علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد يازدهم - حرف ذ

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد يازدهم - حرف ذ/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع، تعريف،هدف، فايده،

پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات هرمنوتیک ومتودولوژی

می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین زمینه مراکز

قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به مجله بینات

شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن را درمنظومه

این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و نقش آن

درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن و صدها

نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست و يكم

سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به آنچه فرو

فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات وبينات است

و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقه

اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن

بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل نطق ظاهر

كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) – وجود لفظي

( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می کند و

حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی و کسانیکه

می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

توحيد ذاتي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ذاتى

آثار توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 9

9 - يكتايى خداوند ( توحيد ذاتى ) ، دليل لزوم خالص ساختن عبادت ( توحيد عبادى ) براى خدا است .

إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا فاعبدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 12

12 - الوهيت يگانه خدا ، مقتضى تسليم محض بودن در برابر او و روى بر تافتن از غير او

فإل_هكم إل_ه وحد فله أسلموا

{له} متعلق به {أسلموا} بوده و تقديم آن مفيد حصر است; يعنى، فقط تسليم خدا بشويد و از طاعت غير او روى برتابيد. تفريع {له أسلموا} بر جمله {إل_هكم إل_ه واحد} با حرف {فا}، اين معنا را مى رساند كه: با توجه به اين كه معبود همه شما، تنها خداى يگانه است، ضرورت دارد كه تنها از او فرمان ببريد و از تسليم شدن به غير او، بپرهيزيد.

اهميت توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 17

17 _ ضرورت پرهيز از توهّم بودن همتا و همانند براى خداوند

فلا تجعلوا للّه أنداداً

توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 15

15 - اعتقاد به خداى يگانه بايد با پرستش و اطاعت كامل از او همراه باشد .

نعبد . .. إلهاً وحداً و نحن له مسلمون

كلمه

{تعبدون} (مى پرستيد) و {نعبد} (مى پرستيم) گوياى اين است كه: ايمان داشتن به خداى يكتا (توحيد ذاتى) كافى نبوده; بلكه بايد او را تنها معبود دانسته و پرستشش كرد. جمله {نحن له مسلمون} نيز بيانگر آن است كه علاوه بر پرستش خدا، از فرمانهاى او بايد اطاعت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 3

3 - خداوند حقيقتى است بى همتا و بى مانند

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 2 - 5،6

5 _ تنها خداوند ، زنده اى است قائم به ذات خويش .

اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم

حصر در برداشت فوق، بنابراين اساس است كه {الحىّ القيوم} خبر براى {اللّه} باشد.

6 _ معبود ، بايد زنده و قائم به ذات باشد .

اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم

دو صفت حىّ و قيّوم، اشاره به علت حصر عبوديّت به خداوند است; يعنى تنها زنده قائم به ذات مى تواند معبود باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 11

11 _ خداوند از هر گونه شريكى مبرّاست .

لا اله الاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 62 - 3،5

3 _ نفى الوهيّت غير خدا

و ما من اله الا اللّه

5 _ الوهيّت ، تنها از آن خداوند است .

و ما من اله الا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4

- 87 - 6

6 _ يگانگى خداوند ، مقتضى برپايى قيامت و حسابرسى اعمال *

انّ اللّه كان على كلّ شىء حسيبا. اللّه لا اله الّا هو ليجمعنّكم الى يوم القيمة

توصيف خداوند به يگانگى و آنگاه بيان برپايى قيامت از سوى او، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه يگانگى خداوند دليل برپايى قيامت از سوى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 4

4 _ هيچ خدايى جز خداى يگانه وجود ندارد .

ما من اله الا اله وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 7،8،12،14

7 _ خداوند منزه از هرگونه شريك در الوهيت و فراتر از داشتن همتايى شايسته پرستش

قال سبحنك

8 _ عيسى ( ع ) خود معتقد و معترف به تنزيه خداوند از داشتن هرگونه شريكى شايسته الوهيت و پرستش

قال سبحنك

12 _ هيچكس حتى مسيح ( ع ) و مادرش مريم شايسته همتايى با خداوند نخواهد بود .

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق

14 _ عيسى ( ع ) بدور از انديشه همتايى با خداوند

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق . .. تعلم ما فى نفسى

جمله {ما يكون لى ان اقول . ..} بيان اين جهت است كه عيسى(ع) هرگز چيزى را كه سزاوار وى نيست اظهار نداشته و جمله {تعلم ما فى نفسى} اشاره به اين دارد كه در انديشه و افكار وى نيز چنين چيزى يعنى شايستگى الوهيت و همتايى با خداوند، خطور نكرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده -

5 - 120 - 6

6 _ توجه به قدرت مطلق خداوند ، عامل آگاهى به بى همتايى او در الوهيت

و هو على كل شىء قدير

جمله {و هو على كل . ..} مى تواند همانند جمله {و للّه ملك ...} تعليلى باشد بر حقايق بيان شده در آيات گذشته.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 2

2 _ الوهيت، مخصوص پروردگارى است كه آفريننده هستى و بى نياز از شريك و فرزند است.

بديع السموت و الأرض أنى يكون له ولد و لم تكن له صحبة . .. ذلكم الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 8،9

8 _ الوهيت در انحصار خداوند است .

لا إله إلا هو

9 _ ساحت قدس الهى ، از هر گونه شريك منزه است .

سبحنه عما يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 11

11 _ هيچ كس ، حتى پيامبر ( ص ) ، همتا و عِدل خداوند نيست .

و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

به كارگيرى ضمير مفرد (يرضوه) به جاى ضمير تثنيه (يرضوهما) ممكن است اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 11

11_ خداوند ، منزه از داشتن شريك است .

ما لكم من إل_ه غيره إن أنتم إلاّ مفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 11

11_ خداوند ، از داشتن هرگونه شريك و همتايى منزه است .

ما

كان لنا أن نشرك بالله من شىء

مراد از {شىء} مى تواند موجوداتى نظير فرشتگان، ستارگان، بتها و . .. باشد. بر اين اساس جمله {ما كان ...} ; يعنى: براى ما شايسته نيست كه موجودى را شريك خداوند بدانيم. همچنين مى تواند مراد از {شىء}، شريك قرار دادن باشد. بر اين مبنا جمله {ما كان لنا...} چنين معنا مى شود: براى ما زيبنده نيست كه به هيچ نوع شركى (شرك خفى و جلى، و شرك در عبادت خدا و اطاعت او و ...) گرايش پيدا كنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 12

12_ خداوند از هر عيب و نقصى منزّه و از داشتن شريك مبرّاست .

و سبح_ن الله و ما أنا من المشركين

{سبحان} به معناى تسبيح (منزّه دانستن از نقص و عيب) است. اين كلمه مفعول مطلق براى فعل محذوف (اسبح و يا نسبح) مى باشد ; يعنى: اسبح و يا نسبح الله تسبيحاً. از مصاديق مورد نظر براى عيب و نقص، شريك داشتن است. قابل ذكر است كه جمله {سبحان الله} عطف بر {ه_ذه سبيلى} است ; يعنى: {قل سبحان الله}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 1 - 7،8

7- خداوند ، منزه از داشتن هرگونه شريك

سبح_نه . .. عمّا يشركون

8- ساحت قدس الهى ، بالاتر و والاتر از تصوّر كردن هرگونه شريك براى او

سبح_نه و تع_لى عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 2،5

2- خداوند ، يگانه معبود و إله است .

إنما هو إل_ه

وحد

5- يگانگى خداوند و باطل بودن هر معبودى غير از او ، دليل لزوم اجتناب از شرك

و قال الله لاتتخذوا إل_هين اثنين إنما هو إل_ه وحد

جمله {إنما هو إله واحد} تعليل براى نهى {لاتتخذوا} است و دلالت دارد بر وحدانيت خداوند و بطلان هر چه كه غير خداست و به خدايى خوانده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 3

3- صفات و اسماى متعدد خداوند ، به تعدد در مسمّى و به شرك در ذات او منجر نمى شود .

ادعوا الله أو ادعوا الرحم_ن أيًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنى

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه، درصدد جواب مشركان باشد كه خوانده شدن خداوند با {الله} يا {رحمان} را، به معناى تعدد در مسمّى و ذات او مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 12

12- هيچ موجودى نظير خداوند و شايسته هم نامى با او نيست .

ربّ السموت . .. هل تعلم له سميًّا

{سمىّ} به معناى نظيرى است كه استحقاق هم نام شدن را داشته باشد (لسان العرب). جمله {هل تعلم ...} استفهام انكارى براى نفى معلوم است ; نه علم و گوياى اين است كه: چيزى وجود ندارد كه در اوصاف نظير خداوند باشد تا هم نام او گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 3

3- خدا و معبود حقيقى انسان ، تنها يكى است .

أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون -

23 - 91 - 2،5

2 - خدا ، مبرّا از شريك و همتا

و ما كان معه من إل_ه

5 - جهان آفرينش ، جهانى واحد و داراى خدايى واحد

إذًا لذهب كلّ إل_ه بما خلق

استدلال فوق بر پايه نفى آفرينش استوار شده است بدين صورت كه: الوهيت متفرع بر خالقيت است. بنابراين اگر چند اله در جهان باشد، بايد چند خلق نيز وجود داشته باشد; در حالى كه مجموعه هستى، يك خلق بيش نيست. بنابراين جهان هستى، تنها يك خالق و يك اله دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 1

1 - خدا ، وجودى يگانه و منزه از شريك و همتا

و من يدع مع اللّه إل_هًا ءاخر . .. فإنّما حسابه عند ربّه

{دعاء} (مصدر {يدع})، به معناى خواندن و {برهان} به معناى حجت و دليل است. عبارت {لابرهان له به} قيد توضيحى براى {إل_هاً آخر} مى باشد و قيد احترازى نيست; زيرا خداى ديگرى كه بتوان بر آن برهان اقامه كرد، وجود ندارد; بلكه برهان بر وحدت خداى يگانه و نفى تعدد خدايان استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 98 - 2

2 - هيچ چيز ، قابل مقايسه و برابرى با پروردگار جهانيان نيست .

إن كنّا لفى ضل_ل مبين . إذ نسوّيكم بربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 30 - 10

10 - تنها خداوند ، بسى برتر و والاتر از شريك داشتن است .

و أنّ اللّه هو العلىّ الكبير

ضمير فصل {هو} و {ال} جنس در {العلىّ}

و {الكبير} _ كه هر دو خبر {أنّ} هستند _ دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 6

6 - خداوند ، يگانه و يكتا است و شريكى ندارد .

قل أرونى الذين ألحقتم به شركاء كلاّ بل هو اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 7

7 - خداوند ، ذاتى واحد ، بى كثرت و بدون اجزا است .

ما من إل_ه إلاّ اللّه الوحد

جمله {ما من إله إلاّ اللّه} مى تواند مربوط به يكتايى خدا در برابر شرك و اعتقاد به چند خدايى باشد. صفت {الواحد} نيز مى تواند به وحدانيت ذات پروردگار _ در برابر اعتقاد به تجسّم و تركيب ذات او _ اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 4 - 9

9 - خداوند ، يكتا و يگانه و چيره و پيروز است .

هو اللّه الوحد القهّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 9

9 - هيچ معبود حقيقى ، جز اللّه در جهان هستى وجود ندارد .

لا إل_ه إلاّ هو

{إل_ه} به معناى معبود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 16 - 7

7 - وحدانيت و قهار بودن خداوند ، نشانه اختصاص داشتن فرمان روايى به ذات مقدس او

لمن الملك اليوم للّه الوحد القهّار

ذكر شدن دو صفت يكتايى و قهاريت براى خداوند _ پس از يادآورى اختصاص داشتن فرمان روايى جهان به

او _ مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد; زيرا كسى كه چيره شونده مطلق است و در اين چيره گى، يكتا و يگانه مى باشد، در اوج قدرت و استيلا بر جهان قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 6

6 - خدايى جز { اللّه } ، در جهانِ هستى وجود ندارد .

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به ما ليس لى به علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 62 - 1،5

1 - خداوند ، حقيقتى متمايز ، شناخته شده و بى مانند در صفات و افعال

ذلكم اللّه ربّكم

{ذلكم} براى اشاره به شىء حاضر است كه در اين آيه، اسم جلاله (اللّه) مى باشد. آمدن آن به جاى ضمير {هو}، مى رساند كه خداوند حقيقتى است بس معلوم و روشن كه اگر افعال و صفاتش بازگو شود، چنان شناخته شده و از ديگر حقايق ممتاز مى گردد كه گويا حقيقتى قابل مشاهده و حاضر مى باشد.

5 - ربوبيت ، خالقيت ، الوهيت و يكتايى ، از اوصاف و ويژگى هاى خداوند

ذلكم اللّه ربّكم خ_لق كلّ شىء لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 11

11 - خداوند ، حقيقتى متمايز ، شناخته شده و بى مانند در صفات و افعال

ذلكم اللّه ربّكم

{ذلكم} براى اشاره به شىء حاضر است كه در اين آيه، اسم جلاله (اللّه) مى باشد. آمدن آن به جاى ضمير {هو} مى تواند حاكى از اين حقيقت باشد كه خداوند، حقيقتى

معلوم و روشن است كه اگر افعال و صفات او بازگو شود، چنان شناخته شده و از ديگر حقايق ممتاز مى گردد كه گويا حقيقتى قابل مشاهده و حاضر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 1

1 - تنها خداوند ، ذات داراى حيات حقيقى ، مستقل و جاويد است .

هو الحىّ

جمله { هو الحىّ} مفيد حصر است. انحصار حيات براى خداوند _ با آن كه موجودات بسيارى از حيات بر خورداراند _ گوياى اين حقيقت است كه حيات خداوند، حياتى است ذاتى، حقيقى و جاويد و حيات ديگر موجودات، حياتى وابسته و رو به زوال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 7

7 - خداوند ، مبرّا از هر شريك و همانند

قل أئنّكم لتكفرون . .. تجعلون له أندادًا

از استفهام در {أئنّكم} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 12

12 - خداوند ، ذاتى بى همتا و بى مانند

ليس كمثله شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 84 - 6

6 - الوهيت يگانه و بى شريك خداوند ، بر هستى ، همراه با كاردانى و آگاهى ژرف

و هو الذى فى السماء إل_ه و فى الأرض إل_ه و هو الحكيم العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 1 - 3

3 - كمال ذات خداى يگانه هستى ، پيام يكايك موجودات جهان

سب_ّح للّه ما فى

السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 18

18 - فرمانرواى مقتدر و شكست ناپذير هستى ، منزّه از هر گونه شريك

سبح_ن اللّه عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 10،17

10 - خداوند ، در ذات و صفات ، يكتا و بى نظير است .

أحد

درباره {أحد} معانى متعددى گفته شده است; از جمله اين كه: {أحد}; يعنى، كسى كه در ربوبيت، ذات و صفات خويش دوم ندارد. (تاج العروس)

17 - { قال الباقر ( ع ) معنى قوله { اللّه أحد } المعبود الذى يأله الخلق عن ادراكه و الإحاطة بكيفيته فرد بإل_هيته متعال عن صفات خلقه ;

امام باقر(ع) فرمود: . .. معناى قول خدا {اللّه أحد}،[اين است كه او] معبودى است كه مخلوقات از درك حقيقت او و احاطه بر چگونگى او حيران و سرگردان اند. او در اله بودن خود يكتا است و بالاتر از صفات مخلوقات خود است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 9

9 - خداوند ، از چيزى پديد نيامده و بى فرزند و بى همتا است .

اللّه الصمد

دو آيه بعد (لم يلد و لم يولد . و لم يكن له كفواً أحد)، به دليل قرار نگرفتن حرف عطف بين آنها و اين آيه، مى تواند مفسر كلمه {صمد} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 3 - 4

4 - خداوند ، از چيزى به وجود نيامده است

.

و لم يولد

درك توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 10

10_ يكتايى خداوند ، منزه بودنش از داشتن شريك و ضرورت پرستش او ، حقايقى قابل درك و فهم براى همگان

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره . .. أفلاتعقلون

مفعول {تعقلون} حقايقى است كه در اين آيه و آيه قبل ، از زبان حضرت هود(ع) نقل شد; همانند ضرورت پرستش خدا ، منزه بودنش از شريك و . ..; يعنى: أفلاتعقلون انه ما لكم من إله غيره و إن عبادته واجب عليكم و ... .

دعوت به توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 4

4 _ دعوت مردمان به توحيد و پرستش خداوند يكتا از اساسى ترين وظائف و رسالت هاى عيسى ( ع )

ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

تفسير {ما امرتنى به} به {ان اعبدوا اللّه} _ با اينكه حضرت عيسى(ع) به جز فرمان به عبادت خدا پيامهاى ديگر نيز داشت _ گوياى اين است كه ابلاغ فرمان توحيد از اساسى ترين وظايف مسيح(ع) بوده است.

دلايل توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 10

10 - توانايى خداوند بر آفرينش هرچيزى و انجام هر كارى و انحصار خالقيت و رازقيت به او ، نشانه يكتايى خدا و انحصار الوهيت به او است .

يزيد فى الخلق ما يشاء إنّ اللّه على كلّ شىء قدير. .. لا إل_ه إلاّ هو

جمله {لا إل_ه إلاّ هو} به منزله نتيجه براى

مطالبى است كه در اين آيه و آيه قبل آمده است. گفتنى است كه محور آن، مسأله خالقيت و قدرت مطلق خداوند مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 17

17 - عزت مندى و آمرزندگى خداوند ، نشانه استحقاق انحصارى او براى الوهيت و عبادت

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به . .. و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مؤمن آل فرعون، در رد آيين شرك و بت پرستى، به معرفى خدايى پرداخت كه دو صفت عزت مندى و آمرزندگى را دارا است و اين خود نوعى استدلال بر بطلان شرك و اثبات حقانيت عقيده توحيدى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 62 - 6

6 - توانايى بر آفرينش همه چيز ، نشانه يكتايى و بى همتايى خداوند است .

ذلكم اللّه ربّكم خ_لق كلّ شىء لا إل_ه إلاّ هو

جمله {لا إل_ه إلاّ هو} به منزله نتيجه براى مطالبى است كه در اين آيه و آيه قبل آمده است; كه محور آن مسأله خالقيت مطلق خداوند و ارائه جلوه هاى آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 3

3 - وجود دلايل و نشانه هاى متعدد و گوناگون ، بر اثبات قدرت و يكتايى خداوند در هستى

و يريكم ءاي_ته فأىّ ءاي_ت اللّه

برداشت ياد شده از جمع آمدن {آيات} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 -

1

1- ربوبيت يگانه خداوند بر هستى ، خود گواه الوهيت بى همتاى او است .

ربّ السموت و الأرض . .. لا إل_ه إلاّ هو

زمينه توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 25 - 4

4- توحيد در عبادت ، لازمه توحيد در الوهيت است .

لاال_ه إلاّأنا فاعبدون

برداشت ياد شده از تفريع مسأله عبادت خدا (فاعبدون)، بر موضوع يگانگى خدا و توحيد در الوهيت (لا إل_ه إلاّ أنا)، استفاده گرديده است.

شرك ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 4

4 _ شرك در الوهيت و عبادت ، در حقيقت انكار خداوند است .

اتخذونى و امى الهين من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 8

8 - قرار دادن مخلوق خداوند در كنار او و جزء وى به شمار آوردن آن ، كفرى آشكار و سرپوشى رسوا بر خرد آدمى و واقعيت هستى است .

و جعلوا له من عباده جزءًا إنّ الإنس_ن لكفور مبين

واژه {كفور} و {مبين} با توجه به ريشه آنها _ كه يكى پوشيدن و مخفى داشتن حق و ديگرى آشكار بودن و پوشش ناپذيرى است _ مى تواند اشاره به خردناپذير بودن و متناقض بودن مطلب مورد ادعاى مشركان داشته باشد.

عقيده به توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 22 - 3

3- لزوم عقيده به يگانگى در وجود و افعال خداوند

لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

علم ذاتى خدا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 7

7 - علم خداوند ذاتى و دانش ديگران عطايى است از جانب او

لاعلم لنا إلا ما علّمتنا إنك أنت العليم الحكيم

چون جمله {إنك أنت . ..} پس از بيان ذاتى نبودن علم فرشتگان و موهبتى بودن آن آمده، اشاره به اين حقيقت دارد كه علم الهى ذاتى است.

نشانه هاى توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 2

2- توحيد ربوبى در سراسر نظام هستى ، گواه توحيد ذاتى و يكتايى خداوند

ربّ السموت و . .. لا إل_ه إلاّ هو

ذاكران از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ذاكران

{ذاكران}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 2

2_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، همواره و در هر حال خداوند را فراموش نكرده و به درگاه او شاكرند .

ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة . .. إنّه ليئوس كفور. إلاّ الذين صبروا

در برداشت فوق ، اين احتمال منظور شده است كه {كفور} از كفران (ناسپاسى) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 3

3- موسى ( ع ) در عين تعهّد به خضر ، از ياد خدا و نقش مشيّت الهى در كار ها ، غافل نبود .

ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا

ازدياد روزى ذاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 17

17 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، از روزيى فراتر از انتظار و توقع خويش برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة . .. ليجزيهم

... و يزيدهم من فضله و اللّه يرزق من يشاء بغير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه لام در {ليجزيهم} و {يزيدهم} براى غايت باشد; يعنى، مردان خدا به منظور بهره مندى از پاداش و فضل خداوند به ياد او هستند; ولى خداوند بيش از انتظارشان به آنان پاداش مى دهد و مصداق اصلى {و اللّه يرزق من يشاء}، همين مردان الهى اند.

الگوى ذاكران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 21 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، الگويى خوب و شايسته ، براى كسانى است كه خداوند را فراوان ياد مى كنند .

لقد كان لكم فى رسول اللّه أُسوة . .. لمن كان يرجوا اللّه ... و ذكر اللّه كثيرًا

اميدوارى ذاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 10،11

10 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، به بهترين پاداش و فضل او اميدواراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

11 - مردمانى كه دايم به ياد خدا هستند ، همواره در حال خوف و رجايند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. يخافون يومًا ... ليجزيهم اللّه أحس

برداشت ياد شده از آن جاست كه مردمان الهى، در عين هراس داشتن از وضعيت خود در قيامت (يخافون يوماً. ..)، چشم به پاداش فراوان خداوند و فضل او دوخته اند.

اميدوارى ذاكران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10

- 8

8 - مؤمنانِ همواره به ياد خدا ، بايد به سعادت و رستگارى خويش اميدوار باشند .

و اذكروا اللّه كثيرًا لعلّكم تفلحون

انتظارات ذاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 17

17 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، از روزيى فراتر از انتظار و توقع خويش برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة . .. ليجزيهم ... و يزيدهم من فضله و اللّه يرزق من يشاء بغير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه لام در {ليجزيهم} و {يزيدهم} براى غايت باشد; يعنى، مردان خدا به منظور بهره مندى از پاداش و فضل خداوند به ياد او هستند; ولى خداوند بيش از انتظارشان به آنان پاداش مى دهد و مصداق اصلى {و اللّه يرزق من يشاء}، همين مردان الهى اند.

پاداش ذاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 1،2،4،5،8

1 - اعمال خوب مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، در پى دارنده پاداشى از نوع پاداش بهترين عمل ها از سوى خداوند

رجال . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

2 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، از بهترين و بالاترين پاداش هاى الهى برخوردار خواهند بود .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه كلمه {جزاء} پيش از {أحسن}، در تقدير و مفعول دوم براى {ليجزى} باشد.

4 - چشم پوشى خداوند در مقام پاداش دهى ، از كم و كاستى هاى اعمال نيك مردمانى كه دايم

به ياد خدا هستند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

اعطاى پاداش بهترين و كامل ترين اعمال به مردمان الهى، ممكن است به اين معنا باشد كه خداوند، كم و كاستى هاى اعمال آنان را ناديده مى گيرد و پاداش عمل كامل را به آنان عنايت مى كند.

5 - جلوه فضل الهى ، در پاداش دادن به مردمانى كه پيوسته به ياد خدا هستند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

{جزاى أحسن} _ كه به معناى پاداش دادن به بيش از حد استحقاق است _ بيانگر تجلى فضل خدا، در پاداش دهى به مردمان الهى است.

8 - مردانى كه همواره در ياد خدا هستند ، علاوه بر دريافت بهترين پاداش اعمال خود ، از فضل مخصوص الهى نيز برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و يزيدهم من فضله

ترس ذاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 11

11 - مردمانى كه دايم به ياد خدا هستند ، همواره در حال خوف و رجايند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. يخافون يومًا ... ليجزيهم اللّه أحس

برداشت ياد شده از آن جاست كه مردمان الهى، در عين هراس داشتن از وضعيت خود در قيامت (يخافون يوماً. ..)، چشم به پاداش فراوان خداوند و فضل او دوخته اند.

تفضل بر ذاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 8

8 - مردانى كه همواره در ياد

خدا هستند ، علاوه بر دريافت بهترين پاداش اعمال خود ، از فضل مخصوص الهى نيز برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و يزيدهم من فضله

ذاكران خدا در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 15

15 _ كسانى كه در گرفتارى ها به ياد خدا بوده و در رفاه و آسايش از او غافل مى شوند ، مردمى مسرف هستند .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه ... لم يدعنا ... كذلك زيّن

رفعت خانه ذاكران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 3،4

3 - منازل رفعت يافته به اذن خداوند ، تنها شايسته مردان تسبيح گويى است كه اشتغال به امور دنيا ، هيچ گاه آنان را از رابطه با خدا ، بازنمى دارد .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام ا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {فى بيوت} متعلق به {يسبح} و ظرف براى {رجال} باشد; يعنى، خانه هايى كه در آن مردمانى وجود دارند كه. .. .

4 - به اذن خدا خانه مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى مجد و عظمت است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_ر

روزى ذاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 -

16

16 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، نماز به پا مى دارند ، زكات مى پردازند و از قيامت مى ترسند ، از روزى فراوان و بى شمار برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

{حساب} به معناى شمارش است و {بغير حساب} (بى شمارش) مى تواند كنايه از كثرت و فراوانى باشد.

فضايل ذاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 22

22_ { عن أبى جعفرالباقر ( ع ) : ان الصواعق تصيب المسلم و غير المسلم و لاتصيب ذاكراً ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: صاعقه ها [ممكن است] به مسلمان و يا غير مسلمان اصابت كند ; ولى به كسى كه مشغول ذكر خداست اصابت نمى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 28 - 1

1_ آنان كه ايمان آورده و دلهايشان به ياد خدا آرامش مى يابد ، از كسانى اند كه خداوند آنها را به سوى خويش هدايت كرده است .

و يهدى إليه من أناب. الذين ءامنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 4

4 - چشم پوشى خداوند در مقام پاداش دهى ، از كم و كاستى هاى اعمال نيك مردمانى كه دايم به ياد خدا هستند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

اعطاى پاداش بهترين و كامل ترين اعمال به مردمان الهى، ممكن است به اين

معنا باشد كه خداوند، كم و كاستى هاى اعمال آنان را ناديده مى گيرد و پاداش عمل كامل را به آنان عنايت مى كند.

فضايل ذاكران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 3

3 - منازل رفعت يافته به اذن خداوند ، تنها شايسته مردان تسبيح گويى است كه اشتغال به امور دنيا ، هيچ گاه آنان را از رابطه با خدا ، بازنمى دارد .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام ا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {فى بيوت} متعلق به {يسبح} و ظرف براى {رجال} باشد; يعنى، خانه هايى كه در آن مردمانى وجود دارند كه. .. .

مقامات ذاكران آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 127 - 1

1 _ هدايت يافتگان و يادكنندگان آيات و معارف الهى از جايگاهى آكنده از آرامش در نزد خداوند برخوردارند.

فمن يرد الله أن يهديه . .. قد فصلنا الأيت لقوم يذكرون. لهم دارالسلم عند ربهم

ويژگيهاى ذاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 11

11 - مردمانى كه دايم به ياد خدا هستند ، همواره در حال خوف و رجايند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. يخافون يومًا ... ليجزيهم اللّه أحس

برداشت ياد شده از آن جاست كه مردمان الهى، در عين هراس داشتن از وضعيت خود در قيامت (يخافون يوماً. ..)، چشم به پاداش فراوان خداوند و فضل او

دوخته اند.

ذاكران خدا

{ذاكران خدا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 14 - 1

1 - انسان هاى متذكر و متوجه به نعمت هاى الهى و تدبير خداوندى ، معترف به معاد و رستاخيز

و تقولوا سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا . .. و إنّا إلى ربّنا لمنقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 17

17- انسان رشد يافته ، متوجه به پروردگار و رشددهنده خويش

حتّى إذا بلغ أشدّه . .. قال ربّ

انسان در چهل سالگى; يعنى، اوج كمال و قواى عقلانى به پروردگار خويش التجا جسته و نقش خداوند را در رشد و كمال خود در مى يابد. بدين جهت در آيه شريفه به جاى ساير اوصاف الهى، صفت {ربّ} يادشده است.

الگوى ذاكران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 21 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، الگويى خوب و شايسته ، براى كسانى است كه خداوند را فراوان ياد مى كنند .

لقد كان لكم فى رسول اللّه أُسوة . .. لمن كان يرجوا اللّه ... و ذكر اللّه كثيرًا

اميدوارى ذاكران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 8

8 - مؤمنانِ همواره به ياد خدا ، بايد به سعادت و رستگارى خويش اميدوار باشند .

و اذكروا اللّه كثيرًا لعلّكم تفلحون

ذاكران خدا در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 15

15 _ كسانى كه در گرفتارى

ها به ياد خدا بوده و در رفاه و آسايش از او غافل مى شوند ، مردمى مسرف هستند .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه ... لم يدعنا ... كذلك زيّن

رفعت خانه ذاكران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 3،4

3 - منازل رفعت يافته به اذن خداوند ، تنها شايسته مردان تسبيح گويى است كه اشتغال به امور دنيا ، هيچ گاه آنان را از رابطه با خدا ، بازنمى دارد .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام ا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {فى بيوت} متعلق به {يسبح} و ظرف براى {رجال} باشد; يعنى، خانه هايى كه در آن مردمانى وجود دارند كه. .. .

4 - به اذن خدا خانه مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى مجد و عظمت است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_ر

فضايل ذاكران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 3

3 - منازل رفعت يافته به اذن خداوند ، تنها شايسته مردان تسبيح گويى است كه اشتغال به امور دنيا ، هيچ گاه آنان را از رابطه با خدا ، بازنمى دارد .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام ا

برداشت ياد شده، بر اين اساس

است كه {فى بيوت} متعلق به {يسبح} و ظرف براى {رجال} باشد; يعنى، خانه هايى كه در آن مردمانى وجود دارند كه. .. .

ذكر

{ذكر}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 24

24 _ توجه يافتن به مرگ و قبر و قيامت و آمادگى براى آنها ، فلسفه وجود حج و اختصاص آن به خداوند

و للّه على الناس حج البيت

امام صادق (ع): . .. و اعلم بانّ اللّه تعالى لم يفترض الحجّ و لم يخصّه من جميع الطاعات بالاضافة الى نفسه بقوله عزّ و جلّ {و للّه على النّاس حج البيت ... } ... الاّ للاستعداد و الاشارة الى الموت و القبر و البعث و القيامة ... .

_______________________________

مصباح الشريعه، ص 49 ; بحارالانوار، ج 99، ص 125، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 8

8 _ يادآورى پيروزى هاى گذشته و توجّه به گردش قانونمند تغييرات اجتماعى ، برطرف كننده ضعف و اندوه جامعه ايمانى

و لا تهنوا و لا تحزنوا . .. ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله و تلك الايّام ن

بنابر اينكه {فقد مسّ القوم}، درباره شكست مشركان در جنگ بدر باشد، خداوند براى از بين بردن اندوه و ضعف مؤمنان، پيروزى آنان را در جنگ بدر يادآورى كرده و همه را (چه شكست و چه پيروزى) برخاسته از مشيّت خويش دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 7

7 _ پيكار احد ، كارزارى سخت و مجسّم

كننده مرگ در ديده پيكارگران مسلمان

و لقد كنتم تمنّون الموت . .. فقد رايتموه و انتم تنظرون

1 _ مفسران برآنند كه آيه شريفه درباره نبرد احد نازل شده است. 2 _ چون خداوند از رويارويى و درگير شدن با كافران، به ديدن مرگ تعبير كرده است، معلوم مى شود كه كارزارى سخت بوده كه ورود به آن، مساوى ديدن مرگ بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 16

16 _ توجّه دادن به مرگ و كيفر و پاداش اعمال در قيامت و فريبنده بودن دنيا از روش هاى قرآن براى هدايت انسانها

كلّ نفس ذائقة الموت . .. و ما الحيوة الدّنيا الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 7

7 _ توجّه به مرگ و اجر اخروى و نيز فريبندگى دنيا ، زمينه ساز پيروزى انسان در آزمايش الهى

كلّ نفس ذائقة الموت . .. لتبلونّ فى اموالكم و انفسكم

ظاهراً آيه قبل (كلّ نفس . .. ) رهنمودى براى پيروز شدن مؤمنان درامتحانهاى جانى و مالى است. چون بهترين راه براى از جان گذشتگى و جهاد اين است كه آدمى بداند چه جهاد كند و يا سستى نمايد، طعم مرگ را خواهد چشيد. و راه معقول براى صرفنظر كردن از اموال اين است كه آدمى بداند دنيا و آنچه در آن است، فريبنده و پوچ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 6 - 2

2- { ذكر بودن قرآن } ، وصفى كه كافران مكه

با آن آشنا بودند .

و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 9 - 3

3- { ذكر } از نام هاى قرآن است .

إنا نحن نزّلنا الذّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 44 - 5،19

5- ذكر ، از نام هاى قرآن كريم است .

و أنزلنا إليك الذكر

19- { عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . و سمّى الله عزّوجلّ القرآن ذكراً فقال تبارك و تعالى : { و أنزلنا إليك الذكر . . . } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. خداى عزّوجلّ قرآن را {ذكر} ناميده و فرموده است: و أنزلناإليك الذكر}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 99 - 7

7 - { ذكر } ، از اسامى و اوصاف قرآن

و قد ءاتين_ك من لدنّا ذكرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 3

3 _ ذكر ، از نام هاى قرآن كريم

لقد أضلّنى عن الذكر

مراد از {ذكر} در آيه ياد شده قرآن كريم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 4

4 - { ذكر } از نام هاى قرآن است .

من اتّبع الذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 69 - 9

9 - ذكر و قرآن ، از نام هاى كتاب آسمانى پيامبراسلام ( ص )

إن هو إلاّ ذكر و قرءان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 168 - 3

3 - ذكر ، از نام هاى كتاب هاى آسمانى

ذكرًا من الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 6

6 - ذكر ، از نام هاى قرآن

أءنزل عليه الذكر من بيننا بل هم فى شكّ من ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 3

3 - ذكر ، از نام هاى قرآن

ه_ذا ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 5

5 - { ذكر } ، از نام هاى قرآن است .

أفنضرب عنكم الذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 5 - 4

4 - ذكر ، از نام هاى قرآن و ديگر كتاب هاى آسمانى

فالملقي_ت ذكرًا

آثار اعراض از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 4

4 - روى گردانى از ياد خدا ، موجب عذاب سخت و شديد الهى است .

و من يعرض عن ذكر ربّه يسلكه عذابًا صعدًا

{صَعَد}، به معناى شديد و سخت است.

آثار تداوم ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 12

12 - ياد دايم خداوند ، افزايش دهنده منزلت و ابعاد وجودى انسان

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و يزيدهم من فضله

برداشت فوق، از آمدن تعبير {يزيدهم} به جاى {يزيد لهم} استفاده مى شود;

يعنى، فعل زياد شدن به خود اشخاص نسبت داده شده است نه به پاداش آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 3،4

3 - ذكر و ياد مستمر خداوند ، نيرو آفرين و مقاومت بخش در برابر مشكلات و سختى هاى تبليغ و اجراى تعاليم دين

فاصبر لحكم ربّك$ . .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

از توصيه به ذكر خداوند _ پس از فرمان صبر و شكيبايى در مشكلات رسالت _ مطلب ياد شده به دست مى آيد.

4 - ذكر و ياد مستمر خداوند ، نيروآفرين و مقاومت بخش در برابر مشكلات و سختى ها

فاصبر$ . .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

. .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

آثار ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 33 - 6

6 _ يادآورى امتياز و برترى انبياى گذشته ، عامل تسهيل پذيرش اطاعت از پيامبر ( ص ) *

اطيعوا اللّه و الرسول . .. انّ اللّه اصطفى

پس از امر به اطاعت از پيامبر (ص)، امتياز انبياى گذشته را يادآور مى شود تا بفهماند كه امّتهاى گذشته نيز مأمور به اطاعت بودند; باشد كه از اين طريق، اطاعت از پيامبر(ص)، آسان گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 21

21 _ توجه به دانايى خدا به تمامى اسرار دل ها ، زمينه ساز پرهيز آدمى از انحرافات

يا ايها الذين امنوا . .. ها انتم اولاء ... انّ اللّه عليم بذات الصدور

جمله {ان اللّه . ..

} علاوه بر بيان اين حقيقت كه خداوند به نهان دلها آگاه است، به اين هدف ايراد شده كه انسانها با توجه به اين حقيقت از انحرافات بپرهيزند; چرا كه تمام افكار و اعمالشان در محضر و ديد خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 5

5 _ توجّه به سنّت هاى الهى در فرجام شوم تكذيب كنندگان دين خداوند ، از ميان برنده هر گونه حزن و اندوه و سستى از جامعه ايمانى

فسيروا . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين ... و لاتهنوا و لاتحزنوا

اگر جمله {و لا تهنوا . .. }، عطف بر جمله {فانظروا كيف ...} باشد، معناى اين دو آيه چنين مى شود: شما محزون نباشيد، عاقبت تكذيب كنندگانِ آيات الهى (دشمن شما مسلمانان)، نابودى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 26

26 _ توجّه به دانايى خداوند به جزئيترين اعمال ، زمينه ساز پرهيز از رفتار هاى ناپسند ( فرار از جنگ و . . . )

اذ تصعدون و لا تلون . .. و اللّه خبير بما تعملون

جمله {و اللّه . .. }، براى ترغيب مخاطبان به پرهيز از اعمال ناپسند و تشويق به اعمال نيكو و خداپسند است كه با توجّه به مورد آيه، مراد فرار از جنگ و نافرمانى از دستورات نظامى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 19

19 _ توجه به مراقبت دايمى خداوند ، زمينه ساز رعايت تقواى الهى و اهتمام به خويشاوندان

و

اتّقوا اللّه الّذى تسآءلون به و الارحام انّ اللّه كان عليكم رقيباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 17 - 8

8 _ توجه به علم گسترده خداوند ، بازدارنده آدمى از توبه هاى غير واقعى

انّما التّوبة على اللّه للّذين . .. ثمّ يتوبون من قريب ... و كان اللّه عليماً حك

يادآورى علم گسترده خداوند پس از بيان توبه و شرايط آن، مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 21 - 3

3 _ توجّه به پيوند زناشويى و اتحاد و يگانگى حاصل از آن ، مانعى براى اجحاف به همسر و بازپس گيرى مهريّه

و كيف تأخذونه و قد افضى بعضكم الى بعض

{افضى} از مصدر {افضاء} به معناى اتصال است و در آيه مى تواند كنايه از اتحاد و يگانگى زوجين باشد، نه كنايه از خصوص آميزش; و گر نه مى فرمود: {و قد افضيتم اليهنّ}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 26

26 _ توجه به آگاهى همه جانبه خداوند ، زمينه مراقبت انسان بر حالات درونى خويش

و لا تتمنّوا . .. انّ اللّه كان بكل شىء عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 33 - 13

13 _ توجّه به نظارت دايمى خداوند ، ضامن پايبندى به احكام الهى

و لكل جعلنا موالى . .. انّ اللّه كان على كل شىء شهيداً

هدف از بيان اين حقيقت كه خداوند بر هر چيزى ناظر است، اين است كه آدمى با توجه

به آن، نسبت به احكام ارائه شده از سوى خداوند، متعهد و پايبند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 39

39 _ توجه به علوّ و عظمت خداوند ، زمينه پرهيز مردان از ستم بر همسران خويش

فلا تبغوا . .. انّ اللّه كان عليّاً كبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 37 - 7

7 _ توجه به نقش فضل الهى در بهره مندى انسان از نعمت ها ، بيانگر زشتى بخل و پنهان ساختن داراييها

الذين يبخلون و يأمرون النّاس بالبخل و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 12

12 _ توجه به آگاهى خداوند بر كوچكترين انفاق ، و پاداش عظيم خداوند به انفاقگران ، درمان بخل و ترك احسان

و انفقوا . .. و كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة و ان تك حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 18

18 _ توجه به سميع و بصير بودن خداوند ، زمينه عمل به احكام و فرامين او

انّ اللّه يامركم . .. انّ اللّه كان سميعاً بصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 11

11 _ توجّه به حفظ اعمال از سوى خدا ، برانگيزنده انسان به وساطت در كار خير و پرهيز از وساطت در كار شرّ

و من يشفع . .. و كان اللّه على كل شىء مقيتا

جمله {كان

اللّه . .. } در حقيقت تشويق و تهديد است و به اين منظور آورده شده كه با توجّه به آن، انگيزه براى انجام اعمال نيك فراهم شود و ترس از انجام اعمال بد به وجود آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 10

10 _ توجّه به حسابرسى دقيق و كامل خداوند در هر عمل ، زمينه انجام اعمال نيك و پرهيز از اعمال ناروا

و اذا حيّيتم . .. انّ اللّه كان على كل شىء حسيبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 87 - 10،11

10 _ توجّه به الوهيت و كمال مطلق بودن خداوند ، موجب پذيرش خبر هاى او و اعتقاد به راستى آنها

و من اصدق من اللّه حديثا

تكيه بر اسم جلاله {اللّه} با وجود اينكه مى توانست با ضمير از آن ياد شود، اشاره به اين معناست كه الوهيّت، ملازم حقانيّت تمامى اخبار اوست. يعنى چون {اللّه} است و كمال مطلق، اَخبار او با واقع مطابقت دايمى دارد.

11 _ توجه به راستگويى مطلق خداوند ، برطرف كننده هر گونه ترديد در تحقق قيامت

ليجمعنّكم الى يوم القيمة لا ريب فيه و من اصدق من اللّه حديثا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 9

9 _ توجّه به نقش اساسى مشيت الهى در تضعيف روحيّه دشمنان ( منافقان و كافران ) ، زمينه پرهيز از غرور و خودبينى

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 -

94 - 26

26 _ توجّه به آگاهى دقيق خداوند از اعمال و انگيزه هاى آن ، زمينه پرهيز از تخلف فرامين خداوند

فتبيّنوا انّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 12

12 _ توجه به احاطه كامل خداوند به اعمال آدمى ، زمينه پرهيز انسان از كار هاى ناشايست

و كان اللّه بما يعملون محيطاً

تذكر اين معنا كه خداوند آگاه و محيط به تمامى اعمال مى باشد، براى اين منظور است كه انسانها با توجه به اين حقيقت از اعمال ناشايست پرهيز كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 6

6 _ توجه به غفران و رحمت الهى ، زمينه و انگيزه اى براى توبه و بازگشت گناهكاران به سوى خدا

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 111 - 2

2 _ توجه آدمى به بازگشت آثار زيانبار گناه به خود ، زمينه گرايش به توبه و استغفار

ثم يستغفر اللّه يجد اللّه . .. و من يكسب اثماً فانما يكسبه على نفسه

خداوند پس از ارائه راه آمرزش، اين حقيقت را بيان كرده كه آثار گناه و خيانت، دامنگير خود گناهكار خواهد شد، تا او را از خيانت و گناه باز دارد و در صورت ارتكاب، به توبه و استغفار روى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 122 - 8

8 _ توجه انسان ها به فرجام اعمال

خود ، بازدارنده ايشان از بدى ها و ترغيب كننده آنان به نيكيهاست .

و من يتخذ الشيطن ولياً من دون اللّه فقد خسر . .. و الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 5

5 _ توجه به وعده الهى در مورد رفع نياز ها ، برطرف كننده نگرانى هاى برخاسته از طلاق هاى ناگزير

و إن يتفرقا يغن اللّه كلا من سعته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 - 5

5 _ توجه زنان و مردان به مالكيت مطلق خداوند ، برطرف كننده نگرانى آنان از كمبود ها و نياز ها در صورت طلاق

و إن يتفرقا يغن اللّه كلا من سعته . .. و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 29

29 _ توجه به آگاهى خداوند از اعمال آدميان ، زمينه اقامه عدل ، پرهيز از شهادت هاى دروغ و كتمان شهادت

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه . .. فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 15

15 _ توجه به علم و آگاهى خداوند ، مانع سوء استفاده انسان ، از خصلت هاى الهى به مظلومان در بدگويى ظالمان

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم و كان اللّه سميعاً عليماً

جمله {كان اللّه . ..}، مى تواند هشدارى به مظلومان باشد كه مبادا از حكم الهى سوء استفاده كنند و در بدگويى و غيبت

ظالم از حد تجاوز نمايند و يا هشدار به كسانى باشد كه مظلوم نيستند و به بهانه اين كه مظلومند، عليه بى گناهى افشاگرى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 40

40 _ توجه به قدرت و مالكيت مطلق خداوند ، زمينه ساز باور آدمى به كفايت خداوند در تدبير هستى

له ما فى السموت و ما فى الارض و كفى باللّه وكيلا

جمله {له ما فى السموت . ..} مى تواند اشاره به علت كفايت خداوند در وكالت و تدبير هستى داشته باشد ; يعنى چون مالك و فرمانروايى مطلق است، براى وكالت و تدبير هستى كافى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 30

30 _ توجه به حسابرسى سريع خداوند ، زمينه حصول تقوا در انسان

و اتقوا اللّه إنّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 6

6 _ يادآورى و توجه به نعمت هاى خداوند ، زمينه تقواپيشگى و توكل بر او

اذكروا . .. و اتقوا اللّه و على اللّه فليتوكل المؤمنون

امر به تقوا و توكل پس از بيان لزوم ياد كردن نعمتها، بيانگر اين معناست كه ياد كردن نعمتها در نيل به تقوا و توكل بر خدا نقشى مؤثر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 24

24 _ توجه به پاداش عمل ، محرك آدمى بر انجام آن

لئن اقمتم الصلوة . .. لاكفرن عنكم سياتكم و لادخلنكم جنت

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 15

15 _ توجه به ربوبيت فراگير خداوند بر جهان هستى ، موجب ترس از او و پرهيز از گناه

انى اخاف اللّه رب العلمين

توصيف {اللّه} به {رب العلمين}، پس از بيان خداترسى هابيل، مى رساند كه وى بدان جهت از خدا هراسان بوده كه خداوند را پروردگار جهانيان مى دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 17

17 _ توجه به مالكيت مطلق خداوند و قدرت بيكران او ، بازدارنده آدمى از هرگونه اعتراض به قوانين الهى

الم تعلم إنّ اللّه له ملك السموت و الارض . .. و اللّه على كل شىء قدير

جمله {الم تعلم . ..} مى تواند به منظور توجيه حد سرقت و برطرف ساختن هر گونه اعتراض درباره آن باشد. به اين بيان كه مالك تمامى هستى، به هرگونه تصرف در ملك خويش مجاز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 21

21 _ توجه به خشنودى خداوند از عدالت پيشگان ، بر انگيزاننده داوران به رعايت قسط و عدل

فاحكم بينهم بالقسط إنّ اللّه يحب المقسطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 29

29 _ توجه به نبود عظمت براى غير خدا ، مايه پروانكردن از مردم در اجراى احكام الهى

فلاتخشوا الناس و اخشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 16

16 _ توجه به حاكميت اراده خداوند بر هدايت و ضلالت مردمان ،

از ميان برنده هر گونه حزن و اندوه بر گمراهى آنان

فان تولوا فاعلم انما يريداللّه ان يصيبهم ببعض ذنوبهم

از اهداف آگاه ساختن پيامبر(ص) (فاعلم . ..) به اينكه حتى گمراه ساختن مردمان نيز برخاسته از اراده الهى است، بازدارى وى از تأسف و اندوه بر گمراهى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 14

14 _ ياد خدا ، برپايى نماز ، الفت و مهربانى بين افراد جامعه ، از نشانه هاى جامعه رستگار

لعلكم تفلحون. انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة و ... و عن الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 13

13 _ توجه به عقاب ، رحمت و مغفرت الهى زمينه ساز عمل به احكام دين و پرهيز از اعمال ناپسند

و اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

هدف از بيان شدت عقاب، و بيان رحمت و مغفرت الهى پس از تبيين احكام، اين است كه زمينه انجام اوامر خدا و پرهيز از نافرمانى وى در مخاطبان به وجود آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 4

4 _ خداوند برطرف كننده عذاب و سختى از مشركان، پس از توجه و دعاى خالصانه آنان

بل إياه تدعون فيكشف ما تدعون إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 8

8 _ توجه به آيات و سنتهاى خداوند و به ياد آوردن پيوسته آنها زمينه دستيابى به صراط مستقيم است.

و هذا صرط ربك مستقيما قد

فصلنا الأيت لقوم يذكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 6

6 _ توجه به ربوبيت خدا بر انسانها، زمينه ساز پذيرش احكام اوست.

أتل ما حرم ربكم عليكم

از اهداف بيان ربوبيت خدا به عنوان خاستگاه تحريم شرك و . .. ، اين است كه انسانها بدانند محرمات الهى در راستاى تربيت ايشان بوده و در نتيجه زمينه پذيرش در آنان ايجاد شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 14

14 _ توجه حاكمان به نظارت خداوند بر اعمال ايشان ، زمينه ساز گرايش آنان به كردار نيك و پرهيزشان از اعمال نارواست .

و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون

هدف از تذكار نظارت خداوند بر اعمال آدمى اين است كه وى با توجه به اين حقيقت از اعمال ناروا بپرهيزد و به اعمال نيك رو آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 7

7 _ توجه به حاكميت مطلق خدا بر هستى ، از ميان برنده هر گونه ترديد نسبت به رسالت جهان شمول پيامبر ( ص )

إنى رسول اللّه إليكم جميعا الذى له ملك السموت و الأرض

بيان حاكميت خدا بر هستى، پس از طرح مسأله رسالت پيامبر و جهان شمول بودن آن، در حقيقت استدلالى بر امكان آن رسالت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 8

8 _ ياد كردن خدا در هر صبح و عصر ، انسان را از زمره غافلان بيرون مى كند .

و اذكر ربك

. .. بالغدو و الاصال و لاتكن من الغفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 5

5 _ يادآورى امداد هاى الهى به مجاهدان راه خدا مايه نهراسيدن از مقابله با دشمنان دين

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

هدف از يادآورى امدادهاى غيبى به مجاهدان، ترغيب مؤمنان به نهراسيدن از مبارزه با دشمنان دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 11

11 _ توجه به سنت الهى در مجازات كافران و گناهكاران ، زمينه ساز پرهيز از كفرورزى و ارتكاب گناه

كدأب ءال فرعون . .. إن اللّه قوى شديد العقاب

هدف از بيان مؤاخذه كافران و گنهكاران هشدارى است به انسانها تا با توجه به آن در مسير ايمان و ترك گناه قرار گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 4،13

4 _ توجه انسان به نظارت خدا و رسول و مؤمنان بر اعمالش ، بازدارنده او از خطا و تشويق كننده به نيكيهاست .

قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم و رسوله و المؤمنون

13 _ توجه به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار ، و غيب و شهود ، بازدارنده آدمى از گناه و توبه شكنى و برانگيزنده وى به خير و صلاح

و قل اعلموا فسيرى اللّه عملكم . .. فينبئكم بما كنتم تعملون

بيان علم همه جانبه خداوند _ پس از تشويق و توصيه به توبه و عمل _ مى تواند به منظور مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 4 - 6

6_ توجه و باور به قدرت مطلق خدا ، زداينده هرگونه شبهه درباره معاد و برپايى قيامت

إلى الله مرجعكم و هو على كل شىء قدير

هدف از بيان قدرت خداوند ، پس از طرح مسأله معاد و روز قيامت ، اين است كه انسانها را متوجه قدرت همه جانبه خدا كند تا مبادا در تحقق يافتن قيامت _ كه پذيرش آن براى نوع انسانها مشكل است _ ترديد كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 13

13_ توجه و باور به پيروزى اهل تقوا ، زمينه ساز پيشه ساختن صبر و مقاومت در برابر مشكلات راه تقوا و ايمان

فاصبر إن الع_قبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 9

9_ توجه به خالقيت خدا ، زمينه ساز اخلاص در تبليغ دين و چشم ندوختن به اجر و پاداش هاى مردمى است .

إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 7

7_ باور به حاكميت خداوند بر موجودات و توجه به ربوبيت او بر انسانها ، ايجاد كننده روحيه توكل در آنان است .

إنى توكلت على الله ربى و ربكم ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 4

4_ توجّه آدمى به اسما و صفات خدا ، زمينه ساز ديدن خويش در محضر او و روى آورى به دعا و نيايش به درگاه وى

إنه هو العليم الحكيم.

رب قد ءاتيتنى من الملك ... توفنى مسلمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 8

8_ توجه به اينكه خداوند هيچ شريكى براى خويش سراغ ندارد ، آدمى را به توحيد و نفى شرك گرايش مى دهد .

أم تنبّئونه بما لايعلم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 4

4- توجه به آگاهى همه جانبه خداوند از اعمال و رفتار ستم پيشگان و كيفر شدنشان در روز قيامت ، بازدارنده آدمى از ستم و تعدى

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 13 - 7

7- توجه و يادآورى ، زمينه ساز معرفت و ابزارى براى شناخت است .

و ما ذرأ لكم فى الأرض . .. إن فى ذلك لأية لقوم يذّكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 8

8- توجه به سرعت زوال زندگى دنيا ، مايه هشدار و عبرت رفاه مندان و دنياطلبان است .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا كماء أنزلن_ه . .. تذروه الري_ح

با توجه به ارتباط آيه با آيات قبل كه در زمينه نشان دادن انديشه هاى رفاه مندان مغرور و فرجام آنان بود، نكته بالا فهميده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 10

10 - يادآورى مكرر سرنوشت مخالفان پيامبران ، در راستاى زدايش روحيه مخالفت و طغيان در ميان انسان ها است

.

فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا و مضى مثل الأوّلين

عبارت {مضى مثل الأوّلين}، مى تواند بدين معنا باشد كه داستان انبيا و مخالفان ايشان، در آيات ديگرى بيان شده است. ذكر {مضى مثل الأوّلين} در پايان آيه شريفه، مى تواند اشاره بدين نكته باشد كه: {ما مكرراً سرنوشت آنان را يادآور شديم تا شايد شما پند گيريد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 2

2 - توجه به آفريننده نعمت ها ، به دنبال بهرهورى از آن ، امرى طبيعى و فطرى است .

لتستوا على ظهوره ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا استويتم عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 10

10 - توجه به الوهيت و فرمانروايى جاويدان خداوند و نيز تداوم زندگى انسان در آخرت ، زمينه ساز گرايش انسان به حق

و هو الذى فى السماء إل_ه و . .. و عنده علم الساعة و إليه ترجعون

با توجه به اين كه آيات پيشين در رد منكران توحيد بود، استفاده مى شود كه طرح فرمانروايى خدا بر هستى در دنيا و آخرت، هشدارى به حق ستيزان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 9

9 - توجه به خدا دادى بودن امكانات و دارايى ها ، زمينه ساز پيدايش روحيه انفاق گرى در انسان

و ما لكم ألاّتنفقوا . .. و للّه ميرث السم_وت و الأرض

از اهداف يادآورى خدادادى بودن امكانات و دارايى ها _ در مقام بيان لزوم انفاق _ ، تسهيل امر انفاق و ايجاد روحيه انفاق گرى در

ميان انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 31

31 - توجه به حركت همه هستى به سوى خداوند ، مقتضى روى آورى و انابه انسان به درگاه او

و إليك أنبنا و إليك المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 39 - 4

4 - توجه به مبدأ پيدايش بشر و سير تكوين او ، راهنماى انسان ها به مسأله معاد

إنّا خلقن_هم ممّا يعلمون

مطلب ياد شده، از يادآورى مسأله پيدايش بشر براى منكران قيامت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 9

9 - توجّه به وابستگى آفرينش ، تدبير ، هدايت ، مرگ و قبر انسان به خداوند ، زمينه ساز انجام دادن تكاليف الهى

من نطفة خلقه . .. ثمّ أماته فأقبره ... كلاّ لمّا يقض ما أمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 6

6 - ياد نام و اوصاف خداوند ، سوق دهنده انسان به عبادت و نماز است .

و ذكر اسم ربّه فصلّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 5 - 5،7

5 - توجه به همراه بودن زندگانى با سختى ها ، مايه پى بردن انسان به ضعف خويش در برابر خداوند

فى كبد . أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

7 - توجه به عجز انسان در برابر قدرت خداوند ، مانع انكار معاد

أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

جمله {أهلكت مالاً لبداً} (در آيه بعد)، مى

تواند حاكى از آن باشد كه گوينده آن، به اين دليل انفاق ها را اتلاف مال مى داند كه منكر پاداش پس از مرگ است. در اين صورت آيه شريفه، ريشه آن پندار را مى زند و مى گويد: مگر انسان گمان مى كند كه كسى قادر نيست او را حيات بخشيده و به او پاداش دهد كه مى گويد: انفاق هايم مايه اتلاف اموالم شد؟ آرى خداوند بر اعاده او قدرتمند است; گرچه انفاق هاى چنين شخصى در آن روز پاداشى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 4

4 - توجّه به خدادادى بودن نعمت بينايى ، مايه يقين به پنهان نبودن چيزى از خداوند است .

أيحسب أن لم يره أحد . ألم نجعل له عينين

مطرح كردن نعمت بينايى _ در پى سرزنش كسانى كه به آگاهى خداوند توجه ندارند _ نوعى استدلال بر علم خداوند است. به اين بيان كه انسان بايد خداوند را آگاه تر از خود بداند; زيرا او ابزار اين آگاهى را در اختيار وى قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 9 - 4

4 - توجه به خدادادى بودن نعمت بيان و ابزار آن ، مايه يقين به آگاهى خداوند از نيت ها ، افكار و دانسته هاى انسان است .

أيحسب أن لم يره أحد . ألم نجعل له ... و لسانًا و شفتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 6

6 - توجّه به مالكيت خداوند بر دنيا

و آخرت و حوادث آنها ، وادار سازنده انسان به جدى گرفتن هشدار هاى عذاب

و إنّ لنا للأخرة و الأُولى . فأنذرتكم نارًا تلظّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 10

10 - توجّه به ناچيز بودن همه موجودات در برابر علوّ خداوند ، زمينه ساز خلوص نيت و قصد تقرّب به او در انفاق ها است .

يؤتى ماله . .. ابتغاء وجه ربّه الأعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 8

8 - توجّه به رسيدن عطاى خداوند ، پيش از كمك خواستن از او ، زمينه پرهيز از دريغ داشتن كمك ، به كسانى است كه دست نياز به سوى انسان دراز مى كنند .

و وجدك عائلاً فأغنى . .. و أمّا السائل فلاتنهر

خداوند در آيات پيشين، پيامبر(ص) را متوجّه ساخت كه به مجرد فقير يافتن آن حضرت، وى را غنى ساخت و اكنون از او مى خواهد كه از رد حاجتمندان _ آن هم پس از اظهار نياز كردن آنان _ بپرهيزد. مقايسه آن عطا و اين فرمان، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 4

4 - توجّه به خدادادى بودن شرح صدر ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. ألم نشرح لك صدرك

هدف از استفهام در {ألم نشرح. ..} _ كه براى تقرير است _ با توجّه به ارتباط آن با محتواى سوره قبل،

توجّه دادن پيامبر(ص) به نعمت هايى است كه نشان محبوب بودن او نزد خداوند است تا نگرانى هاى احتمالى آن حضرت از ميان برود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 8

8 - توجّه به عنايت هاى خداوند در رفع مشكلات رسالت ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و وضعنا عنك وزرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 5

5 - توجّه به امداد هاى ويژه خداوند ، برانگيزاننده پيامبر ( ص ) به استفاده از فرصت هاى فراغت ، براى سخت كوش بودن در عبادت و دعا

ألم نشرح . .. و وضعنا ... و رفعنا ... فإذا فرغت فانصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 2

2 - توجّه به ربوبيت خداوند ، برانگيزاننده انسان به ابتهال و تضرّع به درگاه او است .

و إلى ربّك فارغب

قيد {إلى ربّك} متعلق به {ارغب} است. تقديم آن و آوردن حرف {فاء} پس از آن، بيانگر نقش ربوبيت خداوند، در لزوم توجّه به او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 4

4 - توجّه به آفرينش نيكوى انسان ها و سقوط و انحراف برخى از آنان ، دستاويزى براى تكذيب دين و كيفر هاى اخروى ، باقى نمى گذارد .

فما يكذّبك بعد بالدين

حرف {فاء} در {فما يكذّبك} و نيز كلمه {بعد}، اين آيه را

بر آيات پيشين، تفريع كرده است; يعنى، آيا وجود كسانى كه در {أحسن تقويم} بوده و خود را به {أسفل سافلين} سقوط داده اند; دليل ضرورت دين براى پيشگيرى از آن سقوط و ضرورت روز جزا، براى كيفر آن منحرفان نيست؟!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 8 - 5

5 - توجّه به حكمت برتر خداوند ، زمينه ساز پذيرش معاد

فما يكذّبك بعد بالدين . أليس اللّه بأحكم الح_كمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 14

14 - توجّه به خالقيت خداوند و ربوبيت او ، برانگيزاننده انسان به همراه ساختن كار ها با ذكر نام او است .

اقرأ باسم ربّك الذى خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 2 - 4

4 - آگاهى از قدرت خداوند بر آفرينش انسان از خون لخته ، زمينه ساز توجه به او در آغاز هر كار است .

اقرأ باسم ربّك . .. خلق الإنس_ن من علق

آثار ذكر آتش جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 7

7 _ توجه به شدت حرارت آتش دوزخ ، عامل خشنودى اندك انسان و گريه طولانى وى در دنيا و بيم او بر فرجام خويش

قل نار جهنم أشد حراً . .. فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيراً

آثار ذكر آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 107 - 5

5- توجه به آخرت و ارزش دادن به آن ، مانع روى

گردانى از ايمان و گرايش به كفر و ارتداد

ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة

جمله {ذلك بأنهم . ..} در صدد معرفى مرتد و انگيزه ارتداد اوست و او كسى است كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح داده، در حالى كه اگر آخرت را در نظر مى داشت و براى آن ارزش لازم قائل بود، دست از ايمان برنداشته و مرتد نمى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 21 - 7

7- توجه به عظمت مراتب اخروى ، مايه گرايش به ارزش هاى عالى آن است .

انظر . .. و للأخرة أكبر درج_ت و أكبر تفضيلاً

دعوت خداوند از انسانها براى تعمق و تأمل در مدارج عالى اخروى، مى تواند به اين منظور باشد كه در انسانها انگيزه آخرت طلبى و تلاش براى كسب درجات عالى آخرت ايجاد كند.

آثار ذكر آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 50 - 1

1 - توجه به آيات الهى ، عامل گريز انسان از شرك و كفر و شتاب به سوى خداوند

ففرّوا إلى اللّه

در آيات پيشين سخن از نشانه هاى خداوند بود و {فاء} در {ففرّوا} مى رساند كه نتيجه توجه به نشانه هاى الهى حركت پر شتاب به سوى خداوند، براى گريز از مهلكه كفر و شرك است.

آثار ذكر اتقان آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 7

7 - توجه به اتقان و استوارى مظاهر آفرينش ، راه گشاى انسان به معرفت خداى يگانه

صنع اللّه الذى أتقن كلّ شىء

با

توجه به اين كه آيه بالا در مقام نشان دادن آيات آفاقى براى رهنمون ساختن بشر به معرفت خدا است، مطلب فوق استفاده مى شود. به ويژه اگر نصب {صنع...} به فعل مقدرى چون {انظروا} و {تدبّروا} باشد.

آثار ذكر احاطه علمى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 96 - 10

10- توجه به احاطه علمى خدا بر بندگان ، زمينه ساز پرهيز آنان از حق ناپذيرى و بهانه جويى است .

قل كفى بالله شهيدًا . .. إنه كان بعباده خبيرًا بصيرًا

اينكه خداوند بر مشركان حق ناپذير اتمام حجت كرده و آنگاه فرموده است: {او بر حال بندگان آگاه و بيناست} مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

آثار ذكر اختصاصات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 7

7 _ توجه به انحصار عزت براى خداوند و شنوايى و دانايى مطلق او ، برطرف كننده اندوه ايجاد شده از جنجال هاى تبليغاتى دشمنان است .

و لا يحزنك قولهم إن العزة للّه جميعاً هو السميع العليم

آثار ذكر استحكام طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 7

7- توجه به استحكام مظاهر طبيعت و ضعف خويش در برابر آنها ، مايه عبرت و پندگيرى است .

لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً

ذكر {إنك لن تخرق الأرض و . ..} در واقع توجه دادن به استحكام مظاهر طبيعت و متقابلاً ضعف انسان است كه مى تواند براى آدمى، عبرت آموز باشد.

آثار ذكر استمرار حيات

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 82 - 5

5 - توجه به آفرينش انسان و استمرار مرگ و حيات در زمين ، زداينده هر گونه ترديد و دو دلى نسبت به معاد و حيات مجدد انسان

و هو الذى أنشأ لكم السمع . .. و هو الذى يحى و يميت ... أفلاتعقلون ... قالوا أءذا

آثار ذكر استمرار مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 82 - 5

5 - توجه به آفرينش انسان و استمرار مرگ و حيات در زمين ، زداينده هر گونه ترديد و دو دلى نسبت به معاد و حيات مجدد انسان

و هو الذى أنشأ لكم السمع . .. و هو الذى يحى و يميت ... أفلاتعقلون ... قالوا أءذا

آثار ذكر الوهيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 10

10 - توجه به الوهيت و فرمانروايى جاويدان خداوند و نيز تداوم زندگى انسان در آخرت ، زمينه ساز گرايش انسان به حق

و هو الذى فى السماء إل_ه و . .. و عنده علم الساعة و إليه ترجعون

با توجه به اين كه آيات پيشين در رد منكران توحيد بود، استفاده مى شود كه طرح فرمانروايى خدا بر هستى در دنيا و آخرت، هشدارى به حق ستيزان است.

آثار ذكر امدادهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 9

9 _ توجه به شمول حمايت و امداد الهى نسبت به متقين ، از عوامل روى آوردن مؤمنان به جهاد با كافران

قتلوا .

.. و اعلموا أن اللّه مع المتقين

آثار ذكر انحطاط مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 2 - 5

5 - توجّه به سقوط اخلاقى منكران معاد ، تا حد خشونت با يتيمان ، مايه پرهيز از تكذيب آخرت است .

فذلك الذى يدعّ اليتيم

آثار ذكر انذارهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 60 - 2

2 - توجه به انذار هاى الهى و واقعيت قيامت ، مايه نگرانى انسان و پرهيز از سرخوشى ها

أفمن ه_ذا الحديث تعجبون . و تضحكون و لاتبكون

لحن توبيخى آيه شريفه، مى رساند كه توجه به حقانيت معاد و مفاهيم وحى، مقتضى اين است كه آدمى، بر فرجام خويش گريان و اندوهناك باشد; نه سرمست و خندان.

آثار ذكر انقراض تمدنها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 8

8 - توجه به هلاكت و انقراض تمدن هاى با شكوه گذشته ، مايه عبرت قدرتمندان

فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا

يادآورى نابودى جوامع پيشين به مردم مكه، مى تواند در راستاى تنبه و عبرت آموزى آنان باشد.

آثار ذكر انقياد موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 48 - 10

10- توجه به انقياد و تذلّل پديده هاى مادى در برابر خداوند ، زمينه ساز تسليم شدن انسان در برابر اوست .

أو لم يروا إلى ما خلق الله من شىء . .. سجّدًا لله و هم دخرون

دعوت به ژرف انديشى درباره سجده و تذلّل موجودات مادى دربرابر خداوند، در واقع دعوت

به عبرت آموزى از آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 5

5 - توجه به انقياد و كرنش تمامى پديده هاى جهان در برابر خداوند ، مقتضى گرويدن به خداى واحد و روى گرداندن از شرك و ديگر پرستى است .

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا . .. ألم تر أنّ اللّه يسجد له من فى السم_وت و من

آثار ذكر اهوال قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 16

16 - توجه و اعتقاد به صحنه هاى دشوار و سخت قيامت ، مقتضى ترس از آن روز است .

يخافون يومًا تتقلّب فيه القلوب و الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 8،9

8 - توجه به سختى هاى قيامت ، برانگيزاننده آدمى به تحصيل تقوا است .

اتّقوا ربّكم و اخشوا يومًا

فراخوانى به ترس از قيامت، پس از دعوت به تقوا، مى تواند به منظور اين نكته باشد كه ترس از قيامت، در كسب تقوا به عنوان توشه اى براى آخرت، تأثير دارد.

9 - توجه به دشوارى هاى قيامت ، باعث فراهم آوردن توشه مناسب براى آن روز مى شود .

اتّقوا ربّكم و اخشوا يومًا لايجزى والد عن ولده

مطرح كردن اين نكته كه در قيامت هر كس در قبال اعمالش كيفر مى شود، مى تواند اشعار به اين حقيقت داشته باشد كه هر كسى بايد براى خود چاره اى بينديشد و توشه اى فراهم آورد. گفتنى است كه دستور {اخشوا يوماً} پس از امر {اتّقوا} مى تواند

مؤيد بر برداشت بالا باشد.

آثار ذكر بازگشت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 20

20 - توجه به بازگشت انسان ها به خدا ، برانگيزاننده آنان به توحيد عبادى و شكر به درگاه خدا است .

و اعبدوه و اشكروا له إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 16

16 - توجه به بازگشت به خدا و در نتيجه ، آگاه شدن از عمل خويش ، مانع پافشارى بر كار خلاف است .

إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا

در فراز {إلينا مرجعهم فننبّئهم. ..} اگر چه روى سخن با پيامبر(ص) و دلدارى دادن به آن حضرت است، اما بيان تفصيلى آن به اين كه خداوند، اَعمال آنان را در قيامت، به رُخ شان خواهد كشيد، مى تواند به منظور بازداشتن آنان از ايستادگى بر كفرشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 7

7 - توجه به اعتقاد به بازگشت همه امور به خداوند ، موجب پايدارى و استقامت در راه خدا

و إن يكذّبوك . .. و إلى اللّه ترجع الأُمور

ياد آورى اين حقيقت كه همه امور به خدا بازمى گردد _ پس از بيان تكذيب رسالت پيامبران از سوى كافران و استقامت و پايدارى آنان _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 11

11 - توجه به فرجام امور و بازگشت تمامى موجودات به سوى خداوند ، موجب طرد

مكاتب انحرافى و روى آورى به دين الهى است .

صرط اللّه . .. ألا إلى اللّه تصير الأُمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 8 - 4

4 - توجّه به بازگشت انسان ها به خداوند ، زمينه ترك طغيان

إنّ الإنس_ن ليطغى . .. إنّ إلى ربّك الرجعى

آثار ذكر بعث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 9 - 3

3 - لحظه خروج مردگان از قبر ها در قيامت ، وحشت انگيز و توجّه به آن ، بازدارنده انسان از كفران نعمت ، بخلورزى و دلبستگى شديد به ثروت است .

لكنود . .. أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور

آثار ذكر پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 4

4 - توجه به پاداش هاى مهم اخروى خداوند ، براى بيم دارندگان مقام پروردگار ، زمينه پرهيز از كفر و تكذيب است .

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 9

9 - اعتقاد به قيامت و توجه داشتن به كيفر و پاداش الهى در آن ، موجب تقويت روح تقواپيشگى در انسان

و اتّقوا اللّه الذى إليه تحشرون

يادآورى حشر انسان ها در قيامت _ پس از توصيه به تقوا _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

آثار ذكر پاداشهاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 7

7 - توجه به پاداش

هاى عظيم اخروى ، مايه گرايش هر چه بيشتر مؤمنان به عمل شايسته است .

يدعون ربّهم . .. و ممّا رزقن_هم ينفقون . فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين

آثار ذكر پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 9

9- توجه به پاداش برتر الهى ، مانع روى گردانى انسان از تعهدات خويش با خداوند است .

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 8

8 - توجه به نظام مجازات و پاداش الهى در آخرت ، گرايش دهنده انسان به نيكى ها و بازدارنده وى از زشتى ها

ليجزى الذين أس__وا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 8

8 - توجه انسان به نظام عادلانه مجازات الهى ، تشويق كننده او در جديت و تلاش

و أن ليس للإنس_ن إلاّ ما سعى . و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

يادكرد مجازات الهى پس از تأكيد بر اصل مسؤوليت فردى انسان در برابر عمل خويش، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 7

7 - توجه و ايمان به پاداش بزرگ الهى براى مؤمنان ، بازدارنده انسان از وابستگى به اموال و اولاد و گناه به خاطر آنها

و اللّه عنده أجر عظيم

آثار ذكر پرسش از عهد

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 18

18- توجه به مورد سؤال قرار گرفتن انسان در قبال تعهدات خويش ، زمينه ساز پايبندى بيشتر به آن است .

و أوفوا بالعهد إن العهد كان مسئولاً

از اينكه خداوند، پس از دستور به رعايت عهدها و معاهدات، فرموده است: {انسانها، در قبال آنها بازخواست خواهند شد} به دست مى آيد كه توجه دادن به اين نكته، خود نوعى ايجاد انگيزش براى رعايت آنهاست.

آثار ذكر تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 5

5 - توجه به سرنوشت شوم اصحاب سبت ، زمينه ساز خوددارى از گناه و نافرمانى خداوند است .

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

{نكال} به معناى عبرت و نيز به معناى عقوبت و كيفر بازدارنده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 16

16- توجه به تاريخ هلاكت بار كفرپيشگان و سنت هاى جارى الهى ، زمينه ساز ايمان به رهنمود هاى الهى و پوزش از لغزش ها است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و يستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 8

8 - تحمل پذير شدن مشكلات ، در نتيجه توجه انسان به تاريخ و مشكلات ديگران

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 3

3 - يادآورى نابودى سربازان دشمن در گذشته

تاريخ ، مايه تقويت روحيه پيامبر ( ص ) و پيروان آن حضرت در برابر دشمنان

هل أتيك حديث الجنود

آثار ذكر تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 16

16 - توجه به تدبير خداوند و قانون مند بودن عذاب ها و كيفر هاى او ، برانگيزنده انسان به تسبيح و ستايش او در همه حال

و لولا كلمة . .. بحمد ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 36 - 6

6 - رهيافت انسان به ستايش پروردگار ، در پرتو توجه به نظام عالى تدبير او در هستى

حم . .. إنّ فى السم_وت و الأرض لأي_ت للمؤمنين... فللّه الحمد

با توجه به قرار گرفتن اين آيه در بخش پايانى سوره، {فاء} در {فللّه} تفريع بر كل محتواى سوره است كه درصدد نماياندن مظاهر تدبير والاى الهى در هستى _ به ويژه در نظام زندگى انسان _ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 5

5 - توجه به قوانين و تدبير هاى خداوند در هستى ، مايه بيدارى آدميان

و من كلّ شىء خلقنا زوجين لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 4

4 - توجه به تدبير و قدرت الهى در نظام هستى ، مقتضى خضوع و سجود انسان در برابر آفريدگار آن

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. فاسجدوا للّه و اعبدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 -

10

10 - توجّه به وابستگى همه چيز به تدبير خداوند ، زمينه ساز ترس و نگرانى از فرجام كار ها است .

و أمّا من خاف مقام ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 5

5 - توجّه به ربوبيت و مدبّر بودن خداوند ، بازدارنده انسان از كفران نعمت ها است .

لربّه لكنود

تقديم {لربّه}، بيانگر اهتمام به آن است; يعنى، شگفتا كه انسان با آن كه خداوند {ربّ} و {مدبّر} او است، به كفران نعمت او رو آورده است!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 11

11 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر نظام هستى ، برانگيزاننده انسان به پناه بردن به او و اطمينان بخش و دلگرم سازنده پناهندگان است .

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر امور مردم ، وادارسازنده انسان هابه استعاذه و دلگرم كننده پناهندگان به او است .

قل أعوذ بربّ الناس

آثار ذكر تضمين پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 11

11- توجه مؤمنان به ضايع نشدن مجاهدت ها و اعمالشان نزد خداوند ، مايه استوارى آنان بر طريق جهاد

فلاتهنوا . .. و اللّه معكم و لن يتركم أعم_لكم

از تذكر خداوند، به مؤمنان (لن يتركم أعمالكم) پس از نهى {لاتهنوا و . ..}، دانسته مى شود كه توجه به ضايع نشدن اعمال، پشتوانه جهاد

و استقامت در راه خدا است.

آثار ذكر تعاليم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 4 - 6

6 - توجّه به آموزگار بودن خداوند و وابستگى قرائت و كتابت به قدرت او ، برانگيزاننده انسان به تلاوت كلام او است .

اقرأ . .. الذى علّم بالقلم

آثار ذكر تقدير روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 8

8 - توجّه به تقدير روزى انسان ها از سوى خداوند ، از بين برنده روحيه بخل و تنگ نظرى است .

أَوَلم يروا أنّ اللّه . .. فأَت ذا القربى حقّه

آثار ذكر توابين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 11

11 - به ياد آوردن بندگان خالص ، شكيبا ، نيرومند و پرمراجعه به خداوند ، سازنده و درس آموز است .

اصبر . .. و اذكر عبدنا داود ذاالأيد إنّه أوّاب

آثار ذكر توبه پذيرى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 18

18 - توجّه بندگان به توبه پذير بودن خداوند ، مايه ترغيب آنان به توبه و استغفار

و استغفره إنّه كان توّابًا

آثار ذكر توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 4

4 _ توجه به يكتايى خداوند در الوهيت ، زمينه ساز اتكا و توكل بر او

حسبى اللّه لا إله إلا هو عليه توكلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33

- 2

2 - توجه به وحدانيت خداوند ، زمينه ترس از ربوبيت او است .

و لئن سألتهم من خلق . .. ليقولنّ اللّه ... ألم تر أنّ اللّه يولج ... ألم تر أنّ

سفارش به تقوا، پس از آيات اثبات كننده توحيد، مى تواند نكته ياد شده را برساند.

آثار ذكر توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 3 - 3

3 - توجّه به انحصار الوهيت در خداوند ، زمينه ساز باور به قدرت او بر پناه دادن انسان در مشكلات

قل أعوذ . .. إل_ه الناس

آثار ذكر توطئه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 5

5 _ توجه به گوشه اى از خيانت ها و تزوير هاى منافقان ، مستلزم عدم اعتمادبه آنان براى هميشه

لن نؤمن لكم قد نبأنا اللّه من أخباركم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من} در {أخباركم} براى تبعيض و {لن} در {لن نؤمن} براى نفى ابدى باشد.

آثار ذكر ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 17 - 3

3_ توجه انسان به وجود دو مراقب بر اعمال وى ، زمينه ساز تبعيت نكردن از وسوسه هاى نفس

و نعلم ما توسوس به نفسه . .. إذ يتلقّى المتلقّيان عن اليمين و عن الشمال قعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 52 - 3

3 - توجه به ضبط كردار آدميان در نظام جهان ، بازدارنده آنان از كفر و گناه

فهل من مدّكر . و كلّ شىء

فعلوه فى الزّبر

با توجه به اين كه آيه شريفه در جهت تذكار، بيان شده است; برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 11 - 5

5 - توجّه به حضور محافظان الهى در همه حالات و ثبت رفتار و كردار در نامه عمل ، بازدارنده انسان از ارتكاب گناه

ما غرّك . .. و إنّ عليكم لح_فظين . كرامًا ك_تبين

آثار ذكر جاودانگى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 7

7- توجه يكتاپرستان استوار بر ايمان به جاودانگى در بهشت ، زداينده هر گونه بيم و اندوه از ايشان

فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون . أُول_ئك أصح_ب الجنّة خ_لدين فيها

با توجه به ارتباط اين آيه با {فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون} در آيه قبل، توجه به وعده خداوند به بهشتى بودن موحدان نيك كردار، مى تواند زداينده ترس و اندوه آنان باشد.

آثار ذكر جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 8

8 - يادآورى دوزخ و عذاب آتش آن ، بهترين و مؤثرترين وسيله اخطار دادن به بندگان و بازداشتن آنان از هرگونه عصيان و نافرمانى پروردگار

لهم من فوقهم ظلل من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 45 - 3

3 - توجه به سختى هاى دوزخ و حيرت و ناآرامى مداوم دوزخيان ، بازدارنده خلق از كفر و تكذيب

يطوفون بينها و بين حميم ءان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده از

آن جا است كه خداوند در آيه قبل، سختى هاى دوزخ را به خلق يادآور شده و در اين آيه، حيثيت ربوبيت و رشد دهى خويش را مطرح ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 - 22

22 - يادآورى دوزخ و مسائل آن ، مايه پند و بيدارى

و ما هى إلاّ ذكرى للبشر

مفسران، درباره مرجع ضمير {هى} چند احتمال مطرح كرده اند كه مهم ترين آنها، {سقر} است.

آثار ذكر حاكميت اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 8

8 - توجه مؤمنان به غلبه اراده خداوند بر قدرت كافران ، مايه اميد و تسلّى خاطر ايشان

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا فنقّبوا فى البل_د هل من محيص

آثار ذكر حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 22

22 _ توجه به خالقيت ، حاكميت ، ربوبيت و مدبر بودن خدا ، زمينه پيدايش روح بندگى و پرستش

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى ... يدبر الأمر ... اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

از حرف {فاء} در {فاعبدوه} كه فاء تفريعيه است و دلالت مى كند بر اينكه ما بعد فاء، برگرفته از ما قبل مى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 12

12_ توجه به جريان امور بر وفق مشيّت و قدرت خداوند ، مانع از تفاخر به مال و فرزند و تحقير ديگران است

.

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه إن ترن أنا أقلّ منك مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 6

6 - توجه به حاكميت و مالكيت مطلق الهى برپديده هاى عالم ، مستلزم اختصاص دادن حمد و ستايش به او است .

قل الحمد للّه . .. للّه ما فى السموت و الأرض

يادآورى مالكيت خدا بر پديده هاى عالم، پس از فرمان به اداى حمد، مى تواند براى توجه دادن به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 10

10 - توجه به الوهيت و فرمانروايى جاويدان خداوند و نيز تداوم زندگى انسان در آخرت ، زمينه ساز گرايش انسان به حق

و هو الذى فى السماء إل_ه و . .. و عنده علم الساعة و إليه ترجعون

با توجه به اين كه آيات پيشين در رد منكران توحيد بود، استفاده مى شود كه طرح فرمانروايى خدا بر هستى در دنيا و آخرت، هشدارى به حق ستيزان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 4

4 - شناخت حاكميت مطلق خداوند بر هستى و توجه به آن ، زداينده هرگونه شك و ترديد درباره امكان معاد

لاريب فيه و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون . و للّه ملك السم_وت و الأرض و يوم تقوم ال

تذكر به حاكميت مطلق خداوند _ پس از بيان {أكثر الناس لايعلمون} _ مى تواند در مقام آگاه ساختن انسان و ارائه طريق درك حقيقت به او باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 2

2- توجه به حاكميت بى مانند خداوند بر نظام كيفر و پاداش و جريان هدايت و حيات ، زمينه اتكاى هر چه بيشتر بر او

فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه

فاء در {فاعلم} بيان نتيجه اى است كه در آيات پيشين بيان گرديد. محور اساسى آن، در پاداش الهى به مؤمنان و مجازات و هلاكت كافران و پديد آوردن قيامت و رستاخيز خلاصه مى شود. اين همه اگر مورد توجه قرار گيرد، بر علم و اطمينان فرد و اتكاى وى بر خداوند افزوده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 25 - 5

5 - توجه به حاكميت مطلقه الهى بر حيات ، گرايش دهنده انسان به واقع نگرى در آرزوها *

أم للإنس_ن ما تمنّى . فللّه الأخرة و الأُولى

يادكرد حاكميت مطلقه خداوند بر هستى _ در پى ذكر تمنيات و آروزهاى انسان _ مى رساند كه ايمان به ولايت الهى بر دو گيتى، با آرزوپرورى و خيال پردازى انسان مخالفت كرده و او را به واقع نگرى سوق مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 39 - 7

7 - توجّه به حاكميت تدبير خداوند بر نظام زندگانى انسان ها ، وادار كننده انسان به قرار دادن خويش در راه قرب به خدا

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه م_ابًا

از واژه {ربّ} و جايگاه آن در مفاد آيه، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113

- 1 - 11

11 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر نظام هستى ، برانگيزاننده انسان به پناه بردن به او و اطمينان بخش و دلگرم سازنده پناهندگان است .

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر امور مردم ، وادارسازنده انسان هابه استعاذه و دلگرم كننده پناهندگان به او است .

قل أعوذ بربّ الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 2 - 6

6 - توجّه به حاكميت فرمان هاى الهى بر انسان ، برانگيزاننده او به پناه بردن به خداوند و اطمينان بخش و دلگرم كننده پناه آورندگان است .

قل أعوذ . .. ملك الناس

آثار ذكر حتميت قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 - 11

11 - توجّه به وقوع حتمى قيامت و از دست رفتن فرصت ها ، زمينه پابندى انسان به دين است .

فأقم . .. من قبل أن يأتى يوم ... يومئذ يصّدّعون

يادآورى وقوع قيامت پس از سفارش به پابندى به دين، مى تواند به منظور ايجاد انگيزه در انسان براى عمل به آن فرمان باشد.

آثار ذكر حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 12

12 - توجّه به محاسبه دقيق اَعمال در آخرت ، در گرايش انسان به صلاح ، نقش سازنده اى دارد .

ي_بنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه

آثار ذكر حسابرسى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 3

3 - توجّه به حسابرسى و مسؤوليت در برابر نعمت ها ، بازدارنده انسان از دل خوشى به فراوانى آن و زمينه ساز ترك افتخار بر ديگران است .

ألهيكم التكاثر. .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

آثار ذكر حقانيت قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 39 - 4

4 - توجّه به حقانيت قيامت ، زمينه ساز جهت دادن تلاش ها و حركت ها به سوى خداوند

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه م_ابًا

{فاء} در {فمن شاء. ..} براى تفريع است. مفاد آيه شريفه اين است كه چون قيامت حق است، بنابراين بايد مقصد را به گونه اى برگزيد كه به سوى خدا باشد.

آثار ذكر حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 - 16،17

16 - ازدياد شك و ترديد نسبت به حقانيت قرآن ، بر اثر يادآورى بعضى از حقايق الهى ، جلوه اى از گمراه شدن كافران و بيماردلان از سوى خداوند

كذلك يضلّ اللّه من يشاء و يهدى من يشاء

17 - ازدياد و تقويت ايمان اهل كتاب و مؤمنان ، بر اثر يادآورى بعضى از حقايق الهى ، جلوه اى از هدايت گرى خداوند

كذلك . .. و يهدى من يشاء

آثار ذكر حقيقت غيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 17

17 - توجه به حقيقت و ماهيت غيبت ، موجب تنفر و دورى از آن

أيحبّ أحدكم أن يأكل

لحم أخيه ميتًا فكرهتموه

آثار ذكر حكمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 3

3_ يوسف ( ع ) با يادآورى نعمت هاى الهى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت فراگير خداوند ، خويشتن را در محضر او احساس كرد .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم. رب قد ءاتيتنى

تغيير سياق ; يعنى، التفات از غيبت (إن ربى . .. إنه هو العليم) به خطاب (رب قد ءاتيتنى) حاوى نكاتى است از جمله اينكه يوسف(ع) با ياد كردن از نعمتهاى خدادادى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت مطلق الهى، به اين حقيقت توجه پيدا كرد كه خداوند حاضر و ناظر است. از اين رو خود را در محضر او احساس كرد و او را مخاطب قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 84 - 7

7 - توجه به حكمت و علم گسترده خدا ، مستلزم بى نياز شمردن او از شريك و مشاور

و هو الذى فى السماء إل_ه و فى الأرض إل_ه و هو الحكيم العليم

تذكر به حكمت و علم گسترده خدا، در پايان جمله اى كه نفى كننده شرك و اثبات كننده توحيد است، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 20

20 - توجّه به قدرت ، علم و حكمت گسترده خداوند ، مايه اطمينان قلب مؤمنان در طريق ايمان .

أنزل السكينة . .. و للّه جنود السم_وت و الأرض و كان اللّه عليمًا

حكيمًا

{للّه جنود. ..} دال بر حاكميت و قدرت خداوند است و اين كه خداوند در پايان آيه به قدرت مطلقه و علم و حكمت گسترده خود اشاره كرده است; مى تواند از آن جهت باشد كه نفس توجّه مؤمنان به اين حقيقت، خود وسيله ازدياد ايمان و آرامش قلب آنان است.

آثار ذكر حمايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 6

6 - توجه مبلغان دينى به حضور حمايت و لطف الهى ، مايه شكيبايى آنان بر مشكلات راه

و اصبر . .. فإنّك بأعيننا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پيامبر(ص) به عنوان مبلغ وحى مورد هجوم كافران، قرار گرفته و خداوند براى پايدارى بخشيدن به او نظارت و حمايت خويش را به آن حضرت يادآور شده است.

آثار ذكر حمايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 9

9 _ توجه به شمول حمايت و امداد الهى نسبت به متقين ، از عوامل روى آوردن مؤمنان به جهاد با كافران

قتلوا . .. و اعلموا أن اللّه مع المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 33 - 14

14- توجه ولى مقتول به حمايت خدا از او ، بازدارنده وى از زياده روى و تجاوز در قصاص است .

جعلنا لوليّه سلط_نًا فلايسرف فى القتل إنه كان منصورًا

آثار ذكر حيرت جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 45 - 3

3 - توجه به سختى هاى دوزخ و حيرت

و ناآرامى مداوم دوزخيان ، بازدارنده خلق از كفر و تكذيب

يطوفون بينها و بين حميم ءان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند در آيه قبل، سختى هاى دوزخ را به خلق يادآور شده و در اين آيه، حيثيت ربوبيت و رشد دهى خويش را مطرح ساخته است.

آثار ذكر خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 22

22 _ توجه به خالقيت ، حاكميت ، ربوبيت و مدبر بودن خدا ، زمينه پيدايش روح بندگى و پرستش

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى ... يدبر الأمر ... اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

از حرف {فاء} در {فاعبدوه} كه فاء تفريعيه است و دلالت مى كند بر اينكه ما بعد فاء، برگرفته از ما قبل مى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 7

7 - توجه انسان به عامل پديدآورنده ( خالق ) و تنظيم كننده نظام حيات او ( هادى ) ، نخستين گام عقلانى و فطرى در جهت خداشناسى

الذى خلقنى فهو يهدين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه حضرت ابراهيم(ع) در معرفى پروردگار جهانيان براى بت پرستان، نخست به خالقيت خدا و سپس به هدايت گرى او در تنظيم نظام حيات بشرى، اشاره كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 184 - 2

2 - توجه به مقام والاى آفريدگار ، زمينه ساز تقواپيشگى و پرهيز از مخالفت با او

و اتّقوا

الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 3

3 - توجه و ايمان به آفرينش هستى به وسيله خداوند ، متقضى گردن نهادن به دستورات او

أم خلقوا السم_وت و الأرض

خداوند، براى به اطاعت واداشتن كافران، آنان را به خالقيت خويش تذكر داده است; زيرا پذيرش خالقيت خداوند، مسلتزم اطاعت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 18 - 5

5 - توجّه انسان به مراحل آفرينش خويش به دست خداوند ، بازدارنده او از كفران نعمت هاى الهى

ما أكفره . من أىّ شىء خلقه

در برداشت ياد شده، مراد از كفر _ در آيه قبل _ كفران نعمت دانسته شده است.

آثار ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 2

2 - به ياد خدا بودن ، مايه جلب رضايت و توجه خاص خداوند است .

فاذكرونى أذكركم

فعل {أذكر} در جواب امر قرار گرفته و لذا با حرف شرطى مقدر، مجزوم شده است. در نتيجه جمله با تقدير آن چنين مى شود: {فاذكرونى ان تذكرونى أذكركم; به ياد من باشيد، اگر به ياد من باشيد به ياد شما خواهم بود.} ياد كردن خدا از بندگان، به معناى عنايت و توجه خاص به آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 4

4 _ ياد خدا ، واداركننده انسان به توبه و استغفار

ذكروا اللّه فاستغفروا لذنوبهم

عطف شدن استغفار بر ذكر خدا با كلمه {فاء}، كه در آن معناى ترتب نهفته است،

مى تواند اشاره به رابطه عليّت بين ذكر خدا و استغفار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 4

4 _ ياد هميشگى خداوند و انديشه در آفرينش ، زمينه ايمان به ربوبيّت الهى

الّذين يذكرون اللّه قياماً . .. و يتفكّرون ... ربّنا ... فامنّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 3،4

3 _ ياد خدا ، زمينه ساز پيروزى بر دشمنان

اعد للكفرين عذاباً مهيناً . .. فاذكروا اللّه قيماً و قعوداً و على جنوبكم

4 _ ياد خداوند پس از اداى نماز خوف ، جبران كننده كاستى هاى آن

فليس عليكم جناح ان تقصروا . .. فاذكروا اللّه قيماً و قعوداً و على جنوبكم

لزوم ذكر خدا پس از پايان نماز خوف، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه قصر و كوتاهى نماز خوف را با ذكر خداوند جبران كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 11

11 _ توجه به احاطه علمى خداوند، بازدارنده انسان از انحراف در اعمال و نيات

و يعلم سركم و جهركم و يعلم ما تكسبون

هدف از بيان آگاهى كامل خداوند بر سرّ و نهان آدمى و اعمال او، بازداشتن وى از خطا و لغزش است. لذا توجه به اين مطلب اثر بازدارنده از يكسو و برانگيزاننده از جهت ديگر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 13 - 5

5 _ توجه به آگاهى خداوند بر گفتار و كردار آدميان، برانگيزنده آنان به ايمان

فهم لا يؤمنون

. .. و هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 8

8 _ توجه به ربوبيت خداوند، مقتضى پرهيز از عصيان او

قل إنى أخاف إن عصيت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 17 - 7

7 _ توجه به اقتدار بى مانع خداوند بر رساندن نفع و ضرر، زمينه ساز اعتقاد به توحيد و پرهيز از شرك

و لا تكونن من المشركين . .. و إن يمسسك اللّه بضر ... فهو على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 10

10 _ توجه به عظمت و والايى خداوند بازدارنده انسان از توهم شريك براى اوست .

فتعلى اللّه عما يشركون

با توجه به توضيح برداشت قبل، از جمله {فتعالى . .. } اين نكته به دست مى آيد كه شريك براى خدا پنداشتن برخاسته از نشناختن عظمت و والايى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 1،2،4

1 _ دل مؤمنان راستين ، لرزان و بيمناك به هنگام ياد خدا

إنما المؤمنون الذين إذا ذكر اللّه وجلت قلوبهم

2 _ ياد خدا از سوى هر كس ، داراى تأثيرى عميق در قلب و روح مؤمنان

إذا ذكر اللّه وجلت قلوبهم

مجهول آوردن فعل {ذكر} دلالت مى كند كه ياد خدا از سوى هر كسى كه باشد آن اثر شگرف را براى مؤمنان واقعى در پى دارد.

4 _ دل هاى بيمناك و لرزان از ياد خدا ، داراى زمينه اى مناسب براى تأثيرپذيرى از

تلاوت آيات قرآن

إذا ذكر اللّه وجلت قلوبهم و إذا تليت عليهم ءايته زادتهم إيمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 3،4

3 _ پايدارى اهل ايمان در صحنه هاى پيكار همراه با ياد مداوم خدا ، زمينه ساز پيروزى آنان بر دشمنان دين

فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

{لعلكم} علاوه بر اينكه متعلق بر {اذكروا اللّه} است، مى تواند متعلق به {فاثبتوا} نيز باشد. در اين صورت مراد از {فلاح}، پيروزى در جنگ است.

4 _ سعادت و رستگارى مؤمنان در گرو جهاد و كثرت ياد خداست .

إذا لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

در برداشت فوق {فلاح} به معناى سعادت و رستگارى گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 10

10 _ توجه به احاطه علمى خداوند بر كردار آدمى ، عامل اجتناب وى از سرمستى و رياكارى و جلوگيرى از راه خدا

و لاتكونوا . .. و اللّه بمايعملون محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 19

19 _ توجه انسان به خدا و فرمانهايش ، زمينه ساز جلب لطف و رحمت او

نسوا اللّه فنسيهم

با استفاده از مفهوم جمله {نسوا اللّه . .. } برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 13

13 _ نماز و ذكر خدا ، عامل خودسازى و پاكى روح و انديشه

لمسجد . .. فيه رجال يحبون أن يتطهروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 11،17

11_ توجه به خدا و استعاذه به درگاه او ، راهى براى مصون ماندن از فرجام ناميمون شهوات جنسى

قال معاذ الله

17_ توجه به خداوند ، عامل بازدارنده آدمى از گناه

قال معاذ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 11،22

11_ توجه به جلال و هيبت خداوند ، وادار كننده موجودات به تسبيح و ستايش او

و يسبّح الرعد بحمده والمل_ئكة من خيفته

22_ { عن أبى جعفرالباقر ( ع ) : ان الصواعق تصيب المسلم و غير المسلم و لاتصيب ذاكراً ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: صاعقه ها [ممكن است] به مسلمان و يا غير مسلمان اصابت كند ; ولى به كسى كه مشغول ذكر خداست اصابت نمى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 28 - 3

3_ تنها ذكر خدا و به ياد او بودن ، سبب آرامش و اطمينان دلهاست .

ألا بذكر الله تطمئن القلوب

تقديم {بذكر الله} بر متعلَقش (تطمئن) براى رساندن حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 7

7- ذكر خدا و عبادت پروردگار چون نماز ، زداينده نگرانى ها و اندوه ها و تقويت كننده روحيه پايدارى و موجب آرامش خاطر است .

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

نوع مفسّران بر آنند كه مقصود از سجده در اين آيه، نماز است و مؤيد آن روايتى است كه مى گويد: {پيامبر(ص) هر گاه محزون و دلتنگ مى شد،

نماز مى خواند} (مجمع البيان، ذيل آيه فوق).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 10،24

10- ذكر و ياد خدا ، مايه يادآورى مقصود زدايش فراموشى است .

واذكّر ربّك إذا نسيت

متعلق {نسيان} را مى توان عام، و شامل همه چيز دانست. در اين صورت، مفاد جمله {واذكر...} اين است كه: {هرگاه، چيزى را فراموش كردى، ذكر خداوند را بر زبان جارى ساز، تا آن چيز را به خاطر آورى و غفلت تو زايل شود}.

24- تدارك ياد خداوند ، پس از غفلت از آن ، مايه اميدوارى انسان به دستيابى بر رشد و هدايتى سريع است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

ارتباط {قل عسى. ..} با {اذكر...} ارتباط مقدمه و نتيجه است و پيام آيه اين است كه: {اگر پس از فراموشى، ياد خدا كردى، مى توانى به هدايت ويژه الهى اميدوار باشى و بگويى: {عسى،...} }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 14

14 - توجه به عظمت خداوند ، مايه خضوع به درگاه او و وادارسازنده انسان به پذيرش ربوبيت او

فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 2،6

2 - پيروى از هدايت هاى الهى و به ياد خدابودن ، موجب تسهيل زندگى وبرطرف شدن تنگنا هاى آن است .

من اتبع هداى . .. لايشقى . و من أعرض عن ذكرى فإنّ له معيشة ضنكًا

6 - هدايت هاى الهى و ياد

كردن هميشگى خداوند ، مايه بصيرت و بينش در زندگى است .

و من أعرض عن ذكرى . .. و نحشره يوم القي_مة أعمى

كور محشور شدن گمراهان، نتيجه كورى آنان از ديدن و دريافت هدايت در دنيا است. از اين عقوبت ويژه اين نتيجه را مى توان گرفت كه هدايت، مايه بصيرت در مسير زندگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 9

9 - انسان در شرايط سخت ، براى كسب تحمل بيشتر ، به تسبيح و ياد خدا نيازمند است .

فاصبر على ما يقولون و سبّح بحمد ربّك

توصيه به تسبيح، پس از فرمان به {صبر}، نشانگر نقش تسبيح در توانمند شدن بر صبر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 19

19 - اماكن و نقاطى كه ياد خدا در آن بسيار برده مى شود ، داراى قداست و شايسته احترام است .

صومع . .. و مس_جد يذكر فيها اسم اللّه كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 110 - 4

4 - ياد خدا ، مايه ره يابى انسان به صلاح و رحمت الهى

قال اخسئوا فيها . .. حتّى أنسوكم ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 6،8،11

6 - كانون هاى ذكر خدا ، داراى عظمت و رفعت مقام

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه

8 - ذكر مستمر نام خدا ، موجب عظمت و مجد مكان هاى ذكر مى شود .

فى بيوت أذن اللّه أن

ترفع و يذكر فيها اسمه

11 - خانه هايى كه در آنها همواره ذكر و تسبيح خدا گفته مى شود ، مركز نور خدا است .

مثل نوره كمشكوة . .. فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها با

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 16

16 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، نماز به پا مى دارند ، زكات مى پردازند و از قيامت مى ترسند ، از روزى فراوان و بى شمار برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

{حساب} به معناى شمارش است و {بغير حساب} (بى شمارش) مى تواند كنايه از كثرت و فراوانى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 1،2

1 - ارزش شعر ، در پرتو ايمان ، عمل صالح و ياد خداوند

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و ذكروا اللّه كثيرًا

2 - ارجمندى شاعران مؤمن و نيك كردارِ پيوند خورده با ياد خدا ، در پيشگاه پروردگار

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و ذكروا اللّه كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 13

13 - ياد و ذكر خدا ، بالاتر و برتر از هر چيزى ، مانع فحشا و منكر است .

إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و . .. و لذكر اللّه أكبر

برداشت بالا، بنابراين اساس است كه مفضَّلٌ عليه {اكبر} محذوف و چيزى از قبيل

{ماسواه} و {جميع أعماله} باشد كه شامل نماز هم مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 26

26 - عفت و پاك دامنى و به ياد خداوند بودن ، از اسباب جلب آمرزش خداوند است .

و الح_فظين فروجهم . .. و الذكرين اللّه ... أعدّ اللّه لهم مغفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 5

5 - دعا و تحيت فرشتگان به مؤمنان ، به سبب فراوانى ذكر و تسبيح خدا از سوى آنان است .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه . .. و سبّحوه ... هو الذى يصلّى عليكم و مل_ئكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 12،13

12 - رجوع و توجه همواره داوود ( ع ) به خداوند در زندگى ، موجب قدرت و توانمندى او شد .

داود ذاالأيد إنّه أوّاب

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّه أوّاب} در مقام تعليل براى {ذاالأيد} است; يعنى، چون داوود(ع) بسيار متوجه خدا و پرمراجعه به او بود، صاحب قدرت و توانمند بود.

13 - توجه بسيار به خدا و مراجعه هميشگى به او در زندگى ، موجب قدرت و توانمندى انسان

داود ذاالأيد إنّه أوّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 30 - 6،7

6 - رجوع و توجه همواره سليمان ( ع ) به خدا در زندگى ، موجب دستيابى او به مقام عبوديت الهى

نعم العبد إنّه أوّاب

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله

{إنّه أوّاب} در مقام تعليل براى {نعم العبد} است; يعنى، چون سليمان بسيار متوجه خدا و پرمراجعه به او بود; بهترين عبد شناخته شد و به اين مقام دست يافت.

7 - رجوع و توجه همواره به خدا در زندگى ، موجب دستيابى انسان به مقام والاى عبوديت الهى

نعم العبد إنّه أوّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 13،14

13 - رجوع و توجه همواره ايوب ( ع ) به خداوند در زندگى ، موجب دستيابى او به مقام عبوديت الهى

نعم العبد إنّه أوّاب

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إّنه أوّاب} در مقام تعليل براى {نعم العبد} است; يعنى، چون ايوب(ع) بسيار متوجه خدا و پر مراجعه به او بود; عبد شايسته شناخته شد و به اين مقام دست يافت.

14 - رجوع بسيار و توجه همواره به خدا در زندگى ، موجب دستيابى انسان به مقام والاى عبوديت الهى

نعم العبد إنّه أوّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 45 - 1

1 - تنفر شديد و انزجار درونى مشركان ، از ياد شدن نام خدا به تنهايى ( بدون نام معبود ها ديگر )

و إذا ذكر اللّه وحده اشمأزّت قلوب الذين لايؤمنون بالأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 54 - 8

8 - توجه به احاطه همه جانبه خداوند بر موجودات ، موجب از بين رفتن هر گونه ترديد در مورد حقانيت رستاخيز است .

ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم ألا إنّه بكلّ شىء محيط

انكار قيامت و

رستاخيز مردگان از سوى مشركان، مبنى بر اين پندار نادرست است كه آنها جمع شدن اجزاء پراكنده و از بين رفته موجودات را بعيد مى دانستند. خداوند با بيان اين حقيقت كه او بر همه چيز احاطه دارد و هيچ چيز از حيطه علم و قدرت او ناپديد نمى شود، اين پندار را ابطال مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 31

31 - روحيه انابه و توجه مدام پيامبران به خداوند ، موجب برگزيدگى و انتخاب ايشان

يجتبى إليه من يشاء و يهدى إليه من ينيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 36 - 3

3 - ياد خداوند ، ايمنى بخش انسان از سلطه شيطان و همدمى با او

و من يعش عن ذكر الرحم_ن نقيّض له شيط_نًا فهو له قرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 37 - 2،8

2 - ياد خدا ، راه رسيدن انسان به كمال واقعى است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. ليصدّونهم عن السبيل

{الف و لام} در {السبيل} آن را بر {ذكر الرحمان} _ در آيه قبل _ منطبق ساخته است.

8 - ياد خدا ، راهبر آدمى به سعادت و هدايت واقعى است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. ليصدّونهم عن السبيل و يحسبون أنّهم مهتدون

ذكر {يحسبون أنّهم مهتدون} تعريضى به آن دارد كه خداگريزان از هدايت به دورند. در نتيجه به قرينه مقابله استفاده مى شود كه يادكنندگان خدا به هدايت دست مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 11

11 - { روى عن النبى ( ص ) أنّه قال : إذا ذكر العبد ربّه فى قلبه كتب اللّه له ذلك فى صحيفة ثمّ يعارض الملائكة يوم الخميس فيريهم اللّه ذكر عبده له بقلبه فيقول الملائكة ربّنا عمل ه_ذا العبد قد أحصيناه أمّا ه_ذا العمل فمانعرفه فيقول الربّ إن عبدى قد ذكرنى بقلبه فأثبتُّه فى صحيفته فذلك قوله { إنّا كنّا نستنسخ ما كنتم تعملون } ;

از پيامبر(ص) روايت شده كه فرمود: هرگاه بنده در قلب خود خدا را ياد كند، خداوند آن را در كتابى ثبت مى كند. سپس خداوند، در روز پنج شنبه اين ذكر قلبى را به ملائكه نشان مى دهد. ملائكه مى گويند: پروردگارا! عمل اين بنده را ما احصا نموده ايم; اما اين عمل را ما نمى شناسيم!؟ پروردگار گويد: بنده من، مرا در قلب خود ياد كرد. پس آن را در كتاب عمل وى ثبت نمودم و اين است سخن خداوند كه مى فرمايد: إنّا كنّا نستنسخ ما كنتم تعملون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 2 - 11

11- توجه به حكمت و كاردانى خداوند ، مستلزم خضوع انسان در برابر قوانين حكيمانه و خدشه ناپذير وى *

تنزيل الكت_ب من اللّه . .. الحكيم

تذكر خداوند به وصف {الحكيم}، مى تواند ياد آور انسان ها باشد كه قرآن _ به عنوان مجموعه قوانين _ از جانب كسى نازل شده كه حكيم و كاردان است و نقصى در برنامه او نيست، تا كسى مجاز به تخلف گردد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 3

3 - توجه به خداوند و دغدغه آخرت ، در تمامى لحظات زندگى ، عامل اصلى راهيابى متقين به بهشت

يتساءلون . قالوا إنّا كنّا ... مشفقين

در صورتى كه {يتساءلون} سؤال از علت رهيابى به بهشت باشد، {إن_ّا كن_ّا. ..} بيانگر علت آن خواهد بود. از اين كه پارسايان در محيط پرشور خانواده از ياد آخرت غافل نشده اند، استفاده مى شود كه در ساير شرايط به طريق اولى غافل نبوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 27 - 2

2 - توجه تقواپيشگان به خدا و مسؤوليت هاى خود ، زمينه ساز جلب رحمت الهى

إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين . فمنّ اللّه علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 1،3

1 - ياد خداوند و ذكر عظمت و كبريايى او ، تأثيرگذار در دل هاى نرم و خاشع

ألم يأن للذين ءامنوا أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه

{خشوع} در مقابل {قساوت} (سختى و صلابت)، به معناى نرمى [قلب] است.

3 - دل مؤمن ، بايد چنان نرم باشد كه با ياد خدا و تلاوت قرآن كريم ، تأثيرپذير و خاشع گردد .

ألم يأن للذين ءامنوا أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه و ما نزل من الحقّ

خداوند، در آيه شريفه، مؤمنان بى تفاوت را نكوهش كرده و به آنان هشدار مى دهد تا فرصت باقى است و گرفتار قساوت قلب نشده اند; دل هاى خود را با ياد او و تلاوت آياتش خاشع و نرم گردانند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 1

1 - ياد خدا و تلاوت كلام او ( قرآن ) ، حيات و روشنى بخش دل ها است .

أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه . .. و اعلموا أنّ اللّه يحىِ الأرض

جمله {اعلموا أن اللّه. ..} تعليل براى جمله {ألم يأن... لذكر اللّه} است. در اين تعليل، دل هاى غافل از ياد خدا و بيگانه با كلام او (قرآن)، به زمين مرده و ياد خدا و كلام او (قرآن)، به باران تشبيه شده است. همان طور كه خداوند به وسيله باران، زمين مرده را زنده مى كند; ياد خدا و تلاوت كلام او (قرآن) نيز، دل هاى غافل و مرده را حيات مى بخشد و نورانى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 5

5 - تقوا ، مراقبت بر اعمال و ياد خدا ، عامل رستگارى انسان

اتّقوا اللّه و لتنظر . .. و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه ... أصح_ب الجنّة هم الفائ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 7

7 - ذكر و ياد هميشگى خداوند ، زمينه دستيابى انسان به سعادت و رستگارى است .

و اذكروا اللّه كثيرًا لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 3

3 - ياد هميشگى خدا ، تضمين كننده سعادت انسان

لاتلهكم أمولكم . .. عن ذكر اللّه و من يفعل ذلك فأُول_ئك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28

- 9

9 - تسبيح و ياد خدا ، برانگيزاننده آدمى به انفاق و دستگيرى از مستمندان و مانع بخل و مال دوستى

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

توصيه به تسبيح و ياد خداوند، درباره اداى سهم فقيران (لولا تسبّحون)، مى رساند كه آن دو در برانگيختن آدمى به انفاق و دورى از بخل، مؤثر است و نقش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 22 - 4

4 - نماز و ياد خدا ، تعديل كننده غرايز و مانع خُلق و خوى ناپسند است .

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 7

7 - ذكر دائم خداوند ، موجب قبولى و پيروزى در آزمايش هاى الهى است .

لنفتنهم فيه و من يعرض عن ذكر ربّه يسلكه عذابًا صعدًا

جمله {و من يعرض عن ذكر ربّه. ..} در حقيقت توصيه به يادآوردن نام و ياد خدا در دل ها است. اين توصيه _ پس از طرح مسأله آزمايش انسان ها _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 7

7 - نمازگزاران ، در صورتى رستگاراند كه از تزكيه و ياد خدا برخوردار باشند .

قد أفلح من تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 8

8 - { عن النبى ( ص ) قال : إنّ الشيطان واضعٌ خَطْمَه على قلب ابن آدم فإنْ

ذكَرَ اللّه خنس و إن نسى إلْتَقَمَ قلبَه فذلك { الوسواس الخنّاس } ;

از پيامبر(ص) روايت شده كه فرمود: شيطان پوزه خود را بر قلب آدميزاد قرار مى دهد. پس اگر او خدا را ياد كرد، شيطان خود را عقب مى كشد و پنهان مى شود و اگر [ياد خدا را ]فراموش كرد، قلب او را مى ربايد و اين است {الوسواس الخنّاس}».

آثار ذكر خضوع موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 48 - 10

10- توجه به انقياد و تذلّل پديده هاى مادى در برابر خداوند ، زمينه ساز تسليم شدن انسان در برابر اوست .

أو لم يروا إلى ما خلق الله من شىء . .. سجّدًا لله و هم دخرون

دعوت به ژرف انديشى درباره سجده و تذلّل موجودات مادى دربرابر خداوند، در واقع دعوت به عبرت آموزى از آنهاست.

آثار ذكر خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 32 - 3

3- توجه به آفرينش آسمان و نقش آن براى اهل زمين ، راهى براى رسيدن به توحيد است .

أنّ السموت والأرض . .. و جعلنا السماء سقفًا محفوظًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 14

14 - توجه به آفرينش زمين و آسمان و مراحل آن ، عامل پى بردن انسان به قدرت و علم نامحدود خداوند

أئنّكم لتكفرون بالّذى خلق . .. ذلك تقدير العزيز العليم

آثار ذكر خلقت آسمانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 1

1-

توجه به خلقت آسمان ها و زمين ، عاملى براى پى بردن به قدرت خداوند در آفرينش دوباره انسانها

أو لم يروا أن الله . .. قادر على أن يخلق مثلهم

آثار ذكر خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 67 - 3

3- توجه انسان به آفرينش و آمدن او از عدم به صحنه وجود ، زمينه استبعاد معاد و انكار آن را از بين مى برد .

أوَلا يذكر الإنس_ن أنّا خلقن_ه من قبل و لم يك شيئًا

مقصود از عدم و نيستى، الزاماً عدم مطلق نيست; بلكه مى تواند عدم نسبى باشد; يعنى، انسان قبلاً نبوده و الآن وجود دارد، گرچه مواد و عناصر او در قالب موجوداتى ديگر از قبل نيز وجود داشته باشد. اين احتمال نيز هست كه جمله {لم يك شيئاً} ناظر به دورانى باشد كه عناصر انسان، در قالب هيچ موجودى آفريده نشده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 4

4- توجه به پيدايش انسان و آفريده شدن وى از عناصرى بى جان ( خاك ، نطفه ، علقه و مضغه ) ، زداينده هر گونه ترديد در امكان برپايى رستاخيز و قدرت خدا بر بخشيدن حيات دو باره به مردگان

ي_أيّها الناس إن كنتم فى ريب من البعث فإنّا خلقن_كم . ..ثمّ من مضغة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 16 - 4،5

4 - توّجه انسان به چگونگى خلقت خويش و مرگ و رستاخيز ، زمينه ساز گرايش وى به ايمان و رو كردن به

ارزش هاى دينى و الهى

ثمّ إنّكم يوم القي_مة تبعثون

در آيات نخستين اين سوره، سخن از مؤمنان راستين و صفات ارزشى آنان بود. اكنون دراين آيات _ كه سخن از خلقت شگفت انسان و مرگ و رستاخيز او است _ مى تواند رهنمودى باشد به انسان ها براى گرويدن به راه مؤمنان راستين.

5 - توجه به چگونگى خلقت نخستين انسان ، زداينده هر گونه ترديد در امكان معاد و توانايى خدا بر احياى مجدد مردگان

و لقد خلقنا الإنس_ن . .. ثمّ إنّكم يوم القي_مة تبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 82 - 5

5 - توجه به آفرينش انسان و استمرار مرگ و حيات در زمين ، زداينده هر گونه ترديد و دو دلى نسبت به معاد و حيات مجدد انسان

و هو الذى أنشأ لكم السمع . .. و هو الذى يحى و يميت ... أفلاتعقلون ... قالوا أءذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 77 - 9

9 - توجه انسان به مبدأ پيدايش خود ، زمينه ساز ممكن دانستن معاد و تصديق به آن

أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة فإذا هو خصيم مبين

يادآورى مبدأ پيدايش انسان در شرايطى كه آيه شريفه و آيات بعد، درصدد اثبات معاد و رد شبهه منكران قيامت است، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 58 - 2

2 - توجه به كيفيت پيدايش انسان از منى در رحم ، آسان كننده مسأله پذيرش معاد و توانايى خداوند بر احياى مجدد مردگان

أفرءيتم

ما تمنون

روى سخن در آيه شريفه با منكران معاد است و مفاد آن چنين مى باشد: اگر شما به كيفيت پيدايش انسان از نطفه _ كه در رحم مى ريزيد _ توجه مى كرديد، در قدرت و توانايى خداوند بر آفرينش مجدد انسان ترديد نمى كرديد و به انكار معاد نمى پرداختيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 8 - 4

4 - توجه به آفرينش انسان و تداوم نسل او در زمين ، زمينه ساز پذيرش معاد است .

عمّ يتساءلون . .. و خلقن_كم أزوجًا

در آيه دو چيز به عنوان دليل بر معاد ذكر شده است; خلقت انسان ها و زوجيت آنان; يعنى، چنين آفريده اى نمى تواند معاد نداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 18 - 2

2 - توجّه به ماده اوليه خلقت انسان و سير پيدايش وى ، مانع كفر به خداوند و قدرت او و زمينه ساز باور به معاد

قتل الإنس_ن ماأكفره . من أىّ شىء خلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 19 - 4،5

4 - توجّه انسان به پيدايش او از نطفه اى ناچيز ، بازدارنده وى از كفرورزى به خداوند و قدرت او و مايه باور به معاد است .

ما أكفره . .. من نطفة خلقه

5 - توجّه انسان به دوران نطفه بودن و ناتوانى هاى خويش در آغاز پيدايش ، از ميان برنده احساس بى نيازى از رهنمود هاى خداوند است .

أمّا من استغنى . .. من أىّ شىء خلقه . من

نطفة خلقه

آثار ذكر خلقت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 6 - 6

6 - توجه به آفرينش انسان از خون لخته و وابستگى تمام دانش هاى او به خداوند ، مايه ترك طغيان است .

خلق الإنس_ن من علق . .. علّم الإنس_ن ما لم يعلم . كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى

آثار ذكر خلقت دره ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 5

5- توجه به آفرينش كوه ها ، راه ها و دره ها ، راهى براى رسيدن به توحيد است .

و جعلنا فى الأرض روسى . .. لعلّهم يهتدون

متعلق {يهتدون} در آيه ذكر نشده است; ولى به قرينه اين كه مخاطبان آيات شريفه مشركان اند و اين آيات در صدد اثبات توحيد است، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

آثار ذكر خلقت راهها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 5

5- توجه به آفرينش كوه ها ، راه ها و دره ها ، راهى براى رسيدن به توحيد است .

و جعلنا فى الأرض روسى . .. لعلّهم يهتدون

متعلق {يهتدون} در آيه ذكر نشده است; ولى به قرينه اين كه مخاطبان آيات شريفه مشركان اند و اين آيات در صدد اثبات توحيد است، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

آثار ذكر خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 1

1- توجه به خلقت آسمان ها و زمين ، عاملى براى پى بردن به قدرت خداوند در

آفرينش دوباره انسانها

أو لم يروا أن الله . .. قادر على أن يخلق مثلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 14

14 - توجه به آفرينش زمين و آسمان و مراحل آن ، عامل پى بردن انسان به قدرت و علم نامحدود خداوند

أئنّكم لتكفرون بالّذى خلق . .. ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 6 - 4

4 - توجّه به آفرينش زمين و ويژگى هاى آن ، مايه پى بردن به قدرت خداوند و زمينه ساز پذيرش معاد است .

عن النبأ العظيم . .. ألم نجعل الأرض مه_دًا

آثار ذكر خلقت كوهها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 5

5- توجه به آفرينش كوه ها ، راه ها و دره ها ، راهى براى رسيدن به توحيد است .

و جعلنا فى الأرض روسى . .. لعلّهم يهتدون

متعلق {يهتدون} در آيه ذكر نشده است; ولى به قرينه اين كه مخاطبان آيات شريفه مشركان اند و اين آيات در صدد اثبات توحيد است، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

آثار ذكر خيانت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 5

5 _ توجه به گوشه اى از خيانت ها و تزوير هاى منافقان ، مستلزم عدم اعتمادبه آنان براى هميشه

لن نؤمن لكم قد نبأنا اللّه من أخباركم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من} در {أخباركم} براى تبعيض و {لن} در {لن نؤمن} براى نفى ابدى باشد.

آثار

ذكر دشمنى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 53 - 15

15- توجه انسان به عداوت هاى ديرينه و شگرد هاى شيطان ، بازدارنده وى از گفتار ناشايست و نزاع و دشمنى

و قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن إن الشيط_ن ينزغ بينهم إن الشيط_ن كان للإنس_ن عدو

تعليل {إن الشيطان كان للإنسان عدوا . ..} براى {إن الشيطان ينزغ بينهم} به منزله هشدارى به انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 62 - 6

6 - توجه به دشمنى ديرين و آشكار شيطان ، بازدارنده انسان از پيروى او

و لايصدّنّكم الشيط_ن إنّه لكم عدوّ مبين

آثار ذكر دشمنى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 2 - 4

4 - توجه مسلمانان به عمق دشمنى ها و تعارض هاى جبهه كفر با اسلام ، مانع برقرارى روابط دوستانه با آنان

تسرّون إليهم بالمودّة . .. إن يثقفوكم يكونوا لكم أعداء

از بيان دشمنى كافران با مؤمنان _ در پى خبر دادن از رابطه دوستى باكافران _ استفاده مى شود كه توجه به اين امر بازدارنده مسلمانان از ارتباط با آنان است.

آثار ذكر دفن ميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 21 - 11

11 - توجّه به پايان زندگى و مدفون شدن انسان ها در قبر ، مانع كفرورزى به خداوند است .

ما أكفره . .. فأقبره

آثار ذكر ذلت اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 -

3

3 - توجه به فضاحت و ذلت مجرمان در قيامت ، بازدارنده خلق از كفر و تكذيب

فيؤخذ بالنوصى و الأقدام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

آثار ذكر رازقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 15

15 - توجه به رازقيت خداوند و مكلف نبودن با تأمين خواروبار ، زمينه سازانجام وظيفه عبادت و نماز و پايدارى بر آن

وأمر أهلك بالصلوة . .. لانس_َلك رزقًا نحن نرزقك

آثار ذكر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 22

22 _ توجه به خالقيت ، حاكميت ، ربوبيت و مدبر بودن خدا ، زمينه پيدايش روح بندگى و پرستش

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى ... يدبر الأمر ... اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

از حرف {فاء} در {فاعبدوه} كه فاء تفريعيه است و دلالت مى كند بر اينكه ما بعد فاء، برگرفته از ما قبل مى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 24

24 _ اعتقاد و توجه به ربوبيت خدا ، بازدارنده آدمى از سرپيچى كردن از دستور هاى خدا

إنى أخاف إن عصيت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 3

3_ توجه به ربوبيت خدا ، گرايش دهنده آدمى به خضوع و خشوع در برابر او

و أخبتوا إلى ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 3

3_ يوسف ( ع ) با

يادآورى نعمت هاى الهى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت فراگير خداوند ، خويشتن را در محضر او احساس كرد .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم. رب قد ءاتيتنى

تغيير سياق ; يعنى، التفات از غيبت (إن ربى . .. إنه هو العليم) به خطاب (رب قد ءاتيتنى) حاوى نكاتى است از جمله اينكه يوسف(ع) با ياد كردن از نعمتهاى خدادادى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت مطلق الهى، به اين حقيقت توجه پيدا كرد كه خداوند حاضر و ناظر است. از اين رو خود را در محضر او احساس كرد و او را مخاطب قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 5

5- توجه به نقش اصلى مشيت و تقدير خدا در روزى انسان ها ، زمينه ساز اجتناب از بخل و افراط در انفاق به بخشش همه اموال و داراييهاست .

و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك . .. إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء

جمله {إن ربّك. ..} در مقام تعليل براى جمله {و لاتجعل يدك...} است. بنابراين مفهوم آيه چنين مى شود: خداوند روزى رسان است، پس نبايد از ترس تهيدستى، بخل ورزيد و انفاق نكرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 10

10- توجه به ربوبيّت خداوند ، سوق دهنده آدمى به استغاثه و دعا به درگاه او است .

يدعون ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 7

7- توجه به ربوبيّت الهى و نقش آفرينى آن بر

در و ديوار وجود ، داراى نقشى مهم و گرايش به توحيد است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

مؤمن به ربوبيّت خدا است و از اين تكرار استفاده مى شود كه توجه به صفت ربوبيّت در ميان ديگر صفات الهى، اثرى خاص در پرهيز از شرك دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 20

20- توجه به ربوبيّت خداوند ، برانگيزاننده انسان به عبادت خالصانه او و پرهيز از شركورزى است .

و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 7

7 - توجه زكريا به ربوبيت خداوند ، مايه اطمينان او به امكان و سهولت باردارى همسر نازايش در صورت اراده و خواست خداوند

قال ربّك هو علىَّ هيّن

جمله {هو علىّ هيّن} بدون {قال ربّك} نيز معناى تامى دارد، ولى اضافه شدن آن مفيد اين معنا است كه اين سخن، گفته شخص عادى نيست كه در باره نحوه آن به فكر فروروى، بلكه گفته پروردگار تو است و او كه تو را از هيچ آفريد، در شيوه اعطاى فرزند به شما وانمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 9

9- توجه مريم ( س ) به ربوبيت خداوند ، را به آسانى و امكان بارداريش به عيسى ( ع ) مطمئن مى ساخت .

قال ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 7

7- توجه به فراگير بودن ربوبيتِ خداوند بر همه آدميان ، زمينه

ساز ترك پرستش غير او است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جمله {إنّ اللّه. ..} تعليل براى فاعبدوه مى باشد، يعنى اعبدوا اللّه لأنّه ربّى و ربّكم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 3

3 - توجه به ربوبيت خداوند ، زمينه ساز ترس از او است .

ي_أيّها الناس اتّقوا ربّكم

اضافه {ربّ} به ضمير {كم} مى تواند براى رساندن اين نكته باشد كه خداوند، چون پروردگار شما است، از او بترسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 12

12 - توجه به مقام ربوبى پروردگار ، مايه تواضع و ستايش به درگاه وى و تنزيه او از هر كاستى و نقص است .

خرّوا سجّدًا و سبّحوا بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 2

2 - توجه به ربوبيت خداوند ، موجب شيفتگى انسان نسبت به انجام دستورات او است .

و الذين استجابوا لربّهم

با توجه به توضيح برداشت قبل و به كار رفتن كلمه {ربّ}، مى توان استفاده كرد كه در اثر توجه به ربوبيت الهى، فرمان هاى خداوند براى انسان، سهل و آسان گشته و انسان مشتاقانه به اجراى آن خواهد پرداخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 30 - 4

4 - توجه به ربوبيت الهى بر وجود انسان ، زداينده هر شگفتى درباره قدرت او

قالوا كذلك قال ربّك

آوردن وصف {ربّك}، دربردارنده نوعى استدلال بر قدرت خدا مى باشد; يعنى، آن كه وجود تو را پروريده، قادر

است كه پيرزنى نازا را نيز بارور كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 1

1 - توجه به نمود هاى تدبير و ربوبيت عالى خداوند ، زداينده هر ترديد درباره نعمت بخشى هاى الهى

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

فاى تفريع در {فبأىّ. ..} مى رساند كه با توجه به آنچه در آيات پيشين گفته شده، انتظار نمى رود كسى در رابطه با خداوند و آثار رحمت خيز او گرفتار ترديد و شك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 5

5 - توجّه به ربوبيت خداوند ، مايه هراس از فرجام مخالفت با او است .

و أمّا من خاف مقام ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 15

15 - توجّه به ربوبيت خداوند ، مايه خداترسى و پيدايش هول و هراس در دل عاقبت انديشان

ذلك لمن خشى ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 5

5 - توجّه به ربوبيت و مدبّر بودن خداوند ، بازدارنده انسان از كفران نعمت ها است .

لربّه لكنود

تقديم {لربّه}، بيانگر اهتمام به آن است; يعنى، شگفتا كه انسان با آن كه خداوند {ربّ} و {مدبّر} او است، به كفران نعمت او رو آورده است!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 9

9 - توجّه به ربوبيت خداوند ، زمينه ساز تسبيح ، حمد و استغفار به درگاه او است .

فسبّح بحمد ربّك و استغفره

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 11

11 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر نظام هستى ، برانگيزاننده انسان به پناه بردن به او و اطمينان بخش و دلگرم سازنده پناهندگان است .

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر امور مردم ، وادارسازنده انسان هابه استعاذه و دلگرم كننده پناهندگان به او است .

قل أعوذ بربّ الناس

آثار ذكر رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 10

10- توجه به رحمت گسترده الهى ، پرهيزدهنده بندگان از نافرمانى او است .

إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 6

6 - توجّه به شكست ناپذيرى خداوند و مهربانى او ، برانگيزاننده اميد به امداد هاى الهى در دل مؤمنان است .

ينصر من يشاء و هو العزيز الرحيم

آوردن دو وصف {عزّت} و {رحمت} _ پس از بيان امداد الهى و اين كه خداوند، هر كس را كه بخواهد يارى خواهد كرد _ مى تواند به منظور ايجاد اميد در دل مسلمانان صدر اسلام باشد كه درباره خود نيز انتظار چنين امدادهايى را داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 16

16 - توجه به رحمت گسترده و عقاب شديد خداوند ، زمينه ساز بازگشت انسان از مخالفت

با حق

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

چنانچه جمله {إنّ ربك . ..} مربوط به مخالفان پيامبران باشد، از توجه دادن خداوند به مغفرت و عقاب خويش، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 3،5

3 - توجه فرشتگان به رحمت گسترده الهى ، عامل عبادت هميشگى آنان به درگاه حق *

المل_ئكة الذين هم عب_د الرحم_ن

ذكر {عباد الرحمان} به جاى {عباد اللّه} و امثال آن، مى تواند نشانگر اين نكته باشد كه ملائكه با توجه به رحمت گسترده خداوند، به عبادت او روى آورده اند.

5 - توجه به رحمت گسترده الهى ، زمينه ساز گرايش به عبوديت و بندگى او *

المل_ئكة الذين هم عب_د الرحم_ن

با الغاى خصوصيت از فرشتگان، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 6

6 - توجه انسان به نيكى و رحمت گسترده خداوند ، مايه گرايش به پرستش او و التجا به درگاهش

ندعوه إنّه هو البرّ الرحيم

از ارتباط {ندعوه} با {إنّه هو البرّ الرحيم} و بيان تعليلى {إنّه هو. ..}، مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار ذكر رذايل اخلاقى مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 1 - 5

5 - توجّه به خصلت هاى نارواى تكذيب گران آخرت ، بازدارنده انسان از تكذيب آن است .

أرءيت الذى يكذّب بالدين

آثار ذكر روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 22

22 - توجه به رزق پايدار و

سرتاسر خير پروردگار ، زمينه ساز دورى گزينى از چشم دوختن به امكانات دنيايى ديگران است .

و لاتمدّنّ عينيك . .. و رزق ربّك خير و أبقى

آثار ذكر رويش درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 3

3 - توجّه به روييدن درختان زيتون و خرما و تأثير آنها در تغذيه انسان ، زمينه ساز شناخت خدا و مانع كفر به او است .

ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً

آثار ذكر رويش درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 3

3 - توجّه به روييدن درختان زيتون و خرما و تأثير آنها در تغذيه انسان ، زمينه ساز شناخت خدا و مانع كفر به او است .

ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً

آثار ذكر رويش سبزيجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 28 - 4

4 - توجّه به رويش گياهان و سبزيجات ، زمينه ساز شناخت خدا و مانع كفر به او است .

ما أكفره . .. فأنبتنا فيها ... عنبًا و قضبًا

آثار ذكر رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 28 - 4

4 - توجّه به رويش گياهان و سبزيجات ، زمينه ساز شناخت خدا و مانع كفر به او است .

ما أكفره . .. فأنبتنا فيها ... عنبًا و قضبًا

آثار ذكر زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 -

9

9 _ توجه و اعتقاد به حيات اخروى ، برانگيزاننده آدمى به عبرت گرفتن از سرگذشت هلاكت بار اقوام پيشين و تصحيح رفتار خويش

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 10

10 - توجه به الوهيت و فرمانروايى جاويدان خداوند و نيز تداوم زندگى انسان در آخرت ، زمينه ساز گرايش انسان به حق

و هو الذى فى السماء إل_ه و . .. و عنده علم الساعة و إليه ترجعون

با توجه به اين كه آيات پيشين در رد منكران توحيد بود، استفاده مى شود كه طرح فرمانروايى خدا بر هستى در دنيا و آخرت، هشدارى به حق ستيزان است.

آثار ذكر سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 3

3 _ به ياد داشتن برهه هاى دشوار زندگى، مانع غفلت از ياد خدا

فلما نسوا ما ذكروا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 4

4 _ يادآورى دوران سختى ، داراى نقش سازنده در تربيت انسان

و اذكروا إذ أنتم

آثار ذكر سهولت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 20 - 7

7 - توجه به آسانى سلوك راه هدايت ، مانع كفرورزى به خداوند است .

ما أكفره . .. ثمّ السبيل يسّره

آثار ذكر شنوايى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 7

7 _ توجه به انحصار عزت براى خداوند و شنوايى و دانايى مطلق

او ، برطرف كننده اندوه ايجاد شده از جنجال هاى تبليغاتى دشمنان است .

و لا يحزنك قولهم إن العزة للّه جميعاً هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 21

21 - توجه و اعتقاد به شنوا و دانا بودن خداوند به تمامى گفته ها و رفتار هاى نهان و آشكار آدمى ، بازدارنده وى از ارتكاب فحشا و منكرات و پيروى از شيطان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر ..

جمله {و اللّه سميع عليم} استينافيه تعليليه است و در مقام تعليل براى جملات پيشين مى باشد. بنابراين هشدار خداوند به شنوا و دانا بودن خويش، پس از نهى از پيروى شيطان، مى تواند به منظور بازداشتن انسان از گناه و فحشا و تضمين اين بازدارندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 12

12 - توجه و اعتقاد به شنوايى و دانايى خداوند ، بازدارنده آدمى از گناه و قانون شكنى است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا فليس عليهن جناح أن يضعن ثيابهنّ . .. و

جمله {و اللّه سميع عليم} استينافيه تعليليه و در مقام تهديد زنانى است كه احياناً بخواهند از حكم حجاب و عفاف سرپيچى كنند و يا از موارد استثنا، سوء استفاده كنند. از اين رو آمدن چنين جمله اى و يادآورى صفت شنوايى و دانايى خداوند، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 1 - 10

10 _ توجه

به شنوايى و آگاهى خداوند ، مستلزم رعايت تقوا و سبقت نگرفتن بر حكم خدا و رسول

لاتقدّموا . .. و اتّقوا اللّه إنّ اللّه سميع عليم

آثار ذكر صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 11

11 - به ياد آوردن بندگان خالص ، شكيبا ، نيرومند و پرمراجعه به خداوند ، سازنده و درس آموز است .

اصبر . .. و اذكر عبدنا داود ذاالأيد إنّه أوّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 11

11- توجّه به اسوه هاى صبر و خداجويى ، تقويت كننده روحيه شكيبايى در انسان

فاصبر كما صبر أولوا العزم من الرسل

توصيه خداوند به پيامبر(ص) در شكيبا بودن همچون پيامبران اولواالعزم و بازگويى آن توصيه براى انسان ها; مى تواند پيامدار اين نكته باشد كه اسوه هاى مقاومت و ديندارى، خود وسيله اى براى تقويت صبر در راستاى پايبندى به دين و ارزش ها است.

آثار ذكر ضمانت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 8

8- توجه به تضمين روزى همگان از سوى خداوند ، مانع بيمناك شدن از تهى دستى آينده خويش يا فرزندان

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق نحن نرزقهم و إيّاكم

آثار ذكر ظهور حقايق در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 4 - 4

4 - توجّه به ظهور حقايق در قيامت ، بازدارنده انسان از تلاش براى پيروزى بر حريفان ، در مسابقه ثروت و مقام

ألهيكم التكاثر . .. ثمّ كلاّ سوف

تعلمون

آثار ذكر عجز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 5

5 - توجه به قدرت برتر خداوند و عجز و ناتوانى خلق ، بازدارنده آنان از كفر و تكذيب

لاتنفذون إلاّ بسلط_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط دو آيه، نشانگر آن است كه غفلت جن و آدميان از قدرت خداوند، زمينه ساز تكذيب گرى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 19 - 5

5 - توجّه انسان به دوران نطفه بودن و ناتوانى هاى خويش در آغاز پيدايش ، از ميان برنده احساس بى نيازى از رهنمود هاى خداوند است .

أمّا من استغنى . .. من أىّ شىء خلقه . من نطفة خلقه

آثار ذكر عجز انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 5

5- توجه انسان به ضعف و ناتوانى خويش در برابر مظاهر طبيعت ، زداينده غرور و تكبّر وى است .

و لاتمش فى الأرض مرحًا إنك لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً

جمله {إنك لن تخرق. ..} در مقام تعليل براى جمله {لاتمش} است; يعنى، اى انسان چون نمى توانى با گامهاى خود زمين را بشكافى يا قامت خود را به كوهها برسانى، پس نبايد مغرور و سرمست شوى. توجه دادن به اين ضعف و ناتوانى، مى تواند بازدارنده از غرور و تكبر آدمى شود.

آثار ذكر عجز جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 5

5 - توجه به قدرت برتر خداوند و

عجز و ناتوانى خلق ، بازدارنده آنان از كفر و تكذيب

لاتنفذون إلاّ بسلط_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط دو آيه، نشانگر آن است كه غفلت جن و آدميان از قدرت خداوند، زمينه ساز تكذيب گرى آنان است.

آثار ذكر عجز معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 4

4 - توجه به ناتوانى معبود هاى ادعايى و عقيده به قدرت مطلق خداوند ، موجب تسلى خاطر و دل گرمى مبلغان اسلام و مدافعان عقيده توحيدى

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ينصرون . لايستطيعون نصرهم... فلايحزنك قولهم

جمله {فلايحزنك قولهم} جواب براى شرط مقدر است; يعنى، {إذا كان ه_ذا حالهم مع ربّهم حيث اتّخذوا رجاء النصر ءالهة من دون اللّه لايقدرون نصرهم فلاتحزن بسبب قولهم. ..; وقتى وضعيت آنان چنين است كه به اميد يارى، معبودهاى ديگرى جز خدا را _ كه تواناى بر يارى رسانى ندارند _ برگزيدند، پس تو از سخنان شان محزون مباش...}.

آثار ذكر عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 15

15- توجه به حاكميت عدل بر نظام كيفر و پاداش اخروى ، گرايش دهنده انسان ها به انجام اعمال و رفتار خوب و داراى پاداش

فمن أوتى كت_به بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

از اينكه خداوند، نظام پاداش دهى خود را در قيامت، براى مردم تشريح مى كند، مى تواند به منظور تشويق انسانها به انجام اعمالى باشد كه پاداش الهى را در پى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 -

8

8 - توجه انسان به نظام عادلانه مجازات الهى ، تشويق كننده او در جديت و تلاش

و أن ليس للإنس_ن إلاّ ما سعى . و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

يادكرد مجازات الهى پس از تأكيد بر اصل مسؤوليت فردى انسان در برابر عمل خويش، بيانگر مطلب ياد شده است.

آثار ذكر عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 8

8 - يادآورى دوزخ و عذاب آتش آن ، بهترين و مؤثرترين وسيله اخطار دادن به بندگان و بازداشتن آنان از هرگونه عصيان و نافرمانى پروردگار

لهم من فوقهم ظلل من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 3

3 - توجه دادن به عذاب آخرت ، بازدارنده تر از تهديد به عذاب دنيوى است .

نكال الأخرة و الأولى

عذاب آخرت، ممكن است از آن جهت نكال و مايه عبرت باشد كه توجه به آن در دنيا، ديگران را از فرجام كافران مى ترساند و از همسانى با گرفتاران به عذاب بر حذر مى دارد. در اين صورت تقديم {الأخرة} بر {الأولى}، بيانگر نقش برتر آن در عبرت آموزى است.

آثار ذكر عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 7

7 _ توجه به انحصار عزت براى خداوند و شنوايى و دانايى مطلق او ، برطرف كننده اندوه ايجاد شده از جنجال هاى تبليغاتى دشمنان است .

و لا يحزنك قولهم إن العزة للّه جميعاً هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

14 - روم - 30 - 5 - 6

6 - توجّه به شكست ناپذيرى خداوند و مهربانى او ، برانگيزاننده اميد به امداد هاى الهى در دل مؤمنان است .

ينصر من يشاء و هو العزيز الرحيم

آوردن دو وصف {عزّت} و {رحمت} _ پس از بيان امداد الهى و اين كه خداوند، هر كس را كه بخواهد يارى خواهد كرد _ مى تواند به منظور ايجاد اميد در دل مسلمانان صدر اسلام باشد كه درباره خود نيز انتظار چنين امدادهايى را داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 4

4 - توجه و اعتقاد به عزت آفرين بودن خداوند ، موجب عزت طلبى و آزادانديشى و سبب دورى از ذلت پذيرى و پستى است .

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا

جمله {فللّه العزّة جميعاً} تعليل براى جواب مقدر {من} مى باشد; يعنى، هر كس طالب عزت است، از خدا جويا شود; زيرا همه عزت ها از آن او است. اين معنا مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 2 - 10

10- توجه به عزّت و شكست ناپذيرى خداوند ، مقتضى خصومت نورزيدن در برابر قرآن و قوانين آن *

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز الحكيم

تذكر خداوند به مردم، درباره عزت و پيروزمندى خود، مى تواند از آن جهت باشد كه آنان را هشدار دهد تا مبادا در برابر كتاب و قوانين او، به ستيز برخيزند; زيرا كارى از پيش نخواهند برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج

- 85 - 8 - 5

5 - توجّه به عزّت و پسنديده بودن خداوند ، زمينه ساز پيدايش ايمان و پرهيز از آزاررسانى به مؤمنان است .

أن يؤمنوا باللّه العزيز الحميد

آثار ذكر عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 5

5 - سپاسگزارى از خداوند در برابر نعمت كوثر ، وادارسازنده پيامبر ( ص ) به نماز و اخلاص در آن

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك

حرف {فاء} در {فصلّ}، لزوم نماز را بر آيه قبل تفريع كرده است.

آثار ذكر عظمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 120 - 3

3 _ توجه و آگاهى به عظمت خداوند ، واداركننده آدمى به پرستش او و اظهار عبوديت به درگاه وى

و ألقى السحرة سجدين

مجهول آوردن فعل {ألقى} حكايت از آن دارد كه ساحران با ديدن معجزه موسى(ع) پى به عظمت خداوند برده و بى اختيار به درگاه او به سجده افتادند.

آثار ذكر علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 7

7 _ توجه به انحصار عزت براى خداوند و شنوايى و دانايى مطلق او ، برطرف كننده اندوه ايجاد شده از جنجال هاى تبليغاتى دشمنان است .

و لا يحزنك قولهم إن العزة للّه جميعاً هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 3

3_ يوسف ( ع ) با يادآورى نعمت هاى الهى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت فراگير خداوند ، خويشتن را

در محضر او احساس كرد .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم. رب قد ءاتيتنى

تغيير سياق ; يعنى، التفات از غيبت (إن ربى . .. إنه هو العليم) به خطاب (رب قد ءاتيتنى) حاوى نكاتى است از جمله اينكه يوسف(ع) با ياد كردن از نعمتهاى خدادادى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت مطلق الهى، به اين حقيقت توجه پيدا كرد كه خداوند حاضر و ناظر است. از اين رو خود را در محضر او احساس كرد و او را مخاطب قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 10،11

10- توجه انسان به احاطه علمى خداوند بر رفتارش ، مانع شكستن عهد و سوگند است .

و أوفوا . .. و لاتنقضوا ... إن الله يعلم ما تفعلون

11- اعتقاد و توجه به علم خداوند به همه اعمال آدميان ، پشتوانه اجراى فرمان هاى اوست .

و أوفوا بعهد الله . .. إن الله يعلم ما تفعلون

برداشت فوق، از تعليل {إن الله يعلم ما تفعلون} به دست مى آيد; يعنى، به عهد و پيمان خود با خدا وفادار باشيد; چون كه خدا از اعمال شما آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 3

3- توجه انسان به علم مطلق خداوند ، عامل بازدارنده وى از معصيت و گناه

لايسبقونه . .. بأمره يعملون . يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 70 - 2

2 - توجه به علم و آگاهى خدا نسبت

به همه موجودات آسمان و زمين و رخداد هاى آن ، زمينه ساز باور به احاطه علمى او نسبت به تمامى اعمال مردمان

فقل اللّه أعلم بما تعملون . .. ألم تعلم أنّ اللّه يعلم ما فى السماء و الأرض

استفهام در {ألم تعلم. ..} استفهام تقريرى است; يعنى، مگر نمى دانى كه خدا به هر آنچه كه در آسمان و زمين است، آگاهى دارد. مقصود اين كه: خدايى كه سراسر هستى در احاطه علمى او قرار دارد، به اعمال آدميان _ كه جزئى از جهان اند _ آگاهى دارد و هيچ گفته و كرده اى از آنان بر او پنهان نمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 21

21 - توجه و اعتقاد به شنوا و دانا بودن خداوند به تمامى گفته ها و رفتار هاى نهان و آشكار آدمى ، بازدارنده وى از ارتكاب فحشا و منكرات و پيروى از شيطان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر ..

جمله {و اللّه سميع عليم} استينافيه تعليليه است و در مقام تعليل براى جملات پيشين مى باشد. بنابراين هشدار خداوند به شنوا و دانا بودن خويش، پس از نهى از پيروى شيطان، مى تواند به منظور بازداشتن انسان از گناه و فحشا و تضمين اين بازدارندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 13

13 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به اعمال انسان ها ، موجب برانگيختن آنان به رعايت دستورات الهى و پرهيز از نافرمانى او است .

و إن قيل

لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم و اللّه بما تعملون عليم

سخن تهديدآميز خداوند به مؤمنان (و اللّه بما تعملون عليم)، مى تواند به منظور مطلب فوق ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 16

16 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به حركات و رفتار انسان ها ، موجب برانگيختن آنان به رعايت دستورات خدا و پرهيز از نافرمانى او است .

قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون

سخن تهديدآميز خداوند به مؤمنان (إنّ اللّه خبير بما يصنعون)، مى تواند به منظور اين مطلب، ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 17

17 - توجه و اعتقاد انسان ها به آگاهى همه جانبه خداوند از اعمال و رفتار تمامى موجودات ، بر انگيزنده آنان به اطاعت و فرمانبرى از او

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت . .. و اللّه عليم بما يفعلون

يادآورى علم همه جانبه خداوند براى انسان ها در پايان آيه شريفه، مى تواند حاكى از برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 14

14 - توجه و اعتقاد به با خبر بودن خداوند از تمامى رفتار و كردار آدميان ، باز دارنده آنان از هر گونه نافرمانى و گناه است .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم . .. إنّ اللّه خبير بما تعملون

جمله {إنّ اللّه خبير. ..} تذكرى تهديدآميز به منافقان بود كه به دروغ اظهار اطاعت مى كردند; ولى در عمل به نافرمانى

و گناه مشغول بودند. بنابراين هشدار به آگاهى خداوند از اعمال انسان ها، مى تواند به منظور بازداشتن آنان از نافرمانى و گناه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 12

12 - توجه و اعتقاد به شنوايى و دانايى خداوند ، بازدارنده آدمى از گناه و قانون شكنى است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا فليس عليهن جناح أن يضعن ثيابهنّ . .. و

جمله {و اللّه سميع عليم} استينافيه تعليليه و در مقام تهديد زنانى است كه احياناً بخواهند از حكم حجاب و عفاف سرپيچى كنند و يا از موارد استثنا، سوء استفاده كنند. از اين رو آمدن چنين جمله اى و يادآورى صفت شنوايى و دانايى خداوند، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 64 - 12

12 - توجه و اعتقاد به علم همه جانبه خداوند ، بازدارنده آدمى از هر گونه نافرمانى از او

فليحذر الذين يخالفون عن أمره . .. قد يعلم ما أنتم عليه ... و اللّه بكلّ شىء عليم

تذكر خداوند به علم همه جانبه خويش _ در پايان سوره و پس از بيان يك سلسله دستورها و آموزش ها از آغاز سوره تا پايان آن (به ويژه جمله {فليحذر الذين يخالفون عن أمره. ..}) _ مى تواند بيانگر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 34 - 10

10 - توجه به علم مطلق الهى ، برانگيزاننده انسان به تهيه توشه اى مناسب براى قيامت

است .

و اخشوا يومًا لايجزى والد عن ولده . .. إنّ اللّه عنده علم الساعة ... و ما تدرى ن

يادآورى علم مطلق خداوند به امور، پس از سفارش به ترس از قيامت، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه حال كه خداوند، از همه چيزها آگاه است و طبعاً، براساس علم خود، حساب رسى خواهد كرد، پس انسان ها، بايد براى قيامت خود _ كه در آن، كسى فريادرس ديگرى نيست _ توشه اى فراهم كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 17

17 - توجه و ايمان به آگاهى همه جانبه خداوند بر احوال و رفتار كافران و گمراهان ، بازدارنده آدمى از حسرت و اندوه شديد نسبت به آنان

فلاتذهب نفسك عليهم حسرت إنّ اللّه عليم بما يصنعون

جمله {إنّ اللّه عليم. ..} تعليل براى جمله {فلاتذهب نفسك عليهم حسرات} است; يعنى، از آن جايى كه خداوند بر احوال كافران آگاه است، پس به حال آنان حسرت مخور. اين معنا گوياى دو مطلب است: 1_ چون خدا بر احوال كافران آگاه است و آنان تحت نظر او قرار دارند، پس بايد آنهارا به خدا واگذاشت و بيش از اين بر آنان اندوه نخورد. 2_ اين سخن نوعى دلدارى به پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 8

8 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به تمامى رفتار ها و حركت هاى پنهانى و آشكار انسان ها ، بازدارنده آدمى از گناه و حق ناپذيرى است .

إنّا نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

برداشت بالا

از اين رو است كه آيه شريفه در مقام تهديد به كافران و مشركان حق ناپذير است. بنابراين يادآورى آگاهى مطلق خداوند به رفتار نهان و آشكار انسان ها در شرايط تهديد، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 22 - 5

5 - توجه و باور آدميان به آگاهى خداوند از تمامى اعمال آنان ، بازدارنده آنها از گناه و معصيت

و لكن ظننتم أنّ اللّه لايعلم كثيرًا ممّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 17

17 - توجه به آگاهى مطلق خداوند ، بازدارنده آدمى از اعمال ناشايست

لايخفون علينا . .. إنّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 10

10 - توجه به آگاهى خدا از افعال بندگان ، زمينه ساز توبه و روى آورى ايشان به درگاه او

هو الذى يقبل التوبة عن عباده . .. و يعلم ما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 84 - 7

7 - توجه به حكمت و علم گسترده خدا ، مستلزم بى نياز شمردن او از شريك و مشاور

و هو الذى فى السماء إل_ه و فى الأرض إل_ه و هو الحكيم العليم

تذكر به حكمت و علم گسترده خدا، در پايان جمله اى كه نفى كننده شرك و اثبات كننده توحيد است، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 -

14

14- توجه به علم و نظارت الهى ، مانع تلاش هاى پنهانى انسان عليه دين

و اللّه يعلم إسرارهم

علم الهى، از آن جهت به منافقان تذكر داده شده تا آنان، با توجّه به اين حقيقت، دست از خلاف كارى بردارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 20

20 - توجّه به قدرت ، علم و حكمت گسترده خداوند ، مايه اطمينان قلب مؤمنان در طريق ايمان .

أنزل السكينة . .. و للّه جنود السم_وت و الأرض و كان اللّه عليمًا حكيمًا

{للّه جنود. ..} دال بر حاكميت و قدرت خداوند است و اين كه خداوند در پايان آيه به قدرت مطلقه و علم و حكمت گسترده خود اشاره كرده است; مى تواند از آن جهت باشد كه نفس توجّه مؤمنان به اين حقيقت، خود وسيله ازدياد ايمان و آرامش قلب آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 8

8 - توجّه به علم و قدرت الهى ، زمينه اميدوارى مؤمنان به پيروزى راه ايمان

قد أحاط اللّه بها و كان اللّه على كلّ شىء قديرًا

از اين كه خداوند، پس از نويد دادن به قدرت و پيروزى مؤمنان در آينده، علم و قدرت خويش را به ايشان يادآور شده است; مطلب بالا را مى توان نتيجه گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 1 - 10

10 _ توجه به شنوايى و آگاهى خداوند ، مستلزم رعايت تقوا و سبقت نگرفتن بر حكم خدا و رسول

لاتقدّموا . .. و اتّقوا اللّه إنّ اللّه

سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 16 - 7

7 - توجه به علم الهى ، بازدارنده انسان از گزافه گويى و بى صداقتى در دين

قل أتعلّمون اللّه بدينكم . .. و اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 18 - 6

6 _ توجّه به علم و بصيرت الهى ، بازدارنده انسان از بى صداقتى در عقيده و ناخالصى در عمل

يمنّون عليك أن أسلموا . .. إنّ اللّه يعلم غيب ... و اللّه بصير بما تعملون

تذكر به علم و بصيرت الهى، در پايان آياتى كه مدعيان ايمان را به سبب بى صداقتى ملامت كرده است، مى تواند پيامدار معناى ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 4 - 4

4_ توجّه به علم گسترده الهى ، زداينده شبهات انسان در امكان معاد

ذلك رجع بعيد . قد علمنا ما تنقص الأرض منهم

از اين كه خداوند، در قبال شبهه كافران نسبت به معاد، علم ازلى خود را ياد آور شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 11

11_ توجّه به علم و قدرت الهى و نمود هاى رستاخيز در طبيعت ، زداينده هر شك در امكان معاد

قد علمنا ما تنقص الأرض منهم . .. أفلم ينظروا إلى السماء فوقهم كيف بنين_ها ... و

خداوند در پاسخ به شبهات منكران معاد، در اين آيات به سه نكته اشاره كرده است: 1_ علم، 2_ قدرت، 3_نمودهاى

رستاخيز در طبيعت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 9

9 - توجه به آگاهى كامل خداوند به اعمال بندگان ، بازدارنده آنان از گناه و نافرمانى

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 14

14 - توجه به آگاهى كامل الهى به اعمال بندگان ، بازدارنده آنان از تخلف و نافرمانى در برابر دستورات خدا و پيامبر ( ص )

و أطيعوا اللّه و رسوله و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 16

16 - توجه به آگاهى همه جانبه خداوند به اعمال ، زمينه ساز گرايش آدمى به تقوا

و اتّقوا اللّه إنّ اللّه خبير بما تعملون

{إنّ اللّه خبير. ..} در مقام تعليل و بيانگر علت لزوم تقوا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 19

19 - توجه به آگاهى خدا از آشكار و نهان ، بازدارنده مؤمنان از ارتباط سرّى با كافران

تسرّون . .. و أنا أعلم بما أخفيتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 11 - 10

10 - توجه و اذعان به آگاهى همه جانبه خداوند به اعمال مردمان ، برانگيزاننده انسان به كار هاى نيك و پرهيز از كار هاى ناپسند

و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 24 - 2

2 - توجّه به دانايى خداوند به افكار و

كردار ، امكان گريز از عذاب الهى را منتفى مى سازد .

و اللّه أعلم بما يوعون . فبشّرهم بعذاب أليم

حرف {فاء}، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 2

2 - توجّه به آگاهى و نظارت خداوند بر گفتار و كردار انسان ها ، دور سازنده آنان از تكذيب دين و روى گردانى از آن

أرءيت إن كذّب و تولّى . ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 4

4 - توجّه به آگاهى دقيق خداوند از اسرار درونى انسان ، بازدارنده او از خوى ناسپاسى ، بخل و دل بستگى به مال

لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم ... إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

آثار ذكر علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 7 - 9

9 - توجه به آگاهى خداوند ، حتى از پوشيده ترين افكار و گفتار ، بازدارنده انسان از زبان گشودن به گفتار نارو است . *

و إن تجهر بالقول فإنّه يعلم السرّ و أخفى

جمله {فإنّه يعلم. ..} تهديد به پوشيده نماندن هيچ فكر و گفته اى از خداوند است. تفريع اين تهديد بر {إن تجهر بالقول} گوياى اين است كه مراد از {القول} گفتارى است كه نه تنها به زبان آوردن آن نارو است، بلكه حتى انديشه نيز بايد از محتواى آن پاك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 4 - 6

6- توجه به

علم همه جانبه خداوند به گفتار و اعمال موجودات جهان ، بازدارنده آدمى از حق ستيزى و گناه

أسرّوا النجوى . .. قال ربّى يعلم القول فى السماء والأرض و هو السميع العليم

خداوند در پاسخ به توطئه ها و سخنان سرّى مشركان عليه اسلام، به پيامبر(ص) فرمان داد كه علم همه جانبه الهى را به آنان گوشزد كند. اين حقيقت مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 29 - 6

6 - توجه و اعتقاد به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار انسان ها ، بازدارنده آنان از گناه و نافرمانى است .

ليس عليكم جناح أن تدخلوا بيوتًا غير مسكونة . .. و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمو

تذكر به علم همه جانبه الهى در پايان آيه مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 10

10 - توجه به آگاهى خداوند از تمامى رفتار ها ، برانگيزاننده انسان ها به انجام عمل صالح

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

يادآورى خداوند به آگاه بودنش از تمامى رفتارهاى انسان ها _ پس از توصيه آنان به انجام عمل صالح _ مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

آثار ذكر عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 6

6 - توجه به عهد ها و فرمان هاى الهى و به ياد داشتن همواره آن ، حفاظت كننده آدمى از گرفتار شدن در دام وسوسه هاى شيطانى است

.

و لقد عهدنا . .. فنسى ... فأكلا منها

آثار ذكر فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 35 - 6

6- توجه به عاقبت و فرجام ، از ملاك هاى ارزش گذارى

و أوفوا الكيل . .. ذلك خير و أحسن تأويلاً

آثار ذكر فرجام آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 3

3 - توجه به فرجام هستى و قدرت قاهر خداوند ، زمينه ساز اجتناب انسان از كفر و تكذيب حق

فإذا انشقّت السّماء . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

آثار ذكر فرجام اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 24 - 4

4 - توجه به فرجام اخروى ، داراى نقشى اساسى ، در ارزش گذارى رفاه و آسايش دنيوى است .

نمتّعهم قليلاً ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ

قليل بودن بهرهورى كافران از دنيا، چه بسا به خاطر گرفتارى آنان به عذاب سخت باشد. گرفتار شدن به چنان عذابى، بهره مند بودن زياد از امكانات دنيا را ناچيز خواهد كرد. بنابراين، توجه به فرجام اخروى ميزان رفاه و آسايش دنيوى را رقم مى زند.

آثار ذكر فرجام اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 5

5 - توجّه به عاقبت ناگوار اقوام مشرك پيشين ، عامل گرايش به توحيد است .

هل من شركائكم . .. قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

آثار ذكر فرجام امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان

- 31 - 8 - 7

7 - توجه به فرجام امور ، در تصحيح عقيده و كردار ، نقش چشمگيرى دارد .

فبشّره بعذاب أليم . .. لهم جن_ّ_ت النعيم

ياد آورى سرانجام بد معرضان از آيات خدا و نيز يادآورى پايان خوش مؤمنان، به منظور تنبّه دادن به انسان ها است، لذا مى توان برداشت بالا را داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 5

5- ملاحظه فرجام امور ، داراى نقشى مؤثر در بررسى و ارزش گذارى آن

فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

يادآورى فرجام سخت نفاق و همدلى با دشمن، در حقيقت هشدارى است به منافقان كه در ارزش گذارى زندگى كفرآلود خويش، فرجام امر را از ياد نبرند; زيرا كه با آن فرجام، اين گونه زندگى جز خسارت حاصلى ندارد.

آثار ذكر فرجام انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 19

19 - توجه دادن انسان به فرجام حيات خويش ( حضور در پيشگاه خداوند ) زمينه پيدايش تعهد براى عمل به وصاياى الهى است .

و وصّينا الإنس_ن . .. أن اشكرلى و لولديك إلىّ المصير

ذكر {إلىّ المصير} پس از چند توصيه به انسان، از سوى خداوند، مى تواند به منظور ايجاد انگيزه براى عمل به آن سفارش باشد.

آثار ذكر فرجام دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 12 - 4

4 - توجه به سختى فرجام دين ستيزان ، بازدارنده انسان از فرو رفتن در پوچى هاى زندگى دنيوى

فويل . .. للمكذّبين . الذين هم فى خوض يلعبون

تذكر

خداوند به دين ستيزان (الذين هم فى خوض)، در حقيقت هشدارى به گرفتاران در پوچى دنيا است تا به فرجام آن بينديشند و از پوچى به درآيند.

آثار ذكر فرجام شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 6 - 5

5- توجه به تبديل پيوند هاى شرك آلود به روابط خصمانه در آخرت ، مايه پرهيز انسان از شرك

و إذا حشر الناس كانوا لهم أعداء

آيه شريفه، با تذكر دادن به عداوت اخروى معبودهاى دروغين با عبادت گران خويش، درصدد دور نمودن انسان ها از شرك و روى آورى به غير خدا است.

آثار ذكر فرجام عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 10

10- توجه دادن آدمى به فرجام ناگوار عمل ناپسند ، از عوامل بازدارنده وى از ارتكاب آن است .

و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك و لاتبسطها كلّ البسط فتقعد ملومًا محسورًا

از اينكه خداوند در پى نهى از افراط و تفريط در انفاق، پيامد ناگوار آن را يادآورى مى كند، نكته ياد شده قابل استفاده است.

آثار ذكر فرجام كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 13

13- توجه به فرجام مؤمنان و كافران ، نقشى تعيين كننده در گرايش انسان به ايمان يا كفر دارد .

فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 2

2- توجه به نافرجامى خط كفر ، مقتضى مصمم بودن مؤمنان در نبرد با

كافران بدون هيچ سستى و سازش

فلن يغفر اللّه لهم . فلاتهنوا و تدعوا إلى السلم

{فا} در {فلاتهنوا} ترتّب و تفريع را مى رساند و از ترتّب اين آيه بر مفاد آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 55 - 6

6 - توجه به فرجام بسيار متفاوت مؤمنان و كافران ، زمينه ساز گرايش انسان به ايمان

إنّ المجرمين فى ضل_ل و سعر . .. إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نهر . فى مقعد صدق عند مل

آثار ذكر فرجام محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 18 - 7

7 - توجّه به فرجام ارجمند نيكوكاران ، بازدارنده انسان از كم فروشى و بى توجهى به حضور يافتن در نزد خداوند

ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين ... كلاّ إنّ كت_ب الأبرار لفى عل

آثار ذكر فرجام مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 8

8 - آگاهى و توجه به سرنوشت شوم تكذيب كنندگان انبياى الهى ، بازدارنده انسان از تكذيب و زمينه ساز رويكرد به دين

فأذاقهم اللّه الخزى . .. أكبر لو كانوا يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 19 - 8

8 - توجه به معاد و سرنوشت تكذيب كنندگان پيامبران بازدارنده انسان از مخالفت با دعوت فرستادگان الهى است .

و يوم يحشر أعداء اللّه إلى النار

با توجه به تقدير {ذكّرهم} يا {أنذرهم} و امثال آن به عنوان عامل {يوم}، برداشت بالا

استفاده مى شود.

آثار ذكر فرجام موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 11

11 - توجه به فرجام امور و بازگشت تمامى موجودات به سوى خداوند ، موجب طرد مكاتب انحرافى و روى آورى به دين الهى است .

صرط اللّه . .. ألا إلى اللّه تصير الأُمور

آثار ذكر فرجام مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 13

13- توجه به فرجام مؤمنان و كافران ، نقشى تعيين كننده در گرايش انسان به ايمان يا كفر دارد .

فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 55 - 6

6 - توجه به فرجام بسيار متفاوت مؤمنان و كافران ، زمينه ساز گرايش انسان به ايمان

إنّ المجرمين فى ضل_ل و سعر . .. إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نهر . فى مقعد صدق عند مل

آثار ذكر فضايل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 5

5 - توجه به ارزش هاى نهفته در وجود مؤمنان ، مانع حقير شمردن و استهزاى آنان

لايسخر قوم من قوم عسى أن يكونوا خيرًا منهم

آثار ذكر فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 37 - 5

5 - توجه انسان به فقر و مقهور بودن خويش در برابر خداوند ، مقتضى سرنهادن به فرمان او

أم عندهم خزائن ربّك أم هم المصيطرون

پرسش هاى انكارى، درصدد به رخ كشيدن فقر

و مقهوريت انسان در برابر خداوند است.

آثار ذكر فناپذيرى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 4

4- توجه به عمر محدود دنيا و گرفتارى هاى لحظه مرگ ، بازدارنده انسان از گناه و انحراف

فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

تعبير {فكيف. ..} در مقام بازداشتن منافقان و منحرفان از بى ايمانى و نفاق است بدين منظور اولاً مرگ را به رخ آنان كشيده تا بدانند زندگى دنيا ديرى نمى پايد. ثانياً كيفر و عقاب را به ياد آنان آورده تا بدانند حق ستيزى، فرجامى سخت و دشوار دارد.

آثار ذكر فوايد آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 32 - 3

3- توجه به آفرينش آسمان و نقش آن براى اهل زمين ، راهى براى رسيدن به توحيد است .

أنّ السموت والأرض . .. و جعلنا السماء سقفًا محفوظًا

آثار ذكر قاهريت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 2

2 - توجّه به قاهر بودن خدا ، مقتضى اطمينان به غلبه حق و پايدارى در برابر هجوم كافران عليه دين

فاصبر على ما يقولون

{فاء} در {فاصبر} لزوم صبر را متفرع بر مطالب آيات پيشين كرده است. در آن آيات، از قدرت الهى بر نابودى كافران و نيز اعاده آنان در قيامت براى حساب رسى، سخن به ميان آمده است.

آثار ذكر قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 9

9- توجه به مشيّت نافذ و نيروى قاهرِ خداوند ، بازدارنده آدمى

از مغرور شدن به اموال دنيا و ابدى پنداشتن آن است .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 14

14 - باور و توجه به قدرت بى نهايت خداوند ، از بين برنده روحيه غرور و استكبار در انسان

فاستكبروا . .. أَوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلقهم هو أشدّ منهم قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 20

20 - توجّه به قدرت ، علم و حكمت گسترده خداوند ، مايه اطمينان قلب مؤمنان در طريق ايمان .

أنزل السكينة . .. و للّه جنود السم_وت و الأرض و كان اللّه عليمًا حكيمًا

{للّه جنود. ..} دال بر حاكميت و قدرت خداوند است و اين كه خداوند در پايان آيه به قدرت مطلقه و علم و حكمت گسترده خود اشاره كرده است; مى تواند از آن جهت باشد كه نفس توجّه مؤمنان به اين حقيقت، خود وسيله ازدياد ايمان و آرامش قلب آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 8

8 - توجّه به علم و قدرت الهى ، زمينه اميدوارى مؤمنان به پيروزى راه ايمان

قد أحاط اللّه بها و كان اللّه على كلّ شىء قديرًا

از اين كه خداوند، پس از نويد دادن به قدرت و پيروزى مؤمنان در آينده، علم و قدرت خويش را به ايشان يادآور شده است; مطلب بالا را مى توان نتيجه گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق

- 50 - 11 - 11

11_ توجّه به علم و قدرت الهى و نمود هاى رستاخيز در طبيعت ، زداينده هر شك در امكان معاد

قد علمنا ما تنقص الأرض منهم . .. أفلم ينظروا إلى السماء فوقهم كيف بنين_ها ... و

خداوند در پاسخ به شبهات منكران معاد، در اين آيات به سه نكته اشاره كرده است: 1_ علم، 2_ قدرت، 3_نمودهاى رستاخيز در طبيعت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 4

4 - توجه به تدبير و قدرت الهى در نظام هستى ، مقتضى خضوع و سجود انسان در برابر آفريدگار آن

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. فاسجدوا للّه و اعبدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 5

5 - توجه به قدرت برتر خداوند و عجز و ناتوانى خلق ، بازدارنده آنان از كفر و تكذيب

لاتنفذون إلاّ بسلط_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط دو آيه، نشانگر آن است كه غفلت جن و آدميان از قدرت خداوند، زمينه ساز تكذيب گرى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 3

3 - توجه به فرجام هستى و قدرت قاهر خداوند ، زمينه ساز اجتناب انسان از كفر و تكذيب حق

فإذا انشقّت السّماء . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

آثار ذكر قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 17

17_ درخواست بصيرت از خداوند ، توجه به قرآن و حقايق مطرح شده در آن و مطالعه تورات ، راه

هاى زدودن شك و شبهه درباره حقانيت قرآن است .

أفمن كان على بيّنة . .. فلاتك فى مرية منه

روشن است كه شك و شبهه، همانند علم و يقين كه از امور قلبى است، با امر و نهى قابل ايجاد و رفع نيست. بنابراين جمله {فلاتك فى مرية منه} (در حقانيت قرآن شك نداشته باش) ارشاد به فراهم آوردن زمينه هايى است كه مايه برطرف شدن شك مى شود و آنها همان حقايقى است كه در صدر آيه، بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 100 - 5

5 - توجه به قرآن و تذكار هاى آن ، موجب سبك بارى و نجات در روز قيامت است .

من أعرض عنه فإنّه يحمل يوم القي_مة وزرًا

همان گونه كه روى گردانى از قرآن موجب گران بارى و گرفتارى در قيامت است، روى آوردن به قرآن و التزام به آن، نيز زمينه ساز سبك بارى و نجات انسان در قيامت مى باشد.

آثار ذكر قصص انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 10

10- تسلى خداوند به پيامبر ( ص ) ، با توجه دادن به تاريخ انبياى پيشين

فاصبر كما صبر أولوا العزم من الرسل

مطرح ساختن صبر پيامبران پيشين در برابر مشكلات، در حقيقت تسليت خاطر دادن خداوند به پيامبر(ص) است; يعنى، پيامبران ديگر نيز با نظير همين مشكلات دست و پنجه نرم مى كردند.

آثار ذكر قصه انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 15 - 3

3 - يادآورى سرگذشت پيامبران گذشته

، مايه تقويت روحيه پيامبر ( ص ) در برابر مخالفان

هل ءاتيك حديث موسى

بيان داستان موسى(ع)، پس از نقل مخالفت منكران معاد، به منظور آرامش بخشيدن به پيامبر(ص) در برابر مخالفت ها است.

آثار ذكر قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 123 - 11

11 - توجه به قيامت و رخداد هاى مخاطرآميز آن ، زمينه ساز ايمان به پيامبر ( ص ) و قرآن

من يكفر به فأولئك هم الخسرون . .. و اتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 10

10 _ توجه به نبودن هيچ ياور و شفيعى جز خداوند در قيامت، موجب هرس از حشر

الذين يخافون . .. ليس لهم من دونه ولى و لا شفيع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 17

17- توجه و اعتقاد انسان به قيامت ، مانع پيمان شكنى وى خواهد شد .

و أوفوا بعهد الله . .. تتّخذون أيم_نكم دخلاً بينكم ... و ليبيّننّ لكم يوم القي_م

تذكر خداوند به تبيين حقايق در قيامت، پس از طرح مسأله پيمان و سوگندشكنى، مى تواند اشعار به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 6

6- توجه به قيامت و ياد آن ، امرى لازم و داراى نقش سازنده و هدايتى

يوم تأتى كلّ نفس تج_دل عن نفسها

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه نصب {يوم} به تقدير فعل {اذكر} يا {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 16 - 4

4 - توّجه انسان به چگونگى خلقت خويش و مرگ و رستاخيز ، زمينه ساز گرايش وى به ايمان و رو كردن به ارزش هاى دينى و الهى

ثمّ إنّكم يوم القي_مة تبعثون

در آيات نخستين اين سوره، سخن از مؤمنان راستين و صفات ارزشى آنان بود. اكنون دراين آيات _ كه سخن از خلقت شگفت انسان و مرگ و رستاخيز او است _ مى تواند رهنمودى باشد به انسان ها براى گرويدن به راه مؤمنان راستين.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 18

18 - ياد قيامت ، مؤثر در تصحيح رفتار و بازداشتن انسان از انحراف

أفمن يلقى فى النار خير أم من يأتى ءامنًا يوم القي_مة . .. إنّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 19

19 - ياد قيامت و بيم از آن ، داراى نقش مؤثر در اصلاح و خود سازى انسان

و تنذر يوم الجمع

از اين كه خداوند پيامبر(ص) را مأمور به انذار از قيامت مى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 17

17 - توجه به قيامت ، زمينه ساز گرايش انسان به حقانيت قرآن و موازين الهى

اللّه الذى أنزل الكت_ب بالحقّ . .. و ما يدريك لعلّ الساعة قريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 34 - 5

5 - توجه انسان به روز جزا

، زمينه ساز برخوردارى او در قيامت از رحمت خدا

و قيل اليوم ننسيكم كما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا

از مفهوم {ننساكم كما نسيتم} استفاده مى شود كه اگر انسان، قيامت را از ياد نبرد، مورد بى اعتنايى حق در آخرت قرار نخواهد گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 60 - 2

2 - توجه به انذار هاى الهى و واقعيت قيامت ، مايه نگرانى انسان و پرهيز از سرخوشى ها

أفمن ه_ذا الحديث تعجبون . و تضحكون و لاتبكون

لحن توبيخى آيه شريفه، مى رساند كه توجه به حقانيت معاد و مفاهيم وحى، مقتضى اين است كه آدمى، بر فرجام خويش گريان و اندوهناك باشد; نه سرمست و خندان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 19 - 2

2 - آگاهى از قيامت و سرگذشت انسان ها در آن روز ، زداينده غفلت ها و مايه يادآورى و بيدارى

إنّ ه_ذه تذكرة

آيات گذشته، درباره قيامت و احوال انسان ها در آن روز بود; ازاين رو ممكن است، {ه_ذه} اشاره به اين موضوع باشد.

آثار ذكر كبريايى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 3 - 5

5 - ايمان و توجه به كبريايى و عظمت خداوند ، هموار كننده مشكلات ناشى از انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين

قم فأنذر . و ربّك فكبّر

برداشت ياد شده، از ارتباط ميان موضوع قيام براى انذار مردمان و موضوع به عظمت ياد كردن خداوند، استفاده مى شود.

آثار ذكر كرامت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- اسراء - 17 - 70 - 3

3- توجه انسان به مقام و كرامت الهى خويش ، مستلزم پرهيز از ناسپاسى خداوند است .

فيغرقكم بما كفرتم . .. و لقد كرّمنا بنى ءادم

يادآورى كرامت انسانها پس از ذكر ماجراى كسانى كه پس از رهايى از خطر مرگ به كفران نعمتهاى الهى روى آوردند; مى تواند مذمتى باشد براى آنان و نيز به انسانها توجه بدهد كه كرامت انسانى مستلزم اجتناب از كفران است.

آثار ذكر كرامت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 3 - 3

3 - توجّه به بزرگوارى و شرافت برتر خداوند ، برانگيزاننده انسان به تلاوت كلام او است .

اقرأ و ربّك الأكرم

آثار ذكر كيفر اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 9

9 - اعتقاد به قيامت و توجه داشتن به كيفر و پاداش الهى در آن ، موجب تقويت روح تقواپيشگى در انسان

و اتّقوا اللّه الذى إليه تحشرون

يادآورى حشر انسان ها در قيامت _ پس از توصيه به تقوا _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 8

8 - توجّه به كيفر اخروى ، مانع برترنمايى و تفاخر است .

كلاّ سوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 4 - 6

6 - توجّه به كيفر اخروى ، مانع برترى نمايى و تفاخر است .

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

آثار ذكر كيفر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 5

5- توجه به كيفر حتمى كافران در قيامت ، زمينه ساز صبر و شكيبايى رهبران الهى در برابر عنادورزى هاى مخالفان

يعرض الذين كفروا على النار . .. فاصبر كما صبر أولواالعزم من الرسل

{فاء} در {فاصبر}، تفريع را افاده مى كند و ارتباط اين آيه با آيه قبل، صبر را فرع و نتيجه توجه به عذاب كافران قرار داده است.

آثار ذكر كيفرهاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 17

17 _ توجه به شدت عقاب هاى اخروى ، عاملى بازدارنده از گناه و مخالفت با پيامبر ( ص )

قل نار جهنم أشد حراً لو كانوا يفقهون

آثار ذكر كيفرهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 16

16 - توجه به رحمت گسترده و عقاب شديد خداوند ، زمينه ساز بازگشت انسان از مخالفت با حق

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

چنانچه جمله {إنّ ربك . ..} مربوط به مخالفان پيامبران باشد، از توجه دادن خداوند به مغفرت و عقاب خويش، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 8

8 - توجه به نظام مجازات و پاداش الهى در آخرت ، گرايش دهنده انسان به نيكى ها و بازدارنده وى از زشتى ها

ليجزى الذين أس__وا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 0

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 18

18 - توجه به كيفر هاى شديد الهى ، زمينه ساز گرايش به تقوا و عدم مخالفت با خدا و رسول او

و ما ءاتيكم الرسول . .. و اتّقوا اللّه إنّ اللّه شديد العقاب

از اين كه خداوند پس از {اتّقوا اللّه} شدت عقاب خويش را يادآور شده است; نكته بالا استفاده مى شود.

آثار ذكر لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 6

6 - توجه مبلغان دينى به حضور حمايت و لطف الهى ، مايه شكيبايى آنان بر مشكلات راه

و اصبر . .. فإنّك بأعيننا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پيامبر(ص) به عنوان مبلغ وحى مورد هجوم كافران، قرار گرفته و خداوند براى پايدارى بخشيدن به او نظارت و حمايت خويش را به آن حضرت يادآور شده است.

آثار ذكر مالكيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 6

6 - توجه به حاكميت و مالكيت مطلق الهى برپديده هاى عالم ، مستلزم اختصاص دادن حمد و ستايش به او است .

قل الحمد للّه . .. للّه ما فى السموت و الأرض

يادآورى مالكيت خدا بر پديده هاى عالم، پس از فرمان به اداى حمد، مى تواند براى توجه دادن به نكته ياد شده باشد.

آثار ذكر مبدأ آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 4

4 - خداوند ، خواهان تفكر جن و انس در مبدأ آفرينش خويش به منظور

پى بردن به پروردگار هستى

خلق الإنس_ن . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و{تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

آثار ذكر محدوديت عمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 12

12- توجه به محدوديت عمر زندگى ، هشدارى به انسان ها و عاملى در جهت حق گرايى و روى آوردن آنان به حقايق دين *

ما خلقنا. ..إلاّ بالحقّ وأجل مسمًّى و الذين كفروا عمّا أُنذروا معرضون

برداشت بالا براساس اين احتمال است كه تذكر خداوند به {أجل مسمّى} _ در پى تذكر به حقانيت هستى _ هشدارى باشد به آدميان كه دل به زندگى ناپايدار نبندند و از حاكميت حق غافل نگردند.

آثار ذكر مخلصان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 11

11 - به ياد آوردن بندگان خالص ، شكيبا ، نيرومند و پرمراجعه به خداوند ، سازنده و درس آموز است .

اصبر . .. و اذكر عبدنا داود ذاالأيد إنّه أوّاب

آثار ذكر مخلوقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 4

4- توجه به مخلوق بودن پديده هاى عالم ، ترديدى در وجود خداوند باقى نمى گذارد .

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

استفهام در آيه، انكارى است; بنابراين معنا چنين مى شود: شكى در اينكه خداوند خالق آسمانها و زمين است، نيست و چون اينها پديده هستند به پديد آورنده نياز دارند. بنابراين با عنايت و توجه عقلى، شكى در وجود خداوند باقى نمى ماند.

آثار ذكر مراحل خلقت انسان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 18 - 5

5 - توجّه انسان به مراحل آفرينش خويش به دست خداوند ، بازدارنده او از كفران نعمت هاى الهى

ما أكفره . من أىّ شىء خلقه

در برداشت ياد شده، مراد از كفر _ در آيه قبل _ كفران نعمت دانسته شده است.

آثار ذكر مراحل خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 3

3 - توجّه به مراحل پيدايش زمين و تحوّل آن به جايگاهى قابل استفاده جانداران ، مايه پى بردن انسان به قدرت خداوند و زمينه باور داشتن معاد

ءأنتم أشدّ . .. و الأرض بعد ذلك دحيها

آثار ذكر مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 10

10 _ توجه انسان به آفرينش و مرگ خويش، زمينه شناخت ربوبيت يگانه خداوند

بربهم يعدلون. هو الذى خلقكم من طين ثم قضى أجلا ... ثم أنتم تمترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 9

9 _ توجه به مرگ و نزديك بودن پايان عمر ، زمينه ساز پرهيز آدمى از انكار حق و معارف دين ( توحيد ، نبوت و قيامت ) است .

إن هو إلا نذير مبين . .. و أن عسى أن يكون قد اقترب أجلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 11

11 _ يادآورى مرگ ، وسيله توجه به خدا و توحيد در عبادت است .

و لكن أعبد اللّه الذى

يتوفيكم

ذكر {يتوفاكم} پس از بيان توحيد در عبادت، بيانگر اين نكته نيز مى تواند باشد كه ياد مرگ، زمينه اى براى پى بردن به توحيد در عبادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 11

11- توجه به مرگ و هلاكت اقوام متمدن و ثروتمند تاريخ ، مايه هشدار و موجب فريفته نشدن به دنيا

أىّ الفريقين . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 16 - 4

4 - توّجه انسان به چگونگى خلقت خويش و مرگ و رستاخيز ، زمينه ساز گرايش وى به ايمان و رو كردن به ارزش هاى دينى و الهى

ثمّ إنّكم يوم القي_مة تبعثون

در آيات نخستين اين سوره، سخن از مؤمنان راستين و صفات ارزشى آنان بود. اكنون دراين آيات _ كه سخن از خلقت شگفت انسان و مرگ و رستاخيز او است _ مى تواند رهنمودى باشد به انسان ها براى گرويدن به راه مؤمنان راستين.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 4

4- توجه به عمر محدود دنيا و گرفتارى هاى لحظه مرگ ، بازدارنده انسان از گناه و انحراف

فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

تعبير {فكيف. ..} در مقام بازداشتن منافقان و منحرفان از بى ايمانى و نفاق است بدين منظور اولاً مرگ را به رخ آنان كشيده تا بدانند زندگى دنيا ديرى نمى پايد. ثانياً كيفر و عقاب را به ياد آنان آورده تا بدانند حق ستيزى، فرجامى سخت و دشوار دارد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 16

16 - ايمان و توجّه به ويژگى مرگ و بعد از آن ، برانگيزاننده انسان به انفاق و انجام اعمال صالح

من قبل أن يأتى أحدكم . .. و أكن من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 15

15 - ياد مرگ ، عاملى نيرومند در انگيزش و برانگيختن انسان ها ، به سوى كمال جويى و كردار نيك

الذى خلق الموت و الحيوة ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

ذكر مرگ انسان ها در موضوع فلسفه خلقت آنان _ كه تلاش براى تكامل و بهتر شدن است _ و نيز تقديم آن بر حيات آدميان، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 21 - 4،11

4 - توجّه به وابستگى مرگ انسان ها به خداوند ، مانع كفر به او است .

ما أكفره . .. ثمّ أماته

11 - توجّه به پايان زندگى و مدفون شدن انسان ها در قبر ، مانع كفرورزى به خداوند است .

ما أكفره . .. فأقبره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 16

16 _ توجّه دادن به مرگ و كيفر و پاداش اعمال در قيامت و فريبنده بودن دنيا از روش هاى قرآن براى هدايت انسانها

كلّ نفس ذائقة الموت . .. و ما الحيوة الدّنيا الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 7

7 _ توجّه به مرگ

و اجر اخروى و نيز فريبندگى دنيا ، زمينه ساز پيروزى انسان در آزمايش الهى

كلّ نفس ذائقة الموت . .. لتبلونّ فى اموالكم و انفسكم

ظاهراً آيه قبل (كلّ نفس . .. ) رهنمودى براى پيروز شدن مؤمنان درامتحانهاى جانى و مالى است. چون بهترين راه براى از جان گذشتگى و جهاد اين است كه آدمى بداند چه جهاد كند و يا سستى نمايد، طعم مرگ را خواهد چشيد. و راه معقول براى صرفنظر كردن از اموال اين است كه آدمى بداند دنيا و آنچه در آن است، فريبنده و پوچ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 2

2 _ آخرت انديشى و توجّه به قطعى بودن مرگ و اندك بودن متاع دنيا ، زمينه حضور در صحنه جهاد

فلمّا كتب عليهم القتال . .. قل متاع الدّنيا قليل و الاخرة خير ... اين ما تكونوا

آثار ذكر مشيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 9

9- توجه به مشيّت نافذ و نيروى قاهرِ خداوند ، بازدارنده آدمى از مغرور شدن به اموال دنيا و ابدى پنداشتن آن است .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 8

8- { عن جعفربن محمد ( ع ) : { . . . قال موسى : { ستجدنى إن شاء اللّه صابراً و لاأعصى لك أمراً } فلمّا استثنى المشية قبِله . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده: {موسى(ع)

به خضر گفت: {ستجدنى إن شاء اللّه صابراً. ..} پس چون مشيّت الهى را استثنا كرد (يعنى {إن شاء اللّه} گفت) خضر، او را پذيرفت...}.

آثار ذكر معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 13

13 _ خوف از خداوند و يا معاد ، مانع ظلم و گناه و گرفتار آمدن به عذاب دوزخ

انى اخاف اللّه رب العلمين. انى اريد ان تبوا باثمى ... فتكون من اصحب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 5

5 _ تقوا و در انديشه معاد بودن، راه رسيدن به زندگى برتر و نيكو در آخرت

و للدار الأخرة خير للذين يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 19 - 8

8 - توجه به معاد و سرنوشت تكذيب كنندگان پيامبران بازدارنده انسان از مخالفت با دعوت فرستادگان الهى است .

و يوم يحشر أعداء اللّه إلى النار

با توجه به تقدير {ذكّرهم} يا {أنذرهم} و امثال آن به عنوان عامل {يوم}، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 54 - 5

5 - باور به معاد و توجه به آن ، داراى نقش اساسى در حق پذيرى انسان

سنريهم ءاي_تنا فى الأفاق . .. ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 14 - 7

7 - ياد معاد هنگام تسخير امكانات و برخوردارى از نعمت ها ، زمينه ساز زدايش غرور و غفلت

ثمّ

تذكروا نعمة ربّكم إذا استويتم عليه و تقولوا . .. و إنّا إلى ربّنا لمنقلبون

توصيه به يادآورى معاد پس از برخوردارى از نعمت هاى خداوند، مى تواند اشاره به تأثير آن در زدايش غرور و غفلت باشد.

آثار ذكر معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 45 - 5

5 - انبساط خاطر و شادمانى مشركان به هنگام ياد شدن نام معبودهايى جز خداوند ( معبود هاى ادعايى آنان )

و إذا ذكر الذين من دونه إذا هم يستبشرون

آثار ذكر مقهوريت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 37 - 5

5 - توجه انسان به فقر و مقهور بودن خويش در برابر خداوند ، مقتضى سرنهادن به فرمان او

أم عندهم خزائن ربّك أم هم المصيطرون

پرسش هاى انكارى، درصدد به رخ كشيدن فقر و مقهوريت انسان در برابر خداوند است.

آثار ذكر ملائكه ثبت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 11 - 5

5 - توجّه به حضور محافظان الهى در همه حالات و ثبت رفتار و كردار در نامه عمل ، بازدارنده انسان از ارتكاب گناه

ما غرّك . .. و إنّ عليكم لح_فظين . كرامًا ك_تبين

آثار ذكر منشأ امكانات مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 6

6 - توجه و اذعان به خدادادى بودن امكانات و دارايى ها ، زمينه ساز پيدايش روحيه انفاق گرى در انسان

و أنفقوا من مّا رزقن_كم

از اهداف يادآورى اين حقيقت (خدادادى بودن دارايى ها) در

بيان لزوم انفاق، آسان ساختن امر انفاق و ايجاد روحيه انفاق گرى در انسان مى باشد.

آثار ذكر منشأ انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 6

6 - توجه انسان ها به منتهى شدن همه نژاد ها به پدر و مادرى واحد ، از ميان برنده تفاخر هاى خيالى آنان

ي_أيّها الناس إنّا خلقن_كم من ذكر و أنثى و جعلن_كم شعوبًا و قبائل لتعارفوا إنّ أ

آثار ذكر منشأ تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 9

9 - توجّه انسان به وابستگى اش در رشد ، تربيت و نعمت ها به خداوند ، مانع كفر او و زمينه ساز فريفته نشدن به آنچه مايه بى پروايى ، در برابر گناه مى گردد .

ما غرّك بربّك الكريم

آثار ذكر منشأ تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 9

9 - توجّه انسان به وابستگى اش در رشد ، تربيت و نعمت ها به خداوند ، مانع كفر او و زمينه ساز فريفته نشدن به آنچه مايه بى پروايى ، در برابر گناه مى گردد .

ما غرّك بربّك الكريم

آثار ذكر منشأ ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 7

7- توجه به منشأ خدايى داشتن دارايى ها و ثروت ها ، مشوّق انسان ها به انفاق و بخشش است .

قل لعبادى . .. و ينفقوا ممّا رزقن_هم

از اينكه خداوند، اموال و امكانات انسان را به خود نسبت داد

و آنها را روزى خدادادى دانست مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

آثار ذكر منشأ روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 39 - 6

6 - توجه دادن به اين كه منشأ كمى و زيادى روزى در دست خدا است ، برانگيزاننده انسان به انفاق

قل إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء . .. و يقدر له و ما أنفقتم من شىء

از تذكر خداوند به اين كه انفاق عوض دارد _ پس از يادآورى اين حقيقت كه منشأ قبض و بسط روزى خداوند است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

آثار ذكر موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 6

6- به خاطر آوردن پديده ها و مخلوقات خداوند ، عامل تنبه و پندگيرى و بازشناسى خالقيت خداوند از مدعيان دروغين آفرينشگرى است .

أفمن يخلق كمن لايخلق أفلا تذكّرون

از اينكه خداوند پس از بيان مخلوقات فراوان _ در قالب استفهام توبيخى _ امر به تذكر و يادآورى مى كند، معلوم مى شود كه توجه به مخلوقات عامل تذكر است.

آثار ذكر ناظران عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 13

13 _ توجه انسان به نظارت شدن اعمالش از سوى خدا و رسول خدا ( ص ) ، بازدارنده او از تخلف و كجروى

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

تذكر به نظارت خدا و رسول او، ظاهراً در راستاى دور نمودن متخلفان از انحراف و كجروى است.

آثار ذكر نام خدا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 8

8 - ذكر نام خدا و روى آوردن به نماز ، نشانه پندپذيرى از قرآن ، ترس از خداوند و مايه دورى از آتش دوزخ است .

سيذّكّر من يخشى . و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار ... قد أفلح من ... فصلّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 18 - 3

3 - كتاب هاى آسمانى امت هاى گذشته ، رستگارى را در گرو تزكيه ، يادِ نام خدا و اداى نماز دانسته ، از ترجيح زندگانى دنيا بر آخرت نكوهش كرده اند .

قد أفلح . .. إنّ ه_ذا لفى الصحف الأُولى

مشاراليه {ه_ذا} مى تواند آيه قبل (و الآخرة خير و أبقى) باشد و ممكن است آن را اشاره به مفاد آيات {قد أفلح. ..} به بعد بدانيم. برداشت ياد شده، ناظر به احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 19 - 3

3 - برترى آخرت بر زندگانى دنيا و توقف رستگارى بر تزكيه ، ياد نام خدا و اداى نماز ، از معارف ياد شده در كتاب هاى آسمانى ابراهيم و موسى ( ع )

قد أفلح . .. بل تؤثرون ... صحف إبرهيم و موسى

آثار ذكر نزديكى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 63 - 12

12 - توجه به نزديك بودن زمان وقوع قيامت ، داراى نقشى مؤثر در رويكرد به خوبى ها است .

و مايدريك لعلّ الساعة تكون قريبًا

عدم اعلام صريح زمان وقوع قيامت و

قريب الوقوع دانستن آن، چه بسا به منظور آماده ساختن مردم و هشدار به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 9

9 - توجه به نزديكى قيامت ، عامل حساسيت فزون تر نسبت به اعمال خويش

و لتنظر نفس ما قدّمت لغد

از به كار گرفته شدن واژه {غد} به جاى قيامت، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 46 - 4

4 - توجه به نزديك بودن قيامت و اندك بودن فاصله آن با زندگانى دنيا ، افزايش دهنده ترس و نگرانى درباره گرفتارى هاى آن *

إنّما أنت منذر من يخشيها . كأنّهم يوم يرونها لم يلبثوا إلاّعشيّة أو ضحيها

آثار ذكر نظارت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 46 - 3،6

3 - توجه به نظارت ربوبى و مداوم خداوند بر خلق ، زمينه ساز مراقبت جدى بر عمل و برخوردارى از پاداش عظيم الهى

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از {مقام ربّه} جايگاه ربوبيت خداوند باشد كه همواره بر خلق اشراف دارد و هرگز از آن غفلت نمى كند و سزا است كه خلق، از چنين نظارتى بيم داشته باشند.

6 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { و لمن خاف مقام ربّه جنّتان } قال : من علم أنّ اللّه يراه و يسمع ما يقول . . . فيحجزه ذلك عن القبيح من الأعمال فذلك الذى خاف مقام

ربّه و نهى النفس عن الهوى ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه درباره {و لمن خاف مقام ربّه جنّتان} فرمود: آن كس كه بداند خداوند او را مى بيند و كلام وى را مى شنود. .. و اين دانستن، او را از اعمال زشت بازدارد; اين همان كسى است كه از مقام خداوند ترسيده و نفس خود را از هواپرستى بازداشته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 15

15 - توجه به ناظر بودن خداوند بر اعمال انسان ها ، بازدارنده شخص از ارتكاب كار هاى ناروا

و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 8

8 - توجه به نظارت خداوند بر رفتار انسان ، مانع گرايش وى به انحراف

لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 2

2 - توجّه به آگاهى و نظارت خداوند بر گفتار و كردار انسان ها ، دور سازنده آنان از تكذيب دين و روى گردانى از آن

أرءيت إن كذّب و تولّى . ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

آثار ذكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 21

21 _ يادآورى نعمت هاى الهى ، داراى تأثيرى بسزا در توجه آدمى به خدا و دستيابى به رستگارى است .

فاذكروا ءالاء اللّه لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 -

14،19

14 _ به ياد داشتن نعمت هاى الهى ، نقشى بسزا در هدايت انسان ها و توجه آنان به خدا دارد .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

19 _ توجه به خدادادى بودن نعمت ها و به ياد داشتن همواره آن ، زمينه ساز پرهيز آدمى از فسادانگيزى است .

فاذكروا ءالاء اللّه و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

نهى از فسادانگيزى (لا تعثوا) در پى توجه دادن به نعمتهاى الهى، اشاره به اين نكته دارد كه توجه به نعمتهاى الهى مى تواند آدمى را از فسادانگيزى بر حذر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 5

5 _ توجه به نعمت هاى الهى ، موجب پايدارى انسان بر توحيد و پرهيز وى از گرايش به شرك و بت پرستى است .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً . .. و إذ أنجينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 3

3_ يوسف ( ع ) با يادآورى نعمت هاى الهى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت فراگير خداوند ، خويشتن را در محضر او احساس كرد .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم. رب قد ءاتيتنى

تغيير سياق ; يعنى، التفات از غيبت (إن ربى . .. إنه هو العليم) به خطاب (رب قد ءاتيتنى) حاوى نكاتى است از جمله اينكه يوسف(ع) با ياد كردن از نعمتهاى خدادادى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت مطلق الهى، به اين حقيقت توجه پيدا كرد كه خداوند حاضر و ناظر است. از اين رو خود را در

محضر او احساس كرد و او را مخاطب قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 6

6- نجات بنى اسرائيل از شكنجه و كشتار فرعونيان ، نعمت چشمگير و به ياد ماندنى خداوند بر آنان بود .

إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 12

12- توجه به دريا و نعمت هاى آن ، علاوه بر ايجاد زمينه خداشناسى ، در پى دارنده شكر به درگاه خداست .

سخ_ّر البحر . .. و لعلّكم تشكرون

جمله {و لعلكم تشكرون} عطف به جمله محذوفى همانند {و لعلّكم تعرفونه} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 13

13- توجه به نعمت ، مستلزم سپاسگزارى از نعمت دهنده است .

أفبالب_طل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 8

8- توجه به اهميت شنوايى ، بينايى و ادراك ، مستلزم سپاسگزارى انسان از خداوند

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة لعلّكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 11

11- توجه به اهميت و گستردگى نعمت هاى خداوند ، زمينه ساز تسليم شدن انسان در برابر خواست و فرمان اوست .

كذلك يتمّ نعمته عليكم لعلّكم تسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 6

6 - به يادآوردن نعمت هاى

خداوند ، موجب درك يگانگى خالقيت و رازقيت و اعتراف به آن است .

اذكروا نعمت اللّه عليكم هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، پيش از طرح مسأله خالقيت و رازقيت انحصارى خداوند، به ياد آوردن نعمت هاى الهى را توصيه كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 15

15- توجه به نعمت هاى الهى و ارج نهادن به زحمات والدين ، از نمود هاى رشد عقلى و كمال وجودى انسان در چهل سالگى

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى أن أشكر

خداوند، سن چهل سالگى را به عنوان زمينه و مقدمه توجه انسان به پروردگار و شكر نعمت ها و تقدير از والدين دانسته است. اين مطلب نشانگر آن است كه انسان به طور طبيعى، در اين سن به دليل كمال وجودى و يا رشد قواى عقلانى، به ارزش ها مى انديشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 6

6 - توجه به نعمت هاى متنوع و گسترده زمين ، زمنيه ساز شناخت پروردگار جهان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند با اين پرسش، در حقيقت انسان ها را به انديشه و توجه به نعمت ها فرا خوانده است تا از اين رهگذر به پروردگار خويش و شناخت او راه يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 6

6 _ توجه به نعمت هاى گسترده الهى ، زمينه ساز شناخت پروردگار جهان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 4

4 - توجه به نعمت هاى گسترده الهى ، زمينه ساز شناخت پروردگار جهان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 3

3 - توجه به نعمت هاى گسترده الهى ، زمينه ساز شناخت پروردگار جهان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند، با پرسش بالا در حقيقت خلق را به تأمل و توجه به نعمت ها فرا خوانده است; تا آنان از اين رهگذر به پروردگار خويش و شناخت او راه يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 4

4 - توجه به نعمت هاى گسترده الهى ، زمينه ساز شناخت پروردگار جهان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 45 - 4

4 - توجه به نعمت هاى گسترده الهى ، زمينه ساز شناخت پروردگار جهان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند، با پرسش بالا در حقيقت خلق را به تأمل و توجه به نعمت ها فراخوانده است; تا آنان از اين رهگذر به پروردگار جهان و شناخت او راه يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 7

7 - توجّه پيامبر ( ص ) ، به خدادادى بودن نعمت خوش نامى ، مايه اطمينان آن حضرت به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و رفعنا لك ذكرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء -

4 - 39 - 6

6 _ توجه به خدادادى بودن دارايى ها ، تسهيل كننده انفاق و درمان كننده بخل

الذين يبخلون . .. و انفقوا مما رزقهم اللّه

هدف از بيان اين حقيقت كه اموال آدمى داده هاى خداوند است (رزقهم اللّه)، اين است كه انسان را به انفاق در راه خدا ترغيب كند و بخل را از وى بزدايد.

آثار ذكر نعمتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 13

13 _ يادآورى نعمتهاى الهى راهى براى توجه دادن انسانها به آيات خدا و ايجاد روحيه تسليم در برابر احكام او

و لقد مكنكم فى الأرض . .. قليلا ما تشكرون

آثار ذكر نعمتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 122 - 9،10

9 - بنى اسرائيل ، در صورت يادآورى نعمت هاى گران سنگ الهى و بررسى علت هاى فضيلتشان در اعصار گذشته ، زمينه هاى ايمان به پيامبر ( ص ) را در خويش ، شكوفا خواهند كرد .

و من يكفر به فأولئك هم الخسرون. يبنى إسرءيل اذكروا نعمتى

به نظر مى رسد توصيه به يادآورى نعمتهاى خدادادى، پس از بيان خطر كفرورزى به پيامبر(ص) و قرآن، ارائه رهنمودى باشد براى ايجاد زمينه ايمان.

10 - به يادداشتن نعمت ها و از خدا دانستن آنها ، داراى نقشى بسزا در هدايت آدمى

يبنى إسرءيل اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 9

9 - توجّه انسان به وابستگى اش در رشد ، تربيت و نعمت ها به خداوند

، مانع كفر او و زمينه ساز فريفته نشدن به آنچه مايه بى پروايى ، در برابر گناه مى گردد .

ما غرّك بربّك الكريم

آثار ذكر نيازمندى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 5 - 6

6 - توجه به وابستگى تمام معلومات انسان به خداوند ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به امداد الهى در توانا ساختن او بر دريافت و قرائت قرآن

اقرأ . .. علّم الإنس_ن ما لم يعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 6 - 6

6 - توجه به آفرينش انسان از خون لخته و وابستگى تمام دانش هاى او به خداوند ، مايه ترك طغيان است .

خلق الإنس_ن من علق . .. علّم الإنس_ن ما لم يعلم . كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى

آثار ذكر نيازمندى انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 17

17 - توجه به نياز همه بندگان به خداوند در تأمين معاش ، از ميان برنده پندار بهره بردن خداوند از عبادت بندگان است .

لانس_َلك رزقًا نحن نرزقك

در برداشت ياد شده جمله {نحن نرزقك} به منزله تعليل براى جمله قبل است; يعنى، چون رزق تو به دست ما تأمين مى شود، پس روشن است كه ما در فرمان نماز، درپى كسب روزى از جانب تو نيستيم.

آثار ذكر نيكى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 6

6 - توجه انسان به نيكى و رحمت گسترده خداوند ، مايه گرايش به پرستش

او و التجا به درگاهش

ندعوه إنّه هو البرّ الرحيم

از ارتباط {ندعوه} با {إنّه هو البرّ الرحيم} و بيان تعليلى {إنّه هو. ..}، مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار ذكر وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 3 - 2

2 - توجه به سابقه داشتن وحى ، از بين برنده ترديد و شگفتى نسبت به رسالت پيامبر ( ص )

كذلك يوحى إليك و إلى الذين من قبلك

چنانچه مشارٌاليه {كذلك} اصل وحى باشد، آيه مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه مشركان مكه درباره وحى الهى به پيامبر(ص) در شگفتى و ترديد بودند و خداوند با ذكر سابقه وحى، درصدد رفع ترديد آنان بود.

آثار ذكر وحيانيت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 6 - 9

9 - توجه به نزول قرآن از سوى خالق ، مدير و مالك تمام هستى ، مايه تقويت روحيه پندپذيرى انسان از قرآن است .

تذكرة . .. ممّن خلق الأرض ... استوى . له ما فى السم_وت ... و ما تحت الثرى

آثار ذكر ولايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 196 - 6

6 _ توجه صالحان به ولايت و سرپرستى خدا بر ايشان ، عامل مقاومت آنها در مبارزه با اهل شرك و نهراسيدن از توطئه هاى ايشان

ثم كيدون فلاتنظرون . .. هو يتولى الصلحين

از اهداف بيان ولايت خدا بر صالحان، پس از طرح توطئه مشركان، اين است كه صالحان همواره توجه به يارى خدا داشته باشند و هرگز از مكرهاى مشركان نهراسند.

آثار

ذكر ويژگيهاى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 6 - 4

4 - توجّه به آفرينش زمين و ويژگى هاى آن ، مايه پى بردن به قدرت خداوند و زمينه ساز پذيرش معاد است .

عن النبأ العظيم . .. ألم نجعل الأرض مه_دًا

آثار ذكر هدايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 7

7 - توجه انسان به عامل پديدآورنده ( خالق ) و تنظيم كننده نظام حيات او ( هادى ) ، نخستين گام عقلانى و فطرى در جهت خداشناسى

الذى خلقنى فهو يهدين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه حضرت ابراهيم(ع) در معرفى پروردگار جهانيان براى بت پرستان، نخست به خالقيت خدا و سپس به هدايت گرى او در تنظيم نظام حيات بشرى، اشاره كرده است.

آثار ذكر هدفدارى باران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 14 - 6

6 - توجّه به نزول باران و هدفدار بودن باران زمينه ساز پى بردن به قدرت خداوند و پذيرش معاد است .

عمّ يتساءلون . .. ألم نجعل ... و أنزلنا من المعصرت ماء ثجّاجًا

توجّه به نعمت باران، مى تواند انسان را به اين نكته رهنمون سازد كه اين نعمت ها، به گزاف در اختيار انسان قرار داده نشده و هدف از آن، جز با معاد تحقق نيافتنى است. هم چنين مى تواند بيانگر اين باشد كه حيات زمين مرده به وسيله باران، نمونه بارزى براى زنده شدن مردگان است و استبعاد معاد وجهى ندارد.

آثار ذكر هلاكت

اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 11

11- توجه به مرگ و هلاكت اقوام متمدن و ثروتمند تاريخ ، مايه هشدار و موجب فريفته نشدن به دنيا

أىّ الفريقين . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 3

3- تذكر به هلاكت اقوامى كافر در اطراف مكه ، هشدارى به مكيان حق ناپذير

و لقد أهلكنا ما حولكم من القرى

مخاطب {كم} مشركان مكه اند.

آثار ذكر هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 16

16- توجه به تاريخ هلاكت بار كفرپيشگان و سنت هاى جارى الهى ، زمينه ساز ايمان به رهنمود هاى الهى و پوزش از لغزش ها است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و يستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 3

3- تذكر به هلاكت اقوامى كافر در اطراف مكه ، هشدارى به مكيان حق ناپذير

و لقد أهلكنا ما حولكم من القرى

مخاطب {كم} مشركان مكه اند.

آثار روانى ذكر حمايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 9

9- توجه به حمايت خدا از تقواپيشگان و نيكوكاران ، مانع از قرار گرفتن آنان در تنگناى روحى است .

و لاتك فى ضيق ممّا يمكرون . إن الله مع الذين اتّقوا و الذين هم محسنون

آثار روانى ذكر خدا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 23 - 13

13 - ياد خدا ، آرام بخش جان ها و سرور قلب ها است .

ثمّ تلين جلودهم و قلوبهم إلى ذكر اللّه

آثار ممانعت از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 18

18 - خفت و خوارى در دنيا ، جزاى كسانى است كه مردم را از ياد خدا باز مى دارند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه . .. لهم فى الدنيا خزى

آثارذكر تسخير طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 4

4 - توجه به تسخير طبيعت براى انسان ، حركت كشتى در دريا و امنيت زمين از برخورد با كرات و سنگ هاى آسمانى ، زمينه روشنى براى ره يابى به توحيد ربوبى خداوند

ألم تر أنّ اللّه سخّر. .. أن تقع على الأرض

آداب ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 239 - 7

7 _ بايد آن گونه به ياد خدا بود كه او به انسان آموخته است .

فاذكروا اللّه كما علّمكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 15

15 _ سه روز روزه سكوت ( سخن نگفتن جز با رمز و اشاره ) ، كثرت ذكر خدا و تسبيح او ، دستورالعمل خدا به زكريا براى دستيابى به خواسته خويش ( فرزند صالح ) *

قال ايتك الاّ تكلّم . .. و اذكر ربّك كثيراً و

سبّح

در برداشت فوق، فعل {الاّ تكلّم} كه به صيغه نفى است، به معناى نهى گرفته شده است; به قرينه فعل امر {اذكر} كه بر آن عطف شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 2

2 _ خشوع در برابر خدا و هراس از مقام ربوبى او ، از آداب توجه به خدا و ياد كردن اوست .

و اذكر ربك فى نفسك تضرعا و خيفة

{تضرع} به معناى خشوع و اظهار كوچكى است و {خيفه} به معناى ترسيدن و هراس داشتن است. {تضرعا} و {خيفه} مصدر و در آيه شريفه به معناى اسم فاعل (متضرعا) و (خائفا) مى باشند. يعنى: ياد كن پروردگارت را با حالت خشوع و هراس.

آداب ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 4

4- قرين و همراه كردن تسبيح پروردگار با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده در ذكر و عبادت

فسبّح بحمد ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 9

9 - آغاز و پايان هر روز ، مناسب ترين لحظات براى ياد خدا و تسبيح او

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

اختصاص يافتن {بكرة} و {أصيلاً} به ذكر، ممكن است كنايه از همه لحظات نباشد، بلكه تأكيدى بر اين دو مجال به حساب آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 9

9 - قبل از طلوع و غروب خورشيد ، لحظه هايى مناسب براى ياد خدا *

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع

الشمس و قبل الغروب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 1،5

1 - ذكر نام پروردگار و ياد او در سپيده دم و پسين گاه ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

{بكرة}، هم به فاصله ميان نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان العرب) و هم به آغاز روز (مفردات راغب). {اصيلاً} به فاصله ميان عصر و مغرب گفته مى شود (صحاح اللغة) و نيز به معناى آخر روز آمده است (العين). {ذكر} هم دو نوع است: ذكر با قلب و ذكر با زبان. (مفردات راغب)

5 - سپيده دم و پسين گاه ، از اوقات مناسب براى ذكر و ياد خداوند

و اذكر اسم ربّك بكرة و$ أصيلاً

أصيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 4

4 - لزوم ذكر نام خدا پيش از نماز

ذكر اسم ربّه فصلّى

آداب ذكر نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 4

4 - نام خداوند ، هرگز نبايد با اثبات صفات ناشايست و سلب صفات بايسته ، همراه شود .

سبّح اسم ربّك

تسبيح و تقديس و تنزيه به يك معنا است (مصباح). مراد از تسبيح نام خداوند، پاك و دور از عيب معرفى كردن آن است كه مستلزم چند چيز است: 1. همراه نساختن نام خداوند با وصفى ناشايست; 2. حمل نكردن نام او بر معنايى نادرست; 3. سلب نكردن صفات نيكو از آن; 4. به كار نبردن نام هاى اختصاصى خداوند براى غير

او; 5. پرهيز از بى احترامى به نام هاى او. برداشت ياد شده به برخى از امور ياد شده نظر دارد.

آداب ذكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 10

10- گفتن { ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه } به هنگام مشاهده نعمت ها ، كارى شايسته و لازم است .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

ابراهيم(ع) و ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 75 - 3

3_ ابراهيم ( ع ) ، پيوسته به خداوند توجه داشت و خواسته هاى خود را از او تقاضا مى كرد .

إن إبرهيم . .. منيب

انابه به درگاه خداوند، به معناى رجوع كردن به اوست.

احياى ذكر قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 21 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور موعظه و زنده نگه داشتن ياد قيامت در خاطره ها و توجّه دادن انسان ها ، به قدرت خداوند

فذكّر

{ذِكْر}، حالتى است در نفس انسان كه او را بر محافظت از معارفى كه فرا گرفته، توانا مى سازد. اين كلمه با {حفظ} به يك معنا است; جز اين كه اصل فراگيرى {حفظ} و در خاطر حاضر داشتن، {ذكر} خوانده مى شود (مفردات راغب); بنابراين {ذكّر}; يعنى، متوجّه ساز و به ذهن آنان بيفكن. اين واژه _ چنانچه در قاموس آمده است _ در معناى موعظه كردن نيز به كار مى رود.

ادب در ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 13

13 _ حواريون عيسى مورد سرزنش وى به خاطر رعايت نكردن ادب در يادكردن از نام خدا

هل يستطيع ربك . .. قال اتقوا اللّه

رعايت ادب در مورد آيه اين بود كه حواريون به جاى {ربك} (پروردگارت) بگويند: ربنا

ارزش ذكر آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 2

2 - ارزش توجه انسان به خداوند و آخرت و ترس داشتن از عاقبت كار خويش

قالوا إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين

ارزش ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 26

26- ارزش ذكر خدا ، به ريشه دار بودن آن در قلب و روح انسان است .

أغفلنا قلبه عن ذكرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 12

12 - ارزش والاى ذكر نام خدا و تسبيح و تقديس او

أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها بالغدوّ و الأصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 10

10 - ياد و ذكر خداوند ، برترين و بزرگ ترين ارزش است .

و لذكر اللّه أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 10

10 - ياد خدا و تسبيح و تقديس او ، بايسته و ارزشمند در همه لحظات زندگى

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {بكرة} و {أصيلاً} كنايه از همه لحظه هاى تلاش و بيدارى انسان باشد

كه از {بكرة} شروع شده و تا {أصيلاً} ادامه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 2

2 - ارزش توجه انسان به خداوند و آخرت و ترس داشتن از عاقبت كار خويش

قالوا إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 8

8 - شركت در نماز جمعه و پرداختن به ذكر خدا ، بسى ارزشمندتر از كسب مال و ساير منافع دنيوى

فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع ذلكم خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 2

2 - ياد خدا ، برترين ارزش در بينش الهى

لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم عن ذكر اللّه

اعراض ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 115 - 9

9 - مسلمانان ، نبايد به بهانه بازداشته شدن از ورود به مساجد ، ذكر و عبادت خدا را ترك كنند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. للّه المشرق و المغرب

برداشت فوق، مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيه قبل است.

اهتمام موسى(ع) به ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 34 - 1

1 - هدف موسى ( ع ) از تقاضاى نبوت و رسالت براى هارون ( ع ) ، به دست آوردن فرصت بسيار براى ذكر خداوند و حمد و ثناى مكرر او بود .

و أشركه فى أمرى . .. و نذكرك كثيرًا

فاعل {نذكرك} موسى

و هارون(ع) است و مراد از كثرت ذكر خدا، افزايش تبليغات توحيدى _ براثر همراهى آن دو _ است كه متضمن مدح و ثناى خداوند مى باشد.

اهميت تداوم ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 6

6 - خدامحورى ، بايد برنامه مؤمنان در تمامى لحظه هاى زندگى باشد .

و تبتّل إليه تبتيلاً

اهميت ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 1

1 _ لزوم ذكر خداوند ، پس از اتمام مناسك حج ، همانند يادآوردن پدران ، بلكه بالاتر از آن

فاذا قضيتم مناسككم . .. او اشدّ ذكراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 2

2 _ اهميّت فوق العاده ذكر خداوند در حج

فاذكروا اللّه . .. و اذكروه ... فاذكروا اللّه ... و اذكروا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 14

14 _ لزوم يادآورى نزول كتاب و حكمت ( قرآن ) از سوى خداوند بر مردم

و اذكروا نعمت اللّه عليكم و ما انزل عليكم من الكتاب و الحكمة

مراد از {كتاب}، قوانين و احكام ظاهرى قرآن است و مراد از {حكمت}، باطن و حكمتهاى قوانين و شريعت است. (الميزان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 8

8 _ ضرورت توجّه به آگاهى گسترده خداوند ، در بحرانيترين هنگامه ها

و قاتلوا فى سبيل اللّه و اعلموا انّ اللّه سميع عليم

ظاهر اين است كه ضرورت توجه به

علم الهى در آيه، همراه با جهاد مطرح باشد: {قاتلوا . .. و اعلموا}. يعنى آنگاه كه به نبرد مشغوليد، متوجه باشيد كه خداوند، {سميع} و {عليم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 17

17 _ توجه به ربوبيّت خدا ، از آداب دعا

ربّنا اخرجنا . .. و اجعل لنا من لدنك وليّاً و اجعل لنا من لدنك نصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 106 - 4

4 _ لزوم توجه متصديان قضاوت به نظارت الهى بر اعمال آنان

لتحكم بين الناس . .. و استغفر اللّه

فرمان خدا به {استغفار}، پس از بيان مبانى قضاوت، گوياى اين نكته است كه در نظام قضايى اسلام توجه به خدا و ناظر دانستن وى از ضروريات و آميخته با انجام وظيفه خطير قضاوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 12

12 _ ضرورت توجه و باور به آمرزندگى و رحمت بيكران خداوند

فاعلموا إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 10

10 _ باز نماندن از نماز و ياد خدا از حكمت هاى تحريم ميگسارى و قماربازى

انما يريد الشيطن . .. فى الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 3

3 - لازمه تقوا ، به ياد داشتن خداوند و قرار نگرفتن در زمره خدافراموشان است .

اتّقوا اللّه . .. و لاتكونوا

كالذين نسوا اللّه

اهميت ذكر آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 14 - 2

2 - لزوم يادآورى سفر آخرت ، هنگام مسافرت و سوار شدن بر مركب

و جعل لكم من الفلك و الأنع_م . .. إذا استويتم عليه و تقولوا ... و إنّا إلى ربّنا

اهميت ذكر آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 127 - 1

1 _ هدايت يافتگان و يادكنندگان آيات و معارف الهى از جايگاهى آكنده از آرامش در نزد خداوند برخوردارند.

فمن يرد الله أن يهديه . .. قد فصلنا الأيت لقوم يذكرون. لهم دارالسلم عند ربهم

اهميت ذكر اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 3 - 5

5 - لزوم توجّه مؤمنان به حاكميت اراده پيروزمند الهى ، در هر فتح و گشايش

إنّا فتحنا . .. ليغفر لك اللّه ... و ينصرك اللّه

خداوند با نسبت دادن مكرر پيشامدهاى مثبت {صلح حديبيه} و يا {فتح مكه} به خود، در حقيقت به مؤمنان تذكر مى دهد كه در اوج اين پيروزى ها، از نقش اراده الهى غافل نباشند.

اهميت ذكر الوهيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 2

2 - پناه بردن به خداوند و توجه به ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت او ، فرمانى الهى به پيامبر ( ص ) ، براى محفوظ ماندن آن حضرت از وسوسه هاى دشمن

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس

اهميت ذكر انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 6

6 - لزوم زنده نگه داشتن ياد پيامبران و ارج نهادن بر تلاش هاى آنان

و سل_م على عباده الذين اصطفى

ختم سرگذشت پيامبران با درود و سلام بر آن بزرگواران، بيانگر مطلب ياد شده است.

اهميت ذكر تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 13

13 - داستان غيبت موسى ( ع ) از ميان قوم خويش و گرايش آن قوم به گوساله پرستى ، داستانى عبرت آموز و شايسته ياد آوردن

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة ثم اتخذتم العجل من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 21

21 - داستان توبه مرتدان بنى اسرائيل و اجراى فرمان خدا مبنى بر كشتن يكديگر ، داستانى آموزنده و درخور به خاطر داشتن

و إذ قال موسى . .. فتاب عليكم

{إذ قال . ..} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {اذكروا إذ قال ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 11

11 - لزوم يادكردن از برهه هاى حساس تاريخ و رويداد هاى مهمى كه ظرف ظهور عنايت و لطف خدا بوده است .

أنجين_كم . .. وعدن_كم ... و نزّلنا

اهميت ذكر توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 105 - 1

1 _ توجه همه جانبه به دين يكتاپرستى ، بدون اندكى انحراف و تمايل به ساير اديان ، توصيه أكيد خداوند

به پيامبر ( ص )

و أن أقم وجهك للدين حنيفاً

برداشت فوق با توجه به دو نكته است: 1_ الف و لام {الدين} براى عهد ذكرى و به قرينه جمله {إن كنتم فى شك من دينى . ..} به دين توحيدى و يكتاپرستى اشاره دارد. 2_ {حنيف} به معناى مستقيم است كه لازمه آن اعتدال و عدم انحراف به چپ و راست است.

اهميت ذكر حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 10

10- لزوم توجه دايمى به قدرت و حاكميت الهى در همه حال ( موقعيت خطر و امنيت )

نج_ّكم إلى البرّ . .. أفأمنتم أن يخسف بكم ... أو يرسل عليكم حاصبًا ثمّ لاتجدوا ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 2

2 - پناه بردن به خداوند و توجه به ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت او ، فرمانى الهى به پيامبر ( ص ) ، براى محفوظ ماندن آن حضرت از وسوسه هاى دشمن

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس

اهميت ذكر حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 11

11 _ لزوم رعايت تقوا و توجه به حدود الهى ، حتى در مبارزه با كافران

قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة و اعلموا أن اللّه مع المتقين

اهميت ذكر حركت كشتيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 3

3 - خداوند ، خواهان

توجه انسان به شگفتى حركت كشتى هاى عظيم بر دريا و درس آموزى از آن

و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

اهميت ذكر حشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 2

2- قيامت و احضار مردم و پيشوايانشان در آن هنگام ، روزى شايسته ياد و يادآورى و به خاطرسپارى است .

يوم ندعوا كلّ أُناس بإم_مهم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه نصب {يوم} به جهت مفعول فعل محذوف {اذكر} باشد و {با} ى در {بإمامهم } مصاحبت باشد.

اهميت ذكر حيات اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 10

10 _ لزوم توجه به ارزش هاى حيات اخروى و ترجيح دادن آن بر زندگى دنيوى ، به هنگام ارزيابى اعمال و تصميم گيرى و انتخاب

أرضيتم بالحيوة الدنيا من الأخرة فما متع الحيوة الدنيا فى الأخرة إلا قليل

اهميت ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 13

13 - از امام رضا ( ع ) روايت شده كه : { فان قال ] قائل [ فلم تعبّدهم ؟ قيل لئلا يكونوا ناسين لذكره و لاتاركين لأدبه و لالاهين عن أمره و نهيه ;

اگر كسى بگويد: چرا خدا مردم را موظف به عبادت كرده است؟ گفته مى شود: براى اينكه ياد او را فراموش نكنند و ادب را ترك ننمايند و به امر و نهى او بى اعتنا نباشند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 -

114 - 8،9،10،11،22

8 - مساجدى كه مردم در آن حضور نيابند و در آنها ذكر خدا نگويند ، در حقيقت مساجدى ويرانه اند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه و سعى فى خرابها

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {سعى فى خرابها} (در تلاش براى تخريب مساجد هستند) تفسير و توضيح جمله {منع مساجد اللّه أن يذكر فيها اسمه} باشد.

9 - آبادانى مساجد ، به يادكردن نام خدا در آنهاست .

أن يذكر فيها اسمه و سعى فى خرابها

10 - غفلت از ياد خدا در جايگاه عبادت ( مسجد و . . . ) امرى نكوهيده و نارواست .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

عبارت {أن يذكر فيها اسمه} بيانگر اين است كه: دليل ناروا بودن و ستمكار شمردن بازدارندگان مردم از حضور در مساجد، ياد نشدن نام خداست. بنابراين جمله {من أظلم ...} شامل كسانى كه در جايگاههاى عبادت از ياد خدا غافلند نيز، مى شود.

11 - تعطيلى مساجد و حضور نيافتن در آنها ، به انگيزه ياد نكردن نام خدا ، امرى نكوهيده و نارواست .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

22 - بستن مساجد به روى مردم و بازداشتن آنان از ياد خدا ، از گناهان بزرگ است .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه . .. لهم فى الأخرة عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 115 - 9

9 - مسلمانان ، نبايد به بهانه بازداشته شدن از ورود به مساجد ، ذكر و

عبادت خدا را ترك كنند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. للّه المشرق و المغرب

برداشت فوق، مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 4

4 - رسالت پيامبر ( ص ) و تغيير قبله از بيت المقدس به مسجدالحرام ، از نعمتهايى كه مسلمانان بايد به پاس آنها ، همواره به ياد خدا باشند .

فولوا وجوهكم شطره . .. كما أرسلنا فيكم رسولا ... فاذكرونى

برداشت فوق از حرف {فاء} كه {اذكرونى} را بر نعمتهاى ياد شده (تغيير قبله و رسالت پيامبر(ص)) تفريع كرده است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 29

29 _ لزوم توجّه به نقش تعيين كننده خداوند براى موفقيّت در امور ، حتّى پس از مشورت و تصميم گيرى نهايى بر انجام كارها

و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 1،2

1 _ مجاهدان در ميدان نبرد بايد همواره به ياد خدا باشند .

فاذا قضيتم الصلوة فاذكروا اللّه قيماً و قعوداً و على جنوبكم

2 _ ضرورت ياد خدا در همه شرايط و تمامى حالات ( ايستاده ، نشسته ، و خوابيده )

فاذكروا اللّه قيماً و قعوداً و على جنوبكم

{قياماً} جمع قائم و {قعوداً} جمع قاعد و {جنوب} جمع جنب (به معناى پهلو) و {على جنوبكم} كنايه از دراز كشيدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 42 - 9

9 _ توجه دادن مردم به خدا و گرايش دادن آنان به تضرع و خضوع به درگاه او، از اهداف رسالت انبياست.

و لقد أرسلنا إلى أمم . .. لعلهم يتضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 3

3 _ خداوند از پيامبر ( ص ) خواست تا لب به ذكر او گشايد و زبانش را به ياد او مترنم سازد .

و اذكر ربك . .. دون الجهر من القول

برداشت فوق بر اين اساس است كه {دون الجهر . .. } عطف بر {فى نفسك} باشد. بر اين مبنا آيه شريفه اشاره به دو گونه ذكر دارد: ذكر قلبى كه {فى نفسك} آن را بيان مى كند، ذكر زبانى كه {دون الجهر من القول} به آن اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 3

3 _ ياد كردن خدا در دل و جان و لب گشودن به ذكر وى ، عبادت و پرستش اوست .

و اذكر ربك . .. إن الذين عند ربك لايستكبرون عن عبادته

فرمان به ذكر خدا (اذكر ربك) و سپس بيان اين حقيقت كه مقربان درگاه خدا از پرستش او رويگردان نيستند، بيانگر اين است كه ذكر خدا مصداق بارزى از پرستش خداوند و عبادت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 2

2 _ لزوم زياد ياد كردن خدا به هنگام رويارويى با دشمنان دين و نبرد با آنان

إذا لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا

{اذكروا اللّه} مى تواند عطف

بر {اثبتوا} باشد كه در حقيقت جواب شرط {إذا لقيتم} خواهد بود. بر اين مبنا مقصود، زياد ياد كردن خدا به هنگام نبرد است. همچنين {اذكروا ... } مى تواند جمله مستانفه باشد. در اين صورت زياد ياد كردن خدا برنامه اى است براى تمامى مراحل زندگى كه از مصاديق آن هنگام رويارويى با دشمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 7

7 _ توجه به خدا و اتكا به اوامرى لازم به هنگام تصميم گيرى براى صلح و ترك مخاصمه با كافران

و إن جنحوا . .. و توكل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 11

11 _ انسان بايد در حال آسايش و سختى ، متوجه خدا بوده و به درگاه او نيايش داشته باشد .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لم يدعنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 75 - 5

5_ بردبارى ، تأسف و تأثر بر مشكلات مردم و توجّه داشتن به خدا و درخواست حاجت ها از او ، صفات و خصلتهايى نيكو و پسنديده است .

إن إبرهيم لحليم أوّه منيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 28

28_ لزوم توجه به خدا و روى آوردن به درگاه او

و إليه أُنيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 4

4_ خداوند ، از همگان عزتمندتر و به

رعايت جانب او در كار ها و تصميم گرى هاى سزاوارتر و بايسته تر است .

قال ي_قوم أرهطى أعزّ عليكم من الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 16

16_ لزوم توجه به خدا و ربوبيت او ، به ويژه در مواقع خطرِ ارتكاب گناه

رب . .. إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 3

3_ لزوم توجه به عظمت خدا و هراسيدن از او

و يخشون ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 2،3

2- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به استمداد از ياد پروردگار و عبادت و نماز در مشكلات و ناراحتى هاى برخاسته از رسالت خويش و مخالفت هاى دشمنان

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون . فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

برداشت فوق از {فاء} در {فسبّح} _ كه براى تفريع اين جمله به آيه قبل است _ استفاده گرديده است; بدين معنا كه توصيه خداوند به تسبيح و تحميد. .. پس از اعلام آگاهى او از دلتنگى و اندوه پيامبر(ص) بيانگر تأثير اين عبادات در رفع اندوه و نگرانى است.

3- رهبران الهى و زمامداران جامعه اسلامى ، نيازمند به استمداد از پروردگار با ذكر و نماز و عبادت ، در برابر مشكلات رسالت خويش

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 10

10-

لزوم انديشيدن آدميان ، در طبيعى ترين امكانات زندگى خويش و توجه يافتن به نقش خداوند در آنها

و الله جعل لكم من بيوتكم سكنًا . .. أث_ثًا و مت_عًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 4

4- انسان ها ، همواره بايد به احاطه كامل خداوند بر خود ، توجه داشته باشند .

و إذ قلنا لك إن ربّك أحاط بالناس

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {إذ} متعلق به {اذكر} مقدر باشد و در عين اينكه مخاطب پيامبر(ص) است، همه انسانها نيز مخاطب آيه باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 5،7

5- انسان ها ، همواره ، بايد به ياد خدا باشند .

واذكّر ربّك إذا نسيت

7- كسانى كه گفتن { إن شاء اللّه } را فراموش كنند ، بايد _ گرچه با تعبيرى ديگر _ ذكر خدا را به زبان آورند .

إلاّ أن يشاء اللّه واذكّر ربّك إذا نسيت

متعلق نسيان _، به قرينه {إلاّ إن يشاء اللّه} _، مى تواند گفتنِ {إن شاء اللّه} باشد. جمله {اذكر ربّك} مطلق است، بنابراين، براى تدارك {إن شاء اللّه} انتخاب هر لفظى كه نشانِ توجه به خداوند و حاكميّت اراده او باشد، ثمربخش خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 27،28

27- كسانى كه ياد خداوند در قلب آنان حضور ندارد ، شايسته رهبرى نيستند .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

نهى از اطاعت غافلان، نفى شايستگى آن ها براى فرمان دادن و ارائه پيشنهاد است.

28- زنده نگه

داشتن ياد خدا در قلب و از ميان بردن زمينه هاى غفلت از آن ، لازم است .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 11

11- { عن رسول اللّه ( ص ) [ انه قال ] : . . . يا ابن مسعود ! عليك بذكر اللّه و العمل الصالح ، فإنّ اللّه تعالى يقول { و الباقيات الصالحات خير عند ربّك ثواباً و خير أملاً } ;

از رسول خدا(ص) نقل شده كه فرمود: . .. اى ابن مسعود! بر تو باد ذكر خدا و انجام عمل صالح; زيرا، خداوند متعال مى فرمايد: و الباقيات الصالحات خير...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 101 - 7،10

7- شناخت خدا و توجّه به او ، مهم ترين هدف برخوردارى انسان از ابزار شناخت است .

الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى و كانوا لايستطيعون سمعًا

آيه، چشم كافران را نهان شده در پرده و گوش آنان را از كار افتاده قلمداد كرده است; يعنى، ديده ها و شنيده هاى آنان _ كه خالى از ياد خدا است _ چنان بى ارزش است كه گويا نه از چشم بهره اى برده اند و نه از گوش.

10- زنده نگه داشتن ياد خدا در دل ، و گوش فرادادن به پيام هاى الهى ، امرى لازم است .

الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى و كانوا لايستطيعون سمعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 14،17،18

14 - توجه

به خدا و به ياد او بودن ، از اهداف و ثمرات نماز است .

و أقم الصلوة لذكرى

17 - ياد خدا و توجه به او ، فلسفه مشترك تمامى عبادت ها است .

فاعبدنى و أقم الصلوة لذكرى

{لذكرى} ممكن است همان گونه كه دليل براى {أقم الصلوة} است، بيانگر علت {فاعبدنى} نيز باشد.

18 - بايد همواره به ياد خدا بود و از ذكر او غافل نماند .

لذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 34 - 2،4

2 - انتشار فراوان ياد خداوند در بين مردم ، از اهداف رسالت موسىو هارون ( ع ) بود .

يفقهوا قولى . .. و نذكرك كثيرًا

4 - اشتغال فراوان به ذكر خداوند و ياد او ، هنگام سخن با مردم ، داراى فضيلت بسيار بوده و شيوه پيامبران در ترويج دين خدا است .

و نذكرك كثيرًا

موسى(ع)، براى تسبيح و ذكر فراوان خدا در خلوت، نيازى به زبان فصيح و يارى هارون(ع) نداشت; بنابراين خواست او مطرح شدن تسبيح و ياد خدا در ملأعام بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 9،10،11،14

9 - ياد خدا و سخن از او ، محور و شعار دعوت و رسالت موسى و هارون ( ع )

و لاتنيا فى ذكرى

10 - سستى نكردن در ياد خدا و انجام رسالت و ابلاغ پيام او توصيه خداوند به موسى و هارون ( ع )

و لاتنيا فى ذكرى

{ونى} به معناى سستىورزيدن و كوتاهى كردن است (مصباح). {لاتنيا}; يعنى، تو اى موسى و اى هارون! در ياد من كوتاهى و سستى نكنيد.

از جمله لوازم ياد خدا، توجه به مسؤوليت ها و مأموريت هايى است كه از جانب او واگذار گرديده است.

11 - لزوم جديت در ياد خدا و توجه مداوم به وظايف محوله از جانب او و پرهيز از سستى در آن

و لاتنيا فى ذكرى

14 - خداوند ، موسى ( ع ) را مأمور ابلاغ حكم رسالت به هارون كرد و از او خواست وى را به سستى نورزيدن در ذكر خدا توصيه كند .

اذهب أنت و أخوك ب__َاي_تى و لاتنيا فى ذكرى

خطاب به موسى(ع) در وظايف مشترك بين او و هارون(ع) اقتضا مى كند كه موسى(ع) دستورات ارائه شده را به هارون(ع) برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 8

8 - لزوم ذكر و تسبيح خداوند و توجه به او در همه اوقات

فسبّح . .. قبل طلوع ... ءانآىِ الّيل ... أطراف النهار

هر چند كه در اين آيه، اوقات خاصى در شبانه روز براى تسبيح پروردگار معين شده است; ولى با توجه به كثرت اين موارد، به نظر مى رسد هدف، به ياد خدابودن و تسبيح او گفتن در همه فرصت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 7

7- لزوم يادكرد انسان از پروردگار و مربى خويش

بل هم عن ذكر ربّهم معرضون

توبيخ كافران، به دليل روى گردانى از ياد پروردگار، مشعر به اين معنا است كه انسان به حكم عقل بايد از ياد پروردگار و مربى خويش غفلت نورزد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40

- 18،20،21

18 - ياد خدا ، اساس حرمت و قداست معابد دينى

لهدّمت صومع . .. و مس_جد يذكر فيها اسم اللّه كثيرًا

20 - ذكر و ياد خدا ، توصيه او به دين داران

يذكر فيها اسم اللّه كثيرًا

21 - ذكر و ياد خدا ، روح اديان الهى و فريضه مشترك ميان همه آنها است .

صومع . .. مس_جد يذكر فيها اسم اللّه كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 9،10

9 - تلاش اقتصادى و داد و ستدِ بازدارنده آدمى از ياد خدا ، پوچ و بى ارزش است .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه

{تهليهم} از ماده {لهو} به معناى كار بيهوده و پوچ است. آمدن اين واژه به جاى واژه {منع} و {غفلت}، گوياى اين حقيقت است كه: تجارت و داد و ستدى كه انسان را از ياد خدا باز دارد، كارى بيهوده و بى ارزش است.

10 - خدا محورى در زندگى ، اصلى است كه هيچ گونه تلاش مادى و اقتصادى ، نبايد آن را تحت الشعاع قرار دهد .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة يخافون يوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 11

11 - توجّه به خدا و بر طرف ساختن نياز هاى نيازمندان ، دو خصلت همگام در وجود محسنان است .

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 21 - 7

7 - اميدوارى به خداوند و عالم آخرت و ذكر

فراوان خدا ، امورى بس قابل توجه و با اهميت

لقد كان لكم فى رسول اللّه أُسوة حسنة لمن كان يرجوا اللّه و اليوم الأخر و ذكر الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 41 - 2

2 - همواره به ياد خداوند بودن ، فرمان خداوند به مؤمنان است .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه ذكرًا كثيرًا

{ذِكْر} به معناى {در خاطر و ياد داشتن} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 9

9 - اهميت ياد خدا در زندگى

إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 3

3 - تقواپيشگان ، هماره به ياد خدا و ملتجى به او در زندگى خويش

إنّا كنّا من قبل ندعوه

تعبير {كنّا. .. ندعوه} استمرار دعا و التجا را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 3

3 - تشويق مؤمنان از سوى خداوند ، به اهميت دادن ياد او و نقش كلام او ( قرآن ) در دل ها

ألم يأن للذين ءامنوا . .. اعلموا أنّ اللّه يحىِ الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 4،5

4 - مؤمنان ، همواره بايد به ياد خدا باشند .

و اذكروا اللّه كثيرًا

5 - ذكر و ياد فراوان خدا ، به هنگام كسب و كار و خريد و فروش ، توصيه الهى به مؤمنان

و ابتغوا من فضل اللّه و اذكروا اللّه

كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 1

1 - همواره به ياد خدا بودن ، توصيه الهى به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم عن ذكر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 6

6 - لزوم ياد خدا ، در هنگامه رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها

لأسقين_هم ماء غدقًا . .. و من يعرض عن ذكر ربّه يسلكه عذابًا صعدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 1،4،8

1 - ذكر و ياد كردن نام پروردگار ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر اسم ربّك

4 - توجّه كامل به پروردگار و انقطاع از غير او ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و تبتّل إليه تبتيلاً

{تبتّل} و {تبتيل} به معناى انقطاع از دنيا و ماسوى اللّه و توجّه به خداوند است (تاج العروس و قاموس المحيط).

8 - بايستگى توجّه كامل به خدا و انقطاع از ديگران ، براى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى

و اذكر اسم ربّك و تبتّل إليه تبتيلاً

مخاطب اين آيات، شخص پيامبر(ص) است; ولى به اعتبار اين كه آن حضرت به عنوان رهبر و ابلاغ كننده پيام هاى الهى به مردم بود، مى توان درباره همه كسانى كه داعيه دار رهبرى جامعه اسلامى و هدايت دينى اند، اين مسأله را سرايت داد.

اهميت ذكر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 16

16_ لزوم توجه به خدا و ربوبيت

او ، به ويژه در مواقع خطرِ ارتكاب گناه

رب . .. إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 3،9

3 - توجّه به ربوبيت خداوند ، از آداب نماز

فصلّ لربّك

9 - لزوم توجّه به ربوبيت خداوند ، هنگام قربانى كردن حيوانات

فصلّ لربّك وانحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 2

2 - پناه بردن به خداوند و توجه به ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت او ، فرمانى الهى به پيامبر ( ص ) ، براى محفوظ ماندن آن حضرت از وسوسه هاى دشمن

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس

اهميت ذكر زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 10

10- لزوم توجه انسان به حيات اخروى و ذخيره سازى امكانات خود براى آن

أذهبتم طيّب_تكم . .. و استمتعتم بها ... تجزون عذاب الهون

تذكر خداوند به فرجام كافران و سرّ بدفرجامى آنان، در حقيقت رهنمودى است به آنان كه چگونه بينديشند و چگونه زندگى كنند; تا به فرجام شوم كافران مبتلا نشوند.

اهميت ذكر زيبايى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 3

3 - خداوند ، خواهان توجه جن و انس به مظاهر جمال و زيبايى در هستى و آموختن درس توحيد از آن

يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيات شريفه،

در مقام توجه دادن جن و انس به مبدأ ربوبى است. تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس يا مرد و زن باشد.

اهميت ذكر سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 2

2 _ ضرورت به ياد داشتن برهه هاى دشوار زندگى

فأخذنهم بالبأساء و الضراء . .. فلما نسوا ما ذكروا به

مراد از {ما ذكروا}، به قرينه آيه قبل، همان سختيها و خسارتهايى است كه براى متذكر شدن به مردم وارد مى شود و لحن توبيخ گونه آيه بيانگر مطلب فوق است.

اهميت ذكر طلوع خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه جن و انس به نقش مهم نقطه طلوع و غروب خورشيد ، در زندگى آنان

ربّ المشرقين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند متعال، با پرسش انكارآميز خويش (فبأىّ ءالآء. ..) جن و بشر را به تأمل درباره اهميت دو مشرق دو مغرب (ميل اعظم شمالى در آغاز تابستان و ميل اعظم جنوبى در آغاز زمستان) فرا خوانده است.

اهميت ذكر عجز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه خلق به قدرت مطلق او و عجز و ناتوانى خويش

إن استطعتم أن تنفذوا . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

اهميت ذكر عجز جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه

خلق به قدرت مطلق او و عجز و ناتوانى خويش

إن استطعتم أن تنفذوا . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

اهميت ذكر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 6

6- توجه هميشگى انسان به اَعمال گذشته خويش و نقد و بررسى آنها ، لازم است .

و من أظلم ممّن . .. نسى ما قدّمت يداه

اهميت ذكر عمل متخلفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 11

11 _ لزوم توجه و نظارت خاص رهبر نظام اسلامى ، نسبت به عملكرد منافقان و عناصر متخلف از وظايف اجتماعى

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

اختصاص يافتن رؤيت به خدا و پيامبر(ص) _ با اينكه همه مردم عملكرد متخلفان را شاهد خواهند بود _ شايد از آن جهت باشد كه نظارت آن دو، نقش اساسى در برخورد با آنان دارد. گفتنى است كه برداشت فوق با الغاى خصوصيت از {رسوله} و تعميم آن به جايگاه اجتماعى پيامبر (ص) است.

اهميت ذكر غروب خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه جن و انس به نقش مهم نقطه طلوع و غروب خورشيد ، در زندگى آنان

ربّ المشرقين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند متعال، با پرسش انكارآميز خويش (فبأىّ ءالآء. ..) جن و بشر را به تأمل درباره اهميت دو مشرق دو مغرب (ميل اعظم شمالى در آغاز تابستان و ميل اعظم جنوبى در آغاز زمستان) فرا خوانده است.

اهميت ذكر فرجام عمل

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 35 - 7

7- لزوم توجه به عاقبت و فرجام هر كارى

و أوفوا الكيل . .. و أحسن تأويلاً

اهميت ذكر فلسفه آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 5

5 - انسان ، همواره نيازمند توجه به هدف آفرينش

و ذكّر . .. و ما خلقت ... إلاّ ليعبدون

از اين كه بعد از تذكر _ كه وظيفه هميشگى و مستمر پيامبر(ص) است _ موضوع هدف آفرينش به آدميان يادآورى شده، مطلب بالا استفاده مى شود.

اهميت ذكر قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 10

10- لزوم توجه دايمى به قدرت و حاكميت الهى در همه حال ( موقعيت خطر و امنيت )

نج_ّكم إلى البرّ . .. أفأمنتم أن يخسف بكم ... أو يرسل عليكم حاصبًا ثمّ لاتجدوا ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه خلق به قدرت مطلق او و عجز و ناتوانى خويش

إن استطعتم أن تنفذوا . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

اهميت ذكر قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 17

17_ درخواست بصيرت از خداوند ، توجه به قرآن و حقايق مطرح شده در آن و مطالعه تورات ، راه هاى زدودن شك و شبهه درباره حقانيت قرآن است .

أفمن كان على بيّنة . .. فلاتك فى مرية منه

روشن است كه شك و شبهه، همانند علم و يقين

كه از امور قلبى است، با امر و نهى قابل ايجاد و رفع نيست. بنابراين جمله {فلاتك فى مرية منه} (در حقانيت قرآن شك نداشته باش) ارشاد به فراهم آوردن زمينه هايى است كه مايه برطرف شدن شك مى شود و آنها همان حقايقى است كه در صدر آيه، بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 104 - 5

5_ معارف قرآن و احكام آن ، حقايقى است كه بايد آنها را فرا گرفت و همواره به خاطر داشت .

إن هو إلاّ ذكر للع_لمين

{ذكر} به علم و معرفتى گفته مى شود كه در ذهن حاضر باشد و از آن غفلت نشود. توصيف قرآن به اين كه ذكر است ، اشاره به اين دارد كه حقايق آن بايد آموخته شود و از ياد نرود و از آن غفلت نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 1 - 10

10- معارف قرآن ، معارفى فطرى و تنها نيازمند تذكر و توجه است .

سورة أنزلن_ها . .. فيها ءاي_ت بيّن_ت لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 27 - 1

1 - قرآن در بردارنده معارفى كه بايد آنها را فراگرفت و همواره به خاطر داشت .

إن هو إلاّ ذكر

{ذكر} و {حفظ} به يك معنا است; جز اين كه {حفظ} فراگرفتن و {ذكر} حاضر داشتن فراگرفته ها است; بنابراين به ادامه حفظ نيز {ذكر} گفته مى شود; گرچه مسبوق به فراموشى نباشد (مفردات راغب). اين تعبير براى قرآن _ كه گرچه وسيله ذكر است

ولى از روى مبالغه {ذكر} خوانده شده است _ نشانه آن است كه قرآن، مايه توجّه انسان به حقايقى است كه بايد همواره آن را به خاطر داشته باشد.

اهميت ذكر قصه ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 1

1 - يادآورى سرگذشت ايوب ( ع ) ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر عبدنا أيّوب

اهميت ذكر قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 5

5 _ ضرورت و لزوم ياد قيامت و صحنه هاى حسابرسى آن براى اهل ايمان

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول ماذا اجبتم

بدان احتمال كه {يوم} مفعول به براى فعل محذوف همانند {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 14

14 _ تكيه بر موضوع قيامت و توجه دادن به مسائل آن، عنصرى اساسى و سازنده در تبليغ

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم . .. لعلهم يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 28 - 2

2 _ به ياد سپردن روز محشر و دشوارى هاى آن ، توصيه اى است به اهل ايمان .

و يوم نحشرهم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {يوم} مفعول به براى فعل مقدر (اذكروا) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 45 - 1

1 _ قيامت ، روزى است كه مردم بايد آن را به خاطر داشته باشند و يكديگر را به آن يادآورى كنند .

و

يوم يحشرهم

{يوم} يا مفعول به است براى {اذكر} يا مفعول دوم است براى {ذكرهم} محذوف و يا ظرف است و متعلق به {قد خسر} مى باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول و دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 84 - 2

2- يادآورى از قيامت ، توصيه خداوند به انسانهاست .

يعرفون نعمت الله . .. و أكثرهم الك_فرون

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه ظرف {يوم} متعلق به {اذكر} و يا {اذكروا} در تقدير باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 6

6- توجه به قيامت و ياد آن ، امرى لازم و داراى نقش سازنده و هدايتى

يوم تأتى كلّ نفس تج_دل عن نفسها

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه نصب {يوم} به تقدير فعل {اذكر} يا {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 2

2- قيامت و احضار مردم و پيشوايانشان در آن هنگام ، روزى شايسته ياد و يادآورى و به خاطرسپارى است .

يوم ندعوا كلّ أُناس بإم_مهم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه نصب {يوم} به جهت مفعول فعل محذوف {اذكر} باشد و {با} ى در {بإمامهم } مصاحبت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 47 - 1

1- يادآورى مسائل آخرت ، به منظور دل نبستن به زندگى ناپايدار دنيا ، لازم است .

المال و البنون زينة الحيوة الدنيا . .. و يوم نسيّر الجبال

{يوم} مفعول براى فعل مقدر {اُذكر} است; يعنى، {ياد

كن روزى را كه. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 5

5- ياد قيامت و تفكر و تأمل در حقايق و رخداد هاى آن ، امرى لازم است و بايسته .

اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون

آيه شريفه، در مقامِ سرزنشِ كسانى است كه از قيامت و رخدادهاى آن غافل اند. اين سرزنش، حاكى از ضرورت انديشه و تأمل در باره قيامت و احوال آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 104 - 2

2- قيامت و در هم پيچيده شدن آسمان در آستانه آن ، از حوادث درس آموز و شايسته ياد و يادآوررى

يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {يوم} به عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 66 - 4

4 - لازم است كه روزى را كه در آن ، كافران با آتش جهنم ، به سختى عذاب و سوزانده مى شوند ، به خاطر داشت .

يوم تقلّب وجوههم فى النار

برداشت بنابراين احتمال است كه نصب {يوم} به جهت مفعولٌ به بودن اش باشد. كه بايد فعل {اُذكر} در تقدير باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 41 - 3

3 - مؤمن ، همواره در انديشه قيامت و مطمئن به تحقق وعده هاى الهى

و استمع يوم يناد المناد من مكان قريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 -

42 - 1

1 - صحنه قيامت و مسائل مربوط به آن ، شايان ذكر و يادآورى است .

يوم يكشف عن ساق

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {يوم} متعلق به فعل مقدر {اُذكر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 18 - 1

1 - لزوم توجّه به معاد و غفلت نداشتن از قيامت

ألا يظنّ أُول_ئك أنّهم مبعوثون . .. كلاّإنّ كت_ب الفجّار ... كلاّ إنّ كت_ب الأبر

حرف {كلاّ} در اين آيه، مفاد {كلاّ} در آيه مربوط به فاجران را تأكيد مى كند. مقابله {أبرار} با {فجّار} بيانگر اين ارتباط است.

اهميت ذكر مشكلات اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 14

14 _ اهميت توجه به تنگنا ها و مشكلات اقتصادى جامعه اسلامى

و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه من فضله

اهميت ذكر مشيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 1،27

1- توجه به مشيّت خداوند و گفتن { إنْ شاء اللّه } به هنگام اعلان هرگونه وعده و تصميم ، لازم است .

و لاتقولنّ . .. إلاّ أن يشاء اللّه

{إلاّ أن يشاء اللّه} نياز به تقدير دارد; زيرا، بدون تقدير، نهى {لاتقولنّ. ..} توجيه پذير نيست. مناسب ترين تقديرى كه مفسّران بيان كرده اند، عبارت {إلاّ أن تقرنه بأن يشاء اللّه} است. در اين صورت، مفاد آيه، با توجه به آيه قبل، چنين مى شود: {در گفته خود، انجام هيچ كارى را براى زمان آينده، قطعى مساز، مگر آن را به مشيّت و خواست خداوند

همراه سازى}.

27- { عن أبى جعفر و أبى عبداللّه عليهما السّلام فى قول اللّه عزّوجلّ : { واذكر ربّك إذا نسيت } قال : { إذا حلف الرجل فنسى أن يستثنى فليستثن إذا ذكر . } ;

از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در باره اين سخن خدا: {واذكر ربّك إذا نسيت} روايت شده است كه: {هرگاه، كسى، سوگند ياد كند (كارى را انجام دهد) و فراموش كند (مشيّت خدا را) استثنا كند (يعنى فراموش كند إن شاء اللّه بگويد) آنگاه كه يادش آمد، آن را بگويد. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 6

6- در تعهّد ها و تضمين انجام كارى در آينده ، همواره ، بايد متذكّر مشيّت الهى بود .

ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

اهميت ذكر معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 1

1 - لزوم توجّه به معاد و غفلت نداشتن از قيامت و زمان حضور در پيشگاه خداوند

ألا يظنّ أُول_ئك أنّهم مبعوثون . .. كلاّ

حرف {كلاّ} براى ردع است و مخاطب را از رويه اى كه جملات پيشين بر آن دلالت داشت، بازمى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 18 - 1

1 - لزوم توجّه به معاد و غفلت نداشتن از قيامت

ألا يظنّ أُول_ئك أنّهم مبعوثون . .. كلاّإنّ كت_ب الفجّار ... كلاّ إنّ كت_ب الأبر

حرف {كلاّ} در اين آيه، مفاد {كلاّ} در آيه مربوط به فاجران را تأكيد مى كند. مقابله {أبرار} با {فجّار} بيانگر اين

ارتباط است.

اهميت ذكر منشأ نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 32 - 6

6- انسان ، بايد به الهى بودن امكانات و نعمت هاى دنيوى خويش ، توجه داشته باشد .

جعلنا لأحدهما جنّتين . .. و حففن_هما بنخل و جعلنا بينهما زرعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 7

7 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق ، به خدايى بودن نعمت هاى زمين

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

سرزنش تكذيب گران يا غافلانى كه با غفلت خويش، از جلوه هاى ربوبيت خداوند چشم پوشيده اند، در واقع بيانگر اين معنا است كه آنان به نعمت هاى او توجه كنند و خدايى بودن آن را دريابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 7

7 _ خداوند ، خواهان توجه خلق ( جن و انس ) به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

سرزنش شدن تكذيب گران و يا غافلانى كه با غفلت خويش، از جلوه هاى ربوبيت خداوند چشم پوشيده اند; در واقع بدين منظور است كه آنان بيدار شده و خدايى بودن اين

نعمت ها را دريابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 45 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

ذواتا أفنان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به خدايى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 53 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 57 - 4

4

- خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 59 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 61 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق بر الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 63 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمتها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- رحمن - 55 - 73 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه خلق به نعمت هاى او و سپاس گزارى در برابر آنها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

اهميت ذكر منعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 2

2-برخورداران نعمت ، بايد به مبدأ يگانه نعمت آفرين ، توجه داشته باشند و از دل بستگى به نعمت ها و غفلت از ياد خدا ، پرهيز كنند .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 10

10 - لزوم توجه انسان به خدايى بودن نعمت ها و امكانات ، در اوج توانمندى و اقتدار

و أوتينا من كلّ شىء إنّ ه_ذا لهو الفضل المبين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه سليمان در اوج شكوه و اقتدارش، تصريح مى كند كه همه امكانات و برخوردارى هايش تفضلى است كه از جانب خدا به او رسيده است و از جهت استحقاق ذاتى او نيست.

اهميت ذكر نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15

- 4

4 - لزوم ذكر نام خدا پيش از نماز

ذكر اسم ربّه فصلّى

اهميت ذكر نظارت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 4

4 - مخالفان نماز ، بايد خدا را ناظر بر كردار خويش ديده و از مخالفت دست بردارند .

أرءيت الذى ينهى . .. ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 3

3 - لزوم توجّه به نظارت خداوند ، بر گفتار و رفتار انسان

ينهى . .. ألم يعلم بأنّ اللّه يرى . كلاّ

اهميت ذكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 11

11 _ ضرورت به خاطر آوردن نعمت هاى خدادادى

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 2،3

2 _ دعوت بنى اسرائيل از سوى موسى ( ع ) به يادآورى نعمت هاى الهى بر آنان

و اذ قال موسى لقومه يقوم اذكروا نعمة اللّه عليكم

3 _ لزوم توجه به نعمت هاى الهى و يادآور شدن آنها

اذكروا نعمة اللّه عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 3،5

3- موسى ( ع ) از قوم خويش خواستار آن شد تا يادآور نعمت هاى اعطايى خداوند بر خود باشند .

و إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم

5- موسى ( ع ) از قومش درخواست كرد كه همواره به خاطر داشته باشند كه خداوند عامل رهايى آنان از شكنجه و

كشتار فرعونيان بود .

إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 10

10- لزوم توجه انسان به خدايى بودن ابزار و امكانات مورد استفاده اش در تسلط بر طبيعت و بهرهورى از آن

كرّمنا . .. و حملن_هم ... و رزقن_هم ... فضّلن_هم

تكرار افعال متكلم مع الغير و اسناد كارهاى انسان، به خداوند، شايد به اين منظور باشد كه بخواهد انسانها را متوجه خدايى بودن آنها بكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 10

10 - لزوم توجه انسان به خدايى بودن نعمت ها و امكانات ، در اوج توانمندى و اقتدار

و أوتينا من كلّ شىء إنّ ه_ذا لهو الفضل المبين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه سليمان در اوج شكوه و اقتدارش، تصريح مى كند كه همه امكانات و برخوردارى هايش تفضلى است كه از جانب خدا به او رسيده است و از جهت استحقاق ذاتى او نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 1،2

1 - توصيه خداوند به همه مردم ، مبنى بر يادآوردن نعمت هايش

ي_أيّها الناس اذكروا نعمت اللّه عليكم

2 - لزوم به يادآوردن نعمت هاى اعطايى خداوند به انسان ها

ي_أيّها الناس اذكروا نعمت اللّه عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 1

1 - بازگو كردن نعمت هاى خدادادى و مستور نداشتن آنها از مردم ، توصيه خداوند به پيامبر (

ص )

و أمّا بنعمة ربّك فحدّث

اهميت ذكر نعمتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 9

9 _ نعمت هاى الهى ، شايسته و بايسته به ياد داشتن

و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم

بهترين ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 52 - 5

5 - ذكر { سبحان اللّه } ، از بهترين ذكر ها است .

فسبّح

{سبّح}; يعنى، بگو {سبحان اللّه}. توصيه به اين ذكر از ميان ديگر ذكرها; مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

تاريخ ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 4،5

4 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا سرنوشت شوم قوم عاد را همواره به ياد داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد

5 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى و سرنوشت پيشينيان ، از روش هاى تبليغى صالح ( ع ) براى گرايش دادن آنان به پرستش خداى يگانه

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 3

3 _ نجات از سيطره فرعونيان و عذاب هاى ايشان ، خاطره اى براى بنى اسرائيل و شايسته همواره به ياد داشتن

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

{إذ} مفعولٌ به براى فعل مقدّر {اذكروا} است.

تحميد در ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 4

4- قرين و همراه

كردن تسبيح پروردگار با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده در ذكر و عبادت

فسبّح بحمد ربّك

تداوم بر ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 21

21- مداومت بر ياد خدا ، سريع ترين و كوتاه ترين راه رشد و هدايت است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

تداوم ذكر اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 8

8 - مردان الهى ، على رغم تلاش براى برآوردن نياز هاى اقتصادى خويش ، هرگز از ياد خدا و انجام تكاليف فردى ( نماز ) و اجتماعى ( زكات ) غافل نمى شوند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 3

3 - دستيازى به بهترين پاداش هاى خداوند ، هدف مردمانى كه هيچ اشتغالى آنان را از تسبيح و ذكر دايم خدا ، بر پايى نماز و پرداخت زكات بازنمى دارد .

يسبّح . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

برداشت فوق، بر اين اساس است كه لام {ليجزى} براى غايت باشد; يعنى، مردان الهى براى دستيابى به بهترين پاداش خداوند، همواره به ياد او هستند. و از نافرمانى او در هراس مى باشند.

تداوم ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 2،8

2 -

توصيه الهى به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر استمرار ذكر و ياد خدا در همه احوال

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ذكر خدا در سپيده دم و پسين گاه، ممكن است اشاره به استمرار آن داشته باشد.

8 - ربوبيت خداوند ، مقتضى ذكر و ياد هميشگى خداوند

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 2

2 - ذكر اوصاف خداوند و توجّه هميشگى به آنها ، از آثار تزكيه است .

تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى

شناخت اسم، بدون شناخت مسمّى حاصل نمى شود (مفردات راغب) و نمى توان تكلم به الفاظى را كه ذهن براى آن معنايى تصور نكرده است، {ذكر اسم} ناميد. بنابراين ياد نام هاى خداوند، ملازم با ياد محتواى آنها است كه بر ويژگى هاى او دلالت دارند. عطف اين آيه بر {تزكّى} در آيه قبل، بيانگر مقدمه بودن تزكيه براى {ذكر اسم} است.

تسبيح در ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 4

4- قرين و همراه كردن تسبيح پروردگار با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده در ذكر و عبادت

فسبّح بحمد ربّك

تشويق به ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 15

15 _ ترغيب مردم به يادآورى مداوم نعمت هاى الهى ، از وظايف مبلغان دين

اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

تشويق به ذكر خدا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28 - 2

2 - ترغيب و برانگيخته شدن باغداران يمنى ، به تسبيح و ياد خدا از سوى برادر عاقل و معتدل خود

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

{لولا} براى تحضيض و ترغيب است و تسبيح در اين آيه، به معناى ياد خداوند است; يعنى، {لولا تذكرون اللّه}.

تعظيم ذكر نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 4

4 - نام خداوند ، هرگز نبايد با اثبات صفات ناشايست و سلب صفات بايسته ، همراه شود .

سبّح اسم ربّك

تسبيح و تقديس و تنزيه به يك معنا است (مصباح). مراد از تسبيح نام خداوند، پاك و دور از عيب معرفى كردن آن است كه مستلزم چند چيز است: 1. همراه نساختن نام خداوند با وصفى ناشايست; 2. حمل نكردن نام او بر معنايى نادرست; 3. سلب نكردن صفات نيكو از آن; 4. به كار نبردن نام هاى اختصاصى خداوند براى غير او; 5. پرهيز از بى احترامى به نام هاى او. برداشت ياد شده به برخى از امور ياد شده نظر دارد.

توصيه به ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 10

10 - سپاس گزارى بدرگاه خداوند و يادكرد عظمت و كبريايى او ، از كار هاى نيك و مورد توصيه خداوند .

لتكبّروا اللّه . .. و بشّر المحسنين

تهليل ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 11

11 - { روى عن أبى

عبداللّه ( ع ) انّه سئل عن قوله { و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب } فقال تقول حين تصبح و حين تمسى عشرات مرّات { لا إل_ه إلاّ اللّه وحده لا شريك له و له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو على كلّ شىء قدير ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب} سؤال شد، امام فرمود: {در وقت صبح و شام ده ها مرتبه مى گويى {لا إل_ه إلاّ اللّه وحده لا شريك له و له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو على كلّ شىء قدير}. ..}.

جايگاه ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 26

26- ارزش ذكر خدا ، به ريشه دار بودن آن در قلب و روح انسان است .

أغفلنا قلبه عن ذكرنا

جذابيت ذكر تهليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 36 - 7

7 - كلمه توحيد و شعار { لا إل_ه إلاّ اللّه } سخنى جذاب و گيرا براى مردم عصر بعثت

و إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . و يقولون ...لشاعر

خشوع در ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 2

2 _ خشوع در برابر خدا و هراس از مقام ربوبى او ، از آداب توجه به خدا و ياد كردن اوست .

و اذكر ربك فى نفسك تضرعا و خيفة

{تضرع} به معناى خشوع و اظهار كوچكى است و {خيفه}

به معناى ترسيدن و هراس داشتن است. {تضرعا} و {خيفه} مصدر و در آيه شريفه به معناى اسم فاعل (متضرعا) و (خائفا) مى باشند. يعنى: ياد كن پروردگارت را با حالت خشوع و هراس.

ذكر آثار اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 23 - 6

6 - خطاكاران در قيامت با مشاهده جهنم ، فرصت هاى از دست رفته را به ياد آورده و متوجّه آثار و پيامد هاى كردار خويش مى گردند .

يومئذ يتذكّر الإنس_ن

{ال} در الإنسان}، ممكن است عهد ذكرى و اشاره به انسانى باشد كه در آيات پيشين، فريفته نعمت ها و شِكوه گزار تنگدستى ها معرفى شده است. هم چنين مى تواند براى استغراق باشد و تذكر يافتن را به همه انسان ها تعميم دهد. آيات بعد، احتمال نخست را تقويت مى كند.

ذكر آثار تكذيب آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 7

7 - توجّه به تأثير انكار معاد در ترك يارى مستمندان ، حتى با زبان ، مايه پرهيز از تكذيب آخرت است .

أرءيت الذى يكذّب بالدين . .. و لايحضّ على طعام المسكين

ذكر آثار كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 9

9- توجه به تأثير كفران در نابودى نعمت ها ، باعث قناعت و بسنده كردن انسان به روزى هاى حلال و دلپذير و استفاده بهينه از آنهاست .

فكفرت بأنعم الله . .. فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا و اشكروا

ذكر آخرت طلبى ابراهيم(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 7

7 - صفت آخرت انديشى و دنياگريزى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) شايان ياد و يادآورى است .

و اذكر عبدنا . .. إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله {إنّا أخلصناهم. ..} تعليل براى {اُذكر...} باشد; يعنى، سرگذشت ابراهيم(ع) و... را ياد كن; چون آنان را به آخرت انديشى خالص گردانيديم.

ذكر آخرت طلبى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 7

7 - صفت آخرت انديشى و دنياگريزى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) شايان ياد و يادآورى است .

و اذكر عبدنا . .. إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله {إنّا أخلصناهم. ..} تعليل براى {اُذكر...} باشد; يعنى، سرگذشت ابراهيم(ع) و... را ياد كن; چون آنان را به آخرت انديشى خالص گردانيديم.

ذكر آخرت طلبى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 7

7 - صفت آخرت انديشى و دنياگريزى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) شايان ياد و يادآورى است .

و اذكر عبدنا . .. إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله {إنّا أخلصناهم. ..} تعليل براى {اُذكر...} باشد; يعنى، سرگذشت ابراهيم(ع) و... را ياد كن; چون آنان را به آخرت انديشى خالص گردانيديم.

ذكر آشكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4

- 142 - 18

18 _ ياد خدا در حضور ديگران و ترك آن در نهان ، يادى اندك و بى ارزش و نشانه نفاق

و لايذكرون اللّه إلاّ قليلا

اميرالمؤمنين(ع): . .. ان المنافقين كانوا يذكرون اللّه علانية و لايذكرونه فى السر، فقال اللّه عزوجل، {يراءون الناس و لايذكرون اللّه الا قليلا}.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 501، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 566، ح 637.

ذكر آمرزش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 13

13 _ توجه به عقاب ، رحمت و مغفرت الهى زمينه ساز عمل به احكام دين و پرهيز از اعمال ناپسند

و اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

هدف از بيان شدت عقاب، و بيان رحمت و مغفرت الهى پس از تبيين احكام، اين است كه زمينه انجام اوامر خدا و پرهيز از نافرمانى وى در مخاطبان به وجود آيد.

ذكر آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 8

8 _ توجه به آيات و سنتهاى خداوند و به ياد آوردن پيوسته آنها زمينه دستيابى به صراط مستقيم است.

و هذا صرط ربك مستقيما قد فصلنا الأيت لقوم يذكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 3

3 - توجّه به آيات فراوان الهى ، مقتضى روى آوردن به دين خدااست .

و من ءاي_ته . .. فأقم وجهك للدين حنيفًا

احتمال دارد {فا} در {فأقم} تفريع بر آياتى باشد كه در صدد اثبات يك تايى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

14 - سجده - 32 - 22 - 2،5

2 - ظالم ترين مردم ، كسانى اند كه پس از توجه به آيات خدا ، از آن روى بگردانند .

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه ثمّ أعرض عنها

5 - گرفتار شدن تكذيب كنندگان آيات الهى به عذاب عظيم در قيامت ، حاصل و پى آمد اعراض آنان از آيات خدا ، پس از توجه به آنها است .

و لنذيقنّهم من العذاب . .. دون العذاب الأكبر ... و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه

{و من أظلم. ..} به منزله تعليل آيه قبل است و درصدد تبيين چرايىِ گرفتار آمدن مجرمان به عذاب سخت قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 34 - 1،5

1 - همسران پيامبر ، مكلف بودند كه هر آنچه در خانه هايشان ، از آيات خداوند و حكمت تلاوت مى شود يادآورى كنند و به ياد داشته باشند .

ي_نساء النبىّ . .. و اذكرن ما يتلى فى بيوتكنّ من ءاي_ت اللّه و الحكمة

5 - به خاطر داشتن آيات خدا و حكمت ، امرى شايسته و بايسته است .

و اذكرن ما يتلى . .. من ءاي_ت اللّه و الحكمة

ذكر آيات خدا هنگام تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 9

9 - لزوم توجه به صفات و نشانه هاى خداوند ، هنگام قرائت قرآن

اقرأ باسم ربّك

حرف {باء} در {باسم ربّك}، براى الصاق يا استعانت و يا مصاحبت است. و در صورت اخير مفاد آيه شريفه لزوم همراه ساختن تمام لحظات قرائت با ذكر

اسم خداوند است. در حقيقت مراد توجّه به صفات و نشانه هايى است كه اين اسم، بيانگر آن است.

ذكر احاطه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 4

4- انسان ها ، همواره بايد به احاطه كامل خداوند بر خود ، توجه داشته باشند .

و إذ قلنا لك إن ربّك أحاط بالناس

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {إذ} متعلق به {اذكر} مقدر باشد و در عين اينكه مخاطب پيامبر(ص) است، همه انسانها نيز مخاطب آيه باشند.

ذكر احتجاج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 11

11- مناظرات ابراهيم ( ع ) با آزر در مورد نفى بت پرستى ، بسيار مهم و شايسته يادآورى و بزرگداشت است .

واذكر فى الكت_ب إبرهيم . .. إذ قال لأبيه ... ما لايسمع و لايبصر و لايغنى عنك شيئ

{إذ} در {إذ قال} بدل از ابراهيم و در حقيقت مفعول براى {اذكر} است. بيان نحوه استدلال ابراهيم(ع) و مواد به كار رفته در قياس هاى آن، گوياى آن است كه اين مجموعه داراى ارزش و سزاوار يادكرد است.

ذكر احسان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 26

26_ باور به ربوبيت خدا و توجه به احسان ها و نعمت هاى او ، زمينه ساز پرهيز از گناهان است .

معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

ذكر اختلاف جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 2

2 - پديدآمدن اختلاف ميان

مستضعفان و مستكبران ، در آتش دوزخ و احتجاج و دليل آوردن هر يك از آنان ، حادثه اى شايسته ياد و يادآورى

و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا

{إذ} متعلق به فعل محذوف (أذكر) مى باشد.

ذكر اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 4

4_ توجّه آدمى به اسما و صفات خدا ، زمينه ساز ديدن خويش در محضر او و روى آورى به دعا و نيايش به درگاه وى

إنه هو العليم الحكيم. رب قد ءاتيتنى من الملك ... توفنى مسلمًا

ذكر الحمد للّه رب العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 9

9 _ ذكر { الحمد للّه رب العالمين } حسن ختام نيايش اهل بهشت است .

و ءاخر دعويهم أن الحمد للّه رب العلمين

ذكر الحمدلله رب العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 11

11 - { الحمد للّه ربّ العالمين } ، ثنا و آخرين سخن خلايق در قيامت است .

و قيل الحمد للّه ربّ الع_لمين

ذكر الگوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 2

2- يادآورى و تجليل از پيامبران و اسوه هاى اخلاق و معنويت ، از روش هاى هدايتى و تبليغى مورد استفاده در قرآن

واذكر فى الكت_ب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 3

3- ياد كرد و تجليل از پيامبران و اسوه هاى

خلوص ، از روش هاى هدايتى قرآن

ذكر رحمت ربّك . .. واذكر ... واذكر ... واذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 9

9- ياد و تجليل از پيامبران و الگو هاى صداقت و راستى ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

واذكر . .. واذكر ... واذكر

ذكر الگوهاى تربيتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 7

7- يادكرد و تجليل از پيامبران و اسوه هاى صداقت ، از روش هاى هدايتى قرآن

واذكر . .. واذكر ... واذكر

ذكر اللهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 3،4

3 - ذكر { اللّهمّ } ، سرفصل دعا و نيايش مؤمنان با خداوند

قل اللّهمّ

4 - ذكر { اللّهمّ } در آغاز ، از آداب دعا به درگاه الهى

قل اللّهمّ

ذكر امانتدارى جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 21 - 7

7 - توجّه به شرافت جبرئيل و نيرومندى ، منزلت الهى ، فرمان روايى بى چون و چرا و امانت دارى او ، زمينه ساز باور به سلامت قرآن در مرحله نزول و ابلاغ به پيامبر ( ص )

إنّه لقول رسول كريم . ذى قوّة عند ذى العرش مكين . مطاع ثَمّ أمين

ذكر امتحان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 23

23 - آزمون ابراهيم ( ع ) با تكاليفى دشوار ، و پيروزى او در اين آزمون ، خاطره

اى شايسته و بايسته به يادداشتن

يبنى إسرءيل اذكروا . .. إذ ابتلى إبرهيم ربه ... قال لاينال عهدى الظلمين

ذكر امداد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 5

5 _ يادآورى امداد هاى الهى به مجاهدان راه خدا مايه نهراسيدن از مقابله با دشمنان دين

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

هدف از يادآورى امدادهاى غيبى به مجاهدان، ترغيب مؤمنان به نهراسيدن از مبارزه با دشمنان دين است.

ذكر امداد غيبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 15

15 _ رؤياى پيامبر ( ص ) در آستانه جنگ بدر و نتايج درخشان آن ، حادثه اى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

ذكر امدادهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 10

10 - لزوم توجه هميشگى انسان به امداد ها و الطاف خداوند در حق وى

قليلاً ما تذكّرون

لحن آميخته با سرزنش جمله {قليلاً ما. ..} مى رساند كه خداوند خواهان توجه هميشگى انسان به او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 14

14 - لازم است كه اتكا و توجه انسان ، تنها به ولايت و نصرت الهى باشد .

ما لكم من دونه من ولىّ و لاشفيع أفلاتتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب

- 33 - 9 - 8

8 - امداد غيبى الهى به مسلمانان در غزوه احزاب ، نعمتى خدايى براى آنان و شايسته يادآورى است .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا نعمة اللّه عليكم إذ جاءتكم جنود. .. و جنودًا لم تروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 8

8 - توجّه به عنايت هاى خداوند در رفع مشكلات رسالت ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و وضعنا عنك وزرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 5

5 - توجّه به امداد هاى ويژه خداوند ، برانگيزاننده پيامبر ( ص ) به استفاده از فرصت هاى فراغت ، براى سخت كوش بودن در عبادت و دعا

ألم نشرح . .. و وضعنا ... و رفعنا ... فإذا فرغت فانصب

ذكر ان شاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 7

7- كسانى كه گفتن { إن شاء اللّه } را فراموش كنند ، بايد _ گرچه با تعبيرى ديگر _ ذكر خدا را به زبان آورند .

إلاّ أن يشاء اللّه واذكّر ربّك إذا نسيت

متعلق نسيان _، به قرينه {إلاّ إن يشاء اللّه} _، مى تواند گفتنِ {إن شاء اللّه} باشد. جمله {اذكر ربّك} مطلق است، بنابراين، براى تدارك {إن شاء اللّه} انتخاب هر لفظى كه نشانِ توجه به خداوند و حاكميّت اراده او باشد، ثمربخش خواهد بود.

ذكر انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 2

2- يادآورى و تجليل از پيامبران و اسوه هاى اخلاق و معنويت ، از روش هاى هدايتى و تبليغى مورد استفاده در قرآن

واذكر فى الكت_ب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 3

3- ياد كرد و تجليل از پيامبران و اسوه هاى خلوص ، از روش هاى هدايتى قرآن

ذكر رحمت ربّك . .. واذكر ... واذكر ... واذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 7

7- يادكرد و تجليل از پيامبران و اسوه هاى صداقت ، از روش هاى هدايتى قرآن

واذكر . .. واذكر ... واذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 9

9- ياد و تجليل از پيامبران و الگو هاى صداقت و راستى ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

واذكر . .. واذكر ... واذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 33 - 6

6 _ يادآورى امتياز و برترى انبياى گذشته ، عامل تسهيل پذيرش اطاعت از پيامبر ( ص ) *

اطيعوا اللّه و الرسول . .. انّ اللّه اصطفى

پس از امر به اطاعت از پيامبر (ص)، امتياز انبياى گذشته را يادآور مى شود تا بفهماند كه امّتهاى گذشته نيز مأمور به اطاعت بودند; باشد كه از اين طريق، اطاعت از پيامبر(ص)، آسان گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 3

3 _ خاطره

نجات حضرت عيسى ( ع ) از دست كافران ، سرگذشتى شايسته تذكر براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

اذ قال اللّه يا عيسى انّى متوفّيك

بنابراينكه {اذ}، مفعول به براى {اذكر} يا {اذكروا} كه در تقدير است، باشد.

ذكر انحطاط انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 4

4 - توجّه به آفرينش نيكوى انسان ها و سقوط و انحراف برخى از آنان ، دستاويزى براى تكذيب دين و كيفر هاى اخروى ، باقى نمى گذارد .

فما يكذّبك بعد بالدين

حرف {فاء} در {فما يكذّبك} و نيز كلمه {بعد}، اين آيه را بر آيات پيشين، تفريع كرده است; يعنى، آيا وجود كسانى كه در {أحسن تقويم} بوده و خود را به {أسفل سافلين} سقوط داده اند; دليل ضرورت دين براى پيشگيرى از آن سقوط و ضرورت روز جزا، براى كيفر آن منحرفان نيست؟!

ذكر انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 4

4- قرآن ، ياد آورنده انسان و حاوى مسائل مربوط به آدميان است .

كت_بًا فيه ذكركم

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {ذكر} به معناى چيزى را به زبان آوردن و ياد كردن باشد. گفتنى است كه اين معنا از معانى مشهور و غالب آن است.

ذكر اهوال قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 123 - 11

11 - توجه به قيامت و رخداد هاى مخاطرآميز آن ، زمينه ساز ايمان به پيامبر ( ص ) و قرآن

من يكفر به فأولئك هم الخسرون . .. و اتقوا يوماً

لاتجزى نفس عن نفس شيئاً

ذكر ايام الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 12

12- ايام الله ، ايامى با اهميت و شايسته به خاطر سپردن

و ذكّرهم بأيّ_م الله

ذكر با دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 9

9 _ دعا و درخواست از خداوند ، ذكر اوست .

فاذكروا اللّه . .. فمن الناس من يقول ربّنا

ذكر بازگشت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 17

17 _ توجه انسان به بازگشت قهرى خود به سوى خداوند آگاه ، هشدارى است براى او .

ثم تردون إلى . .. فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 22 - 8

8 - توجه به بازگشت همه امور به خداوند ، برانگيزاننده انسان به تسليم شدن كامل در برابر او است .

و من يسلم وجهه إلى اللّه . .. و إلى اللّه ع_قبة الأُمور

ذكر {و إلى اللّه عاقبة الأُمور} پس از بيان نتيجه تسليمِ همراه احسان (فقد استمسك. ..)، مى تواند به منظور ايجاد انگيزه در انسان باشد تا او، براى به دست آوردن عاقبت پسنديده، به دنبال مقام تسليم برود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 31

31 - توجه به حركت همه هستى به سوى خداوند ، مقتضى روى آورى و انابه انسان به درگاه او

و إليك أنبنا و إليك المصير

ذكر بانيان عمل پسنديده

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 14

14 - ياد كردن از بنيانگذاران عمل نيك ، امرى پسنديده و نيكوست .

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل

{إذ . ..} مفعول براى {اذكروا} است; يعنى، بانيان كعبه را همواره به خاطر داشته باشيد و اين دستور، درسى است به انسانها كه نبايد بنيانگذاران عمل نيك، از يادها بروند.

ذكر برپايى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 25 - 1

1 _ شكافته شدن آسمان ، در آستانه برپايى قيامت و نزول فرشتگان از آن ، حادثه اى در خور تأمل و ياد و يادآورى

و يوم تشقّق السماء بالغم_م و نزّل المل_ئكة تنزيلاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {يوم} متعلق به فعلى محذوف (همچون {اذكر}) باشد.

ذكر بصيرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 18 - 6

6 _ توجّه به علم و بصيرت الهى ، بازدارنده انسان از بى صداقتى در عقيده و ناخالصى در عمل

يمنّون عليك أن أسلموا . .. إنّ اللّه يعلم غيب ... و اللّه بصير بما تعملون

تذكر به علم و بصيرت الهى، در پايان آياتى كه مدعيان ايمان را به سبب بى صداقتى ملامت كرده است، مى تواند پيامدار معناى ياد شده باشد.

ذكر بناى كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 15

15 - خاطره بناى كعبه از سوى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) و دعا هاى آنان در آن هنگام ، خاطره اى

شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل ربنا

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 1

1 - تأسيس كعبه به دست ابراهيم ( ع ) ، واقعه اى بس مهم و شايان يادآورى

و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت

{إذ} اسم زمان در محل نصب و مفعول براى {اُذكر} محذوف است; يعنى، {به ياد بسپار آن زمانى را كه ما. ..}.

ذكر بودن قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 51 - 10

10 - قرآن ، كتاب يادآورى و پندآموزى است .

أنّا أنزلنا عليك الكت_ب . .. إنّ فى ذلك لرحمة و ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 7

7 - قرآن ، يادآور دانستنى هاى فراموش شده و بيدارگر فطرت خفته انسان ها

أءنزل عليه الذكر من بيننا بل هم فى شك من ذكرى

برداشت ياد شده از نام گذارى قرآن به {ذكر} استفاده مى شود.

ذكر بودن نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 11

11 - نماز ، ذكر خدا است .

و أقم الصلوة إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء . .. و لذكر اللّه أكبر

{ذكر اللّه} احتمال دارد كه خود نماز باشد و احتمال دارد كه اثر دوم نماز باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

ذكر بى ارزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 142 - 18

18 _ ياد خدا در حضور ديگران و ترك آن در نهان ، يادى اندك و بى ارزش و نشانه نفاق

و لايذكرون اللّه إلاّ قليلا

اميرالمؤمنين(ع): . .. ان المنافقين كانوا يذكرون اللّه علانية و لايذكرونه فى السر، فقال اللّه عزوجل، {يراءون الناس و لايذكرون اللّه الا قليلا}.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 501، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 566، ح 637.

ذكر بى ياورى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 5

5- صحنه بيهوده بودن استمداد مشركان از معبود هاى خود در قيامت ، صحنه اى شايان فراگيرى و به خاطر سپردن است .

و يوم يقول نادوا شركاءى . .. فلم يستجيبوا لهم

{يوم} مفعول براى فعل مقدرى مانند {اُذكروا} است ;يعنى، {به ياد آن روز باشيد كه . ..}.

ذكر پيروزى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 13

13_ توجه و باور به پيروزى اهل تقوا ، زمينه ساز پيشه ساختن صبر و مقاومت در برابر مشكلات راه تقوا و ايمان

فاصبر إن الع_قبة للمتقين

ذكر پيشينه كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 7

7 - توجّه به سابقه دار بودن امتناعِ كفرپيشگان از پذيرش فرستادگان الهى و كتاب هاى آسمانى ، تسلاّبخش پيامبر ( ص )

لم يكن . .. منفكّين ... و ما تفرّق الّذين أُوتوا الكت_ب إلاّ من بعد ما جاءتهم ال

ذكر تأمين روزى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60

- 3

3 - توجه به تأمين روزى انبوه جنبندگان ناتوان از تأمين روزى خود ، زمينه ساز توكل به خداوند است .

على ربّهم يتوكّلون . و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها

ذكر تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 13

13 - خاطره نجات بنى اسرائيل و هلاكت خاندان فرعون با شكافته شدن دريا ، خاطره اى عبرت آموز و شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذ فرقنا بكم البحر . .. و أنتم تنظرون

{إذ فرقنا} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است. بنابراين {إذ فرقنا} نيز مفعول براى {أذكروا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 14

14 - داستان تقاضاى رؤيت خدا و اظهار ناباورى بنى اسرائيل به سخنان موسى ( ع ) و فرود آمدن صاعقه بر آنان ، داستانى آموزنده و شايسته به خاطر داشتن

و إذ قلتم يموسى لن نؤمن لك . .. و أنتم تنظرون

{إذ قلتم} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {اذكروا إذ قلتم . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 58 - 18

18 - داستان ورود بنى اسرائيل عصر موسى به بيت المقدس ، داستانى آموزنده و شايسته به ياد داشتن

إذ قلنا ادخلوا . .. و سنزيد المحسنين

جمله {إذ قلنا . ..} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {أذكروا إذ قلنا ...; به ياد داشته باشيد آن زمانى را كه فرمان داديم ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 60 - 15

15 - داستان استسقاى موسى ( ع ) و جوشيدن چشمه هاى آب از سنگ ، داستانى آموزنده و خاطره اى شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذاستسقى موسى لقومه . .. قد علم كل أناس مشربهم

عبارت {إذاستسقى} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {أذكروا إذاستسقى موسى لقومه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 38

38 - داستان ناسپاسى بنى اسرائيل بر { منّ } و { سلوى } و انتخاب شهرنشينى و گرايش آنان به كفر و تجاوز ، داستانى آموزنده و شايسته به ياد آوردن است .

إذ قلتم يموسى لن نصبر . ... و ضربت عليهم الذلة ... و كانوا يعتدون

{إذ قلتم . ..} مفعول براى {أذكروا} (به ياد آوردن) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 9

9 - قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن

و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور

{إذ} مفعول براى فعل {اذكروا} در آيه 47 است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 73 - 11

11 - داستان كشته شدن فردى از قوم موسى و احياى دوباره او ، معجزه و رخدادى سزاوار به خاطر سپردن و به يادداشتن

و إذ قتلتم نفساً . .. فقلنا اضربوه ببعضها كذلك يحى اللّه الموتى

{إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 10

10 - قرار گرفتن

كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل ، معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن

و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور

{إذ} مفعول براى فعل مقدر {أذكروا} مى باشد و بر اين اساس برداشت فوق استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 23

23 - آزمون ابراهيم ( ع ) با تكاليفى دشوار ، و پيروزى او در اين آزمون ، خاطره اى شايسته و بايسته به يادداشتن

يبنى إسرءيل اذكروا . .. إذ ابتلى إبرهيم ربه ... قال لاينال عهدى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 13

13 - دعاى ابراهيم ( ع ) براى امنيت مكه و برخوردار شدن مؤمنان آن سرزمين از مواهب الهى ، خاطره اى شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ قال إبرهيم رب اجعل هذا بلداً ءامناً و ارزق أهله

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 15

15 - خاطره بناى كعبه از سوى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) و دعا هاى آنان در آن هنگام ، خاطره اى شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل ربنا

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 19

19 _ داستان ورود بنى اسرائيل به بيت المقدس ، داستانى عبرت آموز و شايسته

به ياد داشتن

و إذ قيل لهم اسكنوا . .. سنزيد المحسنين

كلمه {إذ} متعلق به فعلى مانند {اذكروا} (به ياد داشته باشيد)، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 2

2 _ جنگ حنين از عرصه هاى به ياد ماندنى نصرت خدا و دخالت نيرو هاى غيبى براى تقويت سپاه اسلام و شكستن مقاومت جبهه دشمن

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة و يوم حنين

با اينكه {مواطن كثيرة} شامل جنگ {حنين} نيز مى شود، ذكر جداگانه آن بويژه با تعبير {يوم حنين} (روز حنين)، بيانگر برداشت فوق است.

ذكر تاريخ امتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 7

7 - ياد امت هاى هلاك شده و تكذيب گرانبيا در داستان ها ، تنها اثر بر جاى مانده از آنها در تاريخ

و جعلن_هم أحاديث

{أحاديث} جمع {اُحدوثة}است. {اُحدوثه} نيز به داستان هاى شگفتى گفته مى شود كه با آب و تاب نقل شده و با ولعى خاص شنيده مى شود.

ذكر تاريخ امتهاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 194 - 8

8 - يادآورى سرگذشت امت هاى پيشين ، از شيوه هاى قرآن در انذار خلق

لتكون من المنذرين

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه به گونه منظم سرنوشت امت هاى هلاك شده را يكى پس از ديگرى بيان كرده است _ مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

ذكر تاريخ بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 -

6 - 1،2

1- پيامبر ( ص ) ، موظف به يادآورى سرگذشت موسى ( ع ) و قومش و به خاطر سپردن آن

و إذ قال موسى لقومه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه فعل {اذكر} قبل از {إذ} مقدر باشد. بنابراين، آيه خطاب به پيامبر(ص) و بيان وظيفهء آن حضرت است.

2- سرگذشت موسى ( ع ) و قومش ، درس آموز و شايسته به خاطر سپردن

و إذ قال موسى لقومه

اينكه خداوند پيامبر(ص) را موظف به يادآورى سرگذشت حضرت موسى(ع) كرده است، حكايت از اهميت و سودمندى آن دارد و شايسته است انسانها آن را به خاطر بسپارند.

ذكر تاريخ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 4

4 - خداوند ، با يادآورى دوران فقر پيامبر ( ص ) و امداد هاى خويش به آن حضرت ، او را بر انفاق به مستمندان فرمان داد .

و وجدك عائلاً فأغنى . .. و أمّا السائل فلاتنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 5

5 - خداوند ، خواهان بازگو شدن تحوّلات خوشايند زندگى پيامبر ( ص ) و مراحل رهايى آن حضرت از رنج يتيمى و ناآگاهى و فقر

ألم يجدك يتيمًا . .. ضالاًّ ... عائلاً ... و أمّا بنعمة ربّك فحدّث

ذكر تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 2

2 _ توطئه گرى هاى كافران مكه عليه پيامبر ( ص ) و نجات وى از آن توطئه ها با برنامه هاى الهى ، امرى شايسته و

بايسته به ياد داشتن

إذ يمكر بك الذين كفروا . .. و اللّه خير المكرين

{إذ يمكر . .. } عطف بر {إذ أنتم قليل ... } در آيه 26 است.

ذكر تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 14 - 1

1 - انسان هاى متذكر و متوجه به نعمت هاى الهى و تدبير خداوندى ، معترف به معاد و رستاخيز

و تقولوا سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا . .. و إنّا إلى ربّنا لمنقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 2

2 - لزوم توجه به تدبير خداوند در تسخير دريا ها ، در جهت بهرهورى و منافع انسان ها

اللّه الذى سخّر لكم البحر

با توجه به اين كه انسان ها به هر حال از منافع دريا بهره مند هستند; اين آيه درصدد بيان اصل بهرهورى آنان نيست; بلكه پيام آن، اين است كه آنان اين نعمت را بى حساب نپنداشته و اراده و تدبير الهى را در آن ناديده نگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 7 - 4

4 - توجّه به خالقيت مدبّرانه خداوند ، زمينه ساز پذيرش ربوبيت او و مانع فريب خوردن انسان از جاذبه هاى گناه است .

ما غرّك بربّك . .. الذى خلقك فسوّيك فعدلك

ذكر ترفيع آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 18 - 1

1 - توجه به افراشته بودن آسمان و شناخت عوامل مؤثر در اين پديده شگفت ، توصيه خداوند به انديشمندان

أفلاينظرون . ..

و إلى السماء كيف رفعت

ذكر تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 6

6 - تسيح خدا از مهم ترين ذكر ها است .

فسبّح باسم ربّك العظيم

ذكر تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 7

7 _ معارف الهى آموزه هايى است كه بايد آنها را همواره به خاطر داشت .

أن جاءكم ذكر من ربكم

{ذكر}، علم و معرفتى است كه آدمى آن را در ذهن خود حاضر دارد و از آن غفلت نمىورزد. و معارف الهى از آن رو {ذكر} ناميده شده كه انسان بايد آنها را بياموزد و همواره به خاطر داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 6

6 _ معارف الهى ، تعاليمى است كه بايد آنها را همواره به خاطر داشت .

أن جاءكم ذكر من ربكم

{ذكر}، علم و معرفتى است كه آدمى آن را در ذهن خود حاضر دارد و از آن غفلت نمىورزد. و معارف الهى از آن رو {ذكر} ناميده شده كه انسان بايد آنها را بياموزد و همواره به خاطر داشته باشد.

ذكر تكامل انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 39 - 4

4 - توجه به مبدأ پيدايش بشر و سير تكوين او ، راهنماى انسان ها به مسأله معاد

إنّا خلقن_هم ممّا يعلمون

مطلب ياد شده، از يادآورى مسأله پيدايش بشر براى منكران قيامت استفاده مى شود.

ذكر تكفير گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - هود - 11 - 114 - 12

12_ محو شدن گناهان با انجام كار هاى نيك ، حقيقتى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن است .

إن الحسن_ت يذهبن السيئات ذلك ذكرى للذكرين

ذكر توبه پذيرى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 10

10 _ لزوم توجه انسان به توبه پذيرى و رحمت گسترده خداوند

ألم يعلموا أن اللّه هو يقبل التوبة . .. و أن اللّه هو التواب الرحيم

ذكر توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 52 - 9

9- واهمه داشتن از غير خداوند _ با توجه به وحدانيت و مالكيت انحصارى او بر جهان _ امرى شگفت آور و غير منطقى است .

إنما هو إل_ه وحد . .. و له ما فى السموت و الأرض ... أفغير الله تتّقون

همزه {أفغير الله}، استفهام انكارى بوده و متضمن معناى تعجب است و تعجب در جايى رخ مى دهد كه كارى غير طبيعى و غير متداول باشد. اينكه پس از يادآورى {إنما هو إله واحد} و {له ما فى السماوات و الأرض} با شگفتى اظهار مى دارد: {أفغير الله تتّقون}، نكته فوق قابل استفاده است.

ذكر توحيد افعالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 10

10 - توجه به منبع يگانه تشريع ، مقتضى پذيرش معبوديت خدا و نفى پرستش گرى غير او

و لكلّ أُمّة جعلنا منسكًا . .. فإل_هكم إل_ه وحد

{فاء} در {فإل_هكم} تفريعيه بوده و بيانگر اين نكته است كه هر كس

پيرامون مراسم قربانى، انديشه كند و ببيند كه همه امت هاى پيشين داراى يك رويه مشترك در آن بودند (همه موظف بودند كه قربانى را با نام خدا و به منظور تقرب به او ذبح كنند) پى خواهد برد كه سرچشمه تشريع قربانى، تنها خداوند است و اگر خدايان ديگرى وجود مى داشتند، قهراً اين مراسم به صورت هاى ديگرى نيز تشريع مى شد.

ذكر تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 7،16

7 - خداوند ، بنى اسرائيل را به فراگيرى احكام و معارف تورات و همواره به يادداشتن آن فراخواند .

و اذكروا ما فيه

{ذكر} به دانشى گفته مى شود كه انسان آن را به خاطر داشته و فراموش نكرده باشد. بنابراين {اذكروا ما فيه}; يعنى، محتواى تورات را فرا گيريد و آن را همواره به خاطر داشته باشيد.

16 - عبيداللّه حلبى مى گويد : { قال { أذكروا ما فيه } و اذكروا ما فى تركه من العقوبة ;

ايشان (امام صادق(ع)) درباره {أذكروا ما فيه} فرمودند: ياد بياوريد عقوبتى را كه در ترك آن ]تورات[ هست}.

ذكر توصيه هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 2

2- موسى ( ع ) از قوم خود خواست تا به ياد فرمان و توصيه خداوند باشند كه هر كس شكرگزارى نمايد خداوند نعمتش را افزون مى كند و هر كس كفران نمايد دچار عذاب شديد خواهد شد .

اذكروا نعمة الله عليكم . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن

اين برداشت مبتنى بر

اين نكته است كه {إذ تأذّن} مقول قول موسى(ع) و عطف به {اذكروا نعمة الله} باشد.

ذكر تهليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 25 - 3

3- شعار { لا إل_ه إلاّ اللّه } ، پرستش خداى يگانه و مبارزه با شرك و چندگانه پرستى ، محتواى وحى الهى به تمامى رسولان

من رسول إلاّنوحى إليه أنّه لا إل_ه إلاّأنا فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 35 - 2

2 - { لا إل_ه إلاّ اللّه } شعار پيامبر اسلام ( ص )

إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه

ذكر جاودانگى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 2،3

2 - اقتدار و كرامت زوال ناپذير خداوند ، نعمتى شايان توجه براى خلق

و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه فناى زمينيان، فناى مطلق و ابدى نيست و آنان پس از مرگ همچنان نيازمند و وابسته به فيض خداوند مى باشند، اقتدار و كرامت جاودان خدا نويد و نعمتى براى آنان است.

3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به ناپايدارى زندگى دنيايى و اقتدار و كرامت جاودان پروردگار هستى

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

پرسش سرزنش آميز آيه شريفه، در مورد نعمت هاى انكارناپذير، درصدد توجه دادن انسان به نعمت هايى است كه در آيات پيشين مطرح شده است (از جمله ناپايدارى دنيا و بقاى اقتدار خداوند).

ذكر حاكميت اراده خدا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 30 - 3

3- لزوم توجه به حاكميت اراده الهى ، بر فرآيند تحولات شگرف تاريخ

و لقد نجّينا بنى إسرءيل

تأكيد خداوند در نسبت دادن نجات بنى اسرائيل و وارث قرار دادن ايشان به خود، بيانگر مطلب ياد شده است.

ذكر حاكميت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 21 - 7

7 - توجّه به شرافت جبرئيل و نيرومندى ، منزلت الهى ، فرمان روايى بى چون و چرا و امانت دارى او ، زمينه ساز باور به سلامت قرآن در مرحله نزول و ابلاغ به پيامبر ( ص )

إنّه لقول رسول كريم . ذى قوّة عند ذى العرش مكين . مطاع ثَمّ أمين

ذكر حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 7،8

7 - توجه به قدرت همه جانبه خداوند و انحصار حاكميت او بر هستى زايل كننده هر شبهه اى درباره نسخ اديان و احكام دين است .

ما ننسخ من ءاية أو ننسها . .. ألم تعلم أن اللّه على كل شىء قدير. ألم تعلم أن الل

استفهام تقريرى در دو جمله {ألم تعلم أن اللّه على . ..} و {ألم تعلم أن اللّه له ...} بيانگر اين است كه: مخاطبان (انسانها) در ارتباط با نسخ دين و جايگزينى آن شبهه هايى داشته يا براى آنان رخ خواهد داد. خداوند، براى يافتن پاسخ شبهات، آنان رابه توجه در قدرت همه جانبه و حاكميت مطلق خويش، سفارش كرده است.

8 - توجه به قدرت مطلق خداوند و حاكميتش بر جهان

آفرينش ، موجب باور به توان خداوند بر جايگزينى دينى بهتر يا همانند دين منسوخ

نأت بخير منها أو مثلها ألم تعلم أن اللّه على كل شىء قدير. ألم تعلم أن اللّه له م

ذكر حالات اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 27 - 2

2 _ وضعيت تأسف بار ظالمان در قيامت و واكنش آنان در آن روز ، شايان ياد و يادآورى

و يوم يعضّ الظالم على يديه

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {يوم} متعلق به فعلى محذوف مانند {اذكر} باشد.

ذكر حتميت حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 3

3 - توجه به حتمى بودن حسابرسى اعمال ، زمينه ساز شناخت پروردگار و بازدارنده خلق از كفر و تكذيب

سنفرغ لكم . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند، براى دور ساختن خلق از كفر و تكذيب حق، حتمى بودن حسابرسى اعمال را يادآور شده است.

ذكر حتميت وعده هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 13

13- توجّه به وقوع حتمى وعده هاى الهى ، بازدارنده انسان از لجاجت و حق ناپذيرى *

ءامن إنّ وعد اللّه حقّ

{إنّ} بيانگر تعليل است; يعنى، ايمان بياور چون وعده خداوند حق است.

ذكر حشر اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9 - 2

2 - قيامت و گرد آمدن انسان ها در آن روز ، براى محاكمه و مجازات ، شايان

ياد و يادآورى

يوم يجمعكم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {يوم} متعلّق به فعل مقدّر {اذكر} باشد.

ذكر حشر رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 2

2- قيامت و احضار مردم و پيشوايانشان در آن هنگام ، روزى شايسته ياد و يادآورى و به خاطرسپارى است .

يوم ندعوا كلّ أُناس بإم_مهم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه نصب {يوم} به جهت مفعول فعل محذوف {اذكر} باشد و {با} ى در {بإمامهم } مصاحبت باشد.

ذكر حضور در برابر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 6 - 6

6 - توجّه به لحظه حضور در پيشگاه خداوند و در انتظار صدور حكم او بودن ، بازدارنده انسان از كم فروشى و خيانت به اموال مردم

ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين

ذكر حقانيت عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 7 - 4

4 - توجّه به حقانيت مواضع عقيدتى خويش ، موجب تقويت روح صبر و بردبارى در مسير عقيده و دفاع از آن

فاصبر . .. إنّهم يرونه بعيدًا . و نريه قريبًا

از يادآورى مسأله حقانيت معاد براى پيامبر(ص) _ پس از توصيه به ايشان مبنى بر صبر و مقاومت در انجام رسالت _ مطلب ياد شده، استفاده مى شود.

ذكر حقايق تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 10،11

10 _ قضاياى جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن ، نعمتى بزرگ و شايسته و بايسته

به ياد داشتن و شامل درسهايى از توحيد

إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين أنها لكم

مقصود از فرمان خداوند به يادآورى قضاياى بدر، يادآورى حاكميت خداوند بر عوامل طبيعى است. زيرا نيروى برتر و غير قابل مقايسه مشركان نسبت به مسلمانان اقتضا مى كرد كه مشركان پيروز شوند ; ولى تقدير خداوند بر اين بود كه پيروزى از آن مسلمانان باشد ; و چنين شد.

11 _ لزوم يادآورى حقايق آموزنده تاريخ

إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين

ذكر حكمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 34 - 1،5

1 - همسران پيامبر ، مكلف بودند كه هر آنچه در خانه هايشان ، از آيات خداوند و حكمت تلاوت مى شود يادآورى كنند و به ياد داشته باشند .

ي_نساء النبىّ . .. و اذكرن ما يتلى فى بيوتكنّ من ءاي_ت اللّه و الحكمة

5 - به خاطر داشتن آيات خدا و حكمت ، امرى شايسته و بايسته است .

و اذكرن ما يتلى . .. من ءاي_ت اللّه و الحكمة

ذكر حكمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 26

26_ باور و توجه به عالمانه و حكيمانه بودن افعال الهى ، آدمى را به صبر و شكيبايى در تنگنا ها و حوادث دشوار ، وامى دارد .

فصبر جميل . .. إنه هو العليم الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 31

31_ مطالعه سرگذشت يوسف ( ع ) ، زمينه باور و توجه به ربوبيّت خدا و علم و حكمت اوست .

إن ربى لطيف لما يشاء

إنه هو العليم الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 8 - 5

5 - توجّه به حكمت برتر خداوند ، زمينه ساز پذيرش معاد

فما يكذّبك بعد بالدين . أليس اللّه بأحكم الح_كمين

ذكر حمايتهاى ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 2

2 - توجه به پشتيبانى مداوم فرشتگان ، مانع راه يابى هراس و اندوه در دل هاى موحدان

تتنزّل عليهم المل_ئكة ألاّتخافوا . .. نحن أولياؤكم فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة

ذكر حوادث تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 16

16 - داستان سجده فرشتگان بر آدم ( ع ) و امتناع ابليس از آن كار ، داستانى آموزنده و شايسته و بايسته هميشه به خاطر داشتن

و إذ قلنا للملئكة . .. و كان من الكفرين

{اذ} مفعول براى {اذكر} (فراگير و همواره به خاطر داشته باش) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 2

2 _ عبور فردى ( عزير ) در ضمن سفر از قريه ويران شده اى كه ديوار هاى آن روى سقفهايش فروريخته و مشاهده مردگان و پرسش وى از خداوند درباره چگونگىِ زنده شدن آنان

او كالّذى مرّ على قرية و هى خاوية على عروشها

بسيارى از مفسّران برآنند كه داستان ذكر شده درباره عزير پيامبر است; گر چه برخى آن را به ارميا نسبت داده اند. گفتنى است كه جمله {خاوية على عروشها} را برخى به معناى خالى از سكنه و برخى مخروبه و

فروپاشيده دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 2

2 _ سرگذشت لوط پيامبر در مبارزه عليه فحشا و فرجام شوم قوم زشتكار او ، سرگذشتى پندآموز و شايسته يادآورى

و لوطاً إذ قال

چنانچه {لوطاً} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} باشد، كلمه {إذ} بدل اشتمال براى لوطاً است و اگر لوطاً مفعول براى {أرسلنا} گرفته شود، {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} خواهد بود، كه بر اين مبنا تقدير جمله چنين است: أرسلنا لوطاً اذكر إذ قال . .. . بنابر هر دو احتمال، لزوم يادآورى داستان لوط و قومش به دست مى آيد. گفتنى است هدف از يادآورى سرگذشت پيشينيان، عبرت آموزى و پندگيرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 11

11 _ داستان مناظره دو گروه پرهيزكننده از صيد ماهى در ميان يهوديان ( موعظه گران و تاركان نهى از منكر ) داستانى آموزنده و شايان به ياد داشتن . *

إذ قالت أمة منهم لم تعظون . .. قالوا معذرة إلى ربكم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {إذ قالت . .. } متعلق به فعل محذوف {اذكر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 10

10 _ تقدير الهى بر ذلت يهوديان متمرد ، امرى عبرت آموز و شايان به ياد داشتن

و إذ تأذن ربك ليبعثن

برداشت فوق با توجه به فعل مقدّر {أذكر} استفاده شده است ; يعنى: {أذكر إذ تأذن ربك . .. .}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- انفال - 8 - 42 - 12

12 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن ، على رغم موقعيت ضعيف آنان ، حادثه اى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن

إذ أنتم بالعدوة الدنيا . .. و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر، يعنى {اذكروا} باشد. مفسران برآنند كه از اهداف شرح موقعيت جنگ بدر يادآورى ضعف مسلمانان و برترى كافران است كه على رغم آن با پيروزى مسلمانان پايان يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 8

8 _ كم نماياندن هر يك از دو سپاه در جنگ بدر در نظر يكديگر ، امرى شايسته و بايسته به ياد داشتن

إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا و يقللكم فى أعينهم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {إذا} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 243 - 1،2،8،12،17

1 _ فرار هزاران تن از اقوام گذشته از ديار خويش به خاطر ترس از مرگ ، و ميرانده شدن و دوباره زنده شدن آنان پس از مدّتى از سوى خداوند

الم تر الى الّذين . .. ثمّ احياهم

2 _ واقعه تاريخى آن قومى كه از ديارشان خارج شدند و به امر خداوند مردند و سپس زنده شدند ، آيات الهى است .

يبين اللّه لكم اياته . .. الم تر الى الّذين خرجوا

8 _ دعوت خداوند به تعقّل در واقعه قومى كه مُردند و دوباره زنده شدند . ( حوادث تاريخى )

الم

تر الى الّذين خرجوا من ديارهم و هم اُلوف حذر الموت

12 _ آگاهى ساختن انسان ها از تاريخ گذشتگان ، تفضّل خداوند بر آنان

الم تر الى الّذين . .. ان اللّه لذوفضل على النّاس

{انّ اللّه} مى تواند تعليل براى نقل داستان و تاريخ باشد كه در آيه بيان شده است.

17 _ مُردگانى كه به فرمان الهى زنده شدند ، در بُرهه اى ديگر از زمان به زندگى خويش ادامه دادند .

ثمّ احياهم انّ اللّه لذو فضل على النّاس

آنگاه زنده شدن فضل الهى است كه زنده شده براى مدّتى به حيات خويش ادامه دهد; بنابراين اگر بلافاصله پس از زنده شدن مى مُردند، بعيد به نظر مى رسد كه زنده شدن نشان تفضّلى بر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 2

2 _ يادآورى ماجراى ابراهيم ( ع ) و زنده شدن مرغان ، باعث اطمينان به قدرت الهى ، بر احياى مردگان

و اذ قال ابرهيم ربّ ارنى كيف تحيى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 2

2 _ اهميّت يادآورى روز هاى حساس و سرنوشت ساز

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين

كلمه {اذ}، مفعول است براى كلمه اى محذوف; از قبيل {اذكر} (بياد آور).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 3

3 _ لزوم يادآورى و تحليل حوادث تاريخى ( نبرد احد ) و عبرت از آن

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

بنابر اينكه كلمه {اذ}، مفعول فعلى مقدر، همانند {اذكر} (به ياد آور)

باشد; و يادآورى حوادث تاريخى، معمولا براى عبرت گرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 8

8 _ يادآورى پيروزى هاى گذشته و توجّه به گردش قانونمند تغييرات اجتماعى ، برطرف كننده ضعف و اندوه جامعه ايمانى

و لا تهنوا و لا تحزنوا . .. ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله و تلك الايّام ن

بنابر اينكه {فقد مسّ القوم}، درباره شكست مشركان در جنگ بدر باشد، خداوند براى از بين بردن اندوه و ضعف مؤمنان، پيروزى آنان را در جنگ بدر يادآورى كرده و همه را (چه شكست و چه پيروزى) برخاسته از مشيّت خويش دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 14،15

14 _ يادآورى گمراهى مؤمنان پيش از بعثت و هدايتشان در پرتو تعاليم پيامبر ( ص ) ، عامل تقويت اراده آنان در تحمّل دشوارى هاى مولود جنگ

اذ تصعدون و لا تلون . .. و لئن قتلتم فى سبيل اللّه ... لقد منّ اللّه على المؤمني

با توجّه به ارتباط اين آيه و آيات مربوط به جنگ احد.

15 _ يادآورى وضعيّت نابهنجار ( گمراهى آشكار ) مردم پيش از بعثت ، برانگيزنده توجّه و قدردانى از نعمت بزرگ رسالت پيامبر ( ص )

لقد منّ اللّه . .. و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

جمله {ان كانوا . .. } به منزله دليل است براى بزرگى نعمتِ رسالت. يعنى روشن است كه پيش از بعثت پيامبر (ص) در چه منجلابى از گمراهى و ضلالت فرو رفته بوديد و اين پيامبر

(ص) و تعاليم قرآنى بود كه شما را هدايت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 4

4 _ يادآورى خاطره پيروزى مسلمانان در پيكار بدر ، التيام بخش رنج و آثار روحى دردناك شكست نبرد احد

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

جمله {قد اصبتم مثليها}، كه اشاره به پيروزى بزرگ مسلمانان در بدر است، بدان جهت ايراد شده كه با ياد آن خاطره بزرگ، مسلمانان مصيبت احد را در مقايسه با پيروزى بدر كوچك شمرند و در نتيجه، رنج مصيبت احد را ناديده انگارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 15

15 _ لزوم تمجيد و تقدير از مؤمنان واقعى و يادآورى فعاليت هاى ايشان در شرايط سخت

المؤمنين. الّذين استجابوا ... و اتّبعوا رضوان اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 5،7

5 _ قرآن ، فراخوان مردم به درس آموزى و عبرتگيرى از رخداد هاى تاريخى

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

7 _ داستان قربانى فرزندان آدم ، به گونه اى كه در قرآن بيان شده ، گزارشى واقعى و به دور از هرگونه باطل

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

در برداشت فوق {بالحق} متعلق به {اتل} گرفته شده است.

ذكر حوادث تاريخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 5،6

5 _ يادآورى پيكار احد و علل شكست مسلمانان در آن ، وظيفه مؤمنان

اذ تصعدون و لا تلون على احد

بنابر اينكه {اذ تصعدون} متعلق به

{اذكروا} باشد.

6 _ يادآورى علل عدم موفقيت در صحنه هاى اجتماعى ، از شيوه هاى قرآن براى ارشاد مؤمنان به روش حضور پيروزمندانه در آن صحنه ها

اذ تصعدون و لا تلون على احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 13

13 _ پيروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شايسته بياد داشتن

و إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى {اذكروا} باشد.

ذكر حوادث تاريخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 13

13 _ پيروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شايسته بياد داشتن

و إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 5،6

5 _ يادآورى پيكار احد و علل شكست مسلمانان در آن ، وظيفه مؤمنان

اذ تصعدون و لا تلون على احد

بنابر اينكه {اذ تصعدون} متعلق به {اذكروا} باشد.

6 _ يادآورى علل عدم موفقيت در صحنه هاى اجتماعى ، از شيوه هاى قرآن براى ارشاد مؤمنان به روش حضور پيروزمندانه در آن صحنه ها

اذ تصعدون و لا تلون على احد

ذكر خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 15

15 - موسى ( ع ) با توجه دادن

مرتدان به خالقيت خدا ، كيفر قتل را براى آنان امرى سازنده دانست .

ذلكم خير لكم عند بارئكم

انتخاب {بارء} در بيان ضرورت اجراى حكم قتل، به اين معنا اشاره دارد كه: هر چند كشته شدن به ظاهر از ميان رفتن و نابود شدن است، ولى در حقيقت زندگى يافتن و دوباره آفريده شدن است. گفتنى است كه تكرار {بارئكم} در دو جمله {توبوا إلى بارئكم} و {ذلكم خير لكم عند بارئكم} رساى به اين است كه هر كدام به هدفى خاص آورده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 9

9_ توجه به خالقيت خدا ، زمينه ساز اخلاص در تبليغ دين و چشم ندوختن به اجر و پاداش هاى مردمى است .

إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 13

13 - توجه به خالقيت ، رازقيت و مديريت خدا ، زمينه ساز حمد او است .

و لئن سألتهم من خلق . .. و سخّر ... اللّه يبسط الرزق ...و لئن سألتهم من نزّل ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 7 - 4

4 - توجّه به خالقيت مدبّرانه خداوند ، زمينه ساز پذيرش ربوبيت او و مانع فريب خوردن انسان از جاذبه هاى گناه است .

ما غرّك بربّك . .. الذى خلقك فسوّيك فعدلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 14

14 - توجّه به خالقيت خداوند و ربوبيت او ، برانگيزاننده انسان

به همراه ساختن كار ها با ذكر نام او است .

اقرأ باسم ربّك الذى خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 2 - 4

4 - آگاهى از قدرت خداوند بر آفرينش انسان از خون لخته ، زمينه ساز توجه به او در آغاز هر كار است .

اقرأ باسم ربّك . .. خلق الإنس_ن من علق

ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 12

12 _ به ياد خدا بودن و نعمت ها را از جانب او دانستن ، هدف از ضرورت ياد كردن و به خاطر داشتن نعمتهاست .

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

توصيف {نعمت} به اينكه خداوند آن را عطا فرموده (أنعمت عليكم)، به اين حقيقت اشاره دارد كه: ياد كردن نعمت بايد وسيله اى باشد براى ياد كردن منعم; يعنى، ياد كردن نعمت بايد ملازم با ديدن خدا در وراى هر نعمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 47 - 6

6 - هدف از لزوم ياد كرد نعمت هاى الهى ، به ياد خدا بودن و نعمت ها را از جانب او دانستن است .

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

توصيف {نعمت} - به اينكه خداوند آن را انعام كرده (أنعمت عليكم) - اشاره به اين معنا دارد كه: ياد كردن نعمت، بايد وسيله اى باشد براى ياد كردن بخشنده نعمت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 122 - 6

6 - هدف از لزوم ياد كردن نعمت ها ، ياد خدا

بودن و نعمت ها را از جانب او دانستن است .

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

توصيف {نعمت} به اينكه خداوند آنها را ارزانى كرده است (أنعمت عليكم) اشاره به اين معنا دارد كه: ياد كردن نعمت بايد وسيله اى باشد براى ياد كردن بخشنده نعمت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 10،11

10 - محمد بن مسلم از امام باقر ( ع ) روايت كرده است كه فرمود : { تسبيح فاطمة ( ع ) من ذكر اللّه الكثير الذى قال : اذكرونى اذكركم ;

تسبيح فاطمه(س) ذكر كثيرى است كه خداوند فرموده: به ياد من باشيد تا به ياد شما باشم}.

11 - { و روى ان رسول اللّه ( ص ) خرج على اصحابه فقال : . . . قال سبحانه : فاذكرونى أذكركم ; يعنى ، اذكرونى بالطاعة و العبادة اذكركم بالنعم و الاحسان و الرحمة و الرضوان ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند كه فرموده {فاذكرونى أذكركم} روايت شده كه يعنى، مرا با اطاعت و عبادت خود ياد كنيد تا شما را با نعمتها و احسان و رحمت و رضوان خود ياد نمايم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 14

14 - رسول خدا ( ص ) فرمود : { انما جعل . . . السعى بين الصفا و المروة . . . اقامة لذكر اللّه لا لغيره ;

همانا . .. سعى بين صفا و مروه ... براى بر پا داشتن ذكر و ياد خداست، نه غير آن}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 8،10،11،12،13

8 _ وجوب ذكر خداوند در مَشعرالحرام

فاذكروا اللّه عند المشعرالحرام

10 _ كيفيّت ذكر خداوند در مشعرالحرام ، بايد طبق دستور وى باشد .

فاذكروا اللّه . .. و اذكروه كما هديكم

{كما هديكم} اى كما علّمكم. (همان گونه كه به شما آموخت.)

11 _ چگونگى ذكر خداوند ، بايد طبق تعليم الهى باشد .

و اذكروه كما هديكم

با توجه به توضيح فيش قبل

12 _ لزوم ذكر خداوند ، در برابر نعمت هدايت

و اذكروه كما هديكم

بنابر اينكه {كاف} در {كما} براى تعليل باشد.

13 _ ذكر خداوند ، بايد مناسب نعمتِ هدايت الهى باشد .

و اذكروه كما هديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 1،9،10،11

1 _ لزوم ذكر خداوند ، پس از اتمام مناسك حج ، همانند يادآوردن پدران ، بلكه بالاتر از آن

فاذا قضيتم مناسككم . .. او اشدّ ذكراً

9 _ دعا و درخواست از خداوند ، ذكر اوست .

فاذكروا اللّه . .. فمن الناس من يقول ربّنا

10 _ اجابت دعا ها و درخواست هاى دنيوى حج گزارانِ دنياطلب

فمن الناس من يقول ربّنا اتنا فى الدنيا و ماله فى الاخرة من خلاق

واو عاطفه در جمله {و ماله . ..}، بيانگر جمله اى محذوف است.$مثل {نؤتيه} (به او عطا مى كنيم) و از آخرت نصيبى نخواهد داشت.

11 _ پس از اتمام حج ، بايد به جاى تفاخر به نياكان ، ذكر خداوند كرد .

فاذا قضيتم مناسككم فاذكروا اللّه

امام باقر (ع): . .. و يعدّون مفاخر آياتهم ... فامرهم اللّه سبحانه، ان يذكروه مكان ذكرهم آبائهم فى هذا الموضع

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 529

; نورالثقلين، ج 1، ص 198، ح 722.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 1،2

1 _ وجوب ذكر خداوند در روز هاى مشخص ( ايام تشريق ) بر حج گزار

و اذكروا اللّه فى ايّام معدودات

مراد از روزهاى مشخّص، ايّام تشريق (يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ذى الحجه) است.

2 _ اهميّت فوق العاده ذكر خداوند در حج

فاذكروا اللّه . .. و اذكروه ... فاذكروا اللّه ... و اذكروا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 239 - 7

7 _ بايد آن گونه به ياد خدا بود كه او به انسان آموخته است .

فاذكروا اللّه كما علّمكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 11،12،13،14،15

11 _ امر خداوند به زكريا ، مبنى بر كثرت ياد و تسبيح او ، به هنگام صبح و شام

و اذكر ربّك كثيراً و سبّح بالعشىّ و الابكار

12 _ كثرت ياد خداوند و تسبيح او در صبح و شام ( همه گاه ) ، مطلوب اوست .

و اذكر ربّك كثيراً و سبّح بالعشىّ و الابكار

13 _ كثرت ياد خدا و تسبيح او ، سپاس نعمت اوست .

ايتك . .. و اذكر ربّك كثيراً و سبّح

پس از بشارت به اعطاى فرزند و قرار علامت براى الهى بودن بشارت، زكريا مأمور به ذكر خدا مى شود; لذا به نظر مى رسد دستور ذكر، براى شكر آن نعمتها باشد.

14 _ آغاز و پايان روز ، از مناسبترين اوقات براى ياد خدا

و اذكر ربّك . .. بالعشىّ و الابكار

15

_ سه روز روزه سكوت ( سخن نگفتن جز با رمز و اشاره ) ، كثرت ذكر خدا و تسبيح او ، دستورالعمل خدا به زكريا براى دستيابى به خواسته خويش ( فرزند صالح ) *

قال ايتك الاّ تكلّم . .. و اذكر ربّك كثيراً و سبّح

در برداشت فوق، فعل {الاّ تكلّم} كه به صيغه نفى است، به معناى نهى گرفته شده است; به قرينه فعل امر {اذكر} كه بر آن عطف شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 102 - 9

9 _ اطاعت از خدا و ياد و سپاسگزارى از او ، تقواى كامل و شايسته

اتّقوا اللّه حقّ تقاته

يطاع فلا يعصى و يذكر فلا ينسى و يشكر فلا يكفر.

_______________________________

معانى الاخبار، ص 240، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 376، ح 299.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 1،5

1 _ ياد خدا و طلب آمرزش ( توبه ) شيوه پارسايان ، در صورت ارتكاب كارى ناشايست ( زنا يا مطلق گناه كبيره ) و يا ستم بر خويش

اعدّت للمتّقين . .. و الّذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا اللّه فاستغفر

برخى گفته اند مراد از {فاحشة}، زنا و مقصود از ظلم در اين آيه، ساير گناهان _ چه صغيره و چه كبيره _ است. برخى ديگر گفته اند كه مراد از {فاحشة}، گناهان كبيره و مقصود از ظلم، گناهان صغيره است.

5 _ غفلت از ياد خدا ، زمينه انجام كار هاى ناشايست و ارتكاب گناه

و الّذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم

ذكروا اللّه فاستغفروا

چون ذكر خدا باعث مى شود كه انسان از كرده خويش پشيمان شود و از خدا آمرزش طلبد (ذكروا اللّه فاستغفروا)، معلوم مى گردد كه انسان به هنگام گناه، از ياد خدا غافل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 1،5،6،7،36

1 _ آنان كه همواره و در هر حال به ياد خدا بوده و در آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند ، داراى خرد ناب هستند .

لايات لاولى الالباب. الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم و يتفكّرون

فعل مضارع {يذكرون}، دلالت بر استمرار و دوام ذكر دارد و {قيام}، جمع قائم (ايستاده) و {قعود}، جمع قاعد (نشسته) و {جنوب}، جمع جنب (پهلو)، كنايه از تمامى حالات آدمى است. چون غالباً آدمى از اين سه حالت خارج نيست.

5 _ ارزش انديشه در آفرينش آسمان ها و زمين ، در صورت توأم بودن آن با ياد خدا *

الّذين يذكرون اللّه . .. و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

جمله {يتفكّرون} بدون تكرار {الّذين}، عطف بر {يذكرون} شده تا دلالت كند به اينكه هر دو صفت (ذكر و تفكّر) توأماً، وصف {اولى الالباب} است ; نه اينكه اولوا الالباب دو گروهند ; عدّه اى ذاكر و عدّه اى ديگر متفكّر.

6 _ همواره به ياد خداوند بودن و انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين ، دو صفت برجسته خردمندان

لاولى الالباب. الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم و يتفكّرون فى خل

7 _ ترغيب انسان ها به ياد هميشگى خدا و انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين

الّذين يذكرون اللّه قياماً

. .. و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

ستايش خداوند از دارندگان صفات ياد شده و توصيف آنان به خردمندى، براى تشويق به تحصيل چنين ويژگيهايى است.

36 _ نماز ، مصداق ذكر و ياد خداوند است .

الّذين يذكرون اللّه . .. و على جنوبهم

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: الصحيح يصلى قائماً . .. .

_______________________________

كافى، ج 3، ص 411، ح 11 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 211، ح 174.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 14،15،18

14 _ غفلت از خداوند و كم به ياد او بودن ، از صفات منافقان

و لايذكرون اللّه إلاّ قليلا

15 _ لزوم ذكر و ياد بسيار خداوند

و لايذكرون اللّه إلاّ قليلا

18 _ ياد خدا در حضور ديگران و ترك آن در نهان ، يادى اندك و بى ارزش و نشانه نفاق

و لايذكرون اللّه إلاّ قليلا

اميرالمؤمنين(ع): . .. ان المنافقين كانوا يذكرون اللّه علانية و لايذكرونه فى السر، فقال اللّه عزوجل، {يراءون الناس و لايذكرون اللّه الا قليلا}.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 501، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 566، ح 637.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 23

23 _ توجه به نظارت خداوند بر اعمال ، زمينه پرهيز از تبهكارى و اعمال ناپسند

و اللّه بصير بماتعملون

از اهداف بيان آگاهى خدا به اعمال و رفتار آدميان، اين است كه آنان را متوجه نظارت دايمى خداوند كند تا شايد از اعمال ناروا پرهيز كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 13،14

13 _

نماز ، داراى جايگاهى شاخص در ميان اذكار الهى

و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

چون نماز از جمله اذكار الهى است، عطف {عن الصلوة} بر {عن ذكر اللّه} عطف خاص بر عام خواهد بود و حاكى از اهميت برتر نماز نسبت به ديگر اذكار الهى دارد.

14 _ ياد خدا ، برپايى نماز ، الفت و مهربانى بين افراد جامعه ، از نشانه هاى جامعه رستگار

لعلكم تفلحون. انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة و ... و عن الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 2

2 _ پيامبر(ص)، مأمور توجه دادن مردم به فطرت توحيدى و بيدار ساختن سرشت خفته آنان

قل أرءيتكم إن أتيكم . .. أغير اللّه تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 3

3 _ به ياد داشتن برهه هاى دشوار زندگى، مانع غفلت از ياد خدا

فلما نسوا ما ذكروا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 180 - 7

7 _ ياد خدا با نام و وصفى كه حكايتگر نقص و كاستى است ، انحراف و خارج شدن از حق و اعتدال است .

و ذروا الذين يلحدون فى أسمئه

{إلحاد} مصدر {يلحدون} به معناى انحراف و خروج از حد اعتدال است. انحراف در أسماء الهى به قرينه {للّه الأسماء الحسنى} به اين است كه خداوند با نامى ياد شود و توصيف گردد كه حاكى از نقص و كاستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 1،5

1 _

خداوند از پيامبرش خواست تا متوجه مقام ربوبى وى بوده و او را در دل و جان خويش ياد كند .

و اذكر ربك فى نفسك

5 _ انسان ها بايد در دل و جان به ياد خدا بوده و در هر صبح و عصر لب به ذكر او گشايند .

و اذكر ربك . .. بالغدو و الاصال

{غدوة} (مفرد غدو) به معناى صبح (زمان طلوع فجر تا طلوع خورشيد) است. {آصال} جمع و يا جمع الجمع {اصيل} است و اصيل به زمان ميان عصر تا مغرب گفته مى شود. قابل ذكر است كه {ال} در {الغدو} و {الأصال} براى استغراق است و افاده عموم مى كند ; يعنى هر صبح و عصر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 1

1 _ خشيت قلب از ياد خدا ، افزايش ايمان با تلاوت قرآن و تنها بر خدا توكل داشتن ، نشان ايمان حقيقى

أولئك هم المؤمنون حقا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 50 - 3

3- توجه هموارهء ملائكه به مقام عالى و برتر خداوند

يخافون ربّهم من فوقهم و يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 6،23

6- تدارك ياد پروردگار ، با بروز هرگونه فراموشى و غفلت از آن ، لازم است .

واذكّر ربّك إذا نسيت

متعلق نسيان در آيه، ذكر نشده است، ولى به قرينه {و اذكر ربّك} مى توان گفت كه مراد، فراموشى ياد خدا است كه به هنگام التفات، بايد تدارك شود.

23- ياد خداوند ، در صورت فراموش كردن كارى

و انتظار كمك از او براى شناسايى و انجام دادن كارى بهتر ، خصلتى پسنديده و مورد فرمان او است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

{ه_ذا} _ در برداشت بالا _ اشاره به مفعول محذوف {نسيتَ} است و مفاد آيه، اين است كه: {هرگاه، كارى را فراموش كردى، ياد خدا كن و بگو: {اميد است كه پروردگارم، مرا، به كارى مفيدتر از اين، راهنمايى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 10

10- در كنار روى آوردن به خدا ، توجه به مردم نيز لازم است .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

در نماز، تنها توجه به خدا مطرح است; در حالى كه زكات قوامش به اعطاى مال و كمك به ديگران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 12،16

12 - نماز ، يادآور ذكر خدا است .

و أقم الصلوة . .. و لذكر اللّه أكبر

{ذكر اللّه} احتمال دارد اثر نماز باشد و احتمال دارد خود آن باشد. برداشت، بنابر احتمال اول است.

16 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و لذكر اللّه أكبر } يقول : ذكر اللّه لأهل الصلاة أكبر من ذكرهم إيّاه . . . ;

از امام باقر(ع) درباره اين سخن خداوند {و لذكر أللّه أكبر} روايت شده كه فرمود: {ياد كردن خداوند نمازگزاران را، بزرگ تر است از ياد كردن نمازگزاران خداوند را. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 41 - 1،3

1

- مؤمنان ، موظف به ذكر فراوان خدايند .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه ذكرًا كثيرًا

3 - مقتضاى ايمان ، ذكر فراوان خداوند است .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه ذكرًا كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 3

3 - رحمت ويژه خداوند براى مؤمنان ، مقتضى ذكر و تسبيح فراوان او از سوى آنان

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه ذكرًا كثيرًا . و سبّحوه... هو الذى يصلّى عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 3

3 - سان ديدن طولانى سليمان ( ع ) از اسب ها ، به خاطر خدا و ياد او بود .

فقال إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {عن} در {عن ذكر ربّى} براى تعليل باشد; يعنى، دوستى من نسبت به اسب ها، به خاطر خدا و ناشى از فرمان او است; نه برخاسته از هوا و هوس و تفريح كردن من.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 14

14 - ياد خدا ، نشانه شرح صدر و نرم دلى و پاكى از قساوت قلب است .

فويل للق_سية قلوبهم من ذكر اللّه

در اين آيه از ويژگى هاى سنگدلان، غفلت و دورى از ياد خدا برشمرده شده است. بنابراين مى توان استفاده كرد آنان كه ياد خدا مى كنند چنين نيستند; بلكه همواره با شرح صدر و نرم دلى به سر مى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 -

16 - 8

8 - قرآن ، كتاب تذكار ، ياد آور خدا و بيانگر اوصاف و آيات عظمت و كبريايى او

أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه و ما نزل من الحقّ

مراد از {ما نزل من الحقّ} در آيه شريفه، قرآن كريم است. برخى از مفسران برآنند {ذكراللّه} نيز در توصيف قرآن آورده شده است. برداشت بالا براساس اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 3

3 - نماز جمعه ، { ذكر اللّه } است .

فاسعوا إلى ذكر اللّه

مفسران {ذكر اللّه} را به دو معنا تفسير كرده اند: الف) مراد از {ذكر اللّه} نماز جمعه است ب) مراد از آن خطبه هاى نماز جمعه است. برداشت ياد شده بر پايه تفسير اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 5 - 8

8 - { عن على بن أبى طالب ( ع ) انّ ابن الكوّاء سأله عن { و المدبرات أمراً } قال : الملائكة يدبّرون ذكر الرحم_ن و أمره ;

از على بن ابى طالب(ع) روايت شده كه در پاسخ ابن كوّاء _ كه از او درباره {فالمدبّرات أمراً} سؤال كرده بود _ فرمود: مراد فرشتگانى اند كه ذكر خداى رحمان و فرمان او را تدبير مى كنند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 9

9 - نماز ، ياد خداوند و ذكر نام او است .

و ذكر اسم ربّه فصلّى

حرف {فاء} ممكن است بر ترتيب بين ياد خدا و نماز دلالت كند و نيز مى تواند تفصيل

پس از اجمال باشد. در صورت دوم، نماز مصداق بارز ياد خدا خواهد بود. برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است.

ذكر خدا از بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 5

5 - بعثت پيامبر ( ص ) و تغيير قبله ، نمونه اى از توجه و ياد خدا از بندگان خويش *

و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره . .. كما أرسلنا فيكم رسولا ... فاذكرونى أذكركم

برداشت فوق احتمال ديگرى است كه مى توان از تفريع جمله {فاذكرونى . ..} بر بعثت پيامبر و تغيير قبله، استفاده كرد; يعنى: فاذكرونى أذكركم كما ذكرتكم بارسال الرسول و تحويل القبلة.

ذكر خدا در آسايش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 4

4 _ لزوم روى آوردن به درگاه خدا در سختى و آسايش

ثم بدلنا مكان السيئة الحسنة

ذكر خدا در اوقات فراغت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 2

2 - اوقات فراغت انسان ، بايد با توجّه به خدا و دعا به درگاه او سپرى شود .

فإذا فرغت فانصب

ذكر خدا در ايام تشريق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 22

22 - { عن أبى عبد اللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلومات } قال : هى أيّام التشريق ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلومات} روايت شده

است كه فرمود: مراد ايام تشريق است}.

ذكر خدا در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 2،3

2 _ لزوم زياد ياد كردن خدا به هنگام رويارويى با دشمنان دين و نبرد با آنان

إذا لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا

{اذكروا اللّه} مى تواند عطف بر {اثبتوا} باشد كه در حقيقت جواب شرط {إذا لقيتم} خواهد بود. بر اين مبنا مقصود، زياد ياد كردن خدا به هنگام نبرد است. همچنين {اذكروا ... } مى تواند جمله مستانفه باشد. در اين صورت زياد ياد كردن خدا برنامه اى است براى تمامى مراحل زندگى كه از مصاديق آن هنگام رويارويى با دشمنان است.

3 _ پايدارى اهل ايمان در صحنه هاى پيكار همراه با ياد مداوم خدا ، زمينه ساز پيروزى آنان بر دشمنان دين

فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

{لعلكم} علاوه بر اينكه متعلق بر {اذكروا اللّه} است، مى تواند متعلق به {فاثبتوا} نيز باشد. در اين صورت مراد از {فلاح}، پيروزى در جنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 1

1 _ مجاهدان در ميدان نبرد بايد همواره به ياد خدا باشند .

فاذا قضيتم الصلوة فاذكروا اللّه قيماً و قعوداً و على جنوبكم

ذكر خدا در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 21

21 - { و روى عن الصادق ( ع ) أنّ الذكر فى قوله : { و يذكروا اسم اللّه } هو التكبير عقيب خمس عشرة صلاة أوّلها ظهر العيد ;

از امام صادق(ع)

روايت شده است كه مراد از ذكر در سخن خداوند {و يذكروا اسم اللّه}، تكبيرهايى است كه در تعقيب پانزده نماز _ كه اول آنها ظهر عيد است _ گفته مى شود}.

ذكر خدا در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 4

4- توجه به ذات يكتاى پروردگار ، مقصود اصلى در خواندن او با نام ها و صفات متعدد

أيًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنى

ذكر خدا در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 11

11 _ انسان بايد در حال آسايش و سختى ، متوجه خدا بوده و به درگاه او نيايش داشته باشد .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لم يدعنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 6

6 - لزوم ياد خدا ، در هنگامه رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها

لأسقين_هم ماء غدقًا . .. و من يعرض عن ذكر ربّه يسلكه عذابًا صعدًا

ذكر خدا در روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 20

20- در آيين مريم ( دين يهود ) روزه دار به سخن گفتن با غير انسان ها و ذكر خداوند مجاز بود .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

{إنسىّ}; يعنى، يك انسان (قاموس). جمله {لن أكلّم اليوم إنسيّاً} تفريع بر {إنّى نذرت} مى باشد; يعنى، چون نذر روزه كرده ام، با هيچ انسانى سخن نخواهم گفت. از اين تفريع چنين

بر مى آيد كه در آيين يهود، روزه دار نبايد با انسانى تكلم كند; ولى ذكر گفتن و با خداوند مناجات كردن منعى نداشته است.

ذكر خدا در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 4

4 _ توجه دادن مردم به امدادهاى خداوند در دشواريها و تنگناهاى هولناك زندگى، روشى در تبليغ و دعوت به توحيد

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

{قل} فرمانى است به پيامبر(ص) براى بيان مضمون آيه از اين دستور چنين بر مى آيد كه اين سبك احتجاج بايد به عنوان محورى در تبليغ مورد توجه قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 4

4 _ لزوم روى آوردن به درگاه خدا در سختى و آسايش

ثم بدلنا مكان السيئة الحسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 11

11 _ انسان بايد در حال آسايش و سختى ، متوجه خدا بوده و به درگاه او نيايش داشته باشد .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لم يدعنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 8

8- توجه انسان ها به خداوند ، به هنگام دچار شدن به مشكلات ، از دلايل وجود خداوند

ثمّ إذا مسّكم الضرّ فإليه تجئرون

اگر چه در آيات قبل از شريك قرار دادن براى خداوند نهى شده بود و در آيه بعد نيز از شرك انسانهاى رهيده از مشكلات سخن به

ميان آمده است و سياق اين آيات در زمينه توحيد است; اما با همه اين اوصاف، به دلالت اقتضايى مى توان استفاده كرد كه: وجود خداوند از اين طريق نيز قابل اثبات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 9

9 - انسان در شرايط سخت ، براى كسب تحمل بيشتر ، به تسبيح و ياد خدا نيازمند است .

فاصبر على ما يقولون و سبّح بحمد ربّك

توصيه به تسبيح، پس از فرمان به {صبر}، نشانگر نقش تسبيح در توانمند شدن بر صبر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 15

15 - رويكرد به خدا در بلا ها و اعراض از او پس از نجات ، دغلكارى و ناسپاسى است .

فلمّا نجّيهم إلى البرّ . .. و ما يجحد بأي_تنا إلاّ كلّ ختّار كفور

ذكر خدا در شعر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 1،7،9

1 - ارزش شعر ، در پرتو ايمان ، عمل صالح و ياد خداوند

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و ذكروا اللّه كثيرًا

7 - شعر ارزشمند ، پيامدار ياد خدا و دفاع از مظلوم

و ذكروا اللّه كثيرًا و انتصروا من بعد ما ظلموا

9 - تبليغ ياد خدا ، ارزش هاى عقيدتى و عملى و عدالت خواهى ، اصيل ترين محتواى شعر ارزشى

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و انتصروا من بعد ماظلموا

ذكر خدا در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق

- 50 - 39 - 9

9 - قبل از طلوع و غروب خورشيد ، لحظه هايى مناسب براى ياد خدا *

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب

ذكر خدا در صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 7

7 _ توجه به خدا و اتكا به اوامرى لازم به هنگام تصميم گيرى براى صلح و ترك مخاصمه با كافران

و إن جنحوا . .. و توكل على اللّه

ذكر خدا در مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 9

9 - قبل از طلوع و غروب خورشيد ، لحظه هايى مناسب براى ياد خدا *

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب

ذكر خدا در مناجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 10

10 _ از آداب دعا توجه به ربوبيت خداوند در حال دعاست.

يدعون ربهم بالغدوة و العشىّ

ذكر خدا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 15

15 - وجود ذكر خدا در نماز ، دليل ترغيب و توصيه خداوند به اقامه آن است .

أقم الصلوة لذكرى

{لذكرى} ممكن است بيانگر نتيجه نماز باشد كه ياد خدا را در دل ها زنده مى كند و ممكن است مراد اشتمال نماز به اذكار الهى باشد، يعنى اقامه نماز به اين دليل واجب شمرده شده است كه ذكر خدا در آن وجود دارد.

ذكر خدا قبل از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 4

4 - لزوم ذكر نام خدا پيش از نماز

ذكر اسم ربّه فصلّى

ذكر خدا هنگام گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 16

16_ لزوم توجه به خدا و ربوبيت او ، به ويژه در مواقع خطرِ ارتكاب گناه

رب . .. إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

ذكر خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 9 - 5

5 - شگفت آور بودن انكار معاد و عالم آخرت ، با توجه به مخلوق خدا بودن آسمان و زمين

الذين لايؤمنون بالأخرة . .. أفلم يروا إلى ما بين أيديهم و ما خلفهم

استفهام در {أفلم} تعجيبى است و دلالت مى كند بر اين كه كفر به آخرت و انكار معاد، با توجه به اين كه آسمان و زمين در احاطه خدا قرار دارند، امر شگفت آورى است.

ذكر خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 3

3- قصه خلقت انسان از گِلى بد بو ، خشكيده و متغير ، شايسته ياد و يادآورى

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خ_لق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 71 - 3

3 - داستان آفرينش انسان و مجادله و گفتوگوى فرشتگان با خداوند در اين باره ، شايان ياد و يادآورى است .

إذ قال ربّك للمل_ئكة إنّى خ_لق بشرًا

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه {إذ} متعلق به فعل

مقدر همچون {أذكر} باشد.

ذكر خلقت انسان بر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 4

4- ربوبيت خداوند ، مقتضى بازگويى قصه خلقت انسان براى پيامبر ( ص )

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خلق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون

ذكر خلقت انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 4

4 - توجّه به آفرينش نيكوى انسان ها و سقوط و انحراف برخى از آنان ، دستاويزى براى تكذيب دين و كيفر هاى اخروى ، باقى نمى گذارد .

فما يكذّبك بعد بالدين

حرف {فاء} در {فما يكذّبك} و نيز كلمه {بعد}، اين آيه را بر آيات پيشين، تفريع كرده است; يعنى، آيا وجود كسانى كه در {أحسن تقويم} بوده و خود را به {أسفل سافلين} سقوط داده اند; دليل ضرورت دين براى پيشگيرى از آن سقوط و ضرورت روز جزا، براى كيفر آن منحرفان نيست؟!

ذكر خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 9 - 5

5 - شگفت آور بودن انكار معاد و عالم آخرت ، با توجه به مخلوق خدا بودن آسمان و زمين

الذين لايؤمنون بالأخرة . .. أفلم يروا إلى ما بين أيديهم و ما خلفهم

استفهام در {أفلم} تعجيبى است و دلالت مى كند بر اين كه كفر به آخرت و انكار معاد، با توجه به اين كه آسمان و زمين در احاطه خدا قرار دارند، امر شگفت آورى است.

ذكر خير صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده -

5 - 66 - 21

21 _ يادكرد از عناصر صالح يك امت به هنگام سرزنش از ناصالحان ايشان ، امرى لازم و پسنديده

و لو انهم اقاموا التورية . .. منهم امة مقتصدة و كثير منهم ساء ما يعملون

ذكر دائمى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 7

7 - ذكر دائم خداوند ، موجب قبولى و پيروزى در آزمايش هاى الهى است .

لنفتنهم فيه و من يعرض عن ذكر ربّه يسلكه عذابًا صعدًا

جمله {و من يعرض عن ذكر ربّه. ..} در حقيقت توصيه به يادآوردن نام و ياد خدا در دل ها است. اين توصيه _ پس از طرح مسأله آزمايش انسان ها _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

ذكر دائمى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 2

2_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، همواره و در هر حال خداوند را فراموش نكرده و به درگاه او شاكرند .

ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة . .. إنّه ليئوس كفور. إلاّ الذين صبروا

در برداشت فوق ، اين احتمال منظور شده است كه {كفور} از كفران (ناسپاسى) باشد.

ذكر دائمى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 2

2_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، همواره و در هر حال خداوند را فراموش نكرده و به درگاه او شاكرند .

ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة . .. إنّه ليئوس كفور. إلاّ الذين صبروا

در برداشت فوق ، اين احتمال منظور شده است كه {كفور} از كفران (ناسپاسى) باشد.

ذكر در

حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 11

11 _ پس از اتمام حج ، بايد به جاى تفاخر به نياكان ، ذكر خداوند كرد .

فاذا قضيتم مناسككم فاذكروا اللّه

امام باقر (ع): . .. و يعدّون مفاخر آياتهم ... فامرهم اللّه سبحانه، ان يذكروه مكان ذكرهم آبائهم فى هذا الموضع

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 529 ; نورالثقلين، ج 1، ص 198، ح 722.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 1،2

1 _ وجوب ذكر خداوند در روز هاى مشخص ( ايام تشريق ) بر حج گزار

و اذكروا اللّه فى ايّام معدودات

مراد از روزهاى مشخّص، ايّام تشريق (يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ذى الحجه) است.

2 _ اهميّت فوق العاده ذكر خداوند در حج

فاذكروا اللّه . .. و اذكروه ... فاذكروا اللّه ... و اذكروا اللّه

ذكر در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 3،4

3 - ذكر { اللّهمّ } ، سرفصل دعا و نيايش مؤمنان با خداوند

قل اللّهمّ

4 - ذكر { اللّهمّ } در آغاز ، از آداب دعا به درگاه الهى

قل اللّهمّ

ذكر در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 8

8 _ ضرورت توجّه به آگاهى گسترده خداوند ، در بحرانيترين هنگامه ها

و قاتلوا فى سبيل اللّه و اعلموا انّ اللّه سميع عليم

ظاهر اين است كه ضرورت توجه به علم الهى در آيه، همراه با جهاد مطرح باشد: {قاتلوا . .. و اعلموا}. يعنى آنگاه

كه به نبرد مشغوليد، متوجه باشيد كه خداوند، {سميع} و {عليم} است.

ذكر در شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 42 - 3

3 - صبح گاهان و شام گاهان ، وقت هايى مناسب براى ذكر و تسبيح خداوندند .

اذكروا اللّه . .. و سبّحوه بكرة و أصيلاً

بنابراين كه {بكرة} و {أصيلاً} به همان معناى حقيقى خود به كار رفته باشند، نه معناى كنايه اى، معناى ياد شده فهميده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 16

16 - شبان گاهان و بامدادان ، دو وقت مناسب و شايسته براى ذكر خدا و تسبيح و حمد او

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن دو وقت يادشده براى تسبيح و حمد به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 1،5

1 - ذكر نام پروردگار و ياد او در سپيده دم و پسين گاه ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

{بكرة}، هم به فاصله ميان نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان العرب) و هم به آغاز روز (مفردات راغب). {اصيلاً} به فاصله ميان عصر و مغرب گفته مى شود (صحاح اللغة) و نيز به معناى آخر روز آمده است (العين). {ذكر} هم دو نوع است: ذكر با قلب و ذكر با زبان. (مفردات راغب)

5 - سپيده دم و پسين گاه ، از اوقات مناسب براى ذكر و ياد خداوند

و اذكر

اسم ربّك بكرة و$ أصيلاً

أصيلاً

ذكر در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 5،8

5 _ انسان ها بايد در دل و جان به ياد خدا بوده و در هر صبح و عصر لب به ذكر او گشايند .

و اذكر ربك . .. بالغدو و الاصال

{غدوة} (مفرد غدو) به معناى صبح (زمان طلوع فجر تا طلوع خورشيد) است. {آصال} جمع و يا جمع الجمع {اصيل} است و اصيل به زمان ميان عصر تا مغرب گفته مى شود. قابل ذكر است كه {ال} در {الغدو} و {الأصال} براى استغراق است و افاده عموم مى كند ; يعنى هر صبح و عصر.

8 _ ياد كردن خدا در هر صبح و عصر ، انسان را از زمره غافلان بيرون مى كند .

و اذكر ربك . .. بالغدو و الاصال و لاتكن من الغفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 42 - 3

3 - صبح گاهان و شام گاهان ، وقت هايى مناسب براى ذكر و تسبيح خداوندند .

اذكروا اللّه . .. و سبّحوه بكرة و أصيلاً

بنابراين كه {بكرة} و {أصيلاً} به همان معناى حقيقى خود به كار رفته باشند، نه معناى كنايه اى، معناى ياد شده فهميده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 16

16 - شبان گاهان و بامدادان ، دو وقت مناسب و شايسته براى ذكر خدا و تسبيح و حمد او

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن دو وقت

يادشده براى تسبيح و حمد به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 1،5

1 - ذكر نام پروردگار و ياد او در سپيده دم و پسين گاه ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

{بكرة}، هم به فاصله ميان نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان العرب) و هم به آغاز روز (مفردات راغب). {اصيلاً} به فاصله ميان عصر و مغرب گفته مى شود (صحاح اللغة) و نيز به معناى آخر روز آمده است (العين). {ذكر} هم دو نوع است: ذكر با قلب و ذكر با زبان. (مفردات راغب)

5 - سپيده دم و پسين گاه ، از اوقات مناسب براى ذكر و ياد خداوند

و اذكر اسم ربّك بكرة و$ أصيلاً

أصيلاً

ذكر در عصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 5،8

5 _ انسان ها بايد در دل و جان به ياد خدا بوده و در هر صبح و عصر لب به ذكر او گشايند .

و اذكر ربك . .. بالغدو و الاصال

{غدوة} (مفرد غدو) به معناى صبح (زمان طلوع فجر تا طلوع خورشيد) است. {آصال} جمع و يا جمع الجمع {اصيل} است و اصيل به زمان ميان عصر تا مغرب گفته مى شود. قابل ذكر است كه {ال} در {الغدو} و {الأصال} براى استغراق است و افاده عموم مى كند ; يعنى هر صبح و عصر.

8 _ ياد كردن خدا در هر صبح و عصر ، انسان را از زمره غافلان بيرون مى كند .

و اذكر

ربك . .. بالغدو و الاصال و لاتكن من الغفلين

ذكر در مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 7،8،9،10،11،12

7 - مساجد ، جايگاه عبادت خدا و ياد كردن نام اوست .

مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

سجده، بارزترين نمود پرستش است و تعبير از پايگاههاى دينى اهل ايمان به مسجد (جايگاه سجده) بيانگر اين است كه: آن پايگاهها محل عبادت و پرستش مى باشد.

8 - مساجدى كه مردم در آن حضور نيابند و در آنها ذكر خدا نگويند ، در حقيقت مساجدى ويرانه اند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه و سعى فى خرابها

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {سعى فى خرابها} (در تلاش براى تخريب مساجد هستند) تفسير و توضيح جمله {منع مساجد اللّه أن يذكر فيها اسمه} باشد.

9 - آبادانى مساجد ، به يادكردن نام خدا در آنهاست .

أن يذكر فيها اسمه و سعى فى خرابها

10 - غفلت از ياد خدا در جايگاه عبادت ( مسجد و . . . ) امرى نكوهيده و نارواست .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

عبارت {أن يذكر فيها اسمه} بيانگر اين است كه: دليل ناروا بودن و ستمكار شمردن بازدارندگان مردم از حضور در مساجد، ياد نشدن نام خداست. بنابراين جمله {من أظلم ...} شامل كسانى كه در جايگاههاى عبادت از ياد خدا غافلند نيز، مى شود.

11 - تعطيلى مساجد و حضور نيافتن در آنها ، به انگيزه ياد نكردن نام خدا ، امرى نكوهيده و نارواست .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه

أن يذكر فيها اسمه

12 - مساجد ، بايد از هر آنچه مانع ياد خداست ، پيراسته باشد .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

ذكر در مشعر الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 8،10

8 _ وجوب ذكر خداوند در مَشعرالحرام

فاذكروا اللّه عند المشعرالحرام

10 _ كيفيّت ذكر خداوند در مشعرالحرام ، بايد طبق دستور وى باشد .

فاذكروا اللّه . .. و اذكروه كما هديكم

{كما هديكم} اى كما علّمكم. (همان گونه كه به شما آموخت.)

ذكر دشمنى شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 24

24- آدميان همواره نسبت به كنيه و عداوت شياطين با آنان توجه داشته باشند و از اطاعت آنان به پرهيزند .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى و هم لكم عدوٌّ

ذكر دعاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 13

13 - دعاى ابراهيم ( ع ) براى امنيت مكه و برخوردار شدن مؤمنان آن سرزمين از مواهب الهى ، خاطره اى شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ قال إبرهيم رب اجعل هذا بلداً ءامناً و ارزق أهله

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 15

15 - خاطره بناى كعبه از سوى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) و دعا هاى آنان در آن هنگام ، خاطره اى شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ يرفع إبرهيم القواعد

من البيت و إسمعيل ربنا

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

ذكر دعاى اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 15

15 - خاطره بناى كعبه از سوى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) و دعا هاى آنان در آن هنگام ، خاطره اى شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل ربنا

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

ذكر رازقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 13

13 - توجه به خالقيت ، رازقيت و مديريت خدا ، زمينه ساز حمد او است .

و لئن سألتهم من خلق . .. و سخّر ... اللّه يبسط الرزق ...و لئن سألتهم من نزّل ...

ذكر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 83 - 14

14 _ توجه به ربوبيت خداوند از آداب دعا و نيايش

ربنا ءامنا فاكتبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 10

10 _ از آداب دعا توجه به ربوبيت خداوند در حال دعاست.

يدعون ربهم بالغدوة و العشىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 6

6 _ توجه به ربوبيت خدا بر انسانها، زمينه ساز پذيرش احكام اوست.

أتل ما حرم ربكم عليكم

از اهداف بيان ربوبيت خدا به عنوان خاستگاه تحريم شرك و . .. ، اين است كه انسانها

بدانند محرمات الهى در راستاى تربيت ايشان بوده و در نتيجه زمينه پذيرش در آنان ايجاد شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 7

7_ باور به حاكميت خداوند بر موجودات و توجه به ربوبيت او بر انسانها ، ايجاد كننده روحيه توكل در آنان است .

إنى توكلت على الله ربى و ربكم ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 17

17_ توجه به ربوبيت خدا ، از آداب دعاست .

قال رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 6

6_ توجه به ربوبيّت خدا از آداب دعا و استغفار است .

سوف أستغفر لكم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 2

2_ توجه به ربوبيّت خداوند از آداب دعا و نيايش است .

رب قد ءاتيتنى . .. توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 3

3_ باور به ربوبيت خدا و توجه به آن ، زمينه ساز پذيرش دعوت اوست .

للذين استجابوا لربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 4

4_ باور به ربوبيت خداوند و توجه به آن ، زمينه ساز خشيّت آدمى از اوست .

يخشون ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 -

30 - 12

12_ باور و توجه به ربوبيت خدا وادار كننده آدمى به پرستش او

هو ربى لا إله إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 9

9- توجه به ربوبيّت خداوند ، از آداب دعا است .

يدعون ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 4

4- زكريا ( ع ) ، هنگام دعا ، به ربوبيت خداوند توجه داشت .

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 17

17- توجه به ربوبيت خدا ، از آداب دعا و استغفار است .

سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 14

14- توجه به ربوبيت الهى و نام مقدس { ربّ } از آداب دعا است .

و أدعوا ربّى . .. بدعاء ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 10

10- توجه به نبود فراموشى در خداوند و ربوبيت او بر سراسر هستى ، برانگيزنده آدمى به عبادت و اطاعت او و پايدارى بر آن

و ما كان ربّك نسيًّا . ربّ السموت ... فاعبده واصطبر لعب_دته

تفريع لزوم عبادت بر معارف ذكر شده در جملات پيشين، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 6

6 - ياد كرد ربوبيت الهى و به زبان آوردن نام مقدس { ربّ } ، از آداب دعاى به درگاه او است .

قال

ربّ اشرح لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 27

27 - ذكر نام { ربّ } در دعا ، از آداب آن است .

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 7

7- لزوم يادكرد انسان از پروردگار و مربى خويش

بل هم عن ذكر ربّهم معرضون

توبيخ كافران، به دليل روى گردانى از ياد پروردگار، مشعر به اين معنا است كه انسان به حكم عقل بايد از ياد پروردگار و مربى خويش غفلت نورزد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 5

5- خواندن خداوند با نام { ربّ } ، از آداب دعا و نيايش است .

و أيّوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الضرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 11

11- توجه به ربوبيت خداوند و ذكر آن به هنگام دعا ، از آداب دعا و نيايش

إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 20

20 _ توسل به اسم { ربّ } و ياد كرد ربوبيت خداوند ، از آداب دعا

و الذين يقولون ربّنا هب لنا . .. و اجعلنا للمتّقين إمامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 79 - 7

7 - ذكر صفت ربوبيت خدا در دعا ، امرى پسنديده و مطلوب

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 3

3 - توجّه به جلوه هاى ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به عبادت و ذكر خدا و جارى ساختن نام او بر زبان است .

و ذكر اسم ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به تلاش براى كسب رضايت و لطف او است .

ابتغاء وجه ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 3

3 - توجّه پيامبر ( ص ) ، به ربوبيت و عنايت ويژه خداوند به او ، مايه اطمينان آن حضرت به قطع نشدن ارتباط الهى با او است .

ما ودّعك ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 2

2 - توجّه به ربوبيت خداوند ، برانگيزاننده انسان به ابتهال و تضرّع به درگاه او است .

و إلى ربّك فارغب

قيد {إلى ربّك} متعلق به {ارغب} است. تقديم آن و آوردن حرف {فاء} پس از آن، بيانگر نقش ربوبيت خداوند، در لزوم توجّه به او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 14

14 - توجّه به خالقيت خداوند و ربوبيت او ، برانگيزاننده انسان به همراه ساختن كار ها با ذكر نام او است .

اقرأ باسم ربّك الذى خلق

ذكر رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 13

13 _ توجه به عقاب ، رحمت و

مغفرت الهى زمينه ساز عمل به احكام دين و پرهيز از اعمال ناپسند

و اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

هدف از بيان شدت عقاب، و بيان رحمت و مغفرت الهى پس از تبيين احكام، اين است كه زمينه انجام اوامر خدا و پرهيز از نافرمانى وى در مخاطبان به وجود آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 10

10 _ لزوم توجه انسان به توبه پذيرى و رحمت گسترده خداوند

ألم يعلموا أن اللّه هو يقبل التوبة . .. و أن اللّه هو التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 14

14_ يوسف ( ع ) با توجه دادن برادرانش به رحمت گسترده الهى ، آنان را به آمرزش گناهانشان اميدوار ساخت .

يغفر الله لكم و هو أرحم الرحمين

جمله {و هو . ..} حاليه است و به منزله تعليل براى {يغفر الله} مى باشد ; يعنى، چون {ارحم الراحمين} است، گناه شما را مى بخشايد. قابل ذكر است كه يوسف با يادآورى اين صفت خداوند، پس از گذشت از گناه برادرانش، به اين نكته اشاره مى كند كه: من از شما درگذشتم پس او كه از همه _ از من و غير من _ مهربان تر است، بى هيچ ترديد از شما خواهد گذشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 3

3- لطف و رحمت خداوند به بندگان ، سزاوار ذكر و يادآورى است .

ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا

ذكر رحمت عام خدا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 1 - 2

2 - خداوند ، توجه دهنده خلق به رحمت بى كران خويش

الرحم_ن

آغاز شدن سوره با وصف {الرحمان} بيانگر مطلب ياد شده است.

ذكر رنجهاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 6

6- توجه به رنج و تلاش همه رهبران الهى در طول تاريخ ، مايه تسلّى خاطر تلاشگران راه دين است .

و لقد استهزئَ برسل من قبلك

ذكر زحمات والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 7،8

7- فرزندان بايد همواره به زحمات تربيتى پدر و مادر خويش ، توجه داشته باشند .

و قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

دستور خداوند به يادآورى زحمات تربيتى پدر و مادر به وقت دعا، مى تواند آموزنده حقيقت فوق باشد.

8- توجه انسان به ضعف ها و نياز هاى دوران كودكى و خدمات و زحمات پدر و مادر ، برانگيزنده عواطف وى نسبت به آنان است .

و قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

ذكر زهد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 7

7 - صفت آخرت انديشى و دنياگريزى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) شايان ياد و يادآورى است .

و اذكر عبدنا . .. إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله {إنّا أخلصناهم. ..} تعليل براى {اُذكر...} باشد; يعنى، سرگذشت ابراهيم(ع) و... را ياد كن; چون آنان را به آخرت انديشى خالص گردانيديم.

ذكر زهد

اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 7

7 - صفت آخرت انديشى و دنياگريزى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) شايان ياد و يادآورى است .

و اذكر عبدنا . .. إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله {إنّا أخلصناهم. ..} تعليل براى {اُذكر...} باشد; يعنى، سرگذشت ابراهيم(ع) و... را ياد كن; چون آنان را به آخرت انديشى خالص گردانيديم.

ذكر زهد يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 7

7 - صفت آخرت انديشى و دنياگريزى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) شايان ياد و يادآورى است .

و اذكر عبدنا . .. إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله {إنّا أخلصناهم. ..} تعليل براى {اُذكر...} باشد; يعنى، سرگذشت ابراهيم(ع) و... را ياد كن; چون آنان را به آخرت انديشى خالص گردانيديم.

ذكر سان ديدن سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 31 - 2

2 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر يادآورى ماجراى سان ديدن سليمان ( ع ) ازاسب هاى خود

إذ عرض عليه بالعشىّ الص_فن_ت الجياد

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {إذ} متعلق به فعل محذوف (همچون {اُذكر}) بوده و مخاطب اين فعل هم پيامبراسلام(ص) باشد.

ذكر سبحان الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 52 - 5

5 - ذكر { سبحان

اللّه } ، از بهترين ذكر ها است .

فسبّح

{سبّح}; يعنى، بگو {سبحان اللّه}. توصيه به اين ذكر از ميان ديگر ذكرها; مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

ذكر سبحانك اللّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 3

3 _ ذكر { سبحانك اللّهم } سر فصل نيايش مؤمنان با خدا در بهشت

جنت النعيم. دعويهم فيها سبحنك اللّهم

ذكر سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 5

5 _ استدراج نتيجه فراموش كردن خداوند، پس از توجه به او در سختيها و شدايد

أغير اللّه تدعون . .. فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شىء

ذكر سختى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 5 - 5

5 - توجه به همراه بودن زندگانى با سختى ها ، مايه پى بردن انسان به ضعف خويش در برابر خداوند

فى كبد . أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

ذكر سرنوشت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 9

9_ توجه به داستان پيامبران و سرنوشت اقوام مؤمن و كافر ايشان ، وادار كننده انسان به استقامت وپايدارى بر توحيد و پرستش خدا

فاستقم كما أُمرت

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه جمله {فاستقم . ..} بر داستان اقوام گذشته _ كه در آيات پيشين از آن سخن رفته است _ تفريع شده باشد.

ذكر سرنوشت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112

- 9

9_ توجه به داستان پيامبران و سرنوشت اقوام مؤمن و كافر ايشان ، وادار كننده انسان به استقامت وپايدارى بر توحيد و پرستش خدا

فاستقم كما أُمرت

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه جمله {فاستقم . ..} بر داستان اقوام گذشته _ كه در آيات پيشين از آن سخن رفته است _ تفريع شده باشد.

ذكر سلطه خدا در استعاذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 2 - 4

4 - توصيف خداوند به فرمان رواى مردم ، از آداب استعاذه به درگاه او است .

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس

ذكر سنتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 8

8 _ توجه به آيات و سنتهاى خداوند و به ياد آوردن پيوسته آنها زمينه دستيابى به صراط مستقيم است.

و هذا صرط ربك مستقيما قد فصلنا الأيت لقوم يذكرون

ذكر شرافت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 21 - 7

7 - توجّه به شرافت جبرئيل و نيرومندى ، منزلت الهى ، فرمان روايى بى چون و چرا و امانت دارى او ، زمينه ساز باور به سلامت قرآن در مرحله نزول و ابلاغ به پيامبر ( ص )

إنّه لقول رسول كريم . ذى قوّة عند ذى العرش مكين . مطاع ثَمّ أمين

ذكر شرح صدر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 2

2 - خداوند ، برخوردارى پيامبر ( ص ) را از شرح صدر ، به

او يادآور شده ، آن را عطاى ويژه خويش به آن حضرت خواند .

ألم نشرح لك صدرك

ذكر صفات جلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 10

10- توجه به نبود فراموشى در خداوند و ربوبيت او بر سراسر هستى ، برانگيزنده آدمى به عبادت و اطاعت او و پايدارى بر آن

و ما كان ربّك نسيًّا . ربّ السموت ... فاعبده واصطبر لعب_دته

تفريع لزوم عبادت بر معارف ذكر شده در جملات پيشين، گوياى برداشت ياد شده است.

ذكر صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 17

17 - ثناى خداوند و ذكر اوصاف او ، پيش از اظهار حاجت ، امرى شايسته و از آداب دعا است .

قل اللّهمّ فاطر السم_وت . .. ع_لم ... أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 2،6

2 - ذكر اوصاف خداوند و توجّه هميشگى به آنها ، از آثار تزكيه است .

تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى

شناخت اسم، بدون شناخت مسمّى حاصل نمى شود (مفردات راغب) و نمى توان تكلم به الفاظى را كه ذهن براى آن معنايى تصور نكرده است، {ذكر اسم} ناميد. بنابراين ياد نام هاى خداوند، ملازم با ياد محتواى آنها است كه بر ويژگى هاى او دلالت دارند. عطف اين آيه بر {تزكّى} در آيه قبل، بيانگر مقدمه بودن تزكيه براى {ذكر اسم} است.

6 - ياد نام و اوصاف خداوند ، سوق دهنده انسان به عبادت و

نماز است .

و ذكر اسم ربّه فصلّى

ذكر صفات خدا هنگام تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 9

9 - لزوم توجه به صفات و نشانه هاى خداوند ، هنگام قرائت قرآن

اقرأ باسم ربّك

حرف {باء} در {باسم ربّك}، براى الصاق يا استعانت و يا مصاحبت است. و در صورت اخير مفاد آيه شريفه لزوم همراه ساختن تمام لحظات قرائت با ذكر اسم خداوند است. در حقيقت مراد توجّه به صفات و نشانه هايى است كه اين اسم، بيانگر آن است.

ذكر عجز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 5 - 7

7 - توجه به عجز انسان در برابر قدرت خداوند ، مانع انكار معاد

أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

جمله {أهلكت مالاً لبداً} (در آيه بعد)، مى تواند حاكى از آن باشد كه گوينده آن، به اين دليل انفاق ها را اتلاف مال مى داند كه منكر پاداش پس از مرگ است. در اين صورت آيه شريفه، ريشه آن پندار را مى زند و مى گويد: مگر انسان گمان مى كند كه كسى قادر نيست او را حيات بخشيده و به او پاداش دهد كه مى گويد: انفاق هايم مايه اتلاف اموالم شد؟ آرى خداوند بر اعاده او قدرتمند است; گرچه انفاق هاى چنين شخصى در آن روز پاداشى نخواهد داشت.

ذكر عجز موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 5

5 - توجه به قدرت برتر خداوند و عجز و ناتوانى خلق ، بازدارنده آنان از

كفر و تكذيب

لاتنفذون إلاّ بسلط_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط دو آيه، نشانگر آن است كه غفلت جن و آدميان از قدرت خداوند، زمينه ساز تكذيب گرى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 10

10 - توجّه به ناچيز بودن همه موجودات در برابر علوّ خداوند ، زمينه ساز خلوص نيت و قصد تقرّب به او در انفاق ها است .

يؤتى ماله . .. ابتغاء وجه ربّه الأعلى

ذكر عذاب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 13

13 _ توجه به عقاب ، رحمت و مغفرت الهى زمينه ساز عمل به احكام دين و پرهيز از اعمال ناپسند

و اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

هدف از بيان شدت عقاب، و بيان رحمت و مغفرت الهى پس از تبيين احكام، اين است كه زمينه انجام اوامر خدا و پرهيز از نافرمانى وى در مخاطبان به وجود آيد.

ذكر عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 8

8 - توجّه به رسيدن عطاى خداوند ، پيش از كمك خواستن از او ، زمينه پرهيز از دريغ داشتن كمك ، به كسانى است كه دست نياز به سوى انسان دراز مى كنند .

و وجدك عائلاً فأغنى . .. و أمّا السائل فلاتنهر

خداوند در آيات پيشين، پيامبر(ص) را متوجّه ساخت كه به مجرد فقير يافتن آن حضرت، وى را غنى ساخت و اكنون از او مى خواهد كه از رد حاجتمندان _ آن هم پس

از اظهار نياز كردن آنان _ بپرهيزد. مقايسه آن عطا و اين فرمان، بيانگر برداشت ياد شده است.

ذكر عظمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 120 - 4

4 _ ضرورت اظهار عبوديت در برابر خداوند به هنگام توجه به عظمت او و مشاهده آيات بزرگ وى

و ألقى السحرة سجدين

از اهداف بيان سجده ساحران به هنگام مشاهده آيات الهى و توجه يافتن به عظمت خدا، تعليم همگانى است به اينكه پس از مشاهده آيات الهى و توجه به عظمت او شايسته است كه در برابر او كرنش كنند و سر تعظيم فرود آورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 11

11_ توجه به جلال و هيبت خداوند ، وادار كننده موجودات به تسبيح و ستايش او

و يسبّح الرعد بحمده والمل_ئكة من خيفته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 5

5 - مراسم قربانى در حج ، عرصه ياد كرد عظمت و كبريايى خداوند

كذلك سخّر لكم لتكبّروا اللّه

ضمير {ها} در {سخرها} به {بُدن} (شتران قربانى) بازمى گردد. {تكبير} (مصدر {تكبرون}) به معناى خدا را به بزرگى ياد كردن است. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين مى شود: {ما آن شتران درشت و عظيم الجثه را براى شما رام كرديم}، (شما به راحتى مى توانيد كارد را در حلقوم آنها فرو كنيد، بدون اين كه كمترين آسيبى به شما برسد.) اين كار براى آن است كه شما به پاس اين نعمت بزرگ (توفيق انجام دادن عبادت قربانى)، خدا را به

بزرگى ياد كنيد و يك صدا فرياد بزنيد: {اللّه أكبر على ما هدانا}.

ذكر علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 17

17_ توجّه و باور به آگاهى و نظارت خداوند بر اعمال و رفتار انسانها ، موجب پايدارى و استقامت در راه دين است .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك . .. إنه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 26

26_ باور و توجه به عالمانه و حكيمانه بودن افعال الهى ، آدمى را به صبر و شكيبايى در تنگنا ها و حوادث دشوار ، وامى دارد .

فصبر جميل . .. إنه هو العليم الحكيم

ذكر علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 13

13 _ توجه به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار ، و غيب و شهود ، بازدارنده آدمى از گناه و توبه شكنى و برانگيزنده وى به خير و صلاح

و قل اعلموا فسيرى اللّه عملكم . .. فينبئكم بما كنتم تعملون

بيان علم همه جانبه خداوند _ پس از تشويق و توصيه به توبه و عمل _ مى تواند به منظور مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 4

4- توجه به آگاهى همه جانبه خداوند از اعمال و رفتار ستم پيشگان و كيفر شدنشان در روز قيامت ، بازدارنده آدمى از ستم و تعدى

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم

ليوم تشخص فيه الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 19

19 - توجه به آگاهى خدا از آشكار و نهان ، بازدارنده مؤمنان از ارتباط سرّى با كافران

تسرّون . .. و أنا أعلم بما أخفيتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 3

3 - لزوم پرهيز از ادعا هاى نادرست و توجه به آگاهى خداوند از رفتار ها و نيّت هاى انسان

يقول . .. أيحسب أن لم يره أحد

توبيخ مستفاد از همزه استفهام در {أيحسب}، ممكن است ناظر به دروغ بودن گفتارى باشد كه در آيه قبل از مدعيان انفاق نقل شد.

ذكر علو خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 10

10 - توجّه به ناچيز بودن همه موجودات در برابر علوّ خداوند ، زمينه ساز خلوص نيت و قصد تقرّب به او در انفاق ها است .

يؤتى ماله . .. ابتغاء وجه ربّه الأعلى

ذكر عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 37 - 1

1 - طغيان گران با حضور در صحنه قيامت ، كردار خويش را به ياد آورده و جهنم را حاضر خواهند يافت .

يوم يتذكّر . .. و برّزت الجحيم لمن يرى . فأمّا من طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 38 - 1

1 - آنان كه زندگانى دنيا را برگزيده و آن را بر آخرت ترجيح دادند ، كردار خويش را در

قيامت به ياد آورده ، جهنم را حاضر خواهند يافت .

يوم يتذكّر . ... و برّزت الجحيم ... و ءاثر الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 2

2 - خداترسان دور از هواپرستى با حضور در صحنه قيامت ، كردار خويش را به ياد آورده و جزاى آن را خواهند ديد .

يوم يتذكّر . .. و أمّا من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى

ذكر عنصر خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 5 - 1،4

1 - تحقيق درباره منشأ آفرينش انسان و توجّه به عنصر اوليه جسم وى ، زمينه ساز باور به امكان احياى دوباره او است .

فلينظر الإنس_ن ممّ خلق

جمله {إنّه على رجعه لقادر} _ در آيات بعد _ بيانگر آن است كه آنچه از اين آيه به بعد مطرح شده، آماده سازنده ذهن انسان براى باور به امكان معاد است.

4 - لزوم تحقيق درباره منشأ آفرينش انسان و كشف عنصر اصلى در پيدايش جسم او

فلينظر الإنس_ن ممّ خلق

ذكر عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 9

9 - داستان پيمان گرفتن خداوند از بنى اسرائيل ، داستانى شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل

{إذ} مفعول براى فعل {أذكر} (ياد كن) است. فرمان خداوند به يادآورى، نشانه اهميت خاص موضوعى است كه بايد متذكر آن بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 11

11 _ يادآورى نعمت

ها و پيمان هاى الهى ، زمينه تقواپيشگى است . *

و اذكروا نعمة اللّه . .. و اتقوا اللّه

فرمان به يادآورى نعمتها و پيمانهاى الهى و سپس امر به تقوا، بيانگر آن است كه ياد نعمتها و پيمانهاى الهى، نقش مؤثرى در نيل به تقوا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 1،9

1 - به يادآوردن پيمان گرفتن هاى سخت خداوند از پيامبران پيشين و از خود پيامبراسلام ( ص ) ، از جمله فرمان هاى خداوند به پيامبراكرم ( ص )

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم و منك

{إذ} مفعول فعل مقدر {اُذكر} است. بنابراين، استفاده مى شود كه پيامبر(ص) بايد يادآور نكات و يا نكته اى كه در آيه آمده، باشد.

9 - پيمان گرفتن سخت خداوند از انبياى خود ، امرى شايسته ياد و يادآورى است .

و إذا أخذنا من النبيّن . .. و أخذنا منهم ميث_قًا غليظًا

ذكر غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 3

3 - ائتلاف احزاب مختلف و لشگركشى آنان عليه مسلمانان مدينه و شكست شان ، شايسته يادآورى است .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{إذ جاءوكم} عطف بر {إذ جاتكم} در آيه پيش و متعلق فعل {اُذكروا} در همان آيه است.

ذكر غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 2

2 _ جنگ حنين از عرصه هاى به ياد ماندنى نصرت خدا و دخالت نيرو هاى غيبى براى تقويت سپاه اسلام و شكستن مقاومت جبهه دشمن

لقد

نصركم اللّه فى مواطن كثيرة و يوم حنين

با اينكه {مواطن كثيرة} شامل جنگ {حنين} نيز مى شود، ذكر جداگانه آن بويژه با تعبير {يوم حنين} (روز حنين)، بيانگر برداشت فوق است.

ذكر فرجام اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 34 - 1

1- لزوم توجه انسان ، به سرنوشت شوم كافران در قيامت

و يوم يعرض الذين كفروا على النار

كلمه {يوم}، متعلق به كلمه مقدرى نظير {اُذكر} است و يا عامل آن از استفهام {أليس ه_ذا بالحقّ} كه به تقدير {يقال لهم} است، به دست مى آيد. برداشت ياد شده ناظر به احتمال اول است.

ذكر فرجام امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 18

18 _ لزوم توجه به فرجام و عاقبت امور ، در ارزش گذارى آنها

و لاتعجبك . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون

برداشت فوق با توجه به اينكه خداوند، در تبيين علت نهى (لاتعجبك) به فرجام و عاقبت منافقان اشاره كرده است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 15

15 - نقش مهم توجّه به فرجام امور ، در موضع گيرى ها و گرايش هاى انسان

ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت . .. و يعذّب المن_فقين و ... و أعدّ لهم جهنّم

خداوند، آخرين سخنى را كه درباره مؤمنان و نيز منافقان و مشركان يادآور شده، فرجام نيك مؤمنان و سرنوشت سخت منافقان و مشركان است و اين سخنان از سر تشويق و تهديد صادر شده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

ذكر فرجام شوم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 11

11 - توجه دادن مردم به سرنوشت شوم كفرپيشگان گذشته و بيان تاريخ عبرت آموز آنان ، از وظايف مبلغان الهى است .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

ذكر فرجام شوم كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 46 - 5

5 - توجه به فرجام شوم كفر ، مانع گرايش انسان به آن و عامل دلگرمى مؤمنان

يوم لايغنى . .. و لا هم ينصرون

آيه شريفه تهديدى براى كافران و دلجويى براى اهل ايمان در قبال حق ستيزى كفرپيشگان است.

ذكر فرجام مخالفان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 10

10 - يادآورى مكرر سرنوشت مخالفان پيامبران ، در راستاى زدايش روحيه مخالفت و طغيان در ميان انسان ها است .

فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا و مضى مثل الأوّلين

عبارت {مضى مثل الأوّلين}، مى تواند بدين معنا باشد كه داستان انبيا و مخالفان ايشان، در آيات ديگرى بيان شده است. ذكر {مضى مثل الأوّلين} در پايان آيه شريفه، مى تواند اشاره بدين نكته باشد كه: {ما مكرراً سرنوشت آنان را يادآور شديم تا شايد شما پند گيريد}.

ذكر فرجام مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 2

2 - پديدآمدن اختلاف ميان مستضعفان و مستكبران ، در آتش دوزخ و احتجاج و دليل آوردن هر يك از آنان ، حادثه اى شايسته ياد و يادآورى

و إذ يتحاجّون

فى النار فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا

{إذ} متعلق به فعل محذوف (أذكر) مى باشد.

ذكر فرجام مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 2

2 - پديدآمدن اختلاف ميان مستضعفان و مستكبران ، در آتش دوزخ و احتجاج و دليل آوردن هر يك از آنان ، حادثه اى شايسته ياد و يادآورى

و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا

{إذ} متعلق به فعل محذوف (أذكر) مى باشد.

ذكر فرجام مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 109 - 4

4_ مطالعه در تاريخ اقوام مشرك و توجه به فرجام شوم آنان ، راهى براى پى بردن به بطلان شرك و نبود توان و نيرو در معبود هاى ساختگى است .

فلاتك فى مرية مما يعبد ه_ؤلاء

ذكر فضايل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 10

10 _ توجه به خصلت هاى والاى پيامبر ( ص ) ، زمينه ساز سر نهادن انسان ها به اطاعت او

لقد جاءكم رسول من أنفسكم . .. بالمؤمنين رءوف رحيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه هدف خداوند از بيان صفات والاى پيامبر (ص) و تذكر به آنها به انسانها، گرايش دادن آنان به حق پذيرى و اطاعت از آن حضرت است.

ذكر فضايل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 24 - 7

7_ خداوند ، فراخوان مردم به فهميدن امتياز مؤمنان بر كافران و توجه داشتن به آن

هل يستويان مثلاً أفلاتذكّرون

ذكر فلسفه احكام

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 30

30 - توجه مؤمنان به عالمانه و حكيمانه بودن احكام دين ، اطمينان بخش خاطر آنان

ذلكم حكم اللّه يحكم بينكم و اللّه عليم حكيم

از مطرح شدن علم و حكمت خداوند، پس از بيان احكام و مخاطب قرار گرفتن مؤمنان نسبت به اين حقيقت كه علم و حكمت الهى باهم آميخته است، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

ذكر فناپذيرى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 26 - 3

3 - توجه به ناپايدارى زندگى دنيايى ، هشدارى به انسان ها در فريفته نشدن به آن

كلّ من عليها فان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 3

3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به ناپايدارى زندگى دنيايى و اقتدار و كرامت جاودان پروردگار هستى

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

پرسش سرزنش آميز آيه شريفه، در مورد نعمت هاى انكارناپذير، درصدد توجه دادن انسان به نعمت هايى است كه در آيات پيشين مطرح شده است (از جمله ناپايدارى دنيا و بقاى اقتدار خداوند).

ذكر قانونمندى جريان آبها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 3

3 - خداوند ، خواهان توجه جن و انس به اهميت قانون مندى جريان آب هاى زمين

مرج البحرين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ذكر قانونمندى عذابهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 16

16

- توجه به تدبير خداوند و قانون مند بودن عذاب ها و كيفر هاى او ، برانگيزنده انسان به تسبيح و ستايش او در همه حال

و لولا كلمة . .. بحمد ربّك

ذكر قانونمندى كيفرهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 16

16 - توجه به تدبير خداوند و قانون مند بودن عذاب ها و كيفر هاى او ، برانگيزنده انسان به تسبيح و ستايش او در همه حال

و لولا كلمة . .. بحمد ربّك

ذكر قبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 9

9 - توجّه به وابستگى آفرينش ، تدبير ، هدايت ، مرگ و قبر انسان به خداوند ، زمينه ساز انجام دادن تكاليف الهى

من نطفة خلقه . .. ثمّ أماته فأقبره ... كلاّ لمّا يقض ما أمره

ذكر قدرت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 21 - 7

7 - توجّه به شرافت جبرئيل و نيرومندى ، منزلت الهى ، فرمان روايى بى چون و چرا و امانت دارى او ، زمينه ساز باور به سلامت قرآن در مرحله نزول و ابلاغ به پيامبر ( ص )

إنّه لقول رسول كريم . ذى قوّة عند ذى العرش مكين . مطاع ثَمّ أمين

ذكر قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 7،8

7 - توجه به قدرت همه جانبه خداوند و انحصار حاكميت او بر هستى زايل كننده هر شبهه اى درباره نسخ اديان و احكام

دين است .

ما ننسخ من ءاية أو ننسها . .. ألم تعلم أن اللّه على كل شىء قدير. ألم تعلم أن الل

استفهام تقريرى در دو جمله {ألم تعلم أن اللّه على . ..} و {ألم تعلم أن اللّه له ...} بيانگر اين است كه: مخاطبان (انسانها) در ارتباط با نسخ دين و جايگزينى آن شبهه هايى داشته يا براى آنان رخ خواهد داد. خداوند، براى يافتن پاسخ شبهات، آنان رابه توجه در قدرت همه جانبه و حاكميت مطلق خويش، سفارش كرده است.

8 - توجه به قدرت مطلق خداوند و حاكميتش بر جهان آفرينش ، موجب باور به توان خداوند بر جايگزينى دينى بهتر يا همانند دين منسوخ

نأت بخير منها أو مثلها ألم تعلم أن اللّه على كل شىء قدير. ألم تعلم أن اللّه له م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 2

2 _ يادآور شدن قدرت اختصاصى خداوند بر فرستادن انواع عذاب بر مشركان و كافران، از وظايف تبليغى پيامبر(ص)

قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 4 - 6

6_ توجه و باور به قدرت مطلق خدا ، زداينده هرگونه شبهه درباره معاد و برپايى قيامت

إلى الله مرجعكم و هو على كل شىء قدير

هدف از بيان قدرت خداوند ، پس از طرح مسأله معاد و روز قيامت ، اين است كه انسانها را متوجه قدرت همه جانبه خدا كند تا مبادا در تحقق يافتن قيامت _ كه پذيرش آن براى نوع انسانها مشكل است _ ترديد كنند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 74 - 3

3- توجه به مالكيت و قدرت مطلقه خدا و ناتوانى موجودات در برابر او ، مستلزم تشبيه نكردن او به غير است .

و يعبدون من دون الله ما لايملك . .. فلاتضربوا لله الأمثال

عمده ترين موضوعى كه از آيات قبل استفاده شد، مالكيت و قدرت مطلق الهى و نفى هرگونه مالكيت و قدرت از خدايان دروغين مشركان است و در اين آيه خداوند، نتيجه و لازمه مطلب فوق را، تمثيل نكردن خدا به غير او دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 2،3

2 - اقتدار و كرامت زوال ناپذير خداوند ، نعمتى شايان توجه براى خلق

و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه فناى زمينيان، فناى مطلق و ابدى نيست و آنان پس از مرگ همچنان نيازمند و وابسته به فيض خداوند مى باشند، اقتدار و كرامت جاودان خدا نويد و نعمتى براى آنان است.

3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به ناپايدارى زندگى دنيايى و اقتدار و كرامت جاودان پروردگار هستى

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

پرسش سرزنش آميز آيه شريفه، در مورد نعمت هاى انكارناپذير، درصدد توجه دادن انسان به نعمت هايى است كه در آيات پيشين مطرح شده است (از جمله ناپايدارى دنيا و بقاى اقتدار خداوند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 8 - 4

4 - توجّه به قدرت خداوند ، در صورت نگارى

و تركيب اجزاى بدن انسان مانع تأثير جاذبه هاى گناه در او و زمينه ساز پذيرش ربوبيت خداوند است .

ما غرّك . .. فى أىّ صورة ما شاء ركّبك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 4 - 2

2 - توجّه به قدرت خداوند بر روياندن گياهان و به وجود آوردن چراگاه ها ، مايه منزّه دانستن او از هر عيب و نقص و پيراستن نام او ، از هر وصف ناروا است .

سبّح اسم . .. و الذى أخرج المرعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 5 - 7

7 - توجه به عجز انسان در برابر قدرت خداوند ، مانع انكار معاد

أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

جمله {أهلكت مالاً لبداً} (در آيه بعد)، مى تواند حاكى از آن باشد كه گوينده آن، به اين دليل انفاق ها را اتلاف مال مى داند كه منكر پاداش پس از مرگ است. در اين صورت آيه شريفه، ريشه آن پندار را مى زند و مى گويد: مگر انسان گمان مى كند كه كسى قادر نيست او را حيات بخشيده و به او پاداش دهد كه مى گويد: انفاق هايم مايه اتلاف اموالم شد؟ آرى خداوند بر اعاده او قدرتمند است; گرچه انفاق هاى چنين شخصى در آن روز پاداشى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 2 - 4

4 - آگاهى از قدرت خداوند بر آفرينش انسان از خون لخته ، زمينه ساز توجه به او در آغاز هر كار است .

اقرأ باسم

ربّك . .. خلق الإنس_ن من علق

ذكر قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 3

3 - قرآن ، بيدارگر فطرت و يادآور باور ها و شناخت هاى فطرى انسان ها است .

و إنّه لذكر

ذكر قصص انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 9

9_ توجه به داستان پيامبران و سرنوشت اقوام مؤمن و كافر ايشان ، وادار كننده انسان به استقامت وپايدارى بر توحيد و پرستش خدا

فاستقم كما أُمرت

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه جمله {فاستقم . ..} بر داستان اقوام گذشته _ كه در آيات پيشين از آن سخن رفته است _ تفريع شده باشد.

ذكر قصه آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 1

1- ماجراى سجده ملائكه در برابر آدم و نافرمانى ابليس ، شايسته ياد و يادآورى است

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {إذ} متعلق به {اذكر} و يا {اذكروا} مقدّر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 1

1- سرگذشت سجده ملائكه در برابر آدم و تمرّد ابليس ، عبرت آموز و شايان توجه است .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم

{إذ} ظرف براى فعل مقدر مانند {اُذكر} است; يعنى: {ياد كن زمانى را كه . ..}. فرمان خداوند به پيامبر(ص) و يا آحاد مردم در مورد ياد كردن داستان سجده براى آدم، گوياى سازنده بودن اين يادآورى و عبرت

آموزى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 116 - 1

1 - داستان سجده فرشتگان بر آدم و امتناع ابليس ، سرگذشتى درخور توجه و درس آموزى

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا

{إذ} مفعول فعل محذوف است و به قرينه آيات مشابه، آن فعل {اذكر} (فراگير و به خاطر داشته باش) مى باشد.

ذكر قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 1

1- پيامبراكرم ( ص ) وظيفه دار ياد كردن سرگذشت ابراهيم ( ع ) در قرآن

واذكر فى الكت_ب إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 1

1 - يادآورى سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

ذكر قصه ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 1

1- خداوند ، پيامبر ( ص ) را به يادكردن سرگذشت ادريس ( ع ) در قرآن فرمان داد .

واذكر فى الكت_ب إدريس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 2

2- سرگذشت اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) و صبر و شكيبايى آنان ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {اسماعيل} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

ذكر قصه اسحاق(ع)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 1

1 - يادآورى سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

ذكر قصه اسماعيل صادق الوعد(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 1

1- پيامبراكرم ( ص ) مأمور يادكرد سرگذشت اسماعيل صادق الوعد در قرآن

واذكر فى الكت_ب إسم_عيل

درباره اين كه اسماعيل مذكور در اين آيه، آيا فرزند ابراهيم(ع) است يا شخصى ديگر، بين مفسران دو نظر وجود دارد كه هر كدام به ادله اى تمسك جسته اند. اين نام در قرآن به صورت مطلق بر فرزند ابراهيم(ع) اطلاق شده و در اين جا نيز قرينه جدى بر اين كه اسماعيل {صادق الوعد} شخص ديگرى است وجود ندارد.

ذكر قصه اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 2

2- سرگذشت اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) و صبر و شكيبايى آنان ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {اسماعيل} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 1

1 - يادآورى سرگذشت اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل

ذكر قصه اليسع(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 1

1 - يادآورى سرگذشت اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل

ذكر قصه ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 1

1- سرگذشت ايوب ( ع ) و نيايش او با خدا ، درس آموز و سزاوار ياد ويادآورى است .

و أيّوب إذ نادى ربّه

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {أيّوب} به وسيله عامل مقدرى، چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 11

11 - بازگشت و دو چندان شدن خانواده ايوب ( ع ) ، مايه تذكر و بيدارى صاحبان خرد ناب

و وهبنا له أهله . .. رحمة منّا و ذكرى لأُولى الألب_ب

{لُب} به معناى عقل خالص و خرد ناب است (مفردات راغب).

ذكر قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 4

4- تلاش موسى ( ع ) براى يافتن خضر ( ع ) ، واقعه اى درخور يادآورى و توجّه است .

و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح

{إذ} مفعول براى {اُذكر} در تقدير است.

ذكر قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 78 - 1

1- داستان داوود و سليمان ، شايسته ياد و يادآورى است .

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {داود} مفعولٌ به براى فعل مقدرى،

چون {اذكر} باشد (البته با حذف مضافى مانند {خبر}); يعنى، به ياد آور خبر داوود و سليمان را.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 4

4 - توصيه خداوند به پيامبراسلام مبنى بر يادآورى سرگذشت داوود پيامبر ، در دوران سخت رسالت خود

واذكر عبدنا داود

ذكر قصه ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 2

2- سرگذشت اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) و صبر و شكيبايى آنان ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {اسماعيل} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 1

1 - يادآورى سرگذشت اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل

ذكر قصه زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 1

1- داستان زكريا و فرزند خواهى او ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و زكريّا إذ نادى

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه نصب {زكريّا} به عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

ذكر قصه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 78 - 1

1- داستان داوود و سليمان ، شايسته ياد و يادآورى است .

و داود و سليم_ن إذ

يحكمان فى الحرث

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {داود} مفعولٌ به براى فعل مقدرى، چون {اذكر} باشد (البته با حذف مضافى مانند {خبر}); يعنى، به ياد آور خبر داوود و سليمان را.

ذكر قصه عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 1

1- توجه ويژه به آيات سرگذشت مريم و تشريح داستان تولد عيسى در قرآن ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

واذكر فى الكت_ب مريم

{اذكر} خطاب به پيامبر(ص) است. آن حضرت بدون دستور خاص نيز آيات نازل شده را در قرآن بيان مى كرد. هدف از تأكيد بر ذكر اين آيات، بيان اهميت ماجراى باردارى مريم به عيسى و تأثير عميق آن در جامعه آن روز است.

ذكر قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 2

2 - رسالت لوط و مبارزات او با زشت كردارى هاى قومش ، شايان ياد و يادآورى

و لوطًا إذ قال لقومه

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {لوطاً} مفعول {اذكر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 3

3 - سرگذشت لوط ( ع ) ، در مبارزه بر ضد فحشا ، پندآموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و لوطًا إذ قال

{لوطاً} احتمال دارد كه عطف به آيه چهارده باشد و احتمال دارد كه مفعول فعل مقدّر {اذكر} باشد. بنابر احتمال دوم، نكته بالا قابل استفاده است.

ذكر قصه مريم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16

- 1

1- توجه ويژه به آيات سرگذشت مريم و تشريح داستان تولد عيسى در قرآن ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

واذكر فى الكت_ب مريم

{اذكر} خطاب به پيامبر(ص) است. آن حضرت بدون دستور خاص نيز آيات نازل شده را در قرآن بيان مى كرد. هدف از تأكيد بر ذكر اين آيات، بيان اهميت ماجراى باردارى مريم به عيسى و تأثير عميق آن در جامعه آن روز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 1

1- داستان حضرت مريم و پاك دامنى و فرزنددار شدن او ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و التى أحصنت فرجها فنفخنا فيها

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {التى} منصوب به عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

ذكر قصه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 1،2

1- پيامبر ( ص ) ، موظف به يادآورى سرگذشت موسى ( ع ) و قومش و به خاطر سپردن آن

و إذ قال موسى لقومه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه فعل {اذكر} قبل از {إذ} مقدر باشد. بنابراين، آيه خطاب به پيامبر(ص) و بيان وظيفهء آن حضرت است.

2- سرگذشت موسى ( ع ) و قومش ، درس آموز و شايسته به خاطر سپردن

و إذ قال موسى لقومه

اينكه خداوند پيامبر(ص) را موظف به يادآورى سرگذشت حضرت موسى(ع) كرده است، حكايت از اهميت و سودمندى آن دارد و شايسته است انسانها آن را به خاطر بسپارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 60 - 4

4- تلاش موسى ( ع ) براى يافتن خضر ( ع ) ، واقعه اى درخور يادآورى و توجّه است .

و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح

{إذ} مفعول براى {اُذكر} در تقدير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 1

1- پيامبراكرم ( ص ) وظيفه دار يادكرد سرگذشت حضرت موسى در قرآن

واذكر فى الكت_ب موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 9 - 2

2 - تاريخ زندگى موسى ( ع ) و حوادث آن ، درس آموز و شايان توجه و تأمل براى رهبران و مبلغان دين است .

و هل اتيك حديث موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 1

1 - سرگذشت مبارزه موسى ( ع ) با فرعونيان ، شايان توجه و درس آموزى

و إذ نادى ربّك موسى

واژه {إذ} در محل نصب و مفعول براى فعل محذوف است; يعنى، {واذكر إذ نادى. ..} فرمان الهى مبنى بر به خاطر آوردن سرگذشت موسى بيانگر حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 7 - 1

1 - سرگذشت موسى و خانواده اش در وادى طور ، شايان ذكر و يادآورى

إذ قال موسى لأهله

{إذ} اسم زمان در محل نصب و مفعولٌ به براى فعل محذوف است; يعنى، {اذكر إذ قال موسى لأهله. ..; زمانى را كه موسى به كسانش گفت... به يادآور}.

ذكر قصه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 76 - 2

2- داستان حضرت نوح ، داستانى درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و نوحًا إذ نادى

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {نوحاً} مفعول براى فعل مقدر (هم چون {اذكر} يا {اذكروا}) باشد.

ذكر قصه يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 1

1 - يادآورى سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

ذكر قصه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 1

1 - مؤمن آل فرعون براى بيدار كردن مردم و انصراف آنان از قتل موسى ( ع ) ، سرگذشت يوسف پيامبر رايادآور شد .

أتقتلون رجلاً . .. إنّى أخاف عليكم ... و لقد جاءكم يوسف

ذكر قصه يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 1

1- ماجراى ذاالنون ( يونس ( ع ) ) ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و ذاالنون إذ ذهب

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {ذا النون} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد. گفتنى است كه {النون} به معناى ماهى است و {ذاالنون} لقب براى يونس(ع) است; به اين مناسبت كه او مدتى در شكم ماهى قرار داشت.

ذكر قضاوت اخروى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 10

10_ توجه به قضاوت و داورى خداوند در قيامت

و باور به پاداش و مجازات در آن سرا ، آدمى را به استقامت در راه دين وامى دارد .

لقضى بينهم . .. إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم أعم_لهم ... فاستقم كما أُمرت

ذكر قطع روابط در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 3 - 4

4 - توجه به گسسته شدن روابط خانوادگى در قيامت ، مانع از دست زدن انسان به كار هاى خلاف ، به انگيزه حمايت از خانواده و خويشان

لن تنفعكم أرحامكم و لا أول_دكم يوم القي_مة

ذكر قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 10

10 _ اجتماع حج گزاران ، يادآور جمع شدن انسان ها در قيامت

و اعلموا انكم اليه تحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 6

6 _ ياد قيامت و صحنه هاى بررسى اعمال در آن ، زمينه ساز رعايت تقوا و ترس از خداوند

و اتقوا اللّه . .. يوم يجمع اللّه الرسل

چنانچه {يوم} مفعول براى {اذكروا} باشد، جمله {اذكروا يوم . ..} پس از {اتقوا اللّه} مى تواند اشاره به علتى از علل لزوم تقوا و ترس از خدا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 2

2 _ ياد آورى رخداد قيامت هشدارى به مشركان وافترا زنندگان به خداوند

و يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين أشركوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 3

3 _ يادآورى قيامت، از روشهاى قرآن

براى انذار و تبليغ است.

كذلك يجعل الله الرجس على الذين لا يؤمنون . .. و يوم يحشرهم جميعا

{يوم}، ظرف و متعلق به فعلى محذوف مانند {اذكر} است. يعنى آن روز را به مردم يادآورى كن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 1

1 - آخرت انديشى و ياد مستمر قيامت ، از اوصاف ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام )

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

{خالصة} موصوف براى صفت مقدر (چون خصلة) و يا صفت است. {باء} آن براى سببيت و عبارت {ذكرى الدار} نيز بيان براى {خالصة} مى باشد. بر اين اساس پيام آيه چنين خواهد بود: ما با خصلت و صفت خالص و بى شائبه _ كه عبارت است از آخرت انديشى _ آنان را خالص ساختيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 24

24 _ توجه يافتن به مرگ و قبر و قيامت و آمادگى براى آنها ، فلسفه وجود حج و اختصاص آن به خداوند

و للّه على الناس حج البيت

امام صادق (ع): . .. و اعلم بانّ اللّه تعالى لم يفترض الحجّ و لم يخصّه من جميع الطاعات بالاضافة الى نفسه بقوله عزّ و جلّ {و للّه على النّاس حج البيت ... } ... الاّ للاستعداد و الاشارة الى الموت و القبر و البعث و القيامة ... .

_______________________________

مصباح الشريعه، ص 49 ; بحارالانوار، ج 99، ص 125، ح 1.

ذكر كبريايى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 3 - 2،3

2 - به بزرگى

ياد كردن خداوند و اظهار توحيد ربوبى او ، از نخستين برنامه هاى رسالت پيامبر ( ص )

و ربّك فكبّر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از {فكبر} به بزرگى ياد كردن خداوند در ميان مردم باشد; مثلاً بگويد: اللّه أكبر و. .. .

3 - لزوم بزرگ شمردن خداوند و به بزرگى ياد كردن او

و ربّك فكبّر

ذكر كرامت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 2،3

2 - اقتدار و كرامت زوال ناپذير خداوند ، نعمتى شايان توجه براى خلق

و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه فناى زمينيان، فناى مطلق و ابدى نيست و آنان پس از مرگ همچنان نيازمند و وابسته به فيض خداوند مى باشند، اقتدار و كرامت جاودان خدا نويد و نعمتى براى آنان است.

3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به ناپايدارى زندگى دنيايى و اقتدار و كرامت جاودان پروردگار هستى

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

پرسش سرزنش آميز آيه شريفه، در مورد نعمت هاى انكارناپذير، درصدد توجه دادن انسان به نعمت هايى است كه در آيات پيشين مطرح شده است (از جمله ناپايدارى دنيا و بقاى اقتدار خداوند).

ذكر كوتاهى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 114 - 5

5 - توجه انسان در دنيا به ناپايدارى عمر خويش ، داراى نقشى اساسى در گرايش او به دين الهى

ق_ل إن لبثتم إلاّ قليلاً لو أنّكم كنتم تعلمون

تعبير {لو أنّكم كنتم تعلمون}

مى رساند كه اگر انسان در زندگى دنيوى، به ناپايدارى آن توجه داشته باشد، راهى را انتخاب خواهد كرد كه به دوزخ و پشيمانى منتهى نشود. آن راه، همان گردن نهادن به شريعت و آيين الهى است.

ذكر كيفر اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 5

5 - توجه به كيفر بى چون و چراى گناه كاران در قيامت ، بازدارنده خلق از كفر و تكذيب نعمت هاى خداوند

فيومئذ لايس_ل عن ذنبه . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه خداوند پس از بيان راه نداشتن چون و چرا در برنامه هاى قيامت براى گناهكاران، خلق را به پرهيز از تكذيب نعمت ها توجه داده است.

ذكر كينه شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 24

24- آدميان همواره نسبت به كنيه و عداوت شياطين با آنان توجه داشته باشند و از اطاعت آنان به پرهيزند .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى و هم لكم عدوٌّ

ذكر گمراهى انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 4

4 - توجّه به آفرينش نيكوى انسان ها و سقوط و انحراف برخى از آنان ، دستاويزى براى تكذيب دين و كيفر هاى اخروى ، باقى نمى گذارد .

فما يكذّبك بعد بالدين

حرف {فاء} در {فما يكذّبك} و نيز كلمه {بعد}، اين آيه را بر آيات پيشين، تفريع كرده است; يعنى، آيا وجود كسانى كه در {أحسن تقويم} بوده و خود را به {أسفل سافلين} سقوط داده

اند; دليل ضرورت دين براى پيشگيرى از آن سقوط و ضرورت روز جزا، براى كيفر آن منحرفان نيست؟!

ذكر گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 1

1- انسان ، وظيفه دار توجه به نظارت گواهان الهى در هر عصرى بر اعمالش

و يوم نبعث فى كلّ أُمّة شهيدًا

تكرار مضمون {يوم نبعث . ..} در ضمن چند آيه و نيز در تقدير بودن {اذكر} يا {اذكروا} بيانگر اهميت موضوع است.

ذكر گواهى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 17

17_ يعقوب ( ع ) براى واداشتن فرزندانش به پايبندى به سوگند و پيمانشان ، آنان را متوجه نظارت و شهادت خدا كرد .

الله على ما نقول وكيل

از جمله {الله . ..} در صورتى كه آن را جمله اى خبرى بدانيم ، برداشت فوق استفاده مى شود.

ذكر لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 12

12- برشمردن لطف و عنايت هاى مكرر خداوند درگذشته عمر ، زمينه جلب رحمت و لطف الهى و از آداب دعا است .

قال ربّ . .. لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 10

10 - لزوم توجه هميشگى انسان به امداد ها و الطاف خداوند در حق وى

قليلاً ما تذكّرون

لحن آميخته با سرزنش جمله {قليلاً ما. ..} مى رساند كه خداوند خواهان توجه هميشگى انسان به او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- ضحى - 93 - 3 - 3

3 - توجّه پيامبر ( ص ) ، به ربوبيت و عنايت ويژه خداوند به او ، مايه اطمينان آن حضرت به قطع نشدن ارتباط الهى با او است .

ما ودّعك ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 8

8 - توجّه به عنايت هاى خداوند در رفع مشكلات رسالت ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و وضعنا عنك وزرك

ذكر ماشاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 10

10- گفتن { ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه } به هنگام مشاهده نعمت ها ، كارى شايسته و لازم است .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

ذكر مالكيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 52 - 9

9- واهمه داشتن از غير خداوند _ با توجه به وحدانيت و مالكيت انحصارى او بر جهان _ امرى شگفت آور و غير منطقى است .

إنما هو إل_ه وحد . .. و له ما فى السموت و الأرض ... أفغير الله تتّقون

همزه {أفغير الله}، استفهام انكارى بوده و متضمن معناى تعجب است و تعجب در جايى رخ مى دهد كه كارى غير طبيعى و غير متداول باشد. اينكه پس از يادآورى {إنما هو إله واحد} و {له ما فى السماوات و الأرض} با شگفتى اظهار مى دارد: {أفغير الله تتّقون}، نكته فوق قابل

استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 74 - 3

3- توجه به مالكيت و قدرت مطلقه خدا و ناتوانى موجودات در برابر او ، مستلزم تشبيه نكردن او به غير است .

و يعبدون من دون الله ما لايملك . .. فلاتضربوا لله الأمثال

عمده ترين موضوعى كه از آيات قبل استفاده شد، مالكيت و قدرت مطلق الهى و نفى هرگونه مالكيت و قدرت از خدايان دروغين مشركان است و در اين آيه خداوند، نتيجه و لازمه مطلب فوق را، تمثيل نكردن خدا به غير او دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 12

12 - اهل ايمان ، به مالكيت حقيقى خداوند بر امكانات دنيايى بشر توجه دارند .

و ممّا رزقن_هم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 13 - 6

6 - لزوم توجه انسان به مالكيت مطلق خداوند بر جهان هستى و پرهيز از غفلت و غرور به هنگام بهرهورى از طبيعت و مظاهر آن

جميعًا منه

تذكّر خداوند به اين كه همه هستى از او است _ پس از اين كه جهان را مسخّر انسان ياد كرده است _ مى رساند كه انسان با حاكميت بر جهان، زمينه غرور و غفلت از خداوند را دارد. و تأكيد {جميعاً منه} درصدد از ميان بردن اين غفلت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 6

6 - توجّه به مالكيت خداوند بر دنيا و آخرت و حوادث آنها ، وادار سازنده انسان

به جدى گرفتن هشدار هاى عذاب

و إنّ لنا للأخرة و الأُولى . فأنذرتكم نارًا تلظّى

ذكر مبدأ خلقت انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 39 - 4

4 - توجه به مبدأ پيدايش بشر و سير تكوين او ، راهنماى انسان ها به مسأله معاد

إنّا خلقن_هم ممّا يعلمون

مطلب ياد شده، از يادآورى مسأله پيدايش بشر براى منكران قيامت استفاده مى شود.

ذكر محدوده مسؤوليت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 5

5- توجّه رهبران الهى به نداشتن مسؤوليتى در برابر كفر مردم پس از انجام وظيفه انذار و تبشير ، مايه عدم احساس ناتوانى و شكست در ايفاى وظيفه خويش است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

ذكر مخلصان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 3

3- ياد كرد و تجليل از پيامبران و اسوه هاى خلوص ، از روش هاى هدايتى قرآن

ذكر رحمت ربّك . .. واذكر ... واذكر ... واذكر

ذكر مدبر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 9

9 - توجّه به وابستگى آفرينش ، تدبير ، هدايت ، مرگ و قبر انسان به خداوند ، زمينه ساز انجام دادن تكاليف الهى

من نطفة خلقه . .. ثمّ أماته فأقبره ... كلاّ لمّا يقض ما أمره

ذكر مديريت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63

- 13

13 - توجه به خالقيت ، رازقيت و مديريت خدا ، زمينه ساز حمد او است .

و لئن سألتهم من خلق . .. و سخّر ... اللّه يبسط الرزق ...و لئن سألتهم من نزّل ...

ذكر مربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 7

7- لزوم يادكرد انسان از پروردگار و مربى خويش

بل هم عن ذكر ربّهم معرضون

توبيخ كافران، به دليل روى گردانى از ياد پروردگار، مشعر به اين معنا است كه انسان به حكم عقل بايد از ياد پروردگار و مربى خويش غفلت نورزد.

ذكر مربى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 7

7- توجه به ربوبيّت الهى و نقش آفرينى آن بر در و ديوار وجود ، داراى نقشى مهم و گرايش به توحيد است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

مؤمن به ربوبيّت خدا است و از اين تكرار استفاده مى شود كه توجه به صفت ربوبيّت در ميان ديگر صفات الهى، اثرى خاص در پرهيز از شرك دارد.

ذكر مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 8

8 _ خداوند جوامع كفرپيشه را به انديشه در امكان نزديك بودن مرگ و هلاكتشان فراخواند .

أو لم ينظروا فى . .. أن عسى أن يكون قد اقترب أجلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 9

9 - توجّه به وابستگى آفرينش ، تدبير ، هدايت ، مرگ و قبر انسان به خداوند ، زمينه

ساز انجام دادن تكاليف الهى

من نطفة خلقه . .. ثمّ أماته فأقبره ... كلاّ لمّا يقض ما أمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 7

7 _ پيكار احد ، كارزارى سخت و مجسّم كننده مرگ در ديده پيكارگران مسلمان

و لقد كنتم تمنّون الموت . .. فقد رايتموه و انتم تنظرون

1 _ مفسران برآنند كه آيه شريفه درباره نبرد احد نازل شده است. 2 _ چون خداوند از رويارويى و درگير شدن با كافران، به ديدن مرگ تعبير كرده است، معلوم مى شود كه كارزارى سخت بوده كه ورود به آن، مساوى ديدن مرگ بوده است.

ذكر مشيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 3

3- موسى ( ع ) در عين تعهّد به خضر ، از ياد خدا و نقش مشيّت الهى در كار ها ، غافل نبود .

ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا

ذكر معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 6 - 4

4 - معاد ، موضوعى بس مهم و در خور توجه

أنب_ؤا ما كانوا به يستهزءون

واژه {نبأ} به خبر و حادثه اى اطلاق مى شود كه مهم و شايان توجه باشد.

ذكر معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 9

9 - قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن

و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور

{إذ} مفعول براى فعل {اذكروا} در آيه 47 است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 8

8 _ قرار گرفتن كوه بر فراز سر بنى اسرائيل ، معجزه و رخدادى شايسته به ياد داشتن

و إذ نتقنا الجبل فوقهم كأنه ظلة

{إذ} متعلّق به فعل مقدّر {اذكروا} است.

ذكر معجزه كوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 10

10 - قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل ، معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن

و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور

{إذ} مفعول براى فعل مقدر {أذكروا} مى باشد و بر اين اساس برداشت فوق استفاده مى گردد.

ذكر مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 7

7 - ياد امت هاى هلاك شده و تكذيب گرانبيا در داستان ها ، تنها اثر بر جاى مانده از آنها در تاريخ

و جعلن_هم أحاديث

{أحاديث} جمع {اُحدوثة}است. {اُحدوثه} نيز به داستان هاى شگفتى گفته مى شود كه با آب و تاب نقل شده و با ولعى خاص شنيده مى شود.

ذكر ممانعت از مسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 5

5- امتنان الهى بر شركت كنندگان در { عمرة القضا } ، با يادآورى ممانعت مكيان از ايشان در سفر حديبيه *

هم الذين كفروا و صدّوكم عن المسجدالحرام و الهدىَ معكوفًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه آيه شريفه خطاب به مؤمنانى باشد كه در سال هفتم هجرى (يك سال پس از صلح حديبيه) براى انجام عمره وارد مسجدالحرام شدند. در چنين شرايطى

خداوند، موقعيت دشوار گذشته رابه ياد ايشان آورد تا نعمت ها را از ياد نبرند.

ذكر منشأ امكانات مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 86 - 6

6- لزوم توجه انسان به خدايى بودن امكانات خويش و جاودان نشمردن آن

و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحينا إليك

برداشت فوق با استفاده از مفهوم اولويت آيه است; زيرا آن جا كه وحى از پيامبر(ص) قابل سلب باشد، ساير نعمتها از ديگران به طريق اولى امكان سلب دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 133 - 5

5 - لزوم توجه به خدايى بودن امكانات مادى و نعمت هاى طبيعى

و اتّقوا الذى أمدّكم . .. أمدّكم بأنع_م و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 7 - 11

11 - توجه به عاريه و خدادادى بودن امكانات و دارايى ها ، زمينه اى براى پيدايش روحيه انفاق گرى در انسان

و أنفقوا ممّا جعلكم مستخلفين فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 9

9 - توجه به خدا دادى بودن امكانات و دارايى ها ، زمينه ساز پيدايش روحيه انفاق گرى در انسان

و ما لكم ألاّتنفقوا . .. و للّه ميرث السم_وت و الأرض

از اهداف يادآورى خدادادى بودن امكانات و دارايى ها _ در مقام بيان لزوم انفاق _ ، تسهيل امر انفاق و ايجاد روحيه انفاق گرى در ميان انسان ها است.

ذكر منشأ تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96

- 4 - 5

5 - توجه به وابستگى تمام آموخته ها به خداوند ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به توانايى بر عمل به وظيفه دريافت و قرائت قرآن

اقرأ . .. الذى علّم بالقلم

با توجّه به {امّى} و بى سواد بودن پيامبر(ص) تا زمان بعثت، خداوند پس از فرمان دادن آن حضرت به قراءت، خود را معلم تمام اهل قلم معرفى كرده است تا آن حضرت را به امدادهاى خويش اميدوار سازد.

ذكر منشأ روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 5

5- توجه به نقش اصلى مشيت و تقدير خدا در روزى انسان ها ، زمينه ساز اجتناب از بخل و افراط در انفاق به بخشش همه اموال و داراييهاست .

و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك . .. إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء

جمله {إن ربّك. ..} در مقام تعليل براى جمله {و لاتجعل يدك...} است. بنابراين مفهوم آيه چنين مى شود: خداوند روزى رسان است، پس نبايد از ترس تهيدستى، بخل ورزيد و انفاق نكرد.

ذكر منشأ شرح صدر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 4

4 - توجّه به خدادادى بودن شرح صدر ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. ألم نشرح لك صدرك

هدف از استفهام در {ألم نشرح. ..} _ كه براى تقرير است _ با توجّه به ارتباط آن با محتواى سوره قبل، توجّه دادن پيامبر(ص) به نعمت هايى است كه نشان محبوب بودن او

نزد خداوند است تا نگرانى هاى احتمالى آن حضرت از ميان برود.

ذكر منشأ نزول قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 4 - 3

3- توجه به مبدأ نزول قرآن زمينه تذكرپذيرى و پندگرفتن از آن است .

تذكرة لمن يخشى . تنزيلاً ممّن خلق الأرض والسم_وت العلى

گاهى براى بيان علت، از حال استفاده مى شود. {تنزيلاً} كه حال براى قرآن است بيانگر علت {تذكره بودن} آن است; يعنى، قرآن به دليل صدور از ناحيه خداوند، براى تذكردادن كاملاً شايسته است.

ذكر منشأ نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 37 - 5

5 - همواره بايد نعمت هاى گذشته و حال را وابسته به خواست خداوند دانست .

و لقد مننّا عليك مرّة أُخرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 133 - 5

5 - لزوم توجه به خدايى بودن امكانات مادى و نعمت هاى طبيعى

و اتّقوا الذى أمدّكم . .. أمدّكم بأنع_م و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 11

11 - توجه دائمى سليمان ( ع ) به خدايى بودن امكانات خويش

فلمّا رءاه مستقرًّا عنده قال ه_ذا من فضل ربّى

از آيه ياد شده و نيز آيات پيشين استفاده مى شود كه سليمان در اوج قدرت و شوكت نيز، از ياد خدا غافل نبوده، او را ياد مى كند و بر نعمت هاى او سپاس مى گزارد.

ذكر مواعظ بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص -

28 - 76 - 13

13 - رفتار ناصحانه قوم قارون با وى ، امرى شايان توجه و يادآورى است .

إذ قال له قومه لاتفرح

{إذ} در محل نصب و مفعول براى فعل محذوف است; يعنى، {اذكروا إذ قال له قومه. ..}.

ذكر مواعظ لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 1

1 - مواعظ لقمان به پسرش ، شايسته يادآورى است .

و إذ قال لقم_ن لإبنه و هو يعظه

بنابراين احتمال كه {إذ} متعلق به {اُذكر} مقدر باشد، اين نكته به دست مى آيد.

ذكر مؤاخذه اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 62 - 1

1 - صحنه روبه رو شدن اهل شرك با مؤاخذه خداوند در روز رستاخيز ، صحنه اى شايان توجه و يادآورى

و يوم يناديهم فيقول أين شركاءى

{يوم} در {يوم يناديهم} مفعول براى فعل محذوف {اذكر} است; يعنى، {اذكر يوم يناديهم. ..}.

ذكر مؤاخذه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 65 - 1

1 - مواجه شدن اهل شرك با بازخواست خداوند در روز رستاخيز ، امرى قابل توجه و شايان يادآورى

و يوم يناديهم

{يوم} در {يوم يناديهم} مفعول براى {اذكر} محذوف است; يعنى، {و اذكر يوم يناديهم. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 74 - 1

1 - صحنه روبه رو شدن اهل شرك با مؤاخذه خداوند در روز رستاخيز ، صحنه اى شايان توجه و يادآورى

و يوم يناديهم فيقول أين شركاءى

{يوم} در {يوم يناديهم} مفعول براى فعل محذوف {اذكر}

است; يعنى، {اذكر يوم يناديهم. ..}.

ذكر ناپايدارى امكانات مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 8

8- انسان ، به زوال پذيرى نعمت هاى مادّى ، بايد توجه داشته باشد و به آنها مغرور نشود .

فقال . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا ... و هو ظالم لنفسه قال ما أظنّ أن تبي

ذكر ناپايدارى رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 4

4 - توجه به ناپايدارى رفاه و امنيت ، زمينه ساز گرايش به تقوا و پيروى از انبيا

فاتّقوا اللّه و أطيعون . .. أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

ذكر ناپايدارى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 8

8- توجه به سرعت زوال زندگى دنيا ، مايه هشدار و عبرت رفاه مندان و دنياطلبان است .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا كماء أنزلن_ه . .. تذروه الري_ح

با توجه به ارتباط آيه با آيات قبل كه در زمينه نشان دادن انديشه هاى رفاه مندان مغرور و فرجام آنان بود، نكته بالا فهميده مى شود.

ذكر ناپايدارى زيباييهاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 8 - 5

5- توجه به ناپايدارى زيبايى ها و مواهب زمين ، زمينه ساز عدم گرايش انسان ها به مظاهر دنيا است .

إنّا جعلنا ما على الأرض زينة . .. و إنّا لج_علون ما عليها صعيدًا جرزًا

هدف از بيان فرجام زمين و توجه دادن آدميان به ناپايدارى مواهب آن، پس از

طرح مسئله آزمون، اين است كه انسان ها، به آن دل نبندند و رسيدن به آن را هدف خويش قرار ندهند.

ذكر ناپايدارى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 88 - 3

3 - لزوم توجه انسان به ناپايدارى مال و فرزند و فريفته نشدن به آنها

يوم لاينفع مال و لابنون

ذكر ناپايدارى مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 88 - 3

3 - لزوم توجه انسان به ناپايدارى مال و فرزند و فريفته نشدن به آنها

يوم لاينفع مال و لابنون

ذكر ناظران عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 4

4 _ توجه انسان به نظارت خدا و رسول و مؤمنان بر اعمالش ، بازدارنده او از خطا و تشويق كننده به نيكيهاست .

قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم و رسوله و المؤمنون

ذكر نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 1،6

1 - به زبان آوردن نام خداوند ، درست كارى و مايه نجات است .

قد أفلح من . .. و ذكر اسم ربّه

ذكر دو نوع است: ذكر با قلب و ذكر با زبان (مفردات راغب) و مراد از آن در آيه شريفه _ به قرينه كلمه {اسم} _ ذكر با زبان است.

6 - ياد نام و اوصاف خداوند ، سوق دهنده انسان به عبادت و نماز است .

و ذكر اسم ربّه فصلّى

ذكر نجات بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 49 - 3

3 - نجات از چنگال فرعونيان و عذاب هاى ايشان ، خاطره اى براى بنى اسرائيل ، كه شايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن است . *

و إذ نجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوءالعذاب

{إذ نجيناكم} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است و در حقيقت مفعول براى {اذكروا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 6

6- نجات بنى اسرائيل از شكنجه و كشتار فرعونيان ، نعمت چشمگير و به ياد ماندنى خداوند بر آنان بود .

إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون

ذكر نظارت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 4

4 _ توجه انسان به نظارت خدا و رسول و مؤمنان بر اعمالش ، بازدارنده او از خطا و تشويق كننده به نيكيهاست .

قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم و رسوله و المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 17

17_ توجّه و باور به آگاهى و نظارت خداوند بر اعمال و رفتار انسانها ، موجب پايدارى و استقامت در راه دين است .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك . .. إنه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 17

17_ يعقوب ( ع ) براى واداشتن فرزندانش به پايبندى به سوگند و پيمانشان ، آنان را متوجه نظارت و شهادت خدا كرد .

الله على ما نقول وكيل

از جمله {الله

. ..} در صورتى كه آن را جمله اى خبرى بدانيم ، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 19

19 - لازم است كه انسان ، به نظارت دقيق خداوند بر اَعمال او ، توجه داشته باشد .

ألم تر أنّ اللّه . .. و أنّ اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 14

14- توجه به علم و نظارت الهى ، مانع تلاش هاى پنهانى انسان عليه دين

و اللّه يعلم إسرارهم

علم الهى، از آن جهت به منافقان تذكر داده شده تا آنان، با توجّه به اين حقيقت، دست از خلاف كارى بردارند.

ذكر نظارت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 4

4 _ توجه انسان به نظارت خدا و رسول و مؤمنان بر اعمالش ، بازدارنده او از خطا و تشويق كننده به نيكيهاست .

قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم و رسوله و المؤمنون

ذكر نظارت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 4

4 _ توجه انسان به نظارت خدا و رسول و مؤمنان بر اعمالش ، بازدارنده او از خطا و تشويق كننده به نيكيهاست .

قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم و رسوله و المؤمنون

ذكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 13

13 _ توجه و باور به خدادادى بودن نعمت ها ، بر انگيزنده انسان ها به پرستش

خداوند است .

اعبدوا ربكم الذى . .. أنزل من السماء ماء فأخرج به من الثمرت

از اينكه خداوند براى ايجاد روحيه پرستش در بندگان، آنان را متوجه نعمتهاى الهى مى كند، برداشت فوق بدست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 2،12

2 - خداوند از بنى اسرائيل خواست تا نعمت هاى او را همواره به خاطر داشته باشند .

يبنى اسرائيل اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

12 _ به ياد خدا بودن و نعمت ها را از جانب او دانستن ، هدف از ضرورت ياد كردن و به خاطر داشتن نعمتهاست .

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

توصيف {نعمت} به اينكه خداوند آن را عطا فرموده (أنعمت عليكم)، به اين حقيقت اشاره دارد كه: ياد كردن نعمت بايد وسيله اى باشد براى ياد كردن منعم; يعنى، ياد كردن نعمت بايد ملازم با ديدن خدا در وراى هر نعمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 47 - 3،9

3 - خداوند از بنى اسرائيل خواست تا نعمت هاى او را ياد كنند و همواره آنها را به خاطر داشته باشند .

يبنى إسرائيل اذكروا نعمتى

9 - به خاطر داشتن نعمت برترى بنى اسرائيل بر همگان ، سفارش و توصيه خداوند به آنان

اذكروا نعمتى . .. أنى فضلتكم على العلمين

عطف {أنى فضلتكم} بر {نعمتى} اقتضا مى كند كه: {أنى فضلتكم} نيز مفعول {اذكروا} باشد; يعنى: اذكروا . .. أنى فضلتكم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 122 - 3

3 - خداوند ، از بنى اسرائيل خواست

تا نعمت هاى او را ياد كرده و همواره آنها را به خاطر داشته باشند .

يبنى إسرءيل اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 6

6 - تعيين خانه خدا براى حضور مردم و تأكيد بر حفظ امنيت حاضران در آن محيط ، از نعمت هاى الهى و شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً

{إذ} مفعول براى {اذكروا} (به ياد داشته باشيد) است و لام در {للناس} حكايت از آن دارد كه قرار دادن كعبه براى حضور پياپى مردم در جهت منافع آنان است، كه از آن در برداشت، به نعمت تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 11

11 _ برشمردن نعمتها و ترغيب به تقوا، از رهنمودهاى پندآميز خداوند

ذلك من ءايت الله لعلهم يذكرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {آيات الله} جملات قرآن و محتواى آنها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 26

26_ باور به ربوبيت خدا و توجه به احسان ها و نعمت هاى او ، زمينه ساز پرهيز از گناهان است .

معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 19

19_ برخورداران از نعمت و عزت و مكنت ، بايد به خدادادى بودن آنها توجه داشته و بدان اقرار كنند .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 26

26_ ياد كردن از نعمت هاى خداوند و ستايش كردن او با صفاتى شايسته ، از آداب دعا به درگاه اوست .

رب قد ءاتيتنى من الملك . .. فاطر السموت و الأرض ... توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 7،8

7- نجات از نظام اجتماعى ظالمانه ، نعمتى الهى و شايسته به خاطر سپردن است .

اذكروا نمعة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون يسومونكم

8- روز نجات بنى اسرائيل از نظام ظالمانه فرعونيان ، از { ايام الله } است .

و ذكّرهم بأيّ_م الله . .. و إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم م

كلمه {اذكروا} در اين آيه مى تواند از مصداقهاى تذكر به {أيام الله} باشد كه موسى(ع) مأمور به ابلاغ آن بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 10

10 - بازگو كردن نعمت هاى الهى ، امرى لازم در جهت شكرگزارى

ثمّ تذكروا نعمة ربّكم . .. و تقولوا سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا

در آيه شريفه پس از مسأله يادآورى و شكر نعمت الهى، بازگو كردن آن طلب شده است. (و تقولوا...). از اين نكته استفاده مى شود كه بازگو كردن نعمت از مراحل اساسى شكر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 14 - 1

1 - انسان هاى متذكر و متوجه به نعمت هاى الهى و تدبير خداوندى ، معترف به

معاد و رستاخيز

و تقولوا سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا . .. و إنّا إلى ربّنا لمنقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 3،4

3 - برخوردارى از جاى امن ، هدايت و ثروت ، نعمت هاى الهى و سزاوار بازگو كردن براى ديگران است .

ف_اوى . .. فهدى ... فأغنى ... و أمّا بنعمة ربّك فحدّث

4 - صاحبان نعمت ، بايد هنگام بازگوكردن نعمت ها ، به وابستگى آنها به خداوند ، معترف باشند .

بنعمة ربّك فحدّث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 3

3 - شرح صدر و تحمّل سختى ها ، نعمتى الهى و سزاوار بازگو كردن و اظهار خرسندى است .

و أمّا بنعمة ربّك فحدّث . بسم اللّه الرحمن الرحيم . ألم نشرح لك صدرك

به گفته بسيارى از فقهاى اماميه، اين سوره، دنباله سوره قبل و متّحد با آن است. بر اين اساس مفاد آيه شريفه، اعتراف به يكى از نعمت هايى است كه آخرين آيه سوره قبل، به بازگو كردن آنها توصيه داشت. در اين ديدگاه، جمله {بسم اللّه الرحمن الرحيم} ارتباط را قطع نمى كند; بلكه برخى از فقها، ترك آن را در نماز مجاز مى دانند.

ذكر نعمت ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 2

2 - لزوم توجه انسان به اهميت نعمت ايمان و الهى بودن آن

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. فضلاً من اللّه و نعمة

ذكر نعمت بيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - بلد - 90 - 9 - 4

4 - توجه به خدادادى بودن نعمت بيان و ابزار آن ، مايه يقين به آگاهى خداوند از نيت ها ، افكار و دانسته هاى انسان است .

أيحسب أن لم يره أحد . ألم نجعل له ... و لسانًا و شفتين

ذكر نعمت چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 4

4 - توجّه به خدادادى بودن نعمت بينايى ، مايه يقين به پنهان نبودن چيزى از خداوند است .

أيحسب أن لم يره أحد . ألم نجعل له عينين

مطرح كردن نعمت بينايى _ در پى سرزنش كسانى كه به آگاهى خداوند توجه ندارند _ نوعى استدلال بر علم خداوند است. به اين بيان كه انسان بايد خداوند را آگاه تر از خود بداند; زيرا او ابزار اين آگاهى را در اختيار وى قرار داده است.

ذكر نعمت خوشنامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 7

7 - توجّه پيامبر ( ص ) ، به خدادادى بودن نعمت خوش نامى ، مايه اطمينان آن حضرت به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و رفعنا لك ذكرك

ذكر نعمت در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 5

5 - ياد نعمت ها و تعظيم عطاياى خداوند ، نقل مجلس انس متقين ، در بهشت *

ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم

در معناى {فاكهين} گفت و گوهاى دوستانه در مجالس انس آورده شده است.

ذكر نعمتهاى خدا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 12

12 _ لزوم يادآورى نعمت هاى الهى

و اذكروا نعمت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 1،11

1 _ مؤمنان ، موظف به يادآورى نعمت ها و پيمان هاى الهى

و اذكروا نعمة اللّه عليكم و ميثقه

11 _ يادآورى نعمت ها و پيمان هاى الهى ، زمينه تقواپيشگى است . *

و اذكروا نعمة اللّه . .. و اتقوا اللّه

فرمان به يادآورى نعمتها و پيمانهاى الهى و سپس امر به تقوا، بيانگر آن است كه ياد نعمتها و پيمانهاى الهى، نقش مؤثرى در نيل به تقوا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 1،6

1 _ يادآورى و توجه به نعمت هاى الهى ، از وظايف مؤمنان

يأيها الذين ءامنوا اذكروا نعمت اللّه عليكم

6 _ يادآورى و توجه به نعمت هاى خداوند ، زمينه تقواپيشگى و توكل بر او

اذكروا . .. و اتقوا اللّه و على اللّه فليتوكل المؤمنون

امر به تقوا و توكل پس از بيان لزوم ياد كردن نعمتها، بيانگر اين معناست كه ياد كردن نعمتها در نيل به تقوا و توكل بر خدا نقشى مؤثر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 2،3،4

2 _ حضرت مسيح ( ع ) ، وظيفه دار ياد كرد نعمت هاى ارزانى شده بر وى و مادرش مريم

اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم اذكر نعمتى عليك و على ولدتك

3 _ آدمى ، وظيفه دار يادكرد و فراديد

داشتن نعمتهايى كه خداوند به وى و نزديكانش ارزانى داشته است .

اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم اذكر نعمتى عليك و على ولدتك

4 _ خداوند ، در روز قيامت و در مجمع پيامبران ، نعمت هاى ارزانى شده به عيسى و مادرش مريم رابه وى يادآورى خواهد كرد .

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول . .. اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم اذكر نعمتى عليك و عل

كلمه {اذ} در {اذ قال اللّه} بدل اشتمال براى كلمه {يوم . ..} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 16،17،18،19،20

16 _ هود ( ع ) به منظور ايجاد زمينه رستگارى در قوم خويش آنان را به يادآورى دو نعمت بزرگ الهى ( جانشينى قوم نوح ، برخوردارى از نيرويى چشمگير ) فراخواند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح . .. لعلكم تفلحون

17 _ امت ها و جوامع نيرومند بايد توان و نيروى خويش را نعمتى خدادادى بدانند و همواره آن را به ياد داشته باشند .

اذكروا إذ جعلكم . .. و زادكم فى الخلق بصطة

18 _ هود از مردم خويش خواست تا همواره نعمت هاى الهى را به خاطر داشته باشند .

فاذكروا ءالاء اللّه

19 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى هود ( ع )

فاذكروا ءالاء اللّه

20 _ مبلغان دين ، وظيفه دار توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى

و اذكروا . .. فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 3،5،12،13،15

3 _ صالح ( ع

) از قوم خويش خواست تا نعمت خلافت و سكونت گزيدن در سرزمين حجر را نعمتى از جانب خدا بدانند و آن را همواره به خاطر داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

5 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى و سرنوشت پيشينيان ، از روش هاى تبليغى صالح ( ع ) براى گرايش دادن آنان به پرستش خداى يگانه

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

12 _ صالح ( ع ) از مردم خويش خواست تا همواره تمامى نعمت هاى الهى را به خاطر داشته باشند .

فاذكروا ءالاء اللّه

{الاء} جمع {إلى} و به معناى نعمتهاست.

13 _ نعمت هاى الهى ، شايسته و بايسته به ياد داشتن

فاذكروا ءالاء اللّه

15 _ ترغيب مردم به يادآورى مداوم نعمت هاى الهى ، از وظايف مبلغان دين

اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 5

5 _ توجه به نعمت هاى الهى ، موجب پايدارى انسان بر توحيد و پرهيز وى از گرايش به شرك و بت پرستى است .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً . .. و إذ أنجينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 4

4 _ نيايش مجاهدان بدر به درگاه ربوبى و اجابت استغاثه آنان با امداد هاى غيبى ، نعمتى بايسته به ياد داشتن

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 5

5 _ استراحت و آرامش روحى

مجاهدان و فراگيرى خواب بر آنان در آستانه جنگ بدر ، نعمتى الهى بر ايشان و شايسته به ياد داشتن

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 32 - 6

6- انسان ، بايد به الهى بودن امكانات و نعمت هاى دنيوى خويش ، توجه داشته باشد .

جعلنا لأحدهما جنّتين . .. و حففن_هما بنخل و جعلنا بينهما زرعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 9 - 1،3

1 - مؤمنان ، بايد نعمت هاى خداوندى را يادآور شوند .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا نعمة اللّه عليكم

3 - نعمت هاى خداوند ، شايسته يادآورى است .

اذكروا نعمة اللّه عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 8،29

8 _ لزوم به ياد داشتن نعمت هاى الهى

و اذكروا نعمت اللّه

29 _ وحدت و اُلفت ميان دل ها ، برادرى ميان افراد يك جامعه و نيز يادآورى اين قبيل نعمت ها ، از زمينه هاى هدايت انسانها

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً . .. لعلكم تهتدون

بنابراينكه {لعلكم}، غايت تمامى مطالب مطرح شده در آيه باشد.

ذكر نعمتهاى دريايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 12

12- توجه به دريا و نعمت هاى آن ، علاوه بر ايجاد زمينه خداشناسى ، در پى دارنده شكر به درگاه خداست .

سخ_ّر البحر . .. و لعلّكم تشكرون

جمله {و لعلكم تشكرون} عطف به جمله محذوفى همانند {و لعلّكم تعرفونه} است.

ذكر نياز به خدا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 6 - 6

6 - توجه به آفرينش انسان از خون لخته و وابستگى تمام دانش هاى او به خداوند ، مايه ترك طغيان است .

خلق الإنس_ن من علق . .. علّم الإنس_ن ما لم يعلم . كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى

ذكر نيازهاى كودكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 8

8- توجه انسان به ضعف ها و نياز هاى دوران كودكى و خدمات و زحمات پدر و مادر ، برانگيزنده عواطف وى نسبت به آنان است .

و قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

ذكر نيازهاى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 30 - 3،4

3 - توجه به نياز و فقر ذاتى ممكنات ، زمينه خداشناسى و پرهيز از كفر و تكذيب

يس_له من فى السم_وت و . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند براى دورساختن آدميان و جن از كفر و تكذيب حق، نياز و فقر ذاتى عالم ممكنات را به آنان يادآور شده است.

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان جن و انس به فقر ذاتى موجودات و نياز آنها به خداوند

يس_له من فى السم_وت و الأرض . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

سرزنش شدن تكذيب گران يا غافلانى كه با غفلت خويش، از جلوه هاى ربوبيت خداوند چشم پوشيده اند; در واقع بدين منظور است كه آنان بيدار شده و تجليات ربوبيت فراگيرالهى را در درباره خود دريابند.

ذكر وابستگى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 9

9 - توجّه به وابستگى آفرينش ، تدبير ، هدايت ، مرگ و قبر انسان به خداوند ، زمينه ساز انجام دادن تكاليف الهى

من نطفة خلقه . .. ثمّ أماته فأقبره ... كلاّ لمّا يقض ما أمره

ذكر وابستگى عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 31 - 4

4 - وابستگى تمام علل و اسباب به خداوند

أشدّد به أزرى

موسى(ع) بهره بردن از كمك هارون(ع) را نيز از خداوند طلب مى كند، اين درخواست نشان مى دهد كه همه علل و اسباب، تنها به خواست خداوند مؤثراند.

ذكر وحيانيت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 52 - 8

8 - نزول قرآن از جانب خداوند ، احتمالى شايان توجه و بى اعتنايى به آن كج روى از فطرت و منش انسانى است .

قل أرءيتم إن كان من عند اللّه ثمّ كفرتم به من أضلّ ممّن هو فى شقاق بعيد

ذكر وعيدهاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 113 - 13

13 - هشدار هاى مكرر و متنوع قرآن را بايد جدى گرفت و معارف و تعاليم آن را به خاطر سپرد .

أنزلن_ه . .. لعلّهم يتّقون أو يحدث لهم ذكرًا

{لعلّ} براى اظهار اميدوارى است، و در كلام خداوند، اميد مخاطبان است; يعنى، مخاطبان را به بهره گيرى از شرايط فراهم شده دعوت مى كند و بيان مى دارد كه جا دارد به نتيجه آن اميدوار باشند.

ذكر ولايت خدا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 14

14 - لازم است كه اتكا و توجه انسان ، تنها به ولايت و نصرت الهى باشد .

ما لكم من دونه من ولىّ و لاشفيع أفلاتتذكّرون

ذكر هدايت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 9

9 - توجّه به وابستگى آفرينش ، تدبير ، هدايت ، مرگ و قبر انسان به خداوند ، زمينه ساز انجام دادن تكاليف الهى

من نطفة خلقه . .. ثمّ أماته فأقبره ... كلاّ لمّا يقض ما أمره

ذكر هدايت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 6

6 - خداوند ، با بيان هدايت هاى خويش به پيامبر ( ص ) و رهانيدن آن حضرت از ناآگاهى ها ، او را به آموختن دانسته هاى خود به جويندگان آن تشويق كرد .

و وجدك ضالاًّ فهدى . .. و أمّا السائل فلاتنهر

ذكر هدايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 6

6 - خداوند ، با بيان هدايت هاى خويش به پيامبر ( ص ) و رهانيدن آن حضرت از ناآگاهى ها ، او را به آموختن دانسته هاى خود به جويندگان آن تشويق كرد .

و وجدك ضالاًّ فهدى . .. و أمّا السائل فلاتنهر

ذكر يتيمى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 9 - 2

2 - خداوند ، با گوشزد كردن يتيمى پيامبر ( ص ) و

مراقبت هاى خويش از آن حضرت ، او را به پرهيز از سلطه بر يتيمان فراخواند .

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى . .. فأمّا اليتيم فلاتقهر

حرف {فاء}، اين آيه را بر جمله مناسب آن در آيات پيشين، تفريع كرده است.

ذكر يونسيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 15

15- { لا إل_ه إلاّ أنت سبحانك إنّى كنت من الظالمين } ، ندا و دعاى يونس ( ع ) به هنگام گرفتار شدن در ظلمت شكم ماهى

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين

ذلت ممانعان از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 18

18 - خفت و خوارى در دنيا ، جزاى كسانى است كه مردم را از ياد خدا باز مى دارند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه . .. لهم فى الدنيا خزى

روش ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 11

11 _ يادآورى مرگ ، وسيله توجه به خدا و توحيد در عبادت است .

و لكن أعبد اللّه الذى يتوفيكم

ذكر {يتوفاكم} پس از بيان توحيد در عبادت، بيانگر اين نكته نيز مى تواند باشد كه ياد مرگ، زمينه اى براى پى بردن به توحيد در عبادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 10

10_ نماز ، وسيله ياد خدا و فراموش نكردن اوست .

و أقم الصلوة . .. ذلك ذكرى

زمينه تداوم ذكر

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، نسبت به مشرق و مغرب عالم ، مقتضى توجه كامل خلق به او و ياد دائمى او در زندگى است .

و اذكر اسم ربّك . .. ربّ المشرق و المغرب

توصيف خداوند به {ربّ المشرق. ..} پس از توصيه به ياد دائمى او و توجه كامل به او در زندگى _ مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

زمينه ترك ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 92 - 10

10 _ نافرمانى خدا و رسول داراى پيامدهايى شوم و شيطانى ( دشمنى و كينه توزى و بازماندن از نماز و ياد خدا )

انما يريد الشيطن . .. فان توليتم فاعلموا انما على رسولنا البلغ المبين

مراد از رويگردانى در جمله {فان توليتم} _ به قرينه آيه پيشين _ ناديده گرفتن حرمت خمر و قمار است يعنى اگر نهى خداوند از ميگسارى و قمار را ناديده گرفتيد و شيطان شما را به كينه و عداوت با يكديگر كشانيد جز خود كسى را ملامت نكنيد زيرا آن عواقب شوم بازتاب نافرمانيهاى شماست و پيامبر(ص) در وظيفه خود كوتاهى نكرده است.

زمينه ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 12

12 _ اتحاد و روابط عاطفى در جامعه ايمانى ، زمينه ساز ذكر خدا و برپايى نماز

انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة . .. و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12

- فرقان - 25 - 29 - 4

4 _ قرآن كريم مايه بيدارى و هشيارى انسان

لقد أضلّنى عن الذكر

تعبير از قرآن به {ذكر} _ كه به معناى ياد و يادآورى است _ مشعر به نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 3 - 6

6 - وحى الهى و قرآن كريم ، مايه ياد و يادآورى انسان ها

فالتّلي_ت ذكرًا

نام گذارى وحى الهى و قرآن مجيد به {ذكر}، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 51 - 4

4 - قرآن ، مايه تذكر و بيدارى انسان ها است .

الذكر

مقصود از {ذكر}، قرآن است و نام گذارى قرآن به آن، مفيد مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 1

1 - قرآن ، زداينده غفلت ها و وسيله يادآورى و بيدارى انسان ها است .

إنّ ه_ذه تذكرة

{ه_ذه}، به مجموع آياتى اشاره دارد كه تا كنون ياد شده است.

زمينه ذكر آتش جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 73 - 4

4 - آتش دنيا ، وسيله اى براى يادآورى آتش جهنم و هشداردهنده اى براى انسان ها

نحن جعلن_ها تذكرة

در صورتى كه ضمير {جعلناها} به {نار} بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

زمينه ذكر آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 12

12 _ مفتون نشدن به دنيا و توجه كردن به آخرت و معاد، مقتضاى خرد

و انديشه است.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو . .. أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 6

6 - ژرف نگرى درباره حيات دنيوى ، زمينه توجّه به آخرت است .

يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا و هم عن الأخرة هم غ_فلون

تقديم صفت سطحى نگرى درباره دنيا بر صفت غفلت از آخرت، احتمال دارد به خاطر اين واقعيت باشد كه سطحى نگرى درباره دنيا، غفلت از آخرت را در پى دارد. بنابراين، ژرف نگرى درباره دنيا و توجه به باطن آن، در رويكرد به آخرت مى تواند نقش داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 1

1 - ژرف نگرى درباره عالَم آفرينش ، زمينه توجّه انسان به آخرت و نگرش واقع بينانه به زندگى دنيا است .

يعلمون ظ_هرًا . .. أَوَلم يتفكّروا فى أنفسهم ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما ب

{فى أنفسهم} ظرف براى {أَوَلم يتفكّروا} است; يعنى: {تعجب است كه با خود نمى انديشند. } گفتنى است، از آن جايى كه جايگاهى براى انديشيدن، جز نفس آدمى نيست، قيد {فى أنفسهم} اشاره به تفكر عميق و ژرف دارد. همزه، براى تعجب است و دلالت مى كند بر اين كه {غافلانِ از عالم آخرت و سطحى نگران به دنيا چرا چنين هستند؟} اگر آنان، درباره عالم آخرت، به انديشه بنشينند، حقانيت آن را درخواهند يافت و با دريافت حقانيت آن به عالم آخرت توجه پيدا خواهند كرد.

زمينه ذكر آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5

- اعراف - 7 - 10 - 13

13 _ يادآورى نعمتهاى الهى راهى براى توجه دادن انسانها به آيات خدا و ايجاد روحيه تسليم در برابر احكام او

و لقد مكنكم فى الأرض . .. قليلا ما تشكرون

زمينه ذكر انذارهاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 4

4- هلاكت اقوام و تمدن هاى بسيارى در طول تاريخ در اثر خيره سرى در مقابل حق ، نشانگر واقعيت داشتن انذار هاى قرآن است .

و تنذر به . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

طرح مسأله نابودى جوامع در طول تاريخ (در پى بيان وظيفه پيامبر(ص) در انذار مردم لجوج به وسيله قرآن) هشدارى به مردم عصر بعثت و ديگر عصرها است كه ايستادگى و سرسختى در برابر حق، عواقب زيانبار و تباه كننده اى براى جوامع در پى دارد.

زمينه ذكر بسمله در كار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 14

14 - توجّه به خالقيت خداوند و ربوبيت او ، برانگيزاننده انسان به همراه ساختن كار ها با ذكر نام او است .

اقرأ باسم ربّك الذى خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 2 - 4

4 - آگاهى از قدرت خداوند بر آفرينش انسان از خون لخته ، زمينه ساز توجه به او در آغاز هر كار است .

اقرأ باسم ربّك . .. خلق الإنس_ن من علق

زمينه ذكر حشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 73 - 3

3 -

حكمت ايجاد درخت آتش زنه از سوى خداوند ، ياد آورى قدرت الهى ، تداعى كردن روز رستاخيز و بيرون آمدن انسان ها از قبر ها است .

نحن جعلن_ها تذكرة

ضمير {جعلناها} مى تواند به {نار} و يا به {شجرة} برگردد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است; يعنى، ما آن درخت را مايه تذكار قرار داديم تا انسان ها با ديدن آن، به ياد قدرت خداوند بيفتند و پى ببرند كسى كه از چوب آتش را بيرون مى آورد، قادر است كه مردگان را نيز بار ديگر از گورها بيرون آورد.

زمينه ذكر خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 3

3 - زمين و چگونگى شكل گيرى و آفرينش آن ، از نزديك ترين و آشكارترين زمينه هاى توجه انسان به خالقيت خداوند

قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق الأرض

از اين كه خداوند از ميان همه نشانه ها و دلايل، آفرينش زمين را به عنوان دليل خالقيت و آفريدگارى خود ياد كرده است، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 2

2 - توجه به آفريننده نعمت ها ، به دنبال بهرهورى از آن ، امرى طبيعى و فطرى است .

لتستوا على ظهوره ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا استويتم عليه

زمينه ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 153 - 6

6 - صبر و نماز ، مددكار مؤمنان براى به ياد خدا بودن و زدودن غفلت ايشان از ياد خداوند

است . *

فاذكرونى أذكركم . .. يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

برداشت فوق و نيز برداشت بعدى، بيانگر وجه ارتباط ميان آيه مورد بحث و آيه پيشين است; يعنى، آيه مورد بحث در حقيقت رهنمودى است براى اينكه، چگونه مى توان غفلت از ياد خدا را، از دلها زدود و روحيه سپاسگزارى در برابر خداوند را، در قلبها گنجانيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 6

6 _ مشكلات و سختيها، زمينه توجه به خدا و تضرع و دعا به درگاه او

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 8

8 _ شدايد و سختيها زمينه اى براى بيدارى فطرت توحيدى انسان و توجه او به خداوند

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 14

14 _ به ياد داشتن نعمت هاى الهى ، نقشى بسزا در هدايت انسان ها و توجه آنان به خدا دارد .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 7

7 _ روى آوردن انسان به درگاه خدا و بستن عهد با او ، به هنگام احساس نياز

و منهم من عهد اللّه لئن ءاتينا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 3

3- انسان ها در گرداب هاى خطرآفرين ، نه

تنها متوجه خداوند مى شوند ; بلكه او را يگانه قدرتى مى دانند كه توان نجات آنان را از مرگ حتمى دارد .

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 9

9- انسان ها به هنگام گرفتار آمدن به گرداب حوادث مرگ آفرين ، هيچ كارساز و پشتيبانى جز خداوند براى نجات خويش نمى يابند .

ثمّ لاتجدوا لكم وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 7

7- سير تكاملى آفرينش انسان ، از حضيض خاك تا اندام كامل و كاراى يك مرد ( انسان ) ، زمينه اى براى توجه او به خداوند است .

أكفرت بالذى خلقك من تراب ثمّ من نطفة ثمّ سوّيك رجلاً

{تسوية} به معناى {تعديل} است (تاج العروس) و {سوّاك رجلاً} يعنى تو را به صورت و حالت يك مرد معتدل ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 34 - 3

3 - موسى ( ع ) ، پيدايش شرح صدر و خوش بيانى را ، مايه فراهم آمدن زمينه ياد فراوان خداوند مى دانست .

قال ربّ اشرح لى صدرى . .. و نذكرك كثيرًا

تعليل {و نذكرك} مى تواند به تمامى خواسته هاى موسى(ع) _ از جمله درخواست شرح صدر و روان گويى _ مربوط باشد. موسى(ع) هدف خود را از آن خواسته ها، توفيق افزون تر براى ياد خدا در هر كوى و برزن و هنگام موعظه هر فرد و گروه، اعلام كرد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 16

16- گرفتارى ها و مشكلات ، زمينه ساز روى آوردن انسان به خداوند

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّ أنت سبحنك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 18 - 9

9 - نعمت هاى موجود در زمين ، مقتضى توجه انسان به خداى نعمت آفرين

و أنزلنا من السماء ماء . .. و إنّا على ذهاب به لق_درون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 15

15 - رويكرد به خدا در بلا ها و اعراض از او پس از نجات ، دغلكارى و ناسپاسى است .

فلمّا نجّيهم إلى البرّ . .. و ما يجحد بأي_تنا إلاّ كلّ ختّار كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 51 - 8

8 - نقش مصايب و گرفتارى ها ، در توجه انسان به خدا

و إذا مسّه الشرّ فذو دعاء عريض

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه مراد از {دعاء عريض} خواندن خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 10

10 - مصيبت هاى بزرگ زندگى انسان ، ميدان بروز ناتوانى عوامل مادى و زمينه ساز توجه انسان به مبدأ يگانه فيض و رحمت ( خدا )

و ما أص_بكم من مصيبة . .. و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لا نصير

برداشت بالا بنابراين نكته است كه نكره آمدن {مصيبة} اشاره به مشكلات خاص و بزرگ داشته باشد كه رفع آنها از عوامل بشرى

و مادى ميسر نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 9

9 - خداگرايى انسان ، به هنگام سختى ها و شدايد و خداگريزى وى در شرايط رفاه و آسايش

و أخذن_هم بالعذاب . .. ادع لنا ربّك ... إنّنا لمهتدون . فلمّا كشفنا عنهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 4

4 - ياد خداوند ، فلسفه و روح نماز جمعه است .

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه

آمدن تعبير {ذكر اللّه} درباره نماز جمعه، مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 10

10 - شناخت مرگ و اجل انسان ، زمينه ساز توجه به خدا و ايمان به او است .

لو كنتم تعلمون

در برداشت ياد شده، مفعول {تعلمون} _ به قرينه جملات سابق _ اجل انسان است و جواب شرط {لو}، ممكن است جمله اى محذوف مانند {لآمنتم و أطعتم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 8

8 - ربوبيت خداوند ، مقتضى ياد دائم او در دل ها است .

و من يعرض عن ذكر ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى يادكردن نام او در همه احوال

و اذكر اسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 17 - 4

4 - آخرت

گرايى ، زمينه ساز تزكيه ، ياد خدا و اداى نماز است .

من تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى ... و الأخرة خير و أبقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 15

15 - امداد مردم و پيروز ساختن آنان بر دشمن ، زمينه ساز آمادگى آنان براى پذيرش تكاليف و توجّه به خداوند

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. فسبّح بحمد ربّك و استغفره

زمينه ذكر ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 31

31_ مطالعه سرگذشت يوسف ( ع ) ، زمينه باور و توجه به ربوبيّت خدا و علم و حكمت اوست .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم

زمينه ذكر علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 31

31_ مطالعه سرگذشت يوسف ( ع ) ، زمينه باور و توجه به ربوبيّت خدا و علم و حكمت اوست .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم

زمينه ذكر قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 73 - 3

3 - حكمت ايجاد درخت آتش زنه از سوى خداوند ، ياد آورى قدرت الهى ، تداعى كردن روز رستاخيز و بيرون آمدن انسان ها از قبر ها است .

نحن جعلن_ها تذكرة

ضمير {جعلناها} مى تواند به {نار} و يا به {شجرة} برگردد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است; يعنى، ما آن درخت را مايه تذكار قرار داديم تا انسان

ها با ديدن آن، به ياد قدرت خداوند بيفتند و پى ببرند كسى كه از چوب آتش را بيرون مى آورد، قادر است كه مردگان را نيز بار ديگر از گورها بيرون آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 19 - 2

2 - تحقيق و تدبر در علل برقرار ماندن كوه ها ، مايه توجه به قدرت خداوند بر ايجاد معاد

و إلى الجبال كيف نصبت

زمينه ذكر قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 73 - 3

3 - حكمت ايجاد درخت آتش زنه از سوى خداوند ، ياد آورى قدرت الهى ، تداعى كردن روز رستاخيز و بيرون آمدن انسان ها از قبر ها است .

نحن جعلن_ها تذكرة

ضمير {جعلناها} مى تواند به {نار} و يا به {شجرة} برگردد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال دوم است; يعنى، ما آن درخت را مايه تذكار قرار داديم تا انسان ها با ديدن آن، به ياد قدرت خداوند بيفتند و پى ببرند كسى كه از چوب آتش را بيرون مى آورد، قادر است كه مردگان را نيز بار ديگر از گورها بيرون آورد.

زمينه ذكر معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 5 - 6

6 - توجّه به روييدن و خشكيدن گياهان ، زمينه ساز ياد معاد

أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى

ارتباط آيات آغاز سوره، با جمله هايى نظير {يصلى النار الكبرى} و {و الأخرة خير و أبقى} (در ادامه سوره) بيانگر آن است كه اين آيات، زمينه توجّه به مفاد آيات مربوط به

معاد را فراهم مى سازد.

زمينه ذكر منعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 83 - 5

5- برخوردارى از نعمت ها ، مقتضى توجه انسان به نعمت آفرين و شكر و سپاس اوست نه روى برتافتن از او .

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه

توصيف حالات انسان به هنگام برخوردارى از نعمتهاى الهى، داراى لحنى آميخته به نكوهش است چنين بيانى صرفاً براى گزارش نيست و بلكه ترغيب انسانها به اداى حق منعم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 1،2

1 - بهرهورى انسان از موهبت هاى طبيعى ( كشتى و حيوانات ) ، زمينه ساز توجه وى به نعمت دهنده بودن خداوند

جعل لكم من الفلك و الأنع_م . .. لتستوا على ظهوره ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا استوي

2 - توجه به آفريننده نعمت ها ، به دنبال بهرهورى از آن ، امرى طبيعى و فطرى است .

لتستوا على ظهوره ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا استويتم عليه

زمينه ذكر ولايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 28 - 9

9 - دريافت باران ، پس از نياز و نااميدى ، زمينه ساز توجه انسان به ولايت الهى بر هستى و روى آورى به ستايش او

و هو الذى ينزّل الغيث من بعد ما قنطوا . .. و هو الولىّ الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 9

9 - بلا ها و تنگنا هاى زندگى ، زمينه ساز توجه

انسان به ولايت الهى و ياورى خواستن از او

و ما أص_بكم . .. و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لانصير

شرايط تأثير ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 23 - 3

3 - تأثيرگذارى ياد خدا در روح و اخلاق بشر ، در گرو استمرار آن است .

الذين هم على صلاتهم دائمون

{دائمون} (به معناى {ثابتون}) ممكن است نشانگر دوام ياد خدا _ كه فلسفه و روح نماز است _ باشد، نه صورت ظاهرى نماز; زيرا ياد دائمى خدا، مى تواند در روح و خلق و خوى انسان ها تأثير سازنده داشته باشد; نه ياد موقتى خدا در اوقات مخصوص نماز. شايد به همين سبب در آيه 10 از سوره {جمعه} بر ياد همواره خدا _ پس از اداى نماز جمعه _ تأكيد شده است.

علاقه به ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 35 - 3

3 - موسى ( ع ) ، علاقه مداوم خود و برادرش هارون ( ع ) را به تسبيح و ذكر خداوند ، ابراز داشت و خداوند را بر آن گواه دانست .

إنّك كنت بنا بصيرًا

جمله {إنّك. ..} مى تواند تعليل براى {كى نسبّحك كثيراً} باشد; يعنى خدايا! تو خوب مى دانى كه من و برادرم هارون چه روحيه اى داريم و نسبت به تسبيح و ذكر تو، تا چه حد علاقه منديم، بنابراين با پذيرش وزارت هارون، راه تسبيح و ذكر فراوان تر را بر ما هموار ساز.

عوامل ترك ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 8

8 _ روى آورى به مظاهر شرك زمينه ساز غفلت از ياد خدا و ترك نماز

انما الخمر و الميسر و الانصاب . .. و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

نياوردن قيد {فى الخمر و الميسر} در جمله {و يصدكم . ..} _ به خلاف جمله {ان يوقع ..} _، مى تواند اشاره به اين باشد كه منشأ ترك ياد خدا و برپايى نماز مخصوص شراب و قمار نيست بلكه برخاسته از گرايش به انصاب و ازلام (مظاهر شرك) نيز هست.

عوامل ترك ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 2

2 - ترك پرستش و ياد خدا ، انگيزه كفرپيشگان دربازدارى مسلمانان از ورود به مساجد و تلاش براى تخريب آنها

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه و سعى فى خرابها

{أن يذكر} به تقدير {لا}ى نافيه، مفعولٌ له براى {منع} است; يعنى، از ورود به مساجد جلوگيرى مى كردند تا نام خدا در آنها برده نشود.

عوامل ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 26

26 _ هدف تبيين آيات از سوى خداوند ، يادآورى به انسانهاست .

و يبيّن اياته للناس لعلهم يتذكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 13

13 _ پى بردن انسان ها به قدرت خداوند و توجه همواره به آن ، از اهداف آفرينش نيرو هاى طبيعى در هستى است .

هو الذى يرسل الريح . .. لعلكم تذكرون

در برداشت فوق

{لعلكم . .. } غايت براى {يرسل الريح} و جمله هاى پس از آن گرفته شده است. يعنى از اهداف آفرينش اين اسباب و مسببات تذكر يافتن انسانهاست. قابل ذكر است كه {تذكر} به معناى دريافتن و پيوسته در ذهن داشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 50 - 2

2- قرآن ، عامل بيدارى و يادآورى دانستنى هاى فراموش شده انسان ها و احياگر فطرت خفته آنان

و ه_ذا ذكر

{ذكر} از نظر معنا مانند {حفظ} است، با اين تفاوت كه حفظ شىء به اعتبار احراز و به دست آوردن آن است و ذكر شىء به اعتبار استحضار و يادآوردن آن (مفردات راغب). بنابراين توصيف قرآن به {ذكر} به اين اعتبار است كه قرآن يادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بيدارگر فطرت انسان غافلى است كه از امور فطرى و دانستنى هاى خدادادى خويش، غافل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 5 - 3

3 - كتاب هاى آسمانى و قرآن ، مايه ياد و يادآورى انسان ها

فالملقي_ت ذكرًا

عوامل ذكر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 7

7- مقام نبوت و صدّيق بودن ابراهيم ( ع ) ، موجب تجليل و ياد از او در قرآن

واذكر فى الكت_ب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

جمله {إنّه كان صدّيقاً نبيّاً} به منزله تعليل براى {اذكر. ..} است.

عوامل ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 11

11 _ اقبال دنيا

به مردم ، زمينه ساز غفلت از خدا و ادبار آن ، عامل توجه به خداست .

و جرين بهم بريح طيبة و فرحوا بها جاءتها ريح عاصف . .. و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 10

10 - ياد خدا و عدالت خواهى از بارزترين نمود هاى ايمان و عمل صالح

إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و ذكروا اللّه كثيرًا و انتصروا من بعد ما ظلمو

عوامل ذكر خدا از بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 2،11

2 - به ياد خدا بودن ، مايه جلب رضايت و توجه خاص خداوند است .

فاذكرونى أذكركم

فعل {أذكر} در جواب امر قرار گرفته و لذا با حرف شرطى مقدر، مجزوم شده است. در نتيجه جمله با تقدير آن چنين مى شود: {فاذكرونى ان تذكرونى أذكركم; به ياد من باشيد، اگر به ياد من باشيد به ياد شما خواهم بود.} ياد كردن خدا از بندگان، به معناى عنايت و توجه خاص به آنهاست.

11 - { و روى ان رسول اللّه ( ص ) خرج على اصحابه فقال : . . . قال سبحانه : فاذكرونى أذكركم ; يعنى ، اذكرونى بالطاعة و العبادة اذكركم بالنعم و الاحسان و الرحمة و الرضوان ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند كه فرموده {فاذكرونى أذكركم} روايت شده كه يعنى، مرا با اطاعت و عبادت خود ياد كنيد تا شما را با نعمتها و احسان و رحمت و رضوان خود ياد نمايم}.

عوامل ذكر عمل ناپسند

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 17

17 _ درماندگى ، اضطرار و احساس خطر مرگ ، عرصه به خاطر آمدن كرده هاى زشت ، اظهار ندامت و شرمسارى در پيشگاه خدا و پوزش طلبى انسان از آن خطا ها و ناسپاسيها

و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه . .. لنكوننّ من الشكرين

عوامل ذكر قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 7 - 6

6 - آفرينش انسان و انواع گياهان از بستر خاك مرده و بى جان ، يادآور رستاخيز و دليلى گويا بر قطعى بودن برپايى آن .

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {الساعة} به برپايى قيامت و {ذلك} در آيه قبل به خلقت انسان و ايجاد انواع گياهان: إن كنتم فى ريب من البعث فإنّا خلقناكم من تراب. .. فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت} اشاره داشته باشد.

عوامل ذكر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 9

9- پاكى و برگزيدگى موسى و مقام رسالت و نبوت او ، موجب شرافت و بزرگداشت ياد او در قرآن

واذكر فى الكت_ب موسى إنّه كان مخلصًا و كان رسولاً نبيًّا

جمله {إنّه كان . ..} تعليل براى {اذكر} است.

غفلت از ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 15

15 _ دشمنى و كينه توزى در بين جامعه ايمانى و غفلت از ياد خدا مانع رسيدن آن جامعه به فلاح و رستگارى

لعلكم تفلحون. انما يريد الشيطن ... و يصدكم

عن ذكراللّه

فضيلت ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 2،3

2 _ ارزش ياد خداوند همواره و در هر حال

الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم

3 _ اهميّت و ارزش برتر ياد خدا در حال قيام بر حال نشسته و در حال نشسته بر حال خوابيده *

الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم

در برداشت فوق، كلمات {قيام} و {قعود} و {على جنوبهم} به معناى حقيقى آن گرفته شده، نه به معناى كنايى آن (همه حالات)، و ترتيب ذكرى اين حالات مى تواند اشاره به ترتيب آن در اهميّت و ارزش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 6

6 - تسبيح و ذكر دايم خدا ، بر پايى نماز و پرداخت زكات ، داراى جايگاهى ويژه و ارزشمند در بين ساير اعمال و موجب بلند پايگى مقام و تكامل معنوى انسان

يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتا

خداوند، در توصيف مردمان الهى و والا مقام تنها سه صفت را مطرح ساخته است: 1_ ذكر خدا، 2_ برپاداشتن نماز، 3_ پرداخت زكات. ذكر سه عمل ياد شده از ميان صدها عمل نيك ديگر، حاكى از ارزش ويژه آنها و نيز تأثير آنها در تكامل معنوى انسان است.

فضيلت مكان ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 6

6 - كانون هاى ذكر خدا ، داراى عظمت و رفعت مقام

فى بيوت أذن

اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه

فلسفه ذكر تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 19

19 _ ذكر داستانهاى انبياى پيشين در قرآن براى تسلى پيامبر(ص) و همچنين تأسى وى به آنان است.

و لقد كذبت . .. و لقد جاءك من نبإى المرسلين

فلسفه ذكر تعداد نگهبانان جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 - 4

4 - ذكر تعداد فرشتگان نگهبان دوزخ ( 19 عدد ) ، به منظور آزمايش كافران است .

عليها تسعة عشر . .. و ما جعلنا عدّتهم إلاّ فتنة للذين كفروا

فلسفه ذكر قصه عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 6

6 - يادكرد داستان عيسى ( ع ) در قرآن ، اقدامى هدايتگرانه و مثلى درس آموز

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً

با توجه به كاربرد واژه {مَثَل} _ كه داستان عيسى(ع) را به عنوان نمونه و سمبل ذكر كرده است _ برداشت بالا به دست مى آيد.

فلسفه ذكر قصه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 4

4_ پيدايش سؤالهايى درباره علم و حكمت خداوند و امتيازات يوسف ( ع ) ، باعث طرح داستان يوسف ( ع ) در قرآن

إن ربك عليم حكيم. لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

فلسفه ذكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 47 - 6

6 - هدف از لزوم ياد كرد نعمت هاى

الهى ، به ياد خدا بودن و نعمت ها را از جانب او دانستن است .

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

توصيف {نعمت} - به اينكه خداوند آن را انعام كرده (أنعمت عليكم) - اشاره به اين معنا دارد كه: ياد كردن نعمت، بايد وسيله اى باشد براى ياد كردن بخشنده نعمت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 122 - 6

6 - هدف از لزوم ياد كردن نعمت ها ، ياد خدا بودن و نعمت ها را از جانب او دانستن است .

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

توصيف {نعمت} به اينكه خداوند آنها را ارزانى كرده است (أنعمت عليكم) اشاره به اين معنا دارد كه: ياد كردن نعمت بايد وسيله اى باشد براى ياد كردن بخشنده نعمت.

گناه ممانعت از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 22

22 - بستن مساجد به روى مردم و بازداشتن آنان از ياد خدا ، از گناهان بزرگ است .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه . .. لهم فى الأخرة عذاب عظيم

مانعان از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 37 - 1

1 - شياطين ، مانع بازگشت انسان هاى غافل از ياد خدا به راه حق

و إنّهم ليصدّونهم عن السبيل

محرومان از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 101 - 2

2- محجوب بودن دل از ياد خدا ، از بارزترين خصلت هاى كافران است .

الذين كانت أعينهم

فى غطاء عن ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 16 - 2

2 - مردم با گزينش دنيا به جاى آخرت ، خود را از تزكيه ، ياد خدا و اداى نماز دور نگه داشته ، از رستگارى محروم مى سازند .

قد أفلح . .. بل تؤثرون الحيوة الدنيا

مداومت بر ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 2

2 _ ضرورت ياد خدا در همه شرايط و تمامى حالات ( ايستاده ، نشسته ، و خوابيده )

فاذكروا اللّه قيماً و قعوداً و على جنوبكم

{قياماً} جمع قائم و {قعوداً} جمع قاعد و {جنوب} جمع جنب (به معناى پهلو) و {على جنوبكم} كنايه از دراز كشيدن است.

مراد از ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 13

13- { عن عبداللّه بن سنان عن أبى عبداللّه ( ع ) انه سأله عن قول اللّه عزّوجلّ : { و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر } ما الزبور و ما الذكر ؟ قال : الذكر عنداللّه ، والزبور الذى أنزل على داود ;

از عبداللّه بن سنان نقل شده كه از امام صادق(ع) در باره قول خداى عزّوجلّ {و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر} پرسيد زبور چيست ذكر كدام است؟ فرمود: ذكر نزد خدا است و زبور آن است كه بر داوود نازل شده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 20

20 - { قال أبوجعفر الطوسى : {

قد أنزل اللّه إليكم ذكراً . رسولاً } فالذكر رسول اللّه . . . و هو المروى عن الباقر و الصادق و الرضا ( عليهم السلام ) ;

(1) تذكر: روايت ياد شده، اين احتمال را كه {رسولاً} بدل {ذكراً} باشد، تأييد مى كند.

مراد از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 28 - 5

5_ { عن جعفربن محمد ( ع ) فى قوله : { ألا بذكر الله تطمئنّ القلوب } فقال : بمحمد عليه و آله السلام تطمئنّ القلوب و هو ذكر الله . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدا: {ألا بذكر الله تطمئن القلوب} روايت شده است كه فرمود: به وسيله حضرت محمد _ كه بر او و آلش سلام باد _ دلها آرامش مى يابد و اوست ذكر خدا . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 17

17 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) : { و لذكر اللّه أكبر } قال : ذكر اللّه عند ما أحلّ أو حرّم ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداوند {و لذكر اللّه أكبر} روايت شده كه: مراد، يادآورى خدا به هنگام روبه رو شدن با حلال يا حرام الهى است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 12

12 - عن عبيداللّه بن عبداللّه الدهقان قال : دخلت على أبى الحسن الرضا ( ع ) فقال لى : ما معنى قوله : { وذكر اسم ربّه فصلّى } فقلت : كلّما ذكر اسم

ربّه قام فصلّى ، فقال لى : لقد كلّف اللّه عزّوجلّ ه_ذا شططاً فقلت : جعلت فداك فكيف هو ؟ فقال : كلّما ذكر ربّه صلّى على محمد و آله ;

از عبيداللّه بن عبداللّه دهقان روايت شده كه گفت: خدمت امام رضا(ع) رسيدم، پس امام از معناى سخن خداوند {و ذكر اسم ربّه فصلّى} از من سؤال نمود، عرض كردم: يعنى هر زمان كه ياد پروردگارش را نمود، بايستد و نماز گزارد. امام به من فرمود: در اين صورت، خداى عزّوجلّ تكليف شاقّى نموده [و اين از خداوند به دور است.] عرض كردم: فدايت شوم پس [معناى] آن چگونه است؟ فرمود: هر زمان نام پروردگارش را برد، بر محمّد(ص) و آل او صلوات بفرستد}.

مشركان و ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 45 - 6

6 - مشركان نسبت به ياد كردن خدا به همراه ياد ديگر معبود ها و نيز عبادت مشترك خدا و معبود ها ، حساس نبوده و مخالفت نمىورزيدند .

و إذا ذكر اللّه وحده اشمأزّت . .. و إذا ذكر الذين من دونه إذا هم يستبشرون

از آيه شريفه به روشنى استفاده مى شود كه مشركان نسبت به ياد كردن خدا به تنهايى حساس بوده و از ياد شدن معبودهاى خود بدون ياد شدن خدا خوشحال مى شدند; ولى در اين آيه از واكنش و حساسيت مشركان در صورتى كه نام خدا و معبودها با هم و مشتركاً ياد شوند، سخنى به ميان نيامده است. بنابراين ياد نشدن آن، مى تواند حاكى از مطلب بالا باشد.

مشركان و ذكر معبودان باطل

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 45 - 6

6 - مشركان نسبت به ياد كردن خدا به همراه ياد ديگر معبود ها و نيز عبادت مشترك خدا و معبود ها ، حساس نبوده و مخالفت نمىورزيدند .

و إذا ذكر اللّه وحده اشمأزّت . .. و إذا ذكر الذين من دونه إذا هم يستبشرون

از آيه شريفه به روشنى استفاده مى شود كه مشركان نسبت به ياد كردن خدا به تنهايى حساس بوده و از ياد شدن معبودهاى خود بدون ياد شدن خدا خوشحال مى شدند; ولى در اين آيه از واكنش و حساسيت مشركان در صورتى كه نام خدا و معبودها با هم و مشتركاً ياد شوند، سخنى به ميان نيامده است. بنابراين ياد نشدن آن، مى تواند حاكى از مطلب بالا باشد.

مكان ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 7

7 - مساجد ، جايگاه عبادت خدا و ياد كردن نام اوست .

مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

سجده، بارزترين نمود پرستش است و تعبير از پايگاههاى دينى اهل ايمان به مسجد (جايگاه سجده) بيانگر اين است كه: آن پايگاهها محل عبادت و پرستش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 1

1 - مثل نور خدا ، همانند چراغ دانى است دربرگيرنده چراغى پر فروغ و نورافشان كه در خانه هايى است كه به اذن خداوند ، رتبه رفيع يافته اند و هماره مركز ياد خدا هستند .

مثل نوره كمشكوة فيها مصباح المصباح فى زجاجة . .. فى

بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذك

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {فى بيوت} متعلق به {مشكوة} و صفت براى آن باشد.

ممانعت از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 4،21

4 - كسانى كه مردم را از حضور در مساجد ، به انگيزه ياد نشدن نام خدا ، بازدارند ، ستمكارترين مردمند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

21 - تخريب مساجد به انگيزه ياد نكردن خدا در آنها ، گناهى بزرگ و در پى دارنده خوارى در دنيا و عذابى بزرگ در قيامت است .

و سعى فى خرابها . .. لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الأخرة عذاب عظيم

از اينكه بازدارندگانِ مردم از ورود به مساجد و تخريب كنندگانِ آن ها، ظالمترين مردم شمرده شده اند و نيز به عذاب عظيم قيامت تهديد شده اند، بزرگى گناه آنان به دست مى آيد.

منشأ ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 22

22- همواره ياد كردن خداوند ، نيازمند توفيق و هدايت ويژه الهى است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

موارد ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 239 - 5

5 _ نماز ، ذكر خداست .

فاذا امنتم فاذكروا اللّه

مراد از {ذكر} در جمله {فاذكروا اللّه} نماز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 6

6 _ پرستش خدا

، به زبان آوردن اسما و صفاتى كه حاكى از تنزيه او باشد و نيز سجده كردن به آستان او ، از مصاديق ذكر و ياد خداوند است .

و اذكر ربك . .. إن الذين عند ربك ... و له يسجدون

موانع ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 7،9،11

7 _ شيطان همواره در صدد بازدارى مؤمنان از ياد خدا و برپايى نماز

انما يريد الشيطن . .. فى الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

9 _ قماربازى و ميگسارى ابزار شيطان براى بازداشتن مردم از ياد خدا و برپايى نماز

انما يريد الشيطن . .. فى الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

11 _ باز ماندن جامعه ايمانى از نماز و ياد خدا پيامد برانگيخته شدن دشمنى و كينه در بين آنها

ان يوقع بينكم العدوة و البغضاء . .. و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

نياوردن كلمه {ان} در {يصدكم عن . ..} مى تواند اشاره به اين باشد كه مضمون اين جمله پيامد تحقق مضمون معطوف عليه (يوقع بينكم ...) است.

موانع ذكر اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 0

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 8

8- نظر دوختن به اسباب و علل طبيعى ، حجابى براى توجه به اراده خداوند و خواست او است .

أنّى يكون لى غل_م . .. هو علىَّ هيّن

موانع ذكر حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- تكاثر - 102 - 1 - 3

3 - ضرورت پرهيز از سرگرمى ها و ترك امور بازدارنده از توجّه به حسابرسى ها در قيامت

ألهيكم التكاثر

آيه {لتسئلنّ يومئذ عن النعيم} در آخر سوره _ كه بر حسابرسى از نعمت ها دلالت دارد _ نشانگر آن است كه سرگرم شدن به تكاثر، مايه غفلت از حسابرسى است و بايد انسان از آنچه او را سرگرم ساخته و از اهداف نعمت ها بازمى دارد، پرهيز كند تا هنگام حسابرسى نعمت ها، پاسخى داشته باشد.

موانع ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 12

12 - مساجد ، بايد از هر آنچه مانع ياد خداست ، پيراسته باشد .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

موانع ذكر مشيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 8

8- نظر دوختن به اسباب و علل طبيعى ، حجابى براى توجه به اراده خداوند و خواست او است .

أنّى يكون لى غل_م . .. هو علىَّ هيّن

موجبات ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 16

16 _ نماز ، بهترين وسيله براى ياد خدا و توجه به اوست .

إذا قاموا إلى الصّلوة . .. و لايذكرون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 12

12 _ نشاط در عبادت ، اخلاص ، ذكر فراوان خدا و استوارى در ايمان ، پرتويى از هدايت الهى است .

و إذا قاموا

إلى الصّلوة . .. و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 3

3 - توجّه به جلوه هاى ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به عبادت و ذكر خدا و جارى ساختن نام او بر زبان است .

و ذكر اسم ربّه

موجبات ذكر نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 3

3 - توجّه به جلوه هاى ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به عبادت و ذكر خدا و جارى ساختن نام او بر زبان است .

و ذكر اسم ربّه

مهمترين ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 6

6 - تسيح خدا از مهم ترين ذكر ها است .

فسبّح باسم ربّك العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 96 - 6

6 - تسبيح خدا ، از مهم ترين ذكر ها است .

فسبّح باسم ربّك العظيم

نشانه هاى ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 4

4 - پيروى از هدايت الهى و توجه به آن ، تبلور ياد خدا است .

من اتبع هداى . .. و من أعرض عن ذكرى

{من أعرض} در اين آيه، مقابل {من اتبع} در آيه قبل است. مقتضاى مقابله آن بود كه بفرمايد {و من لم يتبع هداى}; ولى به جاى آن {من أعرض عن ذكرى} گفتنى است نكته اين گزينش، يا نقش ذكر خدا در هدايت است و

يا اتحاد ذكر و هدايت مى باشد.

نياز به ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 9

9 - انسان در شرايط سخت ، براى كسب تحمل بيشتر ، به تسبيح و ياد خدا نيازمند است .

فاصبر على ما يقولون و سبّح بحمد ربّك

توصيه به تسبيح، پس از فرمان به {صبر}، نشانگر نقش تسبيح در توانمند شدن بر صبر است.

وقت ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 14

14 _ آغاز و پايان روز ، از مناسبترين اوقات براى ياد خدا

و اذكر ربّك . .. بالعشىّ و الابكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 42 - 3

3 - صبح گاهان و شام گاهان ، وقت هايى مناسب براى ذكر و تسبيح خداوندند .

اذكروا اللّه . .. و سبّحوه بكرة و أصيلاً

بنابراين كه {بكرة} و {أصيلاً} به همان معناى حقيقى خود به كار رفته باشند، نه معناى كنايه اى، معناى ياد شده فهميده مى شود.

وقت ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 16

16 - شبان گاهان و بامدادان ، دو وقت مناسب و شايسته براى ذكر خدا و تسبيح و حمد او

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن دو وقت يادشده براى تسبيح و حمد به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 9

9 - آغاز

و پايان هر روز ، مناسب ترين لحظات براى ياد خدا و تسبيح او

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

اختصاص يافتن {بكرة} و {أصيلاً} به ذكر، ممكن است كنايه از همه لحظات نباشد، بلكه تأكيدى بر اين دو مجال به حساب آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 9

9 - قبل از طلوع و غروب خورشيد ، لحظه هايى مناسب براى ياد خدا *

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 2

2 - لزوم ذكر و يادكردن پروردگار در ضمن تلاش گسترده روزانه

إنّ لك فى النهار سبحًا طويلاً . و اذكر اسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 1،5

1 - ذكر نام پروردگار و ياد او در سپيده دم و پسين گاه ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

{بكرة}، هم به فاصله ميان نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان العرب) و هم به آغاز روز (مفردات راغب). {اصيلاً} به فاصله ميان عصر و مغرب گفته مى شود (صحاح اللغة) و نيز به معناى آخر روز آمده است (العين). {ذكر} هم دو نوع است: ذكر با قلب و ذكر با زبان. (مفردات راغب)

5 - سپيده دم و پسين گاه ، از اوقات مناسب براى ذكر و ياد خداوند

و اذكر اسم ربّك بكرة و$ أصيلاً

أصيلاً

ذكر خدا

آثار اعراض از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- جن - 72 - 17 - 4

4 - روى گردانى از ياد خدا ، موجب عذاب سخت و شديد الهى است .

و من يعرض عن ذكر ربّه يسلكه عذابًا صعدًا

{صَعَد}، به معناى شديد و سخت است.

آثار تداوم ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 12

12 - ياد دايم خداوند ، افزايش دهنده منزلت و ابعاد وجودى انسان

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و يزيدهم من فضله

برداشت فوق، از آمدن تعبير {يزيدهم} به جاى {يزيد لهم} استفاده مى شود; يعنى، فعل زياد شدن به خود اشخاص نسبت داده شده است نه به پاداش آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 3،4

3 - ذكر و ياد مستمر خداوند ، نيرو آفرين و مقاومت بخش در برابر مشكلات و سختى هاى تبليغ و اجراى تعاليم دين

فاصبر لحكم ربّك$ . .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

از توصيه به ذكر خداوند _ پس از فرمان صبر و شكيبايى در مشكلات رسالت _ مطلب ياد شده به دست مى آيد.

4 - ذكر و ياد مستمر خداوند ، نيروآفرين و مقاومت بخش در برابر مشكلات و سختى ها

فاصبر$ . .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

. .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

آثار ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 2

2 - به ياد خدا بودن ، مايه جلب رضايت و توجه خاص خداوند است .

فاذكرونى أذكركم

فعل {أذكر} در

جواب امر قرار گرفته و لذا با حرف شرطى مقدر، مجزوم شده است. در نتيجه جمله با تقدير آن چنين مى شود: {فاذكرونى ان تذكرونى أذكركم; به ياد من باشيد، اگر به ياد من باشيد به ياد شما خواهم بود.} ياد كردن خدا از بندگان، به معناى عنايت و توجه خاص به آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 4

4 _ ياد خدا ، واداركننده انسان به توبه و استغفار

ذكروا اللّه فاستغفروا لذنوبهم

عطف شدن استغفار بر ذكر خدا با كلمه {فاء}، كه در آن معناى ترتب نهفته است، مى تواند اشاره به رابطه عليّت بين ذكر خدا و استغفار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 4

4 _ ياد هميشگى خداوند و انديشه در آفرينش ، زمينه ايمان به ربوبيّت الهى

الّذين يذكرون اللّه قياماً . .. و يتفكّرون ... ربّنا ... فامنّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 3،4

3 _ ياد خدا ، زمينه ساز پيروزى بر دشمنان

اعد للكفرين عذاباً مهيناً . .. فاذكروا اللّه قيماً و قعوداً و على جنوبكم

4 _ ياد خداوند پس از اداى نماز خوف ، جبران كننده كاستى هاى آن

فليس عليكم جناح ان تقصروا . .. فاذكروا اللّه قيماً و قعوداً و على جنوبكم

لزوم ذكر خدا پس از پايان نماز خوف، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه قصر و كوتاهى نماز خوف را با ذكر خداوند جبران كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 11

11 _ توجه به احاطه علمى خداوند، بازدارنده انسان از انحراف در اعمال و نيات

و يعلم سركم و جهركم و يعلم ما تكسبون

هدف از بيان آگاهى كامل خداوند بر سرّ و نهان آدمى و اعمال او، بازداشتن وى از خطا و لغزش است. لذا توجه به اين مطلب اثر بازدارنده از يكسو و برانگيزاننده از جهت ديگر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 13 - 5

5 _ توجه به آگاهى خداوند بر گفتار و كردار آدميان، برانگيزنده آنان به ايمان

فهم لا يؤمنون . .. و هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 8

8 _ توجه به ربوبيت خداوند، مقتضى پرهيز از عصيان او

قل إنى أخاف إن عصيت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 17 - 7

7 _ توجه به اقتدار بى مانع خداوند بر رساندن نفع و ضرر، زمينه ساز اعتقاد به توحيد و پرهيز از شرك

و لا تكونن من المشركين . .. و إن يمسسك اللّه بضر ... فهو على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 10

10 _ توجه به عظمت و والايى خداوند بازدارنده انسان از توهم شريك براى اوست .

فتعلى اللّه عما يشركون

با توجه به توضيح برداشت قبل، از جمله {فتعالى . .. } اين نكته به دست مى آيد كه شريك براى خدا پنداشتن برخاسته از نشناختن عظمت و والايى

اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 1،2،4

1 _ دل مؤمنان راستين ، لرزان و بيمناك به هنگام ياد خدا

إنما المؤمنون الذين إذا ذكر اللّه وجلت قلوبهم

2 _ ياد خدا از سوى هر كس ، داراى تأثيرى عميق در قلب و روح مؤمنان

إذا ذكر اللّه وجلت قلوبهم

مجهول آوردن فعل {ذكر} دلالت مى كند كه ياد خدا از سوى هر كسى كه باشد آن اثر شگرف را براى مؤمنان واقعى در پى دارد.

4 _ دل هاى بيمناك و لرزان از ياد خدا ، داراى زمينه اى مناسب براى تأثيرپذيرى از تلاوت آيات قرآن

إذا ذكر اللّه وجلت قلوبهم و إذا تليت عليهم ءايته زادتهم إيمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 3،4

3 _ پايدارى اهل ايمان در صحنه هاى پيكار همراه با ياد مداوم خدا ، زمينه ساز پيروزى آنان بر دشمنان دين

فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

{لعلكم} علاوه بر اينكه متعلق بر {اذكروا اللّه} است، مى تواند متعلق به {فاثبتوا} نيز باشد. در اين صورت مراد از {فلاح}، پيروزى در جنگ است.

4 _ سعادت و رستگارى مؤمنان در گرو جهاد و كثرت ياد خداست .

إذا لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

در برداشت فوق {فلاح} به معناى سعادت و رستگارى گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 10

10 _ توجه به احاطه علمى خداوند بر كردار آدمى ، عامل اجتناب وى از سرمستى و رياكارى و جلوگيرى از راه خدا

و لاتكونوا

. .. و اللّه بمايعملون محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 19

19 _ توجه انسان به خدا و فرمانهايش ، زمينه ساز جلب لطف و رحمت او

نسوا اللّه فنسيهم

با استفاده از مفهوم جمله {نسوا اللّه . .. } برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 13

13 _ نماز و ذكر خدا ، عامل خودسازى و پاكى روح و انديشه

لمسجد . .. فيه رجال يحبون أن يتطهروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 11،17

11_ توجه به خدا و استعاذه به درگاه او ، راهى براى مصون ماندن از فرجام ناميمون شهوات جنسى

قال معاذ الله

17_ توجه به خداوند ، عامل بازدارنده آدمى از گناه

قال معاذ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 11،22

11_ توجه به جلال و هيبت خداوند ، وادار كننده موجودات به تسبيح و ستايش او

و يسبّح الرعد بحمده والمل_ئكة من خيفته

22_ { عن أبى جعفرالباقر ( ع ) : ان الصواعق تصيب المسلم و غير المسلم و لاتصيب ذاكراً ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: صاعقه ها [ممكن است] به مسلمان و يا غير مسلمان اصابت كند ; ولى به كسى كه مشغول ذكر خداست اصابت نمى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 28 - 3

3_ تنها ذكر خدا و به ياد او بودن ، سبب آرامش و اطمينان

دلهاست .

ألا بذكر الله تطمئن القلوب

تقديم {بذكر الله} بر متعلَقش (تطمئن) براى رساندن حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 7

7- ذكر خدا و عبادت پروردگار چون نماز ، زداينده نگرانى ها و اندوه ها و تقويت كننده روحيه پايدارى و موجب آرامش خاطر است .

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

نوع مفسّران بر آنند كه مقصود از سجده در اين آيه، نماز است و مؤيد آن روايتى است كه مى گويد: {پيامبر(ص) هر گاه محزون و دلتنگ مى شد، نماز مى خواند} (مجمع البيان، ذيل آيه فوق).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 10،24

10- ذكر و ياد خدا ، مايه يادآورى مقصود زدايش فراموشى است .

واذكّر ربّك إذا نسيت

متعلق {نسيان} را مى توان عام، و شامل همه چيز دانست. در اين صورت، مفاد جمله {واذكر...} اين است كه: {هرگاه، چيزى را فراموش كردى، ذكر خداوند را بر زبان جارى ساز، تا آن چيز را به خاطر آورى و غفلت تو زايل شود}.

24- تدارك ياد خداوند ، پس از غفلت از آن ، مايه اميدوارى انسان به دستيابى بر رشد و هدايتى سريع است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

ارتباط {قل عسى. ..} با {اذكر...} ارتباط مقدمه و نتيجه است و پيام آيه اين است كه: {اگر پس از فراموشى، ياد خدا كردى، مى توانى به هدايت ويژه الهى اميدوار باشى و بگويى: {عسى،...} }.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 14

14 - توجه به عظمت خداوند ، مايه خضوع به درگاه او و وادارسازنده انسان به پذيرش ربوبيت او

فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 2،6

2 - پيروى از هدايت هاى الهى و به ياد خدابودن ، موجب تسهيل زندگى وبرطرف شدن تنگنا هاى آن است .

من اتبع هداى . .. لايشقى . و من أعرض عن ذكرى فإنّ له معيشة ضنكًا

6 - هدايت هاى الهى و ياد كردن هميشگى خداوند ، مايه بصيرت و بينش در زندگى است .

و من أعرض عن ذكرى . .. و نحشره يوم القي_مة أعمى

كور محشور شدن گمراهان، نتيجه كورى آنان از ديدن و دريافت هدايت در دنيا است. از اين عقوبت ويژه اين نتيجه را مى توان گرفت كه هدايت، مايه بصيرت در مسير زندگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 9

9 - انسان در شرايط سخت ، براى كسب تحمل بيشتر ، به تسبيح و ياد خدا نيازمند است .

فاصبر على ما يقولون و سبّح بحمد ربّك

توصيه به تسبيح، پس از فرمان به {صبر}، نشانگر نقش تسبيح در توانمند شدن بر صبر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 19

19 - اماكن و نقاطى كه ياد خدا در آن بسيار برده مى شود ، داراى قداست و شايسته احترام است .

صومع . .. و مس_جد

يذكر فيها اسم اللّه كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 110 - 4

4 - ياد خدا ، مايه ره يابى انسان به صلاح و رحمت الهى

قال اخسئوا فيها . .. حتّى أنسوكم ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 6،8،11

6 - كانون هاى ذكر خدا ، داراى عظمت و رفعت مقام

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه

8 - ذكر مستمر نام خدا ، موجب عظمت و مجد مكان هاى ذكر مى شود .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه

11 - خانه هايى كه در آنها همواره ذكر و تسبيح خدا گفته مى شود ، مركز نور خدا است .

مثل نوره كمشكوة . .. فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها با

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 16

16 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، نماز به پا مى دارند ، زكات مى پردازند و از قيامت مى ترسند ، از روزى فراوان و بى شمار برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

{حساب} به معناى شمارش است و {بغير حساب} (بى شمارش) مى تواند كنايه از كثرت و فراوانى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 1،2

1 - ارزش شعر ، در پرتو ايمان ، عمل صالح و ياد خداوند

و الشعراء

يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و ذكروا اللّه كثيرًا

2 - ارجمندى شاعران مؤمن و نيك كردارِ پيوند خورده با ياد خدا ، در پيشگاه پروردگار

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و ذكروا اللّه كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 13

13 - ياد و ذكر خدا ، بالاتر و برتر از هر چيزى ، مانع فحشا و منكر است .

إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و . .. و لذكر اللّه أكبر

برداشت بالا، بنابراين اساس است كه مفضَّلٌ عليه {اكبر} محذوف و چيزى از قبيل {ماسواه} و {جميع أعماله} باشد كه شامل نماز هم مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 26

26 - عفت و پاك دامنى و به ياد خداوند بودن ، از اسباب جلب آمرزش خداوند است .

و الح_فظين فروجهم . .. و الذكرين اللّه ... أعدّ اللّه لهم مغفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 5

5 - دعا و تحيت فرشتگان به مؤمنان ، به سبب فراوانى ذكر و تسبيح خدا از سوى آنان است .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه . .. و سبّحوه ... هو الذى يصلّى عليكم و مل_ئكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 12،13

12 - رجوع و توجه همواره داوود ( ع ) به خداوند در زندگى ، موجب قدرت و توانمندى او شد .

داود ذاالأيد إنّه أوّاب

برداشت ياد شده به خاطر اين

نكته است كه جمله {إنّه أوّاب} در مقام تعليل براى {ذاالأيد} است; يعنى، چون داوود(ع) بسيار متوجه خدا و پرمراجعه به او بود، صاحب قدرت و توانمند بود.

13 - توجه بسيار به خدا و مراجعه هميشگى به او در زندگى ، موجب قدرت و توانمندى انسان

داود ذاالأيد إنّه أوّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 30 - 6،7

6 - رجوع و توجه همواره سليمان ( ع ) به خدا در زندگى ، موجب دستيابى او به مقام عبوديت الهى

نعم العبد إنّه أوّاب

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّه أوّاب} در مقام تعليل براى {نعم العبد} است; يعنى، چون سليمان بسيار متوجه خدا و پرمراجعه به او بود; بهترين عبد شناخته شد و به اين مقام دست يافت.

7 - رجوع و توجه همواره به خدا در زندگى ، موجب دستيابى انسان به مقام والاى عبوديت الهى

نعم العبد إنّه أوّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 13،14

13 - رجوع و توجه همواره ايوب ( ع ) به خداوند در زندگى ، موجب دستيابى او به مقام عبوديت الهى

نعم العبد إنّه أوّاب

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إّنه أوّاب} در مقام تعليل براى {نعم العبد} است; يعنى، چون ايوب(ع) بسيار متوجه خدا و پر مراجعه به او بود; عبد شايسته شناخته شد و به اين مقام دست يافت.

14 - رجوع بسيار و توجه همواره به خدا در زندگى ، موجب دستيابى انسان به مقام والاى عبوديت الهى

نعم العبد إنّه أوّاب

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 45 - 1

1 - تنفر شديد و انزجار درونى مشركان ، از ياد شدن نام خدا به تنهايى ( بدون نام معبود ها ديگر )

و إذا ذكر اللّه وحده اشمأزّت قلوب الذين لايؤمنون بالأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 54 - 8

8 - توجه به احاطه همه جانبه خداوند بر موجودات ، موجب از بين رفتن هر گونه ترديد در مورد حقانيت رستاخيز است .

ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم ألا إنّه بكلّ شىء محيط

انكار قيامت و رستاخيز مردگان از سوى مشركان، مبنى بر اين پندار نادرست است كه آنها جمع شدن اجزاء پراكنده و از بين رفته موجودات را بعيد مى دانستند. خداوند با بيان اين حقيقت كه او بر همه چيز احاطه دارد و هيچ چيز از حيطه علم و قدرت او ناپديد نمى شود، اين پندار را ابطال مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 31

31 - روحيه انابه و توجه مدام پيامبران به خداوند ، موجب برگزيدگى و انتخاب ايشان

يجتبى إليه من يشاء و يهدى إليه من ينيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 36 - 3

3 - ياد خداوند ، ايمنى بخش انسان از سلطه شيطان و همدمى با او

و من يعش عن ذكر الرحم_ن نقيّض له شيط_نًا فهو له قرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 37 - 2،8

2 -

ياد خدا ، راه رسيدن انسان به كمال واقعى است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. ليصدّونهم عن السبيل

{الف و لام} در {السبيل} آن را بر {ذكر الرحمان} _ در آيه قبل _ منطبق ساخته است.

8 - ياد خدا ، راهبر آدمى به سعادت و هدايت واقعى است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. ليصدّونهم عن السبيل و يحسبون أنّهم مهتدون

ذكر {يحسبون أنّهم مهتدون} تعريضى به آن دارد كه خداگريزان از هدايت به دورند. در نتيجه به قرينه مقابله استفاده مى شود كه يادكنندگان خدا به هدايت دست مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 11

11 - { روى عن النبى ( ص ) أنّه قال : إذا ذكر العبد ربّه فى قلبه كتب اللّه له ذلك فى صحيفة ثمّ يعارض الملائكة يوم الخميس فيريهم اللّه ذكر عبده له بقلبه فيقول الملائكة ربّنا عمل ه_ذا العبد قد أحصيناه أمّا ه_ذا العمل فمانعرفه فيقول الربّ إن عبدى قد ذكرنى بقلبه فأثبتُّه فى صحيفته فذلك قوله { إنّا كنّا نستنسخ ما كنتم تعملون } ;

از پيامبر(ص) روايت شده كه فرمود: هرگاه بنده در قلب خود خدا را ياد كند، خداوند آن را در كتابى ثبت مى كند. سپس خداوند، در روز پنج شنبه اين ذكر قلبى را به ملائكه نشان مى دهد. ملائكه مى گويند: پروردگارا! عمل اين بنده را ما احصا نموده ايم; اما اين عمل را ما نمى شناسيم!؟ پروردگار گويد: بنده من، مرا در قلب خود ياد كرد. پس آن را در كتاب عمل وى ثبت نمودم و اين

است سخن خداوند كه مى فرمايد: إنّا كنّا نستنسخ ما كنتم تعملون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 2 - 11

11- توجه به حكمت و كاردانى خداوند ، مستلزم خضوع انسان در برابر قوانين حكيمانه و خدشه ناپذير وى *

تنزيل الكت_ب من اللّه . .. الحكيم

تذكر خداوند به وصف {الحكيم}، مى تواند ياد آور انسان ها باشد كه قرآن _ به عنوان مجموعه قوانين _ از جانب كسى نازل شده كه حكيم و كاردان است و نقصى در برنامه او نيست، تا كسى مجاز به تخلف گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 3

3 - توجه به خداوند و دغدغه آخرت ، در تمامى لحظات زندگى ، عامل اصلى راهيابى متقين به بهشت

يتساءلون . قالوا إنّا كنّا ... مشفقين

در صورتى كه {يتساءلون} سؤال از علت رهيابى به بهشت باشد، {إن_ّا كن_ّا. ..} بيانگر علت آن خواهد بود. از اين كه پارسايان در محيط پرشور خانواده از ياد آخرت غافل نشده اند، استفاده مى شود كه در ساير شرايط به طريق اولى غافل نبوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 27 - 2

2 - توجه تقواپيشگان به خدا و مسؤوليت هاى خود ، زمينه ساز جلب رحمت الهى

إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين . فمنّ اللّه علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 1،3

1 - ياد خداوند و ذكر عظمت و كبريايى او ، تأثيرگذار در دل هاى نرم

و خاشع

ألم يأن للذين ءامنوا أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه

{خشوع} در مقابل {قساوت} (سختى و صلابت)، به معناى نرمى [قلب] است.

3 - دل مؤمن ، بايد چنان نرم باشد كه با ياد خدا و تلاوت قرآن كريم ، تأثيرپذير و خاشع گردد .

ألم يأن للذين ءامنوا أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه و ما نزل من الحقّ

خداوند، در آيه شريفه، مؤمنان بى تفاوت را نكوهش كرده و به آنان هشدار مى دهد تا فرصت باقى است و گرفتار قساوت قلب نشده اند; دل هاى خود را با ياد او و تلاوت آياتش خاشع و نرم گردانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 1

1 - ياد خدا و تلاوت كلام او ( قرآن ) ، حيات و روشنى بخش دل ها است .

أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه . .. و اعلموا أنّ اللّه يحىِ الأرض

جمله {اعلموا أن اللّه. ..} تعليل براى جمله {ألم يأن... لذكر اللّه} است. در اين تعليل، دل هاى غافل از ياد خدا و بيگانه با كلام او (قرآن)، به زمين مرده و ياد خدا و كلام او (قرآن)، به باران تشبيه شده است. همان طور كه خداوند به وسيله باران، زمين مرده را زنده مى كند; ياد خدا و تلاوت كلام او (قرآن) نيز، دل هاى غافل و مرده را حيات مى بخشد و نورانى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 5

5 - تقوا ، مراقبت بر اعمال و ياد خدا ، عامل رستگارى انسان

اتّقوا اللّه و لتنظر . .. و

لاتكونوا كالذين نسوا اللّه ... أصح_ب الجنّة هم الفائ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 7

7 - ذكر و ياد هميشگى خداوند ، زمينه دستيابى انسان به سعادت و رستگارى است .

و اذكروا اللّه كثيرًا لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 3

3 - ياد هميشگى خدا ، تضمين كننده سعادت انسان

لاتلهكم أمولكم . .. عن ذكر اللّه و من يفعل ذلك فأُول_ئك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28 - 9

9 - تسبيح و ياد خدا ، برانگيزاننده آدمى به انفاق و دستگيرى از مستمندان و مانع بخل و مال دوستى

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

توصيه به تسبيح و ياد خداوند، درباره اداى سهم فقيران (لولا تسبّحون)، مى رساند كه آن دو در برانگيختن آدمى به انفاق و دورى از بخل، مؤثر است و نقش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 22 - 4

4 - نماز و ياد خدا ، تعديل كننده غرايز و مانع خُلق و خوى ناپسند است .

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 7

7 - ذكر دائم خداوند ، موجب قبولى و پيروزى در آزمايش هاى الهى است .

لنفتنهم فيه و من يعرض عن ذكر ربّه يسلكه عذابًا صعدًا

جمله {و من يعرض عن ذكر ربّه. ..} در حقيقت توصيه به يادآوردن نام و ياد

خدا در دل ها است. اين توصيه _ پس از طرح مسأله آزمايش انسان ها _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 7

7 - نمازگزاران ، در صورتى رستگاراند كه از تزكيه و ياد خدا برخوردار باشند .

قد أفلح من تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 8

8 - { عن النبى ( ص ) قال : إنّ الشيطان واضعٌ خَطْمَه على قلب ابن آدم فإنْ ذكَرَ اللّه خنس و إن نسى إلْتَقَمَ قلبَه فذلك { الوسواس الخنّاس } ;

از پيامبر(ص) روايت شده كه فرمود: شيطان پوزه خود را بر قلب آدميزاد قرار مى دهد. پس اگر او خدا را ياد كرد، شيطان خود را عقب مى كشد و پنهان مى شود و اگر [ياد خدا را ]فراموش كرد، قلب او را مى ربايد و اين است {الوسواس الخنّاس}».

آثار روانى ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 23 - 13

13 - ياد خدا ، آرام بخش جان ها و سرور قلب ها است .

ثمّ تلين جلودهم و قلوبهم إلى ذكر اللّه

آثار ممانعت از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 18

18 - خفت و خوارى در دنيا ، جزاى كسانى است كه مردم را از ياد خدا باز مى دارند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها

اسمه . .. لهم فى الدنيا خزى

آداب ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 4

4- قرين و همراه كردن تسبيح پروردگار با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده در ذكر و عبادت

فسبّح بحمد ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 9

9 - آغاز و پايان هر روز ، مناسب ترين لحظات براى ياد خدا و تسبيح او

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

اختصاص يافتن {بكرة} و {أصيلاً} به ذكر، ممكن است كنايه از همه لحظات نباشد، بلكه تأكيدى بر اين دو مجال به حساب آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 9

9 - قبل از طلوع و غروب خورشيد ، لحظه هايى مناسب براى ياد خدا *

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 1،5

1 - ذكر نام پروردگار و ياد او در سپيده دم و پسين گاه ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

{بكرة}، هم به فاصله ميان نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان العرب) و هم به آغاز روز (مفردات راغب). {اصيلاً} به فاصله ميان عصر و مغرب گفته مى شود (صحاح اللغة) و نيز به معناى آخر روز آمده است (العين). {ذكر} هم دو نوع است: ذكر با قلب و ذكر با زبان. (مفردات راغب)

5 - سپيده دم و پسين گاه

، از اوقات مناسب براى ذكر و ياد خداوند

و اذكر اسم ربّك بكرة و$ أصيلاً

أصيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 4

4 - لزوم ذكر نام خدا پيش از نماز

ذكر اسم ربّه فصلّى

ابراهيم(ع) و ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 75 - 3

3_ ابراهيم ( ع ) ، پيوسته به خداوند توجه داشت و خواسته هاى خود را از او تقاضا مى كرد .

إن إبرهيم . .. منيب

انابه به درگاه خداوند، به معناى رجوع كردن به اوست.

ادب در ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 13

13 _ حواريون عيسى مورد سرزنش وى به خاطر رعايت نكردن ادب در يادكردن از نام خدا

هل يستطيع ربك . .. قال اتقوا اللّه

رعايت ادب در مورد آيه اين بود كه حواريون به جاى {ربك} (پروردگارت) بگويند: ربنا

ارزش ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 26

26- ارزش ذكر خدا ، به ريشه دار بودن آن در قلب و روح انسان است .

أغفلنا قلبه عن ذكرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 12

12 - ارزش والاى ذكر نام خدا و تسبيح و تقديس او

أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها بالغدوّ و الأصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 10

10 - ياد و ذكر

خداوند ، برترين و بزرگ ترين ارزش است .

و لذكر اللّه أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 10

10 - ياد خدا و تسبيح و تقديس او ، بايسته و ارزشمند در همه لحظات زندگى

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {بكرة} و {أصيلاً} كنايه از همه لحظه هاى تلاش و بيدارى انسان باشد كه از {بكرة} شروع شده و تا {أصيلاً} ادامه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 2

2 - ارزش توجه انسان به خداوند و آخرت و ترس داشتن از عاقبت كار خويش

قالوا إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 8

8 - شركت در نماز جمعه و پرداختن به ذكر خدا ، بسى ارزشمندتر از كسب مال و ساير منافع دنيوى

فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع ذلكم خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 2

2 - ياد خدا ، برترين ارزش در بينش الهى

لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم عن ذكر اللّه

اعراض ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 115 - 9

9 - مسلمانان ، نبايد به بهانه بازداشته شدن از ورود به مساجد ، ذكر و عبادت خدا را ترك كنند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. للّه المشرق و المغرب

برداشت فوق، مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيه

قبل است.

اهتمام موسى(ع) به ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 34 - 1

1 - هدف موسى ( ع ) از تقاضاى نبوت و رسالت براى هارون ( ع ) ، به دست آوردن فرصت بسيار براى ذكر خداوند و حمد و ثناى مكرر او بود .

و أشركه فى أمرى . .. و نذكرك كثيرًا

فاعل {نذكرك} موسى و هارون(ع) است و مراد از كثرت ذكر خدا، افزايش تبليغات توحيدى _ براثر همراهى آن دو _ است كه متضمن مدح و ثناى خداوند مى باشد.

اهميت تداوم ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 6

6 - خدامحورى ، بايد برنامه مؤمنان در تمامى لحظه هاى زندگى باشد .

و تبتّل إليه تبتيلاً

اهميت ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 13

13 - از امام رضا ( ع ) روايت شده كه : { فان قال ] قائل [ فلم تعبّدهم ؟ قيل لئلا يكونوا ناسين لذكره و لاتاركين لأدبه و لالاهين عن أمره و نهيه ;

اگر كسى بگويد: چرا خدا مردم را موظف به عبادت كرده است؟ گفته مى شود: براى اينكه ياد او را فراموش نكنند و ادب را ترك ننمايند و به امر و نهى او بى اعتنا نباشند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 8،9،10،11،22

8 - مساجدى كه مردم در آن حضور نيابند و در آنها ذكر خدا نگويند ، در حقيقت

مساجدى ويرانه اند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه و سعى فى خرابها

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {سعى فى خرابها} (در تلاش براى تخريب مساجد هستند) تفسير و توضيح جمله {منع مساجد اللّه أن يذكر فيها اسمه} باشد.

9 - آبادانى مساجد ، به يادكردن نام خدا در آنهاست .

أن يذكر فيها اسمه و سعى فى خرابها

10 - غفلت از ياد خدا در جايگاه عبادت ( مسجد و . . . ) امرى نكوهيده و نارواست .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

عبارت {أن يذكر فيها اسمه} بيانگر اين است كه: دليل ناروا بودن و ستمكار شمردن بازدارندگان مردم از حضور در مساجد، ياد نشدن نام خداست. بنابراين جمله {من أظلم ...} شامل كسانى كه در جايگاههاى عبادت از ياد خدا غافلند نيز، مى شود.

11 - تعطيلى مساجد و حضور نيافتن در آنها ، به انگيزه ياد نكردن نام خدا ، امرى نكوهيده و نارواست .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

22 - بستن مساجد به روى مردم و بازداشتن آنان از ياد خدا ، از گناهان بزرگ است .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه . .. لهم فى الأخرة عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 115 - 9

9 - مسلمانان ، نبايد به بهانه بازداشته شدن از ورود به مساجد ، ذكر و عبادت خدا را ترك كنند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. للّه المشرق و المغرب

برداشت فوق، مقتضاى

ارتباط آيه مورد بحث با آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 4

4 - رسالت پيامبر ( ص ) و تغيير قبله از بيت المقدس به مسجدالحرام ، از نعمتهايى كه مسلمانان بايد به پاس آنها ، همواره به ياد خدا باشند .

فولوا وجوهكم شطره . .. كما أرسلنا فيكم رسولا ... فاذكرونى

برداشت فوق از حرف {فاء} كه {اذكرونى} را بر نعمتهاى ياد شده (تغيير قبله و رسالت پيامبر(ص)) تفريع كرده است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 29

29 _ لزوم توجّه به نقش تعيين كننده خداوند براى موفقيّت در امور ، حتّى پس از مشورت و تصميم گيرى نهايى بر انجام كارها

و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 1،2

1 _ مجاهدان در ميدان نبرد بايد همواره به ياد خدا باشند .

فاذا قضيتم الصلوة فاذكروا اللّه قيماً و قعوداً و على جنوبكم

2 _ ضرورت ياد خدا در همه شرايط و تمامى حالات ( ايستاده ، نشسته ، و خوابيده )

فاذكروا اللّه قيماً و قعوداً و على جنوبكم

{قياماً} جمع قائم و {قعوداً} جمع قاعد و {جنوب} جمع جنب (به معناى پهلو) و {على جنوبكم} كنايه از دراز كشيدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 9

9 _ توجه دادن مردم به خدا و گرايش دادن آنان به تضرع و خضوع به

درگاه او، از اهداف رسالت انبياست.

و لقد أرسلنا إلى أمم . .. لعلهم يتضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 3

3 _ خداوند از پيامبر ( ص ) خواست تا لب به ذكر او گشايد و زبانش را به ياد او مترنم سازد .

و اذكر ربك . .. دون الجهر من القول

برداشت فوق بر اين اساس است كه {دون الجهر . .. } عطف بر {فى نفسك} باشد. بر اين مبنا آيه شريفه اشاره به دو گونه ذكر دارد: ذكر قلبى كه {فى نفسك} آن را بيان مى كند، ذكر زبانى كه {دون الجهر من القول} به آن اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 3

3 _ ياد كردن خدا در دل و جان و لب گشودن به ذكر وى ، عبادت و پرستش اوست .

و اذكر ربك . .. إن الذين عند ربك لايستكبرون عن عبادته

فرمان به ذكر خدا (اذكر ربك) و سپس بيان اين حقيقت كه مقربان درگاه خدا از پرستش او رويگردان نيستند، بيانگر اين است كه ذكر خدا مصداق بارزى از پرستش خداوند و عبادت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 2

2 _ لزوم زياد ياد كردن خدا به هنگام رويارويى با دشمنان دين و نبرد با آنان

إذا لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا

{اذكروا اللّه} مى تواند عطف بر {اثبتوا} باشد كه در حقيقت جواب شرط {إذا لقيتم} خواهد بود. بر اين مبنا مقصود، زياد ياد كردن خدا

به هنگام نبرد است. همچنين {اذكروا ... } مى تواند جمله مستانفه باشد. در اين صورت زياد ياد كردن خدا برنامه اى است براى تمامى مراحل زندگى كه از مصاديق آن هنگام رويارويى با دشمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 7

7 _ توجه به خدا و اتكا به اوامرى لازم به هنگام تصميم گيرى براى صلح و ترك مخاصمه با كافران

و إن جنحوا . .. و توكل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 11

11 _ انسان بايد در حال آسايش و سختى ، متوجه خدا بوده و به درگاه او نيايش داشته باشد .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لم يدعنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 75 - 5

5_ بردبارى ، تأسف و تأثر بر مشكلات مردم و توجّه داشتن به خدا و درخواست حاجت ها از او ، صفات و خصلتهايى نيكو و پسنديده است .

إن إبرهيم لحليم أوّه منيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 28

28_ لزوم توجه به خدا و روى آوردن به درگاه او

و إليه أُنيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 4

4_ خداوند ، از همگان عزتمندتر و به رعايت جانب او در كار ها و تصميم گرى هاى سزاوارتر و بايسته تر است .

قال ي_قوم أرهطى أعزّ عليكم

من الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 16

16_ لزوم توجه به خدا و ربوبيت او ، به ويژه در مواقع خطرِ ارتكاب گناه

رب . .. إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 3

3_ لزوم توجه به عظمت خدا و هراسيدن از او

و يخشون ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 2،3

2- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به استمداد از ياد پروردگار و عبادت و نماز در مشكلات و ناراحتى هاى برخاسته از رسالت خويش و مخالفت هاى دشمنان

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون . فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

برداشت فوق از {فاء} در {فسبّح} _ كه براى تفريع اين جمله به آيه قبل است _ استفاده گرديده است; بدين معنا كه توصيه خداوند به تسبيح و تحميد. .. پس از اعلام آگاهى او از دلتنگى و اندوه پيامبر(ص) بيانگر تأثير اين عبادات در رفع اندوه و نگرانى است.

3- رهبران الهى و زمامداران جامعه اسلامى ، نيازمند به استمداد از پروردگار با ذكر و نماز و عبادت ، در برابر مشكلات رسالت خويش

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 10

10- لزوم انديشيدن آدميان ، در طبيعى ترين امكانات زندگى خويش و توجه يافتن به نقش خداوند در آنها

و الله جعل

لكم من بيوتكم سكنًا . .. أث_ثًا و مت_عًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 4

4- انسان ها ، همواره بايد به احاطه كامل خداوند بر خود ، توجه داشته باشند .

و إذ قلنا لك إن ربّك أحاط بالناس

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {إذ} متعلق به {اذكر} مقدر باشد و در عين اينكه مخاطب پيامبر(ص) است، همه انسانها نيز مخاطب آيه باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 5،7

5- انسان ها ، همواره ، بايد به ياد خدا باشند .

واذكّر ربّك إذا نسيت

7- كسانى كه گفتن { إن شاء اللّه } را فراموش كنند ، بايد _ گرچه با تعبيرى ديگر _ ذكر خدا را به زبان آورند .

إلاّ أن يشاء اللّه واذكّر ربّك إذا نسيت

متعلق نسيان _، به قرينه {إلاّ إن يشاء اللّه} _، مى تواند گفتنِ {إن شاء اللّه} باشد. جمله {اذكر ربّك} مطلق است، بنابراين، براى تدارك {إن شاء اللّه} انتخاب هر لفظى كه نشانِ توجه به خداوند و حاكميّت اراده او باشد، ثمربخش خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 27،28

27- كسانى كه ياد خداوند در قلب آنان حضور ندارد ، شايسته رهبرى نيستند .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

نهى از اطاعت غافلان، نفى شايستگى آن ها براى فرمان دادن و ارائه پيشنهاد است.

28- زنده نگه داشتن ياد خدا در قلب و از ميان بردن زمينه هاى غفلت از آن ، لازم است .

و لاتطع من

أغفلنا قلبه عن ذكرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 11

11- { عن رسول اللّه ( ص ) [ انه قال ] : . . . يا ابن مسعود ! عليك بذكر اللّه و العمل الصالح ، فإنّ اللّه تعالى يقول { و الباقيات الصالحات خير عند ربّك ثواباً و خير أملاً } ;

از رسول خدا(ص) نقل شده كه فرمود: . .. اى ابن مسعود! بر تو باد ذكر خدا و انجام عمل صالح; زيرا، خداوند متعال مى فرمايد: و الباقيات الصالحات خير...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 101 - 7،10

7- شناخت خدا و توجّه به او ، مهم ترين هدف برخوردارى انسان از ابزار شناخت است .

الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى و كانوا لايستطيعون سمعًا

آيه، چشم كافران را نهان شده در پرده و گوش آنان را از كار افتاده قلمداد كرده است; يعنى، ديده ها و شنيده هاى آنان _ كه خالى از ياد خدا است _ چنان بى ارزش است كه گويا نه از چشم بهره اى برده اند و نه از گوش.

10- زنده نگه داشتن ياد خدا در دل ، و گوش فرادادن به پيام هاى الهى ، امرى لازم است .

الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى و كانوا لايستطيعون سمعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 14،17،18

14 - توجه به خدا و به ياد او بودن ، از اهداف و ثمرات نماز است .

و أقم الصلوة لذكرى

17 - ياد

خدا و توجه به او ، فلسفه مشترك تمامى عبادت ها است .

فاعبدنى و أقم الصلوة لذكرى

{لذكرى} ممكن است همان گونه كه دليل براى {أقم الصلوة} است، بيانگر علت {فاعبدنى} نيز باشد.

18 - بايد همواره به ياد خدا بود و از ذكر او غافل نماند .

لذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 34 - 2،4

2 - انتشار فراوان ياد خداوند در بين مردم ، از اهداف رسالت موسىو هارون ( ع ) بود .

يفقهوا قولى . .. و نذكرك كثيرًا

4 - اشتغال فراوان به ذكر خداوند و ياد او ، هنگام سخن با مردم ، داراى فضيلت بسيار بوده و شيوه پيامبران در ترويج دين خدا است .

و نذكرك كثيرًا

موسى(ع)، براى تسبيح و ذكر فراوان خدا در خلوت، نيازى به زبان فصيح و يارى هارون(ع) نداشت; بنابراين خواست او مطرح شدن تسبيح و ياد خدا در ملأعام بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 9،10،11،14

9 - ياد خدا و سخن از او ، محور و شعار دعوت و رسالت موسى و هارون ( ع )

و لاتنيا فى ذكرى

10 - سستى نكردن در ياد خدا و انجام رسالت و ابلاغ پيام او توصيه خداوند به موسى و هارون ( ع )

و لاتنيا فى ذكرى

{ونى} به معناى سستىورزيدن و كوتاهى كردن است (مصباح). {لاتنيا}; يعنى، تو اى موسى و اى هارون! در ياد من كوتاهى و سستى نكنيد. از جمله لوازم ياد خدا، توجه به مسؤوليت ها و مأموريت هايى است كه از جانب او واگذار گرديده است.

11

- لزوم جديت در ياد خدا و توجه مداوم به وظايف محوله از جانب او و پرهيز از سستى در آن

و لاتنيا فى ذكرى

14 - خداوند ، موسى ( ع ) را مأمور ابلاغ حكم رسالت به هارون كرد و از او خواست وى را به سستى نورزيدن در ذكر خدا توصيه كند .

اذهب أنت و أخوك ب__َاي_تى و لاتنيا فى ذكرى

خطاب به موسى(ع) در وظايف مشترك بين او و هارون(ع) اقتضا مى كند كه موسى(ع) دستورات ارائه شده را به هارون(ع) برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 8

8 - لزوم ذكر و تسبيح خداوند و توجه به او در همه اوقات

فسبّح . .. قبل طلوع ... ءانآىِ الّيل ... أطراف النهار

هر چند كه در اين آيه، اوقات خاصى در شبانه روز براى تسبيح پروردگار معين شده است; ولى با توجه به كثرت اين موارد، به نظر مى رسد هدف، به ياد خدابودن و تسبيح او گفتن در همه فرصت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 7

7- لزوم يادكرد انسان از پروردگار و مربى خويش

بل هم عن ذكر ربّهم معرضون

توبيخ كافران، به دليل روى گردانى از ياد پروردگار، مشعر به اين معنا است كه انسان به حكم عقل بايد از ياد پروردگار و مربى خويش غفلت نورزد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 18،20،21

18 - ياد خدا ، اساس حرمت و قداست معابد دينى

لهدّمت صومع . .. و مس_جد يذكر فيها اسم

اللّه كثيرًا

20 - ذكر و ياد خدا ، توصيه او به دين داران

يذكر فيها اسم اللّه كثيرًا

21 - ذكر و ياد خدا ، روح اديان الهى و فريضه مشترك ميان همه آنها است .

صومع . .. مس_جد يذكر فيها اسم اللّه كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 9،10

9 - تلاش اقتصادى و داد و ستدِ بازدارنده آدمى از ياد خدا ، پوچ و بى ارزش است .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه

{تهليهم} از ماده {لهو} به معناى كار بيهوده و پوچ است. آمدن اين واژه به جاى واژه {منع} و {غفلت}، گوياى اين حقيقت است كه: تجارت و داد و ستدى كه انسان را از ياد خدا باز دارد، كارى بيهوده و بى ارزش است.

10 - خدا محورى در زندگى ، اصلى است كه هيچ گونه تلاش مادى و اقتصادى ، نبايد آن را تحت الشعاع قرار دهد .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة يخافون يوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 11

11 - توجّه به خدا و بر طرف ساختن نياز هاى نيازمندان ، دو خصلت همگام در وجود محسنان است .

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 21 - 7

7 - اميدوارى به خداوند و عالم آخرت و ذكر فراوان خدا ، امورى بس قابل توجه و با اهميت

لقد كان لكم فى رسول اللّه أُسوة حسنة لمن كان يرجوا

اللّه و اليوم الأخر و ذكر الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 41 - 2

2 - همواره به ياد خداوند بودن ، فرمان خداوند به مؤمنان است .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه ذكرًا كثيرًا

{ذِكْر} به معناى {در خاطر و ياد داشتن} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 9

9 - اهميت ياد خدا در زندگى

إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 3

3 - تقواپيشگان ، هماره به ياد خدا و ملتجى به او در زندگى خويش

إنّا كنّا من قبل ندعوه

تعبير {كنّا. .. ندعوه} استمرار دعا و التجا را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 3

3 - تشويق مؤمنان از سوى خداوند ، به اهميت دادن ياد او و نقش كلام او ( قرآن ) در دل ها

ألم يأن للذين ءامنوا . .. اعلموا أنّ اللّه يحىِ الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 4،5

4 - مؤمنان ، همواره بايد به ياد خدا باشند .

و اذكروا اللّه كثيرًا

5 - ذكر و ياد فراوان خدا ، به هنگام كسب و كار و خريد و فروش ، توصيه الهى به مؤمنان

و ابتغوا من فضل اللّه و اذكروا اللّه كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 1

1 - همواره

به ياد خدا بودن ، توصيه الهى به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم عن ذكر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 6

6 - لزوم ياد خدا ، در هنگامه رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها

لأسقين_هم ماء غدقًا . .. و من يعرض عن ذكر ربّه يسلكه عذابًا صعدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 1،4،8

1 - ذكر و ياد كردن نام پروردگار ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر اسم ربّك

4 - توجّه كامل به پروردگار و انقطاع از غير او ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و تبتّل إليه تبتيلاً

{تبتّل} و {تبتيل} به معناى انقطاع از دنيا و ماسوى اللّه و توجّه به خداوند است (تاج العروس و قاموس المحيط).

8 - بايستگى توجّه كامل به خدا و انقطاع از ديگران ، براى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى

و اذكر اسم ربّك و تبتّل إليه تبتيلاً

مخاطب اين آيات، شخص پيامبر(ص) است; ولى به اعتبار اين كه آن حضرت به عنوان رهبر و ابلاغ كننده پيام هاى الهى به مردم بود، مى توان درباره همه كسانى كه داعيه دار رهبرى جامعه اسلامى و هدايت دينى اند، اين مسأله را سرايت داد.

تحميد در ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 4

4- قرين و همراه كردن تسبيح پروردگار با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده در ذكر و عبادت

فسبّح بحمد ربّك

تداوم بر ذكر خدا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 21

21- مداومت بر ياد خدا ، سريع ترين و كوتاه ترين راه رشد و هدايت است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

تداوم ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 2،8

2 - توصيه الهى به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر استمرار ذكر و ياد خدا در همه احوال

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ذكر خدا در سپيده دم و پسين گاه، ممكن است اشاره به استمرار آن داشته باشد.

8 - ربوبيت خداوند ، مقتضى ذكر و ياد هميشگى خداوند

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 2

2 - ذكر اوصاف خداوند و توجّه هميشگى به آنها ، از آثار تزكيه است .

تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى

شناخت اسم، بدون شناخت مسمّى حاصل نمى شود (مفردات راغب) و نمى توان تكلم به الفاظى را كه ذهن براى آن معنايى تصور نكرده است، {ذكر اسم} ناميد. بنابراين ياد نام هاى خداوند، ملازم با ياد محتواى آنها است كه بر ويژگى هاى او دلالت دارند. عطف اين آيه بر {تزكّى} در آيه قبل، بيانگر مقدمه بودن تزكيه براى {ذكر اسم} است.

تسبيح در ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 4

4- قرين و همراه

كردن تسبيح پروردگار با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده در ذكر و عبادت

فسبّح بحمد ربّك

تشويق به ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28 - 2

2 - ترغيب و برانگيخته شدن باغداران يمنى ، به تسبيح و ياد خدا از سوى برادر عاقل و معتدل خود

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

{لولا} براى تحضيض و ترغيب است و تسبيح در اين آيه، به معناى ياد خداوند است; يعنى، {لولا تذكرون اللّه}.

توصيه به ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 10

10 - سپاس گزارى بدرگاه خداوند و يادكرد عظمت و كبريايى او ، از كار هاى نيك و مورد توصيه خداوند .

لتكبّروا اللّه . .. و بشّر المحسنين

جايگاه ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 26

26- ارزش ذكر خدا ، به ريشه دار بودن آن در قلب و روح انسان است .

أغفلنا قلبه عن ذكرنا

ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 12

12 _ به ياد خدا بودن و نعمت ها را از جانب او دانستن ، هدف از ضرورت ياد كردن و به خاطر داشتن نعمتهاست .

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

توصيف {نعمت} به اينكه خداوند آن را عطا فرموده (أنعمت عليكم)، به اين حقيقت اشاره دارد كه: ياد كردن نعمت بايد وسيله اى باشد براى ياد كردن منعم; يعنى، ياد كردن نعمت بايد ملازم با ديدن

خدا در وراى هر نعمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 47 - 6

6 - هدف از لزوم ياد كرد نعمت هاى الهى ، به ياد خدا بودن و نعمت ها را از جانب او دانستن است .

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

توصيف {نعمت} - به اينكه خداوند آن را انعام كرده (أنعمت عليكم) - اشاره به اين معنا دارد كه: ياد كردن نعمت، بايد وسيله اى باشد براى ياد كردن بخشنده نعمت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 122 - 6

6 - هدف از لزوم ياد كردن نعمت ها ، ياد خدا بودن و نعمت ها را از جانب او دانستن است .

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

توصيف {نعمت} به اينكه خداوند آنها را ارزانى كرده است (أنعمت عليكم) اشاره به اين معنا دارد كه: ياد كردن نعمت بايد وسيله اى باشد براى ياد كردن بخشنده نعمت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 10،11

10 - محمد بن مسلم از امام باقر ( ع ) روايت كرده است كه فرمود : { تسبيح فاطمة ( ع ) من ذكر اللّه الكثير الذى قال : اذكرونى اذكركم ;

تسبيح فاطمه(س) ذكر كثيرى است كه خداوند فرموده: به ياد من باشيد تا به ياد شما باشم}.

11 - { و روى ان رسول اللّه ( ص ) خرج على اصحابه فقال : . . . قال سبحانه : فاذكرونى أذكركم ; يعنى ، اذكرونى بالطاعة و العبادة اذكركم بالنعم و الاحسان و الرحمة و

الرضوان ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند كه فرموده {فاذكرونى أذكركم} روايت شده كه يعنى، مرا با اطاعت و عبادت خود ياد كنيد تا شما را با نعمتها و احسان و رحمت و رضوان خود ياد نمايم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 14

14 - رسول خدا ( ص ) فرمود : { انما جعل . . . السعى بين الصفا و المروة . . . اقامة لذكر اللّه لا لغيره ;

همانا . .. سعى بين صفا و مروه ... براى بر پا داشتن ذكر و ياد خداست، نه غير آن}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 8،10،11،12،13

8 _ وجوب ذكر خداوند در مَشعرالحرام

فاذكروا اللّه عند المشعرالحرام

10 _ كيفيّت ذكر خداوند در مشعرالحرام ، بايد طبق دستور وى باشد .

فاذكروا اللّه . .. و اذكروه كما هديكم

{كما هديكم} اى كما علّمكم. (همان گونه كه به شما آموخت.)

11 _ چگونگى ذكر خداوند ، بايد طبق تعليم الهى باشد .

و اذكروه كما هديكم

با توجه به توضيح فيش قبل

12 _ لزوم ذكر خداوند ، در برابر نعمت هدايت

و اذكروه كما هديكم

بنابر اينكه {كاف} در {كما} براى تعليل باشد.

13 _ ذكر خداوند ، بايد مناسب نعمتِ هدايت الهى باشد .

و اذكروه كما هديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 1،9،10،11

1 _ لزوم ذكر خداوند ، پس از اتمام مناسك حج ، همانند يادآوردن پدران ، بلكه بالاتر از آن

فاذا قضيتم مناسككم . .. او اشدّ ذكراً

9 _ دعا و

درخواست از خداوند ، ذكر اوست .

فاذكروا اللّه . .. فمن الناس من يقول ربّنا

10 _ اجابت دعا ها و درخواست هاى دنيوى حج گزارانِ دنياطلب

فمن الناس من يقول ربّنا اتنا فى الدنيا و ماله فى الاخرة من خلاق

واو عاطفه در جمله {و ماله . ..}، بيانگر جمله اى محذوف است.$مثل {نؤتيه} (به او عطا مى كنيم) و از آخرت نصيبى نخواهد داشت.

11 _ پس از اتمام حج ، بايد به جاى تفاخر به نياكان ، ذكر خداوند كرد .

فاذا قضيتم مناسككم فاذكروا اللّه

امام باقر (ع): . .. و يعدّون مفاخر آياتهم ... فامرهم اللّه سبحانه، ان يذكروه مكان ذكرهم آبائهم فى هذا الموضع

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 529 ; نورالثقلين، ج 1، ص 198، ح 722.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 1،2

1 _ وجوب ذكر خداوند در روز هاى مشخص ( ايام تشريق ) بر حج گزار

و اذكروا اللّه فى ايّام معدودات

مراد از روزهاى مشخّص، ايّام تشريق (يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ذى الحجه) است.

2 _ اهميّت فوق العاده ذكر خداوند در حج

فاذكروا اللّه . .. و اذكروه ... فاذكروا اللّه ... و اذكروا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 239 - 7

7 _ بايد آن گونه به ياد خدا بود كه او به انسان آموخته است .

فاذكروا اللّه كما علّمكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 11،12،13،14،15

11 _ امر خداوند به زكريا ، مبنى بر كثرت ياد و تسبيح او ، به

هنگام صبح و شام

و اذكر ربّك كثيراً و سبّح بالعشىّ و الابكار

12 _ كثرت ياد خداوند و تسبيح او در صبح و شام ( همه گاه ) ، مطلوب اوست .

و اذكر ربّك كثيراً و سبّح بالعشىّ و الابكار

13 _ كثرت ياد خدا و تسبيح او ، سپاس نعمت اوست .

ايتك . .. و اذكر ربّك كثيراً و سبّح

پس از بشارت به اعطاى فرزند و قرار علامت براى الهى بودن بشارت، زكريا مأمور به ذكر خدا مى شود; لذا به نظر مى رسد دستور ذكر، براى شكر آن نعمتها باشد.

14 _ آغاز و پايان روز ، از مناسبترين اوقات براى ياد خدا

و اذكر ربّك . .. بالعشىّ و الابكار

15 _ سه روز روزه سكوت ( سخن نگفتن جز با رمز و اشاره ) ، كثرت ذكر خدا و تسبيح او ، دستورالعمل خدا به زكريا براى دستيابى به خواسته خويش ( فرزند صالح ) *

قال ايتك الاّ تكلّم . .. و اذكر ربّك كثيراً و سبّح

در برداشت فوق، فعل {الاّ تكلّم} كه به صيغه نفى است، به معناى نهى گرفته شده است; به قرينه فعل امر {اذكر} كه بر آن عطف شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 102 - 9

9 _ اطاعت از خدا و ياد و سپاسگزارى از او ، تقواى كامل و شايسته

اتّقوا اللّه حقّ تقاته

يطاع فلا يعصى و يذكر فلا ينسى و يشكر فلا يكفر.

_______________________________

معانى الاخبار، ص 240، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 376، ح 299.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران -

3 - 135 - 1،5

1 _ ياد خدا و طلب آمرزش ( توبه ) شيوه پارسايان ، در صورت ارتكاب كارى ناشايست ( زنا يا مطلق گناه كبيره ) و يا ستم بر خويش

اعدّت للمتّقين . .. و الّذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا اللّه فاستغفر

برخى گفته اند مراد از {فاحشة}، زنا و مقصود از ظلم در اين آيه، ساير گناهان _ چه صغيره و چه كبيره _ است. برخى ديگر گفته اند كه مراد از {فاحشة}، گناهان كبيره و مقصود از ظلم، گناهان صغيره است.

5 _ غفلت از ياد خدا ، زمينه انجام كار هاى ناشايست و ارتكاب گناه

و الّذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا اللّه فاستغفروا

چون ذكر خدا باعث مى شود كه انسان از كرده خويش پشيمان شود و از خدا آمرزش طلبد (ذكروا اللّه فاستغفروا)، معلوم مى گردد كه انسان به هنگام گناه، از ياد خدا غافل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 1،5،6،7،36

1 _ آنان كه همواره و در هر حال به ياد خدا بوده و در آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند ، داراى خرد ناب هستند .

لايات لاولى الالباب. الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم و يتفكّرون

فعل مضارع {يذكرون}، دلالت بر استمرار و دوام ذكر دارد و {قيام}، جمع قائم (ايستاده) و {قعود}، جمع قاعد (نشسته) و {جنوب}، جمع جنب (پهلو)، كنايه از تمامى حالات آدمى است. چون غالباً آدمى از اين سه حالت خارج نيست.

5 _ ارزش انديشه در آفرينش آسمان ها و زمين ، در صورت توأم

بودن آن با ياد خدا *

الّذين يذكرون اللّه . .. و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

جمله {يتفكّرون} بدون تكرار {الّذين}، عطف بر {يذكرون} شده تا دلالت كند به اينكه هر دو صفت (ذكر و تفكّر) توأماً، وصف {اولى الالباب} است ; نه اينكه اولوا الالباب دو گروهند ; عدّه اى ذاكر و عدّه اى ديگر متفكّر.

6 _ همواره به ياد خداوند بودن و انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين ، دو صفت برجسته خردمندان

لاولى الالباب. الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم و يتفكّرون فى خل

7 _ ترغيب انسان ها به ياد هميشگى خدا و انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين

الّذين يذكرون اللّه قياماً . .. و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

ستايش خداوند از دارندگان صفات ياد شده و توصيف آنان به خردمندى، براى تشويق به تحصيل چنين ويژگيهايى است.

36 _ نماز ، مصداق ذكر و ياد خداوند است .

الّذين يذكرون اللّه . .. و على جنوبهم

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: الصحيح يصلى قائماً . .. .

_______________________________

كافى، ج 3، ص 411، ح 11 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 211، ح 174.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 14،15،18

14 _ غفلت از خداوند و كم به ياد او بودن ، از صفات منافقان

و لايذكرون اللّه إلاّ قليلا

15 _ لزوم ذكر و ياد بسيار خداوند

و لايذكرون اللّه إلاّ قليلا

18 _ ياد خدا در حضور ديگران و ترك آن در نهان ، يادى اندك و بى ارزش و نشانه نفاق

و لايذكرون اللّه إلاّ قليلا

اميرالمؤمنين(ع): . .. ان المنافقين كانوا

يذكرون اللّه علانية و لايذكرونه فى السر، فقال اللّه عزوجل، {يراءون الناس و لايذكرون اللّه الا قليلا}.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 501، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 566، ح 637.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 23

23 _ توجه به نظارت خداوند بر اعمال ، زمينه پرهيز از تبهكارى و اعمال ناپسند

و اللّه بصير بماتعملون

از اهداف بيان آگاهى خدا به اعمال و رفتار آدميان، اين است كه آنان را متوجه نظارت دايمى خداوند كند تا شايد از اعمال ناروا پرهيز كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 13،14

13 _ نماز ، داراى جايگاهى شاخص در ميان اذكار الهى

و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

چون نماز از جمله اذكار الهى است، عطف {عن الصلوة} بر {عن ذكر اللّه} عطف خاص بر عام خواهد بود و حاكى از اهميت برتر نماز نسبت به ديگر اذكار الهى دارد.

14 _ ياد خدا ، برپايى نماز ، الفت و مهربانى بين افراد جامعه ، از نشانه هاى جامعه رستگار

لعلكم تفلحون. انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة و ... و عن الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 2

2 _ پيامبر(ص)، مأمور توجه دادن مردم به فطرت توحيدى و بيدار ساختن سرشت خفته آنان

قل أرءيتكم إن أتيكم . .. أغير اللّه تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 3

3 _ به ياد داشتن برهه هاى دشوار زندگى، مانع غفلت از

ياد خدا

فلما نسوا ما ذكروا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 180 - 7

7 _ ياد خدا با نام و وصفى كه حكايتگر نقص و كاستى است ، انحراف و خارج شدن از حق و اعتدال است .

و ذروا الذين يلحدون فى أسمئه

{إلحاد} مصدر {يلحدون} به معناى انحراف و خروج از حد اعتدال است. انحراف در أسماء الهى به قرينه {للّه الأسماء الحسنى} به اين است كه خداوند با نامى ياد شود و توصيف گردد كه حاكى از نقص و كاستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 1،5

1 _ خداوند از پيامبرش خواست تا متوجه مقام ربوبى وى بوده و او را در دل و جان خويش ياد كند .

و اذكر ربك فى نفسك

5 _ انسان ها بايد در دل و جان به ياد خدا بوده و در هر صبح و عصر لب به ذكر او گشايند .

و اذكر ربك . .. بالغدو و الاصال

{غدوة} (مفرد غدو) به معناى صبح (زمان طلوع فجر تا طلوع خورشيد) است. {آصال} جمع و يا جمع الجمع {اصيل} است و اصيل به زمان ميان عصر تا مغرب گفته مى شود. قابل ذكر است كه {ال} در {الغدو} و {الأصال} براى استغراق است و افاده عموم مى كند ; يعنى هر صبح و عصر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 1

1 _ خشيت قلب از ياد خدا ، افزايش ايمان با تلاوت قرآن و تنها بر خدا توكل داشتن ،

نشان ايمان حقيقى

أولئك هم المؤمنون حقا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 50 - 3

3- توجه هموارهء ملائكه به مقام عالى و برتر خداوند

يخافون ربّهم من فوقهم و يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 6،23

6- تدارك ياد پروردگار ، با بروز هرگونه فراموشى و غفلت از آن ، لازم است .

واذكّر ربّك إذا نسيت

متعلق نسيان در آيه، ذكر نشده است، ولى به قرينه {و اذكر ربّك} مى توان گفت كه مراد، فراموشى ياد خدا است كه به هنگام التفات، بايد تدارك شود.

23- ياد خداوند ، در صورت فراموش كردن كارى و انتظار كمك از او براى شناسايى و انجام دادن كارى بهتر ، خصلتى پسنديده و مورد فرمان او است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

{ه_ذا} _ در برداشت بالا _ اشاره به مفعول محذوف {نسيتَ} است و مفاد آيه، اين است كه: {هرگاه، كارى را فراموش كردى، ياد خدا كن و بگو: {اميد است كه پروردگارم، مرا، به كارى مفيدتر از اين، راهنمايى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 10

10- در كنار روى آوردن به خدا ، توجه به مردم نيز لازم است .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

در نماز، تنها توجه به خدا مطرح است; در حالى كه زكات قوامش به اعطاى مال و كمك به ديگران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 12،16

12

- نماز ، يادآور ذكر خدا است .

و أقم الصلوة . .. و لذكر اللّه أكبر

{ذكر اللّه} احتمال دارد اثر نماز باشد و احتمال دارد خود آن باشد. برداشت، بنابر احتمال اول است.

16 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و لذكر اللّه أكبر } يقول : ذكر اللّه لأهل الصلاة أكبر من ذكرهم إيّاه . . . ;

از امام باقر(ع) درباره اين سخن خداوند {و لذكر أللّه أكبر} روايت شده كه فرمود: {ياد كردن خداوند نمازگزاران را، بزرگ تر است از ياد كردن نمازگزاران خداوند را. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 41 - 1،3

1 - مؤمنان ، موظف به ذكر فراوان خدايند .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه ذكرًا كثيرًا

3 - مقتضاى ايمان ، ذكر فراوان خداوند است .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه ذكرًا كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 3

3 - رحمت ويژه خداوند براى مؤمنان ، مقتضى ذكر و تسبيح فراوان او از سوى آنان

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه ذكرًا كثيرًا . و سبّحوه... هو الذى يصلّى عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 3

3 - سان ديدن طولانى سليمان ( ع ) از اسب ها ، به خاطر خدا و ياد او بود .

فقال إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {عن} در {عن ذكر ربّى} براى تعليل باشد; يعنى، دوستى من نسبت به اسب ها، به خاطر خدا

و ناشى از فرمان او است; نه برخاسته از هوا و هوس و تفريح كردن من.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 14

14 - ياد خدا ، نشانه شرح صدر و نرم دلى و پاكى از قساوت قلب است .

فويل للق_سية قلوبهم من ذكر اللّه

در اين آيه از ويژگى هاى سنگدلان، غفلت و دورى از ياد خدا برشمرده شده است. بنابراين مى توان استفاده كرد آنان كه ياد خدا مى كنند چنين نيستند; بلكه همواره با شرح صدر و نرم دلى به سر مى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 8

8 - قرآن ، كتاب تذكار ، ياد آور خدا و بيانگر اوصاف و آيات عظمت و كبريايى او

أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه و ما نزل من الحقّ

مراد از {ما نزل من الحقّ} در آيه شريفه، قرآن كريم است. برخى از مفسران برآنند {ذكراللّه} نيز در توصيف قرآن آورده شده است. برداشت بالا براساس اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 3

3 - نماز جمعه ، { ذكر اللّه } است .

فاسعوا إلى ذكر اللّه

مفسران {ذكر اللّه} را به دو معنا تفسير كرده اند: الف) مراد از {ذكر اللّه} نماز جمعه است ب) مراد از آن خطبه هاى نماز جمعه است. برداشت ياد شده بر پايه تفسير اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 5 - 8

8 - { عن على بن أبى

طالب ( ع ) انّ ابن الكوّاء سأله عن { و المدبرات أمراً } قال : الملائكة يدبّرون ذكر الرحم_ن و أمره ;

از على بن ابى طالب(ع) روايت شده كه در پاسخ ابن كوّاء _ كه از او درباره {فالمدبّرات أمراً} سؤال كرده بود _ فرمود: مراد فرشتگانى اند كه ذكر خداى رحمان و فرمان او را تدبير مى كنند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 9

9 - نماز ، ياد خداوند و ذكر نام او است .

و ذكر اسم ربّه فصلّى

حرف {فاء} ممكن است بر ترتيب بين ياد خدا و نماز دلالت كند و نيز مى تواند تفصيل پس از اجمال باشد. در صورت دوم، نماز مصداق بارز ياد خدا خواهد بود. برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است.

ذكر خدا از بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 5

5 - بعثت پيامبر ( ص ) و تغيير قبله ، نمونه اى از توجه و ياد خدا از بندگان خويش *

و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره . .. كما أرسلنا فيكم رسولا ... فاذكرونى أذكركم

برداشت فوق احتمال ديگرى است كه مى توان از تفريع جمله {فاذكرونى . ..} بر بعثت پيامبر و تغيير قبله، استفاده كرد; يعنى: فاذكرونى أذكركم كما ذكرتكم بارسال الرسول و تحويل القبلة.

ذكر خدا در آسايش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 4

4 _ لزوم روى آوردن به درگاه خدا در سختى و آسايش

ثم بدلنا مكان السيئة

الحسنة

ذكر خدا در اوقات فراغت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 2

2 - اوقات فراغت انسان ، بايد با توجّه به خدا و دعا به درگاه او سپرى شود .

فإذا فرغت فانصب

ذكر خدا در ايام تشريق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 22

22 - { عن أبى عبد اللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلومات } قال : هى أيّام التشريق ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلومات} روايت شده است كه فرمود: مراد ايام تشريق است}.

ذكر خدا در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 1

1 _ مجاهدان در ميدان نبرد بايد همواره به ياد خدا باشند .

فاذا قضيتم الصلوة فاذكروا اللّه قيماً و قعوداً و على جنوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 2،3

2 _ لزوم زياد ياد كردن خدا به هنگام رويارويى با دشمنان دين و نبرد با آنان

إذا لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا

{اذكروا اللّه} مى تواند عطف بر {اثبتوا} باشد كه در حقيقت جواب شرط {إذا لقيتم} خواهد بود. بر اين مبنا مقصود، زياد ياد كردن خدا به هنگام نبرد است. همچنين {اذكروا ... } مى تواند جمله مستانفه باشد. در اين صورت زياد ياد كردن خدا برنامه اى است براى تمامى مراحل زندگى كه از مصاديق آن هنگام

رويارويى با دشمنان است.

3 _ پايدارى اهل ايمان در صحنه هاى پيكار همراه با ياد مداوم خدا ، زمينه ساز پيروزى آنان بر دشمنان دين

فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

{لعلكم} علاوه بر اينكه متعلق بر {اذكروا اللّه} است، مى تواند متعلق به {فاثبتوا} نيز باشد. در اين صورت مراد از {فلاح}، پيروزى در جنگ است.

ذكر خدا در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 21

21 - { و روى عن الصادق ( ع ) أنّ الذكر فى قوله : { و يذكروا اسم اللّه } هو التكبير عقيب خمس عشرة صلاة أوّلها ظهر العيد ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه مراد از ذكر در سخن خداوند {و يذكروا اسم اللّه}، تكبيرهايى است كه در تعقيب پانزده نماز _ كه اول آنها ظهر عيد است _ گفته مى شود}.

ذكر خدا در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 4

4- توجه به ذات يكتاى پروردگار ، مقصود اصلى در خواندن او با نام ها و صفات متعدد

أيًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنى

ذكر خدا در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 11

11 _ انسان بايد در حال آسايش و سختى ، متوجه خدا بوده و به درگاه او نيايش داشته باشد .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لم يدعنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 -

6

6 - لزوم ياد خدا ، در هنگامه رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها

لأسقين_هم ماء غدقًا . .. و من يعرض عن ذكر ربّه يسلكه عذابًا صعدًا

ذكر خدا در روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 20

20- در آيين مريم ( دين يهود ) روزه دار به سخن گفتن با غير انسان ها و ذكر خداوند مجاز بود .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

{إنسىّ}; يعنى، يك انسان (قاموس). جمله {لن أكلّم اليوم إنسيّاً} تفريع بر {إنّى نذرت} مى باشد; يعنى، چون نذر روزه كرده ام، با هيچ انسانى سخن نخواهم گفت. از اين تفريع چنين بر مى آيد كه در آيين يهود، روزه دار نبايد با انسانى تكلم كند; ولى ذكر گفتن و با خداوند مناجات كردن منعى نداشته است.

ذكر خدا در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 4

4 _ توجه دادن مردم به امدادهاى خداوند در دشواريها و تنگناهاى هولناك زندگى، روشى در تبليغ و دعوت به توحيد

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

{قل} فرمانى است به پيامبر(ص) براى بيان مضمون آيه از اين دستور چنين بر مى آيد كه اين سبك احتجاج بايد به عنوان محورى در تبليغ مورد توجه قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 4

4 _ لزوم روى آوردن به درگاه خدا در سختى و آسايش

ثم بدلنا مكان السيئة الحسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 11

11 _ انسان بايد در حال آسايش و سختى ، متوجه خدا بوده و به درگاه او نيايش داشته باشد .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لم يدعنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 8

8- توجه انسان ها به خداوند ، به هنگام دچار شدن به مشكلات ، از دلايل وجود خداوند

ثمّ إذا مسّكم الضرّ فإليه تجئرون

اگر چه در آيات قبل از شريك قرار دادن براى خداوند نهى شده بود و در آيه بعد نيز از شرك انسانهاى رهيده از مشكلات سخن به ميان آمده است و سياق اين آيات در زمينه توحيد است; اما با همه اين اوصاف، به دلالت اقتضايى مى توان استفاده كرد كه: وجود خداوند از اين طريق نيز قابل اثبات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 9

9 - انسان در شرايط سخت ، براى كسب تحمل بيشتر ، به تسبيح و ياد خدا نيازمند است .

فاصبر على ما يقولون و سبّح بحمد ربّك

توصيه به تسبيح، پس از فرمان به {صبر}، نشانگر نقش تسبيح در توانمند شدن بر صبر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 15

15 - رويكرد به خدا در بلا ها و اعراض از او پس از نجات ، دغلكارى و ناسپاسى است .

فلمّا نجّيهم إلى البرّ . .. و ما يجحد بأي_تنا إلاّ كلّ ختّار كفور

ذكر خدا در شعر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 1،7،9

1 - ارزش شعر ، در پرتو ايمان ، عمل صالح و ياد خداوند

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و ذكروا اللّه كثيرًا

7 - شعر ارزشمند ، پيامدار ياد خدا و دفاع از مظلوم

و ذكروا اللّه كثيرًا و انتصروا من بعد ما ظلموا

9 - تبليغ ياد خدا ، ارزش هاى عقيدتى و عملى و عدالت خواهى ، اصيل ترين محتواى شعر ارزشى

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و انتصروا من بعد ماظلموا

ذكر خدا در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 9

9 - قبل از طلوع و غروب خورشيد ، لحظه هايى مناسب براى ياد خدا *

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب

ذكر خدا در صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 7

7 _ توجه به خدا و اتكا به اوامرى لازم به هنگام تصميم گيرى براى صلح و ترك مخاصمه با كافران

و إن جنحوا . .. و توكل على اللّه

ذكر خدا در مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 9

9 - قبل از طلوع و غروب خورشيد ، لحظه هايى مناسب براى ياد خدا *

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب

ذكر خدا در مناجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 10

10 _

از آداب دعا توجه به ربوبيت خداوند در حال دعاست.

يدعون ربهم بالغدوة و العشىّ

ذكر خدا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 15

15 - وجود ذكر خدا در نماز ، دليل ترغيب و توصيه خداوند به اقامه آن است .

أقم الصلوة لذكرى

{لذكرى} ممكن است بيانگر نتيجه نماز باشد كه ياد خدا را در دل ها زنده مى كند و ممكن است مراد اشتمال نماز به اذكار الهى باشد، يعنى اقامه نماز به اين دليل واجب شمرده شده است كه ذكر خدا در آن وجود دارد.

ذكر خدا قبل از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 4

4 - لزوم ذكر نام خدا پيش از نماز

ذكر اسم ربّه فصلّى

ذكر خدا هنگام گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 16

16_ لزوم توجه به خدا و ربوبيت او ، به ويژه در مواقع خطرِ ارتكاب گناه

رب . .. إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

ذلت ممانعان از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 18

18 - خفت و خوارى در دنيا ، جزاى كسانى است كه مردم را از ياد خدا باز مى دارند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه . .. لهم فى الدنيا خزى

روش ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 11

11 _ يادآورى مرگ

، وسيله توجه به خدا و توحيد در عبادت است .

و لكن أعبد اللّه الذى يتوفيكم

ذكر {يتوفاكم} پس از بيان توحيد در عبادت، بيانگر اين نكته نيز مى تواند باشد كه ياد مرگ، زمينه اى براى پى بردن به توحيد در عبادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 10

10_ نماز ، وسيله ياد خدا و فراموش نكردن اوست .

و أقم الصلوة . .. ذلك ذكرى

زمينه تداوم ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، نسبت به مشرق و مغرب عالم ، مقتضى توجه كامل خلق به او و ياد دائمى او در زندگى است .

و اذكر اسم ربّك . .. ربّ المشرق و المغرب

توصيف خداوند به {ربّ المشرق. ..} پس از توصيه به ياد دائمى او و توجه كامل به او در زندگى _ مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

زمينه ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 153 - 6

6 - صبر و نماز ، مددكار مؤمنان براى به ياد خدا بودن و زدودن غفلت ايشان از ياد خداوند است . *

فاذكرونى أذكركم . .. يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

برداشت فوق و نيز برداشت بعدى، بيانگر وجه ارتباط ميان آيه مورد بحث و آيه پيشين است; يعنى، آيه مورد بحث در حقيقت رهنمودى است براى اينكه، چگونه مى توان غفلت از ياد خدا را، از دلها زدود و روحيه سپاسگزارى در برابر خداوند را، در

قلبها گنجانيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 6

6 _ مشكلات و سختيها، زمينه توجه به خدا و تضرع و دعا به درگاه او

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 8

8 _ شدايد و سختيها زمينه اى براى بيدارى فطرت توحيدى انسان و توجه او به خداوند

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 14

14 _ به ياد داشتن نعمت هاى الهى ، نقشى بسزا در هدايت انسان ها و توجه آنان به خدا دارد .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 7

7 _ روى آوردن انسان به درگاه خدا و بستن عهد با او ، به هنگام احساس نياز

و منهم من عهد اللّه لئن ءاتينا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 3

3- انسان ها در گرداب هاى خطرآفرين ، نه تنها متوجه خداوند مى شوند ; بلكه او را يگانه قدرتى مى دانند كه توان نجات آنان را از مرگ حتمى دارد .

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 9

9- انسان ها به هنگام گرفتار آمدن به گرداب

حوادث مرگ آفرين ، هيچ كارساز و پشتيبانى جز خداوند براى نجات خويش نمى يابند .

ثمّ لاتجدوا لكم وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 7

7- سير تكاملى آفرينش انسان ، از حضيض خاك تا اندام كامل و كاراى يك مرد ( انسان ) ، زمينه اى براى توجه او به خداوند است .

أكفرت بالذى خلقك من تراب ثمّ من نطفة ثمّ سوّيك رجلاً

{تسوية} به معناى {تعديل} است (تاج العروس) و {سوّاك رجلاً} يعنى تو را به صورت و حالت يك مرد معتدل ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 34 - 3

3 - موسى ( ع ) ، پيدايش شرح صدر و خوش بيانى را ، مايه فراهم آمدن زمينه ياد فراوان خداوند مى دانست .

قال ربّ اشرح لى صدرى . .. و نذكرك كثيرًا

تعليل {و نذكرك} مى تواند به تمامى خواسته هاى موسى(ع) _ از جمله درخواست شرح صدر و روان گويى _ مربوط باشد. موسى(ع) هدف خود را از آن خواسته ها، توفيق افزون تر براى ياد خدا در هر كوى و برزن و هنگام موعظه هر فرد و گروه، اعلام كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 16

16- گرفتارى ها و مشكلات ، زمينه ساز روى آوردن انسان به خداوند

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّ أنت سبحنك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 18 - 9

9 - نعمت هاى موجود در زمين ، مقتضى توجه

انسان به خداى نعمت آفرين

و أنزلنا من السماء ماء . .. و إنّا على ذهاب به لق_درون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 15

15 - رويكرد به خدا در بلا ها و اعراض از او پس از نجات ، دغلكارى و ناسپاسى است .

فلمّا نجّيهم إلى البرّ . .. و ما يجحد بأي_تنا إلاّ كلّ ختّار كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 51 - 8

8 - نقش مصايب و گرفتارى ها ، در توجه انسان به خدا

و إذا مسّه الشرّ فذو دعاء عريض

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه مراد از {دعاء عريض} خواندن خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 10

10 - مصيبت هاى بزرگ زندگى انسان ، ميدان بروز ناتوانى عوامل مادى و زمينه ساز توجه انسان به مبدأ يگانه فيض و رحمت ( خدا )

و ما أص_بكم من مصيبة . .. و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لا نصير

برداشت بالا بنابراين نكته است كه نكره آمدن {مصيبة} اشاره به مشكلات خاص و بزرگ داشته باشد كه رفع آنها از عوامل بشرى و مادى ميسر نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 9

9 - خداگرايى انسان ، به هنگام سختى ها و شدايد و خداگريزى وى در شرايط رفاه و آسايش

و أخذن_هم بالعذاب . .. ادع لنا ربّك ... إنّنا لمهتدون . فلمّا كشفنا عنهم العذاب

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 4

4 - ياد خداوند ، فلسفه و روح نماز جمعه است .

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه

آمدن تعبير {ذكر اللّه} درباره نماز جمعه، مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 10

10 - شناخت مرگ و اجل انسان ، زمينه ساز توجه به خدا و ايمان به او است .

لو كنتم تعلمون

در برداشت ياد شده، مفعول {تعلمون} _ به قرينه جملات سابق _ اجل انسان است و جواب شرط {لو}، ممكن است جمله اى محذوف مانند {لآمنتم و أطعتم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 8

8 - ربوبيت خداوند ، مقتضى ياد دائم او در دل ها است .

و من يعرض عن ذكر ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى يادكردن نام او در همه احوال

و اذكر اسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 17 - 4

4 - آخرت گرايى ، زمينه ساز تزكيه ، ياد خدا و اداى نماز است .

من تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى ... و الأخرة خير و أبقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 15

15 - امداد مردم و پيروز ساختن آنان بر دشمن ، زمينه ساز آمادگى آنان براى

پذيرش تكاليف و توجّه به خداوند

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. فسبّح بحمد ربّك و استغفره

شرايط تأثير ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 23 - 3

3 - تأثيرگذارى ياد خدا در روح و اخلاق بشر ، در گرو استمرار آن است .

الذين هم على صلاتهم دائمون

{دائمون} (به معناى {ثابتون}) ممكن است نشانگر دوام ياد خدا _ كه فلسفه و روح نماز است _ باشد، نه صورت ظاهرى نماز; زيرا ياد دائمى خدا، مى تواند در روح و خلق و خوى انسان ها تأثير سازنده داشته باشد; نه ياد موقتى خدا در اوقات مخصوص نماز. شايد به همين سبب در آيه 10 از سوره {جمعه} بر ياد همواره خدا _ پس از اداى نماز جمعه _ تأكيد شده است.

علاقه به ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 35 - 3

3 - موسى ( ع ) ، علاقه مداوم خود و برادرش هارون ( ع ) را به تسبيح و ذكر خداوند ، ابراز داشت و خداوند را بر آن گواه دانست .

إنّك كنت بنا بصيرًا

جمله {إنّك. ..} مى تواند تعليل براى {كى نسبّحك كثيراً} باشد; يعنى خدايا! تو خوب مى دانى كه من و برادرم هارون چه روحيه اى داريم و نسبت به تسبيح و ذكر تو، تا چه حد علاقه منديم، بنابراين با پذيرش وزارت هارون، راه تسبيح و ذكر فراوان تر را بر ما هموار ساز.

عوامل ترك ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 114 - 2

2 - ترك پرستش و ياد خدا ، انگيزه كفرپيشگان دربازدارى مسلمانان از ورود به مساجد و تلاش براى تخريب آنها

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه و سعى فى خرابها

{أن يذكر} به تقدير {لا}ى نافيه، مفعولٌ له براى {منع} است; يعنى، از ورود به مساجد جلوگيرى مى كردند تا نام خدا در آنها برده نشود.

عوامل ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 11

11 _ اقبال دنيا به مردم ، زمينه ساز غفلت از خدا و ادبار آن ، عامل توجه به خداست .

و جرين بهم بريح طيبة و فرحوا بها جاءتها ريح عاصف . .. و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 10

10 - ياد خدا و عدالت خواهى از بارزترين نمود هاى ايمان و عمل صالح

إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و ذكروا اللّه كثيرًا و انتصروا من بعد ما ظلمو

عوامل ذكر خدا از بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 2،11

2 - به ياد خدا بودن ، مايه جلب رضايت و توجه خاص خداوند است .

فاذكرونى أذكركم

فعل {أذكر} در جواب امر قرار گرفته و لذا با حرف شرطى مقدر، مجزوم شده است. در نتيجه جمله با تقدير آن چنين مى شود: {فاذكرونى ان تذكرونى أذكركم; به ياد من باشيد، اگر به ياد من باشيد به ياد شما خواهم بود.} ياد كردن خدا از بندگان،

به معناى عنايت و توجه خاص به آنهاست.

11 - { و روى ان رسول اللّه ( ص ) خرج على اصحابه فقال : . . . قال سبحانه : فاذكرونى أذكركم ; يعنى ، اذكرونى بالطاعة و العبادة اذكركم بالنعم و الاحسان و الرحمة و الرضوان ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند كه فرموده {فاذكرونى أذكركم} روايت شده كه يعنى، مرا با اطاعت و عبادت خود ياد كنيد تا شما را با نعمتها و احسان و رحمت و رضوان خود ياد نمايم}.

فضيلت ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 2،3

2 _ ارزش ياد خداوند همواره و در هر حال

الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم

3 _ اهميّت و ارزش برتر ياد خدا در حال قيام بر حال نشسته و در حال نشسته بر حال خوابيده *

الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم

در برداشت فوق، كلمات {قيام} و {قعود} و {على جنوبهم} به معناى حقيقى آن گرفته شده، نه به معناى كنايى آن (همه حالات)، و ترتيب ذكرى اين حالات مى تواند اشاره به ترتيب آن در اهميّت و ارزش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 6

6 - تسبيح و ذكر دايم خدا ، بر پايى نماز و پرداخت زكات ، داراى جايگاهى ويژه و ارزشمند در بين ساير اعمال و موجب بلند پايگى مقام و تكامل معنوى انسان

يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتا

خداوند، در توصيف

مردمان الهى و والا مقام تنها سه صفت را مطرح ساخته است: 1_ ذكر خدا، 2_ برپاداشتن نماز، 3_ پرداخت زكات. ذكر سه عمل ياد شده از ميان صدها عمل نيك ديگر، حاكى از ارزش ويژه آنها و نيز تأثير آنها در تكامل معنوى انسان است.

فضيلت مكان ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 6

6 - كانون هاى ذكر خدا ، داراى عظمت و رفعت مقام

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه

گناه ممانعت از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 22

22 - بستن مساجد به روى مردم و بازداشتن آنان از ياد خدا ، از گناهان بزرگ است .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه . .. لهم فى الأخرة عذاب عظيم

مانعان از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 37 - 1

1 - شياطين ، مانع بازگشت انسان هاى غافل از ياد خدا به راه حق

و إنّهم ليصدّونهم عن السبيل

محرومان از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 101 - 2

2- محجوب بودن دل از ياد خدا ، از بارزترين خصلت هاى كافران است .

الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 16 - 2

2 - مردم با گزينش دنيا به جاى آخرت ، خود را از تزكيه ،

ياد خدا و اداى نماز دور نگه داشته ، از رستگارى محروم مى سازند .

قد أفلح . .. بل تؤثرون الحيوة الدنيا

مراد از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 28 - 5

5_ { عن جعفربن محمد ( ع ) فى قوله : { ألا بذكر الله تطمئنّ القلوب } فقال : بمحمد عليه و آله السلام تطمئنّ القلوب و هو ذكر الله . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدا: {ألا بذكر الله تطمئن القلوب} روايت شده است كه فرمود: به وسيله حضرت محمد _ كه بر او و آلش سلام باد _ دلها آرامش مى يابد و اوست ذكر خدا . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 17

17 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) : { و لذكر اللّه أكبر } قال : ذكر اللّه عند ما أحلّ أو حرّم ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداوند {و لذكر اللّه أكبر} روايت شده كه: مراد، يادآورى خدا به هنگام روبه رو شدن با حلال يا حرام الهى است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 12

12 - عن عبيداللّه بن عبداللّه الدهقان قال : دخلت على أبى الحسن الرضا ( ع ) فقال لى : ما معنى قوله : { وذكر اسم ربّه فصلّى } فقلت : كلّما ذكر اسم ربّه قام فصلّى ، فقال لى : لقد كلّف اللّه عزّوجلّ ه_ذا شططاً فقلت : جعلت فداك فكيف هو ؟ فقال

: كلّما ذكر ربّه صلّى على محمد و آله ;

از عبيداللّه بن عبداللّه دهقان روايت شده كه گفت: خدمت امام رضا(ع) رسيدم، پس امام از معناى سخن خداوند {و ذكر اسم ربّه فصلّى} از من سؤال نمود، عرض كردم: يعنى هر زمان كه ياد پروردگارش را نمود، بايستد و نماز گزارد. امام به من فرمود: در اين صورت، خداى عزّوجلّ تكليف شاقّى نموده [و اين از خداوند به دور است.] عرض كردم: فدايت شوم پس [معناى] آن چگونه است؟ فرمود: هر زمان نام پروردگارش را برد، بر محمّد(ص) و آل او صلوات بفرستد}.

مشركان و ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 45 - 6

6 - مشركان نسبت به ياد كردن خدا به همراه ياد ديگر معبود ها و نيز عبادت مشترك خدا و معبود ها ، حساس نبوده و مخالفت نمىورزيدند .

و إذا ذكر اللّه وحده اشمأزّت . .. و إذا ذكر الذين من دونه إذا هم يستبشرون

از آيه شريفه به روشنى استفاده مى شود كه مشركان نسبت به ياد كردن خدا به تنهايى حساس بوده و از ياد شدن معبودهاى خود بدون ياد شدن خدا خوشحال مى شدند; ولى در اين آيه از واكنش و حساسيت مشركان در صورتى كه نام خدا و معبودها با هم و مشتركاً ياد شوند، سخنى به ميان نيامده است. بنابراين ياد نشدن آن، مى تواند حاكى از مطلب بالا باشد.

مكان ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 7

7 - مساجد ، جايگاه عبادت خدا و ياد

كردن نام اوست .

مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

سجده، بارزترين نمود پرستش است و تعبير از پايگاههاى دينى اهل ايمان به مسجد (جايگاه سجده) بيانگر اين است كه: آن پايگاهها محل عبادت و پرستش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 1

1 - مثل نور خدا ، همانند چراغ دانى است دربرگيرنده چراغى پر فروغ و نورافشان كه در خانه هايى است كه به اذن خداوند ، رتبه رفيع يافته اند و هماره مركز ياد خدا هستند .

مثل نوره كمشكوة فيها مصباح المصباح فى زجاجة . .. فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذك

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {فى بيوت} متعلق به {مشكوة} و صفت براى آن باشد.

ممانعت از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 4،21

4 - كسانى كه مردم را از حضور در مساجد ، به انگيزه ياد نشدن نام خدا ، بازدارند ، ستمكارترين مردمند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

21 - تخريب مساجد به انگيزه ياد نكردن خدا در آنها ، گناهى بزرگ و در پى دارنده خوارى در دنيا و عذابى بزرگ در قيامت است .

و سعى فى خرابها . .. لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الأخرة عذاب عظيم

از اينكه بازدارندگانِ مردم از ورود به مساجد و تخريب كنندگانِ آن ها، ظالمترين مردم شمرده شده اند و نيز به عذاب عظيم قيامت تهديد شده اند، بزرگى گناه آنان به دست مى آيد.

منشأ ذكر خدا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 22

22- همواره ياد كردن خداوند ، نيازمند توفيق و هدايت ويژه الهى است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

موانع ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 12

12 - مساجد ، بايد از هر آنچه مانع ياد خداست ، پيراسته باشد .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

موجبات ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 16

16 _ نماز ، بهترين وسيله براى ياد خدا و توجه به اوست .

إذا قاموا إلى الصّلوة . .. و لايذكرون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 12

12 _ نشاط در عبادت ، اخلاص ، ذكر فراوان خدا و استوارى در ايمان ، پرتويى از هدايت الهى است .

و إذا قاموا إلى الصّلوة . .. و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 3

3 - توجّه به جلوه هاى ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به عبادت و ذكر خدا و جارى ساختن نام او بر زبان است .

و ذكر اسم ربّه

نشانه هاى ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 4

4 - پيروى از هدايت الهى و توجه به آن ،

تبلور ياد خدا است .

من اتبع هداى . .. و من أعرض عن ذكرى

{من أعرض} در اين آيه، مقابل {من اتبع} در آيه قبل است. مقتضاى مقابله آن بود كه بفرمايد {و من لم يتبع هداى}; ولى به جاى آن {من أعرض عن ذكرى} گفتنى است نكته اين گزينش، يا نقش ذكر خدا در هدايت است و يا اتحاد ذكر و هدايت مى باشد.

نياز به ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 9

9 - انسان در شرايط سخت ، براى كسب تحمل بيشتر ، به تسبيح و ياد خدا نيازمند است .

فاصبر على ما يقولون و سبّح بحمد ربّك

توصيه به تسبيح، پس از فرمان به {صبر}، نشانگر نقش تسبيح در توانمند شدن بر صبر است.

وقت ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 16

16 - شبان گاهان و بامدادان ، دو وقت مناسب و شايسته براى ذكر خدا و تسبيح و حمد او

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن دو وقت يادشده براى تسبيح و حمد به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 9

9 - آغاز و پايان هر روز ، مناسب ترين لحظات براى ياد خدا و تسبيح او

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

اختصاص يافتن {بكرة} و {أصيلاً} به ذكر، ممكن است كنايه از همه لحظات نباشد، بلكه تأكيدى بر اين دو مجال به حساب آيد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 9

9 - قبل از طلوع و غروب خورشيد ، لحظه هايى مناسب براى ياد خدا *

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 2

2 - لزوم ذكر و يادكردن پروردگار در ضمن تلاش گسترده روزانه

إنّ لك فى النهار سبحًا طويلاً . و اذكر اسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 1،5

1 - ذكر نام پروردگار و ياد او در سپيده دم و پسين گاه ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

{بكرة}، هم به فاصله ميان نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان العرب) و هم به آغاز روز (مفردات راغب). {اصيلاً} به فاصله ميان عصر و مغرب گفته مى شود (صحاح اللغة) و نيز به معناى آخر روز آمده است (العين). {ذكر} هم دو نوع است: ذكر با قلب و ذكر با زبان. (مفردات راغب)

5 - سپيده دم و پسين گاه ، از اوقات مناسب براى ذكر و ياد خداوند

و اذكر اسم ربّك بكرة و$ أصيلاً

أصيلاً

ذكر(قرآن)

{ذكر(قرآن)}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 27 - 3

3 - تنها وصف شايسته براى قرآن ، وصف { تذكردهنده } است ; نه كلام شيطان يا ساخته مجنون

و ما صاحبكم بمجنون . .. و ما هو بقول شيط_ن ... إن هو إلاّ ذكر

ذِكر

آثار ذِكر علم غيب خدا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 4

4- توجه به علم و نظارت همه جانبه الهى به احوال آدمى ، برانگيزاننده وى به پرهيز از گفتار ناشايست

قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن . .. ربّكم أعلم بكم

يادآورى علم همه جانبه خداوند به احوال آدميان، پس از توصيه به گزينش بهترين گفتار، مى تواند به اين منظور باشد كه توجه به اين توصيه، بازدارنده انسان از گفتار ناشايست خواهد بود.

آثار ذِكر نظارتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 4

4- توجه به علم و نظارت همه جانبه الهى به احوال آدمى ، برانگيزاننده وى به پرهيز از گفتار ناشايست

قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن . .. ربّكم أعلم بكم

يادآورى علم همه جانبه خداوند به احوال آدميان، پس از توصيه به گزينش بهترين گفتار، مى تواند به اين منظور باشد كه توجه به اين توصيه، بازدارنده انسان از گفتار ناشايست خواهد بود.

ذبح از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ذبح

آثار قصه ذبح اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 106 - 2

2 - آشكار شدن درجه ايمان و خلوص ابراهيم ( ع ) و اسماعيل ( ع ) در جريان قربانى

إنّ ه_ذا لهو البل_ؤا المبين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آزمايش مؤمنان براى نماياندن درجه ايمان و اخلاص آنان است و ابراهيم(ع) و اسماعيل(ع) با سربلند بيرون آمدن از اين آزمايش بزرگ الهى، خلوص خود را در بلندترين مرتبه نشان دادند.

احكام ذبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5

- 1 - 20

20 _ حليت جنين در شكم حيوان تذكيه شده ، مشروط به اينكه داراى مو و كرك باشد .

أحلت لكم بهيمة الانعم

امام باقر يا امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمودند: الجنين فى بطن امه اذا اشعر و اوبر فذكاته ذكاة امه . .. .

_______________________________

كافى، ج 6، ص 234، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 583، ح 10.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 5،6،52

5 _ تذكيه حيوان ، موجب حليت آن مى گردد ، اگر چه به واسطه خفگى ، زدن ، پرت شدن ، شاخ خوردن و دريده شدن توسط درندگان در آستانه مردن باشد .

حرمت . .. الا ما ذكيتم

6 _ حرمت استفاده از حيوانى كه بر آستان بت ها ذبح شود ، هر چند نام غير خدا بر او برده نشود .

حرمت . .. و ما ذبح على النصب

چون عنوان {ما ذبح . ..} عنوان مستقلى است در مقابل {ما اهل ...}، معلوم مى شود كه ذبح حيوان براى تقرب به بتها، اگر چه نام غير خدا بر آن برده نشود، حرام است.

52 _ وجود علايم حيات در حيوان ( حركت چشم ، پا و دم ) قبل از ذبح ، شراط تحقق تذكيه شرعى

الا ما ذكيتم

امام باقر(ع) درباره {الا ما ذكيتم} در آيه فوق فرمود: . .. فان ادركت شيئاً منها و عين تطرف او قائمة تركض او ذنب يمصع فقد ادركت ذكاته فكله ... .

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 9، ص 58، ح 241، ب 1; نورالثقلين، ج 1، ص 587، ح 20.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 1،2،11

1 _ بردن نام خدا به هنگام ذبح حيوان، شرط حليت خوردن آن است.

فكلوا مما ذكر اسم الله عليه

جمله {مما ذكر اسم . ..} گرچه بيان اباحه خوردن از گوشتى است كه نام خدا به هنگام ذبح آن برده شده، در عين حال مى تواند ارشاد به شرط بودن {تسمية} هنگام ذبح باشد.

2 _ خوردن ذبيحه اى كه هنگام ذبح نام خدا بر آن برده شده، مجاز است.

فكلوا مما ذكر اسم الله عليه إن كنتم بأيته مؤمنين

11 _ سأل محمّد بن مسلم أبا جعفر(ع) عن رجل ذبح فسبح او كبر او هلل او حمد الله عز و جل قال: هذا كله من اسماء الله لابأس به.

محمّدبن مسلم از امام باقر(ع) درباره كسى كه به هنگام ذبح {سبحان الله} يا {الله أكبر} يا {لا إله إلا الله} يا {الحمد لله} بگويد پرسيد، امام فرمود: تمام اينها از نامهاى خدا هستند و اشكالى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 4

4 _ نكوهش خداوند از برخى مسلمانان صدر اسلام به سبب تحريم خوردن گوشت حيوانى كه با نام خدا ذبح شده است.

و ما لكم ألا تأكلوا مما ذكر اسم الله عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 1،3،7،17

1 _ خوردن ذبيحه اى كه نام خدا بر آن برده نشده، حرام است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه

3 _ ياد نكردن عمدى نام خداوند در هنگام ذبح حيوان، فسق است.

و لا

تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه و إنه لفسق

مرجع ضمير {إنه}، {ترك التسمية} مى تواند باشد كه از مضمون جمله {مما لم يذكر} انتزاع شده و نتيجه آن برداشت فوق است.

7 _ واكنش شديد مشركان مكه در قبال احكام ذبيحه و شرايط حليت آن در اسلام

فكلوا مما ذكر اسم الله . .. و ما لكم ألا تأكلوا ... و ذروا ظهر الإثم ... و لا تأ

از تأكيد خداوند بر اين حكم استفاده مى شود كه مشركان در قبال آن واكنش شديدى نشان مى دادند.

17 _ محمّد بن مسلم قال: سألت أبا جعفر(ع) عن الرجل يذبح و لا يسمى؟ ق___ال: ان كان ناسيا فلا بأس إذا كان مسلما . .. .

محمّد بن مسلم گويد: از امام باقر(ع) درباره كسى كه هنگام ذبح، نام خدا را نمى برد پرسيدم، فرمود: اگر مسلمان باشد و نام خدا را از روى فراموشى ذكر نكند، مانعى ندارد . .. . مفاد روايت تخصيص از حكم در آيه شريفه {و لاتأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه}، مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 12

12 _ بردن نامى جز نام خدا بر حيوان به هنگام ذبح، فسق و خروج از طاعت خداست.

أو فسقا أهل لغير الله به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 7،10

7 - لزوم ذكر نام خدا ، به هنگام ذبح و نحر قربانى

و يذكروا اسم اللّه . .. على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

10 - جواز ذكر هر يك از اسماى خداوند ( اللّه ، رحمان

و . . . ) به هنگام ذبح يا نحر قربانى

و يذكروا اسم اللّه

اضافه {اسم} به {اللّه} مى تواند اضافه بيانيه باشد. در اين صورت {اسم اللّه};يعنى، اسمى كه عبارت است از {اللّه}. هم چنين مى تواند اضافه لاميه باشد. در اين صورت {اسم اللّه}; يعنى، هر اسمى كه براى خدا است. بر پايه احتمال اول، بردن نامى غير از لفظ {اللّه} به هنگام ذبح قربانى، جايز نيست; به خلاف احتمال دوم. برداشت ياد شده، بر پايه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 33 - 4

4 - وجوب ذبح يا نحر قربانى ، به طرف كعبه

ثمّ محلّها إلى البيت العتيق

{محل} اسم مكان و مشتق از مصدر {حلول} است. {حلول} نيز به معناى نزول و فرود آمدن است و {حلّ بالمكان}; يعنى، در آن جا فرود آمد. بنابراين معناى جمله فوق چنين مى شود: {جايى كه دام هاى قربانى فرود مى آيند، به طرف كعبه است}. مقصود اين است كه دام هاى قربانى، وقتى به قربانگاه رسيدند و در آن جا براى ذبح و نحر آماده شدند، بايد به سوى كعبه باشند. گفتنى است است كه ذكر كيفيت قربانى كردن و اين كه دام ها بايد به طرف كعبه ذبح و نحر بشوند، مى تواند بدان جهت باشد كه مشركان عصر بعثت، دام ها را به طرف بت هايى كه در منا نصب شده بود قربانى مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 4،7

4 - لزوم به زبان آوردن نام خدا ، به هنگام

ذبح يا نحر قربانى

ليذكروا اسم اللّه على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

7 - جواز ذكر هريك از نام هاى خداوند ( اللّه ، رحمان و . . . ) به هنگام ذبح و يا نحر قربانى

ليذكروا اسم اللّه على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

اضافه {اسم} به {اللّه}، مى تواند اضافه بيانيه باشد. در اين صورت {اسم اللّه};يعنى، اسمى كه عبارت از {اللّه} است. هم چنين مى تواند اضافيه لاميه باشد. بنابراين {اسم اللّه}; يعنى، هر اسمى كه براى خدا هست. برپايه احتمال، اول ذكر هر نامى به جز {اللّه} در ذبح قربانى كافى نيست. برداشت فوق، برپايه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 6،7

6 - وجوب ذكر نام خدا ، به هنگام نحر كردن شترانى قربانى

فاذكروا اسم اللّه عليها

7 - جواز ذكر هر يك از اسماى خداوند ( اللّه ، رحمان و . . . ) به هنگام نحر شتر

فاذكروا اسم اللّه عليها

اضافه در {اسم اللّه} مى تواند بيانيه و يا لاميه باشد. ازاين رو {اسم اللّه} بنابر احتمال اول، به معناى {اسمى كه عبارت از اللّه است} و بنابر احتمال دوم {هر اسمى كه براى خدا هست} مى باشد. برپايه احتمال اول، ذكر نامى غير از {اللّه} به هنگام ذبح يا نحر حيوان، كافى نيست; به خلاف احتمال دوم. برداشت ياد شده بر اساس احتمال دوم است.

اهميت ذبح قربانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 9

9 - مراسم قربانى ، عبادت خدا و سپاس گزارى در برابر نعمت هاى او

است .

جعلنا منسكًا . .. على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

بسمله در ذبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 25

25 - امام رضا ( ع ) در جواب مسائل محمد بن سنان ( در بيان فلسفه احكام ) نوشته است : { . . . و حرم ما اهل لغير اللّه به . . . و لئلا يسوى بين ما تقرب به اليه و بين ما جعل عبادة للشياطين و الأوثان ، لأن فى تسمية اللّه عز و جل الأقرار بربوبيته و توحيده و ما فى الاهلال لغير اللّه من الشرك به و التقرب به إلى غيره . . . ;

. .. خداوند، ذبيحه اى را كه هنگام ذبح، نام غير خدا بر آن برده شده، حرام كرده است تا اينكه يكسان نباشد آنچه براى خدا قربانى مى كنند و آنچه عبادت شياطين و بتها قرار مى گيرد; چون در نام بردن خداوند عز و جل در موقع ذبح، اعتراف به ربوبيت خدا و توحيد اوست و در نام بردن غير خدا شرك به خدا و نزديك شدن به غير اوست ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 2،56

2 _ حرمت استفاده از حيوانى كه به نام غير خدا ذبح شود .

حرمت . .. و ما أهل لغير اللّه به

56 _ بهره گيرى مضطر از مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوان ذبح شده به نام غير خدا و . . . ، مشروط به آن است كه از روى عمد و

قصد گناه نباشد .

فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم

از امام باقر(ع) در توضيح {غير متجانف} در آيه فوق روايت شده: غير متعمد لاثم.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 162; تفسير برهان، ج 1، ص 447، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 1،2،7،10،11

1 _ بردن نام خدا به هنگام ذبح حيوان، شرط حليت خوردن آن است.

فكلوا مما ذكر اسم الله عليه

جمله {مما ذكر اسم . ..} گرچه بيان اباحه خوردن از گوشتى است كه نام خدا به هنگام ذبح آن برده شده، در عين حال مى تواند ارشاد به شرط بودن {تسمية} هنگام ذبح باشد.

2 _ خوردن ذبيحه اى كه هنگام ذبح نام خدا بر آن برده شده، مجاز است.

فكلوا مما ذكر اسم الله عليه إن كنتم بأيته مؤمنين

7 _ ترديد افكنى درباره حليت حيوانى كه با نام خدا ذبح شده باشد، از محورهاى تبليغاتى عليه اسلام و پيامبر(ص) در مكه بوده است.

و إن تطع أكثر من فى الأرض . .. فكلوا مما ذكر اسم الله عليه

10 _ عن أبى جعفر محمد بن على(ع) إنه سئل عن ذبيحة اليهودى و النصرانى و المجوسى . .. فتلا قول الله عز و جل: {فكلوا مما ذكر اسم الله عليه} قال: إذاسمعتموهم يذكرون اسم الله عليه فكلوه ... .

امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از ذبيحه يهودى، نصرانى و مجوس . . پس از تلاوت آيه {فكلوا مما ذكر اسم الله عليه} فرمود: اگر شنيديد كه آنان به هنگام ذبح، نام خدا را مى برند، از آن بخوريد ... .

11 _ سأل محمّد بن مسلم أبا جعفر(ع) عن

رجل ذبح فسبح او كبر او هلل او حمد الله عز و جل قال: هذا كله من اسماء الله لابأس به.

محمّدبن مسلم از امام باقر(ع) درباره كسى كه به هنگام ذبح {سبحان الله} يا {الله أكبر} يا {لا إله إلا الله} يا {الحمد لله} بگويد پرسيد، امام فرمود: تمام اينها از نامهاى خدا هستند و اشكالى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 1،4

1 _ برخى از مردم عصر جاهليت خوردن گوشت حيوانى را كه با نام خدا ذبح شده باشد حرام مى دانستند.

و ما لكم ألا تأكلوا مما ذكر اسم الله عليه

4 _ نكوهش خداوند از برخى مسلمانان صدر اسلام به سبب تحريم خوردن گوشت حيوانى كه با نام خدا ذبح شده است.

و ما لكم ألا تأكلوا مما ذكر اسم الله عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 1،2

1 _ خوردن ذبيحه اى كه نام خدا بر آن برده نشده، حرام است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه

2 _ خوردن از ذبيحه اى كه نام خدا بر آن برده نشده، فسق (خروج از طاعت خداوند) است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه و إنه لفسق

مرجع ضمير {إنه}، {أكل} مى تواند باشد كه از جمله {لا تأكلوا} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 7،8،10

7 - لزوم ذكر نام خدا ، به هنگام ذبح و نحر قربانى

و يذكروا اسم اللّه . .. على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

8 -

آموزش كيفيت ذبح كردن ( بردن نام خدا به هنگام سربريدن يا نحر كردن حيوان ) به مردم ، يكى از فلسفه هاى حج

ليشهدوا من_فع لهم و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلوم_ت

{يذكروا} عطف بر {يشهدوا} است و با توجه به اين كه لام {ليشهدوا} براى تعليل است و بيانگر فلسفه تشريع حج مى باشد، عطف {يذكروا} بر {يشهدوا} بيان يكى ديگر از حكمت هاى تشريع حج خواهد بود.

10 - جواز ذكر هر يك از اسماى خداوند ( اللّه ، رحمان و . . . ) به هنگام ذبح يا نحر قربانى

و يذكروا اسم اللّه

اضافه {اسم} به {اللّه} مى تواند اضافه بيانيه باشد. در اين صورت {اسم اللّه};يعنى، اسمى كه عبارت است از {اللّه}. هم چنين مى تواند اضافه لاميه باشد. در اين صورت {اسم اللّه}; يعنى، هر اسمى كه براى خدا است. بر پايه احتمال اول، بردن نامى غير از لفظ {اللّه} به هنگام ذبح قربانى، جايز نيست; به خلاف احتمال دوم. برداشت ياد شده، بر پايه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 4،5،7

4 - لزوم به زبان آوردن نام خدا ، به هنگام ذبح يا نحر قربانى

ليذكروا اسم اللّه على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

5 - ذكر نام خدا به هنگام ذبح يا نحر حيوان ، فلسفه تشريع قربانى براى امت ها

و لكلّ أُمّة جعلنا منسكًا ليذكروا اسم اللّه . .. الأنع_م

7 - جواز ذكر هريك از نام هاى خداوند ( اللّه ، رحمان و . . . ) به هنگام ذبح و يا نحر قربانى

ليذكروا اسم اللّه على ما

رزقهم من بهيمة الأنع_م

اضافه {اسم} به {اللّه}، مى تواند اضافه بيانيه باشد. در اين صورت {اسم اللّه};يعنى، اسمى كه عبارت از {اللّه} است. هم چنين مى تواند اضافيه لاميه باشد. بنابراين {اسم اللّه}; يعنى، هر اسمى كه براى خدا هست. برپايه احتمال، اول ذكر هر نامى به جز {اللّه} در ذبح قربانى كافى نيست. برداشت فوق، برپايه احتمال دوم است.

ترك بسمله در ذبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 3،5،6،17

3 _ ياد نكردن عمدى نام خداوند در هنگام ذبح حيوان، فسق است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه و إنه لفسق

مرجع ضمير {إنه}، {ترك التسمية} مى تواند باشد كه از مضمون جمله {مما لم يذكر} انتزاع شده و نتيجه آن برداشت فوق است.

5 _ حيوانى كه با نام خدا ذبح نشود، مظهر فسق است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه و إنه لفسق

مرجع ضمير {إنه} مى تواند {ما} در {مما لم يذكر} باشد در نتيجه حيوان ذبح شده بدون نام خدا، خود فسق است.

6 _ خوردن از حيوانى كه با نام خدا ذبح نشده باشد، عصيانى است كه شناعت آن پنهان است. *

و إن الشيطين ليوحون إلى أوليائهم

تأكيد بر {فسق} بودن خوردن از حيوانى كه نام خدا بر آن برده نشده، پس از تقسيم گناهان به {ظاهر الإثم و باطنه} در آيه قبل، حكايت از آن دارد كه اين گناه از نوع {باطن الإثم} است.

17 _ محمّد بن مسلم قال: سألت أبا جعفر(ع) عن الرجل يذبح و لا يسمى؟ ق___ال: ان كان ناسيا فلا بأس إذا كان مسلما . ..

.

محمّد بن مسلم گويد: از امام باقر(ع) درباره كسى كه هنگام ذبح، نام خدا را نمى برد پرسيدم، فرمود: اگر مسلمان باشد و نام خدا را از روى فراموشى ذكر نكند، مانعى ندارد . .. . مفاد روايت تخصيص از حكم در آيه شريفه {و لاتأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه}، مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 5،7

5 _ تعمد مشركان عصر جاهلى به نبردن نام خدا بر بعضى از چهارپايان به هنگام ذبح

و أنعم لايذكرون اسم الله عليها

7 _ وعده الهى به كيفر مشركان به سبب افتراهاى آنان به خدا (ممنوعيت خوردن برخى از چهارپايان و محصولات، سوار نشدن بر برخى از چهارپايان، نبردن نام خدا به هنگام ذبح)

سيجزيهم بما كانوا يفترون

تعليم ذبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 8

8 - آموزش كيفيت ذبح كردن ( بردن نام خدا به هنگام سربريدن يا نحر كردن حيوان ) به مردم ، يكى از فلسفه هاى حج

ليشهدوا من_فع لهم و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلوم_ت

{يذكروا} عطف بر {يشهدوا} است و با توجه به اين كه لام {ليشهدوا} براى تعليل است و بيانگر فلسفه تشريع حج مى باشد، عطف {يذكروا} بر {يشهدوا} بيان يكى ديگر از حكمت هاى تشريع حج خواهد بود.

ذبح اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 3،5،6،9،10،11،15،16،24

3 - خواب ديدن ابراهيم ( ع ) ، مبنى بر ذبح فرزند نوجوانش اسماعيل

قال ي_بنىّ إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك

5

- مشورت و نظرخواهى ابراهيم ( ع ) ، از فرزندش اسماعيل نسبت به ذبح وى

أنّى أذبحك فانظر ماذا ترى

از لحن جمله {فانظر ماذا ترى} (بنگر تا رأى تو چيست؟) نوعى نظر خواهى و مشورت استفاده مى شود. البته فلسفه اين كار، استفاده ابراهيم(ع) از نظرات اسماعيل(ع) نبود; بلكه يا براى آزمايش فرزندش بود و يا به منظور زمينه سازى براى پذيرش بى تحميل فرمان ذبح از جانب اسماعيل(ع)

6 - ابراهيم ( ع ) ، فرزندش اسماعيل ( ع ) را براى اجراى فرمان ذبح او آزمايش كرد و وى را براى سر بلند شدن در اين آزمايش بزرگ آماده نمود .

أنّى أذبحك فانظر ماذا ترى

9 - اعلام رضايت و تسليم اسماعيل ( ع ) ، در مقابل فرمان قربانى شدن

قال ي_أبت افعل ما تؤمر

10 - ذبح فرزند ( اسماعيل ) براى ابراهيم ( ع ) ، يك مأموريت الهى بود .

أنّى أذبحك . .. قال ي_أبت افعل ما تؤمر

11 - مأموريت ابراهيم ( ع ) ، به ذبح فرزندش از راه خواب بود .

ي_بنىّ إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. قال ي_أبت افعل ما تؤمر

15 - اسماعيل ، مأموريت پدرش در رؤيا را مبنى بر ذبح كردن وى درك كرد .

إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. قال ي_أبت افعل ما تؤمر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه حضرت ابراهيم(ع) تنها خواب خود را براى اسماعيل نقل كرد و از مأمور بودن خود سخنى به ميان نياورد; ولى اسماعيل(ع) اين خواب را مأموريت الهى تلقى كرد و به پدر گفت: پدرجان مأموريت خود را انجام بده.

16 - وعده

شكيبايى اسماعيل ( ع ) به پدرش ( ابراهيم ( ع ) ) به هنگام انجام مأموريت ذبح

ي_أبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

24 - صبر و شكيبايى اسماعيل ( ع ) در داستان ذبح شدنش به دست پدر ، نشانه حلم و بردبارى او است .

فبشّرن_ه بغل_م حليم . .. ي_أبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

از ارتباط ميان وصف شدن اسماعيل(ع) به حلم و بردبارى از سوى خداوند و مسأله شناساندن خود به عنوان فردى صابر و شكيبا، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 103 - 1،2،4

1 - تسليم ابراهيم ( ع ) و فرزندش اسماعيل ( ع ) ، در برابر فرمان خداوند به ذبح

إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. قال ي_أبت افعل ما تؤمر ... فلمّا أسلما

2 - ابراهيم ( ع ) ، براى قربانى كردن فرزندش اسماعيل ( ع ) او را با يك طرف پيشانى اش به خاك افكند .

و تلّه للجبين

{تَلّ} (مرادف {صرع}) به معناى {به خاك افكند} است و {جبين} به معناى يك سوى پيشانى است.

4 - تسليم اسماعيل ( ع ) در برابر فرمان ذبح شدن ، نشانه حلم و بردبارى او است .

فبشّرن_ه بغل_م حليم . .. فلمّا أسلما و تلّه للجبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 104 - 1

1 - نداى خداوند به ابراهيم ( ع ) ، پس از تسليم آن حضرت و فرزندش اسماعيل در برابر فرمان ذبح

فلمّا

أسلما . .. و ندين_ه أن ي_إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 2،5

2 - به خاك افكندن اسماعيل با يك طرف پيشانى او ، پايان مأموريت ابراهيم ( ع ) به ذبح فرزندش بود .

إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. و تلّه للجبين... قد صدّقت الرءيا

5 - توفيق انجام مأموريت ذبح فرزند با زنده ماندن وى ، پاداش خداوند به ابراهيم ( ع )

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

ذبح بى بسمله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 12

12 _ بردن نامى جز نام خدا بر حيوان به هنگام ذبح، فسق و خروج از طاعت خداست.

أو فسقا أهل لغير الله به

ذبح پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 15،16

15 _ امر خداوند به ابراهيم ( ع ) ، درباره مأنوس ساختن پرندگانى كه مأمور ذبح آنها گرديده بود با خويش *

فصرهنّ اليك

متعدى شدن كلمه {فصرهنّ} به {الى} نشانگر اين است كه آن كلمه، متضمن معناى {املهن} است ; يعنى آنها را به خود متمايل ساز كه لازمه آن، انس گرفتن پرندگان با ابراهيم (ع) است. بر اين اساس، كُشتن پرندگان و مخلوط كردن آنها از جمله {ثمّ اجعل على كلّ جبل منهنّ جزءاً} معلوم مى شود.

16 _ بازگشت پرندگان ذبح شده به جانب ابراهيم ( ع ) ، پس از فراخوانى آنها

ثمّ ادعهنّ يأتينك سعياً

ذبح حيوانات در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام

- 6 - 138 - 5

5 _ تعمد مشركان عصر جاهلى به نبردن نام خدا بر بعضى از چهارپايان به هنگام ذبح

و أنعم لايذكرون اسم الله عليها

ذبح در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 9

9 _ خوردن مردار ، خون و گوشت خوك ، بردن غير نام خدا در ذبح ، قربانى براى بت ها و تقسيم گوشت حيوانات با قمار ، از اعمال مردم در جاهليت

حرمت عليكم . .. و ما ذبح على النصب و إن تستقسموا بالازلم

ذبح گاو بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 1،3،5

1 - خداوند ، قوم موسى را به ذبح گاوى ماده فرمان داد .

إن اللّه يأمركم أن تذبحوا بقرة

ماده بودن گاو از {بكر} در آيه بعد استفاده مى شود.

3 - تأكيد موسى ( ع ) بر اينكه دستور ذبح گاو ، از ناحيه خداست نه صلاحديد وى .

إذ قال موسى لقومه إن اللّه يأمركم

5 - قوم موسى بر اين گمان بودند كه دستور ذبح گاو از ناحيه موسى ( ع ) است ، نه فرمانى از جانب خداوند

أتتخذنا هزواً

از اينكه بنى اسرائيل با جمله {أتتخذنا هزواً} (آيا ما را به مسخره مى گيرى) موسى(ع) را مورد خطاب قرار دادند، معلوم مى شود كه: آنان دستور ذبح گاو را دستورى از ناحيه خداوند نمى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 68 - 1،2،5،6

1 - بنى اسرائيل ، پس از انكار اوليه ، به الهى بودن دستور

ذبح گاو ماده مطمئن شدند .

قالو أتتخذنا هزواً . .. قالوا ادع لنا ربك يبين لنا ما هى

تقاضاى تبيين ويژگيها و مشخصه هاى گاوى كه بايد ذبح شود، بيانگر اين معناست كه: قوم موسى در پى سخنان او (أعوذ باللّه . ..) باور كردند كه دستور ذبح گاو، فرمانى از جانب خداوند است.

2 - قوم موسى ، ناباور به كفايت ذبح هر گاوى براى حل معماى قتل

قالوا ادع لنا ربك يبين لنا ما هى

5 - موسى ( ع ) مردم خويش را به انجام مأموريتشان ( ذبح گاو ميانسال ) فرمان داد .

إنها بقرة لافارض و لابكر عوان بين ذلك فافعلوا ما تؤمرون

6 - ميانسال بودن گاو - پيش از سؤال از مشخصه هاى ديگر - تنها ويژگى لازم براى گاو ماده اى كه بنى اسرائيل به ذبح آن مأمور شدند .

عوان بين ذلك فافعلوا ما تؤمرون

جمله {فافعلوا ما تؤمرون} (به آنچه مأمور شديد عمل كنيد) بيانگر اين است كه: تكليف قوم موسى و به اصطلاح {مأمورٌ به} آنان، ذبح گاوى ميانسال بوده است بدون لحاظ شرطى ديگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 71 - 2،5،7،8

2 - گاوى كه قوم موسى به ذبح آن مأمور شدند بايد سالم ، بى نقص و پيراسته از هر نقطه و خطى در رنگ و پوستش مى بود .

مسلّمة لاشية فيها

{مسلّمة} يعنى داراى سلامت و سلامت به معناى: مبرا بودن از عيب و آفت است. {شية} به هر رنگى گفته مى شود كه مخالف رنگ عمومى چيزى باشد. بنابراين {لاشية فيها} يعنى، در رنگ آن گاو، رنگ ديگرى نباشد. گفتنى

است كه {شية} از ماده {وشى} است و {هاء} آخر عوض واو محذوف مى باشد.

5 - قوم موسى ، گاوى را با تمام ويژگى هاى تعيين شده ، يافته آن را ذبح كردند .

فذبحوها

ضمير {ها} در {ذبحوها} به {بقرة} ]توصيف شده [برمى گردد.

7 - قوم موسى ، پس از دستيابى به گاو مورد نظر ، تمايلى به كشتن آن نداشتند .

و ما كادوا يفعلون

{كاد} به معناى نزديك بود، است. اين فعل آن گاه كه منفى باشد گاهى دلالت بر تأكيد انجام نگرفتن فعل بعد دارد و احياناً حاكى از انجام گرفتن آن، از روى بى ميلى، كندى يا سختى است. در جمله {ما كادوا يفعلون} به قرينه {فذبحوها} دومين معنا مراد است; يعنى، انجام دادند ولى با سختى و بى ميلى.

8 - قوم موسى ، با سؤال و جستجوى بى مورد ، تكليف ( كشتن گاوى ماده براى حل معماى قتل ) را بر خود دشوار كردند .

فذبحوها و ما كادوا يفعلون

جمله {ما كادوا يفعلون} (نزديك بود انجام ندهند) مى تواند اشاره به دشوارى انجام تكليف مذكور باشد، كه به شهادت جمله {فافعلوا ما تؤمرون} (در آيه 68) و قرينه هاى ديگر، قوم موسى خود با سؤالهاى بى مورد اين مشكل را آفريدند و تكليف را بر خويش دشوار ساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 73 - 17

17 - بزنطى از امام رضا ( ع ) روايت نموده كه : { ان رجلا من بنى اسرائيل قتل قرابة له . . . فقالوا لموسى ( ع ) ان سبط آل فلان قتلوا فلاناً فاخبرنا من قتله

؟ قال ايتونى ببقرة . . . فاشترو ها و جاؤا بها فأمر بذبح ها ثم أمر ان يضرب الميت بذنب ها فلما فعلوا ذلك حيى المقتول و قال يا رسول اللّه ابن عمّى قتلنى دون من يدعى عليه قتلى فعلموا بذلك قاتله . . . ;

شخصى از بنى اسرائيل يكى از نزديكان خود را كشت . .. بنى اسرائيل به موسى گفتند: فلان قبيله، فلانى را كشته است و تو قاتل را معرفى كن. موسى (ع) فرمود: گاوى را نزد من آوريد ... آنان گاو را خريده و نزد موسى(ع) بردند و موسى امر به ذبح آن كرد. سپس امر نمود كه دم آن گاو را به مقتول بزنند و چون اين كار را كردند آن مرده زنده شد و گفت اى پيامبر خدا! پسر عمويم مرا كشته است نه آن كس كه او را متهم به كشتن من كرده اند، پس با اين عمل قاتل را شناسايى نمودند ...}.

ذبح گاو در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 12

12 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند در مراسم حج

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى به مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز گفته مى شود. به اعتقاد همه مفسران مراد از {أنعام} در اين جا معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) مى باشد. گفتنى است كه {بهيمة} به معناى چهارپا و اضافه آن به انعام اضافه بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو

و گوسفند.

ذبح گوسفند در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 12

12 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند در مراسم حج

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى به مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز گفته مى شود. به اعتقاد همه مفسران مراد از {أنعام} در اين جا معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) مى باشد. گفتنى است كه {بهيمة} به معناى چهارپا و اضافه آن به انعام اضافه بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

سختى ذبح اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 106 - 3

3 - تكليف ابراهيم ( ع ) به ذبح فرزندش اسماعيل ، محنت و رنجى آشكار براى ايشان بود .

إنّ ه_ذا لهو البل_ؤا المبين

يكى از معانى و كاربرهاى {بلاء}، محنت و رنج است و برداشت ياد شده با توجه به همين معنا و كاربرد مى باشد.

سختى ذبح فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 17

17 - ذبح شدن به دست پدر ، امرى بس سخت و شايسته صبر و شكيبايى در نظر اسماعيل

ي_أبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

فلسفه ذبح اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 106 - 1

1 - تكليف ابراهيم ( ع ) به ذبح فرزندش اسماعيل ( ع ) ، يك

آزمايش الهى بود .

إنّ ه_ذا لهو البل_ؤا المبين

قبله در ذبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 33 - 4

4 - وجوب ذبح يا نحر قربانى ، به طرف كعبه

ثمّ محلّها إلى البيت العتيق

{محل} اسم مكان و مشتق از مصدر {حلول} است. {حلول} نيز به معناى نزول و فرود آمدن است و {حلّ بالمكان}; يعنى، در آن جا فرود آمد. بنابراين معناى جمله فوق چنين مى شود: {جايى كه دام هاى قربانى فرود مى آيند، به طرف كعبه است}. مقصود اين است كه دام هاى قربانى، وقتى به قربانگاه رسيدند و در آن جا براى ذبح و نحر آماده شدند، بايد به سوى كعبه باشند. گفتنى است است كه ذكر كيفيت قربانى كردن و اين كه دام ها بايد به طرف كعبه ذبح و نحر بشوند، مى تواند بدان جهت باشد كه مشركان عصر بعثت، دام ها را به طرف بت هايى كه در منا نصب شده بود قربانى مى كردند.

قصه ذبح اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 11

11 - { بريدة بن معاوية العجلى قال : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) كم كان بين بشارة ابراهيم باسماعيل و بين بشارته بإسحاق قال كان بين البشارتين خمس سنين قال اللّه سبحانه فبشّرناه بغلام حليم يعنى اسماعيل . . . فلمّا كان فى الليل أتى ابراهيم آت من ربّه فأراه الرؤيا فى ذبح ابنه اسماعيل بموسم مكة . . . ثمّ انطلقا إلى السعى فلمّا صارا فى المسعى قال ابراهيم ( ع ) لاسماعيل يابنىّ

إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك فى موسم عامى ه_ذا فماذا ترى قال يا أبت افعل ما تؤمر . . . و فدى اسماعيل بكبش عظيم فذبحه و تصدق بلحمه على المساكين ;

بريد عجلى گويد: به امام صادق(ع) گفتم: بين بشارت ابراهيم به اسماعيل و بشارت او به اسحاق، چه مقدار فاصله بود؟ حضرت فرمود: فاصله دو بشارت پنج سال بود خدا مى فرمايد: {فبشّرناه بغلام حليم; يعنى، . ..چون شب شد فرستاده اى از سوى خدا نزد ابراهيم آمد و در خواب ذبح فرزندش اسماعيل را در زمان حج در مكه به او نشان داد... آن گاه هر دو براى سعى به راه افتادند و چون به محل سعى رسيدند، ابراهيم به اسماعيل گفت: پسرم! من در خواب ديدم كه تو را امسال در زمان حج ذبح مى كنم، تو چه نظرى دارى؟ اسماعيل گفت: اى پدر! آنچه را مأمور شدى انجام ده ... و قوچ بزرگى به جاى اسماعيل فديه شد. پس ابراهيم(ع) آن را ذبح كرد و گوشت آن را به مساكين صدقه داد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 20

20 - دلدارى اسماعيل ( ع ) به پدرش ( ابراهيم ( ع ) ) در ارتباط با دستور قربانى كردن او

ي_أبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

اشاره اسماعيل(ع) به صبر و شكيبايى خويش در ارتباط با قربانى شدنش، مى تواند به منظور دلدارى به پدر خود (ابراهيم(ع)) باشد.

كيفيت ذبح اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 103 - 2

2

- ابراهيم ( ع ) ، براى قربانى كردن فرزندش اسماعيل ( ع ) او را با يك طرف پيشانى اش به خاك افكند .

و تلّه للجبين

{تَلّ} (مرادف {صرع}) به معناى {به خاك افكند} است و {جبين} به معناى يك سوى پيشانى است.

مشركان مكه و احكام ذبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 7

7 _ واكنش شديد مشركان مكه در قبال احكام ذبيحه و شرايط حليت آن در اسلام

فكلوا مما ذكر اسم الله . .. و ما لكم ألا تأكلوا ... و ذروا ظهر الإثم ... و لا تأ

از تأكيد خداوند بر اين حكم استفاده مى شود كه مشركان در قبال آن واكنش شديدى نشان مى دادند.

مشركان و احكام ذبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 15

15 _ مشركان در مورد خوردن ذبيحه و احكام آن در اسلام با مسلمانان صدر اسلام به مجادله مى پرداختند.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه . .. إن الشيطين ليوحون إلى ... و إن أطعتمو

نامهاى خدا در ذبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 7

7 - جواز ذكر هريك از نام هاى خداوند ( اللّه ، رحمان و . . . ) به هنگام ذبح و يا نحر قربانى

ليذكروا اسم اللّه على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

اضافه {اسم} به {اللّه}، مى تواند اضافه بيانيه باشد. در اين صورت {اسم اللّه};يعنى، اسمى كه عبارت از {اللّه} است. هم چنين مى تواند اضافيه لاميه باشد.

بنابراين {اسم اللّه}; يعنى، هر اسمى كه براى خدا هست. برپايه احتمال، اول ذكر هر نامى به جز {اللّه} در ذبح قربانى كافى نيست. برداشت فوق، برپايه احتمال دوم است.

واجبات ذبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 33 - 4

4 - وجوب ذبح يا نحر قربانى ، به طرف كعبه

ثمّ محلّها إلى البيت العتيق

{محل} اسم مكان و مشتق از مصدر {حلول} است. {حلول} نيز به معناى نزول و فرود آمدن است و {حلّ بالمكان}; يعنى، در آن جا فرود آمد. بنابراين معناى جمله فوق چنين مى شود: {جايى كه دام هاى قربانى فرود مى آيند، به طرف كعبه است}. مقصود اين است كه دام هاى قربانى، وقتى به قربانگاه رسيدند و در آن جا براى ذبح و نحر آماده شدند، بايد به سوى كعبه باشند. گفتنى است است كه ذكر كيفيت قربانى كردن و اين كه دام ها بايد به طرف كعبه ذبح و نحر بشوند، مى تواند بدان جهت باشد كه مشركان عصر بعثت، دام ها را به طرف بت هايى كه در منا نصب شده بود قربانى مى كردند.

وقت ذبح قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 33 - 2

2 - مراسم قربانى ، داراى زمانى معين است .

لكم فيها من_فع إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 3

3 - مراسم قربانى ، داراى زمان مشخص در هريك از اديان آسمانى پيشين

و لكلّ أُمّة جعلنا منسكًا

ذبيحه

احكام ذبيحه بى بسمله

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 6

6 _ خوردن گوشت مردار، خوك، خون و حيوانى كه هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده، حرام است.

إلا أن يكون ميتة أو دما مسفوحا أو لحم خنزير فإنه رجس أو فسقا أهل لغير اللّه به

حرمت ذبيحه بى بسمله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 1

1 - خوردن مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه به نام غير خدا ذبح شده ، حرام است .

إنما حرم عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير و ما أهل به لغير اللّه

{اهلال} (مصدر (أهلّ) به معناى بلند كردن صداست و مقصود از آن در آيه - چنانچه اهل تفسير برآنند - نام بردن است و لام در {لغير اللّه} براى تعديه مى باشد. بنابراين {ما أهل به لغير اللّه}; يعنى، حيوانى كه ]به هنگام ذبح[ نام غير خدا بر او برده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 2

2- خوردن گوشت حيوانى كه به هنگام ذبح ، نام غير خدا بر آن برده شود ، حرام است .

حرّم عليكم . .. ما أهلّ لغير الله به

برداشت فوق، بنابراين مبناست كه مراد از {ما أهلّ . ..} بر زبان آوردن نام غير خدا _ مانند بت _، به هنگام ذبح حيوانات باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 11

11 - استفاده از گوشت حيوانى كه با نام غير خدا ذبح شده

باشد حرام است .

و أُحلّت لكم الأنع_م إلاّ ما يتلى عليكم

كلمه {ما} در {إلاّ ما يتلى عليكم} هر چند كه عام است و شامل همه مواردى مى شود كه در آيات {محرمات أكل} بيان شده است; لكن به قرينه جمله {و يذكروا اسم اللّه. .. على ما رزقهم من بهيمة الأنعام} در دو آيه پيشين، و نيز تفريع جمله {فاجتنبوا الرجس من الأوثان...} (ذيل آيه) بر جمله {أحلت لكم الأنعام إلاّ ما يتلى عليكم}، مى توان گفت كه مراد از {ما} خصوص موردى است كه حيوانى با نام غير خدا (بت ها)، ذبح شده باشد.

حلّيت ذبيحه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 7

7 _ ترديد افكنى درباره حليت حيوانى كه با نام خدا ذبح شده باشد، از محورهاى تبليغاتى عليه اسلام و پيامبر(ص) در مكه بوده است.

و إن تطع أكثر من فى الأرض . .. فكلوا مما ذكر اسم الله عليه

حليّت ذبيحه اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 4

4 _ جواز استفاده مسلمانان از ذبايح اهل كتاب *

و طعام الذين اوتوا الكتب حل لكم

از مصاديق مورد نظر براى {طعام الذين}، به قرينه آيات گذشته كه درباره ذبح و تذكيه حيوانات بود، مى تواند ذبيحه اهل كتاب باشد.

خباثت ذبيحه بى بسمله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 3

3 - مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه براى بت ها ذبح شود ، يا به نام غير خدا سر بريده

شود ، از خوراكى هاى خبيث و پليد هستند .

كلوا من طيبت . .. إنما حرم عليكم الميتة ... و ما أهل به لغير اللّه

خوردن ذبيحه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 1،2

1 _ برخى از مردم عصر جاهليت خوردن گوشت حيوانى را كه با نام خدا ذبح شده باشد حرام مى دانستند.

و ما لكم ألا تأكلوا مما ذكر اسم الله عليه

2 _ برخى از مسلمانان صدر اسلام به جهت شبهه هاى ايجاد شده مشركان از خوردن ذبيحه با نام خدا خوددارى مى كردند.

فكلوا مما ذكر اسم الله . .. و ما لكم ألا تأكلوا

لحن عتاب گونه آيه چنين مى نماياند كه بر اثر تبليغات كافران و سخنان فريبنده آنان برخى از مسلمانان از خوردن ذبيحه حلال خوددارى مى كردند.

خوردن ذبيحه حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 10

10 _ در صورت اضطرار خوردن از حيوانى كه هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده باشد، جايز است.

و قد فصل لكم ما حرم عليكم إلا ما اضطررتم إليه

خون بدن ذبيحه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 8

8 _ عدم حرمت خون باقيمانده در بدن حيوان پس از ذبح

إلا أن يكون ميتة أو دما مسفوحا

{مسفوح} به معناى ريخته شده است. ذكر اين قيد در مورد خون، بنا به گفته مفسران، بدان جهت است كه خون باقى مانده در رگها و اعضاى بدن حيوان ذبح شده را از شمول حكم حرمت خارج سازد.

ذبيحه

اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 10

10 _ عن أبى جعفر محمد بن على(ع) إنه سئل عن ذبيحة اليهودى و النصرانى و المجوسى . .. فتلا قول الله عز و جل: {فكلوا مما ذكر اسم الله عليه} قال: إذاسمعتموهم يذكرون اسم الله عليه فكلوه ... .

امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از ذبيحه يهودى، نصرانى و مجوس . . پس از تلاوت آيه {فكلوا مما ذكر اسم الله عليه} فرمود: اگر شنيديد كه آنان به هنگام ذبح، نام خدا را مى برند، از آن بخوريد ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 38

38 _ جواز استفاده از غذا هاى اهل كتاب مگر ذبايح آنان

و طعام الذين اوتوا الكتب حل لكم

از امام صادق(ع) روايت شده كه در رد كسى كه براى حليت ذبيحه اهل كتاب به آيه فوق تمسك كرد فرمود: كان ابى يقول: انما هو الحبوب و اشباهها.

_______________________________

كافى، ج 6، ص 240، ح 10; نورالثقلين، ج 1، ص 593، ح 48.

ذبيحه بى بسمله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 2،25

2 - به هنگام اضطرار بهره بردارى از مردار ، خون ، گوشت خوك و ذبيحه اى كه نام غير خدا بر او برده شده ، حلال است .

فمن اضطر . .. فلا إثم عليه

25 - امام رضا ( ع ) در جواب مسائل محمد بن سنان ( در بيان فلسفه احكام ) نوشته است : { . . . و حرم ما

اهل لغير اللّه به . . . و لئلا يسوى بين ما تقرب به اليه و بين ما جعل عبادة للشياطين و الأوثان ، لأن فى تسمية اللّه عز و جل الأقرار بربوبيته و توحيده و ما فى الاهلال لغير اللّه من الشرك به و التقرب به إلى غيره . . . ;

. .. خداوند، ذبيحه اى را كه هنگام ذبح، نام غير خدا بر آن برده شده، حرام كرده است تا اينكه يكسان نباشد آنچه براى خدا قربانى مى كنند و آنچه عبادت شياطين و بتها قرار مى گيرد; چون در نام بردن خداوند عز و جل در موقع ذبح، اعتراف به ربوبيت خدا و توحيد اوست و در نام بردن غير خدا شرك به خدا و نزديك شدن به غير اوست ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 13

13 _ حيوان ذبح شده با نام غير خدا، فسق است، گر چه ذاتاً پليد نباشد.

أو فسقا أهل لغير الله به

خداوند از چنين حيوانى تفسير به رجس نكرده بلكه فقط بر او اطلاق فسق كرده است.

ذبيحه حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 2،6

2 _ حرمت استفاده از حيوانى كه به نام غير خدا ذبح شود .

حرمت . .. و ما أهل لغير اللّه به

6 _ حرمت استفاده از حيوانى كه بر آستان بت ها ذبح شود ، هر چند نام غير خدا بر او برده نشود .

حرمت . .. و ما ذبح على النصب

چون عنوان {ما ذبح . ..} عنوان مستقلى است

در مقابل {ما اهل ...}، معلوم مى شود كه ذبح حيوان براى تقرب به بتها، اگر چه نام غير خدا بر آن برده نشود، حرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 1،2،6

1 _ خوردن ذبيحه اى كه نام خدا بر آن برده نشده، حرام است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه

2 _ خوردن از ذبيحه اى كه نام خدا بر آن برده نشده، فسق (خروج از طاعت خداوند) است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه و إنه لفسق

مرجع ضمير {إنه}، {أكل} مى تواند باشد كه از جمله {لا تأكلوا} گرفته شده است.

6 _ خوردن از حيوانى كه با نام خدا ذبح نشده باشد، عصيانى است كه شناعت آن پنهان است. *

و إن الشيطين ليوحون إلى أوليائهم

تأكيد بر {فسق} بودن خوردن از حيوانى كه نام خدا بر آن برده نشده، پس از تقسيم گناهان به {ظاهر الإثم و باطنه} در آيه قبل، حكايت از آن دارد كه اين گناه از نوع {باطن الإثم} است.

شرايط حليت ذبيحه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 1

1 _ بردن نام خدا به هنگام ذبح حيوان، شرط حليت خوردن آن است.

فكلوا مما ذكر اسم الله عليه

جمله {مما ذكر اسم . ..} گرچه بيان اباحه خوردن از گوشتى است كه نام خدا به هنگام ذبح آن برده شده، در عين حال مى تواند ارشاد به شرط بودن {تسمية} هنگام ذبح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121

- 7،17

7 _ واكنش شديد مشركان مكه در قبال احكام ذبيحه و شرايط حليت آن در اسلام

فكلوا مما ذكر اسم الله . .. و ما لكم ألا تأكلوا ... و ذروا ظهر الإثم ... و لا تأ

از تأكيد خداوند بر اين حكم استفاده مى شود كه مشركان در قبال آن واكنش شديدى نشان مى دادند.

17 _ محمّد بن مسلم قال: سألت أبا جعفر(ع) عن الرجل يذبح و لا يسمى؟ ق___ال: ان كان ناسيا فلا بأس إذا كان مسلما . .. .

محمّد بن مسلم گويد: از امام باقر(ع) درباره كسى كه هنگام ذبح، نام خدا را نمى برد پرسيدم، فرمود: اگر مسلمان باشد و نام خدا را از روى فراموشى ذكر نكند، مانعى ندارد . .. . مفاد روايت تخصيص از حكم در آيه شريفه {و لاتأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه}، مى باشد.

فلسفه حرمت ذبيحه حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 25

25 - امام رضا ( ع ) در جواب مسائل محمد بن سنان ( در بيان فلسفه احكام ) نوشته است : { . . . و حرم ما اهل لغير اللّه به . . . و لئلا يسوى بين ما تقرب به اليه و بين ما جعل عبادة للشياطين و الأوثان ، لأن فى تسمية اللّه عز و جل الأقرار بربوبيته و توحيده و ما فى الاهلال لغير اللّه من الشرك به و التقرب به إلى غيره . . . ;

. .. خداوند، ذبيحه اى را كه هنگام ذبح، نام غير خدا بر آن برده شده، حرام كرده است تا

اينكه يكسان نباشد آنچه براى خدا قربانى مى كنند و آنچه عبادت شياطين و بتها قرار مى گيرد; چون در نام بردن خداوند عز و جل در موقع ذبح، اعتراف به ربوبيت خدا و توحيد اوست و در نام بردن غير خدا شرك به خدا و نزديك شدن به غير اوست ... }.

ذكريا از ديدگاه قرآن در تفسيرراهنما

زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 9

9 _ عدم كارايى اسباب طبيعى براى فرزنددار شدن زكريا و اذعان آن حضرت به اين موضوع

هنا لك زكريّا ربّه . .. هب لى من لدنك ذريّة طيّبة

از اينكه زكريا پس از توجه به اين موضوع كه خداوند از راه غير عادى نيز روزى مى دهد، و همچنين از اينكه عرض كرد {من لدنك} (از ناحيه خودت)، معلوم مى شود راههاى طبيعى را براى فرزنددار شدن خويش كارآمد نمى شمرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 1،2

1 _ فرشتگان متعددى ، رساننده پيام بشارت الهى به زكريّا

فنادته الملئكة . .. يبشرك

2 _ پيام رسانى ملائكه به زكريّا ، از طريق ايجاد صوت *

فنادتة الملئكة

ندا عبارت است از: بلند كردن صدا و ظاهر ساختن آن. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 3

3 _ ناتوانى زكريا بر تكلّم تا سه روز ، نمودى از قدرت خداوند بر تحقق مشيّت خويش

كذلك اللّه يفعل ما يشاء. قال ربّ اجعل لى اية قال ايتك الاّ تكلّم الناس ثلثة ايام

ظهور {الاّ تكلم}، در نفى

قدرت از متكلّم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 44 - 6

6 _ آگاهى پيامبر ( ص ) از حقايق نهفته تاريخ زكريا و مريم ، نشانگر صدق ادعاى وى در ارتباط با وحى

ذلك من انباء الغيب . .. و ما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم

آثار پيرى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 4،5

4- استخوان زكرياى پيغمبر در اثر پيرى ، سست شده بود .

إنّى وهن العظم منّى

5- موى سر زكريا ، در اثر پيرى سپيد گشته بود .

واشتعل الرأس شيبًا

آثار دعاى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 2

2- دعا و راز و نياز پنهانى زكريا به درگاه خدا ، زمينه ساز برخوردارى وى از رحمت خاص الهى بود .

رحمت ربّك . .. زكريّا . إذ نادى ربّه نداءً خفيًّا

{إذ نادى} ظرف براى {رحمت ربّك} است. مفاد اين تركيب آن است كه شمول رحمت خداوند بر زكريا، زمانى بوده كه به مناجات پنهانى با خداوند پرداخته بود.

آثار فرزنددارى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 17

17- برخوردارى زكريا ( ع ) از فرزند در كهن سالى ، نشانگر منزه بودن خداوند از هرگونه كاستى و ناتوانى است .

أن سبّحوا

آثار مناجات زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 2

2- دعا و راز و نياز پنهانى زكريا به

درگاه خدا ، زمينه ساز برخوردارى وى از رحمت خاص الهى بود .

رحمت ربّك . .. زكريّا . إذ نادى ربّه نداءً خفيًّا

{إذ نادى} ظرف براى {رحمت ربّك} است. مفاد اين تركيب آن است كه شمول رحمت خداوند بر زكريا، زمانى بوده كه به مناجات پنهانى با خداوند پرداخته بود.

آرزوى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 1

1- زكريا ( ع ) ، از درگاه خداوند ، براى خويش و خاندان حضرت يعقوب ، وارثى تمنا مى كرد .

يرثنى و يرث من ءال يعقوب

گرچه {يعقوب} را، برخى بر {يعقوب بن ماثان} عموى همسر زكريا و حضرت مريم(س) تطبيق داده اند; ولى بيشتر مفسران وى را همان {يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم} مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 4

4- زكريا ( ع ) از تنهايى در رنج بود و آرزوى فرزنددار شدن داشت .

إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا

ترديدى نيست كه انسان آن چه را در دعاها از خداوند مى خواهد، مورد علاقه و آرزوى او است و فقدان آن موجب رنج او; به ويژه اگر دعا كننده فرد بزرگى چون پيامبر الهى باشد. بنابراين دعاى زكريا(ع) براى فرزند دار شدنش، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

آينده رسالت زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 7

7- نگرانى زكريا ( ع ) نسبت به آينده رسالت خويش با نبود فرزند و وارثى در زندگى اش

ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خيرالورثين

ممكن است درخواست

زكريا(ع) از خداوند براى فرزنددار شدنش به خاطر مسائل اجتماعى باشد; يعنى، آن حضرت خواسته است رسالتش و دستاوردهاى آن نگه دارى شده و تداوم يابد.

اجابت دعاى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 9

9- زكريا ( ع ) ، فردى مستجاب الدعوة در طول زندگى خويش بود .

و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 12

12- حضرت زكريا ( ع ) هنگام دعا براى برخودارى از فرزند ، به اجابت خواسته خود ، اطمينان داشت .

فهب لى من لدنك وليًّا . يرثنى ... واجعله ربّ رضيًّا

حضرت زكريا با اين كه در حال دعا است، ولى به گونه اى سخن گفته كه گويا دعاى او مستجاب شده است و مفاد جمله {واجعله ربّ رضيّاً} اين است كه خدايا فرزندى را كه به من عطا مى كنى، از هر جهت مورد رضايت قرار ده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 1

1- دعاى زكريا در طلب وارثى صالح ، مستجاب گرديد .

إنّا نبشّرك بغل_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 1،2،3،4،9

1- دعا و خواسته زكريا ( ع ) براى فرزنددار شدن ، مورد استجابت و پذيرش خداوند قرار گرفت .

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له

2- يحيى ( ع ) موهبتى بى چشمداشت از جانب خداوند به زكريا ( ع ) ، پس از دعا و روى آوردن او به درگاه الهى

إذ

نادى ربّه . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى

{هبه} به معناى عطيه و بخششى بدون عوض و خالى از اغراض (چشمداشت) است (لسان العرب).

3- يحيى ( ع ) ، نخستين فرزند زكريا ( ع ) پس از استجابت دعاى او براى فرزنددار شدن

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى

4- دعاى زكريا ( ع ) مبنى بر اصلاح نازايى همسرش ، مورد اجابت قرار گرفت و خداوند او را شايسته حمل قرار داد .

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {أصلحنا له زوجه} عطف بر جمله {وهبنا له يحيى} باشد كه در اين صورت اصلاح همسر جز دعاى زكريا(ع) محسوب مى شود.

9- اعطاى فرزند به زكريا ( ع ) و اصلاح همسرش از جانب خداوند ، تنها به خاطر رعايت مصلحت و اجابت خواسته او بود .

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

تكرار {له} (براى او) _ به ويژه در مورد اصلاح همسر _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

اخلاق همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 8

8- خداوند ، اخلاق و رفتار همسر زكريا ( ع ) را اصلاح و او را همسرى شايسته براى ايشان قرار داد . *

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {أصلحنا له زوجه} عطف بر {فاستجبنا له} باشد. در اين صورت اصلاح همسر جز خواسته زكريا(ع) نبود; بلكه خدا از روى تفضل و افزون برخواسته او،

آن را به ايشان عطا فرمود. هم چنين اصلاح در معناى عام و گسترده خود استعمال شده است نه اصلاح نازايى. گفتنى است طرح مسأله اصلاح همسر پس از بخشيدن فرزند، مؤيد همين برداشت است.

ادب زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 40 - 4

4 _ ادب زكريا در مقام تكلّم با خداوند

و قد بلغنى الكبر

جمله {و قد بلغنى الكبر}، كنايه از ناتوانى بر آميزش جنسى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 9

9- زكريا ( ع ) ، در مقام تكلم با خداوند به شيوه اى مؤدّبانه ، سخن مى گفت .

قد بلغت من الكبر عتيًّا

جمله {قد بلغت. ..} كنايه از ناتوانى بر آميزش جنسى است.

ارث در دوران زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 5

5- وراثت فرزند از پدر و مادر ، امرى مرسوم و پذيرفته شده در عصر زكريا

فهب لى من لدنك وليًّا . يرثنى و يرث من ءال يعقوب

اشاره زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 3،9

3- زكريا ( ع ) ، در مدت سكوت سه روزه ، دخول وقت عبادت را در صبح و عصر ، با اشاره به مردم اعلام مى كرد .

فخرج على قومه من المحراب فأوحى إليهم أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

احتمال مى رود جمله {فخرج . ..} در باره خروج زكريا(ع) در مدت سه روز باشد. در اين صورت، {بكرة و عشيّاً} ظرف براى

فعل هاى {خرج} و {أوحى} خواهد بود و مفاد آيه چنين مى شود: چون زكريا(ع) وظيفه اعلام دخول وقت عبادت را برعهده داشت، در صبح و عصر آن سه روز كه نمى توانست با مردم سخن بگويد، دستور {سبّحوا} را با اشاره به آنان تفهيم مى كرد.

9- زكريا ( ع ) پس از آغاز روزه سكوت ، براى تفهيم دستور العمل هاى عبادى به قوم خويش ، از اشاره و رمز استفاده مى كرد .

فأوحى إليهم أن سبّحوا

فاعل {أوحى} زكريا و ضمير {إليهم} به {قوم}بازمى گردد. هرچيزى كه به قصد آموختن به هر شكلى به ديگرى القا شود، {وحى} ناميده مى شود (مصباح) و در اين آيه مراد {اشاره} است. آيه چهل و يكم آل عمران نيز شاهد اين معنا است.

اصلاح همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 8،9

8- خداوند ، اخلاق و رفتار همسر زكريا ( ع ) را اصلاح و او را همسرى شايسته براى ايشان قرار داد . *

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {أصلحنا له زوجه} عطف بر {فاستجبنا له} باشد. در اين صورت اصلاح همسر جز خواسته زكريا(ع) نبود; بلكه خدا از روى تفضل و افزون برخواسته او، آن را به ايشان عطا فرمود. هم چنين اصلاح در معناى عام و گسترده خود استعمال شده است نه اصلاح نازايى. گفتنى است طرح مسأله اصلاح همسر پس از بخشيدن فرزند، مؤيد همين برداشت است.

9- اعطاى فرزند به زكريا ( ع ) و اصلاح همسرش از جانب خداوند

، تنها به خاطر رعايت مصلحت و اجابت خواسته او بود .

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

تكرار {له} (براى او) _ به ويژه در مورد اصلاح همسر _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

اطمينان زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 12

12- حضرت زكريا ( ع ) هنگام دعا براى برخودارى از فرزند ، به اجابت خواسته خود ، اطمينان داشت .

فهب لى من لدنك وليًّا . يرثنى ... واجعله ربّ رضيًّا

حضرت زكريا با اين كه در حال دعا است، ولى به گونه اى سخن گفته كه گويا دعاى او مستجاب شده است و مفاد جمله {واجعله ربّ رضيّاً} اين است كه خدايا فرزندى را كه به من عطا مى كنى، از هر جهت مورد رضايت قرار ده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 1،9

1- خداوند ، زكريا ( ع ) را بر فراهم آوردن زمينه تولد يحيى ( ع ) _ به رغم سال خوردگى وى و نازايى همسرش _ مطمئن ساخت .

قال كذلك

جمله {قال كذلك}; يعنى، {قال اللّه الأمر كما وعدتك} يا {قال اللّه الأمر كما قلت}; در صورت اول، _ خداوند بر وعده سابقش تأكيد مىورزد كه {اى زكريا همان گونه كه گفته ام تو _ به هر كيفيت _ داراى پسر خواهى شد و در صورت دوم، خداوند موانع تولد يحيى را تصديق كرده است; يعنى، {واقعيت همان است كه تو گفتى و اسباب عادى براى تولد يحيى فراهم نيست، _ ولى خداى تو گفته

است: اين كار بر من آسان است}.

9- خداوند با توجه دادن زكريا ( ع ) به نو پيدايى و آفرينش وى ، او را به امكان پيدايش يحيى ( ع ) از وى و همسر نازايش مطمئن ساخت .

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

اعجاز قصه زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 14

14- در داستان زكريا ، معجزه اى ، وسيله اثبات اعجازى ديگر شد .

ءاتيك ألاّ تكلّم الناس

سكوت سه روزه زكريا خرق عادتى بود كه صدق بشارت تولد يحيى را كه خود امرى خارق العاده بود، اثبات مى كرد.

افشاى دعاى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 6

6- بيم زكريا ( ع ) از افشا شدن محتواى دعايش ، نزد مردم *

نادى ربّه نداءً خفيًّا

{خفيّاً} به قرينه {إنّى خفت الموالى} (در آيات بعد) مى تواند اشاره به نگرانى زكريا از پى بردن مردم به دعاى وى باشد.

اميدوارى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 10

10- اميدوارى زكريا ( ع ) به استجابت دعايش از سوى خدا

و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 10

10- لطف و رحمت خاص الهى ، تنها نقطه اميد زكريا دربرخوردارشدن از فرزند بود .

فهب لى من لدنك وليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 16

16- زكريا

( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) ، خدا را با رغبت و اميد مى خواندند .

و يدعوننا رغبًا و رهبًا

اميدوارى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 16

16- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) ، خدا را با رغبت و اميد مى خواندند .

و يدعوننا رغبًا و رهبًا

اولين فرزند زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 3

3- يحيى ( ع ) ، نخستين فرزند زكريا ( ع ) پس از استجابت دعاى او براى فرزنددار شدن

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى

اهتمام زكريا(ع) به محافظت از يادگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 7

7- اهتمام زكريا به حفظ يادگار هاى به جامانده از اجداد خويش *

فهب لى من لدنك وليًّا . يرثنى و يرث من ءال يعقوب

باردارى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 7،9

7 - توجه زكريا به ربوبيت خداوند ، مايه اطمينان او به امكان و سهولت باردارى همسر نازايش در صورت اراده و خواست خداوند

قال ربّك هو علىَّ هيّن

جمله {هو علىّ هيّن} بدون {قال ربّك} نيز معناى تامى دارد، ولى اضافه شدن آن مفيد اين معنا است كه اين سخن، گفته شخص عادى نيست كه در باره نحوه آن به فكر فروروى، بلكه گفته پروردگار تو است و او كه تو

را از هيچ آفريد، در شيوه اعطاى فرزند به شما وانمى ماند.

9- خداوند با توجه دادن زكريا ( ع ) به نو پيدايى و آفرينش وى ، او را به امكان پيدايش يحيى ( ع ) از وى و همسر نازايش مطمئن ساخت .

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 1

1- زكريا ( ع ) خواستار نشانه اى از خداوند ، براى شناخت زمان آمادگى او و همسرش براى برخوردارى از فرزند

قال ربّ اجعل لى ءاية

هدف زكريا از خواستن آيه و علامت، يا رفع ترديد در صحت بشارت بوده و يا آمادگى براى رعايت آداب هم بسترى و يا پرداختن به شكرگزارى و امثال آن. براى احتمال سوم در آيه شاهدى وجود ندارد. برخى احتمال اول را نيز به دليل نسبت دادن ترديد به پيامبران، نپذيرفته و احتمال دوم را صحيح دانسته اند. برداشت ياد شده براين اساس است.

بشارت به زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 1،4،5

1 _ فرشتگان متعددى ، رساننده پيام بشارت الهى به زكريّا

فنادته الملئكة . .. يبشرك

4 _ بشارت اعطاى يحيى به زكريا ، در اجابت درخواست ذريّه پاك از خداوند

فنادته الملئكة . .. انّ اللّه يبشرك بيحيى

5 _ زكريا به هنگام نماز در محراب ، بشارت اعطاى يحيى را دريافت .

و هو قائم يصلّى فى المحراب انّ اللّه يبشرك بيحيى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41

- 1،4،6،8،16

1 _ زكريا از پروردگار ، نشانه تحقق بشارت اعطاى ذريّه را درخواست كرد .

قال ربّ اجعل لى اية

4 _ ناتوانى زكريا بر تكلّم تا سه روز ، نشانه الهى بودن بشارت اعطاى فرزند به وى

قال ربّ اجعل لى اية قال ايتك الاّ تكلّم الناس ثلثة ايام

درخواست آيه و نشانه (اجعل لى اية) از سوى زكريا، براى تشخيص الهى بودن بشارت بوده است.

6 _ قدرت زكريّا تنها بر ذكر و تسبيح خداوند ، نشانه الهى بودن بشارتى كه دريافت كرده بود . *

قال ايتك الاّ تكلّم النّاس . .. و اذكر ربّك كثيراً و سبّح

بنابراينكه {اذكر} به معناى ذكر لسانى باشد.

8 _ اشتياق زكريا به دانستن زمان تحقق بشارت الهى و درخواست نشانه اى براى آن *

قال ربّ اجعل لى اية

به نظر مى رسد كه نسبت به اصل بشارت (فرزنددار شدن) اطمينان داشته است، چون ملائكه به آن تصريح كرده اند، بنابراين، تنها نشانه اى را براى زمان تحقق آن بشارت از خداوند درخواست كرده بود.

16 _ زكريّا ، با توجه به امكان غير الهى بودن بشارت اعطاى يحيى به وى ، از خداوند درخواست نشانه كرد .

انّ اللّه يبشّرك بيحيى . .. قال ربّ اجعل لى اية

امام صادق (ع): ان زكريّا لمّا دعا ربّه ان يهب له ذكراً فنادته الملائكة بما نادته به احبّ ان يعلم ان ذلك الصوت من اللّه . .. و ذلك قول اللّه: {ربّ اجعل لى آية ...}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 172، ح 43 ; تفسير برهان، ج 1، ص 283، ح 11.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7

- 2

2- خداوند زكريا را بشارت داد كه به او پسرى عطا خواهد كرد .

ي_زكريا إنّا نبشّرك بغل_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 1

1- بشارت فرزند به زكريا ( ع ) در روزگار پيرى و فرتوتى وى و نازايى همسر ، براى او نويدى شگفت آور بود .

أنّى يكون لى غل_م و كانت امرأتى عاقرًا و قد بلغت من الكبر عتيًّا

{أنّى}، يعنى چگونه و از چه راهى؟ (مصباح). {عتيّاً} جمع {عات} از ماده {عتوّ} (از حد گذشتن) است و مفاد جمله {قد بلغت...} اين است كه من از نظر پيرى به افرادى رسيده ام كه در كهن سالى از حدّ گذشته اند. برخى اهل لغت {عتيّاً} را مصدر و به معناى خشك و انعطاف ناپذير شدن مفاصل و استخوان ها دانسته اند (الكشاف). مفاد جمله دراين صورت اين است كه من از اثر پيرى به خشكيده شدن اعضاى بدنم رسيده ام.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 1

1- خداوند ، زكريا ( ع ) را بر فراهم آوردن زمينه تولد يحيى ( ع ) _ به رغم سال خوردگى وى و نازايى همسرش _ مطمئن ساخت .

قال كذلك

جمله {قال كذلك}; يعنى، {قال اللّه الأمر كما وعدتك} يا {قال اللّه الأمر كما قلت}; در صورت اول، _ خداوند بر وعده سابقش تأكيد مىورزد كه {اى زكريا همان گونه كه گفته ام تو _ به هر كيفيت _ داراى پسر خواهى شد و در صورت دوم، خداوند موانع تولد يحيى را تصديق كرده است; يعنى، {واقعيت

همان است كه تو گفتى و اسباب عادى براى تولد يحيى فراهم نيست، _ ولى خداى تو گفته است: اين كار بر من آسان است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 5

5- ناتوانى زكريا ( ع ) از سخن گفتن با مردم به مدت سه شبانه روز كامل ، نشانه اى الهى بر زمان تحقق يافتن بشارت فرزند بود .

قال ءايتك ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

{سويّاً} يا صفت براى {ثلاث ليال} است و يا حال براى فاعل {ألاّ تكلّم} و در هر دو صورت مراد از {سه شب} سه شبانه روز است. آيه چهل و يكم سوره آل عمران شاهد اين معنا است. فعل {ألاّ تكلّم} فعل نفى است و مراد از آن، تكليف زكريا به سكوت نيست، بلكه از صادر نشدن سخنى از زكرياخبر مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 1

1- بشارت و وعده خداوند به زكريا ، با تولد اعجاز گونه يحيى تحقق يافت .

نبشّرك بغل_م اسمه يحيى . .. ي_يحيى خذ الكت_ب

بى فرزندى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 11

11- زكريا ( ع ) ، محروميت از فرزند را در دوران جوانى خود و همسرش ، تنها ناشى از نازايى همسر خويش مى دانست .

و كانت امرأتى عاقرًا و قد بلغت من الكبر عتيًّا

اختصاص وصف {نازايى} به همسر زكريا، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21

- 89 - 4،7

4- زكريا ( ع ) از تنهايى در رنج بود و آرزوى فرزنددار شدن داشت .

إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا

ترديدى نيست كه انسان آن چه را در دعاها از خداوند مى خواهد، مورد علاقه و آرزوى او است و فقدان آن موجب رنج او; به ويژه اگر دعا كننده فرد بزرگى چون پيامبر الهى باشد. بنابراين دعاى زكريا(ع) براى فرزند دار شدنش، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

7- نگرانى زكريا ( ع ) نسبت به آينده رسالت خويش با نبود فرزند و وارثى در زندگى اش

ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خيرالورثين

ممكن است درخواست زكريا(ع) از خداوند براى فرزنددار شدنش به خاطر مسائل اجتماعى باشد; يعنى، آن حضرت خواسته است رسالتش و دستاوردهاى آن نگه دارى شده و تداوم يابد.

بى لياقتى خويشاوندان زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 2

2- بستگان زكريا ، در نظر وى براى تسلط بر امور مادى و اجتماعى او صلاحيت نداشتند . *

و إنّى خفت المولى من وراءى

از معانى {موالى} خويشاوندانى از قبيل پسر عمو، پسر خواهر و نظاير آنان است (تاج العروس).

بينش زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 11

11- زكريا ، زندگى سعادت مندانه خود را مرهون راز و نياز و دعا به پيشگاه خداوند مى دانست .

و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 2

2- بستگان زكريا ، در نظر وى براى تسلط بر امور مادى و

اجتماعى او صلاحيت نداشتند . *

و إنّى خفت المولى من وراءى

از معانى {موالى} خويشاوندانى از قبيل پسر عمو، پسر خواهر و نظاير آنان است (تاج العروس).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 3،11

3- زكريا ( ع ) ، موهبت فرزند را از جلوه هاى ربوبيت خداوند براى خويش مى دانست .

قال ربّ أنّى يكون لى غل_م

11- زكريا ( ع ) ، محروميت از فرزند را در دوران جوانى خود و همسرش ، تنها ناشى از نازايى همسر خويش مى دانست .

و كانت امرأتى عاقرًا و قد بلغت من الكبر عتيًّا

اختصاص وصف {نازايى} به همسر زكريا، گوياى برداشت ياد شده است.

پرسش زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 1

1- بشارت فرزند به زكريا ( ع ) در روزگار پيرى و فرتوتى وى و نازايى همسر ، براى او نويدى شگفت آور بود .

أنّى يكون لى غل_م و كانت امرأتى عاقرًا و قد بلغت من الكبر عتيًّا

{أنّى}، يعنى چگونه و از چه راهى؟ (مصباح). {عتيّاً} جمع {عات} از ماده {عتوّ} (از حد گذشتن) است و مفاد جمله {قد بلغت...} اين است كه من از نظر پيرى به افرادى رسيده ام كه در كهن سالى از حدّ گذشته اند. برخى اهل لغت {عتيّاً} را مصدر و به معناى خشك و انعطاف ناپذير شدن مفاصل و استخوان ها دانسته اند (الكشاف). مفاد جمله دراين صورت اين است كه من از اثر پيرى به خشكيده شدن اعضاى بدنم رسيده ام.

پسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 2

2- خداوند زكريا را بشارت داد كه به او پسرى عطا خواهد كرد .

ي_زكريا إنّا نبشّرك بغل_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 11

11- حضرت يحيى ( ع ) ، فرزند دلخواه زكريا ( ع ) و داراى اخلاق و رفتارى رضايت بخش

و كان تقيًّا . و برًّا بولديه و لم يكن جبّارًا عصيًّا

برشمردن ويژگى هاى يحيى پس از بيان دعاهاى زكريا كه در آن آمده بود: {واجعله ربّ رضيّاً}، مى تواند گوياى مطابقت اوصاف يحيى، با خواسته زكريا باشد.

پيرى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 1

1- زكريا به هنگام پيرى مفرط و سستى استخوان ها و سپيدى مو هاى سرش از خداوند خواهان فرزند شد .

قال ربّ إنّى وهن العظم منّى واشتعل الرأس شيبًا

{عظم} به معناى استخوان است. {وهن العظم منّى}; يعنى، استخوان هايم سست شد كلمه {شيباً} تمييز و به معناى سفيدى مو است و {اشتعال}، يعنى آتش گرفتن (لسان العرب). بنابراين جمله {اشتعل} از مادّه {شعل} سفيدى دم و پيشانى اسب) مشتق باشد; در اين صورت جمله {اشتعل ...}، يعنى {موى سر سپيد شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 1،8

1- بشارت فرزند به زكريا ( ع ) در روزگار پيرى و فرتوتى وى و نازايى همسر ، براى او نويدى شگفت آور بود .

أنّى يكون لى غل_م و كانت امرأتى عاقرًا و قد بلغت من الكبر عتيًّا

{أنّى}، يعنى چگونه و

از چه راهى؟ (مصباح). {عتيّاً} جمع {عات} از ماده {عتوّ} (از حد گذشتن) است و مفاد جمله {قد بلغت...} اين است كه من از نظر پيرى به افرادى رسيده ام كه در كهن سالى از حدّ گذشته اند. برخى اهل لغت {عتيّاً} را مصدر و به معناى خشك و انعطاف ناپذير شدن مفاصل و استخوان ها دانسته اند (الكشاف). مفاد جمله دراين صورت اين است كه من از اثر پيرى به خشكيده شدن اعضاى بدنم رسيده ام.

8- زكريا ( ع ) در زمان دريافت بشارت تولد يحيى ( ع ) ، در نهايت پيرى و از كف دادن قواى جنسى و شهوانى قرار داشت .

و قد بلغت من الكبر عتيًّا

پيرى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 6

6- همسر زكريا ، علاوه بر عقيم بودن ديرين خود در شرايط پيرى و يائسگى بود . *

و كانت امرأتى عاقرًا

فعل {كانت}، ممكن است اين معنا را افاده كند كه همسر زكريا براى آوردن فرزند دو مشكل داشته است; 1_ سن زياد; 2_ عقيم بودن ديرين او از جوانى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 7

7- زكريا ( ع ) ، هنگام بشارت تولد يحيى ( ع ) ، همسرى سال خورده داشت كه از آغاز زندگى نازا بود .

و كانت امرأتى عاقرًا

فعل {كانت} در آيه، با بيان ديرينه بودن نازايى، اشاره به گذشت زمان باردارى نيز دارد.

پيشگامى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 -

12،14

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

پيشگامى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

تذكر به زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 9

9- خداوند با توجه دادن زكريا ( ع ) به نو پيدايى و

آفرينش وى ، او را به امكان پيدايش يحيى ( ع ) از وى و همسر نازايش مطمئن ساخت .

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

تذكر خلقت زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 9

9- خداوند با توجه دادن زكريا ( ع ) به نو پيدايى و آفرينش وى ، او را به امكان پيدايش يحيى ( ع ) از وى و همسر نازايش مطمئن ساخت .

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

ترس زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 6

6- بيم زكريا ( ع ) از افشا شدن محتواى دعايش ، نزد مردم *

نادى ربّه نداءً خفيًّا

{خفيّاً} به قرينه {إنّى خفت الموالى} (در آيات بعد) مى تواند اشاره به نگرانى زكريا از پى بردن مردم به دعاى وى باشد.

تسبيح زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 11

11 _ امر خداوند به زكريا ، مبنى بر كثرت ياد و تسبيح او ، به هنگام صبح و شام

و اذكر ربّك كثيراً و سبّح بالعشىّ و الابكار

تعاليم زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 10،12

10- قوم زكريا براى عبادت ، به دستورالعمل هاى ارائه شده از سوى او عمل مى كردند .

فأوحى إليهم أن سبّحوا

12- زكريا ( ع ) با اشاره از قوم خويش خواست ، سپيده دم و پسين گاه به

تسبيح خداوند بپردازند .

فأوحى إليهم أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

{بكرة} به فاصله بين نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان العرب). {عشيّاً} يا به معناى {ظهر تا غروب} است و يا {آخر روز} و از برخى اهل لغت معانى ديگرى نيز نقل شده است (لسان العرب).

تعجب زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 17

17 _ شگفتى زكريا از مشاهده رزقى خاص ، نزد مريم ( س )

و جد عندها رزقاً قال يا مريم انّى لك هذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 40 - 1

1 _ اظهار تعجب زكريا از اينكه در سن پيرى همسر نازايش براى او پسرى آرد .

قال ربّ انّى يكون لى غلام و قد بلغنى الكبر و امراتى عاقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 1

1- بشارت فرزند به زكريا ( ع ) در روزگار پيرى و فرتوتى وى و نازايى همسر ، براى او نويدى شگفت آور بود .

أنّى يكون لى غل_م و كانت امرأتى عاقرًا و قد بلغت من الكبر عتيًّا

{أنّى}، يعنى چگونه و از چه راهى؟ (مصباح). {عتيّاً} جمع {عات} از ماده {عتوّ} (از حد گذشتن) است و مفاد جمله {قد بلغت...} اين است كه من از نظر پيرى به افرادى رسيده ام كه در كهن سالى از حدّ گذشته اند. برخى اهل لغت {عتيّاً} را مصدر و به معناى خشك و انعطاف ناپذير شدن مفاصل و استخوان ها دانسته اند (الكشاف). مفاد جمله دراين

صورت اين است كه من از اثر پيرى به خشكيده شدن اعضاى بدنم رسيده ام.

تنهايى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 3

3- رهايى از تنهايى و حفظ دستاورد هاى خود پس از مرگ ، انگيزه زكريا ( ع ) در فرزند خواهى از خداوند

و زكريّا إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خير الورثين

زكريا(ع) به جاى تصريح به فرزند خواهى خود، تنهايى خويش را مطرح كرد و در پايان درخواست خود مسأله بهترين وارث بودن خدا را ياد نمود. ذكر اين دو مطلب، در حقيقت بيانگر انگيزه زكريا(ع) و شرح حال او در دعا و خواسته خويش است.

توحيد زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 10

10- لطف و رحمت خاص الهى ، تنها نقطه اميد زكريا دربرخوردارشدن از فرزند بود .

فهب لى من لدنك وليًّا

توسل زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 2

2- زكريا ( ع ) ، در دعاى خود ، به ربوبيت الهى ، توسل جست .

قال ربّ إنّى وهن العظم . .. و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

جانشينان زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 1

1- زكريا ( ع ) ، نگران تصرفات نارواى آنان كه پس از مرگ او زمام مسؤوليت هاى وى را به دست مى گيرند .

و إنّى خفت المولى من وراءى

{مولى} و {ولىّ} به يك معنا است; يعنى، كسى كه پس از

شخص، امور مربوط به او را سرپرستى كند (تاج العروس); گرچه با او خويشاوند نباشد.

خشوع زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 17

17- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) ، از خاشعان درگاه الهى بودند .

و كانوا لنا خ_شعين

خشوع همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 17

17- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) ، از خاشعان درگاه الهى بودند .

و كانوا لنا خ_شعين

خواسته هاى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 8

8- زكريا ( ع ) ، خواستار فرزندى صالح و جانشينى از نسل خود

فهب لى من لدنك وليًّا

مراد زكريا از {وليّاً} _ به قرينه {هب لى} و نيز {يرثنى. ..} در آيه بعد _ فرزند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 2

2- زكريا ( ع ) ، مايل بود بداند چگونه على رغم مساعد نبودن شرايط طبيعى ، داراى فرزند خواهد شد .

أنّى يكون لى غل_م . .. و قد بلغت من الكبر عتيًّا

تعبير {أنّى يكون لى غلام} بيانگر اشتياق زكريا به اطلاع يافتن بر چگونگى تحقق وعده الهى است، نه اين كه قدرت خداوند بر آن بعيد شمرده باشد، او با توجه به موانع موجود، درخواست خود را مطرح كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10

- 1،2

1- زكريا ( ع ) خواستار نشانه اى از خداوند ، براى شناخت زمان آمادگى او و همسرش براى برخوردارى از فرزند

قال ربّ اجعل لى ءاية

هدف زكريا از خواستن آيه و علامت، يا رفع ترديد در صحت بشارت بوده و يا آمادگى براى رعايت آداب هم بسترى و يا پرداختن به شكرگزارى و امثال آن. براى احتمال سوم در آيه شاهدى وجود ندارد. برخى احتمال اول را نيز به دليل نسبت دادن ترديد به پيامبران، نپذيرفته و احتمال دوم را صحيح دانسته اند. برداشت ياد شده براين اساس است.

2- زكريا ( ع ) ، خواهان علامت و نشانه اى بر الهى بودن بشارت تولد يحيى به وى *

قال ربّ اجعل لى ءاية

علامت خواهى زكريا ممكن است از آن جهت باشد كه وى اطمينان يابد آنچه او دريافت داشته، وحى الهى بوده است و نه القاآت شيطانى; امكان ترديد در اين امور براى پيامبران با توجه به اين نكته است كه آنان تنها با امدادهاى خداوند از آزار شياطين و القاآت آنها مصون مى ماندند و خداوند گاه با ارائه نشانه و گاه با وسيله ديگر آنان را مطمئن مى ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 11

11- حضرت يحيى ( ع ) ، فرزند دلخواه زكريا ( ع ) و داراى اخلاق و رفتارى رضايت بخش

و كان تقيًّا . و برًّا بولديه و لم يكن جبّارًا عصيًّا

برشمردن ويژگى هاى يحيى پس از بيان دعاهاى زكريا كه در آن آمده بود: {واجعله ربّ رضيّاً}، مى تواند گوياى مطابقت اوصاف يحيى، با خواسته زكريا باشد.

خويشاوندان

زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 14

14- { عن أبى جعفر ( ع ) [ فى قوله تعالى ] : { و إنّى خفت الموالى } قال هم العمومة و بنو العمّ ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه در باره سخن خدا: {و إنّى خفت الموالى} فرمود: (مراد از) موالى عموها و پسرعموها هستند}.

خيانت به دستاوردهاى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 3

3- زكريا ( ع ) پيش بينى مى كرد كه پس از وى دست هاى فراوانى حاصل تلاش او را به يغما برده و زحمات او را بى نتيجه خواهند ساخت .

و إنّى خفت المولى من وراءى

آنچه زكريا براى از دست رفتن يا انحراف آن پس از مرگ خود نگران بود، نبوت نبود، زيرا خداوند تنها صالحان را به مقام نبوت مى رساند، بلكه مناصب و موقعيت هاى دينى _ اجتماعى او در ميان مردم و يا اموالى بود كه دخل و تصرف در آن به عهده او بود. وصف {يرثنى و يرث...} _ در آيه بعد _ احتمال دوم را ترجيح مى دهد.

درمان عقيمى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 4

4- دعاى زكريا ( ع ) مبنى بر اصلاح نازايى همسرش ، مورد اجابت قرار گرفت و خداوند او را شايسته حمل قرار داد .

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {أصلحنا له زوجه} عطف

بر جمله {وهبنا له يحيى} باشد كه در اين صورت اصلاح همسر جز دعاى زكريا(ع) محسوب مى شود.

دريافت تعاليم زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 11

11- قوم زكريا ، براى دريافت دستورالعمل هاى عبادى او ، بيرون عبادتگاه در انتظار وى مى ماندند .

فخرج على قومه . .. أن سبّحوا

{خرج عليه} و {دخل عليه}، هنگامى گفته مى شود كه شخص به هنگام خروج يا ورود، با ديگرى مواجه شده باشد. فرمان تسبيح گفتن _ كه از زكريا(ع) صادر شده است _ نشان مى دهد كه اجتماع قوم او بيرون عبادتگاه، به منظور شنيدن فرمان وى بوده است.

دعاى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 3،4،8،16

3 _ دعاى زكريا و تقاضاى فرزند و نسل پاك ، تحت تأثير حالات و مقامات مريم ( س )

هنا لك دعا زكريا ربّه

بنابراينكه مشاراليه {هنا لك}، مشاهده مقامات عالى مريم (س) باشد.

4 _ زكريا با مشاهده رزقى كه خارج از اسباب طبيعى به مريم اعطا شده بود ، على رغم كهنسالى خود ، از خدا تمناى فرزند كرد .

هنا لك دعا زكريا ربّه

بنابراينكه مشاراليه {هنا لك}، اعطاى رزق از راه غير طبيعى به مريم باشد كه خداوند، بدين گونه به آن اشاره كرده است: ان اللّه يرزق من يشاء بغير حساب.

8 _ داشتن فرزند و نسلى پاكيزه ، تقاضاى زكريا از خداوند

قال ربّ هب لى من لدنك ذريّة طيبة

16 _ دعاى زكريا و تقاضاى نسلى پسنديده از خداوند ، در روز اوّل محرم

هنا لك دعا زكريا

ربّه قال ربّ هب لى من لدنك ذريّة طيبة

امام رضا (ع) به شخصى كه اوّل محرّم به حضور آن حضرت رسيد فرمود: ان هذا اليوم هو اليوم الذى دعا فيه زكريّا (ع) ربّه عزّ و جلّ فقال ربّ هب لى من لدنك ذريّة طيّبة . .. .

_______________________________

عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 299، ح 58 ; امالى صدوق، ص 112، ح 5، مجلس 17.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 3،4

3 _ اجابت دعاى زكريا در مورد درخواست ذريّه ، از سوى خداوند

قال ربّ هب لى من لدنك ذريّة . .. فنادته الملئكة

4 _ بشارت اعطاى يحيى به زكريا ، در اجابت درخواست ذريّه پاك از خداوند

فنادته الملئكة . .. انّ اللّه يبشرك بيحيى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 40 - 3

3 _ درخواست آگاهى زكريا از خداوند ، نسبت به چگونگى اعطاى فرزند به او

ربّ انّى يكون لى غلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 2،7،16

2 _ توجّه زكريا به ربوبيّت خدا ، در هنگام دعا

قال ربّ اجعل لى اية

7 _ زكريا خواستار نشانه اى شهودى و حسّى ، براى اطمينان قلب خويش نسبت به اعطاى فرزند به وى *

قال ربّ اجعل لى اية قال ايتك الاّ تكلّم الناس

16 _ زكريّا ، با توجه به امكان غير الهى بودن بشارت اعطاى يحيى به وى ، از خداوند درخواست نشانه كرد .

انّ اللّه يبشّرك بيحيى . .. قال ربّ اجعل لى اية

امام

صادق (ع): ان زكريّا لمّا دعا ربّه ان يهب له ذكراً فنادته الملائكة بما نادته به احبّ ان يعلم ان ذلك الصوت من اللّه . .. و ذلك قول اللّه: {ربّ اجعل لى آية ...}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 172، ح 43 ; تفسير برهان، ج 1، ص 283، ح 11.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 1

1- زكريا به دور از انظار مردم و با صداى بلند ، خدا را خواند و از او حاجت طلبيد .

إذ نادى ربّه نداءً خفيًّا

{نداء}; يعنى، خواندن كسى با بلند كردن صدا و {ذكر خفىّ}، آن است كه ذاكر آن را از مردم مستور بدارد (لسان العرب). آيات بعد بيانگر اين است كه نداى زكريا در رابطه با درخواست فرزند بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 1،2،7

1- زكريا به هنگام پيرى مفرط و سستى استخوان ها و سپيدى مو هاى سرش از خداوند خواهان فرزند شد .

قال ربّ إنّى وهن العظم منّى واشتعل الرأس شيبًا

{عظم} به معناى استخوان است. {وهن العظم منّى}; يعنى، استخوان هايم سست شد كلمه {شيباً} تمييز و به معناى سفيدى مو است و {اشتعال}، يعنى آتش گرفتن (لسان العرب). بنابراين جمله {اشتعل} از مادّه {شعل} سفيدى دم و پيشانى اسب) مشتق باشد; در اين صورت جمله {اشتعل ...}، يعنى {موى سر سپيد شد}.

2- زكريا ( ع ) ، در دعاى خود ، به ربوبيت الهى ، توسل جست .

قال ربّ إنّى وهن العظم . .. و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

7- زكريا

همواره از دعا ، براى رفع مشكلات خويش ، بهره مى گرفت .

و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

{باء} در {بدعائك} سببيه يا به معناى {فى} است و مفاد آيه اين است كه در دعاهاى گذشته ام هيچ گاه محروم نشده ام و به سبب آنها سعادت مند بوده ام.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 8،9،10،13

8- زكريا ( ع ) از خداوند خواست ، فرزندش در زمان حيات او و همسرش نميرد .

فهب لى . .. وليًّا . يرثنى و يرث من ءال يعقوب

9- زكريا ( ع ) ، براى صلاح و شايستگى معنوى فرزند خويش دعا كرد .

يرثنى . .. واجعله ربّ رضيًّا

10- حضرت زكريا از خداوند فرزندى طلب نمود كه از هر جهت مورد رضايت باشد .

واجعله ربّ رضيًّا

{رضيّاً} صفت مشبهه از مصدر {رضا} مى باشد. {رضىّ} در موردى به كار مى رود كه وصف در موصوف خود رسوخ كرده باشد، بنابراين مى توان گفت: {رضىّ}; يعنى، كسى كه از هر جهت مورد رضايت باشد.

13- زكريا ( ع ) با دعا به درگاه خداوند ، خواهان توفيق كامل فرزند خويش در استفاده صحيح از ميراث او و خاندان يعقوب پيامبر ( ع )

يرثنى و يرث من ءال يعقوب واجعله ربّ رضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 4

4- زكريا ( ع ) ، هنگام دعا ، به ربوبيت خداوند توجه داشت .

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 2

2- زكريا ( ع

) با صداى بلند و روشن ، از خداوند خواستار فرزند شد .

و زكريّا إذ نادى ربّه لاتذرنى فردًا

مقصود از جمله {لاتذرنى فرداً} (مرا تنها مگذار) _ به قرينه آيه بعد (فاستجبنا له و وهبنا له يحيى. ..) _ درخواست فرزند است. گفتنى است كه {ندا} به معناى صداى بلند و روشن است (لسان العرب).

دورانديشى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 1،3

1- زكريا ( ع ) ، نگران تصرفات نارواى آنان كه پس از مرگ او زمام مسؤوليت هاى وى را به دست مى گيرند .

و إنّى خفت المولى من وراءى

{مولى} و {ولىّ} به يك معنا است; يعنى، كسى كه پس از شخص، امور مربوط به او را سرپرستى كند (تاج العروس); گرچه با او خويشاوند نباشد.

3- زكريا ( ع ) پيش بينى مى كرد كه پس از وى دست هاى فراوانى حاصل تلاش او را به يغما برده و زحمات او را بى نتيجه خواهند ساخت .

و إنّى خفت المولى من وراءى

آنچه زكريا براى از دست رفتن يا انحراف آن پس از مرگ خود نگران بود، نبوت نبود، زيرا خداوند تنها صالحان را به مقام نبوت مى رساند، بلكه مناصب و موقعيت هاى دينى _ اجتماعى او در ميان مردم و يا اموالى بود كه دخل و تصرف در آن به عهده او بود. وصف {يرثنى و يرث...} _ در آيه بعد _ احتمال دوم را ترجيح مى دهد.

ذكر قصه زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 1

1- داستان زكريا و

فرزند خواهى او ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و زكريّا إذ نادى

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه نصب {زكريّا} به عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

رفع مشكلات زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 7

7- زكريا همواره از دعا ، براى رفع مشكلات خويش ، بهره مى گرفت .

و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

{باء} در {بدعائك} سببيه يا به معناى {فى} است و مفاد آيه اين است كه در دعاهاى گذشته ام هيچ گاه محروم نشده ام و به سبب آنها سعادت مند بوده ام.

روزه زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 15،17

15 _ سه روز روزه سكوت ( سخن نگفتن جز با رمز و اشاره ) ، كثرت ذكر خدا و تسبيح او ، دستورالعمل خدا به زكريا براى دستيابى به خواسته خويش ( فرزند صالح ) *

قال ايتك الاّ تكلّم . .. و اذكر ربّك كثيراً و سبّح

در برداشت فوق، فعل {الاّ تكلّم} كه به صيغه نفى است، به معناى نهى گرفته شده است; به قرينه فعل امر {اذكر} كه بر آن عطف شده است.

17 _ اشاره با سر ، تكلّم رمزى سه روزه زكريا با مردم

الاّ تكلّم النّاس ثلثة ايّام الاّ رمزا

امام باقر يا امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: فكان يؤمى برأسه و هو الرّمز.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 172، ح 44 ; تفسير برهان، ج 1، ص 283، ح 11.

روزه سكوت زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 2،3،9

2- زكريا ( ع ) پس از سكوت سه روزه و ناتوانى از سخن گفتن با مردم ، از عبادتگاه بيرون آمد و نزد مردم حاضر شد .

فخرج على قومه من المحراب

3- زكريا ( ع ) ، در مدت سكوت سه روزه ، دخول وقت عبادت را در صبح و عصر ، با اشاره به مردم اعلام مى كرد .

فخرج على قومه من المحراب فأوحى إليهم أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

احتمال مى رود جمله {فخرج . ..} در باره خروج زكريا(ع) در مدت سه روز باشد. در اين صورت، {بكرة و عشيّاً} ظرف براى فعل هاى {خرج} و {أوحى} خواهد بود و مفاد آيه چنين مى شود: چون زكريا(ع) وظيفه اعلام دخول وقت عبادت را برعهده داشت، در صبح و عصر آن سه روز كه نمى توانست با مردم سخن بگويد، دستور {سبّحوا} را با اشاره به آنان تفهيم مى كرد.

9- زكريا ( ع ) پس از آغاز روزه سكوت ، براى تفهيم دستور العمل هاى عبادى به قوم خويش ، از اشاره و رمز استفاده مى كرد .

فأوحى إليهم أن سبّحوا

فاعل {أوحى} زكريا و ضمير {إليهم} به {قوم}بازمى گردد. هرچيزى كه به قصد آموختن به هر شكلى به ديگرى القا شود، {وحى} ناميده مى شود (مصباح) و در اين آيه مراد {اشاره} است. آيه چهل و يكم آل عمران نيز شاهد اين معنا است.

زكريا(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى،

هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

زكريا(ع) و اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 44 - 5

5 _ ناشناخته بودن حقايقى از تاريخ زكريا و مريم ، براى اهل كتاب

ذلك من انباء الغيب

آيات در مورد وفد نجران نازل شده است; پس تعريض به اهل كتاب دارد كه نسبت به سرگذشت پيامبران، خصوصاً مسيح و مريم، اظهار اطلاع مى كردند.

زكريا(ع) و مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 11،13،15،16،17،18،19

11 _ زكريا ، عهده دار سرپرستى مريم ( س ) ، از جانب خدا

و كفّلها زكريا

{كفّل}، دو مفولى است; بنابراين معناى {كفّلها زكريّا}، چنين مى شود: جعل اللّه زكريا كفيلا لمريم.

13 _ نقش سرپرستى حضرت زكريا ، در رشد و تعالى معنوى مريم ( س )

و انبتها نباتاً حسناً و كفّلها زكريا

تصريح خداوند به سپردن كفالت مريم به زكريا پس از {انبتها . .. }، بيانگر ارتباط ميان رشد معنوى مريم و كفالت زكريا است.

15 _ خداوند ، مريم را به رشد جسمى شايسته اى رسانيد و سپس زكريا را كفيل او قرار داد .

و انبتها نباتاً حسناً و كفّلها زكريا

بنابراينكه مراد از {انبات} (رشد دادن) رشد و پرورش جسمى نيز باشد، گفتنى است كه تقديم {انبتها} بر {كفّلها}، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه سپردن كفالت مريم به زكريا پس از رشد جسمانى او بوده است.

16 _ هر گاه زكريا به عبادتگاه مريم وارد مى شد ، رزقى را نزد او مشاهده

مى كرد .

كلما دخل عليها زكريا المحراب و جد عندها رزقاً

17 _ شگفتى زكريا از مشاهده رزقى خاص ، نزد مريم ( س )

و جد عندها رزقاً قال يا مريم انّى لك هذا

18 _ پُرسش و استفسار زكريا از مريم ( س ) ، درباره رزقى كه نزد او بود .

و جد عندها رزقاً قال يا مريم انّى لك هذا

19 _ نظارت همه جانبه و دقيق حضرت زكريا بر زندگى مريم ( س )

كلما دخل عليها . .. قال يا مريم انّى لك هذا

زيرا حضرت زكريا حتى نسبت به غذاى او كه از كجا آمده است، توجه داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 1،2

1 _ اعتماد كامل حضرت زكريا به صداقت حضرت مريم ( س )

هنا لك دعا زكريا ربّه

پس از پاسخ مريم، حضرت زكريا تسليم گفته او (هو من عند اللّه . .. ) شد و از خدا، درخواست ذريه پاك كرد.

2 _ اذعان زكريا به عظمت و مقام معنوى مريم ( س )

قالت هو من عند اللّه . .. هنا لك دعا زكريا

زكريا(ع) هنگام استماع آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 16

16- زكريا ، يحيى ، مريم ( س ) ، عيسى ، ابراهيم ، اسحق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل ، و ادريس ( ع ) ، هنگام شنيدن آيات الهى به سجده مى افتادند و در حال سجود اشك مى ريختند .

أُول_ئك . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

زكريا(ع) هنگام بشارت يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 8

8- زكريا ( ع ) در زمان دريافت بشارت تولد يحيى ( ع ) ، در نهايت پيرى و از كف دادن قواى جنسى و شهوانى قرار داشت .

و قد بلغت من الكبر عتيًّا

زكريا(ع) هنگام ولادت يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 1،2،8

1- زكريا ( ع ) ، در زمان فرا رسيدن نشانه وعده داده شده براى پيدايش فرزندش يحيى ، در عبادت گاه بود .

فخرج على قومه من المحراب

محراب هاى بنى اسرائيل همان مسجدهاى آنها بود كه براى نماز در آن اجتماع مى كردند(كتاب {العين}). فاء در {فخرج} فصيحه است ; يعنى از جملاتى محذوف حكايت مى كند. به قرينه آيه قيل، آن محذوف، سخن نگفتن زكريا به مدت سه روز است كه چه به اعجاز و چه با اراده خود و به فرمان خداوند در آن سه روز سخن نگفت. تعبير {فخرج ...; آنگاه از عبادتگاه خود بيرون آمد}، حاكى از اين است كه در آن سه روز در عبادتگاه بود.

2- زكريا ( ع ) پس از سكوت سه روزه و ناتوانى از سخن گفتن با مردم ، از عبادتگاه بيرون آمد و نزد مردم حاضر شد .

فخرج على قومه من المحراب

8- زكريا ( ع ) پس از خروج از عبادتگاه ، فرا رسيدن زمان تحقق بشارت فرزند را به قوم خويش فهماند .

أن سبّحوا

ظاهر اين است كه آنچه زكريا(ع) از قوم خود خواسته است، با حادثه پيش آمده در ارتباط

باشد; يعنى، زكريا(ع)، قضيه را به آنان تفهيم كرده و ضرورت تسبيح و تنزيه خداوند را در چنين مواردى يادآور شده است.

زندگى خانوادگى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 7

7- زكريا ( ع ) ، به رغم نااميدى از داشتن فرزند از همسر نازايش ، ساليانى دراز به زندگى مشترك خود با وى ادامه داد .

و كانت امرأتى عاقرًا

سجده زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 16

16- زكريا ، يحيى ، مريم ( س ) ، عيسى ، ابراهيم ، اسحق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل ، و ادريس ( ع ) ، هنگام شنيدن آيات الهى به سجده مى افتادند و در حال سجود اشك مى ريختند .

أُول_ئك . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

سستى استخوان زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 1،4

1- زكريا به هنگام پيرى مفرط و سستى استخوان ها و سپيدى مو هاى سرش از خداوند خواهان فرزند شد .

قال ربّ إنّى وهن العظم منّى واشتعل الرأس شيبًا

{عظم} به معناى استخوان است. {وهن العظم منّى}; يعنى، استخوان هايم سست شد كلمه {شيباً} تمييز و به معناى سفيدى مو است و {اشتعال}، يعنى آتش گرفتن (لسان العرب). بنابراين جمله {اشتعل} از مادّه {شعل} سفيدى دم و پيشانى اسب) مشتق باشد; در اين صورت جمله {اشتعل ...}، يعنى {موى سر سپيد شد}.

4- استخوان زكرياى پيغمبر در اثر پيرى ، سست شده

بود .

إنّى وهن العظم منّى

سعادتمندى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 11

11- زكريا ، زندگى سعادت مندانه خود را مرهون راز و نياز و دعا به پيشگاه خداوند مى دانست .

و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

سفيدى موى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 1،5

1- زكريا به هنگام پيرى مفرط و سستى استخوان ها و سپيدى مو هاى سرش از خداوند خواهان فرزند شد .

قال ربّ إنّى وهن العظم منّى واشتعل الرأس شيبًا

{عظم} به معناى استخوان است. {وهن العظم منّى}; يعنى، استخوان هايم سست شد كلمه {شيباً} تمييز و به معناى سفيدى مو است و {اشتعال}، يعنى آتش گرفتن (لسان العرب). بنابراين جمله {اشتعل} از مادّه {شعل} سفيدى دم و پيشانى اسب) مشتق باشد; در اين صورت جمله {اشتعل ...}، يعنى {موى سر سپيد شد}.

5- موى سر زكريا ، در اثر پيرى سپيد گشته بود .

واشتعل الرأس شيبًا

سيره زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 7

7- زكريا همواره از دعا ، براى رفع مشكلات خويش ، بهره مى گرفت .

و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

{باء} در {بدعائك} سببيه يا به معناى {فى} است و مفاد آيه اين است كه در دعاهاى گذشته ام هيچ گاه محروم نشده ام و به سبب آنها سعادت مند بوده ام.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 13

13- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و

سيره مستمر زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) بود .

و زكريّا . .. و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

فعل مضارع {يسارعون} و فعل {كانوا} پيش از آن بيانگر استمرار و تداوم است و متعدى شدن فعل {يسارعون} به {فى} حكايت از جدّيت و علاقه به كار دارد.

شگفتى عجز زكريا(ع) از تكلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 7

7- ناتوانى زكريا ( ع ) از سخن گفتن با مردم ، امرى اعجازى بود ، نه معلول نقصى در زبان يا جسم او .

قال ءايتك ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

{سوىّ} به كسى گفته مى شود كه اخلاق و خلقت او در حد اعتدال باشد، نه كمبودى داشته باشد و نه از حد تجاوز كرده باشد (مفردات راغب) و براين مبنى كه {سويّاً} حال باشد، براى فاعل {تكلّم} كه زكريا است، مفاد آيه اين مى شود. {تو در حالى كه سالم هستى، با مردم سه شبانه روز سخن نخواهى گفت}.

عبادات زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 6

6- زكريا ( ع ) ، در روز هاى ناتوانىِ از سخن گفتن با مردم ، به عبادت و ذكر خداوند ، قدرت داشت .

ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

واژه {الناس} نشان مى دهد كه عجز زكريا، تنها از سخن گفتن با مردم بوده است و نه به طور مطلق.

عبادتگاه زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19

- 11 - 1،11

1- زكريا ( ع ) ، در زمان فرا رسيدن نشانه وعده داده شده براى پيدايش فرزندش يحيى ، در عبادت گاه بود .

فخرج على قومه من المحراب

محراب هاى بنى اسرائيل همان مسجدهاى آنها بود كه براى نماز در آن اجتماع مى كردند(كتاب {العين}). فاء در {فخرج} فصيحه است ; يعنى از جملاتى محذوف حكايت مى كند. به قرينه آيه قيل، آن محذوف، سخن نگفتن زكريا به مدت سه روز است كه چه به اعجاز و چه با اراده خود و به فرمان خداوند در آن سه روز سخن نگفت. تعبير {فخرج ...; آنگاه از عبادتگاه خود بيرون آمد}، حاكى از اين است كه در آن سه روز در عبادتگاه بود.

11- قوم زكريا ، براى دريافت دستورالعمل هاى عبادى او ، بيرون عبادتگاه در انتظار وى مى ماندند .

فخرج على قومه . .. أن سبّحوا

{خرج عليه} و {دخل عليه}، هنگامى گفته مى شود كه شخص به هنگام خروج يا ورود، با ديگرى مواجه شده باشد. فرمان تسبيح گفتن _ كه از زكريا(ع) صادر شده است _ نشان مى دهد كه اجتماع قوم او بيرون عبادتگاه، به منظور شنيدن فرمان وى بوده است.

عبادتگاه مردم دوران زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 4

4- مردم در عصر زكريا ، مكانى مشخص را براى عبادت اختصاص مى دادند .

فخرج على قومه من المحراب

عبرت از قصه زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 1

1- داستان زكريا و فرزند خواهى او ، درس آموز و

شايسته ياد و يادآورى است .

و زكريّا إذ نادى

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه نصب {زكريّا} به عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

عبوديت زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 1

1- زكريا ، بنده شايسته خدا و برخوردار از رحمت خاص او

ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا

عجز زكريا(ع) از تكلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 5،6

5- ناتوانى زكريا ( ع ) از سخن گفتن با مردم به مدت سه شبانه روز كامل ، نشانه اى الهى بر زمان تحقق يافتن بشارت فرزند بود .

قال ءايتك ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

{سويّاً} يا صفت براى {ثلاث ليال} است و يا حال براى فاعل {ألاّ تكلّم} و در هر دو صورت مراد از {سه شب} سه شبانه روز است. آيه چهل و يكم سوره آل عمران شاهد اين معنا است. فعل {ألاّ تكلّم} فعل نفى است و مراد از آن، تكليف زكريا به سكوت نيست، بلكه از صادر نشدن سخنى از زكرياخبر مى دهد.

6- زكريا ( ع ) ، در روز هاى ناتوانىِ از سخن گفتن با مردم ، به عبادت و ذكر خداوند ، قدرت داشت .

ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

واژه {الناس} نشان مى دهد كه عجز زكريا، تنها از سخن گفتن با مردم بوده است و نه به طور مطلق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 2

2- زكريا ( ع ) پس از سكوت سه روزه و ناتوانى از

سخن گفتن با مردم ، از عبادتگاه بيرون آمد و نزد مردم حاضر شد .

فخرج على قومه من المحراب

عقيمى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 5،6،7

5- همسر زكريا ، همسرى عقيم و نازا بوده است .

و كانت امرأتى عاقرًا

{عاقراً} به مرد يا زنى گفته مى شود كه از او فرزندى به عمل نمى آيد (مفردات راغب).

6- همسر زكريا ، علاوه بر عقيم بودن ديرين خود در شرايط پيرى و يائسگى بود . *

و كانت امرأتى عاقرًا

فعل {كانت}، ممكن است اين معنا را افاده كند كه همسر زكريا براى آوردن فرزند دو مشكل داشته است; 1_ سن زياد; 2_ عقيم بودن ديرين او از جوانى.

7- زكريا ( ع ) ، به رغم نااميدى از داشتن فرزند از همسر نازايش ، ساليانى دراز به زندگى مشترك خود با وى ادامه داد .

و كانت امرأتى عاقرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 1،7،11

1- بشارت فرزند به زكريا ( ع ) در روزگار پيرى و فرتوتى وى و نازايى همسر ، براى او نويدى شگفت آور بود .

أنّى يكون لى غل_م و كانت امرأتى عاقرًا و قد بلغت من الكبر عتيًّا

{أنّى}، يعنى چگونه و از چه راهى؟ (مصباح). {عتيّاً} جمع {عات} از ماده {عتوّ} (از حد گذشتن) است و مفاد جمله {قد بلغت...} اين است كه من از نظر پيرى به افرادى رسيده ام كه در كهن سالى از حدّ گذشته اند. برخى اهل لغت {عتيّاً} را مصدر و به معناى خشك و انعطاف ناپذير شدن

مفاصل و استخوان ها دانسته اند (الكشاف). مفاد جمله دراين صورت اين است كه من از اثر پيرى به خشكيده شدن اعضاى بدنم رسيده ام.

7- زكريا ( ع ) ، هنگام بشارت تولد يحيى ( ع ) ، همسرى سال خورده داشت كه از آغاز زندگى نازا بود .

و كانت امرأتى عاقرًا

فعل {كانت} در آيه، با بيان ديرينه بودن نازايى، اشاره به گذشت زمان باردارى نيز دارد.

11- زكريا ( ع ) ، محروميت از فرزند را در دوران جوانى خود و همسرش ، تنها ناشى از نازايى همسر خويش مى دانست .

و كانت امرأتى عاقرًا و قد بلغت من الكبر عتيًّا

اختصاص وصف {نازايى} به همسر زكريا، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 5

5- همسر زكريا ( ع ) پيش از دعاى آن حضرت نازا بود .

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

عمل خير زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12،13،15

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

13- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) بود

.

و زكريّا . .. و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

فعل مضارع {يسارعون} و فعل {كانوا} پيش از آن بيانگر استمرار و تداوم است و متعدى شدن فعل {يسارعون} به {فى} حكايت از جدّيت و علاقه به كار دارد.

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل خير همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12،13

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

13- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) بود .

و زكريّا . .. و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

فعل مضارع {يسارعون} و فعل {كانوا} پيش از آن بيانگر استمرار و تداوم است و متعدى شدن فعل {يسارعون} به {فى} حكايت از جدّيت و علاقه به كار

دارد.

عواطف خويشاوندى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 7

7- اهتمام زكريا به حفظ يادگار هاى به جامانده از اجداد خويش *

فهب لى من لدنك وليًّا . يرثنى و يرث من ءال يعقوب

عوامل اطمينان زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 7

7 - توجه زكريا به ربوبيت خداوند ، مايه اطمينان او به امكان و سهولت باردارى همسر نازايش در صورت اراده و خواست خداوند

قال ربّك هو علىَّ هيّن

جمله {هو علىّ هيّن} بدون {قال ربّك} نيز معناى تامى دارد، ولى اضافه شدن آن مفيد اين معنا است كه اين سخن، گفته شخص عادى نيست كه در باره نحوه آن به فكر فروروى، بلكه گفته پروردگار تو است و او كه تو را از هيچ آفريد، در شيوه اعطاى فرزند به شما وانمى ماند.

عوامل رنج زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 4

4- زكريا ( ع ) از تنهايى در رنج بود و آرزوى فرزنددار شدن داشت .

إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا

ترديدى نيست كه انسان آن چه را در دعاها از خداوند مى خواهد، مورد علاقه و آرزوى او است و فقدان آن موجب رنج او; به ويژه اگر دعا كننده فرد بزرگى چون پيامبر الهى باشد. بنابراين دعاى زكريا(ع) براى فرزند دار شدنش، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

عوامل فرزنددارى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 6

6- عدم

امكان برخوردارى زكريا ( ع ) از فرزند ، طبق عوامل طبيعى و بدون لطف الهى

و زكريّا إذ نادى ربّه . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

از اين كه زكريا(ع) گفت: {خدايا مرا از تنهايى نجات ده به من فرزند عطا كن}، مى توان استفاده كرد كه اگر خداوند دعاى او را مستجاب نمى كرد ايشان از داشتن فرزند محروم مى شد و تا آخر عمر تنها مى ماند.

عوامل نگرانى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 7

7- نگرانى زكريا ( ع ) نسبت به آينده رسالت خويش با نبود فرزند و وارثى در زندگى اش

ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خيرالورثين

ممكن است درخواست زكريا(ع) از خداوند براى فرزنددار شدنش به خاطر مسائل اجتماعى باشد; يعنى، آن حضرت خواسته است رسالتش و دستاوردهاى آن نگه دارى شده و تداوم يابد.

فرزندخواهى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 1،2،4

1- داستان زكريا و فرزند خواهى او ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و زكريّا إذ نادى

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه نصب {زكريّا} به عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

2- زكريا ( ع ) با صداى بلند و روشن ، از خداوند خواستار فرزند شد .

و زكريّا إذ نادى ربّه لاتذرنى فردًا

مقصود از جمله {لاتذرنى فرداً} (مرا تنها مگذار) _ به قرينه آيه بعد (فاستجبنا له و وهبنا له يحيى. ..) _ درخواست فرزند است. گفتنى است كه {ندا} به معناى صداى بلند و روشن

است (لسان العرب).

4- زكريا ( ع ) از تنهايى در رنج بود و آرزوى فرزنددار شدن داشت .

إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا

ترديدى نيست كه انسان آن چه را در دعاها از خداوند مى خواهد، مورد علاقه و آرزوى او است و فقدان آن موجب رنج او; به ويژه اگر دعا كننده فرد بزرگى چون پيامبر الهى باشد. بنابراين دعاى زكريا(ع) براى فرزند دار شدنش، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 1،2،3

1- دعا و خواسته زكريا ( ع ) براى فرزنددار شدن ، مورد استجابت و پذيرش خداوند قرار گرفت .

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له

2- يحيى ( ع ) موهبتى بى چشمداشت از جانب خداوند به زكريا ( ع ) ، پس از دعا و روى آوردن او به درگاه الهى

إذ نادى ربّه . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى

{هبه} به معناى عطيه و بخششى بدون عوض و خالى از اغراض (چشمداشت) است (لسان العرب).

3- يحيى ( ع ) ، نخستين فرزند زكريا ( ع ) پس از استجابت دعاى او براى فرزنددار شدن

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى

فرزنددارى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 2

2- خداوند زكريا را بشارت داد كه به او پسرى عطا خواهد كرد .

ي_زكريا إنّا نبشّرك بغل_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 1،2

1- بشارت فرزند به زكريا ( ع ) در روزگار

پيرى و فرتوتى وى و نازايى همسر ، براى او نويدى شگفت آور بود .

أنّى يكون لى غل_م و كانت امرأتى عاقرًا و قد بلغت من الكبر عتيًّا

{أنّى}، يعنى چگونه و از چه راهى؟ (مصباح). {عتيّاً} جمع {عات} از ماده {عتوّ} (از حد گذشتن) است و مفاد جمله {قد بلغت...} اين است كه من از نظر پيرى به افرادى رسيده ام كه در كهن سالى از حدّ گذشته اند. برخى اهل لغت {عتيّاً} را مصدر و به معناى خشك و انعطاف ناپذير شدن مفاصل و استخوان ها دانسته اند (الكشاف). مفاد جمله دراين صورت اين است كه من از اثر پيرى به خشكيده شدن اعضاى بدنم رسيده ام.

2- زكريا ( ع ) ، مايل بود بداند چگونه على رغم مساعد نبودن شرايط طبيعى ، داراى فرزند خواهد شد .

أنّى يكون لى غل_م . .. و قد بلغت من الكبر عتيًّا

تعبير {أنّى يكون لى غلام} بيانگر اشتياق زكريا به اطلاع يافتن بر چگونگى تحقق وعده الهى است، نه اين كه قدرت خداوند بر آن بعيد شمرده باشد، او با توجه به موانع موجود، درخواست خود را مطرح كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 9

9- اعطاى فرزند به زكريا ( ع ) و اصلاح همسرش از جانب خداوند ، تنها به خاطر رعايت مصلحت و اجابت خواسته او بود .

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

تكرار {له} (براى او) _ به ويژه در مورد اصلاح همسر _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

فضايل زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 4

4 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، پيامبرانى برترى يافته بر همه مردم عصر خويش

و زكريا و يحيى . .. و كلا فضلنا على العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 1،2،7

1- زكريا ، بنده شايسته خدا و برخوردار از رحمت خاص او

ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا

2- سوره مريم ، بازگوكننده رحمت و الطاف خداوند به زكريا است .

ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا

{ذكر} يا خبر است و مبتداى آن اسم اشاره محذوف است; يعنى، {ه_ذا المتلوّ ذكر} كه مراد از آن، سوره مريم است. و يا اين كه مبتدا بوده و خبر آن محذوف است; يعنى، {ذكر رحمت ... فيما يتلى عليك}.

7- { كهيعص } ، رمزهايى از سرگذشت لطف الهى در حق زكريا است .

كهيعص . ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا

گفته اند: {كهيعص} مى تواند مبتدا باشد و {ذكر}، خبر آن. در اين صورت خود {كهيعص}، يادى رمزگونه از رحمت خداوند به زكريا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 9

9- زكريا ( ع ) ، فردى مستجاب الدعوة در طول زندگى خويش بود .

و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 1

1- زكريا ، يحيى ، مريم ، عيسى ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل و ادريس ( ع ) برخوردار از نعمت ويژه خداوند

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم

{ؤُول_ئك}

اشاره به تمامى موارد ذكر شده در سوره مريم از آغاز تا اين آيه است و روشن است كه مراد از نعمت در جمله {أنعم اللّه . ..} نعمت هاى معمولى و متعارف نيست، چرا كه افراد ديگر نيز از اين گونه نعمت ها برخوردارند. پس نعمتى كه با لسان امتنان بر اين گروه بيان گرديده، نعمتى ويژه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 10

10- زكريا ( ع ) از عنايت و لطف ويژه خداوند برخوردار بود .

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا

تكرار {له} (براى او)، مى تواند حاكى از عنايت خاص خداوند به زكريا(ع) باشد.

فلسفه فرزندخواهى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 3،7

3- رهايى از تنهايى و حفظ دستاورد هاى خود پس از مرگ ، انگيزه زكريا ( ع ) در فرزند خواهى از خداوند

و زكريّا إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خير الورثين

زكريا(ع) به جاى تصريح به فرزند خواهى خود، تنهايى خويش را مطرح كرد و در پايان درخواست خود مسأله بهترين وارث بودن خدا را ياد نمود. ذكر اين دو مطلب، در حقيقت بيانگر انگيزه زكريا(ع) و شرح حال او در دعا و خواسته خويش است.

7- نگرانى زكريا ( ع ) نسبت به آينده رسالت خويش با نبود فرزند و وارثى در زندگى اش

ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خيرالورثين

ممكن است درخواست زكريا(ع) از خداوند براى فرزنددار شدنش به خاطر مسائل اجتماعى باشد; يعنى، آن حضرت خواسته است رسالتش و دستاوردهاى آن نگه دارى شده و

تداوم يابد.

قصه زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 44 - 1،5

1 _ حقايقى از سرگذشت مريم و زكريا ، براى اوّلين بار به پيامبر اكرم ( ص ) گفته شد .

ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك

بيان حقايق مذكور اگر در ديگر كتب آسمانى آمده باشد، ظاهراً اطلاق غيب بر آن نمى شده است.

5 _ ناشناخته بودن حقايقى از تاريخ زكريا و مريم ، براى اهل كتاب

ذلك من انباء الغيب

آيات در مورد وفد نجران نازل شده است; پس تعريض به اهل كتاب دارد كه نسبت به سرگذشت پيامبران، خصوصاً مسيح و مريم، اظهار اطلاع مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 58 - 1،3،7

1 _ سرگذشت حضرت زكريا ، مريم ، يحيى و عيسى ( ع ) و پيروان آن حضرت ، آيات الهى و پند هاى حكيمانه

ذلك نتلوه عليك من الايات و الذّكر الحكيم

{ذلك}، اشاره به سرگذشت كسانى است كه در آيات پيشين مطرح شده است.

3 _ بيان سرگذشت حضرت مريم ، زكريا ، يحيى و عيسى ( ع ) ، از معجزات و نشانه هاى صدق پيامبر اكرم ( ص )

ذلك نتلوه عليك من الايات

بنابراينكه منظور از {الايات}، با توجه به معناى لغوى آن (علامتها)، نشانه هاى صداقت پيامبر اكرم (ص) باشد.

7 _ داستان حضرت عيسى ، زكريّا ، مريم و يحيى ، سراسر حكمت و مايه تذكّر است .

ذلك نتلوه عليك من الايات و الذّكر الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 -

7

7- { كهيعص } ، رمزهايى از سرگذشت لطف الهى در حق زكريا است .

كهيعص . ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا

گفته اند: {كهيعص} مى تواند مبتدا باشد و {ذكر}، خبر آن. در اين صورت خود {كهيعص}، يادى رمزگونه از رحمت خداوند به زكريا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 1

1- زكريا به هنگام پيرى مفرط و سستى استخوان ها و سپيدى مو هاى سرش از خداوند خواهان فرزند شد .

قال ربّ إنّى وهن العظم منّى واشتعل الرأس شيبًا

{عظم} به معناى استخوان است. {وهن العظم منّى}; يعنى، استخوان هايم سست شد كلمه {شيباً} تمييز و به معناى سفيدى مو است و {اشتعال}، يعنى آتش گرفتن (لسان العرب). بنابراين جمله {اشتعل} از مادّه {شعل} سفيدى دم و پيشانى اسب) مشتق باشد; در اين صورت جمله {اشتعل ...}، يعنى {موى سر سپيد شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 1،2،8،9،12،13

1- زكريا ( ع ) ، از درگاه خداوند ، براى خويش و خاندان حضرت يعقوب ، وارثى تمنا مى كرد .

يرثنى و يرث من ءال يعقوب

گرچه {يعقوب} را، برخى بر {يعقوب بن ماثان} عموى همسر زكريا و حضرت مريم(س) تطبيق داده اند; ولى بيشتر مفسران وى را همان {يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم} مى دانند.

2- زكريا ( ع ) ، نگران قرار گرفتن ميراث وى و همسرش در اختيار نااهلان بود .

فهب لى من لدنك وليًّا . يرثنى و يرث من ءال يعقوب

8- زكريا ( ع ) از خداوند خواست ، فرزندش در زمان حيات او و

همسرش نميرد .

فهب لى . .. وليًّا . يرثنى و يرث من ءال يعقوب

9- زكريا ( ع ) ، براى صلاح و شايستگى معنوى فرزند خويش دعا كرد .

يرثنى . .. واجعله ربّ رضيًّا

12- حضرت زكريا ( ع ) هنگام دعا براى برخودارى از فرزند ، به اجابت خواسته خود ، اطمينان داشت .

فهب لى من لدنك وليًّا . يرثنى ... واجعله ربّ رضيًّا

حضرت زكريا با اين كه در حال دعا است، ولى به گونه اى سخن گفته كه گويا دعاى او مستجاب شده است و مفاد جمله {واجعله ربّ رضيّاً} اين است كه خدايا فرزندى را كه به من عطا مى كنى، از هر جهت مورد رضايت قرار ده.

13- زكريا ( ع ) با دعا به درگاه خداوند ، خواهان توفيق كامل فرزند خويش در استفاده صحيح از ميراث او و خاندان يعقوب پيامبر ( ع )

يرثنى و يرث من ءال يعقوب واجعله ربّ رضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 7،8

7- زكريا ( ع ) ، هنگام بشارت تولد يحيى ( ع ) ، همسرى سال خورده داشت كه از آغاز زندگى نازا بود .

و كانت امرأتى عاقرًا

فعل {كانت} در آيه، با بيان ديرينه بودن نازايى، اشاره به گذشت زمان باردارى نيز دارد.

8- زكريا ( ع ) در زمان دريافت بشارت تولد يحيى ( ع ) ، در نهايت پيرى و از كف دادن قواى جنسى و شهوانى قرار داشت .

و قد بلغت من الكبر عتيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 1،5،6،7

1-

زكريا ( ع ) خواستار نشانه اى از خداوند ، براى شناخت زمان آمادگى او و همسرش براى برخوردارى از فرزند

قال ربّ اجعل لى ءاية

هدف زكريا از خواستن آيه و علامت، يا رفع ترديد در صحت بشارت بوده و يا آمادگى براى رعايت آداب هم بسترى و يا پرداختن به شكرگزارى و امثال آن. براى احتمال سوم در آيه شاهدى وجود ندارد. برخى احتمال اول را نيز به دليل نسبت دادن ترديد به پيامبران، نپذيرفته و احتمال دوم را صحيح دانسته اند. برداشت ياد شده براين اساس است.

5- ناتوانى زكريا ( ع ) از سخن گفتن با مردم به مدت سه شبانه روز كامل ، نشانه اى الهى بر زمان تحقق يافتن بشارت فرزند بود .

قال ءايتك ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

{سويّاً} يا صفت براى {ثلاث ليال} است و يا حال براى فاعل {ألاّ تكلّم} و در هر دو صورت مراد از {سه شب} سه شبانه روز است. آيه چهل و يكم سوره آل عمران شاهد اين معنا است. فعل {ألاّ تكلّم} فعل نفى است و مراد از آن، تكليف زكريا به سكوت نيست، بلكه از صادر نشدن سخنى از زكرياخبر مى دهد.

6- زكريا ( ع ) ، در روز هاى ناتوانىِ از سخن گفتن با مردم ، به عبادت و ذكر خداوند ، قدرت داشت .

ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

واژه {الناس} نشان مى دهد كه عجز زكريا، تنها از سخن گفتن با مردم بوده است و نه به طور مطلق.

7- ناتوانى زكريا ( ع ) از سخن گفتن با مردم ، امرى اعجازى بود ، نه معلول نقصى در زبان يا جسم

او .

قال ءايتك ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

{سوىّ} به كسى گفته مى شود كه اخلاق و خلقت او در حد اعتدال باشد، نه كمبودى داشته باشد و نه از حد تجاوز كرده باشد (مفردات راغب) و براين مبنى كه {سويّاً} حال باشد، براى فاعل {تكلّم} كه زكريا است، مفاد آيه اين مى شود. {تو در حالى كه سالم هستى، با مردم سه شبانه روز سخن نخواهى گفت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 1،2،8،9،11،12

1- زكريا ( ع ) ، در زمان فرا رسيدن نشانه وعده داده شده براى پيدايش فرزندش يحيى ، در عبادت گاه بود .

فخرج على قومه من المحراب

محراب هاى بنى اسرائيل همان مسجدهاى آنها بود كه براى نماز در آن اجتماع مى كردند(كتاب {العين}). فاء در {فخرج} فصيحه است ; يعنى از جملاتى محذوف حكايت مى كند. به قرينه آيه قيل، آن محذوف، سخن نگفتن زكريا به مدت سه روز است كه چه به اعجاز و چه با اراده خود و به فرمان خداوند در آن سه روز سخن نگفت. تعبير {فخرج ...; آنگاه از عبادتگاه خود بيرون آمد}، حاكى از اين است كه در آن سه روز در عبادتگاه بود.

2- زكريا ( ع ) پس از سكوت سه روزه و ناتوانى از سخن گفتن با مردم ، از عبادتگاه بيرون آمد و نزد مردم حاضر شد .

فخرج على قومه من المحراب

8- زكريا ( ع ) پس از خروج از عبادتگاه ، فرا رسيدن زمان تحقق بشارت فرزند را به قوم خويش فهماند .

أن سبّحوا

ظاهر اين است كه آنچه زكريا(ع) از

قوم خود خواسته است، با حادثه پيش آمده در ارتباط باشد; يعنى، زكريا(ع)، قضيه را به آنان تفهيم كرده و ضرورت تسبيح و تنزيه خداوند را در چنين مواردى يادآور شده است.

9- زكريا ( ع ) پس از آغاز روزه سكوت ، براى تفهيم دستور العمل هاى عبادى به قوم خويش ، از اشاره و رمز استفاده مى كرد .

فأوحى إليهم أن سبّحوا

فاعل {أوحى} زكريا و ضمير {إليهم} به {قوم}بازمى گردد. هرچيزى كه به قصد آموختن به هر شكلى به ديگرى القا شود، {وحى} ناميده مى شود (مصباح) و در اين آيه مراد {اشاره} است. آيه چهل و يكم آل عمران نيز شاهد اين معنا است.

11- قوم زكريا ، براى دريافت دستورالعمل هاى عبادى او ، بيرون عبادتگاه در انتظار وى مى ماندند .

فخرج على قومه . .. أن سبّحوا

{خرج عليه} و {دخل عليه}، هنگامى گفته مى شود كه شخص به هنگام خروج يا ورود، با ديگرى مواجه شده باشد. فرمان تسبيح گفتن _ كه از زكريا(ع) صادر شده است _ نشان مى دهد كه اجتماع قوم او بيرون عبادتگاه، به منظور شنيدن فرمان وى بوده است.

12- زكريا ( ع ) با اشاره از قوم خويش خواست ، سپيده دم و پسين گاه به تسبيح خداوند بپردازند .

فأوحى إليهم أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

{بكرة} به فاصله بين نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان العرب). {عشيّاً} يا به معناى {ظهر تا غروب} است و يا {آخر روز} و از برخى اهل لغت معانى ديگرى نيز نقل شده است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21

- 89 - 2،4،7

2- زكريا ( ع ) با صداى بلند و روشن ، از خداوند خواستار فرزند شد .

و زكريّا إذ نادى ربّه لاتذرنى فردًا

مقصود از جمله {لاتذرنى فرداً} (مرا تنها مگذار) _ به قرينه آيه بعد (فاستجبنا له و وهبنا له يحيى. ..) _ درخواست فرزند است. گفتنى است كه {ندا} به معناى صداى بلند و روشن است (لسان العرب).

4- زكريا ( ع ) از تنهايى در رنج بود و آرزوى فرزنددار شدن داشت .

إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا

ترديدى نيست كه انسان آن چه را در دعاها از خداوند مى خواهد، مورد علاقه و آرزوى او است و فقدان آن موجب رنج او; به ويژه اگر دعا كننده فرد بزرگى چون پيامبر الهى باشد. بنابراين دعاى زكريا(ع) براى فرزند دار شدنش، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

7- نگرانى زكريا ( ع ) نسبت به آينده رسالت خويش با نبود فرزند و وارثى در زندگى اش

ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خيرالورثين

ممكن است درخواست زكريا(ع) از خداوند براى فرزنددار شدنش به خاطر مسائل اجتماعى باشد; يعنى، آن حضرت خواسته است رسالتش و دستاوردهاى آن نگه دارى شده و تداوم يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 1،2،3،4،5،8،9

1- دعا و خواسته زكريا ( ع ) براى فرزنددار شدن ، مورد استجابت و پذيرش خداوند قرار گرفت .

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له

2- يحيى ( ع ) موهبتى بى چشمداشت از جانب خداوند به زكريا ( ع ) ، پس از دعا و روى آوردن او به درگاه الهى

إذ نادى ربّه . .. فاستجبنا

له و وهبنا له يحيى

{هبه} به معناى عطيه و بخششى بدون عوض و خالى از اغراض (چشمداشت) است (لسان العرب).

3- يحيى ( ع ) ، نخستين فرزند زكريا ( ع ) پس از استجابت دعاى او براى فرزنددار شدن

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى

4- دعاى زكريا ( ع ) مبنى بر اصلاح نازايى همسرش ، مورد اجابت قرار گرفت و خداوند او را شايسته حمل قرار داد .

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {أصلحنا له زوجه} عطف بر جمله {وهبنا له يحيى} باشد كه در اين صورت اصلاح همسر جز دعاى زكريا(ع) محسوب مى شود.

5- همسر زكريا ( ع ) پيش از دعاى آن حضرت نازا بود .

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

8- خداوند ، اخلاق و رفتار همسر زكريا ( ع ) را اصلاح و او را همسرى شايسته براى ايشان قرار داد . *

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {أصلحنا له زوجه} عطف بر {فاستجبنا له} باشد. در اين صورت اصلاح همسر جز خواسته زكريا(ع) نبود; بلكه خدا از روى تفضل و افزون برخواسته او، آن را به ايشان عطا فرمود. هم چنين اصلاح در معناى عام و گسترده خود استعمال شده است نه اصلاح نازايى. گفتنى است طرح مسأله اصلاح همسر پس از بخشيدن فرزند، مؤيد همين برداشت است.

9- اعطاى فرزند به زكريا ( ع ) و اصلاح همسرش از جانب خداوند ، تنها

به خاطر رعايت مصلحت و اجابت خواسته او بود .

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

تكرار {له} (براى او) _ به ويژه در مورد اصلاح همسر _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

قضاوت زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

كيفر قتل زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 23

23 _ وعده عذاب دردناك به قاتلان زكريّا و يحياى پيامبر ( ع )

و يقتلون النّبيّن بغير حق . .. فبشّرهم بعذاب اليم

اميرالمؤمنين (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. انّ نبى اللّه زكريّا قد نشر بالمناشير و يحيى ابن زكريا قتله قومه و هو يدعوهم الى اللّه.

_______________________________

تفسير برهان، ج 1، ص 274، ح 1.

گريه زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 16

16- زكريا ، يحيى ، مريم ( س ) ، عيسى ، ابراهيم ، اسحق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل ، و ادريس ( ع ) ، هنگام شنيدن آيات الهى به سجده مى افتادند و در حال سجود اشك مى ريختند .

أُول_ئك . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

گفتگوى زكريا(ع) با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 -

8 - 9

9- زكريا ( ع ) ، در مقام تكلم با خداوند به شيوه اى مؤدّبانه ، سخن مى گفت .

قد بلغت من الكبر عتيًّا

جمله {قد بلغت. ..} كنايه از ناتوانى بر آميزش جنسى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 9

9- گفت و گوى زكريا ( ع ) با خداوند

قال ربّ . .. قال ءايتك

مالكيت زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 6

6- وجود مالكيت خصوصى در زندگانى يحيى و زكرياى پيغمبر

فهب لى من لدنك وليًّا . يرثنى و يرث من ءال يعقوب

محافظت از ارث زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 3

3- رهايى از تنهايى و حفظ دستاورد هاى خود پس از مرگ ، انگيزه زكريا ( ع ) در فرزند خواهى از خداوند

و زكريّا إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خير الورثين

زكريا(ع) به جاى تصريح به فرزند خواهى خود، تنهايى خويش را مطرح كرد و در پايان درخواست خود مسأله بهترين وارث بودن خدا را ياد نمود. ذكر اين دو مطلب، در حقيقت بيانگر انگيزه زكريا(ع) و شرح حال او در دعا و خواسته خويش است.

محافظت از دستاوردهاى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 3،6

3- رهايى از تنهايى و حفظ دستاورد هاى خود پس از مرگ ، انگيزه زكريا ( ع ) در فرزند خواهى از خداوند

و زكريّا إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا و

أنت خير الورثين

زكريا(ع) به جاى تصريح به فرزند خواهى خود، تنهايى خويش را مطرح كرد و در پايان درخواست خود مسأله بهترين وارث بودن خدا را ياد نمود. ذكر اين دو مطلب، در حقيقت بيانگر انگيزه زكريا(ع) و شرح حال او در دعا و خواسته خويش است.

6- حفظ دستاورد هاى زندگى پس از مرگ در پرتو داشتن فرزند ، خواسته طبيعى انسان است .

و زكريّا إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خير الورثين

از اين كه پيامبرى چون زكريا(ع)، خواستار حفظ دستاوردهاى خود در پرتو فرزنددار شدن بود، مى توان استفاده كرد كه همه انسان ها چنين خواسته اى دارند.

محراب زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 6

6 - نام معبد هم كيشان حضرت زكريا ، { محراب } بود . *

فخرج على قومه من المحراب

مصالح زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 9

9- اعطاى فرزند به زكريا ( ع ) و اصلاح همسرش از جانب خداوند ، تنها به خاطر رعايت مصلحت و اجابت خواسته او بود .

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

تكرار {له} (براى او) _ به ويژه در مورد اصلاح همسر _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

مقام زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 8

8 _ مزلت متعالى يحيى و زكريا ، در پيشگاه خداوند

فنادته الملئكة . .. يبشّرك بيحيى

نزول ملائكه بر زكريا (ع)، دلالت بر عظمت مقام او دارد. و

بشارت خداوند به اعطاى يحيى به وى حاكى از ارجمندى مقام يحيى است.

مقامات زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 3

3- زكريا ( ع ) از مقام نبوّت و تلقى وحى ، برخوردار بود .

ي_زكريا إنّا نبشّرك بغل_م

ظاهر آيه اين است كه زكريا، خود پيام الهى را دريافت كرده است، نه اين كه پيام خداوند را پيامبرى ديگرى دريافت كرده و به زكريا رسانده باشد.

مناجات زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 5

5 _ گفتگوى حضرت زكريا با خداوند متعال

قال ربّ . .. قال ايتك

نام عبادتگاه زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 6

6 - نام معبد هم كيشان حضرت زكريا ، { محراب } بود . *

فخرج على قومه من المحراب

نام يحيى در دوران زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 6

6 - نام { يحيى } ، بيش از عصر زكريا ، در بين مردم بى سابقه بود .

اسمه يحيى لم نجعل له من قبل سميًّا

{سَمىّ}; يعنى، هم نام (تاج العروس) و مراد از جمله {لم نجعل. ..} اين است

كه قبل از فرزندِ زكريا، كسى به نام {يحيى} نام گذارى نشده بود.

نامگذارى پسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 4

4 - { يحيى } ، نامى تعيين شده از سوى خدا براى فرزند زكريا

اسمه يحيى لم نجعل له من قبل سميًّا

نبوت زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 3

3- زكريا ( ع ) از مقام نبوّت و تلقى وحى ، برخوردار بود .

ي_زكريا إنّا نبشّرك بغل_م

ظاهر آيه اين است كه زكريا، خود پيام الهى را دريافت كرده است، نه اين كه پيام خداوند را پيامبرى ديگرى دريافت كرده و به زكريا رسانده باشد.

نسب زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 4

4- زكريا ، از نسل يعقوب پيامبر بود . *

يرثنى و يرث من ءال يعقوب

ممكن است {يرث من آل يعقوب} اشاره به ميراثى داشته باشد كه از نسل يعقوب به زكريا(ع) رسيده بود كه گرچه {يرثنى} شامل آن ميراث نيز مى شد، ولى اهتمام زكريا به حفاظت آن، سبب شد كه جداگانه از آن ياد كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 -

5

5- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( زكريا ، يحيى ، عيسى ، موسى و هارون ( ع ) ) از نسل اسرائيل ( يعقوب ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

نسب همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 3

3- همسر زكريا ، از نسل يعقوب پيامبر ( ع ) بود . *

يرثنى و يرث من ءال يعقوب

مقابله {يرثنى} با {يرث من آل يعقوب}، ممكن است از آن جهت باشد كه همسر وى از نسل يعقوب بوده است و طبعاً آن بخش از اموال خاندان يعقوب كه به او رسيده بود، پس از وى در اختيار فرزندش قرار مى گيرد.

نعمتهاى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 3

3- زكريا ( ع ) ، موهبت فرزند را از جلوه هاى ربوبيت خداوند براى خويش مى دانست .

قال ربّ أنّى يكون لى غل_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 1

1- زكريا ، يحيى ، مريم ، عيسى ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل و ادريس ( ع ) برخوردار از نعمت ويژه خداوند

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم

{ؤُول_ئك} اشاره به تمامى موارد ذكر شده در سوره مريم از آغاز تا اين آيه است و روشن است كه مراد از نعمت در جمله {أنعم اللّه . ..} نعمت هاى معمولى و متعارف نيست، چرا كه افراد ديگر نيز از اين گونه نعمت ها

برخوردارند. پس نعمتى كه با لسان امتنان بر اين گروه بيان گرديده، نعمتى ويژه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 2

2- يحيى ( ع ) موهبتى بى چشمداشت از جانب خداوند به زكريا ( ع ) ، پس از دعا و روى آوردن او به درگاه الهى

إذ نادى ربّه . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى

{هبه} به معناى عطيه و بخششى بدون عوض و خالى از اغراض (چشمداشت) است (لسان العرب).

نگرانى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 1

1- زكريا ( ع ) ، نگران تصرفات نارواى آنان كه پس از مرگ او زمام مسؤوليت هاى وى را به دست مى گيرند .

و إنّى خفت المولى من وراءى

{مولى} و {ولىّ} به يك معنا است; يعنى، كسى كه پس از شخص، امور مربوط به او را سرپرستى كند (تاج العروس); گرچه با او خويشاوند نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 2

2- زكريا ( ع ) ، نگران قرار گرفتن ميراث وى و همسرش در اختيار نااهلان بود .

فهب لى من لدنك وليًّا . يرثنى و يرث من ءال يعقوب

نماز زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 5

5 _ زكريا به هنگام نماز در محراب ، بشارت اعطاى يحيى را دريافت .

و هو قائم يصلّى فى المحراب انّ اللّه يبشرك بيحيى

نياكان زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 1،2

1 _ زكريا، يحيى و الياس، نوادگانى از ذريه ابراهيم(ع) بودند.

و من ذريته . .. و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

2 _ زكريا، يحيى و الياس از نوادگان نوح(ع) بودند.

و من ذريته . .. و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

وارث زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 8

8- يحيى ( ع ) ، وارث حضرت زكريا ( ع ) و خاندان يعقوب بود .

يرثنى و يرث من ءال يعقوب . .. ي_زكريا إنّا نبشّرك بغل_م اسمه يحيى

ويژگيهاى دعاى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 16

16- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) ، خدا را با رغبت و اميد مى خواندند .

و يدعوننا رغبًا و رهبًا

ويژگيهاى دعاى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 16

16- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) ، خدا را با رغبت و اميد مى خواندند .

و يدعوننا رغبًا و رهبًا

ويژگيهاى قصه زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 14

14- در داستان زكريا ، معجزه اى ، وسيله اثبات اعجازى ديگر شد .

ءاتيك ألاّ تكلّم الناس

سكوت سه روزه زكريا خرق عادتى بود كه صدق بشارت تولد يحيى را كه خود امرى خارق العاده بود، اثبات مى كرد.

ويژگيهاى گفتگوى زكريا(ع) با خدا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 8

8- مكالمه خداوند با زكريا ( ع ) ، مكالمه اى با واسطه و غير مستقيم بود . *

قال كذلك قال ربّك هو علىَّ هيّن

برخى گفته اند فاعل در {قال كذلك} فرشته الهى است. آوردن اسم ظاهر {ربّك} سبب پيدايش اين نظر شده است.

هدايت زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 4

4 _ زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از هدايت خاص خداوند بهره مند بودند.

و كلا هدينا . .. و من ذريته ... و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

يأس زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 40 - 2

2 _ ملاحظه عوامل طبيعى ، عامل يأس زكريا از اعطاى فرزند به او

قال ربّ انّى يكون لى غلام و قد بلغنى الكبر و امراتى عاقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 9

9- زكريا ، طبق عوامل عادى و طبيعى ، از فرزنددار شدن خود ، نااميد بود .

و كانت امرأتى عاقرًا فهب لى من لدنك وليًّا

ذلت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ذلت

{ذلت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 2،4،9،21

2 _ به ذلّت كشانيدن اهل كتاب ( يهود ) در هر زمان و مكان ، وظيفه اهل ايمان

ضُربت عليهم الذّلّة أين ما ثقفوا

بنابر اينكه جمله {ضربت عليهم . .. }، به قرينه استثناى {الّا بحبل ... } و جمله {اين

ما ثقفوا}، تعيين وظيفه باشد، و نه اِخبار از يك امر خارجى.

4 _ اهل كتاب ( يهود ) ، همواره مبتلا به ذلت يا وابستگى و عدم استقلال

ضُربت عليهم الذّلّة . .. الّا بحبل من اللّه و حبل من الناس

9 _ درماندگى و ناتوانى شديد اهل كتاب ( يهود ) ، سرنوشت محتوم آنان

و ضربت عليهم المسكنة

21 _ تقويت روحيه اهل ايمان ، با بيان وضعيّت نكبت بار و ننگين اهل كتاب ( يهود )

و إن يقتلوكم . .. ثمّ لا ينصرون. ضربت عليهم الذّلّة أين ما ثقفوا الّا بحبل من ال

بيان ذلّت و مسكنت يهود، پس از اشاره به ستيزه جويى آنان، مى تواند براى تقويت روحيه اهل ايمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 116 - 2

2 _ اموال و اولاد ، تنها تكيه گاه به هنگام ذلت و ابتلاى به غضب الهى ، از ديدگاه اهل كفر

ضربت عليهم الذّلّة . .. و باءُو بغضب من اللّه ... انّ الذين كفروا لن تغنى

ظاهراً منظور از {الذين كفروا}، همان جناح اهل كتاب هستند كه در آيات سابق وضعيت آنان بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 12

12 _ تهديد كافران به عذابى خواركننده از سوى خداوند

و لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 1،2

1 _ خداوند هر كس را در آتش بيفكند ، او را به ذلّت و خوارى كشانده است .

ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته

2 _

خذلان و خوارى گرفتاران به آتش دوزخ

ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار

آثار ذكر ذلت اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 3

3 - توجه به فضاحت و ذلت مجرمان در قيامت ، بازدارنده خلق از كفر و تكذيب

فيؤخذ بالنوصى و الأقدام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

آثار ذلت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 29 - 3

3- مرگ خفّت بار فرعونيان ، هشدارى به مستكبران و خود بزرگ بينان تاريخ

فما بكت عليهم السماء و الأرض

آثار ذلت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 8

8 _ مرگ و ذلت مشركان پيمان شكن صدر اسلام و پيروزى سپاه اسلام ، شفابخش سينه دردمند مؤمنان آسيب ديده از تجاوز

يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم و يشف صدور قوم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 2

2 _ مرگ و ذلت مشركان متجاوز ، فرونشان شعله هاى خشم در سينه هاى مؤمنان صدر اسلام

قتلوهم يعذبهم اللّه . .. و يذهب غيظ قلوبهم

ادعاى ذلت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 5

5 - سردمدار منافقين ( عبداللّه بن أُبىّ ) ، خود را عزيز و پيروزمند و پيامبر ( ص ) را ذليل و شكست خورده مى پنداشت .

ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ

انذار از ذلت

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 4

4 - خداوند ، جبهه مخالف اسلام را به شكست ذلت بار هشدار داد .

إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله كبتوا

اهميت اجتناب از ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 3

3 - پرهيز از رفتارِ همراهِ با ذلت و خوارى و نيز اجتناب از رفتارِ متكبرانه ، سفارش لقمان به پسر خويش است . *

ي_بنىّ . .. و اقصد فى مشيك

به قرينه آيه قبل _ كه در آن، از رفتار و يا راه رفتن متكبرانه نهى شده است _ احتمال دارد مراد از {و اقصد فى مشيك} نهى از راه رفتن و يا رفتارى باشد كه همراه با ذلت است.

بشارت ذلت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 8 - 3

3- ذلت و ناكامى نهايى كافران ، نويدى به مؤمنان مجاهد

و الذين كفروا فتعسًا لهم و أضلّ أعم_لهم

با توجه به ارتباط آيات _ كه جهت گيرى اصلى آن، دعوت از مؤمنان به جهاد در راه خدا عليه كافران است _ از جمله {فتعساً. ..} مطلب بالا استفاده مى شود.

تذكر ذلت اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 25 - 3

3 - يادآورى ناتوانى و ذلت مشركان و منكران معاد و نيز بطلان عقايد آنها در موقف و پيش از ورود به دوزخ ، از عذاب هاى ديگر روحى آنان

ما لكم لاتناصرون

تذكر ذلت اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - صافات - 37 - 25 - 3

3 - يادآورى ناتوانى و ذلت مشركان و منكران معاد و نيز بطلان عقايد آنها در موقف و پيش از ورود به دوزخ ، از عذاب هاى ديگر روحى آنان

ما لكم لاتناصرون

تذكر ذلت دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 19 - 7

7 - ضرورت يادآورى اوضاع خفت بار دشمنان خدا ، در عرصه قيامت براى كفرپيشگان

و يوم يحشر أعداء اللّه إلى النار فهم يوزعون

{يوم} مفعول به براى فعل محذوفى مانند {ذكّرهم} يا {أنذرهم} و امثال آن مى باشد.

ترجيح ذلت بر گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 2

2_ زندانى شدن و خوار گشتن ، محبوب تر از گناه و معصيت ، در پيش حضرت يوسف ( ع ) و بندگان مخلص خدا

قال رب السجن أحب إلىّ مما يدعوننى إليه

تلاش براى ذلت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 12

12 - جبهه ايمان ، وظيفه دار تلاش بى امان براى به ذلت كشاندن جبهه كفر

و من الناس من يج_دل . .. له فى الدنيا خزى

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه جمله {له فى الدنيا خزى} مى تواند انشا در قالب اِخبار باشد.

تهديد به ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 37 - 3

3 - هشدار سليمان ( ع ) به دربار سبا درباره پى آمد هاى ناگوار جنگ ( تبعيد ، آوارگى ،

ذلت و خوارى )

و لنخرجنّهم منها أذلّة و هم ص_غرون

{أذلة} جمع {ذليل} و حال براى ضمير {هم} است; يعنى، آنان را از آن سرزمين همراه با ذلت و خوارى اخراج خواهيم كرد. عبارت {هم صاغرون} به تقدير {هم صاغرون فيها} است; يعنى، و در آن سرزمين، بيگانه، حقير و آواره خواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 7

7 - تهديد منافقان به شكست ذلت بار از سوى خداوند

ليخرجنّ الأعزّ . .. و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين

تهديد به شكست ذلت بار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 2

2 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به مقابله فرا خواند و به شكست ذلت بار ( چون شكست روز بدر ) تهديد كرد .

من يأتيه عذاب يخزيه

بيشتر مفسران بر اين ديدگاه اند كه مقصود از عذاب خواركننده در دنيا، شكست كافران و مشركان معاند در جنگ ها (همچون جنگ بدر) است.

تهديد به عذاب ذلت بار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 9

9_ خداوند ، مخالفان پيامبر ( ص ) را به عذابى ذلت آور و خواركننده تهديد كرد .

و من خزى يومئذ إن ربك هو القوىُّ العزيز

مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) در جمله {إن ربك . ..} پس از بيان نزول عذاب به كفرپيشگان قوم ثمود ، تعريضى است به مخالفان پيامبر(ص) كه آنان نيز در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 4

4 - تهديد مشركان مغرور و قارون صفت صدر اسلام از سوى خداوند به عذاب ذلّت بار

إنّ ق_رون كان من قوم موسى فبغى عليهم . .. فخسفنا به و بداره الأرض

يادآورى فرجام شوم قارون، پس از بيان بهانه جويى هاى سردمداران مشرك مكه _ كه همگى از ثروتمندان بودند _ نوعى تهديد به آنان است كه بايد به هوش باشند; زيرا ممكن است خداوند آنان را نيز هم چون قارون با خوارى و ذلت هلاك كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، كافران و مشركان لجوج را به عذابى خواركننده در دنيا هشدار داد .

فسوف تعلمون . من يأتيه عذاب يخزيه

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از عذاب خواركننده، به قرينه ذيل آيه _ كه از عذاب دائمى (اخروى) سخن مى گويد _ عذاب دنيايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 16 - 1

1 - كافران تكذيب گر ، از سوى خداوند به عذاب خفت بار تهديد شدند .

سنسمه على الخرطوم

{وَسْم} (از ريشه {نسمه}) به معناى داغ نهادن است و {خرطوم} در اصل به معناى بينى فيل مى باشد. تعبير {بر بينى او داغ خواهيم زد}، كنايه از اين است كه او را به شدت ذليل خواهيم كرد.

جنيان سليمان(ع) و ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 11

11 - جنيان نيز از رنج ، سختى و خفت گريزان

اند .

تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب

حتميت ذلت اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 2 - 2

2 - صحنه گريزناپذير قيامت ، براى برخى جز فروتنى و تسليم ذلّت بار چاره اى باقى نمى گذارد .

حديث الغ_شية . وجوه يومئذ خ_شعة

حتميت ذلت جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 3 - 3

3 - اهل دوزخ ، تلاش هاى پرمشقّت خود در دنيا را بى نتيجه ديده و براى رهايى از پستى و ذلّت در قيامت ، از آن بهره اى نخواهند برد .

وجوه يومئذ خ_شعة . عاملة ناصبة

چنانچه دو وصف {عاملة} و {ناصبة}، مربوط به تلاش و رنج در دنيا باشد; مراد اين خواهد بود كه صاحبان {وجوه خاشعة} تا زمانى كه در دنيا بودند، كارهاى پرزحمت انجام مى دادند; ولى اكنون در قيامت از آن بى بهره اند. گفتنى است كه جمله {لسعيها راضية} (در آيات بعد) _ كه در وصف گروه مقابل اين افراد است _ با اين احتمال سازگارتر است.

حتميت ذلت دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 7

7 - خداوند ، جبهه مخالف اسلام ( منافقان و عموم دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ) را به شكست حتمى و ذلت بار هشدار داد .

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

حتميت ذلت دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 7

7 - خداوند ،

جبهه مخالف اسلام ( منافقان و عموم دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ) را به شكست حتمى و ذلت بار هشدار داد .

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

حتميت ذلت دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 7

7 - خداوند ، جبهه مخالف اسلام ( منافقان و عموم دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ) را به شكست حتمى و ذلت بار هشدار داد .

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

حتميت ذلت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 7

7 - خداوند ، جبهه مخالف اسلام ( منافقان و عموم دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ) را به شكست حتمى و ذلت بار هشدار داد .

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

ذلت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 13،14،16،20،22

13 _ دور ماندن از خوارى و خذلان در روز قيامت ، خواسته و دعاى خردمندان به پيشگاه خداوند

و لا تخزنا يوم القيمة

14 _ هراس خردمندان مؤمن از خوارى و خذلان در روز قيامت

و لا تخزنا يوم القيمة

16 _ خوارى و عزت در قيامت ، تنها در اختيار خداوند است .

و لا تخزنا يوم القيمة

20 _ ايمان ، زمينه تحقق نويد هاى الهى به خردمندان و رهايى از خوارى و خذلان اخروى

فامنّا ربّنا . .. ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

با توجّه به اينكه {اتنا} عطف است

بر {اغفر لنا}، در جمله {فامنّا ربّنا فاغفرلنا}، معلوم مى شود كه خردمندان انتظار برآورده شدن دعا و خواست خويش را، بر ايمانشان به ربوبيّت خداوند مترتب ساختند.

22 _ خوار نگشتن و رسوا نشدن در قيامت ، با ارزشترين نويد الهى به خردمندان مؤمن

اتنا ما وعدتنا . .. فلا تخزنا ... انّك لا تخلف الميعاد

جمله {انّك . . } پس از جمله {و لا تخزنا}، دلالت مى كند كه عدم خوارى، از وعده هاى الهى به خردمندان مؤمن است. بنابراين عطف {لا تخزنا} بر {اتنا ما وعدتنا}، عطف خاص بر عام است و دلالت بر اهميّت برتر معطوف (لا تخزنا) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 6

6 _ تضمين تحقق وعده هاى الهى به خردمندان مؤمن و تضمين رهايى آنان از خوارى در قيامت

ربّنا اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة . .. فاستجاب لهم ربّهم

ذلت اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 6

6 - ظهور حيات حقيقى و فنا ناپذير خداوند و قيوميت او بر هستى در قيامت ، مايه خضوع و ذلت عميق آدميان در برابر او خواهد شد .

و عنت الوجوه للحىّ القيّوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 2 - 1

1 - جمعى از حاضران صحنه قيامت ، شكسته حال و سرافكنده اند و ذلّت و خوارى در چهره آنان نمايان است .

وجوه يومئذ خ_شعة

{خشوع}; يعنى، در برابر كسى سر تعظيم فرود آوردن و سر

به زير بودن و {خاشع} به معناى شكسته حال است (مقاييس اللغة). مراد از {وجوه} _ به قرينه {ليس لهم طعام} در آيات بعد _ صاحبان وجوه است و اِسناد خشوع به چهره ها _ كه محل بروز آثار آن است _ نوعى مبالغه و بيانگر شدت خشوع است.

ذلت اخروى بى ايمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 5 - 2

2 - افرادِ بى ايمان و فاقد عمل صالح ، در آخرت جايگاهى پست تر از تمام انسان هاى فرومايه ، خواهند داشت .

ثمّ رددن_ه أسفل س_فلين

به قرينه {فلهم أجر غير ممنون} (در آيه بعد) مفاد اين آيه نيز، مربوط به جهان آخرت و درباره افرادى است كه آيه بعد، آنان را استثنا نكرده است.

ذلت اخروى دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 3 - 4

4 - { عن الزهرى قال : سمعت على بن الحسين ( ع ) يقول : . . . { إذا وقعت الواقعة } يعنى القيامة ليس لوقعتها كاذبة . { خافضة } خفضت و اللّه بأعداء اللّه إلى النار { رافعة } رفعت و اللّه أولياء اللّه إلى الجنّة . . . ;

زهرى گويد: از امام سجاد(ع) شنيدم كه با استناد به آيه {إذا وقعت الواقعة} مى فرمود: . ..يعنى، هرگاه قيامت واقع شود، كه در وقوع آن دروغ راه ندارد. [قيامت] {خافضة} است; به خداوند سوگند! دشمنان خدا را به زير مى كشد و به سوى جهنم [روانه مى كند] و {رافعة} است; به خدا سوگند اولياى خدا را

بالا مى برد و به سوى بهشت [هدايت مى كند]...}.

ذلت اخروى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 1

1- خداوند ، مشركان توطئه گر عليه دين را علاوه بر عذاب دنيوى ، در قيامت به صورت تحقيرآميزى خوار خواهد ساخت .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب ... ثمّ يوم القي_مة يخزيهم و يقول أين

{خزى} در لغت به معناى شكست و ذلت است. اين حالت گاهى از ناحيه خود شخص عارض مى شود و گاهى از سوى ديگرى. در صورتى كه از سوى ديگرى باشد، همراه با خفت و تحقير است.

ذلت اخروى دشمنان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 34 - 2

2 _ كافران مخالف قرآن و پيامبر ( ص ) در قيامت ، در اوج ذلت و خوارى محشور خواهند شد .

الذين يحشرون على وجوههم إلى جهنّم

محشور شدن كافران، در حالى كه به رو افتاده و به سوى جهنم سوق داده مى شوند، حاكى از برخورد تحقيرآميز با آنان است.

ذلت اخروى دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 34 - 2

2 _ كافران مخالف قرآن و پيامبر ( ص ) در قيامت ، در اوج ذلت و خوارى محشور خواهند شد .

الذين يحشرون على وجوههم إلى جهنّم

محشور شدن كافران، در حالى كه به رو افتاده و به سوى جهنم سوق داده مى شوند، حاكى از برخورد تحقيرآميز با آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- فصلت - 41 - 19 - 5

5 - خفت و خوارى مخالفان پيامبر ( ص ) در روز قيامت

و يوم يحشر أعداء اللّه إلى النار فهم يوزعون

گرچه منظور از {أعداء اللّه} عموم كفرپيشگان در طول تاريخ است; ولى با توجه به زمان نزول اين آيه، به دست مى آيد كه كفرمداران صدر اسلام و مخالفان پيامبراكرم(ص) از مصاديق خاص و مورد نظر آيه مى باشد.

ذلت اخروى رهبران گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 29 - 8

8 - كفرپيشگان ، در قيامت خواستار ذلت و خوارى بيشتر و عذاب شديدتر براى رهبران اغواگر خويش خواهندبود .

نجعلهما تحت أقدامنا ليكونا من الأسفلين

ذلت اخروى زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 7

7 _ گناه شرك ، آدم كشى و زنا ، در پى دارنده عذاب طولانى و خواركننده در قيامت

و يخلد فيه مهانًا

ذلت اخروى شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 68 - 7،9

7- خداوند ، شياطين و منكران معاد را در قيامت ، خوار و ذليل ، بر زانونشسته و به صورت نيم خيز در اطراف جهنم احضار خواهد كرد .

ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا

{جثيّا} (جمع {جاثى}) حال است و {جاثى} به كسى گفته مى شود كه براى مخاصمه و محاكمه بر زانو نشسته است (لسان العرب). احضار منكران معاد و شياطين، در حالى كه بر زانوان خود راه مى روند و يا بر زانو گرداگرد جهنم نشسته اند، براى اهانت و تحقير آنان است. برخى

{جثىّ} را جمع {جثوة} دانسته اند كه به معناى انبوه خاك و سنگ است. بر حسب اين معنا مراد احضار هر فرقه و گروه به صورت متراكم است.

9- گردآوردن خفّت بار كافران و شياطين در اطراف جهنم ، مرحله اى پس از حشر است .

لنحشرنّهم . .. ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا

ذلت اخروى طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 2

2 - مجرمان و گردن فرازان ، با چهره هايى ذلت بار و خاضع در برابر خداوند ، در صحنه قيامت حضور خواهند يافت .

و عنت الوجوه للحىّ القيّوم

از معانى {عناء} ذليل گشتن است (مصباح). حرف {ال} در {الوجوه} جايگزين مضاف اليه است; يعنى، {وجوههم} و مراد چهره مجرمانى است كه در آيات پيشين از آنان سخن گفته شده است. فعل {عنت} مى رساند كه فروتنى آنان نوظهور است و پيش از اين در دنيا، در برابر خداوند خضوع نداشته اند.

ذلت اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 6

6 _ بازخواست ذلتبار مشركان و ستمگران در روز قيامت، نشانگر محروميت آنها از سعادت و رستگارى است.

إنه لايفلح الظلمون. و يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين أشركواأين شركاؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 1

1- ستمگران ، در قيامت ، شتابان و با ترس و ذلت سر برافراشته و چشم دوخته ، محشور خواهند شد .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم

{اهطاع} به معناى حركت سريع همراه با

ترس است و {اقناع} به معناى سر برافراشتن و خيره شدن چشم به چيزى با حالت ذلت و خوارى است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 4

4- ستم كاران در حضيض ذلت و زبونى ، گرفتار دوزخ خواهند شد .

و نذر الظ_لمين فيها جثيًّا

كاربرد فعل {نذر} در مواردى است كه چيزى را به جهت بى اهميتى و فرومايگى آن رها كنند. اين مفهوم و نيز حالت نيم خيزبودن ظالمان، جملگى حكايت از ذلت، زبونى و سرگردانى آنان در دوزخ دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 2،3،5

2 - گردن فرازان ستمگر ، خاشع و سرافكنده در صحنه قيامت

و تري_هم . .. خ_شعين من الذلّ

3 - خشوع و فروتنى ظالمان در قيامت ، خشوعى ذليلانه و از سر ترس و هراس

و تري_هم . .. خ_شعين من الذلّ ينظرون من طرف خفىّ

5 - ذلت و خوارى ظالمان در قيامت ، پيامد خوى تجاوزگرى و توسعه طلبى آنان است .

إنّما السبيل على الذين يظلمون . .. و تري_هم يعرضون عليها خ_شعين من الذلّ

ذلت اخروى فاقدان عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 5 - 2

2 - افرادِ بى ايمان و فاقد عمل صالح ، در آخرت جايگاهى پست تر از تمام انسان هاى فرومايه ، خواهند داشت .

ثمّ رددن_ه أسفل س_فلين

به قرينه {فلهم أجر غير ممنون} (در آيه بعد) مفاد اين آيه نيز، مربوط به جهان آخرت و درباره افرادى است كه آيه بعد، آنان را

استثنا نكرده است.

ذلت اخروى قاتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 7

7 _ گناه شرك ، آدم كشى و زنا ، در پى دارنده عذاب طولانى و خواركننده در قيامت

و يخلد فيه مهانًا

ذلت اخروى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 11

11 - عذاب اخروى قوم عاد ، سخت تر و ذلت بارتر از عذاب دنيوى آنان

لنذيقهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أخزى

ذلت اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 13

13 _ مهلت يافتن كافران در دنيا ( امهال ) ، زمينه ساز خوارى و ذلّت آنها در آخرت

انّما نملى لهم ليزدادوا اثماً و لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 27 - 1،3

1 _ وضعيت هول انگيز و ذلتبار كافران به هنگام روبرو شدن با آتش جهنم و مشاهده آن

و لو ترى إذ وفقوا على النار

3 _ وضعيت دهشتزا و غير قابل توصيف كافران به هنگام ورود به دوزخ و چشيدن آتش

و لو ترى إذ وفقوا على النار

{وقفوا على النار} مى تواند به معناى ورود به آتش و چشيدن عذاب آن باشد. (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 10

10- برخورداران از علم در روز قيامت ، ذلت كافران را در آن روز ، به آنان اعلام خواهند نمود .

قال الذين أُوتوا العلم إن

الخزى اليوم و السوء على الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 2

2- كافرانى كه با حالت ظلم به نفس ( كفر ) از دنيا بروند ، در قيامت گرفتار خوارى و ذلت خواهند شد .

إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 68 - 7،9

7- خداوند ، شياطين و منكران معاد را در قيامت ، خوار و ذليل ، بر زانونشسته و به صورت نيم خيز در اطراف جهنم احضار خواهد كرد .

ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا

{جثيّا} (جمع {جاثى}) حال است و {جاثى} به كسى گفته مى شود كه براى مخاصمه و محاكمه بر زانو نشسته است (لسان العرب). احضار منكران معاد و شياطين، در حالى كه بر زانوان خود راه مى روند و يا بر زانو گرداگرد جهنم نشسته اند، براى اهانت و تحقير آنان است. برخى {جثىّ} را جمع {جثوة} دانسته اند كه به معناى انبوه خاك و سنگ است. بر حسب اين معنا مراد احضار هر فرقه و گروه به صورت متراكم است.

9- گردآوردن خفّت بار كافران و شياطين در اطراف جهنم ، مرحله اى پس از حشر است .

لنحشرنّهم . .. ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 108 - 2

2 - حقارت و ذلت شديد كافران در دوزخ

قال اخسئوا فيها

{إخسأ} كلمه اى است كه براى دور كردن سگ به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 34 - 2

2 _ كافران مخالف قرآن و پيامبر ( ص ) در قيامت ، در اوج ذلت و خوارى محشور خواهند شد .

الذين يحشرون على وجوههم إلى جهنّم

محشور شدن كافران، در حالى كه به رو افتاده و به سوى جهنم سوق داده مى شوند، حاكى از برخورد تحقيرآميز با آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 10

10 - قيامت روز ذلت كافران و پايان بخشيدن به گردن فرازى گردنگشان دنيا

أكذّبتم ب_اي_تى . .. و كلّ أتوه دخرين

هرچند تعبير {كلّ أتوه} شامل همه مؤمنان و كافران مى شود; اما با توجه به اصل تناسب و ارتباط آيات، مى توان گفت كه نظر عمده، متوجه تكذيب كنندگان آيات الهى است. مبنى بر اين كه آنان گرچه در دنيا ظالمانه كفر ورزيده اند; اما بايد بدانند كه در آخرت، مجال گستاخى براى هيچ يك از آنان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 14

14 - وضعيت كافران به قرآن در قيامت ، رقّت بار و شگفت آور است .

و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّ

جواب {لو} محذوف است و عبارت مى تواند چيزى همانند و لو ترى . .. لرأيت أمراً عجباً باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 9

9 - سرافكندگى كافران در صحنه قيامت ، پاسخى به روحيه مستكبرانه آنان در دنيا

و ترى كلّ أمّة

جاثية . .. أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم فاستكبرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 8،11

8- قيامت ، روز مجازات كافران با عذابى خواركننده و ذلّت بار

فاليوم تجزون عذاب الهون

11- عرضه كافران بر آتش ، همراه با سرزنش و توبيخ ، گوشه اى از عذاب ذلّت بار آنان *

يوم يعرض . .. أذهبتم طيّب_تكم فى الحياتكم الدنيا و استمتعتم بها فاليوم تجزون عذا

برداشت بالا بدان احتمال است كه نفس عرضه كافران بر آتش و توبيخ آنان، خود جزئى از عذاب خفّت بار آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 7 - 1

1 - آثار ذلت و نگرانى ، نمايان در چشم كافران ، به هنگام خروج از قبر ها در رستاخيز

خشّعًا أبص_رهم يخرجون من الأجداث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 3 - 2

2 - كافران و مستكبران ، مردمى زبون و دون پايه و مؤمنان و مستضعفان انسان هايى شريف و صاحب منزلت در روز رستاخيز

إذا وقعت الواقعة . .. خافضة رافعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 10

10 - كافران ، دچار خذلان و رسوايى در عرصه قيامت

يوم لايخزى اللّه النبىّ و الذين ءامنوا معه

استثنا شدن پيامبر(ص) و مؤمنانِ همراه او از خذلان روز قيامت، بيانگر آن است كه ديگران (كافران) دچار آن خواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 1،2

1 - ظهور و بروز

ذلّت و ترس ، در ديدگان كافران و مشركان در عرصه قيامت

خ_شعة أبص_رهم

2 - ذلّت و خوارى ، تمامى وجود كافران و مشركان را در قيامت فرا مى گيرد .

ترهقهم ذلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 30 - 4

4 - خفّت و خوارى كافران دوزخى ( صاحبان زر و زور ) در قيامت

خذوه فغلّوه

دستگيرى و به غل و زنجير كشيدن كافران _ با آن كه هيچ راه گريزى از عذاب الهى ندارد _ مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 44 - 1،2،3

1 - كافران حق ناپذير ، با چشمانى فروافتاده و فروتنانه در محكمه عدل الهى حاضر مى شوند .

خ_شة أبصارهم

2 - ذلّت و خوارى ، تمام وجود كافران حق ناپذير را در قيامت فرامى گيرد .

ترهقهم ذلّة

{رهق} (مصدر {ترهق}) به معناى پوشاندن به اجبار است (مفردات راغب) و {ترهقهم ذلّة} اشاره به فراگير بودن ذلت دارد كه تمام وجود كافران را مى پوشاند.

3 - زندگى خفّت بار و ذلّت آفرين در آخرت ، وعده هميشگى خداوند به كافران حق ناپذير

ذلك اليوم الذى كانوا يوعدون

آمدن فعل {كانوا} با فعل مضارع {يوعدون}، بر استمرار وعده الهى دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 5

5 - جايگاه مؤمنان در آخرت ، نشانه عزّت و كرامت آنان و جايگاه كافران ، پست و ذلّت آفرين است .

هم أصح_ب المشئمة

راست و چپ، كنايه از عظمت و پستى جايگاه است; زيرا در جوامع انسانى،

مرسوم است كه سمت راست، نشانه كرامت و سمت چپ رمز شوم بودن است; وگرنه راست و چپ حقيقى، وابسته به اعتبارات و با در نظر گرفتن مركزيتى خاص است كه در اين آيات، از آن سخنى به ميان نيامده است.

ذلت اخروى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 97 - 8

8- ذلت و به خاك در افتادن چهره گمراهان در قيامت

و نحشرهم يوم القي_مة على وجوههم عميًا و بكمًا و صمًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 10

10 - اختيار كنندگان راه كج و گمراهى ، فاقد اختيار و عزت در قيامت

أفمن يلقى فى النار خير

مجهول آمدن {يلقى} اشعار به آن دارد كه گروه ياد شده، فاقد اختيار و اراده بوده و همچون شىء بى ارزش به درون آتش افكنده خواهند شد.

ذلت اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 5

5 _ بدكاران در جهان آخرت ، گرفتار چنان خوارى و ذلتى خواهند شد كه در وصف نمى گنجد .

و الذين كسبوا السيئات . .. و ترهقهم ذلة

تنكير {ذلة} بيانگر اين حقيقت است كه ذلت و خوارى بدكاران غير قابل توصيف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 86 - 2

2- زبونى و خوارى مجرمان در قيامت ، به هنگام رانده شدن به طرف دوزخ

و نسوق المجرمين إلى جهنّم وردًا

{نسوق} و { ورداً} در اين آيه، در مقابل {نحشر} و {وفداً} در آيه پيشين است. تعبيرات

ياد شده در آن آيه حكايت از احترام و تجليل داشت و در اين آيه (به قرينه مقابله و بيان حالت تشنگى مجرمان و نيز تعبير {نسوق}) حكايت از ذلت و زبونى آنها در صحنه قيامت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 2

2 - مجرمان و گردن فرازان ، با چهره هايى ذلت بار و خاضع در برابر خداوند ، در صحنه قيامت حضور خواهند يافت .

و عنت الوجوه للحىّ القيّوم

از معانى {عناء} ذليل گشتن است (مصباح). حرف {ال} در {الوجوه} جايگزين مضاف اليه است; يعنى، {وجوههم} و مراد چهره مجرمانى است كه در آيات پيشين از آنان سخن گفته شده است. فعل {عنت} مى رساند كه فروتنى آنان نوظهور است و پيش از اين در دنيا، در برابر خداوند خضوع نداشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 47 - 3

3- كشانده شدن اجبارى گنه كاران با خفّت و خوارى به سوى مركز دوزخ

خذوه فاعتلوه إلى سواء الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 41 - 5

5 - مجرمان گردن فراز دنيا ، داراى وضعى خفت بار و ذليلانه در قيامت

فيوخذ بالنوصى و الأقدام

گرفتار شدن كافران با موهاى سر و با پاهايشان، حكايت از مقهور بون كامل آنان و ذلت ايشان در قيامت دارد.

ذلت اخروى متكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 6

6 - كسانى كه از عبادت خداوند كبر مىورزند ، با خوارى و ذلت

به دوزخ وارد خواهند شد .

إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم داخرين

{داخرين} (از ماده {دَخَرَ}) مرادف {صغر و ذلّ} (كوچك و ذليل شد) بوده و حال براى ضمير {سيدخلون} است.

ذلت اخروى مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 3 - 2

2 - كافران و مستكبران ، مردمى زبون و دون پايه و مؤمنان و مستضعفان انسان هايى شريف و صاحب منزلت در روز رستاخيز

إذا وقعت الواقعة . .. خافضة رافعة

ذلت اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 6

6 _ بازخواست ذلتبار مشركان و ستمگران در روز قيامت، نشانگر محروميت آنها از سعادت و رستگارى است.

إنه لايفلح الظلمون. و يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين أشركواأين شركاؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 24 - 7

7 _ پيامبر اكرم(ص) هم اكنون شاهد سرنوشت ذلتبار مشركان در قيامت*

انظر كيف كذبوا على أنفسهم و ضل عنهم ما كانوا يفترون

فعل {انظر} خطاب به پيامبر(ص) است. توجه به گزينش اين مخاطب ويژه، اين احتمال را كه پيامبر(ص) در دنيا نيز با چشم ملكوتى خود شاهد صحنه هاى قيامت هستند، تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 1،9

1- خداوند ، مشركان توطئه گر عليه دين را علاوه بر عذاب دنيوى ، در قيامت به صورت تحقيرآميزى خوار خواهد ساخت .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب ... ثمّ يوم القي_مة يخزيهم و يقول أين

{خزى} در لغت

به معناى شكست و ذلت است. اين حالت گاهى از ناحيه خود شخص عارض مى شود و گاهى از سوى ديگرى. در صورتى كه از سوى ديگرى باشد، همراه با خفت و تحقير است.

9- بازخواست مشركان در قيامت درباره خدايان ادعايى شان ، نمودى از خوارى و ذلت اخروى آنان است .

ثمّ يوم القي_مة يخزيهم و يقول أين شركاءى الذين كنتم تش_قّون فيهم

{واو} در {و يقول} عاطفه است و مى تواند عطف تفسيرى باشد. بنابراين {مورد مؤاخذه قرار گرفتن مشركان} نمودى از ذلت و تحقير آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 86 - 3

3- رانده شدن ذليلانه مشركان به سوى دوزخ ، نمودى از بى ثمر بودن شرك و ضديت معبودهايشان با آنهااست .

و يكونون عليهم ضدًّا . .. يوم نحشر ... و نسوق المجرمين

در آيات پيشين، سخن از بى ثمر بودن پرستش هاى شرك آلود مشركان و تأثير منفى آن بر فرجام اخروى آنان بود; در اين آيه نيز مى تواند بيان مصداقى از همان معنا باشد; خصوصاً اگر {يوم} در {يوم نحشر} متعلق به {يكونون} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 106 - 2

2 - اقرار ذليلانه مشركان در تنگناى دوزخ ، به ربوبيت و پروردگارى خداوند

قالوا ربّنا غلبت . .. قومًا ضالّين

{غلبة} (مصدر {غلبت}) به معناى چيره شدن است. {شقوة} معادل {شقاوة} و در مقابل سعادت است. در اين جا مراد از شقاوت، عوامل و اسباب آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69

- 7

7 _ گناه شرك ، آدم كشى و زنا ، در پى دارنده عذاب طولانى و خواركننده در قيامت

و يخلد فيه مهانًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 18 - 2

2 - مشركان و منكران قيامت ، با وضعيتى ذلّت بار و تحقير شده در روز قيامت زنده خواهند شد .

و أنتم دخرون

{داخر} (مفرد {داخرون}) به معناى {صغير} و {ذليل} است و جمله {أنتم داخرون} حال براى فاعل فعل مقدّر (تبعثون) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 1،2

1 - ظهور و بروز ذلّت و ترس ، در ديدگان كافران و مشركان در عرصه قيامت

خ_شعة أبص_رهم

2 - ذلّت و خوارى ، تمامى وجود كافران و مشركان را در قيامت فرا مى گيرد .

ترهقهم ذلّة

ذلت اخروى مفتريان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 60 - 2

2 - كسانى كه بر خدا دروغ مى بندند ، در روز قيامت ، با ذلت و خوارى ظاهر خواهند شد .

و يوم القي_مة ترى الذين كذبوا على اللّه وجوههم مسودّة

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه از جمله {وجوههم مسودّة} معناى كنايى اراده شده است; يعنى، دروغ زنندگان به خدا، روسياه و شرمسار خواهند بود.

ذلت اخروى مكذبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 13 - 2

2 - ذليل بودن و مقهوريت تكذيب گران ، در صحنه قيامت

يوم يدعّون إلى نار جهنّم دعًّا

ذلت اخروى مكذبان آيات خدا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 10

10 - قيامت روز ذلت كافران و پايان بخشيدن به گردن فرازى گردنگشان دنيا

أكذّبتم ب_اي_تى . .. و كلّ أتوه دخرين

هرچند تعبير {كلّ أتوه} شامل همه مؤمنان و كافران مى شود; اما با توجه به اصل تناسب و ارتباط آيات، مى توان گفت كه نظر عمده، متوجه تكذيب كنندگان آيات الهى است. مبنى بر اين كه آنان گرچه در دنيا ظالمانه كفر ورزيده اند; اما بايد بدانند كه در آخرت، مجال گستاخى براى هيچ يك از آنان نيست.

ذلت اخروى مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 14

14 - وضعيت كافران به قرآن در قيامت ، رقّت بار و شگفت آور است .

و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّ

جواب {لو} محذوف است و عبارت مى تواند چيزى همانند و لو ترى . .. لرأيت أمراً عجباً باشد.

ذلت اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 68 - 7

7- خداوند ، شياطين و منكران معاد را در قيامت ، خوار و ذليل ، بر زانونشسته و به صورت نيم خيز در اطراف جهنم احضار خواهد كرد .

ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا

{جثيّا} (جمع {جاثى}) حال است و {جاثى} به كسى گفته مى شود كه براى مخاصمه و محاكمه بر زانو نشسته است (لسان العرب). احضار منكران معاد و شياطين، در حالى كه بر زانوان خود راه مى روند و يا

بر زانو گرداگرد جهنم نشسته اند، براى اهانت و تحقير آنان است. برخى {جثىّ} را جمع {جثوة} دانسته اند كه به معناى انبوه خاك و سنگ است. بر حسب اين معنا مراد احضار هر فرقه و گروه به صورت متراكم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 18 - 2

2 - مشركان و منكران قيامت ، با وضعيتى ذلّت بار و تحقير شده در روز قيامت زنده خواهند شد .

و أنتم دخرون

{داخر} (مفرد {داخرون}) به معناى {صغير} و {ذليل} است و جمله {أنتم داخرون} حال براى فاعل فعل مقدّر (تبعثون) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 9 - 1

1 - منكران معاد ، با چشمانى فروافتاده و در نهايت خوارى و ذلّت ، در صحنه قيامت ظاهر خواهند شد .

أبص_رها خ_شعة

{خاشع} به شخصى گفته مى شود كه به زمين چشم دوخته باشد (لسان العرب). توصيف {أبصار القلوب} به آن، مجاز و حاكى از شدت ضعف و ذلّت شخص است; تا آنجا كه گويا قلب او كه موجودى مستقل فرض شده است، داراى چشمانى است كه خشوع و فروتنى، در آن جايگير شده است.

ذلت اخروى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 9

9 - ذلت و خضوع همه موجودات در برابر خداوند در روز رستاخيز

و كلّ أتوه دخرين

{دُخُور} به معناى ذلت و كوچكى است.

ذلت اخروى همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 5 - 3

3 -

همسر ابولهب در آخرت ، در نهايت ذلّت و با گردنبندى از ليف هاى بافته شده تحقير خواهد شد .

فى جيدها حبل من مسد

برخى گفته اند: همسر ابولهب، سوگند ياد كرده بود كه گردنبند فاخر خود را در دشمنى با پيامبر(ص) خرج كند و آيه شريفه با بيان اين كه در آخرت، او داراى گردنبند ليفى خواهد بود; اوج حقارت او را بيان كرده است. تعبير {جيد} گرچه با {عنق} به يك معنا است; ولى در موارد زينت كردن گردن {جيد} استفاده مى شود; ازاين رو بر استهزا و تحقير او افزوده است.

ذلت اخروى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 7 - 2

2 - تكذيب گران هواپرست ، گرفتار ذلت و خوارى در رستاخيز

و كذّبوا و اتّبعوا أهواءهم . .. خشّعًا أبص_رهم يخرجون من الأجداث

ذلت اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 29 - 3

3 - حقارت و زبونى مردم انطاكيه ، در برابر اراده الهى و تحقير شدنشان از جانب خداوند

إن كانت إلاّ صيحة وحدة فإذا هم خ_مدون

تأكيد خداوند بر نفرستادن هيچ لشكر آسمانى و نيز نابود كردن مردم انطاكيه تنها با يك صيحه، مى تواند براى بيان ذلت، زبونى و تحقير آنان باشد.

ذلت برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 19

19_ اظهار مسكنت و ذلت برادران يوسف به پيشگاه او و شكايت آنان از فقر و تنگدستى ، در سومين سفر آنان به مصر

مسّنا و أهلنا الضر . .. و تصدق

علينا إن الله يجزى المتصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 89 - 11

11_ ذلت و مسكنت برادران يوسف در برابر وى ، نتيجه و پيامد ستم هاى آنان به او بود .

تصدق علينا . .. هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه

از اينكه يوسف(ع) در پاسخ اظهارات ذلت آميز برادرانش يادآور ستمهاى آنان به وى مى شود ، مى توان دريافت كه يوسف(ع) درصدد است به اين نكته اشاره كند كه ذلت امروز برادرانش در مقابل وى ، نتيجه ستم ديروز آنان در حق اوست.

ذلت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 23،29

23 - خوارى ، فقر و درماندگى ، سرنوشت محتوم متجاوزان بنى اسرائيل است .

و ضربت عليهم الذلة و المسكنة

{مسكنة} به معناى فقر و سستى است. {ذلة} و {مسكنة} به قبّه و مانند آن تشبيه شده و لذا كلمه {ضربت} (زده شد) براى آن به كار رفته است; يعنى، خوارى و درماندگى همچون قبه اى آنان را احاطه كرده و بر آنان خيمه زده است.

29 - انكار آيات الهى و كشتن انبيا ، موجب خوار گشتن و درمانده شدن هميشگى بنى اسرائيل شد .

ذلك بأنهم كانوا يكفرون بأيت اللّه و يقتلون النبيين

{ذلك} اشاره به {ذلة}، {مسكنة} و {غضب الهى} است و باء در {بأنهم} سببيه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 5

5 - بنى اسرائيل در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن ، مطرود شدن و

. . . ) در صورت ايمان نياوردن به قرآن و انجام ندادن اعمال صالح

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

در آيات گذشته (از 41 تا 45 و نيز آيه 62) خداوند بنى اسرائيل را به ايمان و تصديق قرآن و انجام اعمال صالح دعوت كرد و در آيه مورد بحث سرگذشت شوم اسحاب سبت را يادآور شد تا هشدارى باشد به آنها كه مبادا با سرپيچى از دعوت خدا و فرمانهاى او، به سرنوشتى همانند اصحاب سبت گرفتار آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 5

5 _ بنى اسرائيل ، زير سلطه و اقتدار فرعون و اشراف خود ، با ضعف و ذلت ، روز مى گذراندند .

فقالوا على اللّه توكلنا ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 7،8

7 - استضعاف و به زبونى كشاندن بنى اسرائيل ، نمودى ديگر از حاكميت سلطه طلبانه فرعون است .

إنّ فرعون علا فى الأرض . .. يستضعف طائفة منهم

مراد از {طائفة منهم} به قرينه آيات بعد، قوم بنى اسرائيل است.

8 - تلاش زبون سازانه فرعون ، تنها متوجه قوم بنى اسرائيل بود .

يستضعف طائفة منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 30 - 2

2- زندگى بنى اسرائيل در نظام فرعونى ، همراه با ذلت و مشقت هاى فراوان

و لقد نجّينا بنى إسرءيل من العذاب المهين

ذلت تاركان جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

محمد - 47 - 20 - 15

15- انسان گريزان از جهاد عزّت بخش ، مبتلا به حياتى مرگ بار و پرذلّت *

فأولى لهم

{فأولى لهم} ممكن است در مقام اخبار باشد; يعنى، فراريان از جهاد و شهادت ناگزير از گرفتارى به حيات ذلت بار و مرگ آفرين اند.

ذلت تخريب كنندگان مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 21

21 - تخريب مساجد به انگيزه ياد نكردن خدا در آنها ، گناهى بزرگ و در پى دارنده خوارى در دنيا و عذابى بزرگ در قيامت است .

و سعى فى خرابها . .. لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الأخرة عذاب عظيم

از اينكه بازدارندگانِ مردم از ورود به مساجد و تخريب كنندگانِ آن ها، ظالمترين مردم شمرده شده اند و نيز به عذاب عظيم قيامت تهديد شده اند، بزرگى گناه آنان به دست مى آيد.

ذلت ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 7

7 - غيبت كنندگان ، عيب جويان و زراندوزان ، مردمى خوار و بى ارزش در پيشگاه خداوند

همزة لمزة . الذى جمع مالاً ... لينبذنّ

{نَبْذ}، به معناى افكندن و دور انداختن چيزى، بر اثر بى اعتنايى به آن است. (مفردات)

ذلت ثروتمندان متخلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 3

3 _ تن دادن اشراف توانمند ، به ذلتِ همطراز شدن با افراد عاجز ، به منظور نرفتن به جنگ

و هم أغنياء رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

ذلت جادوگران فرعون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 119 - 2

2 _ ساحران دربار فرعون پس از بطلان سحرشان شكست خوردند و در صحنه مبارزه به ذلت افتادند .

فغلبوا هنالك و انقلبوا صغرين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از ضمير {فغلبوا} و {انقلبوا} ساحران باشد.

ذلت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 9

9 - جنيان ، از شعور و درايت و احساس عزت و ذلت برخورداراند .

فلمّا خرّ تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

ذلت جنيان سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 5

5 - خدمت جنيان در دستگاه سليمان ( ع ) ، همراه با سختى ، رنج و خفت بود .

فلمّا خرّ تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

ذلت جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 1،2

1 _ خداوند هر كس را در آتش بيفكند ، او را به ذلّت و خوارى كشانده است .

ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته

2 _ خذلان و خوارى گرفتاران به آتش دوزخ

ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 8

8 _ همنشينى و مؤانست بهشتيان در بهشت و تنهايى جهنّميان در جهنّم *

خالدين فيها . .. خالداً فيها

جمع آوردن {خالدين} براى بهشتيان و مفرد بودن {خالداً} براى جهنّميان،

مى تواند گوياى مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 106 - 2

2 - اقرار ذليلانه مشركان در تنگناى دوزخ ، به ربوبيت و پروردگارى خداوند

قالوا ربّنا غلبت . .. قومًا ضالّين

{غلبة} (مصدر {غلبت}) به معناى چيره شدن است. {شقوة} معادل {شقاوة} و در مقابل سعادت است. در اين جا مراد از شقاوت، عوامل و اسباب آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 108 - 2

2 - حقارت و ذلت شديد كافران در دوزخ

قال اخسئوا فيها

{إخسأ} كلمه اى است كه براى دور كردن سگ به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 3 - 1

1 - گرفتاران پستى و خوارى در قيامت ، براى رهايى خود تلاش كرده ، خويش را به سختى و زحمت خواهند انداخت .

عاملة ناصبة

مراد از {عمل} در قيامت _ به قرينه آيه قبل _ تلاش دوزخيان براى رهايى از مخمصه اى است كه آنان را به خشوع و ذلت افكنده است. {نَصَب} به معناى تعب است. (مفردات راغب)، بنابراين {ناصبة} به معناى كسانى است كه خود را به رنج و سختى مى اندازند. به قرينه {يومئذ} در آيه قبل مى توان گفت كه اين دو وصف مربوط به آخرت است.

ذلت خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 8،10

8 _ ذلت و ناكامى ، فرجام خائنان به خدا

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم

10 _ علم و حكمت گسترده الهى ،

پشتوانه وعده الهى به ناكامى خائنان به پيامبر ( ص ) و دين الهى

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم و اللّه عليم حكيم

ذلت دختر در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 6

6- مشركان صاحب دختر در دوران جاهليت ، نگهدارى دختران را براى خود عار و ذلت مى دانستند .

أيمسكه على هون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {على هون} حال براى ضمير فاعلى {يمسك} باشد.

ذلت در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 9

9 _ رسوايى بزرگ و ذلت واقعى ، در مخلد شدن انسان در آتش دوزخ است .

فان له نار جهنم خلداً فيها ذلك الخزى العظيم

ذلت در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 14

14- قيامت ، روزى سخت و خوار كننده است .

إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 4 - 1

1 - چشيدن آتش سوزان و گرفتارى به رنج و مشقت آن ، فرجام كسانى است كه حضورشان در صحنه قيامت ، همراه با خفّت و خوارى است .

وجوه يومئذ خ_شعة . .. تصلى نارًا حامية

{صلى النار}; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد (قاموس).

ذلت دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 127 - 5،6

5 _ هلاكت و خوارى بخشهايى از قواى دشمنان دين ، در جنگ بدر ، عاملى در

تخريب روحيّه ساير نيروها

ليقطع طرفاً . .. فينقلبوا خائبين

{خائبين} از {خيبة}، به معنانى يأس، نااميدى و نامرادى، حكايت از اثر روانى در باقيمانده كفّار است كه به مقتضاى {فاء} در {فينقلبوا}، اين نااميدى، نتيجه هلاكت و خوارى و اسارت گروه زيادى از دشمنان بوده است.

6 _ ضرورت تداوم كشتن و به خوارى كشانيدن دشمنان دين ، تا مرحله فرار آنان با ذلّت و نااميدى از صحنه جنگ

ليقطع طرفاً . .. فينقلبوا خائبين

از اينكه خداوند اهداف ياد شده را براى پيروزى جنگ بدر مى شمارد، به دست مى آيد كه مسلمانان در نبرد خويش با مشركان و كافران بايد تا اين مراحل به پيش روند و اين اهداف را دنبال كنند.

ذلت دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 5،6

5 - ذلت و خوارى ، فرجام همه مخالفان خدا و پيامبران در طول تاريخ

كما كبت الذين من قبلهم

6 - فرجام ذلت بار دشمنان خدا و پيامبران در طول تاريخ ، درس عبرتى براى مخالفان اسلام

إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله . .. كما كبت الذين من قبلهم

ذلت دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 5،6

5 - ذلت و خوارى ، فرجام همه مخالفان خدا و پيامبران در طول تاريخ

كما كبت الذين من قبلهم

6 - فرجام ذلت بار دشمنان خدا و پيامبران در طول تاريخ ، درس عبرتى براى مخالفان اسلام

إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله . .. كما كبت الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله

- 58 - 20 - 4

4 - دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ، در زمره پست ترين مخلوقات

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

ذلت دشمنان خدا در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 19 - 7

7 - ضرورت يادآورى اوضاع خفت بار دشمنان خدا ، در عرصه قيامت براى كفرپيشگان

و يوم يحشر أعداء اللّه إلى النار فهم يوزعون

{يوم} مفعول به براى فعل محذوفى مانند {ذكّرهم} يا {أنذرهم} و امثال آن مى باشد.

ذلت دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 2

2 _ خدا ، خواستار شكست و ذلّت دشمنان دين و پيروزى و عزت مؤمنان است .

قتلوهم يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم

ذلت دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 4

4 - دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ، در زمره پست ترين مخلوقات

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

ذلت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 19

19 - سركوبى كفرپيشگان مسلط بر مساجد عصر بعثت و گرفتار شدنشان به خوارى و ذلت ، از اخبار غيبى قرآن و از نويد هاى خدا به مسلمانان

لهم فى الدنيا خزى

چنانچه گذشت، آيه شريفه اشاره به قضاياى صدر اسلام و بازدارى مسلمانان از ورود به مسجد الحرام و مانند آن دارد . با توجه به اين حقيقت، جمله {لهم فى الدنيا خزى} نويدى است به مسلمانان كه

كفرپيشگان مانع از ورود به مساجد، به خوارى و ذلت گرفتار خواهند شد، كه به مناسبت مورد، مقصود از خوارى و ذلت، كوتاه شدن دست آنان از مساجد اسلامى و سيطره مسلمانان بر آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 46

46 _ ناچيزى مجازات و ذلت دنيوى ، در برابر عذاب اخروى

لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

تصريح به بزرگى عذاب آخرت در مقابل كيفر دنيوى، كه به بزرگى توصيف نشده است، اشاره به اين است كه اين رسوايى و كيفر دنيوى در مقايسه با عذاب آخرت ناچيز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 3،4

3 - ذلت و سرافكندگى در زندگى دنيايى ، از انواع عذاب هاى الهى در دنيا

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا

4 - ذلت و سرافكندگى در دنيا ، عذابى بزرگ براى انسان

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أكبر

از بزرگ تر شمرده شدن عذاب اخروى، به دست مى آيد كه عذاب ذلت بار دنيايى، خود عذابى بزرگ است.

ذلت دنيوى دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 15 - 5

5 - اسلام ستيزان ( بنى نضير و . . . ) ، علاوه بر شكست و ذلت دنيوى ، داراى عذاب دردناك اخروى اند .

ذاقوا وبال أمرهم و لهم عذاب أليم

ذلت دنيوى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 66 - 2

2 - واكنش كافران دنياگرا

در برابر فشار هاى ناگهانى اقتصادى ، واكنشى ذليلانه و حسرت بار است .

لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون

ذلت دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 66 - 2

2 - واكنش كافران دنياگرا در برابر فشار هاى ناگهانى اقتصادى ، واكنشى ذليلانه و حسرت بار است .

لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون

ذلت دنيوى گوساله پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 152 - 2

2 _ خداوند ، گوساله پرستان بنى اسرائيل را به پديد آوردن ذلتى شديد در زندگى دنيوى آنان تهديد كرد .

إن الذين اتخذوا العجل سينالهم . .. ذلة فى الحيوة الدنيا

ذلت دنيوى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 2

2 - پيشگويى خداوند ، از حقارت و ذلّت سران مشرك مكه در دنيا *

لهم عذاب مهين . من ورائهم جهنّم

برداشت بالا بدان احتمال است كه تعبير {لهم عذاب مهين} ناظر به دنيا و {من ورائهم. ..} ناظر به آخرت باشد.

ذلت دنيوى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 42،45

42 _ خوارى و رسوايى در دنياو عذاب بزرگ آخرت ، كيفر منافقان و يهوديان شتابگر در كفر

من الذين قالوا ءامنا بافواههم . .. لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

45 _ پيشتازى در كفر ، تحريفگرى ، دروغپردازى و جاسوسى ، نمودى از خوارى و رسوايى منافقان و يهوديان در دنيا

يسرعون فى

الكفر . .. لهم فى الدنيا خزى

رسوايى يهوديان و منافقان، كه {لهم فى الدنيا خزى} بيانگر آن است، مى تواند همان رذايلى باشد كه در آيه مطرح شده است. زيرا اين رذايل يا خود رسوايى است و يا موجب رسوايى انسان در جامعه خواهد شد.

ذلت دنيوى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 19،20،23

19 - سزاى يهوديانى كه پيمان هاى الهى را نقض كردند ، خوارى و خفت در دنياست .

إذ أخذنا ميثقكم . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا

{ذلك} اشاره به همه كارهايى است كه آيه شريفه از يهوديان نقل كرد و آنها را ناپسند شمرد; از جمله: پايبند نبودن به پيمانهاى الهى، كشتن همكيشان و . ..

20 - گرفتار شدن به خوارى و ذلت در دنيا ، سزاى يهوديانى است كه همديگر را كشتند و همكيشان خو را از ديارشان بيرون راندند .

تقتلون أنفسكم . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا

23 - سزاى يهوديانى كه كتاب آسمانى را تبعيض كردند ( به برخى از تورات عمل كرده و برخى را وانهادند ) ، خفت و خوارى در دنياست .

أفتؤمنون ببعض . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلّا خزى فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 42،45

42 _ خوارى و رسوايى در دنياو عذاب بزرگ آخرت ، كيفر منافقان و يهوديان شتابگر در كفر

من الذين قالوا ءامنا بافواههم . .. لهم فى الدنيا خزى و لهم فى

الاخرة عذاب عظيم

45 _ پيشتازى در كفر ، تحريفگرى ، دروغپردازى و جاسوسى ، نمودى از خوارى و رسوايى منافقان و يهوديان در دنيا

يسرعون فى الكفر . .. لهم فى الدنيا خزى

رسوايى يهوديان و منافقان، كه {لهم فى الدنيا خزى} بيانگر آن است، مى تواند همان رذايلى باشد كه در آيه مطرح شده است. زيرا اين رذايل يا خود رسوايى است و يا موجب رسوايى انسان در جامعه خواهد شد.

ذلت رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 8،10

8 _ ذلت در پيشگاه خداوند و عذابى شديد در انتظار سردمداران مجرم است.

سيصيب الذين أجرموا صغار عندالله و عذاب شديد

10 _ ذلت و خوارى، كيفر استكبار سردمداران مجرم است.

أكبر مجرميها . .. و إذا جاءتهم ءاية ... سيصيب الذين أجرموا صغار عنداللّه

ذلت رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 4 - 4

4 - قدرت خداوند بر به خضوع كشاندن سردمداران كفر در برابر خويش

إن نشأ . .. فظلّت أعن_قهم لها خ_ضعين

برخى بر آنند همان گونه كه به بزرگ قوم {رأس القوم} و {صدرالقوم} گفته مى شود، {عنق القوم} نيز گفته مى شود بنابراين {أعناقهم}; يعنى، {سادتهم}. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

ذلت زناكار مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 6

6 _ كسانى كه رو به سوى شرك آرند و دست به آدم كشى و زنا بيالايند ، در حال خوارى و براى هميشه در عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

و يخلد

فيه مهانًا

فوق مبتنى بر همين نظريه است. و چنان چه {ذلك} اشاره به يكايك گناهان ياد شده به صورت مستقل باشد، در اين صورت چون اتفاق همه علما و مفسران بر آن است كه زناكار به عذاب ابدى در قيامت گرفتار نمى شود، از اين رو مقصود از {يخلد} طولانى بودن عذاب است نه جاودانگى آن.

ذلت سست ايمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 13

13- ناتوانى منافقان و افراد سست ايمان ، از توجيه آيات جهاد ، تنگ كننده عرصه حيات بر آنان *

فإذا أنزلت سورة محكمة و . .. ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

از ارتباط {سورة محكمة} با {ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت}، مى توان استفاده كرد كه انسان هاى سست ايمان يا منافق، در ساير تكاليف _ كه به گونه اى قابل توجيه است _ با ترفندى، خويش را آسوده مى كنند; اما در مورد جهاد چون آياتش محكم، قاطع و توجيه ناپذير است، خود را در بن بست ديده و شديداً نگران مى شوند.

ذلت شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 9 - 1

1 - شياطينى كه به قصد استراق سمع به آسمان صعود كنند ، به ذلت و خوارى رانده شده و به اين مقصد نخواهند رسيد .

و يقذفون من كلّ جانب . دحورًا

{دُحور} به معناى طرد و دور ساختن به وضع ذلت و خوارى است (مفردات راغب).

ذلت عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 7

7

- سرپيچى كنندگان از احكام الهى در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

ذلت عيب جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 7

7 - غيبت كنندگان ، عيب جويان و زراندوزان ، مردمى خوار و بى ارزش در پيشگاه خداوند

همزة لمزة . الذى جمع مالاً ... لينبذنّ

{نَبْذ}، به معناى افكندن و دور انداختن چيزى، بر اثر بى اعتنايى به آن است. (مفردات)

ذلت غيبت كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 7

7 - غيبت كنندگان ، عيب جويان و زراندوزان ، مردمى خوار و بى ارزش در پيشگاه خداوند

همزة لمزة . الذى جمع مالاً ... لينبذنّ

{نَبْذ}، به معناى افكندن و دور انداختن چيزى، بر اثر بى اعتنايى به آن است. (مفردات)

ذلت فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 10

10 - خوار ساختن فاسقان و پرده دران حريم ارزش ها ، برنامه اى الهى و پسنديده

فبإذن اللّه و ليخزى الف_سقين

ذلت قاتل مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 6

6 _ كسانى كه رو به سوى شرك آرند و دست به آدم كشى و زنا بيالايند ، در حال خوارى و براى هميشه در عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

و يخلد فيه مهانًا

فوق مبتنى بر همين نظريه است. و چنان چه {ذلك} اشاره

به يكايك گناهان ياد شده به صورت مستقل باشد، در اين صورت چون اتفاق همه علما و مفسران بر آن است كه زناكار به عذاب ابدى در قيامت گرفتار نمى شود، از اين رو مقصود از {يخلد} طولانى بودن عذاب است نه جاودانگى آن.

ذلت قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 9

9 - خوارى ، ذلت ، عجز و ناتوانى سخت قارون به هنگام فرورفتن در كام زمين

فما كان له من فئة ينصرونه من دون اللّه و ما كان من المنتصرين

ذلت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 7

7 - هلاكت قوم ثمود ، با صاعقه خواركننده و خفت آور

فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون

ذلت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 39 - 1

1 - حقارت و زبونى قوم لوط در پيشگاه الهى

فذقوا

خطاب استهزاآميز الهى به قوم لوط، هنگام گرفتار شدن آنان به عذاب، بيانگر مطلب ياد شده است.

ذلت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 12 - 4

4 _ كافران در دنيا ، مغلوب مؤمنان و در آخرت ، مقهور خدا هستند . *

قل للّذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 116 - 2

2 _ اموال و اولاد ، تنها تكيه گاه به هنگام ذلت و ابتلاى به غضب الهى ، از ديدگاه اهل كفر

ضربت عليهم الذّلّة

. .. و باءُو بغضب من اللّه ... انّ الذين كفروا لن تغنى

ظاهراً منظور از {الذين كفروا}، همان جناح اهل كتاب هستند كه در آيات سابق وضعيت آنان بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 127 - 2،3،4

2 _ هلاكت و خوارى بزرگان سپاه كفر در جنگ بدر *

و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً من الّذين كفروا

برخى از مفسّرين، {طرفاً} رابه معناى اشراف و بزرگان گرفته اند، به استناد اساس اللغة كه گفته است: {من اطراف العرب يعنى من اشرافهم}.

3 _ خداوند ، هلاك كننده و خواركننده كافران

ليقطع طرفاً من الّذين كفروا او يكبتهم

فاعل {ليقطع}، ضميرى است كه به {اللّه} ارجاع مى شود.

4 _ بازگشت ذليلانه و نااميدانه باقيمانده كافران ، از اهداف نصرت الهى به رزمندگان بدر

و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع ... فينقلبوا خائبين

جمله {فينقلبوا . .. }، عطف بر {ليقطع} است بنابراين بازگشت ذليلانه و نااميدانه كافران، از اهداف پيروزى بدر خواهد بود و به مقتضاى {فاء} تفريع، اين بازگشت، نتيجه هلاكت و اسارت بخشى از كافران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 12

12 _ تهديد كافران به عذابى خواركننده از سوى خداوند

و لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 11

11 _ سنت الهى حاكم بر جوامع بشرى ، در جهت غلبه يافتن دين خدا و عزّت مؤمنان ، و شكست كفر و خوارى كفرپيشگان است .

و أن اللّه مخزى الكفرين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 18

18_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة } و هى النقمة { أوتحلّ قريباً من دارهم } فتحلّ بقوم غيرهم فيرون ذلك و يسمعون به و الذين حلّت بهم عصاة كفار مثلهم و لايتعظ بعضهم ببعض و لن يزالوا كذلك { حتى يأتى وعد الله } الذى وعد المؤمنين من النصر و يخزى الله الكافرين ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {و لايزال . ..} روايت شده است كه: آن [قارعة] عقوبت است و [درباره] {أو تحلّ قريباً من دارهم} [يعنى] عقوبت بر قومى ديگر فرود مى آيد و آنان مى بينند و مى شنوند و آنهايى كه عقوبت بر آنان وارد شده، مانند ايشان گناهكار و كافرند و [ليكن] برخى از برخى ديگر پند نمى گيرند و همواره چنين هستند تا وعده خدا فرا رسد و، حتى يأتى وعد الله، همان وعده اى كه به مؤمنان داده است كه آنان را پيروز كند و خداوند كافران را خوار مى سازد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 15

15- ضعف و زبونى كافران و خدايان آنان در برابر اراده خداوند

أفهم الغ_لبون

همزه در {أفَهُمْ} براى استفهام انكارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 11

11 - نويد عزت و پيروزى به اهل ايمان و شكست و خوارى كافران و مشركان صدراسلام

و من الناس من يج_دل. .. ثانى عطفه... له

فى الدنيا خزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 7

7 - ندامت و ذلت حتمى ، فرجام مجرمان كفرپيشه است .

بلقاء ربّهم ك_فرون . .. و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 2

2 - كافران و مشركان ، به وقت نزول عذاب الهى بر آنان ، در وضعيت بسيار بد و اسفبارى قرار خواهند گرفت .

فإذا نزل بساحتهم فساء صباح المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 8 - 1،2

1- كافران ، مورد نفرين خداوند و گرفتار ذلّت و خوارى

و الذين كفروا فتعسًا لهم

واژه {تعساً} (به معناى لغزيدن و به رو در افتادن) نشانگر ذلّت و خوارى است.

2- فرجام نهايى كافران ، به رو افتادن در خاكِ مذلت و از دست دادن تلاش ها است .

و الذين كفروا فتعسًا لهم و أضلّ أعم_لهم

بنابراين كه جمله {فتعساً لهم} خبريه باشد و با توجه به اين كه {تعس} به معناى به رو در افتادن است _ كه حاكى از نهايت ذلت است _ مطلب بالا استفاده مى شود.

ذلت گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 7

7 - ندامت و ذلت حتمى ، فرجام مجرمان كفرپيشه است .

بلقاء ربّهم ك_فرون . .. و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 2

2 - توبيخ كافران

و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن فرجام فضاحت بار و ذليلانه مجرمان

يعرف المجرمون . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ذلت گوساله پرستان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 152 - 2

2 _ خداوند ، گوساله پرستان بنى اسرائيل را به پديد آوردن ذلتى شديد در زندگى دنيوى آنان تهديد كرد .

إن الذين اتخذوا العجل سينالهم . .. ذلة فى الحيوة الدنيا

ذلت مانعان از مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 17،19

17 - خوارى و ذلت در دنيا ، سزاى بازدارندگان مردم از ورود به مساجد

و من أظلم ممّن منع مسجد اللّه . .. لهم فى الدنيا خزى

19 - سركوبى كفرپيشگان مسلط بر مساجد عصر بعثت و گرفتار شدنشان به خوارى و ذلت ، از اخبار غيبى قرآن و از نويد هاى خدا به مسلمانان

لهم فى الدنيا خزى

چنانچه گذشت، آيه شريفه اشاره به قضاياى صدر اسلام و بازدارى مسلمانان از ورود به مسجد الحرام و مانند آن دارد . با توجه به اين حقيقت، جمله {لهم فى الدنيا خزى} نويدى است به مسلمانان كه كفرپيشگان مانع از ورود به مساجد، به خوارى و ذلت گرفتار خواهند شد، كه به مناسبت مورد، مقصود از خوارى و ذلت، كوتاه شدن دست آنان از مساجد اسلامى و سيطره مسلمانان بر آنان است.

ذلت متجاوزان از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 1

1 - كسانى كه حدود الهى را محترم نمى شمرند

، فرجامى شوم و ذلت بار خواهند داشت .

و تلك حدود اللّه . .. إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله كبتوا

در صورتى كه آيه بالا، ادامه آيه قبل و در ارتباط با آن باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

ذلت متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 3،7

3 _ تن دادن اشراف توانمند ، به ذلتِ همطراز شدن با افراد عاجز ، به منظور نرفتن به جنگ

و هم أغنياء رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

7 _ جهادگريزان ذلت پذير ، داراى قلب هاى مهر شده و مسدود

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع اللّه على قلوبهم

ذلت متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 2

2 _ قرار گرفتن متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) در موضع ضعف و ذلت ، پس از بازگشت پيروزمندانه مؤمنان از جهاد

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم

ذلت مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 13

13 - ذلت و خوارى ، سرنوشت نهايى مستكبران

فاستكبروا . .. لنذيقهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أخزى

ذلت مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 3

3 _ يهود و نصارا در عصر پيامبر ( ص ) ، شوكت خويش را از دست دادند و به ذلت و خوارى كشيده شدند .

اهولاء الذين اقسموا باللّه جهد ايمنهم انهم لمعكم

ذلت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 6

6 _ مشركان ، مردمى ذليل ، حقير و بى بهره از عزتند .

و لا يحزنك قولهم إن العزة للّه جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 1 - 1

1- صدور فرمان پيروزى اسلام و توحيد و خذلان شرك و مشركان از جانب خداوند

أتى أمر الله فلاتستعجلوه سبح_نه و تع_لى عمّا يشركون

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {أمر} به معناى فرمان باشد; اما اينكه فرمان در باره چه چيزى است، ذيل آيه (سبحانه و تعالى عما يشركون) مى تواند قرينه باشد بر اينكه آن امر در باره شرك و شكست و خذلان آن و پيروزى توحيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 82 - 9

9- قرآن پيشاپيش از سرخوردگى سريع مشركان و ناكامى آنان در رسيدن به آرزوى عزّت و ثروت ، و ضديّت آنان با معبود هاى موهوم خويش ، خبر داده است .

سيكفرون بعبادتهم و يكونون عليهم ضدًّا

قرينه اى وجود ندارد كه موجب انصراف آيه به وضعيت قيامت مشركان باشد; بنابراين بعيد نيست مراد آيه، اخبار از آينده نزديك مشركان مكه و روگردانى آنان از شرك و بت پرستى باشد. در اين برداشت، ضمير فاعلى {سيكفرون} و {يكونون} به مشركان بازگشت داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 10،11

10 - ذلت و شكست ، سرنوشت محتوم جبهه شرك و ضد توحيد

و من الناس من يج_دل . .. له فى الدنيا خزى

11 - نويد عزت

و پيروزى به اهل ايمان و شكست و خوارى كافران و مشركان صدراسلام

و من الناس من يج_دل. .. ثانى عطفه... له فى الدنيا خزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 2

2 - كافران و مشركان ، به وقت نزول عذاب الهى بر آنان ، در وضعيت بسيار بد و اسفبارى قرار خواهند گرفت .

فإذا نزل بساحتهم فساء صباح المنذرين

ذلت مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 9،12

9 _ تهديد خداوند به مشركان پيمان شكن صدر اسلام ، به شكست خفت بار و خواركننده در صورت تسليم نشدن و پاى فشردن بر شرك و كفر

و اعلموا أنكم غير معجزى اللّه و أن اللّه مخزى الكفرين

{اخزاء} (مصدر مخزى) به معناى خوار و خفيف كردن است. به كارگيرى اسم فاعل به جاى فعل در جمله {و أن اللّه مخزى الكافرين} بيانگر سنت قطعى خداوند درباره شكست كفر و كفرپيشگان بوده و تهديدى براى مشركان پيمان شكن مى باشد.

12 _ نويد خدا به مسلمانان صدر اسلام به امداد هاى غيبى و شكست ذلت بار شرك پيشگان پيمان شكن

و اعلموا . .. أن اللّه مخزى الكفرين

تهديد مشركان پيمان شكن صدر اسلام به شكست و خوارى در واقع نويدى بود به مسلمانان به اينكه در صورت شروع جنگ، خداوند آنان را با امدادهاى غيبى خود كمك فرموده و پيروز خواهد كرد.

ذلت مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 152 - 6

6 _ ابتلاى افترازنندگان بر خدا ، به

خشم او و آميخته شدن زندگانى آنان به ذلت و خوارى ، از سنت هاى خداوند در جوامع انسانى است .

و كذلك نجزى المفترين

ذلت مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 11

11- ذلّت و شكست ، مجازات دنيوى فسادانگيزان و عذاب حهنّم ، كيفر اخروى آنان است .

لتفسدنّ فى الأرض . .. و إن عدتم عدنا و جعلنا جهنّم للك_فرين حصيرًا

ذلت مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 1

1 - عذاب دنيايى تكذيب كنندگان پيامبران الهى در تاريخ ، عذابى ذلت بار و خواركننده بود .

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا

ذلت مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 19

19 - منكران حقانيت قرآن و كافران به پيامبر ( ص ) ، به عذابى خوار كننده گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب مهين

ذلت مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 19

19 - منكران حقانيت قرآن و كافران به پيامبر ( ص ) ، به عذابى خوار كننده گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب مهين

ذلت مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 30 - 1

1 _ آوردن ذلتبار منكران به پيشگاه پروردگار در قيامت، صحنه اى عجيب و دهشتزا

و لو ترى إذ وقفوا على ربهم

ذلت ممانعان از ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

بقره - 2 - 114 - 18

18 - خفت و خوارى در دنيا ، جزاى كسانى است كه مردم را از ياد خدا باز مى دارند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه . .. لهم فى الدنيا خزى

ذلت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 3

3 _ خداوند ، خواهان رسوايى و خوارى منافقان در جامعه اسلامى ، حتى پس از مرگشان

و لاتصل على أحد منهم مات أبداً و لاتقم على قبره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 12

12 _ تن دادن توانگران منافق به ذلت و خوارى ، براى شركت نكردن در جهاد

و قالوا ذرنا نكن مع القعدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 4

4 _ منافقان از جهاد گريزِ ذلت پذير ، داراى قلب هاى مهرشده و مسدود

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع على قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) و مؤمنان راستين ، جهادگران با مال و جان خويش ( على رغم ذلت پذيرى و جهادگريزى منافقان )

لكن الرسول و الذين ءامنوا معه جهدوا بأمولهم و أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 13

13- ناتوانى منافقان و افراد سست ايمان ، از توجيه آيات جهاد ، تنگ كننده عرصه حيات بر آنان *

فإذا أنزلت سورة محكمة و .

.. ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

از ارتباط {سورة محكمة} با {ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت}، مى توان استفاده كرد كه انسان هاى سست ايمان يا منافق، در ساير تكاليف _ كه به گونه اى قابل توجيه است _ با ترفندى، خويش را آسوده مى كنند; اما در مورد جهاد چون آياتش محكم، قاطع و توجيه ناپذير است، خود را در بن بست ديده و شديداً نگران مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 5

5 - منافقان ، جزء پست ترين و ذليل ترين مخلوقات اند .

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 7

7 - تهديد منافقان به شكست ذلت بار از سوى خداوند

ليخرجنّ الأعزّ . .. و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين

ذلت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 20

20 - يهوديان منكر رسالت پيامبر ( ص ) ، از زمره كافرانند و به عذابى خفت آور گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 13

13 _ برترى پيروان حضرت عيسى ( ع ) بر يهوديان تا روز قيامت

و جاعل الذين اتبعوك فوق الذين كفروا الى يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 1،2،3،4،9،21

1 _ ذلّتِ هميشگى اهل كتاب ( يهود ) ،

سرنوشت محتوم آنان

ضُربت عليهم الذّلّة أين ما ثقفوا

2 _ به ذلّت كشانيدن اهل كتاب ( يهود ) در هر زمان و مكان ، وظيفه اهل ايمان

ضُربت عليهم الذّلّة أين ما ثقفوا

بنابر اينكه جمله {ضربت عليهم . .. }، به قرينه استثناى {الّا بحبل ... } و جمله {اين ما ثقفوا}، تعيين وظيفه باشد، و نه اِخبار از يك امر خارجى.

3 _ رهايى اهل كتاب ( يهود ) از ذلّت ، در گرو رابطه با خدا يا وابستگى به ديگر مردمان

ضُربت عليهم الذّلّة . .. إلّا بحبل من اللّه و حبل من الناس

جمله {حبل من الناس}، بنابر احتمالى وابسته شدن به مردمان و عدم استقلال معنا شده است.

4 _ اهل كتاب ( يهود ) ، همواره مبتلا به ذلت يا وابستگى و عدم استقلال

ضُربت عليهم الذّلّة . .. الّا بحبل من اللّه و حبل من الناس

9 _ درماندگى و ناتوانى شديد اهل كتاب ( يهود ) ، سرنوشت محتوم آنان

و ضربت عليهم المسكنة

21 _ تقويت روحيه اهل ايمان ، با بيان وضعيّت نكبت بار و ننگين اهل كتاب ( يهود )

و إن يقتلوكم . .. ثمّ لا ينصرون. ضربت عليهم الذّلّة أين ما ثقفوا الّا بحبل من ال

بيان ذلّت و مسكنت يهود، پس از اشاره به ستيزه جويى آنان، مى تواند براى تقويت روحيه اهل ايمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 3

3 _ يهود و نصارا در عصر پيامبر ( ص ) ، شوكت خويش را از دست دادند و به ذلت و خوارى كشيده شدند .

اهولاء الذين اقسموا باللّه جهد ايمنهم انهم لمعكم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 3

3 _ ذلت و خوارى يهوديان با مسلط ساختن مردمى بر آنان ، پرتوى از ربوبيت خدا بر پيامبر ( ص ) و در راستاى تقويت و گسترش آيين وى

و إذ تأذن ربك

برداشت فوق از كلمه {رب} و اضافه شدن آن به ضميرى كه براى خطاب به پيامبر(ص) به كار رفته، استفاده شده است.

ذلت يهود متخلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 10

10 _ تقدير الهى بر ذلت يهوديان متمرد ، امرى عبرت آموز و شايان به ياد داشتن

و إذ تأذن ربك ليبعثن

برداشت فوق با توجه به فعل مقدّر {أذكر} استفاده شده است ; يعنى: {أذكر إذ تأذن ربك . .. .}

زمينه ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 28

28 _ كفر ، زمينه ساز خوارى و ذلت انسان

إنّ اللّه اعد للكفرين عذاباً مهيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 5

5 _ ثروت و توانمندى ، زمينه راحت طلبى ، ذلت پذيرى و روى گردانى انسان از جهاد *

يستئذنونك و هم أغنياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 3

3- سستى در جهاد و نبرد با دشمن ، در پى دارنده سازشى خفّت بار *

فلاتهنوا و تدعوا إلى السلم و أنتم الأعلون

تقدم {لاتهنوا} بر {تدعوا إلى السلم} بيانگر اين حقيقت است كه سستى، پيش زمينه سازش است; سازشى

كه امت هاى برتر (و أنتم الأعلون) را به ذلّت مى كشاند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 5 - 6

6 - زمينه سقوط انسان هاى فرومايه ، از ارزش ها و افتادن آنان به اعماق پستى ها ، پس از گذشت برهه اى از آغاز خلقت آنها فراهم مى شود .

ثمّ رددن_ه

حرف {ثمّ}، براى تراخى است.

زمينه ذلت بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 8

8 - اذن الهى به قطع نخل هاى بارور بنى نضير ، در راستاى به ذلت كشاندن آنان

ما قطعتم من لينة . .. فبإذن اللّه و ليخزى الف_سقين

زمينه ذلت دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 4

4 _ جنگاوران مؤمن ، در عرصه نبرد ، مجارى تحقق اراده خدا ( پيروزى قواى اسلام و مرگ و ذلت دشمنان ) هستند .

يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم

خداوند پس از فرمان جنگ با دشمنان، نابودى و شكست آنان و پيروزى مؤمنان را به خود نسبت داد _ با آنكه همه آنها نتيجه همان جنگ بود _ از اين مطلب استفاده مى شود كه اراده خدا در مورد انسانها، از راه افعال خود آنان تحقق مى پذيرد.

زمينه ذلت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 2

2 - تكذيب پيامبران الهى ، زمينه ساز عذاب ذلت بار و سرافكنده كننده در دنيا از سوى خداوند

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا

زمينه ذلت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 67 - 2

2 - كافران و ناباوران به رستاخيز ، در زندگى فاقد تكيه گاه مطمئن بوده و در مواجهه با حوادث ، زود خود را مى بازند و دچار يأس و احساس حرمان مى شوند .

لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون . بل نحن محرومون

روى سخن در اين آيات، با كافران و كسانى است كه در برابر مسأله معاد، موضع گيرى ناباورانه دارند.

زمينه ذلت مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 67 - 2

2 - كافران و ناباوران به رستاخيز ، در زندگى فاقد تكيه گاه مطمئن بوده و در مواجهه با حوادث ، زود خود را مى بازند و دچار يأس و احساس حرمان مى شوند .

لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون . بل نحن محرومون

روى سخن در اين آيات، با كافران و كسانى است كه در برابر مسأله معاد، موضع گيرى ناباورانه دارند.

سرزنش تحميل ذلت بر يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 9 - 4

4 - تحقير يتيمان و تحميل ذلّت بر آنان ، كارى نكوهيده و مورد نهى خداوند

فأمّا اليتيم فلاتقهر

{قَهْر}; يعنى، بر كسى فائق آمدن و او را به طريقى ذلّت آفرين، گرفتار ساختن. (تاج العروس)

شرايط ذلت دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 3

3 _ نابودى و ذلت دشمنان دين و چشيدن طعم پيروزى ،

در گرو نبرد با آنان است .

قتلوهم يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم

عذاب ذلت بار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 19،20

19 - منكران حقانيت قرآن و كافران به پيامبر ( ص ) ، به عذابى خوار كننده گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب مهين

20 - يهوديان منكر رسالت پيامبر ( ص ) ، از زمره كافرانند و به عذابى خفت آور گرفتار خواهند شد .

و للكفرين عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 20،21،29

20 _ عذاب خواركننده در برزخ، جزاى گفتار نادرست درباره خداوند و افتراى به اوست.

اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون على الله غير الحق

21 _ استكبار در برابر آيات الهى، عذاب خواركننده پس از مرگ را (در برزخ) به دنبال دارد.

اليوم تجزون عذاب الهون . .. كنتم عن ءايته تستكبرون

29 _ عن أبى عبدالله(ع) فى قوله: {أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون} قال: العطش

امام صادق(ع) درباره اين آيه {أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون} فرمود: منظور از عذاب خواركننده، تشنگى _ هنگام جان دادن _ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 9،12

9 _ جامعه هاى كفرپيشه و تكذيب گر ، در معرض عذاب ذلتبار الهى اند .

فلولا كانت قرية ءامنت . .. لها ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى

12 _ عذاب استيصال ، عذابى شكننده و ذلتبار است .

كشفنا عنهم عذاب الخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 -

39 - 2

2_ عذاب دنيوى كافران قوم نوح ، عذابى ذلت آور ، خواركننده و هلاك سازنده بود .

من يأتيه عذاب يخزيه

{إخزاء} (مصدر يخزيه) به معناى ذليل و خوار كردن و نيز به معناى هلاك ساختن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 4

4_ شعيب ( ع ) ، كفرپيشگان قومش را به عذابى خواركننده هشدار داد .

سوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه . .. وارتقبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 14

14 - عذاب الهى ، عذابى است خوار كننده .

و كثير حقّ عليه العذاب و من يهن اللّه فما له من مكرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 57 - 4،8

4 - عذاب دوزخ ، عذابى خوار كننده و ذلت آور است .

لهم عذاب مهين

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {مهين} وصف توضيحى براى عذاب باشد.

8 - استكبار در برابر خدا و آيات او ، درپى دارنده عذاب ذلت بخش و خوار كننده دوزخ

و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 1

1 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، از عذاب و كيفر دوچندان و خوار كننده آن گناهان در امان خواهند بود .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من

تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

جمله {إلاّ من تاب. ..} استثنا از عموم مستفاد از {من} در {من يفعل...} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 13،14

13 - رواج دهندگان باطل ، مستحق عذابى خواركننده اند .

من يشترى لهو الحديث . .. أُول_ئك لهم عذاب مهين

14 - كيفر مسخره كنندگان راه خدا ، عذابى ذلت بار است .

يتّخذها هزوًا أُول_ئك لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 57 - 7

7 - خداوند ، براى آزاردهندگان خود و پيامبرش ، عذابى خواركننده تدارك ديده است .

إنّ الذين يؤذون اللّه . .. و أعدّ لهم عذابًا مهينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 1،2

1 - عذاب دنيايى تكذيب كنندگان پيامبران الهى در تاريخ ، عذابى ذلت بار و خواركننده بود .

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا

2 - تكذيب پيامبران الهى ، زمينه ساز عذاب ذلت بار و سرافكنده كننده در دنيا از سوى خداوند

فأذاقهم اللّه الخزى فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 10

10 - عذاب نازل شده بر قوم عاد ، عذابى بس خواركننده و ذلت بار

لنذيقهم عذاب الخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 3

3 - استكبار و خودبرتربينى در دنيا ، درپى دارنده عذابى خفت بار و خواركننده در آخرت

لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

احقاف - 46 - 20 - 8

8- قيامت ، روز مجازات كافران با عذابى خواركننده و ذلّت بار

فاليوم تجزون عذاب الهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 16 - 6

6 - عذاب خوار كننده الهى ، در انتظار منافقان است .

فلهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 16 - 3

3 - تكذيب عمدى دين و رذايل اخلاقى ( همچون سوگند دروغ ، پستى ، عيب جويى ، سخن چينى ، مانع خير شدن ، گناه پيشگى ، درشت خويى و بى تبارى ) ، از زمينه هاى ابتلا به عذاب خفّت بار الهى

فلاتطع المكذّبين . .. كلّ حلاّف مهين ... عتلّ بعد ذلك زنيم ... سنسمه على الخرطوم

عذاب ذلت بار قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 3

3_ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، عذابى ذلت آور و خوار كننده بود .

نجّينا ص_لحًا . .. و من خزى يومئذ

عذاب ذلت بار كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 9

9 _ جامعه هاى كفرپيشه و تكذيب گر ، در معرض عذاب ذلتبار الهى اند .

فلولا كانت قرية ءامنت . .. لها ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى

عذاب ذلت بار مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 9

9 _ جامعه هاى كفرپيشه و تكذيب گر ، در معرض عذاب ذلتبار الهى اند .

فلولا

كانت قرية ءامنت . .. لها ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى

عوامل ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 29،33،35

29 - انكار آيات الهى و كشتن انبيا ، موجب خوار گشتن و درمانده شدن هميشگى بنى اسرائيل شد .

ذلك بأنهم كانوا يكفرون بأيت اللّه و يقتلون النبيين

{ذلك} اشاره به {ذلة}، {مسكنة} و {غضب الهى} است و باء در {بأنهم} سببيه مى باشد.

33 - انكار آيات الهى و كفر به آنها ، موجب ذلت و درماندگى آدمى خواهد شد .

و ضربت عليهم الذلة . .. ذلك بأنهم كانوا يكفرون بأيت اللّه

35 - كشتن رهبران الهى ، موجب ذلت و فقر و در پى دارنده غضب خداوند است .

ضربت عليهم الذلة . .. ذلك بأنهم ... يقتلون النبيين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 7

7 - سرپيچى كنندگان از احكام الهى در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن و مطرود شدن ) هستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 10

10 _ خداوند هر كس را كه بخواهد عزيز و هركس را كه بخواهد ، ذليل مى كند .

و تعزّ من تشاء و تُذِلّ من تشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 11،12

11 _ كفر مستمر يهود به آيات الهى و كشتن نارواى پيامبران ، موجب ذلت ، درماندگى

و گرفتارى آنان به غضب الهى

ضربت عليهم الذّلّة . .. و باءُو بغضب من اللّه و ضربت عليهم المسكنة ذلك بانّهم كا

12 _ عصيان يهود و تعدّى و تجاوز مستمر آنان ، موجب ذلت ، درماندگى و گرفتارى آنان به غضب الهى

ضربت عليهم الذّلّة . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

بنابر اينكه {ذلك بما عصوا}، اشاره به ذلّت و . .. باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 127 - 1

1 _ هلاكتِ بخشى از قواى دشمن و خوار شدن بخشى ديگر ، از اهداف نصرت الهى به رزمندگان بدر

و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً من الّذين كفروا او يكبتهم

برداشت فوق، با عنايت به ملحوظات ذيل است. يكم اينكه: {ليقطع} و {يكبتهم}، به جمله {و لقد نصركم اللّه ببدر} متعلق باشد. دوّم اينكه: {قطع} به معناى هلاك كردن باشد، چنانچه در روح المعانى آمده است. سوّم اينكه: {او} در {او يكبتهم}، براى تنويع باشد; يعنى عدّه اى به هلاكت و عدّه اى ديگر به ذلّت و خوارى كشانده شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 11

11 _ سستى پيكارگران در برابر هجوم حوادث دشوار جنگ ، موجب ناتوانى آنان در برابر دشمن و خواركننده آنان

قاتل معه . .. فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه و ما ضعفوا و ما استكانوا

ترتيب ذكرى {وهن} و {ضعف} و {استكانت}، مى تواند اشاره به ترتيب خارجى آن باشد: يعنى اول سستى و آنگاه ضعف و سپس تسليم و زبونى در برابر دشمن، حاصل خواهد

شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 2،12،14

2 _ خداوند اگر جمعيّتى را به خوارى و ذلّت كشاند ، هيچ كس را توان نصرت و يارى ايشان نيست .

و ان يخذلكم فمن ذا الّذى ينصركم من بعده

{يخذلكم} از مصدر {خذلان}، به معناى يارى نكردن است كه يارى نكردن خداوند، خوارى و ذلّت را به دنبال دارد.

12 _ تكيه بر غير خدا ، موجب خذلان و خوارى جوامع بشرى

و ان يخذلكم فمن ذا الّذى ينصركم . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

14 _ تحقق خذلان الهى ، به ر ها كردن و حايل نشدن خداوند بين بنده خويش و معصيت

ان ينصركم اللّه فلا غالب لكم و ان يخذلكم

امام صادق (ع) درباره {خذلان} در آيه فوق فرمود: . .. و متى خلّى بينه و بين تلك المعصية فلم يحل بينه و بينها حتى يرتكبها فقد خذله و لم ينصره و لم يوفقه.

_______________________________

توحيد صدوق، ص 242، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 323، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 13

13 _ مهلت يافتن كافران در دنيا ( امهال ) ، زمينه ساز خوارى و ذلّت آنها در آخرت

انّما نملى لهم ليزدادوا اثماً و لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 15

15 _ خوارى و خذلان ، از عذاب هاى سخت الهى ، در قيامت

و لا تخزنا يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء

- 4 - 47 - 11

11 _ خوارى و ذلت و از دست دادن منزلت اجتماعى ، پيامد انكار قرآن از سوى اهل كتاب

امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها

بدان احتمال كه مراد از {وجوه}، وجاهت باشد. بر اين مبنا {فنردها} به اين معناست كه آن وجاهتها مبدّل به ذلت و خوارى مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 9،10

9 _ فريبكارى و توطئه مداوم عليه دين، عامل گرفتارى توطئه گران به ذلت و عذاب شديد است.

سيصيب الذين . .. بما كانوا يمكرون

10 _ ذلت و خوارى، كيفر استكبار سردمداران مجرم است.

أكبر مجرميها . .. و إذا جاءتهم ءاية ... سيصيب الذين أجرموا صغار عنداللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 13 - 6

6 _ ذلت و خوارى، كيفر تكبّر و خود بزرگ بينى است.

فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج إنك من الصغرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 166 - 2

2 _ كسانى كه بر انجام محرمات الهى اصرار ورزند ، در معرض ذليل گشتن و مطرود شدن از درگاه خدا هستند .

كونوا قردة خسئين

{خاسىء} به معناى مطرود و نيز به معناى حقير و ذليل است. {خاسئين} خبر دوم براى {كونوا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 9

9 _ رسوايى بزرگ و ذلت واقعى ، در مخلد شدن انسان در آتش دوزخ است .

فان له نار جهنم خلداً فيها ذلك

الخزى العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 9

9 _ ثروت فراوان ، زمينه گرايش انسان به عافيت طلبى و موجب تن دادن به ذلت و خوارى و ترك فريضه جهاد

و إذا أنزلت سورة . . و جهدوا مع رسوله استئذنك أولوا الطول منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 5

5- عمل شنيع و ناپسند همجنس بازى ، مايه ذلت و خوارى

قال إن ه_ؤلاء ضيفى . .. و اتقوا الله و لاتخزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 5،6

5- زنان و دختران در دوران جاهليت ، بى ارزش بوده و مايه ننگ و عار به شمار مى آمدند .

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

6- مشركان صاحب دختر در دوران جاهليت ، نگهدارى دختران را براى خود عار و ذلت مى دانستند .

أيمسكه على هون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {على هون} حال براى ضمير فاعلى {يمسك} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 14

14 - هلاكت به وسيله عذاب الهى ، مايه خوارى و رسوايى است .

و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب من قبله لقالوا . .. أن نذّل و نخزى

{ذلت} به معناى ضعف و حقارت است (مصباح). {خزى} در معناى نرمى، رسوايى، شرمندگى و هلاكت به كار مى رود (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 8

8 - استكبارپيشگى و جدال با

حق ، در پى دارنده خوارى و رسوايى دنيوى است .

و من الناس من يجادل فى اللّه . ..ثانى عطفه ... له فى الدنيا خزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 6،9

6 _ شيطان ، درافكننده آدمى به پست ترين مراتب ذلت و خوارى

و كان الشيط_ن للإنس_ن خذولاً

{خذول} صيغه مبالغه از ماده {خذلان} است; يعنى، شديدترين مرحله خوارى.

9 _ جدايى از راه پيامبران ، دوستى با افراد ناباب و بيگانه شدن با تعاليم قرآن ، موجب درافتادن به ورطه خوارى و نهايت ذلت

ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً . لقد أضلّنى عن الذكر ... و كان الشيط_ن للإ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 34 - 3

3 - ويرانى شهر ها ، تباهى جامعه و ذلّت عزّتمندان ، نتيجه هميشگى سلطه شاهان بر كشور بيگانه

إنّ الملوك إذا دخلوا قرية أفسدوها و جعلوا أعزّة أهلها أذلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 6

6 - عزت و ذلت انسان ها ، به انتخاب و به دست خود او است .

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا

برداشت ياد شده، از واژه {يريد} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 5

5 - ذلت و خوارى ظالمان در قيامت ، پيامد خوى تجاوزگرى و توسعه طلبى آنان است .

إنّما السبيل على الذين يظلمون . .. و تري_هم يعرضون عليها خ_شعين من الذلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 6

6 - زبون ساختن انسان ها و ممانعت از رشد و تكامل انديشه آنان ، روش جباران و حكومت هاى فاسد در طول تاريخ

فاستخفّ قومه فأطاعوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 6

6- عزت ها و شرافت هاى دنيوى ، متكى به گناه و حق ستيزى ، ناپايدار و منتهى به ذلت و درماندگى است .

ذق إنّك أنت العزيز الكريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 3

3 - مخالفت با خدا و پيامبر ( ص ) ، در پى دارنده ذلت و خوارى است .

إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله كبتوا

{محادة} (مصدر {يحادّون}) به معناى مخالفت كردن و دشمنى ورزيدن است (مصباح المنير). {كبت} (مصدر {كبتوا}) نيز به معناى ذليل و خوار گردانيده شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 6

6 - دشمنى و مخالفت با خدا و پيامبر ( ص ) ، فرجامى جز شكست و ذلت ندارد .

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 9

9 - ذلّت و خوارى در پيشگاه خداوند ، نتيجه بى احترامى به يتيمان است ; نه كاهش ثروت .

ربّى أه_نن . كلاّ بل لاتكرمون اليتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 6

6 - ذلّت و خوارى در پيشگاه خداوند ، نتيجه

بى توجّهى به نيازمندان است ; نه كمبود ثروت .

ربّى أه_نن . كلاّ بل ... و لاتح_ضّون على طعام المسكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 19 - 7

7 - رعايت حق ارث ديگران ، مايه عزّت نزد خداوند و پايمال كردن آن ، ذلّت آور است .

ربّى أكرمن . .. ربّى أه_نن . كلاّ بل ... تأكلون التراث أكلاً لمّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 3

3 - افراط در مال دوستى ، حتى براى تهى دستان ، ذلّت آفرين است .

ربّى أه_نن . كلاّ ... تحبّون المال حبًّا جمًّا

عوامل ذلت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 9

9 _ تخلّف از جهاد ، موجب تباهى آخرت

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ . .. فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا ب

مفهوم جمله {فليقاتل فى سبيل اللّه . .. } اين است كه اگر مسلمانان با وجود شرايط جهاد آن را ترك گويند و تنها به زندگى دنيا بسنده نمايند، آخرت را به دست نياورده اند و در نتيجه آخرت خويش را تباه كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 152 - 5

5 _ گرفتار شدن به غضب الهى و عجين شدن زندگانى دنيا به ذلت و خوارى ، فرجام پرستشگران غير خدا

إن الذين اتخذوا العجل سينالهم غضب من ربهم و ذلة فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه

- 9 - 63 - 10

10 _ حفظ آبرو در برابر مردم ، با سوگند دروغ و بى توجهى به رضايت خدا و رسولش ، موجب رسوايى و ذلت انسان در آخرت است .

يحلفون باللّه لكم . .. فان له نار جهنم ... ذلك الخزى العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 2

2- كافرانى كه با حالت ظلم به نفس ( كفر ) از دنيا بروند ، در قيامت گرفتار خوارى و ذلت خواهند شد .

إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 82 - 5

5- عبادت هر چيزى جز خداوند ، مايه ذلت و خوارى در روز قيامت است .

من دون اللّه ءالهة ليكونوا لهم عزًّا . .. و يكونون عليهم ضدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 7

7 _ گناه شرك ، آدم كشى و زنا ، در پى دارنده عذاب طولانى و خواركننده در قيامت

و يخلد فيه مهانًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 18 - 3

3 - انكار لجوجانه معاد و روح حق ناپذير ، موجب خوارى و ذلت آدمى در قيامت است .

و أنتم دخرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 60 - 4

4 - دروغ بستن بر خداوند ، گناهى نابخشودنى و موجب روسياهى و خوارى در قيامت

و يوم القي_مة ترى الذين كذبوا على

اللّه وجوههم مسودّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 9

9 - سرافكندگى كافران در صحنه قيامت ، پاسخى به روحيه مستكبرانه آنان در دنيا

و ترى كلّ أمّة جاثية . .. أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم فاستكبرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 12

12 - عذاب اخروى ، عذابى خواركننده است .

و للك_فرين عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 44 - 4

4 - كفر و باطل گرايى و پوچى در زندگى ، موجب ذلّت و خوارى شديد در روز قيامت

فذرهم يخوضوا و يلعبوا . .. ترهقهم ذلّة ذلك اليوم الذى كانوا يوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 4

4 - بى ايمانى و ترك عمل صالح ، مايه گرفتار آمدن انسان در پست ترين جايگاه جهان آخرت

ثمّ رددن_ه أسفل س_فلين . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

در آيه قبل گرچه فعل {رددنا} به خداوند استناد يافته بود; ولى اين آيه بيانگر آن است كه بى ايمانى و ترك عمل صالح، دليل تنزّل يافتن افراد به {أسفل سافلين} است.

عوامل ذلت اخروى اشراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 3

3- ذلت و خوارى اشراف و سران كفر در آخرت ، نتيجه برترى جويى نارواى آنان در دنيا

ذق إنّك أنت العزيز الكريم

مخاطب قرار گرفتن اين گروه از دوزخيان بهوسيله وصف {العزيز الكريم}، مى نماياند كه مجازات آنان، پيامد

روحيه تكبرمنشانه و برترى جويانه ايشان است. در حقيقت آنان، آثار رفتار شوم خويش در دنيا را مى بينند.

عوامل ذلت اخروى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 49 - 3

3- ذلت و خوارى اشراف و سران كفر در آخرت ، نتيجه برترى جويى نارواى آنان در دنيا

ذق إنّك أنت العزيز الكريم

مخاطب قرار گرفتن اين گروه از دوزخيان بهوسيله وصف {العزيز الكريم}، مى نماياند كه مجازات آنان، پيامد روحيه تكبرمنشانه و برترى جويانه ايشان است. در حقيقت آنان، آثار رفتار شوم خويش در دنيا را مى بينند.

عوامل ذلت اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 12

12- ذلّت كافران در قيامت ، نتيجه استكبار و عصيان گرى مداوم آنان در زمين

تجزون عذاب الهون بما كنتم تستكبرون فى الأرض بغير الحقّ و بما كنتم تفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 48 - 4

4 - كافران مغرور و خودخواه دنيا ، محكوم به ذلت و خوارى در آخرت

أم يقولون نحن جميع منتصر . .. يوم يسحبون فى النار على وجوههم ذوقوا مسّ سقر

عوامل ذلت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 16

16 - حكومت فرعون ها در مصر ، آميخته با فساد ، تباهى و بدبختى مردم آن سرزمين بود .

إنّه كان من المفسدين

عوامل ذلت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 12

12 -

افزايش نامتعادل تعداد زنان بر مردان در يك جامعه ، درپى دارنده ضعف و زبونى آن

يستضعف طائفة منهم . .. و يستحيى نساءهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند، زنده گذاشته شدن دختران بنى اسرائيل را، يكى ديگر از نمودهاى زبون سازى فرعون به شمار آورده است.

عوامل ذلت دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 4

4 _ جنگاوران مؤمن ، در عرصه نبرد ، مجارى تحقق اراده خدا ( پيروزى قواى اسلام و مرگ و ذلت دشمنان ) هستند .

يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم

خداوند پس از فرمان جنگ با دشمنان، نابودى و شكست آنان و پيروزى مؤمنان را به خود نسبت داد _ با آنكه همه آنها نتيجه همان جنگ بود _ از اين مطلب استفاده مى شود كه اراده خدا در مورد انسانها، از راه افعال خود آنان تحقق مى پذيرد.

عوامل ذلت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 19،20،23،27،28،29

19 - سزاى يهوديانى كه پيمان هاى الهى را نقض كردند ، خوارى و خفت در دنياست .

إذ أخذنا ميثقكم . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا

{ذلك} اشاره به همه كارهايى است كه آيه شريفه از يهوديان نقل كرد و آنها را ناپسند شمرد; از جمله: پايبند نبودن به پيمانهاى الهى، كشتن همكيشان و . ..

20 - گرفتار شدن به خوارى و ذلت در دنيا ، سزاى يهوديانى است كه همديگر را كشتند و همكيشان خو را از ديارشان بيرون راندند .

تقتلون

أنفسكم . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا

23 - سزاى يهوديانى كه كتاب آسمانى را تبعيض كردند ( به برخى از تورات عمل كرده و برخى را وانهادند ) ، خفت و خوارى در دنياست .

أفتؤمنون ببعض . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلّا خزى فى الحيوة الدنيا

27 - تبعيض در ايمان و عمل به احكام دين ، در پى دارنده ذلت و خوارى در دنيا و عذاب شديد در قيامت است .

ما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا و يوم القيمة يردون إلى أشد الع

28 - معتقدان به مكتب الهى ، در صورت كشتن يا آواره ساختن همكيشان خود ، به خوارى در دنيا و شديدترين عذاب در آخرت گرفتار خواهند شد .

فما جزاء من يفعل . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

29 - جنگ هاى داخلى و برادر كشى ، از بزرگترين گناهان و موجب خوارى و ذلت در دنيا و گرفتار شدن به عذاب اخروى است .

تقتلون أنفسكم . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا و يوم القي

از آن جا كه گناهان ياد شده، در پى دارنده شديدترين عذابهاست، معلوم مى شود اين گناهان از بزرگترين گناهان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 17،18،21

17 - خوارى و ذلت در دنيا ، سزاى بازدارندگان مردم از ورود به مساجد

و من أظلم ممّن منع مسجد اللّه . .. لهم فى الدنيا خزى

18 - خفت و خوارى در دنيا ، جزاى كسانى است كه

مردم را از ياد خدا باز مى دارند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه . .. لهم فى الدنيا خزى

21 - تخريب مساجد به انگيزه ياد نكردن خدا در آنها ، گناهى بزرگ و در پى دارنده خوارى در دنيا و عذابى بزرگ در قيامت است .

و سعى فى خرابها . .. لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الأخرة عذاب عظيم

از اينكه بازدارندگانِ مردم از ورود به مساجد و تخريب كنندگانِ آن ها، ظالمترين مردم شمرده شده اند و نيز به عذاب عظيم قيامت تهديد شده اند، بزرگى گناه آنان به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 43،44

43 _ پيشتازى در كفر ، دروغپردازى ، جاسوسى و تحريفگرى ، مايه خوارى در دنيا و عذاب بزرگ در آخرت

الذين يسرعون فى الكفر . .. لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

44 _ آلودگى دل و جان آدمى به ناپاكى ها ، موجب ذلت دنيا و عذاب آخرت

أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم . .. و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 10

10 _ رشوه گيرى ، حرامخوارى و آزمندى به دنيا ، مايه خوارى و رسوايى در دنيا و عذابى بزرگ در آخرت

لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم . .. اكلون للسحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 152 - 5

5 _ گرفتار شدن به

غضب الهى و عجين شدن زندگانى دنيا به ذلت و خوارى ، فرجام پرستشگران غير خدا

إن الذين اتخذوا العجل سينالهم غضب من ربهم و ذلة فى الحيوة الدنيا

عوامل ذلت رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 10

10- رفتار خوب و بد اقوام ، موجب سرفرازى و يا شرمسارى رهبران آنان

فلما جاء ءال لوط المرسلون . .. و قضينا إليه ذلك الأمر أن دابر ه_ؤلاء مقطوع ... ق

از اينكه فرستادگان خداوند براى اعلام عذاب قوم لوط به منزل لوط(ع) رفتند و آن حضرت قومش را از هر عملى كه موجب شرمسارى او شود نهى فرمود، به دست مى آيد كه لوط(ع) در موقعيت يك رهبر در جامعه تلقى شده است.

عوامل ذلت طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 16 - 5

5 - گناهان زبانى و عملى طغيان گران ، گرفتار سازنده آنان به كيفرى ذلت آفرين

ليطغى . .. ناصية ك_ذبة خاطئة

{كذب} از مصداق هاى گناه زبانى مى باشد و {خطا}، گناه عملى و يا شامل زبانى و عملى است.

عوامل ذلت مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 2

2 - پسر مايه سرور و مباهات و دختر موجب ننگ و عار ، در ميان عرب جاهلى

و أصفيكم بالبنين . و إذا بشّر أحدهم بما ضرب للرحم_ن مثلاً ظلّ وجهه مسودًّا و هو

عوامل ذلت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 23

23 - سزاى يهوديانى

كه كتاب آسمانى را تبعيض كردند ( به برخى از تورات عمل كرده و برخى را وانهادند ) ، خفت و خوارى در دنياست .

أفتؤمنون ببعض . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلّا خزى فى الحيوة الدنيا

عوامل رهايى از ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 3،5

3 _ رهايى اهل كتاب ( يهود ) از ذلّت ، در گرو رابطه با خدا يا وابستگى به ديگر مردمان

ضُربت عليهم الذّلّة . .. إلّا بحبل من اللّه و حبل من الناس

جمله {حبل من الناس}، بنابر احتمالى وابسته شدن به مردمان و عدم استقلال معنا شده است.

5 _ رهايى اهل كتاب ( يهود ) از ذلت ، در گرو گرايش آنان به اسلام و يا بستن پيمان نامه اى با جامعه اسلامى ( پذيرش حاكميت جامعه اسلامى و شرايط ذمّه )

ضُربت عليهم الذّلّة . .. الّا بحبل من اللّه و حبل من الناس

بنابر اينكه {حبل من الناس}، رابطه و تعهّد با جامعه اسلامى باشد; به قرينه اينكه در سياق {حبل من اللّه} قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 4

4 _ برخى از اهل كتاب به خاطر گرايش هاى ايمانى و رفتار پسنديده ، مصون از ذلّت و درماندگى و غضب الهى

ضربت عليهم الذّلّة . .. ليسوا سوآءً من اهل الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 14

14 _ صالحان از اهل كتاب ، آسوده از ذلّت و مسكنت و

ايمن از غضب الهى

ضربت عليهم الذّلّة . .. ليسوا سواءً من اهل الكتب امّة قائمة ... و اولئك من الصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 2

2 _ خداوند اگر جمعيّتى را به خوارى و ذلّت كشاند ، هيچ كس را توان نصرت و يارى ايشان نيست .

و ان يخذلكم فمن ذا الّذى ينصركم من بعده

{يخذلكم} از مصدر {خذلان}، به معناى يارى نكردن است كه يارى نكردن خداوند، خوارى و ذلّت را به دنبال دارد.

عوامل نجات از ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 13

13 - رهايى يافتن يهود از خوارى و درماندگى و برطرف شدن غضب الهى از آنان ، در گرو ايمان واقعى ايشان به خدا و قيامت و انجام اعمال صالح است .

ضربت عليهم الذلة و المسكنة . .. من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً فلهم أج

در آيه قبل بيان شد كه يهود بر اثر كفر و گناه به خوارى، ذلت و غضب گرفتار شدند. آيه مورد بحث خصوصاً با توجه به اينكه از يهوديان نام برده (والذين هادوا) مى تواند اشاره به اين باشد كه: راه نجات يهود از آن سرنوشت شوم ايمان و عمل صالح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 19،20

19 _ نقش دعا در تحقق وعده هاى الهى و رهايى از خذلان در آخرت

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

اگر دعا در تحقق وعده هاى الهى

تأثير نداشت، خداوند آن را به عنوان ويژگى مؤمنان خردمند نقل نمى كرد.

20 _ ايمان ، زمينه تحقق نويد هاى الهى به خردمندان و رهايى از خوارى و خذلان اخروى

فامنّا ربّنا . .. ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

با توجّه به اينكه {اتنا} عطف است بر {اغفر لنا}، در جمله {فامنّا ربّنا فاغفرلنا}، معلوم مى شود كه خردمندان انتظار برآورده شدن دعا و خواست خويش را، بر ايمانشان به ربوبيّت خداوند مترتب ساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 9

9 _ توبه و بازگشت به خدا ، راه نجات يهوديان از ذلت و بيرون آمدن از سلطه عذاب كنندگان ايشان است .

و إذ تأذن ربك ليبعثن . .. و إنه لغفور رحيم

هدف از تذكر بخشايشگرى و مهربانى خداوند پس از بيان گرفتارى يهوديان به شكنجه و سلطه ديگران، اين است كه آنچه بر يهود از جانب خداوند مقدّر شده است، تا زمانى است كه از فرمانهاى الهى سرپيچى كنند.

عومل ذلت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 11 - 4

4- ذلّت و بدفرجامى كافران ، معلول برخوردار نبودن از ولايت و حمايت خداوند

دمّر اللّه عليهم . .. ذلك ... و أنّ الك_فرين لا مولى لهم

فرجام ذلت بار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 5

5 - دروغ پردازانِ گناه پيشه ، داراى فرجامى خفّت بار و آكنده از ذلت

ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. أُول_ئك لهم عذاب مهين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 1

1 - دوزخ ، پايانى خفّت بار براى دروغ پردازى ها ، استهزاگرى ها و گناه پيشگى كافران

ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... عذاب مهين . من ورائهم جهنّم

فرجام ذلت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 9

9 - هلاكت و نابودى ، فرجام ملت هاى ذلت پذير و پيرو كفر و ستم

فاستخفّ قومه . .. فأغرقن_هم أجمعين

از اين كه فرعونيان با ضعف و زبونى در برابر دستگاه جبار فرعونى سرانجام به هلاكت رسيدند، مطلب بالا استفاده مى شود.

كتمان ذلت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 5

5 - فرعون با طرح پرسش از موسى ( ع ) در باره وضعيت اقوام گذشته ، سعى در پنهان ساختن درماندگى خود در برابر سخنان او داشت .

من ربّكما . .. الذى أعطى كلّ شىء خلقه ... فما بال القرون الأُولى

ممكن است طرح سؤال فرعون در باره اقوام گذشته، صرفاً به جهت منحرف ساختن بحث و بردن آن به زاويه اى نامشخص صورت گرفته باشد. وارد نشدن موسى(ع) در چنين بحثى، نقشه او را خنثى كرده است.

كيفر ذلت بار ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 17

17 _ ظالمان نمى توانند خود را از مهلكه مردن و عذاب خواركننده پس از آن رهايى بخشند.

و الملئكة باسطوا أيديهم أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

جمله {أخرجوا انفسكم} خطاب ملائكه

به ظالمان است، كه اگر مى توانيد خود را از اين مهلكه نجات بخشيد. اين سخن ملائكه از سر استهزا و بيان عجز ظالمان است.

لوط(ع) و ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 17

17_ لوط ( ع ) از مهاجمان تبه كار خواست تا متعرض مهمانانش نشده و او را خوار و بى مقدار نسازند .

و لاتخزون فى ضيفى

اخزاء (مصدر لاتخزون) به معناى خوار ساختن و رسوا كردن است.

محمد(ص) و ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 9

9 - پيامبر ( ص ) و مؤمنان همراه او ، به دور از هرگونه خذلان و رسوايى و برخوردار از كرامت و عزّت در قيامت

يوم لايخزى اللّه النبىّ و الذين ءامنوا معه

مخلصان و ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 2

2_ زندانى شدن و خوار گشتن ، محبوب تر از گناه و معصيت ، در پيش حضرت يوسف ( ع ) و بندگان مخلص خدا

قال رب السجن أحب إلىّ مما يدعوننى إليه

مراتب ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 6

6 _ شيطان ، درافكننده آدمى به پست ترين مراتب ذلت و خوارى

و كان الشيط_ن للإنس_ن خذولاً

{خذول} صيغه مبالغه از ماده {خذلان} است; يعنى، شديدترين مرحله خوارى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 5

5 - منافقان ، جزء پست ترين و ذليل ترين مخلوقات

اند .

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

مراتب ذلت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 5

5 _ بدكاران در جهان آخرت ، گرفتار چنان خوارى و ذلتى خواهند شد كه در وصف نمى گنجد .

و الذين كسبوا السيئات . .. و ترهقهم ذلة

تنكير {ذلة} بيانگر اين حقيقت است كه ذلت و خوارى بدكاران غير قابل توصيف است.

منشأ بينش ذلت يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 11

11 - پندار ذلّت براى يتيمان ، مايه توهّم معيار بودن ثروت براى عزّت مندى است .

نعّمه فيقول ربّى أكرمن . .. كلاّ بل لاتكرمون اليتيم

كلمه كلاّ _ به قرينه تقابل {اكرمن} و {لاتكرمون} اين نكته را گوشزد مى كند كه گوينده {ربّى اكرمن}، اگر يتيمان را محترم و گرامى مى دانست، ثروت را مايه احترام نزد خداوند، قرار نمى داد; زيرا در آن صورت معترف بود كه يتيم با وجود محروميت از ثروت نيز گرامى است; ولى حال كه يتيمان را گرامى نمى شمارد، اين گمان براى او پديدار شده است كه فقط ثروتمندان نزد خداوند محترم اند.

منشأ ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 16

16 _ خوارى و عزت در قيامت ، تنها در اختيار خداوند است .

و لا تخزنا يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 19 - 5

5 - خوارى در پيشگاه خداوند ، پيامد تجاوز به ارث ديگران است

; نه تهى دستى و فقر .

فقدر عليه رزقه فيقول ربّى أه_نن . كلاّ ... و تأكلون التراث أكلاً لمّا

منشأ ذلت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 4

4 - افكنده شدن فرعون و لشكريانش در دريا ، با حقارت و ذلت و به اراده الهى

فنبذن_هم فى اليمّ

واژه {فنبذناهم} اشعار به فروافكندن همراه با ذلت و حقارت دارد; زيرا {نبذ} اختصاصاً در دور ريختن اشيايى به كار مى رود كه فاقد ارزش است. در اين جا گفته مى شود: {نبذته نبذ النعل الخَلِق} (آن را چون كفش كهنه دور انداختم).

منشأ ذلت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 4

4 - افكنده شدن فرعون و لشكريانش در دريا ، با حقارت و ذلت و به اراده الهى

فنبذن_هم فى اليمّ

واژه {فنبذناهم} اشعار به فروافكندن همراه با ذلت و حقارت دارد; زيرا {نبذ} اختصاصاً در دور ريختن اشيايى به كار مى رود كه فاقد ارزش است. در اين جا گفته مى شود: {نبذته نبذ النعل الخَلِق} (آن را چون كفش كهنه دور انداختم).

موانع ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 10 - 4

4 - توجه و اعتقاد به عزت آفرين بودن خداوند ، موجب عزت طلبى و آزادانديشى و سبب دورى از ذلت پذيرى و پستى است .

من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعًا

جمله {فللّه العزّة جميعاً} تعليل براى جواب مقدر {من} مى باشد; يعنى، هر كس طالب عزت است، از خدا جويا شود; زيرا همه عزت

ها از آن او است. اين معنا مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

موجبات ذلت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 6

6 - كسانى كه از عبادت خداوند كبر مىورزند ، با خوارى و ذلت به دوزخ وارد خواهند شد .

إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم داخرين

{داخرين} (از ماده {دَخَرَ}) مرادف {صغر و ذلّ} (كوچك و ذليل شد) بوده و حال براى ضمير {سيدخلون} است.

موجبات عذاب ذلت بار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 9

9- هدر دادن امكانات زندگى در مسير خوش گذرانى ، در پى دارنده عذاب ذلّت بار اخروى

أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا و استمتعتم بها فاليوم تجزون عذاب الهون

مؤمنان و ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 9

9 - پيامبر ( ص ) و مؤمنان همراه او ، به دور از هرگونه خذلان و رسوايى و برخوردار از كرامت و عزّت در قيامت

يوم لايخزى اللّه النبىّ و الذين ءامنوا معه

نجات از ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 5

5 _ خردمندان ، خواستار كرامت انسانى و گريزان از خذلان و خوارى

لاولى الالباب . .. ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته

خردمندان از آن جهت خواهان دورى از آتشند كه ورود در آتش را حاكى از خوارى و خفّت خويش در پيشگاه خداوند مى دانند و اين معنا كاشف از كرامتخواهى آنان مى باشد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 6

6 _ تضمين تحقق وعده هاى الهى به خردمندان مؤمن و تضمين رهايى آنان از خوارى در قيامت

ربّنا اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة . .. فاستجاب لهم ربّهم

نجات از زندگى ذلت بار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 30 - 1

1- نجات بنى اسرائيل از زندگى سخت و خفّت بار به اراده الهى

و لقد نجّينا بنى إسرءيل من العذاب المهين

نشانه هاى ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 7

7 - تسليم كوركورانه در برابر قدرت هاى ستم پيشه ، نشانه خفت و سبك مغزى انسان است .

فاستخفّ قومه فأطاعوه

از تفريع {فأطاعوه} بر {فاستخفّ}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 1

1 - دشمنى ورزيدن با خدا و پيامبر او و مخالفت و نافرمانى با آنان ، نشانه حقارت و پستى است .

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

{محاده} (مصدر {يحادّون} در معانى دشمنى و مخالفت (نافرمانى) به كار مى رود. {ذلت} (مبدأ اشتقاق {أذلّين})، در مقابل عزت و به معناى حقارت و پستى است. گفتنى است جلمه {اُول_ئك فى الأذلّين}، مى تواند در بيان ماهيت و شخصيت دشمنان خدا و رسول او باشد و نيز مى تواند ناظر به فرجام و عاقبت مخالفت با خدا و پيامبر(ص) _ كه شكست و ذلت است _ باشد. برداشت بالا بر پايه

احتمال نخست است.

نشانه هاى ذلت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 6

6- نابودى ديار كافران و هلاكت ايشان ، نمودى از ذلت آنان و پوچى فرجامشان *

فتعسًا لهم و أضلّ أعم_لهم . .. دمّر اللّه عليهم

بدان احتمال كه {دمّر اللّه عليهم} تفسير و بيان نمودى از {تعساً لهم} باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

نهى از ذلت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 3

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در پى قصد تجاوز آنان به مهمانانش ، از هرگونه عملى كه موجب ذلت و خوارى او گردد ، برحذر داشت .

و لاتخزون

نهى از ذلت يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 9 - 4

4 - تحقير يتيمان و تحميل ذلّت بر آنان ، كارى نكوهيده و مورد نهى خداوند

فأمّا اليتيم فلاتقهر

{قَهْر}; يعنى، بر كسى فائق آمدن و او را به طريقى ذلّت آفرين، گرفتار ساختن. (تاج العروس)

هلاكت ذلت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 9

9 - هلاكت و نابودى ، فرجام ملت هاى ذلت پذير و پيرو كفر و ستم

فاستخفّ قومه . .. فأغرقن_هم أجمعين

از اين كه فرعونيان با ضعف و زبونى در برابر دستگاه جبار فرعونى سرانجام به هلاكت رسيدند، مطلب بالا استفاده مى شود.

يوسف(ع) و ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 2

2_ زندانى شدن

و خوار گشتن ، محبوب تر از گناه و معصيت ، در پيش حضرت يوسف ( ع ) و بندگان مخلص خدا

قال رب السجن أحب إلىّ مما يدعوننى إليه

ذلّت

{ذلّت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 12

12 _ كتمان حقايق و ديگر ترفند هاى عالمان اهل كتاب ، آنان را از عذاب دنيا ( ذلّت ، شكست و . . . ) نجات نخواهد داد .

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

در برداشت فوق، عذاب اوّل، به قرينه تكرار آن، عذاب دنيوى گرفته شده است.

ذلّت اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 1،2،3،4،9،21

1 _ ذلّتِ هميشگى اهل كتاب ( يهود ) ، سرنوشت محتوم آنان

ضُربت عليهم الذّلّة أين ما ثقفوا

2 _ به ذلّت كشانيدن اهل كتاب ( يهود ) در هر زمان و مكان ، وظيفه اهل ايمان

ضُربت عليهم الذّلّة أين ما ثقفوا

بنابر اينكه جمله {ضربت عليهم . .. }، به قرينه استثناى {الّا بحبل ... } و جمله {اين ما ثقفوا}، تعيين وظيفه باشد، و نه اِخبار از يك امر خارجى.

3 _ رهايى اهل كتاب ( يهود ) از ذلّت ، در گرو رابطه با خدا يا وابستگى به ديگر مردمان

ضُربت عليهم الذّلّة . .. إلّا بحبل من اللّه و حبل من الناس

جمله {حبل من الناس}، بنابر احتمالى وابسته شدن به مردمان و عدم استقلال معنا شده است.

4 _ اهل كتاب ( يهود ) ، همواره مبتلا به ذلت يا وابستگى و عدم استقلال

ضُربت عليهم الذّلّة . ..

الّا بحبل من اللّه و حبل من الناس

9 _ درماندگى و ناتوانى شديد اهل كتاب ( يهود ) ، سرنوشت محتوم آنان

و ضربت عليهم المسكنة

21 _ تقويت روحيه اهل ايمان ، با بيان وضعيّت نكبت بار و ننگين اهل كتاب ( يهود )

و إن يقتلوكم . .. ثمّ لا ينصرون. ضربت عليهم الذّلّة أين ما ثقفوا الّا بحبل من ال

بيان ذلّت و مسكنت يهود، پس از اشاره به ستيزه جويى آنان، مى تواند براى تقويت روحيه اهل ايمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 12

12 _ كتمان حقايق و ديگر ترفند هاى عالمان اهل كتاب ، آنان را از عذاب دنيا ( ذلّت ، شكست و . . . ) نجات نخواهد داد .

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

در برداشت فوق، عذاب اوّل، به قرينه تكرار آن، عذاب دنيوى گرفته شده است.

ذلّت بنى اسرائيل در مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 6

6 _ ضعف و ذلت بنى اسرائيل در شهر مصر ( مركز حكومت فرعون ) تا درجه اى بود كه حتى از داشتن خيمه يا كومه اى ، كه آنان را از سرما و گرما حفظ كند ، محروم بودند .

و أوحينا إلى موسى و أخيه أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً

ذلّت نيازمند به ولايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 9

9- موجود نيازمندِ ولايت ( سرپرستى و دوستى ) ، از سر ذلّت موجودى درمانده و داراى

كاستى است .

و لم يكن له ولىّ من الذلّ

{ولايت} يا به معناى دوستى است و يا به معناى سرپرستى است كه در هر دو صورت، در صورتى كه از سر ذلّت باشد نشانگر وجود نقص و كاستى در شىء مورد حمايت و دوستى است.

زندگى با ذلّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 18

18 _ مسيحيان بر اثر نقض پيمان الهى و اختلافات داخلى ، زندگى فلاكت بارى را براى خويش خواهند ساخت .

فاغرينا . .. و سوف ينبئهم اللّه بما كانوا يصنعون

بر اساس اين احتمال كه {سوف ينبئهم}، بيان كيفر دنيوى مسيحيان باشد. بر اين مبنا، {ما كانوا يصنعون}، اشاره به گرفتاريهايى است كه آنان به خاطر كينه و دشمنى با يكديگر براى خويش به وجود مى آورند.

عوامل ذلّت اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 82 - 4

4- معبود هاى مشركان ، در قيامت مايه ذلت و خوارى مشركان خواهند شد .

عزًّا . .. و يكونون عليهم ضدًّا

ذليلان

{ذليلان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 8 - 3

3 - مردم در عرصه قيامت ، در دو گروه متفاوت قرار خواهند گرفت : يا خوار و ذليل خواهند بود و يا در ناز و نعمت . *

وجوه يومئذ خ_شعة . .. وجوه يومئذ ناعمة

تكرار كلمه {وجوه}، ممكن است به منظور استقصاى تمام انواع مردم باشد. در اين صورت، كسى خارج از دو گروه ياد شده نخواهد بود. عطف نشدن {وجوه} (در اين آيه) بر {وجوه}

در آيات پيشين، بر شدّت انفصال دلالت دارد، به گونه اى كه اين دو گروه هيچ نقطه اشتراكى نخواهند داشت.

ذمه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ذمه

احكام اهل ذمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 16

16 - كفرپيشگانى كه در سيطره حكومت اسلامى به سر مى برند ، حق ورود به مساجد دارند .

أولئك ما كان لهم أن يدخلوها إلا خائفين

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {إلا خائفين} استثنا از عدم جواز ورود باشد; يعنى، كافران نبايد داخل مسجد شوند، مگر آن گاه كه از مسلمانان هراسان باشند و در آن صورت ورودشان به مساجد جايز است. اين معنا شامل كفرپيشگانى مى شود كه در سيطره حكومت اسلامى به سر مى برند.

برائت ذمه انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 19 - 1

1 - انفاق در صورتى مايه تزكيه نفس بوده و نشانه درجه والاى تقوا است كه انفاق گر مديون كسى نبوده و حق نعمتى از ديگران بر ذمه نداشته باشد .

الأتقى . الذى يؤتى ماله يتزكّى . و ما لأحد عنده من نعمة تجزى

{واو} در {و ما لأحد}، حاليه است و مفاد اين آيه را به منزله قيد براى {يتزكّى} و اوصاف پيشين قرار داده است.

برائت ذمه متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 19 - 4

4 - برائت ذمّه از حقوق ديگران ، از نشانه هاى تقواپيشگان است .

الأتقى . الذى ... و ما لأحد عنده من نعمة تجزى

برداشت ياد شده، ناظر به احتمال مستأنفه بودن اين آيه

است كه در اين صورت بر اوصاف پيشين، وصف جديدى را افزوده است.

روش برخورد با اهل ذمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 25

25 - { عن جعفر بن محمد ( ص ) : . . . قال اللّه : { و قولوا للناس حسناً } نزلت فى أهل الذمة . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند كه فرموده {و قولوا للناس حسناً} روايت شده كه درباره اهل ذمه نازل شده است . ..}.

شرايط ذمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 4 - 8

8 - حق سكونت و زندگى اهل كتاب در جامعه اسلامى ، مشروط به عدم ستيزه جويى و معارضه با حاكميت اسلام است .

هو الذى أخرج الذين كفروا من أهل الكت_ب . .. ذلك بأنّهم شاقّوااللّه و رسوله

از تعليل {ذلك بأنّهم. ..} استفاده مى شود كه اگر يهود بنى نضير، به معارضه با خدا و حكومت پيامبر(ص) نمى پرداختند، محكوم به تبعيد نمى شدند و همچون گذشته در كنار مسلمانان زندگى مى كردند.

ذوالقرنين از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ذوالقرنين

آثار علم ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 5

5- در دست داشتن اسباب و راه كار هاى علمى و عملى ، زمينه ساز قدرت و اقتدار ذوالقرنين در زمين بود .

إنّا مكّنّا له فى الأرض و ءاتينه من كلّ شىء سببًا

عطف {آتيناه} بر جمله قبل، عطف سبب بر مسبب است; يعنى، اگر {ذوالقرنين} در زمين اقتدار داشت، به جهت اسبابى بود كه براى هر كار

در اختيار او بود.

آهن در دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 3

3- مردم عصر ذوالقرنين ، با استخراج آهن و تهيه آن ، از پيش آشنا بودند . *

ءاتونى زبر الحديد

فرمان ذوالقرنين به تهيه آهن، نشان اين است كه مردم، قبلاً، با آن آشنا بوده و آهن در اختيار داشته اند.

اتمام سد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 97 - 1

1- با طرح و برنامه و نظارت مستقيم ذوالقرنين ، ساخت سد آهنين به اتمام رسيد .

فما اسط_عوا أن يظهروه و ما استط_عوا له نقبًا

{فاء} در {فما اسطاعوا} فصيحه است (يعنى از مضامينى ناگفته حكايت مى كند) يعنى: {اوامر ذوالقرنين، انجام شد و كار سد به اتمام رسيد و پس از آن، يأجوج و مأجوج نتوانستند كه بر آن بالا رفته و يا اين كه سوراخى در آن ايجاد و از آن عبور كنند.

اختيار مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 10

10- ساحل نشينان غرب سرزمين ذوالقرنين ، براى ايمان و عمل صالح و ترك ستم كارى ، از زمينه مساعدى برخودار بودند .

أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا

اختيارات ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 8

8_ ذوالقرنين ، از سوى خداوند ، در مجازات يا بخشش ساحل نشينان غربى ، مخير شد .

قلنا ي_ذاالقرنين إمّا أن تعذّب و اما ان

تتّخذ فيهم حسنًا

ارتفاع سد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 4

4- ذوالقرنين ، ارتفاع سدّ آهنين را تا لبه دو كوه مجاور ، بالا برد .

حتّى إذا ساوى بين الصدفين

{صدف} به معناى جانب و كرانه است و {الصدفين} يعنى: {جانب دو كوه كه در دو طرف سدّ قرار داشت}. فعل {ساوى} دلالت بر تسويه و برابرى ارتفاع سد با لبه دو كوه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 97 - 2،3

2- يأجوج و مأجوج ، از صعود بر بالاى سد ذوالقرنين و نيز ايجاد رخنه و نقب در آن ، ناتوان بودند .

فما اسط_عوا أن يظهروه و مااستط_عوا له نقبًا

{ظهور} به معناى {علو} و بالا رفتن است {فما اسطاعوا أن يظهروه} يعنى: {اقوام مهاجم، نتوانستند از آن بالا روند. }. {نقب} به معناى {سوراخ و تونل} است و {ما استطاعوا له نقباً} يعنى: {نتوانستند كه در ديوار سد، تونل و يا معبر ايجاد كنند.}.

3- سد ذوالقرنين ، داراى ارتفاع بلند و بدنه اى صاف و لغزنده و استحكام و استوارى تمام بود .

فما اسط_عوا أن يظهروه و مااستط_عوا له نقبًا

وجود حرف {تاء} در {استطاعوا} و نبود آن در {اسطاعوا} در معنى تأثيرى ندارد، بلكه، تنها، براى تخفيف لفظ، گاهى حرف {تاء} را حذف مى كنند، گرچه گفته اند آسان تر بودن صعود از ايجاد رخنه، دليل سبك تر آوردن لفظ {اسطاعوا} است.

استحكام سد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 10

10- ذوالقرنين ،

به ساختن بنايى محكم تر از سد مورد درخواست مردم ، تصميم گرفت .

تجعل بيننا و بينهم سدًّا . .. أجعل بينكم و بينهم ردمًا

چنان كه مفسران گفته اند {ردم} بنايى است مستحكم تر از {سد} معمولى و بر همين اساس، به لباسى كه وصله روى وصله دارد، گفته مى شود: {ثوب مُردَّم}. {فأعينونى} بر {ما مكّنّى فيه ربّى خير} تفريع شده است; يعنى، احداث سد محكم تر، نتيجه برخودارى ذى القرنين از امكانات برتر الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 97 - 2،3

2- يأجوج و مأجوج ، از صعود بر بالاى سد ذوالقرنين و نيز ايجاد رخنه و نقب در آن ، ناتوان بودند .

فما اسط_عوا أن يظهروه و مااستط_عوا له نقبًا

{ظهور} به معناى {علو} و بالا رفتن است {فما اسطاعوا أن يظهروه} يعنى: {اقوام مهاجم، نتوانستند از آن بالا روند. }. {نقب} به معناى {سوراخ و تونل} است و {ما استطاعوا له نقباً} يعنى: {نتوانستند كه در ديوار سد، تونل و يا معبر ايجاد كنند.}.

3- سد ذوالقرنين ، داراى ارتفاع بلند و بدنه اى صاف و لغزنده و استحكام و استوارى تمام بود .

فما اسط_عوا أن يظهروه و مااستط_عوا له نقبًا

وجود حرف {تاء} در {استطاعوا} و نبود آن در {اسطاعوا} در معنى تأثيرى ندارد، بلكه، تنها، براى تخفيف لفظ، گاهى حرف {تاء} را حذف مى كنند، گرچه گفته اند آسان تر بودن صعود از ايجاد رخنه، دليل سبك تر آوردن لفظ {اسطاعوا} است.

استمداد از ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 7،12

7-

آسيب پذيران از هجوم يأجوج و مأجوج ، از ذوالقرنين براى ساختن سدّى در ميانه دو رشته كوه بلند در برابر هجوم آن متجاوزان ، كمك خواستند .

قالوا ي_ذا القرنين . .. تجعل بيننا و بينهم سدًّا

12- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : إنّ ذاالقرنين . . . وجد . . . قوماً لايكادون يفقهون قولاً قالوا : يا ذاالقرنين ! إنّ يأجوج و مأجوج خلف ه_ذين الجبلين و هم يفسدون فى الأرض إذا كان إبّان زروعنا و ثمارنا خرجوا علينا من ه_ذين السدّين ، فرعوا من ثمارنا و زروعنا حتّى لايبقون من ها شيئاً { فهل نجعل لك خرجاً } نؤديه إليك فى كلّ عام { على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا } ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده:. .. همانا ذوالقرنين، قومى را يافت كه فهم هيچ سخنى براى آنان آسان نبود. آنان به او گفتند: اى ذوالقرنين! همانا، يأجوج و مأجوج، پشت اين دو كوه اند و آنان در زمين فساد مى كنند. زمانى كه فصل برداشت زراعت هاى ما و چيدن ميوه هايمان فرامى رسد، آنان، از پشت اين دو سدّ (دو كوه) به ما حملهور شده و از ميوه هاى ما و زراعت هاى ما آن قدر مى چرانند كه هيچ چيز از را باقى نمى گذارند. آيا براى تو هزينه اى قرار دهيم كه هر ساله به تو بپردازيم تا بين ما و آنان سدّى برقرار سازى؟}.

استمداد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 9

9- ذوالقرنين ، خواستار مشاركت نيروى انسانى و امكانات مردمى در احداث سد شد

.

فأعينونى بقوة

{قوة} يعنى نيرو {فأعينونى بقوة} يعنى: {مرا با نيروى خود كمك دهيد}. آيات بعد، قرينه اين است كه او، علاوه بر خواستن نيروى انسانى، به آوردن ابزار و مصالح نيز فرمان داد. بنابراين، آنچه را از مردم نپذيرفت، اجر و مزد تلاش خويش بود.

استمداد مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 7

7- آسيب پذيران از هجوم يأجوج و مأجوج ، از ذوالقرنين براى ساختن سدّى در ميانه دو رشته كوه بلند در برابر هجوم آن متجاوزان ، كمك خواستند .

قالوا ي_ذا القرنين . .. تجعل بيننا و بينهم سدًّا

اقرار مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 4

4- قوم درگير با يأجوج و مأجوج ، به ذوالقرنين و به توان مندى و خيرخواهى وى اذعان كردند .

قالوا ي_ذا القرنين إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

با اين كه {ذوالقرنين} بومى منطقه مورد بحث نبود، ولى با قرائن و شواهد و ديدن قدرت علمى و اجرايى او، مردم، به اين نكته واقف شدند كه او، كسى است كه مى تواند سدّى غير قابل نفوذ در برابر حملات دشمنان براى آنان برپا كند و نيز به خير خواهى او و اين كه او غرضى مادّى و قصدى سلطگرانه ندارد، پى بردند، لذا پيشنهاد خود را با او مطرح كردند.

امكانات ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 1،4،5،9

1- { ذوالقرنين } شخصيتى نيرومند و برخوردار از امكاناتى گسترده در

پهنه زمين بود .

إنّا مكّنّا له فى الأرض

{مكّنّا} يعنى: {به او قدرت داديم. }. در باره {ذوالقرنين} و شخصيت تاريخى او و اين كه او كيست نظر واحدى در ميان مورّخان و مفسران وجود ندارد; بعضى، او را از فرمانروايان ما قبل تاريخ دانسته اند و قرآن را تنها مرجع شناخت او مى دانند و برخى، او را همان {اسكندر} دانسته و برخى ديگر، _{فريدون} و برخى، او را از ملوك يمن دانسته و بالاخره، برخى، مانند علامه طباطبايى(ره) تطبيق وى را با {كورش} (پادشاه هخامنشى) با آيات سازگارتر ديده اند. بعضى نيز، او را از پادشاهان چين دانسته و ديوار چين را شاهدى بر مدعاى خود گرفته اند.

4- { ذوالقرنين } از اسباب و عواملى كارساز براى محقّق ساختن هر مقصودى برخوردار بود .

و ءاتينه من كلّ شىء سببًا

عموم در {كلّ شىء} عموم عرفى است. {سبباً} مفعول دوم {آتيناه} است. با توجه به مضافى كه در كلام مقدر است، تقدير جمله چنين مى شود: {و آتيناه سبباً من أسباب كل شىء} يعنى، از اسباب و وسايلى كه براى نيل به تمامى مقاصد علمى و عملى او وجود داشت، سبب و راهى را در اختيار او قرار داديم.

5- در دست داشتن اسباب و راه كار هاى علمى و عملى ، زمينه ساز قدرت و اقتدار ذوالقرنين در زمين بود .

إنّا مكّنّا له فى الأرض و ءاتينه من كلّ شىء سببًا

عطف {آتيناه} بر جمله قبل، عطف سبب بر مسبب است; يعنى، اگر {ذوالقرنين} در زمين اقتدار داشت، به جهت اسبابى بود كه براى هر كار در اختيار او بود.

9- { عن الأصبغ بن نباتة ، عن

أميرالمؤمنين ( ع ) أنّه قال : سُئِل عن ذى القرنين قال : . . . و جعل عزّ ملكه و آية نبوّته فى قرنه . . . و آتاه اللّه من كلّ شىء علماً يعرف به الحقّ و الباطل . . . و أوحى اللّه إليه . . . فقد طويت لك البلاد و ذلّلت لك العباد فأرهبتهم منك . . . فلم يبلغ مغرب الشمس حتّى دان له أهل المشرق والمغرب قال : و ذلك قول اللّه : { إنّا مكّنّا له فى الأرض و آتيناه من كلّ شىء سبباً } ;

از اصبغ بن نباته، روايت شده كه اميرالمؤمنين(ع) در پاسخ سؤال از ذى القرنين فرمود: . .. (خداوند) قدرت پادشاهى و نشانه نبوّت او را در شاخ اش قرار داد ... و از هر چيزى، خداوند، به او دانشى عطا كرد تا به وسيله آن، حق و باطل را بشناسد ... و خدا به او وحى فرمود: ... شهرها را در اختيار تو قرار دادم و بندگان را براى تو رام و دل آنان را از بيم تو پر كردم ... پس هنوز به محل غروب خورشيد نرسيده بود كه اهل شرق و غرب عالم، تسليم او شدند. سپس (اميرالمؤمنين) فرمود: و اين سخن خداوند است كه مى فرمايد: إنّا مكّنّا له فى الأرض و آتيناه من كلّ شىء سبباً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 85 - 1،3

1- ذوالقرنين ، از برخى از امكانات وسيع الهى خويش ، براى حركت به سمت غرب ، بهره گرفت .

فأتبع سببًا . حتّى إذا بلغ مغرب

الشمس

3- { سأل رجل عليّاً ( ع ) : أرأيت ذاالقرنين كيف استطاع أن يبلغ المشرق و المغرب ؟ قال : سخّر اللّه له السحاب و مدّ له فى الأسباب و بسط له النور فكان الليل والنهار عليه سواء ;

مردى به على(ع) گفت: مرا خبر ده كه ذوالقرنين، چگونه توانست به شرق و غرب عالم برسد؟ حضرت فرمود: خداوند، ابر را مسخّر او قرار داد و ابزار و وسائل او را افزايش داد و نور را براى او گستراند، به گونه اى كه شب و روز براى او يك سان بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 1

1- ذوالقرنين ، با به كارگيرى برخى از ابزار ها و نيروهايش ، به سمت غرب سرزمين خويش پيش رفت .

فأتبع سببًا . حتّى إذابلغ مغرب الشمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 89 - 2،4

2- ذوالقرنين در ادامه سفرهايش ، از امكانات خويش در جهت گسترش حكومت و دين الهى ، بهره گرفت .

ثمّ أتبع سببًا

4- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . { ثمّ أتبع سبباً } ذوالقرنين من الشمس سبباً ;

از اميرالمؤمن ين(ع) [در توضيح اين سخن خدا]: {ثمّ أتبع سبباً} روايت شده: ذوالقرنين، از خورشيد، به عنوان يك سبب بهره گرفت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 91 - 1

1- خداوند ، بر تمامى امكانات و نيرو هاى موجود در اختيار ذوالقرنين احاطه كامل داشت .

و قد أحطنا بما لديه خبرًا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 92 - 1،3

1- ذوالقرنين ، از برخى امكانات خويش ، براى حركت در جهات مختلف زمين ، بهره مى گرفت .

ثمّ أتبع سببًا

سومين مسير ذى القرنين _ به قرينه آيات قبل _ به سمت مشرق و مغرب نبوده است، بنابراين، يا به سمت شمال يا جنوب سرزمين خويش به راه افتاده است.

3- ذوالقرنين ، از دانش استفاده از اسباب و ابزار در جهت گسترش حكومت خود ، برخوردار بود .

ثمّ أتبع سببًا

امكانات مادى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 85 - 2

2- ذوالقرنين ، علاوه بر امكانات مادّى از دانش به كارگيرى اسباب ، نيز برخوردار بود .

فأتبع سببًا

امكانات مادى مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 10

10- مردم منطقه شمال ، برخوردار از امكانات مادّى ، ولى فاقد شناخت هاى فنى بودند .

فهل نجعل لك خرجًا على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا

اميدوارى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 4

4- ذوالقرنين ، به ايمان آوردن ظالمان ساحل دريا و دست برداشتن آنان از ظلم و فساد ، اميدوار بود و در مجازات آنان شتابى نداشت .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

حرف {سوف} براى آينده است و فعل هاى شرط ({آمن} و {عمل}) در آيه بعد، قرينه اين است كه ذى القرنين، به احتمال ايمان آوردن ظالمان، در مجازات آنان تعجيل نكرده است.

انسان دوستى ذوالقرنين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 7

7- ذوالقرنين ، داراى روحيه توحيدى و انسان دوستى و ستيز با متجاوزان بود .

ما مكّنّى فيه ربّى خير فأعينونى بقوّة

ذوالقرنين، در عين پيشنهاد مردم براى دريافت كارمزد براى ساختن سدّ، از پذيرفتن آن امتناع كرده و با امكانات و قدرت خدادادى، در حمايت از آسيب پذيران، به ساختن سدّ مى پردازد. اين برخورد، بشان دهنده روحيات ذوالقرنين است.

اوامر ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 7

7- ذوالقرنين ، به رعايت نرمش و مدارا در صدور فرمان و ابلاغ خواسته هاى حكومتى خويش به مؤمنان ، نويد داد .

و سنقول له من أمرنا يسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 1،6

1- ذوالقرنين ، مردم را به تهيه پاره هاى آهن ، براى احداث سد فرمان داد .

ءاتونى زبر الحديد

{زُبَر} جمع {زُبرة} به معناى {قطعات} است. {زبر الحديد} يعنى: {قطعه هى آهن}. راغب در مفردات آن را {قطعات بزرگ آهن} دانسته است.

6- ذوالقرنين ، به دميدن در كوره ها ، تا حدّ سرخ شدن پاره هاى آهن به كار رفته در ديواره سدّ ، فرمان داد .

قال انفخوا حتّى إذا جعله نارًا

اهتمام ذوالقرنين به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 6،7

6- ذوالقرنين ، تصميم گرفت كه قوانين و مقرّرات اجتماعى سهل و قابل تحمّلى را براى مؤمنان وضع كند .

و سنقول له من أمرنا يسرًا

{يسر} يعنى {آسانى} و {من أمرنا}

يعنى:{از فرامينى كه صادر مى كنيم. }، لذا مفاد جمله {و سنقول...} آن است كه براى مؤمنان صالح، فرامينى صادر مى كنيم كه اجراى آن دشوار نباشد و شنيدن آن براى مؤمنان سنگين نيايد.

7- ذوالقرنين ، به رعايت نرمش و مدارا در صدور فرمان و ابلاغ خواسته هاى حكومتى خويش به مؤمنان ، نويد داد .

و سنقول له من أمرنا يسرًا

ايمان ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 17

17- ذوالقرنين ، به وعده هاى خداوند ، ايمان داشت و به تحقّق آنها ، مطمئن بود .

و كان وعد ربّى حقًّا

ايمان ظالمان مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 4

4- ذوالقرنين ، به ايمان آوردن ظالمان ساحل دريا و دست برداشتن آنان از ظلم و فساد ، اميدوار بود و در مجازات آنان شتابى نداشت .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

حرف {سوف} براى آينده است و فعل هاى شرط ({آمن} و {عمل}) در آيه بعد، قرينه اين است كه ذى القرنين، به احتمال ايمان آوردن ظالمان، در مجازات آنان تعجيل نكرده است.

ايمان مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 10

10- ساحل نشينان غرب سرزمين ذوالقرنين ، براى ايمان و عمل صالح و ترك ستم كارى ، از زمينه مساعدى برخودار بودند .

أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا

باديه نشينى مردم مشرق سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 90 - 1،3

1- ذوالقرنين ، در سفر دوم خويش ، به آخرين نقطه خشكى در سمت مشرق رسيد و با مردمى بدوى و عارى از تمدن روبه رو شد .

بلغ مطلع الشمس . .. لم نجعل لهم من دونها سترًا

ضمير {دونها} به {الشمس} بازمى گردد و مفاد جمله {لم نجعل. ..} اين است كه مردم آن سرزمين، جز خورشيد، پوششى نداشتند; يعنى، هيچ بنا و ساختمانى كه سايبان آنان باشد و هيچ پوشاكى كه بدنشان را به پوشاند، در بين آنان مشاهده نمى شد، لذا از آنان، تعبير به اقوامى بدوى شده است.

3- ذوالقرنين ، در شرق سرزمين خويش ، با مردمى ساكن بيابانى كويرى و بدون گياه مواجه شد . *

لم نجعل لهم من دونها سترًا

از واژه {لم نجعل} اين احتمال جان مى گيرد كه بى پناهى در برابر تابش آفتاب، معلول امورى بود كه به {جعل} الهى مربوط مى شود، مانند كويرى بودن سرزمين كه از امور طبيعى است.

برهنگى مردم مشرق سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 2

2- ساكنان شرق سرزمين ذى القرنين ، مردمى فاقد تن پوش و سرپناه بودند .

وجدها تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترًا

بى خانمانى مردم مشرق سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 2

2- ساكنان شرق سرزمين ذى القرنين ، مردمى فاقد تن پوش و سرپناه بودند .

وجدها تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترًا

بى نيازى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 1

1- ذوالقرنين ، از كمك هاى مادّى مردم در برابر ساختن سدّ در مقابل يأجوج و مأجوخ ، اظهار بى نيازى كرد .

فهل نجعل لك خرجًا . .. قال ما مكّنّى فيه ربّى خير

بينش ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 10

10- ذوالقرنين عذاب اخروى ظالمان را ، از كيفر دنيوى آنان ، شديدتر و سنگين تر دانست .

قال . ..ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

{نكر} به معناى {منكَر} صفت مشبهه و توصيفِ عذاب جهنم است; يعنى، عذاب آخرت، بسيار ناگوار و ميزان دشوارى آن ناشناخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 4

4- مردم بى ايمان و فاقد عمل صالح ، در بينش ذوالقرنين ، مردمى ظالم بودند .

قال أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

مقابله بين دو گروه {من ظلم} و {من ءامن. ..} حكايت از آن دارد كه ترك ايمان و عمل صالح ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 3

3- ذوالقرنين ، خود را مملوك خداوند و عطيه هاى الهى را ، برخاسته از مقام ربوبيّت او مى دانست .

ما مكّنّى فيه ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 1،3

1- در بينش ذوالقرنين ، توانايى برساختن سدّ پولادين و نفوذناپذير ، جلوه اى از رحمت پروردگار بود .

قال ه_ذا

رحمة من ربّى

مشاراليه {ه_ذا}، {سد ساخته شده به دست ذوالقرنين} است.

3- در وجود ذى القرنين بينش توحيدى و الهى همراه ، با قدرت علمى و فنى ، تبلور داشت .

ما مكّنّى فيه ربّى خير . .. ه_ذا رحمة من ربّى

پرسش درباره ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 1

1- مردم زمان پيامبر ( ص ) از آن حضرت ، درباره ذوالقرنين ، پرسش هايى را مطرح ساخته بودند .

و يسئلونك عن ذى القرنين

{قرن} به معناى {شاخ} است. گفته اند وجه تسميه {ذوالقرنين} آن بوده كه وى، دو رشته گيسوان بافته، همانند دو شاخ داشته و يا اين كه بر كلاه او دو شاخ قرار داشته است. البته {قرن} به معناى مدّت زمانى متمادى كه مردم در آن زيست مى كنند نيز آمده و لذا برخى نيز وجه تسميه را دوران طولانى حاكميت ذوالقرنين دانسته اند.

پيشگويى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 8

8- ذوالقرنين ، از بقا و جاودانگى سدش تا قيامت خبر داد . *

فإذاجاء وعد ربّى جعله دكّاء

اگر مراد از {وعد ربّى} قيامت باشد، در اين صورت، از آيه چنين برمى آيد كه تا قبل از قيامت، اين سد برپا است. {دكاء} به معناى {مستوى و مسطح}، صفت براى موصوف محذوف است (جعله أرضاً دكّاء). مفاد آيه، اين است كه هرگاه قيامت فرا رسد، خداوند آن سد را زمينى مسطح خواهد ساخت.

تبليغ ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 5

5-

ذوالقرنين ، در جهت تبليغ توحيد و آيين الهى خود ، از بهترين فرصت ها بهره مى گرفت .

قال ما مكّنّى فيه ربّى خير

ذوالقرنين، هنگامى سخن از ربوبيّت خداوند به ميان مى آورد كه مردم، سخت به او نيازمند بودند و او باتلاش صادقانه در جهت رفع نيازهاى آنان، قلب مردم را به خود متوجه كرده بود.

تبيين قصه ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 5

5- خداوند به ارائه مطالبى درباره { ذى القرنين } به وسيله آياتى از قرآن ، وعده حتمى داد .

قل سأتلوا عليكم منه ذكرًا

ضمير در {منه} به {ذى القرنين} برمى گردد و {من} براى تبعيض است ; يعنى، بخشى از اخبار و حالات او. مراد از {ذكراً} به قرينه {سأتلوا} آيات قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 91 - 2

2- بازگويى سفر ذوالقرنين به شرق و غرب ، نمودى از احاطه علمى خداوند بر زواياى زندگى او بود .

كذلك و قد أحطنا بما لديه خبرًا

واژه {كذلك} (اين چنين بود) در اين موارد، براى تشبيه چيزى به خود آن به كار مى رود كه گوياى مبالغه در بى مانند بودن است ; يعنى، براى آن، نظيرى جز خودش وجود ندارد. جمله حاليه {و قد أحطنا...} دلالت دارد كه آنچه گفته شد، برخاسته از احاطه علمى خداوند بوده است.

تشكل مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 6

6- ذوالقرنين ، در آخرين نقطه خشكى ، در غرب سرزمين

خويش ، با مردمى داراى تشكّل و قوميّت مواجه شد .

وجدها تغرب فى عين حمئة و وجد عندها قومًا

تلاش ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 11

11- دين الهى ، با تلاش ذوالقرنين ، تا آخرين نقطه سرزمين او ، گسترش يافت .

و أمّا من ءامن

تمدن در دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 1،5

1- ذوالقرنين ، در سفر دوم خويش ، به آخرين نقطه خشكى در سمت مشرق رسيد و با مردمى بدوى و عارى از تمدن روبه رو شد .

بلغ مطلع الشمس . .. لم نجعل لهم من دونها سترًا

ضمير {دونها} به {الشمس} بازمى گردد و مفاد جمله {لم نجعل. ..} اين است كه مردم آن سرزمين، جز خورشيد، پوششى نداشتند; يعنى، هيچ بنا و ساختمانى كه سايبان آنان باشد و هيچ پوشاكى كه بدنشان را به پوشاند، در بين آنان مشاهده نمى شد، لذا از آنان، تعبير به اقوامى بدوى شده است.

5- در عصر ذوالقرنين ، مردم ساكن غرب سرزمين او ، متمدن تر و پيشرفته تر از مردم ساكن در شرق سرزمين وى بودند .

بلغ مغرب الشمس . .. وجد عندها قومًا ... تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترًا

تمدن در مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 12

12- وجود تمدن در غرب سرزمين ذى القرنين

وجد عندها قومًا . .. إمّا أن تعذّب

ظلم و ايمان و عمل صالح و مجازات _ كه آيات

بعد در باره ساحل نشينان ياد كرده است _ از مشخصات جوامع متمدن است.

تمدن مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 4،5

4- تمدن منطقه شمال زمين در عهد ذوالقرنين ، ضعيف بوده است .

وجد من دونهما قومًا لايكادون يفقهون قولاً

چنان چه مراد از يأجوج و مأجوج، همان مغول و تاتار باشند، آيه در توصيف ساكنان شمال سرزمين ذى القرنين خواهد بود.

5- مردم منطقه شمالى در عصر ذوالقرنين ، داراى زبانى دور از زبان هاى زنده آن روز بودند .

قومًا لايكادون يفقهون قولاً

نفى درك همه زبان ها، حاكى از اين است كه زبان مادرى كوه نشينان عصر ذى القرنين، زبانى منحط و غير قابل ذكر بوده است.

تمدن مردم مشرق سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 5

5- در عصر ذوالقرنين ، مردم ساكن غرب سرزمين او ، متمدن تر و پيشرفته تر از مردم ساكن در شرق سرزمين وى بودند .

بلغ مغرب الشمس . .. وجد عندها قومًا ... تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترًا

تمدن مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 5

5- در عصر ذوالقرنين ، مردم ساكن غرب سرزمين او ، متمدن تر و پيشرفته تر از مردم ساكن در شرق سرزمين وى بودند .

بلغ مغرب الشمس . .. وجد عندها قومًا ... تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترًا

توحيد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 7

7- ذوالقرنين ، داراى روحيه توحيدى و انسان دوستى و ستيز با متجاوزان بود .

ما مكّنّى فيه ربّى خير فأعينونى بقوّة

ذوالقرنين، در عين پيشنهاد مردم براى دريافت كارمزد براى ساختن سدّ، از پذيرفتن آن امتناع كرده و با امكانات و قدرت خدادادى، در حمايت از آسيب پذيران، به ساختن سدّ مى پردازد. اين برخورد، بشان دهنده روحيات ذوالقرنين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 3،4

3- در وجود ذى القرنين بينش توحيدى و الهى همراه ، با قدرت علمى و فنى ، تبلور داشت .

ما مكّنّى فيه ربّى خير . .. ه_ذا رحمة من ربّى

4- ذوالقرنين ، از بينش توحيدى خويش ، پس از اثبات توان علمى و فنى خود ، تبليغ كرد .

فما اسطاعوا أن يظهروه . .. قال ه_ذا رحمة من ربّى

تعبير {ه_ذا رحمة. ..} نوعى تبليغ از بينش است كه ذوالقرنين پس از ساختن سدّ و اثبات برترى خويش، آن را تبليغ كرد.

تهديد ظالمان دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 1،8

1- ذوالقرنين ، از كيفر ساحل نشينان غرب ، چشم پوشى كرد و تنها كسانى را كه بر ستم كارى خود باقى بمانند ، به مجازات تهديد كرد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

8- ذوالقرنين ، ظالمان ساحل دريا را علاوه بر تهديد به مجازات و كيفر هاى خويش ، از عذاب سخت آخرت ، بيم داد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

تهديدهاى ذوالقرنين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 1،8

1- ذوالقرنين ، از كيفر ساحل نشينان غرب ، چشم پوشى كرد و تنها كسانى را كه بر ستم كارى خود باقى بمانند ، به مجازات تهديد كرد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

8- ذوالقرنين ، ظالمان ساحل دريا را علاوه بر تهديد به مجازات و كيفر هاى خويش ، از عذاب سخت آخرت ، بيم داد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

جاودانگى سد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 8

8- ذوالقرنين ، از بقا و جاودانگى سدش تا قيامت خبر داد . *

فإذاجاء وعد ربّى جعله دكّاء

اگر مراد از {وعد ربّى} قيامت باشد، در اين صورت، از آيه چنين برمى آيد كه تا قبل از قيامت، اين سد برپا است. {دكاء} به معناى {مستوى و مسطح}، صفت براى موصوف محذوف است (جعله أرضاً دكّاء). مفاد آيه، اين است كه هرگاه قيامت فرا رسد، خداوند آن سد را زمينى مسطح خواهد ساخت.

جعاله با ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 9

9- قوم درگير با يأجوج و مأجوج ، با اظهار آمادگى براى پرداخت دست مزد به ذوالقرنين در برابر ساختن سد ، او را دعوت به عقد قرارداد جعاله كردند .

فهل نجعل لك خرجًا على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا

جعاله مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94

- 9

9- قوم درگير با يأجوج و مأجوج ، با اظهار آمادگى براى پرداخت دست مزد به ذوالقرنين در برابر ساختن سد ، او را دعوت به عقد قرارداد جعاله كردند .

فهل نجعل لك خرجًا على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا

جهل مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 10

10- مردم منطقه شمال ، برخوردار از امكانات مادّى ، ولى فاقد شناخت هاى فنى بودند .

فهل نجعل لك خرجًا على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا

حاكميت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 8

8- { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : ملك الأرض كلّها أربعة : مؤمنان و كافران . فأمّا المؤمنان : فسليمان بن داوود و ذوالقرنين ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: چهار نفر بودند كه بر تمام زمين حكومت كردند: دو نفر مؤمن و دو نفر كافر. آن دو نفر مؤمن: سليمان بن داوود و ذوالقرنين بودند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 3

3- ذوالقرنين ، بر قوم ساحل دريا ، سلطه كامل يافته بود .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

حكومت در مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 89 - 1

1- ذوالقرنين ، پس از اقامه نظام عادلانه دينى در ميان ساحل نشينان غرب ، به سوى شرق سرزمين خويش حركت كرد .

ثمّ أتبع سببًا . حتّى إذا بلغ مطلع الشمس

حكومت

دينى در دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 89 - 1

1- ذوالقرنين ، پس از اقامه نظام عادلانه دينى در ميان ساحل نشينان غرب ، به سوى شرق سرزمين خويش حركت كرد .

ثمّ أتبع سببًا . حتّى إذا بلغ مطلع الشمس

حكومت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 10

10- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إنّ اللّه لم يبعث أنبياء ملوكاً فى الأرض إلاّ أربعة بعد نوح : أوّلهم ذوالقرنين ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: خدا در زمين، پيامبران را پادشاه قرار نداد، مگر چهار پيامبر را كه بعد از نوح بودند: نخستين آنان، ذوالقرنين بود}.

خيرخواهى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 4

4- قوم درگير با يأجوج و مأجوج ، به ذوالقرنين و به توان مندى و خيرخواهى وى اذعان كردند .

قالوا ي_ذا القرنين إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

با اين كه {ذوالقرنين} بومى منطقه مورد بحث نبود، ولى با قرائن و شواهد و ديدن قدرت علمى و اجرايى او، مردم، به اين نكته واقف شدند كه او، كسى است كه مى تواند سدّى غير قابل نفوذ در برابر حملات دشمنان براى آنان برپا كند و نيز به خير خواهى او و اين كه او غرضى مادّى و قصدى سلطگرانه ندارد، پى بردند، لذا پيشنهاد خود را با او مطرح كردند.

دفاع مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

كهف - 18 - 94 - 5

5- قوم درگير با يأجوج و مأجوج از كوه هاى مرتفع به عنوان سدّ دفاعى در برابر هجوم آنان بهره مى بردند .

حتّى إذا بلغ بين السدّين . .. إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون

دومين مسافرت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 89 - 1

1- ذوالقرنين ، پس از اقامه نظام عادلانه دينى در ميان ساحل نشينان غرب ، به سوى شرق سرزمين خويش حركت كرد .

ثمّ أتبع سببًا . حتّى إذا بلغ مطلع الشمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 1

1- ذوالقرنين ، در سفر دوم خويش ، به آخرين نقطه خشكى در سمت مشرق رسيد و با مردمى بدوى و عارى از تمدن روبه رو شد .

بلغ مطلع الشمس . .. لم نجعل لهم من دونها سترًا

ضمير {دونها} به {الشمس} بازمى گردد و مفاد جمله {لم نجعل. ..} اين است كه مردم آن سرزمين، جز خورشيد، پوششى نداشتند; يعنى، هيچ بنا و ساختمانى كه سايبان آنان باشد و هيچ پوشاكى كه بدنشان را به پوشاند، در بين آنان مشاهده نمى شد، لذا از آنان، تعبير به اقوامى بدوى شده است.

دين در دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 11

11- دين الهى ، با تلاش ذوالقرنين ، تا آخرين نقطه سرزمين او ، گسترش يافت .

و أمّا من ءامن

دين درمغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 -

88 - 11

11- دين الهى ، با تلاش ذوالقرنين ، تا آخرين نقطه سرزمين او ، گسترش يافت .

و أمّا من ءامن

ديندارى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 3

3- در وجود ذى القرنين بينش توحيدى و الهى همراه ، با قدرت علمى و فنى ، تبلور داشت .

ما مكّنّى فيه ربّى خير . .. ه_ذا رحمة من ربّى

ذوالقرنين در ساحل دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 4

4- پيشروى ذوالقرنين ، با رسيدن به ساحل دريايى گسترده ، متوقف شد .

وجدها تغرب فى عين حمئة

بدان احتمال كه نماى غروب خورشيد در آب، نشانه گستردگى پهنه دريا باشد; يعنى، در چشم اندازِ آن، چيزى مشاهده نمى شد، لذا تصوّر آن بود كه خورشيد در چشمه جوشانى در دريا فرو مى رود و خشكى ديگرى در وراى آن نيست.

ذوالقرنين در ساحل درياى سياه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 5

5- محدوده پيشروى ذوالقرنين در ناحيه مغرب تا درياى سياه بوده است . *

حتّى إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فى عين حمئة

برخى، نظير ابن عاشور، منطقه فرمانروايى ذى القرنين را چين دانسته اند، در اين صورت، او، در حركت به سمت غرب، تا درياى سياه پيش رفته است كه منظره غروب خورشيد را به صورت فرو رفتن آن در چشمه آب كدر و سياه مشاهده كرده است.

ذوالقرنين در شمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18

- 92 - 2

2- سومين حركت و پيشروى ذوالقرنين به سمت شمال بوده است . *

ثمّ أتبع سببًا

چنان چه يأجوج و مأجوج، همان مغول و تاتار باشند، حركت ذى القرنين به سمت شمال بوده است.

ذوالقرنين در مشرق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 89 - 1

1- ذوالقرنين ، پس از اقامه نظام عادلانه دينى در ميان ساحل نشينان غرب ، به سوى شرق سرزمين خويش حركت كرد .

ثمّ أتبع سببًا . حتّى إذا بلغ مطلع الشمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 1،7

1- ذوالقرنين ، در سفر دوم خويش ، به آخرين نقطه خشكى در سمت مشرق رسيد و با مردمى بدوى و عارى از تمدن روبه رو شد .

بلغ مطلع الشمس . .. لم نجعل لهم من دونها سترًا

ضمير {دونها} به {الشمس} بازمى گردد و مفاد جمله {لم نجعل. ..} اين است كه مردم آن سرزمين، جز خورشيد، پوششى نداشتند; يعنى، هيچ بنا و ساختمانى كه سايبان آنان باشد و هيچ پوشاكى كه بدنشان را به پوشاند، در بين آنان مشاهده نمى شد، لذا از آنان، تعبير به اقوامى بدوى شده است.

7- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . انّ ذاالقرنين ورد على قوم قد أحرقتهم الشمس و غيّرت أجسادهم و ألوانهم حتّى صيّرتهم كالظلمة ;

از اميرالمؤمنين(ع): روايت شده: همانا، ذوالقرنين، به قومى رسيد كه تابش خورشيد، آنان را سوزانده و موجب تغيير بدن و تغيير رنگ شان شده بود، به گونه اى كه آنان را (در سياهى) به مانند پاره اى

از تاريكى درآورده بود}.

ذوالقرنين در مغرب زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 1،2،4،6

1- ذوالقرنين ، با به كارگيرى برخى از ابزار ها و نيروهايش ، به سمت غرب سرزمين خويش پيش رفت .

فأتبع سببًا . حتّى إذابلغ مغرب الشمس

2- ذوالقرنين ، با رسيدن به انت هاى خشكى هاى غرب ، آبى گل آلود و تيره رنگ را فراروى خويش ديد .

حتّى إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فى عين حمئة

{حمئة} يعنى داراى {حمأة} به {گل سياه بدبو} گفته مى شود. (كتاب العين)

4- پيشروى ذوالقرنين ، با رسيدن به ساحل دريايى گسترده ، متوقف شد .

وجدها تغرب فى عين حمئة

بدان احتمال كه نماى غروب خورشيد در آب، نشانه گستردگى پهنه دريا باشد; يعنى، در چشم اندازِ آن، چيزى مشاهده نمى شد، لذا تصوّر آن بود كه خورشيد در چشمه جوشانى در دريا فرو مى رود و خشكى ديگرى در وراى آن نيست.

6- ذوالقرنين ، در آخرين نقطه خشكى ، در غرب سرزمين خويش ، با مردمى داراى تشكّل و قوميّت مواجه شد .

وجدها تغرب فى عين حمئة و وجد عندها قومًا

ذوالقرنين و تنظيم نظام اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 13

13- ذوالقرنين ، از برخى اختيارات الهى ، در تنظيم نظام اجتماعى مردم ، برخوردار بود .

قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب و إمّا أن تتّخذ فيهم حسنًا

ذوالقرنين و خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 89 - 4

4- { عن أميرالمؤمنين (

ع ) : . . . { ثمّ أتبع سبباً } ذوالقرنين من الشمس سبباً ;

از اميرالمؤمن ين(ع) [در توضيح اين سخن خدا]: {ثمّ أتبع سبباً} روايت شده: ذوالقرنين، از خورشيد، به عنوان يك سبب بهره گرفت}.

ذوالقرنين و كيفر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 1،4

1- ذوالقرنين ، از كيفر ساحل نشينان غرب ، چشم پوشى كرد و تنها كسانى را كه بر ستم كارى خود باقى بمانند ، به مجازات تهديد كرد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

4- ذوالقرنين ، به ايمان آوردن ظالمان ساحل دريا و دست برداشتن آنان از ظلم و فساد ، اميدوار بود و در مجازات آنان شتابى نداشت .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

حرف {سوف} براى آينده است و فعل هاى شرط ({آمن} و {عمل}) در آيه بعد، قرينه اين است كه ذى القرنين، به احتمال ايمان آوردن ظالمان، در مجازات آنان تعجيل نكرده است.

ذوب آهن در دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 5

5- ذوالقرنين ، براى سرخ كردن آهن هاى به كار رفته در سد ، كوره هاى بزرگى را در مجاورت سد ايجاد كرد .

حتّى إذا ساوى بين الصدفين قال انفخوا

{نفخ} به معناى {دميدن} است. و دميدن در ديواره سدّ براى سرخ كردن آن، نيازمند كوره هاى بزرگ است تا بتواند آتش و اكسيژن را به مقدار مورد نياز به ديواره بزند تا شرايط براى ريختن آلياژ مسّ بر روى آن فراهم گردد.

ذوب فلز در دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 8،10

8- ذوالقرنين ، از نحوه ساختن و بناى سد و كيفيت ذوب فلزات و تركيب آن ، آگاهى دقيق داشت .

ءاتونى زبر الحديد . .. أُفرغ عليه قطرًا

10- صنعت ذوب فلز ، در تمدن زمان ذوالقرنين ، وجود داشته است .

قال انفخوا حتّى إذا جعله نارًا قال ءاتونى أُفرغ عليه قطرًا

رنگ چشمه قصه ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 2

2- ذوالقرنين ، با رسيدن به انت هاى خشكى هاى غرب ، آبى گل آلود و تيره رنگ را فراروى خويش ديد .

حتّى إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فى عين حمئة

{حمئة} يعنى داراى {حمأة} به {گل سياه بدبو} گفته مى شود. (كتاب العين)

روش برخورد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 91 - 4

4- شيوه ذوالقرنين در برخورد با مردم شرق و غرب ، يك سان بوده است . *

وجدها تطلع على قوم . .. كذلك

{كذلك} مى تواند صفت براى {قوم} در آيه قبل باشد و اشاره به {قوماً} در آيات قبل; يعنى، ذوالقرنين، همانگونه كه قوم ساكن مغرب را يافت و در باره آنان تصميم گرفت، در باره شرقى ها نيز همان سان رفتار كرد.

روش تبليغ ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 4

4- ذوالقرنين ، از بينش توحيدى خويش ، پس از اثبات توان علمى و فنى خود ، تبليغ كرد .

فما اسطاعوا أن يظهروه . .. قال ه_ذا

رحمة من ربّى

تعبير {ه_ذا رحمة. ..} نوعى تبليغ از بينش است كه ذوالقرنين پس از ساختن سدّ و اثبات برترى خويش، آن را تبليغ كرد.

زبان مردم دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 3،5

3- مردم اقصاى مشرق و مغرب زمين ، در لغت با ذوالقرنين ، قرابت داشتند .

لايكادون يفقهون قولاً

در بين سه گروهى كه ذوالقرنين با آنان برخورد كرد، تنها، در باره گروه شمالى تعبير {لايكادون. ..} صورت گرفته است، ولى در باره آن دو قوم ديگر، چنين مشكلى مطرح نشده است.

5- مردم منطقه شمالى در عصر ذوالقرنين ، داراى زبانى دور از زبان هاى زنده آن روز بودند .

قومًا لايكادون يفقهون قولاً

نفى درك همه زبان ها، حاكى از اين است كه زبان مادرى كوه نشينان عصر ذى القرنين، زبانى منحط و غير قابل ذكر بوده است.

زبان مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 5

5- مردم منطقه شمالى در عصر ذوالقرنين ، داراى زبانى دور از زبان هاى زنده آن روز بودند .

قومًا لايكادون يفقهون قولاً

نفى درك همه زبان ها، حاكى از اين است كه زبان مادرى كوه نشينان عصر ذى القرنين، زبانى منحط و غير قابل ذكر بوده است.

زبان مردم مشرق سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 3

3- مردم اقصاى مشرق و مغرب زمين ، در لغت با ذوالقرنين ، قرابت داشتند .

لايكادون يفقهون قولاً

در بين سه گروهى كه ذوالقرنين با آنان برخورد كرد،

تنها، در باره گروه شمالى تعبير {لايكادون. ..} صورت گرفته است، ولى در باره آن دو قوم ديگر، چنين مشكلى مطرح نشده است.

زبان مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 3

3- مردم اقصاى مشرق و مغرب زمين ، در لغت با ذوالقرنين ، قرابت داشتند .

لايكادون يفقهون قولاً

در بين سه گروهى كه ذوالقرنين با آنان برخورد كرد، تنها، در باره گروه شمالى تعبير {لايكادون. ..} صورت گرفته است، ولى در باره آن دو قوم ديگر، چنين مشكلى مطرح نشده است.

زمينه قدرت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 5

5- در دست داشتن اسباب و راه كار هاى علمى و عملى ، زمينه ساز قدرت و اقتدار ذوالقرنين در زمين بود .

إنّا مكّنّا له فى الأرض و ءاتينه من كلّ شىء سببًا

عطف {آتيناه} بر جمله قبل، عطف سبب بر مسبب است; يعنى، اگر {ذوالقرنين} در زمين اقتدار داشت، به جهت اسبابى بود كه براى هر كار در اختيار او بود.

ساختمان سازى در دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 4،8

4- زمان ذوالقرنين ، در دورترين نقطه شرق سرزمين او ، از صنعت لباس و ساختمان ، خبرى نبوده است .

بلغ مطلع الشمس . .. لم نجعل لهم من دونها سترًا

8- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه { لم نجعل لهم من دونها ستراً . كذلك } قال : لم يعلموا صنعة البيوت ;

از امام باقر(ع)

درباره اين سخن خدا: {لم نجعل لهم من دونها ستراً. كذلك} روايت شده: آن قوم صنعت خانه سازى را نمى دانستند}.

سدسازى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 7،9،12

7- آسيب پذيران از هجوم يأجوج و مأجوج ، از ذوالقرنين براى ساختن سدّى در ميانه دو رشته كوه بلند در برابر هجوم آن متجاوزان ، كمك خواستند .

قالوا ي_ذا القرنين . .. تجعل بيننا و بينهم سدًّا

9- قوم درگير با يأجوج و مأجوج ، با اظهار آمادگى براى پرداخت دست مزد به ذوالقرنين در برابر ساختن سد ، او را دعوت به عقد قرارداد جعاله كردند .

فهل نجعل لك خرجًا على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا

12- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : إنّ ذاالقرنين . . . وجد . . . قوماً لايكادون يفقهون قولاً قالوا : يا ذاالقرنين ! إنّ يأجوج و مأجوج خلف ه_ذين الجبلين و هم يفسدون فى الأرض إذا كان إبّان زروعنا و ثمارنا خرجوا علينا من ه_ذين السدّين ، فرعوا من ثمارنا و زروعنا حتّى لايبقون من ها شيئاً { فهل نجعل لك خرجاً } نؤديه إليك فى كلّ عام { على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا } ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده:. .. همانا ذوالقرنين، قومى را يافت كه فهم هيچ سخنى براى آنان آسان نبود. آنان به او گفتند: اى ذوالقرنين! همانا، يأجوج و مأجوج، پشت اين دو كوه اند و آنان در زمين فساد مى كنند. زمانى كه فصل برداشت زراعت هاى ما و چيدن ميوه هايمان فرامى رسد، آنان، از پشت اين دو سدّ

(دو كوه) به ما حملهور شده و از ميوه هاى ما و زراعت هاى ما آن قدر مى چرانند كه هيچ چيز از را باقى نمى گذارند. آيا براى تو هزينه اى قرار دهيم كه هر ساله به تو بپردازيم تا بين ما و آنان سدّى برقرار سازى؟}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 1،8،9

1- ذوالقرنين ، از كمك هاى مادّى مردم در برابر ساختن سدّ در مقابل يأجوج و مأجوخ ، اظهار بى نيازى كرد .

فهل نجعل لك خرجًا . .. قال ما مكّنّى فيه ربّى خير

8- ذوالقرنين ، خود طرّاح و مجرى بناى سد و عهده دار امور فنى و مديريتى آن بود .

فأعينونى بقوة أجعل بينكم و بينهم ردمًا

9- ذوالقرنين ، خواستار مشاركت نيروى انسانى و امكانات مردمى در احداث سد شد .

فأعينونى بقوة

{قوة} يعنى نيرو {فأعينونى بقوة} يعنى: {مرا با نيروى خود كمك دهيد}. آيات بعد، قرينه اين است كه او، علاوه بر خواستن نيروى انسانى، به آوردن ابزار و مصالح نيز فرمان داد. بنابراين، آنچه را از مردم نپذيرفت، اجر و مزد تلاش خويش بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 5،8،9

5- ذوالقرنين ، براى سرخ كردن آهن هاى به كار رفته در سد ، كوره هاى بزرگى را در مجاورت سد ايجاد كرد .

حتّى إذا ساوى بين الصدفين قال انفخوا

{نفخ} به معناى {دميدن} است. و دميدن در ديواره سدّ براى سرخ كردن آن، نيازمند كوره هاى بزرگ است تا بتواند آتش و اكسيژن را به مقدار مورد نياز به

ديواره بزند تا شرايط براى ريختن آلياژ مسّ بر روى آن فراهم گردد.

8- ذوالقرنين ، از نحوه ساختن و بناى سد و كيفيت ذوب فلزات و تركيب آن ، آگاهى دقيق داشت .

ءاتونى زبر الحديد . .. أُفرغ عليه قطرًا

9- ذوالقرنين ، بر احداث سد و مراحل آن ، نظارت و مديريت مستقيم داشت .

ءاتونى . .. قال انفخوا ... ءاتونى أُفرغ عليه قطرًا

ذكر ضماير به صورت {متكم وحده}، جملگى، گواه معشرت و نظارت دقيق ذوالقرنين بر احداث سد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 1،10

1- در بينش ذوالقرنين ، توانايى برساختن سدّ پولادين و نفوذناپذير ، جلوه اى از رحمت پروردگار بود .

قال ه_ذا رحمة من ربّى

مشاراليه {ه_ذا}، {سد ساخته شده به دست ذوالقرنين} است.

10- ذوالقرنين ، پس از پايان كار سد ، حقّانيّت معاد و حتميّت برپايى آن را يادآور شد .

قال . .. فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء و كان وعد ربّى حقًّا

سومين مسافرت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 92 - 2

2- سومين حركت و پيشروى ذوالقرنين به سمت شمال بوده است . *

ثمّ أتبع سببًا

چنان چه يأجوج و مأجوج، همان مغول و تاتار باشند، حركت ذى القرنين به سمت شمال بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 1،2

1- رسيدن ذوالقرنين به تنگه اى ميان دو كوه سدآسا ، در سومين پيشروى خود

حتّى إذابلغ بين السدّين

{سد} به هر مانع و حاجزى گفته مى شود، از جمله به كوه

نيز اطلاق شده است. لذا {بين السدّين} محتمل است كه به معناى حد فاصل دو كوه باشد. در باره اين كه اين دو كوه در كجا قرار داشته نظر واحدى وجود ندارد، برخى آن ها را در شمال چين دانسته و برخى كوه هاى فاصل ميان آذربايجان و ارمنستان گرفته اند قرينه اى براى اثبات هيچ يك وجود ندارد.

2- مواجه شدن ذوالقرنين _ در سومين پيشروى خود _ با مردمى كم بهره از درك و فهم لغات بيگانه و ناتوان از شناخت سريع آن

وجد من دونهما قومًا لايكادون يفقهون قولاً

مراد از كُند فهمى ساكنان كوهستان در شناخت زبان ديگران اين است كه مفاهمه ذى القرنين با آنان دشوار بوده است.

سهولت قوانين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 6

6- ذوالقرنين ، تصميم گرفت كه قوانين و مقرّرات اجتماعى سهل و قابل تحمّلى را براى مؤمنان وضع كند .

و سنقول له من أمرنا يسرًا

{يسر} يعنى {آسانى} و {من أمرنا} يعنى:{از فرامينى كه صادر مى كنيم. }، لذا مفاد جمله {و سنقول...} آن است كه براى مؤمنان صالح، فرامينى صادر مى كنيم كه اجراى آن دشوار نباشد و شنيدن آن براى مؤمنان سنگين نيايد.

سياه پوستان دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 7

7- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . انّ ذاالقرنين ورد على قوم قد أحرقتهم الشمس و غيّرت أجسادهم و ألوانهم حتّى صيّرتهم كالظلمة ;

از اميرالمؤمنين(ع): روايت شده: همانا، ذوالقرنين، به قومى رسيد كه تابش خورشيد، آنان را سوزانده

و موجب تغيير بدن و تغيير رنگ شان شده بود، به گونه اى كه آنان را (در سياهى) به مانند پاره اى از تاريكى درآورده بود}.

شخصيت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 3

3- { ذوالقرنين } ، شخصيتى الهى بود . *

إنّا مكّنّا له فى الأرض

احتمال مى رود كه انتساب قدرت ذى القرنين به خدا، از آن جهت باشد كه خدا، به خاطر شخصيت الهى وى، امكاناتى را به او عطا كرده باشد.

شكايت مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 1،12

1- مردم شمال ، از طوايفى فسادانگيز به نام يأجوج و مأجوج ، به ذوالقرنين شكايت بردند .

قالوا ي_ذا القرنين إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون

مفسران و موّرخان، با استفاده از ادله مختلف و برخى متون باستانى، اين را مسلم گرفته اند كه مراد از يأجوج و مأجوج، همان قبايل مغول و تاتار هستند.

12- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : إنّ ذاالقرنين . . . وجد . . . قوماً لايكادون يفقهون قولاً قالوا : يا ذاالقرنين ! إنّ يأجوج و مأجوج خلف ه_ذين الجبلين و هم يفسدون فى الأرض إذا كان إبّان زروعنا و ثمارنا خرجوا علينا من ه_ذين السدّين ، فرعوا من ثمارنا و زروعنا حتّى لايبقون من ها شيئاً { فهل نجعل لك خرجاً } نؤديه إليك فى كلّ عام { على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا } ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده:. .. همانا ذوالقرنين، قومى را يافت كه فهم هيچ سخنى براى آنان آسان

نبود. آنان به او گفتند: اى ذوالقرنين! همانا، يأجوج و مأجوج، پشت اين دو كوه اند و آنان در زمين فساد مى كنند. زمانى كه فصل برداشت زراعت هاى ما و چيدن ميوه هايمان فرامى رسد، آنان، از پشت اين دو سدّ (دو كوه) به ما حملهور شده و از ميوه هاى ما و زراعت هاى ما آن قدر مى چرانند كه هيچ چيز از را باقى نمى گذارند. آيا براى تو هزينه اى قرار دهيم كه هر ساله به تو بپردازيم تا بين ما و آنان سدّى برقرار سازى؟}.

صالحان در حكومت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 8

8- برخورد شديد با ظالمان متجاوز و نرمش در برابر مؤمنان صالح ، روشى نيكو در نظام حكومتى و شيوه برگزيده ذوالقرنين در حكومت خويش بود .

أمّا من ظلم فسوف نعذّبه . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا

ذوالقرنين، پس از شنيدن وحى الهى كه در برخورد با ساحل نشينان غرب، دو راه پيش روى او قرار داد: يكى تعذيب، و ديگرى روش نيكو، شقّ دوم را انتخاب كرد و آن را چنين ترسيم كرد كه ظالمان را عقوبت و مؤمنان را پاداش نيك خواهد داد.

صبر ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 2

2- تعجيل نكردن ذوالقرنين در كيفر ظالمان كافر ، مهلتى براى گرايش آنان به ايمان بود . *

أمّا من ظلم فسوف نعذّبه . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

مراد از {من ءامن و. ..} (هركس

ايمان بياورد و...) كسانى اند كه از ظلم و كفر، دست برداشته و ايمان آورند، نه آنان كه هنگام ورود ذوالقرنين مؤمن بودند; زيرا، معنا ندارد كه او، بين عذاب و يا رفتار نيك با مؤمنان مخيّر باشد! بنابراين، درنگ ذوالقرنين در عذاب ظالمان (سوف نعذّبه) ايجاد فرصتى براى تغيير رويه آنان بوده است.

ظالمان در حكومت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 8

8- برخورد شديد با ظالمان متجاوز و نرمش در برابر مؤمنان صالح ، روشى نيكو در نظام حكومتى و شيوه برگزيده ذوالقرنين در حكومت خويش بود .

أمّا من ظلم فسوف نعذّبه . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا

ذوالقرنين، پس از شنيدن وحى الهى كه در برخورد با ساحل نشينان غرب، دو راه پيش روى او قرار داد: يكى تعذيب، و ديگرى روش نيكو، شقّ دوم را انتخاب كرد و آن را چنين ترسيم كرد كه ظالمان را عقوبت و مؤمنان را پاداش نيك خواهد داد.

ظلم ستيزى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 6

6- حاكميّت ذوالقرنين ، در جهت ظلم زدايى و كفرستيزى بود .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 7

7- ذوالقرنين ، داراى روحيه توحيدى و انسان دوستى و ستيز با متجاوزان بود .

ما مكّنّى فيه ربّى خير فأعينونى بقوّة

ذوالقرنين، در عين پيشنهاد مردم براى دريافت كارمزد براى ساختن سدّ، از پذيرفتن آن امتناع كرده و با امكانات و قدرت خدادادى،

در حمايت از آسيب پذيران، به ساختن سدّ مى پردازد. اين برخورد، بشان دهنده روحيات ذوالقرنين است.

ظلم مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 7

7- ساحل نشينان غرب سرزمين ذى القرنين ، مردمى كفرپيشه و ستم كار بودند .

قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب

تعبير {تعذّب} نشانگر آن است كه آنان مستحق كيفر بوده اند و دليل آن _ به قرينه آيات بعد _ ستم گرى و كفر آنان بوده است.

عجز مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 8

8- همجواران يأجوج و مأجوج ، خود از ايجاد سدّى محكم و غيرقابل نفوذ در برابر هجوم آن متجاوزان ، ناتوان بودند .

فهل نجعل لك خرجًا على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا

عجز مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 9

9- ساحل نشينان مناطق غربى سرزمين ذى القرنين ، از رويارويى با نيرو هاى او ناتوان بودند و در برابر تصميمات او ، قدرت مقاومت نداشتند .

وجد عندها قومًا قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب

عظمت امكانات ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 91 - 3

3- امكانات و نيروى ذوالقرنين ، بسيار زياد و با عظمت بوده است .

قد أحطنا بما لديه خبرًا

تعبير موجود در آيه (احاطه خداوند بر همه آنچه در نزد ذوالقرنين وجود داشت) حاكى از عظمت امكاناتى است كه در اختيار ذوالقرنين بود.

عظمت

سد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 7

7- سدّ ذوالقرنين ، كارى بس بديع و بزرگ در روزگار وى بود .

ه_ذا رحمة من ربّى

مطرح ساختن رحمت پروردگار حاكى از عظمت كار است.

عظمت قدرت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 91 - 3

3- امكانات و نيروى ذوالقرنين ، بسيار زياد و با عظمت بوده است .

قد أحطنا بما لديه خبرًا

تعبير موجود در آيه (احاطه خداوند بر همه آنچه در نزد ذوالقرنين وجود داشت) حاكى از عظمت امكاناتى است كه در اختيار ذوالقرنين بود.

عفو مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 8

8_ ذوالقرنين ، از سوى خداوند ، در مجازات يا بخشش ساحل نشينان غربى ، مخير شد .

قلنا ي_ذاالقرنين إمّا أن تعذّب و اما ان تتّخذ فيهم حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 1

1- ذوالقرنين ، از كيفر ساحل نشينان غرب ، چشم پوشى كرد و تنها كسانى را كه بر ستم كارى خود باقى بمانند ، به مجازات تهديد كرد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

عفوهاى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 1

1- ذوالقرنين ، از كيفر ساحل نشينان غرب ، چشم پوشى كرد و تنها كسانى را كه بر ستم كارى خود باقى بمانند ، به مجازات تهديد كرد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

عقيده

ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 7

7- ذوالقرنين ، به معاد و وجود كيفر سخت اخروى براى ظالمان ، معتقد بود .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

علم ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 85 - 2

2- ذوالقرنين ، علاوه بر امكانات مادّى از دانش به كارگيرى اسباب ، نيز برخوردار بود .

فأتبع سببًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 92 - 3

3- ذوالقرنين ، از دانش استفاده از اسباب و ابزار در جهت گسترش حكومت خود ، برخوردار بود .

ثمّ أتبع سببًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 8

8- ذوالقرنين ، از نحوه ساختن و بناى سد و كيفيت ذوب فلزات و تركيب آن ، آگاهى دقيق داشت .

ءاتونى زبر الحديد . .. أُفرغ عليه قطرًا

عمل صالح مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 10

10- ساحل نشينان غرب سرزمين ذوالقرنين ، براى ايمان و عمل صالح و ترك ستم كارى ، از زمينه مساعدى برخودار بودند .

أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا

فرجام سد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 9

9- موانع هجوم يأجوج و مأجوج به همسايگان خود ، در آستانه قيامت ، منهدم خواهد شد .

فإذا

جاء وعد ربّى جعله دكّاء

فضايل ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 10

10- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إنّ اللّه لم يبعث أنبياء ملوكاً فى الأرض إلاّ أربعة بعد نوح : أوّلهم ذوالقرنين ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: خدا در زمين، پيامبران را پادشاه قرار نداد، مگر چهار پيامبر را كه بعد از نوح بودند: نخستين آنان، ذوالقرنين بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 3،9

3- { ذوالقرنين } ، شخصيتى الهى بود . *

إنّا مكّنّا له فى الأرض

احتمال مى رود كه انتساب قدرت ذى القرنين به خدا، از آن جهت باشد كه خدا، به خاطر شخصيت الهى وى، امكاناتى را به او عطا كرده باشد.

9- { عن الأصبغ بن نباتة ، عن أميرالمؤمنين ( ع ) أنّه قال : سُئِل عن ذى القرنين قال : . . . و جعل عزّ ملكه و آية نبوّته فى قرنه . . . و آتاه اللّه من كلّ شىء علماً يعرف به الحقّ و الباطل . . . و أوحى اللّه إليه . . . فقد طويت لك البلاد و ذلّلت لك العباد فأرهبتهم منك . . . فلم يبلغ مغرب الشمس حتّى دان له أهل المشرق والمغرب قال : و ذلك قول اللّه : { إنّا مكّنّا له فى الأرض و آتيناه من كلّ شىء سبباً } ;

از اصبغ بن نباته، روايت شده كه اميرالمؤمنين(ع) در پاسخ سؤال از ذى القرنين فرمود: . .. (خداوند) قدرت پادشاهى و نشانه

نبوّت او را در شاخ اش قرار داد ... و از هر چيزى، خداوند، به او دانشى عطا كرد تا به وسيله آن، حق و باطل را بشناسد ... و خدا به او وحى فرمود: ... شهرها را در اختيار تو قرار دادم و بندگان را براى تو رام و دل آنان را از بيم تو پر كردم ... پس هنوز به محل غروب خورشيد نرسيده بود كه اهل شرق و غرب عالم، تسليم او شدند. سپس (اميرالمؤمنين) فرمود: و اين سخن خداوند است كه مى فرمايد: إنّا مكّنّا له فى الأرض و آتيناه من كلّ شىء سبباً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 85 - 2

2- ذوالقرنين ، علاوه بر امكانات مادّى از دانش به كارگيرى اسباب ، نيز برخوردار بود .

فأتبع سببًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 13

13- ذوالقرنين ، از برخى اختيارات الهى ، در تنظيم نظام اجتماعى مردم ، برخوردار بود .

قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب و إمّا أن تتّخذ فيهم حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 91 - 5

5- عملكرد ذوالقرنين ، تحت مراقبت و راهنمايى خداوند بود .

كذلك و قد أحطنا بما لديه خبرًا

بيان اين كه خداوند بر آنچه به ذوالقرنين ارتباط داشت، كاملاً آگاه بود، كنايه از اين است كه او، بى دستور خداوند، كارى نمى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 92 - 3

3- ذوالقرنين ، از دانش استفاده

از اسباب و ابزار در جهت گسترش حكومت خود ، برخوردار بود .

ثمّ أتبع سببًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 7

7- ذوالقرنين ، داراى روحيه توحيدى و انسان دوستى و ستيز با متجاوزان بود .

ما مكّنّى فيه ربّى خير فأعينونى بقوّة

ذوالقرنين، در عين پيشنهاد مردم براى دريافت كارمزد براى ساختن سدّ، از پذيرفتن آن امتناع كرده و با امكانات و قدرت خدادادى، در حمايت از آسيب پذيران، به ساختن سدّ مى پردازد. اين برخورد، بشان دهنده روحيات ذوالقرنين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 3،17

3- در وجود ذى القرنين بينش توحيدى و الهى همراه ، با قدرت علمى و فنى ، تبلور داشت .

ما مكّنّى فيه ربّى خير . .. ه_ذا رحمة من ربّى

17- ذوالقرنين ، به وعده هاى خداوند ، ايمان داشت و به تحقّق آنها ، مطمئن بود .

و كان وعد ربّى حقًّا

فن آورى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 8

8- ذوالقرنين ، از نحوه ساختن و بناى سد و كيفيت ذوب فلزات و تركيب آن ، آگاهى دقيق داشت .

ءاتونى زبر الحديد . .. أُفرغ عليه قطرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 3،4

3- در وجود ذى القرنين بينش توحيدى و الهى همراه ، با قدرت علمى و فنى ، تبلور داشت .

ما مكّنّى فيه ربّى خير . .. ه_ذا رحمة من ربّى

4- ذوالقرنين ، از بينش توحيدى

خويش ، پس از اثبات توان علمى و فنى خود ، تبليغ كرد .

فما اسطاعوا أن يظهروه . .. قال ه_ذا رحمة من ربّى

تعبير {ه_ذا رحمة. ..} نوعى تبليغ از بينش است كه ذوالقرنين پس از ساختن سدّ و اثبات برترى خويش، آن را تبليغ كرد.

قانونگذارى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 6

6- ذوالقرنين ، تصميم گرفت كه قوانين و مقرّرات اجتماعى سهل و قابل تحمّلى را براى مؤمنان وضع كند .

و سنقول له من أمرنا يسرًا

{يسر} يعنى {آسانى} و {من أمرنا} يعنى:{از فرامينى كه صادر مى كنيم. }، لذا مفاد جمله {و سنقول...} آن است كه براى مؤمنان صالح، فرامينى صادر مى كنيم كه اجراى آن دشوار نباشد و شنيدن آن براى مؤمنان سنگين نيايد.

قدرت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 1،3،4

1- { ذوالقرنين } شخصيتى نيرومند و برخوردار از امكاناتى گسترده در پهنه زمين بود .

إنّا مكّنّا له فى الأرض

{مكّنّا} يعنى: {به او قدرت داديم. }. در باره {ذوالقرنين} و شخصيت تاريخى او و اين كه او كيست نظر واحدى در ميان مورّخان و مفسران وجود ندارد; بعضى، او را از فرمانروايان ما قبل تاريخ دانسته اند و قرآن را تنها مرجع شناخت او مى دانند و برخى، او را همان {اسكندر} دانسته و برخى ديگر، _{فريدون} و برخى، او را از ملوك يمن دانسته و بالاخره، برخى، مانند علامه طباطبايى(ره) تطبيق وى را با {كورش} (پادشاه هخامنشى) با آيات سازگارتر ديده اند. بعضى نيز، او را از پادشاهان

چين دانسته و ديوار چين را شاهدى بر مدعاى خود گرفته اند.

3- { ذوالقرنين } ، شخصيتى الهى بود . *

إنّا مكّنّا له فى الأرض

احتمال مى رود كه انتساب قدرت ذى القرنين به خدا، از آن جهت باشد كه خدا، به خاطر شخصيت الهى وى، امكاناتى را به او عطا كرده باشد.

4- { ذوالقرنين } از اسباب و عواملى كارساز براى محقّق ساختن هر مقصودى برخوردار بود .

و ءاتينه من كلّ شىء سببًا

عموم در {كلّ شىء} عموم عرفى است. {سبباً} مفعول دوم {آتيناه} است. با توجه به مضافى كه در كلام مقدر است، تقدير جمله چنين مى شود: {و آتيناه سبباً من أسباب كل شىء} يعنى، از اسباب و وسايلى كه براى نيل به تمامى مقاصد علمى و عملى او وجود داشت، سبب و راهى را در اختيار او قرار داديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 9

9- ساحل نشينان مناطق غربى سرزمين ذى القرنين ، از رويارويى با نيرو هاى او ناتوان بودند و در برابر تصميمات او ، قدرت مقاومت نداشتند .

وجد عندها قومًا قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 3

3- ذوالقرنين ، بر قوم ساحل دريا ، سلطه كامل يافته بود .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 4

4- قوم درگير با يأجوج و مأجوج ، به ذوالقرنين و به توان مندى و خيرخواهى وى اذعان كردند .

قالوا ي_ذا القرنين إنّ

يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

با اين كه {ذوالقرنين} بومى منطقه مورد بحث نبود، ولى با قرائن و شواهد و ديدن قدرت علمى و اجرايى او، مردم، به اين نكته واقف شدند كه او، كسى است كه مى تواند سدّى غير قابل نفوذ در برابر حملات دشمنان براى آنان برپا كند و نيز به خير خواهى او و اين كه او غرضى مادّى و قصدى سلطگرانه ندارد، پى بردند، لذا پيشنهاد خود را با او مطرح كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 3

3- در وجود ذى القرنين بينش توحيدى و الهى همراه ، با قدرت علمى و فنى ، تبلور داشت .

ما مكّنّى فيه ربّى خير . .. ه_ذا رحمة من ربّى

قصه ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 85 - 1،3

1- ذوالقرنين ، از برخى از امكانات وسيع الهى خويش ، براى حركت به سمت غرب ، بهره گرفت .

فأتبع سببًا . حتّى إذا بلغ مغرب الشمس

3- { سأل رجل عليّاً ( ع ) : أرأيت ذاالقرنين كيف استطاع أن يبلغ المشرق و المغرب ؟ قال : سخّر اللّه له السحاب و مدّ له فى الأسباب و بسط له النور فكان الليل والنهار عليه سواء ;

مردى به على(ع) گفت: مرا خبر ده كه ذوالقرنين، چگونه توانست به شرق و غرب عالم برسد؟ حضرت فرمود: خداوند، ابر را مسخّر او قرار داد و ابزار و وسائل او را افزايش داد و نور را براى او گستراند، به گونه اى كه شب و روز براى او

يك سان بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 1،2،4،5،6،8،9

1- ذوالقرنين ، با به كارگيرى برخى از ابزار ها و نيروهايش ، به سمت غرب سرزمين خويش پيش رفت .

فأتبع سببًا . حتّى إذابلغ مغرب الشمس

2- ذوالقرنين ، با رسيدن به انت هاى خشكى هاى غرب ، آبى گل آلود و تيره رنگ را فراروى خويش ديد .

حتّى إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فى عين حمئة

{حمئة} يعنى داراى {حمأة} به {گل سياه بدبو} گفته مى شود. (كتاب العين)

4- پيشروى ذوالقرنين ، با رسيدن به ساحل دريايى گسترده ، متوقف شد .

وجدها تغرب فى عين حمئة

بدان احتمال كه نماى غروب خورشيد در آب، نشانه گستردگى پهنه دريا باشد; يعنى، در چشم اندازِ آن، چيزى مشاهده نمى شد، لذا تصوّر آن بود كه خورشيد در چشمه جوشانى در دريا فرو مى رود و خشكى ديگرى در وراى آن نيست.

5- محدوده پيشروى ذوالقرنين در ناحيه مغرب تا درياى سياه بوده است . *

حتّى إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فى عين حمئة

برخى، نظير ابن عاشور، منطقه فرمانروايى ذى القرنين را چين دانسته اند، در اين صورت، او، در حركت به سمت غرب، تا درياى سياه پيش رفته است كه منظره غروب خورشيد را به صورت فرو رفتن آن در چشمه آب كدر و سياه مشاهده كرده است.

6- ذوالقرنين ، در آخرين نقطه خشكى ، در غرب سرزمين خويش ، با مردمى داراى تشكّل و قوميّت مواجه شد .

وجدها تغرب فى عين حمئة و وجد عندها قومًا

8_ ذوالقرنين ، از سوى خداوند ، در مجازات يا بخشش ساحل

نشينان غربى ، مخير شد .

قلنا ي_ذاالقرنين إمّا أن تعذّب و اما ان تتّخذ فيهم حسنًا

9- ساحل نشينان مناطق غربى سرزمين ذى القرنين ، از رويارويى با نيرو هاى او ناتوان بودند و در برابر تصميمات او ، قدرت مقاومت نداشتند .

وجد عندها قومًا قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 1،3،4

1- ذوالقرنين ، از كيفر ساحل نشينان غرب ، چشم پوشى كرد و تنها كسانى را كه بر ستم كارى خود باقى بمانند ، به مجازات تهديد كرد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

3- ذوالقرنين ، بر قوم ساحل دريا ، سلطه كامل يافته بود .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

4- ذوالقرنين ، به ايمان آوردن ظالمان ساحل دريا و دست برداشتن آنان از ظلم و فساد ، اميدوار بود و در مجازات آنان شتابى نداشت .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

حرف {سوف} براى آينده است و فعل هاى شرط ({آمن} و {عمل}) در آيه بعد، قرينه اين است كه ذى القرنين، به احتمال ايمان آوردن ظالمان، در مجازات آنان تعجيل نكرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 2،6،10

2- تعجيل نكردن ذوالقرنين در كيفر ظالمان كافر ، مهلتى براى گرايش آنان به ايمان بود . *

أمّا من ظلم فسوف نعذّبه . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

مراد از {من ءامن و. ..} (هركس ايمان بياورد و...) كسانى اند كه از ظلم و كفر، دست برداشته و ايمان آورند، نه آنان كه هنگام ورود

ذوالقرنين مؤمن بودند; زيرا، معنا ندارد كه او، بين عذاب و يا رفتار نيك با مؤمنان مخيّر باشد! بنابراين، درنگ ذوالقرنين در عذاب ظالمان (سوف نعذّبه) ايجاد فرصتى براى تغيير رويه آنان بوده است.

6- ذوالقرنين ، تصميم گرفت كه قوانين و مقرّرات اجتماعى سهل و قابل تحمّلى را براى مؤمنان وضع كند .

و سنقول له من أمرنا يسرًا

{يسر} يعنى {آسانى} و {من أمرنا} يعنى:{از فرامينى كه صادر مى كنيم. }، لذا مفاد جمله {و سنقول...} آن است كه براى مؤمنان صالح، فرامينى صادر مى كنيم كه اجراى آن دشوار نباشد و شنيدن آن براى مؤمنان سنگين نيايد.

10- ساحل نشينان غرب سرزمين ذوالقرنين ، براى ايمان و عمل صالح و ترك ستم كارى ، از زمينه مساعدى برخودار بودند .

أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 89 - 1،2،4

1- ذوالقرنين ، پس از اقامه نظام عادلانه دينى در ميان ساحل نشينان غرب ، به سوى شرق سرزمين خويش حركت كرد .

ثمّ أتبع سببًا . حتّى إذا بلغ مطلع الشمس

2- ذوالقرنين در ادامه سفرهايش ، از امكانات خويش در جهت گسترش حكومت و دين الهى ، بهره گرفت .

ثمّ أتبع سببًا

4- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . { ثمّ أتبع سبباً } ذوالقرنين من الشمس سبباً ;

از اميرالمؤمن ين(ع) [در توضيح اين سخن خدا]: {ثمّ أتبع سبباً} روايت شده: ذوالقرنين، از خورشيد، به عنوان يك سبب بهره گرفت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 -

1،2،3،7

1- ذوالقرنين ، در سفر دوم خويش ، به آخرين نقطه خشكى در سمت مشرق رسيد و با مردمى بدوى و عارى از تمدن روبه رو شد .

بلغ مطلع الشمس . .. لم نجعل لهم من دونها سترًا

ضمير {دونها} به {الشمس} بازمى گردد و مفاد جمله {لم نجعل. ..} اين است كه مردم آن سرزمين، جز خورشيد، پوششى نداشتند; يعنى، هيچ بنا و ساختمانى كه سايبان آنان باشد و هيچ پوشاكى كه بدنشان را به پوشاند، در بين آنان مشاهده نمى شد، لذا از آنان، تعبير به اقوامى بدوى شده است.

2- ساكنان شرق سرزمين ذى القرنين ، مردمى فاقد تن پوش و سرپناه بودند .

وجدها تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترًا

3- ذوالقرنين ، در شرق سرزمين خويش ، با مردمى ساكن بيابانى كويرى و بدون گياه مواجه شد . *

لم نجعل لهم من دونها سترًا

از واژه {لم نجعل} اين احتمال جان مى گيرد كه بى پناهى در برابر تابش آفتاب، معلول امورى بود كه به {جعل} الهى مربوط مى شود، مانند كويرى بودن سرزمين كه از امور طبيعى است.

7- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . انّ ذاالقرنين ورد على قوم قد أحرقتهم الشمس و غيّرت أجسادهم و ألوانهم حتّى صيّرتهم كالظلمة ;

از اميرالمؤمنين(ع): روايت شده: همانا، ذوالقرنين، به قومى رسيد كه تابش خورشيد، آنان را سوزانده و موجب تغيير بدن و تغيير رنگ شان شده بود، به گونه اى كه آنان را (در سياهى) به مانند پاره اى از تاريكى درآورده بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 92 -

1،2،4

1- ذوالقرنين ، از برخى امكانات خويش ، براى حركت در جهات مختلف زمين ، بهره مى گرفت .

ثمّ أتبع سببًا

سومين مسير ذى القرنين _ به قرينه آيات قبل _ به سمت مشرق و مغرب نبوده است، بنابراين، يا به سمت شمال يا جنوب سرزمين خويش به راه افتاده است.

2- سومين حركت و پيشروى ذوالقرنين به سمت شمال بوده است . *

ثمّ أتبع سببًا

چنان چه يأجوج و مأجوج، همان مغول و تاتار باشند، حركت ذى القرنين به سمت شمال بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 1،2

1- رسيدن ذوالقرنين به تنگه اى ميان دو كوه سدآسا ، در سومين پيشروى خود

حتّى إذابلغ بين السدّين

{سد} به هر مانع و حاجزى گفته مى شود، از جمله به كوه نيز اطلاق شده است. لذا {بين السدّين} محتمل است كه به معناى حد فاصل دو كوه باشد. در باره اين كه اين دو كوه در كجا قرار داشته نظر واحدى وجود ندارد، برخى آن ها را در شمال چين دانسته و برخى كوه هاى فاصل ميان آذربايجان و ارمنستان گرفته اند قرينه اى براى اثبات هيچ يك وجود ندارد.

2- مواجه شدن ذوالقرنين _ در سومين پيشروى خود _ با مردمى كم بهره از درك و فهم لغات بيگانه و ناتوان از شناخت سريع آن

وجد من دونهما قومًا لايكادون يفقهون قولاً

مراد از كُند فهمى ساكنان كوهستان در شناخت زبان ديگران اين است كه مفاهمه ذى القرنين با آنان دشوار بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 2،3،4،5،7،8،12

2- منطقه

گسترده اى از سرزمين شمال ، در عهد ذى القرنين ، مورد تهديد هجوم ها و فسادگرى هاى يأجوج و مأجوج قرار داشت .

إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

حرف {ال} در {فى الأرض} براى عهد حضورى است و چون تعبير {فى الأرض} براى مناطق كوچك و محدود، تعبير متعارفى نيست، مراد از آن منطقه اى گسترده خواهد بود.

3- خطر هجوم يأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) و تأمين امنيت ، عمده ترين مشكل مردم نواحى شمالى در زمان ذوالقرنين بود .

إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

4- قوم درگير با يأجوج و مأجوج ، به ذوالقرنين و به توان مندى و خيرخواهى وى اذعان كردند .

قالوا ي_ذا القرنين إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

با اين كه {ذوالقرنين} بومى منطقه مورد بحث نبود، ولى با قرائن و شواهد و ديدن قدرت علمى و اجرايى او، مردم، به اين نكته واقف شدند كه او، كسى است كه مى تواند سدّى غير قابل نفوذ در برابر حملات دشمنان براى آنان برپا كند و نيز به خير خواهى او و اين كه او غرضى مادّى و قصدى سلطگرانه ندارد، پى بردند، لذا پيشنهاد خود را با او مطرح كردند.

5- قوم درگير با يأجوج و مأجوج از كوه هاى مرتفع به عنوان سدّ دفاعى در برابر هجوم آنان بهره مى بردند .

حتّى إذا بلغ بين السدّين . .. إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون

7- آسيب پذيران از هجوم يأجوج و مأجوج ، از ذوالقرنين براى ساختن سدّى در ميانه دو رشته كوه بلند در برابر هجوم آن متجاوزان ، كمك خواستند .

قالوا ي_ذا القرنين . .. تجعل

بيننا و بينهم سدًّا

8- همجواران يأجوج و مأجوج ، خود از ايجاد سدّى محكم و غيرقابل نفوذ در برابر هجوم آن متجاوزان ، ناتوان بودند .

فهل نجعل لك خرجًا على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا

12- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : إنّ ذاالقرنين . . . وجد . . . قوماً لايكادون يفقهون قولاً قالوا : يا ذاالقرنين ! إنّ يأجوج و مأجوج خلف ه_ذين الجبلين و هم يفسدون فى الأرض إذا كان إبّان زروعنا و ثمارنا خرجوا علينا من ه_ذين السدّين ، فرعوا من ثمارنا و زروعنا حتّى لايبقون من ها شيئاً { فهل نجعل لك خرجاً } نؤديه إليك فى كلّ عام { على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا } ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده:. .. همانا ذوالقرنين، قومى را يافت كه فهم هيچ سخنى براى آنان آسان نبود. آنان به او گفتند: اى ذوالقرنين! همانا، يأجوج و مأجوج، پشت اين دو كوه اند و آنان در زمين فساد مى كنند. زمانى كه فصل برداشت زراعت هاى ما و چيدن ميوه هايمان فرامى رسد، آنان، از پشت اين دو سدّ (دو كوه) به ما حملهور شده و از ميوه هاى ما و زراعت هاى ما آن قدر مى چرانند كه هيچ چيز از را باقى نمى گذارند. آيا براى تو هزينه اى قرار دهيم كه هر ساله به تو بپردازيم تا بين ما و آنان سدّى برقرار سازى؟}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 1،8،9،10

1- ذوالقرنين ، از كمك هاى مادّى مردم در برابر ساختن سدّ در مقابل يأجوج و مأجوخ

، اظهار بى نيازى كرد .

فهل نجعل لك خرجًا . .. قال ما مكّنّى فيه ربّى خير

8- ذوالقرنين ، خود طرّاح و مجرى بناى سد و عهده دار امور فنى و مديريتى آن بود .

فأعينونى بقوة أجعل بينكم و بينهم ردمًا

9- ذوالقرنين ، خواستار مشاركت نيروى انسانى و امكانات مردمى در احداث سد شد .

فأعينونى بقوة

{قوة} يعنى نيرو {فأعينونى بقوة} يعنى: {مرا با نيروى خود كمك دهيد}. آيات بعد، قرينه اين است كه او، علاوه بر خواستن نيروى انسانى، به آوردن ابزار و مصالح نيز فرمان داد. بنابراين، آنچه را از مردم نپذيرفت، اجر و مزد تلاش خويش بود.

10- ذوالقرنين ، به ساختن بنايى محكم تر از سد مورد درخواست مردم ، تصميم گرفت .

تجعل بيننا و بينهم سدًّا . .. أجعل بينكم و بينهم ردمًا

چنان كه مفسران گفته اند {ردم} بنايى است مستحكم تر از {سد} معمولى و بر همين اساس، به لباسى كه وصله روى وصله دارد، گفته مى شود: {ثوب مُردَّم}. {فأعينونى} بر {ما مكّنّى فيه ربّى خير} تفريع شده است; يعنى، احداث سد محكم تر، نتيجه برخودارى ذى القرنين از امكانات برتر الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 1،2،4،5،6،7،9

1- ذوالقرنين ، مردم را به تهيه پاره هاى آهن ، براى احداث سد فرمان داد .

ءاتونى زبر الحديد

{زُبَر} جمع {زُبرة} به معناى {قطعات} است. {زبر الحديد} يعنى: {قطعه هى آهن}. راغب در مفردات آن را {قطعات بزرگ آهن} دانسته است.

2- آهن ، نقشى اصلى و مهم ، در بناى سد ذوالقرنين داشت .

ءاتونى زبر الحديد حتّى إذا ساوى بين الصدفين

گرچه

در مصالح ساختمانى سدّ، از مس نيز استفاده شده، ولى از {حتى إذا ساوى . ..} دانسته مى شود كه تمام فضاى بين دو كوه، ابتدا، از آهن پاره ها آكنده شد و مس ذوب شده، تنها، براى پيوند آن قطعات به كار رفت.

4- ذوالقرنين ، ارتفاع سدّ آهنين را تا لبه دو كوه مجاور ، بالا برد .

حتّى إذا ساوى بين الصدفين

{صدف} به معناى جانب و كرانه است و {الصدفين} يعنى: {جانب دو كوه كه در دو طرف سدّ قرار داشت}. فعل {ساوى} دلالت بر تسويه و برابرى ارتفاع سد با لبه دو كوه دارد.

5- ذوالقرنين ، براى سرخ كردن آهن هاى به كار رفته در سد ، كوره هاى بزرگى را در مجاورت سد ايجاد كرد .

حتّى إذا ساوى بين الصدفين قال انفخوا

{نفخ} به معناى {دميدن} است. و دميدن در ديواره سدّ براى سرخ كردن آن، نيازمند كوره هاى بزرگ است تا بتواند آتش و اكسيژن را به مقدار مورد نياز به ديواره بزند تا شرايط براى ريختن آلياژ مسّ بر روى آن فراهم گردد.

6- ذوالقرنين ، به دميدن در كوره ها ، تا حدّ سرخ شدن پاره هاى آهن به كار رفته در ديواره سدّ ، فرمان داد .

قال انفخوا حتّى إذا جعله نارًا

7- ذوالفرنين ، از مسّ مذاب ، براى پر كردن ميان پاره هاى آهن اسكلت سد ، استفاده كرد .

ءاتونى أُفرغ عليه قطرًا

{افراغ} به معناى {خالى كردن ظرف و ريختن محتويات آن} است و {قطرًا} (مسّ مذاب) مفعول براى {أُفرغ} است و مفعول {آتونى} به قرينه {قطرًا} محذوف است.

9- ذوالقرنين ، بر احداث سد و مراحل آن ، نظارت

و مديريت مستقيم داشت .

ءاتونى . .. قال انفخوا ... ءاتونى أُفرغ عليه قطرًا

ذكر ضماير به صورت {متكم وحده}، جملگى، گواه معشرت و نظارت دقيق ذوالقرنين بر احداث سد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 97 - 1،2

1- با طرح و برنامه و نظارت مستقيم ذوالقرنين ، ساخت سد آهنين به اتمام رسيد .

فما اسط_عوا أن يظهروه و ما استط_عوا له نقبًا

{فاء} در {فما اسطاعوا} فصيحه است (يعنى از مضامينى ناگفته حكايت مى كند) يعنى: {اوامر ذوالقرنين، انجام شد و كار سد به اتمام رسيد و پس از آن، يأجوج و مأجوج نتوانستند كه بر آن بالا رفته و يا اين كه سوراخى در آن ايجاد و از آن عبور كنند.

2- يأجوج و مأجوج ، از صعود بر بالاى سد ذوالقرنين و نيز ايجاد رخنه و نقب در آن ، ناتوان بودند .

فما اسط_عوا أن يظهروه و مااستط_عوا له نقبًا

{ظهور} به معناى {علو} و بالا رفتن است {فما اسطاعوا أن يظهروه} يعنى: {اقوام مهاجم، نتوانستند از آن بالا روند. }. {نقب} به معناى {سوراخ و تونل} است و {ما استطاعوا له نقباً} يعنى: {نتوانستند كه در ديوار سد، تونل و يا معبر ايجاد كنند.}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 10

10- ذوالقرنين ، پس از پايان كار سد ، حقّانيّت معاد و حتميّت برپايى آن را يادآور شد .

قال . .. فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء و كان وعد ربّى حقًّا

كفر مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 86 - 7

7- ساحل نشينان غرب سرزمين ذى القرنين ، مردمى كفرپيشه و ستم كار بودند .

قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب

تعبير {تعذّب} نشانگر آن است كه آنان مستحق كيفر بوده اند و دليل آن _ به قرينه آيات بعد _ ستم گرى و كفر آنان بوده است.

كفرستيزى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 6

6- حاكميّت ذوالقرنين ، در جهت ظلم زدايى و كفرستيزى بود .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

كم فهمى مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 2

2- مواجه شدن ذوالقرنين _ در سومين پيشروى خود _ با مردمى كم بهره از درك و فهم لغات بيگانه و ناتوان از شناخت سريع آن

وجد من دونهما قومًا لايكادون يفقهون قولاً

مراد از كُند فهمى ساكنان كوهستان در شناخت زبان ديگران اين است كه مفاهمه ذى القرنين با آنان دشوار بوده است.

كيفر ظالمان دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 4

4- ذوالقرنين ، به ايمان آوردن ظالمان ساحل دريا و دست برداشتن آنان از ظلم و فساد ، اميدوار بود و در مجازات آنان شتابى نداشت .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

حرف {سوف} براى آينده است و فعل هاى شرط ({آمن} و {عمل}) در آيه بعد، قرينه اين است كه ذى القرنين، به احتمال ايمان آوردن ظالمان، در مجازات آنان تعجيل نكرده است.

كيفر مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 8

8_ ذوالقرنين ، از سوى خداوند ، در مجازات يا بخشش ساحل نشينان غربى ، مخير شد .

قلنا ي_ذاالقرنين إمّا أن تعذّب و اما ان تتّخذ فيهم حسنًا

گسترش حكومت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 89 - 2

2- ذوالقرنين در ادامه سفرهايش ، از امكانات خويش در جهت گسترش حكومت و دين الهى ، بهره گرفت .

ثمّ أتبع سببًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 92 - 3

3- ذوالقرنين ، از دانش استفاده از اسباب و ابزار در جهت گسترش حكومت خود ، برخوردار بود .

ثمّ أتبع سببًا

گفتگوى خدا با ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 11

11- ذوالقرنين از پيامبران بود و به مقام دريافت سخن هاى خداوند نايل شده بود . *

قلنا ي_ذا القرنين

ظاهر كلمه {قلنا} خطاب مستقيم است، گرچه احتمال الهام و يا رساندن پيام به وسيله پيامبرى ديگر نيز وجود دارد.

لباس در دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 4

4- زمان ذوالقرنين ، در دورترين نقطه شرق سرزمين او ، از صنعت لباس و ساختمان ، خبرى نبوده است .

بلغ مطلع الشمس . .. لم نجعل لهم من دونها سترًا

محدوده اولين مسافرت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 4،5

4- پيشروى ذوالقرنين ، با رسيدن به ساحل دريايى

گسترده ، متوقف شد .

وجدها تغرب فى عين حمئة

بدان احتمال كه نماى غروب خورشيد در آب، نشانه گستردگى پهنه دريا باشد; يعنى، در چشم اندازِ آن، چيزى مشاهده نمى شد، لذا تصوّر آن بود كه خورشيد در چشمه جوشانى در دريا فرو مى رود و خشكى ديگرى در وراى آن نيست.

5- محدوده پيشروى ذوالقرنين در ناحيه مغرب تا درياى سياه بوده است . *

حتّى إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فى عين حمئة

برخى، نظير ابن عاشور، منطقه فرمانروايى ذى القرنين را چين دانسته اند، در اين صورت، او، در حركت به سمت غرب، تا درياى سياه پيش رفته است كه منظره غروب خورشيد را به صورت فرو رفتن آن در چشمه آب كدر و سياه مشاهده كرده است.

محدوده مسافرت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 92 - 4

مديريت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 9

9- ذوالقرنين ، بر احداث سد و مراحل آن ، نظارت و مديريت مستقيم داشت .

ءاتونى . .. قال انفخوا ... ءاتونى أُفرغ عليه قطرًا

ذكر ضماير به صورت {متكم وحده}، جملگى، گواه معشرت و نظارت دقيق ذوالقرنين بر احداث سد است.

مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 14

14- ذوالقرنين ، آسيب ديدگان از يأجوج و مأجوج را به رحمت و اراده خداوند توجّه داد و آنان را از اعتماد مطلق به سد ، بازداشت .

ه_ذا رحمة من ربّى فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء

مردم

شمال سرزمين ذوالقرنين و سدسازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 12

12- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : إنّ ذاالقرنين . . . وجد . . . قوماً لايكادون يفقهون قولاً قالوا : يا ذاالقرنين ! إنّ يأجوج و مأجوج خلف ه_ذين الجبلين و هم يفسدون فى الأرض إذا كان إبّان زروعنا و ثمارنا خرجوا علينا من ه_ذين السدّين ، فرعوا من ثمارنا و زروعنا حتّى لايبقون من ها شيئاً { فهل نجعل لك خرجاً } نؤديه إليك فى كلّ عام { على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا } ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده:. .. همانا ذوالقرنين، قومى را يافت كه فهم هيچ سخنى براى آنان آسان نبود. آنان به او گفتند: اى ذوالقرنين! همانا، يأجوج و مأجوج، پشت اين دو كوه اند و آنان در زمين فساد مى كنند. زمانى كه فصل برداشت زراعت هاى ما و چيدن ميوه هايمان فرامى رسد، آنان، از پشت اين دو سدّ (دو كوه) به ما حملهور شده و از ميوه هاى ما و زراعت هاى ما آن قدر مى چرانند كه هيچ چيز از را باقى نمى گذارند. آيا براى تو هزينه اى قرار دهيم كه هر ساله به تو بپردازيم تا بين ما و آنان سدّى برقرار سازى؟}.

مردم مشرق سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 91 - 4

4- شيوه ذوالقرنين در برخورد با مردم شرق و غرب ، يك سان بوده است . *

وجدها تطلع على قوم . .. كذلك

{كذلك} مى تواند صفت براى

{قوم} در آيه قبل باشد و اشاره به {قوماً} در آيات قبل; يعنى، ذوالقرنين، همانگونه كه قوم ساكن مغرب را يافت و در باره آنان تصميم گرفت، در باره شرقى ها نيز همان سان رفتار كرد.

مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 3

3- ذوالقرنين ، بر قوم ساحل دريا ، سلطه كامل يافته بود .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 10

10- ساحل نشينان غرب سرزمين ذوالقرنين ، براى ايمان و عمل صالح و ترك ستم كارى ، از زمينه مساعدى برخودار بودند .

أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 91 - 4

4- شيوه ذوالقرنين در برخورد با مردم شرق و غرب ، يك سان بوده است . *

وجدها تطلع على قوم . .. كذلك

{كذلك} مى تواند صفت براى {قوم} در آيه قبل باشد و اشاره به {قوماً} در آيات قبل; يعنى، ذوالقرنين، همانگونه كه قوم ساكن مغرب را يافت و در باره آنان تصميم گرفت، در باره شرقى ها نيز همان سان رفتار كرد.

مردم مقارن بعثت و ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 2

2- { ذوالقرنين } ، شخصيتى تاريخى و شناخته شده در عصر پيامبر ( ص ) بوده است .

و يسئلونك عن ذى القرنين

مسافرت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 91 - 2

2- بازگويى سفر ذوالقرنين به شرق و غرب ، نمودى از احاطه علمى خداوند بر زواياى زندگى او بود .

كذلك و قد أحطنا بما لديه خبرًا

واژه {كذلك} (اين چنين بود) در اين موارد، براى تشبيه چيزى به خود آن به كار مى رود كه گوياى مبالغه در بى مانند بودن است ; يعنى، براى آن، نظيرى جز خودش وجود ندارد. جمله حاليه {و قد أحطنا...} دلالت دارد كه آنچه گفته شد، برخاسته از احاطه علمى خداوند بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 92 - 1

1- ذوالقرنين ، از برخى امكانات خويش ، براى حركت در جهات مختلف زمين ، بهره مى گرفت .

ثمّ أتبع سببًا

سومين مسير ذى القرنين _ به قرينه آيات قبل _ به سمت مشرق و مغرب نبوده است، بنابراين، يا به سمت شمال يا جنوب سرزمين خويش به راه افتاده است.

مسافرت ذوالقرنين به مشرق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 85 - 3

3- { سأل رجل عليّاً ( ع ) : أرأيت ذاالقرنين كيف استطاع أن يبلغ المشرق و المغرب ؟ قال : سخّر اللّه له السحاب و مدّ له فى الأسباب و بسط له النور فكان الليل والنهار عليه سواء ;

مردى به على(ع) گفت: مرا خبر ده كه ذوالقرنين، چگونه توانست به شرق و غرب عالم برسد؟ حضرت فرمود: خداوند، ابر را مسخّر او قرار داد و ابزار و وسائل او را افزايش داد و نور را براى او گستراند، به گونه

اى كه شب و روز براى او يك سان بود}.

مسافرت ذوالقرنين به مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 85 - 1،3

1- ذوالقرنين ، از برخى از امكانات وسيع الهى خويش ، براى حركت به سمت غرب ، بهره گرفت .

فأتبع سببًا . حتّى إذا بلغ مغرب الشمس

3- { سأل رجل عليّاً ( ع ) : أرأيت ذاالقرنين كيف استطاع أن يبلغ المشرق و المغرب ؟ قال : سخّر اللّه له السحاب و مدّ له فى الأسباب و بسط له النور فكان الليل والنهار عليه سواء ;

مردى به على(ع) گفت: مرا خبر ده كه ذوالقرنين، چگونه توانست به شرق و غرب عالم برسد؟ حضرت فرمود: خداوند، ابر را مسخّر او قرار داد و ابزار و وسائل او را افزايش داد و نور را براى او گستراند، به گونه اى كه شب و روز براى او يك سان بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 2،3

2- ذوالقرنين ، با رسيدن به انت هاى خشكى هاى غرب ، آبى گل آلود و تيره رنگ را فراروى خويش ديد .

حتّى إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فى عين حمئة

{حمئة} يعنى داراى {حمأة} به {گل سياه بدبو} گفته مى شود. (كتاب العين)

3- غروب خورشيد در نقطه پايانى سفر ذوالقرنين به جانب مغرب ، چونان فرو رفتن آن در چشمه اى تيره فام بود .

وجدها تغرب فى عين حمئة

از جمله معانى {عين} چشمه است و به قرينه {وجدها} (آن را چنان يافت كه) مراد آيه آن نيست كه خورشيد، در چشمه

اى داراى گل سياه فرو مى رفت، بلكه منظره غروب خورشيد را ذوالقرنين آنگونه مشاهده كرد.

مشكلات مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 3

3- خطر هجوم يأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) و تأمين امنيت ، عمده ترين مشكل مردم نواحى شمالى در زمان ذوالقرنين بود .

إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

مصالح سد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 1،2،6،7

1- ذوالقرنين ، مردم را به تهيه پاره هاى آهن ، براى احداث سد فرمان داد .

ءاتونى زبر الحديد

{زُبَر} جمع {زُبرة} به معناى {قطعات} است. {زبر الحديد} يعنى: {قطعه هى آهن}. راغب در مفردات آن را {قطعات بزرگ آهن} دانسته است.

2- آهن ، نقشى اصلى و مهم ، در بناى سد ذوالقرنين داشت .

ءاتونى زبر الحديد حتّى إذا ساوى بين الصدفين

گرچه در مصالح ساختمانى سدّ، از مس نيز استفاده شده، ولى از {حتى إذا ساوى . ..} دانسته مى شود كه تمام فضاى بين دو كوه، ابتدا، از آهن پاره ها آكنده شد و مس ذوب شده، تنها، براى پيوند آن قطعات به كار رفت.

6- ذوالقرنين ، به دميدن در كوره ها ، تا حدّ سرخ شدن پاره هاى آهن به كار رفته در ديواره سدّ ، فرمان داد .

قال انفخوا حتّى إذا جعله نارًا

7- ذوالفرنين ، از مسّ مذاب ، براى پر كردن ميان پاره هاى آهن اسكلت سد ، استفاده كرد .

ءاتونى أُفرغ عليه قطرًا

{افراغ} به معناى {خالى كردن ظرف و ريختن محتويات آن} است

و {قطرًا} (مسّ مذاب) مفعول براى {أُفرغ} است و مفعول {آتونى} به قرينه {قطرًا} محذوف است.

مقامات ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 11

11- ذوالقرنين از پيامبران بود و به مقام دريافت سخن هاى خداوند نايل شده بود . *

قلنا ي_ذا القرنين

ظاهر كلمه {قلنا} خطاب مستقيم است، گرچه احتمال الهام و يا رساندن پيام به وسيله پيامبرى ديگر نيز وجود دارد.

ملاقات ذوالقرنين با مردم مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 6

6- ذوالقرنين ، در آخرين نقطه خشكى ، در غرب سرزمين خويش ، با مردمى داراى تشكّل و قوميّت مواجه شد .

وجدها تغرب فى عين حمئة و وجد عندها قومًا

مملوكيت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 3

3- ذوالقرنين ، خود را مملوك خداوند و عطيه هاى الهى را ، برخاسته از مقام ربوبيّت او مى دانست .

ما مكّنّى فيه ربّى

منشأ اختيارات ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 13

13- ذوالقرنين ، از برخى اختيارات الهى ، در تنظيم نظام اجتماعى مردم ، برخوردار بود .

قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب و إمّا أن تتّخذ فيهم حسنًا

منشأ امكانات ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 7

7- امكانات و نيروى { ذوالقرنين } و برخوردارى او از وسايل و ابزار لازم در مقاصد خويش ، اعطاى خداوند به وى بود

.

إنّا مكّنّا له . .. و ءاتينه من كلّ شىء سببًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 3

3- ذوالقرنين ، خود را مملوك خداوند و عطيه هاى الهى را ، برخاسته از مقام ربوبيّت او مى دانست .

ما مكّنّى فيه ربّى

منشأ امكانات مادى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 2

2- ذوالقرنين ، در پرتو لطف پروردگار ، برخوردار از امكانات مادّى بسيار ، بهره مند بود .

قال ما مكّنّى فيه ربّى خير

منشأ عمل ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 10

10- اقدامات ذوالقرنين ، در پرتو رهنمود هاى الهى بود .

قلنا ي_ذاالقرنين إمّا أن تعذّب و إمّا أن تتّخذ

منشأ قدرت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 7

7- امكانات و نيروى { ذوالقرنين } و برخوردارى او از وسايل و ابزار لازم در مقاصد خويش ، اعطاى خداوند به وى بود .

إنّا مكّنّا له . .. و ءاتينه من كلّ شىء سببًا

منشأ قصه ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 6

6- تشريح داستان ذى القرنين ، برپايه تلاوت وحى و نه آگاهى هاى شخصى پيامبر ( ص ) استوار است .

سأتلوا عليكم منه ذكرًا

مؤمنان در حكومت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 8

8- برخورد شديد با ظالمان متجاوز

و نرمش در برابر مؤمنان صالح ، روشى نيكو در نظام حكومتى و شيوه برگزيده ذوالقرنين در حكومت خويش بود .

أمّا من ظلم فسوف نعذّبه . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا

ذوالقرنين، پس از شنيدن وحى الهى كه در برخورد با ساحل نشينان غرب، دو راه پيش روى او قرار داد: يكى تعذيب، و ديگرى روش نيكو، شقّ دوم را انتخاب كرد و آن را چنين ترسيم كرد كه ظالمان را عقوبت و مؤمنان را پاداش نيك خواهد داد.

نام ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 8

8- { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : ملك الأرض كلّها أربعة : مؤمنان و كافران . فأمّا المؤمنان : فسليمان بن داوود و ذوالقرنين ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: چهار نفر بودند كه بر تمام زمين حكومت كردند: دو نفر مؤمن و دو نفر كافر. آن دو نفر مؤمن: سليمان بن داوود و ذوالقرنين بودند}.

نبوت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 9

9- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إنّ ذاالقرنين لم يكن نبياً و ل_كنّه كان عبداً صالحاً أحبّ اللّه فأحبّه اللّه و ناصح للّه فناصحه اللّه . أمر قومه بتقوى اللّه فضربوه على قرنه ، فغاب عنهم زماناً ، ثمّ رجع إليهم ، فضربوه على قرنه آخر و فيكم من هو على سنّته ;

از امام باقر(ع) روايت شده: ذى القرنين، پيامبر نبود و لكن بنده صالحى بود كه خدا را دوست داشت، پس خدا نيز

او را دوست داشت; براى خدا خالصانه عمل مى كرد، پس خدا هم خير او را خواست. او قوم خود را به تقواى خدا امر كرد، آن قوم ضربتى بر قرن او (يعنى يك طرف سر او) وارد كردند، پس، مدّت زمانى را از آن ها پنهان شد، سپس به سوى آنان بازگشت، پس ضربتى به قرن ديگرش (يعنى طرف ديگر سرش) وارد كردند و در ميان شما [نيز] كسى وجود دارد كه همانگونه خواهد شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 9

9- { عن الأصبغ بن نباتة ، عن أميرالمؤمنين ( ع ) أنّه قال : سُئِل عن ذى القرنين قال : . . . و جعل عزّ ملكه و آية نبوّته فى قرنه . . . و آتاه اللّه من كلّ شىء علماً يعرف به الحقّ و الباطل . . . و أوحى اللّه إليه . . . فقد طويت لك البلاد و ذلّلت لك العباد فأرهبتهم منك . . . فلم يبلغ مغرب الشمس حتّى دان له أهل المشرق والمغرب قال : و ذلك قول اللّه : { إنّا مكّنّا له فى الأرض و آتيناه من كلّ شىء سبباً } ;

از اصبغ بن نباته، روايت شده كه اميرالمؤمنين(ع) در پاسخ سؤال از ذى القرنين فرمود: . .. (خداوند) قدرت پادشاهى و نشانه نبوّت او را در شاخ اش قرار داد ... و از هر چيزى، خداوند، به او دانشى عطا كرد تا به وسيله آن، حق و باطل را بشناسد ... و خدا به او وحى فرمود: ... شهرها را در اختيار

تو قرار دادم و بندگان را براى تو رام و دل آنان را از بيم تو پر كردم ... پس هنوز به محل غروب خورشيد نرسيده بود كه اهل شرق و غرب عالم، تسليم او شدند. سپس (اميرالمؤمنين) فرمود: و اين سخن خداوند است كه مى فرمايد: إنّا مكّنّا له فى الأرض و آتيناه من كلّ شىء سبباً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 11

11- ذوالقرنين از پيامبران بود و به مقام دريافت سخن هاى خداوند نايل شده بود . *

قلنا ي_ذا القرنين

ظاهر كلمه {قلنا} خطاب مستقيم است، گرچه احتمال الهام و يا رساندن پيام به وسيله پيامبرى ديگر نيز وجود دارد.

نظام حكومتى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 12

12- حكومت ذوالقرنين ، حكومتى دينى و الهى بود .

قال . ..ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا

ذوالقرنين، مجازات ستم پيشگان را به دست خود، در طول مجازات و عذاب خداوند در آخرت دانسته است،$بنابراين، حكومت ذوالقرنين، برپايه موازين الهى تأسيس شده و با آن منطبق بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 8

8- برخورد شديد با ظالمان متجاوز و نرمش در برابر مؤمنان صالح ، روشى نيكو در نظام حكومتى و شيوه برگزيده ذوالقرنين در حكومت خويش بود .

أمّا من ظلم فسوف نعذّبه . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا

ذوالقرنين، پس از شنيدن وحى الهى كه در برخورد با ساحل نشينان غرب، دو راه پيش روى او قرار داد: يكى تعذيب،

و ديگرى روش نيكو، شقّ دوم را انتخاب كرد و آن را چنين ترسيم كرد كه ظالمان را عقوبت و مؤمنان را پاداش نيك خواهد داد.

وحى به ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 11

11- ذوالقرنين از پيامبران بود و به مقام دريافت سخن هاى خداوند نايل شده بود . *

قلنا ي_ذا القرنين

ظاهر كلمه {قلنا} خطاب مستقيم است، گرچه احتمال الهام و يا رساندن پيام به وسيله پيامبرى ديگر نيز وجود دارد.

وعده هاى ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 1،7

1- ذوالقرنين ، به اعطاى پاداش نيك ، به مؤمنان نيك كردار ، وعده داد .

و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

{جزاء} حال است و بيانِ اين كه رفتار نيكو (الحسنى) پاداش ايمان و عمل صالح شخص است.

7- ذوالقرنين ، به رعايت نرمش و مدارا در صدور فرمان و ابلاغ خواسته هاى حكومتى خويش به مؤمنان ، نويد داد .

و سنقول له من أمرنا يسرًا

ويرانى سد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 9

9- موانع هجوم يأجوج و مأجوج به همسايگان خود ، در آستانه قيامت ، منهدم خواهد شد .

فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 99 - 3،7

3- از پيدايش درگيرى هاى داخل ميان يأجوج و مأجوج ، پس از ويرانى سد ذوالقرنين خبر داده است . *

فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء .

.. و تركنا بعضهم يومئذ يموج فى بعض

بدان احتمال كه ضمير در {بعضهم} به يأجوج و مأجوج بازگردد; يعنى، پس از ويرانى سد، آن ها، به كشمكش ها و تهاجمات گسترده به هم دست خواهند زد.

7- ويرانى سدّ ذوالقرنين ، از علايم نزديكى قيامت است . *

فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء . .. و نفخ فى الصور فجمعن_هم جمعًا

ويژگيهاى حكومت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 6

6- حاكميّت ذوالقرنين ، در جهت ظلم زدايى و كفرستيزى بود .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 3

3- حاكميّت ذوالقرنين ، در جهت ترويج ايمان و عمل صالح بود .

قال . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

ويژگيهاى سد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 2

2- آهن ، نقشى اصلى و مهم ، در بناى سد ذوالقرنين داشت .

ءاتونى زبر الحديد حتّى إذا ساوى بين الصدفين

گرچه در مصالح ساختمانى سدّ، از مس نيز استفاده شده، ولى از {حتى إذا ساوى . ..} دانسته مى شود كه تمام فضاى بين دو كوه، ابتدا، از آهن پاره ها آكنده شد و مس ذوب شده، تنها، براى پيوند آن قطعات به كار رفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 97 - 3

3- سد ذوالقرنين ، داراى ارتفاع بلند و بدنه اى صاف و لغزنده و استحكام و استوارى تمام

بود .

فما اسط_عوا أن يظهروه و مااستط_عوا له نقبًا

وجود حرف {تاء} در {استطاعوا} و نبود آن در {اسطاعوا} در معنى تأثيرى ندارد، بلكه، تنها، براى تخفيف لفظ، گاهى حرف {تاء} را حذف مى كنند، گرچه گفته اند آسان تر بودن صعود از ايجاد رخنه، دليل سبك تر آوردن لفظ {اسطاعوا} است.

هدايت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 10

10- اقدامات ذوالقرنين ، در پرتو رهنمود هاى الهى بود .

قلنا ي_ذاالقرنين إمّا أن تعذّب و إمّا أن تتّخذ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 91 - 5

5- عملكرد ذوالقرنين ، تحت مراقبت و راهنمايى خداوند بود .

كذلك و قد أحطنا بما لديه خبرًا

بيان اين كه خداوند بر آنچه به ذوالقرنين ارتباط داشت، كاملاً آگاه بود، كنايه از اين است كه او، بى دستور خداوند، كارى نمى كرد.

ذوالكفل از ديدگاه قرآن در تفسيرراهنما

ذوالكفل(ع)

آثار صبر ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 2

2- مقام صبر در اسماعيل ، ادريس و ذاالكفل ( ع ) ، زمينه ساز بهره مندى آنان از رحمت ويژه الهى

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا

آثار صلاحيت ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 5

5- صالح و شايسته بودن اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) ، موجب بهره مند شدن آنان از رحمت خاص الهى

و إسم_عيل . .. و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

برداشت ياد شده به خاطر اين

نكته است كه جمله {إنّهم من الصالحين} تعليل براى جمله پيشين است; يعنى، چون آنان از صالحان بودند، در رحمت بى كران خود قرارشان داديم.

الگوگيرى از ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 3

3- اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) ، الگو و سرمشق براى مردمان در صبر و شكيبايى

و إسم_عيل و إدريس و ذاالكفل كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در مقام تربيت و هدايت مردم عصر بعثت، هر سه پيامبر را با وصف {صابران} معرفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 6

6 - اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) اسوه و الگوى انسان ها

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل و كلّ من الأخيار

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، درصدد بيان سرگذشت شخصيت هايى است كه براى پيامبراسلام(ص) و مؤمنان درس آموز و سازنده است.

پيشگامى ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون.

..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

تقواى ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {متقين} پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

حسن فرجام ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {متقين} پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

ذكر قصه ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 2

2- سرگذشت

اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) و صبر و شكيبايى آنان ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {اسماعيل} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 1

1 - يادآورى سرگذشت اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل

ذوالكفل(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 4

4- اسماعيل ، ادريس و ذاالكفل ( ع ) ، در زمره صالحان اند .

و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

صبر ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 1،2،3

1- اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) از صابران و بردباران بودند .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

2- سرگذشت اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) و صبر و شكيبايى آنان ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {اسماعيل} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

3- اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) ، الگو و سرمشق براى مردمان در صبر و شكيبايى

و إسم_عيل و إدريس و ذاالكفل كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در مقام تربيت و هدايت

مردم عصر بعثت، هر سه پيامبر را با وصف {صابران} معرفى كرده است.

عبرت از قصه ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 2

2- سرگذشت اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) و صبر و شكيبايى آنان ، درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب {اسماعيل} به وسيله عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 2

2 - سرگذشت اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبراسلام ( ص ) و مؤمنان

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل

توصيه خدا به پيامبر(ص) مبنى بر يادآورى سرگذشت اسماعيل(ع) و. ..، مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

عمل خير ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 3

3 - اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل (

عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و كلّ من الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع {خيّر} _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع {خيْر} _ به سكون ياء _ در مقابل {شرّ} است. برداشت ياد شده مبتنى بر فرض نخست است.

فضايل ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 85 - 1،3

1- اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) از صابران و بردباران بودند .

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين

3- اسماعيل ، ادريس و ذوالكفل ( ع ) ، الگو و سرمشق براى مردمان در صبر و شكيبايى

و إسم_عيل و إدريس و ذاالكفل كلّ من الص_برين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در مقام تربيت و هدايت مردم عصر بعثت، هر سه پيامبر را با وصف {صابران} معرفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 1،4

1- اسماعيل ، ادريس و ذاالكفل ( ع ) ، از رحمت خاص الهى برخوردار بودند .

و إسم_عيل . .. و أدخلن_هم فى رحمتنا

از اختصاص به ذكر يافتن اسماعيل، ادريس و ذاالكفل(ع) به بهره مند شدن از رحمت الهى، برداشت يادشده به دست مى آيد; زيرا رحمت خداوند شامل همه موجودات است و همه به نحوى از رحمت خداوند بهره مندند.

4- اسماعيل ، ادريس و ذاالكفل ( ع ) ، در زمره صالحان اند .

و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 -

4،6

4 - اسماعيل ، يسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) از خوبان و نيكان بودند .

و كلّ من الأخيار

6 - اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) اسوه و الگوى انسان ها

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل و كلّ من الأخيار

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، درصدد بيان سرگذشت شخصيت هايى است كه براى پيامبراسلام(ص) و مؤمنان درس آموز و سازنده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

{مئاب} به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از {حسن مئاب} حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {متقين} پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

فوايد قصه ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 4

4 - سرگذشت داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، مايه ياد و يادآورى انسان ها

و اذكر داود . .. سليم_ن ... أيّوب ... إبرهيم و إسح_ق و يعقوب... إسم_عيل و اليسع

برداشت ياد شده از آن جا است كه {ه_ذا} مى تواند اشاره به مجموعه

آياتى باشد كه درباره سرگذشت پيامبران ياد شده، سخن گفته است.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109