنّة و حريرًا} روايت شده كه فرمود: [اين پاداش] براى اين است كه بر فقر و مصيبت هاى دنيا صبر كرده اند}.

صبر در فهم آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 15

15 - بهرهورى از آيات الهى براى كسانى ميسر است كه در سختى فهم آنها ، صبر پيشه كنند .

إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار

اين كه در اين آيه، آيات متعدد ماجراى اهل سبأ، براى صبرپيشگان و شكرگزاران دانسته شده است; مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه قبول آيت بودن آنها، نياز به فهم و معرفتى درخور دارد. به تناسب ذكر صفت صبر، استفاده مى شود كه فهم و قبول آيات خداوندى، احتياج به صبر دارد.

صبر در كيفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 4

4- ذوالقرنين ، به ايمان آوردن ظالمان ساحل دريا و دست برداشتن آنان از ظلم و فساد ، اميدوار بود و در مجازات آنان شتابى نداشت .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

حرف {سوف} براى آينده است و فعل هاى شرط ({آمن} و {عمل}) در آيه بعد، قرينه اين است كه ذى القرنين،

به احتمال ايمان آوردن ظالمان، در مجازات آنان تعجيل نكرده است.

صبر در مبارزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 9،16

9 _ پايدارى مردم بر طريق ايمان و مقاومت در برابر آزار دشمنان ، در گرو تحكيم مبانى عقيدتى آنان است .

استعينوا باللّه و اصبروا إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده

16 _ ايمان به حاكميت خدا بر زمين ، صبر در برابر دشمنان دين و استعانت از خدا ، جلوه هايى از تقواپيشگى است .

و العقبة للمتقين

از بشارت ضمنى موسى(ع) به حاكميت يافتن بنى اسرائيل به شرط استعانت از خدا و پيشه كردن صبر و سپس بيان اين حقيقت كه {حاكميت سرانجام از آن تقواپيشگان است}، معلوم مى شود شرايط ذكر شده جلوه هايى بارز از تقواپيشگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 2

2 - توجّه به قاهر بودن خدا ، مقتضى اطمينان به غلبه حق و پايدارى در برابر هجوم كافران عليه دين

فاصبر على ما يقولون

{فاء} در {فاصبر} لزوم صبر را متفرع بر مطالب آيات پيشين كرده است. در آن آيات، از قدرت الهى بر نابودى كافران و نيز اعاده آنان در قيامت براى حساب رسى، سخن به ميان آمده است.

صبر در مشكلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 3

3 _ مؤمنان به رسالت انبيا در معرض مشكل آفرينى كفرپيشگان و موظف به صبر و استقامت

إن كان طائفة منكم ءامنوا بالذى أرسلت به . .. فاصبروا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 21

21 - تشويق و ترغيب خداوند به صبر و تحمل سختى ها و مشكلات ناشى از هجرت

و أرض اللّه وسعة إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

صبر در مصايب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 2،3

2 _ ورود به بهشت ، بدون تحمّل سختى ها و مصائب ، پندارى بيش نيست .

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة

3 _ ايمان ، بدون تحمل مصائب ، براى ورود به بهشت كافى نيست .

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة

با توجّه به اينكه خطاب به مؤمنان است ; ورود آنان را به بهشت، مشروط به تحمّل مصائب كرده است.

صبر در مصيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 7

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و جزاهم بما صبروا جنّة و حريراً } قال : بما صبروا على الفقر و مصائب الدنيا ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {و جزاهم بما صبروا جنّة و حريرًا} روايت شده كه فرمود: [اين پاداش] براى اين است كه بر فقر و مصيبت هاى دنيا صبر كرده اند}.

صبر در معاشرت با فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 6

6- معاشرت و ملازمت با اقشار محروم جامعه ايمانى ، در پى دارنده مشكلات و نيازمند صبر و شكيبايى است .

و اصبر نفسك

صبر در مقابله به مثل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

نحل - 16 - 126 - 7

7- منفعت برتر و خير مؤمنان به هنگام دعوت به اسلام ، در صبر و عدم تعجيل در انتقام از دشمنان و مقابله به مثل با آنان است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم فعاقبوا ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

صبر در نوجوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 25

25 - صبر و شكيبايى در دوران نوجوانى ، امرى بس ارزشمند و سرنوشت ساز براى نوجوانان

فبشّرن_ه بغل_م حليم . .. ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

صبر در نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 8،13

8 - امر به معروف و نهى از منكر ، مشكلاتى در پى دارد كه بايد آنها را تحمل كرد .

و أمر بالمعروف و انه عن المنكر و اصبر على ما أصابك

احتمال دارد دستور به صبر پس از سه فرمان اقامه نماز و امر به معروف و نهى از منكر، همانند آن سه، فرمانى عام باشد و احتمال دارد فرمانى ويژه و مربوط به امر به معروف و نهى از منكر باشد. در صورت دوم، نشان مى دهد كه امر به معروف و نهى از منكر، مشكلاتى به همراه دارد كه بايد آن را تحمل كرد.

13 - { فى مجمع البيان { و اصبر على ماأصابك } من المشقة و الأذى فى الأمر بالمعروف و النهى عن المنكر عن على ( ع ) ;

در مجمع البيان از امام على(ع) درباره {و اصبر على ما أصابك} روايت شده:

در برابر سختى ها و اذيت هايى كه در راه امر به معروف و نهى از منكر مى بينى، بردبار باش}.

صبر در هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 19

19 - هجرت در راه دين ، پيام دار مشكلات و زحمات بسيار و نيازمند به صبر و تحمل آنها است .

و أرض اللّه وسعة إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

ياد كردن از اجر و پاداش صابران، پس از ذكر مسأله هجرت، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

صبر در همنشينى با اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 72 - 2

2- صبر و تحمّل در مصاحبت با اولياى خدا و برخورداران از علوم ويژه الهى ، شرطى ضرورى جهت بهره بردن از آنها است .

ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا

مسلم است كه حضرت موسى(ع) به جهت تعلّم، با خضر(ع) همراه گرديد و او نيز شرط لازم را صبر و شتاب نكردن در پرسش دانست. در اين آيه، مجدداً، بر آن شرط ضرورى تأكيد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 5

5- صبر و شكيبايى ، شرط ضرورى جهت بهره بردن از مصاحبت اولياى خاص خداوند و برخورداران از علوم الهى است .

قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

صبر در همنشينى با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 10

10- برخوردارى از علم تأويل و تحليل حوادث و مصاحبت با

عالمانى مانند خضر ( ع ) ، نيازمند صبرى برتر از صبر موسى ( ع ) و طاقتى افزون تر از طاقت او است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

صبر در همنشينى با علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 72 - 2

2- صبر و تحمّل در مصاحبت با اولياى خدا و برخورداران از علوم ويژه الهى ، شرطى ضرورى جهت بهره بردن از آنها است .

ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا

مسلم است كه حضرت موسى(ع) به جهت تعلّم، با خضر(ع) همراه گرديد و او نيز شرط لازم را صبر و شتاب نكردن در پرسش دانست. در اين آيه، مجدداً، بر آن شرط ضرورى تأكيد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 5

5- صبر و شكيبايى ، شرط ضرورى جهت بهره بردن از مصاحبت اولياى خاص خداوند و برخورداران از علوم الهى است .

قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 10

10- برخوردارى از علم تأويل و تحليل حوادث و مصاحبت با عالمانى مانند خضر ( ع ) ، نيازمند صبرى برتر از صبر موسى ( ع ) و طاقتى افزون تر از طاقت او است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

صبر ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 2

2- تعجيل نكردن ذوالقرنين در كيفر ظالمان كافر ، مهلتى براى گرايش آنان به ايمان

بود . *

أمّا من ظلم فسوف نعذّبه . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

مراد از {من ءامن و. ..} (هركس ايمان بياورد و...) كسانى اند كه از ظلم و كفر، دست برداشته و ايمان آورند، نه آنان كه هنگام ورود ذوالقرنين مؤمن بودند; زيرا، معنا ندارد كه او، بين عذاب و يا رفتار نيك با مؤمنان مخيّر باشد! بنابراين، درنگ ذوالقرنين در عذاب ظالمان (سوف نعذّبه) ايجاد فرصتى براى تغيير رويه آنان بوده است.

صبر ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 1،2،3

1- اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) از صابران و بردباران بودند .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

2- سرگذشت اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) و صبر و شكيبايى آنان ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {اسماعيل} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

3- اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) ، الگو و سرمشق براى مردمان در صبر و شكيبايى

و إسم_عيل و إدريس و ذاالكفل كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در مقام تربيت و هدايت مردم عصر بعثت، هر سه پيامبر را با وصف {صابران} معرفى كرده است.

صبر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 7

7 - برخوردارى از روحيه صبر و بردبارى و نيز يقين به آيات الهى ، از شرايط رهبرى

و امامت دينى است .

و جعلنا منهم أئمّة . .. لمّا صبروا و كانوا بأي_تنا يوقنون

{لمّا} زمانى است و دلالت مى كند بر اين كه برگزيدگان بنى اسراييل، زمانى كه به مقام صبر و يقين رسيدند، به پيشوايى انتخاب شدند و اين، نشان مى دهد كه رهبران دينى بايد چنين مقامى را براى خود تحصيل كنند و يا واجد آن دو باشند.

صبر رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 9

9 - هشيارى ، نظارت دقيق و صبر و بردبارى ، لازمه رهبرى

فارتقبهم و اصطبر

صبر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 6

6 - صالح پيامبر ( ع ) ، موظف به صبر و انتظار براى مشاهده عكس العمل قومش در برابر معجزه ( ناقه )

إنّا مرسلوا الناقة . .. فارتقبهم و اصطبر

صبر صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 23

23 - صبر و شكيبايى ، از ويژگى هاى صالحان

ربّ هب لى من الص_لحين . .. ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

برداشت ياد شده از آن جا است كه حضرت ابراهيم(ع)، از خداوند خواستار فرزندى صالح شد و خداوند به او، اسماعيل(ع) را عنايت كرد و اين فرزند، خود را از صابران خواند.

صبر مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 7

7 - لزوم پايدارى و تلاش افزون تر مبلغان ، در عمل به توصيه هاى خود

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

وظيفه صبر شديد

بر نماز، پس از توصيه خانواده به آن، گوياى نكته ياد شده است.

صبر متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 1

1 _ صبر و راستى در گفتار ، خضوع در برابر خداوند ، انفاق و استغفار در سحرگاهان ، از صفات متّقين

للّذين اتّقوا . .. الصابرين ... بالاسحار

آيه فوق (الصابرين و الصادقين . .. )، بيان و توضيح ديگرى براى {للّذين اتقوا} است.

صبر متوكلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 18

18_ توكل كنندگان بر خداوند ، انسانهايى صبور و مقاومند .

فصبر جميل والله المستعان على ما تصفون

صبر مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 250 - 4

4 _ استوارى قدم پيكارگران ، از نتايج شكيبايى آنان در پيكار و زمينه ساز نصرت الهى *

قالوا ربّنا افرغ . .. و انصرنا على القوم الكافرين

بنابراينكه سه جمله اى كه به عنوان دعا ذكر شده است، هر يك مقدّمه انجام پذيرى جمله بعدى باشد. يعنى صبر، عامل ثبات قدم و ثبات قدم، عامل نصر و پيروزى.

صبر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 4

4 _ پيامبر ( ص ) مأمور به صبر و خويشتن دارى در برابر مشكلات رسالت تا فرارسيدن حكم و داورى خداوند بود .

و اتبع ما يوحى إليك و اصبر حتى يحكم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 1،14

1- پيامبر (

ص ) در برابر اذيت و آزار دشمنان به آن حضرت ، تنها مأمور به صبر و شكيبايى گرديد و نه مجاز براى مقابله به مثل

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم فعاقبوا ... و اصبر

خداوند، در آيه قبل همه مسلمانان را مجاز به مقابله به مثل دانسته است; ولى در اين آيه شخص پيامبر(ص) را مخاطب قرار داده و به او اختصاصاً فرمان صبر و مقاومت داده است. از ارتباط اين دو آيه، برداشت فوق به دست مى آيد.

14- پيامبر ( ص ) ، از بالاترين مرتبه صبر و تحمل در برابر اذيت ، آزار و تعديات دشمن ، برخوردار بود .

و اصبر . .. و لاتحزن عليهم و لاتك فى ضيق ممّا يمكرون

از اينكه پيامبر(ص) اختصاصاً به صبر مأمور گشت و صبر او تنها در پرتو عنايت و كمك خداوند ميسر مى شد، به دست مى آيد كه صبر آن حضرت، صبرى ويژه و بسيار بزرگ بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 5

5- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار پرستش خداوند و صبر و تحمل در راه عبادت او

فاعبده واصطبر لعب_دته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 4

4 - نزول آيات در باره فلسفه مهلت دهى به كافران ، موجب تسلّى خاطر و صبر پيامبر ( ص ) در برابر فشار هاى تبليغاتى كافران

و لولا كلمة سبقت . .. فاصبر على مايقولون

{فاصبر} عطف و تفريع بر آيه قبل است; يعنى، حال كه تأخير عذاب از سر اهمال نيست بلكه

امرى قانون مند است، بنابراين تحمل كن. دراين مجموعه، خداوند با بيان فلسفه امهال و سنت هاى حاكم بر تاريخ، زمينه تسلّى خاطر پيامبر(ص) و مؤمنان را فراهم كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 4

4 - صبر در برابر بدرفتارى هاى مشركان و وانهادن كيفر آنان به خدا ، توصيه اى الهى به پيامبر ( ص ) در مقطع پيش از هجرت

ادفع بالتى هى أحسن السيّئة نحن أعلم بما يصفون

برداشت فوق، با توجه به مكّى بودن سوره مؤمنون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 60 - 1

1 - پيامبر ( ص ) به صبر در برابر تبليغات سوء كافران ، موظف بود .

فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

متعلق صبر، محذوف است كه به قرينه {و لئن جئتهم بأية ليقولنّ الذين كفروا. ..} مى تواند بر خوردهاى ايذايى و تبليغاتى سوء كافران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 174 - 3

3 - پيامبر ( ص ) و ياران ايشان ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى مشركان و كافران معاند

فتولّ عنهم حتّى حين

توصيه به اعراض و بى اعتنايى، در شرايطى كه پيامبر(ص) و ياران آن حضرت، مورد آزار و شكنجه دشمنان كافر قرار داشتند، در حقيقت توصيه به صبر و شكيبايى بيشتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 175 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به صبر و انتظار

در خصوص شكست كافران معاند و عذاب شدن آنان

فتولّ عنهم . .. و أبصرهم

توصيه به نظاره كردن بر احوال كافران معاند _ پس از توصيه به بى اعتنايى به آنان (فتولّ عنهم . ..) _ در حقيقت سفارش به صبر و انتظار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 178 - 3

3 - پيامبراسلام ( ص ) و ياران ايشان ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى مشركان و كافران معاند

و تولّ عنهم حتّى حين

توصيه به اعراض و بى اعتنايى در شرايطى كه پيامبر(ص) و يارانش مورد آزار و شكنجه دشمنان كافر قرار داشتند، در حقيقت توصيه به صبر و شكيبايى بيشتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 179 - 3

3 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به صبر و انتظار در خصوص شكست كافران معاند و عذاب شدن آنان

و تولّ عنهم . .. و أبصر

توصيه به نظاره كردن بر احوال كافران معاند، پس از سفارش به بى اعتنايى به آنان (و تولّ عنهم) در حقيقت، توصيه به صبر و انتظار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 1،3

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به

صبر و شكيبايى در برابر مشكلات رسالت

فاصبر

3 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر تأسى كردن از پيامبران گذشته در صبر و شكيبايى در برابر مشكلات رسالت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا . .. فاصبر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {فاصبر. ..} تفريع بر جمله {إن_ّا لننصر رسلنا...} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 1

1 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به صبر در برابر مخالفت هاى كافران حق ناپذير و تداوم رسالت خويش فرا خواند .

فاصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 35 - 8

8 - پيامبر ( ص ) ، انسانى صبور و برخوردار از عالى ترين كمالات و ارزش ها است .

ادفع بالتى هى أحسن . .. و ما يلقّي_ها إلاّ الذين صبروا و ما يلقّي_ها إلاّ ذوحظّ

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مخاطب اصلى توصيه خداوند در اين آيه، پيامبر(ص) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 59 - 2

2_ پيامبر ( ص ) ، مأمور به برگزيدن شيوه صبر و انتظار در برابر كافران ، در پى اتمام حجت بر ايشان *

فإنّما يسّرن_ه . .. فارتقب

با توجه به شرايط دشوار پيامبر(ص) در مكه، چه بسا تعبير {فارتقب} بيانگر لزوم صبر و انتظار تا لحظه تغيير شرايط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 7

7- رهنمود الهى

به پيامبر ( ص ) ، براى شكيبا بودن و عجله نورزيدن در گرايش كافران به ايمان يا مجازات ايشان از سوى خداوند

فاصبر . .. و لاتستعجل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 1

1 - دعوت پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، به صبر در برابر گفتار نارواى كافران

فاصبر على ما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 1

1 - فرمان پايدارى و شكيبايى از سوى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در راستاى تبليغ دين

و اصبر لحكم ربّك

مراد از {لحكم ربّك} مى تواند حكم رسالت و تبليغ دين باشد. در اين صورت پيامبر(ص) مأمور شده است تا در برابر اذيت و آزار تكذيب كنندگان، صبر پيشه كند و تحمل خويش را از دست ندهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 48 - 1،2

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور صبر و شكيبايى در برابر فرمان هاى الهى

فاصبر لحكم ربّك

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور صبر و شكيبايى در مدت مهلت يافتن كافران تكذيب گر و به تأخير افتادن نصرت و پيروزى مسلمانان بر آنان

و أُملى لهم . .. فاصبر لحكم ربّك

به گفته مفسران، آيه شريفه اشاره به مسأله مهلت يافتن مشركان است كه در آيه پيش ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 5 - 1،2

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور صبرى نيكو و شايسته در انجام

دادن رسالت خويش

فاصبر صبرًا جميلاً

2 - صبر در برابر موضع گيرى هاى تكذيب گرانه و استهزاآميز شرك پيشگان صدراسلام ، توصيه خداوند به پيامبراكرم ( ص )

سأل سائل بعذاب واقع . .. فاصبر صبرًا جميلاً

توصيه به صبر _ پس از بيان بعضى از گفته ها و درخواست هاى كافران _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت خويش

و لربّك فاصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 24 - 1

1 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر صبر و شكيبايى در برابر حكم پروردگار ( تبليغ قرآن و اجراى تعاليم آن )

فاصبر لحكم ربّك

مقصود از حكم پروردگار _ به قرينه آيه پيش _ تبليغ قرآن و اجراى تعاليم آن است.

صبر مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 13

13 _ صبر و مقاومت مستضعفان شرط تحقق امداد هاى الهى براى پيروزى آنان است .

تمت كلمت ربك . .. بما صبروا

صبر مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 174 - 3

3 - پيامبر ( ص ) و ياران ايشان ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى مشركان و كافران معاند

فتولّ عنهم حتّى حين

توصيه به اعراض و بى اعتنايى، در شرايطى كه پيامبر(ص) و ياران آن حضرت، مورد

آزار و شكنجه دشمنان كافر قرار داشتند، در حقيقت توصيه به صبر و شكيبايى بيشتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 178 - 3

3 - پيامبراسلام ( ص ) و ياران ايشان ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى مشركان و كافران معاند

و تولّ عنهم حتّى حين

توصيه به اعراض و بى اعتنايى در شرايطى كه پيامبر(ص) و يارانش مورد آزار و شكنجه دشمنان كافر قرار داشتند، در حقيقت توصيه به صبر و شكيبايى بيشتر است.

صبر مسلمانان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 1

1 - خداوند مؤمنان مكه را به صبر در برابر حركات ناشايست مشركان و عفو از خطاكارى آنان فرمان داد .

قل للذين ءامنوا يغفروا للذين لايرجون أيّام اللّه

با توجه به اين كه اين آيات در مكه نازل شده، به دست مى آيد كه اين فرمان در مقطع قبل از هجرت بوده است و منظور از {الذين لايرجون. ..} مشركان اند.

صبر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 1،8

1- موسى ( ع ) به شكيبا بودن در برابر كار هاى خضر و چيزهايى كه از او فرا مى گيرد ، متعهّد گرديد .

قال ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

جمله {ستجدنى. ..} (تو مرا صابر خواهى يافت) حاكى از اين است كه موسى(ع) صبرى را نويد مى داد كه آثارش مشهود باشد. اين تعبير، در مقايسه با {سأصبر} و نظاير آن، تأكيد بيشترى

دارد.

8- { عن جعفربن محمد ( ع ) : { . . . قال موسى : { ستجدنى إن شاء اللّه صابراً و لاأعصى لك أمراً } فلمّا استثنى المشية قبِله . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده: {موسى(ع) به خضر گفت: {ستجدنى إن شاء اللّه صابراً. ..} پس چون مشيّت الهى را استثنا كرد (يعنى {إن شاء اللّه} گفت) خضر، او را پذيرفت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 70 - 3

3- خضر ، خواهان تعجيل نكردن موسى در فهم اسرار بود و او را بر متابعت بى چون و چرا از خود ، الزام نكرد .

حتّى أُحدث لك منه ذكرًا

صبر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 14،15

14 _ اميد مؤمنان به امداد الهى ، پشتوانه صبر و مقاومت آنها

متى نصر اللّه الا انّ نصر اللّه قريب

جوياى يارى خدا بودن (متى نصر اللّه) در حين شدت مصائب و مقاومت در برابر آنها، بيانگر نقش اميدوارى به يارى خدا در تحمل مشكلات است.

15 _ لزوم تحمّل سختى ها بر مؤمنان

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما يأتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 14

14 _ شكيبايى مؤمنان در برابر مشكلات ، پايدارى آنان در مقابل دشمن و حفاظت از مرز هاى اسلامى ، نشانه تقواپيشگى است .

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 35

- 4

4 - مؤمنان راستين ، شخصيت هايى صبور در برابر مصيبت ها و ناملايمات زندگى

و بشّر المخبتين . .. و الص_برين على ما أصابهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 10

10 - مؤمنان راستين ، محكم و بردبار در هنگامه هاى سخت و دشوار زندگى

لولا أن ربطنا على قلبها لتكون من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 3

3 - صبر مضاعف اهل ايمان در برابر فشار هاى زياد ايمان سوزان ، در پى دارنده پاداش مضاعف از سوى خداى سبحان است .

أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين بما صبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 7

7- مؤمنان راستين ، اهل جهاد و شكيبا در برابر همه مشكلات زندگى

و لنبلونّكم حتّى نعلم المج_هدين منكم و الص_برين

وصف {الصابرين} علاوه بر صبر در جهاد، مى تواند به همه زمينه هاى صبر و شكيبايى نظر داشته باشد.

صبر مؤمنان اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 2

2 - صبر و بردبارى ايمان آوردگان از اهل كتاب ، در برابر فشار هاى هم كيشان سابق خود و نيز تحمل آزار هاى مشركان ، عامل برخوردار شدن آنان از اجر دو برابر الهى

أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين بما صبروا

{باء} در {بما صبروا} سبيبه و {ما} مصدريه است; يعنى، {بسبب صبرهم}. گفتنى است در اين كه اشخاص مورد بحث در برابر چه چيزى از خود صبر و تحمل نشان دادند، چند نظر

اظهار شده است; از جمله آنها صبر آنان در برابر فشار اهل كتاب و مشركان مى باشد. برداشت ياد شده بر پايه همين احتمال است.

صبر مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 1

1- مسلمانان مهاجر از ستم مشركان مكه ، مردمانى صبور بودند كه در برابر ستم ظالمان شكيبايى پيشه كردند .

و الذين هاجروا فى الله . .. الذين صبروا

{الذين} عطف بيان براى {الذين} در آيه سابق است.

صبر مهاجران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 59 - 4

4 - توصيه خداوند به مؤمنان و مهاجران صدراسلام ، مبنى بر اينكه در برابر فشار ها و آزار هاى كافران ، بردبار باشند و خويشتن دارى را از دست ندهند .

و الذين هاجروا . .. ثمّ قتلوا ... و إنّ اللّه لعليم حليم

متعلق {عليم} در جمله {و إنّ اللّه لعليم حليم} محذوف است و تقدير آن به قرينه مقام چنين مى باشد: {إنّ اللّه لعليم بما فعل المشركون بالمؤمنين من إخراجهم من ديارهم و قتلهم المهاجرين حليم يمهلهم و لاينتقم منهم إلى حين; خدا به آنچه كه مشركان عليه مؤمنان انجام دادند، آگاه است و چون حليم و بردبار است، به آنان فرصت مى دهد}. گفتنى است كه جمله فوق، در واقع توصيه اى است از جانب خداوند به مؤمنان صدراسلام كه فشارهاى كافران آنان را بى حوصله نكند; بلكه همان طور كه خدا حليم و بردبار است، بردبارى كنند و خويشتن دارى را از دست ندهند.

صبر ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - معارج - 70 - 5 - 3

3 - صبر ، در فرهنگ قرآن ، دو گونه است : { نيكو و به جا } ، { ناپسند و نابه جا } .

فاصبر صبرًا جميلاً

صبر درباره هر چيزى، ممكن است به جا و نابه جا و نيكو و يا ناشايست باشد. آمدن {جميلاً} ممكن است به همين نكته اشاره داشته باشد.

صبر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 14

14_ نوح ( ع ) و پيروان او ، صبرپيشگانى مقاوم در برابر ناملايمات راه ايمان

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر

دعوت به صبر و مقاومت ، پس از بيان سرگذشت نوح(ع) و پيروانش ، اشاره به اين حقيقت دارد كه: آن حضرت و پيروانش ، در برابر ناملايمات صبور و شكيبا بودند.

صبر و شكوه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 8

8_ منافات نداشتن صبر با شكوه بردن به درگاه خداوند

فصبر جميل . .. إنما أشكوا بثّى و حزنى إلى الله

اظهار يعقوب(ع) به اينكه صبر زيبا و خوب است و در عين حال به درگاه خداوند شكوه برده است ، نشان مى دهد كه منافاتى بين اين دو نيست.

صبر و عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 8

8_ كارآيى صبر ، در گرو انجام اعمال صالح است .

إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صبر يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 -

18 - 12،16،22

12_ يعقوب ( ع ) مصمم بر شكيبا بودن در فراق يوسف ( ع ) و بردبارى كردن بر رفتار ناهنجار فرزندانش

فصبر جميل

متعلق صبر ، به قرينه جمله هاى قبل ، فراق يوسف(ع) و نيز عملكرد ناصواب و صحنه سازيهاى دروغين فرزندانش مى باشد.

16_ يعقوب ( ع ) شخصيتى صبور و موحد كه تنها خداوند را بر يارى رسانى توانا مى دانست .

والله المستعان على ما تصفون

22_ { عن الصادق ( ع ) فى قوله عزوجل فى قول يعقوب { فصبر جميل } قال : بلاشكوى ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدا كه از قول يعقوب(ع) فرموده: {فصبر جميل} روايت شده كه فرمود: مراد ، صبر بدون گِله است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 8،9،14،24

8_ يعقوب ( ع ) بر آن بود كه در فراق فرزندانش ( يوسف ( ع ) ، بنيامين و لاوى ) صبرى نيكو و بدور از هر گونه جزع و شكايت پيشه كند .

فصبر جميل

صبر جميل ، صبرى است كه در آن جزع نباشد و از مصيبت رخ داده به مردم شكايت نشود(مجمع البيان).

9_ يعقوب ( ع ) ، پيامبرى صبور و بردبار بود .

فصبر جميل

14_ يعقوب ( ع ) ، صبورانه از پى گيرى ماجراى اتهام سرقت بنيامين چشم پوشيد و به امداد هاى الهى دل بست .

فصبر جميل عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا

24_ باور يعقوب ( ع ) به علم و حكمت خداوند ، موجب بهره مندى وى از صبر و شكيبايى بود .

فصبر جميل . .. إنه هو العليم الحكيم

جمله {إنه هو. ..}

علاوه بر اينكه تعليل براى {عسى الله ...} است مى تواند بيان علت براى {فصبر جميل} نيز باشد. برداشت فوق ، ناظر به اين احتمال است.

صبر يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 77 - 9،10

9_ يوسف ( ع ) در برابر سخن ناحق برادرانش ( مطرح كردن سرقت دروغين او ) از خود دفاع نكرد .

فأسرّها يوسف فى نفسه و لم يبدها لهم

ضمير {ها} در {أسرّها} و {لم يبدها} به حقيقت و واقعيت ماجرايى كه برادران يوسف با جمله {فقد سرق أخ} مطرح ساختند، باز مى گردد. بنابراين {فأسرّها ...} ; يعنى، يوسف(ع) حقيقت و واقعيت آن ماجرا را در نفس خويش نهان ساخت و از ابراز آن خوددارى كرد.

10_ يوسف ( ع ) بهره مند از سيطره بر خويشتن و برخوردار از حلم و بردبارى

فأسرّها يوسف فى نفسه و لم يبدها لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 7،8

7_ يوسف ( ع ) و بنيامين از تقواپيشگان صبور و از زمره محسنان بودند .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

8_ نيل يوسف ( ع ) به عزيزى و اقتدار و حاكميت وى در ديار مصر ، پاداشى بر تقواپيشگى ، صبر و نيكوكارى او بود .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

عوامل صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 3

3 - اقامه نماز و اداى زكات ، عامل شكيبايى

بر آزار هاى دشمنان و زمينه ساز مدارا كردن با ايشان است .

فاعفوا و اصفحوا . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

در برداشت فوق، جمله {أقيموا الصلاة . ..} در ارتباط با {فاعفوا واصفحوا} ملاحظه شده است. در اين لحاظ هدف از تأكيد بر اقامه نماز و پرداخت زكات، ايجاد توان براى اطاعت امر خداوند (لزوم عفو و گذشت و مدارا كردن با دشمنان) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 14

14 _ اميد مؤمنان به امداد الهى ، پشتوانه صبر و مقاومت آنها

متى نصر اللّه الا انّ نصر اللّه قريب

جوياى يارى خدا بودن (متى نصر اللّه) در حين شدت مصائب و مقاومت در برابر آنها، بيانگر نقش اميدوارى به يارى خدا در تحمل مشكلات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 9

9 _ پايدارى مردم بر طريق ايمان و مقاومت در برابر آزار دشمنان ، در گرو تحكيم مبانى عقيدتى آنان است .

استعينوا باللّه و اصبروا إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 24،26

24_ باور يعقوب ( ع ) به علم و حكمت خداوند ، موجب بهره مندى وى از صبر و شكيبايى بود .

فصبر جميل . .. إنه هو العليم الحكيم

جمله {إنه هو. ..} علاوه بر اينكه تعليل براى {عسى الله ...} است مى تواند بيان علت براى {فصبر جميل} نيز باشد. برداشت فوق ، ناظر به اين احتمال است.

26_ باور و توجه به عالمانه

و حكيمانه بودن افعال الهى ، آدمى را به صبر و شكيبايى در تنگنا ها و حوادث دشوار ، وامى دارد .

فصبر جميل . .. إنه هو العليم الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 9

9 - انسان در شرايط سخت ، براى كسب تحمل بيشتر ، به تسبيح و ياد خدا نيازمند است .

فاصبر على ما يقولون و سبّح بحمد ربّك

توصيه به تسبيح، پس از فرمان به {صبر}، نشانگر نقش تسبيح در توانمند شدن بر صبر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 20 - 7

7 _ شكيبا سازى و توانمند كردن روحيه مردمان ، فلسفه آزمايش آنان از سوى خداوند

و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون

از ديدگاه برخى از مفسران مانند زمخشرى، جمله {أتصبرون} پس از ذكر {فتنة}، همانند {أيّكم} بعد از{ابتلاء} (در آيه {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً}) است كه در مقام بيان فلسفه مطلب ياد شده در عبارت پيشين مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 7

7 - توجه به اعتقاد به بازگشت همه امور به خداوند ، موجب پايدارى و استقامت در راه خدا

و إن يكذّبوك . .. و إلى اللّه ترجع الأُمور

ياد آورى اين حقيقت كه همه امور به خدا بازمى گردد _ پس از بيان تكذيب رسالت پيامبران از سوى كافران و استقامت و پايدارى آنان _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 7 -

4

4 - توجّه به حقانيت مواضع عقيدتى خويش ، موجب تقويت روح صبر و بردبارى در مسير عقيده و دفاع از آن

فاصبر . .. إنّهم يرونه بعيدًا . و نريه قريبًا

از يادآورى مسأله حقانيت معاد براى پيامبر(ص) _ پس از توصيه به ايشان مبنى بر صبر و مقاومت در انجام رسالت _ مطلب ياد شده، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 7

7 - نماز و ارتباط با خدا ، موجب تقويت روح صبر و شكيبايى انسان در برابر مشكلات و سختى ها

فاصبر . .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

عوامل صبر در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 10

10- توجه به نبود فراموشى در خداوند و ربوبيت او بر سراسر هستى ، برانگيزنده آدمى به عبادت و اطاعت او و پايدارى بر آن

و ما كان ربّك نسيًّا . ربّ السموت ... فاعبده واصطبر لعب_دته

تفريع لزوم عبادت بر معارف ذكر شده در جملات پيشين، گوياى برداشت ياد شده است.

عوامل صبر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 156 - 5

5 - جهان بينى مؤمنان صابر ( از خدا بودن و به سوى او بازگشتن ) دليل صبر و استقامت آنان در برابر دشوارى هاى راه ايمان

الذين إذا أصبتهم مصيبة قالوا إنا للّه و إنا إليه رجعون

{الذين . .. قالوا ...} علاوه بر بيان اوصاف و ويژگى صابران، حكايتگر دليل و علت صبر آنان نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 7

7 _ باور به داورى برتر خدا مايه صبر مؤمنان در برابر كفرپيشگان حق ستيز

فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا و هو خير الحكمين

هدف شعيب(ع) از بيان داورى برتر خدا پس از دعوت مؤمنان به صبر تا فرارسيدن قضاوت الهى، ايجاد زمينه صبر در آنان بود.

فضيلت صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 5

5- صبر و شكيبايى ، مفيدتر و ارزشمندتر از قصاص و مقابله به مثل است .

و إن عاقتبم فعاقبوا . .. و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 4

4- ارزش مندى صبر و جايگاه والاى صابران ، در پيشگاه خداوند

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

فلسفه صبر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 2

2 - جلب رضاى خداوند ، فلسفه و هدف صبر و پايدارى پيامبر ( ص ) در دوران رسالت

و لربّك فاصبر

لام در {لربّك} براى تعليل است.

فوايد اخروى صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 2

2- صبر در برابر ناملايمات ، داراى ثمرات دنيوى و اخروى است .

لنبوّئنّهم فى الدنيا . .. و لأجر الأخرة أكبر ... الذين صبروا

فوايد دنيوى صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 2

2- صبر در برابر ناملايمات ، داراى ثمرات دنيوى و اخروى است .

لنبوّئنّهم فى

الدنيا . .. و لأجر الأخرة أكبر ... الذين صبروا

كيفر اخروى اعراض از توصيه به صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 20 - 3

3 - انكار آيات الهى ، آزادنكردن بردگان و غذا ندادن به گرسنگان يتيم و مسكين و توصيه نكردن به صبر و ترحّم ، مايه گرفتارى به آتش فراگير و گريزناپذير

فكّ رقبة . .. و الذين كفروا ... عليهم نار مؤصدة

گريه و صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 84 - 10

10_ گريه و اندوه ، با بردبارى و شكيبايى منافاتى ندارد .

فصبر جميل . .. و قال ي_أسفى على يوسف وابيضت عيناه من الحزن

محرومان از صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 5

5 - كافران ، از حالت شكيبايى ، مهرورزى و عطوفت ، محروم بوده و از توصيه يكديگر به آن خصلت ها خاموش اند .

الذين ءامنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة

اين آيه تعريض به كافرانى دارد كه در آيات آغاز و پايان سوره، از آنان سخن به ميان آمده است.

مدح صبر يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 14

14_ شكيبايى يعقوب ( ع ) در فراق يوسف ( ع ) ، ستودنى و درخور تحسين بود .

فصبر جميل

چنان چه {جميل} صفت براى {صبر} باشد ، در تقدير گرفتن مبتدا (صبرى صبر جميل) و يا خبر (صبر جميل أحسن) ضرورى است. برداشت فوق ناظر به اين احتمال است.

مراتب صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 14

14- پيامبر ( ص ) ، از بالاترين مرتبه صبر و تحمل در برابر اذيت ، آزار و تعديات دشمن ، برخوردار بود .

و اصبر . .. و لاتحزن عليهم و لاتك فى ضيق ممّا يمكرون

از اينكه پيامبر(ص) اختصاصاً به صبر مأمور گشت و صبر او تنها در پرتو عنايت و كمك خداوند ميسر مى شد، به دست مى آيد كه صبر آن حضرت، صبرى ويژه و بسيار بزرگ بود.

مراد از صبر بر آتش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 10،11

10 - { عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عز و جل { فما اصبر هم على النار } فقال ما اصبرهم على فعل ما يعلمون أنه يصيّر هم إلى النار ;

از امام صادق(ع) در تفسير سخن خداوند عز و جل كه فرموده: { فما أصبر هم على النار} روايت شده است: چه چيز آنان را شكيبا نموده بر انجام عملى كه مى دانند آنها را به سوى آتش مى كشاند}.

11 - از امام صادق ( ع ) درباره { فما أصبر هم على النار } روايت شده كه فرمود : { ان معناه ما اجرأهم على النار . . . ;

چه چيز آنها را بر آتش جرأت داده است}. (چه چيز به آنان جرأت داده تا اعمالى انجام دهند كه موجب ورود به آتش شود.)

مراد از صبر جميل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12

- 18 - 22

22_ { عن الصادق ( ع ) فى قوله عزوجل فى قول يعقوب { فصبر جميل } قال : بلاشكوى ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدا كه از قول يعقوب(ع) فرموده: {فصبر جميل} روايت شده كه فرمود: مراد ، صبر بدون گِله است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 27

27_ { عن الصادق ( ع ) فى قوله عزوجل فى قول يعقوب : { فصبر جميل } قال : بلاشكوى ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدا از قول يعقوب: {فصبر جميل} روايت شده است كه فرمود: مراد صبر بدون گِله است}.

مصونيت از بى صبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 22 - 2

2 - نمازگزاران ، مبرّا از ناشكيبايى در برابر شرور و بدى ها

إذا مسّه الشرّ جزوعًا . .. إلاّ المصلّين

معرضان از صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 5

5 - كافران ، از حالت شكيبايى ، مهرورزى و عطوفت ، محروم بوده و از توصيه يكديگر به آن خصلت ها خاموش اند .

الذين ءامنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة

اين آيه تعريض به كافرانى دارد كه در آيات آغاز و پايان سوره، از آنان سخن به ميان آمده است.

ملاك ارزش صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 4

4 - ارزشمندى صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين ، بسته به خلوص و جهت خدايى آن

است .

و لربّك فاصبر

منشأ صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 19

19 - بدون كمك و عنايت خداوند ، صبر و شكيبايى در برابر آزمايش هاى بزرگ همچون كشته شدن در راه خداوند ، ممكن نيست .

إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. قال ي_أبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من

مسأله ذبح اسماعيل(ع) _ چنان كه در آيه بعد به صراحت آمده است _ يك آزمايش الهى بود. براين اساس، مشروط كردن موفقيت اين آزمايش به مشيت و عنايت خداوند (ستجدنى إن شاء اللّه من الصابرين)، گوياى برداشت ياد شده است.

منشأ صبر اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 18

18 - اسماعيل ( ع ) صبر و شكيبايى خود را در قربانى شدن به دست پدر ، منوط به مشيت خدا دانست .

ي_أبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

موارد صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 8

8- جهاد ، بارزترين نمود صبر مؤمنان در راه خدا *

و لنبلونّكم حتّى نعلم المج_هدين منكم و الص_برين

مى توان گفت: ملاك اصلى در تمايز مؤمنان، صبر و شكيبايى آنان، در انجام وظايف الهى است و تقدم {المجاهدين} بر {الصابرين} از آن جهت است كه مجاهدان، سرآمد صابران اند و جهاد بارزترين نمونه صبر است.

موانع بى صبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 24 - 4

4 - انفاق و اختصاص دادن مقدار

معيّنى از اموال خويش به نيازمندان جامعه ، تعديل كننده غرايز و تأثيرگذار در اخلاق بشر ( حرص ، بخل ، ناشكيبايى و . . . )

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين ... و الذين فى أمولهم حقّ معلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 26 - 2

2 - اعتقاد به روز جزا ، تعديل كننده غرايز و تأثيرگذار در خُلق و خوى بشر ( حرص ، بخل ، ناشكيبايى و . . . )

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين ... و الذين يصدّقون بيوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 27 - 2

2 - هراس و نگرانى از عذاب الهى ، تعديل كننده غرايز و تأثيرگذار در خلق و خوى بشر ( حرص ، بخل ، ناشكيبايى و . . . )

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين ... و الذين هم من عذاب ربّهم مشفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 29 - 2

2 - تأثير پاكدامنى و دورى از آلودگى هاى جنسى ، در تعديل غرايز و تأثيرگذار در خلق و خوى بشر ( بخل ، آزمندى ، ناشكيبايى و . . . )

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ ... و الذين هم لفروجهم ح_فظون

نشانه هاى بى صبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 35 - 7

7 - برخورد انتقام جويانه و غير منطقى ، نشانه ناشكيبايى و كمبود ارزش هاى والا

است .

ادفع بالتى هى أحسن . .. و ما يلقّي_ها إلاّ الذين صبروا و ما يلقّي_ها إلاّ ذوحظّ

نشانه هاى صبر مؤمنان اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 4

4 - سكوت در برابر ياوه گويان ، نمودى از بردبارى ايمان آوردگان از اهل كتاب

أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين بما صبروا . .. و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

نعمت صبر در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 8

8 - آرامش روحى و شكيبايى در بحران ها ، نعمتى الهى است .

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

تعبير {سكينة} و انتساب آن به خداوند، بيانگر مطلب بالا است.

نياز به صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 8

8- صبر ، نيازى موقت و توكل بر خداوند نيازى دائمى براى مسلمانان

الذين هاجروا . .. الذين صبروا و على ربّهم يتوكّلون

از اينكه در توصيف صبر مهاجران، از فعل ماضى استفاده شده و براى تعريف توكل آنها از فعل مضارع استفاده گرديده است، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 7

7 - حق پذيرى و دفاع از حق ، نيازمند شكيبايى و استقامت$ است .

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

جمله {تواصوا بالصبر}، ممكن است درصدد بيان زمينه هاى لازم براى مفاد {تواصوا بالحقّ} باشد.

صحابه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

صحابه

آثار انفاق به صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

منافقون - 63 - 10 - 3

3 - توصيه خداوند به مؤمنان ، براى جبران كمبود ها و نياز هاى اقتصادى اصحاب نيازمند پيامبر ( ص ) ، جهت خنثى كردن توطئه منافقان در انفاق به آنان

لاتنفقوا على من عند رسول اللّه . .. و أنفقوا من مّا رزقن_كم

انعطاف ناپذيرى صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 2

2- انعطاف ناپذيرى در برابر جبهه كفر و مهربانى با مؤمنان ، ويژگى مهم همگامان و اصحاب پيامبراسلام ( ص )

و الذين معه أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم

انفاق به صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 4

4 - انفاق و كمك هاى مالى مؤمنان ، به ياران نيازمند پيامبر ( ص )

هم الذين يقولون لاتنفقوا على من عند رسول اللّه

انفاق صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 25

25 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به انفاق و صدقه در راه خدا مأمور شدند .

و أقرضوا اللّه

به گفته مفسران، مقصود از قرض به خدا، انفاق و صدقه در راه او است.

ايمان صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 45

45- از ميان اصحاب پيامبر ( ص ) ، تنها پايداران بر طريق ايمان و عمل نيك ، برخوردار از مغفرت و پاداش عظيم الهى اند .

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

در صورتى كه {من} در {منهم} براى

تبعيض باشد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه از ميان كسانى كه همراه پيامبرند، تنها بخشى از آنان _ كه اهل ايمان و عمل صالح بوده و بر اين وصف پايدار مى باشند _ از مغفرت و اجر الهى برخورداراند.

برپايى نماز صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 23

23 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به برپايى نماز مأمور شدند .

و أقيموا الصلوة

تشبيه صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 33

33- تشبيه پيامبراسلام و ياران آن حضرت در انجيل ، به زراعتى شكوفا ، پرحاصل و شگفت انگيز

و مثلهم فى الإنجيل كزرع أخرج شط_ه ف_ازره

{كزرع. ..} خبر براى {مثلهم فى الإنجيل} است.

تقويت روحيه صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 8

8 - دلدارى و تقويت روحيه مؤمنان و اصحاب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند

هم الذين يقولون . .. و للّه خزائن السم_وت و الأرض

تكليف صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 7،9،11،23،24،25

7 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، در آغاز بعثت مدتى چند به شب زنده دارى به ميزان دوسوم يا نصف و يا يك سوم از شب موظف شده بودند .

و طائفة من الذين معك . .. علم أن لن تحصوه

9 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، موظف به تلاوت قرآن در شب هنگام به ميزان ميسور و

ممكن

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

11 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، موظّف به نماز در پاسى از شب به ميزان ميسور و ممكن

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از قرائت قرآن، نماز باشد; زيرا خواندن قرآن از اجزاى مهم نماز است. گفتنى است چون جمله هاى پيش درباره نماز شب بود، مى تواند قرينه بر مطلب ياد شده باشد.

23 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به برپايى نماز مأمور شدند .

و أقيموا الصلوة

24 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به پرداخت زكات مأمور شدند .

و ءاتوا الزكوة

25 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به انفاق و صدقه در راه خدا مأمور شدند .

و أقرضوا اللّه

به گفته مفسران، مقصود از قرض به خدا، انفاق و صدقه در راه او است.

تلاوت قرآن صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 1،9

1 - تمجيد خداوند از پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت به خاطر شب زنده دارى و قرائت قرآن

إنّ ربّك يعلم أنّك تقوم . .. و طائفة من الذين معك

مطلب ياد شده از تذكر به علم خداوند، استفاده مى شود.

9 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، موظف به تلاوت قرآن در شب هنگام به ميزان ميسور و ممكن

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

توبه صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 7

7_ صحابه پيامبر پيش از

ايمانشان به آن حضرت ، مردمى مشرك بودند و با گرايش به توحيد از شرك توبه كردند .

و من تاب معك

توطئه عليه صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 6

6 - اقدام الهى براى خنثى كردن توطئه اقتصادى منافقان ، عليه پيامبر ( ص ) و اصحاب آن حضرت

هم الذين يقولون لاتنفقوا على من عند رسول اللّه حتّى ينفضّوا

تهجد صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 1

1 - تمجيد خداوند از پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت به خاطر شب زنده دارى و قرائت قرآن

إنّ ربّك يعلم أنّك تقوم . .. و طائفة من الذين معك

مطلب ياد شده از تذكر به علم خداوند، استفاده مى شود.

دلدارى به صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 8

8 - دلدارى و تقويت روحيه مؤمنان و اصحاب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند

هم الذين يقولون . .. و للّه خزائن السم_وت و الأرض

رفع مشكلات اقتصادى صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 3

3 - توصيه خداوند به مؤمنان ، براى جبران كمبود ها و نياز هاى اقتصادى اصحاب نيازمند پيامبر ( ص ) ، جهت خنثى كردن توطئه منافقان در انفاق به آنان

لاتنفقوا على من عند رسول اللّه . .. و أنفقوا من مّا رزقن_كم

زكات صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20

- 24

24 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به پرداخت زكات مأمور شدند .

و ءاتوا الزكوة

سجده صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 25،28

25- آثار سجده و عبادت ، آشكار در چهره ياران پيامبر ( ص )

سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

28- اصحاب پيامبر ( ص ) ، اهل نماز و سجده هاى بسيار

و الذين معه . .. سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

سيره صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 121 - 5

5_ سخن اصحاب پيامبر و طريقه آنان ، همان سخن و طريقه پيامبر ( ص ) بود .

و قل . .. إنا ع_ملون

سخن گفتن پيامبر(ص) از جانب مؤمنان (إنا) نشانه وثوق و اطمينان آن حضرت به هم سويى آنان با اوست.

سيماى صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 25

25- آثار سجده و عبادت ، آشكار در چهره ياران پيامبر ( ص )

سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

شگفتى از عبادت صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 5،7

5 - عبادت و نماز پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، امرى شگفت آور و جذاب براى كافران و مشركان

كادوا يكونون عليه لبدًا

7 - عبادت و نماز پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، امرى شگفت آور و جذاب براى جن

كادوا يكونون عليه لبدًا

شگفتى از نماز صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - جن - 72 - 19 - 5،7

5 - عبادت و نماز پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، امرى شگفت آور و جذاب براى كافران و مشركان

كادوا يكونون عليه لبدًا

7 - عبادت و نماز پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، امرى شگفت آور و جذاب براى جن

كادوا يكونون عليه لبدًا

صحابه در انجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 29،32

29- بيان اوصاف پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، در تورات و انجيل

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

32- بيان متنوع تورات و انجيل ، در معرفى ويژگى هاى پيامبراسلام و اصحاب آن حضرت *

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

تكرار {مثلهم}، اشاره به تنوّع دو بيان دارد. به تعبير ديگر {مثلهم فى التوراة} خبر براى {ذلك} و {كزرع...} خبر براى {مثلهم فى الإنجيل} است.

صحابه در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 29،32

29- بيان اوصاف پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، در تورات و انجيل

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

32- بيان متنوع تورات و انجيل ، در معرفى ويژگى هاى پيامبراسلام و اصحاب آن حضرت *

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

تكرار {مثلهم}، اشاره به تنوّع دو بيان دارد. به تعبير ديگر {مثلهم فى التوراة} خبر براى {ذلك} و {كزرع...} خبر براى {مثلهم فى الإنجيل} است.

صحابه فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 -

52 - 15

15 _ خداوند حضور مسلمانان فقير و ضعيف را در اطراف پيامبر اكرم(ص) براى پيامبر(ص) و اسلام زيانبار نمى داند.

ما عليك من حسابهم من شىء

مرجع ضمير در {حسابهم} مى تواند معنوى باشد ; يعنى كسانى كه خواهان طرد مؤمنان فقير از اطراف پيامبر(ص) بودند. و مقصود از {ما عليك} يعنى چيزى به ضرر تو از ناحيه محاسبات كافران اتفاق نخواهد افتاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 2

2 _ حضور مؤمنان ضعيف در كنار پيامبر(ص)، وسيله اى براى آزمايش ديگران است.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم . .. و كذلك فتنا بعضهم ببعض

صحابه قبل از اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 7

7_ صحابه پيامبر پيش از ايمانشان به آن حضرت ، مردمى مشرك بودند و با گرايش به توحيد از شرك توبه كردند .

و من تاب معك

صحابه و شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 7

7_ صحابه پيامبر پيش از ايمانشان به آن حضرت ، مردمى مشرك بودند و با گرايش به توحيد از شرك توبه كردند .

و من تاب معك

صدقه صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 25

25 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به انفاق و صدقه در راه خدا مأمور شدند .

و أقرضوا اللّه

به گفته مفسران، مقصود از قرض به خدا، انفاق و صدقه در راه او است.

صفات صحابه

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 29،32

29- بيان اوصاف پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، در تورات و انجيل

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

32- بيان متنوع تورات و انجيل ، در معرفى ويژگى هاى پيامبراسلام و اصحاب آن حضرت *

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

تكرار {مثلهم}، اشاره به تنوّع دو بيان دارد. به تعبير ديگر {مثلهم فى التوراة} خبر براى {ذلك} و {كزرع...} خبر براى {مثلهم فى الإنجيل} است.

طرد صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 1،3

1 _ مشركان براى دور ساختن برخى مؤمنان از اطراف پيامبر(ص) آن حضرت را تحت فشار قرار مى دادند.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم

3 _ پيامبر(ص) نبايد براى جلب نظر مشركان، مؤمنان را از خود طرد كند.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم

در سبب نزول اين آيه آمده است كه بزرگانى از مشركان، حضور نزد پيامبر(ص) را مشروط به عدم حضور مؤمنان فقير و ضعيف دانستند و اين آيات در رد درخواست آنان نازل گرديده است.

طرد صحابه فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 13،20

13 _ خيرخواهيهاى مشركان مبنى بر زيانبار بودن حضور مؤمنان ضعيف در كنار پيامبر(ص) نبايد موجب طرد و محروميت آنان از محضر پيامبر(ص) گردد.

ما عليك من حسابهم من شىء و ما من حسابك عليهم من شىء فتطردهم

{حسابهم} مى تواند اضافه مصدر به فاعل خود (هم) باشد ; يعنى حسابگريهاى مشركان درباره مؤمنان و فقر و محروميت آنها.

20 _

پيامبر اكرم(ص) نبايد با طرد مؤمنان مستمند و فقير از اطراف خويش، خود را در جرگه ظالمان قرار دهد.

فتطردهم فتكون من الظلمين

عبوديت صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 25

25- آثار سجده و عبادت ، آشكار در چهره ياران پيامبر ( ص )

سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

علماى صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 7

7- وجود شخصيت هاى شناخته شده ، عالم و آگاه به مفاهيم وحى در ميان اصحاب پيامبر ( ص )

قالوا للذين أوتوا العلم

مى توان گفت: {الذين أوتوا العلم} بر همه مؤمنان اطلاق نشده است; بلكه نظر به افراد خاصى دارد كه از جهت علمى، متمايز با ديگران بوده اند و گويندگان {ماذا قال آنفاً} به خاطر همين تشخّص و ويژگى، به آنان مراجعه مى كرده اند.

عمل صالح صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 45

45- از ميان اصحاب پيامبر ( ص ) ، تنها پايداران بر طريق ايمان و عمل نيك ، برخوردار از مغفرت و پاداش عظيم الهى اند .

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

در صورتى كه {من} در {منهم} براى تبعيض باشد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه از ميان كسانى كه همراه پيامبرند، تنها بخشى از آنان _ كه اهل ايمان و عمل صالح بوده و بر اين وصف پايدار مى باشند _ از مغفرت و اجر الهى برخورداراند.

فضايل صحابه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 25،28

25- آثار سجده و عبادت ، آشكار در چهره ياران پيامبر ( ص )

سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

28- اصحاب پيامبر ( ص ) ، اهل نماز و سجده هاى بسيار

و الذين معه . .. سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 1

1 - تمجيد خداوند از پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت به خاطر شب زنده دارى و قرائت قرآن

إنّ ربّك يعلم أنّك تقوم . .. و طائفة من الذين معك

مطلب ياد شده از تذكر به علم خداوند، استفاده مى شود.

فلسفه فقر صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 13،14

13 - تنگدستى ياران پيامبر ( ص ) ، ناشى از حكمت الهى بود .

لاتنفقوا . .. و للّه خزائن السم_وت و الأرض و ل_كنّ المن_فقين لايفقهون

14 - منافقان ، ناتوان از درك حكمت تنگدستى ياران پيامبر ( ص )

و للّه خزائن السم_وت . .. و ل_كنّ المن_فقين لايفقهون

قاطعيت صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 8

8- شدّت و قاطعيت ياوران پيامبر ( ص ) در برابر كافران

محمّد . .. و الذين معه أشدّاء على الكفّار

كافران و صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 2

2 _ حضور طيف خاصى از مؤمنان نزد پيامبر(ص)، براى برخى كافران ناخوشايند بود.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم

سبب نزول نقل

شده در ذيل اين آيه و نيز لحن آن، گواه چگونگى تركيب ياران پيامبر(ص) و فقر آنان و نيز نداشتن موقعيت اقتصادى و شؤون اجتماعى است. و همين امر موجب اعتراض و واكنشهايى از سوى كافران ثروتمند و قدرتمند مى گشته است.

كفرستيزى صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 2

2- انعطاف ناپذيرى در برابر جبهه كفر و مهربانى با مؤمنان ، ويژگى مهم همگامان و اصحاب پيامبراسلام ( ص )

و الذين معه أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم

محمد(ص) و صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 3

3 _ پيامبر(ص) نبايد براى جلب نظر مشركان، مؤمنان را از خود طرد كند.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم

در سبب نزول اين آيه آمده است كه بزرگانى از مشركان، حضور نزد پيامبر(ص) را مشروط به عدم حضور مؤمنان فقير و ضعيف دانستند و اين آيات در رد درخواست آنان نازل گرديده است.

محمد(ص) و صحابه فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 14

14 _ محاسبه اعمال و برآورد تأثير حضور و يا عدم حضور مؤمنان فقير و ضعيف در كنار پيامبر(ص)، در محدوده وظايف آن حضرت نيست.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغدوة . .. ما عليك من حسابهم من شىء

مرجع ضمير در {من حسابهم} موصول در صدر آيه و مراد از آن همان مؤمنان فقيرند. و {من} بنابر گفته اهل ادب، زايد و مفيد استغراق است. يعنى حساب هيچ عمل و كارى از آنان با تو نيست،

كه از جمله آنها برآورد نقش حضور و يا عدم حضور آنان در نزد پيامبر(ص) است.

مدت تهجد صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 6،7،8،46

6 - اندازه گيرى كامل شب و روز و مقدار دقيق شب زنده دارى براى مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ميسّر و آسان نبود .

علم أن لن تحصوه

7 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، در آغاز بعثت مدتى چند به شب زنده دارى به ميزان دوسوم يا نصف و يا يك سوم از شب موظف شده بودند .

و طائفة من الذين معك . .. علم أن لن تحصوه

8 - رخصت يافتن مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به كاستن از مدّت شب زنده دارى خويش و انجام آن به ميزان ميسور و ممكن

علم أن لن تحصوه فتاب عليكم

در گذشتن خداوند از مؤمنان شب زنده دار _ پس از يادآورى به كم و زياد شدن ميزان شب زنده دارى آنان _ حاكى از رخصت دادن او، به اين كمى و زيادى است.

46 - { رُوِىَ عن أبى جعفر و أبى عبداللّه ( عليهماالسلام ) انّ السبب فى ( نزول ) ه_ذه السورة أنّ النبىّ ( ص ) كان يقوم هو و أصحابه الليل كلّه للصلاة حتّى تورمت أقدامهم من كثرة قيامهم فشقّ ذلك عليه و عليهم فنزلت السورة بالتخفيف عنهم فى قوله تعالى : { و اللّه يقدّر الليل و النهار علم أن لن تحصوه } أى لن تُطِيقوه ;

از امام باقر و امام صادق(عليهماالسلام) روايت شده كه سبب نزول اين سوره (مزّمّل) اين

بود كه پيامبر(ص) و اصحابش، تمام شب را براى نماز مى ايستادند تا اين كه پاهايشان از كثرت ايستادن ورم كرد. و اين بر پيامبر و ياران آن حضرت مشقت بار شد; پس اين سوره براى تخفيف دادن به آنان نازل شد. آن جا كه خداوند متعال فرمود: {و اللّه يقدّر الليل و النهار علم أن لن تحصوه} و {لن تحصوه} به معناى لن تطيقوه است; [يعنى، خداوند مى داند كه شما توان اين كار را نداريد]}.

مسؤوليت صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 2

2 _ اصحاب پيامبر ( ص ) داراى مسؤوليتى فزونتر نسبت به ديگر مسلمانان

ما كان لأهل المدينة و من حولهم من الأعراب أن يتخلفوا عن رسول اللّه

از اين آيه استفاده مى شود كه اهل مدينه و اطراف آن _ به دليل قرب بيشتر به پيامبر(ص) _ مسؤوليتى فزونتر از ديگران دارند و بدين جهت است كه خداوند آنان را اختصاص به ذكر داده است.

مسيحيان و صفات صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 30

30- آشنايى ديرين يهوديان و مسيحيان ، با اوصاف و ويژگى هاى پيامبراسلام و اصحاب آن حضرت

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

مشركان و صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 1

1 _ مشركان براى دور ساختن برخى مؤمنان از اطراف پيامبر(ص) آن حضرت را تحت فشار قرار مى دادند.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم

مشكلات اقتصادى صحابه

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 3

3 - وجود مشكل مالى و اقتصادى ، در ميان اصحاب و ياران نزديك پيامبر اكرم ( ص )

لاتنفقوا على من عند رسول اللّه

ممانعت از انفاق به صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 2

2 - تلاش منافقان ، براى جلوگيرى از انفاق مردم به اصحاب و ياران پيامبر اكرم ( ص )

هم الذين يقولون لاتنفقوا على من عند رسول اللّه

مناجات صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 5

5 _ حضور مؤمنانى در اطراف پيامبر(ص) كه هر بامداد و شامگاه به درگاه خداوند نيايش خالصانه داشتند.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغدوة و العشىّ يريدون وجهه

مهربانى صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 2

2- انعطاف ناپذيرى در برابر جبهه كفر و مهربانى با مؤمنان ، ويژگى مهم همگامان و اصحاب پيامبراسلام ( ص )

و الذين معه أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم

نفاق در صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 46

46- وجود برخى از افراد ناخالص ، در ميان همراهان پيامبر ( ص ) *

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم

در صورتى كه {من} در {منهم} براى تبعيض باشد; احتمال مى رود كه قيد {منهم} تعريض به كسانى باشد كه منافقانه، همراه پيامبر(ص) بودند و يا در آينده منحرف خواهند شد.

نماز شب صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 11

11 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، موظّف به نماز در پاسى از شب به ميزان ميسور و ممكن

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از قرائت قرآن، نماز باشد; زيرا خواندن قرآن از اجزاى مهم نماز است. گفتنى است چون جمله هاى پيش درباره نماز شب بود، مى تواند قرينه بر مطلب ياد شده باشد.

نماز صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 28

28- اصحاب پيامبر ( ص ) ، اهل نماز و سجده هاى بسيار

و الذين معه . .. سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

ويژگيهاى صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 2

2- انعطاف ناپذيرى در برابر جبهه كفر و مهربانى با مؤمنان ، ويژگى مهم همگامان و اصحاب پيامبراسلام ( ص )

و الذين معه أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم

هماهنگى صحابه با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 121 - 5

5_ سخن اصحاب پيامبر و طريقه آنان ، همان سخن و طريقه پيامبر ( ص ) بود .

و قل . .. إنا ع_ملون

سخن گفتن پيامبر(ص) از جانب مؤمنان (إنا) نشانه وثوق و اطمينان آن حضرت به هم سويى آنان با اوست.

يهود و صفات صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 30

30- آشنايى ديرين يهوديان و مسيحيان

، با اوصاف و ويژگى هاى پيامبراسلام و اصحاب آن حضرت

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

صدا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

صدا

اجتناب از صداى طنّازانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 32 - 2،13

2 - همسران پيامبر ، از سخن گفتن طنّازانه و با صداى جذّاب ، منع شده اند .

فلاتخضعن بالقول

13 - همسران پيامبر ، به سخن گفتن با لحنى مناسب و به دور از هرگونه طمع انگيزى نامحرمان موظف بودند .

و قلن قولاً معروفًا

مراد از {قولاً معروفاً} به قرينه {فلاتخضعن} مى تواند سخن گفتن به گونه اى باشد كه طمع بيماردلى را برانگيزاند.

اعتدال صدا در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 9،11،20

9- نهى خداوند از خواندن دعا و نيايش با خدا ، با صدايى بسيار بلند يا بسيار آهسته

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

بنابر اينكه مراد از {صلاة} مطلق دعا باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

11- لزوم رعايت اعتدال صوت در دعا و نيايش به درگاه خداوند

لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

20- { إن رسول الله ( ص ) قال : { و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها } إنما نزلت فى الدعاء . . . ;

همانا رسول خدا(ص) فرمود: {و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها} [اين آيه] فقط در مورد دعا نازل شده است . ..}.

اعتدال صدا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 10،12

10- خواندن نماز با آواز بلند يا با صداى بسيار آهسته ، جايز نيست .

و لاتجهر بصلاتك

و لاتخافت بها

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {صلاة} هر نمازى باشد كه نمازگزار آن را اَدا مى كند.

12- پيامبر ( ص ) ، موظف به رعايت اعتدال در قراءت نماز و پرهيز از آواز بلند يا با صداى بسيار آهسته

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

زشت ترين صدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 6

6 - زشت ترين و ناهنجارترين صدا ها ، براى انسان ، صداى الاغ است .

إنّ أنكر الأصوت لصوت الحمير

صدا در وِرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 4

4 _ پرهيز از آواى بلند در ذكر زبانى ، از آداب لب گشودن به ذكر خداوند است .

و اذكر ربك . .. دون الجهر من القول

{دون} به معناى پايينتر و {جهر} به معناى آشكار كردن و علنى ساختن و {من القول} بيان براى {الجهر} است. بنابراين {الجهر من القول}، يعنى بلند كردن صدا و {دون الجهر من القول}، يعنى ادا كردن لفظ و سخن پايينتر از حد جهر.

صداى ناخوشايند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 7 - 2،3

2 - آتش دوزخ ، داراى ناخوشايندترين صدا هاى مخصوص به خود

لها شهيقًا

مطلب ياد شده، از {لام} اختصاص در {لها} استفاده شده است.

3 - از اهل دوزخ ، ناخوشايندترين صدا ها برمى خيزد .

لها شهيقًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين مطلب است كه صداى برخاسته از دوزخ، به اعتبار اهل آن باشد، نه از خود آتش; چنان كه در آيه 106

سوره {هود} بدان تصريح شده است.

عفت در صدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 32 - 9

9 - بايد زنان ، در سخن و نيز صدا ، عفت داشته باشند .

فلاتخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض

صداها

آثار روانى صداها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 64 - 5

5- تأثيرپذيرى عميق روح و روان آدمى در برابر صدا ها و نغمه ها

و استفزز من استطعت منهم بصوتك

صداقت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{صداقت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 49

49 _ وفاكنندگان به سوگند ، راستگويان در گفتار و دارندگان استقامت قلب و عفت در شكم و شهوت ، از راسخان در علم هستند .

و الراسخون فى العلم

رسول اللّه (ص) در پاسخ سؤال از مفهوم راسخان در علم فرمود: من برّت يمينه و صدق لسانه و استقام قلبه و من عفّ بطنه و فرجه فذلك من الراسخين فى العلم

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 151.

آثار اخروى صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 1

1 _ راستگويان و راستكرداران ، بهره مند از آثار صدق خويش ، در قيامت

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم

آثار صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 9،11

9 _ اگر مشركان از صداقت بهره مند باشند، بر گرايش خويش به هنگام سختيها، به خداى يگانه اقرار مى كنند.

قل أرءيتكم . .. أغير اللّه تدعون إن

كنتم صدقين

11 _ اگر مشركان در ادعاهاى پوچ و شرك آميز خود صادق هستند، بايد به هنگام سختى متوجه معبودهاى خود شوند.

أغير اللّه تدعون إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 7

7_ تنها گفتار راست و درست _ كه از دروغ پيراسته باشد _ مى تواند آموزنده بوده و مايه عبرت گردد .

لقد كان فى قصصهم عبرة . .. ما كان حديثًا يفترى

جمله {ما كان . ..} به منزله تعليل براى {لقد كان ...} است ; يعنى ، چون قرآن راست و درست است ، از داستانش مى توان عبرت گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 8

8- ارزش اعمال ، در پرتو صداقت و خلوص و عدم آميختگى آن به ريا است .

أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 10

10- صداقت ، شرط رسيدن به مقام نبوت است .

إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

تقديم {صدّيقاً} بر {نبيّاً} به نكته ياد شده اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 6،8

6- نقش ويژه صداقت پيشگى در راه يابى به مقام هاى معنوى و الهى

إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

8- صداقت ، شرط رسيدن به مقام نبوت است .

إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

تقديم {صدّيقاً} بر {نبيّاً} حاكى از برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 57 - 3

3- صداقت ، زمينه ساز رشد

و ترقى و رسيدن انسان به مقامى رفيع نزد خداوند

إنّه كان صدّيقًا . .. و رفعن_ه مكانًا عليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 1

1 - خداوند ، به راستگويان ، به خاطر صداقت شان ، پاداش مى دهد .

ليجزى اللّه الص_دقين بصدقهم

لام در {ليجزى} لام عاقبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 13

13 - اطاعت خاضعانه از خدا و صداقت ، سبب مى شود كه فرد ، مشمول آمرزش خداوند شوند .

و الق_نتين . .. و الص_دقين ... أعدّ اللّه لهم مغفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 71 - 3

3 - راست و درست گفتارىِ ايمان آوردگان ، سبب مى شود كه اعمال آنان از سوى خداوند رو به صلاح رود .

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و قولوا قولاً سديدًا . يصلح لكم أعم_لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 30

30 - ايمان و كفر و راستى و نفاق در نگاه وحى ، از معيار هاى دوستى و دشمنى و از مرز هاى خودى و غير خودى

لاتجد قومًا . .. ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

آثار صداقت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 7

7- مقام نبوت و صدّيق بودن ابراهيم ( ع ) ، موجب تجليل و ياد از او در قرآن

واذكر فى الكت_ب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

جمله {إنّه كان صدّيقاً

نبيّاً} به منزله تعليل براى {اذكر. ..} است.

آثار صداقت ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 5

5- صداقت و راستى كامل ادريس ( ع ) و نبوت آن حضرت ، مايه گرامى داشت ياد و خاطره او در قرآن است .

واذكر فى الكت_ب إدريس إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

{إنّه كان صدّيقاً} به منزله علت براى {واذكر . ..} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 57 - 2

2- صداقت كامل حضرت ادريس ( ع ) ، زمينه ساز نيل او به مقامى رفيع

إنّه كان صدّيقًا نبيًّا . و رفعن_ه مكانًا عليًّا

آثار صداقت با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 8

8- لازمه صداقت داشتن با خداوند ، تسليم بودن در برابر تمامى دستورات دين و عمل به آن است .

فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم

تعبير {فلو صدقوا اللّه} _ در پى {فإذا عزم الأمر} _ مى رساند كه لازمه صداقت در برابر خداوند اين است كه هر گاه فرمانى از جانب شارع به گونه قطعى صادر شد، بى تأمل و بدون استثنا، پذيرفته شده و مورد عمل قرار گيرد.

آثار صداقت در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 10

10 - صداقت در ايمان مقتضى محبت و ايثار به مؤمنان و رنجديدگان در مسير دين

أُول_ئك هم الص_دقون . و الذين تبوّءو الدار و الإيم_ن يحبّون من هاجر إليهم و ...

آثار صداقت در توبه

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 5

5 _ پذيرش توبه گنهكاران از سوى خداوند ، در گرو اقدام هاى عملى آنان براى نشان دادن صداقت خود است .

أن اللّه هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 3

3 _ پذيرش توبه گنهكاران از سوى خدا ، در گرو اقدام هاى عملى ايشان براى نشان دادن صداقت خود است .

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم . .. و قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم

آثار صداقت رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 6

6 - برخودارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى از آنان است .

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

ادعاى صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 47 - 3

3 - اصرار و تأكيد منافقان صدراسلام ، بر صداقت خويش در ايمان به خدا و رسول و فرمان برى از ايشان

و يقولون ءامنّا باللّه و بالرسول و أطعنا

مدن فعل مضارع (يقولون) _ كه دال بر استمرار است _ و نيز تكرار {با} در {باللّه} و {بالرسول} و تصريح بر فرمان برى و اطاعت، همگى حاكى از اصرار و تأكيد فراوان منافقان بر صحت ادعا خويش است.

ارزش صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 6

6 _ صبر ، صداقت ، خضوع ، انفاق و استغفارِ در

سحرگاهان ، از ارزش هاى اخلاقى و معنوى مورد توجّه اسلام

الصابرين . .. و المستغفرين بالاسحار

برداشت فوق، از ذكر اين صفات به عنوان ارزش براى بندگان برگزيده، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 87 - 9

9 _ راستگويى ، از ارزش ها و ملاك هاى فضيلت و كمال است .

و من اصدق من اللّه حديثا

توصيف خداوند به راستگوترين راستگويان، دلالت بر ارزش والاى راستگويى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 13

13 _ صداقت و راستگويى از ارزش هاى والا

و امه صديقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 11

11 _ راستى و عدل از ملاكها و مفاهيم اساسى و ارزشى اسلام است.

و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 11

11 _ خيرخواهى و امين بودن ، از ارزش هاى متعالى در اديان الهى

و أنا لكم ناصح أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 5

5 _ صدق و راستى ، از ارزش هاى والاى انسانى و مهمترين صفت مؤمنان راستين

يأيها الذين ءامنوا . .. و كونوا مع الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 8

8- ارزش هاى معنوى و راستى و درستى در گفتار و عمل ، ملاكى مهم در بزرگداشت ياد و نام افراد

واذكر . .. إنّه كان صدّيقًا

نبيًّا

يادكرد از حضرت ابراهيم(ع)، به جهت مقام نبوت و صدّيق بودن او، درسى است براى همه كه در تبليغات و مطرح كردن افراد بايد جنبه هاى معنوى و راستين شخصيت ها را مد نظر داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 8

8- راستى در گفتار ، مزيتى ارزنده و داراى ارزشى والا است .

و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 7

7- راستى و درستى در گفتار و عمل ، داراى ارزشى والا و از معيار هاى تجليل و تمجيد از افراد

واذكر فى الكت_ب إدريس إنّه كان صدّيقًا

ارزش صداقت در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 35 - 8

8- درست كارى اقتصادى ، داراى ارزشى برتر از مال داشتن و دارايى

ذلك خير و أحسن تأويلا

ممكن است مفضل عليه {خير}، كم فروشى و خيانت در سنجش كالا و سود حاصله از آن باشد; يعنى، رعايت عدل و انصاف و به كارگيرى ترازوى كامل و سود حاصله از آن، بهتر از كم فروشى و سود به دست آمده از آن است.

اقرار به صداقت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 9

9 - كافران در قيامت ، به صراحت و راست گفتارى رسولان الهى پى برده و به آن اعتراف خواهند كرد .

قالوا ي_ويلنا . .. و صدق المرسلون

اهميت صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء

- 4 - 69 - 14

14 _ صداقت ، علم و صلاح ، از معيار هاى انتخاب رفيق

و حسن اولئك رفيقاً

در برداشت فوق، {الشّهداء} به معناى عالمان گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 8

8 _ صدق و عدل معيار و مبناى قوانين و سنتهاى خداوند در نظام هستى است.

و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا

اگر مراد از {كلمت رب} قوانين و سنتهاى جارى خداوند باشد، صدق و عدل دو ويژگى شاخص آن سنتها خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 19

19_ عفت و پاكدامنى ، امانت و صداقت ، يكتاپرستى ، كتمان نكردن دانش و مسؤوليت پذيرى ، از مصاديق نيكوكارى است .

و لانضيع أجر المحسنين

از مصداقهاى مورد نظر براى {المحسنين} يوسف(ع) است. بنابراين توصيفها و ويژگيهاى ياد شده براى او ، مصاديق احسان و نيكوكارى در ديدگاه قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 5،7

5- پيامبر ( ص ) ، موظف به درخواست از خداوند براى توفيق انجام هر عملى از آغاز تا فرجام ، بر اساس نيتى خالص و آميخته با صدق و راستى

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

7- درخواست توفيق از خداوند در نوافل و نماز شب ، براى ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به راستى و درستى ، امرى مطلوب و پسنديده است .

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك . .. و قل

ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 70 - 4

4 - مؤمنان ، موظف اند كه در گفتار خود ، سخن ، درست و استوار بگويند .

و قولوا قولاً سديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 17

17 - لزوم صداقت انسان و هماهنگى زبان و قلب او ، در آمرزش خواهى و استغفار

فاستغفر لنا يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم

از لحن نكوهش آميز آيه شريفه، مطلب بالا قابل برداشت است.

اهميت صداقت در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 6

6- لزوم صداقت داشتن در مسير دين و پذيرفتن فرمان جهاد ، پس از صدور آن

فإذا عزم الأمر فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم

پاداش اخروى صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 4

4 _ قيامت ، عرصه بهره بردارى آدمى ، از نتايج گفتار و كردار خويش

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم

پاداش صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 4

4 - صداقت و راستى ، پاداش الهى را به دنبال دارد .

ليجزى اللّه . .. بصدقهم

{باء} در {بصدقهم} سببى است.

درخواست صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 5،7،9

5- پيامبر ( ص ) ، موظف به درخواست از خداوند براى توفيق انجام هر عملى از آغاز تا

فرجام ، بر اساس نيتى خالص و آميخته با صدق و راستى

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

7- درخواست توفيق از خداوند در نوافل و نماز شب ، براى ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به راستى و درستى ، امرى مطلوب و پسنديده است .

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

9- لزوم درخواست توفيق و خلوص و صداقت كامل از خداوند در نوافل شب

و من الّيل فتهجّد به . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

از اينكه خداوند، در پى توصيه پيامبر(ص) به تهجّد، از او خواسته است كه براى اخلاص در هر كارى به درگاه او دعا كند، مى تواند مشعر به معناى فوق باشد.

دعوت به صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 2

2 _ خداوند ، فراخوان مؤمنان به راستى و درستى در گفتار و عمل

يأيها الذين ءامنوا . .. كونوا مع الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 4

4 - دعوت به پاكى و درست كارى ، سرلوحه برنامه پيامبران

فقل هل لك إلى أن تزكّى

دلايل صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 16 - 3

3_ گريه و ناله ، نمى تواند دليل صداقت و حقانيت باشد .

و جاءو أباهم عشاءً يبكون

دلايل صداقت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء -

26 - 155 - 2

2 - معجزه ، دليل صدق پيامبران و رسالت آنان

فأت ب_اية إن كنت من الص_دقين . قال ه_ذه ناقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 5

5 - اعطاى معجزه به پيامبران ، در جهت رفع اتهام كذب و يا رياست خواهى از ايشان

بل هو كذّاب أشر . سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر . إنّا مرسلوا الناقة فتنة لهم

از آن جا كه {إنّا مرسلوا الناقة} در قبال اتهام {بل هو كذّاب أشر} مطرح شده است; مى توان نتيجه گرفت كه اعطاى معجزه، وسيله اى كارآمد براى رفع اتهام كذب از صالح پيامبر(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 20 - 2

2$ - معجزات پيامبران ، نشانه صداقت آنان در به عهده داشتن مسؤوليت هدايت و انذار است .

و أهديك . .. فتخشى . فأريه الأية الكبرى

{فاء} در {فأراه} براى تعقيب است و مى رساند كه آوردن معجزه در پى ادعاى هدايت گرى و نيز انذار فرعون صورت پذيرفته است. كلمه {آية} به معناى علامت و نشانه است و مصداق مورد نظر از آن، معجزه عصا و يا مجموع عصا و يدبيضا است كه نشانه رسالت حضرت موسى(ع) بود.

دلايل صداقت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 10

10_ دوزخى شدن جن و انس به سبب اختلاف در دين ، گواه راستى و درستى سخن خداوند ( جهنم را از جن و انس پر خواهم كرد ) است .

و لايزالون مختلفين . .. و

تمت كلمة ربك لأملأنّ جهنم

سخن از تحقق يافتن فرموده خداوند (تمت كلمة ربك . ..) پس از بيان اختلافهاى مردم و پوشيده شدن حق بر آنان، گوياى اين نكته است كه: همان اختلافها _ كه مخفى ماندن حق را در پى داشت _ موجب دوزخى شدن انسانها و جنيان شده و حقانيت كلمه خدا (لأملأنّ ...) را به طور كامل محقق ساخت.

دلايل صداقت زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 11

11_ داور ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا ، صداقت زليخا و دروغ گويى يوسف ( ع ) را منوط به پاره شدن پيراهن يوسف ( ع ) از پيشِ رو دانست .

إن كان قميصه قُدّ من قُبل فصدقت و هو من الكذبين

دلايل صداقت كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 10

10_ قرآن ، دليل راستى و درستى كتاب هاى آسمانى پيشين است .

و ل_كن تصديق الذى بين يديه

تصديق كتابهاى آسمانى پيشين از سوى قرآن مى تواند به اين معنا باشد كه: نزول قرآن موجب شد ، اخبار و پيشگوييهاى آن كتابها مبنى بر آمدن قرآن تحقق يابد. از اين رو نزول قرآن خود دليلى براى اثبات راستى و درستى آن كتابهاست.

دلايل صداقت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 7 - 2

2- كافران مكه ، دليل صداقت پيامبر ( ص ) را در ادعاى نزول وحى ، آمدن ملائكه براى تصديق او مى دانستند .

لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من

الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 69 - 3

3 - شخصيت ارزشى و اخلاقى پيامبر ( ص ) ، خود گواه صداقت آن حضرت بود .

أم لم يعرفوا رسولهم فهم له منكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 1

1 - آگاهى و اطلاع عالمان بنى اسرائيل از آمدن قرآن ، خود دليل حقانيت آن و صدق پيامبر ( ص ) است .

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

استفهام در اين آيه توبيخى است. ضمير {هم} در {لهم} به مشركان مكه بازمى گردد و {آية} خبر {لم يكن} و به معناى دليل روشن مى باشد. {أن يعلمه...} نيز اسم {لم يكن} و ضمير در آن به خبر {قرآن} يا {خبر نزول آن بر پيامبر} بازمى گردد; يعنى، {أوَلم يكن علم علماء بنى اسرائيل بخبر القرآن أو خبر نزوله عليك على سبيل البشارة فى كتب الأنبياء الماضين آية للمشركين على صحّة نبوّتك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 46 - 3

3 - زنده ماندن پيامبر ( ص ) پس از ادعاى نبوت ، دليل صدق رسالت و درستى ادعاى آن حضرت است .

و لو تقوّل علينا . .. لقطعنا منه بالوتين

خداوند، مجازات مرگ را براى پيامبر(ص) در صورت دروغ بستن بر خدا مقرر فرمود. اين مطلب مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه زندگانى آن حضرت پس از ادعاى نبوت، گواه صدق ادعاى ايشان است.

دلايل صداقت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

شعراء - 26 - 30 - 3

3 - اظهار آمادگى موسى ، براى ارائه دليلى روشن و محسوس ( معجزه ) برصدق رسالت خويش

قال أوَلوجئتك بشىء مبين

مراد از {بشىء مبين} به قرينه آيات بعد، معجزه عصا و يد بيضا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 31 - 1،3

1 - موافقت فرعون با پيشنهاد موسى ( ع ) مبنى بر ارائه دليل محسوس و روشن بر صدق رسالت خويش

قال أوَلوجئتك بشىء مبين . قال فأت به

3 - فرعون دلايل آفاقى و انفسى ارائه شده از سوى موسى را گوياى صدق ادعاى او ندانسته و تنها معجزه را شاهد صدق گفتارش مى دانست .

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال ... لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه فرعون دلايل آفاقى وانفسى حضرت موسى را نپذيرفت و ضمن تمسخر آنها، او را به زندان تهديد كرد; ولى آن گاه كه آن حضرت مسأله معجزه (شىء مبين) را مطرح ساخت، فرعون به ظاهر به آن تن داد و پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 33 - 2

2 - يد بيضا ، دومين معجزه موسى ( ع ) و دليل صدق رسالت وى

و نزع يده فإذا هى بيضاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 19 - 5

5- موسى ( ع ) ، ارائه دهنده برهانى آشكار ، بر صدق خويش در دعوى رسالت

إنّى ءاتيكم بسلط_ن مبين

دلايل صداقت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 27 - 1

1_ داور ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا ، كذب ادعاى زليخا و صداقت يوسف ( ع ) را منوط به پاره شدن پيراهن از پشتِ سر دانست .

و إن كان . .. و هو من الص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 2،4

2_ عزيز مصر با ديدن پارگى پشت پيراهن يوسف ( ع ) ، به صداقت او پى برد .

فلما رءا قميصه قُدّ من دُبر قال إنه من كيدكنّ

4_ عزيز مصر شواهد ارائه شده از سوى داورِ ماجراى يوسف و زليخا را ، براى رفع اتهام از يوسف ( ع ) و اثبات بى گناهى او كافى دانست .

فلما رءا قميصه قُدّ من دُبر قال إنه من كيدكنّ

دلايل صداقت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 94 - 7

7 - ادعاى يهوديان ( يقين به بهشتى بودن ) آن گاه صادقانه و برخاسته از باور آنان است كه تمناى مرگ كرده و از آن استقبال كنند .

قل إن كانت لكم الدار الأخرة . .. فتمنوا الموت

روش كشف صداقت هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 6

6 - تدبير سليمان در كشف صدق و كذب ادعاى هدهد از طريق به كارگيرى خود وى

قال سننظر أصدقت . .. اذهب بكت_بى ه_ذا

زمينه صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 6

6- ورود در كار

ها به صدق و راستى و خروج از آن به درستى ، نيازمند استمداد از خدا

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 6

6 - درست كارى و صلاح افراد ، در گرو اراده و خواست خود آنان است .

هل لك إلى أن تزكّى

زمينه صداقت تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 4

4 - آشكار شدن صداقت توبه كنندگان واقعى ، در ميدان عمل و تكاليف دشوار

قل للمخلّفين من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

سوگند به صداقت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 40 - 2

2 - سوگند خداوند ، بر درست گويى و راست گويى پيامبراسلام ( ص )

إنّه لقول رسول كريم

شك در صداقت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 7

7 - ثموديان در توانايى صالح ( ع ) براى ارائه معجزه بر اثبات درستى ادعايش ، ترديد داشتند .

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين

برداشت ياد شده از به كار گرفتن {إن} _ كه در موارد ترديد به كار مى رود _ استفاده مى شود.

صداقت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 5،6

5- حضرت ابراهيم ( ع ) از صدّيقان و از پيامبران الهى بود .

واذكر فى الكت_ب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

6- حضرت ابراهيم ( ع ) ، شخصيتى در

اوج راستى و درستى و يگانگى در گفتار و كردار بود .

إنّه كان صدّيقًا

(مفردات راغب).

صداقت ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 3،4

3- حضرت ادريس ( ع ) ، از صدّيقان و داراى مقام نبوت بود .

إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

4- ادريس ( ع ) ، شخصيتى در اوج راستى و درستى و يگانگى در گفتار و عمل

إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

{صدّيق} صيغه مبالغه است; يعنى كسى كه از او صداقت بسيارى سر زده است و برخى گفته اند: صدّيق كسى است كه در گفتار و اعتقاد صادق باشد و راستى خود را در عمل محقق سازد(مفردات راغب).

صداقت اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 4،5

4- صداقت در وعده ، از صفات برجسته اسماعيل ( ع ) بود .

واذكر فى الكت_ب إسم_عيل إنّه كان صادق الوعد

5- صداقت در وعده ، رسالت و نبوت اسماعيل ( ع ) ، علت گرامى داشت ياد و نام او در قرآن

واذكر فى الكت_ب إسم_عيل إنّه كان صادق الوعد و كان رسولاً نبيًّا

صداقت امام على(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 12

12 _ { عن جعفر بن محمد ( ع ) فى قوله عز و جل : { اتقوا اللّه و كونوا مع الصادقين } قال : محمد و على _ عليهما السلام _ ;

از امام صادق (ع) روايت شده كه درباره {الصادقين} در آيه شريفه فرمود: منظور محمد و على _ عليهما السلام _ مى باشد}.

صداقت انبيا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 6

6 _ معجزات روشنگر انبياى الهى ، نشانه صدق دعواى رسالت آنان

باية من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 4

4 _ منكران قيامت با برپايى آن به درستى و راستى گفتار انبيا درباره معاد پى خواهند برد و بدان اعتراف خواهند كرد .

يوم يأتى تأويله يقول الذين نسوه من قبل قد جاءت رسل ربنا بالحق

ضمير مفعولى در {نسوه} مى تواند به {كتب} در آيه قبل برگردد. بر اين مبنا {ال} در {الحق} جنسيه است و مراد از آن حقانيت رسالت انبياست. و نيز مى تواند آن ضمير به {يوم يأتى تأويله}، كه همان روز قيامت است، برگردانده شود. در اين صورت {ال} در {الحق} عهديه است و اشاره به حقانيت روز قيامت دارد. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 9

9 _ پيامبران ، خيرخواه امت هاى خويش و انسانهايى امين و درستكار

و لكنى رسول . .. و أنا لكم ناصح أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 2

2 _ پيامبران الهى حريص بر راستگويى و حقگويى درباره خداوند

حقيق على أن لا أقول على اللّه إلا الحق

اعلام رسالت و سپس بيان اين حقيقت كه موسى سخنى جز حق به خدا نسبت نمى دهد، بيانگر اين است كه حقگويى درباره خدا اقتضاى رسالت است. بنابراين همه پيامبران الهى داراى اين ويژگى هستند.

گفتنى است كلمه {حقيق} به معناى {سزاوار} است و چون به {على} متعدى شده است، مى تواند معناى {حريص} در آن تضمين شده باشد ; يعنى: إنى حريص على كذا حقيقاً به.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 84 - 5

5 - پيامبران الهى ، گويندگانى صادق و راستگو براى مردمان

و اجعل لى لسان صدق فى الأخرين

صداقت برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 82 - 6

6_ لاوى از برادرانش خواست نزد پدر بر راستگويى خويش در سرقت بنيامين تأكيد كنند .

و إنا لص_دقون

صداقت پيروان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 10

10 _ پيروان واقعى پيامبر اكرم ( ص ) در لحظات سخت جنگ تبوك ، از صادقان بودند .

الذين اتبعوه فى ساعة العسرة . .. و كونوا مع الصدقين

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه در زمينه ثبات قدم برخى از مؤمنان در شدايد جنگ تبوك و لغزش گروهى ديگر بود و خداوند متخلفان را در پى توبه شان بخشيد _ اكنون به ايشان رهنمود مى دهد كه شما نيز همانند مؤمنان، استوار و تزلزل ناپذير باشيد.

صداقت تائبان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 21

21 _ تأييد خداوند نسبت به واقعى بودن توبه تائبان متخلف از جنگ تبوك *

خذ من أمولهم . .. و صل عليهم ... و اللّه سميع عليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه

آيه را با توجه به شأن نزول معنا كنيم كه مورد آن توبه متخلفان از جنگ تبوك است. از اين رو احتمال مى رود صفت {عليم} به اين نكته اشاره داشته باشد كه خداوند صداقت آنان را در توبه دانسته و بر اساس آن فرمان به اخذ زكات و دعا داده است.

صداقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 39 - 5

5 - راه داشتن خيانت و صداقت در جنيان

و إنّى عليه لقوىّ أمين

تأكيد عفريت بر امانت دارى خويش، مى رساند كه احتمال خيانت وى وجود داشته است.

صداقت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 87 - 8،10،11

8 _ هيچكس از خداوند راستگوتر نيست .

و من اصدق من اللّه حديثا

10 _ توجّه به الوهيت و كمال مطلق بودن خداوند ، موجب پذيرش خبر هاى او و اعتقاد به راستى آنها

و من اصدق من اللّه حديثا

تكيه بر اسم جلاله {اللّه} با وجود اينكه مى توانست با ضمير از آن ياد شود، اشاره به اين معناست كه الوهيّت، ملازم حقانيّت تمامى اخبار اوست. يعنى چون {اللّه} است و كمال مطلق، اَخبار او با واقع مطابقت دايمى دارد.

11 _ توجه به راستگويى مطلق خداوند ، برطرف كننده هر گونه ترديد در تحقق قيامت

ليجمعنّكم الى يوم القيمة لا ريب فيه و من اصدق من اللّه حديثا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 122 - 9،10

9 _ وعده هاى خداوند حق و سخنان او راست و تخلّف ناپذير است .

وعد اللّه حقّاً و من

اصدق من اللّه قيلا

10 _ هيچ كس در راستى و درستى گفتار ، همانند خدا نخواهد بود .

و من اصدق من اللّه قيلا

صداقت در آغاز عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 12

12- آغاز به كار از روى صداقت و اخلاص ، تضمين كننده به پايان رساندن آن همراه آن دو نيست .

أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

صداقت در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 11

11 _ خيرخواهى و امين بودن ، از ارزش هاى متعالى در اديان الهى

و أنا لكم ناصح أمين

صداقت در استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 17

17 - لزوم صداقت انسان و هماهنگى زبان و قلب او ، در آمرزش خواهى و استغفار

فاستغفر لنا يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم

از لحن نكوهش آميز آيه شريفه، مطلب بالا قابل برداشت است.

صداقت در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 13 - 2

2 - صداقت توده هاى مردم در ايمان به پيامبر ( ص ) و آيين اسلام

ءامنوا كما ءامن الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 28

28 - انجام وظايف عبادى ، اجتماعى و اخلاقى دين ، تحمل مشكلات و استقامت در راه مبارزه با دشمنان نشانه راستى و درستى ايمان است .

أولئك الذين صدقوا

در برداشت فوق {أولئك} اشاره به صفاتى است كه از جمله {و ءاتى

المال . .. و حين البأس} به دست مى آيد و متعلق {صدقوا} به قرينه {من ءامن ...} ايمان به خدا و ... گرفته شده است.

صداقت در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 55 - 4

4 - بهشت ، سرزمين صداقت و راستى بدون كمترين دغل و نادرستى *

فى جنّ_ت و نهر . فى مقعد صدق

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {صدق} در مقابل كذب باشد. در اين صورت جايگاه صدق; يعنى، جايگاهى كه در آن صداقت و راستى حاكم است و از هرگونه دغل و نادرستى مبرا مى باشد.

صداقت در پيروى از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 11

11_ فراخوانى مردم به توحيد و مبارزه با شرك ، نشانه صداقت در پيروى از پيامبر ( ص ) است .

أدعوا إلى الله على بصيرة أنا و من اتبعنى

صداقت در عذر خواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 16

16- پذيرش عذر بر زبان راندن كلمات كفرآميز در شرايط سخت و ناچارى ، مشروط به نشان دادن صداقت خويش با هجرت ، جهاد و مقاومت در راه خداست .

من كفر بالله . .. إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن ... إن ربّك للذين هاجروا

صداقت در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 5،6،7،8،11

5- پيامبر ( ص ) ، موظف به درخواست از خداوند براى توفيق انجام هر عملى از آغاز تا

فرجام ، بر اساس نيتى خالص و آميخته با صدق و راستى

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

6- ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به درستى ، نيازمند استمداد از خدا

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

7- درخواست توفيق از خداوند در نوافل و نماز شب ، براى ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به راستى و درستى ، امرى مطلوب و پسنديده است .

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

8- ارزش اعمال ، در پرتو صداقت و خلوص و عدم آميختگى آن به ريا است .

أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

11- همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) براى داشتن اخلاص و صداقت در عمل ، به امداد ويژه الهى نيازمندند .

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

صداقت در فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 12

12- آغاز به كار از روى صداقت و اخلاص ، تضمين كننده به پايان رساندن آن همراه آن دو نيست .

أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

صداقت در مدح ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 5

5- لزوم مراعات صدق و راستى ، در تكريم و تمجيد از اشخاص و خارج نشدن از مرز واقعيت

و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

خداوند، ابراهيم و فرزندش را از ثنايى رفيع، ولى راستين

برخوردار كرده است; يعنى آنچه كه در باره آنان به عنوان ثنا و تمجيد گفته مى شود، راست و عين واقعيت است، نه اين كه مبالغه باشد. اين قيد داراى پيام و درسى است براى همه كه در تمجيدها به افراط و يا تفريط دچار نشوند، بلكه حقيقت اظهار كنند.

صداقت در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 2

2 - ايستادن در پيشگاه خدا با گامى استوارتر و گفتوگو در محضر او با سخنانى راست تر و ريشه دارتر ، دو امتياز برجسته نماز و عبادت شبانه

هى أشدّ وط_ًا و أقوم قيلاً

ضمير {هى} به {ناشئة} بازمى گردد. {أشدّ} معادل {أثبت} (با ثبات تر، استوارتر) و {وطىء} مرادف {قيام} (ايستادن) است (لسان العرب). {أقوم} نيز به معناى {أسدّ} (محكم تر) و {قيلاً} همتاى {مقال} (سخن گفتن) است; يعنى، آن (پديده شب) از حيث ايستادن (ايستادن در پيشگاه خدا) استوارتر و از حيث سخن (سخن گفتن در محضر خدا) محكم تر است.

صداقت رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 6

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى ازآنان است .

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 6

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى از آنان

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

شعراء - 26 - 144 - 6

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمان بردارى از ايشان

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 179 - 6

6 - برخوردارى رهبران از صداقت و امانت ، شرط اطاعت و فرمانبرى از ايشان

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

صداقت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 179 - 2

2 - شعيب ( ع ) ، خواهان اطاعت اصحاب ايكه از او ، به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى اش

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

برداشت ياد شده از تفريع {اتّقوا. ..} بر {إنّى لكم رسول} به دست مى آيد.

صداقت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 2

2 - صالح ( ع ) ، خواهان اطاعت ثموديان از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقوا اللّه} بر{إنّى لكم رسول أمين} مى تواند مفيد اين مطلب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 5

5 - ثموديان ، خواستار نشانه و معجزه اى از صالح ( ع ) براى پى بردن به صدق ادعاى وى

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين

صداقت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 5

5 _ معجزات

روشنگر عيسى ( ع ) ، دليل صدق دعوت او

انّى قد جئتكم باية من ربّكم

چون عيسى (ع) مدعى رسالت بود، نخست مى بايست آن را اثبات كند. بنابراين منظور از آيه و نشانه در {باية من ربّكم}، نشانه نبوت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 2،3

2 _ عيسى ( ع ) از زمره راستگويان و درست كرداران

هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم

از مصاديق مورد نظر براى {الصدقين} _ به قرينه آيات گذشته _ حضرت مسيح(ع) است.

3 _ خداوند ، گواه بر راستگويى عيسى ( ع ) در انجام رسالت هاى الهى خويش و اظهار برائت از ادعاى الوهيت

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم

از مصاديق مورد نظر براى {صدقهم} سخنان نقل شده از عيسى(ع) در آيات پيشين است كه ابلاغ توحيد و يكتاپرستى، نفى ادعاى الوهيت براى خويش و مادرش مريم(ع) و نداشتن هيچ نقشى در گرايش امت به شرك از جمله آنهاست.

صداقت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 1،9،10

1 _ قرآن كلمه تام و صدق و عدل پروردگار است.

و هو الذى أنزل إليكم الكتب . .. و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا

مراد از {كلمت}، به قرينه آيه قبل كه سخن از نزول كتاب است، قرآن مى تواند باشد.

9 _ خبرهاى قرآن صادق و معارف، احكام و قوانين آن بر ميزان عدل است.

و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا

10 _ قرآن و كلام الهى در برترين مرتبه از نظر صدق و عدل قرار دارند.

و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا

اگر {صدقا و

عدلا} تميز نسبت باشند، بيانگر جهت تماميت بوده كه مضمون آن در برداشت فوق آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 5

5_ قرآن ، گفتارى دروغ و بافته شده نبوده ; بلكه سخنى راست و درست است .

ما كان حديثًا يفترى

مراد از ضمير {كان} قرآن است. وصفهاى بيان شده در آيه (و ل_كن تصديق ...) بيانگر اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 90 - 2

2 - قرآن ، سخنى راست و به دور از هر دروغ

بل أتين_هم بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 5

5 - قرآن ، سخنى سراسر راست و مطابق با واقع و حق و حقيقت

و كذّب بالصدق

{صدق} به معناى امر مطابق با واقع و حق است و آمدن آن به صورت مصدر، براى افاده مبالغه مى باشد; يعنى، قرآن و دينى كه عين حق و نفس صدق است.

صداقت كاتبان وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 16 - 2

2 - نويسندگان قرآن در صحيفه هاى پاك و والا مرتبه ، كاتبانى راست گفتار ، مطيع خداوند و درست كرداراند .

بأيدى سفرة . .. بررة

{بررة} و {ابرار} به يك معنا است; جز اين كه {بررة} مبالغه بيشترى دارد; زيرا جمع {بَرّ} است و {بَرّ} مبالغه بيشترى از كلمه {بارّ} (مفرد {ابرار}) دارد (مفردات راغب). از جمله معانى اى كه براى {بِرّ} ذكر شده، {صلاح و درست كارى}، {اطاعت} و {صداقت} است. (لسان

العرب)

صداقت كلام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 10

10 _ قرآن و كلام الهى در برترين مرتبه از نظر صدق و عدل قرار دارند.

و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا

اگر {صدقا و عدلا} تميز نسبت باشند، بيانگر جهت تماميت بوده كه مضمون آن در برداشت فوق آمده است.

صداقت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 4

4 - لوط ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقواللّه} بر {إنّى لكم رسول أمين} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 13

13 - قوم لوط ، درباره صداقت لوط ( ع ) و وعده عذاب او ناباور بودند .

ائتنا بعذاب اللّه إن كنت من الص_دقين

صداقت متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 1

1 _ صبر و راستى در گفتار ، خضوع در برابر خداوند ، انفاق و استغفار در سحرگاهان ، از صفات متّقين

للّذين اتّقوا . .. الصابرين ... بالاسحار

آيه فوق (الصابرين و الصادقين . .. )، بيان و توضيح ديگرى براى {للّذين اتقوا} است.

صداقت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 23 - 13

13 _ وجود نشانه هاى صدق پيامبر ( ص ) در تورات *

اگر چنين نشانه هايى در تورات نبود، دعوت به

حكميت تورات براى رفع اختلاف در مورد دعوت پيامبر اسلام (ص)، صحيح نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 44 - 6

6 _ آگاهى پيامبر ( ص ) از حقايق نهفته تاريخ زكريا و مريم ، نشانگر صدق ادعاى وى در ارتباط با وحى

ذلك من انباء الغيب . .. و ما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 58 - 3

3 _ بيان سرگذشت حضرت مريم ، زكريا ، يحيى و عيسى ( ع ) ، از معجزات و نشانه هاى صدق پيامبر اكرم ( ص )

ذلك نتلوه عليك من الايات

بنابراينكه منظور از {الايات}، با توجه به معناى لغوى آن (علامتها)، نشانه هاى صداقت پيامبر اكرم (ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 12

12 _ { عن جعفر بن محمد ( ع ) فى قوله عز و جل : { اتقوا اللّه و كونوا مع الصادقين } قال : محمد و على _ عليهما السلام _ ;

از امام صادق (ع) روايت شده كه درباره {الصادقين} در آيه شريفه فرمود: منظور محمد و على _ عليهما السلام _ مى باشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 69 - 4

4 - سرزنش كافران از سوى خداوند ، به خاطر انكار رسالت پيامبر ( ص ) ، على رغم آگاهى آنان از شخصيت ارزشى و اخلاقى ( صداقت ، امانت و . . .

) آن حضرت

أم لم يعرفوا رسولهم فهم له منكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 3 - 1

1 - تأكيد خداوند ، بر اصالت سخنان پيامبر ( ص ) و متكى نبودن پيام هاى آن حضرت به هواى نفس

و ما ينطق عن الهوى

صداقت مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 1

1 _ اعتماد كامل حضرت زكريا به صداقت حضرت مريم ( س )

هنا لك دعا زكريا ربّه

پس از پاسخ مريم، حضرت زكريا تسليم گفته او (هو من عند اللّه . .. ) شد و از خدا، درخواست ذريه پاك كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 9،10

9 _ مريم ( ع ) مادر مسيح ( ع ) ، بانويى بسيار راستگو

و امه صديقة

{صديق} به كسى گفته مى شود كه بسيار راستگو باشد. (مفردات راغب).

10 _ گفتار و كردار مريم ( ع ) هماهنگ با يكديگر و مطابق با واقع

امه صديقة

{صديق} به كسى گفته مى شود كه سخن و اعتقادش مطابق واقع باشد و راستگويى خودش را با كردارش ثابت كند. (اين معنا را راغب از برخى اهل لغت نقل كرده است).

صداقت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 106 - 1

1 _ فرعون ، ناباور به صداقت موسى ( ع ) در ادعاى رسالت و برخورداريش از معجزه و آيتى از جانب خدا

قال إن كنت جئت بئاية فأت بها إن كنت من الصدقين

متعلق {الصدقين} اصل رسالت

و نيز داشتن {بينة} است. يعنى: إن كنت من الصادقين فى دعوى الرسالة و دعوى البينة.

صداقت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 2

2 - مؤمنان راستين ، انسان هايى سنجيده كار و درست گفتاراند0

و الذين هم عن اللغو معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 28 - 3

3 - كافران ، به صداقت و راستگويى مؤمنان ، باور نداشتند .

و يقولون متى ه_ذا الفتح إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 4

4 - مؤمنان ، داراى صفت صداقت و درستكارى اند .

ليسئل الص_دقين عن صدقهم

مراد از {الصادقين} به قرينه مقابله با {الكافرين} مؤمنان اند. تعبير از مؤمنان به {الصادقين} مى تواند به خاطر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 71 - 3

3 - راست و درست گفتارىِ ايمان آوردگان ، سبب مى شود كه اعمال آنان از سوى خداوند رو به صلاح رود .

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و قولوا قولاً سديدًا . يصلح لكم أعم_لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 3

3- لزوم هماهنگى گفتار و كردارِ مؤمنان ، در راستاى طاعت خداوند *

طاعة و قول معروف

در صورتى كه {طاعة و قول معروف} مبتدا براى خبر محذوف باشد; از مجزا آمدن {طاعة} و {قول معروف} استفاده مى شود كه آنچه خداوند از انسان مى خواهد، صرف طاعت عملى نيست; بلكه

بايد سخن انسان همراه با عمل وى، نيك و پسنديده باشد و در ضمنِ طاعت، اظهار ناراحتى نكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 7

7 - خداوند ، آگاه از خلوص و صداقت باطنى مؤمنان در بيعت رضوان

لقد رضى اللّه . .. فعلم ما فى قلوبهم

مراد از {ما} در {ما فى قلوبهم} _ به قرينه {رضى اللّه. ..} مى تواند صداقت و خلوص مؤمنان باشد; زيرا اين امور است كه رضايت و خشنودى را در پى دارد.

صداقت مؤمنان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 13 - 2

2 - صداقت توده هاى مردم در ايمان به پيامبر ( ص ) و آيين اسلام

ءامنوا كما ءامن الناس

صداقت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 5

5 - نوح ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به خاطر صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

صداقت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 7،8

7 _ ابلاغ پيام هاى خداوند به مردم ، جلوه اى از درستكارى و خيرخواهى هود براى مردم خويش

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

8 _ هود در ميان قومش به درستكارى و خيرخواهى شهرت داشت .

أبلغكم . .. و أنا لكم ناصح أمين

آوردن {ناصح} و {أمين} به صورت وصف، در مقابل بيان تبليغ رسالت به صورت فعل {أبلغكم}، مى تواند اشاره به اين نكته

داشته باشد كه خيرخواهى و درستكارى هود(ع) مخصوص زمان رسالت وى نبوده بلكه پيش از آن نيز بدان شهرت داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 10،11

10 _ قوم عاد ناباور به صداقت و راستگويى حضرت هود ( ع )

فأتنا . .. إن كنت من الصدقين

11 _ قوم عاد با ناباورى به صداقت و راستگويى هود ، از وى خواستند تا تهديد هاى خويش را تحقق بخشد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 2

2 - هود ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او ، به دليل آشكار بودن صداقت وامانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتقوا اللّه وأطيعون} بر {إنّى لكم رسول أمين} مفيد مطلب ياد شده است.

صداقت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 3،5

3_ عزيز مصر با پى بردن به صداقت يوسف ( ع ) ، زليخا را محكوم كرد و به نفع يوسف ( ع ) رأى داد .

فلما رءا قميصه قُدّ من دُبر قال إنه من كيدكنّ

5_ عزيز مصر پس از پى بردن به حقانيت يوسف ( ع ) ، زنان را انسانهايى پر مكر و حيله خواند .

إنه من كيدكنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 2

2_ ساقى دربار ، يوسف ( ع ) را انسانى بسيار راستگو ناميد و با لقب { صدّيق

} او را مخاطب قرار داد .

يوسف أيّها الصديق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 18

18_ زليخا در حضور پادشاه مصر ، بر صداقت و راستگويى يوسف ( ع ) تأكيد كرد .

و إنه لمن الص_دقين

ظهور صداقت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 2

2 - فلسفه پيمان گرفتن خداوند از پيامبران ، اين است كه ميزان صداقت مؤمنان بروز كند .

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم . .. ليسئل الص_دقين عن صدقهم

آنچه از پرسش مذكور در آيه، به ذهن خطور مى كند، اين است كه مؤمنان، مورد سؤال قرار مى گيرند تا صداقت شان معلوم شود.

عجز از صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 8

8- بيماردلانِ منافق ، ناتوان از درك خير واقعى خويش و پيمودن راه صدق و جهاد

فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم . .. أول_ئك ... فأصمّهم و أعمى أبص_رهم

با توجه به ارتباط آيات، ممكن است به ميان آوردن {أصمّ} و {أعمى} _ در پى {فلو صدقوا اللّه لكان خيراً لهم} _ بيانگر اين معنا باشد كه صداقت با خدا و دستورات او، تضمين گر منافع آدمى است; اما افسوس كه بيماردلان در نتيجه كورى باطنى عاجز از درك مصالح آن اند.

عزيز مصر و صداقت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 2

2_ عزيز مصر با ديدن پارگى پشت پيراهن يوسف ( ع ) ، به صداقت او

پى برد .

فلما رءا قميصه قُدّ من دُبر قال إنه من كيدكنّ

عوامل صداقت در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 14

14- حفظ صداقت و راستى در انجام كار ها از آغاز تا انجام ، نيازمند قدرت و توانى خدادادى

أدخلنى . .. و اجعل لى من لدنك سلط_نًا نصيرًا

فضيلت صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 70 - 4

4 _ نبوت ، صداقت كامل ، گواه بودن بر اعمال بندگان و صالح شدن ، تفضل خاص الهى

فاولئك . .. ذلك الفضل من اللّه

گواهان صداقت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 1 - 7

7 - گواهى أكيد خداوند ، به صدق رسالت پيامبر ( ص )

و اللّه يعلم إنّك لرسوله

گواهان صداقت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 5

5_ عزيز مصر برادرش بنيامين را شاهدى بر صدق دعواى خويش ( من يوسفم ) دانست .

قال أنا يوسف و هذا أخى

جمله {هذا أخى} مى تواند علاوه بر اينكه تمهيدى براى {قد منّ الله} باشد به عنوان شاهدى بر ادعاى عزيز مصر كه خود را يوسف معرفى كرده نيز باشد. گويا به برادرانش مى گويد: اگر ترديد داريد كه من يوسفم، در چهره من و بنيامين بنگريد، اخوّت ما را درخواهيد يافت.

ملاك صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 21

21 _ ميدان عمل ، عرصه شناخت

صداقت ادّعاى آدميان

فلما كتب عليهم القتال تولّوا

منشأ تعيين صداقت در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 14

14_ تعيين راستى و درستى ايمان افراد و حسابرسى مدعيان ايمان ، از شؤون خداوند است .

بل نظنكم ك_ذبين . .. ما أنا بطارد الذين ءامنوا إنهم مل_قوا ربهم

كفرپيشگان، ايمان پيروان نوح را سطحى، بلكه آنان را در ادعاى ايمان دروغگو مى شمردند (بل نظنكم كاذبين). نوح(ع) در پاسخ ايشان با جمله {إنهم ملاقوا ربهم} بيان مى دارد كه براى انسانها روز آخرتى است و خداوند در آن روز، راستى و ناراستى ايمانها را تعيين خواهد كرد.

منشأ صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 11

11- همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) براى داشتن اخلاص و صداقت در عمل ، به امداد ويژه الهى نيازمندند .

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

منشأ صداقت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 7

7- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، به عنايت خداوند ، داراى گفتارهايى راستين و پرطنين در جهان و تاريخ

و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

{لسان} در معانى مختلفى به كار رفته است، از جمله به معناى {كلام}، لذا ممكن است {لسان صدق} به معناى كلام صادق و راست باشد; يعنى آنچه كه ابراهيم(ع) و فرزندان او ابراز داشته اند، عين حقيقت است. وصف {عليّاً} براى {لسان}، نشان بازتاب وسيع آن بين مردم است.

منشأ صداقت اسحاق(ع)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 7

7- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، به عنايت خداوند ، داراى گفتارهايى راستين و پرطنين در جهان و تاريخ

و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

{لسان} در معانى مختلفى به كار رفته است، از جمله به معناى {كلام}، لذا ممكن است {لسان صدق} به معناى كلام صادق و راست باشد; يعنى آنچه كه ابراهيم(ع) و فرزندان او ابراز داشته اند، عين حقيقت است. وصف {عليّاً} براى {لسان}، نشان بازتاب وسيع آن بين مردم است.

منشأ صداقت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 7

7- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، به عنايت خداوند ، داراى گفتارهايى راستين و پرطنين در جهان و تاريخ

و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

{لسان} در معانى مختلفى به كار رفته است، از جمله به معناى {كلام}، لذا ممكن است {لسان صدق} به معناى كلام صادق و راست باشد; يعنى آنچه كه ابراهيم(ع) و فرزندان او ابراز داشته اند، عين حقيقت است. وصف {عليّاً} براى {لسان}، نشان بازتاب وسيع آن بين مردم است.

نشانه هاى صداقت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 4

4 - استغنا از مردم ، شرط لازم نبوت و درخواست كمترين مزد از آنان ، نشانه عدم صداقت مدعى پيامبرى است .

أم تسئلهم خرجًا

نشانه هاى صداقت مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 6

6_ چشم ندوختن به

مال و دارايى مردم ، از نشانه هاى صداقت مصلحان جامعه و مبلغان راستين دين است .

و ي_قوم لا أسئلكم عليه مالاً إن أجرى إلاّ على الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 4

4_ مطالبه نكردن پاداش از مردم ، به خاطر تبليغ حقايق و معارف الهى ، نشانه صداقت مبلغان و مصلحان است .

ي_قوم لاأسئلكم عليه أجرًا . .. أفلاتعقلون

از آن جا كه هدف مدعيان دروغين ، رسيدن به منافع مادى و مال و منال دنيوى است ، مى توان گفت: حضرت هود(ع) با جمله {لاأسئلكم} اشاره به دليل و نشانه صداقت خويش دارد.

نشانه هاى صداقت مصلحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 6

6_ چشم ندوختن به مال و دارايى مردم ، از نشانه هاى صداقت مصلحان جامعه و مبلغان راستين دين است .

و ي_قوم لا أسئلكم عليه مالاً إن أجرى إلاّ على الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 4

4_ مطالبه نكردن پاداش از مردم ، به خاطر تبليغ حقايق و معارف الهى ، نشانه صداقت مبلغان و مصلحان است .

ي_قوم لاأسئلكم عليه أجرًا . .. أفلاتعقلون

از آن جا كه هدف مدعيان دروغين ، رسيدن به منافع مادى و مال و منال دنيوى است ، مى توان گفت: حضرت هود(ع) با جمله {لاأسئلكم} اشاره به دليل و نشانه صداقت خويش دارد.

نشانه هاى صداقت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 3

3_

هود ( ع ) ، پاداش نخواستن از مردم را ، نشانه اى بر صداقت خويش در ادعاى نبوت دانست .

لاأسئلكم عليه أجرًا إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى أفلاتعقلون

در برداشت فوق ، جمله {أفلاتعقلون} در ارتباط با {لاأسئلكم . ..} معنا شده است. بر اين اساس ، هود(ع) به مردم مى گويد: اگر در اين معنا انديشه كنيد كه من هيچ مزدى از شما درخواست نمى كنم ، خواهيد فهميد كه در ادعاى نبوت راستگو هستم.

نشانه هاى صداقت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 11

11_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيات ليسجننه حتى حين } فالأيات شهادة الصبى و القميص المخرّق من دبر و استباقهما الباب حتى سمع مجاذبت ها إيّاه على الباب فلما عصاها فلم تزل ملحّة بزوجها حتى حبسه . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا كه فرمود: {ثم بدا لهم . ..} روايت شده است: آن نشانه ها گواهى كودك و پيراهن پاره شده از پشت و سبقت آن دو به طرف در بود، به گونه اى كه شنيده شد آن زن پشت در، يوسف را به طرف خود مى كشد ; پس چون يوسف درخواست بانو را نپذيرفت به طور پيگير به شوهرش اصرار نمود تا [شوهرش] او را زندانى كرد}.

واقعيت صداقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 12

12- حق ، درستى و راستى ، مفاهيمى واحد در فرهنگ جن و انس

و نه امورى اعتبارى و نسبى *

قالوا ي_قومنا إنّا سمعنا كت_بًا . .. يهدى إلى الحقّ و إلى طريق مستقيم

قرآن، گرچه بر انس نازل شده و هدايت گر انسان به سوى حق و راه مستقيم است; اما جنيان نيز همان پيام، مفاهيم و تعاليم را، حق و راه مستقيم دانسته اند. از اين مطلب استفاده مى شود كه حق و راه مستقيم، در بينش جن و انس و در فهم و ادراك آنان واحد است.

صدقه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

صدقه

آثار ترك صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 31 - 2

2 - صدقه ندادن و انفاق نكردن ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .

فلاصدّق

برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال است كه {صدّق} از ماده {صدقه} باشد (نظر زمخشرى و ابى حيان). گفتنى است مفاد برخى از آيات، مانند مفاد همين است; يعنى، ترك انفاق و نماز، از نشانه هاى كافران دانسته شده است; مانند: {ماسلككم فى سقر . قالوا لم نك من المصلّين . و لم نك نطعم المسكين}، (سوره مدثر، آيات 42 _ 44).

آثار صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 276 - 2،4،7،8

2 _ خداوند ، رشددهنده اموالى كه صدقه داده مى شود .

و يربى الصّدقات

4 _ رواج صدقه و انفاق ، عاملى جهت رشد نظام اقتصادى

و يربى الصّدقات

{يربى} از {ارباء} به معناى رشد دادن و زياد كردن است.

7 _ اهل انفاق و صدقه ، سپاسگزاران نعمت هاى الهى و اطاعت كنندگان فرمان او

يمحق اللّه . .. كلّ كفّار اثيم

از مقابله صدقه و ربا به

دست مى آيد كه اين دو در آثار و تبعات متضادند; بنابراين چون رباخوار ناسپاس و گنهكار است، انفاق كننده، سپاسگزار و فرمانبر خداست.

8 _ صدقه و انفاق ، سپاسگزارى در برابر نعمت هاى الهى و پيروى از فرمان اوست .

يمحق اللّه . .. كلّ كفّار اثيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 10

10 - صدقه دادن در راه خدا ، مايه افزون شدن مال است ; نه سبب كم شدن آن .

إنّ المصّدّقين . .. يض_عف لهم

قيد {يضاعف لهم} شايد ناظر به اين معنا باشد كه صدقه _ برخلاف پندار مردم _ باعث كم شدن مال آنان نمى شود; بلكه باعث مى گردد كه مال آنان رشد كند و فزونى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 5،7

5 - صدقه دادن ، بهترين عمل است و نفع آن به خود صدقه دهنده بازمى گردد .

ذلك خير لكم

كلمه {ذلك} اشاره به اعطاى صدقه دارد. واژه {خير} مى تواند به معناى خوب (در مقابل) بد و يا اسم تفضيل و به معناى بهتر باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است.

7 - صدقه ، مؤثرترين كار براى تطهير نفس و پالايش روح از آلودگى است .

ذلك خير لكم و أطهر

مقصود از طهارت در {و أطهر}، طهارت معنوى است و به كارگيرى اسم تفضيل، بيانگر تأثيرگذارى برتر صدقه در تطهير نفس مى باشد.

آثار وجوب صدقه نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 2

2 - وجوب

صدقه ، باعث شد مسلمانان از گفتوگوى محرمانه با رسول اكرم ( ص ) صرف نظر كنند .

ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجويكم صدق_ت

آداب صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 11

11 _ حسن پرداخت صدقات واجب ( زكات ) ، به صورت آشكار و پرداخت صدقات مستحب ، به صورت پنهان

ان تبدوا الصّدقات

امام باقر (ع) درباره آيه {ان تبدوا . .. } فرمود: هى يعنى الزكاة المفروضة. و در پاسخ سؤال از {و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء} فرمود: يعنى النافلة ...

_______________________________

كافى، ج 4، ص 60، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 289، ح 1145.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 6

6 - مرغوب بودن كالاى مورد انفاق و خلوص نيتِ انفاق كننده ، دو عنصر لازم در صدقه و انفاق

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا

در صورتى كه وصف {حسناً} قيد تخصيصى باشد، ناظر به حسن فاعلى (خلوص نيت) و حسن فعلى (پرداخت كالاى مرغوب) خواهد بود.

احكام صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 15،16

15_ اعطاى صدقه به فرزندان و خاندان پيامبران ، جايز و امرى شايسته و نيكوست .

و تصدق علينا إن الله يجزى المتصدقين

{تصدق} به معناى اعطاى صدقه است و {صدقه} آن گونه كه در {كشاف} آمده است عطيه و بخششى است كه به منظور رسيدن به ثواب پرداخت مى شود.

16_ استحباب پرداخت صدقه به مستحقان و نيازمندان

مسّنا و أهلنا الضر . .. إن الله يجزى المتصدقين

احكام صدقه نجوا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 10

10 - صدقه نجوا ، تنها بر كسانى واجب بود كه توانايى مالى داشتند .

فإن لم تجدوا فإنّ اللّه غفور رحيم

ارزش صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 5

5 - وام دادن به خداوند ( صدقه و انفاق در راه او ) ، قرضى نيكو و بس با ارزش است .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا

وصف {حسناً}، مى تواند قيد توضيحى و يا قيد تخصيصى باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

امتناع از صدقه نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 1،4،5

1 - مسلمانان ، از پرداخت صدقه پيش از نجوا با پيامبراكرم ( ص ) ، امتناع ورزيدند .

ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجويكم صدق_ت

4 - نكوهش مسلمانان از سوى خداوند ، به خاطر صرف نظر كردن از ملاقات هاى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) و امتناع ورزيدن از پرداخت صدقه نجوا

ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجويكم صدق_ت

5 - خداوند ، حكم صدقه نجوا را در پى امتناع ورزيدن مسلمانان از آن و ترك كردن گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) لغو و نسخ كرد .

فإذ لم تفعلوا و تاب اللّه عليكم

مفسران، بر آنند كه اين آيه ناسخ حكم صدقه نجوا است.

اهميت تداوم صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 2

2 - صدقه و انفاق در راه خداوند ، بايد برنامه هميشگى

مؤمنان باشد ; نه به صورت مقطعى و موقت .

إنّ المصّدّقين و المصّدّق_ت

تكيه بر وصف (اسم فاعل)، بيانگر آن است كه صدقه دادن در بينش الهى، در صورتى ارزشمند خواهد بود كه به صورت خصلتى براى مؤمنان درآيد.

اهميت صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 1

1 - خداوند ، مردان و زنان مؤمن را به انفاق كردن و پرداخت صدقه فرا مى خواند .

إنّ المصّدّقين و المصّدّق_ت . .. لهم أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 31 - 4

4 - اهميت و جايگاه ويژه نماز و صدقه ، در سلسله تعاليم دين

فلاصدّق و لاصلّى

پاداش اخروى صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 7

7 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى دهند ) ، دو پاداش ( پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت ) عطا مى كند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم و لهم أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعف لهم}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و لهم أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

پاداش به صدقه دهندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 17

17_ خداوند ، به اعطا كنندگان صدقه پاداش خواهد داد .

إن الله يجزى المتصدقين

پاداش دنيوى صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57

- 18 - 7،9

7 - خداوند ، در قبال وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى دهند ) ، دو پاداش ( پاداشى در دنيا و پاداشى در آخرت ) عطا مى كند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم و لهم أجر كريم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {فيضاعف لهم}، ناظر به پاداش دنيوى و جمله {و لهم أجر كريم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

9 - خداوند ، در دنيا _ حداقل _ دو برابر مقدار وامى كه مؤمنان به او مى دهند ( در راه او صدقه مى پردازند ) ، به آنان بازمى گرداند .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عف لهم

{مضاعفة} (مصدر {يضاعف}) به دو چندان كردن و بالاتر از آن (چند و چندين برابر نمودن) اطلاق مى شود (مفردات راغب).

پاداش صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 5

5 - صدقه دادن ، بهترين عمل است و نفع آن به خود صدقه دهنده بازمى گردد .

ذلك خير لكم

كلمه {ذلك} اشاره به اعطاى صدقه دارد. واژه {خير} مى تواند به معناى خوب (در مقابل) بد و يا اسم تفضيل و به معناى بهتر باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است.

تشبيه صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 26

26 - انفاق و صدقه ، به منزله قرض و وام دادن به خداوند است .

و أقرضوا اللّه

تشويق به صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2

- 281 - 8

8 _ توجه به قيامت و خوف از آن ، بازدارنده آدمى از اعمال ناشايست ( ربا و . . . ) و ترغيب كننده او به اعمال شايسته ( انفاق ، صدقه و . . . )

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا . .. و ان تصدقوا خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 2

2 _ ارزش والاى نجوا ها و مذاكرات محرمانه ، به انگيزه وادار نمودن ديگران به صدقه و دعوت به كار نيك و اصلاح ميان مردمان

لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلح بين الناس

حبط صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 264 - 1،2،8

1 _ اهل ايمان نبايد صدقات خود را با منّت گذاردن و آزار رسانيدن ، باطل و بى اثر سازند .

يا ايّها الّذين امنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذى

2 _ منّت و آزار ، باطل كننده صدقات

يا ايّها الّذين امنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذى

8 _ ريا و كفرِ به خدا و قيامت ، موجب بطلان صدقات و اعمال خير

لا تبطلوا . .. كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس و لا يؤمن باللّه و اليوم الاخر

حقيقت صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 4

4 - صدقه و انفاق در راه خداوند ، قرض دادن به او محسوب مى شود .

إنّ المصّدّقين . .. و أقرضوا اللّه

جمله {و أقرضوا اللّه}، عطف

تفسيرى و بيانگر حقيقت صدقه و انفاق است. آن اين كه كسانى كه با صدقات خود، احتياج نيازمندان را برطرف مى كنند، در واقع به خدا وام مى دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 26

26 - انفاق و صدقه ، به منزله قرض و وام دادن به خداوند است .

و أقرضوا اللّه

خيريت صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 6

6 - صدقه دادن به نيازمندان ، عملى سراسر خير و نيكى در بينش الهى

ذلك خير

در صورتى كه {خير} در مقابل {شرّ} باشد; معناى {ذلك خير} اين خواهد بود كه صدقه صرفاً خير است و هيچ بدى در آن راه ندارد.

صالحان و صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 3

3 _ پرداخت زكات و صدقه ، از اعمال و نشانه هاى صالحين است .

لنصدقنّ و لنكوننّ من الصلحين

صدقه امام على(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 15

15 - { عن على ( ع ) إنّه قال : بى خفف اللّه عن ه_ذه الاُمّة لأنّ اللّه امتحن الصحابة به_ذه الآية فتقاعسوا عن مناجاة الرسول ( ص ) . . . و كان معى دينار فتصدّقت به فكنت أنا سبب التوبة من اللّه على المسلمين حين عملت بالآية و لو لم يعمل بها أحد لنزل العذاب لإمتناع الكلّ من العمل بها ;

از حضرت على(ع) روايت شده كه فرمود: خدا به وسيله من [كيفر سنگينى]

اين امت را سبك كرد; زيرا خداوند صحابه را با آيه {قدّموا بين يدى نجواكم صدقات} امتحان كرد. آنان از نجوا كردن با رسول خدا(ص) خوددارى كردند ...و با من دينارى بود كه آن را [قبل از نجوا ]صدقه دادم. پس من سبب گذشت خداوند از مسلمين شدم; آن گاه كه به اين آيه عمل كردم و اگر هيچ كس به آن عمل نمى كرد، عذاب نازل مى شد; زيرا همه از عمل به آن امتناع كرده بودند}.

صدقه به ابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 2

2 _ وجوب صرف صدقات بر تأليف قلوب ، آزادى بردگان ، بدهكاران ، راه خدا و در راه ماندگان

إنما الصدقت . .. و المؤلفة قلوبهم و فى الرقاب و الغرمين و فى سبيل اللّه و ابن ال

صدقه به بدهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 2

2 _ وجوب صرف صدقات بر تأليف قلوب ، آزادى بردگان ، بدهكاران ، راه خدا و در راه ماندگان

إنما الصدقت . .. و المؤلفة قلوبهم و فى الرقاب و الغرمين و فى سبيل اللّه و ابن ال

صدقه به بنى هاشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 26

26 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است : إن أناساً من بنى هاشم اتوا رسول اللّه ( ص ) فسألوه أن يستعملهم على صدقات المواشى و قالوا : يكون لنا هذا السهم الذى جعله اللّه للعالمين على ها

فنحن أولى به ، فقال رسول اللّه ( ص ) يا بنى عبدالمطلب ان الصدقة لا تحل لى و لا لكم . . . ;

جمع از بنى هاشم به خدمت رسول خدا (ص) آمده، از آن حضرت خواستند ايشان را بر جمع آورى صدقات چهارپايان بگمارد و گفتند: [اين درخواست را بپذيريد تا] سهمى از صدقات كه خداوند براى مأموران جمع آورى صدقات معين فرموده به ما برسد. پس ما به دريافت آن شايسته تريم. پيامبر(ص) فرمود: اى فرزندان عبدالمطلب! صدقه بر من و بر شما حلال نيست ... }.

صدقه به خويشاوندان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 15

15_ اعطاى صدقه به فرزندان و خاندان پيامبران ، جايز و امرى شايسته و نيكوست .

و تصدق علينا إن الله يجزى المتصدقين

{تصدق} به معناى اعطاى صدقه است و {صدقه} آن گونه كه در {كشاف} آمده است عطيه و بخششى است كه به منظور رسيدن به ثواب پرداخت مى شود.

صدقه به فرزندان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 15

15_ اعطاى صدقه به فرزندان و خاندان پيامبران ، جايز و امرى شايسته و نيكوست .

و تصدق علينا إن الله يجزى المتصدقين

{تصدق} به معناى اعطاى صدقه است و {صدقه} آن گونه كه در {كشاف} آمده است عطيه و بخششى است كه به منظور رسيدن به ثواب پرداخت مى شود.

صدقه به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 1

1 _ لزوم پرداخت صدقات و زكات به

نيازمندان ( فقرا ) ، تهيدستان ( مساكين ) و كارگزاران امور صدقات

إنما الصدقت للفقراء و المسكين و العملين عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 16

16_ استحباب پرداخت صدقه به مستحقان و نيازمندان

مسّنا و أهلنا الضر . .. إن الله يجزى المتصدقين

صدقه به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 26

26 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است : إن أناساً من بنى هاشم اتوا رسول اللّه ( ص ) فسألوه أن يستعملهم على صدقات المواشى و قالوا : يكون لنا هذا السهم الذى جعله اللّه للعالمين على ها فنحن أولى به ، فقال رسول اللّه ( ص ) يا بنى عبدالمطلب ان الصدقة لا تحل لى و لا لكم . . . ;

جمع از بنى هاشم به خدمت رسول خدا (ص) آمده، از آن حضرت خواستند ايشان را بر جمع آورى صدقات چهارپايان بگمارد و گفتند: [اين درخواست را بپذيريد تا] سهمى از صدقات كه خداوند براى مأموران جمع آورى صدقات معين فرموده به ما برسد. پس ما به دريافت آن شايسته تريم. پيامبر(ص) فرمود: اى فرزندان عبدالمطلب! صدقه بر من و بر شما حلال نيست ... }.

صدقه به مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 1

1 _ لزوم پرداخت صدقات و زكات به نيازمندان ( فقرا ) ، تهيدستان ( مساكين ) و كارگزاران امور صدقات

إنما الصدقت للفقراء و المسكين و العملين عليها

صدقه به مؤلفة قلوبهم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 7

7 _ فقرا ، مساكين ، كارگزاران امور صدقات و مؤلفة قلوبهم ، مالك سهم خويش از صدقات هستند .

إنما الصدقت للفقراء . .. و المؤلفة قلوبهم

برداشت فوق با توجه به {لام} در {للفقراء . .. } _ كه براى افاده ملكيت مى باشد _ استفاده شده است.

صدقه پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 2،3،7،10،11

2 _ سود افزونتر صدقه پنهانى براى شخص انفاق كننده ، نسبت به صدقه آشكار

ان تبدوا الصّدقات فنعمّا هى و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لكم

به نظر مى رسد كلمه {لكم} بيانگر اين معناست كه صدقه پنهانى براى شخص صدقه دهنده بهتر باشد; چون احتمال ريا و امثال آن كمتر است; نه اينكه به طور كلّى صدقه پنهانى ارزشمندتر از صدقه آشكار باشد.

3 _ ارزش برتر صدقه پنهانى ، نسبت به صدقه آشكار

ان تبدوا . .. و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لكم

بنابراينكه كلمه {لكم} قرينه براى ارزشمندتر بودن صدقه پنهانى براى شخص صدقه دهنده نباشد و به اطلاق آيه نظر شود.

7 _ صدقه پنهانى به فقرا ، كفاره برخى گناهان

و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء . .. و يكفّر عنكم من سيّئاتكم

10 _ پرهيز از ريا و منّت و آزار ، از حكمت هاى ارزش برتر صدقه پنهانى

لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذى كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس . .. و ان تخفوها

در آيات سابق، پاداش انفاق را در گرو {فى سبيل اللّه} بودن و پرهيز از ريا

و منّت و آزار شمرد; چون صدقه پنهانى تأمين كننده اين معيار است، لذا داراى ارزش برتر خواهد بود.

11 _ حسن پرداخت صدقات واجب ( زكات ) ، به صورت آشكار و پرداخت صدقات مستحب ، به صورت پنهان

ان تبدوا الصّدقات

امام باقر (ع) درباره آيه {ان تبدوا . .. } فرمود: هى يعنى الزكاة المفروضة. و در پاسخ سؤال از {و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء} فرمود: يعنى النافلة ...

_______________________________

كافى، ج 4، ص 60، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 289، ح 1145.

صدقه صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 25

25 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به انفاق و صدقه در راه خدا مأمور شدند .

و أقرضوا اللّه

به گفته مفسران، مقصود از قرض به خدا، انفاق و صدقه در راه او است.

صدقه كفّاره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 10،29،40

10 _ روزه يا صدقه و يا قربانى ، فديه ( كفاره ) تراشيدن سر قبل از قربانى ، براى مُحرِم معذور

فمن كان منكم . .. ففدية من صيام او صدقة او نُسُك

29 _ كفاره تراشيدن سر قبل از قربانى ، سه روز روزه و يا صدقه به شش مسكين و يا قربانى كردن يك گوسفند است .

فمن كان منكم مريضاً . .. او صدقة او نسك

امام صادق (ع): . .. و جعل الصيام ثلاثة ايام و الصدقة على ستّة مساكين لكل مسكين مدّين و النّسك شاة ...

_______________________________

كافى، ج 4، ص 358، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص

187، ح 664 و 666.

40 _ در صورت مشكل بودن روزه ، كفاره تراشيدن اضطرارى سر در حج ، صدقه است .

ففدية من صيام او صدقة او نسك

امام رضا (ع) درباره آيه فوق فرمود: فاقام الصّدقة مقام الصيام اذا عسر عليه

_______________________________

عيون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 118، ح 1 ; علل الشرايع، ج 1، ص 271، ح 9، باب 182.

صدقه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 25

25 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به انفاق و صدقه در راه خدا مأمور شدند .

و أقرضوا اللّه

به گفته مفسران، مقصود از قرض به خدا، انفاق و صدقه در راه او است.

صدقه ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 18

18 _ عن أبى جعفر(ع) قال: . .. إن الله يقول: {و ءاتوا حقه يوم حصاده و لاتسرفوا إنه لايحب المسرفين} قال: كان فلان ... له حرث و كان إذا جذه تصدق به و بقى هو و عياله بغير شىء فجعل الله ذلك سرفا.

از امام باقر(ع) روايت شده كه پس از تلاوت آيه {و ءاتوا حقه . ..} فرمود: شخصى زراعتى داشت كه وقتى محصول آن را مى چيد، همه را صدقه مى داد و خود و عائله اش بى چيز مى ماندند. خداوند اين عمل را اسراف ناميده است.

صدقه نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 4،12،15

4 - خداوند ، بر هر مسلمانى كه خواستار نجوا و گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم

( ص ) بود ، واجب كرد كه پيش از آن صدقه اى بپردازد .

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا ن_جيتم الرسول فقدّموا بين يدى نجويكم صدقة

12 - اجازه گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) ، بدون دادن { صدقه نجوا } براى افراد ناتوان ، برخاسته از غفران و رحمت خداوند

فإن لم تجدوا فإنّ اللّه غفور رحيم

15 - { قال على ( ع ) إنّ فى كتاب اللّه لآية ما عمل بها أحد قبلى و لايعمل بها أحد بعدى و هى آية النجوى ، كان عندى دينار فبعته بعشرة دراهم فجعلت اُقدّم بين يدى كلّ نجوى اُناجى ها النبىّ درهماً ، قال : فنسخها قوله { ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجواكم صدقات } ;

حضرت على(ع) فرمود: در قرآن آيه اى است كه قبل از من هيچ كس به آن عمل نكرد و بعد از من نيز احدى احد به آن عمل نخواهد كرد و آن آيه {نجوا} است. نزد من دينارى بود كه آن را به ده درهم فروختم و هر دفعه كه با رسول خدا(ص) نجوا داشتم، يك درهم آن را صدقه مى دادم. حضرت فرمود: اين حكم را آيه {ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجواكم صدقات} نسخ كرد [و ديگر در پى نجوا با رسول خدا(ص) صدقه واجب نبود]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 15

15 - { عن على ( ع ) إنّه قال : بى خفف اللّه عن ه_ذه الاُمّة لأنّ اللّه امتحن الصحابة به_ذه الآية فتقاعسوا عن مناجاة الرسول ( ص ) . . . و كان معى دينار

فتصدّقت به فكنت أنا سبب التوبة من اللّه على المسلمين حين عملت بالآية و لو لم يعمل بها أحد لنزل العذاب لإمتناع الكلّ من العمل بها ;

از حضرت على(ع) روايت شده كه فرمود: خدا به وسيله من [كيفر سنگينى] اين امت را سبك كرد; زيرا خداوند صحابه را با آيه {قدّموا بين يدى نجواكم صدقات} امتحان كرد. آنان از نجوا كردن با رسول خدا(ص) خوددارى كردند ...و با من دينارى بود كه آن را [قبل از نجوا ]صدقه دادم. پس من سبب گذشت خداوند از مسلمين شدم; آن گاه كه به اين آيه عمل كردم و اگر هيچ كس به آن عمل نمى كرد، عذاب نازل مى شد; زيرا همه از عمل به آن امتناع كرده بودند}.

صدقه واجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 11

11 _ حسن پرداخت صدقات واجب ( زكات ) ، به صورت آشكار و پرداخت صدقات مستحب ، به صورت پنهان

ان تبدوا الصّدقات

امام باقر (ع) درباره آيه {ان تبدوا . .. } فرمود: هى يعنى الزكاة المفروضة. و در پاسخ سؤال از {و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء} فرمود: يعنى النافلة ...

_______________________________

كافى، ج 4، ص 60، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 289، ح 1145.

فضيلت صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 1،3،10

1 _ صدقه آشكار ، عملى نيك و ارزشمند

ان تبدوا الصّدقات فنعمّا هى

3 _ ارزش برتر صدقه پنهانى ، نسبت به صدقه آشكار

ان تبدوا . .. و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لكم

بنابراينكه كلمه

{لكم} قرينه براى ارزشمندتر بودن صدقه پنهانى براى شخص صدقه دهنده نباشد و به اطلاق آيه نظر شود.

10 _ پرهيز از ريا و منّت و آزار ، از حكمت هاى ارزش برتر صدقه پنهانى

لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذى كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس . .. و ان تخفوها

در آيات سابق، پاداش انفاق را در گرو {فى سبيل اللّه} بودن و پرهيز از ريا و منّت و آزار شمرد; چون صدقه پنهانى تأمين كننده اين معيار است، لذا داراى ارزش برتر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 1

1 - صدقه دادن ، امرى بس پسنديده در بينش الهى

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. فقدّموا بين يدى نجويكم صدقة

واجب شدن صدقه _ و نه هر عمل پسنديده ديگر _ بر كسانى كه مى خواستند با پيامبر(ص) نجوا كنند و با آن حضرت گفت وگوى محرمانه داشته باشند; بيانگر مطلب بالا است.

فلسفه صدقه نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 9

9 - اقدام به انجام بهترين عمل و مؤثرترين كار براى طهارت نفس ، حكمت واجب شدن صدقه ، پيش از نجوا و گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص )

فقدّموا بين يدى نجويكم صدقة ذلك خير لكم و أطهر

مسلمانان صدر اسلام و صدقه نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 1،3

1 - مسلمانان ، از پرداخت صدقه پيش از نجوا با پيامبراكرم ( ص ) ، امتناع ورزيدند .

ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجويكم

صدق_ت

3 - پرداخت صدقه ، پيش از هر بار نجوا با پيامبراكرم ( ص ) ، براى مسلمانان امرى دشوار مى نمود .

ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجويكم صدق_ت

مصارف صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 4

4 _ اولويت تأمين زندگى نيازمندان به وسيله صدقات ، نسبت به ساير مصارف

ان تبدوا الصّدقات . .. و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لكم

از تخصيص به ذكر {فقراء} در بين تمام مصارف _ كه قطعاً صدقات مصارف ديگرى نيز دارند _ اولويّت آنان استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 11

11 _ وامداران تهيدست و ناتوان از پرداخت بدهى خويش ، يكى از مصارف صدقه

و ان كان ذو عسرة . .. و ان تصدّقوا خيرٌ لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 15

15_ اعطاى صدقه به فرزندان و خاندان پيامبران ، جايز و امرى شايسته و نيكوست .

و تصدق علينا إن الله يجزى المتصدقين

{تصدق} به معناى اعطاى صدقه است و {صدقه} آن گونه كه در {كشاف} آمده است عطيه و بخششى است كه به منظور رسيدن به ثواب پرداخت مى شود.

موارد صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 10

10 _ گذشت از بدهى وامداران تنگدست ، نمونه اى از صدقه

و ان تصدقوا خير لكم ان كنتم تعلمون

گذشتِ از بدهى وامداران به صدقه تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 10

10 _ بخشش خونب ها از سوى خانواده مقتول ، نوعى صدقه است .

و دية مسلّمة الى اهله الّا ان يصدّقوا

مراد از {ان يصدّقوا}، گذشت از ديه است. و خداوند از آن به صدقه دادن تعبير كرد تا اشاره كند به اينكه گذشت از ديه نوعى صدقه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 11

11 _ چشمپوشى از قصاص بدون دريافت بهايى در مقابل آن ، از مصاديق صدقه

فمن تصدق به فهو كفارة له

واژه {تصدق} به معناى عفو بدون عوض مى باشد.

نسخ صدقه نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 5

5 - خداوند ، حكم صدقه نجوا را در پى امتناع ورزيدن مسلمانان از آن و ترك كردن گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) لغو و نسخ كرد .

فإذ لم تفعلوا و تاب اللّه عليكم

مفسران، بر آنند كه اين آيه ناسخ حكم صدقه نجوا است.

صدقات

آثار امتناع از صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 1

1 _ پيامد بخل ورزى منافقان از پرداخت صدقات ، گرفتار شدن آنان به نفاقى مزمن تا دم مرگ

فأعقبهم نفاقاً فى قلوبهم إلى يوم يلقونه

{فأعقبهم} تفريع بر فراز پيشين است; يعنى، منافقان در پى امتناع از پرداخت صدقات _ على رغم پيمانى كه با خدا بسته بودند _ مبتلا به نفاقى شدند كه تا دم مرگ آنان را رها نخواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 12

12 _ دلبستگى به مال و عدم تمايل به پرداخت صدقه ( زكات ) نشانه آلودگى روح و عدم تكامل معنوى انسان

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

از مفهوم آيه برداشت مى شود كه: تطهير و تزكيه مورد نظر تنها با پرداخت زكات حاصل خواهد شد. بنابراين آنان كه در نتيجه دلبستگى، از پرداخت آن سرباز مى زنند، آلوده اند و رشد نخواهند يافت.

آثار صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 8،11،24،26

8 _ پرداخت صدقه و زكات ، مايه تطهير ( پاكى روح از آلودگى ) و تزكيه ( رشد معنوى ) انسان است .

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

11 _ پرداخت صدقه ( زكات ) ، تضمين كننده پاكى جامعه و شكوفايى اقتصاد آن *

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه تطهير و رشد، صرفاً فردى نباشد و نظر به حيثيت اجتماعى آن نيز داشته باشد. به تعبير ديگر، صدقه و زكات، از آن جهت كه تعديل ثروت را به دنبال دارد، عدالت اجتماعى را تضمين مى كند.

24 _ از امام جواد ( ع ) روايت شده كه فرمود : { . . . ان موالى أسئل اللّه صلاحهم او بعضهم قصروا فيما يجب عليهم فعلمت ذلك فاحببت ان اطهرهم و ازكيهم بما فعلت فى عامى هذا من امر الخمس قال اللّه تعالى { خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و تزكّيهم بها . . . } ;

. .. دوستان ما _ كه از خدا صلاح آنان را مسألت

مى كنم _ يا بعضى از آنان در تكليف واجب خود كوتاهى كردند و من آگاه شدم. پس دوست داشتم با برنامه اى كه اين سال در مورد خمس اجرا كردم، آنان را تطهير و تزكيه كنم. خداوند فرموده است: از اموال آنان صدقه بگير تا بدين وسيله آنها را تطهير و تزكيه كنى ...}.

26 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { من زعم انّ الامام يحتاج الى ما فى ايدى النّاس فهو كافر انّما النّاس يحتاجون ان يقبل منهم الامام قال اللّه عزو جل : { خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و تزكّيهم بها } ;

كسى كه گمان كند، امام به آنچه در دست مردم است نياز دارد، او كافر است ; بلكه مردم نياز دارند كه امام صدقه را از آنها قبول كند. خداى عز و جل فرمود: از اموال آنان صدقه بگير، تا بدين وسيله آنان را تطهير و تزكيه كنى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 9

9 _ انفاق و پرداخت صدقات از نشانه هاى اصلى و جلوه توبه راستين است .

أن اللّه هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقت

احكام صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 1،2،4،7،16،20،25،26،27

1 _ لزوم پرداخت صدقات و زكات به نيازمندان ( فقرا ) ، تهيدستان ( مساكين ) و كارگزاران امور صدقات

إنما الصدقت للفقراء و المسكين و العملين عليها

2 _ وجوب صرف صدقات بر تأليف قلوب ، آزادى بردگان ، بدهكاران ، راه خدا و در راه

ماندگان

إنما الصدقت . .. و المؤلفة قلوبهم و فى الرقاب و الغرمين و فى سبيل اللّه و ابن ال

4 _ صرف صدقات ( زكات ) ، بجز در موارد هشتگانه ( فقرا و . . . ) ممنوع است .

إنما الصدقت للفقراء . .. و ابن السبيل

آيه شريفه در مقام بيان موارد صرف صدقات است. به كارگيرى كلمه {إنما} _ كه براى افاده حصر است _ بيانگر اين است كه صرف صدقات در غير موارد هشتگانه اى كه آيه شريفه متعرض آن شده، ممنوع است.

7 _ فقرا ، مساكين ، كارگزاران امور صدقات و مؤلفة قلوبهم ، مالك سهم خويش از صدقات هستند .

إنما الصدقت للفقراء . .. و المؤلفة قلوبهم

برداشت فوق با توجه به {لام} در {للفقراء . .. } _ كه براى افاده ملكيت مى باشد _ استفاده شده است.

16 _ صرف صدقات در مورد بردگان ، بدهكاران ، راه و در راه ماندگان ، فقط براى تأمين نياز هاى آنان است ، نه تمليك به ايشان .

و فى الرقاب . .. و ابن السبيل

با توجه به اينكه براى چهار مورد اخير، به جاى لام ملكيت، حرف {فى} _ كه بيانگر جهت صرف صدقات است _ به كار گرفته شده، برداشت فوق استفاده مى شود.

20 _ از امام صادق ( ع ) درباره قول خداى تعالى { إنما الصدقات . . . } روايت شده است كه فرمود : { ان جعلت ها فيهم جميعاً و ان جعلت ها لواحد اجزء عنك ;

صدقات را چه به مصرف همه هشت صنف برسانى و چه به مصرف يك صنف، مجزى است}.

25 _ عبدالرحمان بن حجاج

گويد : { ان محمد بن خالد سأل اباعبداللّه عن الصدقات قال : اقسم ها فيمن قال اللّه : و لا يعطى من سهم الغارمين الذين ينادون نداء الجاهلية قلت : و ما نداء الجاهلية ؟ قال : الرجل يقول : يا آل بنى فلان فيقع فيهم القتل و الدماء فلا يؤدى ذلك من سهم الغارمين و الذين يغرمون من مهور النساء . . . و لا الذين لا يبالون بما صنعوا من اموال الناس ;

محمد بن خالد از امام صادق (ع) درباره [مصرف ]صدقات سؤال كرد، حضرت فرمود: آن را بين كسانى كه خداوند فرموده تقسيم كن ولى از سهم غارمين به آنان كه مانند زمان جاهليت ندا مى دهند داده نمى شود. من پرسيدم: نداى جاهليت چه بوده است؟ فرمود: شخصى ندا مى كرد: {يا آل فلان} [و قبيله خود را به كمك مى طلبيد]. و در بين آنان كشتار و خونريزى واقع مى شد. اين خسارتها از سهم {غارمين} داده نمى شود و نيز بدهكاريهاى اشخاص بابت مهرهاى زنان و بدهى افرادى كه در مصرف اموال مردم بى باك هستند [از آن سهم پرداخت نمى گردد]}.

26 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است : إن أناساً من بنى هاشم اتوا رسول اللّه ( ص ) فسألوه أن يستعملهم على صدقات المواشى و قالوا : يكون لنا هذا السهم الذى جعله اللّه للعالمين على ها فنحن أولى به ، فقال رسول اللّه ( ص ) يا بنى عبدالمطلب ان الصدقة لا تحل لى و لا لكم . . . ;

جمع از بنى هاشم به خدمت رسول خدا (ص) آمده، از

آن حضرت خواستند ايشان را بر جمع آورى صدقات چهارپايان بگمارد و گفتند: [اين درخواست را بپذيريد تا] سهمى از صدقات كه خداوند براى مأموران جمع آورى صدقات معين فرموده به ما برسد. پس ما به دريافت آن شايسته تريم. پيامبر(ص) فرمود: اى فرزندان عبدالمطلب! صدقه بر من و بر شما حلال نيست ... }.

27 _ از ابن عباس روايت شده است : { فرض رسول اللّه ( ص ) الصدقة . . . فى الذهب و الورق و الابل و البقر و الغنم و الزرع و الكرم و النخل . . . ;

رسول خدا (ص) صدقه را در طلا، نقره (پول رايج)، شتر، گاو، گوسفند، محصول (زراعت)، انگور و خرما واجب كرد . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 2،5،23

2 _ اموال و دارايى هاى گوناگون انسان ، متعلق صدقه ( زكات ) است .

خذ من أمولهم صدقة

{مال} (مفرد اموال) اسم جنس است و شامل هر آنچه را كه آدمى به دست بياورد مى شود.

5 _ تنها بخشى از اموال و دارايى ها به عنوان صدقه و زكات دريافت مى شود ; نه تمامى آن .

خذ من أمولهم صدقة

برداشت فوق، با توجه به استعمال {مِنْ تبعيضيه} به دست آمده است; يعنى، بخشى از اموال آنان را به عنوان صدقات اخذ كن.

23 _ از بعضى اصحاب روايت شده كه گفت : { عن بعض اصحابنا عن ابى عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن قول اللّه { خذ من اموالهم صدقة . . . } جارية هى فى الامام بعد رسول اللّه

؟ قال : نعم ;

از امام صادق (ع) پرسيدم سخن خداوند كه مى فرمايد: {از اموال آنان صدقه بگير . ..} در مورد امام بعد از رسول خدا (ص) نيز جارى است؟ فرمود: آرى}.

اهميت صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 7

7 _ اهميت پرداخت زكات و صدقات ، و جايگاه ويژه آن در ميان تكاليف دينى

و يأخذ الصدقت

از اينكه خداوند خود را به عنوان دريافت كننده صدقه معرفى كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

باديه نشينان و صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 1،5

1 _ گروهى از بدويان بى فرهنگ در عصر بعثت ، انفاق ( زكات و صدقات ) را غرامت و تاوان تلقى مى كردند .

و من الأعراب من يتخذ ما ينفق مغرماً

5 _ نارضايتى و خشم شديد برخى از باديه نشينان از انفاق هاى مالى و پرداخت ماليات به پيامبر ( ص ) و حكومت اسلامى

و من الأعراب . .. و يتربّص بكم الدوائر

تشويق به صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 8

8 _ ترغيب گنهكاران از سوى خدا به توبه كردن از خطاهايشان و نيز دادن صدقه ( زكات ) در راه خدا و اميدوار بودن به پذيرفته شدن آن

أن اللّه هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقت

تقسيم صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 5

5 _ سياست گذارى امور مالى و اقتصادى جامعه

اسلامى ( تقسيم صدقات ، نظارت بر آن و . . . ) از شؤون پيامبر اسلام ( ص )

و منهم من يلمزك فى الصدقت

تمليك صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 16

16 _ صرف صدقات در مورد بردگان ، بدهكاران ، راه و در راه ماندگان ، فقط براى تأمين نياز هاى آنان است ، نه تمليك به ايشان .

و فى الرقاب . .. و ابن السبيل

با توجه به اينكه براى چهار مورد اخير، به جاى لام ملكيت، حرف {فى} _ كه بيانگر جهت صرف صدقات است _ به كار گرفته شده، برداشت فوق استفاده مى شود.

رهبران دينى و اخذ صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى ، موظف به گرفتن صدقه ( ماليات شرعى ) از مردم و منتظر نماندن براى اقدام خود مردم به پرداخت آن

خذ من أمولهم صدقة

به كارگيرى امر {خذ} (بگير) _ به جاى مثلا {تقبل} _ حكايت از آن دارد كه حاكم اسلامى نبايد در انتظار پرداخت صدقه باشد; بلكه بايد خود اقدام به أخذ آن كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 3

3 _ گيرنده زكات در حقيقت ، خداست و پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى تنها وسايطند .

خذ من أمولهم صدقة . .. و يأخذ الصدقت

سرزنش بخل در صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

76 - 6

6 _ بخل ورزيدن از پرداخت صدقات پس از برخوردارى از مال و فضل الهى ، خصلتى است منفى و منافقانه .

فلما ءاتيهم من فضله بخلوا به

سهم عاملان صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 1،7

1 _ لزوم پرداخت صدقات و زكات به نيازمندان ( فقرا ) ، تهيدستان ( مساكين ) و كارگزاران امور صدقات

إنما الصدقت للفقراء و المسكين و العملين عليها

7 _ فقرا ، مساكين ، كارگزاران امور صدقات و مؤلفة قلوبهم ، مالك سهم خويش از صدقات هستند .

إنما الصدقت للفقراء . .. و المؤلفة قلوبهم

برداشت فوق با توجه به {لام} در {للفقراء . .. } _ كه براى افاده ملكيت مى باشد _ استفاده شده است.

سهم فقرا از صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 7

7 _ فقرا ، مساكين ، كارگزاران امور صدقات و مؤلفة قلوبهم ، مالك سهم خويش از صدقات هستند .

إنما الصدقت للفقراء . .. و المؤلفة قلوبهم

برداشت فوق با توجه به {لام} در {للفقراء . .. } _ كه براى افاده ملكيت مى باشد _ استفاده شده است.

سهم مساكين از صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 7

7 _ فقرا ، مساكين ، كارگزاران امور صدقات و مؤلفة قلوبهم ، مالك سهم خويش از صدقات هستند .

إنما الصدقت للفقراء . .. و المؤلفة قلوبهم

برداشت فوق با توجه به {لام} در {للفقراء . .. } _ كه براى افاده ملكيت مى باشد

_ استفاده شده است.

صدقات در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 2

2 _ وجوب صرف صدقات بر تأليف قلوب ، آزادى بردگان ، بدهكاران ، راه خدا و در راه ماندگان

إنما الصدقت . .. و المؤلفة قلوبهم و فى الرقاب و الغرمين و فى سبيل اللّه و ابن ال

عاملان صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 9

9 _ گردآورى و تقسيم صدقات و تعيين كارگزارانى براى آن ، از وظايف حكومت اسلامى

إنما الصدقت للفقراء . .. و العملين عليها

برداشت فوق با توجه به اين است كه گردآورندگان زكات با اجازه و تعيين پيامبر(ص) اقدام به جمع آورى صدقات مى كردند.

عاملان صدقات در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 8

8 _ وجود كارگزارانى در عصر پيامبر ( ص ) براى جمع آورى صدقات

إنما الصدقت للفقراء . .. و العملين عليها

فلسفه صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 16

16 _ صرف صدقات در مورد بردگان ، بدهكاران ، راه و در راه ماندگان ، فقط براى تأمين نياز هاى آنان است ، نه تمليك به ايشان .

و فى الرقاب . .. و ابن السبيل

با توجه به اينكه براى چهار مورد اخير، به جاى لام ملكيت، حرف {فى} _ كه بيانگر جهت صرف صدقات است _ به كار گرفته شده، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 7

7 _ گرفتن صدقه ( زكات ) از خطاكاران نادم از سوى حاكم اسلامى بايد به منظور تطهير روح و تكامل معنوى آنان باشد .

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

قبول صدقات تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 4

4 _ انفاق ها و صدقات گنهكاران توبه كننده ، مورد قبول و پذيرش پروردگار است .

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم . .. خذ من أمولهم صدقة ... و يأخذ الصدقت

قبول صدقات گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 16

16 _ دستور خدا به دلجويى كردن پيامبر ( ص ) از گنهكاران نادم ، با قبول صدقه شان و دعا براى آنان

خذ من أمولهم صدقة . .. و صل عليهم إن صلوتك سكن لهم

برداشت فوق با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيش است كه درباره متخلفان نادمى نازل شده كه براى جبران تخلفشان از جنگ تبوك عزم انفاق تمامى اموال خود را داشتند.

گيرنده صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 13،14

13 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه امام سجاد ( ع ) فرمود : { . . . ان الصدقة لاتقع فى يد العبد حتى تقع فى يد الرب و هو قوله { هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقت } ;

به تحقيق صدقه در دست عبد قرار نمى گيرد مگر اينكه [قبلا] در دست خدا

قرار گيرد و اين سخن خداست كه فرمود: اوست كه توبه را از بندگان خود مى پذيرد و صدقات را مى گيرد}.

14 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { . . . الأخذ فى وجه القبول منه ( اللّه عز وجل ) كما قال : { و يأخذ الصدقات } اى يقبل ها من أهل ها و يثيب على ها . . . ;

{اخذ} در يك وجه [به معناى] قبول از طرف خداى عز و جل مى باشد، چنان كه فرموده: {و يأخذ الصدقات}; يعنى صدقات را از اهل آن قبول مى كند و براى آن ثواب مى دهد . ..}.

متعلق صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 27

27 _ از ابن عباس روايت شده است : { فرض رسول اللّه ( ص ) الصدقة . . . فى الذهب و الورق و الابل و البقر و الغنم و الزرع و الكرم و النخل . . . ;

رسول خدا (ص) صدقه را در طلا، نقره (پول رايج)، شتر، گاو، گوسفند، محصول (زراعت)، انگور و خرما واجب كرد . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 27

27 _ عبداللّه بن سنان گويد : امام صادق ( ع ) فرمود : { لما انزلت آية الزكوة { خذ من اموالهم صدقة . . . } . . . فامر رسول اللّه ( ص ) مناديه فنادى فى الناس ان اللّه فرض عليكم الزكوة . . . ففرض اللّه عز

و جل عليهم من الذهب و الفضة و فرض الصدقة من الابل و البقر و الغنم و من الحنطة و الشعير و التمر و الزبيب . . . و عفا لهم عما سوى ذلك . . . ;

چون آيه زكات نازل شد كه {از اموال آنان صدقه بگير . ..} رسول خدا (ص) به منادى خود دستور داد و او در بين مردم ندا داد كه خداوند: بر شما زكات را واجب فرموده است; پس خداوند [زكات] را از طلا و نقره بر آنان واجب فرمود و نيز صدقه را از شتر، گاو، گوسفند، گندم، جو، خرما و كشمش واجب كرد ... و غير اينها را براى مردم گذشت نمود ...}.

محمد(ص) و اخذ صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 1،3،6

1 _ فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر گرفتن صدقه ( زكات ) از اموال مردم

خذ من أمولهم صدقة

3 _ پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى ، موظف به گرفتن صدقه ( ماليات شرعى ) از مردم و منتظر نماندن براى اقدام خود مردم به پرداخت آن

خذ من أمولهم صدقة

به كارگيرى امر {خذ} (بگير) _ به جاى مثلا {تقبل} _ حكايت از آن دارد كه حاكم اسلامى نبايد در انتظار پرداخت صدقه باشد; بلكه بايد خود اقدام به أخذ آن كند.

6 _ اجازه خداوند به پيامبر ( ص ) در مورد گرفتن صدقه ( زكات ) از جهاد گريزانى كه به گناه خويش معترف بودند .

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم . .. خذ من أمولهم صدقة

برداشت فوق با توجه به شأن

نزول آيه است كه برخى از متخلفان از جنگ تبوك، نادم شدند و در قبال خطاى خويش، پيشنهاد كردند كه تمام اموالشان را به عنوان صدقه بپردازند.

محمد(ص) و تقسيم صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 3

3 _ تأييد صريح خدا نسبت به عملكرد پيامبر ( ص ) در مورد نحوه تقسيم صدقات ميان مسلمانان

و لو أنهم رضوا ما ءاتيهم اللّه و رسوله

محمد(ص) و متعلق صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 4

4 _ تعيين اموال متعلق صدقه ( زكات ) و مقدار آن ، بسته به نظر پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى است .

خذ من أمولهم صدقة

نكره آمدن {صدقة} و عدم تعيين مقدارى خاص از آن، احتمالا اشاره به اين دارد كه موارد فوق، مبتنى بر صلاحديد پيامبر (ص) و حاكم اسلامى است.

مراد از اخذ صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 14

14 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { . . . الأخذ فى وجه القبول منه ( اللّه عز وجل ) كما قال : { و يأخذ الصدقات } اى يقبل ها من أهل ها و يثيب على ها . . . ;

{اخذ} در يك وجه [به معناى] قبول از طرف خداى عز و جل مى باشد، چنان كه فرموده: {و يأخذ الصدقات}; يعنى صدقات را از اهل آن قبول مى كند و براى آن ثواب مى دهد . ..}.

مسؤول

تقسيم صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 9

9 _ گردآورى و تقسيم صدقات و تعيين كارگزارانى براى آن ، از وظايف حكومت اسلامى

إنما الصدقت للفقراء . .. و العملين عليها

برداشت فوق با توجه به اين است كه گردآورندگان زكات با اجازه و تعيين پيامبر(ص) اقدام به جمع آورى صدقات مى كردند.

مصارف صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 1،2،4،16،19،20،25،26

1 _ لزوم پرداخت صدقات و زكات به نيازمندان ( فقرا ) ، تهيدستان ( مساكين ) و كارگزاران امور صدقات

إنما الصدقت للفقراء و المسكين و العملين عليها

2 _ وجوب صرف صدقات بر تأليف قلوب ، آزادى بردگان ، بدهكاران ، راه خدا و در راه ماندگان

إنما الصدقت . .. و المؤلفة قلوبهم و فى الرقاب و الغرمين و فى سبيل اللّه و ابن ال

4 _ صرف صدقات ( زكات ) ، بجز در موارد هشتگانه ( فقرا و . . . ) ممنوع است .

إنما الصدقت للفقراء . .. و ابن السبيل

آيه شريفه در مقام بيان موارد صرف صدقات است. به كارگيرى كلمه {إنما} _ كه براى افاده حصر است _ بيانگر اين است كه صرف صدقات در غير موارد هشتگانه اى كه آيه شريفه متعرض آن شده، ممنوع است.

16 _ صرف صدقات در مورد بردگان ، بدهكاران ، راه و در راه ماندگان ، فقط براى تأمين نياز هاى آنان است ، نه تمليك به ايشان .

و فى الرقاب . .. و ابن السبيل

با توجه به اينكه براى چهار مورد اخير، به جاى

لام ملكيت، حرف {فى} _ كه بيانگر جهت صرف صدقات است _ به كار گرفته شده، برداشت فوق استفاده مى شود.

19 _ منحصر شدن مصارف صدقات از سوى خداوند در موارد هشتگانه ( فقرا و . . . ) نشأت گرفته از علم و حكمت اوست .

إنما الصدقت للفقراء . .. و اللّه عليم حكيم

20 _ از امام صادق ( ع ) درباره قول خداى تعالى { إنما الصدقات . . . } روايت شده است كه فرمود : { ان جعلت ها فيهم جميعاً و ان جعلت ها لواحد اجزء عنك ;

صدقات را چه به مصرف همه هشت صنف برسانى و چه به مصرف يك صنف، مجزى است}.

25 _ عبدالرحمان بن حجاج گويد : { ان محمد بن خالد سأل اباعبداللّه عن الصدقات قال : اقسم ها فيمن قال اللّه : و لا يعطى من سهم الغارمين الذين ينادون نداء الجاهلية قلت : و ما نداء الجاهلية ؟ قال : الرجل يقول : يا آل بنى فلان فيقع فيهم القتل و الدماء فلا يؤدى ذلك من سهم الغارمين و الذين يغرمون من مهور النساء . . . و لا الذين لا يبالون بما صنعوا من اموال الناس ;

محمد بن خالد از امام صادق (ع) درباره [مصرف ]صدقات سؤال كرد، حضرت فرمود: آن را بين كسانى كه خداوند فرموده تقسيم كن ولى از سهم غارمين به آنان كه مانند زمان جاهليت ندا مى دهند داده نمى شود. من پرسيدم: نداى جاهليت چه بوده است؟ فرمود: شخصى ندا مى كرد: {يا آل فلان} [و قبيله خود را به كمك مى طلبيد]. و در بين آنان كشتار

و خونريزى واقع مى شد. اين خسارتها از سهم {غارمين} داده نمى شود و نيز بدهكاريهاى اشخاص بابت مهرهاى زنان و بدهى افرادى كه در مصرف اموال مردم بى باك هستند [از آن سهم پرداخت نمى گردد]}.

26 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است : إن أناساً من بنى هاشم اتوا رسول اللّه ( ص ) فسألوه أن يستعملهم على صدقات المواشى و قالوا : يكون لنا هذا السهم الذى جعله اللّه للعالمين على ها فنحن أولى به ، فقال رسول اللّه ( ص ) يا بنى عبدالمطلب ان الصدقة لا تحل لى و لا لكم . . . ;

جمع از بنى هاشم به خدمت رسول خدا (ص) آمده، از آن حضرت خواستند ايشان را بر جمع آورى صدقات چهارپايان بگمارد و گفتند: [اين درخواست را بپذيريد تا] سهمى از صدقات كه خداوند براى مأموران جمع آورى صدقات معين فرموده به ما برسد. پس ما به دريافت آن شايسته تريم. پيامبر(ص) فرمود: اى فرزندان عبدالمطلب! صدقه بر من و بر شما حلال نيست ... }.

منافقان صدر اسلام و صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 5

5 _ چشمداشت منافقان صدر اسلام به دريافت صدقات ، با وجود عدم استحقاق آنان

و منهم من يلمزك فى الصدقت فإن أعطوا منها رضوا . .. إنما الصدقت للفقراء ... و ابن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 76 - 7

7 _ بخل ورزى منافقان صدر اسلام از پرداخت صدقات ، روى گردانى از تعهد و اعراض از

قرار گرفتن در صف صالحان بود .

و منهم من عهد اللّه . ... و تولوا و هم معرضون

منافقان و تقسيم صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 6

6 _ تصور غلط منافقان ، در مورد نبودن ملاك و معيار در تقسيم صدقات و انجام آن به دلخواه پيامبر ( ص )

و منهم من يلمزك فى الصدقت . .. إنما الصدقت للفقراء ... و ابن السبيل

تعيين موارد مصرف زكات از سوى خدا، به عنوان رد منافقان عيبجو، اشعار به اين دارد كه: آنان گمان مى كردند پيامبر(ص) در كار خويش به دلخواه و بى ملاك و معيار عمل مى كند.

منافقان و صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 1

1 _ پيمان بستن برخى از منافقان صدر اسلام با خدا مبنى بر پرداخت زكات و صدقه و قرار گرفتن در صف صالحان ، در صورت برخوردارى از مال و فضل الهى

و منهم من عهد اللّه . .. و لنكوننّ من الصلحين

صديقان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{صديقان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 3

3- حضرت ادريس ( ع ) ، از صدّيقان و داراى مقام نبوت بود .

إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 6

6 - كسانى كه به خدا و همه پيامبران او ايمان دارند ، در زمره صديقان و شهدا ( گواهان ) ، قرار مى گيرند .

و الذين ءامنوا باللّه و رسله

أُول_ئك هم الصدّيقون و الشّهداء

{شهيد} (مفرد {شهداء}) به معناى گواه است.

پاداش اخروى صديقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 9

9 - صديقان و شهدا ( گواهان ) ، در جهان آخرت برخوردار از پاداشى ويژه و مخصوص به خود

لهم أجرهم

تقديم {لهم} بر {أجرهم} افاده حصر مى كند; يعنى، پاداش آنان (صديقان و شهدا)، تنها از آنِ ايشان است و به كسى ديگر داده نمى شود.

تقرب صديقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 7

7 - صديقان و شهدا ( گواهان ) ، غنوده در جوار قرب الهى

هم الصدّيقون و الشّهداء عند ربّهم

فضايل اخروى صديقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 10

10 - صديقان و شهدا ( گواهان ) ، در جهان آخرت داراى نورانيتى ويژه و مخصوص به خود هستند .

لهم . .. و نورهم

فضايل صديقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 4،5،7،8،10،11

4 _ پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان برخوردار از نعمت عظيم الهى

و من يطع اللّه و الرّسول فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم . .. و الصالحين

تصريح به اسم جلاله {اللّه} در جمله {انعم اللّه عليهم}، دلالت بر عظمت آن نعمت دارد.

5 _ پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان ، رهروان صراط مستقيم و برخورداران از هدايت خاصّ

و لهديناهم صراطاً مستقيماً. و من يطع اللّه و الرّسول فاولئك مع الذين انعم اللّه

با توجّه به آيه قبل، كه

اطاعت كنندگان را راه يافته به صراط مستقيم مى داند و در اين آيه آنان را همراهان پيامبران و . .. قلمداد مى كند معلوم مى شود پيامبران و ... رهروان صراط مستقيم هستند.

7 _ پيامبرى ، صدّيق ، شاهد و صالح بودن ، مقامى رفيع و نعمتى بزرگ *

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين . .. و الصّالحين

بنابراين احتمال كه مراد از نعمت در {انعم اللّه عليهم}، همان مقام نبوّت و . .. باشد.

8 _ مقام برتر پيامبران بر صدّيقان ، و صديقان بر شاهدان ، و شاهدان بر صالحان

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين . .. و الصّالحين

ترتيب درجات از ترتيب در ذكر استفاده شده است.

10 _ مقام پيروان ، صديقين ، شاهدان و صالحان بالاتر از مقام اطاعت كنندگان از خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول فاولئك . .. الصالحين

11 _ مقام والاى انبيا ، صديقان ، شاهدان ( گواهان اعمال يا عالمان يا كشته شدگان در راه خدا ) و صالحان

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين و الصديقين و الشّهداء و الصالحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 70 - 3

3 _ پيامبران ، صديقان ، شاهدان و صالحان ، بهره مند از تفضّل خاص الهى

من النبيّين و الصديقين . .. ذلك الفضل من اللّه

بنابر اينكه {ذلك} اشاره به انعام مستفاد از جمله {الذين انعم اللّه عليهم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 7،8

7 - صديقان و شهدا ( گواهان )

، غنوده در جوار قرب الهى

هم الصدّيقون و الشّهداء عند ربّهم

8 - صديقان و شهدا ( گواهان ) ، مورد عنايت و لطف ويژه خداوند

الصدّيقون و الشّهداء عند ربّهم

اضافه {ربّ} به ضمير {هم} اضافه تشريفى و بيانگر توجه خاص و عنايت ويژه خداوند به صديقان و شهدا است.

نورانيت اخروى صديقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 10

10 - صديقان و شهدا ( گواهان ) ، در جهان آخرت داراى نورانيتى ويژه و مخصوص به خود هستند .

لهم . .. و نورهم

همنشينى با صديقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 1،6،9،12

1 _ مصاحبت با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و گواهان اعمال و صالحان ، پاداش اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول . .. و الصّالحين

{صدّيق}، يعنى بسيار راستگو و شايد مبالغه بودن آن اشاره به صداقت آنان در گفتار و عمل باشد. برخى برآنند كه مقصود از صديقين، اولين كسانى هستند كه پيامبران را تصديق كردند و شاهدان، يا به معناى كشته شدگان در راه خدا و يا گواهان بر اعمال انسانها و يا عالمان واقعى دين است.

6 _ پيروان خدا و رسول ( ص ) ، از همنشينان بهشتى پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان خواهند بود .

و من يطع اللّه . .. فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين ... و الصّالحين

چون مصاحبت و همنشينى با پيامبران براى همه پيروان آنان در دنيا تحقق نمى يابد، بنابراين زمان آن، آخرت و مكانش

بهشت است.

9 _ همنشينى و مصاحبت با پيامبران ، صديقين ، شاهدان و صالحان ، از نعمت هاى الهى در بهشت

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم

از اينكه همنشينى با پيامبران و . .. پاداشى براى پيروان خدا و رسول (ص) شمرده شده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

12 _ پيامبران ، صديقين ، شاهدان و صالحان ، رفيقان و همنشينانى نيكو براى پيروان خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول . .. و حسن اولئك رفيقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 70 - 1،2

1 _ معاشرت و همنشينى با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان ، داراى فضيلتى كامل

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين . .. ذلك الفضل من اللّه

بنابر اينكه {ذلك}، اشاره به معيّت و رفاقت در آيه قبل باشد، و فضيلت كامل بر اين مبناست كه {الفضل} خبر براى {ذلك} باشد.

2 _ معاشرت و همنشينى با پيامبران ، صديقان ، شاهدان و صالحان ، تفضّلى الهى براى اطاعت كنندگان از خدا و رسول ( ص )

فاولئك مع الّذين . .. ذلك الفضل من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 71 - 5

5 _ مجاهدان راه خدا ، همنشين با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم . .. يا ايّها الّذين امنوا خذوا حذركم

صديقين

{صديقين}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 16

16 - { قال رسول اللّه ( ص ) الصديقون

ثلاثة : حبيب النجار مؤمن آل ياسين الذى قال { يا قوم اتّبعوا المرسلين . . . } . . . ;

از رسول خدا روايت شده كه صديقين سه نفرند: [اول ]حبيب نجار همان مؤمن آل ياسين است كه گفت: {يا قوم اتّبعوا المرسلين. ..}...}.

صراط مستقيم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{صراط مستقيم}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 42،43

42 _ هدف از بعثت انبيا و ارسال كتاب هاى آسمانى ، راهنمايى انسان ها به صراط مستقيم است .

فبعث اللّه . .. و اللّه يهدى من يشاء الى صراط مستقيم

43 _ خداوند هر كه را بخواهد ، به صراط مستقيم هدايت مى كند .

و اللّه يهدى من يشاء الى صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 8،9

8 _ صراط مستقيم ، عبادت و پرستش خداوند است .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم

9 _ پرستش و عبادت خدا ، راهى است مستقيم به سوى او ( كمال مطلق )

فاعبدوه هذا صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 101 - 5،8

5 _ تمسك به خدا و پيروى كامل از او ، عامل حتمى هدايت آدمى به صراط مستقيم

و من يعتصم باللّه فقد هُدى الى صراط مستقيم

فعل ماضى {هُدى} با صيغه مجهول، دلالت بر تحقق حتمى هدايت در صورت اعتصام به خدا دارد.

8 _ هدف و انگيزه از تلاوت آيات الهى ( انزال قرآن ) و ارسال پيامبران ، هدايت انسان ها به صراط مستقيم است .

و

انتم تتلى عليكم ايات اللّه و فيكم رسوله و من يعتصم باللّه فقد هُدى الى صراط مس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 68 - 1،2،3،4،6

1 _ هدايت به صراط مستقيم ، نتيجه عمل به احكام و مواعظ الهى

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به . .. و لهديناهم صراطا مستقيما

2 _ ارجاع داورى به پيامبر ( ص ) و رضايت از حكم وى و تسليم او بودن ، از عوامل هدايت و دستيابى به صراط مستقيم است .

حتى يحكّموك . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به ... و لهديناهم صراطا مستقيما

بنابر اينكه مراد از {ما يوعظون به . .. }، همان مسائلى باشد كه در آيه 65 مطرح شده است; يعنى پذيرش حاكميت پيامبر (ص) و...

3 _ دستيابى به صراط مستقيم ، در سايه جانبازى ، هجرت ، فداكارى و تحمل مشكلات در راه خدا *

و لو انّا كتبنا . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به ... و لهديناهم صراطا مستقيما

بنابر اينكه مراد از {ما يوعظون به} همان هجرت و جهاد باشد كه در آيه 66 مطرح شده است.

4_ هدايت به صراط مستقيم و دستيابى به آن ، نتيجه ثبات و پايدارى در ايمان

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به لكان خيراً لهم و اشدّ تثبيتاً. و اذاً ... و لهدينا

در برداشت فوق، جمله {و لهديناهم}، نتيجه {اشدّ تثبيتاً} گرفته شده است.

6 _ خداوند ، هادى انسان ها به صراط مستقيم

و لهديناهم صراطاً مستقيما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 5

5 _

پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان ، رهروان صراط مستقيم و برخورداران از هدايت خاصّ

و لهديناهم صراطاً مستقيماً. و من يطع اللّه و الرّسول فاولئك مع الذين انعم اللّه

با توجّه به آيه قبل، كه اطاعت كنندگان را راه يافته به صراط مستقيم مى داند و در اين آيه آنان را همراهان پيامبران و . .. قلمداد مى كند معلوم مى شود پيامبران و ... رهروان صراط مستقيم هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 6،7،10،11

6 _ خداوند ، مؤمنان متمسك به او را ، به راه مستقيم هدايت مى كند .

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

7 _ صراط مستقيم ، راه و روشى است كه آدمى را به خدا برساند و به سوى او راهنما شود .

و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

در برداشت فوق {صرطاً مستقيماً} عطف بيان براى {اليه} گرفته شده است، يعنى راه هايى كه به {اللّه} ختم شود، صراط مستقيم است.

10 _ هدايت به راه راست و رسيدن به خدا در گرو ايمان به خداوند و تمسك به وى

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

11 _ هدايت به راه راست و رسيدن به خداوند ، در گرو ايمان به وى و تمسك به قرآن و پيامبر ( ص )

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 33

33 _ اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران

و نصرت آنان ، انفاق در راه خدا و وفادارى به پيمان هاى او ، راه ميانه است .

لئن اقمتم الصلوة . .. سواء السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 15،16،17،19

15 _ قرآن و پيامبر ( ص ) ، هدايتگر انسان ها به راه مستقيم

و يهديهم إلى صرط مستقيم

بنابر اينكه فاعل {يهديهم}، قرآن و پيامبر(ص) باشد.

16 _ خداوند ، هدايتگر انسان ها به راه مستقيم

و يهديهم إلى صرط مستقيم

بنابر اينكه فاعل {يهديهم} خدا باشد. نياوردن قيد {باذنه}، مؤيد اين احتمال است.

17 _ هدف نهايى انبيا ، هدايت انسان ها به صراط مستقيم

يهديهم إلى صرط مستقيم

از اينكه به هنگام شمارش اهداف رسالت، هدايت به صراط مستقيم در آخر آمده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

19 _ دستيابى اهل كتاب به راه هاى سلامت و رهايى آنان از گمراهى ها و قرار گرفتن آنان در صراط مستقيم ، در گرو ايمان به قرآن و پيامبر ( ص )

ياهل الكتب قد جاءكم رسولنا . .. يهديهم إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 12

12 _ ايمان به آيات الهى، صراط مستقيم است.

و الذين كذبوا . .. من يشإاللّه يضللّه و من يشأ يجعله على صرط مستقيم

برداشت فوق از قرينه مقابله استفاده شده است. يعنى وقتى تكذيب آيات خداوند گمراه ساختن باشد، نقطه مقابل آن _ كه ايمان به آيات است _ صراط مستقيم خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 1،2

1 _ اسلام و

روحيه تسليم در برابر پروردگار، صراط مستقيم اوست.

هذا صرط ربك مستقيما قد فصلنا الأيت

{هذا} مى تواند اشاره با {للاسلام} در آيه پيشين باشد.

2 _ گمراه كردن حقگريزان با ضيق صدر و هدايت حقپويان با شرح صدر، صراط مستقيم پروردگار و سنت استوار اوست.

فمن يرد الله ان يهديه . .. هذا صرط ربك مستقيما

ظاهراً مشاراليه {هذا} مفاد آيه قبل است كه به منزله نتيجه اى بر آيات گذشته بود. بنابراين {هذا} اشاره به شرح صدر و ضيق صدر و ... است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 105 - 3،4

3 _ توحيد در عبادت و يكتاپرستى ، دين حنيف و صراط مستقيم است .

و أن أقم وجهك للدين حنيفاً و لاتكونن من المشركين

4 _ اسلام ، دين حنيف و تنها راه مستقيم و بى انحراف براى بشريت است .

أقم وجهك للدين حنيفاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 41 - 1

1- عبوديت و پاك بودن از هرگونه ناخالصى ، صراط مستقيم الهى است .

إلاّ عبادك منهم المخلصين . قال ه_ذا صرط علىّ مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 9

9- پرستش خداى يگانه و اعتقاد به توحيد ربوبى ، صراط مستقيم است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 16

16- بندگى خداى يكتا ، راه راست ، معتدل و به دور از افراط و تفريط است .

أهدك صرطًا سويًّا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 4 - 1،2،3

1 - راه پيامبراسلام ، راهى مستقيم و به دور از كژى و انحراف

على صرط مستقيم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه عبارت {على صراط. ..} خبر دوم براى {إنّ} و به تقدير {إنّك لعلى صراط المستقيم} باشد; يعنى، قطعاً تو بر راهى راست قرار دارى.

2 - راه پيامبران الهى ، راهى مستقيم و به دور از كژى و انحراف

على صرط مستقيم

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه {على صراط. ..} متعلق به {المرسلين} و به تقدير {الذين اُرسلوا على صراط مستقيم} باشد; يعنى، قطعاً تو از جمله آن كسانى هستى كه بر صراط مستقيم فرستاده شدند.

3 - اديان الهى و شريعت اسلام ، راهنماى انسان ها به راه راستِ بى هيچ كجى و انحرافى

إنّك لمن المرسلين . على صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 61 - 2

2 - عبادت خداوند و پرهيز از اطاعت شيطان ، صراط مستقيم الهى

أن لاتعبدوا الشيط_ن . .. و أن اعبدونى ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 5

5 - راه پيامبران ، راه مستقيم و بى انحراف

و هدين_هما الصرط المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 10

10 - توحيد ، صراط مستقيم ، به سوى معبود هستى

أنّما إل_هكم إل_ه وحد فاستقيموا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 7،8

7

- راه پيامبر ( ص ) ، راهى مستقيم و به دور از هرگونه كژى و انحراف

إنّك على صرط مستقيم

8 - تمسك جويندگان به قرآن و وحى ، در صراط مستقيم الهى اند .

فاستمسك بالذى . .. إنّك على صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 61 - 11

11 - راه وحى و پيامبر ( ص ) ، تنها راه مستقيم و به دور از كژى و انحراف است .

و اتّبعون ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 9

9 - عبوديت و بندگى انسان به درگاه پروردگارِ يگانه ، تنها راه مستقيم و طريق رستگارى است .

فاعبدوه ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 22 - 2

2 - راه اسلام ، راهى هموار ، مستقيم و داراى مقصدى روشن

أمّن يمشى سويًّا على صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 7

7 - راه خدا ، راه راست و معتدل و به دور از افراط و تفريط و اعوجاج است .

لمن شاء منكم أن يستقيم

{استقامة} به معناى اعتدال و استواء است. (لسان العرب)

آثار اعراض از صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 10

10 _ اعتقاد به توحيد، نتيجه حقگرايى، و شرك، گمراهى و مولود گريز از راه مستقيم است.

وجهت وجهى . .. حنيفا و ما أنا من المشركين

آثار سلوك صراط مستقيم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 2

2 - تنها آن كسانى از تعاليم قرآن بهره مى برند كه خواهان حركت در راه راست باشند .

لمن شاء منكم أن يستقيم

ابليس و صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 16 - 5

5 _ ابليس، معترف و معتقد به مستقيم بودن صراط الهى

لأقعدن لهم صرطك المستقيم

اختلاف در صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 124 - 8

8- اختلافات يهود درباره دين حق و صراط مستقيم ، اختلافاتى دامنه دار و بى فرجام است .

و إن ربّك ليحكم بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {فيه} به ابراهيم(ع) و دين او برگردد.

ارزش صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 18

18 _ صراط مستقيم ، راهى والاتر از سبل السلام و نيازمند هدايتى ويژه

يهدى به اللّه من اتبع رضونه سبل السلم . .. و يهديهم إلى صرط مستقيم

مقدم داشتن هدايت به {سبل السلام} بر هدايت به {صراط مستقيم}، گوياى اين است كه براى رسيدن به صراط مستقيم بايد از {سبل السلام} گذشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 2

2 _ صراط مستقيم، ارجمند و با عظمت است.

و هدينهم إلى صرط مستقيم. ذلك هدى الله

استقامت در صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23

- 74 - 3

3 - ايمان به آخرت ، اهرم پايبندى انسان به ارزش هاى الهى و صراط مستقيم

و إنّك لتدعوهم إلى صرط مستقيم . و إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة عن الصرط لن_كبون

اقرار ابليس به صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 16 - 5

5 _ ابليس، معترف و معتقد به مستقيم بودن صراط الهى

لأقعدن لهم صرطك المستقيم

انحراف از صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 105 - 6

6 _ شرك ، انحراف از دين حنيف و صراط مستقيم است .

و أن أقم وجهك للدين حنيفاً و لاتكونن من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 6

6 - پيروى از دعوت هاى شيطان ، انحراف از راه مستقيم است .

و ما هو بقول شيط_ن . .. لمن شاء منكم أن يستقيم

اهميت صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 6

6 _ صراط مستقيم، مرتبه اى عالى در مسير هدايت است.

و هدينهم إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 120 - 5

5- اطاعت و تسليم هر چه بيشتر در برابر خدا و بر راه مستقيم و معتدل بودن ، عامل ارجمندى فزون تر انسان نزد او

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله حنيفًا

بازگشت به صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 13،16

13 - فلسفه

از دست رفتن امكانات دنيوى ، در پى گناه ، تنبيه گناهكاران جهت بازگشت از خطا به صراط مستقيم است .

ظهر الفساد فى البرّ . .. ليذيقهم بعض الذى عملوا

{لام} در {ليذيقهم} لام عاقبت است و {لعلّ} معناى تعليل دارد و مراد از {فساد} براساس ريشه لغوى آن، يعنى خروج شىء از اعتدال (تباه شدن)، قابل بهره بردارى نبودن امكانات و يا از دست دادن آنها است. بنابراين، خداوند، در پى آلوده شدن انسان ها، به گناه، آنان را مبتلا مى كند تا به اين صورت، بيدارشان سازد.

16 - بازگشت انسان هاى گناهكار ، به صراط مستقيم ، حتى پس از تنبّه دادن شان قطعى نيست .

ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلّهم يرجعون

{لعلّ} از حروف شبيه به فعل و براى انشا و توقع است; يعنى مى خواهد بگويد: {اميد است كه بازگردند. }.

ثابت قدمان در صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 10

10- تنها انسان درست كردار و ايستاده بر صراط مستقيم ، شايستگى دعوت ديگران به عدل را دارد .

و من يأمر بالعدل و هو على صرط مستقيم

توصيف امر كننده به عدل به اينكه خود در صراط مستقيم باشد، در حقيقت بيان شرط شايستگى براى چنين مسؤوليت است.

حقيقت صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 2

2 - { صراط مستقيم } همان راه خداوند است .

صرط مستقيم . صرط اللّه

دعوت به صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 12

12-

دعوت به عدالت و بر صراط مستقيم بودن ، منشأ قدرت ، استقلال و خيرات براى جامعه است .

أحدهما أبكم لايقدر على شىء . .. هل يستوى هو و من يأمر بالعدل و هو على صرط مستقيم

برداشت فوق، از تقابل {من يأمر بالعدل. ..} و {أحدهما أبكم ... لايأت بخير} به دست آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 11

11- عيسى ( ع ) ، دعوت كننده مردم به صراط مستقيم

ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 73 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، دعوت كننده راستين مردم ، به راه مستقيم

و إنّك لتدعوهم إلى صرط مستقيم

دورى از صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 11

11- كفر به ربوبيت خداوند ، گمراهى است و از صراط مستقيم فاصله بسيارى دارد .

الذين كفروا بربّهم . .. ذلك هو الضل_ل البعيد

زمينه سلوك صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 3

3 - پيمودن صراط مستقيم ، نيازمند هدايت الهى است .

و هدين_هما الصرط المستقيم

از اين كه خداوند به عنوان امتنان بر موسى و هارون (عليهماالسلام) مسأله اعطاى صراط مستقيم را مطرح فرمود، مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 17

17 - مؤمنان ، نيازمند امداد هاى مادى و معنوى خداوند ، براى حركت مداوم در

طريق دين و ارزش ها

لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

تعبير {لتكون. ..} اخبارى است كه حكايت از واقعيت نياز انسان به آيات و رهنمودهاى خداوند دارد. تداوم اين نياز از {يهديكم} _ كه به صورت فعل مضارع آمده _ استفاده مى شود.

زمينه هدايت به صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 8

8 - بشارت و انذار ، دو نياز ضرورى بشر ، براى ره يابى به هدايت و انتخاب راه صحيح

إنّا أرسلن_ك . .. و مبشّرًا و نذيرًا

برداشت ياد شده بااستفاده از اين نكته است كه حقايق كتاب تشريع و محتواى رسالت پيامبران، منطبق بر نيازهاى واقعى بشر است و خداوند در اين آيه به دو عنصر بشارت و انذار، به عنوان اصول رسالت پيامبر اشاره فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 16

16 - تحقق پيشگويى اعجازآميز خداوند ، از پيروزى هاى آينده مؤمنان ، زمينه ساز هدايت ايشان به صراط مستقيم

وعدكم . .. و لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

{آية} به معناى معجزه است; زيرا در پيشگويى قطعى از آينده، اعجاز نهفته است. مقدمه قرار گرفتن اين معجزه براى هدايت مؤمنان را، مى توان از تقدم {آية} بر {يهديكم} استفاده كرد.

سالكان صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 16 - 10

10 _ انسانها بر اساس طينت اولى خويش سالكان صراط مستقيم الهى هستند.

لأقعدن لهم صرطك المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 17 - 11

11 _ شكرگزاران، رهپويان صراط مستقيم الهى هستند.

لأقعدن لهم صرطك المستقيم . .. لاتجد أكثرهم شكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 9

9 - برخى انسان ها ، پس از رهايى از مشكلات و سختى هاى شديد ، در صراط مستقيم الهى باقى مى مانند .

و إذا غشيهم موج . .. دعوا اللّه ... فلمّا نجّيهم إلى البرّ فمنهم مقتصد

{قصد} ريشه {مقتصد} به معناى {راه راست و ميانه} است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 1،2،4

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) بر صراط مستقيم در پرتو هدايت خداوند

و هدين_هما الصرط المستقيم

2 - هدايت به صراط مستقيم ، از نعمت هاى بزرگ خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام )

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . .. و هدين_هما الصرط المستقيم

4 - در صراط مستقيم بودن ، از ويژگى هاى رسولان الهى

و هدين_هما الصرط المستقيم

سلوك در صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 7،14

7 _ وجوب پيروى از قوانين دين و حركت در صراط مستقيم الهى

و أن هذا صرطى مستقيماً فاتبعوه

14 _ سلوك در صراط مستقيم (عمل به قوانين دين) و پرهيز از حركت در راههاى غير الهى، توصيه خدا به انسانهاست.

ذلكم وصيكم به

سلوك صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 61 - 3

3 - بودن در صراط مستقيم ، خواسته و آرمان انسان ها

است .

و أن اعبدونى ه_ذا صرط مستقيم

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه جمله {ه_ذا صراط مستقيم}، تعليل براى امر به عبادت (أن اعبدونى) باشد و چون تعليل بايد به امرى مسلّم و روشن انجام گيرد. پس بودن در صراط مستقيم براى آدمى، امرى مسلّم و پذيرفته شده است.

سهولت صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 46 - 4

4 - صراط مستقيم الهى ، راهى آسان و هموار و بدون پيچيدگى و دشوارى است .

و اللّه يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

برخى از اهل لغت در فرق {سبيل} و {طريق} با {صراط} آورده اند كه: {صراط} تنها به راهى گفته مى شود كه آسان و هموار باشد و از هر گونه پيچيدگى و دشوارى منزه باشد (فروق اللغة).

عوامل استقامت در صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 4

4 - راه يابى انسان به راه راست و پايدارى بر پيمودن آن ، در گرو تصميم و خواست خود او است .

لمن شاء منكم أن يستقيم

واژه استقامت، در معناى مداومت و ثابت قدم بودن نيز به كار مى رود. (نهايه ابن اثير)

عوامل هدايت به صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 5

5- نقش عمده روحيه تسليم در برابر خدا ، حق گرايى ، دورى از شرك و شكرگزارى حضرت ابراهيم ( ع ) در هدايت شدنش به { صراط مستقيم }

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله حنيفًا و لم يك من

المشركين . شاكرًا لأنعمه اجتب_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 4

4 - راه يابى انسان به راه راست و پايدارى بر پيمودن آن ، در گرو تصميم و خواست خود او است .

لمن شاء منكم أن يستقيم

واژه استقامت، در معناى مداومت و ثابت قدم بودن نيز به كار مى رود. (نهايه ابن اثير)

فرجام صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 12

12 - { اللّه } ، هدف نهايى { صراط مستقيم }

إلى صرط مستقيم . .. ألا إلى اللّه تصير الأُمور

فطريت صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 61 - 12

12 - انسان به سرشت خويش جستجوگر راه راست است . *

و اتّبعون ه_ذا صرط مستقيم

برداشت بالا بدين احتمال است كه تعبير {ه_ذا صراط مستقيم} پاسخى به روح جستجوگر آدمى باشد.

گرايش به صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 8

8 _ اعتقاد به توحيد و روى دل و جان به خداى يگانه كردن، مقتضاى گرايش به حق و راه مستقيم است.

وجهت وجهى للذى . .. حنيفا و ما أنا من المشركين

راغب در معناى حنيف مى گويد: {حنف} تمايل به استقامت و دورى از گمراهى است. و چون {حنيفا} در آيه شريفه وصف براى فاعل {وجهت} است، تعليلى براى مضمون {وجهت ... } محسوب مى شود.

گمراهى از صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف

- 7 - 16 - 2

2 _ ابليس به تلافى گمراه شدن خويش، با كمين كردن در صراط مستقيم، بر گمراه كردن مردم مصمم شد.

فبما أغويتنى لأقعدن لهم صرطك المستقيم

كلمه {باء} در {فبما أغويتنى} سببيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 5

5- پرستش شيطان ، انحراف از راه راست و متعادل است .

فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا . .. لاتعبد الشيط_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 8

8 - شرك و بت پرستى ، گمراهى و انحراف از صراط مستقيم است .

فلاين_زعنّك فى الأمر و ادع إلى ربّك إنّك لعلى هدًى مستقيم

مراد از صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 7،8،13،14،15،16

7 - يكتاپرستى و تنها از خدا يارى جستن ، { صراط مستقيم } است .

إياك نعبد و إياك نستعين. إهدنا الصرط المستقيم

{ال} در {الصراط} مى تواند عهد ذكرى بوده و اشاره به حقايقى باشد كه در آيات پيشين مطرح شده، و از آنهاست يكتاپرستى و تنها از خدا استعانت جستن.

8 - ايمان به خدا و صفاتش ، { صراط مستقيم } است .

الحمد للّه رب العلمين . .. إهدنا الصرط المستقيم

از حقايقى كه {الصراط المستقيم} مى تواند به آنهااشاره داشته باشد، ايمان به خدا و ربوبيت او و . .. است كه از {الحمد للّه} تا {مالك يوم الدين} به دست مى آيد.

13 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { . . . { . .

. الصراط المستقيم } صراط الأنبياء و هم الذين أنعم اللّه عليهم ;

. .. {صراط المستقيم} راه انبياست و آنانند كه خداوند به آنها نعمت بخشيده است}.

14 - { عن رسول اللّه ( ص ) أنه قال : ] فى قول اللّه عز و جل [ { إهدنا الصراط المستقيم } دين اللّه الذى نزل به جبرئيل ( ع ) على محمد ( ص ) . . . ;

از رسول خدا (ص) روايت شده كه ]درباره سخن خداى عز و جل[ {إهدنا الصراط المستقيم} فرمود: ]مراد از صراط مستقيم [ دين خداست كه جبرئيل آن را برمحمد (ص) نازل كرده است. ..}.

15 - { عن رسول اللّه ( ص ) و عن على ( ع ) فى معنى { صراط المستقيم } انه كتاب اللّه ;

از رسول خدا (ص) و على (ع) روايت شده كه مراد از {صراط المستقيم} كتاب خداست}.

16 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است كه : { الصراط المستقيم } أميرالمؤمنين على ( ع ) ;

{صراط مستقيم} (راه) امير المؤمنين على (ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 10

10 - { عن جعفر بن محمد ( ع ) قال : قول اللّه عز و جل فى الحمد { صراط الذين أنعمت عليهم } ; يعنى ، محمداً و ذريته صلوات اللّه عليهم ;

از امام صادق (ع) درباره {صراط الذين أنعمت عليهم} در سوره حمد روايت شده كه مراد از {الذين أنعمت عليهم} حضرت محمد (ص) و ذريه او مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 16

16 _ حمران: سمعت أبا جعفر(ع) يقول: فى قول الله تعالى: {و أن هذا صراطى مستقيما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل} قال: على (بن ابى طالب) و الائمة من ولد فاطمة، هم صراط الله فمن أباهم سلك السبل.

امام باقر(ع) درباره صراط در آيه فوق {و أن هذا ص__راطى . .. } فرمود: مراد، على بن ابى طالب(ع) و امامان از نسل فاطمه(س) هستند، هر كس از آنان دورى كند به راههاى غير الهى رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 25 - 6

6 _ { عن رسول اللّه ( ص ) { الصراط المستقيم } الاسلام ;

از رسول خدا (ص) روايت شده كه {صراط مستقيم} اسلام است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 14

14_ { عن على ابن أبى طالب ( ع ) فى قوله { إن ربى على صراط مستقيم } يعنى انه على حق يجزى بالإحسان إحساناً و بالسّىء سيّئاً و يعفو عمن يشاء و يغفر سبحانه و تعالى ;

از على(ع) درباره قول خداى تعالى {إن ربى على صراط مستقيم} روايت شده كه معناى آيه اين است: پروردگار بر طريق حق است، نيكى را به نيكى و بدى را به بدى پاداش مى دهد و او _ كه منزه و بلند مرتبه است _ از هر كس بخواهد مى گذرد و او را مى آمرزد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 41 - 4

4- { عن سلام

بن المستنيرالجعفى قال : دخلت على أبى جعفر ( ع ) . . . قال : قلت : ما قول الله عزّوحلّ فى كتابه : { قال ه_ذا صراط علىّ مستقيم } قال : صراط على بن أبى طالب ( ع ) . . . ;

از سلام بن مستنير جعفى روايت شده است كه گفت: وارد بر امام باقر(ع) شدم و گفتم: مقصود از سخن خداوند عزّوحلّ در كتابش چيست كه مى فرمايد: {قال ه_ذا صراط علىّ مستقيم}؟ فرمود: [اين راه]، راه على بن ابى طالب(ع) است. ..}.

منشأ سلوك صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 29 - 1

1 - تصميم انسان به آموختن و پيمودن راه راست ، در گرو اراده و خواست خداوند است .

و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه

مفعول محذوف {و ما تشاءون} _ به قرينه آيه قبل _ تعبيرى نظير {أن تستقيموا} است.

منشأ سهولت سلوك صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 20 - 1

1 - خداوند ، پيمودن راه طاعت و حركت در راه راست را ، براى انسان ها آسان ساخته است .

ثمّ السبيل يسّره

{ال} در {السبيل} بيانگر ماهيت است. كلمه {السبيل} گرچه مطلق است، ولى به قرينه سياق آيه _ كه در مقام بيان معذور نبودن كافران است _ مراد راه طاعت خداوند است.

منشأ هدايت به صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 46 - 5

5 - هدايت شدن هر كسى به صراط مستقيم الهى ، به

مشيت و خواست خداوند بستگى دارد .

و اللّه يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

موارد صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 1،2،3،17

1 _ پرهيز از شرك، فرزندكشى، كردارهاى شنيع، كشتن بيگناهان، تجاوز به دارايى يتيمان، راهى است راست براى حركت به سوى خدا.

ألا تشركوا به شيئاً . .. و أن هذا صرطى مستقيماً

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از ضمير متكلم در {صراطى} خداوند باشد. صراط خداوند يعنى راهى كه به سوى اوست.

2 _ نيكى به پدر و مادر، عدالت در داد و ستد، پايبند بودن به پيمانهاى الهى و به عدل سخن گفتن، راهى است راست براى حركت به سوى خدا.

و بالولدين إحسناً . .. و أن هذا صرطى مستقيماً

3 _ احكام و قوانين الهى، صراط مستقيم است.

و أن هذا صرطى مستقيماً

17 _ عن رسول الله(ص): . .. معاشر الناس أنا صراط الله المستقيم الذى أمركم باتباعه ثم على من بعدى ثم ولدى من صلبه ائمة يهدون إلى الحق ... .

از رسول خدا(ص) روايت شده است: . .. اى مردم! من راه مستقيم خداوند هستم كه (خداوند)، به پيروى از آن دستور داده و بعد از من، على و فرزندان من از نسل وى امامانى هستند كه مردم را به سوى حق دعوت و هدايت مى كنند ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 7

7 _ دين اسلام، راهى است مستقيم، بدون كجى و انحراف

هدينى ربى إلى صرط مستقيم دينا قيما

{دينا} عطف بيان و يا بدل براى {إلى صراط}

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 12

12 - توحيد و يكتاپرستى ، راه هدايت و صراط مستقيم

أنّه الحقّ من ربّك . .. و إنّ اللّه ... إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 9

9 - توحيد و يكتاپرستى ، راه هدايت و صراط مستقيم است .

و ادع إلى ربّك إنّك لعلى هدًى مستقيم

موانع صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 68 - 5

5 _ وابستگى به دنيا و بى اعتنايى به مواعظ الهى و پيروى نكردن از احكام پيامبر ( ص ) ، مانعى براى نيل به صراط مستقيم

فلا و ربّك . .. و لو انّا كتبنا ... و لو انّهم فعلوا ... و لهديناهم صراطا مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 62 - 3

3 - پيروى از شيطان ، عامل انحراف و بازماندن از صراط مستقيم

و اتّبعون ه_ذا صرط مستقيم . و لايصدّنّكم الشيط_ن

وحدت صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 61 - 13

13 - صراط مستقيم و راه راست ، تنها يك راه است .

ه_ذا صرط مستقيم

ويژگيهاى صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 7

7 - { صراط مستقيم } راهى است به سوى خدا كه هرگز به انحراف و كجى نمى گرايد .

إهدنا الصرط المستقيم. صرط الذين انعمت

عليهم

از توصيف {الذين . ..} به وسيله {غير المغضوب ...} معلوم مى شود كه مراد از {صراط الذين ...} راهى است كه هرگز به انحراف و كجى نمى گرايد و همين راه به صراط مستقيم ناميده شده است ; زيرا {صراط الذين} عطف بيان براى {الصراط المستقيم} است.

هدايت به صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 25 - 4

4 _ خدا ، رهنمون انسان ها به راه راست و معتدل و به دور از افراط و تفريط است .

و يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 4،6،8

4- خداوند ، حضرت ابراهيم ( ع ) را به { صراط مستقيم } هدايت كرد .

هده إلى صرط مستقيم

6- انسان ، نيازمند به هدايت الهى در راهيابى به { صراط مستقيم }

هده إلى صرط مستقيم

8- كسب فضايل معنوى و كوشش خودِ انسان ، مؤثر در توفيق يافتن او بر بودن در { صراط مستقيم }

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله حنيفًا . .. هده إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 9 - 3

3- قرآن ، هدايتگر مردمان به خلل ناپذيرترين و استوارترين راهها

إن ه_ذا القرءان يهدى للّتى هى أقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 10

10- راه يابى به صراط مستقيم ، هدف اصلى از عبادت خداوند است .

فاعبدوه ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

مريم - 19 - 43 - 14،15

14- آگاهى هاى ويژه حضرت ابراهيم ( ع ) ، هدايت گر انسان ها به راه راست و به دور از افراط و تفريط

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

{سوىّ} به چيزى گفته مى شود كه از افراط و تفريط مصون باشد(مفردات راغب). و { صراطاً سويّاً}، يعنى راهى كه از تعادل كامل برخوردار و از افراط و تفريط به دور باشد.

15- پيامبران ، انسان ها را به راه تام و كامل و به دور از افراط و تفريط هدايت مى كنند .

فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 10،11

10 - پيامبر ( ص ) ، شخصيتى ره يافته به صراط مستقيم

إنّك لعلى هدًى مستقيم

11 - دعوت گمراهان به راه هدايت و صراط مستقيم ، وظيفه الهى تمامى ره يافتگان به آن

و ادع إلى ربّك إنّك لعلى هدًى مستقيم

جمله {إنّك لعلى هدًى مستقيم} تعليل براى {و ادع إلى ربّك} است; يعنى، چون تو برطريق هدايت و در صراط مستقيم هستى، آن گمراهان شرك پيشه را به سوى پروردگارت دعوت كن، تا شايد از ضلالت و گمراهى نجات يابند و به راه تو باز گردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 6

6 - ابزار حسى و تعقلى انسان ، وسيله راه يابى او به شناخت حق و صراط مستقيم

و إنّك لتدعوهم إلى صرط مستقيم . .. أنشأ لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12

- نور - 24 - 46 - 3،6

3 - خداوند ، هدايت گر انسان ها به صراط مستقيم ( راه معتدل ، ميانه و متناسب )

و اللّه يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

{استقامت} (مصدر {مستقيم}) به معناى {اعتدال} و {استواء} است. به متوسط بين دو حال از نظر كمى و كيفى، بلندى و كوتاهى، سردى و گرمى و... {اعتدال} گويند و نيز هر شىء متناسب را، معتدل خوانند (لسان العرب).

6 - آيات الهى ( قرآن ) ، بيانگر صراط مستقيم الهى و رهنمون كننده به اين راه است .

لقد أنزلنا ءاي_ت مبيّن_ت و اللّه يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

خداوند متعال، در توصيف آياتش فرمود: {آيات روشنگر}; ولى متعلق روشنگرى را (اين كه چه چيز را روشن مى سازد) بيان نفرمود; ولى ذيل آيه (و اللّه يهدى. ..) مى تواند قرينه باشد كه متعلق آن، صراط مستقيم الهى و هدايت به اين راه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 19

19 - خداوند ، هدايت كننده انسان ها به راه درست است .

و هو يهدى السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 1،2،3

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) بر صراط مستقيم در پرتو هدايت خداوند

و هدين_هما الصرط المستقيم

2 - هدايت به صراط مستقيم ، از نعمت هاى بزرگ خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام )

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . .. و هدين_هما الصرط المستقيم

3 - پيمودن صراط مستقيم ، نيازمند هدايت الهى است .

و هدين_هما الصرط المستقيم

از اين كه

خداوند به عنوان امتنان بر موسى و هارون (عليهماالسلام) مسأله اعطاى صراط مستقيم را مطرح فرمود، مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 11

11 - نزاع كنندگان و شاكيان ، از داوود ( ع ) خواستند كه براى حل مشكلات و اختلافات اقتصادى آنها ، راه درست و ميانه را به آنان بياموزد .

و اهدنا إلى سواء الصرط

برداشت ياد شده براساس اين ديدگاه است كه درخواست هدايت به راه درست، ممكن است به موضوع مورد اختلافشان مربوط باشد كه از موضوعات اقتصادى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 12،14

12 - پيامبر ( ص ) ، هدايت كننده انسان ها به صراط مستقيم

و إنّك لتهدى إلى صرط مستقيم

14 - پيامبر ( ص ) ، نشان دهنده صراط مستقيم به انسان ها و خداوند توفيق دهنده آنان به حركت در مسير آن

نهدى به من نشاء من عبادنا و إنّك لتهدى إلى صرط مستقيم

تأمل در تفاوت دو هدايت، بيانگر معناى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 1،6،7

1 - پيامبراكرم ( ص ) ، هادى و رهنماى انسان ها به راه خداوند است .

و إنّك لتهدى إلى صرط مستقيم . صرط اللّه

{صراط اللّه} بدل از {صراط مستقيم} در آيه قبل است; يعنى، {و إنّك لتهدى إلى صراط اللّه}.

6 - تنها خداوند ( مالك تمام هستى ) ، مى تواند راه راست و به دور از انحراف و گمراهى

را ترسيم كند .

صرط اللّه الذى له ما فى السم_وت و ما فى الأرض

7 - مكاتب غير الهى ، عاجز و ناتوان در تعيين راه صحيح و درست براى جوامع انسانى

صرط مستقيم . صرط اللّه الذى

از اين كه {صراط مستقيم} به صراط خداوند، تعبير شده است، مى توان استفاده كرد كه انديشه شرك و ديگر مكاتب غير الهى، نمى تواند راه صحيح را به انسان ارائه دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 10،11

10 - پيامبر ( ص ) ، در مراحل مختلف زندگى خويش ، بهره مند از هدايت هاى الهى به سوى راستى و درستى

و يهديك صراطًا مستقيمًا

11 - پيامبر ( ص ) ، نيازمند هدايت الهى ، براى رهنمون شدن به راه راست و صلاح

و يهديك صرطًا مستقيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 20 - 3

3 - هدايت انسان به راه راست و آسان ساختن سلوك آن ، مهم تر از آفرينش اندام او است .

ثمّ السبيل

حرف {ثمّ} براى تراخى است و چنانچه جمله {ثمّ السبيل يسّره}، تفسير جمله {قدّره} و بيان گوشه اى از تقديرات الهى درباره انسان باشد; مراد تراخى رتبى خواهد بود; يعنى، آنچه بعد از ثمّ ذكر شده است، والاتر و ارجمندتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 3

3 - قرآن ، هدايت گر مردم به راه راست

لمن شاء منكم أن يستقيم

{استقامة} در مورد انسان به معناى ملازمت او با راه راست است. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 1،2،5،6،9

1 - درخواست هدايت به صراط مستقيم ، مهمترين خواسته انسان عارف به مقام الهى است .

الحمد للّه . .. إياك نستعين. إهدنا الصرط المستقيم

چنانچه {اهدنا الصراط المستقيم} در ارتباط با {الحمد للّه رب العالمين . ..} ملاحظه شود، حاوى اين پيام است كه انسان پس از شناخت خدا هدفش سلوك در صراط مستقيم خواهد بود; يعنى، همان راهى كه خداوند منتهى اليه آن است.

2 - لزوم دعا به درگاه الهى براى دستيابى به صراط مستقيم

إهدنا الصرط المستقيم

5 - درخواست هدايت به { صراط مستقيم } شايسته ترين مورد براى استعانت از خدا

إياك نستعين. إهدنا الصرط المستقيم

اگر {اهدنا. ..} در ارتباط با {إياك نستعين} در نظر گرفته شود، بيانگر اين معناست كه هدايت به صراط مستقيم بالاترين موردى است كه آدمى در نايل شدن به آن، نيازمند يارى خداوند مى باشد.

6 - انسان بدون يارى شدن از جانب خدا ، از راهيابى به صراط مستقيم ناتوان است .

إهدنا الصرط المستقيم

9 - هدايت همگان به صراط مستقيم ، آرمان انسان موحد است .

إهدنا الصرط المستقيم

به كارگيرى {اهدنا} (ما را هدايت كن) به جاى {اهدنى} (مرا هدايت كن) حاوى نكته اى است كه در برداشت فوق آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 3،8

3 - هدايت به صراط مستقيم ، از نعمت هاى بزرگ خداوند است .

صرط الذين انعمت عليهم

اطلاق نعمت و اراده كردن نعمت هدايت، بيانگر اين است كه گوينده، نعمتهاى ديگر را در مقابل نعمت هدايت، نعمت به حساب نمى آورد،

و اين، حكايت از والايى نعمت هدايت دارد.

8 - الگوهاو نمونه هاى عينى راه يافتگان ، داراى نقشى مهم در نيل به صراط مستقيم و سلوك در آن است .

إهدنا الصرط المستقيم. صرط الذين انعمت عليهم

از اينكه {صراط مستقيم} به راه انسانهاى هدايت يافته تفسير شده، مى توان به اين نكته رسيد كه انسان در نيل به صراط مستقيم نيازمند الگوها و نمونه هاى عينى راه يافتگان است و بايد سالكان اين طريق را بيابد و به ايشان اقتدا كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 12،14،15

12 - قبله شدن كعبه ، زمينه ساز هدايت انسان ها به صراط مستقيم است .

ما وليهم عن قبلتهم . .. يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

جمله {للّه المشرق . ..} بيانگر اين است كه: كعبه و بيت المقدس هر دو ملك خداست و از اين جهت تفاوتى ندارند و جمله {يهدى ...} اشاره به اين دارد كه انتخاب كعبه به عنوان قبله، زمينه ساز هدايت انسانهاست و لذا آن را قبله همگان قرار داد.

14 - خداوند ، هدايت كننده انسان ها به صراط مستقيم است .

يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

15 - هدايت انسان ها به صراط مستقيم ، هدف از تشريع دين و جعل احكام از سوى خداوند است .

ما وليهم عن قبلتهم . .. يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 8،9

8 _ پذيرش آيات خداوند، زمينه تعلق مشيت وى بر هدايت انسان به راه مستقيم

و الذين كذبوا بأيتنا . ..

يجعله على صرط مستقيم

9 _ عنايت ويژه الهى به برخى هدايت يافتگان يا مستقر ساختن آنان بر راه مستقيم

يجعله على صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 1،4

1 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحاق، يعقوب(ع) و . .. ) برگزيد و به صراط مستقيم هدايت كرد.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

4 _ پيامبران، برگزيدگان خداوند و رهيافتگان به صراط مستقيم هستند.

و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 1،3،4،5

1 _ دست يافتن به صراط مستقيم، هدايت ويژه خداوند است.

و هدينهم إلى صرط مستقيم. ذلك هدى الله

3 _ راه يافتن به صراط مستقيم منوط به مشيت خداوند است.

ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده

4 _ خداوند از ميان بندگان خود، رهنوردانى براى طى صراط مستقيم بر مى گزيند.

ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده

5 _ عبوديت به درگاه خداوند، زمينه و شرط رهيابى به صراط مستقيم است.

ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 7

7 _ نيكوكارى، صلاح پيشگى و راه يافتن به صراط مستقيم، از ملاكهاى گزينش انبيا

كذلك نجزى المحسنين . .. كل من الصلحين ... هدينه إلى صرط مستقيم ... ءاتينهم الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 8

8 _ توجه

به آيات و سنتهاى خداوند و به ياد آوردن پيوسته آنها زمينه دستيابى به صراط مستقيم است.

و هذا صرط ربك مستقيما قد فصلنا الأيت لقوم يذكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 1

1 _ پيامبر(ص) هدايت يافته به صراط مستقيم

إننى هدينى ربى إلى صرط مستقيم

صفات از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

صفات

آثار جهل به صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 13

13- برخى شبهه هاى عقيدتى انسان ، ناشى از عدم شناخت عميق صفات الهى است .

أو لم يروا أن الله الذى . .. قادر على أن يخلق مثلهم

از اينكه خداوند، براى رفع شبهه منكران معاد، آنان را به قدرت عظيم خويش توجه داده، نكته فوق قابل استفاده است.

آثار شناخت صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 10

10_ شناخت خداوند و صفات او ، مايه اميدواربودن به رحمت و يارى اوست .

و أعلم من الله ما لاتعلمون . .. و لاتاْيئسوا من روح الله

آثار صفات اخلاقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 12

12 - تأثير خصلت هاى درونى و روحيات انسان ، در ديدگاه و شناخت وى

كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 9

9 - انگيزه ها و خصلت هاى درونى انسان ها ، عامل تأثيرگذار در مجموعه رفتار ها و شكل دهنده چگونگى آنها

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن

أتي_هم إن فى صدورهم إلاّ كبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 33 - 7

7 - ويژگى ها و خصايل اخلاقى ( چون صبر و شكر ) ، مؤثر در فهم معارف توحيدى

إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

با توجه به اين كه صبر و شكر از فضايل اخلاقى مى باشد، از تعليق فهم آيات الهى بر صبر و شكر استفاده مى شود كه ويژگى هاى اخلاقى، داراى نقشى مهم و اساسى براى درك معارف است.

آثار صفات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 15

15- رفتار انسان متأثر از خصلت هاى درونى اوست .

لأمسكتم . .. و كان الإنس_ن قتورًا

احكام اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 14

14- از نام گذارى افراد و اشيا به نام هاى اختصاصى خداوند بايد اجتناب كرد .

هل تعلم له سميًّا

چنان كه گفته شد، {سمىّ} به معناى هم نام است گفتنى است كه آيه در صدد بيان امرى حقيقى در مورد يكتايى خداوند و بى نظير بودن او است; ولى نفى هم نام مى تواند متضمن اين پيام نيز باشد كه نام گذارى افراد به نام هاى ويژه خداوند _ هر چند اعتبارى بيش نيست _ ولى كارى ناروا است.

اختلاف در صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 10

10 - اختلاف اهل كتاب با مسلمانان ، درباره خدا و صفات او *

و الذين يحاجّون فى اللّه

بنابراين

كه مراد از {الذين} اهل كتاب و {فى اللّه} خداوند و صفات او باشد، مى توان مطلب بالا را استفاده كرد.

اسما و صفات در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 3

3- ذكر صفت هاى خداوند ( صفات كمال و جمال ) از آداب دعا به درگاه اوست .

ربّنا إنك تعلم ما نخفى و ما نعلن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 1،4

1- جواز خواندن خدا به هر يك از نام ها و اوصاف متعدد او

ادعوا الله أو ادعوا الرحم_ن

4- توجه به ذات يكتاى پروردگار ، مقصود اصلى در خواندن او با نام ها و صفات متعدد

أيًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 13

13- حسن ستايش خدا و يادكردن صفات و اسماى او به گونه اى مناسب با نياز ، به هنگام نيايش و دعا

و أنت خير الورثين

برداشت ياد شده به اين دليل است كه زكريا(ع) متناسب با نياز و خواسته اش (حفظ دستاوردهاى خود در پرتو فرزنددار شدن)، خدا را به {بهترين وارث بودن} ياد كرد.

انذار از صفات ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور تذكر و هشدار به انسان ها نسبت به خصلت هاى نفسانى نارواى آنان

قل لو أنتم تملكون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسكتم

اهميت صفات جمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه -

20 - 34 - 5

5 - برطرف ساختن افكار انحرافى مردم در باره خداوند ، مقدم بر بيان صفات ثبوتى او است .

كى نسبّحك كثيرًا . و نذكرك كثيرًا

در كلام موسى(ع)، تسبيح _ كه ابطال عقايد ناروا است _ بر ذكر خدا مقدم شده است، بنابراين رتبه تخليه، مقدم بر تحليه است.

ايمان به صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 7

7 - ايمان به خدا و صفات او ، مايه باور به حضور همگان در پيشگاه اوست .

الحمد للّه رب العلمين . .. إياك نعبد

تغيير اسلوب كلام در سوره حمد، يعنى التفات از غيبت به خطاب حاوى نكاتى است، از جمله اينكه آدمى پيش از آگاه شدن به صفات خدا _ مانند ربوبيت او بر هستى و . .. _ گويا احساس نمى كند كه خداوند بر همه چيز حاضر و ناظر است; ولى پس از باور به ربوبيت او و ساير صفاتش، خود و ديگران را در محضر خدا مى يابد و او را در همه شؤونات حاضر مى بيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 8

8 - ايمان به خدا و صفاتش ، { صراط مستقيم } است .

الحمد للّه رب العلمين . .. إهدنا الصرط المستقيم

از حقايقى كه {الصراط المستقيم} مى تواند به آنهااشاره داشته باشد، ايمان به خدا و ربوبيت او و . .. است كه از {الحمد للّه} تا {مالك يوم الدين} به دست مى آيد.

بهترين صفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

نحل - 16 - 60 - 8،9،10

8- تنها خداوند ، عالى ترين صفات را داراست .

و لله المثل الأعلى

9- واجد عالى ترين صفات بودن ، دليل تنزيه خداوند از نسبت هاى نارواى مشركان

و يجعلون لما لايعلمون نصيبًا ممّا رزقن_هم . .. كنتم تفترون . و يجعلون لله البن_ت

10- اسناد فرزند دختر به خداوند ، ناسازگار با مثل اعلا بودن و صفات عالى داشتن او

للذين لايؤمنون بالأخرة مثل السوء

عبارت {و لله المثل الأعلى} در مقام جواب به نسبت ناروايى است كه از سوى مشركان به خداوند داده مى شد و آن اسناد دختر داشتن خداست; در حالى كه خداوند عالى ترين صفات را داراست و با چنين ادعايى قابل جمع نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 5

5- تنها خداوند ، داراى اسماى حسنى ( بهترين نام ها ) و برخوردار از برترين صفات

أيًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 8 - 3

3 - بهترين نام ها و اوصاف ، از آن خداى يگانه و زيبنده او است .

له الأسماء الحسنى

{الأسماء} جمع با الف و لام است و افاده عموم مى كند و {الحسنى} اسم تفضيل است و مفاد آيه اين است كه تمامى نام هاى بهتر و نيكوتر، مخصوص خداوند است. توصيف اسم ها به حسن و خوبى، حكايت از آن دارد كه مقصود نام هايى است كه در اصطلاح صرفى، صفت ناميده مى شود، مانند: رازق، شكور و رحيم، زيرا اسمى كه معناى وصفى ندارد، تنها براى اشاره به ذات است و

زشتى و زيبايى در باره آن معنا ندارد.

بى نظيرى صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 27 - 7،12،14

7 - در نظر همه كائنات ، خداوند ، داراى صفات والا و بى مانند است .

و له المثل الأعلى فى السم_وت و الأرض

مراد از {المثل} صفات و شؤون و كمالات است.

12 - عزت و حكمت خداوند ، مظهر عالى ترين صفات او است .

و له المثل الأعلى . .. و هو العزيز الحكيم

14 - عالى ترين صفات را داشتن ، دليل توانايى خداوند بر بازآفرينى آسان انسان هادر قيامت است .

ثمّ يعيده و هو أهون عليه و له المثل الأعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 19

19 - شريك قرار دادن موجودات مخلوق براى خداوند ، با بى همتايى او و داشتن عالى ترين صفات ، ناسازگار است .

و له المثل الأعلى . .. ضرب لكم مثلاً ... هل لكم من ما ملكت أيم_نكم من شركاء ...

پاسخ شبهات اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 2

2- پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام الهى در دفع شبهات مطرح شده از سوى مشركان درباره اسما و صفات حضرت بارى

قل ادعوا الله أو ادعوا الرحم_ن

پرسش از صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 2

2 - جواز پرسش و تحقيق درباره صفات خداوند و چگونگى آنها

و إذا سألك عبادى عنى فإنى قريب

تجلى

صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 24

24 _ قابليّت ، شرط بهره مندى از تجلّى صفات الهى

و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جمله {لوجدوا اللّه} به اين معناست كه اگر بندگان گنهكار توبه و استغفار نكنند، يعنى قابليّتى در آنان نباشد، {توّاب} و {رحيم} بودن خداوند را نمى يابند و شامل حال آنان نمى شود ; نه اينكه خداوند {تواب} و {رحيم} نيست.

تذكر صفات ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور تذكر و هشدار به انسان ها نسبت به خصلت هاى نفسانى نارواى آنان

قل لو أنتم تملكون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسكتم

تعدد اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 3

3- صفات و اسماى متعدد خداوند ، به تعدد در مسمّى و به شرك در ذات او منجر نمى شود .

ادعوا الله أو ادعوا الرحم_ن أيًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنى

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه، درصدد جواب مشركان باشد كه خوانده شدن خداوند با {الله} يا {رحمان} را، به معناى تعدد در مسمّى و ذات او مى گرفتند.

تغيير صفات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 60 - 5

5 - خداوند ، مى تواند انسان ها را خوى فرشتگى بخشد و آنان را مطيع و فرمانبر خويش قرار دهد .

و لو نشاء لجعلنا منكم مل_ئكة فى الأرض يخلفون

برداشت ياد شده

بنابراين نكته است كه مراد از {لجعلنا منكم ملائكة} اين باشد كه، مى توانيم خوى عصيان و طغيان را از شما باز گيريم و شما را همانند ملائكه مطيع و فرمانبردار خود قرار دهيم. علامه در {الميزان} اين احتمال را پذيرفته اند.

تقدير صفات جسمانى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 19 - 6

6 - توانمندى هاى انسان و ويژگى هاى جسمى ، اخلاقى و رفتارى او ، داراى ميزانى تعيين شده از سوى خداوند

فقدّره

حدّ نهايى و اندازه هر چيزى را {قدر} آن مى گويند (مقاييس اللغة). بنابراين، تقدير; يعنى، اندازه و مقدار چيزى را مشخص ساختن.

تكذيب صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 10

10 - شرك ، در حقيقت كفر به خدا و انكار صفات كمالى او است .

و من يدع مع اللّه . .. إنّه لايفلح الك_فرون

{كافرون} مى تواند در مقابل {مؤمنون} باشد و يا در مقابل {شاكرون}. برداشت فوق بر پايه احتمال اول است.

توسل به اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 19

19 - توسل به اسما و صفات الهى ، از آداب نيايش و زمينه اجابت دعا *

ربّنا إنّك رءوف رحيم

ذكر اوصاف متعدد خداوند (ربّ، رؤوف و رحيم) در اين آيه _ كه رهنمودى است به دعا كنندگان _ بيانگر مطلب ياد شده است.

خدا و صفات ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 1،4

1 - تسبيح

خداوند و دور نگه داشتن نام هاى او از اوصاف ناروا ، وظيفه اى الهى برعهده پيامبر ( ص )

سبّح

4 - نام خداوند ، هرگز نبايد با اثبات صفات ناشايست و سلب صفات بايسته ، همراه شود .

سبّح اسم ربّك

تسبيح و تقديس و تنزيه به يك معنا است (مصباح). مراد از تسبيح نام خداوند، پاك و دور از عيب معرفى كردن آن است كه مستلزم چند چيز است: 1. همراه نساختن نام خداوند با وصفى ناشايست; 2. حمل نكردن نام او بر معنايى نادرست; 3. سلب نكردن صفات نيكو از آن; 4. به كار نبردن نام هاى اختصاصى خداوند براى غير او; 5. پرهيز از بى احترامى به نام هاى او. برداشت ياد شده به برخى از امور ياد شده نظر دارد.

دلايل صفات جلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 3

3- ربوبيت و تدبير كارآمد و دقيق خداوند بر سرتاسر هستى ، دليل منزّه بودن او از نسيان

و ما كان ربّك نسيًّا . ربّ السموت والأرض و ما بينهما

ذكر صفات جلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 10

10- توجه به نبود فراموشى در خداوند و ربوبيت او بر سراسر هستى ، برانگيزنده آدمى به عبادت و اطاعت او و پايدارى بر آن

و ما كان ربّك نسيًّا . ربّ السموت ... فاعبده واصطبر لعب_دته

تفريع لزوم عبادت بر معارف ذكر شده در جملات پيشين، گوياى برداشت ياد شده است.

ذكر صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39

- 46 - 17

17 - ثناى خداوند و ذكر اوصاف او ، پيش از اظهار حاجت ، امرى شايسته و از آداب دعا است .

قل اللّهمّ فاطر السم_وت . .. ع_لم ... أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 2،6

2 - ذكر اوصاف خداوند و توجّه هميشگى به آنها ، از آثار تزكيه است .

تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى

شناخت اسم، بدون شناخت مسمّى حاصل نمى شود (مفردات راغب) و نمى توان تكلم به الفاظى را كه ذهن براى آن معنايى تصور نكرده است، {ذكر اسم} ناميد. بنابراين ياد نام هاى خداوند، ملازم با ياد محتواى آنها است كه بر ويژگى هاى او دلالت دارند. عطف اين آيه بر {تزكّى} در آيه قبل، بيانگر مقدمه بودن تزكيه براى {ذكر اسم} است.

6 - ياد نام و اوصاف خداوند ، سوق دهنده انسان به عبادت و نماز است .

و ذكر اسم ربّه فصلّى

ذكر صفات خدا هنگام تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 9

9 - لزوم توجه به صفات و نشانه هاى خداوند ، هنگام قرائت قرآن

اقرأ باسم ربّك

حرف {باء} در {باسم ربّك}، براى الصاق يا استعانت و يا مصاحبت است. و در صورت اخير مفاد آيه شريفه لزوم همراه ساختن تمام لحظات قرائت با ذكر اسم خداوند است. در حقيقت مراد توجّه به صفات و نشانه هايى است كه اين اسم، بيانگر آن است.

زمينه ادراك صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - روم - 30 - 50 - 13

13 - مطالعه جهان طبيعت ، زمينه پرورش روح توحيدى و دركى ژرف از صفات خداوند است .

فانظر إلى ءاث_ر رحمت اللّه . .. و هو على كلّ شىء قدير

زمينه تنزيه اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 2 - 5

5 - باور به خالقيت خداوند و كمال بخشى او ، زمينه ساز تسبيح نام او و پرهيز از همراه ساختن آن با هرگونه وصف نامناسب است .

سبّح اسم . .. الذى خلق فسوّى

شناخت صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 5

5 - ميسر بودن شناخت صفات و افعال خداوند ( چون رازقيت او ) براى انسان ها

أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

از سرزنش شدن كسانى كه مشيت خداوند در روزى را نشناخته اند، برداشت ياد شده به دست مى آيد; زيرا سرزنش از انجام ندادن كارى، نشان دهنده آن است كه آن كار براى انسان مقدور و ميسر است.

صفات آتش جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 102 - 2

2- آتش دوزخ ، داراى صداى وحشتناك است .

لايسمعون حسيسها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 7 - 2،4

2 - آتش دوزخ ، داراى ناخوشايندترين صدا هاى مخصوص به خود

لها شهيقًا

مطلب ياد شده، از {لام} اختصاص در {لها} استفاده شده است.

4 - آتش دوزخ ، داراى فوران و جوشش

و هى تفور

صفات

ابابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 3 - 5

5 - { عن أبى مريم عن أبى جعفر ( ع ) قال سألته عن قول اللّه عزّوجلّ { و أرسل عليهم طيراً أبابيل . ترميهم بحجارة من سجّيل } قال : كان طير سافٌّ جاءهم من قِبَل البحر رؤوسهم كأمثال رؤوس السباع و أظفارها كأظفار السباع من الطير مع كلّ طائر ثلاثة أحجار فى رجليه حجران و فى منقاره حجر فجعلت ترميهم بها حتّى جُدِّرَتْ أجسادهم فقتلهم [ فقتلتهم خل ] بها . . . ;

ابى مريم گويد: از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و أرسل عليهم طيراً أبابيل . ترميهم بحجارة من سجّيل} سؤال كردم حضرت فرمود: پرندگانى كه در سطح پايين پرواز مى كردند از جانب دريا به سوى آنان آمدند. سرهاى آنها مثل سرهاى درندگان و چنگال هاى آنها نيز مثل چنگال هاى پرندگان درنده بود و با هر پرنده سه سنگ [بود]; دو سنگ در پاهايش و سنگى در منقارش با آن سنگ ها [سپاه ابرهه] را هدف قرار مى دادند تا اين كه در بدن هاى آنان آبله پديدار شد كه با همان سنگ ها آنان را نابود كردند}.

صفات ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 7،8

7 - ابراهيم ( ع ) ، انسانى حق گرا و گريزان از باطل

ملة إبرهيم حنيفاً

{حنيف} به كسى گفته مى شود كه از ضلالت روى برتابد و به طريق مستقيم روى آورد. (مفردات راغب)

8 - ابراهيم ( ع ) ، هرگز به شرك گرايش

پيدا نكرد و از مشركان نبود .

و ما كان من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 15

15 _ ابراهيم ( ع ) ، اهل دعا و نيايش بسيار و شخصيتى حليم و بردبار بود .

إن إبرهيم لأوّه حليم

در روايتى از امام باقر(ع) نقل شده كه حضرت فرمودند: {لأوّاه الدعاء}: يعنى اوّاه كسى است كه بسيار دعا و نيايش كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 52 - 5

5- پذيرش مهمان _ هر چند كه ناشناس باشد _ از خلق و خوى ابراهيم ( ع ) بود .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . إذ دخلوا عليه ... قال إنا منكم وجلون

ترس و اضطراب ابراهيم(ع) از حضور مهمانان (إنا منكم وجلون) نشان مى دهد كه آنان براى ابراهيم(ع) ناشناخته بودند و اگر آن حضرت آنان را مى شناخت هراس برنمى داشت. پذيرش مهمان ناشناخته گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 57 - 6

6- حضرت ابراهيم ( ع ) از جهت فرايند جسمى و حالات روحى و نيز در روابط موجود ميان انسان ها ، همانند ساير مردم بود .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. قال إنا منكم وجلون ... مسّنى الكبر ... قال فما خطبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 1

1- شكرگزارى در برابر نعمت هاى الهى ، از اوصاف و ويژگى هاى حضرت ابراهيم ( ع )

إن إبرهيم كان . .. شاكرًا لأنعمه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 2

2 - ابراهيم ( ع ) ، داراى اوصاف و ويژگى هاى نوح ( ع )

و إنّ من شيعته لإبرهيم

برداشت ياد شده با توجّه به اين نكته است كه لازمه پيرو بودنِ ابراهيم(ع) در سير و سلوك زندگى، دارا بودن همان سير و سلوك نوح پيامبر(ع) است.

صفات اخروىمنافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 18 - 6

6 - ثابت ماندن روحيه نفاق براى منافقان در قيامت

يوم يبعثهم اللّه جميعًا فيحلفون له كما يحلفون لكم

صفات اشراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 83 - 6

6 - تجلى خوى استكبارى ، در موضع گيرى اشراف عليه دعوت انبيا

لقد وعدنا . .. إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

به ريشخند گرفتن دعوت پيامبران و افسانه خواندن آن، بيانگر مطلب ياد شده است.

صفات اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 3

3 - كفرورزى و حق ناپذيرى ، بارزترين مشخصه اشراف قوم نوح

فقال الملؤا الذين كفروا

صفات اصحاب شمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 92 - 3

3 - تكذيب و گمراهى ، دو ويژگى اصلى اصحاب الشمال

و أمّا إن كان من المكذّبين الضالّين

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه در توصيف اصحاب الشمال به جاى ذكر همين عنوان، وصف {المكذّبين الضالين} آمده است.

صفات امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 3

3 - حق ستيزى و سركشى در برابر پيامبران الهى ، خصيصه حاكم بر جوامع بشرى در طول تاريخ

كلّ ما جاء أُمّة رسولها كذّبوه

صفات انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 14،15

14 - پيامبران ، از مسخره كردن و به بازيچه گرفتن مردم ، منزهند .

قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

15 - پيامبران ، منزه از كردار هاى جاهلانه هستند .

قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 3

3 _ همراه نمودن دعا با مجاهدت و مقاومت در راه خدا ، از ويژگى هاى پيامبران الهى و پرورش يافتگان آنان

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 1

1 _ ساحت پيامبران ، پاك و منزّه از هر گونه خيانت است .

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

{يغلّ} از ماده غلول و غَلل، به معناى خيانت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 9،17

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آنان ، خصلتى نيكو و از صفات پيامبران الهى است .

ي_أبانا استغفر لنا . .. قال سوف أستغفر لكم ربى

17_ اميدوار ساختن مردم به مغفرت و رحمت الهى و بخشوده شدن گناهانشان ، شيوه اى پسنديده و از خصلت هاى پيامبران است .

سوف أستغفر لكم ربى إنه هو

الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 14

14- گذشت از خطاكاران و دعا براى آنان ، خصلتى نيكو و از صفات پيامبران است .

لأرجمنّك واهجرنى . .. سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 4

4- پيامبران ، برخوردار از خصلت هاى بشرى

إذ ذهب مغ_ضبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 103 - 5

5 - تسليم و انقياد در برابر فرمان هاى خداوند ، صفتى بس ارزشمند و پيامبرگونه

فلمّا أسلما و تلّه للجبين

برداشت يادشده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام تمجيد از دو انسان والا و پيامبران الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 112 - 5

5 - صالح بودن ، برجسته ترين صفت پيامبران الهى

نبيًّا من الص_لحين

توصيف اسحاق(ع) به صالح بودن _ در حالى كه پيامبران داراى اوصاف پسنديده ديگرى نيز هستند _ مى رساند كه صالح بودن مهم ترين و برجسته ترين صفت براى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 171 - 3

3 - عبوديت و بندگى خدا ، برجسته ترين صفت رسولان الهى

و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين

ياد كردن از پيامبران با صفت {عبادنا} پيش از صفت {مرسلين}، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 30 - 2

2 - پيامبران ، از نظر خصوصيات و ويژگى هاى انسانى

همانند ديگر انسان ها هستند .

إنّك ميّت و إنّهم ميّتون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه يادآورى رحلت پيامبر(ص)، مى تواند به خاطر اين باشد كه برخى از مردم، عقيده داشتند كه پيامبر(ص) نبايد بميرد و بايد حيات جاودانه و يا عمر طولانى داشته باشد. بر اين اساس آيه شريفه، پيام آور اين حقيقت كلى و عام است كه همه انسان ها _ حتى پيامبران _ از نظر خصوصيات انسانى مانند روبه رو شدن با مرگ يكسان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 33 - 8

8 - ايمان به هدف و پايبندى به آرمان هاى خويش ، از خصوصيات پيامبران است .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 11

11 - شهامت و شجاعت در ابلاغ رسالت ، از صفات برجسته پيامبران الهى

و لقد أرسلنا . ..فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين

از اين كه موسى(ع) در كانون قدرت ستمگر عصر خويش، يك تنه نواى توحيد سر مى دهد و نيز با الغاى خصوصيت از مورد، مطلب بالا استفاده مى شود.

صفات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 6

6- خوى شتاب زدگى آدمى ، زمينه ساز درخواست كافران مكه براى تحقق وعده هاى الهى ( عذاب ، برپايى قيامت و . . . )

خلق الإنس_ن من عجل . .. يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {و يقولون متى . ..} عطف بر

جمله {سأُوريكم...} باشد و اين دو جمله، با جمله {خلق الإنسان من عجل} _ كه بيان گر خصلت عمومى انسان ها است _ مرتبط باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 168 - 10

10 - شيطان موجودى اغواگر و انسان موجودى اغواپذير است .

و لاتتبعوا خطوت الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 8

8 - انسان ، موجودى برخوردار از اختيار انتخاب راه نجات يا هلاكت خويش

و لاتلقوا بأيديكم إلى التهلكة

آوردن كلمه {بأيديكم} (با دستان خويش) رساى به اين است كه آدمى در نجات و هلاكت خويش، برخوردار از انتخاب و اختيار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 8

8 _ قدرت و حكومت ، خصلت هاى درونى انسان را نمايان مى سازد .

و اذا تولى سعى فى الأرض ليفسد فيها و يهلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 6

6 _ بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق در راه خداوند و كار هاى خير

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 16

16 _ محدوديّتِ توانِ انسان

و لا تحمّلنا ما لا طاقة لنا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 11

11 _ احساس نياز، تضرع، اخلاص و

التزام به شكرگزارى، حالات مختلف انسان به هنگام گرفتارى در سختيهاست.

تدعونه تضرعا و خفية لئن أنجنا من هذه لنكونن من الشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 11 - 5

5 _ بشر در دستيابى به خواسته ها و تمايلات خود ، موجودى عجول و ناشكيباست .

و لو يعجل اللّه للناس الشر استعجالهم بالخير

{الخير} به معناى هر چيز خوب و دلخواه است و {استعجال} منصوب به نزع خافض مى باشد و تقدير آن {كاستعجالهم بالخير} است; يعنى، اگر خداوند نيز همانند انسانها _ كه در رسيدن به خواسته هاى خود عجول و ناشكيبا هستند _ بى درنگ به مجازات بزهكاران مى پرداخت و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 3

3 _ انسان ، موجودى ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا

مفهوم آيه اين است كه: انسانها به جاى شكر و سپاسگزارى در برابر نعمتهايى كه به ايشان عطا كرده ايم، با آيات و نشانه هاى ما به نيرنگورزى و توطئه برخاستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 3،4،5

3 _ انسان ، موجودى ناسپاس در برابر دستگيرى هاى خداوند

فلما أنجيهم إذا هم يبغون فى الأرض بغير الحق

4 _ انسان ، عنصرى سست پيمان و عهدشكن

لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من الشكرين. فلما أنجيهم إذا هم يبغون فى الأرض بغير ال

5 _ انسان ، موجودى بيدادگر و خودكامه

إذا هم يبغون فى الأرض بغير الحق

{بغى بنا حق} كنايه

از ستم كردن به ديگران و تجاوز به حقوق آنان است. به كارگيرى فعل مضارع (يبغون) _ كه مفيد استمرار است _ بيانگر وجود خوى خودكامگى و قانع نبودن به حق خود و تجاوز به حقوق ديگران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 2،5،6

2_ آدمى ، به هنگام از دست دادن امكانات و موهبت هاى دنيوى ، از رحمت الهى مأيوس شده و تدبير خداوند در هستى را منكر مى شود .

و ل_ئن أذقنا الإنس_ن . .. إنّه ليئوس كفور

{كفور} مى تواند از كفر _ كه به معناى انكار است _ گرفته شده باشد. بر اين اساس جمله {إنه ... كفور} اشاره به اين دارد كه: انسان در پى برخوردار شدن از نعمت و سلب آن نعمت از وى چنين مى پندارد كه تبديلها و تغييرها در هستى به دست خداوند نيست و از اختيار او بيرون است.

5_ علاقه و دلبستگى شديد انسان به نعمتهايى كه در اختيار دارد .

ثم نزعنها منه

كلمه {نزع} به معناى كندن است. به كارگيرى اين كلمه در سلب نعمت ، براى رساندن دلبستگى شديد انسان به موهبتهاى دنيوى است.

6_ انسان از نظر روحى و روانى ، موجودى ضعيف و ناتوان است .

و ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة ثم نزعنها منه إنّه ليئوس كفور

ذوق (ريشه لغوى أذقنا) به معناى چشيدن غذا براى درك مزه آن است. قرآن، اعطاى نعمت را به چشانيدن غذا تشبيه كرده است تا به اين نكته اشاره كند كه: انسان از نظر روحى و روانى، ضعيف است به گونه اى كه حتى با دستيابى به اندكى

از موهبتهاى دنيوى و از دست دادن آن، نمى تواند خويشتن دارى كند و سرانجام به كفر و نااميدى كشيده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 13،14

13- انسان در برابر نعمت هاى بيكران الهى ، بسيار ستم پيشه و ناسپاس است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

{ظلوم} و {كفّار} صيغه مبالغه است و بر كثرت و فراوانى معناى خود دلالت دارد.

14- انسان به خويشتن ستمكار و در برابر نعمت و احسان ، بسيار ناسپاس است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

مقصود از {ظلوم} بودن انسان، به قرينه بيان نعمتها و داده هاى الهى به وى، ظلم به خويشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 4 - 4،5

4- انسان ، موجودى مجادله گر و ستيزه جو درباره خالق خويش است .

فإذا هو خصيم

{خصم} (مصدر {خصيم}) به معناى جدال و منازعه است (لسان العرب). درباره متعلق {خصيم} دو احتمال وجود دارد:B1_ متعلق آن خداوند باشد. 2_ حذف متعلق قرينه عموميت و اطلاق باشد; يعنى، خصيم بودن از خصوصيات انسان است. برداشت فوق _ به قرينه صدر آيه گذشته كه از خداوند خالق سخن مى گويد _ بنابر احتمال اول است.

5- جدال و ستيزه جويى ، از جمله ويژگى هاى انسان است .

فإذا هو خصيم مبين

برداشت فوق، بر طبق احتمال دوم در متعلق خصيم است; يعنى، متعلق خصيم حذف شده تا دلالت كند كه انسان پيوسته سعى در جدال و ستيزه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 3،7

3- انسان ، در برابر خبر هاى ناگوار انفعال پذير است .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا

7- توانمندى انسان بر فرو خوردن خشم و كنترل احساسات خويش

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا و هو كظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 11 - 1،4

1- انسان ، شرّ و بدى را چونان خير و خوبى ، طالب و خواستار است .

و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير

مراد از {دعا} مطلق درخواست است اعم از اينكه به لفظ دعا باشد و يا به غير آن.

4- سرشت انسان ، آميخته با عجله و شتابزدگى است .

و كان الإنس_ن عجولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 4

4- خصلت هاى درونى آدمى ، پايه رفتار و كردار اوست .

و لاتمش فى الأرض مرحًا

{مرحاً} حال براى ضمير فاعلى {لاتمش} است و بر تأثير آن حالت، در رفتار و راه رفتن دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 9،10

9- انسان ، موجودى بس ناسپاس و حق ناشناس

و كان الإنس_ن كفورًا

{كفور} صيغه مبالغه و براى مبالغه در كفران نعمت (ناديده گرفتن نعمت) است.

10- غفلت از ياد خدا در پى نجات از خطرات ، برخاسته از خصلت حق ناشناسى شديد انسان است .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم و كان الإنس_ن كفورًا

جمله {و كان الإنسان كفوراً} _ كه بيانگر يك خصلت عام همه انسانهاست _ به منزله تعليل براى مطالب قبل است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 83 - 1،6

1- انسان ، به هنگام برخوردارى از رفاه و نعمت هاى الهى ، به ناسپاسى و خداگريزى مى گرايد .

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه

{نئا} به معناى {بَعُد} (دورى مى شود) است و {أعرض و نئا بجانبه} (اعراض كرد و كناره گرفت) كنايه از حق ناسپاسى و گريز از خداست.

6- انسان ، در برخورد با كمترين سختى ها و ناگوارى ها ، دچار يأس و سرخوردگى شديد مى شود .

و إذا مسّه الشرّ كان ي_وسًا

تعبير از گرفتار شدن به شرّ و سختى به {مسّه الشرّ} (شر او را مس كند) حاكى از كمترين ناگوارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 4،5،13،14

4- انسان ها ، حتى با مالك بودن تمامى خزاين رحمت پروردگار ، باز هم گرفتار بخل و نگران تهى دستى خويشند .

قل لو أنتم تملكون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسكتم خشية الإنفاق

با توجه به اينكه خداوند، خصلت بخل را براى تمامى انسانها دانسته است (و كان الإنسان قتوراً) احتمال دارد كه مخاطب (لو أنتم تملكون) تمامى انسانها باشند.

5- انسان ها ، هر چند داراى ثروت و مكنت فراوان باشند ، باز هم گرفتار بخل بوده و دست از آن برنمى دارند .

قل لو أنتم تملكون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسكتم خشية الإنفاق

13- انسان ها ، داراى روحيه خست و بخلند .

و كان الإنس_ن قتورًا

{قتور} صيغه مبالغه از {قتر} به معناى خوددارى از پرداخت نفقه و اكتفا كردن به حداقل و قُوت ناچيز است (مفردات راغب).

14-

بخل ، داراى ريشه در نهاد بشر و خصلتى نيرومند در نوع انسانها

و كان الإنس_ن قتورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 54 - 6،7

6- انسان ، مجادلگرترين موجود هستى است .

و كان الإنس_ن أكثر شىء جدلاً

{جدل} يعنى: {گفتوگو به گونه نزاع و برترى طلبى} (مفردات راغب). البته، غالباً، جدال، در جايى به كار مى رود كه اين نزاع و گفتوگو، با سخنان باطل و بى اساس باشد.

7- انسان ، موجودى مباحثگر و نيازمند مشاهده دلايل و بيان هاى مختلف براى پذيرش حق است .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان للناس من كلّ مثل و كان الإنس_ن أكثر شىء جدلاً

بيان مجادلگرى انسان، پس از اشاره به ارائه مثال ها و بيان هاى مختلف در قرآن، گويا به اين نكته اشاره دارد كه براى اين موجود مجادلگر، سخن بسيار و با طرح هاى مختلف بايد گفته شود تا او قانع شده و به راه هدايت، رهنمون گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 1،2

1- طبيعت آدمى ، بسيار عجول و شتابزده است .

خلق الإنس_ن من عجل

تعبير {انسان از شتاب آفريده شده} كنايه از اين است كه شتاب در سرشت آدمى عجين شده است; وگرنه انسان از نطفه و . .. آفريده شده است; نه از شتاب.

2- آدمى تحت تأثير گرايش هاى طبيعى انسانى قرار دارد ; نه صرفاً متأثر از شرايط بيرونى .

خلق الإنس_ن من عجل

از اين كه خلقت بشر از خمير مايه عجله و شتاب دانسته شده است، استفاده مى شود كه انسان ها فقط از شرايط

و محيط خارجى (جامعه، تربيت و. ..) تأثير نمى پذيرند، بلكه غرايز انسانى نيز در آنان مؤثرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 7

7- كافران و انسان هاى لجوج ، از قدرت و عذاب الهى تأثير پذيرفته و متنبّه مى شوند ; نه از منطق و برهان .

و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 66 - 5

5 - انسان ، آفريده اى بسيار ناسپاس در برابر خداوند

و هو الذى أحياكم . .. إنّ الإنس_ن لكفور

{كفور} صيغه مبالغه و مشتق از ريشه {كفر} است. {كفر} گاهى در مقابل ايمان به كار مى رود و گاهى در مقابل شكر. بنابراين {كفور} در جمله ياد شده، مى تواند در مقابل {شكور} (بسيار سپاس گزار) و به معناى بسيار ناسپاس باشد. هم چنين مى تواند به معناى بسيار بى ايمان باشد. برداشت فوق بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 9

9 _ انسان ، موجودى نيكوگزين و در انديشه به دست آوردن بهترين ها

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

خداوند، مردم را به گزينش بهترين راه و روش زندگى، با مقايسه ميان دو نوع طرز تفكر و روش زيستن، فراخوانده است. اين فراخوانى، گوياى اين نكته است كه گزينش بهترين و برترين، امرى طبيعى و مشترك ميان همه انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30

- 51 - 10

10 - شادمانى ، در شرايط رفاه ، و كفر و ناسپاسى به هنگام سختى و حسرت ، حالات و صفات انسان ها است .

فإذا أصاب . .. إذا هم يستبشرون ... و لئن أرسلنا ريحًا ... من بعده يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 62 - 2

2 - انسان ، طالب خير و دنبال بهترين ها براى خويش است .

أذلك خير نزلاً أم شجرة الزقّوم

از پرسش درباره خوب يا خوب تر بودن دو نوع زندگى، مى توان استفاده كرد كه انسان طبيعتاً طالب خير و به دنبال بهترين ها است; ولى در تشخيص آن ممكن است دچار خطا شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 4،5

4 - انسان ها ، به هنگام گرفتارى و رنج ، روى به خدا آورده و او را به فريادرسى مى خوانند .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه

{إنابة} (مصدر {منيباً}) به معناى رجوع است و {منيباً إليه}; يعنى، بازگشت به خدا با توبه و اخلاص (مفردات راغب).

5 - انسان ها ، به هنگام گرفتارى و رنج ، به ناتوانى خود و قدرت يارى رسانى خداوند پى برده و اعتراف مى كنند .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 4

4 - انسان ها ، هنگام گرفتارى و رنج ، روى به خدا آورده و او را به فريادرسى مى خوانند .

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 13

13 - ناسپاسى ، رفتارى ريشه دار در انسان ها و خصلتى مشترك ميان آنان

إنّ اللّه لذو فضل على الناس و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون

تصريح به لفظ {ناس} در جمله {و ل_كن أكثر الناس لايشكرون} به جاى ضمير {هم} _ كه به {الناس} قبل بازمى گردد _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 49 - 4

4 - سيطره يأس و نااميدى بر انسان ، به هنگام مواجه شدن با سختى و ناكامى ها ( شرور )

و إن مسّه الشرّ فيئوس قنوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 1

1 - غرور و خودبينى آدمى ، پس از رفع گرفتارى و رسيدن به كمترين رفاه

و لئن أذقن_ه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته ليقولنّ ه_ذا لى

{رحمت} _ به قرينه {ضرّاء} _ كنايه از رفاه و آسايش است. از تنكير {رحمة} _ كه براى تقليل است _ و نيز از واژه {أذقنا} (چشانديم) مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 51 - 6

6 - انسان ، موجودى كم ظرفيت در ملايمات و ناملايمات

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض . .. و إذا مسّه الشرّ فذو دعاء عريض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 15،16

15 - انسان ، موجودى كم ظرفيت ، كوته بين و ناسپاس است .

و

إنّا إذا أذقنا . .. و إن تصبهم ... الإنس_ن كفور

اين كه انسان در برخورد با اندك نعمت و يا سختى، تغيير روحيه مى دهد، نشانه كم ظرفيتى او است و اين كه به امكان تغيير و تحول شرايط رفاه نمى انديشد و به آن دلخوش است، نشانگر كوته نظرى او است.

16 - انسان ، گرفتار تناقض در مواجهه با خوشى ها و ناخوشى ها

إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة فرح بها و إن تصبهم سيّئة . ..فإنّ الإنس_ن كفور

از مضمون آيه شريفه چنين استفاده مى شود كه انسان، در حال رفاه و آسايش يادى از خدا نمى كند; گويى منشأ آن نعمت ها كسى غير خداوند است; ولى زمانى كه ناگوارى به او رو مى آورد، خدا را متهم كرده و ناسپاسى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 9

9 - خصلت هاى روحى انسان ، داراى تأثير عميق بر شناخت هاى وى *

مستكبرًا كأن لم يسمعها

تعبير {مستكبراً}، در صورتى كه مشعر به عليت باشد، مى فهماند كه {كبر} به عنوان يك روحيه و خصلت بر دريافت هاى معرفتى و حسّى انسان تأثير مى گذارد و چه بسا آن را خنثى مى كند (كأن لم يسمعها).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 32 - 4

4 - انسان ، همواره در معرض لغزش و غفلت از خدا و فرونهادن مسؤوليت ها *

لكلّ أوّاب حفيظ

واژه {أوّاب} در جايى صادق است كه فرد، گرفتار نوعى غفلت و لغزش شود و يا در معرض چنين مشكلى قرار داشته باشد و

نيازمند به آن باشد كه خويش را در مسير توجه به خدا، حفظ كرده يا بدان مسير متوجه سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 48 - 4

4 - لزوم توجه به روحيه تنوع طلب انسان ، در راستاى انگيزش او به سوى ارزش ها *

ذواتا أفنان

از اين كه خداوند براى ترغيب انسان ها به ايمان و حق پذيرى، بر نعمت هاى متنوع تكيه كرده است، مطلب ياد شده را مى توان استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 8

8 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به كار هاى خير و انفاق در راه خداوند

و أقرضوا اللّه . .. يض_عف لهم و لهم أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 4

4 - انسان ، در هر مرحله اى از مراحل زندگى دنيوى ( كودكى ، نوجوانى ، جوانى ، ميان سالى و پيرى ) ، داراى روحيه و گرايشى متفاوت با مرحله قبل و مرحله بعد است .

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

برداشت ياد شده در صورتى به دست مى آيد كه هر يك از خصلت هاى پنجگانه ياد شده در آيه شريفه، به ترتيب بيانگر يكى از مراحل زندگى انسان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 19 - 1،2

1 - انسان ، موجودى بس بى صبر و

ناشكيبا

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا

{هلوع}، در دو معنا به كار مى رود: 1_ جزوع (بى صبر و ناشكيبا); 2_ حريص و آزمند (العين). برداشت ياد شده براساس معناى نخست است.

2 - انسان ، موجودى حريص و آزمند

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 20 - 1،2

1 - انسان هنگام مبتلا شدن به شرّ و بدى ، بسيار بى صبر و ناشكيبا است .

إذا مسّه الشرّ جزوعًا

{جزع} ضد صبر است; يعنى، بى صبرى و ناشكيبايى (العين و قاموس المحيط).

2 - بى صبرى و ناشكيبايى در برابر بدى ها و شرور ، از ويژگى هاى انسان است .

إذا مسّه الشرّ جزوعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 21 - 1،2

1 - انسان ، به هنگام دستيابى به خير و خوبى ، از بهره مند شدن ديگران از آن به شدت منع مى كند .

و إذا مسّه الخير منوعًا

2 - بخلورزى و خوددارى از رسيدن خير به ديگران ، از ويژگى هاى انسان

و إذا مسّه الخير منوعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 15 - 2

2 - انسان ، موجودى بى نهايت طلب و افزون خواه ، در به چنگ آوردن ثروت و قدرت

ثمّ يطمع أن أزيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 6

6 - انسان ها ، هنگام برخوردارى از نعمت و رفاه ، خود را نزد خداوند ، عزّت مند و با كرامت مى پندارند .

فأمّا الإنس_ن إذا . ..

نعّمه فيقول ربّى أكرمن

اكرام در فعل هاى {أكرمه} و {أكرمن}، به يك معنا نيست; زيرا لحن آيه شريفه گوينده {ربّى أكرمن} را نكوهش كرده; با آن كه اكرام را در {أكرمه} پذيرفته است. بنابراين در {أكرمه} مراد {رساندن نفع بدون خوارى و ذلت} است _ كه در {مفردات راغب} از معانى اكرام شمرده شده _ و در {أكرمن} مقصود {با عظمت شمردن و بى عيب دانستن} است كه در {قاموس} آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 5 - 1

1 - رفتار برخى از انسان ها ، بسان كسى است كه خود را شكست ناپذير و تواناترين موجود مى پندارد .

أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

فاعل {يحسب} ضميرى است كه به {الإنسان} در آيه قبل برمى گردد و به قرينه آيات بعد، روى سخن با مؤمنان حقيقى نيست; بلكه كافران و يا آنها و منافقان مورد نظر هستند. بنابراين بايد گفت: عموم {الإنسان}، يا عموم عرفى است و مراد بيشتر مردمى است كه در زمان نزول اين آيات، در مكه بوده و از زمره مؤمنان حقيقى نبودند و يا ارجاع ضمير به آن، به صورت استخدام بوده و تنها بخشى از افرادِ مرجع ضمير، مقصود هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 1،10

1 - انسان ، داراى طبيعتى ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

{ال} در {الإنسان} براى جنس است و بر استغراق افراد دلالت دارد. {كنود}، به معناى كفور است. برخى از قبايل عرب، آن را در معناى {عاصى} به كار مى برند.

اسناد اين خصلت به عموم مردم، به معناى گرفتار بودن نوع انسان ها به آن است.

10 - { قال رسول اللّه ( ص ) : { إنّ الإنسان لربّه لكنود } قال : لكفور الذى يأكل وحده ، و يضرب عبده و يمنع رِفْدَه ;

رسول خدا(ص) [آيه] {إنّ الإنسان لربّه لكنود} را تلاوت كرده فرمود: [{لكنود} يعنى ]ناسپاس، همان كه به تنهايى غذا مى خورد و غلام خود را مى زند و از بخشش امتناع مىورزد}.

صفات اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 7

7 - شرح صدر و برخوردارى از نور و برهان هاى الهى ، از اوصاف صاحبان عقل و خردناب است .

ل_كن الذين اتّقوا . .. إنّ فى ذلك لذكرى لأُولى الألب_ب . أفمن شرح اللّه صدره للإ

برداشت ياد شده بر اين ديدگاه استوار است كه آيه شريفه، تفريع بر دو آيه پيشين بوده و بيان براى آن دو باشد كه در اوصاف تقواپيشگان و صاحبان عقل و خردناب است.

صفات اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 63 - 1

1 _ ايمان و تقواپيشگى ، از صفت اولياى خداست .

ألا إن أولياء اللّه . .. الذين ءامنوا و كانوا يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 3

3- پذيرفتن عذرخواهى خطاكاران و قبول درخواست عفو و گذشت آنان ، از صفات اولياى الهى است .

لاتؤاخذنى بما نسيت . .. فانطلقا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء -

21 - 90 - 20

20- شتاب و پيشگامى در كار هاى خير ، دعاى همراه با رغبت و اميد و خشوع به درگاه الهى ، از ارزش هاى والا و صفات برجسته مردان الهى

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت و يدعوننا رغبًا و رهبًا و كانوا لنا خ_شعين

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه آيه شريفه، در توصيف پيامبران الهى است و از ميان ده ها صفات و ويژگى هاى ايشان، تنها به اين سه صفت و ويژگى اشاره شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 6 - 4،5

4 - نترسيدن از مرگ و مشتاق لقاى خدا بودن ، نشان اوليا و دوستان خداوند است .

فتمنّوا الموت

5 - خداوند توسط پيامبر ( ص ) ، به يهود پيشنهاد كرد براى اثبات ادعاى خود ( اين كه آنان دوستان خدايند ) ، آرزوى مرگ كنند .

قل ي_أيّها الذين هادوا. .. فتمنّوا الموت إن كنتم ص_دقين

صفات اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 1

1 - دلبستگى كافران و مستكبران به اسباب و عوامل ظاهرى تا قبل از روبه رو شدن با عذاب دوزخ

حتّى إذا فتحنا عليهم . .. إذا هم فيه مبلسون

{حتّى} غايت براى {ما يتضرّعون} و {فتح} (مصدر {فتحنا}) به معناى گشودن است. {إبلاس} (مصدر {مبلسون}) نيز براى چند معناى نزديك به هم و متلازم _ مانند: انكسار، حزن، تحير، يأس و سكوت همراه با اندوه _ به كار رفته است; يعنى، ... و به درگاه خدا زارى نمى كنند تا وقتى كه درى از

عذاب سخت (بسيار دردناك) بر[روى] آنان بگشاييم. به ناگاه ايشان در آن[حال، از هر سبب نجات بخشى ]نوميد خواهند شد.

صفات اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 2،3،4

2 _ شادمانى عالمان اهل كتاب از كتمان حقايق كتب آسمانى براى مردم

و اذ اخذ اللّه ميثاق . .. و لا تكتمونه ... لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا

برخى برآنند كه مراد از {الّذين}، اهل كتاب هستند ; چنانچه در آيه قبل از آنان سخن رفت. و مراد از {ما اتوا} (آنچه را انجام دادند)، همان كتمان حقايق و پشت سر انداختن كتابهاى آسمانى و ميثاق الهى است.

3 _ خودپسندى و شهرت طلبى عالمان اهل كتاب

لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا و يحبّون ان يحمدوا بما لم يفعلوا

4 _ شادمانى عالمان اهل كتاب از بيان برخى حقايق كتاب هاى آسمانى ( آنچه با دنياخواهى آنان منافات نداشته )

لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا

مراد از {مآ اتوا}، مى تواند بيان حقايقى از كتاب باشد كه به قرينه {و اشتروا به ثمناً}، با دنياطلبى آنان برخوردى نداشته است.

صفات اهل ناصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 5

5- مردم شهرى كه موسى و خضر ( ع ) به آن وارد شدند ، مردمى دور از خوى مهمان دوستى و غريب نوازى ، دور بودند .

فأبوا أن يضيّفوهما

صفات اهل يقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 15

15 - تنها اهل يقين ( كسانى كه از عنادورزى و

لجاجت پيراسته اند ) ، از آيات الهى بهره مند شده و در پرتو آن ، حقايق و معارف دينى را در مى يابند .

قد بيّنّا الأيت لقوم يوقنون

چون آيات و نشانه هاى صداقت پيامبر به همگان ارائه شده است، لام در {لقوم} لام انتفاع مى باشد و جمله فوق چنين معنا مى شود: ما آيات و نشانه ها را براى همگان بيان داشته ايم، ولى اهل يقين از آنها بهره مى برند.

صفات بخيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 37 - 5

5 _ فقرنمايى و پنهان سازى نعمت هاى الهى ، دستاويز بخيلان براى ترك احسان

الذين يبخلون . .. و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله

صفات برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 10

10_ برادران يوسف ، گروهى نيرومند ، كارآمد و عهده دار رتق و فتق امور پدرشان يعقوب بودند .

و نحن عصبة إن أبانا لفى ضل_ل مبين

{عصبة} به جماعتى گفته مى شود كه تعداد آنان از ده نفر افزون تر باشد و با يكديگر پيوند داشته و هم ديگر را پشتيبانى كنند. لازمه اين معنا نيرومند و كارآمد بودن آن گروه است. رابطه جمله {و نحن عصبة} با خطا پنداشتن محبت افزون تر يعقوب به يوسف و بنيامين، گوياى اين است كه: برادران يوسف، نيرو و توان خويش را در جهت منافع يعقوب(ع) به كار مى بردند و امور او را سامان مى دادند.

صفات بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 -

63 - 1،2،3

1 _ بندگان خالص خدا ، مظهر تواضع و فروتنى و به دور از تكبر و خود بزرگ بينى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا

برداشت ياد شده با توجه به چند نكته است: 1_ {عباد} (جمع {عبد}) به معناى بندگان است و اوصافى كه خداوند براى آنان در ضمن چند آيه بيان مى فرمايد، حاكى است كه آنان از بندگان خالص او هستند. 2_ {هون} به دو معنا آمده است: الف) سكينه و وقار (قاموس المحيط); كه در در اين صورت اين واژه در آيه شريفه يا در همان معناى لغوى استعمال شده است و يا در معناى كنايى آن; يعنى، تواضع و فروتنى. برداشت فوق مبتنى بر همين معناى كنايى است. ب) رفق و لين (مدارا و نرمى)، در مقابل خشونت و درشتى (نهايه ابن اثير). 3_ {هوناً} مصدر و صفت براى {مشى} بوده و آمدن مصدر به جاى صفت، بيانگر مبالغه است.

2 _ مشى و راه رفتن بندگان خالص خدا ، در كمال وقار و آرامى ، و به دور از سرعت و شتابزدگى است .

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا

3 _ بندگان خالص خدا ، مظهر مدارا و نرمى و منزه از روح خشونت و درشتى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 1

1 _ بندگان خالص خدا ، مردمى شب زنده دار

و الذين يبيتون لربّهم

{بيتوتة} (مصدر {يبيتون}) به معناى شب زنده دارى است; چه اين بيدارى در تمام شب باشد و چه در بخشى از آن.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 6،8

6 _ بندگان خالص خدا ، مردمى فروتن و خود كم بين در برابر خدا

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامًا

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه بندگان خالص خدا، با آن كه مردمى شب زنده دار و عابداند، اما باز از عذاب دوزخ در هراس و اضطراب اند.

8 _ بندگان خالص خدا ، بسيار نگران و هراسناك از لغزش خويش و نافرمانى خدا

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه عذاب دوزخ براى كيفر دادن مجرمان است. بنابراين ترس عبادالرحمان از عذاب دوزخ، حاكى از آن است كه آنان از جرم و خطايى كه مرتكب شده اند _ هر چند ارتكاب جرم از ايشان بسيار كم اتفاق مى افتد _ بسيار نگران و مضطرب اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 67 - 1،2

1 _ بندگان خالص خدا در هزينه كردن اموالشان ، نه اسراف مى كنند و نه به خود و خانواده خويش تنگ مى گيرند .

و عباد الرحم_ن . .. و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا

آنچه از ظاهر آيه شريفه و لغت به دست مى آيد، اين است كه واژه {انفاق} به معناى هزينه كردن و كاستن از اموال است; چه آن كه اين اموال براى زندگى شخصى و خانواده به مصرف برسد و چه به ديگران بخشش شود. گفتنى است {اسراف} (مصدر {يسرفوا}) به معناى زياده روى در مصرف اموال و {قتر} (مصدر {يقتروا}) به معناى

سخت گيرى در مصرف است.

2 _ رعايت اعتدال و ميانه روى در معيشت و زندگى اقتصادى ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قوامًا

{ذلك} اشاره است به آنچه كه در آغاز آيه شريفه ذكر شد (يعنى، اسراف و اقتار) و {قوام} به معناى عدل و راه ميانه و وسط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 68 - 3،7

3 _ بندگان خالص خدا ، هيچ انسانى را به ناحق نمى كشند .

و لايقتلون النفس التى حرّم اللّه إلاّ بالحقّ

7 _ بندگان خالص خدا ، هرگز به گناه زنا و روابط ناسالم جنس دست نمى آلايند .

و لايزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 72 - 1،3،5،7،9

1 _ بندگان خالص خدا ، در مجالسى كه به باطل و دروغ پرداز مى گذرد ، هرگز حضور نمى يابند .

و عباد الرحم_ن . .. و الذين لايشهدون الزور

فعل {شهد} گاهى در معناى {حضر} (حضور يافت) استعمال مى شود و گاهى در معناى {أخبر عن الشىء و شهده} (خبر داد از چيزى و گواهى به آن داد) به كار مى رود. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است. {زور} نيز به معناى دروغ و باطل است.

3 _ بندگان خالص خدا ، هرگز به باطل و دروغ ، شهادت و گواهى نمى دهند .

و الذين لايشهدون الزور

5 _ بندگان خالص خدا ، به وقت روبه رو شدن با رفتار و گفتار لغو و بيهوده ، با بزرگوارى و متانت از آن مى

گذرند .

و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا

7 _ بندگان خالص خدا ، مردمى بزرگوار و متين

و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا

9 _ زندگى بر مبناى هدفى معقول و مفيد ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذين لايشهدون الزور و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا

اجتناب كردن بندگان خالص خدا از مجالس باطل (لايشهدون الزور) و نيز پرهيز از لغو و بيهودگى، حاكى است كه از آن است كه آنان در زندگى، داراى هدفى معقول و مفيداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 73 - 1،2،3

1 _ بندگان خالص خدا به هنگام شنيدن و يادآور شدن آيات الهى ، مانند كران و كوران ، با بى اعتنايى و ناخرسندى از آنها نمى گذرند .

و الذين إذا ذكّروا بأي_ت ربّهم لم يخرّوا عليها صمًّا و عميانًا

فعل {خرّ} در معناى {سقط} به كار مى رود كه به معناى فرود از بالا به پايين است (لسان العرب) و {صمّاً} و {عمياناً} حال براى فاعل {يخرّوا} است. گفتنى است فعل {لم يخرّوا} در معناى كنايى به كار رفته است و مقصود از آن آن ناخرسندى و امتناع كردن است; زيرا انسان با فرود آوردن سر به طرف پايين، ناخرسندى خود را ابراز مى دارد.

2 _ پندپذيرى و درس آموزى از آيات الهى ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذين إذا ذكّروا بأي_ت ربّهم لم يخرّوا عليها صمًّا و عميانًا

3 _ حرف شنوى و بصيرت ، از اوصاف بندگان خالص خدا

لم يخرّوا عليها صمًّا و عميانًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 1،4،13،14،16

1 _

بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار همسر و فرزندان شايسته اى اند كه رفتار و سير و سلوك آنان ، مايه چشم روشنى و سرفرازى آنان در زندگى باشد .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّيّ_تنا قرّة أعين

درباره {من} در {من أزواجنا. ..} دو احتمال وجود دارد: 1_ {من} ابتدائيه باشد. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: {به ما از ناحيه همسران و فرزندانمان، آن ده كه مايه روشنى چشمانمان باشد}. 2_ {من} بيانيه باشد. براساس اين احتمال، معناى آيه چنين مى شود: {به ما روشنى چشمان _ كه عبارت از همسر و فرزندان اند ببخش. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

4 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار سرور و روشنى چشمان در پرتو اعطاى همسر و فرزند به آنان هستند .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

13 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند مى خواهند كه خود و همسر و فرزندانشان ، الگو و مقتداى مردم تقواپيشه باشند .

و اجعلنا للمتّقين إمامًا

14 _ رسيدن به اوج مرتبه تقواپيشگى ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و اجعلنا للمتّقين إمامًا

درخواست الگو و مقتداى تقواپيشگان شدن از سوى عباد الرحمان _ كه خود از ايمان و تقواى بالايى برخوردارند _ حاكى از آن است كه آنان خواستار بالاترين مرتبه تقواپيشگى اند، تا براى الگو و مقتدا شدن ديگر تقواپيشگان، شايسته باشند.

16 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار در دست داشتن اداره جامعه متقين و مردم تقوا پيشه اند .

و اجعلنا للمتّقين إمامًا

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه مقصود

از {امام} امامت و پيشوايى سياسى و اجتماعى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 1،4

1 - پرهيز از عبادت و اطاعت طاغوت ها و سردمداران كفر و شرك ، از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها

{طاغوت} در اصل به هر متجاوز و رئيس گمراه گر گفته مى شود. اين كلمه در قرآن، هم به اين معنا آمده و هم در بت و صنم به كار رفته است. چنانچه اين واژه در آيه شريفه در معناى نخست به كار رفته باشد، مقصود از عبادت (أن يعبدوها) اطاعت خواهد بود. گفتنى است آيه شريفه درصدد توصيف مؤمنان و بندگان خالص خداوند است (كه از آيات بعد نيز قابل استفاده است).

4 - توبه و بازگشت به خدا ، از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خداوند است .

و أنابوا إلى اللّه

{إنابة} (مصدر {أنابوا}) به معناى رجوع است و {أنابوا إلى اللّه}; يعنى، بازگشت به خدا با توبه و اخلاص (مفردات راغب).

صفات بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 7

7 - بنى اسرائيل عصر بعثت ، ويژگى ها و خصوصيات روحى اسلاف و گذشتگان خويش را دارا بودند .

إذ قلتم يموسى لن نصبر على طعام وحد

نسبت دادن كردارها و گفتارهاى گذشتگان بنى اسرائيل به بنى اسرائيل عصر بعثت و گفتن {إذ قلتم} به جاى {إذ قالوا} گوياى اين است كه: بنى اسرائيل عصرهاى بعد در روحيات و رفتارهاى اجتماعى، همسان گذشتگان خود بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1

- بقره - 2 - 83 - 24

24 - شكستن پيمان هاى الهى و تمرد از فرمان هاى خدا ، عادت روزمره بنى اسرائيل است .

و أنتم معرضون

برخى از مفسران برآنند كه جمله {و أنتم معرضون} (شما ]از عهدها و پيمانها [رويگردان هستيد) جمله معترضه است و اشاره به اين معنا دارد كه: بنى اسرائيل نه تنها پيمانهاى ياد شده را شكستند بلكه رويه و عادت آنها چنين است كه به عهدها و پيمانها پايبند نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 8

8 - قوم موسى ، نمونه اى بارز از اقوام بهانه جو در برخورد با پيامبران و داراى توقعات و خواسته هاى بى جا از آنان

أم تريدون أن تسئلوا رسولكم كما سئل موسى من قبل

چون بعيد به نظر مى رسد كه در ميان امتهاى گذشته، تنها قوم موسى پرسشها و درخواستهاى نا به جا از پيامبرشان داشتتند، مى توان به اين نتيجه رسيد كه: ياد كردن از قوم موسى، به خاطر رواج بيشتر اين خصيصه در ميان آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 10،11

10 _ قوم موسى ( ع ) ، مردمى گستاخ و بى پروا در برابر خداوند

قال رجلان من الذين يخافون

{من الذين يخافون} مى تواند اشاره به اين باشد كه قوم موسى(ع) به جهت نترسيدن از خداوند، فرمان موسى(ع) را اطاعت نكردند.

11 _ گستاخى و بى پروايى قوم موسى ( ع ) در برابر خداوند ، زمينه سرپيچى آنان از فرمان موسى ( ع ) ( ورود به

سرزمين مقدس و مبارزه با جباران )

إنّا لن ندخلها . .. قال رجلان من الذين يخافون انعم اللّه عليهما ادخلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 7

7 _ قوم موسى ( ع ) ، مردمى لجوج ، نصيحت ناپذير و ناسپاس در برابر نعمت هاى الهى

اذكروا نعمة اللّه عليكم . .. قالوا يموسى إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 7

7 _ بنى اسرائيل ، مردمى پيمان شكن و هواپرست

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. كلما جاءهم رسول بما لاتهوى انفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 8

8 - بنى اسرائيل ، در عين مشاهده آيات بزرگ الهى ، فاقد ايمان ژرف و راسخ بودند .

ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم . .. أضلّهم السامرىّ ... ألم يعدكم ربّكم

با توجه به اين كه گمراهى بنى اسرائيل به دست سامرى، پس از نجات آنان از چنگال فرعون، عبور آنان از دريا و مشاهده آيات متعدد الهى در طول آن مدت بوده است; به نظر مى رسد آنان از بينش و ايمان سستى برخوردار بودند كه اين چنين با اغواگرى سامرى به صف گمراهان پيوستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 91 - 4

4 - بنى اسرائيل ، مردمى شخصيت پرست بودند ; نه حقيقت طلب .

لن نبرح . .. حتّى يرجع إلينا موسى

گوساله پرستان بنى اسرائيل، به جاى انديشه در گفته هاى هارون(ع)

و شناخت حقيقت، تنها پاسخى كه به او دادند، آن بود كه بازگشت موسى(ع) از ميقات را، شرط تجديد نظر در عقايد خود دانستند. حال آن كه معقول آن بود كه در باره كار خويش و گفته هاى هارون(ع)، درست بينديشند.

صفات بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 4

4 _ بهشت جاودان و همسران پاكيزه و رضايت الهى ، پاداش تضمين شده از جانب خداوند ، براى تقواپيشگان

للّذين اتقوا . .. جنات ... خالدين فيها و ازواج مطهرة و رضوان من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 133 - 2،12

2 _ ضرورت شتاب براى نيل به بهشتى كه به پهناى آسمان ها و زمين است .

و سارعوا . .. و جنّة عرضها السّموات و الارض

12 _ بهشت موعود اهل تقوا ، داراى وسعتى به پهنه آسمان ها و زمين

و جنّة عرضها السّموات و الأرض اعدّت للمتّقين

بنابر اينكه مراد از {عرض}، وسعت باشد، نه عرض مقابلِ طول.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 10،12

10 _ بهشت ها ، جايگاهى جاودانه و داراى نهرهايى جارى

و جنّات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها

12 _ آمرزش گناهان و بهشت هاى داراى نهر هاى جارى ، پاداش خوبى براى عمل كنندگان به دستورات الهى

اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و نعم اجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 65 - 11

11 _

بهشت ، داراى بوستان هاى متعدد و سرشار از نعمت

لادخلنهم جنت النعيم

{نعيم} به معناى فراوان است. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 3،4،5

3- بهشت جايگاه مؤمنان و پوشيده از درختان انبوه است .

جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

{جنات} به جايى گفته مى شود كه مملو از درخت باشد، به گونه اى كه زمين را با درختان خود بپوشاند. جمع آورده شدن {جنات} هم مى تواند مؤيد اين مطلب باشد.

4- بهشت ، مجموعه اى از باغ هاى متعدد است . *

جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

جمع آورده شدن {جنات} مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد.

5- نهر هاى فراوانى همواره در بهشت جارى است .

تجرى من تحتها الأنه_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 31 - 5

5- بهشت ، واجد تمامى موهبت ها و خوبى هاى قابل تصور براى انسان

جنّ_ت عدن . .. لهم فيها ما يشاءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 10

10 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) . . . قال : إنّ اللّه خلق الجنّة . . . و لم ترها عين و لم يطلع عليها مخلوق . . . و هو قول اللّه تعالى : { فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: خداوند، بهشت را آفريد و هيچ چشمى آن را نديده و هيچ مخلوقى از آن آگاه نگشته است . .. و آن، اين سخن خداوند است كه مى

فرمايد: فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرُّة أعين}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 7

7 - اطلاع فرشتگان از بهشت برين و خصوصيات آن

تتنزّل عليهم المل_ئكة . .. و أبشروا بالجنّة ... و لكم فيها ما تدّعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 4

4- جريان نهر ها در زير قصر ها و درخت هاى بهشت ، از جاذبه هاى مهم آن است .

جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

از آن جا كه خداوند از ميان همه اوصاف بهشت، تنها به جريان نهرها اشاره كرده است، اهميت آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 35 - 1

1 - بهشت ، در بردارنده همه آرزو ها و برآورنده همه خواسته هاى بهشتيان

لهم ما يشاءون فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 17 - 7

7 - بهشت ، متشكل از باغ هاى بسيار با درختانى انبوه و نعمت هاى گسترده و گوناگون

إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 14 - 2

2 - بهشت ، داراى درختان پرسايه و نزديك بر سر بهشتيان

و دانية عليهم ظل_لها

{دانية} از ريشه {دُنُوّ} (قرب و نزديكى) است و {دانية عليهم ظلالها}; يعنى، سايه هاى درختان بهشت، مانند چتر بر سر بهشتيان سايه افكنده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 6

6 -

بوستان هاى بهشت ، داراى نهرهايى فراوان كه از زير آن بيرون زده و جريان مى يابد .

لهم جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

حرف {من} براى ابتداى غايت است و دلالت دارد كه آب نهرها، از منابع زير زمينى بوستان ها تأمين مى شود. اين احتمال نيز وجود دارد كه با تقدير گرفتن كلمه {اشجار}، مراد از {من تحتها}، {من تحت اشجارها} باشد.

صفات بهشت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 8

8 _ حسين بن ميسرقال: سألت أبا عبدالله(ع) عن جنة آدم(ع) فقال: جنة من جنان الدنيا تطلع فيها الشمس و القمر و لو كانت من جنان الآخرة ما خرج منها أبدا.

حسين بن ميسر گويد از امام صادق(ع) درباره بهشت آدم سؤال كردم، فرمود: باغى از باغهاى دنيا بود كه خورشيد و ماه در آن طلوع مى كرد و اگر از باغهاى بهشتى بود، هرگز آدم(ع) از آن خارج نمى شد.

صفات بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 13

13 _ عدم اتكاى بهشتيان به اعمال خويش ، در رسيدن به نعمت هاى بهشت

و قالوا الحمد للّه الذى هدينا لهذا و ما كنا لنهتدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 62 - 5

5- بهشتيان ، داراى روزى ويژه ، منظم و تضمين شده در هر صبح و عصر

و لهم رزقهم فيها بكرة و عشيًّا

از آن جايى كه در بهشت هر آنچه كه خواسته شود مهيا است، روشن مى گردد كه آنچه در اين آيه در مورد رزق

صبح و عصر آمده، تفضلى ويژه است. البته برخى اين جمله را كنايه از دائمى بودن رزق بهشتى دانسته اند. درباره معناى {عشىّ} نظريات گوناگونى ابراز شده است; از جمله: {بين ظهر تا غروب} و {آخر روز} (مصباح).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 22 - 1

1 - وجود غريزه و تمايل جنسى در ميان بهشتيان

و حور عين

صفات بيماردلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 6

6- بيماردلان و منافقان گريزان از تكاليف دينى ، داراى زمينه گرايش به دشمنان اسلام

و ذكر فيها القتال رأيت الذين فى قلوبهم مرض. .. قالوا للذين كرهوا ... سنطيعكم

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين، مى توان نتيجه گرفت كه ميان بيماردلى و گريز از تكاليف دشوار و تمايل به دشمنان اسلام، ارتباطى تنگاتنگ وجود دارد.

صفات پديده ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 11

11 _ عن الرضا(ع): إن إبراهيم(ع) وقع إلى ثلاثة اصناف، صنف يعبد الزهرة . .. {فلما جن عليه الليل} فرأى الزهرة، قال {هذا ربى} على الانكار و الاستخبار {فلما افل} الكوكب {قال لا احب الآفلين} لأن الافول من صفات المحدث لا من صفات القدم ... .

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. ابراهيم(ع) با سه گروه برخود كرد ; گروهى كه ستاره زهره را مى پرستيدند ... {چون شب، ابراهيم(ع) را فروگرفت} و ستاره زهره را ديد، به عنوان استفهام انكارى گفت: {اين پروردگار من است} و چون ستاره غروب كرد گفت: {غروب

كنندگان را دوست ندارم} ; زيرا غروب كردن از صفات موجود حادث است نه قديم ... .

صفات پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 69 - 9،15

9_ تهيه غذا براى مهمانان ، از آداب معاشرت و خصلتى نيكوست .

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

15_ مباشرت ميزبان در پذيرايى از ميهمانان ، از خصلت هاى نيكو و پسنديده است .

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 75 - 5

5_ بردبارى ، تأسف و تأثر بر مشكلات مردم و توجّه داشتن به خدا و درخواست حاجت ها از او ، صفات و خصلتهايى نيكو و پسنديده است .

إن إبرهيم لحليم أوّه منيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 13

13_ صبر و شكيبايى در برابر دشوارى ها و حوادث تلخ ، خصلتى نيكو ، زيبا و ارجمند

فصبر جميل

برداشت فوق ، مبتنى بر اين است كه {صبر} مبتدا و {جميل} خبر آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 6

6_ رعايت عفّت و پرهيز از خيانت به ويژه در نهان و به دور از چشم مردم ، خصلتى ارزشمند و نيكوست .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

{بالغيب} (در نهان) مى تواند حال براى ضمير فاعلى و نيز براى ضمير مفعولى در {لم أخنه} باشد. بنابراين {لم أخنه بالغيب} ; يعنى، به او خيانت نكردم آن گاه كه وى [از چشم ما] نهان بود و يا من از

او در نهان بودم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 59 - 11

11_ مهمان نوازى ، خصلتى نيك و ارزشمند است .

ألا ترون . .. أنا خير المنزلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 10

10_ صبر و شكيبايى در برابر مشكلات و حوادث تلخ ، خصلتى زيباست .

فصبر جميل

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه {صبر} مبتدا و {جميل} خبر آن باشد. احتمال ديگر در تركيب {فصبر جميل} اين است كه {صبر} خبر براى مبتدايى محذوف و جميل صفت براى {صبر} باشد ; يعنى، [امرى] صبر جميل و يا [صبرى] صبر جميل و يا ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 9

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آمرزش آنان ، خصلتى نيكو و از صفات محسنان است .

فإن الله لايضيع أجر المحسنين . .. لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 93 - 11

11_ يارى به خويشان و وابستگان ، خصلتى نيكو و از ويژگى هاى نيكوكاران است .

وأتونى بأهلكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 9

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آنان ، خصلتى نيكو و از صفات پيامبران الهى است .

ي_أبانا استغفر لنا . .. قال سوف أستغفر لكم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 27

27_

گذشت از خطاكاران پشيمان و تائب و ياد نكردن از خطا هاى ايشان ، خصلتى نيكو و خلقى پسنديده است .

من بعد أن نزغ الشيط_ن بينى و بين إخوتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 10،12،14

10_ انفاق كردن خصلتى نيكوست چه پنهانى انجام گيرد و چه آشكارا .

أنفقوا مما رزقن_هم سرًّا و علانية

12_ انجام دادن كار هاى شايسته به جبران بدى ها و گناهان ، خصلتى نيكو و از ويژگى هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألب_ب . .. والذين ... يدرءون بالحسنة السيئة

{درأ} (مصدر يدرءون) به معناى دفع كردن و برطرف كردن است. مراد از {السيئة} مى تواند بديها و گناهانى باشد كه شخص نيكوكار مرتكب شده و محتمل است مقصود از آن بديها و ستمهايى باشد كه ديگران در حق او انجام داده اند، برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

14_ خوبى كردن در پاسخ به بدى ها و ستم هاى ديگران ، خصلتى ارزشمند و از ويژگى هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألب_ب . .. الذين ... يدرءون بالحسنة السيئة

برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است كه در توضيح برداشت شماره 12 آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 52 - 2

2- سلام كردن به هنگام ملاقات و وارد شدن بر يكديگر ، از آداب و اخلاق پسنديده

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . إذ دخلوا عليه فقالوا سل_مًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 26

26- مواسات و بهرهورى گروهى ، از اموال

هم ، از اوصاف پسنديده مردان الهى است .

بورقكم ه_ذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 23

23- ياد خداوند ، در صورت فراموش كردن كارى و انتظار كمك از او براى شناسايى و انجام دادن كارى بهتر ، خصلتى پسنديده و مورد فرمان او است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

{ه_ذا} _ در برداشت بالا _ اشاره به مفعول محذوف {نسيتَ} است و مفاد آيه، اين است كه: {هرگاه، كارى را فراموش كردى، ياد خدا كن و بگو: {اميد است كه پروردگارم، مرا، به كارى مفيدتر از اين، راهنمايى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 76 - 6

6- انتقاد از خود و انصاف در قضاوت نسبت به خويشتن و پذيرش مسؤوليت عملكرد خود ، از صفات ارزشمند و شايسته است .

إن سألتك عن شىء بعدها فلاتصحبنى قد بلغت من لدنّى عذرًا

موسى(ع) با وجود آن كه در مرحله قبل، عذر نسيان را مطرح كرد، ولى در اين مرحله، اولاً، مسؤوليت عمل خود را بر عهده گرفت و ثانياً، در مورد خود، رأيى منصفانه صادر كرد و خضر(ع) را در جدا شدن از او، محق دانست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 14

14- گذشت از خطاكاران و دعا براى آنان ، خصلتى نيكو و از صفات پيامبران است .

لأرجمنّك واهجرنى . .. سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54

- 6

6- صداقت در وعده ، خصلتى نيكو و بسيار ارزشمند است .

واذكر فى الكت_ب . .. إنّه كان صادق الوعد

ستودن اسماعيل به {صادق الوعد} بودن علاوه بر تمجيد از موصوف، تمجيد از وصف نيز به شمار مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 115 - 5

5 - عزم و تصميم جدى براى عمل به توصيه هاى خداوند ، خصلتى ارزشمند است .

و لقد عهدنا إلى ءادم . .. فنسى و لم نجد له عزمًا

تعبير {نيافتيم} به جاى {نبود}، گوياى آن است كه دراين موارد، وجود عزم، مطلوب و مورد انتظار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 5

5- ترس از عذاب اخروى ، خصلتى ارزشمند و مورد توصيه خداوند

ي_أيّها الناس اتّقوا ربّكم إنّ زلزلة الساعة شىء عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 8

8 - تقوا و خداترسى ، خصلتى ارزشمند در پيشگاه الهى

فإنّها من تقوى القلوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 35 - 2

2 - ترس و خشيت از خدا ، خصلتى ارزشمند در بينش قرآنى

الذين إذا ذكر اللّه وجلت قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 2 - 5

5 - داشتن خشوع و تذلل در نماز ، از ستوده ترين و ارجمندترين خصلت ها در پيشگاه خداوند

قد أفلح المؤمنون . الذين هم فى صلاتهم خ_شعون

در اين آيات خداوند هفت صفت را براى مؤمنان برشمرده است كه

خشوع و فروتنى آنان در نماز يكى از آنها است و در اين جا پيش از همه ذكر شده است. بنابراين، تقديم آن بر ساير صفات، مى تواند بيانگر پسنديده تر و ارجمندتر بودن آن در نزد خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 5

5 - حكمت و سنجيده كارى ، خصلتى پسنديده و ارجمند در پيشگاه خداوند

و الذين هم عن اللغو معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 11

11 - مهمان نوازى ، خصلتى نيكو و خلقى الهى است .

و أنت خير المنزلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 57 - 2

2 - ترس از خدا ، خصلتى ارجمند در نزد پروردگار

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 3

3 - عفت ، نجابت و ايمان ، سرآمد ارزش ها و صفات ستوده زنان

المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 30

30 - عفت و پاكدامنى براى زنان ، صفتى بس ارزشمند و پسنديده

و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن تحصّنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 8

8 _ جايگاه ويژه صفت تواضع و فروتنى و رفق و مدارا ، در مقايسه با ديگر اوصاف پسنديده و ارزشمند ، در نگاه وحى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا

آمدن

صفت تواضع و فروتنى به عنوان نخستين صفت از سلسله اوصاف {عباد الرحمان} _ كه در چند آيه از آنها ياد شده است _ مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 72 - 6

6 _ گذر از رفتار لغو و بيهوده با بزرگوارى و متانت ، امرى شايسته و مورد تشويق خداوند

و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 73 - 4

4 _ پندپذيرى و حرف شنوى ، از اوصاف پسنديده و مورد تشويق خداوند

و الذين إذا ذكّروا بأي_ت ربّهم لم يخرّوا عليها صمًّا و عميانًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 84 - 4

4 - قلب سالم از امراض روحى و اخلاقى ، پايه و اساس خصلت هاى پسنديده و كمالات انسانى

إذ جاء ربّه بقلب سليم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه از ميان انواع اوصاف پسنديده ابراهيم(ع)، تنها به صفت {قلب سليم} اشاره شده است كه در واقع، شرط بار يافتن به درگاه الهى است. ضمن اين كه نوعاً تمامى خصلت ها و رفتارهاى ناپسند، از قلب ناسالم نشأت مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 24 - 4

4 - اجلال و گرامى داشت ميهمانان ، خصلتى پسنديده و پيامبرگونه

حديث ضيف إبرهيم المكرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 27 - 3

3 - هراس و نگرانى از عذاب الهى ، خصلتى

شايسته و عملى بايسته

و الذين هم من عذاب ربّهم مشفقون

مطلب ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تمجيد از مؤمنانى است كه داراى چنين خصلت ها و اوصافى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 32 - 2

2 - امانت دارى و پايبندى به عهد و پيمان ، از خصلت هاى شايسته و بايسته

و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

صفات پسنديده زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 48 - 6

6 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ، از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم ق_صرت الطرف عين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى و تشويق انسان ها به دستيابى به آنان در سايه كردار خداپسندانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 52 - 5

5 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ، از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم ق_صرت الطرف

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى است.

صفات پسنديده زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 5

5 - عفّت و پاكدامنى ، از برجسته ترين اوصاف زنان و از بهترين كمالات آنان

الّتى أحصنت فرجها

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه

خداوند، در مقام توصيف و تمجيد از مريم(س) _ كه به عنوان زنى مثال زدنى و الگو مطرح شد _ صفت عفت و پاكدامنى او را بيان كرده است.

صفات پسنديده مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 101 - 1

1- خداوند ، به كسانى كه منزلت نيكو و خصلت پسنديده دارند ( مؤمنان راستين ) ، وعده دورى و نجات از آتش دوزخ داده است .

إنّ الذين سبقت لهم منّا الحسنى أولئك عنها مبعدون

{الحسنى} مؤنث {أحسن} و صفت براى موصوف محذوفى چون {المنزلة} و {الخصلة} است و به قرينه مقابله با آيه قبل _ كه در باره كافران و مشركان بود _ آيه شريفه در باره مؤمنان راستين است.

صفات پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 16

16 _ ايمان به خداوند و تسليم در برابر او ، ويژگى ياوران انبيا

من انصارى الى اللّه . .. امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 84 - 7

7 - برخوردار بودن از قلبى سالم و پاك ، نخستين و مهم ترين صفت از اوصاف شيعه و پيرو راستين خط پيامبران

و إنّ من شيعته لإبرهيم . إذ جاء ربّه بقلب سليم

برداشت ياد شده با توجّه به اين نكته است كه خداوند، پس از معرفى ابراهيم(ع) به عنوان شيعه و پيرو نوح پيامبر، او را به داشتن قلب سليم توصيف فرمود.

صفات پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 22 - 8

8- تابعان شيطان ، بى آنكه دليل و برهانى از وى مشاهده كنند ، بى درنگ به فراخوانى او پاسخ مثبت مى دهند .

و ما كان لى عليكم من سلط_ن إلاّ أن دعوتكم فاستجبتم لى

{سلطان} به حجت و برهان اطلاق شده است و مراد از آن استفاده از دليل و برهان به منظور چيره شدن برطرف مقابل است.

صفات جامهاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 16 - 3

3 - ظرف ها و جام هاى بهشتيان ( ابرار و . . . ) ، در هندسه و اندازه هاى بسيار دقيق است .

قدّروها تقديرًا

نصب {تقديراً}به جهت مفعول مطلق بودن آن براى فعل {قدّروا} است و اين در حقيقت تأكيدى براى مفاد آن فعل است.

صفات جسمانى شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 28 - 5

5 - ناقه صالح ، حيوانى خارق العاده در هيكل و مصرف آب *

أنّ الماء قسمة بينهم

برداشت ياد شده در صورتى است كه نيمى از آب سهم ناقه باشد و ناقه آن سهم را تماماً مصرف كرده باشد.

صفات جسمانى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 13،14

13 _ قوم عاد برخوردار از اندامى بزرگتر و نيرومندتر نسبت به ديگر اقوام

و زادكم فى الخلق بصطة

14 _ برخوردارى قوم عاد از اندامى درشت و نيرومند ، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى آنان

و اذكروا إذ . .. و زادكم فى الخلق بصطة

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 20 - 3

3 - قوم عاد ، مردمانى تناور و بلند قامت بودند . *

كأنّهم أعجاز نخل منقعر

تشبيه قوم عاد به {نخل} مى تواند نظر به مطلب بالا داشته باشد.

صفات جسمى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 3

3 - زن ، اساساً براى كار هاى دشوار و خشن و جدال و درگيرى آفريده نشده است .

و هو فى الخصام غير مبين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه آيه شريفه به جهت مماشات و بازگويى باور مشركان، اين مطالب را مطرح نكرده باشد; بلكه به عنوان يك واقعيت بدان پرداخته باشد.

صفات جسمى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 6

6 - قوم عاد ، مردمى بلندقامت و پرقدرت *

إرم ذات العماد

چنانچه {ارم} نامِ قوم عاد باشد، توصيف آنان به {ستون دار}، كنايه از نيرومندى و قامت رشيد آنان خواهد بود. گفتنى است كه در اين برداشت، {عماد} به معناى عمود و ستونى گرفته شده است كه خانه را بر آن استوار مى كنند. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 5

5 - قوم عاد ، مردمى بى نظير در قدرت و قامت *

ذات العماد . الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

در برداشت ياد شده، {ارم} نام قوم عاد گرفته شده است; در نتيجه {الّتى. ..} توصيف گر آن قبيله، به نبود امثالِ آنها در شهرها خواهد بود.

صفات جلال

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 2،3

2 - خداوند ، منزه از هر عيب و نقص

قالوا سبحنك

3 - خداوند ، منزه از آن است كه به اسرار و نهان موجودات آگاه نباشد .

أنبئونى بأسماء هؤلاء . .. قالوا سبحنك

در مقامى كه سخن متكلم موجب توهم نقصى براى خدا شود، كلمه {سبحانك} و مانند آن به كار مى رود. گويا فرشتگان چون در مقام پاسخگويى هستند، از سخنشان اين توهم به وجود مى آيد كه خداوند از پيش به پاسخ آنان آگاهى ندارد. هدف ايشان از گفتن {سبحانك} ابراز منزّه دانستن خداوند از چنين منقصتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 1،4،7،9،13

1 - خداوند ، منزه از گزينش فرزند و داشتن زاده

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

4 - گزينش فرزند و داشتن زاده براى خداوند ، نقص است .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

{سبحان} به معناى تسبيحاً، مفعول مطلق براى فعل محذوف است; يعنى: {سبحت اللّه تسبيحاً}. كاربرد اين كلمه در هنگامى است كه خداوند به چيزى كه درباره او ناروا و يا مستلزم نقص و عيب است، توصيف شود.

7 - خداوند ، در مالكيت موجودات هستى شريكى ندارد .

له ما فى السموت و الأرض

برداشت فوق با توجه به حصر - كه از تقديم {له} بر {ما فى السماوات . ..} به دست مى آيد - استفاده مى شود.

9 - مالكيت خدا بر هستى ، دليل منزه بودن او از گزينش فرزند و داشتن زاده

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل له ما فى السموت و الأرض

جمله {له

ما فى السماوات . ..} برهانى است براى رد پندار نارواى يهود و نصارا.

13 - عبادت و اطاعت هستى براى خدا ، دليل منزه بودن او از داشتن فرزند است .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل . .. كل له قنتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 117 - 5

5 - آفرينش آسمان ها و زمين ، بدون مثال و الگويى از پيش ، دليل منزه بودن خدا از اختيار كردن فرزند و نياز داشتن به آن

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل . .. بديع السموت و الأرض

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بديع السماوات . ..} همانند جمله {له ما فى السماوات ...}، دليل و برهانى براى تنزيه خداوند از داشتن فرزند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 7

7 - مسلمانان ، خداوند را از داشتن شريك منزه دانسته و تنها او را پرستش مى كنند .

و نحن له مخلصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 13

13 - خداوند از اعمال انسان ها غافل نبوده و به همه آنها آگاهى دارد .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 21

21 - اعمال انسان ها هرگز مورد غفلت خداوند نخواهد بود .

و ما اللّه بغفل عما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 149 - 6

6 - اعمال انسان ها هرگز مورد

غفلت خداوند نيست .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 11

11 _ خداوند ، ستايشگر انفاق كنندگان ، در عين بى نيازى از انفاق آنان

اَنّ اللّه غنىّ حميد

{حميد} در برداشت فوق به معناى حامد (ستايش كننده) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 19

19 _ قدرت مطلق خداوند ، مقتضى نفى هر گونه شرّ از او

بيدك الخير انّك على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 7

7 _ خداوند ، مُنزّه از اراده هر گونه ظلم نسبت به موجودات

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 109 - 4،10

4_ مالكيّت انحصارى خداوند نسبت به تمام هستى ، دليل نفى اراده ظلم و ستم از ساحت اوست .

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين. و للّه ما فى السموات و ما فى الارض

10 _ بازگشت همه امور هستى به خداوند ، دليل نفى اراده ظلم و ستم از ساحت اوست .

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين . .. و الى اللّه ترجع الامور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 14

14 _ ارتداد و كفر افراد ، زيانى به خداوند نمى رساند .

و من ينقلب على عقبيه فلن يضرّ اللّه شيئا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران

- 3 - 181 - 1،9،15

1 _ پندار نارواى يهود به فقر و نياز خداوند ، و غنا و بنى نيازى خويش

لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير و نحن اغنياء

به گفته بسيارى از مفسّرين، مراد از {الّذين قالوا}، يهوديان هستند.

9 _ خداوند ، غنى و بى نياز از انفاق بندگان

انّ الّذين . .. انّ اللّه فقير و نحن اغنياء سنكتب ما قالوا

15 _ همسنگى گناه و زشتى فقير پنداشتن خدا و نسبت هاى ناروا به او ، با گناه كشتار انبيا

سنكتب ما قالوا و قتلهم الانبيآء بغير حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 6

6 _ نفى ظلم از جانب خدا نسبت به بندگان خويش

و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 17،24،25،27

17 _ پاك و منزّه دانستن خداوند از هر عيب و نقصى ، نشانه خردمندى

لايات لاولى الالباب. الّذين ... ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك

24 _ خداوند از اينكه آفرينشى باطل و بيهوده داشته باشد ، پاك و منزّه است .

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك

25 _ خردمندان ، خداوند را از هر كاستى مبرّا و منزّه مى دانند .

لايات لاولى الالباب. الّذين ... سبحانك

27 _ منزّه بودن خداوند از هر نقص و عيب ، دليل راه نداشتن بيهودگى در آفرينش او

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 36،39

36 _ مالكيت مطلق خداوند بر هستى ، دليل فرزند نداشتن

او

سبحنه ان يكون له ولد له ما فى السموت و ما فى الأرض

جمله {له ما فى السموت . ..} دليل و برهانى است براى جمله {سبحنه ان يكون له ولد} يعنى آنچه غير خداست و از جمله حضرت مسيح، مملوك و عبد اوست و كسى كه مالك تمام هستى است، نيازى به داشتن فرزند ندارد.

39 _ كفايت خداوند براى تدبير هستى ، دليل وحدانيت او و منزه بودنش از داشتن شريك و فرزند

انما اللّه اله وحد سبحنه ان يكون له ولد . .. كفى باللّه وكيلا

جمله {كفى . ..} دليل ديگرى است براى مطالب گذشته.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 7

7 _ خداوند منزه از هرگونه شريك در الوهيت و فراتر از داشتن همتايى شايسته پرستش

قال سبحنك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 18 - 6

6 _ راه نيافتن هيچگونه ضعف و كاستى، گزافه، جهل و اشتباه در حريم خداوند

و هو القاهر فوق عباده و هو الحكيم الخبير

از صفات {قاهر}، {حكيم} و {خبير}، كه براى خداوند بيان شده، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 6،9،10

6 _ شريك پنداشتن براى خداوند و انتساب فرزند به او، پندارى باطل و از سر نادانى است.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

9 _ خداوند از داشتن شريك و فرزندان منزه است.

و خرقوا له بنين و بنت . .. سبحنه و تعلى عما يصفون

10 _ خداوند منزه و برتر از پندارهايى است كه جاهلانه درباره

او ابراز مى گردد.

بغير علم سبحنه و تعلى عما يصفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 101 - 3،4،6،11

3 _ خداوند نه فرزندى دارد و نه هيچگاه همسرى داشته است.

أنى يكون له ولد و لم تكن له صحبة

4 _ وجود فرزند براى خدا، با توجه به نبودن همسرى براى وى، امرى نامعقول است.

أنى يكون له ولد و لم تكن له صحبة

6 _ ابداع كننده هستى (خداوند) سزاوار تسبيح و منزه از داشتن شريك و فرزند است.

سبحنه و تعلى عما يصفون. بديع السموت و الأرض

11 _ انحصار آفرينش هستى به خدا، دليل بى نيازى او از فرزند و شريك است.

أنى يكون له ولد . .. و خلق كل شىء و هو بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 103 - 5

5 _ خداوند حقيقتى فوق تصور و ادراك انسان و پيراسته از ويژگيهاى جسم است.

لا تدركه الأبصر

عدم امكان ديدن خداوند نشانه مبرا بودن او از خصوصيات جسم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 1

1 _ خداوند هيچگاه از سر ظلم جامعه اى را نابود و مردمى را مجازات نكرده و نخواهد كرد.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 2،5

2 _ كيفر الهى در مورد گنهكاران ، عادلانه و به دور از هر گونه ظلم

ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

5 _ خداوند منزه از

اعمال كمترين ظلم به بندگان خويش

و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

با توجه به اينكه {أن اللّه . .. } در مقام استدلال بر اين حقيقت است كه گرفتارى كافران به عذاب حريق ستمى به آنها نيست، بايد مراد از ظلام نبودن خدا، نفى كمترين ظلم از ساحت قدس وى باشد، و گر نه استدلال تمامى نيست. و بسيار ستمگر نبودن، نمى تواند دليل باشد بر اينكه آتش سوزان ستمى بر گرفتاران به آن نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 17

17 _ خداوند هرگز در پاداش دادن به بندگان خويش ستم روانمى دارد .

و أنتم لاتظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 4

4 _ خدا ، كمال مطلق و منزه از هر عيب و نقص

دعويهم فيها سبحنك اللّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 15،16،17

15 _ خدا ، كمال مطلق و به دور از هر عيب و نقص

سبحنه

16 _ خداوند ، منزه و فراتر از داشتن شريك است .

سبحنه و تعلى عما يشركون

17 _ از على ( ع ) روايت شده كه فرمود : { اما ما لا يعلمه اللّه ، فلا يعلم اللّه أن له شريكاً و لا وزيراً و لا صاحبة و لا ولداً و شرحه فى القرآن : { قل اتنبئون اللّه بما لا يعلم } . . . ;

. .. اما (مراد از) آنچه را خدا نمى داند، (يعنى) خدا (او را) براى خود شريك نمى داند و نه وزير و

نه همسر و نه فرزند و شرح اين مطلب در قرآن اين است: آيا خدا را خبر مى دهيد به آنچه نمى داند؟} ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 44 - 1،6

1 _ خداوند ، بر هيچ كس كمترين ظلمى روا نمى دارد .

إن اللّه لايظلم الناس شيئاً

6 _ از امام هادى ( ع ) روايت شده است : { . . . من زعم ان اللّه عزوجل أجبر العباد على المعاصى و عاقبهم على ها . . . فقد ظلّم اللّه فى حكمه و كذّبه و رد عليه قوله : . . . { إن اللّه لايظلم الناس شيئاً } . . . ;

. .. هر كس گمان كند كه خداى عزوجل، بندگان را بر ارتكاب گناهان مجبور ساخته و در عين حال آنان را كيفر مى كند، به خدا در حكمش اسناد ظلم داده و قول او را كه فرموده: {خدا به مردم هيچ ظلمى نمى كند} رد نموده و خدا را تكذيب كرده است ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 13

13 _ در نظام جزايى خداوند ، حتى به ستمگران هم ظلم نخواهد شد .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. قضى بينهم بالقسط و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 68 - 3

3 _ برگزيدن فرزند ، بيانگر وجود نقص است و خداوند از هر نقصى ، مبرا و منزه مى باشد .

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه هو الغنى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 5 - 2

2_ ناآگاهى خداوند به سخنان و كار هاى پنهانى ، از پندار هاى نادرست مشركان عصر بعثت

ألا إنّهم يثنون صدورهم ليستخفوا منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 1،2

1_ خداوند ، بر بندگانش ستم نمى كند .

و ما ظلمن_هم

2_ خداوند ، مردمان را به طرف گناهان ( شركورزى ، انكار پيامبران و . . . ) سوق نمى دهد .

و ما ظلمن_هم

منظور از ستم نكردن خدا بر بندگان اين است كه: او آنان را به موجبات هلاكت و عذاب (شركو . ..) وانمى دارد. بنابراين عذابهاى نازل شده بر آنان مقتضاى عملكرد خودشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 1،5

1_ خداوند ، هيچ گاه ظالمانه و بدون دليل جوامع بشرى را به عذاب هاى دنيوى گرفتار نساخته و نخواهد ساخت .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم

حرف {باء} در {بظلم} براى ملابست است. براين اساس جمله {ما كان ...} چنين معنا مى شود: هرگز خداوند مردم آباديها را از سر ظلم به هلاكت نمى رساند. نسبت دادن هلاكت به آباديها، گوياى اين نكته است كه مراد از هلاكت، هلاكت دنيوى و عذاب استيصال است.

5_ ستم به انسان ها و به هلاكت رساندن جوامع درستكار ، ناسازگار با مقام ربوبيت خدا و مدبر بودن اوست .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم و أهلها مصلحون

برداشت فوق از {رب} _ كه به معناى مدبر و مربى است - استفاده مى

شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 10

10_ خداوند ، هرگز از اعمال انسان ها غافل نبوده و رفتارشان بر او مخفى نمى ماند .

و ما ربك بغ_فل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 12

12_ خداوند از هر عيب و نقصى منزّه و از داشتن شريك مبرّاست .

و سبح_ن الله و ما أنا من المشركين

{سبحان} به معناى تسبيح (منزّه دانستن از نقص و عيب) است. اين كلمه مفعول مطلق براى فعل محذوف (اسبح و يا نسبح) مى باشد ; يعنى: اسبح و يا نسبح الله تسبيحاً. از مصاديق مورد نظر براى عيب و نقص، شريك داشتن است. قابل ذكر است كه جمله {سبحان الله} عطف بر {ه_ذه سبيلى} است ; يعنى: {قل سبحان الله}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 6

6_ خداوند منزه از هر عيب و نقص و شايسته حمد و ستايش است .

و يسبّح الرعد بحمده و المل_ئكة من خيفته

{تسبيح} (مصدر يسبح) به معناى منزّه دانستن از هر عيب و نقص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 3،4،5

3- خداوند ، بسى منزّه و برتر از فرزند دختر داشتن

و يجعلون لله البن_ت سبح_نه

4- فرزند ( دختر ) داشتن براى خداوند نقص است .

و يجعلون لله البن_ت سبح_نه

ذكر تنزيه {سبحانه} براى تبرئه خداوند از نسبتى است كه مشركان به او مى دادند و اين تنزيه، حاكى از نقصى است كه با اسناد

فرزند براى خداوند، ايجاد مى شد.

5- خداوند ، منزّه از تناسل و توالد است .

و يجعلون لله البن_ت سبح_نه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 118 - 7

7- خداوند در تكاليف دينى ، از بى عدالتى و ظلم به بندگان مبرّاست .

و على الذين هادوا حرّمنا . .. و ما ظلمن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 4

4- خداوند ، برخلاف پندار واهى مشركان ، هيچ گاه براى آنان ، پسر برنگزيده و براى خود دختر به فرزندى نگرفته است .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

استفهام در آيه، انكارى و در مقام توبيخ و سرزنش مشركان است و اين، حكايت از نكته ياد شده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 43 - 1،3

1- خداوند ، بسيار برتر و منزه تر از شريك داشتن است .

سبح_نه و تع_لى عمّا يقولون علوًّا كبيرًا

3- خداوند ، فراتر و عظيم تر از آن است كه نسبت فرزند گرفتن به او داده شود .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا . .. سبح_نه و تع_لى عمّا يقولو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 93 - 12

12- خداوند ، منزه از تحيز ، جسميت و قابل رؤيت بودن و ديگر اوصاف ماده است .

أو تأتى بالله . .. قل سبحان ربّى

چون درخواست مشركان از پيامبر(ص) (أو تأتى بالله) مستلزم جسمانيت، جا به جايى و قابل رؤيت بودن خداوند بود، جمله {سبحان ربّى}

مى تواند پاسخ چنين درخواست غير منطقى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 108 - 1

1- پروردگار ، منزه از هر كاستى و نقص در بينش آگاهان به معارف آسمانى

إن الذين أُوتوا العلم من قبله . .. يقولون سبح_ن ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 5،8

5- خداوند ، هيچ گونه فرزندى براى خود نگرفته و از هرگونه شريك و حمايتگر ، مبرّا و بى نياز است .

لم يتخذ ولدًا و لم يكن له شريك . .. و لم يكن له ولىّ

8- خداوند ، تنها فرمانرواى هستى و مبرّا از داشتن هرگونه شريك در جهاندارى

و لم يكن له شريك فى الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 16،17،18

16- خداوند ، در قيامت ، به هيچ كس ، ظلمى روا نخواهد داشت .

و لايظلم ربّك أحدًا

17- حضور نفس اَعمال انسان در قيامت ، پشتوانه اجراى عدالت و نفى كمترين ظلم از ساحت خداوند است .

و وجدوا ما عملوا حاضرًا و لايظلم ربّك أحدًا

بيان حضور اعمال و تجسّم آن، علاوه بر ثبت و ضبط در نامه اَعمال، جملگى تأكيدى بر دقيق بودن اَحكام صادره بر قيامت و عادلانه بودن عقوبت هاى است و گوياى اين است كه اَسناد و مدارك كافى و غير قابل انكارى در قيامت عرضه خواهد شد.

18- مبرّا بودن خداوند از هرگونه ظلم و بى عدالتى ، مقتضاى ربوبيّت او است .

و لايظلم ربّك أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

مريم - 19 - 11 - 16

16- خداوند ، پاك و منزه از ناتوانى در برابر اعطاى فرزند به پدرى كهن سال و مادرى عقيم

أن سبّحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 3،5،6

3- خداوند نه عيسى ( ع ) و نه هيچ كس ديگر را فرزند خويش قرار نداده است .

ذلك عيسى ابن مريم . .. ما كان للّه أن يتّخذ من ولد

{ولد} نكره در سياق نفى است و افاده عموم مى كند. {من} زائده و براى تأكيد است. بنابراين مفاد آيه، عموميت همراه با تأكيد است.

5- خداوند ، منزه از هرگونه نقص و نياز است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد سبح_نه

6- لزوم تنزيه ذات اقدس خداوند از هرگونه نقص و نياز

سبح_نه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 40 - 6

6- خداوند ، بدون فرزند و بى نياز از آن است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. إنّا نحن نرث الأرض و من عليها

در آيات قبل، سخن از پندار فرزندى عيسى(ع) براى خداوند به ميان آمد. اين آيه با بيان رجوع نهايى همه موجودات به خداوند و نفى نياز از او، بر بطلان آن پندار تأكيد مىورزد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 11

11- خداوند ، ذره اى ستم بر بندگان روا نمى دارد .

و لايظلمون شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 64 - 8،10

8- خداوند ، از هرگونه فراموشى منزه است .

و

ما كان ربّك نسيًّا

{نسيّاً} صيغه مبالغه است و مبالغه در كلامِ منفى، به اصل نفى مربوط مى شود. بنابراين در جمله {و ما كان...} مراد اين است كه: خداوند هيچ گاه و درباره هيچ موضوعى، فراموش كار نيست.

10- راه نداشتن نسيان در ذات اقدس خداوند ، پشتوانه حقانيت گزارش هاى قرآن از تاريخ پيامبران پيشين

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك . .. و ما كان ربّك نسيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 91 - 2،4

2- مبرّابودن خداوند از داشتن فرزند ، با ذات هستى و اجزاى آن عجين شده است .

تكاد السموت يتفطّرن . .. أن دعوا للرحم_ن ولدًا

4- فرزند داشتن خداوند ، با گستردگى و فراگيرى رحمت او بر همه موجودات ، ناسازگار است .

أن دعوا للرحم_ن ولدًا

گزينش وصف {الرحمان} (داراى رحمت گسترده و فراگير) در ضمن عبارت {أن دعوا. ..} دليل در آن كنجانده است; زيرا همه موجودات _ از جمله فرزندهاى پندارى _ مشمول رحمت الهى اند و سنخيتى با رحمت آفرين ندارند تا فرزند و مجانس او تلقى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 92 - 1،4

1- فرزندگزينى خداوند ، كارى ناشدنى و به دور از شأن خداوند

و ما ينبغى للرحم_ن . .. ولدًا

زمانى از كلمه {إنبَغى} استفاده مى شود مى شود كه كارى ميسر و راه براى آن هموار باشد (قاموس) و {ما ينبغى} امكان آن را نفى مى كند.

4- فرزندگزينى ، نشانه نقص بوده و خداى رحمان از آن مبرّا است .

و ما ينبغى للرحم_ن أن يتّخذ ولدًا

گزينش فرزند با فراگيرى

رحمت سازگار نيست; زيرا فرزند خداوند، بايد هم جنس او بوده و در الوهيت مانند او باشد; در نتيجه بايد به رحمت او نيازى نداشته باشد; زيرا لازمه آن، فراگير نبودن رحمت الهى و نقصان آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 8 - 4

4 - خداوند ، داراى همه كمالات و منزه از هر نقص و كاستى است .

له الأسماء الحسنى

اسمى كه حاكى از نقص و عيب باشد، مصداق {أسماء حسنى} نبوده و بر خداوند تطبيق نمى كند; بنابراين او از هر عيبى مبرا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 7،8

7 - خداوند ، منزه از هرگونه فراموشى است .

و لاينسى

8 - ربوبيت خداوند بر هستى ، به دور از هرگونه ناآگاهى و فراموشى است .

لايضلّ ربّى و لاينسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 5

5 - بى نيازى مطلق خداوند از غير خود

القيّوم

{قيّوم} به كسى گفته مى شود كه قائم به ذات بوده و در وجود، متكى به غير نباشد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 4،6

4- منزه بودن خداوند رحمان ، از انتخاب و برگزيدن فرزند

قالوا اتّخد الرحم_ن ولدًا سبح_نه

{سبحانه} مفعول مطلق براى فعل محذوف (چون {سبحوه}) است.

6- رحمت گسترده الهى ، ناسازگار با داشتن فرزند

قالوا اتّخذ الرحم_ن ولدًا سبح_نه

{رحمان} صيغه مبالغه است و دلالت بر شدت و گستردگى رحمت دارد. ذكر اين صفت از ميان ديگر اوصاف خداوند، مى

تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 5

5- حسابرسى خداوند در قيامت به گونه اى است كه به هيچ كس اندكى ظلم نمى شود .

و نضع الموزين . .. فلاتظلم نفس شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 99 - 3

3- وجود شريك براى خداوند ، امرى ممتنع و محال است .

لو كان ه_ؤلاء ءالهة

برداشت ياد شده به خاطر كاربرد {لو} امتناعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 10 - 3،5

3 - كيفر هاى الهى در آخرت ، برپايه عدل و بدون كمترين ظلمى در حق كيفر شوندگان

أنّ اللّه ليس بظلّ_م للعبيد

5 - خدا ، پروردگارى عادل و مبرّا از ستم كردن به بندگان خود

و أنّ اللّه ليس بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 17 - 6

6 - راه نداشتن كمترين غفلت در خداوند نسبت به خلقش

و ما كنّا عن الخلق غ_فلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 6

6 - نظام حسابرسى خداوند ، مبرا از كمترين ظلم به آدميان

و لدينا كت_ب . .. و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 91 - 1،2،8

1 - خدا ، بى نياز از گزينش فرزند

ما اتخذ اللّه من ولد

2 - خدا ، مبرّا از شريك و همتا

و ما كان معه من إل_ه

8 - ساحت خداى يگانه

هستى ، مبرّا از نسبت هاى نارواى مشركان

سبح_ن اللّه عمّا يصفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 92 - 4

4 - ساحت خداى يگانه ، برتر از آنچه كه با او شريك مى گردانند .

فتع_لى عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 3

3 - حاكميت خدا بر هستى ، مستلزم راه نداشتن كمترين نقص و بيهوده كارى در نظام آفرينش

أفحسبتم أنّما خلقن_كم عبثًا . .. فتع_لى اللّه الملك الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 16 - 6

6 - خداوند ، از هر عيب و نقصى منزه است .

سبح_نك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 9

9 - خدا و رسول او ، در داورى و حكمشان به احدى ، حتى منافقان ، ستم روا نمى دارند .

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله بل أُول_ئك هم الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 5،8

5 _ خداوند ، هيچ كسى را به فرزندى برنگزيده است .

لم يتّخذ ولدًا

{ولداً} نكره است و نكره در سياق نفى، دلالت بر عموم و شمول دارد.

8 _ پادشاهى و حاكميت مطلق خداوند بر جهان ، دليل بى نيازى او از گزينش فرزند و داشتن شريك و همتا

الذى له ملك السم_وت و الأرض و لم يتّخذ ولدًا و لم يكن له شريك فى الملك

ذكر حاكميت و پادشاهى و حاكميت مطلق خداوند بر هستى در

ابتداى آيه، مى تواند مقدمه و زمينه چينى براى ابطال عقيده فرزندگزينى و شريك داشتن خدا باشد كه از اصول اعتقادات مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 4

4 _ خداوند ، زنده اى است جاويدان كه هرگز او را مرگ درنمى يابد .

الحىّ الذى لايموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 4،7

4 - ساحت خداوندى ، مبرا از كمترين ظلم به بندگان

و ما كنّا ظ_لمين

7 - مؤاخذه بندگان ، قبل از بيان و اتمام حجت بر ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند است .

و ما أهلكنا من قرية . .. ذكرى و ما كنّا ظ_لمين

مفاد مطلب ياد شده، همان {قبح عقاب بلابيان} است كه از آيه مورد بحث استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 8 - 10،11

10 - خدا ، منزه از هر پيرايه و كاستى

و سبح_ن اللّه ربّ الع_لمين

11 - خدا ، حقيقتى نامحدود ، منزه از مكان و جا گرفتن در آتش و محدود شدن در آن

أن بورك من فى النّار . .. و سبح_ن اللّه ربّ الع_لمين

مطرح شدن تسبيح الهى در پى تجلى خدا در آتش طور، بدان جهت است كه كسى اين نشانه را با پديدآورنده نشانه، اشتباه نگيرد و خداى لامكان را محدود در مكان نپندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 93 - 1

1 - ستايش ها ، همه از آنِ خداوند است .

و قل الحمدللّه

{ال}

در {الحمد للّه} جنسيه و مفيد استغراق است. بنابراين {الحمد للّه}; يعنى، {كلّ حمد للّه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 9،10

9 - خدا ، كمال مطلق و به دور از هر عيب و نقص

سبح_ن اللّه

10 - ساحت خداوند از داشتن انباز در آفرينش و تدبير خلق منزه و برتر است .

و ربّك يخلق . .. سبح_ن اللّه و تع_لى عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 23

23 - ساحت قدس الهى ، به دور از هرگونه ظلم و ستم است .

فما كان اللّه ليظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 30 - 10

10 - تنها خداوند ، بسى برتر و والاتر از شريك داشتن است .

و أنّ اللّه هو العلىّ الكبير

ضمير فصل {هو} و {ال} جنس در {العلىّ} و {الكبير} _ كه هر دو خبر {أنّ} هستند _ دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 1،5

1 - ساحت خداوند ، از هرگونه نقص و كاستى منزه و مبرا است .

سبح_ن الذى

5 - حاكميت قانونِ زوجيت بر پديده هاى شناخته شده و ناشناخته جان دارِ جهان ، دليل كمال خدا و مبرّا بودن او از هر نقص و كاستى

سبح_ن الذى خلق الأزوج كلّها . .. و ممّا لايعلمون

از ارتباط ميان تنزيه خدا از هر نقصى به توصيف او به آفريدن پديده هاى جان دارِ جهان به صورت زوج (نر و ماده)، برداشت

ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 83 - 1،4

1 - ساحت مقدس خداوند ، از هرگونه نقص و كاستى منزه و مبرا است .

فسبح_ن الذى

4 - در دست داشتن حاكميت و مالكيت همه چيز در جهان هستى ، دليل و نشان كمال خدا و مبرا بودن او از هر نقص و كاستى

فسبح_ن الذى بيده ملكوت كلّ شىء

برداشت ياد شده از ارتباط ميان تنزيه خدا از هر نقصى و توصيف او به {در دست داشتن ملكوت هر چيزى در جهان}، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 159 - 1،2

1 - خداوند ، منزه از توصيف هاى مشركان است .

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا . .. سبح_ن اللّه عمّا يصفون

2 - ساحت خداوند ، منزه از داشتن فرزند و ارتباط و نسبت ويژه ( شريك بودن ) با جن

أصطفى البنات . .. و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا ... سبح_ن اللّه عمّا يصفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 4 - 6

6 - منزه بودن ساحت قدسى خداوند ، از فرزند گزينى

لو أراد اللّه أن يتّخذ ولدًا . .. سبح_نه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 67 - 10،11

10 - خداوند ، كمال مطلق و به دور از هر عيب و نقص است .

سبح_نه

11 - ساحت خداوند ، از داشتن هرگونه شريك منزّه و برتر است .

تع_لى عمّا يشركون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 3

3 - خداوند ، از هر عيب و نقصى منزه و مبرا است .

يسبّحون بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 3

3 - خداوند از هر عيب و نقصى ، منزه و مبرا است .

يسبّحون بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 10

10 - خداوند ، هيچ ظلمى براى بندگانش نخواسته و در حق آنان روا نداشته است .

و مااللّه يريد ظلمًا للعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 7،14

7 - خداوند ، مبرّا از هر شريك و همانند

قل أئنّكم لتكفرون . .. تجعلون له أندادًا

از استفهام در {أئنّكم} مطلب بالا استفاده مى شود.

14 - داشتن شريك ، دور از ساحت بلند ربوبيت خدا است .

و تجعلون له أندادًا ذلك ربّ الع_لمين

تعبير {ذلك} كه اشاره به دور است مى تواند بيان كننده رفعت مقام ربوبى از داشتن شريك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 4

4 - پروردگار ، پيراسته از هر گونه ظلم و ستمى نسبت به بندگان خويش

و ما ربّك بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 51 - 9

9 - خداوند ، منشأ نعمت ها و پيراسته از شرور و بدى ها

و إن مسّه الشرّ . .. و لئن أذقن_ه رحمة ... و إذا أنعمنا على الإنس_ن ...

و إذا مس

از اين كه خداوند رحمت و نعمت را به خود نسبت داده; ولى شرور را به خويشتن منتسب نكرده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 7

7 - لزوم تنزيه خداوند ، از هرگونه عيب ، نقص و شريك به هنگام بهره مندى از نعمت ها

و تقولوا سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 5

5 - بخشى از وجود خدا دانستن مخلوقات ، امرى شگفت و متناقض

و الذى خلق الأزوج كلّها . .. و جعلوا له من عباده جزءًا

عبد و مخلوق خداوند، نمى تواند جزء وجود او به حساب آيد; زيرا هيچ موجودى نمى تواند خالق خود و يا خالق اجزاى وجود خود باشد. بنابراين دو تعبير {عباده} و {جزءاً}، اشاره به وجود يك تناقض در اين تفكر دارد. هم چنين آيه شريفه مى تواند نظر به اعتقاد مسيحيان در باب تثليث نيز داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 3

3 - فرشتگان ، مخلوق و آفريده هاى خدايند ; و نه فرزندان و اجزاى وجود او .

أم اتّخذ ممّا يخلق بنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 5

5- عارض نگشتن كم ترين ضعف و خستگى بر خداوند ، در نتيجه آفرينش آسمان ها و زمين

و لم يعى بخلقهنّ

مفاد جمله {لم يعى بخلقهنّ} راه نيافتن تعب و خستگى در ذات حق است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 12

12 - ذات الهى ، آراسته به همه كمالات و پيراسته از تمامى كاستى ها

و توقّروه و تسبّحوه

{توقير} به معناى تعظيم و بزرگ داشت و مى تواند اشاره به صفات جمال داشته باشد. {تسبيح} به معناى منزّه شمردن ذات حق از عيب و كاستى است كه مى تواند بيانگر صفات سلبى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 15 - 1

1_ راه نيافتن عجز و خستگى در خداوند ، به خاطر آفرينش موجودات

أفعيينا بالخلق الأوّل

از استفهام انكارى (أفعيينا بالخلق)، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 29 - 4،5،6،7

4_ خداوند ، منزّه از كم ترين ظلم و اعمال كيفر هاى ناروا ، بر بندگان

و ما أنا بظلّ_م للعبيد

5_ كيفر هاى اخروى نتيجه قهرى عملكرد خود كافران ، و نه ظلمى از سوى خدا بر ايشان

قدّمت إليكم بالوعيد . .. و ما أنا بظلّ_م للعبيد

6- كيفر گمراهان قبل از اتمام حجت ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند *

و قد قدّمت إليكم بالوعيد . .. و ما أنا بظلّ_م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه دو بخش اين آيه، متفرع بر {قد قدّمت. ..} باشد; يعنى، چون قبلاً اتمام حجت بر ايشان شده است، نه حكم تغيير خواهد كرد و نه اجراى حكم ظلم تلقى خواهد شد; زيرا ظلم آن جا است كه عقاب، بدون حجت باشد.

7- تغيير حكم و تخفيف كيفر بايسته ظالمان ، ظلمى به ديگران و

دور از ساحت خدا *

ما يبدّل القول لدىّ و ما أنا بظلّ_م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه {و ما أنا بظلاّم. ..} تعليل {ما يبدّل...} باشد; يعنى، چون تبديل حكم و تخفيف مجازات به حق مجرمان، موجب ظلم به بندگان صالح و ستمديده مى شود، در نظام الهى _ چون ظلمى نيست _ تبديل قول هم نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 38 - 5،6

5 - آفرينش جهان ، با همه گستردگى و عظمت آن ، فاقد كم ترين خستگى و رنج براى خداوند

و لقد خلقنا . .. و ما مسّنا من لغوب

{لغوب} به معناى تعب و خستگى مى باشد.

6 - خلقت آسمان ها و زمين بدون كم ترين زحمت و دشوارى ، نشان قدرت خداوند بر معاد

و لقد خلقنا . .. و ما مسّنا من لغوب

با توجه به اين كه سياق عمده آيات پيشين، در اثبات معاد بود; طرح خالقيت خدا و آسان بودن خلقت براى او، مى تواند بيانگر امكان معاد و دشوار نبودن آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 27 - 9

9 - خداوند ، آراسته به صفات جلال و جمال *

و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {ذوالجلال}، ناظر به صفات جلال و {الإكرام}، ناظر به صفات جمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 78 - 9

9 - خداوند ، آراسته به صفات جلال و جمال *

تب_رك اسم ربّك ذى الجل_ل و الإكرام

برداشت ياد

شده بدان احتمال است كه {ذى الجلال} اشاره به منشأ صفات جلال داشته باشد و {الإكرام} بيانگر صفات جمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 60 - 3،4

3 - ساحت خداوند ، مبرّا از عجز و ناتوانى

و ما نحن بمسبوقين

4 - خداوند ، مغلوب كسى يا چيزى واقع نمى شود .

و ما نحن بمسبوقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزه و مبرّا از هر عيب و نقص

فسبّح باسم ربّك العظيم

{تسبيح} به معناى تنزيه كردن از هر نقص و كاستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 96 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزه و مبرّا از هر عيب و نقص است .

فسبّح باسم ربّك العظيم

{تسبيح}، به معناى تنزيه كردن از هر نقص و كاستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 1 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزّه از هر عيب و نقص

سبّح للّه ما فى السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 4

4 - فرمانروايى خداوند بر هستى ، آكنده از پاكى و تقدس و به دور از كمترين ظلم و كاستى است .

الملك القدّوس

وصف {القدوس}، در پى {الملك}، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه فرمانروايى خداوند، از هر گونه آلودگى، ناپاكى، ظلم و كاستى مبرّا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر

- 59 - 24 - 10

10 - هر يك از مظاهر هستى ، گواهى بر مبرّا بودن آفريدگار آن ، از هر عيب و كاستى

يسبّح له ما فى السم_وت و الأرض

برداشت ياد شده، بدان اعتبار است كه مراد از {تسبيح}، تسبيح وجودى و به زبان حال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزّه و مبرّا از هر عيب و نقص است .

سبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

{تسبيح} (مصدر {سبّح}) به معناى تنزيه و مبرّا كردن از نقص و كاستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 1 - 5

5 - ساحت خداوند ، مبرّا از هر نقص و عيب

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

{تسبيح} (مصدر {يسبّح}) به معناى تنزيه و مبرّا كردن از هر نقص و كاستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 2،4

2 - خدا ، نه داراى همسر است و نه فرزند .

ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

4 - همسرگزينى و فرزنددارى ، دون شأن و منزلت والاى خداوند است .

و أنّه تع_لى جدّ ربّنا ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 5

5 - ساحت خداوند ، منزّه از هر عيب و نقص

و سبّحه

{تسبيح} (مصدر {سبّحه}) به معناى تنزيه است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22

- 9

9 - { على بن الحسن بن على بن فضّال عن أبيه قال : سألت الرضا ( ع ) . . . عن قول اللّه عزّوجلّ { و جاء ربّك و الملك صفّاً صفّاً } فقال : إنّ اللّه تعالى لايوصف بالمجىء و الذهاب تعالى عن الإنتقال إنّما يعنى بذلك و جاء أمر ربّك و الملك صفّاً صفّاً ;

على بن الحسن از پدرش روايت كرده كه گفت: از امام رضا(ع)، درباره سخن خداوند {و جاء ربّك و الملك صفّاً صفّاً} پرسيدم، فرمود: خداوند متعال به آمدن و رفتن توصيف نمى شود. او والاتر از انتقال يافتن است. مقصود اين است كه امر پروردگارت، فرارسد و فرشتگان صف اندر صف حاضر شوند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 3

3 - خداوند ، مبرّا و منزّه از هر عيب و نقص و شايسته ستودن و تمجيد كردن

فسبّح بحمد ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 6،9،11،15،16

6 - خداوند ، منزّه از كاستى هاى درونى و بى نياز از غذا و آب است .

اللّه الصمد

{صمد}; يعنى، {مُصْمَت} و آن موجودى است كه جوف (درون خالى) ندارد (تاج العروس). درون خالى نداشتن موجود زنده، بر بى نيازى او از غذا و آب دلالت دارد.

9 - خداوند ، از چيزى پديد نيامده و بى فرزند و بى همتا است .

اللّه الصمد

دو آيه بعد (لم يلد و لم يولد . و لم يكن له كفواً أحد)، به دليل قرار نگرفتن حرف عطف بين آنها و اين آيه، مى تواند مفسر

كلمه {صمد} باشد.

11 - { قال الباقر ( ع ) حدّثنى أبى زين العابدين عن أبيه الحسين بن على ( ع ) أنّه قال : الصمد الذى لا جوف له و الصمد الذى قد انتهى سُؤْدَدُه و الصمد الذى لايأكل و لايشرب و الصمد الذى لاينام و الصمد الدائم الذى لم يزل و لايزال ;

امام باقر(ع) از پدرش زين العابدين(ع) از امام حسين(ع) روايت كرده كه فرمود: صمد كسى است كه درون خالى ندارد. صمد كسى است كه سيادت و آقايى اش، به كمال خود رسيده است. صمد كسى است كه نمى خورد و نمى آشامد. صمد كسى است كه خواب ندارد و صمد دائمى است كه هميشه بوده و خواهدبود}.

15 - { سأل رجل عليّاً ( ع ) عن تفسير ه_ذه السورة فقال : . . . الصمد بلاتبعيض بَدَد ;

مردى از امام على(ع) درباره تفسير اين سوره (اخلاص) سؤال نمود، حضرت فرمود: . .. صمديت خداوند، بدون تجزيه شدن به اجزاى جدا از يكديگر است}.

16 - { قال وَهْب بن وَهْب القرشى و حدّثنى الصادق جعفربن محمد عن أبيه الباقر عن أبيه ( ع ) أنّ أهل البصرة كتبوا إلى الحسين بن على ( ع ) يسألونه عن الصمد فكتب إليهم . . . ان اللّه سبحانه قد فسّر الصمد فقال : { اللّه أحد . اللّه الصمد } ثمّ فسّره فقال { لم يلد و لم يولد . و لم يكن له كفواً أحد } . . . هو اللّه الصمد الذى لا من شىء و لا فى شىء و لا على شىء ;

وهب 152بن وهب قرشى گويد: كه امام صادق(ع) از

طريق پدرش امام باقر(ع) از امام سجاد(ع) برايم روايت كرده كه: اهل بصره به امام حسين(ع) نامه نوشتند و از ايشان معناى صمد را پرسيدند; امام به آنان نوشت: . .. به درستى كه خداوند سبحان خود صمد را تفسير نموده و فرموده {اللّه أحد . اللّه صمد}، آن گاه آن را تفسير كرده و فرموده است: {لم يلد و لم يولد . و لم يكن له كفواً أحد} ... او است خداى صمد كه نه از چيزى به وجود آمده و نه در چيزى جاى گرفته و نه بر چيزى مستقر است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 3 - 1،2

1 - خداوند ، فرزند ندارد .

لم يلد

2 - خداوند ، فرزند كسى نيست .

و لم يولد

صفات جلال خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 7،11،12،26

7 _ هيچگاه خواب سبك ( چُرت ) و سنگين ، خداوند را فرانمى گيرد .

لا تأخذه سنة و لا نَوم

11 _ ناسازگارىِ غفلت از تدبيرِ عالم با قيّوميت خداوند .

الحىّ القيوم لا تأخذه سنة و لا نوم

جمله {لا تأخذه . .. } به منزله بيانى است براى صفت {قيوم}.

12 _ هيچ دگرگونى و تغييرى در ساحت قُدس خداوندى راه ندارد .

لا تأخذه سنة و لا نوم

26 _ عدم غفلت در تدبير عالم ، مالكيت ، علم و قدرت مطلق و اذن به تأثير اسباب و علل ، نشانه و دليل قيّوميّت خداوند

الحىّ القيّوم . .. وسع كرسيّه السّموات و الارض

تمام مطالبى كه پس از صفت {القيّوم} آمده است، مى

تواند توضيح دهنده آن صفت و نيز برهانى براى اثبات آن باشد.

صفات جمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 13

13 - خداوند ، بى نياز از اعمال خير بندگان ( اقامه نماز ، پرداخت زكات و . . . )

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

هدف از آوردن قيد {لأنفسكم} (براى خودتان) توجه دادن انسانها به اين حقيقت است كه: آنچه انجام مى دهيد خود از آن بهره مى گيريد. مبادا خيال كنيد كه خداوند به آنها نيازمند است و سودى عايد او مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 117 - 5،9

5 - آفرينش آسمان ها و زمين ، بدون مثال و الگويى از پيش ، دليل منزه بودن خدا از اختيار كردن فرزند و نياز داشتن به آن

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل . .. بديع السموت و الأرض

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بديع السماوات . ..} همانند جمله {له ما فى السماوات ...}، دليل و برهانى براى تنزيه خداوند از داشتن فرزند باشد.

9 - خداوند ، در ايجاد اشيا بى نياز از استخدام وسايط است .

إذا قضى أمراً فإنما يقول له كن فيكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 13

13 - خداوند از اعمال انسان ها غافل نبوده و به همه آنها آگاهى دارد .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 3

3 - خداوند

حقيقتى است بى همتا و بى مانند

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 263 - 9

9 _ بى نيازى خداوند از انفاق آدميان و بردبارى او در كيفر دادن به انفاق كنندگانِ آزاررسان

قول . .. و اللّه غنىّ حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 2 - 7

7 _ خداوند ، بى نياز از ديگران

اللّه . .. الحىّ القيّوم

قيوم (قائم به ذات)، يعنى كفايت ذات در قوام خويش; و اين معنا مستلزم بى نيازى از غير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 16

16 _ بى نيازى مطلق خداوند از جهانيان

فانّ اللّه غنىّ عن العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 4،7،12

4 _ فتح و پيروزى بر دشمنان ، تنها از جانب خداى { عزيز و حكيم }

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

7 _ انحصار پيروزى آفرينى به خداوند ، برخاسته از عزّت و اقتدار مطلق اوست .

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

12 _ خداوند ، { عزيز } ( پيروز شكست ناپذير ) و { حكيم } است .

من عند اللّه العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 4

4 _ خدا ، كمال مطلق و منزه از هر عيب و نقص

دعويهم فيها سبحنك اللّهم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - طه - 20 - 8 - 4

4 - خداوند ، داراى همه كمالات و منزه از هر نقص و كاستى است .

له الأسماء الحسنى

اسمى كه حاكى از نقص و عيب باشد، مصداق {أسماء حسنى} نبوده و بر خداوند تطبيق نمى كند; بنابراين او از هر عيبى مبرا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 30 - 11

11 - خداوند ، جامع صفات كمالى است .

هو الحقّ . .. و أنّ اللّه هو العلىّ الكبير

{حقّ} به معناى ثابت زوال ناپذير (واجب الوجود) است و {العلىّ} مفيد صفات سلبى و {الكبير} افاده كننده سعه وجودى او براى هرگونه صفت كمالى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 7

7 - خداوند ، واجد كمال ها و زيبايى ها است .

بحمد ربّهم

حمد در برابر كمال و زيبايى است و اين نشان دهنده اين است كه خداوند كمال و زيبايى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 1 - 2

2 - خداوند ، واجد همه كمال ها است .

الحمد للّه

حمد، در برابر كمال است و اختصاص دادن همه حمدها به خداوند، حكايت از آن دارد كه او داراى همه كمال ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 5

5 - حاكميت قانونِ زوجيت بر پديده هاى شناخته شده و ناشناخته جان دارِ جهان ، دليل كمال خدا و مبرّا بودن او از هر نقص و كاستى

سبح_ن الذى خلق الأزوج كلّها

. .. و ممّا لايعلمون

از ارتباط ميان تنزيه خدا از هر نقصى به توصيف او به آفريدن پديده هاى جان دارِ جهان به صورت زوج (نر و ماده)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 83 - 4

4 - در دست داشتن حاكميت و مالكيت همه چيز در جهان هستى ، دليل و نشان كمال خدا و مبرا بودن او از هر نقص و كاستى

فسبح_ن الذى بيده ملكوت كلّ شىء

برداشت ياد شده از ارتباط ميان تنزيه خدا از هر نقصى و توصيف او به {در دست داشتن ملكوت هر چيزى در جهان}، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 1

1 - خداوند ، بى نياز از انسان ها است .

إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 2

2 - بى نيازى مطلق خداوند ، از عبادت انسان ها

فإن استكبروا فالذين عند ربّك يسبّحون له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 12

12 - ذات الهى ، آراسته به همه كمالات و پيراسته از تمامى كاستى ها

و توقّروه و تسبّحوه

{توقير} به معناى تعظيم و بزرگ داشت و مى تواند اشاره به صفات جمال داشته باشد. {تسبيح} به معناى منزّه شمردن ذات حق از عيب و كاستى است كه مى تواند بيانگر صفات سلبى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن -

55 - 27 - 9

9 - خداوند ، آراسته به صفات جلال و جمال *

و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {ذوالجلال}، ناظر به صفات جلال و {الإكرام}، ناظر به صفات جمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 78 - 9

9 - خداوند ، آراسته به صفات جلال و جمال *

تب_رك اسم ربّك ذى الجل_ل و الإكرام

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {ذى الجلال} اشاره به منشأ صفات جلال داشته باشد و {الإكرام} بيانگر صفات جمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 24 - 8

8 - تمامى صفات كمال ، در والاترين مرتبه آن مخصوص ذات خدا است .

له الأسماء الحسنى

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه تقدم {له} كه افاده حصر مى كند و واژه {حسنى} _ كه افعل تفضيل است _ بيانگر مرحله عالى و برتر صفات و كمالات مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 10،15

10 - خداوند ، بى نياز از ايمان انسان ها

و استغنى اللّه

متعلق و مورد استغناى خداوند در آيه شريفه، مى تواند دو چيز باشد: 1_ استغناى خداوند از ايمان انسان ها به او; 2_ استغناى الهى از اين كه پس از ارائه معجزات و دلايل روشن از سوى پيامبران، باز هم معجزات و دلايل ديگرى به بشر عرضه دارد; زيرا همين مقدار براى هدايت بشر كافى است. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

15 - خداوند بى

نياز ، ستودنى و قابل ستايش است .

و اللّه غنىّ حميد

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {حميد}، صفت براى {غنى} باشد; نه صفت مستقل براى {اللّه}.

صفات جمال خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 6،8

6 _ بى نيازى مطلق خداوند از غير

هو الحىّ القيّوم

برخى در معناى كلمه {قيّوم} گفته اند: {هو القائم بذاته}. (روح المعانى) و لازمه قيام به ذات، بى نيازى از غير است.

8 _ خداوند ، لحظه اى از تدبير و قوام بخشيدن به عالم هستى غافل نيست .

الحىّ القيّوم لا تأخذه سنة و لا نَوم

صفات جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 4

4 - جن ، همانند انسان ، بهره مند از نعمت هاى زمين و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه خطاب در آيه شريفه، متوجه جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

صفات جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 13

13 _ جهنّم ، بَد جايگاهى است .

فحسبه جهنّم و لبئس المهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 41 - 3

3 _ دوزخ، محيطى بسته و خفقان زا براى مجرمان

لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش

جمع آوردن كلمه {غواش} و مقيد كردن آن به {من فوقهم} حكايت از برداشت فوق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 47 - 2

2 _ جهنم ،

داراى منظره اى بس هول انگيز

و إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 4

4- جهنّم ، جسمانى است و جهات مختلف دارد .

و يأتيه الموت من كلّ مكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 29 - 4

4- دوزخ ، چاهى است عميق .

جهنّم يصلونها

{جهنّم} معرب {جهنام} و به معناى چاهى عميق است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 10

10- جهنّم ، زندانى براى كافران است و هيچ راه گريزى از آن وجود ندارد .

و جعلنا جهنّم للك_فرين حصيرًا

{الحصر} در اصل به معناى تنگ گرفتن و حبس كردن آمده و در اين آيه كنايه از زندانى كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 23

23 - دوزخ ، داراى آتشى شعلهور و فروزان

عذاب الجحيم

{جحيم} اسم مكان از {جحمة} (شعله و افروزندگى شديد آتش) و به معناى محل آتش شعلهور و افروخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 24

24 - جهنم ، داراى آتشى ملتهب و پر شراره

و فريق فى السعير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 47 - 4،5

4- منطقه مركزى دوزخ ، داراى حرارتى فزون تر و شكنجه اى شديدتر

فاعتلوه إلى سواء الجحيم

امر به كشيدن گنه كاران به {سواء الجحيم}، در صورتى داراى تأثير است كه كناره هاى دوزخ،

با نقطه مركزى آن از نظر شدّت حرارت و عذاب متفاوت باشد.

5- مكان هاى مختلف دوزخ ، داراى شرايط متفاوت از نظر شدّت و ضعف و حرارت و سختى

فاعتلوه إلى سواء الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 30 - 6

6 - طبع دوزخ ، همچون طبع دنياطلبان ، فزون طلب و زياده خواه *

يوم نقول . .. و تقول هل من مزيد

با توجه به اين كه دوزخ و بهشت، مقام ظهور و تجلّى حقايقى است كه آدمى در عالم {ناسوت} تدارك ديده است، آيه مى تواند كنايه از فزون طلبى دنياداران دوزخى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 5 - 16

16 - دوزخ ، جايگاهى به غايت گرم و داراى آتشى به شدت برافروخته و شعلهور است .

عذاب السعير

{سعير}، به معناى گرم و نيز آتش افروخته و ملتهب است. دخول {ال} كماليه بر {سعير}، بيانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى شديد آتش آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 10 - 9

9 - دوزخ ، جايگاهى به غايت گرم و داراى آتشى به شدت برافروخته و شعلهور است .

أصح_ب السعير

{سعير}، به معناى گرم و نيز آتش افروخته و ملتهب است. دخول {ال} كماليه بر {سعير}، بيانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى شديد آتش آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 11 - 5

5 - دوزخ ، جايگاهى به غايت گرم و داراى آتشى

برافروخته و شعلهور است .

لأصح_ب السعير

{سعير}، به معناى گرم و نيز آتش افروخته و ملتهب است. دخول {ال} كماليه بر {سعير}، بيانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى شديد آتش آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 5

5 - { حريق } از اوصاف جهنم *

و لهم عذاب الحريق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 10 - 2

2 - عظمت جهنم و توصيف اعماق هولناك آن ، فراتر از حد تصوّر و بيان است .

و ما أدريك ماهيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 11 - 1

1 - جهنم ، يك پارچه آتش و داراى حرارتى بس شديد است .

نار حامية

{هاوية}، اسم مكان است و آتش خواندن آن، مبالغه در بيان گستردگى آتش است; به گونه اى كه گويا آن مكان چيزى جز آتش نيست. {حَمِيَتِ النار}; يعنى، حرارت آن شدت يافت (قاموس).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 6 - 3

3 - دوزخ ، مكانى سوزان و داراى آتشى شعلهور و متراكم

لترونّ الجحيم

{جحيم}، به معناى آتشى است كه سخت شعلهور بوده و زبانه كشد. هم چنين بر هر آتش متراكم و يا افروخته در گودال هاى عميق و هر مكان پرحرارت اطلاق مى گردد. (قاموس)

صفات جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 47 - 10

10 _ ستمگرى ، ويژگى مشترك همه دوزخيان است .

إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب

النار قالوا ربنا لاتجعلنا مع القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 10 - 4

4 - كافران دوزخى ، مردمى لجوج و حق گريزاند .

و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل ما كنّا فى أصح_ب السعير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 17 - 3

3 - حق گريزى ، از ويژگى هاى مجرمان دوزخى

يودّ المجرم . .. تدعوا من أدبر و تولّى

صفات حورالعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 54 - 4

4- همسران بهشتى تقواپيشگان ( حوريان ) ، داراى بدنى سفيد و چشمانى جذاب و دلربا

و زوّجن_هم بحور عين

{حور} (جمع {حوراء}); يعنى، زنانى كه سياهى چشم او كاملاً مشكى و سفيدى آن كاملاً نمايان بوده و بدنى سفيد داشته باشند. {عين} (جمع {عيناء}); يعنى، زنان فراخ چشم.

صفات حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 9،13،14

9- هدف قرار دادن لذت جويى و شكمبارگى در زندگى ، منشى حيوانى و نه شايسته مقام انسانى

و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م

لحن شديد توبيخى آيه و به شمار آوردن لذّت جويى صرف و به دور از عقيده و ايمان در حد زندگى حيوانى، مطلب بالا را افاده مى كند.

13- بهره گيرى از نعمت هاى دنيوى و نينديشيدن به آفريننده آن ، شيوه اى حيوانى است . *

و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م

برداشت بالا بدان احتمال است كه تشبيه كافر به حيوان، از آن جهت باشد كه

حيوان هنگام بهره گيرى از موهبت هاى طبيعى، به پديدآورنده آن نمى انديشد.

14- سود جستن از امكانات زندگى ، بدون هدفى متعالى و احساس مسؤوليت ، عملى حيوانى *

يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م

برداشت بالا بدان احتمال است كه تشبيه كافر به حيوان، از آن جهت باشد كه حيوان در خوردن و لذّت جويى، جز ارضاى غريزه به هدفى ديگر نينديشيده و خود را مسؤول نمى داند.

صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 21

21 _ علم و حكمت گسترده خداوند ، پايه و اساس مشيت و اراده او

إن شاء إنّ اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 8

8_ خداوند ، بخشاينده گناهان و ستم كارى هاى مردم است .

و إن ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 9 - 2

2_ خداوند ، حقيقتى بزرگ و بلند مرتبه است .

الكبير المتعال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 60 - 8،9،10،12

8- تنها خداوند ، عالى ترين صفات را داراست .

و لله المثل الأعلى

9- واجد عالى ترين صفات بودن ، دليل تنزيه خداوند از نسبت هاى نارواى مشركان

و يجعلون لما لايعلمون نصيبًا ممّا رزقن_هم . .. كنتم تفترون . و يجعلون لله البن_ت

10- اسناد فرزند دختر به خداوند ، ناسازگار با مثل اعلا بودن و صفات عالى داشتن او

للذين لايؤمنون بالأخرة مثل السوء

عبارت {و لله المثل الأعلى} در مقام جواب به نسبت ناروايى

است كه از سوى مشركان به خداوند داده مى شد و آن اسناد دختر داشتن خداست; در حالى كه خداوند عالى ترين صفات را داراست و با چنين ادعايى قابل جمع نيست.

12- عزّت و حكمت ، مظهر عالى ترين صفات خداوند

و لله المثل الأعلى و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 17

17- بيشتر مشركان نسبت به حقيقت صفات خدا و قابل مقايسه نبودن مخلوقات با او ، ناآگاهند .

بل أكثرهم لايعلمون

برداشت فوق به خاطر اين است كه صدر آيه سخن از قابل مقايسه نبودن خلق با خدا بود و نفى علم (لايعلمون) نيز به همين زمينه نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 17

17 - خداوند ، هيچ گونه ترسى از بندگان خود ندارد .

ضرب لكم مثلاً . .. تخافونهم كخيفتكم أنفسكم

اين كه در مَثَل، براى نفى شريك از خداوند، موضوع ترس انسان ها رااز هم و نترسيدن آنها را از بَردگان شان مطرح كرده است، مى تواند رساننده نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 30 - 11

11 - خداوند ، جامع صفات كمالى است .

هو الحقّ . .. و أنّ اللّه هو العلىّ الكبير

{حقّ} به معناى ثابت زوال ناپذير (واجب الوجود) است و {العلىّ} مفيد صفات سلبى و {الكبير} افاده كننده سعه وجودى او براى هرگونه صفت كمالى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 5

5 - خالقيت

و رازقيت ، دو صفت جداناپذير خداوند

هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم من السماء و الأرض

از اين كه در آيه شريفه، خالقى كه روزى دهنده نباشد، نفى شده است; به دست مى آيد كه ميان دو صفت {خالقيت} و {رازقيت} ارتباط ناگسستنى وجود دارد و ممكن نيست خدايى خالق باشد; ولى رازق نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 62 - 5

5 - ربوبيت ، خالقيت ، الوهيت و يكتايى ، از اوصاف و ويژگى هاى خداوند

ذلكم اللّه ربّكم خ_لق كلّ شىء لا إل_ه إلاّ هو

صفات خدا در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 3

3 - ثنا و ستايش خدا در دعا ، با ذكر صفاتى مطابق و متناسب با درخواست و عرض نياز ، امرى پسنديده

و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا و أنت خير المنزلين

{منزل} در اين جا، كنايه از سرزمينى است كه حضرت نوح(ع) خواستار فرود آمدن در آن بود. ذكر جمله {و أنت خير المنزلين} (و تو بهترين ميزبانان هستى) در پايان دعا و متناسب با عرض نياز، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 7

7 - التجا به ربوبيت الهى و برشمردن صفات رحمت آفرين او ، از آداب دعا و نيايش

و قل ربّ اغفر و ارحم و أنت خير الرحمين

صفات خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 9

9 - خواهر موسى ، دخترى زيرك و

راز نگه دار بود .

هل أدلّكم على من يكفله

صفات داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 5

5- داوود ( ع ) ، پيامبرى جنگوجو و رزمنده در ميدان هاى جنگ حق عليه باطل *

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

آموزش صنعت اسلحه سازى و ساختن زره از سوى خداوند به داوود(ع)، حاكى از اين است كه آن حضرت، اهل رزم بوده و در ميدان هاى جنگ حضور مى يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 8

8 - داوود ( ع ) ، شخصيتى نيرومند و پرتوان

و اذكر عبدنا داود ذاالأيد

{أيد} به معناى قوت و شدت است و {ذاالأيد}; يعنى، صاحب قدرت و نيرومند.

صفات درختان بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 11

11 _ عبدالسلام بن صالح الهروى قال: قلت للرضا(ع): يابن رسول الله أخبرنى عن الشجرة التى اكل منها آدم و حوا ما كانت؟ فقد اختلف الناس فيها فمنهم من يروى انها الجنية و منهم من يروى انها العنب و منهم من يروى انها شجرة الحسد، فقال(ع): كل ذلك حق. قلت: فما معنى هذه الوجوه على اختلافها؟ فقال: يا أباالصلت ان شجرة الجنة تحمل انواعا فكانت شجرة الحنطة و فيها عنب و ليست كشجرة الدنيا ... .

عبدالسلام بن صالح هروى گويد: به امام رضا(ع) گفتم: يابن رسول الله(ص) مرا آگاه كنيد، درختى كه آدم و حوا از آن خوردند چه بوده؟ مردم درباره آن اختلاف دارند ; عده اى

مى گويند: آن، درخت گندم بوده، عده اى گويند: درخت انگور بوده و بعضى ديگر مى گويند: آن، درخت حسد بوده، آن حضرت فرمود: تمامى اينها درست است. گفتم: اين وجوه مختلفى كه گفته شده چه معنايى دارد؟ فرمود: اى اباصلت، درخت بهشتى چند نوع ثمره دارد ; يعنى درخت گندم انگور هم مى دهد و مانند درختان دنيا نيست ... .

صفات دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 2

2 _ دشمنان پيامبران ، همواره از سنخ مجرمان و تبه كاران بودند .

لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين

صفات دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 30 - 6

6 - طبع دوزخ ، همچون طبع دنياطلبان ، فزون طلب و زياده خواه *

يوم نقول . .. و تقول هل من مزيد

با توجه به اين كه دوزخ و بهشت، مقام ظهور و تجلّى حقايقى است كه آدمى در عالم {ناسوت} تدارك ديده است، آيه مى تواند كنايه از فزون طلبى دنياداران دوزخى باشد.

صفات دود آتش جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 31 - 1

1 - دود سايه مانند دوزخ ، فاقد سايبان حقيقى ( خنك كنندگى ) است و مانع از شعله هاى سوزان آتش نيست .

لاظليل و لايغنى من اللّهب

{لاظليل} صفت براى {ظلّ} در آيه پيش است و {ظلّ ظليل} به معناى سايه دائم و مستمر است (صحاح اللغة). بر اين اساس {ظلّ... لاظليل} كنايه از نبودن سايه قابل استفاده و {لهب} به معناى شعله خالص

و بدون دود است.

صفات ذات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 116 - 5

5 _ خداوند ، قائم به ذات خويش و داراى حيات ازلى

إن اللّه له ملك السموت و الأرض يحيى و يميت

تنها مالك، فرمانروا و حيات بخش جهان هستى خداوند است; پس جز او عاملى براى حيات وجود ندارد و در نتيجه ذات او قائم به خويش و حيات او ازلى است.

صفات رستگاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 10

10 - امربه معروف ، پنددهى و پندپذيرى ، از خصلت هاى برجسته انسان هاى كامياب

لفى خسر . إلاّ الذين ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

{تواصوا}، از باب تفاعل و بيانگر آن است كه مؤمنان، در كنار توصيه به ديگران، از توصيه هاى آنان نيز بهره مى برند.

صفات رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 9

9 _ گوش فرادادن به سخنان همه طيف هاى جامعه و داشتن سعه صدر در برابر آنان ، خصلتى شايسته و بايسته براى رهبران و مسؤولان جامعه اسلامى

و يقولون هو أذن قل أذن خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 13 - 6

6- محبت و دل سوزى عميق نسبت به ديگران ، از ضرورى ترين و مطلوب ترين صفات رهبران الهى است .

و حنانًا من لدنّا

با توجه به اين كه {حناناً} اولين صفتى است كه پس از {آتيناه الحكم} ذكر شده است، مطلب فوق از آن استفاده

مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 8

8 - اطمينان و تزلزل ناپذيرى در بحران ها ، از صفات ضرورى رهبر جامعه ايمانى

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون . قال كلاّإنّ معى ربّى سيهدين

صفات رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 19

19- رهبران مستكبر حتى در قيامت هم از خوى استكبارى خويش دست برنخواهند داشت .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

مفسران براى هدايت در اين آيه دو احتمال ذكر كرده اند: يكى هدايت در برابر گمراهى و ديگرى راهنمايى جهت نجات از عذاب. برداشت فوق با توجه به احتمال دوم است; به اضافه اينكه مستكبران به جاى اينكه نجات پيروان خود را به خدا موكول كنند، به آنان وعده مى دهند كه در صورت نجات خود آنها را نيز نجات خواهند داد.

صفات رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 8

8 _ لزوم برخوردارى رهبران از احساس هم دردى نسبت به انسان ها و سعادت خواهى براى آنان و داشتن رأفت و رحمت عميق

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم

برداشت فوق به دليل اين است كه خداوند پيامبر(ص) را به عنوان يك رهبر الهى به داشتن اين صفات تمجيد كرده است.

صفات زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 18

18_ زليخا ، زنى زيرك ، طرّاح و هوشيار بود .

فلما سمعت بمكرهنّ أرسلت

إليهنّ . .. و ءاتت كل وحدة منهنّ سكّينًا ... فلما رأينه

صفات زنان شايسته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 6

6 - تسليم در برابر خداوند ، ايمان به او ، فرمانبرى از او ، توبه ، عبادت و روزه دارى ، از اوصاف زنان شايسته در نگاه وحى

أزوجًا خيرًا منكنّ مسلم_ت مؤمن_ت ق_نت_ت ت_ئب_ت ع_بدت س_ئح_ت

{قنوت} (مصدر {قانتات}) به معناى اطاعت همراه با خضوع است (مفردات راغب). {سياحت} (ماده {سائحات}) به معناى سير در زمين به منظور عبادت است. اهل لغت و مفسران گفته اند: از آن جا كه روزه داران، تمام روز را بدون غذا سپرى مى كنند، به آنان {سائح} مى گويند (برگرفته از لسان العرب).

صفات زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 8

8 - هجرت در راه خداوند ، از اوصاف زنان شايسته و از ارزش هاى والا و ملاك هاى برترى *

خيرًا منكنّ . .. س_ئح_ت

مقصود از {سائحات} مى تواند هجرت كنندگان باشد; زيرا مهاجران، همان كسانى اند كه براى حفظ دين خود و انجام تكاليف الهى، به سرزمينى ديگر سفر مى كنند و بيشتر زنان مسلمان و همه همسران پيامبر(ص)، از مهاجران بودند و اين خود از افتخارات هر مسلمانى به شمار مى آمد.

صفات زندان يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 8

8_ زندانى كه يوسف ( ع ) به محبوس شدن در آن تهديد شد ، موجب خوار گشتن و حقير پنداشتن او مى

شد .

ليسجنن و ليكونًا من الص_غرين

جمله خوار و بى مقدار خواهد شد (ليكوناً من الصاغرين) به منزله نتيجه اى براى عبارت {زندانى خواهد شد} (ليسجنن) است ; زيرا يوسف(ع) هنگام ترجيح زندان بر خواسته زنان _ در آيه بعد _ سخنى از ترجيح حقير شدن نگفت.

صفات شقاوتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 11 - 8

8 - تيره بختان در روى گردانى از تعاليم قرآن ، درنگى نكرده و شتابزده خود را از آن دور مى سازند .

سيذّكّر . .. و يتجنّبها الأشقى

فعل {سيذكّر} در آيه قبل، تصميم اهل خشيت بر پذيرش تذكرات قرآن را، به دور از شتاب زدگى و همراه با درنگ و تأمل، معرفى كرد و در اين آيه فعل {يتجنّب} _ بدون حرف {سين} _ درباره شقاواتمندان آمد تا بر عجولانه بودن واكنش آنان دلالت كند.

صفات شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 82 - 5

5- شياطين ، موجوداتى قابل رام شدن و فرمان برى براى انسان ها .

و سخّرنا . .. من الشي_طين من يغوصون له

صفات شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 168 - 10

10 - شيطان موجودى اغواگر و انسان موجودى اغواپذير است .

و لاتتبعوا خطوت الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 117 - 6

6 _ شيطان ، موجودى سركش و فاقد هرگونه خير و فضيلت

و إن يدعون شيطناً مريداً

مريد از مصدر {مرود} به معناى سركشى و خروج از طاعت است (مجمع

البيان). مفردات راغب {مريد} را به معناى عارى از خير دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 25 - 13

13- تزيين ضد ارزش ها ، براى متمايل ساختن انسان ها به آن ، خصلتى شيطانى است .

الشيط_ن سوّل لهم و أملى لهم

چنانچه {تسويل} به معناى زيبا نمايش دادن زشتى ها باشد.

صفات شيطانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 15

15 - خود بزرگ بينى از خصلت هاى نكوهيده و شيطانى

أبى و استكبر

صفات صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 29،32

29- بيان اوصاف پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، در تورات و انجيل

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

32- بيان متنوع تورات و انجيل ، در معرفى ويژگى هاى پيامبراسلام و اصحاب آن حضرت *

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

تكرار {مثلهم}، اشاره به تنوّع دو بيان دارد. به تعبير ديگر {مثلهم فى التوراة} خبر براى {ذلك} و {كزرع...} خبر براى {مثلهم فى الإنجيل} است.

صفات ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 3

3 - خشوع و فروتنى ظالمان در قيامت ، خشوعى ذليلانه و از سر ترس و هراس

و تري_هم . .. خ_شعين من الذلّ ينظرون من طرف خفىّ

صفات عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 1

1 - ابن ام مكتوم مسلمانى خداترس بود

و خطر محروميت از تزكيه او را نگران ساخته بود .

و هو يخشى

حذف بعضى از قيدهاى كلام، گاهى به منظور تعميم است تا مخاطب احتمالات گوناگونى را مد نظر داشته باشد. متعلق {خشيت} در اين آيه گويا به همين منظور ذكر نشده است تا احتمالاتى از قبيل ترس از خدا، نگرانى از سلب توفيق تزكيه، ترس از فرجام خويش و نظاير آن را در ذهن شنونده ترسيم كند.

صفات عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 13

13 _ حنان بن سدير گويد : { سألت اباعبداللّه عن العرش و الكرسى فقال : إن للعرش صفات كثيرة مختلفة . . . فقوله : { رب العرش العظيم } يقول : الملك العظيم ;

از امام صادق (ع) درباره عرش و كرسى سؤال كردم، فرمود: براى عرش صفات مختلف زيادى است . .. قول خدا كه مى فرمايد: {رب العرش العظيم} مقصود، ملك عظيم است}.

صفات علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 2

2 _ عالمان ، ياوران پيامبران الهى در پيكار با دشمنان دين ، و تسليم ناپذير و استوار

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم

برخى {ربيّون} را به معناى عالمان تقواپيشه و صابر گرفته اند. (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 6

6 - خشيت و ترس از خدا ، نشانه عالمان راستين و اهل معرفت است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 1،11،13

1 - انس با قرآن و تلاوت مستمر آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از اوصاف عالمان راستين و اهل معرفت

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه {إنّ الذين. ..} در مقام بيان جمله {إنّما يخشى اللّه من عباده العلماء} است; يعنى، در توصيف عالمان خداترس مى باشد.

11 - اخلاص و انگيزه خدايى داشتن ، از اوصاف عالمان راستين و اهل معرفت

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين ... و أنفقوا ممّا رزقن_هم سرًّ

13 - اميد داشتن به رحمت و پاداش الهى _ نه خود را مستحق آن شمردن _ از ويژگى هاى عالمان خداترس ، تلاوتگر قرآن ، برپادارنده نماز و انفاق كننده در نهان و آشكار

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

صفات عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 60 - 6

6 - خداوند ، قادر به آفرينش انسان هايى فرشته صفت هم چون عيسى ( ع ) *

و لو نشاء لجعلنا منكم مل_ئكة

گروهى از مفسران منظور از اين آيه را، ايجاد انسان هايى فرشته صفت دانسته اند كه در صدد رفع استبعاد مشركان نسبت به قدرت ويژه انسان هايى هم چون عيسى(ع) كه مى توانست مردگان را زنده كند و بيماران را شفا بخشد.

صفات غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

رعد - 13 - 28 - 4

4_ انسان هاى غافل از ياد خدا و ذكر او ، انسانهايى مضطرب و نگرانند .

ألا بذكر الله تطمئن القلوب

صفات فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 16

16 - انسان هاى فاسق ، داراى قلب هاى منحرف

أزاغ اللّه قلوبهم و اللّه لايهدى القوم الف_سقين

صفات فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 6

6- پاك و صالح بودن و نيز مهرورزى فزون تر نسبت به والدين ، از ويژگى هاى فرزند شايسته است .

يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة و أقرب رحمًا

صفات فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 24 - 1

1 - فرعون ، مردى طغيان گر و سركش در برابر خداوند بود .

اذهب إلى فرعون إنّه طغى

مراد از {طغيان فرعون} به قرينه رسالت موسى(ع)، سركشى او در برابر خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 1

1 - فرعون ، مردى سركش و خدانشناس بود .

اذهبا إلى فرعون إنّه طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 56 - 4

4 - فرعون ، اسير لجاجت و كفر شديد در برابر آيات الهى بود .

و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب و أبى

امتناع و تكذيب فرعون در عين ارائه آيات بسيار بر او، نشان از شدت لجاجت و كفرپيشگى او دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه -

20 - 71 - 6

6 - فرعون ، حاكمى مستبد ، مغرور و متكبر بود .

قبل أن ءاذن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 41 - 2

2 - فرعون ، داراى طبعى خسيس و سخت گير در اعطاى مال و منال به خدمتگذاران و حاميان خود

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا إن كنّا نحن الغ_لبين

شرط ساحران مبنى بر دريافت مزد و پاداش از فرعون، در مقابل دفاع از او، مى تواند به خاطر مشاهده روح خسّت و تنگ نظرى در وجود وى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 5

5- مشابهت پيكره نظام فرعونى با شخص فرعون در خصلت هاى منفى

إنّه كان عاليًا من المسرفين

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {المسرفين} نظر به اسراف گران جامعه فرعونى داشته باشد كه فرعون سركرده آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 17 - 1

1 - فرعون زمان موسى ( ع ) ، مردى طغيان گر و فرو رفته در پليدى ها و گستاخ در برابر خداوند

إلى فرعون إنّه طغى

{طغيان}; يعنى، از حد گذراندن (مصباح) و مراد از {طغيان فرعون} _ به قرينه {تزكّى} و {فتخشى} در آيات بعد _ ناپاكى فرعون و بى باكى او، در برابر خداوند است.

صفات فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 62 - 3

3 - فرعونيان ، براى تصميم در باره امور مهم و اساسى ، روش مشورتى داشتند .

فتن_زعوا أمرهم بينهم

بروز تنازع در ميان فرعونيان،

نشان از آن دارد كه آنان خود را تابع بى چون و چراى فرعون نمى دانستند; بلكه در امور مهم براى خود حق نظر و رأى، قائل بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 7

7 - فرعونيان در عصر موسى ( ع ) ، مردمى اسراف گر و افراط كننده در گناه و حق ناپذيرى

و أنّ المسرفين هم أصح_ب النار

از مصداق هاى بارز {مسرفان}، در آيه شريفه، فرعونيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 5

5- مشابهت پيكره نظام فرعونى با شخص فرعون در خصلت هاى منفى

إنّه كان عاليًا من المسرفين

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {المسرفين} نظر به اسراف گران جامعه فرعونى داشته باشد كه فرعون سركرده آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 42 - 6

6 - فرعونيان ، داراى اقتدار و توان بالا

فأخذن_هم أخذ عزيز مقتدر

آورده شدن اوصاف {عزيز} و {مقتدر} براى خداوند در اين آيه، تعريض به قدرت ظاهرى فرعونيان دارد.

صفات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 27 - 3

3 - تنها وصف شايسته براى قرآن ، وصف { تذكردهنده } است ; نه كلام شيطان يا ساخته مجنون

و ما صاحبكم بمجنون . .. و ما هو بقول شيط_ن ... إن هو إلاّ ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 21 - 3

3 - قرآن ، كتابى شريف و پرفايده است .

قرءان مجيد

{مجيد}، به

معناى رفيع (قاموس) و مجد به معناى عزّت و شرف است. (مصباح). اصل اين كلمه از {مَجَدَتِ الابل} گرفته شده است; يعنى، شتران به چراگاهى وسيع و پر علف دست يافتند. (مفردات راغب)

صفات قلب بيمار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 5

5 _ وابستگى به بيگانگان كافر ، خصيصه بيماردلان سست ايمان

اقسموا باللّه جهد ايمنهم انهم لمعكم

صفات قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 4

4_ قوم ثمود ، مردمى سخت دلبسته به دنيا و تمتعات آن

فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

روشن است كه مقصود صالح(ع) از اين فرمان (تمتعوا . ..) اين نيست كه قوم ثمود را به بهره بردارى از تمتعات دنيا فرابخواند; بلكه به قرينه جمله بعد، اعلام سه روز مهلت است. بيان مهلت سه روزه به سه روز بهره گيرى از تمتعات دنيا، اشاره به رويه قوم ثمود دارد; يعنى، آنچه خواهان آن هستيد و بدان دل بسته ايد و به خاطر آن به آيين الهى نمى گراييد، تنها تا سه روز ديگر ادامه خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 4

4_ كشتن ناقه صالح ، از ستمگرى هاى قوم ثمود بود .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

از آن جا كه كشتن ناقه صالح نيز در نزول عذاب دخيل بود ، معلوم مى شود ظلم در {الذين ظلموا} اشاره به كشتن ناقه نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 81

- 3

3- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

و ءاتين_هم ءاي_تنا فكانوا عنها معرضين

اينكه اصحاب حجر، على رغم مشاهده معجزات و آيات فراوان الهى از آنها اعراض كردند، بيانگر لجاجت و حق ناپذيرى آنان بود; چنان كه آمدن جمله {فكانوا عنها معرضين} به جاى {فأعرضوا عنها} _ كه نشان دهنده اين است كه اعراض آنان از دير باز وجود داشته است _ مى تواند مؤيد برداشت فوق باشد.

صفات قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 12

12 _ قوم عاد ، مردمى مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحيدى هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 12

12_ قوم عاد ، مردمى قوى و نيرومند بودند .

و يزدكم قوّة إلى قوّتكم

صفات قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 8

8 - قوم نوح ، دچار خوى استكبار و خودبرتربينى

و استكبروا استكبارًا

صفات قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 3

3 _ قيامت ، زمينه اى مناسب براى متمايز شدن ناپاكان از پاكان

إلى جهنم يحشرون. ليميز اللّه الخبيث من الطيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 13

13- جهنّم يان در آخرت يكديگر را شناخته و حوادث دنيا را به خاطر خواهند آورد .

و برزوا لله جميعًا فقال

الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 6

6- قيامت ، روز بروز و ظهور حقيقتها

و برزوا لله جميعًا . .. سواء علينا أجزعنا أم صبرنا ... إنّ الله وعدكم وعد الحق و

صفات كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 51 - 4

4 _ كفرپيشگان ، مردمانى فريفته به زندگانى دنيا

حرمهما على الكفرين. الذين ... غرتهم الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 4

4 _ اعتماد و اتكاى منافقان و كافران به قدرت ، ثروت و فرزندان بسيار خويش

كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا و أولداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 126 - 8

8 _ درس نگرفتن از آزمون ها و ابتلائات الهى ، از ويژگى هاى منافقان و كافران

ماتوا و هم كفرون. أو لا يرون أنهم يفتنون فى كل عام ... ثم لا يتوبون و لا هم يذّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 7

7 _ دلخوش بودن به دنيا و آرامش يافتن به آن و غفلت از آيات الهى ، از اوصاف كافران و امرى مذموم و ناپسند

إن الذين . .. و رضوا بالحيوة الدنيا و اطمأنوا بها ... غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 3

3- مؤمن ، داراى ثبات و استقرار در عقيده

، ولى كافر ، اسير در چنگال هاى شكّ و ترديد و بى ثبات است .

ما أظنّ . .. و ما أظنّ ... ل_كنّاْ هو اللّه ربّى

سخنان سمبل كفر و دنياپرستى، در آيه، همواره، ترديد را با خود همراه دارد، لذا در نقل سخن او، دو بار واژه {ظنّ} و يك بار نيز {لئن} به كار گرفته شده، ولى مردِ سمبل ايمان، با قاطعيّت عقيده خود را بيان كرده و راه عملى خود را مطرح ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 7

7- كافران و انسان هاى لجوج ، از قدرت و عذاب الهى تأثير پذيرفته و متنبّه مى شوند ; نه از منطق و برهان .

و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 4

4 - كافران ، بيگانه با اعمال خير و آلوده به كار هاى ناشايست

و لهم أعم_ل من دون ذلك هم لها ع_ملون

{ذلك} اشاره دارد به كارهاى نيك مؤمنان (أُول_ئك يسارعون فى الخيرات); يعنى، براى كافران، اعمال ديگرى غير از آن اعمال (اعمال نيك) وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 1

1 - دلبستگى كافران و مستكبران به اسباب و عوامل ظاهرى تا قبل از روبه رو شدن با عذاب دوزخ

حتّى إذا فتحنا عليهم . .. إذا هم فيه مبلسون

{حتّى} غايت براى {ما يتضرّعون} و {فتح} (مصدر {فتحنا}) به معناى گشودن است. {إبلاس} (مصدر {مبلسون}) نيز براى چند معناى نزديك

به هم و متلازم _ مانند: انكسار، حزن، تحير، يأس و سكوت همراه با اندوه _ به كار رفته است; يعنى، ... و به درگاه خدا زارى نمى كنند تا وقتى كه درى از عذاب سخت (بسيار دردناك) بر[روى] آنان بگشاييم. به ناگاه ايشان در آن[حال، از هر سبب نجات بخشى ]نوميد خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 11

11 - نادرست پنداشتن وعده الهى به برپايى قيامت و دروغگو دانستن پيامبران ، كفر و از نشانه هاى كافران است .

الذين كفروا . .. قالوا ي_ويلنا ... ه_ذا ما وعد الرحم_ن و صدق المرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27 - 9

9 - هواپرستى ، انكار روز قيامت ، باطل و بى هدف شمردن جهان آفرينش ، از اوصاف كافران است .

و لاتتّبع الهوى فيضلّك عن سبيل اللّه . .. بما نسوا يوم الحساب . و ما خلقنا السما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 2

2 - دروغ بستن به خدا و تكذيب قرآن و دين حق ، از خصوصيات كافران است .

فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق

مخاطبان آيه شريفه _ به قرينه ذيل آيه (مثوًى للكافرين) _ كافران مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 72 - 5

5 - كافران ، گروهى خود بزرگ بين و متكبراند .

حقّت كلمة العذاب على الكفرين . .. فبئس مثوًى المتكبّرين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 2

2 - كافران ، در طول تاريخ داراى فرجامى مشابه و خصلت ها و مواضعى همگون

و لقد أهلكنا أشياعكم

{أشياع} جمع {شيعه} است و در اين جا معادل امثال و اشباه به كار رفته است; يعنى، امثال شما در كفر و الحاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 5

5 - عدالت خواهى و حق طلبى ، از اوصاف مسلمانان و پيرو قرآن و ظلم و انحراف از مسير حق ، از اوصاف كافران

و أنّا منّا المسلمون و منّا الق_سطون

با توجه به معناى{قَسْط} (جور) و نيز تقابل {قاسطون} با {مسلمون}، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 21 - 2

2 - دلبستگى به دنيا و ر ها كردن آخرت ، از نشانه هاى كافران است .

بل تحبّون العاجلة . و تذرون الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 31 - 1،2

1 - تصديق نكردن حقايق دين و ترك نماز ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .

فلاصدّق و لاصلّى

2 - صدقه ندادن و انفاق نكردن ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .

فلاصدّق

برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال است كه {صدّق} از ماده {صدقه} باشد (نظر زمخشرى و ابى حيان). گفتنى است مفاد برخى از آيات، مانند مفاد همين است; يعنى، ترك انفاق و نماز، از نشانه هاى كافران دانسته شده است; مانند: {ماسلككم فى سقر . قالوا

لم نك من المصلّين . و لم نك نطعم المسكين}، (سوره مدثر، آيات 42 _ 44).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 32 - 1

1 - تكذيب حقايق دين و روى گردانى از پذيرش آنها ، از نشانه هاى كفر و اوصاف كافران

و ل_كن كذّب و تولّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 33 - 1

1 - تبختر و به خودباليدن ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .

ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى

مفسّران واژه {يتمطّى} را به معناى {تبختر} دانسته اند; زيرا اين واژه يا از ماده {مط}(كشيدن پاها و گام ها) است و يا از ماده {مطا}(پشت). در هر دو صورت، مقصود تبختر و فخرفروشى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 1

1 - محبت و دلبستگى به دنيا و بى اعتنايى به قيامت و حيات اخروى ، از نشانه هاى كافران و گناه پيشگان است .

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 2

2 - كافران ، بى اعتنا به مرگ ، قبر و قيامت خود و بى توجّه به نشانه هاى خدا در خلقت خويش

كلاّ

{كلاّ} مى تواند براى ردع و باز داشتن از توهّمى باشد كه آيات پيشين، زمينه ساز پيدايش آن بود و آن اين كه با وجود زمينه هاى توجّه به خداوند در آفرينش انسان از نطفه

تا زمان مرگ و دفن او، ممكن نيست كسى در كفر بماند. {كلاّ} دلالت دارد كه نبايد چنين پنداشت، زيرا افرادى با وجود تمام اين نشانه ها، بر كفر خود اصرار ورزيدند.

صفات كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 57 - 7

7 - كفرپيشگان و تكذيب گران صدراسلام ، مردمانى بودند خودبزرگ بين و استكبار پيشه .

و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 2 - 2

2 - سركشى ، تكبر ، ستيزه جويى و حق ناپذيرى ، از اوصاف كافران صدراسلام

بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 21 - 3

3 - كافران صدراسلام ، مردمى لجوج ، مستكبر و حق گريز

بل لجّوا فى عتوّ و نفور

{عتوُّ} به معناى استكبار و تجاوز از حد است (قاموس المحيط) و مقصود از {نفور}(رميدن) گريز از سخن حق مى باشد.

صفات كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 15 - 2

2- كافران مكه ، مردمى حق ناپذير و لجاجت پيشه در برابر آيات الهى

و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا

صفات كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 4

4- حق ناسپاسان ، انسانهايى لحظه نگر و فريفته آرامش و امنيتند .

أفأمنتم أن يخسف بكم . .. أم أمنتم أن يعيدكم

فيه

برداشت فوق بر اين اساس است كه حق ناسپاسان به صِرف نجات يافتن از امواج دريا، به آرامش مقطعى خويش دلخوشند و در نتيجه از ياد خدا غافل مى شوند.

صفات گاو بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 68 - 3،4،6،8

3 - قوم موسى ، از وى خواستند تا مشخصه هاى گاوى را كه بايد ذبح شود از خداوند بخواهد و براى ايشان بيان كند .

قالوا ادع لنا ربك يبين لنا ما هى

4 - ميانسال بودن - نه گوساله جوان و نه گاوى پير - از مشخصه هاى تعيين شده براى گاوى كه قوم موسى به ذبح آن مأمور شدند .

إنها بقرة لافارض و لابكر عوان بين ذلك

{فارض} به معناى پير و بزرگ سال است. {بقرة بكر} يعنى، ماده گاوى جوان كه هنوز باردار نشده است (لسان العرب). {عوان} هم به معناى ميانسال است.

6 - ميانسال بودن گاو - پيش از سؤال از مشخصه هاى ديگر - تنها ويژگى لازم براى گاو ماده اى كه بنى اسرائيل به ذبح آن مأمور شدند .

عوان بين ذلك فافعلوا ما تؤمرون

جمله {فافعلوا ما تؤمرون} (به آنچه مأمور شديد عمل كنيد) بيانگر اين است كه: تكليف قوم موسى و به اصطلاح {مأمورٌ به} آنان، ذبح گاوى ميانسال بوده است بدون لحاظ شرطى ديگر.

8 - از امام صادق ( ع ) درباره آيه { قال إنه يقول إن ها بقرة لافارض و لابكر } روايت شده كه فرموده اند : و { الفارض } التى قد ضرب ها الفحل و لم تحمل و { البكر } التى لم يضرب ها

الفحل . . . ;

{فارض} گاو ماده اى است كه جفت گيرى كرده ولى باردار نشده است و {بكر} گاو ماده اى است كه جفت گيرى نكرده است . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 69 - 1،4

1 - قوم موسى ، ميانسال بودن گاو را شرطى كافى براى مشخص شدن تكليف و رسيدن به مقصود ( حل معماى قتل ) نمى دانستند .

فافعلوا ما تؤمرون. قالوا ادع لنا ربّك يبين لنا ما لونها

على رغم اينكه موسى(ع) با جمله {فافعلوا ما تؤمرون} به قوم خويش تفهيم كرد كه تكليف آنان بيش از اين نيست كه گاوى ميانسال را ذبح كنند; ايشان با پرسش از رنگ و ديگر ويژگيها در صدد ابقاى اين معنا بودند كه: ذبح چنين گاوى (تنها ميانسال بودن) نمى تواند وسيله حل معماى قتل باشد.

4 - تأكيد موسى ( ع ) بر اينكه ، صفات بيان شده براى گاوى كه بايد ذبح شود ، صفاتى تعيين شده از جانب خداوندست نه از ناحيه خود او

قالوا إنه يقول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 70 - 1،2،9

1 - قوم موسى ، بيان رنگ و سن گاو مورد نظر را مشخص كننده ندانسته و خواهان توضيح بيشترى درباره ويژگى هاى آن شدند .

قالوا ادع لنا ربّك يبين لنا ما لونها

2 - قوم موسى ، بر اين باور بودند كه گاو مورد نظر براى ذبح و حل معماى قتل ، بايد ويژگى هاى منحصر به فرد داشته باشد .

إن البقر تشبه علينا

{تشابه} به معناى همانند بودن است و

چون با {على} متعدى شده، متضمن معناى التباس و اشتباه نيز هست. بنابراين {إن البقر ...}; يعنى، آن گاو توصيف شده به ميانسالى و زرد رنگى، مصاديق زيادى دارد كه همگى مشابه يكديگرند و اين موجب مى شود كه ندانيم كدامين را انتخاب كنيم. اين جمله از قوم موسى، حكايت از آن دارد كه: آنان گمان داشتند گاو مورد نظر براى ذبح بايد به گونه اى توصيف شود كه تنها يك فرد داشته باشد تا همانندى از بين برود.

9 - از رسول خدا ( ص ) روايت شده كه : { أنهم أمروا بأدنى بقرة و لكنهم لما شدوا على أنفسهم شدد اللّه عليهم و ايّم اللّه لو لم يستثنوا ما بينت لهم ، إلى آخر الأبد . . . ;

بنى اسرائيل مأمور به ذبح كم ارزش ترين گاو بودند; لكن چون بر خويشتن سخت گرفتند خداوند نيز بر آنان سخت گرفت و سوگند به خدا اگر آنان {إن شاء اللّه} نمى گفتند هرگز علامتهاى گاوى كه مى بايست ذبح نمايند براى آنان بيان نمى شد . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 71 - 1،2،3،6

1 - گاوى كه براى شخم زنى رام نشده و براى كشتزاران آبكشى نكرده ، از ويژگى هاى گاوى كه قوم موسى به ذبح آن مأمور شدند .

قال إنه يقول بقرة إنّها بقرة لاذلول تثير الأرض و لاتسقى الحرث

{ذلول} به معناى رام و مطيع است. {إثارة} (مصدر تثير) به معناى زير و رو كردن مى باشد. مراد از زير و رو كردن زمين به وسيله گاو، شخم زدن آن است.

2 -

گاوى كه قوم موسى به ذبح آن مأمور شدند بايد سالم ، بى نقص و پيراسته از هر نقطه و خطى در رنگ و پوستش مى بود .

مسلّمة لاشية فيها

{مسلّمة} يعنى داراى سلامت و سلامت به معناى: مبرا بودن از عيب و آفت است. {شية} به هر رنگى گفته مى شود كه مخالف رنگ عمومى چيزى باشد. بنابراين {لاشية فيها} يعنى، در رنگ آن گاو، رنگ ديگرى نباشد. گفتنى است كه {شية} از ماده {وشى} است و {هاء} آخر عوض واو محذوف مى باشد.

3 - قوم موسى ، آخرين علايم تعيين شده را ( رام نشده براى شخم و . . . ) نشانه هايى قاطع و برطرف كننده سردرگمى خويش دانستند .

قالوا الئن جئت بالحق

{حق} در جمله فوق به معناى ثابت و استوار در مقابل امرى ترديدپذير و نامشخص است. ال در {الحق} براى استغراق خصايص افراد است; يعنى، حق كامل و تمام.

6 - قوم موسى ، ويژگى هاى اوليه گاوى را كه بايد ذبح مى شد ، نارسا پنداشته و موسى ( ع ) را به كوتاهى در بيان حقيقت متهم كردند .

قالوا الئن جئت بالحق

مفهوم كلام قوم موسى (الآن . ..; هم اكنون حق را به تمامى بيان كردى) اين است كه: وى قبل از ذكر اوصاف ياد شده در اين آيه، حق را به طور كامل بيان نكرده بود.

صفات گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 1

1 - محبت و دلبستگى به دنيا و بى اعتنايى به قيامت و حيات اخروى ، از نشانه هاى كافران و گناه پيشگان است

.

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً

صفات متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 1

1 - ايمان به غيب ( خدا و . . . ) ، اقامه نماز و انفاق از صفات اهل تقواست .

هدًى للمتقين. الذين يؤمنون ... ينفقون

{غيب} به معناى پنهان و ناپيداست و چون ايمان به آن ارزشهاى دينى شمرده شده، مقصود از {غيب} هر پنهان و نهانى نيست، بلكه مراد از آن، به مناسبت فرازهاى بعد، خدا و فرشتگان و مانند آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 4 - 1،2،5

1 - ايمان به قرآن و معارف و احكام نازل شده بر پيامبر ( ص ) ، از صفات متقين است .

هدًى للمتقين . .. الذين يؤمنون بما انزل إليك

2 - تقوا پيشگان ، مؤمن به كتاب هاى آسمانىِ اديان گذشته و معارف و احكام آنها

و الذين يؤمنون بما انزل إليك و ما انزل من قبلك

5 - يقين به جهان آخرت از صفات اهل تقواست .

و بالأخرة هم يوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 29،30،31

29 - آنان كه ابعاد اعتقادى دين را باور دارند و از اموال خويش براى دستگيرى مستمندان بهره مى گيرند و وظايف عبادى و اجتماعى خويش را انجام مى دهند ، تقواپيشگان حقيقى هستند .

و لكن البر من ءامن . .. و أولئك هم المتقون

30 - كسانى كه على رغم فقر و تنگدستى و گرفتار بودن به

مشكلات ، بر ايمان خويش استوارند ، تقواپيشگان حقيقى هستند .

و الصبرين فى البأساء و الضراء . .. أولئك هم المتقون

31 - مجاهدانى كه در نبرد با دشمنان دين استقامت مىورزند ، تقواپيشگان حقيقى هستند .

الصبرين . .. حين البأس ... أولئك هم المتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 241 - 6

6 _ تقواپيشگان ، رعايت كنندگان حقوق زنان مُطلّقه در ميان افراد جامعه

حقّاً على المتّقين

با توجه به اينكه اصل حكم مربوط به تمام افراد است ; ولى حكم را بر متّقين بار نموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 2

2 _ تقواپيشگان ، فريفته تمايلات شهوانى و مادى نيستند .

زيّن . .. ذلك متاع الحيوة الدّنيا ... للّذين اتقوا عند ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 16 - 1،2،3

1 _ اقرار به ايمان و دعاى مستمر تقواپيشگان به درگاه خداوند

للّذين اتقوا . .. الّذين يقولون ربّنا

استمرار، از فعل مضارع {يقولون} برداشت شده است. و {الذين يقولون}، بيان ويژگيهاى {الذين اتقوا} است.

2 _ تقوا پيشگان ، همواره خواستار بخشايش گناهان خويش از خدا و مصونيّت از عذاب دوزخند .

للّذين اتقوا . .. فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

{الذين يقولون}، بيان ويژگيهاى {الذين اتقوا} است.

3 _ نگرانى دائمى متّقين ، از كردار خويش و عذاب الهى

للّذين اتقوا . .. يقولون ربّنا ... فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

استمرار و دوام، از فعل مضارع {يقولون} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 1،7،8،9

1 _ صبر و راستى در گفتار ، خضوع در برابر خداوند ، انفاق و استغفار در سحرگاهان ، از صفات متّقين

للّذين اتّقوا . .. الصابرين ... بالاسحار

آيه فوق (الصابرين و الصادقين . .. )، بيان و توضيح ديگرى براى {للّذين اتقوا} است.

7 _ دوام سحرخيزى ، از شيوه هاى تقواپيشگان

للّذين اتّقوا . .. و المستغفرين بالاسحار

كلمه {الاسحار}، جمع و داراى الف و لام استغراق است و بر اين معنا دلالت مى كند كه تقواپيشگان، در تمامى سحرها استغفار مى كنند.

8 _ هفتاد مرتبه استغفار در سحرگاهان ، شيوه تقواپيشگان .

للّذين اتقوا . .. و المستغفرين بالاسحار

امام صادق (ع): من قال فى و تره اذا أوتر {استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه} سبعين مرّة . .. كتبه اللّه عنده من المستغفرين بالأسحار ... .

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 309، ح 4 ; خصال صدوق ،ص 581، ح 3، باب السبعين ; نورالثقلين، ج 1، ص 321، ح 62.

9 _ نماز خواندن در سحرگاهان ، از اوصاف متّقين

للّذين اتقوا . .. و المستغفرين بالاسحار

امام صادق (ع) درباره {و المستغفرين بالاسحار} فرمود: المصلّين وقت السحر.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 714 ; نورالثقلين، ج 1، ص 321، ح 60.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 7

7 _ قيام به امر خدا ، تلاوت آيات او ، سجده ، ايمان به خدا و معاد ، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب در امر خير ، از ويژگى هاى تقواپيشگان

امّة قائمة يتلون ءايت اللّه .

.. و اللّه عليم بالمتّقين

آيه، در صدد بيان پاداش كسانى است كه خصلتهاى مذكور را دارند، از آنها تعبير به متّقين كرده، پس آن خصلتها از آن متقين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 1،2،3،4

1 _ انفاق در حال توانمندى و تنگدستى ، از ويژگى هاى تقواپيشگان

اعدّت للمتّقين. الّذين ينفقون فى السّرّآء و الضّرّاء

مراد از {فى السّرّآء و الضّرّاء}، حالت تنگدستى و توانمندى است، و در برداشت فوق، توصيف انفاق كننده گرفته شده است، نه وصف براى مورد انفاق.

2 _ انفاق در حالت رفاه و آسايش و نيز رنج و سختى جامعه ، از ويژگى هاى تقواپيشگان

اعدّت للمتّقين. الّذين ينفقون فى السّرّآء و الضّرّاء

بنابر اينكه مراد از {السّرّآء و الضّراء} بيان حالت جامعه و مردم، يعنى مورد انفاق باشد، نه بيانِ حالت انفاق كننده.

3 _ فرو بردن خشم و گذشت از لغزش هاى مردم ، از ويژگى هاى اهل تقوا

اعدّت للمتّقين . .. و الكاظمين الغيظ و العافين عن النّاس

4 _ تأمين نيازمندى هاى جامعه ايمانى و خويشتن دارى و گذشت در برخورد هاى اجتماعى ، از ويژگى هاى اهل تقوا

اعدّت للمتّقين. الّذين ينفقون ... و الكاظمين الغيظ و العافين عن النّاس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 1،8

1 _ ياد خدا و طلب آمرزش ( توبه ) شيوه پارسايان ، در صورت ارتكاب كارى ناشايست ( زنا يا مطلق گناه كبيره ) و يا ستم بر خويش

اعدّت للمتّقين . .. و الّذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا اللّه فاستغفر

برخى

گفته اند مراد از {فاحشة}، زنا و مقصود از ظلم در اين آيه، ساير گناهان _ چه صغيره و چه كبيره _ است. برخى ديگر گفته اند كه مراد از {فاحشة}، گناهان كبيره و مقصود از ظلم، گناهان صغيره است.

8 _ عدم عناد و اصرار آگاهانه تقواپيشگان ، بر گناه

و الّذين اذا فعلوا فاحشة . .. لم يصروا على ما فعلوا و هم يعلمون

چون به مجرد ذكر خدا توبه مى كنند، معلوم مى شود گناهشان از روى عناد نيست، بلكه به جهت غفلت از ياد پروردگارشان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 1

1 - عبادت خالصانه خدا ، اجتناب از عبادت طاغوت ، توبه ، پيروى از بهترين سخن و خردورزى ، از اوصاف تقواپيشگان

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها و أنابوا إلى اللّه . .. الذين يستمعون القول .

{الذين اتّقوا ربّهم} بيان تفصيلى براى آن دسته از افراد مؤمنى است كه در آيات قبل توصيف شده اند; يعنى، {الذين اجتنبوا الطاغوت. .. الذين يستمعون القول...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 10

10 - احسان ، نشانه اصلى تقوا و صفت برجسته تقواپيشگان است .

أُول_ئك هم المتّقون . .. ذلك جزاء المحسنين

توصيف تقواپيشگان به صفت احسان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 2

2 - متقين ، در عين اعتقاد به رحمانيت خداوند ، بيمناك از مخالفت با او *

من خشى الرحم_ن بالغيب

از اين كه وصف {الرحمان} مفعول

{خشى} قرار گرفته است، مى توان به مطلب فوق ره برد; زيرا در نظر ابتدايى، وصف {منتقم،قهار و. ..} متناسب با خشيت است و اين كه وصف {رحمت} به كار گرفته شده است، مى رساند كه رجاى متقين آنان را به گناه نمى كشاند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 19 - 4

4 - برائت ذمّه از حقوق ديگران ، از نشانه هاى تقواپيشگان است .

الأتقى . الذى ... و ما لأحد عنده من نعمة تجزى

برداشت ياد شده، ناظر به احتمال مستأنفه بودن اين آيه است كه در اين صورت بر اوصاف پيشين، وصف جديدى را افزوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 1

1 - برخورداران درجه والاى تقوا ، تنها براى جلب توجّه و عنايت خداوند ، اموال خود را انفاق مى كنند .

الأتقى . .. إلاّ ابتغاء وجه ربّه

استثنا در اين آيه، منقطع است; يعنى، حق نعمتى بر گردن او نيست; لكن {ابتغاء} وجود دارد; يعنى، شخص {أتقى} در انفاق خود، نمى خواهد پاسخ نعمت ديگران را داده باشد. او تنها به اين انگيزه انفاق مى كند كه خداوند، به او رو كرده و وى را مورد لطف خود قرار دهد. {وجه} به معناى {صورت و چهره} و كنايه از توجّه و عنايت است.

صفات مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 218 - 2

2 _ اميد داشتن به رحمت الهى _ نه خود را مستحق آن شمردن _ ، از ويژگى هاى مؤمنان و مهاجرانِ

مجاهد

انّ الذين امنوا و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل اللّه اولئك يرجون رحمت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 3

3 _ آخرت انديشى و وارستگى از دل بستن به دنيا ، ويژگى مجاهدان در راه خدا

فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا بالاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 2

2 _ توبه ، عبادت ، حمد ، تلاش در راه بندگى ، ركوع ، سجود ، امر به معروف و نهى از منكر و حفظ حدود الهى ، از صفات مجاهدان راه خدا

إن اللّه اشترى من المؤمنين . .. التّئبون ... و الحفظون لحدود اللّه

صفات محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 22

22 _ جان فشانى و تحمل هر گونه سختى ( تشنگى ، گرسنگى و حرارت هاى جبهه جنگ ) در راه خدا ، از نشانه ها و اوصاف محسنان است .

لا يرغبوا بأنفسهم عن نفسه ذلك بأنهم لا يصيبهم ظمأ . .. فى سبيل اللّه ... إن اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 9

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آمرزش آنان ، خصلتى نيكو و از صفات محسنان است .

فإن الله لايضيع أجر المحسنين . .. لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 1،11

1 - اقامه همواره نماز ، و پرداخت مداوم

زكات و يقين به آخرت ، از صفات محسنان است .

هدًى و رحمة للمحسنين . الذين يقيمون ... و هم بالأخرة هم يوقنون

فعل هاى مضارع {يقيمون} و {يؤتون} دلالت بر استمرار دارند. لازم به ذكر است كه {زكات} در اين آيه، به قرينه مكى بودن سوره، زكات اصطلاحى نيست، بلكه اِعانه هاى مالى است. گفتنى است در صورتى كه جمله {الذين يقيمون...} جمله وصفى و يا بدلى باشد، مفيد معناى ياد شده است.

11 - توجّه به خدا و بر طرف ساختن نياز هاى نيازمندان ، دو خصلت همگام در وجود محسنان است .

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

صفات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) داراى اخلاقى خوش و اهل مدارا با مردمان ، به دور از هر گونه سنگدلى و خشونت

فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو كنت فظّا غليظ القلب

كلمه {لنتَ} از مصدر {لين} به معناى مهربانى و خوشخويى است و {فظّا} به معناى جفاكار و بد خلق است و {غليظ القلب} به معناى سنگدل و بى رحم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 5،6

5 _ پيامبر ( ص ) جوياى رضايت و خشنودى خداوند

و ما كان لنبىّ ان يغلّ . .. افمن اتّبع رضوان اللّه

به دليل آيه قبل (و ما كان لنبىّ ان يغلّ)، از مصاديق بارز و مورد نظر براى {افمن اتّبع . .. }، پيامبر اكرم (ص) است.

6 _ جوياى رضاى الهى از سوى پيامبر ( ص ) ،

دليل و نشانگر پاكى ساحت وى از هر گونه خيانت

و ما كان لنبىّ ان يغلّ . .. افمن اتّبع رضوان اللّه

جمله {افمن اتّبع رضوان اللّه} به منزله دليل و تعليل براى جمله {و ما كان لنبىّ ان يغلّ} است ; يعنى آيا امكان دارد پيامبرى كه همواره در پى جلب رضاى الهى است، خيانت كند و از همان كسانى باشد كه خدا بر آنان خشم گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 18

18 _ امر به معروف و نهى از منكر ، حلال دانستن پاكيزه ها و حرام شمردن ناپاكى ها ، از علامت هاى موجود در تورات و انجيل براى شناسايى پيامبر اسلام

الذى يجدونه . .. يأمرهم بالمعروف ... و يحل لهم الطيبت و يحرم عليهم الخبئث

جمله هاى {يأمرهم و . .. } حال براى ضمير مفعولى در {يجدونه} است و لذا مى رساند كه مفاد اين جمله ها به عنوان صفات پيامبر موعود در تورات و انجيل بيان شده است. بر اين اساس مى توان گفت كه از اهداف بيان اين ويژگيها در تورات و انجيل، راهنمايى اهل كتاب است به امورى كه بايد در شناسايى پيامبر موعود در نظر داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 5،7

5 _ گوش فرادادن به سخنان گوناگون مردم ، با شكيبايى و سعه صدر كامل ، از خصلت هاى پيامبر اكرم ( ص )

و يقولون هو أذن قل أذن خير لكم

7 _ پيامبر ( ص ) شنواى سخنان نيك و ارزنده و نه سخنان

باطل و بيهوده

و يقولون هو أذن قل أذن خير لكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه: اضافه {أذن} به {خير} اضافه حقيقى باشد ; نه از باب اضافه موصوف به صفت يعنى، پيامبر(ص) شنواى سخنان خير است نه شنواى هر سخنى هر چند باطل.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 4

4 _ رأفت پيامبر ( ص ) نسبت به همه مردم و تلاش آن حضرت براى هدايت همگان

إن تستغفر لهم سبعين مرة فلن يغفر اللّه لهم

لحن سخن الهى، حاكى از تمايل آن حضرت به استغفار براى منافقان است. استغفار براى مردمانى چون منافقان، نشانگر رأفت و رحمت گسترده آن حضرت نسبت به عموم مردم و تلاش او براى هدايت همگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 2

2 _ پيامبر ( ص ) از ميان خود انسان ها و داراى خصلت هاى طبيعى يك انسان

رسول من أنفسكم

تعبير {من أنفسكم} به جاى {منكم} مى تواند اشاره به اين جهت باشد كه نه تنها پيامبر(ص) از ميان شماست ; بلكه او برخوردار از نفس و روح انسانى همانند ديگران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 29،32

29- بيان اوصاف پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، در تورات و انجيل

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

32- بيان متنوع تورات و انجيل ، در معرفى ويژگى هاى پيامبراسلام و اصحاب آن حضرت *

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

تكرار {مثلهم}، اشاره به

تنوّع دو بيان دارد. به تعبير ديگر {مثلهم فى التوراة} خبر براى {ذلك} و {كزرع...} خبر براى {مثلهم فى الإنجيل} است.

صفات مخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 128 - 3

3 - تقوا ، يكتاپرستى و دورى از شرك ، از اوصاف بندگان مخلَص

ألاتتّقون . أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ_لقين . اللّه ربّكم ... إلاّ عباد اللّه

صفات مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 6

6 - بى رغبتى به زيورآلات ، توان مندى و فرادستى در ميدان بحث و درگيرى ، خصلت هاى ديرينه مردان

أو من ينشّؤا فى الحلية

با توجه به قرينه مقابله، استفاده مى شود كه مردان نوعاً داراى ويژگى هاى ذكر شده در آيه نسيتند.

صفات مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 13

13 - انسان رفاه مند سرمست ، موجودى خودخواه و طلبكار از خداوند

و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

تعبير {إنّ لى عنده} نشان مى دهد كه انسان سرمست و رفاه مند حقى براى خود نزد خدا قائل است; نه اين كه صرفاً اميد به تفضل، إنعام و مغفرت الهى داشته باشد.

صفات مرفهان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 4

4 - ياوه سرايى در شب نشين ها ، خصلت رفاه زدگان كافر

س_مرًا تهجرون

صفات مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 1

1 - دلبستگى كافران و

مستكبران به اسباب و عوامل ظاهرى تا قبل از روبه رو شدن با عذاب دوزخ

حتّى إذا فتحنا عليهم . .. إذا هم فيه مبلسون

{حتّى} غايت براى {ما يتضرّعون} و {فتح} (مصدر {فتحنا}) به معناى گشودن است. {إبلاس} (مصدر {مبلسون}) نيز براى چند معناى نزديك به هم و متلازم _ مانند: انكسار، حزن، تحير، يأس و سكوت همراه با اندوه _ به كار رفته است; يعنى، ... و به درگاه خدا زارى نمى كنند تا وقتى كه درى از عذاب سخت (بسيار دردناك) بر[روى] آنان بگشاييم. به ناگاه ايشان در آن[حال، از هر سبب نجات بخشى ]نوميد خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 8

8 - تأثير مقطعى و ناپايدار آيات الهى بر روح مستكبران *

تتلى عليه ثمّ يصرّ مستكبرًا كأن لم يسمعها

بنابراين كه واژه {ثمّ} دال بر تراخى زمانى باشد، مى توان چنين برداشت كرد كه آيات الهى، تأثير گذرا و مقطعى در كافران دارد; اما در نهايت انگيزه هاى استكبارى آنان، مانع از تأثيرگذارى آن آيات در وجود آنها مى شود.

صفات مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 14

14 _ مرفهان اسراف پيشه ، مردمانى خودپسند ، از خود راضى و حق ناپذير

كذلك زيّن للمسرفين ما كانوا يعملون

صفات مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 9

9 - پيشتازان در انجام خيرات ، مهم ترين صفت مسلمانان پيرو قرآن و انسان هاى قرآنى

و منهم سابق بالخيرت

برداشت ياد شده به اين خاطر است

كه پيشتازان در تمسك به قرآن و حافظان ارث الهى، در اين آيه به عنوان پيشتازان در خيرات معرفى شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 5

5 - عدالت خواهى و حق طلبى ، از اوصاف مسلمانان و پيرو قرآن و ظلم و انحراف از مسير حق ، از اوصاف كافران

و أنّا منّا المسلمون و منّا الق_سطون

با توجه به معناى{قَسْط} (جور) و نيز تقابل {قاسطون} با {مسلمون}، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

صفات مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 105 - 10

10 - وجود روحيه تحقيق و بررسى بين مسلمانان صدراسلام

و يس__َلونك

صفات مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 18

18 - يهود و نصارا ، مردمانى گرفتار قساوت قلب و سنگدلى

و لايكونوا كالذين أُوتوا الكت_ب . .. فقست قلوبهم

صفات مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 10

10 - مشركان ، به زندگى دنيا حريص و دل بسته اند .

لتجدنهم أحرص الناس . .. و من الذين أشركوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 11

11 _ مخالفت مشركان با رسالت پيامبر ( ص ) و قرآن كريم ، برخاسته از روح لجاجت و گردنكشى آنان

و إذا تتلى عليهم ءاياتنا بينت قال الذين لا يرجون لقاءنا ائت بقرءان غير هذا أو بد

با توجه به اينكه آيات الهى، آشكار و واضح بود و

در عين حال مشركان از پذيرش آن امتناع ورزيدند، برداشت فوق استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 42 - 3

3 _ لجاجت و روح حق ناپذيرى مشركان ، مانع از تأثير نهايى دعوت و هدايت پيامبر ( ص ) در آنان بود .

إن كاد ليضلّنا عن ءالهتنا لولا أن صبرنا عليها

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه صبر و مقاومت در برابر دعوت به حق پيامبر(ص)، معنايى جز لجاجت و عناد ندارد و نشانه وجود روح حق ناپذيرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 28 - 3

3 - پندارگريى و گمان محورى ، شالوده هويت مشركان بى باور به آخرت

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة . .. إن يتّبعون إلاّ الظنّ

با توجه به حصر در {إن يتّبعون إلاّ الظنّ}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 1 - 4

4 - مشركان ، مستورسازنده حقيقت اند .

قل ي_أيّها الك_فرون

به كار بردن عنوان {كافر} _ كه به معناى پوشاننده و انكاركننده امرى معلوم است _ تعريض به مخاطبان است كه بين من و شما، اين شما هستيد كه حقيقت را پوشانده ايد.

صفات مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 13 - 3

3 - لجاجت و حق ناپذيرى ، از اوصاف مشركان صدر اسلام

و إذا ذكّروا لا يذكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 45 - 3

3 -

ايمان نداشتن به جهان آخرت ، از اوصاف مهم و شناخته شده مشركان صدراسلام

الذين لايؤمنون بالأخرة

توصيف مشركان به ايمان نداشتن به آخرت و انتخاب اين وصف از ميان اوصاف ديگر آنان، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

صفات معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 17

17 - ربوبيت ، از اوصاف خداى حقيقى ( اللّه ) است .

اللّه ربّكم

{ربّكم} صفت براى {اللّه} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزى ، توبه پذيرى ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقيقى

غافر الذنب . .. لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 5

5 - داشتن حيات حقيقى ، مستقل و جاويد ، از اوصاف معبود حقيقى است .

هو الحىّ لا إل_ه إلاّ هو

صفات مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 5

5 - يأس از رحمت الهى و ثواب اخروى ، نشانه انسان هاى مورد غضب خداوند ( يهوديان )

قومًا غضب اللّه عليهم قد يئسوا من الأخرة

شايد منظور از {يأس از آخرت} ايمان نداشتن به قيامت نباشد; بلكه مقصود يأس از رحمت الهى در آخرت است. چه اين كه يهود به عنوان مصداق {مغضوب عليهم} اصل قيامت را قبول داشتند; ولى در ويژگى هاى آن مردد بودند.

صفات مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 2

2 - روح آلوده و فسادگر ، افزون طلب و اشباع ناپذير است . *

و لقد رودوه عن ضيفه

با اين كه تمامى قوم لوط، مبتلا به فساد اخلاق بودند و براى انجام اعمال زشت و انحراف جنسى خويش، محدوديتى نداشتند; با اين حال چشم از ميهمانى تازه وارد بر پيامبرى كه همواره در ستيز با ايشان بود، برنداشتند.

صفات مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 11 - 3

3- منكران آخرت شرّ و بدى را بسان خير و خوبى خواستارند .

و أن الذين لايؤمنون بالأخرة . .. و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از {الإنسان} مطلق انسانها نباشد _ چنانكه برخى از مفسّران گفته اند _; بلكه الف و لام {الإنسان} براى عهد ذكرى است و اشاره به منكران معاد مى باشد كه در آيه قبل (الذين لايؤمنون بالأخرة. ..) آمده است.

صفات مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 57 - 7

7 - كفرپيشگان و تكذيب گران صدراسلام ، مردمانى بودند خودبزرگ بين و استكبار پيشه .

و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين

صفات مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 44 - 8

8 - تكذيب گران روز جزا ، فاقد تقوا و روح احسان و نيكوكارى اند .

ويل يومئذ للمكذّبين . ..إنّ المتّقين ... إنّا كذلك نجزى المحسنين

از تقابل تكذيب گران با تقواپيشگان و محسنان در

آيات مورد بحث، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

صفات مكذبان كيفر اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 2 - 1

1 - پرخاش به يتيمان و راندن آنان از نزد خود ، از كسى سرمى زند كه جزاى آخرت را دروغ مى پندارد .

فذلك الذى يدعّ اليتيم

{ذلك}، اشاره به كسى است كه آيه قبل او را تكذيب كننده روز جزا معرفى كرد. {دَعٌّ} (مصدر {يَدُعُّ})، به معناى دور ساختن با خشونت است (قاموس). تعبير {ذلك الذى...} _ كه مبتداى معرفه در كنار خبر معرفه اى قرار گرفته كه بر جنس دلالت دارد _ بيانگر حصر است.

صفات مكذبان كيفرهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 1

1 - تكذيب كنندگان مجازات هاى الهى ، نه خود به تغذيه مسكينان كمك مى كنند و نه ديگران را به آن وادار مى سازند .

و لايحضّ على طعام المسكين

تعبير {حضّه على الامر}; يعنى، او را بر آن كار وادار ساخت (مصباح). مراد از {طعام المسكين}، {بذل طعام المسكين} است و ممكن است طعام[اسم مصدر و ]به معناى اطعام باشد; مانند {عطاء} به معناى {اعطاء}. (البحرالمحيط)

صفات مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 9

9 _ منكران معاد ، گرفتار خود بزرگ بينى و استكبار در درون جان خويش

و قال الذين لايرجون لقاءنا . .. لقد استكبروا فى أنفسهم

صفات ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 4

4 -

در ديدگاه مشركان مكه فرشتگان ، دختران خدا و همانند او در صفات

و إذا بشّر أحدهم بما ضرب للرحم_ن مثلاً

با توجه به اين كه {مَثَل} در آيه به معناى شبيه است، مى توان گفت كه مشركان مكه معتقد به همسانى فرشتگان با خدا بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 60 - 6

6 - خداوند ، قادر به آفرينش انسان هايى فرشته صفت هم چون عيسى ( ع ) *

و لو نشاء لجعلنا منكم مل_ئكة

گروهى از مفسران منظور از اين آيه را، ايجاد انسان هايى فرشته صفت دانسته اند كه در صدد رفع استبعاد مشركان نسبت به قدرت ويژه انسان هايى هم چون عيسى(ع) كه مى توانست مردگان را زنده كند و بيماران را شفا بخشد.

صفات منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 9 - 1

1 - منافقان مردمى نيرنگباز و فريبكارند .

يخدعون اللّه و الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 12 - 1،6

1 - منافقان ، مردمى فسادپيشه و تبهكارند .

ألا إنهم هم المفسدون

6 - اهل ايمان ، بايد منافقان را همواره مفسده گر و تبهكار بدانند .

ألا إنهم هم المفسدون

بيان فسادگرى منافقان با جمله اسميه مقرون به حرف تنبيه (ألا = آگاه باشيد) و نيز حرف تأكيد (إنّ)، گوياى اين است كه منافقان با دروغ پردازيها مسلمانهايى را به اين پندار رسانده بودند كه ايشان مردمى اصلاح طلب هستند. بنابراين مى توان گفت از اهداف جمله {ألا} اين است كه: مسلمانان هرگز در مفسده گر

بودنِ منافقان، ترديد نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 13 - 5،8،10

5 - خود بزرگ بينى و تحقير مؤمنان راستين ، از صفات اهل نفاق است .

أنؤمن كما ءامن السفهاء

8 - منافقان ، خود مردمى سفيه و بى خردند .

ألا إنهم هم السفهاء

مقرون بودن خبر به {ال} و نيز وجود ضمير فصل در جمله {ألا إنهم . ..} از حصر حكايت دارد و اين حصر به اصطلاح {حصر} اضافى است. بنابراين معناى جمله چنين است: منافقان بى خردند، نه مؤمنان راستين.

10 - منكر شمردن معروف ها و معروف دانستن منكرات ، از ويژگى هاى منافقان

إذا قيل . .. و إذا قيل لهم ءامنوا ... قالوا أنؤمن كما ءامن السفهاء

از اينكه فساد را اصلاح گرى مى شمرند و ايمان را سفاهت مى پندارند، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 1

1 _ سرسختى ، تكبّر و غرور رياكارانِ مدعى اصلاح ( منافقان ) ، در مقابل دعوت به تقوا

و من الناس من يعجبك . .. و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 62 - 4،6

4 _ دوگانگى برخورد منافقان با پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، به هنگام سختى ها و آسايشها

فكيف اذا . .. ثمّ جاؤك يحلفون باللّه ان اردنا الّا احساناً

منافقان تا قبل از گرفتارى، از پيامبر (ص) اعراض كرده و به طاغوتها مى گرايند، و آنگاه كه به مشكلات برخورند، از

پيامبر (ص) عذرخواهى مى كنند.

6 _ دروغ ، سوگند به خدا ، توجيه اعمال ناروا و عذرتراشى ، از شگرد هاى منافقان

يصدّون عنك صدودا . .. ثمّ يحلفون باللّه ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً

به دليل {يصدّون عنك} معلوم مى شود كه ادعاى اراده احسان دروغ بوده است. بنابراين ادعاى آنان تنها توجيه و عذرتراشى براى اعمال ناروايشان بوده است ; نه پى بردن به اشتباه و عذرخواهى واقعى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 2

2 _ فرصت طلبى ، طمعكارى و برخورد هاى طلبكارانه ، از ويژگى هاى اهل نفاق است .

الذين يتربّصون بكم فإن كان لكم فتح من اللّه . .. و نمنعكم من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 9،11،14

9 _ سستى و نشاط نداشتن در نماز و مقدمات آن ، از صفات منافقان

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى

{كسالى} جمع {كسلان} است ; و كسلان به كسى گفته مى شود كه با كندى و اكراه و بدون نشاط و ميل، كارى را انجام دهد. قيام به سوى نماز كه مفاد جمله {قاموا إلى الصّلوة} است، شامل مقدمات نماز نيز مى شود.

11 _ رياكارى در نماز و عبادت ، از صفات منافقان و نشانه نفاق

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى يراءون الناس

14 _ غفلت از خداوند و كم به ياد او بودن ، از صفات منافقان

و لايذكرون اللّه إلاّ قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 1،13

1 _ منافقان ،

متحير و سرگردان ميان كفر و ايمان

مذبذبين بين ذلك لا إلى هؤلاء و لا إلى هؤلاء

{ذلك} اشاره به ايمان و كفر است. {مذبذب} به شيىء معلق گفته مى شود كه دايم به اين سو و آن سو حركت مى كند و استقرارى ندارد.

13 _ تظاهر به ديندارى ( ايمان ) و پنهان كردن كفر و تكذيب دين ، از اوصاف منافقان

مذبذبين بين ذلك

امام رضا(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: . .. يظهرون الايمان و يسرون الكفر و التكذيب لعنهم اللّه.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 282، ح 294; نورالثقلين، ج 1، ص 565، ح 631.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 50 - 5

5 _ منافقان ، گروهى فرصت طلبند .

إن تصبك حسنة تسؤهم و إن تصبك مصيبة يقولوا قد أخذنا أمرنا من قبل و يتولوا و هم فر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 9

9 _ منافقان ، داراى روحيه اى شرك آلود

يحلفون باللّه لكم ليرضوكم و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

كوشش منافقان در جلب رضايت مردم (ليرضوكم) و غفلت از رضايت خدا (و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه)، نشانگر روحيه شرك آلود آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 65 - 8

8 _ بى شرمى منافقان و اصرار آنان بر دروغ پردازى و تزوير ، حتى پس از افشاى اسرار درونى و توطئه هاى آنان

و لئن سألتهم ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب قل أباللّه و ءايته و رسوله كنتم تستهزءو

جمله {قل أباللّه . ..

} مى تواند رد ادعاى منافقان در مورد {نخوض و نلعب} باشد ; يعنى، آنان هنوز هم با اين سخنان در مقام تزويرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 10،17

10 _ منافقان ، مردمى داراى خصلت بخل و امتناع از انفاق در راه خدا

المنفقون و المنفقت . .. و يقبضون أيديهم

17 _ ترويج زشتى ها و فساد ( منكر ) و پيشگيرى از تحقق نيكى ها و ارزش ها و فراموشى خدا و فرمان هاى او ، از عملكرد ها و اوصاف منافقان

المنفقون . .. يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف و يقبضون أيديهم نسوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 4

4 _ اعتماد و اتكاى منافقان و كافران به قدرت ، ثروت و فرزندان بسيار خويش

كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا و أولداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 15

15 _ عملكرد ، مواضع اجتماعى و خصلت هاى مؤمنان و منافقان ، كاملاً متفاوت و متضاد است .

المنفقون و المنفقت . .. يأمرون بالمنكر ... و المؤمنون و المؤمنت ... يأمرون بالمع

با توجه به تقابل اين آيه با آيه 67 _ كه در مورد خصلتهاى منافقان بود _ برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 12

12 _ خيانت در برابر خدمت ، از خصلت هاى منافقان است .

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 4،6

4 _ مشروط نمودن انجام فرايض و صالح شدن ، به برخوردارى از مال و ثروت ، خصلتى است منافقانه .

و منهم من عهد اللّه . .. لنكوننّ من الصلحين

6 _ اقرار منافقان صدر اسلام به ناخالصى و صالح نبودن خويش

و منهم من عهد اللّه . .. لنكوننّ من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 8

8 _ دروغ گويى ، شيوه مستمر منافقان

و بما كانوا يكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 7

7 _ طعنه زدن به مؤمنان انفاقگر و استهزاى آنان ، از خصلت منافقان است .

الذين يلمزون المطوّعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 3،12

3 _ خوشحال بودن از مخالفت با رسول خدا ( ص ) و دستورات دين ، خصلت منافقان و برخاسته از نفاق

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

12 _ منافقان ، داراى روحيه رفاه طلبى

و قالوا لاتنفروا فى الحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 3

3 _ تظاهر به آمادگى براى جهاد و فداكارى ، پس از پايان يافتن دشوارى هاى نبرد ، خصلتى است منافقانه .

فإن رجعك اللّه إلى طائفة منهم فاستئذنوك للخروج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 8

8 _ منافق ، داراى خصلت حق ناپذيرى

و طبع على قلوبهم فهم لايفقهون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 19

19 _ دروغ گويى ، خصلت منافقان است .

و اللّه يشهد إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 126 - 8

8 _ درس نگرفتن از آزمون ها و ابتلائات الهى ، از ويژگى هاى منافقان و كافران

ماتوا و هم كفرون. أو لا يرون أنهم يفتنون فى كل عام ... ثم لا يتوبون و لا هم يذّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 47 - 6

6 - نافرمانى و روى گردانى از خدا و رسول او و برخلاف قول و قرار خود عمل كردن ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان است .

و يقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ يتولّى فريق منهم من بعد ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 48 - 3

3 - نپذيرفتن داورى پيامبر ( ص ) ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان است .

و إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم إذا فريق منهم معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 49 - 4

4 - انديشه سودجويانه ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان

و إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم إذا فريق منهم معرضون . و إن يكن لهم الح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 1،2،4،7،10

1 - منافقان صدراسلام ، به بيمار دلى مبتلا بودند .

أفى

قلوبهم مرض

همزه در {أفى} براى استفهام است; ولى متضمن معناى تقرير مى باشد كه براى سرزنش بيشتر منافقان آمده است.

2 - بيمار دلى ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان

أفى قلوبهم مرض

4 - شك و ترديد نسبت به حقانيت اسلام و پيامبر ( ص ) در عين آگاهى از آن ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان

أم ارتابوا

7 - گمان ناعادلانه بودن حكم خدا و رسول او ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله

10 - نسبت دادن جرم و گناه خويش به ديگران و چهره مظلومانه به خود گرفتن ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله بل أُول_ئك هم الظ_لمون

منافقان خدا و رسول او را به ستم و اجحاف كردن در داورى هايشان متهم مى كردند. در مقابل خداوند نيز با تأكيد فراوان، آنان را ظالم معرفى كرده است اين مطلب مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 3

3 - استفاده از سوگند به خدا و مقدسات دينى ، براى پوشش چهره كريه و مزورانه خويش و فرار از فريضه جهاد ، از اوصاف منافقان است .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم لئن أمرتهم ليخرجنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 6

6- بيماردلان و منافقان گريزان از تكاليف دينى ، داراى زمينه گرايش به دشمنان اسلام

و ذكر فيها القتال رأيت الذين فى قلوبهم مرض. .. قالوا للذين كرهوا ... سنطيعكم

با توجه به ارتباط

اين آيه با آيات پيشين، مى توان نتيجه گرفت كه ميان بيماردلى و گريز از تكاليف دشوار و تمايل به دشمنان اسلام، ارتباطى تنگاتنگ وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 19

19 - آرزوى ناكامى براى جامعه ايمانى ، ترديد در باور هاى دينى ، فريفتگى به آرزو هاى باطل و مظاهر دنيا و غفلت از خداوند ، از اوصاف منافقان و از نشانه هاى نفاق

و غرّكم باللّه الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 18 - 9

9 - منافقان ، عناصرى دروغگو و بيگانه با صدق و راستى

ألا إنّهم هم الك_ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 1 - 4،5،9

4 - تلاش منافقان ، براى پنهان نگه داشتن چهره نفاق آلود خود

إذا جاءك المن_فقون قالوا نشهد إنّك لرسول اللّه

5 - شهادت صريح و أكيد به رسالت پيامبر ( ص ) در حضور آن حضرت ، از شگرد هاى منافقان براى پنهان نگه داشتن چهره نفاق خود از آن حضرت

إذا جاءك المن_فقون قالوا نشهد إنّك لرسول اللّه

9 - دروغ گويى ، از ويژگى ها و خصلت هاى منافقان

و اللّه يشهد إنّ المن_فقين لك_ذبون

تكيه بر وصف {كاذبون} نشانگر آن است كه دروغ گويى، براى منافقان خصلتى ثابت و جدايى ناپذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 1،3

1 - منافقان ، داراى ظاهرى فريبنده و قيافه اى زيبا

و إذا رأيتهم تعجبك أجسامهم

3 - منافقان ، داراى زبانى شيوا و

كلامى جذاب

و إن يقولوا تسمع لقولهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 5 - 1،7،9

1 - منافقان ، عناصرى نصيحت ناپذير

و إذا قيل لهم تعالوا . .. لوّوا رءوسهم

7 - منافقان ، عناصرى منحرف و باطل گرا

و رأيتهم يصدّون

{صدّ} (مصدر {يصدّون}) بر دو معنا اطلاق مى شود: الف) ميل و انحراف، ب) منع و بازداشتن. در آيه شريفه، ظاهراً معناى اول اراده شده است.

9 - استكبار و خودبرتربينى ، از خصلت هاى عناصر نفاق پيشه

و هم مستكبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 12

12 - منافقان ، عناصرى نادان و بى بهره از معارف بلند الهى

و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين و ل_كنّ المن_فقين لايعلمون

صفات موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 117 - 5

5 _ تأثيرپذيرى موجودات ، دليل عدم صلاحيت آنان براى خدايى و پرستش

ان يدعون من دونه الا انثاً

صفات موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 1،4،7،8

1 _ پيكار بسيارى از خداپرستان ، در ركاب پيامبران الهى و تسليم ناپذيرى و پايدارى آنان

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم

{ربّيّون} جمع {ربّى} است و به معنى كسى كه خود را مختص پروردگار كرده، يعنى جز پرستش خدا به كار ديگرى نمى پردازد.

4 _ مصيبت ها و مشكلات ، آنگاه كه در راه خدا باشد ، هرگز مردان الهى را به ضعف و ناتوانى و تسليم در برابر دشمنان

نخواهد كشيد .

فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه و ما ضعفوا و ما استكانوا

7 _ يادآورى پايمردى و مقاومت خداپرستان پيشين ، از روش هاى قرآن براى ايجاد روحيّه مقاومت در مبارزه با دشمنان دين

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير . .. فى سبيل اللّه

8 _ قدرت روحى ، استقامت و تسليم ناپذيرى در مقابل دشمن ، از ويژگى هاى مردان الهى

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير فما وهنوا . .. وما استكانوا

{وهن} به معناى فتور و سستى است، و كلمه {ما استكانوا}، از ماده {سكن}، به معنى خضوع است ; يعنى در برابر دشمن، خاضع و ذليل نمى شوند و تسليم نمى گردند.

صفات موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 27 - 1

1 - موسى ( ع ) قبل از رسالت خويش ، لكنت زبان داشت .

واحلل عقدة من لسانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 15 - 11

11 - موسى ( ع ) برخوردار از توان جسمى فوق العاده و دشمن شكن

فوكزه موسى فقضى عليه

صفات مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 218 - 2

2 _ اميد داشتن به رحمت الهى _ نه خود را مستحق آن شمردن _ ، از ويژگى هاى مؤمنان و مهاجرانِ مجاهد

انّ الذين امنوا و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل اللّه اولئك يرجون رحمت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 9

9 _ مؤمنان به خدا

و قيامت از ازدواج زن مُطلّقه ، ممانعت نمى كنند .

فلا تعضلوهنّ ان ينكحن . .. ذلك يوعظ به من كان منكم يؤمن باللّه و اليوم الاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 1

1 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، بهره مندان از پاداش ويژه الهى

ان الذين امنوا و عملوا الصالحات و اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة لهم اجرهم عند ربّه

كلمه {عند ربّهم} اشاره به پاداشى ويژه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 285 - 15،18

15 _ اطاعت از خدا و انبيا و طلب مغفرت ، از ويژگى هاى مؤمنان

و قالوا سمعنا و اطعنا غفرانك ربّنا

18 _ احساس و اظهار عجز از جانب مؤمنان ، نسبت به انجام وظايف خود در برابر پروردگار

و قالوا سمعنا و اطعنا غفرانك ربّنا

طلب آمرزش از سوى مؤمنان با وجود پذيرش دستورات الهى و اطاعت، حاكى از عجز ايشان نسبت به وظايف خويش در برابر خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 8،10،14،15،20

8 _ مؤمنان در صورت انجام ندادن تكاليف الهى ، بر اثر فراموشى يا خطا و اشتباه ، خود را مستحق مؤاخذه مى دانند .

ربّنا لا تؤاخذنا ان نيسنا او اخطأنا

درخواست گذشت از مؤاخذه، اعترافى ضمنى به استحقاق مؤاخذه است.

10 _ التزام مؤمنان به ترك معاصى و انجام تكاليف الهى

و قالوا سمعنا و اطعنا . .. ربنا لا تؤاخذنا ان نسينا او اخطأنا

توجه به پيشامد خطا و نسيان در تكاليف الهى

و درخواست عفو در مورد آن، گوياى مراقبت مؤمنان از اعمال و رفتار خويش است.

14 _ توجه مؤمنان به تاريخ گذشتگان و درس آموزى از آن

ربّنا و لا تحمل علينا اصراً كما حملته على الّذين من قبلنا

15 _ درخواست مؤمنان از خداوند مبنى بر تحميل نكردن عقوبت هاى طاقت فرسا بر آنان

و لا تحمّلنا ما لا طاقة لنا به

چون در بخشهاى قبلى تكاليف مشقّتبار مطرح شده و نفى گرديده است (لا يكلّف اللّه نفساً الاّ وسعها)، الزاماً اين بخش از آيه مى تواند مشقّت و دشوارى در غير تكاليف باشد كه همان عقوبت و عذاب است.

20 _ عفو ، غفران و رحمت نسبت به مؤمنان ، از شؤون ولايت الهى

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا انت مولينا

جمله {انت مولينا} به منزله دليل براى درخواست مطالب قبلى است; يعنى خدايا چون تو مولاى ما هستى عفو كن و . ..

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 15

15 _ يارى كردن دين خدا ، مشخّصه ايمان آورندگان به خدا و تسليم شدگان در برابر اوست .

نحن انصار اللّه امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون

جمله {امنا باللّه . .. } به منزله برهانى است از جانب حواريون براى دعواى يارى خدا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 10

10 _ توكّل بر خداوند ، از ويژگى هاى مؤمنان

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 6،7،15،17

6 _ مؤمنان واقعى ، از

زيادى دشمن و آمادگى آنها براى جنگ ، هراسى به خود راه نمى دهند .

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس . .. فزادهم ايماناً

7 _ اجتماع دشمنان دين براى نبرد با مؤمنان پيرو خدا و رسول ( ص ) ، موجب افزايش ايمان و اعتقاد آنان به حقّانيّت راهشان مى گردد .

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم . .. فزادهم ايماناً

مراد از ضمير فاعلى در {زادهم}، اجتماع دشمنان است كه از {انّ النّاس قد جمعوا لكم} استفاده مى شود. يعنى اجتماع مشركان براى نبرد، باعث افزونى ايمان پيروان خدا و رسول شد.

15 _ اميدوارى مؤمنان به نصرت الهى و پيروزى در غزوه حمراءالاسد

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

اكثر مفسران اين آيه و آيات پيشين را درباره غزوه حمراءالاسد مى دانند. مشركان فاتح نبرد احد در راه بازگشت به مكّه از اينكه كار مسلمانان را يكسره نكردند، پشيمان شدند و آهنگ هجوم به مدينه را داشتند. پيامبر (ص) پس از اطلاع، مسلمانان را براى دفاع تا حمراءالاسد حركت داد. اين غزوه به غزوه حمراءالاسد معروف شد.

17 _ نهراسيدن از كثرت دشمن و توكّل بر خدا در رويارويى با آنان ، از نشانه هاى مؤمنان پيرو خدا و رسول ( ص )

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 8،9

8 _ كارآمد نبودن تبليغات سوء و جنگ روانى ، در بازداشتن مؤمنان از شركت در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا

الّذين قال لهم النّاس . .. فانقلبوا بنعمة من اللّه و

فضل

زيرا در عين تبليغات سوء دشمن، مؤمنان براى شركتِ در نبرد حركت كردند.

9 _ مؤمنان واقعى ، در پى جلب رضايت كامل الهى

و اتّبعوا رضوان اللّه

{رضوان}، يعنى رضايت بسيار (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 17

17 _ شجاعت و شهامت در برابر دشمنان دين ، از نشانه هاى ايمان و ويژگى مؤمنان

فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 1

1 _ نبرد در راه خدا ، از ويژگى هاى بارز مؤمنان واقعى

الّذين امنوا يقاتلون فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 2

2 _ منافقان در صورت توبه ، اصلاح گذشته ، تمسك به خدا و اطاعت خالصانه از او ، در زمره مؤمنان واقعى قرار مى گيرند .

الا الذين تابوا . .. فأولئك مع المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 9

9 _ عشق به خدا و محبوب وى شدن ، فروتنى در برابر اهل ايمان و سرفرازى در مقابل كافران ، از صفات مؤمنان واقعى

فسوف يأتى اللّه بقوم . .. اعزة على الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 15

15 _ عملكرد ، مواضع اجتماعى و خصلت هاى مؤمنان و منافقان ، كاملاً متفاوت و متضاد است .

المنفقون و المنفقت . .. يأمرون بالمنكر ... و المؤمنون و المؤمنت ... يأمرون بالمع

با توجه به

تقابل اين آيه با آيه 67 _ كه در مورد خصلتهاى منافقان بود _ برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 2،4

2 _ انفاق از روى ميل و رغبت ، خصلت مؤمنان راستين

يلمزون المطوّعين من المؤمنين

{تطوّع} (مصدر مطّوّعين) به معناى دادن چيزى همراه با ميل و رغبت است. {المطوعين فى الصدقات}; يعنى، كسانى كه صدقات را با طيب نفس و با ميل و رغبت مى پردازند.

4 _ تلاش عملى و قرار دادن تمامى توان جسمى خود براى رفع نياز حاجتمندان جامعه _ در صورت نبود امكانات مالى _ از اوصاف مؤمنان راستين است .

و الذين لايجدون إلا جهدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 13

13 _ مؤمنان راستين ، پذيراى هر سختى و دشوارى در راه خدا

و قالوا لاتنفروا فى الحر

از اينكه خداوند منافقان را به خاطر گريز از جهاد در هواى گرم، به بهانه سختى و دشوارى آن، مذمت كرده است، استفاده مى شود كه مؤمنان راستين از چنين خصلتى به دور بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 6

6 _ خشنودى قلبى از خدا و پذيرش قوانين و مقررات الهى از روى ميل و رغبت _ و نه از روى اكراه و بى ميلى _ از اوصاف مؤمنان راستين است .

و السبقون الأولون . .. و الذين اتبعوهم بإحسن رضى اللّه عنهم و رضوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

112 - 1،5،6،20

1 _ مؤمنان راستين ، داراى روحيه توبه ، عبادت و ستايش خدا

التّئبون العبدون الحمدون

5 _ مؤمنان راستين ، داراى حركت و جنب و جوش در راستاى بندگى خدا و نه مردمى راكد و زمين گير

السئحون

گاهى واژه {السائح} درباره آبى به كار مى رود كه همواره در گذرگاهى جارى باشد، توصيف اهل ايمان به اين صفت مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

6 _ مؤمنان راستين ، سيركنندگان در زمين براى شناخت نشانه هاى خدا و تعقل در آنها

السئحون

{سيح و سياحت} (مصدر السائحون) به معناى سير و سفر كردن است و توصيف مؤمنان به سائحون مى تواند ناظر به مطلب فوق باشد.

20 _ { عن جعفر بن محمد ( ع ) انه سئل عن قول اللّه تعالى : { ان اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أموالهم بانّ لهم الجنة . . . } هذا لكل من جاهد فى سبيل اللّه أم لقوم دون قوم ؟ فقال ابوعبداللّه ( ع ) : . . . أنزل اللّه عز و جل عليه بعقب ذلك : { التائبون العابدون الحامدون . . . } فابان اللّه عز و جل بهذا صفة المؤمنين الذين اشترى منهم أنفسهم و أموالهم . . . ;

روايت شده كه از امام صادق (ع) سؤال شد: اينكه خداى تعالى مى فرمايد: {به تحقيق خدا از مؤمنان نفسها و مالهايشان را خريده است كه در مقابل به آنان بهشت بدهد} آيا شامل همه كسانى است كه در راه خدا جهاد مى كنند يا براى گروه خاصى است و نه همه گروهها؟ امام فرمود: . .. خداى عز و جل به دنبال آيه مزبور،

اين آيه را بر رسول خود نازل فرمود: {التائبون العابدون الحامدون ... } و بدين وسيله صفات مؤمنانى را كه نفسها و مالهايشان را خريده است بيان نمود ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 5

5 _ صدق و راستى ، از ارزش هاى والاى انسانى و مهمترين صفت مؤمنان راستين

يأيها الذين ءامنوا . .. و كونوا مع الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 100 - 7

7 _ اهل ايمان ، از عقل و خرد برخوردار و از نادانى و سفاهت مبرّا هستند .

و ما كان لنفس أن تؤمن . .. و يجعل الرجس على الذين لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 3

3- هوشيارى ، فراست و ژرف انديشى ، از اوصاف مؤمنان راستين

إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين . .. إن فى ذلك لأية للمؤمنين

از اينكه خداوند در آيه قبل داستان قوم لوط را آيه براى ژرف انديشان هوشيار قرار داد و در اين آيه همين داستان را آيه براى مؤمنان دانسته است، مى توان استفاده كرد كه ژرف انديشان همان مؤمنان راستينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 3

3- مؤمن ، داراى ثبات و استقرار در عقيده ، ولى كافر ، اسير در چنگال هاى شكّ و ترديد و بى ثبات است .

ما أظنّ . .. و ما أظنّ ... ل_كنّاْ هو اللّه ربّى

سخنان سمبل كفر و دنياپرستى، در آيه، همواره، ترديد را

با خود همراه دارد، لذا در نقل سخن او، دو بار واژه {ظنّ} و يك بار نيز {لئن} به كار گرفته شده، ولى مردِ سمبل ايمان، با قاطعيّت عقيده خود را بيان كرده و راه عملى خود را مطرح ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 35 - 5،6

5 - مداومت در اقامه نماز و مواظبت بر انجام درست و كامل آن ، يكى ديگر از اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين

و المقيمى الصلوة

{إقامة} (مصدر {مقيمين}) به معناى انجام دادن درست و كامل است. به كارگيرى وصف (مقيمين) بيانگر اين نكته است كه خواندن نماز، خصلتى است كه از مؤمنان جدا نمى شود. بنابراين معناى {المقيمى الصلوة} چنين مى شود: آنان كه همواره نماز را درست و كامل به جا مى آورند; نه آن را ترك مى كنند و نه در انجام درست و كامل آن، كوتاهى مىورزند.

6 - انفاق مال و دستگيرى از نيازمندان ، از برنامه هاى زندگى مؤمنان راستين

و بشّر المخبتين . .. و ممّا رزقن_هم ينفقون

به كارگيرى فعل مضارع (ينفقون) بيانگر اين حقيقت است كه انفاق و رسيدگى به كار نيازمندان، كار يك روز و يا چند روز مؤمنان راستين نيست; بلكه برنامه اى است كه آنان در طول زندگى، خود را موظف به انجام آن مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 2

2 - مؤمنان راستين ، انسان هايى سنجيده كار و درست گفتاراند0

و الذين هم عن اللغو معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون

- 23 - 4 - 2

2 - مؤمنان راستين ، آنانى اند كه زكات مال را همواره مى پردازند .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم للزكوة ف_علون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 2

2 - مؤمنان راستين ، انسان هايى عفيف و پاك دامن اند .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لفروجهم ح_فظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 51 - 1،4

1 - { حرف شنوا و مطيع هستيم } ، تنها سخن هميشگى مؤمنان راستين در برابر فرا خوانده شدن آنان به پذيرش حكم خدا و داورى پيامبر ( ص )

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و

فعل مضارع {يقولوا} همراه با فعل {كان} بر استمرار و كلمه {إنّما} _ كه اصطلاحاً آن را قصر افرادى مى گويند _ بر حصر دلالت مى كند.

4 - لبيك گفتن به دعوت خدا و رسول او و پذيرش بى چون و چراى داورى پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، از نشانه هاى ايمان واقعى و اوصاف مؤمنان راستين

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 52 - 4

4 - اطاعت از خدا و رسول او ، خدا ترسى و تقواپيشگى ، از نشانه هاى ايمان واقعى و اوصاف مؤمنان راستين

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا . .. أن يقولوا سمعنا و أطعنا ...

و من يطع اللّه

برداشت فوق، از ارتباط ميان اين آيه و آيه پيشين _ كه درصدد بيان اوصاف مؤمنان راستين است _ به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 11

11 - پرهيز از ظلم و دورى از ستم در روابط اقتصادى ، ويژگى مؤمنان راستين است .

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و قليل ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 2

2 - عبادت شبانه با سجده و قيام ، دغدغه خاطر داشتن از روز قيامت و اميد به رحمت الهى ، از اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا و قائمًا يحذر الأخرة و يرجوا رحمة ربّه

آيه شريفه به قرينه مقابله با آيه قبل _ كه درباره انسان هاى كافر بود _ درصدد بيان اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 1،4

1 - پرهيز از عبادت و اطاعت طاغوت ها و سردمداران كفر و شرك ، از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها

{طاغوت} در اصل به هر متجاوز و رئيس گمراه گر گفته مى شود. اين كلمه در قرآن، هم به اين معنا آمده و هم در بت و صنم به كار رفته است. چنانچه اين واژه در آيه شريفه در معناى نخست به كار رفته باشد، مقصود از عبادت (أن يعبدوها) اطاعت خواهد بود. گفتنى است آيه

شريفه درصدد توصيف مؤمنان و بندگان خالص خداوند است (كه از آيات بعد نيز قابل استفاده است).

4 - توبه و بازگشت به خدا ، از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خداوند است .

و أنابوا إلى اللّه

{إنابة} (مصدر {أنابوا}) به معناى رجوع است و {أنابوا إلى اللّه}; يعنى، بازگشت به خدا با توبه و اخلاص (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 14

14 - { عن موسى بن جعفر ( ع ) . . . ما من مؤمن يرتكب ذنباً إلاّ ساء ذلك و ندم عليه . . . فإن لم يندم على ذنب يرتكبه فليس بمؤمن و لم تجب له الشفاعة و كان ظالماً و اللّه تعالى يقول : { ما للظالمين من حميم و لا شفيع يطاع } ;

از امام كاظم(ع) روايت شده است: . ..هيچ مؤمنى نيست كه پس از ارتكاب گناه ناراحت و پشيمان نشود... و اگر بر گناه خود پشيمان نشود، مؤمن نيست و شفاعت براى او نخواهد بود و او ظالم است. خداوند تعالى مى فرمايد: ماللظالمين من حميم و لاشفيع يطاع }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 2

2 - بغض و دشمنى ( تبرّا ) نسبت به كافران حق ستيز ، از اوصاف مؤمنان راستين

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه. .. كبر مقتًا... عند الذين ءامنوا

تذكر خداوند به اين كه مؤمنان نيز نسبت به مجادله گران بغض و دشمنى دارند; در واقع در صدد مدح آنان و نيز بيان اوصاف پسنديده ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 9

9 - چشم پوشى از خطاى ديگران ، به هنگام خشم ، از صفات مهم اهل ايمان

للذين ءامنوا . .. الذين ... و إذا ما غضبوا هم يغفرون

اهميت اين صفت، از تخصيص به ذكر يافتن آن، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 39 - 4

4 - اهل ايمان ، نه متجاوزاند و نه تجاوز را از سوى ديگران مى پذيرند .

و الذين إذا أصابهم البغى هم ينتصرون

{إنتصار} به معناى يارى طلبيدن است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 10

10- مؤمن واقعى ، در پى اعمال نيك است ; نه غوطهور در لذّت و هوسرانى .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأن

خداوند، مؤمنان را متصف به {عملوا الصالحات} كرده و كافران را مشمول {يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنعام} دانسته است. از اين تقابل، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 26

26- آثار روح عبوديت و اعمال ارزشى ، آشكار در سيماى اهل ايمان

سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

سجده، مظهر روحيه بندگى و نيايش انسان به درگاه الهى است و اين روحيه در پرتو مظاهر آن، در اندام ظاهرى انسان (چهره) تأثير مى گذارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 2

2 - اخوت و برادرى ، بارزترين صفت در

زندگى اجتماعى مؤمنان

إنّما المؤمنون إخوة

با توجه به اين كه حصر {إنّما} ناظر به خبر است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 41 - 3

3 - مؤمن ، همواره در انديشه قيامت و مطمئن به تحقق وعده هاى الهى

و استمع يوم يناد المناد من مكان قريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 60 - 3

3 - مؤمنان راستين ، دور از سرمستى ، و گريان و اندوهناك در برابر انذار هاى الهى

و تضحكون و لاتبكون

از توبيخ كافران به خاطر سرمستى و سرخوشى، استفاده مى شود كه مؤمنان _ بر خلاف ايشان _ از خوف انذارهاى الهى، گريان و از سرمستى ها به دوراند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 3

3 - دل مؤمن ، بايد چنان نرم باشد كه با ياد خدا و تلاوت قرآن كريم ، تأثيرپذير و خاشع گردد .

ألم يأن للذين ءامنوا أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه و ما نزل من الحقّ

خداوند، در آيه شريفه، مؤمنان بى تفاوت را نكوهش كرده و به آنان هشدار مى دهد تا فرصت باقى است و گرفتار قساوت قلب نشده اند; دل هاى خود را با ياد او و تلاوت آياتش خاشع و نرم گردانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 24 - 1

1 - تعيين كردن مقدار معيّنى از اموال خود براى انفاق ، از اوصاف مؤمنان و مسلمانان راستين است .

و الذين فى أمولهم حقّ معلوم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 25 - 1

1 - اختصاص دادن مقدار معيّنى از اموال خود به سائلان و محرومان جامعه ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين است .

و الذين فى أمولهم . .. للسائل و المحروم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 26 - 1

1 - تصديق روز جزا و اعتقاد به حساب رسى بندگان ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين

و الذين يصدّقون بيوم الدين

يكى از كاربردهاى واژه {دين}، جزا و حساب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 27 - 1

1 - ترس و نگرانى از عذاب پروردگار ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين

و الذين هم من عذاب ربّهم مشفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 29 - 1

1 - پاكدامنى و دورى از آلودگى هاى جنسى ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين است .

و الذين هم لفروجهم ح_فظون

{فروج} (جمع {فَرْج}) كنايه از شرمگاه و {حفظ} (مصدر {حافظون}) به معناى صيانت و نگه دارى است; يعنى، آنان كه دامن هاى خود را [پاك ]نگه مى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 32 - 1

1 - رعايت امانت و پايبندى به عهد و پيمان خويش ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين

و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 33

- 1

1 - اداى شهادت و گواهى ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين

و الذين هم بشه_دتهم قائمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 34 - 1

1 - اهميت دادن به نماز ، مواظبت بر انجام دادن به موقع آن و پرهيز از سهل انگارى در اداى آن ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين

و الذين هم على صلاتهم يحافظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 26 - 5

5 - { عن الحارث بن الدلهاث مولى الرّضا ( ع ) قال : سمعت أباالحسن ( ع ) يقول : لايكون المؤمنُ مؤمناً حتّى يكونَ فيه ثلاثُ خصال سنّة من ربّه و سنّةٌ من نبيّه و سنّة من وليّه ، فالسنّة من ربّه : كتمان سرّه ، قال اللّه عزّوجلّ : { عالم الغيب فلايظهر على غيبه أحداً إلاّ من ارتضى من رسول } . . . ;

حارث بن دلهاث گويد: از امام رضا(ع) شنيدم كه مى فرمود: مؤمن، مؤمن نيست مگر اين كه سه خصلت در او باشد: سنتى از پروردگارش و سنتى از پيامبرش و سنتى از ولىّ و امامش. اما سنّت پروردگارش، نهان داشتن سرّ خويش، خداى عزّوجلّ فرمود: {عالم الغيب فلايظهر على غيبه أحداً إلاّ من ارتضى من رسول}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 48 - 4

4 - نماز ، نشانه ايمان و از اوصاف مؤمنان است .

و إذا قيل لهم اركعوا لايركعون

صفات مؤمنان به نظارت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - علق - 96 - 14 - 6

6 - كسانى كه خداوند را ناظر خويش مى دانند ، از تبليغات هدايت پيشگان و دعوت كنندگان به تقوا جلوگيرى نمى كنند .

أرءيت إن كان على الهدى . أو أمر بالتّقوى ... ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

صفات مؤمنان راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 1،2،5

1 - ايمان به خدا و رسول او ، دو ركن ايمان و از اوصاف مؤمنان راستين است .

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله

حصر در {إنّما المؤمنون. ..} اضافى و از باب قصر موصوف بر صفت است و براساس آنچه كه در شأن نزول آن آمده آيه شريفه، در ارتباط با منافقان نازل شده است. بر اين اساس پيام آيه چنين خواهد بود: {ايمان حقيقى، داراى دو ركن اساسى است: ايمان به خدا و ايمان به رسول او، و مؤمنان راستين داراى چنين اوصافى اند}.

2 - حضور در كنار پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى براى امور مهم اجتماعى و مشاوره و كنكاش پيرامون يك مسأله عمومى ، از اوصاف مؤمنان راستين

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبو

{أمر جامع} به مسأله اى گفته مى شود كه در خور اين باشد كه مردم به خاطر آن اجتماع كنند و به مشاوره و فراگيرى و حل و فصل آن بپردازند. كلمه {مع} نيز افاده كننده معناى مشاركت است.

5 - اجازه خواستن از پيامبر ( ص ) و رهبر امت اسلامى براى ترك حضور در امور اجتماعى و حل و

فصل مسائل عمومى ، از اوصاف مؤمنان راستين است .

إنّ الذين يستئذنونك أُول_ئك الذين يؤمنون باللّه و رسوله

صفات مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 218 - 2

2 _ اميد داشتن به رحمت الهى _ نه خود را مستحق آن شمردن _ ، از ويژگى هاى مؤمنان و مهاجرانِ مجاهد

انّ الذين امنوا و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل اللّه اولئك يرجون رحمت اللّه

صفات مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 4

4 - برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان ، هدايت يافتگانند .

يقيمون الصلوة . .. أولئك على هدًى من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 18

18 - هدايت يافتگان ، داراى روحيه تعبد و تسليم در برابر خدا و احكام الهى

و إن كانت لكبيرة إلا على الذين هدى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 7

7- ايمان و استغفار ، از نشانه هاى هدايت يافتگان است .

أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى و يستغفروا ربّهم

صفات ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 17

17 _ گردنفرازى و فخرفروشى از خصلت هاى نكوهيده

انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 19

19_ جهل و نادانى ، صفتى ناپسند و نكوهيده در پيشگاه خداوند

إنى أعظك أن تكون من الج_هلين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 4 - 7

7- جدال و مخاصمه ، صفتى بس مذموم و ناپسند براى انسان

فإذا هو خصيم مبين

آوردن {إذا} ى فجائيه مى تواند نشان دهنده ناپسند بودن جدال و مخاصمه باشد، خصوصاً با توجه به اينكه انتظار از مخلوق، تسليم بودن در مقابل خالق است و جدال و مخاصمه خلاف انتظار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 3

3- لهو و دل مشغولى به امور غير مهم و بى ارزش ، از بيمارى هاى قلب و امرى زشت و ناپسند

لاهية قلوبهم

آيه شريفه، در مقام بيان اوصاف ناپسند و ويژگى هاى منفى مشركان و مذمت از آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 1

1 - خود بزرگ بينى و تحقير ديگران ، صفتى نكوهيده در نزد خداوند

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم . ..ثانى عطفه

{ثَنى} (مصدر {ثانى}) به معناى پيچاندن و برگرداندن و {عطف} به معناى پهلو است. پيچاندن پهلو، كنايه از تكبر و تحقير ديگران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 10 - 6

6 - ستم به ديگران ، كارى است بسيار زشت و ناروا .

و أنّ اللّه ليس بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 12 - 7

7 - بدگمانى نسبت به مؤمنان ، امرى ناپسند و مورد سرزنش خداوند

لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمن_ت بأنفسهم خيرًا و قالوا ه_ذا إفك

مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 8 - 3

3 - اعتماد به اموال خويش و احساس بى نيازى در برابر پاداش هاى موعودِ خداوند ، خصلتى نكوهيده است .

و صدّق بالحسنى . .. فأمّا من ... استغنى

مراد از {استغنى} _ به قرينه جمله {صدّق بالحسنى} در آيات پيشين _ ممكن است استغناى از {حسنى} (پاداش هاى نيك خداوند) باشد. بيان فرجام دشوار (العسرى) براى صاحبان اين خصلت ها (در آيات بعد) بيانگر نكوهش آن خصلت ها است.

صفات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 2

2 - ابراهيم ( ع ) ، داراى اوصاف و ويژگى هاى نوح ( ع )

و إنّ من شيعته لإبرهيم

برداشت ياد شده با توجّه به اين نكته است كه لازمه پيرو بودنِ ابراهيم(ع) در سير و سلوك زندگى، دارا بودن همان سير و سلوك نوح پيامبر(ع) است.

صفات نهرهاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 6

6 _ بهشت داراى نهرهايى متعدد ، لبريز و همواره جارى

تجرى من تحتهم الأنهر

اِسناد جريان به خود نهرها، همانند {جرى الميزاب}، حكايت از پر بودن و لبريز بودن نهرهاى بهشتى دارد.

صفات نيكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 17،20،26،27

17 - ايمان به خدا ، قيامت ، فرشتگان ، كتاب هاى آسمانى و پيامبران مشخصه نيكان

و لكن البر من ءامن باللّه . .. و النبيين

20 - پرداخت مال براى رفع نيازمندى خويشان ، يتيمان ،

مساكين ، در راه ماندگان و فقيران مشخصه نيكوكاران است .

و لكن البر من . .. و ءاتى المال على حبه ذوى القربى و السائلين

26 - برپايى نماز ، پرداخت زكات ، پايبندى به عهد ها و صبر و پايدارى در تنگنا ها و شدايد از ويژگى هاى نيكان

و لكن البر من . .. أقام الصلوة ... والصبرين فى البأساء و الضراء

27 - استقامت و پايدارى در جنگ عليه دشمنان دين ، از مشخصه هاى ابرار

و لكن البر من . .. الصبرين فى البأساء و الضراء حين البأس

صفات هدايتگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 181 - 2

2 _ هدايتگران الهى در جوامع ، خود همواره ملازم حق و حقيقت هستند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {باء} در {بالحق} براى مصاحبت باشد ; يعنى: يهدون مصاحبين الحق.

صفات همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 1،2،3،6،8

1 _ حرمت ازدواج مؤمنان با زنان مشرك ; مگر در صورتى كه ايمان بياورند .

و لا تنكحوا المشركات حتى يؤمنَّ

2 _ بايد ايمان معيار اصلى در انتخاب همسر باشد ; نه زيبايى و يا حريّت ( برده نبودن )

و لا تنكحوا المشركات حتى يؤمنّ و لامة مؤمنة خير من مشركة و لو اعجبتكم . .. و لعب

مصداق بارز {اعجاب} در انتخاب همسر، زيبايى و دلربايى است.

3 _ كنيز مؤمن براى همسرى شايسته تر است از آزاد زن مشرك ; هر چند زيبا و دلربا باشد .

و لاَمَة مؤمنة خير من مشركة و

لو اعجبتكم

6 _ حرمت ازدواج زنان مؤمن با مشركان ; مگر در صورتى كه ايمان بياورند .

و لا تنكحوا المشركين حتى يؤمنوا

8 _ برده مؤمن براى همسرىِ زن مسلمان شايسته تر است از آزاد مرد مشرك ; هر چند ظاهرى فريبنده داشته باشد .

و لعبد مؤمن خير من مشرك و لو اعجبتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 2

2 _ عقيم نبودن ، از ويژگى هاى زن شايسته و كامل

نساؤكم حرث لكم

از خصوصيات مهم زن، قابليّت بارور شدن او براى بقاى نسل است; بنابراين چنانچه زن نازا باشد، از اين ويژگى مهم عارى است و طبعاً چنين زنى از جهت طبيعى كامل نخواهد بود.

صفات همسران بهشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 48 - 2،4،5

2 - بندگان مخلَص خدا ، برخوردار از زنان چشم فروهشته

و عندهم ق_صرت الطرف

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {قاصرات الطرف} كوتاه كردن از نگاه و فروهشتن اندك چشم از نظر ظاهرى باشد. گفتنى است كه اين نوع نگاه كردن و فروهشتن چشم، خود بر زيبايى و جذابيت زنان مى افزايد.

4 - زنان بهشتى ، زنانى بس زيبا و جذاب اند .

و عندهم ق_صرت الطرف

5 - زنان بهشتى ، برخوردار از چشمانى درشت و جذاب

ق_صرت الطرف عين

{عيناء} (مفرد {عِين}) به معناى چشم درشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 49 - 1،2،3

1 - زنان و حوران بهشتى ، از شدت سفيدى و درخشندگى همچون تخم شترمرغ زير پر

هستند .

كأنّهنّ بيض

{بيض} اسم جنس و مفرد آن {بيضة} و به معناى تخم شترمرغ است كه رنگ آن سفيد و درخشنده و كمى متمايل به زردى است و اين حيوان آن را زير پر خود مى پوشاند تا از غبار و آلودگى و دستبرد محفوظ ماند. عرب ها، زنان زيبا را به {بيض} تشبيه مى كنند.

2 - رنگ زنان بهشتى ، سفيد و درخشنده و كمى متمايل به زردى است .

كأنّهنّ بيض

3 - تميزى و دوشيزگى ، از اوصاف زنان بهشتى

كأنّهنّ بيض مكنون

تشبيه به پوشيده بودن تخم ها زير پر شترمرغ، كنايه از تمييز بودن زنان بهشتى است و مصون بودن آنان _ كه مفاد عبارت {مكنون} مى باشد _ كنايه از محفوظ ماندن آنان از دستبرد ديگران و دوشيزگى ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 52 - 4

4 - زنان بهشتى ، زنانى بس زيبا و جذاب اند .

و عندهم ق_صرت الطرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 54 - 4

4- همسران بهشتى تقواپيشگان ( حوريان ) ، داراى بدنى سفيد و چشمانى جذاب و دلربا

و زوّجن_هم بحور عين

{حور} (جمع {حوراء}); يعنى، زنانى كه سياهى چشم او كاملاً مشكى و سفيدى آن كاملاً نمايان بوده و بدنى سفيد داشته باشند. {عين} (جمع {عيناء}); يعنى، زنان فراخ چشم.

صفات يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 4

4 - يهود ، مردمى خودخواه ، مغرور و خودبرتربين

و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 6

6 - يهوديان به انگيزه دستيابى به مزاياى دنيا ، همكيشان خود را كشته و آنان را از ديارشان آواره مى ساختند .

ثم أنتم هؤلاء تقتلون . .. أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 13

13 - يهوديان ، مردمى نژادگرا

قالوا نؤمن بما أنزل علينا و يكفرون بما وراءه و هو الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 9

9 - يهود ، مردمى ستم پيشه و ظالمند .

و أنتم ظلمون

جمله {و أنتم ظالمون} (و شما ستمكار بوديد) را مى توان جمله اى معترضه دانست. بر اين مبنا جمله مذكور بيانگر آن است كه: يهود نه تنها در مورد گوساله پرستى ستمكارى كردند، بلكه عادت و رويه آنها ستمگرى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 94 - 3

3 - قوم يهود ، مردمى نژادگرا و خودبرتربين

إن كانت لكم الدار الأخرة . .. خالصة من دون الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 3،7

3 - يهود ، مردمى گنهكار و داراى كردارهايى ناروا

و لن يتمنوه أبداً بما قدمت أيديهم

مراد از {ما} در {ما قدمت أيديهم} (آنچه را پيش فرستادند) گناهان و اعمال نارواست.

7 - يهود ، مردمى ستم پيشه اند .

و اللّه عليم بالظلمين

از مصداقهاى {الظالمين} - به قرينه صدر آيه و آيات پيشين - يهوديان مى باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 1،2،6

1 - يهود ، حريص ترين مردمان بر زنده ماندن و برخوردار شدن از عمرى طولانى هستند .

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

2 - يهود ، به هر نوع زندگى دنيوى - هر چند پست باشد - حريص و دل بسته اند .

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

نكره آوردن {حياة} اشاره به اين نكته دارد كه: يهوديان بر صرف زنده ماندن با هر ويژگى - هر چند كه پست و حقير هم باشد - حريصند.

6 - دنياپرستى يهود از پيشگويى هاى قرآن

لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 73 - 1،2،7

1 _ علماى يهود ، به پيروانشان هشدار دادند ; كه مبادا به غير همكيش خود اعتماد كنند .

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم

بنابراينكه {لا تؤمنوا}، به معناى عدم اعتماد باشد; نه به معنى عدم تصديق و باور.

2 _ علماى يهود ، به پيروانشان هشدار دادند كه مبادا به غير همكيش خود ايمان بياورند .

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم

بنابراينكه ايمان، به معنى گرايش و باور باشد.

7 _ خودبرتربينى دينى و تعصب نابجاى يهود

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 20

20 _ يهوديان ، مردمى لجوج و معاند

قل قد جاءكم رسل من قبلى بالبيّنات و بالّذى قلتم فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 53 - 5

5 _

بخل شديد و انحصارطلبى يهوديان

فاذاً لا يؤتون النّاس نقيراً

ظاهراً منظور از كلمه {النّاس}، غير يهوديان هستند ; به قرينه آيه بعد: {ام يحسدون النّاس}، بنابر اين معناى جمله {فاذاً . .. } چنين مى شود: يهوديان منافع دنيا را از ديگر مردمان دريغ مى دارند و در انحصار خويش نگه مى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 18

18 - يهود و نصارا ، مردمانى گرفتار قساوت قلب و سنگدلى

و لايكونوا كالذين أُوتوا الكت_ب . .. فقست قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 16

16 - يهود ، مردمانى دور از انديشه و خردورزى *

ذلك بأنّهم قوم لايعقلون

با توجه به بازگشت ضمير {هم} به يهوديان، اسناد عدم تعقل به {قوم}; مى تواند اشاره به خصوصيت اين {قوم} داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 5

5 - يأس از رحمت الهى و ثواب اخروى ، نشانه انسان هاى مورد غضب خداوند ( يهوديان )

قومًا غضب اللّه عليهم قد يئسوا من الأخرة

شايد منظور از {يأس از آخرت} ايمان نداشتن به قيامت نباشد; بلكه مقصود يأس از رحمت الهى در آخرت است. چه اين كه يهود به عنوان مصداق {مغضوب عليهم} اصل قيامت را قبول داشتند; ولى در ويژگى هاى آن مردد بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 6 - 3

3 - يهود ، قومى نژاد پرست و خودبرتربين

إن زعمتم أنّكم أولياء للّه من دون الناس

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 1،2

1 - يهود ، قومى هراسان از مرگ و غير مشتاق براى لقاى الهى

و لايتمنّونه أبدًا

2 - يهوديان ، مردمى ظالم و ستمگراند .

و لايتمنّونه . .. و اللّه عليم بالظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 2

2 - قوم يهود ، مردمى هراسان از مرگ

قل إنّ الموت الذى تفرّون منه

صفات يهود دوران مريم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 27 - 5

5- مردم بيت المقدس در زمان مريم ( س ) ، در برابر انحرافات اخلاقى و جنسى حساس بودند .

لقد جئت شيئًا فريًّا

عينيت صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 82 - 6

6 - اتحاد و يكى بودن اراده ، قول و فعل خداوند

إنّما أمره إذا أراد شيئًا أن يقول له كن فيكون

مراتب صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 10

10 _ سبقت رحمت و نعمت خدا بر نقمت او

لم يك مغيرا نعمة أنعمها

مسيحيان و صفات صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 30

30- آشنايى ديرين يهوديان و مسيحيان ، با اوصاف و ويژگى هاى پيامبراسلام و اصحاب آن حضرت

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

مسيحيان و صفات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29

- 30

30- آشنايى ديرين يهوديان و مسيحيان ، با اوصاف و ويژگى هاى پيامبراسلام و اصحاب آن حضرت

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

ملاك صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 13

13 - ملاك شايستگى اسامى و اوصاف براى خداوند ، دلالت آنها بر بى عيب بودن خداوند و سازگارى شان با مقام والاى او است .

سبّح اسم ربّك الأعلى

منشأ صفات پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 101 - 2

2- داشتن ايمان راستين و منزلت نيكو و متصف بودن به خصال پسنديده ، بسته به تقدير الهى است .

إنّ الذين سبقت لهم منّا الحسنى

جمله {سبقت لهم منّا} بيانگر مقدر شدن {الحسنى} (نيكوبودن) از پيش به وسيله خداوند است; يعنى، كسانى كه ما از قبل براى آنان مقدر كرديم. ...

نامگذارى با اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 14

14- از نام گذارى افراد و اشيا به نام هاى اختصاصى خداوند بايد اجتناب كرد .

هل تعلم له سميًّا

چنان كه گفته شد، {سمىّ} به معناى هم نام است گفتنى است كه آيه در صدد بيان امرى حقيقى در مورد يكتايى خداوند و بى نظير بودن او است; ولى نفى هم نام مى تواند متضمن اين پيام نيز باشد كه نام گذارى افراد به نام هاى ويژه خداوند _ هر چند اعتبارى بيش نيست _ ولى كارى ناروا است.

نقش صفات اخلاقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

يوسف - 12 - 6 - 22،24

22_ حكيمانه بودن افعال خدا و آگاهى او به ويژگى هاى يوسف ( ع ) ، موجب شد تا او را برگزيند و تعبير رؤيا و تحليل حوادث را به آن حضرت بياموزد .

يجتبيك ربك . .. إن ربك عليم حكيم

24_ حكمت خدا و علم او به خصلت هاى يوسف ( ع ) موجب شد تا نعمت خويش را بر خاندان يعقوب كامل كند .

و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب . .. إن ربك عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 30 - 6

6- روحيات و خصلت هاى درونى انسان ، داراى ظهورى آشكار در سبك گفتار وى

و لتعرفنّهم فى لحن القول

خداوند با تأكيد بيان كرده است كه: مى توان منافقان را از شكل و محتواى سخنشان شناخت، از اين سخن معلوم مى شود كه منافق، با تمام تلاش براى پنهان داشتن اسرار خود، ناخود آگاه سرّ درونش بر شيوه گفتارش تأثير مى گذارد.

ويژگيهاى صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 74 - 6

6- تشبيه خدا به ساير موجودات ، ناشى از ناآگاهى انسان به تمايز ذات و صفات خدا از غير اوست .

فلاتضربوا لله الأمثال . .. أنتم لاتعلمون

با توجه به اينكه منظور از {أنتم لاتعلمون} نفى علم مطلق نيست; زيرا بديهى است كه انسانها در زمينه هاى مادى زندگى خود دانشهايى دارند; بلكه نفى علم مربوط مى شود به همان زمينه اى كه در آيه مطرح است; يعنى، قابل مقايسه نبودن ذات و صفات خدا با

ساير مخلوقات، برداشت فوق به دست مى آيد.

هماهنگى با صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 13

13- انگيزه اهل دعا و استغاثه در عصر بعثت ، جلب رضايت خداوند و قرار گرفتن در حالتى مناسب با صفات او بود .

يدعون . .. يريدون وجهه

مراد از {وجه} در {يريدون وجهه} نه معناى حقيقى {وجه} است _ زيرا، خداوند، داراى صورت نيست _ و نه كنايه از ذات خداوند است _ زيرا، نمى توان آن را اراده كرد _ بنابراين، يا كنايه از رضايت خداوند است، به اين مناسبت كه انسان ها، در هنگام رضايت، صورت خود را به سوى مخاطب خود برمى گردانند و يا كنايه از صفات خدا است كه اهل دعا، يا خود را مشمول آن قرار مى دهند و يا در برابر هر صفتى نظير عزّت و علم خداوند، وضعيّتى مناسب، نظير ذلّت و ناآگاهى به خود مى گيرند.

يهود و صفات صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 30

30- آشنايى ديرين يهوديان و مسيحيان ، با اوصاف و ويژگى هاى پيامبراسلام و اصحاب آن حضرت

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

يهود و صفات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 30

30- آشنايى ديرين يهوديان و مسيحيان ، با اوصاف و ويژگى هاى پيامبراسلام و اصحاب آن حضرت

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

صفات ارزشمند

{صفات ارزشمند}

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 7

7 _ هم دردى با انسان ها و اشتياق به سعادتمند شدن آنان و داشتن رأفت و محبت ، از خصلت هاى والا و ارزشمند

عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم

صفات جلال

{صفات جلال}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 112 - 4

4 - خداوند در مؤاخذه بندگان ، هرگز از حق تجاوز نمى كند .

فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا

در باره فرق {ظلم} و {هضم} احتمالاتى داده شده است; از جمله اين كه ظلم; يعنى، بيش از حق مطالبه كردن و هضم; يعنى، از حق كم گذاشتن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 3

3 - خداوند ، حق محض است و هيچ باطلى در او راه ندارد .

فت_على اللّه الملك الحقّ

{حقّ} نقطه مقابل باطل است (لسان العرب).

دلايل صفات جلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 3

3- ربوبيت و تدبير كارآمد و دقيق خداوند بر سرتاسر هستى ، دليل منزّه بودن او از نسيان

و ما كان ربّك نسيًّا . ربّ السموت والأرض و ما بينهما

ذكر صفات جلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 10

10- توجه به نبود فراموشى در خداوند و ربوبيت او بر سراسر هستى ، برانگيزنده آدمى به عبادت و اطاعت او و پايدارى بر آن

و ما كان ربّك نسيًّا . ربّ السموت ... فاعبده واصطبر لعب_دته

تفريع لزوم عبادت بر معارف ذكر شده در

جملات پيشين، گوياى برداشت ياد شده است.

صفات جلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 2،3

2 - خداوند ، منزه از هر عيب و نقص

قالوا سبحنك

3 - خداوند ، منزه از آن است كه به اسرار و نهان موجودات آگاه نباشد .

أنبئونى بأسماء هؤلاء . .. قالوا سبحنك

در مقامى كه سخن متكلم موجب توهم نقصى براى خدا شود، كلمه {سبحانك} و مانند آن به كار مى رود. گويا فرشتگان چون در مقام پاسخگويى هستند، از سخنشان اين توهم به وجود مى آيد كه خداوند از پيش به پاسخ آنان آگاهى ندارد. هدف ايشان از گفتن {سبحانك} ابراز منزّه دانستن خداوند از چنين منقصتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 1،4،7،9،13

1 - خداوند ، منزه از گزينش فرزند و داشتن زاده

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

4 - گزينش فرزند و داشتن زاده براى خداوند ، نقص است .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

{سبحان} به معناى تسبيحاً، مفعول مطلق براى فعل محذوف است; يعنى: {سبحت اللّه تسبيحاً}. كاربرد اين كلمه در هنگامى است كه خداوند به چيزى كه درباره او ناروا و يا مستلزم نقص و عيب است، توصيف شود.

7 - خداوند ، در مالكيت موجودات هستى شريكى ندارد .

له ما فى السموت و الأرض

برداشت فوق با توجه به حصر - كه از تقديم {له} بر {ما فى السماوات . ..} به دست مى آيد - استفاده مى شود.

9 - مالكيت خدا بر هستى ، دليل منزه بودن او از گزينش فرزند و داشتن زاده

و قالوا

اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل له ما فى السموت و الأرض

جمله {له ما فى السماوات . ..} برهانى است براى رد پندار نارواى يهود و نصارا.

13 - عبادت و اطاعت هستى براى خدا ، دليل منزه بودن او از داشتن فرزند است .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل . .. كل له قنتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 117 - 5

5 - آفرينش آسمان ها و زمين ، بدون مثال و الگويى از پيش ، دليل منزه بودن خدا از اختيار كردن فرزند و نياز داشتن به آن

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل . .. بديع السموت و الأرض

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بديع السماوات . ..} همانند جمله {له ما فى السماوات ...}، دليل و برهانى براى تنزيه خداوند از داشتن فرزند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 7

7 - مسلمانان ، خداوند را از داشتن شريك منزه دانسته و تنها او را پرستش مى كنند .

و نحن له مخلصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 13

13 - خداوند از اعمال انسان ها غافل نبوده و به همه آنها آگاهى دارد .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 21

21 - اعمال انسان ها هرگز مورد غفلت خداوند نخواهد بود .

و ما اللّه بغفل عما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 149 - 6

6 - اعمال انسان ها هرگز مورد غفلت خداوند نيست .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 11

11 _ خداوند ، ستايشگر انفاق كنندگان ، در عين بى نيازى از انفاق آنان

اَنّ اللّه غنىّ حميد

{حميد} در برداشت فوق به معناى حامد (ستايش كننده) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 19

19 _ قدرت مطلق خداوند ، مقتضى نفى هر گونه شرّ از او

بيدك الخير انّك على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 7

7 _ خداوند ، مُنزّه از اراده هر گونه ظلم نسبت به موجودات

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 109 - 4،10

4_ مالكيّت انحصارى خداوند نسبت به تمام هستى ، دليل نفى اراده ظلم و ستم از ساحت اوست .

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين. و للّه ما فى السموات و ما فى الارض

10 _ بازگشت همه امور هستى به خداوند ، دليل نفى اراده ظلم و ستم از ساحت اوست .

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين . .. و الى اللّه ترجع الامور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 14

14 _ ارتداد و كفر افراد ، زيانى به خداوند نمى رساند .

و من ينقلب على عقبيه فلن يضرّ اللّه شيئا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 1،9،15

1 _ پندار نارواى يهود به فقر و نياز خداوند ، و غنا و بنى نيازى خويش

لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير و نحن اغنياء

به گفته بسيارى از مفسّرين، مراد از {الّذين قالوا}، يهوديان هستند.

9 _ خداوند ، غنى و بى نياز از انفاق بندگان

انّ الّذين . .. انّ اللّه فقير و نحن اغنياء سنكتب ما قالوا

15 _ همسنگى گناه و زشتى فقير پنداشتن خدا و نسبت هاى ناروا به او ، با گناه كشتار انبيا

سنكتب ما قالوا و قتلهم الانبيآء بغير حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 6

6 _ نفى ظلم از جانب خدا نسبت به بندگان خويش

و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 17،24،25،27

17 _ پاك و منزّه دانستن خداوند از هر عيب و نقصى ، نشانه خردمندى

لايات لاولى الالباب. الّذين ... ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك

24 _ خداوند از اينكه آفرينشى باطل و بيهوده داشته باشد ، پاك و منزّه است .

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك

25 _ خردمندان ، خداوند را از هر كاستى مبرّا و منزّه مى دانند .

لايات لاولى الالباب. الّذين ... سبحانك

27 _ منزّه بودن خداوند از هر نقص و عيب ، دليل راه نداشتن بيهودگى در آفرينش او

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171

- 36،39

36 _ مالكيت مطلق خداوند بر هستى ، دليل فرزند نداشتن او

سبحنه ان يكون له ولد له ما فى السموت و ما فى الأرض

جمله {له ما فى السموت . ..} دليل و برهانى است براى جمله {سبحنه ان يكون له ولد} يعنى آنچه غير خداست و از جمله حضرت مسيح، مملوك و عبد اوست و كسى كه مالك تمام هستى است، نيازى به داشتن فرزند ندارد.

39 _ كفايت خداوند براى تدبير هستى ، دليل وحدانيت او و منزه بودنش از داشتن شريك و فرزند

انما اللّه اله وحد سبحنه ان يكون له ولد . .. كفى باللّه وكيلا

جمله {كفى . ..} دليل ديگرى است براى مطالب گذشته.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 7

7 _ خداوند منزه از هرگونه شريك در الوهيت و فراتر از داشتن همتايى شايسته پرستش

قال سبحنك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 18 - 6

6 _ راه نيافتن هيچگونه ضعف و كاستى، گزافه، جهل و اشتباه در حريم خداوند

و هو القاهر فوق عباده و هو الحكيم الخبير

از صفات {قاهر}، {حكيم} و {خبير}، كه براى خداوند بيان شده، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 6،9،10

6 _ شريك پنداشتن براى خداوند و انتساب فرزند به او، پندارى باطل و از سر نادانى است.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

9 _ خداوند از داشتن شريك و فرزندان منزه است.

و خرقوا له بنين و بنت . .. سبحنه و تعلى عما

يصفون

10 _ خداوند منزه و برتر از پندارهايى است كه جاهلانه درباره او ابراز مى گردد.

بغير علم سبحنه و تعلى عما يصفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 101 - 3،4،6،11

3 _ خداوند نه فرزندى دارد و نه هيچگاه همسرى داشته است.

أنى يكون له ولد و لم تكن له صحبة

4 _ وجود فرزند براى خدا، با توجه به نبودن همسرى براى وى، امرى نامعقول است.

أنى يكون له ولد و لم تكن له صحبة

6 _ ابداع كننده هستى (خداوند) سزاوار تسبيح و منزه از داشتن شريك و فرزند است.

سبحنه و تعلى عما يصفون. بديع السموت و الأرض

11 _ انحصار آفرينش هستى به خدا، دليل بى نيازى او از فرزند و شريك است.

أنى يكون له ولد . .. و خلق كل شىء و هو بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 103 - 5

5 _ خداوند حقيقتى فوق تصور و ادراك انسان و پيراسته از ويژگيهاى جسم است.

لا تدركه الأبصر

عدم امكان ديدن خداوند نشانه مبرا بودن او از خصوصيات جسم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 1

1 _ خداوند هيچگاه از سر ظلم جامعه اى را نابود و مردمى را مجازات نكرده و نخواهد كرد.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 2،5

2 _ كيفر الهى در مورد گنهكاران ، عادلانه و به دور از هر گونه ظلم

ذلك بما

قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

5 _ خداوند منزه از اعمال كمترين ظلم به بندگان خويش

و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

با توجه به اينكه {أن اللّه . .. } در مقام استدلال بر اين حقيقت است كه گرفتارى كافران به عذاب حريق ستمى به آنها نيست، بايد مراد از ظلام نبودن خدا، نفى كمترين ظلم از ساحت قدس وى باشد، و گر نه استدلال تمامى نيست. و بسيار ستمگر نبودن، نمى تواند دليل باشد بر اينكه آتش سوزان ستمى بر گرفتاران به آن نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 17

17 _ خداوند هرگز در پاداش دادن به بندگان خويش ستم روانمى دارد .

و أنتم لاتظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 4

4 _ خدا ، كمال مطلق و منزه از هر عيب و نقص

دعويهم فيها سبحنك اللّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 15،16،17

15 _ خدا ، كمال مطلق و به دور از هر عيب و نقص

سبحنه

16 _ خداوند ، منزه و فراتر از داشتن شريك است .

سبحنه و تعلى عما يشركون

17 _ از على ( ع ) روايت شده كه فرمود : { اما ما لا يعلمه اللّه ، فلا يعلم اللّه أن له شريكاً و لا وزيراً و لا صاحبة و لا ولداً و شرحه فى القرآن : { قل اتنبئون اللّه بما لا يعلم } . . . ;

. .. اما (مراد از) آنچه را خدا نمى داند، (يعنى)

خدا (او را) براى خود شريك نمى داند و نه وزير و نه همسر و نه فرزند و شرح اين مطلب در قرآن اين است: آيا خدا را خبر مى دهيد به آنچه نمى داند؟} ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 44 - 1،6

1 _ خداوند ، بر هيچ كس كمترين ظلمى روا نمى دارد .

إن اللّه لايظلم الناس شيئاً

6 _ از امام هادى ( ع ) روايت شده است : { . . . من زعم ان اللّه عزوجل أجبر العباد على المعاصى و عاقبهم على ها . . . فقد ظلّم اللّه فى حكمه و كذّبه و رد عليه قوله : . . . { إن اللّه لايظلم الناس شيئاً } . . . ;

. .. هر كس گمان كند كه خداى عزوجل، بندگان را بر ارتكاب گناهان مجبور ساخته و در عين حال آنان را كيفر مى كند، به خدا در حكمش اسناد ظلم داده و قول او را كه فرموده: {خدا به مردم هيچ ظلمى نمى كند} رد نموده و خدا را تكذيب كرده است ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 13

13 _ در نظام جزايى خداوند ، حتى به ستمگران هم ظلم نخواهد شد .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. قضى بينهم بالقسط و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 68 - 3

3 _ برگزيدن فرزند ، بيانگر وجود نقص است و خداوند از هر نقصى ،

مبرا و منزه مى باشد .

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه هو الغنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 5 - 2

2_ ناآگاهى خداوند به سخنان و كار هاى پنهانى ، از پندار هاى نادرست مشركان عصر بعثت

ألا إنّهم يثنون صدورهم ليستخفوا منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 1،2

1_ خداوند ، بر بندگانش ستم نمى كند .

و ما ظلمن_هم

2_ خداوند ، مردمان را به طرف گناهان ( شركورزى ، انكار پيامبران و . . . ) سوق نمى دهد .

و ما ظلمن_هم

منظور از ستم نكردن خدا بر بندگان اين است كه: او آنان را به موجبات هلاكت و عذاب (شركو . ..) وانمى دارد. بنابراين عذابهاى نازل شده بر آنان مقتضاى عملكرد خودشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 1،5

1_ خداوند ، هيچ گاه ظالمانه و بدون دليل جوامع بشرى را به عذاب هاى دنيوى گرفتار نساخته و نخواهد ساخت .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم

حرف {باء} در {بظلم} براى ملابست است. براين اساس جمله {ما كان ...} چنين معنا مى شود: هرگز خداوند مردم آباديها را از سر ظلم به هلاكت نمى رساند. نسبت دادن هلاكت به آباديها، گوياى اين نكته است كه مراد از هلاكت، هلاكت دنيوى و عذاب استيصال است.

5_ ستم به انسان ها و به هلاكت رساندن جوامع درستكار ، ناسازگار با مقام ربوبيت خدا و مدبر بودن اوست .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم و أهلها مصلحون

برداشت فوق از

{رب} _ كه به معناى مدبر و مربى است - استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 10

10_ خداوند ، هرگز از اعمال انسان ها غافل نبوده و رفتارشان بر او مخفى نمى ماند .

و ما ربك بغ_فل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 12

12_ خداوند از هر عيب و نقصى منزّه و از داشتن شريك مبرّاست .

و سبح_ن الله و ما أنا من المشركين

{سبحان} به معناى تسبيح (منزّه دانستن از نقص و عيب) است. اين كلمه مفعول مطلق براى فعل محذوف (اسبح و يا نسبح) مى باشد ; يعنى: اسبح و يا نسبح الله تسبيحاً. از مصاديق مورد نظر براى عيب و نقص، شريك داشتن است. قابل ذكر است كه جمله {سبحان الله} عطف بر {ه_ذه سبيلى} است ; يعنى: {قل سبحان الله}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 6

6_ خداوند منزه از هر عيب و نقص و شايسته حمد و ستايش است .

و يسبّح الرعد بحمده و المل_ئكة من خيفته

{تسبيح} (مصدر يسبح) به معناى منزّه دانستن از هر عيب و نقص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 3،4،5

3- خداوند ، بسى منزّه و برتر از فرزند دختر داشتن

و يجعلون لله البن_ت سبح_نه

4- فرزند ( دختر ) داشتن براى خداوند نقص است .

و يجعلون لله البن_ت سبح_نه

ذكر تنزيه {سبحانه} براى تبرئه خداوند از نسبتى است كه مشركان به او

مى دادند و اين تنزيه، حاكى از نقصى است كه با اسناد فرزند براى خداوند، ايجاد مى شد.

5- خداوند ، منزّه از تناسل و توالد است .

و يجعلون لله البن_ت سبح_نه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 118 - 7

7- خداوند در تكاليف دينى ، از بى عدالتى و ظلم به بندگان مبرّاست .

و على الذين هادوا حرّمنا . .. و ما ظلمن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 4

4- خداوند ، برخلاف پندار واهى مشركان ، هيچ گاه براى آنان ، پسر برنگزيده و براى خود دختر به فرزندى نگرفته است .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

استفهام در آيه، انكارى و در مقام توبيخ و سرزنش مشركان است و اين، حكايت از نكته ياد شده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 43 - 1،3

1- خداوند ، بسيار برتر و منزه تر از شريك داشتن است .

سبح_نه و تع_لى عمّا يقولون علوًّا كبيرًا

3- خداوند ، فراتر و عظيم تر از آن است كه نسبت فرزند گرفتن به او داده شود .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا . .. سبح_نه و تع_لى عمّا يقولو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 93 - 12

12- خداوند ، منزه از تحيز ، جسميت و قابل رؤيت بودن و ديگر اوصاف ماده است .

أو تأتى بالله . .. قل سبحان ربّى

چون درخواست مشركان از پيامبر(ص) (أو تأتى بالله) مستلزم جسمانيت،

جا به جايى و قابل رؤيت بودن خداوند بود، جمله {سبحان ربّى} مى تواند پاسخ چنين درخواست غير منطقى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 108 - 1

1- پروردگار ، منزه از هر كاستى و نقص در بينش آگاهان به معارف آسمانى

إن الذين أُوتوا العلم من قبله . .. يقولون سبح_ن ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 5،8

5- خداوند ، هيچ گونه فرزندى براى خود نگرفته و از هرگونه شريك و حمايتگر ، مبرّا و بى نياز است .

لم يتخذ ولدًا و لم يكن له شريك . .. و لم يكن له ولىّ

8- خداوند ، تنها فرمانرواى هستى و مبرّا از داشتن هرگونه شريك در جهاندارى

و لم يكن له شريك فى الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 16،17،18

16- خداوند ، در قيامت ، به هيچ كس ، ظلمى روا نخواهد داشت .

و لايظلم ربّك أحدًا

17- حضور نفس اَعمال انسان در قيامت ، پشتوانه اجراى عدالت و نفى كمترين ظلم از ساحت خداوند است .

و وجدوا ما عملوا حاضرًا و لايظلم ربّك أحدًا

بيان حضور اعمال و تجسّم آن، علاوه بر ثبت و ضبط در نامه اَعمال، جملگى تأكيدى بر دقيق بودن اَحكام صادره بر قيامت و عادلانه بودن عقوبت هاى است و گوياى اين است كه اَسناد و مدارك كافى و غير قابل انكارى در قيامت عرضه خواهد شد.

18- مبرّا بودن خداوند از هرگونه ظلم و بى عدالتى ، مقتضاى ربوبيّت او است .

و لايظلم

ربّك أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 16

16- خداوند ، پاك و منزه از ناتوانى در برابر اعطاى فرزند به پدرى كهن سال و مادرى عقيم

أن سبّحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 3،5،6

3- خداوند نه عيسى ( ع ) و نه هيچ كس ديگر را فرزند خويش قرار نداده است .

ذلك عيسى ابن مريم . .. ما كان للّه أن يتّخذ من ولد

{ولد} نكره در سياق نفى است و افاده عموم مى كند. {من} زائده و براى تأكيد است. بنابراين مفاد آيه، عموميت همراه با تأكيد است.

5- خداوند ، منزه از هرگونه نقص و نياز است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد سبح_نه

6- لزوم تنزيه ذات اقدس خداوند از هرگونه نقص و نياز

سبح_نه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 40 - 6

6- خداوند ، بدون فرزند و بى نياز از آن است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. إنّا نحن نرث الأرض و من عليها

در آيات قبل، سخن از پندار فرزندى عيسى(ع) براى خداوند به ميان آمد. اين آيه با بيان رجوع نهايى همه موجودات به خداوند و نفى نياز از او، بر بطلان آن پندار تأكيد مىورزد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 11

11- خداوند ، ذره اى ستم بر بندگان روا نمى دارد .

و لايظلمون شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19

- 64 - 8،10

8- خداوند ، از هرگونه فراموشى منزه است .

و ما كان ربّك نسيًّا

{نسيّاً} صيغه مبالغه است و مبالغه در كلامِ منفى، به اصل نفى مربوط مى شود. بنابراين در جمله {و ما كان...} مراد اين است كه: خداوند هيچ گاه و درباره هيچ موضوعى، فراموش كار نيست.

10- راه نداشتن نسيان در ذات اقدس خداوند ، پشتوانه حقانيت گزارش هاى قرآن از تاريخ پيامبران پيشين

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك . .. و ما كان ربّك نسيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 91 - 2،4

2- مبرّابودن خداوند از داشتن فرزند ، با ذات هستى و اجزاى آن عجين شده است .

تكاد السموت يتفطّرن . .. أن دعوا للرحم_ن ولدًا

4- فرزند داشتن خداوند ، با گستردگى و فراگيرى رحمت او بر همه موجودات ، ناسازگار است .

أن دعوا للرحم_ن ولدًا

گزينش وصف {الرحمان} (داراى رحمت گسترده و فراگير) در ضمن عبارت {أن دعوا. ..} دليل در آن كنجانده است; زيرا همه موجودات _ از جمله فرزندهاى پندارى _ مشمول رحمت الهى اند و سنخيتى با رحمت آفرين ندارند تا فرزند و مجانس او تلقى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 92 - 1،4

1- فرزندگزينى خداوند ، كارى ناشدنى و به دور از شأن خداوند

و ما ينبغى للرحم_ن . .. ولدًا

زمانى از كلمه {إنبَغى} استفاده مى شود مى شود كه كارى ميسر و راه براى آن هموار باشد (قاموس) و {ما ينبغى} امكان آن را نفى مى كند.

4- فرزندگزينى ، نشانه نقص بوده و خداى رحمان از آن

مبرّا است .

و ما ينبغى للرحم_ن أن يتّخذ ولدًا

گزينش فرزند با فراگيرى رحمت سازگار نيست; زيرا فرزند خداوند، بايد هم جنس او بوده و در الوهيت مانند او باشد; در نتيجه بايد به رحمت او نيازى نداشته باشد; زيرا لازمه آن، فراگير نبودن رحمت الهى و نقصان آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 8 - 4

4 - خداوند ، داراى همه كمالات و منزه از هر نقص و كاستى است .

له الأسماء الحسنى

اسمى كه حاكى از نقص و عيب باشد، مصداق {أسماء حسنى} نبوده و بر خداوند تطبيق نمى كند; بنابراين او از هر عيبى مبرا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 7،8

7 - خداوند ، منزه از هرگونه فراموشى است .

و لاينسى

8 - ربوبيت خداوند بر هستى ، به دور از هرگونه ناآگاهى و فراموشى است .

لايضلّ ربّى و لاينسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 5

5 - بى نيازى مطلق خداوند از غير خود

القيّوم

{قيّوم} به كسى گفته مى شود كه قائم به ذات بوده و در وجود، متكى به غير نباشد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 4،6

4- منزه بودن خداوند رحمان ، از انتخاب و برگزيدن فرزند

قالوا اتّخد الرحم_ن ولدًا سبح_نه

{سبحانه} مفعول مطلق براى فعل محذوف (چون {سبحوه}) است.

6- رحمت گسترده الهى ، ناسازگار با داشتن فرزند

قالوا اتّخذ الرحم_ن ولدًا سبح_نه

{رحمان} صيغه مبالغه است و دلالت بر شدت و

گستردگى رحمت دارد. ذكر اين صفت از ميان ديگر اوصاف خداوند، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 5

5- حسابرسى خداوند در قيامت به گونه اى است كه به هيچ كس اندكى ظلم نمى شود .

و نضع الموزين . .. فلاتظلم نفس شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 99 - 3

3- وجود شريك براى خداوند ، امرى ممتنع و محال است .

لو كان ه_ؤلاء ءالهة

برداشت ياد شده به خاطر كاربرد {لو} امتناعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 10 - 3،5

3 - كيفر هاى الهى در آخرت ، برپايه عدل و بدون كمترين ظلمى در حق كيفر شوندگان

أنّ اللّه ليس بظلّ_م للعبيد

5 - خدا ، پروردگارى عادل و مبرّا از ستم كردن به بندگان خود

و أنّ اللّه ليس بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 17 - 6

6 - راه نداشتن كمترين غفلت در خداوند نسبت به خلقش

و ما كنّا عن الخلق غ_فلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 6

6 - نظام حسابرسى خداوند ، مبرا از كمترين ظلم به آدميان

و لدينا كت_ب . .. و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 91 - 1،2،8

1 - خدا ، بى نياز از گزينش فرزند

ما اتخذ اللّه من ولد

2 - خدا ، مبرّا از

شريك و همتا

و ما كان معه من إل_ه

8 - ساحت خداى يگانه هستى ، مبرّا از نسبت هاى نارواى مشركان

سبح_ن اللّه عمّا يصفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 92 - 4

4 - ساحت خداى يگانه ، برتر از آنچه كه با او شريك مى گردانند .

فتع_لى عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 3

3 - حاكميت خدا بر هستى ، مستلزم راه نداشتن كمترين نقص و بيهوده كارى در نظام آفرينش

أفحسبتم أنّما خلقن_كم عبثًا . .. فتع_لى اللّه الملك الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 16 - 6

6 - خداوند ، از هر عيب و نقصى منزه است .

سبح_نك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 9

9 - خدا و رسول او ، در داورى و حكمشان به احدى ، حتى منافقان ، ستم روا نمى دارند .

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله بل أُول_ئك هم الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 5،8

5 _ خداوند ، هيچ كسى را به فرزندى برنگزيده است .

لم يتّخذ ولدًا

{ولداً} نكره است و نكره در سياق نفى، دلالت بر عموم و شمول دارد.

8 _ پادشاهى و حاكميت مطلق خداوند بر جهان ، دليل بى نيازى او از گزينش فرزند و داشتن شريك و همتا

الذى له ملك السم_وت و الأرض و لم يتّخذ ولدًا و لم يكن له شريك

فى الملك

ذكر حاكميت و پادشاهى و حاكميت مطلق خداوند بر هستى در ابتداى آيه، مى تواند مقدمه و زمينه چينى براى ابطال عقيده فرزندگزينى و شريك داشتن خدا باشد كه از اصول اعتقادات مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 4

4 _ خداوند ، زنده اى است جاويدان كه هرگز او را مرگ درنمى يابد .

الحىّ الذى لايموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 4،7

4 - ساحت خداوندى ، مبرا از كمترين ظلم به بندگان

و ما كنّا ظ_لمين

7 - مؤاخذه بندگان ، قبل از بيان و اتمام حجت بر ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند است .

و ما أهلكنا من قرية . .. ذكرى و ما كنّا ظ_لمين

مفاد مطلب ياد شده، همان {قبح عقاب بلابيان} است كه از آيه مورد بحث استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 8 - 10،11

10 - خدا ، منزه از هر پيرايه و كاستى

و سبح_ن اللّه ربّ الع_لمين

11 - خدا ، حقيقتى نامحدود ، منزه از مكان و جا گرفتن در آتش و محدود شدن در آن

أن بورك من فى النّار . .. و سبح_ن اللّه ربّ الع_لمين

مطرح شدن تسبيح الهى در پى تجلى خدا در آتش طور، بدان جهت است كه كسى اين نشانه را با پديدآورنده نشانه، اشتباه نگيرد و خداى لامكان را محدود در مكان نپندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 93 - 1

1

- ستايش ها ، همه از آنِ خداوند است .

و قل الحمدللّه

{ال} در {الحمد للّه} جنسيه و مفيد استغراق است. بنابراين {الحمد للّه}; يعنى، {كلّ حمد للّه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 9،10

9 - خدا ، كمال مطلق و به دور از هر عيب و نقص

سبح_ن اللّه

10 - ساحت خداوند از داشتن انباز در آفرينش و تدبير خلق منزه و برتر است .

و ربّك يخلق . .. سبح_ن اللّه و تع_لى عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 23

23 - ساحت قدس الهى ، به دور از هرگونه ظلم و ستم است .

فما كان اللّه ليظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 30 - 10

10 - تنها خداوند ، بسى برتر و والاتر از شريك داشتن است .

و أنّ اللّه هو العلىّ الكبير

ضمير فصل {هو} و {ال} جنس در {العلىّ} و {الكبير} _ كه هر دو خبر {أنّ} هستند _ دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 1،5

1 - ساحت خداوند ، از هرگونه نقص و كاستى منزه و مبرا است .

سبح_ن الذى

5 - حاكميت قانونِ زوجيت بر پديده هاى شناخته شده و ناشناخته جان دارِ جهان ، دليل كمال خدا و مبرّا بودن او از هر نقص و كاستى

سبح_ن الذى خلق الأزوج كلّها . .. و ممّا لايعلمون

از ارتباط ميان تنزيه خدا از هر نقصى به توصيف او به آفريدن

پديده هاى جان دارِ جهان به صورت زوج (نر و ماده)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 83 - 1،4

1 - ساحت مقدس خداوند ، از هرگونه نقص و كاستى منزه و مبرا است .

فسبح_ن الذى

4 - در دست داشتن حاكميت و مالكيت همه چيز در جهان هستى ، دليل و نشان كمال خدا و مبرا بودن او از هر نقص و كاستى

فسبح_ن الذى بيده ملكوت كلّ شىء

برداشت ياد شده از ارتباط ميان تنزيه خدا از هر نقصى و توصيف او به {در دست داشتن ملكوت هر چيزى در جهان}، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 159 - 1،2

1 - خداوند ، منزه از توصيف هاى مشركان است .

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا . .. سبح_ن اللّه عمّا يصفون

2 - ساحت خداوند ، منزه از داشتن فرزند و ارتباط و نسبت ويژه ( شريك بودن ) با جن

أصطفى البنات . .. و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا ... سبح_ن اللّه عمّا يصفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 4 - 6

6 - منزه بودن ساحت قدسى خداوند ، از فرزند گزينى

لو أراد اللّه أن يتّخذ ولدًا . .. سبح_نه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 67 - 10،11

10 - خداوند ، كمال مطلق و به دور از هر عيب و نقص است .

سبح_نه

11 - ساحت خداوند ، از داشتن

هرگونه شريك منزّه و برتر است .

تع_لى عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 3

3 - خداوند ، از هر عيب و نقصى منزه و مبرا است .

يسبّحون بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 3

3 - خداوند از هر عيب و نقصى ، منزه و مبرا است .

يسبّحون بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 10

10 - خداوند ، هيچ ظلمى براى بندگانش نخواسته و در حق آنان روا نداشته است .

و مااللّه يريد ظلمًا للعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 7،14

7 - خداوند ، مبرّا از هر شريك و همانند

قل أئنّكم لتكفرون . .. تجعلون له أندادًا

از استفهام در {أئنّكم} مطلب بالا استفاده مى شود.

14 - داشتن شريك ، دور از ساحت بلند ربوبيت خدا است .

و تجعلون له أندادًا ذلك ربّ الع_لمين

تعبير {ذلك} كه اشاره به دور است مى تواند بيان كننده رفعت مقام ربوبى از داشتن شريك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 4

4 - پروردگار ، پيراسته از هر گونه ظلم و ستمى نسبت به بندگان خويش

و ما ربّك بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 51 - 9

9 - خداوند ، منشأ نعمت ها و پيراسته از شرور و بدى ها

و إن مسّه الشرّ .

.. و لئن أذقن_ه رحمة ... و إذا أنعمنا على الإنس_ن ... و إذا مس

از اين كه خداوند رحمت و نعمت را به خود نسبت داده; ولى شرور را به خويشتن منتسب نكرده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 7

7 - لزوم تنزيه خداوند ، از هرگونه عيب ، نقص و شريك به هنگام بهره مندى از نعمت ها

و تقولوا سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 5

5 - بخشى از وجود خدا دانستن مخلوقات ، امرى شگفت و متناقض

و الذى خلق الأزوج كلّها . .. و جعلوا له من عباده جزءًا

عبد و مخلوق خداوند، نمى تواند جزء وجود او به حساب آيد; زيرا هيچ موجودى نمى تواند خالق خود و يا خالق اجزاى وجود خود باشد. بنابراين دو تعبير {عباده} و {جزءاً}، اشاره به وجود يك تناقض در اين تفكر دارد. هم چنين آيه شريفه مى تواند نظر به اعتقاد مسيحيان در باب تثليث نيز داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 3

3 - فرشتگان ، مخلوق و آفريده هاى خدايند ; و نه فرزندان و اجزاى وجود او .

أم اتّخذ ممّا يخلق بنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 5

5- عارض نگشتن كم ترين ضعف و خستگى بر خداوند ، در نتيجه آفرينش آسمان ها و زمين

و لم يعى بخلقهنّ

مفاد جمله

{لم يعى بخلقهنّ} راه نيافتن تعب و خستگى در ذات حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 12

12 - ذات الهى ، آراسته به همه كمالات و پيراسته از تمامى كاستى ها

و توقّروه و تسبّحوه

{توقير} به معناى تعظيم و بزرگ داشت و مى تواند اشاره به صفات جمال داشته باشد. {تسبيح} به معناى منزّه شمردن ذات حق از عيب و كاستى است كه مى تواند بيانگر صفات سلبى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 15 - 1

1_ راه نيافتن عجز و خستگى در خداوند ، به خاطر آفرينش موجودات

أفعيينا بالخلق الأوّل

از استفهام انكارى (أفعيينا بالخلق)، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 29 - 4،5،6،7

4_ خداوند ، منزّه از كم ترين ظلم و اعمال كيفر هاى ناروا ، بر بندگان

و ما أنا بظلّ_م للعبيد

5_ كيفر هاى اخروى نتيجه قهرى عملكرد خود كافران ، و نه ظلمى از سوى خدا بر ايشان

قدّمت إليكم بالوعيد . .. و ما أنا بظلّ_م للعبيد

6- كيفر گمراهان قبل از اتمام حجت ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند *

و قد قدّمت إليكم بالوعيد . .. و ما أنا بظلّ_م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه دو بخش اين آيه، متفرع بر {قد قدّمت. ..} باشد; يعنى، چون قبلاً اتمام حجت بر ايشان شده است، نه حكم تغيير خواهد كرد و نه اجراى حكم ظلم تلقى خواهد شد; زيرا ظلم آن جا است كه عقاب، بدون حجت باشد.

7-

تغيير حكم و تخفيف كيفر بايسته ظالمان ، ظلمى به ديگران و دور از ساحت خدا *

ما يبدّل القول لدىّ و ما أنا بظلّ_م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه {و ما أنا بظلاّم. ..} تعليل {ما يبدّل...} باشد; يعنى، چون تبديل حكم و تخفيف مجازات به حق مجرمان، موجب ظلم به بندگان صالح و ستمديده مى شود، در نظام الهى _ چون ظلمى نيست _ تبديل قول هم نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 38 - 5،6

5 - آفرينش جهان ، با همه گستردگى و عظمت آن ، فاقد كم ترين خستگى و رنج براى خداوند

و لقد خلقنا . .. و ما مسّنا من لغوب

{لغوب} به معناى تعب و خستگى مى باشد.

6 - خلقت آسمان ها و زمين بدون كم ترين زحمت و دشوارى ، نشان قدرت خداوند بر معاد

و لقد خلقنا . .. و ما مسّنا من لغوب

با توجه به اين كه سياق عمده آيات پيشين، در اثبات معاد بود; طرح خالقيت خدا و آسان بودن خلقت براى او، مى تواند بيانگر امكان معاد و دشوار نبودن آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 27 - 9

9 - خداوند ، آراسته به صفات جلال و جمال *

و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {ذوالجلال}، ناظر به صفات جلال و {الإكرام}، ناظر به صفات جمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 78 - 9

9 - خداوند ، آراسته به

صفات جلال و جمال *

تب_رك اسم ربّك ذى الجل_ل و الإكرام

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {ذى الجلال} اشاره به منشأ صفات جلال داشته باشد و {الإكرام} بيانگر صفات جمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 60 - 3،4

3 - ساحت خداوند ، مبرّا از عجز و ناتوانى

و ما نحن بمسبوقين

4 - خداوند ، مغلوب كسى يا چيزى واقع نمى شود .

و ما نحن بمسبوقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزه و مبرّا از هر عيب و نقص

فسبّح باسم ربّك العظيم

{تسبيح} به معناى تنزيه كردن از هر نقص و كاستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 96 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزه و مبرّا از هر عيب و نقص است .

فسبّح باسم ربّك العظيم

{تسبيح}، به معناى تنزيه كردن از هر نقص و كاستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 1 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزّه از هر عيب و نقص

سبّح للّه ما فى السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 4

4 - فرمانروايى خداوند بر هستى ، آكنده از پاكى و تقدس و به دور از كمترين ظلم و كاستى است .

الملك القدّوس

وصف {القدوس}، در پى {الملك}، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه فرمانروايى خداوند، از هر گونه آلودگى، ناپاكى، ظلم و كاستى مبرّا

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 24 - 10

10 - هر يك از مظاهر هستى ، گواهى بر مبرّا بودن آفريدگار آن ، از هر عيب و كاستى

يسبّح له ما فى السم_وت و الأرض

برداشت ياد شده، بدان اعتبار است كه مراد از {تسبيح}، تسبيح وجودى و به زبان حال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزّه و مبرّا از هر عيب و نقص است .

سبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

{تسبيح} (مصدر {سبّح}) به معناى تنزيه و مبرّا كردن از نقص و كاستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 1 - 5

5 - ساحت خداوند ، مبرّا از هر نقص و عيب

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

{تسبيح} (مصدر {يسبّح}) به معناى تنزيه و مبرّا كردن از هر نقص و كاستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 2،4

2 - خدا ، نه داراى همسر است و نه فرزند .

ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

4 - همسرگزينى و فرزنددارى ، دون شأن و منزلت والاى خداوند است .

و أنّه تع_لى جدّ ربّنا ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 5

5 - ساحت خداوند ، منزّه از هر عيب و نقص

و سبّحه

{تسبيح} (مصدر {سبّحه}) به معناى تنزيه است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 9

9 - { على بن الحسن بن على بن فضّال عن أبيه قال : سألت الرضا ( ع ) . . . عن قول اللّه عزّوجلّ { و جاء ربّك و الملك صفّاً صفّاً } فقال : إنّ اللّه تعالى لايوصف بالمجىء و الذهاب تعالى عن الإنتقال إنّما يعنى بذلك و جاء أمر ربّك و الملك صفّاً صفّاً ;

على بن الحسن از پدرش روايت كرده كه گفت: از امام رضا(ع)، درباره سخن خداوند {و جاء ربّك و الملك صفّاً صفّاً} پرسيدم، فرمود: خداوند متعال به آمدن و رفتن توصيف نمى شود. او والاتر از انتقال يافتن است. مقصود اين است كه امر پروردگارت، فرارسد و فرشتگان صف اندر صف حاضر شوند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 3

3 - خداوند ، مبرّا و منزّه از هر عيب و نقص و شايسته ستودن و تمجيد كردن

فسبّح بحمد ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 6،9،11،15،16

6 - خداوند ، منزّه از كاستى هاى درونى و بى نياز از غذا و آب است .

اللّه الصمد

{صمد}; يعنى، {مُصْمَت} و آن موجودى است كه جوف (درون خالى) ندارد (تاج العروس). درون خالى نداشتن موجود زنده، بر بى نيازى او از غذا و آب دلالت دارد.

9 - خداوند ، از چيزى پديد نيامده و بى فرزند و بى همتا است .

اللّه الصمد

دو آيه بعد (لم يلد و لم يولد . و لم يكن له كفواً أحد)، به دليل

قرار نگرفتن حرف عطف بين آنها و اين آيه، مى تواند مفسر كلمه {صمد} باشد.

11 - { قال الباقر ( ع ) حدّثنى أبى زين العابدين عن أبيه الحسين بن على ( ع ) أنّه قال : الصمد الذى لا جوف له و الصمد الذى قد انتهى سُؤْدَدُه و الصمد الذى لايأكل و لايشرب و الصمد الذى لاينام و الصمد الدائم الذى لم يزل و لايزال ;

امام باقر(ع) از پدرش زين العابدين(ع) از امام حسين(ع) روايت كرده كه فرمود: صمد كسى است كه درون خالى ندارد. صمد كسى است كه سيادت و آقايى اش، به كمال خود رسيده است. صمد كسى است كه نمى خورد و نمى آشامد. صمد كسى است كه خواب ندارد و صمد دائمى است كه هميشه بوده و خواهدبود}.

15 - { سأل رجل عليّاً ( ع ) عن تفسير ه_ذه السورة فقال : . . . الصمد بلاتبعيض بَدَد ;

مردى از امام على(ع) درباره تفسير اين سوره (اخلاص) سؤال نمود، حضرت فرمود: . .. صمديت خداوند، بدون تجزيه شدن به اجزاى جدا از يكديگر است}.

16 - { قال وَهْب بن وَهْب القرشى و حدّثنى الصادق جعفربن محمد عن أبيه الباقر عن أبيه ( ع ) أنّ أهل البصرة كتبوا إلى الحسين بن على ( ع ) يسألونه عن الصمد فكتب إليهم . . . ان اللّه سبحانه قد فسّر الصمد فقال : { اللّه أحد . اللّه الصمد } ثمّ فسّره فقال { لم يلد و لم يولد . و لم يكن له كفواً أحد } . . . هو اللّه الصمد الذى لا من شىء و لا فى شىء و

لا على شىء ;

وهب 152بن وهب قرشى گويد: كه امام صادق(ع) از طريق پدرش امام باقر(ع) از امام سجاد(ع) برايم روايت كرده كه: اهل بصره به امام حسين(ع) نامه نوشتند و از ايشان معناى صمد را پرسيدند; امام به آنان نوشت: . .. به درستى كه خداوند سبحان خود صمد را تفسير نموده و فرموده {اللّه أحد . اللّه صمد}، آن گاه آن را تفسير كرده و فرموده است: {لم يلد و لم يولد . و لم يكن له كفواً أحد} ... او است خداى صمد كه نه از چيزى به وجود آمده و نه در چيزى جاى گرفته و نه بر چيزى مستقر است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 3 - 1،2

1 - خداوند ، فرزند ندارد .

لم يلد

2 - خداوند ، فرزند كسى نيست .

و لم يولد

صفات جلال خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 7،11،12،26

7 _ هيچگاه خواب سبك ( چُرت ) و سنگين ، خداوند را فرانمى گيرد .

لا تأخذه سنة و لا نَوم

11 _ ناسازگارىِ غفلت از تدبيرِ عالم با قيّوميت خداوند .

الحىّ القيوم لا تأخذه سنة و لا نوم

جمله {لا تأخذه . .. } به منزله بيانى است براى صفت {قيوم}.

12 _ هيچ دگرگونى و تغييرى در ساحت قُدس خداوندى راه ندارد .

لا تأخذه سنة و لا نوم

26 _ عدم غفلت در تدبير عالم ، مالكيت ، علم و قدرت مطلق و اذن به تأثير اسباب و علل ، نشانه و دليل قيّوميّت خداوند

الحىّ القيّوم . .. وسع كرسيّه

السّموات و الارض

تمام مطالبى كه پس از صفت {القيّوم} آمده است، مى تواند توضيح دهنده آن صفت و نيز برهانى براى اثبات آن باشد.

صلاح از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

صلاح

آثار صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 7،8

7 _ نيكوكار و صالح بودن، از معيارهاى فضيلت يافتن پيامبران بر همه جهانيان است.

نجزى المحسنين . .. كل من الصلحين ... فضلنا على العلمين

8 _ پيشه ساختن احسان و صلاح، زمينه ساز ارتقاى درجه در پيشگاه خداوند است.

نجزى المحسنين . .. كل من الصلحين ... فضلنا على العلمين

چون دو صفت احسان و صلاح به عنوان مميزات پيامبران در آيات پيشين مطرح شده بود، چنين برمى آيد كه اين دو صفت داراى نقش اساسى در بالا بردن درجه و مقامات معنوى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 7

7 _ نيكوكارى، صلاح پيشگى و راه يافتن به صراط مستقيم، از ملاكهاى گزينش انبيا

كذلك نجزى المحسنين . .. كل من الصلحين ... هدينه إلى صرط مستقيم ... ءاتينهم الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 9

9- صلاح پيشگى ، از شرايط لازم برخوردارى از عفو و آمرزش خداوند

إن تكونوا صلحين فإنه كان للأوّبين غفورًا

آثار گرايش به صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 24

24- گرايش به صلاح و جلب رضاى الهى ، نمودى از كمال عقلى انسان

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى . .. و أن أعمل

ص_لحًا ترض_يه

توجه به قرينه هاى موجود در آيه شريفه، استفاده مى شود كه تعبير {أربعين سنة} ناظر به بلوغ عقلى است، چه اين كه {بلغ أشدّه} مى تواند اشاره به بلوغ جسمى داشته باشد. بنابراين آنچه بر سن چهل سالگى انسان در آيه مترتب شده، از كمال عقلى نشأت يافته است.

آثار گرايش به صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 1،7

1- احسان به والدين ، روحيه شكر ، توبه ، صلاح جويى و تسليم ، شرط پذيرش تمام اعمال نيك انسان به درگاه خدا

أُول_ئك الذين نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

مراد از {أحسن. ..} مى تواند اعمال واجب و مستحب _ در قبال اعمال مباح _ باشد. كه در اين صورت از ارتباط دو آيه استفاده مى شود كه اگر كسى از روحيات ياد شده برخوردار بود اعمال نيك او (واجب و مستحب) پذيرفته مى شود.

7 - احسان به والدين ، روحيه شكر و صلاح جويى براى خود و آيندگان ، مؤثر در شمول عفو الهى نسبت به انسان

و وصّينا الإنس_ن . .. أوزعنى أن أشكر ... و أن أعمل ص_لحًا ترضيه و أصلح لى فى ذرّ

آنچه در آيه قبل به عنوان احسان به والدين و. .. ياد شده است; در حقيقت عامل اصلى براى اغماض خداوند از سيئات انسان مى باشد. واژه {اُول_ئك} اين ارتباط تنگاتنگ را برقرار كرده است.

اهميت صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 14

14 _ صداقت ، علم و صلاح ، از معيار هاى انتخاب رفيق

و حسن اولئك رفيقاً

در

برداشت فوق، {الشّهداء} به معناى عالمان گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 27

27 _ گرايش طبيعت مردم به صلاح و رعايت عدالت در امور اقتصادى است .

و لاتفسدوا فى الأرض بعد إصلحها

آنچه در برداشت فوق آمده احتمالى است كه درباره {بعد إصلحها} گفته شده است.

حقيقت صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 6

6- صلاح ، امرى درونى و قلبى و نه صرفاً ظاهرى و ادعايى

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم إن تكونوا صلحين

{صلاح} نوعى شرط براى پذيرش توبه تلقى شده است. قبل از طرح صلاح و توبه، هشدار داده شده كه خداوند به درون شما آگاهى دارد. چنين هشدارى مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه صلاح امرى درونى است.

زمينه صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 83 - 4

4 - دستيابى به اوج صلاح ، در پرتو معرفت استوار و حكمت الهى

هب لى حكمًا وألحقنى بالصلحين

مقدم آوردن {حكمًا} مى تواند اشاره به تقدم رتبى و واقعى آن داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 18

18- توفيق در ره يابى به صلاح و خودسازى ، نيازمند امداد و الهام الهى

قال ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك . .. و أن أعمل ص_لحًا

{أوزعنى} (از مصدر {ايزاع}) به معناى الهام كردن و توفيق و بازداشتن از انحراف است. اين خود مى رساند كه توفيق شگرگزارى و خودسازى را نيز، بايد از خداوند طلب كرد و

از او الهام گرفت.

زمينه صلاح اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 10

10- پيروى از مرام حنيف ( معتدل و بى انحراف ) ابراهيمى ، دربردارنده نيكى هاى دنيوى و صلاح اخروى

و ءاتين_ه فى الدنيا حسنة و إنه فى الأخرة لمن الصلحين . .. اتّبع ملّة إبرهيم حنيف

زمينه صلاح جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 4

4 - راه يابى صلاح و فساد و خير و شر در ميان جن

و أنّا منّا الص_لحون و منّا دون ذلك

عوامل صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 7

7- نياز همه انسان ها به پيام وحى و رهنمود هاى پرودگار ، براى رسيدن به حق و صلاح

بأنّ الذين كفروا اتّبعوا الب_طل و أنّ الذين ءامنوا اتّبعوا الحقّ من ربّهم

مقيد شدن {الحقّ} به {من ربّهم} و مقابله {الحقّ من ربّهم} با {الباطل}، مى رساند كه بشر بيش از دو راه در پيش ندارد: راه باطل و يا راه حق، راه حق تنها همان راهى است كه منتسب به پروردگار و نازل شده از سوى او است از اين رو انسان براى رسيدن به حق، ضرورتاً نيازمند رهنمود خداوند است.

منافقان و صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 76 - 8

8 _ منافقان ، داراى روحيه اعراض از صلاح و انجام وظيفه

لنكوننّ من الصلحين . .. و تولوا و هم معرضون

صلاحيت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

صلاحيت

آثار صلاحيت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 5

5- صالح بودن ، شرط دستيابى به مقام امامت است .

كلاًّ جعلنا ص_لحين . و جعلن_هم أئمة

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند پيش از آن كه مقام امامت را براى ابراهيم(ع) و . .. قرار دهد، آنان را صالح گردانيد و آن گاه اين منصب را به آنان سپرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 4

4 - تأثير انذار ها و اخطار هاى به حقّ ، در گرو وجود شايستگى ها و زمينه هاى لازم براى پذيرش آن در نهاد آدمى است .

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 3

3 - تأثير انذار ها و اخطار هاى به حقّ ، در گرو وجود شايستگى ها و زمينه هاى لازم براى پذيرش آن در نهاد آدمى است .

إنّما تنذر من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن

آثار صلاحيت ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 5

5- صالح و شايسته بودن اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) ، موجب بهره مند شدن آنان از رحمت خاص الهى

و إسم_عيل . .. و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهم من الصالحين} تعليل براى جمله پيشين است; يعنى، چون آنان از صالحان بودند، در رحمت بى كران خود قرارشان داديم.

آثار صلاحيت اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 5

5- صالح و شايسته بودن اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) ، موجب بهره مند شدن آنان از رحمت خاص الهى

و إسم_عيل . .. و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهم من الصالحين} تعليل براى جمله پيشين است; يعنى، چون آنان از صالحان بودند، در رحمت بى كران خود قرارشان داديم.

آثار صلاحيت پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 9

9- صلاح و شايستگى پدر ، داراى نقش مؤثِّر در سعادت و نيك بختى فرزندان است .

كان أبوهما ص_لحًا فأراد ربّك أن يبلغا أشدّهما و يستخرجا كنزهما

آثار صلاحيت ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 5

5- صالح و شايسته بودن اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) ، موجب بهره مند شدن آنان از رحمت خاص الهى

و إسم_عيل . .. و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهم من الصالحين} تعليل براى جمله پيشين است; يعنى، چون آنان از صالحان بودند، در رحمت بى كران خود قرارشان داديم.

آثار صلاحيت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 75 - 3

3- صالح و شايسته بودن حضرت لوط ( ع ) ، موجب بهره مندى او از رحمت ويژه خداوند

و أدخلن_ه فى رحمتنا إنّه من الص_لحين

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه جمله

{إنّه من الصالحين} تعليل براى جمله {و أدخلناه فى رحمتنا} است.

آثار صلاحيت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 10

10 - تأثير انذار ها و اخطار ها _ هرچند به حق و از جانب حق مداران باشد _ در گرو وجود شايستگى ها و زمينه هاى لازم براى پذيرش در نهاد آدمى است .

إنّما تنذر الذين يخشون ربّهم بالغيب و أقاموا الصلوة

صلاحيت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 6،7

6 _ انتخاب رسول از سوى خداوند بر اساس علم كامل او به شايستگى رسولان انجام مى گيرد.

الله أعلم حيث يجعل رسالته

7 _ صلاحيت و شايستگى، اساس دستيابى انبيا به مقام رسالت است.

الله أعلم حيث يجعل رسالته

صلاحيت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 4

4 _ انسان ها ذاتا شايسته دريافت نعمت هاى خداوند هستند .

لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم

برداشت فوق با توجه به برداشت قبل و توضيح آن به دست مى آيد.

صلاحيت براى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 4،6

4 _ انسان ها ذاتا شايسته دريافت نعمت هاى خداوند هستند .

لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم

برداشت فوق با توجه به برداشت قبل و توضيح آن به دست مى آيد.

6 _ فرعونيان و كفرپيشگان قبل از آنان در ابتداى تشكلشان امتهايى شايسته براى بهره مند شدن از نعمت هاى الهى بودند .

فأخذهم اللّه بذنوبهم . .. ذلك

بأن اللّه لم يك مغيرا ... حتى يغيروا ما بأنفسهم

از نكاتى كه مى توان از ارتباط اين آيه و آيه قبل به دست آورد اين است كه فرعونيان و امتهاى پيش از آنها در ابتداى تشكلشان امتهاى كافر و منكر آيات الهى نبودند و اين حالت پس از گذشت زمان بر آنان عارض شد.

صلاحيت پدران مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 6

6 - صلاحيت و شايستگى ، شرط ورود پدران ، همسران و فرزندان مؤمنان به بهشت

و أدخلهم جن_ّت . .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

صلاحيت فرزندان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 6

6 - صلاحيت و شايستگى ، شرط ورود پدران ، همسران و فرزندان مؤمنان به بهشت

و أدخلهم جن_ّت . .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

صلاحيت همسران مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 6

6 - صلاحيت و شايستگى ، شرط ورود پدران ، همسران و فرزندان مؤمنان به بهشت

و أدخلهم جن_ّت . .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

منشأ صلاحيت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 7

7- دستيابى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) به صلاح و شايستگى ، در پرتو اراده و عنايت خداوند بود .

و كلاًّ جعلنا ص_لحين

منشأ صلاحيت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- انبياء - 21 - 72 - 7

7- دستيابى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) به صلاح و شايستگى ، در پرتو اراده و عنايت خداوند بود .

و كلاًّ جعلنا ص_لحين

منشأ صلاحيت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 7

7- دستيابى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) به صلاح و شايستگى ، در پرتو اراده و عنايت خداوند بود .

و كلاًّ جعلنا ص_لحين

نقش صلاحيت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 41

41 _ ضرورت آگاهى دقيق به صلاحيت و شايستگى افراد و برآوردن آن در اعطاى امتياز به آنان

ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء و اللّه واسع عليم

مطرح ساختن علم گسترده الهى پس از بيان احسان و تفضل خداوند به زبدگان، مى رساند كه شناخت و آگاهى، شرطى لازم براى امتياز دهندگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 7

7_ رسيدن به مقام نبوت ، مشروط به داشتن زمينه و صلاحيّت است .

و لما بلغ أشدّه ءاتينه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 75 - 4

4 - لزوم ملاك قرار دادن لياقت و صلاحيت افراد در اعطاى مناصب و مسؤوليت هاى اجتماعى به آنان

اللّه يصطفى من الملئكة رسولاً و من الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 9،10

9 - هدايت نشدن برخى از مردمان

به وسيله پيامبر ( ص ) ، ناشى از فقدان بصيرت ، شايستگى ها و زمينه هاى لازم در وجود خود آنان بود ; نه برخاسته از ضعف تبليغى حضرت رسول ( ص )

و ما يستوى الأعمى و البصير . .. الأحياء و لا الأموت ... و ما أنت بمسمع من فى الق

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند در آيات گذشته، كافران را همچون كوردلان و مردگان، فاقد روح حق پذيرى و دل بيدار معرفى كرده بود. آن گاه مسأله ناتوانى پيامبر(ص) در هدايت كردن آنان را مطرح فرمود.

10 - تأثير تبليغ و هدايت گرى ها _ هرچند از سوى پيامبران باشد _ در گرو وجود شايستگى ها و زمينه هاى لازم براى پذيرش در نهاد آدمى است .

و ما يستوى الأعمى و البصير . .. الأحياء و لا الأموت ... و ما أنت بمسمع من فى الق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 6،7

6 - صلاحيت و شايستگى ، شرط ورود پدران ، همسران و فرزندان مؤمنان به بهشت

و أدخلهم جن_ّت . .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

7 - صلاحيت و شايستگى ، شرط ورود به بهشت

و أدخلهم جن_ّت . .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

صلاحيت ها

آثار صلاحيت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 10

10 - تأثير انذار ها و اخطار ها _ هرچند به حق و از جانب حق مداران باشد _ در گرو وجود شايستگى ها و

زمينه هاى لازم براى پذيرش در نهاد آدمى است .

إنّما تنذر الذين يخشون ربّهم بالغيب و أقاموا الصلوة

نقش صلاحيت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 41

41 _ ضرورت آگاهى دقيق به صلاحيت و شايستگى افراد و برآوردن آن در اعطاى امتياز به آنان

ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء و اللّه واسع عليم

مطرح ساختن علم گسترده الهى پس از بيان احسان و تفضل خداوند به زبدگان، مى رساند كه شناخت و آگاهى، شرطى لازم براى امتياز دهندگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 7

7_ رسيدن به مقام نبوت ، مشروط به داشتن زمينه و صلاحيّت است .

و لما بلغ أشدّه ءاتينه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 75 - 4

4 - لزوم ملاك قرار دادن لياقت و صلاحيت افراد در اعطاى مناصب و مسؤوليت هاى اجتماعى به آنان

اللّه يصطفى من الملئكة رسولاً و من الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 9،10

9 - هدايت نشدن برخى از مردمان به وسيله پيامبر ( ص ) ، ناشى از فقدان بصيرت ، شايستگى ها و زمينه هاى لازم در وجود خود آنان بود ; نه برخاسته از ضعف تبليغى حضرت رسول ( ص )

و ما يستوى الأعمى و البصير . .. الأحياء و لا الأموت ... و ما أنت بمسمع من فى الق

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته

است كه خداوند در آيات گذشته، كافران را همچون كوردلان و مردگان، فاقد روح حق پذيرى و دل بيدار معرفى كرده بود. آن گاه مسأله ناتوانى پيامبر(ص) در هدايت كردن آنان را مطرح فرمود.

10 - تأثير تبليغ و هدايت گرى ها _ هرچند از سوى پيامبران باشد _ در گرو وجود شايستگى ها و زمينه هاى لازم براى پذيرش در نهاد آدمى است .

و ما يستوى الأعمى و البصير . .. الأحياء و لا الأموت ... و ما أنت بمسمع من فى الق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 6،7

6 - صلاحيت و شايستگى ، شرط ورود پدران ، همسران و فرزندان مؤمنان به بهشت

و أدخلهم جن_ّت . .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

7 - صلاحيت و شايستگى ، شرط ورود به بهشت

و أدخلهم جن_ّت . .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

صلح از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{صلح}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 8

8 _ اسلام ، آيين صلح طلب

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير

اسلام، حرمت ماههاى حرام را - كه پيش از آن مرسوم بود - تأييد كرده است.

آثار صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 2،3،7

2- صلح حديبيه ، فتحى بزرگ و موهبتى الهى براى پيامبر ( ص )

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

بنابراين كه مراد از {فتحاً} صلح حديبيه باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

3- نقش مهم صلح حديبيه ،

در پيروزى هاى شگرف بعدى پيامبر ( ص ) و مسلمانان *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

با توجه به اين كه صلح حديبيه در ظاهر فتح به شمار نمى آمده، ممكن است اطلاق {فتح مبين} بر آن، از آن جهت باشد كه اين صلح، سرآغاز فتح مكه و يا ديگر پيروزى هاى مهم پس از آن بوده است.

7 - وعده قطعى خداوند به فتح بزرگ مكه در پى صلح حديبيه

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

مراد از {فتح}، ممكن است فتح مكه باشد و فعل ماضى {فتحنا} در واقع تأكيدى باشد بر فتحى كه در آينده صورت خواهد گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 1،2،6،7

1 - صلح حديبيه ، مايه شوكت اسلام و فروخفتن كينه ها و خصومت هاى مشركان نسبت به پيامبر ( ص )

ليغفر لك اللّه ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر

با توجه به اين كه در اين آيات، غفران مترتب بر فتح شده است، مى توان پى برد كه مراد از {غفران} و {ذنب} معناى رايج آن نيست; زيرا ربطى ميان صلح حديبيه و بخشش گناهان ديده نمى شود. بر اين اساس معناى ديگرى اين جا مراد است و آن اين كه بعثت پيامبر(ص)، آن حضرت را در نظر دشمنانش گنه كار و متهم مى نمود; ولى در پرتو صلح حديبيه، زمينه نشر دعوت پيامبر(ص) و بازشناخت شخصيت، اوصاف و خصال كريمانه آن حضرت فراهم آمد.

2 - صلح حديبيه ، كاهش دهنده كينه مشركان نسبت به پيامبر ( ص ) ، در زمينه هاى مورد اختلاف آنان ، قبل از هجرت و پس

از آن *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . ليغفر لك اللّه ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر

منظور از {ما تقدّم} و {ما تأخّر}، امور قبل از هجرت و پس از آن است.

6 - صلح حديبيه ، پايانى بر خصومتورزى بى امان مشركان عليه اسلام و نعمتى والا براى پيامبر ( ص ) و مسلمانان

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . .. و يتمّ نعمته عليك

اهميت صلح حديبيه و اطلاق {فتح مبين} بر آن، از آن جهت است كه اين صلح، مقطع جديدى در روابط و نگرش مشركان نسبت به اسلام و مسلمانان به وجود آورد و چه بسا نعمت شمردن آن نيز بر اين پايه بوده است.

7 - نويد الهى ، به تحقق نعمت كامل فتح مكه ، در پى صلح حديبيه

إنّا فتحنا لك . .. و يتمّ نعمته عليك

{يتمّ نعمته} بيانگر نتيجه اى است كه خداوند نويد تحقق آن را به پيامبر(ص) داد; يعنى، صلح حديبيه راه را با مسالمت بر روى مسلمانان باز كرد و اين نعمت بزرگى بود; اما اتمام اين نعمت در آن روز صورت مى گرفت كه مسلمانان فاتح مكه و صاحب اختيار آن باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 3 - 1

1 - صلح حديبيه ، در پى آورنده نصرتى بزرگ از سوى خداوند براى پيامبر ( ص )

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . .. و ينصرك اللّه نصرًا عزيزًا

{ينصر. ..} بيانگر نتيجه اى است كه مستقيماً بر {فتح مبين} مترتب گشته است; يعنى، {فتح مبين} همان نصرت شگرف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- فتح - 48 - 4 - 3،4،5

3 - مؤمنان ، قبل از صلح حديبيه ، داراى شرايطى بحرانى و اضطراب روحى *

هو الذى أنزل السكينة فى قلوب المؤمنين

نزول آرامش، زمانى صادق است كه قبل از آن، اضطراب و ناآرامى وجود داشته باشد.

4 - صلح حديبيه ، زمينه نزول آرامش بر قلب مؤمنان *

إنّا فتحنا لك فتحًا . .. هو الذى أنزل السكينة

در صورتى كه اضطراب مؤمنان، مربوط به قبل از صلح باشد; از ارتباط {أنزل السكينة} با {إنّا فتحنا. ..} احتمال مطلب بالا مى رود.

5 - مؤمنان ، پس از صلح حديبيه ، گرفتار بحران روحى و ترديد در ماهيت و نتايج اين معاهده *

إنّا فتحنا لك . .. هو الذى أنزل السكينة فى قلوب المؤمنين

بردشت بالا بدان احتمال است كه مؤمنان پس از صلح حديبيه، در تحليل و بررسى آن گرفتار ترديد شده باشند كه: آيا به راستى اين صلح، يك پيروزى بود يا مايه شكست؟ خداوند در چنين شرايطى، قلب ها را اطمينان بخشيد و صلح حديبيه را {فتح مبين} نام نهاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 6،9

6 - صلح حديبيه ، زمينه قرار گرفتن منافقان و مشركان ، در تنگنا و رنج *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . ليغفر ... ليدخل المؤمنين و ...و يعذّب المن_فقين و ا

در صورتى كه {يعذّب. ..} با صدر سوره (إنّا فتحنا...) در ارتباط باشد; احتمال مى رود كه مراد از عذاب، صرفاً عذاب اخروى نباشد; بلكه بيانگر تنگناهاى خط نفاق و شرك، پس از رخداد صلح حديبيه باشد.

9 - رخداد صلح حديبيه ، پاسخى

قاطع به بدگمانى منافقان و مشركان درباره موفقيت هاى اسلام *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . ليغفر لك ... و يعذّب المن_فقين و ... الظانّين باللّ

چنانچه {و يعذّب. ..} عطف بر {ليغفر لك...} باشد; آيه شريفه مى تواند بيانگراين مطلب باشد كه منافقان و مشركان، به سرنوشت اسلام بدگمان بودند و مى پنداشتند كه خداوند از مؤمنان حمايت نخواهد كرد; ولى صلح پيروزمند حديبيه، نادرستى پندار آنان را اثبات كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 18

18 - سفر حديبيه ، براى مسلمانان همراه با پيروزى و خلاف انتظار اعراب متخلف

سيقول لك المخلّفون . .. فاستغفر لنا

در آيات پيشين، سفر حديبيه به عنوان سفرى پر بار معرفى شده و خداوند پس از تمجيد آثار اين سفر، عذرخواهى هاى آينده اعراب متخلف را يادآور شده است. با توجه به اين نكته، از مجموع آيات استفاده مى شود كه اعراب متخلف، انتظار چنين فرجام فرخنده اى را براى اين سفر نداشته و با مشاهده نتايج مثبت آن، از تخلف خود اظهار ندامت خواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 3

3 - وعده الهى به مسلمانان ، در دستيابى به فتح خيبر و غنايم آن ، پس از صلح حديبيه

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ذرونا نتّبعكم

آيه شريفه، در زمينه جنگ خيبر است و خداوند از حركت مسلمانان به اين جنگ به عنوان حركت به سوى غنايم ياد كرده است. از اين نكته استفاده مى شود كه خداوند به طور ضمنى، نويد فتح خيبر و غنايم

آن را به جبران مشكلات سفر حديبيه، به مسلمانان داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 4،11،12،18

4 - غنايم خيبر ، نزديك ترين بخش از غنايم موعود الهى به مؤمنان ، پس از حديبيه

وعدكم اللّه . .. فعجّل لكم ه_ذه

آيه شريفه پس از صلح حديبيه نازل شده و {ه_ذه} اشاره به غنايم خيبر دارد.

11 - صلح حديبيه ، پيش درآمد پيروزى ها و غنايمى گسترده براى امت اسلامى

وعدكم اللّه . .. فعجّل لكم ه_ذه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ه_ذه} اشاره به صلح حديبيه داشته باشد; يعنى، خداوند غنايم زيادى را براى مؤمنان در نظر گرفته; اما قبل از آن صلح حديبيه را پيش درآمد آن غنايم قرار داده است.

12 - نقش بارز صلح حديبيه ، در كوتاه شدن دست دشمنان از ضربه زدن به مسلمانان

فعجّل لكم ه_ذه و كفّ أيدى الناس عنكم

ممكن است {ه_ذه} اشاره به صلح حديبيه داشته باشد و {كفّ. ..} مترتب بر آن بوده و نتيجه آن به شمار آيد.

18 - رخداد جريان حديبيه و ثمرات آن ، الگويى براى مؤمنان در جهت پيشبرد اهداف اسلام *

و لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

مراد از {صراط مستقيم} شيوه درست حركت جهادى و تبليغى دين است; يعنى، مسلمانان مى توانند از جريان حديبيه نتيجه بگيرند كه چگونه استوارى بر حمايت از رهبرى و تدبير صحيح در پذيرش صلح در شرايط نابرابرى قوا، مى تواند زمينه را براى پيروزى هاى آينده هموار سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 10،12

10-

مؤمنان مكه قبل از صلح حديبيه ، داراى شرايطى دشوار و ناگزير از تقيه شديد

رجال مؤمنون و نساء مؤمن_ت لم تعلموهم

آگاهى نداشتن مؤمنان مدينه از مؤمنان مكه، از آن جهت بوده است كه مؤمنان مكه در آن محيط، قادر به ابراز ايمان نبوده و شديداً تقيه مى كردند.

12- پى بردن مسلمانان ، پس از حديبيه به وجود عناصرى مؤمن ; اما مخفى در قلب محيط شرك ( مكه )

و لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم

تعبير {لم تعلموهم}، بيانگر عدم اطلاع قبلى مسلمانان از وجود مؤمنانى در مكه است و نفس همين تعبير، تذكرى به مسلمانان نسبت به وجود مؤمنان ناشناخته در مكه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 15

15 - تثبيت روح تقوا در پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، در جريان حديبيه به اراده الهى

و ألزمهم كلمة التقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 5،16،17

5- منتهى شدن سفر پيامبر ( ص ) به صلح حديبيه و عدم ورود به مسجدالحرام ، زمينه ساز ترديد برخى در رؤياى آن حضرت *

لقد صدق اللّه

تأكيد خداوند بر راستى رؤياى پيامبر(ص)، حكايت از آن دارد كه برخى در درستى آن رؤيا ترديد كرده، يا زمينه اين ترديد را داشته اند.

16- صلح حديبيه ، تدبير الهى و زمينه ساز ورود مؤمنان به مسجدالحرام ، باامنيت و آرامش

فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

{ذلك} اشاره به {لتدخلنّ} و {فتحاً قريباً} نظر به صلح حديبيه دارد; يعنى، خداوند مى دانست كه جز در سايه صلحى،

همانند صلح حديبيه، امنيت مسلمانان براى ورود به مسجد الحرام و انجام عمره، ميسر نمى شد.

17- صلح حديبيه و تن دادن مشركان لجوج به پيمان ، فتحى براى مؤمنان

فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 4

4 - اقدام برخى از زنان مؤمن ، به هجرت از مكه به سوى مدينه ، پس از پيمان حديبيه

ي_أيّها الذين ءامنوا

آيه شريفه _ بر اساس شأن نزول _ پس از هجرت برخى از زنان مكه به مدينه، نازل شده است.

احكام صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 2،4،5

2 _ لزوم پذيرش صلح مطرح شده از سوى كافران ، مشروط به احرازِ نبودن فريبكارى در سايه صلح طلبى است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

جنوح (مصدر جنحوا) به معناى تمايل داشتن است و با حرف {الى} متعدى مى شود. بنابراين آوردن {لام} پس از آن بيانگر اين است كه در آن كلمه معناى {قصد} تضمين شده است. يعنى: ان جنحوا إلى المسالمة قاصدين لها. (اگر تمايل به صلح دارند و هدفشان دستيابى به زندگى مسالمت آميز است، نه حيله گرى ... .)

4 _ جامعه ايمانى نبايد به كافرانى كه در پى صلح نيستند طرح صلح دهد .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

ب___رداشت فوق از مفهوم جمله شرطيه {إن جنحوا . .. } استفاده مى شود.

5 _ پذيرش صلح و متاركه جنگ در حيطه قدرت و مسؤوليت پيامبر ( ص ) و رهبرى است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

برداشت فوق با توجه به اينكه

پيامبر(ص) مورد خطاب {فاجنح} قرار گرفته است، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 6

6- جواز صلح با دشمن ، در صورت توان نداشتن سپاه اسلام براى مقاومت و ادامه جنگ

فلاتهنوا و تدعوا إلى السلم و أنتم الأعلون

در صورتى كه {و أنتم الأعلون} بيانگر مورد نهى باشد; از مفهوم آيه شريفه مطلب بالا استفاده مى شود; يعنى، در صورت برترى قواى سپاه اسلام، صلح با دشمن جايز نيست. اما در غير اين صورت كه عملاً انتظار پيروزى نمى رود، صلح بى مانع است.

اسلام و صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 8

8 _ اسلام ، آيين صلح طلب

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير

اسلام، حرمت ماههاى حرام را - كه پيش از آن مرسوم بود - تأييد كرده است.

اهداف صلح با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 3

3 _ مسلمانان نبايد در پذيرش صلح مطرح شده از سوى كافران هدفى جز دستيابى بهزندگى مسالمت آميز با كافران داشته باشند . *

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل به دست مى آيد. مقصود اين است كه مسلمانان نبايد صلح را به خاطر تجديد قوا و مانند آن بپذيرند.

اهميت صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 14

14 _ جايگاه مهمّ حفظ روابط صلح آميز با اقوام و ملت ها ، در حقوق

بين الملل اسلامى

الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثاق . .. و القوا اليكم السلم فما جعل ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 91 - 9

9 _ جايگاه مهم روابط صلح آميز با اقوام و ملت ها ، در حقوق بين الملل اسلامى

فان لم يعتزلوكم و يلقوا اليكم السّلم . .. فخذوهم و اقتلوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 35

35 _ اسلام ، فراخوان مردم به برقرارى صلح و امنيت اجتماعى در ميان خويش *

يأيها الذين ءامنوا . .. ان تعتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 2

2 _ خداوند ، هدايتگر انسان ها به راه هاى سلامت ، امنيت و صلح ، به وسيله پيامبر ( ص ) و قرآن

يهدى به اللّه من اتبع رضونه سبل السلم

مقصود از ضمير {به}، پيامبر(ص) نيز مى تواند باشد. زيرا پيامبر (نور) و قرآن (كتاب مبين) پيگير هدفى واحد هستند و به منزله يك چيز به شمار مى آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 7

7 _ توجه به خدا و اتكا به اوامرى لازم به هنگام تصميم گيرى براى صلح و ترك مخاصمه با كافران

و إن جنحوا . .. و توكل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 18

18 - ايجاد صلح و امنيت از اهداف پيامبران الهى است .

والسل_م على من اتبع الهدى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 9 - 1،4،8

1 - مسلمانان ، موظف به برقرارى صلح و از ميان بردن جنگ ها و درگيرى هاى داخلى گروه هاى مسلمان

و إن طائفتان من المؤمنين اقتتلوا فأصلحوا بينهما

4 - در جريان درگيرى و جنگ دو گروه از مسلمانان ، نخست بايد آنان را به مسالمت واداشت و در مرحله بعد با متجاوز برخورد كرد .

و إن طائفتان . .. فأصلحوا ... فإن بغت

8 - گردن نهادن گروه هاى مؤمن متخاصم به صلح ، تكليفى الهى است .

فق_تلوا الّتى تبغى حتّى تفىء إلى أمر اللّه

تعبير {إلى أمر اللّه} _ به جاى تعبير {إلى السلم} _ بيانگر اين معنا است كه دستور صلح و مسالمت، صرفاً رهنمود اخلاقى نيست; بلكه تكليفى شرعى است.

اهميت صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 12

12 - صلح حديبيه و فتح مكه ، پاداش بزرگ الهى به ثابت قدمان بر پيمان با پيامبر ( ص ) *

و من أوفى . .. فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

با توجّه به اين كه پيمان ياد شده، قبل از انعقاد صلح حديبيه صورت گرفته است; احتمال مى رود كه نويد {فسيؤتيه. ..} بر صلح حديبيه و فتح مكه منطبق شود كه پس از اين پيمان رخ داده است; زيرا اگر آن بيعت و پايدارى نبود، نوبت به چنان پيروزى هايى نمى رسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 13

13 - صلح حديبيه و پيروزى هاى پس از آن ، پاداش

الهى به مؤمنان حاضر در بيعت رضوان

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك . .. و أث_بهم فتحًا قريبًا

بنابراين كه مراد از {فتحاً قريباً} _ به قرينه سياق آيات _ صلح حديبيه باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

بسمله در صلح نامه حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آميز مشركان مكه ، بر نيامدن { بسمله } و عنوان { رسول اللّه } در متن صلحنامه حديبيه *

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

با توجّه به شأن نزول آيه شريفه، استفاده مى شود كه خشم و عصبيت مشركان در زمينه يادشده بود.

تقدم صلح بر جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 1،2

1 _ جامعه ايمانى بايد در صورت اظهار تمايل كافران به صلح ، آن را بپذيرد و از آن استقبال كند .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

2 _ لزوم پذيرش صلح مطرح شده از سوى كافران ، مشروط به احرازِ نبودن فريبكارى در سايه صلح طلبى است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

جنوح (مصدر جنحوا) به معناى تمايل داشتن است و با حرف {الى} متعدى مى شود. بنابراين آوردن {لام} پس از آن بيانگر اين است كه در آن كلمه معناى {قصد} تضمين شده است. يعنى: ان جنحوا إلى المسالمة قاصدين لها. (اگر تمايل به صلح دارند و هدفشان دستيابى به زندگى مسالمت آميز است، نه حيله گرى ... .)

توكل بر خدا در صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- انفال - 8 - 61 - 7،8

7 _ توجه به خدا و اتكا به اوامرى لازم به هنگام تصميم گيرى براى صلح و ترك مخاصمه با كافران

و إن جنحوا . .. و توكل على اللّه

8 _ توكل بر خدا در پذيرش صلح ، موجب عقيم ماندن اهداف پنهانى كافران از پيشنهاد صلح

فاجنح لها و توكل على اللّه

دشمنان صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 208 - 13

13 _ هشدار الهى بر اينكه شيطان ، عامل ايجاد تفرقه و مخالف صُلح و وحدت جامعه ايمانى است .

ادخلوا فى السلم كافة و لا تتبعوا خطوات الشيطان انه لكم عدو مبين

ذكر خدا در صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 7

7 _ توجه به خدا و اتكا به اوامرى لازم به هنگام تصميم گيرى براى صلح و ترك مخاصمه با كافران

و إن جنحوا . .. و توكل على اللّه

رسول الله در صلح نامه حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آميز مشركان مكه ، بر نيامدن { بسمله } و عنوان { رسول اللّه } در متن صلحنامه حديبيه *

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

با توجّه به شأن نزول آيه شريفه، استفاده مى شود كه خشم و عصبيت مشركان در زمينه يادشده بود.

زمان صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 10

10 - فاصله زمانى نزديك ميان صلح

حديبيه و فتح خبير

سيقول المخلّفون

با توجه به {سين} در {سيقول} و پيوستگى آيات صلح حديبيه با جنگ خيبر، برداشت بالا قابل استفاده است.

زمينه صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 3،16

3 - صلح و صفاى اجتماعى ، در گرو پرهيز اعضاى جامعه از استهزا ، عيب جويى و نسبت دادن عناوين زشت به يكديگر

إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم . .. لايسخر قوم من قوم ... و لا تلمزوا أن

16 - صلح ، برادرى و صفاى اجتماعى ، در گرو پرهيز اعضاى جامعه از استهزاگرى ، عيب جويى و نسبت دادن عناوين زشت به يكديگر

إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم . .. لايسخر قوم من قوم ... و لا تلمزوا أن

زمينه صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 7

7 - صلح حديبيه و فتح خيبر ، در پى وفادارى مؤمنان ، نمودى از عزت و حكمت خداوند

و أث_بهم فتحًا قريبًا . و مغانم كثيرة ... و كان اللّه عزيزًا حكيمًا

از ارتباط {كان اللّه. ..} با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

سرزمين هاى صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 27 - 5

5 - امكان تعلق گرفتن سرزمين هايى ، بدون درگيرى نظامى ، به مسلمانان ، به عنوان غنايم

و أورثكم . .. و أرضًا لم تطئوها

شرايط صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 16

16 _ جنگ اهل ايمان و نيز صلح

آنان ، همواره بايد بر اساس موازين تعيين شده از سوى خداوند صورت گيرد .

فان اعتزلوكم . .. فما جعل اللّه لكم عليهم سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 91 - 14

14 _ جنگ و صلح مؤمنان ، همواره بايد بر اساس موازين تعيين شده از سوى خداوند صورت گيرد .

و اولئكم جعلنا لكم عليهم سلطاناً مبيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 2

2 _ لزوم پذيرش صلح مطرح شده از سوى كافران ، مشروط به احرازِ نبودن فريبكارى در سايه صلح طلبى است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

جنوح (مصدر جنحوا) به معناى تمايل داشتن است و با حرف {الى} متعدى مى شود. بنابراين آوردن {لام} پس از آن بيانگر اين است كه در آن كلمه معناى {قصد} تضمين شده است. يعنى: ان جنحوا إلى المسالمة قاصدين لها. (اگر تمايل به صلح دارند و هدفشان دستيابى به زندگى مسالمت آميز است، نه حيله گرى ... .)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 62 - 8

8 _ پيامبر ( ص ) و رهبران الهى نبايد صلح طلبيهايى را كه قرين نيرنگ است بپذيرند و به سبب آن از نبرد با كافران بازايستند .

و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {و ان يريدوا . .. } فرض ديگرى در مقابل {إن جنحوا} باشد، نه توضيح و تكميل آن. يعنى صلح به دو منظور پيشنهاد مى شود: گاهى به سبب صلح واقعى

و زندگانى مسالمت آميز با مسلمانان و گاهى به منظور حيله گرى و تجديد قوا. آيه قبل (إن جنحوا ... ) بيانگر احكام و دستورات فرض اول و آيه دوم (و إن يريدوا) بيانگر احكام و دستورات فرض دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 6

6- جواز صلح با دشمن ، در صورت توان نداشتن سپاه اسلام براى مقاومت و ادامه جنگ

فلاتهنوا و تدعوا إلى السلم و أنتم الأعلون

در صورتى كه {و أنتم الأعلون} بيانگر مورد نهى باشد; از مفهوم آيه شريفه مطلب بالا استفاده مى شود; يعنى، در صورت برترى قواى سپاه اسلام، صلح با دشمن جايز نيست. اما در غير اين صورت كه عملاً انتظار پيروزى نمى رود، صلح بى مانع است.

شرايط صلح با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 7

7 _ توجه به خدا و اتكا به اوامرى لازم به هنگام تصميم گيرى براى صلح و ترك مخاصمه با كافران

و إن جنحوا . .. و توكل على اللّه

صلح با غير مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 4

4 _ بستن پيمان صلح با جوامع غيرمسلمان ، جايز است .

و إن نكثوا أيمنهم من بعد عهدهم

صلح با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 62 - 1

1 _ احتمال تصميم كافران بر خدعه و نيرنگ در سايه صلح طلبى ، نبايد مانعى جهت پذيرش صلح با آنان شود .

و إن

يريدوا أن يخدوعوك فإن حسبك اللّه

برداشت فوق بر اين اساس كه {إن يريدوا . .. } توضيحى باشد براى {فاجنح لها}. يعنى اى پيامبر(ص) وظيفه تو اين است كه صلح پيشنهادى را بپذيرى و اگر كافران قصد نيرنگ داشتند، خداوند تو را از شر آنان حفظ مى كند. بنابراين مبادا بر اثر اين احتمال كه شايد آنان در صدد اغفال مسلمين هستند پيشنهاد صلح را نپذيرى. گفتنى است با توجه به آيه 58 معلوم مى شود اگر قرائن و شواهدى براى اين احتمال (خدعه و نيرنگ) وجود دارد، بايد از پذيرش صلح امتناع كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 1،2،4،5،6

1 _ جامعه ايمانى بايد در صورت اظهار تمايل كافران به صلح ، آن را بپذيرد و از آن استقبال كند .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

2 _ لزوم پذيرش صلح مطرح شده از سوى كافران ، مشروط به احرازِ نبودن فريبكارى در سايه صلح طلبى است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

جنوح (مصدر جنحوا) به معناى تمايل داشتن است و با حرف {الى} متعدى مى شود. بنابراين آوردن {لام} پس از آن بيانگر اين است كه در آن كلمه معناى {قصد} تضمين شده است. يعنى: ان جنحوا إلى المسالمة قاصدين لها. (اگر تمايل به صلح دارند و هدفشان دستيابى به زندگى مسالمت آميز است، نه حيله گرى ... .)

4 _ جامعه ايمانى نبايد به كافرانى كه در پى صلح نيستند طرح صلح دهد .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

ب___رداشت فوق از مفهوم جمله شرطيه {إن جنحوا . .. } استفاده مى شود.

5 _ پذيرش

صلح و متاركه جنگ در حيطه قدرت و مسؤوليت پيامبر ( ص ) و رهبرى است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

برداشت فوق با توجه به اينكه پيامبر(ص) مورد خطاب {فاجنح} قرار گرفته است، استفاده شده است.

6 _ احتمال نيرنگ زدن كافران در سايه پيشنهاد صلح بدون شواهد و قرائن نبايد مانع پذيرش صلح شود .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و توكل على اللّه

حرف لام در {للسلم} گوياى اين است كه بايد احراز شود كه كافران در پيشنهاد صلح در صدد حيله گرى نيستند. و هدف از لزوم توكل بر خدا پس از فرمان به پذيرش صلح اين است كه مسلمانان را از ترتيب اثر دادن به احتمال حيله گرى باز دارد. مجموع اين دو فرمان، يعنى از يك سو بايد احراز شود كه كافران در صدد فريبكارى نيستند و از سوى ديگر نبايد به احتمال نيرنگ زدن آنان ترتيب اثر داد، بيانگر برداشت فوق است.

صلح با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 9

9 - صلح با مشركان ، در شرايط سخت و دشوار مكه ، نعمتى بزرگ و راه گشاى حركت هاى سرنوشت ساز بعدى پيامبر ( ص ) *

فتحنا لك فتحًا . .. و يتمّ نعمته عليك و يهديك صرطًا مستقيمًا

با توجّه به اين كه صلح حديبيه، در شرايط دشوار صورت گرفته است; احتمال مى رودكه نعمت شمرده شدن آن، از اين جهت بوده كه فرصتى براى تجديد قوا پديد آورده و راه را به سوى حركت هاى مهم بعدى گشوده است (و يهديك صراطاً مستقيماً).

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 17

17- صلح حديبيه و تن دادن مشركان لجوج به پيمان ، فتحى براى مؤمنان

فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

صلح با مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 2

2- تن دادن مكيان به صلح ، با همه كفر و عناد خويش نسبت به مؤمنان ، نمودى از اراده و تدبير نافذ خداوند

و هو الذى كفّ . .. هم الذين كفروا

على رغم كفر و ستيز مشركان با اسلام، به تدبير الهى زمينه اى پديد آمد كه آنان به صلح تن دادند و شرّشان از سر مسلمانان دفع گرديد.

صلح بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 2

2 _ زندگى بهشتيان آكنده از صلح و سلامت و به دور از كشمكشهايى مانند جدال دوزخيان است .

و نزعنا ما فى صدورهم من غل

هدف از بيان پاكيزگى دل هاى بهشتيان از كينه و عداوت پس از گوشزد كردن نزاع دوزخيان، مقايسه دو جايگاه از جهت صفا و صميميت و عداوت و كينه توزى است.

صلح دربهشت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 9

9 - بهشت آدم ، محيط صفا و صلح و تأمين كامل نياز ها و عارى از بروز دشمنى در ميان ساكنان آن بود .

إنّ لك ألاّتجوع . .. اهبطا ... بعضكم لبعض عدوّ

چون موضوع دشمن به عنوان مجازات و اقتضاى هبوط مطرح گرديده. چنين برمى آيد كه در مسكن قبلى آدم(ع) (بهشت) چنين

عارضه اى در كار نبوده و به خاطر فراهم بودن نيازمندى ها، زمينه هاى عداوت منتفى بوده است.

صلح طلبى ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 34 - 2

2 - پى آمد هاى شوم جنگ براى مردم و حكومت ، دليل تمايل بلقيس به روش هاى مسالمت آميز

قالت إنّ الملوك إذا دخلوا قرية أفسدوها

صلح طلبى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 62 - 10،11

10 _ ادعاى نيكوكارى ، مُدارا و صلح جويى ، توجيه نارواى منافقان در مورد مراجعه به حكم طاغوتى

يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت . .. ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً

11 _ ادعاى نيكوكارى و صلح جويى از شگرد هاى منافقان

ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 4

4 _ دروغگويى منافقان ، در ادعاى خيرخواهى و صلحجويى

ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً. اولئك الّذين يعلم اللّه ما فى قلوبهم

صلح كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 8

8 _ مسلمانان صدر اسلام نگران توطئه هاى پنهانى كافرانى كه مخاصمات را ترك گفته و حاضر به صلح مى شدند .

فإن انتهوا فإن اللّه بما يعملون بصير

جواب شرط {انتهوا} به قرينه {قتلوهم} جمله اى همانند {فلاتقاتلوهم} است ; يعنى اگر كافران دست از فتنه انگيزى برداشتند و راه مسالمت پيش گرفتند با آنان نبرد نكنيد. با توجه به اين معنا معلوم مى شود هدف از بيان آگاهى خداوندبه اعمال

اين گروه از كافران، اين است كه مسلمانان را از اين نگرانى برهاند كه شايد صلح جويى آنان دستاويزى براى توطئه و فتنه اى ديگر باشد.

عبرت از صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 18

18 - رخداد جريان حديبيه و ثمرات آن ، الگويى براى مؤمنان در جهت پيشبرد اهداف اسلام *

و لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

مراد از {صراط مستقيم} شيوه درست حركت جهادى و تبليغى دين است; يعنى، مسلمانان مى توانند از جريان حديبيه نتيجه بگيرند كه چگونه استوارى بر حمايت از رهبرى و تدبير صحيح در پذيرش صلح در شرايط نابرابرى قوا، مى تواند زمينه را براى پيروزى هاى آينده هموار سازد.

عوامل صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 1،7،19

1 _ خداوند كسانى را كه در پى جلب رضايت اويند در راه هاى سلامت ، امنيت و صلح قرار مى دهد .

يهدى به اللّه من اتبع رضونه سبل السلم

مراد از هدايت، رساندن به راههاى سلامت است، نه فقط راهنمايى به آن. چون صرف راهنمايى براى همه انسانها موجود است، چه در پى رضايت الهى باشند و يا نباشند.

7 _ صلح و امنيت ، در سايه هدايت هاى انبياى الهى

يهدى به اللّه من اتبع رضونه سبل السلم

19 _ دستيابى اهل كتاب به راه هاى سلامت و رهايى آنان از گمراهى ها و قرار گرفتن آنان در صراط مستقيم ، در گرو ايمان به قرآن و پيامبر ( ص )

ياهل الكتب قد جاءكم رسولنا . .. يهديهم إلى صرط مستقيم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 19

19 - اديان الهى ، هدايتگر مردم و وسيله رسيدن آنان به صلح و امنيت است .

والسل_م على من اتبع الهدى

فسخ معاهده صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 1 - 4،5

4 _ اعلام الغاى اعتبار پيمان صلح به طرف معاهده لازم است .

براءة . .. إلى الذين عهدتم

5 _ لغو اعتبار پيمان هاى صلح و عدم تعرض ، از اختيارات رهبر جامعه اسلامى است .

براءة من اللّه و رسوله إلى الذين عهدتم

فلسفه صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 15،20،22

15- تدبير صلح حديبيه از جانب خداوند ، به منظور حفظ جانِ مؤمنان ناشناخته مكه

و لولا رجال مؤمنون . .. أن تط_وهم

20- مصونيت مؤمنان مكه و بهره مندى آنان از رحمت الهى ، از اهداف برقرارى صلح حديبيه

ليدخل اللّه فى رحمته من يشاء

از ارتباط جمله {ليدخل . ..} با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود; زيرا {ليدخل ...} غايت براى جواب محذوف است; يعنى، ما بدين سبب اجازه جنگ نداديم تا مؤمنان مكه آسيب نبينند و از رحمت الهى بهره مند گردند.

22- صلح حديبيه ، تدبير الهى براى گرايش يافتن نيرو هاى فزون ترى از مشركان به ايمان

و لولا رجال . .. ليدخل اللّه فى رحمته من يشاء

مراد از دخول در رحمت الهى، ممكن است ورود افراد جديدى از مردم به جرگه مؤمنان باشد; زيرا در پرتو فرصت جديد، نيروهاى مستعد ايمان، مجال گرايش به آن را

مى يابند.

قصه صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 4

4- تسليم شدن مشركان در برابر مسلمانان و پذيرش صلح در حديبيه ، فتحى بزرگ براى جبهه اسلام *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

اهميت صلح حديبيه، از آن رو است كه مشركان تا آن روز، جز به نابودى مسلمانان نمى انديشيدند; اما باصلح حديبيه، آنان در حقيقت مجموعه مسلمانان را به عنوان گروهى قدرتمند، رسماً پذيرفتند و اين در صحنه سياسى، فتحى بزرگ براى مسلمانان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 3

3 - بيعت مجدد مسلمانان با پيامبر ( ص ) ، در شرايط بحرانى قبل از صلح حديبيه

إنّ الذين يبايعونك إنّما يبايعون اللّه

از قرينه هاى موجود در آيه شريفه، استفاده مى شود كه بيعت مورد نظر، بيعت خاصى بوده است و از تعبير {فمن نكث. ..} بحرانى بودن آن شرايط استفاده مى شود و شأن نزول نيز مؤيد اين ديدگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 1،2،9،13،14

1 - تخلّف برخى از اعراب باديه نشين در سفرِ منتهى به صلح حديبيه ، از همراهى و يارى پيامبر ( ص )

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

با توجه به اين كه آيات پيشين درباره {فتح مبين} (صلح حديبيه) بود; استفاده مى شود كه تخلّف اين گروه از اعراب، در رابطه با همين سفر است كه به صلح حديبيه منتهى گشت.

2 - پيش بينى آيات وحى ، از عذرخواهى و اظهار پشيمانى باديه نشينانى كه از همراهى

پيامبر ( ص ) تخلف كرده بودند .

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

9 - متخلفان از سفر حديبيه ، معترف به گناه خويش و متقاضى عفو و استغفار پيامبر ( ص )

سيقول لك المخلّفون من الأعراب . .. فاستغفر لنا

13 - عذر باديه نشينان براى توجيه غيبت خويش از سفر حديبيه ، بهانه اى واهى و مخالف نيات درونى آنان

سيقول . .. فاستغفر لنا يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم

برداشت بالا با توجه به اين نكته است كه تعبير {يقولون. ..} در رابطه با {شغلتنا أموالنا و أهلونا} باشد; يعنى، اعراب در اين كه گرفتارى مالى و خانوادگى را عذر آورده اند; دروغ مى گويند و مشكل آنان چيز ديگرى است.

14 - سفر پيامبر ( ص ) به سوى مكه ( قبل از صلح حديبيه ) ، سفرى مخاطره آميز و نگران كننده براى برخى مسلمانان

سيقول لك المخلّفون من الأعراب . .. يقولون بألسنتهم

عذرآورى {مخلّفون} و رد عذر آنان از سوى خداوند، مى رساند كه عامل اصلى آنان از ترك سفر، نگرانى از سرنوشت آن بوده است. قرينه هاى تاريخى و نيز آيه بعد، مؤيد اين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 2،3

2 - سفر پيامبر ( ص ) و مؤمنان به سوى مكه قبل از حديبيه ، بدون همراهى خانواده هايشان *

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم

تعبير {إلى أهليهم}، اين احتمال را تقويت مى كند كه خانواده سپاه اسلام در مدينه باقى مانده و در سفر همراهشان نبوده اند.

3 - ترس از مرگ ، عامل اصلى تخلّف اعراب از

همراهى پيامبر ( ص ) ، در سفر حديبيه

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 3

3 - افراد مريض و ناتوان از شركت در سفر حديبيه ، نگران از عدم حضور خود و همراهى نكردن مسلمانان در آن سفر *

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

توبيخ شديد متخلّفان از سفر حديبيه در آيات گذشته و استثناى معذوران در اين آيه; بيانگر آن است كه مؤمنان معذور، نگران آن بوده اند كه مشمول توبيخ خداوندباشند. خداوند در اين آيه، به رفع اين نگرانى آنان پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 1،2،3،4،9

1 - خشنودى و رضايت حتمى خداوند ، از مؤمنان بيعت كننده با پيامبر ( ص ) در سفر حديبيه

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

2 - پديد آمدن شرايطى حساس و نيازمند اخذ بيعتى ويژه از مسلمانان ، در جريان حديبيه

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

ايمان نخستين، خود بيعتى با پيامبر(ص) است. حال از اين كه دوباره از مؤمنان بيعت گرفته شد، ويژه و حساس بودن شرايط استفاده مى شود.

3 - { بيعت رضوان } ، حركتى مؤثر و سرنوشت ساز ، در جريان حديبيه

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

تأكيد خداوند در اين آيات، بر مسأله بيعت مؤمنان و اعلام رضايت از آنان، حكايت از اهميت اين رخداد در روند حركت اسلام دارد.

4 - بيعت ويژه مؤمنان با

پيامبر ( ص ) ، در جريان حديبيه ، باعث غفران لغزش هاى گذشته آنان نزد خداوند *

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

تعبير {رضى اللّه عن المؤمنين} _ به جاى تعبير {رضى عن بيعتكم} _ اين برداشت را افاده مى كند كه خود مؤمنان _ علاوه بر عملشان _ مورد رضايت الهى قرار گرفتند.

9 - نزول آرامش از سوى خداوند بر قلب مؤمنان ، در شرايط نگران كننده قبل از صلح حديبيه

فعلم ما فى قلوبهم فأنزل السكينة عليهم

از تعبير {فأنزل السكينة} وجود نوعى نگرانى در آن شرايط حساس استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 3،6،10

3 - مصون ماندن مؤمنان از گزند اهل مكّه در جريان حديبيه ، نمودى از سنت الهى در يارى اهل ايمان

سنّة اللّه . .. و هو الذى كفّ أيديهم عنكم و أيديكم عنهم ببطن مكّة

6 - رخ دادن درگيرى هايى منتهى به پيروزى مؤمنان بر مكيان ، قبل از انعقاد صلح حديبيه *

من بعد أن أظفركم عليهم

در صورتى كه مراد از {بطن مكّة} سرزمين حديبيه باشد; احتمال مى رود كه تعبير {من بعد أن أظفر} بيانگر درگيرى هاى محدودى باشد كه قبل از انعقاد صلح حديبيه، ميان كافران و مؤمنان صورت گرفت و به پيروزى مؤمنان منتهى گرديد.

10 - امداد هاى الهى در حق مؤمنان ، پاداشى به عملكرد شايسته آنان در جريان حديبيه *

و كان اللّه بما تعملون بصيرًا

ارتباط {كان اللّه. ..} با صدر آيه، نتيجه مى دهد كه الطاف الهى در حق اهل ايمان، از آن جهت صورت گرفته است كه خداوند بر

اعمال گذشته آنان، نظارت عميق داشته و ايشان را شايسته آن موهبت ها دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 3،5

3- مسلمانان در جريان سفر حديبيه ، مصمّم به زيارت خانه خدا و قربانى كردن هدى

و صدّوكم عن المسجد الحرام و الهدىَ معكوفًا أن يبلغ محلّه

5- امتنان الهى بر شركت كنندگان در { عمرة القضا } ، با يادآورى ممانعت مكيان از ايشان در سفر حديبيه *

هم الذين كفروا و صدّوكم عن المسجدالحرام و الهدىَ معكوفًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه آيه شريفه خطاب به مؤمنانى باشد كه در سال هفتم هجرى (يك سال پس از صلح حديبيه) براى انجام عمره وارد مسجدالحرام شدند. در چنين شرايطى خداوند، موقعيت دشوار گذشته رابه ياد ايشان آورد تا نعمت ها را از ياد نبرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 7،9،10

7 - نزول آرامش بر پيامبر ( ص ) و مؤمنان از سوى خدا ، در قبال تعصب ورزى جاهلانه مشركان در حديبيه

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

9 - تحمل تعصب هاى جاهلانه مشركان در حديبيه ، امرى دشوار براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

از نزول {آرامش} استفاده مى شود كه دستكم زمينه نگرانى و دشوارى براى مؤمنان وجود داشته است.

10 - اصرار تعصب آميز مشركان مكه ، بر نيامدن { بسمله } و عنوان { رسول اللّه } در متن صلحنامه حديبيه *

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

با توجّه به شأن نزول

آيه شريفه، استفاده مى شود كه خشم و عصبيت مشركان در زمينه يادشده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 3،14

3- نقش مهم رؤياى پيامبر ( ص ) ، در حركت آن حضرت به سوى مكه و حديبيه

الرءيا بالحقّ لتدخلنّ المسجد الحرام

با توجه به اين كه آيات پيشين در مورد مسائل حديبيه بود; از اين آيه شريفه استفاده مى شود كه حركت پيامبر(ص) در سفر منتهى به حديبيه، مسبوق به رؤيايى بود كه خداوند به آن حضرت نمايانده بود.

14- رخداد صلح حديبيه و تأخير عمره مسلمانان ، تدبير عالمانه خدا و داراى اسرارى نهفته بر مؤمنان

فعلم ما لم تعلموا

در آيات پيشين، سخن از منتهى شدن سفر مسلمانان به صلح حديبيه بود و اين كه رؤياى پيامبر(ص) در آن سفر، تعبير نشد. خداوند در اين آيه، پس از اين كه رؤياى آن حضرت را صادق دانسته و ورود مؤمنان را به مسجدالحرام قطعى شمرده است; به آنان ياد آور مى شود: مؤمنان با توجه به اين جريان، در خواهند يافت كه رخداد صلح و تأخير عمره، منافعى داشته كه بر آنان مخفى بوده است.

معاهده صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 7 - 5

5 _ انعقاد پيمان صلح ميان مسلمانان صدر اسلام و مشركان در كنار مسجدالحرام

إلا الذين عهدتم عند المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 1،2،4،8،10

1 _ انعقاد پيمان صلح ، ميان مسلمانان صدر اسلام و مشركان عصر بعثت

و إن نكثوا أيمنهم من بعد عهدهم

2

_ شرك پيشگان عصر بعثت ، بر پيمان صلح خود با مسلمانان ، سوگند وفادارى ياد كرده بودند .

و إن نكثوا أيمنهم من بعد عهدهم

4 _ بستن پيمان صلح با جوامع غيرمسلمان ، جايز است .

و إن نكثوا أيمنهم من بعد عهدهم

8 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به پيكار با سران و پيشوايان شرك و كفر ، در صورت نقض پيمان صلح از سوى آنان ، فراخواند .

و إن نكثوا أيمنهم . .. فقتلوا أئمة الكفر

10 _ طعن و توهين به اسلام از سوى كفار معاهد ، لغو اعتبار پيمان صلح و اعلان نبرد با آن را ، مجاز مى كند .

و إن نكثوا أيمنهم من بعد عهدهم و طعنوا فى دينكم فقتلوا

معاهده صلح در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 7 - 6

6 _ وجود پيمان هاى صلح ميان مسلمانان صدر اسلام و مشركان

إلا الذين عهدتم عند المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 3

3 _ وجود پيمان صلح ميان مسلمانان صدر اسلام و مشركان

قوماً نكثوا أيمنهم

مغضوبيت صلح ناعادلانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 9 - 15

15 - صلح ناعادلانه _ مبتنى بر مماشات با متجاوز _ مورد تأييد و رضايت الهى نيست .

فإن بغت . .. فأصلحوا بينهما بالعدل ... إنّ اللّه يحبّ المقسطين

از مفهوم آيه، مطلب بالا استفاده مى شود.

مكر در صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 -

2

2 _ لزوم پذيرش صلح مطرح شده از سوى كافران ، مشروط به احرازِ نبودن فريبكارى در سايه صلح طلبى است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

جنوح (مصدر جنحوا) به معناى تمايل داشتن است و با حرف {الى} متعدى مى شود. بنابراين آوردن {لام} پس از آن بيانگر اين است كه در آن كلمه معناى {قصد} تضمين شده است. يعنى: ان جنحوا إلى المسالمة قاصدين لها. (اگر تمايل به صلح دارند و هدفشان دستيابى به زندگى مسالمت آميز است، نه حيله گرى ... .)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 62 - 8

8 _ پيامبر ( ص ) و رهبران الهى نبايد صلح طلبيهايى را كه قرين نيرنگ است بپذيرند و به سبب آن از نبرد با كافران بازايستند .

و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {و ان يريدوا . .. } فرض ديگرى در مقابل {إن جنحوا} باشد، نه توضيح و تكميل آن. يعنى صلح به دو منظور پيشنهاد مى شود: گاهى به سبب صلح واقعى و زندگانى مسالمت آميز با مسلمانان و گاهى به منظور حيله گرى و تجديد قوا. آيه قبل (إن جنحوا ... ) بيانگر احكام و دستورات فرض اول و آيه دوم (و إن يريدوا) بيانگر احكام و دستورات فرض دوم است.

منشأ صلح اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 2

2- تن دادن مكيان به صلح ، با همه كفر و عناد خويش نسبت به مؤمنان ، نمودى از اراده و تدبير

نافذ خداوند

و هو الذى كفّ . .. هم الذين كفروا

على رغم كفر و ستيز مشركان با اسلام، به تدبير الهى زمينه اى پديد آمد كه آنان به صلح تن دادند و شرّشان از سر مسلمانان دفع گرديد.

منشأ صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 14

14 - آرامش درونى ، و پيروزى صلح حديبيه و فتح خيبر ، نتيجه بيعت مهم مؤمنان با پيامبر ( ص )

إذ يبايعونك تحت الشجرة . .. فأنزل السكينة عليهم و أث_بهم فتحًا قريبًا

عبارت {فتحاً قريباً} ممكن است اشاره به {فتحاً مبيناً} (صلح حديبيه) و يا فتح خيبر داشته باشد; چه اين كه هر دو فتح با فاصله اى نه چندان دور، صورت گرفته و اطلاق فتح قريب بر هر دو ممكن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 1

1 - رخداد صلح حديبيه و باز نشدن دست مكيان و مؤمنان عليه يكديگر ، تنها به تدبير و اراده الهى

و هو الذى كفّ أيديهم عنكم و أيديكم عنهم ببطن مكّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 16

16- صلح حديبيه ، تدبير الهى و زمينه ساز ورود مؤمنان به مسجدالحرام ، باامنيت و آرامش

فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

{ذلك} اشاره به {لتدخلنّ} و {فتحاً قريباً} نظر به صلح حديبيه دارد; يعنى، خداوند مى دانست كه جز در سايه صلحى، همانند صلح حديبيه، امنيت مسلمانان براى ورود به مسجد الحرام و انجام عمره، ميسر نمى شد.

نعمت

صلح با اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 4

4 - درگير نشدن مؤمنان و مكيان با يكديگر در { عمرة القضا } ، نعمتى مهم براى اهل ايمان *

و هو الذى كفّ أيديهم عنكم و أيديكم عنهم ببطن مكّة

برداشت بالا بدان احتمال است كه تعبير {ببطن مكّة} اشاره به {عمرة القضا} داشته باشد كه مسلمانان پس از پيروزى حديبيه براساس قرارداد، سال بعد به شهر مكه وارد شدند و با آرامش كامل، مناسك عمره را به جا آوردند.

نعمت صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 5،6،9

5 - صلح حديبيه ، اتمام نعمت خداوند بر پيامبر ( ص )

ليغفر لك اللّه . .. و يتمّ نعمته عليك

{يتمّ نعمته} بيانگر پيامد و نتيجه مستقيم صلح حديبيه است.

6 - صلح حديبيه ، پايانى بر خصومتورزى بى امان مشركان عليه اسلام و نعمتى والا براى پيامبر ( ص ) و مسلمانان

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . .. و يتمّ نعمته عليك

اهميت صلح حديبيه و اطلاق {فتح مبين} بر آن، از آن جهت است كه اين صلح، مقطع جديدى در روابط و نگرش مشركان نسبت به اسلام و مسلمانان به وجود آورد و چه بسا نعمت شمردن آن نيز بر اين پايه بوده است.

9 - صلح با مشركان ، در شرايط سخت و دشوار مكه ، نعمتى بزرگ و راه گشاى حركت هاى سرنوشت ساز بعدى پيامبر ( ص ) *

فتحنا لك فتحًا . .. و يتمّ نعمته عليك و يهديك صرطًا مستقيمًا

با توجّه به اين

كه صلح حديبيه، در شرايط دشوار صورت گرفته است; احتمال مى رودكه نعمت شمرده شدن آن، از اين جهت بوده كه فرصتى براى تجديد قوا پديد آورده و راه را به سوى حركت هاى مهم بعدى گشوده است (و يهديك صراطاً مستقيماً).

نقش صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 22 - 2

2 - مسلمانان ، قادر به دفع هجوم كافران ، در صورت عدم انعقاد صلح حديبيه و ناگزيرى از جنگ *

و لو ق_تلكم الذين كفروا لولّوا الأدب_ر

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {لوقاتلكم} نظر به گذشته داشته باشد; يعنى، خداوند گرچه فتح مبين (صلح حديبيه) را براى شما رقم زد و در پرتو آن ثمرات زيادى را براى شما به بار آورد; اما اگر اين صلح هم صورت نمى گرفت و كافران به نبرد با شما برمى خاستند، شما با قدرت ايمانى و رهبرى پيامبر(ص) آنان را منهزم مى ساختيد.

نقض معاهده صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 1 - 1

1 _ ابطال اعتبار پيمان هاى صلح مسلمانان صدر اسلام از سوى خدا و پيامبر ( ص ) در پى نقض آن توسط مشركان معاهد

براءة من اللّه و رسوله إلى الذين عهدتم من المشركين

{برائت} به معناى جدا شدن و فاصله گرفتن است. متعلق {برائت} _ به قرينه {الذين عاهدتم} _ پيمانهاى منعقد شده ميان مسلمانان صدر اسلام و مشركان است. اعلام جدا شدن و فاصله گرفتن از عهد و پيمان كنايه از الغا و بى اعتبار نمودن آن است.

صلح حديبيه

{صلح حديبيه}

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 9

9 - { فى رواية طويلة عن الصادق ( ع ) انّها نزلت بعد الصلح فى الحديبية ;

در يك روايت طولانى از امام صادق(ع) روايت شده كه آيه فتح بعد از صلح حديبيه، نازل شده است}.

آثار صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 2،3،7

2- صلح حديبيه ، فتحى بزرگ و موهبتى الهى براى پيامبر ( ص )

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

بنابراين كه مراد از {فتحاً} صلح حديبيه باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

3- نقش مهم صلح حديبيه ، در پيروزى هاى شگرف بعدى پيامبر ( ص ) و مسلمانان *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

با توجه به اين كه صلح حديبيه در ظاهر فتح به شمار نمى آمده، ممكن است اطلاق {فتح مبين} بر آن، از آن جهت باشد كه اين صلح، سرآغاز فتح مكه و يا ديگر پيروزى هاى مهم پس از آن بوده است.

7 - وعده قطعى خداوند به فتح بزرگ مكه در پى صلح حديبيه

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

مراد از {فتح}، ممكن است فتح مكه باشد و فعل ماضى {فتحنا} در واقع تأكيدى باشد بر فتحى كه در آينده صورت خواهد گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 1،2،6،7

1 - صلح حديبيه ، مايه شوكت اسلام و فروخفتن كينه ها و خصومت هاى مشركان نسبت به پيامبر ( ص )

ليغفر لك اللّه ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر

با توجه به اين كه در اين

آيات، غفران مترتب بر فتح شده است، مى توان پى برد كه مراد از {غفران} و {ذنب} معناى رايج آن نيست; زيرا ربطى ميان صلح حديبيه و بخشش گناهان ديده نمى شود. بر اين اساس معناى ديگرى اين جا مراد است و آن اين كه بعثت پيامبر(ص)، آن حضرت را در نظر دشمنانش گنه كار و متهم مى نمود; ولى در پرتو صلح حديبيه، زمينه نشر دعوت پيامبر(ص) و بازشناخت شخصيت، اوصاف و خصال كريمانه آن حضرت فراهم آمد.

2 - صلح حديبيه ، كاهش دهنده كينه مشركان نسبت به پيامبر ( ص ) ، در زمينه هاى مورد اختلاف آنان ، قبل از هجرت و پس از آن *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . ليغفر لك اللّه ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر

منظور از {ما تقدّم} و {ما تأخّر}، امور قبل از هجرت و پس از آن است.

6 - صلح حديبيه ، پايانى بر خصومتورزى بى امان مشركان عليه اسلام و نعمتى والا براى پيامبر ( ص ) و مسلمانان

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . .. و يتمّ نعمته عليك

اهميت صلح حديبيه و اطلاق {فتح مبين} بر آن، از آن جهت است كه اين صلح، مقطع جديدى در روابط و نگرش مشركان نسبت به اسلام و مسلمانان به وجود آورد و چه بسا نعمت شمردن آن نيز بر اين پايه بوده است.

7 - نويد الهى ، به تحقق نعمت كامل فتح مكه ، در پى صلح حديبيه

إنّا فتحنا لك . .. و يتمّ نعمته عليك

{يتمّ نعمته} بيانگر نتيجه اى است كه خداوند نويد تحقق آن را به پيامبر(ص) داد; يعنى، صلح حديبيه راه را

با مسالمت بر روى مسلمانان باز كرد و اين نعمت بزرگى بود; اما اتمام اين نعمت در آن روز صورت مى گرفت كه مسلمانان فاتح مكه و صاحب اختيار آن باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 3 - 1

1 - صلح حديبيه ، در پى آورنده نصرتى بزرگ از سوى خداوند براى پيامبر ( ص )

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . .. و ينصرك اللّه نصرًا عزيزًا

{ينصر. ..} بيانگر نتيجه اى است كه مستقيماً بر {فتح مبين} مترتب گشته است; يعنى، {فتح مبين} همان نصرت شگرف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 3،4،5

3 - مؤمنان ، قبل از صلح حديبيه ، داراى شرايطى بحرانى و اضطراب روحى *

هو الذى أنزل السكينة فى قلوب المؤمنين

نزول آرامش، زمانى صادق است كه قبل از آن، اضطراب و ناآرامى وجود داشته باشد.

4 - صلح حديبيه ، زمينه نزول آرامش بر قلب مؤمنان *

إنّا فتحنا لك فتحًا . .. هو الذى أنزل السكينة

در صورتى كه اضطراب مؤمنان، مربوط به قبل از صلح باشد; از ارتباط {أنزل السكينة} با {إنّا فتحنا. ..} احتمال مطلب بالا مى رود.

5 - مؤمنان ، پس از صلح حديبيه ، گرفتار بحران روحى و ترديد در ماهيت و نتايج اين معاهده *

إنّا فتحنا لك . .. هو الذى أنزل السكينة فى قلوب المؤمنين

بردشت بالا بدان احتمال است كه مؤمنان پس از صلح حديبيه، در تحليل و بررسى آن گرفتار ترديد شده باشند كه: آيا به راستى اين صلح، يك پيروزى بود يا مايه شكست؟ خداوند

در چنين شرايطى، قلب ها را اطمينان بخشيد و صلح حديبيه را {فتح مبين} نام نهاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 6،9

6 - صلح حديبيه ، زمينه قرار گرفتن منافقان و مشركان ، در تنگنا و رنج *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . ليغفر ... ليدخل المؤمنين و ...و يعذّب المن_فقين و ا

در صورتى كه {يعذّب. ..} با صدر سوره (إنّا فتحنا...) در ارتباط باشد; احتمال مى رود كه مراد از عذاب، صرفاً عذاب اخروى نباشد; بلكه بيانگر تنگناهاى خط نفاق و شرك، پس از رخداد صلح حديبيه باشد.

9 - رخداد صلح حديبيه ، پاسخى قاطع به بدگمانى منافقان و مشركان درباره موفقيت هاى اسلام *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . ليغفر لك ... و يعذّب المن_فقين و ... الظانّين باللّ

چنانچه {و يعذّب. ..} عطف بر {ليغفر لك...} باشد; آيه شريفه مى تواند بيانگراين مطلب باشد كه منافقان و مشركان، به سرنوشت اسلام بدگمان بودند و مى پنداشتند كه خداوند از مؤمنان حمايت نخواهد كرد; ولى صلح پيروزمند حديبيه، نادرستى پندار آنان را اثبات كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 18

18 - سفر حديبيه ، براى مسلمانان همراه با پيروزى و خلاف انتظار اعراب متخلف

سيقول لك المخلّفون . .. فاستغفر لنا

در آيات پيشين، سفر حديبيه به عنوان سفرى پر بار معرفى شده و خداوند پس از تمجيد آثار اين سفر، عذرخواهى هاى آينده اعراب متخلف را يادآور شده است. با توجه به اين نكته، از مجموع آيات استفاده مى شود كه اعراب متخلف،

انتظار چنين فرجام فرخنده اى را براى اين سفر نداشته و با مشاهده نتايج مثبت آن، از تخلف خود اظهار ندامت خواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 3

3 - وعده الهى به مسلمانان ، در دستيابى به فتح خيبر و غنايم آن ، پس از صلح حديبيه

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ذرونا نتّبعكم

آيه شريفه، در زمينه جنگ خيبر است و خداوند از حركت مسلمانان به اين جنگ به عنوان حركت به سوى غنايم ياد كرده است. از اين نكته استفاده مى شود كه خداوند به طور ضمنى، نويد فتح خيبر و غنايم آن را به جبران مشكلات سفر حديبيه، به مسلمانان داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 4،11،12،18

4 - غنايم خيبر ، نزديك ترين بخش از غنايم موعود الهى به مؤمنان ، پس از حديبيه

وعدكم اللّه . .. فعجّل لكم ه_ذه

آيه شريفه پس از صلح حديبيه نازل شده و {ه_ذه} اشاره به غنايم خيبر دارد.

11 - صلح حديبيه ، پيش درآمد پيروزى ها و غنايمى گسترده براى امت اسلامى

وعدكم اللّه . .. فعجّل لكم ه_ذه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ه_ذه} اشاره به صلح حديبيه داشته باشد; يعنى، خداوند غنايم زيادى را براى مؤمنان در نظر گرفته; اما قبل از آن صلح حديبيه را پيش درآمد آن غنايم قرار داده است.

12 - نقش بارز صلح حديبيه ، در كوتاه شدن دست دشمنان از ضربه زدن به مسلمانان

فعجّل لكم ه_ذه و كفّ أيدى الناس عنكم

ممكن است {ه_ذه} اشاره

به صلح حديبيه داشته باشد و {كفّ. ..} مترتب بر آن بوده و نتيجه آن به شمار آيد.

18 - رخداد جريان حديبيه و ثمرات آن ، الگويى براى مؤمنان در جهت پيشبرد اهداف اسلام *

و لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

مراد از {صراط مستقيم} شيوه درست حركت جهادى و تبليغى دين است; يعنى، مسلمانان مى توانند از جريان حديبيه نتيجه بگيرند كه چگونه استوارى بر حمايت از رهبرى و تدبير صحيح در پذيرش صلح در شرايط نابرابرى قوا، مى تواند زمينه را براى پيروزى هاى آينده هموار سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 10،12

10- مؤمنان مكه قبل از صلح حديبيه ، داراى شرايطى دشوار و ناگزير از تقيه شديد

رجال مؤمنون و نساء مؤمن_ت لم تعلموهم

آگاهى نداشتن مؤمنان مدينه از مؤمنان مكه، از آن جهت بوده است كه مؤمنان مكه در آن محيط، قادر به ابراز ايمان نبوده و شديداً تقيه مى كردند.

12- پى بردن مسلمانان ، پس از حديبيه به وجود عناصرى مؤمن ; اما مخفى در قلب محيط شرك ( مكه )

و لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم

تعبير {لم تعلموهم}، بيانگر عدم اطلاع قبلى مسلمانان از وجود مؤمنانى در مكه است و نفس همين تعبير، تذكرى به مسلمانان نسبت به وجود مؤمنان ناشناخته در مكه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 15

15 - تثبيت روح تقوا در پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، در جريان حديبيه به اراده الهى

و ألزمهم كلمة التقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 5،16،17

5- منتهى شدن سفر پيامبر ( ص ) به صلح حديبيه و عدم ورود به مسجدالحرام ، زمينه ساز ترديد برخى در رؤياى آن حضرت *

لقد صدق اللّه

تأكيد خداوند بر راستى رؤياى پيامبر(ص)، حكايت از آن دارد كه برخى در درستى آن رؤيا ترديد كرده، يا زمينه اين ترديد را داشته اند.

16- صلح حديبيه ، تدبير الهى و زمينه ساز ورود مؤمنان به مسجدالحرام ، باامنيت و آرامش

فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

{ذلك} اشاره به {لتدخلنّ} و {فتحاً قريباً} نظر به صلح حديبيه دارد; يعنى، خداوند مى دانست كه جز در سايه صلحى، همانند صلح حديبيه، امنيت مسلمانان براى ورود به مسجد الحرام و انجام عمره، ميسر نمى شد.

17- صلح حديبيه و تن دادن مشركان لجوج به پيمان ، فتحى براى مؤمنان

فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 4

4 - اقدام برخى از زنان مؤمن ، به هجرت از مكه به سوى مدينه ، پس از پيمان حديبيه

ي_أيّها الذين ءامنوا

آيه شريفه _ بر اساس شأن نزول _ پس از هجرت برخى از زنان مكه به مدينه، نازل شده است.

اهميت صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 12

12 - صلح حديبيه و فتح مكه ، پاداش بزرگ الهى به ثابت قدمان بر پيمان با پيامبر ( ص ) *

و من أوفى . .. فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

با توجّه به اين كه پيمان ياد شده، قبل از انعقاد

صلح حديبيه صورت گرفته است; احتمال مى رود كه نويد {فسيؤتيه. ..} بر صلح حديبيه و فتح مكه منطبق شود كه پس از اين پيمان رخ داده است; زيرا اگر آن بيعت و پايدارى نبود، نوبت به چنان پيروزى هايى نمى رسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 13

13 - صلح حديبيه و پيروزى هاى پس از آن ، پاداش الهى به مؤمنان حاضر در بيعت رضوان

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك . .. و أث_بهم فتحًا قريبًا

بنابراين كه مراد از {فتحاً قريباً} _ به قرينه سياق آيات _ صلح حديبيه باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

زمان صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 10

10 - فاصله زمانى نزديك ميان صلح حديبيه و فتح خبير

سيقول المخلّفون

با توجه به {سين} در {سيقول} و پيوستگى آيات صلح حديبيه با جنگ خيبر، برداشت بالا قابل استفاده است.

زمينه صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 7

7 - صلح حديبيه و فتح خيبر ، در پى وفادارى مؤمنان ، نمودى از عزت و حكمت خداوند

و أث_بهم فتحًا قريبًا . و مغانم كثيرة ... و كان اللّه عزيزًا حكيمًا

از ارتباط {كان اللّه. ..} با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

عبرت از صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 18

18 - رخداد جريان حديبيه و ثمرات آن ، الگويى براى مؤمنان در

جهت پيشبرد اهداف اسلام *

و لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

مراد از {صراط مستقيم} شيوه درست حركت جهادى و تبليغى دين است; يعنى، مسلمانان مى توانند از جريان حديبيه نتيجه بگيرند كه چگونه استوارى بر حمايت از رهبرى و تدبير صحيح در پذيرش صلح در شرايط نابرابرى قوا، مى تواند زمينه را براى پيروزى هاى آينده هموار سازد.

فلسفه صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 15،20،22

15- تدبير صلح حديبيه از جانب خداوند ، به منظور حفظ جانِ مؤمنان ناشناخته مكه

و لولا رجال مؤمنون . .. أن تط_وهم

20- مصونيت مؤمنان مكه و بهره مندى آنان از رحمت الهى ، از اهداف برقرارى صلح حديبيه

ليدخل اللّه فى رحمته من يشاء

از ارتباط جمله {ليدخل . ..} با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود; زيرا {ليدخل ...} غايت براى جواب محذوف است; يعنى، ما بدين سبب اجازه جنگ نداديم تا مؤمنان مكه آسيب نبينند و از رحمت الهى بهره مند گردند.

22- صلح حديبيه ، تدبير الهى براى گرايش يافتن نيرو هاى فزون ترى از مشركان به ايمان

و لولا رجال . .. ليدخل اللّه فى رحمته من يشاء

مراد از دخول در رحمت الهى، ممكن است ورود افراد جديدى از مردم به جرگه مؤمنان باشد; زيرا در پرتو فرصت جديد، نيروهاى مستعد ايمان، مجال گرايش به آن را مى يابند.

قصه صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 4

4- تسليم شدن مشركان در برابر مسلمانان و پذيرش صلح در حديبيه ، فتحى بزرگ براى جبهه اسلام

*

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

اهميت صلح حديبيه، از آن رو است كه مشركان تا آن روز، جز به نابودى مسلمانان نمى انديشيدند; اما باصلح حديبيه، آنان در حقيقت مجموعه مسلمانان را به عنوان گروهى قدرتمند، رسماً پذيرفتند و اين در صحنه سياسى، فتحى بزرگ براى مسلمانان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 3

3 - بيعت مجدد مسلمانان با پيامبر ( ص ) ، در شرايط بحرانى قبل از صلح حديبيه

إنّ الذين يبايعونك إنّما يبايعون اللّه

از قرينه هاى موجود در آيه شريفه، استفاده مى شود كه بيعت مورد نظر، بيعت خاصى بوده است و از تعبير {فمن نكث. ..} بحرانى بودن آن شرايط استفاده مى شود و شأن نزول نيز مؤيد اين ديدگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 1،2،9،13،14

1 - تخلّف برخى از اعراب باديه نشين در سفرِ منتهى به صلح حديبيه ، از همراهى و يارى پيامبر ( ص )

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

با توجه به اين كه آيات پيشين درباره {فتح مبين} (صلح حديبيه) بود; استفاده مى شود كه تخلّف اين گروه از اعراب، در رابطه با همين سفر است كه به صلح حديبيه منتهى گشت.

2 - پيش بينى آيات وحى ، از عذرخواهى و اظهار پشيمانى باديه نشينانى كه از همراهى پيامبر ( ص ) تخلف كرده بودند .

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

9 - متخلفان از سفر حديبيه ، معترف به گناه خويش و متقاضى عفو و استغفار پيامبر ( ص )

سيقول لك المخلّفون من الأعراب . .. فاستغفر لنا

13

- عذر باديه نشينان براى توجيه غيبت خويش از سفر حديبيه ، بهانه اى واهى و مخالف نيات درونى آنان

سيقول . .. فاستغفر لنا يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم

برداشت بالا با توجه به اين نكته است كه تعبير {يقولون. ..} در رابطه با {شغلتنا أموالنا و أهلونا} باشد; يعنى، اعراب در اين كه گرفتارى مالى و خانوادگى را عذر آورده اند; دروغ مى گويند و مشكل آنان چيز ديگرى است.

14 - سفر پيامبر ( ص ) به سوى مكه ( قبل از صلح حديبيه ) ، سفرى مخاطره آميز و نگران كننده براى برخى مسلمانان

سيقول لك المخلّفون من الأعراب . .. يقولون بألسنتهم

عذرآورى {مخلّفون} و رد عذر آنان از سوى خداوند، مى رساند كه عامل اصلى آنان از ترك سفر، نگرانى از سرنوشت آن بوده است. قرينه هاى تاريخى و نيز آيه بعد، مؤيد اين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 2،3

2 - سفر پيامبر ( ص ) و مؤمنان به سوى مكه قبل از حديبيه ، بدون همراهى خانواده هايشان *

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم

تعبير {إلى أهليهم}، اين احتمال را تقويت مى كند كه خانواده سپاه اسلام در مدينه باقى مانده و در سفر همراهشان نبوده اند.

3 - ترس از مرگ ، عامل اصلى تخلّف اعراب از همراهى پيامبر ( ص ) ، در سفر حديبيه

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 3

3 - افراد مريض

و ناتوان از شركت در سفر حديبيه ، نگران از عدم حضور خود و همراهى نكردن مسلمانان در آن سفر *

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

توبيخ شديد متخلّفان از سفر حديبيه در آيات گذشته و استثناى معذوران در اين آيه; بيانگر آن است كه مؤمنان معذور، نگران آن بوده اند كه مشمول توبيخ خداوندباشند. خداوند در اين آيه، به رفع اين نگرانى آنان پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 1،2،3،4،9

1 - خشنودى و رضايت حتمى خداوند ، از مؤمنان بيعت كننده با پيامبر ( ص ) در سفر حديبيه

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

2 - پديد آمدن شرايطى حساس و نيازمند اخذ بيعتى ويژه از مسلمانان ، در جريان حديبيه

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

ايمان نخستين، خود بيعتى با پيامبر(ص) است. حال از اين كه دوباره از مؤمنان بيعت گرفته شد، ويژه و حساس بودن شرايط استفاده مى شود.

3 - { بيعت رضوان } ، حركتى مؤثر و سرنوشت ساز ، در جريان حديبيه

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

تأكيد خداوند در اين آيات، بر مسأله بيعت مؤمنان و اعلام رضايت از آنان، حكايت از اهميت اين رخداد در روند حركت اسلام دارد.

4 - بيعت ويژه مؤمنان با پيامبر ( ص ) ، در جريان حديبيه ، باعث غفران لغزش هاى گذشته آنان نزد خداوند *

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

تعبير {رضى اللّه عن المؤمنين} _ به جاى تعبير {رضى عن بيعتكم} _ اين

برداشت را افاده مى كند كه خود مؤمنان _ علاوه بر عملشان _ مورد رضايت الهى قرار گرفتند.

9 - نزول آرامش از سوى خداوند بر قلب مؤمنان ، در شرايط نگران كننده قبل از صلح حديبيه

فعلم ما فى قلوبهم فأنزل السكينة عليهم

از تعبير {فأنزل السكينة} وجود نوعى نگرانى در آن شرايط حساس استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 3،6،10

3 - مصون ماندن مؤمنان از گزند اهل مكّه در جريان حديبيه ، نمودى از سنت الهى در يارى اهل ايمان

سنّة اللّه . .. و هو الذى كفّ أيديهم عنكم و أيديكم عنهم ببطن مكّة

6 - رخ دادن درگيرى هايى منتهى به پيروزى مؤمنان بر مكيان ، قبل از انعقاد صلح حديبيه *

من بعد أن أظفركم عليهم

در صورتى كه مراد از {بطن مكّة} سرزمين حديبيه باشد; احتمال مى رود كه تعبير {من بعد أن أظفر} بيانگر درگيرى هاى محدودى باشد كه قبل از انعقاد صلح حديبيه، ميان كافران و مؤمنان صورت گرفت و به پيروزى مؤمنان منتهى گرديد.

10 - امداد هاى الهى در حق مؤمنان ، پاداشى به عملكرد شايسته آنان در جريان حديبيه *

و كان اللّه بما تعملون بصيرًا

ارتباط {كان اللّه. ..} با صدر آيه، نتيجه مى دهد كه الطاف الهى در حق اهل ايمان، از آن جهت صورت گرفته است كه خداوند بر اعمال گذشته آنان، نظارت عميق داشته و ايشان را شايسته آن موهبت ها دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 3،5

3- مسلمانان در جريان سفر حديبيه ، مصمّم

به زيارت خانه خدا و قربانى كردن هدى

و صدّوكم عن المسجد الحرام و الهدىَ معكوفًا أن يبلغ محلّه

5- امتنان الهى بر شركت كنندگان در { عمرة القضا } ، با يادآورى ممانعت مكيان از ايشان در سفر حديبيه *

هم الذين كفروا و صدّوكم عن المسجدالحرام و الهدىَ معكوفًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه آيه شريفه خطاب به مؤمنانى باشد كه در سال هفتم هجرى (يك سال پس از صلح حديبيه) براى انجام عمره وارد مسجدالحرام شدند. در چنين شرايطى خداوند، موقعيت دشوار گذشته رابه ياد ايشان آورد تا نعمت ها را از ياد نبرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 7،9،10

7 - نزول آرامش بر پيامبر ( ص ) و مؤمنان از سوى خدا ، در قبال تعصب ورزى جاهلانه مشركان در حديبيه

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

9 - تحمل تعصب هاى جاهلانه مشركان در حديبيه ، امرى دشوار براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

از نزول {آرامش} استفاده مى شود كه دستكم زمينه نگرانى و دشوارى براى مؤمنان وجود داشته است.

10 - اصرار تعصب آميز مشركان مكه ، بر نيامدن { بسمله } و عنوان { رسول اللّه } در متن صلحنامه حديبيه *

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

با توجّه به شأن نزول آيه شريفه، استفاده مى شود كه خشم و عصبيت مشركان در زمينه يادشده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 3،14

3- نقش مهم رؤياى پيامبر ( ص ) ،

در حركت آن حضرت به سوى مكه و حديبيه

الرءيا بالحقّ لتدخلنّ المسجد الحرام

با توجه به اين كه آيات پيشين در مورد مسائل حديبيه بود; از اين آيه شريفه استفاده مى شود كه حركت پيامبر(ص) در سفر منتهى به حديبيه، مسبوق به رؤيايى بود كه خداوند به آن حضرت نمايانده بود.

14- رخداد صلح حديبيه و تأخير عمره مسلمانان ، تدبير عالمانه خدا و داراى اسرارى نهفته بر مؤمنان

فعلم ما لم تعلموا

در آيات پيشين، سخن از منتهى شدن سفر مسلمانان به صلح حديبيه بود و اين كه رؤياى پيامبر(ص) در آن سفر، تعبير نشد. خداوند در اين آيه، پس از اين كه رؤياى آن حضرت را صادق دانسته و ورود مؤمنان را به مسجدالحرام قطعى شمرده است; به آنان ياد آور مى شود: مؤمنان با توجه به اين جريان، در خواهند يافت كه رخداد صلح و تأخير عمره، منافعى داشته كه بر آنان مخفى بوده است.

منشأ صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 14

14 - آرامش درونى ، و پيروزى صلح حديبيه و فتح خيبر ، نتيجه بيعت مهم مؤمنان با پيامبر ( ص )

إذ يبايعونك تحت الشجرة . .. فأنزل السكينة عليهم و أث_بهم فتحًا قريبًا

عبارت {فتحاً قريباً} ممكن است اشاره به {فتحاً مبيناً} (صلح حديبيه) و يا فتح خيبر داشته باشد; چه اين كه هر دو فتح با فاصله اى نه چندان دور، صورت گرفته و اطلاق فتح قريب بر هر دو ممكن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 1

1 - رخداد

صلح حديبيه و باز نشدن دست مكيان و مؤمنان عليه يكديگر ، تنها به تدبير و اراده الهى

و هو الذى كفّ أيديهم عنكم و أيديكم عنهم ببطن مكّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 16

16- صلح حديبيه ، تدبير الهى و زمينه ساز ورود مؤمنان به مسجدالحرام ، باامنيت و آرامش

فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

{ذلك} اشاره به {لتدخلنّ} و {فتحاً قريباً} نظر به صلح حديبيه دارد; يعنى، خداوند مى دانست كه جز در سايه صلحى، همانند صلح حديبيه، امنيت مسلمانان براى ورود به مسجد الحرام و انجام عمره، ميسر نمى شد.

نعمت صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 5،6،9

5 - صلح حديبيه ، اتمام نعمت خداوند بر پيامبر ( ص )

ليغفر لك اللّه . .. و يتمّ نعمته عليك

{يتمّ نعمته} بيانگر پيامد و نتيجه مستقيم صلح حديبيه است.

6 - صلح حديبيه ، پايانى بر خصومتورزى بى امان مشركان عليه اسلام و نعمتى والا براى پيامبر ( ص ) و مسلمانان

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . .. و يتمّ نعمته عليك

اهميت صلح حديبيه و اطلاق {فتح مبين} بر آن، از آن جهت است كه اين صلح، مقطع جديدى در روابط و نگرش مشركان نسبت به اسلام و مسلمانان به وجود آورد و چه بسا نعمت شمردن آن نيز بر اين پايه بوده است.

9 - صلح با مشركان ، در شرايط سخت و دشوار مكه ، نعمتى بزرگ و راه گشاى حركت هاى سرنوشت ساز بعدى پيامبر ( ص )

*

فتحنا لك فتحًا . .. و يتمّ نعمته عليك و يهديك صرطًا مستقيمًا

با توجّه به اين كه صلح حديبيه، در شرايط دشوار صورت گرفته است; احتمال مى رودكه نعمت شمرده شدن آن، از اين جهت بوده كه فرصتى براى تجديد قوا پديد آورده و راه را به سوى حركت هاى مهم بعدى گشوده است (و يهديك صراطاً مستقيماً).

نقش صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 22 - 2

2 - مسلمانان ، قادر به دفع هجوم كافران ، در صورت عدم انعقاد صلح حديبيه و ناگزيرى از جنگ *

و لو ق_تلكم الذين كفروا لولّوا الأدب_ر

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {لوقاتلكم} نظر به گذشته داشته باشد; يعنى، خداوند گرچه فتح مبين (صلح حديبيه) را براى شما رقم زد و در پرتو آن ثمرات زيادى را براى شما به بار آورد; اما اگر اين صلح هم صورت نمى گرفت و كافران به نبرد با شما برمى خاستند، شما با قدرت ايمانى و رهبرى پيامبر(ص) آنان را منهزم مى ساختيد.

صلح نامه

بسمله در صلح نامه حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آميز مشركان مكه ، بر نيامدن { بسمله } و عنوان { رسول اللّه } در متن صلحنامه حديبيه *

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

با توجّه به شأن نزول آيه شريفه، استفاده مى شود كه خشم و عصبيت مشركان در زمينه يادشده بود.

رسول الله در صلح نامه حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آميز مشركان مكه ، بر نيامدن { بسمله } و عنوان { رسول اللّه } در متن صلحنامه حديبيه *

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

با توجّه به شأن نزول آيه شريفه، استفاده مى شود كه خشم و عصبيت مشركان در زمينه يادشده بود.

صلح نامه حديبيه

{صلح نامه حديبيه}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 2،3

2 - عدم شمول { عهدنامه حديبيه } نسبت به بازگرداندن زنان مؤمن مهاجر ، به اهل مكه

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا جاءكم المؤمن_ت

از شأن نزول استفاده مى شود كه آيه شريفه، به مضمون پيمان حديبيه نظر دارد. طبق اين پيمان مؤمنان مدينه ملزم بودند تا كسانى كه پس از آن تاريخ، از مكه به مدينه هجرت مى كنند، به مكيان عودت دهند.

3 - عهدنامه حديبيه ، شامل پيمان مسلمانان با اهل مكه در استرداد مهاجران آتى به آنان

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا جاءكم المؤمن_ت

با استفاده از شأن نزول، از مفهوم آيه دانسته مى شود كه آنچه در مضمون عهدنامه آمده است، تنها شامل مردان مى باشد. بنابراين مسأله استرداد مهاجرين، امرى مسلّم بوده است.

بسمله در صلح نامه حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آميز مشركان مكه ، بر نيامدن { بسمله } و عنوان { رسول اللّه } در متن صلحنامه حديبيه *

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

با توجّه به شأن نزول آيه شريفه، استفاده مى شود كه

خشم و عصبيت مشركان در زمينه يادشده بود.

رسول الله در صلح نامه حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آميز مشركان مكه ، بر نيامدن { بسمله } و عنوان { رسول اللّه } در متن صلحنامه حديبيه *

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

با توجّه به شأن نزول آيه شريفه، استفاده مى شود كه خشم و عصبيت مشركان در زمينه يادشده بود.

صله رحم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تحقيق و تاليف : رسول ملكيان اصفهاني

صله رحم

آثار قطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 11

11- رعايت نكردن عدالت در جامعه ، خوددارى از احسان و قطع رابطه با خويشاوندان ، زمينه ساز رواج فحشا ، بزهكارى ، ستم و سركشى در جامعه است . *

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى و ينهى عن الفحشاء و المنكر و ا

برداشت فوق، از مقابله عدل و . .. با فحشا و ... استفاده گرديد; يعنى، اگر عدل و ... در جامعه باشد، زمينه رواج فحشا و ... از بين مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 2

2- فسادگرى در زمين و گسستن از خويشاوندان ، موجب خشم و نفرين الهى

تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم . أول_ئك الذين لعنهم اللّه

اهميت صله رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 12

12 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه

فرمود : { قال لى أبى على بن الحسين . . . إياك و مصاحبة القاطع لرحمه . . . قال اللّه عز و جل { الذين . . . يقطعون ما امر اللّه به أن يوصل . . . أولئك هم الخاسرون } ;

پدرم، امام سجاد (ع)، به من فرمود: . .. از همنشينى با كسى كه قطع رحم مى كند بپرهيز ... خداى عز و جل فرمود: {آنان كه ... قطع مى كنند آنچه را كه خدا امر به وصل آن نموده ... اينانند زيانكاران}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 16،20

16 _ لزوم اهتمام و توجه به خويشاوندان ( صله رحم )

و اتّقوا اللّه الّذى تسآءلون به و الارحام

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: هى ارحام النّاس، انّ اللّه عز و جل امر بصلتها و عظّمها الا ترى انّه جعلها معه.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 150، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 437، ح 25.

20 _ هشدار خداوند به مردمان بى تقوا و قاطع رحم

و اتّقوا اللّه . .. و الارحام انّ اللّه كان عليكم رقيباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 2،5

2- عدل ، احسان و صله رحم ، از مهم ترين دستورات هدايتى قرآن است .

و نزّلنا عليك الكت_ب . .. إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

خداوند، پس از معرفى قرآن به مسأله عدل، احسان و بخشش به خويشاوندان پرداخته است. ارتباط اين دو موضوع، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

5- سياست اسلام بر تحكيم

پيوند خويشاوندى و رفع مشكلات موجود ميان خويشاوندان است .

إن الله يأمر . .. و إيتاىءِ ذى القربى

زيان قطع صله رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 12

12 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود : { قال لى أبى على بن الحسين . . . إياك و مصاحبة القاطع لرحمه . . . قال اللّه عز و جل { الذين . . . يقطعون ما امر اللّه به أن يوصل . . . أولئك هم الخاسرون } ;

پدرم، امام سجاد (ع)، به من فرمود: . .. از همنشينى با كسى كه قطع رحم مى كند بپرهيز ... خداى عز و جل فرمود: {آنان كه ... قطع مى كنند آنچه را كه خدا امر به وصل آن نموده ... اينانند زيانكاران}.

سرزنش قطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 24

24_ ايجاد فساد ميان خويشاوندان و واداشتن آدميان به قطع رحم ، كارى شيطانى است .

من بعد أن نزغ الشيط_ن بينى و بين إخوتى

عوامل قطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 11

11_ سلب پيوند ها و روابط خويشاوندى ، براثر اعمال ناشايست ، در مكاتب الهى

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

قطع رحم در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 11

11_ سلب پيوند ها و روابط خويشاوندى ، براثر اعمال ناشايست ، در مكاتب الهى

إنه

ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

گناه قطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 13

13_ { دخل عمرو بن عبيد على أبى عبدالله ( ع ) فلما سلّم و جلس . . . قال : اُحبّ أن أعرف الكبائر من كتاب الله عزوجل ، فقال : . . . منها : . . . نقض العهد و قطيعة الرحم لأن الله عزوجل يقول : { اُول_ئك لهم اللعنة و لهم سوء الدار } . . . ;

عمرو بن عبيد بر امام صادق(ع) وارد شد و بعد از سلام نشست . .. و گفت: دوست دارم گناهان كبيره را از كتاب خدا بشناسم، پس حضرت فرمود:... يكى از آن گناهان ... عهدشكنى و قطع رحم است ; چون خداوند عزوجل مى فرمايد: أُول_ئك لهم اللعنة و لهم سوء الدار ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 10

10_ { قطع رحم } ، گناهى بزرگ و در رديف فسادانگيزى در زمين

تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

از اين كه {تقطّعوا أرحامكم} در كنار {تفسدوا فى الأرض} قرار گرفته و از ميان همه گناهان اختصاص به ذكر يافته است; بزرگى گناه آن استفاده مى شود.

صنعت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

صنعت

اهميت صنعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 4

4 - توصيه به انجام كار صنعتى و متناسب و به اندازه عمل كردن در آن ، از جمله تعاليم دينى و در قلمرو آن

أن اعمل س_بغ_ت و قدّر فى السرد

اهميت صنعت

كشتى سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 41 - 4

4 - اهميت و نقش سازنده صنعت كشتى سازى و حمل و نقل دريايى براى بشر

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

قرار گرفتن نعمت كشتى رانى در كنار نعمت بزرگ خورشيد و ماه براى بشر، گوياى اهميت و نقش سازنده صنعت كشتى سازى و حمل و نقل دريايى براى انسان ها است.

تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 3

3- صنعت زره سازى ، از دستاورد هاى داوود ( ع ) است .

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس

با توجه به اين كه آيات در مقام بر شمردن ويژگى هاى پيامبران و نيز لطف خاص خداوند به داوود(ع) است، چنين استفاده مى شود كه اين صنعت سابقه نداشته است و در غير اين صورت، ذكر اين مورد چندان مناسبتى نداشت.

تاريخ صنعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 5

5_ كشتى سازى ، داراى سابقه طولانى در تاريخ بشر

واصنع الفلك بأعيننا و وحينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 6

6_ مردم عصر بعثت آشنا با گداختن و ذوب فلزات در كوره هاى آتش ، براى تهيه زيورآلات و اسباب زندگى

و مما يوقدون عليه فى النار ابتغاء حلية أو مت_ع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 10

10- صنعت ذوب فلز ، در تمدن زمان ذوالقرنين ، وجود

داشته است .

قال انفخوا حتّى إذا جعله نارًا قال ءاتونى أُفرغ عليه قطرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 12

12 - صنعت شيشه و استفاده از آن براى روشنايى ، در عصر بعثت وجود داشت .

فى زجاجة الزجاجة كأنّها كوكب درىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 7

7 - وجود تمدن ، هنر و صنعت پيشرفته در عهد سليمان ( ع )

حسبته لجّة . .. قال إنّه صرح ممرّد من قوارير

ساختن صحنى از آبگينه ها به گونه اى طبيعى كه آب جلوه كند و بيننده آن را آب بپندارد، نشانگر صنعت و هنر پيشرفته دستگاه سليمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 6

6 - وجود صنعت آهنگرى و ساخت و ساز ابزار آهنى در عصر داوود ( ع )

أن اعمل س_بغ_ت و قدّر فى السرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 8

8 - وجود صنعت مسگرى در دوران سليمان ( ع )

و أسلنا له عين القطر

{قطر} به معناى نوعى مس مذاب است (مفردات راغب و المنجد). گفتنى است كه {اسالة} (مصدر {أسلنا}) به معناى سيلان و جريان است و كاربر آن در اشياى جامد، معناى ذوب را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 140 - 3

3 - وجود صنعت كشتى سازى و سفر دريايى در زمان يونس ( ع )

إذ أبق إلى الفلك

المشحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 6

6 - صنعت ساختمان سازى و استخراج منابع و ذخاير دريايى ، در خدمت حكومت سليمان ( ع ) بود .

و الشي_طين كلّ بنّاء و غوّاص

صنعت در دوران سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 7

7 - وجود تمدن ، هنر و صنعت پيشرفته در عهد سليمان ( ع )

حسبته لجّة . .. قال إنّه صرح ممرّد من قوارير

ساختن صحنى از آبگينه ها به گونه اى طبيعى كه آب جلوه كند و بيننده آن را آب بپندارد، نشانگر صنعت و هنر پيشرفته دستگاه سليمانى است.

صنعت ذوب فلز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 10

10- صنعت ذوب فلز ، در تمدن زمان ذوالقرنين ، وجود داشته است .

قال انفخوا حتّى إذا جعله نارًا قال ءاتونى أُفرغ عليه قطرًا

صنعت سد سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 4

4 - مردم سبا ، از صنعت سدسازى برخوردار بودند و با آن ، آب ذخيره مى كردند .

فأرسلنا عليهم سيل العرم

عوامل موثر در انتقال صنعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 11

11- نقش پيامبران در انتقال صنعت و علوم تجربى به انسان

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

منشأ رشد صنعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42

- 32 - 7

7 - پيشرفت صنعت و تمدن بشرى ، در عين انتساب به بشر ، ناشى از اراده و قدرت الهى است .

و من ءاي_ته الجوار فى البحر كالأعل_م

صورت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

صورت

بريانى صورت جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 18

18- آب هاى دوزخى ، چهره كافران را سوزانده و بريان مى سازد .

يغاثوا بماء كالمهل يشوى الوجوه

پيدايش صورت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 8 - 3

3 - مرحله پيدايش قيافه و سيما براى هر انسان ، پس از مراحل آفرينش ، تكميل و تعديل اعضاى او است .

فى أىّ صورة ما شاء ركّبك

جمله {فى أىّ صورة. ..} مستأنفه و بيانگر مرحله اى ديگر از مراحل پيدايش انسان است. برخى آن را تفسير جمله {فعدلك} در آيه قبل، قرار داده و مرحله تعديل و چهره پردازى را يكى دانسته اند.

چرخش صورت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 66 - 1

1 - در روز بى يار و ياورى كافران ، صورت هاى آنان ، در آتش از اين رو به آن رو ، چرخانده مى شود ، تا خوب بسوزد .

لايجدون وليًّا . .. يوم تقلّب وجوههم فى النار

بنابراين كه {يوم} ظرف براى {لايجدون}باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

حساسيت صورت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 66 - 3

3 - صورت انسان داراى حساسيت و موقعيتى خاص در ميان ساير اعضاى وى است

.

يوم تقلّب وجوههم

اختصاص به ذكر {وجه} از ميان ساير اعضاى بدن، با اين كه با به اين سو و آن سو گرداندن صورت، اعضاى ديگر هم گردانده مى شود، مى تواند به خاطر نكته ياد شده باشد.

درخشندگى صورت در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 23 - 5

5 - { قال على بن موسى الرضا ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { وجوه يومئذ ناضرة . إلى ربّها ناظرة } يعنى مشرقة تنتظر ثوابَ ربّها ;

امام رضا(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ: {وجوه يومئذ ناضرة . إلى ربّها ناظرة} فرمود: يعنى (صورت هايى درآن روز) درخشيده است و در انتظار ثواب پروردگارشان اند}.

درخشندگى صورت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 23 - 1

1 - چهره تابناك مؤمنان در روز قيامت ، تنها متوجه خدا بوده و آنان مجذوب جمال اويند .

وجوه يومئذ ناضرة . إلى ربّها ناظرة

تقديم {إلى ربّها} مى تواند براى افاده حصر باشد.

رنگ صورت گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 102 - 6

6 - مجرمان در قيامت ، با چهره هايى كبود و رنگ باخته محشور خواهند شد . *

و نحشر المجرمين يومئذ زرقًا

ممكن است مراد از {أزرق} يا {زرقاء} (مفرد {زرقا}) رنگ لاجوردى باشد كه به آن، كبود آسمانى و يا نيلگون نيز اطلاق مى شود. اين وصف گرچه غالباً براى توصيف چشم به كار مى رود، ولى در غير چشم نيز كاربرد دارد (لسان العرب). برداشت ياد شده بر اين

اساس است كه {زرقاً} بيانگر حالت جسمى مجرمان باشد.

زشتى صورت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 27 - 1

1 - زشت و كريه شدن چهره هاى كافران و منكران معاد ، در لحظه مشاهده عذاب قيامت

فلمّا رأوه زلفة سيئت وجوه الذين كفروا

واژه {سوء} مرادف {قبيح} و {سيئه} مقابل {حسنه} است.

زشتى صورت مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 27 - 1

1 - زشت و كريه شدن چهره هاى كافران و منكران معاد ، در لحظه مشاهده عذاب قيامت

فلمّا رأوه زلفة سيئت وجوه الذين كفروا

واژه {سوء} مرادف {قبيح} و {سيئه} مقابل {حسنه} است.

زيبايى صورت ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 24 - 2

2 - تلألؤ نور و زيبايى در رخسار نيكوكاران بر اثر نعمت هاى آخرت ، بر هر بيننده اى آشكار و مشهود است .

تعرف فى وجوههم نضرة النعيم

{تعرف}، خطاب به نوع است و هر مخاطبى را شامل مى شود.

سوزاندن صورت بدكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 4

4 - سوختن چهره بدكاران به وسيله آتش دوزخ ، جزاى روى گردانى آنان از آيات الهى

فكبّت وجوههم فى النّار هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

از تعبير {هل تجزون. ..} تناسب كيفر با گناه استفاده مى شود و اين تناسب، در مورد آنان كه با صورت در آتش افكنده مى شوند، مى تواند بدان جهت باشد كه آنان روى از حق برمى تافتند (ولوا مدبرين).

شستن

صورت در وضو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 1

1 _ وجوب شستن صورت و دست ها و مسح سر و پا ها ( وضو ) ، براى نماز

إذا قمتم إلى الصّلوة فاغسلوا وجوهكم و ايديكم . .. و امسحوا برءوسكم و ارجلكم

صورت اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 3

3 - چهره انسان در قيامت ، نمايانگر فرجام او است .

وجوه يومئذ مسفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 40 - 4

4 - چهره انسان در قيامت ، نمايشگر فرجام او است .

و وجوه يومئذ عليها غبرة

صورت اخروى پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان هاى پاك ، تذكّرپذير ، هدايت جو و خداترس ، در قيامت چهره اى نورانى خواهند داشت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... وجوه يومئذ مسفرة

صورت اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان هاى پاك ، تذكّرپذير ، هدايت جو و خداترس ، در قيامت چهره اى نورانى خواهند داشت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... وجوه يومئذ مسفرة

صورت اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 61 - 6

6 - كافران و منكران معاد ، در

رستاخيز تغيير شكل يافته و به صورت هايى غير از صورت انسانى محشور خواهند شد . *

على أن نبدّل أمث_لكم

برخى از مفسران، احتمال داده اند كه {أمثال} در آيه شريفه جمع {مَثَل} و به معناى اوصاف است. بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {ما مرگ را در ميان شما مقدر كرديم; براى اين كه در آينده، اوصاف شما را دگرگون كرده و در شكل و صورتى كه نمى دانيد ايجادتان كنيم}. گفتنى است كه روى سخن در اين آيات، با كافران و منكران رستاخيز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 40 - 6

6 - تفاوت چهره مؤمن و كافر در قيامت

وجوه . .. و وجوه

مراد از {وجوه} در اين آيه _ به قرينه آخرين آيه سوره (أول_ئك هم الكفرة الفجرة) _ چهره كافران است. در نتيجه مراد از {وجوه} در آيات پيشين، چهره مؤمنان خواهد بود.

صورت اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 61 - 6

6 - كافران و منكران معاد ، در رستاخيز تغيير شكل يافته و به صورت هايى غير از صورت انسانى محشور خواهند شد . *

على أن نبدّل أمث_لكم

برخى از مفسران، احتمال داده اند كه {أمثال} در آيه شريفه جمع {مَثَل} و به معناى اوصاف است. بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {ما مرگ را در ميان شما مقدر كرديم; براى اين كه در آينده، اوصاف شما را دگرگون كرده و در شكل و صورتى كه نمى دانيد ايجادتان كنيم}. گفتنى است كه روى سخن در اين

آيات، با كافران و منكران رستاخيز است.

صورت اخروى موعظه پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان هاى پاك ، تذكّرپذير ، هدايت جو و خداترس ، در قيامت چهره اى نورانى خواهند داشت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... وجوه يومئذ مسفرة

صورت اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 40 - 6

6 - تفاوت چهره مؤمن و كافر در قيامت

وجوه . .. و وجوه

مراد از {وجوه} در اين آيه _ به قرينه آخرين آيه سوره (أول_ئك هم الكفرة الفجرة) _ چهره كافران است. در نتيجه مراد از {وجوه} در آيات پيشين، چهره مؤمنان خواهد بود.

صورت اخروى مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان هاى پاك ، تذكّرپذير ، هدايت جو و خداترس ، در قيامت چهره اى نورانى خواهند داشت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... وجوه يومئذ مسفرة

صورت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 8 - 1،5

1 - خداوند ، شكل هر انسان را مطابق خواست خويش ، ترسيم كرده است .

فى أىّ صورة ما شاء ركّبك

5 - هيئت و سيماى هر انسان ، جلوه گاه كرم و ربوبيت الهى است .

بربّك الكريم . .. فى أىّ صورة ما شاء ركّبك

صورت انسان ها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - ق - 50 - 20 - 2

2_ حيات مجدد انسان ها در قيامت ، با دميده شدن در صورت هاى آنان *

و نفخ فى الصور

{صور} در احتمالى ضعيف به معناى صورت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 24 - 3

3 - چهره هاى انسان ها در قيامت ، بيانگر فرجام آنها است .

وجوه يومئذ ناضرة . .. و وجوه يومئذ باسرة

صورت جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 104 - 1،2

1 - صورت زيان كاران دوزخى ، مواجه با هجوم مداوم شعله هاى آتش دوزخ

تلفح وجوههم النار

{لَفْح} (مصدر {تلفح}) به معناى سوزاندن است; يعنى، {آتش، چهره هاى آنها را مى سوزاند}. گفتنى است كه به كارگيرى فعل مضارع (تلفح)، بيانگر هجوم پى در پى شعله هاى آتش دوزخ مى باشد.

2 - جمع شدن پوست لب ها و صورت دوزخيان ، با رسيدن حرارت آتش دوزخ

تلفح وجوههم النار و هم فيها ك_لحون

{كالح} (مفرد {كالحون}) به كسى گفته مى شود كه لب هايش از هم فاصله داشته و دندان هايش آشكار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 108 - 7

7 - { عن حذيفة ان النبى قال : إنّ اللّه إذا قال لأهل النار { اخسئوا فيها و لاتكلّمون { عادت وجوههم قطعة لحم ليس فيها أفواه ولامناخير تردّد النفس فى أجوافهم ;

حذيفه از رسول خدا(ص) روايت كرده [كه آن حضرت فرمود:] آن گاه كه خداوند به اهل آتش مى گويد: {اخسئوا فيها و لاتكلّمون}.

صورت هاى آنان به قطعه گوشتى تبديل مى شود كه در آن دهان و بينى نيست و نفس در درون آنان تردد مى كند}.

صورت دهى به انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 20 - 8

8 - آفرينش انسان از خاك تا صورت آدمى ، مراحل مختلفى داشته است .

أن خلقكم من تراب ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

{ثمّ} حرف تراخى است و دلالت بر مهلت و مدت مى كند و از طرفى {إذا} فجاييه است و دلالت بر ناگهانى بودن مى كند. جمع بين اين دو، به اين است كه ميان خلق انسان از مبدأ خاك تا صورت انسانى، مراحلى طى شده كه چندان روشن و آشكار نبوده است.

صورت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 1

1- چهره مشركان دوران جاهلى ، به هنگام دريافت خبر دختردار شدن ، از شدت غضب و ناراحتى ، دگرگون مى شد .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا

صورت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 22 - 1

1 - مؤمنان ، داراى چهره هايى شاداب و زيبا در عرصه قيامت

وجوه يومئذ ناضرة

{نضرة}در معانى زيبايى و نعمت به كار مى رود (قاموس المحيط). {ناضرة} (مؤنث {ناضر}) به معناى زيبا و برخوردار از نعمت است و مقصود از آن _ به قرينه مقام _ شادابى و درخشندگى چهره هاى مؤمنان در عرصه قيامت است.

ضربه بر صورت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد -

47 - 27 - 10،12،13

10- صورت و پشت منافقان همدل با كافران ، آماج ضربات ملائكه به هنگام مرگ

فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة يضربون وجوههم و أدب_رهم

12- ضربات شكنجه بر صورت و پشت منافقان ، به هنگام مرگ ، نتيجه دورويى آنان با دين و مؤمنان *

إذا توفّتهم المل_ئكة يضربون وجوههم و أدب_رهم

برداشت بالا بدان احتمال است كه تصريح به {وجوههم} و {أدبارهم}، اشاره به اين باشد كه، چون منافق دو چهره دارد و در هر دو چهره نيز خائن است; لذا از دو سو عذاب مى شود.

13- ضربات شكنجه بر صورت و پشت منافقان ، بازتاب روى آورى به كافران و اعراض از اهل ايمان *

قالوا . .. سنطيعكم ... يضربون وجوههم و أدب_رهم

ضمير {هم} احتمالاً به منافقانى بازمى گردد كه در آيه قبل، روى آورى پنهانى آنان به كافران مطرح شده است. با توجه به اين نكته، احتمال مى رود كه وجود شكنجه براى آنان از دو سو، از آن جهت باشد كه اولاً رو به كفر كرده و ثانياً پشت به ايمان و مؤمنان كرده اند.

ضربه به صورت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 50 - 2

2 _ فرشتگان به هنگام فرارسيدن مرگ كافران ، با كوبيدن بر صورت و پشت آنان ، جانشان را خواهند گرفت .

و لو ترى إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة يضربون وجوههم و أدبرهم

نشانه هاى صورت گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 41 - 1،6

1 - شناخته شدن مجرمان به وسيله علامت هاى چهره آنان در قيامت

يعرف المجرمون

بسيم_هم

{سيما} به معناى مطلق علامت است. مراد از آن در آيه شريفه علامتى است كه در چهره مجرمان ديده مى شود.

6 - ظهور علامت هاى جرم در چهره مجرمان ، زمينه شناسايى آنان از سوى مأموران عذاب

يعرف المجرمون . .. فيؤخذ بالنوصى و الأقدام

نقش صورت در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 3

3 - چهره انسان در قيامت ، نمايانگر فرجام او است .

وجوه يومئذ مسفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 40 - 4

4 - چهره انسان در قيامت ، نمايشگر فرجام او است .

و وجوه يومئذ عليها غبرة

نورانيت صورت ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 24 - 1،2

1 - وفور ، خرمى و طراوت نعمت هاى آخرت ، نيكوكاران را شاداب و داراى رخسارى درخشان خواهد ساخت .

تعرف فى وجوههم نضرة النعيم

{نعيم} به معناى نعمت فراوان، {نضرة} به معناى زيبايى و {نضرة النعيم} به معناى درخشندگى آن است (مفردات راغب). مراد از آن به قرينه {تعرف فى وجوههم}، تابناكى چهره بر اثر نعمت وافر است.

2 - تلألؤ نور و زيبايى در رخسار نيكوكاران بر اثر نعمت هاى آخرت ، بر هر بيننده اى آشكار و مشهود است .

تعرف فى وجوههم نضرة النعيم

{تعرف}، خطاب به نوع است و هر مخاطبى را شامل مى شود.

ورود با صورت در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 48 - 1

1 - قيامت ، روز كشانده شدن مجرمان بر

صورت هاشان در آتش دوزخ

يوم يسحبون فى النار على وجوههم

{سحب} (مصدر مجهول {يسحبون}) به معناى كشانده شدن است.

صومعه ها از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

صومعه ها

احترام صومعه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 17

17 - لزوم حفظ احترام صومعه ها ، كليسا ها ، كنيسه ها و مساجد و جلوگيرى از تخريب و انهدام آنها

و لولا دفع اللّه . .. لهدّمت صومع و بيع و صلوت و مس_جد

محافظت از صومعه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 10

10 - حفاظت و پاسدارى از معابد و مراكز دينى ( صومعه ها ، كليسا ها ، كنيسه ها و مساجد ) فلسفه جهاد و دفاع

و لولا دفع اللّه . .. لهدّمت صومع و بيع ... و مس_جد

{صوامع} جمع {صومعة} و {بيع} جمع {بيعة} و {صلوات} جمع {صلاة يا صَلوْة} است. {صومعه} _ مرداف {دير} _ جايى است كه راهبان در آن به رياضت مى پردازند. {بيعة} به كليساى نصارا گفته مى شود. {صلاة يا صلوة} كنيسه يهوديان است; يعنى، اگر خدا برخى از مردم را به بعضى ديگر دفع نمى كرد، صومعه ها، كليساها، كنيسه ها و مساجدى كه در آن بسيار ذكر خدا مى شود، تخريب مى شدند.

صيحه آسمانى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار صيحه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 49 - 1،2

1 - زندگى نسل انسان ها در دنيا ، با يك صيحه و فرياد سهمگين به پايان خواهد رسيد .

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. ما ينظرون إلاّ صيحة وحدة تأخذهم

{صيحة} به معناى صداى بلند و سهمگين است و مقصود از آيه شريفه، با توجه به آيه قبل _

كه در آن كافران از زمان برپايى قيامت سؤال مى كردند _ بيانِ نشانه هاى برپايى قيامت و شرايطى است كه در آن، رستاخيز برپا مى شود.

2 - برپايى قيامت ، پس از يك صيحه و فرياد مرگ بار آغاز مى شود .

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. ما ينظرون إلاّ صيحة وحدة تأخذهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 50 - 1،2

1 - با فرارسيدن زمان برپايى قيامت بر اثر صيحه و فرياد مرگ بار ، انسان ها از هرگونه توصيه و اندك سفارشى ، ناتوان خواهند شد .

صيحة وحدة تأخذهم . .. فلايستطيعون توصية

نكره آمدن {توصية} مى تواند براى تقليل باشد.

2 - با فرارسيدن زمان برپايى قيامت بر اثر صيحه و فرياد مرگ بار ، انسان ها از مراجعه به كسان خود ناتوان خواهند بود .

صيحة وحدة تأخذهم . .. فلايستطيعون توصية و لا إلى أهلهم يرجعون

ترسناكى صيحه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 50 - 3،4

3 - ميان وقوع صيحه و فرياد سهمگين و مرگ و انقراض نسل بشر در دنيا ، هيچ فاصله اى نخواهد بود .

صيحة وحدة تأخذهم . .. فلايستطيعون توصية و لا إلى أهلهم يرجعون

ناتوانى بشر از هرگونه توصيه و سفارش و يا مراجعه به كسان خود _ با شنيدن صيحه و فرياد سهمگين _ حاكى از حقيقت ياد شده است.

4 - انسان ها به وقت شنيدن صيحه و فرياد سهمگين در آستانه برپايى قيامت ، از هرگونه تحرك و عملى ناتوان خواهند بود .

صيحة وحدة . .. فلايستطيعون

توصية و لا إلى أهلهم يرجعون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه ناتوانى انسان ها از توصيه و مراجعه به كسان خود، به عنوان مثال و مصداق آمده و مقصود اصلى بيان ناتوانى كامل بشر در برابر مشيت خداوند به برپايى قيامت باشد.

حتميت صيحه آسمانى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 42 - 2

2 - فرياد آسمانى در آستانه رستاخيز ، امرى حتمى و تخلف ناپذير

يوم يسمعون الصيحة بالحقّ

بنابراين كه {بالحقّ}، نشانگر حتميت و تخلف ناپذيرى باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

حقانيت صيحه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 42 - 3

3 - فرياد آسمانى در آستانه رستاخيز ، امرى بايسته در روند تجديد حيات ، و نه گزاف و بيهوده

يسمعون الصيحة بالحقّ

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {بالحقّ} اشاره به بايستگى و نقش ضرورى صيحه آسمانى براى رخداد رستاخيز داشته باشد; تا گمان نرود كه صيحه صرفاً پديده اى تشريفاتى است.

صيحه آسمانى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 42 - 1،3

1 - رستاخيز و لحظه خروج آدميان از خاك ، هنگام شنود فرياد آسمانى بهوسيله همگان

يوم يسمعون الصيحة بالحقّ ذلك يوم الخروج

3 - فرياد آسمانى در آستانه رستاخيز ، امرى بايسته در روند تجديد حيات ، و نه گزاف و بيهوده

يسمعون الصيحة بالحقّ

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {بالحقّ} اشاره به بايستگى و نقش ضرورى صيحه آسمانى براى رخداد رستاخيز داشته باشد; تا گمان نرود كه صيحه صرفاً پديده اى

تشريفاتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 6 - 3

3 - پيدايش صيحه اى رعدآسا ، در آستانه قيامت

يوم ترجف الراجفة

{رَجَفَ الرَّعْد}; يعنى، صداى رعد در ابرها پيچيد (قاموس). اطلاق {رجف} _ كه {مفردات} آن را لرزش و اضطراب شديد معنا كرده است _ بر صداهاى شديد، به سبب شباهت آن به زلزله است. اين آيه مى تواند اشاره به اوّلين نفخ صور باشد كه اهل آسمان ها و زمين را مدهوش مى سازد.

عذاب با صيحه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 16

16 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله: {. .. عذابا من فوقكم} هو الدخان و الصيحة {او من تحت ارجلكم} و هو الخسف {او يلبسكم شيعا} و هو اختلاف فى الدين و طعن بعضكم على بعض {و يذيق بعضكم بأس بعض} و هو ان يقتل بعضكم بعضا و كل هذا فى أهل القبلة ... .

از امام باقر(ع) روايت شده است: مراد از {عذابا من فوقكم}، دود و صيحه آسمانى و مراد از {أو من تحت أرجلكم}، فرو رفتن در زمين و مراد از {يلبسكم شيعا}، اختلاف در دين و بدگويى بعضى از شما نسبت به بعض ديگر مى باشد، و مراد از {و يذيق بعضكم بأس بعض} اين است كه گروهى از شما گروه ديگر را بكشد و تمام اينها مربوط به اهل قبله است . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 1،10

1_ كفرپيشگان قوم ثمود ، با غرشى مهيب

به هلاكت رسيدند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

10_ { عن أبى عبدالله ( ع ) ( فى إهلاك قوم صالح ) : . . . لما كان نصف الليل أتاهم جبرئيل ( ع ) فصرخ بهم صرخة خرقت تلك الصرخة أسماعهم و فلقت قلوبهم و صدّعت أكبادهم . . . فأصبحوا فى ديارهم و مضاجعهم موتى أجمعين ثم أرسل الله عليهم مع الصيحة النار من السماء فأحرقتهم أجمعين . . . ;

از امام صادق(ع) [درباره هلاكت قوم صالح] روايت شده است: چون نيمه شب فرا رسيد، جبرئيل نزد آنان آمد. پس فريادى بلند بر سرشان زد كه گوشهاى آنان را پاره كرد و قلبهايشان را شكافت و جگرهايشان را دريد; در نتيجه صبحگاه آن شب، همه آنان در خانه ها و بسترهايشان مرده بودند. سپس خداوند همراه با آن فرياد آتشى از آسمان فرستاد كه همه را سوزاند ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 7،12

7_ كفرپيشگان قوم شعيب ، با غرشى مهيب به هلاكت رسيدند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

12_ صيحه و غرشى كه مردم مدين را فرا گرفت ، توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از آنان سلب كرد .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{فى ديارهم} متعلق به {جاثمين} است و دلالت بر اين دارد كه: قوم شعيب در خانه هايشان به هلاكت رسيدند. بيان اين معنا حكايت از آن دارد كه صيحه و غرّش مهيب، آن چنان بود كه مردم مدين نتوانستند از خانه ها _ كه طبعاً آدمى در اين موارد آن را ترك مى

كند _ بيرون آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 1

1_ جوشش آب هاى سيل آسا ، بارش باران هاى طوفان زا ، زير و زبر شدن آباديها ، فرو ريختن سنگ هاى عذاب و ايجاد صيحه و غرش هاى تخريب گر ، نمونه هايى است از عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال .

و كذلك أخذ ربك

{ذلك} اشاره به عذابهايى است كه در اين سوره بيان شده است; از قبيل طوفان نوح ، زير و زبر شدن آباديهاى قوم لوط و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 1،3

1- قوم لوط ، در پى اصرار بر تداوم انحراف جنسى خود ، صبحگاهان گرفتار صدايى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

قال ه_ؤلاء بناتى . .. فأخذتهم الصيحة مشرقين

{صيحة} به معناى صدا بلند كردن و فرياد است و چون اين صدا همراه با فزع و ترس است، از اين رو به صداى وحشتناك و غرش سهمگين تعبير شده است. {شرق} (مصدر مشرقين) به معناى طلوع خورشيد است. وزن فاعلى آن به معناى آنان داخل صبح شدند است.

3- صداى وحشتناك و غرش سهمگين ، از اسباب و عوامل عذاب الهى

فأخذتهم الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 1

1- خداوند ، شهر قوم لوط را در پى صدايى وحشتناك ، زير و رو و واژگون كرد .

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15

- 83 - 2

2- صداى وحشتناك و غرش سهمگين ، از اسباب و عوامل عذاب هاى الهى

فأخذتهم الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 3

3- عذاب الهى ( صيحه ) اصحاب حجر را در داخل خانه هاى سنگى و دژ هاى مستحكمشان درهم كوبيد .

ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين . فأخذتهم الصيحة ... فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبو

اصحاب حجر براى در امان ماندن از عذاب الهى، خانه هاى سنگى بنا كرده بودند; ولى اين خانه ها آنان را از عذاب مصون نداشت و در دفع آن كارساز نبود (فما أغنى عنهم . ..). حقيقت فوق بيانگر اين نكته است كه در وقت عذاب، آنان در همين خانه ها سُكنى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 2

2 - نابودى جامعه پس از نوح ، تنها با يك فرياد مرگ بار ( صيحه )

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

{صيحة} مصدر عددى و به معناى يك فرياد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 7،10،11

7 - برخى از اقوام مكذِّب انبيا ( قوم ثمود ) با صيحه و صدايى مهيب و وحشت ناك ، عذاب و نابود شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أخذته الصيحة

10 - رخداد هاى ناگوار طبيعى ، مانند طوفان شن و صدا هاى مهيب و فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، ممكن است عذاب الهى باشند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم من أرسلنا عليه حاصبًا

و منهم من أخذته الصيحة و منهم من

11 - نابود كردن قوم عاد و ثمود با طوفان و صداى مهيب و نيز هلاكت قارون و فرعون و هامان با فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، نشانه پيشى داشتن قضاى الهى بر هر قدرتى است .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين . فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 29 - 1،2

1 - عذاب و هلاكت مردم انطاكيه ، تنها با يك صيحه و بانگ سهمناك بود .

إن كانت إلاّ صيحة وحدة

اسم {كانت} به قرينه مقام _ كه درصدد بيان مجازات و عذاب مردم انطاكيه است _ عقوبت و نابودى مى باشد.

2 - مردم انطاكيه ، با صيحه و بانگ سهمناك به حال خموشى و سكون مرگ بار درآمدند .

فإذا هم خ_مدون

{خمود} در اصل به معناى خاموش شدن زبانه آتش است و جمله {إذا هم خامدون} كنايه از مردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 1،3

1 - تهديد سران كفر و شرك عصر بعثت ، به عذاب ناگهانى ( بانگ سهمگين ) از سوى خداوند

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

{ينظر} (از مصدر {نظر}) به معناى {انتظار} است و مقصود از {صيحة} عذاب استيصال مى باشد كه ممكن است به صورت صاعقه و بانگ سهمگين باشد. آمدن كلمه {واحدة} نيز براى اشاره به ناگهانى و يكباره بودن نزول عذاب است.

3 - صيحه ( بانگ سهمگين ) ، از عذاب هاى الهى در دنيا

و ما ينظر ه_ؤلاء

إلاّ صيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 2،4

2 - صيحه ( صداى سهمگين ) آسمانى ، وسيله نابودى قوم ثمود

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة

4 - خشك شدن قوم ثمود ، همانند علف هاى خشك دامداران ، با يك صداى مهيب آسمانى

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

{هشيم} به گياه خشك و {محتظر} به كسى گفته مى شود كه براى دام آغل درست كند. بنابراين {هشيم المحتظر}; يعنى، علف خشكى كه دامدار براى دامش تهيه مى كند.

عظمت صيحه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 53 - 1

1 - نفخ صور در قيامت ، تنها يك صيحه عظيم و صداى سهمگين است .

و نفخ فى الصور . .. إن كانت إلاّ صيحة وحدة

اسم {كانت} به قرينه مقام _ كه در دو آيه پيش سخن از نفخ صور بود _ {نفخة} مى باشد.

عظمت صيحه آسمانى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 53 - 2

2 - همه انسان ها در قيامت ، تنها با يك صيحه عظيم زنده و به پيشگاه پروردگارشان حاضر خواهند شد .

إن كانت إلاّ صيحة وحدة فإذا هم جميع لدينا محضرون

نقش صيحه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 42 - 4

4 - فرياد آسمانى در آستانه رستاخيز ، داراى نقش در خروج آدميان از خاك *

يسمعون الصيحة . .. ذلك يوم الخروج

بنابراين كه تقدم لفظى {صيحه} بر {خروج}، بيانگر تأثير صيحه در

سر برآوردن آدميان از خاك باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

ويژگيهاى صيحه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 50 - 3

3 - ميان وقوع صيحه و فرياد سهمگين و مرگ و انقراض نسل بشر در دنيا ، هيچ فاصله اى نخواهد بود .

صيحة وحدة تأخذهم . .. فلايستطيعون توصية و لا إلى أهلهم يرجعون

ناتوانى بشر از هرگونه توصيه و سفارش و يا مراجعه به كسان خود _ با شنيدن صيحه و فرياد سهمگين _ حاكى از حقيقت ياد شده است.

صيد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

صيد

اجتناب از صيد ماهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 11

11 _ داستان مناظره دو گروه پرهيزكننده از صيد ماهى در ميان يهوديان ( موعظه گران و تاركان نهى از منكر ) داستانى آموزنده و شايان به ياد داشتن . *

إذ قالت أمة منهم لم تعظون . .. قالوا معذرة إلى ربكم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {إذ قالت . .. } متعلق به فعل محذوف {اذكر} باشد.

احكام صيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 8،9

8 _ حرمت صيد و شكار در حال احرام

غير محلى الصيد و انتم حرم

{صيد} مصدر و به معناى شكار كردن است كلمه {حُرُم} (جمع حرام) مى تواند از احرام گرفته شده باشد يعنى كسانى كه براى انجام حج و يا عمره محرم مى شوند و مى تواند از {حَرَم} گرفته شده باشد يعنى كسانى كه داخل حرم مى شوند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

9

_ خوردن گوشت و ساير بهره بردارى ها از حيوانى كه در حال احرام شكار شود ، حرام است .

غير محلى الصيد

بنابر اينكه {صيد} به معناى اسم مفعول باشد ; يعنى حيوان شكار شده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 24

24 _ حرمت صيد و شكار در حال احرام و جواز آن پس از خروج از احرام

و إذا حللتم فاصطادوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 13،15،17،19،22،24،25،31،32،33،34،35،36،37

13 _ خوردن شكارى كه به وسيله سگ تعليم ديده صيد و كشته شده باشد ، حلال است .

فكلوا مما امسكن عليكم

بيان اوصافى براى سگان شكارى و شرايطى براى حليت شكار آنها نشانه آن است كه شكار آنها نيازى به تذكيه ندارد. برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه در پاسخ از سؤال از حليت شكارى كه توسط سگ تعليم ديده، صيد و كشته شده باشد فرمود: لابأس قال اللّه عزوجل {فكلوا مما امسكن عليكم ... }.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 202، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 43.

15 _ خوردن شكارى كه به وسيله حيوانات درنده تعليم ديده ( از قبيل سگ ، شير ، باز شكارى و . . . ) صيد شود ، حلال است .

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا

كلمه {جوارح} جمع {جارحه} به هر حيوان درنده گفته مى شود. گفتنى است كه اگر {مكلبين} حالى باشد كه تشبيه را افاده كند، نمى تواند {جوارح} را مقيد به خصوص سگان شكارى كند. مضافاً اينكه تقييد كلى به يك

مصداق خاص دور از فصاحت است.

17 _ صيد درندگان شكارى در صورتى حلال است كه همانند سگان شكارى تعليم ديده ، عمل كنند .

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا مما امسكن

{مكلبين} جمع {مكلب} (تعليم دهنده سگان)، حال براى فاعل {علمتم} است و معناى تشبيه را افاده مى كند، بنابراين معناى آيه چنين مى شود: شكار درندگانى كه آنها را همانند سگان شكارى تعليم داده ايد، حلال است.

19 _ لزوم آموختن برخى از دستورات تذكيه ، به سگان و درندگان مخصوص شكار

تعلمونهن مما علمكم اللّه

مراد از {علمكم اللّه} به مناسبت مورد، دستورات ذبح و تذكيه حيوانات است، و {من} در {مما علمكم} براى تبعيض است. يعنى برخى از دستورات تذكيه را به درندگان شكارى ياد دهيد.

22 _ حليت شكار درندگان شكارى ، هر چند درندگان شكارى به هنگام شكار از آن تناول كنند . *

فكلوا مما امسكن عليكم

بنابراين احتمال كه مراد از {مما امسكن عليكم}، مقدارى باشد كه حيوان شكارى براى صياد نگه داشته در مقابل مقدارى كه خود تا رسيدن صياد از آن تناول كرده است.

24 _ وجوب تسميه ( بردن نام خدا ) به هنگام فرستادن سگ تعليم ديده براى شكار

فكلوا مما امسكن عليكم و اذكروا اسم اللّه عليه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در {عليه} به {ما علمتم من الجوارح} برگردد بر اين مبنا معناى آيه چنين مى شود: بر حيوان شكارى تعليم ديده نام خدا را ببريد و مقصود، بردن نام خدا به هنگام فرستادن آن به سوى شكار است.

25 _ نبردن نام خدا به هنگام فرستادن سگ براى شكار ، موجب حرمت حيوان صيد شده خواهد

شد .

و اذكروا اسم اللّه عليه

بنابر اينكه دستور تسميه (بردن نام خدا)، بيان شرط حليت باشد نه يك حكم تكليفى. برداشت فوق را روايت منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند: ... اذا صاد و قد سمى فليأكل و ان صاد و لم يسم فلايأكل و هذا {مما علمتم من الجوارح مكلبين}.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 44; تهذيب، ج 9، ص 25، ح 100.

31 _ رعايت مقررات الهى در خوردنى ها و شكار حيوانات ، نشانه تقوا و پرهيزگارى است .

احل لكم الطيبت . .. و اذكروا اسم اللّه عليه و اتقوا اللّه

32 _ آموزش سگ ، بهنگام فرستادن براى شكار ، كافى در صدق شكارى بودن و حليت صيدش

و ما علمتم من الجوارح مكلبين تعلمونهن مما علمكم اللّه

از امام صادق(ع) در مورد سگ شكارى روايت شده: . .. و ان كان غير معلم يعلمه فى ساعته حين يرسله فيأكل منه فانه معلم ... .

_______________________________

كافى، ج 6، ص 205، ح 14; نورالثقلين، ج 1، ص 590، ح 36.

33 _ حرمت صيد كشته شده به وسيله حيوانى غير از سگ تعليم ديده

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا مما امسكن عليكم

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از صيد به وسيله پرندگان شكارى، سگ و يوزپلنگ فرمود: لاتأكل صيد شىء من هذه الا ما ذكيتموه الا الكلب المكلب . .. .

_______________________________

كافى، ج 6، ص 204، ح 9; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 47.

34 _ حليت صيد يوزپلنگ تعليم ديده

احل . .. و ما علمتم من الجوارح مكلبين

از امام صادق(ع) روايت شده: الفهد مما قال اللّه {مكلبين}.

_______________________________

تفسير عياشى،

ج 1، ص 295، ح 34; تفسير برهان، ج 1، ص 448، ح 16.

35 _ حرمت صيد سگى كه خودسرانه شكار كرده است .

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا مما امسكن عليكم

از امام صادق(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از حليت صيد سگى كه خودسرانه شكار كرده فرمود: لا.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 205، ح 16; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 44.

36 _ خوردن سگ تعليم ديده از شكار خويش ، به حليت صيد ضررى نمى رساند .

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا مما امسكن عليكم

امام باقر(ع) وامام صادق(ع) درباره حيوانى كه سگ شكاري آن صيد كند فرمودنند : ... وان ادركته وقد قتاه واكل منه فكل ما بقي

دو روايت مدرك برداشت شماره 36 و 37 با يكديگر معارض و حل تعارض بين آن دو موكول به اجتهاد است.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 202، ح 2; استبصار، ج 4، ص 67، ح 1 تا 10.

37 _ نخوردن سگ تعليم ديده ، از شكار خويش ، شرط حليت صيد آن

فكلوا مما امسكن عليكم

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمود: لابأس ان تاكلوا مما امسك الكلب مما لم يأكل الكلب منه فاذا اكل الكلب منه قبل ان تدركه فلاتأكل منه.

_______________________________

تهذيب الاحكام، ج 9، ص 27، ح 110; نورالثقلين، ج 1، ص 591، ح 39.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 7

7 _ حرمت صيد شكار هاى خشكى براى محرم

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً

برداشت فوق بر اين مبناست كه {صيد} به معناى مصدرى باشد در

اين فرض مراد از {صيد البر}، {صيد حيوان البر} خواهد بود.

استفاده از صيد حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 36

36 _ استفاده از حيوانى كه بر اثر خفگى ، زده شدن ، پرت شدن و ضربه ديدن از شاخ حيوانى ديگر بميرد و يا درنده اى آن را بكشد ، در حال اضطرار جايز است .

حرمت عليكم . .. فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحيم

امتحان با صيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 4

4 _ انواع شكار ها _ چه آنها كه بدون ابزار قابل دسترسى باشند ( مانند جوجه پرندگان و . . . ) و چه آنها كه بدون نيزه و مانند آن قابل دستيابى نباشند _ ، وسيله اى براى آزمون راهيان حج و عمره خواهند بود .

ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 9

9 _ وفور ماهى در روز شنبه ( روز حرمت صيد بر يهوديان ) ، وسيله آزمون مردم ايله از سوى خداوند

كذلك نبلوهم

انگيزه صيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 27

27 _ ضرورت پرهيز از شكار و صيد حيوانات ، به انگيزه اى جز تأمين نياز هاى خوراكى و مادى

فكلوا مما امسكن عليكم . .. و اتقوا اللّه

فرمان به تقواپيشگى (اتقوا اللّه) پس از تجويز استفاده هاى خوراكى از شكار (فكلوا

. ..)، مى تواند اشاره به اين معنا داشته باشد كه شكار كردن به انگيزه هايى ديگر همانند تفريح و تفرّج خلاف تقواست.

اهميّت ترك صيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 27

27 _ ضرورت پرهيز از شكار و صيد حيوانات ، به انگيزه اى جز تأمين نياز هاى خوراكى و مادى

فكلوا مما امسكن عليكم . .. و اتقوا اللّه

فرمان به تقواپيشگى (اتقوا اللّه) پس از تجويز استفاده هاى خوراكى از شكار (فكلوا . ..)، مى تواند اشاره به اين معنا داشته باشد كه شكار كردن به انگيزه هايى ديگر همانند تفريح و تفرّج خلاف تقواست.

بسمله در صيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 24،25،38

24 _ وجوب تسميه ( بردن نام خدا ) به هنگام فرستادن سگ تعليم ديده براى شكار

فكلوا مما امسكن عليكم و اذكروا اسم اللّه عليه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در {عليه} به {ما علمتم من الجوارح} برگردد بر اين مبنا معناى آيه چنين مى شود: بر حيوان شكارى تعليم ديده نام خدا را ببريد و مقصود، بردن نام خدا به هنگام فرستادن آن به سوى شكار است.

25 _ نبردن نام خدا به هنگام فرستادن سگ براى شكار ، موجب حرمت حيوان صيد شده خواهد شد .

و اذكروا اسم اللّه عليه

بنابر اينكه دستور تسميه (بردن نام خدا)، بيان شرط حليت باشد نه يك حكم تكليفى. برداشت فوق را روايت منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند: ... اذا صاد و قد سمى فليأكل و ان صاد و لم

يسم فلايأكل و هذا {مما علمتم من الجوارح مكلبين}.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 44; تهذيب، ج 9، ص 25، ح 100.

38 _ بردن نام خدا به هنگام صيد به وسيله سگ شكارى ، شرط حليت شكار وى

فكلوا مما امسكن عليكم و اذكروا اسم اللّه عليه

از امام صادق(ع) روايت شده: . .. اذا صاد و قد سمّى فليأكل و ان صاد و لم يسم فلايأكل و هذا {ممّا علّمتم من الجوارح مكلبين}.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 44.

پرنده صيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 15

15 _ پرندگان صحرايى كه در دريا تخم مى گذارند ولى در خشكى تكثير نسل مى كنند ، صيد خشكى محسوب مى شوند و شكارشان بر محرم ، حرام است .

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً

از امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و ما كان من طير يكون فى البر و يبيض فى البحر و يفرخ فى البر فهو من صيد البر ... .

_______________________________

بحارالانوار، ج 99، ص 159، ح 57.

تقسيم صيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 21

21 _ ضرورت كنار گذاشتن قسمتى از شكار درندگان شكارى براى خود آنها *

فكلوا مما امسكن عليكم

{من} در {مما امسكن} براى تبعيض است. يعنى قسمتى از آن شكار براى شما حلال است. بنابراين به نظر مى رسد قسمت ديگر، به مناسبت مورد، بايد از آن حيوان شكار كننده باشد.

تقوا در

صيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 26

26 _ لزوم رعايت تقوا در صيد و خوراكيها

احل لكم الطيبت . .. فكلوا مما امسكن عليكم و اذكروا اسم اللّه عليه و اتقوا اللّه

شرايط حليت صيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 17،23

17 _ صيد درندگان شكارى در صورتى حلال است كه همانند سگان شكارى تعليم ديده ، عمل كنند .

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا مما امسكن

{مكلبين} جمع {مكلب} (تعليم دهنده سگان)، حال براى فاعل {علمتم} است و معناى تشبيه را افاده مى كند، بنابراين معناى آيه چنين مى شود: شكار درندگانى كه آنها را همانند سگان شكارى تعليم داده ايد، حلال است.

23 _ صيد سگ شكارى و ديگر درندگان تعليم ديده در صورتى حلال است كه از جانب صياد روانه شكار شود ، نه سرخود و بدون فرمان .

فكلوا مما امسكن عليكم

كلمه {عليكم} جواز استفاده را مشروط به اين مى كند كه درنده شكارى، شكار را براى صياد گرفته باشد نه براى خود. و اين در صورتى است كه حيوان شكارى به اشاره و فرمان صياد به سوى شكار رود، نه سرخود و بدون فرمان.

شرايط صيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 24،25،32،37،38

24 _ وجوب تسميه ( بردن نام خدا ) به هنگام فرستادن سگ تعليم ديده براى شكار

فكلوا مما امسكن عليكم و اذكروا اسم اللّه عليه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در {عليه} به {ما علمتم من

الجوارح} برگردد بر اين مبنا معناى آيه چنين مى شود: بر حيوان شكارى تعليم ديده نام خدا را ببريد و مقصود، بردن نام خدا به هنگام فرستادن آن به سوى شكار است.

25 _ نبردن نام خدا به هنگام فرستادن سگ براى شكار ، موجب حرمت حيوان صيد شده خواهد شد .

و اذكروا اسم اللّه عليه

بنابر اينكه دستور تسميه (بردن نام خدا)، بيان شرط حليت باشد نه يك حكم تكليفى. برداشت فوق را روايت منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند: ... اذا صاد و قد سمى فليأكل و ان صاد و لم يسم فلايأكل و هذا {مما علمتم من الجوارح مكلبين}.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 44; تهذيب، ج 9، ص 25، ح 100.

32 _ آموزش سگ ، بهنگام فرستادن براى شكار ، كافى در صدق شكارى بودن و حليت صيدش

و ما علمتم من الجوارح مكلبين تعلمونهن مما علمكم اللّه

از امام صادق(ع) در مورد سگ شكارى روايت شده: . .. و ان كان غير معلم يعلمه فى ساعته حين يرسله فيأكل منه فانه معلم ... .

_______________________________

كافى، ج 6، ص 205، ح 14; نورالثقلين، ج 1، ص 590، ح 36.

37 _ نخوردن سگ تعليم ديده ، از شكار خويش ، شرط حليت صيد آن

فكلوا مما امسكن عليكم

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمود: لابأس ان تاكلوا مما امسك الكلب مما لم يأكل الكلب منه فاذا اكل الكلب منه قبل ان تدركه فلاتأكل منه.

_______________________________

تهذيب الاحكام، ج 9، ص 27، ح 110; نورالثقلين، ج 1، ص 591، ح 39.

38 _ بردن نام خدا به هنگام صيد به وسيله

سگ شكارى ، شرط حليت شكار وى

فكلوا مما امسكن عليكم و اذكروا اسم اللّه عليه

از امام صادق(ع) روايت شده: . .. اذا صاد و قد سمّى فليأكل و ان صاد و لم يسم فلايأكل و هذا {ممّا علّمتم من الجوارح مكلبين}.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 44.

صيد باز شكارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 15

15 _ خوردن شكارى كه به وسيله حيوانات درنده تعليم ديده ( از قبيل سگ ، شير ، باز شكارى و . . . ) صيد شود ، حلال است .

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا

كلمه {جوارح} جمع {جارحه} به هر حيوان درنده گفته مى شود. گفتنى است كه اگر {مكلبين} حالى باشد كه تشبيه را افاده كند، نمى تواند {جوارح} را مقيد به خصوص سگان شكارى كند. مضافاً اينكه تقييد كلى به يك مصداق خاص دور از فصاحت است.

صيد تفريحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 20

20 - { عبدالعظيم بن عبداللّه الحسنى ، عن ابى جعفر ( ع ) محمد بن على الرضا ( ع ) قال : سألته . . . يابن رسول اللّه ! ما معنى قوله عز و جل { فمن اضطر غير باغ و لاعاد فلا إثم عليه } قال : العادى السارق و الباغى يبغى الصيد بطراً أو لهواً لاليعود به على عياله ;

عبدالعظيم حسنى گويد: از امام جواد(ع) از معناى {باغى} و {عادى} در آيه فوق پرسيدم، امام فرمودند: عادى;

يعنى، دزد و باغى كسى است كه به خاطر خوش گذرانى يا سرگرمى به شكار مى رود نه براى انتفاع خانواده خود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 5

5 _ شكار حيوان هاى دريايى در صورتى جايز است كه به منظور بهره گيرى شكار شوند نه به خاطر تفريح و امثال آن

احل لكم صيد البحر و طعامه متعاً لكم و للسيارة

چنانچه متاعاً مفعول له باشد بيانگر علت تجويز صيد و طعام بوده و در نتيجه حكم حليت دائر مدار آن مى باشد بنابراين شكار دريائى تنها در صورت تمتع و بهرهورى مجاز شمرده شده است.

صيد جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 24

24 _ حرمت صيد و شكار در حال احرام و جواز آن پس از خروج از احرام

و إذا حللتم فاصطادوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 12،30

12 _ جواز شكار با سگ تعليم ديده و فرمانبر

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا مما امسكن عليكم

گفته شده {مكلبين} كه از مصدر تكليب و به معناى تعليم سگ براى شكار است، مى تواند جوارح را مقيد به خصوص سگان شكارى كند. برداشت فوق را فرمايش اميرالمؤمنين(ع) تأييد مى كند كه درباره آيه فوق فرمود: هى الكلاب.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 204، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 591، ح 41.

30 _ توجه به حسابرسى سريع خداوند ، زمينه حصول تقوا در انسان

و اتقوا اللّه إنّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 1،2،3

1 _ جواز صيد حيوان هاى دريائى ( آبزى ) در حال احرام

احل لكم صيد البحر

صيد آيه شريفه به معناى اسم مفعول (مصيد) است بنابراين صيد البحر به معناى حيوانات دريايى است و به ملاحظه اطلاق صيد بر آنها مراد شكار كردن آن حيوانات است گفتنى است كه مقصود از بحر خصوص دريا نيست بلكه شامل نهرها و مانند آن نيز مى شود.

2 _ جواز خوردن حيوان هاى صيد شده دريايى ، براى محرم و غير محرم

احل لكم صيد البحر و طعامه متعاً لكم و للسيارة

در برداشت فوق ضيمر در {طعامه} به {صيد البحر} برگردانده شده است. بر اين مبنا مراد از {طعام} معناى مصدرى است.

3 _ مسافران غير محرم مجاز به صيد حيوان هاى دريايى و خوردن آن

احل لكم صيد البحر و طعامه متعاً لكم و للسيارة

كلمه {السيارة} به معناى جماعتى است كه در حال سير هستند كه از آنان به مسافر تعبير مى شود.

صيد حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 154 - 10

10 _ حرمت ماهيگيرى در روز شنبه بر يهود و نهى الهى از مخالفت با آن

و قلنا لهم لاتعدوا فى السبت

مقيد شدن {لاتعدوا} به {فى السبت} حكايت از آن دارد كه روز شنبه داراى حكمى خاص براى يهوديان بوده است كه با توجه به ديگر آيات مى توان گفت مراد از آن حكم، حرمت ماهيگيرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 8،9،10،11،12،14

8 _ حرمت صيد و شكار در حال

احرام

غير محلى الصيد و انتم حرم

{صيد} مصدر و به معناى شكار كردن است كلمه {حُرُم} (جمع حرام) مى تواند از احرام گرفته شده باشد يعنى كسانى كه براى انجام حج و يا عمره محرم مى شوند و مى تواند از {حَرَم} گرفته شده باشد يعنى كسانى كه داخل حرم مى شوند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

9 _ خوردن گوشت و ساير بهره بردارى ها از حيوانى كه در حال احرام شكار شود ، حرام است .

غير محلى الصيد

بنابر اينكه {صيد} به معناى اسم مفعول باشد ; يعنى حيوان شكار شده.

10 _ حرمت صيد در حرم مكه

غير محلى الصيد و انتم حرم

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {حُرُم} {داخلون فى الحرم} باشد گفتنى است مراد از حَرَم بر اساس اين احتمال حرم مكه است.

11 _ حرمت گوشت و ساير بهره بردارى ها ، از حيوانى كه در حرم مكه صيد شود .

غير محلى الصيد و انتم حرم

12 _ حليت بهره بردارى از چهارپايان ، مشروط به پرهيز از صيد و حرام شمردن آن در حال احرام است . *

أحلت . .. غير محلى الصيد

بنابر اينكه {غير محلى}، حال براى ضمير در {لكم} باشد و با توجه به اينكه حال، عامل خود را مقيد مى كند ; بنابراين، حليت چهارپايان حلال گوشت، در فرض پرهيز از صيد و حرام شمردن آن در حال احرام است.

14 _ حليت خوردن گوشت برخى از چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخى ديگر و حرمت صيد و شكار در حال احرام ، از عهد ها و پيمان هاى الهى با مؤمنان

اوفوا بالعقود

أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم غير محلى الصيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 4،24

4 _ حرام ها و حلال هاى الهى ( همانند حليت چهارپايان و حرمت صيد در حال احرام ) ، از شعاير الهى است . *

أحلت لكم بهيمة الانعم . .. لاتحلوا شعر اللّه

از مصاديق شعاير الهى، با توجه به آيه قبل، حلالها و حرامهاى الهى است.

24 _ حرمت صيد و شكار در حال احرام و جواز آن پس از خروج از احرام

و إذا حللتم فاصطادوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 4

4 _ حرمت استفاده از حيوانى كه طعمه و شكار درندگان شده و بميرد .

حرمت . .. و ما اكل السبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 25،33،35

25 _ نبردن نام خدا به هنگام فرستادن سگ براى شكار ، موجب حرمت حيوان صيد شده خواهد شد .

و اذكروا اسم اللّه عليه

بنابر اينكه دستور تسميه (بردن نام خدا)، بيان شرط حليت باشد نه يك حكم تكليفى. برداشت فوق را روايت منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند: ... اذا صاد و قد سمى فليأكل و ان صاد و لم يسم فلايأكل و هذا {مما علمتم من الجوارح مكلبين}.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 44; تهذيب، ج 9، ص 25، ح 100.

33 _ حرمت صيد كشته شده به وسيله حيوانى غير از سگ تعليم ديده

و ما علمتم من الجوارح مكلبين .

.. فكلوا مما امسكن عليكم

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از صيد به وسيله پرندگان شكارى، سگ و يوزپلنگ فرمود: لاتأكل صيد شىء من هذه الا ما ذكيتموه الا الكلب المكلب . .. .

_______________________________

كافى، ج 6، ص 204، ح 9; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 47.

35 _ حرمت صيد سگى كه خودسرانه شكار كرده است .

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا مما امسكن عليكم

از امام صادق(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از حليت صيد سگى كه خودسرانه شكار كرده فرمود: لا.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 205، ح 16; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 44.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 1،2،16

1 _ حرمت كشتن شكار در حال احرام

لاتقتلوا الصيد و انتم حرم

"حرم" جمع حرام، به كسانى گفته مى شود كه براى انجام حج و يا عمره محرم مى شوند.

2 _ حرمت كشتن شكار در حرم (حرم مكه)

لاتقتلوا الصيد و انتم حرم

برخى بر آنند كه "حرم" جمع حرام به كسانى گفته مى شود كه داخل در حرم مكه هستند. (لسان العرب)

16 _ گناه شكار هاى صورت گرفته تا قبل از حكم به تحريم آن مورد عفو و بخشايش خداوند

لاتقتلوا الصيد و انتم حرم . .. عفا اللّه عما سلف

در آيه مورد بحث براى شكار در حال احرام دو حكم بيان شده است يكى حرمت آن كه بر گناهكارى شكار كننده دلالت دارد و ديگر لزوم كفّاره جمله {عفا اللّه عما سلف} مى تواند ناظر به هر دو جهت باشد. برداشت فوق به جهت اشاره اول اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 7،15،16

7 _ حرمت صيد شكار هاى خشكى براى محرم

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً

برداشت فوق بر اين مبناست كه {صيد} به معناى مصدرى باشد در اين فرض مراد از {صيد البر}، {صيد حيوان البر} خواهد بود.

15 _ پرندگان صحرايى كه در دريا تخم مى گذارند ولى در خشكى تكثير نسل مى كنند ، صيد خشكى محسوب مى شوند و شكارشان بر محرم ، حرام است .

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً

از امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و ما كان من طير يكون فى البر و يبيض فى البحر و يفرخ فى البر فهو من صيد البر ... .

_______________________________

بحارالانوار، ج 99، ص 159، ح 57.

16 _ شكار حيوان دوزيستى كه جايگاه اصلى زندگيش آب باشد ، بر محرم حرام و موجب كفاره است .

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً

امام صادق(ع): كل شىء يكون اصله فى البحر و يكون فى البر و البحر فلاينبغى للمحرم ان يقتله فان قتله فعليه الجزاء كما قال اللّه عزوجل.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 393، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 679، ح 392.

صيد حرام بر يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 9،14

9 _ وفور ماهى در روز شنبه ( روز حرمت صيد بر يهوديان ) ، وسيله آزمون مردم ايله از سوى خداوند

كذلك نبلوهم

14 _ فسق و تبهكارى ديرينه مردم ايله ، موجب آزمون آنان با فراهم آوردن زمينه اى مساعد ( تسهيل ماهيگيرى در شنبه و ناياب

شدن ماهى در غير آن روز ) براى سرپيچى از حكم تحريم صيد

كذلك نبلوهم بما كانوا يفسقون

{كذلك} اشاره است به معنايى كه از {إذ تأتيهم حيتانهم . .. } به دست مى آيد.

صيد حلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 22،34

22 _ حليت شكار درندگان شكارى ، هر چند درندگان شكارى به هنگام شكار از آن تناول كنند . *

فكلوا مما امسكن عليكم

بنابراين احتمال كه مراد از {مما امسكن عليكم}، مقدارى باشد كه حيوان شكارى براى صياد نگه داشته در مقابل مقدارى كه خود تا رسيدن صياد از آن تناول كرده است.

34 _ حليت صيد يوزپلنگ تعليم ديده

احل . .. و ما علمتم من الجوارح مكلبين

از امام صادق(ع) روايت شده: الفهد مما قال اللّه {مكلبين}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 295، ح 34; تفسير برهان، ج 1، ص 448، ح 16.

صيد حيوانات شكارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 15،21،23

15 _ خوردن شكارى كه به وسيله حيوانات درنده تعليم ديده ( از قبيل سگ ، شير ، باز شكارى و . . . ) صيد شود ، حلال است .

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا

كلمه {جوارح} جمع {جارحه} به هر حيوان درنده گفته مى شود. گفتنى است كه اگر {مكلبين} حالى باشد كه تشبيه را افاده كند، نمى تواند {جوارح} را مقيد به خصوص سگان شكارى كند. مضافاً اينكه تقييد كلى به يك مصداق خاص دور از فصاحت است.

21 _ ضرورت كنار گذاشتن قسمتى از شكار درندگان شكارى براى خود آنها

*

فكلوا مما امسكن عليكم

{من} در {مما امسكن} براى تبعيض است. يعنى قسمتى از آن شكار براى شما حلال است. بنابراين به نظر مى رسد قسمت ديگر، به مناسبت مورد، بايد از آن حيوان شكار كننده باشد.

23 _ صيد سگ شكارى و ديگر درندگان تعليم ديده در صورتى حلال است كه از جانب صياد روانه شكار شود ، نه سرخود و بدون فرمان .

فكلوا مما امسكن عليكم

كلمه {عليكم} جواز استفاده را مشروط به اين مى كند كه درنده شكارى، شكار را براى صياد گرفته باشد نه براى خود. و اين در صورتى است كه حيوان شكارى به اشاره و فرمان صياد به سوى شكار رود، نه سرخود و بدون فرمان.

صيد خشكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 7،8،10،15

7 _ حرمت صيد شكار هاى خشكى براى محرم

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً

برداشت فوق بر اين مبناست كه {صيد} به معناى مصدرى باشد در اين فرض مراد از {صيد البر}، {صيد حيوان البر} خواهد بود.

8 _ حرمت خوردن شكار صحرايى در حال احرام هر چند شخص محرم آن را شكار نكند .

احل لكم صيد البحر و طعامه . .. و حرم عليكم صيد البر

در برداشت فوق كلمه {صيد} به معناى اسم مفعول _ حيوان شكار شده _ گرفته شده است. و اين معنا اعم از اين است كه خود محرم و يا شخص ديگرى آن حيوان را شكار كند.

10 _ صيد حيوانات صحرايى و خوردن گوشت آنها در حال احرام بى تقوايى است .

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً و اتقوا اللّه

از مصاديق

مورد نظر براى {تقوا} به قرينه {حرم عليكم . ..} پرهيز از صيد در حال احرام است.

15 _ پرندگان صحرايى كه در دريا تخم مى گذارند ولى در خشكى تكثير نسل مى كنند ، صيد خشكى محسوب مى شوند و شكارشان بر محرم ، حرام است .

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً

از امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و ما كان من طير يكون فى البر و يبيض فى البحر و يفرخ فى البر فهو من صيد البر ... .

_______________________________

بحارالانوار، ج 99، ص 159، ح 57.

صيد در احرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 14

14 _ حليت خوردن گوشت برخى از چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخى ديگر و حرمت صيد و شكار در حال احرام ، از عهد ها و پيمان هاى الهى با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم غير محلى الصيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 15

15 _ شكار در حال احرام ، عليرغم هشدار الهى به پرهيز از آن ، موجب عذاب دردناك

بشىء من الصيد . .. فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم

به قرينه آيه بعد، مراد از شكار ممنوع شكار در حال احرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 1،3،19،20

1 _ حرمت كشتن شكار در حال احرام

لاتقتلوا الصيد و انتم حرم

"حرم" جمع حرام، به كسانى گفته مى شود كه براى انجام

حج و يا عمره محرم مى شوند.

3 _ كشتن عمدى شكار در حرم مكه و نيز در حال احرام موجب سزا و در پى دارنده جريمه است .

و من قتله منكم متعمداً فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة

19 _ تكرار شكار در حال احرام موجب تكرار كفّاره نخواهد شد .

و من عاد فينتقم اللّه منه

بيان انتقام الهى در جزاى تكرار صيد پس از بيان حكم كفّاره شكار حاكى از اين است كه هيچ جزائى جز خشم و انتقام خداوند در خور گناه تكرار صيد نيست.

20 _ تكرار صيد در حال احرام ، موجب عذاب و انتقام الهى

و من عاد فينتقم اللّه منه

برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: . .. اذا اصاب آخر فليس عليه كفّاره و هو ممن قال اللّه عزوجل {و من عاد فينتقم اللّه منه}.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 394، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 678، ح 388.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 7،8،15،16

7 _ حرمت صيد شكار هاى خشكى براى محرم

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً

برداشت فوق بر اين مبناست كه {صيد} به معناى مصدرى باشد در اين فرض مراد از {صيد البر}، {صيد حيوان البر} خواهد بود.

8 _ حرمت خوردن شكار صحرايى در حال احرام هر چند شخص محرم آن را شكار نكند .

احل لكم صيد البحر و طعامه . .. و حرم عليكم صيد البر

در برداشت فوق كلمه {صيد} به معناى اسم مفعول _ حيوان شكار شده _ گرفته شده است. و اين معنا اعم از اين است

كه خود محرم و يا شخص ديگرى آن حيوان را شكار كند.

15 _ پرندگان صحرايى كه در دريا تخم مى گذارند ولى در خشكى تكثير نسل مى كنند ، صيد خشكى محسوب مى شوند و شكارشان بر محرم ، حرام است .

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً

از امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و ما كان من طير يكون فى البر و يبيض فى البحر و يفرخ فى البر فهو من صيد البر ... .

_______________________________

بحارالانوار، ج 99، ص 159، ح 57.

16 _ شكار حيوان دوزيستى كه جايگاه اصلى زندگيش آب باشد ، بر محرم حرام و موجب كفاره است .

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً

امام صادق(ع): كل شىء يكون اصله فى البحر و يكون فى البر و البحر فلاينبغى للمحرم ان يقتله فان قتله فعليه الجزاء كما قال اللّه عزوجل.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 393، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 679، ح 392.

صيد در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 4،18

4 _ انواع شكار ها _ چه آنها كه بدون ابزار قابل دسترسى باشند ( مانند جوجه پرندگان و . . . ) و چه آنها كه بدون نيزه و مانند آن قابل دستيابى نباشند _ ، وسيله اى براى آزمون راهيان حج و عمره خواهند بود .

ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

18 _ دسترسى حج گزار به تخم و بچه حيوانات و در تيررس قرار گرفتن شكار هاى وحشى ، وسيله آزمايش خداوند از وى .

يأيها الذين ءامنوا ليبلونكم اللّه بشىء

من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

برداشت فوق از حديثى استفاده شده كه در توضيح آيه فوق مى فرمايد: ما تناله الا يدى البيض و الفراخ و ما تناله الرماح فهو ما لاتصل اليه الا يدى.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 397، ح 4; تفسير برهان، ج 1، ص 502، ح 3.

صيد در حرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 2،3،17

2 _ حرمت كشتن شكار در حرم (حرم مكه)

لاتقتلوا الصيد و انتم حرم

برخى بر آنند كه "حرم" جمع حرام به كسانى گفته مى شود كه داخل در حرم مكه هستند. (لسان العرب)

3 _ كشتن عمدى شكار در حرم مكه و نيز در حال احرام موجب سزا و در پى دارنده جريمه است .

و من قتله منكم متعمداً فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة

17 _ صيد هاى انجام شده پيش از تشريع كفاره شكار ، جريمه اى ندارد .

فجزاء مثل ما قتل . .. عفا اللّه عما سلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 3

3 _ مسافران غير محرم مجاز به صيد حيوان هاى دريايى و خوردن آن

احل لكم صيد البحر و طعامه متعاً لكم و للسيارة

كلمه {السيارة} به معناى جماعتى است كه در حال سير هستند كه از آنان به مسافر تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 5

5 _ بى اعتنايى به احكام صيد و كفاره آن در نهان و شكستن حرمت كعبه و ماه هاى حرام به دور از

چشم مردم ، پديدار و آشكار در محضر خداوند

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

از مصاديق مورد نظر براى {ماتكتمون} _ با توجه به آيات قبل _ افعال و رفتارى است كه در برداشت به آنها اشاره شد.

صيد در حرم مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 10،11

10 _ حرمت صيد در حرم مكه

غير محلى الصيد و انتم حرم

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {حُرُم} {داخلون فى الحرم} باشد گفتنى است مراد از حَرَم بر اساس اين احتمال حرم مكه است.

11 _ حرمت گوشت و ساير بهره بردارى ها ، از حيوانى كه در حرم مكه صيد شود .

غير محلى الصيد و انتم حرم

صيد دريايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 4،5

4 _ جواز استفاده از خوراكى هاى دريا براى محرم و غير محرم

احل لكم صيد البحر و طعامه متعاً لكم و للسيارة

در برداشت فوق ضمير در {طعامه} به {البحر} برگردانده شده است بر اين مبنا طعام به معناى {مايؤكل} _ خوراكيها است اعم از صيد و غير صيد.

5 _ شكار حيوان هاى دريايى در صورتى جايز است كه به منظور بهره گيرى شكار شوند نه به خاطر تفريح و امثال آن

احل لكم صيد البحر و طعامه متعاً لكم و للسيارة

چنانچه متاعاً مفعول له باشد بيانگر علت تجويز صيد و طعام بوده و در نتيجه حكم حليت دائر مدار آن مى باشد بنابراين شكار دريائى تنها در صورت تمتع و بهرهورى مجاز شمرده شده است.

صيد دريايى در احرام

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 1،2

1 _ جواز صيد حيوان هاى دريائى ( آبزى ) در حال احرام

احل لكم صيد البحر

صيد آيه شريفه به معناى اسم مفعول (مصيد) است بنابراين صيد البحر به معناى حيوانات دريايى است و به ملاحظه اطلاق صيد بر آنها مراد شكار كردن آن حيوانات است گفتنى است كه مقصود از بحر خصوص دريا نيست بلكه شامل نهرها و مانند آن نيز مى شود.

2 _ جواز خوردن حيوان هاى صيد شده دريايى ، براى محرم و غير محرم

احل لكم صيد البحر و طعامه متعاً لكم و للسيارة

در برداشت فوق ضيمر در {طعامه} به {صيد البحر} برگردانده شده است. بر اين مبنا مراد از {طعام} معناى مصدرى است.

صيد دوزيستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 16

16 _ شكار حيوان دوزيستى كه جايگاه اصلى زندگيش آب باشد ، بر محرم حرام و موجب كفاره است .

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً

امام صادق(ع): كل شىء يكون اصله فى البحر و يكون فى البر و البحر فلاينبغى للمحرم ان يقتله فان قتله فعليه الجزاء كما قال اللّه عزوجل.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 393، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 679، ح 392.

صيد سگ شكارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 12،13،15،17،18،23،24،25،35،36،37،38

12 _ جواز شكار با سگ تعليم ديده و فرمانبر

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا مما امسكن عليكم

گفته شده {مكلبين} كه از مصدر تكليب و به معناى تعليم

سگ براى شكار است، مى تواند جوارح را مقيد به خصوص سگان شكارى كند. برداشت فوق را فرمايش اميرالمؤمنين(ع) تأييد مى كند كه درباره آيه فوق فرمود: هى الكلاب.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 204، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 591، ح 41.

13 _ خوردن شكارى كه به وسيله سگ تعليم ديده صيد و كشته شده باشد ، حلال است .

فكلوا مما امسكن عليكم

بيان اوصافى براى سگان شكارى و شرايطى براى حليت شكار آنها نشانه آن است كه شكار آنها نيازى به تذكيه ندارد. برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه در پاسخ از سؤال از حليت شكارى كه توسط سگ تعليم ديده، صيد و كشته شده باشد فرمود: لابأس قال اللّه عزوجل {فكلوا مما امسكن عليكم ... }.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 202، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 43.

15 _ خوردن شكارى كه به وسيله حيوانات درنده تعليم ديده ( از قبيل سگ ، شير ، باز شكارى و . . . ) صيد شود ، حلال است .

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا

كلمه {جوارح} جمع {جارحه} به هر حيوان درنده گفته مى شود. گفتنى است كه اگر {مكلبين} حالى باشد كه تشبيه را افاده كند، نمى تواند {جوارح} را مقيد به خصوص سگان شكارى كند. مضافاً اينكه تقييد كلى به يك مصداق خاص دور از فصاحت است.

17 _ صيد درندگان شكارى در صورتى حلال است كه همانند سگان شكارى تعليم ديده ، عمل كنند .

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا مما امسكن

{مكلبين} جمع {مكلب} (تعليم دهنده سگان)، حال براى فاعل {علمتم} است و

معناى تشبيه را افاده مى كند، بنابراين معناى آيه چنين مى شود: شكار درندگانى كه آنها را همانند سگان شكارى تعليم داده ايد، حلال است.

18 _ صيد سگ شكارى تعليم ديده از طيبات است .

احل لكم الطيبت و ما علمتم من الجوارح

عطف {ما علمتم}، عطف خاص بر عام است.

23 _ صيد سگ شكارى و ديگر درندگان تعليم ديده در صورتى حلال است كه از جانب صياد روانه شكار شود ، نه سرخود و بدون فرمان .

فكلوا مما امسكن عليكم

كلمه {عليكم} جواز استفاده را مشروط به اين مى كند كه درنده شكارى، شكار را براى صياد گرفته باشد نه براى خود. و اين در صورتى است كه حيوان شكارى به اشاره و فرمان صياد به سوى شكار رود، نه سرخود و بدون فرمان.

24 _ وجوب تسميه ( بردن نام خدا ) به هنگام فرستادن سگ تعليم ديده براى شكار

فكلوا مما امسكن عليكم و اذكروا اسم اللّه عليه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در {عليه} به {ما علمتم من الجوارح} برگردد بر اين مبنا معناى آيه چنين مى شود: بر حيوان شكارى تعليم ديده نام خدا را ببريد و مقصود، بردن نام خدا به هنگام فرستادن آن به سوى شكار است.

25 _ نبردن نام خدا به هنگام فرستادن سگ براى شكار ، موجب حرمت حيوان صيد شده خواهد شد .

و اذكروا اسم اللّه عليه

بنابر اينكه دستور تسميه (بردن نام خدا)، بيان شرط حليت باشد نه يك حكم تكليفى. برداشت فوق را روايت منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند: ... اذا صاد و قد سمى فليأكل و ان صاد و لم يسم فلايأكل و هذا

{مما علمتم من الجوارح مكلبين}.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 44; تهذيب، ج 9، ص 25، ح 100.

35 _ حرمت صيد سگى كه خودسرانه شكار كرده است .

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا مما امسكن عليكم

از امام صادق(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از حليت صيد سگى كه خودسرانه شكار كرده فرمود: لا.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 205، ح 16; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 44.

36 _ خوردن سگ تعليم ديده از شكار خويش ، به حليت صيد ضررى نمى رساند .

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا مما امسكن عليكم

امام باقر(ع) وامام صادق(ع) درباره حيوانى كه سگ شكاري آن صيد كند فرمودنند : ... وان ادركته وقد قتاه واكل منه فكل ما بقي

دو روايت مدرك برداشت شماره 36 و 37 با يكديگر معارض و حل تعارض بين آن دو موكول به اجتهاد است.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 202، ح 2; استبصار، ج 4، ص 67، ح 1 تا 10.

37 _ نخوردن سگ تعليم ديده ، از شكار خويش ، شرط حليت صيد آن

فكلوا مما امسكن عليكم

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمود: لابأس ان تاكلوا مما امسك الكلب مما لم يأكل الكلب منه فاذا اكل الكلب منه قبل ان تدركه فلاتأكل منه.

_______________________________

تهذيب الاحكام، ج 9، ص 27، ح 110; نورالثقلين، ج 1، ص 591، ح 39.

38 _ بردن نام خدا به هنگام صيد به وسيله سگ شكارى ، شرط حليت شكار وى

فكلوا مما امسكن عليكم و اذكروا اسم اللّه عليه

از امام صادق(ع) روايت شده: . .. اذا صاد

و قد سمّى فليأكل و ان صاد و لم يسم فلايأكل و هذا {ممّا علّمتم من الجوارح مكلبين}.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلين، ج 1، ص 592، ح 44.

صيد شير شكارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 15

15 _ خوردن شكارى كه به وسيله حيوانات درنده تعليم ديده ( از قبيل سگ ، شير ، باز شكارى و . . . ) صيد شود ، حلال است .

و ما علمتم من الجوارح مكلبين . .. فكلوا

كلمه {جوارح} جمع {جارحه} به هر حيوان درنده گفته مى شود. گفتنى است كه اگر {مكلبين} حالى باشد كه تشبيه را افاده كند، نمى تواند {جوارح} را مقيد به خصوص سگان شكارى كند. مضافاً اينكه تقييد كلى به يك مصداق خاص دور از فصاحت است.

صيد ماهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 154 - 10

10 _ حرمت ماهيگيرى در روز شنبه بر يهود و نهى الهى از مخالفت با آن

و قلنا لهم لاتعدوا فى السبت

مقيد شدن {لاتعدوا} به {فى السبت} حكايت از آن دارد كه روز شنبه داراى حكمى خاص براى يهوديان بوده است كه با توجه به ديگر آيات مى توان گفت مراد از آن حكم، حرمت ماهيگيرى است.

صيد ماهى در ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 5

5 _ پرهيزكنندگان از صيد ماهى در ميان يهوديان ايله ( چه موعظه گران و چه تاركان نهى از منكر ) مطمئن به نزول عذاب الهى بر متجاوزان

و يا به هلاكت رسيدن ايشان به دست خدا

اللّه مهلكهم أو معذبهم عذاباً شديداً

صيد ماهى در شنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 10

10 - از امام سجاد ( ع ) روايت شده است : { . . . أما القردة فكانوا قوماً من بنى اسرائيل . . . اعتدوا فى السبت فصادوا الحيتان فمسخهم اللّه قردة . . . ;

. .. اما بوزينه ها گروهى از بنى اسرائيل بودند ... كه در روز شنبه از دستور الهى سرپيچى كرده به صيد ماهى پرداختند و خداوند آنان را به صورت بوزينه مسخ كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 2

2 _ اكثريت ساكنان ايله به گناه صيد ماهى در روز شنبه آلوده شدند .

إذ قالت أمة منهم لم تعظون قوماً

تعبير از تجاوزگران با كلمه {قوما} مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 2،6

2 _ خداوند يهوديان متمرد در آبادى ايله را پس از مداومت بر صيد ماهى در روز شنبه و بى اعتنايى به مواعظ اصلاحگران به عذابى شديد گرفتار ساخت .

فلما نسوا ما ذكروا به . .. أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

{بئيس} به معناى شديد است.

6 _ يهوديان متخلف از حكم روز شنبه ( حرمت تلاش براى كسب مال و صيد ماهى ) مردمانى فاسق و ظالم در پيشگاه خداوند

و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

اعراف - 7 - 166 - 1،3

1 _ خداوند يهوديان ايله را به خاطر شكستن قانون روز شنبه با صيد ماهى ، به بوزينگانى مطرود مبدّل ساخت .

فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم كونوا قردة خسئين

{عتوّ} (مصدر عتوا)، به معناى عصيان و سركشى است. مراد از {ما نهوا عنه} صيد ماهى در روز شنبه است.

3 _ خداوند يهوديان ايله را پس از عبرت نگرفتن از عذاب نازل شده بر آنان و اصرارشان بر صيد ماهى ، به بوزينه تبديل كرد .

و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس . .. فلما عتوا عن ما نهوا عنه

واق__ع شدن جمله {فلما عتوا} پس از {أخذنا الذين ظلموا . .. }، بيانگر اين است كه متجاوزان پس از مبتلا شدن به عذاب دنيوى همچنان به صيد ماهى در شنبه ادامه مى دادند.

صيد ماهى در يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 11

11 _ داستان مناظره دو گروه پرهيزكننده از صيد ماهى در ميان يهوديان ( موعظه گران و تاركان نهى از منكر ) داستانى آموزنده و شايان به ياد داشتن . *

إذ قالت أمة منهم لم تعظون . .. قالوا معذرة إلى ربكم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {إذ قالت . .. } متعلق به فعل محذوف {اذكر} باشد.

صيد ممنوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 27

27 _ ضرورت پرهيز از شكار و صيد حيوانات ، به انگيزه اى جز تأمين نياز هاى خوراكى و مادى

فكلوا مما امسكن عليكم . .. و اتقوا اللّه

فرمان به

تقواپيشگى (اتقوا اللّه) پس از تجويز استفاده هاى خوراكى از شكار (فكلوا . ..)، مى تواند اشاره به اين معنا داشته باشد كه شكار كردن به انگيزه هايى ديگر همانند تفريح و تفرّج خلاف تقواست.

صيد وحوش در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 18

18 _ دسترسى حج گزار به تخم و بچه حيوانات و در تيررس قرار گرفتن شكار هاى وحشى ، وسيله آزمايش خداوند از وى .

يأيها الذين ءامنوا ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

برداشت فوق از حديثى استفاده شده كه در توضيح آيه فوق مى فرمايد: ما تناله الا يدى البيض و الفراخ و ما تناله الرماح فهو ما لاتصل اليه الا يدى.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 397، ح 4; تفسير برهان، ج 1، ص 502، ح 3.

صيد يوزپلنگ شكارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 34

34 _ حليت صيد يوزپلنگ تعليم ديده

احل . .. و ما علمتم من الجوارح مكلبين

از امام صادق(ع) روايت شده: الفهد مما قال اللّه {مكلبين}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 295، ح 34; تفسير برهان، ج 1، ص 448، ح 16.

كفّاره صيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 5

5 _ بى اعتنايى به احكام صيد و كفاره آن در نهان و شكستن حرمت كعبه و ماه هاى حرام به دور از چشم مردم ، پديدار و آشكار در محضر خداوند

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

از مصاديق مورد نظر براى {ماتكتمون} _

با توجه به آيات قبل _ افعال و رفتارى است كه در برداشت به آنها اشاره شد.

كفّاره صيد آهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 26

26 _ شتر ، كفّاره شكار شتر مرغ ، گاو ، كفاره شكار الاغ وحشى گوسفند ، كفاره شكار آهو و گاو كفاره گاو وحشى در حال احرام

فجزاء مثل ما قتل من النعم

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة بدنة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و فى البقرة بقرة.

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 673، ح 367.

كفّاره صيد الاغ وحشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 26

26 _ شتر ، كفّاره شكار شتر مرغ ، گاو ، كفاره شكار الاغ وحشى گوسفند ، كفاره شكار آهو و گاو كفاره گاو وحشى در حال احرام

فجزاء مثل ما قتل من النعم

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة بدنة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و فى البقرة بقرة.

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 673، ح 367.

كفّاره صيد در احرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 8،10،24،25،26،27

8 _ جريمه و سزاى شكار در حال احرام و يا در حرم مكه ( شتر ، گاو و يا گوسفند ) بايد به آستان كعبه تقديم شود .

فجزاء مثل ما قتل . .. هدياً

بلغ الكعبة

10 _ قربانى ، اطعام مساكين و روزه ، كفارات تخييرى در كشتن صيد در حرم و نيز در حال احرام

فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً

مؤيد برداشت فوق فرمايش منقول از امام صادق(ع) است كه فرمود: . .. و كل شىء من القرآن {او} فصاحبه بالخيار ما يشاء ... دو روايت مدرك برداشت شماره 10 و 27 با هم معارض و حل تعارض بين آن دو موكول به اجتهاد است.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 358، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 504، ح 14.

24 _ ارزش حيوانى كه در كفّاره شكار در حال احرام بايد ادا شود ، تعيين كننده تعداد روزه هاى معادل آن با احتساب هر يك چارك طعام مقابل يك روز روزه

كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً

از امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: يثمن قيمة الهدى طعاماً ثم يصوم لكل مد يوماً . .. .

_______________________________

كافى، ج 4، ص 386، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 677، ح 381.

25 _ روزه كفاره شكار در حال احرام ، بيش از شصت روز نيست ، اگر چه معادل خوراكى آن ، از شصت تجاوز كند .

او عدل ذلك صياماً

از امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. {ثم يصوم لكل مد يوماً فاذا زادت الامداد على شهرين فليس عليه اكثر منه.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 386، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 677، ح 381.

26 _ شتر ، كفّاره شكار شتر مرغ ، گاو ، كفاره شكار الاغ وحشى گوسفند ، كفاره شكار آهو و گاو كفاره گاو وحشى در حال

احرام

فجزاء مثل ما قتل من النعم

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة بدنة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و فى البقرة بقرة.

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 673، ح 367.

27 _ كفّاره صيد در حال احرام ، قربانى و در صورت ناتوانى از آن ، انفاق قيمت آن و در حال عدم تمكن از قيمت ، روزه مى باشد .

فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً

از امام صادع(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: من اصاب صيداَ وهو محرم فاصاب جزاء مثله من النعم اهداه و ان لم يجد هدياَ كان عليه ان يتصدق بثمنه واما قوله { اوعدل ذلك صياماَ } يعني عدل الكفارة اذا لم يجد الفدية ولم يجد الثمن.

دو روايت مدرك برداشت شماره 10 و 27 با هم معارض و حلّ تعارض بين آن دو موكول به اجتهاد است.

_______________________________

دعائم الاسلام، ج 1، ص 307; بحارالانوار، ج 99، ص 161، ح 65.

كفاره صيد در حرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 10

10 - { عن أبى عبد اللّه ( ع ) قال إنّما يكون الجزاء مضاعفاً فيما دون البدنة حتى يبلغ البدنة فإذا بلغ البدنة فلاتضاعف لأنه أعظم ما يكون ، قال اللّه عزّوجلّ : و من يعظّم شعائر اللّه فإنّهامن تقوى القلوب ;

از امام صادق(ع) روايت شده است[كه در باره كفّاره صيد در حرم] فرمود: همانا جزاى صيد اضافه مى شود تا آن جايى كه كمتر از

شتر باشد. پس آن گاه كه به حد شتر رسيد، ديگر اضافه نمى شود; زيرا شتر بزرگ ترين چيزى است كه مى توان قربانى كرد. خداوند عزّوجلّ مى فرمايد:{و من يعظم شعائر اللّه...}».

كفّاره صيد شتر مرغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 26

26 _ شتر ، كفّاره شكار شتر مرغ ، گاو ، كفاره شكار الاغ وحشى گوسفند ، كفاره شكار آهو و گاو كفاره گاو وحشى در حال احرام

فجزاء مثل ما قتل من النعم

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة بدنة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و فى البقرة بقرة.

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 673، ح 367.

كفّاره صيد گاو وحشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 26

26 _ شتر ، كفّاره شكار شتر مرغ ، گاو ، كفاره شكار الاغ وحشى گوسفند ، كفاره شكار آهو و گاو كفاره گاو وحشى در حال احرام

فجزاء مثل ما قتل من النعم

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة بدنة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و فى البقرة بقرة.

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 673، ح 367.

كيفر صيد در شنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 166 - 1

1 _ خداوند يهوديان ايله را به خاطر شكستن قانون روز شنبه با صيد ماهى ، به بوزينگانى

مطرود مبدّل ساخت .

فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم كونوا قردة خسئين

{عتوّ} (مصدر عتوا)، به معناى عصيان و سركشى است. مراد از {ما نهوا عنه} صيد ماهى در روز شنبه است.

گناه صيد در حرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 16

16 _ گناه شكار هاى صورت گرفته تا قبل از حكم به تحريم آن مورد عفو و بخشايش خداوند

لاتقتلوا الصيد و انتم حرم . .. عفا اللّه عما سلف

در آيه مورد بحث براى شكار در حال احرام دو حكم بيان شده است يكى حرمت آن كه بر گناهكارى شكار كننده دلالت دارد و ديگر لزوم كفّاره جمله {عفا اللّه عما سلف} مى تواند ناظر به هر دو جهت باشد. برداشت فوق به جهت اشاره اول اشاره دارد.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109