راه هاي تقويت فرهنگ حجاب

مشخصات كتاب

سرشناسه : رجبي، عباس، 1347 -

عنوان و نام پديدآور : راه هاي تقويت فرهنگ حجاب/ تحقيق عباس رجبي.

مشخصات نشر : تهران: نشر مشعر، 1391.

مشخصات ظاهري : 188 ص.

شابك : :978-964-540-404-6

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

يادداشت : كتابنامه: ص. [185]- 188؛ همچنين به صورت زيرنويس.

موضوع : حجاب

موضوع : حجاب -- جنبه هاي مذهبي -- اسلام

موضوع : حجاب -- تاثير

موضوع : حجاب -- جنبه هاي اجتماعي

شناسه افزوده : نشر مشعر

رده بندي كنگره : BP230/17/ر3ر2 1391

رده بندي ديويي : 297/636

شماره كتابشناسي ملي : 2889207

ص:1

ديباچه

ص:2

ص:3

ص:4

ص:5

ص:6

ص:7

ص:8

ص:9

ص:10

ص:11

حجاب و پوشش اسلامى، از احكام و موضوع هايى است كه در منابع اسلامى جايگاهى ويژه دارد. اين دستور قرآنى، نه تنها حافظ اخلاق و عفاف زنان جامعه است، بلكه مردان را نيز از آلودگى ها حفظ مى كند. همچنين به زنان امنيت اجتماعى مى بخشد و آنان را از نگاه هاى هوس بازان حفظ مى كند. بنابراين حفظ حريم عفاف براى زنان، هم حق است و هم تكليف؛ حق است، زيرا حق دارند با پوشش كامل، خود را از نگاه ها و هوس ها محفوظ دارند و تكليف است، به اين دليل كه سلامت جامعه، در گرو حفظ عفت و پاك دامنى آنهاست. بنابراين وظيفه دارند در سالم نگه داشتن فضاى جامعه اسلامى بكوشند.

از فضاهايى كه حضور زنان در آن، با پوشش كامل و حجاب اسلامى نشانه شخصيت والاى زنان ايرانى و پيروان مكتب اهل بيت است، صحنه حج، عمره و سفرهاى زيارتى است. از آنجا كه اين سفرها با اهدافى پاك و الهى صورت مى گيرد، بايد زن مسلمان ايرانى با پوششى پسنديده و متناسب، در اين سفر حاضر شود.

ص:12

براى نهادينه شدن فرهنگ حجاب در اين سفرهاى معنوى و رعايت اين حكم قرآنى از سوى همه زائران، اعم از مرد و زن، اثرى با عنوان «راه هاى تقويت فرهنگ حجاب» در قالب داستان هاى آموزنده به قلم حجت الاسلام و المسلمين «عباس رجبى» تدوين شده است. نويسنده در اين اثر كوشيده است وظيفه زائران را نسبت به حجاب تعيين كند.

اميدواريم زائران گرامى با مطالعه اين اثر هم وظيفه خود را بشناسند و هم براى نهادينه كردن فرهنگ حجاب كوشا باشند.

انه ولى التوفيق

پژوهشكده حج و زيارت

گروه اخلاق و اسرار

ص:13

مقدمه

اشاره

سفرهاى زيارتى، فرصت بسيار خوبى است كه انسان مى تواند از آنها براى تقرب به خداوند و در نتيجه برآورده شدن حاجات و مستجاب شدن دعاهايش بهره برد. البته بهره كامل بردن از اين سفرهاى نورانى كه چه بسا فقط يك بار در عمر نصيب انسان شود، مشروط بر اين است كه زائر، آداب زيارت را رعايت كند.

آداب زيارت بر دو نوع است: نخست آداب ظاهرى، مانند غسل كردن، لباس تميز پوشيدن، ذكر گفتن و اذن دخول طلبيدن، آهسته قدم برداشتن، با حالت خضوع و خشوع وارد حرم شدن، صاحب حرم را زنده و ناظر اعمال خود دانستن، توجه به مقامات معنوى صاحب حرم و با چنين احساسى زيارت نامه خواندن و عرض سلام و ادب كردن و كارهايى مانند آن كه رعايت آنها بسيار سفارش شده است.

دوم، آداب باطنى زيارت است. آداب باطنى زيارت، هماهنگ كردن باطن خود با شرع مقدس اسلام است؛ به عبارت ديگر، كسى كه واجبات الهى را رعايت كند و خود را از آلوده شدن به گناهان باز دارد و اگر

ص:14

گناهى كرده است، با توبه كردن، روح و جان خويش را پاك گرداند، مى تواند اميدوار باشد كه بهره كامل را از زيارت خود مى برد.

بنابراين، كسى كه به قصد زيارت، به مكه و مدينه و عتبات عاليات و ديگر زيارتگاه ها مشرف مى شود، براى بهره بردن از سفر، بايد در درجه اول، اعمال و رفتار خود را اصلاح كند كه در غير اين صورت، از لطف و عنايت الهى بى بهره مى ماند. كه شرط قبولى عمل، اخلاص و تقواست: إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ؛ «خدا فقط اعمال پرهيزكارن را مى پذيرد» . (مائده:٢٧)

از مهم ترين مصداق هاى تقوا در سفرهاى زيارتى و شرط قبولى اعمال و مورد توجه خدا و صاحب زيارت قرار گرفتن، رعايت حريم ميان زن و مرد و به عبارت ديگر، رعايت حجاب و پوشش اسلامى از سوى زنان است.

در حقيقت، مهم ترين و برجسته ترين رفتار دينى و اجتماعى يك زن مسلمان، به ويژه زنى كه با هدفى مذهبى و به عنوان زائر به سوى مشاهد مشرفه مانند مكه و مدينه و قبور مطهر ائمه (عليهم السلام) در عتبات عاليات سفر مى كند، پوشش و حجاب اوست. امروزه نزد مردم پوشش و حجاب زنان و رفتار عفيفانه آنها در برابر نامحرم، ملاك مسلمان بودن و متدين بودن آنها به شمار مى رود؛ زيرا حجاب از يك سو، نشانه عفت و حيا و پاكى زن، و از ديگر سو، نشانه غيرت و مردانگى و دين دارى خانواده اوست. ازاين رو در اين نوشتار تلاش شده است توجه زائران محترم به مسئله

ص:15

حجاب، معطوف شود.

دليل ديگرى كه به اهميت طرح اين موضوع، به عنوان موضوعى پژوهشى مى افزايد، اين است كه چون ماهيت سفر زيارتى، دينى، و از آموزه هاى دينى است، بايد در اين سفر بيش از موقعيت هاى ديگر به حجاب توجه داشت. همچنين، از آنجا كه بيشتر اين سفرها در خارج از كشور است و زائران ايرانى، نمايندگان جمهورى اسلامى و مكتب تشيع به شمار مى روند، اگر حجاب و پوشش اسلامى را رعايت نكنند، آبروى مكتب اسلام و نظام جمهورى اسلامى خدشه دار خواهد شد.

امام صادق (عليه السلام) خطاب به پيروانشان مى فرمايد:

«كُونُوا لَنا زَيْناً وَلاتكُونُوا عَلَيْنا شَيْناً»(1)؛ «مايه زينت و زيبايى ما باشيد، نه مايه ننگ و عار ما» . حضرت در اين سخن سفارش مى كنند كه پيروانشان كارى نكنند كه آبروى آنها نزد پيروان ديگر مذاهب برود. ازاين رو كوشيده ايم موضوع حجاب را از جنبه هاى گوناگون، به ويژه در سفرهاى خارجى و داخلى، بررسى كنيم. سعى شده است مطالب كتاب نيز به شيوه داستانى، نقل روايت و بيان خاطرات تلخ و شيرين باشد تا مطالعه آن خسته كننده نباشد.

حجاب از دو ديدگاه افراط و تفريط

در جامعه امروز ما، برداشت هاى گوناگونى درباره حجاب وجود دارد كه برخى از آنها با اسلام سازگار نيست. از ميان آنها مى توان به دو


1- وسائل الشيعه، محمد بن الحسن الحر العاملي، ج١٢، ص٧.

ص:16

برداشت و باور افراطى و تفريطى درباره حجاب اشاره كرد.

در ديدگاه افراطى، به حجاب، جايگاهى فراتر از حد خود داده شده است و تمام فضايل معنوى زن در حجاب او خلاصه مى شود؛ چنان كه اگر خانمى به پوشش ظاهرى خود اهميت دهد، به تمام فضيلت هاى زن مسلمان رسيده، ولى اگر حجابش كامل نباشد، هيچ فضيلتى به دست نياورده است.

اين برداشت افراطگونه، دو نتيجه نادرست در پى دارد: نخست اينكه زنان مسلمان را از كسب فضايل ديگر غافل مى كند؛ زيرا دچار نوعى خودبزرگ بينى كاذب مى شوند و عجب و غرور آنها را از رسيدن به ديگر كمالات باز مى دارد؛ دوم اينكه براى ديگر زنان كه به حجاب اهميت چندانى نمى دهند، هيچ ارزش و احترامى قائل نمى شوند. بلكه آنها را افرادى لاابالى، بى فرهنگ و دور از معنويت و دين مى دانند. توضيح اين مطلب كه اين دو نتيجه، چه پيامدهاى مخربى درپى دارد، در اين نوشتار نمى گنجد.

با توجه به آنچه گفته شد، حجاب همه فضيلت هاى يك زن مسلمان نيست و بسيارى از زنان، ويژگى هاى شخصيتى و اخلاقى پسنديده اى، مانند خوش خلقى، سخاوت مندى، ايثارگرى، انسان دوستى، حيا و ده ها صفت نيكو و انسانى دارند، ولى به دليل نداشتن اطلاعات كافى يا عادت كردن به نوعى پوشش، حجاب كاملى ندارند.

آن گاه كه خداوند در قرآن، درباره ويژگى هاى زنان مسلمان سخن مى گويد، بر اخلاق نيك تأكيد بسيارى مى كند. در سوره احزاب آيه ٣5،

ص:17

براى زنان، صفات و ويژگى هايى مانند مردان بيان شده كه به ترتيب، عبارت اند از: تسليم بودن در برابر حق، ايمان قلبى به خداوند، اهل عبادت بودن، راستگويى، صبور بودن، خداترسى و خشوع، مسكين نوازى، روزه دارى، دورى از شهوات حرام و بسيار به ياد خدا بودن. آن گاه آمده است: «خداوند براى چنين افرادى، آمرزش و پاداشى بزرگ ذخيره كرده است» . (احزاب:٣5)

بنابراين، زنان باحجاب بايد در كنار پوشش مقدس حجاب، اين ويژگى ها را نيز در خود به وجود آورند، تا افزون بر اينكه مسلمانى كامل مى شوند، الگويى براى ديگر زنان باشند.

بر اين اساس، هر بانوى مسلمان و با حجاب، بايد با زنان بدحجاب، رفتارى مؤدبانه داشته باشد كه ناشى از ايمان كامل اوست.

زن مسلمان بايد با عملش ديگر زنان را به حجاب تشويق كند، نه اينكه با بداخلاقى و ترش رويى و رفتار متكبرانه، سبب فرارى شدن آنها از دين و حجاب شود. در اصل بايد ميان ميزان حجاب زن با ديگر اعمال او، هماهنگى باشد؛ يعنى به گونه اى نباشد كه در ظاهر و پوشش، باحجاب باشد، ولى در عمل و رفتار، معنويتى در رفتار او ديده نشود. چادر هر زن مسلمان، به ويژه زائر ايرانى، پرچم اسلام و نماد حكومت اهل بيت است. اگر هنگام نماز ديده شود كه اين بانوى چادرى و باحجاب، به جاى رفتن به مسجد و زيارتگاه ها، در بازارها و مغازه ها پرسه مى زند، آيا سبب تنفر ديگر مسلمانان از مكتب اهل بيت نمى شود؟ يا زنى با پوشش چادر، حق تقدم را رعايت نكند و عدالت را

ص:18

زير پا بگذارد، يا به هنگام برخورد با ديگران، اخلاق اسلامى و ادب را رعايت نكند، آيا مردم را به حجاب و چادر بدبين نمى كند؟ پس بانوان افزون بر رعايت حجاب، بايد حرمت حجاب خود را نيز حفظ كنند و تصوير خوبى از يك زن مسلمان و با اخلاق در اذهان اطرافيان برجا بگذارند.

براساس برداشت دوم كه ديدگاهى تفريطى و سطحى درباره حجاب است، مهم نيست كه زن چه مقدار پوشش داشته باشد. در اين ديدگاه، پوشش و حجاب امرى شخصى است و هركس هر مقدار كه دوست دارد، خود را مى پوشاند. اين برداشت از حجاب كه مدتى است ميان جامعه نفوذ كرده، گاهى ميان بانوان خوب و تحصيل كرده نيز ديده مى شود. ازاين رو در جامعه اسلامى ايران، پديده بدحجابى پديده اى منحصر به فرد است كه در فرهنگ هاى ديگر ديده نمى شود؛ زيرا در ديگر كشورهاى اسلامى، زنان يا با حجاب كامل ظاهر مى شوند يا به طور كلى حجاب را برمى دارند.

اين ديدگاه بيشتر به حجاب باطنى معتقد است، نه حجاب ظاهرى و به پوشش ظاهرى خود اهميت چندانى نمى دهد و اصل در مسلمان بودن زن را همان ويژگى هايى مى داند كه به نقل از سوره احزاب بيان شد.(1)اين گروه از بانوان كه گاه در مراكز مذهبى و مشاهد مشرفه نيز ديده مى شوند، اگرچه با چنين تفكرى، از پوشش كاملى برخوردار


1- ر. ك: احزاب: ٣5.

ص:19

نيستند، در باطن خود دين را دوست دارند و از عبادت و زيارتشان لذت مى برند. شگفت انگيزتر آن است كه اين انديشه، در برخى از زنان محجبه نيز به صورت نامحسوسى نفوذ كرده است. ازاين رو گاهى زنان پوشيده و چادرى نيز صورت خود را هر چند اندك، ولى جذاب آرايش مى كنند.

انسان با اندك تأملى در مسائل و احكام دينى، به روشنى درمى يابد كه اين ديدگاه نيز اشتباه است. بزرگان دين و علماى اسلام هيچ كدام اين انديشه را كه «اصل در طهارت قلب است و پوشش ظاهر لزومى ندارد» ، تأييد نكرده اند. ما بايد احكام دين خود را عالمانه و از روى دليل محكم به دست آوريم. دليل اينكه بسيارى از امت هاى گذشته گمراه شدند، همين ديدگاه سطحى و بدون منطق به دين بوده است.

درباره حجاب و پوشش ظاهرى نيز لازم است مردم بينشى درست داشته باشند. آنان بايد بدانند كه حجاب، دستور مسلّم اسلام براى همه بانوان است، نه امرى شخصى. بنابراين هيچ زنى نمى تواند غير از گردى صورت و دست ها تا مچ، جايى از بدن خود را در معرض ديد نامحرم قرار دهد. البته اين دو قسمت كه استثنا شده، در صورتى مجوز آشكار شدن دارد كه آرايشى نداشته باشد. همچنين اگرچه زنان مى توانند فضايل بى شمارى داشته باشند، ولى برجسته ترين ويژگى يك زن، عفت و حياى اوست؛ عفت و حيايى كه هم در باطن او وجود داشته باشد و هم در ظاهر او نمود پيدا كند. گفتنى است، حجاب كامل حجابى

ص:20

است كه هم از درون موجب روشنى قلب زن مى شود و هم از جنبه بيرونى و ظاهرى، درس حيا و بندگى و سركوب كردن هواى نفس و تسليم بودن در برابر فرمان الهى را به همگان مى دهد. در حقيقت، وقتى يك بانوى مسلمان، تمام ايمان، معنويت، وقار، شخصيت، حيا و عفت خود را با حفظ پوشش و حجاب ظاهرى اش به نمايش مى گذارد، تأثير بسيار شگرفى بر ديگر افراد مى گذارد و درس بزرگى از اخلاق و انسانيت و ايمان به آنها مى دهد. ازاين رو مستكبران و هواپرستان و بيگانگان، باحجاب مبارزه مى كنند و با زنان محجبه رفتارى نامحترمانه دارند.

خداوند در قرآن كريم، در آيه ٣٢ و ٣٣ سوره احزاب (كه درباره زنان پيامبر نازل شد، و آنها مخاطب آيه هستند) به زنان، اين پيام را مى دهد كه در كنار نماز، عبادت، كمك به محرومان و فقرا و تسليم بودن در برابر خدا و پيامبر، مراقب رفتارهاى زنانه خود باشند و در حجاب ظاهر خود، چنان دقت كنند كه حتى به صورت ناخودآگاه، نيز توجه نامحرم را به خود جلب نكنند. پس ضرورى است زنان، هنگام صحبت كردن با نامحرمان و روبه رو شدن با آنها، از هر رفتار كه سبب جلب توجه ايشان به زيبايى هاى جسمانى شود، به شدت بپرهيزند.

بى شك، اصل در حجاب، رعايت حجاب درونى و باطنى است. ولى به دليل پيامدهاى منفى بدحجابى زنان بر مردان نامحرم و جامعه، لازم است زنان، ظاهر خود را نيز با باطن پاك و معنوى خود هماهنگ كنند، تا موجب گمراهى و به گناه افتادن كسى نشوند.

ص:21

امروزه، برخى پوشش ظاهرى را از عفت درونى و باطنى جدا مى دانند و معتقدند انسان يا بايد عفت و حجاب ظاهرى را رعايت كند يا حجاب و عفت و باطنى را. آن گاه نتيجه مى گيرند چون عفت درونى مهم تر از پوشش ظاهرى است و اصل آن است كه درون انسان پاك باشد، ديگر لزومى به رعايت حجاب ظاهرى نيست. با توجه به آنچه گفته شد، مطرح كردن اين سؤال كه پوشش ظاهرى مهم تر است يا عفت درونى، اشتباه است و كسانى كه اين گونه بحث ها را مطرح مى كنند يا از اصل موضوع بى اطلاع هستند يا به عمد، قصد جدايى اين دو را از هم دارند.

حقيقت اين است كه نه پوشش و حجاب ظاهرى مى تواند جايگزين عفت درونى شود و نه عفت درونى مى تواند جايگزين پوشش و حجاب ظاهرى شود، بلكه هر يك جايگاه خود را دارد و هر دو بايد رعايت شود. عفت، فضيلتى اخلاقى است كه مى تواند در تمام رفتارهاى انسان مانند پوشش، منش و گويش ظاهر گردد. زنى كه پوشش مناسبى ندارد، چگونه مى تواند درون عفيف خود را نشان دهد؟ البته آراسته بودن ظاهر اشكالى ندارد؛ آنچه اشكال دارد و حرام است، داشتن ظاهرى تحريك كننده است. بنابراين پوشش ظاهرى شرط لازم است، ولى شرط كافى نيست و جاى عفت درونى را نمى گيرد؛ همان گونه كه عفت باطنى و درونى شرط لازم است و شرط كافى نيست و جاى حجاب و پوشش ظاهرى را نمى گيرد.

همچنين، بانوان بزرگوار و فرهيخته ما بايد به ياد داشته باشند كه

ص:22

مردان، به طور طبيعى و غريزى، به محرك هاى ديدارى بسيار حساس اند و به سرعت، تحت تأثير جلوه گرى هاى زنان قرار مى گيرند. ازاين رو براى داشتن جامعه اى سالم و مردانى باوقار و مورد اعتماد و نيز در امان ماندن از مزاحمت افراد فرصت طلب و بيماردل و داشتن جامعه اى مذهبى و اماكن زيارتى آرام و سرشار از معنويت، بايد به پوشش ظاهرى خود توجه كنيم و از رفتارهاى تحريك آميز و پوشيدن لباس هاى جذاب و تحريك كننده بپرهيزيم. همچنين بكوشيم حريم ميان زن و مرد را حفظ كنيم؛ هر چند موجب محدود شدن روابط و به زحمت افتادن ما شود. در حقيقت، زنى كه پوشش تحريك كننده دارد، به ديگران اجازه داده است با ديدى ناپاك و شهوانى به او بنگرند؛ هرچند خود از اين موضوع غافل باشد.

بنابراين، جمع بين اين دو، يعنى حجاب ظاهرى و عفت باطنى، بدان معناست كه يك بانوى مسلمان پيرو قرآن و اهل بيت (عليهم السلام) ، وقتى به مجامع عمومى وارد مى شود، نه تنها بايد به رعايت پوشش مناسب خود حساس باشد، بلكه بايد با رفتار عفيفانه، جذاب و اخلاقى خود، الگوى ديگر زنان باشد. ازاين رو از بانوان باحجاب انتظار مى رود در برخورد با ديگر زنان، به گونه اى رفتار كنند كه آنها شيفته حجاب و پوشش عفيفانه شان شوند، نه اينكه با بداخلاقى و برخورد نامناسب (هرچند به بهانه امر به معروف و نهى از منكر) سبب فرارى شدن آنها از حجاب و بلكه از دين شوند. بايد توجه داشت كه تمام احكام دين از جمله حجاب، چنان جذاب اند كه هر انسانى را به سوى خود جذب مى كنند. بنابراين يك

ص:23

مسلمان اگر مردم را از رفتارهاى دينى خود متنفر مى بيند، بايد بداند اشكالى در رفتار اوست، نه در احكام اسلام؛ به قول شاعر:

اسلام به ذات خود ندارد عيبي

هر عيب كه هست در مسلماني ماست

بر اين اساس، بايد به گونه اى لباس بپوشيم و رفتار و برخورد كنيم كه شيفته منش و مرام اسلامى ما شوند يا حداقل به اسلام بدبين نشوند.

ص:24

ص:25

فصل اول: حجاب در اماكن مقدس

اشاره

در تمام اديان الهى به وجوب حجاب بانوان تأكيد شده است. رعايت حجاب در برابر نامحرم، گرچه هميشه و در همه جا بر زنان لازم است، ولى در برخى مكان ها مانند اماكن مذهبى-زيارتى ضرورت بيشترى دارد؛ زيرا اين اماكن مقدس اند و بايد حرمت آن بيش از مكان هاى ديگر حفظ شود تا زائران بتوانند آزادانه عبادت، و با خدا خلوت كنند.

برخى اعمال مستحب و عبادى در حج و عمره به اين دليل كه ممكن است حجاب زن را خدشه دار و توجه نامحرمان را به او جلب كند، بر زنان حرام شده است. امام صادق (عليه السلام) ، در اين باره مى فرمايد:

لَيْسَ عَلَى النّساءِ جَهرٌ بِالتَّلبيةِ وَلَا اسْتِلامُ الحَجَرِ وَلا دُخُولُ الْبَيْتِ وَلا سَعىٌ بَيْنَ الصَّفا والمَرْوَةِ يَعني الهَرْوَلَة.(1)

بر زنان جايز نيست صداى خود را به گفتن لبيك بلند و


1- الكافي، كليني، ج4، ص4٠.

ص:26

حجرالأسود را استلام(1)كنند و داخل خانه كعبه شوند و در سعى بين صفا و مروه هروله (دويدن) كنند.

بى ترديد، اگر زنان بخواهند حجرالأسود را لمس كنند يا وارد خانه كعبه شوند، با ازدحام شديد مردان روبه رو مى شوند كه در اين صورت، نه تنها اين دو عمل براى آنها ثوابى ندارد، بلكه حجابشان نيز خدشه دار مى شود. همچنين اگر بخواهند دو عمل مستحب اول را انجام دهند، يعنى هروله كنند يا با صداى بلند لبيك بگويند، ممكن است توجه مردان نامحرم را به خود جلب كنند، از اين روايت مى توان نتيجه گرفت كه برخى اعمال عبادى را بايد براى حفظ حجاب، كنار گذاشت.

امام صادق (عليه السلام) در حديثى ديگر به اين مطلب اشاره كرده و فرموده است:

لَيْسَ عَلَى النّساءِ اِستِلامٌ وَ لا يُزاحِمْنَ الرِّجال.(2)

بر زنان لازم نيست استلام [حجرالأسود] كنند [و از اين راه] مزاحم مردان شوند.

بنابراين زنان بايد هر عملى را كه سبب شكسته شدن حريم آنان مى شود، ترك كنند؛ هرچند عبادت باشد؛ زيرا حفظ حجاب براى زن مهم تر است.

ازاين رو، انجام مستحباتى مانند رفتن به مسجد و تشييع جنازه نيز اگر


1- لمس كردن و بوسيدن.
2- بحارالانوار، مجلسي، ج٩6، ص٢١١

ص:27

باحجاب منافات پيدا كند و زنان را در ديد نامحرم قرار دهد، از عهده آنان برداشته مى شود. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) در اين باره مى فرمايد: «

خَيْرُ مَساجِدِ النِّساءِ قَعْرُ بُيوتِهِنَّ»(1)؛ «بهترين مسجد [و محل عبادت] براى زنان، كنج خانه هايشان است» .

از امام صادق (عليه السلام) نيز نقل شده است:

لَيْسَ يَنْبَغي لِلْمَرْأةِ الشّابَّةِ اَنْ تَخْرُجَ اِلَى الْجِنازَةِ تُصَلّى عَلَيْها، اِلّا اَنْ تكُونَ امْرَأَةً قَدْ دَخَلَتْ فِى السِّنِّ.(2)

بر زن جوان سزاوار نيست به تشييع جنازه رود و بر آن نماز گزارد، مگر آنكه زنى مسن و پير باشد.

از جمله مواردى كه بايد به آن اشاره كرد، پوشش سفيدى است كه ميان بانوان زائر ايرانى در مكه و مدينه مرسوم شده است. اگر اين نوع پوشش، سبب جلب توجه نامحرم شود، بايد از آن دورى كرد؛ هرچند پوشيدن لباس سفيد در حالت عادى براى انسان مستحب است.

حجاب در احرام

از نشانه هاى توجه اسلام به حجاب اين است كه زينت كردن و استفاده از زيورآلات در حال احرام، بر زنان ممنوع است. زن نبايد در حال احرام از هيچ وسيله اى براى زيباتر شدن خود استفاده كند، بلكه بايد با يك لباس ساده مُحرم شود. حتى دوختن نوارهاى گل دار پارچه اى


1- من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، ج١، ص٣٧4.
2- التهذيب، شيخ طوسي، ج٣، ص٣٣٣.

ص:28

(گيپور) در اطراف چادر يا مقنعه و نيز استفاده از كلاه يا هرچيزى كه نوع و شكل آن، به زن جذابيت بخشد، خلاف احتياط است.(1)البته اين بدان معنا نيست كه رعايت حجاب فقط در حال احرام واجب باشد، بلكه بانوان بايد در هر حال به حجاب خود اهميت دهند. ولى از آنجا كه حفظ حرمت اين اماكن مقدس به رعايت موازين شرعى بستگى دارد، داشتن حجاب كامل از اهميت بيشترى برخوردار خواهد بود.

بنابراين، اين گونه اعمال زمانى براى زن استحباب دارد كه به حجاب او خدشه وارد نكند؛ براى مثال، اگر اطراف حجرالاسود خلوت باشد و بانويى باحجاب كامل بتواند به راحتى و بدون آنكه با نامحرم برخورد كند، آن را لمس كند، اين استحباب از او ساقط نمى شود.

نكته ديگر اينكه، رعايت حجاب در مسجدالحرام از ديگر مكان ها سخت تر است؛ زيرا زن و مرد از يكديگر جدا نيستند و طواف كه مهم ترين عمل عبادى است، به گونه اى است كه زنان و مردان در كنار هم حركت مى كنند و نماز و عبادت را نيز در كنار هم انجام مى دهند؛ در اين وضعيت تنها معنويت است كه كمك مى كند انسان از وسوسه هاى شيطان دور بماند ازاين رو حاجيان بايد معنويت خود را چنان تقويت كنند كه خود را از ورود به حريم هاى ممنوعه حفظ كنند.

در روايتى مى خوانيم:

عَنْ مُعاوية بنْ عَمّارٍ قال: قُلْتُ لاَبي عَبْدِالله (عليه السلام) : اَقُومُ اُصَلّي بِمَكَّة


1- ر. ك: آخر فصل اول همين كتاب، بخش احكام.

ص:29

وَالْمَرْأَةُ بَيْنَ يَدَيَّ جالِسَةٌ اَو مارَّةٌ فقال: لا بَأْسَ، اِنَّما سُمِّيَتْ بَكَّهَ لاَنّها تَبُكُّ فيها الرِّجالُ وَالنّساءُ.(1)

معاوية بن عمار گويد: «به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم، من در مكه و در مسجدالحرام به نماز مى ايستم، درحالى كه زنى جلوى من نشسته يا در حال عبور كردن است» . [آيا نماز در چنين حالتى صحيح است؟] امام فرمود: «اشكالى ندارد. همانا مكه را بكّه ناميدند؛ زيرا در اين شهر مردان و زنان از خوف الهى گريه مى كنند» .

منظور امام اين است كه زائران مكه و مسجدالحرام و ديگر اماكن زيارتى، اگر حال و هواى معنوى خود را افزايش دهند، بهتر مى توانند خود را در برابر نامحرم حفظ كنند؛ به عبارت ديگر، مقابله با وسوسه هاى شيطان در اين گونه موقعيت ها فقط به حفظ حجاب نيست، بلكه بايد زائر همواره در حال توبه و انابه و توسل و اشك ريختن باشد تا از آلوده شدن به گناه محفوظ بماند. هر مرد و زنى كه مجبور است در جمع نامحرمان باشد، بايد بيشتر به معنويت توجه كند تا گرفتار وسوسه هاى شيطان و نفس اماره نشود.

بنابراين، بانوان زائر بايد بدانند رعايت حجاب در مكان مقدسى چون مسجدالحرام، اهميتى ويژه دارد؛ زيرا مسجدالحرام را از آن رو مسجدالحرام گويند كه احترام بسيارى دارد و مسلمانان بايد حرمت آن را بيش از ديگر


1- كافي، ج4، ص5٢6.

ص:30

مكان ها نگه دارند. خداوند در قرآن مى فرمايد: وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً ؛ «هركس داخل مسجدالحرام شود [از هر نظر] در امان است» . (آل عمران: ٩٧)

اگر در مسجدالحرام به زن و مرد اجازه داده شده است به صورت اختلاط به عبادت و طواف و نماز و ديگر مناسك عمره و حج بپردازند، به اين دليل است كه عظمت اين مكان موجب مى شود زن و مرد از حريم عفاف خارج نشوند. همچنين اگر به زنان دستور داده شده است در حال احرام، گردى صورت خود را باز نگه دارند، به اين دليل است كه آزمونى براى ايمان مردان باشد و روشن شود آيا آنها به حدى از رشد و كمال رسيده اند كه در اين شرايط، عفت خود را حفظ كنند يا خير؟ !

ماجراى چسبيدن دست زن و مرد نامحرم در حال طواف

زنى دوركعبه طواف مى كرد و مردى نيز پشت سر آن زن مى رفت. لحظه اى آن زن بازوى خود را از چادر بيرون آورد تا كعبه را لمس كند. ناگهان آن مرد دستش را دراز كرد و روى بازوى زن گذاشت. خداوند دست آن مرد را به بازوى زن چسباند. مردم ديدند و ازدحام كردند، چنان كه راه عبور بسته شد. كسى را نزد امير مكه فرستادند و امير مكه فقها و علما را حاضر كرد و آنها فتوا دادند كه بايد دست مرد را ببرند؛ زيرا آن مرد مرتكب گناه شده است. امير مكه كه از فتواى علماى مكه قانع نشده بود، گفت: «آيا در اينجا از خانواده پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) كسى هست؟» گفتند: «بله، حسين بن على (عليه السلام) اينجاست» .

امير مكه كسى را نزد امام حسين (عليه السلام) فرستاد. امام حسين (عليه السلام) تشريف

ص:31

آوردند. به آن حضرت عرض كردند: «اى فرزند رسول خدا! حكم خدا درباره اينها چيست؟»

امام حسين (عليه السلام) رو به كعبه ايستادند و دست هايشان را بلند كردند.

آن گاه مدتى مكث فرمودند و دعا كردند. سپس به طرف زن و مرد رفتند و دست آن مرد را از بازوى آن زن جدا كردند. امير مكه عرض كرد: «اى حسين! آيا اين مرد را براى كارى كه از او سر زده است، مجازات نكنيم؟» حضرت فرمود: «نه» .

گويند آن مرد همان شتربانى است كه در كربلا دست امام حسين (عليه السلام) را قطع كرد و اين گونه لطف آن حضرت را پاسخ داد.(1)

شباهت حج و حجاب

حج و عمره، آزمايشى از جانب خداوند براى بندگان است تا ميزان صبر و تحمل و بندگى آنها روشن شود. كسى كه ادعاى ايمان مى كند، بايد با انجام دادن فريضه حج و عمره و صرف كردن مال خود در اين راه و تحمل دورى از خانواده و به جان خريدن رنج سفر و صدها سختى و مشكل ديگر كه در اين راه برايش پيش مى آيد، مراتب بندگى و تسليم خود را در برابر فرمان الهى، به طور عملى، نشان دهد.

اين مطلب در مورد حجاب نيز صدق مى كند؛ بانويى كه در شدت گرما و ازدحام جمعيت، لحظه اى از حجاب خود غافل نمى شود و با تمام


1- شجره طوبي، حا، عين، ص4٢٢.

ص:32

سختى هايى كه در اين راه وجود دارد، حجاب خود را حفظ مى كند، در حقيقت، به طور عملى تسليم بودن در برابر فرمان الهى را اثبات مى كند. بر اين اساس، مى توان به روشنى گفت: بانويى مى تواند حجاب خود را به طور كامل حفظ كند كه به درجه بالايى از تحول و رشد رسيده باشد. بنابراين ميزان تحول و رشد معنوى هر زن در ميزان رعايت حجاب وى اثرگذار است و حجاب، نمادى از سفركردن از خود به سوى خداست.

نشانه قبولى زيارت

هر زيارتى كه با نيت خالص همراه و براى رضاى خدا باشد، قبول است. ولى درجات قبولى زيارت، در همه افراد يكسان نيست. ميزان قبولى زيارت به ميزان اثرى است كه در فرد مى گذارد. انسان هرچه در ظاهر و باطن خود، دين، معنويت و اخلاق را حفظ كند و خود را در رفتار و عمل، به صاحب زيارت نزديك كند، زيارتش از درجه قبولى بيشترى برخوردار است.

با توجه به مضمون برخى روايات، اگر كسى بخواهد بداند زيارتش قبول شده است يا نه، بايد ببيند پس از بازگشت از سفر، گناهان گذشته اش را انجام مى دهد يا نه. اگر آن گناه را ترك كرد، بداند زيارتش مورد قبول خداوند قرار گرفته است. ولى اگر همچنان آن گناه را مرتكب شد، نشانه قبول نشدن زيارت اوست(1)؛ در ديگر عبادت ها نيز همين گونه


1- حج و عمره در قرآن و حديث، محمد محمدي ري شهري، ص٢٩٠.

ص:33

است؛ براى مثال، خداوند در قرآن كريم درباره نماز مى فرمايد: إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ ؛ «نماز، انسان را از ارتكاب گناه باز مى دارد» . (عنكبوت:45)

بنابراين، اگر زائر از زيارت بازگردد، درحالى كه انگيزه او به عبادت و ديگر اعمال خير بيشتر شده و به ارتكاب گناه بى انگيزه و بى علاقه شده باشد، يا بانويى نسبت به رفتارش با نامحرم، بيشتر از گذشته دقت داشته باشد، لطف الهى شامل حالش شده و بهره خوبى از زيارت برده است.(1)

بنابراين، در حقيقت، مهم ترين نتيجه اى كه از زيارت نصيب انسان مى شود، افزايش ايمان و تقواست كه نتيجه آن، به وجود آمدن علاقه به عبادت و تنفر از گناه است. خداوند درباره مؤمنان كامل و رشد يافته مى فرمايد:

وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ (حجرات: ٧)

و خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل هاى تان زينت بخشيده و [از طرف ديگر] كفر و فسق و گناه را نزد شما منفور كرده است؛ [به گونه اى كه از آن متنفر باشيد] كسانى كه اين صفات را دارند، هدايت يافتگان هستند.

در پايان اين فصل، چند استفتا از مراجع معظم تقليد را درباره حجاب به طور كلى و حجاب در حج و عمره بيان مى كنيم:


1- عرفان حج، جوادي آملي، ص١٠5، با اندكي تغيير.

ص:34

استفتائات از مراجع تقليد درباره حجاب

آيا حجاب از ضروريات اسلام است؟ منكر آن و كسانى كه به اين دستور الهى، به ويژه در جامعه اسلامى عمل نمى كنند، چه حكمى دارند؟

امام خمينى (رحمه الله) : «اصل حكم حجاب، از ضروريات است و منكر آن، حكم منكر ضرورى را دارد و منكر ضرورى، محكوم به كفر است؛ مگر اينكه معلوم باشد كه منكر خدا يا رسول نيست» . (1)

حد پوشش براى مردان و زنان چقدر است؟ آيا تجاوز از كمتر از اين مقدار حرام است؟

امام خمينى (رحمه الله) : «بر مرد ستر (پوشاندن) عورتين واجب است و ستر باقى بدن واجب نيست؛ اگر چه بر زن حرام است بدن مرد نامحرم را نظر كند و بر زن واجب است تمام بدن خود را از نظر نامحرم بپوشاند. ولى پوشاندن وجه و كفين (صورت و دست ها تا مچ) لازم نيست، مگر آنكه مفسده اى بر آن مترتب باشد» .(2)

آيا حجاب از ضروريات دين است؟ حكم كسانى كه به آن بى اعتنايى مى كنند، چيست؟

مقام معظم رهبرى : «اصل حجاب، ضرورى دين محسوب مى شود. ولى بعضى فروع آن ممكن است ضرورى نباشد و بى اعتنايى به


1- استفتائات امام خميني \، ج٣، ص٢56.
2- همان، ص٢55.

ص:35

اصل حجاب و عدم رعايت آن، معصيت و گناه است» .

حضرت آيت الله تبريزى: « اصل حجاب، براى زنان از ضروريات دين است و حكم كسانى كه به آن بى اعتنايى نمايند، حكم بى اعتنايى به ساير تكاليف دينى است» .

حضرت آيت الله صافى: اصل وجوب حجاب، فى الجمله از ضروريات اسلام است و منكر آن مرتد است. ولى بى اعتنايى به آن با عدم انكار وجوب آن، باعث فسق است» .

حضرت آيت الله سيستانى: « اصل حجاب از مسلّمات شريعت است و در قرآن آمده است. ولى كسانى كه توجه به وضوح آن ندارند، انكار آنها مستلزم انكار نبوت نيست و بى اعتنايى عملى گناه است» .

حضرت آيت الله مكارم شيرازى: «آرى، حجاب از ضروريات دين است، ولى انكار آن براى كسانى كه از ضرورى بودن آن آگاهى ندارند، موجب ارتداد نمى شود» .

حضرت آيت الله بهجت: «بى اعتنايى به حجاب گناه است و داشتن حجاب واجب است» .(1)

پوشيدن جوراب نازك و بدن نما براى خانم ها در بيرون از منزل و انظار نامحرمان چه صورتى دارد و بيرون گذاشتن موهاى سر از چادر و مقنعه توسط خانم ها در ديد نامحرمان چگونه است؟

حضرت آيت الله خامنه اى: « پوشانيدن بدن از نامحرمان بر زن


1- مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ج١، ص٣٠.

ص:36

واجب است و چنين جوراب هايى براى حجاب شرعى واجب، كفايت نمى كند و پوشاندن تمام موى سر در برابر نامحرمان واجب است» .

آرايش زنان در خيابان ها و بيرون گذاشتن مقدارى از موها و پوشيدن جوراب بدن نما و لباس هاى محرك چه صورتى دارد؟

حضرت آيت الله خامنه اى: «بر زن واجب است تمام بدن و موى و زينت خود را از نامحرم بپوشاند» .

حضرت آيت الله فاضل لنكرانى: «حرام است» .

حضرت آيت الله بهجت: «حرام است» .

حضرت آيت الله صافى گلپايگانى: «حرام است» .

حضرت آيت الله مكارم شيرازى: «بدون شك جايز نيست» .

حضرت آيت الله تبريزى: «جايز نيست» .

حضرت آيت الله سيستانى: «جايز نيست» .(1)

عده اى همراه با تبليغات فرهنگى دشمن، در روزنامه ها و سخنرانى هايشان مى گويند: «چادر مشكى براى بانوان مكروه است و بايد پوشش جديد، مانند مانتو و كت و دامن با رنگ هاى متنوع، جايگزين چادر مشكى شود» . آيا چنين حرف و اقدامى صحيح است؟ خواهشمند است نظر شريفتان را مرقوم بفرماييد.

حضرت آيت الله خامنه اى: «اين صحبت، صحيح نيست، و بهترين حجاب، پوشش چادر است و چادر سياه هم بى اشكال است و كراهت ندارد» .


1- مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ج١، صص ٣١ - ٣4.

ص:37

حضرت آيت الله تبريزى: «زن بايد بدن خود را در غير وجه و كفين از نامحرم بپوشاند و نيز بايد زينت خود را بپوشاند و لباسى كه زينت حساب مى شود، آن را هم بپوشاند و با چادر، بهتر مى تواند بدن و زينت را بپوشاند و چادر سياه، مثل عباى سياه كراهت ندارد» .

حضرت آيت الله بهجت: «اين اقدام باطل است» .

حضرت آيت الله صافى گلپايگانى: «نظريه مذكور صحيح نيست و مفاسد بسيار دارد. متأسفانه در اين زمان، عده اى اصرار بر آشكار شدن مفاتن زن و خروج او از ستر و عفاف كه حفاظ شخصيت و ارزش و متانت اوست، دارند و مع الاسف مى خواهند اين امر را اسلامى جلوه دهند؛ درحالى كه برخلاف اسلام است» .

حضرت آيت الله فاضل لنكرانى: «چادر مشكى، بهترين نوع حجاب است و پوشيدن لباس هايى كه جلب توجه كند، حرام است» .

حضرت آيت الله مكارم شيرازى: «با توجه به اينكه در حال حاضر رنگ مشكى براى حفظ پوشش زنان بهتر است، كراهت آن ثابت نيست» .(1)

امروز يك حركت خزنده اى عليه چادر كه يك حجاب ملى و سنتى است، آغاز شده است. خواهشمنديم نظر مبارك را در اين مورد مرقوم فرماييد.

حضرت آيت الله فاضل لنكرانى: «سزاوار است خانم ها از چادر استفاده كنند؛ چون چادر در كشور اسلامى ايران، از مظاهر و شعاير


1- مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ج١، صص ٣5 و ٣6.

ص:38

اسلام است و با حفظ اين شعار، سعى كنند بانوان محترم، حركت مورد سؤال را خنثا كنند» .

حضرت آيت الله صافى گلپايگانى: «چادر، بهترين پوشش براى خانم هاست؛ چون تمامى مفاتن بدن را مى پوشاند. خانم هاى مسلمان بايد آداب و سنن اسلامى را در لباس پوشيدن مراعات كنند و از تجددگرايى مضر پرهيز كنند» .

حضرت آيت الله بهجت: «چادر، حجاب پسنديده است» .

حضرت آيت الله سيستانى: «چادر، حجاب بهتر است و سزاوار نيست زن هاى مؤمن بدون چادر خارج شوند» .

حضرت آيت الله مكارم شيرازى: «حجاب، يكى از قوانين مسلّم اسلام است و اساس آن پوشاندن بدن و موها غير از صورت و دست ها تا مچ است؛ ولى بى شك، چادر، حجاب برتر است» .

حضرت آيت الله تبريزى: «پوشيدن بدن بر زن، واجب و بهترين نوع پوشش واجب، همان چادر مشكى است كه زن هاى مؤمنه خود را با آن مى پوشانند»(1)

١. برخورد زن همراه با چهر خندان و متبسم با مردان نامحرم، هنگام خريد از مغازه ها و ساير برخوردها، چه صورتى دارد؟

٢. خنديدن زنان و دختران با صداى بلند در خيابان يا انجام برخى حركات ديگر كه موجب جلب توجه نامحرمان مى شود، چگونه است؟


1- مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ج١، صص ٣٧ و ٣٨.

ص:39

حضرت آيت الله خامنه اى: «١. صحبت كردن و خنديدن با نامحرم، اگرموجب مفسده باشد، جايز نيست؛ ٢. از هر كارى كه موجب جلب توجه نامحرم مى شود، بايد پرهيز نمود» .

حضرت آيت الله فاضل لنكرانى: «١ و٢. به طور كلى، دختران و زنان بايد در مقابل مردان نامحرم به نحوى لباس بپوشند و راه بروند و صحبت كنند كه موجب توجه و نگاه سوء و تهييج مردان نشوند و اگر كردند، گناه بزرگى است» .

حضرت آيت الله بهجت: «١. هر كارى كه معرضيت ريبه يا فتنه در آن است، جايز نيست. ٢. جايز نيست» .

حضرت آيت الله مكارم شيرازى: «١. اشكال دارد و هنگام ضرورت نبايد از مكالمات عادى تجاوز كنند. ٢. بهتر است زنان و دختران مسلمان از اين گونه كارها بپرهيزند و اگر منشأ فسادى شود، جايز نيست» .

حضرت آيت الله تبريزى: «١. اگر از روى التفات كارى كه موجب جلب نظر اجانب شود، انجام دهند، اشكال دارد. ٢. زن عفيف اين كار را نمى كند، بلكه اگر معرض تهييج شهوت براى يكى از طرفين باشد، حرام است» .

حضرت آيت الله صافى: «١. مخالف نص قرآن است؛ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ . ٢. جايز نيست» .(1)


1- مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ج٢، ص٧٩.

ص:40

برخى در مورد مسائل زنان، اظهار نظرهاى نامناسبى را ابراز مى كنند؛ مانند بحث دوچرخه سوارى يا ورزش بانوان يا در مورد حجاب اظهار مى دارند كه به نظر ما كُت و دامن، براى حجاب كفايت مى كند. نظر حضرت عالى در اين زمينه چيست؟

حضرت آيت الله خامنه اى: «اظهار نظر در مسائل دينى و احكام شرعى بركسانى كه صاحب نظر نيستند، جايز نيست و بر مؤمنين واجب است در تمام احكام دينى به مراجع بزرگوار تقليد و اسلام شناسان مورد وثوق و اعتماد مراجعه نمايند» .

حضرت آيت الله تبريزى: « ترويج امورى كه مبدأ نشر فساد در جامعه يا بى عفتى زنان و دختران شود، جايز نيست و پوشيدن لباسى كه تمام حجم بدن آنان را نشان دهد كه لباس زينت حساب بشود، كفايت نمى كند» .

حضرت آيت الله صافى: « امور مذكوره، معرضيت براى مفسده دارد. بانوان بايد جدّاً از آن بپرهيزند» .

حضرت آيت الله بهجت: « هر چه باعث فتنه و فساد باشد، اشكال دارد» .

حضرت آيت الله مكارم شيرازى: « هرچه موجب اشاعه مفاسد اخلاقى گردد، حرام است»(1)

برخى از مادران، فرزندان دختر خود را كه به بلوغ شرعى


1- مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ج١، صص ١45 و ١46.

ص:41

نرسيده اند، با سر و پاى برهنه در خيابان ها و مجالس در حضور نامحرمان مى آورند. لطفاً وظيفه والدين را در قبال فرزندان خود بيان بفرماييد و اين بى اعتنايى چه صورتى دارد؟

حضرت آيت الله فاضل لنكرانى: « بر پدر و مادر است كه فرزندان خود را با آداب و رسوم اسلامى و وظايف شرعى آشنا كنند و چنانچه موارد مذكور موجب تهييج و مفسده شود، اگر چه بچه مميز نباشد، بايد آنان را بپوشانند و حفظ كنند تا جامعه آلوده و بى بند و بار نشود» .

حضرت آيت الله سيستانى: «بر غير بالغ، پوشيدن واجب نيست. ولى پدر و مادر لازم است فرزندان خود را به رعايت آداب و شئون اسلامى وادار نمايند و در ترتبيت صحيح شرعى آن بكوشند» .

حضرت آيت الله بهجت: « تمرين اطفال بر وظايف شرعيه، به عهده والدين است» .

حضرت آيت الله صافى گلپايگانى: «كار صحيحى نيست و والدين موظف اند دختر را از كودكى به رعايت حجاب و گريز از نامحرم عادت دهند و اگر در اين امر مسامحه كنند و دختر را نسبت به نامحرم بى تفاوت نمايند، شريك در معاصى دختر هستند. در حديث وارد شده است كه در مجلسى كه حضرت رضا (عليه السلام) تشريف داشتند و عده اى نيز حضور داشتند، دختر بچه اى وارد شد. حضار مجلس يكى يكى دختر را مورد نوازش قرار دادند، تا رسيد به حضرت رضا (عليه السلام) . آن حضرت از سن دختر سؤال كردند؛ گفته شد: پنج سال دارد. حضرت دختر را از خود دور كرد و رفتارى كه ديگران كرده بودند، ننمودند و اعمال آن بزرگوار

ص:42

بايد براى زن مسلمان سرمشق باشد» .

حضرت آيت الله مكارم شيرازى: «بر پدر و مادر لازم است فرزندان خود را به مسائل اسلامى از طفوليت آشنا كنند» .

حضرت آيت الله تبريزى: « پوشش بر دختران نابالغ واجب نيست، لكن وظيفه والدين است كه دخترانشان را به پوشش اسلامى عادت دهند و فرزندانشان را با احكام اسلامى تربيت نمايند»(1)

در صورتى كه زن مى داند مرد نامحرم، به قصد لذت به صورت و دست هاى معمولى زينت نشده او نگاه مى كند، در اين فرض، پوشاندن صورت و دست ها لازم است؟

حضرت آيت الله خامنه اى: « در فرض مذكور، بايد حتى وجه و كفين خود را هم بپوشاند» .

حضرت آيت الله تبريزى: «بله، در اين صورت، بنابر احتياط، پوشاندن لازم است» .

حضرت آيت الله صافى گلپايگانى: « دست و صورت، بنابر احتياط واجب بايد پوشيده شود» .

حضرت آيت الله فاضل لنكرانى: «بله، پوشاندن آن لازم است» .

حضرت آيت الله بهجت: « پوشاندن دست و صورت مطلقاً بنابر احتياط لازم است»(2)


1- مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ج١، صص ١٧٩ - ١٨١.
2- همان، صص ٨٠ و ٨١.

ص:43

زينت در لباس احرام

با توجه به اينكه پوشيدن زيورآلات در حال احرام حرام است، لطفا بفرماييد:

١. آيا استفاده از گيره ها، دكمه هاى تزيينى، گلدوزى، سنگ دوزى و گيپور دوزى در لباس احرام، در حكم زيورآلات است؟

٢. در صورتى كه در حكم زيور باشد، آيا حرمت، مختص به لباس احرام است يا شامل لباس هاى غير احرامى مى شود كه در حال احرام پوشيده مى شود؟

٣. در صورتى كه موارد مذكور زير چادر يا لباس هاى ديگر پنهان باشد، چه حكمى دارد؟

حضرت آيت الله بهجت: «١. اگر قبل از احرام هم عادتاً مى پوشيده و قاصد زينت نيست، اگر منصرف باشد از اين نحوه زيورآلات، بعيد نيست جايز باشد. ٢. زن لباس احرام خاص ندارد. ٢. اگر به نحوى نباشد كه اهل تزيين به كار مى برند، اشكال ندارد» .

حضرت آيت الله خامنه اى : «١. تشخيص آن به عهده خود مكلف با مراجعه به عرف است. ٢. اگر زينت باشد، اختصاص به لباس احرام ندارد. ٣. در فرض عدم اظهار، حرمت ندارد» .

حضرت آيت الله سيستانى : «به احتياط واجب، از هر چه كه عرفاً زينت حساب شود، بايد پرهيز شود» .

حضرت آيت الله صافى گلپايگانى: «١. بله، استفاده از اين گونه لباس ها در حال احرام جايز نيست. ٢. شامل هر دو مى شود. ٣. فرقى نمى كند» .

ص:44

حضرت آيت الله فاضل لنكرانى: «صرف نظر از زيور آلات، اين موارد زينت محسوب مى شود و زينت كردن هم بر زنان در حال احرام جايز نيست و فرقى بين لباس احرام و لباس زير و غيره وجود ندارد؛ هر چند اگر انجام گيرد، كفاره ندارد و حج يا عمره باطل نمى شود» .

حضرت آيت الله مكارم شيرازى: «١. احتياط آن است كه از آن پرهيز شود. ٢. در حال احرام از تمام اينها پرهيز شود. ٣. هرگاه پنهان باشد، مانعى ندارد» .(1)


1- مناسك حج محشي، صص ٢٣٢ و ٢٣٣.

ص:45

فصل دوم: اهميت حجاب و پوشش در قرآن و سيره امامان معصوم (عليهم السلام)

اشاره

در اين بخش به بررسى اجمالى اهميت حجاب در قرآن و سيره امامان معصوم (عليهم السلام) مى پردازيم. همچنين اهتمام بسيار آموزه هاى دينى، اعم از توصيه ها، اوامر و نواهى دينى و سيره و روش عملى اولياى دين به اين موضوع را بررسى مى كنيم تا خوانندگان محترم، به ويژه زائران بيت الله الحرام و مشاهد مشرفه به ميزان و درجه اهميت آن پى ببرند و اين مهم را به كسانى كه به آن توجه كافى ندارند، يادآورى كنند.

اهميت حجاب در قرآن

اشاره

در آيات بسيارى از قرآن، مسئله حجاب مطرح و احكام آن به طور مفصل بيان شده است؛ از جمله اين آيات، آيه ٣١ سوره نور است. خداوند در اين آيه خطاب به زنان مى فرمايد:

و به زنان باايمان بگو چشم هاى خود را از نگاه هاى هوس آلود فرو گيرند و عفت خويش را حفظ كنند و زينت خود را جز آن مقدار

ص:46

كه نمايان است، آشكار نكنند و [اطراف] روسرى ها و مقنعه هاى خود را بر سينه خود افكنند [تا گردن و سينه با آن پوشيده شود] و زينت خود را آشكار نسازند، مگر براى شوهرشان يا پدرشان يا پدرشوهرشان يا پسرانشان يا پسران شوهرشان يا برادرانشان يا پسران برادرشان يا پسران خواهرانشان يا زنان هم كيششان يا بردگانشان يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند و هنگام راه رفتن، پاهاى خود را بر زمين نزنند تا زينت پنهانى شان دانسته نشود [و صداى خلخالى كه بر پايشان دارند، به گوش نرسد] و اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گرديد، تا رستگار شويد.

داستان شأن نزول آيه حجاب

در كتاب «كافى» به نقل از امام باقر (عليه السلام) آمده است: روزى جوانى از انصار، در يكى از كوچه هاى مدينه مى گذشت كه با زن جوانى روبه رو شد كه مقنعه خود را پشت گوش ها قرار داده و گردن، گوش ها و قرص صورت او به طور كامل آشكار بود. جوان چشم به زن جوان دوخت و چون از مقابل يكديگر گذشتند، به دنبالش حركت كرد، درحالى كه از همه چيز غافل شده بود و به زن خيره خيره نگاه مى كرد تا اينكه به كوچه اى وارد شد و از فرط غفلت، صورتش به استخوان يا شيشه اى كه در ديوار بود، برخورد كرد و خون جارى شد. وقتى آن زن از جلوى چشمش دور شد و ديگر او را نديد، مرد دريافت كه خون بسيارى بر سر و سينه اش

ص:47

ريخته است. با خود گفت به خدا سوگند، نزد پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مى روم و ماجرا را براى ايشان تعريف مى كنم. وقتى نزد پيامبر (صلى الله عليه و آله) رفت و چشم حضرت به او افتاد، پرسيد چه شده است؟ جوان ماجراى زن بدحجاب را براى ايشان نقل كرد. در اين هنگام جبرئيل، فرشته وحى، بر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نازل شد و آيات ٣٠ و ٣١ سوره نور را نازل كرد كه هم مردان را از نگاه به نامحرم بازداشت و هم به زنان دستور داد، زيبايى هاى خود را بپوشانند.(1)

دومين آيه حجاب

در سوره احزاب آيه 5٩، خداوند به پيامبرش چنين دستور مى دهد:

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللهُ غَفُوراً رَحِيماً

اى پيامبر! به همسران و دخترانت و به همسران مؤمنان بگو روسرى هاى بلند (چادرهاى) خود را بر خويش فرو افكنند. اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، بهتر است [و اگر تاكنون، خطا و كوتاهى از آنان سر زده، توبه كنند كه] خداوند همواره آمرزنده و رحيم است.

داستان شأن نزول آيه دوم حجاب

در «تفسير على بن ابراهيم قمى» آمده است: زنان مسلمان، مانند مردان، در پنج وقت نماز به مسجد مى رفتند و نمازهاى شان را با پيامبر


1- كافي، ج5، ص5٢١.

ص:48

به جماعت مى خواندند. هنگامى كه آنها براى خواندن نماز صبح يا مغرب و عشا از خانه بيرون مى رفتند، جوان هاى لاابالى و هرزه كه در حال پرسه زدن در كوچه ها بودند، در مسير مسجد مى نشستند و براى زنان مزاحمت ايجاد مى كردند. زنان از اين ناامنى، به رسول خدا (صلى الله عليه و آله) شكايت كردند. در اين هنگام آيه 5٩ سوره احزاب نازل شد. در اين آيه بر پوشش كامل زنان (استفاده از چادر بلند) به عنوان حفاظ در برابر آزار و اذيت افراد فرصت طلب، سفارش و تأكيد شده است.(1)

با توجه به اين آيه شريفه، حجاب و پوشش مانع آن مى شود كه مردان، به ويژه افراد بيماردل و اسير خواسته هاى نفسانى، براى زنان باحجاب و پوشيده، مزاحمتى ايجاد كنند و امنيت آنها را به خطر بيندازند. در حقيقت، حجاب چون حصارى محكم است كه زن را از هرگونه آسيبى حفظ مى كند.

حجاب در برابر نابينا

«ام سلمه» ، همسر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى گويد: وقتى آيه حجاب (نور:٣١) نازل شد، من و «ميمونه» ، همسر ديگر پيامبر، نزد ايشان بوديم. در اين هنگام «ابن ام مكتوم» كه نابينا بود اجازه خواست به منزل پيامبر وارد شود. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به ما فرمود: «در حجاب شويد و خود را از او پنهان كنيد» . گفتيم: «او نابيناست و ما را نمى بيند» . ايشان [از اين سخن ما ناراحت شدند و] فرمودند: «آيا شما هم نابينا هستيد و او را


1- تفسير القمي، علي بن ابراهيم قمي، ج4، ص١٩6.

ص:49

نمى بينيد؟» (1)از اين روايت مى توان دريافت، حجاب كامل آن است كه زنان، افزون بر آنكه خود را از چشم نامحرم مى پوشانند، بايد چشم خود را نيز از نگريستن به نامحرم حفظ كنند. در حقيقت، زنان نبايد هيچ گونه ارتباطى با نامحرم داشته باشند؛ حتى اگر در نگاه كردن باشد، مگر آنكه ضرورتى پيش آيد يا امكان گرفتار شدن در دام شيطان وجود نداشته باشد.

داستان دختران شعيب و حضرت موسى (عليه السلام)

در آيه ٢٢ تا ٢٨ سوره قصص، داستان ملاقات حضرت موسى و دختران شعيب و اتفاقاتى كه ميان آنها مى افتد، نقل شده است. در اين داستان آمده است: وقتى موسى از تصميم فرعونيان كه براى قتل او نقشه كشيده بودند، آگاه شد، به طرف شهر مدين فرار كرد. پس از هشت شبانه روز پياده روى و نداشتن آذوقه و خستگى شديد، به نزديكى شهر مدين و كنار چاه آبى رسيد كه چوپانان مشغول كشيدن آب از چاه براى سيراب كردن گوسفندانشان بودند. در گوشه ديگرى از آن بيابان، نگاه موسى به دو دختر افتاد. آنها نيز گوسفندانى داشتند كه براى آب دادن آورده بودند. ولى از نزديك شدن گوسفندان خود به حوضچه آب نزديك چاه جلوگيرى مى كردند.

حضرت موسى كه هميشه در كمك به نيازمندان پيش قدم بود، جلو رفت و از آنها پرسيد: «شما چرا گوسفندانتان را آب نمى دهيد؟» آنها


1- وسائل الشيعه، ج٢٠، ص٢٢٢.

ص:50

گفتند: «ما توانايى آب كشيدن از چاه را نداريم و نمى توانيم با اين مردان بر سر نوبت در بيفتيم. هرگاه براى آب دادن به اينجا مى آييم، منتظر مى مانيم تا مردان كارشان تمام شود و گوسفندانشان را از اينجا ببرند و پس از آن، ما از باقى مانده آب حوضچه، گوسفندان خود را آب مى دهيم. از ديگرسو چون پدرى سالخورده و ناتوان داريم، بايد [براى امرار معاش]، ما دختران، خود به چوپانى بپردازيم» .

اين سخن براى موسى كه مردى غيور و بلندهمت بود، بسيار گران آمد و در دل، عمل آن مردان خودخواه و وظيفه نشناس را زشت شمرد. سپس جلو آمد و دلو سنگين آب را از چاه بيرون كشيد و به آن دو دختر گفت: «گوسفندانتان را نزديك بياوريد!» آن گاه گوسفندان را سيراب و به همراه دختران روانه خانه كرد و خود در پناه سايه ديوارى نشست و لب به راز و نياز با خداوند گشود و از درگاه او تقاضاى گشايش و رفع مشكلات كرد.

دعاى حضرت موسى (عليه السلام) به سرعت مستجاب شد. وقتى آن روز دختران زودتر از روزهاى ديگر به خانه برگشتند، پدر علت زود بازگشتن آنها را پرسيد. دختران گفتند: «بر سر چاه مردى صالح ديديم كه دلش به حال ما سوخت و برايمان آب كشيد» . پدر به يكى از دخترانش گفت: «برو آن مرد را نزد من بياور» .

يكى از آن دو دختر، با حالت شرم و حيا و متانت كه شايسته زنان عفيف و پاك است، نزد حضرت موسى (عليه السلام) بازگشت و گفت: «پدرم تو را مى خواند تا پاداش آب كشيدنت براى گوسفندان ما را بدهد» . موسى

ص:51

دعوتش را پذيرفت و به دختر گفت: «راه را به من نشان بده و خودت از پشت سرم بيا؛ زيرا ما دودمان يعقوب، به پشت سر زنان نگاه نمى كنيم» .

وقتى موسى (عليه السلام) نزد شعيب آمد و ماجراى خود را براى او گفت، شعيب او را دلدارى داد و گفت: «ديگر به خودت ترس راه نده! اينجا از سلطه فرعون خارج است و تو از شر آنها نجات يافته اى» . آن گاه دختر شعيب گفت: «پدرجان! اين جوان را به همكارى دعوت كن؛ زيرا او مردى نيرومند و امين است» . شعيب اين پيشنهاد را پذيرفت و به موسى گفت: «من مى خواهم يكى از اين دو دخترم را به عقد تو در آورم، به شرط اينكه تو هشت سال براى من كار كنى و اگر اين مدت را به ده سال رساندى، اختيار با خود توست» . موسى كه خود را در آن سرزمين تنها و غريب مى ديد، پيشنهاد شعيب را پذيرفت و به دامادى شعيب مفتخر شد و شبانى گوسفندان او را نيز به مدت ده سال به عهده گرفت.(1)

از اين داستان زيبا نكته هاى فراوانى مى آموزيم، ولى آنچه به بحث ما، يعنى حجاب مربوط مى شود، اين است كه خداوند از يك سو، برخورد سراسر حجب و حياى دختر شعيب با نامحرم را مى ستايد و از ديگرسو، رفتار زيبا و همراه با وقار حضرت موسى (عليه السلام) با دخترى نامحرم در بيابانى خلوت را به عنوان الگوى رفتارى شايسته بيان مى كند. همچنين از اين آيه در مى يابيم اگر رابطه با نامحرم، با رعايت موازين شرعى و انسانى و


1- كمال الدين، شيخ صدوق، ص١5٠.

ص:52

حجب و حيا و سنگينى و وقار همراه باشد، شرع مقدس آن را تأييد خواهد كرد.

در «تفسير راهنما»(1)و «تفسير نور»(2)در ذيل آيات مربوط به اين داستان، نكته هاى مهمى درباره كاركردن زنان در محيط خارج از منزل نقل شده كه برخى از آنها عبارت است از:

١. زنان بايد در محيطى سالم و به دور از آسيب كار كنند.

٢. رفت و آمد زنان در بيرون از خانه بايد براساس حيا و عفت باشد.

٣. در دعوت [براى مهمانى]، مرد از مرد و زن از زن دعوت كند.

4. از حيا و ضعف زنان، سوء استفاده نكنيم كه اگر قانون و حمايتى در كار نباشد، بسيارى از مردان، حقوق زنان را ناديده مى گيرند.

5. حريم ميان زن و مرد يك ارزش است كه دختران شعيب به آن توجه داشتند.

6. دختران پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) چوپانى مى كردند، ولى هرگز به ذلت و گدايى تن ندادند.

٧. حمايت از زنان يك ارزش انسانى است.

٨. گفت وگوى مرد با زن در صورت لزوم و با هدف خيرخواهانه و انگيزه كمك رسانى به او، جايز است.

٩. پاسخ زنان به پرسش هاى بى غرض مردان جايز است.

١٠.


1- تفسير راهنما، اكبر هاشمي رفسنجاني، ج١٣، صص4٧٠- 4٧٨.
2- تفسير نور، محسن قرائتي، ج٩، صص٣6- 44.

ص:53

بكوشيم در حرف زدن با نامحرم، خلاصه (و كوتاه) سخن بگوييم.

١١. كار زن در خارج از خانه اشكالى ندارد؛ به شرط آنكه زن در محيط كار با مرد تنها نباشد؛ با مردان اختلاطى نداشته باشد؛ مردى كه توان كار داشته باشد، در خانواده او نباشد.

١٢. زنان پاك دامن مى كوشند كمتر از خانه خارج شوند.

١٣. در بينش الهى، حيا از برجسته ترين كمالات براى زن به شمار مى رود.

١4. زنان مى توانند مردان نامحرم صالح و با ايمان را ستايش كنند.

١5. دختر و پسر مى توانند هنگام خواستگارى، در برابر يكديگر قرار بگيرند.

حضرت مريم (عليها السلام) وحجاب

در سوره مريم، آيات ١6 تا ٣٣ و در سوره آل عمران، آيه 46، داستان حضرت مريم (عليها السلام) آمده است. حضرت مريم (عليها السلام) دختر عمران و از نسل حضرت داوود (عليه السلام) است. مادرش زنى پاك و پارسا بود. روزى مادر مريم از خداوند خواست به او فرزندى عطا كند تا او را به خدمت بيت المقدس بگمارد. درخواست او به اجابت رسيد و خداوند، مريم را به او عطا كرد. مادر پس از آنكه مريم را از شير گرفت، او را به بيت المقدس برد و از خدا خواست مريم و فرزندانش را از شر شيطان

حفظ كند. اين دعا به اجابت رسيد. وقتى مريم را به بيت المقدس

ص:54

آوردند، بين متصديان آنجا، در تربيت مريم اختلاف افتاد و همه خواهان تربيت او شدند و براى رفع دعوا قرعه زدند. قرعه به نام زكريا افتاد و وى سرپرستى مريم را به عهده گرفت.

پس از آنكه مريم (عليها السلام) كمى بزرگ تر شد، زكريا براى او در گوشه اى از بيت المقدس حجره اى ساخت تا مريم به دور از چشم مردم و با خيالى آسوده به عبادت خداوند بپردازد. مريم (عليها السلام) با عبادت بسيار مورد توجه فرشتگان قرار گرفت و به مقام عصمت رسيد و خداوند او را بر تمامى زنان زمانش، برترى بخشيد.

روزى اتفاق عجيبى براى مريم٣ افتاد. آن روز مردم پس از انجام عبادت از مسجد بيرون رفتند و زكريا (عليه السلام) درهاى مسجد را قفل كرد و مريم را تنها گذاشت تا او بتواند به راحتى و بدون حجاب، داخل مسجد رفت و آمد كند. ناگهان مريم از دور چشمش به مردى جوان و زيبارو افتاد كه به طرف او مى آمد. مريم از ديدن او به وحشت افتاد و به سرعت خود را پوشاند و با فريادى خطاب به مرد جوان گفت: «به خداى رحمان پناه مى برم از [شر] تو، اگر اهل تقوا هستى» ؛ يعنى اگر به خدا اعتقاد دارى، بدان كه من از خداى هستى كمك مى خواهم تا به تو اجازه ندهد به من نزديك شوى و حريم مرا زير پا بگذارى.

آن جوان زيبارو كه كسى جز جبرئيل امين، فرستاده خدا نبود، با اظهار رضايت از اين همه حيا و پاك دامنى مريم، لبخندى زد و خطاب

به او گفت: «غمگين و نگران نباش كه من فرستاده پروردگارت هستم تا

ص:55

به تو تولد پيامبر بزرگ الهى، حضرت عيساى مسيح (عليها السلام) را بشارت بدهم»(1)

اين بخش از داستان مريم، درس بزرگى براى زنان است كه چگونه با نامحرم روبه رو شوند و اگر نامحرمى به خود اجازه داد در حريم خصوصى آنان وارد شود، با تمام قدرت جلوى او را بگيرند و به او بفهمانند چگونه بايد با خانمى محترم و باحجاب رفتار كند. همين رفتار قاطعانه حضرت مريم (عليها السلام) ، درس بزرگى براى زنان عفيف و پاك دامن ما در طول تاريخ بوده است؛ چنانكه آنان هرگاه احساس مى كردند، افرادى قصد سوء استفاده از آنان را دارند، به شدت با آنها مقابله مى كردند.

مردان و حفظ حجاب زنان

حجاب به معناى پوشش، اگرچه در اصل براى زنان تشريع شده و خطاب مستقيم آيات حجاب به زنان است، ولى براى مردان نيز در حفظ حجاب زنان وظايفى را واجب دانست. اين حقيقت را افزون بر اينكه از چند روايت گذشته كه برخى وظايف مردان در برابر زنان نامحرم را بيان مى كند و نيز از ديگر سخنان اهل بيت (عليهم السلام) مى توان دريافت، در آيات مربوط به حجاب نيز به روشنى مى توان ديد. در سوره مباركه نور، پيش از آنكه خداوند به زنان دستور حجاب بدهد، مردان را به حفظ كردن

چشم و خوددارى از نگاه به زنان امر مى كند.(2)


1- ر. ك: مريم: ١٧ - ١٩
2- ر. ك: نور: ٣٠.

ص:56

بنابراين رعايت حجاب فقط وظيفه زنان نيست؛ به ويژه اگر حجاب را رفتارى عفيفانه ميان زن و مرد معنا كنيم، از ديدگاه اسلام تفاوتى در رعايت آن براى زن و مرد وجود ندارد.

نكته مهمى كه بايد به آن توجه داشت، اين است كه حجاب زنان بسيار به حجاب مردان بستگى دارد. ازاين رو اگر بخواهيم زنان مسلمان به حجاب خود توجه كامل داشته باشند، بايد فضاى حاكم بر جامعه مسلمانان فضاى سالم باشد؛ زيرا به تجربه ثابت شده حفظ حريم حجاب و عفاف، فقط بر عهده زنان نيست و نمى توان اين وظيفه مهم را فقط به آنان سپرد. بلكه مردان نيز بايد با رفتارهاى مناسب خود، در برپايى اين فضا شركت فعال داشته باشند. مردى كه در برخورد با زنان نامحرم، چشم خود را مى بندد و رفتارى سنگين و باوقار دارد، نه تنها به وظيفه شخصى خود كه آلوده نشدن به گناه است، عمل كرده، بلكه براى تقويت حجاب و عفاف زنان جامعه قدمى برداشته است. در مقابل، كسانى كه در برخورد با زنان، به ويژه زنانى كه به حجاب خود اهميت نمى دهند، به گونه اى رفتار مى كنند كه آنان را به بدحجابى تشويق مى كنند، به يقين، زمينه دور شدن آنها از حجاب را فراهم كرده اند. بنابراين گسترش فرهنگ حجاب، مانند مشاركت در حمل بارى سنگين است كه يك طرف آن را زنان بلند كنند و طرف ديگر را مردان بر دوش خود

بگذارند.

در اينجا براى روشن تر شدن نقش مردان در ايجاد عفاف و پاكى در جامعه، چند سخن نورانى از امامان معصوم (عليهم السلام) نقل مى كنيم:

ص:57

امام على (عليه السلام) مى فرمايد:

اِنّما المَرْأَةُ لُعْبَةٌ فَمَنِ اتَّخَذَها فَلْيُغَطِّها.(1)

به راستى كه زن، شادى بخش زندگى است. هر كس او را به همسرى گرفت، بايد بپوشاندش.

در اين حديث، امام على (عليه السلام) مردان را مأمور حفاظت از حجاب زنان قرار داده است.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نيز مى فرمايد:

مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَ الْيَومِ الآخِرِ فَلا يَبِتْ فى مَوضِعٍ يَسمَعُ نَفَسَ امْرَأَةٍ لَيْسَتْ لَهُ بمَحْرَمٍ.(2)

هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، شب را در جايى به صبح نمى رساند كه صداى تنفس زن نامحرم به گوشش برسد.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در سخنى ديگر به مردان مى فرمايد:

اِيّاكُم وَ مُحادَثَةَ النِّساءِ فَاِنَّهُ لا يَخْلُو رَجُلٌ بِامْرَأَةٍ لَيْسَ لَها مَحْرَمٌ اِلّا هَمَّ بِها.(3)

از گفت وگو و خنديدن با زنان بپرهيزيد كه هرگاه مردى بيگانه با

زنى خلوت كند، قصد [سوء استفاده از] او را مى كند.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در سخن ديگرى به امير مؤمنان على (عليه السلام) فرمود:

يا عليُّ مَنْ اَطاعَ امْرَأَتَهُ اَكَبَّهُ اللهُ عَلى وَجْهِهِ فِى النّارِ. فقال علي (عليه السلام) :


1- غرر الحكم و دررالكلم، ج١، ص٢٩٨.
2- وسائل الشيعه، ج٢٠، ص١٨5.
3- نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاينده، ص٢٠٢.

ص:58

وَماتِلْكَ الطّاعَةُ؟ قال: يَأذَنُ له فِى الذّهابِ اِلى الحمّاماتِ وَ الْعُرُساتِ والنّائِحاتِ وَلُبْسِ ثيابِ الرِّقاق.(1)

اى على! هر مردى از زنش اطاعت كند، خداوند او را به صورت، به دوزخ مى اندازد. امام على (عليه السلام) عرض كرد: «در چه چيزى از زنش اطاعت كند؟» فرمود: «به او اجازه دهد به جاهاى نامناسب [كه سبب كم رنگ شدن حجاب او مى شود،] مانند حمام هاى بيرون از خانه و مجالس عروسى و سوگوارى برود يا اجازه دهد [در حضور نامحرمان] لباس هاى نازك و بدن نما بپوشد» .

با توجه به احاديث بيان شده، عفاف و حجاب زن به عفاف و حجاب مرد بستگى دارد و اين مرد است كه با رفتارش مى تواند زنان را به حجاب يا بى حجابى و بى عفتى تشويق كند.

حجاب و پوشش در سيره پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله)

اشاره

زنان باحجاب، مشمول دعاى پيامبرند؛ چنان كه امام على (عليه السلام) مى فرمايد: روزى من و رسول خدا (صلى الله عليه و آله) با جمعى از اصحاب ايشان داخل بقيع نشسته بوديم. در اين هنگام زنى كه بر مركبى سوار بود، از جلوى ما

گذشت. ناگهان پاى مركب در گودالى فرو رفت و آن زن، از روى مركب بر زمين افتاد. در آن زمان مردان و زنان اغلب، لباس بلندى مى پوشيدند. ولى از شلوار استفاده نمى كردند. پيامبر براى اينكه نگاهش به پاى زن


1- بحارالانوار، ج١٠٠، ص٢4٩.

ص:59

نيفتد، رويش را به سوى ديگر برگرداند. اصحاب گفتند: «اى رسول خدا! آن زن شلوار دارد [و پاهايش پوشيده است]» . حضرت چنان از پوشش زن خوشحال شد كه سه مرتبه او را دعا كرد و فرمود: «خدايا! زنانى را كه شلوار به تن مى كنند، بيامرز!» سپس افزود: «اى مردم! شلوار بپوشيد كه بهتر شما را مى پوشاند و زنانتان را نيز وقتى از خانه خارج مى شوند، با پوشش شلوار از ديد نامحرم حفظ كنيد»(1)

ناراحت شدن رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از بدحجاب

«عايشه» مى گويد: روزى خواهرم «اسماء» كه دختر جوانى شده بود، درحالى كه لباس هاى نازكى بر تن داشت، نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) آمد. پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) تا او را ديد، از ناراحتى رويش را برگرداند. سپس فرمود: «اى اسماء! وقتى دخترى به سن بلوغ مى رسد، [بايد در برابر نامحرم چنان خود را بپوشاند كه] جز صورت و دست هايش تا مچ، جايى از بدنش ديده نشود» (2)

اين حديث زيبا پيامى روشن براى همه زنان به ويژه بانوان زائرى دارد

كه نماينده ايران اسلامى و اهل بيت (عليهم السلام) هستند. پيام اين حديث آن است كه اگر زنان زائر بخواهند لباسى براى خود انتخاب كنند كه در سرزمين گرمى مانند مكه و مدينه گرم نباشد، بايد به اين مطلب توجه كنند كه پارچه آن نازك نباشد و بدن آنها نمايان نشود.


1- مستدرك الوسائل، ج٣، ص٢44.
2- سنن ابي داود، ابي داود سليمان بن الاشعث، ج4، ص٨٧.

ص:60

آيا سزاوار است زائرى كه پس از عمرى چشم انتظارى، خدا به او منت گذاشته و وى را به زيارت خانه اش دعوت كرده است، وقتى به اين مكان ها مى رود، به گونه اى لباس بپوشد كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) يا امامان معصوم (عليهم السلام) از او روى بگردانند؛ همان گونه كه پيامبر از اسماء، خواهر عايشه به دليل پوشيدن لباس هاى نازك و بدن نمايش روى برگرداند؟ !

با توجه به سخن ديگرى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) ، زنان همان گونه كه بايد خود را از نامحرم بپوشانند و اجازه ندهند نامحرم آنها را ببيند، خود نيز نبايد به نامحرم بنگرند.(1)همچنين نقل شده است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) زنان را از نگريستن به مردان نامحرم نهى كرده است.(2)

«ام رعله» و سفارش پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) به او

ام رعله، زنى سخنور و خوش صحبت بود. روزى خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) رسيد و عرض كرد: «يا رسول الله! ما زنان چه كارى انجام دهيم كه به خدا نزديك شويم؟» حضرت فرمود: «هر روز و هر شب، خدا را به ياد داشته باشيد و از نامحرم دورى كنيد و صدايتان را از حد

معمول بلندتر نبريد!»

ام رعله به پيامبر (صلى الله عليه و آله) عرض كرد: «اى رسول خدا! من آرايشگر زنان هستم و آنها را براى شوهرانشان آرايش مى كنم» . پيامبر فرمود: «بر هر زنى لازم است خود را براى شوهرش بيارايد و زينت كند. چنين كارى


1- وسائل الشيعه، ج٢٠، ص٢٢٢.
2- «عنه٩: اَنّه نَهَى النِّساءَ اَنْ يَنْظُرنَ اِلَى الرِّجالِ» . مستدرك الوسائل، ج١4، ص٢٨6.

ص:61

را ادامه بده كه بر اثر آراستگى زن شوهردار، مردان به همسران خود دل خوش مى كنند و فساد و خرابى در جامعه رواج پيدا نمى كند»(1)

پيامد بى توجهى به حجاب

اميرمؤمنان على (عليه السلام) فرمود: من و فاطمه (عليها السلام) محضر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) رسيديم، درحالى كه حضرت به شدت مى گريست. گفتم: «پدر و مادرم فداى شما، اى رسول خدا! چه چيزى شما را گريانده است؟» پيامبر فرمود: «اى على! در شبى كه به سفر آسمانى معراج رفتم، زنانى از امت خود را ديدم كه در عذاب سختى بودند. پس براى شدت عذابى كه [زنان امتم] در آن گرفتار بودند، گريستم. آنجا زنى را ديدم كه با موهايش در دوزخ آويزان شده بود، درحالى كه مغز سرش مى جوشيد. . . و زنى را ديدم كه گوشت خود را با قيچى هايى از آتش قطعه قطعه مى كرد. . .» .

فاطمه (عليها السلام) گفت: «اى حبيب من و اى نور چشمم! به من بگو عمل و رفتار آن زن ها چه بوده كه خداوند اين عذاب را بر آنها قرار داده است؟»

پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: «اى دخترم! آن زنى كه با موهايش آويزان شده بود، زنى بود كه موى سرش را از مردان نامحرم نمى پوشاند. . . و آن زنى كه گوشت خود را با قيچى ها پاره پاره مى كرد، زنى بود كه خود را در معرض مردان نامحرم قرار داده بود» . (2)


1- نماز بانوان، عباس عزيزي، ص١44، به نقل از: نقش زنان صالحه در اصلاح جامعه، ص٣54.
2- بحارالانوار، ج١٠٠، ص٢4٧.

ص:62

سفارش پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله) به رعايت حجاب

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به «حولاء» ، همسر «عطاره» فرمود: «اى حولاء! زينت و زيبايى خود را براى غير شوهرت آشكار نكن. براى زن جايز نيست مچ و پايش را براى مرد نامحرم آشكار سازد و اگر مرتكب چنين عملى شود [و به طور كامل بدنش را نپوشاند]، خداوند سبحان هميشه او را لعنت مى كند؛ به خشم و غضب خداوند بزرگ گرفتار مى شود؛ فرشتگان الهى او را لعنت مى كنند و به عذاب دردناكى در روز قيامت دچار مى شود» .

آن گاه حضرت افزود: «اى حولاء! هر زنى كه به خداوند سبحان و روز قيامت ايمان دارد، زينتش را براى غير شوهرش آشكار نمى كند و همچنين موى سر و بدن خود را نمايان نمى سازد و هر زنى كه اين كارها را براى غير شوهرش انجام دهد، دين خود را فاسد كرده و خداوند را نسبت به خود خشمگين كرده است» .(1)اين احاديث، هشدارى است براى زنان مسلمانى كه حجابشان كامل نيست و به عمد يا از روى بى توجهى

قسمتى از موى سر خود را نمى پوشانند و از اينكه با بدحجابى در معرض نگاه نامحرم قرار بگيرند، ابايى ندارند.

بى توجهى به حجاب همسر

روايت هاى فراوانى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) درباره حساسيت مردان نسبت به حجاب همسران و محارمشان وجود دارد. پيامبر خدا در اين روايت ها


1- مستدرك الوسائل، ج١4، صص٢4٢ و ٢44.

ص:63

اين بى توجهى را نهى كرده و زشت شمرده است. امام رضا (عليه السلام) در اين باره فرمود: «رسول خدا (صلى الله عليه و آله) هفت نفر را لعنت كرد كه يكى از آنها مردى است كه به پوشش و حياى همسرش بى توجه است»(1)

در برخى روايات نيز، رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به مردانى كه اجازه مى دهند همسرانشان، درحالى كه خود را معطر كرده اند، از منزل خارج شوند، هشدار داده و فرموده است: «با هر قدمى كه اين زن بر مى دارد، براى همسرش خانه اى در دوزخ بنا مى شود» .(2)از اين سخنان مى توان به ميزان مسئوليت مردان در حفظ حجاب زنانشان پى برد. در حقيقت، آيات حجاب فقط خطاب به زنان نيست، بلكه مردان نيز وظيفه دارند همسران و ديگر محارم خود را به رعايت اين فريضه الهى آگاه كنند و قاطعانه از بى توجهى آنها جلوگيرى كنند.

حجاب در سيره اميرمؤمنان على (عليه السلام)

امام على (عليه السلام) و نامحرم

«ابن عباس» مى گويد: پس از نزول آيه 5٣ احزاب كه به مردان دستور مى داد با زنان پيامبر (صلى الله عليه و آله) از پشت پرده صحبت كنيد، على (عليه السلام) براى ديدار رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به منزل ام سلمه رفت و در زد. پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) كوبنده در را شناخت، ولى ام سلمه او را نشناخت. پيامبر (صلى الله عليه و آله) به همسرش فرمود:


1- مستدرك الوسائل، ج١4، ص٢٩١.
2- همان، ص٢4٩.

ص:64

«برو و در را براى او باز كن» . ام سلمه پرسيد: «مگر چه كسى پشت در است كه من بايد در را براى او باز كنم؟ ! مگر ديروز آيه نازل نشد كه با زنان پيامبر از پشت پرده صحبت كنيد؟ ! آيا من بايد با محاسن و زيبايى هايم جلوى او ظاهر شوم؟ !» رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از اين سخن ام سلمه ناراحت شد و فرمود: «هركس دستور پيامبر را اطاعت كند، دستور خدا را اطاعت كرده است. بلند شو و در را بازكن. همانا پشت در، مردى است كه نه نادان است و نه سبك مغز و نه عجول؛ خدا و پيامبر را دوست دارد و خدا و پيامبر نيز او را دوست دارند. هرگز وارد خانه نمى شود، مگر آنكه زن خانه چنان از او دور شود كه صداى پايش شنيده نشود» . ام سلمه به طرف در رفت، درحالى كه نمى دانست چه كسى پشت در است و سخنان پيامبر (صلى الله عليه و آله) را درباره كوبند در تكرار مى كرد. وقتى در را گشود، امام على (عليه السلام) آن قدر جلوى در ايستاد تا ام سلمه از كنار در دور و وارد اتاقش شد. سپس امام وارد شد و به رسول خدا (صلى الله عليه و آله) سلام كرد.

آن گاه ام سلمه او را شناخت.(1)

سلام كردن به نامحرم

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «رسول خدا (صلى الله عليه و آله) عادت داشت به زنان سلام كند و آنان نيز پاسخ سلام او را مى دادند. اميرمؤمنان على (عليه السلام) نيز مانند پيامبر (صلى الله عليه و آله) به زنان سلام مى كرد. ولى دوست نداشت به زنان جوان سلام


1- تفسير البرهان، سيدهاشم بحراني، ج6، ص٢٩٩.

ص:65

كند و مى فرمود: «مى ترسم از صداى جواب سلام آنان خوشم بيايد و در اين صورت، زيانى كه بر من وارد مى شود، بيش از ثوابى باشد كه از سلام كردن به آنان مى طلبم»(1)

گفتنى است، حضرت اين سخن را زمانى فرمود كه خود جوان بود، ولى رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در حالى به زنان سلام مى كرد كه از سن ميان سالى گذشته بود.

اميرمؤمنان على (عليه السلام) نيز درباره برقرارى رابطه عاطفى با نامحرم مى فرمايد:

«لا تُبْدوا النِّساءَ بِالسَّلامِ وَلا تَدْعوهُنَّ اِلى الطَّعامِ»(2)؛ «به زنان سلام نكنيد و آنان را به غذا خوردن با خود دعوت نكنيد» .

زائر مرقد رسول اكرم (صلى الله عليه و آله)

«يحيى مازِنى» از اصحاب اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى گويد: من در مدينه

مدت ها همسايه اميرمؤمنان على (عليه السلام) بودم. اما به خدا سوگند! هرگز شكل و شمايل دخترش زينب (عليها السلام) را نديدم و صداى او را نشنيدم. آن بزرگوار چنان عفيف و با حيا بود كه هرگاه مى خواست از خانه خارج شود و به زيارت مرقد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) برود، شبانه مى رفت و اين در حالى بود كه امام حسن (عليه السلام) سمت راست و امام حسين (عليه السلام) سمت چپ و اميرمؤمنان (عليه السلام) جلوى ايشان حركت مى كردند. زمانى كه نزديك مرقد شريف رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى رسيدند، اميرمؤمنان على (عليه السلام) جلو مى رفت و چراغى را كه بر


1- كافي، ج٢، ص64٨.
2- همان، ج5، ص5٣4.

ص:66

فراز قبر پيامبر (صلى الله عليه و آله) روشن بود، خاموش مى كرد. يك بار امام حسن (عليه السلام) پرسيد: «پدرجان! چرا اين چراغ را خاموش مى كنيد؟» حضرت فرمود: «مى ترسم چشم نامحرمى به خواهرت زينب بيفتد»(1)

آرى، اين شعاع كوچكى از خورشيد عفت و حياى دختر على (عليه السلام) است. زنان ما بايد افتخار كنند كه آموزگار بزرگى چون زينب كبرا (عليها السلام) دارند؛ آموزگارى كه درس پاكى و عفافى كه او و خانواده اش به انسان ها مى دهند، بى مانند است.

حجاب در سيره حضرت زهرا (عليها السلام)

اشاره

حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) الگوى كامل همه انسان ها در تمام كمالات انسانى است و حتى ائمه اطهار (عليهم السلام) نيز خود را دست پرورده اين مادر گرانقدر و عالى مقام مى دانند. آن حضرت در توجه به حجاب و عفاف،

بهترين الگو براى زنان مسلمان است. ايشان با سخنان و رفتار خود، اهميت حجاب را براى زن به روشنى تبيين كرده است كه در ادامه به چند نمونه اشاره مى شود.

حضرت فاطمه (عليها السلام) ومرد نابينا

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «روزى پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) در خانه دخترش فاطمه زهرا (عليها السلام) بود كه مردى نابينا اجازه ورود خواست. حضرت فاطمه (عليها السلام) به سرعت از جا برخاست تا به مكانى ديگر رود و در حضور


1- فاطمة الزهرا٣، رحماني همداني، ص64٢.

ص:67

مرد نابينا نباشد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از روى تعجب (و شايد براى آزمايش دخترش) فرمود: چرا خود را از اين مرد پنهان مى كنى، درحالى كه او نابيناست و تو را نمى بيند؟ حضرت فاطمه (عليها السلام) عرض كرد: اگر چه او مرا نمى بيند، ولى من او را مى بينم. همچنين او مى تواند بوى مرا استشمام كند. [پس به اين دو دليل، ماندن من در اتاق جايز نيست]. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) كه از اين پاسخ زيبا، بسيار خوشحال شده بود، فرمود: گواهى مى دهم كه تو پاره تن من هستى»(1)

حضرت فاطمه (عليها السلام) وسخنرانى در مسجد پيامبر (صلى الله عليه و آله)

«عبدالله بن حسن» از پدران معصوم خود (عليهم السلام) نقل مى كند، وقتى عده اى از مهاجرين و انصار تصميم گرفتند برخلاف سفارش هاى رسول خدا (صلى الله عليه و آله) ، خلافت را از اميرالمؤمنين على (عليه السلام) سلب كنند، به دنبال آن،

تصميم ديگرى اجرا شد و آن گرفتن فدك از فاطمه (عليها السلام) بود. اين در حالى بود كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به امر خداوند اين سرزمين حاصل خيز را به ايشان بخشيده بود. وقتى اين خبر به حضرت فاطمه (عليها السلام) رسيد، نخست كوشيد غاصبان فدك را از كار اشتباهشان آگاه سازد، ولى پس از اينكه آنان حاضر نشدند فدك را به آن بزرگوار بازگردانند، حضرت تصميم گرفت، به مسجد برود و در حضور مردم سخنرانى و از غاصبان فدك انتقاد كند.

آن بزرگوار پيش از حركت، مقنعه بر سر كرد و بندهاى آن را محكم بست. سپس چادرى بلند روى آن پوشيد، چنان كه تمام بدن مطهرش را


1- ميرزا حسين نوري طبرسي، مستدرك الوسائل، ج١4، ص١٨٩.

ص:68

فرا گرفت. آن گاه از منزل بيرون آمد، درحالى كه اطراف ايشان را جماعتى از زنان بنى هاشم و دوستداران آن حضرت گرفته بودند. آن حضرت درحالى كه هنگام راه رفتن، چادر و لباس هايش بر اثر بلند بودن، زير پايش مى رفت، به سوى مسجد پيامبر (صلى الله عليه و آله) روانه شد.(1)

توجه حضرت فاطمه (عليها السلام) به حجاب در آخرين لحظه هاى عمر

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «هنگامى كه زمان وفات حضرت فاطمه (عليها السلام) رسيد، به «اسماء بنت عميس» كه از ايشان پرستارى مى كرد، فرمود: اى اسماء! من دوست ندارم هنگام تشييع جنازه ام، حجم بدنم را نامحرم ببيند. آيا مى توانى كارى كنى كه چنين اتفاقى نيفتد؟ (گفتنى است كه در آن زمان، تشييع جنازه با تابوت هايى مانند تابوت هاى امروزى كه داراى

ديواره است، صورت نمى گرفت و جنازه را بر روى يك تخته صاف حمل مى كردند.) اسماء فكرى كرد و گفت: من زمانى كه در حبشه بودم، مى ديدم مردم براى بردن جنازه، از تابوت هايى استفاده مى كردند كه ديواره داشت و حجم بدن را مى پوشاند. آن گاه ماكت آن را درست كرد و به آن حضرت نشان داد. حضرت زهرا (عليها السلام) درحالى كه از اين موضوع بسيار خوشحال شد، فرمود: «براى من چنين تابوتى درست كن و با آن بدن مرا بپوشان. خداوند تو را [به عوض اين كار] از آتش دوزخ نگه دارد»(2)


1- احتجاج، ج١، ص٢5٣.
2- تهذيب الاحكام، محمد بن حسن طوسي، ج١، ص46٩.

ص:69

تقرب به حضرت فاطمه (عليها السلام)

انسان بايد همواره انجام دادن كار خير را غنيمت شمارد و تصور كند كه شايد نتواند دوباره به انجام آن كار موفق شود. حتى در عبادتى مانند نماز كه حداقل روزى پنج بار مى خوانيم، به ما سفارش شده است، هر يك از نمازهاى يوميه خود را به نيت نماز مودّع بخوانيم؛ يعنى با اين خيال نماز بخوانيم كه گويى اين آخرين نماز ماست و پس از آن ديگر زنده نيستيم كه دوباره توفيق پيدا كنيم و نماز بخوانيم. پس نماز وداع مى خوانيم! بديهى است با اين تصور، انسان مى كوشد تا بهترين نماز را به پا دارد.

زمانى كه به زيارت مشرف مى شويم به ويژه زيارت سرزمين وحى نيز

همين گونه است. وقتى كسى توفيق زيارت مدينه و مكه يا عتبات مقدسه را پيدا مى كند، معلوم نيست دوباره اين سفر نورانى نصيبش شود. بنابراين بايد تمام بهره خود را از اين سفرها بگيريم.

زائرى كه وارد مدينه مى شود و به زيارت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و فرزندان پاك او مشرف مى شود، پشت ديوار بقيع، با تضرع و التماس، دست به دامان دختر پيامبر مى شود و از اين بانوى عالى مقام و با كرامت، تقاضاى لطف و كرم دارد و مى داند اگر اين بزرگوار گوشه چشمى به انسان نظر كند، از تمام دنيا ارزشمندتر است. پس چرا در اين فرصت استثنايى، بهترين ها را نخواهد؟ گفتنى است بهترين حاجتى كه مى توان با توسل به فاطمه (عليها السلام) به دست آورد، اين است كه آن بزرگوار، الگوى ما در همه امور زندگى باشد و از آن حضرت پيروى كنيم؛ يعنى به گونه اى زندگى

ص:70

كنيم كه حضرت فاطمه (عليها السلام) آن را تأييد كند و آن گاه كه از مدينه خارج مى شويم، آن حضرت از ما خشنود باشد كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: «هركه فاطمه از او خشنود باشد، خداوند از او خشنود خواهد بود» (1)

بانويى كه به مدينه مى آيد، اگر توجه داشته باشد كه به چه مكانى قدم گذاشته، در مدينه احساس غربت نمى كند، بلكه احساس مى كند به خانه خودش بازگشته است، نشانه اين نزديكى با مدينه، آن است كه زن در اين مكان، به ياد امور دنيايى نيست و چنان با آرامش زيارت مى كند كه هيچ كارى در دنيا جز زيارت ندارد. چنين بانوى زائرى، خود را چون

دختر كوچكى مى بيند كه آمده است تا سر به دامان مادر بگذارد و حرف هايش را به او بگويد. بنابراين اين لحظه، بهترين زمان است كه با اين مادر عزيزتر از جانش پيمان ببندد كه در تمام امور زندگى، به ويژه در پوشش و حجاب و نوع رفتارش با نامحرم، به گونه اى باشد كه حضرت زهرا (عليها السلام) از او خشنود باشد. حضرت فاطمه اى كه دوست ندارد حجم بدن مطهرش حتى پس از مرگ نيز ديده شود، چگونه از خانمى كه لباس هاى تنگ مى پوشد و بدون چادر در كوچه و خيابان ظاهر مى شود، خشنود مى شود؟ !

آيا به دست آوردن مادرى چون فاطمه (عليها السلام) كه تمام انبياء و اولياء، افتخار مى كنند كه به مقام ايشان متوسل شوند و پس از پدر و شوهرش، هيچ شخصى چه در دنيا و چه در آخرت، به مقامش نمى رسد، ارزش


1- فرائد السمطين، حمويني، ج٢، ص6٧.

ص:71

اين را ندارد كه با رعايت پوشش و حجاب كامل، او را از خود راضى نگه داريم و فرداى قيامت در زمره دوستانش قرار گيريم؟ آيا پوشيدن چادر براى خانمى كه تا كنون به آن عادت نكرده، آن قدر مشكل است كه نعمت بزرگ انتساب به بانوى دو عالم، حضرت زهرا (عليها السلام) را از دست بدهد؟

پس شايسته است زن مسلمان كه زائر بيت الاحزان و سرگشته كوى فاطمه (عليها السلام) شده است، حال كه توفيق زيارت مقام ملكوتى اين مادر آسمانى را پيدا كرده، با خداى خود و در حضور اين بانو، پيمان ببندد، پس از اين، ديگر لباس نورانى حجاب و چادر مقدسى كه هديه بى بديل

فاطمه به زنان عالم است، از تن بيرون نكند.

پرسشى كه همه جز حضرت فاطمه (عليها السلام) ، از پاسخ آن درماندند

اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى فرمايد: «من و عده اى از اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نزد ايشان بوديم كه آن حضرت پرسيد: «بهترين ويژگى زنان چيست؟» هيچ يك از ما نتوانستيم پاسخ دهيم تا اينكه جلسه به پايان رسيد و از يكديگر جدا شديم. من به سوى فاطمه رفتم و او را از آنچه پيامبر (صلى الله عليه و آله) از ما پرسيده بود، آگاه كردم و گفتم: كسى از ما نتوانست به آن پاسخ دهد. فاطمه (عليها السلام) فرمود: «ولى من پاسخ آن را مى دانم. بهترين ويژگى زنان اين است كه به مردها نگاه نكنند و مردها نيز آنان را نبينند» .

نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) رفتم و عرض كردم: اى رسول خدا! شما پرسيدى چه چيز براى زنان بهتر است. من اكنون پاسخ آن را مى گويم و همان

ص:72

پاسخى را كه فاطمه (عليها السلام) داده بود، بازگو كردم. آن حضرت فرمود: «تو وقتى نزد من بودى پاسخ اين پرسش را نمى دانستى. چه كسى اين پاسخ را به تو آموخت؟» عرض كردم: فاطمه. پيامبر (صلى الله عليه و آله) شگفت زده شد و فرمود: «به راستى كه فاطمه پاره تن من است» .(1)

در حقيقت، اين روايت حد عفاف زن را مشخص مى كند. حد عفاف زن آن است كه به گونه اى در جامعه ظاهر شود كه نه خود به نامحرمى نگاه شيطانى كند و نه اجازه دهد كه نامحرمى به او نگاه كند، بلكه

طورى خود را بپوشاند كه نامحرمان حرمت او را نگه دارند.

حجاب در سيره امام صادق (عليه السلام)

اشاره

از امام صادق (عليه السلام) نيز درباره حجاب و داشتن رفتار صحيح با نامحرم، سخنان زيبايى نقل شده است. در روايتى آمده است:

عَنِ الحَلَبى عَنْ أبي عَبدِالله (عليه السلام) قالَ: لا يَصْلُحُ لِلْمَرْأَةِ المُسْلِمَةِ اَنْ تَلْبِسَ مِنَ الخُمُرِ وَالدُّرُوعِ ما لا يُوارى شيئاً.(2)

حلبى از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده است كه ايشان فرمود: براى زن مسلمان جايز نيست روسرى و ديگر لباس هايش به گونه اى باشد كه جايى از بدنش را نپوشاند.

بنابراين روايت، نمى توان گفت كسانى كه مقنعه و چادر مى پوشند حجاب را رعايت كرده اند؛ زيرا ممكن است لباس آنها نازك باشد و


1- كشف الغمه، عيسي اربلي، ج٢، ص٩4.
2- مستدرك الوسائل، ج١4، ص٢55.

ص:73

بدنشان از زير آن مشخص باشد. بانوان عمره گزار و حج گزار ما بايد بيشتر به اين نكته مهم توجه كنند؛ زيرا گاه برخى از بانوان براى فرار از گرما، از مانتوها و لباس هاى نازك و سفيد استفاده مى كنند، غافل از اينكه اين لباس ها نه تنها در حفظ حجاب آنها بى تأثير است، بلكه احرام آنها را نيز دچار اشكال مى كند؛ زيرا فقها و مراجع گرانقدر اين لباس را براى احرام كافى نمى دانند.

نكته ديگر تأثير پوشيدن اين لباس بر افكار ديگر ملت هاست. وقتى

زن شيعه ايرانى بر اثر بى توجهى، از اين گونه لباس ها استفاده مى كند، آثارى سوء بر ديگر ملت ها مى گذارد؛ ملت هايى كه بيشتر آنها اهل سنت هستند. اين سبب مى شود كه آنها شيعيان و زنانشان را به بى مبالاتى و نادانى نسبت به شرع اسلام محكوم كنند كه اين تحقير و تمسخر، مكتب تشيع و اهل بيت پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) را نيز در بر خواهد گرفت.

ابوبصير و شوخى با نامحرم

«ابوبصير» كه مردى نابينا و از اصحاب امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) است، مى گويد: وقتى در كوفه زندگى مى كردم، زنى از من خواست به او قرائت قرآن بياموزم و من پذيرفتم. او روزها نزد من مى آمد و از من قرآن مى آموخت. روزى در ميان درس، با او كمى شوخى و مزاح كردم، ولى هرگز گمان نمى كردم، شوخى با نامحرم كار بدى باشد تا اينكه پس از مدتى، به مدينه سفر كردم و به محضر ابى جعفر امام باقر (عليه السلام) رسيدم. آن حضرت در همان آغاز ديدار به من فرمود:

«مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِى الخَلاَءِ

ص:74

لَمْ يَعْبَأِ اللهُ بِهِ» ؛ «هركس در خلوت مرتكب گناه شود، خدا به او نظر رحمت نمى كند» . سپس مانند كسى كه در آن جلسه قرائت قرآن حاضر بوده است، مرا سرزنش كرد و فرمود: «به آن زن چه گفتى؟ !» من از خجالت صورتم را پوشاندم و توبه كردم. سپس ابوجعفر (عليه السلام) فرمود: «ديگر چنين كارى را تكرار نكن» .(1)

اين داستان به ما مى آموزد، ارتباط ميان زن و مرد نامحرم حد و حدودى دارد و بايد در اين گونه رابطه ها ادب و نزاكت و مسائل شرعى رعايت شود و اگر زن و مرد حتى اندكى از اين محدوده خارج شوند و احساس خودمانى بر اين ارتباط حاكم شود، مورد رضايت ائمه (عليهم السلام) نيست؛ زيرا همين رفتارها و ارتباطها حجاب و عفاف زن را به تدريج، كم رنگ مى كند.

به دو روايت در همين باره اشاره مى كنيم. امام على (عليه السلام) در بخشى از يك حديث طولانى، مى فرمايد:

مَنْ مازَحَ الجَوارى وَ الْغِلْمانَ فَلا بُدَّ لَهُ مِنَ الزّنا و لا بُدَّ لِلزّاني منَ النّار.(2)

هركس با دختران و پسران جوان، شوخى هاى زننده كند، به ناچار به زنا مبتلا و بى شك، به آتش دوزخ گرفتار خواهد شد.

همان طور كه گفتيم، اين گونه ارتباطهاى نامناسب، حريم حيا را در


1- بحارالانوار، ج46، ص٢4٧.
2- مستدرك الوسائل، ج١4، ص٣٣١.

ص:75

ميان زن و مرد از بين مى برد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نيز در اين باره فرمود:

مَنْ فاكَهَ امْرَأَةً لا يَمْلِكُها حَبَسَهُ اللهُ بِكُلِّ كَلِمَةٍ كَلَّمَها فِى الدُّنْيا اَلْفَ عامٍ.(1)

هركس با زنى غير از همسر خود شوخى و سبكى كند، خداوند [روز قيامت] او را در برابر هر كلمه اى كه با آن زن در دنيا سخن

گفته است، هزار سال زندان مى كند.

عيادت از نامحرم

يكى از اصحاب امام صادق (عليه السلام) به نام «محمدبن ابى عمير» ، دو خواهر به نام هاى «سعيده» و «منّه» داشت. آنها روزى از محضر امام صادق (عليه السلام) اجازه خواستند تا خدمتش برسند و از ايشان پرسش هايى درباره حجاب و حدود رابطه با نامحرم بپرسند. وقتى به محضر امام رسيدند، يكى از آنها پرسيد: آيا زن مسلمان مى تواند از برادر مسلمانش [در هنگام بيمارى و مانند آن] عيادت كند؟ حضرت فرمود: «اشكالى ندارد» . او پرسش ديگرى مطرح كرد و سپس پرسيد: خواهرم كه همراه من است به عيادت برادران مسلمانش مى رود، [نظرتان چيست؟] حضرت [به او رو كرد و] فرمود: «وقتى به زيارت برادر مسلمانت مى روى، لباس رنگارنگ و جذاب نپوش!»(2)

از سخن امام صادق (عليه السلام) در اين روايت در مى يابيم، اسلام با رابطه


1- وسائل الشيعه، ج٢٠، ص١٩٨.
2- كافي، ج5، ص5٢6.

ص:76

سالم زن و مرد مشكلى ندارد، ولى هشدار مى دهد كه بايد از هرگونه رفتار يا سخن يا پوششى كه به ناسالم شدن اين روابط مى انجامد، خوددارى شود.

حجاب پيرزنان

چه تفاوتى ميان حجاب پيرزنان و حجاب زنان جوان وجود دارد؟

آيا در نوع حجاب، با هم متفاوتند؟ با توجه به آيات قرآن و برخى روايت ها، زنان جوان بايد حجابشان بيشتر از پيرزنان باشد؛ زيرا توجه و نظر مردان بيشتر به سوى زنان جوان است تا زنان مسن و سال خورده. خداوند در سوره نور آيه 6٠، اين مطلب را چنين بيان مى كند:

وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

و زنان از كار افتاده [و پير] كه اميد به ازدواج ندارند، گناهى بر آنان نيست كه لباس هاى [رويى] خود را بر زمين بگذارند، به شرط اينكه در برابر مردان، خودآرايى نكنند و [البته] اگر خود را بپوشانند، براى آنان بهتر است و خداوند شنوا و داناست.

حال بايد پرسيد منظور از لباس رويى چيست.

حجاب بدون چادر مخصوص زنان مسن

امام صادق (عليه السلام) در پاسخ به سؤال شخصى كه پرسيد: منظور خداوند از اينكه پيرزنان مى توانند لباس رويى خود را كنار بگذارند، چيست، فرمود:

ص:77

«تَضَعُ الجَلْبابَ وَحْدَهُ»(1)؛ «پيرزنان فقط مى توانند چادر را كنار بگذارند» .

از اين سخن در مى يابيم كه لازم است زنان جوان از حجاب برتر؛ يعنى چادر استفاده كنند و حجاب با مانتو را براى پيرزنان بگذارند.

متأسفانه امروزه در جامعه اسلامى برخى زنان جوان، حجاب مخصوص پيرزنان؛ يعنى مانتو را براى خود برگزيده اند و در مقابل، پيرزنان از حجاب جوانان استفاده مى كنند.

امام صادق (عليه السلام) در سخنى ديگر نيز به بيان تفاوت حجاب زنان جوان و پير پرداخته و رعايت حجاب را براى زنان جوان لازم تر دانسته است. آن حضرت دراين باره مى فرمايد:

لَيْسَ يَنْبَغي لِلْمَرْأَةِ الشّابَّةِ اَنْ تَخْرُجَ اِلَى الْجِنازَةِ تُصَلّى عَلَيْها اِلّا اَنْ تَكُونَ امْرَأَةً قَدْ دَخَلَتْ فِى السِّنِّ. (2)

بر زن جوان سزاوار نيست به تشييع جنازه رود و بر آن نماز بگذارد، مگر آنكه زنى مسن و پير باشد.

منظور از اين سخن اين است كه زنان جوان بايد كمتر از خانه خارج شوند و حتى بهتر است در امور مستحبى مثل تشييع جنازه حاضر نشوند.

امام صادق (عليه السلام) در سخن ديگرى درباره حجاب كنيزان مى فرمايد: كنيزان نه تنها لازم نيست چادر سر كنند، بلكه اگر از مقنعه نيز استفاده نكنند [و به جاى آن يك روسرى ساده بپوشند]، كافى است. (3)


1- وسايل الشيعه، ج٢٠، ص٢٠٣.
2- مستدرك الوسائل، ج٣، ص٣٧4.
3- وسائل الشيعه، ج٢٠، ص٢٠٣.

ص:78

از اين سخن روشن مى شود كه پوشيدن چادر و مقنعه امتيازى است كه دين اسلام، زنان جوان و با شخصيت را به آن مفتخر كرده است. همچنين به زنانى كه حجابشان را كامل رعايت نمى كنند، مى فهماند كه

اين نوع حجاب، مخصوص كنيزان است؛ زيرا كنيزان نوعى كالا هستند كه براى خدمت گزارى به ديگران خريد و فروش مى شوند و بايد در معرض ديد قرار گيرند. اگر بانوان بزرگوار به اين حقايق توجه كنند، هرگز خود را از حجاب كامل محروم نمى كنند.

اين روايت ها به زنان بزرگوار و با وقار ما كه خود را به زينت عفاف و حجاب آراسته اند، اين پيام را مى دهد كه در برخورد با افراد بدحجاب، هرگز احساس حقارت نكنند، بلكه به خود افتخار كنند كه حجابشان كامل است و از خدا سپاسگزارى كنند كه مانند آنها نيستند و به ارزش حقيقى زن كه شخصيت و انسانيت اوست، پى برده اند. همچنين خود را در حد يك كالا تنزل نداده و مانند كنيزى در معرض خريد و فروش قرار نداده اند.

با توجه به آنچه گفته شد، اگر زنى دانسته يا ندانسته خود را بيارايد و در معرض نگاه هاى هوس آلود مردانى قرار دهد كه هدفى جز ارضاى غرايز حيوانى خود ندارند، آيا خود را مانند كنيزان، پست و بى مقدار نكرده است؟ با طرح اين پرسش، بار ديگر به اين نكته مهم پى مى بريم كه دين اسلام، با واجب كردن حجاب، عزت و شرافت بزرگى به زنان داده است و اجازه نداده هيچ كس به حريم خصوصى آنها تجاوز كند و كوچك ترين اهانتى به شخصيت با ارزش آنها داشته باشد.

شايد زنان بزرگوار به ويژه كسانى كه حجابشان كامل نيست، به اين

ص:79

نكته مهم توجه نداشته باشند كه بدحجابى، به شخصيت و ارزش انسانى آنها ضربه هاى جبران ناپذيرى مى زند و ارزش آنها را كاهش مى دهد. ازاين رو بيان اين نكته ها فقط براى آگاه كردن ذهن بانوان است و

هيچ گونه بى حرمتى به آنها نيست.

حجاب در سيره امام رضا (عليه السلام)

اشاره

امام رضا (عليه السلام) ، هم در سخنان و هم در رفتار خود، مسلمانان را به اهميت حجاب متوجه كرده اند. نقل است: در يك مهمانى، امام رضا (عليه السلام) و جمعى از مردم حضور داشتند. يكى از مهمانان به همراه دختر بچه كوچكش وارد شد. هريك از حاضران، آن دختر بچه را در آغوش گرفتند و بوسيدند و به او اظهار محبت كردند. وقتى نوبت به امام رضا (عليه السلام) رسيد، حضرت پيش از آنكه مانند ديگران او را ببوسد، پرسيد: او چند سال دارد. گفته شد: پنج سال. حضرت فرمود: «وقتى دختر به پنج سال مى رسد، نبايد مردان او را ببوسند» . سپس دختر را نوازش كرد و از بوسيدن او خوددارى كرد.(1)

از اين داستان در مى يابيم كه بايد حدود محرم و نامحرم حتى در برخورد با دختر پنج ساله نيز رعايت شود.

چرا حجاب بر زنان واجب شد؟

از موضوعاتى كه افراد مختلف، چه موافقان حجاب و چه مخالفان آن


1- تهذيب، ج٧، ص46١.

ص:80

مطرح مى كنند، اين است كه به چه دليل زنان بايد خود را بپوشانند؟ يا اگر زنان، آزاد و بدون پوشش در سطح جامعه حضور يابند، چه مشكلى ايجاد مى شود؟ امام رضا (عليه السلام) در پاسخ به اين پرسش مى فرمايد:

حَرُمَ النَّظَرُ الى شُعُورِ النِّساءِ المَحْجُوباتِ بِالْاَزوْاجِ وغَيْرِهِنَّ مِنَ النِّساء لِما فيهِ مِنْ تَهْييج الرِّجالِ وَما يَدْعُو التَهْييجُ اِلَى الْفَسادِ وَالدُّخولِ فيما لا يَحِلُّ وَلا يَجْمُلُ وَكذلِك ما اَشْبَهَ الشُّعُورَ.(1)

نگريستن به موى سر زنان؛ چه شوهردار و چه بى شوهر، ازاين رو حرام است كه سبب برانگيخته شدن غريزه شهوت مردان مى شود و اين برانگيختگى، آنان را به فساد و كارهاى حرام و نازيبا وا مى دارد، چنان كه نگريستن به قسمت هاى ديگر بدن زن نيز همين حكم را دارد.

بنابراين، اگر بخواهيم جامعه اى سالم و امن داشته باشيم، از انحراف هاى اخلاقى جلوگيرى كنيم، آبروى افراد در امان بماند، كسى مزاحم نواميس مردم نشود و خانواده ها از هم نپاشند، بايد زنان، اين زحمت را به جان بخرند و تمام بدن خود را بپوشانند، همان گونه كه مردان نيز بايد جلوى چشم خود را بگيرند و از نگريستن به نامحرم پرهيز كنند.

داستانى از پيامدهاى رعايت نكردن حجاب

چند سال پيش در يكى از روزنامه ها، نوشته شده بود: مردى در رفت و آمدهاى فاميلى، شيفته زيبايى خواهر زنش شده و گاه گاهى ارتباط


1- بحارالانوار، ج١٠١، ص٣4.

ص:81

كلامى و دوستانه با او برقرار مى كرد و آن زن نيز از اين ارتباط استقبال مى كرد. اين رابطه مدتى طول كشيد تا اينكه برخى اطرافيان، از آن باخبر شدند. شوهر آن زن از مرد كه باجناقش بود، شكايت كرد و او را به

زندان انداخت. با پخش اين خبر در ميان فاميل، همسايه و آشنا، زن به شدت تحت فشار روحى قرار گرفت. چند روز به مراسم دادگاه و محاكمه آن مرد باقى مانده بود كه ناگهان خبر رسيد آن زن از شدت ناراحتى خودكشى كرده است. اين خبر به گوش مرد نيز رسيد و او را بسيار متأثر كرد، به گونه اى كه او نيز در زندان دست به خودكشى زد. به اين ترتيب، به دليل رعايت نكردن حدود شرعى در روابط و جلوگيرى نكردن از نگاه به نامحرم، دو نفر كشته شدند، دو خانواده متلاشى و دو فاميل عزادار شد.(1)


1- كيهان، ش ٩٠١4.

ص:82

ص:83

فصل سوم: حجاب و تحول

مقدمه

از اسرار زيارت آن است كه زائر، خود را چون قطره اى ببيند كه مى خواهد به دريا بپيوندد و در آن محو گردد. اين پيوند كه پيوندى معنوى است، نه مادى، بايد همواره مورد توجه زائر باشد. ازاين رو هر چه انسان خود را از پيرايه ها، تعلق ها، زنجيرهاى گناه و خلق و خوى استكبارى برهاند، اين پيوستن و محو شدن، آسان تر و كامل تر است.

«علامه طباطبايى (رحمه الله)» چه زيبا سروده است:

من خس بي سر و پايم كه به موج افتادم

او كه مي رفت مرا هم به دل دريا برد

من به سرچشمه خورشيد نه خود بردم راه

ذره اي بودم و مهر تو مرا بالا برد(1)

در اهميت زيارت همين بس كه در ادعيه ماه مبارك رمضان و شب


1- مهر تابان، سيد محمدحسين حسيني تهراني، ص56.

ص:84

قدر، سفارش شده است يكى از خواسته هاى ما از خداوند، توفيق رفتن به حج و عمره و زيارت مشاهد شريفه باشد.(1)

به راستى، دليل اين همه تأكيد چيست و چرا بايد آرزوى هر مؤمن، رفتن به اين زيارتگاه ها باشد؟ در پاسخ به اين پرسش مى توان گفت: كم ترين فايده اى كه از اين سفرهاى نورانى نصيب مؤمن مى شود، تحول و اثر پذيرى عميق روحى و معنوى در نفس آدمى است.

بهترين تعبيرى كه مى توان براى اين گونه توفيقات، در روايت ها يافت، اين حديث شريف نبوى است كه مى فرمايد:

اِنَّ لِرَّبِكُمْ فى ايّام دَهْرِكُم نَفَحاتٍ اَلا فَتَعَرَّضوا لَها.(2)

همانا از سوى پروردگارتان، در طول عمر شما، گاهى نسيم رحمت الهى به سوى شما مى وزد. آگاه باشيد كه خود را در معرض اين وزش و نسيم رحمت قرار دهيد و از آن روى گردان نشويد.

در يكى از سفرهاى زيارتى كه به مدينه منوره مشرف شده بودم، يكى از استادان دانشگاه شيراز را كه در سفرهاى پيش با او آشنا شده بودم، به همراه دو نفر از دوستانش، در صحن مسجدالنبى ديدم. پس از سلام و احوال پرسى، يكى از همراهان ايشان از من درخواست زيبايى كرد. وى گفت: دعا كنيد من در اين سفر تغيير كنم و انسان بهترى شوم! من گفتم: من كه باشم كه براى شما دعا كنم. شما را راهنمايى مى كنم كه به محضر


1- مفاتيح الجنان، اعمال ماه مبارك رمضان.
2- بحارالانوار، ج6٨، ص٢٢١.

ص:85

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) شرفياب شويد و اين حاجت را از ايشان بخواهيد. تا من اين جمله را به وى گفتم، چنان از اين سخن دچار تحول روحى شد كه به گريه افتاد و شانه هايش از شدت گريه، شروع به لرزيدن كرد و كم بود از شدت گريه بر زمين افتد.

آرى، اين سفرهاى كوتاه، ولى عميق زيارتى مى تواند بهترين فرصت براى ايجاد تغيير و تحول اساسى در فكر و رفتار زائران باشد؛ به شرطى كه مسئولان فرهنگى حج و زيارت، زمينه اين تحول را براى آنان فراهم كنند.

يكى از دگرگونى هاى عميق در سفرهاى زيارتى، تغيير و تحول در پوشش بانوانى است كه توفيق اين گونه سفرها را پيدا مى كنند، ولى در نوع پوشش و حجاب خود، دچار عادت هاى غير دينى شده اند و از الگوى مناسبى براى لباس و پوشش خود در مقابل نامحرم، برخوردار نيستند. بسيارى از اين بانوان وقتى خود را در جمع زائران و علاقه مندان به معنويت مى بينند، خود را چون قطره اى احساس مى كنند كه به دريا رسيده و از هويت محدود و كوچك خود خارج شده و در يك هويت جمعى و بسيار بزرگ قرار گرفته اند. اين افراد در چنين شرايط، دست به انتخاب مى زنند و با اينكه پيش از اين، حجاب خود را جدى نمى گرفتند، ولى در اين تحول عظيم، هر شرطى را مى پذيرند تا از قافله مؤمنان و خداجويان عقب نمانند. اين تغيير به ظاهر ساده در مدت كوتاه سفر، چنان در فكر، ذهن و رفتار آنان اثر گذار است كه همانجا با خدا عهد مى بندند كه براى هميشه حجاب چادر را از خود دور نسازند.

ص:86

حجاب، يعنى از خود گذشتن

در روان شناسى زن، به اثبات رسيده است كه زنان به طور طبيعى و ذاتى، به خودآرايى و به نمايش گذاشتن زيبايى هاى خود تمايل دارند و از اين كار لذت مى برند. خانم «لمبروزو» ، روان شناس معروف ايتاليايى در اين باره مى گويد:

يكى از اميال عميق و آرزوهاى اساسى زن آن است كه به چشم ديگران مطلوب و زيبا باشد و با زيبارويى، زيبايى اندام، موزون بودن حركات، خوش آهنگى صدا، طرز سخن گفتن و شيوه خرام خود، مورد توجه قرار گيرد و احساسات مردان را تحريك و روحشان را مجذوب خود كند.(1)

او در كلامى ديگر مى گويد: «در زن، علاقه به دلبر بودن و دل باختن، مورد پسند بودن و مايه خرسند شدن، بسيار شديد است» .(2)

همچنين درباره تأثير غريزه خودآرايى و تبرج در زندگى زنان نوشته است: «ميل به جذب ديگران، بزرگ ترين و مهم ترين محرك زندگانى زن به شمار مى رود» . (3)

در قرآن كريم نيز از اين تمايل طبيعى و غريزى زن سخن به ميان آمده است.

در سوره احزاب، خداوند خطاب به زنان مى فرمايد:


1- روح زن، جينا لمبروزو، ص١5.
2- همان، ص4٢.
3- همان، ص44.

ص:87

وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى (احزاب:٣٣)

[در برابر نامحرم] ظاهر نشويد و خودنمايى نكنيد؛ مانند خودنمايى [زنان] دوران جاهليت نخستين.

در آيه اى ديگر نيز مى خوانيم: غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ ؛ «زنان [در برابر نامحرم] با زينت ها و آرايش هايشان خودنمايى نكنند» . (نور:6٠)

از اينكه خداوند در اين آيات، صفت تبرج را فقط به زنان اختصاص داده و به مردان چنين صفتى را نسبت نداده است، درمى يابيم كه اين ويژگى از ويژگى هاى زنان است و در طبيعت آنها نهاده شده است. ازاين رو پوشش و حجاب به شكل خاص آن، فقط بر زنان واجب شده است. «شهيد مطهرى» ، در مقام يك اسلام شناس دقيق در اين باره مى گويد:

اما علت اينكه در اسلام، دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته است، اين است كه ميل به خودنمايى و خودآرايى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها، مرد شكار است و زن شكارچى، همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچى. ميل زن به خودآرايى، از اين نوع حس شكارچى گرى او ناشى مى شود. در هيچ جاى دنيا سابقه ندارد كه مردان لباس هاى بدن نما و آريش هاى تحريك كننده به كار برند. ازاين رو انحراف تبرّج و برهنگى، از انحراف هاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقدر گرديده است.(1)


1- مجموعه آثار، ج١٩، ص4٣6.

ص:88

همان گونه كه گفتيم، ميل به خودنمايى، در طبيعت زن وجود دارد و همين ميل ممكن است او را به سوى كشف حجاب سوق دهد. پس آنچه توجه به آن بسيار اهميت دارد و دختران و زنان محترم بايد بدانند، اين است كه تمايل به جلوه گرى را در خود آزاد نگذارند و اجازه ندهند كه اين احساس بر زندگى آنها حاكم شود، بلكه براى كنترل آن تلاش كنند.

بهترين راه كنترل اين ميل طبيعى اين است كه در آن افراط و تفريط نكنند، بلكه ميانه رو باشند؛ يعنى همان چيزى كه در اسلام به آن حجاب گويند. حال اين پرسش پيش مى آيد كه اگر ميل به خودآرايى، ميلى طبيعى است، پس نمى توان از آن غفلت كرد و بايد به طريقى آن را ارضا كرد؟ در پاسخ به اين پرسش مى توان گفت: در آيات مربوط به حجاب نيز به اين موضوع توجه شده است. با توجه به آيه ٣١ سوره نور، حجاب مانند سكه اى دو روست؛ يك روى آن اين است كه زنان از خودآرايى و زينت كردن در برابر نامحرم و جلب توجه او به طور جدى پرهيز كنند و روى ديگرش اين است كه زنان مى توانند براى همسر خود زينت ها و زيورهايشان را آشكار كنند تا نياز روانى آنها به خودآرايى تأمين گردد.

آن گاه كه زن با وجود داشتن ميل به خودآرايى و نشان دادن خود به ديگران، خود را در پوشش حجاب مى پيچد و با وجود گرما و سختى هاى بسيارى كه حجاب، به ويژه چادر دارد، آن را تحمل مى كند، نشان دهنده آن است كه به درجه بالاى ايثار و تقوا و ايمان رسيده است. در حقيقت، چنين زنى براى به دست آوردن رضاى الهى، حاضر شده از

ص:89

خودگذشتگى كند و راحتى هاى خويش را ناديده بگيرد تا از اين راه، حيا و عفاف خود را حفظ كرده باشد.

آراستگى زن به پوشش و حجاب، پيامدهاى تربيتى فراوانى براى او به همراه دارد كه در تكامل و رشد معنوى او نقش بسيار سازنده اى دارد. آگاهى زن از پيامدها و فوايد حجاب سبب مى شود كه ميل به رعايت حجاب در درون او شكل گيرد و اين آگاهى، به رفتار او معنا و ارزش بخشد و دوام حجاب را تضمين كند؛ زيرا انسان تا به پيامدهاى مثبت كارى پى نبرد، به انجام آن راغب نخواهد شد.

در مقابل، زنانى كه به حجاب بى توجهى مى كنند و در برابر نامحرمان، با پوشش مناسب ظاهر نمى شوند، نه تنها خود را از پيامدهاى مثبت آن محروم مى سازند، بلكه مشكلات فراوانى براى خود و خانواده هايشان فراهم مى كنند. اين مشكلات مى تواند موجب متوقف شدن رشد شخصيت زنان و خاموش شدن نور ايمان و ايجاد پليدى در باطن و روح و جان آنان شود يا روابط عاطفى ميان همسران را تحت تأثير قرار دهد و موجب به وجود آمدن بدبينى بين آنها و ضربه زدن به موقعيت اجتماعى زنان گردد.

در اين فصل، نخست، به ديدگاه روان شناسى درباره حجاب و پيامدهاى آن و سپس به چند نمونه عينى از پيامدهاى مثبت رعايت حجاب و پوشش مناسب زن و نيز آثار منفى بدحجابى و پوشش نامناسب اشاره مى شود.

ص:90

حجاب از ديدگاه روان شناسى

تأثير حجاب در رشد شخصيت زن

يكى از نظريه هايى كه در اين زمينه بيان شده، پژوهشى است كه يكى از روان شناسان كشورمان انجام داده است. اين پژوهشگر با كمك گرفتن از نظريه هاى روان شناسان بزرگ و معروف، ميان نتايج حجاب و عوامل بلوغ روانى در زن مقايسه اى انجام داده و به نتايج جالبى رسيده است.(1)

او با توجه به نظريه هاى روان شناسانى چون «فرويد» ، «اريك فروم» ، «پياژه» ، «كولبرگ» و «اريكسون» مراحل و دوره هاى تكامل روانى انسان را به پنج دوره تقسيم مى كند. اين مراحل كه از تولد و كودكى شروع مى شود، به مرحله بلوغ مى رسد و تا پايان دوره نوجوانى ادامه مى يابد. سه مرحله اول كه به دوران كودكى مربوط مى شود، چون از موضوع حجاب خارج است، مطرح نمى شود. ولى مرحله چهارم و پنجم از مراحل رشد و تكامل شخصيت را به اختصار توضيح مى دهيم.

مرحله چهارم از تكامل روانى كه مرحله «تحرك» (2)نام دارد، بهترين مرحله در بازشناسى اثر حجاب است. در سه مرحله قبل، بين پسر و دختر تمايز چندانى وجود ندارد، ولى با شروع اين مرحله، جدايى دو جنس در حالت هاى روانى و بروز شخصيت آغاز مى شود. در اين مرحله، تفاوت پسران با دختران، در شيوه رفتارى اجتماعى يا برخورد با


1- بررسي مسئله پوشيدگي از ديدگاه روان شناسي، شهريار روحاني، ص١١.
2- Pregenital stage.

ص:91

اشياى بيرونى و محيط پيرامون خويش است.

پسران اغلب، حالت تهاجمى، ستيزه جويى و نيز تمايل آشكار براى تسلط بر ديگران را از خود نشان مى دهند. در نتيجه، به افرادى خودرأى و داراى خودِ آمرانه و تقليدكننده از بزرگسالان تبديل مى شوند. در مقابل، در دختران، حالت جذب و انقياد و قدرت جلب توجه آشكار مى شود. در نتيجه، علاقه به پوشيدن لباس هاى زيبا، آرايش كردن، با عشوه سخن گفتن، با ناز قدم برداشتن و بروز حالت هاى مادرانه، در آنان به وجود مى آيد.(1)

مرحله پنجم، مرحله تكامل بلوغ و تعيين هويت انسانى است. در اين مرحله، ويژگى هاى بلوغ و هويت انسانى پسران و دختران، ظاهر مى شود. مردان صفت هايى مانند آرامش، پذيرش و صبر را به ويژگى هاى پيشين خود اضافه مى كنند و به جاى تسلط بر همه چيز و از جمله همه زنان، ميل به تسلط بر زندگى و خانواده خود را دارند.

زنان نيز با رسيدن به بلوغ روانى، به جاى تمايل به جذب همه مردان و صرف تمام وقت و نيروى حياتى خود در اين راه، فقط به يك مرد (نامزد يا شوهر) توجه دارند و ديگر توانايى هاى جسمى و روحى خود را صرف سازندگى مى كنند.(2)

نويسنده درباره اينكه ممكن است در روند مرحله چهارم، اختلال


1- بررسي مسأله پوشيدگي ازديدگاه روان شناسي، ص٢٣.
2- همان، ص٣٢.

ص:92

ايجاد شود و اين اختلال موجب به وجود آمدن انحراف در تكامل شخصيت فرد شود، مى نويسد:

مرحله چهارم اگر به دور از افراط و تفريط و به طور طبيعى پيش برود، مشكلى ايجاد نمى شود. ولى اگر اين شرط رعايت نشود و پسران و دختران رفتارهاى خود را كنترل نكنند، يعنى پسران بيش از حد، حالت تهاجمى و ستيزه جويى داشته باشند و دختران هم بيش از حد، جلوه گرى و خودنمايى كنند و به ظهوردادن زيبايى هاى خود بپردازند، ممكن است دو نوع اختلال به وجود آيد. نخست، عوض شدن نقش پسر و دختر كه خطر همجنس گرايى از همين جا به وجود مى آيد و دوم تثبيت در اين مرحله و نرسيدن به مرحله پنجم؛ يعنى تكامل و بلوغ و در نتيجه، متوقف شدن رشد شخصيت است كه باعث مى شود پسران هميشه تشنه قدرت و خواهان تسلط بر ديگران بوده و دختران به موجوداتى كاملاً گيرنده تبديل شده و هميشه اسير توجه ديگران باشند. چنين دخترانى همواره مجبورند پذيرش خود را به خويشتن و ديگران اثبات كنند. ازاين رو چنين زنانى از سازندگى و به ويژه استقلال شخصيت باز مى مانند.(1)

امروزه در بيشتر جوامع انسانى، اين توقف شخصيت به شكل هاى گوناگون، تشويق و تبليغ مى شود. به نمايش گذاشتن عكس ها و


1- بررسي مسأله پوشيدگي از ديدگاه روان شناسي، ص٢5.

ص:93

فيلم هايى كه بى بند و بارى را رواج مى دهد و نيز حضور زنان بدحجاب با آرايش هاى غليظ در سينما و اينترنت و پخش سريال هايى كه روابط صميمى ميان زن و مرد نامحرم را رواج مى دهد و الگو قرار دادن آنها يا نمايش فيلم هايى كه خشونت را نشان مى دهد و الگو قرار دادن شخصيت هايى كه در اين فيلم ها به سرعت آدم مى كشند و بر تصاحب زنان بسيار و نداشتن همسر و ويرانگرى مى بالند، از بدترين نمونه هايى است كه دختران و پسران را از رشد و رسيدن به مرحله بلوغ روانى باز مى دارد.(1)

نويسنده در ادامه، به بيان برخى پيامدهاى فردى و اجتماعى فرهنگ ابتذال كه نتيجه آن تثبيت و توقف در مرحله چهارم رشد و نرسيدن به كمال بلوغ است، مى پردازد و مى نويسد:

زنان و مردانى كه از چنين فرهنگى تأثير مى پذيرند، هميشه از زوال قدرت جذب و نفوذ در ديگران، نگران و ناراضى اند. به شدت از روزگار پيرى مى هراسند و عطش رنج آور آنها براى پيروزى، خاموش شدنى نيست. چنين زنان و مردانى، به طور طبيعى طعم محبت واقعى را نچشيده اند و مجالى براى مهرورزى، عشق و قبول مسئوليت ندارند. شايد به همين دليل است كه اكنون بيش از 6٣ درصد خانواده هاى آمريكايى، تك والدى هستند؛ زيرا لازمه زندگى مشترك، گذشت، قبول مسئوليت، مهرورزى و محبت


1- بررسي مسأله پوشيدگي از ديدگاه روان شناسي، ص٣5.

ص:94

انسانى است و چنين ويژگى هايى با الگوها و نمونه هاى عرضه شده در آن جامعه كه هنرى جز نفوذ بر ديگران و جلب توجه آنها ندارند، در تعارض است. زندگى خانوادگى، نه مكانى است براى تصاحب همه زنان و نه مجالى براى جلب توجه همه مردان.(1)

آن گاه نويسنده به توضيح ويژگى هاى شخصيتى زنان رشديافته مى پردازد و مى نويسد:

در مقابل، زنانى كه به مرحله تكامل و بلوغ روانى رسيده اند، زنانى سازنده، دانشمند، ايثارگر و خدمت گزارند و در تمام جوامع، از اين سبك سرى ها به دور بوده، در زندگى و سلوك اجتماعى، به مراتب از ديگر زنان، ساده تر زيسته و شخصيت بالغ آنها اسير جلب كردن ديگران نيست. آنها لباس هاى جلف نمى پوشند، كمتر از ديگران در انظار آرايش مى كنند و عموماً در زندگى خانوادگى موفق اند.(2)

با توجه به آنچه گفته شد، فاصله گرفتن جامعه از فرهنگ حجاب و رعايت نكردن حريم ميان زن و مرد، عامل بسيارى از مشكلات روانى و اجتماعى براى افراد، به ويژه زنان است. نويسنده در اين باره مى نويسد:

هرچه زنان و دختران در استفاده از وسايل آرايش و زيبايى، بيشتر افراط كنند، عطش آنها در خودنمايى و جلب توجه ديگران بيشتر مى شود و وابستگى و بى ارادگى شان شديدتر مى گردد.

روشن است كه اين روند، به خودى خود، نفاق، كرنش، قبول


1- بررسي مسأله پوشيدگي از ديدگاه روان شناسي، ص4٨.
2- همان، ص4٩.

ص:95

اسارت، سبك سرى، ازخودبيگانگى، احساس دلتنگى و بالأخره در روزگار ميانسالى و پيرى، اندوه و رنج پايان پذيرى را به ارمغان خواهد آورد و با سپيد شدن هر تار مو و آشكار شدن هر خطى بر چهره، گويى ذخيره حياتى اين گونه زنان پايان مى پذيرد؛ زيرا از تنها وسيله دلگرمى و اميد براى زندگى، چيزى باقى نمانده است. (1)

اين نويسنده سپس به تأثير رعايت حجاب در رشد و تكامل شخصيت زن پرداخته و نوشته است:

در برابر اين توصيه ها، اديان توحيدى نيز شيوه اى توصيه كرده اند. يكى از مؤثرترين روش ها براى رشد شخصيت زن و آزادى از قيد وابستگى به جلب توجه و خودنمايى، پوشيدگى و مستورى است. پوشيدگى براى دختران از زمره نيازهاى اساسى براى رشد و بلوغ روانى در اين مرحله است كه بايد در دوران نوجوانى تأمين شود.

دختران با مستور نگه داشتن خويش از نامحرم، در حقيقت، اختصاصى بودن جلب توجه ديگران را مى آموزند تا در آينده نيز از اين گيرندگى و جذابيت در محدوده خانواده، به طور سازنده، استفاده كنند و اين نهاد مقدس را تحكيم بخشند. اين تمرين (حجاب) در حقيقت، تعديلى است در برابر خواست طبيعى، كه اقتضاى آن، جذب و گيرندگى بود. پوشيدگى دختران، مانند رفتن به مدرسه در يك صبح سرد و زمستانى است كه طبيعتاً با قبول رنج


1- بررسي مسأله پوشيدگي از ديدگاه روان شناسي، ص 4٩.

ص:96

و تحمل فشار همراه است. اما هرز نرفتن نيروهاى تعالى بخش و سازنده نوجوانان دختر و بعدها زنان، ضرورى است؛ چنان كه آيات حجاب نيز به آن اشاره كرده است.(1)

نويسنده در پايان، زنان و دختران را از ارزش هاى حقيقى خود آگاه مى كند و مى نويسد:

مواهب خداوند به زنان، تنها زيبايى ظاهرى نيست كه با پايان يافتن آن، زن به پايان نقش خود در حيات اجتماعى نزديك شود. ارزش زنان به كسب كمالات و فضيلت هاى اخلاقى و انسانى و جلب رضاى خداوند متعال است، نه اصرار بيهوده بر جلب توجه ديگران كه متأسفانه، بزرگ ترين بازنده اصلى اين بازى، زنان خواهند بود.(2)

حجاب و نقش آن در كاهش اضطراب

در پژوهشى ميدانى كه روى 4١5 نفر از دانش آموزان دبيرستان هاى دو شهر تهران و قم صورت گرفت، رابطه ميان نگرش به حجاب و ميزان اضطراب دانش آموزان محاسبه شد. در اين محاسبه، از روش همبستگى ميان ميانگين نمرات نگرش به حجاب و نمرات اضطراب استفاده شد. نتايج به دست آمده نشان داد رابطه بين اين دو متغير، منفى و معنادار است. عدد به دست آمده در اين محاسبه «6٢» است. اين عدد نشان مى دهد هر اندازه نگرش به حجاب در افراد مثبت تر باشد، اضطراب آنها


1- بررسي مسأله پوشيدگي از ديدگاه روان شناسي، ص5١.
2- همان، ص 55.

ص:97

كمتر است و به عكس، هر چه اضطراب افراد بالاتر باشد، نگرش مثبت به حجاب در آنها كمتر خواهد بود؛ به عبارت ديگر، دخترانى كه نگرشى مثبت به حجاب دارند و در نتيجه، از حجاب كامل ترى برخوردارند، در مقايسه با كسانى كه به حجاب اهميت كمترى مى دهند، از اضطراب كمترى برخوردارند و ميزان سلامت روانى آنها بالاتر خواهد بود.(1)

نمونه هايى از پيامدهاى مثبت حجاب و بى حجابى

در ادامه به چند نمونه از پيامدهاى مثبت حجاب و نيز مشكلاتى كه از بدحجابى و نداشتن پوشش مناسب، دامن گير زنان شده است، اشاره مى شود.

داستان اسلام آوردن زن آمريكايى به بركت حجاب

در يكى از شهرهاى امريكا، زنى مسلمان شده بود. وقتى خبرنگاران براى تهيه گزارش به او مراجعه كردند، داستان مسلمان شدنش را چنين نقل كرد: من در يك خانواده مسيحى زندگى مى كردم و هيچ گاه اسمى از اسلام نشنيده بودم. هنگامى كه كودك بودم، از هوش سرشار و استعداد بسيارى برخوردار بودم كه همه را به تعجب مى انداختم.

وقتى بزرگ تر شدم، به خاطر درك و فهم بالايى كه داشتم، از انجام كارهاى زشت و ناروا خوددارى مى كردم و با اينكه در كشورم اسمى از حجاب نبود و زنان، حجاب و پوشش مناسبى نداشتند، من از همان زمان


1- حجاب و نقش آن در سلامت روان، عباس رجبي، ص١٩٠.

ص:98

كودكى دوست نداشتم مردان نامحرم بدنم را ببينند. ازاين رو لباس هايم طورى بود كه تمام بدنم را مى پوشاند و در واقع من زنى عفيف و باحجاب بودم.

چند سال گذشت و من در مقابل فرهنگ بى بند و بارى جامعه مقاومت مى كردم. تا اينكه شبى در عالم رؤيا شخصى را با لباس روحانى ديدم كه به من فرمود: «من از سمت شرق مى آيم» . آن گاه كتاب مقدسى را به من نشان داد و گفت: «راه نجات و سعادت تو در اين كتاب است» . از خواب بيدار شدم و سه سال دنبال آن كتاب گشتم. ولى كتابى با آن نشانى كه در خواب ديده بودم، نيافتم.

روزى يك مسلمان هندى را ديدم و خوابى را كه ديده بودم، برايش نقل كردم. او دست در جيبش كرد و كتابى در آورد و به من نشان داد. ديدم دقيقاً همان كتابى است كه در خواب ديده بودم. پرسيدم: «اين چه كتابى است؟» گفت: «قرآن است و آن را به من هديه كرد» . با خوشحالى كتاب را گرفتم و آن را باز كردم تا بخوانم، ولى چون به زبان عربى بود، چيزى نفهميدم. تا اينكه پس از مدتى، ترجمه انگليسى آن را به دست آوردم. وقتى آن را مطالعه كردم، ديدم تمام مطالب آن مطابق عقل و فطرت است. پس ايمان آوردم و مسلمان شدم. اينجا بود كه فهميدم خداوند مرا به بركت حجاب، با اسلام آشنا كرد.(1)

اين داستان ما را به ياد سخنى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى اندازد كه


1- نقش زنان صالحه در اصلاح جامعه، سيد نعمت الله حسيني، ص١٢٢.

ص:99

فرمود:

«اَلْعِفَّةُ رَأْسُ كُلِّ خَيْرٍ»(1)؛ «عفت و پاك دامنى، منشأ هر خير و خوبى است» . در حقيقت، اين زن با رعايت حجاب و پوشيدگى و عفت ورزيدن، توفيق مسلمان شدن و اهل نجات شدن را پيدا كرد و از بزرگ ترين نعمت الهى بهره مند شد.

خواننده تركيه اى و حجاب

پيش از انقلاب و در زمان رژيم پهلوى كه فرهنگ غرب بر ايران حاكم بود، يكى از خوانندگان زن تركيه براى اجراى برنامه به ايران دعوت شد و هنگام ورود به ايران، مورد استقبال جمع كثيرى از جوانان قرار گرفت. در يك هفته اى كه اين خواننده مهمان ايران بود، روزى به همراه راننده اش به گردش در شهر تهران رفت. ناگهان يك خانم چادرى را ديد كه در پياده رو در حال حركت بود. او كه از نوع پوشش اين خانم متعجب شده بود، از راننده خواست اتومبيل را نگه دارد تا ملاقاتى با او داشته باشد و از انگيزه اش درباره پوشيدن چادر بپرسد. اين خانم باحجاب ايرانى در پاسخ به اين پرسش گفت: «چادر را به اين دليل پوشيده است كه حجابش را حفظ كند و او را از نامحرم دور نگه دارد» .

خواننده تركيه اى از او درخواست مى كند براى لحظه اى چادرش را به وى بدهد تا آن را امتحان كند. آن زن نمى پذيرد و مى گويد: «نمى توانم


1- غررالحكم و دررالكلم، عبدالواحد الآمدي، ج١، ص4٠.

ص:100

چادرم را به تو بدهم؛ چون در ديد نامحرم قرار دارم» . وقتى زن با اصرار او روبه رو مى شود، به ناچار به كنج ديوارى مى رود و چادرش را برمى دارد و به او مى دهد.

خواننده تركيه اى چادر را به سر مى كند، درحالى كه قصدش از اين كار، نوعى سرگرمى و كنجكاوى بوده است. ولى پس از پوشيدن چادر، ناگهان احساس عجيبى پيدا مى كند؛ احساسى بسيار عالى و زيبا. در اين هنگام به همراهان خود رو مى كند و با هيجان خاصى مى گويد: «در تمام عمرم چنين احساس جالبى نداشته ام؛ زيرا با چادر احساس آرامش مى كنم. احساس مى كنم متعلق به خودم هستم نه ديگران» .

عكس اين خانم را با همين چادر در تمام مجله هاى زن زمان طاغوت منتشر كردند. (1)

آرى، حجاب، به ويژه اگر كامل و با پوشش چادر باشد، اين پيام روشن را به افراد جامعه مى دهد كه زن، مالك بدن، احساسات و شخصيت خويش است. حجاب، زن را توانمند مى كند و به او اجازه مى دهد در اين دنياى پرزرق و برق مادى، از آن خودش باشد و هيچ كس به خود اجازه ندهد به حريم خصوصى او قدم بگذارد و او را تصاحب كند. حجاب، سند آزادى زن از قيد و بند بردگى و آزادى از اسارت شهوت پرستان است. زن، فقط باحجاب احساس مى كند شخصيت حقيقى و انسانى خود را يافته و به استقلال رسيده است.


1- پرسمان حجاب، حسين مهدي زاده، ص١١٣.

ص:101

تأثير بى عفتى بر روح و جان

«دكتر حاج حسين توكلى» ، از شاگردان «شيخ رجب على خياط» نقل مى كند: در زمان رژيم طاغوت كه بى حجابى خصوصاً در شهر تهران، به صورت علنى همه جا را فرا گرفته بود، روزى از مطب دندان سازى خود حركت كردم تا جايى بروم. سوار يك اتوبوس شدم كه تقريباً خالى بود. حوالى ميدان فردوسى، اتوبوس نگه داشت و جمعيتى از آقايان به همراه يك زن بى حجاب سوار ماشين شدند. ناگهان اتفاق عجيبى افتاد و آن اين بود كه ديدم تمام جمعيتى كه سوار ماشين هستند، حتى راننده، زن هستند و همه يك شكل و يك لباس! حتى كسى كه كنار من نشسته، زن است. از خجالت خودم را جمع كردم و فكر كردم اتوبوس، مخصوص كارمندان زن است و من اشتباهى سوارشدم.

كمى جلوتر، اتوبوس نگه داشت و خانمى پياده شد. وقتى آن زن پياده شد، ناگهان همه سرنشينان اتوبوس قيافه مردانه پيدا كردند و به همان شكلى كه اول بودند، تبديل شدند. همان جا تصميم گرفتم نزد شيخ رجب على بروم و اتفاق امروز را برايش تعريف كنم و توضيح بخواهم. وقتى به منزل شيخ رسيدم، قبل از اينكه حرفى بزنم، شيخ فرمود: «ديدى همه مردها زن شده بودند؟ ! چون مردها به آن زن توجه داشتند، به شكل زن در آمدند» .

بعد ادامه داد: «وقت مردن هركس به هرچه توجه دارد، همان جلوى چشمش مجسم مى شود. ولى اگر محبت اميرالمؤمنين در قلبش باشد، باعث نجات او مى شود» . اين داستان، انسان را به ياد اين سخن گهربار

ص:102

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى اندازد كه فرمود:

«اِنَّ المَرْء مَعَ مَنْ اَحَبَّه»(1)، «انسان با كسى كه دوستش دارد، محشور مى شود» .(2)

حجاب و امنيت

امنيت، از پيامدهاى فردى و اجتماعى حجاب است. زن، با پوشش كامل، هم احساس آرامش و امنيت مى كند و هم از سوء استفاده افراد فرصت طلب و اذيت و آزار آنها در امان مى ماند. زنى كه براى خود حريم قرار مى دهد و با پوشش و رفتارش، از ورود نامحرمان به حريمش جلوگيرى مى كند، هم خود را از آسيب ها و خطرها محفوظ مى دارد و هم جامعه را از تبديل شدن به جولانگاه شيطان و شيطان صفتان و به وجود آمدن زمينه انحراف جوانان، حفظ خواهد كرد.

در آيه 5٩ سوره احزاب، وقتى خداوند به زنان دستور مى دهد براى پوشش بدنشان در برابر نامحرم، از جلباب، يعنى چادر استفاده كنند، اين كار، يعنى استفاده از حجاب كامل، سبب مى شود همه افراد بفهمند كه اين زن، فردى پاك و باوقار است و به كسى اجازه نمى دهد مزاحم او شود يا امنيتش را به خطر اندازد. افزون بر اينكه وقتى زن با پوششى تحريك كننده در بين نامحرمان ظاهر شود، احتمال اينكه مورد مزاحمت و اذيت و آزار آنها قرار گيرد، بسيار است. وضعيت زنان در برخى كشورهاى غربى كه داعيه آزادى زن دارند، گوياى اين حقيقت است.


1- بحارالانوار، ج٧4، ص١٠٩.
2- كيمياي محبت، محمد محمدي ري شهري، ص١٧6.

ص:103

در يك گزارش خبرى از وضعيت امنيت زنان آمريكايى، آمده است: در امريكا، در زمستان كه مردم مجبورند به دليل سردى هوا خود را بپوشانند و از لباس بيشترى استفاده كنند، تجاوز به عنف كمتر مى شود. ولى در تابستان، تجاوز به عنف نسبت به زنان و حتى پيرزنان افزايش پيدا مى كند و حتى راهبه ها هم مصون نمى مانند.(1)

روزنامه «گاردين» درباره وضعيت زنان انگليسى و ناامنى كه در اين كشور غربى براى زنان به وجود آمده است، مى نويسد: سالانه پانصد هزار مورد خشونت و ضرب و جرح بر ضد زنان اعمال مى شود. مراكز حمايت از حقوق زنان در انگليس مى گويند: از هر چهار زن انگليسى، يك زن در طول عمر خود هدف خشونت شديد مردان قرار مى گيرد و دچار آسيب جدى مى شود. خشونت بر ضد زنان، مربوط به سن، طبقه اجتماعى يا گروه قومى و نژادى خاصى نيست. گفته مى شود كه هزينه رسيدگى به دعاوى خشونت بر ضد زنان و خدمات اجتماعى و مراقبت هاى بهداشتى از زنان آسيب ديده، سالانه به سه ميليارد و دويست ميليون دلار مى رسد. ولى هزينه هاى روحى و روانى اين موارد غير قابل محاسبه است. براساس همين گزارش، روزانه هزار زن انگليسى در تماس تلفنى با مركز فوريت هاى پليس، از موارد خشونت و ضرب و جرح عليه خود شكايت مى كنند.(2)


1- حجاب و نقش آن در سلامت روان، ص١٠٨.
2- نقش زنان صالحه در اصلاح جامعه، ص٣٩٢.

ص:104

يكى از نويسندگان معاصر درباره وضعيت امنيت زنان جوامع غربى مى نويسد:

نداشتن حجاب و پوشش توأم با آرايش هاى هوس انگيز زنان در غرب، آن چنان بر مردان تأثير مخرب گذاشته است كه بيشتر نسل جوان حاضر را به بيمارى هاى جنون جنسى مبتلا ساخته است. در كشورهاى غربى، رسانه ها هر روز اخبار وحشتناك حمله هاى وحشيانه اين افراد به زنان را منتشر مى كنند. آمارها حاكى از آن است كه زنان اين كشورها به خاطر توصيه هاى راديو و تلويزيون، براى حفظ جان خود از وسايل دفاعى از قبيل اسپرى هاى بى هوش كننده و سلاح هاى سرد استفاده مى كنند. اين در حالى است كه معمولاً در حملات وحشيانه مردان به آنها، اين سلاح ها عليه خودشان به كار گرفته مى شود. حتى مجازات هاى شديد براى جنايتكاران حملات جنسى، باعث شده تا جانيان، قربانى خود را كه تنها شاهد جنايت است، به قتل برسانند. (1)

حجاب و آرامش روانى

خانمى نقل مى كند كه من هرگاه در قرائت قرآن به آيات حجاب مى رسم، دگرگون مى شوم و از اينكه در ايام جوانى ام، نسبت به رعايت حجاب دقت كافى نداشتم و همين موضوع، سبب دردسرهاى زيادى براى من شد، بسيار افسوس مى خورم. او داستان زندگى اش را


1- حجاب و نقش آن در سلامت روان، ص١٠٧

ص:105

چنين بيان مى كند:

من با اينكه زن باحجابى بودم، ولى هميشه دوست داشتم، صورتم را كمى آرايش كنم و با اينكه سعى مى كردم آن را بپوشانم، ولى چشمم كه با آرايش كردن، زيبايى خاصى پيدا مى كرد را نمى توانستم بپوشانم. ما و برادرشوهرم رفت و آمد زيادى با هم داشتيم. اگر مجبور مى شدم سر سفره اى كه ايشان هم حضور داشت، بنشينم، طورى مى نشستم كه صورتم پيدا نباشد. اما گاه گاهى نگاه سنگين برادرشوهرم را حس مى كردم. من دوست داشتم هنگام صرف غذا، سفره خانم ها از آقايان جدا باشد، ولى جارى ام مى گفت سفره يكى باشد، راحت تر است، مگر ما غريبه ايم! همسر من هم مى پذيرفت كه دور هم باشيم و من هم قبول مى كردم و سعى مى كردم سر سفره، بچه ها را بين خودم و نامحرم بنشانم تا كمتر ديده شوم. گاهى برادر شوهرم حرف هايى را به كنايه يا شوخى مى گفت، اما گمان نمى كردم جدى باشد و چيزى در دل داشته باشد تا اينكه روزى در خانه آنها مهمان بوديم و هوا هم بسيار سرد شده بود. بچه كوچكم خوابش برد و جارى ام رفت تا از طبقه بالا لحاف بياورد. همسرم نيز بچه ديگرم را به دستشويى برده بود و من در اتاق تنها بودم و قصد داشتم نماز بخوانم كه ناگهان برادرشوهرم وارد اتاق شد و در را بست. او جلو آمد و با حالت خاصى از من تقاضاى نابجايى كرد. من كه از وحشت، تمام بدنم مى لرزيد، به گريه افتادم و التماس كردم كه دست از سرم بردارد و حتى تهديد به جيغ زدن كردم. اما او گفت كه دست بردار نيست. بعد ادامه داد كه سال هاست چهره آرايش كرده تو مرا آسوده

ص:106

نمى گذارد و در اين مدت، دائماً تصوير صورت زيبايت در ذهن من ايجاد وسوسه مى كند. اگر تقاضاى مرا قبول نكنى، به تو تهمت مى زنم و نزد همه فاميل مى روم و مى گويم كه تو به من نظر داشتى و از من تقاضاى ناشايست نموده اى! من گريه مى كردم، ولى فايده اى نداشت. سرانجام مجبور شدم به او ناسزا بگويم و نفرين كنم تا بالأخره او مرا رها كرد و رفت. همان وقت فهميدم كه در اين سال ها چه اشتباه بزرگى مرتكب شده ام. اما اين فهميدن ديگر به حالم سود نداشت و كار از كار گذشته بود؛ زيرا او به تهديدش عمل كرد و با دروغ هايش كارى كرد كه ما دو خانواده با هم قطع رابطه كرديم و با اين تهمت و دروغ، آبروى من پيش فاميل رفت. درحالى كه من بى گناه بودم. همسرم نيز ديگر مرا قبول نداشت و حتى مدتى افرادى را مأمور مى كرد كه مرا تحت نظر بگيرند و خودش هم نسبت به من بى توجه شده بود.

در اين مدت كه دنيا براى من يك جهنم واقعى شده بود، كارى جز گريه كردن نداشتم. با اينكه همه اطرافيان مرا به خوبى مى شناختند، ولى ديگر از آن محبت ها و احترام ها خبرى نبود. نگاه همه بر من سنگين بود. ديگر دوست نداشتم آرايش كنم و اين هوس در من از بين رفت. آرزوى مرگ مى كردم و با خود مى گفتم: خدايا به درستى كلامت پى بردم. حالا فهميدم كه چرا نبايد زيبايى هايم را به نامحرم نشان دهم و نيز فهميدم كه در بين نامحرمان فرقى بين آشنا و غريبه نيست. من از اين غافل بودم كه هر مرد نامحرمى، هر كسى هم كه باشد، غريزه دارد و ممكن است نتواند جلوى غريزه اش را بگيرد. خدايا! از رفتارهاى گذشته ام و غفلت ها و

ص:107

بى توجهى هايم، خصوصاً بى توجهى به حجاب توبه مى كنم.(1)

سال ها گذشت و من بهاى سنگينى به خاطر بى توجهى ام به رعايت حجاب متحمل شدم تا اينكه برادر شوهرم به بيمارى سختى مبتلا شد. اين حادثه سبب تنبه او شد و تصميم گرفت اشتباه گذشته اش را جبران كند. ازاين رو هر كس به عيادتش مى رفت، به او مى گفت: «به فلانى بگوييد مرا حلال كند. من به او تهمت زدم و او زن بى گناهى است» . بالأخره روزى شوهرم با يك جعبه شيرينى به منزل آمد و از من معذرت خواهى كرد و گفت: «امروز فهميدم كه تو زن پاك و مؤمنى بوده اى و من بى جهت، تهمت هاى برادرم را درباره تو پذيرفته بودم» . او به من گفت كه در اين مدت بسيار به تو بدبين شده بودم و حتى گاهى فكر مى كردم كه بچه هايم مال من نيست. من تازه فهميدم كه بر اثر بى توجهى ام، چه فاجعه بزرگى براى خودم ايجاد كرده بودم. ولى از اينكه ماجرا به خير گذشت، خوشحال بودم. آن شب وقتى خوابيدم، احساس كردم پس از مدت ها اضطراب و بى خوابى، الان مى توانم خواب راحتى داشته باشم.

پس از چند روز جارى ام به منزل ما آمد و حلاليت طلبيد. من به او گفتم: «شوهرت به من تهمت بزرگى زد، اما آبروى او را نبردم و نگفتم كه او چه تقاضايى از من كرده بود؛ زيرا مسبب همه اين كارها را خودم مى دانستم. در دلم او را دعا كردم كه مرا از خواب غفلت بيدار كرد و


1- جالب اينجاست كه خداوند در آيه حجاب، يعني در آخر آيه ٣١ سوره نور، به همه افراد فرمان توبه مي دهد. شايد اين قسمت داستان، به اين مطلب مهم اشاره داشته باشد.

ص:108

نگذاشت اين بار سنگين گناه را به قيامت ببرم» .

به لطف خدا او هم از بيمارى نجات پيدا كرد و تصميم گرفت جلوى چشمش را بگيرد و ديگر نگاه شيطانى به نامحرمى نداشته باشد. من نيز ديگر آن زن قبلى نبودم و حجابم شديدتر از قبل شد. خداوند دوباره صفا و صميميت را به اين دو خانواده برگرداند و درهاى رحمتش را به روى ما باز كرد.

گفتنى است همواره اين گونه اشتباه ها و غفلت ها ختم به خير نمى شود و چه بسا گاه به قتل و خون ريزى يا طلاق و جدايى و در به در شدن بچه ها مى انجامد. بر اين اساس، همواره در برابر آموزه هاى الهى سر تسليم فرود آريم تا دچار اين گونه مشكلات نشويم.(1)

در پايان اين داستان يادآورى اين حديث از امام رضا (عليه السلام) درباره دورى كردن از نامحرم و پيامدهاى زيان بار غفلت از اين واجب الهى ضرورى است؛ حضرت فرموده است:

حَرُمَ النَّظَرُ إلى شعور النِّساءِ المَحْجُوباتِ بِالاَزْواجِ وَ غَيْرِهِنَّ مِنَ النِّساء لِما فيه مِنْ تَهْييجِ الرِّجالِ وَما يَدْعُو التَّهْييجُ اِلَى الفَسادِ وَالدُّخُولِ فيما لا يَحِلُّ وَلا يَجْمُلُ وَكَذلِكَ ما أشْبَهَ الشُّعُورَ.(2)

نگاه كردن به موى سر زنان، چه شوهردار و چه غير شوهردار حرام است؛ زيرا سبب برانگيخته شدن غريزه شهوت مردان مى شود و اين برانگيختگى، آنان را به فساد و انجام دادن كارهاى حرام و نازيبا


1- به نقل از: دانستني هايي درباره ازدواج، عصمت حداد، ص١٢٧.
2- بحارالانوار، ج١٠١، ص٣4.

ص:109

مى كشاند، چنان كه نگاه كردن به قسمت هاى ديگر بدن زن نيز همين حكم را دارد.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نيز در سخنى كوتاه، ناامنى حاصل از رعايت نكردن حريم زن و مرد نامحرم را چنين بيان مى كند:

ايّاكمُ وَمُحادَثةَ النِّساء فَاِنَّهُ لايَخْلُو رَجُلٌ بِامْرَأَةٍ لَيْس لَها مَحْرَمٌ اِلّا هَمَّ بِها.(1)

از گفت وگو با زنان بپرهيزيد؛ زيرا هرگاه مردى بيگانه با زنى نامحرم خلوت كند، قصد او كند.

اين حديث، پيامى روشن براى زنان دارد كه اگر مى خواهند مورد سوء قصد مردان قرار نگيرند، هرگز با آنان راحت نباشند. بلكه هميشه جانب احتياط را رعايت كنند؛ زيرا وقتى مردان تحريك مى شوند، كمتر مى توانند خود را كنترل كنند.

حافظان حجاب

در طول تاريخ، زنان پاك دامن و با ايمان بسيارى براى حفظ حجاب و عفت خود، همه مشكلات را به جان خريده از جان و مال خود گذشته، ولى از حيا و عفاف دست بر نداشته اند. اين زنان كه در حقيقت، اسطوره هاى مجاهدت و جهادند، بهترين الگوى حجاب براى زنان و عالى ترين نمونه تقوا و پاك دامنى براى مردان به شمار مى روند. در حقيقت، وقتى زن با حفظ حيا و عفت خود به درجه بالاى انسانيت،


1- نهج الفصاحه، ص٢٠٢.

ص:110

ايمان و شايستگى مى رسد، در فرهنگ قرآن، براى همه مردان و زنان الگو مى شود؛ براى نمونه، قرآن حضرت آسيه را كه براى حفظ ايمان و عقيده اش، از تمام خوشى هاى مادى و ناز و نعمت كاخ فرعونى گذشت و تن به شكنجه هاى طاقت فرساى فرعونيان سپرد و نيز حضرت مريم را به خاطر عفت و پاك دامنى و ايمان و صداقتش، الگوى تمام مردان و زنان آزاده و مؤمن معرفى مى كند.

وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ * وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ (تحريم:١١ و١٢)

و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام كه گفت: پروردگارا! خانه اى براى من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش و همچنين به مريم، دختران عمران كه دامان خود را پاك نگه داشت و ما روح خود را در آن دميديم. او كلمات پروردگار و كتاب هايش را تصديق كرد و از مطيعان فرمان خدا بود.

جان باختن براى حفظ حجاب

در «تاريخ طبرى» ، داستان فداكارى زنى باحيا و عفيف نقل شده است كه براى حفظ حجابش، جانش را قربانى مى كند، ولى در معرض نگاه

ص:111

نامحرم قرار نمى گيرد. در دوره پادشاهان هخامنشى، زنان به حجاب خود سخت پايبند بودند. يكى از اين زنان فداكار، بانويى به نام «وشتا» همسر «خشايار» ، پادشاه ايران بود. او كه زنى بسيار زيبا و با شكوه بود، به حجاب خود اهميت ويژه اى مى داد. روزى خشايار شاه مجلس با شكوهى ترتيب داد و تصميم گرفت همسر زيباى خود را بى پرده و بدون حجاب كامل در آن مجلس حاضر كند تا مردم او را ببينند و به زيبايى او پى ببرند و پادشاه را تحسين كنند و داشتن چنين زن زيبايى را از كمالات شاه بدانند.

وقتى پادشاه از همسرش خواست بدون حجاب و پوشش، به مجلس بيايد يا حداقل برقع از صورت خود بردارد، آن زن عفيف و باحيا نپذيرفت با پوشش نامناسب در جمع حاضر شود. پادشاه او را به مرگ تهديد كرد، ولى اين زن قهرمان تن به خوارى بدحجابى نداد و سرانجام به فرمان شاه كشته شد تا اين درس بزرگ را به زنان و مردان غيرت مند بدهد كه حفظ حجاب، از حفظ جان نيز مهم تر است.(1)

حاكم و زن باغبان

روزى حاكم بصره در باغ خود قدم مى زد. ناگهان چشمش به زن باغبان افتاد. آن زن بى نهايت زيبا و عفيف بود. حاكم كه شيفته زيبايى زن شده بود، باغبان را در پى كارى فرستاد تا از زن دور شد. آن گاه به زن باغبان گفت: «برو و همه درها را ببند» . زن رفت و باز آمد. پادشاه


1- زن به ظن تاريخ، بنفشه حجازي، ص٩١ با كمي دخل و تصرف .

ص:112

پرسيد: «همه درها را بستى؟» زن گفت: «همه درها را بستم؛ فقط يك در را نمى توان بست» . حاكم گفت: «آن كدام در است؟» زن گفت: «آن درى است كه ميان تو و پروردگار توست كه هرگز بسته نمى شود» .

حاكم چون اين سخن شنيد، از خواسته اش پشيمان شد و استغفار و توبه كرد.(1)

حجاب دختران كسرا پادشاه ايران

در منابع اسلامى آمده است، در جنگ ميان مسلمانان و پادشاه ساسانى، مسلمانان پيروز شدند و اموال و اسيران زيادى در اختيار مسلمانان قرار گرفت. سه تن از دختران يزدگرد سوم نيز در ميان اسرا بودند. اين دختران را با ثروت فراوانى كه داشتند، براى عمر، خليفه دوم آوردند. آنها با پوشش و نقاب، صورت خود را پوشانده بودند. از آنجا كه مى خواستند آنان را براى فروش در معرض ديد مردم قرار دهند، خليفه دستور داد پوشش از چهره برگيرند تا مسلمانان آنها را ببينند و خريداران، پول بيشترى به پاى آنها بريزند. ولى دوشيزدگان ايرانى از برهنه كردن صورت خوددارى كردند و به سينه نماينده عمر زدند و وى را از خود دور ساختند. خليفه خشمناك شد و خواست با تازيانه شاهزادگان ايرانى را بيازارد، درحالى كه آنان به شدت مى گريستند. در آن هنگام امام على (عليه السلام) نزديك آمد و به عمر فرمود: «در رفتارت مدارا كن! از


1- نقش زنان صالحه در اصلاح جامعه، ص١١6.

ص:113

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) شنيدم كه مى فرمود: بزرگ و شريف هر قومى را كه خوار و فقير شده، گرامى بداريد» . آتش خشم عمر، پس از شنيدن سخن امام على (عليه السلام) فرو نشست. سپس امام افزود: «با دختران پادشاهان نبايد مانند دختران بازارى (كنيز) رفتار كرد» . آن گاه آنان را آزاد گذاشت تا با هر كس كه مى خواهند، ازدواج كنند.(1)

جلوگيرى از ورود خانواده بى حجاب رضاخان به حرم حضرت معصوَمه (عليها السلام)

عصر حكومت ديكتاتورى رضاخان بود. در عيد نوروز سال ١٣٠6 شمسى (برابر با ٢٧ ماه رمضان ١٣46ه. ق) زائران بسيارى از اطراف و اكناف، براى زيارت مرقد منور حضرت معصومه (عليها السلام) به قم آمده بودند. ناگهان اين خبر در شهر پيچيد كه چند نفر از زنان خانواده رضاخان (همسر و دو دخترش به نام هاى شمس و اشرف) بدون حجاب وارد قم شده اند و مى خواهند با همان وضع، وارد حرم شوند.

اين گستاخى و بى احترامى خانواد شاه، موجب خشم مردم شد و يك روحانى به نام «سيد ناظم واعظ» ، مردم را به امر به معروف و نهى از منكر فرا خواند و احساسات دينى و پاك مردم را تقويت كرد.

در اين ميان، خبر به يكى از علماى مجاهد و مدرسان بزرگ حوزه علميه به نام «آيت الله شيخ محمدتقى بافقى» رسيد. ايشان نخست براى


1- السيرة الحلبيه، علي بن برهان الدين الحلبي.

ص:114

خانواده رضاخان پيام داد: «اگر مسلمان هستيد، نبايد با اين وضع، در اين مكان مقدس حضور يابيد و اگر مسلمان نيستيد، باز هم حق نداريد [زيرا كافر نبايد وارد حرم شود]» .

خانواده رضاخان، به پيام آيت الله بافقى توجهى نكردند و آن عالِم ربانى، خود، به حرم حضرت معصومه (عليها السلام) آمد و به خانواده رضاخان اخطار داد. همين برخورد، نزديك بود موجب قيام و شورش مردم ضد حكومت شاه شود.

شهربانى، به رضاخان اطلاع داد: «خانواده شما (همسر و دو دختر شما) به دستور روحانيان در اتاقى زندانى شده اند و به آنان اخطار شده كه حق ندارند بدون حجاب وارد حرم شوند» . ازاين رو رضاخان با يك واحد نظامى به قم آمد و با چكمه وارد صحن مطهر شد و آيت الله بافقى را مورد ضرب و شتم قرار داد درحالى كه او با فرياد مى گفت: «يا امام زمان، به فرياد برس!» سپس به دستور رضاخان، آيت الله بافقى را مدتى زندانى و پس از آن به شهر رى تبعيد كردند. وى تا آخر عمر، زير نظر اداره آگاهى در تبعيد و همواره در حال عبادت بود تا از دنيا رفت.

گفتنى است آيت الله شيخ محمد تقى بافقى (رحمه الله) ، در عصر مرجعيت «آيت الله العظمى شيخ عبدالكريم حائرى (رحمه الله)» ، از مدرّسان معروف حوزه علميه بود و در سال ١٣٢٢شمسى در تبعيدگاه خود (شهر رَى) از دنيا رفت. قبر شريفش در مسجد بالاسر و در كنار مرقد منور حضرت معصومه (عليها السلام) است.

ص:115

آرى، مسئله حجاب، چنان با اهميت بود كه علماى اسلام براى حفظ آن قيام مى كردند و به تبعيد و زندان مى رفتند.(1)

داستان حجاب در كشورهاى به اصطلاح متمدن

در سال هاى اخير، شاهد بروز پديده اى عجيب در برخى كشورهاى غربى مدعى آزادى و حقوق بشر بوديم كه برخلاف تمام قوانين بين المللى و حقوقى عمل كردند و بسيارى از دولت هاى منطقه نيز از آنها حمايت كردند. اين پديده و اتفاق عجيب، مخالفت اين كشورها و دولت ها با پوشش حجاب زنان و دختران پاك دامنى است كه حاضر نبودند زيبايى هاى خود را در معرض ديد چشمان ناپاك و هوس آلود دنياپرستان قرار دهند.

در اين كشورهاى به اصطلاح متمدن و منادى آزادى و حقوق بشر، هر روز اخبارى درباره وضع قانون ممنوعيت حجاب يا گرفتن ماليات مضاعف از زنان محجبه يا تعيين جريمه نقدى براى كسانى كه براى حفظ حجاب خود از روبند استفاده مى كنند، يا ممانعت از ورود دختران محجبه به دانشگاه ها، يا ممنوعيت اعطاى گواهينامه رانندگى به زنان باحجاب و ده ها مورد مانند آن به گوش مى رسد. اين اخبار، قلب هر انسان آزاده اى را از اين همه بى عدالتى و ناديده گرفتن حقوق انسانى به درد مى آورد و عمق ضديت دولت هاى غربى باحجاب و مظاهر دينى


1- پوشش زن در اسلام، محمد محمدي اشتهاردي، ص٨6.

ص:116

به ويژه حياى زنان را بيش از پيش آشكار مى كند. اين در حالى است كه گرايش به حجاب و ايستادگى در برابر فرهنگ غربى، روز به روز در ميان دختران و زنان اين كشورها زيادتر مى شود. خانم «وندى سليت» ، فارغ التحصيل رشته فلسفه، در كتاب «دختران به عفاف روى مى آورند» ، مى نويسد:

نسل جديد دختران امروز امريكا مى خواهند، چيزى نباشند كه والدينشان بوده اند و در تلاشند كه با خويشتن دارى، زندگى عاقلانه و عفيفانه اى در پيش گيرند و رابطه خصوصى را تا شروع زندگى دائمى به تعويق بيندازند. آنها مى خواهند سبك زندگى و نوع پوشش خود را تغيير دهند.(1)

مروه شربينى، شهيد حجاب

ماجراى شهادت مظلومانه مروه شربينى، از يك سو اوج دشمنى و مخالفت غرب باحجاب و آزادى عفاف و پوشش زن و از ديگرسو مقاومت و ايستادگى زن مسلمان در برابر اين فرهنگ ضد انسانى و ضد دينى را نشان مى دهد؛ چنان كه زن مسلمان حاضر مى شود براى دفاع از حجاب و عفاف خود، جان عزيزش را فدا كند.

اين ماجرا چنان عجيب بود كه «مروه الشربينى» را به نمادى براى معترضان به «اسلام ستيزى غرب» تبديل كرد. شربينى در سال ١٩٩5 از كالج انگليسى دختران فارغ التحصيل شد و از سال ١٩٩٢ تا ١٩٩٩ عضو


1- سايت مؤسسه فرهنگي هنري خراسان.

ص:117

تيم ملى هندبال مصر بود. شوهرش نيز در مؤسسه «ماكس پلانك» شهر «درسدن» در رشته مهندسى ژنتيك مشغول تحصيل بود و براى انجام تز دكتراى خود همراه مروه به آلمان آمده بود.

ماجراى عجيب قتل مروه از اين قرار است كه وى به دادگاهى مراجعه و مردى آلمانى به نام «آلكس دبليو» را متهم كرد كه در پارك زمانى كه با پسرش بازى مى كرده، به او توهين كرده و به دليل حجابش، او را تروريست و فاحشه اسلامى خطاب كرده است. دادگاه شكايت شربينى را پذيرفت و آلكس را به پرداخت ٧5٠ يورو محكوم كرد. آلكس دبليو اين حكم را نپذيرفت و تقاضاى تجديد نظر كرد. هنگام برگزارى جلسه دادگاه تجديد نظر در يك دادگاه درجه ٢ در شهر درسدن، مرد آلمانى جلوى چشمان قاضى و ديگر حاضران به شربينى حمله كرد و با ضربات چاقو وى را كه سه ماهه باردار بود، از پا در آورد. در اين هنگام، شوهر مروه براى نجات همسرش به طرف او شتافت كه پليس آلمان به او تيراندازى كرد. پس از آن، شوهر مروه با وضعيتى بحرانى در بيمارستان بسترى شد و فرزند خردسال سه ساله آنها نيز كه شاهد اين ماجراى خون بار بود، براى معالجه، زير نظر روان شناس قرار گرفت. (1)

پرداخت ماليات براى حفظ حجاب

زنان محجبه هلندى ماليات حجاب مى پردازند. به تازگى طرح «ممنوعيت حجاب زنان مسلمان هلند در اماكن عمومى» به تصويب


1- سايت مؤسسه فرهنگي هنري خراسان.

ص:118

پارلمان هلند رسيده است. در نروژ نيز دختران محجبه، اجازه ورود به مدارس دولتى را ندارند. ممنوعيت حجاب فقط به هلند و فرانسه و نروژ محدود نمى شود، بلكه اين ممنوعيت در ديگر كشورهاى اروپا نيز وجود دارد.

در آلمان، هفت استان از شانزده استان اين كشور، حجاب را براى آموزگاران مسلمان در مدارس دولتى، ممنوع كرده اند. مجلس نمايندگان بلژيك، مجلس هلند، دولت سوئيس و دولت ايتاليا نيز قانون ممنوعيت استفاده از پوشش اسلامى و روبند را تصويب كرده اند. به موجب اين قانون، از اين پس زنان مسلمان در اماكن عمومى و اداره هاى دولتى، حق استفاده از روبند يا ردايى كه بدن آنها را به طور كامل بپوشاند، ندارند. گفته شده است چندى پيش، زنى مسلمان در شمال ايتاليا كه در يكى از خيابان هاى «نووارا» با پوشش روبند به سمت مسجد مى رفت، 65٠ دلار جريمه شد.

گفتنى است در كشور سوئيس، چنين قانونى براى گردشگران منطقه حوزه خليج فارس كه در هتل هاى اين كشور اقامت مى كنند و در فروشگاه هاى لوكس سوئيس، پول هاى كلان خرج مى كنند، اعمال نمى شود! البته مسلمانان اروپا كه بزرگ ترين اقليت اين قاره هستند، در كشورهايى مانند هلند و فرانسه تظاهرات و اعتراض هاى بسيارى به اين محدوديت ها كرده اند. (1)


1- سايت مؤسسه فرهنگي هنري خراسان.

ص:119

ماجراى دانش آموز آمريكايى كه باحجاب شد

«سمر» دانش آموزى سيزده ساله در مدرسه «رستون» ، در ايالت ورجينياى امريكا بود. وى همواره شلوارهاى تنگ و پيراهن هاى كوتاه مى پوشيد و با موهايى آراسته به مدرسه مى آمد. ولى با آغاز سال جديد درسى، همكلاسى هاى سمر، او را باحجاب كامل و ظاهرى اسلامى ديدند.

«سمر» كه دانش آموز سوم راهنمايى بود، در مصاحبه اى با روزنامه «واشنگتن پست» ، در شماره روز جمعه ١٣/١١/٢٠٠٩ گفت: «با اينكه مى دانستم با مشكلات بسيار زيادى روبه رو خواهم شد و بسيارى از دوستان و همكلاسى هايم را از دست خواهم داد، اما تصميم گرفتم كه حجاب بر سر كنم» .

وى در ادامه اين گفت وگو افزود: «پس از برسر كردن حجاب، اولين لحظه اى كه دوستانم را ديدم، يكى از سخت ترين لحظات زندگى برايم بود؛ زيرا به نظر آنان خيلى عجيب و غريب مى آمدم و آنان اصلاً دوست نداشتند با من حرف بزنند يا به من نزديك شوند. همه آنان با تنفر و خشم به صورت من نگاه مى كردند؛ گويا چهره اى بسيار زشت و كريه دارم! بعضى ها هم طورى از كنارم رد مى شدند كه گويا اصلاً مرا نديده اند و به من هيچ توجهى نمى كردند.

اولين كسى كه مرا با آغوش گرم مورد استقبال قرار داد، دوست مسلمانم «ايمان كرورتو» بود. او يك مسلمان است، اما حجاب بر سر نمى كند. از من پرسيد: آيا مى خواهى در طول سال حجاب بر سر كنى؟ !

ص:120

پاسخ دادم: بله. پاسخم او را به فكر فرو برد و احساس كردم برايش خيلى جالب بود»(1)

حجاب زنان تازه مسلمان در غرب

مهم ترين ويژگى زن جوانى كه به اسلام گرايش پيدا مى كند، تغيير پوشش اوست. همين امر سبب به وجود آمدن اتفاق هاى تلخ و شيرين براى او مى شود؛ يكى از اين زنان درباره مسلمان شدنش مى گويد:

در مورد انتخابم و مسلمان بودنم، خيلى با پدر و مادر و ديگر اعضاى خانواده كلنجار رفتم. مشكل آفرين ترين موضوع، حجاب و پوشش اسلامى من بود. تصور مى كنم حجابم هميشه دينم را به يادشان مى آورد و مايه شرمندگى و خجالت براى ايشان بود. فكر مى كنم اگر مسلمان بودم، اما حجاب نداشتم، خيلى راحت تر با مسئله برخورد مى كردند. آرزوى من اين است كه آنها نيز اسلام را بشناسند و خودشان به آن علاقه مند شوند؛ نه به خاطر اينكه من مسلمانم.(2)

خانم ديگرى در اين باره مى گويد:

وقتى براى مدتى كوتاه، فرايض مذهبى اسلام را انجام دادم، فهميدم كه خيلى هم سخت نيست. پوشيدن حجاب مهم ترين چيزى بود كه هم خودم و هم اطرافيانم مجبور بودند به آن عادت كنند. در يك شهر خيلى كوچك زندگى مى كردم و افراد زيادى دائم از من سؤال


1- سايت برترين حجاب.
2- دختران راهي ديگر، كارول ان آنوي، ترجمه: محمد عرب و ناهيد آزادمنش، ص١١4.

ص:121

مى كردند. اما در شهر محل دانشگاه ما كه شهرى بزرگ تر بود، بيشتر مردم حجاب را مى شناختند و زنان زيادى را با پوشش حجاب اسلامى در سرتاسر شهر مى ديدند. زمستان بود كه شروع به پوشيدن حجاب كردم. از همين رو، تا فرارسيدن تابستان خيلى مشكل نداشتم. در طول زمستان روسرى به سر داشتم و در جمع مردم نيز حاضر مى شدم. استوار و ثابت قدم ماندم. اسلام را نمى شود با چيزى ديگر قاطى كرد يا بگويى وقتى در آمريكايى، مثل آمريكايى ها باش! به چيزى كه به آن اعتقاد دارى و مى پندارى درست است، بايد عمل كنى؛ حتى اگر تمامى مردم، اعم از مسلمان يا غير مسلمان، جور ديگرى عمل كنند.(1)

خانم ديگرى نيز مى گويد:

انجام فرايض مذهبى برايم آسان بود. در پذيرش و انجام عباداتى چون نماز، روزه و همچنين كنار گذاردن مشروبات الكلى، نه تنها مشكلى نداشتم، بلكه از منافع آن نيز بهره مند شدم. مشكل ترين نبرد من، پوشاندن سرم با روسرى بود. هر چند هيچ كس نمى تواند بفهمد، من پوشش اسلامى را به دليل وقار آن پذيرفتم.(2)

حجاب و تحول فكرى زنان غربى

حجاب، يك پوشش ساده يا يك مد لباس نيست كه زن آن را برمى گزيند، بلكه نشانه اى از يك تحول و تغيير اساسى در فكر و روح


1- دختران راهي ديگر، ص١١5.
2- همان.

ص:122

زن است. حجاب، يك انتخاب بزرگ است كه زن براى خود برمى گزيند و ارزش حجاب به اين است كه نشان دهنده اين انتخاب بزرگ است. شايد اهميت اين موضوع در يك جامعه اسلامى مانند ايران احساس نشود؛ زيرا پوشش حجاب براى ما عادت شده، ولى در جوامعى كه بيشتر زنان حجاب ندارند، مانند كشورهاى غربى و حتى برخى كشورهاى اسلامى، حجاب نشانه يك تفكر است؛ تفكرى الهى.

بنابراين، زنى كه در جوامعى مثل جوامع غربى براى خود پوشش حجاب را برمى گزيند، به همه نشان مى دهد كه مسلمانى متعهد است و براى حفظ مسلمانى خود، همه مشكلات را مى پذيرد و حاضر است هر بهايى را بپردازد. به خاطر دارم در سال هاى آغاز انقلاب كه بى حجابى در حال ريشه كن شدن بود، فردى كه از تحليل درست مسائل سياسى ناتوان بود، با ناراحتى مى گفت: «آيا ما انقلاب كرديم و اين همه خسارت جانى و مالى متحمل شديم تا فقط زنان كشورمان يك روسرى به سر كنند؟» او فكر مى كرد حجاب، تغييرى ساده در پوشش است. در پاسخ به اين گونه تحليل هاى سطحى بايد گفت كه اگر حجاب، پوششى ساده است، چرا امروزه دولت هاى غربى، قوانين منع حجاب وضع مى كنند و در برخورد با زنان مسلمان و محجبه اين گونه سختگيرى مى كنند؟ چرا زنان مسلمان و باحجاب، براى حفظ حجاب خود حاضرند همه سختى ها را تحمل كنند؟ پس همان گونه كه گفتيم، حجاب يك تفكر است و احياى حجاب، احياى تفكر دينى است؛ احياى اسلام ناب محمدى است. حجاب همان اسلامى است كه بر اندام استكبار و مخالفان اسلامى لرزه مى افكند. به

ص:123

همين دليل، دشمنان اسلام، باحجاب به شدت مخالفت مى كنند و به آزار و اذيت زنان باحجاب مى پردازند.

خانمى آمريكايى كه به تازگى مسلمان و باحجاب شده است، درباره حجابش مى گويد:

به عنوان يك زن مسلمان، موانع زيادى بر سر راه من وجود دارد كه ناشى از مسلمانان يا اسلام نيست، بلكه از جانب جامعه اى است كه در آن زندگى مى كنيم. آدم گاهى احساس مى كند كه در امريكا مثل يك ماهى است كه خلاف جهت آب دارد شنا مى كند. دائماً بايد درباره حجابت به اين و آن توضيح بدهى. از مشاغل مختلفى به خاطر حجابم طرد شده و به عبارت ديگر به صورتى آشكار مورد تبعيض واقع شده ام. با وجود اين، صميمانه شكرگزار حجابم. اين نوعى آزادگى در عرصه اى است كه زنان بى بند و بار غربى هرگز قادر به فهم آن نيستند. من زمانى احساس عزت و احترام مى كنم كه اسلام را در هر جا كه به ديگران عرضه مى كنم، به شكلى قوى ارائه كنم تا به عنوان يك مسلمان شناخته شوم. (1)

زن ديگرى درباره علت انتخاب پوشش اسلامى در جامعه امريكا مى گويد:

تصور من از زن بودن تغيير كرده است. ديگر آزادى را در شلوارهاى تنگ و دامن كوتاه نمى بينم، بلكه آن را در حجاب و


1- دختران راهي ديگر، ص١١٩.

ص:124

وقار مى يابم. ديگر قائل به تساوى زن و مرد نيستم، بلكه بر اين باورم كه براى هر كدام نقش هايى وجود دارد كه مناسب آنهاست. در عين حال، همه ما از مرد و زن، داراى نيازها و استعدادهاى منحصر به فردى هستيم كه فرصت پرورش آنها را داريم.(1)

بانويى ديگر درباره تأثير خوبى كه پوشش و حجابش بر ديگران مى گذارد، مى گويد:

من از فرق سر تا انگشتان پايم را مى پوشانم. دستكش، جوراب و بالأخره يك مجموعه حجاب كامل. يك روسرى هم زير چادرم مى پوشم و يك پوشيه هم مى زنم. با اين كار هميشه انتظار داشتم كه مشكلات زيادى برايم پيش آيد و هنوز باورم نمى شود كه چه قدر انجام اين كار آسان بوده است. من حتى سه سال و نيم در امريكا نيز پوشيه مى زدم، بدون آنكه كوچك ترين مشكلى را از اين بابت داشته باشم. از آنجا كه خيلى از مردم نسبت به پوشيه من كنجكاو مى شدند، همين امر سبب مى شد تا چيزهاى زيادى درباره اسلام بپرسند و ياد بگيرند. البته كمى گرمم مى شد، اما وقتى درجه حرارت به بالاى صد درجه فارنهايت (حدود پنجاه درج سانتيگراد) مى رسد، هر چيزى كه به تن كنى، گرمت مى شود. من اين لباس را به هر چيز ديگرى ترجيح مى دهم. افرادى كه دليل استفاده از پوشيه و نوع لباس مرا درك مى كنند، از كار من پشتيبانى مى كنند و به ديد احترام به من مى نگرند. چه در اينجا و چه در امريكا به خاطر حجابم، با من رفتار


1- دختران راهي ديگر، ص ١١٩.

ص:125

خاصى مى كنند. بانوان سالخورده مسلمان مى خواهند هر كارى از دستشان بر مى آيد، برايم انجام دهند. بهترين جاها را در هواپيما به من مى دهند، در هر صفى كه وارد شوم، ديگران مرا به جلوى صف هدايت مى كنند. گاهى تجار و فروشندگان مغازه ها در اين كشور هدايا يا خدماتى مجانى به من عرضه مى كنند.(1)

از سخن اين خانم باحجاب روشن مى شود كه با وجود مخالفت و ضديت دولت ها با حجاب، مردم كشورهاى غربى، نگاهى محترمانه به زنان محجبه دارند و اين نشان دهنده بهبود موقعيت اجتماعى زنان مسلمان در جوامع غربى است.

بانوى ديگرى كه به تازگى مسلمان شده است و رفتار عفيفانه زن مسلمان را معرف شخصيت وى مى داند، درباره التزامش به حجاب در جامعه امريكا مى گويد:

يكى از مهم ترين تغييراتى كه كرده ام، اين بوده كه مراقب نحوه حرف زدنم با مردها باشم. لازم است كه بسيار سنجيده عمل كنم و درباره مسائل شخصى حرفى نزنم. ديگر نمى توانم مثل سابق با دوستان مرد خود، سلام و خوش و بش كنم و حتى براى يك گفت وگوى بى مورد توقف كنم. وقتى بيرون اداره منتظر شوهرم هستم، همكاران شوهرم و دوستان او گاه حتى براى يك احوال پرسى ساده از پنجره ماشينشان هم توقف نمى كنند.(2)


1- دختران راهي ديگر، ص١٢٠.
2- همان، ص١٢١.

ص:126

زنى كه تمام زندگى اش را مديون حجاب و تحول فكرى حاصل از آن مى داند نيز چنين مى گويد:

اتصال تمام زندگى ام به خداوند، معنادارترين چيزى است كه اسلام به من داده است. به نظمى كه اسلام به زندگى مى بخشد و تمامى واجبات آن، علاقه و نياز دارم. اكنون حجاب را عاشقانه دوست دارم و خداوند را شكرگزارم كه مرا از مسيرى كه در آن قرار داشتم، رهايى بخشيد؛ همان راهى كه هنوز بسيارى از دوستانم درگير آنند.(1)

پاداش عفت و حجاب

از اصولى ترين عقايد دين اسلام و ديگر اديان آسمانى اين است كه انسان ها هر عمل خير يا شرى را انجام دهند، نتيجه و اثر اخروى آن را خواهند ديد(2)؛ اگر عمل آنها خوب باشد، اثر اخروى و معنوى آن نيز مثبت خواهد بود و اگر بد باشد، جز عذاب و دور شدن از رحمت الهى، نتيجه ديگرى براى آنها نخواهد داشت. البته گاه انسان پيامدهاى باطنى برخى اعمال خود را در دنيا مى بيند تا بيشتر هدايت شود. حجاب و ريشه باطنى آن، يعنى عفاف نيز از اين قاعده مستثنا نيست؛ به ويژه كه در دين اسلام به رعايت آن تأكيد فراوانى شده است. در اين بخش به چند نمونه از پاداش هاى معنوى حجاب و عفاف و نيز پيامدهاى سوء


1- دختران راهى ديگر، ص١٣5.
2- ر. ك: زلزال: 6- ٨.

ص:127

بدحجابى و رعايت نكردن عفاف اشاره مى كنيم تا از يك سو مايه تشويق و افتخار زنانى باشد كه با تحمل تمام سختى ها و اذيت ها، به حجاب خود پايبندند و اجازه نمى دهند هيچ چيز حيا و عفاف آنها را خدشه دار كند و از ديگرسو هشدارى براى آن دسته از زنان مسلمانى باشد كه به اين فريضه مسلّم اسلامى، بى توجه هستند و حجاب كامل ندارند.

بى شك، زنى كه براى رضاى خدا سختى ها را به جان مى خرد و در هر شرايطى حجابش را حفظ مى كند، اجر و پاداش بزرگى نزد پروردگار دارد. اين وعده الهى است كه در مقابل اعمال شايسته بندگانش، اجر و ثوابى بهتر به آنها عطا مى كند.(1)زن مسلمان نيز با ايثار و از خودگذشتگى و در اطاعت از آموزه هاى دين، حجاب و پوشش كامل را برگزيده است. ازاين رو خداوند در اين دنيا نيز به او نظر عنايت خواهد داشت.

در جامعه امروز تبليغات بدحجابى با انواع مظاهرش جلوه نمايى مى كند و تيرهاى زهرآگين شياطين، حجاب را نشانه رفته است و تمسخرها و انگ هاى عقب ماندگى و نگاه هاى حقارت آميز، از هر سو زنان محجبه را احاطه كرده است. با اين شرايط، زن مسلمان، لحظه اى چادر و مقنعه را از خود دور نمى كند و با همين پوشش، به تمام فعاليت هاى اجتماعى و خانوادگى خود مى رسد. ازاين رو زن مسلمان با حجاب، شايسته لطف خداوند و توجه خاص اهل بيت (عليهم السلام) خواهد بود.


1- ر. ك: هود: ١١؛ يوسف: ٩٠.

ص:128

توجه امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) به زن باحجاب

يكى از علماى بزرگ مشهد مقدس براى آنكه به محضر مبارك امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) شرفياب شود، ختم زيارت عاشورا را در چهل جمعه و هر هفته در مسجدى از مساجد شهر آغازكرد. ايشان گويد: در يكى از آخرين جمعه ها، همان طور كه در مسجد نشسته بودم و مشغول ختم بودم، ناگهان شعاع نور شديدى را مشاهده كردم كه از خانه اى نزديك آن مسجد كه مشغول زيارت عاشورا بودم، مى تابيد. ناخودآگاه از جا برخاستم و به دنبال آن نور، به در آن خانه رفتم. خانه اى كوچك و فقيرانه بود، ولى از درون خانه آن نور عجيب مى تابيد. در زدم، وقتى در را باز كردند، مشاهده كردم حضرت ولى عصر امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) در يكى از اتاق هاى آن خانه تشريف دارند و در آن اتاق جنازه اى را مشاهده كردم كه پارچه اى سفيد روى آن كشيده بودند. وقتى وارد اتاق شدم، درحالى كه اشك مى ريختم، محضر حضرت سلام و عرض ادب كردم. آن بزرگوار پس از جواب سلام، به من فرمودند: «چرا اين گونه به دنبال من مى گردى و اين همه رنج ها را متحمل مى شوى؟» آن گاه به آن جنازه اشاره كردند و فرمودند: «مثل اين باشيد تا من خودم به دنبال شما بيايم. اين بانويى است با عفت و حيا كه در دوره بى حجابى (در زمان كشف حجاب رضاخان پهلوى) هفت سال از خانه بيرون نيامد كه مبادا نامحرم او را ببيند» . (1)


1- ارمغان عفاف، عدنان زعفرانى، ص4٨، به نقل از: نقش زنان صالحه در اصلاح جامعه، ص٣٩٨.

ص:129

رؤياى صادقانه

آيت الله اراكى نقل مى كند، شخصى نزد مرحوم آيت الله بروجردى آمد و عرض كرد: در خواب ديدم سه قرآن در خانه دارم كه به ترتيب يكى بزرگ و ديگرى متوسط و سومى كوچك است و ديدم هر سه آتش گرفتند. تا آمدم آنها را خاموش كنم، قرآن بزرگ كاملاً سوخت و دومى نيز به كلى از بين رفت، ولى موفق شدم قرآن كوچك را كه اطرافش آتش گرفته بود، خاموش كنم. تعبير خوابم چيست؟ آيت الله بروجردى فرمود: «من تعبير خواب نمى دانم، وليكن در تهران شخصى به نام آيت الله سيداحمد قمى است كه در تعبير خواب استاد است. نزد ايشان برو تا خوابت را تعبير كند» .

آن شخص مى گويد نزد آيت الله سيد احمد قمى رفتم و خوابم را تعريف كردم. آن آقا فرمود: «تو سه دختر دارى كه يكى بزرگ و ديگرى متوسط و سومى كوچك است. دختر اولى و دومى را به دبيرستان فرستادى و بى حجاب شدند. آن دو همان دو قرآن بودند كه كاملاً سوختند، ولى دختر سومت تا درس ابتدايى اش تمام شد و خواست به دوره بالاتر برود و به اين بهانه بى حجاب شود، گفتى ديگر اجازه نمى دهم اين دختر از دستم برود و او را از رفتن به دبيرستان منع كردى و او همان قرآن كوچك است كه اطرافش سوخت، ولى آتش آن را خاموش كردى. آيا اينها را كه گفتم درست است؟» مرد گفت: «كاملاً درست است»(1)


1- نقش زنان صالحه در اصلاح جامعه، ص4١4.

ص:130

ص:131

فصل چهارم: راه كارهاى گسترش حجاب

اشاره

فريضه امر به معروف و نهى از منكر، فقط بر عهده عده اى خاص نيست، بلكه همه افراد در مقابل آن مسئول هستند؛ به ويژه در امر حجاب كه بدون همكارى همه افراد و گروه هاى جامعه، گسترش و نهادينه كردن آن امكان پذير نيست. بنابراين بر همه مؤمنان، به ويژه زائران مشاهد مشرفه، واجب و لازم است كه در كنار زيارت و عبادت خود، به اين امر مهم نيز توجه داشته و از حافظان و مبلغان حجاب در رفتار و گفتار باشند.

همين كه زنى بگويد من حجابم را رعايت و از رفتارهاى زننده پرهيز مى كنم، يا مردى بگويد من پوششى مناسب براى خود انتخاب و در رفتار با نامحرم، حدود الهى را رعايت مى كنم، ولى كارى به پوشش ديگران ندارم، كافى نيست. ما زمانى به وظيفه خود به طور كامل عمل كرده ايم كه به مسئله پوشش و حجاب در جامعه اسلامى توجه كنيم.

ص:132

از بهترين فرصت هايى كه مى توان از آن براى گسترش فرهنگ حجاب و عفاف استفاده كرد، سفرهاى زيارتى است. در اين سفرها افراد، خضوع و خشوع خاصى در برابر خدا پيدا مى كنند و زمينه پذيرش احكام نورانى اسلام برايشان فراهم مى شود. ازاين رو بايد همه دلسوزان دين، اعم از مردان و زنان زائر، روحانيان محترم كاروان كه مسئوليت اصلى مسائل فرهنگى را برعهده دارند، همچنين مديران و معاونان محترم كاروان، به مسئله حجاب توجه و حساسيتى ويژه داشته باشند و از هر فرصتى براى زنده نگه داشتن اين فريضه استفاده كنند.

در اين فصل تلاش شده است نكته هايى كاربردى در قالب داستان و خاطره و با هدف حاكميت بخشيدن به فرهنگ والاى حجاب بيان شود. اين نكته ها در دو گفتار بيان مى شود. گفتار اول مربوط به وظايف روحانيان محترم كاروان ها و نيز عملكرد زائران بزرگوار براى مقابله با بى توجهى به حجاب در طول سفر زيارتى است و گفتار دوم بيان راه كارهاى عملى براى مسئولان محترم سازمان حج و زيارت است. البته اين دو بخش از يكديگر مجزا نيست؛ زيرا براى رسيدن به اين هدف، همكارى هر دو بخش لازم است.

گفتار اول: وظايف روحانيان و زائران براى مقابله با بى توجهى به حجاب

اشاره

پديده نازيباى بدحجابى كه چند سالى است ميان كاروان هاى زيارتى، به ويژه در حرمين شريفين ديده مى شود و چهره معنوى زيارت را تهديد

ص:133

مى كند، اتفاقى نيست كه بتوان از كنار آن به سادگى گذشت؛ بلكه بايد براى ريشه كن كردن آن كارى اساسى و برنامه ريزى دقيق انجام داد. ازاين رو براى روحانيان كاروان ها و زائرانى كه از بدحجابى ديگر زائران رنج مى برند، و به حل اين مشكل علاقه مند هستند، راه كارهايى پيشنهاد مى شود.

پيش از طرح اين راه كارها، لازم است يادآور شويم كه ممكن است گفته شود مبارزه با بدحجابى و روبه رو شدن با كسانى كه به آن اهميت نمى دهند، صبر و حوصله بسيارى مى خواهد و دردسر و مشكلات فراوانى خواهد داشت. افزون بر اين، تذكر دادن به اين افراد اغلب، بى فايده است و آنها حرف كسى را نمى پذيرند. در پاسخ بايد گفت اگر از راه درست وارد شويم، هيچ مشكلى به وجود نمى آيد و زودتر به مقصد مى رسيم. همچنين اگر بخواهيم جامعه اى سالم داشته باشيم و به وظيفه شرعى خود در قبال ناهنجارى ها عمل كنيم، بايد دردسرها و مشكلات را تحمل كنيم. هيچ كس دوست ندارد در كار ديگران دخالت كند و آنها را از خود برنجاند يا مورد اهانت يا حمله افراد واقع شود. ولى وقتى امر به معروف و نهى از منكر از واجبات مسلم اسلام و از نخستين وظايف هر مسلمان است، عذرى براى بى توجهى ما باقى نمى ماند. نكته ديگر آن است كه بسيارى از اوقات ما دچار توهم مشكل مى شويم نه خود مشكل؛ يعنى فكر مى كنيم اگر به كسى براى رعايت كردن حجاب تذكر دهيم، براى خود مشكل درست كرده ايم. درحالى كه ترس ما بى مورد است. اغلب افراد، به ويژه زائران عزيز، افرادى منطقى هستند و از تذكر

ص:134

مؤدبانه و منصفانه ما ناراحت نمى شوند و برخورد ناپسندى نخواهند داشت. بى شك، اگر همه زائران به افراد بدحجاب، تذكرى منصفانه، منطقى و مؤدبانه بدهند، مؤثر خواهد بود.

١. توجه به ريشه ها و زير ساخت هاى حجاب

اشاره

از مهم ترين راه كارهاى گسترش حجاب در ميان بانوان، توجه به ريشه هاى اعتقادى و معنوى آن است. براى تشويق زنانى كه درباره حجاب كم توجه اند بايد ريشه هاى حجاب، يعنى ايمان و اعتقاد مذهبى را تقويت كنيم. امر و نهى كردن به زنان درباره حجاب، بدون توجه به ريشه هاى اعتقادى و معنوى آن، نه تنها هيچ سودى براى آنان ندارد، بلكه لجاجت و تنفر آنها را از حجاب افزايش مى دهد.

ازاين رو، بايد به تقويت اين ريشه ها و زيرساخت ها توجه شود تا زنان و دختران ما با علاقه و ميل و اراده خود به سوى حجاب بروند. از بهترين مكان هايى كه مى توان در آن، زمينه پذيرش حجاب را براى زنان فراهم كرد، فضاهاى معنوى، زيارتگاه ها و مشاهد مشرفه است. بانوى زائر با قرار گرفتن در اين موقعيت هاى ويژه، با تلنگرى كوچك، ولى ظريف و به موقع، دچار تحولى عميقى مى شود؛ تحولى كه مانند آن در هيچ جاى ديگر رخ نمى دهد.

بنابراين، منشأ حجاب را بايد در درون فرد جست وجو كرد؛ همان گونه كه ديگر اعمال دينى چنين منشأ و خاستگاهى دارند، و براى توجه دادن فرد به اداى آنها لازم است عقايد درونى او را تقويت كرد.

ص:135

بسيارى از افراد از چنين خاستگاه اعتقادى برخوردارند. تنها مانعى كه سر راه آنها وجود دارد، غفلت و بى توجهى آنها از اين خاستگاه است. اگر بتوانيم با ايجاد يك فضاى معنوى مناسب، زمينه استحكام مبانى اعتقادى اين افراد را فراهم كنيم، بى شك، در رفتار آنها تغيير ايجاد خواهد شد و آنها به سمت حجاب متمايل خواهند شد. در ادامه، به خاطره اى در اين باره استناد مى كنيم.

خاطره اى از تذكر دادن به حجاب

يكى از روحانيان كاروان مى گفت: در سفرهايى كه به مكه و مدينه مشرف مى شديم، گاهى زنانى را مشاهده مى كريم كه پوشش آنها با زنان ديگر كاروان فرق داشت و مناسب يك زائر حج يا عمره نبود. تذكرهاى عمومى و خصوصى هم كارساز نبود و آنها كماكان راه خود را مى رفتند. تا اينكه در يكى از سفرها تجربه جالبى به دست آوردم. در اين كاروان چند زن با لباس هاى نامناسب و چهره آرايش كرده در جلسات شركت مى كردند و مرتباً افراد كاروان، خصوصاً زنان محجبه به من تذكر مى دادند كه با آنها صحبت كنم. ولى من امتناع مى ورزيدم و مى گفتم بايد وقت مناسب آن برسد.

يك روز صبح زود كه همگى به زيارت بقيع رفته بوديم و پشت ديوار بقيع به خواندن دعا و زيارت مشغول بوديم، در حين خواندن زيارت نامه، توسلى به حضرت زهرا (عليها السلام) گرفته شد و احساس خوبى به همه دست داد. در همين هنگام موقعيت را مناسب ديدم و همان طور كه

ص:136

افراد هر كدام، ارتباط قلبى با حضرت زهرا (عليها السلام) برقرار كرده بودند، با همان حالت دعا و مناجات گفتم: «اى كسانى كه تاكنون گناهى از شما سرزده و در مسير بندگى خدا تقصير و كوتاهى كرده ايد! همين جا پيمان ببنديد كه ديگر از راه راست منحرف نشويد. اى بانوانى كه تاكنون پوشش شما كامل نبوده! بياييد از همين الآن به حضرت فاطمه (عليها السلام) قول بدهيد كه از اين به بعد، طورى لباس بپوشيد كه فاطمه (عليها السلام) از شما راضى باشد. با فاطمه پيمان ببنديد كه نسبت به نامحرم رفتارى داشته باشيد كه مورد عنايت دختر پيامبر (صلى الله عليه و آله) قرار گيريد و فرداى قيامت شفاعت آن بزرگوار شامل حالتان شود» .

وقتى جلسه توسل تمام شد و به هتل برگشتيم، ديدم همان خانم هايى كه حجابشان كامل نبود، تصميم گرفته اند چادر به سركنند و به من گفتند وقتى به ايران هم برگردند، چادر را از خود دور نمى كنند. همچنين يكى از خانم ها به من گفت: «شما خيلى زيبا و به موقع به ما تذكر حجاب را داديد. ما متوجه بوديم كه برخى خانم هاى كاروان از نوع پوشش ما راضى نيستند و دائم به شما مى گفتند كه به ما تذكر بدهيد، ولى شما بزرگوارى كرديد و اين كار را نكرديد و صبر كرديد تا موقع مناسب آن فرا رسيد. آن گاه طورى به ما گفتيد كه به هيچ كس برنخورد. مطمئن باشيد اگر مستقيماً تذكر مى داديد، نه تنها غرور ما اجازه پذيرش آن را نمى داد، بلكه ديگر در هيچ يك از جلسات شما شركت نمى كرديم» .

از آن روز من فهميدم، راه و روش امر به معروف و نهى از منكر ساده نيست و تصميم گرفتم همين روش را در همه سفرهايم اجرا كنم و

ص:137

به لطف خدا نيز موفق بودم.

با توجه به اين داستان، علت اصلى اثرپذيرى بانوان از تذكر داده شده، معطوف شدن ذهن آنها به اصل و ريشه حجاب، يعنى عقايد مذهبى آنان است. در حقيقت، اگر به زيرساخت هاى معنوى و حتى اجتماعى حجاب توجه نكنيم و با ديدن يك زن بدحجاب، به سرعت به سوى او برويم و به او يا خانواده اش تذكر دهيم، ممكن است واكنشى مثبت در پى نداشته باشد، هر چند در ظاهر تذكرى نرم و كوتاه بدهيم.

خاطره اى ديگر از تذكر دادن به حجاب

در يكى از سفرهاى عمره، به عنوان روحانى كاروان در خدمت زائران بودم. يك روز كه از مسجدالحرام برگشتم و براى صرف ناهار به هتل رفتم، در رستوران هتل نزديك مردى حدود شصت ساله نشستم. در كنار ايشان دو فرد ديگر در حدود ٢5 و 4٠ ساله نشسته بودند. بعداً متوجه شدم مرد جوان، پسر او و مرد ديگر داماد اوست. چهره پيرمرد نشان مى داد كه انسان با صفايى است و به همراه خانواده به عمره مشرف شده اند.

پس از سلام و احوال پرسى مختصر، مشغول غذا خوردن شديم. در اين هنگام دو خانم جوان كه يكى از آنها دخترخانمى در حدود شانزده ساله بود و مانتويى بسيار تنگ پوشيده بود و قسمتى از موهايش هم آشكار بود، وارد شدند و به نزد آن مرد آمدند و با او احوال پرسى كردند و بعد به طرف قسمت مخصوص بانوان براى صرف ناهار رفتند.

ص:138

من كه حدس زدم او دختر آن مرد باشد، با خود فكر كردم، شايد مناسب باشد تذكرى بسيار كوتاه و مؤدبانه درباره حجاب او بدهم و از طرفى چون در فضاى معنوى شهر مكه هستيم، احتمال تأثير آن بيش از جاى ديگر باشد. پس به مرد روكردم و گفتم: «ايشان دختر شماست؟» گفت: «بله» . گفتم: «پوشش مناسبى ندارند» .

ناگهان آن جوانى كه برادر اين دختر بود، با ناراحتى در پاسخ من گفت: «پوشش ايشان مناسب است» . من چيزى نگفتم و منتظر عكس العمل پدرش ماندم. پدر دختر كه از تذكر من جا خورده بود، دو جمله در پاسخ من گفت، او ابتدا گفت: «ايشان دختر بسيار خوبى است. خيلى به نماز علاقه دارد و به عبادت در مسجدالحرام و طواف اهميت خاصى مى دهد و با ويلچر مادرش را به حرم مى برد» .

من ابتدا از پاسخ ايشان تعجب كردم و نفهميدم چه ارتباطى بين اين مطلب با تذكر من وجود دارد، اما با كمى تأمل منظور ايشان را فهميدم. ايشان در واقع مى خواست به من بگويد، اگر مى بينى دختر من نسبت به حجاب كمى بى توجه است، دليلش اين نيست كه فردى لاابالى است و به ديگر مسائل دينى بى توجه است، بلكه او كاملاً فردى با اخلاق و مؤمن است. اينجا بود كه من فهميدم در تذكرى كه داده ام، بى احتياطى كردم و از اين نكته مهم غافل بوده ام.

اگر تصور كنيم تذكر دادن و امر و نهى كردن به ديگران كار ساده اى است، كاملاً اشتباه كرده ايم. بايد در امر و نهى كردن به ديگران، به تمام جوانب آن توجه كنيم، تا تذكر ما اصلاح كننده باشد، نه تخريب كننده.

ص:139

گفتنى است برخى افراد با بداخلاقى و اهانت به ديگران امر و نهى مى كنند و اين امر و نهى نادرست مى تواند پيامدهاى ناگوارى در پى داشته باشد.

جمله دومى كه مرد بلافاصله پس از جمله اول گفت، اين بود: «حاج آقا! خدا مى داند من آن قدر به اين بچه ها تذكر مى دهم حجابشان را كامل كنند كه خودم هم خسته مى شوم، ولى در اين دوره و زمانه بچه ها كمتر به [حرف] ما بزرگ ترها گوش مى دهند و راه خودشان را مى روند» .

منظور ايشان از جمله دوم هم معلوم بود. ايشان در اين جمله مى خواست تذكر ديگرى به من بدهد كه شما اگر فكر مى كنيد من پدر لاابالى و بى تفاوتى هستم كه دخترانم را آزاد گذاشته ام، سخت در اشتباهيد. من به مسائل شرعى اهميت مى دهم، اين خود بچه ها هستند كه از ما نمى پذيرند. اين جمله ايشان نيز اشتباه دوم مرا در تذكرى كه دادم، به من فهماند.

وقتى تنها شدم، با خودم گفتم: اگر بار ديگر چنين موقعيتى براى من پيش آمد و خواستم به فردى مثل اين پدر تذكر دهم، اين طور مى گويم: «پدرجان، ايشان دختر شما هستند؟ خوش به حالشان كه در سن جوانى و با اين همه ذوق و اشتياق به اين سفر آمده اند. حتماً به انجام اعمال عبادى عمره علاقه خاصى دارند. خدا را شاكر باشيد كه چنين فرزند خوبى نصيبتان كرده، ولى پدرجان اگر از من بپرسند نمره ايمان ايشان چند است، مى گويم نوزده است، نه بيست. چرا بيست نيست؟ چون نمره بيست را وقتى مى گيرند كه به جاى مانتو از چادر استفاده كنند. البته

ص:140

پدرجان من مى دانم كه شما اين تذكر را بارها به ايشان داده ايد، ولى چه مى شود كرد. جوانان امروز تا خودشان به چيزى نرسند، محال است از بزرگ ترها قبول كنند» .

اگر در اين چند جمله تذكر دقت كنيم، مى بينيم هر دو مطلبى كه اين پدر در پاسخ به تذكر من داد و نسبت به آنها دغدغه داشت، در آن آورده شده است. بنابراين اگر ما دقيق و حساب شده تذكر دهيم، هم مؤثر است و هم جذاب و افزون بر آن، هيچ كس نيز رنجيده خاطر نخواهد شد.

٢. شتاب زدگى و عصبانيت در تذكردادن به حجاب، ممنوع

اشاره

در سفرى كه با دانشجويان و خانواده هايشان به عمره مشرف شده بوديم، روزى به زيارت منا و عرفات رفتيم كه سفرى جذاب، ولى در عين حال خسته كننده است. يكى از دانشجويان كه در اين سفر با همسرش همراه ما بود، درحالى كه خيلى ناراحت و گرفته به نظر مى رسيد، خود را به من رساند و گفت: «امروز اتفاقى براى من افتاده كه مرا بسيار ناراحت كرده است. خواستم براى شما بگويم تا كمى از ناراحتى ام كم شود» . من با خوش رويى به او گفتم: «بفرماييد، گوش مى دهم» . او گفت: «امروز كه به زيارت منا و عرفات آمديم، چون خيلى راه رفتيم، همسرم حالش بد شد و از من كمك خواست. من براى كمك به او، دستش را گرفتم، درحالى كه او به سختى دنبال من مى آمد. فردى كه در ظاهر بسيار مؤمن به نظر مى رسيد، خود را به ما رساند و با عجله و ناراحتى، در اعتراض به اينكه چرا من دست همسرم را گرفته ام، به من

ص:141

گفت: همين شماها هستيد كه با اين كارها، آبروى جمهورى اسلامى را مى بريد. خجالت نمى كشيد جلوى چشم ديگران دست همسرتان را گرفته ايد؟ من تا به خودم آمدم كه اين فرد كه بود و چرا اين اعتراض را كرد، او به سرعت از ما دور شد. هر چه او را صدا زدم تا به او بگويم، همسرم بدحال شده و من براى كمك، دستش را گرفته ام، پاسخى نداد و رفت. براى من اين برخورد، آن هم از فردى كه توقع اين رفتار را از او نداشتم، خيلى سنگين آمد و حسابى حال مرا گرفت. حالا آمده ام تا با شما درد دل كنم تا كمى از ناراحتى ام كم شود» .

من نخست كوشيدم او را دلدارى دهم. سپس به او گفتم: «آن فرد قصد آزار شما را نداشته و خيال كرده شما هم مثل برخى افراد هستيد كه وقتى با همسرشان در خيابان راه مى روند، دست همديگر را مى گيرند و رفتارى كه در فضاى عمومى پسنديده نيست و دور از شأن يك مسلمان است، از خود نشان مى دهند» .

وقتى اين مطلب را به او مى گفتم، صرفاً براى آرام كردن او بود؛ چون واقعاً كار آن فرد قابل دفاع نبود؛ زيرا همسر ايشان فردى كاملاً محجبه و چادرى بود و اين گونه سخن گفتن و برخورد تند كردن، شايسته او نبود.

اشتباه ديگرى كه اين شخص مرتكب شده بود، رفتار شتاب زده و تند او بود. به فرض كه اين زن و شوهر رفتار سبكى داشته باشند، ما نبايد با آنها برخورد تند داشته باشيم. بلكه هميشه بايد فكر كنيم از چه راهى مى شود رفتار يك فرد را اصلاح كرد. در اينجا به دو نمونه زيبا از برخورد با اين گونه افراد اشاره مى كنيم:

ص:142

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و تذكر به عفاف

روزى رسول خدا (صلى الله عليه و آله) بر مركبى سوار بود و «فضل بن عباس» را كه جوانى زيبارو بود، پشت سر خود سوار كرد و از راهى گذشت. در اين هنگام زن جوانى جلو آمد و سلام كرد و از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) اجازه خواست تا مطلبى دربار مسائل دينى بپرسد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مركب را نگه داشت و به پرسش او گوش فرا داد. آن گاه پاسخ نسبتاً مفصلى به او داد. در حين پاسخ حضرت متوجه شد، حواس زن جوان به گفته هاى او نيست و به پشت سرش، يعنى به فضل نگاه مى كند. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به عقب نگاه كرد و ديد كه فضل نيز به آن زن جوان چشم دوخته است. پيامبر براى اينكه جلوى اين كار را بگيرد، سر فضل را به طرف ديگر برگرداند و به او فرمود: «زنى جوان و مردى جوان، مى ترسم شيطان در ميان ايشان پا بنهد» .(1)

در اين داستان مى بينيم كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) هيچ يك از آن دو نفر را كه در حضور ايشان رفتارى ناپسند از خود نشان دادند، سرزنش نكرد. حضرت براى اينكه اين رفتار ادامه نيابد و هر دو متنبه شوند، با ظرافت خاصى از ادامه اين نگاه جلوگيرى كرد.

خاطره اى از برخورد رهبر معظم انقلاب با بدحجابى

يكى از اطرافيان مقام معظم رهبرى نقل مى كند: ايشان گاهى براى كوه نوردى به كوه هاى اطراف تهران مى رفتند. در يكى از اين سفرها،


1- صحيح بخاري، ج٨، ص6٣.

ص:143

وقتى از كوه بالا مى رفتند، با پسر و دختر جوانى روبه رو شدند كه در حال پايين آمدن از كوه بودند. آنها كه وضع مناسبى از نظر پوشش نداشتند و دست يكديگر را هم گرفته بودند و در حال گفت وگو بودند، ناگهان با آقا روبه رو شدند. لحظه اول اضطراب زيادى پيدا كردند. اما وقتى خوشرويى و چهره خندان آقا را ديدند، آرام شدند و سلام كردند.

رهبر معظم انقلاب، جواب سلام آنها را با مهربانى داد و شروع كرد به احوال پرسى و تعريف و تمجيد از اينكه اين دو جوان، اهل ورزش و كوه نوردى هستند. آن گاه پرسيد: «شما چه نسبتى با هم داريد؟» گفتند: «ما با هم دوست هستيم» . ايشان دوباره آنها را به خاطر اهل ورزش بودن تشويق كرد. سپس فرمود: «آيا دوست داريد با يكديگر محرم شويد؟» آنها كه انتظار اين حرف را نداشتند، فوراً اظهار تمايل كردند. حضرت آقا به يكى از همراهانشان فرمودند: «براى ايشان تاريخى را مشخص كنيد تا به دفتر بيايند» . آن دو خداحافظى كردند و رفتند، درحالى كه از اين برخورد كريمانه، انقلابى در درونشان به وجود آمده بود.

طبق تاريخ مقرر، اين دو جوان به همراه خانواده هايشان به محضر آقا رسيدند، درحالى كه آن دختر با چادر و حجاب كامل آمده بود و آن پسر نيز ظاهرى بسيار مذهبى و موقر داشت.(1)

در اين داستان، مقام معظم رهبرى، شيوه امر به معروف و نهى از منكر و نيز شيوه برخورد با جوانان و شيوه تشويق جوانان به حجاب و


1- آب، آينه، آفتاب، مركز انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني \، ١٣٨٢.

ص:144

عفاف را به زيباترين شكل نشان مى دهد. در حقيقت، ايشان با اين برخورد، پيامى مهم به مسئولان فرهنگى و همه افرادى داد كه دغدغه دينى دارند. در حقيقت، براى برپايى فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه، بايد با كمال آرامش و متانت و با حفظ احترام افراد و در عين حال، بسيار با ظرافت، عمل كرد.

دو خاطره تلخ و شيرين

يكى از دوستان براى من تعريف كرد: روزى در يكى از شهرهاى مذهبى، ابتداى خيابانى منتظر تاكسى ايستاده بودم. در آنجا جمعيت زيادى مثل من منتظر تاكسى بودند. در ميان جمعيت، خانم جوانى كه پوشش نامناسبى داشت، جلب توجه مى كرد. ناگهان خانم مسنى به طرف او رفت و شروع به پرخاشگرى كرد و گفت: «اى خانم! خجالت نمى كشى با اين سر و وضع در بين نامحرمان آمده اى؟ حداقل از خانواده هاى شهدا كه بهترين عزيزانشان را در راه اسلام فدا كردند، حيا كن!» هنوز سخن آن زن ميان سال تمام نشده بود كه زن جوان لنگه كفش خود را در آورد و آن زن معترض را به باد كتك گرفت. اگر مردم پا در ميانى نكرده بودند، معلوم نبود چه بر سرش مى آمد.

مدتى از اين جريان گذشت، تا اينكه بر حسب اتفاق، دوباره گذارم به همان خيابان افتاد و همان جريان قبلى تكرار شد. اما با اين تفاوت كه در اين جريان، زنى كه تصميم گرفته بود به خانم جوان تذكر حجاب بدهد، جلو آمد و با خوشرويى به او رو كرد و گفت: «دخترم! تو كه هزار

ص:145

ماشاءالله خانمى زيبا و جذاب هستى، حيف نيست خداى ناكرده مورد تعرض و بى احترامى جوان بى ادبى قرار بگيرى؟ اگر سعى كنى خود را بهتر بپوشانى، هم زيباتر و جذاب تر مى شوى و هم ارزش بالاترى پيدا خواهى كرد» . اين خانم آن قدر از اين سخنان زيبا و تشويق كننده گفت كه زن جوان تسليم شد و گفت: چشم مادر و فوراً حجابش را اصلاح كرد.

آن گاه دوستم ادامه داد: من وقتى اين دو ماجرا را با هم مقايسه كردم، به اين نتيجه رسيدم كه چرا ما انسان ها كار مهمى مثل تذكر دادن و امر به معروف كردن را اين قدر سرسرى مى گيريم و هنگام مواجه شدن با اين گونه مسائل، فوراً احساساتى مى شويم و بعضاً براى فرو نشاندن احساساتمان به جاى اينكه تذكر اصلاح گرانه بدهيم، به افراد حمله مى كنيم؟ ! در ضمن فهميدم كه خداوند با نشان دادن اين دو جريان، مى خواست مرا متوجه اين مطلب مهم كند كه هنگام تذكر دادن، احساسات و عواطف افراد را در نظر بگيرم و هرگز براى متوجه كردن فرد به يك امر شرعى، تمام شخصيت او را زير سؤال نبرم.

از اين دو خاطره به يك نكته مهم مى توان رسيد: اينكه هنگام امر به معروف و نهى از منكر، به ويژه نسبت به امر حجاب، بايد توجه كنيم كه تذكر يا سخن ما به گونه اى نباشد كه آتش لجاجت را در فرد شعله ور كند؛ زيرا اگر چنين شود، نه تنها او از رفتارش دست بر نمى دارد، بلكه به يك مبلّغ براى رفتار ضد دينى اش تبديل مى شود.

بنابراين، همه افراد بايد توجه داشته باشند كه مبادا به جاى ترويج فرهنگ حجاب، وضع پوشش بدحجابان را بدتر، و با رفتار تند

ص:146

و نسنجيده خود، لجاجت آنها را بيشتر كنند و آنها را به معنويات بدبين سازند.

٣. ايجاد نگرش مثبت به حجاب

اشاره

از راهكارهاى مهم گسترش حجاب، ايجاد نگرش مثبت به آن است. امروزه يكى از نقشه هايى كه دشمنان اسلام و انقلاب، براى دور كردن مردم از معنويات و گسترش فحشا و بى بند و بارى در ميان جوانان، به اجرا گذاشته اند، ايجاد نگرش منفى به حجاب است. ازاين رو نبايد به آنها اجازه چنين فرصتى را داد و در مقابل، بايد براى مثبت نگه داشتن نگرش جوانان و نوجوانان به حجاب با همه توان كوشيد.

مبارزه با حجاب

مبارزه باحجاب در قالب ايجاد نگرش منفى به حجاب، در دو سطح، در دستور كار دشمن قرار دارد. سطح اول آن است كه ذهن جوان، چه پسر و چه دختر را به حجاب بدبين كند و با شايعه پراكنى و دروغ پردازى، تبيين كند كه حجاب، نشانه عقب ماندگى است يا كسى كه حجاب دارد، كم كم افسرده مى شود و نشاط خود را از دست مى دهد. اين تبليغات چنان گسترده شده كه افزون بر انتشار كتاب و مقاله هاى فراوان، حتى به فيلم ها و سريال ها كشيده شده و متأسفانه به اشتباه يا عمد، برخى از آنها از تلويزيون نيز پخش شده است.

اما سطح دوم از اين نگرش منفى به حجاب، آن است كه حجاب از واجبات دينى به شمار مى رود و رعايت آن نيز لازم است. ولى اين

ص:147

وجوب در همه جا نيست، بلكه فقط مختص اماكن مذهبى است و خارج از اين مكان ها، رعايت كردن يا نكردن حجاب، به سليقه و نظر شخص بستگى دارد؛ به عبارت ديگر، در اين ديدگاه، فرد خود را متدين و متشرع مى داند، ولى درباره حجاب و رعايت حريم با نامحرم، نظر و سليقه خود را ملاك دين قرار مى دهد.

در حقيقت، اين ديدگاه به فرد اجازه مى دهد خودش اجتهاد كند و به برخى احكام دينى، به ويژه احكام اجتماعى، با نظر خود عمل كند.

در ديدگاه اول كه ديدگاه تندترى بود، با مضر دانستن حجاب، كل دين را رد مى كردند و مردود مى دانستند، ولى در ديدگاه دوم، حجاب را امرى شخصى و مخصوص مكان ها و مراسم مذهبى مى داند. ازاين رو مى بينيم برخى زنان در مراسم مذهبى مثل عزادارى ها، زيارت گاه ها و مساجد، باحجاب و چادر حضور مى يابند، ولى در كوچه و خيابان و مهمانى ها و جشن ها حجاب را رعايت نمى كنند.

برخى هم استدلال عجيبى براى اين كار خود دارند. آنان مى گويند اصل و ريشه حجاب، اين است كه فكر بدى نداشته باشى و به اصطلاح، دلت پاك باشد. همچنين مى گويند: زن بايد تميز و زيبا باشد و چه اشكالى دارد ما زنان، با ظاهرى زيبا در جامعه حاضر شويم. چرا بايد اين همه زيبايى را پنهان كنيم؛ به ويژه اگر قصد بدى نداشته باشيم! اگر عده اى قلب بيمارى دارند، تقصير خودشان است؛ چرا ما بايد خود را بپوشانيم؟ چرا مردان نگاهشان را كنترل نكنند؟

ص:148

اصلاح نگرش به حجاب

آنچه گفته شد، نشان مى دهد نگرش و برداشت اين افراد درباره حجاب، درست نيست. بنابراين اگر بخواهيم فرهنگ حجاب را در ميان بانوان گسترش دهيم، نخست بايد نگرش و ديدگاه آنها را درباره حجاب اصلاح كنيم. بايد با طرح مباحث علمى، تبيين كنيم كه احكام دين اسلام، به جز از منبع قرآن و سنت، قابل برداشت نيست و ما نمى توانيم احكام دينى را بنابر ميل خود تغيير دهيم و برداشت شخصى خود را به حساب دين بگذاريم.

در پاسخ به زنانى كه ممكن است تحت تأثير تبليغات مخالفان حجاب قرار گرفته باشند و تصور كنند حجاب و پوشش، سبب افسردگى و از بين رفتن نشاط زن مى شود نيز بايد گفت اين گونه سخنان، نه تنها اثبات شدنى نيست و ريشه علمى ندارد، بلكه پژوهش هاى روان شناسان خلاف آن را ثابت كرده است.

پژوهش ها نشان داده در مقايسه وضعيت روانى زنان باحجاب و زنان بدحجاب، سلامت روانى زنان باحجاب و آرامش و لذتى كه از زندگى مى برند، بيشتر از ديگر زنان است.(1)امروزه زنان غربى كه مصداق كامل آزادى زن در پوشش و رابطه آزاد با نامحرم هستند، در فشارهاى روانى و اضطراب زندگى مى كنند. درحالى كه زنان شرقى هرگز چنين تجربه هايى را نداشته اند.


1- ر. ك: حجاب و نقش آن در سلامت روان، صص ١٠١ - ١٣٠.

ص:149

به هر حال، مسئولان فرهنگى بايد بدانند تا نگرش به حجاب اصلاح نشود، تبليغ حجاب بى فايده خواهد بود.

حجاب به سبك خاص

چند سال پيش همراه خانواده، به مشهد مقدس رفته بوديم. روزى كنار يكى از ورودى هاى حرم ايستاده بوديم كه خانم جوانى، درحالى كه چادرى به سر داشت، در حال خارج شدن از حرم بود. من متوجه او نشدم، ولى وقتى از كنار او گذشتيم، همسرم به من گفت: «متوجه شدى اين خانم چه كار كرد؟» گفتم: «نه، چه كار كرد؟» گفت: «اين خانم به محض اينكه از حرم خارج شد، چادرش را برداشت و داخل كيف گذاشت. سپس خم شد و جوراب هايش را هم در آورد و به راه افتاد» .

من كه از اين رفتار خيلى تعجب كرده بودم، با خود فكر كردم اين رفتارش چه دليلى دارد؟ چرا داخل حرم حجابش كامل است، ولى وقتى خارج مى شود، از حجاب كامل فاصله مى گيرد؟ كسى كه اين خانم را مجبور نكرده به حرم بيايد، بلكه خودش به خاطر عقايد دينى و علاقه اى كه به امام رضا (عليه السلام) دارد، به زيارت آمده است. پس چرا در پوشش خود رفتارى دوگانه دارد؟ سرانجام به اين نتيجه رسيدم كه او براى اينكه حرمت حرم را نگه دارد، هم چادر به سر كرده و هم جوراب پوشيده است، ولى وقتى از حرم خارج مى شود، ديگر حجاب را بر خود واجب نمى داند. اين همان نگرش غلط به حجاب و همان انحرافى است كه در برداشت از دين ايجاد شده است. در حقيقت، اين همان بلايى است كه

ص:150

امروزه در جهان غرب بر سر دين آمده و آن را به كليسا منحصر كرده است. كسانى كه اين بلا را بر سر مسيحيت آورده اند، مى خواهند به كمك افرادى ساده لوح، اين بلا را بر سر اسلام نيز بياورند. بر اين اساس، بايد گفت حاكميت بخشيدن به حجاب، كارى زيربنايى و ريشه اى است، نه نه تبليغاتى.

اگر مردم جامعه اى از برداشت ها و باورهاى دينى درستى برخوردار باشند، هيچ هجمه اى آنها را دچار تزلزل نمى كند. بنابراين نخست بايد ريشه عقايد را محكم كرد. بايد دختران و زنان مسلمان بدانند كه حجاب، پوششى عادى و مخصوص اماكن مذهبى نيست، بلكه حجاب يك نگرش و تفكر است. حجاب، يك تفكر عميق دينى است كه به صاحب خود، جهان بينى الهى مى بخشد و اين جهان بينى، همه جا همراه فرد است و در نوع پوشش او ظهور مى يابد.

4. آگاه كردن زائران به پيامدهاى منفى بى توجهى به حجاب

اشاره

بسيارى از بانوان نمى دانند كه حجاب، مسئله اى شخصى نيست و رعايت نكردن، پيامدهاى منفى بسيارى براى فرد و جامعه خواهد داشت. اين بانوان كه در نداشتن حجاب كامل، قصد و نيت بدى ندارند، در توجيه كار خود مى گويند: ما به اين پوشش عادت كرده ايم و هدف خاصى نداريم؛ غافل از اينكه نداشتن حجاب كامل، پيامدهاى تربيتى خود را بر اطرافيان خواهد گذاشت؛ خواه فرد قصد و نيتى نادرست از بدحجابى داشته باشد يا بدون چنين قصدى، حجابش را رعايت نكند.

ص:151

چند سال پيش در همايشى كه درباره موضوع حجاب در دانشگاه آزاد يكى از شهرستان ها بر پا شده بود، درباره آثار روان شناختى حجاب سخنرانى كردم. وقتى صحبتم تمام شد، يكى از استادان خانم دانشگاه كه حجاب كاملى نداشت، نزد من آمد و گفت: «مى توانم مطلبى بپرسم؟» گفتم: «بفرماييد!» گفت: «من چادر به سر نمى كنم و مقيد نيستم كاملاً حجابم را رعايت كنم. اما وقتى من هيچ قصد بدى ندارم و حريم عفت و حيا را رعايت مى كنم، چه اشكالى دارد كه حجابم كامل نباشد و حتى كمى هم آرايش داشته باشم؟» به او گفتم: «من قبول دارم كه امثال شما هيچ قصد و نيت بدى نداريد و نمى خواهيد با اين كار توجه نامحرمى را به خود جلب كنيد و عفت و حياى باطنى شما را هم تأييد مى كنم، ولى آيا نامحرمانى كه شما را مى بينند، به خصوص پسران جوان و مجرد كه به ظاهر زيبا و جذاب اين گونه زنان نگاه مى كنند، تضمين مى كنيد كه هيچ قصدى در نگاهشان نباشد؟» وقتى صحبتم به اينجا رسيد، او به سرعت حرفم را تصديق كرد و گفت: «من تاكنون به اين نكته توجه نكرده بودم» .

بنابراين، اگر بخواهيم به كسانى كه در سفرهاى زيارتى، حجابشان را به طور كامل رعايت نمى كنند، تذكر دهيم، بايد به اين مطلب توجه داشته باشيم كه بيشتر كسانى كه حجابشان كامل نيست، نمى خواهند كسى را گمراه كنند يا به گناه بيندازند؛ به ويژه بانوانى كه به سفر زيارتى مى روند، هرگز نيت بدى ندارند. همچنين اين گونه زنان، اغلب از پيامدهاى مخرب و بد رعايت نكردن حجاب در اماكن مقدس ناآگاهند. اگر آنان از

ص:152

پيامدهاى منفى رعايت نكردن حجاب آگاهى يابند، هرگز به خود اجازه نمى دهند ظاهر بدحجابى داشته باشند.

بنابراين، بهترين روش براى تشويق بانوان به حجاب كامل در اين مواقع، آشنا كردن آنان با آثار سوء بدحجابى بر افراد است. اين آثار منفى از يك سو افراد ناآگاه و ضعيف را به معنويت و ايمان بدبين و تصويرى را كه آنان از زنى مؤمن و زائر در ذهن خود دارند، تخريب مى كند و از ديگرسو آنان را براى آسيب ها و بداخلاقى هاى اجتماعى آماده مى سازد.

در شهر مدينه به مغازه پارچه فروشى رفتم كه فروشنده جوانى داشت. ناگهان خانم جوان ايرانى كه چادر بر سر نداشت و حجابش نيز كامل نبود از جلوى مغازه گذشت. آن جوان نگاهى شيطانى به آن خانم جوان كرد و خطاب به او سخنانى بى ادبانه گفت. من به جوان اعتراض كردم، ولى چرا بايد زنى با شخصيت و زائر اين گونه مورد اهانت جوانى هرزه قرار گيرد. آيا كسى غير از خود اين زن مقصر است؟ !

رعايت حجاب هنگام استقبال از زوار در فرودگاه ايران

از موارد مهم، ولى به ظاهر فرعى و جزئى كه ممكن است كمتر كسى به آن توجه كند، رعايت حجاب در نخستين برخورد زائرن با استقبال كنندگان است. گاهى ديده مى شود برخى بانوان زائر، غافل از اينكه از چه سفر پربار معنوى در حال بازگشت هستند، تنها به اين نكته فكر مى كنند كه در نخستين برخورد با استقبال كنندگان، از چهره و تيپ

ص:153

جذابى برخوردار باشند. به همين دليل متأسفانه، آرايش مى كنند و از پوششى با رنگ هاى روشن و زيبا استفاده مى كنند. اگرچه آنها قصد بدى ندارند، ولى اسلام، هرگز نفس اين كار را تأييد نمى كند و اين رفتار در شأن يك زن مسلمان نيست؛ به ويژه اگر زائر خانه خدا يا ديگر اماكن زيارتى بوده باشد.

گفتنى است برخى آقايان نيز رفتارى مشابه دارند و ديده مى شود برخى از آنها هنگام بازگشت از زيارت، صورت خود را از ته مى تراشند و حتى لباس هاى نامناسب مى پوشند و با چهره اى كه شبيه يك زائر بازگشته از مكه و مدينه يا عتبات عراق نيست، ظاهر مى شوند. البته اين موارد بسيار نادر است، ولى وجود يك يا دو نفر در كاروان نيز مى تواند چهره زيباى كاروان زيارتى را زشت كند و مانعى براى رساندن پيام زيارت به استقبال كنندگان باشد.

بنابراين، يكى از مواردى كه روحانيان كاروان ها بايد درباره آن به زائران تذكر دهند، همين مورد است. زائر بايد به آثار بدى كه ممكن است نوع پوشش بر اطرافيان بگذارد، توجه كند.

اغلب، وقتى زائران از سفر باز مى گردند، جمعيت بسيارى به استقبال آنها مى آيند. بسيارى از استقبال كنندگان به اين نيت مى آيند كه خداوند، اين زيارت را در آينده نصيب آنها كند. ازاين رو استقبال كنندگان، به طور طبيعى، از خانم يا آقاى زائر انتظار دارند، رنگ و بوى زيارت را كه همان رنگ و بوى اسلام است، از رفتار و ظاهر آنان استشمام كنند؛ هرچند خود به آن خيلى پايبند نباشد.

ص:154

گاه حتى ممكن است فردى كه به استقبال زائر مى آيد، خود حجاب درستى نداشته باشد، ولى پيش از اينكه زائر را ببيند، در فكر و ذهنش او را با حجابى كامل تصور مى كند؛ هر چند قبلاً زائر خيلى به حجاب پايبند نبوده باشد. حال اگر با اين تصور زيبا، زائر را در پوششى غير اسلامى ببيند، تمام تصوراتش خراب مى شود و با خود مى گويد، زيارت و اماكن زيارتى با جاهاى ديگر تفاوت چندانى ندارد و اين سفرها فقط يك سفر سياحتى و گردشى بوده است. آن گاه هر چه زائر از معنويات سفر و حالات خوشى كه نصيبش شده، تعريف كند، ديگر برايش جذابيت ندارد؛ زيرا با خود مى گويد، اگر اين حرف ها درست است، پس چرا روى خودش اثر نكرده است. شايد هم با شنيدن اين تعريف ها از زائر، كمى گيج شود و اصل ماجرا برايش روشن نشود.

بنابراين، زائر محترم خانه خدا يا كسى كه خدا پس از مدت ها انتظار، توفيق پاى بوسى حرم هاى نورانى ائمه هدى و رسول خدا و فاطمه زهرا (عليهم السلام) را نصيب او كرده است، بايد اين توفيق و فرصت را غنيمت شمارد و در اين چند روز خود را حفظ كند و بر اعمال و احساسات خود مسلط باشد. همچنين بكوشد تا پايان سفر، زائر بماند؛ چرا كه هر چه بيشتر اين حالت معنوى را در خود حفظ كند، سود بيشترى كرده است. همچنين زائر نبايد از ياد ببرد كه شيطان، همواره در كمين اوست تا اين گوهر گران بهايى كه با زيارت نصيب او شده، از دستش بربايد.

آيا عجيب نيست كه يك بانوى محترم براى خوشايند ديگران، آرايش مى كند و از پوشش اسلامى فاصله مى گيرد، ولى ثواب زيارت خود را از

ص:155

دست مى دهد؟ ازاين رو بزرگان گفته اند: نگه داشتن يك شىء با ارزش، سخت تر از به دست آوردن آن است.

حجاب پس از بازگشت از سفر

يكى از موارد مهمى كه لازم است روحانيون محترم كاروان، به زائران تذكر دهند، رعايت حجاب در ديد و بازديدها پس از بازگشت است. رسم بر اين است كه پس از بازگشت زائر، اقوام، دوستان و همسايگان به ديدار او مى آيند و براى قبولى زيارتش دعا مى كنند. اين ديدارها و ملاقات ها، از آداب دينى است كه به آن سفارش بسيارى شده و حتى در برخى روايات آمده است: «تا نور حج بر چهره حاجى باقى است، به زيارتش برويد» .(1)انتظار مى رود در اين ديدارها، زائر با ظاهرى اسلامى ميان ديداركنندگان حاضر شود. حتى مهمانى ها و پذيرايى ها و هديه ها و سوغاتى ها نيز بايد همگى رنگ دينى داشته باشد.

زائران محترم، به ويژه خانم هاى زائر، نبايد فراموش كنند كه آنها نماينده اى از طرف صاحب زيارت و حرم به سوى مردم هستند. بنابراين نبايد رفتار و عملشان با صاحب زيارت مغاير باشد. امامان معصوم (عليهم السلام) مى فرمايند: «

مَنْ زارَ رسول الله (صلى الله عليه و آله) كَمَنْ زارَ الله فوق عَرْشه » (2)؛ «كسى كه رسول خدا را زيارت كند گويا خدا را بالاى عرش زيارت كرده است» .

اين سخن، وظيفه زائر را سنگين مى كند؛ زيرا بر او واجب مى كند كه


1- كافي، ج4، ص٢55.
2- كافي، ج٩، ص٣٣٩.

ص:156

به گونه اى سخن گويد و ظاهر و پوشش و حجابش به گونه اى باشد كه حامل پيام صاحب حرم باشد. آيا ممكن است زائر حضرت فاطمه (عليها السلام) ، حجابش به آن حضرت شبيه نباشد؟ ! آيا زيباست زائرى به جاى سخن گفتن از لذت هاى معنوى و زيبايى هاى عبادت حرم، از بازار قيمت اجناس و مظاهر مادى سفر سخن بگويد؟ ! بنابراين زائر نبايد فراموش كند، با رفتن به زيارت، توفيق نمايندگى از سوى صاحب حرم نصيبش شده است و بايد وظيفه نمايندگى را به بهترين شكل انجام دهد.

5-مخالفت با بدحجابى، نه با بدحجاب

اشاره

آن كه مى خواهد با فرهنگ و تفكرى نادرست مبارزه كند و به جاى آن، تفكرى صحيح را حاكم كند كه در اصطلاح، به آن امر به معروف و نهى از منكر مى گويند، بايد به اين نكته توجه داشته باشد كه نوك پيكان حمله خود را روى عمل منكر يا تفكر منكر قرار دهد، نه روى فردى كه به آن مبتلا شده است. در روايتى از امام معصوم (عليه السلام) مى خوانيم:

اِنَّ اللهَ يُحِبُّ العَبْدَ وَيُبْغِضُ عَمَلَهُ.(1)

همانا خداوند، بنده [گناه كارش] را دوست دارد، ولى با عمل و كار [بدش] دشمن است.

اين روايت، به اين اصل تربيتى اشاره دارد كه بايد با عمل منكر، مبارزه و دشمنى كرد، نه با فردى كه به آن مبتلا شده است. حتى گاهى بايد با فرد


1- بحارالانوار، ج٢٩، ص6٠٠.

ص:157

گنه كار، با دوستى و محبت رفتار كرد تا او را از عمل بدش جدا ساخت؛ درست مانند فرد بيمارى كه پزشك با بيمارى او مبارزه مى كند، ولى با خود او با ملاطفت برخورد مى كند.

درباره مبارزه با بدحجابى نيز همين گونه است. اگر بخواهيم به خانمى كه حجاب و آموزه هاى اسلامى را رعايت نمى كند يا به مردى كه به پوشش همسر و دخترش توجهى ندارد، امر به معروف و نهى از منكر كنيم، بايد از روش هاى محبت آميز استفاده كنيم. با بداخلاقى و ترش رويى، نه تنها كارى از پيش نمى رود، بلكه بدتر مى شود. بسيار ديده شده است كه افراد با ايمان، وقتى با زنى كه وضع پوششى مناسبى ندارد، برخورد مى كنند، از كوره در مى روند و عصبانى مى شوند و حرف هاى ناشايستى به او مى زنند. آنها در رويارويى با اين گونه زنان، يا شروع به ناسزاگويى و داد و فرياد مى كنند يا با تندى به او مى گويند كه كارش اشتباه است و بايد خود را تغيير دهد. درحالى كه نخستين قدم در مبارزه با بدحجابى، اين است كه حساب فرد را از عملش جدا كنيم و برخورد ما با فرد، از برخورد با عملش متفاوت باشد. در حقيقت، بايد به فرد بفهمانيم كه آن قدر بزرگوار است كه اين رفتار يا پوشش نامناسب، هرگز مناسب شأن و بزرگوارى او نيست. همچنين اگر تذكر دوستانه ما را نپذيرفت، هرگز او را سرزنش نكنيم، بلكه او را مانند شخص بيمارى بدانيم كه از خوردن داروى تلخ خوددارى مى كند. يك پرستار يا پزشك مهربان، نخست مى كوشد بيمارش را قانع كند تا از دارو بخورد. ولى اگر قانع نشد، يا از مقدار دارو كم مى كند يا ماده شيرينى به داروى تلخ

ص:158

اضافه مى كند. در مبارزه با منكرى مانند بدحجابى نيز بايد همين روش را به كار برد.

گفتنى است اغلب، برخوردها و شيوه تذكر دادن آمران به معروف به خانم هاى بدحجاب، در گذشته خشن و تند بوده است و اين افراد، ذهنيت خوبى به تذكر ديگران ندارند. ازاين رو گاه حساسيت آنها به تذكر ديگر افراد دوچندان مى شود و در مقابل آن موضع گيرى تندى دارند.

بنابراين، هنگام برخورد اصلاح گرانه با افراد بدحجاب، بايد به دو نكته توجه داشت: نخست اينكه به شخصيت فرد احترام بگذاريم و هرگز با او با كينه و دشمنى سخن نگوييم. بلكه فقط عمل او، يعنى بدحجابى را نقد كنيم. در حقيقت، عملش را به گونه اى به او نشان دهيم و زشتى آن را برايش توضيح دهيم كه خودش از آن متنفر شود. دوم اينكه احتمال برخورد نامناسب و توهين آميز را از طرف مقابل داشته باشيم؛ زيرا همان گونه كه گفتيم، او مانند فرد بيمارى است كه به اين عادت بد مبتلا شده است و به احتمال زياد، در مقابل داروى تجويز شده ما مقاومت خواهد كرد.

اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه اغلب، تذكر براى همه افراد حتى خود ما تلخ است و فرد بايد چنان خودساخته باشد كه تذكر ديگران را بپذيرد. هر چه ما در تذكر و برخورد اوليه خود، نرم تر، حساب شده تر و محترمانه تر عمل كنيم، مقاومت طرف مقابل كمتر و پذيرش او بيشتر خواهد بود.

شايد بتوان با چند مثال، مطلب را روشن تر بيان كرد. جمله ها و

ص:159

كلمه هايى كه براى تذكر دادن به افرادى كه پوشش مناسب ندارند، انتخاب مى كنيم، مى تواند مانند اين جمله ها باشد: «به من اجازه مى دهيد، مطلبى را به شما بگويم؟» اگر جوابشان مثبت بود، در ادامه مى گوييد: «اگر حجابتان را كامل تر كنيد، بهتر است؛ زيرا نگاه هاى توهين آميز بعضى به شما كمتر خواهد شد» .

يا بگوييد: «اگر حرفى به شما بگويم، ناراحت نمى شويد؟» اگر گفتند نه، همان جمله گذشته يا چيزى شبيه آن را بگوييد. اگر در اين دو جمله دقت كنيد، مى بينيد كه با اجازه گرفتن از طرف مقابل، به او تذكر داده ايد. همچنين تذكر شما همراه با احترام و ادب بوده است. بنابراين اگر طرف مقابل نيز تذكر شما را نپذيرد، برخوردى توهين آميز با شما نخواهد كرد.

جمله ديگرى كه مى توان در تذكر به حجاب به كار برد اين است كه بگوييد: «مرا ببخشيد، مطلبى در ذهن بنده است كه مى ترسم اگر نگويم، براى بى توجهى ام، خداوند مرا مؤاخذه و مجازات كند. اجازه دارم آن را بگويم؟» اگر طرف مقابل اجازه داد، ادامه دهيد: «شما حجابتان كامل نيست. از ديدگاه اسلام بر زنان واجب است تمام زيبايى هايشان را در مقابل نامحرم بپوشانند» . يا بگوييد: «يكى از وظايف مهم زنان مسلمان، رعايت حجاب كامل است. اسلام بر زنان واجب كرده كه در مقابل نامحرم، حتى يك تار موى شان نيز آشكار نباشد و از هيچ نوع آرايشى استفاده نكنند» . اين نكته را نيز به ياد داشته باشيد كه اگر زنى همراه شوهرش بود، حتماً اين جمله ها را به شوهرش بگوييد و در حضور او هرگز به خانم تذكر ندهيد.

ص:160

داستانى از تذكر دادن به رعايت حجاب

يكى از دوستان مى گفت فرزندم بيمار شده بود. او را براى معاينه نزد پزشك بردم. در سالن انتظار، جمعيت بسيارى منتظر نشسته بودند. چون جاى نشستن نبود، در گوشه اى ايستادم تا نوبتم فرا رسد. ناگهان چشمم به خانم منشى افتاد كه به شكل محسوسى صورتش را آرايش كرده بود و احتمالاً به همين دليل دور تا دور ميزش را مردان جوان گرفته بودند.

با خود فكر كردم، چه بايد بكنم؟ آيا از كنارش بى توجه بگذرم؟ در اين صورت جواب خدا را چه بدهم؟ يا به او تذكر دهم، ولى چگونه بايد اين كار را بكنم؟ ممكن است برخورد خوبى با من نداشته باشد. ناگهان فكرى به ذهنم رسيد. يك برگه كوچك كاغذ برداشتم و روى آن نوشتم: «خانم محترم! مرا ببخشيد كه به شما تذكر مى دهم. آرايش كردن شما ميان مردان نامحرم صحيح نيست. شايد بگوييد به من مربوط نيست و نبايد در امور شخصى شما دخالت كنم، ولى من مجبور شدم اين كار را بكنم. چون اگر نگويم، خداوند مرا مؤاخذه خواهد كرد. من در واقع به خاطر نجات خودم به شما تذكر مى دهم» .

نامه را نوشتم و پس از آنكه پزشك فرزندم را معاينه كرد، هنگام خروج از سالن انتظار، كاغذ را روى ميز منشى گذاشتم و به ايشان گفتم: «اين مال شماست» . سپس از آنجا خارج شدم. هفته بعد به دليل آزمايشى كه پزشك داده بود، دوباره به آن مطب رفتم. نگاهم به منشى افتاد، صورتش عادى بود و از آرايش هاى گذشته خبرى نبود. خدا را شكر كردم كه توانستم با اين روش ساده، مسلمانى را از گناه باز دارم.

ص:161

بنابراين، وقتى مى خواهيم با بدحجابى مبارزه كنيم، نه با بدحجاب، بايد به گونه اى برخورد كنيم كه طرف مقابل، از يك سو نسبت به زشتى رفتارش متنبه و از آن متنفر شود و از ديگرسو به طرف ما متمايل شود و شيفته اخلاق و رفتار ما به عنوان يك مسلمان و از همه مهم تر نوع تفكر و عقيده ما گردد. بر اين اساس، بايد در تك تك كلمات و جملاتى كه براى تذكر دادن به كار مى بريم، دقت كنيم. چه بسا لازم است پيش از تذكر دادن، خوب فكر كنيم و عبارت زيبا و مؤدبانه و جذابى را براى اين تذكر انتخاب كنيم تا درجه پذيرش فرد بيشتر شود.

تذكرى زيبا

يكى از دوستان مى گفت در ماه رمضان، در يكى از ميادين شهر، مرد مسافرى را ديدم كه مشغول خوردن چيزى بود. تصميم گرفتم به او تذكر بدهم كه حرمت ماه رمضان را نگه دارد و دور از انظار مردم غذا بخورد. ولى از طرفى هم نمى خواستم از تذكر من رنجيده خاطر شود. ناگهان فكرى به خاطرم رسيد. جلو رفتم و پس از سلام و احوال پرسى به او گفتم: «من مى دانم كه در اين شهر به خاطر ماه رمضان، همه رستوران ها در طول روز بسته است و به شما مسافران خيلى سخت مى گذرد. اگر موافق باشيد، من شما را دعوت مى كنم به منزل ما بياييد تا براى نهار در خدمتتان باشم» . آن مرد كه اصلاً انتظار چنين برخوردى را از من نداشت، به من رو كرد و گفت: «اگر طور ديگرى تذكر مى داديد، حتماً ناراحت مى شدم، اما شما آن قدر خوب و زيبا مرا متوجه كار اشتباهم كرديد كه

ص:162

جاى هيچ گله و شكايتى باقى نماند» .

راه كارهايى كه به نظر مى رسيد براى روحانيان بزرگوار و زائران محترم در ايجاد فرهنگ حجاب مفيد باشد، مطرح شد. در پايان، گفتنى است مبارزه با بدحجابى و تلاش براى تبيين و نهادينه كردن فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه، با تلاش يك يا چند نفر يا نوشتن چند كتاب يا برگزارى چند سمينار و نشست علمى امكان پذير نيست. لازم است همه نيروها دست به دست هم دهند و با كار مستمر و همه جانبه، براى تحقق اين هدف مقدس بكوشند.

به اين نكته نيز بايد توجه كنيم كه ما مأمور به انجام وظيفه ايم و كارى با نتيجه آن نداريم. مهم آن است كه ما كار و وظيفه خود را درست انجام دهيم. اينكه آيا به ريشه كن كردن بدحجابى موفق مى شويم يا شياطين در جذب افراد به طرف بدحجابى موفق تر از ما خواهند بود، در اصل كار ما خللى وارد نمى كند. البته شكى نيست كه اگر كار درست انجام داده شود، نتيجه بخش خواهد بود.

در گفتار دوم، راه كارهايى را براى صيانت از فرهنگ حجاب در كاروان هاى زيارتى و جلوگيرى از شيوع رفتارهاى ضد فرهنگى در ميان زوار، به مسئولان حج و زيارت و روحانيون كاروان پيشنهاد مى كنيم.

گفتار دوم: راه كارهاى پيشنهادى به مسئولان حج و زيارت

اشاره

يكى از دغدغه هاى مسئولان حج و زيارت كه نماينده محترم مقام معظم رهبرى در حج و زيارت نيز به آن اهتمام ويژه دارد، موضوع پوشش بانوان زائر در سفرهاى زيارتى، به ويژه زائران حج و عمره است.

ص:163

از آنجا كه اين زائران، هر يك نماينده جمهورى اسلامى ايران در اين كشورها هستند، حجاب و پوشش آنها نقش مهمى در معرفى ايران اسلامى و مذهب علوى و فاطمى به ديگر ملت ها دارد.

لباس هر قوم و ملت، نشان دهنده فرهنگ آنان است. بسيارى از مليت هاى گوناگون كه در مكه و مدينه يا ديگر اماكن مقدس حضور پيدا مى كنند، جز تبليغات سوء، ناقص و غير حقيقى، اطلاعات ديگرى درباره ايران ندارند. آنها فقط شنيده اند كه در ايران، انقلاب شده و حكومت اسلامى، بر اساس مذهب تشيع و مكتب اهل البيت (عليهم السلام) به وجود آمده است. ازاين رو وقتى براى اولين بار با زائر ايرانى برخورد مى كنند، رفتار، عبادت و حجاب زنان و مردان ايرانى را ملاك شناخت خود از ايران و مذهب تشيع قرار مى دهند. ازاين رو همه توجه مى كنند كه زائر ايرانى با چه ظاهر و چه رفتارى به زيارت اين مشاهد مشرفه آمده است.

بنابراين يك بانوى مسلمان ايرانى بايد بداند كه حجاب و پوشش براى او، فقط رفتارى عبادى و شخصى نيست كه اگر رعايت نكند، خود نگاه كرده است و عذاب آن را خواهد ديد، بلكه يك زن مسلمان ايرانى، نماينده مكتب اهل بيت (عليهم السلام) در ميان ديگر زائران است؛ زائرانى كه بيشتر آنها اهل سنت هستند و حتى برخى سران آنها منتظرند تا رفتارهاى نادرست ايرانى ها را به مكتب تشيع و اهل بيت (عليهم السلام) نسبت دهند. ازاين رو همه زائران ايرانى به ويژه مسئولان، وظيفه اى مهم در اين باره بر عهده دارند و بايد بيشتر بكوشند. آنچه در بخش دوم به عنوان راه كارهايى براى مسئولان حج و زيارت بيان مى شود، چند پيشنهاد است كه عبارت اند از:

ص:164

1. فرهنگ سازى براى حجاب كامل

سفرهاى زيارتى، بهترين فرصت براى ايجاد فرهنگ حجاب كامل، يعنى چادر ميان بانوان است. بى شك، خانمى كه پول و وقت خود را براى چنين سفرهايى هزينه و دورى از خانواده و فرزندان خود را تحمل مى كند، درونش تحولاتى به وجود آمده است.

مسئولان فرهنگى حج و زيارت، بايد اين فرصت استثنايى و اين تحول ارزشمند را غنيمت بشمارند و از آن كمال استفاده را ببرند. از كارهاى تربيتى خوبى كه مى توان در اين چند روز انجام داد، اين است كه انگيزه استفاده از چادر را ميان زنان زائر افزايش دهيم. اين كار سبب مى شود هم زنانى كه از چادر استفاده مى كنند، احساس خوبى پيدا كنند و هم زنانى كه چادرى نيستند، به پوشيدن چادر تشويق شوند. به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه از حجاب به صورت مانتو، نه تبليغ كنيم و نه دفاع؛ زيرا در امر حجاب بايد به حدى جديت نشان داد كه در حد لازم رعايت شود. اميرمؤمنان على (عليه السلام) در فرمايشى به فرزندش امام حسن (عليه السلام) مى فرمايد.

وَاكْفُفْ عَلَيْهِنَّ مِنْ اَبْصارِهِنَّ بِحِجابِكَ ايّاهُنَّ فَاِنَّ شِدَّةَ الْحِجابِ اَبْقى عَلَيْهِنَّ.(1)

زنان را در پرده حجاب نگاه دار تا نامحرمان را ننگرند؛ زيرا سخت گيرى در حجاب، عامل سلامت و استوارى آنان است.

حضرت در ادامه مواردى از سخت گيرى و جديت در امر حجاب را


1- نهج البلاغه، نامه 31.

ص:165

بيان مى فرمايد كه نشانه اهميت اين موضوع از ديدگاه ايشان است.

براى اينكه چادر در ميان بانوان زائر فرهنگ سازى شود، روحانيان محترم كاروان ها نقش بسيار مؤثرى دارند. آنها مى توانند جلسه هايى با دو گروه از زائران برگزار كنند: اول با خانم هايى كه به رعايت حجاب و ايجاد فرهنگ حجاب اهميت بسيارى مى دهند و توان مندى مشاركت در اين طرح را دارند. اين افراد مى توانند با راهنمايى روحانى كاروان و با روشى جذاب و شيرين، خود را به سوژه هاى مورد نظر نزديك كنند و به تدريج و در طول سفر، آنها را به طرف حجاب كامل راهنمايى كنند.

گروه دومى كه بايد با آنها جلسه برگزار شود، خانواده هايى هستند كه از نظر فرهنگى از حجاب دور بوده اند. اين جلسه بسيار حساس خواهد بود و بايد غير مستقيم و در پوششى غير از موضوع حجاب باشد. در اين نشست ها كه به ظاهر محور اصلى آن آموزه ها و معارف زيارت است، بايد با اشاره به فرصت كوتاه سفر و تأكيد بر استفاده كامل بردن از آن، در يك فرصت مناسب، به حفظ ظاهر در كنار حفظ باطن نيز اشاره اى شود. همچنين بايد به آنها گوشزد كرد كه آبروى ايران و ايرانى را نزد وهابيانى كه به ما شيعيان نسبت بى دينى مى دهند، و خود را پيرو واقعى رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى دانند، حفظ كنند. بى شك، اين جلسه ها بى تأثير نخواهد بود.

پيشنهاد ديگر به روحانيان كاروان اين است كه در خلال جلسه هاى عمومى كاروان، به بيان احكام و مسائل حجاب نيز بپردازند و آن را در قالب چند مسئله شرعى بيان كنند. اين كار نه تنها تذكر دادن غير مستقيم

ص:166

به حجاب است، بلكه مسائل و احكام حجاب را نيز براى افراد بازگو مى كند؛ زيرا بسيارى از افراد ممكن است از حدود حجاب اطلاع كافى نداشته باشند؛ براى مثال، افراد بسيارى فكر مى كنند آرايش كردن ملايم صورت يا بيرون گذاشتن كمى از موى سر، يا نپوشاندن پا با جوراب يا استفاده از لباس هاى تنگ و نازك، مانعى براى حجاب ايجاد نمى كند. ازاين رو با اينكه چادرى هستند و به مسائل دينى توجه دارند، ولى اين موارد را رعايت نمى كنند. بنابراين لازم است روحانيان مسائل و احكام جزئى حجاب را براى مردم تبيين كنند، همان گونه كه مسائل نماز و حج و عمره و جزئيات آن را بيان مى كنند.

٢. تقدس بخشى به چادر

اشاره

از ديگر راه كارهاى فرهنگ سازى حجاب كامل، تقدس بخشيدن به چادر است. چادر، سمبل عفت و حياى زن است. ازاين رو لباس مقدسى به شمار مى رود. مسئولان بايد حجاب زنان را به سوى پوشش چادر سوق دهند و ديگر پوشش ها را مقدمه اى براى رسيدن به چادر بدانند. اين سياست، در سفرهاى زيارتى، بهتر عملى مى شود؛ زيرا فضاى معنوى زيارت، آمادگى پذيرش اين فرهنگ را براى زائر فراهم مى كند.

در زمينه فرهنگ سازى حجاب با چادر، به ويژه تقدس بخشى به چادر، افزون بر آنچه گفته شد، دو كار ديگر مى توان انجام داد. اول اينكه فرهنگ چادر را كه فرهنگ كامل دينى - اسلامى و نيز فرهنگ اصيل ايرانى است، با توضيح و تبيين خاستگاه قرآنى آن، در جامعه و در

ص:167

محيطهاى زنانه، مثل مدارس و دانشگاه ها گسترش دهيم. خداوند در قرآن، درباره نوع پوشش حجاب، دو آيه اصلى دارد. در آيه اول كه درباره آشنايى باحجاب است، مى فرمايد: وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ ؛ «مقنعه هاى خود را بر سينه خود افكنند و زينت خود را آشكار نسازند» . (نور: ٣١)

اين آيه، دو مطلب را توضيح مى دهد:

١. از خِمار كه همان مقنعه بلند است و سر و تمام سينه و گردن را مى پوشاند، براى حجاب استفاده كنيم.

٢. تمام زينت ها و زيبايى هاى بدن و نيز قسمت هاى تحريك كننده بدن را بپوشانيم. در اين آيه صحبتى از چادر نمى شود؛ زيرا خداوند براى نخستين بار مى خواهد زنان را با فريضه حجاب آشنا سازد. ازاين رو نمى توان بر زنان سخت گرفت تا دل هايشان آمادگى پذيرش حجاب را پيدا كند.

خداوند در آيه دوم كه مرحله تكميلى حجاب است، چنين مى فرمايد:

قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ (احزاب: 5٩)

اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلباب هاى (چادرهاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند. اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، بهتر است.

خداوند در اين آيه به سه نكته مهم اشاره مى كند:

ص:168

١. در اين آيه از پوششى به نام جلباب سخن مى گويد كه بلندتر از مقنعه است و تا زانو مى رسد و به عقيده برخى مفسران تا روى پا را مى گيرد. البته از نوع پوشش حضرت زهرا (عليها السلام) معلوم مى شود كه جلباب، تمام بدن را مى پوشاند و همان چادر امروزى است.(1)

٢. اين آيه خطاب به زنان و دختران پيامبر و زنان مؤمن است. منظور اين است كه خداوند حجاب چادر را براى با شخصيت ترين زنان جامعه لازم كرده است. در حقيقت، چادر هديه اى از طرف خداوند به زنان فرهيخته و با عقل و شعور است تا با پوشيدن آن، ارزش هاى معنوى و شخصيتى خود را حفظ كنند.

٣. در اين آيه پوشيدن چادر را سبب امنيت زن در برابر دست درازى ها و اهانت هاى ديگران به حريم او مى داند و دليل جالبى بيان مى كند و آن اين است كه پوشش چادر، سبب مى شود تا همه افراد به ارزش حقيقى و انسانى اين زن پى ببرند و در نتيجه، او را مورد سوء استفاده و آزار قرار ندهند.

از مجموع اين مطالب، مى توان به اين حقيقت رسيد كه پوشش چادر، پوششى عادى نيست كه كسى از سر عادت از آن استفاده كند. بلكه لباس مقدسى است كه بايد حرمت آن نگه داشته شود. به اين ترتيب، به كار دومى مى رسيم كه براى فرهنگ سازى حجاب برتر بايد انجام دهيم و آن اين است كه زنان محترمى كه توفيق استفاده از چادر را دارند، بايد


1- ر. ك: الاحتجاج، ج١، ص٢5٣.

ص:169

حرمت و ارزش آن را بشناسند و نگه دارند.

اگر بخواهيم اين مطلب را دقيق تر توضيح دهيم، بهتر است مثالى بزنيم. پوشش چادر را مى توان به لباس روحانيت تشبيه كرد. يك طلبه وقتى لباس مقدس روحانيت مى پوشد، مردم او را حجت الاسلام، يعنى نماينده اسلام و راهنماى مسلمانان مى دانند و به او احترام مى گذارند. بنابراين خودش نيز بايد حرمت اين لباس را حفظ كند؛ زيرا اگر يك روحانى حرمت لباس خود را حفظ نكند، فقط تقدس خود روحانى از بين نخواهد رفت، بلكه تقدس اين لباس نيز از بين مى رود. پوشش چادر نيز همين طور است. البته شايد به دليل كثرت استفاده از چادر، روى اين پوشش به اندازه لباس روحانيت حساسيت نباشد. ولى بى شك، مردم توقع دارند يك زن چادرى، بيش از ديگران خوش اخلاق باشد، عدالت داشته باشد و به حلال و حرام الهى توجه كند.

ارزش چادر از ديدگاه آيت الله صافى

حضرت آيت الله صافى گلپايگانى، با اشاره به اهميت چادر براى زنان مى فرمايد:

در بعضى ديدارها، برخى بانوان درخواست دارند تا عباى مرا ببوسند. من به آنها مى گويم: «چادر شما از عباى من مقدس تر است. زن مسلمان بايد بداند كه چادرى كه بر سر دارد، نوعى امر به معروف است و ارزشش بسيار بيشتر از عباى علماست» . (1)


1- عفاف سرچشمه زيبايي، عبدالكريم پاك نيا، ص٨٣.

ص:170

با توجه به آنچه گفته شد، وظيفه زنان چادرى بسيار سنگين است و اگر به اين وظيفه عمل كنند، بى شك، ثواب بسيارى نصيبشان مى شود و اگر به وظيفه خويش عمل نكنند، گناهانشان چند برابر گناه ديگران خواهد بود؛ زيرا رفتار آنها موجب بدبينى مردم به حجاب و زنان چادرى خواهد شد.

گفتنى است در كاروان هاى زيارتى، بايد اصل حجاب را بر چادر گذاشت و غير چادر را به سادگى نپذيرفت. هيچ يك از بزرگان و علما و مراجع اجازه نداده و نمى دهند كه خانواده و اطرافيانشان از حجابى غير از چادر استفاده كنند. پس ما نيز بايد فقط چادر را تبليغ و بر استفاده از آن تأكيد كنيم و در سمينارها و برنامه هاى فرهنگى، استفاده از چادر را تبليغ كنيم. از ديگرسو زنان چادرى در كاروان هاى زيارتى، وظيفه سنگينى در حفظ فرهنگ حجاب دارند. رفتار آنها بايد به گونه اى باشدكه زنان ديگر شيفته اخلاق آنها شوند و نوع پوشش و حجاب آنها را الگوى خود قرار دهند. متأسفانه در اين سال ها دشمنان، نقشه هايى عليه چادر پيش گرفته اند تا تقدس آن را از بين ببرند و زنان و دختران مسلمان را به استفاده از چادر بى علاقه كنند. هدف مخالفان حجاب اين است كه قشر جوان و تحصيل كرده را از چادر متنفر كنند كه متأسفانه تا حدودى نيز در رسيدن به هدف خود، موفق بوده اند. اين در حالى است كه بنابر تأكيد صريح قرآن در سوره احزاب، خداوند به زنان شريف و با شخصيت دستور استفاده از حجاب با چادر را مى دهد. خداوند در آيه ٣٣ سوره احزاب به همسران پيامبر (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد: «شما بايد در حفظ خود از

ص:171

نامحرم، بيش از ديگران تلاش كنيد؛ چنان كه حتى صداى شما نيز موجب تحريك آنها نشود» ؛ يعنى سفارش شده است افزون بر پوشش بدن، مواظب صداى خود نيز باشند. قرآن پس از اينكه جلباب يا چادر را حجاب برتر معرفى مى كند، تحليل جالبى دارد و به زنان پيامبر مى گويد ارزش و شخصيت آنها به اين دليل كه همسر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) هستند و مانند زنان عادى نيستند از جايگاه بسيار برترى از نظر اجتماعى برخوردارند. بنابراين براى اينكه اين جايگاه حفظ شود، بايد بيشتر از ديگران به حجاب خود پايبند باشند.

خداوند در اين آيه با صداى رسا به همه مردم، به ويژه زنان تأكيد مى كند كه حجاب برتر، نشانه شخصيت و جايگاه اجتماعى برتر زن است.

امروزه با توجه به اطلاع رسانى مناسب صدا و سيما و ديگر مراكز فرهنگى درباره پيامدهاى حجاب و نيز وجود كتاب هاى مفيدى در اين زمينه، انتظار مى رود بانوان باحجاب و پوشش كامل ظاهر شوند و اجازه ندهند هيچ بانوى مسلمانى تحت تأثير فرهنگ غرب قرار گيرد و به پوشش اسلامى خود بى توجه باشد. نبايد فراموش كرد دليل رواج فرهنگ بدحجابى در ميان برخى زنان تحصيل كرده و دانشگاهى ناآشنا بودن اين قشر مهم با فرهنگ متعالى حجاب است؛ چرا كه انتظار مى رود هر چه سطح تحصيلات و شغل و موقعيت اجتماعى يك زن بالاتر مى رود، ميزان توجه او به حجاب بيشتر شود.

اين نكات مهم بايد در كاروان هاى زيارتى فرهنگ سازى شود؛

ص:172

به گونه اى كه وقتى زنان ما از زيارت بازمى گردند، خود مبلغ و گسترش دهنده فرهنگ حجاب در جامعه باشند.

بنابراين، تبليغ از چادر به عنوان حجاب برتر قرآنى، از راه كارهاى گسترش حجاب است كه بايد در اين مدت كوتاه زيارت، آن را فرهنگ سازى كرد.

٣. برگزارى كارگاه علمى براى حجاب

منظور از كارگاه حجاب اين است كه از كارشناسى دعوت كنيم تا درباره موضوع هاى مختلفى كه به حجاب و راه هاى گسترش حجاب مربوط مى شود، صحبت كند و افراد شركت كننده را نيز در بحث شركت دهد. موضوعات پيشنهادى براى برگزارى كارگاه عبارت است از: آثار مثبت حجاب براى زن و اجتماع، آثار منفى بدحجابى براى زن و اجتماع، روش هاى تذكر دادن به افرادى كه پوشش نامناسب دارند، رابطه حجاب و پوشش ظاهرى با عفت درونى، ارتباط حجاب و پوشش با ديگر رفتارهاى دينى، راه هاى تغيير نگرش هاى منفى به حجاب، تأثير حجاب زنان زائر ايرانى بر ديگر ملت هاى مسلمان، آثار رعايت نكردن حجاب در اماكن زيارتى بر فرد و اجتماع و ده ها موضوع متنوع ديگر.

اگر در اين كارگاه ها بتوان موضوع هاى مربوط به حجاب را به صورت عينى و ملموس به زائران نشان داد، بى شك، تأثير شگرفى در فرهنگ سازى حجاب، به ويژه در رعايت كامل حجاب از سوى زائران محترم، خواهد داشت.

ص:173

4. برگزارى جلسه هاى پرسش و پاسخ

از ديگر راه كارهاى فرهنگ سازى حجاب، برگزارى جلسه هايى با عنوان جلسه هاى پرسش و پاسخ دينى است. در اين جلسه ها، شركت كنندگان مى توانند پرسش هاى خود را به صورت كتبى و شفاهى مطرح كنند و روحانى كاروان يا كارشناسان ديگر به اين پرسش ها پاسخ دهند. كتبى بودن پرسش ها اين امكان را به شركت كنندگان مى دهد كه پرسش هايى را كه نمى توانند حضورى بپرسند، مطرح كنند و پاسخ آن را بگيرند.

از آنجا كه يكى از اهداف مهم برگزارى اين جلسه ها يا در حقيقت، هدف اصلى آن، فرهنگ سازى براى حجاب است، بايد در اين جلسه ها پرسش هاى هدف دارى درباره حجاب مطرح كنيم و به بهانه پاسخگويى به اين پرسش ها، به طرح مباحث حجاب و معضلات بدحجابى بپردازيم. البته اين كار بايد به صورتى حساب شده و دقيق انجام شود تا هم ما را به اهدافمان برساند و هم حساسيت برانگيز نباشد. منظور از حساسيت برانگيز نبودن اين است كه پرسش ها و پاسخ ها نبايد به گونه اى باشد كه افراد شركت كننده، به ويژه كسانى كه چادرى نيستند، از اين جلسه ها احساس شرمسارى كنند و ديگر در اين گونه جلسه ها شركت نكنند. بلكه فقط يك تذكر لطيف و ظريف و غير مستقيم باشد و كرامت افراد حفظ گردد؛ زيرا ممكن است برگزارى اين جلسه ها نتيجه عكس داشته باشد و افراد بدحجاب تصور كنند كه عده اى مى خواهند آبروى آنها را خدشه دار كنند.

ص:174

5. تهيه فيلم و گزارش

مسئولان محترم حج و زيارت مى توانند گزارش مستند و مفصلى از ناهنجارى هاى رفتارى زائران تهيه كنند و پيش از سفر براى زائران كاروان پخش كنند. اين ناهنجارى ها و آسيب هاى رفتارى مى تواند شامل بى نظمى ها و سرموقع نيامدن زائران و معطل كردن ديگران، پرسه زدن هاى زياد در بازارها به ويژه هنگام نماز، ترك مسجد و حرم هنگام پخش اذان، بى توجهى به مناسك و احكام عبادى، اسراف در استفاده از آب و غذا، زياده روى در خريد سوغاتى، رعايت نكردن بهداشت فردى، مزاحمت براى ديگران در هتل ها و از همه مهم تر، رعايت نكردن پوشش مناسب و حجاب بانوان باشد.

بى شك، پخش فيلم، به دليل سمعى و بصرى بودن آن و نيز به اين دليل كه معضلات رفتارى را به صورت عينى نشان مى دهد، تأثير آن بسيار بيشتر از سخنرانى خواهد بود. در اين فيلم ها مى توان مشكل بدحجابى و پوشش هاى نامناسب را برجسته تر كرد و نشان داد كه چگونه مخالفان مكتب تشيع، از اين موضوع بهره بردارى سياسى مى كنند.

براى تهيه فيلم بايد از كارگردان هاى با تجربه استفاده كرد تا بسيار هنرمندانه و جذاب، اين مشكل مهم را كه متأسفانه روز به روز در حال افزايش است، نشان دهند.

پيشنهاد مى شود در ساخت فيلم، افزون بر گفتن سخنان جذاب و روشن گرانه درباره پيامدهاى منفى بدحجابى، به آيات و روايات حجاب نيز اشاره شود. همچنين درباره فتواهاى مراجع بزرگوار درباره لزوم

ص:175

رعايت حجاب، به عنوان يك واجب الهى و يكى از شرايط احرام حج و عمره، توضيحاتى داده شود.

6. برگزار كردن مسابقه هاى علمى حجاب

از ديگر راه هاى خوب و مؤثر كه توجه افراد را به حجاب و اهميت آن جلب مى كند، برگزارى مسابقه است. در اين باره مى توان سه نوع مسابقه برگزار كرد:

الف) مسابقه براى نوشتن بهترين خاطره حجاب، به ويژه اگر خاطره كسانى باشد كه نسبت به حجاب متحول شده اند يا خاطراتى درباره آثار حجاب يا بدحجابى و مانند آن. براى برگزارى اين مسابقه، مى توان اين موضوع ها را پيشنهاد كرد: خاطره درباره تحول و حجاب، خاطره حجاب و امنيت براى زن، حجاب و تحكيم روابط خانوادگى، حجاب و احساس آرامش، حجاب و تأثيرگذارى در افراد بدحجاب، حجاب و ناكام شدن افراد فرصت طلب و بيماردل، حجاب و بالا رفتن ارزش زن و به طور كلى خاطرات مثبت و منفى درباره حجاب.

ب) مسابقه مقاله نويسى درباره حجاب و آثار آن و موضوعات مرتبط با حجاب، به ويژه رعايت حجاب در اماكن مقدس. در اين مسابقه افراد تشويق مى شوند تا درباره اين موضوع بينديشند و به اهميت زن بيشتر توجه كنند. موضوع هايى كه براى اين مقاله ها پيشنهاد مى شود، همان موضوع هايى است كه در مسابقه خاطره نويسى گفته شد.

ج) تهيه سؤال هاى مسابقه به صورت تستى و تشريحى در قالب

ص:176

مجموعه اى از آداب سفر زيارت، از جمله حجاب و توزيع آن بين افراد كاروان. سؤال هاى بخش حجاب بايد برجسته تر از ديگر بخش ها باشد. اين مجموعه سؤال ها مى تواند در ايران و پيش از سفر، بين زائران توزيع شود تا خانواده هاى زائران نيز با آن آشنا شوند و حجاب در ميان آنها نيز تبليغ شود.

وقتى اين سه مسابقه برگزار شد، مى توان از ميان شركت كنندگان، به بهترين پاسخ دهندگان جوايز خوب و مناسب داده شود. البته در مسابقه اول و دوم، افزون بر اهداى جايزه، مى توان از برندگان خواست مقاله يا خاطره خود را در بين جمع بخوانند كه اين كار خود، تبليغ مضاعفى از فرهنگ حجاب خواهد بود.

٧. تقويت روحيه افراد متحول شده به وسيله حجاب

اشاره

سفرهاى زيارتى به دليل دارا بودن فضاى معنوى خاص، تأثير بسيارى بر روح و روان افراد مى گذارد و سبب تحولات مثبت فراوانى در آنها مى شود. گاه افرادى به اين سفرها مشرف مى شوند كه تا به حال چنين تجربه هاى نابى نداشته اند. بسيارى از افراد در اين سفرها و تحت تأثير فضاى معنوى، براى نخستين بار دلشان مى شكند و اشكشان جارى مى شود. حتى كسانى كه عمرى نماز خوانده اند، وقتى در اين فضاهاى معنوى قرار مى گيرند، تازه لذت عبادت حقيقى را مى فهمند و درمى يابند كه نمازهاى قبلى آنها، به ظاهر نماز بوده و روح عبادت در آن نبوده است.

ص:177

در سفرهاى زيارتى و در اين مدت كوتاه، درهاى روح و جان انسان باز و آماده پذيرش حقايق و آموزه هاى الهى مى شود. ازاين رو مسئولان محترم كاروان ها و روحانيان بزرگوار، بايد از اين فرصت طلايى بهترين بهره را براى تثبيت اين حالات خوب ببرند و بكوشند اين حالات خوش معنوى ايجاد شده، به تحول عميق روحى تبديل گردد.

راه كارهاى تقويت تحول

براى بيشتر شدن تحول معنوى در زائران، سه راه كار پيشنهاد مى شود:

الف) با برداشتن موانع تحول، راه را براى افزايش زمينه هاى تحول هموار سازيم. براى ايجاد زمينه تحول در زائران، مى توان از جلسه هاى بيان اسرار و معارف زيارت بهره گرفت. اين جلسه ها كه با همكارى روحانيان كاروان ها تشكيل مى شود، نقش فراوانى در ايجاد زمينه هاى تحول ايفا مى كند. روحانيان محترم مى توانند با بيان اسرار و معارف زيارت و مقدمات معنوى سفر، زمينه تحول را براى زائران فراهم كنند. همچنين زائران را پيش از سفر به توبه كامل دعوت كنند يا اگر آنان حقى الهى را ضايع كرده اند يا حق الناسى برعهده آنان است، تا جايى كه ممكن است، جبران كنند تا از اين سفر، بهره كافى ببرند و زمينه تحول را براى خويش فراهم كنند.

راه ديگر براى فراهم كردن مقدمات تحول و تغيير روحى زائران، برگزارى جلسه هاى دعا و مراسم مذهبى در طول سفر است. همان گونه كه در بحث هاى گذشته اشاره شد، قلب و روح افراد هنگام نيايش و دعا

ص:178

آماده تر مى شود. ازاين رو اين زمان ها بهترين فرصت براى بهره بردارى معنوى و اثرگذارى اخلاقى و تحول روحى به شمار مى رود.

بنابراين، مداحان محترم بايد توجه داشته باشند كه هدف از توسل در عزادارى ها و مداحى ها، فقط اشك ريختن و شكسته شدن دل نيست. هدف اصلى اين است كه انسان بتواند پيوندى محكم و ناگسستنى ميان خود و مقام ولايت ايجاد كند. حضرت امام خمينى (رحمه الله) فرمود: «اين محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است» ؛(1)يعنى اين عزادارى ها و توسلات است كه سبب شده ميان مردم و دينشان پيوند ايجاد شود. ازاين رو روحانيان محترم بايد اين حقايق را به مداحان عزيز يادآورى كنند تا از اين هدف دور نشوند. بنابراين براى ايجاد تحول روحى و معنوى در زائران، نخستين كار ايجاد زمينه براى بروز اين تحول است.

ب) دومين كارى كه لازم است براى تحول روحى زائران صورت گيرد، تثبيت تحول ايجاد شده است. وقتى زمينه تحول را در كاروان ايجاد كرديم، نبايد از وضعيت روحى و روانى افراد غافل شويم. يك كشاورز وظيفه اش فقط شخم زدن زمين و پاشيدن بذر نيست. بلكه بايد منتظر بماند تا ببيند آيا بذرهاى كاشته شده، سر از زمين در مى آورد؟ ! در تحولات معنوى نيز همين گونه است. بى شك، افراد بسيارى در اين سفرها دچار انقلاب درونى مى شوند كه اگر اين تحول درونى تقويت شود، كم كم به مرحله تثبيت مى رسد. البته بايد مواظب افراطها و


1- صحيفه امام، ج١5، ص٣٣٠.

ص:179

تفريطها باشيم و از جاده تعادل خارج نشويم. به هر حال، سفرهاى زيارتى از بهترين موقعيت ها براى تثبيت تغييرات و تحولات روحى به حساب مى آيد.

يكى از تحولاتى كه انتظار مى رود ميان كاروانيان به وجود آيد، تغيير در پوشش و حجاب زنان است كه مصداقى از تحول و انقلاب درونى است. برخى بانوان، وقتى در فضاى معنوى اماكن مقدسه قرار مى گيرند، پوششان كامل تر مى شود و حجاب بهترى پيدا مى كنند؛ ولى چون به مرحله تثبيت نمى رسند، وقتى از اين فضا خارج مى شوند، دوباره به حالت اول باز مى گردند. ازاين رو مرحله تثبيت، بسيار اهميت دارد؛ زيرا اگر اين تحولات تثبيت نشود، تلاش سازمان حج و زيارت و مسئولان فرهنگى در اين زمينه، بى نتيجه خواهد مى ماند.

مرحله تثبيت، خود راه كارهايى دارد كه قدم اول آن، شناسايى افراد متحول شده است. به اين نكته نيز بايد توجه كرد كه ميزان تحول در همه افراد يكسان نيست. برخى افراد، راه صدساله را يك شبه مى روند. برخى افراد نيز براى رسيدن به تحول كامل، به كمك و تشويق ديگران نياز دارند؛ براى مثال، برخى خانم ها كه حجاب چادر ندارند، بسيار به پوشيدن چادر علاقه مند هستند. ولى تصور مى كنند با پوشيدن چادر، ممكن است مورد تمسخر ديگران واقع شوند. در اين موارد بايد چنان افكار آنها را تقويت كرد كه به راحتى تحول ايجاد شده را بپذيرند؛ براى مثال، كارى كنيم كه چادر سفيد احرام را تا پايان سفر از خود دور نكنند. سپس در كنار اين كار عملى، بايد فعاليت هاى فكرى و شناختى نيز براى

ص:180

آنها داشته باشيم.

گفتنى است راه كارهاى تثبيت تحول، به سليقه و تجربه روحانيان و مسئولان كاروان بستگى دارد. به طور كلى، اگر افراد متحول شده را مورد توجه و تشويق قرار دهيم و در آنان نسبت به حفظ حالات معنوى، نوعى خودآگاهى به وجود آوريم، راه رسيدن به مرحله تثبيت را هموار ساخته ايم.

پيشنهاد مى شود بعثه مقام معظم رهبرى، با افراد متحول شده جلسه داشته باشند و از زبان خود آنان، حالات روحى ايجاد شده براى آنها را بشنوند. اين كار نوعى تشويق براى آنان به شمار مى رود. شنيدن ماجراى تحول روحى از زبان خود فرد، موجب تثبيت بيشتر حالات و نيز سبب تشويق فرد متحول خواهد شد. همچنين از مصاحبه و تهيه فيلم و گزارش و درج آن در خبرنامه سازمان يا روزنامه زائر نيز مى توان براى اين كار استفاده مطلوب كرد.

راه ديگر تثبيت اين حالات، اين است كه از فرد بخواهيم به ميان جمع بيايد و درباره تحول روحى خود صحبت كند تا در ديگران نيز تأثير مثبت بگذارد. البته بهتر است پيش از آن، روحانى كاروان، مقدمه كوتاهى درباره آثار معنوى زيارت بر حالات روحى انسان بيان كند. گفتنى است استفاده از تشويق هاى مادى براى اين افراد، ممكن است تأثير منفى داشته باشد. مگر آنكه بسيار حساب شده باشد و همه جوانب آن در نظر گرفته شود.

ج) سومين كار براى كسانى كه تحت تأثير فضاهاى معنوى زيارت

ص:181

قرار مى گيرند و دچار تحول درونى مى شوند، پس از تثبيت، پيگيرى است. منظور از پيگيرى اين است كه پس از بازگشت از سفر، ارتباط مسئولان كاروان، به ويژه روحانى كاروان با زائرانى كه تحول روحى و معنوى پيدا كرده اند، قطع نشود. اين پيگيرى سبب مى شود تحول ايجاد شده، دوام بيشترى پيدا كند و حتى هميشگى شود.

شايسته است مسئولان سازمان حج و زيارت گاهى از اين افراد خبرى بگيرند، مثلاً آنها را در برخى جلسه هاى عمومى دعوت كنند يا برايشان نشريه اى بفرستند و درباره تحول روحى آنها و حالات معنوى خوبى كه پيدا كرده اند، بررسى و پرسش كنند. اين گونه كارها سبب مى شود تلاش هايى كه براى تحول اين افراد داشته اند، هدر نرود.

ممكن است برخى خوانندگان تصور كنند عملى ساختن اين پيشنهادها كار دشوارى است، ولى اگر بر انجام آن مصمم باشيم، خواهيم ديد كه شدنى است. امروزه در بسيارى از كشورها اين نوع پيگيرى ها براى اهداف مادى و جلب رضايت مرد صورت مى گيرد. حتى برخى از توليدكنندگان يا فروشندگان براى تبليغ كالاهاى خود و كسب رضايت مشترى، پيگيرى هاى بسيارى دارند. مؤسسه هاى مشاوره نيز نتايج خدمات مشاوره اى خود را پيگيرى مى كنند؛ براى مثال در يكى از كشورهاى اروپايى، خانمى كه تبعه اصلى آن كشور نيز نبود، با همسرش اختلاف پيدا كرده و به مشاوره مراجعه كرده بود. مشاور، نظر به جدايى داد. آن گاه دولت منزلى با تمام وسايل لازم براى او تهيه كرد و هفتصد دلار حقوق ماهيانه نيز براى او در نظر گرفت تا بتواند زندگى مستقلى

ص:182

داشته باشد و اين گونه نبود كه فقط مشاوره اى بدهند و ديگر پيگير ماجرا نباشد. اين گونه عمل كردن در احكام اسلامى نيز وجود دارد؛ براى مثال رسول خدا (صلى الله عليه و آله) يا اميرمؤمنان على (عليه السلام) در مواردى مانند رسيدگى به ايتام، به دست آوردن دل ها و مانند آن، مخارجى از بيت المال برمى داشتند و در اين امور مصرف مى كردند. امروزه فقهاى ما بر همين اساس و تحت امور حسبيه عمل مى كنند و فتوا نيز مى دهند. ما اگر بخواهيم كار فرهنگى موفقى داشته باشيم، بايد اين گونه هزينه ها را نيز متقبل شويم. در مقابل، مى توانيم بسيارى از هزينه هاى اضافى را حذف كنيم.

نكته ديگرى كه اهميت پيگيرى را دو چندان مى كند، اين است كه برخى زائران در محيطهايى زندگى مى كنند كه چندان معنوى و مذهبى نيست و مقاومت در برابر فشار چنين فضاهايى كار دشوار است. چه بسا خانمى محجبه شده و تصميم گرفته باشد، چادر به سر كند، ولى خانواده و فاميل او اين اجازه را نمى دهند و دوباره او را وادار مى كنند به شكل سابق برگردد. نمى توان انتظار داشت در اين چند روز سفر زيارتى، شخصيت فرد چنان تغيير كرده باشد كه تحت تأثير اين گونه فشارها قرار نگيرد. بنابراين حمايت معنوى از اين افراد پس از سفر، امرى لازم و ضرورى است.

همان طور كه گفته شد، براى حمايت معنوى از اين افراد، گاه بايد هزينه هايى صرف شود، ولى ارزش آن را دارد. براى تنوع در اين حمايت ها، افزون بر آنچه گفته شد، مى توان از راه كارهاى ديگرى نيز استفاده كرد؛ براى مثال، براى شركت در يك اردو از آنها دعوت شود. در

ص:183

هر شهر يا استان، در طى چند سال، تعدادى از اين افراد يافت مى شوند. با اين افراد مى توان جلسه هايى در قالب اردو يا افطارى ماه رمضان يا جشن هاى مذهبى برگزار و تجديد خاطره اى از عمره و آثار آن كرد. همچنين مى توان مانند حافظان قرآن يا افراد تازه مسلمان يا مستبصر، از آنها دعوت كرد در جلسه هاى عمومى خاطره بگويند تا هم حالات معنوى آنها تقويت گردد و هم در افراد حاضر در مجلس تأثير مثبت داشته باشد. مى توان در مدارس دخترانه يا در جمع دانشجويان دختر از اين خانم ها استفاده كرد. بى شك، مسئولان فرهنگى سازمان حج و زيارت و روحانيان و مديران محترم كاروان ها، ايده هاى بهترى دارند كه با به كارگيرى آن، پيگيرى را بهتر مى توان عملى كرد.

٨. سخت گيرى به رعايت حجاب

سازمان حج و زيارت مى تواند از ثبت نام زائرانى كه شئونات اسلامى به ويژه حجاب را رعايت نمى كنند، جلوگيرى كند. براى اين كار مى توان قوانينى وضع كرد كه زائران را به رعايت شئونات اسلامى ملزم كند. البته اين نكته را نبايد فراموش كرد كه اين قانون، بايد بسيار دقيق و حساب شده اجرا شود. نخست بايد با متقاضيان بدحجاب، به طور منطقى صحبت كرد و قانون حجاب كامل، يعنى استفاده از چادر را به آنها تذكر داد. سپس از آنها و خانواده شان درباره رعايت حجاب و پوشيدن چادر تعهد گرفت.

در پاسخ به كسانى كه معتقدند نبايد مسائل دينى را به افراد اجبار

ص:184

كرد، مى توان گفت سازمان حج و زيارت كه با زحمت بسيار، زائران را اعزام مى كند و امكانات بسيار خوبى نيز در اختيار آنان قرار مى دهد، اين حق را دارد به منظور حفظ شئونات دينى و شعائر اسلامى و آبروى جمهورى اسلامى ايران، پوشيدن چادر و رعايت حجاب كامل را براى همه بانوان الزام كند؛ همان گونه كه تزريق واكسن مننژيت و مانند آن را براى همه الزام مى كند. استفاده بانوان از چادر و پوشش كامل، افزون بر مزايايى كه گفته شد، سبب يك شكل شدن پوشش بانوان زائر ايرانى مى شود كه اين كار، جلوه زيبايى به كاروان هاى ايرانى خواهد بخشيد.

٩. تشويق مديران موفق

سازمان حج و زيارت بايد مديرانى را كه هنگام ثبت نام از زائران زن، به رعايت حجاب كامل آنان تأكيد مى كنند و نيز در طول سفر نسبت به رعايت حجاب، تدابير لازم را مى انديشند، تشويق كنند. در مقابل، بايد با مديرانى كه به اين موضوع اهميت نمى دهند، برخورد كنند و آنها را از ادامه فعاليت براى مدتى كوتاه يا در صورت تكرار، براى هميشه محروم كنند.

البته براى اجراى كامل اين طرح، ضرورى است جلسه ها و كارگاه هاى دانش افزايى و توجيهى لازم براى مديران و دست اندركاران كاروان ها برگزار شود تا هيچ نقطه مبهمى براى آنها باقى نماند.

ص:185

كتابنامه

* قرآن كريم

* نهج البلاغه

١. آيا حجاب ضرورت دارد؟ ، شهريار روحانى، (بررسى مسئله پوشيدگى از ديدگاه روان شناختى) ، تهران، نشر اشراقيه، ١٣6٩ه. ش.

٢. آيين بهزيستى، احمد صبور اردوبادى، تهران، انتشارات دفتر فرهنگ اسلامى، ١٣٧6ه. ش.

٣. الاحتجاج، ابومنصور احمد بن على الطبرسى، بيروت، انتشارات الاعلمى للمطبوعات، ١4٠٣ه. ق.

4. استفتائات، امام خمينى (رحمه الله) ، قم، دفتر انتشارات اسلامى، ١٣٨٢ه. ش.

5. اسدالغابه، عزالدين على بن محمد الشيبانى (ابن اثير) ، تهران، انتشارات اسماعيليان، بى تا.

6. الاصول و الفروع من الكافى، محمد بن يعقوب كلينى، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ١٣6٧ه. ش.

٧. بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، مؤسسة الوفاء، ١4٠٣ه. ق.

ص:186

٨. البرهان فى تفسير القرآن، سيد هاشم بحرانى، قم، دارالكتب العلمية، ١٣٣4ه. ش.

٩. پرسمان حجاب، حسين مهدى زاده، (پژوهشى در باب پوشش از ديدگاه قرآن) ، قم، صهباى يقين، ١٣٨6ه. ش.

١٠. پوشش زن در اسلام، محمد محمدى اشتهاردى، قم، انتشارات ناصر، ١٣٧4ه. ش.

١١. تفسير راهنما، اكبر هاشمى رفسنجانى، ج١٣، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، ١٣٨٠ه. ش.

١٢. تفسير قمى، ابو الحسن على بن ابراهيم قمى، بيروت، دارالسرور، ١4١١ه. ق.

١٣. تفسير نور، محسن قرائتى، تهران، انتشارات مركز فرهنگى درس هايى از قرآن، ١٣٨6ه. ش.

١4. تهذيب الاحكام، محمد بن حسن طوسى، تهران، مكتبة الصدوق، ١٣٧6ه. ش.

١5. حجاب و نقش آن در سلامت روان، عباس رجبى، قم، مركز انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (رحمه الله) ، ١٣٨4ه. ش.

١6. الخصال، محمد بن على بن الحسين صدوق، قم، انتشارات جامعه مدرسين.

١٧. دانستنى هايى درباره ازدواج، عصمت حداد، قم، انتشارات مهدى يار، ١٣٨٨ه. ش.

١٨. دختران راهى ديگر، كارول ان آنوى، ترجمه: محمدعرب و ناهيد آزاد منش، تهران، انتشارات فرهنگ اسلامى، ١٣٨4ه. ش.

١٩. روح زن، جينا لمبروزو، تهران، انتشارات دانش، ١٣6٩ه. ش.

٢٠. زن به ظن تاريخ، بنفشه حجازى، تهران، انتشارات شهر آب، ١٣٧٠ه. ش.

ص:187

٢١. سنن ابى داود، ابو داود سليمان بن الاشعث، بيروت، انتشارات الكتب الثقافيه، ١4٠٩ه. ق.

٢٢. السيرة الحلبيه، على بن برهان الدين الحلبى، (بى جا) ، انتشارات المكتبة الاسلاميه، (بى تا) .

٢٣. شجره طوبى، حاء، عين، قم، نشر مكتب اهل البيت.

٢4. صداقت، سيدعلى اكبر، تحفه دانشجو.

٢5. عرفان حج، عبدالله جوادى آملى، قم، نشر مشعر، ١٣٧٨ه. ش.

٢6. عفاف سرچشمه زيبايى، عبدالكريم پاك نيا، قم، انتشارات نورالزهرا، ١٣٩٠ه. ش.

٢٧. عيون اخبار الرضا (عليه السلام) ، محمد بن على بن الحسين صدوق، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، ١٣٨٠ه. ش.

٢٨. غررالحكم و درر الكلم، عبدالواحد بن محمد الآمدى، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، ١٣٧٧ه. ش.

٢٩. فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، احمد رحمانى همدانى، تهران، انتشارات منير، ١٣٧٨ه. ش.

٣٠. فرائد السمطين فى فضايل المرتضى و البتول و السبطين، ابراهيم بن سعد الدين حموينى، بيروت، مؤسسة المحمودى، ١٣٩٨ه. ق.

٣١. كتاب مقدس، تهران، نشر اسماء، ١٣٨4ه. ش.

٣٢. كشف الغمة، على بن عيسى اربلى، بى جا، بى تا.

٣٣. كمال الدين، محمد بن على بن الحسين صدوق، قم، مؤسسة النشر الاسلامى،

١٣٨٠ه. ش.

ص:188

٣4. كيمياى محبت، محمد محمدى رى شهرى، قم، دارالحديث، ١٣٨5ه. ش.

٣5. ماهنامه پيام زن، سال هشتم، شماره هفتم، مهر ١٣٧٨ه. ش.

٣6. مجله آب، آينه، آفتاب، قم، مركز انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (رحمه الله) ، ١٣٨٢ه. ش.

٣٧. مجموعه آثار، مرتضى مطهرى، تهران، انتشارات صدرا، ١٣٧٩ه. ش.

٣٨. مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، سيد محسن محمودى، ورامين، انتشارات علمى فرهنگى صاحب الزمان، ١٣٨٠ه. ش.

٣٩. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ميرزا حسين نورى طبرسى، بيروت، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، ١4٠٨ه. ق.

4٠. من لايحضره الفقيه، محمد بن على بن الحسين صدوق، نجف، دارالكتب الاسلاميه، ١٣٧٧ه. ق.

4١. مهر تابان، سيد محمدحسين حسينى تهرانى، مشهد، نشر علامه طباطبايى، ١٣٧٩ه. ش.

4٢. نقش زنان صالحه در اصلاح جامعه، سيدنعمت الله حسينى، قم، انتشارات عصر انقلاب، ١٣٨4ه. ش.

4٣. نماز بانوان، عباس عزيزى، قم، نشر صلاة، ١٣٨5ه. ش.

44. نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاينده، تهران، انتشارات جاويدان، ١٣6٠ه. ش.

45. وسائل الشيعه، محمد بن الحسن الحر العاملى، قم، انتشارات مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، ١4٠٩ه. ق.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109