اماكن سياحتى و زيارتى دمشق

مشخصات كتاب

سرشناسه : قائدان، اصغر، 1343 -

عنوان و نام پديدآور : اماكن سياحتي و زيارتي دمشق/ نويسنده اصغر قائدان.

مشخصات نشر : تهران: مشعر، 1380.

مشخصات ظاهري : 64ص.

شابك : 964-6293-20-4

وضعيت فهرست نويسي : فهرستنويسي قبلي

موضوع : زيارتگاههاي اسلامي -- سوريه -- دمشق

موضوع : سوريه -- سير و سياحت -- قرن 20 م.

رده بندي كنگره : DS99/د8ق 2 1380

رده بندي ديويي : 956/9144042

شماره كتابشناسي ملي : م 80-23719

ص:1

اشاره

ص:2

ص:3

ص:4

ص:5

ص:6

ص:7

سرآغاز

سوريه كنونى كه در گذشته، همراه با كشورهاى اردن، لبنان، فلسطين اشغال، بخشى از سرزمين شام محسوب مى شد، سابقه اى بس دراز در تاريخ دارد كه مورخان، اين قدمت را به حدود پنج هزار سال پيش مى رسانند. از آنجا كه اين سرزمين در طول مدت ياد شده، از فرهنگ و تمدن درخشانى برخوردار بوده، آثار و نشانه هايى از اين تمدن بر جاى گذاشته است. قبل از فتح اين كشور به دست مسلمانان، اقوام مختلفى از جمله، اقوام سامى آمورى، آرامى، مصرى، آشورى، بابلى، يونانى، رومى و ايرانى كه هر از چند گاهى اين كشور را سكونت گاه خويش نموده و يا آن را در معرض تاخت و تاز قرار داده اند، نشانه هايى از تمدن خاص خويش را براى اعصار بعدى به يادگار گذاشته اند.

با فتح شام در سال سيزده يا شانزده هجرى به وسيله سپاه اسلام، فرهنگ غنى اين دين جديد بر تمدنهاى چندين سده اقوام مذكور غلبه يافت.

در قرنهاى پنجم و ششم هجرى كه مقارن با جنگهاى صليبى بود، حكام بسيار مقتدر و ديندارى در اين كشور بر اريكه سلطنت نشسته و پرچم جهاد عليه صليبى ها و روميان

ص:8

را برافراشتند. كسانى چون نورالدين محمود زنگى شهيد، سلطانصلاح الدين ايوبى، ملك عادل ايوبى، ملك ظاهر بيبرس، سيف الدوله حمدانى و ... از افتخارات عالم اسلامى بودند كه نه تنها امور جنگى و نظامى را در رأس اقدامات خود قرار داده و به ايجاد پايگاههاى نظامى، ساخت قلعه ها، حفر خندق ها و ... پرداختند بلكه بخاطر عشق وافرى كه به گسترش و تحكيم اسلام و تمدن افتخارآفرين آن داشتند نسبت به ايجاد ابنيه هاى مذهبى و فرهنگى، اعم از مساجد، مدارس و ... اهتمامى جدى ورزيدند كه امروزه وجودصدها اثر تاريخى از آن دوران بيانگر اين مدعاست.

در قرون بعدى، مماليك و سرانجام تركان عثمانى پس از استيلا بر اين سرزمين، سياست پيشگامان خود را تداوم بخشيده و ضمن حفاظت و بازسازى آن آثار اسلامى، به احداث بناهاى ديگرى نيز پرداختند.

ص:9

موقعيّت جغرافيايى و طبيعى سوريه

سوريه با 180/ 185 كيلومتر مربع وسعت، هشتاد و سوّمين كشور جهان است كه در جنوب غربى قاره آسيا، كنار درياى مديترانه و در همسايگى كشورهاى تركيه در شمال، عراق در شرق و جنوب شرقى، اردن در جنوب، فلسطين اشغالى در جنوب غربى و لبنان در غرب واقع شده است.

آب و هواى آن در كناره ها و نواحى جنوب غربى معتدل و مرطوب (مديترانه اى) و در ساير نقاط گرم و خشك است. بلندترين نقطه آن از دريا، جبل شيخ با 2814 متر ارتفاع است. از رودهاى مهم آن مى توان به فرات، خابور، عاصى، عفرين، قويق و دجله اشاره داشت كه رود فرات با 696/ 2 كيلومتر طولانى ترين آنها و حدود نيمى از آن در تركيه و عراق جارى است.

بنادر مهم سوريه عبارتند از لاذقيه، طرطوس و بانياس كه در كنار درياى مديترانه واقع شده اند.

سوريه بر اساس آخرين تقسيمات كشورى از (13) استان به اضافه شهر مستقلِ دمشق تشكيل شده كه زير نظر فرماندار و يك شوراى منتخب اداره مى شود و استانهاى

ص:10

آن به ترتيبِ وسعت عبارتند از:

1- حمص 2- ديرالزور 3- حسكه 4- رقه 5- حلب 6- دمشق 7- حماه 8- سويدا 9- درعا 10- ادلب 11- لازقيه 12- قنيطره 13- طرطوس.

وجه تسميه شام و سوريه

سوريه كنونى در گذشته بخش عمده اى از شام بوده است. سرزمين شام، كشورهاى كنونى سوريه، لبنان، فلسطين و اردن را دربر مى گرفته است «(1)» و در حقيقت «الشأْم و الشَأم و الشآم» «(2)» نامى بوده كه جغرافيدانان عرب بر منطقه اى كه از طرفى به درياى روم و بيابان ممتد- از ايله تا فرات- و از طرف ديگر- از فرات تا مرز روم- محدود مى شود نهاده اند؛

فضائل فراوانى در مورد شام ذكر كرده اند و بعضى از مورخان نيز احاديثى از رسول خداصلى الله عليه و آله در مورد فضائل آن ارائه كرده اند «(3)» كه بنظر مى رسد اين احاديث را وابستگان و محدثان اموى ساخته اند تا بنحوى سرزمين شام را در مقابل شهر پيامبرصلى الله عليه و آله يعنى مدينة النبىصلى الله عليه و آله مطرح نمايند زيرا اين سرزمين، مقر حكومتى بنى اميه بوده است.


1- - تقسيم اين سرزمين به چهار كشور كنونى بدنبال جنگ جهانى اول وبواسطه اهداف استعمارى كشورهاى سلطه گر انجام شده است.
2- - ياقوت حموى، معجم البلدان، ج 3، ص 311.
3- - ر- ك به ابى البقاء عبداللَّه البدرى، نزهة الانام فى محاسن الشام، بيروت، دارالرائد 1980؛ ابن طولون، بهجة الانام فى فضل دمشق الشام.

ص:11

وجه تسميه دمشق و بناى نخستين آن

از آنجا كه دمشق، قديمى ترين شهرهاى آباد جهان و از مهمترين پايتخت هاى تمدن قديم محسوب مى شده؛ در طول قرون متمادى نامهاى خاصى داشته است. اين امر بيانگر قدمت تاريخى آن كه حدوداً به پنج هزار سال پيش مى رسد مى باشد.

براى دمشق اسامى زيادى ذكر شده است. اوّلين نام آن «جلق» و سپس بعلت انتساب به جيرون بن سعد بن عاد بن ارم بن سام بن نوح «جيرون» بوده است. پس از آن «ارم ذات العماد» كه در قرآن كريم آمده است و همچنين عذراء، بيت رامون، عين الشرق، باب الكعبه، فسطاط المسلمين نيز از نامهاى ديگر آن است. «(1)» برخى برآنند، اولين شهرى كه حضرت نوح بعد از طوفان، احداث نمود، دمشق بود.

امّا به اتفاق بيشتر مورخان، اولين كسى كه دمشق را بنا كرد «ارم بن سام بن نوح» بود كه در آن زمين باغى ساخت و طرح عمارت انداخت. چون بى نظير و ضرب المثل بود آن را باغ ارم گفتند.

شام و سوريه در بستر تاريخ

الف- قبل از اسلام

شام و سوريه كنونى يكى از قديمى ترين مناطق


1- - پيشين، همان جا؛ ماجد اللحام، دمشق، ص 22.

ص:12

مسكونى آسيا محسوب شده و در هزاره سوم قبل از ميلاد قوم «سامى آمورى» در اين سرزمين ساكن و حكومتى در آن تشكيل دادند كه تا سال 1700 قبل از ميلاد دوام آورد.

در اواخر قرن يازدهم قبل از ميلاد، قوم ديگرى نيز «به نام آرامى» در اين كشور مستقر شدند.

در سال 395 ميلادى پس از تجزيه دولت روم به شرقى و غربى، اين كشور جزو قلمرو امپراطورى روم شرقى (بيزانس) گرديد. «(1)» به تدريج استيلاى بيزانس بر سوريه ضعيف شد تا اينكه در قرن اول هجرى (هفتم ميلادى) در زمان خلافت ابوبكر، خالدبن وليد مأمور فتح آن گرديد.

ب- پس از اسلام

پيامبر اكرمصلى الله عليه و آله در مدت حيات خويش دو بار مرزهاى امپراطورى روم در سرزمين شام را مورد تهاجم نيروهاى نظامى خويش قرار داد. اولين بار در غزوه «موته» سپاه اسلام، با سپاه انبوه و تا دندان مسلّح روميان روبرو شد؛ اين غزوه، مقدمات نفوذ به سرزمين شام را براى مسلمين فراهم ساخت. در زمانى ديگر پيامبرصلى الله عليه و آله با اعزام لشگر خويش به «تبوك» دوباره مرزهاى روم را مورد تعرض قرار داد. آن حضرت در واپسين ايام حيات خويش (سال يازدهم هجرى)، سپاهى به فرماندهى اسامة بن زيد و تمامى بزرگانصحابه براى هجوم به سرزمين شام تدارك ديده و اعزام ساخت ليكن در اين روزها به ملكوت اعلى پيوست و


1- - المعجم القطر العربى السورى، ج 1، ص 24 به بعد.

ص:13

خليفه و جانشين انتخابى او يعنى ابوبكر اعزام آن سپاه را دنبال كرد.

ج- دوران معاصر

سوريه در سال 1799 ميلادى با فتح مصر توسط ناپلئون بناپارت به اشغال فرانسه در آمد. با استقلال نسبى مصر، سوريه نيز دوباره به عثمانى واگذار گرديد. آزار مسيحيان و سركوبى شورشهاى آنان در اين شهر، راه مداخله دولتهاى اروپايى را بيش از پيش به اين كشور باز كرد و سرانجام در سال 1860 م فرانسه بعنوان كمك به سلطان عثمانى در اداره سوريه، نيروهاى نظامى خود را در بيروت (كه آن زمان جزو سوريه بود) پياده كرد. «(1)» با ورود دولت عثمانى در سال 1914 م به جنگ جهانى اول، مليون عرب، زمينه را براى اجراى مقاصد استقلال طلبانه خود مساعد ديده و شروع به فعاليت كردند. در همين زمانها نيز زمينه براى ايجاد يك دولت يهودى در فلسطين آغاز شده بود. در پايان جنگ اول جهانى و شكست عثمانى، امير فيصل بن حسين (كه بعدها پادشاه عراق شد) از سوى كنگره مردم سوريه به پادشاهى اين كشور انتخاب گرديد. «(2)» در سال 1918 م با حكومت وى، موقعيت و مركزيت سياسى دمشق تثبيت شد. در سال 1920 م، نيروهاى فرانسه


1- 1-..»-. 361؛ »، 8691.
2- - ر. ك: به على سلطان، تاريخ السوريه 1918- 1908 دارطلاس 1987.

ص:14

و متفقين اين كشور را اشغال كردند و سوريه و لبنان با رأى جامعه ملل، تحت قيموميت فرانسه قرار گرفت.

در سال 1926 م لبنان از سوريه تجزيه و كشورى جداگانه شد. پس از مذاكرات طولانى در سالهاى 1930 م و 1932 م توافق هايى براى تأسيس سوريه خودمختار بعمل آمد.

در سال 1914 م نيروهاى انگليس و فرانسه آزاد، سوريه را اشغال كردند. ژنرال كاترو، فرمانده نيروهاى فرانسه آزاد، استقلال و سپس تأسيس جمهورى سوريه را در شانزدهم سپتامبر 1941 م اعلام كرد و «شيخ تاج الدين حسنى» رئيس جمهور شد.

در سال 1967 م پس از جنگ با اسرائيل، قسمتى از خاك سوريه- از جمله ارتفاعات جولان و بخشى از قنيطره- اشغال شد. سر انجام در سال 1970 م ژنرال حافظ اسد با كودتايى قدرت را به دست گرفت و به رياست جمهورى انتخاب شد.

در سال 1973 م سوريه دوباره در جنگ اعراب و اسرائيل شركت كرد و خسارات زيادى بر اسرائيل وارد آورد. «(1)» در سال 1982 م سوريه بدنبال هجوم صهيونيستها به جنوب آن تا حدى درگير نبرد لبنان بود. «(2)» در حال حاضر


1- - اينامار رابينوويچ، جنگ براى لبنان 1985- 1970 ترجمه صفايى و رجبى، ص 49- 64.
2- - ر. ك هيثم گيلانى، الاستراتيجيات العسكريه للحروب العريية الاسلاميه 1991؛ پيشين، ص 141- 150.

ص:15

1994 م هنوز پس از 24 سال، رياست جمهورى بر عهده حافظ اسد مى باشد. فرزند او ملقب به «اباباسل» كه همه مقدمات براى جانشينى او به قدرت آماده بود در يك سانحه هوايى كشته شد.

مذاهب و فرق مذهبى در سوريه

مسلمانان اين كشور 86% كل جمعيت را تشكيل مى دهند و مسيحيان كه 5/ 13% جمعيت آن را بخود اختصاص مى دهند اقليت نسبة قابل توجهى در اين كشور مى باشند. حدود پنج هزار يهودى نيز در دمشق و اطراف آن زندگى مى كنند.

ابواب تاريخى دمشق

اشاره

در قرون و ازمنه بسيار دور، شهرهايى كه موقعيت خاص نظامى و جغرافيايى داشته اند به وسيله ديوارهايى كه گرداگرد آن كشيده مى شده حفاظت مى شده اند، زيرا هر لحظه امكان هجوم نيروهاى دشمن به آن شهر مى رفته است. دمشق نيز به لحاظ وضعيت خاص خود، همواره در معرض تهاجم ها وتاخت و تازهاى مكرّر بوده و به همين منظور گرداگرد آن، دو حصار كشيده شده بود. در اين دوران ابعاد شهر بطور مستطيل بوده كه از شرق به غرب آن يعنى از باب الجابيه تا باب الشرقى 1500 متر و از شمال تا جنوب آن يعنى از باب الفراديس تا باب الصغير حدود 750

ص:16

متر مساحت داشت. چون اين ابعاد با ديوار بطور كامل محصور گشته بود؛ لذا براى ورود و خروج مردم ابواب و درهايى قرار داده بودند. قسمتهايى از اين ديوارها در دوره روميها ساخته شده و ابواب آن نيز متعلق به آن دوران بود كه تا كنون نيز باقى مانده و قسمتهايى از آن نيز به دورانهاى اسلامى تعلق دارد. ابواب اصلى شهر عبارت اند از:

1- باب توما:

اين دروازه در سمت شمال شرقى شهر واقع شده و از بناهاى دوران روميها است.

2- باب شرقى:

يكى ديگر از ابواب اصلى بازمانده از دوران روميها است كه در سمت شرق شهر قرار داشته و داراى سه دهانه بوده «(1)» كه دهانه بزرگ در وسط و دو دهانه كوچك نيز در دو طرف آن واقع شده است. «باب شرقى» در نزديكى باب توما بوده و داراى يك مأذنه و ديواره اى بزرگ است كه تا ميدان مجاور نيز كشيده شده است.

3- باب الفراديس:

در سمت شمال دمشق بوده و به باب العماره نيز معروف است. «باب الفراديس» در كنار حرم حضرت رقيه (شمال غربى) و در مدخل سوق «العماره» قرار دارد.

ديوارهاى سنگى اين دروازه به سختى قابل رؤيت است


1- - جان سوفاجيه، الآثار التاريخية في دمشق، تعريب اكرم حسن العلبى ص 16

ص:17

زيرا در داخل بازار و دكانها محو شده است.

4- باب الصغير:

اين دروازه بيشتر به علت مقبره «باب الصغير» مشهور و چون از ساير ابواب دمشق كوچك تر بوده به «باب الصغير» معروف گشته و همين نام نيز بر مقبره كنار آن كه محل دفن بسيارى ازصحابه و فرزندان ائمه و سادات و ...

مى باشد اطلاق شده است. «(1)»

5- باب السلام:

در شمال دمشق و حدود پانصد متر پائين تر از «باب توما» يعنى انتهاى ديواره شمال غربى آن كه در جوار نهرى كوچك مى باشد قرار دارد.

6- باب الفرج:

كمى پائين تر از باب الفراديس (در شمال شهر) و در داخل بازار «المناخليه» قرار دارد.

7- باب كيسان:

اين دروازه در جنوب شرقى شهر و در غرب باب شرقى بوده كه عمدتاً مسدود مى شده است.

8- باب الجناز:

در غرب دمشق قرار داشت و به باب النصر و باب


1- - اكرم العلبى، دمشق بين عصر مماليك و عثمانى ص 50، مقبره باب الصغير در مبحث ديگر تشريح خواهد شد.

ص:18

دارالسعاده نيز معروف بوده است.

9- باب الحديد:

اين دروازه مخصوص قلعه دمشق بود كه از آهن خالص ساخته شده و لذا نام «باب الحديد» بر خود گرفته است.

10- باب الجابيه:

اين دروازه همانند باب شرقى سه دهانه داشت كه دوتاى آن بسته مى شد. باب الجابيه كه از سه طريق به باب شرقى متصل بود «(1)»، در غرب شهر قرار داشته و به شارع مستقيم (بازار مدحت پاشا) متصل است.

مرقد و مزار عقيله بنى هاشم زينب كبرى عليها السلام

يكى از زيارتگاههاى بسيار مهم و مورد توجه همه مذاهب اسلامى در دمشق، مرقد و آرامگاه زينب كبرى، دختر اميرالمؤمنين عليه السلام است كه همواره خيل مشتاقان و ارادتمندان آن بانوى فداكار و بزرگوار از سرزمين هاى اسلامى بويژه ايران، براى زيارت قبر او عازم اين سرزمين هستند.

«زينب كبرى» ملقّب به ام كلثوم در سال ششم هجرى- پس ازصلح حديبيه- و دو سال بعد از تولد حسين ابن على عليه السلام پا به عرصه وجود گذاشت، محيطى كه او در آن رشد كرد مهبط جبرئيل امين و جايگاه وحى سرمدى بود و روزى كه خداوند به رسولش فرمان داد تا تمامى درهايى كه


1- - پيشين، همان جا.

ص:19

به مسجدالنبىصلى الله عليه و آله باز مى شدند را مسدود كند، زادگاه او را مستثنى ساخت. مادرش پاره تن رسول اللَّهصلى الله عليه و آله، پدرش بهترينصحابه و نخستين مرد مسلمان دراسلام؛ و خاندان او افضل خاندان عالم بود كه خداوند متعال رجس و پليدى را از آنان دور كرده و تحت «كساء» رسولش، در ظل حمايت خويش وارد ساخته بود.

زينب عليها السلام تحت تربيت چنين خاندان استثنايى رشد كرد. از همان ابتدا با مصيبتهاى فراوانى روبرو شد كه تحمل آن بر بسيارى امكان پذير نبوده و نخواهد بود.

زينب عليها السلام پس از آن كه به سن ازدواج رسيد، طبق گفته رسول خداصلى الله عليه و آله كه روزى به فرزندان على عليه السلام و جعفر نگاه كرده و فرموده بود: «دختران ما براى پسران ما و پسران ما براى دختران ما»؛ از ميان آن همه خواستگارانى كه داشت به همسرى برادرزاده اش، عبداللَّه بن جعفر بن ابيطالب عليه السلام- كه پنج سال از او بزرگتر بود- در آمد.

زينب كبرى عليها السلام در فاجعه كربلا دهها تن از بهترين و عزيزترين كسانش را از دست داد.

آن معصومه فداكار پس از چند روز توقف در دمشق، همراه ساير زنان اهل بيت و كاروان اسراى كربلا به مدينه بازگشت و چنانچه خواهيم گفت در واقعه حرّه به سال 62 هجرى و يا سال قحطى مدينه، همراه عبداللَّه جعفر- كه در دمشق زمين هايى داشت- به اين شهر مهاجرت و در همان جا وفات يافت.

قريه اى كه حضرت زينب عليها السلام در آن مدفون هستند در

ص:20

گذشته به «راويه» و اكنون به زينبيه مشهور است. در حال حاضر اين قريه به شهر متصل و در هفت كيلومترى شرق دمشق قديم به طرف فرودگاه واقع مى باشد.

در خيابان اصلى اين شهرك از دور، گنبد و مأذنه هاى مقبره آن بانوى گرامى و دخت امام على عليه السلام ديده مى شود.

گنبد اين مرقد طلائى است و در سمت شرقى و غربى آن دو مناره كاشيكارى شده قرار دارد.

در مدخل درِ غربى حرم و سمت راست آن- داخل اطاق كوچكى- سه قبر وجود دارد كه يكى از آنها قبر «آيةاللَّه سيد حسين يوسف مكى عاملى» متوفى 1397 هجرى و ديگرى مرحوم «محسن الامين عاملى»،صاحب تأليف معروف «اعيان الشيعه» و سومين آنها نيز دختر ميرزا تقى بهبهانى مى باشد.

فضاى حرم حضرت زينب وصحن آن بصورت مربع مستطيل مى باشد كه شبستان و گنبد و حرم در وسط آن قرار گرفته و داراى چهار درِ ورودى مى باشد. سقف شبستان و حرم از سه قسمت تشكيل شده كه به صورت پله اى بر روى هم قرار دارند و گنبد نيز در وسط آن قرار يافته است. بر روى اين گنبد آياتى از قرآن نوشته شده و طلاكارى آن در سالهاى اخير به وسيله ايران انجام شده است.

در سمت شرق صحن مطهر، مصلاى زينبيه به همّت «آية اللَّه فهرى زنجانى» نماينده مقام معظم ولى فقيه در سوريه ساخته شده و مراسم نماز جماعت، دعاى كميل و نماز جمعه در آن برقرار مى گردد. اين شبستان بسيار بزرگ

ص:21

مى باشد. مساحت كلصحن، حرم و ساير مراكز وابسته حدود ده هزار متر مربع است. در حرم جمعاً 114 اطاق وجود دارد كه 64 اطاق آن درصحن بزرگ و بقيه درصحن دوم و حسينيه هاى اطراف است.

مرقد و حرم عقيله بنى هاشم

مقبره آن بانوى بزرگوار زينب كبرى عليها السلام در وسط حرم با ضريحى نقره اى و اطراف آن هشت ستون كاشيكارى شده كه گنبد حرم بر آن استوار شده وجود دارد. ديوارهاى حرم مطهر تا نصف آن سنگ سفيد و بقيه آئينه كارى بوده و جلوه اى از هنر و معمارى ايرانى اسلامى است. بناى داخل و خارج حرم و همچنين مناره ها و گنبد از حدود بيست سال پيش است ولى توسعه هاى اطراف صحن و تزئينات آنها همگى از سوى جمهورى اسلامى انجام شده است.

ص:22

مقام و مقبره حضرت رقيّه عليها السلام

يكى از زيارتگاههايى كه پس از مقبره حضرت زينب كبرى عليها السلام مورد توجه مذاهب اسلامى و بويژه شيعه مى باشد، مقبره و حرم «رقيّه عليها السلام»، دختر معصوم و كودك خردسال امام حسين عليه السلام است.

ضريح و حرم حضرت رقيه در دوران جمهورى اسلامى

آن معصومه را كنار آن مكان كه مقبره اى عمومى به نام «مقبره باب الفراديس» بود بخاك سپردند. اين مقبره در شمال غربى محله قديمى دمشق و كنار باب الفراديس قرار داشت. در ابتدا سلاطين ايوبى بر قبر او مقبره اى كوچك ولى زيبا ساختند؛ سنگ قبرى كه بر وى نهاده شد از سنگ

ص:23

موزائيك تزئين شده به وسيله عاج و مرمر بود كه اطراف آن را ضريح زيبايى احاطه كرده بود و بر فراز آن نيز گنبد و عمارتى بنا شد. مكان ياد شده كه از همان ابتدا بصورت

صحن و گنبد حرم حضرت رقيه در دوران جمهورى اسلامى

مسجد و مقبره بود، در سال 1125 هجرى مورد بازسازى قرار گرفت و در سال 1323 هجرى نيز «(1)» بوسيله ميرزا على اصغرخان امين السلطانصدراعظم مظفرالدين شاه دوباره ترميم شد. در آن زمان سه كتيبه سنگى در داخل حرم در سمت محراب شبستان آن ديده مى شد. در كتيبه اول چند حديث در فضايل اهل بيت و نام ميرزا بابا مستوفى گيلانى بعنوان تعمير كننده بقعه مقام رقيه به تاريخ 1125 هجرى


1- - قتيبه شهابى، همان كتاب ص 316؛ محسن الامين، اعيان الشيعه، ج 7، ص 34

ص:24

ديده مى شد. در كتيبه دوم به مكان دفن ملك كامل ناصرالدين محمد كه در سال 880 هجرى در اين مكان مدفون شده بود اشاره و بر كتيبه سوم نيز چند بيت شعر نوشته شده بود. «(1)»

مسجد اموى دمشق (جامع اموى)

اشاره

مسجد اموى يكى از شاهكارهاى درخشان تمدن و فرهنگ اسلامى است كه نه تنها قدمت و سابقه آن به دوران هزار و چهارصد ساله اسلامى محدود نمى شود بلكه ريشه و بنيانى ديرينه، به بلنداى چهار هزار سال در تاريخ بشريت داشته و در حقيقت بيانگر سير و تاريخچه تحول و دگرگونى اديان و مذاهب است.

مكان اين مسجد در چهار هزار سال پيش معبد آتش پرستان بوده و خداى آنان يعنى «آذر» مورد پرستش قرار مى گرفته است.

پس از يونانيها، روميان با حضور و سلطه بر اين سرزمين، اين معبد را توسعه داده و آن را به محل عبادت خداى خويش «ژوپيتر» تغيير دادند. با گسترش مسيحيت در جهان و بويژه در شام، قسمت كوچكى از معبد ژوپيتر به كنيسه تبديل گشت كه به نام «قديس يوحنا» يا «مارى يوحنا» خوانده مى شد.

سرانجام در سال هفده هجرى با فتح دمشق به وسيله


1- - يوسف بن عبدالهادى، ثمار المقاصد فى ذكر المساجد، ص 229.

ص:25

مسلمانان، اين آتشكده و بتكده به مسجد و محل عبادت ذات باريتعالى و خداى واحد تبديل گشت كه البته نيمى از آن بر اساس مصالحه اى كهصورت پذيرفته بود همچنان بصورت كليسا باقى ماند. مساحت اوليه آن براساس آنچه كه ابن جبير نقل كرده است از شرق به غرب يعنى در طول دويست قدم (حدود 150 متر) و از سمت جنوب به شمال يعنى در عرض 135 قدم (حدودصد متر) بوده و در مجموع به پانزده هزار متر مربع مى رسيده است. «(1)» هنگامى كه دمشق به وسيله سپاه اسلام فتح شد، كليساهاى فراوانى در اين شهر بود كه بعضى از آنها طبق معاهده صلح در مقابل نيمى از كليساى اصلى شهر در دست مسيحيان ماند و مسلمانان نيمه مذكور را تبديل به مسجد كرده و در آن به نماز مى پرداختند كه بعدها جامع اموى بجاى آن ساخته شد. مسيحيان كه نسبت به دين جديد با بى اعتنايى مى نگريستند با ايجاد سروصداى عمدى در مراسم خود از جملهصداى مهيب ناقوس به هنگام اقامه نماز جماعت، خواندن سرودها بهصداى بلند، نسبت به عبادت مسلمانان مزاحمت فراهم مى كردند.

وقتى معاوية بن ابى سفيان در شام ولايت و حكومت يافت، تصميم به الحاق نيمه باقيمانده از كنيسه به مسجد نمود ولى مسيحيان نپذيرفتند؛ پس از وى عبدالملك بن مروان مال فراوانى به آنان داد تا اجازه دهند اين قسمت نيز


1- - ابن جبير، الجامع الاموى، تحقيق مطيع الحافظ ص 13.

ص:26

به مسجد ملحق شود ولى ايشان نپذيرفتند؛ تا اينكه وليد بن عبدالملك كه مردى شجاع و جسور بود مال فراوانى به مسيحيان داد و حتى گفت اگر نپذيريد، كنيسه باب توما را كه با زور و اين قسمت را باصلح گرفتيم، بجاى آن تخريب خواهم كرد. (آن كليسا بزرگتر از كليساى داخل شهر يعنى مكان مسجد اموى بود)؛ لذا مسيحيان راضى شدند كه نيمه باقيمانده نيز به مسجد اضافه شود. «(1)» مسجد جامع اموى يكى معجزات هنر معمارى اسلامى و رومى است «(2)» زيرا در ساخت آن از مهندسان رومى نيز كمك گرفته شد. وليد در ابتدا طرح بناى آن را به روم فرستاد و دوازده هزار نفر از معماران و مهندسان آن سرزمين را براى ساخت آن به دمشق دعوت كرد. عمليات بناى آن از سال 86 هجرى آغاز «(3)» و بهترين زينتها و سنگهاى مرمر براى تزئين آن بكار رفت.

بر فراز شبستان مسجد، گنبدى به نام «نسر يا عقاب» ساخت و ستونهايى در زير آن قرار داد و آن را با طلا و جواهر و پوششهاى حرير مزين كرد. محراب مسجد را با جواهر و قنديلهاى طلا و نقره، معرقهاى زيبا و زنجيرهاى طلا آراست.


1- - نعيمى، الدراس فى تاريخ المدارس، ج 2، ص 285؛ ابن بطوطه، الرحله« تحفة النظار فى غرائب الامصار و عجائب الاسفار، ص 63.
2- - حسن ابراهيم حسن، تاريخ السياسى الاسلام، ج 1، ص 276- 277 همچنين بنگريد به: . 232.. 7.،-/
3- - ابن بطوطه، الرحله، ص 63.

ص:27

جامع اموى

قابل گفتن است كه بناى مسجد در دوران وليدبن عبدالملك هفت سال طول كشيد ولى نيمه تمام ماند و بقيه قسمتهاى آن را سليمان بن عبدالملك تمام كرد. در طول قرون مختلف تعميرات و توسعه هايى در آن انجام شده و همچنين بر اثر چندين آتش سوزى، بسيارى از قسمتهاى آن در آتش سوخته است كه به شرح آن خواهيم پرداخت.

اكنون جامع اموى پس از مختصر تعميراتى كه در اواخر حكمرانى مماليك يعنى تا قرن هشتم در آنصورت گرفته به همان حال باقيمانده است.صحن حياط به كلى از سنگهاى دوران مماليك بوده و ديواره ها نيز از سنگ هاى بسيار بزرگ است. نيمى از ديواره هاى شمالى، شرقى و غربى از كليسا و معبد باقيمانده از دوران قبل از اسلام است و نيمه فوقانى ديواره ها در دوره وليد و دوره هاى بعد اضافه شده است كه تفاوت نوع سنگهاى آن مشخص است. وليد ديواره ها رامسقف نموده و ديواره هاى شرقى و شمالى و

ص:28

غربى را با ستونهاى سنگى بصورت كنگره اى بر زير سقف هاى مزبور قرار داده است. در دوره مماليك سقف ديواره هاى غربى با نقاشيهايى به رنگ طلايى كه به آن «فسيفساء» مى گفته اند تزئين گرديد. متأسفانه فسيفساء بيشتر سقفها به مرور تخريب شده واكنون اثرى از آنها نيست.

درصحن سه قبه و گنبد كوچك ساخته شده است.

1- قبة المال

اين قبه در سال 172 هجرى به وسيله امير دمشق «فضل بنصالح بن على العباس» پسر عموى منصور عباسى ساخته شد و چون اموال و ذخائر مسجد در آن نگهدارى مى شد به «قبة المال» معروف گرديد. «(1)»

2- قبة الغواره

اين قبه در وسط صحن قرار دارد و در سال 369 هجرى ساخته شد. در زلزله سال 1173 هجرى تخريب گرديد و عثمان پاشا به سال 1182 هجرى آن را بازسازى كرد. اين گنبد كوچك بر شش ستون از سنگ مرمر قرار داد.

قبه ياد شده به «صخره قربان» نيز معروف بوده است.

گويند حضرت هابيل قربانى خويش را كه گوسفندى بود بر اينصخره قرار داد چون مورد قبول حق قرار گرفت به وسيله آتش سوخت و قربانى قابيل كه گندم بود پذيرفته


1- - نعيمى، همان كتاب، ص 113.

ص:29

نشد و به همان حال باقى ماند لذا به برادرش حسادت ورزيد و او را در كوه قاسيون به قتل رسانيد. از آن روز اين مكان بهصخره قربان معروف شد. «(1)»

3- قبة الساعات

اين قبه در شرق صحن اموى و كنار «باب الساعات» قرار دارد كه در قرن پنجم هجرى ساخته شده و محل استقرار ساعت مسجد بوده است. «(2)»

4- قبة النسر يا عقاب

يكى از بزرگترين بناهاى فوقانى مسجد اموى است كه

صحن مسجد اموى

برفراز شبستان قرار داشته و از سنگ مرمر مى باشد.


1- - مسعودى، مروح الذهب، حاشيه، ج 2، ص 112؛ نصرالدين البحره، دمشق الاسرار، ص 12 بنقل از عبدالوهاب المقدسى.
2- - مطيع الحافظ، الجامع الاموى، ص 18.

ص:30

ابواب مسجد اموى

از هنگام بناى مسجد براى ورود و خروج در چهار سمت آن درهايى قرار داده شد كه عبارت بودند از:

1- باب الزياده: در سمت ديوار قبله و جنوب مسجد بوده كه در دوره عثمانى به «باب العنبرانيين» و بعدها نيز به «باب القوافين» مشهور شد.

2- باب جيرون: در شرق مسجد و از بزرگترين درهاى آن بوده است. اين در، بعدها به «باب الساعات» معروف گشت و «باب الكلاسه» و «باب اللبادين» نيز به آن گفته مى شد. در كنار آن رأس الحسين عليه السلام قرار دارد.

3- باب الناطفين: در سمت شمال مسجد بوده و به «باب الفراديس» و «باب العماره» نيز معروف گشته است. «(1)»

مأذنه ها و مناره هاى جامع اموى

اين مسجد داراى سه مأذنه بزرگ است كه از سنگ و بصورت مربع ساخته شده و در سمت شمال، جنوب غربى و جنوب شرقى قرار گرفته اند.

1- مناره شرقى: اين مأذنه به «منارة البيضاء» و «مناره عيسى» معروف است. گويند در آخرالزمان حضرت عيسى عليه السلام بر اين مناره فرود خواهد آمد.

2- مناره شمالى: اين مأذنه به «العروس» مشهور است.

آن را بدين جهت مناره عروس گفته اند كه در زمانهاى


1- - پيشين، همان جا؛ ابن بطوطه، همان كتاب، ص 66

ص:31

قديم، مردم به هنگام اجراى مراسم عروسى و جشنها، بانصب چراغ و آويزان كردن دستمال ها و پارچه هاى رنگارنگ آن را تزئين مى كرده اند و معتقد بودند اين عمل باعث بركت خواهد شد.

3- مناره غربى: به مأذنه «آق باى» معروف است. «(1)»

آثار و مقام انبيا در جامع اموى

الف- قبر و مقام هود عليه السلام

بسيارى از مورخان دمشق گفته اند كه قبر هود دراينجا است. اين مكان در سمت چپ «مقام رأس يحيى» يعنى در مقابل ستون چهارم در ديوار قبله از سمت شرق شبستان قرار دارد و بر سنگ ديوار، قبله به خطى زيبا در زمينه سبز نوشته شده است «هذا مَقام هُود النّبى عليه السلام» در اين مكان كتيبه اى در دوران وليد يافت شد كه وقتى ترجمه كردند پند و اندرزهايى از حضرت هود بوده است. «(2)»

ب- مقام حضرت خضر عليه السلام

گويند حضرت خضرِنبى عليه السلام در مسجد اموى همواره نماز مى گذاشته است. «(3)» مكان نماز ايشان در سمت شرقى قبله (جنوب شرقى) نزديك مناره شرقى بوده است. اكنون نزديك به محراب اصلى مسجد و به موازات مقام هود بر


1- - قتيبه شهابى، مأذن دمشق، ص 57، 65.
2- - ابن عمرى، همان كتاب، ص 47.
3- - ابن حورانى، زيارات الشام، ص 14- 15.

ص:32

ديوار قبله عنوان «هذا مقام خضر النبى» بر تابلويى سبز ديده مى شود.

ج- مكان نزول عيسى عليه السلام

مسلم از اوس بن اوس و از رسول خداصلى الله عليه و آله نقل كرده است كه حضرت عيسى بن مريم، كنار مناره شرقى دمشق يعنى جامع اموى نزول خواهد كرد و كنار آن مناره، قطعه سنگى كه حضرت موسى در «كوه طور» با عصاى خود بر آن زد و دوازده چشمه جارى شده وجود دارد. «(1)»

د- مقام و محل دفن سر يحيى عليه السلام

«حضرت يحيى عليه السلام» به قدرت الهى از پدر و مادر پيرى كه اميد به فرزند نداشتند بدنيا آمد. خداوند يحيى را در

رأس يحيى

كودكى علم و حكمت عنايت فرمود «و آتيناه الحكم صبيا».


1- - پيشين، همان جا.

ص:33

وى از دوران جوانى با عفت و با تقوى بود، همواره در «مسجد الاقصى» به عبادت و رياضت مشغول و از اختلاط با اهل دنيا پرهيز مى كرد. او به هنگام بعثت عيسى عليه السلام نبوت ايشان را شهادت داد و در همين دوران بود كه به دستور پادشاه بنى اسرائيل به قتل رسيد.

شبستان جامع اموى

شبستان مسجد داراى بيست ستون در سمت شرق و بيست ستون در سمت غرب بوده و چهار ستون اصلى و بزرگ به ابعاد 3* 2 متر در وسط آن قرار دارد كه پايه هاى گنبد بزرگ مسجد يعنى «قبة النسر» مى باشد. ارتفاع داخلى اين گنبد بيش از سى متر بوده وتماماً از سنگ و با گچ سفيد

شبستان جامع اموى

تزئين و بازسازى شده است. بر روى چهل ستون مذكور، چهل ستون كوچك ديگر قرار دارد. اين ستونها بصورت

ص:34

هلالى شكل هستند كه سقف مسجد را- كه شايد بتوان گفت بلندترين سقف موجود در ميان مساجد جهان است- را نگه داشته اند.

محرابهاى چهار گانه

در شبستان مسجد اموى چهار محراب قرار دارد كه هر يك مخصوص يكى از فرق چهارگانه اهل سنت است.

يكى از آنها در وسط و دو محراب ديگر در سمت راست آن و محرابى نيز در سمت چپ آن قرار دارد. محراب وسط كه اصلى و بزرگتر از بقيه است مخصوص مالكى ها است. محرابهاى سمت راست از حنفى ها و حنبلى ها و محراب سمت چپ نيز از آن شافعى ها است. در عصر مماليك در هر چهار محراب نماز مى گذاشته اند. «(1)»

محل غسل تعميد مسيحيان

همانگونه كه در شرح تاريخ جامع اموى گفته شد نيمى از جامع كنونى اموى (نيمه شرقى) كليسا بود و سپس به وسيله وليد به نيمه ديگر آن الحاق و كليساى مذكور تخريب شد. دراين نيمه و كنار درب ورودى شرقى شبستان به فاصله بيست مترى، بقاياى استوانه و چاهى است كه گويند مسيحيان فرزندان خود را در آن غسل تعميد مى داده اند. اين مكان نزد آنان از ارزش خاصى برخوردار


1- - اكرم العلبى، دمشق بين عصر مماليك و عثمانى، ص 166.

ص:35

بوده است. اكنون اين چاه و استوانه هاى آن كه از مرمر ساخته شده موجود بوده ولى چاه آن پوشيده شده است.

مقام رأس الحسين عليه السلام

هنگامى كه كاروان اسرا و سرهاى بريده شهداء به سمت دمشق در حركت بود، سر مبارك امام حسين عليه السلام در پايان همه سرها و مقابل زنان و اهل بيت حركت داده مى شد.

آنگاه به فرمان يزيد سر مبارك را از مجلس بيرون برده و به همراه ساير سرهاى شهداء سه روز بر باب القصر آويزان كردند. «(1)» پس از آن مدت، سر مبارك امام حسين عليه السلام را پائين آورده و در گوشه شمال شرقى مسجد در اطاقكى قرار دادند. اين سر چند روز در اين مكان قرار داشت. بعدها در آن جا بقعه اى بياد بود اين حادثه غم انگيز ساختند كه به «رأس الحسين عليه السلام» مشهور شد. «(2)» اين مكان پس از محراب و مسجد «امام زين العابدين عليه السلام» در داخل اطاقى به ابعاد 4* 3 متر قرار دارد و در جدار داخلى گنبد آن اسامى ائمه نقش بسته است. در داخل شبستان مقام امام سجاد عليه السلام محفظه اى از نقره و بسيار كوچك باندازه سر يك انسان در داخل ديوار به ياد محل قرار دادن سر مبارك حضرت جاسازى شده است. در سمت چپ اين محفطه نقره اى، شبستان و يا اطاقى كه از آن


1- - خوارزمى، مقتل الحسين، ج 2، ص 75؛ ابن كثير، همان كتاب، ج 8، ص 204
2- - نويرى، نهاية الارب فى متون الارب، ترجمه مهدوى دامغانى ج 7، ص 203- 205؛ ابن بطوطه، الرحله ص 65

ص:36

ياد كرديم به وسيله درى آهنين جدا مى شود. در سمت چپ آن ضريحى كوچك از نقره و بصورت مستطيل با ابعاد 5/ 1* 1 متر مى باشد. داخل اين مكان يا ضريح، پايه اى مستقر شده و بالاى آن چيزى به شكل سر با پوشش قرمز رنگ كه گويا از چوب و يا سنگ ساخته اند قرار داده شده است.

ضريح رأس الحسين ساخته جمهورى اسلامى

محراب و مقام حضرت زين العابدين عليه السلام

هنگامى كه امام سجاد عليه السلام در حال اسارت در مسجد اموى حضور داشتند، در شمال شرقى جامع و در مكانى به تهجّد و عبادت مى پرداختند. ابن عساكر گويد آن حضرت هر شب و

ص:37

روز در اين مكان هزار ركعت نماز مى گذاشته اند «(1)» اين مكان مقدس در طول قرون مختلف مورد تبرك و زيارت قرار مى گرفته و مى گيرد. نمازگاه امام سجاد عليه السلام در سمت شمال شرقى مسجد اموى و كنار در

محراب و نمازگاه حضرت سجاد

شرقى آن است كه پس از شبستان بزرگى قرار داشته و داراى محرابى زيبا از سنگ مى باشد.

مسجد الاقصاب/ القصب

اين مسجد در سمت «باب الفراديس» و خيابان اصلى مسير حرم حضرت رقيه و حدود پانصد متر پائين تر از «سوق العماره» قرار دارد. در اين مكان سرهاى شهداى «مرج عذراء» يعنى حجر بن عدى و يارانش بخاك سپرده شده اند. «(2)» اسامى هفت تن از شهدا بر كتيبه اى در بالاى اين


1- - ابن حورانى، زيارات الشام، ص 21- 20.
2- - نعيمى، الدارس فى تاريخ المدارس، ج 2، ص 264

ص:38

حجره كه در سمت راست راهروى مسجد است ديده مى شود. اين مسجد امروزه به «مسجد القصب و جامع منجك» معروف است. بناى آن را به امير ناصر الدين ابن منجك نسبت مى دهند كه وى مكان آن را تخريب و جامع بزرگى در سال 721 بجاى آن ساخته است. «(1)» شايان ذكر است بدنهاى اين شهداء در مرج عذراء كنونى در 36 كيلومترى دمشق قرار دارد.

قبرستان باب الصغير

اشاره

قبرستان باب الصغير يكى از قبرستانهاى بسيار مهم و تاريخى دمشق است. اين قبرستان در نزديكى «باب الصغير» كه يكى از دروازه هاى اصلى شهر قديمى دمشق است قرار داشته و وجه تسميه آن نيز به همين علت است.

الف- قبور فرزندان گرامى ائمه اطهار عليهم السلام در باب الصغير:

1- قبر سكينه دختر امام حسين عليه السلام

«آمنه»، ملقب به «سكينه» يكى از دختران حضرت امام حسين عليه السلام بود كه در حادثه جان فزاى كربلا حضور داشت. مادر وى «رباب بنت امرءالقيس بن عدى بن اوس بن جابر بن كعب بن عليم بن جناب» بوده است. «(2)»


1- - پيشين، ج 2، ص 332.
2- - زبير بن بكار، كتاب نسب قريش، ص 59؛ ابن صباغ مالكى، الفصول المهمه فى معرفة الائمه، ص 185؛ مجلسى، بحار الانوار جزء 45 از مجلد پانزدهم، ص 329؛ حسن الامين، دائرة المعارف الاسلاميه الشيعيه جزء دوم، ص 25.

ص:39

قبر سكينه درباب الصغير ابتداى در اصلى است و داراى گنبدى بزرگ به رنگ سبز مى باشد كه دو گنبد ديگر نيز اطراف آن هستند. بر فراز اين مرقد مناره اى نيز برنگ سبز ديده مى شود. قبر سكينه عليها السلام و ام كلثوم زينبصغرى دختر امام على عليه السلام هر دو داخل يك حجره و شبستان بزرگى است. نماى اين مرقد از قبل از دوران عثمانى است كه به احتمال زياد در آن دوران تجديد بنا شده و بر اساس تابلويى كه بر در ورودى نصب گرديده در سال 1330 ق نيز مرمت شده است.

2- قبر ام كلثوم دختر امام على عليه السلام

در كنار مرقد سكينه- دختر امام حسين عليه السلام- قبر ام كلثوم، دختر على عليه السلام است.

مرقد ام كلثوم و سكينه دختر امام حسين عليه السلام

ام كلثوم وقتى همراه كاروان اسرا وارد كوفه شد، چون مردم به زنان اهل بيت نگاه مى كردند فرياد زد: آيا از خدا و

ص:40

رسولش شرم نمى كنيد كه اين گونه به حرم پيامبرصلى الله عليه و آله نگاه مى كنيد ايشان همچنين قبل از ورود به دمشق نزد عمر بن سعد رفته و از وى خواست تا زنان حرم را از درى كه مردم كمترى حضور داشته باشند وارد شهر كنند ولى او نپذيرفت. «(1)»

3- قبر منسوب به فاطمه صغرى دختر امام حسين عليه السلام

فاطمه صغرى- دختر امام حسين عليه السلام- از «ام اسحاق بنت طلحه بن عبيداللَّه بن تيميه» بوده است. «(2)» وى در سال سى ام هجرى بدنيا آمد و در واقعه كربلا نيز حدود سى سال سن داشته است «(3)» لذا مى توان گفت از خواهرش سكينه بزرگتر بوده است.

بنظر نمى رسد اين قبر متعلق به فاطمه دختر امام حسين عليه السلام باشد چرا كه در پائين كتيبه كوفى كه بر ديواره سنگ قبر او قرار دارد جمله اى با اين عنوان «هذا قبُر فاطِمه بِنْت احْمَد بنِ الحُسَينْ الشهيد عليه السلام» و تاريخ 439 هجرى ديده مى شود. ليكن در نظر عامه و خادمين اين محل، قبر، از فاطمه دختر امام حسين عليه السلام است در حالى كه نوشته روى آن حاكى از چيز ديگرى است. از طرف ديگر بيشتر منابع


1- - عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسين او حديث كربلا، ص 400 و 477.
2- زبير بن بكار، كتاب نسب قريش، ص 59؛ مجلسى، همان كتاب، ج 45، ص 331؛ حسن الامين، دائرةالمعارف الاسلاميه الشيعيه، ج 1، جزء دوم، ص 25.
3- - ابن اثير، الكامل فى التاريخ، ج 4، ص 35؛ ابن حجر، تهذيب التهذيب، ج 12، ص 442.

ص:41

روايت مى كنند كه فاطمه صغرى در منزل خود يعنى در پشت مسجد النبى صلى الله عليه و آله وفات يافت و در بقيع به خاك سپرده شد. «(1)» پس به احتمال زياد چون روايتى نيز مبنى بر سكونت فاطمه صغرى در دمشق نداريم قبر مذكور بايد متعلق به نواده امام حسين عليه السلام- نه دختر او- باشد واللَّه اعلم.

4- قبر عبداللَّه بن جعفر الصادق عليه السلام

قبر فرزند گرامى امامصادق عليه السلام، كمى بالاتر ازقبر فاطمه صغرى و در سمت چپ آن قرار دارد كه داراى گنبدى كوچك به رنگ سبز بوده و داخل آن تابوتى چوبين با محفظه اى فلزى ديده مى شود؛ اين جا قبر فرزند امام ششم شيعيان است.

5- قبر عبداللَّه بن سجاد عليه السلام

قبر عبداللَّه بن امام زين العابدين عليه السلام- معروف به عبداللَّه باهر- در كنار ديواره شرقى باب الصغير قرار دارد كه از قبرستان مستقل و راه آن پس از درِ اصلى قبرستان مى باشد.

داراى صحن و گنبد سبز و شبستان نسبتاً بزرگى است.

اطراف مقبره و مرقد او كه در سال 1330 ه باز سازى شده «(2)» ديوارى كشيده اند كه آن را از قبرستان مستقل و مجزا ساخته اند.


1- - براى تحقيق بيشتر در اين مورد بنگريد به تاريخ و آثار اسلامى مكه مكرمه و مدينه منوره، تأليف نگارنده اين سطور، چاپ سازمان حج و زيارت، نشر شعر 1372، ص 260.
2- - يوسف بن عبدالهادى، همان كتاب، ص 252.

ص:42

ب- مدفن سرهاى شهداى كربلا در باب الصغير

اشاره

پس از آنكه اهل بيت رسول خداصلى الله عليه و آله را در كربلا به خاك و خون كشيدند، عمر بن سعد دستور داد تا سرهاى شهداء را قطع نمايند. پس از اين اقدام شنيع، سرها را بين قبايل قسمت نمود تا آنان بدين وسيله به ابن زياد تقرب جويند. لذا قبيله كنده سيزده سر، به رياست قيس بن اشعث كندى، قبيله هوازن دوازده سر، به رياست شمر بن ذى الجوشن، تميم هفت سر، بنى اسد شانزده سر بر نيزه كرده، و در مجموع با 71 سر بريده وارد كوفه شدند. «(1)» هنگام طلوع آفتاب سرهاى مقدس شهدا و كاروان اسرا از «باب الساعات» وارد مسجد اموى شد. آنگاه به دستور يزيد لعنة اللَّه، تمامى سرها بمدت سه روز بر دروازه هاى شهر و مسجد اموى آويزان گرديد. امام زين العابدين عليه السلام پس از چندى موافقت يزيد را گرفت تا سرها را به بدنها ملحق سازد و لذا سر امام حسين عليه السلام و ساير شهداء را به كربلا برده و به اجساد مطهرشان ملحق فرمود. «(2)» در عين حال چند سر از شهداء را در «باب الصغير» به خاك سپردند. اين سرها عبارتند از 1- سر مقدس حضرت


1- - عبدالرزاق موسوى المقرم، مقتل الحسين او حديث كربلاء، ص 391؛ ابن صباغ مالكى، همان كتاب، ص 197.
2- - مجلسى، همان كتاب، ج 45، ص 124- 128؛ ابوالحسن شعرانى، همان كتاب، ص 253؛ همچنين حسن الامين، در دائرة المعارف الاسلاميه الشيعيه جزء دوم، ص 32 و هاشم معروف الحسينى در سيرة الائمه الاثنى عشريه، ج 2، ص 80، به نقل روايتهاى مختلف در مورد محل دفن سر مقدس امام حسين عليه السلام پرداخته اند.

ص:43

1- ابوالفضل العباس عليه السلام

2- سر مقدس حضرت على اكبر عليه السلام

3- سر مقدس حبيب بن مظاهر عليه السلام.

محسن الامين در سال 1321 هجرى كتيبه اى بر بالاى در ورودى اين مقام با اين عبارت ديده بود «هذا رأس عباس و على بن الحسين عليه السلام و حبيب بن مظاهر». بعدها كه ضريحى برروى اين محل گذاشته شد نام شانزده تن ذكر گرديد. «(1)» با توجه به اينكه منابع تاريخى شيعه اذعان دارند بيشتر سرهاى كربلا به بدنهاى آنان ملحق شد بنظر نمى رسد در اين مكان بيش از سه سر بخاك سپرده شده باشد. واللَّه اعلم بالصواب.

ج- مقابرصحابه رسول خداصلى الله عليه و آله در باب الصغير

1- قبر منسوب به بلال حبشى

بلال پس از رحلت رسول خداصلى الله عليه و آله وقتى لشكر اسلام براى فتح شام در مدينه آماده عزيمت شد به گفته ابن اعثم نزد خليفه آمد و گفت تو مرا آزاد كردى تا كنار تو باقى بمانم و در مسجد رسول خداصلى الله عليه و آله اذان بگويم چنين كردم، ماندم و براى او اذان گفتم، اكنون رسول خداصلى الله عليه و آله از دنيا رفته است و من دوست ندارم پس از او براى كسى اذان بگويم، از تو مى خواهم كه اجازه دهى همراه اين لشكر به جهاد در راه خدا بروم كه آن را از ماندن بهتر دوست دارم. ابوبكر گفت: هر آنچه خواهى بكن ولى دوست داشتم نزد من در


1- - محسن الامين، اعيان الشيعه، ج 1، ص 627؛ حسن الامين، همان كتاب، ج 1، ص 32

ص:44

مدينه مى ماندى و اذان مى گفتى، بلال نپذيرفت و همراه سعيد بن عامر وارد لشكر شد. «(1)» بلال به دمشق آمد و در آن جا و بقولى در «داريا» يكى از قريه هاى اطراف دمشق ساكن شده و سرانجام در سال بيست هجرى «(2)» يا به روايتى هفده هجرى «(3)» در خلافت عمر بن خطاب- در سن 63 سالگى- وفات يافت و در باب الصغير بخاك سپرده شد. «(4)» در محل دفن بلال اختلاف است. ابن كثير قبرى كه در باب الصغير به او منسوب است راصحيح ندانسته و محل دفن وى را همان قريه «داريا» مى داند. او مى گويد قبرى كه اكنون در باب الصغير است از او نيست بلكه قبر «بلال بن ابى الدرداء» قاضى دمشق است كه فردى عابد و زاهد بوده است. «(5)» در هر حال، قبرى كه اكنون به نام بلال در باب الصغير معروف است كمى بالاتر از قبور سكينه و ام كلثوم مى باشد؛ اين قبر در كنار قبر منسوب به عبداللَّه بن جعفر طيار است و هر دو در يك بقعه قرار گرفته اند.

2- قبر منسوب به عبداللَّه بن ام مكتوم

«عبداللَّه بن ام مكتوم» يكى ازصحابه جليل القدر رسول خداصلى الله عليه و آله، و از مسلمانان اوليه است. وى كاتب و حافظ


1- - ابن اعثم، الفتوح، ج 1، ص 97- 96.
2- - كرد على، غوطه دمشق، ص 114.
3- - ابن حورانى، زيارات الشام، ص 44- 45.
4- - پيشين، همان جا.
5- - كرد على، همان كتاب، ص 115.

ص:45

قرآن بوده و اغلب به هنگام غزوات رسول خداصلى الله عليه و آله جانشينى آن حضرت در مدينه را بر عهده داشته است.

3- قبر منسوب به عبداللَّه بن جعفر بن ابيطالب عليه السلام

در باب الصغير قبرى منسوب به «عبداللَّه بن جعفر» همسر حضرت زينب عليها السلام وجود دارد كه قطع بيقينصحت تاريخى ندارد؛ زيرا عبداللَّه در سال جحاف در مكه وفات يافته «(1)» و در قبرستان بقيع بخاك سپرده شده است. «(2)»

4- قبر اوس بن اوس

«اوس بن اوس» يكى ديگر ازصحابه جليل القدر رسول خداصلى الله عليه و آله است. مقبره وى اكنون در مقابل مدرسه صابونيه در سمت ديواره غربى مقبره باب الصغير است.

5- وائله بن الاسقع

يكى ديگر ازصحابه رسول خداصلى الله عليه و آله كه همراه اوس بن اوس و عمار بن ياسر و ديگران بر ايوانصفه در مسجد النبىصلى الله عليه و آله زندگى مى كرد واثلة بن الاسقع بود. او آخرينصحابه اى بود كه در اين شهر وفات يافت. «(3)» واثله پس از


1- - سال جحاف سال هشتاد هجرى است كه سيلى به مكه آمد و حاجيان را در خود فرو برد. در اين واقعه عبداللَّه نود سال داشته است، ابن حجر، الاصابه، ج 3، ص 47؛ ابن منظور، مختصر تاريخ دمشق ابن عساكر، ج 12، ص 72؛ محب طبرى، ذخائر العقبى، ص 221
2- - ابن اثير، اسد الغابة في معرفة الصحابه، ج 3، ص 135. هنچنين بنگريد به تاريخ و آثار اسلامى مكه مكرمه و مدينه منوره، اثر نگارنده اين سطور، ص 326
3- - پيشين، ص 49.

ص:46

شهادت حسين عليه السلام به شدت خشمگين بود ه و همواره به نقل آيه تطهير كه در شأن خاندان رسول خداصلى الله عليه و آله نازل شده مى پرداخته است. «(1)»

6- قبر ابان بن عثمان

ابان بن عثمان فرزند خليفه سوم و از تابعين است. و ى و سه تن ديگر از محدثان و مورخان مشهور مدينه در قرن اول هجرى، پدران تاريخنگارى اسلامى محسوب مى شده و بيشتر محدثان و مورخان از نسل تابعين و غيره. به روايات آنان استناد مى كردند.

در منابع تاريخى نام وى در ميان مدفونين در باب الصغير ديده نشد ولى در سمت چپ مقابر سكينه و عبداللَّه و حدود دويست متر بالاتر از آنان يعنى پشت مقبره فضه، حجره كوچكى است كه بر روى آن نام ابان بن عثمان ديده مى شود. وداخل آن قبرى بوده و بر بالاى حجره نيز گنبدى سبز است كه رنگ آن ريخته شده است.

7- فضالة بن عبيد

«فضالة بن عبيد» يكى ازصحابه رسول خداصلى الله عليه و آله بود كه پس ازفتح دمشق به اين شهر آمد و در آن جا سكونت گزيد.

8- ابو درداء و ام درداء

«ابو درداء» عويمر بن مالك بن زيد بن قيس بن اميه


1- - باقر شريف القرشى، همان كتاب، ج 3، ص 397.

ص:47

بن عامر بن عدى بن كعب يكى ازصحابه جليل القدر رسول خداصلى الله عليه و آله بود.

سرانجام او در سال سى وهشت هجرى در خلافت على وفات يافت و در باب الصغير، كنار مادرش «ام درداء» مدفون شد. وى در قلعه دمشق مسجد و معبدى داشت كه به معبد ابى درداء معروف و همواره در آن جا به عبادت مى نشست. «(1)»

9- سهل بن ربيع انصارى

«سهل بن ربيع انصارى» يكى ديگر ازصحابه بزرگوار و از قبيله اوس بود كه در دمشق ساكن شده و در اوائل خلافت معاويه وفات يافت.

د- مقابر زنان بنى هاشم و منسوبان به خاندان رسالت

1- قبر فضه، خادمه بزرگوار فاطمه عليها السلام

«فضه نوبيه» را دختر يكى از پادشاهان حبشه و يا هند دانسته اند. «(2)» اين بانوى بزرگوار سالها در خدمت فاطمه عليها السلام قرار داشت و بيست سال سخنى جز كلمات قرآن از وى شنيده نشده است. قبر وى كمى بالاتر از مرقد عبداللَّه بن جعفرصادق عليه السلام و حدود يكصد مترى سمت چپ آن يعنى در انتهاى غربى قبرستان قرار دارد. حجره و مرقد او گنبدى كوچك به رنگ سبز داشته و ديواره هاى آن از سنگ سياه است. در داخل آن حجره قبرى است چوبين كه با پارچه اى


1- - ابن حورانى، همان كتاب، ص 31؛ همچنين بنگريد به مبحث مساجد دمشق در كتاب حاضر.
2- - ابن حجر، الاصابه، ج 4، ص 387.

ص:48

سبز پوشيده شده است.

2- اسماء بنت عميس همسر جعفر بن ابيطالب عليه السلام

«(1)»

3- ميمونه دختر امام حسن عليه السلام

4- حميده دختر مسلم بن عقيل

اين سه بانوى بزرگوار در يك حجره و مقبره قرار دارند كه در پشت مقابر سكينه و ام كلثوم و در سمت چپ قبر عبداللَّه بن جعفرصادق عليه السلام واقع شده است.

قبر اول از «حميده دختر مسلم بن عقيل»- متوفى سال هفتاد هجرى- قبر دوم از «اسماء بنت عميس»، همسر جعفر طيار و على عليه السلام- متوفى سال 65 هجرى- و سوّمين قبر نيز از ميمونه دختر امام حسن عليه السلام است كه هر سه در داخل يك مقبره كاشيكارى شده و چوبين قرار دارند.

در انتهاى ديواره شرقى قبرستان كمى بالاتر از در اصلى و پس از قبر عبداللَّه بن سجاد عليه السلام- حجره اى بطور مستقل و


1- - اسماء بنت عميس، همسر جعفر بن ابيطالب- يكى از مسلمانان فداكار- همراه همسرش به حبشه هجرت كرد و در آن جا عبداللّه را بدنيا آورد. در سال هفتم هجرى همراه همسر خود به مدينه برگشت. جعفر طيار، همسر او در غزوه موته به شهادت رسيد و لذا اسماء با ابوبكر ازدواج كرد و محمد بن ابى بكر را بدنيا آورد. پس از مرگ وى به همسرى على عليه السلام درآمد و يحيى از او تولد يافت. محمد بن ابى بكر در سايه تعليم و تربيت على عليه السلام يكى از انسانهاى كامل و شجاع و از شيعيان خاص او شد. پيامبر صلى الله عليه و آله در مورد اسماء فرمودند« او از زنان بهشتى است» بنگريد ابن حجر، الاصابه 4/ 231، ابن اثير، اسدالغابه 5/ 395؛ ابن عبدالبر الاستيعاب 4/ 236؛ طبرسى، الاحتجاج، 1/ 94.

ص:49

جدا از ساير قبرستان است كه در آن دو قبر ام حبيبه و ام سلمه همسران رسول خداصلى الله عليه و آله ديده مى شود. قطع بيقين

نقشه باب الصغير و موقعيت قبور منوّره آن

بايد گفت اين امرصحت ندارد زيرا ام سلمه و ام حبيبه هر دو در قبرستان بقيع در مدينه مدفون هستند.

6 و 5- قبور منسوب به ام سلمه وام حبيبه، همسران رسول خداصلى الله عليه و آله

ه- قبور دانشمندان و زهاد معروف دمشق در باب الصغير

1- شمس الدين الذّهبى، 2- ابن هشام نحوى، 3- ابن رجب حنبلى، 4- ابن قيم جوزى، 5- ابن عساكر، 6- ابن حورانى دمشقى، 7- بهلول، 8- ابن مالك نحوى، 9- ابراهيم

ص:50

قونوى، 10- ابو عمرو بنصلاح، 11- قطب الدين نيشابورى، 12- فخر بن عساكر، 13- ابن كثير دمشقى، 14- ابن تيميه.

ج- قبور سلاطين مشهور دمشق

1- معاوية بن ابى سفيان

معاويه بن ابى سفيان بن حرب بن اميه تنها حاكمى بود كه چهل سال در دمشق حكومت كرد و در سال 60 هجرى در آن جا مرد. در مكان قبر معاوية بن ابى سفيان اختلاف است. بعضى چون ابن حورانى گويند وى در باب الصغير مدفون شد و ديوارى بر گرد قبر وى كشيده بودند. «(1)» بعضى چون ابن طولون گويد قبر معاويه همان قبرى است كه اكنون به قبر و مقام هود معروف و در ديوار قبله جامع اموى قرار دارد؛ زيرا به اتفاق علما، هود به دمشق نيامده و در بلاد سمين مدفون است. «(2)» امّا در پشت جامع اموى- در كوچه كنونى معاويه- (زقاق معاويه) كه از سمت شرق جامع اموى بدان راه است مقبره اى وجود دارد كه به معاويه منسوب است. اين مقبره حالتى نيمه مخروبه داشته و گنبدى نيز بر فراز آن قرار دارد كه به رنگ قرمز بوده و بيشتر رنگ آن ريخته است.

2- قبر معاوية بن يزيد بن معاويه (معاويه ثانى)

معاويه بن يزيد بن معاويه بن ابوسفيان معروف به


1- - پيشين، همان كتاب ص 46- 47.
2- - پيشين، همان جا.

ص:51

معاويه صغير و معاويه دوم به رغم اينكه فرزند يزيد بود ولى اكثر منابع تاريخى اذعان دارند كه فردى زاهد و پارساو گوشه گير بوده است. او پس از مرگ پدرش يزيد، بر اساس مسئله خلافت موروثى به عنوان خليفه مسلمين با او بيعت شد ولى با اكراه پذيرفت و بيش از چهل يا بيست روز نيز خلافت نكرد و در عزلت و گوشه گيرى وفات يافت.

4- مقبره صلاح الدين ايوبى

صلاح الدين بن ايوب بن محمد بن شاذى بن مروان بن يعقوب تكريتى «(1)»، يكى از فرماندهان بزرگ سپاه اسلام در مقابل صليبى ها و فاتح بيت المقدس بود. قبر او در «مدرسه عزيزيه» و پشت جامع اموى يعنى در حدود بيست مترى درِ شمالى جامع و سمت چپ كسى است كه از مسجد خارج مى شود. راه ديگر آن از انتهاى كوچه موازى ضلع غربى جامع اموى و در سمت راست آن است. مدرسه عزيزيه اكنون فقط بعنوان مقبرهصلاح الدين مورد بازديد قرار مى گيرد.

5- مقبره ملك عادل ايوبى

ملك عادل ابوبكر بن ايوب، برادر سلطانصلاح الدين ايوبى در سال 534 هجرى در بعلبك بدنيا آمد. وى دوسال از برادرشصلاح الدين كوچكتر بود.

مدرسه عادليه كه در سمت شمال غربى جامع اموى و در شارع كلاسه، مقابل مدرسه ظاهريه است، اكنون مقبره او


1- - نعيمى، الدارس فى تاريخ المدارس 2/ 202.

ص:52

نيز هست. در داخل مدرسه و در راهروى ورودى سمت چپ، حجره اى است كه قبر ملك عادل در وسط آن قرار دارد.

6- مقبره نورالدّين محمود زنگى شهيد

سلطان نورالدين محمود بن ابى سعيد زنگى بن سيف الدين يكى از سلحشوران و مجاهدان اسلامى است كه فداكاريها و مجاهدتهاى فراوانى از خود در تاريخِ جنگهاى صليبى به ثبت رسانيده است. نورالدين در سال 560 هجرى از دنيا رفته، او را در مدرسه خود مدفون ساختند. «(1)» مدرسه نوريه كه از بناهاى او به سال 556 هجرى است، در بازار «خياطين سابق و سوق العصرونيه» كنونى در سمت چپ انتهاى بازار حميديه قرار دارد. مدفن وى در راهروى مدرسه در سمت چپ آن است كه حجره اى كوچك؛ محراب و گنبدى دارد و پنجره اى از اين مقبره به بازار باز كرده اند كه مردم آن را از بيرون زيارت مى كنند. در كرامات وى مطالبى گفته شده است و بعضى او را مستجاب الدعوه دانسته اند.

بازارهاى تاريخى و مشهور دمشق

اشاره

از آنجا كه دمشق در قبل و بعد از اسلام يكى از مراكز تجارى و اقتصادى مهم بوده است، همه ساله بسيارى از تجّار و كاروانهاى تجارتى از شبه جزيره و ساير نقاط


1- - ابن حورانى، زيارات الشام ص 26.

ص:53

مجاور به سوى آن آمده و در بازارهاى مختلف آن به خريد و فروش و تجارت مى پرداختند.

هريك از اين بازارها مخصوص حرفه اى خاص بوده كه امروزه تمامى آنها همچنان با همان نام و تخصص باقى هستند.

1- بازار حميديه

يكى از مشهورترين و بزرگترين بازارهاى دمشق «سوق الحميديه» است.

سبب نامگذارى آن به سوق الحميديه به علت وجود «خانقاه» يا «مدرسه احمديه» در آن بود كه بعدها «جامع الحميديه» در مكان آن ساخته شد و امروزه موجود است.

طول بازار ششصد متر و عرض آن پانزده متر است كه از شارع حميديه و كنار قلعه دمشق شروع و تا درِ غربى، جامع اموى امتداد مى يابد. امروزه بقاياى ستونهاى معبد ژوپيتر از دوران روم، در انتهاى بازار حميديه ديده مى شود.

2- بازار مدحت پاشا

يكى ديگر از بازارهاى بزرگ و مشهور كنونى دمشق «سوق مدحت پاشا» است. اين بازار جزو غربى «شارع مستقيم» است كه در عهد رومى ها ساخته شده و در ميان مردم دمشق به «سوق الطويل» يا «الطويله» معروف است.

3- بازار درويشيه

اين بازار بين دو مدخل غربى «سوق حميديه» و «سوق مدحت پاشا» قرار دارد.

ص:54

4- بازار العماره/ بازار نطافين

اين بازار نزديك مقام و مرقد رقيّه سلام اللَّه است، كه در مدخل جنوبى مرقد قرار داشته و آغاز آن از داخل خيابان ملك فيصل مى باشد.

قصرالعظم (قصراسعدپاشا) از قصرهاى تاريخى دمشق

اين قصر كه ابتدا خانه «امير تنكر» از امراى مماليك دمشق در قرن هشتم بوده، در سال 1163 هجرى به وسيله «امير اسعد پاشا العظم» والى عثمانى دمشق «(1)» ساخته شده و بناى آن در سال 1174 ق پايان پذيرفته است. قصر اسعد پاشا بر قسمتى از معبد ژوپيتر رومى واقع و به احتمال زياد قسمتى از قصر معاويه يعنى قصر الخضراء را نيز در برمى گرفته است. «(2)» قصر العظم در سال 1925 ميلادى دچار آتش سوزى شده و دوباره بازسازى گشته است. مكان آن در «سوق البزوريه»- در جنوب جامع اموى است. امروزه اين قصر كه يكى از زيباترين قصرهاى موجود دمشق مى باشد به موزه ملى تبديل شده است.

قلعه تاريخى، نظامى دمشق

از آنجا كه شهر دمشق در طول تاريخ حيات خود از


1- - براى اطلاع بيشتر از حكمرانى اسعد پاشا در دمشق ر- ك به احمدالبديرى و سعيد القاسمى، حوادث دمشق اليوميه ص 85 به بعد.
2- - قتيبه شهابى، اسواق دمشق ص 241؛ يوسف نعيسه مجتمع مدينه دمشق 2/ 504.

ص:55

موقعيّت خاص نظامى و استراتژيكى برخوردار بوده است، بناى قلعه اى مستحكم براى حفاظت و امنيت آن و استقرار فرماندهى نظامى جنگها بويژه جنگهاىصليبى امرى ضرورى بوده است. اين قلعه در دوران روميها ساخته شده و براى محافظت از شهر، حالت دژ مانندى داشته است. قلعه دمشق تنها در دوران سلاجقه (قرن پنجم) بهصورت يك قلعه كامل و پايگاهى نظامى در آمده است.

قسمتى از قلعه دمشق

قلعه مذكور اكنون موجود و در كنار بازار و ميدان حميديه، جلوه اى تاريخى و نظامى به شهر بخشيده است.

ديواره هاى آن از سنگهاى بزرگ و تراشيده شده بوده و هنوز برج هاى آن در هر چهار سمت سالم بر جاى مانده است. بر ديوار پشت قلعه كه از طرف جامع اموى به آن راه است.

بيمارستان نوريه

اين بيمارستان نيز يكى از بيمارستانهاى قديمى دمشق

ص:56

است كه به وسيله «سلطان نورالدين محمود زنگى شهيد» در سال 549 هجرى ساخته شد. در آن مدرسه اى به نام «دينسريه» وجود داشته كه علماى طب در آن جا به تدريس مى پرداخته اند. از بزرگانى كه نام آنان به عنوان استاد طب در اين بيمارستان ذكر شده مى توان به ابن سينا، پزشك و فيلسوف شهير ايرانى و زهراوى اشاره داشت.

از داخل بازار حميديه نيز به آن راه است. كوچه اى كه از بازار حميديه بدان منتهى مى شود در سمت چپ كسى است كه از جامع اموى وارد بازار مى شود. بيمارستان در حدود يكصد مترى اين كوچه و در سمت چپ قرار دارد. گنبدى به رنگ قرمز و بسيار كوچكى دارد كه ابعاد هندسى به آن داده اند.

قاسيون وآثار تاريخى اسلامى آن

اشاره

يكى از مناطقى كه قدمت و سابقه آن بر شهر دمشق نيز افزون است «قاسيون» مى باشد. بر اساس رواياتى قبل از آنكه شهر دمشق ساخته شود، مردم بر دامنه كوه قاسيون كه امروز بهصالحيه معروف است زندگى مى كردند و سالها بر همين منوال مى گذشت تا اينكه بدنبال افزايش جمعيت خود، به بناى شهر دمشق پرداختند «(1)»؛ لذا بايد گفت آثارى كه در دامنه اين كوه قرار دارد گاهى قدمت آنها از آثار داخل شهر


1- - ابن طولون، القلائد الجوهريه فى تاريخ الصالحيه، تحقيق محمد احمدهمان ص 10 به بعد.

ص:57

دمشق نيز بيشتر است. اين كوه نزد مردم دمشق از تقدّس خاصى برخوردار مى باشد چرا كه شاهد حضور انبياء الهى بوده و حتى بعضى از آنان را در دامن خود مدفون ساخته است.

رواياتى در فضل اين كوه نقل شده است از جمله اينكه:

ابوقتاده گويد: منظور از تين در قرآن كريم «والتين والزيتون» كوه دمشق (قاسيون) است. «(1)» گويند در پائين اين كوه، «آدم ابوالبشر» سكونت داشته، و در بالاى آن «قابيل»- برادرش «هابيل»- را كشته در شرق آن (در منطقه برزه) «حضرت ابراهيم عليه السلام» بدنيا آمده، در سمت غرب آن «حضرت مسيح» و مادرش «مريم» پناه گرفته اند و «ام حنه»، مادر مريم در دامنه آن ساكن بوده است.

الف- آثار تاريخى قاسيون (صالحيه)

1- مغارة الدّم:

در كوه قاسيون- در محله الاربعين- غارى است كه گويند حضرت هابيل در آن جا به وسيله برادرش قابيل كشته شد. «(2)» مكانى كه خون هابيل در آن ريخته شد به «مغارة الدم» معروف گشته است. گويند دعا در آن جا مستجاب است.


1- - ابن حورانى، زيارات الشام ص 96؛ نصرالدين البحره همان كتاب ص 13
2- - مسعودى، مروح الذهب حاشيه 2/ 112؛ ابن حورانى، همان كتاب ص 118؛ زين العابدين شيروانى، رياض السياحه 2/ 421.

ص:58

مكان مغارة الدم كمى پائين تر از غار معروف اصحاب كهف و كنار مغارةالجوع است. امروزه اين محل به «الاربعين» معروف و نزد مردم دمشق شهرت دارد. از آخر محله اربعين تا مغارة الدم حدود بيست دقيقه در دامنه كوه راه است كه به وسيله پلكانهايى كه از سنگ و سيمان ساخته شدهصعود بر آن آسان گشته است در اين مكان قبه و مسجد كوچكى با گنبدى از گچ و سيمان و به رنگ سبز ساخته شده كه مغارة الدم و مغارة الجوع هر دو در اين مسجد قرار دارند و تنها در بعضى از روزهاى هفته از جمله جمعه ها باز و مورد زيارت قرار مى گيرد.

2- مغارة الجوع/ الاربعين

در كوه قاسيون و در «محله الاربعين»- كنار مغارة الدم-

مغارةالدم ومغارة الجوع در دامنه كوه قاسيون

«مغارة الجوع» قرار دارد. گفته مى شود در اين مكان چهل پيامبر و يا به روايتى چهل تن ازصالحان و اولياء خدا از

ص:59

گرسنگى وفات يافته اند. «(1)» اين پيامبران كه به وسيله حكومت هاى ستمگر مورد تعقيب بوده اند به كوه قاسيون پناه آورده و در آن جا روزگار مى گذرانيدند ايشان يكى پس از ديگرى از فرط گرسنگى و سختى وفات يافته اند.

بر اين مكان و مغارة الدم به وسيله احمد پاشاى عثمانى مسجدى به سال 1018 هجرى ساخته شده است. «(2)»

3- غار منسوب به اصحاب كهف

غار منسوب به اصحاب كهف

در كوه قاسيون- و در غرب مغارة الدم و مغارة الجوع-


1- - شيروانى، همان كتاب 2/ 421؛ ابن بطوطه گويد چهل يا هفتاد پيامبر الرحله ص 72.
2- - يوسف بن عبدالهادى، ثمارالقاصد فى ذكر المساجد ص 192. مسجد مغارة الجوع و مغارةالدم بوسيله احمد پاشاى وزير در سال 1018 ساخته شده است همان جا.

ص:60

غار و مقامى به نام اصحاب كهف وجود دارد. هر چند كه اين امر از لحاظ تاريخى مستند نيست.

در هرصورت، اين غار در دامنه كوه و در محله ركن الدين قرار دارد. كوچه هاى بسيار تنگ، باريك، پرپيچ و خم داشته و هر چند عبور و مرور به وسيله ماشين در آن به سختى امكان پذير است ولى مردم منطقه ناچار به استفاده از آن هستند.

ب- آثار اسلامى قاسيون (صالحيه)

جامع و مقبره محيى الدين ابن عربى

ابو عبداللَّه محمد بن على بن محمد حاتمى طائى اندلسى مكى شامى معروف به «ابن عربى» از عرفا و زهاد قرن ششم هجرى وصاحب تأليف مشهور فتوحات مكيه است.

جامع و مقبره محيى الدين ابن عربى

وى در سال 506 هجرى در اندلس بدنيا آمد و در سال 638 هجرى در قريه «صالحيه»- وفات نمود. مكان جامع و

ص:61

مدرسه محيى الدين بن عربى درصالحيه- محله محيى الدين كنونى- و در دامنه كوه قاسيون قرار دارد. اين محله داراى كوچه هاى پر پيچ و خم و بازارى قديمى است كه حدود هشت قرن به همين نام مشهور بوده است.

آثار و مقابر انبياء در حومه دمشق

1- قبر حضرت هابيل عليه السلام

امروزه قبرى در دامنه كوه و در غرب دمشق به هابيل منسوب است. اين مكان نزديكِ قريه «زُبدانى» و در مسير دمشق- بيروت است كه از شهر تا آن جا حدود 45 كيلومتر راه مى باشد. مسير آن از طريق ساحة الامويين و خيابان المزه به سوى بيروت بوده و پس از دو راهى قنيطره و زبدانى- به سمت زبدانى- در سمت راست مسير، تابلويى با عنوان «نبى هابيل عليه السلام» ديده مى شود. از اين جا جاده اى خاكى و باريك در دامنه هاى كوه است كه تا مقبره هابيل عليه السلام حدود 5/ 4 كيلومتر فاصله دارد.

قبر حضرت هابيل عليه السلام

ص:62

2- قبر منسوب به حضرت موسى عليه السلام در قريه نَيْرَبْ

در قريه «نَيْرَب» يكى از قراى شرق دمشق- در نزديكى ربوه- قبر حضرت موسى عليه السلام يا مادر مريم قرار دارد. اين قريه در چهار كيلومترى دمشق قديم بوده و مسجد بزرگى در آن به نام «جامع القدم» ساخته شده است. وجه تسميه آن بخاطر جاى پاهايى است كه بر روى سنگى ديده مى شود و گويند جاى قدم هاى حضرت موسى عليه السلام است. «(1)»

3- محل سكونت حضرت مريم و عيسى عليه السلام در رُبْوَه

در دامنه كوه قاسيون- سمت مغرب آن- (انتهاى قاسيون) قريه «رُبْوَه» محل سكونت حضرت عيسى عليه السلام و مادرش مريم بوده كه بدان پناه برده اند.

4- مكان تولّد يا حضور ابراهيم عليه السلام در بَرْزَه

در دامنه كوه قاسيون و در شرق آن، قريه اى به نام «البرزه» است كه به عبدالعزيز بن محمد البرزى منسوب است. «(2)» در آن قريه مسجدى ساخته شده كه گويند حضرت ابراهيم عليه السلام در آن مكان كوكب يا ستاره زهره را- كه در قرآن كريم از آن ياد شده- ديده است. «فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ الَّليل رأى كوكباً قال هذا رَبّى فَلَمَّا افَلَ ...». «(3)»


1- - ابن بطوطه، الرحله ص 70؛ نَيْرب امروزه دو قسمت است« النيرب الاعلى» و« النيرب الادنى» كه داخل شهر شده و نزديكى ساحه الاموين كنونى است.
2- - پيشين، 1/ 382.
3- - انعام/ 76.

ص:63

5- مَرْجِ عَذراءِ/ مرقد مطهّر حُجر بن عُدَى و يارانش

در سال 53 هجرى، «حجر بن عُدَى» يكى از شيعيان فداكار و عالى مقام حضرت على عليه السلام، به دستور معاويه بن ابى سفيان در «مرج عذراء» بقتل رسيد. اين مكان در 36 كيلومترى شرق دمشق قرار داشته و امروزه در زبان محلى به «عَذْراءِ» معروف است.

مرقد مطهر حجر بن عدى و يارانش

بدنهاى مبارك اين عدّه، امروزه در مكانى كه ذكر شد يعنى «عدراء» مورد زيارت قرار مى گيرند. مقبره آنان داراى ضريحى فلزى برنگ زرد است. بر روى ضريح از بانى آن حاج عبدالنبى عبداللّه القطان كويتى- به سال 1413 ق- ياد شده است. فضاى مقبره حدود 25* 25 متر مربع بوده و محرابى بسيار ساده دارد. در سمت چپ آن، جامع حجر است كه از طرف جمهورى اسلامى در ساخت آن همكارى هايى بعمل آمده است.

شايان ذكر است در اين مكان تنها بدنهاى حجر بن عدى

ص:64

و پنج تن ديگر ازصحابه عالى مقام و ارادتمندان و شيعيان على عليه السلام بخاك سپرده شده و سرهاى آنان در «مسجد الاقصاب» نزديكى مقام حضرت رقيه مدفون است. «(1)»

6- قنيطره و جولان

جولان منطقه اى است كه در آخرين نقطه غرب و شمال غربى استان حوران قرار داشته و از لحاظ تقسيمات كنونى ايالتى سوريه، جزو استان قنيطره است. جولان از مناطق مشهور و قديمى شام بوده و در دوران قديم به آن «تراكونيت» مى گفتند.

متأسفانه اكنون شهر قنيطره بكلى خراب شده است.

خانه هايى كه با بتون آرمه و سنگ ساخته و بنايى بسيار مستحكم داشته اند، همگى با مواد انفجارى و بلدوزرهاى اسرائيلى تخريب گشته اند. در وسط شهر بيمارستان دو طبقه جولان است كه متأسفانه از تخريب عمال جنايتكار رژيم صهيونيستى در امان نمانده و جز ديواره ها بقيه قسمتهاى آن تخريب شده است.

در نزديكى مرز كنونى منطقه قنيطره با رژيم صهيونيستى، قبرستان شهداى اين تجاوز ددمنشانه قرار دارد. اين شهداء مربوط به سالهاى 1972 م و 1974 م مى باشند كه بسيارى از آنان غير نظامى بوده و چند قبر متعلق به افراد مسيحى نيز در آن ديده مى شود، چون نيمى از مردم آن منطقه مسيحى بوده اند.


1- - ر- ك به ص از كتاب حاضر.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109