علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد سيزدهم - حرف ز

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد سيزدهم - حرف ز/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع، تعريف،هدف، فايده،

پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات هرمنوتیک ومتودولوژی

می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین زمینه مراکز

قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به مجله بینات

شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن را درمنظومه

این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و نقش آن

درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن و صدها

نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست و يكم

سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به آنچه فرو

فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات وبينات است

و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقه

اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن

بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل نطق ظاهر

كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) – وجود لفظي

( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می کند و

حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی و کسانیکه

می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

زبان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زبان

آثار تعليم زبان عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 3 - 10

10 - فهم تفصيلى و روشن آيات قرآن ، نيازمند آشنايى با زبان عربى و ظرافت هاى آن

كت_ب . .. عربيًا لقوم يعلمون

برخى از مفسران فعل {يعلمون} را در آيه شريفه را، به منزله فعل لازم مى دانند و لذا مفعولى براى آن نمى گيرند. بر اين اساس {لقوم يعلمون}; يعنى، براى مردمى كه دانا هستند. برخى ديگر بر آنند كه {يعلمون} متعدى است و مفعول آن به قرينه {عربيّاً} زبان و لغت عربى است; يعنى، {يعلمون هذه اللغة و اللسان}. برداشت بالا با توجه به مبناى دوم است.

آثار زخم زبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 18

18 - تأثير گزندگى زبان ، به حدّى است كه ممكن است حريف را ، كاملاً مغلوب كند .

سلقوكم بألسنة حداد

آثار گواهى اخروى زبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 4

4 - كيفر و پاداش اشخاص در قيامت و داورى درباره آنان ، بر پايه شهادت و گواهى اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پاى ) خود آنها خواهد بود .

يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

جمله {يومئذ يوفّيهم اللّه} استئناف بيانى است و پاسخ به اين سؤال است كه گواهى زبان، دست و پا بر اعمال

انسان ها، براى چه منظورى است؟ پاسخ آيه شريفه اين است كه اين گواهى، به منظور اعطاى جزاى كامل و عادلانه مى باشد و اين جزا بر پايه همين گواهى استوار است.

بلاغت زبان عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 195 - 2،3

2 - غنا و توانمندى زبان عربى براى بيان روشنِ مفاهيم بلند وحى

نزل . .. بلسان عربىّ مبين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {مبين} صفت توضيحى براى {لسان عربىّ} باشد. بر اين اساس قيد {مبين} ستايشى از جانب خدا نسبت به زبان عربى است; از آن جهت كه اين زبان مى تواند محتواى بلند وحى را به روشنى برساند.

3 - انتخاب گوياترين و روشن ترين واژه ها و شيوه هاى گويش عرب براى بيان وحى

بلسان عربىّ مبين

در برداشت ياد شده {مبين} به عنوان صفت احترازى اخذ شده است. براين اساس زبان عربى به دو دسته (مبين و غيرمبين) تقسيم مى شود و خداوند قسم اول را براى بيان مفاهيم وحى برگزيده است.

تفاوت زبان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 5

5- مردم منطقه شمالى در عصر ذوالقرنين ، داراى زبانى دور از زبان هاى زنده آن روز بودند .

قومًا لايكادون يفقهون قولاً

نفى درك همه زبان ها، حاكى از اين است كه زبان مادرى كوه نشينان عصر ذى القرنين، زبانى منحط و غير قابل ذكر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 1،3،5

1 - آفرينش آسمان ها و زمين و گوناگونى زبان

ها و رنگ هاى آدميان ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم

3 - اختلاف مردمان در آهنگ گفتار ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته . .. و اختل_ف ألسنتكم

بنابراين كه مراد از اختلاف در زبان، تفاوت اداى كلمات از سوى انسان ها، حتى اهل يك زبان و لهجه باشد، نكته بالا قابل استفاده است.

5 - آيه بودن آفرينش آسمان ها و زمين و تفاوت زبان ها و رنگ هاى مردم ، براى دانشمندان قابل درك است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_ل

راز تفاوت زبان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 7

7 - شكوفايى علم و آگاهى ، راهنماى آدمى به راز هاى نهفته در گوناگونى زبان ها و رنگ ها است .

و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

مراد از {عالمين} به تناسب موضوع _ كه سخن از تفاوت لهجه ها و رنگ ها است _ ممكن است دانشمندان زبان شناس و زيست شناس باشد.

زبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 3

3 _ زبان پيامبران مظهرى براى تجلى نطق خداوند *

لعن الذين كفروا . .. على لسان داود و عيسى ابن مريم

زبان حورالعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 37 - 5

5 - { عن جعفربن محمد عن أبيه ( رضى اللّه عنه ) قال رسول اللّه

فى قوله { عرباً } قال : كلامهنّ عربىّ ;

از امام صادق(ع) از پدرش(ع) از رسول خدا(ص) روايت شده كه درباره {عرباً} در كلام خدا فرمود: [يعنى ]سخن گفتن آنان عربى است}.

زبان عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 37 - 5

5 - { عن جعفربن محمد عن أبيه ( رضى اللّه عنه ) قال رسول اللّه فى قوله { عرباً } قال : كلامهنّ عربىّ ;

از امام صادق(ع) از پدرش(ع) از رسول خدا(ص) روايت شده كه درباره {عرباً} در كلام خدا فرمود: [يعنى ]سخن گفتن آنان عربى است}.

زبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 199 - 1

1 - ايمان نياوردن عرب به قرآن و پيامبر ( ص ) در صورت نزول آن بر فردى غير عرب و با زبان غيرعربى

و لو نزّلن_ه . .. ما كانوا به مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 2

2 - قرآن ، در قالب زبان عربى نازل شد .

قرءانًا عربيًّا

زبان مردم دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 3،5

3- مردم اقصاى مشرق و مغرب زمين ، در لغت با ذوالقرنين ، قرابت داشتند .

لايكادون يفقهون قولاً

در بين سه گروهى كه ذوالقرنين با آنان برخورد كرد، تنها، در باره گروه شمالى تعبير {لايكادون. ..} صورت گرفته است، ولى در باره آن دو قوم ديگر، چنين مشكلى مطرح نشده است.

5- مردم منطقه شمالى در عصر ذوالقرنين ، داراى زبانى

دور از زبان هاى زنده آن روز بودند .

قومًا لايكادون يفقهون قولاً

نفى درك همه زبان ها، حاكى از اين است كه زبان مادرى كوه نشينان عصر ذى القرنين، زبانى منحط و غير قابل ذكر بوده است.

زبان مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 5

5- مردم منطقه شمالى در عصر ذوالقرنين ، داراى زبانى دور از زبان هاى زنده آن روز بودند .

قومًا لايكادون يفقهون قولاً

نفى درك همه زبان ها، حاكى از اين است كه زبان مادرى كوه نشينان عصر ذى القرنين، زبانى منحط و غير قابل ذكر بوده است.

زبان مردم مشرق سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 3

3- مردم اقصاى مشرق و مغرب زمين ، در لغت با ذوالقرنين ، قرابت داشتند .

لايكادون يفقهون قولاً

در بين سه گروهى كه ذوالقرنين با آنان برخورد كرد، تنها، در باره گروه شمالى تعبير {لايكادون. ..} صورت گرفته است، ولى در باره آن دو قوم ديگر، چنين مشكلى مطرح نشده است.

زبان مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 3

3- مردم اقصاى مشرق و مغرب زمين ، در لغت با ذوالقرنين ، قرابت داشتند .

لايكادون يفقهون قولاً

در بين سه گروهى كه ذوالقرنين با آنان برخورد كرد، تنها، در باره گروه شمالى تعبير {لايكادون. ..} صورت گرفته است، ولى در باره آن دو قوم ديگر، چنين مشكلى مطرح نشده است.

زبان ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - صافات - 37 - 8 - 7

7 - شياطين ، آشنا به زبان فرشتگان

لايسّمّعون إلى الملإالأعلى

گوش فرا دادن شياطين به سخنان فرشتگان و رانده شدن آنها از آسمان، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.

زبان وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 195 - 1،3

1 - نزول مفاهيم وحى در قالب الفاظ عربى بر قلب پيامبر ( ص )

نزل . .. على قلبك ... بلسان عربىّ

3 - انتخاب گوياترين و روشن ترين واژه ها و شيوه هاى گويش عرب براى بيان وحى

بلسان عربىّ مبين

در برداشت ياد شده {مبين} به عنوان صفت احترازى اخذ شده است. براين اساس زبان عربى به دو دسته (مبين و غيرمبين) تقسيم مى شود و خداوند قسم اول را براى بيان مفاهيم وحى برگزيده است.

زخم زبان به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 33 - 3

3 _ پيامبر اكرم(ص) مورد تكذيب و زخم زبان و آزار كافران بود.

قد نعلم إنه ليحزنك الذى يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 6

6 - خداوند ، حامى پيامبر ( ص ) در برابر زخم زبان دشمنان

إنّا أعطين_ك الكوثر

آن گونه كه از ذيل اين سوره استفاده مى شود، عطاى كوثر به پيامبر(ص) كارى است كه خداوند در برابر طعنه ها و سخنان نيشدار دشمن انجام داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 1،7

1 - يكى از دشمنان پيامبر ( ص ) ، آن

حضرت را نسل بريده و آينده او را خالى از ذكر خير خواند .

إنّ شانئك هو الأبتر

{شانئك}; يعنى، كسى كه با تو بغض و دشمنى دارد (تاج العروس). بيشتر مفسران، او را پدر عَمروعاص دانسته اند كه پس از فوت پسران پيامبر(ص)، آن حضرت را {ابتر} خواند. {أبتر} به معناى كسى است كه از او به خير و نيكى ياد نشود. {بَتْر} (ريشه {أبتر}) در بريدن دُم به كار مى رود و به همين جهت شخصى را كه نسل او قطع شده است، {ابتر} گويند (مفردات); زيرا نسلى كه نام نيك او را زنده نگه دارد، وجود ندارد.

7 - { تكلّم أبومحمد الحسن بن على ( ع ) فقال : قال العاص بن وائل : إنّ محمداً رجل أبتر لا ولد له فلو قد مات انقطع ذكره ، فأنزل اللّه تبارك و تعالى { إنّ شانئك هو الأبتر } ;

امام حسن(ع) [در مجلس مباحثه با معاويه و ياران او ]سخن گفت و فرمود: عاص بنوائل گفت: محمد(ص) مردى ابتر است كه براى او فرزندى نيست و اگر بميرد [نام و] ياد او تمام مى شود. پس خداى تبارك و تعالى [خطاب به رسول خدا اين آيه را] نازل فرمود: إنّ شانئك هو الأبتر}.

زخم زبان دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 6

6 - خداوند ، حامى پيامبر ( ص ) در برابر زخم زبان دشمنان

إنّا أعطين_ك الكوثر

آن گونه كه از ذيل اين سوره استفاده مى شود، عطاى كوثر به پيامبر(ص) كارى است كه خداوند در برابر طعنه ها و سخنان نيشدار دشمن انجام

داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 1

1 - يكى از دشمنان پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را نسل بريده و آينده او را خالى از ذكر خير خواند .

إنّ شانئك هو الأبتر

{شانئك}; يعنى، كسى كه با تو بغض و دشمنى دارد (تاج العروس). بيشتر مفسران، او را پدر عَمروعاص دانسته اند كه پس از فوت پسران پيامبر(ص)، آن حضرت را {ابتر} خواند. {أبتر} به معناى كسى است كه از او به خير و نيكى ياد نشود. {بَتْر} (ريشه {أبتر}) در بريدن دُم به كار مى رود و به همين جهت شخصى را كه نسل او قطع شده است، {ابتر} گويند (مفردات); زيرا نسلى كه نام نيك او را زنده نگه دارد، وجود ندارد.

زخم زبان عاص بن وائل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 7

7 - { تكلّم أبومحمد الحسن بن على ( ع ) فقال : قال العاص بن وائل : إنّ محمداً رجل أبتر لا ولد له فلو قد مات انقطع ذكره ، فأنزل اللّه تبارك و تعالى { إنّ شانئك هو الأبتر } ;

امام حسن(ع) [در مجلس مباحثه با معاويه و ياران او ]سخن گفت و فرمود: عاص بنوائل گفت: محمد(ص) مردى ابتر است كه براى او فرزندى نيست و اگر بميرد [نام و] ياد او تمام مى شود. پس خداى تبارك و تعالى [خطاب به رسول خدا اين آيه را] نازل فرمود: إنّ شانئك هو الأبتر}.

زمينه زخم زبان به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 9

9 - تأخير وحى در برهه اى از دوران نزول قرآن ، پيامبر ( ص ) را نگران ساخته ، در معرض زخم زبان دشمن قرار داد .

ما ودّعك ربّك و ما قلى

لحن آيه شريفه و همراه بودن آن با سوگندهاى خداوند، بيانگر اضطراب و رنجيدگى پيامبر(ص) و در صدد آرامش بخشيدن و تسلاى خاطر دادن به آن حضرت است.

زمينه زخم زبان دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 9

9 - تأخير وحى در برهه اى از دوران نزول قرآن ، پيامبر ( ص ) را نگران ساخته ، در معرض زخم زبان دشمن قرار داد .

ما ودّعك ربّك و ما قلى

لحن آيه شريفه و همراه بودن آن با سوگندهاى خداوند، بيانگر اضطراب و رنجيدگى پيامبر(ص) و در صدد آرامش بخشيدن و تسلاى خاطر دادن به آن حضرت است.

فصاحت زبان عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 3 - 7

7 - قابليت و گنجايش زبان عربى ، براى ارائه مفاهيم وحى و بيان معارف الهى

كت_ب فصّلت ءاي_ته قرءانًا عربيًّا

خداوند پس از بيان اين حقيقت كه قرآن به روشنى بيان گشته (فصّلت آياته) آن را به عربى بودن توصيف كرده تا به اين معنا اشاره كند كه لغت عرب آن قابليت را داشت كه بتواند زبان وحى باشد و معارف الهى را در خود جاى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 5

5 - زبان قرآن

، زبانى گويا ، روشن و به دور از ابهام

و لو جعلن_ه قرءانًا أعجميًّا لقالوا لولا فصّلت ءاي_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 16

16- ظرفيت زبان عربى ، براى رساندن پيام خدا و ابلاغ بيم ها و بشارت هاى الهى به خلق *

و ه_ذا كت_ب مصدّق لسانًا عربيًّا لينذر الذين ظلموا و بشرى للمحسنين

از ارتباط ميان {لساناً عربيّاً} و {لينذر}، استفاده مى شود كه عربى بودن قرآن، داراى تأثيرى مهم در ابلاغ انذار و تبشير الهى به خلق است.

گواهى اخروى زبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 24 - 1،2

1 - شهادت و گواهى زبان ، دست و پاى گنه كاران عليه آنان در قيامت

يوم تشهد عليهم ألسنتهم و أيديهم و أرجلهم

2 - اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پاى ) گنه كاران ، تمامى گفته ها و كرده هاى آنان را بازگفته و از هيچ عمل خلافى ، فروگذار نخواهند كرد .

يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. بما كانوا يعملون

گواهى اخروى زبان قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 24 - 3

3 - شهادت و گواهى زبان ، دست و پاى قذف كنندگان و تهمت زنندگان به زنان پاكدامن ، نجيب و مؤمن ، بر اعمال ناروايشان در قيامت

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. يوم تشهد عليهم ألسنتهم ... بما كانوا يعملون

لكنت زبان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 27 - 1،2

1 -

موسى ( ع ) قبل از رسالت خويش ، لكنت زبان داشت .

واحلل عقدة من لسانى

2 - موسى ( ع ) در وادى طوى از خداوند خواست از لكنت زبان او بكاهد و گفتار او را واضح تر سازد .

واحلل عقدة من لسانى

{عقدة} نكره است و بر هر مقدار از لكنت صادق است {من} در {من لسانى} مى تواند براى تبعيض باشد; يعنى عقدة كائنة من عُقَد لسانى، حاكى از اين كه مطلوب موسى(ع) برطرف شدن بخشى از گرفتگى هاى زبان او بوده است. آيه بعد نيز قرينه بر اين است كه هدف او زوال مقدارى بوده كه به فهم كلامش كمك كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 28 - 1

1 - هدف موسى ( ع ) از دعا به درگاه خداوند براى بهبود لكنت زبان خويش ، مفهوم بودن سخنانش براى مردم بوده است .

واحلل عقدة من لسانى. يفقهوا قولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 3

3 - لكنت زبان و نقص گفتارى موسى ( ع ) ، به هنگام طرح دعوت در برابر فرعون *

و لايكاد يبين

نعمت زبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 9 - 1

1 - زبان و دو لب انسان ، عطاى الهى و نعمت هايى بزرگ است .

و لسانًا و شفتين

نقش زبان عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 4،5

4- نقش اساسى زبان عربى ، در تسهيل بيان معارف و

محتواى بلند قرآن

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

5- پيامبر ( ص ) و زبان گوياى آن حضرت ، واسطه آسان شدن محتواى بسيار عالى قرآن براى درك همگان

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

مراد از {لسانك} علاوه بر عربى بودن قرآن، جارى شدن آن بر زبان مبارك پيامبر(ص) نيز مى باشد; كه در تأثير گذاردى بر شنوندگان، نقش بسزايى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 198 - 1

1 - زبان عربى ، برخوردار از جاذبه و اتقان

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين

{أعجمين} مى تواند جمع {أعجم} و يا جمع {أعجمى} باشد. در صورت دوم اصل آن {أعجميين} است كه ياء نسبت حذف گرديده است. به هر حال {اعجم} به كسى گفته مى شود كه در زبانش عُجمه (ابهام و گنگى) باشد (مفردات راغب) و اين حكايت از اتقان، روشنى و گويايى و در نتيجه جاذبه زبان عربى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 3

3 - زبان عربى ، داراى جايگاهى ويژه در انتقال مفاهيم بلند و معارف نيازمند انديشه و تعقل

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا لعلّكم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 58 - 1

1- تسهيل معارف والاى قرآن از سوى خداوند براى خلق ، در پرتو ويژگى هاى خاص زبان عربى

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

مراد از {لسانك}، مى تواند زبان عربى باشد كه زبان پيامبر(ص) بوده است.

ويژگيهاى زبان عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 195 - 2،3

2 - غنا و توانمندى زبان عربى براى

بيان روشنِ مفاهيم بلند وحى

نزل . .. بلسان عربىّ مبين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {مبين} صفت توضيحى براى {لسان عربىّ} باشد. بر اين اساس قيد {مبين} ستايشى از جانب خدا نسبت به زبان عربى است; از آن جهت كه اين زبان مى تواند محتواى بلند وحى را به روشنى برساند.

3 - انتخاب گوياترين و روشن ترين واژه ها و شيوه هاى گويش عرب براى بيان وحى

بلسان عربىّ مبين

در برداشت ياد شده {مبين} به عنوان صفت احترازى اخذ شده است. براين اساس زبان عربى به دو دسته (مبين و غيرمبين) تقسيم مى شود و خداوند قسم اول را براى بيان مفاهيم وحى برگزيده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 3 - 7

7 - قابليت و گنجايش زبان عربى ، براى ارائه مفاهيم وحى و بيان معارف الهى

كت_ب فصّلت ءاي_ته قرءانًا عربيًّا

خداوند پس از بيان اين حقيقت كه قرآن به روشنى بيان گشته (فصّلت آياته) آن را به عربى بودن توصيف كرده تا به اين معنا اشاره كند كه لغت عرب آن قابليت را داشت كه بتواند زبان وحى باشد و معارف الهى را در خود جاى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 5

5 - زبان قرآن ، زبانى گويا ، روشن و به دور از ابهام

و لو جعلن_ه قرءانًا أعجميًّا لقالوا لولا فصّلت ءاي_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 3

3 - زبان عربى ، داراى جايگاهى ويژه در انتقال مفاهيم بلند و معارف

نيازمند انديشه و تعقل

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا لعلّكم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 16

16- ظرفيت زبان عربى ، براى رساندن پيام خدا و ابلاغ بيم ها و بشارت هاى الهى به خلق *

و ه_ذا كت_ب مصدّق لسانًا عربيًّا لينذر الذين ظلموا و بشرى للمحسنين

از ارتباط ميان {لساناً عربيّاً} و {لينذر}، استفاده مى شود كه عربى بودن قرآن، داراى تأثيرى مهم در ابلاغ انذار و تبشير الهى به خلق است.

زبان ها

تفاوت زبان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 5

5- مردم منطقه شمالى در عصر ذوالقرنين ، داراى زبانى دور از زبان هاى زنده آن روز بودند .

قومًا لايكادون يفقهون قولاً

نفى درك همه زبان ها، حاكى از اين است كه زبان مادرى كوه نشينان عصر ذى القرنين، زبانى منحط و غير قابل ذكر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 1،3،5

1 - آفرينش آسمان ها و زمين و گوناگونى زبان ها و رنگ هاى آدميان ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم

3 - اختلاف مردمان در آهنگ گفتار ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته . .. و اختل_ف ألسنتكم

بنابراين كه مراد از اختلاف در زبان، تفاوت اداى كلمات از سوى انسان ها، حتى اهل يك زبان و لهجه باشد، نكته بالا قابل استفاده است.

5 - آيه بودن آفرينش آسمان ها و زمين و تفاوت زبان ها و رنگ هاى مردم

، براى دانشمندان قابل درك است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_ل

راز تفاوت زبان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 7

7 - شكوفايى علم و آگاهى ، راهنماى آدمى به راز هاى نهفته در گوناگونى زبان ها و رنگ ها است .

و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

مراد از {عالمين} به تناسب موضوع _ كه سخن از تفاوت لهجه ها و رنگ ها است _ ممكن است دانشمندان زبان شناس و زيست شناس باشد.

زبور از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زبور

ارزش زبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 15

15 _ زبور ، كتابى ارزشمند و داراى اهميتى خاص

و ءاتينا داود زبوراً

اهميت زبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 15

15 _ زبور ، كتابى ارزشمند و داراى اهميتى خاص

و ءاتينا داود زبوراً

پيشگوييهاى زبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 2

2- پيش گويى پيروزى و حاكميت انسان هاى صالح در سطح زمين در كتاب زبور

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {من بعد الذكر} متعلق به {كائن} باشد در نتيجه شامل پيش گويى در تورات نمى شود.

تاريخ زبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 3

3- زبور ، كتاب آسمانى نازل شده بعد از تورات

و لقد كتبنا

فى الزبور من بعد الذكر

تذكرات زبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 10

10- قرآن و كتاب هاى آسمانى ( تورات ، زبور و انجيل ) ، مايه احياى فطرت خفته و يادآور دانستنى هاى فراموش شده انسان ها

ه_ذا ذكر من معى و ذكر من قبلى

{ذكر} از نظر معنا، مانند {حفظ} است; با اين تفاوت كه حفظ شىء به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و ذكر شىء به اعتبار استحضار و يادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراين توصيف قرآن و ديگر كتاب هاى آسمانى به {ذكر}، ممكن است به اين اعتبار باشد. كه يادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بيدارگر فطرت انسان غافل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 4

4- زبور كتابى كه حاوى پند ها و موعظه ها و ياد و يادآورى ها است .

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر

برخى از مفسران {الذكر} را به يكى از معانى لغوى آن (تذكير، موعظه، ياد و يادآورى) گرفته اند. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: در كتاب زبور پس از يك سلسله تذكرات و موعظه ها و ياد و يادآورى ها نوشتيم....

تعاليم زبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 1،4

1- به ارث بردن زمين و تسلط بر منافع آن به وسيله بندگان صالح ، امرى ثبت شده در كتاب تورات و زبور

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر أن الأرض يرثها عبادى الص_لحون

برداشت ياد شده مبتنى

بر اين است كه: 1_ الف و لام {الزبور} براى عهد و مقصود از آن كتاب آسمانى داوود(ع) باشد; چنان كه در آيه 163، سوره {نساء} آمده است (و آتينا داوود زبوراً); 2_ مقصود از {الذكر} تورات باشد; چنان كه اين نام در قرآن بر تورات اطلاق شده است (انبيا، آيه 48); 3_ {من بعد الذكر} متعلق به {كتبنا} باشد.

4- زبور كتابى كه حاوى پند ها و موعظه ها و ياد و يادآورى ها است .

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر

برخى از مفسران {الذكر} را به يكى از معانى لغوى آن (تذكير، موعظه، ياد و يادآورى) گرفته اند. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: در كتاب زبور پس از يك سلسله تذكرات و موعظه ها و ياد و يادآورى ها نوشتيم....

زبور از كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 14

14 _ حضرت داود ( ع ) از پيامبران پس از نوح ( ع ) و داراى كتابى از جانب خدا به نام زبور

و ءاتينا داود زبوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 9

9- خداوند ، به داوود ( ع ) كتاب آسمانى { زبور } را اعطا كرد .

و ءاتينا داود زبورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 3

3- زبور ، كتاب آسمانى نازل شده بعد از تورات

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر

محمد(ص) در زبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام

- 6 - 20 - 13

13 _ عن أبى عبداللّه(ع) قال: هذه الآية نزلت فى اليهود و النصارى يقول اللّه تبارك و تعالى: {الذين آتيناهم الكتاب _ يعنى التوراة و الإنجيل _ يعرفونه _ يعنى رسول اللّه(ص) . .. لأن اللّه عز و جل قد أنزل عليهم فى التوراة و الإنجيل و الزبور صفة محمّد(ص) ... و مبعثه ... .

مراد از زبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 13

13- { عن عبداللّه بن سنان عن أبى عبداللّه ( ع ) انه سأله عن قول اللّه عزّوجلّ : { و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر } ما الزبور و ما الذكر ؟ قال : الذكر عنداللّه ، والزبور الذى أنزل على داود ;

از عبداللّه بن سنان نقل شده كه از امام صادق(ع) در باره قول خداى عزّوجلّ {و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر} پرسيد زبور چيست ذكر كدام است؟ فرمود: ذكر نزد خدا است و زبور آن است كه بر داوود نازل شده است}.

مواعظ زبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 4

4- زبور كتابى كه حاوى پند ها و موعظه ها و ياد و يادآورى ها است .

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر

برخى از مفسران {الذكر} را به يكى از معانى لغوى آن (تذكير، موعظه، ياد و يادآورى) گرفته اند. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: در كتاب زبور پس از يك سلسله تذكرات و موعظه ها و ياد و يادآورى ها نوشتيم....

نقش زبور

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 10

10- قرآن و كتاب هاى آسمانى ( تورات ، زبور و انجيل ) ، مايه احياى فطرت خفته و يادآور دانستنى هاى فراموش شده انسان ها

ه_ذا ذكر من معى و ذكر من قبلى

{ذكر} از نظر معنا، مانند {حفظ} است; با اين تفاوت كه حفظ شىء به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و ذكر شىء به اعتبار استحضار و يادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراين توصيف قرآن و ديگر كتاب هاى آسمانى به {ذكر}، ممكن است به اين اعتبار باشد. كه يادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بيدارگر فطرت انسان غافل است.

وقت نزول زبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 12

12- { [ النبى ( ص ) ] قال : . . . أمّا العشرون : أنزل الزبور على داود فى عشرين يوماً خلون من شهر رمضان و ذلك قوله فى القرآن : { و آتينا داود زبوراً } . . . ;

پيامبر(ص)] فرمود: . .. اما بيست ... مقصود بيستم ماه رمضان است كه در آن زبور بر داوود نازل شد و اين سخن خدا در قرآن است كه مى فرمايد: و آتينا داود زبوراً...}.

زخم زبان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زخم زبان

آثار زخم زبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 18

18 - تأثير گزندگى زبان ، به حدّى است كه ممكن است حريف را ، كاملاً مغلوب كند .

سلقوكم بألسنة حداد

زخم زبان به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 33 - 3

3 _ پيامبر اكرم(ص) مورد تكذيب و زخم زبان و آزار كافران بود.

قد نعلم إنه ليحزنك الذى يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 6

6 - خداوند ، حامى پيامبر ( ص ) در برابر زخم زبان دشمنان

إنّا أعطين_ك الكوثر

آن گونه كه از ذيل اين سوره استفاده مى شود، عطاى كوثر به پيامبر(ص) كارى است كه خداوند در برابر طعنه ها و سخنان نيشدار دشمن انجام داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 1،7

1 - يكى از دشمنان پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را نسل بريده و آينده او را خالى از ذكر خير خواند .

إنّ شانئك هو الأبتر

{شانئك}; يعنى، كسى كه با تو بغض و دشمنى دارد (تاج العروس). بيشتر مفسران، او را پدر عَمروعاص دانسته اند كه پس از فوت پسران پيامبر(ص)، آن حضرت را {ابتر} خواند. {أبتر} به معناى كسى است كه از او به خير و نيكى ياد نشود. {بَتْر} (ريشه {أبتر}) در بريدن دُم به كار مى رود و به همين جهت شخصى را كه نسل او قطع شده است، {ابتر} گويند (مفردات); زيرا نسلى كه نام نيك او را زنده نگه دارد، وجود ندارد.

7 - { تكلّم أبومحمد الحسن بن على ( ع ) فقال : قال العاص بن وائل : إنّ محمداً رجل أبتر لا ولد له فلو قد مات انقطع ذكره ، فأنزل اللّه تبارك و تعالى { إنّ شانئك هو الأبتر } ;

امام

حسن(ع) [در مجلس مباحثه با معاويه و ياران او ]سخن گفت و فرمود: عاص بنوائل گفت: محمد(ص) مردى ابتر است كه براى او فرزندى نيست و اگر بميرد [نام و] ياد او تمام مى شود. پس خداى تبارك و تعالى [خطاب به رسول خدا اين آيه را] نازل فرمود: إنّ شانئك هو الأبتر}.

زخم زبان دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 6

6 - خداوند ، حامى پيامبر ( ص ) در برابر زخم زبان دشمنان

إنّا أعطين_ك الكوثر

آن گونه كه از ذيل اين سوره استفاده مى شود، عطاى كوثر به پيامبر(ص) كارى است كه خداوند در برابر طعنه ها و سخنان نيشدار دشمن انجام داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 1

1 - يكى از دشمنان پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را نسل بريده و آينده او را خالى از ذكر خير خواند .

إنّ شانئك هو الأبتر

{شانئك}; يعنى، كسى كه با تو بغض و دشمنى دارد (تاج العروس). بيشتر مفسران، او را پدر عَمروعاص دانسته اند كه پس از فوت پسران پيامبر(ص)، آن حضرت را {ابتر} خواند. {أبتر} به معناى كسى است كه از او به خير و نيكى ياد نشود. {بَتْر} (ريشه {أبتر}) در بريدن دُم به كار مى رود و به همين جهت شخصى را كه نسل او قطع شده است، {ابتر} گويند (مفردات); زيرا نسلى كه نام نيك او را زنده نگه دارد، وجود ندارد.

زخم زبان عاص بن وائل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- كوثر - 108 - 3 - 7

7 - { تكلّم أبومحمد الحسن بن على ( ع ) فقال : قال العاص بن وائل : إنّ محمداً رجل أبتر لا ولد له فلو قد مات انقطع ذكره ، فأنزل اللّه تبارك و تعالى { إنّ شانئك هو الأبتر } ;

امام حسن(ع) [در مجلس مباحثه با معاويه و ياران او ]سخن گفت و فرمود: عاص بنوائل گفت: محمد(ص) مردى ابتر است كه براى او فرزندى نيست و اگر بميرد [نام و] ياد او تمام مى شود. پس خداى تبارك و تعالى [خطاب به رسول خدا اين آيه را] نازل فرمود: إنّ شانئك هو الأبتر}.

زمينه زخم زبان به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 9

9 - تأخير وحى در برهه اى از دوران نزول قرآن ، پيامبر ( ص ) را نگران ساخته ، در معرض زخم زبان دشمن قرار داد .

ما ودّعك ربّك و ما قلى

لحن آيه شريفه و همراه بودن آن با سوگندهاى خداوند، بيانگر اضطراب و رنجيدگى پيامبر(ص) و در صدد آرامش بخشيدن و تسلاى خاطر دادن به آن حضرت است.

زمينه زخم زبان دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 9

9 - تأخير وحى در برهه اى از دوران نزول قرآن ، پيامبر ( ص ) را نگران ساخته ، در معرض زخم زبان دشمن قرار داد .

ما ودّعك ربّك و ما قلى

لحن آيه شريفه و همراه بودن آن با سوگندهاى خداوند، بيانگر اضطراب و رنجيدگى پيامبر(ص) و در صدد

آرامش بخشيدن و تسلاى خاطر دادن به آن حضرت است.

زشتي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زشتى

آثار زشتى زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 9

9- زشتى و قباحت زنا و بيراهه بودن آن در ارضاى طبيعى غريزه جنسى ، ملاك حرمت آن است .

و لاتقربوا الزنى إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جمله {إنه كان فاحشة و ساء سبيلاً} به منزله تعليل براى نهى است و مى تواند مفيد معناى ياد شده باشد.

اجتناب از زشتى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 1،22

1 - پرهيز پيوسته و مستمر از زشتى ها و گناهان كبيره ، از ويژگى هاى بارز نيك كرداران

و يجزى الذين أحسنوا . .. الذين يجتنبون كب_ئر الإثم و الفوحش

استمرار، از فعل مضارع {يجتنبون} استفاده مى شود.

22 - مبادرت به نيكى و پرهيز از گناه و زشتى ، تجلى تقواپيشگى است .

و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى . الذين يجتنبون كب_ئر الإثم و الفوحش ... هو أعلم بمن

ارتباط آيات شريفه، نشانگر آن است كه مراد از {من اتّقى} همان {الذين أحسنوا و. ..} مى باشد.

استتار زشتى بدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 4

4 _ مستور داشتن شرمگاه و زشتيهاى بدن، امرى لازم و ضرورى

قد أنزلنا عليكم لباسا يورى سوءتكم و ريشا و لباس التقوى ذلك خير

توصيف كلمه {لباسا} به {يوارى سوءاتكم} مى رساند كه از اهداف آفرينش لباس، پوشانيدن شرمگاه است. و اين معنا با وجهى بليغ حكايت از ضرورت پوشش شرمگاه دارد.

تحليل زشتى عمل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 4

4 _ نقش جهانبينى در توجيه و تعيين زشتى و زيبايى عمل *

و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم شركاؤهم

تنفر از زشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 5

5- گرايش و تمايل انسان به زيبايى و گريز از زشتى

فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

از اينكه شيطان اعمال زشت مردم را تزيين كرد و آنان را به وسيله همان عمل گمراه ساخت، نشان دهنده نكته فوق است.

جايگاه درك زشتى كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 19

19 - قلب ، جايگاه ادراك و اساس زيبايى ايمان و زشتى كفر

و زيّنه فى قلوبكم و كرّه إليكم الكفر

زشتى بخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 37 - 7

7 _ توجه به نقش فضل الهى در بهره مندى انسان از نعمت ها ، بيانگر زشتى بخل و پنهان ساختن داراييها

الذين يبخلون و يأمرون النّاس بالبخل و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله

زشتى بدگويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 16

16 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله: {. .. عذابا من فوقكم} هو الدخان و الصيحة {او من تحت ارجلكم} و هو الخسف {او يلبسكم شيعا} و هو اختلاف فى الدين و طعن بعضكم على بعض {و يذيق بعضكم بأس بعض} و هو ان يقتل بعضكم بعضا و كل هذا فى أهل القبلة

... .

از امام باقر(ع) روايت شده است: مراد از {عذابا من فوقكم}، دود و صيحه آسمانى و مراد از {أو من تحت أرجلكم}، فرو رفتن در زمين و مراد از {يلبسكم شيعا}، اختلاف در دين و بدگويى بعضى از شما نسبت به بعض ديگر مى باشد، و مراد از {و يذيق بعضكم بأس بعض} اين است كه گروهى از شما گروه ديگر را بكشد و تمام اينها مربوط به اهل قبله است . .. .

زشتى تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 9

9 _ زشتى و ناروايى گناه ، تجاوز و حرام خوارى

يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت لبئس ما كانوا يعملون

زشتى تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 4

4 - زشتى و ناروايى بيهوده گويى و دادن نسبت هاى ناروا به ديگران

لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

زشتى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 104 - 3

3 - بدمنظرى دوزخيان ، در نتيجه جمع شدن پوست صورت و لب هاى آنها و آشكار ماندن دندان هايشان

تلفح وجوههم النار و هم فيها ك_لحون

{كالح} ظاهراً كنايه از زشت رويى و بدمنظرى دوزخيان است.

زشتى حرام خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 9

9 _ زشتى و ناروايى گناه ، تجاوز و حرام خوارى

يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت لبئس ما كانوا يعملون

زشتى خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 7

7 _ پيامد هاى شوم خيانت به خدا و رسول و زشتى خيانت آدمى به امانت هاى جامعه ، امرى روشن و بى نياز از برهان

لاتخونوا اللّه . .. و أنتم تعلمون

در اينكه مفعول {تعلمون} چيست، نظرهاى مختلفى ايراد شده كه از جمله آنهاست، زشتى خيانت، پيامدهاى شوم آن و حرمت آن از ديدگاه عقل و شرع.

زشتى درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 2

2 - درخت { زقّوم } ، درختى زشت منظر و وحشت آور

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

تشبيه درخت زقوم به سرهاى شيطان ها، به خاطر ذهنيتى است كه مردم _ به ويژه عرب ها _ از شيطان دارند. بدين صورت كه آن را موجودى زشت و وحشت آور مى دانند و هر چيز و فرد زشت را به چهره و سر شيطان تشبيه مى كنند.

زشتى دشنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 4

4 - زشتى و ناروايى بيهوده گويى و دادن نسبت هاى ناروا به ديگران

لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

زشتى روابط نامشروع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 5

5_ بشر از ديرباز به ناروايى رابطه زناشويى زن با غير همسر خويش ، معتقد بود و بر آن تأكيد مى كرد .

واستغفرى لذنبك إنك كنت من الخاطئين

زشتى زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 19

19 _ سئل على بن الحسين(ع)

عن الفواحش ما ظهر منها و ما بطن قال: ما ظهر نكاح إمرأة الأب و ما بطن الزنا.

از امام سجاد(ع) درباره فواحش ظاهرى و باطنى سؤال شد فرمود: فاحشه ظاهرى، ازدواج با همسر پدر و فاحشه باطنى زناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 4

4- زنا ، عملى بس زشت و پليد و راهى بس ناشايست در ارضاى غريزه جنسى

إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

{فاحشة} به سخن و رفتارى مى گويند كه زشتى آن بسيار است (مفردات راغب).

زشتى زنا در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 6

6- زشتى و پليدى زنا ، امرى نهفته در وجدان همه انسان هاى طول تاريخ

إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جمله اسميه {إنه كان فاحشة و ساء سبيلاً} دلالت بر ثبوت و استمرار دارد و در ضمن تعليلى است براى نهى {لاتقربوا الزنى}. افزودن اين تعليل، براى برانگيختن مردم و مخاطبان جهت عمل به {لاتقربوا} است. چنين امرى هم، وقتى تأثيربخش خواهد بود كه خود مردم بدى آن را بفهمند و اطلاق تعليل، بد بودن آن را در نزد مردم مى رساند.

زشتى صورت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 27 - 1

1 - زشت و كريه شدن چهره هاى كافران و منكران معاد ، در لحظه مشاهده عذاب قيامت

فلمّا رأوه زلفة سيئت وجوه الذين كفروا

واژه {سوء} مرادف {قبيح} و {سيئه} مقابل {حسنه} است.

زشتى صورت مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك

- 67 - 27 - 1

1 - زشت و كريه شدن چهره هاى كافران و منكران معاد ، در لحظه مشاهده عذاب قيامت

فلمّا رأوه زلفة سيئت وجوه الذين كفروا

واژه {سوء} مرادف {قبيح} و {سيئه} مقابل {حسنه} است.

زشتى كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 8

8 - مشركان ناسپاس ، از زشتى كار خود ، آگاهى خواهند يافت .

هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم ... فسوف يعلمون

زشتى گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 9

9 _ زشتى و ناروايى گناه ، تجاوز و حرام خوارى

يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت لبئس ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 120 - 2

2 _ لزوم اجتناب از همه گناهان، چه قبحش آشكار و چه نهان باشد.

و ذروا ظهر الإثم و باطنه

{ظاهر الإثم} مى تواند صفت براى محذوف باشد. در اين صورت معنى جمله چنين مى شود: {ذروا عصيانا ظاهر الإثم و باطنه}.

زشتى گناه آشكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 6

6 - ارتكاب علنى اعمال زشت ، داراى قباحت فزون تر

أتأتون الف_حشة و أنتم تبصرون

لوط(ع)، در توبيخ قومش بر روى دو نكته تأكيد كرده است: 1_ ارتكاب فحشا، 2_ انجام آن در منظر عموم. بنابراين مفاد پيام لوط چنين مى شود: اى مردم! چرا به كار زشت آميزش با مردان روى مى آوريد و بدتر از آن چرا آن را در برابر

چشم ديگران انجام مى دهيد.

زشتى لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 4

4 - زشتى و ناروايى بيهوده گويى و دادن نسبت هاى ناروا به ديگران

لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

زشتى لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 1

1 _ قوم لوط ، مردمى مبتلا به عمل بسيار شنيع لواط

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

فعل مضارع {تأتون} حكايت از استمرار لواط دارد كه در برداشت از آن به {ابتلا} تعبير شد.

زشتى ميوه درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 1

1 - ميوه و ثمره درخت { زقّوم } ، در زشتى همانند سر هاى شيطان ها است .

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

{طلع}، به معناى {ثمره} است.

عفو از زشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 4،8

4 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند ، به گذشت از كسانى كه به ايشان بدى كرده اند .

إن تبدوا . .. أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

8 _ نيكى به مردم در آشكار و نهان و گذشت از بدى هاى ايشان ، در پى دارنده عفو الهى

إن تبدوا خيراً أو تخفوه أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

از جمله مصاديق مورد نظر براى كلمه {خير}، به قرينه {او تعفوا عن سوء} كه بيانگر گذشت از خطاهاى ديگران است، احسان و نيكى به مردم مى باشد.

عوامل تزيين زشتى ها

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 39 - 1

1- ابليس ، گمراه شدن خود از سوى خداوند را ، عامل زيبا نماياندن زشتى ها و به گمراهى كشاندن همه انسان ها معرفى كرد .

قال ربّ بما أغويتنى لأزيننّ لهم فى الأرض و لأغوينّهم أجمعين

{با} در {بما} باى سببيه است.

فطريّت زشتى زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 6

6- زشتى و پليدى زنا ، امرى نهفته در وجدان همه انسان هاى طول تاريخ

إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جمله اسميه {إنه كان فاحشة و ساء سبيلاً} دلالت بر ثبوت و استمرار دارد و در ضمن تعليلى است براى نهى {لاتقربوا الزنى}. افزودن اين تعليل، براى برانگيختن مردم و مخاطبان جهت عمل به {لاتقربوا} است. چنين امرى هم، وقتى تأثيربخش خواهد بود كه خود مردم بدى آن را بفهمند و اطلاق تعليل، بد بودن آن را در نزد مردم مى رساند.

ملاك زشتى گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 8

8 _ ظلم، معيار سنجش ميزان زشتى گناهان و داراى مراتب است.

و من أظلم ممن افترى على الله كذبا

گزينش واژه {أظلم} به جاى {أذنب} و {أعصى} و مانند آن مى تواند بدان جهت باشد كه اولا ظلم بودن افترا را گوشزد كند و ثانياً به ريشه گناه بودن افترا اشاره نمايد. بنابراين ظلم معيارى براى شناخت گناه و مرتبه آن است.

نفرت از زشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 5

5

- گرايش و تمايل انسان به زيبايى و گريز وى از زشتى

أفمن زيّن له سوء عمله فرءاه حسنًا

از اين كه شيطان براى گمراه كردن مردم، از راه زيبا جلوه دادن اعمال زشت آنان وارد مى شود، مى توان مطلب ياد شده را استنباط كرد.

زشتى ها

اجتناب از زشتى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 1،22

1 - پرهيز پيوسته و مستمر از زشتى ها و گناهان كبيره ، از ويژگى هاى بارز نيك كرداران

و يجزى الذين أحسنوا . .. الذين يجتنبون كب_ئر الإثم و الفوحش

استمرار، از فعل مضارع {يجتنبون} استفاده مى شود.

22 - مبادرت به نيكى و پرهيز از گناه و زشتى ، تجلى تقواپيشگى است .

و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى . الذين يجتنبون كب_ئر الإثم و الفوحش ... هو أعلم بمن

ارتباط آيات شريفه، نشانگر آن است كه مراد از {من اتّقى} همان {الذين أحسنوا و. ..} مى باشد.

عوامل تزيين زشتى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 39 - 1

1- ابليس ، گمراه شدن خود از سوى خداوند را ، عامل زيبا نماياندن زشتى ها و به گمراهى كشاندن همه انسان ها معرفى كرد .

قال ربّ بما أغويتنى لأزيننّ لهم فى الأرض و لأغوينّهم أجمعين

{با} در {بما} باى سببيه است.

زكات از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زكات

آثار اجتماعى زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 4

4 - برخوردارى جامعه اسلامى از حمايت و نصرت خدا ، در گرو اقامه نماز ، پرداخت زكات ، امر به معروف و نهى از

منكر است .

الذين ان مكّنّ_هم فى الأرض . .. و نهوا عن المنكر

آثار اخروى زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 4 - 1

1 - رسيدن به رستگارى اخروى ، در گرو پرداخت زكات است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم للزكوة ف_علون

آثار اداى زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 15،19

15 _ خداوند نويدبخش موسى ( ع ) به استجابت دعايش براى سعادت بنى اسرائيل در دنيا و آخرت ، به شرط رعايت تقوا ، پرداخت زكات و ايمان به همه آيات الهى

فسأكتبها للذين يتقون و يؤتون الزكوة و الذين هم بايتنا يؤمنون

19 _ تقواپيشگى ، پرداخت زكات و ايمان به آيات الهى ، شرط برخوردار شدن همراهان موسى در ميعادگاه مناجات ، از مغفرت و رحمت خاص الهى بود .

فاغفرلنا و ارحمنا و أنت خير الغفرين . .. فسأكتبها للذين يتقون

جمله {فسأكتبها . .. } پاسخى است به درخواستهاى موسى(ع) و از جمله آنهاست تقاضاى رحمت و مغفرت براى همراهان خويش در ميعادگاه مناجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 10

10 - عبادت خداوند ، عقايد توحيدى ، اداى نماز و پرداخت زكات ، سامان دهنده امور انسان ها است .

ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الزكوة و ذلك دين الق

آثار اقتصادى زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 4 - 5

5 - پرداخت زكات ، مايه

رشد سرمايه و ازدياد ثروت

و الذين هم للزكوة ف_علون

{زكات} از مصدر {زُكُوّ} مشتق است. {زكو} هم به معناى نمو و ازدياد مى آيد و هم به معناى پاكى و طهارت. بنابراين مى توان گفت: انفاق مال، بدان جهت كه مايه رشد و ازدياد سرمايه است و يا طهارت جان و سلامت نفس انفاق كننده را در پى دارد، زكات ناميده شده است.

آثار اهتمام به زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 2

2 - پايبندى به نماز و زكات و باور به آخرت ، شرط بهرهورى از هدايت و بشارت قرآن

هدًى و بشرى للمؤمنين . الذين يقيمون الصلوة... و هم بالأخرة هم يوقنون

فعل هاى {يقيمون} و {يؤتون} مضارع و مفيد استمرار است; يعنى، {هدًى و بشرى للذين يستمرون على اقامة الصلاة و إيتاء الزكاة}.

آثار پرداخت زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 29

29 - اقامه نماز ، پرداخت زكات و اعتصام به خداوند ، زمينه ساز برخوردارى از ولايت و جلب يارى و نصرت او

فاقيموا الصلوة . .. فنعم المولى و نعم النصير

برداشت فوق، بدان احتمال است كه {فنعم المولى. ..} مترتب بر تكاليف پيشين باشد كه انجام آن، موجب بهره مندى از ولايت ويژه و نصرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 9

9 - برپايى كامل نماز و پرداخت مدام زكات و يقين به عالَم آخرت ، زمينه دستيابى به هدايت ويژه قرآن است .

هدًى . .. للمحسنين . الذين يقيمون

الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 3،10

3 - يقين به آخرت و برپايى نماز و پرداخت زكات ، زمينه ساز بهره مندى از هدايت هاى افزون الهى است .

الذين يقيمون . .. و هم بالأخرة هم يوقنون . أُول_ئك على هدًى من ربّهم

10 - رستگارى ، تنها در پرتوِ اقامه نماز و پرداخت زكات و يقين به آخرت است .

الذين يقيمون الصلوة و . .. و أُول_ئك هم المفلحون

آثار پرداخت زكات فطره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 5

5 - { و سئل الصادق ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { قد أفلح من تزكّى } قال من أخرج الفطرة ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {قد أفلح من تزكّى} سؤال شد، فرمود: [مقصود] كسى است كه زكات فطره خود را بپردازد}.

آثار ترك زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 12

12 _ كفر ، اعمال ناشايست ، ترك نماز و نداشتن ارتباط با خدا ، امتناع از پرداخت زكات و حقوق مالى ، موجب اضطراب و سلب آرامش درونى

انّ الّذين امنوا . .. و لا هم يحزنون

از مفهوم آيه برداشت شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 12

12 _ دلبستگى به مال و عدم تمايل به پرداخت صدقه ( زكات ) نشانه آلودگى روح و عدم تكامل معنوى انسان

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

از مفهوم آيه برداشت مى

شود كه: تطهير و تزكيه مورد نظر تنها با پرداخت زكات حاصل خواهد شد. بنابراين آنان كه در نتيجه دلبستگى، از پرداخت آن سرباز مى زنند، آلوده اند و رشد نخواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 4 - 42

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 11

11 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) أنّه قال : من تمام الصوم اعطاء الزكاة . . . و من صام فلم يؤدّها فلاصوم له إذا تركها متعمداً . . . إنّ اللّه عزّوجلّ بدأ بها قبل الصلاة فقال : { قد أفلح من تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: از [شرايط ]تمام بودن روزه، دادن زكات است . .. و كسى كه روزه بگيرد; ولى زكات را نپردازد، روزه براى او نيست در صورتى كه ترك زكات از روى عمد باشد ... خداى عزّوجلّ زكات را در ابتدا و قبل از نماز، آورده و فرموده است: قد أفلح من تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى}.

آثار روانى زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 4 - 6

6 - پرداخت زكات ، مايه طهارت جان و سلامت روان است .

و الذين هم للزكوة ف_علون

آثار زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 4

4 - برپايى نماز ، پرداخت زكات و شركت در نماز جماعت از جمله سبب هاى كارساز براى

دور ماندن از عذاب ها و مخاطرات روز قيامت

و أقيموا الصلوة . .. واتقوا يوماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 2،3،4

2 - برپاداشتن نماز و پرداخت زكات ، داراى نقشى بسزا در آماده سازى مسلمانان براى برخورد با دشمنان

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

چون وجوب نماز و زكات، پيش از نزول اين آيه براى مسلمانان بيان شده بود; معلوم مى شود: تأكيد بر آن در اين آيه، ارائه رهنمودى است براى تحقق امر ياد شده در آيه (فاعفوا و اصفحوا) و نيز فراهم آمدن زمينه جهاد و مبارزه كه فراز {حتى يأتى اللّه بأمره} بدان اشاره دارد. در برداشت فوق {أقيموا الصلاة ...} در ارتباط با {حتى يأتى ...} معنا شده است.

3 - اقامه نماز و اداى زكات ، عامل شكيبايى بر آزار هاى دشمنان و زمينه ساز مدارا كردن با ايشان است .

فاعفوا و اصفحوا . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

در برداشت فوق، جمله {أقيموا الصلاة . ..} در ارتباط با {فاعفوا واصفحوا} ملاحظه شده است. در اين لحاظ هدف از تأكيد بر اقامه نماز و پرداخت زكات، ايجاد توان براى اطاعت امر خداوند (لزوم عفو و گذشت و مدارا كردن با دشمنان) است.

4 - مسلمانان صدر اسلام ، موظف به تقويت بنيه اعتقادى و اقتصادى خويش با برپا كردن نماز و پرداخت زكات ( براى مهيّا شدن زمينه هاى جهاد و مبارزه )

حتى يأتى اللّه بأمره . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 9،11،13

9 _ آرامش درونى ، دستاورد ايمان و عمل صالح به ويژه نماز و زكات

انّ الّذين امنوا و عملوا الصّالحات . .. و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

بنابراينكه نداشتن {خوف} و {حزن} (آرامش درونى) علاوه بر آخرت، مربوط به دنيا نيز باشد.

11 _ ايمان ، عمل صالح ، نماز و زكات ، موجب آرامش خاطر

انّ الّذين امنوا . .. و لا هم يحزنون

13 _ ايمان و عمل صالح به ويژه نماز و زكات زمينه نفى ربا در جامعه

يمحق اللّه الرّبوا . .. امنوا و عملوا الصّالحات

ذكر اين آيه پس از آيات قبل (در مورد ربا) رهنمودى است براى از بين بردن ربا در جامعه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 8

8 _ نقش اقامه نماز و پرداخت زكات ، در خودسازى و آمادگى براى جهاد و فداكارى

الم تر الى الّذين قيل لهم كفّوا ايديكم و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة فلمّا كتب ع

فرمان خداوند به برپايى نماز و اداى زكات، پس از نهى از مبارزه مسلحانه، دلالت بر اين دارد كه تا اقامه نماز و اداى زكات جايگاه خويش را در جامعه نيابد، شرايط براى مبارزه و جهاد آماده نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 20،21

20 _ اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و يارى آنان و انفاق در راه خدا ، موجب تكفير ( ناديده گرفتن ) قطعى گناهان و دخول حتمى در بهشت

لئن اقمتم . .. لاكفرن

عنكم سياتكم و لادخلنكم جنت

21 _ تكفير ( ناديده گرفتن ) گناهان بنى اسرائيل و دخول آنان به بهشت در گرو اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و يارى آنان و انفاق در راه خدا

لئن اقمتم الصلوة . .. و لادخلنكم جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 9

9 _ اقامه نماز و پرداخت زكات ، شرط پذيرش اسلام مشركان و كافران

فإن تابوا و أقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة فخلّوا سبيلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 18 - 9

9 _ ايمان به خدا و روز رستاخيز ، اقامه نماز و پرداخت زكات و نترسيدن از غير خدا ، زمينه ساز ره يابى به صراط مستقيم و قرار گرفتن در زمره ره يافتگان

من ءامن باللّه و اليوم الأخر . .. فعسى أولئك أن يكونوا من المهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 21

21 _ امر به معروف ، نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسولش ، عامل جلب رحمت ويژه الهى

يأمرون بالمعروف . .. أولئك سيرحمهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 8،11

8 _ پرداخت صدقه و زكات ، مايه تطهير ( پاكى روح از آلودگى ) و تزكيه ( رشد معنوى ) انسان است .

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

11 _ پرداخت صدقه ( زكات ) ، تضمين كننده پاكى جامعه و شكوفايى

اقتصاد آن *

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه تطهير و رشد، صرفاً فردى نباشد و نظر به حيثيت اجتماعى آن نيز داشته باشد. به تعبير ديگر، صدقه و زكات، از آن جهت كه تعديل ثروت را به دنبال دارد، عدالت اجتماعى را تضمين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 9

9 _ انفاق و پرداخت صدقات از نشانه هاى اصلى و جلوه توبه راستين است .

أن اللّه هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 10 - 3

3 _ خشوع در نماز ، اجتناب از لغو ( گفتاربيهوده و كردار عبث ) ، پرداخت زكات ، عفت و پاك دامنى ، امانت دارى ، پايبندى به عهد و پيمان و اهميت دادن به نماز و انجام به موقع آن ، تضمين كننده رستگارى اخروى و دستيابى مؤمنان به بهشت

قد أفلح المؤمنون . الذين هم ... أُول_ئك هم الورثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 16

16 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، نماز به پا مى دارند ، زكات مى پردازند و از قيامت مى ترسند ، از روزى فراوان و بى شمار برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

{حساب} به معناى شمارش است و {بغير حساب} (بى شمارش) مى تواند كنايه از كثرت و فراوانى باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 6،7،8

6 - مؤمنان نيكوكار در سايه برپايى نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) مشمول رحمت خدا هستند .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت. .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

7 - برپايى نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، مايه جلب رحمت خدا است .

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و أطيعوا الرسول لعلّكم ترحمون

8 - اميد به برخوردارى از رحمت خدا در پرتو اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) اميدى به جا و شايسته

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و أطيعوا الرسول لعلّكم ترحمون

از اين كه خداوند پس از توصيه مؤمنان به اقامه نماز، پرداخت زكات و فرمان برى از پيامبر(ص)، آنان را به رحمت خويش اميدوار ساخته است به دست مى آيد كه اميد داشتن به رحمت خدا، پس از عمل به توصيه هاى الهى، اميدى به جا و شايسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 4

4 - اقامه نماز و پرداخت زكات ، داراى پيوندى عميق با يقين به آخرت

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم يوقنون

جمله {و هم بالأخرة. ..} حال معلله است; يعنى، يقين داشتن آنان به آخرت و كيفر و پاداش الهى، آنها را پايبند به اقامه نماز و پرداخت زكات مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 11

11 -

پرداخت زكات و انفاق مال در راه خدا ، از نمود هاى بارز اعتقاد به توحيد و جهان آخرت

و ويل للمشركين . الذين لايؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم ك_فرون

از مفهوم مخالف آيه، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 5

5 - انفاق در راه خداوند ( پرداخت زكات ) ، نشانگر ايمان و نمونه گوياى عمل صالح

و ويل للمشركين . الذين لا يؤتون الزكوة ... إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

آداب اداى زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 8

8 _ حالت خضوع و فروتنى در پرداخت صدقه و زكات ، از شرايط لازم براى تصدى حكومت و ولايت بر اهل ايمان

انما وليكم اللّه . .. الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم ركعون

در برداشت فوق، ركوع به معناى لغوى آن (خضوع) گرفته شده است.

آداب زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 30

30 - زكات ، بايد به بهترين صورت و مناسب ترين چيز براى فقيران پرداخت شود .

و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا

اجبار بر زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 25

25 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { يجبر الامام النّاس على اخذ الزكوة من اموالهم لانّ اللّه عز و جل قال : { خذ من اموالهم صدقة . . . } . . . ;

امام، مردم را

مجبور مى كند كه از اموال آنان زكات گرفته شود; زيرا خداى عزو جل فرموده: از اموال آنان صدقه بگير . ..}.

اجتناب از اداى زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 10

10 _ ارتكاب گناهانى همچون شرابخوارى ، زنا و نپرداختن زكات ، با اعتقاد به گناه بودن آنها ، كفر است .

إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا

ابو بصير از معصوم(ع) روايت كرده است كه پس از تلاوت {ان الذين ءامنوا ثم كفروا ثم ءامنوا ثم ازدادوا كفراً} امام فرمود: من زعم ان الخمر حرام ثم شربها، و من زعم ان الزنا حرام ثم زنى، و من زعم ان الزكوة حق و لم يؤدها.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 281، ح 288; نورالثقلين، ج 1، ص 563، ح 623.

احكام زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 3

3 - نماز و زكات ، از واجبات دينى اسلام و از اركان عملى آن است .

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

دعوت به اقامه نماز و پرداخت زكات، پس از فراخواندن اهل كتاب به ايمان، بيانگر اهميت خاص نماز و زكات در ميان ساير تكاليف عملى اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 10،11،12،17،19

10 _ خداوند حقى براى خود در محصولات كشاورزى قرار داده است.

و ءاتوا حقه يوم حصاده

مرجع ضمير {حقه}، به قرينه صدر آيه، ممكن است {الله} باشد.

11 _ لزوم پرداخت بخشى از محصولات كشاورزى به هنگام چيدن ميوه ها و درو كردن غلات

و ءاتوا حقه يوم

حصاده

12 _ حكم زكات در مكه شامل همه محصولات كشاورزى مى شده است. *

جنت . .. و النخل و الزرع ... و الزيتون و الرمان ... و ءاتوا حقه يوم حصاده

فرمان به اداى حق محصولات كشاورزى در روز چيدن اختصاص به محصولات خاصى، مانند غلات، ندارد. و چون در آيات مكى ديگر نيز فرمان زكات ياد شده، محتمل است فرمان به {ايتاء حق الحصاد} اشاره به همان حكم زكات باشد.

17 _ عن أبى عبدالله(ع): لاتصرم بالليل و لاتحصد بالليل . .. و إن حصدت بالليل لم يأتك السؤال و هو قول الله تعالى: {و ءاتوا حقه يوم حصاده} ... يعنى القبضة بعد القبضة إذا حصدته و إذا خرج فالحفنة بعد الحفنة ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: ميوه را در شب نچين و شبانه درو نكن . .. زيرا اگر در شب، درو كنى فقيران نزد تو نمى آيند و اين سخن خداوند متعال است كه مى فرمايد: {حق محصول را روز درو بپردازيد} ... يعنى هنگام درو، دسته دسته و هنگام جدا شدن دانه، مشت مشت بپردازيد ... .

19 _ عبدالله بن سنان عن أبى عبدالله(ع) قال: سألته عن قوله: {و ءاتوا حقه يوم حصاده} قال: اعط من حضرك من المسلمين و إن لم يحضرك إلا مشرك فاعطه.

عبدالله بن سنان گويد: از امام صادق(ع) درباره {و ءاتوا حقه يوم حصاده} سؤال كردم، فرمود: اگر كسى از مسلمانان هنگام برداشت محصول حضور داشت، حق الحصاد را به او بده و اگر كسى غير از مشرك نبود، به او بپرداز.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60

- 1،2،4

1 _ لزوم پرداخت صدقات و زكات به نيازمندان ( فقرا ) ، تهيدستان ( مساكين ) و كارگزاران امور صدقات

إنما الصدقت للفقراء و المسكين و العملين عليها

2 _ وجوب صرف صدقات بر تأليف قلوب ، آزادى بردگان ، بدهكاران ، راه خدا و در راه ماندگان

إنما الصدقت . .. و المؤلفة قلوبهم و فى الرقاب و الغرمين و فى سبيل اللّه و ابن ال

4 _ صرف صدقات ( زكات ) ، بجز در موارد هشتگانه ( فقرا و . . . ) ممنوع است .

إنما الصدقت للفقراء . .. و ابن السبيل

آيه شريفه در مقام بيان موارد صرف صدقات است. به كارگيرى كلمه {إنما} _ كه براى افاده حصر است _ بيانگر اين است كه صرف صدقات در غير موارد هشتگانه اى كه آيه شريفه متعرض آن شده، ممنوع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 2،5،25،27

2 _ اموال و دارايى هاى گوناگون انسان ، متعلق صدقه ( زكات ) است .

خذ من أمولهم صدقة

{مال} (مفرد اموال) اسم جنس است و شامل هر آنچه را كه آدمى به دست بياورد مى شود.

5 _ تنها بخشى از اموال و دارايى ها به عنوان صدقه و زكات دريافت مى شود ; نه تمامى آن .

خذ من أمولهم صدقة

برداشت فوق، با توجه به استعمال {مِنْ تبعيضيه} به دست آمده است; يعنى، بخشى از اموال آنان را به عنوان صدقات اخذ كن.

25 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { يجبر الامام النّاس على اخذ الزكوة من اموالهم لانّ اللّه عز و

جل قال : { خذ من اموالهم صدقة . . . } . . . ;

امام، مردم را مجبور مى كند كه از اموال آنان زكات گرفته شود; زيرا خداى عزو جل فرموده: از اموال آنان صدقه بگير . ..}.

27 _ عبداللّه بن سنان گويد : امام صادق ( ع ) فرمود : { لما انزلت آية الزكوة { خذ من اموالهم صدقة . . . } . . . فامر رسول اللّه ( ص ) مناديه فنادى فى الناس ان اللّه فرض عليكم الزكوة . . . ففرض اللّه عز و جل عليهم من الذهب و الفضة و فرض الصدقة من الابل و البقر و الغنم و من الحنطة و الشعير و التمر و الزبيب . . . و عفا لهم عما سوى ذلك . . . ;

چون آيه زكات نازل شد كه {از اموال آنان صدقه بگير . ..} رسول خدا (ص) به منادى خود دستور داد و او در بين مردم ندا داد كه خداوند: بر شما زكات را واجب فرموده است; پس خداوند [زكات] را از طلا و نقره بر آنان واجب فرمود و نيز صدقه را از شتر، گاو، گوسفند، گندم، جو، خرما و كشمش واجب كرد ... و غير اينها را براى مردم گذشت نمود ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 12

12- نماز و زكات ، در هيچ شرايطى نبايد ترك شود .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

گرچه {مادمت حيّاً} مربوط به عيسى(ع) است، ولى به دليل اشتراك تكاليف، ديگر مسيحيان نيز به تكاليف او موظف اند و

هر گاه قرآن از اديان پيشين حكمى را نقل كرده و نسخ آن را گوشزد نكند، مسلمانان نيز بايد آن را تكليف خود بشمارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 4

4 - پرداخت زكات ، فقط بايد براى جلب رضاى خدا و دستيابى به سعادت اخروى باشد .

و الذين يؤتون . .. و قلوبهم وجلة أنّهم إلى ربّهم رجعون

احكام زكات فطره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 9

9 - { ابراهيم بن عبدالحميد عن أبى الحسن قال : سألته عن صدقة الفطر أواجبة هى بمنزلة الزكاة فقال : هى ممّا قال اللّه : { أقيموا الصلوة و آتوا الزكاة } هى واجبة . . . ;

ابراهيم بن عبدالحميد گويد: از امام رضا(ع) پرسيدم: آيا زكات فطره به منزله زكات واجب است؟ فرمود: زكات فطره، از همان زكاتى است كه خداوند فرموده: {. ..و آتوا الزكاة} و آن واجب است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 50

50 - { إبراهيم بن عبدالحميد عن أبى الحسن ( ع ) قال : سألته عن صدقة الفطرة أواجبةٌ ، هى بمنزلة الزكاة فقال : هى ممّا قال اللّه : أقيموا الصلاة و ءاتوا الزكاة هى واجبة ;

ابراهيم بن عبدالحميد گويد: از امام كاظم(ع) درباره صدقه فطره سؤال كردم كه آيا اين صدقه، واجب و به منزله زكات است؟ فرمود: صدقه فطره جزء زكاتى است كه خداوند فرموده است: {أقيموا الصلاة و ءاتوا الزكات} [بلى] صدقه فطره، واجب است}.

اخلاص در زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 4

4 - پرداخت زكات ، فقط بايد براى جلب رضاى خدا و دستيابى به سعادت اخروى باشد .

و الذين يؤتون . .. و قلوبهم وجلة أنّهم إلى ربّهم رجعون

اداى زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 4

4 _ ضرورت بر پا داشتن نماز و پرداخت زكات

الم تر الى الّذين قيل لهم كفّوا ايديكم و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 12

12 _ مؤمنان به خدا ، قيامت و قرآن ، بر پا دارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، از پاداش بزرگ الهى ، برخوردار خواهند شد .

أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 8،33

8 _ پيمان الهى از بنى اسرائيل بر اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و انفاق در راه خدا

و لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل . .. و اقرضتم اللّه قرضاً حسناً

به نظر مى رسد از جمله موارد ميثاق و پيمان الهى با بنى اسرائيل، مسائلى است كه جمله {لئن اقمتم . ..} آن را بيان مى كند.

33 _ اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و نصرت آنان ، انفاق در راه خدا و وفادارى به پيمان هاى او ، راه ميانه است .

لئن اقمتم الصلوة . .. سواء السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 1،2،12

1 _ تنها خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان فروتن ، برپا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى حق ولايت و حكومت بر مؤمنان

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا الذين . .. و يؤتون الزكوة و هم ركعون

در برداشت فوق، ركوع به معناى لغوى آن (خضوع) گرفته شده است.

2 _ خداوند ، معرف فردى از مؤمنان برپا دارنده نماز و ادا كننده زكات براى سرپرستى ديگران ، با ذكر نشانى معين و مشخص

انما وليكم اللّه . .. الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم ركعون

با توجه به اينكه جمله {و هم راكعون} جمله اى است حاليه و عامل آن فعل {يؤتون} است و نيز با توجه به ظهور {ركوع} در معناى مصطلح آن يعنى ركوع نماز، معلوم مى شود صفات شمرده شده، مخصوصاً آخرين صفت، عنوان مشير دارد ; يعنى براى معرفى شخصى معين است.

12 _ برپا داشتن نماز و پرداخت زكات ، نشانه ايمان

الذين ءامنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

{الذين يقيمون الصلوة} توصيف {الذين ءامنوا} است.

ارزش پرداخت زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 3

3 - اقامه نماز ، پرداخت زكات ، امر به معروف و نهى از منكر ، ارزش هاى محورى در جامعه اسلامى

من ينصره . .. الذين إن مكّنّ_هم فى الأرض ... و نهوا عن المنكر

اميدوارى به قبول زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 8

8 _ ترغيب گنهكاران از سوى خدا

به توبه كردن از خطاهايشان و نيز دادن صدقه ( زكات ) در راه خدا و اميدوار بودن به پذيرفته شدن آن

أن اللّه هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقت

اهميت اداى زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 6

6 _ اهميّت بيشتر اقامه نماز و پرداخت زكات ، نسبت به ديگر عبادات فردى و اجتماعى

قيل لهم كفّوا ايديكم و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة

چون در ميان واجبات، تنها به نماز و زكات اشاره شده، با اينكه قطعاً در آن زمان مسائلى ديگر نيز واجب بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 9،10

9 _ اهميت ويژه اقامه نماز ، پرداخت زكات و انفاق ، از ميان تكاليف الهى

لئن اقمتم الصلوة و ءاتيتم الزكوة . .. و اقرضتم

بى ترديد تكاليف بنى اسرائيل منحصر به آنچه ذكر شده نيست. بنابراين تصريح به آنها و نيز كافر خواندن ترك كنندگان آن تكاليف، دليل اهميت ويژه آنهاست.

10 _ نصرت و يارى خدا به بنى اسرائيل ، مشروط به اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و انفاق در راه خدا

انى معكم لئن اقمتم الصلوة . .. و اقرضتم اللّه قرضاً حسناً

در برداشت فوق جمله {انى معكم} به منزله جواب شرط و قسم در {لئن اقمتم} گرفته شده است. يعنى در واقع، جمله {لئن اقمتم}، داراى دو جزء است: يكى {انى معكم} و ديگرى {لاكفرن ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 7

7 _ بپاداشتن همواره

نماز با تمامى شرايط آن و كوتاهى نورزيدن در پرداخت زكات ، شرط شايستگى براى ولايت و حكومت بر مؤمنان

انما وليكم اللّه . .. الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم ركعون

اقامه نماز به معناى برپا داشتن آن با تمامى شرايط است و فعل مضارع {يقيمون} و {يؤتون}، حاكى از استمرار و تداوم اقامه نماز و پرداخت زكات است.

اهميت پرداخت زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 1

1 - خداوند ، بنى اسرائيل را به اقامه نماز و پرداخت زكات دعوت كرد .

يبنى إسرائيل اذكروا . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 17

17 _ عن أبى عبدالله(ع): لاتصرم بالليل و لاتحصد بالليل . .. و إن حصدت بالليل لم يأتك السؤال و هو قول الله تعالى: {و ءاتوا حقه يوم حصاده} ... يعنى القبضة بعد القبضة إذا حصدته و إذا خرج فالحفنة بعد الحفنة ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: ميوه را در شب نچين و شبانه درو نكن . .. زيرا اگر در شب، درو كنى فقيران نزد تو نمى آيند و اين سخن خداوند متعال است كه مى فرمايد: {حق محصول را روز درو بپردازيد} ... يعنى هنگام درو، دسته دسته و هنگام جدا شدن دانه، مشت مشت بپردازيد ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 20،22

20 - لزوم بر پاداشتن نماز و پرداخت زكات

فأقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

22 - برپاداشتن نماز

، پرداخت زكات و اعتصام به محور الهى ، اساسى ترين وظايف امت اسلامى

هو سمّيكم المسلمين . .. فأقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و اعتصموا باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 4

4 - اداى كامل و دائمى نماز و پرداخت دائم زكات ، از اعمال پسنديده و تكليف هاى شايسته است .

للمحسنين . الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

اقامه چيزى، در لغت به معناى {اداى كامل حقوق آن} معنا شده است (مفردات راغب). مراد از اداى كامل حقِّ نماز، اتيان آن، با رعايت شرايط اش است.

اهميت زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 1،7،13

1 - ضرورت اقامه نماز و پرداخت زكات

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

7 - اقامه نماز و پرداخت زكات ، بهترين كار نيك و ارجمندترين توشه براى سراى آخرت

أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

{خير} (كار نيك و پسنديده) شامل نماز نيز مى شود. بنابراين نام بردن از آنها براى رساندن اين معناست كه: اين دو فريضه، از بهترين كارهاى نيك و سودمندترين توشه ها براى آخرت است.

13 - خداوند ، بى نياز از اعمال خير بندگان ( اقامه نماز ، پرداخت زكات و . . . )

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

هدف از آوردن قيد {لأنفسكم} (براى خودتان) توجه دادن انسانها به اين حقيقت است كه: آنچه انجام مى دهيد خود از آن بهره مى گيريد. مبادا خيال كنيد كه خداوند به آنها نيازمند است و سودى عايد او مى شود.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 6

6 - برپايى نماز ، پرداخت زكات ، وفاى به عهد ، صبر در مشكلات و استقامت در نبرد از وظايف اهل ايمان و از مسائل اساسى دين

ليس البر أن تولوا وجوهكم . .. و لكن البر من ... و أقام الصلوة ... والصبرين فى ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 13

13 _ اهميت والاى نماز و زكات و عنايت ويژه الهى نسبت به اقامه كنندگان نماز

و المقيمين الصلوة و المؤتون الزكوة

منصوب آوردن {المقيمين} به تقدير {امدح} و {اخص} براى تأكيد بيشتر به اهميت نماز و عنايت خاص خداوند به اقامه كنندگان آن است و ذكر زكات در بين ديگر عبادتها و واجبات، حكايت از اهميت ويژه آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 14،15

14 _ اهميت ويژه نماز ، زكات و انفاق ، در ميان عبادات و فرايض دينى

الذين ءامنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

15 _ اهميت ويژه نماز ، نسبت به زكات و انفاق

يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

تقدم ذكرى اقامه نماز بر پرداخت زكات، حكايت از اهميت والاتر نماز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 15،16

15 _ اقامه نماز و پرداخت زكات ، از نشانه هاى اصلى و ضرورى مسلمان بودن است .

فاقتلوا المشركين . .. فإن تابوا و أقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة فخلّوا سبيلهم

از اينكه خداوند در پذيرش توبه مشركان و

اسلام آوردن آنان تنها دو عمل (نماز و زكات) را از آنان خواسته است، مطلب فوق استفاده مى شود.

16 _ اهميت و جايگاه بلند نماز و زكات در ميان ساير فرايض و تكاليف الهى

فإن تابوا و أقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 2،6

2 _ اقامه نماز و پرداخت زكات ، از نشانه هاى ضرورى مسلمانى است .

فإن تابوا و اقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

6 _ پذيرش اسلامِ كفار ، مشروط به اقامه نماز و پرداخت زكات است .

فإن تابوا و اقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة فإخونكم فى الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 18 - 6،7،8

6 _ ايمان ( اعتقاد به خدا و روز بازپسين ) و عمل ( اقامه نماز و پرداخت زكات ) دو ركن اساسى و جدايى ناپذير دين الهى

إنما يعمر مسجد اللّه من ءامن باللّه و اليوم الأخر و أقام الصلوة و ءاتى الزكوة

7 _ اقامه نماز و پرداخت زكات از مهمترين تكاليف شريعت الهى

و أقام الصلوة و ءاتى الزكوة

از اينكه خداوند، پس از ذكر شرط ايمان، تنها نماز و زكات را از ميان ديگر تكاليف شريعت بيان كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

8 _ اقامه نماز ، پرداخت زكات و بيم داشتن از خدا و نهراسيدن از غير او ، نشانه هاى ايمان راستين

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و أقام الصلوة و ءاتى الزكوة و لم يخش إلا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

71 - 10،11

10 _ اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول ، از نشانه هاى بارز مؤمنان

و المؤمنون و المؤمنت . .. و يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

11 _ ويژگى و اهميت اقامه نماز و پرداخت زكات ، در ميان ساير تكاليف دينى

و المؤمنون و المؤمنت . .. و يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

با توجه به اينكه جمله {يطيعون اللّه و رسوله} فراگيرنده تمامى تكاليف عبادى و غير عبادى است; ذكر جداگانه اقامه نماز و پرداخت زكات، نشان از ويژگى و اهميت والاى آن دو، در ميان ساير عبادات و وظايف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 15

15 _ پرداخت زكات ، امرى مهم و شايسته قدردانى از سوى مدير جامعه اسلامى

خذ من أمولهم صدقة . .. و صل عليهم إن صلوتك سكن لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 7

7 _ اهميت پرداخت زكات و صدقات ، و جايگاه ويژه آن در ميان تكاليف دينى

و يأخذ الصدقت

از اينكه خداوند خود را به عنوان دريافت كننده صدقه معرفى كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 9،12

9- نماز و زكات ، ( اظهار بندگى و انفاق ) در بين تكاليف الهى ، از اهميت ويژه اى برخوردار است .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة

سفارش مستقيم خداوند در مورد نماز و زكات، گوياى اهميت و نقش مهم آن دو در نيل به كمال است.

12- نماز و زكات ،

در هيچ شرايطى نبايد ترك شود .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

گرچه {مادمت حيّاً} مربوط به عيسى(ع) است، ولى به دليل اشتراك تكاليف، ديگر مسيحيان نيز به تكاليف او موظف اند و هر گاه قرآن از اديان پيشين حكمى را نقل كرده و نسخ آن را گوشزد نكند، مسلمانان نيز بايد آن را تكليف خود بشمارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 2،4

2- نماز ، زكات و انفاق ، داراى اهميت ويژه در آيين اسماعيل صادق الوعد

و كان يأمر أهله بالصلوة و الزكوة

اصرار حضرت اسماعيل(ع) بر نماز و زكات (انفاق)، نشان اهميت آن دو، در آيين آن حضرت بود.

4- تحقق فريضه هاى نماز و زكات ، نيازمند پى گيرى و تبليغ و ترويج مداوم

و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة

{كان يأمر . ..}، يعنى اسماعيل(ع) به طور پيوسته بر انجام نماز و اداى زكات فرمان مى داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 5

5 - نماز ، زكات ، امر به معروف و نهى از منكر ، مهم ترين تكاليف دينى

أقاموا الصلوة . .. و نهوا عن المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 4 - 3

3 - پرداخت زكات ،

توصيه اى الهى به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم للزكوة ف_علون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 1،2

1 - مؤمنان ، وظيفه دار برپايى نماز و پرداخت زكات

وعد اللّه الذين ءامنوا. .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

2 - نماز و زكات ، از مهم ترين و با ارزش ترين فريضه ها و احكام الهى

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق با توجه به اختصاص به ذكر يافتن نماز و زكات، پس از بيان اعمال صالح _ كه نماز و زكات نيز جزء آنها مى باشد _ قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 5

5 - اهميت اقامه نماز و پرداخت زكات در مجموعه تكاليف دينى

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

از آن جا كه تكاليف دينى، منحصر در نماز و زكات نيست، بسنده كردن به آن دو بيانگر اهميت بسيار آنها در ميان تكاليف دينى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 2

2 - نماز و زكات ، در ميان اعمال عبادى و مالى ، جايگاه والا و ويژه اى دارند .

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

ذكر نماز و زكات (صدقه) از ميان ساير مسايل عبادى ، براى توصيف محسنان، نشان دهنده جايگاه ويژه آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 10

10 - نماز و زكات ،

به عنوان دو وظيفه عبادى و مالى ، داراى اهميتى خاص در ميان تكليف هاى دينى است .

و أقمن الصلوة و ءاتين الزكوة

ذكر نماز و زكات از ميان ساير تكليف ها، نشان از اهميت والاى آن دو دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 2

2 - انفاق و رسيدگى به امور معيشتى نيازمندان ( پرداخت زكات ) ، از ركن هاى عملى شريعت

و ويل للمشركين . الذين لايؤتون الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 8،10،12

8 - مسلمانان ، موظف به پرداخت زكات اند .

و ءاتوا الزكوة

10 - اقامه نماز ، پرداخت زكات و فرمانبردارى از خدا و پيامبراكرم ( ص ) ، اركان عملى اسلام

فأقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و أطيعوا اللّه و رسوله

12 - مسلمانان ، بايد بر اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول او ، پايبند بوده و از سهل انگارى درباره آنها كيداً پرهيز نمايند .

فأقيموا الصلوة . .. و أطيعوا اللّه و رسوله

ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، بيانگر اين حقيقت است كه خداوند، هر چند درباره مسأله صدقه نجوا از كسانى كه نسبت به آن كوتاهى نمودند، سخت گيرى نكرد; لكن نسبت به اقامه نماز، پرداخت زكات و . .. هرگز تسامح نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 25 - 4

4 - لزوم انفاق و كمك به سائلان و محرومان جامعه ، افزون بر پرداخت زكات و خمس

للسائل و المحروم

انفاق به سائلان و محرومان

جامعه _ همان گونه كه مفسران يادآور شده اند _ پيش از واجب شدن زكات و خمس مقرر شده است. از آن جايى كه دليل قاطعى بر نفى اين فريضه و يا تبديل آن به زكات و خمس به دست نيامده است; مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 11

11 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) أنّه قال : من تمام الصوم اعطاء الزكاة . . . و من صام فلم يؤدّها فلاصوم له إذا تركها متعمداً . . . إنّ اللّه عزّوجلّ بدأ بها قبل الصلاة فقال : { قد أفلح من تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: از [شرايط ]تمام بودن روزه، دادن زكات است . .. و كسى كه روزه بگيرد; ولى زكات را نپردازد، روزه براى او نيست در صورتى كه ترك زكات از روى عمد باشد ... خداى عزّوجلّ زكات را در ابتدا و قبل از نماز، آورده و فرموده است: قد أفلح من تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 18 - 2

2 - پرداخت زكات ، برترين مصداق تقوا است .

الأتقى . الذى يؤتى ماله يتزكّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 7

7 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) . . . قوله عزّوجلّ { و يمنعون الماعون } قال : هو القرض يُقْرِضُه و

المعروف يصطنعه و متاع البيت يعيره و منه الزكاة ;

امام صادق(ع) [درباره] سخن خداى عزّوجلّ {و يمنعون الماعون} فرمود: ماعون، قرضى است كه [انسان] به ديگرى مى دهد و كار نيكى است كه [درباره ديگران ]انجام مى دهد و وسايل خانه است كه عاريه مى دهد و از [مصاديق] ماعون، زكات است}.

اهميت زكات فطره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 16

16- { قال الصادق ( ع ) فى قوله { و أوصانى بالصلاة والزكاة } قال : زكاة الرؤوس ;

امام صادق(ع) در باره سخن عيسى(ع) {و أوصانى بالصلاة والزكاة} فرمود: مقصود زكات سرانه، (يعنى فطره) است}.

باديه نشينان و زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 1،5

1 _ گروهى از بدويان بى فرهنگ در عصر بعثت ، انفاق ( زكات و صدقات ) را غرامت و تاوان تلقى مى كردند .

و من الأعراب من يتخذ ما ينفق مغرماً

5 _ نارضايتى و خشم شديد برخى از باديه نشينان از انفاق هاى مالى و پرداخت ماليات به پيامبر ( ص ) و حكومت اسلامى

و من الأعراب . .. و يتربّص بكم الدوائر

بنى اسرائيل و زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 23

23 - بنى اسرائيل ، جز اندكى از آنان ، با مردمان معاشرت نيكو نداشتند ، نماز را اقامه نكردند و از پرداخت زكات طفره رفتند .

و قولوا للناس حسناً و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة ثم توليتم إلا قليلا منكم

بى اعتنايى به

اداى زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 12

12 - اهل كتاب ، به نماز و زكات در آيين خويش ، بى اعتنا بودند .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكت_ب . .. و ما أُمروا إلاّ... و يقيموا الصلوة و يؤتوا

بى لياقتى تاركان زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 18 - 5

5 _ كافران ، مشركان و مسلمانان بى مبالات و ناپايبند به نماز و زكات ، فاقد صلاحيت تعمير و رسيدگى به امور مساجدند .

إنما يعمر مسجد اللّه من ءامن باللّه و اليوم الأخر و أقام الصلوة و ءاتى الزكوة

پاداش زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 15

15 _ بهشت جاودان ، بوستان هاى پوشيده از درخت ، خانه هاى دلپذير و خشنودى خدا ، پاداش الهى به مؤمنان در برابر امر به معروف و نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف ... و يطيعون اللّه و رسوله ... وعد الل

پرداخت زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 7،18

7 - بر پا داشتن نماز و پرداختن زكات ، از عهد ها و پيمان هاى خدا با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

18 - معاشرت نيكو با مردم اقامه نماز و اداى زكات ، از مصداق

هاى اعمال شايسته است .

و عملوا الصلحت . .. و قولوا للناس حسناً و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 26

26 - برپايى نماز ، پرداخت زكات ، پايبندى به عهد ها و صبر و پايدارى در تنگنا ها و شدايد از ويژگى هاى نيكان

و لكن البر من . .. أقام الصلوة ... والصبرين فى البأساء و الضراء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 11

11 _ حسن پرداخت صدقات واجب ( زكات ) ، به صورت آشكار و پرداخت صدقات مستحب ، به صورت پنهان

ان تبدوا الصّدقات

امام باقر (ع) درباره آيه {ان تبدوا . .. } فرمود: هى يعنى الزكاة المفروضة. و در پاسخ سؤال از {و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء} فرمود: يعنى النافلة ...

_______________________________

كافى، ج 4، ص 60، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 289، ح 1145.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 1،3

1 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، بهره مندان از پاداش ويژه الهى

ان الذين امنوا و عملوا الصالحات و اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة لهم اجرهم عند ربّه

كلمه {عند ربّهم} اشاره به پاداشى ويژه دارد.

3 _ پاداش الهى براى مؤمنان داراى عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، نتيجه عمل خير آنها

لهم اجرهم عند ربّهم

{اجر} به معناى مزد، در برابر عملكرد شخص به كار برده مى شود; بنابراين پاداش آنان مزد و اجر عملشان

خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 23

23 _ پرداخت زكات ، مصداق آزمايش در اموال و واداشتن خويش به صبر ، آزمايش در انفس است .

لتبلونّ فى اموالكم و انفسكم

امام رضا (ع) پس از تلاوت آيه فوق فرمود: {لتبلونّ فى اموالكم} باخراج الزكاة و {فى انفسكم} بتوطين الانفس على الصبر.

_______________________________

عيون اخبار الرّضا (ع)، ج 2، ص 89، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 421، ح 474.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 1

1 - پرداخت زكات ، يكى ديگر از لازمه هاى ايمان راستين

و الذين يؤتون ما ءاتوا . .. أنّهم إلى ربّهم رجعون

{إيتاء} (مصدر {يؤتون}) به معناى دادن است. {ما} نيز كنايه از زكات و مفعول {يؤتون} مى باشد. {و قلوبهم وجلة} حال است براى ضمير فاعل در {يؤتون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 1

1 - اقامه همواره نماز ، و پرداخت مداوم زكات و يقين به آخرت ، از صفات محسنان است .

هدًى و رحمة للمحسنين . الذين يقيمون ... و هم بالأخرة هم يوقنون

فعل هاى مضارع {يقيمون} و {يؤتون} دلالت بر استمرار دارند. لازم به ذكر است كه {زكات} در اين آيه، به قرينه مكى بودن سوره، زكات اصطلاحى نيست، بلكه اِعانه هاى مالى است. گفتنى است در صورتى كه جمله {الذين يقيمون...} جمله وصفى و يا بدلى باشد، مفيد معناى ياد شده است.

تاركان جهاد و زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7

- توبه - 9 - 103 - 6

6 _ اجازه خداوند به پيامبر ( ص ) در مورد گرفتن صدقه ( زكات ) از جهاد گريزانى كه به گناه خويش معترف بودند .

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم . .. خذ من أمولهم صدقة

برداشت فوق با توجه به شأن نزول آيه است كه برخى از متخلفان از جنگ تبوك، نادم شدند و در قبال خطاى خويش، پيشنهاد كردند كه تمام اموالشان را به عنوان صدقه بپردازند.

تاركان زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 23

23 - بنى اسرائيل ، جز اندكى از آنان ، با مردمان معاشرت نيكو نداشتند ، نماز را اقامه نكردند و از پرداخت زكات طفره رفتند .

و قولوا للناس حسناً و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة ثم توليتم إلا قليلا منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 1

1 - پرداخت نكردن زكات ، از ويژگى هاى مشركان

و ويل للمشركين . الذين لايؤتون الزكوة

تاريخ تشريع زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 3

3 - انفاق و رسيدگى به نيازمندان ( پرداخت زكات ) ، از احكام تشريع شده در اوايل بعثت

الذين لايؤتون الزكوة

با توجه به نزول آيات در اوايل بعثت، مطلب بالا برداشت شده است.

تاريخ زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 4

4 _ وجود ماليات و انفاق هاى مالى واجب در عصر پيامبر ( ص )

و من الأعراب من يتخذ ما

ينفق مغرماً و يتربّص بكم الدوائر

جمله {تربّص بكم الدوائر} دلالت مى كند كه باديه نشينان در انتظار فرصتى براى شانه خالى كردن از انفاق هستند، بنابراين خود را در پرداخت آن مجبور مى ديدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 3

3- نماز ، زكات و انفاق ، داراى سابقه اى ديرينه در اديان الهى

و كان يأمر أهله بالصلوة و الزكوة

تداوم پرداخت زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 12

12 _ مداومت بر اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول از ويژگى هاى مؤمنان راستين

و يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و يطيعون اللّه و رسوله

به كارگيرى فعل مضارع (يقيمون، يؤتون و يطيعون) بيانگر تداوم و استمرار است.

تداوم زكات اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 2

2 - هيچ داد و ستد و تجارتى ، مردمان والا مقام و الهى را از ياد خدا ، برپايى نماز و پرداخت زكات ، غافل نمى سازد .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

والا مقامى و بزرگى در برداشت ياد شده، از تنوين {رجال} _ كه براى تفخيم مى باشد _ استفاده شده است و اين كه هيچ داد و ستدى از ياد خدا بازدارنده نيست، از نكره در سياق نفى _ كه مفيد عموم مى باشد _ به دست آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 -

38 - 3

3 - دستيازى به بهترين پاداش هاى خداوند ، هدف مردمانى كه هيچ اشتغالى آنان را از تسبيح و ذكر دايم خدا ، بر پايى نماز و پرداخت زكات بازنمى دارد .

يسبّح . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

برداشت فوق، بر اين اساس است كه لام {ليجزى} براى غايت باشد; يعنى، مردان الهى براى دستيابى به بهترين پاداش خداوند، همواره به ياد او هستند. و از نافرمانى او در هراس مى باشند.

ترك زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 31

31 _ انكار هر يك از رسولان الهى و ترك يارى آنان ، بر پا نداشتن نماز ، نپرداختن زكات و خوددارى از انفاق ، كفر و ضلالت است .

لئن اقمتم الصلوة . .. فمن كفر

ترك زكات اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 6 - 5

5 - اهل كتاب و مشركان ، در صورت خوددارى از پذيرش اسلام ، از عبادت خالصانه خداوند محروم مانده و خود را از بركات نماز و زكات دور ساخته اند .

و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الز

ترك زكات مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 6 - 5

5 - اهل كتاب و مشركان ، در صورت خوددارى از پذيرش اسلام ، از عبادت خالصانه خداوند محروم مانده و خود را از بركات نماز و زكات دور ساخته اند .

و

ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الز

تشريع زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 7

7 _ تقدّم تشريع نماز و زكات بر تشريع جهاد

الم تر الى الّذين . .. اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة فلمّا كتب عليهم القتال

بنابر اينكه مراد از {فلمّا كتب} بيان اصل وجوب جهاد باشد، نه فراهم آمدن زمينه آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 13

13 _ حكم پرداخت حقوق مالى (زكات يا حق الحصاد) از محصولات كشاورزى در مكه نازل شده است.

و ءاتوا حقه يوم حصاده

تشويق به زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 8

8 _ ترغيب گنهكاران از سوى خدا به توبه كردن از خطاهايشان و نيز دادن صدقه ( زكات ) در راه خدا و اميدوار بودن به پذيرفته شدن آن

أن اللّه هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقت

توصيه به زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 5،6

5- اقامه نماز و پرداخت زكات در تمامى عمر ، از توصيه هاى خداوند به عيسى ( ع ) در نخستين روز هاى زندگى او

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

6- عيسى ( ع ) در معرفى خويش به مردم ، دريافت فرمان خداوند به نماز و زكات را از ويژگى هاى خويش برشمرد .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

توصيه به زكات گيرنده

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 13

13 _ توصيه خداوند به دعا كردن پيامبر ( ص ) و گيرندگان زكات ، براى زكات دهنده ، به هنگام دريافت آن

خذ من أمولهم . .. و صل عليهم

حقيقت زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 29

29 - زكات ، قرض دادن به خداوند است .

و ءاتوا الزكوة و أقرضوا اللّه قرضًا حسنًا

مفسران احتمال هايى درباره قرض به خدا مطرح كرده اند; كه يكى از آنها زكات است و مقصود اين است كه بايد به بهترين وجهى پرداخت شود.

خدا و اخذ زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 3

3 _ گيرنده زكات در حقيقت ، خداست و پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى تنها وسايطند .

خذ من أمولهم صدقة . .. و يأخذ الصدقت

خيريت زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 37

37 - شب زنده دارى ، تلاوت قرآن ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و انفاق ، از مظاهر نيكوكارى و مصداق هاى بارز كار هاى خير

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان ... و ما تقدّموا لأنفسك

دعا براى زكات دهنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 13

13 _ توصيه خداوند به دعا كردن پيامبر ( ص ) و گيرندگان زكات ، براى زكات دهنده ، به هنگام دريافت آن

خذ من أمولهم .

.. و صل عليهم

دعوت به اداى زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 2،8،13

2 - اديان آسمانى ، از تعاليم انحرافى مبرّا بوده و مردم را تنها به عبادت خداوند ، اخلاص ، اعتدال در دين ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، فرمان داده اند .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكت_ب . .. و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الد

حصر در {إلاّ ليعبدوا اللّه}، حصر اضافى و در مقايسه با تفرقه اى است كه آيه قبل آن را گريبان گير پيروان اديان آسمانى دانسته بود. بنابراين مفاد آيه اين است كه خداوند، به تفرقه فرمان نداده است; بلكه خواسته او توحيد، اعتدال، نماز و زكات است.

8 - استوارى و سامان بخشى ، ويژه دينى است كه بدون پيرايه باشد و مردم را به عبادت خالصانه و معتدل ، اقامه نماز و پرداخت زكات فرمان دهد .

و ما أُمروا إلاّ. .. و ذلك دين القيّمه

13 - اسلام ، دينى توحيدى و معتدل و فراخوان مردم به اقامه نماز و پرداخت زكات

و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الز

مراد از {الذين اُوتوا الكتاب} _ كه مرجع ضمير {أمروا} است _ ممكن است آن دسته از اهل كتاب باشد كه به اسلام كفر ورزيدند. در اين مبنا، {الذين كفروا} در آيه اول نيز، به همان گروه نظر دارد.

دعوت به زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 1

1- اسماعيل صادق الوعد ، همواره خويشاوندان و خانواده

اش را به نماز و زكات فرمان مى داد .

و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة

اهل هر مردى، قبيله و خويشاوندان او است (لسان العرب).

رستگارى مؤديان زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 7

7 - تنها برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات و اهل يقين به آخرت ، رستگارند .

الذين يقيمون الصلوة . .. و أُول_ئك هم المفلحون

رفعت خانه مؤديان زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 4

4 - به اذن خدا خانه مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى مجد و عظمت است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_ر

روزى مؤديان زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 16

16 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، نماز به پا مى دارند ، زكات مى پردازند و از قيامت مى ترسند ، از روزى فراوان و بى شمار برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

{حساب} به معناى شمارش است و {بغير حساب} (بى شمارش) مى تواند كنايه از كثرت و فراوانى باشد.

رهبران دينى و اخذ زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى ، موظف به گرفتن صدقه ( ماليات شرعى

) از مردم و منتظر نماندن براى اقدام خود مردم به پرداخت آن

خذ من أمولهم صدقة

به كارگيرى امر {خذ} (بگير) _ به جاى مثلا {تقبل} _ حكايت از آن دارد كه حاكم اسلامى نبايد در انتظار پرداخت صدقه باشد; بلكه بايد خود اقدام به أخذ آن كند.

زكات ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

زكات اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

زكات اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 1

1 - مردمان الهى و والا مقامى كه تجارت و داد و ستد ، آنان را از ذكر خدا ، اقامه نماز و پرداخت زكات باز نمى دارد ، همواره ترسان از روز قيامت اند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة يخافون يوم

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {رجال} مبتدا و {يخافون} خبر آن باشد.

زكات چهارپايان در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 1،2

1 _ قرار دادن سهمى از

زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى از آن براى شريكان موهوم او (مانند بت، جن و . ..) از سنتهاى مشركان در عصر جاهليت

و جعلو الله مما ذراً . .. فقالوا هذا لله

به قرينه آيه 100 همين سوره (و جعلوالله شركاء الجن)، از جمله عقايد موهوم مشركان، شريك بودن جنيان با خداوند بوده است.

2 _ سنت جاهلى مشركان در قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى براى شريكان خيالى او، بى اساس و بر پايه گمان بوده است.

و جعلو الله مما ذراً . .. هذا لله بزعمهم

{زعم} به گمان و سخن بى اساس اطلاق مى شود. (مصباح اللغة).

زكات خويشاوندان اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 8

8- وفاداربودن اسماعيل ( ع ) به وعده ها و اصرار او بر پاى بندى بستگانش به نماز ، زكات و انفاق ، مايه جلب رضايت خداوند

إنّه كان صادق الوعد . .. و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة و كان عند ربّه مرضيًّا

زكات در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 8

8 _ پيمان الهى از بنى اسرائيل بر اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و انفاق در راه خدا

و لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل . .. و اقرضتم اللّه قرضاً حسناً

به نظر مى رسد از جمله موارد ميثاق و پيمان الهى با بنى اسرائيل، مسائلى است كه جمله {لئن اقمتم . ..} آن را بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

مريم - 19 - 55 - 3

3- نماز ، زكات و انفاق ، داراى سابقه اى ديرينه در اديان الهى

و كان يأمر أهله بالصلوة و الزكوة

زكات در اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 7

7 - اقامه نماز و پرداخت زكات ، فرمانى الهى براى پيروان تمام اديان آسمانى

و ما أُمروا إلاّ . .. و يقيموا الصلوة و يؤتوا الزكوة

زكات در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 7

7 _ نماز ، زكات ، ايمان به همه انبيا و حمايت از آنان و انفاق ، از تكاليف بنى اسرائيل

لئن اقمتم الصلوة و ءاتيتم الزكوة . .. و عزرتموهم و اقرضتم اللّه

زكات در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 3،9

3 _ قرار دادن سهم براى خداوند، از آنچه خود آفريده، از پندارهاى پوچ مشركان

و جعلو الله مما ذراً من الحرث و الأنعم نصيبا فقالوا هذا لله بزعمهم

9 _ مصرف سهم خداوند براى بتها و ديگر شريكان خيالى و مصرف نكردن سهم بتها براى خداوند، از داوريهاى ناپسند مشركان عصر جاهلى بوده است.

فما كان لشركائهم . .. ساء ما يحكمون

مراد از فعلهاى {يصل} و {لايصل}، آن گونه كه مفسران گفته اند، در مقام خبر از انشاى مشركان است. يعنى مشركان آنچه را سهم خداوند تلقى مى نمودند، مصرفش را براى بتها (مانند مخارج بتكده و ...) مجاز مى دانستند، ولى عكس آن را روا نمى شمردند.

زكات در دوران مريم(ع)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 8

8- مردمِ زمان مريم ( س ) ، با مفاهيم نماز و زكات آشنايى داشتند .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة

حضرت عيسى(ع) در گهواره براى مردم، از نماز و زكات سخن گفت، بنابراين، آنان با اين مفاهيم از پيش آشنا بودند.

زكات در دين يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 20

20 _ زكات از واجبات الهى در آيين يهود

و يؤتون الزكوة

زكات در شريعت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 14

14- انجام كار هاى نيك ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، از تكاليف شريعت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

زكات در شريعت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 14

14- انجام كار هاى نيك ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، از تكاليف شريعت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

زكات در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 4

4 _ وجود ماليات و انفاق هاى مالى واجب در عصر پيامبر ( ص )

و من الأعراب من يتخذ ما ينفق مغرماً و يتربّص بكم الدوائر

جمله {تربّص بكم الدوائر} دلالت مى كند كه باديه نشينان در انتظار فرصتى براى شانه خالى كردن از انفاق

هستند، بنابراين خود را در پرداخت آن مجبور مى ديدند.

زكات در مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 7

7- نماز و زكات ، از جمله تكاليف دينى در شريعت حضرت عيسى ( ع ) بود .

و أوص_نى بالصلوة و الزكوة

زكات در يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 20

20 _ زكات از واجبات الهى در آيين يهود

و يؤتون الزكوة

زكات درشريعت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 14

14- انجام كار هاى نيك ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، از تكاليف شريعت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

زكات صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 24

24 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به پرداخت زكات مأمور شدند .

و ءاتوا الزكوة

زكات غلات در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 1،2

1 _ قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى از آن براى شريكان موهوم او (مانند بت، جن و . ..) از سنتهاى مشركان در عصر جاهليت

و جعلو الله مما ذراً . .. فقالوا هذا لله

به قرينه آيه 100 همين سوره (و جعلوالله شركاء الجن)، از جمله عقايد موهوم مشركان، شريك بودن جنيان با خداوند بوده است.

2 _ سنت جاهلى مشركان در

قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى براى شريكان خيالى او، بى اساس و بر پايه گمان بوده است.

و جعلو الله مما ذراً . .. هذا لله بزعمهم

{زعم} به گمان و سخن بى اساس اطلاق مى شود. (مصباح اللغة).

زكات فطره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 7

7 - اسحاق بن مبارك گويد : { سألت أبا ابراهيم ( ع ) عن صدقة الفطرة أهى مما قال اللّه تعالى { أقيموا الصلوة و آتوا الزكاة } فقال : نعم . . . ;

از امام كاظم(ع) سؤال كردم، آيا زكات فطره از مواردى است كه خداوند فرموده: {و أقيموا الصلوة و آتوا الزكاة}؟ حضرت فرمود: آرى . ..}.

زكات قبل از هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 12،13

12 _ حكم زكات در مكه شامل همه محصولات كشاورزى مى شده است. *

جنت . .. و النخل و الزرع ... و الزيتون و الرمان ... و ءاتوا حقه يوم حصاده

فرمان به اداى حق محصولات كشاورزى در روز چيدن اختصاص به محصولات خاصى، مانند غلات، ندارد. و چون در آيات مكى ديگر نيز فرمان زكات ياد شده، محتمل است فرمان به {ايتاء حق الحصاد} اشاره به همان حكم زكات باشد.

13 _ حكم پرداخت حقوق مالى (زكات يا حق الحصاد) از محصولات كشاورزى در مكه نازل شده است.

و ءاتوا حقه يوم حصاده

زكات گناهكاران پشيمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 7

7 _ گرفتن صدقه

( زكات ) از خطاكاران نادم از سوى حاكم اسلامى بايد به منظور تطهير روح و تكامل معنوى آنان باشد .

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

زكات گيرنده واقعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 3

3 _ گيرنده زكات در حقيقت ، خداست و پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى تنها وسايطند .

خذ من أمولهم صدقة . .. و يأخذ الصدقت

زكات مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 2

2 - اقامه نماز ، پرداخت زكات ، امر به معروف و نهى از منكر ، از بارزترين ويژگى هاى ياران خدا و پيكاركنندگان راه دين او

الذين إن مكّنّ_هم . .. و نهوا عن المنكر

زكات محصولات كشاورزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 10،11،12،13

10 _ خداوند حقى براى خود در محصولات كشاورزى قرار داده است.

و ءاتوا حقه يوم حصاده

مرجع ضمير {حقه}، به قرينه صدر آيه، ممكن است {الله} باشد.

11 _ لزوم پرداخت بخشى از محصولات كشاورزى به هنگام چيدن ميوه ها و درو كردن غلات

و ءاتوا حقه يوم حصاده

12 _ حكم زكات در مكه شامل همه محصولات كشاورزى مى شده است. *

جنت . .. و النخل و الزرع ... و الزيتون و الرمان ... و ءاتوا حقه يوم حصاده

فرمان به اداى حق محصولات كشاورزى در روز چيدن اختصاص به محصولات خاصى، مانند غلات، ندارد. و چون در آيات مكى ديگر نيز فرمان زكات ياد شده، محتمل است فرمان به {ايتاء حق الحصاد} اشاره

به همان حكم زكات باشد.

13 _ حكم پرداخت حقوق مالى (زكات يا حق الحصاد) از محصولات كشاورزى در مكه نازل شده است.

و ءاتوا حقه يوم حصاده

زكات مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 4 - 2

2 - مؤمنان راستين ، آنانى اند كه زكات مال را همواره مى پردازند .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم للزكوة ف_علون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 2

2 - دادن زكات ، برنامه هميشگى مؤمنان راستين

و الذين يؤتون ما ءاتوا

با توجه به، به كارگيرى فعل مضارع (يؤتون) _ كه مفيد استمرار است _ برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 6

6 - مؤمنان نيكوكار در سايه برپايى نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) مشمول رحمت خدا هستند .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت. .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 1

1 - اقامه نماز ، پرداخت زكات و يقين به آخرت از نشانه هاى مؤمنان راستين

هدًى و بشرى للمؤمنين . الذين يقيمون الصلوة... و هم بالأخرة هم يوقنون

{الذين} در برداشت ياد شده، وصف احترازى است; يعنى، آيات قرآن براى آن دسته از مؤمنان، هدايتگر و بشارت بخش است كه پايبند به اقامه نماز و پرداخت زكات باشند و به جهان آخرت نيز باور قطعى داشته باشند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 24

24 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به پرداخت زكات مأمور شدند .

و ءاتوا الزكوة

زكات همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 9

9 - همسران پيامبر ، وظيفه دار اداى وظيفه مالى خود و پرداخت زكات بودند .

و ءاتين الزكوة

زكات ياران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 2

2 - اقامه نماز ، پرداخت زكات ، امر به معروف و نهى از منكر ، از بارزترين ويژگى هاى ياران خدا و پيكاركنندگان راه دين او

الذين إن مكّنّ_هم . .. و نهوا عن المنكر

زكات يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

شگفتى محروميت از اداى زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 14

14 - سرپيچى كافران اهل كتاب و مشركان ، از پذيرش اسلام و محروم ساختن خويش از توحيد ، اعتدال ، نماز و زكات ، شگفت آور است .

لم يكن الذين كفروا . .. منفكّين ... و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه ... حنفاء و ي

چنانچه جمله {و ما أمروا. ..}، ناظر به اوامر اسلامى باشد، مفاد آيه _ با توجّه به ارتباط آن

با آغاز سوره _ اين مى شود كه مگر اسلام، چه اوامرى دارد كه كافران، همچنان از مرام خود منفكّ نشده و به اين دين روى نمى آورند؟!; اين دين كه سراسر توحيد و نماز و زكات است، چه فرمان نادرستى در آن است كه آنان از پذيرش اين دين، امتناع مىورزند؟!.

صالحان و زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 3

3 _ پرداخت زكات و صدقه ، از اعمال و نشانه هاى صالحين است .

لنصدقنّ و لنكوننّ من الصلحين

عذاب مانعان از زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 35 - 8

8 _ از امام صادق ( ع ) [ ضمن حديثى در توضيح گناهان كبيره ] روايت شده است : { . . . و منع الزكاة المفروضة لأن اللّه عز و جل يقول : يوم يحمى على ها فى نار جهنم فتكوى بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم . . . ;

. .. از جمله گناهان كبيره، منع زكات واجب است; زيرا خداى عزوجل مى فرمايد: روزى كه آن [زر و سيم ]را با آتش دوزخ مى گدازند و پيشانى، پهلو و پشت آنان را داغ مى زنند و مى گويند اين است آنچه براى خود اندوختيد ... }.

عوامل آرامش زكات دهنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 14

14 _ دعاى پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى براى زكات دهندگان ، مايه آرامش روحى آنان است .

و صل عليهم إن صلوتك سكن

لهم

فضايل مؤديان زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 13

13 _ رحمت خاص الهى تنها از آن تقواپيشگان ( پرهيزكنندگان از شرك و . . . ) و پرداخت كنندگان زكات است .

فسأكتبها للذين يتقون و يؤتون الزكوة

متعلق {يتقون} تخلف از فرمانهاى خداوند است و مصداق مورد نظر آن، با توجه به آيات گذشته كه درباره گرايشهاى شرك آلود بنى اسرائيل بود، شركورزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 4

4 _ تنها تقواپيشگان و پرداخت كنندگان زكات پيروان واقعى پيامبر ( ص ) هستند .

للذين يتقون و يؤتون الزكوة . .. الذين يتبعون الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 6

6 - محسنان ، برپادارنده نماز و پرداخت كننده زكات و اهل يقين به عالم آخرت و برخوردار از عنايت خاص خداوندند .

للمحسنين . .. أُول_ئك على هدًى من ربّهم

اضافه {ربّ} به ضمير {هم} _ كه مرجع آن، محسنان است _ اشاره به نكته ياد شده مى كند.

فضيلت پرداخت زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 13

13- برپاداشتن نماز و پرداخت زكات ، در مقايسه با ديگر كار هاى نيك ، از جايگاهى ويژه و والا برخوردار است .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

با آن كه نماز و زكات خود از مصاديق كارهاى نيك است; اما خداوند آن دو فريضه را به طور جداگانه ذكر فرمود. بيان

اختصاصى آن دو، گوياى برداشت ياد شده است.

فضيلت زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 8

8 _ برپادارى نماز و پرداخت زكات از بهترين نمونه هاى عمل صالح

و عملوا الصّالحات و اقاموا الصّلوة و اتوا الزكوة

ذكر نماز و زكات پس از عمل صالح، در حاليكه خود عمل صالحند، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 12

12 _ اهميّت و ارزش برتر نماز ، نسبت به زكات *

و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة

تقديم ذكرى نماز بر زكات، مى تواند اشاره به اهميّت بيشتر نماز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 6

6 - تسبيح و ذكر دايم خدا ، بر پايى نماز و پرداخت زكات ، داراى جايگاهى ويژه و ارزشمند در بين ساير اعمال و موجب بلند پايگى مقام و تكامل معنوى انسان

يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتا

خداوند، در توصيف مردمان الهى و والا مقام تنها سه صفت را مطرح ساخته است: 1_ ذكر خدا، 2_ برپاداشتن نماز، 3_ پرداخت زكات. ذكر سه عمل ياد شده از ميان صدها عمل نيك ديگر، حاكى از ارزش ويژه آنها و نيز تأثير آنها در تكامل معنوى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 2

2 - نماز و زكات ، از مهم ترين و با ارزش ترين فريضه ها و احكام

الهى

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق با توجه به اختصاص به ذكر يافتن نماز و زكات، پس از بيان اعمال صالح _ كه نماز و زكات نيز جزء آنها مى باشد _ قابل استفاده است.

فلسفه زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 7

7 _ گرفتن صدقه ( زكات ) از خطاكاران نادم از سوى حاكم اسلامى بايد به منظور تطهير روح و تكامل معنوى آنان باشد .

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

قبول زكات تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 4

4 _ انفاق ها و صدقات گنهكاران توبه كننده ، مورد قبول و پذيرش پروردگار است .

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم . .. خذ من أمولهم صدقة ... و يأخذ الصدقت

كيفر مانعان زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 18

18 _ مشركان ، مانعان زكات و منكران آيات الهى ، در خطر گرفتار شدن به عذاب خدا هستند .

قال عذابى أصيب به من أشاء و رحمتى . .. فسأكتبها للذين ... بايتنا يؤمنون

گناه ممانعت از زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 35 - 8

8 _ از امام صادق ( ع ) [ ضمن حديثى در توضيح گناهان كبيره ] روايت شده است : { . . . و منع الزكاة المفروضة لأن اللّه عز و جل يقول : يوم يحمى على

ها فى نار جهنم فتكوى بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم . . . ;

. .. از جمله گناهان كبيره، منع زكات واجب است; زيرا خداى عزوجل مى فرمايد: روزى كه آن [زر و سيم ]را با آتش دوزخ مى گدازند و پيشانى، پهلو و پشت آنان را داغ مى زنند و مى گويند اين است آنچه براى خود اندوختيد ... }.

متعلق زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 2،4،5،27

2 _ اموال و دارايى هاى گوناگون انسان ، متعلق صدقه ( زكات ) است .

خذ من أمولهم صدقة

{مال} (مفرد اموال) اسم جنس است و شامل هر آنچه را كه آدمى به دست بياورد مى شود.

4 _ تعيين اموال متعلق صدقه ( زكات ) و مقدار آن ، بسته به نظر پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى است .

خذ من أمولهم صدقة

نكره آمدن {صدقة} و عدم تعيين مقدارى خاص از آن، احتمالا اشاره به اين دارد كه موارد فوق، مبتنى بر صلاحديد پيامبر (ص) و حاكم اسلامى است.

5 _ تنها بخشى از اموال و دارايى ها به عنوان صدقه و زكات دريافت مى شود ; نه تمامى آن .

خذ من أمولهم صدقة

برداشت فوق، با توجه به استعمال {مِنْ تبعيضيه} به دست آمده است; يعنى، بخشى از اموال آنان را به عنوان صدقات اخذ كن.

27 _ عبداللّه بن سنان گويد : امام صادق ( ع ) فرمود : { لما انزلت آية الزكوة { خذ من اموالهم صدقة . . . } . . . فامر رسول اللّه ( ص ) مناديه فنادى فى الناس

ان اللّه فرض عليكم الزكوة . . . ففرض اللّه عز و جل عليهم من الذهب و الفضة و فرض الصدقة من الابل و البقر و الغنم و من الحنطة و الشعير و التمر و الزبيب . . . و عفا لهم عما سوى ذلك . . . ;

چون آيه زكات نازل شد كه {از اموال آنان صدقه بگير . ..} رسول خدا (ص) به منادى خود دستور داد و او در بين مردم ندا داد كه خداوند: بر شما زكات را واجب فرموده است; پس خداوند [زكات] را از طلا و نقره بر آنان واجب فرمود و نيز صدقه را از شتر، گاو، گوسفند، گندم، جو، خرما و كشمش واجب كرد ... و غير اينها را براى مردم گذشت نمود ...}.

محروميت از بركات زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 6 - 5

5 - اهل كتاب و مشركان ، در صورت خوددارى از پذيرش اسلام ، از عبادت خالصانه خداوند محروم مانده و خود را از بركات نماز و زكات دور ساخته اند .

و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الز

محمد(ص) و اخذ زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 1،6

1 _ فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر گرفتن صدقه ( زكات ) از اموال مردم

خذ من أمولهم صدقة

6 _ اجازه خداوند به پيامبر ( ص ) در مورد گرفتن صدقه ( زكات ) از جهاد گريزانى كه به گناه خويش معترف بودند

.

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم . .. خذ من أمولهم صدقة

برداشت فوق با توجه به شأن نزول آيه است كه برخى از متخلفان از جنگ تبوك، نادم شدند و در قبال خطاى خويش، پيشنهاد كردند كه تمام اموالشان را به عنوان صدقه بپردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 3

3 _ گيرنده زكات در حقيقت ، خداست و پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى تنها وسايطند .

خذ من أمولهم صدقة . .. و يأخذ الصدقت

مصارف زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 1،2،4

1 _ لزوم پرداخت صدقات و زكات به نيازمندان ( فقرا ) ، تهيدستان ( مساكين ) و كارگزاران امور صدقات

إنما الصدقت للفقراء و المسكين و العملين عليها

2 _ وجوب صرف صدقات بر تأليف قلوب ، آزادى بردگان ، بدهكاران ، راه خدا و در راه ماندگان

إنما الصدقت . .. و المؤلفة قلوبهم و فى الرقاب و الغرمين و فى سبيل اللّه و ابن ال

4 _ صرف صدقات ( زكات ) ، بجز در موارد هشتگانه ( فقرا و . . . ) ممنوع است .

إنما الصدقت للفقراء . .. و ابن السبيل

آيه شريفه در مقام بيان موارد صرف صدقات است. به كارگيرى كلمه {إنما} _ كه براى افاده حصر است _ بيانگر اين است كه صرف صدقات در غير موارد هشتگانه اى كه آيه شريفه متعرض آن شده، ممنوع است.

مصونيت مؤديان زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 17

17 _

موحدان ، پرداخت كنندگان زكات و مؤمنان به آيات الهى ، مصون از عذاب هاى الهى هستند .

عذابى أصيب به من أشاء و رحمتى . .. فسأكتبها للذين ... بايتنا يؤمنون

جمله {سأكتبها} به منزله تفسيرى است براى {من أشاء}. يعنى بيان مى كند كه چه كسانى مصون از عذاب الهى هستند و مشيت الهى بر عذاب نكردن آنان تعلق نمى گيرد و چه كسانى در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى هستند. منطوق جمله {سأكتبها} بيانگر طايفه اول و مفهوم آن بيانگر طايفه دوم است.

منافقان و زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 1

1 _ پيمان بستن برخى از منافقان صدر اسلام با خدا مبنى بر پرداخت زكات و صدقه و قرار گرفتن در صف صالحان ، در صورت برخوردارى از مال و فضل الهى

و منهم من عهد اللّه . .. و لنكوننّ من الصلحين

موانع زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 9

9 - دنياطلبى و انكار معاد ، عامل بازدارنده از انفاق و زكات

لايؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم ك_فرون

چنانچه جمله {هم بالآخرة. ..} حاليه باشد مى توان از ارتباط {هم بالآخرة هم كافرون} با جمله قبل، مطلب بالا را برداشت كرد.

نجات زكات دهندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 3

3 - كسانى كه انفاق كرده و زكات مال خود را ادا كنند ، انسان هايى صالح و نجات يافته اند .

قد أفلح من تزكّى

برخى از لغت دانان، فعل {تزكّى} را

به معناى {تصدق} مى دانند. (لسان العرب)

نيت در زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 4

4 - پرداخت زكات ، فقط بايد براى جلب رضاى خدا و دستيابى به سعادت اخروى باشد .

و الذين يؤتون . .. و قلوبهم وجلة أنّهم إلى ربّهم رجعون

وجوب زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 3

3 - نماز و زكات ، از واجبات دينى اسلام و از اركان عملى آن است .

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

دعوت به اقامه نماز و پرداخت زكات، پس از فراخواندن اهل كتاب به ايمان، بيانگر اهميت خاص نماز و زكات در ميان ساير تكاليف عملى اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 20

20 _ زكات از واجبات الهى در آيين يهود

و يؤتون الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 44 - 4

4 - سير كردن بينوايان ، از تكاليف ويژه مالى _ افزون بر زكات و . . . _ در اسلام

و لم نك نطعم المسكين

خداوند نفرمود: به بينوايان دستگيرى و كمك مالى كنيد; بلكه فرمود: آنان را سير نماييد. از اين مطلب مى توان استفاده كرد كه اين كار، فريضه اى جدا از زكات است; يعنى، اگر كسى زكات را پرداخت كند; ولى در جامعه گرسنه اى وجود داشته باشد، او بايد باز هم انفاق كند تا گرسنگان سير شوند.

وعده نجات به مؤديان زكات

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 18 - 5

5 - دورى از آتش دوزخ ، وعده خداوند به اهل زكات و انفاق

و سيجنّبها الأتقى . الذى يؤتى ماله يتزكّى

هدايت مؤديان زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 5

5 - مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، از هدايت خاص خداوند به نور خويش برخورداراند .

يهدى اللّه لنوره من يشاء . .. فى بيوت أذن اللّه ... يسبّح له فيها ... رجال لاتله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 1

1 - تنها برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات و اهل يقين به آخرت ، مشمول هدايت ويژه پروردگارِ خويش اند .

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم يوقنون . أُول_ئك على هدًى من

يهود و زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 10

10 _ يهوديان بپادارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، به قرآن و ديگر كتب آسمانى ايمان مى آورند .

و لكن الرسخون . .. و المقيمين الصلوة و المؤتون الزكوة

گفتنى است كه {المقيمين} به وسيله فعلى همانند {امدح} و يا {اخص} منصوب شده و در اصل چنين بوده {و المقيمون الصلوة اخصهم و امدحهم} كه بنابر قواعد ادبى المقيمون و فعل اخص و امدح حذف شده است و ضمير در {امدحهم} به صورت اسم ظاهر در آمده است.

زكات دهندگان

نجات زكات دهندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 3

3 - كسانى كه انفاق كرده و زكات مال خود را ادا كنند ، انسان هايى صالح و نجات يافته اند .

قد أفلح من تزكّى

برخى از لغت دانان، فعل {تزكّى} را به معناى {تصدق} مى دانند. (لسان العرب)

زلزله از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زلزله

آثار ترسناكى زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 3،4

3- با مشاهده ترس و دهشت ناشى از زلزله زمين در آستانه برپايى قيامت ، تمامى مادران ، كودكان شيرخوارشان را بى اختيار در دامن خود ر ها ساخته و از ياد خواهند برد .

تذهل كلّ مرضعة عمّا أرضعت

{ذهول} (مصدر {تذهل}) به فراموشى اى گفته مى شود كه از شدت دهشت بر انسان عارض شود. {مرضعة} نيز به زنى گفته مى شود كه در حال شير دادن باشد; يعنى، هر زن شير دهنده، به هنگام ديدن آن زلزله، از آن كسى كه به او شير مى دهد غافل خواهد شد.

4- زنان باردار با ديدن زلزله سهمگين زمين در آستانه برپايى قيامت ، از شدت بيم و اضطراب ، سقط جنين خواهند كرد .

و تضع كلّ ذات حمل حملها

{وضع} (مصدر {تضع}) به معناى نهادن و {ذات حمل} به معناى باردار است; يعنى، هر زن باردارى به هنگام ديدن آن زلزله، بارش را خواهد نهاد (جنينش را سقط خواهد كرد).

آثار دومين زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 8 - 1

1 - هنگام پيدايش دومين لرزش در دوران برپايى قيامت ، قلب هاى فراوانى را لرزه و اضطرابى شديد فرا

خواهد گرفت .

قلوب يومئذ واجفة

{قلب واجف}، به قلبى گفته مى شود كه اضطراب شديدى بر آن مستولى باشد (لسان العرب). {قلوب} نكره اى است كه بر تكثير دلالت دارد و به همين سبب _ با آن كه نكره است _ مبتدا قرار گرفته است.

آثار زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 2 - 3

3 - زلزله زمين در آستانه قيامت ، انفجارى داخلى و پراكنده سازنده مواد درونى آن است .

و أخرجت الأرض أثقالها

زلزله به طور معمول، آنچه را كه بر سطح زمين است، به كام آن فرو مى برد; ولى در زلزله واپسين، عكس اين صحنه اتفاق خواهد افتاد. عطف اين آيه بر آيه قبل _ به قرينه سياق آيات _ عطف مسبب بر سبب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 4 - 2،3

2 - زمين در قيامت ، پس از لرزش شديد و بيرون ريختن دفينه هاى خويش ، اطلاعات ذخيره شده خود را برملا خواهد ساخت .

يومئذ تحدّث أخبارها

3 - زمين پس از تحوّلاتى در سه مرحله ( { لرزش ويرانگر در پايان عمر دنيا } ، { اخراج مردگان از درون خود در آغاز قيامت } و { اظهار اطلاعات بايگانى شده در خود } ) ، مكان حسابرسى اعمال انسان ها خواهد شد .

إذا زلزلت . .. و أخرجت ... تحدّث أخبارها

آيات اين سوره مى تواند بيانگر حوادث آخرت باشد كه از پايان نظام موجود، شروع مى شود. تعبير {يومئذ} _ در اين احتمال _ نشانگر وقوع تمام آن حوادث، در

يك زمان گسترده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 2

2 - زلزله زمين ، از مقدّمات حشر مردم و حسابرسى اعمال آنان در قيامت است .

إذا زلزلت الأرض . .. يومئذ يصدر الناس

اولين زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 7 - 1،2

1 - در آستانه برپايى قيامت و در پى صيحه و لرزش نخستين ، صيحه و لرزشى دوباره پديدار خواهد شد .

تتبعها الرادفة

{رادفة}; يعنى، ملحق شونده و از پى در آينده. (مصباح) تطبيق آن بر نفخ صور دوم مفاد اين آيه و آيه قبل را نظير آيه 68 سوره زمر مى سازد.

2 - دومين زلزله در مراحل برپايى قيامت ، تابع اولين لرزش و فرع بر پيدايش آن است .

تتبعها الرادفة

پرسش از زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 3 - 2

2 - عوامل زلزله شديد زمين در آستانه قيامت ، ناشناخته براى انسان ها و زمينه پرسش تحيّرآميز آنان از اهداف و علل آن

و قال الإنس_ن ما لها

{ما} براى استفهام از انگيزه و اهداف است.

ترسناكى زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 7

7- وقوع زلزله بسيار بزرگ و هولناك در جهان طبيعت ( زمين و . . . ) ، در آستانه برپايى قيامت

إنّ زلزلة الساعة شىء عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 1،7

1- زلزله زمين در آستانه

فروپاشى نظام طبيعت ، رخدادى بسيار سهمگين و دهشتناك

إنّ زلزلة الساعة شىء عظيم. .. يوم ترونها... ترى الناس سك_رى

7- شدت و هراس ناشى از زلزله زمين در آستانه برپايى رستاخيز ، هوش از سر تمامى مردم روى زمين خواهد ربود و آنان را مانند مى زدگان مست ، بى خود خواهد ساخت .

إنّ زلزلة الساعة شىء عظيم. .. يوم ترونها... و ترى الناس سك_رى

{سكارى} جمع {سكران} است. {سكران} نيز به كسى گفته مى شود كه در اثر خوردن شراب، عقلش را از دست بدهد (مست شود).

حتميت زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 1 - 2

2 - زلزله فراگير زمين ، حادثه اى قطعى و تخلّف ناپذير است .

إذا زلزلت الأرض زلزالها

حرف {إذا} بر فعلى داخل مى شود كه تحقّق آن در آينده، حتمى خواهد بود.

دومين زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 7 - 1،2

1 - در آستانه برپايى قيامت و در پى صيحه و لرزش نخستين ، صيحه و لرزشى دوباره پديدار خواهد شد .

تتبعها الرادفة

{رادفة}; يعنى، ملحق شونده و از پى در آينده. (مصباح) تطبيق آن بر نفخ صور دوم مفاد اين آيه و آيه قبل را نظير آيه 68 سوره زمر مى سازد.

2 - دومين زلزله در مراحل برپايى قيامت ، تابع اولين لرزش و فرع بر پيدايش آن است .

تتبعها الرادفة

زلزله در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 3

3 - عذاب نازل شده بر قوم لوط ،

زلزله بود .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

{رجز} در لغت، به معناى {اضطراب} است. مراد از آن، در آيه، زلزله است (مفردات راغب).

زلزله در مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 37 - 2،4،5

2 - به دنبال تكذيب شعيب ( ع ) از سوى مردم مدين ، زلزله اى هلاكت بار ، آنان را فراگرفت و از پا درآورد .

فكذّبوه فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

4 - زلزله مدين ، در شب رخ داد .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

احتمال دارد كه {أصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصبح} باشد. بنابراين، زلزله، در شب اتفاق افتاده است.

5 - زلزله مدين ، به قدرى شديد و هلاكت بار بود كه مردم آن شهر ، نتوانستند از خانه هايشان بيرون بروند و در داخل همان خانه ها ، به زانو درآمدند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 10

10- زلزله ويرانگر و نابود كننده زمين در آستانه برپايى قيامت ، جلوه اى از عذاب قهر خداوند

إنّ زلزلة الساعة شىء عظيم. .. و ما هم بسك_رى و ل_كنّ عذاب اللّه شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 4 - 1

1 - وقوع زلزله ، در سراسر زمين در آستانه قيامت

إذا وقعت الواقعة . .. إذا رجّت الأرض رجًّا

{رج} (مصدر مجهول {رجّت}) به معناى به شدت لرزانده شدن است. مراد از {الأرض} تمام زمين _ و نه منطقه اى خاص از آن _

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 14 - 1

1 - به لرزه درآمدن زمين و كوه ها ، در آستانه برپايى قيامت

يوم ترجف الأرض و الجبال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 6 - 1

1 - پيدايش زلزله اى عظيم ، در آستانه برپايى قيامت

يوم ترجف الراجفة

مراد از {يوم} _ به قرينه آيه بعد _ دورانى است كه شامل هر دو نفخه صور باشد; نفخه اول كه همگان مى ميرند و نفخه دوم كه رستاخيز برپا مى شود. {رجف}; يعنى، لرزش و اضطراب شديد. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 7 - 3

3 - قيامت ، به دنبال پيدايش زلزله اى بزرگ ، برپا خواهد شد .

يوم ترجف الراجفة . تتبعها الرادفة

ممكن است {رادفة}، ناظر بر زلزله اى ديگر نباشد; بلكه مفاد آيه شريفه اين باشد كه به دنبال زلزله اى كه در آيه قبل مطرح بود، پيامد آن (قيامت) به وجود خواهد آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 21 - 3

3 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { كلاّ إذا دكّت الأرض دكّاً دكّاً } قال : هى الزَلْزَلة ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {كلاّ إذا دكّت الأرض دكّاً دكّاً} روايت شده كه مراد زلزله است. }

سقط جنين در زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 4

4- زنان باردار با ديدن

زلزله سهمگين زمين در آستانه برپايى قيامت ، از شدت بيم و اضطراب ، سقط جنين خواهند كرد .

و تضع كلّ ذات حمل حملها

{وضع} (مصدر {تضع}) به معناى نهادن و {ذات حمل} به معناى باردار است; يعنى، هر زن باردارى به هنگام ديدن آن زلزله، بارش را خواهد نهاد (جنينش را سقط خواهد كرد).

شدت زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 4

4- زنان باردار با ديدن زلزله سهمگين زمين در آستانه برپايى قيامت ، از شدت بيم و اضطراب ، سقط جنين خواهند كرد .

و تضع كلّ ذات حمل حملها

{وضع} (مصدر {تضع}) به معناى نهادن و {ذات حمل} به معناى باردار است; يعنى، هر زن باردارى به هنگام ديدن آن زلزله، بارش را خواهد نهاد (جنينش را سقط خواهد كرد).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 5 - 1،2

1 - حركت و رانش كوه ها ، در آستانه قيامت بر اثر زلزله شديد

إذا رجّت الأرض رجًّا . و بسّت الجبال بسًّا

{بسّ} در دو معنا به كار مى رود: 1_ به حركت واداشتن (القاموس المحيط); 2_ خرد و ريز ريز كردن (المصباح المنير). برداشت بالا بر پايه معناى اول است.

2 - ذره ذره شدن كوه ها ، بر اثر زلزله شديد زمين در آستانه قيامت

إذا رجّت الأرض . .. و بسّت الجبال بسًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 14 - 3

3 - لرزش زمين و كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، بسيار شديد و كوبنده است

.

و كانت الجبال كثيبًا مهيلاً

تبديل شدن كوه هاى استوار به انبوهى از ريگ هاى روان، شدت و گوبندگى زمين لرزه را، در آستانه برپايى قيامت مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 1 - 1

1 - لرزشى شديد در آينده ، تمام زمين را فراخواهد گرفت .

إذا زلزلت الأرض زلزالها

اضافه {زلزال} به ضمير {الأرض}، بيانگر شدت آن است; زيرا از طرفى آن را به تمام زمين ارتباط مى دهد و از طرفى ديگر، به اين نكته اشاره دارد كه ابعاد آن حادثه، به قدرى بزرگ است كه ويژگى هاى آن را نمى توان بر شمرد; بلكه در بيان آن تنها بايد گفت: {زلزله زمين}.

عذاب با زلزله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 3

3 - عذاب نازل شده بر قوم لوط ، زلزله بود .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

{رجز} در لغت، به معناى {اضطراب} است. مراد از آن، در آيه، زلزله است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 37 - 3،4،6

3 - عذاب زلزله قوم شعيب ، چنان بود كه با رخداد آن ، مردم مدين ، بى درنگ از پا درآمدند .

فكذّبوه فأخذتهم الرجفة فأصبحوا

عطف {أصبحوا} با {فاء} _ كه براى عدم تراخى است _ بر {أخذتهم} دلالت بر هلاكت بى درنگ مى كند. گفتنى است. {أصبحوا} احتمال دارد به معناى {صاروا} باشد و احتمال دارد به معناى {دخلوا فى الصبح} باشد. بنابر احتمال نخست، نكته ياد شده قابل استفاده است.

4

- زلزله مدين ، در شب رخ داد .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

احتمال دارد كه {أصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصبح} باشد. بنابراين، زلزله، در شب اتفاق افتاده است.

6 - امكان دارد كه زلزله _ و يا ديگر بلا هاى طبيعى _ عذاب و كيفر الهى باشد .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

عظمت زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 7

7- وقوع زلزله بسيار بزرگ و هولناك در جهان طبيعت ( زمين و . . . ) ، در آستانه برپايى قيامت

إنّ زلزلة الساعة شىء عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 4 - 3

3 - زلزله زمين در آستانه قيامت ، بسيار عظيم و غيرقابل توصيف

إذا رجّت الأرض رجًّا

ذكر {رجّاً} به صورت نكره، بيانگر آن است كه حركت و لرزشى كه بر زمين وارد مى شود، چنان عظيم است كه نمى توان هيچ وصفى را براى آن بيان كرد.

عوامل زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 3 - 2

2 - عوامل زلزله شديد زمين در آستانه قيامت ، ناشناخته براى انسان ها و زمينه پرسش تحيّرآميز آنان از اهداف و علل آن

و قال الإنس_ن ما لها

{ما} براى استفهام از انگيزه و اهداف است.

عوامل مصونيت از زلزله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 23

23_ { عن أبى عبدالله ( ع ) انه قال : لاتملّوا من قراءة إذا زلزلت الأرض زلزالها فإنه من

كانت قراءته بها فى نوافله لم يصبه الله عزوجل بزلزلة أبداً و لم يمت بها و لا بصاعقة ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: از خواندن سوره {إذا زلزلت الأرض زلزالها} خسته نشويد ; زيرا كسى كه آن را در نافله هاى خود بخواند، خداى عزوجل هيچ گاه او را با زلزله آسيب نمى رساند و به وسيله زلزله و صاعقه به هلاكت نمى رساند}.

فراموشى نوزادان در زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 3

3- با مشاهده ترس و دهشت ناشى از زلزله زمين در آستانه برپايى قيامت ، تمامى مادران ، كودكان شيرخوارشان را بى اختيار در دامن خود ر ها ساخته و از ياد خواهند برد .

تذهل كلّ مرضعة عمّا أرضعت

{ذهول} (مصدر {تذهل}) به فراموشى اى گفته مى شود كه از شدت دهشت بر انسان عارض شود. {مرضعة} نيز به زنى گفته مى شود كه در حال شير دادن باشد; يعنى، هر زن شير دهنده، به هنگام ديدن آن زلزله، از آن كسى كه به او شير مى دهد غافل خواهد شد.

فلسفه زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 3 - 2

2 - عوامل زلزله شديد زمين در آستانه قيامت ، ناشناخته براى انسان ها و زمينه پرسش تحيّرآميز آنان از اهداف و علل آن

و قال الإنس_ن ما لها

{ما} براى استفهام از انگيزه و اهداف است.

منشأ زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 1 - 4

4 - لرزش زمين

در آستانه قيامت ، وابسته به عواملى زمينى و بازتاب تحولات درونى آن است .

إذا زلزلت الأرض زلزالها

مجهول بودن فعل {زلزلت}، بيانگر نقش عاملى در پيدايش زلزله است. اضافه شدن {زلزال} به ضميرى كه به زمين برمى گردد، آن حوادث را به خود زمين مربوط مى داند.

نقش زلزله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 37 - 6

6 - امكان دارد كه زلزله _ و يا ديگر بلا هاى طبيعى _ عذاب و كيفر الهى باشد .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 16 - 2

2 - امكان نزول عذاب الهى ، با لرزش زمين و فرو رفتن كافران در درون آن

أن يخسف بكم الأرض فإذا هى تمور

{مور} (مصدر {تمور}) به معناى تحرك سريع است.

وسعت زلزله زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 1 - 3

3 - لرزش گسترده زمين ، از مقدّمات برپايى قيامت

إذا زلزلت الأرض زلزالها

به قرينه جمله {يومئذ يصدر الناس أشتاتاً} (در آيات بعد)، زلزله زمين در آستانه قيامت خواهد بود.

وسعت زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 2 - 1

1 - زمين ، بر اثر زلزله فراگير خود همه مردگان را ، بيرون خواهد ريخت .

و أخرجت الأرض أثقالها

{أثقال} جمع {ثِقْل} و {ثَقَل} است; نظير {أمثال} كه جمع {مِثْل} و {مَثَل} مى باشد. {ثِقْل} به معناى بار سنگين است. {ثَقَل} نيز به همان معنا و يا به معناى {شىء نفيس} است

(لسان العرب). {بارهاى سنگين زمين}، كنايه از ذخاير آن و نيز اجساد مردگان است. برداشت ياد شده، به مصداق دوم نظر دارد.

زليخاه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زليخا

اخفاى مكر زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 1

1_ عزيز مصر از يوسف ( ع ) خواست تا ماجراى زليخا را ناديده انگاشته و آن را مخفى سازد .

يوسف أعرض عن هذا

اعراض كردن از ماجراى زليخا _ كه مفاد عبارت {أعرض عن هذا} است _ در حقيقت توصيه به مخفى نگه داشتن و ناديده گرفتن است ، نه لب به شكايت نگشودن ; زيرا اقدام عليه زليخا با ملاحظه موقعيت يوسف(ع) - كه برده اى زرخريد بوده _ ناسازگار است.

استفاده از كارد در مهمانى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 6

6_ زليخا به هر يك از زنان دعوت شده ، كاردى براى استفاده از خوردنى ها داد .

و ءاتت كل وحدة منهنّ سكّينًا

اقرار زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 2،4

2_ زليخا ، نزد زنان اشراف به تقاضاى كام روايى از يوسف ( ع ) ، اقرار و اعتراف كرد .

لقد رودته عن نفسه

4_ زليخا در حضور زنان اشراف ، تأكيد كرد كه هم چنان بر تقاضاى وصال يوسف ( ع ) اصرار خواهد كرد .

و ل_ئن لم يفعل ما ءامره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 13،16،18،19

13_ زليخا شهادت زنان اشراف بر پاكدامنى يوسف ( ع )

را تصديق كرد و سخن آنان را مايه روشن شدن حقيقت دانست .

قالت امرأت العزيز الئ_ن حصحص الحق

{حصحصة} (مصدر حصحص) به معناى روشن شدن چيزى پس از كتمان آن است. برخى نيز گفته اند به معناى ثبوت و استقرار است.

16_ زليخا در حضور پادشاه مصر به تقاضاى كام روايى از يوسف ( ع ) اعتراف كرد و به استنكاف يوسف ( ع ) از پذيرش تقاضايش شهادت داد .

أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص_دقين

جمله {أنا رودته عن نفسه} _ به بيانى كه در آيه 26 ذيل برداشت شماره 2 گذشت _ دلالت بر حصر دارد ; يعنى ، من از او درخواست كردم و او چنين درخواستى نداشت.

18_ زليخا در حضور پادشاه مصر ، بر صداقت و راستگويى يوسف ( ع ) تأكيد كرد .

و إنه لمن الص_دقين

19_ اعتراف زليخا به دروغگويى خويش در متهم ساختن يوسف ( ع ) به درخواست كام جويى

أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص_دقين

بازجويى از مهمانان زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 7

7_ بازجويى از زنانى كه در ماجراى ميهمانى زليخا دست هاى خويش را بريدند ، شرط يوسف ( ع ) براى بيرون آمدن از زندان و حاضر شدن در نزد پادشاه

قال ارجع إلى ربك فسئله ما بال النسوة الّ_تى قطعن أيديهنّ

بينش زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 18

18_ زليخا ، تسليم نشدن يوسف ( ع ) در برابر خواسته اش را ، ناسپاسى و قدرناشناسى مى شمرد .

رودته التى هو

فى بيتها . .. إنه ربى أحسن مثواى

در برداشت فوق، {إنه ربى . ..} ناظر به مفهومى گرفته شده كه از عبارت {التى هو فى بيتها} استفاده مى شود ; يعنى، زليخا با اظهار اينكه مربى يوسف(ع) بوده و او را در خانه خويش سر و سامان بخشيده است، توقع داشت كه يوسف(ع) در برابر تقاضايش تسليم شود ; ولى يوسف(ع) با جمله {إنه ربى ...} بيان مى دارد كه خداوند، مربى و مدبر امور او بوده و هست، و سزاوار آن است كه وى مطيع او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 13

13_ زليخا شهادت زنان اشراف بر پاكدامنى يوسف ( ع ) را تصديق كرد و سخن آنان را مايه روشن شدن حقيقت دانست .

قالت امرأت العزيز الئ_ن حصحص الحق

{حصحصة} (مصدر حصحص) به معناى روشن شدن چيزى پس از كتمان آن است. برخى نيز گفته اند به معناى ثبوت و استقرار است.

تبرئه زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 13

13_ تلاش زليخا براى تبرئه خويش نزد عزيز مصر

قالت ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا

تصميم زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 13

13_ { عن الرضا ( ع ) : . . . و أما قوله عزوجل فى يوسف : { و لقد همّت به و همّ بها } فإن ها همّت بالمعصية و همّ يوسف بقتل ها إن أجبرته . . . فصرف الله عنه قتلها و الفاحشة و هو

قوله عزوجل : { كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء } يعنى القتل والزنا . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده كه فرمود: . .. قول خداى عزوجل درباره يوسف كه فرموده: {و لقد همّت به و همّ بها} مقصود اين است كه آن زن قصد معصيت كرد و يوسف قصد كرد كه اگر بانو وى را مجبور به گناه كند، او را بكشد ... پس خداوند، قتل و عمل خلاف عفت را از او بگردانيد و اين است سخن خداى عزوجل: {كذلك لنصرف عنه السوء والفحشاء} ; يعنى، قتل و زنا ...}.

تعداد مهمانان زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 8

8_ تعداد زنانى كه زليخا آنان را براى ديدار يوسف ( ع ) دعوت كرد ، بيش از ده نفر نبودند .

و قال نسوة فى المدينة . .. فلما سمعت بمكرهنّ أرسلت إليهنّ

ضمير در {مكرهنّ . ..} و {إليهنّ} به {نسوة} در آيه قبل برمى گردد و از آن جا كه {نسوة} از صيغه هاى جمع قلّه است ، معلوم مى شود تعداد زنان دعوت شده بيش از ده نفر نبود.

تلاش زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 3

3_ زليخا براى هموار ساختن نظر يوسف ( ع ) به منظور كام جويى ، اهتمامى مداوم و پى گير داشت .

و رودته التى هو فى بيتها عن نفسه

برخى از اهل لغت در {راد _ يرود} كه مراوده از آن است ، سعى و تلاش پى گيرى براى رسيدن به مطلوب را قيد

كرده اند. برداشت فوق بر اين اساس است.

توطئه زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 6

6_ زليخا براى كام جويى از يوسف ( ع ) و رسيدن به وصال او ، درب هاى قصرش را قفل كرد و او را به سوى خويش فرا خواند .

رودته . .. و غلّقت الأبوب و قالت هيت لك

{تغليق} (مصدر غلّقت) به معناى قفل كردن است. {هيت لك} اسم فعل امر و به معناى {بيا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 4،5،6،7،8،14

4_ زليخا براى دستيابى به يوسف ( ع ) و جلوگيرى از خروج وى ، به تعقيب او پرداخت و با سرعت به سمت درب خروجى دويد .

واستبقا الباب

5_ يوسف ( ع ) در تعقيب و گريزش با زليخا ، زودتر از وى به درب خروجى رسيد .

واستبقا الباب و قدت قميصه من دبر

6_ زليخا براى جلوگيرى از خروج يوسف ( ع ) ، از پشتْ پيراهنش را چنگ زد و او را به شدت به سوى خود كشيد .

واستبقا الباب و قدت قميصه من دبر

7_ زليخا بر اثر چنگ زدن به پيراهن يوسف ( ع ) ، پيراهن او را چاك زد و سرتاسر آن را پاره كرد .

و قدت قميصه من دبر

{قدّ} (مصدر قدّت) به معناى شكافتن و پاره كردن طولى و سراسرى است (لسان العرب) ; يعنى ، آن گاه گفته مى شود {قدّ القميص} كه پيراهن از طول پاره شود و سراسر آن شكافته گردد.

8_ يوسف ( ع ) ، به

گشودن درب و فرار از چنگ زليخا موفق شد .

و ألفيا سيدها لدا الباب

14_ تحريك عزيز مصر از سوى زليخا براى مؤاخذه و مجازات يوسف ( ع )

ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا إلا أن يسجن أو عذاب أليم

برداشت فوق ، از تصريح زليخا به {أهلك} (همسر تو) استفاده مى شود ; يعنى ، او با آوردن {أهلك} درصدد تحريك عزيز مصر براى مجازات يوسف(ع) بود.

توطئه عليه زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 2

2_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) حربه زنان اشراف مصر ، براى جنجال و توطئه عليه او

قال نسوة فى المدينة . .. فلما سمعت بمكرهنّ

مراد از {مكر} نقل كردن و مطرح ساختن ماجراى زليخاست. اطلاق {مكر} به نقل آن ماجرا ، گوياى اين است كه زنان اشراف با مطرح كردن آن قصه ، درصدد ضربه زدن به شخصيت زليخا و توطئه عليه وى بودند.

توقعات بيجاى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 19

19_ زليخا به دليل اكرام يوسف ( ع ) و خدمت به او ، توقع داشت كه يوسف ( ع ) در برابر تقاضاى نامشروعش ، تسليم وى باشد .

رودته التى هو فى بيتها . .. قال ... إنه ربى

تهمتهاى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 11،12

11_ زليخا به هنگام برخورد با شوهرش ، عزيز مصر ، يوسف ( ع ) را به قصد تجاوز به خويش متهم كرد .

قالت ما جزاء من

أراد بأهلك سوءًا

{جزاء} به معناى سزا و كيفر و {ما} در جمله فوق نافيه است. بنابراين {ما جزاء ...} ; يعنى: نيست كيفر و سزاى كسى كه خواسته باشد به همسرت تجاوز كند ، مگر زندان يا عذابى دردناك.

12_ پيشدستى زليخا در طرح اتهام عليه يوسف ( ع )

و ألفيا سيدها لدا الباب قالت ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 4،8

4_ عزيز مصر شواهد ارائه شده از سوى داورِ ماجراى يوسف و زليخا را ، براى رفع اتهام از يوسف ( ع ) و اثبات بى گناهى او كافى دانست .

فلما رءا قميصه قُدّ من دُبر قال إنه من كيدكنّ

8_ عزيز مصر ، پيشدستى زليخا در متهم ساختن يوسف ( ع ) و تعيين كيفر براى او را ، از مكر هاى زليخا شمرد .

قالت ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا . .. إنه من كيدكنّ

برداشت فوق، ناظر به اين احتمال است كه ضمير در {إنه . ..} به معنايى كه از {قالت ما جزاء ...} در آيه 25 استفاده مى شود ، برگردد و آن معنا ، پيشدستى كردن زليخا براى محقّ جلوه دادن خويش و گنه كار نشان دادن طرف مقابل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 17،19

17_ زليخا پيش از جلسه بازجويى و محكمه دادرسى ، يوسف ( ع ) را مجرم معرفى مى كرد و به كام جويى از وى متهم مى ساخت .

قالت امرأت العزيز الئ_ن حصحص الحق أنا رودته عن نفسه و

إنه لمن الص_دقين

برداشت فوق از قيد {الآن} استفاده مى شود.

19_ اعتراف زليخا به دروغگويى خويش در متهم ساختن يوسف ( ع ) به درخواست كام جويى

أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص_دقين

خواسته هاى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 21،32

21_ يوسف ( ع ) در پاسخ به دعوت و فرمان زليخا ، خداوند را سزاوارتر براى اطاعت ، قدرشناسى و سپاس دانست .

قال معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

32_ { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . فلما راهق يوسف راودته إمرأة الملك عن نفسه . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . .. چون حضرت يوسف در آستانه بلوغ جنسى قرار گرفت ، همسر پادشاه از او درخواست كرد كه تا با او درآميزد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 10

10_ زليخا به منظور برخورد نكردن زنان دعوت شده با يوسف ( ع ) ، از او خواسته بود در اتاق هاى اندرونى ساختمان بماند .

و قالت اخرج عليهنّ

كلمه {خروج} به معناى از داخل به بيرون آمدن است. بنابراين {اخرج عليهنّ} مى رساند كه يوسف(ع) هنگامى كه زنان در مجلس ضيافت حاضر شدند، در مكانى بود كه نسبت به مجلس آنان داخل حساب مى شد ; يعنى، اگر مجلس پذيرايى در اتاق بيرونى بود زليخا، يوسف(ع) را در اتاق اندرونى نگه داشته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 11

11_ { عن أبى جعفر

( ع ) فى قوله : { ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيات ليسجننه حتى حين } فالأيات شهادة الصبى و القميص المخرّق من دبر و استباقهما الباب حتى سمع مجاذبت ها إيّاه على الباب فلما عصاها فلم تزل ملحّة بزوجها حتى حبسه . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا كه فرمود: {ثم بدا لهم . ..} روايت شده است: آن نشانه ها گواهى كودك و پيراهن پاره شده از پشت و سبقت آن دو به طرف در بود، به گونه اى كه شنيده شد آن زن پشت در، يوسف را به طرف خود مى كشد ; پس چون يوسف درخواست بانو را نپذيرفت به طور پيگير به شوهرش اصرار نمود تا [شوهرش] او را زندانى كرد}.

دربهاى كاخ زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 6،7

6_ زليخا براى كام جويى از يوسف ( ع ) و رسيدن به وصال او ، درب هاى قصرش را قفل كرد و او را به سوى خويش فرا خواند .

رودته . .. و غلّقت الأبوب و قالت هيت لك

{تغليق} (مصدر غلّقت) به معناى قفل كردن است. {هيت لك} اسم فعل امر و به معناى {بيا} مى باشد.

7_ قصر زليخا ، قصرى مجلل و داراى درب هاى فراوان و متعدد بود .

و غلّقت الأبوب

به كارگيرى باب تفعيل ، براى بيان قفل زدن دربها (غلّقت الأبواب) مى تواند حاكى از شدت مبالغه باشد ; يعنى ، دربها را با قفلها و پشت بندها محكم بست ، و مى تواند بر كثرت دربها دلالت داشته باشد. برداشت

فوق ، ناظر به دومين معناست.

دروغگويى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 19

19_ اعتراف زليخا به دروغگويى خويش در متهم ساختن يوسف ( ع ) به درخواست كام جويى

أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص_دقين

دعوت زليخا از زنان مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 3،4

3_ زليخا ، پس از آگاهى به توطئه زنان و ملامت گرى هاى ايشان ، آنان را به منزل خويش دعوت كرد .

فلما سمعت بمكرهنّ أرسلت إليهنّ

مراد از {به سوى آنان فرستاد} _ كه مفاد {أرسلت إليهنّ} است _ به قرينه جمله {و أعتدت لهنّ متّكئاً و . ..} اين است كه آنان را به مهمانى دعوت كرد.

4_ زليخا براى پاسخ گويى به زنان ملامت كننده ، ضيافتى ترتيب داد و مجلس ويژه اى آراست .

أرسلت إليهنّ و أعتدت لهنّ متّكئًا

دلايل دروغگويى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 27 - 1

1_ داور ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا ، كذب ادعاى زليخا و صداقت يوسف ( ع ) را منوط به پاره شدن پيراهن از پشتِ سر دانست .

و إن كان . .. و هو من الص_دقين

دلايل صداقت زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 11

11_ داور ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا ، صداقت زليخا و دروغ گويى يوسف ( ع ) را منوط به پاره شدن پيراهن يوسف ( ع )

از پيشِ رو دانست .

إن كان قميصه قُدّ من قُبل فصدقت و هو من الكذبين

زليخا در دربار مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 9

9_ زليخا در دستگاه حكومتى و قضايى مصر ، نفوذى فراوان داشت .

و ل_ئن لم يفعل ما ءامره ليسجنن و ليكونًا من الص_غرين

حذف فاعل از {ليسجنن} (او حتماً زندانى مى شود) و آوردن فعل به صورت مجهول، حاوى اين نكته است كه حرف نشنوى يوسف(ع)، زندانى شدنش را در پى داشت ; يعنى، زليخا آن چنان نفوذى داشت كه گويا لازم نبود امر كند و اقدامى صورت دهد ; آن گاه كه فردى امرش را اطاعت نمى كرد، به زندانش مى انداختند.

زليخا قبل از مجلس بازجويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 17

17_ زليخا پيش از جلسه بازجويى و محكمه دادرسى ، يوسف ( ع ) را مجرم معرفى مى كرد و به كام جويى از وى متهم مى ساخت .

قالت امرأت العزيز الئ_ن حصحص الحق أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص_دقين

برداشت فوق از قيد {الآن} استفاده مى شود.

زليخا و امتناع يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 5

5_ زليخا ، سوگند ياد كرد كه در صورت استنكاف يوسف ( ع ) از آميزش با او ، وى را به زندان خواهد افكند و خوار و بى مقدارش خواهد ساخت .

و ل_ئن لم يفعل ما ءامره ليسجنن و ليكونًا من الص_غرين

{لام} در {ل_ئن} گوياى قسم است.

{يكوناً= يكونن} فعل مضارع و مقرون به نون تأكيد خفيفه است.

زليخا و پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 18

18_ زليخا در حضور پادشاه مصر ، بر صداقت و راستگويى يوسف ( ع ) تأكيد كرد .

و إنه لمن الص_دقين

زليخا و حقانيت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 13

13_ زليخا شهادت زنان اشراف بر پاكدامنى يوسف ( ع ) را تصديق كرد و سخن آنان را مايه روشن شدن حقيقت دانست .

قالت امرأت العزيز الئ_ن حصحص الحق

{حصحصة} (مصدر حصحص) به معناى روشن شدن چيزى پس از كتمان آن است. برخى نيز گفته اند به معناى ثبوت و استقرار است.

زليخا و دعاى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 3

3_ زليخا و زنان اشراف ، در اثر توسل يوسف ( ع ) به درگاه خدا ، از او مأيوس گشته و از مكر و تزوير ، عليه او منصرف شدند .

فصرف عنه كيدهنّ

مراد از كيد زنان، تقاضاى مكرر آنان با عشوه ها و اظهار شيفتگى است. بنابراين عبارت {صرف عنه كيدهنّ} دلالت مى كند كه پس از دعاى يوسف(ع)، ديگر آن مراوده ها و تقاضاها از يوسف(ع) نشد. گفتنى است كه {ثم} در آيه بعد، مؤيد اين نكته است كه يأس زنان و انصرافشان از وى، پيش از زندانى شدن او بوده است، نه اينكه زندانى شدنش، عامل قطع مراوده شده باشد.

زليخا و زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 11،29

11_ زليخا ، هنگامى كه زنان بر جايگاه هاى خود تكيه زده و آماده استفاده از خوراكى ها شدند ، از يوسف ( ع ) خواست بر آنان گذر كند .

و قالت اخرج عليهنّ

29_ { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . فأرسلت إليهنّ و هيأت لهنّ طعاماً و مجلساً ثم أتتهنّ باترج و { آتت كل واحدة منهنّ سكّيناً . . . } ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . .. پس همسر عزيز [پيكى] به سوى بانوان فرستاد و از آنان دعوت كرد و برايشان طعامى آماده كرد و مجلسى آراست و آن گاه براى بانوان ترنج آورد و به هر يك كاردى داد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 1،2

1_ زليخا ، با ارائه يوسف ( ع ) به زنان اشراف ، به ايشان فهماند كه نبايد وى را در عشقش به يوسف ( ع ) ملامت كنند .

قالت فذلكنّ الذى لمتننى فيه

2_ زليخا ، نزد زنان اشراف به تقاضاى كام روايى از يوسف ( ع ) ، اقرار و اعتراف كرد .

لقد رودته عن نفسه

زليخا و سرزنشهاى زنان مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 1،3

1_ زليخا سرزنش زنان مصر را به خاطر عشقش به يوسف ( ع ) ، شنيد و به آن آگاهى يافت .

فلما سمعت بمكرهنّ

فعل {سمع} متعدى است و نيازى به حرف {باء} براى تعديه ندارد. بنابراين در {سمعت

بمكرهنّ} معناى {علمت} اشراب شده است. ازاين رو مفاد آن چنين مى شود: زليخا به مكر زنان آگاه شد و اين آگاهى از طريق خبرهايى بود كه براى او نقل مى شد.

3_ زليخا ، پس از آگاهى به توطئه زنان و ملامت گرى هاى ايشان ، آنان را به منزل خويش دعوت كرد .

فلما سمعت بمكرهنّ أرسلت إليهنّ

مراد از {به سوى آنان فرستاد} _ كه مفاد {أرسلت إليهنّ} است _ به قرينه جمله {و أعتدت لهنّ متّكئاً و . ..} اين است كه آنان را به مهمانى دعوت كرد.

زليخا و عزيزمصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 9،13،14

9_ يوسف ( ع ) و زليخا ، پس از تعقيب و گريز و باز شدن درب ، با عزيز مصر در آستانه آن درب برخورد كردند .

و ألفيا سيدها لدا الباب

{إلفاء} (مصدر ألفيا) به معناى يافتن و مواجه شدن است. {سيّد} به معناى شريف و داراى مجد است ، و مراد از آن در اين جا ، شوهر است.

13_ تلاش زليخا براى تبرئه خويش نزد عزيز مصر

قالت ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا

14_ تحريك عزيز مصر از سوى زليخا براى مؤاخذه و مجازات يوسف ( ع )

ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا إلا أن يسجن أو عذاب أليم

برداشت فوق ، از تصريح زليخا به {أهلك} (همسر تو) استفاده مى شود ; يعنى ، او با آوردن {أهلك} درصدد تحريك عزيز مصر براى مجازات يوسف(ع) بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 4

4_ زليخا ، همسر عزيز

مصر بود .

امرأت العزيز

زليخا و عفت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 13

13_ زليخا شهادت زنان اشراف بر پاكدامنى يوسف ( ع ) را تصديق كرد و سخن آنان را مايه روشن شدن حقيقت دانست .

قالت امرأت العزيز الئ_ن حصحص الحق

{حصحصة} (مصدر حصحص) به معناى روشن شدن چيزى پس از كتمان آن است. برخى نيز گفته اند به معناى ثبوت و استقرار است.

زليخا و كفران يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 18

18_ زليخا ، تسليم نشدن يوسف ( ع ) در برابر خواسته اش را ، ناسپاسى و قدرناشناسى مى شمرد .

رودته التى هو فى بيتها . .. إنه ربى أحسن مثواى

در برداشت فوق، {إنه ربى . ..} ناظر به مفهومى گرفته شده كه از عبارت {التى هو فى بيتها} استفاده مى شود ; يعنى، زليخا با اظهار اينكه مربى يوسف(ع) بوده و او را در خانه خويش سر و سامان بخشيده است، توقع داشت كه يوسف(ع) در برابر تقاضايش تسليم شود ; ولى يوسف(ع) با جمله {إنه ربى ...} بيان مى دارد كه خداوند، مربى و مدبر امور او بوده و هست، و سزاوار آن است كه وى مطيع او باشد.

زليخا و گواهى زنان اشراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 13

13_ زليخا شهادت زنان اشراف بر پاكدامنى يوسف ( ع ) را تصديق كرد و سخن آنان را مايه روشن شدن حقيقت دانست .

قالت امرأت العزيز الئ_ن حصحص

الحق

{حصحصة} (مصدر حصحص) به معناى روشن شدن چيزى پس از كتمان آن است. برخى نيز گفته اند به معناى ثبوت و استقرار است.

زليخا و مجازات يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 14

14_ تحريك عزيز مصر از سوى زليخا براى مؤاخذه و مجازات يوسف ( ع )

ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا إلا أن يسجن أو عذاب أليم

برداشت فوق ، از تصريح زليخا به {أهلك} (همسر تو) استفاده مى شود ; يعنى ، او با آوردن {أهلك} درصدد تحريك عزيز مصر براى مجازات يوسف(ع) بود.

زليخا و محاكمه زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 10

10_ زليخا نيز در جلسه محاكمه اى كه براى كشف حقيقت ماجراى زنان با يوسف ( ع ) تشكيل شده بود ، حضور داشت .

قالت امرأت العزيز الئ_ن حصحص الحق

زليخا و يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 7،8

7_ عزيز مصر ، ياورى يوسف ( ع ) و گزينش او به فرزندى را ، در گرو علاقه مندى يوسف ( ع ) به وى و همسرش زليخا مى دانست .

أكرمى مثوي_ه عسى أن ينفعنا أو نتخذه ولدًا

جمله {عسى. ..} تعليل براى {أكرمى مثواه} است، و مفاد جمله چنين مى شود: از آن رو از تو مى خواهم او را گرامى بدارى، تا علاقه او را به خودمان جلب كنى و در نتيجه بتوانيم به يارى او، دل ببنديم و يا به قبول فرزند خواندگيش، اميدوار باشيم.

8_

عزيز مصر ، اداره امور يوسف ( ع ) را به همسرش زليخا واگذار كرد ، و از او خواست تا يوسف ( ع ) را گرامى داشته و منزلتش را پاس دارد .

لامرأته أكرمى مثوي_ه

{مثوى} اسم مكان و به معناى منزل و اقامتگاه است. عبارت {أكرمى مثواه} ; يعنى ، منزل و مقامش را گرامى دار. اكرام منزل و اقامتگاه ، تأكيد بر بزرگداشت شخصى است كه در آن منزل اقامت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 3،5،6،8،19،32

3_ زليخا براى هموار ساختن نظر يوسف ( ع ) به منظور كام جويى ، اهتمامى مداوم و پى گير داشت .

و رودته التى هو فى بيتها عن نفسه

برخى از اهل لغت در {راد _ يرود} كه مراوده از آن است ، سعى و تلاش پى گيرى براى رسيدن به مطلوب را قيد كرده اند. برداشت فوق بر اين اساس است.

5_ زليخا با سلطه ظاهريش بر يوسف ( ع ) ، برخوردار از زمينه اى مساعد و كارآمد براى واداشتن يوسف ( ع ) به خواسته هاى خويش

و رودته التى هو فى بيتها عن نفسه

قرآن، زليخا را با عبارت {التى هو فى بيتها} (آن زن كه يوسف در خانه اش به سر مى برد) توصيف مى كند تا تسلّط زليخا بر يوسف(ع) را برساند.

6_ زليخا براى كام جويى از يوسف ( ع ) و رسيدن به وصال او ، درب هاى قصرش را قفل كرد و او را به سوى خويش فرا خواند .

رودته . .. و غلّقت الأبوب و قالت هيت لك

{تغليق} (مصدر غلّقت) به

معناى قفل كردن است. {هيت لك} اسم فعل امر و به معناى {بيا} مى باشد.

8_ زليخا ، همه شرايط و امكانات را براى كام جويى از يوسف ( ع ) فراهم كرده بود .

رودته . .. و غلّقت الأبوب و قالت هيت لك

19_ زليخا به دليل اكرام يوسف ( ع ) و خدمت به او ، توقع داشت كه يوسف ( ع ) در برابر تقاضاى نامشروعش ، تسليم وى باشد .

رودته التى هو فى بيتها . .. قال ... إنه ربى

32_ { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . فلما راهق يوسف راودته إمرأة الملك عن نفسه . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . .. چون حضرت يوسف در آستانه بلوغ جنسى قرار گرفت ، همسر پادشاه از او درخواست كرد كه تا با او درآميزد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 1

1_ زليخا ، پس از استنكاف يوسف ( ع ) از وصال او ، بر آن شد تا با قهر و غلبه از وى كام بگيرد .

و لقد همّت به

كلمه {همّة} و مشتقات آن، اگر به وسيله حرف {باء} متعدى شود، به معناى قصد كردن است. بنابراين {و لقد همّت به} ; يعنى، همانا زليخا قصد يوسف(ع) كرد تا از او كام گيرد، و چون زليخا از پيش نيز چنين قصدى داشت (رودته التى ...)، معلوم مى شود مراد از اين قصد، عزمى ديگر است و آن _ به قرينه {استبقا...} در آيه بعد _ آهنگ انجام آن با قهر و غلبه است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 1،4،6،7،11،12،15

1_ زليخا براى كام جويى از يوسف ( ع ) و واداشتن او به آميزش ، درصدد برآمد تا با وى درآويزد .

واستبقا الباب

4_ زليخا براى دستيابى به يوسف ( ع ) و جلوگيرى از خروج وى ، به تعقيب او پرداخت و با سرعت به سمت درب خروجى دويد .

واستبقا الباب

6_ زليخا براى جلوگيرى از خروج يوسف ( ع ) ، از پشتْ پيراهنش را چنگ زد و او را به شدت به سوى خود كشيد .

واستبقا الباب و قدت قميصه من دبر

7_ زليخا بر اثر چنگ زدن به پيراهن يوسف ( ع ) ، پيراهن او را چاك زد و سرتاسر آن را پاره كرد .

و قدت قميصه من دبر

{قدّ} (مصدر قدّت) به معناى شكافتن و پاره كردن طولى و سراسرى است (لسان العرب) ; يعنى ، آن گاه گفته مى شود {قدّ القميص} كه پيراهن از طول پاره شود و سراسر آن شكافته گردد.

11_ زليخا به هنگام برخورد با شوهرش ، عزيز مصر ، يوسف ( ع ) را به قصد تجاوز به خويش متهم كرد .

قالت ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا

{جزاء} به معناى سزا و كيفر و {ما} در جمله فوق نافيه است. بنابراين {ما جزاء ...} ; يعنى: نيست كيفر و سزاى كسى كه خواسته باشد به همسرت تجاوز كند ، مگر زندان يا عذابى دردناك.

12_ پيشدستى زليخا در طرح اتهام عليه يوسف ( ع )

و ألفيا سيدها لدا الباب قالت ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا

15_ زليخا در نزد عزيز مصر ، يوسف

( ع ) را به تحقق تجاوز ، متهم نكرد .

ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا

برداشت فوق ، از فعل {أراد} (قصد كرد) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 1

1_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) و تقاضاى كام جويى وى از او ، در شهر شايع شد .

و قال نسوة فى المدينة امرأت العزيز ترود فتي_ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 10،13

10_ زليخا به منظور برخورد نكردن زنان دعوت شده با يوسف ( ع ) ، از او خواسته بود در اتاق هاى اندرونى ساختمان بماند .

و قالت اخرج عليهنّ

كلمه {خروج} به معناى از داخل به بيرون آمدن است. بنابراين {اخرج عليهنّ} مى رساند كه يوسف(ع) هنگامى كه زنان در مجلس ضيافت حاضر شدند، در مكانى بود كه نسبت به مجلس آنان داخل حساب مى شد ; يعنى، اگر مجلس پذيرايى در اتاق بيرونى بود زليخا، يوسف(ع) را در اتاق اندرونى نگه داشته بود.

13_ زليخا تا قبل از برملا شدن عشقش به يوسف ( ع ) ، او را از ديد زنان اشراف مصر مخفى مى كرد .

امرأت العزيز ترود فتي_ها . .. فلما رأينه أكبرنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 2

2_ زليخا ، نزد زنان اشراف به تقاضاى كام روايى از يوسف ( ع ) ، اقرار و اعتراف كرد .

لقد رودته عن نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12

- 35 - 4،11

4_ زندانى شدن يوسف ( ع ) ، به تحريك و درخواست زليخا نبود . *

ل_ئن لم يفعل ما ءامره ليسجنن . .. ثم بدا لهم ... ليسجننه

تعبير {ثم بدا لهم} (پس از مدتى اين رأى براى آنان هويدا شد و به ذهنشان خطور كرد كه زندانيش كنند) حاكى است كه اين رأى و نظر به پيشنهاد زليخا نبوده است علاوه بر اين آيه قبل گوياى آن است كه خداوند، زليخا و ديگر زنان را از يوسف منصرف كرد و داستان مراوده متروك شد لذا زليخا ديگر درصدد نبود كه با زندانى كردن يوسف وى را رام سازد.

11_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيات ليسجننه حتى حين } فالأيات شهادة الصبى و القميص المخرّق من دبر و استباقهما الباب حتى سمع مجاذبت ها إيّاه على الباب فلما عصاها فلم تزل ملحّة بزوجها حتى حبسه . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا كه فرمود: {ثم بدا لهم . ..} روايت شده است: آن نشانه ها گواهى كودك و پيراهن پاره شده از پشت و سبقت آن دو به طرف در بود، به گونه اى كه شنيده شد آن زن پشت در، يوسف را به طرف خود مى كشد ; پس چون يوسف درخواست بانو را نپذيرفت به طور پيگير به شوهرش اصرار نمود تا [شوهرش] او را زندانى كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 16

16_ زليخا در حضور پادشاه مصر به تقاضاى كام روايى از يوسف (

ع ) اعتراف كرد و به استنكاف يوسف ( ع ) از پذيرش تقاضايش شهادت داد .

أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص_دقين

جمله {أنا رودته عن نفسه} _ به بيانى كه در آيه 26 ذيل برداشت شماره 2 گذشت _ دلالت بر حصر دارد ; يعنى ، من از او درخواست كردم و او چنين درخواستى نداشت.

زليخا وذلت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 5

5_ زليخا ، سوگند ياد كرد كه در صورت استنكاف يوسف ( ع ) از آميزش با او ، وى را به زندان خواهد افكند و خوار و بى مقدارش خواهد ساخت .

و ل_ئن لم يفعل ما ءامره ليسجنن و ليكونًا من الص_غرين

{لام} در {ل_ئن} گوياى قسم است. {يكوناً= يكونن} فعل مضارع و مقرون به نون تأكيد خفيفه است.

زمينه كامجويى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 5،8

5_ زليخا با سلطه ظاهريش بر يوسف ( ع ) ، برخوردار از زمينه اى مساعد و كارآمد براى واداشتن يوسف ( ع ) به خواسته هاى خويش

و رودته التى هو فى بيتها عن نفسه

قرآن، زليخا را با عبارت {التى هو فى بيتها} (آن زن كه يوسف در خانه اش به سر مى برد) توصيف مى كند تا تسلّط زليخا بر يوسف(ع) را برساند.

8_ زليخا ، همه شرايط و امكانات را براى كام جويى از يوسف ( ع ) فراهم كرده بود .

رودته . .. و غلّقت الأبوب و قالت هيت لك

زنان اشراف مصر در مجلس زليخا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 11

11_ ماجراى ميهمانى زليخا از زنان اشراف و بريدن آنان دست هاى خويش را ، گوياترين صحنه براى اثبات منزلت والا و عفت و پاكدامنى يوسف ( ع )

فسئله ما بال النسوة الّ_تى قطعن أيديهنّ

يوسف(ع) براى رسيدگى به پرونده خويش با عبارت {الّ_تى قطعن أيديهنّ} داستان ميهمانى زليخا از زنان اشراف و اينكه آنان دستهاى خويش را بريدند را مطرح مى كند و از آن جا كه يوسف(ع) درصدد اثبات بى گناهى خويش است، مى توان گفت: داستان مذكور و مسائل پيرامون آن براى اثبات عفت، پاكدامنى و بى گناهى يوسف(ع) بهترين شاهد بوده است.

زنان اشراف مصر و زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 7،9

7_ زنان اشراف ، تقاضاى كام جويى زليخا از برده خويش را ، امرى نكوهيده دانسته و او را ملامت مى كردند .

و قال نسوة فى المدينة امرأت العزيز ترود فتي_ها عن نفسه قد شغفها حبًّا

{فتا} به معناى برده و عبد ، و نيز به معناى جوان است. به نظر مى رسد هر دو معناى {فتا} در {تراود فتاها} لحاظ شده باشد.

9_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) ، على رغم همسرى او براى عزيز مصر ، مايه شگفتى فراوان زنان اشراف و موجب مزيد ملامت گويى از وى شد .

امرأت العزيز ترود فتي_ها عن نفسه

هدف زنان اشراف از ياد كردن زليخا به عنوان {همسر عزيز مصر}، رساندن زشتى هر چه افزون تر ماجراى اوست ; يعنى، مراوده با بردگان زشت است و از

همسر عزيز مصر ناپسندتر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 2،24

2_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) حربه زنان اشراف مصر ، براى جنجال و توطئه عليه او

قال نسوة فى المدينة . .. فلما سمعت بمكرهنّ

مراد از {مكر} نقل كردن و مطرح ساختن ماجراى زليخاست. اطلاق {مكر} به نقل آن ماجرا ، گوياى اين است كه زنان اشراف با مطرح كردن آن قصه ، درصدد ضربه زدن به شخصيت زليخا و توطئه عليه وى بودند.

24_ زنان ملامت كننده زليخا ، با مشاهده يوسف ( ع ) ، زليخا را در عشقش محق دانستند .

فلما رأينه أكبرنه . .. إن ه_ذا إلاّ ملك كريم

زنان اشراف مصر وكامجويى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 2،3

2_ زنان اشراف ، عامل شيوع خبر ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا در پايتخت مصر

و قال نسوة فى المدينة

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {فى المدينة} متعلق به {قال} باشد. بر اين مبنا {قال نسوة فى المدينة ...} ; يعنى: زنان مراوده زليخا با يوسف(ع) را در آن شهر (پايتخت مصر) نشر دادند.

3_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) و تقاضاى مكرر او براى كام روايى از وى ، زبانزد زنان اشراف شده بود .

و قال نسوة فى المدينة امرأت العزيز ترود فتي_ها عن نفسه

{فى المدينة} مى تواند متعلق به {قال} باشد و نيز محتمل است صفت براى {نسوة} باشد. براساس احتمال دوم، مراد از {قال نسوة فى المدينة...} اين است كه: زنان شهر ، داستان

زليخا را براى يك ديگر بازگو مى كردند.

زيركى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 18

18_ زليخا ، زنى زيرك ، طرّاح و هوشيار بود .

فلما سمعت بمكرهنّ أرسلت إليهنّ . .. و ءاتت كل وحدة منهنّ سكّينًا ... فلما رأينه

سرزنش زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 7،9

7_ زنان اشراف ، تقاضاى كام جويى زليخا از برده خويش را ، امرى نكوهيده دانسته و او را ملامت مى كردند .

و قال نسوة فى المدينة امرأت العزيز ترود فتي_ها عن نفسه قد شغفها حبًّا

{فتا} به معناى برده و عبد ، و نيز به معناى جوان است. به نظر مى رسد هر دو معناى {فتا} در {تراود فتاها} لحاظ شده باشد.

9_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) ، على رغم همسرى او براى عزيز مصر ، مايه شگفتى فراوان زنان اشراف و موجب مزيد ملامت گويى از وى شد .

امرأت العزيز ترود فتي_ها عن نفسه

هدف زنان اشراف از ياد كردن زليخا به عنوان {همسر عزيز مصر}، رساندن زشتى هر چه افزون تر ماجراى اوست ; يعنى، مراوده با بردگان زشت است و از همسر عزيز مصر ناپسندتر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 1،11

1_ زليخا ، با ارائه يوسف ( ع ) به زنان اشراف ، به ايشان فهماند كه نبايد وى را در عشقش به يوسف ( ع ) ملامت كنند .

قالت فذلكنّ الذى لمتننى فيه

11_ { عن على بن الحسين :

. . . فقالت لهنّ { فذلكنّ الذى لمتننى فيه } يعنى فى حبّه ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . .. همسر عزيز [بااشاره به يوسف] خطاب به بانوان گفت: اين است كسى كه مرا درباره او سرزنش مى كرديد ; يعنى، مرا در مورد عشق به او سرزنش مى كرديد}.

سلطه زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 5

5_ زليخا با سلطه ظاهريش بر يوسف ( ع ) ، برخوردار از زمينه اى مساعد و كارآمد براى واداشتن يوسف ( ع ) به خواسته هاى خويش

و رودته التى هو فى بيتها عن نفسه

قرآن، زليخا را با عبارت {التى هو فى بيتها} (آن زن كه يوسف در خانه اش به سر مى برد) توصيف مى كند تا تسلّط زليخا بر يوسف(ع) را برساند.

سوگند زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 5

5_ زليخا ، سوگند ياد كرد كه در صورت استنكاف يوسف ( ع ) از آميزش با او ، وى را به زندان خواهد افكند و خوار و بى مقدارش خواهد ساخت .

و ل_ئن لم يفعل ما ءامره ليسجنن و ليكونًا من الص_غرين

{لام} در {ل_ئن} گوياى قسم است. {يكوناً= يكونن} فعل مضارع و مقرون به نون تأكيد خفيفه است.

شيوع عشق زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 1،3

1_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) و تقاضاى كام جويى وى از او ، در شهر شايع شد .

و قال نسوة فى المدينة

امرأت العزيز ترود فتي_ها

3_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) و تقاضاى مكرر او براى كام روايى از وى ، زبانزد زنان اشراف شده بود .

و قال نسوة فى المدينة امرأت العزيز ترود فتي_ها عن نفسه

{فى المدينة} مى تواند متعلق به {قال} باشد و نيز محتمل است صفت براى {نسوة} باشد. براساس احتمال دوم، مراد از {قال نسوة فى المدينة...} اين است كه: زنان شهر ، داستان زليخا را براى يك ديگر بازگو مى كردند.

شيوع كامجويى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 1،3

1_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) و تقاضاى كام جويى وى از او ، در شهر شايع شد .

و قال نسوة فى المدينة امرأت العزيز ترود فتي_ها

3_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) و تقاضاى مكرر او براى كام روايى از وى ، زبانزد زنان اشراف شده بود .

و قال نسوة فى المدينة امرأت العزيز ترود فتي_ها عن نفسه

{فى المدينة} مى تواند متعلق به {قال} باشد و نيز محتمل است صفت براى {نسوة} باشد. براساس احتمال دوم، مراد از {قال نسوة فى المدينة...} اين است كه: زنان شهر ، داستان زليخا را براى يك ديگر بازگو مى كردند.

صفات زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 18

18_ زليخا ، زنى زيرك ، طرّاح و هوشيار بود .

فلما سمعت بمكرهنّ أرسلت إليهنّ . .. و ءاتت كل وحدة منهنّ سكّينًا ... فلما رأينه

عزيز مصر و زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف

- 12 - 28 - 3،7

3_ عزيز مصر با پى بردن به صداقت يوسف ( ع ) ، زليخا را محكوم كرد و به نفع يوسف ( ع ) رأى داد .

فلما رءا قميصه قُدّ من دُبر قال إنه من كيدكنّ

7_ عزيز مصر ، به دام انداختن يوسف ( ع ) را براى كام جويى ، از مكر هاى زنانه زليخا شمرد .

إنه من كيدكنّ

محتمل است ضمير در {إنه} به حقيقتى كه از جمله {غلّقت الأبواب . ..} استفاده مى شود ، ارجاع داده شود. برداشت فوق ، بر اساس اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 3

3_ عزيز مصر ، پس از روشن شدن خطاى زليخا ، از وى خواست استغفار كند و از گناه خويش پوزش بطلبد .

واستغفرى لذنبك إنك كنت من الخاطئين

در جمله {استغفرى لذنبك} (براى گناهت طلب آمرزش كن) بيان نشده كه زليخا بايد از چه كسى آمرزش بخواهد. برخى از مفسران گفته اند: مراد ، استغفار به درگاه خداوند است و برخى برآنند كه مقصود ، پوزش خواستن از عزيز مصر مى باشد.

عشق زليخا به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 1،2

1_ زليخا ، شيفته و شيداى يوسف ( ع ) شد .

و رودته التى هو فى بيتها . .. و غلّقت الأبوب

2_ زليخا با اظهار عشق و شيفتگى به يوسف ( ع ) ، او را به وصال خويش فرامى خواند .

و رودته التى هو فى بيتها عن نفسه

{مراودة} (مصدر راودتْ) به معناى درخواست كردن

با رفق و مداراست، و {عن نفسه} بيانگر مورد درخواست مى باشد. بنابراين {راودته ...} ; يعنى، زليخا با ملاطفت و اظهار عشق و علاقه از يوسف(ع) درخواست كرد كه خودش را در اختيار او بگذارد و اين كنايه از تقاضاى وصال و آميزش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 5،6،9،11

5_ عشق يوسف ( ع ) تا درون قلب و دل زليخا نفوذ كرده و آن را به تسخير خويش درآورده بود .

قد شغفها حبًّا

{شغاف} به جداره و يا هسته مركزى قلب گفته مى شود. {شغف} ; يعنى، جداره قلب شد و يا به مركز آن رسيد. ضمير فاعلى در {شغفها} به {فتيها} برمى گردد و {حبّاً} تمييزى است مبدل از فاعل. بنابراين {شغفها حبّاً} در اصل چنين بوده است: {شغف حبّ يوسف إياها} ; يعنى، محبت يوسف جداره قلب زليخا شد و آن رااحاطه كرد، و يا عشق يوسف(ع) جداره قلب زليخا را شكافت و به درون آن نفوذ كرد.

6_ شيفتگى زليخا به يوسف ( ع ) و داستان مراوده او ، در عنفوان جوانى يوسف ( ع ) بود .

ترود فتي_ها عن نفسه قد شغفها حبًّا

9_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) ، على رغم همسرى او براى عزيز مصر ، مايه شگفتى فراوان زنان اشراف و موجب مزيد ملامت گويى از وى شد .

امرأت العزيز ترود فتي_ها عن نفسه

هدف زنان اشراف از ياد كردن زليخا به عنوان {همسر عزيز مصر}، رساندن زشتى هر چه افزون تر ماجراى اوست ; يعنى، مراوده با بردگان زشت است و از همسر عزيز مصر

ناپسندتر.

11_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { قد شغفها حبّاً } يقول : قد حجبها حبّه عن الناس فلاتعقل غيره ;

از امام باقر(ع) درباره قول خدا {قد شغفها حباً} روايت شده كه مى فرمود: عشق يوسف پرده اى بر قلب همسر عزيز كشيده بود به گونه اى كه او را از مردم جدا كرده بود و به هيچ كس غير از يوسف نمى انديشيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 2،13

2_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) حربه زنان اشراف مصر ، براى جنجال و توطئه عليه او

قال نسوة فى المدينة . .. فلما سمعت بمكرهنّ

مراد از {مكر} نقل كردن و مطرح ساختن ماجراى زليخاست. اطلاق {مكر} به نقل آن ماجرا ، گوياى اين است كه زنان اشراف با مطرح كردن آن قصه ، درصدد ضربه زدن به شخصيت زليخا و توطئه عليه وى بودند.

13_ زليخا تا قبل از برملا شدن عشقش به يوسف ( ع ) ، او را از ديد زنان اشراف مصر مخفى مى كرد .

امرأت العزيز ترود فتي_ها . .. فلما رأينه أكبرنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 1،11

1_ زليخا ، با ارائه يوسف ( ع ) به زنان اشراف ، به ايشان فهماند كه نبايد وى را در عشقش به يوسف ( ع ) ملامت كنند .

قالت فذلكنّ الذى لمتننى فيه

11_ { عن على بن الحسين : . . . فقالت لهنّ { فذلكنّ الذى لمتننى فيه } يعنى فى حبّه ;

از امام سجاد(ع)

روايت شده است: . .. همسر عزيز [بااشاره به يوسف] خطاب به بانوان گفت: اين است كسى كه مرا درباره او سرزنش مى كرديد ; يعنى، مرا در مورد عشق به او سرزنش مى كرديد}.

عقيمى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 9

9_ عزيز مصر و همسرش زليخا ، از نعمت داشتن فرزند محروم بودند . *

أو نتخذه ولدًا

كسانى كه فردى را به فرزندى برمى گزينند، معمولاً اشخاصى هستند كه فرزند نداشته و از فرزنددار شدن نااميدند. بنابراين {نتخذه ولداً} مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد. بيان گزينش يوسف(ع) به فرزندى با كلمه {عسى}، تأييدكننده اين احتمال است.

عوامل شيوع عشق زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 2

2_ زنان اشراف ، عامل شيوع خبر ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا در پايتخت مصر

و قال نسوة فى المدينة

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {فى المدينة} متعلق به {قال} باشد. بر اين مبنا {قال نسوة فى المدينة ...} ; يعنى: زنان مراوده زليخا با يوسف(ع) را در آن شهر (پايتخت مصر) نشر دادند.

فرجام زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 20

20_ { عن أبى الحسن الهادى ( ع ) : . . . لما مات العزيز . . . إفتقرت إمرأة العزيز و احتاجت حتى سألت الناس فقالوا : ما يضرّك لو قعدت للعزيز و كان يوسف يسمى العزيز [ خ .ل .و كلّ ملك كان لهم سمى بهذا الإسم ]

. . . فقامت إليه و قالت : سبحان . . . من جعل العبيد بالطاعة ملوكاً . . . ;

از امام هادى(ع) روايت شده است: . .. پس از مرگ عزيز مصر ... همسر وى [زليخا] فقير و نيازمند شد تا آن جا كه از مردم درخواست كمك مى كرد. پس مردم به او گفتند: چه ضرر دارد كه بر سر راه عزيز بنشينى [واز او كمك بخواهى] و يوسف در آن زمان عزيز ناميده مى شد [و هر پادشاهى كه بر مصريان حكومت مى كرد به اين اسم ناميده مى شد]... پس همسر عزيز بر سر راه يوسف ايستاد و گفت: ... منزه است خدايى كه بردگان را در سايه اطاعت، به پادشاهى مى رساند ...}.

قضاوت خويشاوندان زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 8،9

8_ مردى از خويشان زليخا ، در ماجراى وى و يوسف ( ع ) دخالت كرد و ميان آنان به داورى پرداخت .

و شهد شاهد من أهلها

9_ داور ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا ، على رغم خويشى او با زليخا ، بى طرفى كامل را رعايت كرد ، و قضاوتى بر حق ارائه نمود .

و شهد شاهد من أهلها إن كان قميصه قُدّ من قُبل

كامجويى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 2،3،4،6،22

2_ زليخا با اظهار عشق و شيفتگى به يوسف ( ع ) ، او را به وصال خويش فرامى خواند .

و رودته التى هو فى بيتها عن نفسه

{مراودة} (مصدر راودتْ) به معناى درخواست

كردن با رفق و مداراست، و {عن نفسه} بيانگر مورد درخواست مى باشد. بنابراين {راودته ...} ; يعنى، زليخا با ملاطفت و اظهار عشق و علاقه از يوسف(ع) درخواست كرد كه خودش را در اختيار او بگذارد و اين كنايه از تقاضاى وصال و آميزش است.

3_ زليخا براى هموار ساختن نظر يوسف ( ع ) به منظور كام جويى ، اهتمامى مداوم و پى گير داشت .

و رودته التى هو فى بيتها عن نفسه

برخى از اهل لغت در {راد _ يرود} كه مراوده از آن است ، سعى و تلاش پى گيرى براى رسيدن به مطلوب را قيد كرده اند. برداشت فوق بر اين اساس است.

4_ يوسف ( ع ) ، همواره از پذيرش تقاضاى زليخا ( درخواست وصال و آميزش ) امتناع مىورزيد .

و رودته التى هو فى بيتها عن نفسه

برخى از اهل لغت در معناى مراوده ، كشمكش و نزاع ميانِ طرفين را قيد كرده و گفته اند: {مراوده} اين است كه يك طرف خواهان چيزى و ديگرى غير آن را خواهان است. برداشت فوق ، براساس اين معناست.

6_ زليخا براى كام جويى از يوسف ( ع ) و رسيدن به وصال او ، درب هاى قصرش را قفل كرد و او را به سوى خويش فرا خواند .

رودته . .. و غلّقت الأبوب و قالت هيت لك

{تغليق} (مصدر غلّقت) به معناى قفل كردن است. {هيت لك} اسم فعل امر و به معناى {بيا} مى باشد.

22_ يوسف ( ع ) ، پذيرفتن تمناى زليخا ( درخواست وصال و آميزش ) را ، كفران احسان هاى خداوند به خويش دانست .

إنه ربى أحسن مثواى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 1

1_ زليخا ، پس از استنكاف يوسف ( ع ) از وصال او ، بر آن شد تا با قهر و غلبه از وى كام بگيرد .

و لقد همّت به

كلمه {همّة} و مشتقات آن، اگر به وسيله حرف {باء} متعدى شود، به معناى قصد كردن است. بنابراين {و لقد همّت به} ; يعنى، همانا زليخا قصد يوسف(ع) كرد تا از او كام گيرد، و چون زليخا از پيش نيز چنين قصدى داشت (رودته التى ...)، معلوم مى شود مراد از اين قصد، عزمى ديگر است و آن _ به قرينه {استبقا...} در آيه بعد _ آهنگ انجام آن با قهر و غلبه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 1

1_ زليخا براى كام جويى از يوسف ( ع ) و واداشتن او به آميزش ، درصدد برآمد تا با وى درآويزد .

واستبقا الباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 2،5

2_ يوسف ( ع ) در نزد عزيز مصر ، تمناى نامشروع زليخا و استنكاف خويش را فاش ساخت ، و خود را از هر گونه اراده سوئى مبرّا دانست .

قال هى رودتنى عن نفسى

تركيبهايى نظير {هى رودتنى} و {أنا قمت} _ كه مبتدا در معنا فاعل است و خبر آن فعل مى باشد _ گاهى حاكى از تأكيد است و گاهى دلالت بر حصر دارد. و از آن جا كه يوسف(ع) در مقام رفع اتهام از خويش بود، معلوم

مى شود او از جمله {هى رودتنى} معناى حصر را اراده كرده است. بنابراين {هى راودتنى} ; يعنى، او (زليخا) از من درخواست كام جويى داشت و من چنين درخواستى نداشتم و استنكاف ورزيدم.

5_ يوسف ( ع ) مراوده زليخا و وصال خواهى او را تا زمان دفاع از خويش ، پنهان كرده و فاش نساخته بود .

قالت . .. قال هى رودتنى عن نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 7

7_ عزيز مصر ، به دام انداختن يوسف ( ع ) را براى كام جويى ، از مكر هاى زنانه زليخا شمرد .

إنه من كيدكنّ

محتمل است ضمير در {إنه} به حقيقتى كه از جمله {غلّقت الأبواب . ..} استفاده مى شود ، ارجاع داده شود. برداشت فوق ، بر اساس اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 2،4

2_ زليخا ، نزد زنان اشراف به تقاضاى كام روايى از يوسف ( ع ) ، اقرار و اعتراف كرد .

لقد رودته عن نفسه

4_ زليخا در حضور زنان اشراف ، تأكيد كرد كه هم چنان بر تقاضاى وصال يوسف ( ع ) اصرار خواهد كرد .

و ل_ئن لم يفعل ما ءامره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 16

16_ زليخا در حضور پادشاه مصر به تقاضاى كام روايى از يوسف ( ع ) اعتراف كرد و به استنكاف يوسف ( ع ) از پذيرش تقاضايش شهادت داد .

أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص_دقين

جمله {أنا

رودته عن نفسه} _ به بيانى كه در آيه 26 ذيل برداشت شماره 2 گذشت _ دلالت بر حصر دارد ; يعنى ، من از او درخواست كردم و او چنين درخواستى نداشت.

گواهى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 3

3_ زليخا نزد زنان اشراف ، به پاكدامنى و عفت يوسف ( ع ) و نپذيرفتن تقاضاى او ( درخواست وصال ) شهادت داد .

لقد رودته عن نفسه فاستعصم

عصمت و استعصام ، هر دو گوياى امتناع ورزيدن و نپذيرفتن مى باشند ; با اين تفاوت كه استعصام حاكى از مبالغه است. بنابراين {فاستعصم} ; يعنى، يوسف(ع) بشدت با تقاضاى من مخالفت كرد و بر عفت خويش اصرار ورزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 16

16_ زليخا در حضور پادشاه مصر به تقاضاى كام روايى از يوسف ( ع ) اعتراف كرد و به استنكاف يوسف ( ع ) از پذيرش تقاضايش شهادت داد .

أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص_دقين

جمله {أنا رودته عن نفسه} _ به بيانى كه در آيه 26 ذيل برداشت شماره 2 گذشت _ دلالت بر حصر دارد ; يعنى ، من از او درخواست كردم و او چنين درخواستى نداشت.

مجلس مهمانى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 4،5،6،7،10،29

4_ زليخا براى پاسخ گويى به زنان ملامت كننده ، ضيافتى ترتيب داد و مجلس ويژه اى آراست .

أرسلت إليهنّ و أعتدت لهنّ متّكئًا

5_ زليخا براى لميدن زنانى كه به

مهمانى دعوت كرده بود ، تكيه گاهى ويژه فراهم ساخت .

و أعتدت لهنّ متّكئًا

{اعتاد} (مصدر أعتدت) به معناى مهيّا ساختن و آماده كردن است. {متّكئاً} به چيزى گفته مى شود كه به آن تكيه مى دهند و نكره آوردن آن دلالت بر ويژگى آن دارد. قابل ذكر است كه {متّكئاً} به معناى طعام نيز آمده است. مفرد بودن آن و نيز آوردن جمله {آتت ...} (به هر يك كاردى [براى استفاده از خوراكيها] داد) مى تواند مؤيد اين احتمال باشد كه مراد از {متّكئاً} در آيه {طعام} است.

6_ زليخا به هر يك از زنان دعوت شده ، كاردى براى استفاده از خوردنى ها داد .

و ءاتت كل وحدة منهنّ سكّينًا

7_ زليخا خود ، آرايش دهنده مجلس ضيافت و پذيرايى كننده از زنان اشراف بود .

و أعتدت لهنّ متّكئًا و ءاتت كل وحدة منهنّ سكّينًا

ضمير در {أعتدت} و {آتت} به {امرأت العزيز} برمى گردد. بنابراين ظاهر اين است كه او خود به انجام آن كارها پرداخته بود و گرنه فعلهاى مذكور به صورت مجهول (اُعتِد) و (اوتيت) آورده مى شد.

10_ زليخا به منظور برخورد نكردن زنان دعوت شده با يوسف ( ع ) ، از او خواسته بود در اتاق هاى اندرونى ساختمان بماند .

و قالت اخرج عليهنّ

كلمه {خروج} به معناى از داخل به بيرون آمدن است. بنابراين {اخرج عليهنّ} مى رساند كه يوسف(ع) هنگامى كه زنان در مجلس ضيافت حاضر شدند، در مكانى بود كه نسبت به مجلس آنان داخل حساب مى شد ; يعنى، اگر مجلس پذيرايى در اتاق بيرونى بود زليخا، يوسف(ع) را در اتاق اندرونى نگه داشته بود.

29_ { عن على بن

الحسين ( ع ) : . . . فأرسلت إليهنّ و هيأت لهنّ طعاماً و مجلساً ثم أتتهنّ باترج و { آتت كل واحدة منهنّ سكّيناً . . . } ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . .. پس همسر عزيز [پيكى] به سوى بانوان فرستاد و از آنان دعوت كرد و برايشان طعامى آماده كرد و مجلسى آراست و آن گاه براى بانوان ترنج آورد و به هر يك كاردى داد ...}.

محكوميت زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 3

3_ عزيز مصر با پى بردن به صداقت يوسف ( ع ) ، زليخا را محكوم كرد و به نفع يوسف ( ع ) رأى داد .

فلما رءا قميصه قُدّ من دُبر قال إنه من كيدكنّ

مكر زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 7،8

7_ عزيز مصر ، به دام انداختن يوسف ( ع ) را براى كام جويى ، از مكر هاى زنانه زليخا شمرد .

إنه من كيدكنّ

محتمل است ضمير در {إنه} به حقيقتى كه از جمله {غلّقت الأبواب . ..} استفاده مى شود ، ارجاع داده شود. برداشت فوق ، بر اساس اين احتمال است.

8_ عزيز مصر ، پيشدستى زليخا در متهم ساختن يوسف ( ع ) و تعيين كيفر براى او را ، از مكر هاى زليخا شمرد .

قالت ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا . .. إنه من كيدكنّ

برداشت فوق، ناظر به اين احتمال است كه ضمير در {إنه . ..} به معنايى كه از {قالت ما جزاء ...} در

آيه 25 استفاده مى شود ، برگردد و آن معنا ، پيشدستى كردن زليخا براى محقّ جلوه دادن خويش و گنه كار نشان دادن طرف مقابل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 102 - 9

9_ بيان قرآن درباره مكر ها و توطئه هاى برادران يوسف ، زليخا و هيأت حاكمه مصر عليه او ، دليلى بس روشن بر وحى بودن و الهى بودن آن

ما كنت لديهم إذ أجمعوا أمرهم و هم يمكرون

جمله {و ما كنت لديهم. ..} به منزله تعليل براى {ذلك من أنباء الغيب...} است.

مهمانى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 4

4_ زليخا براى پاسخ گويى به زنان ملامت كننده ، ضيافتى ترتيب داد و مجلس ويژه اى آراست .

أرسلت إليهنّ و أعتدت لهنّ متّكئًا

نجات از مكر زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 1،2،6

1_ خداوند ، دعاى يوسف ( ع ) ( درخواست رهايى از كيد زليخا و همپالگى هاى وى ) را اجابت كرد و او را از مكر آنان مصون داشت .

فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهنّ

{استجابة} (مصدر استجاب) به معناى پذيرفتن درخواست است.

2_ امداد خداوند ، مايه رهايى يوسف ( ع ) از گناه و مكر و افسون زليخا و زنان اشراف شد .

فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهنّ

6_ نجات يوسف ( ع ) از كيد زليخا و ديگر زنان ، جلوه اى از ربوبيت الهى بر آن حضرت

فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهنّ

ويژگيهاى كاخ زليخا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 7

7_ قصر زليخا ، قصرى مجلل و داراى درب هاى فراوان و متعدد بود .

و غلّقت الأبوب

به كارگيرى باب تفعيل ، براى بيان قفل زدن دربها (غلّقت الأبواب) مى تواند حاكى از شدت مبالغه باشد ; يعنى ، دربها را با قفلها و پشت بندها محكم بست ، و مى تواند بر كثرت دربها دلالت داشته باشد. برداشت فوق ، ناظر به دومين معناست.

همسر پادشاه مصر در مجلس زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 4

4_ همسر پادشاه مصر از زنان حاضر در مجلس مهمانى زليخا و دلباخته يوسف ( ع ) بود .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

بر اين مبنا كه ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} به {ملك} باز گردد ، از جمله {ذلك ليعلم . ..} معلوم مى شود كه همسر ملك نيز در زمره زنانى بود كه دستهاى خويش را بريدند.

همسر زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 4

4_ زليخا ، همسر عزيز مصر بود .

امرأت العزيز

هوشيارى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 18

18_ زليخا ، زنى زيرك ، طرّاح و هوشيار بود .

فلما سمعت بمكرهنّ أرسلت إليهنّ . .. و ءاتت كل وحدة منهنّ سكّينًا ... فلما رأينه

يأس زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 3

3_ زليخا و زنان اشراف

، در اثر توسل يوسف ( ع ) به درگاه خدا ، از او مأيوس گشته و از مكر و تزوير ، عليه او منصرف شدند .

فصرف عنه كيدهنّ

مراد از كيد زنان، تقاضاى مكرر آنان با عشوه ها و اظهار شيفتگى است. بنابراين عبارت {صرف عنه كيدهنّ} دلالت مى كند كه پس از دعاى يوسف(ع)، ديگر آن مراوده ها و تقاضاها از يوسف(ع) نشد. گفتنى است كه {ثم} در آيه بعد، مؤيد اين نكته است كه يأس زنان و انصرافشان از وى، پيش از زندانى شدن او بوده است، نه اينكه زندانى شدنش، عامل قطع مراوده شده باشد.

يوسف(ع) در مهمانى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 11،12،14

11_ زليخا ، هنگامى كه زنان بر جايگاه هاى خود تكيه زده و آماده استفاده از خوراكى ها شدند ، از يوسف ( ع ) خواست بر آنان گذر كند .

و قالت اخرج عليهنّ

12_ يوسف ( ع ) پس از دستور زليخا بدون درنگ در مجلس زنان اشراف حاضر شد .

قالت اخرج عليهنّ فلما رأينه

{فاء} در {فلما. ..} فصيحه است و گوياى جمله هايى مقدر مى باشد ; يعنى: {فخرج عليهنّ فرأينه فلما رأينه...}. حذف اين جمله ها براى رساندن اين نكته است كه دستور زليخا همان و اطاعت يوسف(ع) همان.

14_ زنان اشراف مصر در مجلس ضيافت زليخا ، براى اولين بار يوسف ( ع ) را مشاهده كردند .

فلما رأينه أكبرنه . .. و قلن ح_ش لله ما هذا بشرًا

يوسف(ع) و تهديدهاى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 33 - 1

1_ يوسف ( ع ) حافظ عفت خويش وبى اعتنا به تهديد هاى زليخا

قال رب السجن أحب إلىّ مما يدعوننى إليه

يوسف(ع) و تهمتهاى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 1

1_ دفاع يوسف ( ع ) از خويش ، در برابر اتهام زليخا

قال هى رودتنى عن نفسى

يوسف(ع) و خدمات زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 12

12_ يوسف ( ع ) به پاس خدمات زليخا به او ، شكايتى عليه وى به پادشاه نكرد .

فسئله ما بال النسوة الّ_تى قطعن أيديهنّ

با وجود اينكه زليخا نيز همانند ديگر زنان اشراف در گرفتاريهاى يوسف(ع) و متهم ساختن او نقشى بسزا داشت، ولى يوسف(ع) از او نام نمى برد و عليه او سخنى به پادشاه نمى گويد. به نظر مى رسد دليل اين امر خدماتى است كه زليخا در عهد كودكى و نوجوانى يوسف(ع) براى وى انجام داده بود.

يوسف(ع) و خواسته هاى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 9،10،28

9_ يوسف ( ع ) على رغم فراهم بودن همه شرايط و سلطه ظاهرى زليخا بر او ، تمنّاى وى را نپذيرفت و به خواسته اش تن در نداد .

رودته . .. و قالت هيت لك قال معاذ الله

{معاذ} مصدر و مفعول مطلق براى فعل مقدر {أعوذ} است ; يعنى ، {أعوذ بالله معاذاً}.

10_ يوسف ( ع ) در برابر صحنه هاى پر جاذبه شهوانى ( تمنّاى زليخا ، ابراز اشتياق او

، خلوت بودن قصر و بسته بودن درب ها ) به خدا پناه برد .

قال معاذ الله

28_ يوسف ( ع ) ، تسليم شدن در برابر تمناى نامشروع زليخا را ، مصداقى از ستم كارى مى دانست .

إنه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 18،19

18_ يوسف ( ع ) پذيرش تقاضاى نامشروع زليخا و همپالگى هاى او را ، سقوط به ورطه سفاهت و بى خردى مى دانست .

و إلاّ تصرف . .. أصب إليهنّ و أكن من الج_هلين

جهل به معناى سفاهت در مقابل عقل ، و نيز به معناى نادانى در مقابل علم مى باشد. برداشت فوق ، ناظر به معناى نخست است.

19_ يوسف ( ع ) ، ارتكاب گناه و پذيرش تقاضاى زليخا و همپالگى هاى او را ، موجب از دست دادن علم و حكمت خدادادى خويش مى دانست .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ و أكن من الج_هلين

برداشت فوق ، بر اين مبناست كه مراد از جهل نادانى باشد. بر اين مبنا مى توان گفت: مقصود يوسف(ع) از جاهل شدن ، سلب گشتن علم و حكمتى است كه خداوند به او عطا كرده بود (ءاتيناه حكماً و علماً) {آيه 22}.

يوسف(ع) و زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 4،20،21،22

4_ يوسف ( ع ) ، همواره از پذيرش تقاضاى زليخا ( درخواست وصال و آميزش ) امتناع مىورزيد .

و رودته التى هو فى بيتها عن نفسه

برخى از اهل لغت در معناى مراوده

، كشمكش و نزاع ميانِ طرفين را قيد كرده و گفته اند: {مراوده} اين است كه يك طرف خواهان چيزى و ديگرى غير آن را خواهان است. برداشت فوق ، براساس اين معناست.

20_ يوسف ( ع ) در برابر زليخا تصريح كرد كه تنظيم جريان زندگى او ، به عنايت و تدبير خداوند بوده است .

معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

ضمير در {إنه} به {الله} باز مى گردد و در برداشت فوق، جمله {إنه ربى} تعليل براى {معاذ الله} گرفته شده است. بر اين اساس مفاد جمله فوق، چنين مى شود: من [از اين امر فريبنده] به خدا پناه مى برم و او مرا يارى خواهد كرد ; زيرا او مدبر امور من و تربيت كننده من است.

21_ يوسف ( ع ) در پاسخ به دعوت و فرمان زليخا ، خداوند را سزاوارتر براى اطاعت ، قدرشناسى و سپاس دانست .

قال معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

22_ يوسف ( ع ) ، پذيرفتن تمناى زليخا ( درخواست وصال و آميزش ) را ، كفران احسان هاى خداوند به خويش دانست .

إنه ربى أحسن مثواى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 3،5

3_ توانايى جسمى و جنسى يوسف ( ع ) ، براى كام جويى از زليخا

و لقد همّت به و همّ بها لولا أن رءا بره_ن ربه

قرآن، پس از بيان اين كه زليخا تمام شرايط كام جويى را براى يوسف فراهم ساخته بود و موانع را برطرف كرده بود، با جمله {همّ بها لولا . ..} تنها مانع يوسف(ع) را، مشاهده برهان الهى معرفى كرد تا

گمان نشود كه او گرايشى به امور جنسى نداشت و از آميزش با زنان ناتوان بود.

5_ خداوند ، با ارائه برهان به يوسف ( ع ) ، او را از آميزش با زليخا ( زنا ) و نگاه هاى شهوانى به وى ، حفظ كرد و مصون داشت .

كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء

{فحشاء} به گناه و معصيتى كه بسيار زشت و پليد باشد، گفته مى شود (لسان العرب). {سوء} به معناى بدى و گناه است كه به قرينه مقابله آن با {فحشاء}، مراد از آن گناه كوچك است. {أل} در {السوء} و {الفحشاء} مى تواند براى عهد باشد. براين مبنا مقصود از {الفحشاء} آميزش، و منظور از {السوء} نگاه شهوت آلود، قصد گناه و ... است. اين احتمال نيز به نظر قوى مى رسد كه {أل} در اين دو كلمه، براى جنس باشد. براين مبنا نيز گناهان ياد شده از مصداقهاى مورد نظر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 2،5،9

2_ يوسف ( ع ) براى نجات خويش از درآويختن زليخا با او ، به طرف درب خروجى فرار كرد .

و لقد همّت به . .. واستبقا الباب

معرفه آوردن {الباب}، اشاره به دربى خاص دارد كه به مناسبت مورد مى توان گفت: مراد از آن درب خروجى است.

5_ يوسف ( ع ) در تعقيب و گريزش با زليخا ، زودتر از وى به درب خروجى رسيد .

واستبقا الباب و قدت قميصه من دبر

9_ يوسف ( ع ) و زليخا ، پس از تعقيب و گريز و باز شدن درب ، با عزيز مصر

در آستانه آن درب برخورد كردند .

و ألفيا سيدها لدا الباب

{إلفاء} (مصدر ألفيا) به معناى يافتن و مواجه شدن است. {سيّد} به معناى شريف و داراى مجد است ، و مراد از آن در اين جا ، شوهر است.

يوسف(ع) و قصه مهمانان زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 6

6_ يوسف ( ع ) پيك دربار را باز گرداند تا از پادشاه بخواهد درباره ماجراى مهمانان زليخا تحقيق كند .

قال ارجع إلى ربك فسئله ما بال النسوة

{بال} به معناى شأن و كار مهم است و مراد از آن در آيه شريفه ، ماجرا و داستان مى باشد.

يوسف(ع) و مكر زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 7،11

7_ يوسف ( ع ) نگران تأثير مكر و حيله زليخا و زنان اشراف در خود و واداشتنش بر گناه و معصيت

و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

11_ يوسف ( ع ) ، براى رهايى از مكر زليخا و زنان اشراف و نجات از دام شهوت ، به نيايش با خدا و استمداد از او پرداخت .

رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

{صبو} (مصدر أصب) به معناى ميل كردن و گرايش پيدا كردن است. جمله {و إلاّ تصرف ...} (اگر مكر آن زنان را از من باز نگردانى ، به آنان گرايش پيدا مى كنم) به قرينه آيه بعد (فاستجاب) خبرى است در مقام دعا و درخواست.

زمان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{زمان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 -

259 - 11،12

11 _ عدم درك انسان مرده از گذشت زمان

قال لبثتُ يوماً او بعض يوم

12 _ تفاوت تلقّى انسان از زمان ، در دو عالم دنيا و پس از مرگ

فاماته اللّه مائة عام . .. قال لبثت يوماً او بعض يوم

احكام و مقتضيات زمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 1،4

1 _ لزوم پايدارى اهل ايمان در برابر لشكرى با نيرويى ده برابر ، حكمى كه پس از گذشت مدتى تخفيف داده شد .

الئن خفف اللّه عنكم

4 _ بروز ضعف در جامعه ايمانى صدر اسلام ، موجب تخفيف حكم پايدارى در برابر دشمنان شد .

الئن خفف اللّه عنكم و علم أن فيكم ضعفا

ارزش زمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 3 - 5

5- تفاوت زمان ها ، از جهت ارزش و بركت

ليلة مب_ركة

اسلام و مقتضيات زمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 3

3 _ انعطاف پذيرى و تناسب با شرايط زمان و مكان ، ويژگى احكام اسلام

فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا

اهميت زمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 10

10- شناخت زمان و تنظيم آن ، براى زندگى انسان امرى با اهميت و حياتى است .

لتعلموا عدد السنين و الحساب

بركت زمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 3 - 5

5- تفاوت زمان ها ، از جهت

ارزش و بركت

ليلة مب_ركة

پيدايش زمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 27 - 1،3

1 _ نوسان در مدّت شب و روز ( تنظيم گردش ايّام ) ، از مظاهر قدرت الهى

انّك على كل شىء قدير. تولج الّيل فى النهار و تولج النهار فى الّيل

{تولج النهار . .. }، به معناى داخل كردن شب در روز و به عكس مى باشد كه بيانگر كاسته شدن از يكى و افزوده شدن به ديگرى است. {تولج}، فعل مضارع است و دلالت بر استمرار اين معنا دارد.

3 _ تبديل تدريجى شب و روز ، به يكديگر ( فاصله بين الطلوعين و غروب ) به قدرت و حكمت الهى

انّك على كل شىء قدير. تولج الّيل فى النهار

بنابراينكه {ولوج} به معناى تبديل تدريجى باشد.

تفاوت زمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 3 - 5

5- تفاوت زمان ها ، از جهت ارزش و بركت

ليلة مب_ركة

تفاوت زمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 13

13- برخى از ايام در مقايسه با برخى ديگر ، داراى اهميت و جايگاه ويژه اى است .

و ذكّرهم بأيّ_م الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 15

15- خصوصيت هاى زمانى ، در اجابت دعا و درخواست آمرزش و رحمت دخيل است .

سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 3 - 2

2 - اختلاف زمان ها ، در فضيلت

ليلة

القدر خير من ألف شهر

تورات و مقتضيات زمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 4

4 _ الواح اهدا شده به موسى ( ع ) ( تورات ) تأمين كننده همه نياز هاى هدايتى مردم عصر موسى ( ع ) با بيانى روشن

و كتبنا . .. تفصيلا لكل شىء

حقيقت زمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 47 - 8

8 - تفاوت مقياس زمان در بينش خدا و انسان

و إنّ يومًا عند ربّك كألف سنة ممّا تعدّون

{يوم} (مفرد {أيام}) به معناى يك روز است و {عند ربك} صفت {يوم} مى باشد; يعنى، يك روز خدا، برابر است با هزار سال شما. مقصود اين كه گرچه از زمان وعده عذاب تاكنون مثلاً روزها، ماه ها و يا حتى سال ها گذشته است و اين زمان به نظر شما زمانى طولانى مى آيد و به همين جهت پنداشته ايد كه آن تهديد، تهديدى دروغين است. اما بايد بدانيد كه همه آن فاصله طولانى، در نزد خداوند به اندازه چند لحظه است; زيرا يك روز خدا برابر است با هزار سال شما.

زمان اتهام دزدى به برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 70 - 7

7_ اتهام سرقت به فرزندان يعقوب پس از حركت و دور شدنشان از محوطه بارگيرى ، به آنان اعلام شد . *

ثم أذّن مؤذّن أيّتها العير إنكم لس_رقون

حرف {ثم} و نيز جمله {أقبلوا عليهم} _ در آيه بعد _ مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

زمان

ارائه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 11

11_ ارائه آيت ها و معجزه ها ، هر كدام داراى وقتى مشخص و مختص به دوره و زمان خاص خود است .

ما كان لرسول أن يأتى بأية . .. لكل أجل كتاب

در پى بيان اين حقيقت كه معجزه در اختيار پيامبر نيست بلكه در اختيار خداوند و به اذن اوست، اين پرسش مطرح مى شود كه چرا خداوند اذن ارائه معجزه هاى درخواستى را به پيامبرش نمى دهد تا مردمان ايمان بياورند؟ جمله {لكل أجل كتاب} در پاسخ سؤال مذكور بيان مى دارد كه انجام هر كارى و از جمله ارائه معجزات، زمانى مشخص دارد ; اين گونه نيست كه هر كارى در هر زمان بتواند تحقق يابد.

زمان استراحت زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 5

5- زنبور هاى عسل در شب هنگام در دامنه كوه ها ، بالاى درختان و بنا ها و سايبان ها ، به استراحت پرداخته و مأواى مى گيرند . *

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا و من الشجر و ممّا يعرشون

واژه {بيت} در اصل به معناى مأواى انسان در شب است (مفردات راغب). نام گذارى خانه زنبور عسل به {بيت}، مى تواند مفيد مطلب ياد شده باشد.

زمان انتقام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 48 - 1

1- انتقام خداوند از ستمگران و عذاب كردن آنان در روزى است كه اين آسمان و زمين ،

به آسمان و زمين ديگرى تبديل شوند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. إن الله عزيز ذو انتقام . يوم تبدّل الأر

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {يوم تبدل . ..} ظرف براى انتقام باشد.

زمان انشقاق آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 6

6 - زمان شكافته شدن آسمان و گسترش زمين و تخليه درون آن ، زمان حضور انسان ها در پيشگاه پروردگار است .

إذا السماء انشقّت . .. فمل_قيه

{إذا} در {إذا السماء انشقت} ظرف است و مظروف آن به قرينه {فملاقيه} محذوف مى باشد; بنابراين مراد چنين خواهد بود: {إذا السماء انشقت . .. لاقى الإنسان ربّه}.

زمان باردارى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 22 - 6

6- { عن أبى الحسن موسى ( ع ) : . . . اليوم الذى حملت فيه مريم ( س ) يوم الجمعة للزوال ;

از امام كاظم(ع) روايت شده: . .. روزى كه مريم حامله شد، روز جمعه هنگام زوال بود}.

زمان بارگيرى كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 3

3_ خداوند ، زمان بارگيرى كشتى نوح و سوار شدن بر آن را تعيين كرد .

حتّى إذا جاء أمرنا و فار التّنّور قلنا احمل فيها

زمان بازگشت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 4 - 2

2_ روز قيامت ، روز بازگشت انسان ها به خداوند است .

فإنى أخاف عليكم عذاب يوم

كبير. إلى الله مرجعكم

زمان برپايى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 3 - 12

12 - خبر وقوع قطعى قيامت ، خبرى غيبى و در اختيار خدا است .

قل بلى . .. لتأتينّكم ع_لم الغيب

زمان بشارت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 12

12_ زمان آگاهى ابراهيم ( ع ) به دارا شدن فرزند و نوه ( اسحاق و يعقوب ) اندكى پيش از به هلاكت رسيدن قوم لوط بود .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط. وامرأته قائمة فضحكت فبشّرن_ها بإسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 72 - 1

1_ ابراهيم ( ع ) و همسرش ساره ، هنگام بشارت فرشتگان به تولد اسحاق و يعقوب ، پير و كهنسال بودند .

قالت ي_ويلتى ءألد و أنا عجوز و ه_ذا بعلى شيخًا

زمان بشارت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 12

12_ زمان آگاهى ابراهيم ( ع ) به دارا شدن فرزند و نوه ( اسحاق و يعقوب ) اندكى پيش از به هلاكت رسيدن قوم لوط بود .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط. وامرأته قائمة فضحكت فبشّرن_ها بإسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 72 - 1

1_ ابراهيم ( ع ) و همسرش ساره ، هنگام بشارت فرشتگان به تولد اسحاق و يعقوب ، پير و كهنسال بودند .

قالت ي_ويلتى ءألد و أنا عجوز و ه_ذا بعلى شيخًا

زمان بيدارى اصحاب

كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 18،21

18- خداوند ، در روزگار اختلاف و نزاع مردم درباره معاد ، اصحاب كهف را از خواب بيدار كرد .

أعثرنا عليهم . .. إذ يتن_زعون بينهم أمرهم

21- بيدارى اصحاب كهف با بروز مشاجره ميان مردم ، درباره هويت و اهداف آنان ، هم زمان بود .

أعثرنا عليهم . .. إذ يتن_زعون بينهم أمرهم

به قرينه {ربّهم أعلم بهم} مى توان گفت كه نزاع مردم، در باره اصحاب كهف بوده و به دليل مضارع بودن {يتنازعون} اين مشاجره ديرينه، حتى با مشاهده آنان نيز پايان نيافته بود، بلكه گروهى از مردم، شناخت حقيقى آنان را به خداوند، احاله كردند و از پى بردن به هويت واقعى آنان، اظهار عجز كردند. بر اين اساس، ضمير در {أمرهم} به اصحاب كهف مربوط مى شود. حرف {فاء} در {فقالوا} اين احتمال را تأييد مى كند.

زمان تحقق وعده هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 14

14- قيامت ، زمان به وقوع پيوستن وعده هاى الهى است .

بل زعمتم ألّن نجعل لكم موعدًا

زمان توطئه برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 2

2_ برادران يوسف ، زمان اجراى توطئه عليه او را ، فرداى همان روزِ مشورت با يكديگر و گفت و گو با پدرشان تعيين كردند .

إذ قالوا . .. قالوا ي_أبانا ... أرسله معنا غدًا

زمان تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران -

3 - 17 - 4

4 _ سحرگاهان ، مناسبترين زمان براى استغفار و طلب آمرزش از درگاه خداوند

و المستغفرين بالاسحار

زمان حركت كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 9

9_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : إن نوحاً ( ع ) ركب السفينة أوّل يوم من رجب . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: حضرت نوح اول ماه رجب بر كشتى سوار شد. ..}.

زمان حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 2

2 - مرحله حسابرسى در قيامت ، مرحله اى پس از دريافت نامه هاى اعمال است .

فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

{سوف}، براى وعده دادن به كار مى رود (مصباح) و دلالت بر تأخير دارد. (مقاييس اللغة)

زمان حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 12

12_ حوادث و وقايع داراى نظامى خاص و معين و هر كدام در ظرف و زمان خاص خود تحقق مى پذيرد .

لكل أجل كتاب

زمان خلقت آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 4

4_ پيش از آفرينش آسمان ها و زمين ، هستى منحصر به آب بود .

و كان عرشه على الماء

{عرش} به معناى تخت پادشاه مى باشد و در آيه، كنايه از سيطره و حكومت است و جمله {وكان عرشه على الماء} به دليل وجود {كان} به اين معناست كه: خداوند، آسمانها و زمين را آفريد در حالى كه پيش از آن، بر

آبها سيطره وحكومت داشت. اين معنا مى رساند كه آب، پيش از آسمانها و زمين تشكيل دهنده هستى بوده است.

زمان در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 5 - 10

10 - آخرت و معيار سنجش زمان آن ، با دنيا و معيار هاى دنيوى ، متفاوت است .

فى يوم كان مقداره ألف سنة ممّا تعدّون

زمان در اجابت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 10

10_ تفاوت زمان ها در اجابت دعا و درخواست آمرزش و رحمت

سوف أستغفر لكم ربى

كلمه {سوف} مى رساند كه يعقوب(ع) استغفار براى فرزندانش را به زمان آينده موكول كرد. گويا هدف او از اين تأخير آمدن زمانى بوده كه دعا در آن به اجابت نزديك تر باشد.

زمان در استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 10،11

10_ تفاوت زمان ها در اجابت دعا و درخواست آمرزش و رحمت

سوف أستغفر لكم ربى

كلمه {سوف} مى رساند كه يعقوب(ع) استغفار براى فرزندانش را به زمان آينده موكول كرد. گويا هدف او از اين تأخير آمدن زمانى بوده كه دعا در آن به اجابت نزديك تر باشد.

11_ فاصله ميان گناه و استغفار هر چند طولانى باشد مانع پذيرش توبه نيست .

إنا كنّا خ_طئين . .. سوف أستغفر لكم ربى

فاصله ستم فرزندان يعقوب در حق يوسف(ع) تا زمان استغفار و توبه آنان بيش از بيست سال بود و اين موجب نشد كه يعقوب(ع) بگويد: توبه و استغفار درباره شما بى فايده است.

زمان در تبليغ

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 59 - 7

7 - لزوم توجه و دقت در انتخاب زمان و مكان مناسب براى تبليغ دين

موعدكم يوم الزينة و أن يحشرالناس ضحًى

حسن انتخاب موسى(ع) در مورد روز مقابله و نيز مكان و ديگر شرايط، درسى است براى همه مبلغان، كه در تبليغ، بايد موقعيت زمانى و مكانى را به دقت سنجيده و بهترين شرايط را براى آن انتخاب كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 4

4 - لزوم توجه به شرايط اجتماعى و زمان و مكان و نيز رعايت خصوصيات و حالات شخصى مخاطبان ، به هنگام تبليغ ، تربيت و هدايت

ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا . .. و أسررت لهم إسرارًا

از اين كه نوح(ع)، گاهى مردم را به صوربّ مخفى و گاهى علنى دعوت مى كرد و يا برخى از مردم را به شكل خصوصى و برخى ديگر را به صورت عمومى به سوى خداوند فرامى خواند; مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

زمان در جعاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 12

12_ صحت جعاله منوط به تعيين محدوده زمانى براى انجام كار نيست .

و لمن جاء به حمل بعير

چون كارگزاران يوسف در قرارداد جعاله تعيين نكردند كه كار مورد نظرشان (يافتن جام شاهى) در چه محدوده زمانى (فرصتى محدود و يا زمانى خاص) انجام گيرد ، برداشت فوق استفاده مى شود.

زمان در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده -

32 - 5 - 10

10 - آخرت و معيار سنجش زمان آن ، با دنيا و معيار هاى دنيوى ، متفاوت است .

فى يوم كان مقداره ألف سنة ممّا تعدّون

زمان دريافت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 2

2 - مرحله حسابرسى در قيامت ، مرحله اى پس از دريافت نامه هاى اعمال است .

فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

{سوف}، براى وعده دادن به كار مى رود (مصباح) و دلالت بر تأخير دارد. (مقاييس اللغة)

زمان دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 5

5 _ مزيّت و برترى بعضى از زمان ها ، براى دعا و استجابت

و المستغفرين بالاسحار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 16

16 _ دعاى زكريا و تقاضاى نسلى پسنديده از خداوند ، در روز اوّل محرم

هنا لك دعا زكريا ربّه قال ربّ هب لى من لدنك ذريّة طيبة

امام رضا (ع) به شخصى كه اوّل محرّم به حضور آن حضرت رسيد فرمود: ان هذا اليوم هو اليوم الذى دعا فيه زكريّا (ع) ربّه عزّ و جلّ فقال ربّ هب لى من لدنك ذريّة طيّبة . .. .

_______________________________

عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 299، ح 58 ; امالى صدوق، ص 112، ح 5، مجلس 17.

زمان دعوت از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 88 - 3

3 - دعوت مشركان از ابراهيم ( ع ) براى خروج از شهر ، در

شب هنگام بود .

فنظر نظرة فى النجوم

نگاه ابراهيم(ع)، به ستارگان حاكى است كه اين نگاه در شب بود; زيرا ستارگان در شب مشاهده مى شوند.

زمان رؤياى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 4 - 8،11

8_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . رأى يوسف ه_ذه الرؤيا و له تسع سنين فقصّها على أبيه . . . و كان يوسف من أحسن الناس وجهاً و كان يعقوب يحبّه . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده:. .. يوسف اين خواب را در سن نه سالگى ديد و آن را براى پدرش نقل كرد ... يوسف از تمام مردم زيبا صورت تر بود و يعقوب او را دوست مى داشت}.

11_ { قال أبوحمزه : فقلت لعلى بن الحسين ( ع ) : متى رأى يوسف الرؤيا ؟ فقال : فى تلك الليلة التى بات فيها يعقوب و ولده شباعاً و بات فيها ذميال جائعاً رائهاً . . . ;

ابوحمزه گويد: به امام سجاد(ع) گفتم چه وقت يوسف(ع) اين خواب را ديد؟، فرمود: همان شبى كه يعقوب و فرزندانش با شكم سير خوابيدند و ذميال با شكم گرسنه و در حال ناراحتى خوابيد . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 13

13_ رؤياى شگفت يوسف ( ع ) ( سجده ستارگان ، ماه و خورشيد ) در سنين كودكى يا نوجوانى او بوده است .

قال ي_بنىّ

كلمه {بنىّ} تصغير كلمه {ابن} مى باشد و به ضمير متكلم اضافه شده است. {ي_بنىّ} ; يعنى، اى پسر

كوچك من.

زمان زندگى برزخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 45 - 4،5

4 _ مردم در قيامت ، زمان درنگ خود در برزخ را بسيار كوتاه احساس مى كنند .

و يوم يحشرهم كأن لم يلبثوا إلا ساعة من النهار

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ظرف متعلق به {لم يلبثوا}، زمان پس از مرگ باشد.

5 _ مردم در قيامت ، زمان درنگ خود در دو عالم ( دنيا و برزخ ) را بسيار كوتاه احساس مى كنند .

و يوم يحشرهم كأن لم يلبثوا إلا ساعة من النهار

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ظرف متعلق به {لم يلبثوا}، دنيا و زمان پس از مرگ باشد; يعنى: {كأن لم يلبثوا فى الدنيا و بعد الموت}.

زمان زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 45 - 3،5

3 _ مردم در قيامت ، زمان درنگ خود در دنيا را بسيار كوتاه و به اندازه لحظاتى كه چند تن همديگر را ببينند و بشناسند ، احساس مى كنند .

و يوم يحشرهم كأن لم يلبثوا إلا ساعة من النهار يتعارفون بينهم

{ساعة} در لغت به معناى جزيى از اجزاى زمان، است (كوتاه باشد يا بلند). برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ظرف متعلق به {لم يلبثوا}، دنيا باشد; يعنى: {كأن لم يلبثوا فى الدنيا ...}.

5 _ مردم در قيامت ، زمان درنگ خود در دو عالم ( دنيا و برزخ ) را بسيار كوتاه احساس مى كنند .

و يوم يحشرهم كأن لم يلبثوا إلا ساعة من النهار

برداشت فوق مبتنى بر اين است

كه ظرف متعلق به {لم يلبثوا}، دنيا و زمان پس از مرگ باشد; يعنى: {كأن لم يلبثوا فى الدنيا و بعد الموت}.

زمان سجده ملائكه بر آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 30 - 4

4- { عن الصادق ( ع ) . . . قال : . . . فأوّل من بادر بالسجود جبرائيل و ميكائيل ثمّ عزرائيل ثمّ إسرافيل ثمّ الملائكة المقربون و كان السجود لأدم يوم الجمعة عند الزوال فبقيت الملائكة فى سجودها إلى العصر . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. اولين كسانى كه در سجده پيشى گرفتند، جبرئيل و ميكائيل بودند; سپس عزرائيل و بعد اسرافيل; سپس فرشتگان مقرب الهى و سجده براى آدم روز جمعه هنگام ظهر بود، پس ملائكه تا عصر در حال سجده بودند}.

زمان شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 5 - 4

4 - شب قدر ، تا سپيده دم به فضيلت خود باقى است .

سل_م هى حتّى مطلع الفجر

زمان شكل گيرى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 9

9- مضغه ، مرحله شكل گيرى و ظهور تدريجى اعضا و جوارح جنين در رحم مادر است .

ثمّ من مضغة مخلّقة و غير مخلّقة

و صفت براى {مضغة} است و {غير مخلقة} نيز عطف بر {مخلقة} مى باشد. {تخليق} (مصدر {مخلقة}) به معناى تصوير و شكل دادن است. توصيف {مضغة} به {مخلقة و غير مخلقة} مى رساند كه جنين در اين مرحله، مرتباً

شكلى را مى پذيرد و صورتى را از دست مى دهد و اين روند تا ظهور كامل اعضا و جوارح ادامه مى يابد.

زمان صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 10

10 - فاصله زمانى نزديك ميان صلح حديبيه و فتح خبير

سيقول المخلّفون

با توجه به {سين} در {سيقول} و پيوستگى آيات صلح حديبيه با جنگ خيبر، برداشت بالا قابل استفاده است.

زمان عبور بنى اسرائيل از دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 1

1 _ عبور بنى اسرائيل از دريا و غرق شدن فرعون و سپاهيانش ، هنگام روز بوده است .

و جوزنا ببنى إسرءيل . .. حتى إذا أدركه الغرق ... فاليوم

زمان عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 49 - 9

9 _ عذاب استيصال بر جامعه اى كه مستحق آن است ، زمانى واقع مى شود كه اجل و مدت مقدر آن جامعه ، به پايان رسيده باشد .

و يقولون متى هذا الوعد . .. إذا جاء أجلهم فلايستئخرون ساعة و لايستقدمون

زمان عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 10

10_ زمان نزول عذاب قوم لوط در سن پيرى و كهنسالى ابراهيم ( ع ) بوده است .

و ه_ذا بعلى شيخًا . .. ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا إنه قد جاء أمر ربك

زمان غرق فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92

- 1

1 _ عبور بنى اسرائيل از دريا و غرق شدن فرعون و سپاهيانش ، هنگام روز بوده است .

و جوزنا ببنى إسرءيل . .. حتى إذا أدركه الغرق ... فاليوم

زمان غرق فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 1

1 _ عبور بنى اسرائيل از دريا و غرق شدن فرعون و سپاهيانش ، هنگام روز بوده است .

و جوزنا ببنى إسرءيل . .. حتى إذا أدركه الغرق ... فاليوم

زمان غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 10

10 - فاصله زمانى نزديك ميان صلح حديبيه و فتح خبير

سيقول المخلّفون

با توجه به {سين} در {سيقول} و پيوستگى آيات صلح حديبيه با جنگ خيبر، برداشت بالا قابل استفاده است.

زمان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 33 - 3

3 - وقوع قيامت ، حتمى است و فاصله اى با پايان دنيا ندارد .

فإذا جاءت الصاخّة

حرف {إن} براى آنچه ممكن است تحقق يابد به كار رفته و حرف {إذا} در امور حتمى استعمال مى شود (مصباح به نقل از ثعلب). حرف {فاء} بر تعقيب و تأخرِ بدون فاصله قيامت از دنيا دلالت دارد.

زمان كورى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 84 - 6

6_ افول بينايى يعقوب ( ع ) ، در زمان كهنسالى او و مصادف با دوران بازداشت بنيامين بوده است .

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا . .. وابيضت عيناه من الحزن

زمان كيفر گناهكاران

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 9

9 - قيامت ، مكان اصلى مجازات عصيانگران و گناه كاران است .

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

پيامبر(ص) ترس و هراس خود را تنها در پيامدهاى اخروى عصيان و نافرمانى اظهار كرده اند. اين نكته مى توان بيانگر برداشت ياد شده باشد.

زمان گسترش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 6

6 - زمان شكافته شدن آسمان و گسترش زمين و تخليه درون آن ، زمان حضور انسان ها در پيشگاه پروردگار است .

إذا السماء انشقّت . .. فمل_قيه

{إذا} در {إذا السماء انشقت} ظرف است و مظروف آن به قرينه {فملاقيه} محذوف مى باشد; بنابراين مراد چنين خواهد بود: {إذا السماء انشقت . .. لاقى الإنسان ربّه}.

زمان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 15

15_ قيامت ، روز ملاقات انسان با خداوند

إنهم مل_قوا ربهم

زمان معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 11

11_ ارائه آيت ها و معجزه ها ، هر كدام داراى وقتى مشخص و مختص به دوره و زمان خاص خود است .

ما كان لرسول أن يأتى بأية . .. لكل أجل كتاب

در پى بيان اين حقيقت كه معجزه در اختيار پيامبر نيست بلكه در اختيار خداوند و به اذن اوست، اين پرسش مطرح مى شود كه چرا خداوند اذن ارائه معجزه هاى درخواستى را به پيامبرش نمى دهد تا مردمان ايمان بياورند؟ جمله

{لكل أجل كتاب} در پاسخ سؤال مذكور بيان مى دارد كه انجام هر كارى و از جمله ارائه معجزات، زمانى مشخص دارد ; اين گونه نيست كه هر كارى در هر زمان بتواند تحقق يابد.

زمان مناجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 4

4 _ سحرگاهان ، مناسبترين زمان براى استغفار و طلب آمرزش از درگاه خداوند

و المستغفرين بالاسحار

زمان نزول روح(اسم خاص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 1

1 - شب قدر ، زمان فرود آمدن فرشتگان و روح به زمين است .

تنزّل المل_ئكة و الروح فيها

به قرينه سياق آيات مراد از فعل {تنزّل} _ كه در اصل تتنزّل بوده و به جهت تخفيف يكى از {تاء}هاى آن حذف شده است _ فرود آمدن به زمين است.

زمان نزول ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 1

1 - شب قدر ، زمان فرود آمدن فرشتگان و روح به زمين است .

تنزّل المل_ئكة و الروح فيها

به قرينه سياق آيات مراد از فعل {تنزّل} _ كه در اصل تتنزّل بوده و به جهت تخفيف يكى از {تاء}هاى آن حذف شده است _ فرود آمدن به زمين است.

زمان نگرانى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 37 - 4

4 - گرفتارى ها و دل نگرانى هاى انسان در قيامت ، از نخستين لحظات آن آغاز مى شود .

فإذا جاءت الصاخّة . .. لكلّ امرىء منهم يومئذ

شأن يغنيه

جمله {لكلّ امرىء. ..} _ به دليل {يومئذ} _ دلالت دارد كه زمان پيدايش {صاخّة} (غرّش كركننده)، هنگام بروز گرفتارى ها است.

زمان ورود به عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 12

12 - ورود انسان ها ، پس از مرگ به عالم برزخ

و من ورائهم برزخ إلى يوم يبعثون

عبرت از زمان احتضار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 84 - 2

2 - صحنه احتضار و جان كندن انسان ها ، صحنه اى هشداردهنده و درس آموز

و أنتم حينئذ تنظرون

فضيلت زمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 3 - 2

2 - اختلاف زمان ها ، در فضيلت

ليلة القدر خير من ألف شهر

قرآن و مقتضيات زمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 52 - 5

5 _ قرآن ، در هر عصر و زمان و در سطح جهانى ، توانا و شايسته براى مبارزه با جريان كفر و شرك

فلاتطع الك_فرين و ج_هدهم به جهادًا كبيرًا

فرمان خداوند به جهاد بزرگ با كافران به وسيله قرآن _ پس از يادآورى جاودانگى و جهانى بودن رسالت پيامبر(ص) _ حاكى از آن است كه قرآن، كتابى توانا و شايسته براى مبارزه جهانى و هميشگى با جريان كفر و شرك است.

نقش زمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 7

7 _ نقش زمان ، در تغيير و تبديل برخى احكام الهى

و

لاحلّ لكم بعض الذى حرّم عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 10

10_ تفاوت زمان ها در اجابت دعا و درخواست آمرزش و رحمت

سوف أستغفر لكم ربى

كلمه {سوف} مى رساند كه يعقوب(ع) استغفار براى فرزندانش را به زمان آينده موكول كرد. گويا هدف او از اين تأخير آمدن زمانى بوده كه دعا در آن به اجابت نزديك تر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 13

13 - امكان تفاوت يافتن ارج و ارزش يك عمل ، در دو زمان مختلف

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل . .. من الذين أنفقوا من بعد و ق_تلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 21

21 - گذشت زمان ، روشنگر برخى از حقايق و حل كننده بعضى از مشكلات ناپيدا براى بشر

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. لاتدرى لعلّ اللّه يحدث بعد ذلك أمرًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه در فرصت عدّه، حقايقى همچون بدى ها و ضررهاى جدايى و تنهازيستى روشن مى شود و نيز همسران به عيب هاى خويش پى مى برند و همين موجب رجوع و بازگشت به زندگى مشترك و حل مشكل طلاق گردد.

نقش زمان در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 13

13 - لحظه ها و اوقات شبانه روز ، در شايستگى براى ذكر و دعا با هم برابر نيستند .

و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع . .. ءانآىِ

الّيل فسبّح و أطراف النهار

ويژگيهاى جامعه زمان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 7

7 _ نظام اجتماعى حاكم بر جامعه فرعونى ، مبتنى بر فرهنگ و عقايد جاهلى و مورورثى بود .

أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

زمان تاريخى

{زمان تاريخى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 8،10

8 _ بعثت پيامبران ، نقطه عطفى در تاريخ زندگى انسان هاى نخستين

كان الناس امة واحدة فبعث اللّه النبيّن مبشّرين

10 _ نقش برجسته پيامبران در تحوّلات تاريخ

فبعث اللّه النبيّن . .. و ما اختلف فيه الا ... من بعد ما جاءتهم البيّنات

جمله {و ما اختلف فيه}، دلالت بر تحوّل جوامع دارد كه سَبب آن جهت گيرى برخى از انسانها در برابر انبياست.

زمان ها

تفاوت زمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 13

13- برخى از ايام در مقايسه با برخى ديگر ، داراى اهميت و جايگاه ويژه اى است .

و ذكّرهم بأيّ_م الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 15

15- خصوصيت هاى زمانى ، در اجابت دعا و درخواست آمرزش و رحمت دخيل است .

سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 3 - 2

2 - اختلاف زمان ها ، در فضيلت

ليلة القدر خير من ألف شهر

فضيلت زمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر

- 97 - 3 - 2

2 - اختلاف زمان ها ، در فضيلت

ليلة القدر خير من ألف شهر

زمين از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{زمين}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 109 - 1

1 _ مالكيّت انحصارى خداوند ، نسبت به آنچه در آسمان ها و زمين است .

و للّه ما فى السموات و ما فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 1

1 _ مالكيت آسمان ها و زمين ( هستى ) و حاكميت بر آنها ، در انحصار خداوند است .

و للّه ما فى السّموات و ما فى الارض

تقديم {لِلّه} بيانگر انحصار است.

آثار آرامش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 1

1 - آرامش زمين و آمادگى آن براى زندگى بشر ، جلوه اى ديگر از تدبير خداوند

أمّن جعل الأرض قرارًا

{قرار} مصدر به معناى اسم فاعل است; يعنى، {جعل الأرض قارة مستقرة; زمين را آرام و برقرار ساخته است تا انسان بتواند در آن زندگى كند نه مضطرب و لرزان}. گفتنى است كه برخى از مفسران {قرار} را به معناى اسم مكان (يعنى قرارگاه) گرفته اند.

آثار تحولات درونى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 1 - 4

4 - لرزش زمين در آستانه قيامت ، وابسته به عواملى زمينى و بازتاب تحولات درونى آن است .

إذا زلزلت الأرض زلزالها

مجهول بودن فعل {زلزلت}، بيانگر نقش عاملى در پيدايش زلزله است. اضافه شدن {زلزال} به ضميرى كه به زمين

برمى گردد، آن حوادث را به خود زمين مربوط مى داند.

آثار ثبات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 9،14

9 - گسترش نسل جنبندگان بر پهنه زمين ، در پرتوِ آمادگى محيط زيستى آن است .

خلق . .. و ألقى ... و بثّ فيها من كلّ دابّة

14 - ثبات و آرامش زمين ، آن را براى رويش گياهان ، مساعد كرده است .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم . .. فأنبتنا فيهامن كلّ زوج كريم

آثار حاكميت بر زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 3

3 - تنها كسى مى تواند شكست ناپذير و ستوده كردار باشد كه بر تمامى آسمان ها و زمين ، سيطره داشته و حكمرانى كند .

العزيز الحميد . الذى له ملك السم_وت و الأرض

وصف {الذى له . ..}، مى تواند توجيه گر دو وصف قبلى باشد. تغيير عبارت _ كه موصول و صله جايگزين صفت مشبهه شده است _ مؤيد برداشت بالا است.

آثار حيات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 7

7 _ زندگى بشر ، مرهون حيات زمين ( وجود گياهان و نباتات ) و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) است .

و أنزلنا . .. لنحيى به بلدة ميتًا و نسقيه ممّا خلقنا أنع_مًا و أناسىّ

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه تقدم {بلدة ميتاً} و {أنعاماً} بر {أناسىّ} از نوع تقدم علت بر معلول و سبب بر مسبب باشد. گفتنى

است برخى از مفسران (مانند زمخشرى در كتاب الكشاف) نكته ياد شده را يادآور شده اند.

آثار خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 5

5- عارض نگشتن كم ترين ضعف و خستگى بر خداوند ، در نتيجه آفرينش آسمان ها و زمين

و لم يعى بخلقهنّ

مفاد جمله {لم يعى بخلقهنّ} راه نيافتن تعب و خستگى در ذات حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 2

2 - آفرينش آسمان ها و زمين ، نشانى از آفريدگار شايسته عبادت و اطاعت

أم خلقوا السم_وت و الأرض

خداوند با اين پرسش، كافران را به خالقيت خويش توجه داده است; تا از اين طريق آنان دست از لجاج بردارند و به اطاعت و عبادت او بگروند.

آثار ذكر خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 1

1- توجه به خلقت آسمان ها و زمين ، عاملى براى پى بردن به قدرت خداوند در آفرينش دوباره انسانها

أو لم يروا أن الله . .. قادر على أن يخلق مثلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 14

14 - توجه به آفرينش زمين و آسمان و مراحل آن ، عامل پى بردن انسان به قدرت و علم نامحدود خداوند

أئنّكم لتكفرون بالّذى خلق . .. ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 6 - 4

4 - توجّه به آفرينش زمين و ويژگى هاى آن

، مايه پى بردن به قدرت خداوند و زمينه ساز پذيرش معاد است .

عن النبأ العظيم . .. ألم نجعل الأرض مه_دًا

آثار ذكر مراحل خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 3

3 - توجّه به مراحل پيدايش زمين و تحوّل آن به جايگاهى قابل استفاده جانداران ، مايه پى بردن انسان به قدرت خداوند و زمينه باور داشتن معاد

ءأنتم أشدّ . .. و الأرض بعد ذلك دحيها

آثار ذكر ويژگيهاى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 6 - 4

4 - توجّه به آفرينش زمين و ويژگى هاى آن ، مايه پى بردن به قدرت خداوند و زمينه ساز پذيرش معاد است .

عن النبأ العظيم . .. ألم نجعل الأرض مه_دًا

آثار گسترش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 31 - 1

1 - خداوند ، با گسترده ساختن زمين ، آب هاى زمينى را بر سطح آن جارى ساخت .

أخرج منها ماءها

فعل {أخرج} بدل از {دحاها} است و به همين جهت بدون حرف عطف آمده است. اين فعل آنچه را لازمه بسط زمين است بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 4 - 2

2 - انبساط يافتن زمين در آستانه قيامت ، زمينه تخليه كامل آن و اخراج بدن انسان ها از قبر و بيرون افكنده شدن اشياء از درون زمين است .

و إذا الأرض مدّت . و ألقت ما فيها و تخلّت

تقديم ذكرى، ممكن است

بر تقدم رتبى و زمانى دلالت كند. بنابراين انبساط زمين، زمينه {القاء} و {تخليه} خواهد بود. به قرينه آيات بعد _ كه درباره قيامت انسان ها است _ مى توان گفت: از عبارت {ألقت ما فيها} بيرون انداختن بدن ها از قبرها نيز اراده شده است.

آثار مطالعه زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 48 - 3

3 - مطالعه در گستردگى سطح زمين و آرامش آن ، راهگشاى انسان به تدبير بهينه خداى جهان

و الأرض فرشن_ها فنعم الم_هدون

تعبير {فنعم الماهدون}، انسان را به اين حقيقت توجه مى دهد كه در تدبير بهينه خداوند، بينديشد و نمود اين تدبير عالى را در گستردگى سطح زمين و آرامش آن، مطالعه كند.

آثار مطالعه مراحل خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 6

6 - مطالعه در مراحل آفرينش زمين ، زمينه ساز توجه انسان به يگانگى آفريدگار آن

قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق الأرض فى يومين و تجعلون له أندادًا

آرامش در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 1

1 - قرار دادن زمين ، همانند گاهواره اى براى آرامش و آسايش انسان ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

{مهد} جايگاهى است كه براى طفل آماده مى كنند (گهواره)، در آيه شريفه، زمين به گهواره اى كه طفل در آن مى آرمد، تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 48 - 1،3

1 - گستردگى زمين

و آمادگى آن براى آسايش بشر ، به تدبير و اراده خداوند

و الأرض فرشن_ها

{فرش} (مصدر {فرشنا}) و {مهد} (مصدر {ماهدون}) در اصل به معناى پهن كردن و گستردن چيزى براى نشستن بر آن و يا خوابيدن است; يعنى، {و الأرض بسطناها وسطحناها لتستقروا عليها و تسكنوها فنعم الباسطون نحن}.

3 - مطالعه در گستردگى سطح زمين و آرامش آن ، راهگشاى انسان به تدبير بهينه خداى جهان

و الأرض فرشن_ها فنعم الم_هدون

تعبير {فنعم الماهدون}، انسان را به اين حقيقت توجه مى دهد كه در تدبير بهينه خداوند، بينديشد و نمود اين تدبير عالى را در گستردگى سطح زمين و آرامش آن، مطالعه كند.

آرامش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 6

6 - آرامش زمين با وجود حركت آن در فضا ، جلوه اى از صنع متقن و بهينه خداوند

و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب صنع اللّه الذى أتقن كلّ شىء

در صورتى كه عبارت {تمرُّ. ..} اشاره به حركت وضعى و انتقالى زمين داشته باشد، از ارتباط دو بخش آيه ({ترى الجبال...} با {صنع اللّه...}) مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 6 - 1

1 - خداوند ، زمين را جايگاه مناسب و بسترى آرام براى زندگانى بشر ، قرار داده است .

ألم نجعل الأرض مه_دًا

{مهاد} به هرگونه زيرانداز گفته مى شود (مقاييس اللغة). زيرانداز بودن زمين، كنايه از مناسب بودن آن براى استقرار و زندگى است.

آرامش زمين از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 2

2 - آرامش سطح زمين و پيكر كوه ها ، با وجود حركت هاى وضعى و انتقالى آنها ، آيتى از آيات الهى

ألم يروا أنّا جعلنا الّيل . .. و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب

آيه ياد شده مانند آيه 86، در مقام بيان نشانه هاى توحيد است و {تمرُّ} اشاره به حركت هاى وضعى و انتقالى زمين دارد كه امروز، از نظر دانش بشر امرى پذيرفته شده و قطعى است. ذكر {جبال} نيز شايد از آن جهت باشد كه كوه ها در نظر آدميان، مظهر صلابت و ايستايى است و نيز حركت كوه ها مستلزم حركت زمين است.

آسايش در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 1

1 - قرار دادن زمين ، همانند گاهواره اى براى آرامش و آسايش انسان ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

{مهد} جايگاهى است كه براى طفل آماده مى كنند (گهواره)، در آيه شريفه، زمين به گهواره اى كه طفل در آن مى آرمد، تشبيه شده است.

آغاز خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 3

3 - زمين ، در آغاز پيدايشش قابل سكونت و زندگى انسان نبوده است .

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

{جعل} در دو معنا استعمال شده است: خَلَقَ (آفريد) و صيََّرَ (تبديل كرد و به گونه اى ديگر در آورد). برداشت ياد شده مبتنى بر معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- نازعات - 79 - 30 - 4

4 - فراهم شدن شرايط زندگانى در زمين ، با آغاز آفرينش آن و پيدايش آسمان و شب و روز هم زمان نبوده است .

و الأرض بعد ذلك دحيها

فعل {دحاها} دلالت بر وجود زمين قبل از بسط آن دارد و قيد {بعد ذلك}، نشانگر آن است كه گسترش زمين و آمادگى آن براى زندگانى انسان، از دوران ايجاد آسمان و شب و روز مؤخر بوده است.

آفريده قبل از زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 4

4_ پيش از آفرينش آسمان ها و زمين ، هستى منحصر به آب بود .

و كان عرشه على الماء

{عرش} به معناى تخت پادشاه مى باشد و در آيه، كنايه از سيطره و حكومت است و جمله {وكان عرشه على الماء} به دليل وجود {كان} به اين معناست كه: خداوند، آسمانها و زمين را آفريد در حالى كه پيش از آن، بر آبها سيطره وحكومت داشت. اين معنا مى رساند كه آب، پيش از آسمانها و زمين تشكيل دهنده هستى بوده است.

آفرينش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 1،2،4

1 _ خلقت آسمان ها و زمين و گردش شب و روز ، دربردارنده نشانه هاى فراوان بر قدرت مطلق خداوند

و اللّه على كلّ شىء قدير. انّ فى خلق السّموات و الارض و اختلاف الّيل و النّهار ل

جمله {انّ فى . .. } مى تواند بيانگر دليلى براى قدرت مطلق الهى (و اللّه على كل شىء قدير) باشد كه در آيه قبل

مطرح شد. بنابراين مراد از {لايات}، نشانه هاى قدرت مطلق الهى خواهد بود.

2 _ آسمان ها و زمين ، آفريده هايى حادث و داراى نظم

انّ فى خلق السّموات و الارض و اختلاف الّيل و النّهار

4 _ آفرينش آسمان ها و زمين و گردش شب و روز ، دربردارنده نشانه هاى فراوان بر يكتايى خدا در مالكيّت و فرمانروايى بر هستى

و للّه ملك السّموات . .. انّ فى خلق السّموات ... لايات

جمله {انّ فى . .. }، مى تواند بيانگر دليلى براى يكتايى خداوند در فرمانروايى و مالكيّت باشد كه در آيه قبل (و للّه ملك السّموات ... ) مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 1،4،5،6،7،9،10،14،18

1 _ آنان كه همواره و در هر حال به ياد خدا بوده و در آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند ، داراى خرد ناب هستند .

لايات لاولى الالباب. الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم و يتفكّرون

فعل مضارع {يذكرون}، دلالت بر استمرار و دوام ذكر دارد و {قيام}، جمع قائم (ايستاده) و {قعود}، جمع قاعد (نشسته) و {جنوب}، جمع جنب (پهلو)، كنايه از تمامى حالات آدمى است. چون غالباً آدمى از اين سه حالت خارج نيست.

4 _ ارزش انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين

الّذين . .. يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

5 _ ارزش انديشه در آفرينش آسمان ها و زمين ، در صورت توأم بودن آن با ياد خدا *

الّذين يذكرون اللّه . .. و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

جمله {يتفكّرون} بدون تكرار {الّذين}، عطف بر {يذكرون} شده تا دلالت كند

به اينكه هر دو صفت (ذكر و تفكّر) توأماً، وصف {اولى الالباب} است ; نه اينكه اولوا الالباب دو گروهند ; عدّه اى ذاكر و عدّه اى ديگر متفكّر.

6 _ همواره به ياد خداوند بودن و انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين ، دو صفت برجسته خردمندان

لاولى الالباب. الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم و يتفكّرون فى خل

7 _ ترغيب انسان ها به ياد هميشگى خدا و انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين

الّذين يذكرون اللّه قياماً . .. و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

ستايش خداوند از دارندگان صفات ياد شده و توصيف آنان به خردمندى، براى تشويق به تحصيل چنين ويژگيهايى است.

9 _ آفرينش آسمان ها و زمين ، امرى با عظمت و ميدانى گسترده براى تفكّر مستمر

و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

10 _ كيفيّت آفرينش آسمان ها و زمين ، از منابع شناخت

و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

{خلق} به معناى آفريدن و ايجاد كردن است ; ولى ظاهراً در آيه شريفه، مراد از آن چگونگى وجود آسمانها و زمين است.

14 _ آنان كه با انديشيدن در خلقت آسمان ها و زمين به هدفدارى جهان پى نبرند ، نه خردمندند و نه شناخت صحيحى از آفرينش دارند .

لايات لاولى الالباب. الّذين ... و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت

18 _ تفكّر در آفرينش آسمان و زمين ، موجب درك توحيد ربوبى ( جهان بينى توحيدى ) و اعتراف به آن

يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

چون پس از تفكّر، خداوند را با ربّنا (پروردگار همه ما) ياد مى كنند، معلوم

مى شود كه آدمى با انديشه در آفرينش، مى تواند به ربوبيت خداوند نسبت به همگان (توحيدى ربوبى) دست يابد.

آمادگى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 48 - 4

4 - مهيّا گشتن سطح زمين براى زندگى ، پس از شكل گيرى بناى آسمان ( نظام كرات ) *

و السّماء بنين_ها . .. و الأرض فرشن_ها

ترتب لفظى {و الأرض. ..} بر {و السّماء...}، مى تواند بيانگر ترتيب حقيقى و تقدّم بنيان آسمان بر سامان زمين باشد.

آيات خدا در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 105 - 1،4

1_ آسمان ها و زمين ، حاوى آيات و نشانه هايى بسيار بر توحيد و يكتايى خداوند است .

و كأيّن من ءاية فى السموت و الأرض

{كأيّن} كنايه از عدد است و دلالت بر كثرت دارد. اين كلمه مبتدا و عبارت {فى السموت و الأرض} خبر آن است و {من آية} تمييز آن مى باشد. مقصود از {آية} به قرينه {و ما يؤمن أكثرهم بالله} در آيه بعد، آيت و نشان بر توحيد است.

4_ آنان كه با مشاهده نشانه هاى موجود در آسمان ها و زمين ( هستى ) به توحيد و يكتايى خداوند پى نبرند ، سزاوار سرزنش و نكوهشند .

و كأيّن من ءاية فى السموت و الأرض يمرون عليها و هم عنها معرضون

لحن آيه شريفه گوياى مذمت و سرزنش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 8 - 1

1_ مظاهر وجود و عظمت آفريدگار در آسمان و زمين ، مايه بصيرت

و تذكّر بندگان روى آورده به خداوند

أفلم ينظروا إلى السماء . .. و الأرض مددن_ها ... تبصرة و ذكرى لكلّ عبد منيب

{منيب}، به معناى بازگشت كننده و روى آورنده به خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 20 - 1،2

1 - وجود نشانه هاى فراوان و مهم الهى در زمين براى اهل يقين

و فى الأرض ءاي_ت للموقنين

جمع و نكره آمدن {آيات}، دلالت بر فراوانى و عظمت آن دارد.

2 - حق باوران اهل يقين ، توانا به درك پيام هاى بايسته آيات الهى در زمين

و فى الأرض ءاي_ت للموقنين

ابداع زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 2

2 - خلقت آسمان ها و زمين ، بدون هيچ گونه سابقه و الگوى پيشين

فاطر السم_وت و الأرض

{فاطر} (از ماده {فطر})به معناى ابداع و آفرينش بدون سابقه نيز آمده است.

اتقان خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 2

2 _ آفرينش آسمانها و زمين، هدفدار و در نهايت استوارى است.

و هو الذى خلق السموت و الأرض

{حق} كاربرد معنايى بسيارى دارد، از آن جمله كه قرينه تركيب با جمله {خلق السماوات}، به معناى هدفدارى و حكيمانه بودن آفرينش است، راغب نيز در مفردات به كاربرد اين معنى براى {حق} تصريح كرده است.

اجتماع در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 25 - 1

1 - زمين ، جايگاه و بستر مناسب براى اجتماع انسان ها

ألم نجعل الأرض كفاتًا

{كِفات} اسم براى محلى است

كه در آن، چيزى نهاده و گردآورى شده است (قاموس المحيط). در اين آيه _ به قرينه آيه بعد (أحياءً و أمواتاً) _ مقصود محل اجتماع انسان ها است.

اجل زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 6

6- آسمان ها و زمين و تمامى موجودات هستى ، داراى فرجام و پايانى معين و از پيش تعيين شده

ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ و أجل مسمًّى

احاطه آسمان بر زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 7 - 5

5 - { عن الحسين ابن خالد عن أبى الحسن الرضا ( ع ) قال قلت له أخبرنى عن قول اللّه { و السّماء ذات الحبك } فقال : هى محبوكة إلى الأرض و شبك بين أصابعه ، فقلت كيف تكون محبوكة إلى الأرض فقال . . . فبسط كفّه اليسرى ثم وضع اليمنى فقال : ه_ذه أرض الدنيا و السّماء الدنيا على ها فوق ها قبة . . . ;

حسين بن خالد از امام رضا(ع) از آيه {و السّماء ذات الحبك} سؤال نمود، امام(ع) دست چپ خود را باز كرد و دست راست را مانند گنبد بر روى آن قرار داد و فرمود: اين زمين دنيا است و آسمان دنيا همچون گنبد بر بالاى آن قرار گرفته است [و همين گونه تا هفت زمين و هفت آسمان]}.

احاطه زمين بر انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 9 - 11

11 - در احاطه آسمان و زمين بر

انسان ها ، از آيه هاى خداوند براى هر بنده اهل انابه اى است .

إن فى ذلك لأية لكلّ عبد منيب

مشاراليه {ذلك} {ما بين أيديهم و ما خلفهم من السماء و الأرض} است. گفتنى است كه {إنابة} (مصدر {منيب}) به معناى رجوع كننده است و {عبد منيب} كسى است كه پيوسته رو به خدا دارد.

احياى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 10

10 - فرو فرستادن آب از آسمان و زنده كردن زمين به وسيله آن ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

إن فى . .. ما أنزل اللّه من السماء من ماء فأحيا به الأرض ... لأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 6

6 _ خداوند با ابر هاى گسيل داده شده ، سرزمين هاى خشك و مرده را از آب باران سيراب مى كند .

سقنه لبلد ميت فانزلنا به الماء

ضمير در {به} به سحاب برمى گردد و حرف {باء} در آن سببيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 65 - 7

7- نزول باران از آسمان و حيات يافتن زمين موات با آن ، از آيات خداوند

و الله أنزل من السّماء ماء فأحيا به الأرض . .. إن فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 2

2 - مشركان ، به اين كه حيات بخش زمين مرده ، با آب باران ، خداوند است ، اعتقاد داشتند .

و لئن

سألتهم من نزّل . .. فأحيا به الأرض من بعد موتها ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 19 - 3

3 - حيات بخشى خداوند به مرده و زمين ، از دلايل لزوم تسبيح خداوند است .

فسبح_ن اللّه . .. يخرج الحىّ من الميّت ... و يحىِ الأرض بعد موتها

{يخرج الحىّ} مى تواند تعليل براى {فسبحان اللّه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 5

5 - رويش گياهان و آباد شدن زمين ، پرتويى از رحمت خداوند بر آدميان است .

فانظر إلى ءاث_ر رحمت اللّه كيف يحى الأرض بعد موتها

مراد از {آثار}، مى تواند هر چيزى باشد كه بر اثر باران، به دست مى آيد كه غالب آنها گياهان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 8

8 - احياى زمين مرده و فاقد حيات و پديد آوردن موجودات زنده در اين كره ، دليل قدرت خداوند بر احياى مجدد انسان ها در روز رستاخيز

واللّه الذى أرسل الري_ح . .. فأحيينا به الأرض بعد موتها كذلك النشور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 3

3 - پديده حيات و احياى زمين مرده ، نشانه راستى قيامت و دليل توانايى خداوند بر احياى مردگان است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها و أخرجنا منها حبًّا

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه پس از طرح مسأله برانگيختن انسان ها _ كه كافران آن را انكار مى

كردند _ آمده است. و در حقيقت، اين آيه درصدد اثبات قيامت و نشان دادن جلوه اى از قدرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 11

11 - احياى زمين با روياندن نباتات و درختان ميوه ، به منظور تغذيه انسان ها از سوى خدا ، شايسته شكر و سپاس گزارى است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها و أخرجنا منها حبًّا. .. جنّ_ت من نخيل و أعن_ب..

احياى زمين از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 1

1 - پديده حيات و احياى زمينِ مرده ، آيه و نشانه اى بزرگ از خداوند است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها . .. حبًّا

{حَبّ} به معناى انواع دانه ها (چون گندم، جو، برنج و. ..) است. گفتنى است كه نكره آمدن {آية} براى تفخيم مى باشد.

احياى زمين موات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 19 - 6

6 - حيات بخشى به زمين هاى موات و مرده ، نمودى از پديد آوردن جان داران از دل طبيعت مرده و بى جان است .

و يخرج الحىّ من الميّت . .. و يحىِ الأرض بعد موتها

{و يحىِ الأرض} مى تواند به منزله ذكر خاص بعد از عام، و در نتيجه {و يخرج الميّت من الحىّ} نمودى از آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 25 - 9

9 - احياى زمين موات با نزول باران ، دليل قدرت خداوند

بر احياى مجددانسان ها در قيامت است .

و من ءاي_ته . .. و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض بعد موتها ... ثمّ إذا دعاك

اخبار زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 4 - 1،6

1 - زمين ، حافظ خبرهايى فراوان و داراى قابليت بازگويى و ارائه آن

يومئذ تحدّث أخبارها

6 - { عن أبى هريرة قال قرء رسول اللّه ( ص ) ه_ذه الآية { يومئذ تحدث أخبارها } قال : أتدرون ما إخبارها ؟ قالوا : اللّه و رسوله أعلم ، قال : فانّ إخبارَها أن تشهد على كلّ عبد أو أمة بما عمل على ظهرها ;

از ابوهريره روايت شده كه رسول خدا(ص) آيه {يومئذ تحدث أخبارها} را قرائت كرد و فرمود: آيا مى دانيد خبردادن زمين چيست؟ گفتند خدا و رسولش آگاه تراند; فرمود: إخبار زمين گواهى دادن آن است بر هر مرد و زنى به آنچه بر روى آن انجام داده است. }.

اخراج ذخاير زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 4 - 2

2 - زمين در قيامت ، پس از لرزش شديد و بيرون ريختن دفينه هاى خويش ، اطلاعات ذخيره شده خود را برملا خواهد ساخت .

يومئذ تحدّث أخبارها

اراده زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 5

5 - زمين و آسمان ( جهان هستى ) ، داراى نوعى شعور ، اراده و نطق

قالتا أتينا طائعين

از واژه {قالتا} استفاده مى شود كه آسمان و زمين داراى نوعى نطق اند; چنان كه

ازجمله {أتينا طائعين} فهميده مى شود كه آن دو، از نوعى اراده و خواست نيز برخورداراند و از مجموع اراده و نطق نوعى شعور و ادراك استفاده مى شود.

ارائه اخبار زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 5 - 1

1 - خداوند در قيامت ، زمين را به ارائه اطلاعات بايگانى شده در آن ، فرمان خواهد داد .

بأنّ ربّك أوحى لها

ارزش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 2

2 - ارزش انسان ، برتر از آسمان و زمين و نعمت هاى موجود در آن

مت_عًا لكم

ارزش نعمتهاى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 2

2 - ارزش انسان ، برتر از آسمان و زمين و نعمت هاى موجود در آن

مت_عًا لكم

ارزشمندى خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 1

1- آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى بحق ، بايسته ، ارزشمند و هدفدار

و ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما ل_عبين . ما خلقن_هما إلاّ بالحقّ

استفاده از زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 5

5 - همه انسان ها ، داراى حق تصرف در گسترده زمين هستند .

الذى جعل لكم الأرض فرشاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 9

9 - گرايش طبيعى انسان به بهره بردارى از زمين

فادع لنا ربك

يخرج لنا مما تنبت الأرض

بنى اسرائيل، از تنوع نداشتن غذا شكايت داشتند و در تقاضاى خويش قيد كردند كه تنوع غذاها، از روييدنيهاى زمين باشد. اين نشان مى دهد كه آدمى به بهره بردارى از زمين علاقه مند است و به آن گرايش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 168 - 1،6

1 - خوردن و بهره بردارى از فراورده هاى زمين ، جايز و مورد توصيه خداوند است .

كلوا مما فى الأرض حللا طيباً

{أكل} (مصدر كلوا) به معناى خوردن است و در بسيارى از موارد به صورت {مجاز شامل} استعمال مى شود و به معناى: مطلق تصرف و بهره بردارى كه شامل خوردن نيز مى گردد، به كار مى رود.

6 - بهره بردارى از زمين حق همه انسانهاست و اختصاص به گروه و يا امتى خاص ( مسلمان و يا . . . ) ندارد .

يأيها الناس كلوا مما فى الأرض حللا طيباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 20 - 2

2- زمين و امكانات آن در خدمت بشر

و الأرض مددن_ها . .. و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون . و جعلنا لكم فيها مع_يش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 3

3 - توجّه به مراحل پيدايش زمين و تحوّل آن به جايگاهى قابل استفاده جانداران ، مايه پى بردن انسان به قدرت خداوند و زمينه باور داشتن معاد

ءأنتم أشدّ . .. و الأرض بعد ذلك دحيها

استفاده از نعمتهاى زمين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 7

7 - فراهم آمدن زمينه هاى گوناگون و متنوع براى بهره بردارى انسان در روى زمين ، پرتويى از ربوبيت خداوند

الذى . .. و سلك لكم فيها سبلاً

{سبل} جمع {سبيل} مى باشد. محتمل است مراد از آن {راه} باشد و ممكن است به معناى طريقه هايى باشد كه جهت امرار معاش و ديگر امور انسان بر روى زمين وجود دارد.

استقرار آدم(ع) در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 3

3 - توبه آدم ( ع ) و دريافت كلمات از ناحيه خداوند ، پس از استقرارش در زمين بود . *

و لكم فى الأرض مستقر . .. فتلقى ءادم من ربه كلمت

برداشت فوق با عنايت به حرف {فاء} در {فتلقى . ..} - كه براى ترتيب است - استفاده مى شود.

استقرار انسان ها در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 15،16،21

15 _ زمين محل سكونت و قرارگاه موقت انسانها

و لكم فى الأرض مستقرّ و متع إلى حين

{إلى حين} (تا هنگامى) علاوه بر تعلقش به {متاع}، به {مستقر} نيز متعلق هست.

16 _ مدت زمان استقرار و سكونت آدميان در زمين ، نامعلوم براى آنان

و لكم فى الأرض مستقرّ و متع إلى حين

نكره آمدن كلمه {حين} رساننده اين معناست كه: مدت زمان سكونت انسانها در زمين، براى آنان نامعلوم خواهد ماند و بدان آگاهى نخواهند يافت.

21 _ { عن الصادق ( ع ) . . . ( فى قوله تعالى ) { و لكم

فى الأرض مستقر و متاع إلى حين } قال إلى يوم القيامة . . . ;

از امام صادق(ع) درباره آيه {و لكم فى الأرض مستقر و متاع إلى حين} روايت شده كه فرمود: (استقرار در زمين و بهره مندى از آن) تا روز قيامت خواهد بود . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 1،5

1 _ استقرار انسانهاى هر عصر در زمين به جانشينى نسلهاى گذشته، در اختيار خدا و به دست اوست.

و هو الذى جعلكم خلئف الأرض

{خلائف} جمع خليفه (جانشين) است. اگر مخاطبان آيه انسانهاى موجود در هر عصر باشند، مراد از جانشينى، جانشينى مردم هر عصر از مردم عصر پيشين خواهد بود. و اگر مخاطبان همه انسانها باشند، مقصود از جانشينى انسانها، جانشينى آنان از انسانهاى منقرض شده اى است كه پيش از بنى آدم بوده اند. اين احتمال نيز گفته شده كه منظور جانشينى انسان از خداست.

5 _ آزمون انسانها از جانب خدا هدف از مستقر ساختن آنان در زمين و برترى دادن برخى از ايشان بر برخى ديگر

هو الذى جعلكم خلئف الأرض و رفع بعضكم فوق بعض درجت ليبلوكم

به نظر مى رسد {ليبلوكم علاوه بر اين كه متعلق به {رفع} است، متعلق به {جعلكم} نيز باشد.

استقرار زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 25 - 1

1 - تداوم بقا و ثبات آسمان و زمين ، از نشانه هاى خداوند است .

و من ءاي_ته أن تقوم السماء و الأرض بأمره

استقرار كوه ها در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 4

4 - خداوند ، قرار دهنده كوه ها در زمين است .

و ألقى فى الأرض روسى

افساد در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 1،3،11

1 _ حرمت فسادگرى در زمين

و لاتفسدوا فى الأرض

3 _ تخريب آبادانى هاى زمين و به هدر دادن امكانات طبيعى آن ، از مصاديق فسادگرى در زمين

و لاتفسدوا فى الأرض بعد إصلحها

آيه بعد {و هو الذى . .. } كه بيانگر جلوه اى از آبادانى زمين است مى تواند قرينه اى باشد بر اينكه از مصاديق مورد نظر براى {لا تفسدوا ... } تخريب آبادانيهاى زمين و ... است.

11 _ پرهيز از فسادگرى در زمين سيره و روش محسنان و زمينه ساز دستيابى به رحمت الهى است .

و لاتفسدوا فى الأرض . .. إن رحمت اللّه قريب من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 16،17

16 _ صالح ( ع ) مردم خويش را از فسادگرى در زمين بر حذر داشت .

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

{لا تعثوا} از {عثى يعثى عثوا} است، يعنى فساد نكنيد.

17 _ فسادانگيزى و فسادگرى در زمين ، امرى حرام و بسيار ناپسند

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

{لا تعثوا} خود به معناى {فساد نكنيد} است. بنابراين {مفسدين} حال مؤكد خواهد بود و همان نهى را تأكيد مى كند. لذا جمله {لا تعثوا ... } دلالت بر شدت ناپسندى و حرمت فسادانگيزى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 25،26

25

_ كمفروشى و كم مقدار و كم ارزش جلوه دادن اجناس مردم ، حرام و از مصاديق فسادانگيزى در زمين است .

فأوفوا الكيل و الميزان و لا تبخسوا الناس أشياءهم و لا تفسدوا فى الأرض

26 _ قوم شعيب برخوردار از دليلى روشن براى التزام به عدالت در امور اقتصادى و پرهيز از فسادگرى در زمين بودند .

قد جاءتكم بينة من ربكم فأوفوا الكيل و الميزان . .. و لاتفسدوا فى الأرض

تفريع جمله {اوفوا الكيل} بر جمله {قد جاءتكم بينة} بيانگر اين است كه بينه ارائه شده به قوم شعيب به گونه اى بوده است كه باور به آن در پى دارنده رعايت عدالت در امور اقتصادى و پرهيز از فسادگرى در زمين بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 8،9

8 - آنان كه در زمين فسادانگيز هستند ، فاسقند .

إلا الفسقين. الذين ... يفسدون فى الأرض

9 - قرآن كسانى را به گمراهى مى كشاند كه : عهد هاى الهى را نقض كنند ، پيوندهايى كه خداوند به برقرارى آنها فرمان داده بگسلند و در زمين به فسادگرى بپردازند .

و ما يضل به إلا الفسقين. الذين ... يفسدون فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 18،22

18 - فسادگرى در زمين از محرمات مؤكد است .

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

كلمه {مفسدين} حال براى فاعل {لاتعثوا} است و از آن جا كه {لاتعثوا} حاكى از حرمت فسادگرى است، {مفسدين} حال مؤكده خواهد بود و دلالت بر تأكيد آن تكليف دارد.

22 - اباحه بهره گيرى از نعمت

هاى الهى تا آن جاست كه به فساد در زمين نينجامد .

كلوا و اشربوا من رزق اللّه و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

نهى از فسادگرى پس از توصيه به بهره گيرى از خوراكيها و نوشيدنيها، به منزله قيدى است براى آن توصيه.

افشاگرى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 5 - 4

4 - الزام زمين به افشاى اخبار انسان ها در قيامت ، برخاسته از مقام ربوبيت خداوند و در راستاى تدبير امور آنها است .

بأنّ ربّك أوحى لها

تعبير {ربّك}، گرچه خطاب به شخص پيامبر(ص) است; ولى در اين موارد مفاد آيه شريفه اختصاص به آن حضرت ندارد، بلكه خطاب به لحاظ جنبه هاى بشرى او است.

افشاى اخبار زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 4 - 2،3،4

2 - زمين در قيامت ، پس از لرزش شديد و بيرون ريختن دفينه هاى خويش ، اطلاعات ذخيره شده خود را برملا خواهد ساخت .

يومئذ تحدّث أخبارها

3 - زمين پس از تحوّلاتى در سه مرحله ( { لرزش ويرانگر در پايان عمر دنيا } ، { اخراج مردگان از درون خود در آغاز قيامت } و { اظهار اطلاعات بايگانى شده در خود } ) ، مكان حسابرسى اعمال انسان ها خواهد شد .

إذا زلزلت . .. و أخرجت ... تحدّث أخبارها

آيات اين سوره مى تواند بيانگر حوادث آخرت باشد كه از پايان نظام موجود، شروع مى شود. تعبير {يومئذ} _ در اين احتمال _ نشانگر وقوع تمام آن حوادث، در يك زمان گسترده است.

4 - زمين گزارش هاى فراوانى

را درباره انسان ها در خود ، بايگانى كرده ، در قيامت آنها را بازگو خواهد كرد .

يومئذ تحدّث أخبارها

اين آيه گرچه مصداق {أخبارها} را بيان نكرده است; ولى آيات بعد، مى تواند قرينه باشد كه مراد اخبار مربوط به انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 5 - 4

4 - الزام زمين به افشاى اخبار انسان ها در قيامت ، برخاسته از مقام ربوبيت خداوند و در راستاى تدبير امور آنها است .

بأنّ ربّك أوحى لها

تعبير {ربّك}، گرچه خطاب به شخص پيامبر(ص) است; ولى در اين موارد مفاد آيه شريفه اختصاص به آن حضرت ندارد، بلكه خطاب به لحاظ جنبه هاى بشرى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 5

5 - زمين ، مشخّصات كردار هاىِ ريز و درشت انسان را در خود محفوظ داشته ، در قيامت آن را گزارش خواهد كرد .

يومئذ تحدّث أخبارها . .. فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 5

5 - زمين ، مشخصات كردار هاى ريز و درشت انسان ، اطلاعاتى را در خود محفوظ داشته ، در قيامت آن را گزارش خواهد كرد .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

امانت عرضه شده به زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 14

14 - { و فى الحديث : إنّ عليّاً ( ع ) إذا حضر وقت الصلاة يتململ و يتزلزل

و يتلّون فقيل له : ما لك يا أميرالمؤمنين ؟ فيقول جاء وقت الصلاة وقت أمانة عرضها اللّه على السماوات و الأرض فأبين أن يحملنها و أشفقن منها ;

روايت شده كه على(ع) هنگامى كه وقت نماز مى رسيد، ناآرام و لرزان و رنگ به رنگ مى شد. پس به آن حضرت گفته شد: چه شده شما را اى اميرالمؤمنين؟ فرمود: وقت نماز رسيده است! وقت امانتى كه بر آسمان ها و زمين عرضه شد و آنها از حمل آن سربرتافتند و از آن هراسيدند}.

امتناع زمين از تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 1

1 - خداوند ، تكاليف دين را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمين و كوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها

لام در {ليعذّب. ..} در آيه بعد، براى تعليل عرضه امانت است. ذكر منافق مشرك و مؤمن در آن آيه، به دنبال تعليل {ليعذّب} قرينه است كه مراد از {الأمانة} در اين آيه، چيزى است كه افراد درباره آن، به سه گروه تقسيم مى شوند و آن، همانا تكاليف دينى است. گفتنى است كه آيه پيش كه درباره اطاعت از خدا و رسول است، نيز مى تواند قرينه بر برداشت بالا، باشد; چه اين كه اطاعت از خدا و پيامبر(ص)، وقتى ميسّر است كه به تكاليف ارائه شده از سوى آنان عمل شود.

امتناع زمين از قبول امانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33

- 72 - 4،5

4 - آسمان ها و زمين و كوه ها ، از قبول امانت الهى ، مى ترسيدند .

إنّا عرضنا الأمانة على السم_وت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها

5 - خوددارى آسمان ها و زمين و كوه ها از قبول امانت الهى ، همراه با شفقت و ترس بود .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها

امكانات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 1،2،3،5،7،12

1 _ خداوند انسانها را براى بهره گيرى از زمين و امكانات آن توانا ساخت.

و لقد مكنكم فى الأرض

2 _ توانايى انسانها بر بهره گيرى از امكانات زمين نعمتى بايسته شكرگزارى است.

و لقد مكنكم فى الأرض . .. قليلا ما تشكرون

3 _ زمين در بردارنده تمام نيازمنديهاى انسان براى ادامه حيات است.

و جعلنا لكم فيها معيش قليلا ما تشكرون

5 _ حق بهره ورى از زمين و امكانات آن براى همه انسانهاست، نه گروهى خاص.

و لقد مكنكم فى الأرض و جعلنا لكم فيها معيش

7 _ وجود وسائل معيشت در زمين، نعمتى بزرگ براى انسانها و بايسته سپاسگزارى است.

و لقد مكنكم فى الأرض . .. قليلا ما تشكرون

12 _ باور به خدادادى بودن امكانات زمين و اسباب معيشت، زمينه ساز ايمان به آيات الهى و پيروى از انبياست.

و لقد مكنكم فى الأرض و جعلنا لكم فيها معيش

چون بيان نعمتهاى ياد شده و تذكر به خدادادى بودن آنها، پس از فرمان دادن به تبعيت از قرآن (اتبعوا . ..) و پيروى از رسولان الهى (فلنسئلن الذين أرسل اليهم) ايراد شده،

اشاره به اين حقيقت دارد كه انسانها در صورت توجه به نعمتها و باور به خدادادى بودن آنها، از انبيا پيروى كرده و به آيات خدا ايمان مى آورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 20 - 2

2- زمين و امكانات آن در خدمت بشر

و الأرض مددن_ها . .. و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون . و جعلنا لكم فيها مع_يش

انذار از فروروى در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 1

1- خداوند ، توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) را به فرو بردن در زمين ، تهديد كرد .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض

مراد از {الذين مكروا} به قرينه آيات پيش _ كه درباره مشركان و سنگ اندازيهاى آنان عليه پيامبر(ص) و قرآن بود _ كسانى اند كه سد راه پيامبر(ص) مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 9 - 7

7 - تهديد شدن منكران معاد از سوى خداوند ، به فرو بردن در زمين

إن نشأ نخسف بهم الأرض

انسان از زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 14

14_ عناصر زمينى ، خميرمايه خلقت انسان است .

هو أنشأكم من الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 1

1 - ماده خلقت انسان ها ، فراهم آمده از زمين و عناصر آن

جعل لكم الأرض . .. منها خلقنكم

مرجع ضمير در {منها} {الأرض} در

آيات قبل است.

انسان در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 98 - 6

6 _ آدميان، در عين استقرار در زمين، ثبات نداشته و در آن به وديعت هستند.

أنشأكم من نفس وحدة فمستقر و مستودع

توصيف انسانها به {مستقر} و {مستودع} ظهور در آن دارد كه هر كدام از آحاد انسان داراى اين وصف هستند و بنابراين هر كدام هم {مستقر} و هم {مستودع} مى باشند. برداشت فوق بر اين مبناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 7

7 _ زمين، محل سكونت و قرارگاه موقت انسانها و شياطين است.

و لكم فى الأرض مستقر و متع إلى حين

قيد {إلى حين} علاوه بر تقييد {متاع}، كلمه {مستقر} را نيز مقيد مى كند.

انشقاق زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 90 - 2

2- شكافته شدن آسمان ها ، قطعه قطعه شدن زمين و انهدام كوه ها ، امرى بسزا ، در برابر ادعاى باطل فرزند گزينى خداوند

تكاد السموت يتفطّرن منه و تنشقّ الأرض و تخرّ الجبال هدًّا

فعل {تكاد} _ كه بر {وقوع نزديك} دلالت دارد _ در معناى مجازى {سزاواربودن} به كار رفته و ممكن است مراد اين باشد كه برخورد اين سخن با مقام قدس الهى، مانند برخورد چيزى با اركان جهان هستى است; كه همه چيز را متلاشى كند و از ميان ببرد. و يا اين كه خشم خداوند از اين سخن به حدى است كه جاى آن دارد، آسمان و زمينى باقى نگذارد و همه چيز را نابود

كند و كوه ها را درهم بريزد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 11

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 44 - 1

1 - قيامت ، روز شكافتن زمين و خروج سريع آدميان از دل خاك

يوم تشقّق الأرض عنهم سراعًا

مطلب بالا، بر اين اساس است كه {سراعاً} اشاره به خروج سريع داشته است.

انقياد زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 1،4،5،9،11

1_ خداوند ، درپى غرق شدن كافران قوم نوح ، به زمين فرمان داد تا آب هاى خود ( آب هاى زيرزمينى ) را فرو برد .

فكان من المغرقين. و قيل ي_أرض ابلعى ماءك

مراد از {ماءك} آبهايى است كه تا پيش از طوفان در منابع زيرزمينى وجود داشت و به امر خداوند بر سطح زمين ظاهر شده بود. اضافه كلمه {ماء} به ضمير {ك} گوياى اين معناست.

4_ با فرمان الهى به آسمان و زمين ، آب ها كاسته شد ، جريان طوفان نوح تمام شد و كشتى نجات ، به سلامت بر كوه جودى مستقر گرديد .

و غيض الماء و قضى الأمر واستوت على الجودى

5_ زمين ، آسمان و همه عوامل هستى ، در اختيار خدا و گوش به فرمان او هستند .

ي_أرض ابلعى ماءك و ي_سماء أقلعى و غيض الماء

9_ { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . أمر الله الأرض أن تبلع مائها و هو قوله { و قيل يا أرض ابلعى مائك . . . } . . . فبلعت الأرض

ماءها فأراد ماء السماء أن يدخل فى الأرض فامتنعت الأرض من قبولها و قالت : إنما أمرنى الله عز و جل أن أبلع مائى فبقى ماء السماء على وجه الأرض و استوت السفينة على جبل الجودى و هو بالموصل جبل عظيم ، فبعث الله جبرئيل فساق الماء إلى البحار حول الدنيا . . . ;

[در مورد طوفان نوح] از امام صادق(ع) روايت شده است كه: خداوند به زمين فرمان داد تا آب خود را فرو برد و اين سخن خداست كه فرمود: {. .. يا أرض ابلعى مائك ...}... پس زمين آب خود را فرو برد. آبى كه از آسمان آمده بود خواست در زمين فرو رود، زمين از قبول آن امتناع كرد و گفت: خداى عزوجل مرا فرمان داده فقط آب خود را فرو ببرم، پس آب آسمان روى زمين باقى ماند و كشتى بر كوه جودى قرار گرفت و آن كوه بزرگى است در موصل. پس خداوند جبرئيل را برانگيخت و او آبها را به درياهاى اطراف دنيا سوق داد ...}.

11_ { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . قال الله تعالى للأرض : { ابلعى ماءك } فبلعت ماءها من مسجد الكوفة كما بدأ الماء منه و تفرّق الجمع الذى كان مع نوح فى السفينة . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه خداوند [در طوفان نوح ]به زمين گفت: {آب خود را فرو ببر}. زمين آب خود را از مسجد كوفه فرو برد، همان گونه كه از آن جا هم آغاز به بيرون آمدن كرده بود و گروهى كه با نوح در كشتى بودند متفرق شدند...}.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 3،4

3 - خداوند ، به آسمان و زمين فرمان داد تا _ خواه يا ناخواه _ در مسير تعيين شده به حركت در آيند و فرمان ببرند .

فقال لها و للأرض ائتيا طوعًا أو كرهًا

{طوع} به معناى رغبت و ميل و {كره} به معناى بى ميلى و عدم رغبت است.

4 - آسمان و زمين فرمانبر اراده الهى ، از سر ميل و رغبت

قالتا أتينا طائعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 5 - 1،4

1 - زمين ، مطيع و گوش به فرمان خداوند است .

و أذنت لربّها

4 - زمين ، براى اطاعت از فرمان خداوند ، شايستگى و آمادگى لازم را دارد .

و حقّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 5 - 2

2 - زمين ، دريافت كننده وحى و فرمان الهى و مطيع آن

بأنّ ربّك أوحى لها

انهدام زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 11،15

11- به هنگام برپايى قيامت ، تمامى استحكامات روى زمين با خاك يك سان خواهد شد .

فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء

آنچه ذوالقرنين درباره فرجام سدّ، بازگو كرد، سرچشمه در آگاهى او از انهدام جهان هنگام برپايى قيامت دارد، گرچه ممكن است در خصوص سد نيز از خداوند به او وعده خاصّى رسيده باشد.

15- موحّدان معتقد به معاد ، هيچ گاه به دستاورد هاى فنى و آثار تمدن بشرى ، مغرور نشده و فرجام جهان را ويرانى و انهدام

مى بينند .

ه_ذا رحمة ربّى فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 25 - 10

10 - آسمان و زمين ( هستى ) ، قبل از برپايى قيامت ، فرو مى ريزند .

تقوم السماء و الأرض بأمره ثمّ . .. إذا أنتم تخرجون

{ثمّ} براى تراخى است و آورده شدن آن بين دو جمله اى كه يكى درباره ثبات عالم و ديگرى احياى مردگان در قيامت است، نشان مى دهد كه بايد حادثه اى پس از قوام و ثبات عالم رخ بدهد و آنگاه فرمان حيات صادر شود. آن حادثه، به تناسب مقام، مى تواند فروپاشى عالم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 4 - 2

2 - انهدام زمين در آستانه قيامت ، امرى قطعى و غيرقابل ترديد

إذا رجّت الأرض رجًّا

به كارگيرى {إذا}ى شرطيه _ كه در امور قطعى به كار مى رود _ بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 6 - 2

2 - انهدام زمين و تبديل كوه هاى آن به غبار پراكنده در فضا ، امرى قطعى و ترديدناپذير

فكانت هباء منبثًّا

به كارگيرى فعل ماضى {فكانت} در مورد آينده، در صورتى است كه آن، آينده اى قطعى و غيرقابل ترديد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 14 - 1،3

1 - زمين و كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، از جايگاه و مدار خود خارج خواهند شد .

و حملت الأرض و الجبال

3 -

نظم كنونى كره زمين و شكل استقرار كوه ها ، در آستانه برپايى قيامت از هم پاشيده مى شود .

و حملت الأرض و الجبال فدكّتا دكّة وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 15 - 1

1 - به هنگام دميده شدن در صور و متلاشى شدن نظم كنونى زمين و كوه ها ، واقعه قيامت رخ مى دهد .

فإذا نفخ فى الصور . .. و حملت الأرض ... فيومئذ وقعت الواقعة

به گفته مفسران، واژه {واقعة} همانند واژه هاى {حاقة}، {قارعة}، {غاشية} و. .. در قرآن _ كه بدون موصوف و يا به تقدير آن آمده است _ عَلَم براى قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 9 - 2

2 - متلاشى شدن نظم كنونى زمين ، در آستانه برپايى قيامت

و تكون الجبال كالعهن

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه متلاشى شدن كوه ها، به معناى از بين رفت نقش آنها در زمين (ثبات و استقرار زمين) است و اين به متلاشى شدن زمين اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 10 - 2

2 - دگرگونى اساسى در كره زمين ، در آستانه برپايى قيامت

فإذا النجوم طمست . و إذا السماء فرجت . و إذا الجبال نسفت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 3 - 2

2 - قيامت ، رخدادى بزرگ و همراه با به هم پاشيدن تمام زمين ، حتى سخت ترين نقطه هاى آن

و إذا الجبال سيّرت

خبر

رانش كوه ها، در حقيقت خبر از متلاشى شدن زمين و بيانگر عظمت رخداد قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 4 - 2

2 - دفن آخرين نسل انسان در زمين با به هم ريختن آسمان و ستارگان و زمين ، فاصله چندانى نخواهد داشت . *

و إذا القبور بعثرت

تعبير {قبر} و زير و رو شدن خاك آن، ممكن است حاكى از اين باشد كه هنگام پايان يافتن دنيا و آغاز آخرت، بقاياى جسم برخى از انسان ها در قبرها باقى خواهد ماند. كلمه {القبور} _ به دليل داشتن {ال} استغراق _ همه قبرهاى موجود در آن زمان را شامل مى شود. در نتيجه بايد گفت اين آيه، درباره ساير انسان ها _ كه چيزى از جسمشان باقى نمانده باشد _ سخنى نگفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 23 - 10

10 - كوبيده و نرم شدن زمين ، احساس حضور در پيشگاه خداوند و صفوف فرشتگان و مشاهده جهنم ، برطرف سازنده غفلت هاى انسان و احياگر حس پندپذيرى در او است .

إذا دكّت الأرض . .. يومئذ يتذكّر الإنس_ن

{يومئذ}، بدل براى {إذا} در {إذا دكّت الأرض. ..} و جمله {يتذكّر الإنسان} جزا براى آن است.

انهدام زمين در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 21 - 2

2 - زمين ، هنگام برپايى قيامت ، به شدت كوبيده و سست و نرم خواهد شد .

كلاّ إذا دكّت الأرض دكًّا دكًّا

{دكّ}; يعنى، منهدم ساختن كوه و ديوار و

مانند آن (لسان العرب). تكرار دو مصدر {دكّاً دكّاً} بر كثرت آن دلالت دارد; يعنى، كوبيدن هاى مكرر، يكى پس از ديگرى تحقق خواهد يافت.

اولين نقطه زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 28

28 _ رسول خدا ( ص ) فرمود : { دحيت الأرض من مكة . . . و هى الأرض التى قال اللّه { إنى جاعل فى الأرض خليفة . . . } ;

گسترش زمين از مكه آغاز شده و مكه همان زمينى است كه خداوند فرموده: من مى خواهم در زمين خليفه قرار دهم . ..}.

اهل زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 8،10،13،18،20

8 - استغفار و آمرزش خواهى هميشگى فرشتگان ، براى زمينيان

و يستغفرون لمن فى الأرض

10 - اهل زمين ، در طبيعت زمينى خود _ بدون بهره گيرى از وحى و شريعت الهى _ مبتلا به لغزش و گمراهى اند .

كذلك يوحى . .. و يستغفرون لمن فى الأرض

13 - استغفار ملائكه براى زمينيان ، مورد پذيرش خداوند است .

و يستغفرون لمن فى الأرض ألا إنّ اللّه هوالغفور الرحيم

18 - استغفار فرشتگان براى آدميان ، در پى مشاهده غفلت زمينيان از عظمت خداوندى

و هو العلىّ العظيم . .. و يستغفرون لمن فى الأرض

بنابراين كه آيه درصدد بيان عظمت خداوند باشد و قهراً استغفار فرشتگان براى اهل زمين مى تواند از اين جهت باشد كه مردم غافل از عظمت خدايند.

20 - استغفار فرشتگان براى زمينيان ، موجب بقاى نظام هستى

تكاد السم_وت يتفطّرن . .. و المل_ئكة ... و

يستغفرون لمن فى الأرض

چنانچه آيات در مقام توحيد و نفى شرك باشد، از ارتباط فرازهاى آيه مى توان استفاده كرد كه پيامد گناه شرك، چنان بزرگ و سنگين است كه اگراستغفار ملائكه براى زمينيان نبود، نظام هستى فرو مى پاشيد.

اهميت امانت عرضه شده بر زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 2

2 - امانت عرضه شده الهى بر آسمان ها ، زمين و كوه ها و انسان ها ، بس عظيم و سنگين است .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها و ح

تعبير {أبين أن يحملنها و أشفقن منها} و تعليل قبول امانت از سوى انسان به {إنّه كان ظلوماً جهولاً} حكايت مى كند كه آن امانت، بس عظيم و سنگين است.

اهميت تدبير زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 2

2 - انسان ها ، ناتوان از سلطه همه جانبه بر زمين و به كنترل در آوردن همه عوامل طبيعت

و ما أنتم بمعجزين فى الأرض

به عجز درآوردن، ملازم با سلطه يافتن و كتنرل داشتن بر شىء است.

اهميت تعقل در تسطيح زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 20 - 1

1 - مسطّح شدن زمين ، شايان تحقيق و امعان نظر براى كشف علل و عوامل آن

و إلى الأرض كيف سطحت

اهميت خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 3

3- خلقت آسمان ها و زمين ،

به مراتب مهمتر از حيات دوباره انسان پس از مرگ است .

أو لم يروا أن الله الذى خلق السموت و الأرض قادر على أن يخلق مثلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 6

6 - آفرينش آسمان ها و زمين ، بسى مهم تر و با عظمت تر از آفرينش مجدد انسان ها است .

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

شگفت آور بودن انكار معاد از سوى كافران _ على رغم مشاهده قدرت خدا بر خلق جهان طبيعت _ مى تواند ناشى از اين حقيقت باشد كه آفرينش جهان طبيعت، بسى مهم تر و با عظمت تر از خلق مجدد يكى از پديده هاى طبيعت (يعنى انسان) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 3

3 - آفرينش جهان پهناور ( آسمان ها و زمين ) ، دليل توانايى خداوند بر آفرينش مجدد و رستاخيز انسان ها و جهان است .

لخلق السم_وت و الأرض أكبر من خلق الناس

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره اثبات معاد و رد ديدگاه مشركان است; چنان كه در دو آيه بعد از آن بحث به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 21

21 - تمجيد و تحسين خداوند از خويش به خاطر آفريدن آسمان ، زمين و انسان

اللّه الذى جعل لكم الأرض . .. و صوّركم ... فتبارك اللّه ربّ الع_لمين

جمله {فتبارك اللّه

ربّ العالمين} داراى آهنگ تمجيد و تحسين است.

اهميت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 7 - 3

3- آسمان ها و زمين و سراسر نظام هستى ، نمودار ربوبيت عالى و خدشه ناپذير خداوند است .

ربّ السموت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

اهميت زمين گيرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 4

4- لزوم كشتن كافران و امان ندادن به آنان ، در ميدان جنگ تا مرحله زمين گيرشدن دشمن

فضرب الرقاب حتّى إذا أثخنتموهم

آيه شريفه در مجموع بيانگر يكى از قوانين كارآمد و حياتى در ميدان جنگ است. خداوند، به رزمندگان مسلمان رهنمود داده است تا قبل از غلبه يافتن بر دشمن و زمين گير ساختن او، اقدام به گرفتن اسير نكنند; بلكه بى درنگ هر دشمنى كه در مقابلشان قرار گرفت، بكشند.

بازگشت انسان به زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 25 - 3

3 _ انسانها پس از مرگ و مدفون شدن در زمين، دوباره زنده خواهند شد و از دل خاك به عرصه زمين بازخواهند گشت.

و فيها تموتون و منها تخرجون

اخراج از زمين (و منها تخرجون) مى تواند به اين معنا باشد كه انسانها از درون زمين، كه معمولاً در آن مدفون مى شوند ; پس از زنده شدن به سطح زمين بازگردانده مى شوند ; و مى تواند به اين معنا باشد كه از كره زمين اخراج و به جايى ديگر منتقل خواهند شد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

بازگشت به زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 2

2 - بازگشت به اندرون زمين ، سرنوشت همه انسان ها است .

و فيها نعيدكم

باغهاى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 2،3

2_ زمين جايگاه باغهايى از درختان انگور و دربردارنده كشتزارهاست .

و فى الأرض . .. جن_ّت من أعن_ب و زرع

{جنة} (مفرد جنات) به معناى بوستان است كه به اعتبار پوشش زمينش با درختان اين نام بر آن اطلاق شده است و لذا كلمه درختان در برداشت آورده شد. {زرع} به معناى رويانيدن و نيز چيزى است كه روييده شده باشد. در آيه شريفه معناى دوم مراد است.

3_ زمين جايگاه درختان خرما ; درختانى كه به يك ريشه روييده اند و درختانى كه ريشه هاى جدا دارند .

و فى الأرض . .. نخيل صنوان و غير صنوان

{نخيل} (جمع نخل) و به معناى درختان خرماست. {صنوان} (جمع صنو) به چند درخت خرما گفته مى شود كه داراى يك ريشه باشند و به هر يك از آن درختان {صنو} مى گويند.

بذرپاشى در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 63 - 2

2 - نقش انسان تنها شخم زدن زمين و پاشيدن بذر در آن است ; و نه بيشتر از آن .

أفرءيتم ما تحرثون

در آيه شريفه، تنها {حرث} (عمل آماده كردن زمين و پاشيدن دانه ها در آن)، به انسان نسبت داده شده است.

بركات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف

- 7 - 96 - 3

3 _ آسمان و زمين منبع انواع بركت ها و دربردارنده خير هاى فراوان براى جوامع بشرى است .

لفتحنا عليهم بركت من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 7

7 - كوه هاى استوار ، بركت سرشار زمين ، تغيير فصل ها و تأمين نيار هاى غذايى موجودات ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خدا

ذلك ربّ الع_لمين . و جعل فيها روسى من فوقها و برك فيها و قدّر فيها أقوتها فى أرب

بستر بودن زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 1

1 - زمين همانند بسترى گسترده ، شايسته براى زندگانى انسانهاست .

جعل لكم الأرض فرشاً

كلمه {جعل} مى تواند به معناى {صير} (تبديل كرد) باشد و مى تواند به معناى {خلق} (آفريد) هم باشد. كلمه {فراشاً} به معناى بستر گسترده است و اطلاق آن بر زمين از باب تشبيه مى باشد; يعنى: جعل الأرض كالفراش.

بقاى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 25 - 1

1 - تداوم بقا و ثبات آسمان و زمين ، از نشانه هاى خداوند است .

و من ءاي_ته أن تقوم السماء و الأرض بأمره

بقاى نسل انسان در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 6

6 - هبوط آدم و حوا ( ع ) به زمين ، ملازم با ابقاى تمامى نسل انسانى در آن است .

قال اهبطا . .. بعضكم لبعض عدوّ

فإمّا يأتينّكم

ضمير جمع در {بعضكم} و {يأتينّكم} گوياى اين نكته است كه هنگام صدور فرمان هبوط، ادامه يافتن زندگى بشر در زمين، قطعى بوده است.

بى ارزشى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 67 - 7

7 - ناچيز بودن جهان هستى ( آسمان ها و زمين ) ، در برابر عظمت و قدرت خداوند

و الأرض جميعًا قبضته . .. و السم_وت مطويّ_ت بيمينه

{قبضة} _ بر وزن فعلة _ دلالت بر {مرّة} مى كند; يعنى، يك مشت. اين تعبير و نيز تعبير پيچيده بودن آسمان ها در دست خدا، كنايه از ناچيز بودن آنها و نيز اشاره به عظمت خداوند است; زيرا به چيزى كه كاملاً در اختيار كسى باشد، مى گويند: در مشت او است.

پراكندگى مواد درونى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 2 - 3

3 - زلزله زمين در آستانه قيامت ، انفجارى داخلى و پراكنده سازنده مواد درونى آن است .

و أخرجت الأرض أثقالها

زلزله به طور معمول، آنچه را كه بر سطح زمين است، به كام آن فرو مى برد; ولى در زلزله واپسين، عكس اين صحنه اتفاق خواهد افتاد. عطف اين آيه بر آيه قبل _ به قرينه سياق آيات _ عطف مسبب بر سبب است.

پرسش از خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 10،12

10 _ انسان ها ، وظيفه دار سؤال كردن از افراد خبير و آگاه در باره مبدأ و چگونگى آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين

و . . . )

الذى خلق السم_وت . .. فسئل به خبيرًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين مطلب است كه {فا} در {فسئل به خبيراً} جواب براى شرط مقدر و تقدير آن چنين باشد: {إن شئت تحقيق ما ذكر فسئل به خبيراً}. گفتنى است در برداشت فوق، مرجع ضمير {به} خلق و استوا و {خبيراً} مفعول براى {فسئل} دانسته شد.

12 _ لزوم رجوع به افراد خبير و آگاه در مسائل مربوط به معارف الهى ، همچون مبدأ و چگونگى آفرينش آسمان ها و زمين

الحىّ الذى لايموت . .. الذى خلق السم_وت ... الرحم_ن فسئل به خبيرًا

پيدايش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 34 - 4

4 - پيدايش آسمان ، زمين ، شب ، روز ، آب ، گياه و كوه ، حوادثى نابرابر با حادثه بزرگ قيامت

الطامّة الكبرى

{كبرى} اسم تفضيل است و قيامت را _ در برابر آنچه در آيات پيشين ذكر شد _ برترين و بزرگ ترين حادثه معرفى مى كند.

پيوستگى آسمان و زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 1

1- جهان طبيعت ( آسمان و زمين ) در ابتداى خلقت ، متراكم و به هم پيوسته بوده است .

أنّ السموت والأرض كانتا رتقًا

{رتق} به معناى ضمّ و پيوستن است و {فتق} به معناى فصل و جدا شدن است. مقصود از رتق پيوستگى و با هم بودن آسمان و زمين در آغاز خلقت و مراد از {فتق} جدا شدن و دورگشتن آن دو از هم در دوره بعد است. گفتنى است كه مقصود

از رؤيت در {أوَلم ير} رؤيت قلبى و علمى است.

تاريخ خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 24

24 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده كه اميرالمؤمنين ( ع ) فرمود : { ان اللّه جلّ ذكره و تقدست اسمائه خلق الأرض قبل السماء . . . ;

خداى جل ذكره . .. زمين را قبل از آسمانها آفريد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 29 - 2

2 - آفرينش آسمان ها مقدم بر آفرينش زمين *

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض

تاريخ زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 3

3 - زمين در ابتداى پيدايشش قابل سكونت و زندگانى انسان نبوده است .

الذى جعل لكم الأرض فرشاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه: {جعل} به معناى {صير} باشد; يعنى، خدا زمين را به گونه اى كه قابل زندگانى باشد مبدل ساخت. اين معنا حكايت از آن دارد كه زمين در بدو پيدايش، چنين وضعيتى را دارا نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 28

28 _ رسول خدا ( ص ) فرمود : { دحيت الأرض من مكة . . . و هى الأرض التى قال اللّه { إنى جاعل فى الأرض خليفة . . . } ;

گسترش زمين از مكه آغاز شده و مكه همان زمينى است كه خداوند فرموده: من مى خواهم در زمين خليفه قرار دهم . ..}.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 96 - 13

13 _ جايگاه بناى كعبه ، اولين نقطه آفريده شده از زمين

انّ اوّل بيت وضع للناس

امام صادق(ع) : ... لما اراد الله تعالى ان يخلق الارض ... فجمعه في موضع البيت ثم جعل جبلاَ من زبد ثم دحى الارض من تحته وهو قول الله عزّ وجل :( ان اول بيت . .. }.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 189، ح 7 ; نورالثقلين، ج 1، ص 365، ح 244 و 246.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 2

2_ تغيير و تحول آسمان ها و زمين از شكل آغازين خود *

رفع السموت . .. مدّ الأرض

ظاهر جمله {رفع السم_وت} اين است كه برافراشته شدن صفتى مى باشد كه عارض بر آسمانها شده است ; يعنى، در ابتداى خلقتشان برافراشته نبودند، خداوند آنها را برافراشته كرد و نيز {مدّ الأرض} در اين معنا ظهور دارد كه زمين در آغاز گسترده نبود، خداوند آن را گسترانيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 19 - 2

2- كره زمين در بدو پيدايش ، داراى حجم گسترده اى نبوده است . *

و الأرض مددن_ها

{مدّ} در لغت به معناى {بسط} و {جرّ} است و مراد از آن در آيه فوق، مى تواند توسعه حجمى زمين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 10 - 5

5- آب هاى زمين در گذشته از آسمان فرود آمده است .

هو الذى أنزل . .. تسيمون

. ينبت

{أنزل} به صورت ماضى تعبير شده است; ولى {تسيمون} و {ينبت} به صورت مضارع بيان گرديده، در صورتى كه اينها از نتايج باران است. از اين رو مى توان استفاده كرد كه مقصود از {أنزل} در اين جا، بارانهاى معمولى كه از ابرها فرو مى ريزند نيست; بلكه اشاره به بارانهايى است كه قبلاً بر زمين باريده است تا زمين سرد شده و آب در نقاط كم ارتفاع و نيز طبقات زمين ذخيره گشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 65 - 5

5- زمين ، پيش از برخوردارى از آب ، فاقد حيات بود .

فأحيا به الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 3،5

3 - شرايط روى زمين ، در آغاز براى زندگى انسان مناسب نبوده است . *

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

ممكن است {جعل} به معناى {صيّر} باشد كه حاوى معناى تحول و دگرگونى است. دراين صورت بايد گفت: زمين از آغاز براى زندگى انسان مناسب نبوده است; ولى خداوند آن را متحوّل ساخته تا اين كه شرايط ويژه براى حيات بشر بر روى آن فراهم آمده است.

5 - پديدار شدن شرايط حيات انسان بر روى زمين و امكانات مختلف براى او ، كارى هدف دار و برنامه ريزى شده

لكم الأرض . .. سلك لكم

از تكرار {لكم} در آيه شريفه و از مضمون آيات بعد، اين نكته استفاده مى شود كه آماده شدن زمين براى حيات انسان امرى تصادفى نبوده، بلكه از قبل طراحى گرديده و برنامه ها، هدف دار اجرا شده

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 2

2- جهان طبيعت ، داراى آسمان هاى متعدد

السموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 2

2- پيدايش كوه ها ، پس از آفرينش زمين بوده است . *

و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم

ظاهر آن است كه قرار دادن شىء در ظرفى فرع وجود ظرف است; بنابراين قرار دادن كوه ها در زمين بيانگر تأخر پيدايش كوه ها از پيدايش خود زمين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 3

3 - زمين ، در آغاز پيدايشش قابل سكونت و زندگى انسان نبوده است .

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

{جعل} در دو معنا استعمال شده است: خَلَقَ (آفريد) و صيََّرَ (تبديل كرد و به گونه اى ديگر در آورد). برداشت ياد شده مبتنى بر معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 2

2 - زمين ، در ابتداى خلقت قابل سكونت نبود . *

خلق السم_وت . .. الذى جعل لكم الأرض مهدًا

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه ذكر {جعل لكم} پس از بيان خلقت آسمان ها و زمين، اشاره به اين نكته داشته باشد كه زمين در ابتدا، غير قابل سكونت بوده و سپس جايگاه مناسبى براى زندگى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 19 - 5

5 - گستردگى و پهناورى كنونى زمين ، پس از گذشتن

چندى از آفرينش نخستين آن بوده است .

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا

{جعل} در چند معنا به كار مى رود; از جمله آنها، تغيير دادن از صورت و حالتى به صورت و حالتى ديگر است (مفردات راغب). برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 4

4 - فراهم شدن شرايط زندگانى در زمين ، با آغاز آفرينش آن و پيدايش آسمان و شب و روز هم زمان نبوده است .

و الأرض بعد ذلك دحيها

فعل {دحاها} دلالت بر وجود زمين قبل از بسط آن دارد و قيد {بعد ذلك}، نشانگر آن است كه گسترش زمين و آمادگى آن براى زندگانى انسان، از دوران ايجاد آسمان و شب و روز مؤخر بوده است.

تبديل زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 48 - 1،2،5

1- انتقام خداوند از ستمگران و عذاب كردن آنان در روزى است كه اين آسمان و زمين ، به آسمان و زمين ديگرى تبديل شوند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. إن الله عزيز ذو انتقام . يوم تبدّل الأر

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {يوم تبدل . ..} ظرف براى انتقام باشد.

2- دگرگونى اساسى آسمان و زمين و تبديل نظام كنونى آنها به نظامى ديگر ، در آستانه برپايى قيامت

يوم تبدّل الأرض غير الأرض و السموت و برزوا لله

5- تبديل نظام كنونى جهان ( آسمان و زمين ) به نظامى متناسب با حيات جاودانه اخروى انسان در آستانه برپايى قيامت

يوم تبدل الأرض غير الأرض و

السموت

السموات) ممكن است پاسخ اين سؤال باشد كه: چگونه ممكن است انسان در آخرت حيات جاودانه اى داشته باشد و مواجه با مرگ نشود؟ قرآن پاسخ مى دهد: نظام كنونى جهان متناسب با شرايط زندگى جاودانه دگرگون مى شود و به نظامى كاملاً متفاوت تغيير مى يابد.

تبديل زمين به بيابان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 8 - 4

4- زمين ، در نهايت ، به كويرى بى حاصل و خالى از گياه ، تبديل خواهد شد .

و إنّا لج_علون ما عليها صعيدًا جرزًا

تحقيق در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 11

11 _ زمين و آثار گذشتگان ، منبعى براى شناخت و عبرت آموزى

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

تحير موجودات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 11

11 - نگاه متحيرانه و بهت آميز موجودات آسمان ها و زمين ، پس از به پاخاستن با دومين نفخ صور در قيامت

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام ينظرون

تخريب زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 3

3 _ تخريب آبادانى هاى زمين و به هدر دادن امكانات طبيعى آن ، از مصاديق فسادگرى در زمين

و لاتفسدوا فى الأرض بعد إصلحها

آيه بعد {و هو الذى . .. } كه بيانگر جلوه اى از آبادانى زمين است مى تواند قرينه اى باشد بر اينكه از مصاديق مورد نظر براى {لا تفسدوا ... } تخريب

آبادانيهاى زمين و ... است.

تخليه زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 4 - 1

1 - زمين در آستانه قيامت ، تمام آن چه را در دل خود جاى داده ، بيرون افكنده ، به كلى تخليه خواهد شد .

و ألقت ما فيها و تخلّت

باب تفعل، بر تكلّف دلالت دارد; بنابراين {تخلّت}; يعنى، در تخليه سخت كوشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 5 - 3

3 - گسترش و افزايش مساحت زمين در آستانه قيامت و خالى شدن درون آن ، جلوه اى از ربوبيت خداوند و در راستاى تكامل يافتن زمين است .

و أذنت لربّها

تداوم حيات در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 5 - 3

3 - شرايط حيات در كره زمين _ حتى براى جانداران بيابانى _ تا زمان پيدايش نشانه هاى قيامت ، همچنان باقى خواهد ماند .

و إذا الوحوش حشرت

تدبير زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 1

1 _ تدبير و حاكميت مطلقه و يكسان خداوند بر آسمانها و زمين

و هو اللّه فى السموت و فى الأرض

اهل ادب گفته اند كه در مانند آيه مورد بحث، {فى السماوات . .. } نمى تواند متعلق به {اللّه} باشد، مگر اينكه معنى فعلى در آن منظور گردد و معنى مناسب در اين مورد، به قرينه آيات قبل و بعد، مسأله تدبير و نظارت خداوند بر تمامى موجودات است (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 11

11 _ تدبير امور آسمان ها و زمين در دست خداوند است .

الذى خلق السموت و الأرض . .. يدبر الأمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 1

1- خداوند ، پروردگار آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو است .

ربّ السموت والأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 5 - 3

3 - امور زمين ، از آسمان تدبير مى شود .

يدبّر الأمر من السماء إلى الأرض

{من} ابتدايى و {إلى} انتهايى است. {من السماء} متضمن معناى {تنزيل} است; يعنى، امور از آسمان (عالم بالا) اداره مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 1

1 - جهان طبيعت ( آسمان ها ، زمين و پديده هاى ميان آنها ) ، تحت ربوبيت خداى يگانه است .

إنّ إل_هكم لوحد . ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 10

10 - آفرينش و تدبير آسمان ها و زمين و پيدايش شب و روز و تسخير خورشيد و ماه ، جلوه هاى عزت و قدرتمندى خداوند است .

خلق السم_وت و الأرض . .. كلّ يجرى لأجل مسمًّى ألا هو العزيز

يادآورى عزت و قدرتمندى خداوند در پايان آيه شريفه و پس از يادآورى آفرينش آسمان، زمين و. ..، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- فصلت - 41 - 12 - 11

11 - آفرينش و تدبير آسمان ها و زمين ، جلوه اى از علم و قدرت الهى است .

ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 7،9،14

7 - آسمان ها و زمين ، تحت تدبير و حكومت خداوند قرار دارند .

يتنزّل الأمر بينهنّ

9 - آفرينش آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها ، جلوه اى روشن و نشانه اى گوياى از قدرت بى پايان خداوند

اللّه الذى خلق سبع سم_وت . .. لتعلموا أنّ اللّه على كلّ شىء قدير

14 - آفرينش آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها ، نشانه تحقّق وعده هاى خداوند به برپايى قيامت و وجود بهشت و جهنّم است .

أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا . .. جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر ... اللّه الذى خلق

يادآورى خلقت آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها _ پس از ذكر دو گروه دوزخيان و بهشتيان در آيات گذشته _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 9

9 - تدبير امور آسمان ها و زمين و موجودات بين آنها از سوى خداوند ، بر پايه رحمت و عطوفت است .

لايملكون منه خطابًا

توصيف {ربّ} به {رحمان}، حاكى از نقش رحمت در تدبير نظام هستى است.

ترس زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 4،5

4 - آسمان ها و زمين و كوه ها ، از قبول امانت الهى ،

مى ترسيدند .

إنّا عرضنا الأمانة على السم_وت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها

5 - خوددارى آسمان ها و زمين و كوه ها از قبول امانت الهى ، همراه با شفقت و ترس بود .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها

تسبيح زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 1

1- آسمان هاى هفتگانه و زمين و ساكنان آنها ، همواره در حال تسبيح و تنزيه خداوندند .

تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فيهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 1

1 - همه موجودات جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، به تسبيح و تنزيه خداوند مشغول اند .

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

{تسبيح}، به معناى تنزيه است.

تسبيح موجودات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 24 - 9

9 - تمامى موجودات آسمان ها و زمين ، در حال تنزيه و تسبيح خداى يگانه اند .

يسبّح له ما فى السم_وت و الأرض

تسخير زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 5

5_ زمين ، آسمان و همه عوامل هستى ، در اختيار خدا و گوش به فرمان او هستند .

ي_أرض ابلعى ماءك و ي_سماء أقلعى و غيض الماء

تسطيح زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 19 - 1

1-

خداوند ، زمين را گسترده و هموار قرار داده است .

و الأرض مددن_ها

{مدّ} در لغت به معناى {بسط} و {جرّ} است و مقصود از آن در اين آيه، گستردن و هموار كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 47 - 2

2- در آستانه بروز قيامت ، كوه ها جابه جا شده و صفحه زمين مسطّح مى شود .

و يوم نسيّر الجبال و ترى الأرض بارزة

{نسيّر} (از ماده سير) يعنى {حركت مى دهيم} و {بارزة} به معناى {ظاهر و آشكار} است. چون در قيامت، كوه ها، از جا كنده مى شوند و ناهموارى هاى زمين از بين مى رود، همه جاى آن ديده شده و هيچ مانعى در برابر ديد وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 107 - 1

1 - روز قيامت ، كمترين پستى و بلندى در سطح زمين مشاهده نخواهد شد .

لاترى فيها عوجًا و لاأمتًا

{عوج} نقطه مقابل اعتدال است (مصباح) و {أمْت} به معناى مكان مرتفع مى باشد و به پستى و بلندى نيز اطلاق مى گردد (قاموس). مفاد {لاترى...} آن است كه به هنگام تحقق رستاخيز در زمين، هيچ ناهموارى و كجى به چشم نخواهند خورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 108 - 1

1 - با متلاشى شدن كوه ها و مسطح شدن زمين در قيامت ، دعوت كننده اى ، آدميان را به بيرون آمدن از قبر ها دعوت خواهد كرد .

يومئذ يتّبعون الداعى لاعوج له

ظاهراً مقصود از {داعى} _ كه تمامى مردم

از او تبعيت خواهند كرد و به نداى او پاسخ مثبت خواهند داد _ كسى است كه آدميان را از قبرها براى حشر فرا مى خواند.

تشبيه به احياى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 7،9

7 - تشبيه تجديد حيات انسان ها در قيامت ، به احياى زمين و پديد آمدن حيات در آن

أرسل الري_ح فتثير سحابًا فسقن_ه إلى بلد ميّت فأحيينا به الأرض بعد موتها كذلك الن

9 - احياى انسان ها در قيامت همچون احياى زمين از راه يك سلسله عوامل و زمينه هاى حيات آفرين خواهد بود .

فأحيينا به الأرض بعد موتها كذلك النشور

برداشت ياد شده از تشبيه به كار رفته در آيه شريفه به دست مى آيد.

تشبيه به زمين مرده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 2

2 - دل هاى غافل از ياد خداوند و بيگانه با كلام او ( قرآن ) ، چونان زمين مرده است .

أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه . .. اعلموا أنّ اللّه يحىِ الأرض بعد موتها

تشبيه زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 1

1 - قرار دادن زمين ، همانند گاهواره اى براى آرامش و آسايش انسان ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

{مهد} جايگاهى است كه براى طفل آماده مى كنند (گهواره)، در آيه شريفه، زمين به گهواره اى كه طفل در آن مى آرمد، تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق

- 65 - 12 - 4

4 - شباهت و همانندى كره زمين با آسمان ها ، در تركيبات ، خصوصيات و قوانين حاكم بر آنها

اللّه الذى خلق سبع سم_وت و من الأرض مثلهنّ

مفسران درباره وجه شبه در اين آيه (تشبيه زمين به آسمان)، دو احتمال داده اند: 1_ شباهت و همانندى از نظر تركيبات، خصوصيات و قوانين حاكم بر آنها (احتمال برگزيده در برداشت بالا); 2_ شباهت از نظر عدد; يعنى، كره زمين مانند آسمان هفت تا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 2

2 - زمين ، همچون گوى پرتاب شده در فضا است . *

دحيها

يكى از معانى {دحو}، بازى با پرتاب سنگ، گردو و . .. به سوى حفره اى است كه از پيش به همين منظور حفر شده است. آن حفره را {اُدحيّه} و سنگ را {مِدحاة} مى نامند (لسان العرب). بر اين اساس جمله {دحاها}، حاكى از پرتاب شدن زمين در فضا است.

تشويق به مطالعه زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 25 - 2

2 - تشويق خداوند ، به مطالعه درباره زمين و چگونگى آفرينش آن براى انسان ها

ألم نجعل الأرض كفاتًا

تعداد زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 5

5 - جهان طبيعت ، داراى هفت زمين

خلق سبع سم_وت و من الأرض مثلهنّ

تغيير زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 2

2_ تغيير و تحول آسمان ها و زمين از

شكل آغازين خود *

رفع السموت . .. مدّ الأرض

ظاهر جمله {رفع السم_وت} اين است كه برافراشته شدن صفتى مى باشد كه عارض بر آسمانها شده است ; يعنى، در ابتداى خلقتشان برافراشته نبودند، خداوند آنها را برافراشته كرد و نيز {مدّ الأرض} در اين معنا ظهور دارد كه زمين در آغاز گسترده نبود، خداوند آن را گسترانيد.

تفكر در ملكوت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 13،14

13 _ دقت و تفكر در ملكوت آسمان ها و زمين و ديگر آفريده ها ، بهترين وسيله براى ايمان به خداى يگانه و روز قيامت

فبأى حديث بعده يؤمنون

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير {بعده} به استدلالى كه از {أو لم ينظروا} فهميده مى شود، برگردانده شود. بر اين مبنا {باء} در {بأىّ} سببيه است. يعنى اگر جهان آفرينش از آن جهت كه نيازمند آفريننده است نتواند آدمى را به خداى يگانه مؤمن كند، كدامين دليل توان اثبات آن را دارد؟

14 _ آنان كه از طريق انديشه در ملكوت آسمان ها و زمين ( نياز جهان هستى به مالك و هستى بخش ) هدايت نشوند ، هيچ دليلى ديگر نمى تواند آنان را هدايت كند .

فبأى حديث بعده يؤمنون

توضيح برداشت پيش راهنماى اين برداشت است.

تفكر در موجودات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 4

4 - انديشه در پديده هاى زمين ، عامل راه يابى انسان به توحيد و جلوه هاى رحمت حق

الرحم_ن . .. و الأرض وضعها للأنام . فيها ... و الحبّ ذوالعصف

و الريحان

با توجه به اين كه اين آيات با صفت رحمانيت خداوند آغاز گرديده و در هر بخش جلوه اى از رحمت حق به انسان يادآورى شده، مى توان استفاده كرد كه برشمردن اين نمونه ها، براى اين است كه آدمى با تأمل در آنها، به توحيد و رحمانيت خداوند پى ببرد.

تكامل زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 10

10 - جهان طبيعت ( آسمان ها ، زمين و . . . ) رو به رشد و كمال است .

قال ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و {تربيت} ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى و رو به رشد دارد. برداشت ياد شده نيز مبتنى بر اين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 10

10 - جهان ( آسمان ها و زمين و . . . ) ، داراى روندى رو به رشد و كمال

ربّ السم_وت . .. و ربّ المش_رق

{رب} به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است، تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از روند رو به رشد و تكامل دارد.

تيمم بر زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 18

18 _ تيمم بر هر چه به آن زمين

گفته مى شود ، جايز است .

فتيمموا صعيداً طيباً

در برداشت فوق {صعيد} به معناى زمين گرفته شده است، چه از جنس خاك باشد يا سنگ و يا چيز ديگر، چنانچه برخى از اهل لغت گفته اند.

ثبات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 1،5

1 - خداوند ، كره زمين را با ثبات و آرام قرار داد .

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

{قرار} مى تواند مصدر {قَرَّ} (مرادف سَكَنَ و ثَبَتَ) باشد. در اين صورت قرار، مقابل اضطراب و لرزيدن و از اوصاف زمين به شمار مى رود. هم چنين مى تواند به معناى مستقر و جايى باشد كه در آن ثبات و آرامش است; يعنى، {جعلها مستقراً لكم}. در اين صورت مقصود آن است كه زمين را به گونه اى قرار داديم كه جايى براى سكونت شما انسان ها باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

5 - ثبات زمين و قابل سكونت بودن آن براى بشر و برافراشته ساختن آسمان ، جلوه هايى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

ذلكم اللّه ربّكم . .. اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 1

1 - خداوند ، زمين را براى انسان رام و قابل بهره بردارى قرار داد .

هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً

جن در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 3

3- زمين ، قرارگاه اصلى جن *

و من لايجب داعى اللّه فليس بمعجز فى الأرض

تصريح به

{فى الأرض} مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 10 - 3

3 - جنيان ، همانند انسان در زمين سكونت دارند .

و الأرض وضعها للأنام

در صورتى كه {أنام} به معناى جن و انس باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جوشش آب از زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 42 - 1،2،4،5،6

1 - توصيه خداوند به ايوب ( ع ) ، مبنى بر كوبيدن پاى خود بر زمين براى جوشيدن آب از آن

اركض برجلك ه_ذا مغتسل بارد و شراب

{ركض} در اصل به معناى زدن با پا است و هرگاه به راكب نسبت داده شود، به معناى راندن مركوب و هرگاه به رونده نسبت داده شود، به معناى گام نهادن بر زمين خواهد بود (مفردات راغب). در آيه شريفه به قرينه {ه_ذا مغتسل...}، به دست مى آيد كه مقصود پاى كوبيدن بر زمين براى جوشيدن چشمه و آب سرد از آن است.

2 - جوشيدن آب سرد براى شستوشوى و نوشيدن ، بلافاصله پس از اين بود كه ايوب ( ع ) پاى خود را بر زمين كوبيد .

اركض برجلك ه_ذا مغتسل بارد و شراب

4 - آب خنك جوشيده از زمين ، وسيله شفاى ايوب ( ع ) از بيمارى و رنج

اركض برجلك ه_ذا مغتسل بارد و شراب

5 - شفا يافتن ايوب ( ع ) از آب سرد جوشيده از زمين ، از معجزات خداوند و الطاف او به آن حضرت

اركض برجلك ه_ذا مغتسل بارد و شراب

از ظاهر آيه شريفه استفاده مى شود، كه

خداوند درصدد بيان معجزه و لطف خود به ايوب(ع) است.

6 - نقش آب سرد جوشيده از زمين ، در سلامتى انسان و برطرف كردن برخى از بيمارى هاى جسمى

ه_ذا مغتسل بارد و شراب

چرخش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 18

18 _ سرگردانى بنى اسرائيل در پى سرپيچى از فرمان موسى ( ع ) با چرخيدن زمين به هنگام سفر شبانه آنان و بازگردانده شدن به محل سكونت اوليه خويش

قال فانها محرمة عليهم اربعين سنة يتيهون فى الارض

از امام صادق(ع) در بيان كيفيت سرگردانى بنى اسرائيل روايت شده: . .. اذا كان العشاء و اخذوا فى الرحيل ... اذا ارتحلوا و استوت بهم الارض قال اللّه للارض ديرى بهم فلايزالوا كذلك ... فاذا اصبحوا اذا ابنيتهم و منازلهم التى كانوا فيها بالامس ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 305، ح 74; نورالثقلين، ج 1، ص 608، ح 116.

حافظ نظم زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 1

1 - تنها خداوند ، نگه دارنده نظم كنونى آسمان ها و زمين از زوال و پاشيدگى است و هيچ قدرت ديگرى در آن نقش ندارد .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض أن تزولا و لئن زالتا إن أمسكهما من أحد من بعده

حاكم زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 1

1 - سلطنت و حكومت بر آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) تنها در اختيار خداوند است .

ألم تعلم أن اللّه له ملك السموت

و الأرض

تقديم خبر (له) بر مبتدا (ملك السماوات . ..) دلالت بر حصر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 1

1 _ تدبير و حاكميت مطلقه و يكسان خداوند بر آسمانها و زمين

و هو اللّه فى السموت و فى الأرض

اهل ادب گفته اند كه در مانند آيه مورد بحث، {فى السماوات . .. } نمى تواند متعلق به {اللّه} باشد، مگر اينكه معنى فعلى در آن منظور گردد و معنى مناسب در اين مورد، به قرينه آيات قبل و بعد، مسأله تدبير و نظارت خداوند بر تمامى موجودات است (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 4

4 _ فرمانروايى و حاكميت بر آسمان ها و زمين در انحصار خداوند است .

الذى له ملك السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 116 - 9

9 _ يگانه فرمانرواى آسمان ها و زمين ، تنها قدرت قابل اتكا براى انسانها

إن اللّه له ملك السموت و الأرض . .. و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 8

8 _ خدا ، فرمانرواى آسمان ها و زمين است .

الذى خلق السموت . .. ثم استوى على العرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 18

18- حاكميت و فرمان روايى بر آسمان ها و زمين ، در انحصار خداوند است .

و لايشرك فى

حكمه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 42 - 1

1 - فرمان روايى آسمان ها و زمين ، تنها از آنِ خداوند است .

و للّه ملك السم_وت و الأرض

تقديم خبر (للّه) بر مبتدا (ملك السماوات. ..)، مفيد حصر و اختصاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 1،3

1 _ فرمان روايى جهان ( آسمان ها و زمين ) تنها از آن خدا است .

تبارك . .. الذى له ملك السم_وت و الأرض

3 _ فرمان روايى و حكومت خداوند بر آسمان ها و زمين ، خاستگاه نزول كتابى كه تبيين كننده حق از باطل براى انسان ها است .

تبارك الذى نزّل الفرقان على عبده . .. الذى له ملك السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 22 - 2

2 - آسمان و زمين ، تحت قدرت قاهر خداوندى است .

و ما أنتم بمعجزين فى الأرض و لا فى السماء

{ما أنتم بمعجزين} كنايه از اين است كه او، توان بيشترى دارد و شما، نمى توانيد از قدرت او، فرار كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 10 - 1

1 - فرمانروايى جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و موجودات ميان آن دو ) تنها در اختيار خداوند است .

أم لهم ملك السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 44 - 4

4 - جهان آفرينش ( آسمان

ها ، زمين و . . . ) تحت فرمانروايى خدا است .

له ملك السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 1

1 - يگانه فرمانرواى آسمان ها و زمين و مجموعه هستى ، شايان ستايش و تمجيد است .

و تبارك الذى له ملك السم_وت و الأرض

واژه {تبارك} كه در مقام ستايش به كار مى رود، از ماده {بركت} به معناى خير فراوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 1

1 - خداوند ، يگانه فرمانرواى آسمان ها و زمين

و للّه ملك السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 1

1 - خداوند ، تنها مالك و فرمانرواى آسمان ها و زمين

و للّه ملك السم_وت و الأرض

{ملك} به معناى پادشاهى و فرمانروايى و ملازم با مالكيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 2 - 1

1 - فرمانروايى آسمان ها و زمين ، تنها در اختيار خداوند است .

له ملك السم_وت و الأرض

تقديم خبر (له) بر مبتدا (ملك) افاده حصر مى كند و {ملك} به معناى سلطنت و فرمانروايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 5 - 1

1 - فرمانروايى آسمان ها و زمين ، تنها در اختيار خداوند است .

له ملك السم_وت و الأرض

{ملك} به معناى سلطنت و فرمانروايى است و تقديم خبر (له) بر مبتدا (ملك. ..) افاده حصر مى كند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 7

7 - آسمان ها و زمين ، تحت تدبير و حكومت خداوند قرار دارند .

يتنزّل الأمر بينهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 1

1 - حاكميت و مالكيت بر آسمان ها و زمين ، مخصوص خداوند است .

له ملك السم_وت و الأرض

{مُلك} اسم مصدر و به معناى بر عهده داشتن سلطنت است (مصباح). هر جا كلمه {مُلك} به كار رود، مستلزم {مِلك} (مالكيت) نيز خواهد بود. (مفردات راغب)

حاكميت بر زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 10

10 _ حاكميت بر زمين ، سرانجام از آن تقواپيشگان است .

و العقبة للمتقين

{عاقبة} به معناى سرانجام است و {ال} در آن مى تواند جانشين مضاف إليه باشد كه به قرينه {إن الأرض للّه يورثها . .. } آن مضاف إليه {ارث الأرض} است. يعنى: عاقبة ارث الأرض للمتقين.

حدوث زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 4

4 _ آسمانها و زمين، مخلوقاتى حادث و بديع هستند.

الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض و جعل الظلمت و النور

خالق، پديدآورنده اى را گويند كه بدون نمونه قبلى چيزى را ابداع و ايجاد نمايد. (الخلق ... إبداع الشىء على مثال لم يسبق اليه. لسان العرب.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 2

2 _ آسمان ها و زمين ، پديده اى حادث و نه قديم

يوم خلق السموت و

الأرض

حركت در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 6

6 - آفرينش زمين و بستر مناسب بودن آن براى حركت و روزى انسان ها ، جلوه علم و آگاهى خداوند بر احوال نهان و آشكار انسان ها

إنّه عليم بذات الصدور . .. هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً ... و كلوا من رزقه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد تبيين چگونگى علم خداوند بر احوال و ضمير انسان ها است كه در دو آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است.

حركت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 105 - 5

5_ زمين در حركت است و انسان ها را بر آيات آسمانى عبور مى دهد .

كأيّن من ءاية فى السموت و الأرض يمرون عليها

چنان چه جمله {يمرون عليها} را به معناى حقيقى آن و نه معناى كنايى اش (مشاهده مى كنند) حمل كنيم، حاكى از حركت زمين خواهد بود ; زيرا مرور بر آيات آسمانى با اين معنا سازگار مى باشد كه زمين حركت كند و انسانها به واسطه حركت آن بر آيات آسمانى عبور نمايند (برگرفته شده از تفسيرالميزان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 4

4 - كره زمين ، داراى حركت و جنب و جوش است . *

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

از وجوه تشبيه زمين به گهواره آن است كه همان گونه كه گهواره براى آرامش طفل حركت داده مى شود، زمين نيز داراى حركت است.

حرمت افساد در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 6

6 - فسادگرى در زمين از محرمات الهى است .

و يفسدون فى الأرض

حق بهرهورى از زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 5

5 _ حق بهره ورى از زمين و امكانات آن براى همه انسانهاست، نه گروهى خاص.

و لقد مكنكم فى الأرض و جعلنا لكم فيها معيش

حقانيت خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 1

1- خداوند آسمان ها ، زمين و موجودات در فضا را بر اساس حق ( حكيمانه و با مقصودى صحيح ) آفريد .

و ما خلقنا السموت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

يكى از موارد كاربرد واژه {حق} جايى است كه كارى به مقتضاى حكمت و بر اساس مصلحت انجام پذيرفته باشد (مفردات راغب). برداشت فوق بر اساس اين كاربرد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 44 - 1،5

1 - خداوند ، آسمان ها و زمين را ، به حق ، آفريده است .

خلق اللّه السم_وت و الأرض بالحقّ

5 - خلقت هدف دار آسمان ها و زمين ، نشانه و آيه بزرگ خدا براى مؤمنان است .

خلق اللّه السم_وت و الأرض . .. إنّ فى ذلك لأية للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 1،2

1- آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى بحق ، بايسته ، ارزشمند و هدفدار

و

ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما ل_عبين . ما خلقن_هما إلاّ بالحقّ

2- آفرينش آسمان ها و زمين ، به دور از هرگونه پوچى ، بيهودگى و بطلان

و ما خلقنا السم_وت و الأرض . .. ل_عبين ... إلاّ بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 1

1 - آفرينش آسمان ها و زمين از سوى خداوند ، آفرينشى به حق و هدفدار

و خلق اللّه السم_وت و الأرض

{حق} به چيزى گفته مى شود كه براساس حكمت و فلسفه اى بايسته پديد آمده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 1

1- آفرينش آسمان ها و زمين و موجودات هستى ، آفرينشى بايسته و بحق

ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 2

2 - آفرينش جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، براساس حق و هدفدار و به دور از بيهوده كارى است .

خلق السم_وت و الأرض بالحقّ

{حقّ} در مقابل باطل قرار دارد. يكى از معانى {باطل} عبث و بيهوده كارى است; يعنى، كارى كه در آن هدف معقولى لحاظ نشود.

حمد خدا در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 18 - 1

1 - هر آنچه حمد و ستايش در آسمان ها و زمين ( عالم ) است ، از آن خداوند است .

و له الحمد فى السم_وت و الأرض و عشيًّا و حين تظهرون

بنابراين كه

جمله {و له الحمد. ..} خبرى باشد و {فى السماوات} متعلق به {الحمد} باشد، نكته بالا قابل استفاده است. گفتنى است كه تقديم {له} بر {الحمد} مفيد حصر است و {ال} در {الحمد} براى جنس است.

حيات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 24 - 3

3 - باران ، مايه حيات زمين و طبيعت است .

و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 4

4 - زمين ، داراى مرگ و حيات است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 17

17 - حيات زمين در دنيا و رستاخيز مردگان در قيامت ، نمادى از قدرت بى بديل خداوند است .

إنّ الذى أحياها لمحى الموتى إنّه على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 6

6 - زمين ، داراى مرگ و حيات

فأحيا به الأرض بعد موتها

خالق زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 1

1 - آسمان ها و زمين ( هستى ) آفريده هاى خداوند يكتاست .

إن فى خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 1

1 _ ستايش مخصوص خداوند آفريدگار آسمانها و زمين و پديدآورنده تاريكيها و نور است.

الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض و جعل الظلمت

و النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 1

1 _ تنها خداوند پديدآورنده آسمانها و زمين و برقرار كننده نور و ظلمت، آفريدگار آدمى است.

الحمد للّه الذى خلق . .. هو الذى خلقكم من طين

معرفه بودن مسنداليه {هو} و مسند {الذى} مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 1،5

1 _ جز خداوند خالق آسمانها و زمين و روزى دهنده بى نياز، كسى شايسته ولايت و سرپرستى نيست.

قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض و هو يطعم و لا يطعم

5 _ خداوند ابداع كننده آسمانها و زمين، بدون الگو و نمونه قبلى

قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض

{فطر} به معناى ايجاد و اختراع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 1

1 _ يگانه آفريدگار آسمانها و زمين خداوند است.

و هو الذى خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 3،4

3 _ پديدآورنده آسمانها و زمين شايسته ربوبيت و عبادت خالصانه است، نه پديده هاى جهان.

لا أحب الأفلين . .. إنى وجهت وجهى للذى فطر السموت و الأرض

4 _ خداوند يگانه، پديدآورنده آسمانها و زمين است.

فطر السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 101 - 1،2

1 _ خداوند پديدآورنده آسمان و زمين بدون داشتن نمونه و الگويى از قبل

بديع السموت و الأرض

{بديع} يعنى خالق و مبدع. معنى بديع بودن

خداوند آن است كه او خالق و مخترع عالم است، بدون الگو گرفتن از نمونه اى. (لسان العرب).

2 _ خداوند ايجادكننده آسمانها و زمين از كتم عدم است.

بديع السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 1

1 _ تنها خداى مبدع آسمانها و زمين و آفريننده هستى و بى نياز از شريك و فرزند، شايسته پروردگارى آدميان است.

بديع السموت . .. ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو

در آيه گذشته، صفات متعددى براى خداوند ذكر گرديد و {ذلكم} در اين آيه اشاره به خداوند، با تمامى صفات مذكور در آيه پيشين، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 4

4 _ خدا ، آفريدگار آسمان ها و زمين است .

الذى خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 1

1_ خداوند ، آفريننده آسمان ها و زمين است .

هو الذى خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 12

12_ خداوند پديد آورنده آسمان ها و زمين

فاطر السموت و الأرض

{فاطر} به معناى آفريننده و پديد آورنده است. اين كلمه در آيه شريفه مناداست ; يعنى: {يافاطر السموت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 7

7- خداوند ، پديد آورنده آسمان ها و زمين ( عالم آفرينش ) است .

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- ابراهيم - 14 - 32 - 1

1- تنها خداوند ، خالق و آفريننده آسمان ها و زمين و نازل كننده باران از آسمان است .

الله الذى خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء

معرفه بودن مسنداليه و مسند، يعنى {الله} و {الذى خلق . ..}، دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 1،8

1- آفريننده آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) ، خداوند است .

خلق السم_وت و الأرض

8- مشركان صدراسلام ، خداوند را خالق آسمان ها و زمين مى دانستند .

أتى أمر الله . .. سبح_نه و تع_لى عمّا يشركون ... خلق السموت و الأرض بالحق تع_لى

{تعالى عمّا يشركون} مربوط به {بالحق} است و نه {خلق السماوات و . ..} بنابراين، از آيه استفاده مى شود كه مشركان درباره اصل خلقت عالم حرفى نداشته اند، بلكه درباره حقانيت و پوچى آن توهماتى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 4 - 1،2،4

1- قرآن ، پيامى فرود آمده از سوى آفريدگار زمين و آسمان ها است .

تنزيلاً ممّن خلق الأرض والسم_وت

{تنزيلاً} مصدر به معناى اسم مفعول و حال براى {القرآن} _ در آيات قبل _ است.

2- خداوند ، آفريدگار آسمان هاى مرتفع و زمين است .

خلق الأرض والسم_وت العلى

{على} (جمع {علياً}) اسم تفضيل است. توصيف آسمان ها به مرتفع تر از زمين، براى بيان عظمت رتبه ها و مقام هايى است كه قرآن از آن مقام، به زمين نازل شده است.

4- توان مندى خداوند بر آفرينش زمين و آسمان هاى

مرتفع ، نشان اقتدار او برفرستادن كتابى شايسته ، براى تذكر و اندرز انسان ها است .

تذكرة. .. ممّن خلق الأرض والسم_وت العلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 3

3- خداوند ، خالق جهان طبيعت ( آسمان ها ، زمين و انسان ) است .

ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 1

1 _ خداوند ، آفريدگار آسمان ها و زمين و پديده هاى ميان آنها است .

الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 1

1 - خدا ، آفريدگار يگانه آسمان ها و زمين

أمّن خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 61 - 1،2

1 - مشركان ، به خالقيت خدا براى آسمان ها و زمين و مسخِّر كننده خورشيد و ماه ، باور داشتند .

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض و سخّر الشمس و القمر ليقولنّ اللّه

2 - خداوند ، خالق آسمان ها و زمين است .

من خلق السم_وت و الأرض . .. ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 2

2 - آفريننده آسمان ها و زمين و تمامى موجودات ، خداوند است .

ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 -

1

1 - خالق آسمان ها و زمين ، در بينش كافران نيز خداوند است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 1

1 - خداوند ، آفريننده آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو است .

اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 1 - 4

4 - خداوند ، خالق آسمان ها و زمين است .

فاطر السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 1،5،7،8

1 - آسمان ها و زمين ، مخلوق خدا و جلوه اى از قدرت او است .

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در

5 - شگفت آور بودن انكار معاد و احياى مجدد انسان ها ، به قدرت خداى خالق آسمان ها و زمين

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه استفهام در {أوَليس . ..} استفهام انكارى و تعجبى است.

7 - مشركان و كافران در عصر بعثت _ على رغم انكار قيامت و تجديد حيات انسان ها _ به آفرينش آسمان ها و زمين به وسيله خدا و نيز به عظمت اين آفرينش اعتقاد داشتند .

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

برداشت ياد شده با توجه به اين حقيقت است كه استدلال خداوند بر اثبات معاد، از راه آفرينش نخستين جهان طبيعت، مبتنى بر اين حقيقت است كه كافران، جهان طبيعت

را جلوه اى از خالقيت و قدرت خدا بدانند.

8 - خداوندِ خالق آسمان ها و زمين ، بر آفرينش مجدد انسان ها و نوسازى آدمى از ذرات پوسيده و پراكنده دنيايى او در قيامت ، توانا است .

قال من يحىِ العظ_م و هى رميم . .. أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27 - 1

1 - خداوند ، خالق آسمان ، زمين و پديده هاى ميان آن دو است .

و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهما ب_طلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 1

1 - خدا ، آفريننده آسمان ها و زمين

خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 5

5 - خداوند ، خالق آسمان ها و زمين است .

اللهمّ فاطر السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 10

10 - تنها آفريننده زمين ، پروردگار و مدبر عالم هستى است .

لتكفرون بالذى خلق الأرض . .. ذلك ربّ الع_لمين ${ذلك} به قرينه مقام خبر مقدم و {ر

{ذلك} به قرينه مقام خبر مقدم و {ربّ العالمين} مبتداى مؤخر است و تقديم خبر بر مبتدا مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 1

1 - خداند ، آفريننده آسمان ها و زمين

فاطر السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريدگار آسمان ها و زمين است .

هو الذى خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 1

1 - خداوند ، آفريننده آسمان ها و زمين است .

خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 1

1 - خداوند ، خالق و آفريننده آسمان ها و زمين است .

اللّه الذى خلق سبع سم_وت و من الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 2

2 - خداوند ، زمين را به گونه اى آفريد كه در جهت مصالح و منافع انسان ها باشد .

جعل لكم الأرض ذلولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 1

1 - خداوند ، پس از آفرينش آسمان و ايجاد شب و روز ، زمين را گسترده ساخت .

و الأرض بعد ذلك دحيها

{دحو} به معناى بسط دادن و گستراندن است. {بعد ذلك} دلالت دارد كه اين مرحله از تغييرات زمين، پس از تعديل آسمان و آفرينش تاريكى و روشنى بوده است. مراد از بسط زمين _ به قرينه آيات بعد _ آماده سازى و سامان دادن آن براى زندگانى جانداران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 1

1 - آب ، زمين ، دانه ها ، انگور ، سبزيجات ، زيتون ، نخل ، بوستان ، ميوه

و چراگاه ، آفريده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} اسم مصدر و جايگزين مصدر حقيقى {تمتيعاً}(بهره رساندن) است (لسان العرب). اين كلمه، مفعول له و بيانگر علت پيدايش نعمت هايى است كه در آيات پيشين ذكر شد.

خدا و آبادانى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 15

15_ خداوند ، توان و استعدادِ آباد كردن زمين را به آدميان عطا كرده و ايشان را به سوى آبادانى گرايش داده است .

واستعمركم فيها

استعمره فيه، يعنى: {جعله يعمره; وى را آبادكننده آن قرار داد} (لسان العرب). بر اين اساس {استعمركم فيها} چنين معنا مى شود: خداوند شما را اين گونه قرار داده و آفريده است كه زمين را آباد سازيد; يعنى، توان آبادسازى زمين را به شما عطا كرده و نياز به آن را در شما ايجاد كرده است تا همواره به سمت آبادسازى زمين در حركت باشيد.

خداى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 84 - 4

4 - اعتقاد مشركان به تقسيم كار هاى آسمان و زمين ، ميان خدا و فرزندى كه براى او تصوير كرده اند . *

قل إن كان للرحم_ن ولد . .. و هو الذى فى السماء إل_ه و فى الأرض إل_ه

برداشت بالا بدان احتمال است كه ميان اين آيه و آيه {إن كان للرحمان ولد} (آيه 81) بدين گونه ارتباط باشد كه مشركان علاوه بر اعتقاد به فرزنددارى خدا، بر اين باور بوده اند كه الوهيت آسمان و زمين ميان او

و فرزندش تقسيم شده است. گفتنى است كه اين آيات ردى بر هر دو ديدگاه است.

خزاين زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 9

9 - آسمان ها و زمين ، خزائن و منابع رزق موجودات

يقولون لاتنفقوا . .. و للّه خزائن السم_وت و الأرض

خلافت در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 1،2

1 _ استقرار انسانهاى هر عصر در زمين به جانشينى نسلهاى گذشته، در اختيار خدا و به دست اوست.

و هو الذى جعلكم خلئف الأرض

{خلائف} جمع خليفه (جانشين) است. اگر مخاطبان آيه انسانهاى موجود در هر عصر باشند، مراد از جانشينى، جانشينى مردم هر عصر از مردم عصر پيشين خواهد بود. و اگر مخاطبان همه انسانها باشند، مقصود از جانشينى انسانها، جانشينى آنان از انسانهاى منقرض شده اى است كه پيش از بنى آدم بوده اند. اين احتمال نيز گفته شده كه منظور جانشينى انسان از خداست.

2 _ آمدن هر نسلى به جاى نسل پيشين، پرتوى از ربوبيت خدا بر انسانهاست.

و هو رب كل شىء . .. و هو الذى جعلكم خلئف الأرض

خلقت تدريجى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 3

3 _ آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى تدريجى ، در شش دوره و مرحله ، بوده است .

خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

مراد از {يوم} در آيه شريفه معناى متعارف آن (روز و يا شبانه روز) نيست، بلكه مقصود شش دوره و مرحله است. زيرا روز به

معناى متعارف آن، پس از آفرينش آسمانها و زمين تحقق يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 2،14

2_ آفرينش آسمان ها و زمين ، تدريجى بوده و در شش روز ( شش دوره ) به انجام رسيده است .

خلق السم_وت و الأرض فى ستة أيام

مراد از {أيام} در آيه شريفه ، معناى متعارف آن (روزها يا شبانه روزها) نيست; بلكه مقصود ، دوره ها و مرحله هاست; زيرا روز به معناى متعارف آن ، پس از خلقت زمين قابل فرض است.

14_ { عن الرضا ( ع ) قال : إن الله تبارك و تعالى . . . خلق السموات و الأرض فى ستة أيام . . . ليظهر للملائكة ما يخلقه منها شيئاً بعد شىء فيستدل بحدوث ما يحدث على الله تعالى مرّة بعد مرّة . . . و أما قوله عزوجل : { ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً } فإنه خلقهم ليبلوهم بتكليف طاعته و عبادته ، لا على سبيل الإمتحان والتجربة لأنه لم يزل عليماً بكلّ شىء . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است كه فرمود: همانا خداى تبارك و تعالى . .. آسمانها و زمين را در شش روز آفريد ... تا آنچه را مى آفريند براى ملائكه يكى پس از ديگرى آشكار كند، كه به وسيله حدوث پديده ها تازه به تازه بر وجود خدا استدلال شود ... و اما قول خداى عزوجل {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً}; يعنى، خدا انسانها را آفريد تا آنان را به وسيله تكليف به طاعت و عبادت خود آزمايش كند. البته نه براى امتحان

و كشف مجهول; زيرا از ازل به همه چيز آگاه بوده و هست ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 4

4 - آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى تدريجى بود و در شش مرحله انجام پذيرفت .

خلق السم_وت و الأرض فى ستّة أيّام

واژه {يوم} (مفرد {أيّام}) در معناى برهه اى از زمان (كوتاه يا بلند) نيز به كار مى رود. بر اين اساس {ستة أيّام} (شش روز)، به معناى شش برهه بوده و بيانگر مطلب ياد شده است.

خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 2

2 - آفرينش زمين به گونه اى مناسب براى زندگانى ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

اعبدوا ربكم . .. الذى جعل لكم الأرض فرشاً

{الذى جعل . ..} صفت دوم براى {ربكم} در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 3

3 - آفرينش آسمان ها و زمين ، حاوى نشانه هايى بر توحيد و حاكى از رحمانيت و رحيميت خداوند است .

لا إله إلا هو الرحمن الرحيم. إن فى خلق السموت و الأرض ... لأيت

آيه مورد بحث - به قرينه آيه قبل - در مقام استدلال بر توحيد و رحمانيت و رحيميت خداوند است و لذا مقصود از {آيات} در ذيل آيه، نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 2،8

2 _ آفرينش آسمانها و زمين و پديدآوردن نور و

ظلمت به دست خداوند، دليل اختصاص ستايش به اوست.

الحمد للّه الذى خلق

{الذى خلق}، صفت {اللّه} و بيان وجه اختصاص حمد به اوست و اين تعليق، كه به گفته اهل ادب تعليق حكم {الحمدللّه} بر وصف {الذى خلق} است، بيانگر انحصار شايستگى ستايش به آفريننده هستى است.

8 _ پديده ظلمت و نور در جهان، نظامى تابع آفرينش آسمانها و زمين

الحمد للّه الذى خلق السموت . .. و جعل الظلمت و النور

در اين آيه آفرينش آسمان و زمين با فعل {خلق} بيان شده، ولى درباره ظلمت و نور از فعل {جعل} استفاده شده است. توجيه اين تفاوت، به گفته برخى از مفسران، تبعى بودن آفرينش نور و ظلمت نسبت به مجموعه هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 1،4

1 _ خداوند ، آفريدگار آسمان ها و زمين و پروردگار راستين انسانهاست .

إن ربكم اللّه الذى خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

4 _ خداوند پس از آفرينش آسمان ها و زمين ( نظام هستى ) با استيلا بر عرش ، به تدبير امور آنها پرداخت .

ثم استوى على العرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 16

16_ { عن محمد بن مسلم قال : قال لى أبوجعفر ( ع ) : كان كل شىء ماءاً و كان عرشه على الماء ، فأمر الله عز ذكره الماء فاضطرم ناراً ثم أمر النار فخمدت فارتفعت من خمودها دخان فخلق الله عزوجل السم_وات من ذلك الدخان و خلق الله عزوجل الأرض من الرّماد . . . ;

محمدبن مسلم گويد: امام

باقر(ع) به من فرمود: همه چيز آب بود و عرش خدا بر آب قرار داشت; پس خداى عزّ ذكره به آب امر كرد، پس آن آب آتشى برافروخته شد، سپس آتش را امر كرد خاموش شود و خاموش شد، پس بر اثر خاموشى آتش دودى از آن برخاست; آن گاه خداوند آسمانها را از آن دود آفريد و زمين را از خاكستر آفريد . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 13

13- آفرينش آسمان ها و زمين ( عالم آفرينش ) ، دليل قدرتمندى خداوند بر تحقق وعده عذاب كافران و حبط عمل نيكشان

من ورائه جهنّم . .. مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح ... ألم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 2

2- آفرينش آسمان ها و زمين دليل و نشانه توحيد خداوند است .

الله الذى خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 19 - 2

2- كره زمين در بدو پيدايش ، داراى حجم گسترده اى نبوده است . *

و الأرض مددن_ها

{مدّ} در لغت به معناى {بسط} و {جرّ} است و مراد از آن در آيه فوق، مى تواند توسعه حجمى زمين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 4،7

4- آفرينش حق مدار آسمان ها و زمين ، گواه وحدانيت خدا و نبود شريك براى او

أن أنذروا أنه لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون . خلق السم_وت و الأرض بالحق تع_لى عمّا

يشر

جمله {خلق السماوات و الأرض} به منزله تعليل براى مضمون {لا إل_ه إلاّ أنا} در آيه قبل است.

7- آفرينش آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) دليلى بر قدرت خداوند بر محقق ساختن وعده هايش

أتى أمر الله . .. خلق السموت و الأرض بالحق تع_لى عمّا يشركون

جمله {خلق السماوات . ..} مى تواند به منزله تعليلى براى روشن نمودن قدرت خداوند بر محقق ساختن وعده هايش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 1

1- شياطين ، فاقد كمترين دخالت و نظارت در كار آفرينش آسمان ها و زمين و نيز خلقت خودشان اند .

ما أشهدتّهم خلق السم_وت والأرض و لاخلق أنفسهم

{إشهاد} يعنى، ديگرى را به شهادت و حضور خواندن. نفى شاهد گرفته شدن شياطين در آفرينش آسمان ها و زمين و خلقت خود آن ها، كنايه از آن است كه آنان، هيچ نقشى در الوهيت و تدبير جهان نداشته اند تا در موقع آفرينش، به حضور فراخوانده شده و شاهد خلقت باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 8

8- انديشيدن در پديده هاى جهان خلقت ، از راه هاى دستيابى انسان به توحيد و يگانگى خداوند

أوَلم ير الذين كفروا أنّ السموت . .. أفلايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 7،8

7 _ آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . ) جلوه اى از رحمانيت خداوند

الذى خلق السم_وت و الأرض . .. الرحم_ن

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه

{الذى خلق} مبتدا و {الرحمان} خبر آن باشد; يعنى، آن كسى كه جهان را آفريد، رحمان است و قهراً جهان، جلوه اى از رحمانيتش مى باشد.

8 _ آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . ) جلوه اى از حيات جاويدان خداوند

الحىّ الذى لايموت . .. الذى خلق السم_وت و الأرض

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه {الذى خلق} صفت براى }الحىّ} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 1،5

1 - آفرينش آسمان ها و زمين و گوناگونى زبان ها و رنگ هاى آدميان ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم

5 - آيه بودن آفرينش آسمان ها و زمين و تفاوت زبان ها و رنگ هاى مردم ، براى دانشمندان قابل درك است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 2

2 - نظم كنونى آسمان ها و زمين در بقا ، همانند مرحله آغازين خود ، نيازمند به اراده و تدبير خداوند است .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض . .. إن أمسكهما من أحد من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 81 - 3

3 - آفرينش آسمان ها و زمين ، دليل و نشانه توانايى خداوند بر برپايى قيامت و آفرينش مجدد انسان ها

أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 10

10 - آفرينش و تدبير آسمان ها و زمين و پيدايش شب و روز و تسخير خورشيد و ماه ، جلوه هاى عزت و قدرتمندى خداوند است .

خلق السم_وت و الأرض . .. كلّ يجرى لأجل مسمًّى ألا هو العزيز

يادآورى عزت و قدرتمندى خداوند در پايان آيه شريفه و پس از يادآورى آفرينش آسمان، زمين و. ..، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 16،20،23

16 - آفريدن جهان هستى ( آسمان ، زمين ، انسان و . . . ) ، از اوصاف و نشانه هاى خداى حقيقى ( اللّه )

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... ذلكم اللّه

{ذلكم} اشاره به كسى است كه اشياى ذكر شده را آفريده و صاحب اوصاف خلق و جعل است.

20 - آفرينش آسمان ها ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ، جلوه فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

خلق السم_وت و الأرض . .. له الملك

23 - آفرينش جهان ( آسمان ، زمين و انسان ) ، دليل يكتايى خدا و پوچى معبود هاى ديگر

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... لا إل_ه إلاّ هو

برداشت بالا مبتنى براين ديدگاه است كه جمله {لا إل_ه إلاّ هو} _ كه پس از بحث از خلقت جهان آمده است _ به منزله نتيجه و جمع بندى آن بحث باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر -

39 - 38 - 2

2 - جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، مخلوق خدا و جلوه قدرت او است .

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 13

13 - آفرينش زمين ، آسمان ، انسان و روزى هاى او ، از اوصاف معبود و ربّ حقيقى

اللّه الذى جعل لكم الأرض . .. و صوّركم فأحسن صوركم و رزقكم من الطيّب_ت ذلكم اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 3

3 - زمين و چگونگى شكل گيرى و آفرينش آن ، از نزديك ترين و آشكارترين زمينه هاى توجه انسان به خالقيت خداوند

قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق الأرض

از اين كه خداوند از ميان همه نشانه ها و دلايل، آفرينش زمين را به عنوان دليل خالقيت و آفريدگارى خود ياد كرده است، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 1،7

1 - خداوند ، پس از آفرينش زمين به سامان دادن آسمان پرداخت .

ثمّ استوى إلى السماء

{إستواء} (مصدر {إستوى}) آن گاه كه با {إلى} متعدى شود، به معناى آهنگ كردن است. {ثمّ} (در {ثمّ استوى}) مى تواند براى ترتيب خارجى و يا ترتيب ذكرى باشد. برداشت بالا بر اساس احتمال اول است.

7 - شكل گيرى نظام آسمان ها و زمين ، براساس جاذبه ها و قوانين طبيعت *

قالتا أتينا طائعين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {طوعاً} اشاره

به حركت طبيعى و {كرهاً} حكايت از حركت قسرى داشته باشد و آيه بيانگر حاكميت حركت طبيعى حلقه هاى تكوين در نظام آسمان ها و زمين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 11

11 - آفرينش و تدبير آسمان ها و زمين ، جلوه اى از علم و قدرت الهى است .

ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 2،3

2 - خلقت آسمان ها و زمين ، بدون هيچ گونه سابقه و الگوى پيشين

فاطر السم_وت و الأرض

{فاطر} (از ماده {فطر})به معناى ابداع و آفرينش بدون سابقه نيز آمده است.

3 - آسمان ها و زمين ، پيش از شكل يافتن به وضع موجود به صورت توده اى واحد و متراكم بود .

فاطر السم_وت و الأرض

{فطر} (مصدر {فاطر}) به معناى دريدن و جدا كردن است. به كارگيرى اين ماده مى تواند به اين مطلب اشاره داشته باشد كه آسمان ها، پيش از اين كه به شكل فعلى در آيد به صورت يك توده فشرده و متراكمى بود و سپس با انفجار عظيم از هم جدا و متفرق شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 29 - 1،7

1 - آفرينش آسمان ها و زمين و جانداران ، از نشانه هاى روشن خدا و قدرت او است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و ما بثّ فيهما من دابّة

7 - آفرينش آسمان ها ، زمين و موجودات زنده ، تنها بخشى از آيات الهى است .

و من ءاي_ته

با

توجه به معناى {من} _ كه براى تبعيض است _ به دست مى آيد كه جهان هستى سرشار از آيات خداوند است و آفرينش آسمان ها و زمين تنها بخشى از آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 5

5- آفرينش بهينه آسمان ها و زمين و ساير موجودات ، نمود عزت و حكمت الهى است .

من اللّه العزيز الحكيم . ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّبالحقّ

از ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل (من اللّه العزيز الحكيم)، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 4

4- آفرينش توانمندانه آسمان ها و زمين از سوى خداوند ، دليل قدرت او بر تجديد حيات مردگان

اللّه الذى خلق . .. و لم يعى بخلقهنّ بق_در على أن يحيى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 38 - 3،6

3 - آفرينش آسمان ها و زمين ، نمودى از قدرت عظيم الهى

و لقد خلقنا السم_وت و الأرض

به قرينه آيات پيشين _ كه بيان كننده قدرت قاهره الهى بود _ و نيز به قرينه ذيل آيه (و ما مسّنا من لغوب) طرح مسأله آفرينش آسمان و زمين براى نماياندن قدرت الهى است.

6 - خلقت آسمان ها و زمين بدون كم ترين زحمت و دشوارى ، نشان قدرت خداوند بر معاد

و لقد خلقنا . .. و ما مسّنا من لغوب

با توجه به اين كه سياق عمده آيات پيشين، در اثبات معاد بود; طرح خالقيت خدا

و آسان بودن خلقت براى او، مى تواند بيانگر امكان معاد و دشوار نبودن آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 9،11،14

9 - آفرينش آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها ، جلوه اى روشن و نشانه اى گوياى از قدرت بى پايان خداوند

اللّه الذى خلق سبع سم_وت . .. لتعلموا أنّ اللّه على كلّ شىء قدير

11 - آفرينش آسمان ها و زمين ، جلوه اى روشن و نشانه اى گويا از علم مطلق و همه جانبه خداوند است .

اللّه الذى خلق سبع سم_وت . .. لتعلموا ... أنّ اللّه قد أحاط بكلّ شىء علمًا

14 - آفرينش آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها ، نشانه تحقّق وعده هاى خداوند به برپايى قيامت و وجود بهشت و جهنّم است .

أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا . .. جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر ... اللّه الذى خلق

يادآورى خلقت آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها _ پس از ذكر دو گروه دوزخيان و بهشتيان در آيات گذشته _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 19 - 5

5 - گستردگى و پهناورى كنونى زمين ، پس از گذشتن چندى از آفرينش نخستين آن بوده است .

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا

{جعل} در چند معنا به كار مى رود; از جمله آنها، تغيير دادن از صورت و حالتى به صورت و حالتى ديگر است (مفردات راغب). برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.

درختان زمين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 27 - 2

2 - در صورت تبديل شدن همه درختان زمين به قلم و مركب شدن دريا هاى متعدد ( بيش از هفت دريا ) جهت كتابت كلمات الهى ، كلمات خداوند تمام نخواهد شد .

لو أنّما فى الأرض من شجرة أقل_م و البحر يمدّه من بعده سبعة أبحر ما نفدت كلم_ت ال

{من} بيان براى {ما}ى موصول است و آوردن {شجرة} با تاى وحدت به جاى {شجر} براى اين است كه افاده استغراق كند به گونه اى كه يكايك درختان را در برگيرد. گفتنى است كه {سبعة أبحر} دلالت بر كثرت مى كند و {من بعده} به معناى {بعد از اتمام آن دريا} و يا غير از آن است.

درك نيازمندى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 4

4 - درك ماهيت تعلق و نياز زمين و موجودات روى آن به خداوند ، تنها در توان اهل دانش و خرد است .

قل لمن الأرض و من فيها إن كنتم تعلمون

دشمنى در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 7

7 - زندگى انسان در زمين ، همواره قرين دشمنى و ستيز آدميان با يكديگر بوده است .

اهبطا منها جميعًا بعضكم لبعض عدوّ

در باره مراد از {بعضكم لبعض عدوّ} دو ديدگاه وجود دارد: 1_ مراد دشمنى شياطين با انسان ها است. دراين نظر {اهبطا} خطاب به ابليس و آدم خواهد بود. 2_ مراد دشمنى انسان ها با يكديگر است. مبناى اين نظر، مخاطب بودن آدم(ع)

و حوا است. در هر دو مبنا، خطاب به آدم و حوا(ع) و ابليس به اعتبار ذريه آنان خواهد بود. در برداشت ياد شده، دومين ديدگاه پذيرفته شده است.

ذخاير زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 8

8 - منابع و ذخاير غذايى زمين ، براى تأمين نياز هاى موجودات آن كافى است .

و قدّر فيها أقوتها . .. سواء للسائلين

{سواء} به معناى برابر و حال براى {أقواتها} است. {للسائلين} (نيازمندان) از ريشه {سؤل} است; يعنى، خداوند ذخاير غذايى را به گونه اى اندازه گيرى كرد كه بى كم و زياد نياز موجودات را تأمين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 31 - 4

4 - زمين ، جايگاه ذخيره آب

ماءها

ذخيره سازى آب در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 18 - 5

5 - ذخيره شدن آب باران در منابع پراكنده زمين ، نمودى از توجه دقيق خدا به مصالح خلق و عدم غفلت او از احوال آنان

و ما كنّا عن الخلق غ_فلين . .. فأسكنّ_ه فى الأرض

ذكر خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 9 - 5

5 - شگفت آور بودن انكار معاد و عالم آخرت ، با توجه به مخلوق خدا بودن آسمان و زمين

الذين لايؤمنون بالأخرة . .. أفلم يروا إلى ما بين أيديهم و ما خلفهم

استفهام در {أفلم} تعجيبى است و دلالت مى كند بر اين كه كفر به آخرت و انكار

معاد، با توجه به اين كه آسمان و زمين در احاطه خدا قرار دارند، امر شگفت آورى است.

ذوالقرنين در مغرب زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 1،2،4،6

1- ذوالقرنين ، با به كارگيرى برخى از ابزار ها و نيروهايش ، به سمت غرب سرزمين خويش پيش رفت .

فأتبع سببًا . حتّى إذابلغ مغرب الشمس

2- ذوالقرنين ، با رسيدن به انت هاى خشكى هاى غرب ، آبى گل آلود و تيره رنگ را فراروى خويش ديد .

حتّى إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فى عين حمئة

{حمئة} يعنى داراى {حمأة} به {گل سياه بدبو} گفته مى شود. (كتاب العين)

4- پيشروى ذوالقرنين ، با رسيدن به ساحل دريايى گسترده ، متوقف شد .

وجدها تغرب فى عين حمئة

بدان احتمال كه نماى غروب خورشيد در آب، نشانه گستردگى پهنه دريا باشد; يعنى، در چشم اندازِ آن، چيزى مشاهده نمى شد، لذا تصوّر آن بود كه خورشيد در چشمه جوشانى در دريا فرو مى رود و خشكى ديگرى در وراى آن نيست.

6- ذوالقرنين ، در آخرين نقطه خشكى ، در غرب سرزمين خويش ، با مردمى داراى تشكّل و قوميّت مواجه شد .

وجدها تغرب فى عين حمئة و وجد عندها قومًا

زمان گسترش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 6

6 - زمان شكافته شدن آسمان و گسترش زمين و تخليه درون آن ، زمان حضور انسان ها در پيشگاه پروردگار است .

إذا السماء انشقّت . .. فمل_قيه

{إذا} در {إذا السماء انشقت} ظرف است و مظروف آن به قرينه {فملاقيه}

محذوف مى باشد; بنابراين مراد چنين خواهد بود: {إذا السماء انشقت . .. لاقى الإنسان ربّه}.

زمين آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 3،4

3_ سراى آخرت همچون دنيا ، داراى زمين و آسمان است .

مادامت السم_وت و الأرض

از آن جا كه آسمانها و زمين موجود به هنگام برپايى قيامت در هم فرو مى ريزد، معلوم مى شود مراد از {السماوات و الأرض} در اين آيه و آيه بعد، آسمانها و زمين سراى آخرت مى باشد. براين اساس {ال} در آن دو جانشين مضاف اليه است; يعنى: سماوات الأخرة و أرضها.

4_ سراى آخرت ، داراى يك زمين است و آسمانهايى متعدد دارد .

مادامت السم_وت و الأرض

برداشت فوق ، از جمع آوردن {سماوات} و مفرد آوردن {أرض} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 108 - 4،5

4_ سراى آخرت همچون دنيا ، داراى زمين و آسمان است .

مادامت السم_وت و الأرض

5_ سراى آخرت ، داراى يك زمين است و آسمانهايى متعدد دارد .

مادامت السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 48 - 4

4- وجود آسمان و زمين در آخرت ، در عين تبديل شدن نظم كنونى آنها در آستانه برپايى قيامت

يوم تبدّل الأرض غير الأرض و السموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 4

4 - جهان آخرت ، متشكل از آسمان و زمين *

أن تنفذوا من أقطار السم_وت و الأرض

برداشت بالا با توجه به اين است

كه آيه شريفه در مورد قيامت باشد.

زمين از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 44 - 5،6

5 - خلقت هدف دار آسمان ها و زمين ، نشانه و آيه بزرگ خدا براى مؤمنان است .

خلق اللّه السم_وت و الأرض . .. إنّ فى ذلك لأية للمؤمنين

6 - براى درك آيه بودن آسمان ها و زمين ، داشتن ايمان و زمينه لازم شرط است .

خلق اللّه السم_وت و الأرض بالحقّ . .. لأية للمؤمنين

تخصيص به ذكر مؤمنان از بين مردم براى بيان اين كه آسمان ها و زمين، آيه براى آنان است; از اين جهت است كه آنان، از آيه بهره مى گيرند.

زمين با بركت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 96 - 10

10 _ كعبه ، خانه اى مبارك ( داراى خير و بركت فراوان )

وضع للناس للذى ببكّة مباركاً

زمين بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 74 - 14

14 - { عن أبى جعفر ( ع ) { الحمد للّه الذى صدقنا وعده و أورثنا الأرض . . . } يعنى : أرض الجنّة ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه درباره {. ..و أورثنا الأرض...} فرمود: مقصود زمين بهشت است}.

زمين بى بركت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 4

4 _ گياهان نهفته در سرزمين هاى نامستعد ، هر چند باران رحمت بر آن ببارد ، تهى از خير و بركتند و بازدهيشان اندك

است .

و الذى خبث لايخرج إلا نكداً

{نكد} به معناى چيزى است كه خير در آن نباشد و بى خير بودن گياهان به اين است كه بازدهى آن اندك باشد.

زمين پاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 40،41

40 _ تيمم بايد بر زمين پاكيزه باشد .

فتيمّموا صعيداً طيباً

امام صادق در باره (صعيداَ طيباَ) در آيه فوق فرمود: (صعيداَ) الموضع المرتفع و (الطيب) الموضع الذي ينحدر عنه الماء.

مرتفع بودن زمين و عبور آب از روى آن، كه در حديث آمده، كنايه از پاكيزه بودن زمين است ; چون اگر زمين گود باشد، جايگاه كثافات مى شود و آب در آن مى ماند و لجن مى گردد.

_______________________________

معانى الاخبار، ص 283 ; نورالثقلين، ج 1، ص 485، ح 275 ; بحار الانوار، ج 76، ص 347، ح 12.

41 _ زمين پاكيزه جايگزين آب ، براى تحصيل طهارت ، اگر چه فقدان آب به طول انجامد .

فتيمّموا صعيداً طيباً

رسول خدا(ص) فرمود: الصعيد الطيب وضوء المسلم ولو الى عشر سنين ... .

{وضو}، به فتح {واو}، آبى است كه با آن شستشو مى نمايند.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 552، ذيل آيه.

زمين در دوران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 9

9 - در دوران لوط ( ع ) ، مناطق وسيعى از كره زمين ، منطقه زيستى انسان ها بود و لوط ( ع ) از آنها آگاهى داشت .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

زمين در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - ابراهيم - 14 - 48 - 13،14،16

13- { عن محمد بن مسلم قال : سمعت أباجعفر ( ع ) يقول : . . . لعلّكم ترون إنه إذا كان يوم القيامة . . . إن الله تبارك و تعالى لايعبد فى بلاده و لايخلق خلقاً يعبدونه . . . بلى و الله ليخلقنّ خلقاً من غير فحولة و لا إناث . . . و يخلق لهم أرضاً تحملهم و سماء تظلّهم أليس الله يقول : { يوم تبدّل الأرض غير الأرض و السماوات } . . . ;

محمد بن مسلم گويد: از امام باقر(ع) شنيدم كه مى فرمود: . .. شايد شما گمان كنيد هنگامى كه روز قيامت فرا رسد ... خداى تبارك و تعالى در بلاد خود عبادت نمى شود و خلقى را كه عبادت او ... كند، نمى آفريند؟ چنين نيست، به خدا سوگند! خدا خلقى را از غير نر و ماده مى آفريند و براى آنها زمينى كه آنان را حمل كند و آسمانى كه بر سر آنها سايه افكند، خلق مى كند. آيا خدا نفرموده است: يوم تبدّل الأرض غير الأرض و السماوات؟}.

14- { عن على بن الحسين ( ع ) قال : { تبدّل الأرض غير الأرض } يعنى بأرض لم تكتسب عليها الذنوب بارزة ، ليست عليها جبال و لانبات كما دحاها أوّل مرّة ;

از امام على بن الحسين(ع) در باره سخن خداوند {تبدّل الأرض غير الأرض} روايت شده است كه فرمود: يعنى، به زمينى مبدل مى شود كه روى آن هيچ گناهى صورت نگرفته است. وسيع و باز است كه روى آن كوه و گياهى نيست،

به آن سان كه خداوند اولين بار اين زمين را گسترده است}.

16- { قال رسول الله ( ص ) فى قول الله : { يوم تبدّل الأرض غير الأرض } قال : أرض بيضاء كأنها فضة ، لم يسفك فيها دم حرام و لم يعمل فيها خطيئة ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: {يوم تبدّل الأرض غير الأرض} روايت شده است كه فرمود :[زمين تبديل مى شود] به زمينى سفيد مانند نقره كه در آن خونى به حرام نمى ريزد و كار خطايى صورت نمى گيرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 67 - 4،12

4 - زمين ، در قيامت ، يكسره در قبضه قدرت خداوند است .

و الأرض جميعًا قبضته يوم القي_مة

12 - { عن سليمان بن مهران ، قال سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { و الأرض جميعاً قبضته يوم القيامة } فقال يعنى ملكه لايملكها معه أحد . . . { و السماوات مطويّات بيمينه } قال : اليمين اليد ، و اليد القدرة و القوّة يقول عزّوجلّ و السماوات مطويّات بقدرته و قوته سبحانه و تعالى عمّا يشركون ;

سليمان بن مهران گويد: از امام صادق(ع) از سخن خداوند عزّوجلّ كه مى فرمايد: {و الأرض جميعاً قبضته يوم القيامة} سؤال نمودم، حضرت فرمود: يعنى زمين ملك او است [در قيامت] و هيچ كس غير از او مالك زمين نيست. .. و درباره {و السماوات مطويّات بيمينه} فرمود: يمين همان يد است و مراد از آن قدرت و قوت است و خداوند عزّوجلّ فرمود: آسمان ها به قدرت

و قوت خداوند به هم پيچيده مى شوند و او منزّه و برتر است از هرگونه شركى كه به او نسبت مى دهند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 1،2،4

1 - سراسر زمين در عرصه قيامت به نور الهى روشن خواهد شد .

و أشرقت الأرض بنور ربّها

{إشراق} (مصدر {أشرقت}) به معناى اضائه (روشن شدن) است.

2 - زمين ، در قيامت عرصه روشن شدن حقايق الهى

و أشرقت الأرض بنور ربّها

برخى از مفسران بر اين عقيده اند كه چون خاصيت نور، روشن كردن هر چيزناپيد است. بنابراين مقصود از روشن شدن زمين به نور پروردگار، روشن شدن حقايق در عرصه قيامت است و اضافه نور به خداوند اضافه تشريفى و از باب تعظيم مى باشد.

4 - روشن شدن زمين و حقايق مربوط به اهل آن در قيامت ، جلوه ربوبيت الهى است .

و أشرقت الأرض بنور ربّها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 187 - 7

7 _ لحظه برپايى قيامت ، لحظه اى دشوار و سنگين براى آسمان ها و زمين

ثقلت فى السموت و الأرض

متعدى شدن {ثقلت} با حرف {فى}، و نه حرف {على}، گوياى اين است كه آنچه در لحظه برپايى قيامت در آسمانها و زمين واقع مى شود، حوادثى عظيم است كه تحمل آن بر آسمانها و زمين دشوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 47 - 2،3

2- در آستانه بروز قيامت ، كوه ها جابه جا شده و صفحه زمين مسطّح مى شود .

و يوم نسيّر الجبال

و ترى الأرض بارزة

{نسيّر} (از ماده سير) يعنى {حركت مى دهيم} و {بارزة} به معناى {ظاهر و آشكار} است. چون در قيامت، كوه ها، از جا كنده مى شوند و ناهموارى هاى زمين از بين مى رود، همه جاى آن ديده شده و هيچ مانعى در برابر ديد وجود ندارد.

3- در آستانه قيامت و حشر آدميان ، سيستم جغرافيايى و زيستى زمين ، تغيير مى كند .

و يوم نسيّر الجبال و ترى الأرض بارزة و حشرن_هم

روشن است كه به حركت درآمدن كوه ها و هم سطح شدن پوسته زمين، شرايط جديدى را در زمين ايجاب خواهد كرد و شرايط كنونى از بين خواهد رفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 11

11- به هنگام برپايى قيامت ، تمامى استحكامات روى زمين با خاك يك سان خواهد شد .

فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء

آنچه ذوالقرنين درباره فرجام سدّ، بازگو كرد، سرچشمه در آگاهى او از انهدام جهان هنگام برپايى قيامت دارد، گرچه ممكن است در خصوص سد نيز از خداوند به او وعده خاصّى رسيده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 107 - 1

1 - روز قيامت ، كمترين پستى و بلندى در سطح زمين مشاهده نخواهد شد .

لاترى فيها عوجًا و لاأمتًا

{عوج} نقطه مقابل اعتدال است (مصباح) و {أمْت} به معناى مكان مرتفع مى باشد و به پستى و بلندى نيز اطلاق مى گردد (قاموس). مفاد {لاترى...} آن است كه به هنگام تحقق رستاخيز در زمين، هيچ ناهموارى و كجى به چشم نخواهند خورد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 108 - 1

1 - با متلاشى شدن كوه ها و مسطح شدن زمين در قيامت ، دعوت كننده اى ، آدميان را به بيرون آمدن از قبر ها دعوت خواهد كرد .

يومئذ يتّبعون الداعى لاعوج له

ظاهراً مقصود از {داعى} _ كه تمامى مردم از او تبعيت خواهند كرد و به نداى او پاسخ مثبت خواهند داد _ كسى است كه آدميان را از قبرها براى حشر فرا مى خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 103 - 7

7- { عن النبى ( ص ) فى معنى { الفزع الأكبر } : ان الناس يصاح بهم صيحة واحدة فلايبقى ميّت إلاّ نشر و لا حىّ إلاّ مات إلاّ ما شاء اللّه ثمّ يصاح بهم صيحة أخرى فينشر من مات و يصفون جميعاً و تنشقّ السماء و تهدّ الأرض و تخرّ الجبال و تزفر النيران و ترمى بمثل الجبال شرراً فلايبقى ذو روح إلاّ إنخلع قلبه و ذكر ذنبه و شغل بنفسه إلاّ ما شاء اللّه ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه در معناى {فزع أكبر} فرمود: به درستى كه يك صيحه بر مردم زده مى شود كه مرده اى نمى ماند، مگر اين كه زنده مى شود وزنده اى نمى ماند، مگر اين كه مى ميرد، جز آنچه را كه خدا بخواهد. سپس صيحه ديگرى بر آنان زده مى شود و آنان كه مرده اند زنده گشته و همگى به صف كشيده خواهند شد. و آسمان شكافته و زمين در هم كوبيده و كوه ها فرو ريخته

و آتش شعله هايى چون كوه بركشد، پس هيچ صاحب روحى نماند، مگر اين كه [از هراس] دل او كنده شود و گناهان خود را يادآورد و هر كس به فكر خويش باشد، مگر آنچه را خدا بخواهد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 10 - 1

1 _ زمين همچون آسمان ، دست خوش تحولات عظيم در آستانه قيامت

يوم تمور السّماء . .. و تسير الجبال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 4 - 2

2 - انهدام زمين در آستانه قيامت ، امرى قطعى و غيرقابل ترديد

إذا رجّت الأرض رجًّا

به كارگيرى {إذا}ى شرطيه _ كه در امور قطعى به كار مى رود _ بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 10 - 2

2 - دگرگونى اساسى در كره زمين ، در آستانه برپايى قيامت

فإذا النجوم طمست . و إذا السماء فرجت . و إذا الجبال نسفت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 3 - 2

2 - قيامت ، رخدادى بزرگ و همراه با به هم پاشيدن تمام زمين ، حتى سخت ترين نقطه هاى آن

و إذا الجبال سيّرت

خبر رانش كوه ها، در حقيقت خبر از متلاشى شدن زمين و بيانگر عظمت رخداد قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 3 - 2

2 - ساختار زمين نيز مانند آسمان و ستارگان ، در آستانه قيامت به هم خورده و رخنه هاى فراوانى

در پيكره آن پديدار خواهد شد .

إذا السماء . .. و إذا الكواكب ... و إذا البحار فجّرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 3 - 1،2

1 - زمين در آستانه برپايى قيامت ، گسترده و مسطح شده و مساحت آن افزايش مى يابد .

و إذا الأرض مدّت

{مدّ} به معناى بسط دادن (قاموس)، كشاندن (مفردات) و افزايش دادن است. (مصباح)

2 - انبساط زمين در آستانه قيامت ، تحت تأثير عامل خارجى است .

و إذا الأرض مدّت

مجهول بودن فعل {مدّت}، نشان تأثيرپذيرى زمين از عامل انبساط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 4 - 1،2

1 - زمين در آستانه قيامت ، تمام آن چه را در دل خود جاى داده ، بيرون افكنده ، به كلى تخليه خواهد شد .

و ألقت ما فيها و تخلّت

باب تفعل، بر تكلّف دلالت دارد; بنابراين {تخلّت}; يعنى، در تخليه سخت كوشيد.

2 - انبساط يافتن زمين در آستانه قيامت ، زمينه تخليه كامل آن و اخراج بدن انسان ها از قبر و بيرون افكنده شدن اشياء از درون زمين است .

و إذا الأرض مدّت . و ألقت ما فيها و تخلّت

تقديم ذكرى، ممكن است بر تقدم رتبى و زمانى دلالت كند. بنابراين انبساط زمين، زمينه {القاء} و {تخليه} خواهد بود. به قرينه آيات بعد _ كه درباره قيامت انسان ها است _ مى توان گفت: از عبارت {ألقت ما فيها} بيرون انداختن بدن ها از قبرها نيز اراده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 -

21 - 2

2 - زمين ، هنگام برپايى قيامت ، به شدت كوبيده و سست و نرم خواهد شد .

كلاّ إذا دكّت الأرض دكًّا دكًّا

{دكّ}; يعنى، منهدم ساختن كوه و ديوار و مانند آن (لسان العرب). تكرار دو مصدر {دكّاً دكّاً} بر كثرت آن دلالت دارد; يعنى، كوبيدن هاى مكرر، يكى پس از ديگرى تحقق خواهد يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 2 - 3

3 - زلزله زمين در آستانه قيامت ، انفجارى داخلى و پراكنده سازنده مواد درونى آن است .

و أخرجت الأرض أثقالها

زلزله به طور معمول، آنچه را كه بر سطح زمين است، به كام آن فرو مى برد; ولى در زلزله واپسين، عكس اين صحنه اتفاق خواهد افتاد. عطف اين آيه بر آيه قبل _ به قرينه سياق آيات _ عطف مسبب بر سبب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 3 - 1

1 - تحولات زمين هنگام برپايى قيامت ، براى انسان ها بى سابقه و شگفت آور است .

و قال الإنس_ن ما لها

استغراق _ كه از حرف {ال} در {الإنسان} استفاده مى شود _ استغراق عرفى است و اظهار شگفتى را به اكثريت قاطع انسان ها، نسبت مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 4 - 2،4،5،6

2 - زمين در قيامت ، پس از لرزش شديد و بيرون ريختن دفينه هاى خويش ، اطلاعات ذخيره شده خود را برملا خواهد ساخت .

يومئذ تحدّث أخبارها

4 - زمين گزارش هاى فراوانى را درباره انسان ها در

خود ، بايگانى كرده ، در قيامت آنها را بازگو خواهد كرد .

يومئذ تحدّث أخبارها

اين آيه گرچه مصداق {أخبارها} را بيان نكرده است; ولى آيات بعد، مى تواند قرينه باشد كه مراد اخبار مربوط به انسان ها است.

5 - زمين در قيامت ، داراى شعور و كلام و گواه آنچه بر روى آن اتفاق افتاده است .

تحدّث

6 - { عن أبى هريرة قال قرء رسول اللّه ( ص ) ه_ذه الآية { يومئذ تحدث أخبارها } قال : أتدرون ما إخبارها ؟ قالوا : اللّه و رسوله أعلم ، قال : فانّ إخبارَها أن تشهد على كلّ عبد أو أمة بما عمل على ظهرها ;

از ابوهريره روايت شده كه رسول خدا(ص) آيه {يومئذ تحدث أخبارها} را قرائت كرد و فرمود: آيا مى دانيد خبردادن زمين چيست؟ گفتند خدا و رسولش آگاه تراند; فرمود: إخبار زمين گواهى دادن آن است بر هر مرد و زنى به آنچه بر روى آن انجام داده است. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 5 - 1

1 - خداوند در قيامت ، زمين را به ارائه اطلاعات بايگانى شده در آن ، فرمان خواهد داد .

بأنّ ربّك أوحى لها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 2

2 - زلزله زمين ، از مقدّمات حشر مردم و حسابرسى اعمال آنان در قيامت است .

إذا زلزلت الأرض . .. يومئذ يصدر الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 5

5 - زمين ، مشخّصات كردار هاىِ

ريز و درشت انسان را در خود محفوظ داشته ، در قيامت آن را گزارش خواهد كرد .

يومئذ تحدّث أخبارها . .. فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 5

5 - زمين ، مشخصات كردار هاى ريز و درشت انسان ، اطلاعاتى را در خود محفوظ داشته ، در قيامت آن را گزارش خواهد كرد .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

زمين كشاورزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 8

8 _ زمين مرتفع ، داراى استعداد بيشتر براى ثمردهى است .

كمثل جنّة بربوة اصابها وابل فاتت اُكُلها ضعفين

زمين مستعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 1

1 _ گياهان نهفته در سرزمين هاى مستعد ، بر اثر بارش باران ، به تمامى مى رويد و بازدهى آن فراوان است .

و البلد الطيب يخرج نباته بإذن ربه

با توجه به مقابله دو فراز {يخرج نباته باذن ربه} و {و الذى خبث . .. } معلوم مى شود در جمله {يخرج نباته} ضد معناى {نكدا}، همانند {مباركا}، لحاظ شده است.

زمين موات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 11

11 - زمين بى گياه مرده است و حيات آن به رويش گياهان است .

فأحيا به الأرض بعد موتها

مراد از {احياى ارض} (زنده كردن زمين) به وجود آوردن گياهان و درختان در آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 -

فرقان - 25 - 49 - 3

3 _ آب باران ، مناسب ترين آب براى كشاورزى و احياى زمين هاى مرده

و أنزلنا من السماء ماء طهورًا لنحيى به بلدة ميتًا

از اين كه خداوند از ميان انواع آب ها، آب باران را عامل احياى زمين برشمرده و قيد {طهور} (پاك و پاك كننده) را بر آن افزوده است، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

زمين نامستعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 4

4 _ گياهان نهفته در سرزمين هاى نامستعد ، هر چند باران رحمت بر آن ببارد ، تهى از خير و بركتند و بازدهيشان اندك است .

و الذى خبث لايخرج إلا نكداً

{نكد} به معناى چيزى است كه خير در آن نباشد و بى خير بودن گياهان به اين است كه بازدهى آن اندك باشد.

زمين هنگام قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 105 - 1

1 - نظام زمين و جغرافياى آن در آستانه قيامت ، دچار دگرگونى عميقى خواهد شد .

و يس__َلونك عن الجبال فقل ينسفها ربّى

پرسش مردم از پيامبر(ص) در باره سرنوشت كوه ها در قيامت، گواه آن است كه برهم خوردن نظام فعلى جهان، به صورت ارتكازى و يا با استفاده از آيات ديگر در اذهان مردم، امرى مسلّم فرض گرديده است; ولى عظمت كوه ها اين سؤال را براى آنان پديد آورده كه {سرنوشت آنها چگونه خواهد بود؟}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 106 - 2،3،4

2 - جغرافياى زمين در آستانه

قيامت ، دچار دگرگونى هاى بزرگى خواهد شد .

الجبال . .. ينسفها ... قاعًا صفصفًا

از بين رفتن پستى ها و بلندى ها، نشان از تحولِ عظيم در روى زمين در آستانه قيامت دارد.

3 - سطح زمين در آستانه قيامت ، خالى از هرگونه گياه و روييدنى خواهد بود .

فيذرها قاعًا صفصفًا

4 - تبديل كوه ها به زمينى مسطح و هموار در آستانه قيامت ، كار خداوند و به فرمان او است .

ينسفها ربّى . .. فيذرها قاعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 9 - 2

2 - متلاشى شدن نظم كنونى زمين ، در آستانه برپايى قيامت

و تكون الجبال كالعهن

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه متلاشى شدن كوه ها، به معناى از بين رفت نقش آنها در زمين (ثبات و استقرار زمين) است و اين به متلاشى شدن زمين اشاره دارد.

زمينه افساد در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 12 - 2،3

2 - تجاوز از حريم خويش و نقض حقوق ديگران ، زمينه ساز افزايش فساد در جوامع است .

الذين طغوا . .. فأكثروا فيها الفساد

حرف {فاء} در {فأكثروا. ..}، افزايش فساد را بر طغيان (مذكور در آيه قبل) تفريع كرده است.

3 - فراوانى قدرت و امكانات مادى ، زمينه افزايش فساد در جوامع انسانى است .

إرم ذات العماد . .. ذى الأوتاد ... فأكثروا فيها الفساد

زمينه تخليه زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 4 - 2

2 - انبساط يافتن زمين در آستانه

قيامت ، زمينه تخليه كامل آن و اخراج بدن انسان ها از قبر و بيرون افكنده شدن اشياء از درون زمين است .

و إذا الأرض مدّت . و ألقت ما فيها و تخلّت

تقديم ذكرى، ممكن است بر تقدم رتبى و زمانى دلالت كند. بنابراين انبساط زمين، زمينه {القاء} و {تخليه} خواهد بود. به قرينه آيات بعد _ كه درباره قيامت انسان ها است _ مى توان گفت: از عبارت {ألقت ما فيها} بيرون انداختن بدن ها از قبرها نيز اراده شده است.

زندگى انسان ها در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 20 - 5

5 - پراكندگى انسان ها و سكنا گزيدن آنها در مناطق مختلف زمين ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته . .. ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

زندگى در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 3

3 - شرايط روى زمين ، در آغاز براى زندگى انسان مناسب نبوده است . *

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

ممكن است {جعل} به معناى {صيّر} باشد كه حاوى معناى تحول و دگرگونى است. دراين صورت بايد گفت: زمين از آغاز براى زندگى انسان مناسب نبوده است; ولى خداوند آن را متحوّل ساخته تا اين كه شرايط ويژه براى حيات بشر بر روى آن فراهم آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 6

6 - نظام زمين و تناسب آن براى حيات و تغذيه انسان ها و دام هاى آنان ، حاوى نشانه هاى فراوانى بر

ربوبيت الهى است .

جعل لكم الأرض . .. كلوا ... فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 2،3،5

2 - خداوند ، زمين را به گونه اى آفريده كه قابل سكونت و زندگى براى بشر باشد .

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

3 - زمين ، در آغاز پيدايشش قابل سكونت و زندگى انسان نبوده است .

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

{جعل} در دو معنا استعمال شده است: خَلَقَ (آفريد) و صيََّرَ (تبديل كرد و به گونه اى ديگر در آورد). برداشت ياد شده مبتنى بر معناى دوم است.

5 - ثبات زمين و قابل سكونت بودن آن براى بشر و برافراشته ساختن آسمان ، جلوه هايى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

ذلكم اللّه ربّكم . .. اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 48 - 4

4 - مهيّا گشتن سطح زمين براى زندگى ، پس از شكل گيرى بناى آسمان ( نظام كرات ) *

و السّماء بنين_ها . .. و الأرض فرشن_ها

ترتب لفظى {و الأرض. ..} بر {و السّماء...}، مى تواند بيانگر ترتيب حقيقى و تقدّم بنيان آسمان بر سامان زمين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 26 - 1،3،4

1 - زمين ، محل و جايگاه مناسب براى زندگى و مرگ انسان هاى بسيار

كفاتًا . أحياءً و أموتًا

تنوين {أحياءً و أمواتاً}، براى تعظيم است و مراد از آن تكثير مى باشد.

3 - آفرينش زمين ، براى حيات و مرگ انسان ها ،

جلوه قدرت و عظمت الهى است .

ألم نجعل الأرض كفاتًا . أحياءً و أموتًا

4 - { حَمّاد بن عيسى عن أبى عبداللّه ( ع ) أنّه نظر إلى المقابر ، فقال : يا حمّاد ه_ذه كِفاتُ الأموات و نظر إلى البيوت فقال : ه_ذه كفاتُ الأحياء ثمّ تلا [ ه_ذه الآية ] { ألم نجعل الأرض كفاتاً . أحياءً و أمواتاً } ;

حمّادبن عيسى از امام صادق(ع) روايت كرده كه آن حضرت، نگاهى به قبرستان انداخت و فرمود: اى حمّاد! اين كفاتِ مردگان است و نگاهى به خانه ها انداخت و فرمود: اين كفاتِ زنده ها است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: {ألم نجعل الأرض كفاتاً . أحياءً و أمواتاً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 4

4 - فراهم شدن شرايط زندگانى در زمين ، با آغاز آفرينش آن و پيدايش آسمان و شب و روز هم زمان نبوده است .

و الأرض بعد ذلك دحيها

فعل {دحاها} دلالت بر وجود زمين قبل از بسط آن دارد و قيد {بعد ذلك}، نشانگر آن است كه گسترش زمين و آمادگى آن براى زندگانى انسان، از دوران ايجاد آسمان و شب و روز مؤخر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 17

17 _ زمين در بردارنده وسيله زندگانى و معيشت انسان ها براى زمانى موقت و نامعلوم

و لكم فى الأرض مستقر و متع إلى حين

{متاع} به چيزى گفته مى شود كه مايه منفعت است.

زينت هاى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

يونس - 10 - 24 - 8

8 _ گياهان ، زينت بخش زمينند .

فاختلط به نبات الأرض . .. حتى إذا أخذت الأرض زخرفها و ازينت

زينتهاى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 1

1- پديده هاى روى زمين و مظاهر طبيعت ، آفريده هاى خداوند و زينت بخش زمين است .

إنّا جعلنا ما على الأرض زينة لها

ساختار زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 1

1_ زمين متشكل از قطعه ها و سرزمين هاى گوناگون چيده شده كنار يكديگر

و فى الأرض قطع متج_ورت

{قطع} (جمع قطعة) به معناى اجزا و قسمتهاست. {تجاور} (مصدر متجاورات) به معناى در جوار و نزديك يكديگر بودن است. توصيف سرزمينها به قطعه ها و بخشها مى تواند به اعتبار اختلاف و تفاوت آنها باشد. بنابراين مراد از {قطع متجاورات} اين است كه: مناطق زمين على رغم نزديك بودن و متصل بودن به يكديگر، مختلف و گوناگونند.

سختى خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 1

1 - آفرينش مجموعه عالم ( آسمان ها و زمين ) ، در مقايسه با آفرينش انسان ها بزرگ تر و آفريدن آن سخت تر و مهم تر است .

لخلق السم_وت و الأرض أكبر من خلق الناس

مقصود از {أكبر}، با عظمت تر، سخت تر و مهم تر بودن است.

سختى زندگى آدم(ع) در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 117 - 6

6 - خداوند ، زندگى

آدم ( ع ) را در بيرون بهشت ، زندگى سخت و رنج آورى توصيف كرد و او را از ابتلاى به آن برحذر داشت .

فلايخرجنّكما من الجنّة فتشقى

{شقاوة} به معناى سختى و عسر است (قاموس). در آيات بعد، تلويحاً نمونه هايى از آن سختى ها، بازگو شده است.

سرسبزى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 63 - 6

6 - نزول باران و نفوذ آن در دل خاك و سبز و خرم شدن زمين توسط آن ، آيتى از احاطه خدا بر ظاهر و باطن اشيا و نفوذ او در تار و پود پديد هاى هستى است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. إنّ اللّه لطيف

{لطيف} از (مصدر {لطافة}) به معناى دقيق است و از مصدر {لطف} به معناى اهل رفق و مدارا مى باشد. توصيف خداوند به {لطيف} بر پايه معناى اول، كنايه از آن است كه خداوند در دل و جان اشيا نفوذ و حضور دارد; به گونه اى كه كسى آن را احساس نمى كند. بنابراين ذكر اين صفت پس از بيان نزول باران _ كه به صورت نامحسوس در دل زمين نفوذ مى كند _ بيانگر اين حقيقت است كه باران، يكى از نشانه هاى لطيف بودن خداوند است. برداشت فوق بر پايه همين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 11 - 6

6 - بهار طبيعت و سرسبزى زمين پس از مرگ و پژمردگى ، دليلى محسوس و روشن بر امكان معاد

فأنشرنا به بلدة ميتًا كذلك تخرجون

سرعت

انهدام زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 14 - 2

2 - زمين و كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، به شدت و سرعت در هم كوبيده و ويران خواهند شد .

فدكّتا دكّة وحدة

{دكّ} به معناى خرد كردن و ويران نمودن است (لسان العرب).

سستى زمين در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 21 - 2

2 - زمين ، هنگام برپايى قيامت ، به شدت كوبيده و سست و نرم خواهد شد .

كلاّ إذا دكّت الأرض دكًّا دكًّا

{دكّ}; يعنى، منهدم ساختن كوه و ديوار و مانند آن (لسان العرب). تكرار دو مصدر {دكّاً دكّاً} بر كثرت آن دلالت دارد; يعنى، كوبيدن هاى مكرر، يكى پس از ديگرى تحقق خواهد يافت.

سكونت انسان در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 8

8 _ مدت زمان استقرار و سكونت آدميان در زمين، نامعلوم براى آنان

و لكم فى الأرض مستقر و متع إلى حين

نكره آمدن كلمه {حين} بيانگر اين است كه مدت زمان سكونت انسانها در زمين نامعلوم است و بدان آگاهى نخواهند يافت.

سكونت در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 3

3 - زمين در ابتداى پيدايشش قابل سكونت و زندگانى انسان نبوده است .

الذى جعل لكم الأرض فرشاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه: {جعل} به معناى {صير} باشد; يعنى، خدا زمين را به گونه اى كه قابل زندگانى باشد مبدل ساخت. اين معنا حكايت از آن

دارد كه زمين در بدو پيدايش، چنين وضعيتى را دارا نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 2

2 - زمين ، در ابتداى خلقت قابل سكونت نبود . *

خلق السم_وت . .. الذى جعل لكم الأرض مهدًا

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه ذكر {جعل لكم} پس از بيان خلقت آسمان ها و زمين، اشاره به اين نكته داشته باشد كه زمين در ابتدا، غير قابل سكونت بوده و سپس جايگاه مناسبى براى زندگى شده است.

سوگند به زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 13 - 2

2 - خداوند ، با سوگند به آسمان و زمين ، بر فارق بودن قرآن بين حق و باطل ، تأكيد ورزيده است .

و السماء . .. و الأرض ... إنّه لقول فصل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 6 - 1

1 - سوگند خداوند به زمين

و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأكيد بر رستگارى اهل تزكيه ، به { خورشيد و نور آن } ، { ماه } ، { روز و شب } ، { آسمان و زمين } ، { روح } و { ذات خويش } ، سوگند ياد كرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زكّيها

جمله {قد أفلح . ..} جواب قسم هايى است كه از آغاز سوره مطرح شده بود. برخى آن را جمله معترضه دانسته، جواب

قسم را جمله {كذّبت ثمود...} و يا محذوف دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأكيد بر زيان كارى و تباهى گناه كاران ، به { خورشيد و نور آن } ، { ماه } { روز و شب } ، { آسمان و زمين } ، { نفس انسان } و { ذات خويش } سوگند ياد كرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّيها

تكرار {قد}، نشانگر آن است كه جمله {قد خاب. ..}، جوابى مستقل براى قسم هاى پيشين است.

سوگند به شكافتن زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 12 - 3

3 - سوگند خداوند به زمين و شكاف پذير بودن آن

و الأرض ذات الصدع

سوگند به موصوف، سوگند به وصف آن نيز مى باشد.

سوگند به گستراننده زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 6 - 5

5 - سوگند خداوند ، به گستراننده زمين

و ما طحيها

چنانچه {ما} در {و ماطحاها} موصول باشد، مراد از آن خداوند خواهد بود. {طحو} (مصدر {طحاها}) مانند {دحو} است; يعنى، گستراندن هر چيز. (مفردات)

سوگند به گسترش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 6 - 3

3 - سوگند خداوند ، به گستراندن زمين

و ما طحيها

{ما} در {ماطحاها} مصدرى بوده و مفاد آيه شريفه، سوگند به گسترش دادن زمين است. برخى {ما} را موصول و كنايه از گستراننده زمين (خداوند) دانسته اند; ولى مصدرى

بودن آن، با سياق آيات _ كه سوگند به مخلوقات است _ سازگارتر است.

شخم زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 63 - 2

2 - نقش انسان تنها شخم زدن زمين و پاشيدن بذر در آن است ; و نه بيشتر از آن .

أفرءيتم ما تحرثون

در آيه شريفه، تنها {حرث} (عمل آماده كردن زمين و پاشيدن دانه ها در آن)، به انسان نسبت داده شده است.

شدت انهدام زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 14 - 2

2 - زمين و كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، به شدت و سرعت در هم كوبيده و ويران خواهند شد .

فدكّتا دكّة وحدة

{دكّ} به معناى خرد كردن و ويران نمودن است (لسان العرب).

شرايط استفاده از امكانات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 168 - 3،4

3 - پاكيزه و موافق طبع بودن و حليت ، دو شرط اساسى در توصيه خداوند به خوردن و بهره بردارى از فراورده هاى زمين

كلوا مما فى الأرض حللا طيباً

در برداشت فوق {حلالا} و {طيباً} حال براى {ما} گرفته شده است. كلمه {طيب} - چنانچه از موارد استعمال به دست مى آيد - معادل كلمه {خوب} در فارسى است و لذا در هر جمله اى، مناسب حكمى كه در آن جمله مطرح است، تفسير مى شود.

4 - ضرورت انتخاب شيوه حلال و نيكو در بهره بردارى از امكانات و فراورده هاى زمين

كلوا مما فى الأرض حللا طيباً

در برداشت فوق كلمه {حلالا} و {طيباً} صفت براى

مفعول مطلقى محذوف گرفته شده است; يعنى: كلوا . .. أكلا حلالا طيباً. بر اين مبنا، اين دو قيد دلالت بر چگونه استفاده كردن دارند.

شعور زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 6

6 - آسمان ها و زمين و كوه ها داراى نوعى شعورند .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها

خوددارى از پذيرش امانت الهى، حكايت از نوعى شعور و ادراك مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 5

5 - زمين و آسمان ( جهان هستى ) ، داراى نوعى شعور ، اراده و نطق

قالتا أتينا طائعين

از واژه {قالتا} استفاده مى شود كه آسمان و زمين داراى نوعى نطق اند; چنان كه ازجمله {أتينا طائعين} فهميده مى شود كه آن دو، از نوعى اراده و خواست نيز برخورداراند و از مجموع اراده و نطق نوعى شعور و ادراك استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 4 - 5

5 - زمين در قيامت ، داراى شعور و كلام و گواه آنچه بر روى آن اتفاق افتاده است .

تحدّث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 5 - 3

3 - زمين ، داراى نوعى شعور و مقهور ربوبيت خداوند

بأنّ ربّك أوحى لها

شكافتن زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 8

8- شكافتن زمين و بيرون آمدن پديده هاى زمينى از

آن و نيز شكافتن آسمان و نزول پديده هاى آسمانى از آن ، از نشانه هاى وجود خداوند

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

{فاطر} در لغت به معناى شكافتن است و احتمال دارد مراد از {فاطر السموات و الأرض} همان معناى لغوى آن باشد; يعنى، شكافتن آسمان و زمين براى بيرون آوردن پديده هاى آسمانى و زمينى از آنها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 3

3- انسان ها ، ناتوان تر از آنند كه با غرور و گردن فرازى ، بتوانند رخنه اى در زمين ايجاد كنند و يا قامت خود را به كوه ها برسانند .

و لاتمش فى الأرض مرحًا إنك لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً

{لن} براى نفى ابدى است و دلالت بر تعجيز دارد و در اين آيه، حكايت از آن دارد كه: انسان، از شكافتن زمين با گامهاى سرمستانه خود و عاجز و ناتوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 3 - 2

2 - ساختار زمين نيز مانند آسمان و ستارگان ، در آستانه قيامت به هم خورده و رخنه هاى فراوانى در پيكره آن پديدار خواهد شد .

إذا السماء . .. و إذا الكواكب ... و إذا البحار فجّرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 12 - 1

1 - زمين ، پديده اى رخنه پذير ، قابل شيار خوردن و در حال شكافته شدن

و الأرض ذات الصدع

{صدع}; يعنى، ايجاد شكاف در چيز مقاوم و سخت (قاموس)، وصف {ذات الصدع} وصف ثابتى

است كه دلالت دارد، زمين به طور مداوم در حال شكافته شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 2 - 3

3 - زلزله زمين در آستانه قيامت ، انفجارى داخلى و پراكنده سازنده مواد درونى آن است .

و أخرجت الأرض أثقالها

زلزله به طور معمول، آنچه را كه بر سطح زمين است، به كام آن فرو مى برد; ولى در زلزله واپسين، عكس اين صحنه اتفاق خواهد افتاد. عطف اين آيه بر آيه قبل _ به قرينه سياق آيات _ عطف مسبب بر سبب است.

شكل زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 2

2_ تغيير و تحول آسمان ها و زمين از شكل آغازين خود *

رفع السموت . .. مدّ الأرض

ظاهر جمله {رفع السم_وت} اين است كه برافراشته شدن صفتى مى باشد كه عارض بر آسمانها شده است ; يعنى، در ابتداى خلقتشان برافراشته نبودند، خداوند آنها را برافراشته كرد و نيز {مدّ الأرض} در اين معنا ظهور دارد كه زمين در آغاز گسترده نبود، خداوند آن را گسترانيد.

شگفتى تحولات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 3 - 1

1 - تحولات زمين هنگام برپايى قيامت ، براى انسان ها بى سابقه و شگفت آور است .

و قال الإنس_ن ما لها

استغراق _ كه از حرف {ال} در {الإنسان} استفاده مى شود _ استغراق عرفى است و اظهار شگفتى را به اكثريت قاطع انسان ها، نسبت مى دهد.

شگفتى خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - طارق - 86 - 12 - 4

4 - زمين آفريده اى شگفت است و پيدايش شيار و رخنه در آن ، بر شگفتى اش افزوده است .

و الأرض ذات الصدع

شگفتى شكافتن زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 12 - 4

4 - زمين آفريده اى شگفت است و پيدايش شيار و رخنه در آن ، بر شگفتى اش افزوده است .

و الأرض ذات الصدع

شياطين در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 9

9 - زمين محل سكونت و قرارگاه شياطين

اهبطوا . .. و لكم فى الأرض مستقر

برداشت فوق بر اين مبناست كه خطابها در جمله {اهبطوا} و . .. متوجه شيطان نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 7

7 _ زمين، محل سكونت و قرارگاه موقت انسانها و شياطين است.

و لكم فى الأرض مستقر و متع إلى حين

قيد {إلى حين} علاوه بر تقييد {متاع}، كلمه {مستقر} را نيز مقيد مى كند.

صعود موجودات زمينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 2 - 4

4 - فرود آمدن موجوداتى از آسمان به سوى زمين و بالا رفتن موجوداتى از ناحيه زمين به سوى آسمان

و ما ينزل من السماء و ما يعرج فيها

ظهور ذخاير زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 2 - 2

2 - تمام ذخاير زمين ، در آستانه قيامت آشكار شده ، از اعماق آن

بيرون خواهد ريخت .

و أخرجت الأرض أثقالها

عبادت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 3

3- آسمان ها و زمين و تمامى موجودات در آنها ، همواره در حال عبادت خداوندند .

تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فيهنّ

اصل در لغت تسبيح {المرّ السريع فى عبادة الله} است (مفردات راغب).

عبرت از تدبير زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 3

3 - آسمان و زمين ، تحت ربوبيت الهى و تدبير يگانه آن ، شايان تأمل و درس آموزى

فَوَربّ السّماء و الأرض

اهميت ربوبيت الهى نسبت به آسمان و زمين، از آن جهت مى باشد كه مورد قسم قرار گرفته است.

عذاب با زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 6

6- زمين ، از جمله ابزار هاى عذاب الهى است .

أن يخسف الله بهم الأرض

عرضه امانت به زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 1

1 - خداوند ، تكاليف دين را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمين و كوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها

لام در {ليعذّب. ..} در آيه بعد، براى تعليل عرضه امانت است. ذكر منافق مشرك و مؤمن در آن آيه، به دنبال تعليل {ليعذّب} قرينه است كه مراد از {الأمانة} در اين آيه، چيزى است كه افراد درباره آن، به

سه گروه تقسيم مى شوند و آن، همانا تكاليف دينى است. گفتنى است كه آيه پيش كه درباره اطاعت از خدا و رسول است، نيز مى تواند قرينه بر برداشت بالا، باشد; چه اين كه اطاعت از خدا و پيامبر(ص)، وقتى ميسّر است كه به تكاليف ارائه شده از سوى آنان عمل شود.

عرضه تكليف به زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 1

1 - خداوند ، تكاليف دين را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمين و كوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها

لام در {ليعذّب. ..} در آيه بعد، براى تعليل عرضه امانت است. ذكر منافق مشرك و مؤمن در آن آيه، به دنبال تعليل {ليعذّب} قرينه است كه مراد از {الأمانة} در اين آيه، چيزى است كه افراد درباره آن، به سه گروه تقسيم مى شوند و آن، همانا تكاليف دينى است. گفتنى است كه آيه پيش كه درباره اطاعت از خدا و رسول است، نيز مى تواند قرينه بر برداشت بالا، باشد; چه اين كه اطاعت از خدا و پيامبر(ص)، وقتى ميسّر است كه به تكاليف ارائه شده از سوى آنان عمل شود.

عظمت خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 11

11- آفرينش آسمان ها و زمين داراى عظمتى بس فراتر از اعطاى زندگى به انسان ها و ميراندن آنان

ألم تر أن الله خلق السموت و الأرض بالحقّ إن يشأ يذهبكم

و يأت بخلق جديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 4

4- بى دقتى و جهل كافران به عظمت آفرينش آسمان ها و زمين ، زمينه ساز انكار حيات دوباره انسان از سوى آنان است .

أو لم يروا أن الله الذى خلق السموت و الأرض قادر على أن يخلق مثلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 3

3 - عظمت آفرينش آسمان ها ، زمين ، فرشتگان و ديگر موجودات آسمانى

أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 1

1 - آفرينش مجموعه عالم ( آسمان ها و زمين ) ، در مقايسه با آفرينش انسان ها بزرگ تر و آفريدن آن سخت تر و مهم تر است .

لخلق السم_وت و الأرض أكبر من خلق الناس

مقصود از {أكبر}، با عظمت تر، سخت تر و مهم تر بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 9

9- عظمت آفرينش آسمان ها و زمين ، نمايانگر قدرت مطلقه خداوند بر هر چيز ; علاوه بر قدرت او بر احياى مردگان

خلق السم_وت و الأرض . .. بلى إنّه على كلّ شىء قدير

از ارتباط بخش هاى اين آيه، مطلب بالا استفاده مى شود; زيرا در مرحله نخست از آفرينش آسمان ها و زمين، قدرت خداوند بر احياى مردگان استفاده شده است; ولى در مرحله بعد، نتيجه اى كلى تر (قدرت مطلقه الهى) مطرح گرديده است.

عظمت زمين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 2

2 - عظمت و هماهنگى تدبير آسمان ها و زمين و عرش ، نشان دهنده حاكميت خداى يگانه بر هستى است .

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 38 - 4

4- ساختار عظيم و پيچيده آسمان ها و زمين و مظاهر هستى ، خود گواه وجود اهداف ارزشمند در امر آفرينش *

و ما خلقنا السم_وت . .. ل_عبين

از اين كه خداوند، آسمان ها و زمين و ساير موجودات را به خصوص ياد كرده و به جاى آن واژه جامعى چون {العالمين} را قرار نداده است نقش پيامدار هر يك را در نفى بازيچه بودن آفرينش مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 6 - 2

2 - زمين ، موجودى با عظمت

و الأرض

عظمت گسترش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 6 - 4

4 - گستراندن زمين ، كارى بزرگ و نشانه عظمت خداوند است .

و ما طحيها

عنصر خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 5

5_ آب ماده اصلى براى آفرينش آسمان ها و زمين *

خلق السم_وت و الأرض فى ستة أيام و كان عرشه على الماء

برداشت فوق، مقتضاى ارتباط ميان دو جمله {خلق السموات . ..} و {كان عرشه على الماء} است; يعنى، بيان اين معنا كه: پيش از آفرينش آسمانها و زمين، هستى منحصر به آب بود و

خداوند بر آنها حاكميت داشت، مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه خداوند، آن آبهاى پيشين يا قسمتى از آنها را به آسمان و زمين تبديل كرد.

عوامل آرامش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 1

1- خداوند ، كوه ها را ثابت و استوار در زمين قرار داده است تا آن را چونان بسترى آرام براى انسان مهيا سازد .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم

{رواسى} (جمع راسية) از ماده {رسو} بوده و به معناى ثبوت و استوارى است و مراد از آن كوههاست كه به خاطر وصف غالبشان به اين نام، نام گذارى شده اند و {القاء} وقتى با {فى} همراه باشد به معناى قرار دادن است.

عوامل احياى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 65 - 5

5- زمين ، پيش از برخوردارى از آب ، فاقد حيات بود .

فأحيا به الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 3،6

3 _ آب باران ، مناسب ترين آب براى كشاورزى و احياى زمين هاى مرده

و أنزلنا من السماء ماء طهورًا لنحيى به بلدة ميتًا

از اين كه خداوند از ميان انواع آب ها، آب باران را عامل احياى زمين برشمرده و قيد {طهور} (پاك و پاك كننده) را بر آن افزوده است، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

6 _ پاكى و زلال بودن آب ، تأثيرگذار در احياى زمين ( رويش گياهان و نباتات )

ماء طهورًا لنحيى به بلدة ميتًا

برداشت فوق،

از قيد {طهوراً} براى {ماء} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 3،7،8

3 - باران ، داراى نقشى اساسى در حيات و آبادانى زمين است

فانظر إلى ءاث_ر رحمت اللّه كيف يحى الأرض بعد موتها

مراد از {آثار رحمت اللّه} در آيه، به قرينه {يحى الأرض} و نيز آيه چهل و هشت، باران است.

7 - زمين ، بدون بارش باران و رويش گياهان ، مرده و موات است .

يحى الأرض بعد موتها

8 - احياى مجدد زمين مرده با باران ، نشانه اى گويا بر توان مندى خداوند در بازآفرينى انسان ها ، در قيامت است .

يحى الأرض بعد موتها إنّ ذلك لمحى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 5،10

5 - نقش باران ، در تبديل شدن زمين هاى خشك و مرده به زمين هاى زنده ، سرسبز و خرّم

أنّ اللّه يحىِ الأرض بعد موتها

10 - { عن عبدالرحمن بن الحجاج عن أبى ابراهيم ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { يحيى الأرض بعد موتها } قال : ليس يحييها بالمطر و ل_كن يبعث اللّه رجالاً فيحيون العدل فتحيى الأرض لإحياء العدل . . . ;

عبدالرحمان بن حجاج از امام كاظم(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {يحيى الأرض بعد موتها} روايت نموده است: اين احياى زمين به بارش باران نيست; بلكه خداوند مردانى را مبعوث مى كند كه عدالت را در زمين احيا كنند. پس زمين به احياى عدالت احيا مى شود...}.

عوامل انشقاق زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- انبياء - 21 - 30 - 2

2- جهان طبيعت ، داراى آسمان هاى متعدد

السموت

عوامل انهدام زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 15

15 - آسمان ها و زمين در معرض فروپاشى در برابر عظمت الهى

و هو العلىّ العظيم . تكاد السم_وت يتفطّرن

برداشت ياد شده بر اين پايه است كه آيه شريفه، مرتبط با ذيل آيه قبل (و هو العلىّ العظيم) بوده و درصدد ارائه عظمت خدا باشد.

عوامل بقاى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 2

2 - نظم كنونى آسمان ها و زمين در بقا ، همانند مرحله آغازين خود ، نيازمند به اراده و تدبير خداوند است .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض . .. إن أمسكهما من أحد من بعده

عوامل ثبات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 19 - 9

9- وجود زمين هاى هموار و پديدارى كوه ها ، براى ثبات و استقرار زمين و رويش گياهان و پديده هاى معدنى ، از آيات الهى است .

و الأرض مددن_ها و ألقينا فيها روسى و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 5،6

5 - زمين ، بدون وجود كوه ها ، در معرض لرزش هاى مداوم بوده و مناسب زندگى نيست .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميد بكم

6 - كوه ها ، از جنبش و لرزش زمين جلوگيرى مى كنند و براى آماده كردن آن

براى زيستن بشر ، نقش دارند .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميد بكم

{ميد} در لغت، {اضطراب و لرزش چيزهاى بزرگ} را گويند. چون آيه درصدد بيان نعمت هاى خداوند است و لرزش، نمى تواند نعمت باشد، معلوم مى شود كه {أن تميد}، {أن لاتميد} و يا {كراهيه تميد بكم} است.

عوامل حاصلخيزى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 26 - 2

2 - بارش آب هاى آسمانى بر زمين ، به مرور زمان ، آن را نرم و حاصل خيز مى كند .

صببنا الماء . .. ثمّ شققنا الأرض شقًّا

حرف {ثمّ}، دلالت بر مرور زمان دارد. عطف اين آيه بر آيه قبل، اشاره دارد كه بارش باران در نرم شدن و شكافته شدن زمين، تأثير به سزايى دارد.

عوامل حيات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 12

12 - باران ، منشأ حيات در زمين و موجب پيدايش جنبندگان در آن است .

فأحيا به الأرض بعد موتها و بث فيها من كل دابة

{بث} به معناى پراكنده ساختن است و مراد از آن در آيه شريفه ايجاد انواع جنبندگان و ازدياد آنها با توالد و تناسل و پراكنده ساختنشان در زمين است. {بث فيها} مى تواند عطف بر {أحيا ...} باشد كه در اين صورت متفرع بر {أنزل من السماء من ماء} خواهد بود و گوياى اين است كه: منشأ به وجود آمدن حيوانات آبهاى فرود آمده از آسمان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 -

2

2 _ زمين ، بدون نزول باران ، مرده و فاقد حيات نباتى خواهد بود .

لنحيى به بلدة ميتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 6،7

6 - زمين ، بدون داشتن گياه و نباتات ، مرده است .

نزّل . .. ماء فأحيا به الأرض من بعد موتها

7 - از جمله فوائد آب ، حيات بخشى به زمين است .

نزّل . .. ماء فأحيا به الأرض من بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 5

5 - زمين ، بدون آب مرده است .

فسقن_ه إلى بلد ميّت فأحيينا به الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 3

3 - حيات و سرسبزى پهنه زمين ، در گرو نزول باران به اراده الهى

فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 5،7،8

5 - باران ، مايه حيات زمين

و ما أنزل اللّه من السماء . .. فأحيا به الأرض

7 - نقش سازنده حركت باد ها در شرايط زيستى زمين ، نشانه اى از خداوند براى اهل انديشه

و تصريف الري_ح ءاي_ت لقوم يعقلون

8 - اهميت نور ، تاريكى ، آب و هوا در حيات زمين

و اختل_ف الّيل و النهار و ما أنزل اللّه . .. و تصريف الري_ح

عوامل سرسبزى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 63 - 2

2 - باران ، عامل سرسبزى زمين

، رويش حبوبات و مايه گردش چرخه حيات

أنزل من السماء ماء فتصبح الأرض مخضرّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 5

5 - نقش باران ، در تبديل شدن زمين هاى خشك و مرده به زمين هاى زنده ، سرسبز و خرّم

أنّ اللّه يحىِ الأرض بعد موتها

عوامل گسترش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 3 - 2،3

2 - انبساط زمين در آستانه قيامت ، تحت تأثير عامل خارجى است .

و إذا الأرض مدّت

مجهول بودن فعل {مدّت}، نشان تأثيرپذيرى زمين از عامل انبساط است.

3 - زمين ، داراى اجزاى متراكم و قابل انبساط و سطح آن قابل توسعه است .

و إذا الأرض مدّت

عوامل نرمى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 26 - 2

2 - بارش آب هاى آسمانى بر زمين ، به مرور زمان ، آن را نرم و حاصل خيز مى كند .

صببنا الماء . .. ثمّ شققنا الأرض شقًّا

حرف {ثمّ}، دلالت بر مرور زمان دارد. عطف اين آيه بر آيه قبل، اشاره دارد كه بارش باران در نرم شدن و شكافته شدن زمين، تأثير به سزايى دارد.

غيب زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 3،7،8

3 - فرشتگان در پى با خبر شدن از نام هاى حقايق هستى ، دانستند كه آسمان ها و زمين داراى غيب و نهان است .

فلمّا أنبأهم . .. قال ألم أقل لكم إنى أعلم غيب السموت و الأرض

7 -

آسمان ها و زمين ( هستى ) ، داراى غيب و نهانى كه حتى بر فرشتگان هم مخفى بود .

إنى أعلم ما لاتعلمون . .. ألم أقل لكم إنى أعلم غيب السموت و الأرض

8 - خداوند ، آگاه به غيب و نهان آسمان ها و زمين ( هستى )

إنى أعلم غيب السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 1

1_ آسمان ها و زمين ، داراى غيبى وراى آنچه احساس و مشاهده مى شود .

و لله غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 77 - 1،2،6

1- امور غيبى و پنهانى آسمان ها و زمين ، در انحصار خداست .

و لله غيب السموت و الأرض

2- وجود رخدادهايى نهانى در آسمان ها و زمين ، غير قابل كشف براى آدميان

و لله غيب السموت و الأرض

غيب دانستن برخى از امور و رخدادهاى موجود در آسمانها، دليل آن است كه آنها از قلمرو دانش بشر بيرون است.

6- برپايى قيامت ، از جمله امور غيبى آسمان ها و زمين است$ .

و لله غيب السموت و الأرض و ما أمر الساعة

.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 4

4- آسمان ها و زمين ، حاوى حقايقى نهفته و اسرارى نهان از غير خدا

له غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 1

1 - تنها خداوند يكتا ، آگاه به غيب آسمان ها و زمين

قل لايعلم من فى السم_وت

و الأرض الغيب إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 75 - 1

1 - آسمان و زمين ( جهان آفرينش ) ، داراى اسرارى بس مخفى كه تنها براى خداوند آشكار است .

و ما من غائبة فى السماء و الأرض إلاّ فى كت_ب مبين

{غائبة} به هر امر بسيار مخفى گفته مى شود; زيرا {تاء} در آن براى مبالغه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 1،2

1 - خداوند ، به حقايق پنهانى آسمان ها و زمين آگاه است .

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض

2 - وجود حقايقى پنهان از ديد انسان ها در آسمان ها و زمين

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 18 - 1،7

1 _ خداوند ، آگاه به اسرار نهفته ( غيب ) آسمان ها و زمين

إنّ اللّه يعلم غيب السم_وت و الأرض

7 _ آسمان ها و زمين ، علاوه بر ابعاد مادى و مشهود ، داراى زوايايى پنهان و اسرارى نامكشوف بر آدميان

يعلم ما فى السم_وت و ما فى الأرض . .. يعلم غيب السم_وت و الأرض

در آيات پيشين سخن از علم خدا به مطلق موجودات هستى بود; ولى در اين آيه بر زواياى پنهان و نامكشوف آن تأكيد شده است. جمع دو آيه، بيانگر معناى بالا است.

فرجام اهل زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 26 - 1

1 - مرگ و فنا ، فرجام حتمى و نهايى

همه زمينيان

كلّ من عليها فان

فرجام زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 8 - 4

4- زمين ، در نهايت ، به كويرى بى حاصل و خالى از گياه ، تبديل خواهد شد .

و إنّا لج_علون ما عليها صعيدًا جرزًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 5

5- ربوبيّت الهى ، آميخته به رحمت او است .

رحمة من ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 6

6- آسمان ها و زمين و تمامى موجودات هستى ، داراى فرجام و پايانى معين و از پيش تعيين شده

ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ و أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 4 - 2

2 - انهدام زمين در آستانه قيامت ، امرى قطعى و غيرقابل ترديد

إذا رجّت الأرض رجًّا

به كارگيرى {إذا}ى شرطيه _ كه در امور قطعى به كار مى رود _ بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 6 - 2

2 - انهدام زمين و تبديل كوه هاى آن به غبار پراكنده در فضا ، امرى قطعى و ترديدناپذير

فكانت هباء منبثًّا

به كارگيرى فعل ماضى {فكانت} در مورد آينده، در صورتى است كه آن، آينده اى قطعى و غيرقابل ترديد باشد.

فرجام موجودات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 10

10 - تمامى موجودات آسمان ها و

زمين ، پس از به پاخاستن با دومين نفخ صور ، در انتظار سرنوشت خود به سر خواهند برد .

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام ينظرون

{نظر} (مصدر {ينظرون}) هم به معناى انتظار است و هم به معناى نظر متحيرانه و بهت آميز. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

فرو رفتن در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 16

16 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله: {. .. عذابا من فوقكم} هو الدخان و الصيحة {او من تحت ارجلكم} و هو الخسف {او يلبسكم شيعا} و هو اختلاف فى الدين و طعن بعضكم على بعض {و يذيق بعضكم بأس بعض} و هو ان يقتل بعضكم بعضا و كل هذا فى أهل القبلة ... .

از امام باقر(ع) روايت شده است: مراد از {عذابا من فوقكم}، دود و صيحه آسمانى و مراد از {أو من تحت أرجلكم}، فرو رفتن در زمين و مراد از {يلبسكم شيعا}، اختلاف در دين و بدگويى بعضى از شما نسبت به بعض ديگر مى باشد، و مراد از {و يذيق بعضكم بأس بعض} اين است كه گروهى از شما گروه ديگر را بكشد و تمام اينها مربوط به اهل قبله است . .. .

فروروى آبها در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 41 - 1

1- مرد مؤمن به ثروت مند مغرور در مورد امكان به زمين فرو رفتن آب هاى جارى در باغ و كشت زار او و خشكيدن آن با عذاب الهى هشدار داد .

أو يصبح ماؤها غورًا

{غور} مصدر

و در معناى {غائر} (فرورونده) به كار رفته است، استعمال مصدر به معناى اسم فاعل در لغت عرب از شيوه هاى مبالغه است.

فروروى در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 16

16- { عن أبى عبدالله ( ع ) سئل عن قول الله : { أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض } قال : هم أعداء الله و هم يمسخون و يقذفون و يسيخون فى الأرض ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند {أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض} سؤال شد، حضرت در پاسخ فرمود: آنان دشمنان خداوندند. آنان مسخ شده و هدف قرار مى گيرند و در زمين فرو مى روند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 3،4

3- با امكان فرو رفتن انسان در دل خاك و يا گرفتار طوفان هاى شن شدن ، احساس امنيت دايمى كردن بيجاست .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أفأمنتم أن يخسف بكم جانب البرّ أو يرسل عليكم

{خسف} مصدر فعل {يخسف} در لغت به معناى فرو بردن و {البرّ} به معناى بيابان و خشكى در مقابل {بحر} (دريا) است.

4- كفران كنندگان نعمت هاى الهى و حق ناسپاسان ، در معرض عذاب هاى دنيوى چون بلعيده شدن به وسيله زمين و گرفتار شدن به طوفان شن

و كان الإنس_ن كفورًا. أفأمنتم أن يخسف بكم ... أو يرسل عليكم حاصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 8،10،11

8 - برخى از مكذِّبان انبيا (

قارون ) ، در كام زمين فرو رفتند و نابود گرديدند .

و ق_رون . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من خسفنا به الأرض

10 - رخداد هاى ناگوار طبيعى ، مانند طوفان شن و صدا هاى مهيب و فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، ممكن است عذاب الهى باشند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم من أرسلنا عليه حاصبًا و منهم من أخذته الصيحة و منهم من

11 - نابود كردن قوم عاد و ثمود با طوفان و صداى مهيب و نيز هلاكت قارون و فرعون و هامان با فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، نشانه پيشى داشتن قضاى الهى بر هر قدرتى است .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين . فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم

فروروى قارون در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 1،5،6،7،8،9،11

1 - اقدام خداوند به از ميان برداشتن قارون و فرو بردن وى و خانه اش در درون زمين

فخسفنا به و بداره الأرض

5 - حضور نداشتن مردم به هنگام واقعه فرورفتن خانه قارون در دل زمين

فما كان له من فئة ينصرونه

چنان كه از آيه بعد استفاده مى شود واقعه {فرو رفتن قارون} هنگام شب رخ داد; يعنى، زمانى كه مردم در خانه هايشان آرميده بودند. بنابراين در آن لحظه كسانى نبودند كه بتوانند به يارى قارون بشتابند و قارون در اوج بى كسى در كام زمين فرو رفت. جمله {ما كان له من فئة...} بيانگر اين معنا است.

6 - تنهايى قارون ( نبودن خدمه وى ) در لحظه فرو رفتن وى با

خانه اش در كام زمين

فما كان له من فئة ينصرونه

7 - تنها خداوند ، شاهد فرورفتن قارون و خانه اش در كام زمين بود .

فما كان له من فئة . .. من دون اللّه

{من دون اللّه} استثنا از {من فئة} است; يعنى، در آن لحظه كسى جز خدا حضور نداشت.

8 - تلاش بى ثمر قارون ، براى نجات جان خويش از فرو رفتن در زمين

و ما كان من المنتصرين

مقصود اين است كه قارون در لحظه فرو رفتن نه كسى را داشت كه به او كمك كند و نه خودش مى توانست جان خويش را نجات دهد.

9 - خوارى ، ذلت ، عجز و ناتوانى سخت قارون به هنگام فرورفتن در كام زمين

فما كان له من فئة ينصرونه من دون اللّه و ما كان من المنتصرين

11 - { عن النبى ( ص ) : . . . إنّ قارون أوّل من اختال فخسف اللّه به و بداره الأرض ;

از نبى اكرم(ص) روايت شده است:. .. قارون اولين كسى بود كه تكبر ورزيد; پس خدا او و خانه اش را در زمين فرو برد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 16

16 - ناسپاسى در برابر نعمت هاى الهى ، عامل هلاكت قارون و فرورفتن با خانه اش در كام زمين

فخسفنا به و بداره الأرض . .. ويكأنّه لايفلح الك_فرون

فروروى كافران در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 16 - 2

2 - امكان نزول عذاب الهى ، با لرزش زمين و فرو رفتن كافران در درون آن

أن يخسف

بكم الأرض فإذا هى تمور

{مور} (مصدر {تمور}) به معناى تحرك سريع است.

فروروى مكذبان خدا در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 9 - 8

8 - فرو كشيده شدن منكران معاد در زمين ، بسته به خواست و مشيت خداوند است .

إن نشأ نخسف بهم الأرض

فلسفه احياى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 9

9 - فلسفه احياى زمين و روياندن دانه ها از جانب خداوند ، بهره مندى انسان ها و تأمين زندگى آنان است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، پس از طرح مسأله احياى زمين و روياندن دانه ها از آن، تنها مسأله تغذيه انسان ها را يادآور شده است. يادآورى اين مسأله مى تواند گوياى حقيقت بالا باشد.

فلسفه استقرار انسان در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 14 - 2

2 _ هدف از استقرار جوامع انسانى در زمين ، آزمون آنان از سوى خداوند

ثم جعلنكم خلئف فى الأرض من بعدهم لننظر كيف تعملون

فلسفه تبديل زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 1

1- تغيير و تبديل نظام كنونى آسمان ها و زمين به نظام ديگر در آستانه برپايى قيامت ، به منظور كيفر و پاداش انسانهاست .

يوم تبدّل الأرض غير الأرض . .. و برزوا لله ... ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

برداشت فوق مبتنى بر

اين است كه {ليجزى} متعلق به {برزوا} در آيه 48 باشد.

فلسفه خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 2

2 _ خداوند زمين را بدون فساد آفريد و آن را براى زندگانى انسان ها جايگاهى شايسته قرار داد .

بعد إصلحها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 9

9_ پديد آمدن نيكوكارترين انسان ها ( انسان هاى كامل ) از هدف هاى آفرينش آسمان ها و زمين است .

خلق السم_وت و الأرض . .. ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

{ليبلوكم} متعلق به {خلق السموات . ..} است و بيانگر هدف آفرينش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 10 - 1

1 - زمين ، سامان يافته از سوى خداى رحمان ، در جهت منافع انسان

و الأرض وضعها للأنام

واژه {أنام} در يكى از اين معانى استعمال شده است: انسان يا جن و انس و يا همه موجودات روى زمين. در برداشت ياد شده معناى اول انتخاب شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 12

12 - آگاه شدن بشر به قدرت و علم همه جانبه خداوند ، از حكمت هاى آفرينش آسمان ها و زمين

اللّه الذى خلق سبع سم_وت . .. لتعلموا أنّ اللّه على كلّ شىء قدير و أنّ اللّه قد

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {لام} در جمله {لتعلموا. ..} تعليل براى عبارت {خلق سبع سماوات} است و اين جمله بيانگر علت و فلسفه

آفرينش آسمان ها و زمين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 6

6 - آفرينش زمين و بستر مناسب بودن آن براى حركت و روزى انسان ها ، جلوه علم و آگاهى خداوند بر احوال نهان و آشكار انسان ها

إنّه عليم بذات الصدور . .. هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً ... و كلوا من رزقه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد تبيين چگونگى علم خداوند بر احوال و ضمير انسان ها است كه در دو آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 20 - 3

3 - آفرينش زمين به صورت گسترده و پهناور ، به منظور ميسّر شدن راه هاى گشاده و روشن براى بشر است .

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا . لتسلكوا منها سبلاً فجاجًا

برداشت ياد شده، از لام {لتسلكوا} _ كه براى غايت و يا تعليل است _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 26 - 3،4

3 - آفرينش زمين ، براى حيات و مرگ انسان ها ، جلوه قدرت و عظمت الهى است .

ألم نجعل الأرض كفاتًا . أحياءً و أموتًا

4 - { حَمّاد بن عيسى عن أبى عبداللّه ( ع ) أنّه نظر إلى المقابر ، فقال : يا حمّاد ه_ذه كِفاتُ الأموات و نظر إلى البيوت فقال : ه_ذه كفاتُ الأحياء ثمّ تلا [ ه_ذه الآية ] { ألم نجعل الأرض كفاتاً . أحياءً و

أمواتاً } ;

حمّادبن عيسى از امام صادق(ع) روايت كرده كه آن حضرت، نگاهى به قبرستان انداخت و فرمود: اى حمّاد! اين كفاتِ مردگان است و نگاهى به خانه ها انداخت و فرمود: اين كفاتِ زنده ها است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: {ألم نجعل الأرض كفاتاً . أحياءً و أمواتاً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 6 - 5

5 - آفرينش زمين ، نعمتى الهى براى انسان ها و در جهت منافع حياتى آنان است .

ألم نجعل الأرض مه_دًا

{مَهْد} و {مِهاد}، به معناى مكانى است كه ممهّد و مهيّا باشد (مفردات راغب). بنابراين جمله {ألم نجعل...}، حاكى از اين است كه خداوند زمين را به گونه اى قرار داده است كه براى ادامه حيات بشر آماده باشد.

فلسفه گسترش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 19 - 3

3 - گستردگى و پهناورى زمين ، براى انسان و در جهت مصالح و منافع او است .

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا

مطلب ياد شده، از تعبير {لكم} (براى شما) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 20 - 3

3 - آفرينش زمين به صورت گسترده و پهناور ، به منظور ميسّر شدن راه هاى گشاده و روشن براى بشر است .

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا . لتسلكوا منها سبلاً فجاجًا

برداشت ياد شده، از لام {لتسلكوا} _ كه براى غايت و يا تعليل است _ استفاده مى شود.

فناپذيرى اهل زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - رحمن - 55 - 26 - 1

1 - مرگ و فنا ، فرجام حتمى و نهايى همه زمينيان

كلّ من عليها فان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 27 - 2

2 - فناى زمينيان ، بى تأثير در ساحت اقتدار ، شكوه ، كرامت و بزرگوارى جاودان پروردگار

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام

گفتنى است كه قدرت، اقتدار و شكوه فرمانروايان، به وجود رعيت و فرمانبران ايشان وابسته است; اما اين آيه چنين وابستگى را از ذات پروردگار نفى مى كند.

فوايد زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 1،2

1 - زمين همانند بسترى گسترده ، شايسته براى زندگانى انسانهاست .

جعل لكم الأرض فرشاً

كلمه {جعل} مى تواند به معناى {صير} (تبديل كرد) باشد و مى تواند به معناى {خلق} (آفريد) هم باشد. كلمه {فراشاً} به معناى بستر گسترده است و اطلاق آن بر زمين از باب تشبيه مى باشد; يعنى: جعل الأرض كالفراش.

2 - آفرينش زمين به گونه اى مناسب براى زندگانى ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

اعبدوا ربكم . .. الذى جعل لكم الأرض فرشاً

{الذى جعل . ..} صفت دوم براى {ربكم} در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 17

17 _ زمين در بردارنده وسيله زندگانى و معيشت انسان ها براى زمانى موقت و نامعلوم

و لكم فى الأرض مستقر و متع إلى حين

{متاع} به چيزى گفته مى شود كه مايه منفعت است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 3

3 _ خداوند برآورنده ثمرات و محصولات از زمين ، براى بهره گيرى انسان از آن نعمتهاست .

و ممّا اخرجنا لكم من الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 3،7

3 _ زمين در بردارنده تمام نيازمنديهاى انسان براى ادامه حيات است.

و جعلنا لكم فيها معيش قليلا ما تشكرون

7 _ وجود وسائل معيشت در زمين، نعمتى بزرگ براى انسانها و بايسته سپاسگزارى است.

و لقد مكنكم فى الأرض . .. قليلا ما تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 9

9 _ زمين در بر دارنده وسيله زندگانى و معيشت انسانها براى زمانى موقت و نامعلوم

و لكم فى الأرض مستقر و متع إلى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 2

2 _ آسمان و زمين ، دو منبع روزى براى انسانها

قل من يرزقكم من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 20 - 2،5

2- زمين و امكانات آن در خدمت بشر

و الأرض مددن_ها . .. و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون . و جعلنا لكم فيها مع_يش

5- زمين ، مركز تأمين امكانات و وسايل معيشت انسان

و الأرض مددنها . .. و جعلنا لكم فيها مع_يش و من لستم له برزقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 4

4- آسمان و زمين ، در تأمين روزى

انسان نقش دارند .

ما لايملك لهم رزقًا من السموت و الأرض شيئًا

از اينكه خداوند فرمود: معبودها قادر به روزى رسانى به انسان از آسمان و زمين نيستند، استفاده مى شود كه زمينه روزى رسانى در آسمانها همچون زمين، وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 1

1 - ماده خلقت انسان ها ، فراهم آمده از زمين و عناصر آن

جعل لكم الأرض . .. منها خلقنكم

مرجع ضمير در {منها} {الأرض} در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 8

8 - زمين ، منبع تغذيه انسان ها

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها . .. فمنه يأكلون ... و فجّرنا فيها من العيون .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 3

3 - آسمان و زمين ، گنجينه هاى خيرات و روزى موجودات

له مقاليد السم_وت و الأرض يبسط الرزق

از كلمه {مقاليد} (كليدها) و نيز جمله {يبسط الرزق}، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 1

1 - دانه هاى حبوبات نهفته در پوسته ها ، نمونه اى مهم از منافع زمين براى آدميان

و الأرض وضعها للأنام فيها . .. و الحبّ ذوالعصف

{ال} در {الحبّ}، براى جنس است و افاده عموم مى كند. بنابراين {الحبّ} مساوى با مطلق حبوبات است و {عصف} بر پوسته حبوبات _ كه دانه ها در آن رشد مى كند _ اطلاق مى شود.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 1،2،4،5،6

1 - خداوند ، زمين را براى انسان رام و قابل بهره بردارى قرار داد .

هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً

2 - خداوند ، زمين را به گونه اى آفريد كه در جهت مصالح و منافع انسان ها باشد .

جعل لكم الأرض ذلولاً

4 - زمين ، بستر و منبعى مناسب براى تغذيه و تأمين نيازمندى هاى بشر

و كلوا من رزقه

5 - وجود روزى و نيازمندى هاى بشر در زمين ، از نعمت هاى خداوند و جلوه لطف او است .

هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً . .. و كلوا من رزقه

6 - آفرينش زمين و بستر مناسب بودن آن براى حركت و روزى انسان ها ، جلوه علم و آگاهى خداوند بر احوال نهان و آشكار انسان ها

إنّه عليم بذات الصدور . .. هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً ... و كلوا من رزقه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد تبيين چگونگى علم خداوند بر احوال و ضمير انسان ها است كه در دو آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 24 - 4

4 - انسان ، موجودى زمينى و زمين بستر مناسب و طبيعى براى تكثير نسل او

ذرأكم فى الأرض

مطلب ياد شده، از قيد {فى الأرض} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 26 - 1،2

1 - زمين ، محل و جايگاه مناسب براى زندگى و مرگ انسان هاى بسيار

كفاتًا .

أحياءً و أموتًا

تنوين {أحياءً و أمواتاً}، براى تعظيم است و مراد از آن تكثير مى باشد.

2 - گنجايش زمين ، براى تأمين نياز هاى بشر در حال حيات و مرگ *

أحياءً و أموتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 6 - 1

1 - خداوند ، زمين را جايگاه مناسب و بسترى آرام براى زندگانى بشر ، قرار داده است .

ألم نجعل الأرض مه_دًا

{مهاد} به هرگونه زيرانداز گفته مى شود (مقاييس اللغة). زيرانداز بودن زمين، كنايه از مناسب بودن آن براى استقرار و زندگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندى آسمان ، شب ، روز ، زمين ، آب ، گياه و كوه ها براى انسان و دام ، هدف خداوند از آفرينش و سامان بخشى آنها است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} مفعول له است. اين كلمه گرچه اسم است براى هر چيزى كه سودمند باشد (لسان العرب); ولى در اين آيه جايگزين مصدر شده است; يعنى، {تمتيعاً لكم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 26 - 4

4 - زمين ، از منابع غذايى انسان

طعامه . .. ثمّ شققنا الأرض شقًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 31 - 1

1 - خداوند ، باران و زمين مساعد را وسيله فراهم آمدن ميوه مصرفى انسان و علوفه حيوانات قرار داده است .

صببنا الماء . .. شققنا الأرض ... و ف_كهة و أبًّا

{أبّ}; يعنى، علوفه چرندگان، چه براى آنها چيده

شود و چه خود به چرا مشغول شوند. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 12 - 2

2 - آمادگى زمين ، براى رويش گياهان و پيدايش چشمه ساران

و الأرض ذات الصدع

چنانچه {ذات الرجع} در آيه قبل به باران نظر داشته باشد; {ذات الصدع} در اين آيه به نتايج باران در زمين اشاره خواهد داشت.

فوايد ناهمواريهاى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 6

6- پستى و بلندى هاى زمين ، داراى منافعى حياتى و در خدمت بشر

و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

قانونمندى حيات درزمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 5

5 - پديدار شدن شرايط حيات انسان بر روى زمين و امكانات مختلف براى او ، كارى هدف دار و برنامه ريزى شده

لكم الأرض . .. سلك لكم

از تكرار {لكم} در آيه شريفه و از مضمون آيات بعد، اين نكته استفاده مى شود كه آماده شدن زمين براى حيات انسان امرى تصادفى نبوده، بلكه از قبل طراحى گرديده و برنامه ها، هدف دار اجرا شده است.

قانونمندى خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 16 - 1

1- آفرينش آسمان و زمين و موجودات فضا ( جهان هستى ) ، بيهوده و بازيچه نيست ; بلكه جهت دار و هدفمند است .

و ما خلقنا السماء والأرض و ما بينهما ل_عبين

{لعب} به معناى كارى است بى فايده كه مقصود صحيح

و مصلحتى در آن نباشد. {لاعبين} نيز حال براى ضمير {خلقنا} است; يعنى، ما جهان را به قصد بازيچه و سرگرمى نيافريديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 38 - 1

1- آفرينش آسمان ها و زمين و موجودات هستى ، به دور از بازيگرى و اهداف پوچ

و ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما ل_عبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 6 - 2

2 - زمين ، آفريده اى هدف دار است .

ألم نجعل الأرض مه_دًا

سخن از آفرينش زمين و ويژگى هاى آن _ پس از تهديد منكران معاد _ گوياى آن است كه توجّه به آفرينش زمين، براى رفع شبهه از معاد كافى است; زيرا نمى شود براى اين زمين غايت و هدفى مورد نظر نباشد.

كاستن از زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 12

12_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى قوله : { أوَلم يروا أنّا نأتى الأرض ننقصها } ] : ننقص ها بذهاب علمائها و فقهائها و خيار أهلها ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: [مراد از{ننقصها} در سخن خدا: {أو لم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها . ..} اين است كه]: با رفتن علما، فقها و خوبان اهل زمين، از زمين مى كاهيم}.

كرويت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 13

13 - اشاره قرآن به كروى بودن زمين و گرد بودن سطح آن

يأتين من كلّ فجّ عميق

كشتزارهاى

زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 2

2_ زمين جايگاه باغهايى از درختان انگور و دربردارنده كشتزارهاست .

و فى الأرض . .. جن_ّت من أعن_ب و زرع

{جنة} (مفرد جنات) به معناى بوستان است كه به اعتبار پوشش زمينش با درختان اين نام بر آن اطلاق شده است و لذا كلمه درختان در برداشت آورده شد. {زرع} به معناى رويانيدن و نيز چيزى است كه روييده شده باشد. در آيه شريفه معناى دوم مراد است.

گرايش به آبادانى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 15

15_ خداوند ، توان و استعدادِ آباد كردن زمين را به آدميان عطا كرده و ايشان را به سوى آبادانى گرايش داده است .

واستعمركم فيها

استعمره فيه، يعنى: {جعله يعمره; وى را آبادكننده آن قرار داد} (لسان العرب). بر اين اساس {استعمركم فيها} چنين معنا مى شود: خداوند شما را اين گونه قرار داده و آفريده است كه زمين را آباد سازيد; يعنى، توان آبادسازى زمين را به شما عطا كرده و نياز به آن را در شما ايجاد كرده است تا همواره به سمت آبادسازى زمين در حركت باشيد.

گردش انتقالى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 2

2 - آرامش سطح زمين و پيكر كوه ها ، با وجود حركت هاى وضعى و انتقالى آنها ، آيتى از آيات الهى

ألم يروا أنّا جعلنا الّيل . .. و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب

آيه ياد شده مانند آيه

86، در مقام بيان نشانه هاى توحيد است و {تمرُّ} اشاره به حركت هاى وضعى و انتقالى زمين دارد كه امروز، از نظر دانش بشر امرى پذيرفته شده و قطعى است. ذكر {جبال} نيز شايد از آن جهت باشد كه كوه ها در نظر آدميان، مظهر صلابت و ايستايى است و نيز حركت كوه ها مستلزم حركت زمين است.

گردش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 6

6 - آرامش زمين با وجود حركت آن در فضا ، جلوه اى از صنع متقن و بهينه خداوند

و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب صنع اللّه الذى أتقن كلّ شىء

در صورتى كه عبارت {تمرُّ. ..} اشاره به حركت وضعى و انتقالى زمين داشته باشد، از ارتباط دو بخش آيه ({ترى الجبال...} با {صنع اللّه...}) مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 3

3 - خداوند ، به آسمان و زمين فرمان داد تا _ خواه يا ناخواه _ در مسير تعيين شده به حركت در آيند و فرمان ببرند .

فقال لها و للأرض ائتيا طوعًا أو كرهًا

{طوع} به معناى رغبت و ميل و {كره} به معناى بى ميلى و عدم رغبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 1

1 - خداوند زمين را _ على رغم حركت پيوسته آن _ گاهواره اى آرام براى انسان قرار داده است .

الذى جعل لكم الأرض مهدًا و جعل لكم فيها سبلاً

به كارگيرى

عنوان {گاهواره} اشاره به حركت زمين دارد.

گردش وضعى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 2

2 - آرامش سطح زمين و پيكر كوه ها ، با وجود حركت هاى وضعى و انتقالى آنها ، آيتى از آيات الهى

ألم يروا أنّا جعلنا الّيل . .. و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب

آيه ياد شده مانند آيه 86، در مقام بيان نشانه هاى توحيد است و {تمرُّ} اشاره به حركت هاى وضعى و انتقالى زمين دارد كه امروز، از نظر دانش بشر امرى پذيرفته شده و قطعى است. ذكر {جبال} نيز شايد از آن جهت باشد كه كوه ها در نظر آدميان، مظهر صلابت و ايستايى است و نيز حركت كوه ها مستلزم حركت زمين است.

گسترش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 28

28 _ رسول خدا ( ص ) فرمود : { دحيت الأرض من مكة . . . و هى الأرض التى قال اللّه { إنى جاعل فى الأرض خليفة . . . } ;

گسترش زمين از مكه آغاز شده و مكه همان زمينى است كه خداوند فرموده: من مى خواهم در زمين خليفه قرار دهم . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 6

6_ زمين و گسترش آن ، كوه هاى ثابت و استوار ، رودخانه ها ، گياهان مزدوج و تداوم شب و روز ، از نشانه هاى خدا و از دلايل يكتايى او در تدبير هستى است

.

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 19 - 1،2،9

1- خداوند ، زمين را گسترده و هموار قرار داده است .

و الأرض مددن_ها

{مدّ} در لغت به معناى {بسط} و {جرّ} است و مقصود از آن در اين آيه، گستردن و هموار كردن است.

2- كره زمين در بدو پيدايش ، داراى حجم گسترده اى نبوده است . *

و الأرض مددن_ها

{مدّ} در لغت به معناى {بسط} و {جرّ} است و مراد از آن در آيه فوق، مى تواند توسعه حجمى زمين باشد.

9- وجود زمين هاى هموار و پديدارى كوه ها ، براى ثبات و استقرار زمين و رويش گياهان و پديده هاى معدنى ، از آيات الهى است .

و الأرض مددن_ها و ألقينا فيها روسى و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 48 - 3

3 - مطالعه در گستردگى سطح زمين و آرامش آن ، راهگشاى انسان به تدبير بهينه خداى جهان

و الأرض فرشن_ها فنعم الم_هدون

تعبير {فنعم الماهدون}، انسان را به اين حقيقت توجه مى دهد كه در تدبير بهينه خداوند، بينديشد و نمود اين تدبير عالى را در گستردگى سطح زمين و آرامش آن، مطالعه كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 19 - 1،2،5

1 - خداوند ، زمين را گسترده و پهناور قرار داد .

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا

{بساط} (مانند {فراش} به معناى {مفروش}) به معناى {مبسوط} (گسترده و پهناور) است.

2 - زمين گسترده و پهناور ، جلوه قدرت

و عظمت خداوند

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا

5 - گستردگى و پهناورى كنونى زمين ، پس از گذشتن چندى از آفرينش نخستين آن بوده است .

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا

{جعل} در چند معنا به كار مى رود; از جمله آنها، تغيير دادن از صورت و حالتى به صورت و حالتى ديگر است (مفردات راغب). برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 3 - 1،4،5

1 - زمين در آستانه برپايى قيامت ، گسترده و مسطح شده و مساحت آن افزايش مى يابد .

و إذا الأرض مدّت

{مدّ} به معناى بسط دادن (قاموس)، كشاندن (مفردات) و افزايش دادن است. (مصباح)

4 - مرحله شكافته شدن آسمان _ در مراحل مقدماتى قيامت _ مقدم بر مرحله انبساط زمين و مؤثر در آن خواهد بود . *

إذا السماء انشقّت . .. و إذا الأرض مدّت

تقديم {إذا السماء. ..} بر {إذا الأرض ...}، ممكن است ناظر به تقدم زمانى آن باشد. ذكر اين دو رخداد در كنار يكديگر، مى تواند نشانگر ارتباط آن دو باشد.

5 - { عن جابر عن النبى ( ص ) قال : تمدّ الأرض يوم القيامة مدّ الأديم ، ثمّ لايكون لإبن آدم منها إلاّ موضع قدميه ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرموده: زمين روز قيامت، مانند پوست دباغى شده پهن و گسترده مى شود; در عين حال بر اثر كثرت جمعيت از اين زمين پهناور، براى هر كدام از فرزندان آدم جز جاى دو قدم نمى ماند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84

- 5 - 3

3 - گسترش و افزايش مساحت زمين در آستانه قيامت و خالى شدن درون آن ، جلوه اى از ربوبيت خداوند و در راستاى تكامل يافتن زمين است .

و أذنت لربّها

گواهى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 4 - 5،6

5 - زمين در قيامت ، داراى شعور و كلام و گواه آنچه بر روى آن اتفاق افتاده است .

تحدّث

6 - { عن أبى هريرة قال قرء رسول اللّه ( ص ) ه_ذه الآية { يومئذ تحدث أخبارها } قال : أتدرون ما إخبارها ؟ قالوا : اللّه و رسوله أعلم ، قال : فانّ إخبارَها أن تشهد على كلّ عبد أو أمة بما عمل على ظهرها ;

از ابوهريره روايت شده كه رسول خدا(ص) آيه {يومئذ تحدث أخبارها} را قرائت كرد و فرمود: آيا مى دانيد خبردادن زمين چيست؟ گفتند خدا و رسولش آگاه تراند; فرمود: إخبار زمين گواهى دادن آن است بر هر مرد و زنى به آنچه بر روى آن انجام داده است. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 5

5 - زمين ، مشخّصات كردار هاىِ ريز و درشت انسان را در خود محفوظ داشته ، در قيامت آن را گزارش خواهد كرد .

يومئذ تحدّث أخبارها . .. فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 5

5 - زمين ، مشخصات كردار هاى ريز و درشت انسان ، اطلاعاتى را در خود محفوظ داشته ، در

قيامت آن را گزارش خواهد كرد .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

مالك خزاين زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 10

10 - خداوند ، مالك حقيقى منابع رزق آسمان ها و زمين است .

و للّه خزائن السم_وت و الأرض

مالك زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 1

1 _ تنها خداوند مالك تمام موجودات آسمان ها و زمين است .

للّه ما فى السّموات و ما فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 21

21 _ مالكيت اصلى و نهايى آسمان ها و زمين ( تمام هستى ) ، از آن خداوند است .

و للّه ميراث السّموات و الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 189 - 1

1 _ خداوند ، تنها مالك و فرمانرواى آسمان ها و زمين

و للّه ملك السّموات و الارض

{مُلك} به معناى پادشاهى و فرمانروايى و ملازم با مالكيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 126 - 1

1 _ خداوند ، تنها مالك آسمان ها و زمين و آنچه در آنهاست ( تمامى هستى )

و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض

{ما فى السموات و ما فى الارض}، كنايه از تمامى هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 - 1

1 _ خداوند ، مالك تمامى موجودات آسمان ها و زمين

است .

و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 16

16 _ سلطنت و مالكيت مطلق خداوند بر آسمان ها ، زمين و آنچه ميان آن دو است . ( تمام هستى )

و للّه ملك السموت و الأرض و ما بينهما

تقديم {للّه} دلالت بر حصر دارد. يعنى تنها او مالك آسمانها و ... است. لذا از اين معنا به مالكيت مطلق تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 18

18 _ تنها خداوند ، مالك و فرمانرواى آسمان ها و زمين و آنچه ميان آن دو است . ( تمام هستى )

و للّه ملك السموت و الارض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 1

1 _ خداوند ، تنها مالك آسمان ها و زمين ( تمام هستى ) و حاكم بر آنها

الم تعلم إنّ اللّه له ملك السموت و الارض

آسمانها و زمين كنايه از تمامى هستى است. و ملك به معناى حاكميت و در دست داشتن زمام امور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 120 - 1،7

1 _ تنها خداوند ، مالك و فرمانرواى آسمان ها ، زمين و هر آنچه در آنهاست .

للّه ملك السموت و الارض و ما فيهن

7 _ مالكيت خداوند بر آسمان ها و زمين و توانايى مطلق وى ، ضامن اعطاى بهشت جاودانه به صادقان

ينفع الصدقين صدقهم لهم جنت . .. و

ما فيهن و هو على كل شىء قدير

بيان مالكيت خداوند بر هستى و توانايى مطلق او پس از وعده بهشتى جاويدان به صدق پيشگان، مى تواند اشاره به اين باشد كه تحقق بخشيدن به اين وعده هرگز از توان خداوند خارج نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 24،25

24 _ زمين و روييدنيهايش از آن خداست .

فذروها تأكل فى أرض اللّه

اضافه كلمه {أرض} به {اللّه} مى تواند به اين معنا باشد كه زمين از آن خداست. و نيز مى تواند به معناى زمين خدا، در مقابل زمينى كه مالك شخصى دارد، باشد. بنابر احتمال دوم معناى {فذروها ... } چنين مى شود: ناقه را آزاد بگذاريد. آن ناقه در زمين خدا مى چرد و به زمينهاى شخصى شما تعرضى نمى كند.

25 _ مالكيت خدا بر زمين ، دليل صالح ( ع ) بر لزوم آزادگذارى ناقه براى چريدن در هر كجاى زمين

هذه ناقة اللّه . .. فذروها تأكل فى أرض اللّه

انتساب زمين به خداوند (أرض اللّه) پس از انتساب ناقه به او (ناقة اللّه) استدلالى است از سوى صالح بر لزوم آزادگذارى آن براى چريدن. يعنى چون ناقه از آن خداست و زمين نيز از آن اوست، روا نيست از چريدن بازداشته شود. تفريع جم___له {ذروها ... } به وسيله فاء بر جمله {هذه ناقة اللّه} نيز دلالت بر اين معنا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 3،5،7،15

3 _ زمين از آن خداست و اختيار آن به دست اوست .

إن الأرض للّه يورثها من

يشاء من عباده

5 _ موسى ( ع ) در تعاليم خويش به بنى اسرائيل ، پندار مالكيت فرعون را بر زمين ، پندارى باطل و حاكميت او را مقهور اراده خداوند خواند .

قال موسى لقومه . .. إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده

7 _ اذعان به مالكيت خدا بر زمين و نفوذ مشيت او ، زمينه ساز مقاومت در برابر دشمنان دين است .

استعينوا باللّه و اصبروا إن الأرض للّه يورثها من يشاء

15 _ مالكيت خدا بر زمين ، نفوذ مشيت او بر حاكمان آن و سير تحولات جوامع بشرى به سوى حاكميت تقواپيشگان ، از تعاليم موسى ( ع ) به قوم خويش

قال موسى . .. إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده و العقبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 1

1 _ آسمان ها و زمين موجوداتى مملوك ، وابسته به هستى بخش و نيازمند آفريدگار

أو لم ينظروا فى ملكوت السموت و الأرض

{ملكوت} مصدر است و به نايب فاعلش (السموات و الأرض) اضافه شده است. يعنى {ملكوت} در آيه شريفه مصدر مجهول مى باشد. بنابراين {ملكوت السموات}، يعنى مملوك بودن آسمانها. گفتنى است مراد از مملوكيت در اينجا مملوكيت حقيقى و تكوينى، يعنى وابستگى وجودى، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 116 - 1

1 _ خداوند ، تنها مالك و فرمانرواى آسمان ها و زمين

إن اللّه له ملك السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 7

7_ زمين و

روييدنى هاى آن ، ملك خداوند است .

فذروها تأكل فى أرض الله

برداشت فوق، از اضافه {أرض} به {الله} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 1

1_ خداوند ، مالك و مدبر آسمان ها و زمين است .

قل من رب السموت و الأرض قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 1

1 - زمين و هر آنچه در آن هست ، از آن خدا و متعلق به او است .

قل لمن الأرض و من فيها إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 85 - 1

1 - اعتراف به مالكيت خدا بر زمين و موجودات روى آن ، امرى ناگريز براى هر انسانِ اهل دانش و خرد

قل لمن الأرض . .. إن كنتم تعلمون . سيقولون للّه قل أفلاتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 8

8 - زمين ، از آن خدا است و بندگان خدا ، مى توانند در هر نقطه مناسبى مسكن بگيرند .

إنّ أرضى وسعة فإيّ_ى فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 1 - 3

3 - تمامى آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است ، از آنِ خدا است .

الحمد للّه الذى له ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 66 - 1

1 - خداوند ، مالك

و مدبر جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . )

ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 12

12 - زمين ، از آنِ خدا و در مالكيت او است .

أرض اللّه وسعة

مقصود از {أرض اللّه} كره زمين است. اين تعبير گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 67 - 12

12 - { عن سليمان بن مهران ، قال سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { و الأرض جميعاً قبضته يوم القيامة } فقال يعنى ملكه لايملكها معه أحد . . . { و السماوات مطويّات بيمينه } قال : اليمين اليد ، و اليد القدرة و القوّة يقول عزّوجلّ و السماوات مطويّات بقدرته و قوته سبحانه و تعالى عمّا يشركون ;

سليمان بن مهران گويد: از امام صادق(ع) از سخن خداوند عزّوجلّ كه مى فرمايد: {و الأرض جميعاً قبضته يوم القيامة} سؤال نمودم، حضرت فرمود: يعنى زمين ملك او است [در قيامت] و هيچ كس غير از او مالك زمين نيست. .. و درباره {و السماوات مطويّات بيمينه} فرمود: يمين همان يد است و مراد از آن قدرت و قوت است و خداوند عزّوجلّ فرمود: آسمان ها به قدرت و قوت خداوند به هم پيچيده مى شوند و او منزّه و برتر است از هرگونه شركى كه به او نسبت مى دهند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 2

2 - كفر و ناسپاسى انسان ها

و روى گردانى آنان از پيام وحى ، بى تأثير براى يگانه مالك آسمان ها و زمين

فإنّ الإنس_ن كفور . للّه ملك السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 1

1 - خداوند ، تنها مالك و فرمانرواى آسمان ها و زمين

و للّه ملك السم_وت و الأرض

{ملك} به معناى پادشاهى و فرمانروايى و ملازم با مالكيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 1

1 - گستره آفرينش ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، تحت مالكيت مطلقه الهى

و للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 5 - 2

2 - خداوند ، مالك و مدبّر زمين است .

لربّها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 1

1 - حاكميت و مالكيت بر آسمان ها و زمين ، مخصوص خداوند است .

له ملك السم_وت و الأرض

{مُلك} اسم مصدر و به معناى بر عهده داشتن سلطنت است (مصباح). هر جا كلمه {مُلك} به كار رود، مستلزم {مِلك} (مالكيت) نيز خواهد بود. (مفردات راغب)

مالك غيب زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 2

2_ تنها خداوند مالك غيب آسمان ها و زمين است .

و لله غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 5

5- حقايق نهانى آسمان ها و

زمين ، در انحصار مالكيت خداوند است .

له غيب السم_وت و الأرض

تقديم {له} دلالت بر حصر مى كند و حرف {لام} در آن، براى تمليك است.

مالك كليد زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 1

1 - كليد هاى آسمان و زمين ، تنها در اختيار خداوند است .

له مقاليد السم_وت و الأرض

تقديم {له} (خبر) بر {مقاليد} (مبتدا) مفيد حصر است.

مالك موجودات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 6

6 - همه موجودات آسمان ها و زمين از آنِ خداوند است .

بل له ما فى السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 132 - 1

1 _ خداوند ، يگانه مالك تمامى موجودات آسمان ها و زمين ( تمام هستى )

و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 2 - 2

2- تمامى موجودات آسمان ها و زمين فقط از آنِ خداوند است .

الله الذى له ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 6 - 1

1 - خداوند يگانه مالك آسمان ها و زمين است .

له ما فى السم_وت و ما فى الأرض

تقديم {له} بر حصر دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 3

3 - تمامى موجودات زمين و آسمان ، مملوك خداوند هستى اند

.

له ما فى السم_وت و ما فى الأرض

مالك نيروهاى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 13

13 - نيرو ها و قواى آسمان ها و زمين ، تنها از آن خداوند و در اختيار او است .

و للّه جنود السم_وت و الأرض

{لام} در {للّه} مفيد اختصاص و ملكيت است و مى رساند كه قواى هستى، مسخّر خدا و در خدمت تحقق اهداف او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 7 - 1

1 - نيرو ها و قواى آسمان ها و زمين ، ملك خداوند و در خدمت تحقق اراده او

و للّه جنود السم_وت و الأرض

{لام} در {للّه} مفيد اختصاص و ملكيت است و مى رساند كه نيروهاى هستى، مسخّر خدا و در خدمت تحقق اهداف اويند; چه اين كه اطلاق {جند} بر قواى هستى ممكن است، به همين جهت صورت گرفته باشد; زيرا در اين واژه، هدف دارى و قرار داشتن تحت فرماندهى واحد نهفته است.

مالكيت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 13

13 _ تمام زمين از آن خداوند است .

الم تكن ارض اللّه واسعة

مدبر زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 1

1_ خداوند ، مالك و مدبر آسمان ها و زمين است .

قل من رب السموت و الأرض قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 2

2 - پروردگار جهان ،

همان مربّى و مدبّر آسمان ها و زمين و موجودات ميان آنها است .

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين . قال ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 66 - 1

1 - خداوند ، مالك و مدبر جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . )

ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 3

3 - آسمان و زمين ، تحت ربوبيت الهى و تدبير يگانه آن ، شايان تأمل و درس آموزى

فَوَربّ السّماء و الأرض

اهميت ربوبيت الهى نسبت به آسمان و زمين، از آن جهت مى باشد كه مورد قسم قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 1

1 - خداوند ، مالك و مدبّر آسمان ها و زمين و تمام موجودات بين آنها است .

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 5 - 2

2 - خداوند ، مالك و مدبّر زمين است .

لربّها

مدت حيات در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 2

2- استمرار زندگى انسان در زمين ، تا آخرين لحظات عمر جهان طبيعت

يوم ترونها

{يوم ترونها} متعلق به {تذهل كلّ مرضعة} مى باشد. در مرجع ضمير {ها} در {ترونها} دو احتمال است: 1_ اگر مراد از {الساعة} در آيه قبل لحظه حضور مردم در عرصه محشر باشد، مراد

از {زلزلة} اضطراب مردم خواهد بود. در اين صورت آيه مورد بحث (يوم ترونها تذهل...)، براى بيان كيفيت و درجه هراس و اضطراب مردم در روز قيامت مى باشد و ضمير {ها} نيز به {الساعة} بازمى گردد. 2_ اگر مراد از {الساعة} لحظه فروپاشى نظام طبيعت باشد، مقصود از {زلزل} لرزش شديدى خواهد بود كه پيكره عالم طبيعت (زمين) را فرا خواهد گرفت. در اين صورت آيه مورد بحث، بيانگر حال مردم در لحظه وقوع آن زلزله مى باشد و ضمير {ها} در {ترونها} به {زلزلة} بازمى گردد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است.

مدت خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 6

6 _ آفرينش آسمان ها و زمين در مدتى برابر شش روز

الذى خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 2

2_ آفرينش آسمان ها و زمين ، تدريجى بوده و در شش روز ( شش دوره ) به انجام رسيده است .

خلق السم_وت و الأرض فى ستة أيام

مراد از {أيام} در آيه شريفه ، معناى متعارف آن (روزها يا شبانه روزها) نيست; بلكه مقصود ، دوره ها و مرحله هاست; زيرا روز به معناى متعارف آن ، پس از خلقت زمين قابل فرض است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 2

2 - آفرينش آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو ، در شش روز ( شش مرحله و دوره ) انجام گرفته است

.

خلق . .. فى ستّة أيّام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 4

4 - خداوند ، آفريننده زمين در دو روز

خلق الأرض فى يومين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 3،4

3 - خداوند ، آسمان ها و زمين را در شش روز آفريد

خلق السم_وت و الأرض فى ستّة أيّام

4 - آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى تدريجى بود و در شش مرحله انجام پذيرفت .

خلق السم_وت و الأرض فى ستّة أيّام

واژه {يوم} (مفرد {أيّام}) در معناى برهه اى از زمان (كوتاه يا بلند) نيز به كار مى رود. بر اين اساس {ستة أيّام} (شش روز)، به معناى شش برهه بوده و بيانگر مطلب ياد شده است.

مراحل خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 3

3 _ آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى تدريجى ، در شش دوره و مرحله ، بوده است .

خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

مراد از {يوم} در آيه شريفه معناى متعارف آن (روز و يا شبانه روز) نيست، بلكه مقصود شش دوره و مرحله است. زيرا روز به معناى متعارف آن، پس از آفرينش آسمانها و زمين تحقق يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 7

7 _ آفرينش آسمان ها و زمين ، در شش مرحله

الذى خلق السموت و الأرض فى ستة أيام

كلمه {يوم} به معناى مقدارى از زمان به كار مى رود _ كوتاه باشد

يا بلند _ بنابراين مى توان گفت: {ستة أيام} به معناى شش دوره و مرحله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 4

4 _ آفرينش آسمان ها و زمين در شش دوره و مرحله بوده است .

الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما فى ستّة أيّام

كلمه {يوم}، در معناى مقدارى از زمان به كار مى رود (كوتاه باشد يا بلند). بنابراين مى توان گفت: {ستّة أيّام} به معناى شش دوره و مرحله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 5

5 - خدا ، زمين را در دو مرحله و دوره آفريد . *

بالذى خلق الأرض فى يومين

لفظ {يوم} مى تواند كنايه از دوره و مرحله باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 14

14 - توجه به آفرينش زمين و آسمان و مراحل آن ، عامل پى بردن انسان به قدرت و علم نامحدود خداوند

أئنّكم لتكفرون بالّذى خلق . .. ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 38 - 1

1 - آفرينش آسمان و زمين و موجودات هستى ، بهوسيله خداوند در شش مرحله

و لقد خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما فى ستّة أيّام

مراد از {يوم} در آيه شريفه، معناى متعارف آن (روز يا شبانه روز) نيست; بلكه مقصود شش دوره و مرحله است; زيرا روز به معناى متعارف آن پس از آفرينش آسمان ها و زمين تحقق يافته است.

مراد از وارثان

زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 14

14- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : قوله عزّوجلّ : { أنّ الأرض يرثها عبادى الصالحون } هم أصحاب المهدى [ فى ] آخرالزمان ;

از امام باقر(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ: {أنّ الأرض يرثها عبادى الصالحون} روايت شده كه فرمود: آنان ياوران حضرت مهدى(عج) در آخرالزمان مى باشند}.

مربى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 4

4- آسمان ها و زمين ، تحت ربوبيت خداست .

ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 13

13- تدبير امور آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) ، به دست خداوند است .

ربّ السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 1

1- جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و انسان ها ) ، تحت ربوبيت خداوند است .

بل ربّكم ربّ السموت والأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 7 - 1

1- فرستنده قرآن و رسولان ، همان پروردگار يگانه آسمان ها و زمين و موجودات است .

إنّا أنزلنه . .. إنّا كنّا مرسلين ... ربّ السموت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 36 - 4

4 - خداوند ، يگانه پروردگار آسمان ها و زمين و تمامى جهانيان

ربّ السموت

و ربّ الأرض ربّ الع_لمين

مركز تدبير زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 5 - 2

2 - عرش ، مركز تدبير و كنترل آسمان ها و زمين و تحت سيطره خداوند است .

خلق الأرض والسم_وت العلى . الرحم_ن على العرش استوى

مرگ در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 26 - 1،3،4

1 - زمين ، محل و جايگاه مناسب براى زندگى و مرگ انسان هاى بسيار

كفاتًا . أحياءً و أموتًا

تنوين {أحياءً و أمواتاً}، براى تعظيم است و مراد از آن تكثير مى باشد.

3 - آفرينش زمين ، براى حيات و مرگ انسان ها ، جلوه قدرت و عظمت الهى است .

ألم نجعل الأرض كفاتًا . أحياءً و أموتًا

4 - { حَمّاد بن عيسى عن أبى عبداللّه ( ع ) أنّه نظر إلى المقابر ، فقال : يا حمّاد ه_ذه كِفاتُ الأموات و نظر إلى البيوت فقال : ه_ذه كفاتُ الأحياء ثمّ تلا [ ه_ذه الآية ] { ألم نجعل الأرض كفاتاً . أحياءً و أمواتاً } ;

حمّادبن عيسى از امام صادق(ع) روايت كرده كه آن حضرت، نگاهى به قبرستان انداخت و فرمود: اى حمّاد! اين كفاتِ مردگان است و نگاهى به خانه ها انداخت و فرمود: اين كفاتِ زنده ها است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: {ألم نجعل الأرض كفاتاً . أحياءً و أمواتاً}.

مرگ زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 24 - 5

5 - زمين بدون آب ، مرده و موات است .

و ينزّل من السماء

ماء فيحيى به الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 4

4 - زمين ، داراى مرگ و حيات است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 6

6 - زمين ، داراى مرگ و حيات

فأحيا به الأرض بعد موتها

مصونيت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 4،9،13

4 - توجه به تسخير طبيعت براى انسان ، حركت كشتى در دريا و امنيت زمين از برخورد با كرات و سنگ هاى آسمانى ، زمينه روشنى براى ره يابى به توحيد ربوبى خداوند

ألم تر أنّ اللّه سخّر. .. أن تقع على الأرض

9 - مصونيت زمين از تصادم كرات و اجرام آسمانى با آن ، به اراده خداوند

و يمسك السماء أن تقع على الأرض

13 - رام بودن طبيعت براى انسان ، حركت كشتى در دريا و امنيت زمين از برخورد كرات آسمانى با آن ، جلوه هاى رأفت و رحمت گسترده خدا به انسان

ألم تر أنّ اللّه سخّر . .. إنّ اللّه بالناس لرءوف رحيم

مطالعه خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 25 - 2

2 - تشويق خداوند ، به مطالعه درباره زمين و چگونگى آفرينش آن براى انسان ها

ألم نجعل الأرض كفاتًا

مطالعه در خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 2

2- تشويق و ترغيب آدميان به تفكر درباره پيدايش

آسمان ها و زمين ، جهت درك تحقق معاد

أو لم يروا أن الله الذى خلق السموت و الأرض قادر على أن يخلق مثلهم

مطالعه موجودات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 3

3 - مشركان ، به خاطر ژرف ننگريستن درباره موجودات آسمان ها و زمين ، مورد سرزنش خداوندند .

ألم تروا أنّ اللّه سخّر لكم ما فى السموت و ما فى الأرض

احتمال دارد مخاطب {ألم تروا} مشركانى باشد كه در اين سوره و قبل از پرداختن به قصه لقمان (فأرونى ماذا خلق. ..) از آنها سخن گفته شده است. در اين صورت، استفهام {ألم...} توبيخى است.

معجزه شكافتن زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 1

1_ نزول قرآنى كه كوه ها را به حركت درآورد ، زمين را قطعه قطعه كند ، مردگان را زنده سازد ، نمى تواند مايه هدايت كسانى شود كه خدا هدايت آنان را نخواهد .

و لو أن قرءانًا سيّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو كلّم به الموتى

{تسيير} (مصدر سيّرت) به معناى حركت دادن است و {تقطيع} (مصدر قطّعت) به معناى شكافتن عميق يا قطعه قطعه كردن مى باشد و حرف باء در جمله هاى سه گانه فوق به معناى استعانت است. عبارت {بل لله الأمر} و نيز {أن لو يشاء الله لهدى الناس} گوياى اين است كه جواب شرط {لو أنّ ...} جمله اى نظير {لم يهتدوا إن لم يشأ الله} است.

مقهوريت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99

- 5 - 3

3 - زمين ، داراى نوعى شعور و مقهور ربوبيت خداوند

بأنّ ربّك أوحى لها

ملاك حيات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 11

11 - زمين بى گياه مرده است و حيات آن به رويش گياهان است .

فأحيا به الأرض بعد موتها

مراد از {احياى ارض} (زنده كردن زمين) به وجود آوردن گياهان و درختان در آن است.

ملكوت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 75 - 3،4

3 _ ابراهيم(ع) به دليل مشاهده ملكوت آسمانها و زمين بت پرستى را گمراهى آشكارى مى ديد.

إنى أريك و قومك فى ضلل مبين. و كذلك نرى إبرهيم

جمله {و كذلك نرى} احتمالا در صدد بيان سبب و زمينه گفته هاى ابراهيم(ع) در آيه قبل است.

4 _ ورود ابراهيم(ع) در زمره اهل يقين، برجسته ترين هدف نماياندن ملكوت (سلطنت و مالكيت خداوند) آسمانها و زمين به او بوده است.

و كذلك نرى إبرهيم ملكوت السموت و الأرض و ليكون من الموقنين

جمله {و ليكون . ..} عطف بر محذوف است. يعنى ارائه ملكوت به ابراهيم(ع) براى مقاصدى بوده و از آن جمله اينكه وى از اهل يقين باشد. بيان اين هدف از ميان اهداف ديگر، نشانه برجسته بودن و اهميت آن است.

منافع تسطيح زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 20 - 3

3 - آفرينش شتر ، برافراشتن آسمان ، استوارسازى كوه ها و هموار ساختن زمين ، داراى منافعى درخور توجه براى انسان ها است .

أفلاينظرون إلى . .. و إلى

الأرض كيف سطحت

آيه شريفه، گرچه توجّه دادن انسان ها به مظاهر قدرت خداوند در زمين و آسمان است; ولى تكيه بر اوصاف ياد شده، نشانه سودمند بودن آنها به حال آنان است.

منشأ آرامش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 1

1 - خداوند زمين را _ على رغم حركت پيوسته آن _ گاهواره اى آرام براى انسان قرار داده است .

الذى جعل لكم الأرض مهدًا و جعل لكم فيها سبلاً

به كارگيرى عنوان {گاهواره} اشاره به حركت زمين دارد.

منشأ آمادگى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 7 - 1

1_ گستردگى زمين و آمادگى آن براى زندگى انسان ، به تدبير و اراده الهى است .

و الأرض مددن_ها و ألقينا فيها روسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 10 - 2

2 - آمادگى زمين ، براى زندگى آدميان ، به تدبير و قرار داد الهى است ; نه امرى اتفاقى .

و الأرض وضعها للأنام

منشأ احياى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 65 - 3

3- خداوند ، احياگر زمين هاى موات به وسيله آب باران

و الله أنزل من السّماء ماء فأحيا به الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 6،10،16

6 - خداوند ، زمين را حيات مى بخشد و بر احياى مردگان ، توانا است .

كيف يحى الأرض بعد موتها إنّ ذلك لمحى الموتى

10 - رويش گياهان

و حيات يافتن زمين ، با باران ، به دست خداوند است .

كيف يحى الأرض

16 - قدرت مطلق خداوند ، منشأ ريزش باران ، و احياى زمين به وسيله آن است .

فترى الودق يخرج من خل_له . .. يحى الأرض بعد موتها ... و هو على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 7،8،14

7 - آن كس كه حيات دهنده زمين است ، حيات دهنده مردگان نيز خواهد بود .

إنّ الذى أحياها لمحى الموتى

8 - قدرت خداوند در حيات بخشيدن به زمين ، نشانگر قدرت او در حيات بخشيدن به مردگان است .

إنّ الذى أحياها لمحى الموتى

14 - احياى زمين خشكيده و افسرده به وسيله خداوند ، دليل آشكار بر امكان رستاخيز مردگان و وقوع معاد است .

إنّ الذى أحياها . .. على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 6

6_ اراده الهى ، حاكم بر نزول باران و رويش زندگى در سرزمين هاى مرده

و نزّلنا من السماء . .. و أحيينا به بلدة ميتًا

انتساب فعل {نزّلنا} و {أحيينا} به خداوند و عوامل تحت فرمان او، تأكيدى بر حاكميت اراده او بر هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 4

4 - تبديل زمين هاى مرده به زمين هاى زنده ، سرسبز و خرّم ، نمود اراده و قدرت خداوند

أنّ اللّه يحىِ الأرض بعد موتها

منشأ استقرار زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30

- 25 - 2،4

2 - قوام و ثبات آسمان ها و زمين ، به فرمان خداوند است .

أن تقوم السماء و الأرض بأمره

4 - ثبات و استقرار آسمان و زمين ، به فرمان و قدرت خداوند و بدون اسباب و علل ظاهرى است .

و من ءاي_ته أن تقوم السماء و الأرض بأمره

اين كه خداوند، برپايى و استقرار و ثبات آسمان و زمين را بدون اسناد به علتى ظاهرى، به امر و فرمان خود معرفى مى كند، حاكى است كه آسمان و زمين، بدون علت ظاهرى برپا هستند.

منشأ بازگشت به زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 6

6 - آفرينش انسان از زمين و بازگشت دو باره او به آن و نيز رستاخيز و معاد او ، به اراده و خواست خداوند است .

خلقنكم . .. نعيدكم ... نخرجكم

منشأ بركت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 4

4 _ بركت و حاصلخيزى زمين ها به دست خدا و در اختيار اوست .

مشرق الأرض و مغربها التى بركنا فيها

منشأ بى حاصلى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 10

10- سرسبزى يا بى حاصلى زمين ، به خواست خدا و اراده او است .

فعسى ربّى أن . .. يرسل عليها حسبانًا

منشأ تحولات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 26 - 3

3 - شخم زدن زمين و ايجاد شيار در دل خاك و آماده سازى آن

براى كشت و ايجاد هرگونه دگرگونى در سطح زمين ، در حقيقت مستند به خداوند است .

ثمّ شققنا الأرض شقًّا

فعل {شققنا} اطلاق دارد و زير و رو كردن خاك زمين را _ به هر شكلى باشد _ مستند به خداوند مى كند; هر چند به دست انسان يا ديگر عوامل طبيعت انجام پذيرد.

منشأ تدبير زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 10 - 5

5 - سامان زمين و نظام آسمان ، تحت ربوبيت يگانه خداوند

الرحم_ن . .. و السّماء رفعها ... و الأرض وضعها

آيه شريفه، همراه با همه پيام هايى كه دارد، ممكن است ردّى بر اين نظريه مشركان باشد كه قائل به وجود مدبرهايى غير از خدا در آسمان و زمين هستند.

منشأ تسطيح زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 106 - 4

4 - تبديل كوه ها به زمينى مسطح و هموار در آستانه قيامت ، كار خداوند و به فرمان او است .

ينسفها ربّى . .. فيذرها قاعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 20 - 1،2

1 - مسطّح شدن زمين ، شايان تحقيق و امعان نظر براى كشف علل و عوامل آن

و إلى الأرض كيف سطحت

2 - هموار بودن زمين ، نشانه اى آشكار بر قدرت خداوند و دليل امكان معاد

و إلى الأرض كيف سطحت

منشأ ثبات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 7 - 3

3_ سطح زمين ، بدون وجود كوه ها فاقد ثبات و استقرار

*

و ألقينا فيها روسى

خداوند، پس از مسأله امتداد و گسترش سطح زمين، از وجود كوه ها به عنوان عناصرى استوار (رواسى) ياد كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه ثبات و استقرار سطح رويين زمين، مديون استوارى كوه ها است و بدون وجود كوه ها، فاقد ثبات و استوارى است.

منشأ حيات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 13

13 - خداوند احياء كننده زمين ، ايجاد كننده موجودات زنده در آن و منتشر سازنده آنها در سراسر گيتى است .

فأحيا به الأرض . .. و بث فيها من كل دابة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 3

3 - خداوند ، نازل كننده آب از آسمان ، و حيات بخش زمين مرده ، با باران است .

من نزّل من السماء ماء فأحيا به الأرض من بعد موتها ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 1

1 - حيات و خرمى زمين پژمرده با نزول باران ، از آيات و نشانه هاى قدرت خداوند است .

و من ءاي_ته أنّك ترى الأرض خ_شعة فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت

{خشوع} (مصدر {خاشعة}) در اصل به معناى تضرع و تواضع است و در مورد زمين كنايه از خشكى و فسردگى مى باشد. {اهتزاز} (مصدر {اهتزّت}) به معناى تحرك و جنبش است كه نشانه شادابى و خرمى مى باشد. {ربو} (مصدر {ربت}) به معناى افزايش و نموّ است و در اين جا مقصود رويش گياهان مى باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 11 - 4

4 - خرّمى و حيات زمين ، وابسته به نزول باران است .

نزّل من السماء ماء بقدر فأنشرنا به بلدة ميتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 2

2 - ريزش باران از سمت آسمان و تأمين روزى خلق و حيات زمين در پرتو آن ، آيتى خداوندى براى خردورزان

و ما أنزل اللّه من السماء . .. ءاي_ت

منشأ خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 1

1 - آفرينش آسمان ها و زمين ، مخصوص خداوند و غير او فاقد كمترين تأثير درآن

أم خلقوا السم_وت و الأرض

منشأ روشنايى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 1،4

1 - سراسر زمين در عرصه قيامت به نور الهى روشن خواهد شد .

و أشرقت الأرض بنور ربّها

{إشراق} (مصدر {أشرقت}) به معناى اضائه (روشن شدن) است.

4 - روشن شدن زمين و حقايق مربوط به اهل آن در قيامت ، جلوه ربوبيت الهى است .

و أشرقت الأرض بنور ربّها

منشأ زندگى در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 5

5 - آمادگى كره خاكى به اراده خداوند براى زندگى انسان ها دليل شايستگى يگانه او براى پرستش

جعل الأرض قرارًا و جعل خل_لها أنه_رًا . .. أءل_ه مع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 -

4

4 - قدرت و دانايى آفريدگار هستى ، پشتوانه پيدايش شرايط زيست در كره زمين

العزيز العليم . الذى جعل لكم الأرض مهدًا و جعل لكم فيها سبلاً لعلّكم تهتدون

منشأ زيبايى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 33

33 - گياهان ، مايه زيبايى و خرمى زمين

من كلّ زوج بهيج

{بهجة و بهاجة} به معناى حسن و خرمى است. بنابراين {بهيج}; يعنى، نيكو و خرم.

منشأ سرسبزى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 4

4 _ سرسبزى زمين و رشد نباتات مرهون ريزش باران است.

أنزل من السماء ماء . .. فأخرجنا منه خضرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 10

10- سرسبزى يا بى حاصلى زمين ، به خواست خدا و اراده او است .

فعسى ربّى أن . .. يرسل عليها حسبانًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 11 - 4

4 - خرّمى و حيات زمين ، وابسته به نزول باران است .

نزّل من السماء ماء بقدر فأنشرنا به بلدة ميتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 4

4 - تبديل زمين هاى مرده به زمين هاى زنده ، سرسبز و خرّم ، نمود اراده و قدرت خداوند

أنّ اللّه يحىِ الأرض بعد موتها

منشأ سلطه انسان بر زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 5

5 - تسلط انسان بر زمين

و بهره گيرى گسترده وى از نعمت هاى آن ، تدبيرى الهى و نشان دهنده الطاف خداوند در حق وى

و يجعلكم خلفاء الأرض

اسناد {جعل} به خداوند، براى يادآورى اين واقعيت است كه اگر شما بر گرده زمين سواريد و از آن سود مى جوييد، امرى اتفاقى نيست; بلكه در آن رموز و مناسبات زيادى به كار رفته كه همه وابسته به تدبير خداوند است و بر اين اساس است كه قادر به تصرف در زمين و تسلط بر آن هستيد. تعبير {خلفاء الأرض} اشاره به همين تصرف و تسلط دارد.

منشأ شادابى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 33

33 - گياهان ، مايه زيبايى و خرمى زمين

من كلّ زوج بهيج

{بهجة و بهاجة} به معناى حسن و خرمى است. بنابراين {بهيج}; يعنى، نيكو و خرم.

منشأ شخم زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 26 - 3

3 - شخم زدن زمين و ايجاد شيار در دل خاك و آماده سازى آن براى كشت و ايجاد هرگونه دگرگونى در سطح زمين ، در حقيقت مستند به خداوند است .

ثمّ شققنا الأرض شقًّا

فعل {شققنا} اطلاق دارد و زير و رو كردن خاك زمين را _ به هر شكلى باشد _ مستند به خداوند مى كند; هر چند به دست انسان يا ديگر عوامل طبيعت انجام پذيرد.

منشأ شكافتن زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 26 - 1

1 - شكافتن زمين هنگام روييدن گياه ، كار خداوند و تحولّى شگفت انگيز

است .

ثمّ شققنا الأرض شقًّا

به قرينه آيات بعد، مراد از {شققنا الأرض} شكافتن زمين هنگام روييدن گياه است. تأكيدى كه كلمه {شقّاً} بر آن دلالت دارد، در اين موارد بيانگر شگفت بودن است.

منشأ گسترش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 1

1_ خداوند ، گسترنده زمين و قرار دهنده كوه ها و رود ها در دل آن

و هو الذى مدّ الأرض و جعل فيها روسى و أنه_رًا

{مدّ} به معناى گسترانيدن و پهن كردن است. {رواسى} (جمع راسية) به معناى كوههاى استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 7 - 1

1_ گستردگى زمين و آمادگى آن براى زندگى انسان ، به تدبير و اراده الهى است .

و الأرض مددن_ها و ألقينا فيها روسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 48 - 1

1 - گستردگى زمين و آمادگى آن براى آسايش بشر ، به تدبير و اراده خداوند

و الأرض فرشن_ها

{فرش} (مصدر {فرشنا}) و {مهد} (مصدر {ماهدون}) در اصل به معناى پهن كردن و گستردن چيزى براى نشستن بر آن و يا خوابيدن است; يعنى، {و الأرض بسطناها وسطحناها لتستقروا عليها و تسكنوها فنعم الباسطون نحن}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 1

1 - خداوند ، پس از آفرينش آسمان و ايجاد شب و روز ، زمين را گسترده ساخت .

و الأرض بعد ذلك دحيها

{دحو} به معناى بسط دادن و گستراندن است. {بعد ذلك} دلالت دارد كه اين مرحله از

تغييرات زمين، پس از تعديل آسمان و آفرينش تاريكى و روشنى بوده است. مراد از بسط زمين _ به قرينه آيات بعد _ آماده سازى و سامان دادن آن براى زندگانى جانداران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 31 - 1

1 - خداوند ، با گسترده ساختن زمين ، آب هاى زمينى را بر سطح آن جارى ساخت .

أخرج منها ماءها

فعل {أخرج} بدل از {دحاها} است و به همين جهت بدون حرف عطف آمده است. اين فعل آنچه را لازمه بسط زمين است بيان مى كند.

منشأ نشاط زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 1

1 - حيات و خرمى زمين پژمرده با نزول باران ، از آيات و نشانه هاى قدرت خداوند است .

و من ءاي_ته أنّك ترى الأرض خ_شعة فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت

{خشوع} (مصدر {خاشعة}) در اصل به معناى تضرع و تواضع است و در مورد زمين كنايه از خشكى و فسردگى مى باشد. {اهتزاز} (مصدر {اهتزّت}) به معناى تحرك و جنبش است كه نشانه شادابى و خرمى مى باشد. {ربو} (مصدر {ربت}) به معناى افزايش و نموّ است و در اين جا مقصود رويش گياهان مى باشد.

منشأ نظم زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 2

2 - نظم كنونى آسمان ها و زمين در بقا ، همانند مرحله آغازين خود ، نيازمند به اراده و تدبير خداوند است .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض . .. إن أمسكهما من

أحد من بعده

منشأ نور زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 1

1 - خداوند ، نور آسمان ها و زمين است .

اللّه نور السم_وت و الأرض

موانع انهدام زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 1

1 - تنها خداوند ، نگه دارنده نظم كنونى آسمان ها و زمين از زوال و پاشيدگى است و هيچ قدرت ديگرى در آن نقش ندارد .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض أن تزولا و لئن زالتا إن أمسكهما من أحد من بعده

موانع ثمردهى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 4

4 - گناه و معصيت انسان ها ، زمين ها و دريا ها را از بازدهى و سودبخشى ساقط مى كند .

ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما كسبت أيدى الناس

موانع لرزش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 2،3

2- كوه ها ، از جنبش ها و لرزش هاى زمين جلوگيرى مى كند .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم

{ميد} در لغت اضطراب و لغزش چيزهاى بزرگ را گويند و چون اين آيه در مقام بيان نعمتهاى خداست و اضطراب و لرزش زمين نعمت نيست، معلوم مى شود كه {أن تميدبكم} در اصل {لأن لاتميدبكم} يا {كراهية أن تميدبكم} بوده است; يعنى، كوهها را در زمين قرار داد تا زمين شما را نلرزاند.

3- زمين بدون وجود كوه ها ، داراى جنبش و لرزش بوده و براى

زندگى انسان مناسب نيست .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 1

1- آفرينش كوه هاى استوار براى جلوگيرى زمين از لرزاندن و جنباندن انسان ها است .

و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم

{رسا} به معناى {ثَبَت} و {رَسَخ} است و به كوه ها از آن جهت كه خود راسخ و استواراند و مانع اضطراب و لرزش زمين مى شوند، {رواسى} گفته مى شود. {ميد} (مصدر {تميد}) به معناى اضطراب و حركت به سمت هاى گوناگون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 5،6

5 - زمين ، بدون وجود كوه ها ، در معرض لرزش هاى مداوم بوده و مناسب زندگى نيست .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميد بكم

6 - كوه ها ، از جنبش و لرزش زمين جلوگيرى مى كنند و براى آماده كردن آن براى زيستن بشر ، نقش دارند .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميد بكم

{ميد} در لغت، {اضطراب و لرزش چيزهاى بزرگ} را گويند. چون آيه درصدد بيان نعمت هاى خداوند است و لرزش، نمى تواند نعمت باشد، معلوم مى شود كه {أن تميد}، {أن لاتميد} و يا {كراهيه تميد بكم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 7 - 1

1 - كوه ها مانند ميخ هاى مستحكم ، با رسوخ در زمين مانع لرزش آن شده و اجزاى$ آن را به هم پيوند داده است .

و الجبال أوتادًا

{أوتاد} (جمع {وتد}); يعنى، ميخ ها. تشبيه

كوه ها به {ميخ}، به اين لحاظ است كه آرامش و استحكام زمين و از هم نپاشيدن آن، وابسته به وجود كوه ها است; زيرا بدون وجود كوه ها، حركت لايه هاى زمين به روى يكديگر و پيدايش زلزله هاى فراگير، آرامش و استقرار آن را به هم مى زد.

موجبات فروروى در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 11

11- برخى از گناهان ، كيفر فرو رفتن در زمين را در پى دارد .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض

موجودات با شعور زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 2،3

2 - آسمان ها و زمين ، دربردارنده موجوداتى زنده ، شعورمند و با احساس

و نفخ فى الصور فصعق من فى السم_وت و من فى الأرض

{من} براى موجودات داراى شعور به كار مى رود. آمدن اين كلمه و نيز مسأله مردن و ايستادن و نگاه كردن موجودات آسمانى و زمينى در صحنه قيامت (إذا هم قيام ينظرون)، گوياى برداشت ياد شده است.

3 - مرگ و رستاخيز ، حقيقتى عام و در برگيرنده تمامى موجودات شعورمند آسمان ها و زمين و نه مخصوص انسان ها

و نفخ فى الصور فصعق من فى السم_وت و من فى الأرض . .. ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم ق

موجودات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 12

12 _ آسمان ها و زمين ، آفريده هايى حادث

فى خلق السّموات و الارض

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 101 - 2

2 _ پديده هاى گوناگون در آسمان ها و زمين ، آيات و نشانه هاى توحيد و ربوبيت مطلق خدا بر جهان هستى است .

قل انظروا ماذا فى السموت و الأرض و ما تغنى الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 8

8- شكافتن زمين و بيرون آمدن پديده هاى زمينى از آن و نيز شكافتن آسمان و نزول پديده هاى آسمانى از آن ، از نشانه هاى وجود خداوند

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

{فاطر} در لغت به معناى شكافتن است و احتمال دارد مراد از {فاطر السموات و الأرض} همان معناى لغوى آن باشد; يعنى، شكافتن آسمان و زمين براى بيرون آوردن پديده هاى آسمانى و زمينى از آنها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 20 - 6

6- كره زمين ، داراى موجودات با شعور _ از نوع غير انسان _ كه روزى آنها به دست خداوند است .

و جعلنا لكم فيها مع_يش و من لستم له برزقين

لفظ {من موصول} نوعاً بر موجوداتى اطلاق مى شود كه داراى شعور و ادراك باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 93 - 2

2- قائلان به فرزندگزينى خداوند ، فرزند خوانده او را از بين موجودات شعورمند آسمان ها و زمين مى دانستند .

من فى السموت والأرض

كلمه {من} موصولى است كه براى عاقلان به كار مى رود. به كار بردن آن، ممكن است ناظر به پندار فرزندخواندگى فرشتگان، عيسى و

عزير(ع) براى خدا باشد در نتيجه تعبير {موجودات آسمان ها} كنايه از ملائكه و {موجودات زمين} كنايه از عيسى و عزير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 52 - 7

7 - آسمان ها ، مانند زمين ، داراى موجوداتى است .

يعلم ما فى السم_وت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 5

5 - آسمان ها ، چونان زمين ، دربردارنده موجوداتى قابل توجه اند .

للّه ما فى السموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 5

5 - برخى از موجودات آسمان ها و زمين ، از مرگ ناشى از نفخ صور ايمن خواهند بود .

و نفخ فى الصور فصعق من فى السم_وت و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 16 - 4

4 - آگاهى خداوند ، به تمامى موجودات آسمان ها و زمين

و اللّه يعلم ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 24 - 4

4 - انسان ، موجودى زمينى و زمين بستر مناسب و طبيعى براى تكثير نسل او

ذرأكم فى الأرض

مطلب ياد شده، از قيد {فى الأرض} استفاده مى شود.

نشانه هاى حيات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 5

5 - رويش دانه ها ، جلوه روشن حيات در زمين است .

و ءاية لهم الأرض الميتة

أحيين_ها و أخرجنا منها حبًّا

برداشت ياد شده از آن جا است كه رويش دانه ها، به عنوان نخستين نمونه حيات در زمين ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 11

11 - پيدايش و رويش گياهان ، مظهرى از حيات زمين است .

اهتزّت و ربت إنّ الذى أحياها

نشانه هاى زيبايى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 2

2 - گياهان و سبزى هاى خوشبو و معطر ، نمودى از آراستگى زمين براى انسان

و الأرض وضعها للأنام . فيها ... و الريحان

واژه {ريحان}، به هر گياه خوشبو گفته مى شود (قاموس المحيط).

نطق زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 5

5 - زمين و آسمان ( جهان هستى ) ، داراى نوعى شعور ، اراده و نطق

قالتا أتينا طائعين

از واژه {قالتا} استفاده مى شود كه آسمان و زمين داراى نوعى نطق اند; چنان كه ازجمله {أتينا طائعين} فهميده مى شود كه آن دو، از نوعى اراده و خواست نيز برخورداراند و از مجموع اراده و نطق نوعى شعور و ادراك استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 4 - 5

5 - زمين در قيامت ، داراى شعور و كلام و گواه آنچه بر روى آن اتفاق افتاده است .

تحدّث

نظام زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 14

14 _ گزينش كعبه از ميان تمامى

نقاط زمين براى انجام مناسك حج ، نشان آگاهى خداوند به نظام آسمان ها و زمين *

جعل اللّه الكعبة . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

ارتباط عميق بين جعل كعبه و خصوصيات آن با آگاهى خداوند بر آسمانها و زمين اين احتمال را در ذهن ترسيم مى كند كه آيه ناظر به ويژگيهاى منطقه اى و جغرافيايى كعبه باشد.

نعمت تسطيح زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 6

6 - وجود راه ها و امكان سير و انتقال ، بر اثر همواربودن زمين ، از موهبت هاى الهى براى انسان و پرتويى از ربوبيت خداوند

الذى . .. سلك لكم فيها سبلاً

نعمت حركت در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 3

3 - حركت انسان ها ، بر روى زمين و اطراف و اكناف آن ، از نعمت هاى خداوند و جلوه لطف او است .

جعل لكم الأرض ذلولاً فامشوا فى مناكبها

مقصود از {مناكب} (شانه ها) در اين آيه، روى زمين و اطراف و اكناف آن است. گفتنى است برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى الهى به بشر است.

نعمت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 6 - 5

5 - آفرينش زمين ، نعمتى الهى براى انسان ها و در جهت منافع حياتى آنان است .

ألم نجعل الأرض مه_دًا

{مَهْد} و {مِهاد}، به معناى مكانى است كه ممهّد و

مهيّا باشد (مفردات راغب). بنابراين جمله {ألم نجعل...}، حاكى از اين است كه خداوند زمين را به گونه اى قرار داده است كه براى ادامه حيات بشر آماده باشد.

نعمت گسترش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 19 - 4

4 - گستردگى و پهناورى زمين براى بهرهورى ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا

نعمت هموارى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 2

2 - گستراندن و هموار ساختن زمين ، از نعمت هاى خداوند به انسان ها و در راستاى تربيت و رشد آنان است .

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

در برداشت بالا سه نكته ملحوظ است: 1_ لام در {لكم} نعمت بودن را مى فهماند. 2_ {الذى} چه خبر باشد براى ضمير محذوفى كه به {ربّ} در آيه قبل برمى گردد و چه صفت براى آن، بيانگر وصفى از اوصاف ربوبى خداوند است كه در راستاى تدبير امور انسان ها است. 3_ {مهداً} مصدر و به معناى ممهوده است; يعنى، مهيا و مسطح.

نعمتهاى اهل زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 1

1 - مرگ در زندگى دنيا ، نعمتى براى زمينيان است .

كلّ من عليها فان . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

اطلاق {ءالآء} بر فناى موجودات ذى شعور زمين، از آن جا كه آن فناى مطلق نيست و مرحله اى است در سير تكاملى خلق، بيانگر مطلب بالا است.

نفوذ آب در زمين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 5

5 - وجود لايه هاى نفوذپذير آب در بستر زمين

أنزل من السماء ماء فسلكه ين_بيع فى الأرض

نفوذ باران در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 2

2 - خداوند ، باران را به صورت چشمه سار ها در دل زمين راه داده و روان ساخته است .

أنّ اللّه أنزل من السماء ماء فسلكه ين_بيع فى الأرض

{سلوك} (مصدر {سلك}) به معناى داخل كردن و نفوذ دادن شىء است.

نقش احياى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 14

14 - احياى زمين خشكيده و افسرده به وسيله خداوند ، دليل آشكار بر امكان رستاخيز مردگان و وقوع معاد است .

إنّ الذى أحياها . .. على كلّ شىء قدير

نقش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 6

6_ زمين و بخش هاى متفاوت آن و درختان و كشتزارها ، از نشانه هاى خدا و يكتايى او در تدبير هستى

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 20 - 1

1- خداوند ، انواع وسايل معيشت و زندگى آدميان را ، در زمين قرار داده است .

و الأرض مددن_ها . .. و جعلنا لكم فيها مع_يش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 2

2- آسمان ها و زمين و موجودات مستقر در آنها ، خود گوياترين دليل بر

كمال آفريدگار و تنزيه او از شريك و هرگونه نقص و كاستى است .

تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فيهنّ

{تسبيح} در لغت به معناى {تنزيه} است (مفردات راغب) و {تنزيه}; يعنى، دور دانستن خداوند از چيزهايى كه بر او سزاوار نيست (مجمع البحرين). گفتنى است، تنزيه به دو صورت ممكن است: تنزيه به زبان گفتار و تنزيه به زبان حال. برداشت فوق مبتنى بر صورت دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 5

5- زمين و ساير مظاهر طبيعت ، مجراى اراده خداوند

أفأمنتم أن يخسف بكم جانب البرّ أو يرسل عليكم حاصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 107 - 2

2 - زمين ، محل رخداد قيامت و حشر انسان ها *

فيذرها قاعًا صفصفًا . لاترى فيها عوجًا و لاأمتًا

مسطح شدن زمين ممكن است جهت آماده سازى آن براى برانگيختن مردم باشد. بنابراين قيامت و صحنه رعب انگيز آن، بر روى همين زمين اتفاق خواهد افتاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 8

8 - زمين ، ضيافتگاه الهى براى انسان ها

و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا

عبارت {منزلاً مباركاً} كنايه از سرزمينى پر خير و بركت است. به كارگيرى {منزل} براى سرزمين ها، مفيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 12

12 - آسمان ها و زمين و موجودات عالم ، از منابع شناخت اند .

أَوَلم يتفكّروا . .. ما خلق اللّه السم_وت و

الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 2

2 - قرار داشتن نظام آسمان ها و زمين در خدمت منافع انسان ، به اراده و تدبير خدا است .

ألم تروا أنّ اللّه سخّر لكم ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 5

5 - آسمان ها و زمين و موجودات آنها ، نشانه و آيه خداوندند .

اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض و ما بينهما

جمله {الذى خلق السماوات و. ..} وصف خداوند است. بديهى است كه صفت هر چيزى معرّف آن است و از اين رو، مى توان استفاده كرد كه وجود زمين و آسمان ها و پديده هاى موجود در آنها، دليل وجود خدايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 9 - 2

2 - وجود آسمان و زمين در مقابل ديدگان انسان ها ، نشانه قدرت الهى است .

أفلم يروا إلى ما بين أيديهم و ما خلفهم من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 3،4

3 - روزى انسان ها ، از طريق آسمان ها و زمين تأمين مى شود .

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض

4 - خداوند ، روزى دهنده انسان ها از طريق منابع آسمانى و زمينى

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض قل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 7

7 - آسمان

و زمين ، از منابع ارتزاق انسان ها و تأثير گذارد در حيات آنان

يرزقكم من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 4 - 1

1_ آگاهى خداوند ، از كاستى هايى كه زمين ، پس از مرگ در جسم آدميان ايجاد مى كند .

قد علمنا ما تنقص الأرض منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 9

9 - آسمان ها و زمين ، خزائن و منابع رزق موجودات

يقولون لاتنفقوا . .. و للّه خزائن السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 3

3 - آسمان ها و زمين ، نشانه قدرت خداوند و آيت يكتايى او است .

اللّه الذى خلق سبع سم_وت و من الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 17 - 2

2 - انسان ، از عناصر زمينى آفريده شده است .

و اللّه أنبتكم من الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 25 - 1

1 - زمين ، جايگاه و بستر مناسب براى اجتماع انسان ها

ألم نجعل الأرض كفاتًا

{كِفات} اسم براى محلى است كه در آن، چيزى نهاده و گردآورى شده است (قاموس المحيط). در اين آيه _ به قرينه آيه بعد (أحياءً و أمواتاً) _ مقصود محل اجتماع انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 4

4 - باران و زمين مناسب ، دو عنصر

اصلى در رشد و بارورى درختان زيتون و خرما است .

صببنا الماء . .. ثمّ شققنا ... و زيتونًا و نخلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 4 - 1،3،4

1 - زمين ، حافظ خبرهايى فراوان و داراى قابليت بازگويى و ارائه آن

يومئذ تحدّث أخبارها

3 - زمين پس از تحوّلاتى در سه مرحله ( { لرزش ويرانگر در پايان عمر دنيا } ، { اخراج مردگان از درون خود در آغاز قيامت } و { اظهار اطلاعات بايگانى شده در خود } ) ، مكان حسابرسى اعمال انسان ها خواهد شد .

إذا زلزلت . .. و أخرجت ... تحدّث أخبارها

آيات اين سوره مى تواند بيانگر حوادث آخرت باشد كه از پايان نظام موجود، شروع مى شود. تعبير {يومئذ} _ در اين احتمال _ نشانگر وقوع تمام آن حوادث، در يك زمان گسترده است.

4 - زمين گزارش هاى فراوانى را درباره انسان ها در خود ، بايگانى كرده ، در قيامت آنها را بازگو خواهد كرد .

يومئذ تحدّث أخبارها

اين آيه گرچه مصداق {أخبارها} را بيان نكرده است; ولى آيات بعد، مى تواند قرينه باشد كه مراد اخبار مربوط به انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 5

5 - زمين ، مشخّصات كردار هاىِ ريز و درشت انسان را در خود محفوظ داشته ، در قيامت آن را گزارش خواهد كرد .

يومئذ تحدّث أخبارها . .. فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8

- 5

5 - زمين ، مشخصات كردار هاى ريز و درشت انسان ، اطلاعاتى را در خود محفوظ داشته ، در قيامت آن را گزارش خواهد كرد .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

نيازهاى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 9

9 - نياز آسمان ها و زمين و همه موجودات ميان آن دو به مربّى و مدبّر

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

وابستگى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 1

1 _ آسمان ها و زمين موجوداتى مملوك ، وابسته به هستى بخش و نيازمند آفريدگار

أو لم ينظروا فى ملكوت السموت و الأرض

{ملكوت} مصدر است و به نايب فاعلش (السموات و الأرض) اضافه شده است. يعنى {ملكوت} در آيه شريفه مصدر مجهول مى باشد. بنابراين {ملكوت السموات}، يعنى مملوك بودن آسمانها. گفتنى است مراد از مملوكيت در اينجا مملوكيت حقيقى و تكوينى، يعنى وابستگى وجودى، است.

وارث زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 40 - 1

1- خداوند ، تنها وارث تمامى زمين و زمينيان است .

إنّا نحن نرث الأرض و من عليها

وارثان زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 1،8

1- به ارث بردن زمين و تسلط بر منافع آن به وسيله بندگان صالح ، امرى ثبت شده در كتاب تورات و زبور

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر أن الأرض يرثها عبادى الص_لحون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين

است كه: 1_ الف و لام {الزبور} براى عهد و مقصود از آن كتاب آسمانى داوود(ع) باشد; چنان كه در آيه 163، سوره {نساء} آمده است (و آتينا داوود زبوراً); 2_ مقصود از {الذكر} تورات باشد; چنان كه اين نام در قرآن بر تورات اطلاق شده است (انبيا، آيه 48); 3_ {من بعد الذكر} متعلق به {كتبنا} باشد.

8- وراثت زمين براى صالحان ، در پرتو عنايت خداوند به آنان

و لقد كتبنا . .. أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون

وحى به زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 5 - 2

2 - زمين ، دريافت كننده وحى و فرمان الهى و مطيع آن

بأنّ ربّك أوحى لها

وسعت زلزله زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 1 - 3

3 - لرزش گسترده زمين ، از مقدّمات برپايى قيامت

إذا زلزلت الأرض زلزالها

به قرينه جمله {يومئذ يصدر الناس أشتاتاً} (در آيات بعد)، زلزله زمين در آستانه قيامت خواهد بود.

وسعت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 9

9 - وسعت بهشت ، به اندازه وسعت همه آسمان ها و زمين است .

و جنّة عرضها كعرض السّماء و الأرض

واژه {عرض} در آيه شريفه معادل {سعه} است _ نه مقابل طول _ و {ال} در {السماء} جنسيه مى باشد. بنابراين {السماء}; يعنى، همه آسمان ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 26 - 2

2 - گنجايش زمين ، براى تأمين نياز هاى بشر در حال حيات و

مرگ *

أحياءً و أموتًا

وضوح وابستگى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 6 - 3

3 - وابستگى آفرينش زمين به خداوند ، روشن و غير قابل انكار است .

ألم نجعل الأرض مه_دًا

استفهام در {ألم نجعل} براى تقرير و حاكى از مسلّم بودن مابعد خود است.

ويژگى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 25 - 1،2

1 _ زمين عرصه حيات و مرگ آدميان

قال فيها تحبون و فيها تموتون

2 _ زمين، عرصه حيات و مرگ شياطين نيست.

قال فيها تحيون و فيها تموتون و منها تخرجون

تكرار كلمه {قال} (قال اهبطوا . .. قال فيها تحيون) مى تواند اشاره به تغيير مخاطب در دو جمله {اهبطوا ... } و {فيها تحيون} داشته باشد. در آيه قبل انسانها و نيز شيطان مورد خطاب بودند و در اين آيه تنها انسانها مخاطب هستند. و شياطين مورد خطاب نيستند. بنابراين مى توان گفت زمين عرصه حيات و مرگ شياطين نيست.

ويژگيهاى خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 1،2

1 - خداوند ، كره زمين را با ثبات و آرام قرار داد .

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

{قرار} مى تواند مصدر {قَرَّ} (مرادف سَكَنَ و ثَبَتَ) باشد. در اين صورت قرار، مقابل اضطراب و لرزيدن و از اوصاف زمين به شمار مى رود. هم چنين مى تواند به معناى مستقر و جايى باشد كه در آن ثبات و آرامش است; يعنى، {جعلها مستقراً لكم}. در اين صورت مقصود آن است كه زمين را به

گونه اى قرار داديم كه جايى براى سكونت شما انسان ها باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

2 - خداوند ، زمين را به گونه اى آفريده كه قابل سكونت و زندگى براى بشر باشد .

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 1

1 - خداوند ، زمين را براى انسان رام و قابل بهره بردارى قرار داد .

هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 20 - 2

2 - خداوند ، زمين را به گونه اى آفريد كه انسان بتواند در آن راه هاى وسيع براى خود بسازد .

لتسلكوا منها سبلاً فجاجًا

برخى از مفسران، بر آنند كه چون فعل {سلك} با {من} متعدى شده است، متضمن معناى اتخاذ است; يعنى، {لتتخذوا لأنفسكم منها سبلاً. ..}.

ويژگيهاى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 1

1_ زمين متشكل از قطعه ها و سرزمين هاى گوناگون چيده شده كنار يكديگر

و فى الأرض قطع متج_ورت

{قطع} (جمع قطعة) به معناى اجزا و قسمتهاست. {تجاور} (مصدر متجاورات) به معناى در جوار و نزديك يكديگر بودن است. توصيف سرزمينها به قطعه ها و بخشها مى تواند به اعتبار اختلاف و تفاوت آنها باشد. بنابراين مراد از {قطع متجاورات} اين است كه: مناطق زمين على رغم نزديك بودن و متصل بودن به يكديگر، مختلف و گوناگونند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 5

5 -

وجود لايه هاى نفوذپذير آب در بستر زمين

أنزل من السماء ماء فسلكه ين_بيع فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 3 - 3

3 - زمين ، داراى اجزاى متراكم و قابل انبساط و سطح آن قابل توسعه است .

و إذا الأرض مدّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 12 - 1،2

1 - زمين ، پديده اى رخنه پذير ، قابل شيار خوردن و در حال شكافته شدن

و الأرض ذات الصدع

{صدع}; يعنى، ايجاد شكاف در چيز مقاوم و سخت (قاموس)، وصف {ذات الصدع} وصف ثابتى است كه دلالت دارد، زمين به طور مداوم در حال شكافته شدن است.

2 - آمادگى زمين ، براى رويش گياهان و پيدايش چشمه ساران

و الأرض ذات الصدع

چنانچه {ذات الرجع} در آيه قبل به باران نظر داشته باشد; {ذات الصدع} در اين آيه به نتايج باران در زمين اشاره خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 5 - 3

3 - كره زمين ، عرصه برپايى قيامت

يوم . .. و تكون الجبال

هدفدارى خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 2

2 _ آفرينش آسمانها و زمين، هدفدار و در نهايت استوارى است.

و هو الذى خلق السموت و الأرض

{حق} كاربرد معنايى بسيارى دارد، از آن جمله كه قرينه تركيب با جمله {خلق السماوات}، به معناى هدفدارى و حكيمانه بودن آفرينش است، راغب نيز در مفردات به كاربرد اين معنى براى {حق} تصريح كرده است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 1

1- خداوند ، آسمان ها و زمين را هدفمند و بر اساس حكمت آفريد .

ألم تر أن الله خلق السموت و الأرض بالحقّ

{حق} در برابر باطل (بيهوده) است و مراد از آن، اين است كه فاعل حق براى كارش هدفى پسنديده در نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 3

3 - آسمان ها و زمين و تمامى موجودات هستى ، آفريده هايى هدف دار و پيراسته از هرگونه باطل اند .

ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ

{باء} در {بالحقّ} براى {ملابسه} است و دلالت مى كند كه حق بودن آفرينش، وصف انفكاك ناپذير آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 38 - 2

2- وجود معاد و حيات اخروى ، معنادهنده به آفرينش آسمان ها و زمين و ساير پديده هاى جهان

إنّ ه_ؤلاء ليقولون . .. و ما خلقنا السم_وت ... ل_عبين

خداوند، پس از بيان عقيده باطل كافران در زمينه نفى معاد و در جهت تبيين ضرورت معاد، به هدف مند بودن آفرينش اشاره كرده است; يعنى، اگر زندگى در حيات دنيا خلاصه شود، آفرنيش معنايى عالمانه و حكيمانه پيدا نخواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 1

1- آفرينش آسمان ها و زمين ، آفرينشى بحق ، بايسته ، ارزشمند و هدفدار

و ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما ل_عبين . ما خلقن_هما إلاّ بالحقّ

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 1

1 - آفرينش آسمان ها و زمين از سوى خداوند ، آفرينشى به حق و هدفدار

و خلق اللّه السم_وت و الأرض

{حق} به چيزى گفته مى شود كه براساس حكمت و فلسفه اى بايسته پديد آمده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 10 - 4

4 - آفرينش زمين و نظام هستى از سوى خدا ، هدفمند است .

و السّماء رفعها و . .. و الأرض وضعها للأنام

خداوند متعال در اين آيه، نمايانده است كه اصولاً سامان يافتن زمين و شكل گيرى آن از آغاز، بدان هدف صورت گرفته كه زيستگاه آدميان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 2

2 - آفرينش جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، براساس حق و هدفدار و به دور از بيهوده كارى است .

خلق السم_وت و الأرض بالحقّ

{حقّ} در مقابل باطل قرار دارد. يكى از معانى {باطل} عبث و بيهوده كارى است; يعنى، كارى كه در آن هدف معقولى لحاظ نشود.

هماهنگى تدبير زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 2

2 - عظمت و هماهنگى تدبير آسمان ها و زمين و عرش ، نشان دهنده حاكميت خداى يگانه بر هستى است .

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض

زن از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{زن}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 1

1 - تقسيم شدن انسان ها به

هنگام شكل گيرى در رحم به دو صنف مرد و زن ، از نشانه هاى قدرت خداوند است .

فجعل منه الزوجين الذكر و الأُنثى

آثار اذيت زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 61 - 1،2،4،6،7

1 - تداوم تعرض به زنان مسلمان ، از سوى منافقان ، باعث اجراى حكمى سخت درباره آنان و آواره شدن شان همراه با لعن خدا مى شد .

لئن لم ينته المن_فقون . .. لنغرينّك بهم ثمّ لايجاورونك فيها إلاّ قليلاً. ملعونين

{ملعونين} حال براى ضمير فاعلى {لايجاورون} است.

2 - تداوم آزار و اذيت زنان مسلمان ، از سوى بيماردلان ، موجب سخت گيرى پيامبر ( ص ) بر آنان ، در حد آواره سازى همراه با لعن خدا مى شد .

لئن لم ينته . .. و الذين فى قلوبهم مرض ... لنغرينّك بهم ثمّ لايجاورونك فيها إلاّ

4 - منافقان آزاردهنده زنان مسلمان ، در صورت تداوم كردار زشت خود ، مهدورالدم بوده و در هر كجا كه يافته شوند ، بايد به قتل برسند .

لئن لم ينته المن_فقون . .. لنغرينّك بهم ... أينما ثقفوا أُخذوا و قتّلوا تقتيلاً

{ثقف} (مصدر {ثقفوا}) به معناى {مهارت در درك و انجام دادن كار} است (مفردات راغب). در آيه، اين واژه به معناى {به دست آوردن و دستيازى} استعمال شده است.

6 - بيماردلانى كه اقدام به فساد و آزار زنان مى كنند ، در صورت ادامه كار خود ، محكوم به قتل اند .

لئن لم ينته . .. و الذين فى قلوبهم مرض ... ملعونين أينما ثقفوا أُخذوا و قتّلوا ت

7 - ادامه دهندگان به

فساد در جامعه ، با آزار و اذيت زنان مؤمن ، هيچ محل امنى ندارند و بايد به قتل برسند .

لئن لم ينته المن_فقون و . .. لنغرينّك بهم ... ملعونين أينما ثقفوا أُخذوا و قتّلو

{أيْنَ} مفيد عموم است و شامل همه جا مى شود و از آن، جايى استثنا نشده است.

آثار ازدياد زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 15

15- نظام اجتماعى ظالمانه ، همچون نظام استبدادى فرعون ، از ظلمتهاست .

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. إذ أنج_كم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

آثار صداى طنّازانه زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 32 - 4

4 - صداى نرم و طنّازانه زنان ، موجب طمع قلب هاى بيمار در آنان است .

فلاتخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض

آثار عفت زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 5

5 - عفّت و پاكدامنى ، از برجسته ترين اوصاف زنان و از بهترين كمالات آنان

الّتى أحصنت فرجها

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه خداوند، در مقام توصيف و تمجيد از مريم(س) _ كه به عنوان زنى مثال زدنى و الگو مطرح شد _ صفت عفت و پاكدامنى او را بيان كرده است.

آزادى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 8،11

8 _ پس از عدّه وفات ، زن در گرفتن هر تصميم شايسته براى خويش آزاد است .

فاذا بلغن اجلهنّ فلا

جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهن بالمعروف

11 _ پس از عدّه وفات ، زن در انتخاب شوهرى شايسته آزاد است .

فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهنّ

مراد از {فيما فعلن}، به قرينه جمله {يتربّصن} كه ممنوعيت ازدواج در زمان عدّه است، انتخاب شوهر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 8

8 _ زن از ديدگاه اديان الهى داراى هويت مستقل فكرى و عقيدتى و مسؤول در برابر اعمال خويش است .

إلا امرأته كانت من الغبرين

آزادى زن در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 1 - 4

4 - آزادى زنان براى ملاقات با پيامبراكرم ( ص ) و نيز گفتوگو و در ميان گذاشتن مشكلات خويش با آن حضرت

قد سمع اللّه قول الّتى تج_دلك فى زوجها

آشپزى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 26 - 4

4 - نقش زنان در آماده ساختن و طبخ غذا ، در عصر ابراهيم ( ع ) *

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

از اين كه ابراهيم(ع) براى تهيه غذاى ميهمانان به همسرش مراجعه كرده، استفاده مى شود كه همسر آن حضرت آماده سازى غذا را برعهده داشته است.

آفرينش زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 17

17 _ زنان و مردان ، آفريده شده از يكديگر

من ذكر او انثى بعضكم من بعض

در برداشت فوق، {منْ}، نشويه گرفته شده است.

آمرزش زنان انفاقگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 19

19 - مردان و زنان صدقه پرداز ، مورد مغفرت خداوندند .

و المتصدّقين و المتصدّق_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان اهل تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 1،3

1 - مردان و زنانى كه در برابر خداوند ، سر تسليم فرود مى آورند ، از آمرزش خداوند برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

بنابراين كه {مسلمين} از ريشه لغوى آن (سلم) و به همان معناى لغوى اش باشد، نكته ياد شده قابل استفاده است.

3 - مردان و زنان مسلمان ، مشمول آمرزش و غفران الهى اند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

بنابراين احتمال كه مراد از {المسلمين} معناى اصطلاحى آن;يعنى، گرويدگان به دين اسلام باشد، نكته ياد شده، استفاده مى شود.

آمرزش زنان خاشع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 16

16 - مردان و زنان فروتن ، از آمرزش خداوند ، برخوردار خواهند بود .

و الخ_شعين و الخ_شع_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان خاضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 9

9 - مردان و زنان مطيع و خاضع ، از آمرزش خداوند برخوردارند .

و الق_نتين و الق_نت_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

{قانت} از مصدر {قنوت} است. {قنوت} در لغت، به معناى {اطاعت خاضعانه} است (مفردات راغب).

آمرزش زنان ذاكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 -

احزاب - 33 - 35 - 27

27 - مردان و زنانى كه زياد به ياد خداوندند ، از آمرزش او ، بهره مند خواهند بود .

و الذكرين اللّه كثيرًا و الذكرت أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان روزه دار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 21

21 - مردان و زنان روزه گير ، مشمول آمرزش خداوندند .

و الص_ئمين و الص_ئم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان صابر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 14

14 - خداوند ، مردان و زنان شكيبا را از آمرزش خود ، برخوردار مى كند .

و الص_برين و الص_برت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان صادق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 11

11 - مردان و زنان صداقت پيشه ، از آمرزش خداوند برخوردارند .

و الص_دقين و الص_دق_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 24

24 - مردان و زنان با عفت و پاكدامن ، مشمول آمرزش خداوندند .

و الح_فظين فروجهم و الح_فظ_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان متذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 29

29 - مردان و زنانى كه به فراوانى خداوند را براى ديگران يادآورى مى كنند از آمرزش خداوند بهره مند خواهند بود .

و الذكرين اللّه كثيرًا و الذكرت أعدّ اللّه لهم

مغفرة

{ذكر} (مصدر {ذاكر}) به دو معنا آمده است: يكى، به خاطر سپردن، و ديگرى، بر زبان آوردن (مفردات راغب). احتمال دارد كه مراد از ذكر زبانى، يادآورى براى ديگران باشد.

آمرزش زنان مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 3،5

3 - مردان و زنان مسلمان ، مشمول آمرزش و غفران الهى اند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

بنابراين احتمال كه مراد از {المسلمين} معناى اصطلاحى آن;يعنى، گرويدگان به دين اسلام باشد، نكته ياد شده، استفاده مى شود.

5 - مردان و زنان مؤمن ، مشمول آمرزش خداوندند .

إنّ . .. و المؤمنين و المؤمن_ت ... أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان مطيع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 9

9 - مردان و زنان مطيع و خاضع ، از آمرزش خداوند برخوردارند .

و الق_نتين و الق_نت_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

{قانت} از مصدر {قنوت} است. {قنوت} در لغت، به معناى {اطاعت خاضعانه} است (مفردات راغب).

اباحه غنيمت زنان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 10

10 - به غنيمت گرفتن زنان كافر ، در شرايطى خاص ، مباح است .

إنّا أحللنا لك . .. ما ملكت يمينك ممّا أفاء اللّه عليك

مراد از {ملك يمين} كنيزانى بوده اند كه از دشمن به اسارت درمى آمدند. اين كه خداوند آنان را براى پيامبر(ص) حلال دانسته، فرع بر جايز بودن اصل آن است.

احترام زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 16

16- زنان و مردان مؤمن ، داراى ارج و حرمتى همانند

و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمن_ت . .. أن تط_وهم

از اين كه خداوند، {مؤمنات} را در كنار {مؤمنون} ياد كرده و حفظ خون و حرمت آن دو را عامل بازداشتن مؤمنان از توسّل به قهر براى ورود به مكه معرفى كرده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

احسان به زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 9

9 _ ر ها ساختن زن ( طلاق ) بايد علاوه بر رعايت حقوق او ، آميخته با احسان و نيكى و به دور از اضرار به وى باشد .

او تسريح باحسان

كلمه {احسان} گوياى معنايى است فراتر از {معروف}; يعنى بايد نسبت به زنان، افزون بر حقوق شناخته شده آنان، نيكى شود.

احكام اجتماعى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 3

3_ جواز حضور زنان در جلسه مردان و پذيرايى از ايشان

وامرأته قائمة فضحكت فبشّرن_ها

برخى برآنند كه مراد از {قائمة} قيام براى پذيرايى از مهمانان است. برداشت فوق ناظر به اين احتمال مى باشد. گفتنى است كه به قرينه آيه بعد، نمى توان گفت جواز حضور زنان به طور مطلق _ چه جوان باشند و چه كهنسال _ از آيه استنباط مى شود اگرچه نفى آن نيز از آيه استفاده نمى گردد.

احكام زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 11 - 39

39 _ معافيت زنان از جهاد ، پرداخت نفقه

و خونب هاى قتل خطايى اقوامشان ، دليل نصف بودن سهم ارث آنها

للذّكر مثل حظّ الانثيين

امام صادق (ع) درباره علت نصف بودن سهم ارث زن فرمود: انّ المرأة ليس عليها جهاد و لا نفقة و لا معقلة و انما ذلك على الرجال . .. .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 85، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 451، ح 96.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 6

6 _ وعده خداوند به بيان و تلاوت آياتى از قرآن ، درباره احكام زنان يتيم

قل اللّه يفتيكم فيهنّ و ما يتلى عليكم فى الكتب فى يتمى النساء

در برداشت فوق، {مايتلى}، بر ضمير {فيهن} عطف شده است و اضافه {يتمى} به {النساء}، اضافه صفت به موصوف است، يعنى زنانى كه يتيم هستند.

احكام زينت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 3

3 - آرايش و خودآرايى زنان _ حتى سالخوردگان نا اميد از زناشويى _ در برابر نامحرمان ممنوع است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا . .. غير متبرّج_ت بزينة

اختيارات زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 4 - 8

8 _ زن مى تواند بخشى از مهريّه خويش را به همسرش ببخشد .

فان طبن لكم عن شىء منه نفساً

ارث زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 7 - 6

6 _ تفاوت سهم مردان و زنان از ميراث ميّت

للرّجال نصيب . .. و للنّساء نصيب

تكرار كلمه {نصيب} براى هر يك از

مردان و زنان، مى تواند اشاره به تفاوت آنان در نصيب و سهمشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 30

30 _ نظر خواهى و استفتاى مردم از پيامبر ( ص ) درباره مقدار ارث زنان

و يستفتونك فى النساء

امام باقر(ع) در مورد {و يستفتونك فى النساء} در آيه فوق فرمود: فان نبى اللّه(ص) سئل عن النساء ما لهن من الميراث؟. .. .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 154; نورالثقلين، ج 1، ص 556، ح 594.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 176 - 15

15 _ ثبوت مالكيت و حق ارث براى زنان در نظام حقوقى اسلام

فلها نصف ما ترك و هو يرثها . .. فلهما الثلثان مماترك

ارث زن در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 29

29 _ محروميت زنان يتيم ، از حق ارث خويش ، در عصر جاهليت

لا تؤتونهن ما كتب لهن

امام باقر(ع) در مورد {ما كتب لهن} در آيه فوق فرمود: اى من الميراث.

_______________________________

مجمع البيان، ج 1، ص 181; نورالثقلين، ج 1، ص 557، ح 595.

ارزش تفكر زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 4

4 - ارجمندى تفكر ، عقيده و شخصيت زن ، در نگرش اسلام

ي_أيّها النبىّ إذا جاءك المؤمن_ت يبايعنك . .. فبايعهنّ

ارزش زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 1

1 _ زن ، كشتزار بذر انسان است .

نساؤكم حرث

لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 33 - 7

7 - جايگاه ارجمند و والاى زن در جامعه سبا ، على رغم حقارت وى در طول تاريخ

و الأمر إليك فانظرى ماذا تأمرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 4

4 - ارجمندى تفكر ، عقيده و شخصيت زن ، در نگرش اسلام

ي_أيّها النبىّ إذا جاءك المؤمن_ت يبايعنك . .. فبايعهنّ

ارزش عفت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 30

30 - عفت و پاكدامنى براى زنان ، صفتى بس ارزشمند و پسنديده

و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن تحصّنًا

ارزش عمل زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 9

9 - برابرى ارزش كار ها و رفتار زنان و مردان

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

ارزش عمل زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 22

22 _ ارزش و پاداش اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

ازدواج با زن بابا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 18،19

18 _ عن أبى الحسن(ع): . .. قول الله تبارك و تعالى: {قل إنما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الأثم و البغى بغير

الحق ... } اما قوله: {و ما بطن} يعنى ما نكح من الآباء فإن الناس كانوا قبل أن يبعث النبى(ص) إذا كان للرجل زوجة و مات عنها تزوجها إبنه من بعده إذا لم تكن أمه فحرم الله ذلك و اما {الإثم} فإنها الخمرة بعينها ... و اما قوله: {البغى} فهو الزنا سرّا ... .

از امام كاظم(ع) درباره {ما بطن} در آيه {قل إنما حرم ربى الفواحش . .. } روايت شده است: يعنى ازدواج با همسر پدر ; زيرا قبل از بعثت رسول خدا(ص) شخصى كه از دنيا مى رفت اگر همسرى از او باقى مى ماند، پسر متوفى او را اگر مادرش نبود به همسرى برمى گزيد خداوند، اين ازدواج را تحريم فرمود. اما {اث__م} ه___مان شراب است ... و اما {بغى} همان زناى پنهانى است ... .

19 _ سئل على بن الحسين(ع) عن الفواحش ما ظهر منها و ما بطن قال: ما ظهر نكاح إمرأة الأب و ما بطن الزنا.

از امام سجاد(ع) درباره فواحش ظاهرى و باطنى سؤال شد فرمود: فاحشه ظاهرى، ازدواج با همسر پدر و فاحشه باطنى زناست.

ازدواج با زن زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 3 - 1،3،4،5

1 - ازدواج مرد زناكار جز با زن زناكار و يا مشرك ، حرام است .

الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة

جمله {الزانى لاينكح . ..} به قرينه ذيل آيه (و حرّم ذلك على المؤمنين)، در مقام نهى و اخبار در مقام انشا است.

3 - مردان زناكار ، شايستگى ازدواج جز با زنان زناكار و يا مشرك را ندارند .

الزانى لاينكح إلاّ زانية أو

مشركة

برداشت ياد شده، مبتنى براين احتمال است كه مقصود از {الزانى لاينكح . ..}، {لما يليق به أن ينكح} باشد; يعنى، آيه شريفه حاكى از بى لياقتى مرد معروف به زنا، براى گزينش همسر از ميان زنان مؤمن باشد.

4 - حرمت ازدواج زنان زناكار ، جز با مردان زناكار و يا مردان مشرك

و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

5 - حرمت ازدواج زنان معروف به زنا ، جز با مردان معروف به زنا و يا مردان مشرك

و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

ازدواج با زن مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 3 - 1،3

1 - ازدواج مرد زناكار جز با زن زناكار و يا مشرك ، حرام است .

الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة

جمله {الزانى لاينكح . ..} به قرينه ذيل آيه (و حرّم ذلك على المؤمنين)، در مقام نهى و اخبار در مقام انشا است.

3 - مردان زناكار ، شايستگى ازدواج جز با زنان زناكار و يا مشرك را ندارند .

الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة

برداشت ياد شده، مبتنى براين احتمال است كه مقصود از {الزانى لاينكح . ..}، {لما يليق به أن ينكح} باشد; يعنى، آيه شريفه حاكى از بى لياقتى مرد معروف به زنا، براى گزينش همسر از ميان زنان مؤمن باشد.

ازدواج با زن مؤمنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 49 - 7

7 - زنان مؤمن ، براى ازدواج شايسته تر از ديگران اند .

إذا نكحتم المؤمن_ت

ذكر {المؤمنات} به خاطر جريان غالب و حاكمى بوده كه در صدراسلام وجود داشته است و

به معناى اين نيست كه تنها، زنان مؤمن مشمول حكم آيه اند. در عين حال، ذكر {المؤمنات} خالى از اين لطف نيست كه شايسته است مردان مؤمن، با زنان مؤمن ازدواج كنند.

ازدواج زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 16

16 _ اهتمام اسلام ، به ازدواج زنان و سامان بخشيدن به زندگى دختران يتيم

التى لا تؤتونهن ما كتب لهن و ترغبون ان تنكحوهن

{ما كتب لهن}، شامل حق ازدواج هم مى شود. در عين حال، به نكاح نيز مستقلا اشاره شده كه بيانگر اهميت ويژه آن است.

ازدواج زن زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 3 - 4،5،6

4 - حرمت ازدواج زنان زناكار ، جز با مردان زناكار و يا مردان مشرك

و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

5 - حرمت ازدواج زنان معروف به زنا ، جز با مردان معروف به زنا و يا مردان مشرك

و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

6 - زنان زناكار ، شايستگى ازدواج جز با مردان زناكار و يا مشرك را ندارند .

و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

استخوانهاى پشت زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 1،2

1 - محل پيدايش نطفه مرد ( منى ) ، بين تيره پشت و استخوان هاى قفسه سينه قرار دارد .

يخرج من بين الصلب و الترائب

{صلب}; استخوانى است كه از قسمت بالاى پشت، نزديك گردن شروع شده و تا دنبالچه (كه جاى آن در انسان در جايگاه دم در حيوانات است) ادامه يافته

است(قاموس). {تريبة} (مفرد {ترائب}); يعنى، بالاترين استخوان قفسه سينه كه زير چانه قرار گرفته است (نهايه ابن اثير). تمام اهل لغت آن را جاى گردن بند از قفسه سينه مى دانند (لسان العرب). برخى آن را به تمام استخوان هاى قفسه سينه و گروهى به چهار استخوان از سمت راست و چهار استخوان از سمت چپ اطلاق مى كنند (قاموس). خروج نطفه از آن محل، ممكن است به اعتبار تغذيه كيسه منى از آن جا باشد.

2 - بين استخوان هاى قفسه سينه و تيره پشت مردان و زنان ، جايگاه خروج عنصر تشكيل دهنده جسم انسان است . *

يخرج من بين الصلب و الترائب

چنانچه مراد از {ماء دافق} در آيه قبل، نطفه مرد و تخمك زن باشد، مفاد اين آيه نيز مشترك خواهد بود.

استخوانهاى سينه زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 2

2 - بين استخوان هاى قفسه سينه و تيره پشت مردان و زنان ، جايگاه خروج عنصر تشكيل دهنده جسم انسان است . *

يخرج من بين الصلب و الترائب

چنانچه مراد از {ماء دافق} در آيه قبل، نطفه مرد و تخمك زن باشد، مفاد اين آيه نيز مشترك خواهد بود.

استعداد زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 12

12 _ توانايى زن براى نيل به درجات والاى كمال و ارزش هاى معنوى

و امه صديقة

استعدادهاى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 8

8 - تساوى زنان و مردان ، از نظر استعداد و

زمينه هاى لازم براى رسيدن به مراتب كمال و دست يافتن به ثواب ها و بهره هاى اخروى

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت . .. بشريكم اليوم جنّ_ت

برداشت ياد شده، از تصريح به نام هاى زنان و مردان در عرض هم، استفاده مى شود.

استعدادهاى معنوى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 5

5 - زنان نيز همچون مردان ، زمينه دار دستيابى به مقامات بالاى معنوى

و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه

استغفار براى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 18

18 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، در دعا براى زنان بيعت كننده با آن حضرت و آمرزش خواهى براى آنان

و استغفر لهنّ اللّه

استقلال زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 22

22_ زن از ديدگاه اديان الهى ، داراى هويت مستقل فكرى و عقيدتى و مسؤول در برابر اعمال خويش است .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 6

6 - زنان ، مستقل از مردان ، داراى مسؤوليت اند و به آنان نيز مانند مردان ، امانت الهى عرضه شده است .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

استقلال فكرى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 11

11 - زن ،

استقلال رأى دارد و خود مسؤول اعمال اش در پيش گاه خداوند است .

إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

اضرار به زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 7،9

7 _ رجوع مرد در ايّام عدّه ، نبايد به قصد اضرار به زن باشد .

الطلاق مرّتان فامساك بمعروف او تسريح باحسان

9 _ ر ها ساختن زن ( طلاق ) بايد علاوه بر رعايت حقوق او ، آميخته با احسان و نيكى و به دور از اضرار به وى باشد .

او تسريح باحسان

كلمه {احسان} گوياى معنايى است فراتر از {معروف}; يعنى بايد نسبت به زنان، افزون بر حقوق شناخته شده آنان، نيكى شود.

اولياى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 4 - 16

16 _ سرپرستِ زن ، ممنوع از گرفتن مهريه وى ، براى خويش

و اتوا النّساء صدقاتهنّ

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: هذا خطاب للاولياء لانّ الرّجل منهم كان اذا زوّج ايِّمة اخذ صداقها دونها فنهاهم اللّه عن ذلك.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 110 ; مجمع البيان، ج 3، ص 12.

اهميت حياى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 3

3 - حيا ، از برجسته ترين كمالات براى زن در بينش الهى

فجاءته إحديهما تمشى على استحياء

اختصاص به ذكر يافتن {حيا} براى دختر شعيب در اين مقام، بيانگر مطلب ياد شده است.

اهميت عفت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 3

3- عفت و پاك دامنى ،

از برجسته ترين اوصاف زنان و از بهترين كمالات آنان است .

والتى أحصنت فرجها

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه خداوند در مقام توصيف و تمجيد مريم(س) _ كه در اين آيات نام او در رديف پيامبران قرار گرفته _ صفت عفت و پاك دامنى او را يادآور شده است.

ايمان زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 3

3 - عفت ، نجابت و ايمان ، سرآمد ارزش ها و صفات ستوده زنان

المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت

بى ارزشى زن در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 5

5- زنان و دختران در دوران جاهليت ، بى ارزش بوده و مايه ننگ و عار به شمار مى آمدند .

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

بى اعتنايى به زن در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 165 - 4

4 - بى توجهى مردان قوم لوط به جنس مخالف ( زنان )

أتأتون الذكران من الع_لمين

قيد {من العالمين} مى تواند مربوط به {ذكران} باشد; يعنى، از ميان انسان ها_ كه اگر تعداد زنانشان از مردان بيشتر نباشد كمتر نيست _ شما تنها با جنس مذكر درمى آميزيد؟

پاداش اخروى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 3

3 _ تساوى زن و مرد در پاداش هاى اخروى

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت جنت تجرى من تحتها الأنهر

پاداش اخروى زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- غافر - 40 - 40 - 5

5 - پاداش ها و نعمت هاى زنان و مردان مؤمن نيك كردار در بهشت ، بيشتر از استحقاق و افزون تر از اقتضاى رفتار آنان است .

و من عمل ص_لحًا . .. يرزقون فيها بغير حساب

بدون حساب و بى اندازه بودن پاداش مؤمنان، در مقابل گناه كاران _ كه تنها به ميزان گناهشان مجازات خواهند شد _ گوياى حقيقت ياد شده است.

پاداش اخروى زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 8

8 - برابرى زن و مرد ، در بهره مند شدن از پاداش هاى اخروى و نعمت هاى بهشتى

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

پاداش زنان انفاقگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 20

20 - مردان و زنان صدقه پرداز ، از پاداش عظيم الهى برخوردارند .

و المتصدّقين و المتصدّق_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان اهل تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 2

2 - مردان و زنانى كه در برابر فرمان خدا تسليم اند ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

پاداش زنان خاشع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 17

17 - مردان و زنان فروتن ، از پاداشى عظيم برخوردارند .

و الخ_شعين و الخ_شع_ت .

.. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان خاضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 10

10 - مردان و زنان مطيع و خاضع ، از پاداش بزرگ خداوند برخوردارند .

و الق_نتين و الق_نت_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان ذاكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 28

28 - مردان و زنانى كه زياد از خداوند ياد مى كنند ، از پاداش بزرگ او برخوردارند .

و الذكرين اللّه كثيرًا و الذكرت أعدّ اللّه لهم . .. أجرًا عظيمًا

پاداش زنان روزه دار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 22

22 - مردان و زنان روزه گير ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الص_ئمين و الص_ئم_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان صابر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 15

15 - مردان و زنان شكيبا ، از پاداشى با عظمت برخوردارند .

و الص_برين و الص_برت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان صادق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 12

12 - مردان و زنان صداقت پيشه ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الص_دقين و الص_دق_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 3

3 -

زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، اهل بهشت اند .

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة

پاداش زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 25

25 - مردان و زنان عفيف ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الح_فظين فروجهم و الح_فظ_ت . .. أعدّ اللّه لهم... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان متذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 30

30 - مردان و زنانى كه ياد خداوند را در دل ها زنده مى كنند ، از پاداش بزرگ او برخوردارند .

و الذكرين اللّه كثيرًا و الذكرت أعدّ اللّه لهم . .. أجرًا عظيمًا

پاداش زنان مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 4

4 - مردان و زنان مسلمان ، از پاداش بزرگ الهى برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 6

6 - مردان و زنان با ايمان ، از پاداش بزرگ خداوند برخوردارند .

إنّ . .. و المؤمنين و المؤمن_ت ... أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 3

3 - زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، اهل بهشت اند .

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 5

5 - همسانى زنان و مردان مؤمن ، در بهرهورى از ثمرات ايمان خود و پاداش هاى الهى

ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت

قرار گرفتن وصف {المؤمنات} در كنار {المؤمنين}، مى رساند كه زنان و مردان در ره يابى به بهشت جاودان همسان اند.

پاداش عمل زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 22

22 _ ارزش و پاداش اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

پوشاك زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 31

31 _ بالاپوش و پايين پوش براى مرد و مقدار پوشش لازم ( پيراهن ، روسرى و پايين پوش ) براى زن ، پوشاكى كه در كفاره قسم داده مى شود .

فكفّرته . .. او كسوتهم

از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما كسوتهم ... لكل مسكين ازار و رداء و للمراة ما يوارى ما يحرم منها ازار و خمار و درع ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 337، ح 167; تفسير برهان، ج 1، ص 496، ح 12.

پوشش زينت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 9،12

9 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و محل آنها ( بدن ) از ديد نامحرمان اند ; جز آنچه كه خود به خود آشكاراست ( مثل سرمه

، انگشتر ، حنا و . . . ) .

و قل للمؤمن_ت . .. و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

درباره مقصود از {زينتهنّ} (زينت زنان) دو ديدگاه وجود دارد: 1- مقصود محل زينت آلات است; زيرا آشكار كردن خود زينت آلات به تنهايى معنى ندارد. 2- مراد خود زينت آلات است، در حالى كه بر روى بدن قرار دارد. در اين صورت به طريق اولى آشكار كردن محل زيورآلات (بدن)، حرام خواهد بود. گفتنى است مقصود از استثنا در {إلاّ ماظهر منها}، زيورآلاتى است كه، به طور متعارف آشكارا استفاده مى شود; مثل: انگشتر، سرمه، حنا و... .

12 - پوشاندن زينت هايى كه به طور متعارف و خودبه خود آشكار است ( مانند انگشتر ، سرمه ، حنا و . . . ) بر زنان ، واجب نيست .

و لا يبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

پوشش محل زينت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 9،39

9 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و محل آنها ( بدن ) از ديد نامحرمان اند ; جز آنچه كه خود به خود آشكاراست ( مثل سرمه ، انگشتر ، حنا و . . . ) .

و قل للمؤمن_ت . .. و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

درباره مقصود از {زينتهنّ} (زينت زنان) دو ديدگاه وجود دارد: 1- مقصود محل زينت آلات است; زيرا آشكار كردن خود زينت آلات به تنهايى معنى ندارد. 2- مراد خود زينت آلات است، در حالى كه بر روى بدن قرار دارد. در اين صورت به طريق اولى

آشكار كردن محل زيورآلات (بدن)، حرام خواهد بود. گفتنى است مقصود از استثنا در {إلاّ ماظهر منها}، زيورآلاتى است كه، به طور متعارف آشكارا استفاده مى شود; مثل: انگشتر، سرمه، حنا و... .

39 - { عن فضيل بن يسار قال : سألت أبا عبداللّه ( ع ) عن الذراعين من المرأة أهما من الزنية التى قال اللّه تبارك و تعالى { و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ } قال : نعم و مادون الخمار من الزينة و ما دون السوارين ;

فضيل بن يسار گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: آيا زراعين زن از (آرنج تا مچ دستهاى او) جزء زينتى است كه خداوند فرموده است: {و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ}؟ فرمود: آرى و نيز آنچه [از سرو گردن ]زير پوشش مقنعه و [از مچ دست ]زير دست بند قرار دارد، از همان زينت است}.

تأمين نياز زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 13

13 _ گستردگى فضل خداوند و حكمت او ، مقتضى رفع نياز هاى زن و شوهر پس از طلاق

و إن يتفرقا يغن اللّه كلا من سعته و كان اللّه وسعاً حكيماً

تجاوز به حقوق زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 38

38 _ هشدار خداوند به مردان ستمكار و متجاوز به حقوق همسران خويش

فلا تبغوا عليهنّ سبيلاً انّ اللّه كان عليّاً كبيراً

جمله {انّ اللّه . .. } در مقام تهديد شوهران ستمكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 10

10 _ تجاوز به حقوق

زنان يتيم ، در عصر بعثت

فى يتمى النساء التى لا تؤتونهن ما كتب لهن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 7

7 _ لواط ، تجاوز به حقوق زنان در جامعه است .

شهوة من دون النساء بل أنتم قوم مسرفون

تجمل گرايى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 1،2

1 - زن ، در فرهنگ جاهليت پرورش يافته در زينت و تجمل ، و فرودست در ميدان جدال و درگيرى هاى كلامى

أوَ من ينشّؤا فى الحلية و هو فى الخصام غير مبين

لحن آيه شريفه به گونه اى است كه به اعتقاد و باور عرب جاهلى يا موقعيت زن در محيط و فرهنگ خاص آنان اشاره دارد.

2 - شيفتگى به تجمل و زينت ، علاقه طبيعى زنان

أوَ من ينشّؤا فى الحلية

تعبير {ينشّؤا فى الحلية} كه به معناى پرورش يافتن در زينت است، اشاره به علاقه طبيعى و وابستگى زنان به آرايش و زيور دارد.

تحقير زنان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 7

7 - جواز تحقير زنانِ كافر و مؤذى و به كار بردن كلمات ناهنجار درباره آنان

حمّالة الحطب

تساوى زن و مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 3،4

3 _ زنان و مردان ، همسان در بهره مندى از پاداش ايمان و عمل صالح خويش

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

4 _ ايمان و عمل صالح ،

معيار ارزش انسانهاست ; نه جنسيت ايشان .

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 3

3 _ همگونى زنان و مردان منافق ، در مجازات و كيفر جرم نفاق

نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين. المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 22

22 _ ارزش و پاداش اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 3

3 _ تساوى زن و مرد در پاداش هاى اخروى

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت جنت تجرى من تحتها الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 3

3- زن و مرد ، داراى نفس و حقيقت واحد انسانى و فاقد كمترين تمايز در انسانيت

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

اين برداشت به خاطر اين است كه همه انسانها _ اعم از مرد و زن _ مخاطب {أنفسكم} قرار گرفته اند و همه آنها داراى جان و روح واحدى شمرده شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 2

2- تساوى زن و مرد در برخوردارى از پاداش هاى الهى و بهره مندى از حيات پاكيزه و دلپذير

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 4

4- تساوى زن و مرد در حدود و كيفر زنا ( صد تازيانه )

الزانية و الزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 9 - 4

4 - تساوى شرايط ، آداب و آثار گواهى و سوگند مرد و زن در اثبات و يا رد لعان

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه . .. والخ_مسة أنّ غضب اللّه عليها إن كان من الص_دقي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 5

5 - زنان نيز همچون مردان ، زمينه دار دستيابى به مقامات بالاى معنوى

و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 2،3

2 - زنان ، همسان با مردان ، خلق شده اند .

أن خلق لكم من أنفسكم أزوجًا

از قيد {من أنفسكم} استفاده مى شود كه خلق زنان، همسان مردان است.

3 - زنان و مردان ، از يك جنس آفريده شده اند .

أن خلقكم من تراب . .. خلق لكم من أنفسكم أزوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 7

7 - جنسيت زن و مرد ، در برخوردارى از آمرزش و پاداش الهى ، دخالتى ندارد .

إنّ المسلمين و المسلم_ت و المؤمنين و المؤمن_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 6

6

- زنان ، مستقل از مردان ، داراى مسؤوليت اند و به آنان نيز مانند مردان ، امانت الهى عرضه شده است .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 22 - 4

4 - همانندى و يك سانى مجازات و كيفر زنان و مردان مشرك و كافر در قيامت

احشروا الذين ظلموا و أزوجهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه اختصاص به ذكر يافتن {ازواج} (همسران)، مى تواند براى از بين بردن اين توهم باشد كه زنان مشرك و كافر از كيفر الهى معاف اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 153 - 2

2 - فرزند پسر و دختر برابرند و هيچ يك بر ديگرى برترى ندارند .

أصطفى البنات على البنين

همزه در {أصطفى} براى استفهام انكارى است و انكار برگزيدن دختر به جاى پسر، انكار اصل برترى پسر بر دختر و دختر بر پسر نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 4

4 - زنان چونان مردان ، بى هيچ امتياز و تبعيضى ، داراى نفس و حقيقت واحد انسانى اند .

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 8،9

8 - برابرى زن و مرد ، در بهره مند شدن از پاداش هاى اخروى و نعمت هاى بهشتى

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون

الجنّة يرزقون فيها بغي

9 - برابرى ارزش كار ها و رفتار زنان و مردان

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 6

6 - همسانى مرد و زن در حقيقت انسانيت

جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

ذكر {من أنفسكم} بيانگر آن است كه زن و مرد از يك حقيقت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 7،9

7 - دختر و پسر ، هر دو هديه الهى به انسان ها

يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

9 - تمايز ميان دختر و پسر ، مخالف انديشه دينى است .

يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

تقديم {إناثاً} بر {الذكور} علاوه بر رعايت فاصله و سجع، مى تواند به منظور نفى انديشه جاهليت در مورد دختران باشد (كه پسران را بر دختران ترجيح مى دادند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 12

12- ايمان ، ملاك ارزش و ارجمندى انسان ، بى هيچ تفاوت ميان مردان و زنان

و استغفر . .. و للمؤمنين و المؤمن_ت

قرار گرفتن {مؤمنات} در كنار {مؤمنين} و ياد كردن از آن دو با وصف ايمان، مى رساند كه تمام ارزش و ارجمندى آنان، بر محور ايمان است و در اين راستا هر دو مشمول دعاى پيامبر(ص) هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 5

5 - همسانى زنان و مردان مؤمن

، در بهرهورى از ثمرات ايمان خود و پاداش هاى الهى

ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت

قرار گرفتن وصف {المؤمنات} در كنار {المؤمنين}، مى رساند كه زنان و مردان در ره يابى به بهشت جاودان همسان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 4

4 - تساوى مردان و زنان ، در ابتلا به نتايج نفاق و شرك خويش

و يعذّب المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 16

16- زنان و مردان مؤمن ، داراى ارج و حرمتى همانند

و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمن_ت . .. أن تط_وهم

از اين كه خداوند، {مؤمنات} را در كنار {مؤمنون} ياد كرده و حفظ خون و حرمت آن دو را عامل بازداشتن مؤمنان از توسّل به قهر براى ورود به مكه معرفى كرده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 7

7 - ارزش ها و ضوابط اخلاقى ، عام و فراگير نسبت به زنان و مردان

لايسخر قوم من قوم . .. و لا نساء من نساء

واژه {قوم}، نزد برخى اهل لغت تنها شامل مردان است و برخى ديگر آن را شامل مرد و زن مى دانند. در ديدگاه دوم، مجزّا آمدن {و لا نساء}، در واقع تأكيدى است بر اين كه زنان نيز چون مردان، در ارزش ها و تكاليف اخلاقى سهيم اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 8

8 -

تساوى زنان و مردان ، از نظر استعداد و زمينه هاى لازم براى رسيدن به مراتب كمال و دست يافتن به ثواب ها و بهره هاى اخروى

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت . .. بشريكم اليوم جنّ_ت

برداشت ياد شده، از تصريح به نام هاى زنان و مردان در عرض هم، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 6

6 - تساوى مردان و زنان در عرصه قيامت ، از نظر كيفر و عذاب و محروميت از ثواب ها و بهره هاى اخروى

يوم يقول المن_فقون و المن_فق_ت للذين ءامنوا انظرونا نقتبس من نوركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 14

14 - زنان همانند مردان ، داراى استعداد و شايستگى هاى لازم براى الگو شدن و دستيابى به اوج قلّه كمال

ضرب اللّه مثلاً للذين ءامنوا امرأت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 3

3 - تساوى زن و مرد ، از جهت مبدأ پيدايش و مراحل تكوين *

أيحسب الإنس_ن . .. ألم يك نطفة من منىّ يمنى ... فجعل منه الزوجين الذكر و الأُنثى

تذكّر به اين حقيقت كه انسان از منى آفريده شده و از آن ماده، زوجين (مرد و زن) پديد آمده است، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 9

9 - گناه شكنجه دادن و سوزاندن مرد و زن مؤمن ، برابر و عذاب اخروى آن يكسان است .

الذين

فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت . .. فلهم عذاب جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 58 - 4

4 - زنان مؤمن ، داراى موقعيتى همسان مردان مؤمن اند .

و الذين يؤذون المؤمنين و المؤمن_ت . .. فقد احتملوا بهت_نًا

تكاليف زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 3

3 _ تساوى زن و مرد در برابر تكاليف الهى

وعد اللّه المنفقين و المنفقت . .. نار جهنم خلدين فيها

تكامل زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 12

12- زن ، موجودى توان مند بر عروج به درجات بالاى معنويت و ملاقات و گفتوگو با فرشتگان

فأرسلنا إليها روحنا فتمثّل لها بشرًا سويًّا

تكليف زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 16

16 _ زن و مرد هر دو شايسته بر عهده گرفتن تكليف هاى الهى و مسؤول در پيشگاه خداوند

و لاتقربا هذه الشجرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 1،3،6،9،15،23،26،28

1 - زنان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از نظر دوختن و خيره شدن به مردان نامحرم

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

3 - زنان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از چشم دوختن به عورت و شرمگاه ديگران

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

6 - زنان مؤمن ، وظيفه دار اجتناب از آلودگى به زنا و فحشا هستند .

و قل للمؤمن_ت . .. و يحفظن فروجهنّ

9 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت

هاى خويش و محل آنها ( بدن ) از ديد نامحرمان اند ; جز آنچه كه خود به خود آشكاراست ( مثل سرمه ، انگشتر ، حنا و . . . ) .

و قل للمؤمن_ت . .. و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

درباره مقصود از {زينتهنّ} (زينت زنان) دو ديدگاه وجود دارد: 1- مقصود محل زينت آلات است; زيرا آشكار كردن خود زينت آلات به تنهايى معنى ندارد. 2- مراد خود زينت آلات است، در حالى كه بر روى بدن قرار دارد. در اين صورت به طريق اولى آشكار كردن محل زيورآلات (بدن)، حرام خواهد بود. گفتنى است مقصود از استثنا در {إلاّ ماظهر منها}، زيورآلاتى است كه، به طور متعارف آشكارا استفاده مى شود; مثل: انگشتر، سرمه، حنا و... .

15 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

{خمار} نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و {جيب} به آن قسمت از پيراهن گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

23 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و مواضع آنها از خدمت كاران نيازمند به زن و راغب به زناشويى و نيز از كودكان آگاه و با خبر از مسائل جنسى

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو الت_بعين غير أُوْلى الإربة من الرجال أو الطفل الذي

26 - زنان مؤمن ، موظف اند به هنگام راه رفتن ، به گونه اى گام بردارند كه زيت هايشان ( چون خلخال ) بر نامحرمان آشكار نشود .

و لايضربن

بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

28 - زنان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از هر گونه رفتار تحريك آميز و جلب كننده توجه نامحرمان به سوى خويش

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

لام در {ليعلم} براى تعليل و بيان علت حرمت پاى كوبيدن بر زمين است و در چنين مواردى، تعليل موجب تعميم حكم مى شود. از اين رو مى توان استفاده كرد كه هر آنچه موجب آشكار شدن زينت زنان شود، همين حكم را دارد و حرام خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 4

4 - شايسته است كه زنان ، خود را از معرض نگاه نامحرمان ، دور نگاه داشته و از خودآرايى ، به منظور در معرض نمايش گذاشتن زيبايى هايشان ، خوددارى كنند .

و قرن فى بيوتكنّ و لاتبرّجن تبرّج الج_هليّة الأُولى

تمايلات زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 10

10 - زن و مرد ، به هم تمايل و گرايش دارند .

أزوجًا لتسكنوا إليها

متعدى شدن فعل {لتسكنوا} با {إلى} با اين كه حق اين بود كه {لتسكنوا عندها} گفته شود براى تضمين معناى تمايل است.

تنبيه زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 26،27،30،35،41

26 _ زدن ، آخرين اقدام براى جلوگيرى از نشوز زن

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

27 _ بروز علائم نشوز زن ، مجوز تدابير لازم ( ترك همخوابگى ، زدن و . . . ) براى جلوگيرى از آن

و الّتى تخافون نشوزهنّ .

.. و اضربوهنّ

چون موضوع حكم را خوفِ نشوز (تخافون) قرار داده است و نه تحقق نشوز. و خوف نشوز، همان بروز علائم آن است.

30 _ لزوم مراعات ترتيب در كاربرد موعظه ، ترك همخوابگى و تنبيه بدنى در مورد زنان ناشزه

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ

35 _ اميد به اصلاح نشوز زن ، شرط ترك همخوابگى و تنبيه بدنى او *

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. فان اطعنكم فلا تبغوا عليهنّ سبيلاً

چون جمله {فان اطعنكم} بر جمله هاى گذشته تفريع شده، بيانگر اين است كه هدف از روشهاى پيشنهاد شده، وادار كردن زن به اطاعت است، نه اينكه تنبيه موضوعيت داشته باشد.

41 _ لزوم پرهيز از به كارگيرى شدّت در تنبيه بدنى زن ، جهت جلوگيرى از ناسازگارى وى

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

رسول خدا (ص) درباره آيه فوق فرمود: . .. و اضربوهنّ ضرباً غير مبرّح.

_______________________________

تفسير طبرى، جزء 5، ص 67، 68 ; الدر المنثور، ج 2، ص 522.

توبه زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 6

6 - تسليم در برابر خداوند ، ايمان به او ، فرمانبرى از او ، توبه ، عبادت و روزه دارى ، از اوصاف زنان شايسته در نگاه وحى

أزوجًا خيرًا منكنّ مسلم_ت مؤمن_ت ق_نت_ت ت_ئب_ت ع_بدت س_ئح_ت

{قنوت} (مصدر {قانتات}) به معناى اطاعت همراه با خضوع است (مفردات راغب). {سياحت} (ماده {سائحات}) به معناى سير در زمين به منظور عبادت است. اهل لغت و مفسران گفته اند: از آن جا كه روزه داران، تمام روز را بدون غذا سپرى مى كنند،

به آنان {سائح} مى گويند (برگرفته از لسان العرب).

جذابيت چشم زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 72 - 4

4 - زيبايى و جذابيت چشم ، از كمالات زن

حور مقصورت فى الخيام

جذابيت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 2

2 - زيبايى و جذابيت ، از كمالات زن

كأنّهنّ الياقوت و المرجان

جنس زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 8

8 _ زن و مرد ، از يك جنس هستند .

و خلق منها زوجها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 8

8 - آفرينش زن و مرد از جنس واحد ، لطف الهى نسبت به آدميان

جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

آيه شريفه در مقام امتنان و ذكر نعمت هاى الهى است.

جنيان زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 7

7 - جن ، متشكل از مردان و زنان

استمع نفر من الجنّ

برداشت ياد شده، با توجه به معناى {نفر} (گروهى از مردان متشكل از سه تا ده نفر) مى باشد; زيرا لازمه وجود مردان در هر دسته و نوعى از موجودات، وجود زنان در ميان آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 8

8 - جن ، موجودى متشكل از دو جنس مرد و زن

كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ

حرمت اظهار زينت زن

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 10،27

10 - حرمت آشكار ساختن زينت ها و محل هاى آنها ( بدن ) بر زنان ، جز آنچه كه ثخود به خود آشكار است ( مانند انگشتر ، سرمه ، حنا و . . . ) .

لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

27 - هر گونه حركت و رفتارى كه موجب آگاهى نامحرمان از زينت هاى زنان مؤمن شود ، بر آنان حرام است .

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

حقوق اجتماعى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 5

5- زن ، برخوردار از حق مشاركت در مسائل سياسى ، اجتماعى و دينى

ي_أيّها النبىّ إذا جاءك المؤمن_ت يبايعنك . .. فبايعهنّ

از آن جا كه بيعت خود نوعى مشاركت است، مطلب بالا استفاده مى شود.

حقوق اقتصادى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 24

24 _ اهتمام اسلام به رعايت حقوق اقتصادى زنان

إذا ءاتيتموهن اجورهن

حقوق زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 226 - 13

13 _ دفاع اسلام از حقوق زنان

للذين يؤلون من نسائهم تربص اربعة اشهر فان فاءو فان اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 14،17،21

14 _ رجوع شوهر آنگاه كه به قصد آزار و اذيت زن مطلّقه اش باشد ، بى اثر و فاقد اعتبار است .

و بعولتهن احق بردّهن فى ذلك ان ارادوا اصلاحاً

حق رجوع در

آيه مشروط به اصلاح است; بنابر مفهوم شرط، آن رجوعى كه به قصد اصلاح نباشد و به طريق اولى اگر به قصد اضرار باشد، حقانيّت و اعتبار آن سلب مى شود.

17 _ دفاع اسلام از حقوق زنان

و بعولتهنّ احق بردّهنّ ان ارادوا اصلاحاً و لهنّ مثل الذى عليهن بالمعروف

بى اعتبارى رجوع مرد بدون قصد اصلاح زندگى و نيز شناسايى حقوق زنان همانند حقوق مردان، خاصّه با در نظر گرفتن محيط جاهلى، نشانگر دفاع اسلام از حقوق زنان است.

21 _ تصميم به رعايت حقوق متعارف زن مُطلّقه ، شرط حق رجوع شوهر به او

ان ارادوا اصلاحاً و لهنّ مثل الذى عليهنّ بالمعروف

بيان حقوق زنان بر مردان پس از مقيّد كردن حق رجوع به اصلاح، اين نتيجه را در بردارد كه از مصاديق اراده اصلاح (ارادوا اصلاحاً)، تصميم مرد بر رعايت حقوق زن مُطلّقه خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 2،4،6،7،9،12،14،24

2 _ نامحدود بودن دفعات طلاق رجعى در جاهليّت و محدود شدن آن در اسلام

الطّلاق مرّتان

با توجّه به شأن نزول: كان الرجل فى الجاهليّة اذا طلّق امرأته ثم راجعها قبل ان تنقضى عِدّتها . .. و إن طلقها الف مرّة ... فذكرت ذلك لرسول اللّه (ص) فنزلت: {الطلاق مرّتان ... }. (مجمع البيان، ذيل آيه.)

4 _ لزوم تعهّد شوهر به رعايت حقوق شناخته شده همسر خويش

فامساك بمعروف

مراد از {معروف} (شناخته شده) حقوقى است كه بر اساس عقل، فطرت و شرع در بين مردم متدين و سليم الفطره، مورد شناسايى قرار گرفته است. اگر چه آيه درباره زن مطلّقه اى است كه شوهرش به او رجوع

كرده بود; ولى به طور كلى بيانگر حقوق تمامى زنان است.

6 _ رفتار مرد با زن خود پس از رجوع در طلاق ، بايد بر اساس موازين شناخته شده عقل و شرع باشد .

الطلاق مرّتان فامساك بمعروف

7 _ رجوع مرد در ايّام عدّه ، نبايد به قصد اضرار به زن باشد .

الطلاق مرّتان فامساك بمعروف او تسريح باحسان

9 _ ر ها ساختن زن ( طلاق ) بايد علاوه بر رعايت حقوق او ، آميخته با احسان و نيكى و به دور از اضرار به وى باشد .

او تسريح باحسان

كلمه {احسان} گوياى معنايى است فراتر از {معروف}; يعنى بايد نسبت به زنان، افزون بر حقوق شناخته شده آنان، نيكى شود.

12 _ هنگام طلاق ، حرام است مالى را كه شوهر به زن داده ( مهريّه و . . . ) بازپس گيرد .

و لا يحل لكم أن تأخذوا مما اتيتموهنّ شيئاً

14 _ چشمپوشى زن از مال خود ( مَهريّه ) و گرفتن طلاق ، بهتر از زندگى زناشويى بدون رعايت حدود الهى است .

و لا يحل لكم ان تأخذوا مما اتيتموهنّ شيئاً الاّ ان يخافا الاّ يقيما حدود اللّه

24 _ حمايت و دفاع اسلام از حقوق زنان

الطلاق مرّتان فامساك بمعروف او تسريح باحسان و لا يحل لكم . .. فاولئك هم الظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 2

2 _ لزوم رعايت موازين شناخته شده شرعى و عرفى در طلاق و يا ادامه زندگى از سوى مردان

فامسكوهنّ بمعروف او سرِحوهن بمعروف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232

- 5

5 _ شوهر ، حقّ جلوگيرى از ازدواج زن مطلّقه خويش را پس از انقضاى عِدّه ندارد .

و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ

بنابراينكه {فلا تعضلوهنّ} خطاب به شوهر سابق باشد، بر اين مبنا مراد از {ازواجهن} نيز مردى غير از شوهر سابق خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 9،12

9 _ تأمين مخارجِ متعارف زنان مُطلّقه در زمان شيردهى به نوزاد ، بر عهده پدر است .

و على المولود له زرقهنّ

بنابراينكه مراد از {والدات} به قرينه آيات قبل و بعد، زنان مطلّقه باشند.

12 _ ميزان متعارف نفقه و مخارج واجب بر شوهران ، بايد به اندازه توانايى مالى آنان باشد .

و على المولود له زرقهنّ و كسوتهنّ بالمعروف لا تُكلف نفس الا وسعها

به نظر مى رسد جمله {لا تُكلّف . .. } تبيين كلمه {معروف} باشد; يعنى نبايد حدّ متعارف، بدون در نظر گرفتن توانايى مالى شوهر تعيين شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 8،9،10،11

8 _ پس از عدّه وفات ، زن در گرفتن هر تصميم شايسته براى خويش آزاد است .

فاذا بلغن اجلهنّ فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهن بالمعروف

9 _ عدم لزومِ نظارت بر زنان شوهر مُرده ، پس از انقضاى عدّه وفات شوهر

فلا جناح عليكم فيما فعلنَ

10 _ جلوگيرى از حقوق متعارف زنان شوهر مُرده _ مانند ازدواج _ پس از انقضاى عدّه وفات ، جايز نيست .

فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهنّ بالمعروف

11 _ پس از عدّه وفات ، زن در انتخاب شوهرى شايسته

آزاد است .

فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهنّ

مراد از {فيما فعلن}، به قرينه جمله {يتربّصن} كه ممنوعيت ازدواج در زمان عدّه است، انتخاب شوهر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 236 - 6،7،14،15

6 _ لزوم پرداخت متاعى مناسب و پسنديده از سوى شوهران ، به زنان مُطلّقه اى كه براى آنان مهريّه تعيين نشده است .

و متّعوهنّ . .. متاعاً بالمعروف

ظاهر اين است كه ضمير در {متّعوهنّ}، به طايفه دوّم از زنان مُطلّقه برگردد; يعنى زنانى كه مهر براى آنان تعيين نشده است.

7 _ لزوم پرداخت متاعى مناسب و پسنديده از سوى شوهران ، به زنانى كه قبل از آميزش با آنان ، طلاق داده شوند .

ان طلّقتم النساء . .. و متّعوهنّ ... بالمعروف

بنابراين احتمال كه ضمير در {متّعوهنّ}، علاوه بر اينكه به طايفه دوّم ارجاع شود، شامل طايفه اوّل (يعنى زنانى كه با آنان آميزش نشده) نيز شود.

14 _ پرداخت كالاى مناسب به زنان مُطلّقه ، حقّى ثابت بر عهده نيكوكاران

حقّاً على المحسنين

15 _ پرداخت كالاى مناسب به زنان مطلّقه ، نشانه احسان و نيكوكارى مرد

حقّاً على المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 1،3،4،7،10،11

1 _ وجوب پرداخت نصف مهريّه تعيين شده به زن مُطلّقه از سوى شوهر ، در صورت عدم آميزش جنسى با او

و ان طلّقتموهنّ من قبل ان تمسّوهنّ و قد فرضتم لهنّ فريضة فنصف ما فرضتم

مفسّران برآنند كه جمله {اَن تمسّوهنّ}، كنايه از آميزش جنسى است ; نه مُجرّد لمس.

3 _ سقوط وظيفه شوهران از پرداخت مهر به

همسرانى كه قبل از آميزش طلاق داده مى شوند ، در صورت عفو و گذشت زنان از آن

و ان طلّقتموهنّ من قبل . .. إلاّ ان يعفونَ

4 _ عدم وجوب پرداخت نصف مَهر تعيين شده از سوى شوهر ، در صورت گذشتن ولىّ زن از حقّ وى

او يعفوا الّذى بيده عقدة النكاح

چون آيه در مقام بيان وظيفه ضرورى شوهران در قبال زنان مُطلقه است، ظاهر اين است كه {الاّ}، بيانگر موارد استثناء و سقوط اين وظيفه است و اين معنا در آن صورت است كه {الذى . .. } حمل بر ولىّ زن شود; نه شوهر.

7 _ چشمپوشى زن ، شوهر و ولىّ زن از حقوق خويش ( مهريّه ) ، به تقوا نزديكتر است .

و ان تعفوا اقرب للتقوى

در صورتى كه خطاب {اَن تعفوا} به كليّه افراد _ اعم از زن و مرد و ولىّ _ باشد.

10 _ استحباب پرداخت تمامى مهريّه معين شده به زنى كه قبل از آميزش طلاق داده شود .

و ان طلّقتموهنّ . .. و ان تعفوا اقرب للتقوى

11 _ ولىّ زن مطلّقه مى تواند از حقّ وى ( نصف مَهر ) ، صرفنظر كند .

او يعفوا الذى بيده عقدة النكاح

برخى مفسران برآنند كه مراد از {اَلذى . .. } ولىّ زن است ; البته اين حكم در صورتى است كه زن، ولىّ شرعى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 240 - 3،4،6،7،8

3 _ لزوم وصيّت مردان براى پرداخت هزينه يكسال به همسران خويش

و الذين يتوفّون منكم و يذرون ازواجاً وصيةً لازواجهم متاعاً الى الحول

4 _ حق سكونت در خانه

شوهر و نيز بهره گيرى از اموال او به مدّت يكسال ، از جمله حقوق زنان شوهر مُرده است .

وصيةً لازواجهم متاعاً الى الحول غير اخراج

ظهور كلمه {غير اخراج} در اين است كه نبايد زن شوهر مرده را از خانه شوهر بيرون كرد و لازمه اين معنا حق سكونت براى اوست.

6 _ باقى ماندن زن در خانه شوهر ، شرط پرداخت هزينه زندگى وى تا يكسال

متاعاً الى الحول غير اخراج

بنابراينكه {غير اخراج} علاوه بر بيان حق سكونت براى زن، قيدى باشد بر حكم سابق (لزوم پرداخت متاع. ) يعنى آنگاه زن شوهر مرده مى تواند از مال شوهر بهره گيرد كه از خانه وى خارج نشده باشد.

7 _ جواز خروج زن از خانه شوهر وفات يافته ، پيش از اتمام سال

غير اخراج فان خرجن فلا جناح عليكم

8 _ جواز هر گونه اقدام مشروع و شايسته ( ازدواج ) از سوى زنان شوهر مرده پس از خروج از خانه وى

فان خرجن فلا جناح عليكم فى ما فعلن فى انفسهنّ من معروف

برخى برآنند كه مراد از {من معروف} ازدواج است ; بر اين اساس، جامعه ايمانى و يا ورثه ميّت مى توانند از ازدواج زن به مدّت يكسال بر فرض سكونت در منزل شوهر متوفّى، ممانعت كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 241 - 1،2،4،6،7

1 _ لزوم پرداخت كالاى شايسته و مناسب به زنان مُطلّقه

و للمطلّقات متاع بالمعروف

2 _ شؤون اجتماعى زن و مرد ، تعيين كننده مقدار و خصوصيّات متاعى كه بايد به زن مُطلّقه پرداخت شود . *

متاع بالمعروف

به نظر مى رسد بدون در نظر داشتن

شؤون اجتماعى زن و مرد، نمى توان مقدار و يا خصوصيّات كالاى معروف و شايسته را تعيين كرد.

4 _ پرداخت كالاى مناسب و شايسته به زنان مطلّقه ، وظيفه تقواپيشگان و نشانه تقواست .

و للمطلّقات . .. حقّاً على المتّقين

6 _ تقواپيشگان ، رعايت كنندگان حقوق زنان مُطلّقه در ميان افراد جامعه

حقّاً على المتّقين

با توجه به اينكه اصل حكم مربوط به تمام افراد است ; ولى حكم را بر متّقين بار نموده است.

7 _ ارزش والاى توجّه به مسائل حقوقى زنان مطلّقه

حقّاً على المحسنين . .. و ان تعفوا اقرب للتقوى ... حقّاً على المتّقين

از مجموع آيات درباره زنان مطلّقه، خاصه اينكه با الفاظ گوناگونى از قبيل {حقّاً على المتّقين}، {حقّاً على المحسنين}، {و ان تعفوا اقرب للتقوى} و . .. بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 15،18

15 _ ناروايى تبعيض بين مرد و زن ، در اجرت كارى يكسان *

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض

18 _ يكسانى زن و مرد در ماهيّت و حقيقت انسانى ، فلسفه تساوى آنان در برخوردارى از اجر و پاداش اعمال نيك

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 4 - 1،2،3،4،6،9،15

1 _ وجوب پرداخت مهريّه زنان

و اتوا النّساء صدقاتهنّ

كلمه {صدقات} جمع {صدقه}، به معناى مهريّه است.

2 _ زنان ، مالك مهريه خويش هستند .

و اتوا النّساء صدقاتهنّ

3 _ استقلال مالى زن در نظام خانواده

و اتوا النّساء صدقاتهنّ

4 _

لزوم پرداخت مهريّه به خود زنان ، نه به فردى ديگر

و اتوا النّساء صدقاتهنّ

از اينكه فرمود: {و اتوا النساء صدقاتهن} و نفرمود: {اتوا صدقات النساء}، معلوم مى شود كه مهريّه زنان را بايد به خود آنان پرداخت نه به پدر يا برادر و . .. ، بر خلاف آنچه در جاهليت مرسوم بوده است.

6 _ مهريّه ، دينى است براى زنان بر عهده مردان

و اتوا النّساء صدقاتهنّ نحلة

{نحلة} بنابر گفته برخى از مفسران به معناى فريضه است كه در برداشت فوق از آن تعبير به دين شده است ; زيرا فريضه مالى در حقيقت دَين است.

9 _ حرمت تصرف شوهران در مهريّه زنان ، بدون جلب رضايت كامل آنان

و اتوا النّساء . .. فان طبن لكم عن شىء منه نفساً فكلوه

از مفهوم جمله {فان طبن لكم . .. } (اگر رضايت داشتند از مهريّه بخوريد و در آن تصرف كنيد)، حرمت تصرف بدون رضايت به دست مى آيد.

15 _ شوهر ، مجاز به استفاده از دارايى زن ، در صورت رضايت خاطر وى

فان طبن لكم عن شىء منه

امام صادق يا امام كاظم (ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: يعنى بذلك اموالهنّ التى فى ايديهنّ مما ملكن.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 219، ح 16 ; نورالثقلين، ج 1، ص 441، ح 46.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 3،4،5،6،8،18

3 _ لزوم طلاق همسر در صورتى كه وى از زندگى كردن با شوهر خويش ناخشنود است و شوهر نيز هيچ نيازى به زندگى كردن با وى ندارد . *

لا يحلّ لكم ان ترثوا النّساء كرهاً

2

_ {كرهاً} به معناى {كارهات}، حال براى {النساء} باشد. گفتنى است كه {ان ترثوا} مى رساند كه هدف شوهر از زندگى با زن ارث بردن از اوست. يعنى نياز ديگرى به وى ندارد.

4 _ به ارث بردن زنان ، حرام و امرى ناخوشايند است . *

لا يحلّ لكم ان ترثوا النّساء كرهاً

در برداشت فوق {النّساء} به معناى زنان، نه همسران، و {كرهاً}، مفعول مطلق براى فعلى مقدّر گرفته شده است ; مثل {اكرهوه كرها}. يعنى چنين كارى (به ارث بردن زنان) را ناپسند بشماريد.

5 _ حرمت به ارث بردن زنان ، به دليل كراهت آنان

لا يحلّ لكم ان ترثوا النّساء كرهاً

بنابر اينكه {كرهاً} به معناى {كارهات} و حالِ براى {النساء} باشد. يعنى زنان را به ارث نبريد در حالى كه آنان از اين كار كراهت دارند. لازم به ذكر است كه بر اين مبنا، {كرهاً} قيد توضيحى غالبى است. يعنى زنان غالباً از اين كار كراهت دارند.

6 _ حرمت منع كردن زنان از ازدواج به طمع ارث بردن از آنان *

لا يحلّ لكم ان ترثوا النّساء كرهاً

اين برداشت بر اين اساس است كه مراد از {النّساء}، مطلق زنان باشد. (مانند دختر و خواهر و ... ) نه همسران. و مقصود از {اَنْ ترثوا} به ارث بردن اموال ايشان باشد. بنابراين معناى آيه، حرمت بازداشتن زنان از ازدواج به طمع ارث بردن از اموال ايشان است. زيرا در صورت ازدواج، اكثر اموال زن با مرگ او، به فرزندان و شوهرش منتقل مى شود.

8 _ حرمت سختگيرى مرد بر همسر خويش به انگيزه پس گيرى حتى بخشى از مهريه

و لا تعضلوهنّ لتذهبوا ببعض ما اتيتموهنّ

{لا تعضلوهنّ} از

{عضل} به معناى سختگيرى است. مراد از {ما اتيتموهنّ}، مهريه اى است كه مردان به همسران خويش مى دهند.

18 _ حرمتِ نگهداشتن و آزار رساندن به همسرى كه براى ادامه زندگى مورد نياز مرد نيست ، به منظور گرفتن بخشى از اموال وى .

و لا تعضلوهنّ لتذهبوا ببعض ما اتيتموهنّ

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: انّه الزّوج امره اللّه بتخلية سبيلها اذا لم يكن له فيها حاجة و ان لا يُمسكها اضراراً بها حتى تفتدى ببعض ما لها.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 40 ; نورالثقلين، ج 1، ص 459، ح 139.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 20 - 5

5 _ كراهت مرد از همسر خويش و علاقه به ازدواجى ديگر ، مجوّز پس گيرى حتّى اندكى از مهريّه به هنگام طلاق نمى شود .

فان كرهتموهنّ . .. و ان اردتم استبدال ... فلا تأخذوا منه شيئاً

جمله {ان اردتم} پس از جمله {فان كرهتموهنّ}، اشاره به اين دارد كه هر چند دليل {استبدال} ناخوشايندى از همسر موجود و علاقه به ازدواجى ديگر باشد، اين امر، مجوّز پس گيرى مهريه نمى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 21 - 1،2،11

1 _ بازپس گيرى مهريّه زنان ، دور از انسانيّت و خلاف انصاف است .

و كيف تأخذونه و قد افضى بعضكم الى بعض

در آيه قبل، بازپس گيرى مهريه، ظلم و گناه شمرده شد و اين آيه با طرح سؤال، وجدان انسانى را به قضاوت برمى انگيزاند.

2 _ حرمت بازپس گيرى حتى اندكى از مهريّه زنان ، پس از

آميزش

و كيف تأخذونه و قد افضى بعضكم الى بعض

بنابر اينكه {و قد افضى}، كنايه از آميزش باشد.

11 _ مهريّه ، حقى براى زن در قبال آميزش و پيمان زناشويى

و كيف تأخذونه و قد افضى

جمله {و قد افضى}، كه كنايه از آميزش است، و جمله {اخذن منكم}، كه دلالت بر عقد زناشويى مى كند، بيانگر اين است كه زن در قبال آن دو، مالك مهريه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 24 - 15

15 _ حمايت اسلام از حقوق اقتصادى زنان

ان تبتغوا باموالكم . .. فاتوهُنَّ اجورهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 9،13

9 _ حق مساوى زن و مرد در مالكيّت و بهرهورى از كار و تلاش خويش

للرّجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب مما اكتسبن

13 _ زن و مرد ، داراى حق كسب و كار

للرّجال نصيب . .. و للنساء نصيب مما اكتسبن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 20،25،34

20 _ خداوند ، حافظ حقوق زنان ، با جعل قوانين خانواده

بما حفظ اللّه

مراد از {ما}، حقوق زنان است كه خداوند با جعل قوانين، مانند الزام به تأمين زندگى و . .. آن را حفظ كرده است.

25 _ همخوابگى ، از حقوق زنان بر همسران خويش

و اهجروهنّ فى المضاجع

گويا لزوم همخوابگى با همسران را بر عهده شوهران فرض كرده است و در حال نشوز، ترك آن را مجاز شمرده است. جمله {فلا تبغوا ... }، پس از فرض اطاعت زنان، لزوم همخوابگى را تأييد مى كند.

34

_ مرد ، هيچ حقى در آزار دادن همسر صالح و مطيع خويش ندارد .

و اضربوهنّ فان اطعنكم فلا تبغوا عليهنّ سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 2،5،8،9،12،14،15،21،23،24

2 _ حقوق زن ، مورد بحث و گفتگوى مسلمانان صدر اسلام

و يستفتونك فى النساء قل اللّه يفتيكم فيهنّ

از سؤال مكرر، كه فعل مضارع دلالت بر آن دارد و صيغه جمع، كه دلالت بر تعدد سؤال كنندگان دارد، مى توان فهميد كه حقوق زنان مورد بحث و گفتگوى مسلمانان بوده است.

5 _ وعده خداوند به مردم ، مبنى بر پاسخ استفتاى آنها درباره حقوق زنان

قل اللّه يفتيكم فيهنّ

8 _ اهميت حقوق زن در اسلام و اهتمام خداوند نسبت به آن

و يستفتونك فى النساء قل اللّه يفتيكم فيهنّ . .. ما كتب لهن

تصريح به تبيين احكامى درباره زنان از سوى خداوند، دلالت بر اهميت آن دارد.

9 _ زن ، داراى حقوقى ويژه در اسلام

ما كتب لهن

12 _ مذمت ازدواج با دختران يتيم ، به قصد پايمال ساختن حقوق آنان

فى يتمى النساء التى لا تؤتونهن ما كتب لهن و ترغبون ان تنكحوهن

لحن آيه دلالت بر مذمت و محكوميت چنين عملى دارد.

14 _ نكوهش خداوند از ناديده گرفتن حق ازدواج دختران يتيم

لا تؤتونهن ما كتب لهن و ترغبون ان تنكحوهن

بنابر اينكه {رغبت} به معناى اعراض باشد، جمله {و ترغبون . ..} در حقيقت بيان مصداقى است از جمله { لا تؤتونهن ما كتب لهن}.

15 _ لزوم حمايت از دختران يتيم و حقوق آنان

فى يتمى النساء . .. و إن تقوموا لليتمى بالقسط

با توجه به اينكه {و ان تقوموا . ..}،

عطف به {فيهن} است; يعنى {للّه يفتيكم ان تقوموا ...} بنابراين قيام براى قسط درباره يتيمان، فتوا و حكم الهى است و از جمله آنان، زنان يتيم هستند.

21 _ خداوند ، خواستار احياى حقوق زنان ، يتيمان و مستضعفان

قل اللّه يفتيكم فيهنّ . .. و إن تقوموا لليتمى بالقسط

23 _ رعايت حقوق زنان ، يتيمان ، مستضعفان و اقامه قسط ، از مصاديق بارز خيرات و نيكيها

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

{من خير} مى تواند اشاره به تكاليفى باشد كه در آيه آمده است.

24 _ اعتقاد انسان به علم الهى ، زمينه ساز رعايت حقوق زنان ، يتيمان و مستضعفان

و المستضعفين من الولدن . .. و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 5،6،20

5 _ جواز صرفنظر كردن زن از بعض حقوق خود ، براى جلب نظر شوهر و جلوگيرى از نشوز وى

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً . .. ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

جمله {و احضرت الانفس الشح} حكايت از آن دارد كه مصالحه عنوان شده در آيه، منوط به گذشت از حقوق شخصى است.

6 _ اهميت حفظ آرامش و امنيت در خانواده و تقدم آن بر حقوق شخصى زن و شوهر

و إن امراة خافت . .. ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

20 _ جواز گذشت زن از برخى حقوق خويش ، به انگيزه جلوگيرى از ناسازگارى شوهر و رخ ندادن طلاق

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق

فرمود: هذا تكون عنده المراة لاتعجبه فيريد طلاقها فتقول له: امسكنى و لاتطلقنى و ادع لك ما على ظهرك و اعطيك من مالى و احللك من يومى و ليلتى فقد طاب ذلك له كله .

_______________________________

كافى، ج 6، ص 145، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 558، ح 600.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 5،18

5 _ بلاتكليف ر ها ساختن زن ( نه زندگى كردن و نه طلاق دادن وى ) ، كارى ممنوع و حرام بر شوهران

فلاتميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقة

18 _ حرمت بلاتكليف گذاشتن زن بگونه اى كه نه از مزاياى شوهردارى بهره مند باشد و نه از مزاياى بى همسرى

فلاتميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقة

از امام باقر و امام صادق عليهما السلام درباره معناى {كالمعلقة} در آيه فوق روايت شده كه فرمودند: التى هى لا ذات زوج و لا ايم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 349; نورالثقلين، ج 1، ص 559، ح 603.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 176 - 15

15 _ ثبوت مالكيت و حق ارث براى زنان در نظام حقوقى اسلام

فلها نصف ما ترك و هو يرثها . .. فلهما الثلثان مماترك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 20،22،23

20 _ حليت ازدواج با زنان ، در صورت پرداخت مهريه آنان

اليوم احل . .. و المحصنت من الذين اوتوا الكتب من قبلكم إذا ءاتيتموهن اجورهن

22 _ مهريه از آنِ خود زن و اجرتى در قبال ازدواج با اوست .

ءاتيتموهن اجورهن

23 _ لزوم مراعات حقوق

زنان اهل كتاب

و المحصنت من الذين اوتوا الكتب من قبلكم إذا ءاتيتموهن اجورهن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 13

13 _ ضرورت پرهيز از تبعيضهاى ناروا و جاهلانه در قوانين مربوط به زن و مرد

و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا . .. سيجزيهم وصفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 13

13- دفاع اسلام از شخصيت و حقوق زنان و دختران

ألا ساء ما يحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 8 - 1

1 - زن متهم به زنا ، پس از تحقق لعان از سوى شوهرش ، متقابلاً حق لعان دارد .

و يدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شه_دت باللّه

حقوق سياسى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 5

5- زن ، برخوردار از حق مشاركت در مسائل سياسى ، اجتماعى و دينى

ي_أيّها النبىّ إذا جاءك المؤمن_ت يبايعنك . .. فبايعهنّ

از آن جا كه بيعت خود نوعى مشاركت است، مطلب بالا استفاده مى شود.

حقوق مالى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 49 - 8

8 - زنان با عقد ازدواج ، حقّ مالى به عهده شوهر پيدا مى كنند ، و لو با آنان آميزشى صورت نگيرد .

إذا نكحتم المؤمن_ت ثمّ طلّقتموهنّ من قبل أن تمسّوهنّ . .. فمتّعوهنّ

حقيقت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل

- 16 - 72 - 3

3- زن و مرد ، داراى نفس و حقيقت واحد انسانى و فاقد كمترين تمايز در انسانيت

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

اين برداشت به خاطر اين است كه همه انسانها _ اعم از مرد و زن _ مخاطب {أنفسكم} قرار گرفته اند و همه آنها داراى جان و روح واحدى شمرده شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 1

1 - زن ، در فرهنگ جاهليت پرورش يافته در زينت و تجمل ، و فرودست در ميدان جدال و درگيرى هاى كلامى

أوَ من ينشّؤا فى الحلية و هو فى الخصام غير مبين

لحن آيه شريفه به گونه اى است كه به اعتقاد و باور عرب جاهلى يا موقعيت زن در محيط و فرهنگ خاص آنان اشاره دارد.

حليت زن موهوبه براى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 19،20،21،22،23

19 - هبه كردن زنان مؤمن ، خودشان را بر پيامبر ( ص ) مباح و جايز است .

إنّا أحللنا لك . .. و امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبىّ

20 - در صورتى كه زنى مؤمن ، خود را ، بدون صداق بر پيامبر ( ص ) هبه مى كرد ، او براى آن حضرت حلال و مباح بود .

إنّا أحللنا لك . .. و امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبىّ

21 - هبه كردن زنى ، خود را براى همسرى پيامبر ( ص ) ، حكمى ويژه آن حضرت است و هيچ مؤمنى ، مشمول آن نمى شود .

و امرأة مؤمنة إن

وهبت نفسها للنبىّ . .. خالصة لك من دون المؤمنين

22 - مباح و حلال شدن زنى كه خود را بر پيامبر ( ص ) هبه كرده ، در صورتى است كه آن حضرت ، او را بپذيرد .

و امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبىّ إن أراد النبىّ أن يستنكحها

23 - تنها زنان مؤمن مى توانند خود را بر پيامبر ( ص ) هبه كنند .

و امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبىّ إن أراد النبىّ أن يستنكحها

خدا و زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 2

2- مشركان بر اين باور بودند كه خداوند ، به دختر و جنس زن ، بيش از پسر و جنس مرد ، علاقه داشته و ارزش مى نهد .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

از اينكه مشركان گفته اند: {خداوند براى خود دخترانى از جنس ملائكه انتخاب كرد} مى تواند به اين معنا اشاره داشته باشد كه آنان، مى پنداشتند خداوند، به خاطر تمايل و علاقه به جنس زن، چنين گزينشى كرده است.

خطر انحراف زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 4

4 - زنان و مردان مؤمن ، همواره در معرض خطر انحراف و افتادن در ورطه گناه آتش افروز

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

مطلب ياد شده، از خطاب به مؤمنان (يا أيّها الذين آمنوا) استفاده مى شود.

خطر گناه زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 4

4 - زنان و مردان مؤمن ،

همواره در معرض خطر انحراف و افتادن در ورطه گناه آتش افروز

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

مطلب ياد شده، از خطاب به مؤمنان (يا أيّها الذين آمنوا) استفاده مى شود.

خلقت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 2

2 - زنان ، همسان با مردان ، خلق شده اند .

أن خلق لكم من أنفسكم أزوجًا

از قيد {من أنفسكم} استفاده مى شود كه خلق زنان، همسان مردان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 4

4 - زنان چونان مردان ، بى هيچ امتياز و تبعيضى ، داراى نفس و حقيقت واحد انسانى اند .

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 8

8 - آفرينش زن و مرد از جنس واحد ، لطف الهى نسبت به آدميان

جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

آيه شريفه در مقام امتنان و ذكر نعمت هاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 6

6 - همگونى مرد و زن در اصل خلقت ( نطفه )

و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى . من نطفة إذا تمنى

خوش اخلاقى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 70 - 3

3 _ نيك سيرتى و نيك رويى ، از اوصاف پسنديده و كمالات زن

فيهنّ خيرت حسان

خوشايندى از زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب

- 33 - 32 - 11

11 - رفتار جنسى خارج از اعتدال ، مثل طمعورزى در زنان نامحرم ، نوعى بيمارى است .

فلاتخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض

دعا براى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 18

18 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، در دعا براى زنان بيعت كننده با آن حضرت و آمرزش خواهى براى آنان

و استغفر لهنّ اللّه

دوستى با زن شوهردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 13

13_ حرمت رفاقت و آميزش جنسى با زنان شوهردار

قالت هيت لك قال معاذ الله

استعاذه و پناه آوردن به خدا ، در موردى است كه متعلق آن، گناه و امرى شرّآفرين باشد.

روزه دارى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 6

6 - تسليم در برابر خداوند ، ايمان به او ، فرمانبرى از او ، توبه ، عبادت و روزه دارى ، از اوصاف زنان شايسته در نگاه وحى

أزوجًا خيرًا منكنّ مسلم_ت مؤمن_ت ق_نت_ت ت_ئب_ت ع_بدت س_ئح_ت

{قنوت} (مصدر {قانتات}) به معناى اطاعت همراه با خضوع است (مفردات راغب). {سياحت} (ماده {سائحات}) به معناى سير در زمين به منظور عبادت است. اهل لغت و مفسران گفته اند: از آن جا كه روزه داران، تمام روز را بدون غذا سپرى مى كنند، به آنان {سائح} مى گويند (برگرفته از لسان العرب).

روزه زن باردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 26

26 -

{ عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله : { و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين } قال : المرأة تخاف على ولدها . . . ;

از امام صادق (ع) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: {كسانى كه طاقت روزه گرفتن ندارند به عنوان كفاره، طعامى به تهيدست بدهند} روايت شده است: مراد زنى است كه بر بچه خود ]جنين يا كودك شيرخوار خود [مى ترسد . .. }.

روزى اخروى زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 4

4 - زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، برخوردار از روزى ها و نعمت هاى بى اندازه و بسيار در بهشت

و من عمل ص_لحًا . .. فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغير حساب

روش برخورد با زنان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 7

7 - جواز تحقير زنانِ كافر و مؤذى و به كار بردن كلمات ناهنجار درباره آنان

حمّالة الحطب

زمينه اذيت زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 15

15- نظام اجتماعى ظالمانه ، همچون نظام استبدادى فرعون ، از ظلمتهاست .

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. إذ أنج_كم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

زمينه استهزاگرى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 8

8 - زنان بيش از مردان ، در معرض ابتلا به خودبينى و استهزاى ديگران *

و لا نساء من نساء

برداشت بالا بدان احتمال است كه مجزا

آمدن {و لا نساء. ..} در قبال {قوم من قوم}، از باب ذكر خاص بعد از عام باشد.

زمينه اغواپذيرى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 117 - 14

14 - زنان و مردان ، هر دو در خطر فريفته شدن به وسوسه هاى شيطانى اند .

فلايخرجنّكما

زمينه الگو بودن زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 14

14 - زنان همانند مردان ، داراى استعداد و شايستگى هاى لازم براى الگو شدن و دستيابى به اوج قلّه كمال

ضرب اللّه مثلاً للذين ءامنوا امرأت فرعون

زمينه انحراف زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 14

14 - زنان همانند مردان ، در معرض انحراف و حق ناپذيرى شديد و مثال زدنى

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط . ..قيل ادخلا النار مع الدخلين

زمينه بى احترامى زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 17

17- پايمال شدن حرمت مردان و زنان مؤمن در صورت جنگ در حديبيه ، مايه ننگ براى مسلمانان

و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمن_ت . .. فتصيبكم منهم معرّة

زمينه تكامل زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 10

10 - عفّت و پاكدامنى ، راه تكامل و تعالى زن و زمينه ساز برخوردارى او از الطاف و عنايات الهى

الّتى أحصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است

كه عفّت و پاكدامنى مريم(س)، موجب شد كه او رشد كرده و به حدى برسد كه از الطاف ويژه الهى برخوردار باشد و روح بلند مسيح(ع) با عنايت الهى در او دميده شود.

زمينه تكامل زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 14

14 - زنان همانند مردان ، داراى استعداد و شايستگى هاى لازم براى الگو شدن و دستيابى به اوج قلّه كمال

ضرب اللّه مثلاً للذين ءامنوا امرأت فرعون

زمينه تكبر زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 8

8 - زنان بيش از مردان ، در معرض ابتلا به خودبينى و استهزاى ديگران *

و لا نساء من نساء

برداشت بالا بدان احتمال است كه مجزا آمدن {و لا نساء. ..} در قبال {قوم من قوم}، از باب ذكر خاص بعد از عام باشد.

زمينه حق ناپذيرى زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 14

14 - زنان همانند مردان ، در معرض انحراف و حق ناپذيرى شديد و مثال زدنى

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط . ..قيل ادخلا النار مع الدخلين

زمينه كمال زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 8

8 - تساوى زنان و مردان ، از نظر استعداد و زمينه هاى لازم براى رسيدن به مراتب كمال و دست يافتن به ثواب ها و بهره هاى اخروى

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت . .. بشريكم اليوم جنّ_ت

برداشت ياد شده، از تصريح به

نام هاى زنان و مردان در عرض هم، استفاده مى شود.

زمينه مشكلات اجتماعى زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 15

15- نظام اجتماعى ظالمانه ، همچون نظام استبدادى فرعون ، از ظلمتهاست .

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. إذ أنج_كم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

زن بيوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 1،4،5،8،9،11،19

1 _ هيچكس _ حتى خويشاوندان و اوليا _ ، حق جلوگيرى از ازدواج زن با شوهر سابق يا ديگرى را پس ازانقضاى عِدّه ندارد .

و اذا طلّقتم النساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ ان ينكحن ازواجهنّ

{فبلغن اجلهنّ} در اين آيه به معناى پايان مدّت عدّه است; به قرينه {ان ينكحن}. چون پس از انقضاى عدّه، زن مى تواند ازدواج كند; نه قبل از آن.

4 _ زنان مطلّقه پس از انقضاى عدّه ، احتياج به اذن ولىّ در ازدواج ندارند .

فلا تعضلوهنّ ان ينكحن ازواجهنّ

بعيد به نظر مى رسد على رغم پذيرش ولايت ولىّ، وى را از مداخله در امر ازدواج نهى كند; بنابراين حرمت جلوگيرى از ازدواج مطلّقه، حاكى از عدم ولايتِ ولىّ بر ازدواج اوست.

5 _ شوهر ، حقّ جلوگيرى از ازدواج زن مطلّقه خويش را پس از انقضاى عِدّه ندارد .

و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ

بنابراينكه {فلا تعضلوهنّ} خطاب به شوهر سابق باشد، بر اين مبنا مراد از {ازواجهن} نيز مردى غير از شوهر سابق خواهد بود.

8 _ جلوگيرى از ازدواج مجدّد زنان مُطلّقه ، از سُنّت هاى جاهليّت

و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ

فلا تعضلوهنّ

9 _ مؤمنان به خدا و قيامت از ازدواج زن مُطلّقه ، ممانعت نمى كنند .

فلا تعضلوهنّ ان ينكحن . .. ذلك يوعظ به من كان منكم يؤمن باللّه و اليوم الاخر

11 _ جلوگيرى نكردن از ازدواج زنان مُطلّقه ، موجبِ رشد و طهارت فزونتر براى جامعه

و اذا طلّقتم النّساء . .. فلا تعضلوهنّ ... ذلكم ازكى لكم و اطهر

19 _ لزوم رفع موانع ازدواج زنان بى شوهر

فلا تعضلوهنّ ان ينكحن . .. ذلكم ازكى لكم و اطهر

حكمت ممنوعيّت جلوگيرى از ازدواج زنان مُطلّقه كه رشد و طهارت جامعه است اين اقتضا را دارد كه اگر موانعى نيز بر سر اين راه باشد، برطرف گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 2،8،9،10،11،14

2 _ ازدواج مجدّد زنان شوهر مُرده ، مشروط به گذشتن عدّه وفات ( چهار ماه و ده شبانه روز )

و الذين يتوفّون منكم . .. يتربّصن بانفسهنّ اربعة اشهر و عشراً

8 _ پس از عدّه وفات ، زن در گرفتن هر تصميم شايسته براى خويش آزاد است .

فاذا بلغن اجلهنّ فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهن بالمعروف

9 _ عدم لزومِ نظارت بر زنان شوهر مُرده ، پس از انقضاى عدّه وفات شوهر

فلا جناح عليكم فيما فعلنَ

10 _ جلوگيرى از حقوق متعارف زنان شوهر مُرده _ مانند ازدواج _ پس از انقضاى عدّه وفات ، جايز نيست .

فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهنّ بالمعروف

11 _ پس از عدّه وفات ، زن در انتخاب شوهرى شايسته آزاد است .

فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهنّ

مراد از {فيما فعلن}، به قرينه جمله {يتربّصن}

كه ممنوعيت ازدواج در زمان عدّه است، انتخاب شوهر خواهد بود.

14 _ خداوند بر كردار زنان در زمان عدّه وفات و پس از آن ، و عمل مسلمين در نظارت بر حفظ حدود الهى آگاه است .

و الذين يتوفّون . .. و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 5،7،8

5 _ بى صبرى مردان در اظهار تمايل به ازدواج با زنان بى شوهر

علم اللّه انّكم ستذكرونهنّ

7 _ حرمت وعده و قرار پنهانى با زنانى كه در حال عدّه هستند .

و لكن لا تواعدوهنّ سرّاً

8 _ جواز گفتگوى مردان با زنان در عدّه ، به گونه اى متعارف و شايسته ( دور از گستاخى و فريب )

لا تواعدوهنّ سرّاً الاّ ان تقولوا قولا معروف اً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 240 - 4،5،6،7،8،9

4 _ حق سكونت در خانه شوهر و نيز بهره گيرى از اموال او به مدّت يكسال ، از جمله حقوق زنان شوهر مُرده است .

وصيةً لازواجهم متاعاً الى الحول غير اخراج

ظهور كلمه {غير اخراج} در اين است كه نبايد زن شوهر مرده را از خانه شوهر بيرون كرد و لازمه اين معنا حق سكونت براى اوست.

5 _ زنان شوهر مرده نبايد تا مدّت يكسال در غير از خانه شوهر سكونت گزينند . *

متاعاً الى الحول غير اخراج

برخى برآنند كه كلمه {غير اخراج}، بيان وظيفه زنان است ; بنابراينكه فاعل {اخراج}، ازواج باشد; يعنى زنان نبايد خود را از خانه شوهر خارج سازند. قابل ذكر است كه مراد از ترك اخراج و

يا خروج، سكونت گزيدن است، نه محبوس شدن در منزل.

6 _ باقى ماندن زن در خانه شوهر ، شرط پرداخت هزينه زندگى وى تا يكسال

متاعاً الى الحول غير اخراج

بنابراينكه {غير اخراج} علاوه بر بيان حق سكونت براى زن، قيدى باشد بر حكم سابق (لزوم پرداخت متاع. ) يعنى آنگاه زن شوهر مرده مى تواند از مال شوهر بهره گيرد كه از خانه وى خارج نشده باشد.

7 _ جواز خروج زن از خانه شوهر وفات يافته ، پيش از اتمام سال

غير اخراج فان خرجن فلا جناح عليكم

8 _ جواز هر گونه اقدام مشروع و شايسته ( ازدواج ) از سوى زنان شوهر مرده پس از خروج از خانه وى

فان خرجن فلا جناح عليكم فى ما فعلن فى انفسهنّ من معروف

برخى برآنند كه مراد از {من معروف} ازدواج است ; بر اين اساس، جامعه ايمانى و يا ورثه ميّت مى توانند از ازدواج زن به مدّت يكسال بر فرض سكونت در منزل شوهر متوفّى، ممانعت كنند.

9 _ جامعه اسلامى مسؤول نظارت بر رفتار زنان بيوه و بى سرپرست

فان خرجن فلا جناح عليكم . .. من معروف

اگر چه آيه درباره زنان شوهر مُرده است; ولى بنابراينكه خطاب به جامعه ايمانى باشد، نه خصوص اولياء، معلوم مى شود كه تنها زن شوهر مرده مراد نيست; چون از نظر اجتماعى تفاوتى بين زن شوهر مرده و غير او نخواهد بود; بلكه ملاك لزوم نظارت، بى سرپرست بودن زن است.

زن در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 8

8 _ زن از ديدگاه اديان الهى داراى هويت مستقل فكرى و

عقيدتى و مسؤول در برابر اعمال خويش است .

إلا امرأته كانت من الغبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 22

22_ زن از ديدگاه اديان الهى ، داراى هويت مستقل فكرى و عقيدتى و مسؤول در برابر اعمال خويش است .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

زن در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 5

5 _ تفاوت صلاحيت زن و مرد در عصر تولد مريم ، براى احراز مشاغل و مسؤوليت هاى اجتماعى

ربّ انّى وضعتها اُنثى . .. و ليس الذكر كالاُنثى

بنابراينكه {ليس الذّكر كالاُنثى}، كلام مادر مريم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 15

15 _ جواز حضور زنان همراه مردان ، در مسائل مهم اجتماعى

و نساءنا و نساءكم

زن در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 22

22 _ جامعه جاهلى عصر بعثت ، هيچ حقى را براى زنان معتبر نمى شمرد .

و لهنّ مثل الذى عليهنّ بالمعروف

با توجّه به اينكه حقوق مردان بر زنان (عليهنّ) را مُسلّم گرفته و در صدد اثبات حقوق زنان بر مردان (لهنّ) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 7

7 _ به ارث بردن زنان ، از سنن جاهلى

لا يحلّ لكم ان ترثوا النّساء كرهاً

با توجّه به شأن نزول در مجمع البيان، ذيل آيه.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 1،5

1 _ مشركان عصر جاهلى خوردن جنين دامهاى وقف شده براى خدا و يا بتها را در صورت زنده بر آمدن بر مردان مجاز و بر زنان حرام مى شمردند.

و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا

مراد از {ازواج} به قرينه تقابل آن با {ذكور} مطلق {زن} است نه خصوص همسران

5 _ مشركان عصر جاهلى زن را موجودى پست و مرد را داراى برترى و شرافت بر آنها مى دانستند. *

خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

حليت جنين زنده براى مردان و حليت جنين مرده براى زنان از ديدگاه مشركان عصر جاهليت، حكايت از نگرش آنان به زن دارد. زيرا تنها در صورت مرده به دنيا آمدن جنين خوردن آن را براى زنان مجاز مى شمردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 5

5 - زنان ، در دوران هايى پيش از اسلام ، خودآرايى نموده و در معرض نگاه نامحرمان قرار مى گرفتند .

و لاتبرّجن تبرّج الج_هليّة الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 3

3 - زن ، موجودى بى مقدار در ديدگاه عرب جاهلى

و إذا بشّر أحدهم . .. و هو كظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 1

1 - زن ، در فرهنگ جاهليت پرورش يافته در زينت و تجمل ، و فرودست در ميدان جدال و درگيرى هاى كلامى

أوَ

من ينشّؤا فى الحلية و هو فى الخصام غير مبين

لحن آيه شريفه به گونه اى است كه به اعتقاد و باور عرب جاهلى يا موقعيت زن در محيط و فرهنگ خاص آنان اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 39 - 3

3 - اعتقاد عرب جاهلى ، به امتياز و برترى مردان بر زنان

أم له البن_ت و لكم البنون

از اين كه خداوند، مشركان را مدعى اختصاص پسران به خويش شمرده است; استفاده مى شود كه آنان، از داشتن دختر احساس ننگ مى كرده اند.

زن در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 26 - 4

4 - نقش زنان در آماده ساختن و طبخ غذا ، در عصر ابراهيم ( ع ) *

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

از اين كه ابراهيم(ع) براى تهيه غذاى ميهمانان به همسرش مراجعه كرده، استفاده مى شود كه همسر آن حضرت آماده سازى غذا را برعهده داشته است.

زن در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 1،2،3،10

1 _ پرسش و استفتاى مكرر مردم از پيامبر ( ص ) در مورد مسائلى مربوط به زنان

و يستفتونك فى النساء

فعل مضارع {يستفتونك}، دلالت بر استمرار پرسش دارد.

2 _ حقوق زن ، مورد بحث و گفتگوى مسلمانان صدر اسلام

و يستفتونك فى النساء قل اللّه يفتيكم فيهنّ

از سؤال مكرر، كه فعل مضارع دلالت بر آن دارد و صيغه جمع، كه دلالت بر تعدد سؤال كنندگان دارد، مى توان فهميد كه حقوق زنان مورد بحث و

گفتگوى مسلمانان بوده است.

3 _ تشريع احكامى در مورد زنان ، زمينه مطرح شدن سؤالهايى از سوى مسلمانان صدر اسلام در مورد آنان *

و يستفتونك فى النساء . .. و ما يتلى عليكم فى الكتب فى يتمى النساء

10 _ تجاوز به حقوق زنان يتيم ، در عصر بعثت

فى يتمى النساء التى لا تؤتونهن ما كتب لهن

زن در قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 33 - 7

7 - جايگاه ارجمند و والاى زن در جامعه سبا ، على رغم حقارت وى در طول تاريخ

و الأمر إليك فانظرى ماذا تأمرين

زن در مباهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 9

9 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور دعوت نصارا به مباهله ، با شركت دادن زنان و فرزندان طرفين در آن

فمن حاجّك . .. فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم

زن دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 2

2 _ برابرى زنان و مردان در حد سرقت

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

زن شايسته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 2

2 _ عقيم نبودن ، از ويژگى هاى زن شايسته و كامل

نساؤكم حرث لكم

از خصوصيات مهم زن، قابليّت بارور شدن او براى بقاى نسل است; بنابراين چنانچه زن نازا باشد، از اين ويژگى مهم عارى است و طبعاً چنين زنى از جهت طبيعى كامل نخواهد بود.

زن شايسته در دوران محمد(ص)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 2،3

2 - جايگزينى همسرانى شايسته تر براى پيامبر ( ص ) ، در صورت عزم آن حضرت به طلاق زنان خطاكار خويش

عسى ربّه إن طلّقكنّ أن يبدّله أزوجًا خيرًا منكنّ

3 - وجود زنانى شايسته تر از همسران خطاكار پيامبر ( ص ) ، براى همسرى آن حضرت

أن يبدّله أزوجًا خيرًا منكنّ

تهديد به جايگزينى زنان بهتر، نشان دهنده وجود چنين اشخاصى در جامعه آن زمان است.

زن مسكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 30

30 _ لزوم رعايت تناسب كيفيت پوشاكى كه در كفاره قسم داده مى شود با فصل سال ( تابستان و زمستان ) و مرد يا زن بودن فقير

فكفّرته . .. او كسوتهم

از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما كسوتهم فان وافقت به التشاء فكسوته، و ان وافقت به الصيف فكسوته، لكل مسكين ازار و رداء و للمراة ما يوارى ما يحرم منها ازار و خمار و درع ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 337، ح 167; تفسير برهان، ج 1، ص 496، ح 12.

زن مطلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 4

4 _ خداوند فراهم كننده زمينه ازدواج مجدد زن و مرد ، پس از طلاق

و إن يتفرقا يغن اللّه كلا من سعته

از مصاديق مورد نظر براى {يغن اللّه}، فراهم آوردن ازدواج مجدد است. چون ازدواج از مهمترين مسائلى است كه زن و شوهر

پس از جدايى به آن نيازمند هستند.

زن مظلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 5

5 _ مردان ، زنان و كودكان مانده در ستم ، از مصاديق مستضعفان

و المستضعفين من الرّجال و النّساء و الولدان الّذين يقولون ربّنا اخرجنا من هذه ال

زن و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 16

16 _ معاف بودن برخى از مردم ( زنان ، كهنسالان ، معلولان و . . . ) از شركت در جنگ

فاقعدوامع الخلفين

مراد از {خالفين} مى تواند كسانى باشند كه به صورت مجاز و به دليل عجز از شركت در جنگ معاف شده اند.

زن و خشونت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 3

3 - زن ، اساساً براى كار هاى دشوار و خشن و جدال و درگيرى آفريده نشده است .

و هو فى الخصام غير مبين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه آيه شريفه به جهت مماشات و بازگويى باور مشركان، اين مطالب را مطرح نكرده باشد; بلكه به عنوان يك واقعيت بدان پرداخته باشد.

زن و كارهاى سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 3

3 - زن ، اساساً براى كار هاى دشوار و خشن و جدال و درگيرى آفريده نشده است .

و هو فى الخصام غير مبين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه آيه شريفه به جهت مماشات و بازگويى باور مشركان، اين مطالب را مطرح نكرده باشد; بلكه به

عنوان يك واقعيت بدان پرداخته باشد.

زن و مجلس مردان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 3

3_ جواز حضور زنان در جلسه مردان و پذيرايى از ايشان

وامرأته قائمة فضحكت فبشّرن_ها

برخى برآنند كه مراد از {قائمة} قيام براى پذيرايى از مهمانان است. برداشت فوق ناظر به اين احتمال مى باشد. گفتنى است كه به قرينه آيه بعد، نمى توان گفت جواز حضور زنان به طور مطلق _ چه جوان باشند و چه كهنسال _ از آيه استنباط مى شود اگرچه نفى آن نيز از آيه استفاده نمى گردد.

زنا با زن شوهردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 13

13_ حرمت رفاقت و آميزش جنسى با زنان شوهردار

قالت هيت لك قال معاذ الله

استعاذه و پناه آوردن به خدا ، در موردى است كه متعلق آن، گناه و امرى شرّآفرين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 9

9_ نزديكى با زنان شوهردار و ارتكاب زنا ، از گناهان بسيار زشت و پليد است .

لنصرف عنه السوء و الفحشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 5

5_ حرمت روابط جنسى با زنان شوهردار

قال رب السجن أحب إلىّ مما يدعوننى إليه

زنان جادوگر در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 4 - 1

1 - زنانى ، در عصر بعثت با گره زدن و افشاندن ترشحات دهان بر گره ها ، مردم را

جادو مى كردند .

النفّ_ث_ت فى العقد

فعل {نَفَثَ}، زمانى گفته مى شود كه شخص ترشحاتى از دهان بيرون افكند (مصباح) و {نَفْث} شبيه دميدن و كمتر از آب دهان افكندن است (صحاح). حرف {ال} در {النفّاثات}، گرچه براى تعريف جنس است; ولى در مقايسه با {غاسق} و {حاسد} _ كه نكره آورده شده است _ ممكن است به معروف بودن كسانى كه {نفّاثة} (افسون گر) بودند، نظر داشته باشد.

زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 11،12،15،25

11 _ جواز ازدواج با زنان پاكدامن و مؤمن

اليوم احل لكم . .. و المحصنت من المؤمنت

احصان (مصدر محصنه) به معناى عفيف بودن، آزاده بودن، همسر داشتن و مسلمان بودن است. در آيه مورد بحث تنها معناى اول و دوم مى تواند مراد باشد و برداشت فوق بر اساس معناى اول است.

12 _ جواز ازدواج با زنان پاكدامن اهل كتاب

اليوم احل لكم . .. و المحصنت من الذين اوتوا الكتب من قبلكم

بنابر اينكه مراد از {محصنات}، زنان پاكدامن باشد. برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه درباره آيه فوق فرمود: هن العفائف.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 296، ح 39; تفسير برهان، ج 1، ص 449، ح 13.

15 _ حليت طيبات و غذا هاى اهل كتاب و جواز ازدواج با زنان پاكدامن آنان ، امتنان خداوند بر مسلمانان

اليوم احل لكم

علاوه بر سياق و لحن آيه، از {لام انتفاع} در {لكم}، امتنان استفاده مى شود.

25 _ پاكدامنى و عفت مردان ، از شرايط حليت ازدواج آنان با زنان عفيف و پاكدامن

محصنين غير مسفحين و لا متخذى

اخدان

{اخدان} جمع {خدن} به معناى رفيقان است كه به مناسبت مورد، مراد از رفاقتهاى جنسى نامشروع است و {مسفحين} از {سفاح} به معناى زناست. گفتنى است برداشت فوق بر اين مبناست كه {محصنين} حال براى {كم} در {لكم} و عامل آن {احل} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 156 - 5

5 _ قداست و پاكدامنى حضرت مريم ( ع )

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

زنان مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 4

4 - مردان و زنان مشرك ، در قبال امانت الهى ، به وظيفه خود عمل نمى كنند .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه ... و المشركين و المشرك_ت

زنان منافق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 3

3 - مردان و زنان منافق ، در قبال امانت الهى ، به وظيفه خود عمل نمى كنند .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه المن_فقين و المن_فق_ت

زنان منافق در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 1

1 _ خلود در آتش دوزخ ، وعده خداوند به زنان و مردان منافق و عموم كفرپيشگان

وعد اللّه المنفقين و المنفقت و الكفار نار جهنم خلدين فيها

زنان منافق در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 1،2

1 _ وجود زنان منافق ، در ميان منافقان عصر پيامبر ( ص )

المنفقون و المنفقت

2 _

همگونى زنان و مردان منافق صدر اسلام ، در مواضع ضد اسلامى و برخورد با مسلمانان

المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض يأمرون بالمنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 5

5 _ وجود زنان منافق در ميان منافقان عصر پيامبر ( ص )

وعد اللّه المنفقين و المنفقت

زنان منافق در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 7

7 - زنان منافق چونان مردان نفاق پيشه ، فاقد نور و روشنايى در ظلمت قيامت

يوم . .. و المن_فق_ت ... انظرونا نقتبس من نوركم

زنان منافق صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 4

4 - وجود نيرومند جريان نفاق ، در ميان زنان و مردان مسلمان ، در عصر نزول قرآن و بعثت پيامبراكرم ( ص )

يوم يقول المن_فقون و المن_فق_ت . .. انظرونا نقتبس من نوركم

تصريح قرآن به نام مردان و زنان منافق، نشان دهنده وجود آنان در ميان مسلمانان صدراسلام است. تعبير {ألم نكن معكم} در آيه بعد، بيانگر نفوذ آنان در ميان صفوف مسلمين به صورت يك جريان گسترده است.

زنان مؤمن در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 9

9 - قيامت ، روز دريافت بشارت بهشت براى مردان و زنان مؤمن

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت . .. بشريكم اليوم جنّ_ت

زندگى پاكيزه زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 2

2- تساوى زن و

مرد در برخوردارى از پاداش هاى الهى و بهره مندى از حيات پاكيزه و دلپذير

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

زندگى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 5

5 - پيدايش همزيستى مسالمت آميز ميان زن و مرد ، پس از ازدواج و بر انگيخته شدن عواطف ظريف دوستانه ميان آنان ، از آيات الهى است .

خلق لكم من أنفسكم أزوجًا لتسكنوا إليها و جعل بينكم مودّة و رحمة

برداشت بالا بنابراين است كه عبارت {و جعل بينكم . ..} ارائه كلام سابق باشد. در اين صورت {و جعل بينكم...} درصدد بيان اين مهم است كه زن و مرد ناآشنا، چگونه پس از ازدواج، الفت و انس و زندگى محبت آميزى پيدا مى كنند.

زيبايى چشم زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 48 - 6

6 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ، از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم ق_صرت الطرف عين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى و تشويق انسان ها به دستيابى به آنان در سايه كردار خداپسندانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 52 - 5

5 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ، از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم ق_صرت الطرف

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه

شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 72 - 4

4 - زيبايى و جذابيت چشم ، از كمالات زن

حور مقصورت فى الخيام

زيبايى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 2

2 - زيبايى و جذابيت ، از كمالات زن

كأنّهنّ الياقوت و المرجان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 70 - 3

3 _ نيك سيرتى و نيك رويى ، از اوصاف پسنديده و كمالات زن

فيهنّ خيرت حسان

زينت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 13

13 - زينت كردن براى زنان ، كارى مشروع و جايز است .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

سهم ارث زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 11 - 38،39

38 _ دو برابرى سهم ارث مردان نسبت به زنان به دليل آن است كه مهريّه و خرج زنان بر عهده مردان است .

للذّكر مثل حظّ الانثيين

امام رضا (ع) درباره علت نصف بودن سهم ارث زنان نسبت به مردان فرمود: . .. لانّ المرأة اذا تزوّجت اخذت و الرّجل يعطى ... لانّ الانثى من عيال الذّكر ان احتاجت ... و عليه نفقتها.

_______________________________

عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 98، ح 1، ب 33 ; تفسير برهان، ج 1، ص 348، ح 2.

39 _ معافيت زنان از جهاد ، پرداخت نفقه و خونب هاى قتل خطايى اقوامشان ،

دليل نصف بودن سهم ارث آنها

للذّكر مثل حظّ الانثيين

امام صادق (ع) درباره علت نصف بودن سهم ارث زن فرمود: انّ المرأة ليس عليها جهاد و لا نفقة و لا معقلة و انما ذلك على الرجال . .. .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 85، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 451، ح 96.

شخصيت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 14،16

14 _ در پيشگاه خداوند ، بين زن و مرد در برخوردارى از نتايج اعمال ، تفاوتى نيست .

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى

16 _ همه انسان ها ، چه زن و چه مرد ، داراى حقيقت و ماهيّتى واحد

من ذكر او انثى بعضكم من بعض

تذكّر اين نكته كه شما انسانها چه زن و چه مرد از يكديگر هستيد، بيان يكسانى و عدم برترى جنسى نسبت به جنس ديگر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 13

13- دفاع اسلام از شخصيت و حقوق زنان و دختران

ألا ساء ما يحكمون

شكنجه زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 9

9 - گناه شكنجه دادن و سوزاندن مرد و زن مؤمن ، برابر و عذاب اخروى آن يكسان است .

الذين فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت . .. فلهم عذاب جهنّم

شوهردوستى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 48 - 6

6 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ،

از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم ق_صرت الطرف عين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى و تشويق انسان ها به دستيابى به آنان در سايه كردار خداپسندانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 52 - 5

5 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ، از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم ق_صرت الطرف

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى است.

صفات پسنديده زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 48 - 6

6 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ، از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم ق_صرت الطرف عين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى و تشويق انسان ها به دستيابى به آنان در سايه كردار خداپسندانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 52 - 5

5 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ، از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم ق_صرت الطرف

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى است.

صفات پسنديده زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 -

12 - 5

5 - عفّت و پاكدامنى ، از برجسته ترين اوصاف زنان و از بهترين كمالات آنان

الّتى أحصنت فرجها

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه خداوند، در مقام توصيف و تمجيد از مريم(س) _ كه به عنوان زنى مثال زدنى و الگو مطرح شد _ صفت عفت و پاكدامنى او را بيان كرده است.

صفات جسمى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 3

3 - زن ، اساساً براى كار هاى دشوار و خشن و جدال و درگيرى آفريده نشده است .

و هو فى الخصام غير مبين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه آيه شريفه به جهت مماشات و بازگويى باور مشركان، اين مطالب را مطرح نكرده باشد; بلكه به عنوان يك واقعيت بدان پرداخته باشد.

صفات زنان شايسته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 6

6 - تسليم در برابر خداوند ، ايمان به او ، فرمانبرى از او ، توبه ، عبادت و روزه دارى ، از اوصاف زنان شايسته در نگاه وحى

أزوجًا خيرًا منكنّ مسلم_ت مؤمن_ت ق_نت_ت ت_ئب_ت ع_بدت س_ئح_ت

{قنوت} (مصدر {قانتات}) به معناى اطاعت همراه با خضوع است (مفردات راغب). {سياحت} (ماده {سائحات}) به معناى سير در زمين به منظور عبادت است. اهل لغت و مفسران گفته اند: از آن جا كه روزه داران، تمام روز را بدون غذا سپرى مى كنند، به آنان {سائح} مى گويند (برگرفته از لسان العرب).

صفات زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5

- 8

8 - هجرت در راه خداوند ، از اوصاف زنان شايسته و از ارزش هاى والا و ملاك هاى برترى *

خيرًا منكنّ . .. س_ئح_ت

مقصود از {سائحات} مى تواند هجرت كنندگان باشد; زيرا مهاجران، همان كسانى اند كه براى حفظ دين خود و انجام تكاليف الهى، به سرزمينى ديگر سفر مى كنند و بيشتر زنان مسلمان و همه همسران پيامبر(ص)، از مهاجران بودند و اين خود از افتخارات هر مسلمانى به شمار مى آمد.

ظلم به زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 39

39 _ توجه به علوّ و عظمت خداوند ، زمينه پرهيز مردان از ستم بر همسران خويش

فلا تبغوا . .. انّ اللّه كان عليّاً كبيراً

ظلم به زنان مؤمن صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 11

11 - كافران صدراسلام ، مردمى سنگدل بودند كه حتى بر زنان مؤمن نيز رحم نكردند .

فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت

عبادت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 6

6 - تسليم در برابر خداوند ، ايمان به او ، فرمانبرى از او ، توبه ، عبادت و روزه دارى ، از اوصاف زنان شايسته در نگاه وحى

أزوجًا خيرًا منكنّ مسلم_ت مؤمن_ت ق_نت_ت ت_ئب_ت ع_بدت س_ئح_ت

{قنوت} (مصدر {قانتات}) به معناى اطاعت همراه با خضوع است (مفردات راغب). {سياحت} (ماده {سائحات}) به معناى سير در زمين به منظور عبادت است. اهل لغت و مفسران گفته اند: از آن جا كه روزه داران، تمام روز را بدون غذا

سپرى مى كنند، به آنان {سائح} مى گويند (برگرفته از لسان العرب).

عدالت در حقوق زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 28

28 _ تشويق خداوند به نيكى درباره زنان ، يتيمان و مستضعفان ، افزون بر رعايت قسط نسبت به آنان

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

عذاب زنان منافق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 1

1 - عذاب و كيفر الهى ، متوجّه مردان و زنان منافق و مشرك

و يعذّب المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

عظمت خلقت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 3 - 4

4 - آفرينش مرد و زن و جنس نر و ماده در ديگر مخلوقات ، كارى بزرگ و نشانه عظمت خداوند است .

و ما خلق الذكر و الأُنثى

تعبير {و ما خلق} _ چه سوگند به خالق باشد و چه خلقت _ بيانگر عظمت هر دو است; زيرا عظمت هر يك، حاكى از عظمت ديگرى است.

عفت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 14

14 _ طهارت و پاكدامنى ، ملاكى براى ارزيابى مقام زن

طهرك و اصطفيك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 21

21 _ پاكدامنى زن ، معيارى در انتخاب وى براى همسرى

فانكحوهنّ . .. محصنات غير مسافحات و لا متّخذات اخدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور

- 24 - 23 - 3

3 - عفت ، نجابت و ايمان ، سرآمد ارزش ها و صفات ستوده زنان

المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 48 - 6

6 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ، از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم ق_صرت الطرف عين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى و تشويق انسان ها به دستيابى به آنان در سايه كردار خداپسندانه است.

علاقه به زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 2

2- مشركان بر اين باور بودند كه خداوند ، به دختر و جنس زن ، بيش از پسر و جنس مرد ، علاقه داشته و ارزش مى نهد .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين و اتّخذ من المل_ئكة إن_ثًا

از اينكه مشركان گفته اند: {خداوند براى خود دخترانى از جنس ملائكه انتخاب كرد} مى تواند به اين معنا اشاره داشته باشد كه آنان، مى پنداشتند خداوند، به خاطر تمايل و علاقه به جنس زن، چنين گزينشى كرده است.

علايق زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 2

2 - شيفتگى به تجمل و زينت ، علاقه طبيعى زنان

أوَ من ينشّؤا فى الحلية

تعبير {ينشّؤا فى الحلية} كه به معناى پرورش يافتن در زينت است، اشاره به علاقه طبيعى و وابستگى زنان به آرايش و زيور دارد.

عمل زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3

- آل عمران - 3 - 195 - 14،15،18

14 _ در پيشگاه خداوند ، بين زن و مرد در برخوردارى از نتايج اعمال ، تفاوتى نيست .

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى

15 _ ناروايى تبعيض بين مرد و زن ، در اجرت كارى يكسان *

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض

18 _ يكسانى زن و مرد در ماهيّت و حقيقت انسانى ، فلسفه تساوى آنان در برخوردارى از اجر و پاداش اعمال نيك

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض

عمل صالح زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 3

3 _ زنان و مردان ، همسان در بهره مندى از پاداش ايمان و عمل صالح خويش

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

عنصر خلقت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 3

3 - زنان و مردان ، از يك جنس آفريده شده اند .

أن خلقكم من تراب . .. خلق لكم من أنفسكم أزوجًا

عواطف زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 33

33 _ استفاده از عواطف زن ، زمينه اى مناسب براى اصلاح رفتار هاى ناهنجار وى

و اهجروهنّ فى المضاجع

ترك همخوابگى، يك مسأله عاطفى است كه در مورد اصلاح زنان سفارش شده است.

عوامل آسيب پذيرى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 -

18 - 4

4 - لطافت طبيعى زن و فرودستى او در ميدان جدال و درگيرى ، دو عامل آسيب پذيرى و دو نقيصه براى زن در فرهنگ خشن جاهلى

و هو فى الخصام غير مبين

در آيه قبل (و إذا بشّر أحدهم. ..) ناراحتى عرب جاهلى از داشتن دختر بيان شده است. اين آيه مى تواند اشاره به علت آن ناراحتى داشته باشد; يعنى، اين دو ويژگى از نظر عرب جاهلى، نقص زن به حساب مى آمد.

عوامل تكامل زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 8

8 - عفت و پاك دامنى ، راه تكامل و تعالى زن و زمينه ساز برخوردارى او از الطاف و عنايات الهى

والتى أحصنت فرجها فنفخنا فيها من روحنا

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه عفت و پاك دامنى مريم(س) موجب شد كه او رشد پيدا كند و به حدى برسد كه از الطاف ويژه الهى برخوردار گشته و روح بلند حضرت مسيح(ع) با عنايت الهى در او دميده شود.

فرجام زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 1

1 _ حيات جاودان در باغ هاى بهشت با نهر هاى روان ، وعده الهى به زنان و مردان مؤمن

وعد اللّه المؤمنين . .. تحتها الأنهر

فضايل اخروى زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 5

5 - پاداش ها و نعمت هاى زنان و مردان مؤمن نيك كردار در بهشت ، بيشتر از استحقاق و افزون تر از اقتضاى رفتار آنان

است .

و من عمل ص_لحًا . .. يرزقون فيها بغير حساب

بدون حساب و بى اندازه بودن پاداش مؤمنان، در مقابل گناه كاران _ كه تنها به ميزان گناهشان مجازات خواهند شد _ گوياى حقيقت ياد شده است.

فضايل زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 18،19

18 _ برترى مردان بر همسران خويش

و للرجال عليهنّ درجة

19 _ مردان ، داراى امتياز حقوقى بر همسران خويش هستند . *

و للرجال عليهنّ درجة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 5

5 _ زنان و مردان ، داراى برتريهايى بر يكديگر *

بما فضّل اللّه بعضهم على بعض

برخى برآنند كه مراد از {هم} در {بعضهم} همه انسانها، اعم از زن و مرد، مى باشد، نه خصوص مردان; و گر نه مى فرمود: {بما فضلهم اللّه عليهن}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 3

3 - حيا ، از برجسته ترين كمالات براى زن در بينش الهى

فجاءته إحديهما تمشى على استحياء

اختصاص به ذكر يافتن {حيا} براى دختر شعيب در اين مقام، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 7

7 - ارزش ها و ضوابط اخلاقى ، عام و فراگير نسبت به زنان و مردان

لايسخر قوم من قوم . .. و لا نساء من نساء

واژه {قوم}، نزد برخى اهل لغت تنها شامل مردان است و برخى ديگر آن را شامل مرد و زن مى دانند. در ديدگاه دوم، مجزّا آمدن

{و لا نساء}، در واقع تأكيدى است بر اين كه زنان نيز چون مردان، در ارزش ها و تكاليف اخلاقى سهيم اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 70 - 3

3 _ نيك سيرتى و نيك رويى ، از اوصاف پسنديده و كمالات زن

فيهنّ خيرت حسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 36 - 2

2 - دوشيزگى ، از اوصاف پسنديده و از كمالات زن

فجعلن_هنّ أبكارًا

فضايل زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 70 - 4

4 - { عن الحلبى قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { فيهنّ خيرات حسان } قال : هنّ صوالح المؤمنات العارفات . . . ;

از حلبى روايت شده كه گفت: درباره قول خداى عزّوجلّ {. .. خيرات حسان} از امام صادق(ع) سؤال كردم، فرمود: آنان زنان صالحه و عارفه از زنان مؤمنه [دنيا] هستند}.

فضايل زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 70 - 4

4 - { عن الحلبى قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { فيهنّ خيرات حسان } قال : هنّ صوالح المؤمنات العارفات . . . ;

از حلبى روايت شده كه گفت: درباره قول خداى عزّوجلّ {. .. خيرات حسان} از امام صادق(ع) سؤال كردم، فرمود: آنان زنان صالحه و عارفه از زنان مؤمنه [دنيا] هستند}.

قصاص زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 178 - 6،7

6 - زن در مقابل كشتن زن قصاص مى شود .

و الأنثى بالأنثى

7 - عدم تساوى انسان آزاد با برده و زن با مرد در قانون قصاص

كتب عليكم القصاص فى القتلى الحر بالحر و العبد بالعبد و الأنثى بالأنثى

كمال زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 12

12 _ توانايى زن براى نيل به درجات والاى كمال و ارزش هاى معنوى

و امه صديقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 3

3- عفت و پاك دامنى ، از برجسته ترين اوصاف زنان و از بهترين كمالات آنان است .

والتى أحصنت فرجها

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه خداوند در مقام توصيف و تمجيد مريم(س) _ كه در اين آيات نام او در رديف پيامبران قرار گرفته _ صفت عفت و پاك دامنى او را يادآور شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 8

8 - چشم پاكى و دوشيزگى ، از كمالات زن است .

فيهنّ ق_صرت الطرف لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {قاصرات الطرف} اشاره به چشم پاكى زنان و {لم يطمثهنّ. ..} اشاره به دوشيزگى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 2

2 - زيبايى و جذابيت ، از كمالات زن

كأنّهنّ الياقوت و المرجان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 70 - 3

3 _ نيك

سيرتى و نيك رويى ، از اوصاف پسنديده و كمالات زن

فيهنّ خيرت حسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 72 - 4

4 - زيبايى و جذابيت چشم ، از كمالات زن

حور مقصورت فى الخيام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 36 - 2

2 - دوشيزگى ، از اوصاف پسنديده و از كمالات زن

فجعلن_هنّ أبكارًا

كمال زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 5

5 - عفّت و پاكدامنى ، از برجسته ترين اوصاف زنان و از بهترين كمالات آنان

الّتى أحصنت فرجها

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه خداوند، در مقام توصيف و تمجيد از مريم(س) _ كه به عنوان زنى مثال زدنى و الگو مطرح شد _ صفت عفت و پاكدامنى او را بيان كرده است.

كيفر زنان منافق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 3

3 _ همگونى زنان و مردان منافق ، در مجازات و كيفر جرم نفاق

نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين. المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض

كيفيت راه رفتن زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 26

26 - زنان مؤمن ، موظف اند به هنگام راه رفتن ، به گونه اى گام بردارند كه زيت هايشان ( چون خلخال ) بر نامحرمان آشكار نشود .

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

كيفيت لعان زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 -

نور - 24 - 9 - 2

2 - { لعنت خدا بر من باد اگر شوهرم راست گو باشد } ، متن پنجمين سوگند زنى است كه منكر راست گويى شوهرش در ادعاى زناكارى وى مى باشد .

والخ_مسة أنّ غضب اللّه عليها إن كان من الص_دقين

گواهى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 23،26

23 _ تقدّم و اولويّت مردان نسبت به زنان ، در تحمّل شهادات

فان لم يكونا رجلين فرجل و امراتان

26 _ جايگزينى دو زن به جاى يك مرد در شهادت ، به منظور تذكّر يكى از آنها به ديگرى در صورت فراموشى و لغزش آن ديگرى است .

فرجل و امراتان . .. ان تضلّ احديهما فتذكّر احديهما الاخرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 16

16 - { محمدبن أبى نصر قال : سألت أبا الحسن ( ع ) . . . فقلت له : فإن طلّق على طهر من غير جماع بشاهد و امرأتين ؟ فقال : لاتجوز شهادة النساء فى الطلاق . . . ;

محمدبن ابى نصر گويد: از امام رضا(ع) سؤال نمودم. .. اگر زنى را در پاكى _ بدون اين كه در آن پاكى آميزشى شده باشد _ يك شاهد [مرد] و دو شاهد زن طلاق دهد؟ حضرت فرمود: شهادت زنان در طلاق نافذ و كارساز نيست...}.

لطافت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 4

4 - لطافت طبيعى زن و فرودستى او در ميدان جدال و درگيرى ،

دو عامل آسيب پذيرى و دو نقيصه براى زن در فرهنگ خشن جاهلى

و هو فى الخصام غير مبين

در آيه قبل (و إذا بشّر أحدهم. ..) ناراحتى عرب جاهلى از داشتن دختر بيان شده است. اين آيه مى تواند اشاره به علت آن ناراحتى داشته باشد; يعنى، اين دو ويژگى از نظر عرب جاهلى، نقص زن به حساب مى آمد.

لغزش زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 25

25 _ احتمال بيشتر لغزش و فراموشى زنان نسبت به مردان

ان تضلّ احديهما فتذكّر احديهما الاخرى

جمله {ان تضلّ} در مقام تعليل براى جايگزينى دو زن به جاى يك مرد است.

مال زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 4 - 15

15 _ شوهر ، مجاز به استفاده از دارايى زن ، در صورت رضايت خاطر وى

فان طبن لكم عن شىء منه

امام صادق يا امام كاظم (ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: يعنى بذلك اموالهنّ التى فى ايديهنّ مما ملكن.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 219، ح 16 ; نورالثقلين، ج 1، ص 441، ح 46.

مالكيت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 4 - 2،3

2 _ زنان ، مالك مهريه خويش هستند .

و اتوا النّساء صدقاتهنّ

3 _ استقلال مالى زن در نظام خانواده

و اتوا النّساء صدقاتهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 9،13

9 _ حق مساوى زن و مرد در مالكيّت و بهرهورى از كار و تلاش خويش

للرّجال نصيب مما

اكتسبوا و للنساء نصيب مما اكتسبن

13 _ زن و مرد ، داراى حق كسب و كار

للرّجال نصيب . .. و للنساء نصيب مما اكتسبن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 176 - 15

15 _ ثبوت مالكيت و حق ارث براى زنان در نظام حقوقى اسلام

فلها نصف ما ترك و هو يرثها . .. فلهما الثلثان مماترك

مبدأ خلقت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 3

3 - تساوى زن و مرد ، از جهت مبدأ پيدايش و مراحل تكوين *

أيحسب الإنس_ن . .. ألم يك نطفة من منىّ يمنى ... فجعل منه الزوجين الذكر و الأُنثى

تذكّر به اين حقيقت كه انسان از منى آفريده شده و از آن ماده، زوجين (مرد و زن) پديد آمده است، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

مجادله زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 1،3،4

1 - زن ، در فرهنگ جاهليت پرورش يافته در زينت و تجمل ، و فرودست در ميدان جدال و درگيرى هاى كلامى

أوَ من ينشّؤا فى الحلية و هو فى الخصام غير مبين

لحن آيه شريفه به گونه اى است كه به اعتقاد و باور عرب جاهلى يا موقعيت زن در محيط و فرهنگ خاص آنان اشاره دارد.

3 - زن ، اساساً براى كار هاى دشوار و خشن و جدال و درگيرى آفريده نشده است .

و هو فى الخصام غير مبين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه آيه شريفه به جهت مماشات و بازگويى باور مشركان، اين

مطالب را مطرح نكرده باشد; بلكه به عنوان يك واقعيت بدان پرداخته باشد.

4 - لطافت طبيعى زن و فرودستى او در ميدان جدال و درگيرى ، دو عامل آسيب پذيرى و دو نقيصه براى زن در فرهنگ خشن جاهلى

و هو فى الخصام غير مبين

در آيه قبل (و إذا بشّر أحدهم. ..) ناراحتى عرب جاهلى از داشتن دختر بيان شده است. اين آيه مى تواند اشاره به علت آن ناراحتى داشته باشد; يعنى، اين دو ويژگى از نظر عرب جاهلى، نقص زن به حساب مى آمد.

محدوده اختيارات زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 42

42 _ ممنوعيت واگذارى همه امور زن به خودش توسط همسر

الرّجال قوّامون على النساء

امام باقر (ع) در پاسخ سؤال درباره كسى كه به زنش بگويد {امرك بيدك} فرمود: انّى يكون هذا و اللّه يقول {الرجال قوامون على النساء} ليس هذا بشىء. مقصود از {امور زن} در برداشت فوق، اختياراتى است كه مرد در زندگى مشترك نسبت به همسرش دارد.

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 8، ص 88، ح 221، ب 3 ; تفسير برهان، ج 1، ص 367، ح 1.

محدوده جلب رضايت زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 1 - 7

7 - جلب رضايت زنان ، نبايد منجر به محروميت همسران از مباحات و حلال هاى الهى شود .

لِمَ تحرّم ما أحلّ اللّه لك تبتغى مرضات أزوجك

محدوده مسؤوليت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 11

11 - ضرورت اجتناب از واگذاشتن كار

هاى سخت بيرون خانه به زنان و دختران ، در صورت امكان استخدام مردى شايسته و امين

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

مديريّت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 1

1 _ لزوم پيشگيرى از به هم خوردن سلامت خانواده ، در صورت ناسازگارى شوهر وظيفه اى بر عهده زنان

و إن امراة خافت من بعلها . .. فلاجناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً

كلمه {خافت}، بيانگر ترس از وقوع است، نه خود وقوع.

مراحل خلقت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 2،3

2 - تحوّل نطفه به علقه و تكامل علقه به موجودى معتدل و هماهنگ از دو صنف زن و مرد ، روند آفرينش انسان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . ثمّ كان علقة فخلق فسوّى . فجعل منه الذكر و الأُنثى

3 - تساوى زن و مرد ، از جهت مبدأ پيدايش و مراحل تكوين *

أيحسب الإنس_ن . .. ألم يك نطفة من منىّ يمنى ... فجعل منه الزوجين الذكر و الأُنثى

تذكّر به اين حقيقت كه انسان از منى آفريده شده و از آن ماده، زوجين (مرد و زن) پديد آمده است، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

مربى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 2

2 - هر يك از نعمت هاى زمين ، جلوه اى از ربوبيت انكارناپذير الهى به { جن و انس } و { مرد و زن }

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

به كار گرفتن وصف {ربّ}، اشاره به

مطلب بالا دارد و تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس و يا مرد و زن از انسان ها باشد.

مسؤوليت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 16

16 _ زن و مرد هر دو شايسته بر عهده گرفتن تكليف هاى الهى و مسؤول در پيشگاه خداوند

و لاتقربا هذه الشجرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 16،17،18،19،21،36

16 _ لزوم اطاعت زنان از شوهر خويش و حفظ حقوق آنان

فالصّالحات قانتات حافظات للغيب

17 _ لزوم اطاعت زن از شوهر و حفظ حقوق وى ، مشروط به تأمين زندگى او از سوى مرد

و بما انفقوا من اموالهم فالصّالحات قانتات حافظات

ظاهراً {فالصّالحات . .. } نتيجه اى است مترتب بر جمله {الرجال ... بما انفقوا}. بنابراين اطاعت زن از شوهر در موردى است كه شوهر، زندگى او را تأمين كند.

18 _ سلامت خانواده در گرو مديريت مرد ، تأمين زندگى از سوى او ، و اطاعت و حفظ حقوق شوهر از سوى زن است .

الرجال قوّامون على النساء . .. و بما انفقوا ... فالصّالحات قانتات حافظات للغيب

چون در ذيل آيه و آيات بعد به مسأله اختلافات خانوادگى پرداخته است، معلوم مى شود كه توصيه ها و قوانين مطرح شده براى جلوگيرى از اختلافات و به خطر افتادن سلامت خانواده است.

19 _ اطاعت از شوهر و حفظ حقوق وى ، وظيفه زن در برابر حق سرپرستى و تأمين زندگى وى از سوى مرد است .

الرجال قوّامون . .. و بما انفقوا

... فالصّالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ اللّ

مراد از {بما حفظ اللّه}، حقوقى است كه خداوند براى زنان مقرر كرده و آنها را بر عهده مردان قرار داده است. و {باء} مقابله در {بما حفظ} مى رساند كه لزوم اطاعت و حفظ حقوق شوهران در مقابل تعهداتى است كه خداوند بر عهده شوهران قرار داده است.

21 _ مسؤوليت زن در حفظ حقوق شوهر و اطاعت از او ، در چهارچوب قوانين الهى است . *

قانتات حافظات للغيب بما حفظ اللّه

بر اين مبنا كه مراد از {ما حفظ اللّه} قوانين الهى و {باء} در {بما حفظ اللّه} براى مصاحبت باشد، معناى آيه چنين مى شود: زنان بايد با رعايت قوانين الهى، از شوهران خويش اطاعت و حقوق آنان را حفظ كنند.

36 _ زن در صورت اطاعت نكردن از شوهر خويش ، ناشزه است .

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. فان اطعنكم فلا تبغوا عليهنّ سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 1،3

1 _ لزوم پيشگيرى از به هم خوردن سلامت خانواده ، در صورت ناسازگارى شوهر وظيفه اى بر عهده زنان

و إن امراة خافت من بعلها . .. فلاجناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً

كلمه {خافت}، بيانگر ترس از وقوع است، نه خود وقوع.

3 _ لزوم كوشش زن و شوهر در حفظ كانون خانواده

و إن امراة خافت . .. فلاجناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 6

6 _ زن و مرد، هر دو، مكلف و مسؤول در پيشگاه خداوند

هستند.

و لا تقربا هذه الشجرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 8

8 _ زن از ديدگاه اديان الهى داراى هويت مستقل فكرى و عقيدتى و مسؤول در برابر اعمال خويش است .

إلا امرأته كانت من الغبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 22

22_ زن از ديدگاه اديان الهى ، داراى هويت مستقل فكرى و عقيدتى و مسؤول در برابر اعمال خويش است .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 11

11 - زن ، استقلال رأى دارد و خود مسؤول اعمال اش در پيش گاه خداوند است .

إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 32 - 9

9 - بايد زنان ، در سخن و نيز صدا ، عفت داشته باشند .

فلاتخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 6

6 - زنان ، مستقل از مردان ، داراى مسؤوليت اند و به آنان نيز مانند مردان ، امانت الهى عرضه شده است .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

مسؤوليت زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 8

8 _ امر به معروف و نهى از منكر ، از وظايف اجتماعى همگانى

و مشترك ميان زنان و مردان

و المؤمنون و المؤمنت بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

مقام زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 14

14 _ طهارت و پاكدامنى ، ملاكى براى ارزيابى مقام زن

طهرك و اصطفيك

مقامات زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 12

12- زن ، موجودى توان مند بر عروج به درجات بالاى معنويت و ملاقات و گفتوگو با فرشتگان

فأرسلنا إليها روحنا فتمثّل لها بشرًا سويًّا

ملاك برترى زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 8،11

8 - هجرت در راه خداوند ، از اوصاف زنان شايسته و از ارزش هاى والا و ملاك هاى برترى *

خيرًا منكنّ . .. س_ئح_ت

مقصود از {سائحات} مى تواند هجرت كنندگان باشد; زيرا مهاجران، همان كسانى اند كه براى حفظ دين خود و انجام تكاليف الهى، به سرزمينى ديگر سفر مى كنند و بيشتر زنان مسلمان و همه همسران پيامبر(ص)، از مهاجران بودند و اين خود از افتخارات هر مسلمانى به شمار مى آمد.

11 - دوشيزگى در مقايسه با ارزش هاى والاى زنان ( همچون اسلام ، ايمان ، فرمانبرى ، توبه و روزه دارى زنان ) داراى نقش درجه دوم در زندگى مشترك ميان زنان و مردان

ثيّب_ت و أبكارًا

يادآورى دو وصف {دوشيزگى} و {بيوه بودن زنان}، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد; زيرا مفاد آيه شريفه اين است كه زنان بهترى با چنين اوصافى، جايگزين شما خواهند شد; چه بيوه باشند

و چه دوشيزه.

منشأ عقيمى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 2

2 - عقيم بودن مرد يا زن ، تابع مشيت و قوانين خدا در آفرينش است .

و إن تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم . .. و يجعل من يشاء عقيمًا

موارد جواز اظهار زينت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 18،19،20،24

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخ

20 - بر زنان مؤمن ، پوشاندن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) ، بر ديگر زنان مؤمن و بردگان خود لازم نيست .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو نسائهنّ أو ما ملكت أيم_نهنّ

24 - پوشاندن زينت و مواضع آنها ( بدن ) از خدمت كارانى كه ساده لوح اند و از بصيرت و عقل كامل برخوردار نيستند ، بر زنان مؤمن واجب نيست .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو الت_بعين غير أُوْلى الإربة

يكى از معانى و موارد كاربرد واژه {إربة} بصيرت در

امور و عقل است (لسان العرب و قاموس المحيط). بنابراين {غير أُوْلى الإربة}; يعنى، كسانى كه ساده لوح اند و از عقل و بصيرت كافى، از جمله در امور جنسى، برخوردار نيستند و از چنين امورى كاملاً بى خبراند.

موضعگيرى زنان منافق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 4

4 _ مواضع و عملكرد سياسى ، اجتماعى و دينى زنان منافق ، داراى اهميتى همانند مواضع و عملكرد مردان منافق

المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض يأمرون بالمنكر

مطرح شدن زنان منافق، در كنار مردان منافق و هم سطح شمرده شدن با آنان، بيانگر برداشت فوق است.

مهريه زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 20،22

20 _ حليت ازدواج با زنان ، در صورت پرداخت مهريه آنان

اليوم احل . .. و المحصنت من الذين اوتوا الكتب من قبلكم إذا ءاتيتموهن اجورهن

22 _ مهريه از آنِ خود زن و اجرتى در قبال ازدواج با اوست .

ءاتيتموهن اجورهن

نذر زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 23

23- زنى كه شوهر ندارد ، در نذركردن آزاد است .

فقولى إنّى نذرت

نشوز زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 35

35 _ اميد به اصلاح نشوز زن ، شرط ترك همخوابگى و تنبيه بدنى او *

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. فان اطعنكم فلا تبغوا عليهنّ سبيلاً

چون جمله {فان اطعنكم} بر جمله هاى گذشته تفريع شده، بيانگر اين است كه هدف از روشهاى

پيشنهاد شده، وادار كردن زن به اطاعت است، نه اينكه تنبيه موضوعيت داشته باشد.

نطفه زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 12

12 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { أمشاج نبتليه } قال : ماء الرجل و ماء المرأة اختلطا جميعاً ;

از امام باقر(ع) درباره قول خدا {أمشاج نبتليه} روايت شده كه فرمود: نطفه مرد و زن با هم مخلوط شده [و انسان آفريده شده ]است}.

نعمت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 5

5 - خانواده ( زن و فرزند ) ، نعمت و موهبت الهى

و وهبنا له أهله و مثلهم معهم

نعمتهاى اخروى زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 8

8 - برابرى زن و مرد ، در بهره مند شدن از پاداش هاى اخروى و نعمت هاى بهشتى

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

نفقه زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 10

10 _ مخارج زنان بر عهده همسرانشان است .

و بما انفقوا من اموالهم

نقش اجتماعى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 9

9 - زنان ، همچون مردان ، داراى نقش در سلامت معنوى يا بيمارى اخلاقى جامعه

و لا نساء من نساء

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، استفاده مى شود كه براى حفظ

برادرى اجتماعى و حاكميت رحمت بر كل جامعه، زنان و مردان سهمى همسان دارند. پس همچنان كه مردان بايد از استهزا بپرهيزند، زنان نيز مكلف اند.

نقش زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 3

3 - زن و شوهر ، لباس عفاف يكديگرند و هر كدام مايه پرهيز ديگرى از گناهان جنسى است .

هن لباس لكم و أنتم لباس لهن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 8

8 _ حسن حل و فصل مسايل خانوادگى ، توسط خودِ زن و شوهر

فلاجناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

در آيه فوق، صلح به خود خانواده واگذار شده و نه به افراد خارج آن. كلمه {بينهما}، بيانگر اين مسأله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 26 - 4

4 - نقش زنان در آماده ساختن و طبخ غذا ، در عصر ابراهيم ( ع ) *

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

از اين كه ابراهيم(ع) براى تهيه غذاى ميهمانان به همسرش مراجعه كرده، استفاده مى شود كه همسر آن حضرت آماده سازى غذا را برعهده داشته است.

نقش نطفه زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 4

4 - مبدأ پيدايش انسان ، آميزه اى از نطفه مرد و زن است . *

من نطفة أمشاج

به گفته برخى از مفسران، مقصود از {أمشاج}، ممكن است اختلاط نطفه مرد و زن باشد.

نورانيت اخروى زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 2،6

2 - حضور مردان و زنان مؤمن ، با چهره هايى تابان در عرصه قيامت

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم

6 - منظره حركت شتابان زنان و مردان مؤمن در قيامت ، به سوى بهشت با چهره هايى چونان چراغ فروزان ، بس زيبا و چشم نواز براى بينندگان

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم بين أيديهم و بأيم_نهم

در صورتى كه مراد {ترى} هر فرد بيننده باشد، به نظر مى رسد آيه شريفه در مقام تصوير صحنه اى است كه نظر هر بيننده اى را در آن روز به خود جلب مى كند.

نياز زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 3

3 _ وعده خداوند به رفع نياز مرد و زن ، در صورت وقوع طلاق از روى ناچارى

و إن يتفرقا يغن اللّه كلا من سعته

نيكى به زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 28

28 _ تشويق خداوند به نيكى درباره زنان ، يتيمان و مستضعفان ، افزون بر رعايت قسط نسبت به آنان

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

وعده به زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 7

7 - خداوند ، تحقق بخش وعده هاى خود به مردان و زنان مؤمن در قيامت ، در مشهد و منظر پيامبراكرم ( ص )

فيض_عفه له و له أجر كريم . يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه

واژه {ترى}، خطاب به خصوص پيامبراكرم(ص) باشد.

ولايت بر زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 4،5،7،11

4 _ عدم وجوب پرداخت نصف مَهر تعيين شده از سوى شوهر ، در صورت گذشتن ولىّ زن از حقّ وى

او يعفوا الّذى بيده عقدة النكاح

چون آيه در مقام بيان وظيفه ضرورى شوهران در قبال زنان مُطلقه است، ظاهر اين است كه {الاّ}، بيانگر موارد استثناء و سقوط اين وظيفه است و اين معنا در آن صورت است كه {الذى . .. } حمل بر ولىّ زن شود; نه شوهر.

5 _ اختيار ازدواج زن _ در صورتى كه شرعاً داراى ولىّ باشد _ با ولىّ اوست .

الّذى بيده عقدة النكاح

بنابراينكه مراد از كلمه {الذى}، ولىّ زن باشد و اين ولىّ، توصيف شده به اينكه نكاح به دست اوست.

7 _ چشمپوشى زن ، شوهر و ولىّ زن از حقوق خويش ( مهريّه ) ، به تقوا نزديكتر است .

و ان تعفوا اقرب للتقوى

در صورتى كه خطاب {اَن تعفوا} به كليّه افراد _ اعم از زن و مرد و ولىّ _ باشد.

11 _ ولىّ زن مطلّقه مى تواند از حقّ وى ( نصف مَهر ) ، صرفنظر كند .

او يعفوا الذى بيده عقدة النكاح

برخى مفسران برآنند كه مراد از {اَلذى . .. } ولىّ زن است ; البته اين حكم در صورتى است كه زن، ولىّ شرعى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 1،2،6،11،19

1 _ مديريّت و سرپرستى زنان هر جامعه بر عهده مردان است .

الرجال قوّامون على النّساء

در

برداشت فوق، كلمه {الرجال} و {النساء}، مطلق مردان و زنان گرفته شده، نه خصوص شوهران و همسران آنان. قوّام به كسى گفته مى شود كه تدبير و اصلاح ديگرى را بر عهده دارد.

2 _ شوهران ، وظيفه دار سرپرستى و مديريت همسران خويش

الرجال قوّامون على النّساء

به قرينه {بما انفقوا}، مراد از {الرجال} شوهران و {النساء} همسران آنان خواهد بود ; زيرا هزينه زندگى زنان بر عهده شوهران خويش است و نفقه مطلق زنان بر عهده مردان نيست.

6 _ برترى مردان بر زنان ، فلسفه تشريع حق سرپرستى و مديريت آنان بر همسران خويش

الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه بعضهم على بعض

11 _ تأمين هزينه هاى زندگى از سوى مردان ، فلسفه تشريع حق مديريت و سرپرستى آنان بر همسران خويش

الرّجال قوّامون على النساء . .. و بما انفقوا من اموالهم

19 _ اطاعت از شوهر و حفظ حقوق وى ، وظيفه زن در برابر حق سرپرستى و تأمين زندگى وى از سوى مرد است .

الرجال قوّامون . .. و بما انفقوا ... فالصّالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ اللّ

مراد از {بما حفظ اللّه}، حقوقى است كه خداوند براى زنان مقرر كرده و آنها را بر عهده مردان قرار داده است. و {باء} مقابله در {بما حفظ} مى رساند كه لزوم اطاعت و حفظ حقوق شوهران در مقابل تعهداتى است كه خداوند بر عهده شوهران قرار داده است.

ويژگيهاى جسمى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 4

4 - لطافت طبيعى زن و فرودستى او در ميدان جدال و درگيرى ، دو عامل آسيب پذيرى و

دو نقيصه براى زن در فرهنگ خشن جاهلى

و هو فى الخصام غير مبين

در آيه قبل (و إذا بشّر أحدهم. ..) ناراحتى عرب جاهلى از داشتن دختر بيان شده است. اين آيه مى تواند اشاره به علت آن ناراحتى داشته باشد; يعنى، اين دو ويژگى از نظر عرب جاهلى، نقص زن به حساب مى آمد.

زن و مرد

{زن و مرد}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 17

17 _ بالاترين لذت هاى مردم در دنيا و آخرت ، لذت بردن از زنان است .

زيّن للنّاس حبّ الشّهوات من النّساء . .. ذلك متاع الحيوة الدّنيا و اللّه عنده حس

امام صادق (ع): ما تلذّذ فى الدنيا و الاخرة بلذّة اكثر لهم من لذة النساء و هو قول اللّه عز و جل: زيّن للنّاس . .. .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 321، ح 10 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 164، ح 10.

تساوى زن و مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 3،4

3 _ زنان و مردان ، همسان در بهره مندى از پاداش ايمان و عمل صالح خويش

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

4 _ ايمان و عمل صالح ، معيار ارزش انسانهاست ; نه جنسيت ايشان .

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 3

3 _ همگونى زنان و مردان منافق ، در مجازات و كيفر جرم

نفاق

نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين. المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 22

22 _ ارزش و پاداش اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 3

3 _ تساوى زن و مرد در پاداش هاى اخروى

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت جنت تجرى من تحتها الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 3

3- زن و مرد ، داراى نفس و حقيقت واحد انسانى و فاقد كمترين تمايز در انسانيت

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

اين برداشت به خاطر اين است كه همه انسانها _ اعم از مرد و زن _ مخاطب {أنفسكم} قرار گرفته اند و همه آنها داراى جان و روح واحدى شمرده شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 2

2- تساوى زن و مرد در برخوردارى از پاداش هاى الهى و بهره مندى از حيات پاكيزه و دلپذير

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 4

4- تساوى زن و مرد در حدود و كيفر زنا ( صد تازيانه )

الزانية و الزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24

- 9 - 4

4 - تساوى شرايط ، آداب و آثار گواهى و سوگند مرد و زن در اثبات و يا رد لعان

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه . .. والخ_مسة أنّ غضب اللّه عليها إن كان من الص_دقي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 5

5 - زنان نيز همچون مردان ، زمينه دار دستيابى به مقامات بالاى معنوى

و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 2،3

2 - زنان ، همسان با مردان ، خلق شده اند .

أن خلق لكم من أنفسكم أزوجًا

از قيد {من أنفسكم} استفاده مى شود كه خلق زنان، همسان مردان است.

3 - زنان و مردان ، از يك جنس آفريده شده اند .

أن خلقكم من تراب . .. خلق لكم من أنفسكم أزوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 7

7 - جنسيت زن و مرد ، در برخوردارى از آمرزش و پاداش الهى ، دخالتى ندارد .

إنّ المسلمين و المسلم_ت و المؤمنين و المؤمن_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 6

6 - زنان ، مستقل از مردان ، داراى مسؤوليت اند و به آنان نيز مانند مردان ، امانت الهى عرضه شده است .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات -

37 - 22 - 4

4 - همانندى و يك سانى مجازات و كيفر زنان و مردان مشرك و كافر در قيامت

احشروا الذين ظلموا و أزوجهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه اختصاص به ذكر يافتن {ازواج} (همسران)، مى تواند براى از بين بردن اين توهم باشد كه زنان مشرك و كافر از كيفر الهى معاف اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 153 - 2

2 - فرزند پسر و دختر برابرند و هيچ يك بر ديگرى برترى ندارند .

أصطفى البنات على البنين

همزه در {أصطفى} براى استفهام انكارى است و انكار برگزيدن دختر به جاى پسر، انكار اصل برترى پسر بر دختر و دختر بر پسر نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 4

4 - زنان چونان مردان ، بى هيچ امتياز و تبعيضى ، داراى نفس و حقيقت واحد انسانى اند .

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 8،9

8 - برابرى زن و مرد ، در بهره مند شدن از پاداش هاى اخروى و نعمت هاى بهشتى

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

9 - برابرى ارزش كار ها و رفتار زنان و مردان

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 6

6 -

همسانى مرد و زن در حقيقت انسانيت

جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

ذكر {من أنفسكم} بيانگر آن است كه زن و مرد از يك حقيقت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 7،9

7 - دختر و پسر ، هر دو هديه الهى به انسان ها

يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

9 - تمايز ميان دختر و پسر ، مخالف انديشه دينى است .

يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

تقديم {إناثاً} بر {الذكور} علاوه بر رعايت فاصله و سجع، مى تواند به منظور نفى انديشه جاهليت در مورد دختران باشد (كه پسران را بر دختران ترجيح مى دادند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 12

12- ايمان ، ملاك ارزش و ارجمندى انسان ، بى هيچ تفاوت ميان مردان و زنان

و استغفر . .. و للمؤمنين و المؤمن_ت

قرار گرفتن {مؤمنات} در كنار {مؤمنين} و ياد كردن از آن دو با وصف ايمان، مى رساند كه تمام ارزش و ارجمندى آنان، بر محور ايمان است و در اين راستا هر دو مشمول دعاى پيامبر(ص) هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 5

5 - همسانى زنان و مردان مؤمن ، در بهرهورى از ثمرات ايمان خود و پاداش هاى الهى

ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت

قرار گرفتن وصف {المؤمنات} در كنار {المؤمنين}، مى رساند كه زنان و مردان در ره يابى به بهشت جاودان همسان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48

- 6 - 4

4 - تساوى مردان و زنان ، در ابتلا به نتايج نفاق و شرك خويش

و يعذّب المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 16

16- زنان و مردان مؤمن ، داراى ارج و حرمتى همانند

و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمن_ت . .. أن تط_وهم

از اين كه خداوند، {مؤمنات} را در كنار {مؤمنون} ياد كرده و حفظ خون و حرمت آن دو را عامل بازداشتن مؤمنان از توسّل به قهر براى ورود به مكه معرفى كرده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 7

7 - ارزش ها و ضوابط اخلاقى ، عام و فراگير نسبت به زنان و مردان

لايسخر قوم من قوم . .. و لا نساء من نساء

واژه {قوم}، نزد برخى اهل لغت تنها شامل مردان است و برخى ديگر آن را شامل مرد و زن مى دانند. در ديدگاه دوم، مجزّا آمدن {و لا نساء}، در واقع تأكيدى است بر اين كه زنان نيز چون مردان، در ارزش ها و تكاليف اخلاقى سهيم اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 8

8 - تساوى زنان و مردان ، از نظر استعداد و زمينه هاى لازم براى رسيدن به مراتب كمال و دست يافتن به ثواب ها و بهره هاى اخروى

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت . .. بشريكم اليوم جنّ_ت

برداشت ياد شده، از تصريح به نام هاى زنان و مردان در عرض

هم، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 6

6 - تساوى مردان و زنان در عرصه قيامت ، از نظر كيفر و عذاب و محروميت از ثواب ها و بهره هاى اخروى

يوم يقول المن_فقون و المن_فق_ت للذين ءامنوا انظرونا نقتبس من نوركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 14

14 - زنان همانند مردان ، داراى استعداد و شايستگى هاى لازم براى الگو شدن و دستيابى به اوج قلّه كمال

ضرب اللّه مثلاً للذين ءامنوا امرأت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 3

3 - تساوى زن و مرد ، از جهت مبدأ پيدايش و مراحل تكوين *

أيحسب الإنس_ن . .. ألم يك نطفة من منىّ يمنى ... فجعل منه الزوجين الذكر و الأُنثى

تذكّر به اين حقيقت كه انسان از منى آفريده شده و از آن ماده، زوجين (مرد و زن) پديد آمده است، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 9

9 - گناه شكنجه دادن و سوزاندن مرد و زن مؤمن ، برابر و عذاب اخروى آن يكسان است .

الذين فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت . .. فلهم عذاب جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 58 - 4

4 - زنان مؤمن ، داراى موقعيتى همسان مردان مؤمن اند .

و الذين يؤذون المؤمنين و المؤمن_ت . .. فقد احتملوا بهت_نًا

زنا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار اجتماعى زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 7

7 - جامعه هاى گرفتار بى بند و بارى جنسى ( بى عفتى و زناكارى ) ، در معرض زوال و نابودى است .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه توّاب حكيم

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله {و لولا فضل اللّه عليكم. ..} به تقدير {و لولا فضل اللّه عليكم... لاختل نظام حياتكم و لهلكتم} باشد; يعنى، {اگر فضل و رحمت خدا نبود ... نظام زندگى شما _ با وجود همه فساد و بى بند و بارى _ از هم مى پاشيد و شما نابود مى شديد}.

آثار اجتناب از زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 4

4 _ صبر و شكيبايى بندگان خالص خدا در ترك محرمات الهى چون اسراف و يا تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت ها و درجات عالى بهشت

و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا . .. و لايزنون ... و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

آثار اشتهار به زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 3 - 2،5

2 - حرمت ازدواج مردان معروف به زنا ، جز با زنان مشهور به زنا و يا زنان مشرك

الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة

بسيارى از مفسران بر آنند كه {الزانى} حالت وصفى دارد و به كسى {زانى} گفته مى شود كه عمل زنا را مكرراً انجام داده

و به آن معروف شده باشد و شخصى كه يك بار مرتكب زنا شده باشد، واژه {الزانى} (زناكار) بر آن شخص اطلاق نمى شود.

5 - حرمت ازدواج زنان معروف به زنا ، جز با مردان معروف به زنا و يا مردان مشرك

و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

آثار زشتى زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 9

9- زشتى و قباحت زنا و بيراهه بودن آن در ارضاى طبيعى غريزه جنسى ، ملاك حرمت آن است .

و لاتقربوا الزنى إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جمله {إنه كان فاحشة و ساء سبيلاً} به منزله تعليل براى نهى است و مى تواند مفيد معناى ياد شده باشد.

آثار زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 9

9 _ ارتكاب زن به فحشاى آشكار ( زنا و . . . ) ، مجوّز سختگيرى شوهرش براى پس گيرى برخى از مهريّه او به هنگام طلاق

و لا تعضلوهنّ . .. الّا ان يأتين بفاحشة مبيّنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 3

3 - آلودگى به فحشا و زنا ، نشان خباثت ( بدسرشتى و بد كردارى ) انسان است .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

اجتناب از زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 6

6 - مردان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از آلودگى به فحشا و زنا

قل للمؤمنين . .. يحفظوا فروجهم

مقصود از جمله {و يحفظوا فروجهم} (مردان شرمگاه خود

را حفظ كنند) _ به قرينه آيات قبل كه درباره حكم فحشا و قذف بود _ مى تواند خوددارى از ارتكاب فحشا و زنا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 6

6 - زنان مؤمن ، وظيفه دار اجتناب از آلودگى به زنا و فحشا هستند .

و قل للمؤمن_ت . .. و يحفظن فروجهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 8

8 - پرهيز از دزدى ، زنا و فرزندكشى ( سقط جنين و . . . ) ، از جمله مواد مورد بيعت زنان مؤمن با پيامبر ( ص )

و لايسرقن و لايزنين و لايقتلن أول_دهنّ

اجتناب از مقدّمات زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 2

2- پرهيز از هرگونه زمينه اى كه موجب كشيده شدن انسان به زنا شود ، لازم و واجب است .

و لاتقربوا الزنى

اينكه خداوند، به جاى {لاتزنوا} {(زنا نكنيد) فرمود: {لاتقربوا الزنى} (به زنا نزديك نشويد)، مى تواند براى توجه دادن به اين نكته باشد كه نه تنها عمل زنا ممنوع است; بلكه بايد از عملى كه در نهايت منجر به ارتكاب آن مى شود و از زمينه هاى گرايش به فحشاست، نيز پرهيز كرد.

احكام زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 1،3،4،6،7،9،11،12،19

1 _ كيفر زن در صورت ارتكاب زنا ، حبس ابد است .

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت

{الفاحشة} به معناى كار زشت

است و الف و لام آن اشاره به عمل خاصى است كه به مناسبت مورد، مراد از آن زناست و مى تواند مساحقه را نيز شامل شود.

3 _ زن زناكار و همجنس باز در صورتى كه مسلمان باشد ، به حبس ابد محكوم مى شود .

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم

چنانچه {كُم} خطاب به جامعه اسلامى باشد، مراد از {نساء} زنان مسلمان خواهد بود.

4 _ لزوم شهادت چهار مرد مسلمان براى اثبات فحشاى زنان ( زنا و مساحقه )

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم فاستشهدوا عليهنّ اربعة منكم

مؤنّث آوردن كلمه {اربعة} دلالت مى كند كه معدود آن، رجال (مردان) هستند ; و {منكم} دلالت بر مسلمان بودن آن مردان دارد.

6 _ كيفر فحشا ( زنا ، مساحقه ) ، مشروط به انجام آن از روى اختيار است .

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم

7 _ حبس ابد ، كيفر فحشاى زنان شوهردارى كه شوهرشان مسلمان باشد .

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت حتّى يتوفيهنّ الموت

چنانچه مراد از {كُم}، مردان مسلمان باشند ; ظاهراً مقصود از {نساء} همسران آنان خواهد بود. بنابراين، حكم مذكور، شامل زنان بى شوهر نخواهد شد.

9 _ لزوم دعوت كردن از چهار مرد مسلمان ، براى تحمّل شهادت به هنگام اطلاع از وقوع فحشا ( زنا و همجنس بازى ) *

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فاستشهدوا عليهنّ اربعة منكم

جمله {فاستشهدوا}، مى تواند به معناى دعوت براى تحمّل شهادت باشد.

11 _ كيفر حبس ابد براى زنا و همجنس بازى زنان ، مشروط به شهادت چهار مرد مسلمان است .

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فاستشهدوا عليهنّ اربعة منكم

فان شهدوا

چون مخاطبان {منكم} مسلمان هستند، معلوم مى شود كه شاهد در مورد فحشا، بايد مسلمان باشد و چون ضمير مذكّر به كار رفته، معلوم مى شود كه گواهان بر زنا و همجنس بازى بايد مرد باشند.

12 _ حاكم نمى تواند به استناد علم خويش زن زناكار و همجنس باز را كيفر دهد . *

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فان شهدوا

مفهوم جمله {فان شهدوا} اين است كه در صورت نبودن چهار شاهد، كيفرى (حبس ابد) نخواهد بود ; هر چند حاكم به آن علم پيدا كند ; زيرا غالباً حاكم با شهادت دو يا سه نفر شاهد عادل هم علم پيدا مى كند.

19 _ صد تازيانه و يك سال تبعيد ، كيفر فحشاى زنان باكره و صد تازيانه و رجم ، كيفر فحشاى زنان غير باكره

او يجعل اللّه لهُنّ سبيلا

رسول خدا (ص) فرمود: قد جعل اللّه لهن السبيل البكر بالبكر جلد مأة و تغريب عام و الثيب بالثيب جلد مأة و الرجم.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 34 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 122.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 4،6

4 _ كيفر فحشا ( لواط و زنا ) ، مشروط به انجام آن از روى اختيار است .

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

6 _ زنان و مردان مرتكب فحشا ( زنا و لواط ) ، در صورت توبه و اصلاح نبايد كيفر داده شوند . *

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

بنابر اينكه جمله {فان تابا . .. } عطف بر جمله اى محذوف باشد ; يعنى {فاذوهما ان لم يتوبا فان تابا

و اصلحا فاعرضوا عنهما}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 13

13_ حرمت رفاقت و آميزش جنسى با زنان شوهردار

قالت هيت لك قال معاذ الله

استعاذه و پناه آوردن به خدا ، در موردى است كه متعلق آن، گناه و امرى شرّآفرين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 5

5_ حرمت روابط جنسى با زنان شوهردار

قال رب السجن أحب إلىّ مما يدعوننى إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 1،2

1- زنا ، ممنوع و حرام است .

و لاتقربوا الزنى

2- پرهيز از هرگونه زمينه اى كه موجب كشيده شدن انسان به زنا شود ، لازم و واجب است .

و لاتقربوا الزنى

اينكه خداوند، به جاى {لاتزنوا} {(زنا نكنيد) فرمود: {لاتقربوا الزنى} (به زنا نزديك نشويد)، مى تواند براى توجه دادن به اين نكته باشد كه نه تنها عمل زنا ممنوع است; بلكه بايد از عملى كه در نهايت منجر به ارتكاب آن مى شود و از زمينه هاى گرايش به فحشاست، نيز پرهيز كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 1،2،3،4،12،13

1- صد ضربه شلاق با تازيانه چرمى ، كيفر هر يك از زن و مرد زناكار

الزانية والزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

{جلد} (مصدر {اجلدوا}) گاهى به معناى {زدن با تازيانه چرمى} و گاهى به معناى {بر پوست بدن كسى با تازيانه زدن} مى آيد. برداشت ياد شده براساس كاربرد اول است.

2- صد ضربه تازيانه بر پوست بدن هر

كدام از زن و مرد زناكار ، كيفر كردار ناپسند آنان

الزانية والزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

3- برهنه بودن زن و مرد زناكار به هنگام زدن تازيانه ، واجب است .

الزانية و الزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

4- تساوى زن و مرد در حدود و كيفر زنا ( صد تازيانه )

الزانية و الزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

12- لزوم اجراى حد زنا ، در ملأ عام و اماكنى كه مشاهده آن براى مردم بلامانع است .

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين

واژه {شهود} و {شهادت} به معناى حضور همراه با مشاهده است (مفردات راغب) و لازمه حضور و مشاهده، آگاهى مى باشد. گفتنى است كه {لزوم} در برداشت فوق، از فعل امر {ليشهد} استفاده گرديده است.

13- وجوب كفايى حضور جمعى از مؤمنان و گواهى آنان به وقت اجراى حد زنا

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين

كفايى بودن وجوب حضور در صحنه اجراى حد از كلمه {طائفة} _ كه به معناى گروه است _ استفاده مى شود; زيرا اگر واجب عينى مى بود، مى بايست آيه شريفه چنين مى آمد: {و ليشهد عذابهما المؤمنون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 3 - 10

10 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . و أنزل بالمدينة { الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك و حرّم ذالك على المؤمنين } فلم يسم اللّه الزانى مؤمناً و لا الزانية مؤمنة . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه اين آيه در

مدينه نازل شده است: {الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك و حرّم ذالك على المؤمنين}. پس خدا مرد زناكار و زن زناكار را مؤمن نناميده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 5

5 - اثبات زنا ، در گرو شهادت چهار مرد ناظر بر آن كردار ناپسند است .

والذين يرمون المحصن_ت ثمّ لم يأتوا بأربعة شهداء فاجلدوهم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه محكوميت به كيفر {قذف}، در صورتى است كه چهار شاهد مرد ارائه نشود. بنابراين اگر چهار مرد شهادت بدهد، زنا ثابت خواهد شد.

اكراه به زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 22،39

22 - سود و درآمد به دست آمده از راه واداشتن كنيزان به فحشا و خودفروشى ، حرام است .

ولاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا

نهى از واداشتن كنيزان به فحشا براى به دست آوردن سود و متاع دنيوى، دليل حرمت چنين سودى است.

39 _ { عن على ابن أبى طالب ( ع ) فى قوله : { و لاتكرهوا فتياتكم على البغاء } قال : كان أهل الجاهلية يبغين إمائهم فنهوا عن ذلك فى الإسلام ;

حضرت على بن ابى طالب(ع) درباره سخن خدا {و لاتكرهوا فتياتكم على البغاء} فرمود: اهل جاهليت كنيزان خود را به زنا وادار مى كردند. سپس در اسلام از اين كار نهى شدند}.

بندگان خدا و زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 68

- 7

7 _ بندگان خالص خدا ، هرگز به گناه زنا و روابط ناسالم جنس دست نمى آلايند .

و لايزنون

پاداش اجتناب از زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

پليدى زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 9

9_ نزديكى با زنان شوهردار و ارتكاب زنا ، از گناهان بسيار زشت و پليد است .

لنصرف عنه السوء و الفحشاء

پليدى زنا در اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 20 - 7

7- زنا ، عملى نامشروع و منفور در تمام اديان الهى است .

و لم أك بغيًّا

تشريع حد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 1

1_ تحريم أكيد بى عفتى و زنا ، ممانعت سخت از قذف هاى بى دليل نسبت به زنان پاكدامن ، وضع كيفر هاى سنگين براى متخلفان ( صد ضربه شلاق در زنا و هشتاد ضربه براى قذف ) وتشريع { لعان } ، جلوه هايى از فضل و رحمت خدا نسبت به جامعه

ايمانى است .

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. والذين يرمون المحصن_ت ...فاجلدوهم ... و لولا فضل ال

يادآورى فضل و رحمت خدا در آيه شريفه _ كه در مقام امتنان است _ پس از ذكر احكام مربوط به زناكارى و لعان، مى تواند براى بيان جلوه هاى فضل و رحمت الهى باشد.

توبه از زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 3 - 10

10 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . و أنزل بالمدينة { الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك و حرّم ذالك على المؤمنين } فلم يسم اللّه الزانى مؤمناً و لا الزانية مؤمنة . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه اين آيه در مدينه نازل شده است: {الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك و حرّم ذالك على المؤمنين}. پس خدا مرد زناكار و زن زناكار را مؤمن نناميده است}.

تهمت زنا به مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 20 - 2

2- مريم ( س ) از متهم شدن به زنا ، درپى دريافت بشارت به عيسى ( ع ) نگران بود .

أنّى يكون . .. و لم أك بغيًّا

با اين كه {لم يمسسنى بشر} براى نفى اسباب عادى حامله شدن كافى بود، ولى جمله {و لم أك بغيّاً} نيز از مريم(س) صادر گرديد. برخى آن را قرينه براين قرار داده اند كه {لم يمسسنى...} تنها به نكاح مشروع نظر دارد و {لم أك بغيّاً} نوع نامشروع آن را

نفى مى كند; و محتمل است مراد از {لم يمسسنى...} مطلق هم بسترى باشد و اضافه شدن {لم أك بغيّاً} به اين خاطر است كه مريم(س) دريافت كه در صورت حامله شدن، به زنا متهم خواهد شد. و با اين سخن، اظهار كرد كه تحمل آن اتهام، بر من سنگين خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 27 - 3،6

3- مردم با ديدن مريم ( س ) همراه كودك خويش ، بدون پرس و جو او را به زنا متهم كردند .

فأتت به قومها تحمله قالوا ي_مريم لقد جئت شيئًا فريًّا

{فريّاً} صفت مشبهه به معانى {سنگين و بزرگ} و {شگفت} و {كار بى سابقه} آمده و از ريشه {فرى} به معناى قطع گرفته شده است; به اين تناسب كه چنين عملى قطع روند گذشته است. در هر صورت مرادِ كسانى كه اين سخن را به مريم(س) گفتند، اتهام زنا و خلاف بوده است.

6- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : لمّا قالت العواتق . . . لمريم ( ع ) : { لقد جئت شيئاً فريّاً } أنطق اللّه تعالى عيسى ( ع ) عند ذلك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: چون دختران نورس به مريم گفتند: {لقد جئت شيئاً فريّاً} خداوند در آن هنگام زبان عيسى(ع) را به سخن گفتن گشود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 6

6- مردم بيت المقدس ، مريم ( س ) را به زنا متهم كردند .

و ما كانت أُمّك بغيًّا

{بغىّ}، يعنى زن بدكاره (قاموس). مردم

گرچه مريم(س) را صريحاً به زنا متهم نكردند، ولى با كنايه اين كار را انجام دادند. جمله {و ما كانت ...} (مادرت بدكاره نبود)، يعنى تو اين چنين هستى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 29 - 1،7

1- مريم ( س ) با اشاره به نوزادش ( عيسى ( ع ) ) كار پاسخ گويى به اتهامات وارده را به او واگذار كرد .

و ما كانت أُمّك بغيًّا . فأشارت إليه

7- مريم ( س ) از سوى افرادى متعدد به زنا متهم شده بود .

قالوا ي_مريم . .. قالوا كيف نكلّم

حد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 1،4

1- صد ضربه شلاق با تازيانه چرمى ، كيفر هر يك از زن و مرد زناكار

الزانية والزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

{جلد} (مصدر {اجلدوا}) گاهى به معناى {زدن با تازيانه چرمى} و گاهى به معناى {بر پوست بدن كسى با تازيانه زدن} مى آيد. برداشت ياد شده براساس كاربرد اول است.

4- تساوى زن و مرد در حدود و كيفر زنا ( صد تازيانه )

الزانية و الزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

حد زناى محصنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 43 - 12

12 _ سنگسار كردن ، مجازات زناى محصنه در تورات

و عندهم التورية فيها حكم اللّه

در شأن نزول اين آيات آمده است كه پيامبر(ص) در زناى محصنه زن و مردى يهودى به سنگسار كردن آنان حكم فرمود و از {ابن صوريا}، كه داناترين مردم به تورات بود،

بر وجود اين حكم در تورات اعتراف گرفت. (مجمع البيان)

حرمت زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 1

1- زنا ، ممنوع و حرام است .

و لاتقربوا الزنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 1

1_ تحريم أكيد بى عفتى و زنا ، ممانعت سخت از قذف هاى بى دليل نسبت به زنان پاكدامن ، وضع كيفر هاى سنگين براى متخلفان ( صد ضربه شلاق در زنا و هشتاد ضربه براى قذف ) وتشريع { لعان } ، جلوه هايى از فضل و رحمت خدا نسبت به جامعه ايمانى است .

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. والذين يرمون المحصن_ت ...فاجلدوهم ... و لولا فضل ال

يادآورى فضل و رحمت خدا در آيه شريفه _ كه در مقام امتنان است _ پس از ذكر احكام مربوط به زناكارى و لعان، مى تواند براى بيان جلوه هاى فضل و رحمت الهى باشد.

روش اثبات زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 5

5 - اثبات زنا ، در گرو شهادت چهار مرد ناظر بر آن كردار ناپسند است .

والذين يرمون المحصن_ت ثمّ لم يأتوا بأربعة شهداء فاجلدوهم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه محكوميت به كيفر {قذف}، در صورتى است كه چهار شاهد مرد ارائه نشود. بنابراين اگر چهار مرد شهادت بدهد، زنا ثابت خواهد شد.

زشتى زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 19

19 _ سئل على بن

الحسين(ع) عن الفواحش ما ظهر منها و ما بطن قال: ما ظهر نكاح إمرأة الأب و ما بطن الزنا.

از امام سجاد(ع) درباره فواحش ظاهرى و باطنى سؤال شد فرمود: فاحشه ظاهرى، ازدواج با همسر پدر و فاحشه باطنى زناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 4

4- زنا ، عملى بس زشت و پليد و راهى بس ناشايست در ارضاى غريزه جنسى

إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

{فاحشة} به سخن و رفتارى مى گويند كه زشتى آن بسيار است (مفردات راغب).

زشتى زنا در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 6

6- زشتى و پليدى زنا ، امرى نهفته در وجدان همه انسان هاى طول تاريخ

إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جمله اسميه {إنه كان فاحشة و ساء سبيلاً} دلالت بر ثبوت و استمرار دارد و در ضمن تعليلى است براى نهى {لاتقربوا الزنى}. افزودن اين تعليل، براى برانگيختن مردم و مخاطبان جهت عمل به {لاتقربوا} است. چنين امرى هم، وقتى تأثيربخش خواهد بود كه خود مردم بدى آن را بفهمند و اطلاق تعليل، بد بودن آن را در نزد مردم مى رساند.

زمينه زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 68 - 9

9 _ شرك ، زمينه ساز آدم كشى ، زنا و روابط ناسالم جنسى در جامعه

و الذين لايدعون مع اللّه إل_هًا . .. و لايزنون

عطف جمله {لايقتلون . .. و لايزنون} بر جمله قبل _ بدون تكرار اسم موصول (الذين) _ نشانگر وجود وحدت و ارتباط نزديك

ميان گناه آدم كشى و زنا با شرك است و طرح مسأله شرك در آغاز آيه شريفه، حاكى از آن است كه شرك مبدأ پيدايش و زمينه ساز آدم كشى و زنا در جامعه است.

زنا با زن شوهردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 13

13_ حرمت رفاقت و آميزش جنسى با زنان شوهردار

قالت هيت لك قال معاذ الله

استعاذه و پناه آوردن به خدا ، در موردى است كه متعلق آن، گناه و امرى شرّآفرين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 9

9_ نزديكى با زنان شوهردار و ارتكاب زنا ، از گناهان بسيار زشت و پليد است .

لنصرف عنه السوء و الفحشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 5

5_ حرمت روابط جنسى با زنان شوهردار

قال رب السجن أحب إلىّ مما يدعوننى إليه

زنا پنهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 18

18 _ عن أبى الحسن(ع): . .. قول الله تبارك و تعالى: {قل إنما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الأثم و البغى بغير الحق ... } اما قوله: {و ما بطن} يعنى ما نكح من الآباء فإن الناس كانوا قبل أن يبعث النبى(ص) إذا كان للرجل زوجة و مات عنها تزوجها إبنه من بعده إذا لم تكن أمه فحرم الله ذلك و اما {الإثم} فإنها الخمرة بعينها ... و اما قوله: {البغى} فهو الزنا سرّا ... .

از امام كاظم(ع)

درباره {ما بطن} در آيه {قل إنما حرم ربى الفواحش . .. } روايت شده است: يعنى ازدواج با همسر پدر ; زيرا قبل از بعثت رسول خدا(ص) شخصى كه از دنيا مى رفت اگر همسرى از او باقى مى ماند، پسر متوفى او را اگر مادرش نبود به همسرى برمى گزيد خداوند، اين ازدواج را تحريم فرمود. اما {اث__م} ه___مان شراب است ... و اما {بغى} همان زناى پنهانى است ... .

زنا در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 5

5- زنا ، عملى شايع و رايج در ميان اعراب جاهلى [ پيش از اسلام ]

و لاتقربوا الزنى إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

زناى محصنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 7

7 _ حبس ابد ، كيفر فحشاى زنان شوهردارى كه شوهرشان مسلمان باشد .

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت حتّى يتوفيهنّ الموت

چنانچه مراد از {كُم}، مردان مسلمان باشند ; ظاهراً مقصود از {نساء} همسران آنان خواهد بود. بنابراين، حكم مذكور، شامل زنان بى شوهر نخواهد شد.

زيان اجتماعى زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 7

7- عمل ناشايست زنا ، داراى فرجامى بد و ناگوار براى فرد و جامعه

و ساء سبيلاً

از جمله {راههاى بد} راهى است كه منتهى اليه و فرجام آن، ناشايست باشد. بنابراين {ساء سبيلاً} مى تواند مشعر به اين معنا باشد كه: زنا نه تنها خود فاحشه است; بلكه راهى است بد كه

فرجام و پيامد آن براى فرد و جامعه نيز، بد و ناپسند است.

زيان فردى زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 7

7- عمل ناشايست زنا ، داراى فرجامى بد و ناگوار براى فرد و جامعه

و ساء سبيلاً

از جمله {راههاى بد} راهى است كه منتهى اليه و فرجام آن، ناشايست باشد. بنابراين {ساء سبيلاً} مى تواند مشعر به اين معنا باشد كه: زنا نه تنها خود فاحشه است; بلكه راهى است بد كه فرجام و پيامد آن براى فرد و جامعه نيز، بد و ناپسند است.

سرزنش زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 5

5 _ زنا و مساحقه ، عملى بسيار زشت

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم

فاحشه در لغت به معنى عمل بسيار زشت است و در آيه فوق از زنا و مساحقه به فاحشه تعبير شده است.

شرايط گواهان حد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 14

14- تنها مسلمانان داراى حق حضور و گواهى بر اجراى حد زنا

الزانية و الزانى فاجلدوا . .. و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين

ازاين كه خداوند حضور مؤمنان را لازم دانسته است (من المؤمنين) نه عموم مردم را (من الناس)، به دست مى آيد كه گواهان و حاضران صحنه اجراى حدود، بايد از مسلمانان باشند نه از غير آنان.

صبر در اجتناب از زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى

، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

ظلم زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 29

29_ ارتكاب زنا و شكستن حريم عفاف ، ستم كارى است .

قال معاذ الله . .. إنه لايفلح الظ_لمون

مفاد {معاذ الله} اين است كه ارتكاب فحشا گناه است و مفهوم {إنه ربى . ..} اين است كه ارتكاب گناه و فحشا، ناسپاسى در برابر خدا و قدرناشناسى اوست. از آن رو كه {إنه لايفلح الظالمون} تعليل براى اين مفاهيم است، معلوم مى شود ارتكاب فحشا و نيز ناسپاسى خدا با ارتكاب گناه، از مصداقهاى ظلم مى باشد.

عوامل سقوط حد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 8 - 2

2 - زن متهم به زنا از سوى شوى خويش ، در صورتى كه براى تكذيب اين اتهام چهار بار سوگند ياد كند ، حد زنا از وى برداشته مى شود .

و يدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شه_دت باللّه إنّه لمن الك_ذبين

الف ولام {العذاب} ذكرى و اشاره به {ماْئة جلدة} است كه در آيه دوم آمده بود.

فرجام شوم زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 7

7- عمل ناشايست زنا ، داراى فرجامى بد و ناگوار براى فرد و

جامعه

و ساء سبيلاً

از جمله {راههاى بد} راهى است كه منتهى اليه و فرجام آن، ناشايست باشد. بنابراين {ساء سبيلاً} مى تواند مشعر به اين معنا باشد كه: زنا نه تنها خود فاحشه است; بلكه راهى است بد كه فرجام و پيامد آن براى فرد و جامعه نيز، بد و ناپسند است.

فطريّت زشتى زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 6

6- زشتى و پليدى زنا ، امرى نهفته در وجدان همه انسان هاى طول تاريخ

إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جمله اسميه {إنه كان فاحشة و ساء سبيلاً} دلالت بر ثبوت و استمرار دارد و در ضمن تعليلى است براى نهى {لاتقربوا الزنى}. افزودن اين تعليل، براى برانگيختن مردم و مخاطبان جهت عمل به {لاتقربوا} است. چنين امرى هم، وقتى تأثيربخش خواهد بود كه خود مردم بدى آن را بفهمند و اطلاق تعليل، بد بودن آن را در نزد مردم مى رساند.

فلسفه حد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 15

15- پيشگيرى از ارتكاب فحشا و عبرت آموزى ، فلسفه تشريع كيفر زنا و اجراى آن در ملأ عام

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين

برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه مشاهده كيفر زنا، بى ترديد باعث عبرت گيرى و موجب پيشگيرى از ارتكاب به آن خواهد شد.

فلسفه حرمت زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 9

9- زشتى و قباحت زنا و بيراهه بودن آن در ارضاى طبيعى غريزه

جنسى ، ملاك حرمت آن است .

و لاتقربوا الزنى إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جمله {إنه كان فاحشة و ساء سبيلاً} به منزله تعليل براى نهى است و مى تواند مفيد معناى ياد شده باشد.

كسب با زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 23

23 - سود و درآمد به دست آمده از راه اشاعه فحشا و خودفروشى ، حرام است .

و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا

برداشت ياد شده از انتزاع از مورد آيه (كنيزان) به دست مى آيد; زيرا از ظاهر آيه شريفه چنين به دست مى آيد كه مورد آن خصوصيتى ندارد.

كيفر اخروى زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 68 - 10

10 _ مشركان ، آدم كشان و زناكاران ، به روز رستاخيز با كيفر اعمالشان روبه رو خواهند شد .

والذين لايدعون مع اللّه إل_هًا . .. و لايزنون و من يفعل ذلك يلق أثامًا

{ذلك} اشاره است به سه گناهى كه در جمله هاى قبل ياد شده است و {اثام} به معناى جزا و كيفر گناه مى باشد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 4،7

4 _ گناه شرك ، آدم كشى و زنا در پى دارنده اشد مجازات در قيامت

يض_عف له العذاب يوم القي_مة

7 _ گناه شرك ، آدم كشى و زنا ، در پى دارنده عذاب طولانى و خواركننده در قيامت

و يخلد فيه مهانًا

كيفر زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 6،7،11،14،15،17،18

6 _ كيفر فحشا ( زنا ، مساحقه ) ، مشروط به انجام آن از روى اختيار است .

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم

7 _ حبس ابد ، كيفر فحشاى زنان شوهردارى كه شوهرشان مسلمان باشد .

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت حتّى يتوفيهنّ الموت

چنانچه مراد از {كُم}، مردان مسلمان باشند ; ظاهراً مقصود از {نساء} همسران آنان خواهد بود. بنابراين، حكم مذكور، شامل زنان بى شوهر نخواهد شد.

11 _ كيفر حبس ابد براى زنا و همجنس بازى زنان ، مشروط به شهادت چهار مرد مسلمان است .

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فاستشهدوا عليهنّ اربعة منكم فان شهدوا

چون مخاطبان {منكم} مسلمان هستند، معلوم مى شود كه شاهد در مورد فحشا، بايد مسلمان باشد و چون ضمير مذكّر به كار رفته، معلوم مى شود كه گواهان بر زنا و همجنس بازى بايد مرد باشند.

14 _ نويد خداوند به نسخ كيفر زنا ( حبس ابد )

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فامسكوهنّ ... او يجعل اللّه لهنّ سبيلاً

15 _ وعده خداوند به جعل كيفرى خفيفتر از حبس ابد براى زنانى كه مرتكب زنا و يا مساحقه شوند .

حتّى يتوفّيهنّ الموت او يجعل اللّه لهُنّ سبيلا

جمله {او يجعل اللّه . .. }، حاكى است كه كيفر ديگر براى زن زناكار جعل خواهد شد ; و لام در {لهنّ}، مشعر به اين است كه آن كيفر خفيفتر از حبس ابد مى باشد.

17 _ حكم خدا ( شلاق ) در مورد فحشاى زنان ، ناسخ حكم حبس ابد در مورد آنان

والّتى يأتين الفاحشة من نسائكم .

.. فامسكوهنّ فى البيوت حتى يتوفيهنّ الموت او يج

امام صادق (ع) درباره {سبيل} در آيه فوق فرمود: منسوخة و السبيل هو الحدود.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 60 ; تفسير برهان، ج 1، ص 353، ح 2.

18 _ حبس ابد و محروميت از گفتگو و همنشينى ، كيفر منسوخ شده فحشاى زنان

فامسكوهنّ فى البيوت

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: هذه منسوخة . .. كانت المرأة ... ادخلت بيتاً و لم تحدث و لم تكلّم و لم تجالس و اوتيت فيه بطعامها و شرابها حتى تموت ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 61 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 124.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 3،4

3 _ تفاوتِ كيفر فحشاى زنان شوهردار و بى شوهر

و الّتى يأتينَ الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنّ فى البيوت ... و الّذان يأتيانها

با توجّه به برداشت قبل و توضيح آن.

4 _ كيفر فحشا ( لواط و زنا ) ، مشروط به انجام آن از روى اختيار است .

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

كيفر زناى باكره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 19

19 _ صد تازيانه و يك سال تبعيد ، كيفر فحشاى زنان باكره و صد تازيانه و رجم ، كيفر فحشاى زنان غير باكره

او يجعل اللّه لهُنّ سبيلا

رسول خدا (ص) فرمود: قد جعل اللّه لهن السبيل البكر بالبكر جلد مأة و تغريب عام و الثيب بالثيب جلد مأة و الرجم.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 34 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 122.

كيفر زناى محصنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 3

3 _ تفاوتِ كيفر فحشاى زنان شوهردار و بى شوهر

و الّتى يأتينَ الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنّ فى البيوت ... و الّذان يأتيانها

با توجّه به برداشت قبل و توضيح آن.

كيفيت اثبات زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 6 - 6

6 - شوهر اگر در ادعاى زناى همسرش ، مدعى مشاهده نباشد ; ولى چهار شاهد مرد ارائه كند ، زناى همسرش ثابت مى شود .

والذين يرمون أزوجهم و لم يكن لهم شهداء إلاّ أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 4

4 - با سوگند پنجم شوهر ، زناى همسر ثابت گشته و حد زنا بر او جارى مى شود .

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

با سوگند پنجم شوهر _ كه در آن پذيراى لعنت خدا مى شود _ دو چيز به اثبات مى رسد: 1_ زناى همسر و در نتيجه محكوميت او به حد زنا. 2_ صدق و راستگويى شوهر و در نتيجه سقوط حد قذف از وى.

كيفيت اجراى حد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 12

12- لزوم اجراى حد زنا ، در ملأ عام و اماكنى كه مشاهده آن براى مردم بلامانع است .

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين

واژه {شهود} و {شهادت} به معناى حضور همراه با مشاهده است (مفردات راغب) و لازمه حضور

و مشاهده، آگاهى مى باشد. گفتنى است كه {لزوم} در برداشت فوق، از فعل امر {ليشهد} استفاده گرديده است.

كيفيت حد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 2،3

2- صد ضربه تازيانه بر پوست بدن هر كدام از زن و مرد زناكار ، كيفر كردار ناپسند آنان

الزانية والزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

3- برهنه بودن زن و مرد زناكار به هنگام زدن تازيانه ، واجب است .

الزانية و الزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

گناه زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 10

10 _ ارتكاب گناهانى همچون شرابخوارى ، زنا و نپرداختن زكات ، با اعتقاد به گناه بودن آنها ، كفر است .

إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا

ابو بصير از معصوم(ع) روايت كرده است كه پس از تلاوت {ان الذين ءامنوا ثم كفروا ثم ءامنوا ثم ازدادوا كفراً} امام فرمود: من زعم ان الخمر حرام ثم شربها، و من زعم ان الزنا حرام ثم زنى، و من زعم ان الزكوة حق و لم يؤدها.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 281، ح 288; نورالثقلين، ج 1، ص 563، ح 623.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 9

9_ نزديكى با زنان شوهردار و ارتكاب زنا ، از گناهان بسيار زشت و پليد است .

لنصرف عنه السوء و الفحشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 12

12- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : {

و لاتقربوا الزنا إنه كان فاحشة } يقول : معصية و مقتاً فإن الله يمقته و يبغضه قال : { و ساء سبيلاً } و هو أشد الناس عذاباً و الزنا من أكبر الكبائر ;

از امام باقر(ع) در باره يخن خدا { و لاتقربوا الزنا إنه كان فاحشة} روايت شده است كه فرمود: خدا مى گويد:[زنا ]گناه و نفرت انگيز است; زيرا به شدت مورد تنفر و غضب الهى است [و درباره] {و ساء سبيلاً} فرمود: و زناكار عذابش از همه شديدتر است و زنا از بزرگ ترين گناهان كبيره است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 68 - 8

8 _ گناه شرك ، بزرگ تر از گناه آدم كشى و آدم كشى بزرگ تر از گناه زنا است .

و الذين لايدعون مع اللّه إل_هًا . .. و لايزنون

ترتيب ذكرى جمله هاى {و الذين لايدعون. ..} {لايقتلون...} و {لايزنون} مى تواند بيانگر ترتيب رتبى و حاكى از مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 9

9 _ شرك ، آدم كشى و زنا ، از گناهان بزرگ و خطير

يض_عف له العذاب يوم القي_مة و يخلد فيه مهانًا

برداشت فوق، از وعده عذاب دو چندان، دائمى و ذلت بار براى گناهان ياد شده، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 8

8 - ارتكاب فحشا ( زنا و لواط ) ، از بدترين گناهان كبيره است .

الذين يجتنبون كب_ئر الإثم و الفوحش

ذكر {الفواحش} پس از ذكر

{كبائر الإثم} _ با اين كه {كبائر الإثم} شامل فواحش نيز مى شود _ نشانگر شدت زشتى و قبح آن در پيشگاه خداوند است. گفتنى است كه تعبير {فاحشه} از زنا و لواط در مواضع ديگر قرآن، قرينه بر اين است كه از مصاديق مورد نظر {الفواحش} زنا و لواط مى باشد.

گواهان بر زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 4،9،10،11

4 _ لزوم شهادت چهار مرد مسلمان براى اثبات فحشاى زنان ( زنا و مساحقه )

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم فاستشهدوا عليهنّ اربعة منكم

مؤنّث آوردن كلمه {اربعة} دلالت مى كند كه معدود آن، رجال (مردان) هستند ; و {منكم} دلالت بر مسلمان بودن آن مردان دارد.

9 _ لزوم دعوت كردن از چهار مرد مسلمان ، براى تحمّل شهادت به هنگام اطلاع از وقوع فحشا ( زنا و همجنس بازى ) *

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فاستشهدوا عليهنّ اربعة منكم

جمله {فاستشهدوا}، مى تواند به معناى دعوت براى تحمّل شهادت باشد.

10 _ شاهد فحشاى زنان ، مى تواند از اداى شهادت استنكاف كند .

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فان شهدوا

جمله {فان شهدوا}، ظهور در اين معنا دارد كه شاهد، در اداىِ شهادت و يا استنكاف از آن مختار است و شرعاً الزامى براى اداى شهادت ندارد.

11 _ كيفر حبس ابد براى زنا و همجنس بازى زنان ، مشروط به شهادت چهار مرد مسلمان است .

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فاستشهدوا عليهنّ اربعة منكم فان شهدوا

چون مخاطبان {منكم} مسلمان هستند، معلوم مى شود كه شاهد در مورد فحشا، بايد مسلمان باشد و چون

ضمير مذكّر به كار رفته، معلوم مى شود كه گواهان بر زنا و همجنس بازى بايد مرد باشند.

گواهان حد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 16

16- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { و لاتأخذكم بهما رأفة فى دين اللّه } قال فى إقامة الحدود و فى قوله تعالى : { وليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين قال الطائفة واحد . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه درباره سخن خداوند _ عزّوجل _ {و لاتأخذكم بهما رأفة فى دين اللّه} فرمود: در مورد اجراى حدود[رأفت نشان ندهيد ]و درباره سخن خداى _ تعالى _ {وليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين} فرمود: طايفه يك نفر است (يعنى، يك نفر را هم شامل مى شود)}.

گواهى بر زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 4،5

4 - پذيرش نسبت زنا به زنان پاكدامن در گرو ارائه چهار شاهد مرد از سوى شخص نسبت دهنده است .

و الذين يرمون المحصن_ت ثمّ لم يأتوا بأربعة شهداء فاجلدوهم

{شهداء} جمع {شاهد} است و {شاهد} مفرد مذكر مى باشد. بنابراين {أربعة شهداء} به معناى چهار مرد ناظر مى باشد. گفتنى است ذكر {أربعة} با تاى تأنيث نيز شاهد بر مطلب فوق است; زيرا اعداد از سه تا ده در زبان عرب، در مذكر با تاى تأنيث و در مؤنث بدون {تاء} به كار مى رود.

5 - اثبات زنا ، در گرو شهادت چهار مرد ناظر بر آن كردار ناپسند است .

والذين يرمون المحصن_ت ثمّ لم يأتوا

بأربعة شهداء فاجلدوهم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه محكوميت به كيفر {قذف}، در صورتى است كه چهار شاهد مرد ارائه نشود. بنابراين اگر چهار مرد شهادت بدهد، زنا ثابت خواهد شد.

موارد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 22 - 9

9 _ ازدواج با همسر پدر ، زناست . *

و لا تنكحوا ما نكح اباءُوكم . .. انّه كان فاحشةً

با توجّه به اينكه {فاحشة} در موارد بسيارى در قرآن، كنايه از زناست.

موانع زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 8

8 - ازدواج ، از راه هاى پيشگيرى از فحشا ، زنا و روابط ناسالم جنسى

و أنكحوا الأي_مى منكم و الص_لحين من عبادكم و إمائكم

برداشت ياد شده از ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه درباره پرهيز از چشم چرانى و فحشا و تشويق به عفاف بود _ استفاده مى شود; چرا كه بهترين روش براى پيشگيرى از ارتكاب به گناه و فساد جنسى ازدواج است.

موجبات حد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 4

4 - با سوگند پنجم شوهر ، زناى همسر ثابت گشته و حد زنا بر او جارى مى شود .

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

با سوگند پنجم شوهر _ كه در آن پذيراى لعنت خدا مى شود _ دو چيز به اثبات مى رسد: 1_ زناى همسر و در نتيجه محكوميت او به حد زنا. 2_ صدق و راستگويى شوهر و در نتيجه سقوط

حد قذف از وى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 8 - 3

3 - صد تازيانه ، حد زنانى كه با لعان ( سوگند ) همسران شان ، زناى آنان ثابت شده است .

و يدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شه_دت باللّه

مفهوم جمله {و يدرؤا عنها العذاب; عذاب و كيفر از زنان برداشته مى شود} اين است كه با سوگند مردان عليه همسران شان، گناه آنان ثابت مى شود; ولى اگر زنان هم متقابلاً بر بى گناهى خود سوگند ياد كنند، كيفر داده نمى شوند.

ناپسندى زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 2

2- شرك به خدا ، پرخاش به والدين ، تبذير ، فرزندكشى ، زنا ، قتل ناحق ، خوردن مال يتيم ، پيروى از راهى كه پشتوانه علمى ندارد و مغرورانه راه رفتن ، اعمال ناپسند و منفور خداوند

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

نهى از زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 11

11- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . بعث الله محمداً و . . . أنزل عليه فى سورة بنى اسرائيل بمكة . . . و أنزل نهياً عن أشياء حذر عليها و لم يغلظ فيها و لم يتواعد عليها و قال : . . . { و لاتقربوا الزنا إنه كان فاحشة و ساء سبيلاً } . . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. خداوند حضرت محمد(ص) را برانگيخت

و ... بر او آياتى از سوره بنى اسرائيل را در مكه نازل فرمود ...[كه در آن آيات]از چيزهايى كه پرهيز از آنها لازم است; ولى در آن نهيها غلظت و شدت نشان نداده و بر ارتكاب موارد نهى وعيد عذاب نداده است و فرمود: ... {و لاتقربوا الزنا إنه كان فاحشة و ساء سبيلاً}...}.

واجبات حد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 13

13- وجوب كفايى حضور جمعى از مؤمنان و گواهى آنان به وقت اجراى حد زنا

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين

كفايى بودن وجوب حضور در صحنه اجراى حد از كلمه {طائفة} _ كه به معناى گروه است _ استفاده مى شود; زيرا اگر واجب عينى مى بود، مى بايست آيه شريفه چنين مى آمد: {و ليشهد عذابهما المؤمنون}.

وجوب گواهى در حد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 13

13- وجوب كفايى حضور جمعى از مؤمنان و گواهى آنان به وقت اجراى حد زنا

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين

كفايى بودن وجوب حضور در صحنه اجراى حد از كلمه {طائفة} _ كه به معناى گروه است _ استفاده مى شود; زيرا اگر واجب عينى مى بود، مى بايست آيه شريفه چنين مى آمد: {و ليشهد عذابهما المؤمنون}.

زنازادگى

آثار زنازادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 7،9

7 - بى تبارى و نداشتن ريشه خانوادگى ، از ويژگى هاى منفى و ناپسند براى انسان

و لاتطع

كلّ . .. زنيم

9 - بى تبارى و بى اصل و ريشه بودن ، منشأ رذايل اخلاقى و اوصاف ناپسند و زشت است .

بعد ذلك زنيم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {بعد ذلك} متعلق به {زنيم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 16 - 3

3 - تكذيب عمدى دين و رذايل اخلاقى ( همچون سوگند دروغ ، پستى ، عيب جويى ، سخن چينى ، مانع خير شدن ، گناه پيشگى ، درشت خويى و بى تبارى ) ، از زمينه هاى ابتلا به عذاب خفّت بار الهى

فلاتطع المكذّبين . .. كلّ حلاّف مهين ... عتلّ بعد ذلك زنيم ... سنسمه على الخرطوم

زنازادگى وليد بن مغيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 6

6 - { عن أبى عبداللّه و أبى جعفر ( عليهماالسلام ) أنّ الوحيدَ ولدُ الزّنا ;

از امام صادق و امام باقر(ع) روايت شده كه مقصود از {وحيد}، زنازاده است (كسى كه براى او پدرى شناخته نشده)}.

سرزنش زنازادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 8،12

8 - درشت خويى و بى تبارى ، صفتى بس زشت و بسيار ناپسند ، در مقايسه با ديگر اوصاف زشت و ناخوشايند

و لاتطع كلّ حلاّف مهين . .. عتلّ بعد ذلك زنيم

بعديت در اين آيه (بعد ذلك) رتبى است و بيانگر اين نكته است كه اوصاف {عتلّ} و {زنيم} از اوصاف پيشين (همچون حلاّف، مهين، همّاز و. ..) زشت تر و ناپسندتر است. گفتنى

است در برداشت بالا، عبارت {بعد ذلك} متعلق به {عتلّ} دانسته شده است.

12 - { عن علىّ ( ع ) : هو الذى لا أصل له ;

از على(ع) روايت شده كه او (زنيم) كسى است كه اصل و ريشه (نسب) ندارد}.

زنازاده

اجتناب از الحاق زنازاده به شوهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 9

9 - پرهيز از نسبت دادن فرزند زنا به همسر ، از جمله مواد مورد بيعت زنان مؤمن با پيامبر ( ص )

و لايأتين ببهت_ن يفترينه بين أيديهنّ و أرجلهنّ

الحاق زنازاده به شوهر در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 10

10 - شرك ، سرقت ، زنا ، فرزندكشى ، انتساب فرزند زنا به شوهران از جمله ناهنجارى هاى اعتقادى _ اخلاقى زنان عرب پيش از اسلام

أن لايشركن . .. لايسرقن ... لايزنين ... و لايقتلن أول_دهنّ و لايأتين ببهت_ن

تصريح پيامبر(ص) و قرآن، به لزوم پرهيز زنان عرب از موارد ياد شده; بيانگر وجود چنين زمينه هايى در ميان زنان عرب جاهلى است.

حرمت اطاعت از زنازاده ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 6

6 - اطاعت و اجابت خواسته هاى افراد بى تبار و بى ريشه و اصل ، ممنوع و حرام است .

و لاتطع كلّ . .. زنيم

دشمنى زنازاده ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 5

5 - برخى از عناصر زنازاده ( وليدبن مغيره ) ،

سردمدار دشمنى و مخالفت با پيامبر ( ص )

و لاتطع كلّ . .. زنيم

رد خواسته هاى زنازاده ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى افراد بى ريشه و تبار

و لاتطع كلّ . .. زنيم

{زنيم} به زنازاده و كسى كه خود را به قومى مى چسباند _ ولى از آنان نيست _ گفته مى شود (لسان العرب). بنابه نوشته مفسران، آيات اين بخش درباره وليدبن مغيره نازل شده است.

ممنوعيت اطاعت از زنازاده ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 6

6 - اطاعت و اجابت خواسته هاى افراد بى تبار و بى ريشه و اصل ، ممنوع و حرام است .

و لاتطع كلّ . .. زنيم

زنازاده ها

حرمت اطاعت از زنازاده ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 6

6 - اطاعت و اجابت خواسته هاى افراد بى تبار و بى ريشه و اصل ، ممنوع و حرام است .

و لاتطع كلّ . .. زنيم

دشمنى زنازاده ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 5

5 - برخى از عناصر زنازاده ( وليدبن مغيره ) ، سردمدار دشمنى و مخالفت با پيامبر ( ص )

و لاتطع كلّ . .. زنيم

رد خواسته هاى زنازاده ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 4

4 - پيامبر

( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى افراد بى ريشه و تبار

و لاتطع كلّ . .. زنيم

{زنيم} به زنازاده و كسى كه خود را به قومى مى چسباند _ ولى از آنان نيست _ گفته مى شود (لسان العرب). بنابه نوشته مفسران، آيات اين بخش درباره وليدبن مغيره نازل شده است.

ممنوعيت اطاعت از زنازاده ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 6

6 - اطاعت و اجابت خواسته هاى افراد بى تبار و بى ريشه و اصل ، ممنوع و حرام است .

و لاتطع كلّ . .. زنيم

زنازاده ها

حرمت اطاعت از زنازاده ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 6

6 - اطاعت و اجابت خواسته هاى افراد بى تبار و بى ريشه و اصل ، ممنوع و حرام است .

و لاتطع كلّ . .. زنيم

دشمنى زنازاده ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 5

5 - برخى از عناصر زنازاده ( وليدبن مغيره ) ، سردمدار دشمنى و مخالفت با پيامبر ( ص )

و لاتطع كلّ . .. زنيم

رد خواسته هاى زنازاده ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرهيز از اجابت خواسته هاى افراد بى ريشه و تبار

و لاتطع كلّ . .. زنيم

{زنيم} به زنازاده و كسى كه خود را به قومى مى چسباند _ ولى از آنان نيست _ گفته

مى شود (لسان العرب). بنابه نوشته مفسران، آيات اين بخش درباره وليدبن مغيره نازل شده است.

ممنوعيت اطاعت از زنازاده ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 6

6 - اطاعت و اجابت خواسته هاى افراد بى تبار و بى ريشه و اصل ، ممنوع و حرام است .

و لاتطع كلّ . .. زنيم

زناكار

آمرزش زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 11

11 _ خداوند ، آمرزنده گناه زناكار و لواط كننده ، به شرط توبه و اصلاح

و الّذان يأتيانها منكم . .. فان تابا و اصلحا ... اِنّ اللّه كان توّاباً رحيماً

احكام زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 2

2 _ آزار و تعزير ، كيفر مرد و زن بى شوهرى كه مرتكب زنا شوند . *

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

چون مراد از {و الّتى} در آيه قبل بنابر يك احتمال زنان شوهردار بودند، آيه مورد بحث مى تواند درباره زنان بى شوهر باشد. بنابراين مراد از {الّذان}، مرد و زن بى شوهر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 6

6- رأفت و ترحم بر زناكاران به هنگام اجراى كيفر الهى بر آنان ، اكيداً ممنوع است .

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و لاتأخذكم بهما رأفة فى دين اللّه

جمله {لاتأخذكم بهما رأفة. ..} مى تواند به اين معنا باشد كه به هنگام اجراى كيفر، نبايد تحت تأثير عواطف و احساسات شخصى قرار گيريم و

در كيفر زناكاران تخفيف قائل شويم. هم چنين مى تواند به اين معنا باشد كه نبايد تحت تأثير عواطف و احساسات، از كيفر آنان صرف نظر كنيم; هرچند آن عواطف و احساسات، برخاسته از تعلقات و وابستگى هاى فرد، به شخص مجرم نباشد. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال اول است.

اذيّت به زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 2،5

2 _ آزار و تعزير ، كيفر مرد و زن بى شوهرى كه مرتكب زنا شوند . *

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

چون مراد از {و الّتى} در آيه قبل بنابر يك احتمال زنان شوهردار بودند، آيه مورد بحث مى تواند درباره زنان بى شوهر باشد. بنابراين مراد از {الّذان}، مرد و زن بى شوهر است.

5 _ لزوم تداوم ايذاى مرتكبين فحشا ( لواط و زنا ) تا احراز توبه و اصلاح آنان *

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

در برداشت فوق، جمله {فان تابا . .. فاعرضوا} عطف بر {فاذوهما} و متفرع بر آن شده است و مى رساند كه پايان آزار، توبه آنان است. بنابراين آزار آنان بايد همچنان ادامه داشته باشد تا توبه كنند.

ازدواج با زن زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 3 - 1،3،4،5

1 - ازدواج مرد زناكار جز با زن زناكار و يا مشرك ، حرام است .

الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة

جمله {الزانى لاينكح . ..} به قرينه ذيل آيه (و حرّم ذلك على المؤمنين)، در مقام نهى و اخبار در مقام انشا است.

3 - مردان زناكار ، شايستگى ازدواج

جز با زنان زناكار و يا مشرك را ندارند .

الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة

برداشت ياد شده، مبتنى براين احتمال است كه مقصود از {الزانى لاينكح . ..}، {لما يليق به أن ينكح} باشد; يعنى، آيه شريفه حاكى از بى لياقتى مرد معروف به زنا، براى گزينش همسر از ميان زنان مؤمن باشد.

4 - حرمت ازدواج زنان زناكار ، جز با مردان زناكار و يا مردان مشرك

و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

5 - حرمت ازدواج زنان معروف به زنا ، جز با مردان معروف به زنا و يا مردان مشرك

و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

ازدواج با زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 13

13 _ حرمت ازدواج با زنان غير عفيف ( زناكار و . . . ) ، چه مسلمان باشند و چه از اهل كتاب .

و المحصنت من المؤمنت و المحصنت من الذين اوتوا الكتب من قبلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 19

19 _ ازدواج با كنيزان زناكار جايز نيست .

فانكحوهنّ . .. غير مسافحات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 3 - 4،5،6،8

4 - حرمت ازدواج زنان زناكار ، جز با مردان زناكار و يا مردان مشرك

و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

5 - حرمت ازدواج زنان معروف به زنا ، جز با مردان معروف به زنا و يا مردان مشرك

و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

6 - زنان زناكار ، شايستگى ازدواج جز با مردان زناكار و يا مشرك

را ندارند .

و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

8 - ازدواج مؤمنان با زناكاران ، حرام است .

و حرّم ذلك على المؤمنين

ازدواج زن زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 3 - 4،5،6

4 - حرمت ازدواج زنان زناكار ، جز با مردان زناكار و يا مردان مشرك

و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

5 - حرمت ازدواج زنان معروف به زنا ، جز با مردان معروف به زنا و يا مردان مشرك

و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

6 - زنان زناكار ، شايستگى ازدواج جز با مردان زناكار و يا مشرك را ندارند .

و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

ازدواج زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 3 - 1،2،3،7،9

1 - ازدواج مرد زناكار جز با زن زناكار و يا مشرك ، حرام است .

الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة

جمله {الزانى لاينكح . ..} به قرينه ذيل آيه (و حرّم ذلك على المؤمنين)، در مقام نهى و اخبار در مقام انشا است.

2 - حرمت ازدواج مردان معروف به زنا ، جز با زنان مشهور به زنا و يا زنان مشرك

الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة

بسيارى از مفسران بر آنند كه {الزانى} حالت وصفى دارد و به كسى {زانى} گفته مى شود كه عمل زنا را مكرراً انجام داده و به آن معروف شده باشد و شخصى كه يك بار مرتكب زنا شده باشد، واژه {الزانى} (زناكار) بر آن شخص اطلاق نمى شود.

3 - مردان زناكار ، شايستگى ازدواج جز با زنان زناكار و يا مشرك را ندارند .

الزانى

لاينكح إلاّ زانية أو مشركة

برداشت ياد شده، مبتنى براين احتمال است كه مقصود از {الزانى لاينكح . ..}، {لما يليق به أن ينكح} باشد; يعنى، آيه شريفه حاكى از بى لياقتى مرد معروف به زنا، براى گزينش همسر از ميان زنان مؤمن باشد.

7 - ممنوعيت ازدواج زناكاران با مؤمنان ، يكى ديگر از كيفر هاى الهى درباره آنان

الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه آيه فوق و آيه پيشين، در مقام بيان كيفر گناه زنا است و در واقع بيانگر اين نكته است كه گناه زنا، داراى دو كيفر دنيوى است: 1_ صد ضربه شلاق، 2_ محروميت از ازدواج با مؤمنان.

9 - مردان و زنان زناكار ، مردمى بى ارزش و از نظر شايستگى و هم كفوى براى ازدواج ، در رديف مشركان اند .

الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك و حرّم ذلك

از آن جا كه زنان و مردان زناكار، تنها با مردان و زنان زناكار و يا مشرك مى توانند ازدواج كنند; نه با مردان و زنان عفيف و با ارزش (مؤمن)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

ايمان زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 3 - 11

11 - { عن زرارة قال سألت أبا عبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة } قال : هنّ نساء مشهورات بالزنا ، و رجال مشهورون بالزنا ، شهروا به و عرفوا ، والناس اليوم بذالك المنزلة فمن أقيم

عليه حدّ الزنا أو متهم بالزنا لم ينبغ لأحد أن يناكحه حتّى يعرف منه التوبة ;

زراره گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خداى _ عزّوجل _ {الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة {سؤال كردم؟ حضرت در پاسخ فرمود: آنان زنان و مردانى اند كه به زناكارى (در ميان مردم) مشهور و معروف شده اند. اين حكم براى مردم اين زمان هم باقى است و براى احدى، سزاوار نيست با كسى ازدواج كند كه حد زنا بر او جارى شده يا متهم به زنا شده است; مگر آن كه توبه او محرز شود}.

بى ارزشى زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 3 - 9

9 - مردان و زنان زناكار ، مردمى بى ارزش و از نظر شايستگى و هم كفوى براى ازدواج ، در رديف مشركان اند .

الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك و حرّم ذلك

از آن جا كه زنان و مردان زناكار، تنها با مردان و زنان زناكار و يا مشرك مى توانند ازدواج كنند; نه با مردان و زنان عفيف و با ارزش (مؤمن)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تعزير زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 17

17 _ حكم خدا ( شلاق ) در مورد فحشاى زنان ، ناسخ حكم حبس ابد در مورد آنان

والّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنّ فى البيوت حتى يتوفيهنّ الموت او يج

امام صادق (ع) درباره {سبيل} در آيه فوق فرمود: منسوخة و السبيل هو الحدود.

_______________________________

تفسير عياشى، ج

1، ص 227، ح 60 ; تفسير برهان، ج 1، ص 353، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 2

2 _ آزار و تعزير ، كيفر مرد و زن بى شوهرى كه مرتكب زنا شوند . *

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

چون مراد از {و الّتى} در آيه قبل بنابر يك احتمال زنان شوهردار بودند، آيه مورد بحث مى تواند درباره زنان بى شوهر باشد. بنابراين مراد از {الّذان}، مرد و زن بى شوهر است.

توبه زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 6

6 _ زنان و مردان مرتكب فحشا ( زنا و لواط ) ، در صورت توبه و اصلاح نبايد كيفر داده شوند . *

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

بنابر اينكه جمله {فان تابا . .. } عطف بر جمله اى محذوف باشد ; يعنى {فاذوهما ان لم يتوبا فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 1،4،5

1 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، از عذاب و كيفر دوچندان و خوار كننده آن گناهان در امان خواهند بود .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

جمله {إلاّ من تاب. ..} استثنا از عموم مستفاد از {من} در {من يفعل...} است.

4 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ،

آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند كردار بد آنان را از نامه عملشان محو كرده و به جاى آنها كردار نيك قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

در اين كه مقصود از تبديل {سيئات} به {حسنات} چيست؟ ميان مفسران دو ديدگاه عمده وجود دارد: 1_ تبديل خود اعمال بد به اعمال نيك; به گونه اى كه در پرونده اعمال مؤمنان به جاى {سيئه}، {حسنه} نوشته شود. 2- تبديل آثار و پيامدهاى {سيئات} _ كه عقاب است _ به آثار و پيامدهاى {حسنات} _ كه ثواب است _ . گفتنى است برداشت فوق مبتنى بر ديدگاه نخست است.

5 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند آثار بدى هاى آنان ( عقاب ) را محو و به جاى آنها ، آثار خوبى ها ( ثواب ) قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

حبس زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 1،2،7،11،17،18

1 _ كيفر زن در صورت ارتكاب زنا ، حبس ابد است .

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت

{الفاحشة} به معناى كار زشت است و الف و لام آن اشاره به عمل خاصى است كه به مناسبت مورد،

مراد از آن زناست و مى تواند مساحقه را نيز شامل شود.

2 _ كيفر زن در صورت مساحقه ( همجنس بازى ) حبس ابد است . *

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت

7 _ حبس ابد ، كيفر فحشاى زنان شوهردارى كه شوهرشان مسلمان باشد .

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت حتّى يتوفيهنّ الموت

چنانچه مراد از {كُم}، مردان مسلمان باشند ; ظاهراً مقصود از {نساء} همسران آنان خواهد بود. بنابراين، حكم مذكور، شامل زنان بى شوهر نخواهد شد.

11 _ كيفر حبس ابد براى زنا و همجنس بازى زنان ، مشروط به شهادت چهار مرد مسلمان است .

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فاستشهدوا عليهنّ اربعة منكم فان شهدوا

چون مخاطبان {منكم} مسلمان هستند، معلوم مى شود كه شاهد در مورد فحشا، بايد مسلمان باشد و چون ضمير مذكّر به كار رفته، معلوم مى شود كه گواهان بر زنا و همجنس بازى بايد مرد باشند.

17 _ حكم خدا ( شلاق ) در مورد فحشاى زنان ، ناسخ حكم حبس ابد در مورد آنان

والّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنّ فى البيوت حتى يتوفيهنّ الموت او يج

امام صادق (ع) درباره {سبيل} در آيه فوق فرمود: منسوخة و السبيل هو الحدود.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 60 ; تفسير برهان، ج 1، ص 353، ح 2.

18 _ حبس ابد و محروميت از گفتگو و همنشينى ، كيفر منسوخ شده فحشاى زنان

فامسكوهنّ فى البيوت

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: هذه منسوخة . .. كانت المرأة ... ادخلت بيتاً و لم تحدث و لم تكلّم و لم تجالس و

اوتيت فيه بطعامها و شرابها حتى تموت ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 61 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 124.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 14

14 _ حبس ، كيفر فحشاى دوشيزگان

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: يعنى البكر اذا اتت الفاحشة التى اتتها هذه الثيّب، و درباره {اذوهما} فرمود: تحبس.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 61 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 124.

حد زناكار مسيحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 84 - 5

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 7

7 - { قُدِّمَ إلى المتوكّل رجلٌ نصرانىّ فجر بإمرأة مسلمة فأراد أن يقيم عليه الحد فأسلم . . . فأمر المتوكّل بالكتاب إلى أبى الحسن الثالث ( ع ) و سؤاله عن ذالك فلمّا قرء الكتاب كَتَبَ : يُضْرب حتّى يموت . . . فكتب إليه : أنّ فقهاء المسلمين قد أنكروا هذا و قالوا : لم يجىء به سنة و لم ينطق به كتاب فبيّن لنا . . . فكتب بسم اللّه الرحمن الرحيم { فلمّا رأوا بأسنا قالوا آمنّا باللّه وحده و كفرنا بما كنّا به مشركين . فلم يك ينفعهم إيمانهم لمّا رأوا بأسنا سنّت اللّه التى قد خلت فى عباده و خسر هنالك الكافرون } قال : فأمر به المتوكل فضرب حتّى مات ;

يك مرد مسيحى را _ كه با زنى مسلمان زنا كرده بود _ به نزد

متوكل عباسى آوردند. پس آن گاه كه خواست بر او حد جارى كند، آن مرد مسلمان شد ... متوكل دستور داد نامه اى به امام هادى(ع) نوشته شود و از ايشان درباره حكم اين مسأله پرسش گردد. و آن گاه كه امام(ع) نامه را خواند در جواب نوشت: او را بزنند تا بميرد. سپس متوكل براى امام(ع) نوشت: فقهاى مسلمانان اين حكم را انكار مى كنند و مى گويند: اين حكم نه در سنت آمده و نه كتاب الهى از آن سخن گفته است، پس بيان كن براى ما... آن گاه امام هادى(ع) [درباره منبع اين حكم ]نوشت: {بسم اللّه الرحمن الرحيم فلمّا رأوا بأسنا قالوا آمنّا بالله وحده و كفرنا بما كنّا به مشركين. فلم يك ينفعهم إيمانهم لمّا رأوا بأسنا سنت اللّه التى قد خلت فى عباده و قد خسر هنالك الكافرون}. پس متوكل دستور داد تا او را زدند تا مرد.}.

ذلت اخروى زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 7

7 _ گناه شرك ، آدم كشى و زنا ، در پى دارنده عذاب طولانى و خواركننده در قيامت

و يخلد فيه مهانًا

ذلت زناكار مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 6

6 _ كسانى كه رو به سوى شرك آرند و دست به آدم كشى و زنا بيالايند ، در حال خوارى و براى هميشه در عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

و يخلد فيه مهانًا

فوق مبتنى بر همين نظريه است. و چنان چه {ذلك} اشاره به يكايك گناهان ياد شده به صورت

مستقل باشد، در اين صورت چون اتفاق همه علما و مفسران بر آن است كه زناكار به عذاب ابدى در قيامت گرفتار نمى شود، از اين رو مقصود از {يخلد} طولانى بودن عذاب است نه جاودانگى آن.

رجم زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 19

19 _ صد تازيانه و يك سال تبعيد ، كيفر فحشاى زنان باكره و صد تازيانه و رجم ، كيفر فحشاى زنان غير باكره

او يجعل اللّه لهُنّ سبيلا

رسول خدا (ص) فرمود: قد جعل اللّه لهن السبيل البكر بالبكر جلد مأة و تغريب عام و الثيب بالثيب جلد مأة و الرجم.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 34 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 122.

زناكار باكره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 14

14 _ حبس ، كيفر فحشاى دوشيزگان

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: يعنى البكر اذا اتت الفاحشة التى اتتها هذه الثيّب، و درباره {اذوهما} فرمود: تحبس.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 61 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 124.

زناكار در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 68 - 10

10 _ مشركان ، آدم كشان و زناكاران ، به روز رستاخيز با كيفر اعمالشان روبه رو خواهند شد .

والذين لايدعون مع اللّه إل_هًا . .. و لايزنون و من يفعل ذلك يلق أثامًا

{ذلك} اشاره است به سه گناهى كه در جمله هاى قبل ياد شده است و {اثام} به معناى جزا و كيفر

گناه مى باشد (لسان العرب).

سنگسار زناكار محصنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 43 - 12

12 _ سنگسار كردن ، مجازات زناى محصنه در تورات

و عندهم التورية فيها حكم اللّه

در شأن نزول اين آيات آمده است كه پيامبر(ص) در زناى محصنه زن و مردى يهودى به سنگسار كردن آنان حكم فرمود و از {ابن صوريا}، كه داناترين مردم به تورات بود، بر وجود اين حكم در تورات اعتراف گرفت. (مجمع البيان)

شرايط ازدواج با زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 3 - 10

10 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . و أنزل بالمدينة { الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك و حرّم ذالك على المؤمنين } فلم يسم اللّه الزانى مؤمناً و لا الزانية مؤمنة . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه اين آيه در مدينه نازل شده است: {الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك و حرّم ذالك على المؤمنين}. پس خدا مرد زناكار و زن زناكار را مؤمن نناميده است}.

عبرت از كيفر زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 15

15- پيشگيرى از ارتكاب فحشا و عبرت آموزى ، فلسفه تشريع كيفر زنا و اجراى آن در ملأ عام

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين

برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه مشاهده كيفر زنا، بى ترديد باعث عبرت گيرى و موجب پيشگيرى

از ارتكاب به آن خواهد شد.

عذاب اخروى زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 8

8 _ كسانى كه به گناه شرك ، آدم كشى و زنا دست بيالايند ، در قيامت به دو عذاب جسمى و روحى گرفتار خواهند شد .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة و يخلد فيه مهانًا

عذاب جسمانى زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 8

8 _ كسانى كه به گناه شرك ، آدم كشى و زنا دست بيالايند ، در قيامت به دو عذاب جسمى و روحى گرفتار خواهند شد .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة و يخلد فيه مهانًا

عذاب روحى زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 8

8 _ كسانى كه به گناه شرك ، آدم كشى و زنا دست بيالايند ، در قيامت به دو عذاب جسمى و روحى گرفتار خواهند شد .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة و يخلد فيه مهانًا

كيفر اخروى زناكار مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 1،2

1 _ كسانى كه رو به سوى شرك آرند و دست به آدم كشى و زنا بيالايند ، در قيامت دو چندان عذاب و كيفر خواهند شد .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة

در اين كه چرا افراد ياد شده، دو چندان مجازات خواهند شد، ميان مفسران دو ديدگاه وجود دارد: 1_ مقصود از {يضاعف. ..} دو چندان شدن مجازات كسانى است كه هر سه گناه شرك، آدم كشى

و زنا را با هم مرتكب شوند; زيرا شرك موجب دو چندان شدن مجازات بزه كارى مى شود. برداشت ياد شده و برداشت بعدى مبتنى بر اين نظريه است. 2- مقصود، تشديد مجازات افراد ياد شده است نه دو چندان شدن آن.

2 _ شرك ، موجب دو چندان شدن كيفر بزه كارى ( آدمكشى ، زنا و . . . ) در قيامت

يض_عف له العذاب يوم القي_مة

كيفر زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 1،3

1 _ كيفر زن در صورت ارتكاب زنا ، حبس ابد است .

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت

{الفاحشة} به معناى كار زشت است و الف و لام آن اشاره به عمل خاصى است كه به مناسبت مورد، مراد از آن زناست و مى تواند مساحقه را نيز شامل شود.

3 _ زن زناكار و همجنس باز در صورتى كه مسلمان باشد ، به حبس ابد محكوم مى شود .

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم

چنانچه {كُم} خطاب به جامعه اسلامى باشد، مراد از {نساء} زنان مسلمان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 5

5 _ لزوم تداوم ايذاى مرتكبين فحشا ( لواط و زنا ) تا احراز توبه و اصلاح آنان *

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

در برداشت فوق، جمله {فان تابا . .. فاعرضوا} عطف بر {فاذوهما} و متفرع بر آن شده است و مى رساند كه پايان آزار، توبه آنان است. بنابراين آزار آنان بايد همچنان ادامه داشته باشد تا توبه كنند.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 1،2،4

1- صد ضربه شلاق با تازيانه چرمى ، كيفر هر يك از زن و مرد زناكار

الزانية والزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

{جلد} (مصدر {اجلدوا}) گاهى به معناى {زدن با تازيانه چرمى} و گاهى به معناى {بر پوست بدن كسى با تازيانه زدن} مى آيد. برداشت ياد شده براساس كاربرد اول است.

2- صد ضربه تازيانه بر پوست بدن هر كدام از زن و مرد زناكار ، كيفر كردار ناپسند آنان

الزانية والزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

4- تساوى زن و مرد در حدود و كيفر زنا ( صد تازيانه )

الزانية و الزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 3 - 7

7 - ممنوعيت ازدواج زناكاران با مؤمنان ، يكى ديگر از كيفر هاى الهى درباره آنان

الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك

برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه آيه فوق و آيه پيشين، در مقام بيان كيفر گناه زنا است و در واقع بيانگر اين نكته است كه گناه زنا، داراى دو كيفر دنيوى است: 1_ صد ضربه شلاق، 2_ محروميت از ازدواج با مؤمنان.

ممنوعيت ترحم بر زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 6

6- رأفت و ترحم بر زناكاران به هنگام اجراى كيفر الهى بر آنان ، اكيداً ممنوع است .

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و لاتأخذكم بهما رأفة فى دين اللّه

جمله {لاتأخذكم بهما رأفة. ..} مى

تواند به اين معنا باشد كه به هنگام اجراى كيفر، نبايد تحت تأثير عواطف و احساسات شخصى قرار گيريم و در كيفر زناكاران تخفيف قائل شويم. هم چنين مى تواند به اين معنا باشد كه نبايد تحت تأثير عواطف و احساسات، از كيفر آنان صرف نظر كنيم; هرچند آن عواطف و احساسات، برخاسته از تعلقات و وابستگى هاى فرد، به شخص مجرم نباشد. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال اول است.

زنان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{زنان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 10،11،12،15،16،18

10 _ مريم ، برگزيده الهى و سرآمد زنان جهان

يا مريم انّ اللّه . .. و اصطفيك على نساء العالمين

كلمه {اصطفاء} آنگاه كه با {على} متعدّى شود به معناى مقدم بودن و سرآمد شدن است. و آنگاه كه مطلق ذكر شود به معناى انتخاب است. بنابراين {اصطفيك } در جمله {انّ اللّه اصطفيك } به معناى انتخاب و گزينش مريم است و در {اصطفيك على نساء العالمين}، به معناى مقدم داشتن او بر ديگران است.

11 _ خلوص و پاكى مريم و برگزيدگى او ، زمينه سرآمد شدن او بر زنان جهان

انّ اللّه اصطفيك و طهّرك و اصطفيك على نساء العالمين

به نظر مى رسد تقديم جمله {اصطفيك و طهّرك} بر {اصطفيك على نساء العالمين}، دلالت داشته باشد بر دخالت برگزيدگى و طهارت مريم براى سرآمد شدن او.

12 _ مريم ، نمونه و الگويى براى تمامى زنان عالم

اصطفيك و طهّرك و اصطفيك على نساء العالمين

15 _ مريم ، برگزيده خداون از نسل انبياى الهى

يا مريم انّ اللّه اصطفيك

امام باقر (ع) در معنى آيه فوق فرمود: .

.. اصطفيك من ذريّة الانبياء.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 746، نورالثقلين، ج 1، ص 336، ح 130.

16 _ مريم ، زنى كه از ميان زنان جهان ، براى زادن عيسى بدون پدر برگزيده شد .

و اصفيك على نساء العالمين

امام باقر (ع) در معنى آيه فوق فرمود: . .. اصطفيك لولادة عيسى من غير فحل.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 746 ; نورالثقلين، ج 1، ص 336، ح 130.

18 _ مريم برگزيده و سرآمد زنان عصر خويش

و اصطفيك على نساء العالمين

امام صادق (ع) فرمود: فرشتگان به حضرت فاطمه زهرا (س) گفتند: . .. انّ مريم كانت سيّدة نساء عالمها ... .

_______________________________

علل الشرايع، ص 182، ح 1، باب 146. و ص 337، ح 131 ; نورالثقلين، ج 1، ص 336، ح 129.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 12

12 _ مريم ، مأمور نمازگزاردن همراه با نمازگزاران ( نماز جماعت ) *

و اركعى مع الرّاكعين

بنابراينكه مراد از ركوع، نماز باشد; از باب نامگذارى كل به نام جزء.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 44 - 7،8،9،10،12،13

7 _ نزاع ميان سران كنيسه در سرپرستى مريم ، و روى آوردن آنان به قرعه براى تعيين سرپرست

اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم . .. اذ يختصمون

8 _ شگفتى سرگذشت نزاع ميان سران كنيسه ، در مورد سرپرستى مريم و توسل آنان به قرعه *

و ما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم و ما كنت لديهم اذ يختصمون

به نظر مى رسد تكرار {ما كنت لديهم}، اشاره به شگفتى جريان نزاع

باشد.

9 _ شخصيّت والاى معنوى مريم ، مايه رقابت سران كنيسه در سرپرستى او *

و ما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم . .. اذ يختصمون

ظاهراً نزاع افراد براى به دست آوردن سرپرستى حضرت مريم بوده است و نه به عهده ديگرى گذاشتن

10 _ شناخته بودن شخصيّت معنوى مريم ( س ) ، در عصر خويش *

ايّهم يكفل مريم . .. اذ يختصمون

چون هر يك از سران كنيسه خواهان سرپرستى مريم بودند و در اين باره با يكديگر نزاع مى كردند، معلوم مى شود كه عظمت شخصيّت آن حضرت براى همگان روشن و آشكار بوده است.

12 _ انجام قرعه كشى بين شش نفر ، براى تعيين سرپرست مريم ( س )

وما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم

امام باقر (ع): اول من سوهم عليه مريم بنت عمران و هو قول اللّه عزّ و جل {و ما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايهم يكفل مريم} و السهام ستة.

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 51، ح 1، ب 38 ; خصال صدوق، ص 156، ح 198، باب الثلاثة.

13 _ قرعه كشى براى تعيين سرپرست مريم ، به هنگام درگذشت پدر وى

اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم

امام باقر (ع): . .. {اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم} حين أيتمت من ابيها.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 173، ح 47 ; بحار الانوار، ج 14، ص 192، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 45 - 15

15 _ خداوند مريم را آگاه ساخت كه فرزندى بدون پدر خواهد آورد .

انّ اللّه يبشّرك بكلمة منه . ..

عيسى ابن مريم

چون معمولاً فرزند را به پدر نسبت مى دهند، خداوند با نسبت دادن عيسى (ع) به مادر (عيسى ابن مريم)، به مريم تفهيم كرد كه فرزندش بدون پدر زاده خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 46 - 2

2 _ بشارت خدا به مريم ، در مورد زنده ماندن عيسى ( ع ) تا ميانسالى

يبشرك . .. و يكلم الناس ... و كهلا

{كهل} به معناى ميانسالى است. (مجمع البيان)

آثار اجتماعى ازدياد زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 12،13

12 - افزايش نامتعادل تعداد زنان بر مردان در يك جامعه ، درپى دارنده ضعف و زبونى آن

يستضعف طائفة منهم . .. و يستحيى نساءهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند، زنده گذاشته شدن دختران بنى اسرائيل را، يكى ديگر از نمودهاى زبون سازى فرعون به شمار آورده است.

13 - تفرقه ميان مردم و افزايش بسيار و نامتعادل زنان بر مردان در يك جامعه ، از عوامل فساد و تباهى آن جامعه و مردم

جعل أهلها شيعًا يستضعف طائفة منهم يذبّح أبناءهم و يستحيى نساءهم إنّه كان من المف

آثار اذيت زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 61 - 1،2،4،6،7

1 - تداوم تعرض به زنان مسلمان ، از سوى منافقان ، باعث اجراى حكمى سخت درباره آنان و آواره شدن شان همراه با لعن خدا مى شد .

لئن لم ينته المن_فقون . .. لنغرينّك بهم ثمّ لايجاورونك فيها إلاّ قليلاً. ملعونين

{ملعونين} حال براى

ضمير فاعلى {لايجاورون} است.

2 - تداوم آزار و اذيت زنان مسلمان ، از سوى بيماردلان ، موجب سخت گيرى پيامبر ( ص ) بر آنان ، در حد آواره سازى همراه با لعن خدا مى شد .

لئن لم ينته . .. و الذين فى قلوبهم مرض ... لنغرينّك بهم ثمّ لايجاورونك فيها إلاّ

4 - منافقان آزاردهنده زنان مسلمان ، در صورت تداوم كردار زشت خود ، مهدورالدم بوده و در هر كجا كه يافته شوند ، بايد به قتل برسند .

لئن لم ينته المن_فقون . .. لنغرينّك بهم ... أينما ثقفوا أُخذوا و قتّلوا تقتيلاً

{ثقف} (مصدر {ثقفوا}) به معناى {مهارت در درك و انجام دادن كار} است (مفردات راغب). در آيه، اين واژه به معناى {به دست آوردن و دستيازى} استعمال شده است.

6 - بيماردلانى كه اقدام به فساد و آزار زنان مى كنند ، در صورت ادامه كار خود ، محكوم به قتل اند .

لئن لم ينته . .. و الذين فى قلوبهم مرض ... ملعونين أينما ثقفوا أُخذوا و قتّلوا ت

7 - ادامه دهندگان به فساد در جامعه ، با آزار و اذيت زنان مؤمن ، هيچ محل امنى ندارند و بايد به قتل برسند .

لئن لم ينته المن_فقون و . .. لنغرينّك بهم ... ملعونين أينما ثقفوا أُخذوا و قتّلو

{أيْنَ} مفيد عموم است و شامل همه جا مى شود و از آن، جايى استثنا نشده است.

آثار ازدياد زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 15

15- نظام اجتماعى ظالمانه ، همچون نظام استبدادى فرعون ، از ظلمتهاست .

أخرج قومك من الظلم_ت إلى

النور . .. إذ أنج_كم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

آثار ايمان زنان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 10

10 - خطر آفرين نبودن ايمان دختران بنى اسرائيل به آيين موسى ، براى حكومت و اقتدار فرعونيان

و استحيوا نساءهم

فرمان زنده نگه داشتن دختران مؤمنان به موسى(ع) _ على رغم فرمان عمومى كشتار فرزندان آنان _ مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

آثار بيعت زنان با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 18

18 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، در دعا براى زنان بيعت كننده با آن حضرت و آمرزش خواهى براى آنان

و استغفر لهنّ اللّه

آثار عفت زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 5

5 - عفّت و پاكدامنى ، از برجسته ترين اوصاف زنان و از بهترين كمالات آنان

الّتى أحصنت فرجها

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه خداوند، در مقام توصيف و تمجيد از مريم(س) _ كه به عنوان زنى مثال زدنى و الگو مطرح شد _ صفت عفت و پاكدامنى او را بيان كرده است.

آثار مكر زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 14

14_ يوسف ( ع ) با ابلاغ بى گناهى خويش به پادشاه ، بر اين نكته تأكيد كرد كه زندانى شدنش نتيجه مكر و كيد زنان اشراف بوده است .

إن ربى بكيدهنّ عليم

آمرزش زنان انفاقگر

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 19

19 - مردان و زنان صدقه پرداز ، مورد مغفرت خداوندند .

و المتصدّقين و المتصدّق_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان اهل تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 1،3

1 - مردان و زنانى كه در برابر خداوند ، سر تسليم فرود مى آورند ، از آمرزش خداوند برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

بنابراين كه {مسلمين} از ريشه لغوى آن (سلم) و به همان معناى لغوى اش باشد، نكته ياد شده قابل استفاده است.

3 - مردان و زنان مسلمان ، مشمول آمرزش و غفران الهى اند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

بنابراين احتمال كه مراد از {المسلمين} معناى اصطلاحى آن;يعنى، گرويدگان به دين اسلام باشد، نكته ياد شده، استفاده مى شود.

آمرزش زنان خاشع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 16

16 - مردان و زنان فروتن ، از آمرزش خداوند ، برخوردار خواهند بود .

و الخ_شعين و الخ_شع_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان خاضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 9

9 - مردان و زنان مطيع و خاضع ، از آمرزش خداوند برخوردارند .

و الق_نتين و الق_نت_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

{قانت} از مصدر {قنوت} است. {قنوت} در لغت، به معناى {اطاعت خاضعانه} است (مفردات راغب).

آمرزش زنان ذاكر

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 27

27 - مردان و زنانى كه زياد به ياد خداوندند ، از آمرزش او ، بهره مند خواهند بود .

و الذكرين اللّه كثيرًا و الذكرت أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان روزه دار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 21

21 - مردان و زنان روزه گير ، مشمول آمرزش خداوندند .

و الص_ئمين و الص_ئم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان صابر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 14

14 - خداوند ، مردان و زنان شكيبا را از آمرزش خود ، برخوردار مى كند .

و الص_برين و الص_برت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان صادق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 11

11 - مردان و زنان صداقت پيشه ، از آمرزش خداوند برخوردارند .

و الص_دقين و الص_دق_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 24

24 - مردان و زنان با عفت و پاكدامن ، مشمول آمرزش خداوندند .

و الح_فظين فروجهم و الح_فظ_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان متذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 29

29 - مردان و زنانى كه به فراوانى خداوند را براى ديگران يادآورى مى كنند از آمرزش خداوند بهره مند خواهند بود .

و الذكرين

اللّه كثيرًا و الذكرت أعدّ اللّه لهم مغفرة

{ذكر} (مصدر {ذاكر}) به دو معنا آمده است: يكى، به خاطر سپردن، و ديگرى، بر زبان آوردن (مفردات راغب). احتمال دارد كه مراد از ذكر زبانى، يادآورى براى ديگران باشد.

آمرزش زنان مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 3،5

3 - مردان و زنان مسلمان ، مشمول آمرزش و غفران الهى اند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

بنابراين احتمال كه مراد از {المسلمين} معناى اصطلاحى آن;يعنى، گرويدگان به دين اسلام باشد، نكته ياد شده، استفاده مى شود.

5 - مردان و زنان مؤمن ، مشمول آمرزش خداوندند .

إنّ . .. و المؤمنين و المؤمن_ت ... أعدّ اللّه لهم مغفرة

آمرزش زنان مطيع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 9

9 - مردان و زنان مطيع و خاضع ، از آمرزش خداوند برخوردارند .

و الق_نتين و الق_نت_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

{قانت} از مصدر {قنوت} است. {قنوت} در لغت، به معناى {اطاعت خاضعانه} است (مفردات راغب).

اباحه غنيمت زنان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 10

10 - به غنيمت گرفتن زنان كافر ، در شرايطى خاص ، مباح است .

إنّا أحللنا لك . .. ما ملكت يمينك ممّا أفاء اللّه عليك

مراد از {ملك يمين} كنيزانى بوده اند كه از دشمن به اسارت درمى آمدند. اين كه خداوند آنان را براى پيامبر(ص) حلال دانسته، فرع بر جايز بودن اصل آن است.

احترام زنان

مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 9

9 - حجاب و پوشش مناسب ، دژ مستحكمى براى حفظ زنان مؤمن است .

قل . .. يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

احكام زنان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 26

26 - احكام مربوط به زنان مهاجر و زنان كافر ، احكامى الهى و لازم الاجرا است .

ذلكم حكم اللّه يحكم بينكم

مشاراليه {ذلك}، مجموع احكام مطرح شده در آيه شريفه است كه مربوط به زنان مهاجر و كافر مى باشد.

احكام زنان مهاجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 26

26 - احكام مربوط به زنان مهاجر و زنان كافر ، احكامى الهى و لازم الاجرا است .

ذلكم حكم اللّه يحكم بينكم

مشاراليه {ذلك}، مجموع احكام مطرح شده در آيه شريفه است كه مربوط به زنان مهاجر و كافر مى باشد.

اذيت زنان گناهكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 58 - 5

5 - آزار و اذيت مردان و زنان مؤمن ، در قبال گناه شان ، منعى ندارد .

و الذين يؤذون المؤمنين . .. بغير ما اكتسبوا

قيد {بغير ما اكتسبوا} احترازى است و مفهوم اش اين است كه در صورت ارتكاب جرم و گناه، آزار و اذيت _ با رعايت شرايط _ جايز است.

اذيت زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 58 - 3،10

3 - آزار

و اذيت مردان و زنان مؤمن بى گناه ، گناه بوده و بايد از آن اجتناب كرد .

و الذين يؤذون المؤمنين و المؤمن_ت . .. فقد احتملوا ...إثمًا مبينًا

10 - آزاردهندگان مردان و زنان مؤمن ، مورد تهديد خداوندند .

و الذين يؤذون المؤمنين . .. فقد احتملوا ... إثمًا مبينًا

گناه معرفى كردن آزار و اذيت مؤمنان، هشدار به افراد اذيت كننده است تا مواظب كار خود باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 60 - 1،2،3

1 - هشدار شديد خداوند ، به منافقان مدينه ، براى پرهيز از آزار و اذيت زنان مسلمان

لئن لم ينته المن_فقون . .. لنغرينّك بهم

مفعول فعل {ينته} ذكر نشده و به قرينه آيه پيش; مى تواند آزار و اذيتى باشد كه درباره زنان مسلمان روا داشته مى شد. لازم به ذكر است كه مصدر ثلاثى {نغرينّ}، {غراء} است و {غرى به} در لغت به معناى {الصاق و چسباندن} است (مفردات راغب). اين واژه در آيه، كنايه از تسلط همه جانبه و سخت و گريزناپذير است.

2 - منافقان ، در مدينه ، فعال بودند و زنان مسلمان را مورد تعرض و مزاحمت قرار مى دادند .

لئن لم ينته المن_فقون . .. لنغرينّك

3 - افرادى ضعيف الايمان و بيماردل ، در مدينه بودند كه متعرض زنان مؤمن مى شدند .

لئن لم ينته . .. و الذين فى قلوبهم مرض ... لنغرينّك بهم

اذيت زنان مؤمن در مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 11

11 - در عصر پيامبر افرادى بودند كه مزاحم زنان مسلمان

مدينه مى شدند .

ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

اذيتهاى منافقان به زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 61 - 1،4

1 - تداوم تعرض به زنان مسلمان ، از سوى منافقان ، باعث اجراى حكمى سخت درباره آنان و آواره شدن شان همراه با لعن خدا مى شد .

لئن لم ينته المن_فقون . .. لنغرينّك بهم ثمّ لايجاورونك فيها إلاّ قليلاً. ملعونين

{ملعونين} حال براى ضمير فاعلى {لايجاورون} است.

4 - منافقان آزاردهنده زنان مسلمان ، در صورت تداوم كردار زشت خود ، مهدورالدم بوده و در هر كجا كه يافته شوند ، بايد به قتل برسند .

لئن لم ينته المن_فقون . .. لنغرينّك بهم ... أينما ثقفوا أُخذوا و قتّلوا تقتيلاً

{ثقف} (مصدر {ثقفوا}) به معناى {مهارت در درك و انجام دادن كار} است (مفردات راغب). در آيه، اين واژه به معناى {به دست آوردن و دستيازى} استعمال شده است.

ارزش عمل زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 22

22 _ ارزش و پاداش اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

ازدواج با زنان پليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 2

2 - زنان ناپاك و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاك و آلوده به فحشا و مردان ناپاك و آلوده ، تنها با زنان ناپاك و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاك و عفيف ،

ممنوع است .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

برداشت ياد شده مبتنى بر دو نكته است: 1- مقصود از {الخبيثات} و {الخبيثين} _ با توجه به اين كه اين آيه به دنبال آيات مربوط به احكام زنا و فحشا آمده است _ زنان و مردان زناكار و آلوده به فحشا باشد. 2- آيه شريفه همانند آيه {الزانى لاينكح إلاّ زانية ...} در صدد بيان يك حكم شرعى در امر ازدواج باشد، چنان كه روايت منسوب به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اين همانندى را تأييد مى كند (مجمع البيان، ذيل آيه).

ازدواج با زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 2،5،6

2 - زنان ناپاك و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاك و آلوده به فحشا و مردان ناپاك و آلوده ، تنها با زنان ناپاك و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاك و عفيف ، ممنوع است .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

برداشت ياد شده مبتنى بر دو نكته است: 1- مقصود از {الخبيثات} و {الخبيثين} _ با توجه به اين كه اين آيه به دنبال آيات مربوط به احكام زنا و فحشا آمده است _ زنان و مردان زناكار و آلوده به فحشا باشد. 2- آيه شريفه همانند آيه {الزانى لاينكح إلاّ زانية ...} در صدد بيان يك حكم شرعى در امر ازدواج باشد، چنان كه روايت منسوب به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اين همانندى را تأييد مى كند (مجمع البيان، ذيل آيه).

5 - زنان نيك ( نيك سرشت و نيك كردار ) ، تنها شايسته مردان

نيك ، و مردان نيك ، تنها شايسته زنان نيك اند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

6 - زنان پاكدامن و منزه از فحشا ، تنها با مردان پاكدامن ، و مردان پاكدامن و منزه از فحشا ، تنها با زنان پاكدامن حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان ناپاك و آلوده به فحشا ، ممنوع است .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

ازدواج با زنان مهاجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 15،16،17،18

15 - ازدواج پيامبر ( ص ) با دختر عمو هاى خود كه مهاجرت كرده بودند ، جايز و روا بود .

إنّا أحللنا لك . .. و بنات عمّك ... الّ_تى هاجرن معك

قيد {اللاتى هاجرن معك} قيد احترازى است و غير مهاجرها را از حكم بيرون مى كند.

16 - ازدواج پيامبر ( ص ) با دخترعمه هايش كه مهاجرت كرده بودند روا بود .

إنّا أحللنا لك . .. و بنات عمّ_ك

17 - ازدواج حضرت رسول ( ص ) با دختر دايى هايش كه مهاجرت كرده بودند ، روا بود .

إنّا أحللنا لك . .. و بنات خالك

18 - ازدواج حضرت رسول ( ص ) با دختر خاله هايش كه مهاجرت كرده بودند ، روا بود .

إنّا أحللنا لك . .. بنات خ_ل_تك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 18

18 - جواز همسرى مؤمنان ، با زنان مؤمن مهاجر گريخته از همسران كافر خويش

و لاجناح عليكم أن تنكحوهنّ

استثمار زنان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 8

8 - استثمار زنان بنى اسرائيل ، هدف فرعونيان از زنده نگاه داشتن ايشان *

يسومونكم سوءالعذاب . .. و يستحيون نساءكم

استثمار زنان، توجيه ديگرى است بر اينكه، چرا زنده گذاشتن زنان به عنوان يك عذاب مطرح شده است؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 9

9 _ استثمار زنان بنى اسرائيل هدف فرعونيان از زنده نگاه داشتن ايشان *

يسومونكم سوء العذاب . .. يستحيون نساءكم

استثمار زنان، توجيه و احتمال ديگرى است بر اينكه چرا زنده گذاشتن زنان به عنوان يك عذاب مطرح شده است.

استحياى زنان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 4،5،8

4 - فرعونيان ، پسران بنى اسرائيل را سر مى بريدند و زنانشان را زنده باقى مى گذاشتند .

يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

{ذبح} به معناى سربريدن است و {تذبيح} (مصدر يذبحون از باب تفعيل) از كثرت سربريدن حكايت دارد. {إستحياء} (مصدر يستحيون) به معناى باقى گذاردن بر حيات و زندگانى است.

5 - كشتار گسترده پسران و زنده نگه داشتن زنان ، سخت ترين شكنجه فرعونيان بر بنى اسرائيل

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

جمله {يذبحون . .. } مى تواند تفسير جمله قبل باشد; يعنى، منظور از {سوء العذاب} همان سربريدن پسران و باقى گذاشتن زنان است و نيز مى تواند بيان مصداق بارزى از آن باشد; يعنى، فرعونيان عذابهايى بر بنى اسرائيل تحميل مى كردند كه از آن جمله سربريدن فرزندان و ... مى باشد. بر اين مبنا ذكر به خصوص عذاب ياد

شده، به خاطر شدت آن بوده است.

8 - استثمار زنان بنى اسرائيل ، هدف فرعونيان از زنده نگاه داشتن ايشان *

يسومونكم سوءالعذاب . .. و يستحيون نساءكم

استثمار زنان، توجيه ديگرى است بر اينكه، چرا زنده گذاشتن زنان به عنوان يك عذاب مطرح شده است؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 11

11 _ فرعون با پذيرش پيشنهاد اشرافيان ( سركوبى موسى ( ع ) و قوم او ) بر كشتار وسيع پسران بنى اسرائيل و زنده نگاه داشتن زنانشان مصمم شد .

قال سنقتّل أبناءهم و نستحى نساءهم

تقتيل (مصدر تقتّل) به معناى كشتار وسيع است. {استحياء} از ماده {حيات} به معناى زنده نگاه داشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 6،7،9

6 _ فرعونيان ، پسران بنى اسرائيل را مى كشتند و زنانشان را زنده باقى مى گذاشتند .

يقتلون أبناءكم و يستحيون نساءكم

{تقتيل} (مصدر يقتلون) به معناى كثرت كشتار است و {استحياء} به معناى باقى گذاردن بر زندگانى است.

7 _ كشتار گسترده پسران و زنده نگه داشتن زنان ، سخت ترين شكنجه فرعونيان بر بنى اسرائيل

يسومونكم سوء العذاب يقتلون أبناءكم و يستحيون نساءكم

جمله {يقتلون أبناءكم و يستحيون نساءكم} مى تواند تفسير جمله قبل باشد ; يعنى منظور از {سوء العذاب} همان كشتار فرزندان و باقى گذاشتن زنان است. همچنين مى تواند بيان مصداقى از آن باشد ; يعنى فرعونيان عذابهايى بر شما تحميل كردند ; از جمله كشتار فرزندان و زنده گذاشتن زنان. بر اين مبنا ذكر ويژه دو عذاب ياد شده، به سبب شدت بيشتر آن

بوده است.

9 _ استثمار زنان بنى اسرائيل هدف فرعونيان از زنده نگاه داشتن ايشان *

يسومونكم سوء العذاب . .. يستحيون نساءكم

استثمار زنان، توجيه و احتمال ديگرى است بر اينكه چرا زنده گذاشتن زنان به عنوان يك عذاب مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 13،14،17

13- سر بريدن پسران و زنده نگه داشتن زنان بنى اسرائيل ، بدترين نوع تحميل شكنجه و آزار از سوى فرعونيان به آنان

يسومونكم سوء العذاب و يذبّحون أبناءكم و يستحيون نساءكم

آوردن {يذبّحون أبناءكم و يستحيون نساءكم} پس از {يسومونكم} مى تواند جمله تفسيرى براى آن باشد. در اين صورت، اين دو مورد، شرح شكنجه ها و رفتارهاى ظالمانه آل فرعون است.

14- فزونى چشمگير زنان بر مردان در جامعه و بر هم خوردن اعتدال جمعيتى ، مايه پديد آمدن مشكلات اجتماعى آزار دهنده براى زنان

يستحيون نساءكم

اينكه خداوند براى شكنجه هاى آل فرعون، كشتن پسران و زنده نگه داشتن زنان را برشمرده است، امكان دارد بدين علت باشد كه چنين عملى، تعادل جمعيت را بر هم مى زند و در نتيجه جمعيت زنان افزونى پيدا مى كند و اين خود شكنجه اى آزار دهنده براى مردم است.

17- نجات بنى اسرائيل از شكنجه و كشتار فرعونيان ، آزمايش بزرگ الهى از آنان بود .

إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مشاراليه {ذلكم} نجات بنى اسرائيل به وسيله خداوند از اعمال ظالمانه فرعونيان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 -

9

9 - زنده گذاشتن دختران مؤمنان _ على رغم كشتار پسران آنان _ اقدام بى رحمانه ديگر فرعون ، هامان و قارون عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل بود .

و استحيوا نساءهم

استخوانهاى پشت زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 1،2

1 - محل پيدايش نطفه مرد ( منى ) ، بين تيره پشت و استخوان هاى قفسه سينه قرار دارد .

يخرج من بين الصلب و الترائب

{صلب}; استخوانى است كه از قسمت بالاى پشت، نزديك گردن شروع شده و تا دنبالچه (كه جاى آن در انسان در جايگاه دم در حيوانات است) ادامه يافته است(قاموس). {تريبة} (مفرد {ترائب}); يعنى، بالاترين استخوان قفسه سينه كه زير چانه قرار گرفته است (نهايه ابن اثير). تمام اهل لغت آن را جاى گردن بند از قفسه سينه مى دانند (لسان العرب). برخى آن را به تمام استخوان هاى قفسه سينه و گروهى به چهار استخوان از سمت راست و چهار استخوان از سمت چپ اطلاق مى كنند (قاموس). خروج نطفه از آن محل، ممكن است به اعتبار تغذيه كيسه منى از آن جا باشد.

2 - بين استخوان هاى قفسه سينه و تيره پشت مردان و زنان ، جايگاه خروج عنصر تشكيل دهنده جسم انسان است . *

يخرج من بين الصلب و الترائب

چنانچه مراد از {ماء دافق} در آيه قبل، نطفه مرد و تخمك زن باشد، مفاد اين آيه نيز مشترك خواهد بود.

استخوانهاى سينه زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 2

2 - بين استخوان هاى قفسه

سينه و تيره پشت مردان و زنان ، جايگاه خروج عنصر تشكيل دهنده جسم انسان است . *

يخرج من بين الصلب و الترائب

چنانچه مراد از {ماء دافق} در آيه قبل، نطفه مرد و تخمك زن باشد، مفاد اين آيه نيز مشترك خواهد بود.

استرداد زنان مهاجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 2

2 - عدم شمول { عهدنامه حديبيه } نسبت به بازگرداندن زنان مؤمن مهاجر ، به اهل مكه

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا جاءكم المؤمن_ت

از شأن نزول استفاده مى شود كه آيه شريفه، به مضمون پيمان حديبيه نظر دارد. طبق اين پيمان مؤمنان مدينه ملزم بودند تا كسانى كه پس از آن تاريخ، از مكه به مدينه هجرت مى كنند، به مكيان عودت دهند.

استقامت زنان مؤمن دوران اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 8

8 - پايدارى برخى از زنان مؤمن تا نيل به شهادت ، در عهد اصحاب اخدود

فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت

افساد زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 6،11

6_ زنان در پيدايش روابط نامشروع جنسى و انحرافات اخلاقى ، نقشى عمده و بسزا دارند .

إنه من كيدكنّ

برداشت فوق ، با توجه به اين احتمال است كه ضمير در {إنه} به مراوده وصال _ كه از {هى رودتنى . ..} به دست مى آيد _ باز گردد.

11_ حيله و مكر ، از ابزار هاى زنان براى ايجاد فساد و انحراف

إنه من كيدكنّ

اقرار زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 19

19_ اعتراف يك پارچه زنان اشراف به زيبايى پرجاذبه يوسف ( ع ) و عظمت جمال او

فلما رأينه . .. و قلن ح_ش لله ما هذا بشرًا

امتحان زنان مهاجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 1

1 - رهنمود الهى به مؤمنان عصر پيامبر ، در آزمودن ايمان زنان مهاجر ، قبل از پناه دادن به ايشان

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا جاءكم المؤمن_ت مه_جرت فامتحنوهنّ

شأن نزول آيه شريفه، راجع به هجرت زنان از مكه به مدينه است.

انحرافات اخلاقى زنان در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 10

10 - شرك ، سرقت ، زنا ، فرزندكشى ، انتساب فرزند زنا به شوهران از جمله ناهنجارى هاى اعتقادى _ اخلاقى زنان عرب پيش از اسلام

أن لايشركن . .. لايسرقن ... لايزنين ... و لايقتلن أول_دهنّ و لايأتين ببهت_ن

تصريح پيامبر(ص) و قرآن، به لزوم پرهيز زنان عرب از موارد ياد شده; بيانگر وجود چنين زمينه هايى در ميان زنان عرب جاهلى است.

انحرافات اعتقادى زنان در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 10

10 - شرك ، سرقت ، زنا ، فرزندكشى ، انتساب فرزند زنا به شوهران از جمله ناهنجارى هاى اعتقادى _ اخلاقى زنان عرب پيش از اسلام

أن لايشركن . .. لايسرقن ... لايزنين ... و لايقتلن أول_دهنّ و لايأتين ببهت_ن

تصريح پيامبر(ص) و قرآن، به لزوم پرهيز زنان عرب از موارد ياد شده; بيانگر

وجود چنين زمينه هايى در ميان زنان عرب جاهلى است.

باردارى زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 9

9 - احاطه علمى خداوند بر باردار شدن زنان و نيز بر نوزادان آنها

و ما تحمل من أُنثى و لاتضع إلاّبعلمه

بازجويى از زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 1،2،3

1_ پادشاه مصر به منظور بازجويى از زنان اشراف درباره ماجرايشان با يوسف ( ع ) آنان را احضار كرد .

قال ما خطبكنّ

2_ پادشاه مصر داستان يوسف و زنان اشراف را ، ماجرايى بزرگ ارزيابى كرد و خود عهده دار بازجويى از زنان اشراف شد .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{خطب} به معناى كار و امر بزرگ است. و مراد از آن در اين جا داستان و ماجراست.

3_ بازجويى پادشاه از زنان اشراف ، پاسخى به پيام و تقاضاى يوسف ( ع ) بود .

فسئله ما بال النسوة . .. قال ما خطبكنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 3

3_ يوسف ( ع ) با تقاضاى دادرسى و درخواست بازجويى از زنان ، درصدد بود تا به پادشاه اثبات كند كه هرگز با همسر وى رابطه نامشروع نداشته و به او خيانت نكرده است .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} به {ملك} باز گردد.

بيعت زنان با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه -

60 - 12 - 1،27

1 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، در پذيرش بيعت زنان گرويده به ايمان و پايبند به لوازم آن

ي_أيّها النبىّ إذا جاءك . .. فبايعهنّ

27 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : لمّا فتح رسول اللّه مكة بايع الرجال ثمّ جاء النساء يبايعنه فأنزل اللّه عزّوجلّ { يا أيّها النبىّ إذا جائك المؤمنات يبايعنك . . . فبايعهنّ } . . . فقالت اُمّ حكيم : . . . يا رسول اللّه كيف نبايعك ؟ قال : إنّى لا اُصافح النساء فدعا بقدح من ماء فأدخل يده ثمّ أخرج ها فقال اُدخلن أيديكنّ فى ه_ذه الماء فهى البيعة ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: هنگامى كه رسول خدا(ص) مكه را فتح كرد، مردان با آن حضرت بيعت كردند. سپس زنان آمدند تا بيعت كنند. خداى عزّوجلّ اين آيه را نازل فرمود (يا أيّها النبىّ إذا جائك المؤمنات... فبايعهنّ) ... زنى به نام اُمّ حكيم گفت: ...اى رسول خدا! چگونه بيعت كنيم؟ حضرت فرمود: من با زنان مصافحه نمى كنم و قدحى از آب خواست و دست خود را در آب فرو برد و بيرون آورد و فرمود: دست هاى خود را در اين آب فرو بريد و همين بيعت است}.

بينش زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 8

8_ شيفته غلام زرخريد شدن و تقاضاى كام روايى از او ، خطا و لغزشى روشن از ديدگاه زنان اشراف و همپالگى هاى زليخا

قد شغفها حبًّا إنا لنري_ها فى ضل_ل مبين

هدف زنان اشراف از ياد

كردن يوسف(ع) به عنوان {برده و جوانك زليخا}، خرده گرفتن بر اوست كه چرا به غلام زرخريد عشق مىورزد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 23،24

23_ زنان اشراف ، يوسف ( ع ) را بسان فرشته اى گرامى و بلند مرتبه يافتند .

إن ه_ذا إلاّ ملك كريم

24_ زنان ملامت كننده زليخا ، با مشاهده يوسف ( ع ) ، زليخا را در عشقش محق دانستند .

فلما رأينه أكبرنه . .. إن ه_ذا إلاّ ملك كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 7

7_ يوسف ( ع ) به دليل پاكدامنى شگفت انگيزش ، از آفريده هاى بى نظير خداوند در ديدگاه زنان اشراف مصر

قلن ح_ش لله

پاداش اخروى زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 5

5 - پاداش ها و نعمت هاى زنان و مردان مؤمن نيك كردار در بهشت ، بيشتر از استحقاق و افزون تر از اقتضاى رفتار آنان است .

و من عمل ص_لحًا . .. يرزقون فيها بغير حساب

بدون حساب و بى اندازه بودن پاداش مؤمنان، در مقابل گناه كاران _ كه تنها به ميزان گناهشان مجازات خواهند شد _ گوياى حقيقت ياد شده است.

پاداش اخروى زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 8

8 - برابرى زن و مرد ، در بهره مند شدن از پاداش هاى اخروى و نعمت هاى بهشتى

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و

هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

پاداش زنان انفاقگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 20

20 - مردان و زنان صدقه پرداز ، از پاداش عظيم الهى برخوردارند .

و المتصدّقين و المتصدّق_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان اهل تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 2

2 - مردان و زنانى كه در برابر فرمان خدا تسليم اند ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

پاداش زنان خاشع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 17

17 - مردان و زنان فروتن ، از پاداشى عظيم برخوردارند .

و الخ_شعين و الخ_شع_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان خاضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 10

10 - مردان و زنان مطيع و خاضع ، از پاداش بزرگ خداوند برخوردارند .

و الق_نتين و الق_نت_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان ذاكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 28

28 - مردان و زنانى كه زياد از خداوند ياد مى كنند ، از پاداش بزرگ او برخوردارند .

و الذكرين اللّه كثيرًا و الذكرت أعدّ اللّه لهم . .. أجرًا عظيمًا

پاداش زنان روزه دار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب

- 33 - 35 - 22

22 - مردان و زنان روزه گير ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الص_ئمين و الص_ئم_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان صابر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 15

15 - مردان و زنان شكيبا ، از پاداشى با عظمت برخوردارند .

و الص_برين و الص_برت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان صادق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 12

12 - مردان و زنان صداقت پيشه ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الص_دقين و الص_دق_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 3

3 - زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، اهل بهشت اند .

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة

پاداش زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 25

25 - مردان و زنان عفيف ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

و الح_فظين فروجهم و الح_فظ_ت . .. أعدّ اللّه لهم... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان متذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 30

30 - مردان و زنانى كه ياد خداوند را در دل ها زنده مى كنند ، از پاداش بزرگ او برخوردارند .

و الذكرين اللّه كثيرًا و الذكرت أعدّ اللّه لهم . ..

أجرًا عظيمًا

پاداش زنان مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 4

4 - مردان و زنان مسلمان ، از پاداش بزرگ الهى برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

پاداش زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 6

6 - مردان و زنان با ايمان ، از پاداش بزرگ خداوند برخوردارند .

إنّ . .. و المؤمنين و المؤمن_ت ... أعدّ اللّه لهم ... أجرًا عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 3

3 - زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، اهل بهشت اند .

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 5

5 - همسانى زنان و مردان مؤمن ، در بهرهورى از ثمرات ايمان خود و پاداش هاى الهى

ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت

قرار گرفتن وصف {المؤمنات} در كنار {المؤمنين}، مى رساند كه زنان و مردان در ره يابى به بهشت جاودان همسان اند.

پاداش عمل زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 22

22 _ ارزش و پاداش اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

پادشاه مصر و زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 -

51 - 1،2،4

1_ پادشاه مصر به منظور بازجويى از زنان اشراف درباره ماجرايشان با يوسف ( ع ) آنان را احضار كرد .

قال ما خطبكنّ

2_ پادشاه مصر داستان يوسف و زنان اشراف را ، ماجرايى بزرگ ارزيابى كرد و خود عهده دار بازجويى از زنان اشراف شد .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{خطب} به معناى كار و امر بزرگ است. و مراد از آن در اين جا داستان و ماجراست.

4_ پادشاه مصر پيش از بازجويى از زنان اشراف ، به تقاضاى آنان ( درخواست كام روايى ) از يوسف ( ع ) و بى گناهى او آگاه شده بود .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{إذ} بدل اشتمال براى {خطبكنّ} است و بيانگر مقصود پادشاه از ماجرايى است كه درباره آن بازجويى مى كرد. بنابراين {ما خطبكنّ ...} ; يعنى، داستان شما چيست؟ منظورم آن داستانى است كه تقاضاى كام روايى از يوسف مى كرديد. تصريح شاه به اينكه شما زنان از يوسف(ع) تقاضا كرديد، مى رساندكه وى به مراوده آنان و بى گناهى يوسف(ع) آگاهى يافته بود.

پذيرايى از زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 6،7

6_ زليخا به هر يك از زنان دعوت شده ، كاردى براى استفاده از خوردنى ها داد .

و ءاتت كل وحدة منهنّ سكّينًا

7_ زليخا خود ، آرايش دهنده مجلس ضيافت و پذيرايى كننده از زنان اشراف بود .

و أعتدت لهنّ متّكئًا و ءاتت كل وحدة منهنّ سكّينًا

ضمير در {أعتدت} و {آتت} به {امرأت العزيز} برمى گردد. بنابراين ظاهر اين است كه او خود

به انجام آن كارها پرداخته بود و گرنه فعلهاى مذكور به صورت مجهول (اُعتِد) و (اوتيت) آورده مى شد.

تحقير زنان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 7

7 - جواز تحقير زنانِ كافر و مؤذى و به كار بردن كلمات ناهنجار درباره آنان

حمّالة الحطب

تساوى زن و مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 58 - 4

4 - زنان مؤمن ، داراى موقعيتى همسان مردان مؤمن اند .

و الذين يؤذون المؤمنين و المؤمن_ت . .. فقد احتملوا بهت_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 3،4

3 _ زنان و مردان ، همسان در بهره مندى از پاداش ايمان و عمل صالح خويش

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

4 _ ايمان و عمل صالح ، معيار ارزش انسانهاست ; نه جنسيت ايشان .

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 3

3 _ همگونى زنان و مردان منافق ، در مجازات و كيفر جرم نفاق

نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين. المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 22

22 _ ارزش و پاداش اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 3

3 _ تساوى زن و مرد در پاداش هاى اخروى

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت جنت تجرى من تحتها الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 3

3- زن و مرد ، داراى نفس و حقيقت واحد انسانى و فاقد كمترين تمايز در انسانيت

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

اين برداشت به خاطر اين است كه همه انسانها _ اعم از مرد و زن _ مخاطب {أنفسكم} قرار گرفته اند و همه آنها داراى جان و روح واحدى شمرده شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 2

2- تساوى زن و مرد در برخوردارى از پاداش هاى الهى و بهره مندى از حيات پاكيزه و دلپذير

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 4

4- تساوى زن و مرد در حدود و كيفر زنا ( صد تازيانه )

الزانية و الزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 9 - 4

4 - تساوى شرايط ، آداب و آثار گواهى و سوگند مرد و زن در اثبات و يا رد لعان

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه . .. والخ_مسة أنّ غضب اللّه عليها إن كان من الص_دقي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 5

5 - زنان

نيز همچون مردان ، زمينه دار دستيابى به مقامات بالاى معنوى

و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 2،3

2 - زنان ، همسان با مردان ، خلق شده اند .

أن خلق لكم من أنفسكم أزوجًا

از قيد {من أنفسكم} استفاده مى شود كه خلق زنان، همسان مردان است.

3 - زنان و مردان ، از يك جنس آفريده شده اند .

أن خلقكم من تراب . .. خلق لكم من أنفسكم أزوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 7

7 - جنسيت زن و مرد ، در برخوردارى از آمرزش و پاداش الهى ، دخالتى ندارد .

إنّ المسلمين و المسلم_ت و المؤمنين و المؤمن_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 6

6 - زنان ، مستقل از مردان ، داراى مسؤوليت اند و به آنان نيز مانند مردان ، امانت الهى عرضه شده است .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 22 - 4

4 - همانندى و يك سانى مجازات و كيفر زنان و مردان مشرك و كافر در قيامت

احشروا الذين ظلموا و أزوجهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه اختصاص به ذكر يافتن {ازواج} (همسران)، مى تواند براى از بين بردن اين توهم باشد كه زنان مشرك و كافر از كيفر الهى معاف اند.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 153 - 2

2 - فرزند پسر و دختر برابرند و هيچ يك بر ديگرى برترى ندارند .

أصطفى البنات على البنين

همزه در {أصطفى} براى استفهام انكارى است و انكار برگزيدن دختر به جاى پسر، انكار اصل برترى پسر بر دختر و دختر بر پسر نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 4

4 - زنان چونان مردان ، بى هيچ امتياز و تبعيضى ، داراى نفس و حقيقت واحد انسانى اند .

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 8،9

8 - برابرى زن و مرد ، در بهره مند شدن از پاداش هاى اخروى و نعمت هاى بهشتى

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

9 - برابرى ارزش كار ها و رفتار زنان و مردان

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 6

6 - همسانى مرد و زن در حقيقت انسانيت

جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

ذكر {من أنفسكم} بيانگر آن است كه زن و مرد از يك حقيقت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 7،9

7 - دختر و پسر ، هر دو هديه الهى به انسان ها

يهب لمن يشاء إن_ثًا و

يهب لمن يشاء الذكور

9 - تمايز ميان دختر و پسر ، مخالف انديشه دينى است .

يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

تقديم {إناثاً} بر {الذكور} علاوه بر رعايت فاصله و سجع، مى تواند به منظور نفى انديشه جاهليت در مورد دختران باشد (كه پسران را بر دختران ترجيح مى دادند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 12

12- ايمان ، ملاك ارزش و ارجمندى انسان ، بى هيچ تفاوت ميان مردان و زنان

و استغفر . .. و للمؤمنين و المؤمن_ت

قرار گرفتن {مؤمنات} در كنار {مؤمنين} و ياد كردن از آن دو با وصف ايمان، مى رساند كه تمام ارزش و ارجمندى آنان، بر محور ايمان است و در اين راستا هر دو مشمول دعاى پيامبر(ص) هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 5

5 - همسانى زنان و مردان مؤمن ، در بهرهورى از ثمرات ايمان خود و پاداش هاى الهى

ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت

قرار گرفتن وصف {المؤمنات} در كنار {المؤمنين}، مى رساند كه زنان و مردان در ره يابى به بهشت جاودان همسان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 4

4 - تساوى مردان و زنان ، در ابتلا به نتايج نفاق و شرك خويش

و يعذّب المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 16

16- زنان و مردان مؤمن ، داراى ارج و حرمتى همانند

و لولا رجال مؤمنون و

نساء مؤمن_ت . .. أن تط_وهم

از اين كه خداوند، {مؤمنات} را در كنار {مؤمنون} ياد كرده و حفظ خون و حرمت آن دو را عامل بازداشتن مؤمنان از توسّل به قهر براى ورود به مكه معرفى كرده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 7

7 - ارزش ها و ضوابط اخلاقى ، عام و فراگير نسبت به زنان و مردان

لايسخر قوم من قوم . .. و لا نساء من نساء

واژه {قوم}، نزد برخى اهل لغت تنها شامل مردان است و برخى ديگر آن را شامل مرد و زن مى دانند. در ديدگاه دوم، مجزّا آمدن {و لا نساء}، در واقع تأكيدى است بر اين كه زنان نيز چون مردان، در ارزش ها و تكاليف اخلاقى سهيم اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 8

8 - تساوى زنان و مردان ، از نظر استعداد و زمينه هاى لازم براى رسيدن به مراتب كمال و دست يافتن به ثواب ها و بهره هاى اخروى

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت . .. بشريكم اليوم جنّ_ت

برداشت ياد شده، از تصريح به نام هاى زنان و مردان در عرض هم، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 6

6 - تساوى مردان و زنان در عرصه قيامت ، از نظر كيفر و عذاب و محروميت از ثواب ها و بهره هاى اخروى

يوم يقول المن_فقون و المن_فق_ت للذين ءامنوا انظرونا نقتبس من نوركم

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 14

14 - زنان همانند مردان ، داراى استعداد و شايستگى هاى لازم براى الگو شدن و دستيابى به اوج قلّه كمال

ضرب اللّه مثلاً للذين ءامنوا امرأت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 3

3 - تساوى زن و مرد ، از جهت مبدأ پيدايش و مراحل تكوين *

أيحسب الإنس_ن . .. ألم يك نطفة من منىّ يمنى ... فجعل منه الزوجين الذكر و الأُنثى

تذكّر به اين حقيقت كه انسان از منى آفريده شده و از آن ماده، زوجين (مرد و زن) پديد آمده است، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 9

9 - گناه شكنجه دادن و سوزاندن مرد و زن مؤمن ، برابر و عذاب اخروى آن يكسان است .

الذين فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت . .. فلهم عذاب جهنّم

تعجب زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 9

9_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) ، على رغم همسرى او براى عزيز مصر ، مايه شگفتى فراوان زنان اشراف و موجب مزيد ملامت گويى از وى شد .

امرأت العزيز ترود فتي_ها عن نفسه

هدف زنان اشراف از ياد كردن زليخا به عنوان {همسر عزيز مصر}، رساندن زشتى هر چه افزون تر ماجراى اوست ; يعنى، مراوده با بردگان زشت است و از همسر عزيز مصر ناپسندتر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 15،17

15_ زنان اشراف مصر با مشاهده يوسف ( ع ) ، حيرت زده و مدهوش شدند .

فلما رأينه أكبرنه و قطّعن أيديهنّ

{إكبار} (مصدر أكبرن) به معناى بزرگ ديدن و با عظمت شمردن است.

17_ زنان اشراف با ديدن جمال حيرت انگيز يوسف ( ع ) ، به جاى خوردنيها ، كارد بر دست هاى خويش نهاده ، آن را چاك چاك كردند .

فلما رأينه أكبرنه و قطّعن أيديهنّ

استفاده از ماده {قطع} _ كه به معناى بريدن و جدا ساختن است _ در مورد مجروح كردن، دلالت بر شدت بريدگى و جراحت دارد. بردن آن ماده به باب تفعيل (قطّعن) براى رساندن اين نكته است كه زنان اشراف، مواضع متعددى از دستهاى خويش را بريدند ; زيرا تقطيع به معناى قطعه قطعه كردن است.

تنزيه زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 11

11 - زنان و مردان نيك سرشت و نيك كردار ، از نسبت هاى نارواى افراد خبيث و بدخواه در باره آنان ، منزه و پيراسته اند .

للخبيثين . .. للطيّبين ... أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون

مشاراليه {أُول_ئك} {طيّبين} (مردان و زنان نيك و پاكدامن) است و مرجع ضمير {يقولون}، {خبيثين} (مردان و زنان خبيث) مى باشد.

تهمت به زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 58 - 1،2

1 - كسانى كه با مردان و زنان مؤمن بى گناه ، نسبتى ناروا بدهند ، زير بار بهتان رفته اند .

و الذين يؤذون المؤمنين و المؤمن_ت بغير ما اكتسبوا

فقد احتملوا بهت_نًا

2 - نسبت ناروا به مردان و زنان مؤمن بى گناه ، آزار و اذيت آنان و گناه است .

و الذين يؤذون المؤمنين و المؤمن_ت بغير ما اكتسبوا فقد احتملوا . .. إثمًا مبينًا

به قرينه {فقد احتملوا بهتاناً} مراد از آزار و اذيت مؤمنان، تهمت زدن و نسبت ناروا دادن به آنها است.

جبران مهريه زنان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 11 - 8

8 - { عن يونس عن أصحابه عن أبى جعفر ( ع ) و أبى عبداللّه ( ع ) قال : قلت : . . . و قد قال اللّه عزّوجلّ فى كتابه { و إن فاتكم شىء من أزواجكم إلى الكفّار فعاقبتم . . . } ما معنى العقوبة هاهنا ؟ قال : إنّ الذى ذهبت إمرأة فعاقب على إمرأة اُخرى غيرها يعنى تزوّجها [ بعقب ] . . . فعلى الإمام أن يعطيه مهر إمرأة الذاهبة ;

از يونس از اصحابش از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) روايت شده كه گفت: به امام(ع) عرض كردم: . .. خداوند عزّوجلّ فرموده است: {و إن فاتكم شىء من أزواجكم إلى الكفّار فعاقبتم} مراد از اين عقوبت در اين جا چيست؟ امام فرمود: مردى كه همسرش از دست او رفته [و به كفّار ملحق شده ]و در پى آن همسر ديگرى اختيار كرده ... برعهده امام است كه مهر زنى را كه رفته به آن مرد بپردازد [و معناى ]{عاقبتم} يعنى پس از رفتن آن زن، همسر ديگرى گرفته باشد}.

حجاب زنان مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - نور - 24 - 31 - 16

16 - استفاده از روسرى ، بدون پوشاندن گلو و سينه ، از پوشش هاى زنان جزيرة العرب پيش از تشريع حكم حجاب از جانب اسلام

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

حجاب زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 3،12

3 - بر زنان آزاده مؤمن ، لازم است كه تمام اندام خود را ، از سر تا پا ، از نامحرمان بپوشانند .

قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

تعبير {عليهنّ} شامل تمامى اندام مى شود و نكته ياد شده را مى رساند.

12 - بر زنان مؤمن آزاده ، لازم است با پوشش مناسب ، خود را از بردگان كنيز متمايز سازند .

يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

متعلق {يعرفن} مى تواند {من الإماء} باشد و مى تواند چيزى شبيه {إنّهنّ حرائر} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

حفظ حرمت زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 10

10 - خداوند ، براى پاسداشت حريم زنان مؤمن از تعرّض مزاحمان ، عنايت ويژه اى دارد .

قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فل

خطر انحراف زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 4

4 - زنان و مردان مؤمن ، همواره در معرض خطر انحراف و افتادن در ورطه گناه آتش افروز

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

مطلب ياد شده، از خطاب

به مؤمنان (يا أيّها الذين آمنوا) استفاده مى شود.

خطر گناه زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 4

4 - زنان و مردان مؤمن ، همواره در معرض خطر انحراف و افتادن در ورطه گناه آتش افروز

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

مطلب ياد شده، از خطاب به مؤمنان (يا أيّها الذين آمنوا) استفاده مى شود.

خيانت زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 10

10_ زنان اشراف مصر و متهم كنندگان يوسف ( ع ) به خيانت ، از زمره خائنان بودند .

أن الله لايهدى كيد الخائنين

مصداق مورد نظر براى {الخائنين} زليخا و زنان اشراف و نيز درباريانى مى باشند كه تصميم به زندانى كردن يوسف(ع) گرفتند (ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيات ليسجننه) آيه 35.

دست بريدن زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 17

17_ زنان اشراف با ديدن جمال حيرت انگيز يوسف ( ع ) ، به جاى خوردنيها ، كارد بر دست هاى خويش نهاده ، آن را چاك چاك كردند .

فلما رأينه أكبرنه و قطّعن أيديهنّ

استفاده از ماده {قطع} _ كه به معناى بريدن و جدا ساختن است _ در مورد مجروح كردن، دلالت بر شدت بريدگى و جراحت دارد. بردن آن ماده به باب تفعيل (قطّعن) براى رساندن اين نكته است كه زنان اشراف، مواضع متعددى از دستهاى خويش را بريدند ; زيرا تقطيع به معناى قطعه قطعه كردن است.

دعوت از

زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 29

29_ { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . فأرسلت إليهنّ و هيأت لهنّ طعاماً و مجلساً ثم أتتهنّ باترج و { آتت كل واحدة منهنّ سكّيناً . . . } ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . .. پس همسر عزيز [پيكى] به سوى بانوان فرستاد و از آنان دعوت كرد و برايشان طعامى آماده كرد و مجلسى آراست و آن گاه براى بانوان ترنج آورد و به هر يك كاردى داد ...}.

دعوت زليخا از زنان مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 3،4

3_ زليخا ، پس از آگاهى به توطئه زنان و ملامت گرى هاى ايشان ، آنان را به منزل خويش دعوت كرد .

فلما سمعت بمكرهنّ أرسلت إليهنّ

مراد از {به سوى آنان فرستاد} _ كه مفاد {أرسلت إليهنّ} است _ به قرينه جمله {و أعتدت لهنّ متّكئاً و . ..} اين است كه آنان را به مهمانى دعوت كرد.

4_ زليخا براى پاسخ گويى به زنان ملامت كننده ، ضيافتى ترتيب داد و مجلس ويژه اى آراست .

أرسلت إليهنّ و أعتدت لهنّ متّكئًا

دعوتهاى زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 6

6_ زنان اشراف مصر ( ميهمانان زليخا ) ، جملگى يوسف ( ع ) را به وصال خويش فرا مى خواندند .

مما يدعوننى إليه

{يدعون} در جمله فوق ، جمع مؤنث است و فاعل آن زنانى هستند

كه ميهمان زليخا بودند _ آنان نيز به قرينه {أصب إليهنّ} _ يوسف(ع) را به خويش دعوت مى كردند و _ به دليل مضارع بودن {يدعون} _ بر آن اصرار مىورزيدند.

دفع مكر زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 11

11_ خداوند ، خنثى كننده مكر و حيله زنان اشراف و نجات بخش يوسف ( ع ) از زندان

أن الله لايهدى كيد الخائنين

رد مهريه زنان مهاجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 13

13 - جامعه ايمانى ، پس از پناه دادن به زنان مهاجر ، موظف به پرداخت مهريه آنان به همسرشان

و ءاتوهم ما أنفقوا

آيه شريفه بيانگر اين نكته است كه پس از آزمون ايمان زنان مهاجر، بايد به ايشان پناه داد; ولى از سوى ديگر خرج هايى را كه مرد كافر پيش از اين براى آن زن متحمل شده است (مهريه)، بايد به وى بازگرداند.

رنج زنان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 8

8 _ زنان بنى اسرائيل به سبب كشتار وسيع فرزندانشان به دست فرعونيان ، لذت حيات و زنده ماندن از آنان سلب شده بود .

يسومونكم سوء العذاب يقتلون أبناءكم و يستحيون نساءكم

{زنده گذاشتن زنان} به عنوان يك عذاب براى قوم بنى اسرائيل است كه از جمله آن قوم، خود زنان هستند. و چون مجرد زنده گذاشتن عذاب تلقى نمى شود، با توجه به اينكه {يستحيون} پس از {يقتلون} آمده، مى توان گفت كشتن فرزندان به گونه

اى بوده كه زنان، يعنى مادران جامعه، از زنده ماندن خودشان و ديدن قتل فجيع فرزندانشان در رنج و عذاب بودند. آوردن {نساء} در مقابل {أبناء} مى تواند اين احتمال را تأييد كند.

روزى اخروى زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 4

4 - زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، برخوردار از روزى ها و نعمت هاى بى اندازه و بسيار در بهشت

و من عمل ص_لحًا . .. فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغير حساب

روش برخورد با زنان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 7

7 - جواز تحقير زنانِ كافر و مؤذى و به كار بردن كلمات ناهنجار درباره آنان

حمّالة الحطب

زايمان زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 14

14 - آفرينش انسان در قالب مرد و زن و آگاهى از باردارى و زايمان زنان و مقدار عمر آدمى ، كارى آسان براى خداوند

و اللّه خلقكم من تراب ثمّ من نطفة . .. و ما يعمّر من معمّر و لاينقص من عمره إلاّ

زليخا و زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 11،29

11_ زليخا ، هنگامى كه زنان بر جايگاه هاى خود تكيه زده و آماده استفاده از خوراكى ها شدند ، از يوسف ( ع ) خواست بر آنان گذر كند .

و قالت اخرج عليهنّ

29_ { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . فأرسلت

إليهنّ و هيأت لهنّ طعاماً و مجلساً ثم أتتهنّ باترج و { آتت كل واحدة منهنّ سكّيناً . . . } ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . .. پس همسر عزيز [پيكى] به سوى بانوان فرستاد و از آنان دعوت كرد و برايشان طعامى آماده كرد و مجلسى آراست و آن گاه براى بانوان ترنج آورد و به هر يك كاردى داد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 1،2

1_ زليخا ، با ارائه يوسف ( ع ) به زنان اشراف ، به ايشان فهماند كه نبايد وى را در عشقش به يوسف ( ع ) ملامت كنند .

قالت فذلكنّ الذى لمتننى فيه

2_ زليخا ، نزد زنان اشراف به تقاضاى كام روايى از يوسف ( ع ) ، اقرار و اعتراف كرد .

لقد رودته عن نفسه

زليخا و سرزنشهاى زنان مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 1،3

1_ زليخا سرزنش زنان مصر را به خاطر عشقش به يوسف ( ع ) ، شنيد و به آن آگاهى يافت .

فلما سمعت بمكرهنّ

فعل {سمع} متعدى است و نيازى به حرف {باء} براى تعديه ندارد. بنابراين در {سمعت بمكرهنّ} معناى {علمت} اشراب شده است. ازاين رو مفاد آن چنين مى شود: زليخا به مكر زنان آگاه شد و اين آگاهى از طريق خبرهايى بود كه براى او نقل مى شد.

3_ زليخا ، پس از آگاهى به توطئه زنان و ملامت گرى هاى ايشان ، آنان را به منزل خويش دعوت كرد .

فلما سمعت بمكرهنّ أرسلت إليهنّ

مراد از

{به سوى آنان فرستاد} _ كه مفاد {أرسلت إليهنّ} است _ به قرينه جمله {و أعتدت لهنّ متّكئاً و . ..} اين است كه آنان را به مهمانى دعوت كرد.

زليخا و گواهى زنان اشراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 13

13_ زليخا شهادت زنان اشراف بر پاكدامنى يوسف ( ع ) را تصديق كرد و سخن آنان را مايه روشن شدن حقيقت دانست .

قالت امرأت العزيز الئ_ن حصحص الحق

{حصحصة} (مصدر حصحص) به معناى روشن شدن چيزى پس از كتمان آن است. برخى نيز گفته اند به معناى ثبوت و استقرار است.

زليخا و محاكمه زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 10

10_ زليخا نيز در جلسه محاكمه اى كه براى كشف حقيقت ماجراى زنان با يوسف ( ع ) تشكيل شده بود ، حضور داشت .

قالت امرأت العزيز الئ_ن حصحص الحق

زمينه اذيت زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 15

15- نظام اجتماعى ظالمانه ، همچون نظام استبدادى فرعون ، از ظلمتهاست .

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. إذ أنج_كم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

زمينه الگو بودن زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 14

14 - زنان همانند مردان ، داراى استعداد و شايستگى هاى لازم براى الگو شدن و دستيابى به اوج قلّه كمال

ضرب اللّه مثلاً للذين ءامنوا امرأت فرعون

زمينه انحراف زنان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 14

14 - زنان همانند مردان ، در معرض انحراف و حق ناپذيرى شديد و مثال زدنى

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط . ..قيل ادخلا النار مع الدخلين

زمينه بى احترامى زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 17

17- پايمال شدن حرمت مردان و زنان مؤمن در صورت جنگ در حديبيه ، مايه ننگ براى مسلمانان

و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمن_ت . .. فتصيبكم منهم معرّة

زمينه تكامل زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 14

14 - زنان همانند مردان ، داراى استعداد و شايستگى هاى لازم براى الگو شدن و دستيابى به اوج قلّه كمال

ضرب اللّه مثلاً للذين ءامنوا امرأت فرعون

زمينه حق ناپذيرى زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 14

14 - زنان همانند مردان ، در معرض انحراف و حق ناپذيرى شديد و مثال زدنى

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط . ..قيل ادخلا النار مع الدخلين

زمينه مشكلات اجتماعى زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 15

15- نظام اجتماعى ظالمانه ، همچون نظام استبدادى فرعون ، از ظلمتهاست .

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. إذ أنج_كم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

زنان اشراف مصر در مجلس زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف

- 12 - 50 - 11

11_ ماجراى ميهمانى زليخا از زنان اشراف و بريدن آنان دست هاى خويش را ، گوياترين صحنه براى اثبات منزلت والا و عفت و پاكدامنى يوسف ( ع )

فسئله ما بال النسوة الّ_تى قطعن أيديهنّ

يوسف(ع) براى رسيدگى به پرونده خويش با عبارت {الّ_تى قطعن أيديهنّ} داستان ميهمانى زليخا از زنان اشراف و اينكه آنان دستهاى خويش را بريدند را مطرح مى كند و از آن جا كه يوسف(ع) درصدد اثبات بى گناهى خويش است، مى توان گفت: داستان مذكور و مسائل پيرامون آن براى اثبات عفت، پاكدامنى و بى گناهى يوسف(ع) بهترين شاهد بوده است.

زنان اشراف مصر و دعاى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 3

3_ زليخا و زنان اشراف ، در اثر توسل يوسف ( ع ) به درگاه خدا ، از او مأيوس گشته و از مكر و تزوير ، عليه او منصرف شدند .

فصرف عنه كيدهنّ

مراد از كيد زنان، تقاضاى مكرر آنان با عشوه ها و اظهار شيفتگى است. بنابراين عبارت {صرف عنه كيدهنّ} دلالت مى كند كه پس از دعاى يوسف(ع)، ديگر آن مراوده ها و تقاضاها از يوسف(ع) نشد. گفتنى است كه {ثم} در آيه بعد، مؤيد اين نكته است كه يأس زنان و انصرافشان از وى، پيش از زندانى شدن او بوده است، نه اينكه زندانى شدنش، عامل قطع مراوده شده باشد.

زنان اشراف مصر و زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 7،9

7_ زنان اشراف ، تقاضاى كام جويى زليخا از

برده خويش را ، امرى نكوهيده دانسته و او را ملامت مى كردند .

و قال نسوة فى المدينة امرأت العزيز ترود فتي_ها عن نفسه قد شغفها حبًّا

{فتا} به معناى برده و عبد ، و نيز به معناى جوان است. به نظر مى رسد هر دو معناى {فتا} در {تراود فتاها} لحاظ شده باشد.

9_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) ، على رغم همسرى او براى عزيز مصر ، مايه شگفتى فراوان زنان اشراف و موجب مزيد ملامت گويى از وى شد .

امرأت العزيز ترود فتي_ها عن نفسه

هدف زنان اشراف از ياد كردن زليخا به عنوان {همسر عزيز مصر}، رساندن زشتى هر چه افزون تر ماجراى اوست ; يعنى، مراوده با بردگان زشت است و از همسر عزيز مصر ناپسندتر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 2،24

2_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) حربه زنان اشراف مصر ، براى جنجال و توطئه عليه او

قال نسوة فى المدينة . .. فلما سمعت بمكرهنّ

مراد از {مكر} نقل كردن و مطرح ساختن ماجراى زليخاست. اطلاق {مكر} به نقل آن ماجرا ، گوياى اين است كه زنان اشراف با مطرح كردن آن قصه ، درصدد ضربه زدن به شخصيت زليخا و توطئه عليه وى بودند.

24_ زنان ملامت كننده زليخا ، با مشاهده يوسف ( ع ) ، زليخا را در عشقش محق دانستند .

فلما رأينه أكبرنه . .. إن ه_ذا إلاّ ملك كريم

زنان اشراف مصر و يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 14،15،16،17،19،22،23،24

14_ زنان اشراف مصر

در مجلس ضيافت زليخا ، براى اولين بار يوسف ( ع ) را مشاهده كردند .

فلما رأينه أكبرنه . .. و قلن ح_ش لله ما هذا بشرًا

15_ زنان اشراف مصر با مشاهده يوسف ( ع ) ، حيرت زده و مدهوش شدند .

فلما رأينه أكبرنه و قطّعن أيديهنّ

{إكبار} (مصدر أكبرن) به معناى بزرگ ديدن و با عظمت شمردن است.

16_ زنان اشراف با ديدن يوسف ( ع ) ، از خود بى خود شده و از ادراك هر چيز جز جمال او ناتوان گشتند .

فلما رأينه أكبرنه و قطّعن أيديهنّ

17_ زنان اشراف با ديدن جمال حيرت انگيز يوسف ( ع ) ، به جاى خوردنيها ، كارد بر دست هاى خويش نهاده ، آن را چاك چاك كردند .

فلما رأينه أكبرنه و قطّعن أيديهنّ

استفاده از ماده {قطع} _ كه به معناى بريدن و جدا ساختن است _ در مورد مجروح كردن، دلالت بر شدت بريدگى و جراحت دارد. بردن آن ماده به باب تفعيل (قطّعن) براى رساندن اين نكته است كه زنان اشراف، مواضع متعددى از دستهاى خويش را بريدند ; زيرا تقطيع به معناى قطعه قطعه كردن است.

19_ اعتراف يك پارچه زنان اشراف به زيبايى پرجاذبه يوسف ( ع ) و عظمت جمال او

فلما رأينه . .. و قلن ح_ش لله ما هذا بشرًا

22_ جمال بى مانند يوسف ( ع ) ، موجب اظهار ترديد زنان مصر در بشر بودن او شد .

ح_ش لله ما هذا بشرًا

23_ زنان اشراف ، يوسف ( ع ) را بسان فرشته اى گرامى و بلند مرتبه يافتند .

إن ه_ذا إلاّ ملك كريم

24_ زنان ملامت كننده زليخا ، با مشاهده

يوسف ( ع ) ، زليخا را در عشقش محق دانستند .

فلما رأينه أكبرنه . .. إن ه_ذا إلاّ ملك كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 6

6_ زنان اشراف مصر ( ميهمانان زليخا ) ، جملگى يوسف ( ع ) را به وصال خويش فرا مى خواندند .

مما يدعوننى إليه

{يدعون} در جمله فوق ، جمع مؤنث است و فاعل آن زنانى هستند كه ميهمان زليخا بودند _ آنان نيز به قرينه {أصب إليهنّ} _ يوسف(ع) را به خويش دعوت مى كردند و _ به دليل مضارع بودن {يدعون} _ بر آن اصرار مىورزيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 5،6،7

5_ زنان اشراف ، درخواست كام روايى از يوسف ( ع ) را انكار نكردند .

ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه قلن ح_ش لله ما علمنا عليه من سوء

6_ زنان اشراف در حضور پادشاه مصر ، بر پاكدامنى يوسف ( ع ) و مبرّا بودنش از هرگونه آلودگى شهادت دادند .

قلن ح_ش لله ما علمنا عليه من سوء

كلمه (بدى و آلودگى) پس از نفى واقع شده است و از اين رو شامل هرگونه سوء و بدى مى شود و {من} زايده نيز اين معنا را تأكيد مى كند.

7_ يوسف ( ع ) به دليل پاكدامنى شگفت انگيزش ، از آفريده هاى بى نظير خداوند در ديدگاه زنان اشراف مصر

قلن ح_ش لله

زنان اشراف مصر وكامجويى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 2،3

2_ زنان

اشراف ، عامل شيوع خبر ماجراى يوسف ( ع ) و زليخا در پايتخت مصر

و قال نسوة فى المدينة

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {فى المدينة} متعلق به {قال} باشد. بر اين مبنا {قال نسوة فى المدينة ...} ; يعنى: زنان مراوده زليخا با يوسف(ع) را در آن شهر (پايتخت مصر) نشر دادند.

3_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) و تقاضاى مكرر او براى كام روايى از وى ، زبانزد زنان اشراف شده بود .

و قال نسوة فى المدينة امرأت العزيز ترود فتي_ها عن نفسه

{فى المدينة} مى تواند متعلق به {قال} باشد و نيز محتمل است صفت براى {نسوة} باشد. براساس احتمال دوم، مراد از {قال نسوة فى المدينة...} اين است كه: زنان شهر ، داستان زليخا را براى يك ديگر بازگو مى كردند.

زنان اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 23

23 _ لزوم مراعات حقوق زنان اهل كتاب

و المحصنت من الذين اوتوا الكتب من قبلكم إذا ءاتيتموهن اجورهن

زنان بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 20

20 _ زنان بهشتى از حيض و حدث پاك هستند .

و ازواج مطهّرة

امام صادق (ع) در تفسير آيه فوق فرمود: لا يحضن و لا يحدثن.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 164، ح 11 ; نورالثقلين، ج 1، ص 321، ح 57، 58.

زنان جادوگر در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 4 - 1

1 - زنانى ، در عصر بعثت با گره زدن و افشاندن

ترشحات دهان بر گره ها ، مردم را جادو مى كردند .

النفّ_ث_ت فى العقد

فعل {نَفَثَ}، زمانى گفته مى شود كه شخص ترشحاتى از دهان بيرون افكند (مصباح) و {نَفْث} شبيه دميدن و كمتر از آب دهان افكندن است (صحاح). حرف {ال} در {النفّاثات}، گرچه براى تعريف جنس است; ولى در مقايسه با {غاسق} و {حاسد} _ كه نكره آورده شده است _ ممكن است به معروف بودن كسانى كه {نفّاثة} (افسون گر) بودند، نظر داشته باشد.

زنان در حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 11

11 - زنان بنى اسرائيل ، فاقد هر گونه قدرت در جامعه فرعونى و نقش تأثيرگذار در سرنوشت سياسى و اجتماعى

و استحيوا نساءهم

از اين كه فرعونيان دستور قتل دختران ايمان آورندگان به موسى(ع) را صادر نكردند، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد; زيرا اگر زنان براى آنان خطرآفرين بودند و خود آنان و يا ايمان آوردنشان، نقشى در جامعه مى داشت; قهراً در مجازات قتل با مردان شريك مى شدند.

زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 156 - 5

5 _ قداست و پاكدامنى حضرت مريم ( ع )

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 11،12،15،25

11 _ جواز ازدواج با زنان پاكدامن و مؤمن

اليوم احل لكم . .. و المحصنت من المؤمنت

احصان (مصدر محصنه) به معناى عفيف بودن، آزاده بودن، همسر داشتن و مسلمان بودن است. در آيه مورد بحث

تنها معناى اول و دوم مى تواند مراد باشد و برداشت فوق بر اساس معناى اول است.

12 _ جواز ازدواج با زنان پاكدامن اهل كتاب

اليوم احل لكم . .. و المحصنت من الذين اوتوا الكتب من قبلكم

بنابر اينكه مراد از {محصنات}، زنان پاكدامن باشد. برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه درباره آيه فوق فرمود: هن العفائف.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 296، ح 39; تفسير برهان، ج 1، ص 449، ح 13.

15 _ حليت طيبات و غذا هاى اهل كتاب و جواز ازدواج با زنان پاكدامن آنان ، امتنان خداوند بر مسلمانان

اليوم احل لكم

علاوه بر سياق و لحن آيه، از {لام انتفاع} در {لكم}، امتنان استفاده مى شود.

25 _ پاكدامنى و عفت مردان ، از شرايط حليت ازدواج آنان با زنان عفيف و پاكدامن

محصنين غير مسفحين و لا متخذى اخدان

{اخدان} جمع {خدن} به معناى رفيقان است كه به مناسبت مورد، مراد از رفاقتهاى جنسى نامشروع است و {مسفحين} از {سفاح} به معناى زناست. گفتنى است برداشت فوق بر اين مبناست كه {محصنين} حال براى {كم} در {لكم} و عامل آن {احل} باشد.

زنان مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 4

4 - مردان و زنان مشرك ، در قبال امانت الهى ، به وظيفه خود عمل نمى كنند .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه ... و المشركين و المشرك_ت

زنان منافق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 3

3 - مردان و زنان منافق ، در قبال امانت الهى ،

به وظيفه خود عمل نمى كنند .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه المن_فقين و المن_فق_ت

زنان منافق در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 1

1 _ خلود در آتش دوزخ ، وعده خداوند به زنان و مردان منافق و عموم كفرپيشگان

وعد اللّه المنفقين و المنفقت و الكفار نار جهنم خلدين فيها

زنان منافق در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 1،2

1 _ وجود زنان منافق ، در ميان منافقان عصر پيامبر ( ص )

المنفقون و المنفقت

2 _ همگونى زنان و مردان منافق صدر اسلام ، در مواضع ضد اسلامى و برخورد با مسلمانان

المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض يأمرون بالمنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 5

5 _ وجود زنان منافق در ميان منافقان عصر پيامبر ( ص )

وعد اللّه المنفقين و المنفقت

زنان منافق در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 7

7 - زنان منافق چونان مردان نفاق پيشه ، فاقد نور و روشنايى در ظلمت قيامت

يوم . .. و المن_فق_ت ... انظرونا نقتبس من نوركم

زنان منافق صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 4

4 - وجود نيرومند جريان نفاق ، در ميان زنان و مردان مسلمان ، در عصر نزول قرآن و بعثت پيامبراكرم ( ص )

يوم يقول المن_فقون و المن_فق_ت . .. انظرونا نقتبس من نوركم

تصريح

قرآن به نام مردان و زنان منافق، نشان دهنده وجود آنان در ميان مسلمانان صدراسلام است. تعبير {ألم نكن معكم} در آيه بعد، بيانگر نفوذ آنان در ميان صفوف مسلمين به صورت يك جريان گسترده است.

زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 58 - 4

4 - زنان مؤمن ، داراى موقعيتى همسان مردان مؤمن اند .

و الذين يؤذون المؤمنين و المؤمن_ت . .. فقد احتملوا بهت_نًا

زنان مؤمن در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 9

9 - قيامت ، روز دريافت بشارت بهشت براى مردان و زنان مؤمن

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت . .. بشريكم اليوم جنّ_ت

زنان مؤمن مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 8،9

8- وجود زنان و مردانى مؤمن _ اما ناشناخته _ در ميان كافران مكه ، قبل از حديبيه

و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمن_ت لم تعلموهم

9- بى اطلاعى مهاجران و انصار ، از وجود مردان و زنانى مؤمن در ميان مكيان ; قبل از صلح حديبيه

و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمن_ت لم تعلموهم

زندگى با زنان پليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 1

1 - زنان خبيث ( بد سرشت و بد كردار ) ، شايسته زندگى با مردان خبيث و مردان خبيث ، شايسته زندگى با زنان خبيث اند .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

برداشت ياد شده، بر مبناى سه نكته است: 1_ {خبيث} (ضد {طيّب} و

مفرد {خبيثات} و {خبيثون}) به معناى شىء پست و ناپسند است و انسان خبيث; يعنى، كسى كه داراى اوصاف و رفتار پست و ناپسند است مى باشد. {طيب} (مفرد {طيّبات} و {طيّبون}) به معناى شىء پسنديده و دل پذير است و انسان طيّب; يعنى، كسى كه به اوصاف و رفتار خوب و پسنديده آراسته و از هر زشتى و پليدى منزه و پاك است. 2- كلمات {الخبيثات}، {الخبيثين} {الطيّبات} و {الطيّبون} اوصافى براى موصوف هاى محذوف مثل {النساء} و {الرجال} است; يعنى، {الخبيثات من النساء و الخبيثون من الرجال و...}. 3- لام در {للخبيثين}، {للخبيثات} {للطيّبين} و {للطيّبات} براى اختصاص است. با توجه به نكات ياد شده مى توان گفت كه آيه شريفه در صدد بيان شايستگى ها و ملاك هاى لازم براى ازدواج مى باشد.

زندگى با زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 5

5 - زنان نيك ( نيك سرشت و نيك كردار ) ، تنها شايسته مردان نيك ، و مردان نيك ، تنها شايسته زنان نيك اند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

سخن پسنديده زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 7

7 - گفتار و سخن پسنديده و نيك ، تنها شايسته مردان و زنان نيك است و از آنان سر مى زند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

سخن ناپسند زنان پليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 4

4 - گفتار و سخن ناپسند و خباثت آلود

، تنها شايسته مردان و زنان خبيث ( بدسرشت و بدكردار ) است و از آنان سر مى زند .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {الخبيثات} و {الطيّبات} صفت براى موصوف محذوف {الكلم} باشد; يعنى، {الخبيثات من الكلم للخبيثين من الرجال و. ..}. گفتنى است سه آيه اخير كه در باره تهمت زنا و فحشا به زنان پاكدامن است (إنّ الذين يرمون المحصنات ...) و نيز ذيل آيه (أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون لهم) مؤيد همين برداشت است.

سوزاندن زنان مؤمن در دوران اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 7

7 - اصحاب اخدود ، حتى زنان مؤمن را نيز در آتش سوزاندند .

فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت

شخصيت زنان پليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 1،2،4،15

1 - زنان خبيث ( بد سرشت و بد كردار ) ، شايسته زندگى با مردان خبيث و مردان خبيث ، شايسته زندگى با زنان خبيث اند .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

برداشت ياد شده، بر مبناى سه نكته است: 1_ {خبيث} (ضد {طيّب} و مفرد {خبيثات} و {خبيثون}) به معناى شىء پست و ناپسند است و انسان خبيث; يعنى، كسى كه داراى اوصاف و رفتار پست و ناپسند است مى باشد. {طيب} (مفرد {طيّبات} و {طيّبون}) به معناى شىء پسنديده و دل پذير است و انسان طيّب; يعنى، كسى كه به اوصاف و رفتار خوب و پسنديده آراسته و از هر زشتى و پليدى منزه و پاك است. 2- كلمات {الخبيثات}، {الخبيثين}

{الطيّبات} و {الطيّبون} اوصافى براى موصوف هاى محذوف مثل {النساء} و {الرجال} است; يعنى، {الخبيثات من النساء و الخبيثون من الرجال و...}. 3- لام در {للخبيثين}، {للخبيثات} {للطيّبين} و {للطيّبات} براى اختصاص است. با توجه به نكات ياد شده مى توان گفت كه آيه شريفه در صدد بيان شايستگى ها و ملاك هاى لازم براى ازدواج مى باشد.

2 - زنان ناپاك و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاك و آلوده به فحشا و مردان ناپاك و آلوده ، تنها با زنان ناپاك و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاك و عفيف ، ممنوع است .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

برداشت ياد شده مبتنى بر دو نكته است: 1- مقصود از {الخبيثات} و {الخبيثين} _ با توجه به اين كه اين آيه به دنبال آيات مربوط به احكام زنا و فحشا آمده است _ زنان و مردان زناكار و آلوده به فحشا باشد. 2- آيه شريفه همانند آيه {الزانى لاينكح إلاّ زانية ...} در صدد بيان يك حكم شرعى در امر ازدواج باشد، چنان كه روايت منسوب به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اين همانندى را تأييد مى كند (مجمع البيان، ذيل آيه).

4 - گفتار و سخن ناپسند و خباثت آلود ، تنها شايسته مردان و زنان خبيث ( بدسرشت و بدكردار ) است و از آنان سر مى زند .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {الخبيثات} و {الطيّبات} صفت براى موصوف محذوف {الكلم} باشد; يعنى، {الخبيثات من الكلم للخبيثين من الرجال و. ..}. گفتنى است سه آيه اخير كه در باره

تهمت زنا و فحشا به زنان پاكدامن است (إنّ الذين يرمون المحصنات ...) و نيز ذيل آيه (أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون لهم) مؤيد همين برداشت است.

15 - { فى مجمع البيان قال : سبحانه { الخبيثات للخبيثين و الخبيثون للخبيثات } قيل فى معناه أقوال : . . . والثالث الخبيثات من النساء للخبيثين من الرجال و الخبيثون من الرجال للخبيثات من النساء والطيّبات من النساء للطيّبين من الرجال و الطيّبون من الرجال للطيّبات من النساء . . . و هو المروى عن أبى جعفر و أبى عبداللّه . . . ;

در {مجمع البيان} از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) درباره سخن خدا {الخبيثات للخبيثين . ..} روايت شده است كه فرمود: زنان خبيث براى مردان خبيث و مردان خبيث براى زنان خبيث هستند و زنان پاكدامن براى مردان پاكدامن و مردان پاكدامن براى زنان پاكدامن اند...}.

شخصيت زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 2،5،6،7،15

2 - زنان ناپاك و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاك و آلوده به فحشا و مردان ناپاك و آلوده ، تنها با زنان ناپاك و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاك و عفيف ، ممنوع است .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

برداشت ياد شده مبتنى بر دو نكته است: 1- مقصود از {الخبيثات} و {الخبيثين} _ با توجه به اين كه اين آيه به دنبال آيات مربوط به احكام زنا و فحشا آمده است _ زنان و مردان زناكار و آلوده به فحشا باشد. 2- آيه شريفه همانند آيه {الزانى لاينكح

إلاّ زانية ...} در صدد بيان يك حكم شرعى در امر ازدواج باشد، چنان كه روايت منسوب به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اين همانندى را تأييد مى كند (مجمع البيان، ذيل آيه).

5 - زنان نيك ( نيك سرشت و نيك كردار ) ، تنها شايسته مردان نيك ، و مردان نيك ، تنها شايسته زنان نيك اند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

6 - زنان پاكدامن و منزه از فحشا ، تنها با مردان پاكدامن ، و مردان پاكدامن و منزه از فحشا ، تنها با زنان پاكدامن حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان ناپاك و آلوده به فحشا ، ممنوع است .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

7 - گفتار و سخن پسنديده و نيك ، تنها شايسته مردان و زنان نيك است و از آنان سر مى زند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

15 - { فى مجمع البيان قال : سبحانه { الخبيثات للخبيثين و الخبيثون للخبيثات } قيل فى معناه أقوال : . . . والثالث الخبيثات من النساء للخبيثين من الرجال و الخبيثون من الرجال للخبيثات من النساء والطيّبات من النساء للطيّبين من الرجال و الطيّبون من الرجال للطيّبات من النساء . . . و هو المروى عن أبى جعفر و أبى عبداللّه . . . ;

در {مجمع البيان} از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) درباره سخن خدا {الخبيثات للخبيثين . ..} روايت شده است كه فرمود: زنان خبيث براى مردان خبيث و مردان خبيث براى زنان خبيث هستند و زنان پاكدامن براى مردان پاكدامن و مردان پاكدامن براى زنان پاكدامن اند...}.

شخصيت زنان مؤمن

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 16

16 - زنان مؤمن ، بايد هويتى مستقل و شناخته داشته باشند .

ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

شرايط ازدواج با زنان مهاجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 19

19 - ازدواج با زنان مؤمن مهاجر ، مشروط به قرار دادن مهريه براى ايشان

و لاجناح عليكم أن تنكحوهنّ إذا ءاتيتموهنّ أجورهنّ

جمله {إذا آتيتموهنّ أجورهنّ} در صدد بيان اين نكته است كه بازگرداندن مهريه زنان مهاجر به شوهران كافرشان، كافى براى ازدواج با آنان نيست; بلكه نيازمند مهر مجدد است.

شرايط اشتغال زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 18

18 - اشتغال زنان به كار در بيرون از خانه جهت تأمين نياز زندگى ، در صورت نبود مردى در خانواده ، كارى روا و پسنديده است .

قالتا لانسقى . .. و أبونا شيخ كبير

شكنجه زنان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 6،7

6 - زنان بنى اسرائيل در نهايت سختى و شكنجه و هم آغوش مرگ ، در سيطره فرعونيان

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

7 - زنان بنى اسرائيل به خاطر كشتار وسيع فرزندانشان به دست فرعونيان ، لذت حيات از آنان سلب شده بود و از زنده ماندن خود در عذاب بودند .

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

زنده گذاشتن زنان، به عنوان يك عذاب براى بنى اسرائيل مطرح شده است; در حالى كه مجرد نكشتن، عذاب و

شكنجه تلقى نمى شود. بنابراين با توجه به اينكه جمله {يستحيون نساءكم} پس از {يذبحون ابناءكم} آمده، مى توان گفت: همان كشتن فرزندان موجب مى شده كه زنان از زنده ماندن خويش و ديدن قتل فجيع فرزندانشان، در رنج و عذاب باشند. آوردن زنان و نه دختران در مقابل پسران اين معنا را تأييد مى كند.

شكنجه زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 9

9 - گناه شكنجه دادن و سوزاندن مرد و زن مؤمن ، برابر و عذاب اخروى آن يكسان است .

الذين فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت . .. فلهم عذاب جهنّم

شهادت طلبى زنان مؤمن دوران اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 8

8 - پايدارى برخى از زنان مؤمن تا نيل به شهادت ، در عهد اصحاب اخدود

فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت

صفات پسنديده زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 5

5 - عفّت و پاكدامنى ، از برجسته ترين اوصاف زنان و از بهترين كمالات آنان

الّتى أحصنت فرجها

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه خداوند، در مقام توصيف و تمجيد از مريم(س) _ كه به عنوان زنى مثال زدنى و الگو مطرح شد _ صفت عفت و پاكدامنى او را بيان كرده است.

صفات زنان شايسته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 6

6 - تسليم در برابر خداوند ، ايمان به او ، فرمانبرى از او ، توبه

، عبادت و روزه دارى ، از اوصاف زنان شايسته در نگاه وحى

أزوجًا خيرًا منكنّ مسلم_ت مؤمن_ت ق_نت_ت ت_ئب_ت ع_بدت س_ئح_ت

{قنوت} (مصدر {قانتات}) به معناى اطاعت همراه با خضوع است (مفردات راغب). {سياحت} (ماده {سائحات}) به معناى سير در زمين به منظور عبادت است. اهل لغت و مفسران گفته اند: از آن جا كه روزه داران، تمام روز را بدون غذا سپرى مى كنند، به آنان {سائح} مى گويند (برگرفته از لسان العرب).

صفات زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 8

8 - هجرت در راه خداوند ، از اوصاف زنان شايسته و از ارزش هاى والا و ملاك هاى برترى *

خيرًا منكنّ . .. س_ئح_ت

مقصود از {سائحات} مى تواند هجرت كنندگان باشد; زيرا مهاجران، همان كسانى اند كه براى حفظ دين خود و انجام تكاليف الهى، به سرزمينى ديگر سفر مى كنند و بيشتر زنان مسلمان و همه همسران پيامبر(ص)، از مهاجران بودند و اين خود از افتخارات هر مسلمانى به شمار مى آمد.

ظلم به زنان مؤمن صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 11

11 - كافران صدراسلام ، مردمى سنگدل بودند كه حتى بر زنان مؤمن نيز رحم نكردند .

فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت

عجز زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 16

16_ زنان اشراف با ديدن يوسف ( ع ) ، از خود بى خود شده و از ادراك هر چيز جز جمال او ناتوان گشتند .

فلما رأينه أكبرنه

و قطّعن أيديهنّ

عذاب زنان منافق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 1

1 - عذاب و كيفر الهى ، متوجّه مردان و زنان منافق و مشرك

و يعذّب المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

عزيز مصر و مكر زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 9

9_ شناخت عزيز مصر از روحيه زنان و آگاهى او به ترفندهايشان

إن كيدكنّ عظيم

عزيز مصر هنگام محاكمه زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 11

11_ شوهر زليخا به هنگام محاكمه زنان اشراف زنده بود و هم چنان عهده دار منصب عزيزى در حكومت مصر بود .

قالت امرأت العزيز

توصيف زليخا با وصف {همسر عزيز} مى رساند كه شوهرش در هنگام محاكمه زنده بود و به سمت عزيزى اشتغال داشت.

عشق زنان اشراف مصر به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 1

1_ داستان عشق زنان اشراف مصر به يوسف ( ع ) ، موجب بروز بحران در حكومت و خانه هاى اشراف شد .

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيت

فرجام زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 1

1 _ حيات جاودان در باغ هاى بهشت با نهر هاى روان ، وعده الهى به زنان و مردان مؤمن

وعد اللّه المؤمنين . .. تحتها الأنهر

فرعونيان و زنان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 6

6 - زنان بنى اسرائيل در نهايت سختى و شكنجه و هم آغوش مرگ ، در سيطره فرعونيان

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

فضايل اخروى زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 5

5 - پاداش ها و نعمت هاى زنان و مردان مؤمن نيك كردار در بهشت ، بيشتر از استحقاق و افزون تر از اقتضاى رفتار آنان است .

و من عمل ص_لحًا . .. يرزقون فيها بغير حساب

بدون حساب و بى اندازه بودن پاداش مؤمنان، در مقابل گناه كاران _ كه تنها به ميزان گناهشان مجازات خواهند شد _ گوياى حقيقت ياد شده است.

فضايل زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 70 - 4

4 - { عن الحلبى قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { فيهنّ خيرات حسان } قال : هنّ صوالح المؤمنات العارفات . . . ;

از حلبى روايت شده كه گفت: درباره قول خداى عزّوجلّ {. .. خيرات حسان} از امام صادق(ع) سؤال كردم، فرمود: آنان زنان صالحه و عارفه از زنان مؤمنه [دنيا] هستند}.

فضايل زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 13

13 - مردان و زنان نيك و پاكدامن ، از غفران خداوند و روزى نفيس و ارزشمند او بهره منداند .

و الطيّبون للطّيب_ت أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون لهم مغفرة و رزق كريم

واژه {كريم} در هر چيزى كه در جنس و نوع

خودش، شريف و ارزشمند باشد، به كار مى رود. (مفردات راغب).

فضايل زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 70 - 4

4 - { عن الحلبى قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { فيهنّ خيرات حسان } قال : هنّ صوالح المؤمنات العارفات . . . ;

از حلبى روايت شده كه گفت: درباره قول خداى عزّوجلّ {. .. خيرات حسان} از امام صادق(ع) سؤال كردم، فرمود: آنان زنان صالحه و عارفه از زنان مؤمنه [دنيا] هستند}.

فلسفه امان به زنان مهاجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 16

16 - پناه دادن مؤمنان مدينه به زنان مؤمن مهاجر ، صرفاً داراى اهداف دينى بود ; نه مادى . *

و ءاتوهم ما أنفقوا

فرمان {آتوهم ما أنفقوا. ..} ممكن است از آن جهت باشد كه جامعه اسلامى براى پناه دادن به زنان مؤمن مهاجر، مورد كمترين اتهام قرار نگيرد و شائبه انگيزه هاى مادى در كار ايشان از بين برود.

كامجويى زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 4،5

4_ پادشاه مصر پيش از بازجويى از زنان اشراف ، به تقاضاى آنان ( درخواست كام روايى ) از يوسف ( ع ) و بى گناهى او آگاه شده بود .

قال ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه

{إذ} بدل اشتمال براى {خطبكنّ} است و بيانگر مقصود پادشاه از ماجرايى است كه درباره آن بازجويى مى كرد. بنابراين {ما خطبكنّ ...} ; يعنى، داستان شما

چيست؟ منظورم آن داستانى است كه تقاضاى كام روايى از يوسف مى كرديد. تصريح شاه به اينكه شما زنان از يوسف(ع) تقاضا كرديد، مى رساندكه وى به مراوده آنان و بى گناهى يوسف(ع) آگاهى يافته بود.

5_ زنان اشراف ، درخواست كام روايى از يوسف ( ع ) را انكار نكردند .

ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه قلن ح_ش لله ما علمنا عليه من سوء

كمال زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 5

5 - عفّت و پاكدامنى ، از برجسته ترين اوصاف زنان و از بهترين كمالات آنان

الّتى أحصنت فرجها

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه خداوند، در مقام توصيف و تمجيد از مريم(س) _ كه به عنوان زنى مثال زدنى و الگو مطرح شد _ صفت عفت و پاكدامنى او را بيان كرده است.

كيفر اذيت زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 60 - 15

15 - آزار و اذيت زنان مؤمنان ، كيفرى سخت دارد .

لئن لم ينته المن_فقون . .. لنغرينّك بهم

كيفر زنان منافق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 3

3 _ همگونى زنان و مردان منافق ، در مجازات و كيفر جرم نفاق

نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين. المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض

گرايش به زنان پليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 9

9 - گرايش و همسويى زنان و مردان خبيث ( بدكردار و ناپاك ) به

همديگر و مردان و زنان نيك و پاكدامن به يكديگر

الخبيث_ت للخبيثين . .. و الطيّبون للطّيب_ت

برخى از مفسران برآنند كه آيه شريفه، در صدد بيان يك واقعيت خارجى در جامعه است، نه حكم شرعى; به اين معنا كه زنان و مردان خبيث و آلوده به همديگر و زنان و مردان پاكدامن به يكديگر گرايش و تمايل دارند و نهايتاً به همديگر مى پيوندند.

گرايش به زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 9

9 - گرايش و همسويى زنان و مردان خبيث ( بدكردار و ناپاك ) به همديگر و مردان و زنان نيك و پاكدامن به يكديگر

الخبيث_ت للخبيثين . .. و الطيّبون للطّيب_ت

برخى از مفسران برآنند كه آيه شريفه، در صدد بيان يك واقعيت خارجى در جامعه است، نه حكم شرعى; به اين معنا كه زنان و مردان خبيث و آلوده به همديگر و زنان و مردان پاكدامن به يكديگر گرايش و تمايل دارند و نهايتاً به همديگر مى پيوندند.

گرايشهاى زنان پليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 9

9 - گرايش و همسويى زنان و مردان خبيث ( بدكردار و ناپاك ) به همديگر و مردان و زنان نيك و پاكدامن به يكديگر

الخبيث_ت للخبيثين . .. و الطيّبون للطّيب_ت

برخى از مفسران برآنند كه آيه شريفه، در صدد بيان يك واقعيت خارجى در جامعه است، نه حكم شرعى; به اين معنا كه زنان و مردان خبيث و آلوده به همديگر و زنان و مردان پاكدامن به يكديگر گرايش و تمايل دارند و نهايتاً به

همديگر مى پيوندند.

گرايشهاى زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 9

9 - گرايش و همسويى زنان و مردان خبيث ( بدكردار و ناپاك ) به همديگر و مردان و زنان نيك و پاكدامن به يكديگر

الخبيث_ت للخبيثين . .. و الطيّبون للطّيب_ت

برخى از مفسران برآنند كه آيه شريفه، در صدد بيان يك واقعيت خارجى در جامعه است، نه حكم شرعى; به اين معنا كه زنان و مردان خبيث و آلوده به همديگر و زنان و مردان پاكدامن به يكديگر گرايش و تمايل دارند و نهايتاً به همديگر مى پيوندند.

گفتگوى زنان با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 1 - 4

4 - آزادى زنان براى ملاقات با پيامبراكرم ( ص ) و نيز گفتوگو و در ميان گذاشتن مشكلات خويش با آن حضرت

قد سمع اللّه قول الّتى تج_دلك فى زوجها

گفتگوى زنان با همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 2،3،4

2 - زنان مؤمن ، مجازند كه با همسران پيامبر ، به صورت رو در رو سخن بگويند .

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب . .. لاجناح عليهنّ فى ... و لانسائه

اضافه {نساء} به ضمير {هنّ} _ كه مرجع آن، نساءالنبىّ _ است اشعار به اين نكته دارد كه زنان منسوب به آنان، يا اقوام شان اند و يا زنانى اند كه نسبت دينى با آنها دارند. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

3 - همسران پيامبر ، مجاز نيستند كه با زن

هاى كافر ، بدون پوشش و حجاب به گفتوگو بپردازند .

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب . .. لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ ...

4 - بر همسران پيامبر ، روا و جايز است كه با زنان خويشان خود ، بدون داشتن حجاب روبه رو شوند .

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب. .. لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ ... و

بنابر اين احتمال كه مراد از {نسائهنّ} زنان خويشان همسران پيامبر باشد، نكته بالا قابل استفاده است.

گواهى زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 6

6_ زنان اشراف در حضور پادشاه مصر ، بر پاكدامنى يوسف ( ع ) و مبرّا بودنش از هرگونه آلودگى شهادت دادند .

قلن ح_ش لله ما علمنا عليه من سوء

كلمه (بدى و آلودگى) پس از نفى واقع شده است و از اين رو شامل هرگونه سوء و بدى مى شود و {من} زايده نيز اين معنا را تأكيد مى كند.

محدوده جلب رضايت زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 1 - 7

7 - جلب رضايت زنان ، نبايد منجر به محروميت همسران از مباحات و حلال هاى الهى شود .

لِمَ تحرّم ما أحلّ اللّه لك تبتغى مرضات أزوجك

مسؤوليت زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 8

8 _ امر به معروف و نهى از منكر ، از وظايف اجتماعى همگانى و مشترك ميان زنان و مردان

و المؤمنون و المؤمنت بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

مفاد

بيعت زنان با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 6،8،9،13

6 - پرهيز از كمترين شرك به خداوند ، نخستين موضوع بيعت زنان مؤمن با پيامبر ( ص )

على أن لايشركن باللّه شيئًا

8 - پرهيز از دزدى ، زنا و فرزندكشى ( سقط جنين و . . . ) ، از جمله مواد مورد بيعت زنان مؤمن با پيامبر ( ص )

و لايسرقن و لايزنين و لايقتلن أول_دهنّ

9 - پرهيز از نسبت دادن فرزند زنا به همسر ، از جمله مواد مورد بيعت زنان مؤمن با پيامبر ( ص )

و لايأتين ببهت_ن يفترينه بين أيديهنّ و أرجلهنّ

13 - عدم مخالفت با رهنمود هاى ارزشى پيامبر ( ص ) ، از جمله مواد بيعت زنان با آن حضرت

و لايعصينك فى معروف

مكر زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 5،7،8،10،11

5_ عزيز مصر پس از پى بردن به حقانيت يوسف ( ع ) ، زنان را انسانهايى پر مكر و حيله خواند .

إنه من كيدكنّ

7_ عزيز مصر ، به دام انداختن يوسف ( ع ) را براى كام جويى ، از مكر هاى زنانه زليخا شمرد .

إنه من كيدكنّ

محتمل است ضمير در {إنه} به حقيقتى كه از جمله {غلّقت الأبواب . ..} استفاده مى شود ، ارجاع داده شود. برداشت فوق ، بر اساس اين احتمال است.

8_ عزيز مصر ، پيشدستى زليخا در متهم ساختن يوسف ( ع ) و تعيين كيفر براى او را ، از مكر هاى زليخا شمرد .

قالت ما جزاء من أراد بأهلك

سوءًا . .. إنه من كيدكنّ

برداشت فوق، ناظر به اين احتمال است كه ضمير در {إنه . ..} به معنايى كه از {قالت ما جزاء ...} در آيه 25 استفاده مى شود ، برگردد و آن معنا ، پيشدستى كردن زليخا براى محقّ جلوه دادن خويش و گنه كار نشان دادن طرف مقابل است.

10_ مكر و حيله زنان ، مكر و حيله اى بزرگ است .

إن كيدكنّ عظيم

هر چند جمله {إن كيدكنّ عظيم} سخن عزيز مصر است ، ولى مفسران برآنند كه هرگاه خداوند سخنى را در قرآن نقل كرده و آن را رد نكند ، معلوم مى گردد كه آن سخن حق است.

11_ حيله و مكر ، از ابزار هاى زنان براى ايجاد فساد و انحراف

إنه من كيدكنّ

مكر زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 2

2_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) حربه زنان اشراف مصر ، براى جنجال و توطئه عليه او

قال نسوة فى المدينة . .. فلما سمعت بمكرهنّ

مراد از {مكر} نقل كردن و مطرح ساختن ماجراى زليخاست. اطلاق {مكر} به نقل آن ماجرا ، گوياى اين است كه زنان اشراف با مطرح كردن آن قصه ، درصدد ضربه زدن به شخصيت زليخا و توطئه عليه وى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 23

23_ { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . و خرجن النسوة من عندها ( إمرأة العزيز ) فأرسلت كل واحدة منهنّ إلى يوسف سرّاً من صاحبتها تسأله الزيارة فأبى

عليهنّ و قال : { إلاّ تصرف عنّى كيدهنّ أصب إليهنّ و أكن من الجاهلين ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . .. و بانوان از نزد همسر عزيز بيرون رفته و هر كدام پنهان از رفيق خويش (=زليخا) به نزد يوسف [پيام] فرستاد و از او درخواست ديدار كرد و يوسف نپذيرفت و گفت: [پروردگار] اگر نيرنگ زنان را از من نگردانى به آنان تمايل پيدا مى كنم و از جاهلان خواهم بود...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 15

15_ تأكيد يوسف ( ع ) بر آگاهى كامل خداوند به كيد زنان اشراف درباره او

إن ربى بكيدهنّ عليم

ملاقات محمد(ص) با زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 3

3 - ملاقات هاى مستقيم و بىواسطه زنان صدراسلام ، با شخص پيامبر ( ص )

إذا جاءك المؤمن_ت يبايعنك

ملاك برترى زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 8،11

8 - هجرت در راه خداوند ، از اوصاف زنان شايسته و از ارزش هاى والا و ملاك هاى برترى *

خيرًا منكنّ . .. س_ئح_ت

مقصود از {سائحات} مى تواند هجرت كنندگان باشد; زيرا مهاجران، همان كسانى اند كه براى حفظ دين خود و انجام تكاليف الهى، به سرزمينى ديگر سفر مى كنند و بيشتر زنان مسلمان و همه همسران پيامبر(ص)، از مهاجران بودند و اين خود از افتخارات هر مسلمانى به شمار مى آمد.

11 - دوشيزگى در مقايسه با ارزش هاى والاى زنان ( همچون اسلام ، ايمان

، فرمانبرى ، توبه و روزه دارى زنان ) داراى نقش درجه دوم در زندگى مشترك ميان زنان و مردان

ثيّب_ت و أبكارًا

يادآورى دو وصف {دوشيزگى} و {بيوه بودن زنان}، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد; زيرا مفاد آيه شريفه اين است كه زنان بهترى با چنين اوصافى، جايگزين شما خواهند شد; چه بيوه باشند و چه دوشيزه.

ممنوعيت استرداد زنان مهاجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 11

11 - ممنوعيت بازگرداندن زن مؤمن ، به همسر كافر وى

فلاترجعوهنّ إلى الكفّار لا هنّ حلّ لهم و لا هم يحلّون لهنّ

موضعگيرى زنان منافق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 4

4 _ مواضع و عملكرد سياسى ، اجتماعى و دينى زنان منافق ، داراى اهميتى همانند مواضع و عملكرد مردان منافق

المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض يأمرون بالمنكر

مطرح شدن زنان منافق، در كنار مردان منافق و هم سطح شمرده شدن با آنان، بيانگر برداشت فوق است.

مهريه زنان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 11 - 7

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و إن فاتكم شىء من أزواجكم . . . } فلحق بالكفّار من أهل عهدكم فاسألوهم صداق ها و إن لحقن بكم من نسائهم شىء فأعطوهم صداقها ;

از امام باقر(ع) در توضيح قول خدا{وإن فاتكم شىء من أزواجكم. ..} روايت شده: هرگاه [برخى از] زنان شما به كفّارى كه با آنها معاهده داريد ملحق شدند، مهر او

را از آنان مطالبه كنيد و اگر زنانى از آن كفار به شما ملحق شدند، مهر او را به آنان بپردازيد}.

مهريه زنان مهاجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 19

19 - ازدواج با زنان مؤمن مهاجر ، مشروط به قرار دادن مهريه براى ايشان

و لاجناح عليكم أن تنكحوهنّ إذا ءاتيتموهنّ أجورهنّ

جمله {إذا آتيتموهنّ أجورهنّ} در صدد بيان اين نكته است كه بازگرداندن مهريه زنان مهاجر به شوهران كافرشان، كافى براى ازدواج با آنان نيست; بلكه نيازمند مهر مجدد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 11 - 7

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و إن فاتكم شىء من أزواجكم . . . } فلحق بالكفّار من أهل عهدكم فاسألوهم صداق ها و إن لحقن بكم من نسائهم شىء فأعطوهم صداقها ;

از امام باقر(ع) در توضيح قول خدا{وإن فاتكم شىء من أزواجكم. ..} روايت شده: هرگاه [برخى از] زنان شما به كفّارى كه با آنها معاهده داريد ملحق شدند، مهر او را از آنان مطالبه كنيد و اگر زنانى از آن كفار به شما ملحق شدند، مهر او را به آنان بپردازيد}.

مهمانى از زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 5،8،10

5_ زليخا براى لميدن زنانى كه به مهمانى دعوت كرده بود ، تكيه گاهى ويژه فراهم ساخت .

و أعتدت لهنّ متّكئًا

{اعتاد} (مصدر أعتدت) به معناى مهيّا ساختن و آماده كردن است. {متّكئاً} به چيزى گفته مى شود

كه به آن تكيه مى دهند و نكره آوردن آن دلالت بر ويژگى آن دارد. قابل ذكر است كه {متّكئاً} به معناى طعام نيز آمده است. مفرد بودن آن و نيز آوردن جمله {آتت ...} (به هر يك كاردى [براى استفاده از خوراكيها] داد) مى تواند مؤيد اين احتمال باشد كه مراد از {متّكئاً} در آيه {طعام} است.

8_ تعداد زنانى كه زليخا آنان را براى ديدار يوسف ( ع ) دعوت كرد ، بيش از ده نفر نبودند .

و قال نسوة فى المدينة . .. فلما سمعت بمكرهنّ أرسلت إليهنّ

ضمير در {مكرهنّ . ..} و {إليهنّ} به {نسوة} در آيه قبل برمى گردد و از آن جا كه {نسوة} از صيغه هاى جمع قلّه است ، معلوم مى شود تعداد زنان دعوت شده بيش از ده نفر نبود.

10_ زليخا به منظور برخورد نكردن زنان دعوت شده با يوسف ( ع ) ، از او خواسته بود در اتاق هاى اندرونى ساختمان بماند .

و قالت اخرج عليهنّ

كلمه {خروج} به معناى از داخل به بيرون آمدن است. بنابراين {اخرج عليهنّ} مى رساند كه يوسف(ع) هنگامى كه زنان در مجلس ضيافت حاضر شدند، در مكانى بود كه نسبت به مجلس آنان داخل حساب مى شد ; يعنى، اگر مجلس پذيرايى در اتاق بيرونى بود زليخا، يوسف(ع) را در اتاق اندرونى نگه داشته بود.

نجات از مكر زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 13

13_ رهايى از دام تمايلات جنسى و مكر زنان ، بدون امداد الهى حتى براى پيامبران و بندگان خالص خدا نيز ميسور نيست .

و إلاّ

تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

نجات از مكر زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 2،6

2_ امداد خداوند ، مايه رهايى يوسف ( ع ) از گناه و مكر و افسون زليخا و زنان اشراف شد .

فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهنّ

6_ نجات يوسف ( ع ) از كيد زليخا و ديگر زنان ، جلوه اى از ربوبيت الهى بر آن حضرت

فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهنّ

نعمتهاى اخروى زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 8

8 - برابرى زن و مرد ، در بهره مند شدن از پاداش هاى اخروى و نعمت هاى بهشتى

و من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغي

نقش اجتماعى زنان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 11

11 - زنان بنى اسرائيل ، فاقد هر گونه قدرت در جامعه فرعونى و نقش تأثيرگذار در سرنوشت سياسى و اجتماعى

و استحيوا نساءهم

از اين كه فرعونيان دستور قتل دختران ايمان آورندگان به موسى(ع) را صادر نكردند، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد; زيرا اگر زنان براى آنان خطرآفرين بودند و خود آنان و يا ايمان آوردنشان، نقشى در جامعه مى داشت; قهراً در مجازات قتل با مردان شريك مى شدند.

نماز جماعت زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 13،20،21

13 _ مطلوبيّت شركت زنان در عبادت

دستجمعى ( نماز جماعت )

و اركعى مع الرّاكعين

20 _ جواز حضور زن در نماز جماعت همراه مردان

و اركعى مع الرّاكعين

در آيه فوق، به حضرت مريم امر نشده است كه ركوع كن با زنان ركوع كننده ; بلكه فرموده: ركوع كن با ركوع كنندگان. (اعم از زن و مرد).

21 _ تشريع اجتماع مردان و زنان براى عبادت ، در اديان گذشته

و اركعى مع الرّاكعين

نورانيت اخروى زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 2،6

2 - حضور مردان و زنان مؤمن ، با چهره هايى تابان در عرصه قيامت

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم

6 - منظره حركت شتابان زنان و مردان مؤمن در قيامت ، به سوى بهشت با چهره هايى چونان چراغ فروزان ، بس زيبا و چشم نواز براى بينندگان

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم بين أيديهم و بأيم_نهم

در صورتى كه مراد {ترى} هر فرد بيننده باشد، به نظر مى رسد آيه شريفه در مقام تصوير صحنه اى است كه نظر هر بيننده اى را در آن روز به خود جلب مى كند.

نهى از استرداد زنان مهاجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 8

8 - نهى خداوند ، از بازگرداندن زنان مؤمن مهاجر ، به مكيان

فإن علمتموهنّ مؤمن_ت فلاترجعوهنّ إلى الكفّار

با توجه به پيمان نامه صلح حديبيه _ كه در آن بازگرداندن مهاجرانى كه پس از آن تاريخ، مكه را ترك مى كنند و به مدينه مى آيند قيد شده بود _ آيه شريفه موضوع زنان را استثنا كرده و پيمان

را شامل آنان ندانسته است.

وعده به زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 7

7 - خداوند ، تحقق بخش وعده هاى خود به مردان و زنان مؤمن در قيامت ، در مشهد و منظر پيامبراكرم ( ص )

فيض_عفه له و له أجر كريم . يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه واژه {ترى}، خطاب به خصوص پيامبراكرم(ص) باشد.

هجرت زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 4

4 - اقدام برخى از زنان مؤمن ، به هجرت از مكه به سوى مدينه ، پس از پيمان حديبيه

ي_أيّها الذين ءامنوا

آيه شريفه _ بر اساس شأن نزول _ پس از هجرت برخى از زنان مكه به مدينه، نازل شده است.

هوشيارى بر مكر زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 12

12_ ضرورت هوشيارى در برابر مكر ها و حيله هاى زنان

إنه من كيدكنّ إن كيدكنّ عظيم

يأس زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 3

3_ زليخا و زنان اشراف ، در اثر توسل يوسف ( ع ) به درگاه خدا ، از او مأيوس گشته و از مكر و تزوير ، عليه او منصرف شدند .

فصرف عنه كيدهنّ

مراد از كيد زنان، تقاضاى مكرر آنان با عشوه ها و اظهار شيفتگى است. بنابراين عبارت {صرف عنه كيدهنّ} دلالت مى كند كه پس از دعاى يوسف(ع)، ديگر آن مراوده ها و

تقاضاها از يوسف(ع) نشد. گفتنى است كه {ثم} در آيه بعد، مؤيد اين نكته است كه يأس زنان و انصرافشان از وى، پيش از زندانى شدن او بوده است، نه اينكه زندانى شدنش، عامل قطع مراوده شده باشد.

يوسف(ع) و مكر زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 7،11

7_ يوسف ( ع ) نگران تأثير مكر و حيله زليخا و زنان اشراف در خود و واداشتنش بر گناه و معصيت

و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

11_ يوسف ( ع ) ، براى رهايى از مكر زليخا و زنان اشراف و نجات از دام شهوت ، به نيايش با خدا و استمداد از او پرداخت .

رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

{صبو} (مصدر أصب) به معناى ميل كردن و گرايش پيدا كردن است. جمله {و إلاّ تصرف ...} (اگر مكر آن زنان را از من باز نگردانى ، به آنان گرايش پيدا مى كنم) به قرينه آيه بعد (فاستجاب) خبرى است در مقام دعا و درخواست.

زنبورعسل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار مطالعه زندگى زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 18

18- در زندگى زنبور هاى عسل ، نشانه اى مهم بر خداشناسى براى اهل تفكر و انديشه وجود دارد .

و أوحى ربّك إلى النحل . .. إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

استعداد زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 3

3- وجود نوعى شعور و استعداد تلقى وحى و الهام الهى در زنبور هاى

عسل

و أوحى ربّك إلى النحل

استفاده از زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 15

15- طبيعت ( كوه و صحرا ) و زنبور عسل ، در خدمت انسان قرار دارند .

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا . .. ثمّ كلى من كلّ الثمرت ... ف

الهام به زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 1،2،3،6

1- سكنى گزينى زنبور هاى عسل در كوه ها ، درختان ، بنا ها و سايبان ها با الهام الهى است .

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا و من الشجر و ممّا يعرشون

2- الهام خداوند به زنبور هاى عسل و هدايت آنها به ساختن خانه هايى مناسب براى خود ، به مقتضاى ربوبيت اوست .

و أوحى ربّك إلى النحل . .. و ممّا يعرشون

3- وجود نوعى شعور و استعداد تلقى وحى و الهام الهى در زنبور هاى عسل

و أوحى ربّك إلى النحل

6- { محمدبن يوسف عن أبيه قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قول الله : { و أوحى ربك إلى النحل } قال : إلهام ;

محمدبن يوسف از پدرش نقل كرده است كه گفت: از امام باقر(ع) درباره قول خدا {و أوحى ربك إلى النحل} سؤال كردم، حضرت فرمود: [وحى در اين آيه] به معناى الهام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 1،4،5

1- خداوند ، پس از الهام به زنبور هاى عسل در امر خانه سازى ، آنها را

به تغذيه از گل و غنچه هاى ميوه ها ، درختان و محصولات كوهستانى راهنمايى كرده است .

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا . .. ثمّ كلى من كلّ الثمرت

4- خداوند ، به زنبور هاى عسل براى حركت منقادانه و خاشعانه در راههايى كه پروردگارشان تقدير فرموده ، الهام كرده است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

برداشت فوق بر اساس اين نظريه است كه {ذللاً} حال براى فاعل فعل {فاسلكى} _ كه ضمير {أنت} است _ باشد.

5- زنبور هاى عسل در برابر الهام هاى خداوند به آنها ، خاشع و منقاد بوده و در مسير تعيين شده در طبيعت ، گام برمى دارند .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

انقياد زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 4،5

4- خداوند ، به زنبور هاى عسل براى حركت منقادانه و خاشعانه در راههايى كه پروردگارشان تقدير فرموده ، الهام كرده است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

برداشت فوق بر اساس اين نظريه است كه {ذللاً} حال براى فاعل فعل {فاسلكى} _ كه ضمير {أنت} است _ باشد.

5- زنبور هاى عسل در برابر الهام هاى خداوند به آنها ، خاشع و منقاد بوده و در مسير تعيين شده در طبيعت ، گام برمى دارند .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

تغذيه زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 1،2،12

1- خداوند ، پس از الهام به زنبور هاى عسل در امر خانه سازى ، آنها را به تغذيه از گل و غنچه هاى ميوه ها ، درختان و محصولات كوهستانى راهنمايى كرده است

.

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا . .. ثمّ كلى من كلّ الثمرت

2- زنبور عسل ، موجودى كه از ميوه ها و شكوفه هاى درختان و گياهان تغذيه مى كند .

ثمّ كلى من كلّ الثمرت

12- گوناگونى رنگ عسل ، نتيجه استفاده زنبور هاى عسل از گياهان گوناگون است .

ثمّ كلى من كلّ الثمرت . .. يخرج من بطونها شراب مختلف ألونه

ذكر گوناگونى عسل پس از بيان تغذيه زنبورهاى عسل از ميوه ها و گياهان مختلف، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

روش زندگى زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 3،6

3- خداوند براى زنبور هاى عسل ، راه هاى مناسب با زيست آنها را هموار ساخت .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {ذللاً} حال براى {سبل} باشد.

6- راه زندگى زنبور هاى عسل در طبيعت ، متعدد و گوناگون است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

برداشت فوق، از جمع آمدن {سبل} استفاده مى شود.

زمان استراحت زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 5

5- زنبور هاى عسل در شب هنگام در دامنه كوه ها ، بالاى درختان و بنا ها و سايبان ها ، به استراحت پرداخته و مأواى مى گيرند . *

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا و من الشجر و ممّا يعرشون

واژه {بيت} در اصل به معناى مأواى انسان در شب است (مفردات راغب). نام گذارى خانه زنبور عسل به {بيت}، مى تواند مفيد مطلب ياد شده باشد.

زنبورعسل در شب

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 5

5- زنبور هاى عسل در شب هنگام در دامنه كوه ها ، بالاى درختان و بنا ها و سايبان ها ، به استراحت پرداخته و مأواى مى گيرند . *

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا و من الشجر و ممّا يعرشون

واژه {بيت} در اصل به معناى مأواى انسان در شب است (مفردات راغب). نام گذارى خانه زنبور عسل به {بيت}، مى تواند مفيد مطلب ياد شده باشد.

شعور زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 3

3- وجود نوعى شعور و استعداد تلقى وحى و الهام الهى در زنبور هاى عسل

و أوحى ربّك إلى النحل

فوايد زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 22

22- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : . . . لعق العسل شفاء من كلّ داء قال الله تبارك و تعالى : { يخرج من بطونها شراب مختلف ألوانه فيه شفاء للناس } و هو مع قراءة القرآن . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود:. ..يك انگشت عسل، شفاى همه دردهاست. خداوند تبارك و تعالى فرموده است: {يخرج من بطونها شراب مختلف ألوانه فيه شفاء للناس} و اين در صورتى است كه همراه با قراءت قرآن باشد...}.

متفكران و زندگى زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 18

18- در زندگى زنبور هاى عسل ، نشانه اى مهم بر

خداشناسى براى اهل تفكر و انديشه وجود دارد .

و أوحى ربّك إلى النحل . .. إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

مكان زندگى زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 4

4- دامنه كوه ها ، بالاى درختان و بنا ها و سايبان ها ، مكانى طبيعى و مناسب براى زندگى زنبور هاى عسل

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا و من الشجر و ممّا يعرشون

منشأ تغذيه زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 7

7- نشان دادن راه زندگى طبيعى ( حركات غريزى براى خانه سازى ، تغذيه از گياهان و توليد عسل ) به زنبور هاى عسل ، به مقتضاى ربوبيت پروردگار است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

منشأ حركت زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 4،7

4- خداوند ، به زنبور هاى عسل براى حركت منقادانه و خاشعانه در راههايى كه پروردگارشان تقدير فرموده ، الهام كرده است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

برداشت فوق بر اساس اين نظريه است كه {ذللاً} حال براى فاعل فعل {فاسلكى} _ كه ضمير {أنت} است _ باشد.

7- نشان دادن راه زندگى طبيعى ( حركات غريزى براى خانه سازى ، تغذيه از گياهان و توليد عسل ) به زنبور هاى عسل ، به مقتضاى ربوبيت پروردگار است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

منشأ زندگى زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 7

7- نشان دادن راه زندگى طبيعى (

حركات غريزى براى خانه سازى ، تغذيه از گياهان و توليد عسل ) به زنبور هاى عسل ، به مقتضاى ربوبيت پروردگار است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

منشأ لانه سازى زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 1،2

1- سكنى گزينى زنبور هاى عسل در كوه ها ، درختان ، بنا ها و سايبان ها با الهام الهى است .

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا و من الشجر و ممّا يعرشون

2- الهام خداوند به زنبور هاى عسل و هدايت آنها به ساختن خانه هايى مناسب براى خود ، به مقتضاى ربوبيت اوست .

و أوحى ربّك إلى النحل . .. و ممّا يعرشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 7

7- نشان دادن راه زندگى طبيعى ( حركات غريزى براى خانه سازى ، تغذيه از گياهان و توليد عسل ) به زنبور هاى عسل ، به مقتضاى ربوبيت پروردگار است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

ويژگيهاى زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 3

3- وجود نوعى شعور و استعداد تلقى وحى و الهام الهى در زنبور هاى عسل

و أوحى ربّك إلى النحل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 10

10- شكم زنبور هاى عسل ، محل تبديل ميوه ها و شهد گياهان به عسل

ثمّ كلى من كلّ الثمرت . .. يخرج من بطونها شراب

زندان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زندان

ارزش نجات از زندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 10

10_ ارزش اعاده حيثيت و شرف بيش از ارزش رهايى از زندان و نجات از دشوارى ها و مشكلات ، در بينش يوسف ( ع )

فلما جاءه الرسول قال ارجع إلى ربك فسئله ما بال النسوة

تاريخ زندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 17،18

17_ وجود زندان در مصر باستان و در عصر حضرت يوسف ( ع )

إلا أن يسجن

18_ زندانى كردن مجرمان و شكنجه و آزار آنان در مصر باستان و عصر يوسف ( ع ) ، امرى معمول و متداول بود .

إلا أن يسجن أو عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 7

7_ وجود زندان در مصر باستان

ليسجنن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 7

7 - وجود زندان و زندانيان بسيار سياسى ، در دوران حاكميت فرعون بر سرزمين مصر

لأجعلنّك من المسجونين

برداشت فوق از اين تعبير {تو را از زندانيان گردانم} استفاده مى شود.

تهديد به زندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 6

6 - موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به زندانى شدن ، در صورت پذيرش الوهيت غير او

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين

درخواست زندان يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 11

11_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { ثم بدا

لهم من بعد ما رأوا الأيات ليسجننه حتى حين } فالأيات شهادة الصبى و القميص المخرّق من دبر و استباقهما الباب حتى سمع مجاذبت ها إيّاه على الباب فلما عصاها فلم تزل ملحّة بزوجها حتى حبسه . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا كه فرمود: {ثم بدا لهم . ..} روايت شده است: آن نشانه ها گواهى كودك و پيراهن پاره شده از پشت و سبقت آن دو به طرف در بود، به گونه اى كه شنيده شد آن زن پشت در، يوسف را به طرف خود مى كشد ; پس چون يوسف درخواست بانو را نپذيرفت به طور پيگير به شوهرش اصرار نمود تا [شوهرش] او را زندانى كرد}.

زندان بودن جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 10

10- جهنّم ، زندانى براى كافران است و هيچ راه گريزى از آن وجود ندارد .

و جعلنا جهنّم للك_فرين حصيرًا

{الحصر} در اصل به معناى تنگ گرفتن و حبس كردن آمده و در اين آيه كنايه از زندانى كردن است.

زندان در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 7

7 - وجود زندان و زندانيان بسيار سياسى ، در دوران حاكميت فرعون بر سرزمين مصر

لأجعلنّك من المسجونين

برداشت فوق از اين تعبير {تو را از زندانيان گردانم} استفاده مى شود.

زندان در دوران يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 17

17_ وجود زندان در مصر باستان و در عصر حضرت يوسف ( ع )

إلا أن

يسجن

زندان در مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 17

17_ وجود زندان در مصر باستان و در عصر حضرت يوسف ( ع )

إلا أن يسجن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 7

7_ وجود زندان در مصر باستان

ليسجنن

سختيهاى زندان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 8

8 - زندان فرعون ، زندانى سخت و مشقت بار

لأجعلنّك من المسجونين

{ال} در {المسجونين} _ به قرينه مقام _ اشاره به زندانى دارد كه شرايط سخت آن مى تواند افراد را از مخالفت با فرعون باز دارد.

سنّ يوسف(ع) در زندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 12

12_ { عن الصادق ( ع ) : انه قال : دخل يوسف السجن و هو إبن إثنتى عشر سنة و مكث فيه ثمان عشر سنة . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده: كه فرمود: يوسف در سن دوازده سالگى وارد زندان شد و هيجده سال در زندان ماند . ..}.

صفات زندان يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 8

8_ زندانى كه يوسف ( ع ) به محبوس شدن در آن تهديد شد ، موجب خوار گشتن و حقير پنداشتن او مى شد .

ليسجنن و ليكونًا من الص_غرين

جمله خوار و بى مقدار خواهد شد (ليكوناً من الصاغرين) به منزله نتيجه اى براى عبارت {زندانى خواهد شد} (ليسجنن) است ;

زيرا يوسف(ع) هنگام ترجيح زندان بر خواسته زنان _ در آيه بعد _ سخنى از ترجيح حقير شدن نگفت.

فلسفه استمرار زندان يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 15

15_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . [ فى قول الله ] { قال للذى ظنّ أنه ناج منهما اذكرنى عند ربك } قال : و لم يفزع يوسف فى حاله إلى الله فيدعوه فلذالك قال الله { فأنساه الشيطان ذكر ربه فلبث فى السجن بضع سنين } . . . ;

از امام صادق(ع): . .. [درباره سخن خدا ]{قال للذى ...اذكرنى عند ربك} روايت شده است كه فرمود: يوسف در آن حال به خداوند پناه نبرد كه او را بخواند. براى همين است كه خدا فرمود: فأنساه الشيطان ذكر ربه ...}.

فلسفه زندان يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 14

14_ يوسف ( ع ) با ابلاغ بى گناهى خويش به پادشاه ، بر اين نكته تأكيد كرد كه زندانى شدنش نتيجه مكر و كيد زنان اشراف بوده است .

إن ربى بكيدهنّ عليم

مدت زندان يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 9،10،12

9_ يوسف ( ع ) ، براى زمانى محدود و نامعلوم محكوم به زندان شد .

ليسجننه حتى حين

10_ محكوميت يوسف ( ع ) به زندان تا زمان فرو نشستن غائله زليخا و ديگر زنان *

ليسجننه حتى حين

12_ { عن الصادق ( ع ) : انه قال : دخل

يوسف السجن و هو إبن إثنتى عشر سنة و مكث فيه ثمان عشر سنة . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده: كه فرمود: يوسف در سن دوازده سالگى وارد زندان شد و هيجده سال در زندان ماند . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 13،16

13_ يوسف ( ع ) پس از آزادى ساقى پادشاه ، ساليانى ديگر ، گرفتار زندان بود .

فلبث فى السجن بضع سنين

{بضع} به معناى {چند} و كنايه از عددى مبهم بين 3 تا 10 مى باشد.

16_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول الله تعالى : { فلبث فى السجن بضع سنين } قال : سبع سنين ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: {فلبث فى السجن بضع سنين} روايت شده كه فرمود: [مراد از بضع سنين] هفت سال است}.

نجات يوسف(ع) از زندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 12،14

12_ خروج يوسف ( ع ) از زندان و رفع اتهام از او ، ناسازگار با اهداف شيطان

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه فلبث فى السجن بضع سنين

14_ پادشاه مصر در صورت آگاهى از وضعيت يوسف ( ع ) ، او را از زندان آزاد مى كرد .

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه فلبث فى السجن بضع سنين

{لبث} به معناى اقامت كردن (ماندگار شدن) است. برداشت فوق ، از تفريع جمله {لبث ...} بر جمله قبل معلوم مى شود ; يعنى ، شيطان ساقى پادشاه را به فراموشى انداخت و در نتيجه ، يوسف(ع) چند سال ديگر در زندان

ماندگار شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 3،4،5

3_ پادشاه مصر پس از دريافت تعبير رؤيايش ، خواهان حضور يوسف ( ع ) در نزد خويش شد .

و قال الملك ائتونى به

4_ پادشاه مصر پس از دريافت تعبير رؤيايش ، به آزادى يوسف ( ع ) از زندان و بار يافتن او به دربار فرمان داد .

و قال الملك ائتونى به . .. قال ارجع

از اينكه يوسف(ع) با فرستاده پادشاه از زندان خارج نمى شود و به دربار نمى آيد ، معلوم مى شود فرمان پادشاه مبنى بر احضار او (ائتونى به) احضار اجبارى نبوده است ; بلكه دستور به آزادى آن حضرت از زندان و بار يافتن به دربار بوده است.

5_ ساقى پادشاه از طرف دربار براى آزادسازى يوسف ( ع ) و حاضر كردن او نزد پادشاه ، به سوى زندان روانه شد .

فلما جاءه الرسول

{ال} در {الرسول} عهد ذكرى است و به قرينه (فأرسلون) در آيه 45 معلوم مى شود كه اين فرستاده ، همان ساقى پادشاه بود كه براى دريافت تعبير خواب به سوى يوسف(ع) فرستاده شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 11

11_ خداوند ، خنثى كننده مكر و حيله زنان اشراف و نجات بخش يوسف ( ع ) از زندان

أن الله لايهدى كيد الخائنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 16

16_ آزاد ساختن يوسف ( ع ) از زندان و كوچ دادن خاندان يعقوب از كنعان به مصر

، از جمله احسان هاى خداوند در حق يوسف ( ع ) .

و قد أحسن بى إذ أخرجنى من السجن و جاء بكم من البدو

ويژگيهاى زندان يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 8

8_ زندان يوسف ( ع ) و هم بندان او ، فاقد هرگونه برنامه غذايى از پيش تعيين شده

لايأتيكما طعام ترزقانه

چنان چه برنامه غذايى زندان مشخص بود ، پيشگويى نوع و خصوصيات آن امرى دشوار نبود و به عنوان يك ويژگى براى كسى كه از آن خبر مى داد ، محسوب نمى شد.

يوسف(ع) پس از زندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 54 - 3،4

3_ يوسف ( ع ) پس از آشكار شدن بى گناهيش بر پادشاه و درباريان ، دعوت او را پذيرفت و بى درنگ از زندان به دربار رفت .

قال الملك ائتونى به . .. فلما كلّمه

اتصال جمله {فلما كلّمه} به {ائتونى به} و نياوردن مطالبى نظير رساندن فرمان پادشاه به يوسف(ع) ، اعلام نتيجه محاكمه زنان به وى و. .. براى رساندن اين معناست كه ميان فرمان پادشاه و گفت و گو با يوسف(ع) فاصله اى نبود.

4_ يوسف ( ع ) و پادشاه در نخستين ملاقاتشان با يكديگر ، درباره رؤياى پادشاه ، تعبير يوسف ( ع ) و گزينش او به سمت مشاور ، به گفت و گو پرداختند .

و قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى فلما كلّمه

اگرچه در آيه شريفه تصريح نشده كه پادشاه و يوسف(ع) درباره چه موضوعى گفت و گو كردند ; ولى قراين

حاليه و مقاليه حاكى است كه موضوع سخن درباره رؤياى پادشاه و تعبير يوسف(ع) و نيز دعوت از يوسف(ع) به همكارى و مشاوره و. .. بوده است.

يوسف(ع) در زندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 23

23_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : لما أمر الملك بحبس يوسف فى السجن ألهمه الله علم تأويل الرؤيا . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: هنگامى كه شاه فرمان زندانى شدن يوسف را صادر كرد ، خدا علم تعبير خواب را به او الهام كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 2،3

2_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، پيروى خويش از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) را فاش ساخت .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

3_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، حسب و نسب خويش را براى زندانيان بيان كرد .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 11

11_ شيطان ، براى باقى ماندن يوسف ( ع ) در زندان ، به دسيسه و شيطنت پرداخت .

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه فلبث فى السجن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 6

6_ ساقى پادشاه مصر ، با بيان دانش يوسف ( ع ) ، خاطر نشان ساخت كه او در زندان به سر مى برد .

أنا أُنبئكم بتأويله

فأرسلون

تفريع جمله {أرسلون} به وسيله حرف {فاء} بر جمله {أنا أُنبّئكم بتأويله} مى رساند كه: ساقى دربار ، ماجراى يوسف(ع) و زندانى بودن او را در حد ضرورت بيان كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 1

1_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، علت هاى نپذيرفتن دعوت پادشاه و حاضر نشدن در نزد او و تقاضاى دادرسى را بيان كرد .

قال ارجع إلى ربك . .. ذلك ليعلم

در اينكه جمله {ذلك ليعلم . ..} تا آخر آيه بعد كلام يوسف(ع) است يا سخن زليخا، دو نظر ابراز شده است. دلايل متعددى مؤيد نظر نخست است كه به برخى از آنها اشاره مى شود: 1- ظاهر اين است كه {أن الله ...} عطف بر {أنى لم أخنه ...} باشد ; يعنى: {ذلك ليعلم... أن الله لايهدى ...}. اين معنا محتمل نيست كه سخن زليخا باشد. 2- آنچه در آيه بعد آمده، حقايق و معارفى بلند است كه اعتقاد و باور به آنها از زنى چون زليخا _ كه در سلك مشركان است _ برنمى آيد.

زندانى

زندانى در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 7

7 - وجود زندان و زندانيان بسيار سياسى ، در دوران حاكميت فرعون بر سرزمين مصر

لأجعلنّك من المسجونين

برداشت فوق از اين تعبير {تو را از زندانيان گردانم} استفاده مى شود.

زندانى در دوران يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 18

18_ زندانى كردن مجرمان و شكنجه و آزار

آنان در مصر باستان و عصر يوسف ( ع ) ، امرى معمول و متداول بود .

إلا أن يسجن أو عذاب أليم

زندانى در مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 18

18_ زندانى كردن مجرمان و شكنجه و آزار آنان در مصر باستان و عصر يوسف ( ع ) ، امرى معمول و متداول بود .

إلا أن يسجن أو عذاب أليم

زندانى كردن يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 16

16_ زندانى كردن يوسف ( ع ) و يا شكنجه او ، مجازات پيشنهادى زليخا به عزيز مصر

ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا إلا أن يسجن أو عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 4،7

4_ زندانى شدن يوسف ( ع ) ، به تحريك و درخواست زليخا نبود . *

ل_ئن لم يفعل ما ءامره ليسجنن . .. ثم بدا لهم ... ليسجننه

تعبير {ثم بدا لهم} (پس از مدتى اين رأى براى آنان هويدا شد و به ذهنشان خطور كرد كه زندانيش كنند) حاكى است كه اين رأى و نظر به پيشنهاد زليخا نبوده است علاوه بر اين آيه قبل گوياى آن است كه خداوند، زليخا و ديگر زنان را از يوسف منصرف كرد و داستان مراوده متروك شد لذا زليخا ديگر درصدد نبود كه با زندانى كردن يوسف وى را رام سازد.

7_ حاكمان مصر على رغم آگاهى به پاكدامنى يوسف ( ع ) ، او را به زندان افكندند .

ثم بدا لهم من بعد

ما رأوا الأيت ليسجننه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 1

1_ رجال مصر تصميم خويش را عملى ساختند و يوسف ( ع ) را به زندان افكندند .

بدا لهم . .. ليسجننه حتى حين. و دخل معه السجن فتيان

فلسفه زندانى كردن يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 2،3

2_ تصميم قاطع دولت مردان مصر بر زندانى ساختن يوسف ( ع ) ، جهت رهايى از بحران و حفظ حيثيت دربار

ثم بدا لهم . .. ليسجننه

3_ گناهكار وانمود كردن يوسف ( ع ) ، از اهداف زندانى ساختن او *

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيت ليسجننه

زندانيان

اهميت نجات زندانيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 7

7 - پرداخت وجه مورد نياز اسيران و زندانيان براى آزادسازى آنان ، گامى بلند و انفاق سنگين است .

ما العقبة . فكّ رقبة

آزاد سازى بردگان، مصداق آشكار {فكّ رقبة} است; ولى تنها مصداق آن نيست. بنابراين رها سازى هر شخص در بندى، مى تواند مراد آيه باشد.

زندگي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زندگى

آثار پوچى زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 44 - 4

4 - كفر و باطل گرايى و پوچى در زندگى ، موجب ذلّت و خوارى شديد در روز قيامت

فذرهم يخوضوا و يلعبوا . .. ترهقهم ذلّة ذلك اليوم الذى كانوا يوعدون

آثار تكذيب زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40

- 8

8 _ ناباورى و نااميدى مشركان به حيات اخروى ، عامل عبرت نگرفتن آنان از سرگذشت شوم اقوام پيشين چون قوم لوط

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {بل} براى اضراب انتقالى است; يعنى، اين طور نيست كه آنان به خاطر نديدن آثار به جا مانده از قوم هلاك شده قوم لوط، از آن عبرت نگرفته اند بلكه چون آنان اعتقاد و اميدى به روز رستاخيز ندارند از چنين حادثه اى عبرت نياموخته اند.

آثار ذكر زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 9

9 _ توجه و اعتقاد به حيات اخروى ، برانگيزاننده آدمى به عبرت گرفتن از سرگذشت هلاكت بار اقوام پيشين و تصحيح رفتار خويش

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 10

10 - توجه به الوهيت و فرمانروايى جاويدان خداوند و نيز تداوم زندگى انسان در آخرت ، زمينه ساز گرايش انسان به حق

و هو الذى فى السماء إل_ه و . .. و عنده علم الساعة و إليه ترجعون

با توجه به اين كه آيات پيشين در رد منكران توحيد بود، استفاده مى شود كه طرح فرمانروايى خدا بر هستى در دنيا و آخرت، هشدارى به حق ستيزان است.

آثار زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 4

4- زندگى و مرگ ، هر دو در جهت تكامل انسان و داراى روندى همسو و نه متعارض

ربّ السم_وت و .

.. لا إل_ه إلاّ هو يحيى و يميت

از ارتباط {هو يحيى و يميت} با {ربّ} _ كه قبل و بعد از آن ياد شده است _ استفاده مى شود كه حيات و مرگ، هر دو در جهت تكامل انسان بوده و برخلاف تصور برخى مذاهب، مرگ امرى شرّ نيست و خاستگاهى جز اراده خداوند حيات آفرين ندارد.

آثار زندگى با والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 23 - 12

12- حضور پدر و مادر نزد فرزند ، در پى دارنده مسؤوليت فزون تر براى فرزند

إمّا يبلغنّ عندك الكبر

{عندك الكبر} ممكن است إشعار به اين حقيقت داشته باشد كه اگر پدر و مادر پيش فرزندان زندگى كنند، مسؤوليت نگه دارى آنان بيشتر شده و از هرگونه حرمت شكنى - هر چند به گفتن {أُفّ} - بايد پرهيز شود.

آثار زندگى در جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 7

7- زندگى در جامعه آلوده و فاسد ، مايه رنج و محنت مؤمنان و غير قابل تحمل براى آنان است .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

آثار زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 60 - 6

6 - چگونگى زندگى انسان در دنيا ، تعيين كننده سرنوشت وى و سازنده حيات اخروى او است .

بل . .. أنتم قدّمتموه لنا

از تعبير {قدّمتموه لنا} (شما آن عذاب را پيش فرستاديد)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد -

47 - 12 - 17

17- زندگى اخروى انسان ها ، بازتاب شيوه زندگى آنان در دنيا

الذين ءامنوا . .. جنّ_ت ... و الذين كفروا ... النار مثوًى لهم

خداوند، براى مؤمنان و كافران دو نوع زندگى دنيوى ترسيم كرده و به تناسب هر يك، فرجامى در آخرت براى آنان، مشخص فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 8

8 - زندگى دنيوى ، گذرگاهى است براى عبور به عالم آخرت .

و إليه النشور

يادآورى نشر و رستاخيز انسان ها _ پس از بيان آفرينش زمين و تأمين نيازمندى هاى بشر در آن _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

آثار عقيده به زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 9

9 _ توجه و اعتقاد به حيات اخروى ، برانگيزاننده آدمى به عبرت گرفتن از سرگذشت هلاكت بار اقوام پيشين و تصحيح رفتار خويش

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا

آثار مشكلات زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 2

2- تنگنا هاى زندگى و لحظه هاى خطرآفرين كه هيچ اميدى به رهايى از آنها نيست ، بيدارگر فطرت خداجويى در نهاد انسان

و إذا مسّكم الضرّ . .. ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

ذكر گرفتارى در دريا در ميان ابتلاهاى فراوانى كه ممكن است انسانها را گرفتار كند، به اين جهت است كه در تلاطم دريا اميدى براى نجات و رهايى نيست.

آثار مطالعه زندگى زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل

- 16 - 69 - 18

18- در زندگى زنبور هاى عسل ، نشانه اى مهم بر خداشناسى براى اهل تفكر و انديشه وجود دارد .

و أوحى ربّك إلى النحل . .. إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

آداب زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 12

12 _ خداوند ، همواره بايد محور حركت ها و برنامه هاى مؤمنان باشد .

اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله

آفات زندگى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 - 3

3 - زندگى انسان ها بدون تعاليم قرآن و رهنمود هاى پيامبراسلام ، با خطر ها و آفت هاى گريزناپذير رو به رو خواهد بود .

و ما علّمن_ه الشعر . .. إن هو إلاّ ذكر و قرءان مبين . لينذر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه انذار و اخطارِ مردم به وسيله قرآن و پيامبراسلام، حاكى از اين حقيقت است كه بر سر راه انسان ها خطرها و آسيب هاى بسيار وجود دارد كه به وسيله قرآن و پيامبر(ص) شناخته مى شود و اگر انسان ها به اين امور توجه نكنند، با آنها روبه رو خواهند شد. گفتنى است معناى لغوى {انذار} (اعلام به امرى خطرناك و شايسته بر حذر بودن) مؤيد همين برداشت است.

احترام به آداب زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 2

2 - احترام به آيين زندگى ترسيم شده از سوى خدا و پرهيز از ايجاد هر گونه تغيير

و تبديل در آن ، توصيه خداوند به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت . .. و ان هذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

آيه فوق، ادامه آيه قبل و جزء توصيه اى است كه خداوند به يكايك پيامبران فرموده بود. بنابراين، با توجه به تأكيدهاى متعدد كه در آن است (حرف تأكيد {إنّ}، اسم اشاره نزديك {ه_ذه}، جمل_ه اسميه و قيد {أُمّة واحدة}) معناى آن چنين مى شود: ما به پيامبران يادآورى كرديم كه اين روش، تنها روشى است كه بايد در زندگى رعايت كنند و هرگونه ايجاد تغيير در آن، يا اتخاذ روشى غير از آن، أكيداً ممنوع است و عذاب سختى در پى خواهد داشت (فاتقون).

اختيار همسران محمد(ص) در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 28 - 2،7

2 - پيامبر ( ص ) طبق فرمان خداوند ، همسران خود را مخير كرد كه يا دنيا و امكانات اش را انتخاب كنند و از پيامبر جدا شوند و يا آن حضرت را برگزينند و چنين خواسته هايى نداشته باشند .

قل لأزوجك إن كنتنّ تردن الحيوة الدنيا و زينتها فتعالين أمتّعكنّ و أسرّحكنّ سراحً

7 - صرف انتخاب دنيا از سوى همسران پيامبر ( ص ) _ با مخير بودن آنان به انتخاب يكى از دو امرِ دنيا و پيامبر ( ص ) _ براى طلاق كافى نبود ، بلكه آن حضرت ، بايد درباره آنان تصميمى هم اتخاذ مى كرد .

قل لأزوجك إن كنتنّ تردن الحيوة الدنيا. .. فتعالين أمتّعكنّ و أسرّحكنّ سراحًا جمي

تصريح به {تسريح} نشان مى دهد كه صرف انتخاب دنيا از

سوى همسران پيامبر براى طلاق كافى نبوده است.

ارزش امنيت در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 3

3- دستيابى انسان ها به زندگى آرام و امن و به دور از سلطه جبّاران ، امرى بس مهم و ارزشمند

فأغرقن_ه و من معه . .. اسكنوا الأرض

ارزش زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 60 - 4

4 - حيات اخروى ، بهتر و پايدارتر از حيات دنيوى

و ما عند اللّه خير و أبقى

{ما} در {ما عند اللّه} _ به قرينه {الحياة الدنيا} _ كنايه از حيات اخروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 64 - 7،8

7 - مشركان ، از بازيچه بودن حيات دنيوى و حيات راستين بودن عالم آخرت ، بى خبرند .

و لئن سألتهم من . .. و ما ه_ذه الحيوة الدنيا ... لو كانوا يعلمون

بنابراين كه ضمير فاعلى {يعلمون} _ به قرينه سياق _ مشركانى باشد كه در آيات پيشين، از آنها سخن گفته شده است، نكته بالا، قابل استفاده است.

8 - انسان ها ، در صورت آگاهى و اطلاع از سرگرمى و بازى بودن دنيا و حيات واقعى بودن عالم آخرت ، از دنيا دست مى كشيدند و به آخرت روى مى آوردند .

و ما ه_ذه الحيوة الدنيا إلاّ لهو . .. و إنّ الدار الأخرة لهى الحيوان لو كانوا يع

برداشت بالا بنابر محذوف بودن جواب {لو} است و آن، چيزى مانند اين فراز است: {لرغبوا فى الأخرة و زهدوا فى الدنيا}.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 1

1 - زندگى دنيايى و بهره هاى آن ، در مقايسه با زندگى اخروى ، اندك و زودگذر است .

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع و إنّ الأخرة هى دار القرار

{متاع} به چيزى گويند كه از آن بهره كم برده مى شود. گفتنى است چون دنيا در برابر آخرت قرار گرفته كه دار قرار و پايدار است; زودگذر بودن آن فهميده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 35 - 3

3 - حيات اخروى ، در پيشگاه خداوند ، امرى بس ارزشمند و مخصوص تقواپيشگان است .

و الأخرة عند ربّك للمتّقين

ارزش زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 179 - 7

7 - ارزش حيات و زندگى دنيوى انسان ها ، در گرو رسيدن آنان به تقواپيشگى است .

و لكم فى القصاص حيوة . .. لعلكم تتقون

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه {لعلكم . ..} بيان غايت براى {حياة} باشد; يعنى، قانون قصاص تشريع شد تا حيات جامعه را تضمين كند و حيات و زندگى به خودى خود ارزشى ندارد مگر اينكه زمينه اى براى تحصيل تقوا باشد.

اصلاح زندگى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 13

13- آمرزش گناهان و سامان يافتن شؤون حيات ، پاداش الهى به مؤمنان صالح پيرو قرآن

و الذين ءامنوا . .. كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بالهم

{أصلح بالهم} يا به معناى اصلاح مطلق شؤون

زندگى و يا اصلاح قلب و دل مؤمنان است، برداشت ياد شده براساس معناى اول است.

اصلاح زندگى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 13

13- آمرزش گناهان و سامان يافتن شؤون حيات ، پاداش الهى به مؤمنان صالح پيرو قرآن

و الذين ءامنوا . .. كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بالهم

{أصلح بالهم} يا به معناى اصلاح مطلق شؤون زندگى و يا اصلاح قلب و دل مؤمنان است، برداشت ياد شده براساس معناى اول است.

اعتدال در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 19

19 _ لزوم پيشه ساختن روش متعادل و بدور از افراط و تفريط در زندگى

منهم امة مقتصدة

اگر چه مراد از اقتصاد عمل به احكام الهى است ولى انتخاب واژه {مقتصد} براى رساندن اين معناست كه اعتدال در امور، خود امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند است.

اقرار به كوتاهى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 113 - 1

1 - اعتراف دوزخيان به كوتاه بودن مدت حيات دنيوى خويش در مقايسه با حيات اخروى

قالوا لبثنا أو بعض يوم

برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه مراد از {فى الأرض} در آيه قبل، زندگى دنيوى باشد. در اين صورت تعبير {يوماً أو بعض يوم} بدان جهت است كه دوزخيان زندگى چند دهه اى دنيا را، در مقايسه با حيات طولانى اخروى، بسيار ناچيز مى بينند.

اهتمام به زندگى شخصى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 -

62 - 9

9 - ترك حضور در محضر رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى ، به منظور پرداختن به امور زندگى شخصى ، بدون اذن خواستن ، حرام و ممنوع است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه . .. فإذا استئذنوك لبعض شأن

اهميت اجتناب از سختگيرى در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 67 - 1،4

1 _ بندگان خالص خدا در هزينه كردن اموالشان ، نه اسراف مى كنند و نه به خود و خانواده خويش تنگ مى گيرند .

و عباد الرحم_ن . .. و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا

آنچه از ظاهر آيه شريفه و لغت به دست مى آيد، اين است كه واژه {انفاق} به معناى هزينه كردن و كاستن از اموال است; چه آن كه اين اموال براى زندگى شخصى و خانواده به مصرف برسد و چه به ديگران بخشش شود. گفتنى است {اسراف} (مصدر {يسرفوا}) به معناى زياده روى در مصرف اموال و {قتر} (مصدر {يقتروا}) به معناى سخت گيرى در مصرف است.

4 _ تشويق خداوند به رعايت اعتدال و ميانه روى و پرهيز از اسراف و سخت گيرى در مصرف اموال براى زندگى شخصى و يا بخشش به ديگران

و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قوامًا

اهميت اعتدال در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 67 - 4

4 _ تشويق خداوند به رعايت اعتدال و ميانه روى و پرهيز از اسراف و سخت گيرى

در مصرف اموال براى زندگى شخصى و يا بخشش به ديگران

و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قوامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 2

2 - روابط اجتماعى سالم ، در گرو زندگى معتدل و در حد نياز است .

و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الأرض

از اين كه بغى و طغيان، متفرع بر بسط و گسترش رزق شده و نه اصل رزق، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 8 - 5

5 - توصيه به دور نشدن از قوانين و موازين عادلانه در زندگى ، برخوردار از جايگاهى ويژه در بين توصيه ها و آموزه هاى الهى و قرآنى

ألاّتطغوا فى الميزان

مطلب ياد شده با توجه به اين نكته است كه سفارش به دور نشدن از قوانين و موازين عادلانه، نخستين توصيه الهى در اين سوره قرار گرفته است.

اهميت امنيت در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 3

3- دستيابى انسان ها به زندگى آرام و امن و به دور از سلطه جبّاران ، امرى بس مهم و ارزشمند

فأغرقن_ه و من معه . .. اسكنوا الأرض

اهميت برنامه ريزى در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 18 - 3

3 - اهميت تقدير و حساب گرى در تنظيم بهينه حيات

و أنزلنا من السماء ماء بقدر

اهميت تأمين نيازهاى زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

9 - نحل - 16 - 107 - 6

6- ترجيح دنيا بر آخرت _ و نه صرف تأمين نياز هاى زندگى _ امرى نكوهيده است .

فعليهم غضب من الله . .. ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة

اهميت تحولات زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 5

5 - خوددارى از ايمان ، پس از مشاهده حالت هاى گوناگون طبيعت و تحولات زندگى بشر ، غير قابل توجيه و شگفت آور است .

لا أقسم بالشفق . و الّيل و ما وسق . و القمر إذا اتّسق . لتركبنّ طبقًا عن طبق . ف

برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است كه حرف {فاء}، اين آيه را بر محتواى قسم و مقسمٌ به (در آيات پيشين) تفريع كرده باشد.

اهميت تدبير در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 11

11- آينده نگرى و تدبير ، اصلى مهم در تنظيم صحيح خط مشى زندگى انسان

و لاتجعل يدك مغلولة . .. و لاتبسطها ... فتقعد ملومًا محسورًا

خداوند بر اساس اصل آينده نگرى _ كه از جمله {فتقعد ملوماً محسوراً} استفاده مى شود _ (چرا كه {فاء} در {فتقعد} براى بيان نتيجه و پايان و آينده كار است) انسان را از افراط و تفريط در انفاق و . .. منع كرده است.

اهميت ذكر زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 10

10- لزوم توجه انسان به حيات اخروى و ذخيره سازى امكانات خود براى آن

أذهبتم طيّب_تكم .

.. و استمتعتم بها ... تجزون عذاب الهون

تذكر خداوند به فرجام كافران و سرّ بدفرجامى آنان، در حقيقت رهنمودى است به آنان كه چگونه بينديشند و چگونه زندگى كنند; تا به فرجام شوم كافران مبتلا نشوند.

اهميت زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 115 - 5

5 - زندگى دنيوى ، در پرتو وجود معاد و حيات اخروى ، ارزشمند و هدفدار مى شود .

أفحسبتم أنّما خلقن_كم عبثًا و أنّكم إلينا لاترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 6

6 - حيات آخرت ، حيات اصلى و هدف نهايى براى بشر است .

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

از ستايش شدن پيامبران به آخرت انديشى و دنياگريزى، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

اهميت زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 115 - 5

5 - زندگى دنيوى ، در پرتو وجود معاد و حيات اخروى ، ارزشمند و هدفدار مى شود .

أفحسبتم أنّما خلقن_كم عبثًا و أنّكم إلينا لاترجعون

اهميت قانونمندى زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 8 - 3

3 - زندگى انسان ها ، چونان نظام طبيعت ، وابسته به رعايت موازين و معيارها

و وضع الميزان . ألاّتطغوا فى الميزان

از ارتباط اين آيه با آيات پيشين استفاده مى شود: چنانچه وجود موازين در نظام جهان، عامل ثبات و پايدارى آن است و بى حسابى و بى قانونى به انهدام آن منتهى مى شود، زندگى انسان نيز متكى

به رعايت معيارها است.

اهميت هدفدارى در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 14

14- سود جستن از امكانات زندگى ، بدون هدفى متعالى و احساس مسؤوليت ، عملى حيوانى *

يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م

برداشت بالا بدان احتمال است كه تشبيه كافر به حيوان، از آن جهت باشد كه حيوان در خوردن و لذّت جويى، جز ارضاى غريزه به هدفى ديگر نينديشيده و خود را مسؤول نمى داند.

ايمان در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 6

6- زندگى واقعى و ارزشمند ، حيات همراه با ايمان و عمل صالح است .

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است: الف) بنابر اينكه {حياة طيّبة} زندگى دنيوى باشد. ب) زنده شدن انسان مؤمن و نيك كردار در زندگى دنيا، اشاره به اين معنا دارد كه زندگى بدون ايمان، در حقيقت زندگى شايسته و درخور شأن انسان نيست و حيات واقعى به ايمان و عمل صالح است.

بازگشت به زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 10 - 1

1 - معاد ، بازگشت دوباره انسان به زندگى است .

لمردودون فى الحافرة

{حافرة} به معناى خلقت نخستين است (لسان العرب). هم چنين در بيان حالت كسانى كه به همان راهى بازگردانده شوند كه از آن آمده اند، {مردودون فى الحافرة} گويند (مفردات راغب). در اين معنا، {حافرة} به معناى {ذات حفر} يا {محفورة} و منطبق بر اثر پاى رونده است.

باطن

زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 4

4 - زندگى دنيوى داراى ظاهر و باطن است .

يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا

ظاهر، در برابر باطن است و دلالت مى كند كه دنيا، علاوه بر ظاهر، باطن هم دارد.

برترى زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 18 - 1

1 - جاودانگى جهان آخرت و برترى آن بر زندگانى دنيا ، در تمام كتاب هاى آسمانى مطرح شده است .

و الأخرة خير و أبقى . إنّ ه_ذا لفى الصحف الأُولى

{الصحف}، جمع محلى به {ال} و مفيد عموم است. تصريح به بعضى از صحف در آيه بعد، تنها بر اهميت آنها دلالت دارد و عموم را از بين نمى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 19 - 3

3 - برترى آخرت بر زندگانى دنيا و توقف رستگارى بر تزكيه ، ياد نام خدا و اداى نماز ، از معارف ياد شده در كتاب هاى آسمانى ابراهيم و موسى ( ع )

قد أفلح . .. بل تؤثرون ... صحف إبرهيم و موسى

برترى زندگى اخروى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 5 - 5

5 - عطا هاى رضايت بخش خداوند در آخرت ، دليل برترى زندگى اخروى پيامبر ( ص ) بر دنياى آن حضرت است .

و للأخرة خير لك من الأُولى . و لسوف يعطيك ربّك فترضى

بهترين برنامه زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

نحل - 16 - 89 - 14،16

14- پيامبر ( ص ) ، شايسته ترين انسان و قرآن كامل ترين برنامه براى رشد و هدايت آدميان است .

و جئنابك شهيدًا على ه_ؤلاء و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى

با توجه به ارتباط دو بخش آيه; يعنى، {و جئنا بك شهيدا . ..} با {و نزّلنا عليك ...} و نيز بنابر اينكه {شهيداً} را به معناى الگو بدانيم و شهادت را شهادت عملى به شمار آوريم، برداشت فوق را مى توان به دست آورد.

16- ارائه بهترين برنامه به انسان ( قرآن ) ، اتمام حجت خداوند بر آدميان

و يوم نبعث فى كلّ أُمّة شهيدًا . .. و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى

بهترين زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 7

7 _ زندگى در بهشت جاودان ، بهترين و برترين زندگى و سرانجام براى انسان

قل أذلك خير أم جنّة الخلد . .. جزاء و مصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 22 - 2

2 - زندگى در بهشت ، برترين زندگى است .

فى عيشة راضية . فى جنّة عالية

بى ارزش زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 60 - 3،4،7

3 - لزوم برگزيدن ايمان و هدايت الهى ; ولو به بهاى از دست دادن زندگى دنيوى و متاع آن

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا . .. و ما أوتيتم من شىء فمت_ع الحيوة

4 - حيات اخروى ، بهتر و پايدارتر از

حيات دنيوى

و ما عند اللّه خير و أبقى

{ما} در {ما عند اللّه} _ به قرينه {الحياة الدنيا} _ كنايه از حيات اخروى است.

7 - برگزيدن زندگى دنيوى به بهاى از دست دادن سعادت اخروى ، عملى نابخردانه است .

و ما أوتيتم من شىء فمت_ع الحيوة الدنيا. .. أفلاتعقلون

بى ارزشى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 5

5- ارزش مال و فرزند و زندگى ناپايدار دنيا ، در قبال عملِ صالحِ جاودان ارزشى فرومايه و محدود است .

المال و البنون زينة الحيوة الدنيا و الب_قي_ت الص_لح_ت خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 64 - 3،7،8

3 - حيات دنيوى ، حياتى ناچيز و پست است .

و ما ه_ذه الحيوة الدنيا

آوردن اسم اشاره {ه_ذه} قبل از مشارٌاليه آن، با توجه به اين كه بدون اسم اشاره هم معنا كامل و رسا بود، براى تحقير مشارٌاليه است.

7 - مشركان ، از بازيچه بودن حيات دنيوى و حيات راستين بودن عالم آخرت ، بى خبرند .

و لئن سألتهم من . .. و ما ه_ذه الحيوة الدنيا ... لو كانوا يعلمون

بنابراين كه ضمير فاعلى {يعلمون} _ به قرينه سياق _ مشركانى باشد كه در آيات پيشين، از آنها سخن گفته شده است، نكته بالا، قابل استفاده است.

8 - انسان ها ، در صورت آگاهى و اطلاع از سرگرمى و بازى بودن دنيا و حيات واقعى بودن عالم آخرت ، از دنيا دست مى كشيدند و به آخرت روى مى آوردند .

و ما ه_ذه الحيوة الدنيا إلاّ لهو . .. و

إنّ الدار الأخرة لهى الحيوان لو كانوا يع

برداشت بالا بنابر محذوف بودن جواب {لو} است و آن، چيزى مانند اين فراز است: {لرغبوا فى الأخرة و زهدوا فى الدنيا}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 1

1 - زندگى دنيايى و بهره هاى آن ، در مقايسه با زندگى اخروى ، اندك و زودگذر است .

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع و إنّ الأخرة هى دار القرار

{متاع} به چيزى گويند كه از آن بهره كم برده مى شود. گفتنى است چون دنيا در برابر آخرت قرار گرفته كه دار قرار و پايدار است; زودگذر بودن آن فهميده مى شود.

بى منطقى زندگى مكذبان وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 9 - 6

6- زندگى ، تلاش و استدلال هاى منكران وحى ، حركتى بازيگرانه و فاقد بنياد هاى متقن

فى شكّ يلعبون

پايدارى زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 60 - 4

4 - حيات اخروى ، بهتر و پايدارتر از حيات دنيوى

و ما عند اللّه خير و أبقى

{ما} در {ما عند اللّه} _ به قرينه {الحياة الدنيا} _ كنايه از حيات اخروى است.

پرسش از مدت زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 112 - 1

1 - پرسش خداوند از دوزخيان ، نسبت به مدت زندگى آنان در دنيا

ق_ل كم لبثتم فى الأرض عدد سنين

ضمير فاعل در {قال} با توجه به آيات قبل، به خداوند باز مى گردد. {كم} براى

استفهام از مقدار و {لبث} (مصدر {لبثم}) به معناى درنگ كردن است.

پوچى زندگى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 106 - 2

2- واقعيّت زندگى كافران ، چيزى جز پوچى و بى فرجامى و زيانكارى نيست .

ذلك

{ذلك} ممكن است كه خبر مبتداى محذوف و تأكيد بر محتواى آيات قبل باشد; يعنى، واقعيت اين است و جز اين نيست. (الأمر ذلك و لا غير) و مى تواند مبتدا باشد و {جزاؤهم} خبر آن و {جهنم} عطف بيان براى مبتدا يا خبر. برداشت ياد شده براساس احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 42 - 4

4 - پوچى و بى هدفى در زندگى ، از ويژگى هاى كافران

فذرهم يخوضوا و يلعبوا

پوچى زندگى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 1

1- مشركان ، مردمى غافل از مسائل جدى و اصلى زندگى و دل مشغول به امور واهى و بى ارزش

و هم يلعبون . لاهية قلوبهم

{لهو} به معناى چيزى است كه انسان را از كارهاى مهم و سودمند باز دارد (مفردات راغب). توصيف مشركان به اين كه قلبشان به لهو و امور غير مهم مبتلا شده، بيانگر برداشت ياد شده است.

پوچى زندگى منكران انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 5

5 _ زندگى و تلاش منكران رسالت ، سراسر بازيچه و بى ثمر در سعادت آنان است .

أن يأتيهم بأسنا ضحى و هم يلعبون

مى توان گفت مراد از

{لَعْب} در {يلعبون} اشتغال به امور دنيوى و تلاش براى رفع نيازهاى مادى است كه چون در مسير حق و هدف تعيين شده براى انسان نمى باشد، از آن به {بازى كردن} تعبير شده است.

تاريخ زندگى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 2

2 _ زندگى انسان ها از آغاز تاريخ ، زندگى اجتماعى بود .

و ما كان الناس إلا أمة وحدة

{امت} به هر جمعيتى گفته مى شود كه امر واحدى آنان را گرد هم آورده باشد.

تبيين حقيقت زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 5

5 - ارائه تصويرى درست از حقيقت زندگى در دنيا و آخرت ، از نخستين كار هاى هدايتى مؤمن آل فرعون

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع و إنّ الأخرة هى دار القرار

تبيين حقيقت زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 5

5 - ارائه تصويرى درست از حقيقت زندگى در دنيا و آخرت ، از نخستين كار هاى هدايتى مؤمن آل فرعون

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع و إنّ الأخرة هى دار القرار

تحولات زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 4

4 - پيدايش مراحل گوناگون در طبيعت ( شفق ، تاريكى شب و نور ماه ) ، نشانى از امكان تغيير و تحول در نظام حيات بشر در دنيا و آخرت

فلا أقسم . .. لتركبنّ طبقًا عن طبق

در قسم هاى قرآن، تناسب بين محتواى

قسم و غرض از آن رعايت شده است و در اين مجموعه آيات نيز براى تأكيد بر تغيير حالات انسان، به تغييرات تكوينى سوگند ياد شده است.

تحولات زندگى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 3

3 - مرگ ، سرآغاز تحولى عميق در سير حيات و فرايند زندگى بشر

حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون

تحولات زندگى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 6

6- زندگى دنيوى انسان ها ، آميزه اى از برخوردارى از نعمت و محروميت

و ما بكم من نعمة فمن الله ثمّ إذا مسّكم الضرّ

تحولات زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 4

4 - پيدايش مراحل گوناگون در طبيعت ( شفق ، تاريكى شب و نور ماه ) ، نشانى از امكان تغيير و تحول در نظام حيات بشر در دنيا و آخرت

فلا أقسم . .. لتركبنّ طبقًا عن طبق

در قسم هاى قرآن، تناسب بين محتواى قسم و غرض از آن رعايت شده است و در اين مجموعه آيات نيز براى تأكيد بر تغيير حالات انسان، به تغييرات تكوينى سوگند ياد شده است.

تداوم زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 19

19 _ پابرجايى زندگى انسانها در زمين، در عين انقراض امتهاى متمدن كافر

فأهلكنهم بذنوبهم و أنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 20 -

3

3_ پايان نيافتن زندگى انسان با { مرگ } و تداوم آن در قيامت با { نفخ صور }

و جاءت سكرة الموت بالحقّ . .. و نفخ فى الصور

تذكر به {نفخ در صور} و برپايى روز جزا _ در پى تذكر به مرگ _ پيامدار معناى ياد شده است.

تداوم زندگى قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 9

9 - استوار ماندن قريش بر نظام معيشتى ديرپاى خويش ، نعمتى الهى و سزاوار سپاس

لإيل_ف قريش

چنانچه سوره {قريش} سوره اى مستقل باشد و با سوره {فيل} يك سوره تلقى نگردد; حرف {لام} در {لايلاف} متعلق به {فليعبدوا} در آيه سوم خواهد بود. در آن صورت مفاد آيه اين مى شود كه چون خداوند، نعمت ايلاف را به قريش عطا كرده است، بايد او را بندگى كنند. گفتنى است كه بندگى به پاس نعمت، شكرگزارى آن است.

تدبير زندگى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 37 - 2

2 - مديريت خداوند در تدبير معيشت انسان ها ، امرى روشن و قابل درك است .

أَوَلم يروا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

تشبيه زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 11

11 - حيات دنيا ، همچون رستنى هاى كشتزار ، فريبا و ناپايدار است .

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا . .. كمثل غيث أعجب الكفّار نباته ... ثمّ يكون حط_مًا

تعداد زندگى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40

- 11 - 2

2 - انسان ، از آغاز آفرينش خود تا روز قيامت ، برخوردار از دو مرگ و دو حيات

قالوا ربّنا أمتّنا اثنتين و أحييتنا اثنتين

تعقل در امكانات زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 10

10- لزوم انديشيدن آدميان ، در طبيعى ترين امكانات زندگى خويش و توجه يافتن به نقش خداوند در آنها

و الله جعل لكم من بيوتكم سكنًا . .. أث_ثًا و مت_عًا

تفاخر در زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 3

3 - حقيقت حيات دنيوى ، پنج چيز بيش نيست : بازى ، لهو و سرگرمى ، زينت و آرايش ، تفاخر و فخرفروشى ، و فزون طلبى .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

واژه {أنّما} (به فتح همزه) نظير {إنّما} (به كسر همزه) براى افاده حصر است. بنابراين {أنّما الحيوة الدنيا...} معادل {ما الحياة الدنيا إلاّ لهو و لعب...} است; يعنى، حقيقت زندگى دنيايى، به غير از {لعب}، {لهو}، {زينت}، {تفاخر} و {تكاثر} نمى باشد.

تفاوت زندگى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 7

7 - زندگى و مرگ مؤمنان نيك كردار ، غيرقابل قياس با زندگى و مرگ گناه پيشگان

أم حسب الذين اجترحوا السيّئات أن نجعلهم كالذين ءامنوا و عملواالص_لح_ت سواء محياه

تقدير زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 2

2 - تقدير مرگ و حيات براى بشر ، جلوه

فرمانروايى و قدرت مطلق و بى پايان خداوند است .

بيده الملك و هو على كلّ شىء قدير . الذى خلق الموت و الحيوة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {الذى خلق الموت. ..}، درصدد توضيح و تبيين آثار و جلوه هاى ملك و قدرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 1 - 9

9 - { عن الرضا ( ع ) ليلة القدر يقدّر اللّه عزّوجلّ فيها ما يكون من السنة إلى السنة من حياة أو موت أو خير أو شرّ أو رزق فما قدّره فى تلك الليلة فهو من المحتوم ;

از امام رضا(ع) روايت شده است: خداوند در شب قدر، آنچه را كه از اين سال تا سال بعد پيش خواهد آمد مقدر مى فرمايد; از زندگى يا مرگ; از خوب يا بد، يا روزى. پس آنچه را خداوند در اين شب مقدر فرمود، آن حتمى خواهد بود}.

تكاثر در زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 3

3 - حقيقت حيات دنيوى ، پنج چيز بيش نيست : بازى ، لهو و سرگرمى ، زينت و آرايش ، تفاخر و فخرفروشى ، و فزون طلبى .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

واژه {أنّما} (به فتح همزه) نظير {إنّما} (به كسر همزه) براى افاده حصر است. بنابراين {أنّما الحيوة الدنيا...} معادل {ما الحياة الدنيا إلاّ لهو و لعب...} است; يعنى، حقيقت زندگى دنيايى، به غير از {لعب}، {لهو}، {زينت}، {تفاخر} و {تكاثر} نمى باشد.

تلاش براى زندگى

اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 2

2 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ( رستگارى بزرگ ) ، تنها هدف شايسته براى هرگونه سعى و تلاش در زندگى آدمى

لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

از تقدم جار و مجرور (لمثل) بر عامل خود (فليعمل) _ كه مفيد حصر است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

توسعه زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 2

2 _ رهايى از تنگنا ها و دستيابى به توسعه در ابعاد مختلف زندگى ، ثمره اى براى هجرت در راه خدا

و من يهاجر فى سبيل اللّه يجد فى الارض مراغماً كثيراً وسعة

جاذبه هاى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 2

2- مال و فرزند ، قوى ترين جاذبه هاى زندگى دنيايند . *

المال و البنون زينة الحيوة الدنيا

جاودانگى زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 58 - 3

3 - حيات آخرت ، حياتى است جاودانه و به دور از مرگ و نيستى .

أفما نحن بميّتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 31 - 1

1 - برپا شدن قيامت پس از مرگ انسان و استمرار حيات بشر و جاودانگى او در عالم هستى

إنّهم ميّتون . ثمّ إنّكم يوم القي_مة عند ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 -

3،4

3 - پايدارى و پايندگى زندگى اخروى ، دليل برترى آن بر زندگى دنيايى است .

إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع و إنّ الأخرة هى دار القرار

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه آيه شريفه با مقايسه كردن زندگى دنيايى و حيات اخروى; درصدد بيان برترى زندگى در آخرت مى باشد.

4 - دنيا ، گذرگاه و مقدمه براى حيات جاودانه آخرت است .

إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع و إنّ الأخرة هى دار القرار

واژه {متاع} در برخى از موارد به چيزى گفته مى شود كه بهره انسان از آن كم و ناپايدار باشد. بنابراين توصيف زندگى دنيايى به {متاع} و زندگى اخروى به {دار القرار} (سراى پايدار)، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 20

20 - زندگى در آخرت ، جاودان و بى انت ها است .

خ_لدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 18 - 1

1 - جاودانگى جهان آخرت و برترى آن بر زندگانى دنيا ، در تمام كتاب هاى آسمانى مطرح شده است .

و الأخرة خير و أبقى . إنّ ه_ذا لفى الصحف الأُولى

{الصحف}، جمع محلى به {ال} و مفيد عموم است. تصريح به بعضى از صحف در آيه بعد، تنها بر اهميت آنها دلالت دارد و عموم را از بين نمى برد.

جايگاه زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 26 - 1،4

1 - زمين ، محل و جايگاه مناسب براى زندگى و مرگ انسان هاى بسيار

كفاتًا . أحياءً و

أموتًا

تنوين {أحياءً و أمواتاً}، براى تعظيم است و مراد از آن تكثير مى باشد.

4 - { حَمّاد بن عيسى عن أبى عبداللّه ( ع ) أنّه نظر إلى المقابر ، فقال : يا حمّاد ه_ذه كِفاتُ الأموات و نظر إلى البيوت فقال : ه_ذه كفاتُ الأحياء ثمّ تلا [ ه_ذه الآية ] { ألم نجعل الأرض كفاتاً . أحياءً و أمواتاً } ;

حمّادبن عيسى از امام صادق(ع) روايت كرده كه آن حضرت، نگاهى به قبرستان انداخت و فرمود: اى حمّاد! اين كفاتِ مردگان است و نگاهى به خانه ها انداخت و فرمود: اين كفاتِ زنده ها است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: {ألم نجعل الأرض كفاتاً . أحياءً و أمواتاً}.

جايگاه زندگى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 2

2 _ خداوند زمين را بدون فساد آفريد و آن را براى زندگانى انسان ها جايگاهى شايسته قرار داد .

بعد إصلحها

جذابيت زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 15 - 9

9- جان و مال ، پرجاذبه ترين امور در زندگى انسان

و ج_هدوا بأمولهم و أنفسهم

خداوند، از ميان جاذبه هاى زندگى، فقط به جان و مال اشاره كرده است و چشم پوشى از آن را نشانه ايمان استوار دانسته است.

جهل به كوتاهى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 114 - 3

3 - دلبستگى انسان به دنيا ، معلول جهل او به ناچيز بودن عمرش

ق_ل إن لبثتم إلاّ قليلاً لو أنّكم كنتم تعلمون

حرص به زندگى دنيوى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 10

10 - مشركان ، به زندگى دنيا حريص و دل بسته اند .

لتجدنهم أحرص الناس . .. و من الذين أشركوا

حرص مشركان به زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 10

10 - مشركان ، به زندگى دنيا حريص و دل بسته اند .

لتجدنهم أحرص الناس . .. و من الذين أشركوا

حرص يهود به زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 1،2،3،4،5،13

1 - يهود ، حريص ترين مردمان بر زنده ماندن و برخوردار شدن از عمرى طولانى هستند .

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

2 - يهود ، به هر نوع زندگى دنيوى - هر چند پست باشد - حريص و دل بسته اند .

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

نكره آوردن {حياة} اشاره به اين نكته دارد كه: يهوديان بر صرف زنده ماندن با هر ويژگى - هر چند كه پست و حقير هم باشد - حريصند.

3 - روش و منش يهود ، نمايانگر حرص شديد آنان بر زندگانى دنيا و ترس از مرگ است .

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

{لتجدن} مركب از فعل تجد (مى يابى)، لام قسم و نون تأكيد است; يعنى، البته و بدون هيچ ترديد مى يابى كه يهود حريص ترين مردمند. تأكيد بر اينكه مخاطب، دلبستگى يهود را بر زندگى دنيا مى يابد، گوياى اين معناست كه عملكرد يهود نمايانگر علاقه شديد آنان به حيات دنياست.

4 - نمايان بودن علاقه يهود به زندگى دنيا

، مانع آنان از اظهار اشتياق به حيات اخروى و تظاهر به نهراسيدن از مرگ

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

جمله {لتجدنهم . ..} استشهادى است براى جمله {لن يتمنوه}; يعنى، اين حقيقت كه يهود تمناى مرگ و رسيدن به آخرت را ندارند، از زندگى آنان به خوبى معلوم مى شود; به گونه اى كه حتى خود آنان نيز نمى توانند آن را انكار كنند.

5 - اشتياق يهود به زندگى دنيا ، حتى از مشركان فزونتر است .

و لتجدنهم أحرص الناس . .. و من الذين أشركوا

{من الذين} عطف بر {الناس} مى باشد; يعنى: {و لتجدنهم أحرص من الذين اشركوا; مى يابى آنها را كه از مشركان به زندگى در دنيا دلبسته ترند}.

13 - يأس يهود از سراى آخرت ، زمينه ساز حرصشان بر حيات دنيا و آرزوى عمر طولانى است . *

يود أحدهم لو يعمر الف سنة و ما هو بمزحزحه من العذاب أن يعمر

حقيقت زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 24 - 3،7

3 - هواپرستان ، معتقد به منحصر بودن زندگى انسان در دنيا و پايان يافتن آن با مرگ *

من اتّخذ إل_هه هويه . .. و قالوا ما هى إلاّ حياتنا الدنيا نموت و نحيا

برداشت بالا بدان احتمال است كه فاعل {قالوا} هواپرستان باشد كه در آيه قبل مطرح بود.

7 - زندگى و مرگ در نگاه مشركان ، پديده اى طبيعى و بى ارتباط با اراده الهى و وجود خداوند

و ما يهلكنا إلاّ الدهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 43 - 7

7 - مرگ

، همانند حيات ، مرحله اى از تحوّل و شدن انسان به سوى خداوند است .

إنّا نحن نحيى و نميت و إلينا المصير

از اين كه خداوند پس از {نميت}، سخن از حركت و شدن انسان به سوى خويش به ميان آورده; استفاده مى شود كه مرگ فنا و پايان كار نيست; بلكه مرحله اى از مراحل حركت هستى، به سوى اهداف الهى است.

حقيقت زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 7

7 - ترديد در پيروزى روميان پس از شكست آنان ، برخاسته از سطحى نگرى و بى توجهى مردمان عصر بعثت به حقايق نهان زندگى دنيا است .

سيغلبون . .. يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا

نكته ياد شده بر اين اساس است كه {ال} در {الناس} عهد باشد و مراد از آن، مردمى باشند كه درباره وعده خداوند به پيروزى روميان شكست خورده ترديد داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 3

3 - حقيقت حيات دنيوى ، پنج چيز بيش نيست : بازى ، لهو و سرگرمى ، زينت و آرايش ، تفاخر و فخرفروشى ، و فزون طلبى .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

واژه {أنّما} (به فتح همزه) نظير {إنّما} (به كسر همزه) براى افاده حصر است. بنابراين {أنّما الحيوة الدنيا...} معادل {ما الحياة الدنيا إلاّ لهو و لعب...} است; يعنى، حقيقت زندگى دنيايى، به غير از {لعب}، {لهو}، {زينت}، {تفاخر} و {تكاثر} نمى باشد.

حيات زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 -

عنكبوت - 29 - 64 - 5

5 - آخرت ، سراسر حيات و زندگى است و مرگ و نيستى ، در آن راه ندارد .

و إنّ الدار الأخرة لهى الحيوان

تعبير {الحيوان} (عين حيات) نشان مى دهد كه آخرت، حيات محض است.

خالق زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 43 - 6

6 - معاد ، حضور موجودات در پيشگاه آفريننده مرگ و زندگى است .

إنّا نحن نحيى و نميت و إلينا المصير

خلقت زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 14

14- پديدار شدن حيات بر روى زمين ، جلوه اى از قدرت لايزال خداوند است .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا . .. و كان اللّه على كلّ شىء مقتدرًا

درخواست زندگى پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 1

1 _ تقدير زندگانى نيكو در دنيا و آخرت ، درخواست موسى ( ع ) از خداوند براى خود و همراهانش در ميعادگاه مناجات

و اكتب لنا فى هذه الدنيا حسنة و فى الاخرة

با توجه به آيه قبل معلوم مى شود مراد از {نا} در {لنا}، موسى(ع) و همراهان او در ميعادگاه مناجات است. كتابت در آيه شريفه به معناى مقدّر كردن است.

درخواست زندگى جاودان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 120 - 8

8 - انسان ، خواهان زندگى جاويد و ملك و مالكيت فنا ناپذير است .

هل أدّلك على شجرة الخلد و ملك لايبلى

شيطان براى كارگر ساختن وسوسه خويش

در آدم، از زمينه هايى بهره برد كه در آدم وجود داشت. آن زمينه ها، ميل به جاودانگى و مالكيت فنا ناپذير است.

دلايل برترى زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 3

3 - پايدارى و پايندگى زندگى اخروى ، دليل برترى آن بر زندگى دنيايى است .

إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع و إنّ الأخرة هى دار القرار

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه آيه شريفه با مقايسه كردن زندگى دنيايى و حيات اخروى; درصدد بيان برترى زندگى در آخرت مى باشد.

ذكر فناپذيرى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 26 - 3

3 - توجه به ناپايدارى زندگى دنيايى ، هشدارى به انسان ها در فريفته نشدن به آن

كلّ من عليها فان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 3

3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به ناپايدارى زندگى دنيايى و اقتدار و كرامت جاودان پروردگار هستى

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

پرسش سرزنش آميز آيه شريفه، در مورد نعمت هاى انكارناپذير، درصدد توجه دادن انسان به نعمت هايى است كه در آيات پيشين مطرح شده است (از جمله ناپايدارى دنيا و بقاى اقتدار خداوند).

ذكر كوتاهى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 114 - 5

5 - توجه انسان در دنيا به ناپايدارى عمر خويش ، داراى نقشى اساسى در گرايش او به دين الهى

ق_ل إن لبثتم

إلاّ قليلاً لو أنّكم كنتم تعلمون

تعبير {لو أنّكم كنتم تعلمون} مى رساند كه اگر انسان در زندگى دنيوى، به ناپايدارى آن توجه داشته باشد، راهى را انتخاب خواهد كرد كه به دوزخ و پشيمانى منتهى نشود. آن راه، همان گردن نهادن به شريعت و آيين الهى است.

ذكر ناپايدارى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 8

8- توجه به سرعت زوال زندگى دنيا ، مايه هشدار و عبرت رفاه مندان و دنياطلبان است .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا كماء أنزلن_ه . .. تذروه الري_ح

با توجه به ارتباط آيه با آيات قبل كه در زمينه نشان دادن انديشه هاى رفاه مندان مغرور و فرجام آنان بود، نكته بالا فهميده مى شود.

رضايت بخشى زندگى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 21 - 2

2 - زندگى در بهشت ، زندگى كاملاً رضايت بخش و دل پسند

فى عيشة راضية

به قرينه آيه بعد (فى جنّة عالية) زندگى رضايت بخش، در بهشت خواهد بود.

رفاه در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 6،8

6 _ دشواريهاى زندگى و رفاه و گشايش در آن، در اختيار خداوند است.

فأخذنهم بالبأساء و الضراء . .. فتحنا عليهم أبوب كل شىء

چون گشايش در زندگى و معيشت (فتحنا) و سختى و تنگنا (فأخذناهم)، هر دو با ضمير {نا} به خداوند نسبت داده شده است، معلوم مى شود كه هر دو حالت با اراده خداوند صورت مى پذيرد.

8 _ فراوانى و رفاه و آسايش همواره

نشانه لطف و عنايت الهى نيست.

فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شىء حتى إذا فرحوا

رفاه در زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 12

12 - زندگى دنيوى انسان ها ، آميزه اى از ناملايمات و برخوردارى از نعمت ها است .

إذا مسّ الناس ضرّ . .. ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة ... فتمتّعوا

روش زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 13

13 - استفاده از نعمت هاى الهى ، سپاس گزارى از خدا و انجام اعمال شايسته ، رسم و راه زندگى ترسيم شده از سوى خدا براى يكايك پيامبران و همه مؤمنان

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 27 - 6،7

6 _ راه و روش پيامبر ( ص ) ، تنها راه و روش صحيح براى بشر و جز آن ، بيراهه خواهد بود .

يقول ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

ندامت و تأسف شديد ظالمان از نپيمودن راه پيامبر(ص)، حكايت مى كند كه تنها راه پيامبر(ص) راهى است صحيح كه در آن پشيمانى و تأسف نيست و همه راه ها جز راه او، بيراهه است.

7 _ پيامبران ، ارائه دهنده راه و روش زندگى سعادتمندانه

ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 10

10 - نزاع كنندگان و شاكيان ، از داوود ( ع ) خواستار نماياندن راه درست زندگى به آنان

و اهدنا

إلى سواء الصرط

{سواء} در اصل به معناى وسط و ميانه است. مقصود از آن در آيه شريفه، راه درست و ميانه و به دور از افراط و تفريط در زندگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 7

7 - دين دارى ، در عين زندگى خواهى و معنويت توأم با توسعه زندگى مادى ، از توصيه هاى قرآن

إنّ لك فى النهار سبحًا طويلاً . و اذكر اسم ربّك و تبتّل إليه تبتيلاً

روش زندگى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 3

3 - راه و رسم زندگى تعيين شده از سوى خدا براى پيامبران ، راه و رسمى روشن و به دور از هر گونه ، ابهام

و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة

به كارگيرى اسم اشاره نزديك (ه_ذه)، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

روش زندگى بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 67 - 1،2

1 _ بندگان خالص خدا در هزينه كردن اموالشان ، نه اسراف مى كنند و نه به خود و خانواده خويش تنگ مى گيرند .

و عباد الرحم_ن . .. و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا

آنچه از ظاهر آيه شريفه و لغت به دست مى آيد، اين است كه واژه {انفاق} به معناى هزينه كردن و كاستن از اموال است; چه آن كه اين اموال براى زندگى شخصى و خانواده به مصرف برسد و چه به ديگران بخشش شود. گفتنى است {اسراف} (مصدر {يسرفوا}) به معناى زياده روى در

مصرف اموال و {قتر} (مصدر {يقتروا}) به معناى سخت گيرى در مصرف است.

2 _ رعايت اعتدال و ميانه روى در معيشت و زندگى اقتصادى ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قوامًا

{ذلك} اشاره است به آنچه كه در آغاز آيه شريفه ذكر شد (يعنى، اسراف و اقتار) و {قوام} به معناى عدل و راه ميانه و وسط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 72 - 9

9 _ زندگى بر مبناى هدفى معقول و مفيد ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذين لايشهدون الزور و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا

اجتناب كردن بندگان خالص خدا از مجالس باطل (لايشهدون الزور) و نيز پرهيز از لغو و بيهودگى، حاكى است كه از آن است كه آنان در زندگى، داراى هدفى معقول و مفيداند.

روش زندگى پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 2

2 - آشنايى مسلمانان ، با ارزش هاى زندگى ابراهيم ( ع ) و همگامانش *

قد كانت لكم أسوة حسنة. .. والذين معه

تعبير {كانت لكم اُسوة}، مى تواند نظر به آشنايى مسلمانان با برنامه هاى ارزشى ابراهيم(ع) داشته باشد.

روش زندگى زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 3،6

3- خداوند براى زنبور هاى عسل ، راه هاى مناسب با زيست آنها را هموار ساخت .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {ذللاً} حال براى {سبل} باشد.

6- راه زندگى زنبور هاى عسل

در طبيعت ، متعدد و گوناگون است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

برداشت فوق، از جمع آمدن {سبل} استفاده مى شود.

روش زندگى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 4

4- غوطهورى در زندگى مادى و خوش گذرانى ، شيوه زندگى در جوامع ستمگر

قرية كانت ظالمة . .. وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

روش زندگى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 4

4- لذّت جويى گسترده از امكانات حيات ، شيوه كافران

أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا و استمتعتم بها

روش زندگى مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 34 - 4

4 - تعاليم پيامبران ، ناسازگار با ايده و زندگى مترفان و خوشگذرانان

و ما أرسلنا فى قرية من نذير إلاّ قال مترفوها إنّا بما أُرسلتم به ك_فرون

ايستادگى همواره مترفان در مقابل تعاليم پيامبران و نپذيرفتن آنها، نشان مى دهد كه آن تعاليم، با ايده و رفتار آنان سازگار نبوده است.

زمان زندگى برزخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 45 - 4،5

4 _ مردم در قيامت ، زمان درنگ خود در برزخ را بسيار كوتاه احساس مى كنند .

و يوم يحشرهم كأن لم يلبثوا إلا ساعة من النهار

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ظرف متعلق به {لم يلبثوا}، زمان پس از مرگ باشد.

5 _ مردم در قيامت ، زمان درنگ خود در دو عالم ( دنيا و برزخ ) را بسيار كوتاه احساس مى كنند .

و يوم يحشرهم كأن لم

يلبثوا إلا ساعة من النهار

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ظرف متعلق به {لم يلبثوا}، دنيا و زمان پس از مرگ باشد; يعنى: {كأن لم يلبثوا فى الدنيا و بعد الموت}.

زمان زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 45 - 3،5

3 _ مردم در قيامت ، زمان درنگ خود در دنيا را بسيار كوتاه و به اندازه لحظاتى كه چند تن همديگر را ببينند و بشناسند ، احساس مى كنند .

و يوم يحشرهم كأن لم يلبثوا إلا ساعة من النهار يتعارفون بينهم

{ساعة} در لغت به معناى جزيى از اجزاى زمان، است (كوتاه باشد يا بلند). برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ظرف متعلق به {لم يلبثوا}، دنيا باشد; يعنى: {كأن لم يلبثوا فى الدنيا ...}.

5 _ مردم در قيامت ، زمان درنگ خود در دو عالم ( دنيا و برزخ ) را بسيار كوتاه احساس مى كنند .

و يوم يحشرهم كأن لم يلبثوا إلا ساعة من النهار

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ظرف متعلق به {لم يلبثوا}، دنيا و زمان پس از مرگ باشد; يعنى: {كأن لم يلبثوا فى الدنيا و بعد الموت}.

زمينه پوچى زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 42 - 5

5 - زندگى من هاى دين و ايمان به خدا و قيامت ، پوچ و بى هدف و سرگرمى صرف است .

فذرهم يخوضوا و يلعبوا

زمينه زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 4

4 - دنيا ، گذرگاه و

مقدمه براى حيات جاودانه آخرت است .

إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع و إنّ الأخرة هى دار القرار

واژه {متاع} در برخى از موارد به چيزى گفته مى شود كه بهره انسان از آن كم و ناپايدار باشد. بنابراين توصيف زندگى دنيايى به {متاع} و زندگى اخروى به {دار القرار} (سراى پايدار)، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 9

9 - دنيا براى انسان ، گذرگاه و مقدمه براى زندگى ديگر ( حيات اخروى ) است ; نه مقصد و مقصود او .

الذى خلق الموت و الحيوة ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 8

8 - زندگى دنيوى ، گذرگاهى است براى عبور به عالم آخرت .

و إليه النشور

يادآورى نشر و رستاخيز انسان ها _ پس از بيان آفرينش زمين و تأمين نيازمندى هاى بشر در آن _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

زمينه زندگى پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 3

3- دستيابى انسان به زندگى پاكيزه و خوشايند ، در گرو عمل صالح ناشى از ايمان است .

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

زمينه زندگى صحيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 6

6 - يافتن راه درست زندگى ، در گرو درك صحيح از حقيقت زندگى و آخرت

ي_قوم اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد . .. إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا

مت_ع و إنّ الأخرة

برداشت ياد شده از آن جا است كه مؤمن آل فرعون در نخستين برنامه هدايتى خود (نشان دادن راه درست زندگى)، به مسأله حقيقت زندگى دنيايى و اخروى پرداخته است.

زمينه علم به زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 1

1 - ژرف نگرى درباره عالَم آفرينش ، زمينه توجّه انسان به آخرت و نگرش واقع بينانه به زندگى دنيا است .

يعلمون ظ_هرًا . .. أَوَلم يتفكّروا فى أنفسهم ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما ب

{فى أنفسهم} ظرف براى {أَوَلم يتفكّروا} است; يعنى: {تعجب است كه با خود نمى انديشند. } گفتنى است، از آن جايى كه جايگاهى براى انديشيدن، جز نفس آدمى نيست، قيد {فى أنفسهم} اشاره به تفكر عميق و ژرف دارد. همزه، براى تعجب است و دلالت مى كند بر اين كه {غافلانِ از عالم آخرت و سطحى نگران به دنيا چرا چنين هستند؟} اگر آنان، درباره عالم آخرت، به انديشه بنشينند، حقانيت آن را درخواهند يافت و با دريافت حقانيت آن به عالم آخرت توجه پيدا خواهند كرد.

زمينه هدفدارى زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 5

5- عنصر ايمان و تقوا ، تغيير دهنده ماهيت پوچ زندگى دنيايى به ماهيتى ارزشى و با فرجام

إنّما الحيوة الدنيالعب و لهو و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم

از ارتباط {إنّما الحياة الدنيا. ..} با {إن تؤمنوا و...}، استفاده مى شود كه همين زندگى لعب و لهو، اگر به عنصر ايمان و تقوا آميخته شد; در نزد خدا

ارزش مى يابد و داراى پاداش خواهد بود.

زندگى اجتماعى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 6

6- دوران پس از نوح ( ع ) ، سرآغاز فصل جديد زندگى اجتماعى و گروهى بشر

من القرون من بعد نوح

خداوند د رآيه قبل فرمود:{ بسيارى از جوامع بشرى را به خاطر فسق و فساد مترفان هلاك كرديم} و در اين آيه سخن از هلاكت اقوام پس از نوح به ميانن آورده است. از مجموع اين دو آيه استفاده مى شود كه وضعيت اجتماعى پيش از نوح(ع) به گونه اى نبود كه طبقه مترف وجود و يا نفوذ داشته باشد و گرنه دچار عذاب مى شدند. پس عذاب شدن اقوام پس از نوح(ع) نشان مى دهد كه زندگى اجتماعى آنان به گونه اى ديگر _ كه دچار عذاب شدند _ بود و فصل جديدى را آغاز كرد.

زندگى اجتماعى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 2

2 _ زندگى انسان ها از آغاز تاريخ ، زندگى اجتماعى بود .

و ما كان الناس إلا أمة وحدة

{امت} به هر جمعيتى گفته مى شود كه امر واحدى آنان را گرد هم آورده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 5

5 _ مؤمنان و كافران ، داراى روحيات و عملكرد متمايز و جدا از يكديگر على رغم زندگى مشترك آنان در يك جامعه

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات و ه_ذا ملح أُجاج . .. و حجرًا محجورًا

برداشت ياد شده،

بر اين اساس استوار است كه تشبيه و تمثيل به كار رفته در آيه شريفه، ناظر به افراد يك جامعه باشد كه برخى مؤمن اند و برخى ديگر كافر; ولى در عين حال اين دو گروه، از نظر روحيات و رفتار، از هم جدا و متمايزاند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 14

14 - نياز متقابل و ارتباط ناگسستنى انسان ها با يكديگر در زندگى اجتماعى

و رفعنا بعضهم فوق بعض درج_ت ليتّخذ بعضهم بعضًا سخريًّا

زندگى اجتماعى انسان هاى نخستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 1

1 _ انسان ها در جامعه نخستين به صورت امت واحد مى زيستند .

و ما كان الناس إلا أمة وحدة

زندگى اجتماعى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 5

5 _ زندگانى قبيله اى ، شيوه زندگى بنى اسرائيل در عصر موسى

و قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما

زندگى اجتماعى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 13

13 - جنيان نيز همانند آدميان ، داراى زندگى اجتماعى اند .

فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 7

7- جنيان ، موجوداتى داراى زندگى اجتماعى و گروهى

فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 8

8- جنيان ،

داراى زندگى اجتماعى و روابط جمعى

نفرًا من الجنّ . .. ولّوا إلى قومهم منذرين

تعبير {قومهم} بيانگر مطلب بالا است.

زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 48 - 3

3- شرايط زندگى و حيات انسان در قيامت متفاوت با دنياست .

يوم تبدّل الأرض غير الأرض و السموت

روشن است كه با تبديل و دگرگونى نظام جهان زندگى انسان هم متناسب با آن تغيير مى يابد; چون بين زندگى انسان و نظام موجود جهان، پيوندى ناگسستنى است.

زندگى اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 10

10- ستم پيشگان ، بى بهره از ثبات آرامش و فاقد اصول ثابت و سخن استوار در زندگى دنيا و آخرتند .

يثبّت الله الذين ءامنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة و يضلّ الله ا

از مقايسه صدر و ذيل آيه و مقابله ظالمان با مؤمنان مطلب فوق استفاده مى شود.

زندگى اخروى مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 59 - 2

2 - مجرمان ، در روز رستاخيز از يكديگر جدا شده و به درد فراق مبتلا خواهند بود .

و امت_زوا اليوم أيّها المجرمون

برداشت ياد شده بر اين اساس قرار دارد كه مقصود از جدايى مجرمان، جدايى آنان از يكديگر و ابتلا به درد فراق باشد كه اين خود عذاب و درد بزرگ روحى و روانى براى آنان خواهد بود.

زندگى اخروى مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 60 - 6

6 - زندگى هدايت

يافتگان در جهان آخرت ، زندگى در جوار لطف و رحمت بيكران خداوند است .

و ما عند اللّه خير و أبقى

با توجه به قيد {عنداللّه} (نزد خدا) _ كه مى تواند كنايه از لطف و رحمت واسعه او باشد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

زندگى ارزشمند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 6

6- زندگى واقعى و ارزشمند ، حيات همراه با ايمان و عمل صالح است .

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است: الف) بنابر اينكه {حياة طيّبة} زندگى دنيوى باشد. ب) زنده شدن انسان مؤمن و نيك كردار در زندگى دنيا، اشاره به اين معنا دارد كه زندگى بدون ايمان، در حقيقت زندگى شايسته و درخور شأن انسان نيست و حيات واقعى به ايمان و عمل صالح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 7

7- زندگى مشقّت بار همراه با ايمان و توحيد ، بر زندگى آسوده شرك آلود ترجيح دارد .

و إذ اعتزلتموهم و ما يعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الكهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 8

8- زندگى بدون ايمان به وحى و معاد ، بازيچه و بى هدف است .

ما يأتيهم من ذكر . .. و هم يلعبون

برداشت ياد شده مبتنى براين احتمال است كه {يلعبون} ناظر به زندگى طبيعى و روز مرّه مشركان باشد; يعنى، آنان به وقت نزول وحى به همان زندگى بى هدف و بازيچه

مشغولند. بنابراين كسانى كه مبدأ و معاد را انكار كنند (مانند مشركان) به لعب و بازيچه در زندگى گرفتار مى شوند.

زندگى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 6

6 - سراسر زندگى انسان از آغاز تا فرجام ، تحت تدبير خداى يگانه

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده و من يرزقكم من السماء و الأرض

واژه {يبدأ} اشاره به آغاز و {يعيد} اشاره به فرجام و {يرزقكم} يادآورى به نياز مداوم انسان در طول زندگى به الطاف و حمايت هاى الهى است.

زندگى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 12

12 - تنظيم معيشت انسان ها ، در پرتو علم و آگاهى خداوند به مصالح نظام هستى

يبسط الرزق . .. إنّه بكلّ شىء عليم

زندگى انسان ها در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 20 - 5

5 - پراكندگى انسان ها و سكنا گزيدن آنها در مناطق مختلف زمين ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته . .. ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

زندگى با ذلّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 18

18 _ مسيحيان بر اثر نقض پيمان الهى و اختلافات داخلى ، زندگى فلاكت بارى را براى خويش خواهند ساخت .

فاغرينا . .. و سوف ينبئهم اللّه بما كانوا يصنعون

بر اساس اين احتمال كه {سوف ينبئهم}، بيان كيفر دنيوى مسيحيان باشد. بر اين مبنا، {ما كانوا يصنعون}، اشاره به گرفتاريهايى است كه آنان به

خاطر كينه و دشمنى با يكديگر براى خويش به وجود مى آورند.

زندگى با زنان پليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 1

1 - زنان خبيث ( بد سرشت و بد كردار ) ، شايسته زندگى با مردان خبيث و مردان خبيث ، شايسته زندگى با زنان خبيث اند .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

برداشت ياد شده، بر مبناى سه نكته است: 1_ {خبيث} (ضد {طيّب} و مفرد {خبيثات} و {خبيثون}) به معناى شىء پست و ناپسند است و انسان خبيث; يعنى، كسى كه داراى اوصاف و رفتار پست و ناپسند است مى باشد. {طيب} (مفرد {طيّبات} و {طيّبون}) به معناى شىء پسنديده و دل پذير است و انسان طيّب; يعنى، كسى كه به اوصاف و رفتار خوب و پسنديده آراسته و از هر زشتى و پليدى منزه و پاك است. 2- كلمات {الخبيثات}، {الخبيثين} {الطيّبات} و {الطيّبون} اوصافى براى موصوف هاى محذوف مثل {النساء} و {الرجال} است; يعنى، {الخبيثات من النساء و الخبيثون من الرجال و...}. 3- لام در {للخبيثين}، {للخبيثات} {للطيّبين} و {للطيّبات} براى اختصاص است. با توجه به نكات ياد شده مى توان گفت كه آيه شريفه در صدد بيان شايستگى ها و ملاك هاى لازم براى ازدواج مى باشد.

زندگى با زنان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 5

5 - زنان نيك ( نيك سرشت و نيك كردار ) ، تنها شايسته مردان نيك ، و مردان نيك ، تنها شايسته زنان نيك اند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

زندگى

با فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 8

8 _ زندگى با فاسقان ، دشوار و ناخوشايند بر بندگان شايسته خداوند

فافرق بيننا و بين القوم الفسقين

زندگى با مردان پليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 1

1 - زنان خبيث ( بد سرشت و بد كردار ) ، شايسته زندگى با مردان خبيث و مردان خبيث ، شايسته زندگى با زنان خبيث اند .

الخبيث_ت للخبيثين و الخبيثون للخبيث_ت

برداشت ياد شده، بر مبناى سه نكته است: 1_ {خبيث} (ضد {طيّب} و مفرد {خبيثات} و {خبيثون}) به معناى شىء پست و ناپسند است و انسان خبيث; يعنى، كسى كه داراى اوصاف و رفتار پست و ناپسند است مى باشد. {طيب} (مفرد {طيّبات} و {طيّبون}) به معناى شىء پسنديده و دل پذير است و انسان طيّب; يعنى، كسى كه به اوصاف و رفتار خوب و پسنديده آراسته و از هر زشتى و پليدى منزه و پاك است. 2- كلمات {الخبيثات}، {الخبيثين} {الطيّبات} و {الطيّبون} اوصافى براى موصوف هاى محذوف مثل {النساء} و {الرجال} است; يعنى، {الخبيثات من النساء و الخبيثون من الرجال و...}. 3- لام در {للخبيثين}، {للخبيثات} {للطيّبين} و {للطيّبات} براى اختصاص است. با توجه به نكات ياد شده مى توان گفت كه آيه شريفه در صدد بيان شايستگى ها و ملاك هاى لازم براى ازدواج مى باشد.

زندگى با مردان عفيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 5

5 - زنان نيك ( نيك سرشت و نيك

كردار ) ، تنها شايسته مردان نيك ، و مردان نيك ، تنها شايسته زنان نيك اند .

و الطيّب_ت للطيّبين و الطيّبون للطّيب_ت

زندگى با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 1

1- ابراهيم ( ع ) ، زندگى در ميان هم كيشان آزر را هم سان زندگى در خانه او ، مانعى در راه خداپرستى خويش ديده و از همه آنها كناره گيرى كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

زندگى برزخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 7

7 - وجود زندگى بهشتى در عالم برزخ

قيل ادخل الجنّة

زندگى برزخى شهيدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 8

8 - شهيدان ، برخوردار از زندگى بهشتى در عالم برزخ

قيل ادخل الجنّة

زندگى بنى اسرائيل بعد از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 2

2 _ بنى اسرائيل ، پس از نابودى فرعون ، در سرزمينى با اراضى حاصل خيز كه در آن ، از انواع نعمت ها و روزى هاى پاكيزه و مناسب طبع برخوردار بودند ، روزگار خوشى مى گذراندند .

و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق و رزقنهم من الطيبت

زندگى بنى اسرائيل در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 3

3 _ وضعيت مسكن و معيشت بنى اسرائيل در دوران حكومت فرعون ، وضعيتى نابسامان و نامناسب بود .

و

لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق و رزقنهم من الطيبت

زندگى بنى اسرائيل دوران موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 5

5 _ زندگانى قبيله اى ، شيوه زندگى بنى اسرائيل در عصر موسى

و قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما

زندگى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 2

2 _ زندگى بهشتيان آكنده از صلح و سلامت و به دور از كشمكشهايى مانند جدال دوزخيان است .

و نزعنا ما فى صدورهم من غل

هدف از بيان پاكيزگى دل هاى بهشتيان از كينه و عداوت پس از گوشزد كردن نزاع دوزخيان، مقايسه دو جايگاه از جهت صفا و صميميت و عداوت و كينه توزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 58 - 1،2

1 - شگفتى بهشتيان ، از جاودانه زيستن و نمردن خود در حيات اخروى

أفما نحن بميّتين

استفهام در {أفما. ..} از نوع استفهام تقريرى و متضمن معناى تعجب است. گفتنى است كه اين تعجب از فرط سرور و خوشحالى مى باشد.

2 - بهشتيان ، در اوج سرور و شادمانى از نمردن و جاودانه بودن شان در حيات اخروى

أفما نحن بميّتين

زندگى بى ارزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 9

9- زندگى بدون علم و آگاهى ، پست و بى ارزش است .

من يردّ إلى أرذل العمر لكى لايعلم بعد علم شيئًا

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است كه خداوند مرحله اى را كه انسان چيزى نمى داند و

فاقد آگاهى است، پست ترين مرحله دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 7

7- زندگى مشقّت بار همراه با ايمان و توحيد ، بر زندگى آسوده شرك آلود ترجيح دارد .

و إذ اعتزلتموهم و ما يعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الكهف

زندگى پاكيزه زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 2

2- تساوى زن و مرد در برخوردارى از پاداش هاى الهى و بهره مندى از حيات پاكيزه و دلپذير

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

زندگى پاكيزه مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 2

2- تساوى زن و مرد در برخوردارى از پاداش هاى الهى و بهره مندى از حيات پاكيزه و دلپذير

من عمل ص_لحًا من ذكر أو أُنثى و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

زندگى پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 35 - 7

زندگى پسنديده اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 2،4

2 _ پيامبران الهى در انديشه رساندن امت خويش به حياتى زيبنده و نيكو در دنيا و سعادت و نيكبختى در آخرت

و اكتب لنا فى هذه الدنيا حسنة و فى الاخرة

4 _ موسى ( ع ) به دليل بازگشت خود و همراهانش به سوى خدا ، همگان را شايسته برخوردار شدن از حيات نيكوى دنيا و سعادت آخرت دانست .

و اكتب لنا فى

هذه الدنيا حسنة و فى الاخرة إنا هدنا إليك

جمله {إنا هدنا إليك} تعليل براى {و اكتب لنا . .. } است. يعنى چون به سوى تو بازگشتيم، اين تقاضا و انتظار _ كه زمينه و مقدمه آن را فراهم كرده ايم _ گزاف نيست.

زندگى پسنديده اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 21 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، از زندگى پسنديده و رضايت مندى در آخرت برخوردار خواهند بود .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. فهو فى عيشة راضية

زندگى تلخ كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 4

4 _ جامعه اسلامى ، برخوردار از زندگى گوارا و شيرين و جامعه شرك و كفر ، گرفتار ناكامى ها و تلخى ها

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات و ه_ذا ملح أُجاج

برداشت ياد شده، بر اين اساس استوار است كه آيه شريفه، متضمن تثميل باشد; به اين معنا كه ايمان به آب گوارا و شيرين و كفر و شرك به آب شور و تلخ تشبيه شده باشد و مؤمنان و جامعه ايمانى و كافران و جامعه كفر و الحاد به دريا تشبيه شده باشند.

زندگى تلخ مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 4

4 _ جامعه اسلامى ، برخوردار از زندگى گوارا و شيرين و جامعه شرك و كفر ، گرفتار ناكامى ها و تلخى ها

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات و

ه_ذا ملح أُجاج

برداشت ياد شده، بر اين اساس استوار است كه آيه شريفه، متضمن تثميل باشد; به اين معنا كه ايمان به آب گوارا و شيرين و كفر و شرك به آب شور و تلخ تشبيه شده باشد و مؤمنان و جامعه ايمانى و كافران و جامعه كفر و الحاد به دريا تشبيه شده باشند.

زندگى جمعى پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 1

1 _ تمامى جنبدگان زمينى و پرندگان آسمان، مانند آدميان، به صورت امت زندگى مى كنند.

و ما من دابة فى الأرض و لا طئر يطير بجناحيه إلا أمم أمثالكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 1

1 - پرندگان با زندگى دسته جمعى خود ، مسخر و رام خدا هستند .

إنّا سخّرنا الجبال . .. و الطير محشورة

{و الطير} عطف بر {الجبال} و عامل آن فعل {سخّرنا} است. {محشورة} نيز به معناى {مجتمعة} (دسته جمعى) و حال براى {طير} است.

زندگى جمعى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 1

1 _ تمامى جنبدگان زمينى و پرندگان آسمان، مانند آدميان، به صورت امت زندگى مى كنند.

و ما من دابة فى الأرض و لا طئر يطير بجناحيه إلا أمم أمثالكم

زندگى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 14 - 4

4 _ تكذيب كنند قيامت ، در آتش دوزخ همواره در حال مرگ و زندگى بوده و به دفعات بى شمار مى ميرند و زنده مى

شوند .

لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا كثيرًا

از ديدگاه مفسران، اين كه به كافران گفته مى شود: {درخواست هلاكت بار خود را بسيار تكرار كنند} يا به خاطر اين است كه آنان به دفعات زنده مى شوند، و باز مى ميرند. پس بايد براى هر بار زنده شدن و عذاب شدن، درخواست مرگ كنند و يا به اين سبب است كه عذاب الهى كافران متعدد و گوناگون است. پس بايد آنان براى هر يك از آنها، درخواست مرگ كنند. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه اول است.

زندگى خانوادگى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 7

7- زكريا ( ع ) ، به رغم نااميدى از داشتن فرزند از همسر نازايش ، ساليانى دراز به زندگى مشترك خود با وى ادامه داد .

و كانت امرأتى عاقرًا

زندگى دختران يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 16

16 _ اهتمام اسلام ، به ازدواج زنان و سامان بخشيدن به زندگى دختران يتيم

التى لا تؤتونهن ما كتب لهن و ترغبون ان تنكحوهن

{ما كتب لهن}، شامل حق ازدواج هم مى شود. در عين حال، به نكاح نيز مستقلا اشاره شده كه بيانگر اهميت ويژه آن است.

زندگى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 49 - 5

5 _ اصحاب اعراف در صحنه قيامت بشارت دهنده راهيان بهشت به زندگانى آكنده از امنيت و به دور از حزن

ادخلوا الجنة لا خوف عليكم و لا أنتم تحزنون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 7

7 _ زندگى در بهشت جاودان ، بهترين و برترين زندگى و سرانجام براى انسان

قل أذلك خير أم جنّة الخلد . .. جزاء و مصيرًا

زندگى در دار الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 8

8 _ ناروايى زندگى در محيط ظلم

يقولون ربّنا اخرجنا من هذه القرية الظّالم اهلها

ظاهر جمله {الظّالم اهلها} مى رساند كه علّت اصلى خواست مستضعفان براى خروج از قريه، ستمگر بودن اهل آن است ; نه اينكه علت اين باشد كه آنان مورد ستم هستند ; اگر چه از مجموع آيه به دست مى آيد كه آنان نيز مورد ستم واقع مى شدند.

زندگى در روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 11 - 1

1 - روز ، زمان زندگى و حياتى مجدد براى انسان ، پس از فرو نشستن آثار حيات او در خواب

و جعلنا النهار معاشًا

{معاش} مصدر ميمى و به معناى حيات و زندگى است (لسان العرب). اطلاق حيات بر روز، به اين اعتبار است كه انسان از خواب شب _ كه به قرينه تقارن اين آيه با دو آيه قبل به مرگ تشبيه شده است _ برمى خيزد و حياتى دوباره آغاز مى كند. كسانى كه اين كلمه را اسم زمان و به معناى زمان عيش (زمان زندگى) دانسته اند، همين مفاد را در نظر گرفته اند.

زندگى در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 17

17 _

زمين در بردارنده وسيله زندگانى و معيشت انسان ها براى زمانى موقت و نامعلوم

و لكم فى الأرض مستقر و متع إلى حين

{متاع} به چيزى گفته مى شود كه مايه منفعت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 3

3 - شرايط روى زمين ، در آغاز براى زندگى انسان مناسب نبوده است . *

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

ممكن است {جعل} به معناى {صيّر} باشد كه حاوى معناى تحول و دگرگونى است. دراين صورت بايد گفت: زمين از آغاز براى زندگى انسان مناسب نبوده است; ولى خداوند آن را متحوّل ساخته تا اين كه شرايط ويژه براى حيات بشر بر روى آن فراهم آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 6

6 - نظام زمين و تناسب آن براى حيات و تغذيه انسان ها و دام هاى آنان ، حاوى نشانه هاى فراوانى بر ربوبيت الهى است .

جعل لكم الأرض . .. كلوا ... فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 2،3،5

2 - خداوند ، زمين را به گونه اى آفريده كه قابل سكونت و زندگى براى بشر باشد .

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

3 - زمين ، در آغاز پيدايشش قابل سكونت و زندگى انسان نبوده است .

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

{جعل} در دو معنا استعمال شده است: خَلَقَ (آفريد) و صيََّرَ (تبديل كرد و به گونه اى ديگر در آورد). برداشت ياد شده مبتنى بر معناى دوم است.

5 - ثبات زمين و

قابل سكونت بودن آن براى بشر و برافراشته ساختن آسمان ، جلوه هايى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

ذلكم اللّه ربّكم . .. اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 48 - 4

4 - مهيّا گشتن سطح زمين براى زندگى ، پس از شكل گيرى بناى آسمان ( نظام كرات ) *

و السّماء بنين_ها . .. و الأرض فرشن_ها

ترتب لفظى {و الأرض. ..} بر {و السّماء...}، مى تواند بيانگر ترتيب حقيقى و تقدّم بنيان آسمان بر سامان زمين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 26 - 1،3،4

1 - زمين ، محل و جايگاه مناسب براى زندگى و مرگ انسان هاى بسيار

كفاتًا . أحياءً و أموتًا

تنوين {أحياءً و أمواتاً}، براى تعظيم است و مراد از آن تكثير مى باشد.

3 - آفرينش زمين ، براى حيات و مرگ انسان ها ، جلوه قدرت و عظمت الهى است .

ألم نجعل الأرض كفاتًا . أحياءً و أموتًا

4 - { حَمّاد بن عيسى عن أبى عبداللّه ( ع ) أنّه نظر إلى المقابر ، فقال : يا حمّاد ه_ذه كِفاتُ الأموات و نظر إلى البيوت فقال : ه_ذه كفاتُ الأحياء ثمّ تلا [ ه_ذه الآية ] { ألم نجعل الأرض كفاتاً . أحياءً و أمواتاً } ;

حمّادبن عيسى از امام صادق(ع) روايت كرده كه آن حضرت، نگاهى به قبرستان انداخت و فرمود: اى حمّاد! اين كفاتِ مردگان است و نگاهى به خانه ها انداخت و فرمود: اين كفاتِ زنده ها است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود:

{ألم نجعل الأرض كفاتاً . أحياءً و أمواتاً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 4

4 - فراهم شدن شرايط زندگانى در زمين ، با آغاز آفرينش آن و پيدايش آسمان و شب و روز هم زمان نبوده است .

و الأرض بعد ذلك دحيها

فعل {دحاها} دلالت بر وجود زمين قبل از بسط آن دارد و قيد {بعد ذلك}، نشانگر آن است كه گسترش زمين و آمادگى آن براى زندگانى انسان، از دوران ايجاد آسمان و شب و روز مؤخر بوده است.

زندگى در سرزمين هاى خوش آب و هوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 8

8 - مطلوبيت زندگى در سرزمين هاى خوش آب و هوا

و ءاوين_هما إلى ربوة ذات قرار و معين

زندگى در سرزمين هاى كوهستانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 6

6 - مناطق مرتفع زمين ، داراى ارزش برتر براى زيست

و ءاوين_هما إلى ربوة

برداشت فوق، بدان احتمال است كه {ربوة} به ارزش مناطق مرتفع اشاره داشته باشد، نه صرف يك گزارش تاريخى.

زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 48 - 3

3- شرايط زندگى و حيات انسان در قيامت متفاوت با دنياست .

يوم تبدّل الأرض غير الأرض و السموت

روشن است كه با تبديل و دگرگونى نظام جهان زندگى انسان هم متناسب با آن تغيير مى يابد; چون بين زندگى انسان و نظام موجود جهان، پيوندى ناگسستنى است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 15،18

15 _ هشدار الهى به اينكه زندگى دنيا ، جز بهره اى فريبنده نيست .

و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

{الغرور}، يا مصدر است و به معناى فريب دادن و گول زدن; و يا اسم فاعل است و جمع {غارّ} به معناى فريب دهنده.

18 _ لزوم هشيارى در قبال زندگانى دنيا

و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

خداوند حيات دنيا را به فريبندگى توصيف كرد تا به انسانها بفهماند كه مبادا ظاهر فريبنده حيات دنيا، شما را از بهشت كه فوز و سعادت است، غافل سازد.

زندگى دنيوى اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 11

11 - تلاش براى تأمين توشه و سعادت اخروى ، همراه با تأمين زندگى دنيايى ، از ويژگى مردان الهى است .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. يخافون يومًا تتقلّب فيه القلوب و ا

زندگى دنيوى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 113 - 2

2 - ناتوانى دوزخيان از برآورد دقيق مدت زندگى دنيوى خود ، در مقايسه با حيات اخروى

قالوا لبثنا يومًا أو بعض يوم فسئل العادّين

{عَدّ و تعداد} (مصدر {عادّين}) به معناى حساب نمودن و شماره كردن است.

زندگى دنيوى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 1

1_ مؤمنان به خداى يكتا ، پيامبر ( ص ) و قرآن كه داراى عمل صالح باشند ، از بهترين و پاك ترين زندگى هاى دنيوى بهره

مندند .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم

متعلق {ءامنوا} به قرينه آيات گذشته توحيد ، پيامبر(ص) و قرآن است. {طوبى} اسم تفضيل مؤنث اطيب و به معناى بهترين و پاك ترين مى باشد و مراد از آن به قرينه مقابله آن با {مئاب} حيات و زندگانى برتر و پاك تر دنيوى است.

زندگى دنيوى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 10

10- ستم پيشگان ، بى بهره از ثبات آرامش و فاقد اصول ثابت و سخن استوار در زندگى دنيا و آخرتند .

يثبّت الله الذين ءامنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة و يضلّ الله ا

از مقايسه صدر و ذيل آيه و مقابله ظالمان با مؤمنان مطلب فوق استفاده مى شود.

زندگى دنيوى محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 2

2_ نيكوكاران علاوه بر بهره مند شدن از پاداش در حيات دنيا ، از پاداش هاى برتر اخروى نيز برخوردار خواهند شد .

لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير

زندگى دنيوى مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 5 - 3

3 - سرگردانى و تحيّر در زندگى دنيايى ، عذابى جانكاه و رنجى طاقت فرسا براى منكران آخرت

فهم يعمهون . أُولئك الذين لهم سوء العذاب

جمله {أُول_ئك الذين. ..} مى تواند تفسير براى {عَمَه} در {فهم يعمهون} باشد.

زندگى دنيوى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 49 - 7

7 _ زندگانى مؤمنان نيك كردار در دنيا

، همراه با ايجاد ناامنى از سوى مستكبران و اندوهبار از سرزنش آنان *

أهؤلاء الذين أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة ادخلوا الجنة لا خوف عليكم

مطرح ساختن تحقير مؤمنان از سوى كافران و سپس بيان دو موهبت از ميان تمامى مواهب بهشتى اشاره به اين دارد كه اولاً زندگانى مؤمنان در دنيا آميخته به ناامنى و حزن است و ثانياً اين حزن عمدتاً از سوى كافران مستكبر ايجاد مى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 1

1_ مؤمنان به خداى يكتا ، پيامبر ( ص ) و قرآن كه داراى عمل صالح باشند ، از بهترين و پاك ترين زندگى هاى دنيوى بهره مندند .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت طوبى لهم

متعلق {ءامنوا} به قرينه آيات گذشته توحيد ، پيامبر(ص) و قرآن است. {طوبى} اسم تفضيل مؤنث اطيب و به معناى بهترين و پاك ترين مى باشد و مراد از آن به قرينه مقابله آن با {مئاب} حيات و زندگانى برتر و پاك تر دنيوى است.

زندگى دنيوى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 14

14 - زندگانى در دنيا و داشتن عمرى طولانى ، نجاتبخش يهود از عذاب اخروى نيست .

و ما هو بمزحزحه من العذاب أن يعمر

{أن يعمر} بدل براى {هو} و يا فاعل براى {مزحزح} است. مآل هر دو به يك معناست; معناى جمله {ما هو ...} چنين است: يهوديان ]بر فرض اينكه عمرى هزار ساله داده شوند [آن عمر طولانى، ايشان را از عذاب رها نخواهد ساخت.

زندگى رنج آور

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 94 - 11

11_ زندگانى عالمان در ميان نادانان رنج آور و مشكل است .

إنى لأجد ريح يوسف لولا أن تفنّدون

زندگى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 5

5 - پيدايش همزيستى مسالمت آميز ميان زن و مرد ، پس از ازدواج و بر انگيخته شدن عواطف ظريف دوستانه ميان آنان ، از آيات الهى است .

خلق لكم من أنفسكم أزوجًا لتسكنوا إليها و جعل بينكم مودّة و رحمة

برداشت بالا بنابراين است كه عبارت {و جعل بينكم . ..} ارائه كلام سابق باشد. در اين صورت {و جعل بينكم...} درصدد بيان اين مهم است كه زن و مرد ناآشنا، چگونه پس از ازدواج، الفت و انس و زندگى محبت آميزى پيدا مى كنند.

زندگى سخت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 1،2،6

1 _ خداوند براى يهوديان متمرّد مقدّر ساخت تا در حيات دنيا در سلطه مردمى كه همواره آنان را شكنجه كنند ، قرار گيرند .

و إذ تأذن ربك ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

{تأذن} يعنى قسم ياد كرد و اعلام كرد. (قاموس المحيط). {بعث} (مصدر {ليبعثن}) به معناى فرستادن است و چون به {على} متعدى شده، معناى مسلط ساختن در آن تضمين شده است. {سَوْم} (مصدر {يسومون}) به معناى تحميل كردن است.

2 _ خداوند تعلق اراده خويش را بر گرفتار ساختن يهوديان متمرد به زندگى زجرآور و تحت شكنجه ديگران ، به همگان اعلام كرد .

و إذ تأذن ربك

ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

6 _ مسلط ساختن مردمى شكنجه گر بر يهود ، نمودى از كيفر سريع خداوند براى متمردان و فاسقان ستم پيشه

ليبعثن عليهم . .. إن ربك لسريع العقاب

زندگى شخصى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 10

10 - مسلمانان ، تنها براى مسائل مهم زندگى شخصى ، مى توانند محضر رهبرى را در حل و فصل امور اجتماعى ترك كنند .

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن

از اين كه خداوند اذن خواستن را مقيد و محدود كرد كه براى كارهاى مهم باشد، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

زندگى شيرين مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 4

4 _ جامعه اسلامى ، برخوردار از زندگى گوارا و شيرين و جامعه شرك و كفر ، گرفتار ناكامى ها و تلخى ها

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات و ه_ذا ملح أُجاج

برداشت ياد شده، بر اين اساس استوار است كه آيه شريفه، متضمن تثميل باشد; به اين معنا كه ايمان به آب گوارا و شيرين و كفر و شرك به آب شور و تلخ تشبيه شده باشد و مؤمنان و جامعه ايمانى و كافران و جامعه كفر و الحاد به دريا تشبيه شده باشند.

زندگى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 7

7 - زندگى و مرگ مؤمنان نيك كردار ، غيرقابل قياس با زندگى و مرگ گناه پيشگان

أم حسب الذين اجترحوا السيّئات أن نجعلهم كالذين ءامنوا و

عملواالص_لح_ت سواء محياه

زندگى مادى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 12 - 7

7 - حيات انسان در آخرت ، حيات مادى و جسمانى است ; و نه صرفاً معنوى و روحانى .

و يدخلكم جنّ_ت تجرى . .. و مس_كن طيّبة

بهره گيرى از لذّت هاى مادى (چون باغ هاى پوشيده از درختان و خانه هاى دلپذير در سراى آخرت) مستلزم وجود مادى و جسمانى انسان نيز مى باشد.

زندگى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 15

15 _ زندگانى پيامبر ( ص ) ، مانند ديگر انسان ها ، آميخته با رنج و سختى بود .

و ما مسنى السوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 28 - 9

9 - پيامبر ( ص ) با وجود داشتن شخصيتى مطرح و صاحب نفوذ در مدينه ، زندگى ساده و بى پيرايه داشته است .

قل لأزوجك إن كنتنّ تردن الحيوة الدنيا و زينتها فتعالين أمتّعكنّ و أسرّحكنّ سراحً

زندگى مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 5

5 - پيدايش همزيستى مسالمت آميز ميان زن و مرد ، پس از ازدواج و بر انگيخته شدن عواطف ظريف دوستانه ميان آنان ، از آيات الهى است .

خلق لكم من أنفسكم أزوجًا لتسكنوا إليها و جعل بينكم مودّة و رحمة

برداشت بالا بنابراين است كه عبارت {و جعل بينكم . ..} ارائه كلام سابق باشد. در اين صورت {و جعل بينكم...} درصدد بيان اين مهم

است كه زن و مرد ناآشنا، چگونه پس از ازدواج، الفت و انس و زندگى محبت آميزى پيدا مى كنند.

زندگى مسالمت آميز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 3

3 _ مسلمانان نبايد در پذيرش صلح مطرح شده از سوى كافران هدفى جز دستيابى بهزندگى مسالمت آميز با كافران داشته باشند . *

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل به دست مى آيد. مقصود اين است كه مسلمانان نبايد صلح را به خاطر تجديد قوا و مانند آن بپذيرند.

زندگى مسالمت آميز با اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 32

32 - تلاش پيامبر ( ص ) ، در راه ايجاد زندگى مسالمت آميز ميان مسلمانان و اهل كتاب *

قل ءامنت . .. لا حجّة بيننا و بينكم

بنابراين كه مخاطب پيامبر(ص) اهل كتاب بوده و {لاحجّة بيننا و بينكم} كنايه از نفى خصومت و دشمنى باشد، مطلب بالا قابل برداشت است.

زندگى مسالمت آميز با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 10

10 _ بندگان خالص خداوند ، به هنگام رو به رو شدن با گفتار جاهلانه و بدور از ادب و منطق جاهلان ، از آنان خواستار سلامت و امنيت و همزيستى مسالمت آميز مى شوند .

و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه {سلاماً} مفعولٌ به براى فعل مقدر باشد; يعنى، {نتسلم منكم تسليماً}. در اين صورت {سلام} به جاى {تسليم}

نشسته است.

زندگى مسالمت آميز با مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 8 - 6

6 - اسلام ، طرفدار روابط مسالمت آميز و عادلانه ميان امت اسلام و ساير ملّت ها

لاينهيكم اللّه عن الذين لم يق_تلوكم

زندگى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 11

11 - برابر نبودن زندگى و سرنوشت مشركان با مؤمنان ، امرى روشن در عقل و فطرت آدمى

ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. و رجلاً سلمًا لرجل هل يستويان مثلاً

از آمدن {هل} استفهاميه _ كه براى طلب تصديق وضع شده و بيشتر در مواردى به كار مى رود كه مورد تصديق مخاطب قرار دارد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

زندگى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 13

13 _ تمامى جنبندگان زمين و چگونگى زندگى آنها، آيات قدرت خداوند است.

إن اللّه قادر على أن ينزل . .. و ما من دابة فى الأرض

زندگى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 11

11 - برابر نبودن زندگى و سرنوشت مشركان با مؤمنان ، امرى روشن در عقل و فطرت آدمى

ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. و رجلاً سلمًا لرجل هل يستويان مثلاً

از آمدن {هل} استفهاميه _ كه براى طلب تصديق وضع شده و بيشتر در مواردى به كار مى رود كه مورد تصديق مخاطب قرار دارد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 7

7 - زندگى و مرگ مؤمنان نيك كردار ، غيرقابل قياس با زندگى و مرگ گناه پيشگان

أم حسب الذين اجترحوا السيّئات أن نجعلهم كالذين ءامنوا و عملواالص_لح_ت سواء محياه

زندگى ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 6

6 _ زندگانى دنيا بدون پايگذارى آن بر مبناى ايمان و تقوا ، بازيچه اى بيش نيست .

أن يأتيهم بأسنا ضحى و هم يلعبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 7

7- زندگى بدون تن دادن به تعاليم دين ، سرگرمى و تباهى عمر است .

ذرهم . .. و يلههم الأمل

{لهو} در لغت به معناى چيزى است كه انسان را مشغول مى كند و از مراد و مقصودش باز مى دارد. بنابراين كسى كه از هدفش باز بماند، عمر خود را تباه كرده است.

زندگى و معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 6

6 - حيات بشر ، غير قابل انفكاك از معاد است .

بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

در آيه شريفه، بصير بودن خداوند به انسان، دليل معاد گرفته شده است; يعنى، هر كس با ويژگى هاى اين مخلوق آشنا باشد، معاد را براى او ضرورى خواهد ديد.

زندگى همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 29 - 3

3 - براى همسران پيامبر ، دنياطلبى و در كنار پيامبر ( ص ) بودن ، قابل جمع نبود .

قل لأزوجك

إن كنتنّ تردن الحيوة الدنيا و زينتها فتعالين . .. إن كنتنّ تردن اللّه

زيبايى زندگى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 14

14- ثروت ، مكنت ، خوش نمايى و آراستگى زندگى كافران ، استدراج است .

هم أحسن أث_ثًا و رءيًا . .. فليمدد له الرحمن مدًّا حتّى إذا رأوا ما يوعدون

{استدراج}; يعنى، كسى را آهسته آهسته و به آرامى نزديك چيزى بردن (لسان العرب) در اين آيه {مدّاً} _ كه مفعول مطلق است _ بيان نوعى خاصى از امهال است كه مقصود از آن به قرينه {حتّى إذا. ..}، نزديك ساختن كافران به عذاب موعود الهى است.

زينت زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 3

3 - حقيقت حيات دنيوى ، پنج چيز بيش نيست : بازى ، لهو و سرگرمى ، زينت و آرايش ، تفاخر و فخرفروشى ، و فزون طلبى .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

واژه {أنّما} (به فتح همزه) نظير {إنّما} (به كسر همزه) براى افاده حصر است. بنابراين {أنّما الحيوة الدنيا...} معادل {ما الحياة الدنيا إلاّ لهو و لعب...} است; يعنى، حقيقت زندگى دنيايى، به غير از {لعب}، {لهو}، {زينت}، {تفاخر} و {تكاثر} نمى باشد.

زينتهاى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 1

1- مال و فرزند ، جلوه ها و زينت هاى زندگى ناپايدار دنيايند .

المال و البنون زينة الحيوة الدنيا

{بنون} گرچه جمع {ابن} است، ولى تغليباً مى تواند شامل

هر دو جنس مذكر و مؤنث شود، همانگونه كه در {بنى آدم} و امثال آن، مقصود، تنها فرزندانِ ذكور آدم نيست، بلكه مطلق فرزند است.

سختى در زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 12

12 - زندگى دنيوى انسان ها ، آميزه اى از ناملايمات و برخوردارى از نعمت ها است .

إذا مسّ الناس ضرّ . .. ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة ... فتمتّعوا

سختى زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 11

11 - زندگانى پر دردسر در دنيا و محشور شدن با چشمانى نابينا در قيامت ، ازجلوه هاى گمراهى و شقاوت آدمى است .

فمن اتبع هداى فلايضلّ و لايشقى . و من أعرض عن ذكرى فإنّ له معيشة ضنكًا و نحشره ي

برداشت ياد شده، لازمه تقابل بين گروه هدايت يافتگان و غافلان است كه مجموع دو آيه، بيانگر آن است.

سختى زندگى آدم(ع) در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 117 - 6

6 - خداوند ، زندگى آدم ( ع ) را در بيرون بهشت ، زندگى سخت و رنج آورى توصيف كرد و او را از ابتلاى به آن برحذر داشت .

فلايخرجنّكما من الجنّة فتشقى

{شقاوة} به معناى سختى و عسر است (قاموس). در آيات بعد، تلويحاً نمونه هايى از آن سختى ها، بازگو شده است.

سختى زندگى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 62 - 1

1 - زندگى انسان هاى بهشتى با انواع

نعمت ها ( همچون نهر ها ، تخت ها ، شراب و همسران زيبا ) قابل مقايسه با زندگى پردرد و رنج دوزخيان نيست .

أذلك خير نزلاً أم شجرة الزقّوم

خوب بودن زندگى بهشتيان و بدى زندگى دوزخيان امرى روشن و آشكار است. بر اين اساس سؤال از بهتر بودن زندگى بهشتيان نسبت به دوزخيان مى تواند براى بيان شدت تفاوت اين دو زندگى و قابل قياس نبودن آنها مى باشد.

سختى زندگى مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 1

1 - زندگانى سخت و تنگ در دنيا و كورى و گرفتار بى مهرى خداوند شدن در قيامت ، كيفر اسرافكاران است .

معيشة ضنكًا و نحشر يوم القي_مة أعمى . .. و كذلك نجزى من أسرف

اسراف; يعنى، از حد اعتدال فراتر رفتن (مصباح). در اين آيه، مراد از آن به قرينه {من اتبع هداى} تجاوز از رهنمودهاى الهى است. {ذلك} در {كذلك} اشاره به كيفرهايى است كه در آيات پيشين براى اعراض كنندگان از ياد، خدا بيان شده است.

سطح زندگى كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 3

3 - سطح زندگى پيامبر ( ص ) و مسلمانان ، با كافران مكه ، تفاوت قابل ملاحظه اى داشت .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

سطح زندگى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 3

3 - سطح زندگى پيامبر ( ص ) و مسلمانان ، با كافران مكه ، تفاوت قابل ملاحظه اى

داشت .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

سطح زندگى مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 3

3 - سطح زندگى پيامبر ( ص ) و مسلمانان ، با كافران مكه ، تفاوت قابل ملاحظه اى داشت .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

سطحى نگرى به زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 9

9 - محدود شدن آگاهى ، به ظاهر زندگى دنيا ، همپايه جهل و نادانى است .

أكثر الناس لا يعلمون . يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا

توصيف كسانى كه در آيه سابق، جاهل و نادان قلمداد شدند، به كسانى كه اطلاعاتى از ظواهر حيات دنيوى دارند، دليل برداشت بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 4

4 - نگرش سطحى به حيات دنيا ، عامل بيهوده پندارى آن است .

يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا . .. أَوَلم يتفكّروا ... ما خلق اللّه السم_وت و ا

در آيه قبل، سخن از سطحى نگرى به ميان آمده است و در اين آيه، آنان توبيخ شده اند كه {چرا در خلق عالم نمى انديشند تا به حقانيّت آفرينش آن پى ببرند؟}، چنين توبيخى، اشعار به نكته ياد شده دارد.

سهولت تصرف در زندگى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 22 - 7

7 - دخالت در شؤون زندگى همه انسان ها ، به رغم وسعت و گستردگى آن ، براى خداوند

بسى سهل و آسان است .

ما أصاب من مصيبة . .. إنّ ذلك على اللّه يسير

سهولت زندگى در روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 11 - 5

5 - توجّه به آسان سازى امور زندگانى انسان با آفرينش روز و ويژگى هاى آن ، زمينه ساز پى بردن به قدرت خداوند و پذيرش معاد است .

عمّ يتساءلون . .. ألم نجعل ... و جعلنا النهار معاشًا

شرايط زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 64 - 2

2 - تغاير اصول و شرايط زيستى ميان زندگى دنيوى و حيات اخروى *

إنّها شجرة تخرج فى أصل الجحيم

رويش درخت زقّوم در قعر آتش جهنم، گوياى اين نكته است كه شرايط و اصول زيست محيطى زندگى انسان ها در آخرت، با دنيا تفاوت و تغاير اساسى خواهد داشت; زيرا چنين پديده اى در دنيا _ به جز از راه معجزه _ ممكن نيست.

شرايط زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 64 - 2

2 - تغاير اصول و شرايط زيستى ميان زندگى دنيوى و حيات اخروى *

إنّها شجرة تخرج فى أصل الجحيم

رويش درخت زقّوم در قعر آتش جهنم، گوياى اين نكته است كه شرايط و اصول زيست محيطى زندگى انسان ها در آخرت، با دنيا تفاوت و تغاير اساسى خواهد داشت; زيرا چنين پديده اى در دنيا _ به جز از راه معجزه _ ممكن نيست.

ظاهر زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30

- 7 - 4

4 - زندگى دنيوى داراى ظاهر و باطن است .

يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا

ظاهر، در برابر باطن است و دلالت مى كند كه دنيا، علاوه بر ظاهر، باطن هم دارد.

عبرت از زندگى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 1

1- زندگى حضرت ابراهيم ( ع ) و كيفيت و نوع دعايش ، درس آموز و شايسته يادآورى است .

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل ه_ذا البلد ءامنًا

{و إذ قال} متعلق به {اذكر} و يا {اذكروا} در تقدير است. روشن است كه تذكر به يادآورى داستان حضرت ابراهيم(ع) نشانگر اهميت و درس آموزى آن است.

عبرت از زندگى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 5

5 _ كسانى كه نتوانند از جنبندگان و شكل زندگى آنها به توانمندى خداوند پى ببرند، مانند كر و لالهايى فرو رفته در تاريكى هستند.

و ما من دابة فى الأرض . .. إلى ربهم يحشرون. و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظ

مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث با آيه قبل مى تواند اين مضمون باشد كه همين آيات موجود در طبيعت براى هدايت كافى است و كسانى كه نتوانند از همين آيات توانمندى خداوند را (إن اللّه قادر على ان ينزل) دريابند، كر و لالهايى ظلمت زده هستند.

عدالت در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 3

3 _ اسلام ، خواهان اجراى عدالت در تمام ابعاد زندگى است .

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين بالقسط

حذف

متعلق قسط، دلالت بر تعميم و شمول دارد، يعنى بايد در تمامى صحنه ها عدالت رعايت شود.

عطر زندگى اخروى پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 89 - 3

3 - فضاى زندگى مقربان ( پيشتازان ) در آخرت ، معطر به وسيله انواع گياهان خوشبو

فأمّا إن كان من المقرّبين . .. و ريحان

{ريحان} اسم جنس و دربرگيرنده انواع گياهان خوشبو و معطر است.

عطر زندگى اخروى مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 89 - 3

3 - فضاى زندگى مقربان ( پيشتازان ) در آخرت ، معطر به وسيله انواع گياهان خوشبو

فأمّا إن كان من المقرّبين . .. و ريحان

{ريحان} اسم جنس و دربرگيرنده انواع گياهان خوشبو و معطر است.

علم به زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 10

10 - { و سئل أبوعبداللّه ( ع ) عن قوله : { يعلمون ظاهراً من الحياة الدنيا } ؟ فقال : منه الزجر و النجوم ;

در مجمع البيان آمده است كه از امام صادق(ع) درباره معناى اين سخن خداوند {يعلمون ظاهراً من الحياة الدنيا} سؤال شد. فرمود: از جمله آنها (يعنى از جمله دانش هاى ظاهرى حيات دنيا) نوعى كهانت و استفاده از علم نجوم است.}.

علم به كوتاهى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 114 - 4

4 - پى بردن دوزخيان در قيامت به ناچيزى زندگى دنيوى ، امرى بى ثمر به حال آنان

إن لبثتم إلاّ

قليلاً لو أنّكم كنتم تعلمون

{لو} در عبارت {لو أنّكم كنتم تعلمون} براى تمنى است; يعنى، اى كاش! اين حقيقت را از پيش مى دانستيد تا كارتان به دوزخ نمى كشيد; اما اكنون كه در دوزخ هستيد، اين اعتراف ثمرى براى شما ندارد.

عمل صالح در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 6

6- زندگى واقعى و ارزشمند ، حيات همراه با ايمان و عمل صالح است .

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است: الف) بنابر اينكه {حياة طيّبة} زندگى دنيوى باشد. ب) زنده شدن انسان مؤمن و نيك كردار در زندگى دنيا، اشاره به اين معنا دارد كه زندگى بدون ايمان، در حقيقت زندگى شايسته و درخور شأن انسان نيست و حيات واقعى به ايمان و عمل صالح است.

عوامل آسانى زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 4 - 9

9 - خداترسى و تقواپيشگى ، موجب گشايش مشكلات و آسان شدن زندگى

من يتّق اللّه يجعل له من أمره يسرًا

عوامل بهبود زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 6

6 - كوه ها ، از جنبش و لرزش زمين جلوگيرى مى كنند و براى آماده كردن آن براى زيستن بشر ، نقش دارند .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميد بكم

{ميد} در لغت، {اضطراب و لرزش چيزهاى بزرگ} را گويند. چون آيه درصدد بيان نعمت هاى خداوند است و لرزش، نمى تواند نعمت باشد، معلوم مى شود

كه {أن تميد}، {أن لاتميد} و يا {كراهيه تميد بكم} است.

عوامل پوچى زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 8

8- زندگى بدون ايمان به وحى و معاد ، بازيچه و بى هدف است .

ما يأتيهم من ذكر . .. و هم يلعبون

برداشت ياد شده مبتنى براين احتمال است كه {يلعبون} ناظر به زندگى طبيعى و روز مرّه مشركان باشد; يعنى، آنان به وقت نزول وحى به همان زندگى بى هدف و بازيچه مشغولند. بنابراين كسانى كه مبدأ و معاد را انكار كنند (مانند مشركان) به لعب و بازيچه در زندگى گرفتار مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 3

3- زندگى بدون ايمان و تقوا ، داراى انگيزه هايى غيرمنطقى و يا فاقد انگيزه

إنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو و إن تؤمنوا و تتّقوا

{لعب} به معناى كارهايى است كه باانگيزه هاى واهى صورت مى گيرد و {لهو} اعمالى است كه انگيزه اى را دنبال نمى كند; بلكه انسان را از اهداف ارزشى باز مى دارد. از اين كه خداوند زندگى بدون ايمان و تقوا را {لعب و لهو} بر شمرده، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 10

10 - اشتغال به دنيا ( بازى ، لهو و سرگرمى و . . . ) ، ره آوردى جز پوچى و بى حاصلى ندارد .

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. كمثل غيث ... ثمّ يكون حط_مًا

ويژگى هاى پنجگانه اى كه در

آيه شريفه براى دنيا بيان شده، تماماً مصداق كارى است كه هيچ ثمره اى بر آن مترتب نمى شود.

عوامل تسهيل زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 2

2 - پيروى از هدايت هاى الهى و به ياد خدابودن ، موجب تسهيل زندگى وبرطرف شدن تنگنا هاى آن است .

من اتبع هداى . .. لايشقى . و من أعرض عن ذكرى فإنّ له معيشة ضنكًا

عوامل سختى زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 1،3،10

1 - روى گردانى از هدايت هاى الهى و ياد او ، موجب گرفتارى انسان به زندگى سخت و پر از تنگناها

من اتبع هداى . .. و من أعرض عن ذكرى فإنّ له معيشة ضنكًا

{معيشة} يا مصدر ميمى است و يا به معناى {ما يعاش به} است; يعنى، آنچه كه گذران زندگى با آن صورت مى گيرد. {ضنك} به معناى تنگى و سختى است (لسان العرب).

3 - زندگى دنيوى ، بدون درنظر داشتن هدايت هاى الهى و بينش هاى آن ، معيشتى تنگ و محدود است .

و من أعرض عن ذكرى فإنّ له معيشة ضنكًا

همان طور كه در آيات ديگر، خداوند زندگى دنيا را {متاع قليل} دانسته، ممكن است در اين آيه نيز زندگى بدون هدايت را {معيشت تنگ} معرفى كرده باشد; يعنى، دنيا در هر حد و اندازه و به هر مقدار، اگر خالى از هدايت باشد، چيزى جز {معيشت تنگ} نخواهد بود; چرا كه زندگى بى هدف و بدون اعتقاد به آخرت تكرارى، خسته كننده و زحمتى به هدر

رفته است.

10 - زندگانى دشوار ، اثر طبيعى روى گردانى از ياد خدا و نابينايى در قيامت ، مجازات و كيفر الهى آن است .

فإنّ له معيشة ضنكًا و نحشره يوم القي_مة أعمى

تفاوت در تعبير {فإنّ له. ..} و {نحشره ...} _ كه دومى به خداوند نسبت داده شده است و اولى بر نفسِ عمل متفرع گرديده_ ممكن است به مطلب ياد شده اشاره داشته باشد.

عوامل سلامت زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 5

5- تأثير ايمان و عمل ، در سلامت و دلپذيرى زندگى دنيوى انسان

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {حياة طيّبة} همين زندگى دنيوى باشد.

عوامل قوام زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 1،4

1 _ كعبه داراى نقشى مهم در قيام و قوام زندگى انسانها

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس

برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه درمورد آيه فوق فرمودند: جعلها اللّه لدينهم و معيشهم.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 346، ح 211; تفسير برهان، ج 1، ص 505، ح 1.

4 _ مركزيت كعبه براى قوام مردمان ، لطف الهى به ايشان

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس

لحن آيه حكايت از امتنان خداوند بر بندگان دارد.

عوامل محروميت از زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 9

9 - محروميت از توشه هاى اخروى ، مايه ناكامى از زندگى حقيقى ; حتى در آخرت

لحياتى

لام

در {لحياتى} براى تحليل است و {حياة} ممكن است مصدر و به معناى {زنده شدن} باشد. بنابراين مفاد آيه شريفه اين مى شود كه: اى كاش! براى زنده شدن خود، از پيش توشه اى تهيه ديده بودم. اين گفته نشان مى دهد كه در آخرت، خطاكاران آرزوى زنده شدن داشته و خود را از حيات واقعى محروم مى بينند.

عوامل مؤثر در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 9

9- امور معنوى و حالات درونى ، داراى تأثير در زندگى انسان ها و تحولات تاريخى

لنهلكنّ الظ_لمين . و لنسكننّكم الأرض ... ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

{ذلك} تعليل براى إسكان انبيا به جاى اقوام ستمگر پس از هلاكت آنان است كه در آن تحول مهم، ترس از حسابرسى و وعيد خداوند داراى نقش معرفى شده كه امرى معنوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 14

14 - باران و گياه ، داراى نقشى بسزا در زندگى انسان ها

و أنزل من السماء ما فأخرجنا به أزوجًا من كلّ نبات

مخاطب قرار گرفتن انسان ها در صدر آيه، نشان مى دهد كه نعمت هاى ياد شده در آيه، در جهت منافع آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 6

6 - نقش تعيين كننده روشنايى روز در زندگى بشر

من إل_ه غير اللّه يأتيكم بضياء

از اهداف مورد نظر در اين آيه، بيان اهميت روشنايى روز و وابستگى زندگى بشر به آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 8

8 - حاكميت اراده خدا در زندگى روزمره مردم

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 17

17 - رضا و خشنودى الهى ، داراى بازتاب هاى عينى و مهم در زندگى انسان

لقد رضى اللّه . .. فأنزل السكينة عليهم و أث_بهم فتحًا قريبًا

{فأنزل السكينة. ..} نتيجه {رضى اللّه} به شمار مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 7 - 1

1_ گستردگى زمين و آمادگى آن براى زندگى انسان ، به تدبير و اراده الهى است .

و الأرض مددن_ها و ألقينا فيها روسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 1 - 2

2 - نقش مهم باد ها و جابه جا شدن ذرات ، در نظام حيات و زندگى

و الذري_ت ذروًا

سوگند الهى به پديده پراكنش و جا به جايى ذرات به وسيله بادها، نشان از اهميت آن در نظام طبيعت و حيات دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 2

2 - وجود كوه هاى استوار و بلند ، از نعمت هاى الهى براى بشر و تأثيرگذار در زندگى انسان ها

و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين دسته از آيات، ضمن آن كه در بيان نشانه هاى قدرت عظيم خداوند است; مى تواند درصدد بيان نعمت هاى الهى براى بشر نيز باشد.

عوامل مؤثر در

زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 60 - 6

6 - چگونگى زندگى انسان در دنيا ، تعيين كننده سرنوشت وى و سازنده حيات اخروى او است .

بل . .. أنتم قدّمتموه لنا

از تعبير {قدّمتموه لنا} (شما آن عذاب را پيش فرستاديد)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 17

17- زندگى اخروى انسان ها ، بازتاب شيوه زندگى آنان در دنيا

الذين ءامنوا . .. جنّ_ت ... و الذين كفروا ... النار مثوًى لهم

خداوند، براى مؤمنان و كافران دو نوع زندگى دنيوى ترسيم كرده و به تناسب هر يك، فرجامى در آخرت براى آنان، مشخص فرموده است.

عوامل مؤثر در زندگى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 8

8- نقش مهم دعا و التجا به درگاه خدا ، در تحولات زندگى انسان و تأمين نياز هاى وى

ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا . إذ نادى ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 7

7 - آسمان و زمين ، از منابع ارتزاق انسان ها و تأثير گذارد در حيات آنان

يرزقكم من السماء و الأرض

عوامل مؤثر در زندگى خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 10

10 - نقش مثبت و سازنده اسلام ، ايمان ، فرمانبرى ، توبه و روزه دارى در زندگى مشترك ميان زنان و مردان

أن يبدّله أزوجًا خيرًا منكنّ مسلم_ت

. .. س_ئح_ت

يادآورى اوصاف ياد شده براى زنان شايسته، در خلال نقل ماجراى نزاع ميان پيامبر(ص) و همسرانش، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

عوامل مؤثر درزندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 10

10 - بازتاب ايمان و عمل صالح ، در زندگى و مرگ انسان

أن نجعلهم كالذين ءامنوا . .. محياهم و مماتهم

عوامل هدفمندى زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 10

10 - عبادت خداوند ، عقايد توحيدى ، اداى نماز و پرداخت زكات ، سامان دهنده امور انسان ها است .

ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الزكوة و ذلك دين الق

غفلت از فناپذيرى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 4

4 - غفلت از زوال پذيرى زندگى دنيايى ، زمينه ساز گرايش انسان به كفر و ناسپاسى

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند متعال، نخست فناپذيرى زندگى دنيايى را به انسان تذكر داده و در پى آن از آنان خواسته است تا دست از تكذيب نعمت هاى حق بردارند. از اين دو استفاده مى شود كه يكى از عوامل تكذيب حق، دلبستگى به دنيا و غفلت از ناپايدارى آن است.

فرجام زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 13

13- زندگى دنيا ، داراى فرجام و هدفى است كه در آخرت ، تحقّق مى پذيرد . است

.

بل زعمتم ألّن نجعل لكم موعدًا

فضيلت زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 4

4 - جهان آخرت ، زندگى حقيقى انسان است و دنيا در مقايسه با آن ، فاقد ويژگى هاى زندگانى است .

لحياتى

تعبير {حياتى}، بيانگر آن است كه گوينده آن، حيات را به آخرت اختصاص داده، آن گونه كه گويا حيات او در دنيا، حيات نبوده است.

فطريت زندگى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 8

8 - گرايش انسان به جمع و اجتماع ، امرى فطرى و تكوينى است . *

و جعلن_كم شعوبًا و قبائل

تعبير {جعلنا}، بيانگر قانون تكوينى است و چون در مورد انسان و قرار گرفتن او در ميان قوم و قبيله است، فطرى بودن گرايش به جمع را مى توان استفاده كرد.

فلسفه زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 4،13

4 - تقدير مرگ و حيات ، براى آزمودن انسان ها است .

الذى خلق الموت و الحيوة ليبلوكم

13 - آگاهى بشر از فلسفه و هدف زندگى خويش ، امرى مهم و برخوردار از جايگاهى ويژه در جهان بينى الهى _ اسلامى

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

يادكرد فلسفه و هدف خلقت انسان در آغاز سوره و قرار گرفتن آن در سلسله مباحث مربوط به خدا و جهان، بيانگر اهميت و جايگاه ويژه اين موضوع در ميان موضوعات قرآنى و دينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 6

6 - مطالعه

در مبدأ و مراحل پيدايش انسان ، موجب راه يابى به هدف آفرينش آدمى و فلسفه زندگى او

أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى . ألم يك نطفة ... فخلق فسوّى . فجعل منه الزوجين الذكر

بيان سير تكوين انسان _ پس از طرح موضوع بى هدف نبودن زندگى بشر _ مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

فلسفه زندگى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 46 - 2

2 - خورد و خوراك و بهره ناچيز از لذت هاى مادى ، هدف زندگى كافران و منكران قيامت

كلوا و تمتّعوا قليلاً

از اين كه به كافران گفته مى شود: بخوريد و بهره گيريد، مى توان به اين حقيقت دست يافت كه آنان جز همين كار، هدف ديگرى در زندگى ندارند و گرنه به آن فراخوانده مى شدند.

فلسفه زندگى مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 46 - 2

2 - خورد و خوراك و بهره ناچيز از لذت هاى مادى ، هدف زندگى كافران و منكران قيامت

كلوا و تمتّعوا قليلاً

از اين كه به كافران گفته مى شود: بخوريد و بهره گيريد، مى توان به اين حقيقت دست يافت كه آنان جز همين كار، هدف ديگرى در زندگى ندارند و گرنه به آن فراخوانده مى شدند.

فلسفه فناپذيرى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 6

6 - پايان پذيرى عمر زندگى دنيا ، در راستاى ربوبيت الهى براى خلق است ; نه زوال هميشگى آنان .

فإذا انشقّت السّماء . .. فبأىّ ءالآء

ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه {انشقاق آسمان} زمينه ساز برپايى قيامت است، خداوند با تذكر ربوبيت خويش به خلق، يادآور شده است كه اين فروپاشى به معناى نابودى ابدى نيست; بلكه كارى در راستاى ربوبيت هميشگى خدا نسبت به آنان است.

فناپذيرى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 26 - 2

2 - گذرا بودن فرصت هاى زندگى ، تذكرى به انسان در استفاده صحيح و بهينه از آن

كلّ من عليها فان

تذكر خداوند به فناى زمينيان، هشدارى به آنها است كه از فرصت حيات بيشترين بهره بردارى كنند و امكانات خويش را در مسير فانى دنيا هدر ندهند.

كمى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 13

13- مجال زندگى دنيا و عالم برزخ ، درنگى كوتاه در نظر كافران حضور يافته در صحنه قيامت

كأنّهم يوم يرون ما يوعدون لم يلبثوا إلاّ ساعة من نهار

با توجه به اين كه آنچه كافران در قيامت پشت سر خود مى بينند زندگى دنيا و عالم برزخ است; {لم يلبثوا} مى تواند ناظر به هر دو باشد.

كوتاهى زندگى برزخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 113 - 5

5 - حيات برزخى ، دورانى بسيار كوتاه و گذرا در نظر انسان در پى سپرى شدن آن

قالوا لبثنا يومًا أو بعض يوم

برداشت فوق، بدان احتمال كه پرسش در آيه قبل، مربوط به حيات برزخى باشد، به دست مى آيد.

كوتاهى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 -

مؤمنون - 23 - 114 - 1،2

1 - زندگى دنيوى انسان ، به حق كوتاه و گذرا است .

ق_ل إن لبثتم إلاّ قليلاً

ضمير فاعل در {قال} به خداوند بازمى گردد.

2 - انسان ، غافل از كوتاهى و ناپايدارى زندگى دنيوى

ق_ل إن لبثتم إلاّ قليلاً لو أنّكم كنتم تعلمون

كيفيت زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 4

4 - چگونگى مرگ و زندگى انسان ، در گرو چگونگى اعمال او است .

اجترحوا السيّئات أن نجعلهم كالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سواء محياهم و مماتهم

لعب در زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 3

3 - حقيقت حيات دنيوى ، پنج چيز بيش نيست : بازى ، لهو و سرگرمى ، زينت و آرايش ، تفاخر و فخرفروشى ، و فزون طلبى .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

واژه {أنّما} (به فتح همزه) نظير {إنّما} (به كسر همزه) براى افاده حصر است. بنابراين {أنّما الحيوة الدنيا...} معادل {ما الحياة الدنيا إلاّ لهو و لعب...} است; يعنى، حقيقت زندگى دنيايى، به غير از {لعب}، {لهو}، {زينت}، {تفاخر} و {تكاثر} نمى باشد.

لهويت زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 3

3 - حقيقت حيات دنيوى ، پنج چيز بيش نيست : بازى ، لهو و سرگرمى ، زينت و آرايش ، تفاخر و فخرفروشى ، و فزون طلبى .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

واژه {أنّما} (به فتح همزه)

نظير {إنّما} (به كسر همزه) براى افاده حصر است. بنابراين {أنّما الحيوة الدنيا...} معادل {ما الحياة الدنيا إلاّ لهو و لعب...} است; يعنى، حقيقت زندگى دنيايى، به غير از {لعب}، {لهو}، {زينت}، {تفاخر} و {تكاثر} نمى باشد.

متفكران و زندگى زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 18

18- در زندگى زنبور هاى عسل ، نشانه اى مهم بر خداشناسى براى اهل تفكر و انديشه وجود دارد .

و أوحى ربّك إلى النحل . .. إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

مثل زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 1

1 _ زندگى دنيوى مانند كشتزار سرسبزى است كه در معرض انواع رخداد ها و آفت هاى بنيان كن مى باشد .

إنما مثل الحيوة الدنيا كماء . .. حتى إذا أخذت الأرض زخرفها و ازينت ... أتيها أمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 1،6،9

1- پيامبر ، وظيفه دار استفاده از تمثيل براى بيان حقيقت زندگى دنيا و ناپايدارى آن است .

و اضرب لهم مثل الحيوة الدنيا

6- زندگانى دنيا ، مانند بارانى است كه موجب رويش انبوه گياهان زمين شده ، ولى به زودى خُرد و خاشاك گشته و با هر نسيم ، پراكنده مى گردد .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا كماء أنزلن_ه من السماء . .. هشيمًا تذوره الري_ح

{هشيم} يعنى، گياه خشكى كه خرد شده است و {ذروه} مصدر {تذروه} يعنى، پراكنده و متفرق ساختن، همراه با برانگيختن. {تذروه} يعنى، بادها، آن را پراكنده و متفرق

مى سازند. جمله {فاختلط به نبات الأرض} _ در صورتى كه {باء} براى استعانت باشد _ يعنى، به سبب باران، گياهان، درهم فرو رفته و انبوهى از ريشه ها و ساقه ها و شاخه هاى تودر تو را تشكيل مى دهند.

9- حيات دنيا و ماديات زندگى ، مانند خاشاكى در مسير باد است .

مثل الحيوة الدنيا . .. فأصبح هشيمًا تذروه الري_ح

محدوده زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 24 - 2

2 - محدود شمردن زندگى به مجال دنيا ، نمودى از ناشنوايى ، نابينايى و حق ناپذير بودن دهريون

و أضلّه اللّه على علم و ختم على سمعه . .. و قالوا ما هى إلاّ حياتنا الدنيا

محدوده زندگى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 79 - 5

5 - زندگى بشر ، محدود به توقف ناپايدار وى در دنيا نيست .

و هو الذى ذرأكم فى الأرض و إليه تحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 4

4 - هدف آفرينش انسان ، محدود به زندگى دنيوى وى نيست .

يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

اعاده حيات مى رساند كه هدف از آفرينش، در همين زندگى زودگذر دنيايى تكميل نمى شود و گرنه نيازى به اعاده آن نبوده است.

محدوديت زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 9

9_ زندگى انسان در دنيا ، داراى مدتى محدود و معين

يمتعكم مت_عًا حسنًا إلى أجل مسمًّى

{مسمّى} به معناى معين و مشخص است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 3

3_ تنگناى حيات دنيا و گنجايش محدود آن ، نمى تواند ظرفى مناسب براى تأمين پاداش نيكوكاران باشد .

و لانضيع أجر المحسنين. و لأجر الأخرة خير للذين ... و كانوا يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 12

12- زندگى انسان در دنيا ، محدود و بهرهورى او از نعمت هاى دنيوى ، اندك و تا زمان معيّن است .

أث_ثًا و مت_عًا إلى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 8

8- مجال زندگى دنيا ، ناكافى براى برخوردارى انسان از نتايج كامل همه اعمال خويش و نفى هرگونه ظلم

و ليوفّيهم أعم_لهم و هم لايظلمون

از اين كه خداوند، استيفاى همه اعمال و نفى هرگونه ظلم را به مجال آخرت محوّل ساخته است; مطلب بالا استفاده مى شود.

محرومان از لذت زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 13 - 3

3 - اهل دوزخ ، هرگز لذت زندگى را نخواهند چشيد .

و لايحيى

مراد از نفى حيات _ به قرينه {لايموت} _ نفى حيات مطلوب است.

محروميت در زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 6

6- زندگى دنيوى انسان ها ، آميزه اى از برخوردارى از نعمت و محروميت

و ما بكم من نعمة فمن الله ثمّ إذا مسّكم الضرّ

مدت زندگى دنيوى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23

- 112 - 4

4 - { قال رسول اللّه ( ص ) إنّ اللّه إذا أدخل أهل الجنّة الجنّة و أهل النار النار قال لأهل الجنة : { كم لبثتم فى الأرض عدد سنين ؟ قالوا : لبثنا يوماً أو بعض يوم قال لنعم ما اتجرتم فى يوم أو بعض يوم رحمتى و رضوانى و جنتى اُسكنوا فى ها خالدين مخلدين ثمّ يقول : يا أهل النار { كم لبثتم فى الأرض عدد سنين قالوا لبثنا يوماً أو بعض يوم } فيقول : بئس ما اتجرتم فى يوم أو بعض يوم نارى و سخطى اُمكثوا فيها خالدين ;

رسول خدا(ص) فرمود: همانا خدا وقتى كه اهل بهشت را در بهشت و اهل آتش را در آتش داخل مى كند، به بهشتيان مى گويد {كم لبثتم فى الأرض عدد سنين؟} و آنان جواب مى هند: {لبثنا يوماً أو بعض يوم}. خدا مى فرمايد: چه خوب تجارتى كرديد در يك روز يا قسمتى از آن! اينك [اين] رحمت، رضوان و بهشت من است، در آن ساكن شويد هميشه و جاويدان. سپس مى فرمايد: اى اهل آتش {كم لبثتم فى الأرض عدد سنين؟} و آنان جواب مى هند: {لبثنا يوماً أو بعض يوم}. پس خدا مى فرمايد: چه بد تجارتى كرديد در يك روز يا قسمتى از يك روز. اينك، [اين] آتش و خشم من است، در آن هميشه بمانيد}.

مدت زندگى دنيوى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 112 - 4

4 - { قال رسول اللّه ( ص ) إنّ اللّه إذا أدخل أهل الجنّة الجنّة و أهل النار

النار قال لأهل الجنة : { كم لبثتم فى الأرض عدد سنين ؟ قالوا : لبثنا يوماً أو بعض يوم قال لنعم ما اتجرتم فى يوم أو بعض يوم رحمتى و رضوانى و جنتى اُسكنوا فى ها خالدين مخلدين ثمّ يقول : يا أهل النار { كم لبثتم فى الأرض عدد سنين قالوا لبثنا يوماً أو بعض يوم } فيقول : بئس ما اتجرتم فى يوم أو بعض يوم نارى و سخطى اُمكثوا فيها خالدين ;

رسول خدا(ص) فرمود: همانا خدا وقتى كه اهل بهشت را در بهشت و اهل آتش را در آتش داخل مى كند، به بهشتيان مى گويد {كم لبثتم فى الأرض عدد سنين؟} و آنان جواب مى هند: {لبثنا يوماً أو بعض يوم}. خدا مى فرمايد: چه خوب تجارتى كرديد در يك روز يا قسمتى از آن! اينك [اين] رحمت، رضوان و بهشت من است، در آن ساكن شويد هميشه و جاويدان. سپس مى فرمايد: اى اهل آتش {كم لبثتم فى الأرض عدد سنين؟} و آنان جواب مى هند: {لبثنا يوماً أو بعض يوم}. پس خدا مى فرمايد: چه بد تجارتى كرديد در يك روز يا قسمتى از يك روز. اينك، [اين] آتش و خشم من است، در آن هميشه بمانيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 113 - 3

3 - دوزخيان تعيين دقيق مدت درنگ در دنيا را ، به فرشتگان حسابگر ارجاع خواهند داد .

قالوا لبثنا . .. فسئل العادّين

مراد از اعتدال در زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 67 - 5

5

_ { محمدبن سنان عن أبى الحسن ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { و كان بين ذلك قواماً } قال القوام هو المعروف { على الموسع قدره و على المقتر قدره متاعاً بالمعروف حقّاً على المحسنين } على قدر عياله و مؤونتهم التى هى صلاح له و لهم . . . ;

محمدبن سنان از امام رضا(ع) در باره قول خداى _ عزّوجل _ {و كان بين ذلك قواماً} روايت نموده است كه فرمود: {قوام} همان {معروف} است كه در اين آيه آمده است: {على الموسع قدره و على المقتر قدره متاعاً بالمعرف. ..} [;يعنى، خرج كردن] بايد به ميزان عائله و مخارج آنها باشد، كه در جهت صلاح خرج كننده و عائله او است}.

مراد از زندگى سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 12

12 - { عن أميرالمؤمن ين ( ع ) : و إنّ المعشية الضنك التى حذر اللّه منها عدوّه عذاب القبر انّه يسلّط على الكافر فى قبره تسعة و تسعين تنّيناً فينهشن لحمه و يكسرن عظمه و يترددن عليه كذلك إلى يوم يبعث ;

از اميرالمؤمن ين(ع) روايت شده: همانا {معيشت ضنك} _ كه خداوند دشمنان خود را از آن برحذر داشته _ عذاب قبر است. خدا بر كافر در قبرش 99 مار بزرگ مسلط مى كند كه گوشت او را مى گزند و استخوان وى را مى شكنند و همين طور بر روى او رفت و آمد مى كنند تا روزى كه برانگيخته شود}.

مشركان و زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه -

45 - 24 - 7

7 - زندگى و مرگ در نگاه مشركان ، پديده اى طبيعى و بى ارتباط با اراده الهى و وجود خداوند

و ما يهلكنا إلاّ الدهر

مشركان و زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 5

5 - اشتياق يهود به زندگى دنيا ، حتى از مشركان فزونتر است .

و لتجدنهم أحرص الناس . .. و من الذين أشركوا

{من الذين} عطف بر {الناس} مى باشد; يعنى: {و لتجدنهم أحرص من الذين اشركوا; مى يابى آنها را كه از مشركان به زندگى در دنيا دلبسته ترند}.

مشكلات زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 6

6 _ دشواريهاى زندگى و رفاه و گشايش در آن، در اختيار خداوند است.

فأخذنهم بالبأساء و الضراء . .. فتحنا عليهم أبوب كل شىء

چون گشايش در زندگى و معيشت (فتحنا) و سختى و تنگنا (فأخذناهم)، هر دو با ضمير {نا} به خداوند نسبت داده شده است، معلوم مى شود كه هر دو حالت با اراده خداوند صورت مى پذيرد.

مشكلات زندگى سست ايمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 13

13- ناتوانى منافقان و افراد سست ايمان ، از توجيه آيات جهاد ، تنگ كننده عرصه حيات بر آنان *

فإذا أنزلت سورة محكمة و . .. ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

از ارتباط {سورة محكمة} با {ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت}، مى توان استفاده كرد كه انسان هاى سست ايمان يا منافق، در ساير تكاليف _ كه

به گونه اى قابل توجيه است _ با ترفندى، خويش را آسوده مى كنند; اما در مورد جهاد چون آياتش محكم، قاطع و توجيه ناپذير است، خود را در بن بست ديده و شديداً نگران مى شوند.

مشكلات زندگى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 13

13- ناتوانى منافقان و افراد سست ايمان ، از توجيه آيات جهاد ، تنگ كننده عرصه حيات بر آنان *

فإذا أنزلت سورة محكمة و . .. ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

از ارتباط {سورة محكمة} با {ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت}، مى توان استفاده كرد كه انسان هاى سست ايمان يا منافق، در ساير تكاليف _ كه به گونه اى قابل توجيه است _ با ترفندى، خويش را آسوده مى كنند; اما در مورد جهاد چون آياتش محكم، قاطع و توجيه ناپذير است، خود را در بن بست ديده و شديداً نگران مى شوند.

معرضان از زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 17

17- اصحاب كهف ، از جلوه هاى ناپايدار زندگى گريختند و در ميدان آزمون الهى پيروز شدند .

إنّا جعلنا ما على الأرض زينة لها . .. إذ أوى الفتية إلى الكهف فقالوا ... و هيّىء

از نكاتى كه مى توان درباره ارتباط اين آيه با آيات قبل مطرح كرد، سرفرازى اصحاب كهف در امتحان به وسيله زينت هاى دنيا (زينة لها) و حركت آنان براى تحقّق دادن عمل نيكو (أحسن عملاً) است.

مكان زندگى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - اعراف - 7 - 25 - 1

1 _ زمين عرصه حيات و مرگ آدميان

قال فيها تحبون و فيها تموتون

مكان زندگى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 65 - 6

6_ فرزندان يعقوب در كنار پدر و پيرامون او زندگى مى كردند .

و لما فتحوا مت_عهم . .. قالوا ي_أبانا ما نبغى ه_ذه بض_عتنا ردّت إلينا

مكان زندگى زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 4

4- دامنه كوه ها ، بالاى درختان و بنا ها و سايبان ها ، مكانى طبيعى و مناسب براى زندگى زنبور هاى عسل

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا و من الشجر و ممّا يعرشون

مكان زندگى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 25 - 2

2 _ زمين، عرصه حيات و مرگ شياطين نيست.

قال فيها تحيون و فيها تموتون و منها تخرجون

تكرار كلمه {قال} (قال اهبطوا . .. قال فيها تحيون) مى تواند اشاره به تغيير مخاطب در دو جمله {اهبطوا ... } و {فيها تحيون} داشته باشد. در آيه قبل انسانها و نيز شيطان مورد خطاب بودند و در اين آيه تنها انسانها مخاطب هستند. و شياطين مورد خطاب نيستند. بنابراين مى توان گفت زمين عرصه حيات و مرگ شياطين نيست.

ملاك ارزش زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 1

1- زندگى دنيايى ، بدون ايمان و تقوا ، چيزى جز بازى و سرگرمى نيست

.

إنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو و إن تؤمنوا و تتّقوا

از اين كه خداوند، پس از توصيف زندگى دنيوى، سخن از ارزش ايمان و تقوابه ميان آورده; استفاده مى شود كه اوصاف ياد شده براى حيات دنيا، در صورتى است كه ايمان و تقوا در آن مطرح نباشد.

منشأ زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 13

13 - { زندگى و مرگ } و { خواب و بيدارى } انسان ها ، تحت تدبير خداوند قرار دارد .

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها و الّتى لم تمت فى منامها . .. و يرسل الأُخرى إلى أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 3

3- زندگى و مرگ ، تنها در قلمرو اراده خداوند يكتا است .

يحيى و يميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 43 - 1،2،3

1 - حيات و مرگ آدميان ، تنها به دست خداوند است .

إنّا نحن نحيى و نميت

2 - عوامل و وسايط الهى ، داراى نقش در شكل گيرى مرگ و حيات موجودات *

إنّا نحن نحيى و نميت

برداشت بالا بدان احتمال است كه ضمير جمع در {إنّا}، از جهت تعظيم نباشد; بلكه از آن جهت باشد كه نقش عوامل و اسباب را در تحقق اراده الهى بنماياند.

3 - قدرت و مشيت خداوند ، حاكم بر تمام عوامل و وسايط مؤثّر در مرگ و حيات موجودات

إنّا نحن نحيى و نميت

خداوند از يك سو مرگ موجودات را تنها به خود نسبت مى دهد و از سوى

ديگر انسان شاهد دخالت عوامل متعدد طبيعى در مرگ و حيات است. جمع ميان اين دو مستلزم نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 2 - 4،6

4 - مرگ و حيات ، در اختيار خداوند بوده و او است كه مى ميراند و زنده مى گرداند .

يحيى و يميت

6 - در دست داشتن حيات و مرگ موجودات ، جلوه فرمانروايى انحصارى خداوند بر عالم است .

يحيى و يميت و هو على كلّ شىء قدير

{احياء} و {إماته}، از مظاهر فرمانروايى مطلق خداوند است. اختصاص به ذكر يافتن آن به خدا، مى تواند براى بيان دو مصداق و جلوه از فرمانروايى او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 1

1 - خداوند ، تقديركننده مرگ و حيات انسان ها

الذى خلق الموت و الحيوة

{خلق} در اصل به معناى {تقدير} است (قاموس المحيط و مفردات راغب) و در آيه 60 سوره {واقعه} به همين معنا به كار رفته است {نحن قدّرنا بينكم الموت و ما نحن بمسبوقين}.

منشأ زندگى در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 5

5 - آمادگى كره خاكى به اراده خداوند براى زندگى انسان ها دليل شايستگى يگانه او براى پرستش

جعل الأرض قرارًا و جعل خل_لها أنه_رًا . .. أءل_ه مع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 4

4 - قدرت و دانايى آفريدگار هستى ، پشتوانه پيدايش شرايط زيست در كره زمين

العزيز العليم

. الذى جعل لكم الأرض مهدًا و جعل لكم فيها سبلاً لعلّكم تهتدون

منشأ زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 44 - 2

2 - رحمت خدا و تقدير زندگى محدود و موقت دنيا ، فلسفه استمرار حيات بشر و نجات او از عوامل مرگ و نابودى است .

و لا هم ينقذون . إلاّ رحمة منّا و مت_عًا إلى حين

منشأ زندگى زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 7

7- نشان دادن راه زندگى طبيعى ( حركات غريزى براى خانه سازى ، تغذيه از گياهان و توليد عسل ) به زنبور هاى عسل ، به مقتضاى ربوبيت پروردگار است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

ناپايدارى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 7،8،12،15

7- رشد انبوه گياهان با نزول باران و زوال سريع آن با خزان ، نمودى از سرخوشى هاى ناپايدار زندگى دنيا است .

الحيوة الدنيا كما أنزلن_ه من السماء فاختلط به نبات الأرض فأصبح هشيمًا تذروه الري

8- توجه به سرعت زوال زندگى دنيا ، مايه هشدار و عبرت رفاه مندان و دنياطلبان است .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا كماء أنزلن_ه . .. تذروه الري_ح

با توجه به ارتباط آيه با آيات قبل كه در زمينه نشان دادن انديشه هاى رفاه مندان مغرور و فرجام آنان بود، نكته بالا فهميده مى شود.

12- زندگى دنيا ، غيرقابل اتّكا و همواره در معرض حوادث است .

كماء أنزلن_ه من السماء . .. فأصبح هشيمًا تذروه الري_ح

15- تحوّلات هستى و زوال

حيات دنيا ، جلوه اى از قدرت مطلقه خداوند است .

مثل الحيوة الدنيا كماء أنزلن_ه . .. تذروه الري_ح و كان اللّه على كلّ شىء مقتدرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 1

1- مال و فرزند ، جلوه ها و زينت هاى زندگى ناپايدار دنيايند .

المال و البنون زينة الحيوة الدنيا

{بنون} گرچه جمع {ابن} است، ولى تغليباً مى تواند شامل هر دو جنس مذكر و مؤنث شود، همانگونه كه در {بنى آدم} و امثال آن، مقصود، تنها فرزندانِ ذكور آدم نيست، بلكه مطلق فرزند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 34 - 1

1- خداوند ، حيات جاويدان در دنيا را ، براى هيچ انسانى مقرر نكرده است .

و ما جعلنا لبشر من قبلك الخلد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 15 - 2

2 - زندگى دنيوى ، موقت و ناپايدار است .

ثمّ إنّكم بعد ذلك لميّتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 28

28 - زندگى دنيايى ، بى ثبات و ناپايدار است .

عرض الحيوة الدنيا

{عرض} به هر شىء ناپايدار و بى ثبات، گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 1

1 - هشدار صالح ( ع ) به ثموديان ، درباره پايدار نبودن زندگى دنيوى و نعمت ها و آسايش آن

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

استفهام در آيه بالا، انكارى و مفاد آن نفى است; يعنى، {أتتركون فى

ما ه_هنا آمنين; شما در نعمتهاى اين جا آسوده رها نخواهيد شد}. مقصود اين است كه اين برخوردارى ها شما را نفريبد و از مرگ غافل نكند; زيرا روزى پنجه هاى مرگ گريبان تان را خواهد گرفت و شما را از آنها جدا خواهد كرد. همچنين بر فرض كه مرگ در نرسد، خود رفاه و امنيت اين جا، پايدار نيست و ممكن است ناگهان اوضاع دگرگون شود و همه آنچه كه از آن برخوردار هستيد، از دستتان برود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 60 - 4

4 - حيات اخروى ، بهتر و پايدارتر از حيات دنيوى

و ما عند اللّه خير و أبقى

{ما} در {ما عند اللّه} _ به قرينه {الحياة الدنيا} _ كنايه از حيات اخروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 44 - 3

3 - زندگى انسان و بهرهورى او از دنيا ، موقت و ناپايدار است .

و مت_عًا إلى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 11 - 2

2 - زندگى دنيايى ، انسان ناپايدار است .

و لن يؤخّر اللّه نفسًاإذا جاء أجلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 5

5 - زندگى دنيايى ، ناپايدار است .

الذى خلق الموت و الحيوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 8

8 - زندگى دنيوى ، گذرگاهى است براى عبور به عالم آخرت .

و إليه النشور

يادآورى نشر و رستاخيز انسان ها

_ پس از بيان آفرينش زمين و تأمين نيازمندى هاى بشر در آن _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

ناپايدارى زندگى دنيوى هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 7

7 - بهره مندى انسان هاى هدايت ناپذير از متاع دنيا ، هم چون خود زندگى دنيوى ناپايدار و فانى است .

كمن متّعن_ه مت_ع الحي_وة الدنيا

ناپسندى زندگى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 5

5 _ زندگى در جوار كافران ، امرى نامطلوب و هجرت از بلاد كفر ، امرى پسنديده است .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

ناپسندى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 21 - 3

3 - زندگى دنيايى ، توأم با ناخوشايندى و ناپسندى است .

فى عيشة راضية

اين كه در آيه شريفه، زندگى اخروى با رضايت مندى توصيف شده است; مى تواند اشاره به عيب و كاستى زندگى دنيوى داشته باشد.

نارضايتى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 21 - 3

3 - زندگى دنيايى ، توأم با ناخوشايندى و ناپسندى است .

فى عيشة راضية

اين كه در آيه شريفه، زندگى اخروى با رضايت مندى توصيف شده است; مى تواند اشاره به عيب و كاستى زندگى دنيوى داشته باشد.

ناملايمات در زندگى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 6

6 - زندگانى انسان ها در دنيا ، آميزه اى

از ناملايمات و برخوردارى از نعمت ها است .

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه . .. فلمّا نجّي_هم إلى البرّ ... ليكفروا بما ءاتي

نجات از زندگى ذلت بار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 30 - 1

1- نجات بنى اسرائيل از زندگى سخت و خفّت بار به اراده الهى

و لقد نجّينا بنى إسرءيل من العذاب المهين

نجات از زندگى سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 30 - 1

1- نجات بنى اسرائيل از زندگى سخت و خفّت بار به اراده الهى

و لقد نجّينا بنى إسرءيل من العذاب المهين

نظم زندگى قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 2

2 - قريش ، به برنامه اى منظم در اداره زندگانى خود خو گرفته بودند .

لإيل_ف قريش

براى {ايلاف} معانى گوناگونى ذكر شده است; از جمله: الفت يافتن، الفت دادن (قاموس); مهيا و مجهز ساختن (تاج العروس); عهد بستن و امان گرفتن (نهايه ابن كثير). برداشت ياد شده ناظر به معناى نخست (الفت يافتن) است. چيزى كه قريش با آن الفت يافته بودند _ به قرينه آيه بعد _ كوچ تابستانى و زمستانى بوده است. اين برداشت، با معناى {الفت دادن} نيز سازگار است. در آن صورت {اللّه} (فاعل {ايلاف}) در كلام ذكر نشده است و {قريش} و {رحلة} مفعول اول و دوم مى باشد.

نعمت در زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 6

6- زندگى دنيوى انسان ها ، آميزه

اى از برخوردارى از نعمت و محروميت

و ما بكم من نعمة فمن الله ثمّ إذا مسّكم الضرّ

نعمت زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 11

11 _ آمادگى زمين براى سكونت انسان ها و آگاهى آنان به خانه سازى ، از مواهب و نعمت هاى بزرگ الهى

و بوأكم فى الأرض تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 4

4 _ برخوردارى مؤمنان از مسكن مناسب و كيفيت خوب زندگى ، در ديدگاه اديان الهى ، امرى پسنديده و نعمت خدادادى است .

و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق و رزقنهم من الطيبت

نعمت زندگى با خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 20

20_ زندگى خويشاوندان و بستگان در كنار يكديگر بدون كدورت و تباهى ، از نعمت هاى خداوند است .

قد أحسن بى إذ . .. جاء بكم من البدو

چنان چه منظور يوسف(ع) در {جاء بكم من البدو} تنها رها شدن خاندانش از صحرانشينى بود و به حضور آنان در كنار خويش نظر نداشت، فعل {جاءبكم} را به كار نمى برد ; بلكه مثلاً مى گفت: {إذ أنجاكم من البدو} قيد {من بعد أن نزغ . ..} گوياى اين است كه حسن زندگانى جمعى بستگان منوط به نبود فساد و تباهى در ميان آنان است.

نعمت زندگى با فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 13 - 4

4 - حضور فرزندان

نزد پدر و مادر و زندگى در جوار آنان ، از نعمت هاى الهى است .

و بنين شهودًا

{شهود} به معناى حضور است. اين قيد مى رساند كه حضور فرزندان در نزد پدر و مادر، نعمتى افزون بر وجود آنان براى والدين است.

نعمتها در زندگى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 6

6 - زندگانى انسان ها در دنيا ، آميزه اى از ناملايمات و برخوردارى از نعمت ها است .

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه . .. فلمّا نجّي_هم إلى البرّ ... ليكفروا بما ءاتي

نقش زندگى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 16 - 12

12 _ زندگى و سير و سلوك فردى و اجتماعى پيشين افراد ، وسيله اى براى شناخت شخصيت آنان

فقد لبثت فيكم عمراً من قبله أفلا تعقلون

نقش زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 5

5 - زندگى دنيوى ، تنها فرصت عمل و كسب ارزش ها

قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 27 - 8

8 _ رستگارى اخروى مردمان ، وامدار چگونگى سير و سلوك آنها در دنيا

ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 13

13 - زندگى دنيوى ، مجال عمل و انتخاب است ; اما همراه با مسؤوليت و دريافت نتايج .

اعملوا ما شئتم

از تقابل {يلقى فى النار}

و {اعملوا ما شئتم} استفاده مى شود كه تحريف گران آيات الهى، تنها در مجال دنيا حق انتخاب دارند و در آخرت مجبور به ورود در آتش اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 47 - 3

3 - زندگانى محدود دنيا ، تنها فرصت انسان براى هدايت و اجابت دعوت الهى است .

استجيبوا لربّكم من قبل أن يأتى يوم لا مردّ له من اللّه

نقش زندگى فردى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 16 - 12

12 _ زندگى و سير و سلوك فردى و اجتماعى پيشين افراد ، وسيله اى براى شناخت شخصيت آنان

فقد لبثت فيكم عمراً من قبله أفلا تعقلون

ويژگيهاى زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 58 - 3

3 - حيات آخرت ، حياتى است جاودانه و به دور از مرگ و نيستى .

أفما نحن بميّتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 12 - 7

7 - حيات انسان در آخرت ، حيات مادى و جسمانى است ; و نه صرفاً معنوى و روحانى .

و يدخلكم جنّ_ت تجرى . .. و مس_كن طيّبة

بهره گيرى از لذّت هاى مادى (چون باغ هاى پوشيده از درختان و خانه هاى دلپذير در سراى آخرت) مستلزم وجود مادى و جسمانى انسان نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 4

4 - جهان آخرت ، زندگى حقيقى انسان است و دنيا در مقايسه با

آن ، فاقد ويژگى هاى زندگانى است .

لحياتى

تعبير {حياتى}، بيانگر آن است كه گوينده آن، حيات را به آخرت اختصاص داده، آن گونه كه گويا حيات او در دنيا، حيات نبوده است.

ويژگيهاى زندگى اخروى پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 15 - 2

2 - زندگى پيشتازان راه خدا ( سابقون ) در بهشت ، در اوج شكوه و جلال

على سرر موضونة

وجود تخت هاى جواهرنشان در قصرهاى پيشتازان، نشان از زندگى بسيار با شكوه آنان در سراى بهشت دارد.

ويژگيهاى زندگى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 2

2 _ فرعون و اطرافيانش ، از زندگى اشرافى و زينت هاى خيره كننده و امكانات اقتصادى عظيمى برخوردار بودند .

إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا

نكره بودن {زينة و أموالا} دلالت بر {تفخيم} و {تعظيم} مى كند و چون فخامت و بزرگى در هر چيزى متناسب با آن چيز مى باشد; در تفخيم زينت، خيره كنندگى و در تفخيم اموال، فراوانى و عظمت آورده شده است.

ويژگيهاى زندگى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 62 - 7

7- در زندگى بهشتيان ، تنوع زمان ( بامداد و پسين ) وجود دارد .

لهم رزقهم فيها بكرة و عشيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 62 - 1

1 - زندگى انسان هاى بهشتى با انواع نعمت ها ( همچون نهر ها ، تخت ها ، شراب و همسران

زيبا ) قابل مقايسه با زندگى پردرد و رنج دوزخيان نيست .

أذلك خير نزلاً أم شجرة الزقّوم

خوب بودن زندگى بهشتيان و بدى زندگى دوزخيان امرى روشن و آشكار است. بر اين اساس سؤال از بهتر بودن زندگى بهشتيان نسبت به دوزخيان مى تواند براى بيان شدت تفاوت اين دو زندگى و قابل قياس نبودن آنها مى باشد.

ويژگيهاى زندگى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 21 - 2

2 - زندگى در بهشت ، زندگى كاملاً رضايت بخش و دل پسند

فى عيشة راضية

به قرينه آيه بعد (فى جنّة عالية) زندگى رضايت بخش، در بهشت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 22 - 2

2 - زندگى در بهشت ، برترين زندگى است .

فى عيشة راضية . فى جنّة عالية

ويژگيهاى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 15

15- درگيرى و اختلاف مستمر آدميان ، در زندگى دنيوى

و ليبيّننّ لكم يوم القي_مة ما كنتم فيه تختلفون

آمدن فعل {كنتم} و نظاير آن بر سر فعل ديگر، بيانگر استمرار مضمون آن فعل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 7

7- رشد انبوه گياهان با نزول باران و زوال سريع آن با خزان ، نمودى از سرخوشى هاى ناپايدار زندگى دنيا است .

الحيوة الدنيا كما أنزلن_ه من السماء فاختلط به نبات الأرض فأصبح هشيمًا تذروه الري

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 -

40 - 13

13 - زندگى دنيوى ، مجال عمل و انتخاب است ; اما همراه با مسؤوليت و دريافت نتايج .

اعملوا ما شئتم

از تقابل {يلقى فى النار} و {اعملوا ما شئتم} استفاده مى شود كه تحريف گران آيات الهى، تنها در مجال دنيا حق انتخاب دارند و در آخرت مجبور به ورود در آتش اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 21 - 3

3 - زندگى دنيايى ، توأم با ناخوشايندى و ناپسندى است .

فى عيشة راضية

اين كه در آيه شريفه، زندگى اخروى با رضايت مندى توصيف شده است; مى تواند اشاره به عيب و كاستى زندگى دنيوى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 4

4 - جهان آخرت ، زندگى حقيقى انسان است و دنيا در مقايسه با آن ، فاقد ويژگى هاى زندگانى است .

لحياتى

تعبير {حياتى}، بيانگر آن است كه گوينده آن، حيات را به آخرت اختصاص داده، آن گونه كه گويا حيات او در دنيا، حيات نبوده است.

هدافدارى زندگى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 45 - 4

4 - هدفمند و جدى بودن زندگى آدمى

و كنّا نخوض مع الخائضين

هدفدارى زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 10

10 - زندگى انسان ها ، هدفمند و داراى غايت و مقصد نهايى است .

إنّا هدين_ه السبيل

برداشت ياد شده با توجه به اين حقيقت است كه هر راهى، مقصود و غايتى دارد و نشان دادن

راه، بدون نشان دادن غايت و مقصود نهايى ممكن نيست.

هدفدارى زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 14

14- زندگى اخروى ، به دور از بيهودگى و پوچى *

إنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو

مقيد شدن {الحياة} به وصف {الدنيا} _ در صورتى كه احترازى به شمار آيد _ مى رساند كه {لعب و لهو} مخصوص زندگى دنيايى است و در جهان آخرت راه ندارد.

هدفدارى زندگى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 36 - 3،4،5

3 - زندگى انسان ، داراى فلسفه و هدفمند است .

أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى

4 - ترغيب خداوند ، به مطالعه درباره آفرينش انسان و هدف و فلسفه زندگى او

أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى

5 - آفرينش انسان و هدفمندى زندگى او ، نشانه برپايى قيامت

و تذرون الأخرة . وجوه يومئذ ناضرة ... أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين آيه، در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره معاد و اثبات برپايى قيامت براى كيفر و پاداش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 40 - 3

3 - هدف دارى آفرينش و زندگى انسان ، دليل وجود قيامت

أحسب الإنس_ن أن يترك سدًى . .. أليس ذلك بق_در على أن يحيى الموتى

يادآورى توانايى خداوند بر احياى مردگان _ پس از طرح مسأله بى هدف نبودن زندگى انسان _ مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه هدفدار بودن آفرينش و زندگى بشر، اقتضا دارد كه انسان ها دوباره

زنده شوند و به كردار آنان رسيدگى شود; زيرا جز اين، آفرينش و زندگى بشر، پوچ و بى هدف خواهد بود.

زندگان

زندگان واقعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 4

4 _ اجابت كنندگان دعوت پيامبر(ص) و مؤمنان به او، زندگانند.

إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه

زنده از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زنده

اخراج زنده از مرده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 10،11

10 _ پيدايش مستمر و بىوقفه موجودات جاندار از پديده هاى بى جان و موجودات بى جان از پديده هاى جاندار ، از نشانه هاى ربوبيت خدا

و من يخرج الحى من الميت و يخرج الميت من الحى . .. فسيقولون اللّه

11 _ خداست كه پيوسته موجود زنده را از جسم مرده و مرده را از جسم زنده پديد مى آورد .

و من يخرج الحى من الميت و يخرج الميت من الحى . .. فسيقولون اللّه

به كارگيرى فعل مضارع در {يخرج الحى} و {يخرج الميت} بيانگر استمرار پيدايش مرگ و حيات است.

اخراج مرده از زنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 10،11

10 _ پيدايش مستمر و بىوقفه موجودات جاندار از پديده هاى بى جان و موجودات بى جان از پديده هاى جاندار ، از نشانه هاى ربوبيت خدا

و من يخرج الحى من الميت و يخرج الميت من الحى . .. فسيقولون اللّه

11 _ خداست كه پيوسته موجود زنده را از جسم مرده و مرده را از جسم زنده پديد مى آورد .

و من يخرج الحى من الميت

و يخرج الميت من الحى . .. فسيقولون اللّه

به كارگيرى فعل مضارع در {يخرج الحى} و {يخرج الميت} بيانگر استمرار پيدايش مرگ و حيات است.

پيدايش زنده از مرده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 19 - 1،2،6،10

1 - پديد آورنده موجود زنده از مرده و ميراننده موجود زنده ، خداوند است .

يخرج الحىّ من الميّت و يخرج الميّت من الحىّ

2 - پديد آمدن موجود زنده از موجود بى جان و موجود مرده از زنده ، مستمر و هميشگى است .

يخرج الحىّ من الميّت و يخرج الميّت من الحىّ

جمله هاى فعلى {يخرج الحىّ . .. و يخرج الميّت ...} با فعل مضارع آمده است و مى تواند بر استمرار و دوام دلالت كند.

6 - حيات بخشى به زمين هاى موات و مرده ، نمودى از پديد آوردن جان داران از دل طبيعت مرده و بى جان است .

و يخرج الحىّ من الميّت . .. و يحىِ الأرض بعد موتها

{و يحىِ الأرض} مى تواند به منزله ذكر خاص بعد از عام، و در نتيجه {و يخرج الميّت من الحىّ} نمودى از آن باشد.

10 - پديد آوردن موجود جان دار از موجود بى جان و موجود بى جان از جان دار ، نشانه قدرت مندى خداوند بر احياى مجدّد انسان ها است .

يخرج الحىّ من الميّت . .. و كذلك تخرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 20 - 4،6،9

4 - پديدآمدن انسان هاى زنده از دل خاك مرده ، نمودى از پديد آوردن موجود جان دار از موجود بى جان

به دست خداوند است .

يخرج الحىّ من الميّت . .. و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب

6 - پديد آوردن موجودى زنده مانند انسان از دل خاك مرده ، از نشانه هاى توان مندى خداوند بر احياى مجدد انسان ها است .

و كذلك تخرجون . و من ءاي_ته أن خلقكم من تراب

از اين آيه به بعد، چندين آيه، در صدد شمارش آيات الهى است. از ميان آن آيات، ذكر مناسب ترين آيه با {و كذالك تخرجون} پس از آن، مى تواند در ضمن بيان آيات الهى، اشاره به نكته فوق باشد.

9 - پديد آمدن موجودى زنده به نام انسان از خاك مرده ، امرى غير منتظره و سزاوار تأمل است .

أن خلقكم من تراب ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

{إذا}ى فجاييه در آيه، مى تواند حكايت از اين حقيقت باشد.

پيدايش مرده از زنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 19 - 1،2،10

1 - پديد آورنده موجود زنده از مرده و ميراننده موجود زنده ، خداوند است .

يخرج الحىّ من الميّت و يخرج الميّت من الحىّ

2 - پديد آمدن موجود زنده از موجود بى جان و موجود مرده از زنده ، مستمر و هميشگى است .

يخرج الحىّ من الميّت و يخرج الميّت من الحىّ

جمله هاى فعلى {يخرج الحىّ . .. و يخرج الميّت ...} با فعل مضارع آمده است و مى تواند بر استمرار و دوام دلالت كند.

10 - پديد آوردن موجود جان دار از موجود بى جان و موجود بى جان از جان دار ، نشانه قدرت مندى خداوند بر احياى مجدّد انسان ها است .

يخرج الحىّ

من الميّت . .. و كذلك تخرجون

تاريخ پيدايش موجودات زنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 5

5- جهان طبيعت ، داراى مراحل و دوره هايى در آفرينش

أنّ السموت والأرض كانتا رتقًا ففتقن_هما و جعلنا من الماء كلّ شىء حىّ

جامعه زنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 5

5 _ جامعه اى از حيات واقعى برخوردار است كه به دعوت پيامبران پاسخ مثبت دهد.

إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه

حقيقت زنده بگورى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 9 - 4

4 - زنده به گور كردن ، فجيع ترين نوع قتل كودكان

و إذا الموءودة سئلت . بأىّ ذنب قتلت

فعل {قتلت}، بيانگر اين است كه مؤاخذه به جهت قتل است. بنابراين كلمه {موءودة} _ كه نوع خاصى از قتل را مطرح كرده _ حاكى از منفورتر بودن آن است.

زنده بگورى دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 4

4- دودلى و تحير مشركان در نگهدارى از نوزادان دختر به حالت ذلت و يا در گور كردن آنان

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

مرجع ضمير در {يمسكه}، مبشّربه است و منظور از آن نوزاد دختر مى باشد و {على هون} حال براى ضمير مفعولى {يمسكه} است. {هون} به معناى خوارى و ذلت است و {يدسّ} (از مصدر دسّ) به معناى پنهان كردن آمده است.

زنده بگورى دختران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

تكوير - 81 - 8 - 2

2 - زنده به گور كردن دختران ، از رفتار هاى ناپسند برخى از اعراب جاهلى

و إذا الموءودة سئلت

ظاهر آيه شريفه اين است كه بين مردم دوران بعثت، نمونه هايى از دفن دختران زنده پديدار شده بود و اين آيه در صدد بازداشتن مردم از ارتكاب آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 9 - 1

1 - برخى از اعراب جاهلى ، دختران خود را بى هيچ گناه و جرمى زنده به گور مى كردند .

بأىّ ذنب قتلت

استفهام تقريرى در آيه شريفه، متوجّه مقتول شده است; با آن كه مراد از آن مؤاخذه قاتل است. اين گونه بيان، تأكيد بر نبود عذر و بهانه براى قاتل است.

قواى ادراكى موجودات زنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 4 - 3

3 - انديشه در چگونگى پيدايش حيات و نيروى حس و ادراك در موجودات زنده ، زمينه ره يابى به نشانه هاى متقن الهى

و فى خلقكم و ما . .. ءاي_ت لقوم يوقنون

طرح خلقت انسان و جنبندگان، به عنوان زمينه ره يابى به يقين، مى تواند نظر به جنبه زنده بودن و حس و شعور داشتن آنها داشته باشد; چه اين كه پيدايش اين امور، در متن نظام مادى طبيعت، آيتى بزرگ است.

قياس زنده به مرده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 1

1 - زندگان با مردگان برابر نيستند .

و ما يستوى الأحياء و لا الأموت

موجودات زنده آسمان ها

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 29 - 4،5

4 - آسمان ها ، دربردارنده موجودات زنده و جاندار

و ما بثّ فيهما من دابّة

برداشت ياد شده با توجه به معناى {دابّة} است كه به موجود زنده و داراى حركت، اطلاق مى شود.

5 - جانداران موجود در آسمان ها ، فراوان و گسترده اند ; نه اندك و استثنايى

و ما بثّ فيهما من دابّة

با توجه به واژه {بثّ} _ كه به معناى پراكندگى است _ فراوانى موجودات زنده در آسمان هارا مى توان استفاده كرد; زيرا با توجه به فراخناى آسمان ها، اگر موجودات زنده اندك باشند، تعبير {بثّ} مناسب نمى باشد.

مؤاخذه اخروى زنده بگورى دختران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8 - 1

1 - در قيامت ، كسانى كه دختران را زنده به گور كرده اند ، مؤاخذه خواهند شد .

و إذا الموءودة سئلت

{موءودة}; يعنى، دخترى كه زنده به گور شود. (لسان العرب) مسؤول بودن دختر _ با آن كه بايد قاتل او مسؤول باشد _ يا به خاطر زمينه سازى است، تا او از خداوند درخواست انتقام كند و يا مجاز عقلى است; يعنى، از قاتل، درباره او مؤاخذه خواهد شد.

مؤاخذه اخروى زنده بگورى فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 9 - 3

3 - قيامت روز مؤاخذه و محكوميت كسانى كه فرزندان خود را كشته اند .

بأىّ ذنب قتلت

فعل {قتلت}، گوياى اين است كه كشتن فرزند _ گرچه دختر نباشد و يا او را زنده به گور نكرده باشند

_ مؤاخذه اخروى را در پى دارد.

ناپسندى زنده بگورى دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 11

11- تصميم مشركان به نگهدارى ذليلانه نوزادان دختر و يا در گور كردن آنان ، تصميمى بس ناروا و زشت

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب ألا ساء ما يحكمون

زنده بگورى

حقيقت زنده بگورى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 9 - 4

4 - زنده به گور كردن ، فجيع ترين نوع قتل كودكان

و إذا الموءودة سئلت . بأىّ ذنب قتلت

فعل {قتلت}، بيانگر اين است كه مؤاخذه به جهت قتل است. بنابراين كلمه {موءودة} _ كه نوع خاصى از قتل را مطرح كرده _ حاكى از منفورتر بودن آن است.

زنده بگورى دختر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 4

4- دودلى و تحير مشركان در نگهدارى از نوزادان دختر به حالت ذلت و يا در گور كردن آنان

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

مرجع ضمير در {يمسكه}، مبشّربه است و منظور از آن نوزاد دختر مى باشد و {على هون} حال براى ضمير مفعولى {يمسكه} است. {هون} به معناى خوارى و ذلت است و {يدسّ} (از مصدر دسّ) به معناى پنهان كردن آمده است.

زنده بگورى دختران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8 - 2

2 - زنده به گور كردن دختران ، از رفتار هاى ناپسند برخى از اعراب جاهلى

و إذا الموءودة سئلت

ظاهر آيه شريفه اين است كه بين مردم دوران

بعثت، نمونه هايى از دفن دختران زنده پديدار شده بود و اين آيه در صدد بازداشتن مردم از ارتكاب آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 9 - 1

1 - برخى از اعراب جاهلى ، دختران خود را بى هيچ گناه و جرمى زنده به گور مى كردند .

بأىّ ذنب قتلت

استفهام تقريرى در آيه شريفه، متوجّه مقتول شده است; با آن كه مراد از آن مؤاخذه قاتل است. اين گونه بيان، تأكيد بر نبود عذر و بهانه براى قاتل است.

مؤاخذه اخروى زنده بگورى دختران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8 - 1

1 - در قيامت ، كسانى كه دختران را زنده به گور كرده اند ، مؤاخذه خواهند شد .

و إذا الموءودة سئلت

{موءودة}; يعنى، دخترى كه زنده به گور شود. (لسان العرب) مسؤول بودن دختر _ با آن كه بايد قاتل او مسؤول باشد _ يا به خاطر زمينه سازى است، تا او از خداوند درخواست انتقام كند و يا مجاز عقلى است; يعنى، از قاتل، درباره او مؤاخذه خواهد شد.

مؤاخذه اخروى زنده بگورى فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 9 - 3

3 - قيامت روز مؤاخذه و محكوميت كسانى كه فرزندان خود را كشته اند .

بأىّ ذنب قتلت

فعل {قتلت}، گوياى اين است كه كشتن فرزند _ گرچه دختر نباشد و يا او را زنده به گور نكرده باشند _ مؤاخذه اخروى را در پى دارد.

ناپسندى زنده بگورى دختر

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 11

11- تصميم مشركان به نگهدارى ذليلانه نوزادان دختر و يا در گور كردن آنان ، تصميمى بس ناروا و زشت

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب ألا ساء ما يحكمون

زوجيت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زوجيت

آثار زوجيت جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 5

5 - حاكميت قانونِ زوجيت بر پديده هاى شناخته شده و ناشناخته جان دارِ جهان ، دليل كمال خدا و مبرّا بودن او از هر نقص و كاستى

سبح_ن الذى خلق الأزوج كلّها . .. و ممّا لايعلمون

از ارتباط ميان تنزيه خدا از هر نقصى به توصيف او به آفريدن پديده هاى جان دارِ جهان به صورت زوج (نر و ماده)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

الوهيت و زوجيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 14

14 - مقام الوهيت ، مبرّا و پيراسته از زوجيت و داشتن همانند

جعل لكم من أنفسكم أزوجًا . .. ليس كمثله شىء

ذكر {ليس كمثله شىء} پس از طرح مسأله زوجيت برخى موجودات، مى تواند اشعار به نفى همسر داشتن خدا داشته باشد.

اهميت نظام زوجيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 4

4 - اهميت نظام زوجيت ، در جهان

و من كلّ شىء خلقنا زوجين

از اين كه خداوند، مسأله زوجيت را به رخ بشر كشيده است، اهميت آن استفاده مى شود; زيرا چه بسا اصولاً زايندگى و حيات متوالى بر پهنه زمين، معلول نظام زوجيت باشد.

حاكميت نظام زوجيت

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 2

2 - زوجيت ، قانونى حاكم بر نظام جهان و همه مظاهر آن

و من كلّ شىء خلقنا زوجين

زوجيت از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 8

8 - نوع حيات و حاكميت قانون زوجيت ( نر و ماده بودن ) ، از آيات خداوند و از نشانه هاى قدرت او است .

و ءاية لهم الأرض . .. سبح_ن الذى خلق الأزوج كلّها... و ممّا لايعلمون

برداشت ياد شده، از آن جا است كه آيه شريفه، در ضمن سلسله آياتى قرار دارد كه درصدد بيان نشانه هاى قدرت خداوند است.

زوجيت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 2

2 - پيدايش زوجين ( نر و ماده ) ، از آبى اندك ( نطفه ) ، شايان تأمل و درس آموزى

و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى . من نطفة

{نطفه} در اصل به آب اندكى گفته مى شود كه ته ظرف باقى مانده باشد (قاموس المحيط).

زوجيت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 5

5 - همسرى و زوجيت مرد با زن ، به تدبير الهى و جلوه اى از ربوبيت او است .

خلق لكم ربّكم من أزوجكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 6،14،15

6 - خداوند ، انسان ها را زوج زوج ( زن و مرد ) آفريد .

ثمّ

جعلكم أزوجًا

14 - آفرينش انسان در قالب مرد و زن و آگاهى از باردارى و زايمان زنان و مقدار عمر آدمى ، كارى آسان براى خداوند

و اللّه خلقكم من تراب ثمّ من نطفة . .. و ما يعمّر من معمّر و لاينقص من عمره إلاّ

15 - آفرينش انسان در قالب زن و مرد و آگاهى از باردارى و زايمان زنان و مقدار عمر آدمى ، نشانه توانايى خداوند بر برپايى قيامت و احياى مجدد انسان ها

و اللّه خلقكم من تراب ثمّ من نطفة . .. إنّ ذلك على اللّه يسير

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه، در سلسله آياتى قرار دارد كه در صدد اثبات قدرت مطلق خدا و نيز توانايى او بر احياى مردگان مى باشد; مانند آيه {و اللّه الذى أرسل الرياح. .. فأحيينا به الأرض بعد موتها كذلك النشور}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 7

7 - زوجيت و همسرى ، امرى الهى و در راستاى منافع انسان

جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

زوجيت بز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 1

1 _ خداوند، آفريننده هشت نر و ماده از گوسفند و بز و شتر و گاو براى بهره بردارى آدميان

ثمنية ازوج من الضأن اثنين

{ثمانية أزواج} مى تواند بدل براى {حمولة و فرشا} باشد كه خود مفعول {أنشأ} مى باشند. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: {أنشأ من الأنعام ثمانية أزواج}.

زوجيت جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36

- 36 - 4،7

4 - حاكميت قانونِ زوجيت ( نر و ماده بودن ) بر تمامى موجوداتِ داراى حيات ( گياهان ، حيوانات و . . . )

سبح_ن الذى خلق الأزوج كلّها . .. و ممّا لايعلمون

7 - جهان ، داراى پديده هاى جان دارى است كه چگونگى حاكميت قانون زوجيت بر آنها ، براى بشر ناشناخته است .

سبح_ن الذى خلق الأزوج كلّها . .. و ممّا لايعلمون

متعلق علم در {لايعلمون} ذكر نشده است; ولى به تناسب اين كه آيه شريفه درصدد بيان حاكميتِ قانونِ زوجيت بر پديده هاى جان دار جهان است، مى تواند حاكميت همين قانون باشد.

زوجيت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 9

9 - آفرينش چهارپايان و جفت قرار دادن آنها ، در خدمت منافع آدمى

جعل لكم . .. و من الأنع_م أزوجًا

زوجيت حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 7

7_ نوح ( ع ) ، موظف بود از هر نوع حيوان تنها يك جفت ( نر و ماده ) را به كشتى سوار كند .

قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين

مضاف اليه {كل} كلمه اى همانند {حيوان} است; يعنى: من كل حيوان . ... كلمه {اثنين} تأكيد براى زوجين است و اشاره به اين معنا دارد كه از هر حيوان ، بيشتر از يك جفت نبايد به كشتى برده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 4

4 - حاكميت قانونِ زوجيت ( نر و ماده بودن ) بر

تمامى موجوداتِ داراى حيات ( گياهان ، حيوانات و . . . )

سبح_ن الذى خلق الأزوج كلّها . .. و ممّا لايعلمون

زوجيت حيوانات كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 9،11

9 - نوح ( ع ) ، طبق دستور الهى مى بايست از هر حيوان ، تنها يك نر و يك ماده را وارد كشتى كند .

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين

11 - كشتى نوح ، ظرفيت بيش از يك جفت ( يك نر و يك ماده ) از هر حيوان مورد نياز را نداشت .

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين

تأكيد خداوند بر اين كه از هر حيوان تنها يك نر و يك ماده _ و نه بيشتر _ را در كشتى جاى دهند (من كلِّ زوجين اثنين)، بيانگر مطلب فوق است.

زوجيت در گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 12

12 - حاكميت قانون زوجيت در گياهان

فأخرجنا به أزوجًا من نبات شتّى

زوجيت درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 3

3- درختان و گياهان محصول دهنده ، مشمول قانون زوجيت هستند و نر و ماده دارند . *

و أرسلنا الري_ح لوقح

زوجيت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 1

1 _ خداوند، آفريننده هشت نر و ماده از گوسفند و بز و شتر و گاو براى بهره بردارى آدميان

ثمنية ازوج من الضأن اثنين

{ثمانية أزواج} مى تواند بدل براى {حمولة و فرشا} باشد

كه خود مفعول {أنشأ} مى باشند. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: {أنشأ من الأنعام ثمانية أزواج}.

زوجيت گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 1

1 _ خداوند، آفريننده هشت نر و ماده از گوسفند و بز و شتر و گاو براى بهره بردارى آدميان

ثمنية ازوج من الضأن اثنين

{ثمانية أزواج} مى تواند بدل براى {حمولة و فرشا} باشد كه خود مفعول {أنشأ} مى باشند. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: {أنشأ من الأنعام ثمانية أزواج}.

زوجيت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 1

1 _ خداوند، آفريننده هشت نر و ماده از گوسفند و بز و شتر و گاو براى بهره بردارى آدميان

ثمنية ازوج من الضأن اثنين

{ثمانية أزواج} مى تواند بدل براى {حمولة و فرشا} باشد كه خود مفعول {أنشأ} مى باشند. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: {أنشأ من الأنعام ثمانية أزواج}.

زوجيت گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 4،6

4_ گياهان و ميوه جات هر يك داراى دو نوع نر و ماده

و من كل الثمرت جعل فيها زوجين اثنين

{زوج} در لغت به معناى يك جفت و نيز به معناى يك تاى از يك جفت است. تثنيه آن (زوجين) به اعتبار معناى دوم است. بنابراين {زوجين} ; يعنى ، دو چيز كه هر يك زوج و همتاى ديگرى است و {اثنين} تأكيد براى زوجين است.

6_ زمين و گسترش آن ، كوه هاى ثابت و استوار ، رودخانه ها

، گياهان مزدوج و تداوم شب و روز ، از نشانه هاى خدا و از دلايل يكتايى او در تدبير هستى است .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 3

3- درختان و گياهان محصول دهنده ، مشمول قانون زوجيت هستند و نر و ماده دارند . *

و أرسلنا الري_ح لوقح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 7 - 4

4 - قانون زوجيت ، حاكم بر نظام نباتات

من كلّ زوج كريم

از معانى {زوج}، جفت است. برخى از مفسران واژه {زوج} را در آيه ياد شده به همين معنا گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 18

18 - وجود قانون زوجيت ، در گياهان

فأنبتنا فيها من كلّ زوج كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 4

4 - حاكميت قانونِ زوجيت ( نر و ماده بودن ) بر تمامى موجوداتِ داراى حيات ( گياهان ، حيوانات و . . . )

سبح_ن الذى خلق الأزوج كلّها . .. و ممّا لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 7 - 5

5_ وجود زوجيّت ، در نباتات و گياهان

و أنبتنا فيها من كلّ زوج بهيج

زوجيت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 15

15 - آفرينش جهان و ايجاد نظام زوجيت ، تجلى ربوبيت بى همتاى خداوند

ذلكم اللّه ربّى

. .. جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 1

1 - خداوند ، اشيا را جفت ( نر و ماده ) آفريده است .

و من كلّ شىء خلقنا زوجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 45 - 2

2 - نظام { زوجيت } در حيات بشر ، نمودى از ربوبيت يگانه خداوند

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى

از ارتباط بين اين آيه و آيه {و أنّ إلى ربّك . ..}، مطلب بالا استفاده مى شود.

زوجيت ميوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 4

4_ گياهان و ميوه جات هر يك داراى دو نوع نر و ماده

و من كل الثمرت جعل فيها زوجين اثنين

{زوج} در لغت به معناى يك جفت و نيز به معناى يك تاى از يك جفت است. تثنيه آن (زوجين) به اعتبار معناى دوم است. بنابراين {زوجين} ; يعنى ، دو چيز كه هر يك زوج و همتاى ديگرى است و {اثنين} تأكيد براى زوجين است.

عبرت از زوجيت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 3

3 - حاكميت قانون زوجيت بر موجودات جهان ، به تدبير الهى و شايان تأمل و درس آموزى

و من كلّ شىء خلقنا زوجين لعلّكم تذكّرون

فوايد زوجيت گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 15

15 - خداوند

، از هر گياهى ، زوج سودمند و داراى فايده آفريده است .

فأنبتنا فيها من كلّ زوج كريم

صفت {كريم}، درباره اشيا و مفاهيم به معناى {سودمندى و داراى نفع بودن} است (مفردات راغب).

منشأ زوجيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 7

7 - زوجيت و همسرى ، امرى الهى و در راستاى منافع انسان

جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

منشأ زوجيت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 12 - 1

1 - خداوند ، تمامى جهان هستى را زوج و داراى جفت آفريده است .

و الذى خلق الأزوج كلّها

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه مراد از {أزواج}، تمامى مخلوقات الهى باشد. ذكر {أزواج} اشاره به اين است كه پديده هاى جهان، داراى جفت مى باشند.

منشأ زوجيت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 2

2 - خداوند تمامى روييدنى هاى زمين ، انسان و پديده هاى ناشناخته در نزد بشر را به صورت زوج ( نر و ماده ) آفريده است .

سبح_ن الذى خلق الأزوج كلّها ممّا تنبت الأرض و من أنفسهم و ممّا لايعلمون

{زوج} (مفرد {أزواج}) براى دو معنا به كار مى رود: 1_ مقابل طاق و مرادف جفت; 2_ به معناى نوع و صنف گفتنى است برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 8 - 2

2 - پيدايش دو جنس مرد و زن در نوع انسان ، كار خداوند

و نشان قدرت او است .

أزوجًا

{أزواجاً} حال براى ضمير {كم} در {خلقناكم} است. در اين صورت مفاد آيه چنين مى شود: خداوند شما را با حالت زوجيت و دو جنس بودن آفريد.

منشأ زوجيت جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 2

2 - خداوند تمامى روييدنى هاى زمين ، انسان و پديده هاى ناشناخته در نزد بشر را به صورت زوج ( نر و ماده ) آفريده است .

سبح_ن الذى خلق الأزوج كلّها ممّا تنبت الأرض و من أنفسهم و ممّا لايعلمون

{زوج} (مفرد {أزواج}) براى دو معنا به كار مى رود: 1_ مقابل طاق و مرادف جفت; 2_ به معناى نوع و صنف گفتنى است برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

منشأ زوجيت گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 2

2 - خداوند تمامى روييدنى هاى زمين ، انسان و پديده هاى ناشناخته در نزد بشر را به صورت زوج ( نر و ماده ) آفريده است .

سبح_ن الذى خلق الأزوج كلّها ممّا تنبت الأرض و من أنفسهم و ممّا لايعلمون

{زوج} (مفرد {أزواج}) براى دو معنا به كار مى رود: 1_ مقابل طاق و مرادف جفت; 2_ به معناى نوع و صنف گفتنى است برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

منشأ زوجيت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 3

3 - حاكميت قانون زوجيت بر موجودات جهان ، به تدبير الهى و شايان تأمل و درس آموزى

و من كلّ شىء خلقنا

زوجين لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 45 - 1

1 - قانون { زوجيت } در نظام طبيعت ، پديد آمده به اراده يگانه خداوند

و أنّه خلق الزوجين

نعمت زوجيت انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 2

2- زوجيت در نظام زندگى انسان ها ، نعمتى است در جهت منافع و مصالح آنان .

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

برداشت فوق با استفاده از {لام} در {لكم} است كه براى انتفاع مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 12

12 - بقاى نسل انسان از طريق زوجيت و همسردارى ، نشانه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها . .. يخلقكم فى بطون أُمّه_تكم خلقًا من بعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 8 - 3

3 - وجود دو جنس مرد و زن در نوع انسان ، از نعمت هاى خداوند به او است .

و خلقن_كم أزوجًا

نعمت زوجيت بز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 7

7 - آفرينش انعام ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) به صورت نر و ماده ، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية أزوج

{أنعام} در اصل به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود و گاهى شامل بز هم مى شود; چنان كه در اين

آيه چنين است. {أزواج} به معناى انواع و صنف ها است و اطلاق هشت صنف بر چهار نوع از حيوان، به اعتبار نر و ماده بودن هر يك از آنها است.

نعمت زوجيت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 7

7 - آفرينش انعام ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) به صورت نر و ماده ، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية أزوج

{أنعام} در اصل به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود و گاهى شامل بز هم مى شود; چنان كه در اين آيه چنين است. {أزواج} به معناى انواع و صنف ها است و اطلاق هشت صنف بر چهار نوع از حيوان، به اعتبار نر و ماده بودن هر يك از آنها است.

نعمت زوجيت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 7

7 - آفرينش انعام ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) به صورت نر و ماده ، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية أزوج

{أنعام} در اصل به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود و گاهى شامل بز هم مى شود; چنان كه در اين آيه چنين است. {أزواج} به معناى انواع و صنف ها است و اطلاق هشت صنف بر چهار نوع از حيوان، به اعتبار نر و ماده بودن هر يك از آنها است.

نعمت زوجيت گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39

- 6 - 7

7 - آفرينش انعام ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) به صورت نر و ماده ، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية أزوج

{أنعام} در اصل به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود و گاهى شامل بز هم مى شود; چنان كه در اين آيه چنين است. {أزواج} به معناى انواع و صنف ها است و اطلاق هشت صنف بر چهار نوع از حيوان، به اعتبار نر و ماده بودن هر يك از آنها است.

نعمت زوجيت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 7

7 - آفرينش انعام ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) به صورت نر و ماده ، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية أزوج

{أنعام} در اصل به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود و گاهى شامل بز هم مى شود; چنان كه در اين آيه چنين است. {أزواج} به معناى انواع و صنف ها است و اطلاق هشت صنف بر چهار نوع از حيوان، به اعتبار نر و ماده بودن هر يك از آنها است.

نقش زوجيت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 45 - 3

3 - زوجيت ( مردى و زنى ) در ميان بشر ، داراى اهميت و زمينه ساز پى بردن به خالقيت يگانه خداوند

و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى

از اين كه خداوند، مسأله زوجيت را به انسان تذكر داده و وحدت خالق رادر

اين زمينه يادآورى نموده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

زهد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار زهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 16 - 2

2_ سعادت اخروى ، در گرو دل نبستن به دنيا و جاذبه هاى آن است .

من كان يريد الحي_وة الدنيا . .. أُول_ئك الذين ليس لهم فى الأخرة إلاّ النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 8

8 - آخرت انديشى و دنياگريزى ، موجب قدرت و توانايى و كمال بصيرت و روشن بينى است .

أُولى الأيدى و الأبص_ر . إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله {إنّا أخلصناهم. ..} تعليل براى اوصافى باشد كه براى پيامبران ذكر شده است (أُولى الأيدى و الأبصار).

آثار زهد بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 8

8 - رهبانيت و زهدورزى هاى بى جا ، ارتكاب اعمال ناشايست و شرك ورزى در عبادت ، انحراف از طريقه پيامبران

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت . .. و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

ارزش زهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 5

5 - آخرت انديشى و دورى از دنياطلبى ، از ارزش هاى بس والا و مهم

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

اهميت زهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 25

25 _ وابسته نبودن به مظاهر دنيا و دورى از كسب مال از راه

هاى نامشروع ، نشانه تقواپيشگى است .

يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا . .. للذين يتقون أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 20

20 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { إياك أن تطمح نفسك إلى من فوقك و كفى بما قال اللّه عز و جل لرسوله ( ص ) { فلا تعجبك اموالهم و لا اولادهم } . . . ;

مبادا دلباخته كسانى شوى كه از نظر دنيايى برتر از تو هستند و مال و منال آنان را آرزو كنى! در اين مورد سخن خداى عز و جل كافى است كه به رسول خود مى فرمايد: مبادا اموال و اولاد آنان تو را مجذوب كند . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 7

7- چشم ندوختن به اموال و مكنت هاى افراد ثروتمند و مرفّه ، از وظايف رهبران اسلامى

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم و لاتحزن عليهم واخفض جناحك للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 8

8 - لزوم بسنده كردن انسان به سهم خويش از امكانات دنيوى و خرج كردن ما زاد آن در راه خدا

و لاتنس نصيبك من الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 13،15

13 - دل نبستن به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و نيك كردارى ، بخشى از اهداف اديان الهى

إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا

مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... يرزقون ف

15 - رهايى از وابستگى به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح ، از نشانه هاى دستيابى به راه درست در زندگى

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد . .. إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع ... من عمل سيّئة ..

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه يادشدن مسأله زندگانى دنيا و آخرت، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح _ پس از طرح مسأله هدايت به راه درست زندگى _ مى تواند به عنوان مصداق و مظهر اين هدايت باشد.

تشويق به زهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 23 - 8

8- تشويق به دل نبستن به امكانات دنيوى ، در عين خلق شدن آنها براى انسانها

و أرسلنا الري_ح لوقح فأنزلنا من السّماء ماء فأسقين_كموه و ما أنتم له بخ_زنين . و

ذكر {نحن الوارثون}، پس از آياتى كه در آنها امكانات خدادادى براى انسان مطرح شده است، مى تواند به خاطر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 12

12 - مؤمن آل فرعون ، مردم را به دل نبستن به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح توأم با ايمان ، ترغيب مى كرد .

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... ير

گفته هاى مؤمن آل فرعون با مردم و فرعونيان، در مقام دعوت و تبليغ بود; چنان كه آيه بعد

(مالى أدعوكم إلى النجاة . ..) تأييدكننده همين مطلب است.

ذكر زهد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 7

7 - صفت آخرت انديشى و دنياگريزى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) شايان ياد و يادآورى است .

و اذكر عبدنا . .. إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله {إنّا أخلصناهم. ..} تعليل براى {اُذكر...} باشد; يعنى، سرگذشت ابراهيم(ع) و... را ياد كن; چون آنان را به آخرت انديشى خالص گردانيديم.

ذكر زهد اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 7

7 - صفت آخرت انديشى و دنياگريزى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) شايان ياد و يادآورى است .

و اذكر عبدنا . .. إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله {إنّا أخلصناهم. ..} تعليل براى {اُذكر...} باشد; يعنى، سرگذشت ابراهيم(ع) و... را ياد كن; چون آنان را به آخرت انديشى خالص گردانيديم.

ذكر زهد يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 7

7 - صفت آخرت انديشى و دنياگريزى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) شايان ياد و يادآورى است .

و اذكر عبدنا . .. إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله {إنّا أخلصناهم. ..} تعليل براى {اُذكر...} باشد; يعنى، سرگذشت ابراهيم(ع) و... را ياد كن; چون آنان را به آخرت انديشى خالص گردانيديم.

زمينه زهد

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 4

4 _ ايمان به روز رستاخيز و اميد ديدار با خدا ، مايه پيراستگى از دلخوش بودن به مظاهر فريبنده دنيا و آرامش يافتن به آن

إن الذين لا يرجون لقاءنا و رضوا بالحيوة الدنيا و اطمأنوا بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 107 - 3

3- لازمه پايبندى به ايمان ، عدم دلبستگى به دنيا و منافع مادى است .

ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 4

4 - تقوا ، عامل رهايى انسان ها از دلبستگى به ماديات ( همچون اموال ، اولاد و . . . ) است .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة . .. فاتّقوا اللّه

توصيه به رعايت تقواى الهى _ پس از هشدار درباره وابستگى به اموال و اولاد _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

زهد ابوذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 22

22 _ تصميم و عزم برخى از اصحاب پيامبر ( ص ) ( على ( ع ) ، ابوذر ، ابوبكر ، سلمان ، معقل بن مقرن و عثمان بن مظعون و . . . ) براى دورى جستن از برخى مواهب دنيوى

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم

برداشت فوق بر اساس شأن نزولى است كه در برخى تفاسير همانند مجمع البيان و درّالمنثور آمده است.

زهد امام على(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 22

22 _ تصميم و عزم برخى از اصحاب پيامبر ( ص ) ( على ( ع ) ، ابوذر ، ابوبكر ، سلمان ، معقل بن مقرن و عثمان بن مظعون و . . . ) براى دورى جستن از برخى مواهب دنيوى

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم

برداشت فوق بر اساس شأن نزولى است كه در برخى تفاسير همانند مجمع البيان و درّالمنثور آمده است.

زهد انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 8

8 - گرايش باطنى پيامبران به ترك دنيا و پرهيز از لذت هاى آن

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت

اين كه خدا، به پيامبران توصيه مى كند كه از غذاهاى لذيذ استفاده كنيد، نشان مى دهد كه در بين آن بزرگواران، نوعى گرايش به ترك دنيا و اجتناب از لذات آن وجود داشته است; كه ممكن بود در صورت نبود اين توصيه الهى، به نوعى رهبانيت كشيده شوند.

زهد جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 12

12 - ساحران در پاسخ فرعون ، خداوند را برتر از او و وصول به خدا را ، ارجمندتر از آسايش دنيوى و پاينده تر از زندگانى در دنيا معرفى كردند .

إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا . .. واللّه خير و أبقى

زهد حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 103 - 11

11 _ محروم نمودن خويش و يا ديگران از حلال هاى الهى به نام

دين و ديندارى ، حرام و ناپسند است .

ما جعل اللّه من بحيرة . .. و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب

زهد رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 7

7- چشم ندوختن به اموال و مكنت هاى افراد ثروتمند و مرفّه ، از وظايف رهبران اسلامى

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم و لاتحزن عليهم واخفض جناحك للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 6

6 - لزوم پرهيزِ رهبران الهى ، از دنياطلبى و توجه به دنياگرايان

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 180 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 4

4 - آخرت انديشى و دورى از دنياطلبى ، از خصوصيات رهبران الهى

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

زهد سلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 22

22 _ تصميم و عزم برخى از اصحاب پيامبر ( ص ) ( على ( ع ) ، ابوذر ، ابوبكر ، سلمان ، معقل بن مقرن و عثمان بن مظعون و . . . ) براى دورى جستن از برخى مواهب دنيوى

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم

برداشت فوق بر اساس شأن نزولى است كه در برخى تفاسير همانند مجمع البيان و درّالمنثور آمده است.

زهد سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 9،12

9 - افتخار سليمان ( ع ) به مقام نبوت و رسالت الهى خود و نه مال و قدرت مادى

فما ءاتين اللّه خير ممّا ءاتيكم

مراد از {ما آتان اللّه} حقيقتى متفاوت با امكانات مادى است; چرا كه اولاً دربار سبا نيز از آن امكانات مادى برخوردار بود ثانياً بجاى {خير} بايد مى فرمود {ما آتانى اللّه أكثر ممّا آتاكم}.

12 - مقام سليمان ، مبرّا از پذيرش هديه براى سكوت از حق و چشم پوشى از كفر و شرك

قال أتمدّونن بمال . .. بل أنتم

بهديّتكم تفرحون

زهد عثمان بن مظعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 22

22 _ تصميم و عزم برخى از اصحاب پيامبر ( ص ) ( على ( ع ) ، ابوذر ، ابوبكر ، سلمان ، معقل بن مقرن و عثمان بن مظعون و . . . ) براى دورى جستن از برخى مواهب دنيوى

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم

برداشت فوق بر اساس شأن نزولى است كه در برخى تفاسير همانند مجمع البيان و درّالمنثور آمده است.

زهد علماى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 4،7

4 - بى اعتنايى فرزانگان بنى اسرائيل به كوكبه قارون و جلوه نداشتن ثروت افسانه اى وى در چشم و دل ايشان

فخرج على قومه فى زينته . .. و قال الذين أُوتوا العلم ويلكم ثواب اللّه خير

7 - ثروت افسانه اى قارون ، بسى كم ارزش تر از پاداش هاى الهى در ديدگاه فرزانگان بنى اسرائيل

و قال الذين أُوتوا العلم ويلكم ثواب اللّه خير

زهد علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 5

5 _ وارثان كتاب هاى آسمانى بايد از دلبستگى به مظاهر ناپايدار دنيا پيراسته باشند و از چنگ اندازى به مال و منال دنيا از راه هاى ناصواب بپرهيزند .

ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى

زهد علماى ربانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 31

31 _ احبار و ربانيون ، عالمانى خداترس

، بى طمع و دل بريده از دنيا

الربنيون و الاحبار . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

زهد علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 31

31 _ احبار و ربانيون ، عالمانى خداترس ، بى طمع و دل بريده از دنيا

الربنيون و الاحبار . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

زهد مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 6

6_ چشم ندوختن به مال و دارايى مردم ، از نشانه هاى صداقت مصلحان جامعه و مبلغان راستين دين است .

و ي_قوم لا أسئلكم عليه مالاً إن أجرى إلاّ على الله

زهد مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 3

3 _ آخرت انديشى و وارستگى از دل بستن به دنيا ، ويژگى مجاهدان در راه خدا

فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا بالاخرة

زهد مصلحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 6

6_ چشم ندوختن به مال و دارايى مردم ، از نشانه هاى صداقت مصلحان جامعه و مبلغان راستين دين است .

و ي_قوم لا أسئلكم عليه مالاً إن أجرى إلاّ على الله

زهد معقل بن مقرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 22

22 _ تصميم و عزم برخى از اصحاب پيامبر ( ص ) ( على ( ع ) ، ابوذر ، ابوبكر ، سلمان ، معقل بن مقرن و عثمان بن مظعون و . . .

) براى دورى جستن از برخى مواهب دنيوى

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم

برداشت فوق بر اساس شأن نزولى است كه در برخى تفاسير همانند مجمع البيان و درّالمنثور آمده است.

زهد منفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 8

8 _ تحريم خودسرانه روزيهاى الهى (زهد نامشروع) حرام و افترا به خداوند است.

قد خسر الذين . .. و حرموا ما رزقهم الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 6

6 _ امساك بى بديل از خوردن گوشت چهارپايان (زهد بيجا) پيروى از راه شيطان است.

و من الأنعم . .. كلوا ... و لا تتبعوا خطوت الشيطن

زهد ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 168 - 7

7 - انسان ها نبايد خويشتن را به بهانه هاى واهى از قبيل : زهدگرايى ، آداب و رسوم قومى و . . . از امكانات و نعمت هاى زمين محروم سازند .

كلوا مما فى الأرض حللا طيباً

هر چند مقصود از امر (كلوا) - چنانچه مفسران برآنند - بيان اباحه است نه وجوب; ولى آوردن صيغه امر براى بيان اباحه مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه: متكلم در صدد ترغيب است و خوددارى از آن مباح را شايسته نمى شمرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 13

13 - زهد گرايى با تحريم طيبات و مواهب الهى بر خويش ، امرى نابجا و ناشايست .

يأيها الذين ءامنوا كلوا من

طيبت . .. إن كنتم إياه تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 11

11- اعراض از تشكيل خانواده ، فرزنددارى ، تعاون اجتماعى و بهرهورى از روزى هاى حلال الهى ، شيوه اى باطل و نادرست است . *

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا . .. أفبالب_طل يؤمنون

بدان احتمال كه "و الله جعل لكم. .." در مقام بيان ارزش دادن به موضوع همسرى و ... باشد و در پايان بيان اعتراض آميز "أفبالباطل يؤمنون" در ردّ كسانى باشد كه از پذيرش اين ارزشها روى گردانند، اين برداشت به دست مى آيد.

زهد يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 13

13 _ حضرت يحيى ، بزرگوار و شريف و دورى گزين از زنان ، به جهت پاكدامنى و عفت ، و پيامبرى از تبار صالحان

انّ اللّه يبشرك بيحيى . .. و سيداً و حصورا و نبياً من الصالحين

{حصور} به كسى گفته مى شود كه از زنان دورى گزيند، يا بجهت ناتوانى جنسى و يا بجهت عفت و كنترل تمايلات جنسى. (مفردات راغب) و چون آيه در مقام ستايش از يحيى (ع) است دورى وى از زنان بجهت پاكدامنى بوده و نه ناتوانى. برداشت فوق را روايت امام باقر (ع) تأييد مى كند كه فرمود: {وسيداً و حصوراً} و الحصور الذى يأبى النساء ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 172، ح 45 ; مجمع البيان، ج 2، ص 742.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 -

16

16- { قال رسول اللّه ( ص ) : . . . قال اللّه تعالى : { و آتيناه الحكم صبيّاً } يعنى الزهد فى الدنيا . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده: . .. خداى تعالى فرموده است: {و آتيناه الحكم صبيّاً}; يعنى زهد در دنيا را (به او داديم)...}.

سرزنش زهد بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 11

11- روزى هاى پاكيزه ، براى بهره بردارى انسان آفريده شده است نه زهدورزى هاى بى مورد

و رزقن_هم من الطيّب_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 3

3 - رهبانيت ( ترك دنيا و زهدورزى هاى بى جا ) ، انحراف از سيره پيامبران الهى است .

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت

با توجه به اين كه جمله {كلوا من الطّيّبات} بعد از ياد عيسى و مادرش، مطرح شده است، مى تواند به انديشه نادرست رهبانيت در مسيحيت، اشاره داشته باشد.

گرايش به زهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 8

8 - گرايش باطنى پيامبران به ترك دنيا و پرهيز از لذت هاى آن

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت

اين كه خدا، به پيامبران توصيه مى كند كه از غذاهاى لذيذ استفاده كنيد، نشان مى دهد كه در بين آن بزرگواران، نوعى گرايش به ترك دنيا و اجتناب از لذات آن وجود داشته است; كه ممكن بود در صورت نبود اين توصيه الهى، به نوعى رهبانيت كشيده شوند.

محدوده زهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- حديد - 57 - 23 - 9

9 - { حفص بن غياث عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قلت : جعلت فداك فما حدّ الزهد فى الدنيا ؟ قال : فقال : قد حدّ اللّه فى كتابه فقال عزّوجلّ : { لكيلاتأسوا على ما فاتكم و لاتفرحوا بما آتاكم } ;

حفص بن غياث مى گويد: به امام صادق(ع) گفتم: فداى شما گردم، حدّ زهد در دنيا كدام است؟ امام(ع) فرمود: خداوند حدّ آن را در قرآن بيان نموده و فرموده: لكيلاتأسوا على ما فاتكم و لاتفرحوا بما أتاكم}.

ناپسندى زهد افراطى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 7

7 - تحريم نعمت ها و موهبت هاى الهى بر خويش ، عملى ناروا و پرهيزى نابه جا است .

كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم

توصيه به استفاده كردن از طيبات، برترى اين كار را در برابر رياضت هاى افراطى نشان مى دهد.

زياده طلبى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زياده طلبى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 15 - 2

2 - انسان ، موجودى بى نهايت طلب و افزون خواه ، در به چنگ آوردن ثروت و قدرت

ثمّ يطمع أن أزيد

زياده طلبى جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 30 - 1،2،3،6

1 - جهنم ، در برگيرنده انبوه مجرمان و داراى اشتهايى سيرى ناپذير

يوم نقول لجهنّم هل امتلأت و تقول هل من مزيد

2 - جهنم ، تقاضامند دريافت مجرمان هر چه بيشتر

و تقول هل من مزيد

3 - گنجايش و سيرى ناپذيرى دوزخ ، تهديدى

براى كافران با همه انبوهى و كثرت آنان

يوم نقول لجهنّم هل امتلأت و تقول هل من مزيد

از اين كه خداوند، اشتهاى سيرى ناپذير دوزخ را تذكر داده است; استفاده مى شود كه نبايد كافران، كثرت وانبوهى خويش را مانعى در راه اجراى احكام و كيفرهاى الهى بدانند; بلكه جهنم بيش از آنچه آنان تصور كنند، گنجايش و پذيرش دارد.

6 - طبع دوزخ ، همچون طبع دنياطلبان ، فزون طلب و زياده خواه *

يوم نقول . .. و تقول هل من مزيد

با توجه به اين كه دوزخ و بهشت، مقام ظهور و تجلّى حقايقى است كه آدمى در عالم {ناسوت} تدارك ديده است، آيه مى تواند كنايه از فزون طلبى دنياداران دوزخى باشد.

زياده طلبى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 30 - 6

6 - طبع دوزخ ، همچون طبع دنياطلبان ، فزون طلب و زياده خواه *

يوم نقول . .. و تقول هل من مزيد

با توجه به اين كه دوزخ و بهشت، مقام ظهور و تجلّى حقايقى است كه آدمى در عالم {ناسوت} تدارك ديده است، آيه مى تواند كنايه از فزون طلبى دنياداران دوزخى باشد.

زياده طلبى مخالفان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 15 - 4

4 - مخالفان قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، از قشر مرفّه ، قدرتمند و افزون خواه بودند .

و جعلت له مالاً ممدودًا . و بنين شهودًا . و مهّدت له تمهيدًا . ثمّ يطمع أن أزيد

زياده طلبى مخالفان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - مدثر - 74 - 15 - 4

4 - مخالفان قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، از قشر مرفّه ، قدرتمند و افزون خواه بودند .

و جعلت له مالاً ممدودًا . و بنين شهودًا . و مهّدت له تمهيدًا . ثمّ يطمع أن أزيد

زياده طلبى وليد بن مغيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 15 - 1

1 - وليدبن مغيره ، فردى طمع كار و افزون خواه

و جعلت له مالاً ممدودًا . .. ثمّ يطمع أن أزيد

منشأ زياده طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 5

5 - جهالت ، ريشه برترنمايى و مسابقه رقيبان در كسب مال و مقام

كلاّ سوف تعلمون

مفعول محذوف {تعلمون} _ چه عام (پوچى افتخارات مادى) باشد و چه خاص (پوچى افتخار به عدد افراد قبيله) _ بى ارزشى تكاثر را شامل مى شود.

زيان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زيان

آثار زيان به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 18

18- آسيب رساندن به مؤمنان ، حتى از روى ناآگاهى ، داراى مسؤوليت است .

و لولا رجال . .. لم تعلموهم أن تط_وهم فتصيبكم منهم معرّة بغير علم

آثار زيان تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 9

9 _ زيان بيدادگرى و خودكامگى ، گريبانگير خودكامگان و بيدادگران در جهان پس از مرگ

إنما بغيكم على أنفسكم . .. ثم إلينا مرجعكم

آثار زيان گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12

- نور - 24 - 54 - 4

4 - ضرر و زيان گناه و نافرمانى مردم از اطاعت خدا و رسول او ، به خود آنان بازمى گردد نه به پيامبر ( ص )

قل أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول فإن تولّوا فإنّما عليه ما حمّل و عليكم ما حملتم

آرزوى زيان براى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 1 - 7

7 - آرزوى مرگ و زيان كارى براى دشمن دين و نفرين بر او ، كارى پسنديده است .

تبّت يدا أبى لهب و تبّ

ابتلا به زيان جانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 4

4 - مبتلا شدن به پيكار با دشمنان و پيامد هاى آن ( ترس ، گرسنگى ، زيان هاى مالى و جانى و كم محصولى ) از مشكلات راه ايمان است .

لاتقولوا لمن يقتل . .. و لنبلونكم بشىء من الخوف

بيان كردن آزمون با ترس، گرسنگى و . .. پس از مطرح كردن جهاد و كشته شدن در راه خدا، گوياى اين است كه: مقصود از {الخوف و ...} ترسها و گرسنگيهايى است كه از مبتلا شدن به دشمنان دين به وجود مى آيد; يعنى، ايمان به رسالت مستلزم پيكار با دشمنان دين است و پيامد پيكار ترس، گرسنگى و ... مى باشد.

ابتلا به زيان مالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 4

4 - مبتلا شدن به پيكار با دشمنان و پيامد هاى آن ( ترس ، گرسنگى ، زيان

هاى مالى و جانى و كم محصولى ) از مشكلات راه ايمان است .

لاتقولوا لمن يقتل . .. و لنبلونكم بشىء من الخوف

بيان كردن آزمون با ترس، گرسنگى و . .. پس از مطرح كردن جهاد و كشته شدن در راه خدا، گوياى اين است كه: مقصود از {الخوف و ...} ترسها و گرسنگيهايى است كه از مبتلا شدن به دشمنان دين به وجود مى آيد; يعنى، ايمان به رسالت مستلزم پيكار با دشمنان دين است و پيامد پيكار ترس، گرسنگى و ... مى باشد.

اعلان زيان بى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 5

5- آگاه كردن مردم به سودمندىِ دين دارى و يا زيان بى دينى ، روشى پسنديده و مفيد در تبليغ دين و هدايت انسان ها

قال أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم

امتحان با زيان جانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 3

3 - خداوند با گرفتار ساختن مؤمنان به چيزهايى كه زيان مالى و جانى و كمبود محصول را در پى داشته باشد ، آنان را مى آزمايد .

و لنبلونكم بشىء من . .. نقص من الأمول و الأنفس و الثمرت

امتحان با زيان مالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 3

3 - خداوند با گرفتار ساختن مؤمنان به چيزهايى كه زيان مالى و جانى و كمبود محصول را در پى داشته باشد ، آنان را مى آزمايد .

و لنبلونكم بشىء من . .. نقص من الأمول

و الأنفس و الثمرت

اهميت تشخيص زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 1

1- پيامبر ( ص ) مأمور توجّه دادن مردم به ضرورت شناخت سود و زيان واقعى شان بود .

قل هل ننبّئكم بالأخسرين أعم_لاً

اهميت جبران زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 9 - 10

10 - گروهى باغى و متجاوز ، موظّف به جبران خسارت هاى وارد شده بر گروه ديگر

فأصلحوا بينهما بالعدل

از اين كه پس از تسليم شدن گروه باغى، دستور به صلح عادلانه ميان آنان داده شده است; استفاده مى شود كه تنها تسليم گروه باغى كافى نيست; بلكه بايد خسارت هاى ناشى از تجاوزگريش را نيز بپردازد تا صلح عادلانه تحقق يابد.

اهميت زيان اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 18

18 - تنها آنچه به خسران انسان در آخرت مى انجامد ضرر و زيان واقعى است .

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

با توجه به اين كه الف و لام در {الخاسرين} دلالت بر كمال مى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 7

7 - زيان هاى دنيوى ، امرى ناچيز در قبال ضرر اخروى انسان

يومئذ يخسر المبطلون

تقديم ظرف {يوم تقوم} بر {يخسر}، افاده حصر مى كند و مفاد آيه اين است كه {هر زيانى در مقاسيه با زيان آخرت، گويى زيان نيست}.

بدترين زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 6

6- بت پرستى و موضع گيرى در مقابل حق و رهبران الهى ، از زيان بارترين كار ها است .

و أرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

بزرگترين زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 10

10 - از كف دادن سرمايه هاى وجودى ، بزرگ ترين زيان آدمى در زندگى است .

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم

بشارت تجارت بى زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 12

12 - بشارت به عالمان خداترس ، تلاوتگر قرآن ، برپادارنده نماز و انفاق كننده در نهان و آشكار ، مبنى بر تجارتى از بين نرفتنى ( بهشت برين ) از ناحيه خداوند

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

{بوار} (ريشه {لن تبور}) به معناى شدت كسادى است و از آن جا كه كسادى شديد موجب فساد و نابودى مى شود، اين واژه در معناى {هلاك} به كار مى رود (برگرفته از مفردات راغب).

پيشگيرى از زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 6

6- صرف ترس از وقوع ضرر و زيان ، مجوز گناه و خلاف كارى براى پيشگيرى از آن نمى شود .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

ترس از زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 6

6- صرف ترس از وقوع ضرر و زيان ، مجوز گناه و خلاف كارى براى پيشگيرى از آن

نمى شود .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

جبران زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 4

4 _ تأمين خسارت هاى ناشى از دزدى ، شرط پذيرش توبه سارق *

فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

مصداق مورد نظر از اصلاح و درستكارى، به مناسبت مورد، تأمين خسارتهايى است كه دزد به صاحبان كالا وارد ساخته است.

جبران زيان مالى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 11 - 6

6 - جامعه اسلامى ، موظف به جبران خسارت هاى مالى وارد شده بر مؤمنان ، در طريق ايمان *

و إن فاتكم شىء من أزوجكم . .. ف_اتوا الذين ذهبت

حرمت زيان به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 2

2 _ حرمت انجام هر گونه عملى كه مايه تأييد كفر و نفاق و تقويت كافران و منافقان محارب و زمينه زيان و تفرقه مؤمنان باشد .

و الذين اتخذوا مسجداً . .. لا تقم فيه أبداً

خدا و زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 4

4 - شرك ورزى و پرستش غير خدا ، ضرر و زيانى را متوجه خداوند نخواهد كرد .

إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل

دفع زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 76 - 9

9 _ دفع زيان و جلب منفعت ، انگيزه اى براى پرستش

اتعبدون من دون اللّه ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 106 - 3

3 _ جلب منفعت و دفع ضرر ، از انگيزه هاى عبادت و پرستش است .

و لاتدع من دون اللّه ما لاينفعك و لايضرك

دفع زيان از مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 55 - 5

5 _ مشركان به اميد جلب منفعت و دفع ضرر از خويش ، به بت پرستى روى آورده بودند .

و يعبدون من دون اللّه ما لاينفعهم و لايضرّهم

يادآورى بى تأثير بودن معبودها از سودرسانى و دفع ضرر از پرستندگانشان، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه مشركان، به همين انگيزه به بت پرستى و شرك روى آورده بودند.

دفع زيان در الوهيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 99 - 2

2- قدرت و توانايى دفع هرگونه ضرر از خويش ، لازمه الوهيت است .

لو كان ه_ؤلاء ءالهة ما وردوها

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه خداوند براى عدم الوهيت معبودهاى مشركان، ناتوانى آنان از دفع آتش دوزخ از خويش را دليل قرار داد.

دفع زيان معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 6

6 _ مخلوق نبودن ، قدرت بر آفرينندگى ، جلب منفعت ، دفع ضرر ، ميراندن ، حيات بخشيدن و احياى مردگان ، از نشانه هاى معبود واقعى و شايسته پرستش ( اللّه )

و اتّخذوا من دونه ءالهة لايخلقون شيئًا و هم يخلقون . .. و لانشورًا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 55 - 6

6 _ توانايى بر رساندن سود و دور ساختن زيان ، از نشانه هاى معبود حقيقى و راستين

و يعبدون من دون اللّه ما لاينفعهم و لايضرّهم

برداشت فوق، به خاطر دو نكته است: 1_ آيه شريفه در مقام بيان ناتوانى معبودهايى جز خدا است. 2_ اين آيه به دنبال سلسله آياتى آمده كه بيانگر قدرت بى انتهاى خدا است.

دلايل زيان ناپذيرى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 8 - 7

7- بى نيازى و ستودگى خداوند ، دليل زيان نديدن او از كفر مردم

إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حميد

{فإن الله لغنى حميد} در مقام تعليل جزاى شرط محذوف است . در اين صورت، معنا چنين مى شود: چون خداوند بى نياز است، كفران شما به او ضررى نمى رساند.

روشنترين زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 10

10 - خسران اخروى همراه با تباهى دنيوى ، از بارزترين انواع خسران ها

خسر الدنيا و الأخرة ذلك هو الخسران المبين

زمينه زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 178 - 9

9 _ دنيادوستى و هواپرستى ، زمينه ساز گمراهى و زيانكارى است .

و لكنه أخلد إلى الأرض . .. و من يضلل فأولئك هم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 12

12 _ جهل ، زمينه ساز روى آورى زيان ها و مشكلات در زندگانى

آدمى است .

لو كنت أعلم الغيب . .. ما مسنى السوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 3

3 - انسان ، من هاى ايمان ، با خطر ها ، آسيب ها و دشوارى هاى علاج ناپذير روبه رو خواهد شد .

قل إنّما أنا منذر

از اين كه خداوند پيامبر(ص) را منذر و اخطارگر معرفى كرد، روشن مى شود كه بر سر راه انسان ها، خطرها و آسيب هاى بسيارى وجود دارد و اگر انسان ها از رهنمودهاى آن حضرت بهره نگيرند و به ايشان ايمان نياورند، گرفتار آنها خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 70 - 4

4 - انسان ، من هاى ايمان ، با خطر ها ، آسيب ها و دشوارى هاى علاج ناپذير رو به رو خواهد شد .

إنّما أنا نذير

از اين كه خداوند پيامبراسلام(ص) را منذر و اخطارگر معرفى كرد، روشن مى شود كه بر سر راه انسان ها، خطرها و آسيب هاى بسيارى وجود دارد كه اگر انسان ها از رهنمودهاى آن حضرت بهره نگيرند و به ايشان ايمان نياورند، گرفتار آنها خواهند شد.

زمينه زيان به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 10 - 7

7 - شيطان بدون اذن خداوند ، نمى تواند كمترين آسيبى به مؤمنان برساند .

و ليس بضارّهم شيئًا إلاّ بإذن اللّه

زمينه مصونيت از زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 11

11 _ انديشه و تعقل درباره دنيا

و آخرت و ارزش و جايگاه هر يك، زمينه مصون ماندن از زيان و حسرت در قيامت

قد خسر الذين كذبوا . .. و ما الحيوة الدنيا إلا ... أفلا تعقلون

زيان آخرت فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 47

47 - دستيابى به منافع دنيا در مقابل از دست دادن آخرت ، سودايى زيانبار است .

لبئس ماشروا به أنفسهم

زيان اجتماعى زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 7

7- عمل ناشايست زنا ، داراى فرجامى بد و ناگوار براى فرد و جامعه

و ساء سبيلاً

از جمله {راههاى بد} راهى است كه منتهى اليه و فرجام آن، ناشايست باشد. بنابراين {ساء سبيلاً} مى تواند مشعر به اين معنا باشد كه: زنا نه تنها خود فاحشه است; بلكه راهى است بد كه فرجام و پيامد آن براى فرد و جامعه نيز، بد و ناپسند است.

زيان اجتماعى كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 9

9 - كفر ، موجب خسارت جامعه بشرى بوده و حاصلى جز آن ندارد .

و لايزيد الك_فرين كفرهم إلاّ خسارًا

زيان احياى مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 12 - 2

2 - منكران معاد ، حيات دوباره انسان ها را پس از مرگ ، حياتى بى ثمر و سراسر زيان وانمود مى كنند .

قالوا تلك إذًا كرّة خاسرة

{كرّة}; يعنى، رجوع. نسبت دادن زيان كارى به رجوع _ نه رجوع كنندگان _ مبالغه در ترسيم زيان

كارى است.

زيان اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 10

10 - خسران اخروى همراه با تباهى دنيوى ، از بارزترين انواع خسران ها

خسر الدنيا و الأخرة ذلك هو الخسران المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 10

10 - قيامت ، صحنه بروز و ظهور سعادت واقعى و سودبخشى و يا خسارت آفرينى عمر آدمى

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة ألا ذلك هو الخسران المبين

زيان اخروى دوستى با بى تقوايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 4

4 - آشكار شدن آثار زيانبار دوستى و مودّت بى تقوايان در روز قيامت

الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين

دوستانى كه دوستى خويش را بر غير تقوا بنا نهاده اند، در قيامت خواهند فهميد كه چه اثرات شومى را به واسطه آن متحمل شده اند و در نتيجه با يكديگر دشمن خواهند شد.

زيان اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 45 - 6

6 _ مردمى كه بر انكار معاد پاى فشردند و از اين گمراهى دست برنداشتند ، در قيامت مردمى زيانكار و ورشكسته خواهند بود .

و يوم يحشرهم . .. قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 12 - 3

3 - منكران معاد در قيامت ، زيان كارى خود را مشاهده كرده و به يكديگر بازگو خواهند كرد .

قالوا تلك

إذًا كرّة خاسرة

برداشت ياد شده، ناظر به احتمال صدور سخن منكران معاد در قيامت است.

زيان استمداد از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 15

15_ استمداد از خدايان دروغين نه تنها سودى براى استمداد كنندگان ندارد ; بلكه بر خسارت و تباهى آنان نيز مى افزايد .

و ما زادوهم غير تتبيب

در جمله {و ما زادوهم . ..} نسبت افزودن خسارت به بتها داده شده است; ولى از آن جا كه بتها بر خسارت زدن ناتوانند، مراد از {ما زادوهم ...} به قرينه {التى يدعون ...} اين است كه: اعتقاد به بتها مايه خسارت است و خواندن آنها و استمداد از آنها به هنگام نزول عذاب الهى، موجب افزايش خسارت استمداد كنندگان خواهد شد.

زيان اعراض از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 9

9_ اعراض مردم از دين و معارف الهى ، هيچ ضررى متوجه خداوند نخواهد كرد .

فإن تولّوا . .. و لاتضرونه شيئًا

برداشت فوق ، مبتنى براين است كه {لاتضرونه} نيز جواب شرط (فإن تولّوا) باشد. قابل ذكر است كه مجزوم نشدن {تضرون} به خاطر عطف شدن آن بر فعل ماضى {قد أبلغتكم} مى باشد.

زيان اقتصادى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 66 - 2

2 - واكنش كافران دنياگرا در برابر فشار هاى ناگهانى اقتصادى ، واكنشى ذليلانه و حسرت بار است .

لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون

زيان اقتصادى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - واقعه - 56 - 66 - 2

2 - واكنش كافران دنياگرا در برابر فشار هاى ناگهانى اقتصادى ، واكنشى ذليلانه و حسرت بار است .

لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون

زيان انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 7

7 - شرك ، بى ترديد به زيان انسان ها است .

لئن أشركت . .. و لتكوننّ من الخ_سرين

{نون} در {لتكوننّ} براى تأكيد و رفع ترديد است.

زيان ايثار در غير سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 7

7 _ ايثار مال و جان در راه غير خدا و در قبال بهايى جز بهشت ، زيان و خسران است .

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة

خداوند، با پيشنهاد بهاى بزرگى چون بهشت در قبال جان و مال مؤمنان، در حقيقت بيان داشته است كه فروختن جان و مال به چيزى جز بهشت، مايه خسران است.

زيان با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 2

2- متاع دنيا ، هر چند به ظاهر بزرگ و بسيار باشد ، در قبال ضرر و زيان نقض عهد و پيمان الهى ، ناچيز و بى ارزش است .

و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قليلاً

زيان بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 6

6- بت پرستى و موضع گيرى در مقابل حق و رهبران الهى ، از زيان بارترين كار ها است .

و

أرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 13 - 2

2 - بت پرستى ، پيش از آن كه براى اهل شرك سودمند باشد ، براى آنان زيان آور است .

يدعوا لمن ضرّه أقرب من نفعه

زيان بخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 13

13 _ آويخته شدن دارايى هاى بخيلان در قيامت بر گردن آنان ، تبلور شرّ و زيان بخلورزى ايشان

بل هو شرّ لهم سيطوّقون ما بخلوا به يوم القيمة

جمله {سيطوّقون ما بخلوا . .. }، تفسير كلمه {شرّ} است: يعنى به دوش كشى تمام داراييها در قيامت شرّى است كه دامنگير بخيلان خواهد شد. برداشت فوق بر اين اساس است كه معناى ظاهرى {سيطوّقون ... } مراد باشد.

زيان بدعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 117 - 1

1- سود به دست آمده از راه بدعت گذارى در دين ، در مقايسه با زيان هاى آن ، بسيار ناچيز است .

و لاتقولوا . .. ه_ذا حل_ل و ه_ذا حرام لتفتروا على الله الكذب ... لايفلحون . مت_ع

آيه شريفه ممكن است پاسخ به سؤالى مقدر باشد بدين صورت كه: چرا كافران و بدعت گذاران در دين، از متاعهاى دنيوى برخوردارند و چرا دنيا از آنان ستانده نمى شود.

زيان بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 2 - 3

3 - بى ايمانى و ترك عمل صالح و تبليغ نكردن از حق و صبر ، زيان

بزرگى است .

لفى خسر

نكره آمدن كلمه {خسر}، براى بيان عظمت آن است. استثنايى كه در آيه بعد آمده، زيان را به غير افراد مستثنى، اختصاص داده است.

زيان به خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 16

16 - ستمكاران ، عامل خسران و بدبختى خود و محروميت از خانواده خويش

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {خسروا. .. أهليهم} به معناى از دست دادن خانواده باشد.

زيان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 - 13،14،15

13 _ بى تقوايى و كافر شدن مردم ، هيچ ضررى را متوجه خداوند نخواهد كرد .

و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و ما فى الأرض و كان اللّه غنياً حميداً

14 _ مالكيت انحصارى خداوند بر تمامى هستى و غناى وى ، دليل مصونيت او از هرگونه خسارت و آسيب از كفر كافران

و إن تكفروا فان للّه . .. و كان اللّه غنياً حميداً

15 _ بازگشت زيان كفر و بى تقوايى ، به خود انسان نه به خداوند

و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 78 - 11

11 - ناتوانى كافران از زيان رساندن به خدا و مقهور ساختن او با كفرورزى و حق ستيزى خويش

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه و هو العزيز العليم

طرح عزت و قاهريت شكست ناپذير الهى، تعريضى است به آنان كه با حق ستيزى به مبارزه با خدا

برخاستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 1

1- كافران ، با كفر و حق ستيزى و مخالفتشان با پيامبر ( ص ) ، ناتوان از رسانيدن كمترين زيان به خداوند

إنّ الذين كفروا و . .. لن يضرّوا اللّه شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 6

6 - حريم پاك خداوندگار جهان ، ايمن از هرگونه تأثّر و زيان پذيرى

هو اللّه . .. السل_م

وصف {السلام}، مى تواند نظر به امنيت ذات قدوس و پاك الهى، از هر گونه حادثه و آفت خارجى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 7

7 - روى گردانان از شيوه برائت و عبادت ابراهيمى ، ناتوان از آسيب رسانى به خداى بى نياز و ستوده

و من يتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحميد

زيان به خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 21 - 1،2،4

1_ دروغ بستن به خدا وبازدارى مردم از راه او ، موجب خسارت و تباه كردن سرمايه عمر است .

و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا . .. أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم

2_ تلاش براى منحرف نشان دادن راه خدا و انكار سراى آخرت ، موجب خسارت و تباهى سرمايه عمر است .

الذين . .. يبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم ك_فرون ... أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم

4_ باور به معبودهايى غير از خداى يكتا ، باورى واهى و مايه خسران و تباهى است .

أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم و ضلّ

عنهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 8 - 5

5- فايده شكر نعمت و ضرر و زيان كفران آن به خود انسان باز مى گردد .

لئن شكرتم لأزيدنّكم و . .. إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حمي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 94 - 7

7- ضرر و زيان نقض سوگند و فريب دادن مردمان ، دامنگير خود نقض كنندگان سوگند و فريب دهندگان خواهد شد .

و لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً بينكم فتزلّ قدم بعد ثبوتها و تذوقوا السوء

از اينكه خداوند، ضرر و زيان حنث سوگند و فريب را به خود كسانى كه سوگند خود نقض مى كنند داده و آنان را مخاطب قرار داده است (و تذوقوا السوء) مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 1

1- نفع هدايت و ضررِ گمراهى هر كسى متوجه خود اوست .

من اهتدى فإنما يهتدى لنفسه و من ضلّ فإنما يضلّ عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 5

5- آسيب و زيان ناسپاسى توانگران در برابر نعمت هاى الهى ، دامنگير خود ايشان است .

فقال . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا ... و هو ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 15

15 - پيامد گناه هر كسى ، گريبان گير خود او است .

لكلّ امرى منهم ما

اكتسب من الإثم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 4

4 - ضرر و زيان گناه و نافرمانى مردم از اطاعت خدا و رسول او ، به خود آنان بازمى گردد نه به پيامبر ( ص )

قل أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول فإن تولّوا فإنّما عليه ما حمّل و عليكم ما حملتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 44 - 1،4

1 - كفر ، امرى خسارت بار است و بازتاب خسارت آن ، براى خود كافر است .

من كفر فعليه كفره

{عليه} جار و مجرور و متعلق به {كفره} است. مقدم شدن آن، براى بيان اين نكته است كه پيامدهاى ناگوار كفر، به خود كافران اختصاص دارد.

4 - بازتاب خسارت كفر ، از آنِ كافر ، و پيامد فوايد ايمان و عمل صالح ، فراگير است . *

من كفر فعليه كفره و من عمل ص_لحًا فلأنفسهم يمهدون

احتمال دارد اين كه در جواب شرط جمله نخست، ضمير مفرد آورده شده و در جواب شرط جمله دوم، به رغم مفرد بودن اسم شرط، ضمير جمع آورده شده است، اشاره به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 14

14 - خسارت كفران نعمت الهى ، به خود كفران كننده بازمى گردد .

و من كفر فإنّ اللّه غنىّ

به قرينه مقابله، {و من يشكر. ..} جواب شرط {من كفر} حذف شده است و {إنّ اللّه...} تعليل براى جواب مقدر است; يعنى، هركس كفران نعمت كند ضررش به خودش برمى گردد; چون

خداوند نيازى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 3

3 - گمراهى ، داراى ضرر و خسارت براى خود گمراه است .

قل إن ضللت فإنّما أضلّ على نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 5

5 - پى آمد زيان بار كفر ، متوجه خود انسان ها است .

فمن كفر فعليه كفره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 43 - 4،5،6

4 - خسارت و پى آمد سوء مكر ها و حيله ها ، تنها دامنگير صاحبان آن خواهد شد .

و لايحيق المكر السّيّىِ إلاّ بأهله

5 - خسارت و پى آمد سوء مكر و حيله مخالفان دين اسلام ، دامنگير خود آنان خواهد گشت .

فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا. .. و مكر السّيّىِ و لايحيق المكر السّيّىِ

6 - برگشت مكر مكاران مخالف با اديان الهى به خود آنان ، سنت الهى است .

فهل ينظرون إلاّ سنّت الأوّلين

جمله {فهل ينظرون. ..} هم مى تواند ناظر به بازگشت مكر مكاران عليه خود آنان باشد و هم مى تواند اشاره به كيفر الهى درباره مكاران گذشته داشته باشد. برداشت ياد شده براساس احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 11

11 - ضرر و زيان گمراهى ، تنها متوجه خود گمراهان است .

و من ضلّ فإنّما يضلّ عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 6

6 - ضرر و زيان

گناه و اسراف ، متوجه خود انسان است .

الذين أسرفوا على أنفسهم

برداشت ياد شده از آمدن لفظ {على} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 63 - 5

5 - كفر و انكار آيات الهى ، بى ترديد به زيان انسان ها است .

و الذين كفروا بأي_ت اللّه أُول_ئك هم الخ_سرون

{خسارت} _ ضد ربح (سود) _ به معناى ضرر و زيان است و آمدن ضمير فصل (هم)، دلالت بر حصر و تأكيد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 16

16 - زيان دروغ ، بيشتر از همه ، به خود دروغ گو باز مى گردد .

وإن يك ك_ذبًا فعليه كذبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 14

14 - توطئه ها و نيرنگ هاى فرعون عليه موسى ( ع ) ، سرانجام به زيان و نابودى او انجاميد .

و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

{تباب} به معناى خسارت و هلاكت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 16

16 - ستمكاران ، عامل خسران و بدبختى خود و محروميت از خانواده خويش

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {خسروا. .. أهليهم} به معناى از دست دادن خانواده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 7

7- بخل از انفاق در راه خدا ، مايه خسارت خود انسان

و من يبخل

فإنّما يبخل عن نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 8

8 - نتايج ناگوار پيمان شكنى با پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى ، تنها متوجه خود انسان است .

فمن نكث فإنّما ينكث على نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 24 - 8

8 - كسانى كه از انفاق كردن روى برمى گردانند ، به خود ضرر وارد مى كنند ; نه به خداوند .

و من يتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 17

17 - ضرر و زيان عمل نكردن به احكام الهى و شكستن مرز هاى دينى ، به خود متجاوزان بازمى گردد .

و من يتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه

زيان به خويش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 14

14 _ محروم نمودن خويش از مواهب پاكيزه و حلال الهى ، زيان رسانى به خود آدمى است .

و لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم و لاتعتدوا

چنانچه تحريم طيبات به معناى محروم ساختن خويش از مواهب الهى گرفته شود جمله {لاتعتدوا} مى تواند بيانگر فلسفه اى براى جمله {لاتحرموا . ..} باشد يعنى مبادا طيبات را از خود دريغ داريد چرا كه اين كار تعدى به خود و پايمال كردن حقوق خويش است.

زيان به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 8

8 _ لزوم اداى شهادت به حق ،

گر چه به ضرر خود يا پدر و مادر و نزديكان باشد .

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه و لو على أنفسكم او الولدين و الاقربين

{شهداء}، خبر دوم براى {كونوا} است. بنابراين شهادت به حق تكليفى لازم الاجرا است. گفتنى است كه متعلق شهادت در برداشت فوق _ به قرينه {و لو على انفسكم} _ كلمه {بالحق} گرفته شده است.

زيان به دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 17

17 - وارد گشتن خسارت سنگين ( مانند قتل ، جرح و . . . ) به دشمن از ره آورد هاى جهاد

فيه بأس شديد

{بأس} عبارت از عذاب و آسيب هاى جدى است كه در ميدان نبرد، برطرف وارد مى شود.

زيان به ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 11

11- زيان رساندن به مال غير ، به منظور دفع زيان حتمى و بزرگ تر ، جايز است .

فأردت أن أعيبها و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

زيان به شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 43 - 4

4 - قطعى شدن عذاب بر ثموديان ، پس از آسيب رساندن به ناقه صالح

و فى ثمود إذ قيل لهم تمتّعوا حتّى حين

زيان به گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 14،15

14_ بازگشتى براى تقدير الهى بر آسيب ديدن گمراهان و تبه كاران نيست .

و إذا أراد الله بقوم سوءًا فلامردّ له

مراد از {قوم} در آيه شريفه

به مناسبت حكم و موضوع ، قوم گنه كار مى باشد. {مردّ} مصدر ميمى و به معناى بازگرداندن است.

15_ هيچ كس و هيچ چيز حتى فرشتگان محافظ نمى تواند گمراهان و گنه كاران را در برابر گزندى كه خداوند براى آنان تقدير كرده ، يارى رساند و آنان را مصون دارد .

و ما لهم من دونه من وال

جمله {فلامردّ له} مى رساند كه تقدير الهى بر گزندرسانى بازگشتنى نيست و جمله {و ما لهم . ..} بيانگر آن است كه پس از آمدن ، هيچ كس نمى تواند مشمولان آن را يارى دهد و ايشان را نجات بخشد.

زيان به گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 14،15

14_ بازگشتى براى تقدير الهى بر آسيب ديدن گمراهان و تبه كاران نيست .

و إذا أراد الله بقوم سوءًا فلامردّ له

مراد از {قوم} در آيه شريفه به مناسبت حكم و موضوع ، قوم گنه كار مى باشد. {مردّ} مصدر ميمى و به معناى بازگرداندن است.

15_ هيچ كس و هيچ چيز حتى فرشتگان محافظ نمى تواند گمراهان و گنه كاران را در برابر گزندى كه خداوند براى آنان تقدير كرده ، يارى رساند و آنان را مصون دارد .

و ما لهم من دونه من وال

جمله {فلامردّ له} مى رساند كه تقدير الهى بر گزندرسانى بازگشتنى نيست و جمله {و ما لهم . ..} بيانگر آن است كه پس از آمدن ، هيچ كس نمى تواند مشمولان آن را يارى دهد و ايشان را نجات بخشد.

زيان به محصولات كشاورزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

واقعه - 56 - 67 - 1

1 - آسيب ديدن محصولات كشاورزى ، يأس آور براى انسان ها و باعث احساس حرمان براى آنان

لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون ... بل نحن محرومون

زيان به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 7

7 - تلاش شديد فردى حسود ، براى رساندن شرّ به پيامبر ( ص )

و من شرّ حاسد إذا حسد

چنانچه آمدن {حاسد}، براى بيان شدت حسدى باشد كه از فرد حسود سر زده بود، ناشناخته بودن او از آيه استفاده نمى شود; مؤيد اين احتمال شأن نزول آيه شريفه است كه در آن آمده: آن فرد {لَبيد بن اَعْصَم} نام داشته است.

زيان به مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 2 - 6

6 - استفاده جبهه كفر از تمامى روش هاى عملى و تبليغى ، براى زيان رساندن به مسلمانان

إن يثقفوكم يكونوا لكم أعداء و يبسطوا إليكم أيديهم و ألسنتهم بالسوء

تعبير {أيديهم و ألسنتهم. ..}، بيانگر به كارگيرى تمامى امكانات از سوى كافران است.

زيان به مسلمانان ناشناخته مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 14

14- آسيب ديدن مؤمنان ناشناخته شهر مكه ، در صورت وقوع جنگ ميان مسلمانان و مكيان در حديبيه

و لولا رجال مؤمنون . .. أن تط_وهم

زيان به مطلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 17

17 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : لايضارّ الرجل امرأته إذا

طلّقها فيضيّق عليها حتّى تنتقل قبل أن تنقضى عدّتها ، فإنّ اللّه عزّوجلّ قد نهى عن ذلك فقال : { و لاتضارّوهنّ لتضيّقوا عليهنّ } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: مرد نبايد به همسر مطلّقه خود ضرر برساند و او را[از نظر مسكن و نفقه] در مضيقه قرار دهد تا [مجبور شود] قبل از تمام شدن عدّه، از خانه شوهر به جاى ديگر انتقال يابد; زيرا خداوند از اين كار نهى كرده و فرموده است: و لاتضارّوهنّ لتضيّقوا عليهنّ}.

زيان به معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 8

8 - تنها موجود ايمن از زيان پذيرى و زيان رسانى ، شايسته مقام خداوندى است .

هو اللّه الذى . .. السل_م

وصف {السلام}، اشعار به عليت براى انحصار الوهيت در {اللّه} دارد.

زيان به منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 9

9 - منافقان ، هر فريادى را عليه خود و هر حركتى را به ضرر خويش مى پندارند .

يحسبون كلّ صيحة عليهم

زيان به والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 8

8 _ لزوم اداى شهادت به حق ، گر چه به ضرر خود يا پدر و مادر و نزديكان باشد .

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه و لو على أنفسكم او الولدين و الاقربين

{شهداء}، خبر دوم براى {كونوا} است. بنابراين شهادت به حق تكليفى لازم الاجرا است. گفتنى است كه متعلق شهادت در برداشت فوق _ به قرينه {و لو على انفسكم} _

كلمه {بالحق} گرفته شده است.

زيان بى تقوايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 - 15

15 _ بازگشت زيان كفر و بى تقوايى ، به خود انسان نه به خداوند

و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و ما فى الأرض

زيان ترك تبليغ حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 2 - 3

3 - بى ايمانى و ترك عمل صالح و تبليغ نكردن از حق و صبر ، زيان بزرگى است .

لفى خسر

نكره آمدن كلمه {خسر}، براى بيان عظمت آن است. استثنايى كه در آيه بعد آمده، زيان را به غير افراد مستثنى، اختصاص داده است.

زيان ترك تبليغ صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 2 - 3

3 - بى ايمانى و ترك عمل صالح و تبليغ نكردن از حق و صبر ، زيان بزرگى است .

لفى خسر

نكره آمدن كلمه {خسر}، براى بيان عظمت آن است. استثنايى كه در آيه بعد آمده، زيان را به غير افراد مستثنى، اختصاص داده است.

زيان ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 4

4 _ فرمان جهاد و شركت همگان در آن ، در جهت منافع مؤمنان و زيان تخلف از جهاد ، تنها متوجه خود آنان است ; نه خداوند .

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً . .. و لا تضروه شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 8

8 _ زيان

ناشى از شركت نكردن در جهاد ، بسى افزون تر از خطرات شركت در آن است .

و منهم من يقول ائذن لى و لاتفتنى ألا فى الفتنة سقطوا

زيان ترك عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 2 - 3

3 - بى ايمانى و ترك عمل صالح و تبليغ نكردن از حق و صبر ، زيان بزرگى است .

لفى خسر

نكره آمدن كلمه {خسر}، براى بيان عظمت آن است. استثنايى كه در آيه بعد آمده، زيان را به غير افراد مستثنى، اختصاص داده است.

زيان تعدد معبود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 4

4- وجود خدايان متعدد ، مستلزم رقابت و درگيرى حتمى براى تصاحب قدرت و حاكميت جهان

قل لو كان . .. إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

خدايى، مظهر قدرت و حاكميت بر جهان است و وجود چند خدا، به معناى وجود چند قدرت و حاكميت مى باشد و اين مستلزم رقابت و برخورد بر سر تصاحب قدرت و حاكميت بر جهان (عرش) است.

زيان تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 8

8- عجب و غرور و فريفتگى در برابر اَعمال خويش ، امرى نكوهيده و زيانبار است .

الأخسرين أعم_لاً. .. و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنعًا

زيان توطئه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 14

14 - توطئه ها و نيرنگ هاى فرعون عليه موسى ( ع ) ، سرانجام به زيان و نابودى او

انجاميد .

و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

{تباب} به معناى خسارت و هلاكت است.

زيان جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 26

26 - تأثير سحر و زيان رسانى آن ، به اذن خدا و خواست اوست .

و ما هم بضارين به من أحد إلا بإذن اللّه

زيان جاودانگى در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 24

24 - گرفتار شدن به آتش و عذاب ابدى ، خسران واقعى است .

إنّ الخ_سرين الذين . .. فى عذاب مقيم

زيان جدايى از همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 30

30 - جدايى زن و شوهر در بر دارنده زيان براى ايشان است .

ما يفرقون به بين المرء و زوجه و ما هم بضارين . .. إلا بإذن اللّه

زيان حق ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 6

6- بت پرستى و موضع گيرى در مقابل حق و رهبران الهى ، از زيان بارترين كار ها است .

و أرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

زيان حنث سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 94 - 7

7- ضرر و زيان نقض سوگند و فريب دادن مردمان ، دامنگير خود نقض كنندگان سوگند و فريب دهندگان خواهد شد .

و لاتتخذوا أيم_نكم دخلاً بينكم فتزلّ قدم بعد ثبوتها و تذوقوا السوء

از اينكه خداوند، ضرر و زيان حنث سوگند و فريب را به خود

كسانى كه سوگند خود نقض مى كنند داده و آنان را مخاطب قرار داده است (و تذوقوا السوء) مطلب فوق استفاده مى شود.

زيان خبر فاسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 8،10

8 - نقش ويرانگر منابع خبرى فاسد ، در مناسبات و امنيت جوامع

إن جاءكم فاسق بنبإ . .. أن تصيبوا قومًا بجه_لة

از تعليل {أن تصيبوا قوماً بجهالة} و متفرع شدن آن بر فسق مخبر، مطلب بالا نتيجه گيرى مى شود.

10 - جامعه صدر اسلام در معرض خطر ، از ناحيه گزارش هاى برخى از افراد فاسق

إن جاءكم فاسق . .. أن تصيبوا قومًا بجه_لة

با توجه به شأن نزول هايى كه مفسران ذكر كرده اند، هشدار خداوند در آيه شريفه، هنگامى صورت گرفت كه نشانه هاى خطر ياد شده در جامعه به نوعى رخ نموده بود.

زيان خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 47 - 3

3 - شراب ، مايه ضرر و زيان و آسيب رسان به عقل و هوش آدمى

لا فيها غول و لا هم عنها ينزفون

برداشت ياد شده از مفهوم آيه شريفه به دست مى آيد.

زيان خيانت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 111 - 3

3 _ آثار زيانبار خيانت به ديگران ، دامنگير خود خيانتكار خواهد شد .

إنّ اللّه لايحب من كان خواناً . .. و من يكسب اثماً فانما يكسبه على نفسه

به مقتضاى آيات گذشته، مصداق مورد نظر از {اثماً}، همان خيانتكارى است.

زيان در بينش مكذبان معاد

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 3

3 - مصرف ثروت براى رفع نيازمندى هاى مردم ، در ديدگاه منكران معاد ، خسارتى سنگين و جبران ناپذير است .

أهلكت مالاً لبدًا

انتخاب تعبير {أهلكت} و پرهيز از گفتن {أنفقت} و نظاير آن، بيانگر اين است كه گوينده، مال هاى مصرف شده را {هلاك شده} مى پندارد. اين بينش ممكن است برخاسته از انكار پاداش انفاق، بر اثر انكار معاد باشد.

زيان دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 14،16

14 - اطمينان دادن مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، از آسيب ديدن موسى ( ع ) در صورت دروغ گو بودن ايشان در ادعا هاى خود

و إن يك ك_ذبًا فعليه كذبه

16 - زيان دروغ ، بيشتر از همه ، به خود دروغ گو باز مى گردد .

وإن يك ك_ذبًا فعليه كذبه

زيان دزدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 4

4 _ تأمين خسارت هاى ناشى از دزدى ، شرط پذيرش توبه سارق *

فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

مصداق مورد نظر از اصلاح و درستكارى، به مناسبت مورد، تأمين خسارتهايى است كه دزد به صاحبان كالا وارد ساخته است.

زيان دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 5

5 _ بيان خسارت هاى دشمن در جنگ ، زمينه اى براى تقويت روحيه مجاهدان در رويارويى با آنان

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون

زيان دشمنان اديان آسمانى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 43 - 6

6 - برگشت مكر مكاران مخالف با اديان الهى به خود آنان ، سنت الهى است .

فهل ينظرون إلاّ سنّت الأوّلين

جمله {فهل ينظرون. ..} هم مى تواند ناظر به بازگشت مكر مكاران عليه خود آنان باشد و هم مى تواند اشاره به كيفر الهى درباره مكاران گذشته داشته باشد. برداشت ياد شده براساس احتمال نخست است.

زيان دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 43 - 5

5 - خسارت و پى آمد سوء مكر و حيله مخالفان دين اسلام ، دامنگير خود آنان خواهد گشت .

فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا. .. و مكر السّيّىِ و لايحيق المكر السّيّىِ

زيان دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 47

47 - دستيابى به منافع دنيا در مقابل از دست دادن آخرت ، سودايى زيانبار است .

لبئس ماشروا به أنفسهم

زيان دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 10

10 - خسران اخروى همراه با تباهى دنيوى ، از بارزترين انواع خسران ها

خسر الدنيا و الأخرة ذلك هو الخسران المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 7

7 - زيان هاى دنيوى ، امرى ناچيز در قبال ضرر اخروى انسان

يومئذ يخسر المبطلون

تقديم ظرف {يوم تقوم} بر {يخسر}، افاده حصر مى كند و مفاد آيه اين است كه {هر زيانى در مقاسيه با زيان آخرت، گويى زيان

نيست}.

زيان دنيوى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 5

5- هر جبّار منحرفى دچار خسارت دنيوى است .

و خاب كلّ جبّار عنيد

{خاب} در لغت به معناى {خسر} و {عنيد} به معناى عدول كننده از درستى آمده است.

زيان دنيوى منحرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 5

5- هر جبّار منحرفى دچار خسارت دنيوى است .

و خاب كلّ جبّار عنيد

{خاب} در لغت به معناى {خسر} و {عنيد} به معناى عدول كننده از درستى آمده است.

زيان دوستى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 17

17 _ ناكامى و زيانكارى ، فرجام شوم و پذيرش محبت و ولايت كافران

حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

زيان دين فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 13

13 _ هر بهايى كه در قبال سوداگرى با آيات الهى قرار گيرد ، اندك و ناچيز است .

لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

معمولاً افرادى كه بر سر آيات الهى سوداگرى مى كنند به قصد رسيدن به بهره هاى فراوان دنيوى است، ولى خداوند آنها را در مقابل از دست دادن دين و محروميّت از مواهب اخروى اندك مى شمارد.

زيان رسانى بت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 73 - 1

1 - يادآورى ابراهيم ( ع ) به قوم خويش ، مبنى بر ناتوانى بت ها در رساندن سود يا زيان به انسان

ها

أو ينفعونكم أو يضرّون

زيان رسانى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 7

7 - قدرت گسترده و اراده مطلق خداوند ، در رساندن سود و زيان و رحمت و نعمت به انسان ها

قل أفرءيتم . .. إن أرادنى اللّه بضرّ هل هنّ ك_شف_ت ضرّه أو أرادنى برحمة هل هنّ م

زيان رسانى معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 89 - 4

4 - قدرت بر پاسخ گويى و اجابت خواسته ها و توان نفع و ضرر رسانى ، از جمله ويژگى هاى لازم براى معبود حقيقى است .

أفلايرون ألاّيرجع إليهم قولاً و لايملك لهم ضرًّا و لانفعًا

{برگرداندن قول}، مفهومى است كه شامل اجابت دعا نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 73 - 3

3 - لازمه معبود راستين ، در دست داشتن عوامل و اسباب سود و زيان انسان

أو ينفعونكم أو يضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 8

8 - تنها موجود ايمن از زيان پذيرى و زيان رسانى ، شايسته مقام خداوندى است .

هو اللّه الذى . .. السل_م

وصف {السلام}، اشعار به عليت براى انحصار الوهيت در {اللّه} دارد.

زيان رسانى معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 55 - 1،4

1 _ مشركان ، در عصر بعثت ، موجوداتى را مى پرستيدند كه از رساندن نفع و يا دفع ضرر ، ناتوان بودند .

و يعبدون

من دون اللّه ما لاينفعهم و لايضرّهم

4 _ معبود هاى مشركان ، ناتوان از سودرساندن و يا دور كردن زيان از عبادت كنندگان خويش

و يعبدون من دون اللّه ما لاينفعهم و لايضرّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 42 - 1

1 - در روز قيامت معبود هاى مشركان ، نمى توانند هيچ سود و زيانى را براى كسى عهده دار شوند .

فاليوم لايملك بعضكم لبعض نفعًا و لا ضرًّا

زيان رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 9

9 - خطرساز بودن رهبران متكبر و منكر قيامت و روز حساب براى جامعه

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

پناه بردن موسى(ع) از شر متكبران منكر قيامت (چون فرعونيان)، گوياى مطلب ياد شده است.

زيان رهبران متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 9

9 - خطرساز بودن رهبران متكبر و منكر قيامت و روز حساب براى جامعه

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

پناه بردن موسى(ع) از شر متكبران منكر قيامت (چون فرعونيان)، گوياى مطلب ياد شده است.

زيان شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 4

4 - شرك ورزى و پرستش غير خدا ، ضرر و زيانى را متوجه خداوند نخواهد كرد .

إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 17

17 - ناآگاهى بيشتر مردم از شايستگى انحصارى خداوند به عبادت و پرستش و ضرر و زيان شرك

ضرب اللّه مثلاً

رجلاً . .. بل أكثرهم لايعلمون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه متعلق جهل، مسأله برابر نبودن دو مثل مربوط به مؤمن و مشرك و سرنوشت ايمان و شرك باشد; يعنى،{بل أكثرهم لايعلمون أنّهما لايستويان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 7

7 - شرك ، بى ترديد به زيان انسان ها است .

لئن أشركت . .. و لتكوننّ من الخ_سرين

{نون} در {لتكوننّ} براى تأكيد و رفع ترديد است.

زيان عُجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 8

8- عجب و غرور و فريفتگى در برابر اَعمال خويش ، امرى نكوهيده و زيانبار است .

الأخسرين أعم_لاً. .. و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنعًا

زيان عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 4

4 - ضرر و زيان گناه و نافرمانى مردم از اطاعت خدا و رسول او ، به خود آنان بازمى گردد نه به پيامبر ( ص )

قل أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول فإن تولّوا فإنّما عليه ما حمّل و عليكم ما حملتم

زيان عصيان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 4

4 - ضرر و زيان گناه و نافرمانى مردم از اطاعت خدا و رسول او ، به خود آنان بازمى گردد نه به پيامبر ( ص )

قل أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول فإن تولّوا فإنّما عليه ما حمّل و عليكم ما حملتم

زيان عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 10 - 5

5 - { عن أبى جعفر و عن أبى عبداللّه ( ع ) . . . فى قوله : { و قد خاب من دسّاها } قال : قد خاب من عصى ;

از امام باقر و امام صادق(ع) . .. درباره سخن خداوند {وقد خاب من دسّاها} روايت شده كه فرمود:[يعنى] به تحقيق زيان ديد كسى كه نافرمانى كرد}.

زيان علوم غريبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 21

21 - تعليم دهندگان علوم غريبه ، بايد ضرر هاى آن علوم را به متعلمان گوشزد كرده و آنان را از سوء استفاده بر حذر دارند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلاتكفر

زيان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 8

8 - سود و زيان عمل هر كس ، تنها به خود وى بازمى گردد .

لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم

زيان عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 10

10- تبيين پيامد هاى سوء اعمال ناپسند ، و جدايى نهى از آنها از روش هاى هدايتى _ تبليغى قرآن

و لاتقربوا الزنى إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

زيان فردى زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 7

7- عمل ناشايست زنا ، داراى فرجامى بد و ناگوار براى فرد و جامعه

و ساء سبيلاً

از جمله {راههاى بد} راهى است كه منتهى اليه و فرجام

آن، ناشايست باشد. بنابراين {ساء سبيلاً} مى تواند مشعر به اين معنا باشد كه: زنا نه تنها خود فاحشه است; بلكه راهى است بد كه فرجام و پيامد آن براى فرد و جامعه نيز، بد و ناپسند است.

زيان فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 3

3 _ كشتن فرزند (به عنوان قربانى) و تحريم روزيهاى الهى، نشانه بارز زيانكارى است.

قد خسر الذين . .. و حرموا ما رزقهم الله

زيان قطع صله رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 12

12 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود : { قال لى أبى على بن الحسين . . . إياك و مصاحبة القاطع لرحمه . . . قال اللّه عز و جل { الذين . . . يقطعون ما امر اللّه به أن يوصل . . . أولئك هم الخاسرون } ;

پدرم، امام سجاد (ع)، به من فرمود: . .. از همنشينى با كسى كه قطع رحم مى كند بپرهيز ... خداى عز و جل فرمود: {آنان كه ... قطع مى كنند آنچه را كه خدا امر به وصل آن نموده ... اينانند زيانكاران}.

زيان كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 3

3 _ آسيب ها و صدمات متقابل مجاهدان و كافران در نبرد احد

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون

بنابر آنچه در شأن نزول آيه آمده، مراد از آسيبهاى متقابل، مسائلى است كه در جنگ احد پيش آمد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 7

7 - خطر و زيان منافقان براى جامعه اسلامى ، همانند خطر و زيان كافران است .

ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم

زيان كشتزار قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 78 - 5

5- داوود و سليمان ( ع ) ، در تطبيق و چگونگى پياده كردن حكم خدا در باره خسارت مزرعه تلف شده به وسيله گوسفندان ، اختلاف نظر داشتند .

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت فيه غنم القوم و كنّا لحكمهم ش_هدين

نوع مفسران برآنند كه {ففهّمناها} مى رساند كه خداوند نظر سليمان را تأييد كرد. از سوى ديگر، جمله هاى {كنّا لحكمهم شاهدين} و {و كلاًّ آتينا حكماً و علماً} مى فهماند كه نظر هر دو براساس نظارت، حكم و علم الهى بوده است. جمع ميان اين دو سخن، به اين است كه بگوييم: اختلاف آن دو در حكم الهى نبود; بلكه در تطبيق و چگونگى پياده كردن آن بود.

زيان كشتزار قصه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 78 - 5

5- داوود و سليمان ( ع ) ، در تطبيق و چگونگى پياده كردن حكم خدا در باره خسارت مزرعه تلف شده به وسيله گوسفندان ، اختلاف نظر داشتند .

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت فيه غنم القوم و كنّا لحكمهم ش_هدين

نوع مفسران برآنند كه {ففهّمناها} مى رساند كه خداوند نظر سليمان را تأييد كرد. از سوى ديگر، جمله هاى {كنّا

لحكمهم شاهدين} و {و كلاًّ آتينا حكماً و علماً} مى فهماند كه نظر هر دو براساس نظارت، حكم و علم الهى بوده است. جمع ميان اين دو سخن، به اين است كه بگوييم: اختلاف آن دو در حكم الهى نبود; بلكه در تطبيق و چگونگى پياده كردن آن بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 1

1- حكم و داورى سليمان ( ع ) در باره خسارت مزرعه تلف شده به وسيله گوسفندان ، با الهام خداوند بود .

ففهّمن_ها سليم_ن

{فا} در {ففهّمنا} براى تعقيب است و ضمير {ها} به حكومت (قضاوت) بازمى گردد; يعنى، در مشاوره و داورى داوود و سليمان(ع) حكم واقعى را به سليمان فهمانديم.

زيان كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 - 15

15 _ بازگشت زيان كفر و بى تقوايى ، به خود انسان نه به خداوند

و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 170 - 9

9 _ بازگشت سود و زيان ايمان به خود انسان نه خداوند

فامنوا خيراً لكم و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و الارض

جواب شرط {ان تكفروا} به قرينه {خيراً لكم} و نيز جمله {فان للّه . ..} مى تواند به اين گونه باشد {يكن شراً لكم و لايضر اللّه شيئاً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 5

5 - پى آمد زيان بار كفر ، متوجه خود انسان ها

است .

فمن كفر فعليه كفره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 7

7 - نفع و ضرر { ايمان و كفر } و { شكر و ناسپاسى } ، دامنگير خود انسان ها است ; نه خداوند .

إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم . .. و إن تشكروا يرضه لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 11

11- هدر دادن امكانات زندگى در مسير كفر و گمراهى ، زيان و زمينه ساز عذاب الهى است .

أُول_ئك الذين حقّ عليهم القول . .. إنّهم كانوا خ_سرين

تعبير {إنّ} در صورتى كه عليت را برساند، نشان مى دهد كه نفس همين خسران، باعث شده تا عده اى گرفتار عذاب حتمى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 2 - 3

3 - بى ايمانى و ترك عمل صالح و تبليغ نكردن از حق و صبر ، زيان بزرگى است .

لفى خسر

نكره آمدن كلمه {خسر}، براى بيان عظمت آن است. استثنايى كه در آيه بعد آمده، زيان را به غير افراد مستثنى، اختصاص داده است.

زيان كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 8 - 5

5- فايده شكر نعمت و ضرر و زيان كفران آن به خود انسان باز مى گردد .

لئن شكرتم لأزيدنّكم و . .. إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حمي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 -

5

5- آسيب و زيان ناسپاسى توانگران در برابر نعمت هاى الهى ، دامنگير خود ايشان است .

فقال . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا ... و هو ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 14

14 - خسارت كفران نعمت الهى ، به خود كفران كننده بازمى گردد .

و من كفر فإنّ اللّه غنىّ

به قرينه مقابله، {و من يشكر. ..} جواب شرط {من كفر} حذف شده است و {إنّ اللّه...} تعليل براى جواب مقدر است; يعنى، هركس كفران نعمت كند ضررش به خودش برمى گردد; چون خداوند نيازى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 7

7 - نفع و ضرر { ايمان و كفر } و { شكر و ناسپاسى } ، دامنگير خود انسان ها است ; نه خداوند .

إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم . .. و إن تشكروا يرضه لكم

زيان كم فروشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 35 - 5

5- كم فروشى و خيانت اقتصادى ، به گمان جلب منافع بيشتر ، بد فرجام و عملى زيان آور و ناميمون است .

و أوفوا الكيل . .. وزنوا بالقسطاس المستقيم ذلك خير و أحسن تأويلاً

زيان گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 16 - 6

6 - زيان واقعى انسان ، در ضلالت و از دست دادن هدايت است .

اشتروا الضللة بالهدى فما ربحت تجرتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

7 - يونس - 10 - 108 - 9

9 _ ضرر و زيان گمراهى ، تنها متوجه خودِ گمراهان است .

و من ضل فإنما يضل عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 1،2

1- نفع هدايت و ضررِ گمراهى هر كسى متوجه خود اوست .

من اهتدى فإنما يهتدى لنفسه و من ضلّ فإنما يضلّ عليها

2- هدايت ، دربردارنده سود و منافع و گمراهى در پى دارنده زيان و ضرر

من اهتدى فإنما يهتدى لنفسه و من ضلّ فإنما يضلّ عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 3

3 - گمراهى ، داراى ضرر و خسارت براى خود گمراه است .

قل إن ضللت فإنّما أضلّ على نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 11

11 - ضرر و زيان گمراهى ، تنها متوجه خود گمراهان است .

و من ضلّ فإنّما يضلّ عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 11

11- هدر دادن امكانات زندگى در مسير كفر و گمراهى ، زيان و زمينه ساز عذاب الهى است .

أُول_ئك الذين حقّ عليهم القول . .. إنّهم كانوا خ_سرين

تعبير {إنّ} در صورتى كه عليت را برساند، نشان مى دهد كه نفس همين خسران، باعث شده تا عده اى گرفتار عذاب حتمى شوند.

زيان گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 18

18 - بازگشت زيان معصيت به گنهكار است نه متوجه ساحت قدس خداوند

و

ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 111 - 1،2،4،5،6

1 _ آثار زيانبار گناه ، دامنگير خود انسان

و من يكسب اثماً فانما يكسبه على نفسه

2 _ توجه آدمى به بازگشت آثار زيانبار گناه به خود ، زمينه گرايش به توبه و استغفار

ثم يستغفر اللّه يجد اللّه . .. و من يكسب اثماً فانما يكسبه على نفسه

خداوند پس از ارائه راه آمرزش، اين حقيقت را بيان كرده كه آثار گناه و خيانت، دامنگير خود گناهكار خواهد شد، تا او را از خيانت و گناه باز دارد و در صورت ارتكاب، به توبه و استغفار روى آورد.

4 _ خداوند بازگرداننده آثار زيانبار گناه به گنهكاران

فانما يكسبه على نفسه و كان اللّه عليماً حكيماً

جمله {كان اللّه عليما حكيما} مى رساند كه تحميل آثار سوء آدمى به دست خداوند است.

5 _ خداوند ، آثار سوء گناه آدمى را بر اساس علم خويش و بدور از هرگونه خطا به وى باز مى گرداند .

و من يكسب اثماً فانما يكسبه على نفسه و كان اللّه عليماً حكيماً

توصيف خداوند به {عليما} براى رساندن اين معناست كه در بازگرداندن آثار سوء گناه، هيچ خطايى رخ نخواهد داد.

6 _ بازگرداندن آثار زيانبار گناه به گنهكاران ، كارى حكيمانه

فانما يكسبه على نفسه و كان اللّه عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 10

10 _ مغفرت و رحمت الهى تنها اميد و وسيله رهايى گنهكاران از خسران گناه است.

و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

زيان گناهكاران

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 111 - 4

4 _ خداوند بازگرداننده آثار زيانبار گناه به گنهكاران

فانما يكسبه على نفسه و كان اللّه عليماً حكيماً

جمله {كان اللّه عليما حكيما} مى رساند كه تحميل آثار سوء آدمى به دست خداوند است.

زيان مبارزه با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 6

6- بت پرستى و موضع گيرى در مقابل حق و رهبران الهى ، از زيان بارترين كار ها است .

و أرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

زيان مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 3

3 _ آسيب ها و صدمات متقابل مجاهدان و كافران در نبرد احد

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون

بنابر آنچه در شأن نزول آيه آمده، مراد از آسيبهاى متقابل، مسائلى است كه در جنگ احد پيش آمد.

زيان محروميت از حمايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 17

17 - از دست دادن پشتيبانى و حمايت خدا ، خسران واقعى براى انسان است .

و من يضلل اللّه فما له من ولىّ من بعده . .. إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أه

زيان مكذّبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 9 - 1

1 _ قيامت روز ظهور و بروز خسارت و زيانكارى تكذيب كنندگان آيات خداوند است.

و من خفت موزينه فأولئك الذين خسروا أنفسهم بما كانوا بأيتنا يظلمون

زيان مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 99 - 4،5

4 _ كسانى كه على رغم تكذيب انبيا ، خويشتن را از عذاب الهى مصون مى پندراند ، زيانكار هستند .

و لكن كذبوا . .. فلا يأمن مكر اللّه إلا القوم الخسرون

5 _ تكذيب كنندگان انبيا ، زيانكار هستند .

و لكن كذبوا . .. فلا يأمن مكر اللّه إلا القوم الخسرون

زيان مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 9

9 - خطرساز بودن رهبران متكبر و منكر قيامت و روز حساب براى جامعه

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

پناه بردن موسى(ع) از شر متكبران منكر قيامت (چون فرعونيان)، گوياى مطلب ياد شده است.

زيان مكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 43 - 4

4 - خسارت و پى آمد سوء مكر ها و حيله ها ، تنها دامنگير صاحبان آن خواهد شد .

و لايحيق المكر السّيّىِ إلاّ بأهله

زيان منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 16 - 4

4 - منافقان ، به سود و زيان واقعى خويش آگاهى ندارند .

و ما كانوا مهتدين

متعلق {مهتدين} به دليل جمله هاى قبل، سود و زيان واقعى است; يعنى: و ما كانوا مهتدين الى منافعهم و مضارهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 7

7 - خطر و زيان منافقان براى جامعه اسلامى ، همانند خطر و زيان كافران است .

ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم

زيان ناپذيرى خدا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 8 - 1،3

1- موسى ( ع ) در راستاى رسالت خويش به بنى اسرائيل اعلام كرد كه كفر آنان و تمامى ساكنان زمين$ زيانى به خداوند نمى رساند .

و قال موسى إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حميد

{إن} در {إن تكفروا} شرطيه است و جواب آن {لم يتضرر هو} مى باشد كه محذوف است و {فإن الله لغنى} تعليل جزاى شرط محذوف مى باشد.

3- كفران نعمت هاى خداوند هيچگونه زيانى به او نمى رساند .

إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا

مراد از {إن تكفروا} به قرينه {و لئن كفرتم}كه به معناى كفران بود، مى تواند ناسپاسى در برابر نعمتهاى خدا باشد.

زيان واقعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 17،18،24

17 - از دست دادن پشتيبانى و حمايت خدا ، خسران واقعى براى انسان است .

و من يضلل اللّه فما له من ولىّ من بعده . .. إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أه

18 - تنها آنچه به خسران انسان در آخرت مى انجامد ضرر و زيان واقعى است .

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

با توجه به اين كه الف و لام در {الخاسرين} دلالت بر كمال مى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.

24 - گرفتار شدن به آتش و عذاب ابدى ، خسران واقعى است .

إنّ الخ_سرين الذين . .. فى عذاب مقيم

شدت زيان اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 22 - 2

2_ تباهى و

زيان كارى كفرپيشگان در سراى آخرت ، افزونتر از خسارت و تباهى آنان در دنياست .

لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون

{أخسَر} (زيانكارتر) اسم تفضيل است و مى طلبد كه زيان كارى كافران در آخرت، با خسارت ديگرى سنجيده شده باشد. مى توان گفت: آن خسارت، خسارت كافران در دنياست. براين اساس جمله {لاجرم أنّهم ...} دلالت مى كند كه كافران در دنيا و نيز در آخرت، زيانكارند و خسارت اخروى آنان در مقايسه با خسارت دنيوى، زيادتر و سنگين تر است.

عالم به زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 3

3- خداوند به دليل حاكميّت بر رستاخيز و نظام كيفرى انسان ها ، تنها منبع آگاه از سود و زيان واقعى آنان است .

إنّا أعتدنا جهنّم . .. هل ننبّئكم بالأخسرين أعم_لاً

خداوند پس از اين كه موضع قيامت و كيفر كافران را در آيات قبل يادآور شده، در مقام اِخبار از سود و زيان واقعى انسان ها برآمده است. اين نكته نشانه آن است كه در شناخت سود و زيان، تنها، گفته هاى او ملاك است; چرا كه فرجام انسان ها را، او رقم مى زند.

عوامل زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 16 - 6

6 - زيان واقعى انسان ، در ضلالت و از دست دادن هدايت است .

اشتروا الضللة بالهدى فما ربحت تجرتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 11

11 - شكستن پيمان هاى الهى ، گسستن روابطى كه خداوند به برقرارى آنها فرمان

داده و فسادگرى در زمين ، زيان واقعى انسان را در پى دارد .

الذين ينقضون عهد اللّه . .. أولئك هم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 6،8،9

6 - بنى اسرائيل بر اثر شكستن پيمان الهى ، در آستانه زيانكارى و تباه كردن هستى خويش ، قرار گرفتند .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته لكنتم من الخسرين

8 - شكستن پيمان هاى الهى ، مايه زيانكار شدن آدمى و تباه كردن هستى خويش است .

ثم توليتم من بعد ذلك فلولا فضل اللّه . .. لكنتم من الخسرين

{ذلك} اشاره به پيمان و التزام به پذيرش كتاب آسمانى و تنظيم كردن عقايد و معارف بر اساس آن است.

9 - اعراض از معارف و احكام كتاب هاى آسمانى ، مايه خسارت و تباه كردن هستى خويش

خذوا ما أتينكم بقوة . .. ثم توليتم من بعد ذلك فلولا ... لكنتم من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 12

12 - ترك دستورات قرآن و پيامبر ( ص ) ، موجب تباهى و خسران است .

و من يكفر به فأولئك هم الخسرون

چنانچه مراد از تلاوت در جمله {يتلونه} پيروى كردن باشد، مى توان گفت: مراد از كفر در {و من يكفر}، به قرينه مقابله، ترك دستورات قرآن - كه از آن به {كفر عملى} تعبير مى كنيم - باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 111 - 1

1 _ آثار زيانبار گناه ، دامنگير خود انسان

و من يكسب اثماً فانما يكسبه على

نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 19

19 _ پذيرندگان ولايت شيطان ، مردمى زيانكار با خسارتى آشكار

و من يتخذ الشيطن ولياً من دون اللّه فقد خسر خسراناً مبيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 120 - 5

5 _ دلخوشى به وعده ها و آرزو هاى شيطانى ، زيانى آشكار

فقد خسر خسراناً مبيناً. يعدهم و يمنيهم و ما يعدهم الشيطن الا غروراً

جمله {يعدهم و يمنيهم} دليل براى جمله {فقد خسر خسراناً مبيناً} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 13،14،15

13 _ زيانكارى قابيل ، پيامد كشتن برادرش هابيل

فقتله فاصبح من الخسرين

14 _ آدمكشى ، در پى دارنده زيان و تباهى

فقتله فاصبح من الخسرين

15 _ پيروان هواى نفس ، در معرض خسارت و زيان

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله فاصبح من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 14

14 _ محرومان از هدايت الهى ، در خطر تباهى اعمال نيك و زيان ديدن از كردار خويش

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين . .. حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 3

3 _ شناخت برخى مجهولات آثار ناخوشايند و زيانبارى دارد .

لاتسئلوا عن اشياء ان تبدلكم تسؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 4،5

4 _ جهل و سفاهت، عامل انحراف و زيانكارى است.

قد خسر الذين قتلوا أولدهم

سفها بغير علم

5 _ قوانين و مقررات غير متكى بر علم، زيان آور خواهد بود.

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

وصف {بغير} بيان ريشه و سبب اصلى كارهاى جاهلانه مشركان است و به همين جهت كه سبب بيان گرديد، قابل تعميم است. يعنى هر قانون و رسمى كه مبتنى بر علم نباشد، زيان در پى خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 9 - 4

4 _ استمرار انكار و تكذيب آيات الهى عامل خسارت و از دست دادن سرمايه جان

و من خفت موزينه . .. بما كانوا بأيتنا يظلمون

{باياتنا} متعلق به {يظلمون} است و چون {يظلمون} به وسيله حرف {باء} متعدى شده، متضمن معناى تكذيب است يعنى: يكذبون باياتنا حالكونهم ظالمين.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 7

7 _ آدم و حوا خويشتن را به سبب خطا و لغزش از زيانكاران شمردند.

إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 3،4،7

3 _ اشراف كفرپيشه مدين با ياد كردن سوگند ، پذيرش رسالت شعيب و پيروى از دستورات او را ، امرى زيان آور معرفى مى كردند .

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

4 _ گرايش به توحيد و رعايت عدل در خريد و فروش و امور اقتصادى ، مايه خسارت در ديدگاه اشراف كفرپيشه قوم مدين

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

برداشت فوق با توجه به آيه 85، كه بيانگر پيامهاى شعيب است، به دست مى آيد.

7 _ اشراف كفرپيشه مدين

با تأكيد بر خسارتبار بودن همراهى شعيب ( ع ) ، در تلاش براى بازداشتن مؤمنان از متابعت او و خارج شدن از شهر مدين

و قال الملأ . .. لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 4

4 _ هلاكت به عذاب هاى الهى موجب خسارت انسان

كأن لم يغنوا فيها . .. كانوا هم لخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 95 - 5،6

5 _ تكذيب آيات الهى ، در پى دارنده خسران و بر باد رفتن سرمايه سعادت انسان است .

و لاتكونن من الذين كذبوا بأيت اللّه فتكون من الخسرين

6 _ تكذيب قرآن ، مايه خسران و از دست دادن سرمايه سعادت است .

و لاتكونن من الذين كذبوا بأيت اللّه فتكون من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 21 - 1،2،4

1_ دروغ بستن به خدا وبازدارى مردم از راه او ، موجب خسارت و تباه كردن سرمايه عمر است .

و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا . .. أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم

2_ تلاش براى منحرف نشان دادن راه خدا و انكار سراى آخرت ، موجب خسارت و تباهى سرمايه عمر است .

الذين . .. يبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم ك_فرون ... أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم

4_ باور به معبودهايى غير از خداى يكتا ، باورى واهى و مايه خسران و تباهى است .

أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

هود - 11 - 63 - 15،16

15_ صالح ( ع ) ، توجه كردن به درخواست كافران قومش ( ترك ابلاغ توحيد ) را ، مايه خسارت و تباهى خويش دانست .

فما تزيدوننى غير تخسير

{تخسير} به معناى خسارت زدن مى باشد و فاعل آن قوم ثمود است.

16_ ترك وظايف الهى به خاطر خوشايند كافران ، مايه خسارت و تباهى است .

فما تزيدوننى غير تخسير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 35 - 5

5- كم فروشى و خيانت اقتصادى ، به گمان جلب منافع بيشتر ، بد فرجام و عملى زيان آور و ناميمون است .

و أوفوا الكيل . .. وزنوا بالقسطاس المستقيم ذلك خير و أحسن تأويلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 4

4- كفرپيشگى ، عامل زيان آدمى به رغم كار و تلاش بسيار است .

للك_فرين نزلاً . قل هل ننبّئكم بالأخسرين أعم_لاً

{أعمالاً} تميز براى {أخسرين} است. به گفته اهل ادب، اصل در تميز، مفرد بودن است، ولى در اين آيه، جمع آمده است. جمع آمدن {أعمالاً} مى تواند براى اشاره به تنوع اَعمال كافران باشد; يعنى، كافران، اگر چه عمل هاى متنوع و بسيار داشته باشند، ولى _ برخلاف تصوّرشان _ سودى نخواهند برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 2

2- توطئه و نيرنگ بت پرستان عليه ابراهيم ( ع ) ، عامل خسران و زيان كارى كامل آنان شد .

و أرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12

- مؤمنون - 23 - 103 - 2

2 - عقايد باطل و كردار هاى بد ، مايه وارد شدن زيان به سرمايه هاى وجودى انسان

و من خفّت موزينه فأُول_ئك الذين خسروا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 52 - 10

10 - ايمان به باطل و كفر به خدا ، خسارتبار است .

و الذين ءامنوا بالب_طل . .. أُول_ئك هم الخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 44 - 1

1 - كفر ، امرى خسارت بار است و بازتاب خسارت آن ، براى خود كافر است .

من كفر فعليه كفره

{عليه} جار و مجرور و متعلق به {كفره} است. مقدم شدن آن، براى بيان اين نكته است كه پيامدهاى ناگوار كفر، به خود كافران اختصاص دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 21

21 - گوش نسپردن به سخنان و پيروى نكردن از بهترين آنها ، موجب خسران و تباهى عمر و خانواده است .

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم . .. الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

آيات گذشته در توصيف خاسران بود و آيه مورد بحث، درباره كسانى است كه در قطب مخالف زيان كنندگان قرار داشته و در سايه گوش فرا دادن به سخنان و گزينش بهترين آنها، به سعادت نايل شده اند. بنابراين از ارتباط ميان آيات ياد شده، به دست مى آيد كه استماع سخنان و گزينش بهترين آنها موجب سعادت و ترك آن سبب خسران و بدبختى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - زمر - 39 - 63 - 5

5 - كفر و انكار آيات الهى ، بى ترديد به زيان انسان ها است .

و الذين كفروا بأي_ت اللّه أُول_ئك هم الخ_سرون

{خسارت} _ ضد ربح (سود) _ به معناى ضرر و زيان است و آمدن ضمير فصل (هم)، دلالت بر حصر و تأكيد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 5

5 - كفر و شرك به خدا ، مايه خسارت و از كف دادن سرمايه ها ، توانمندى ها و تمدن ها است .

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض . .. كنّا به مشركين ... و خسر هنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 6،7

6 - گمان هاى بى جا و ناروا نسبت به خداوند ، عامل هلاكت و خسران آدمى

ذلكم ظنّكم . .. بربّكم أرديكم فأصبحتم من الخ_سرين

7 - تكيه بر گمان و پندار ، در زمينه مسائل اعتقادى ، مايه زيان و خسران آدمى

و ذلكم ظنّكم . .. فأصبحتم من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 10

10 - انكار معاد ، عامل خسران و زيان انسان

قالوا ائتوا ب_ابائنا إن كنتم ص_دقين . .. يومئذ يخسر المبطلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 7

7- بخل از انفاق در راه خدا ، مايه خسارت خود انسان

و من يبخل فإنّما يبخل عن نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 7

7 - تحميل آرا و تمايلات سطحى مردم ، به رهبرى الهى ( پيامبر ( ص ) ) ، مايه مشقت و زيان حتمى خود آنان

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 19 - 8

8 - غفلت از ياد خدا و بيگانگى با آن در زندگى ، از عوامل خسران انسان ها

فأنس_هم ذكر اللّه . .. إنّ حزب الشيط_ن هم الخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 7

7 - دلبستگى به مال و اولاد و غفلت از ياد خدا ، موجب خسران براى انسان

و من يفعل ذلك فأُول_ئك هم الخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 4

4 - دورى از تعاليم دين و سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، پيامددار سرنوشتى شوم و خسارت بار

عتت عن أمر ربّها . .. فذاقت وبال أمرها و كان ع_قبة أمرها خسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 10

10 - ثروت و قدرت بدون ايمان ، سعادت بخش و سودمند به حال بشر نيست ; بلكه موجب خسارت و بدبختى است .

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

عوامل زيان اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 9 - 5

5 _ نقش اعمال خود انسان در زيانكارى و سعادتمندى اخروى وى

الذين خسروا أنفسهم بما

كانوا بأيتنا يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 109 - 2،4،5

2- ورشكستگى و زيان اخروى انسان ، نتيجه قهرى و اجتناب ناپذير دنياگرايى و غفلت زدگى اوست .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. القوم الك_فرين ... و أُول_ئك هم الغ_فلون . لاجرم أنه

4- بهره نگرفتن از ابزار شناخت در جهت فهم حقايق معنوى ، مايه زيان واقعى انسان در آخرت است .

طبع الله على قلوبهم و سمعهم و أبص_رهم . .. لاجرم أنهم فى الأخرة هم الخ_سرون

5- ترجيح زندگى دنيا بر آخرت ، موجب زيان و ورشكستگى واقعى انسان در آخرت است .

ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة . .. لاجرم أنهم فى الأخرة هم الخ_سرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 8

8 - ظلم ، موجب زيان كارى و محروميت انسان ، در قيامت خواهد شد .

و قد خاب من حمل ظلمًا

{خيبة}; يعنى، از كف دادن مطلوب (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 9

9 - پايبندى به دين به خاطر سود مادى و ر ها كردن آن ( ارتداد ) به وقت دشوارى ها و محروميت ها ، مايه خسران و تباهى دنيا و آخرت

و إن أصابته فتنة انقلب على وجهه خسر الدنيا و الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 5 - 4

4 - بى اعتقادى به آخرت ، مايه از دست رفتن گران بهاترين سرمايه ها و زيان شديد انسان در روز جزا

و

هم فى الأخرة هم الأخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 4

4 - آيين شرك و عبادت غيرخدا ، مايه خسارت و از كف دادن سرمايه عمر آدمى و محروميت از بهره هاى بايسته از خانواده در عرصه قيامت

فاعبدوا ما شئتم من دونه قل إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 13

13 - فراهم كردن زمينه هاى گمراهى خود و خانواده خويش ، مايه خسران و سرزنش در صحنه قيامت

و قال الذين ءامنوا إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم

عوامل زيان به جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 2 - 1

1 - برخورد دوگانه تاجران ، هنگام فروش كالا و خريد آن و به كار بردن سنجش دقيق با پيمانه كامل تنها به هنگام خريد ، مايه زيان جامعه و زمينه ساز عذاب الهى است .

ويل للمطفّفين . الذين إذا اكتالوا على الناس يستوفون

{اكتالوا}; يعنى، با پيمانه كالا را دريافت كردند. حرف {على} در آيه شريفه جايگزين حرف {من} شده است تا نشانگر متضرر شدن مردم از اين گونه تجارت باشد.

عوامل زيان به عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 47 - 3

3 - شراب ، مايه ضرر و زيان و آسيب رسان به عقل و هوش آدمى

لا فيها غول و لا هم عنها ينزفون

برداشت ياد شده از مفهوم آيه شريفه به دست مى آيد.

عوامل زيان حق

ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 82 - 11

11- كافران حق ناپذير ، ظالمند و از موهبت رحمت و شفابخشى قرآن ، تنها خسارت و زيان به ارمغان مى برند .

شفاء و رحمة للمؤمنين و لايزيد الظ_لمين إلاّ خسارًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {ظالمين} _ به قرينه مقابله با {مؤمنين} _ كافران باشند.

عوامل زيان دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 9

9 - پايبندى به دين به خاطر سود مادى و ر ها كردن آن ( ارتداد ) به وقت دشوارى ها و محروميت ها ، مايه خسران و تباهى دنيا و آخرت

و إن أصابته فتنة انقلب على وجهه خسر الدنيا و الأخرة

عوامل زيان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 82 - 10

10- ظالمان نه تنها از رحمت و شفاى قرآن بهره اى نمى گيرند ; بلكه تنها ، مايه خسران و زيان آنان مى شود .

و لايزيد الظ_لمين إلاّ خسارًا

عوامل زيان كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 82 - 11

11- كافران حق ناپذير ، ظالمند و از موهبت رحمت و شفابخشى قرآن ، تنها خسارت و زيان به ارمغان مى برند .

شفاء و رحمة للمؤمنين و لايزيد الظ_لمين إلاّ خسارًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {ظالمين} _ به قرينه مقابله با {مؤمنين} _ كافران باشند.

عوامل نجات از زيان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 9،10

9 _ آدم و حوا آمرزش خدا و رحمت وى را تنها عامل نجات خويش از زيانكارى دانستند.

و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

10 _ مغفرت و رحمت الهى تنها اميد و وسيله رهايى گنهكاران از خسران گناه است.

و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 8

8_ نوح ( ع ) ، رهايى خويش از زيان كارى را در گرو مغفرت و رحمت الهى مى دانست .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

مراتب زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 22 - 2

2_ تباهى و زيان كارى كفرپيشگان در سراى آخرت ، افزونتر از خسارت و تباهى آنان در دنياست .

لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون

{أخسَر} (زيانكارتر) اسم تفضيل است و مى طلبد كه زيان كارى كافران در آخرت، با خسارت ديگرى سنجيده شده باشد. مى توان گفت: آن خسارت، خسارت كافران در دنياست. براين اساس جمله {لاجرم أنّهم ...} دلالت مى كند كه كافران در دنيا و نيز در آخرت، زيانكارند و خسارت اخروى آنان در مقايسه با خسارت دنيوى، زيادتر و سنگين تر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 6

6- بت پرستى و موضع گيرى در مقابل حق و رهبران الهى ، از زيان بارترين كار ها است .

و أرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - نمل - 27 - 5 - 6

6 - تفاوت ميزان زيان كارى خطاكاران در قيامت

و هم فى الأخرة هم الأخسرون

تعبير {الأخسرون} (زيانكارترين ها) مى رساند كه گناه كاران به طور يكسان در آخرت زيان نمى بينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 18،24

18 - تنها آنچه به خسران انسان در آخرت مى انجامد ضرر و زيان واقعى است .

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

با توجه به اين كه الف و لام در {الخاسرين} دلالت بر كمال مى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.

24 - گرفتار شدن به آتش و عذاب ابدى ، خسران واقعى است .

إنّ الخ_سرين الذين . .. فى عذاب مقيم

مصونيت از زيان اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 11

11 _ انديشه و تعقل درباره دنيا و آخرت و ارزش و جايگاه هر يك، زمينه مصون ماندن از زيان و حسرت در قيامت

قد خسر الذين كذبوا . .. و ما الحيوة الدنيا إلا ... أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 6

6_ مؤمنان داراى اعمال شايسته ، تنها انسانهايى كه سرمايه عمر خويش را تباه نساخته و از زيان كارى در دنيا و آخرت مصونند .

أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم . .. إن الذين ءامنوا ... أُول_ئك أصح_ب الجنة

مصونيت از زيان دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 6

6_ مؤمنان داراى اعمال شايسته ،

تنها انسانهايى كه سرمايه عمر خويش را تباه نساخته و از زيان كارى در دنيا و آخرت مصونند .

أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم . .. إن الذين ءامنوا ... أُول_ئك أصح_ب الجنة

معبود راستين و دفع زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 11

11 - موجود ناتوان از رساندن سود به انسان ها و برطرف كردن گزند از وى ، شايسته پرستش نيست .

قل أفرءيتم ما تدعون من دون اللّه . .. هل هنّ ك_شف_ت ضرّه ... برحمة هل هنّ ممسك_ت

معبودان باطل و تبديل زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 56 - 9

9- خدايان و معبود هاى مشركان ، از دفع ضرر و نيز متوجه ساختن آن از فردى به فرد ديگر و يا تبديل وضعيت محنت زا به حالت ديگر ، ناتوانند .

قل ادعوا الذين زعمتم من دونه فلايملكون كشف الضرّ عنكم و لاتحويلاً

مراد از {تحويلاً} مى تواند رفع گرفتارى از كسى و متوجه ساختن آن به ديگرى و يا تبديل وضعيت ناگوار به وضعيت خوب باشد.

معبودان باطل و دفع زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 56 - 9

9- خدايان و معبود هاى مشركان ، از دفع ضرر و نيز متوجه ساختن آن از فردى به فرد ديگر و يا تبديل وضعيت محنت زا به حالت ديگر ، ناتوانند .

قل ادعوا الذين زعمتم من دونه فلايملكون كشف الضرّ عنكم و لاتحويلاً

مراد از {تحويلاً} مى تواند رفع گرفتارى از كسى و متوجه ساختن آن به ديگرى

و يا تبديل وضعيت ناگوار به وضعيت خوب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 4

4 _ معبود هاى مشركان ، ناتوان از جلب هرگونه سود و نفعى براى خويش و دفع ضرر و زيان از خود

ءالهة. .. لايملكون لأنفسهم ضرًّا و لانفعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 4،6،9

4 - معبود هاى مورد پرستش مشركان ، ناتوان از برطرف كردن هر گونه گزندى از انسان

قل أفرءيتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه بضرّ هل هنّ ك_شف_ت ضرّه أو أراد

6 - ناتوانى معبود هاى ادعايى مشركان ، از رساندن سود به انسان ها و يا دفع گزند از آنان و نيز مقهور بودنشان در برابر اراده و قدرت خداوند ، با اندك تأمل و دقت نظر روشن مى شود .

قل أفرءيتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه . .. برحمة هل هنّ ممسك_ت رحمته

طرح مسأله ناتوانى معبودها در قالب استفهام و سؤال، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

9 - مشركان ، معتقد به حاجت دادن معبودهايشان و رساندن سود به انسان ها و برطرف كردن گزند از آنان

أفرءيتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه بضرّ . .. برحمة هل هنّ ممسك_ت رحمت

مقصود از {دعاء} در {ماتدعون}، حاجت بردن و استعانت جستن است.

ملاك تشخيص زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 5

5 _ فرجام هر قوم و ملتى تعيين كننده زيانكارى و يا رستگارى آنان است .

كأن لم

يغنوا فيها الذين كذبوا شعيباً كانوا هم لخسرين

خداوند، زيانكار بودن كفرپيشگان قوم شعيب را پس از تبيين فرجام شومشان بيان داشت تا به اين نكته اشاره كند كه فرجام هر قوم و ملتى تعيين كننده زيانكارى و يا رستگارى آن است.

ملاك زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 34 - 2

2 - پيروى از پيامبر ، كارى زيانبار در بينش اشراف و عناصر رفاه زده

و لئن أطعتم . .. إنّكم إذًا لخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 3

3 - اعتقاد ساحران مؤمن به زيان نكردن انسان از تحمل دشوارى ها در راه خدا

قالوا لاضير إنّا إلى ربّنا منقلبون

جمله {إنّا إلى ربّنا. ..} تعليل براى {لاضير} و بيانگر مطلب ياد شده است.

ملاكهاى زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 15

15 _ خداوند حضور مسلمانان فقير و ضعيف را در اطراف پيامبر اكرم(ص) براى پيامبر(ص) و اسلام زيانبار نمى داند.

ما عليك من حسابهم من شىء

مرجع ضمير در {حسابهم} مى تواند معنوى باشد ; يعنى كسانى كه خواهان طرد مؤمنان فقير از اطراف پيامبر(ص) بودند. و مقصود از {ما عليك} يعنى چيزى به ضرر تو از ناحيه محاسبات كافران اتفاق نخواهد افتاد.

منشأ زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 76 - 4،5،6،8،11،13

4 _ كسى جز خداوند قادر بر نفع و زيان رسانى نيست .

اتعبدون من دون اللّه ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً

5 _ مسيح ( ع )

و مادرش مريم ، مالك هيچ سود و زيانى براى مردم نيستند .

اتعبدون من دون اللّه ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً

6 _ تنها كسى شايسته پرستش است كه زمام زيان و نفع مردم به دست اوست .

اتعبدون من دون اللّه ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً

8 _ شرك و پرستش غير خدا ، برخاسته از ناآگاهى به مالك حقيقى سود و زيان و سرچشمه قدرت در هستى

اتعبدون من دون اللّه ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً

11 _ تنها خداوند ، شنواى درخواست ها و آگاه به سود و زيان انسانهاست .

ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً و اللّه هو السميع العليم

13 _ شنوايى و دانايى مطلق ، شرط توانايى بر سود و زيان رسانى به مردم

ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً و اللّه هو السميع العليم

به نظر مى رسد جمله {و اللّه . ..} برهانى است بر دو حقيقتى كه در فراز قبل بيان شد، يكى توان خداوند به ضرر و نفع رسانى و ديگر، ناتوانى غير خدا بر آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 5

5 _ خداوند يگانه، توانا بر رساندن نفع و ضرر به آدميان، شايسته پرستش است.

قل أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 6

6 _ سود و زيان آدميان ، تنها در دست خداوند است .

و يعبدون من دون اللّه ما لا يضرهم و لا ينفعهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 -

106 - 2،4

2 _ هيچ معبودى به جز خداوند ، قادر بر رساندن سود و زيان به آدميان نيست .

و لاتدع من دون اللّه ما لاينفعك و لايضرك

4 _ سود و زيان آدميان ، تنها به دست خداوند است .

و لاتدع من دون اللّه ما لاينفعك و لايضرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 3

3- نفع و ضرر آدمى ، در انحصار خداوند است .

أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم

بيان اين حقيقت كه معبودها هيچ سود و زيانى به حال انسان ها ندارند، مى تواند اشاره و تعريض به اين نكته باشد كه سود و زيان تنها در دست خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 12 - 2

2 - سود و زيان آدميان ، تنها در دست خداوند است .

يدعوا من دون اللّه ما لايضرّه و ما لاينفعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 7،10

7 - قدرت گسترده و اراده مطلق خداوند ، در رساندن سود و زيان و رحمت و نعمت به انسان ها

قل أفرءيتم . .. إن أرادنى اللّه بضرّ هل هنّ ك_شف_ت ضرّه أو أرادنى برحمة هل هنّ م

10 - تنها حقيقتى كه نفع و زيان انسان ها به دست او است ، شايسته حاجت خواهى و يارى جستن از او است .

و لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض ليقولنّ اللّه . .. أو أرادنى برحمة هل هنّ مم

ذكر خالقيت خدا، پيش از طرح مسأله ناتوانى معبودها از

سود رسانى و يا بر طرف كردن گزند از انسان ها، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه توانايى بر انجام چنين كارى، تنها از عهده خدا برمى آيد و هر كس چنين باشد، شايسته حاجت بردن به درگاه او است; نه معبودهاى ناتوان مشركان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 10

10 - تحقّق حتمى اراده الهى ، در صورت تعلّق اراده او به سود و زيان آدمى

قل فمن يملك لكم من اللّه شيئًا إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 21 - 3،4

3 - پيامبر ( ص ) ، مالك نفع و ضرر و سود و زيان مردمان نيست .

قل إنّى لا أملك لكم ضرًّا و لا رشدًا

4 - سود و زيان و هدايت شدن و يا گمراه گشتن انسان ها ، تنها به دست خداوند است .

قل انّى لا أملك لكم ضرًّا و لا رشدًا

آيه بعد _ كه در آن از ناتوانى پيامبر(ص) در برابر خداوند مطرح شده است _ قرينه است بر اين كه اعلام مالك نبودن پيامبر(ص) نسبت به سود و زيان و هدايت شدن و گمراه گشتن انسان ها، بيانگر انحصار اين مالكيت براى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 4

4 - كفرورزى ، ترك عمل صالح و بى اعتنايى به ترويج حق و صبر ، زيان كارى است .

لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا

بالصبر

موارد زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 15،19

15 _ وانهادن ولايت خداوند و پذيرش ولايت شيطان ، زيان آشكار

و من يتخذ الشيطن ولياً من دون اللّه فقد خسر خسراناً مبيناً

19 _ پذيرندگان ولايت شيطان ، مردمى زيانكار با خسارتى آشكار

و من يتخذ الشيطن ولياً من دون اللّه فقد خسر خسراناً مبيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 121 - 3

3 _ ورود به جهنم ، زيانى آشكار است .

فقد خسر خسراناً مبيناً . .. أولئك ماويهم جهنم

جمله {أولئك . ..} مى تواند بيان خسارتى باشد كه در جمله {فقد خسر ...} به آن تصريح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 10

10 _ هشدار موسى ( ع ) به زيانكارى قوم خويش در صورت فرار و عقب نشينى به هنگام رويارويى با جباران سرزمين مقدس

و لاترتدوا على ادباركم فتنقلبوا خسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 15

15 _ تباهى كردار نيك آدمى ، خسران و زيانكارى است .

حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 20 - 11

11 _ آنان كه سرمايه جان به خسارت از كف داده اند، رسالت پيامبر(ص) را انكار مى كنند.

الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 14

14 _ زندگى منهاى دين و اعتقاد به

قيامت زيانبار و تباهگر سرمايه عمر آدمى است.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه . .. يحسرتنا على ما فرطنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 8

8 _ زيان حقيقى انسان به دوزخى شدن اوست .

فيجعله فى جهنم أولئك هم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 7

7 _ ايثار مال و جان در راه غير خدا و در قبال بهايى جز بهشت ، زيان و خسران است .

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة

خداوند، با پيشنهاد بهاى بزرگى چون بهشت در قبال جان و مال مؤمنان، در حقيقت بيان داشته است كه فروختن جان و مال به چيزى جز بهشت، مايه خسران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 10

10_ زيان كارى و خسارت واقعى انسان ، در عدم آمرزش گناهان و شامل نشدن رحمت خداوند بر اوست .

و إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 55 - 3

3 _ كارى كه نه سودآور باشد و نه دور كننده زيان ، عملى ناپسند و ناشايست است .

و يعبدون من دون اللّه ما لاينفعهم و لايضرّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 7

7 - شرك ، بى ترديد به زيان انسان ها است .

لئن أشركت . .. و لتكوننّ من الخ_سرين

{نون} در {لتكوننّ} براى تأكيد و رفع ترديد است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 10

10 - از كف دادن سرمايه هاى وجودى ، بزرگ ترين زيان آدمى در زندگى است .

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 66 - 1

1 - از بين رفتن محصولات كشاورزى ، خسارتى سنگين و تكان دهنده براى انسان ها

لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون

موانع تشخيص زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 11 - 6

6- شتابزدگى انسان ، عامل اشتباه وى در شناخت سود و زيان واقعى خود

و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير و كان الإنس_ن عجولاً

جمله {و كان الإنسان عجولاً} در مقام تعليل براى {و يدع الإنسان. ..} است; يعنى، چون انسان عجول است، شر و خير و سود و زيان خويش را يكسان مى بيند و به دنبال هر دو مى شتابد.

موانع زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 4

4- زيانكار نبودن انسان ، منوط به انجام اَعمالى ماندگار و ثمربخش تا ابديت هستى است .

الأخسرين أعم_لاً الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 13

13 - پيروى از دستورات وحى و رهنمود هاى پيامبر ( ص ) ، هيچگاه به خسران و گمراهى انسان نخواهد انجاميد .

و إنّك لتهدى إلى صرط مستقيم

از تأكيد خداوند بر نقش هدايت گرى پيامبر(ص)، اين نكته استفاده مى شود كه

تعاليم وحى هيچ گاه به خسران و گمراهى انسان منتهى نخواهد شد.

موانع زيان به مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 12

12 - نقش بارز صلح حديبيه ، در كوتاه شدن دست دشمنان از ضربه زدن به مسلمانان

فعجّل لكم ه_ذه و كفّ أيدى الناس عنكم

ممكن است {ه_ذه} اشاره به صلح حديبيه داشته باشد و {كفّ. ..} مترتب بر آن بوده و نتيجه آن به شمار آيد.

موجبات زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 11

11 _ فرار از جنگ و جهاد ، ممنوع و زيانبار است .

و لاترتدوا على ادباركم فتنقلبوا خسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 8

8 _ عصيان پروردگار، موجب زيان و خسران آدمى است.

ظلمنا انفسنا . .. لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 178 - 7

7 _ تكذيب آيات الهى موجب زيان و ضايع كردن سرمايه عمر است .

من يضلل فأولئك هم الخسرون

از مصاديق مورد نظر براى گمراهان، به قرينه آيه قبل، تكذيب كنندگان آيات الهى هستند.

موجبات زيان اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 30،33،37

30 _ كفر به احكام الهى ، موجب حبط عمل و زيان اخروى است .

و من يكفر بالايمن فقد حبط عمله و هو فى الأخرة من الخسرين

منظور از {ايمان} مى تواند به معناى مصدرى آن (باورها) باشد و نيز مى تواند معارف و

مسائلى باشد كه ايمان به آنها لازم است، مراد از آن معارف، به قرينه فرازهاى پيشين آيه، احكام دينى است.

33 _ ارتداد ، موجب حبط عمل و زيان اخروى است .

و من يكفر بالايمن فقد حبط عمله و هو فى الأخرة من الخسرين

ظاهر جمله {من يكفر بالإيمن} اين است كه ايمان تحقق يابد و آنگاه به آن كفر ورزيده شود و مورد انكار قرار گيرد، چنين كفرى را ارتداد مى گويند.

37 _ حبط اعمال ، موجب زيان در آخرت خواهد شد .

فقد حبط عمله و هو فى الأخرة من الخسرين

مؤمنان و زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 1

1 - تنها مؤمنانى كه كار هاى شايسته انجام داده و يكديگر را به پذيرش حق و شكيبايى توصيه مى كنند ، گرفتار خسارت نخواهند شد .

إنّ الإنس_ن لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصو

ناپسندى زيان رسانى به مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 9

9- آسيب رساندن به جان مردم ، امرى بس نكوهيده و ناروا است .

أخرقتها لتغرق أهلها لقد جئت شيئًا إمرًا

نجات از زيان شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 10

10 _ شمول رحمت خدا و آمرزش او تنها راه نجات از زيان گناه و گرايش هاى شرك آلود است .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

نجات از زيان گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- اعراف - 7 - 149 - 10

10 _ شمول رحمت خدا و آمرزش او تنها راه نجات از زيان گناه و گرايش هاى شرك آلود است .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

نشانه هاى زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 3

3 _ كشتن فرزند (به عنوان قربانى) و تحريم روزيهاى الهى، نشانه بارز زيانكارى است.

قد خسر الذين . .. و حرموا ما رزقهم الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 9 - 2

2 _ سبكى و بىوزنى اعمال آدمى در قيامت نشانه زيانكارى است.

و من خفت موزينه فأولئك الذين خسروا أنفسهم

نشانه هاى زيان اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 103 - 1

1 - سبكى كفّه ترازوى عمل ، نشان خسران و زيان كارى واقعى انسان در قيامت

و من خفّت موزينه فأُول_ئك الذين خسروا أنفسهم

نوح(ع) و نجات از زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 8

8_ نوح ( ع ) ، رهايى خويش از زيان كارى را در گرو مغفرت و رحمت الهى مى دانست .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

نهى از زيان به ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 181 - 4

4 - ممنوعيت ضرر زدن به ديگران ، در بينش اديان آسمانى

و لاتكونوا من المخسرين

وضوح زيان شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- صافات - 37 - 113 - 6

6 - ضرر و زيان كفر و شرك ، امرى روشن و شناخته شده

و ظالم لنفسه مبين

وضوح زيان كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 6

6 - ضرر و زيان كفر و شرك ، امرى روشن و شناخته شده

و ظالم لنفسه مبين

زيانكاران

{زيانكاران}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 10،12

10 - فاسقان ، مردمى زيانكارند .

أولئك هم الخسرون

12 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود : { قال لى أبى على بن الحسين . . . إياك و مصاحبة القاطع لرحمه . . . قال اللّه عز و جل { الذين . . . يقطعون ما امر اللّه به أن يوصل . . . أولئك هم الخاسرون } ;

پدرم، امام سجاد (ع)، به من فرمود: . .. از همنشينى با كسى كه قطع رحم مى كند بپرهيز ... خداى عز و جل فرمود: {آنان كه ... قطع مى كنند آنچه را كه خدا امر به وصل آن نموده ... اينانند زيانكاران}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 6

6 - بوزينه شدگان بنى اسرائيل از زمره خاسران و زيانكاران

لكنتم من الخسرين. و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت

آيه مورد بحث اشاره به نوع خسارت و زيانى دارد كه در ذيل آيه قبل مطرح شد; يعنى، خسارتى كه آدمى بر اثر گناه و تجاوز در خطر آن است، از قبيل خسارت اصحاب سبت

مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 10

10 - كافران به قرآن و پيامبر ( ص ) خسارت ديدگان واقعى و تباه كنندگان خويش هستند .

و من يكفر به فأولئك هم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 85 - 7

7 _ توجه به بهره مندى مسلمانان در آخرت و زيان ديگران ، انگيزه اى براى پذيرش اسلام

و من يبتغ . .. و هو فى الاخرة من الخاسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 12

12 _ قابيل ، از زمره زيانكاران

فاصبح من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 19

19 _ كافران به معاد و رسالت پيامبر(ص) ، زيانكار، تباه كننده خويش و محروم از رحمت الهى

و لقد استهزىء برسل . .. كتب على نفسه الرحمة ... الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون

با توجّه به اينكه رحمت الهى فراگير است، ممكن است زيان كافران به جهت محروم ساختن خود از دريافت رحمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 1،5

1 _ تكذيب كنندگان معاد و حضور در پيشگاه خداوند بى ترديد زيانكارند.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه

5 _ كسانى كه تا قبل از مرگ منكر ملاقات خدا و معاد هستند، بدون ترديد زيانكارند.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة

مراد از {الساعة} مى تواند مرگ و يا قيامت باشد. در برداشت فوق

{الساعة} به معنى مرگ گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 7

7 _ آدم و حوا خويشتن را به سبب خطا و لغزش از زيانكاران شمردند.

إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 99 - 4،5

4 _ كسانى كه على رغم تكذيب انبيا ، خويشتن را از عذاب الهى مصون مى پندراند ، زيانكار هستند .

و لكن كذبوا . .. فلا يأمن مكر اللّه إلا القوم الخسرون

5 _ تكذيب كنندگان انبيا ، زيانكار هستند .

و لكن كذبوا . .. فلا يأمن مكر اللّه إلا القوم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 4،7

4 _ آنانكه دارايى هاى خويش را براى مبارزه عليه اسلام هزينه كنند ، از ناپاكان و زيانكاران هستند .

فسينفقونها . .. و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون. ليميز اللّه الخبيث من الطيب

7 _ كافران حق ستيز ، زيانكاران واقعى هستند .

أولئك هم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 14

14 _ منافقان و كافران ، زيانكاران واقعى تاريخند .

وعد اللّه المنفقين . .. أولئك هم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 22 - 1،2،3

1_ كفرپيشگان ، مردمى تباه شده و زيانكار ، در عرصه دنيا و صحنه آخرت

لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون

2_ تباهى و زيان كارى كفرپيشگان در سراى آخرت ، افزونتر از خسارت و

تباهى آنان در دنياست .

لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون

{أخسَر} (زيانكارتر) اسم تفضيل است و مى طلبد كه زيان كارى كافران در آخرت، با خسارت ديگرى سنجيده شده باشد. مى توان گفت: آن خسارت، خسارت كافران در دنياست. براين اساس جمله {لاجرم أنّهم ...} دلالت مى كند كه كافران در دنيا و نيز در آخرت، زيانكارند و خسارت اخروى آنان در مقايسه با خسارت دنيوى، زيادتر و سنگين تر است.

3_ كفرپيشگانى كه بر خدا دروغ مى بندند و مردم را از راه خدا باز مى دارند و قيامت را انكار مى كنند ، در سراى آخرت از ديگر كافران و گنهكاران ، تباه تر و زيانكارترند .

و من أظلم . .. الذين يصدون ... لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مقياس سنجش و تعيين زيانكار و زيانكارتر مراتب كفر باشد. براين مبنا آيه شريفه دلالت دارد براينكه: همه كافران در آخرت زيانكارند; ولى آنان كه بر خدا دروغ بستند و ... از ديگر كافران و گنهكاران، زيانكارتر مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 17

17_ افزايش اطمينان صالح ( ع ) به زيان كارى كافران ثمود ، تنها دستاورد اصرار آنان بر انصراف او از دعوت به توحيد

فما تزيدوننى غير تخسير

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه {تخسير} به معناى نسبت دادن خسارت و تباهى باشد، همانند تكفير و تفسيق كه به معناى نسبت دادن كفر و فسق مى باشد. بر اين مبنا، فاعل {تخسير} حضرت صالح(ع) است و مفاد جمله {فما تزيدوننى ...} چنين خواهد

شد: آنچه اصرار شما بر ترك دعوت به توحيد، بر من مى افزايد اين است كه شما را در خسارت و تباهى ببينم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 14

14_ پرستش كنندگانِ خدايان دروغين ، مردمانى تباه شده و خسارت ديده اند .

و ما زادوهم غير تتبيب

{تتبيب} در لغت به معانى خسارت ديدن ، خسارت زدن ، هلاكت ساختن و نيز نفرين و درخواست هلاكت و خسارت ، آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 5

5- هر جبّار منحرفى دچار خسارت دنيوى است .

و خاب كلّ جبّار عنيد

{خاب} در لغت به معناى {خسر} و {عنيد} به معناى عدول كننده از درستى آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 52 - 9

9 - باطل باوران و كافران به خدا ، قطعاً ، زيان كارند .

و الذين ءامنوا بالب_طل و كفروا باللّه أُول_ئك هم الخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 63 - 4

4 - كافران و منكران آيات الهى ، مردمى زيانكار و خسارت ديده اند .

و الذين كفروا بأي_ت اللّه أُول_ئك هم الخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 6

6 - مشركان ، از زيانكاران و خسارت ديدگان اند .

لئن أشركت . .. و لتكوننّ من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 15

15 - مخالفان پيامبران

، مردمانى زيان كاراند .

إنّهم كانوا خ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 8

8 - دلبستگان به مال و اولاد ، غافل از ياد خدا و داراى فرجامى خسارت بار

و من يفعل ذلك فأُول_ئك هم الخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 10 - 1

1 - كسانى كه نفس خود را در گناه مدفون ساخته ، آن را به سقوط و تباهى مى كشانند ، محروم و زيانكاراند .

و قد خاب من دسّيها

{خاب}; يعنى، محروم شد، خسارت ديد و به آنچه خواست، نرسيد (قاموس). {دسّاها}; يعنى، آن را ساقط كرد و از بهره آن كاست. {دسَّيْتُ}; يعنى، گمراه و فاسد كردم (لسان العرب). اين فعل كه {دَسَّسَ} بوده و حرف {سين} در آن به {ياء} تبديل شده است، مبالغه در {دَسَّ} (دفن كرد) است. مراد از {دسّاها} _ به قرينه {ألهمها فجورها} _ مدفون ساختن نفس در معصيت ها و كشاندن آن به سقوط و گمراهى و فساد است.

زيانكاران اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 109 - 1،3

1- كافران دنياگراى غافل ( مرتدان ) ، بى ترديد در آخرت ورشكسته و زيانكارند .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. القوم الك_فرين ... هم الغ_فلون . لاجرم أنهم فى الأخر

3- محرومان از هدايت الهى در دنيا ، زيانكاران و سرمايه باختگان واقعى در آخرتند .

و أن الله لايهدى القوم الك_فرين . .. لاجرم أنهم فى الأخرة هم الخ_سرون

زيانكاران بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1

- بقره - 2 - 65 - 6

6 - بوزينه شدگان بنى اسرائيل از زمره خاسران و زيانكاران

لكنتم من الخسرين. و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت

آيه مورد بحث اشاره به نوع خسارت و زيانى دارد كه در ذيل آيه قبل مطرح شد; يعنى، خسارتى كه آدمى بر اثر گناه و تجاوز در خطر آن است، از قبيل خسارت اصحاب سبت مى باشد.

زيانكاران در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 104 - 1

1 - صورت زيان كاران دوزخى ، مواجه با هجوم مداوم شعله هاى آتش دوزخ

تلفح وجوههم النار

{لَفْح} (مصدر {تلفح}) به معناى سوزاندن است; يعنى، {آتش، چهره هاى آنها را مى سوزاند}. گفتنى است كه به كارگيرى فعل مضارع (تلفح)، بيانگر هجوم پى در پى شعله هاى آتش دوزخ مى باشد.

زيانكاران در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 6

6 _ قيامت، هنگامه ظهور زيانكارى منكران معاد و ملاقات پروردگار است.

حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

منادا قرار گرفتن حسرت، گوياى مشهود و عيان بودن آن در صحنه قيامت است. به گونه اى كه مورد {نداء} قرار مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 9 - 1

1 _ قيامت روز ظهور و بروز خسارت و زيانكارى تكذيب كنندگان آيات خداوند است.

و من خفت موزينه فأولئك الذين خسروا أنفسهم بما كانوا بأيتنا يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 45 - 6

6

_ مردمى كه بر انكار معاد پاى فشردند و از اين گمراهى دست برنداشتند ، در قيامت مردمى زيانكار و ورشكسته خواهند بود .

و يوم يحشرهم . .. قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 5

5 - روز قيامت ، هنگامه خسران و زيان ديدن باطل گرايان و منكران معاد

و يوم تقوم الساعة يومئذ يخسر المبطلون

{مبطلون}، به معناى واردشوندگان در باطل است.

فرجام زيانكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 103 - 4

4 - جاودانگى در عذاب دوزخ ، فرجام زيان كاران فاقد عمل صالح و گران وزن

و من خفّت موزينه . .. فى جهنّم خ_لدون

كيفر اخروى زيانكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 5

5 - آتش ، وسيله اصلى عذاب و كيفر زيانكاران در قيامت

لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل

محروميت زيانكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 96 - 4

4 _ زيانكاران ، محرومان از ايمان به آيات الهى

الخسرين. إن الذين حقت عليهم كلمت ربك لايؤمنون

ملاك تشخيص زيانكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 6

6 _ بيان فرجام شوم كفرپيشگان و تكذيب كنندگان رسولان الهى ، روشى براى مبلغان دين براى شناساندن زيانكاران واقعى

الذين كذبوا شعيباً كانوا هم لخسرين

خداوند با بيان فرجام شوم كفرپيشگان، زيانكاران واقعى را به مردم معرفى كرد. بنابراين از راههاى معرفى كردن

زيانكاران واقعى بيان فرجام شوم آنان است.

زيانكارى

زمينه زيانكارى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 13

13 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، نتيجه اى جز خسارت و بدبختى براى آنان در برنداشت .

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

زيانكارى آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 7

7 _ آدم و حوا خويشتن را به سبب خطا و لغزش از زيانكاران شمردند.

إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

زيانكارى اخروى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 109 - 1

1- كافران دنياگراى غافل ( مرتدان ) ، بى ترديد در آخرت ورشكسته و زيانكارند .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. القوم الك_فرين ... هم الغ_فلون . لاجرم أنهم فى الأخر

زيانكارى اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 12

12 - قيامت ، روز ظهور خسران و زيان كارى عميق ستم پيشگان و گمراهان

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

زيانكارى اخروى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 109 - 1

1- كافران دنياگراى غافل ( مرتدان ) ، بى ترديد در آخرت ورشكسته و زيانكارند .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. القوم الك_فرين ... هم الغ_فلون . لاجرم أنهم فى الأخر

زيانكارى اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- هود - 11 - 22 - 1،2،3

1_ كفرپيشگان ، مردمى تباه شده و زيانكار ، در عرصه دنيا و صحنه آخرت

لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون

2_ تباهى و زيان كارى كفرپيشگان در سراى آخرت ، افزونتر از خسارت و تباهى آنان در دنياست .

لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون

{أخسَر} (زيانكارتر) اسم تفضيل است و مى طلبد كه زيان كارى كافران در آخرت، با خسارت ديگرى سنجيده شده باشد. مى توان گفت: آن خسارت، خسارت كافران در دنياست. براين اساس جمله {لاجرم أنّهم ...} دلالت مى كند كه كافران در دنيا و نيز در آخرت، زيانكارند و خسارت اخروى آنان در مقايسه با خسارت دنيوى، زيادتر و سنگين تر است.

3_ كفرپيشگانى كه بر خدا دروغ مى بندند و مردم را از راه خدا باز مى دارند و قيامت را انكار مى كنند ، در سراى آخرت از ديگر كافران و گنهكاران ، تباه تر و زيانكارترند .

و من أظلم . .. الذين يصدون ... لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مقياس سنجش و تعيين زيانكار و زيانكارتر مراتب كفر باشد. براين مبنا آيه شريفه دلالت دارد براينكه: همه كافران در آخرت زيانكارند; ولى آنان كه بر خدا دروغ بستند و ... از ديگر كافران و گنهكاران، زيانكارتر مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 109 - 1

1- كافران دنياگراى غافل ( مرتدان ) ، بى ترديد در آخرت ورشكسته و زيانكارند .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. القوم الك_فرين ... هم الغ_فلون . لاجرم أنهم فى الأخر

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9 - 5

5 - قيامت ، روز ظهور و بروز غبن و خسارت كافران

ذلك يوم التغابن

زيانكارى اخروى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 12

12 - قيامت ، روز ظهور خسران و زيان كارى عميق ستم پيشگان و گمراهان

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

زيانكارى اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 5 - 6

6 - تفاوت ميزان زيان كارى خطاكاران در قيامت

و هم فى الأخرة هم الأخسرون

تعبير {الأخسرون} (زيانكارترين ها) مى رساند كه گناه كاران به طور يكسان در آخرت زيان نمى بينند.

زيانكارى اخروى مانعان از سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 22 - 3

3_ كفرپيشگانى كه بر خدا دروغ مى بندند و مردم را از راه خدا باز مى دارند و قيامت را انكار مى كنند ، در سراى آخرت از ديگر كافران و گنهكاران ، تباه تر و زيانكارترند .

و من أظلم . .. الذين يصدون ... لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مقياس سنجش و تعيين زيانكار و زيانكارتر مراتب كفر باشد. براين مبنا آيه شريفه دلالت دارد براينكه: همه كافران در آخرت زيانكارند; ولى آنان كه بر خدا دروغ بستند و ... از ديگر كافران و گنهكاران، زيانكارتر مى باشند.

زيانكارى اخروى مرتدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 109

- 1

1- كافران دنياگراى غافل ( مرتدان ) ، بى ترديد در آخرت ورشكسته و زيانكارند .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. القوم الك_فرين ... هم الغ_فلون . لاجرم أنهم فى الأخر

زيانكارى اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 5 - 7

7 - مشركان و منكران قيامت ، زيان كارترين مردم در قيامت

و هم فى الأخرة هم الأخسرون

زيانكارى اخروى مفتريان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 22 - 3

3_ كفرپيشگانى كه بر خدا دروغ مى بندند و مردم را از راه خدا باز مى دارند و قيامت را انكار مى كنند ، در سراى آخرت از ديگر كافران و گنهكاران ، تباه تر و زيانكارترند .

و من أظلم . .. الذين يصدون ... لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مقياس سنجش و تعيين زيانكار و زيانكارتر مراتب كفر باشد. براين مبنا آيه شريفه دلالت دارد براينكه: همه كافران در آخرت زيانكارند; ولى آنان كه بر خدا دروغ بستند و ... از ديگر كافران و گنهكاران، زيانكارتر مى باشند.

زيانكارى اخروى مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 22 - 3

3_ كفرپيشگانى كه بر خدا دروغ مى بندند و مردم را از راه خدا باز مى دارند و قيامت را انكار مى كنند ، در سراى آخرت از ديگر كافران و گنهكاران ، تباه تر و زيانكارترند .

و من أظلم . .. الذين يصدون ... لاجرم أنّهم فى الأخرة هم

الأخسرون

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مقياس سنجش و تعيين زيانكار و زيانكارتر مراتب كفر باشد. براين مبنا آيه شريفه دلالت دارد براينكه: همه كافران در آخرت زيانكارند; ولى آنان كه بر خدا دروغ بستند و ... از ديگر كافران و گنهكاران، زيانكارتر مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 5 - 7

7 - مشركان و منكران قيامت ، زيان كارترين مردم در قيامت

و هم فى الأخرة هم الأخسرون

زيانكارى اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 5

5 - روز قيامت ، هنگامه خسران و زيان ديدن باطل گرايان و منكران معاد

و يوم تقوم الساعة يومئذ يخسر المبطلون

{مبطلون}، به معناى واردشوندگان در باطل است.

زيانكارى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 2 - 1،2

1 - عموم انسان ها ، سرمايه خويش را از كف داده ، در زيان بزرگى فرورفته اند .

إنّ الإنس_ن لفى خسر

{انسان} اسم جنس و حرف {ال} در آن، براى استغراق افراد است. تعميم خسارت بر تمامى انسان ها و آنگاه استثناى مؤمنان (در آيه بعد)، بيانگر آن است كه اكثريت چشمگيرى از انسان ها، دچار خسارت اند.

2 - خداوند ، در تأكيد بر خسارت بار بودن وضع انسان ها ، به عصر پيامبر ( ص ) سوگند ياد كرده است .

و العصر . إنّ الإنس_ن لفى خسر

زيانكارى اهل باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 78 - 12،13

12 - قيامت

، روز كشف زيان كارى اهل باطل

و خسر هنالك المبطلون

13 - خسارت و زيان بارى اهل باطل ، به هنگام نزول عذاب استيصال

و خسر هنالك المبطلون

زيانكارى اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 8

8- امت هاى محكوم به كيفر حتمى الهى ، مردمى سرمايه باخته و زيانكار

حقّ عليهم القول . .. إنّهم كانوا خ_سرين

زيانكارى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 14 - 5

5_ برادران يوسف در حضور پدر نابودى يوسف ( ع ) را براى خود ، امرى خسارت بار و تباه كننده قلمداد كردند .

إنا إذًا لخ_سرون

زيانكارى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 6،7

6 - بنى اسرائيل بر اثر شكستن پيمان الهى ، در آستانه زيانكارى و تباه كردن هستى خويش ، قرار گرفتند .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته لكنتم من الخسرين

7 - فضل و رحمت الهى بر بنى اسرائيل ، نجات دهنده آنان از زيان و خسران شد .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته لكنتم من الخسرين

زيانكارى ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 5

5- آسيب و زيان ناسپاسى توانگران در برابر نعمت هاى الهى ، دامنگير خود ايشان است .

فقال . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا ... و هو ظالم لنفسه

زيانكارى ثروتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 -

13

13 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، نتيجه اى جز خسارت و بدبختى براى آنان در برنداشت .

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

زيانكارى جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 2،3

2 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و پيامبران سرباز زدند ، به فرجامى خسارت بار گرفتار شدند .

و كان ع_قبة أمرها خسرًا

3 - جوامع عصيانگر و متمرد از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در معرض روبه رو شدن با پيامد هاى سنگين كردار خويش و دچار شدن به فرجامى خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و كان ع_قبة أمرها خسرًا

زيانكارى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 8

8 _ زيان حقيقى انسان به دوزخى شدن اوست .

فيجعله فى جهنم أولئك هم الخسرون

زيانكارى حزب شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 19 - 6

6 - حزب و دار و دسته شيطان ، فرجامى جز خسران و زيان ندارند .

ألا إنّ حزب الشيط_ن هم الخ_سرون

زيانكارى حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 4

4 - آشكار شدن خسارت و زيان كارى مشركان و كافران قدرتمند و حق ناپذير ، به وقت نزول عذاب الهى بر ايشان در دنيا

لمّا رأوا بأسنا . .. و خسر هنالك الك_فرون

زيانكارى حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7

- 23 - 7

7 _ آدم و حوا خويشتن را به سبب خطا و لغزش از زيانكاران شمردند.

إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

زيانكارى دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 22 - 1،2

1_ كفرپيشگان ، مردمى تباه شده و زيانكار ، در عرصه دنيا و صحنه آخرت

لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون

2_ تباهى و زيان كارى كفرپيشگان در سراى آخرت ، افزونتر از خسارت و تباهى آنان در دنياست .

لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون

{أخسَر} (زيانكارتر) اسم تفضيل است و مى طلبد كه زيان كارى كافران در آخرت، با خسارت ديگرى سنجيده شده باشد. مى توان گفت: آن خسارت، خسارت كافران در دنياست. براين اساس جمله {لاجرم أنّهم ...} دلالت مى كند كه كافران در دنيا و نيز در آخرت، زيانكارند و خسارت اخروى آنان در مقايسه با خسارت دنيوى، زيادتر و سنگين تر است.

زيانكارى فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 10

10 - فاسقان ، مردمى زيانكارند .

أولئك هم الخسرون

زيانكارى قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 12،13

12 _ قابيل ، از زمره زيانكاران

فاصبح من الخسرين

13 _ زيانكارى قابيل ، پيامد كشتن برادرش هابيل

فقتله فاصبح من الخسرين

زيانكارى قدرتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 13

13 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، نتيجه اى جز خسارت و

بدبختى براى آنان در برنداشت .

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

زيانكارى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 2،4

2- توطئه و نيرنگ بت پرستان عليه ابراهيم ( ع ) ، عامل خسران و زيان كارى كامل آنان شد .

و أرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

4- قوم بت پرست ابراهيم ، از زيان كارترين مردم جهان بودند .

فجعلن_هم الأخسرين

زيانكارى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 17

17_ افزايش اطمينان صالح ( ع ) به زيان كارى كافران ثمود ، تنها دستاورد اصرار آنان بر انصراف او از دعوت به توحيد

فما تزيدوننى غير تخسير

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه {تخسير} به معناى نسبت دادن خسارت و تباهى باشد، همانند تكفير و تفسيق كه به معناى نسبت دادن كفر و فسق مى باشد. بر اين مبنا، فاعل {تخسير} حضرت صالح(ع) است و مفاد جمله {فما تزيدوننى ...} چنين خواهد شد: آنچه اصرار شما بر ترك دعوت به توحيد، بر من مى افزايد اين است كه شما را در خسارت و تباهى ببينم.

زيانكارى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 10

10 - كافران به قرآن و پيامبر ( ص ) خسارت ديدگان واقعى و تباه كنندگان خويش هستند .

و من يكفر به فأولئك هم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 19

19 _ كافران به معاد و رسالت پيامبر(ص) ، زيانكار،

تباه كننده خويش و محروم از رحمت الهى

و لقد استهزىء برسل . .. كتب على نفسه الرحمة ... الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون

با توجّه به اينكه رحمت الهى فراگير است، ممكن است زيان كافران به جهت محروم ساختن خود از دريافت رحمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 37 - 7

7 _ كافران حق ستيز ، زيانكاران واقعى هستند .

أولئك هم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 14

14 _ منافقان و كافران ، زيانكاران واقعى تاريخند .

وعد اللّه المنفقين . .. أولئك هم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 106 - 2

2- واقعيّت زندگى كافران ، چيزى جز پوچى و بى فرجامى و زيانكارى نيست .

ذلك

{ذلك} ممكن است كه خبر مبتداى محذوف و تأكيد بر محتواى آيات قبل باشد; يعنى، واقعيت اين است و جز اين نيست. (الأمر ذلك و لا غير) و مى تواند مبتدا باشد و {جزاؤهم} خبر آن و {جهنم} عطف بيان براى مبتدا يا خبر. برداشت ياد شده براساس احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 52 - 9،10

9 - باطل باوران و كافران به خدا ، قطعاً ، زيان كارند .

و الذين ءامنوا بالب_طل و كفروا باللّه أُول_ئك هم الخ_سرون

10 - ايمان به باطل و كفر به خدا ، خسارتبار است .

و الذين ءامنوا بالب_طل . .. أُول_ئك هم الخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 -

روم - 30 - 44 - 1،4

1 - كفر ، امرى خسارت بار است و بازتاب خسارت آن ، براى خود كافر است .

من كفر فعليه كفره

{عليه} جار و مجرور و متعلق به {كفره} است. مقدم شدن آن، براى بيان اين نكته است كه پيامدهاى ناگوار كفر، به خود كافران اختصاص دارد.

4 - بازتاب خسارت كفر ، از آنِ كافر ، و پيامد فوايد ايمان و عمل صالح ، فراگير است . *

من كفر فعليه كفره و من عمل ص_لحًا فلأنفسهم يمهدون

احتمال دارد اين كه در جواب شرط جمله نخست، ضمير مفرد آورده شده و در جواب شرط جمله دوم، به رغم مفرد بودن اسم شرط، ضمير جمع آورده شده است، اشاره به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 63 - 4

4 - كافران و منكران آيات الهى ، مردمى زيانكار و خسارت ديده اند .

و الذين كفروا بأي_ت اللّه أُول_ئك هم الخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 4

4 - آشكار شدن خسارت و زيان كارى مشركان و كافران قدرتمند و حق ناپذير ، به وقت نزول عذاب الهى بر ايشان در دنيا

لمّا رأوا بأسنا . .. و خسر هنالك الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 50 - 3

3 - احساس خسارت و زيانبارى كافران در قيامت ، به سبب بهره نگرفتن از تعاليم قرآن در زندگى

و إنّه لحسرة على الك_فرين

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {حسرت} به معناى

اندوه براى آنچه از دست رفته است، مى باشد (لسان العرب). اين در جايى است كه انسان از آن چيز، بهره لازم نبرده و نسبت به آن احساس خسارت كرده باشد.

زيانكارى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 178 - 5

5 _ گمراه شدگان به دست خدا ، زيانكار و تباه كننده سرمايه عمر خويشند .

من يضلل فأولئك هم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 108 - 9

9 _ ضرر و زيان گمراهى ، تنها متوجه خودِ گمراهان است .

و من ضل فإنما يضل عليها

زيانكارى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 32

32 _ بازگشت زيان گناه به گنهكار است ، نه متوجه ساحت قدس خداوند

و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 10 - 1،4

1 - كسانى كه نفس خود را در گناه مدفون ساخته ، آن را به سقوط و تباهى مى كشانند ، محروم و زيانكاراند .

و قد خاب من دسّيها

{خاب}; يعنى، محروم شد، خسارت ديد و به آنچه خواست، نرسيد (قاموس). {دسّاها}; يعنى، آن را ساقط كرد و از بهره آن كاست. {دسَّيْتُ}; يعنى، گمراه و فاسد كردم (لسان العرب). اين فعل كه {دَسَّسَ} بوده و حرف {سين} در آن به {ياء} تبديل شده است، مبالغه در {دَسَّ} (دفن كرد) است. مراد از {دسّاها} _ به قرينه {ألهمها فجورها} _ مدفون ساختن نفس در معصيت ها و كشاندن

آن به سقوط و گمراهى و فساد است.

4 - خداوند ، در تأكيد بر زيان كارى و تباهى گناه كاران ، به { خورشيد و نور آن } ، { ماه } { روز و شب } ، { آسمان و زمين } ، { نفس انسان } و { ذات خويش } سوگند ياد كرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّيها

تكرار {قد}، نشانگر آن است كه جمله {قد خاب. ..}، جوابى مستقل براى قسم هاى پيشين است.

زيانكارى مخالفان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 15

15 - مخالفان پيامبران ، مردمانى زيان كاراند .

إنّهم كانوا خ_سرين

زيانكارى مرتدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 7

7 _ زيانكارى ، فرجام حتمى مشركان و مرتدان

لنكونن من الخسرين

زيانكارى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 7

7 _ زيانكارى ، فرجام حتمى مشركان و مرتدان

لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 14

14_ پرستش كنندگانِ خدايان دروغين ، مردمانى تباه شده و خسارت ديده اند .

و ما زادوهم غير تتبيب

{تتبيب} در لغت به معانى خسارت ديدن ، خسارت زدن ، هلاكت ساختن و نيز نفرين و درخواست هلاكت و خسارت ، آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 109 - 5

5_ معبود هاى اهل شرك ، ارمغانى جز خسارت و تباهى براى

پرستشگران خويش ندارند .

فلاتك فى مرية مما يعبد ه_ؤلاء ما يعبدون إلاّ كما يعبد ءاباؤُهم

چنان چه {كما} در آيه شريفه براى تشبيه باشد، جمله {فلاتك . ..} به ضميمه {إنا لموفُّوهم ...} مى رساند كه: روا نبودن شك و ترديد به اين جهت است كه همان طور كه معبودهاى مشركان پيشين، دستاوردى جز خسارت و تباهى براى پرستش كنندگان خود نداشتند (و ما زادوهم غير تتبيب، آيه 101) معبودهاى اهل شرك در زمان تو نيز اين چنينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 13 - 2

2 - بت پرستى ، پيش از آن كه براى اهل شرك سودمند باشد ، براى آنان زيان آور است .

يدعوا لمن ضرّه أقرب من نفعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 6

6 - مشركان ، از زيانكاران و خسارت ديدگان اند .

لئن أشركت . .. و لتكوننّ من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 4

4 - آشكار شدن خسارت و زيان كارى مشركان و كافران قدرتمند و حق ناپذير ، به وقت نزول عذاب الهى بر ايشان در دنيا

لمّا رأوا بأسنا . .. و خسر هنالك الك_فرون

زيانكارى مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 9

9 _ گرفتار شدن به دوزخ نمود زيانكارى تكذيب كنندگان آيات الهى است .

فأولئك هم الخسرون. و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس

آيه مورد بحث مى تواند توضيح زيانى باشد كه

در ذيل آيه قبل براى گمراهان بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 1

1- كافرانِ به آيات پروردگار و منكرانِ قيامت ، زيانكارترين مردم اند .

الأخسرين أعم_لاً . .. أُول_ئك الذين كفروا بأي_ت ربّهم و لقائه

كفر به لقاى پروردگار، تعبيرى ديگر از كفر به قيامت است، از آن جهت كه ملاقات با پروردگار (با حساب و جزا و پاداش او) در قيامت صورت مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 63 - 4

4 - كافران و منكران آيات الهى ، مردمى زيانكار و خسارت ديده اند .

و الذين كفروا بأي_ت اللّه أُول_ئك هم الخ_سرون

زيانكارى مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 12

12 _ منكران قرآن ، در قيامت ، با پى بردن به زيانكارى خويش و واهى بودن افكار و عقايد خود ، از اعمال و رفتار گذشته خويش پشيمان خواهند شد .

نرد فنعمل غير الذى كنا نعمل قد خسروا أنفسهم و ضل عنهم ما كانوا يفترون

جمله {قد خسروا . .. } و {ضل عنهم ... } به منزله تعليلى است براى {نرد فنعمل ... } يعنى آرزوى بازگشت به دنيا و تدارك گذشته ها بدان علت است كه كفرپيشگان خود را زيانكار مى بينند و باورهاى خويش را بر باد رفته مى يابند.

زيانكارى مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 1

1- كافرانِ به آيات پروردگار و منكرانِ قيامت ،

زيانكارترين مردم اند .

الأخسرين أعم_لاً . .. أُول_ئك الذين كفروا بأي_ت ربّهم و لقائه

كفر به لقاى پروردگار، تعبيرى ديگر از كفر به قيامت است، از آن جهت كه ملاقات با پروردگار (با حساب و جزا و پاداش او) در قيامت صورت مى گيرد.

زيانكارى مكذّبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 1،5

1 _ تكذيب كنندگان معاد و حضور در پيشگاه خداوند بى ترديد زيانكارند.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه

5 _ كسانى كه تا قبل از مرگ منكر ملاقات خدا و معاد هستند، بدون ترديد زيانكارند.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة

مراد از {الساعة} مى تواند مرگ و يا قيامت باشد. در برداشت فوق {الساعة} به معنى مرگ گرفته شده است.

زيانكارى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 1،5

1 _ تكذيب كنندگان معاد و حضور در پيشگاه خداوند بى ترديد زيانكارند.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه

5 _ كسانى كه تا قبل از مرگ منكر ملاقات خدا و معاد هستند، بدون ترديد زيانكارند.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة

مراد از {الساعة} مى تواند مرگ و يا قيامت باشد. در برداشت فوق {الساعة} به معنى مرگ گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 10

10- زندگى منكران معاد ، سراسر زيان كارى است .

إنّهم كانوا خ_سرين

تعبير {كانوا خاسرين}، دال بر استمرار و فراگيرى خسران نسبت به سراسر زندگى منكران معاد است.

زيانكارى منافقان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 14

14 _ منافقان و كافران ، زيانكاران واقعى تاريخند .

وعد اللّه المنفقين . .. أولئك هم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 19 - 7

7 - منافقان ، محكوم به فرجامى شوم و عاقبتى خسارت بار

أُول_ئك حزب الشيط_ن ألا إنّ حزب الشيط_ن هم الخ_سرون

زيانكارى مؤمنان به باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 52 - 9،10

9 - باطل باوران و كافران به خدا ، قطعاً ، زيان كارند .

و الذين ءامنوا بالب_طل و كفروا باللّه أُول_ئك هم الخ_سرون

10 - ايمان به باطل و كفر به خدا ، خسارتبار است .

و الذين ءامنوا بالب_طل . .. أُول_ئك هم الخ_سرون

زيانكارى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 46

46 - يهوديان ، ناآگاه به سوداى زيانبار خويش ( از دست دادن آخرت و دستيابى به منافع سحر )

لبئس ماشروا به أنفسهم لو كانوا يعلمون

مفعول {يعلمون} - به دليل قبل - زيانبارى فروختن مواهب آخرت در مقابل منافع دنيوى است; يعنى، اى كاش! مى دانستند كه اين داد و ستد براى آنان زيانبار است.

عوامل زيانكارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 85 - 9،10

9 _ پذيرش آيينى غير از اسلام ، موجب زيان و خسران در آخرت

و من يبتغ غير الاسلام ديناً . .. و هو فى الاخرة من الخاسرين

10 _ تسليم نبودن در برابر خداوند ،

موجب زيان و خسران در آخرت

و من يبتغ غير الاسلام ديناً . .. و هو فى الاخرة من الخاسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 14

14 _ زيان ترك حجّ ، متوجّه خود انسان

و من كفر فانّ اللّه غنىّ عن العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 7

7 _ نبرد احد ، نمونه اى از بى صبرى و بى تقوايى دو گروه از مسلمانان و زيان ديدن از توطئه هاى دشمنان

و ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً . .. اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 149 - 7

7 _ ارتداد و واپسگرايى جامعه ايمانى و پيروى آنان از كفرپيشگان ، حركتى زيانبار و خسارت آفرين

ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين

عوامل زيانكارى خانواده ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 16

16 - ستمكاران ، عامل خسران و بدبختى خود و محروميت از خانواده خويش

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {خسروا. .. أهليهم} به معناى از دست دادن خانواده باشد.

عوامل زيانكارى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 16

16 - ستمكاران ، عامل خسران و بدبختى خود و محروميت از خانواده خويش

إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة

برداشت ياد شده بدان احتمال

است كه {خسروا. .. أهليهم} به معناى از دست دادن خانواده باشد.

عوامل زيانكارى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 5

5 - خسارت و زيان كارى مشركان ، نتيجه پندار هاى نارواى آنان درباره خداوند

ذلكم ظنّكم . .. فأصبحتم من الخ_سرين

موارد زيانكارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 6

6- شخصيت آرايى با دروغ و نادرستى زيانكارى است .

خاب كلّ جبّار عنيد

راغب مى نويسد: كاربرد صفت {جبّار} در انسان، درباره كسى است كه داراى نقيصه اى مى باشد و مى خواهد با ادعا، منزلت و جايگاهى را كه شايسته آن نيست به دست آورد. اين صفت درباره انسان فقط براى مذمت به كار مى رود.

موانع زيانكارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 9

9 _ پذيرش ولايت خداوند و اعتقاد به يارى حتمى او ، مانع واپسگرايى و زيانكارى جامعه ايمانى و باعث رشد و سعادت

يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين. بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

پيامد پذيرش ولايت كافران، واپسگرايى و خسارت است. بنابراين پذيرش ولايت خداوند _ به قرينه مقابله آن با پذيرش ولايت كافران _ باعث رشد و سعادت خواهد بود.

مؤمنان و زيانكارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 6

6_ مؤمنان داراى اعمال شايسته ، تنها انسانهايى كه سرمايه عمر خويش را تباه نساخته و از زيان كارى در دنيا و آخرت مصونند .

أُول_ئك الذين خسروا أنفسهم . ..

إن الذين ءامنوا ... أُول_ئك أصح_ب الجنة

نشانه هاى زيانكارى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 9

9- انجام تلاش هاى بى فرجام و دل خوش بودن به آنها ، نشانى از زيانكارى عميق كافران است .

الأخسرين أعم_لاً . الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنع

جمله حاليه {و هم يحسبون . ..} بيانِ علّت {أخسرين} بودن كافران است; زيرا، اين گمان كه انسان، آنچه را انجام داده، از نوع بهترين ها است، سبب مى شود كه هرگز به فكر جبران خسارت خويش برنيايد.

نشانه هاى زيانكارى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 16

16 - هلاكت و نابودى جوامع شرك پيشه ، نمودى از زيانبارى و خسران آنان

و حقّ عليهم القول . ..إنّهم كانوا خ_سرين

زيبائي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زيبايى

آثار زيبايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 5

5 - تأثير شگرف قيافه زيبا و كلام شيوا ، در جذب و جلب افراد

و إذا رأيتهم تعجبك أجسامهم و إن يقولوا تسمع لقولهم

آثار زيبايى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 7 - 7

7_ هدايت گرى مظاهر هستى به سوى خداوند ، آميخته با زيبايى و سرورآفرينى

بنين_ها و زيّنّ_ها . .. من كلّ زوج بهيج

خداوند در اين آيه ها، نمودهاى علم، قدرت و نشانه هاى وجود خويش را گاه به زينت و زيبايى توصيف كرده و گاه به بهجت و سرورآفرينى. اين مى نماياند كه كار

هدايت، بايد با جاذبه و شور و شوق انجام گيرد; نه تحميل و خشونت.

آثار زيبايى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 10

10 - خوب و زيبا ديدن ، از عوامل برانگيزنده انسان به اقدام هر كارى

و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

برداشت ياد شده از آن جا است كه فرعون، پس از زيبا جلوه گر شدن عمل زشتش، به آن اقدام كرده بود.

آثار مطالعه زيبايى آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 6 - 2

2_ تأمل و انديشه در كيفيت آفرينش ، زيبايى و اتقان بناى آسمان ، زمينه ره جويى به حق

بل كذّبوا بالحقّ . .. أفلم ينظروا إلى السماء ... و ما لها من فروج

واژه {ينظر}، به معناى تأمل و نگاه از روى دقت و تحقيق است.

ابزار زيبايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 7

7 - ستارگان ، چراغ هاى آسمان اول و زيبايى بخش آن

و زيّنا السّماء الدّنيا بمص_بيح

{مصباح} (مفرد {مصابيح}) به معناى چراغ است و مراد از آن ستاره مى باشد.

ارزش زيبايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 5،12

5 _ برترى ارزش ايمان ، نسبت به ظواهر دنيوى ( زيبايى ، ثروت و . . . )

و لامة مؤمنة خير من مشركة و لو اعجبتكم

12 _ لزوم مقدم داشتن ارزش هاى الهى ، در برابر جاذبه هاى مادى و ظواهر دنيوى ( زيبايى ، ثروت و . . .

)

و لا تنكحوا المشركات حتى يؤمنَّ و لامة مؤمنة خير من مشركة و لو اعجبتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 16 - 4

4- زيبايى و آراستگى ، امرى مطلوب و پسنديده

و زين_ها للن_ظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 5 - 6

6 - زينت و زيبايى ، امرى مطلوب و پسنديده در نگاه دين

إنّا زيّنّا السماء الدنيا بمص_بيح

ارزش زيبايى همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 3

3 - ارزش زيبايى و جذابيت همسر ، در پرتو عفت و پاكدامنى او است . *

لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ . ..كأنّهنّ الياقوت و المرجان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند نخستين وصف حوريان را مصونيت آنان از بيگانگان بيان داشته و پس از آن به زيبايى و جذابيت آنان اشاره كرده است.

استفاده از زيبايى هاى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 5

5- جواز بهره بردن انسان از زيبايى هاى طبيعت و ارضاى غريزه زيبايى خواهى خويش

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

امتحان با زيبايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده

با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

اهميت ذكر زيبايى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 3

3 - خداوند ، خواهان توجه جن و انس به مظاهر جمال و زيبايى در هستى و آموختن درس توحيد از آن

يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيات شريفه، در مقام توجه دادن جن و انس به مبدأ ربوبى است. تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس يا مرد و زن باشد.

اهميت زيبايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 10

10 _ عن خيثمة قال: كان الحسن بن على(ع) إذا قام إلى الصلوة لبس اجود ثيابه فقيل له: يابن رسول الله لم تلبس اجود ثيابك؟ قال: ان الله تعالى جميل يحب الجمال فاتجمل لربى و هو يقول: { خذوا زينتكم عند كل مسجد} . .. .

از خثيمه نقل شده كه امام مجتبى(ع) به هنگام نماز، بهترين لباس خود را مى پوشيد. پرسيدند چرا بهترين لباس را مى پوشى؟ فرمود: خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد، من براى خدا خود را به زيبايى آراسته مى كنم، زيرا او فرمود: {زينت خود را

هنگام هر عبادتى بر گيريد ...}.

اهميت زيبايى طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 4

4- غذا و پوشاك ، نيازى مقدم بر زيبايى خواص و جمال طلبى است . *

لكم فيها دفءٌ و من_فع و منها تأكلون . و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

با توجه به اينكه حيوانات هم باعث جمال و هم تأمين كننده غذا و پوشاكند، تقدّم ذكرى لباس و غذا در مقام امتنان، ممكن است اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

تحليل زيبايى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 4

4 _ نقش جهانبينى در توجيه و تعيين زشتى و زيبايى عمل *

و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم شركاؤهم

جايگاه درك زيبايى ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 19

19 - قلب ، جايگاه ادراك و اساس زيبايى ايمان و زشتى كفر

و زيّنه فى قلوبكم و كرّه إليكم الكفر

زيبايى آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 6 - 1

1 - جلوه زيباى آسمان ، نشان ديگرى از ربوبيت يگانه خدا

إنّ إل_هكم لوحد . ربّ السم_وت ... إنّا زيّنّا السماء الدنيا بزينة الكواكب

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنا زيَّنّا السماء. ..} به منزله تعليل براى جملات پيشين است كه در آنها از معبود واحد و توحيد ربوبىِ خداوند، سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت

- 41 - 12 - 12

12 - زيبايى و ايمنى آسمان ، نشانى از عزت و علم الهى است .

و زيّنا السّماء . .. و حفظًا ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 6 - 3

3_ آفرينش شگفت ، زيبا و متقن آسمان ، نشانى از قدرت خداوند بر احياى مجدد مردگان

ذلك رجع بعيد . .. أفلم ينظروا إلى السماء فوقهم كيف بنين_ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 5 - 2

2 - جلوه زيباى آسمان ، نشان ديگرى از ربوبيت يگانه خداوند

تب_رك الذى بيده الملك . .. و لقد زيّنّا السماء الدنيا بمص_بيح

برداشت ياد شده، از آن جا است كه اين آيه، در توضيح و تبيين آيات گذشته است. گفتنى است كه در آن آيات درباره فرمان روايى و قدرت بى همتاى خداوند سخن به ميان آمده است.

زيبايى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 2 - 6

6 - جهان هستى سراسر زيبا و تدبير آن تدبيرى نيكو و جميل است .

الحمد للّه رب العلمين

{رب العالمين} به منزله دليل براى {الحمد للّه} است; يعنى، چون خداوند مدبر هستى است همه ستايشها از آن اوست و از آنجا كه حمد و ستايش، همواره براى كمال و زيباييهاست، نتيجه مى گيريم كه: همه هستى زيبا و برخوردار از تدبيرى نيكوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 182 - 6

6 - جهان هستى ، سراسر زيبا و تدبير آن تدبيرى نيكو

و زيبا است .

الحمد للّه ربّ الع_لمين

{ربّ العالمين} به منزله دليل براى {الحمد للّه} است; يعنى، چون خداوند مدبر هستى است، همه ستايش ها از آن او است و از آن جا كه حمد و ستايش همواره براى كمال و زيبايى ها است، نتيجه مى گيريم كه همه هستى، زيبا و برخوردار از تدبيرى نيكو است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 17

17 - جهان هستى ، سراسر زيبا و تدبير آن تدبيرى نيكو و جميل است .

و قالوا الحمد للّه . .. و قيل الحمد للّه ربّ الع_لمين

{ربّ العالمين} به منزله دليل براى {الحمد للّه} است ; يعنى، چون خداوند مدبر و مالك هستى است، پس همه ستايش هااز آن او است و از آن جا كه حمد و ستايش، همواره براى كمال و زيبايى ها است، نتيجه مى گيريم كه همه هستى، زيبا و برخوردار از تدبيرى نيكو است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 15

15 - جهان هستى ، سراسر زيبا و تدبير آن تدبيرى نيكو و جميل است .

الحمد للّه ربّ الع_لمين

{ربّ العالمين} به منزله دليل براى {الحمد للّه} است; يعنى، از آن جايى كه خداوند مدبر و مالك هستى است، همه ستايش ها از آنِ او است و از آن جا كه حمد و ستايش، همواره براى كمال و زيبايى ها است، نتيجه مى گيريم كه: همه هستى زيبا و برخوردار از تدبيرى نيكو است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11

- 3

3_ زيبايى ، شگفتى و ثمربخشى ، آميخته به هم در مظاهر طبيعت و آفريده هاى خدا *

زوج بهيج . تبصرة و ذكرى ... ماء مب_ركًا ...و النخل باسق_ت لها طلع نضيد . رزقًا ل

خداوند در اين آيات، با يادآورى هر يك از نعمت هاو مظاهر طبيعت وصفى حاكى از زيبايى و شگفتى علمى نيز براى آن آورده است و در پايان به ثمر بخشى عينى آنها _ كه تغذيه خلق باشد _ اشاره كرده است; يعنى، رزق هاى آفريده خداوند يك بُعدى نيست و خداوند به وسيله آنها تنها تغذيه نمى كند; بلكه اين روزى را با هنر و اسرار در مى آميزد.

زيبايى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 6،8

6 - انسان ، برخوردار از بهترين شكل و شمايل و اندامى موزون

و صوّركم فأحسن صوركم

8 - آفرينش انسان خوش اندام و سرشار از استعداد ها و كمالات ، جلوه اى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند .

و صوّركم فأحسن صوركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 6،8

6 - انسان ، در مقايسه با ديگر موجودات ، موجودى زيباتر ، برتر و كامل تر است .

خلق السم_وت و الأرض بالحقّ و صوّركم فأحسن صوركم

اختصاص به ذكر يافتن انسان با وصف {فأحسن صوركم} - پس از يادآورى آفرينش آسمان ها و زمين _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

8 - زيبايى و كمال ، از ويژگى هاى انسان و از نعمت هاى الهى براى او است .

خلق السم_وت . ..

فأحسن صوركم

برداشت ياد شده از آنجا كه آيه شريفه در مقام امتنان و برشمردن نعمت هاى اعطايى به انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 4 - 2

2 - ساختار وجودى انسان ، استوارترين و زيباترين ساختار و در اوج اعتدال است .

لقد خلقنا الإنس_ن فى أحسن تقويم

{قَوام} (به فتح قاف); يعنى، {عدل} و به كسر قاف; يعنى، نظام و ركن و آنچه مايه قيام چيزى باشد (صحاح). {تقويم}، يا از اوّلى گرفته شده و به معناى تعديل است و يا از دوّمى مشتق شده و به معناى {قوام دادن} و {عنصرهاى چيزى را سامان بخشيدن} است. در اين صورت مفاد آيه اين مى شود كه نظام خلقتِ انسان، در اوج حُسن و نيكويى است. حُسن هر چيز در عرف مردم، به زيبايى حسّى آن است; ولى بيشتر موارد آن در قرآن، ناظر به نوعى از زيبايى است كه با بصيرت درك مى شود.

زيبايى بازگشت چهارپايان از چراگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 1،3

1- بردن دام ها در صبحگاهان به چرا و باز گرداندن آنان در پايان روز ، داراى منظره اى زيبا و بهجت انگيز

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

3- زيبايى و جمال دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) در شبانگاه به هنگام بازگشت از چراگاه ، بيشتر از صبحگاهان به هنگام رفتن به آن جاست .

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

روشن است كه حيوانات، صبحگاهان خارج مى شوند و شامگاهان برمى گردند

و ترتيب ذكرى معمولاً مناسب با ترتيب خارجى است; ولى در اين جا ترتيب ذكرى برخلاف ترتيب خارجى است و شايد نكته اش همان برداشت فوق باشد; خصوصاً كه كلمه {حين} تكرار شده و آهنگ لفظ {تريحون} و {تسرحون} با آيات قبل و بعد سازگار است.

زيبايى باغ ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 33 - 2

2- جريان نهر آب از ميان باغ و كشتزار ها ، صحنه اى دل انگيز و تماشايى است .

كلتا الجنّتين ءاتت أكلها ولم تظلم منه شيئًا و فجّرنا خل_لهما نهرًا

زيبايى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 8

8 - اهميت نقش نهر هاى بهشت ، در زيبايى و جذابيت آن

جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

از اين كه خداوند، تنها وصفى را كه براى باغ هاى بهشت ياد كرده وصف {تجرى. ..} است; مطلب ياد شده استفاده مى شود.

زيبايى پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 9 - 2

2 - پاداش هاى موعود الهى ، نيكو و تكذيب آن ناروا است .

و كذّب بالحسنى

معناى كلمه {الحسنى} (زيباتر)، در خود تمجيد و مطلوبيت را گنجانده است. بنابراين وصفى است كه خود بيانگر نامطلوب بودن تكذيب آن است و تهديد به فرجام دشوار (در آيه بعد) نيز بر ناروا بودن آن تأكيد كرده است.

زيبايى پشتى هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 76 - 1

1 - بهشتيان ، در بزم با شكوه خويش

، تكيه زده بر پشتى هاى سبز و فرش هاى بى نظير در جنس و زيبايى

متّك_ين على رفرف خضر و عبقرىّ حسان

زيبايى تاكستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 32 - 3

3- در اختيار داشتن باغ هايى از انواع انگور ، محصور شده در ميان نخل ها و كشت زارهايى در پيرامون آن ، از دلرباترين صحنه ها براى آدمى است .

زيبايى تدبير آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 182 - 6

6 - جهان هستى ، سراسر زيبا و تدبير آن تدبيرى نيكو و زيبا است .

الحمد للّه ربّ الع_لمين

{ربّ العالمين} به منزله دليل براى {الحمد للّه} است; يعنى، چون خداوند مدبر هستى است، همه ستايش ها از آن او است و از آن جا كه حمد و ستايش همواره براى كمال و زيبايى ها است، نتيجه مى گيريم كه همه هستى، زيبا و برخوردار از تدبيرى نيكو است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 15

15 - جهان هستى ، سراسر زيبا و تدبير آن تدبيرى نيكو و جميل است .

الحمد للّه ربّ الع_لمين

{ربّ العالمين} به منزله دليل براى {الحمد للّه} است; يعنى، از آن جايى كه خداوند مدبر و مالك هستى است، همه ستايش ها از آنِ او است و از آن جا كه حمد و ستايش، همواره براى كمال و زيبايى ها است، نتيجه مى گيريم كه: همه هستى زيبا و برخوردار از تدبيرى نيكو است.

زيبايى جامهاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 16 - 2

2 - قدح ها و كوزه هاى بهشتيان ( ابرار و . . . ) ، در صفا و شفافيت ، مانند شيشه و بلور و در سفيدى و زيبايى ، همچون نقره است .

كانت قواريرَا . قواريرَا من فضّة

برخى از مفسران، اين آيه را از باب تشبيه بليغ دانسته اند; نه اين كه ظرف هاى مورد استفاده بهشتيان، حقيقتاً از جنس شيشه و در عين حال نقره است.

زيبايى جوشش چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 66 - 2

2 - زيبايى فزاينده مناظر بهشت ، با فوران آب چشمه ها

فيهما عينان نضّاختان

زيبايى چشم زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 48 - 6

6 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ، از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم ق_صرت الطرف عين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى و تشويق انسان ها به دستيابى به آنان در سايه كردار خداپسندانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 52 - 5

5 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ، از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم ق_صرت الطرف

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 72 - 4

4 - زيبايى و جذابيت چشم ، از كمالات زن

حور مقصورت فى الخيام

زيبايى حورالعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 57 - 1

1 - حوريان زيبا ، جذاب و پاكدامن بهشت ، نعمتى غيرقابل انكار و تكذيب ناپذير

فيهنّ ق_صرت الطرف . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 1

1 - حوريان بهشتى ، موجوداتى زيبا و جذاب همچون ياقوت و مرجان

كأنّهنّ الياقوت و المرجان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 59 - 1

1 - زيبايى و جذابيت حوريان ، نعمتى انكارناپذير و غير قابل تكذيب

كأنّهنّ الياقوت و المرجان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 70 - 1،5

1 - حوريان بهشتى ، علاوه بر صورت زيبا ، برخوردار از اخلاق و سيرتى بس نيك

فيهنّ خيرت حسان

{خيرات} وصف حوريان بهشتى و بيانگر ارزش هاى اخلاقى و معنوى است. {حسان} نيز وصف ديگر و بيانگر ارزش هاى صورى و ظاهرى است.

5 - { قال رسول اللّه ( ص ) : . . . { فيهنّ خيرات حسان } يعنى خيرات الأخلاق حسان الوجوه . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: . ..{...خيرات حسان}; يعنى، نيك خويان و زيباصورتان...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 1،2

1 - حوريان نيك سيرت

و زيباصورت بهشت ، از نعمت هاى انكارناپذير و غيرقابل تكذيب

فيهنّ خيرت حسان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

2 - خلق حوريان نيك سيرت و زيباصورت بهشتى ، جلوه اى از ربوبيت پروردگار نسبت به جن و انس

فيهنّ خيرت حسان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 72 - 1

1 - حوريان بهشتى ، داراى چشمانى سياه و بسيار جذاب

حور مقصورت فى الخيام

{حوراء} (جمع {حور}) در وصف چشم آورده مى شود; چشمى كه سفيدى آن در نهايت سفيدى و سياهى آن در نهايت سياهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 35 - 1

1 - حوران بهشتى ، در اوج زيبايى و كمال

إنّا أنشأن_هنّ إنشاءً

نسبت دادن {إنشاء} به ضمير متكلم مع الغير _ كه براى بيان عظمت است _ و نيز نكره آوردن {إنشاءً} _ كه آن نيز دلالت بر عظمت دارد _ حاكى از آن است كه خداوند، با قدرت بى مانند خود در زيبايى و كمال حوران بهشتى از چيزى فروگذارى نكرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 33 - 2

2 - حوريان بهشتى ، در زيبايى بر يكديگر برترى ندارند .

أترابًا

{أتراب}، جمع {ترب} بر وزن {مصر} است. كسانى كه تولد هم زمان داشته باشند، {ترب} يكديگرند و چون حوريان بهشتى تولد ندارند، مراد از {ترب} در مورد آنان، همسانى در شمايل و صفات جذاب است. (اقتباس از لسان العرب)

زيبايى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29

- 63 - 11

11 - خداوند ، دارنده كمال ها و زيبايى است .

الحمد للّه

حمد، در برابر كمال و زيبايى صورت مى گيرد. جمله {الحمد للّه} دلالت مى كند كه خداوند، واجد صفات ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 7

7 - خداوند ، واجد كمال ها و زيبايى ها است .

بحمد ربّهم

حمد در برابر كمال و زيبايى است و اين نشان دهنده اين است كه خداوند كمال و زيبايى دارد.

زيبايى خدمتكاران بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 24 - 1،4

1 - خدمت كاران جوان و زيبارو ، در طواف متقين بهشتى براى پذيرايى از آنان

و يطوف عليهم غلمان لهم

{غلام} (مفرد {غلمان}) به نوجوانى گفته مى شود كه تازه پشت لبش سبز شده باشد.

4 - خدمت نوجوانان زيباروى بهشتى ، براى تقواپيشگان از سرشوق و پروانهوار

و يطوف عليهم غلمان لهم

تعبير {يطوف}، حركت پروانهوار و مشتقانه را افاده مى كند.

زيبايى خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 5

5 - انسان ها ، از نظر ظاهر و باطن و صورت و سيرت ، زيبا و نيكو آفريده شده اند .

فأحسن صوركم

{صورت} عبارت است از هيئت هر شيئى كه با آن، از ديگر اشيا جدا و ممتاز مى گردد و شامل شكل ظاهرى و هويت باطنى آن مى شود (اقتباس از مفردات راغب).

زيبايى درختان انار بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 68 - 3

3

- زيبايى ويژه منظره درختان نخل و انار در ميان ديگر درختان بهشت

فيهما ف_كهة و نخل و رمّان

اختصاص به ذكر يافتن نخل و انار، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

زيبايى رفتن چهارپايان به چراگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 1،3

1- بردن دام ها در صبحگاهان به چرا و باز گرداندن آنان در پايان روز ، داراى منظره اى زيبا و بهجت انگيز

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

3- زيبايى و جمال دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) در شبانگاه به هنگام بازگشت از چراگاه ، بيشتر از صبحگاهان به هنگام رفتن به آن جاست .

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

روشن است كه حيوانات، صبحگاهان خارج مى شوند و شامگاهان برمى گردند و ترتيب ذكرى معمولاً مناسب با ترتيب خارجى است; ولى در اين جا ترتيب ذكرى برخلاف ترتيب خارجى است و شايد نكته اش همان برداشت فوق باشد; خصوصاً كه كلمه {حين} تكرار شده و آهنگ لفظ {تريحون} و {تسرحون} با آيات قبل و بعد سازگار است.

زيبايى رنگ سبز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 76 - 3

3 - رنگ سبز ، از رنگ هاى زينت بخش امكانات تجملى بهشت

متّك_ين على رفرف خضر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 3

3 - تأثير رنگ سبز ، در زيبايى و نشاط آورى

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

اين آيه، درصدد بيان لباس هايى است كه مطلوب انسان

ها و فاخر و زيبا است; از اين رو مى تواند به عنوان پاداش آدميان و مشوق آنان به ديندارى به شمار آيد. بر اين اساس تصريح به رنگ سبز، مى تواند بيانگر براشت ياد شده باشد.

زيبايى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 2

2 - زيبايى و جذابيت ، از كمالات زن

كأنّهنّ الياقوت و المرجان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 70 - 3

3 _ نيك سيرتى و نيك رويى ، از اوصاف پسنديده و كمالات زن

فيهنّ خيرت حسان

زيبايى زندگى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 14

14- ثروت ، مكنت ، خوش نمايى و آراستگى زندگى كافران ، استدراج است .

هم أحسن أث_ثًا و رءيًا . .. فليمدد له الرحمن مدًّا حتّى إذا رأوا ما يوعدون

{استدراج}; يعنى، كسى را آهسته آهسته و به آرامى نزديك چيزى بردن (لسان العرب) در اين آيه {مدّاً} _ كه مفعول مطلق است _ بيان نوعى خاصى از امهال است كه مقصود از آن به قرينه {حتّى إذا. ..}، نزديك ساختن كافران به عذاب موعود الهى است.

زيبايى ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 5 - 8

8 - ستارگان پرفروغ و زيبا ، از نعمت هاى الهى براى بشر

إنّا زيّنّا السماء الدنيا بمص_بيح

زيبايى صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 18 - 3

3 - هنگام دميدن صبح ، لحظه اى

جالب و رضايت بخش

و الصبح إذا تنفّس

سوگند خداوند، حاكى از عظمت چيزى است كه به آن ياد مى شود. عظمت صبحدم در رابطه با انسان ها، فرحناك و به كام بودن آن است.

زيبايى صورت ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 24 - 2

2 - تلألؤ نور و زيبايى در رخسار نيكوكاران بر اثر نعمت هاى آخرت ، بر هر بيننده اى آشكار و مشهود است .

تعرف فى وجوههم نضرة النعيم

{تعرف}، خطاب به نوع است و هر مخاطبى را شامل مى شود.

زيبايى طبيعت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 14

14- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : الأثاث المتاع و أمّا رئياً فالجمال والمنظر الحسن ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: {أثاث} به معناى متاع و {رئياً} به معناى نيكويى و منظره زيبا است}.

زيبايى طلبى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 14

14 _ انسان فطرتاً به زيباييها گرايش دارد.

كذلك زينا لكل أمة عملهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 6

6- گرايش انسان ها به زيبايى و تزيين با زيورآلات

تستخرجوا منه حلية تلبسونها

فعل مضارع {تلبسونها} حكايت از واقعيت خارجى مى كند و آن استفاده از زيورآلات است. از طرفى، تزيين جزء نيازهاى ضرورى انسان نيست و در عين حال در كنار آن نيازها ذكر شده است و اين حكايت از حقيقت ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 5

5- گرايش و تمايل انسان به زيبايى و گريز از زشتى

فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

از اينكه شيطان اعمال زشت مردم را تزيين كرد و آنان را به وسيله همان عمل گمراه ساخت، نشان دهنده نكته فوق است.

زيبايى طلبى در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 6

6 - لذّت جويى ها و زيبايى طلبى هاى انسان ، همراه با وى در جهان آخرت

ليدخل . .. جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر خ_لدين فيها

نويد بودن {جنّات تجرى. ..}، متوقف بر وجود حسّ زيبايى پسندى و لذّت جويى در انسان اخروى است.

زيبايى طلوع ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 9

9 - جلوه زيباى طلوع پيوسته ستارگان در شب ، نشان ربوبيت يگانه خداوند است .

ربّ المش_رق

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه مقصود از {مشارق} طلوع خورشيد و نيز طلوع ستارگان در شب باشد; نه خصوص طلوع خورشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 40 - 6

6 - جلوه زيباى طلوع ستارگان در شب و غروب آنها ، نشانه ربوبيت يگانه خداوند

بربّ المش_رق و المغ_رب

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين ديدگاه است كه مقصود از {مشارق} و {مغارب}، اعم از طلوع و غروب خورشيد و همه ستارگان باشد; نه خصوص خورشيد.

زيبايى عجله اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 6

6 - منظره حركت

شتابان زنان و مردان مؤمن در قيامت ، به سوى بهشت با چهره هايى چونان چراغ فروزان ، بس زيبا و چشم نواز براى بينندگان

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم بين أيديهم و بأيم_نهم

در صورتى كه مراد {ترى} هر فرد بيننده باشد، به نظر مى رسد آيه شريفه در مقام تصوير صحنه اى است كه نظر هر بيننده اى را در آن روز به خود جلب مى كند.

زيبايى غروب ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 40 - 6

6 - جلوه زيباى طلوع ستارگان در شب و غروب آنها ، نشانه ربوبيت يگانه خداوند

بربّ المش_رق و المغ_رب

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين ديدگاه است كه مقصود از {مشارق} و {مغارب}، اعم از طلوع و غروب خورشيد و همه ستارگان باشد; نه خصوص خورشيد.

زيبايى فرشهاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 76 - 1

1 - بهشتيان ، در بزم با شكوه خويش ، تكيه زده بر پشتى هاى سبز و فرش هاى بى نظير در جنس و زيبايى

متّك_ين على رفرف خضر و عبقرىّ حسان

زيبايى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 1 - 5

5- قرآن ، كتابى با عظمت و در اوج زيبايى و كمال است .

الحمد للّه الذى أنزل على عبده الكت_ب

{ال} در {الكتاب} براى استغراق صفات است; يعنى، تمام اوصافى كه يك كتاب، در حد كامل مى تواند داشته باشد، در اين كتاب متبلور است و اين، حاكى از عظمت قرآن است. و چون حمد

در برابر زيبايى و كمال است و در آيه بالا خداوند، به سبب نزول قرآن، تمام حمدها و ستايش ها را از آن خويش دانسته، استفاده مى شود كه قرآن، در نهايت كمال و زيبايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 5

5- زيبايى و گيرايى قرآن ، پذيرفته شده و مسلّم در نظر مشركان مكه

بل هو شاعر

از آن جايى كه شعر از زيبايى و گيرايى خاصى برخودار است; بدين سبب مشركان، پيامبر(ص) را شاعر مى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 13 - 4

4 - قرآن ، حتى در ديدگاه كافران ، ظاهرى زيبا و آراسته دارد .

أس_طير الأوّلين

در صورتى نوشته افسانه اى را {اسطوره} مى گويند كه زيبا باشد.

زيبايى قصه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 3 - 4،5

4_ داستان يوسف ( ع ) بهترين و زيباترين داستان

نحن نقصّ عليك أحسن القصص

5_ خداوند ، داستان يوسف را با بهترين و زيباترين بيان نقل كرده و گزارش داده است .

نحن نقصّ عليك أحسن القصص

زيبايى كشتزار ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 33 - 2

2- جريان نهر آب از ميان باغ و كشتزار ها ، صحنه اى دل انگيز و تماشايى است .

كلتا الجنّتين ءاتت أكلها ولم تظلم منه شيئًا و فجّرنا خل_لهما نهرًا

زيبايى گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 8 - 1

1 - رويش گياهان

و تنوع و زيبايى آنها ، نشانى از قدرت خدا براى ايجاد رستاخيز و احياى مجدد مردگان .

أَوَلم يروا إلى الأرض كم أنبتنا . .. إن فى ذلك لاَية

واژه {ذلك} اشاره به رويش گياهان و انواع متنوع آن دارد. چنان كه در آيه پيش گفته شد، اين آيات درصدد ارائه نشانه هاى امكان معاد و برطرف كردن استبعاد كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 2

2 - رويش گياهان و تنوع و زيبايى آنها ، نشانى از عزّت و شكست ناپذيرى خداوند

أَوَلم يروا كم أنبتنا. .. إنّ فى ذلك لأية... و إنّ ربّك لهو العزيز

زيبايى لباس بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 7

7- بهشتيان ، به هنگام تكيه زدن بر تخت هاى خود ، لباس هاى فاخر ديبا بر تن دارند .

و يلبسون ثيابًا خضرًا من سندس و إستبرق متّكئين فيها على الأرائك

زيبايى لباس حرير بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 4

4- پوشاك هايى به رنگ سبز ، فراهم آمده از حرير و در كمال ظرافت و لطافت ، لباس رسمى بهشتيان است .

يلبسون ثيابًا خضرًا من سندس

{سندس} به {پارچه ديباى نازك} گفته مى شود نكره بودن واژهاى {ثياباً} و {خضراً} و {سندس} دال بر تفخيم است، از همين رو، در برداشت، قيد {كمال ظرافت و لطافت} آمده است. و نيز بدان جهت كه اهل بهشت، هرگونه لباس كه بخواهند، فراهم است، از اين لباس، به عنوان لباس ويژه و

رسمى ياد گرديده است.

زيبايى مرجان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 1

1 - جلوه هاى زيبايى در موجودات دريايى ( چون مرواريد و مرجان ) ، نعمت انكارناپذير الهى براى آدميان و غير قابل تكذيب

يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

زيبايى مرواريد ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 1

1 - جلوه هاى زيبايى در موجودات دريايى ( چون مرواريد و مرجان ) ، نعمت انكارناپذير الهى براى آدميان و غير قابل تكذيب

يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

زيبايى معجزه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 12 - 3

3 - تجهيز موسى ( ع ) از سوى خدا به معجزه اى بيم آفرين و معجزه اى زيبا و پرجاذبه

و ألق عصاك . .. ولّى مدبرًا ... و أدخل يدك... بيضاء من غير سوء

زيبايى ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 27

27_ مصريان عصر يوسف ( ع ) ، معتقد به وجود فرشتگان و زيبايى آنها

إن ه_ذا إلاّ ملك كريم

زيبايى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 1،6

1 - منافقان ، داراى ظاهرى فريبنده و قيافه اى زيبا

و إذا رأيتهم تعجبك أجسامهم

6 - منافقان ، به رغم ظاهر فريبنده و سخنان زيبايشان ، چونان چوب هاى تكيه شده بر ديوار ، خشك و بى روح

اند .

كأنّهم خشب مسنّدة

زيبايى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 6

6 - آفريده هاى خداوند ، زيباترين و نيكوترين آفريده هاى ممكن

أحسن الخ_لقين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه وقتى خداوند نيكوترين خالق باشد، قهراً مخلوقات او نيز نيكوترين مخلوق خواهند بود و چون خالقى جز او در جهان هستى وجود ندارد، طبيعتاً آنچه آفريده است، نيكوترين مخلوقاتى است كه ممكن بود در عالم هستى پديد آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 4 - 5

5 - تمام آفريده هاى الهى ، نيكو و داراى ساختارى منظم اند . *

أحسن تقويم

{أحسن}، اسم تفضيل است و اثبات برترين قوام براى انسان، نيكو بودن قوام ديگر موجودات را در مفهوم خود گنجانيده است.

زيبايى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 22 - 1

1 - مؤمنان ، داراى چهره هايى شاداب و زيبا در عرصه قيامت

وجوه يومئذ ناضرة

{نضرة}در معانى زيبايى و نعمت به كار مى رود (قاموس المحيط). {ناضرة} (مؤنث {ناضر}) به معناى زيبا و برخوردار از نعمت است و مقصود از آن _ به قرينه مقام _ شادابى و درخشندگى چهره هاى مؤمنان در عرصه قيامت است.

زيبايى نخلستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 32 - 3

3- در اختيار داشتن باغ هايى از انواع انگور ، محصور شده در ميان نخل ها و كشت زارهايى در پيرامون آن ، از دلرباترين صحنه ها براى آدمى است .

زيبايى نخلستانهاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 68 - 3

3 - زيبايى ويژه منظره درختان نخل و انار در ميان ديگر درختان بهشت

فيهما ف_كهة و نخل و رمّان

اختصاص به ذكر يافتن نخل و انار، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

زيبايى نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 23 - 2،3

2 - چشم نيكوكاران در آخرت ، بى نياز از خواب است و حتى به هنگام آرميدن بر تختخواب ، نظاره گر زيبايى نعمت ها است . *

على الأرائك ينظرون

{أرائك} (تخت خواب ها)، به معناى محل خوابيدن است كه در آيه شريفه محل نظاره گرى معرفى شده است. شايد اين تعبير، به نبود خواب در بهشت اشاره داشته باشد.

3 - نعمت هاى آخرت ، زيبا و تماشايى است .

لفى نعيم . .. ينظرون

زيبايى نورانيت اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 6

6 - منظره حركت شتابان زنان و مردان مؤمن در قيامت ، به سوى بهشت با چهره هايى چونان چراغ فروزان ، بس زيبا و چشم نواز براى بينندگان

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم بين أيديهم و بأيم_نهم

در صورتى كه مراد {ترى} هر فرد بيننده باشد، به نظر مى رسد آيه شريفه در مقام تصوير صحنه اى است كه نظر هر بيننده اى را در آن روز به خود جلب مى كند.

زيبايى نهر هاى آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18

- 33 - 2

2- جريان نهر آب از ميان باغ و كشتزار ها ، صحنه اى دل انگيز و تماشايى است .

كلتا الجنّتين ءاتت أكلها ولم تظلم منه شيئًا و فجّرنا خل_لهما نهرًا

زيبايى همسران بهشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 48 - 2،4

2 - بندگان مخلَص خدا ، برخوردار از زنان چشم فروهشته

و عندهم ق_صرت الطرف

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {قاصرات الطرف} كوتاه كردن از نگاه و فروهشتن اندك چشم از نظر ظاهرى باشد. گفتنى است كه اين نوع نگاه كردن و فروهشتن چشم، خود بر زيبايى و جذابيت زنان مى افزايد.

4 - زنان بهشتى ، زنانى بس زيبا و جذاب اند .

و عندهم ق_صرت الطرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 52 - 2،4

2 - تقواپيشگان در بهشت ، برخوردار از زنان چشم فروهشته

و عندهم ق_صرت الطرف

برداشت ياد شده مبتنى بر اين فرض است كه مراد از {قاصرات الطرف}، كوتاه كردن از نگاه و فروهشتن اندك چشم از نظر ظاهرى باشد. گفتنى است كه اين نوع نگاه كردن و فروهشتن چشم، خود بر زيبايى و جذابيت زنان مى افزايد.

4 - زنان بهشتى ، زنانى بس زيبا و جذاب اند .

و عندهم ق_صرت الطرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 20 - 2،3

2 - بهشتيان ، داراى همسرانى نيكو ، با چشمانى سياه و زيبا

و زوّجن_هم بحور عين

{حور} (جمع {حوراء{) به معناى سياه چشمان و {عين} جمع {عيناء}) و به معناى زيبا چشمان

است.

3 - همسران زيبا ، نمود لطف الهى به بهشتيان

و زوّجن_هم بحور عين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 70 - 6

6 - { قال الصادق ( ع ) الخيرات الحسان من نساء أهل الدنيا و هنّ أجمل من الحورالعين ;

امام صادق(ع) فرمود: {خيرات حسان} (زنان نيك خو و زيباصورت بهشت) از زنان اهل دنيا هستند و آنان از {حورالعين} زيباتراند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 22 - 2

2 - پيشتازان در بهشت ، داراى همسرانى با چشم هاى سياه و زيبا

و حور عين

{حور} جمع {حوراء} است و {حوراء} به چشمى گفته مى شود كه سياهى آن بسيار سياه و سفيدى آن بسيار سفيد باشد. {عين} جمع {عيناء} است و {عيناء} در وصف چشم زيبا آورده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 34 - 3

3 - همخوابگان اصحاب اليمين در بهشت ، زنانى در اوج شكوه و جلال مادى و معنوى ( عقل ، كمال و جمال )

و فرش مرفوعة

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {فرش} در آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد (إنّا أنشأناهنّ إنشاء) _ همسران و همخوابگان مى باشد. بر اين اساس وصف {مرفوعة} اشاره به مطلبى دارد كه در برداشت بالا آمده است.

زيبايى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 15،16،17،19،20،22

15_ زنان اشراف مصر با مشاهده يوسف ( ع ) ، حيرت زده و مدهوش شدند .

فلما رأينه أكبرنه و

قطّعن أيديهنّ

{إكبار} (مصدر أكبرن) به معناى بزرگ ديدن و با عظمت شمردن است.

16_ زنان اشراف با ديدن يوسف ( ع ) ، از خود بى خود شده و از ادراك هر چيز جز جمال او ناتوان گشتند .

فلما رأينه أكبرنه و قطّعن أيديهنّ

17_ زنان اشراف با ديدن جمال حيرت انگيز يوسف ( ع ) ، به جاى خوردنيها ، كارد بر دست هاى خويش نهاده ، آن را چاك چاك كردند .

فلما رأينه أكبرنه و قطّعن أيديهنّ

استفاده از ماده {قطع} _ كه به معناى بريدن و جدا ساختن است _ در مورد مجروح كردن، دلالت بر شدت بريدگى و جراحت دارد. بردن آن ماده به باب تفعيل (قطّعن) براى رساندن اين نكته است كه زنان اشراف، مواضع متعددى از دستهاى خويش را بريدند ; زيرا تقطيع به معناى قطعه قطعه كردن است.

19_ اعتراف يك پارچه زنان اشراف به زيبايى پرجاذبه يوسف ( ع ) و عظمت جمال او

فلما رأينه . .. و قلن ح_ش لله ما هذا بشرًا

20_ جمال يوسف ( ع ) ، جمالى بى نظير ، دلربا و در اوج زيبايى و ملاحت بود .

فلما رأينه أكبرنه و قطّعن أيديهنّ و قلن ح_ش لله ما هذا بشرًا

نقل اين قسمت از داستان يوسف (فلما رأينه . ..) براى بيان اوج زيبايى و دلربايى يوسف(ع) است. علاوه بر اين، محتمل است اشاره به معذور بودن زليخا در عشقش به يوسف(ع) باشد. مؤيد اين احتمال، اين است كه قرآن از او مذمت نكرده و يوسف(ع) نيز او را در مراحل مراوده، به عذابهاى الهى هشدار نداده است.

22_ جمال بى مانند يوسف ( ع ) ، موجب

اظهار ترديد زنان مصر در بشر بودن او شد .

ح_ش لله ما هذا بشرًا

علاقه به زيبايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

فلسفه زيبايى آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 6 - 4

4_ زينت و زيبايى آسمان ، به تدبير الهى و در جهت ره يابى انسان به حق

أفلم ينظروا . .. و زيّنّ_ها

گرايش به زيبايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 43 - 9

9 _ انسان داراى گرايش فطرى به سوى نيكيها و زيباييهاست.

و زين لهم الشيطن ما كانوا يعملون

حركت انسان به دنبال شيطان، پس از زينت و زيبا جلوه دادن اعمال، بيانگر اين نكته است كه آدمى زيباييها را مى طلبد و خواهان حركت به دنبال آن است. از اين روست كه شيطان همان زشتيها را زيبا جلوه مى دهد و آدمى را مى فريبد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 122 - 10

10 _ زيبا پنداشتن اعمال و افكار از مهمترين عوامل انگيزش آدمى است.

كذلك زين للكفرين ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 89 - 5

5 _ بهره گيرى از گرايش انسان به زيبايى و جاودانگى ، در جهت هدايت وى به ايمان و جهاد ، امرى است شايسته و بايسته .

جهدوا بأمولهم . .. أعد اللّه لهم جنت تجرى من تحتها الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 13

13_ گرايش انسان به زيباييها

بل زيّن للذين كفروا مكرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 39 - 8

8- گرايش به زيبايى ها ، از جمله گرايش هاى انسانهاست .

لأزيننّ لهم

از اينكه ابليس، از طريق تزيين اعمال به گمراهى انسانها مى پردازد، به دست مى آيد كه انسانها به زيبايى و زينت علاقه مند هستند و اين علاقه مندى باعث و انگيزه آنها در رفتارشان مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 2

2- انسان ، موجودى زيباپسند است .

و لكم فيها جمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 6

6- گرايش انسان ها به زيبايى و تزيين با زيورآلات

تستخرجوا منه حلية تلبسونها

فعل مضارع {تلبسونها} حكايت از واقعيت خارجى مى كند و آن استفاده از زيورآلات است. از طرفى، تزيين جزء نيازهاى ضرورى انسان نيست و در عين حال در كنار آن نيازها

ذكر شده است و اين حكايت از حقيقت ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 5

5- گرايش و تمايل انسان به زيبايى و گريز از زشتى

فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

از اينكه شيطان اعمال زشت مردم را تزيين كرد و آنان را به وسيله همان عمل گمراه ساخت، نشان دهنده نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 13

13- گرايش به زيبايى ها ، در سرشت انسان نهفته است .

جعلنا ما على الأرض زينة لها لنبلوهم

آفرينش زيبايى ها به منظور آزمايش انسان، در صورتى معنا خواهد داشت كه گرايش به زيبايى در وجود انسان نهفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 12

12 - انسان ها ، طبعاً ، به زيبايى و خوبى گرايش دارند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

اين كه شيطان، كارهاى ناروا را خوب جلوه مى دهد، تا مردم را از راه خدا باز دارد، حكايت از اين حقيقت مى كند كه مردم، به زيبايى و خوبى گرايش دارند و شيطان از اين گرايش، استفاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 6

6 - گرايش درونى انسان به زيبايى ها

فزيّنوا لهم . .. و حقّ عليهم القول

از اين كه اعمال ناشايست انسان ها را برايشان خوب و نيك جلوه مى دادند، مى توان استفاده كرد كه طبيعت انسان از بدى گريزان است و به خوبى تمايل دارد.

مطالعه زيبايى آسمان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 6 - 1

1_ نكوهش كافران از سوى خداوند ، به خاطر نينديشيدن در عظمت ، زيبايى و اتقان نظام آسمان

أفلم ينظروا إلى السماء فوقهم . .. و ما لها من فروج

منشأ زيبايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 2 - 2

2 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيباييهاست .

الحمد للّه

حمد در برابر زيباييها و كمالهاست و به مقتضاى جمله {الحمد للّه}، هر ستايشى از آن خداست. بنابراين هر كمال و زيبايى از او نشأت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 12

12 _ خداوند سرچشمه همه كمالها و زيباييهاست.

و الحمد للّه رب العلمين

چون تمامى ستايشها مخصوص خداوند است و ستايش همواره در برابر كمال و زيبايى است، پس همه كمالها و زيباييها از آن خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 15

15- هر ارزش و زيبايى در نظام هستى ، نشأت يافته از جانب خداوند است .

الحمد لله

انحصار ستايش به خداوند از آن جهت است كه زيبايى و منشأ هر ستايش در انحصار اوست و مؤيد اين مطلب جمله {ضرب الله مثلاً عبداً. ..} است كه در صدد مقايسه ميان خدا و مخلوقات مى باشد; يعنى، تمامى آنچه كه مخلوقات دارند از خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 1 - 2

2- خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال

ها و زيبايى ها است .

الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 9

9 - خدا ، سرچشمه همه كمال ها و زيبايى ها است .

فقل الحمد للّه

ستايش در برابر كمال ها و زيبايى ها انجام مى گيرد و به مقتضاى {الحمد للّه} (همه ستايش ها از آن خدا است)، نتيجه مى گيريم كه خدا، منشأ همه كمالات و زيبايى ها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 5

5 - خدا ، سرچشمه همه خوبى ها و زيبايى ها است .

و قالا الحمد للّه

ستايش، همواره در برابر كمال ها و زيبايى ها واقع مى شود و به مقتضاى {الحمد للّه} كه هر ستايشى را مخصوص خدا قرار داده، استفاده مى شود كه هر خوبى و حسن از آن او و او سرچشمه همه آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 4

4 - خدا ، سرچشمه كمالات و زيبايى ها است .

الحمد للّه

ستايش در برابر كمال و زيبايى انجام مى شود و به مقتضاى {الحمد للّه} هر ستايشى در حقيقت، ستايش خدا است. بنابراين تمام كمال ها و زيبايى ها از او نشأت گرفته و او منشأ و سرچشمه آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 5

5 - زيبايى ، طراوت و نشاط آفرينى گياهان براى انسان ، امرى مهم و براساس تقدير و برنامه الهى

فأنبتنا به حدائق ذات بهجة

تذكر خداوند به بهجت

آفرينى بوستان ها براى آدميان، نشانگر اهميت آن و تدبير و تقدير الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 93 - 2

2 - خدا ، سرچشمه هر كمال و زيبايى است .

و قل الحمدللّه

ستايش، در برابر كمال و زيبايى است و مقتضاى {الحمدللّه} _ كه در آن هر ستايشى از آنِ خداوند شمرده شده _ اين است كه هر كمال و زيبايى از او نشأت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 70 - 4

4 - خداوند ، سرچشمه همه كمال ها و زيبايى ها است .

له الحمد

حمد و ستايش همواره در برابر كمال و زيبايى صورت مى گيرد و به مقتضاى جمله {له الحمد} _ كه همه ستايش ها از آنِ خداوند شمرده شده است _ به دست مى آيد كه همه كمال ها و زيبايى ها از آن ذات مقدس سرچشمه مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 1 - 2

2 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيبايى ها است .

الحمد للّه

حمد در برابر زيبايى ها و كمال ها است و به مقتضاى جمله {الحمد للّه} هر ستايشى از آنِ خدا است. بنابراين هر كمالى و زيبايى، از او نشأت مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 34 - 6

6 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيبايى ها است .

الحمد للّه

حمد در برابر زيبايى ها و كمال ها است

و به مقتضاى جمله {الحمد للّه} هر ستايشى از آن خدا است. بنابراين هر كمال و زيبايى، از او نشأت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 182 - 2

2 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيبايى ها است .

الحمد للّه

{حمد} در برابر زيبايى ها و كمال ها است و به مقتضاى جمله {الحمد للّه}، هر ستايشى از آن خداوند است. بنابراين هر كمال و زيبايى، از او نشأت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 14

14 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيبايى ها است .

الحمد للّه

حمد، در برابر زيبايى ها و كمال ها است و به مقتضاى جمله {الحمد للّه}، هرستايشى از آن خداوند است. بنابراين هر كمال و زيبايى از او نشأت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 13

13 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيبايى ها است .

و قالوا الحمد للّه . .. و قيل الحمد للّه

حمد در برابر زيبايى ها و كمال ها است و به مقتضاى جمله {الحمد للّه}، هر ستايشى از آن خداوند است. بنابراين هر كمال و زيبايى از او نشأت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 11

11 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيبايى ها است .

الحمد للّه

{حمد} در برابر زيبايى ها و كمال ها است

و به مقتضاى جمله {الحمد للّه} ثابت مى شود كه هر ستايشى از آنِ خداوند است. بنابراين كمال و زيبايى از او نشأت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 9

9 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيبايى ها است .

له الحمد

{حمد} در برابر زيبايى ها و كمال ها است و به مقتضاى جمله {له الحمد} هر ستايشى، به خداوند اختصاص دارد. بنابراين هر زيبايى و كمالى، از او نشأت گرفته است.

منشأ زيبايى آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 7

7 - ستارگان ، چراغ هاى آسمان اول و زيبايى بخش آن

و زيّنا السّماء الدّنيا بمص_بيح

{مصباح} (مفرد {مصابيح}) به معناى چراغ است و مراد از آن ستاره مى باشد.

منشأ زيبايى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 4

4 - وجود جلوه گرى جهان آفرينش ، پرتوى از نور خداوند است .

اللّه نور السم_وت و الأرض

منشأ زيبايى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 7

7 - آفرينش انسانِ زيبا صورت و نيكو سيرت ، مظهر و مصداق روشن آفرينش بحق خدا است .

خلق السم_وت و الأرض بالحقّ و صوّركم فأحسن صوركم

منشأ زيبايى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 33

33 - گياهان ، مايه زيبايى و خرمى زمين

من كلّ زوج بهيج

{بهجة و بهاجة} به معناى حسن و

خرمى است. بنابراين {بهيج}; يعنى، نيكو و خرم.

منشأ زيبايى گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 7 - 6

6 - زيبايى موجود در انواع گياهان جلوه هنرنمايى خداوند

من كلّ زوج كريم

قيد {كريم} بيانگر برداشت ياد شده است.

نشانه هاى زيبايى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 36 - 10

10 - مديريت يگانه خداوند بر جهان ، جلوه اى از جمال هستى و شايسته حمد و ستايش

فللّه الحمد ربّ السموت و ربّ الأرض ربّ الع_لمين

ذكر وصف {ربّ السماوات و. ..} در پى تأكيد بر ربوبيت عام، فراگير و يگانه خداوند، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه گردش نظام هستى با مديريت واحد، خود جمال و زيبايى ديگرى براى هستى است و در نتيجه خالق و مدير هستى، شايسته حمد و سپاس است.

نشانه هاى زيبايى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 2

2 - گياهان و سبزى هاى خوشبو و معطر ، نمودى از آراستگى زمين براى انسان

و الأرض وضعها للأنام . فيها ... و الريحان

واژه {ريحان}، به هر گياه خوشبو گفته مى شود (قاموس المحيط).

نقش زيبايى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 21

21_ قواى ادراكى بشر ، تحت تأثير مشاهده اوج زيبايى و جلوه هاى جمال ، كارآيى خود را از دست مى دهد .

و قطّعن أيديهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 6

6

- خوب و زيبا ديدن ، از عوامل برانگيزنده انسان به اقدام به هر كارى

أفمن زيّن له سوء عمله فرءاه حسنًا

زيباطلبى

جاودانگى زيباطلبى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 6

6 - لذّت جويى ها و زيبايى طلبى هاى انسان ، همراه با وى در جهان آخرت

ليدخل . .. جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر خ_لدين فيها

نويد بودن {جنّات تجرى. ..}، متوقف بر وجود حسّ زيبايى پسندى و لذّت جويى در انسان اخروى است.

زيباطلبى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 13

13- گرايش به زيبايى ها ، در سرشت انسان نهفته است .

جعلنا ما على الأرض زينة لها لنبلوهم

آفرينش زيبايى ها به منظور آزمايش انسان، در صورتى معنا خواهد داشت كه گرايش به زيبايى در وجود انسان نهفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 12

12 - انسان ها ، طبعاً ، به زيبايى و خوبى گرايش دارند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

اين كه شيطان، كارهاى ناروا را خوب جلوه مى دهد، تا مردم را از راه خدا باز دارد، حكايت از اين حقيقت مى كند كه مردم، به زيبايى و خوبى گرايش دارند و شيطان از اين گرايش، استفاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 5

5 - گرايش و تمايل انسان به زيبايى و گريز وى از زشتى

أفمن زيّن له سوء عمله فرءاه حسنًا

از اين كه شيطان براى گمراه كردن مردم، از

راه زيبا جلوه دادن اعمال زشت آنان وارد مى شود، مى توان مطلب ياد شده را استنباط كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 7

7 - گرايش انسان ها به زيبايى و تزيين با زيورآلات

و تستخرجون حلية تلبسونها

آيه شريفه در صدد گزارش از يك واقعيت خارجى است و آن استفاده مدام انسان ها از زيورآلات دريايى است. اين كار حكايت از تمايل و گرايشى است كه در درون انسان ها وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 6 - 6

6 - انسان ، موجودى زيباشناس و زيبايى خواه

إنّا زيّنّا السماء الدنيا بزينة الكواكب

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند در آيه شريفه، درصدد بيان جلوه هاى ربوبيتِ بى همتاى خود در طبيعت است و اگر زيبايى آسمانِ پرستاره براى بشر محسوس و مطلوب نباشد، اين بيان بيهوده خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 6

6 - گرايش درونى انسان به زيبايى ها

فزيّنوا لهم . .. و حقّ عليهم القول

از اين كه اعمال ناشايست انسان ها را برايشان خوب و نيك جلوه مى دادند، مى توان استفاده كرد كه طبيعت انسان از بدى گريزان است و به خوبى تمايل دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 22 - 2

2 - تزيين و تجمل ، امرى طبيعى و ارزشى در زندگى انسان

يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه

يكى از كاربردهاى عمده مرواريد و مرجان، تزيين و تجمل با آن دو است و خداوند به خاطر اعطاى آنها به انسان ها، بر ايشان منت نهاده و آن را منفعتى براى آنان شمرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 4

4 - علاقه و گرايش به زنان زيبا ، امرى فطرى و اصيل در نهاد بشر و جن

فيهنّ ق_صرت الطرف . .. كأنّهنّ الياقوت و المرجان

از اين كه خداوند، به عنوان نويدى بزرگ به خلق، بشارت همسران زيبا و جذاب را مى دهد، استفاده مى شود كه تمايل به آنان، امرى طبيعى و اصيل در نهاد انسان و جن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 70 - 2

2 - انسان ، فطرتاً مجذوب زيبايى صورت و سيرت

فيهنّ خيرت حسان

از اين كه خداوند به عنوان نويدى بزرگ به خلق، بشارت به زيبايى صورت و سيرت حوريان بهشتى مى دهد، استفاده مى شود كه تمايل به زيبايى ظاهرى و باطنى، خواسته اى اصيل و نهاده شده در فطرت بشر است; نه گرايشى تلقينى و زاييده فرهنگ و محيط.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 5 - 5

5 - انسان ، موجودى زيباشناس و زيبايى خواه

إنّا زيّنّا السماء الدنيا بمص_بيح

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد بيان جلوه هاى فرمان روايى و قدرت بى همتاى خداوند در طبيعت است و اگر زيبايى آسمان پرستاره براى بشر محسوس و مطلوب نباشد، بيان اين مطلب بيهوده خواهد

بود.

زيباطلبى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 4

4 - علاقه و گرايش به زنان زيبا ، امرى فطرى و اصيل در نهاد بشر و جن

فيهنّ ق_صرت الطرف . .. كأنّهنّ الياقوت و المرجان

از اين كه خداوند، به عنوان نويدى بزرگ به خلق، بشارت همسران زيبا و جذاب را مى دهد، استفاده مى شود كه تمايل به آنان، امرى طبيعى و اصيل در نهاد انسان و جن است.

فطريت زيباطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 4

4 - علاقه و گرايش به زنان زيبا ، امرى فطرى و اصيل در نهاد بشر و جن

فيهنّ ق_صرت الطرف . .. كأنّهنّ الياقوت و المرجان

از اين كه خداوند، به عنوان نويدى بزرگ به خلق، بشارت همسران زيبا و جذاب را مى دهد، استفاده مى شود كه تمايل به آنان، امرى طبيعى و اصيل در نهاد انسان و جن است.

زيبارويان

زيبارويان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 1

1 - در قيامت ، چهره گروهى از مردم زيبا و درخشان خواهد بود .

وجوه يومئذ مسفرة

{وجه مسفر} چهره اى است كه به جهت شادمانى، درخشان شده باشد (مقاييس اللغة) و يا زيبايى آن را فرا گرفته باشد. (مصباح)

سرور اخروى زيبارويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 39 - 2

2 - كسانى كه درخشان چهره و خنده لب در صحنه قيامت حضور يافته اند ، غرق سرور بوده و چهره

اى شكفته خواهند داشت .

مستبشرة

{إستبشار}; يعنى، شادمان بودن (لسان العرب). {بشر و استبشر} به يك معنا است. در اين موارد فايده باب استفعال، مبالغه افزون تر است. راغب مى گويد: بشارت دادن، به معناى ابلاغ خبرى است كه بشره و پوست صورت را شكفته سازد.

نشاط اخروى زيبارويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 39 - 2

2 - كسانى كه درخشان چهره و خنده لب در صحنه قيامت حضور يافته اند ، غرق سرور بوده و چهره اى شكفته خواهند داشت .

مستبشرة

{إستبشار}; يعنى، شادمان بودن (لسان العرب). {بشر و استبشر} به يك معنا است. در اين موارد فايده باب استفعال، مبالغه افزون تر است. راغب مى گويد: بشارت دادن، به معناى ابلاغ خبرى است كه بشره و پوست صورت را شكفته سازد.

زيبايى طلبى

اهميت زيبايى طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 4

4- غذا و پوشاك ، نيازى مقدم بر زيبايى خواص و جمال طلبى است . *

لكم فيها دفءٌ و من_فع و منها تأكلون . و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

با توجه به اينكه حيوانات هم باعث جمال و هم تأمين كننده غذا و پوشاكند، تقدّم ذكرى لباس و غذا در مقام امتنان، ممكن است اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

زيبايى طلبى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 14

14 _ انسان فطرتاً به زيباييها گرايش دارد.

كذلك زينا لكل أمة عملهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل

- 16 - 14 - 6

6- گرايش انسان ها به زيبايى و تزيين با زيورآلات

تستخرجوا منه حلية تلبسونها

فعل مضارع {تلبسونها} حكايت از واقعيت خارجى مى كند و آن استفاده از زيورآلات است. از طرفى، تزيين جزء نيازهاى ضرورى انسان نيست و در عين حال در كنار آن نيازها ذكر شده است و اين حكايت از حقيقت ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 5

5- گرايش و تمايل انسان به زيبايى و گريز از زشتى

فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

از اينكه شيطان اعمال زشت مردم را تزيين كرد و آنان را به وسيله همان عمل گمراه ساخت، نشان دهنده نكته فوق است.

زيبايى طلبى در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 6

6 - لذّت جويى ها و زيبايى طلبى هاى انسان ، همراه با وى در جهان آخرت

ليدخل . .. جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر خ_لدين فيها

نويد بودن {جنّات تجرى. ..}، متوقف بر وجود حسّ زيبايى پسندى و لذّت جويى در انسان اخروى است.

زيبايى ها

آثار زيبايى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 10

10 - خوب و زيبا ديدن ، از عوامل برانگيزنده انسان به اقدام هر كارى

و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

برداشت ياد شده از آن جا است كه فرعون، پس از زيبا جلوه گر شدن عمل زشتش، به آن اقدام كرده بود.

نقش زيبايى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 21

21_

قواى ادراكى بشر ، تحت تأثير مشاهده اوج زيبايى و جلوه هاى جمال ، كارآيى خود را از دست مى دهد .

و قطّعن أيديهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 6

6 - خوب و زيبا ديدن ، از عوامل برانگيزنده انسان به اقدام به هر كارى

أفمن زيّن له سوء عمله فرءاه حسنًا

زيتون از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

زيتون

آثار ذكر رويش درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 3

3 - توجّه به روييدن درختان زيتون و خرما و تأثير آنها در تغذيه انسان ، زمينه ساز شناخت خدا و مانع كفر به او است .

ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً

ارزش زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 5

5- زيتون ، خرما و انگور داراى ارزشى ويژه

ينبت . .. و الزيتون و النخيل و الأعن_ب و من كلّ الثمرت

نامبردن از اين سه ميوه در بين انبوه ميوه ها، مى تواند به جهت ارزش ويژه اين ميوه ها از نظر خواص نسبت به ميوه هاى ديگر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 1 - 2

2 - انجير و زيتون ، دو نعمت شايسته براى انسان و داراى ارزشى درخور سوگند خداوند

و التين و الزيتون

اهميت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 20 - 4

4 - خرما ، انگور و زيتون ، اهميت ويژه اى در تغذيه انسان دارند .

فأنشأنا لكم

. .. من نخيل و أعن_ب ... و شجرة ... صبغ للأكلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 1 - 4

4 - اهميت غذايى انجير ، بيش از زيتون است . *

و التين و الزيتون

تقدم ذكرى، ممكن است نشانگر تقدم رتبى باشد.

باغ زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 8

8 _ خداوند با آب باران تاكستانهاى انگور و باغهاى زيتون و انار را پديدار مى سازد.

و جنت من أعناب و الزيتون و الرمان

بركت درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 9

9 - زيتون ، از درختان پر بركت است .

شجرة مب_ركة زيتونة

پيدايش درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 6

6 _ خداوند، پديد آورنده درختان همگون و ناهمگون زيتون و انار است.

و هو الذى أنشأ . .. و الزيتون و الرمان متشبها و غير متشبه

تعقل در درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 13

13 _ دوران ثمردهى تا رسيدن ميوه اصله نخل و تاك انگور و درخت زيتون و انار، شايان مطالعه و تأمل و راهى براى خداشناسى است.

و من النخل . .. من أعناب و الزيتون و الرمان ... أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

مرجع ضمير {ثمره} مى تواند {الرمان} باشد و نيز مى تواند {النخل} {اعناب} {الزيتون} به صورت بدل باشد. برداشت فوق بر اين مبنا صورت

گرفته است. لذا فرمان {انظروا} شامل تمامى موارد مذكور در آيه است.

خالق زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 1

1 - خداوند ، آفريننده زيتون و درخت خرما و روياننده آن از زمين است .

فأنبتنا فيها . .. زيتونًا و نخلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 1

1 - آب ، زمين ، دانه ها ، انگور ، سبزيجات ، زيتون ، نخل ، بوستان ، ميوه و چراگاه ، آفريده هاى خداوند و در خدمت منافع انسان و دام هاى آنان است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} اسم مصدر و جايگزين مصدر حقيقى {تمتيعاً}(بهره رساندن) است (لسان العرب). اين كلمه، مفعول له و بيانگر علت پيدايش نعمت هايى است كه در آيات پيشين ذكر شد.

خورشت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 20 - 3

3 - درختان زيتون ، با ميوه هاى روغنى و نان خورش سفره آدميان ، نمودى ديگر از تدبير الهى

تنبت بالدهن و صبغ للأكلين

{صبغ} به معناى خورشت عطف بر {الدهن} و تنوين آن براى تنويع است يعنى {درختى كه ميوه آميخته به روغن و نوعى خورشت براى خورندگان مى روياند}

درختان زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 20 - 3

3 - درختان زيتون ، با ميوه هاى روغنى و نان خورش سفره آدميان ، نمودى ديگر از تدبير الهى

تنبت بالدهن و صبغ للأكلين

{صبغ} به معناى خورشت عطف بر {الدهن} و تنوين آن

براى تنويع است يعنى {درختى كه ميوه آميخته به روغن و نوعى خورشت براى خورندگان مى روياند}

روياننده درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 1

1- خداوند ، روياننده كشتزار ها و درختان زيتون ، خرما و انگور و تمامى محصولات كشاورزى است .

ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الأعن_ب و من كلّ الثمرت

رويش درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 7

7- رويش گياهان و درختان زيتون ، نخل و تاك به وسيله آب ، زمينه اى براى انديشيدن و راهى براى خداشناسى است .

ينبت لكم به . .. إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

رويش درختان زيتون در كوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 20 - 1،2

1 - رويش درختان زيتون در ارتفاعات كوه سينا به وسيله باران ، كارى خدايى است .

و شجرة تخرج من طور سيناء

{شجرة} عطف بر {جنّات} است. {طور} به معناى كوه و {سيناء} شبه جزيره اى در مصر است. اضافه {طور} به {سيناء} اضافه ظرفيه و به تقدير {طور فى سيناء} مى باشد; يعنى:[با آن آب باران] درختى كه از طور سينا برمى آيد[پديد آورديم].

2 - طور سينا ، مركز رويش درختان زيتون

و شجرة تخرج من طور سيناء

زمينه رشد درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 4

4 - باران و زمين مناسب ، دو عنصر اصلى در رشد و بارورى درختان

زيتون و خرما است .

صببنا الماء . .. ثمّ شققنا ... و زيتونًا و نخلاً

سوگند به زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 1 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به انجير و زيتون

و التين و الزيتون

2 - انجير و زيتون ، دو نعمت شايسته براى انسان و داراى ارزشى درخور سوگند خداوند

و التين و الزيتون

عوامل ثمردهى درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 10

10 - درخت زيتون ، در صورت تابش مستقيم نور خورشيد بر آن در طول روز ، پربارتر و مرغوب تر خواهد شد .

من شجرة مب_ركة زيتونة لاشرقيّة و لاغربيّة يكاد زيتها يضىء و لو لم تمسسه نار

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه عبارت {لا شرقيّه و لا غربيّه} اين گونه تفسير شود كه: درخت زيتون نه فقط در ناحيه شرق است _ كه تنها به وقت عصر از شعاع خورشيد بهره گيرد _ و نه فقط در ناحيه غرب است _ كه تنها در صبح از شعاع خورشيد بهره مند باشد; بلكه از مزاياى هر دو جهت و از تابش نور مستقيم خورشيد از صبح تا به غروب استفاده مى كند و روشن است كه چنين درختى، از ثمره اى فراوان تر و مرغوب تر برخوردار خواهد بود.

فلسفه سوگند به زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 4 - 4

4 - برخوردارى انسان از خلقت برتر ، حقيقتى است كه خداوند آن را با سوگند به انجير ،

زيتون ، طور سينا و شهر مكه ، بيان داشته و بر آن تأكيد كرده است .

و التين . .. لقد خلقنا الإنس_ن فى أحسن تقويم

فوايد زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 20 - 3

3 - درختان زيتون ، با ميوه هاى روغنى و نان خورش سفره آدميان ، نمودى ديگر از تدبير الهى

تنبت بالدهن و صبغ للأكلين

{صبغ} به معناى خورشت عطف بر {الدهن} و تنوين آن براى تنويع است يعنى {درختى كه ميوه آميخته به روغن و نوعى خورشت براى خورندگان مى روياند}

مراد از زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 1 - 5

5 - { عن أبى الحسن الاوّل قال : قال رسول اللّه ( ص ) : إنّ اللّه تبارك و تعالى . . . اختار من البلدان أربعة فقال عزّوجلّ : { و التين و الزيتون . و طور سينين . و ه_ذا البلد الأمين } فالتين المدينة ، و الزيتون بيت المقدّس ، و طور سينين الكوفة و ه_ذا البلد الأمين مكّة ;

از امام موسى بن جعفر(ع) روايت شده است كه فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: خداوند تبارك و تعالى . .. از بين شهرها، چهار شهر را انتخاب كرد. او _ كه عزيز و جليل است _ فرمود: { والتين و الزيتون . و طور سينين . و ه_ذا البلد الأمين}. پس {تين} مدينه و {زيتون} بيت المقدس و {طور سينين} كوفه و {ه_ذا البلد الأمين} مكه است.}

منشأ رويش درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- عبس - 80 - 29 - 1

1 - خداوند ، آفريننده زيتون و درخت خرما و روياننده آن از زمين است .

فأنبتنا فيها . .. زيتونًا و نخلاً

نعمت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 2

2 - بهره مندى انسان از زيتون و از منافع گوناگون درخت خرما ، نعمتى الهى و سزاوار سپاس گزارى است .

ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً

{زيتون}، ميوه اى معروف (مصباح) و درختى معروف است و مى تواند جمع {زيتونة} باشد كه گاه بر درخت و گاه بر ميوه آن اطلاق مى گردد (لسان العرب). تعبير {نخل} _ به جاى نام ميوه آن _ ممكن است ناظر به اين باشد كه انسان علاوه بر خرما، از اجزاى ديگر نخل (از قبيل شاخ، برگ، تنه و ليف آن) نيز بهره مى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 1 - 2

2 - انجير و زيتون ، دو نعمت شايسته براى انسان و داراى ارزشى درخور سوگند خداوند

و التين و الزيتون

زيد بن حارثه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آميزش زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 17

17 - زيدبن حارثه ، پس از كام گيرى از همسرش ، او را طلاق داد و از وى جدا شد .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجن_كها

{وطر} در لغت {نياز مهم} را گويند (مفردات راغب). در آيه، {قضى ... وطراً} كنايه از به پايان رسيدن حاجت زيد از نكاح با زينب و به اتمام رسيدن زمان مجاز زناشويى

آن دو است.

احسان به زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 3

3 - پيامبراكرم ( ص ) به زيدبن حارثه ، انعام و احسان كرده بود .

و إذ تقول للذى . .. و أنعمت عليه

اسلام زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 5

5 - اسلام آوردن زيدبن حارثه ، نعمتى اعطايى از جانب خداوند براى وى بود .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه

در اين كه {مراد از {أنعم اللّه} چه چيزى است؟}، اختلاف است. مفسران، از مصداق هاى بارز آن، اسلام آوردن زيد را شمرده اند.

بردگى زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 4

4 - زيدبن حارثه ، برده آزاد شده پيامبر ( ص ) بود .

و إذ تقول للذى . .. و أنعمت عليه

اين كه {مراد از {أنعمت عليه} چيست؟}، نوع مفسران برآن اند كه مراد، آزاد شدن زيد از سوى پيامبر(ص) است.

توصيه به زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 1،8،9،32

1 - پيامبر ( ص ) به زيدبن حارثه ، براى ادامه زندگى با همسرش و طلاق ندادن وى ، سفارش كرد .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. أمسك عليك زوجك

طبق شأن نزول، اين آيه درباره زيد بن حارثه و تصميم اش براى طلاق همسر خود، زينب است. لازم به ذكر است كه تعديه فعل {أمسك} با

{على} متضمن معناى حبس و نگهدارى است.

8 - دعوت پيامبر ( ص ) از زيد بن حارثه ، براى رعايت تقواى الهى درباره همسرش زينب

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

9 - سفارش پيامبر ( ص ) به زيد ، براى نگهدارى همسرش و نيز رعايت تقواى الهى ، امرى شايسته ياد و يادآورى است .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

{إذ} متعلق به {اُذكر} مقدر است و در نتيجه، نكته ياد شده، از آن فهميده مى شود.

32 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . .انّ رسول اللّه خطب على زيدبن حارثه ، زينب بنت جحش . . . فزوّجها إيّاه فمكثت عند زيد ماشاء اللّه ، ثمّ إنّهما تشاجرا فى شىء إلى رسول اللّه . . . فقال زيد : يا رسول اللّه ! تأذن لى فى طلاقها فإنّ فيها كبراً و إنّها لتؤذينى بلسانها ، فقال رسول اللّه ( ص ) : اتّق اللّه و أمسك عليك زوجك . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص)، زينب دختر جحش را براى زيد خواستگارى كرد . .. و او را به عقد وى در آورد. سپس مدتى را كه خدا مقدر كرده بود، زينب، پيش زيد بود. آن گاه ميان زيد و زينب، مشاجره اى رخ داد و هر دو پيش رسول خدا، شكوه بردند. زيد گفت: اى رسول خدا! آيا اجازه مى دهى او را طلاق بدهم. به خاطر اين كه او متكبر است و با زبانش مرا اذيت مى كند؟ رسول خدا فرمود: از خدا بترس

و همسرت را نگه دار...}.

زيد بن حارثه و زينب بنت جحش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 8،9

8 - دعوت پيامبر ( ص ) از زيد بن حارثه ، براى رعايت تقواى الهى درباره همسرش زينب

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

9 - سفارش پيامبر ( ص ) به زيد ، براى نگهدارى همسرش و نيز رعايت تقواى الهى ، امرى شايسته ياد و يادآورى است .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

{إذ} متعلق به {اُذكر} مقدر است و در نتيجه، نكته ياد شده، از آن فهميده مى شود.

طلاق همسر زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 6

6 - همسر زيدبن حارثه ، با وى ناسازگار بود و زيد ، تصميم گرفت از او جدا شود .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. أمسك عليك زوجك

در شأن نزول آيه آورده اند كه زينب، همسر زيد، به خاطر اين كه زيد، برده اى آزاد شده است، با او ناسازگارى مى كرد و اين، بر زيد ناگوار بود و از اين رو تصميم گرفت زينب را طلاق دهد. امر {أمسك}، به اين مطلب اشاره دارد و نيز فرمانى است به زيد از عملى ساختن تصميم اش.

عتق زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 4

4 - زيدبن حارثه ، برده آزاد شده پيامبر ( ص ) بود .

و إذ

تقول للذى . .. و أنعمت عليه

اين كه {مراد از {أنعمت عليه} چيست؟}، نوع مفسران برآن اند كه مراد، آزاد شدن زيد از سوى پيامبر(ص) است.

فرزند خواندگى زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 24

24 - زيدبن حارثه ، پسر خوانده پيامبر ( ص ) بود .

لكى لايكون على المؤمنين حرج فى أزوج أدعيائهم

ناسازگارى همسر زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 6

6 - همسر زيدبن حارثه ، با وى ناسازگار بود و زيد ، تصميم گرفت از او جدا شود .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. أمسك عليك زوجك

در شأن نزول آيه آورده اند كه زينب، همسر زيد، به خاطر اين كه زيد، برده اى آزاد شده است، با او ناسازگارى مى كرد و اين، بر زيد ناگوار بود و از اين رو تصميم گرفت زينب را طلاق دهد. امر {أمسك}، به اين مطلب اشاره دارد و نيز فرمانى است به زيد از عملى ساختن تصميم اش.

نعمتهاى زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 2،5

2 - زيدبن حارثه ، از نعمت هاى الهى برخوردار بود .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه

5 - اسلام آوردن زيدبن حارثه ، نعمتى اعطايى از جانب خداوند براى وى بود .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه

در اين كه {مراد از {أنعم اللّه} چه چيزى است؟}، اختلاف است. مفسران، از مصداق هاى بارز آن، اسلام آوردن

زيد را شمرده اند.

همسر زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 17،18،19

17 - زيدبن حارثه ، پس از كام گيرى از همسرش ، او را طلاق داد و از وى جدا شد .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجن_كها

{وطر} در لغت {نياز مهم} را گويند (مفردات راغب). در آيه، {قضى ... وطراً} كنايه از به پايان رسيدن حاجت زيد از نكاح با زينب و به اتمام رسيدن زمان مجاز زناشويى آن دو است.

18 - پيامبر ( ص ) با زينب ، مطلَّقه زيد ، پس از جدا شدن او از زيد ازدواج كرد .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجن_كها

19 - ازدواج پيامبر ( ص ) با زينب ، مطلَّقه زيد به امر خداوند بود .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجن_كها

زيركى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار زيركى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 25

25 _ شكست زبونانه كافران ، در گرو كوشش مجاهدان براى فراهم سازى تجهيزات و هوشيارى آنان در برابر هجوم غافلگيرانه دشمن

و ليأخذوا حذرهم . .. و خذوا حذركم إنّ اللّه اعد للكفرين عذاباً مهيناً

جمله {ان اللّه . ..} مى تواند تعليل براى فرمان خداوند به گرفتن اسلحه و حفظ هوشيارى باشد، بر اين مبنا مراد از عذاب مهين، شكست زبوبانه دشمنان خواهد بود.

اهميت زيركى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 18

18 _ لزوم هشيارى در قبال زندگانى دنيا

و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

خداوند حيات دنيا را به فريبندگى توصيف كرد

تا به انسانها بفهماند كه مبادا ظاهر فريبنده حيات دنيا، شما را از بهشت كه فوز و سعادت است، غافل سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 12

12 _ لزوم هشيارى جامعه ايمانى در مقابل تلاش براى گمراه ساختن مسلمانان

الم تر الى الذين . .. ان تضلوا السبيل

هدف از بيان تصميم عالمان يهود، هشيار ساختن مسلمانان نسبت به تلاش پيگير آن عالمان براى گمراه ساختن جامعه ايمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 12

12 _ لزوم هشيارى پيامبر و رهبران الهى ، در برخورد با شگرد هاى منافقان

ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً. اولئك الّذين يعلم اللّه ما فى قلوبهم فاعرض عنهم

خداوند قبل از دستور به گذشت و موعظه، به پيامبر (ص) مى آموزد كه عذر منافقان دروغ و بى پايه است تا به اين وسيله وى را متوجّه شگردهاى آنان سازد و موعظه را بر اين اساس، پايه ريزى نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 91 - 4

4 _ لزوم هشيارى در برابر ادعا هاى صلحجويانه بيگانگان

ستجدون اخرين يريدون ان يَامنوكم و يَامنوا قومهم كلّما ردّوا الى الفتنة اركسوا في

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 8

8 _ لزوم هوشيارى مسلمانان در برابر فتنه هاى دشمنان

ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا ان الكفرين كانوا لكم عدواً مبيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 11،12

11

_ لزوم بستن راه بهره بردارى دشمن از فرصت ها ، با هوشيارى و احتى اط بيشتر

و ليأخذوا اسلحتهم . .. و ليأخذوا حذرهم و اسلحتهم

12 _ برابرى نقش هوشيارى و آمادگى هاى لازم نظامى در جنگ ، با سلاح و تجهيزات

و ليأخذوا حذرهم و اسلحتهم

مراد از {حذر} احتراز از دشمن است كه از آن به هوشيارى نظامى تعبير شده است. و چون هوشيارى در برابر دشمن را در كنار آمادگى تسليحاتى آورده و هر دو را با كلمه {اخذ} (گرفتن) تعبير كرده، دلالت بر كارسازى يكسان آنها دارد; بلكه تقدم {حذر} مى تواند حاكى از اهميت بيشتر آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 5

5 _ لزوم هشيارى مسلمان در قبال ترفند ها و شگرد هاى منافقان

الذين يتربّصون بكم فإن كان لكم فتح من اللّه . .. و نمنعكم من المؤمنين

از اهداف افشاى منافقان و بر شمردن ويژگيهاى آنان، آگاه كردن مؤمنان به حيله ها و مكرهاى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 61 - 6

6 _ ضرورت هشيارى مؤمنان در برابر اهل كتاب به هنگام تظاهر آنان به اسلام

و إذا جاءوكم قالوا ءامنا . .. و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 10

10 _ جامعه ايمانى وظيفه دار هشيارى در برابر موضعگيرى هاى گمراه كننده كافران

يايها الذين ءامنوا عليكم انفسكم لايضركم من ضل إذا اهتديتم

{لا} در لايضركم مى تواند نافيه باشد بر اين مبنا مراد از جمله

{لايضركم . ..} اين است كه چنانچه از ايمان خود مراقبت كنيد از دام گمراهان مى رهيد و مى تواند {لا} ناهيه باشد، يعنى اى مؤمنان مبادا گمراهان شما را از راه بدر برده و ايمان شما را بربايند برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است. گفتنى است كه مراد از {من ضل} به قرينه {ءامنوا} كفرپيشگان مى باشد.

اهميت زيركى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 9،29

9 _ ضرورت هشيارى حاكمان و قاضيان نسبت به تزوير دسيسه گران ، براى منحرف ساختن آنان از حكم و داورى بر پايه تعاليم قرآن

و احذرهم ان يفتنوك عن بعض ما أنزل اللّه إليك

29 _ ضرورت هشيارى ، آمادگى و پايدارى رهبران الهى در برابر انبوه فاسقان و شكنندگان حريم دين

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم . .. و إن كثيراً من الناس لفسقون

يادآورى فسق بسيارى از مردم در پى نهى از پيروى هواپرستان، مى تواند به منظور هشدار به قاضيان و رهبران الهى ايراد شده باشد ; يعنى بايد متوجه باشند كه فاسقان بسيارى براى بازداشتن آنان از اجراى احكام الهى در تلاش هستند.

اهميت زيركى قاضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 9

9 _ ضرورت هشيارى حاكمان و قاضيان نسبت به تزوير دسيسه گران ، براى منحرف ساختن آنان از حكم و داورى بر پايه تعاليم قرآن

و احذرهم ان يفتنوك عن بعض ما أنزل اللّه إليك

زيركى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف -

7 - 122 - 2

2 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مردمى هوشيار و به ترفند ها و سياست بازى هاى فرعون و اشرافيان دربار وى آگاه بودند .

رب موسى و هرون

به نظر مى رسد از اهداف ساحران در تفسير {رب العلمين} به {رب موسى و هرون} اين باشد كه مبادا فرعونيان پس از خاتمه ماجرا چنين وانمود كنند كه ساحران به فرعون سجده كردند و او را {رب العلمين} خواندند. و اين معنا حكايت از هوشيارى ساحران و آگاهى آنان به ترفندهاى فرعون دارد.

زيركى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 9،10،12،24

9 _ وجوب همراه داشتن سلاح و حفظ هوشيارى و احتى اط ، به هنگام اداى نماز خوف

و ليأخذوا اسلحتهم . .. و ليأخذوا حذرهم و اسلحتهم

ظاهراً مراد از ضمير در {ليأخذوا} همان كسانى هستند كه به نماز ايستاده اند، نه آن گروهى كه مشغول پاسدارى هستند.

10 _ لزوم احتى اط و هوشيارى بيشتر مجاهدان ، به هنگام تعويض و جابجايى در نماز خوف *

و ليأخذوا حذرهم و اسلحتهم

تصريح به لزوم هوشيارى در مورد دسته دوم (و ليأخذوا حذرهم)، بيانگر ضرورت احتى اط بيشتر در تعويض و جابجايى دارد.

12 _ برابرى نقش هوشيارى و آمادگى هاى لازم نظامى در جنگ ، با سلاح و تجهيزات

و ليأخذوا حذرهم و اسلحتهم

مراد از {حذر} احتراز از دشمن است كه از آن به هوشيارى نظامى تعبير شده است. و چون هوشيارى در برابر دشمن را در كنار آمادگى تسليحاتى آورده و هر دو را با كلمه {اخذ} (گرفتن) تعبير كرده، دلالت بر

كارسازى يكسان آنها دارد; بلكه تقدم {حذر} مى تواند حاكى از اهميت بيشتر آن باشد.

24 _ كسانى كه در نماز خوف مجاز به زمين گذاشتن سلاح خويش هستند ، بايد همچنان هوشيار و مراقب باشند .

و لاجناح عليكم . .. ان تضعوا اسلحتكم و خذوا حذركم

زيركى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 12

12 _ لزوم هشيارى پيامبر و رهبران الهى ، در برخورد با شگرد هاى منافقان

ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً. اولئك الّذين يعلم اللّه ما فى قلوبهم فاعرض عنهم

خداوند قبل از دستور به گذشت و موعظه، به پيامبر (ص) مى آموزد كه عذر منافقان دروغ و بى پايه است تا به اين وسيله وى را متوجّه شگردهاى آنان سازد و موعظه را بر اين اساس، پايه ريزى نمايد.

زيركى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 18

18_ زليخا ، زنى زيرك ، طرّاح و هوشيار بود .

فلما سمعت بمكرهنّ أرسلت إليهنّ . .. و ءاتت كل وحدة منهنّ سكّينًا ... فلما رأينه

زيركى قاضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 6

6 _ ضرورت هوشيارى قاضى در برابر نيرنگ ها و صحنه سازيها

لتحكم بين الناس . .. و لاتجدل عن الذين يختانون انفسهم

زيركى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 61 - 6

6 _ ضرورت هشيارى مؤمنان در برابر اهل كتاب به هنگام تظاهر آنان به اسلام

و إذا جاءوكم قالوا ءامنا . ..

و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

زيركى و تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 13

13 _ تقوا و پرهيزگارى همسو و هماهنگ با تيزهوشى و خردمندى

فاتقوا اللّه ياولى الالبب

منافقان و زيركى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 50 - 6

6 _ كنار كشيدن از مسؤوليت و مشكلات جامعه در بينش منافقان ، تيزهوشى و كياست است .

و إن تصبك مصيبة يقولوا قد أخذنا أمرنا من قبل و يتولوا و هم فرحون

زينب بنت جحش از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ازدواج زينب بنت جحش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 18،19،20،27،31

18 - پيامبر ( ص ) با زينب ، مطلَّقه زيد ، پس از جدا شدن او از زيد ازدواج كرد .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجن_كها

19 - ازدواج پيامبر ( ص ) با زينب ، مطلَّقه زيد به امر خداوند بود .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجن_كها

20 - پيامبر ( ص ) ، تصميم و رغبت براى ازدواج با زينب ، مطلَّقه زيد ، نداشت و آن ازدواج ، تنها براى اجراى فرمان خداوند بود .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. أمسك عليك زوجك ...فلمّا قضى زيد منها وطرًا ز

توصيه پيامبر(ص) به زيد، مبنى بر ادامه زندگى با زينب، حاكى از اين است كه پيامبر(ص)، در تلاش بود تا آن دو، به زندگى خود ادامه دهند و پس از طلاق هم، نگران پيامدهاى احتمالى ازدواج اش با زينب بوده است. از فعل {زوّجناكها} استفاده مى شود كه چنين امرى،

به خواست و فرمان خداوند بوده است.

27 - فلسفه ازدواج پيامبر ( ص ) با مطلَّقه پسرخوانده خويش ، شكستن سنّتى جاهلى و هموار كردن راه براى ديگران بود .

زوّجن_كها لكى لايكون على المؤمنين حرج فى أزوج أدعيائهم

31 - رخداد مطلَّقه شدن زينب و ازدواج اش با پيامبر ( ص ) از جمله حوادثى است كه براساس خواست خداوند ، تحقق پيدا كرده است .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجنكها . .. و كان أمر اللّه مفعولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 38 - 9،10

9 - صدور فرمان ازدواج پيامبر ( ص ) با زينب ، مطلَّقه پسرخوانده اش ، امرى حساب شده بوده است .

زوّجنكها . .. ما كان على النبىّ من حرج فيما فرض اللّه له ... و كان أمر اللّه قدر

10 - { عن الرضا ( ع ) ( فى قصّة زيدبن حارثة مع إمرأته ) : إنّ زيدبن حارثة طلّقها و اعتدت منه فزوّجها اللّه تعالى من نبيّه ( ص ) و أنزل بذلك قرآناً فقال عزّوجلّ : { فلمّا قضى زيد منها وطراً زوّجناكها . . . } ثمّ علم عزّوجلّ أنّ المنافقين سيعيّبونه بتزويجها فأنزل { ما كان على النبىّ من حرج فيما فرض اللّه له . . . } ;

از امام رضا(ع) (در داستان زيدبن حارثه با همسرش) روايت شده كه زيدبن حارثه، همسرش را طلاق داد. پس از اين كه عدّه او تمام شد، خدا، او را به ازدواج پيامبر درآورد و در اين باره، آيه اى نازل كرد و فرمود: {فلمّا قضى زيد...}. خدا مى دانست كه

منافقان، به خاطر ازدواج او با همسر مطلّقه زيد، به عيب گويى از او خواهند پرداخت، از اين رو، اين آيه را نازل كرد: ما كان على النبىّ من حرج...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 40 - 4

4 - جواز ازدواج پيامبر ( ص ) با زينب ، مطلّقه زيد ، به دليل نبود رابطه نسبى ميان پيامبر ( ص ) و زيد است .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجن_كها . .. ما كان محمّد أبا أحد من رجالكم

احتمال دارد كه {ما كان محمّد أبا أحد من رجالكم} اشاره به نفى خويشاوندى پيامبر(ص) با زيد و در نتيجه، اثبات جايز بودن ازدواج آن حضرت با مطلّقه زيد باشد.

زيد بن حارثه و زينب بنت جحش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 8،9

8 - دعوت پيامبر ( ص ) از زيد بن حارثه ، براى رعايت تقواى الهى درباره همسرش زينب

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

9 - سفارش پيامبر ( ص ) به زيد ، براى نگهدارى همسرش و نيز رعايت تقواى الهى ، امرى شايسته ياد و يادآورى است .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

{إذ} متعلق به {اُذكر} مقدر است و در نتيجه، نكته ياد شده، از آن فهميده مى شود.

طلاق زينب بنت جحش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 17،31

17 - زيدبن حارثه ، پس از كام گيرى از همسرش ، او

را طلاق داد و از وى جدا شد .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجن_كها

{وطر} در لغت {نياز مهم} را گويند (مفردات راغب). در آيه، {قضى ... وطراً} كنايه از به پايان رسيدن حاجت زيد از نكاح با زينب و به اتمام رسيدن زمان مجاز زناشويى آن دو است.

31 - رخداد مطلَّقه شدن زينب و ازدواج اش با پيامبر ( ص ) از جمله حوادثى است كه براساس خواست خداوند ، تحقق پيدا كرده است .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجنكها . .. و كان أمر اللّه مفعولاً

محمد(ص) و زينب بنت جحش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 12

12 - خداوند ، پنهان كارى پيامبر ( ص ) را درباره فرمان الهى به ازدواج آن حضرت با همسر مطلَّقه زيد ، بر ملا ساخت .

و تخفى فى نفسك ما اللّه مبديه

زينت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 8

8 - خوبى هركار ، علاوه بر صدور آن به نيت خير ، در گرو هماهنگى آن با ساير خواسته ها و دستورات خداوند است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

با وجود آن كه موسى(ع) در تعجيل خود، نيت خير داشته است; ولى بازخواست شدن او دال براين مطلب است كه صرف داشتن نيت خير، براى برترى يافتن عمل كافى نيست; بلكه بايد با ادله ديگر آن عمل را سنجيد. اگر در تعارض نبود، آن گاه بدان اقدام كرد.

آثار زينت با طلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - زخرف - 43 - 53 - 3

3 - زينت و تجمل مردان به طلا ، ارزشى فرعونى *

قال . .. فلولا أُلقى عليه أسورة من ذهب

آثار زينت طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 23

23 - بازى ، سرگرمى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى ، از مظاهر و جلوه هاى فريبندگى دنيا

أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر ... و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور

معرفى دنيا به متاع فريبنده، در پايان آيه شريفه _ پس از آن كه در آغاز آن با پنج ويژگى شناسانده شده است _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

ابزار زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 6

6 - ستارگان ، زينت بخش آسمان دنيا ( نزديك ترين آسمان به زمين )

و زيّنا السّماء الدّنيا بمص_بيح

اجتناب از زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 2

2 - اجتناب از آرايش و خودآرايى ، شرط جواز حجاب نداشتن زنان سالخورده و نا اميد از زناشويى است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا فليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ غير مت

اجتناب از زينت طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 4

4 - دنيا ، عرصه مسابقه و تلاش براى كسب سعادت اخروى ( بهشت پهناور ) است ; نه ميدان بازى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى .

سابقوا إلى مغفرة

من ربّكم و جنّة

احكام زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 13،27

13 - زينت كردن براى زنان ، كارى مشروع و جايز است .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

27 - هر گونه حركت و رفتارى كه موجب آگاهى نامحرمان از زينت هاى زنان مؤمن شود ، بر آنان حرام است .

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

احكام زينت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 3

3 - آرايش و خودآرايى زنان _ حتى سالخوردگان نا اميد از زناشويى _ در برابر نامحرمان ممنوع است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا . .. غير متبرّج_ت بزينة

استخراج زينت هاى دريايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 5

5- جواز غواصى و استخراج اشياى قيمتى و زينتى دريا

و تستخرجوا منه حلية

استفاده از زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 4

4- استفاده از مظاهر طبيعت ، براى خوراك ، پوشاك و زيورآلات مباح است .

لتأكلوا منه لحمًا طريًّا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها

استفاده از زينت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 3،9،10،12

3 _ هدف از آفرينش زينتها و روزيها، استفاده بندگان خداوند از آنهاست.

زينة الله التى أخرج لعباده

9 _ جواز استفاده مؤمن و كافر از زيباييها و روزيهاى پاكيزه خدا در دنيا

قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا خالصة يوم القيمة

كلمه

{خالصة} حال است براى {هى} و {يوم القيامة} متعلق به آن مى باشد. ذكر نشدن اين كلمه در مورد {الحياة الدنيا} حاكى از انحصارى نبودن مواهب دنيا براى مؤمنان است. يعنى: قل هى للذين آمنوا و لغير هم فى الحياة الدنيا و لهم خالصة يوم القيامة.

10 _ استفاده مؤمنان از زينتها و نعمتها، مقصود اصلى از آفرينش آنهاست.

قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا

ذكر نكردن {لغيرهم} پس از {للذين ءامنوا}، على رغم مقصود بودن آن، براى رساندن اين معناست كه زينتها و طيبات بالإصاله براى مؤمنان آفريده شده است.

12 _ استفاده از زينتها و روزيها در دنيا، همواره آميخته با رنجها و كدورتهاست.

قل هى للذين . .. خالصة يوم القيمة

برخى برآنند كه {خالصة} در آيه مورد بحث به معناى خلوص از ناملايمات و كدورتها است. بر اين مبنا چون اين قيد براى قيامت ذكر نشده، مفهومش اين است كه در دنيا مواهب خدادادى آميخته با رنجها و ناملايمات است.

استفاده از زينت هاى دريايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 3

3- تغذيه با گوشت هاى تازه ، استفاده از زيور هاى دريايى و كشتيرانى ، از فوايد درياست .

سخ_ّر البحر لتأكلوا منه لحمًا طريًّا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها و ترى الفلك

{طرى} به معناى جديد و تازه و {حلية} به معناى زيور است.

اسراف در زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 6،8

6 _ حرمت اسراف در بهره گيرى از زينتها

خذوا زينتكم . .. و لاتسرفوا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {و لاتسرفوا}، علاوه

بر {كلوا و اشربوا}، ناظر به جمله {خذوا زينتكم} نيز باشد. ذيل آيه (إنه ...) اين احتمال را تأييد مى كند.

8 _ زياده روى در زينت دادن خويش، و اسراف در خوردن و آشاميدن، موجب محروميت از محبت خداوند است.

خذوا زينتكم . .. و لاتسرفوا إنه لايحب المسرفين

اهميت زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 5

5 _ آراسته ساختن خويش با پوشاكهاى زيبا، مطلوب و محبوب خداوند است.

قد أنزلنا عليكم . .. و ريشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 6 - 7

7 - زينت و زيبايى ، امرى مطلوب و پسنديده در نگاه دين

إنّا زيّنّا السماء الدنيا بزينة الكواكب

بهترين زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 138 - 5

5 - يكتاپرستى ، بهترين و زيباترين زينت و صبغه براى انسانهاست .

و من أحسن من اللّه صبغة و نحن له عبدون

بى رغبتى به زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 6

6 - بى رغبتى به زيورآلات ، توان مندى و فرادستى در ميدان بحث و درگيرى ، خصلت هاى ديرينه مردان

أو من ينشّؤا فى الحلية

با توجه به قرينه مقابله، استفاده مى شود كه مردان نوعاً داراى ويژگى هاى ذكر شده در آيه نسيتند.

پوشش زينت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 9،12

9 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و محل آنها

( بدن ) از ديد نامحرمان اند ; جز آنچه كه خود به خود آشكاراست ( مثل سرمه ، انگشتر ، حنا و . . . ) .

و قل للمؤمن_ت . .. و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

درباره مقصود از {زينتهنّ} (زينت زنان) دو ديدگاه وجود دارد: 1- مقصود محل زينت آلات است; زيرا آشكار كردن خود زينت آلات به تنهايى معنى ندارد. 2- مراد خود زينت آلات است، در حالى كه بر روى بدن قرار دارد. در اين صورت به طريق اولى آشكار كردن محل زيورآلات (بدن)، حرام خواهد بود. گفتنى است مقصود از استثنا در {إلاّ ماظهر منها}، زيورآلاتى است كه، به طور متعارف آشكارا استفاده مى شود; مثل: انگشتر، سرمه، حنا و... .

12 - پوشاندن زينت هايى كه به طور متعارف و خودبه خود آشكار است ( مانند انگشتر ، سرمه ، حنا و . . . ) بر زنان ، واجب نيست .

و لا يبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

پوشش محل زينت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 9،39

9 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و محل آنها ( بدن ) از ديد نامحرمان اند ; جز آنچه كه خود به خود آشكاراست ( مثل سرمه ، انگشتر ، حنا و . . . ) .

و قل للمؤمن_ت . .. و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

درباره مقصود از {زينتهنّ} (زينت زنان) دو ديدگاه وجود دارد: 1- مقصود محل زينت آلات است; زيرا آشكار كردن خود زينت آلات به تنهايى معنى ندارد. 2- مراد

خود زينت آلات است، در حالى كه بر روى بدن قرار دارد. در اين صورت به طريق اولى آشكار كردن محل زيورآلات (بدن)، حرام خواهد بود. گفتنى است مقصود از استثنا در {إلاّ ماظهر منها}، زيورآلاتى است كه، به طور متعارف آشكارا استفاده مى شود; مثل: انگشتر، سرمه، حنا و... .

39 - { عن فضيل بن يسار قال : سألت أبا عبداللّه ( ع ) عن الذراعين من المرأة أهما من الزنية التى قال اللّه تبارك و تعالى { و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ } قال : نعم و مادون الخمار من الزينة و ما دون السوارين ;

فضيل بن يسار گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: آيا زراعين زن از (آرنج تا مچ دستهاى او) جزء زينتى است كه خداوند فرموده است: {و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ}؟ فرمود: آرى و نيز آنچه [از سرو گردن ]زير پوشش مقنعه و [از مچ دست ]زير دست بند قرار دارد، از همان زينت است}.

تبيين احكام زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 16

16 _ بيان احكام خوراكيها، نوشيدنيها، زينتها و تعيين حد و مرز حليت آنها، نمونه اى از تبيين احكام و آيات الهى از سوى خداوند است.

خذوا زينتكم عند كل مسجد و كلوا و اشربوا و لاتسرفوا . .. كذلك نفصل الأيت

تحريم زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 2

2 _ تحريم كنندگان زيباييها و زينتهاى خدادادى و روزيهاى پاكيزه، مورد نكوهش و توبيخ خداوند هستند.

قل من حرم . .. والطيبت من الرزق

استفهام در جمله {من

حرم . ..} استفهام انكار توبيخى است. يعنى خداوند علاوه بر اين كه تحريم طيبات را صحيح نمى داند، تحريم كننده را نيز سرزنش مى كند.

تحريم زينت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 17

17 _ حرام شمردن زينتها و روزيهاى حلال و پاكيزه، افترا بر خداوند است.

قل من حرم زينة الله . .. أن تقولوا على الله ما لا تعلمون

از مصاديق مورد نظر براى افترا، به قرينه آيه قبل، تحريم زينتها و روزيهاى پاكيزه است.

حرمت اظهار زينت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 10،27

10 - حرمت آشكار ساختن زينت ها و محل هاى آنها ( بدن ) بر زنان ، جز آنچه كه ثخود به خود آشكار است ( مانند انگشتر ، سرمه ، حنا و . . . ) .

لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

27 - هر گونه حركت و رفتارى كه موجب آگاهى نامحرمان از زينت هاى زنان مؤمن شود ، بر آنان حرام است .

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

حليت زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 6

6 _ حليت، قانون اولى و اصل كلى در بهره گيرى از زينتها، خوراكيها و نوشيدنيهاست.

قل من حرم زينة الله التى أخرج لعباده

استفهام انكارى در {من حرم . ..} دلالت مى كند بر اين كه اگر دليلى براى حرمت اشياى ذكر شده يافت نشد، بايد آنها را حلال دانست و منتظر دليل خاص نبود، و اين معناى اصل

كلى و قانون اولى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 11

11 _ زينتها و روزيهاى پاكيزه بيرون از دايره محرومات الهى (كردار زشت و . .. )

قل من حرم زينة الله . .. قل إنما حرم ربى الفوحش

زينت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 6 - 4

4 - ستارگان ، زينت بخش آسمان

إنّا زيّنّا السماء الدنيا بزينة الكواكب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 5 - 4

4 - ستارگان ، زينت بخش آسمان

إنّا زيّنّا السماء الدنيا بمص_بيح

زينت آسمان اول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 5 - 7

7 - از ميان مجموعه آسمان ها ، تنها نزديك ترين آسمان ها به اهل زمين ، مزيّن به ستارگان است . *

إنّا زيّنّا السماء الدنيا بمص_بيح

{الدنيا}، صفت براى {السماء}است. اين وصف مى تواند قيد احترازى و گوياى اين حقيقت باشد كه نزديك ترين آسمان _ نه همه آسمان ها _ به زيور ستارگان آراسته شده است.

زينت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 13

13 _ استفاده از زينتها و روزيهاى پاكيزه در حيات آخرت در انحصار اهل ايمان خواهد بود.

قل هى للذين ءامنوا . .. خالصة يوم القيمة

زينت بودن اسب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 2

2- اسب ، استر و الاغ به منظور سوار شدن ،

زينت بودن و تجمل آفريده شده است .

و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و زينة

زينت بودن استر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 2

2- اسب ، استر و الاغ به منظور سوار شدن ، زينت بودن و تجمل آفريده شده است .

و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و زينة

زينت بودن الاغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 2

2- اسب ، استر و الاغ به منظور سوار شدن ، زينت بودن و تجمل آفريده شده است .

و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و زينة

زينت پيرزن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 3

3 - آرايش و خودآرايى زنان _ حتى سالخوردگان نا اميد از زناشويى _ در برابر نامحرمان ممنوع است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا . .. غير متبرّج_ت بزينة

زينت خدمتكاران بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 17 - 3

3 - خدمت گذاران پيشتازان راه خدا ( سابقون ) ، در بهشت جوانانى آراسته و گوشواره بر گوش

يطوف عليهم ولدن مخلّدون

برخى احتمال داده اند كه {مخلّدون} مشتق از {خُلْد} به معناى گوشواره باشد. بنابراين عبارت {ولدان مخلّدون}; يعنى، جوانانى كه بر گوش آنها، گوشواره آويخته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 19 - 4

4 - خدمت گزاران ابرار در بهشت ، جوانانى آراسته و گوشواره بر گوش

و يطوف

عليهم ولدن مخلّدون

برخى احتمال داده اند كه {مخلّدون}، مشتق از {خُلُد} به معناى گوشواره باشد. بنابراين {ولدان مخلّدون}; يعنى، جوانانى كه گوشواره، بر گوششان آويخته شده است.

زينت در برابر نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 5

5 - آرايش و خودآرايى زنان در برابر نامحرمان ، امرى مهم و غير قابل اغماض در نظام اسلامى

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا . .. غير متبرّج_ت بزينة

ممنوعيت زنان سالخورده و بى ميل به امور جنسى از خودآرايى، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

زينت در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 2،10

2 _ جمال و آراستگى ظاهر به هنگام نماز و عبادت، محبوب خداوند است.

خذوا زينتكم عند كل مسجد

برداشت فوق بر اين اساس است كه كلمه {مسجد} اسم زمان و يا اسم مكان، و نه خصوص مساجد رسمى، باشد. در اين صورت مراد از سجده، پرستش خدا و خضوع در برابر اوست كه نماز و پيشانى بر خاك ساييدن مصداق تام و جلوه كامل آن است.

10 _ عن خيثمة قال: كان الحسن بن على(ع) إذا قام إلى الصلوة لبس اجود ثيابه فقيل له: يابن رسول الله لم تلبس اجود ثيابك؟ قال: ان الله تعالى جميل يحب الجمال فاتجمل لربى و هو يقول: { خذوا زينتكم عند كل مسجد} . .. .

از خثيمه نقل شده كه امام مجتبى(ع) به هنگام نماز، بهترين لباس خود را مى پوشيد. پرسيدند چرا بهترين لباس را مى پوشى؟ فرمود: خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد، من براى

خدا خود را به زيبايى آراسته مى كنم، زيرا او فرمود: {زينت خود را هنگام هر عبادتى بر گيريد ...}.

زينت در مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 1

1 _ ضرورت آراسته ساختن خويش با زينتها، هنگام حضور در مساجد

يبنى ءادم خذوا زينتكم عند كل مسجد

زينت در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 2

2 _ جمال و آراستگى ظاهر به هنگام نماز و عبادت، محبوب خداوند است.

خذوا زينتكم عند كل مسجد

برداشت فوق بر اين اساس است كه كلمه {مسجد} اسم زمان و يا اسم مكان، و نه خصوص مساجد رسمى، باشد. در اين صورت مراد از سجده، پرستش خدا و خضوع در برابر اوست كه نماز و پيشانى بر خاك ساييدن مصداق تام و جلوه كامل آن است.

زينت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 1،2

1 _ آراستگى زندگانى دنيا ، در ديدگاه كافران

زين للذين كفروا الحيوة الدنيا

2 _ زينت زندگانى دنيا در نظر كافران ، واقعيّت آن را پوشانده است .

زين للذين كفروا الحيوة الدنيا

زينت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 13

13 - زينت كردن براى زنان ، كارى مشروع و جايز است .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

زينت زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 3

3 - حقيقت حيات دنيوى ، پنج چيز بيش

نيست : بازى ، لهو و سرگرمى ، زينت و آرايش ، تفاخر و فخرفروشى ، و فزون طلبى .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

واژه {أنّما} (به فتح همزه) نظير {إنّما} (به كسر همزه) براى افاده حصر است. بنابراين {أنّما الحيوة الدنيا...} معادل {ما الحياة الدنيا إلاّ لهو و لعب...} است; يعنى، حقيقت زندگى دنيايى، به غير از {لعب}، {لهو}، {زينت}، {تفاخر} و {تكاثر} نمى باشد.

زينت طلبى در جوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 7

7 - انسان در دوران جوانى ، طالب زينت و آرايش دادن خويش است .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و زينة

زينت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 1

1- مال و فرزند ، جلوه ها و زينت هاى زندگى ناپايدار دنيايند .

المال و البنون زينة الحيوة الدنيا

{بنون} گرچه جمع {ابن} است، ولى تغليباً مى تواند شامل هر دو جنس مذكر و مؤنث شود، همانگونه كه در {بنى آدم} و امثال آن، مقصود، تنها فرزندانِ ذكور آدم نيست، بلكه مطلق فرزند است.

زينت مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 1

1- مال و فرزند ، جلوه ها و زينت هاى زندگى ناپايدار دنيايند .

المال و البنون زينة الحيوة الدنيا

{بنون} گرچه جمع {ابن} است، ولى تغليباً مى تواند شامل هر دو جنس مذكر و مؤنث شود، همانگونه كه در {بنى آدم} و امثال آن، مقصود، تنها فرزندانِ ذكور آدم نيست، بلكه مطلق فرزند است.

زينت

مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 53 - 3

3 - زينت و تجمل مردان به طلا ، ارزشى فرعونى *

قال . .. فلولا أُلقى عليه أسورة من ذهب

زينت مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 59 - 1

1 - مردم مصر در عصر فرعون داراى سنت تزيين و تجمل در روزى مخصوص ( عيد ) و اجتماع در مكانى معين

موعدكم يوم الزينة و أن يحشرالناس ضحًى

فرعون در سخن خود با موسى(ع) دو درخواست را مطرح كرد: 1_ تعيين زمان مقابله، 2_ تعيين مكان مقابله. آن حضرت نيز {يوم الزينة} را به عنوان زمان موعود مطرح كرد. به نطر مى رسد به خاطر معين بودن مكان اجتماع روز عيد، ديگر نيازى به ذكر خصوص مكان نبوده است.

زينت مطلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 28

28 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : المطلّقة تكتحل و تختضب و تطيب و تلبس ما شاءت من الثياب لأنّ اللّه عزّوجلّ يقول : { لعلّ اللّه يحدث بعد ذلك أمراً } لعلّها أن تقع فى نفسه فيراجعها ;

از امام صادق(ع) روايت شده: زن مطلّقه [رجعى ]خوب است سرمه كشد و خضاب كند و خود را خوشبو نمايد و آنچه دوست دارد، از لباس ها بپوشد; چون خداى عزّوجلّ فرمود است: {لعلّ اللّه يحدث بعد ذلك أمراً}. شايد آن زن در دل شوهرش [محبوب] واقع شود و شوهر به او رجوع كند}.

زينت هاى دريايى

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 8

8- گوشت هاى تازه دريايى و اشياى تزيينى آن و سهولت كشتيرانى ، از نعمت هاى خداوند است .

و هو الذى سخ_ّر البحر لتأكلوا منه لحمًا طريًّا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها و تر

زينت هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 1

1_ تلاش براى رسيدن به موهبت هاى دنيا و زينت هاى آن ، در همين دنيا نتيجه بخش بوده و ثمره آن بدون هيچ كاستى ، نصيب انسان مى شود .

من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها نوفّ إليهم أعم_لهم فيها و هم فيها لايبخسون

توفية (مصدر نوفّ) به معناى به تمام و كمال پرداختن و ادا كردن است. مراد از {اعمال} نتيجه و ثمره اعمال مى باشد. {بخس} به معناى نقص است و {لايبخسون}; يعنى ، در اداى حقشان ، كمى و كاستى رخ نخواهد داد.

زينت هاى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 8

8 _ گياهان ، زينت بخش زمينند .

فاختلط به نبات الأرض . .. حتى إذا أخذت الأرض زخرفها و ازينت

علاقه به زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 2

2 - شيفتگى به تجمل و زينت ، علاقه طبيعى زنان

أوَ من ينشّؤا فى الحلية

تعبير {ينشّؤا فى الحلية} كه به معناى پرورش يافتن در زينت است، اشاره به علاقه طبيعى و وابستگى زنان به آرايش و زيور دارد.

فلسفه خلقت زينت ها

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 3،10

3 _ هدف از آفرينش زينتها و روزيها، استفاده بندگان خداوند از آنهاست.

زينة الله التى أخرج لعباده

10 _ استفاده مؤمنان از زينتها و نعمتها، مقصود اصلى از آفرينش آنهاست.

قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا

ذكر نكردن {لغيرهم} پس از {للذين ءامنوا}، على رغم مقصود بودن آن، براى رساندن اين معناست كه زينتها و طيبات بالإصاله براى مؤمنان آفريده شده است.

مبدأ زينت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 1

1 _ خداوند، پديدآورنده زينتها و روزيهاى پاكيزه

زينة الله التى أخرج لعباده

محروميت از زينت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 14

14 _ كافران در قيامت از زينتهاى خدادادى و روزيهاى پاكيزه محروم خواهند بود.

قل هى للذين ءامنوا . .. خالصة يوم القيمة

مراد از زينت ظاهرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 36

36 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها } فهى الثياب و الكحل و الخاتم و خضاب الكف والسوار ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا {و لاييدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها} روايت شده است كه فرمود: [زينت ظاهر ]جامه، سرمه[چشم]، انگشتر، خضاب دست و دستبند است}.

موارد جواز اظهار زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 22

22 - پوشاندن زينت ها و مواضع آنها ( بدن

) از خدمت كاران بى نياز به زن و بى رغبت به زناشويى و كودكان بى خبر از مسائل جنسى ، بر زنان مؤمن لازم نيست .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو الت_بعين غير أُوْلى الإربة من الرجال أو الطفل الذي

واژه {الإربة} به معناى حاجت است و در آيه شريفه _ به مناسبت اين كه در بيان مسائل محرم و نامحرم است _ مقصود، نياز به زن و تمايل جنسى به زنان است.

موارد جواز اظهار زينت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 18،19،20،24

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخ

20 - بر زنان مؤمن ، پوشاندن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) ، بر ديگر زنان مؤمن و بردگان خود لازم نيست .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو نسائهنّ أو ما ملكت أيم_نهنّ

24 - پوشاندن زينت و مواضع آنها ( بدن ) از خدمت كارانى كه ساده لوح اند و از بصيرت و عقل كامل برخوردار نيستند ، بر زنان مؤمن

واجب نيست .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو الت_بعين غير أُوْلى الإربة

يكى از معانى و موارد كاربرد واژه {إربة} بصيرت در امور و عقل است (لسان العرب و قاموس المحيط). بنابراين {غير أُوْلى الإربة}; يعنى، كسانى كه ساده لوح اند و از عقل و بصيرت كافى، از جمله در امور جنسى، برخوردار نيستند و از چنين امورى كاملاً بى خبراند.

ناپايدارى زينت هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 60 - 2

2 - متاع دنيا و زينت هاى آن ، چونان خود دنيا ناپايدار و زوال پذير است .

و ما أوتيتم من شىء فمت_ع الحيوة الدنيا و زينتها

نياز به زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 5

5 _ زينت و زيبايى، همچون غذاى پاكيزه، بخشى از نيازهاى آدميان مى باشد.

قل من حرم زينة الله التى أخرج لعباده و الطيبت من الرزق

ذكر كردن خوراكيها و زينتها در يك جمله و برخورد مساوى در بيان حليت آنها، حاكى از نياز همسان آدمى به آنهاست.

زينت طلبى

آثار زينت طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 23

23 - بازى ، سرگرمى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى ، از مظاهر و جلوه هاى فريبندگى دنيا

أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر ... و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور

معرفى دنيا به متاع فريبنده، در پايان آيه شريفه _ پس از آن كه در آغاز آن با پنج ويژگى شناسانده شده است _ مى تواند اشاره به مطلب

ياد شده باشد.

اجتناب از زينت طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 4

4 - دنيا ، عرصه مسابقه و تلاش براى كسب سعادت اخروى ( بهشت پهناور ) است ; نه ميدان بازى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى .

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

زينت طلبى در جوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 7

7 - انسان در دوران جوانى ، طالب زينت و آرايش دادن خويش است .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و زينة

زينت ها

استفاده از زينت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 3،9،10،12

3 _ هدف از آفرينش زينتها و روزيها، استفاده بندگان خداوند از آنهاست.

زينة الله التى أخرج لعباده

9 _ جواز استفاده مؤمن و كافر از زيباييها و روزيهاى پاكيزه خدا در دنيا

قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا خالصة يوم القيمة

كلمه {خالصة} حال است براى {هى} و {يوم القيامة} متعلق به آن مى باشد. ذكر نشدن اين كلمه در مورد {الحياة الدنيا} حاكى از انحصارى نبودن مواهب دنيا براى مؤمنان است. يعنى: قل هى للذين آمنوا و لغير هم فى الحياة الدنيا و لهم خالصة يوم القيامة.

10 _ استفاده مؤمنان از زينتها و نعمتها، مقصود اصلى از آفرينش آنهاست.

قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا

ذكر نكردن {لغيرهم} پس از {للذين ءامنوا}، على رغم مقصود بودن آن، براى رساندن اين معناست كه زينتها و طيبات بالإصاله براى مؤمنان آفريده شده است.

12 _ استفاده از زينتها و روزيها

در دنيا، همواره آميخته با رنجها و كدورتهاست.

قل هى للذين . .. خالصة يوم القيمة

برخى برآنند كه {خالصة} در آيه مورد بحث به معناى خلوص از ناملايمات و كدورتها است. بر اين مبنا چون اين قيد براى قيامت ذكر نشده، مفهومش اين است كه در دنيا مواهب خدادادى آميخته با رنجها و ناملايمات است.

فلسفه خلقت زينت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 3،10

3 _ هدف از آفرينش زينتها و روزيها، استفاده بندگان خداوند از آنهاست.

زينة الله التى أخرج لعباده

10 _ استفاده مؤمنان از زينتها و نعمتها، مقصود اصلى از آفرينش آنهاست.

قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا

ذكر نكردن {لغيرهم} پس از {للذين ءامنوا}، على رغم مقصود بودن آن، براى رساندن اين معناست كه زينتها و طيبات بالإصاله براى مؤمنان آفريده شده است.

مبدأ زينت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 1

1 _ خداوند، پديدآورنده زينتها و روزيهاى پاكيزه

زينة الله التى أخرج لعباده

زيورآلات

استخراج زيورآلات دريايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 5،6

5 - وجود جواهر و زيور آلات قابل استخراج در درياها

و تستخرجون حلية تلبسونها

{حلية} به معناى زيور است.

6 - جواز غواصى و استخراج اشياى قيمتى و زينتى درياها

و تستخرجون حلية تلبسونها

استفاده از زيورآلات دريايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 10

10 - تغذيه با گوشت هاى تازه و استفاده از زيور هاى دريايى و كشتيرانى ، از فوايد دريا ها

است .

و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا . .. و ترى الفلك فيه مواخر

دوراندازى زيورآلات بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 87 - 7،8،9،10

7 - بنى اسرائيل ، در زمان غيبت موسى ( ع ) و رفتن او به ميقات ، زيورآلات غنيمتى خود را دور انداختند .

حمّلنا أوزارًا من زينة القوم فقذفن_ها

{قذف} به معناى پرتاب كردن و دور انداختن است. با توجه به جمله {حمّلنا أوزاراً} به نظر مى رسد، بنى اسرائيل زيورآلات به غنيمت گرفته شده را به اين خاطر كه گناه و آلودگى است، به دور انداختند. و يا به جهت بى قدر و قيمت شدن آنها در شرايط صحرا و زندگى بيابانى، تصميم به دور انداختن آنها گرفتند.

8 - سامرى ، سردمدار جريان به دورافكندن زيورآلات به وسيله بنى اسرائيل

فقذفن_ها فكذلك ألقى السامرىّ

مشخص كردن سامرى در بين مجموعه اى كه زيورآلات را به دور افكندند، نشان دهنده جلودار بودن او در اين قضيه است.

9 - بنى اسرائيل ، شاهد دست زدن سامرى به اقدامى مشابه با حركت عمومى بنى اسرائيل در به دور افكندن غنيمت هاى به جا مانده از فرعونيان

فقذفنها فكذلك ألقى السامرىّ

{كذلك}; يعنى، مانند آنچه ما انجام داديم. اين توصيف گوياى آن است كه سامرى در حضور بنى اسرائيل و همانند آنان، عمل كرده و چيزهايى را دور انداخته بود.

10 - اقدام سامرى در دور افكندن اشياى خويش ، پس از آن بود كه بنى اسرائيل غنيمت هاى همراه خويش را دور ريخته بودند .

فكذلك ألقى السامرىّ

دوراندازى زيورآلات سامرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - طه - 20 - 87 - 9،10

9 - بنى اسرائيل ، شاهد دست زدن سامرى به اقدامى مشابه با حركت عمومى بنى اسرائيل در به دور افكندن غنيمت هاى به جا مانده از فرعونيان

فقذفنها فكذلك ألقى السامرىّ

{كذلك}; يعنى، مانند آنچه ما انجام داديم. اين توصيف گوياى آن است كه سامرى در حضور بنى اسرائيل و همانند آنان، عمل كرده و چيزهايى را دور انداخته بود.

10 - اقدام سامرى در دور افكندن اشياى خويش ، پس از آن بود كه بنى اسرائيل غنيمت هاى همراه خويش را دور ريخته بودند .

فكذلك ألقى السامرىّ

روش ساخت زيورآلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 5

5_ تهيه زيورآلات و وسايل زندگى از اهداف گداختن فلزات در كوره هاى آتش است .

و مما يوقدون عليه فى النار ابتغاء حلية أو مت_ع

{ابتغاء} به معناى طلب كردن است و اين كلمه مفعول له براى {يوقدون} مى باشد. {حلية} چيزى است كه وسيله زينت قرار مى گيرد و {متاع} به چيزى گفته مى شود كه در زندگى مورد بهره بردارى است.

زيورآلات بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 87 - 4،5،6

4 - بنى اسرائيل بخشِ قابل توجهى از زيور آلات فرعونيان را با خود به همراه آورده بودند .

و ل_كنّا حمّلنا أوزارًا من زينة القوم

مراد از {القوم} بر حسب ظاهر فرعونيان هستند. و {وزر} به معناى {ثقل} است. از همين رو به گناه نيز {وزر و ثقل} اطلاق مى گردد; چرا كه بر دوش گنه كار سنگينى مى كند. استعمال اين

واژه احتمالاً اشاره به آن است كه بنى اسرائيل، همراه داشتن زيور آلات فرعونيان را بر خود جايز نمى شمردند.

5 - بنى اسرائيل در به همراه آوردن زينت آلات فرعونيان نيز خود را بى اختيار قلمداد مى كردند .

و ل_كنّا حمّلنا أوزارًا من زينة القوم

آمدن {حُمّلنا} به صيغه مجهول، در ادامه توجيه بنى اسرائيل از عملكرد خويش است; يعنى، ما در حمل زينت هاى فرعونيان نيز ناخواسته آن را انجام داديم و به ما تحميل شد.

6 - اقدام بنى اسرائيل در به همراه آوردن زينت آلات فرعونيان و مصادره آنها ، بدون صدور دستورى از جانب موسى ( ع ) صورت گرفته بود .

و ل_كنّا حمّلنا أوزارًا من زينة القوم

تعبير {حمّلنا} و كلمه {وزر}، حكايت از آن دارد كه موسى(ع) در اين زمينه دستورى صادر نكرده بوده، و بنى اسرائيل، خودسرانه اين كار را انجام داده بودند.

زيورآلات دريايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 11

11 - گوشت هاى تازه دريايى و اشياى تزيينى آن و سهولت كشتيرانى ، از نعمت هاى الهى براى بشر

من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا و تستخرجون حلية تلبسونها و ترى الفلك فيه مواخر

زيورآلات فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 87 - 4،5،6،9،11

4 - بنى اسرائيل بخشِ قابل توجهى از زيور آلات فرعونيان را با خود به همراه آورده بودند .

و ل_كنّا حمّلنا أوزارًا من زينة القوم

مراد از {القوم} بر حسب ظاهر فرعونيان هستند. و {وزر} به معناى {ثقل} است. از همين رو به گناه نيز {وزر و ثقل} اطلاق مى

گردد; چرا كه بر دوش گنه كار سنگينى مى كند. استعمال اين واژه احتمالاً اشاره به آن است كه بنى اسرائيل، همراه داشتن زيور آلات فرعونيان را بر خود جايز نمى شمردند.

5 - بنى اسرائيل در به همراه آوردن زينت آلات فرعونيان نيز خود را بى اختيار قلمداد مى كردند .

و ل_كنّا حمّلنا أوزارًا من زينة القوم

آمدن {حُمّلنا} به صيغه مجهول، در ادامه توجيه بنى اسرائيل از عملكرد خويش است; يعنى، ما در حمل زينت هاى فرعونيان نيز ناخواسته آن را انجام داديم و به ما تحميل شد.

6 - اقدام بنى اسرائيل در به همراه آوردن زينت آلات فرعونيان و مصادره آنها ، بدون صدور دستورى از جانب موسى ( ع ) صورت گرفته بود .

و ل_كنّا حمّلنا أوزارًا من زينة القوم

تعبير {حمّلنا} و كلمه {وزر}، حكايت از آن دارد كه موسى(ع) در اين زمينه دستورى صادر نكرده بوده، و بنى اسرائيل، خودسرانه اين كار را انجام داده بودند.

9 - بنى اسرائيل ، شاهد دست زدن سامرى به اقدامى مشابه با حركت عمومى بنى اسرائيل در به دور افكندن غنيمت هاى به جا مانده از فرعونيان

فقذفنها فكذلك ألقى السامرىّ

{كذلك}; يعنى، مانند آنچه ما انجام داديم. اين توصيف گوياى آن است كه سامرى در حضور بنى اسرائيل و همانند آنان، عمل كرده و چيزهايى را دور انداخته بود.

11 - بنى اسرائيل ، غنيمت هاى به جا مانده از فرعونيان را ، تأمين كننده هزينه ساخت گوساله خوانده و خود را از هرگونه كمك مالى به آن تبرئه كردند .

ما أخلفنا موعدك بملكنا و ل_كنّا حمّلنا أوزارًا

يكى از معانى ذكر شده براى {ملك}، {مملوك} است (قاموس). مفاد

آيه با توجه به اين معنا چنين مى شود: ما به وسيله اموال خودمان، خود را در اين انحراف سهيم نساختيم; بلكه سامرى از اموالى كه ما به دور ريخته بوديم، اين فتنه را به بار آورد.

زيورآلات مباح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 9

9 - استفاده از مظاهر طبيعت ، براى خوراك ، پوشاك و زيور آلات ، مجاز و روا است .

و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا و تستخرجون حلية تلبسونها

علاقه به زيورآلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 8

8 - علاقه و تمايل طبيعى همه انسان ها ، به زيور آلات و پوشيدن لباس هاى ابريشمين

يحلّون فيها من اساور من ذهب و لؤلؤًا و لباسهم فيها حرير

گرايش به زيورآلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 6

6- گرايش انسان ها به زيبايى و تزيين با زيورآلات

تستخرجوا منه حلية تلبسونها

فعل مضارع {تلبسونها} حكايت از واقعيت خارجى مى كند و آن استفاده از زيورآلات است. از طرفى، تزيين جزء نيازهاى ضرورى انسان نيست و در عين حال در كنار آن نيازها ذكر شده است و اين حكايت از حقيقت ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 7

7 - گرايش انسان ها به زيبايى و تزيين با زيورآلات

و تستخرجون حلية تلبسونها

آيه شريفه در صدد گزارش از يك واقعيت خارجى است و آن استفاده مدام انسان ها از زيورآلات دريايى است. اين

كار حكايت از تمايل و گرايشى است كه در درون انسان ها وجود دارد.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109