شهربانو علیهاالسلام( همسر گرامی امام حسین علیه السلام)

مشخصات كتاب

سرشناسه : طیبی، ناهید، 1342 -

عنوان و نام پديدآور : شهربانو علیهاالسلام( همسر گرامی امام حسین علیه السلام)/ ناهید طیبی.

مشخصات نشر : تهران: مشعر، 1390.

مشخصات ظاهری : 60 ص.؛ 11×21س م.

فروست : زنان اسوه؛ 12.

شابک : 5000 ریال: 978-964-540-269-1

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : کتابنامه:ص.[57]- 60؛ همچنین به صورت زیرنویس.

موضوع : بی بی شهربانو

رده بندی کنگره : BP52/2 /ب9 ط9 1390

رده بندی دیویی : 297/979

شماره کتابشناسی ملی : 2109988

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ديباچه

ص: 7

سعادت واقعى انسان و شرط پويايى جوامع بشرى در سايه شناخت و كارآمد كردن سيره اولياى الهى است. پر آشكار است كه سيره اولياى الهى به ويژه اهل بيت خاندان وحى (عليهم السلام) به عنوان متقن ترين آموزه هاى تربيتى و اساسى ترين مؤلفه در فرهنگ اسلامى است. شناخت واقعيت هاى زندگى آنان و بهره گيرى از روش و منش و رفتار و گفتارشان مى تواند زمينه هاى تعالى و سعادت واقعى انسان را فراهم سازد، از اين رو پژوهش در آثار اولياى الهى به ويژه جست وجو در احوال خاندان پاك نبوت كه در دامان پر مهر آنان كامل ترين انسان ها پرورش يافته اند به منظور الگوگيرى از آنان ضرورت انكارناپذير مراكز پژوهشى است.

ص: 8

ايفاى رسالت خود براى ترويج فرهنگ اصيل اهل بيت (عليهم السلام) دست به انتشار شرح حال عده اى از مردان و زنان انسان ساز زده است كه از جمله آنان شرح حال بانوى گرامى اسلام، شهربانو، مادر گرامى سيدساجدين على بن الحسين (ع) است.

در پايان مركز تحقيقات لازم مى داند كه از تلاش هاى پژوهشگر محترم خانم ناهيد طيبى و همه كسانى كه در به ثمر رسيدن اين آثار تلاش نموده اند، سپاسگزارى نمايد.

انه ولى التوفيق

مركز تحقيقات حج

گروه تاريخ و سيره

ص: 9

مقدمه

همواره در گذر تاريخ، شخصيت هايى برجسته و بزرگوار زيسته اند كه بررسى و مطالعه زندگى، منش و روش آنان، ما را به سرچشمه راستى و درستى رهنمون مى سازد. زندگى اين انسان هاى ره يافته و الگو را مى توان از جنبه هاى گوناگون بررسى و آنها را در مقام الگوهاى برتر، به جامعه امروز معرفى كرد. بانوان بزرگ و باكرامت، از جمله اين شخصيت ها هستند كه زندگى آنان را از دو جنبه مى توان بررسى كرد:

الف) قابل بودن و ارزش شخصى و شخصيتى خود آنها؛

ب) قابليت مادرى و تربيت فرزندان بزرگ و تاريخ ساز.

در ميان بانوان برجسته تاريخ، مادران ائمه (عليهم السلام) جايگاهى ويژه داشته اند. از اين رو، بررسى شخصيت و جايگاه آنها اهميتى فراوان دارد؛ زيرا وجود آنان

ص: 10

چنان ارزشمند بوده است كه قابليت پرورش فرزندانى چون ائمه (عليهم السلام) را داشته اند.

هفت تن از مادران امامان معصوم (عليهم السلام) كنيز بوده اند و در اصطلاح فقه اسلامى، «ام ولد» خوانده مى شدند. بديهى است كنيز بودن، خدشه اى به شخصيت اين بزرگواران وارد نمى سازد؛ زيرا اگر قابليت و توانمندى پذيرش چنين مقام والايى را نداشتند، هرگز به عنوان مادر امام برگزيده نمى شدند. پنج نفر ديگر، از بانوان شناخته شده در ميان مردم حجاز بوده اند.

در ميان مادران ائمه (عليهم السلام)، دو بانوى بزرگوار، مادرِ امام سجاد (ع) و مادر حضرت مهدى (عج) همواره مورد بحث محققان و اهل قلم بوده اند. برخى اصلِ وجود آنها را نفى و گروهى ديگر از پژوهشگران، شخصيت والاى آنان را اثبات كرده اند.

مادر امام سجاد (ع) پس از تولد آن حضرت، از دنيا رفت. از اين رو، گزارشى درباره ويژگى هاى اخلاقى و اجتماعى وى در دست نيست. بر اين اساس، مهم ترين بحث درباره اين بانو، بحث اثبات وجود وى در تاريخ صدر اسلام است. نويسنده اين نوشتار، نخست، به اثبات وجود شهربانو و سپس بررسى شخصيت او مى پردازد.

ص: 11

شخصيت شهربانو

از مجموع كتاب هايى كه درباره مادر امام سجاد (ع) به نگارش در آمده است، مى توان به سه نظريه دست يافت:

الف) گروهى اصل وجود شاهزاده اى ايرانى به نام «شهربانو» را در ميان خاندان اهل بيت (عليهم السلام) انكار مى كنند و آن را افسانه اى مى دانند كه نويسندگان شيعى، در دوران خلافت آل بويه ساخته و در صفحات تاريخ وارد كرده اند.

ب) گروهى اصل وجود شهربانو را پذيرفته اند، ولى او را دختر «يزدگرد»، پادشاه ساسانى و شاهزاده نمى دانند. آنها معتقدند وى تنها اشراف زاده اى است كه در زمان عثمان، به اسارت اعراب درآمد و به امام حسين (ع) بخشيده شد.

ص: 12

ج) گروهى ديگر شهربانو را دختر شاه ايران مى دانند كه به اسارت اعراب درآمد و به امام حسين (ع) بخشيده شد. اين گروه، ارزش و جايگاه وى را نه به دليل شاهزادگى، بلكه به علت انتساب به خاندان امامت مى دانند.

از نخستين مخالفان وجود شهربانو در تاريخ، «ابن عُنبه» (م 828 ه. ق) است. وى مى نويسد:

خداوند متعال، على بن حسين (ع) را به فرزندزادگى پيامبر، بى نياز كرد از پادشاه زادگى يزدجرد مجوس؛ آن هم از دخترى كه بنابر آنچه در تاريخ آمده، بر سنت اسلامى متولد نشده است ... (1) در پاسخ به اين اشكال نكات زير به نظر مى رسد:

الف) در برخى اسناد روايى و تاريخى، شاهزادگى امام سجاد (ع) به عنوان افتخار براى آن حضرت مطرح نشده است. در روايت «شيخ صدوق» در «عيون اخبار الرضا (ع)» كه به نظر صحيح ترين روايت است، فقط به وجود خويشاوندى ميان اهل بيت (عليهم السلام) و ايرانيان اشاره شده و افتخار و غرورى به شاهزادگى يزدگرد،


1- عمدة الطالب فى انساب آل ابى طالب، احمد بن على الحسين بن عنبه، صص 192 و 193.

ص: 13

در اين روايت ديده نمى شود.

ب) با توجه به اسناد تاريخى، پيوند با حكومت رو به افول ساسانى، افتخارآميز نبوده است. بر اساس گزارش هاى موجود، شهربانو هنگامى اسير مى شود كه پدرش در حال فرار، به دست آسيابانى كشته مى شود. بنابراين، ديگر شكوه و بزرگى شاهانه اى براى اين خاندان وجود نداشته است. از سوى ديگر، در فرهنگ عرب، اسير هيچ افتخار و غرورى ندارد.

ج) بنابر نقل هاى تاريخى موجود از دوره ساسانى، ايرانيان به ويژه خاندان هاى سلطنتى، در آن زمان براى عقد و ازدواج، به سنت هاى خاص خود عمل مى كردند. رسيدن به سن بلوغ و كفالت بزرگ ترها از جمله اين سنت ها بوده است. (1) د) برخى تاريخ نگاران معاصر معتقدند، انكار ازدواج امام حسين (ع) و شهربانو از سوى ابن عنبه در كتاب «عمدة الطالب»، بيش از آنكه بر يك تحقيق تاريخى مبتنى باشد، از جدال سادات حسنى و حسينى يا به عبارت ديگر شيعيان امامى و زيدى سرچشمه گرفته است. (2)


1- زن در حقوق ساسانى، كريستين بارتلمه، ص 19.
2- تاريخ تشيع در ايران از آغاز تا قرن دهم هجرى، رسول جعفريان، ص 159.

ص: 14

دكتر «سيد جعفر شهيدى»، از نويسندگان معاصر نيز از جمله كسانى است كه شهربانو را افسانه دانسته و نوشته است:

... نتيجه اين جست وجوها چنان كه خواهيد خواند، اين است كه شهربانو از مرحله يك شخصيت حقيقى و خارجى بيرون شده و در شمار موجودات پندارى و افسانه اى باستانى درمى آيد. (1) البته دكتر شهيدى معتقد است امكان دارد در آينده، پژوهشگرانى با استفاده از منابع متقن تر، نظريه وى را باطل سازند يا افسانه بودن آن را ثابت كنند.

از دلايل اين پژوهشگر براى رد وجود اين بانو، تعدد نام هاى شهربانو است، در حالى كه توجه به تاريخ گذشتگان و تعدد نام هاى افراد به ويژه زنان در صدر اسلام، اين اشكال را رد مى كند. حضرت زهرا (س) كنيه ها و القاب متعددى دارد. آيا اين موارد دليل بر افسانه بودن آن حضرت است؟! از ديگر سو در صدر اسلام، تعدد نام به ويژه براى كنيزان و اسراى جنگى، امرى طبيعى بوده است.

مادران امامان معصوم (عليهم السلام) كه كنيز بودند، اغلب


1- چراغ روشن در دنياى تاريك، سيدجعفر شهيدى، صص 7 و 8.

ص: 15

بيش از ده نام داشتند. استفاده از نام گل ها براى كنيزان يا حيوانات زيبايى چون آهو يا نام هايى كه بيانگر زيبايى هاى ظاهرى آنها بوده، از سنت هاى موسوم در آن زمان بوده است. (1) دكتر شهيدى، اختلاف نقل هاى موجود درباره شهربانو را نيز دليلى ديگر بر افسانه بودن آن دانسته است. به عقيده وى اين اختلاف نقل ها براى جبران ضعف ها و نقص هاى موجود در نقل هاى اوليه اى است كه ساخته ذهن سودجويان سياسى يا مذهبى بوده است.

اين تحليل در برخى موارد پذيرفتنى است، ولى نمى توان همه روايت هاى موجود را با اين تحليل رد كرد و منكر اصل آن شد.

اختلاف نقل ها درباره شهربانو بيشتر در دو مورد است:

الف) اسامى شهربانو؛ كه گفتيم تعدد اسامى، امرى طبيعى بوده است. (پانزده نام براى وى بيان شده است كه برخى به صفات اشاره دارد و در برخى احتمال تصحيف وجود دارد).

ب) زمان اسارت وى؛ كه اختلاف در سه مورد است؛ زمان عمر بن خطاب، عثمان بن عفان و حضرت


1- ر. ك: تاريخ الغيبة الصغرى، محمدصدر، ص 242.

ص: 16

على (ع).

درباره مليت شهربانو نيز فقط هشام كلبى و ابن قتيبه، سندى بودن او را بيان مى كنند و نقل هاى مهم و معتبرتر، به ايرانى بودن او اشاره دارند. البته «سند» نيز در آن زمان بخشى از ايران بوده است و ما در آينده به اين بخش خواهيم پرداخت. بيش از 90 نقل ها نيز نام پدر او را يزدجرد يا شاه ايران (شهريار) بيان كرده اند.

بديهى است تحليل سياسى و عقلانى در حوزه تاريخ، بدون استفاده از نقل هاى موجود كه ابزار اصلى تحقيقات تاريخى است، عملى نادرست و ناقص است. كسانى كه به حقيقى بودن شخصيت شهربانو اعتقاد دارند، با استفاده از نقل هاى موجود، به اثبات وى مى پردازند و با بررسى روايت هاى منقول، صحيح ترين آن را بر مى گزينند.

«آيت الله مظفرى» در كتاب «خلاصة البيان فى شرح احوال شاه زنان»، شانزده روايت درباره شهربانو مى آورد و آنها را به چهار گروه تقسيم مى كند. وى گروه سوم و چهارم را در مقابل روايت هاى مستفيضه ساقط مى شمرد و گروه اول را با دوم سازگار نمى داند و سرانجام به اين نتيجه مى رسد كه گروه دوم؛ يعنى اسارت شهربانو در زمان عمربن خطاب، بر ديگر

ص: 17

روايت ها رجحان دارد. (1) با توجه به گزارش هاى موجود درباره اوضاع سياسى اجتماعى ايران در زمان ساسانيان و هماهنگى اين گزارش ها با نقل هاى تاريخى از حجاز، همچنين روايت هاى مربوط به مادر امام سجاد (ع) (2)، روايت شيخ


1- خلاصة البيان فى شرح احوال شاه زنان، ابراهيم مظفرى، ص 125.
2- از جمله آثارى كه به مادر امام سجاد (ع) اشاره دارند، مى توان به موارد زير اشاره كرد: الف) كتب رجالى: شيخ طوسى (م 460 ه. ق) در فهرست، رجال ابن داوود (م 770 ه. ق)، تفرشى، قهپايى؛ ب) ادبيات عرب: مبّرد (م 285 ه. ق) با اينكه تعصب عربيت او زبانزد خاص و عام بوده، به ايرانى بودن مادر امام سجاد (ع) اشاره كرده است؛ راغب اصفهانى (م 502 ه. ق) در محاضرات الادباء ذيل بيان گفت وگوى هشام بن عبدالملك و زيد بن على؛ زمخشرى (م 537 ه. ق) در ربيع الابرار به نقل از ابواليقضان (م 190 ه. ق)، امير عنصر المعالى كيكاووس و مانند آن؛ ج) كتب انساب: العمرى المجدى (م 443 ه. ق) در المجدى فى انساب الطالبيين؛ البرّى (م قرن هفتم هجرى) در الجوهرة فى نسب الامام على (ع)؛ ابن عنبه (م 828 ه. ق) در عمدة الطالب فى انساب آل ابيطالب (كه پس از بيان شرح حال وى به مخالفت با اصل وجود شهربانو مى پردازد)؛ العبيدلى (قرن هفتم هجرى) در التذكرة فى انساب المطهرة؛ ابونصر بخارى (م 341 ه. ق) در سرالسلسلة العلوية به نقل از ابن جرير طبرى. از اهل سنت نيز ابن سعد در الطبقات الكبرى و مصعب زبيرى و در كتاب احقاق الحق به نقل از: اصمعى (م 213 ه. ق) ماجراى شهربانو ديده مى شود. د) كتب فقهى: شيخ مفيد (م 412 ه. ق) در المقنعه، ابن ادريس حلّى (م 598 ه. ق) در السرائر، علامه حلّى (م 726 ه. ق) در منتهى المطلب و تحرير الاحكام و ... ه) در ميان كتب فِرَق نيز مى توان به كتاب نوبختى (م 326 ه. ق) اشاره داشت و كتب تاريخى فراوانى به شهربانو اشاره دارند كه در متن از آنها به تناسب استفاده نموده ايم.

ص: 18

صدوق (رحمة الله) به حقيقت و درستى نزديك تر است. در كتاب هاى معتبر و مهم ديگر تاريخى، رجالى، كلامى، فقهى، انساب، فِرَق و حتى ادبيات عرب رد پاى شهربانو و نام و قصه اش ديده مى شود كه نويسنده برخى از اين كتاب ها غير شيعى است. از اين رو، نمى توان به اصلِ وجود شهربانو، به عنوان دخترى ايرانى كه افتخار مادرى امام سجاد (ع) را داشت، ترديد وارد كرد.

اختلاف در اسامى و نقل ها به صورت روشمند و با دلايل متقن، حل شدنى است، مانند اختلاف در نام وى، زمان اسارت و در موارد بسيار كم اختلاف در نام پدر او.

ص: 19

زمان ورود به مدينه

روايت هاى مربوط به شهربانو، مادر امام سجاد (ع) متفاوت است و پيش از اين گفته شد كه در مواردى چون اسامى اين بانو و زمان ورودش به مدينه اختلاف هايى ديده مى شود. در اين نوشتار به طور مختصر به اين روايت ها اشاره مى كنيم و مى كوشيم درست ترين آنها را برگزينيم و مبناى اين پژوهش قرار دهيم:

الف) «ابن صفار» (م 290 ه. ق)، زمان اسارت شهربانو (س) را دوران خلافت عمر و وى را دختر يزدجرد مى داند كه به امر عمر بن خطاب، دست بر سر امام حسين (ع) گذارد و ايشان را برگزيد. وى نام اين بانو را جهانشاه بيان مى كند كه اميرالمؤمنين على (ع)، وى را «شهربانويه» مى خواند و مژده تولد

ص: 20

پسرش، امام سجاد (ع) را به او مى دهد. (1) «كلينى» (م 328 يا 329 ه. ق) در «كافى» نيز به ورود دختر يزدجرد به مدينه، در زمان عمر بن خطاب و ازدواج وى با امام حسين (ع) اشاره كرده است. (2) ب) «شيخ صدوق» در «عيون اخبار الرضا (ع)» نيز زمان اسارت را دوران خلافت عثمان بيان و به دو دختر يزدجرد اشاره كرده است.

مرحوم صدوق (با سه واسطه) از «سهل بن قاسم نوشجانى» نقل كرده است: «امام رضا (ع) در خراسان به من فرمود: بين ما و شما نسب و خويشاوندى هست». عرض كردم: «آن نَسَب چيست اى امير؟» فرمود:

هنگامى كه «عبدالله بن عامر بن كَرِيز» خراسان را فتح كرد، دو دختر يزدجرد، پسرشهريار پادشاه ايرانى ها را گرفت و آن دو را به سوى عثمان بن عفان [در مدينه] فرستاد. پس عثمان، يكى را به حسن (ع) و ديگرى را به حسين (ع) بخشيد. (3) علامه مجلسى (رحمة الله) پس از بيان نظرهاى خود درباره


1- ر. ك: بصائر الدرجات، محمد بن حسن صَفار، ص 325.
2- ر. ك: كافى، محمد بن يعقوب كلينى، ج 1، ص 466.
3- عيون اخبار الرضا ص، شيخ صدوق، ج 2، ص 126.

ص: 21

روايت هاى گوناگون در اين زمينه، روايت صدوق را ترجيح مى دهد. (1)

از ديگر افرادى كه روايت صدوق را قابل اعتماد مى دانند، شيخ مفيد در «الارشاد»؛ علامه حلى در «المستجاد»؛ ابن مطهر حلّى در «العُدَد القويه»؛ ابن فتال نيشابورى در «روضة الواعظين» و برخى از معاصران هستند.

ج) «ابوحنيفه دينورى» در «اخبار الطوال» اسارت شهربانو را در زمان خلافت حضرت على (ع) مى داند. اين ديدگاه وى اعتبارى ندارد؛ زيرا با هيچ يك از روايت ها، نقل هاى گذشته و رويدادهاى مربوط به تاريخ ايران و اعراب تناسب ندارد. اين داستان در «اخبار الطوال»، مربوط به مادر على بن حسين (ع) نيست، بلكه مربوط به دختر ديگرى از يزدگرد است كه در زمان خلافت حضرت على (ع) به اسارت اعراب درآمده، و اين واقعه پس از مرگ شهربانو بوده است.

نتيجه بررسى روايت هاى مربوط به شهربانو

با بررسى ديدگاه ها و روايت هاى در اين زمينه،


1- ر. ك: بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، ج 46، ص 10؛ مرآة العقول، محمدباقر مجلسى ج 6، ص 6.

ص: 22

مى توان گفت روايت صدوق (رحمة الله) در «عيون اخبار الرضا (ع)» كه اسارت شهربانو را در زمان عثمان دانسته، صحيح تر است. مرحوم «عبدالرزاق مقرّم»، پيش از بيان احاديث «بصائر الدرجات» و «عيون اخبارالرضا (ع)» مى نويسد:

انَّ الرِّوايَةَ الثّانِيَة (روايت صدوق (رحمة الله)) تَقرَبُ مِنَ الصِّحَّةِ لِكَونِ فَتح خُراسان سَنَة ثَلاثينَ مِنَ الهِجرَةِ وَ هِىَ السَّنةُ السادِسَه مِن خِلافَةِ عُثمان وَ فى هذِهِ السَّنَة قُتِلَ يَزدجِرد بن شَهريار فِي مَرو كَما فِى فُتوحِ البُلدان وَ اخبارِ الطَّوال دينورى. (1) روايت دوم (روايت صدوق) به صواب نزديك است؛ زيرا فتح خراسان در سال 30 هجرى، سال ششم خلافت عثمان بوده است و در اين سال، يزدجرد در مرو به قتل رسيد، همان گونه كه در «فتوح البلدان» و «اخبار الطوال» دينورى آمده است.

«يوسفى غروى» نيز پس از نقل سخن مرحوم مقرّم، اين روايت را صحيح تر دانسته و نوشته است:

ما نيز مى گوييم كه اين روايت (صدوق) نسبت به ساير رواياتى كه جدّاً دور از واقعيت است، به صحت نزديك تر است. البته اشكالاتى كه بر


1- الامام زين العابدين ص، عبدالرزاق المقرم، ص 12.

ص: 23

اين روايت وارد كرديم، از جمله اينكه نسبتى كه امام رضا (ع) به راوى (نوشجانى) مى دهد، اقتضا مى كند كه قايل شويم به اينكه آن دو، دختر يزدگرد ساسانى نبوده، بلكه از دختران «نوشجان»، پسر ديگر «هرمزان»، پيشواى ساسانى معروف بوده، همان گونه كه از مناقب ابن شهرآشوب و ديگران ذكر شده است.

مرحوم علامه مجلسى در «بحارالانوار» و نيز «مرآةالعقول»، نظر نهايى خود را درباره روايت هاى مربوط به مادر امام سجاد (ع) اين گونه مى نويسد:

خبر (عيون اخبار الرضا) به صحت نزديك تر است؛ زيرا فرزندان يزدجرد پس از مرگ وى اسير شدند و مرگ او در زمان عثمان بوده. اگرچه ممكن است بعد از فتح قادسيه و نهاوند، بعضى فرزندان او اسير شده باشند، ولى به نظر بعيد مى رسد. از طرفى تولد على بن الحسين (ع) در ايام خلافت اميرالمؤمنين (ع) بوده و فرزند ديگرى از او به دنيا نيامده و بودن ازدواج در زمان عمر و عدم تولد فرزندى از او مگر بعد از 20 سال، بعيد است

ص: 24

و بعيد نيست كه در روايت (بصائر الدرجات)، به جاى عثمان، عمر نوشته شده باشد. (1) در مقاله اى كه به تازگى «احمد مهدوى دامغانى» در «فيلادلفياى آمريكا» به نگارش در آورده و در مركز پژوهشى ميراث مكتوب، در مجله «آينه ميراث» به چاپ رسيده است نيز روايت صدوق بر ديگر روايت ها رجحان داده شده است. (2) بر اساس ديگر روايت ها و با استناد به روايت صدوق از «سهل بن قاسم النوشجانى» از امام رضا (ع)، مادر امام سجاد (ع)، مشهور به شهربانو يا شاه زنان، دخترى ايرانى است كه در زمان عثمان و پس از مرگ پدرش، به عنوان اسير به مدينه آورده و به امام حسين (ع) بخشيده شد. وى از آن حضرت صاحب فرزندى به نام على بن الحسين (عليهما السلام) شد و در حال نفاس از دنيا رفت. چگونگى اسارت وى و موارد جزيى تر را بايد از نقل هاى تاريخى استخراج كرد.


1- بحارالانوار، ج 46، ص 10؛ مرآة العقول، ج 6، ص 6.
2- ر. ك: آينه ميراث، مقاله «شاهدخت و الاتبار شهربانو»، سال هفتم، 1388، ضميمه 16.

ص: 25

تاريخ تولد شهربانو

درباره تاريخ و مكان تولد مادر امام سجاد (ع) گزارشى وجود ندارد. زندگى نامه دختران و زنان در عصر جاهليت و در ميان اعراب و در دوره ساسانى، در ميان ايرانيان به نگارش در نمى آمد مگر آنكه مقام ويژه حكومتى داشته باشند. از اين رو، اطلاعى از تاريخ، مكان و جزئيات تولد اين بانو نداريم. با اين حال، به يقين مى توان گفت وى در سال 31 ه. ق كه يزدگرد از دنيا رفت، از نظر سنّى در موقعيت ازدواج بوده و پس از اسارت به امام حسين (ع) بخشيده شده و يا خود، آن حضرت را انتخاب و با وى ازدواج كرده و در سال هاى بين 36 تا 38 (به اختلاف اقوال) امام سجاد (ع) را به دنيا آورده است.

ص: 26

ص: 27

مليّت مادر امام سجاد (ع)

بيشتر منابع تاريخى- روايى، مليت مادر امام سجاد (ع) را ايرانى (1) و برخى ديگر سِندى (2) بيان كرده اند. گفتنى است فقط در دو منبع به سِندى بودن وى اشاره شده است. در منبع اول؛ يعنى «مثالب العرب» اثر «هشام كلبى» (م 206)، نام مادر امام و ويژگى هاى وى بيان نشده است و فقط وى را از


1- ر. ك: طبقات ابن سعد م 230 ه. ق؛ طبقات خليفة بن خياط م 240 ه. ق؛ انساب الاشراف بلاذرى م 279 ه. ق؛ تاريخ يعقوبى م 284 ه. ق؛ بصائر ابن صفار قمى م 290 ه. ق؛ المنتخب من كتاب ذيل المذيل ابن جرير طبرى م 310 ه. ق؛ تاريخ الائمة ابن ابى ثلج م 326 يا 335 ه. ق؛ الكافى كلينى م 328 يا 329 ه. ق؛ تاريخ قم اثر محمد بن حسن القمى م 378 ه. ق و ....
2- ر. ك: مثالب العرب، هشام كلبى ص 107؛ المعارف، ابن قتيبه دينورى، ص 215.

ص: 28

اهالى «سند» (1) مى دانند. سپس ديگران از او نقل روايت كرده اند.

در المعارف ابن قتيبه نيز نام مادر امام سجاد (ع) «سُلافه» بيان شده و «سِندى» بودن او مطرح شده است.


1- «سِند» محلى در نزديكى «نسا» و «ابيورد» در خراسان است كه اميرالمؤمنين على ص اواخر سال 38 ه. ق فردى با نام «حارث بن مُرّة عبدى» را به آنجا فرستاد و اين سرزمين فتح شد. بنابراين، سِندى بودن شهربانو كه در برخى گزارش ها ديده مى شود، با ايرانى بودن وى منافات ندارد.

ص: 29

اسامى مادر امام سجاد (ع)

در روايت ها و نقل هاى متعدد، نام هاى گوناگونى براى مادر امام سجاد (ع) بيان شده كه مى توان آنها را به دو بخش؛ نام هاى فارسى و عربى تقسيم كرد. نام هاى فارسى عبارتند از:

شهرناز (1): از نام هاى دختران ايرانى و تركيبى از شهر و ناز است كه معناى آن مى تواند نازنينِ شهر باشد.

شهربانو (شهربانويه) (2): به معناى بانوى شهر و ملكه است و در بيشتر كتاب هاى تاريخى و روايى، اين نام ديده مى شود. گفته شده اصل پهلوى شهربانو،


1- مجمل التواريخ والقصص، ابن شادى، ص 459.
2- ر. ك: كافى، ج 1، ص 466؛ انساب الاشراف، بلاذرى، ج 3، صص 102 و 103؛ عيون اخبار الرضا ص، ج 2، ص 48 و ....

ص: 30

«شتر پوانوك»؛ يعنى ملكه و صاحب مملكت بوده است. (1) شاه زنان (2): اين كلمه تركيبى اضافى و به معناى زنى ممتاز از ديگر زنان است.

شهربان (3): صفت مركب و به معناى بزرگ و حاكم و نگاه دارنده شهر است. اين نام به عنوان نامى براى زنان نيامده و به احتمال، همان شهربانو بوده كه در استنساخ، «واو» آن افتاده است.

شهرحاجون (4): به احتمال، شهرخاتون بوده و به معناى خاتون شهر يا خانم شهر استفاده مى شده، ولى به اين شكل، در لغت نامه هاى فارسى موردى يافت نشده است. اين نام براى نخستين بار در «هداية الكبرى» آورده شده است.

جيهان شاه (5) (جهان شاه): جهان شاه به معناى شاه جهان و سلطان عالم آمده و در لغت نامه هاى


1- اسلام در ايران، دكتر ر. ناث و پرفسور گلدزيهر، شعوبيه، ص 124.
2- المقنعه، شيخ مفيد، ص 472؛ و نيز ر. ك: التهذيب، شيخ طوسى، ج 6، ص 77؛ الارشاد، شيخ مفيد، ج 2، ص 137؛ اعلام الورى، طبرسى، ص 256؛ العدد القوية، على بن يوسف بن مطهر الحلّى، ص 56.
3- تاج المواليد، طبرسى، ص 36؛ بحارالانوار، ج 45، ص 329.
4- ر. ك: هداية الكبرى، خصيبى، ص 214.
5- المفردات فى غريب القرآن، راغب الاصفهانى.

ص: 31

فارسى نام جيهان شاه براى دختران ديده نشده است. در ميان اسامى فارسىِ، مادر امام سجاد (ع)، شهربانو شهرت بيشترى دارد و در كتاب هاى معتبر و مهم، اغلب به اين نام اشاره شده است، گرچه ديگر اسامى نيز از نظر لفظ و معنا از اين نام دور نيست.

نام هاى عربى نيز عبارتند از:

سُلافة (1): از نظر لغوى به معناى «افشره زلال» (2) است و «سُلافة العسكر» به معناى «مقدمه سپاه» آمده و براى نياكان و پدران نيز واژه سُلاف به كار مى رود.

سَلامة (3): به معناى سلامت و تندرستى است و احتمال تصحيف سُلافة و سلامة زياد است.

خلوة (4): به معناى خالى و گذشته است.

غزالة (5): در لغت عرب، نامى است براى آهوى ماده كه بيشتر كنيزكان را به اين نام مى خواندند.


1- ر. ك: وفيات الاعيان، ابن خلكان، ج 3، ص 267؛ سير اعلام النبلاء، الذهبي، ج 4، ص 386؛ المناقب، خوارزمى، ص 143.
2- الصحاح، جوهرى، ج 4، ص 1377.
3- الطبقات، خليفة بن خياط، ص 417.
4- تاريخ الائمة، ابن ابى الثلج، ص 24.
5- طبقات الكبري، ابن سعد، ج 5، ص 211؛ كشف الغمة، على بن عيسى اربلى، ج 2، ص 38.

ص: 32

خولة و خويلة (1): اسم مصغرخاله و به معناى خواهر مادر است. «ابن خشاب»، براى نخستين بار اين نام را براى مادر امام سجاد (ع) بيان كرده است.

حرار (2): به معناى آزادى و آزادگى است و گاه به صورت «حِرار» خوانده مى شود كه به معناى برگزيده هر چيز است. اين نام به معناى آهوى ماده نيز آمده است.

اسامى ديگر چون جّيدة، مريم، فاطمه، برّة و سادره (/ سارا) نيز براى مادر امام سجاد (ع) بيان شده است كه پرداختن به آنها بحث را طولانى خواهد كرد.


1- تاج المواليد، ص 22.
2- تاريخ يعقوبى، يعقوبى، ج 2، ص 247.

ص: 33

درگذشت شهربانو و مزار وى

بر اساس روايت هاى موجود در كتاب هاى معتبر روايى- تاريخى درباره شهربانو، مادر امام سجاد (ع)، وى در حالت نفاس و به نقلى پس از تولد فرزندش از دنيا رفته و مراقبت و تربيت فرزندش به دايه اى سپرده شده كه بعدها آن حضرت، وى را مادر مى ناميد. بنابراين، تاريخ درگذشت شهربانو را با تحقيقى درباره تاريخ تولد امام سجاد (ع) مى توان به دست آورد. در كتاب «تاريخ قم» آمده است:

مادر على بن الحسين (ع)، سلامة، دختر يزدگرد و اسم اصلى وى جهانشاه بوده و قبر او در كنار مرقد عموى پسرش، امام حسن مجتبى (ع) در

ص: 34

مدينه است. (1) «مسعودى» نيز در كتاب منسوب به او، «اثبات الوصية»، قبر مادر امام سجاد (ع) را در مدينه بيان مى كند و مرگ او را نيز در حالت نفاس مى داند. (2) گفتنى است برخى نويسندگان مانند «ابن عماد حنبلى» (م 1089 ه. ق) در كتاب «شذرات الذهب فى اخبار من ذهب» و معاصرانى چون «دكترمحمد بيومى مهران» و به نقل از او، «باقر شريف قرشى»، «عبدالرزاق موسوى» و «احمد فهمى»، محل تولد امام سجاد (ع) را كوفه مى دانند. در نتيجه، مرقد مادرش را نيز در اين شهر مى دانند، ولى براى اين سخن خود هيچ دليلى ندارند. (3) برخى با ساختن افسانه اى بى اساس، از بازگشت شهربانو به ايران پس از شهادت امام حسين (ع) در كربلا، سخن به ميان آورده و مرگ وى را در شهر رى و مرقدش را در همان مكان، معروف به «بى بى شهربانو» دانسته اند. اين مطلب در هيچ يك از متون معتبر تاريخى، انساب و روايى ديده نشده است.


1- تاريخ قم، محمد بن حسن القمى، ص 197.
2- ر. ك: اثبات الوصية، مسعودى، ص 170.
3- ر. ك: الامام زين العابدين ص 9، محمد بيومى مهران، ص 33.

ص: 35

در مجموع مى توان گفت مرقد اين بانوى بزرگوار به احتمال زياد، در مدينه منوره است و براساس سخن نويسنده تاريخ قم، اين بانو در قبرستان بقيع و نزديك قبر امام حسن مجتبى (ع) دفن شده است.

نتيجه اينكه امام سجاد (ع) در سال 36 يا 37 يا 38 ه. ق به دنيا آمده است. اغلب روايت ها تولد آن حضرت را پنجم ماه شعبان نقل مى كنند. بنابراين، رحلت شهربانو، پاك بانوى خانه امام حسين (ع) نيز بين پنجم تا پانزدهم شعبان صورت گرفته كه ايشان دوران نفاس را مى گذرانده است. مكان رحلت ايشان نيز مدينه و محل دفن او قبرستان بقيع و به نقلى خانه حضرت فاطمه (س) بوده است.

ص: 36

ص: 37

پژوهشى درباره بى بى شهربانو

برخى نويسندگان «بقعه بى بى شهربانو» (1) در شهر رى را آرامگاه مادر امام سجاد (ع) مى دانند. اين بقعه (2) در تاريخ 25/ 3/ 1351 ذيل شماره 256، در فهرست آثار تاريخى ايران به ثبت رسيده است. «سيدتقى مصطفوى»، رئيس باستان شناسى مى نويسد:

وضع بنا مى رساند كه تمام محوطه و ابنيه مزبور، در يك زمان به منظور آرامگاه هاى


1- گزارش هاى باستان شناسى، ج 3، سال 1334، فصل 11؛ بناى تاريخى بقعه شهربانو در رى، سيدمحمد تقى مصطفوى، صص 253- 305.
2- بقعه بى بى شهربانو به مسافت تقريبى يك كيلومتر و نيمه شمالى امين آباد، در 5 كيلومترى مشرق حضرت عبدالعظيم ع واقع شده است. برخى از صخره كوهستان در دامنه جنوبى كوه، معروف به بى بى شهربانو است. محوطه بقعه به طول 33 متر و عرض 22 متر با ديوار سنگين بسيار قديم محصور شده است.

ص: 38

ابدى احداث شده است و در ادوار بعد، به وسيله احداث ديوارهاى جديد در رواق ها و اطاق ها ...، محوطه اصلى را به دو صحن تقسيم نموده است.

بر اين اساس، از نخست، ساختمان اين بقعه براى ايجاد آرامگاه در نظر گرفته شده است و ما از اين مطلب براى بيان مطالب و استدلال براى رد يا اثبات ادعاى خويش استفاده خواهيم كرد. درباره قدمت و تاريخ بنا در مقاله مى خوانيم:

از بناى قديمى، نوشته و سندى به دست نيامده است كه بتوان تاريخ تحقيقى آن را به دست آورد، ولى وضع ساختمان سنگى و گچى ديوارها و اطاق ها و طرز به كاربردن ملاط گچ و شيوه احداث طاق گنبدى شكل اطاق بزرگ تر ...، مى رساند كه اين ساختمان تاريخى، مربوط به دوران آبادى شهر رى بوده، از قرن چهارم هجرى جديدتر نيست و به احتمال نزديك به يقين، از آثار دوران آل بويه است. (1) «خانم مرى بويس» در مقاله اى با عنوان «بى بى


1- ر. ك: گزارش هاى باستان شناسى، ج 3، صص 253- 305.

ص: 39

شهربانو و بانو پارس»، به تاريخچه دفن شهربانو اشاره دارد. وى مى نويسد:

در داخل بقعه، قبرى است كه گويا در قرن نهم كنده شده است و مى گويند بقاياى شهربانو را در خود دارد (مانند قبر خواجه خضر) و روى آن نوشته شده است: «هذِهِ المَقبَرَة لُامِّ المُؤمِنين وَ خَيرِ الخَواتين شَهربانُويَه، قُدّس سرّها»؛ «اين آرامگاه ام المؤمنين و بهترين خاتون ها، شهربانويه قدّس سرّها- است». (1) بنابراين مطلب، اگر قرن نهم هجرى مورد نظر نويسنده باشد، قدمت قبر كنده شده نيز به زمان آل بويه يا همان سال 888 ه. ق برمى گردد و از زمان مرگ شهربانو (36 تا 38 ه. ق)، بيش از هشت قرن مى گذرد. حال اين پرسش مطرح است كه در صورتى كه اين قبر متعلق به مادر امام سجاد (ع) است، در اين فاصله پيكر او كجا بوده است؟!

همچنين اگر قرن نهم ميلادى مورد نظر باشد- كه بعيد است- با سال 250 ه. ق مطابق مى شود و همچنان با همان مشكل روبه رو هستيم؛ زيرا حدود دو قرن با مرگ شهربانو فاصله دارد.


1- مقاله «بى بى شهربانو و بانو پارس» مرى بويس، ص 37.

ص: 40

از ديگر سو در مقاله درج شده در گزارش هاى باستان شناسى، آمده است يك دست لباس ابريشمى كه در سال 1925 م در بى بى شهربانو يافت شده، مربوط به دوره قرون وسطى است. قرون وسطى در اروپا از قرن پنجم ميلادى آغاز شده و تا قرن 15 ادامه داشته (1) و قدمت اين پيراهن مشخص نشده است. از ديگر سو به نظر مى رسد منظور از قرون وسطى، قرون وسطاى اسلامى باشد كه به همان دوره آل بويه بازمى گردد، كه همچنان با شخصيت و زمان وفات شهربانو، مادر امام سجاد (ع) هماهنگى ندارد.

مصطفوى در مقاله ديگرى كه از وى در مجله «اطلاعات ماهانه» (سال پنجم، ش 1، ص 15) چاپ شده است، بقعه «بى بى شهربانو» را از كهن ترين ابنيه اسلامى ايران و تنها بنايى مى داند كه از روزگار آبادانى شهر رى برجاى مانده است. (2) گروهى ديگر از پژوهشگران معتقدند ميان برخى مقابر موجود در ايران به ويژه مقابر شهر رى و استودان هاى شهرياران ساسانى ارتباط وجود دارد. آنها


1- ر. ك: گزارش هاى باستان شناسى، ج 3، صص 254- 305؛ و اطلاعات ماهانه، ش 2، ج 5، سال 1331، ص 15.
2- ر. ك: مجله اطلاعات ماهانه، سال پنجم، ش 1، مقاله «بقعه بى بى شهربانو»، محمد تقى مصطفوى، صص 13- 15.

ص: 41

براى اين ادعاى خود دلايلى دارند چون قرار گرفتن اين مقبره ها بر فراز صخره هاى سنگى، نوع معمارى موجود در آنها به ويژه برخى از آنها چون امامزاده قاسم كه هشت ضلعى و مانند معمارى استودان است. هدف ما در اين نوشتار بحث هاى باستان شناسى و تخصصى نيست و فقط درباره آنچه به نوعى به بقعه بى بى شهربانو مربوط مى شود بحث و بررسى مى كنيم.

نقل است: «در دوران آل بويه با رواج مذهب شيعه و احترام به سنن اسلامى، شيوه تدفين اموات به سبك دوره ساسانى با برخى تغييرات رواج داشت .... بدون شك بين مقابر مزبور (امامزاده قاسم و بقعه كوه نقاره خانه و ...) و استودان هاى شهرياران ساسانى شباهتى وجود داشته است». (1) اين سخن به اين معنا نيست كه پيكرهاى موجود در اين مقابر، متعلق به پيروان آيين زرتشتى يا باقى ماندگان خاندان ساسانى بوده، بلكه منظور برجاى ماندن سنت تدفين دوره ساسانى تا آل بويه است.

نويسنده مقاله «بناى تاريخى بقعه بى بى شهربانو در رى» مى نويسد:


1- ر. ك: مجله باستان شناسى و هنر ايران، ش 3، 1348، مقاله «برج هاى سنگى شميران» و رابطه آن با بناى «استودان هاى ساسانى»، ص 42.

ص: 42

قديمى ترين اثر تاريخى اين بقعه كه نوشته اى در بر دارد، صندوق روى مرقد است. بر روى حاشيه افقى بالايى اضلاع شمالى و شرقى اين صندوق، آيةالكرسى به خط ثلث و برجسته نوشته شده و در حاشيه سمت چپ نوشته شده است: «هذِهِ المَقبَرَةُ لُامِّ المُؤمِنين وَ خَيرِ الخَواتين شَهربانُويَه قدَّسَ اللهُ سِرَّها ...» و با توجه به اين كتيبه ها به خوبى معلوم مى شود كه در سال 888 ه. ق، وضع فعلى مقبره بى بى شهربانو و صندوق آن را ترتيب داده اند.

نويسنده پس از آنكه مدرك قديمى ترى از نظر كتيبه ها و مدارك معتبر باستان شناسى نمى يابد و سرانجام تاريخ و قدمت نوشته ها را به زمان آل بويه منسوب مى كند، مى نويسد:

به شرحى كه در ابتداى فصل اشاره نموديم، بحث مربوط به بقعه بى بى شهربانو از لحاظ تحقيقات تاريخى و پيوستگى معتقدات و آداب و سنن ايرانيان در قرون اوليه اسلام با عقايد و سنن پيش از اسلام، بسيار جالب توجه است و جاى تتبع فراوان و دقيق دارد و اميد است در آينده، محققان توانايى بتوانند به اين داستان

ص: 43

شگفت آور، پرتوهاى روشن كننده بيفكنند و نتيجه مثبت و معلوم ترى به دست آوردند.

بى شك، اين بقعه از نظر قدمت جزو آثار تاريخى و ارزشمند ايران به شمار مى رود. دوران «آل بويه» نيز متعلق به زمان هاى گذشته است، اگرچه به چهارده قرن پيش نمى رسد، از نظر انتساب اين بقعه به شهربانو، مادر امام سجاد (ع) نيز موانع فراوانى وجود دارد. روايت هاى متعددى بر اين نكته دلالت دارند كه آن بانو، در حال نفاس از دنيا رفته است. همچنين، نقل هاى تاريخى معتبر اين سخن را تأييد مى كنند. فضاى كلى داستان بيان شده براى بقعه كه افسانه بودن آن را تقويت مى كند نيز همگى از اين موانع به شمار مى روند.

نويسنده اين سطور در مقاله اى كه به شخصيت مادر امام سجاد (ع) پرداخته و با عنوان «مادر نيايش ها» در مجله «پيام زن» به چاپ رسيده، مختصرى به اين ماجرا پرداخته است. (1) به هر حال، در شمال شرقى زاويه مقدس شهررى، كوه بزرگى است كه در ميانه آن بقعه اى به چشم


1- ر. ك: مجله پيام زن، مقاله «شهربانو؛ مادر نيايش ها»، ناهيد طيبى، سال نهم، ش 11، 1379.

ص: 44

مى خورد و مردم براى زيارت به اين زيارتگاه مى آيند. به نقل از برخى نويسندگان افسانه پرداز و خرافاتى، اين مكان، قبر شهربانو، دختر يزدجرد سوم است كه همسر امام حسين (ع) بوده و پس از واقعه كربلا به امر امام حسين (ع)، بر ذوالجناح سوار شده و به سوى ايران آمده است. سپس در شهر رى مورد هجوم دشمنان اهل بيت قرار گرفته و از ترس اسيرى به كوه پناه گفته اند در نزديكى كوه، اين بانو به جاى آنكه بگويد «يا هو، مرا درياب!» گفت: «يا كوه، مرا درياب!» و كوه شكافته شد و او در دل كوه رفت.

نقل است برخى زائران اين بقعه كه به بى بى شهربانو مشهور است، شرايطى براى زيارت او بيان كرده اند، از جمله اينكه غير سيد نبايد وارد اين زيارتگاه شود و اگر برود مسخ و تبديل به سنگ مى شود. زن باردار نيز چون ممكن است جنينش پسر باشد، حق زيارت ندارد و اگر به زيارت برود، فرزندش ناقص مى شود. (1) البته شرايط ديگرى نيز بيان


1- اختران فروزان رى و تهران يا تذكرة المقابر، محمد شريف رازى، ص 489. اين در حالى است كه عذاب مسخ، بر اساس روايت هاى متعدد و معتبر، از امت اسلام برداشته شده است. روشن است كه واضعان اين قوانين، كمتر از آموزه هاى دين اسلام اطلاع داشتند.

ص: 45

شده كه نقل آنها ضرورى نيست و همين مقدار براى خرافى بودن اين ماجرا بسنده مى كند.

دلايل بسيارى براى افسانه بودن وجود مزار شهربانو، مادر امام سجاد (ع) در شهررى وجود دارد كه برخى از آنها را بيان مى كنيم:

الف) تمامى روايت هايى كه به گونه اى از بانوى خانه حسين (ع)، شهربانو سخن به ميان مى آورند، با صراحت، وفات وى را در حالت نفاس بيان مى كنند. حتى در كتاب هاى تاريخى نيز اين واقعه نقل شده است كه پيش از اين بررسى كرديم. از ديگر سو در كتاب هايى كه ماجراى كربلا در آنها بيان شده، از حضور شهربانو در كربلا سخن به ميان نيامده و همان گونه كه پيش از اين گفتيم، منظور از «امّه» در برخى از نقل هاى روايى و تاريخى، دايه على بن الحسين (ع) است، نه مادر حقيقى ايشان و شهربانو حدود 24 سال پيش از واقعه كربلا از دنيا رفته است.

ب) اين حكايت در هيچ كتاب تاريخى و مقتل معتبر و حتى غير معتبرى ديده نشده است و اهل بيت (عليهم السلام) نيز اشاره اى به آن نكرده اند. به گفته برخى از تاريخ نگاران، حتى «عبدالعظيم حسنى» كه قبر حضرت امامزاده حمزه را كشف كرد و از آن خبر داد،

ص: 46

درباره قبر شهربانو در شهر رى هيچ سخنى بر زبان نياورده است. به يقين، اگر شهربانو كه مادر امام و همسر معصوم و در حقيقت جدّة نُه امام معصوم است، در اين خاك خفته بود، عبدالعظيم حسنى، به وجود وى اشاره مى كرد. از ديگر سو شيخ صدوق، كه سال ها در رى ساكن بود، به زيارت بى بى شهربانو نمى رفت و در هيچ يك از كتاب هايش به اين ماجرا اشاره نكرده است. (1)

البته شيخ صدوق در «عيون اخبار الرضا (ع)» و چند كتاب ديگر خود درباره شهربانو سخن به ميان آورده، ولى حتى اشاره كوتاهى نكرده كه قبر وى در شهر رى است و اين دليل بر نداشتن سند براى اين زيارتگاه ساختگى است.

ج) «شريف رازى» در «تذكرة المقابر» مى نويسد:

اين قضيه، در كتاب دربندى و يا مرتدى و يا بحرالانساب [آمده است] و موهوم [بوده] و به افسانه شبيه تر است تا به قضيه واقعيه. (2) اين مطلب بيانگر اين است كه افسانه مزار بى بى شهربانو در رى، سال ها پس از شيخ صدوق ساخته


1- اختران فروزان رى و تهران يا تذكرة المقابر، ص 490.
2- همان، ص 191.

ص: 47

شده است و اساس و بنيان ندارد.

د) وجود شرايط غير منطقى و غير مستند براى زائران، دليل ديگرى بر افسانه بودن اين ماجراست؛ زيرا:

يك- مسخ به معناى تبديل به حيوان است، نه به سنگ و اين سخن، نشانه ناآگاهى مبلغان اين آداب و رسوم از آموزه هاى اسلامى است. همچنين، مَسْخ، رَسْخ و نَسْخ از عذاب هايى است كه به فرموده پيامبر اكرم (ص) از امت ايشان برداشته شده است و امت هاى پيش از اسلام، به دليل سرپيچى از رسولان الهى اين گونه عذاب مى شدند.

دو- ناقص شدن جنين در شكم مادر، به دليل حضور در مقبره بى بى شهربانو، نه تنها با مبانى علمى سازگارى ندارد، بلكه منافات نيز دارد. امروزه دلايلى علمى براى نقص عضو وجود دارد. همچنين، دلايل ديگرى نيز هست كه به علت طولانى شدن بحث از آنها مى گذريم.

سه- قضاوت درباره خطاى لفظى و اشتباه فاحش منسوب به شهربانو كه به جاى «ياهو» گفته است: «يا كوه» و تركيبى از حرف نداى عربى (يا) را با مناداى فارسى (كوه) به كار برده و اجابت كوه را به خواننده

ص: 48

وا مى گذاريم.

به احتمال، اين افسانه ساخته ذهن برخى زرتشتيان است كه دفن اموات را روا نمى دانستند و جسد مردگان خود را جلوى سگ هاى گوشت خوار مى انداختند و استخوان آنها را در «استودان» قرار مى دادند. (1) آنها براى حفظ حرمت مردگان خود كه در اين كوه دفن كرده بودند، چنين مطلب خرافه اى را ساخته و پرداخته اند و باورهاى خود را با عقايد مسلمانان در آميخته اند تا در سايه اين پيوند دروغين، به راحتى نيايش ها و مراسم پيشين خود را انجام دهند.

لوح موجود در بى بى شهربانو

در مسجد كوچكى كه بالاى سر بقعه واقع شده است، لوحى وجود دارد كه نوشته هاى آن هم از نظر قالب و هم از نظر محتوا اشكال دارد. جمله بندى و شكل ظاهرى كلمات نشان دهنده اين است كه گوينده اين سخنان اهل علم نبوده و خادمى بوده كه به امامزادگان علاقه و گرايش داشته است. براى مثال، در


1- برخى آثار باقيمانده از رى قديم، حسن كريميان، ص 178؛ رى باستان، حسن كريميان، ج 1، ص 403.

ص: 49

آغاز اين لوح در پاسخ به پرسشى كه از صحيح النسب بودن چهل دختران قم شده، آمده است: «حاج شيخ عبدالكريم فرمود: بلى، آنجا تربت حضرت زهراى مرضيه مى باشد».

فقط در همين جمله كوتاه چند اشكال وجود دارد:

الف) نام آيت الله حاج شيخ عبدالكريم، با پسوند اصلى خود بيان نشده است. بنابراين، مشخص نيست كه آيا حاج شيخ عبدالكريم حائرى است يا شخص ديگرى و سند قول روشن نيست.

ب) هيچ منبع و هيچ فردى تا به حال ادعا نكرده كه تربت حضرت زهرا (س) در قم است و چهل دختران نام دارد.

ج) جمله دعائيه «عليها سلام» غلط است و اگر كسى كمترين اطلاعى از زبان عربى و حتى قواعد نوشتار؛ چه عربى و چه فارسى داشته باشد، مى داند اين جمله يا بايد به صورت «عليها السلام» باشد يا «سلام الله عليها» و در شكل اول بدون «ال» نادرست است.

د) در قم امامزاده اى به نام چهل دختران وجود ندارد. در «سرخس» مزارى به نام چهل دختران بوده است. همچنين، مقبره اى در قزوين به همين نام وجود

ص: 50

داشته است كه مقبره و جايگاه دفن خصوصى بوده و به دوران صفويه برمى گردد (1)، ولى آنچه در قم مشهور است، بقعه اى در جنوب شرقى شهر قم به نام «چهل اختران» است.

براى دور نشدن از اصل بحث، اشكالات فراوان ديگر اين متن را وا مى گذاريم و فقط متن لوح را در ادامه مى آوريم: (2) اينجانب حاجى سيد حسين قمى، خادم چهل دختران قم، يكى از روزها آيت الله حاجى شيخ عبدالكريم، بنده از ايشان سؤال كردم كه اين چهل دختران امامزاده اند صحيح النسب؟ فرمود: بلى و بعد از حضرت آقا سؤال نمودم كه يك خبرى فاضل دربندى در خصوص شهربانو مى نويسد، اين خبر صحيح است يا خير؟ فرمودند: فاضل مرد عالمى بود صاحب رأى و فتوا، ايشان تا يك خبر را كاملًا كشف نمى كردند، نمى نوشتند. لذا ايشان هر خبر نوشتند، صحيح است، كما اينكه خبر داريم


1- لغت نامه دهخدا، ج 6، ص 8386.
2- متن اين لوح را به همان شكل موجود و بدون ويرايش آورديم تا هم اهل تحقيق و هم عوام از حقيقت امر آگاهى يابند. قضاوت در صحت و سقم اين مطلب و تطبيق آنها با اخبار پيشين را به خوانندگان وا مى نهيم.

ص: 51

صبح عاشورا حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه شهربانو را صدا كردند پشت خيمه ها [و] فرمودند: شهربانو! شما نگاه به حضرت زينب و حضرت كلثوم و ساير ائمه اطهار نكنيد، اينها دخترهاى اميرالمؤمنين هستند، چشم، قدرت ديدن آنها را ندارد، دست، قدرت دراز شدن طرف ايشان را ندارد. چون شما از ايشان نيستيد و از خانواده ائمه اطهار جدا مى باشيد، [به شام] نمى توانى بروى. بعد از شهادت من ذوالجناح مى آيد به خيمه گاه، شما سوار شويد، برويد! عرض مى كند: يابن رسول الله! ذوالجناح بنده را به كجا مى برد؟ فرمودند: شما را مى برد در يكى از كوه هاى رى پنهان و غايب مى شوى، طولى نمى كشد بعد از شما يكى از فرزندهاى برادرم امام حسن (ع) به مجاورت رى مى آيد. در رى شهيدش مى كنند و بقعه و بارگاه او را نزديك آن كوه كه شما پنهان شديد، مى سازند. فرمودند: يك همچو خبرى هم داريم كه حضرت بى بى شهربانو در رى آمده است. عرض مى كند كه علت اينكه مرد در حرم مقدس بى بى شهربانو نمى رود،

ص: 52

چيست؟ فرمودند: داخل حرم شدن از ضروريات دين نيست. بزرگان قديم تاكنون احترام كردند، نرفتند ما هم احترام مى كنيم، نمى رويم. ممكن است كه شهربانو از خصوصيات حضرت سيدالشهدا باشد. (1)

«دكتر جعفر شهيدى» در پايان رساله «بحثى درباره شهربانو» كه بعدها در كتاب «چراغ روشن در دنياى تاريك» يا «زندگانى امام سجاد (ع)» چاپ شد، مقاله دو صفحه اى سيد محمد تقى مصطفوى (چاپ شده در مجله ماهانه اطلاعات) را آورده است. وى همچنين، شهربانو را شخصيتى حقيقى و خارجى نمى داند و در شمار موجودات پندارى و افسانه اى- باستانى مى داند. دكتر شهيدى درباره بى بى شهربانو مى نويسد:

اكنون خواننده ارجمند با مطالعه دقيق گفتارهايى كه داستان شهربانو بر پايه آن استوار مى باشد و در آغاز اين بخش گذشت، به خوبى در مى يابد چگونه در خلال ده قرن، افسانه اى كه بر پايه زنده ساختن يك رسم ملى و تجديد حيات يك عقيده سياسى (شاه از خدا


1- برگرفته از: مجله گزارش هاى باستان شناسى، ص 297.

ص: 53

جدا شده!) كه به منظور منكوب كردن طبقات رنجيده و استحكام دستگاه سلطنت خودسر و استبدادى مطلق استوار مى باشد، رنگ دين و مذهب به خود گرفته و نقطه اى كه بر طبق حدس نزديك به يقين آقاى نوايى جايگاه زرتشتيان بوده است، تبديل به امامزاده گرديده و گنبد و بارگاه و زيارتنامه [آن هم با چنان عبارات خنك و مغلوط] بر آن برپا مى شود. (1) سيد محمدتقى مصطفوى، رئيس باستان شناسى آن زمان بنا به موقعيت حرفه اى خويش، از بحث درباره شهربانو كه به عقايد مذهبى و تاريخى مسلمانان مربوط است، مى گذرد و مى نويسد:

پى جويى درباره شخصيت شهربانو و درجه صحت انتساب مقبره واقع در بقعه بى بى شهربانو به شهربانو، دختر يزدگرد، از هدف و مقصود اصلى اين فصل دور است و به علاوه، رشته علم الانساب را نبايد با وظايف اداره كل باستان شناسى مخلوط نمود و ضمناً نگارنده در خود صلاحيت و اهليت اين را نمى بيند در


1- چراغ روشن در دنياى تاريك، ص 64.

ص: 54

موضوعى كه با معتقدات دينى و مذهبى مردم پيوند دارد، دخالت و اظهار نظر نمايم. لذا كسانى كه علاقمند به اطلاع و تحقيق در اين باره هستند، مى توانند به رساله سابق الذكر مراجعه نمايند. در عين حال، ذكر اين نكته را لازم مى داند كه آنچه در خاتمه رساله بحثى درباره شهربانو از طرف نويسنده فاضل و محقق آن اظهار عقيده و استنباط شده است، خواه از نظر واقع و حقيقت موضوع و خواه از لحاظ اجتماعى با نظر و عقيده اين جانب مغايرت دارد، لكن به عللى كه فوقاً اشاره نمود، اطاله كلام را درباره آن جائز نمى بيند. آنچه بايد در نظر گرفت اين است: بنايى كه از طرفى قدمت آن به حدود نهصد سال بالغ مى شود و تنها يادگار سلامت و معمور روزگار آبادانى شهر رى است و از طرف ديگر نزديك 500 سال پيش، صندوق منبت تاريخى به نام ام المؤمنين و خير الخواتين ستى شهربانويه «قدس الله سرها» درون آن نهاده

ص: 55

شده ...، به هيچ وجه نبايد نسبت به آن كمترين بى دقتى و سهل انگارى به خرج داده شود. (1) آقاى مصطفوى براى ادعاى خويش اين گونه دليل مى آورد:

اگر بناى تاريخى بقعه بى بى شهربانو جنبه زيارتگاهى و تبرك نداشت، امروز چيزى جز چاله هاى حفارى و ويرانه از آن بر جاى نمانده بود، مثل نقارخانه؛ زيرا در نقارخانه، معتقدات دينى وجود نداشته است. امروز از آن آرامگاه پرشكوه شهرياران و بزرگان آل بويه، جز سنگ و گچ چيز ديگرى مشهود نيست، در صورتى كه بقعه متبرك بى بى شهربانو از چنين آسيب ها و سوء نظرها به دور مانده است. (2) گفتنى است افزون بر آنچه بيان شد، اقوال ديگرى درباره اين بقعه وجود دارد كه به برخى اشاره مى شود.

الف) اين بقعه با يگانه الهه مجمع خدايان زرتشتى، يعنى «اردويسورآناهيد» رابطه اى بايد داشته باشد (3) و


1- ر. ك: مجله گزارش هاى باستانى شناسى، صص 298 و 299.
2- مجله گزارش هاى باستانى شناسى، ص 299.
3- مجله باستان شناسى، مقاله دكتر باستانى پاريزى درباره قلعه ها و پل هاى متعددى كه نام «دختر» بر آنهاست. بهار 1388، ص 33.

ص: 56

داستان اين دو مزار (بى بى شهربانو و بانو پارس) از قديمى ترين افسانه ها ميان زرتشتيان است.

ب) زرتشتيان در اين مكان محلى مذهبى مانند باشگاه يا خزانه كتاب يا مركز اجتماعى داشته اند و پس از سال ها مقاومت و از ميان رفتن حكومت مغان، اين نقطه نيز به دست مسلمانان افتاده و آنها نيز با علاقه به آيين گذشته و رسوم پدران زرتشتى خود، به آن رنگ مذهبى داده اند تا از دستبرد مصون بماند.

ج) برخى ديگر معتقدند بقعه بى بى شهربانو، مزارى متعلق به بانويى است كه يكى از اطفال سيدالشهدا را شير مى داده است.

بنابر مطالب پيش گفته، مادر امام على بن الحسين (عليهما السلام)، شهربانو، دختر يزدگرد بود و مليّت ايرانى داشت. تعدّد نام هاى وى يا بر اساس رسم عرب بوده كه براى كنيزان و اسيران خود به تناسب ويژگى هاى او نام هاى مناسبى را برمى گزيدند و يا دشوارى تلفظ نام هاى غير عرب موجب اين تغيير نام ها شده است.

ورود نام شهربانو در كتاب هاى متقدم و به ويژه برخى آثار مهم نشانگر صحت اين حقيقت است كه

ص: 57

شهربانو در جنگ هاى ايران و اعراب به اسارت رزمندگان عرب درآمد و سپس در سايه تدبير حضرت على (ع) همسرى براى خود برگزيد كه آن، حسين بن على (عليهما السلام)، بود. اين اتفاق در دوران خلافت عثمان بن عفان صورت گرفت و امام سجاد (ع) در بين سال هاى 37 و يا 38 ه. ق به دنيا آمد.

اين بانوى بزرگوار، در حالت نفاس پس از تولد فرزندش (امام سجاد (ع)) دار فانى را وداع گفت. بنابراين سال وفات وى مساوى با سال تولد امام (ع) است و بنا به نقل هاى معتبر در مدينه به خاك سپرده شد و بقعه «بى بى شهربانو» در رى هيچ ارتباطى با وى ندارد.

ص: 58

كتابنامه

1. اثبات الوصية، على بن الحسين مسعودى، قم، مؤسسه انصاريان، 1417 ه. ق.

2. اختران فروزان رى و طهران (تذكرة المقابر)، محمد شريف رازى، قم، بى نا، بى تا.

3. الارشاد، محمد بن محمد بن نعمان (شيخ مفيد)، بيروت، مؤسسه الاعلمى، 1979 م.

4. اسلام در ايران؛ شعوبيه، ر. ناث وگلدزيهر، ترجمه: محمدرضا افتخارزاده، چاپ اول، تهران، مؤسسه نشر ميراث هاى اسلام و ايران، 1371 ه. ش.

5. الامام زين العابدين على بن الحسين (ع)، محمد بيومى مهران، بيروت، دارالنهضة العربية، بى تا.

6. الامام زين العابدين، عبدالرزاق المقرّم، بيروت، مؤسسة الوفاء، بى تا.

7. انساب الاشراف، احمد بن يحيى البلاذري، تحقيق: سهيل زكار و رياض زركلى، چاپ اول، بيروت، دارالفكر، 1417 ه. ق.

8. بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، چاپ دوم، بيروت، 1402 ه. ق.

9.

ص: 59

بصائر الدرجات الكبري، محمد بن حسن بن فروخ قمى، تهران، مؤسسة الاعلمى، 1404 ه. ق.

10. تاج المواليد فى مواليد الائمه ووفياتهم، فضل بن حسن طبرسى، قم، كتابخانه آيت الله مرعشى نجفى، 1406 ه. ق.

11. تاريخ الائمة، ابن ابى الثلج، قم، مكتبة آيت الله مرعشى نجفى، 1409 ه. ق.

12. تاريخ اليعقوبى، محمد بن واضح يعقوبى، قم، مؤسسه نشر فرهنگ اهل بيت:، بى تا.

13. تاريخ تشيع در ايران از آغاز تا قرن دهم هجري، رسول جعفريان، قم، انصاريان، 1375 ه. ش.

14. تاريخ قم، حسن بن محمد بن حسن قمى، انتشارات توس، 1361 ه. ش.

15. التهذيب، محمد بن حسن (شيخ طوسى)، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1365 ه. ش.

16. چراغ روشن در دنياى تاريك، سيدجعفر شهيدى، تهران، نشر چاپخانه محمدحسن علمى، بى تا.

17. خلاصه البيان فى شرح احوال شاه زنان، ابراهيم مظفرى قزوينى، چاپ اول، مؤلف، 1398 ه. ق.

18. زن در حقوق ساسانى، كريستين پارنلمه، ترجمه ناصرالدين صاحب زمانى، تهران، نشر عطايى، 1337 ه. ش.

19. الصحاح تاج اللغة و صحاح العربية، اسماعيل بن حمّاد جوهرى، تحقيق احمد عبدالغفور عطار، بيروت، دارالعلم للملايين، 1956 م.

20.

ص: 60

الطبقات الكبري، محد بن سعد، دار صادر، بى تا.

21. الطبقات، خليفه بن خياط، تحقيق دكتر سهيل زكّار، بيروت، دارالفكر، 1414 ه. ق.

22. عمدة الطالب فى انساب آل ابى طالب، احمد بن على بن عنبه، چاپ دوم، نجف، مطبعة الحيدرية، 1380 ه. ق.

23. عيون اخبار الرضا (ع)، محمد بن على بن بابويه (شيخ صدوق)، انتشارات جهان، 1378 ه. ش.

24. الكافى، محمد بن يعقوب كلينى، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365 ه. ش.

25. الكامل فى اللغة و الادب والنحو و التصريف، ابوالعباس المبرد، تحقيق دكتر زكى مبارك، چاپ اول، مصر، شركة مكتبة مصطفى البابى واولاده، 1355 ه. ق.

26. كشف الغمة، على بن عيسى الاربلى، بيروت، دارالكتب الاسلامية، بى تا.

27. لغتنامه دهخدا، على اكبر دهخدا، چاپ دوم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1377 ه. ق.

28. مثالب العرب، محمد بن سائب بن كلبى، تصحيح نجاح الطائى، دارالمهدي، 1377 ه. ش.

29. مجله اطلاعات ماهانه، مقاله «بقعه بى بى شهربانو»، سيد محمدتقى مصطفوى، سال پنجم، ش 1.

30. مجله باستان شناسى و هنر ايران، مقاله «برج هاى سنگى شميران و رابطه آن با استودان هاى ساسانى»، دكتر پرويز ورجاوند، ش 3، 1348 ه. ش.

31.

ص: 61

مجله بررسى هاى تاريخى، مقاله «بى بى شهربانو و بانو پارس»، مِرى بويس، سال دوم، ش 403.

32. مجله پيام زن، مقاله «شهربانو؛ مادر نيايش ها»، ناهيد طيبى و زهره انارى، سال نهم، ش 11، 1379 ه. ش.

33. مجله رساله الحسين، مقاله «بقعه بى بى شهربانو»، محمد هادى يوسفى غروى، سال اول، ش 2.

34. مجله گزارش هاى باستان شناسى، مقاله «بناى تاريخى بقعه بى بى شهربانو در رى»، سيدمحمد تقى مصطفوى، 1334 ه. ش.

35. مجمل التواريخ والقصص، ابن شادى، تهران، بى نا، 1318 ه. ش.

36. مرآة العقول، محمدباقر مجلسى، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1363 ه. ش.

37. المعارف، عبدالله بن مسلم بن قتيبه، تحقيق ثروة عكاشه، قم، منشورات شريف رضى، 1415 ه. ق.

38. المقنعة، محمد بن محمد بن نعمان (شيخ مفيد)، چاپ دوم، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1410 ه. ق.

39. المناقب، الموفق بن احمد الخوارزمى، چاپ دوم، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1411 ه. ق.

40. المنتخب من ذيل المذيل، محمد بن جرير طبرى، بيروت، مؤسسة الاعلمى، بى تا.

41. هداية الكبري، حسين بن حمدان خصيبى، بيروت، مؤسسة البلاغ، 1411 ه. ق.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109